صحیفه نور جلد 1 تا 22

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور : مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره)/تهیه و تدوین انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی مشخصات نشر : تهران: انتشارات سروش، 1369. مشخصات ظاهری : ج. وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت) یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور شماره کتابشناسی ملی : 2043685

صحیفه نور جلد 1

تاریخی ترین سند مبارزاتی امام خمینی

قیام لله ، یگانه راه اصلاح جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تعالی :

(قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادا)

خدای تعالی در این کلام شریف ، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه هایی است که خدای عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده ، این کلمه تنها راه اصلاح در جهان است . قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهانده .

خلیل آسا در علم الیقین زن

ندای لااحب الافلین زن .

قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو کشاند . قیام برای خداست که خاتم النبیین صلی الله علیه وله را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسین او ادنی رساند .

بدبختی و تیره روزی ما به خاطر قیام برای منافع شخصی است

خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده . قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده . قیام برای نفس است که بیش از دهها میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که

طعمه مشتی شهوت پرست پشت میزنشین شدند . قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بیسواد را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می کند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند . قیام برای نفع شخصی است که الان هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده . قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده . قیام برای خود است که موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزه گرد بی شرف کرده و نفس از هیچ کس در نمی آید . قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زن های عفیف مسلمان برداشت و الان هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جاری است و کسی بر علیه آن سخن نمی گوید . قیام برای نفع های شخصی است که روزنامه ها که کالای پخش فساد اخلاق است ، امروز هم همان نقشه ها را که از مغز خشک رضاخان بی شرف تراوش کرده تعقیب می کنند و در میان توده پخش می کنند . قیام برای خود است که مجال به بعضی از این وکلای قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه می خواهند بگویند و کسی نفس نکشد .

برای نجات دین از دست مشتی شهوتران قیام کنید .

هان ای روحانیین اسلامی ! ای علماء ربانی !ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست ! ای دینداران خداخواه ! ای خداخواهان حق پرست ! ای حق پرستان

شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه ! ای وطنخواهان باناموس ! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع های شخصی کرده تا به همه سعادتهای دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید . (ان لله فی ایام دهرکم نفحاث الافتعر ضوالها) امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است ، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید ، فرداست که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند . امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید ؟ همه دیدید کتاب های یک نفر تبریزی بی سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفدا آن همه جسارت ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد . امروز چه عذری در محکمه خدا دارید ؟ این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فرا گرفته ؟ ای آقای محترم که این صفحات را جمع آوری نمودید و به نظر علمای بلاد و گویندگان رساندید ، خوب است یک کتابی هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامی همراه کرده ، از همه امضا می گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتی می شد ، همه یک دل و یک جهت از تمام

کشور قیام می کردند . خوب است دینداری را دست کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند ، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود ، برای او قیام کنند شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید ، خیره سران بیدین از جای برخاستند و در گوشه زمزمه بیدینی را آغاز کردند ، به همین زودی بر شما تفرقه زده ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود: (و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله )

سید روح الله خمینی

تاریخ : 10/ 1/ 41

بیانات امام خمینی در مورد نقش روحانیت در احیای اسلام

رژیم پهلوی ، خونخوارتر از مغول

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا! زبان ما را از بیهوده گفتن و جدال و لغو و دروغ حفظ بفرما . (الهی آمین ) خداوندا! قلوب ما را به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما . (الهی آمین ) خداوندا! گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به روسای جمهور دول اسلامی ، به نمایندگان مجلسین دول اسلامی ، به نخست وزیران و وزرای دول اسلامی ، به روسای دانشگاه های دول اسلامی ، به کارفرمایان و کارمندان دول اسلامی خداوندا! آنها را قرار بده . . . .

و این سال برای روحانیت ، از جهتی بسیار بد سالی بود و از جهتی بسیار خوب سالی بود . بد بود برای اینکه یک مملکتی که باید به دنیا معرفی بشود به اینکه مملکت صحیحی است ، هیاءت حاکمه درستی دارد ، دستگاه عدالت دارد ، دادگستری دارد ، محاکم قضائی دارد

، اقتصادش خوب است ، زراعتش خوب است ، یک مملکتی که باید به صلاح و به صحت معرفی بشود ، در جامعه بشر معرفی شد به مرکز فساد و مرکز هرچیزی که شما بخواهید اسمش رابگذارید ، از آن برتر بخواهیم بگوییم مثل زمان مغول است ، نمی توانیم همچنین بی احترامی ای رابه مغول بکنیم . آنها یک جمعیتی بودند کفار و شاید مهدور می دانستند دم ما را و وارد شدند در مملکت برای گرفتن مملکت اجنبی ، آنهم مملکتی که برخلاف مسلک آنها و دیانت آنها بود و کردند آن کارهایی را که کردند . اینجا در این قضایا ، اینها مدعی اسلام هستند ، مدعی ایمان هستند ، مدعی تشیع هستند ، در عین حال که با این ادعاها امرار روز می کنند و امرار حیات می کنند کارهایشان همان کارهایی است که مغول باید انجام بدهد ، چنگیز باید انجام بدهد . در مراکز علمی می ریزند ، خون بچه های 16 ساله و 17 ساله می ریزند ، خراب می کنند مکتبهای علمی را ، به علما اهانت می کنند ، فحش های ناموسی می دهند ، در حبس می برند ، زجر می کنند ، می کشند ، می زنند ، خونخواری می کنند ، در عین حال نطق می کنند ، اظهار اسلامیت می کنند ، اظهار تشیع می کنند ، اظهار کسب کرامت می کنند . آنها دیگر نمی گفتند که ما شیعه هستیم ، دشمن بودند با ما ، در حال تهاجم وارد شدند در مملکت ما ، اینها با حال دوستی و ادعای

دوستی ادعای تشیع ، بالاتر از تشیع ، با این ادعاها این اعمال را انجام داده اند و می دهند .

نقشه رژیم ، نابودی قم شهر جنود حق .

من به شما عرض کنم که مطلبی نیست که مال این چند ماهه باشد ، این یک مطلب ریشه دار است ، مطلبی است که مال چندین سال پیش از این است ، اگر نگویم چهل و چند سال پیش از این لااقل بیست سال پیش از این است که اینها نقشه شان این بود که قم نباشد . در زمان حیات مرحوم آقای بروجردی رضوان الله علیه هم نقشه این بود که ایشان نباشند و قم نباشد . قم را با منافع خودشان مضر می دانند . قم یک شهر حق است ، جنود ابلیس جنود حق را با مقاصد خودشان مخالف می دانند . در همان زمان ایشان هم نسبت به ایشان تعبیراتی می شده است که من نمی توانم در این منبر عرض کنم . همان وقت بوده است که ، نقشه خارجی این بوده است که قم نباشد تا ما هرکاری می خواهیم انجام بدهیم و یک نفس کش در مقابل ما صحبت نکند ، حرف نزند ، بحث نکند ، ایراد نکند ، اعتراض نکند . اینها از همان زمان مرحوم آقای بروجردی (اگر نظر است )چهل و چند سال پیش از این ، از زمان مرحوم آقای بروجردی این نقشه را داشتند منتهی با بودن ایشان می دیدند که مفسده دارد اگر بخواهند کارهایی را انجام بدهند . بعد از اینکه ایشان تشریف بردند به جوار رحمت حق تعالی ، از همان اول اینها شروع کردند به اسم

احترام از مرکزی ، کوبیدن آن مرکز دیگر را ، نه از باب اینکه حبی به آن مرکز راداشتند ، به هیچ مرکزی از مراکز دیانت ، اینها احساس حب نمی کنند ، نه از باب اینکه به نجف علاقه داشتند ، از باب اینکه قم را نمی خواستند ، قم موی دماغ بود ، نزدیک بود به اینها ، مفاسد را زود ادراک می کرد و کارهای اینها زود در آن منتشر می شد . اینها قم را نمی خواستند منتها نمی توانستند به صراحت لهجه بگویند قم نه ، می گفتند نجف آره ، مشهد آره . در قم چیزی به نظر نمی خورد ، فهمیدند که چیزهایی به نظر می خورد ، چیزهایی به چشم می خورد ، چیزهایی به دهان می خورد ، به گوش می خورد ، فهمیدند که نه ، آنطور نبوده است . اینها از آنوقت نقشه کشیدند برای نابودی روحانیت و دنبالش نابودی اسلام و دنبالش به نفع رساندن اسرائیل و عمال اسرائیل .

از اول مطلب اینطور بود . منتهی در پرده بود ، اعلان نکرده بودند مطالبشان را ، گاهی اعلام می کردند لکن مضمضه می کردند مطالب کفر خودشان را . بعد از فوت ایشان ابتدائا یک نقشه شیطانی کشیدند و در بلاد ایران ، آنجاهایی که من مطلع شدم ، از مردم می خواستند التزام بگیرند به اینکه شمابه فلان مرکز تلگراف کنید و انتخاب کنید فلان مرکز را ، نه از باب اینکه علاقه به آن مرکز داشتند ، از باب اینکه این مرکز را نمی خواستند . مردم اعتنا نکردند به آنها

.

دنبال آن نقشه ها کشیده شد ، دولت ها سر کار آمد ، نمی دانم به آن دولت ها این پیشنهادها شد و قبول نکردند ، یا اینکه نتوانستند اینقدر بی شرافتی بکنند . شاید شریف بودند ، عالم بودند ، دکتر بودند ، مهندس بودند و نتوانستند با همه مراکز علم مخالفت کنند ، تااینکه منتهی شد به اینکه باید دولت ، دولتی باشد که علم نداشته باشد ، قدر علم را نداند ، تاکلاس پنج بیشتر درس نخوانده باشد آنهم در کرج تحصیل اجازه نامه با اعمال نفوذ کرده باشد ، نداند معنای علم چه است ، نداند معنای دیانت چه هست ، نداند نقش روحانیت در بقای این مملکت چیست ، نفهمد مطالب را ، سربسته و چشم بسته به او دیکته کنند و بگوید و نفهمد چه می گوید و بکند و نفهمد چه می کند .

قضیه ، معارضه با اسلام است

دیدیم که از اولی که این دولت بیسواد و بی حیثیت روی کار آمد ، از اول هدف ، اسلام را قرار داد ، در روزنامه ها با قلم درشت نوشتند که بانوان را حق دخالت در انتخابات داده اند لکن شیطنت بود ، برای انعکاس نظر عامه مردم به آن موضوع بود که نظرشان به الغای اسلام و الغای قرآن ، درست نیفتد و لهذا در اولی که اینجا ما متوجه شدیم و اجتماع شد و آقایان مجتمع شدند با هم برای علاج کار ، توجه ما در دفعه اول منعطف شد به همان قضیه ، بعد که مطالعه کردیم ، دیدیم آقا قضیه ، قضیه بانوان نیست ، این یک امر کوچکی

است ، قضیه معارضه با اسلام است . (منتخب و منتخب ، مسلمان لازم نیست باشد ، حلف به قرآن لازم نیست باشد ، قرآن را میخواهیم چه کنیم ؟ !) بعد که مصادف شدند با تودهنی از ملت مسلم ، تعبیر کردند حرفشان را به اینکه خیر مراد ما از کتاب آسمانی قرآن است . ما هم از آنها پذیرفتیم به حسب ظواهر شرع لکن به مجرد اینکه اینها یک چند نفر عمله را دور خودشان دیدند و یک زنده باد و مرده باد را دیدند ، باز همان مسائل خبیثشان را از سر گرفتند ، همان مطلبی را که ابطال کرده بودند دوباره از سر گرفتند ، دوباره (تساوی حقوق من جمیع الجهات ) تساوی حقوق من جمیع الجهات پایمال کردن چند تا حکم ضروری اسلام است ، نفی کردن چند تا حکم صریح قرآن است . بعدش باز دیدند که مصادف شد با یک ناراحتی ها و یک حرف ها و یک چیزهایی ، حاشا کردند ، وزیرشان یک جا حاشا کرد ، امیرشان یک جا حاشا کرد . در روزنامه ها به صراحت لهجه نوشتند که بردن بانوان به سربازی ، تصویبش در دست تنظیم است لکن بعد از آنکه دیدند که خیلی فضاحت بار آمد ، مردم ناراحت شدند ، همان نوکرهای ارباب به حسب واقع هم ناراحت شدند ، وقتی دیدند ناراحت شدند ، گفتند اکاذیب است . پرونده سازی خواستند بکنند ، پرونده سازی های بچگانه ، مضحک بکنند .

حمله عمال رژیم تحت لوای دهقان ها به اسلام و مراکز علم

این سال بد بود برای اینکه حمله به اسلام زیاد شد ، حمله به قرآن زیاد شد ،

مراکز علم را کوباندند به حسب توهم خودشان ، بچه های ما را ، عزیزهای ما را زدند ، سرهایشان را شکستند ، پاهایشان را شکستند ، بعضی شان را کشتند ، ازپشت بام ها انداختند . اگر اینها دهقان ها بودند پس چرا این دستگاه انتظامی کمکشان می کرد ؟ اینکه دیگر مخفی نبود ، این را صدهزار جمعیت از توی خیابان ها و از توی شهر و از توی مدرسه خوب می دیدند که دستگاه شهربانی دارد کمک مستقیم می کند ، این دهقان ها را کمک می کرد بر ضد اسلام . اگر راست می گویند که دهقان ها بودند ، پس چرا وقتی که مرضای ما را بردند در مریضخانه ها ، شهربانی و اینها فرستادند گفتند: (دشمن های اعلیحضرت رامی برید در مریضخانه ؟ پدرتان را در می آوریم ، اینها باید بروند . )

اگر دهقان ها بودند ، به اعلیحضرت چه کار دارند ؟ اگر کماندوها بودند و آنهایی که مربوط به خود ایشان است و از دستگاه خود ایشان هست ، با قول ایشان بوده ؟ با فرمان ایشان بوده است و یا بدون اطلاع و بدون فرمان ؟ اگر با اطلاع هست ، خوب بگویند ما تکلیفمان را با ایشان بفهمیم ، خوب بفهمیم ما طرفمان کی هست ؟ یک نفر است اصلا ؟ اگر اینطور نیست خوب بگویند تا ما بفهمیم که این کماندوها سرخود آمدند و همین طور بیخود ، بیخودی آمدند یا سازمان امنیت اینها را آورد ، یا شهربانی ها آوردند ، یا نخست وزیر امر کرد ، یا فلان وزیر فلان امیر

امر کرد ؟ خوب بگویند چه کسی این کارها را کرده ، چرا حاشا می کنند ، پیش هر کسی می روی ، گردن دیگری می گذارند . به هر کسی اعتراض می کنی ، به دیگری نسبت می دهد . دستگاه شهربانی می گوید که سازمان امنیت ، سازمان امنیت می گوید شهربانی ، دوتای آنها می گویند امر اعلیحضرت . راست می گویند که امر اعلیحضرت است ؟ اعلیحضرت با دیانت اسلام مخالف است ؟ واقعا با قرآن مخالف است اعلیحضرت به حسب قول اینها ؟ اگر مخالف هست آن حرفها چی هست دیگر ؟ آنهمه کسب و کرامت کجاست ؟ اگر مخالف نیستند پس چرا جلوگیری نمی کنند از این وحشیگری ها ؟ چرا تو دهنی نمی زنند به این شهربانی ها ، به این سازمان ها ، به این نخست وزیرها ؟ ایشان که فعال مایشائند ، می توانند یک همچو کاری را بکنند . حالا که دیگر مطلبی نیست ، برگرد به عصر سابق و قبل از صد سال پیش از این ، حالا که مطلب اینطوری است ، خوب بزنند تو دهنی به اینهایی که کار بد می کنند ، کارهای خلاف اسلام می کنند ، کارهای خلاف دیانت می کنند و نسبت می دهند به ایشان ، تبرئه کند خودش را . آقا ، نمی شود سلطان اسلام با اسلام مخالف باشد ، نمی شود این . اگر نیستند بگویند ، اظهار کنند ، اظهار تاسف کنند به اینکه مردک آمده است ریخته مدرسه فیضیه را خراب کرده است . بنده باز مسایل این جوان های خودمان را

ندیدم و بعد از مباحثه می روم می بینم ، اول وقتی است که می روم می بینم ، بروم آنجا یک فاتحه ای بخوانیم برای آنهایی که کشته شدند ، یک اظهار تاثری بکنم برای آنها ، اینها که نمی گذارند ما فاتحه هم بگیریم . اگر دهقان ها کردند ، پس چرا نمی گذارید ، فاتحه بگیریم ؟ چرا فاتحه تهران را به هم می زنید ؟

سال 41 ، سال مفتضح شدن هیاءت حاکمه

سال بدی بود برای اینکه مفتضح شد هیاءت حاکمه ، مفتضح شد دستگاه جبار و ما نمی خواستیم . ما نمی خواهیم که مملکت ما در خارج معرفی بشود که همچنین عناصر خبیثی سر کارند ، ما نمی خواستیم این را . ما می خواهیم که مملکت ما از آن نقطه اولیش تا آن آخرش جوری باشند ، طوری سلوک بکنند که مایه افتخار یک مملکتی باشد ، بگویند آقا ما امیر کبیر داریم ، وزراء سابق ، مشاورین سلاطین سابق علما بودند ، علی بن یقطین بوده است ، گاهی ائمه اطهار علیهم السلام - بوده اند ، حالا مشاورین چه کسانی هستند ؟ اسرائیل ! مشاورها اسرائیل ! از یهود آن بزرگ شده است . دو هزار نفر بهایی را به اقرار خودشان در روزنامه دنیا (بعد فردا مردک نگوید که اشاعه اکاذیب است ، در روزنامه دنیا دو هزار نوشته است ) اسرائیل بهایی را ، اسم بهائی نیاورده است ، بعضی وابستگان به بعضی از مذاهب (اسمشان را مذهب گذاشت !) دو هزار نفر را و می گویند پنجهزار است ، دو تایش را اینجا نوشته است (این که نوشته حالا) اینها

با کمال احترام ، نه مثل حاجی های بدبخت ما که وقتی می خواهند تذکره به آنها بدهند ، باید چقدر زحمت بکشند ، چقدر رشوه بدهند ، چقدر بیچارگی بکشند تااینکه یک چند تااز آنها را رد کنند ، چند تای آنها را قبول بکنند ، آن وقت در فرستادنشان چه فضاحت ها باشد ، در برگشتشان چه فضاحت ها باشد ، وقتی هم مکه میروند در منا ، حتی آن نماینده بی عرضه آنجا هم شکایت می کند که فلان آقا را بگیرید از باب اینکه اینجا یک حرف حقی زده است گفته اسلام در خطر است از دست یهود ، آقا مگر شما یهودید ؟

مگر مملکت ما ، ممکلت یهود است ؟ دو هزار نفر را با کمال احترام ، با دادن به هر یک از اینها پانصد دلار ارز ، به هر یک پانصد دلار از مال این ملت مسلم به بهایی داده اند ، ارز داده اند ، به هر یک هزار و دویست تومان تخفیف هواپیما ، چه بکنند ؟ بروند در جلسه ای که بر ضد اسلام در لندن تشکیل شده است شرکت کنند .

سکوت ، موجب پایمال نوامیس مسلمین زیر چکمه عمال اسرائیل است

وای بر این مملکت ، وای بر این هیاءت حاکمه ، وای بر این دنیا ، وای بر ما ، وای بر این علمای ساکت ، وای بر این نجف ساکت ، این قم ساکت ، این تهران ساکت ، این مشهد ساکت . این سکوت مرگبار اسباب این شود که زیر چکمه اسرائیل به دست همین بهایی ها ، این مملکت ما ، این نوامیس ما پایمال بشود . وای بر دین

ما ، وای براین اسلام ، وای براین مسلمین . ای علما ساکت ننشینید ، نگویید الان مسلک شیخ رضوان الله علیه ، والله شیخ اگر حالا بود تکلیفش این بود امروز سکوت همراهی با دستگاه جبار است ، نکنید سکوت . دو هزار بهایی را با پانصد دلار ارز به هر یک و هزار و دویست تومان تخفیف هواپیما فرستادن به لندن (و اینها در روزنامه دنیاست ) یک شخصی به من گفت که یک معامله ای کرده است شرکت نفت با ثابت پاسال و در این معامله تخفیفی داده است که بیست و پنج میلیون تومان در این تخفیف نفع برده است ، برای نفع این جمعیتی که فرستادند به لندن بر ضد اسلام . این وضع نفت ما ، این وضع ارز مملکت ما ، این وضع هواپیمایی ما ، این وضع وزیر ما ، این وضع همه ما ، سکوت کنیم باز ؟ ! هیچ حرف نزنیم ؟ ! حرف هم نزنیم ؟ ! ناله هم نکنیم ؟ ! خانه هایمان را خراب کنند آخ هم نگوییم ؟ ! مردک می فرستد رئیس شهربانی را ، رئیس این حکومت خبیث را می فرستد منزل آقایان ، من راهشان ندادم ، ایکاش راه داده بودم تا آنروز دهنشان را خرد کرده بودم . می فرستند منزل آقایان که اگر نفستان در فلان قضیه در آید ، فرمودند ، اعلیحضرت فرمودند اگر نفس شما در آید ، می فرستم منزل هایتان را خراب می کنیم ، خودتان را هم می کشیم ، نوامیستان را هتک می کنیم . این وضع ماست با این

اعلیحضرت ، اگر اینها راست گویند . اگر دروغ می گویند ، پس ایشان بگویند دروغ می گویند ، ایشان بفرمایند ، اعلام کنند که حکومت قم دروغ گفته است تا من پدر حکومت قم را در بیاورم ، بگویند رئیس شهربانی دروغ گفته تا من زیر چکمه اهل علم ، پدرش را در بیاورم د نمی گوید که .

سال 41 ، سال اعلام ارزش و موجودیت روحانیت به دنیا .

واما سال خوبی بود برای اینکه روحانیت ارزش خودش را به دنیا اعلام کرد ، فهماند که آن که صحبت می کند ، باز روحانی است ، آن که ایستادگی می کند در مقابل ظلم و جور ، ظالم و جاهل ، باز حوزه های علمیه است ، کتک می خورد داد می زند ، کشته می دهد ، فریاد می کند ، مدرسه فیضیه اش را خراب می کنند اعتنا نمی کند ، باز صحبت خودش رامی کند ، هر کاری سرش بیاورند این صحبت می کند . روحانیت موجودیت خودش را به همه عالم اعلام کرد . پس بد بود چون هیاءت حاکمه فضاحت ایران را در همه جا اعلام کرد و خوب بود برای اینکه روحانیت حیثیت خودش را به عالم معرفی کرد ، فهماند به عالم که آدمیم ما ، روحانی هستیم ما ، همه اش قضیه ذکر و دعا نیست ، ما داد می زنیم ، ما می گوئیم نباید بکنید این کارها را ، ما نصیحت می کنیم به شما .

رفراندومی که حتی زور سرنیزه نتوانست افتضاح آن را جبران کند

من نصیحت کردم به شاه ، فرستاد آدم آنجا ، در آن اول امر قبل از رفراندوم ،

به وسیله بهبودی ، به وسیله پاکروان پیغام دادم به او ، آقا نکن این کار را ، این رفراندوم را نکن ، این خوب نیست برای شما این کار را بکنید ، دست به این قانون نزن ، اگر امروز "ارسنجانی " چهار تا رعیت را بیاورد ، برقصاند و بگویند زنده باد ، فردا چهار تا رعیت می آیند وگویند مرده باد ، نکن این کار را ، صلاح نیست بکنی این کار را . گوش نکرد ، دیدید چه جور شد ، دو هزار نفر رای نداشتند ، باقی اش زور بود ، همه می دانند بازار تهران بسته شد که رای ندهد ، بازار قم بسته شد که رای ندهد ، سایر شهرستان ها رای ندادند ، اینها دو هزار تا رای آزاد بدون سرنیزه نتوانستند تهیه کنند . ما نمی خواستیم اینطور مفتضح بشوید ، ما نمی خواستیم ملت از تو رویگردان بشوند ، ما می خواستیم شما آدمی باشید که وقتی یک چیزی را بگوئی ، ملت ، تمام ملت لبیک بگویند ، ما میل داریم شاه ما اینجور باشد ، ما میل داریم وزیر ما اینجور باشد که اگر یک مطلبی را گفت تمام ملت با او موافق باشند نه اینکه با حرف هایش (6 میلیون ) (6میلیون ) . به جان عزیز شما اگر اینها چند هزار هم داشتند ، باقی اش یا پر کردن صندوق شاید به سمع ایشان نرسیده است . شاید آنها گفته اند به او که (6 میلیون ، اکثریت قاطع ) و الا شاه که دروغ نمی گوید! نمی شود که دروغ

بگوید . (با اکثریت قاطع ! تمام قاطبه اهل ایران !)پس بازار تهران از اهل ایران نیست ؟ ! خیابان های تهران اهل ایران نیستند ؟ ! قم از اهل ایران نیست ؟ ! روحانیون از اهل ایران نیستند ؟ ! سایر شهرستان ها ایرانی نیستند ؟ ! این ایران کجاست ؟ این آراء از کجا آمد ؟

ایستادگی روحانیت در مقابل ظلم ، عامل احیای اسلام

بد شد امسال برای اینکه این مطالب واقع شد و خوب شد برای اینکه شما آقایان زنده کردید اسلام را ، ایستادید ، در مقابل ظلم ایستادید . اگر نایستاده بودید خدا می داند که حالا رفته بودند تا آن آخر ، ایستادگی شما اسباب این شد که حاشا کردند مطالبشان را ، گفتند (خیر طلاق به دست مرد است ، کی ما گفتیم ؟ ) د مردک از حزب مردم است . آن مردک هم که داد زد تساوی حقوق من جمیع الجهات ، تساوی حقوق من جمیع الجهات از این طرف می گویند ، از آن طرف می گویند کی ما گفتیم طلاق به دست زن باشد ، نخیر طلاق به دست مرد است . از آن طرف می گویند نخیر کی ما راجع به ارث گفتیم ، نخیر ارث هم همانطوری که خدا گفته است . از آن طرف هم می گویند کی ما گفتیم زنان بروند به نظام وظیفه . تو روزنامه هایتان هست آقا . این روزنامه هائی که دیکته می کند سازمان امنیت و می نویسند .

بی حیثیتی مطبوعات

می گویند که مدیر کیهان گفته است ما دیگر راحتیم برای اینکه آنوقت ما می نوشتیم و اینها نظر می کردند ، حالا خودشان می نویسند ، ما دیگر راحتیم . منتهی این اعتراض هست که آقا چرا اینقدر بی حیثیت هستید که آنها بنویسند و شما هم بنویسید ؟ چرا باید مطبوعات ما انیقدر بی حیثیت باشند ؟

خطر برای اسلام

خوب بگوئید آقا حرف را ، چه می کنند ؟ اگر همه علمای اسلام یک مطلبی را بگویند ، حالا که خطر براسلام وارد شده است و آن خطر یهود است و حزب یهود که همین حزب بهائیت است ، این خطر که حالا نزدیک شده است ، اگر آقایان علمای اعلام ، خطبا ، طلاب ، همه با هم همصدا بگویند که آقا ما نمی خواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند ، ما نمی خواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم پیمان بشود در مقابل پیمان اسلامی آنها ، مسلمین با هم ، هم پیمان می شوند ، آقایان بایهود هم پیمان می شوند! چه وضعی است این مملکت ؟ اگر نوکر هم هستید چرا اینقدر نوکر ؟ من سرم درد می کند و من برای خواندن یک فاتحه لازم می دانم بروم به مدرسه فیضیه و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که در این سال و سال های بعد ، همه سالم باشید ، اسلام مؤ ید باشد ، اسلام مؤ ید باشد .

سید روح الله خمینی

تاریخ : 15 / 8 / 1341

تلگراف امام خمینی به اسدالله علم تذکار عواقب تخلف از شرع و قانون

تهران جناب آقای اسدالله علم

عطف به تلگراف سابق اشعار می دارد ، معلوم می شود شما بنا ندارید به نصیحت علمای اسلام که ناصح ملت و مشفق امتند توجه کنید و گمان کردید ممکن است در مقابل قرآن کریم و قانون اساسی و احساسات عمومی قیام کرد . علمای اعلام قم و نجف اشرف و سایر بلاد ، تذکر دادند که تصویبنامه غیر قانونی شما بر خلاف شریعت اسلام و بر خلاف قانون اساسی

و قوانین مجلس است ، اگر گمان کردید می شود با زور چند روزه ، قرآن کریم را در عرض اوستای زردشت و انجیل و بعض کتب ضاله قرار داد و به خیال از رسمیت انداختن قرآن کریم (تنها کتاب بزرگ آسمانی چند صد میلیون مسلم جهان ) افتاده اید و کهنه پرستی رامی خواهید تجدید کنید ، بسیار در اشتباه هستید ، اگر گمان کردید با تصویبنامه غلط و مخالف قانون اساسی می شود پایه های قانون اساسی را که ضامن ملیت و استقلال مملکت است ، سست کرد و راه را برای دشمنان خائن به اسلام و ایران باز کرد ، بسیار در خطا هستید . اینجانب مجددا به شما نصیحت می کنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید و بدون موجب ، مملکت را به خطر نیاندازید و الا علمای اسلام درباره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد . والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11 / 9 / 1341

بیانات امام خمینی در مورد (شیوه های مبارزاتی مسلمین )

سکوت و قیام در برابر سلاطین ، دو شیوه مسلمین برای صیانت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمنا تذکرات لازمی بود که باید دولت ها متوجه باشند . از اول ظهور اسلام ، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بوده اند ، حتی برای حفظ دین از حق خود می گذشتند . حضرت امیرالمومنین (ع ) با خلفا همکاری کردند چون ظاهرا مطابق دستور دین عمل می نمودند و تشنجی در کار نبود تا موقعی که معاویه روی کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت

را مبدل به سلطنت نمود . در این موقع حضرت ناچار شد قیام کند ، چون نمی توانست قیام نکند زیرا روی موازین شرع و عقل نمی توانستند معاویه را یک روز بر مقام خلافت پایدار ببینند . ناصحینی که حضرت را از روی غفلت نصیحت می کردند و می گفتند (بگذارید معاویه بماند تا پایه سلطنت و خلافت شما محکم شود بعدا او را از مقامی که دارد پایین بیاورید) نمی دانستند که اگر حضرت صبر می کرد بعدا مورد اعتراض مسلمین واقع می شد و پس از محکم شدن کار ممکن نبود او را خلع کرد .

حالا شاید اشخاص غافل ، این نکته در ذهنشان باشد که خوب بود حضرت وقتی جای پای خودش را محکم می کرد معاویه را خلع کند و لکن اشتباه است ، لهذا وقتی ملاحظه فرمودند یک حکومت جائرخواهد حکومت کند ، قیام وظیفه الهی بود و عمل فرمودند همین طور ائمه معصومین قیام کردند ، ولو با عده کم تا کشته شدند و اقامه فرایض نمودند و هر کدام می دیدند قیام صلاح نیست ، در خانه می نشستند و ترویج می کردند ، این شیوه ای بود که از اول اسلام بوده است .

همیشه علما و زعمای اسلام ملت را نصیحت به حفظ آرامش کردند . خیلی از زمان میرزای بزرگ مرحوم حاج میرزا محمد حسن شیرازی نگذشته است ، ایشان با اینکه یک عقل بزرگ متفکر بود و در سامره اقامت داشت ، در عین حالی که نظرشان آرامش و اصلاح بود ، لکن وقتی ملاحظه کردند برای کیان اسلام خطر پیش آمده است و

شاه جائر آن روز می خواهد وسیله کمپانی خارجی اسلام را از بین ببرد ، این پیرمرد که در یک شهر کوچک نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود ، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت کند ، مکتوبات او هم محفوظ است ، آن سلطان گوش نمی داد و با تعبیرات سوء و بی ادبی به مقام شامخ عالم بزرگ روبرو شد تا آنجایی که آن عالم بزرگ مجبور شد یک کلمه بگوید که استقلال برگردد .

مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی بعد از اینکه دیدند عراق در معرض خطر است ، که اگر ایشان نبود عراق از بین رفته بود یک کلمه فرمودند ، عرب پشتیبانی کردند ، مطلب را برگردانید .

تمام ممالک اسلامی مرهون این طایفه هستند ، اینهایند که تا به حال استقلال ممالک اسلامی را حفظ کرده اند ، این ذخایر هستند که همیشه با نصایح خود مردم سرکش را خاموش کرده اند ، در عین حال روزی که ببینند اسلام در معرض خطراست ، تا حد امکان کوشش می کنند ، اگر با نشر مطالب شد و با گفتگو شد ، با فرستادن اشخاص شد فبها و اگر نشد ناچار هستند قیام و اقدام کنند .

اینها کسانی هستند که در عین حال که علاقه به اتحاد و وحدت تمام طوایف مسلمین دارند ، لکن تا آن حدی می توانند تامل کنند که استقلال مملکت را در خطر نبینند ، به یک چیزهایی که ممکن است خود دولت ها هم وارد و متوجه نباشند ، اینجا شرع تکلیف معین فرموده است ، چیزی نیست که علما بتوانند از خودشان بگویند

، قیام ، قیام قرآنی و دینی بود . بنده در شبی که بنا بود فردای آن در مسجد سید عزیزالله برای تنبه دولت ها دعا کنند ، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت کند ، ما دیدیم علما در اینجا تکلیف دیگری دارند ، من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم و لکن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت . اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران شده بود ، من یک تصمیم خطرناکی گرفته بودم اما دولت بعد از نیمه شب متوجه شد نمی شود با قوای مردم مقاومت کرد . در همان نیمه شب از علمای بزرگ تهران کاغذ گرفت که این غائله خاموش شود تا اینکه صبح برای علمای قم هم تلگراف زد و ما در منزل آقای شریعتمداری بودیم . تلگراف خوب است و لکن خوفی بود که برای حیله باشد تا اینکه دیروز مذاکرات زیاد بین اینجا و تهران شد تا در جراید نوشتند و لکن مقدمات حرف های ایشان (نخست وزیر) تمام نیست راجع به قانون شهرداری که ایشان مدعی است گذشته ، نگذشته است و اعتراضی هم شده است . هرچه موافق قرآن باشد با کمال تواضع گردن می نهیم قیاس انجمن های ایالتی و ولایتی هم به قانون شهرداری ها که : (مشابه است ) ، مشابه نیست و قیاس باطل است . در آنجا و اینجا به نص قانون ، مرد و مسلم بودن قید شده و گذشته است ، از این گذشته ما از طریق (الزموهم بما الزموا علیه انفسهم ) با

ایشان بحث می کنیم نه اینکه قانون اساسی در نظر ما تمام باشد ، بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند برای این است که اصل دوم متمم قانون اساسی ، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است و الا ما لنا و القانون ، مائیم و قانون اسلام ، علمای اسلامند وقرآن کریم ، علمای اسلامند و احادیث نبوی و علمای اسلامند و احادیث ائمه اسلام . هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن می نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد ، ولو قانون اساسی باشد ، ولو الزامات بین المللی باشد ، ما با آن مخالفیم .

چرا دولت ها متوجه نمی شوند ؟

لکن بحمدالله مطلب گذشت و آقای اسدالله علم متنبه شدند که مطلب را باید خاتمه داد و بحمدالله خاتمه دادند . ما هم خاتمه مطلب را تقدیر می کنیم که بحمدالله بدون یک جنگ و نزاع ، بدون ریختن یک قطره خون ، چنین مطلبی که با قیام بزرگ ملتی توام بود که تمام عشایر حرکت کنند ، یک سیلی کسی نخورد . در یک قیام و جنگ موضعی و کوچک با اینکه هزار نفر مجتمع می شوند ، گاهی چند نفر کشته می شوند ، پنجاه نفر زخمی می دهند ، معقول نیست در یک قیام بیست میلیونی از دماغ کسی خون نچکد! دولت نمی داند این را کی حفظ کرد ، بیایند ببینند کاغذهایی که آمده ، اشخاصی که آمدند با ما صحبت کردند ، چه نوشتند و چه گفتند . اشخاصی با چشم های گریان آمدند گفتند: (شما دستور بدهید ، همان

حیات روحی را تامین بدهید تا ببینید چه می شود) گفتیم ما اهل این حرف ها نیستیم . اگر یک کلمه صادر شده بود انفجار ظاهر می شد ، این آتش را کی خاموش کرد ؟ چرا نمی خواهند باور کنند ؟ چرا این پشتوانه را با هر نحوی می خواهند بشکنند ؟ چرا با تمام قوا این قوه بزرگ را که پشتیبان استقلال است می خواهند بشکنند ؟ خداداند من متاسفم . این روحانیت است که با این وضع ساخته است و دارد خدمت به اسقلال مملکت می کند . چرا باید متوجه نباشند که فرهنگ ما را به این روز کشانده اند ؟ چرا خود را مستند نمی کنند به این روحانیت ؟ چرااز مرگ یک عالم ، عالم متشنج می شود ولی از شکست دولت مردم چراغان می کنند ؟ دولت باید طوری باشد که اگر شکست خورد ، مردم عزا بگیرند و برای حفظش قیام کنند . اینها نمی توانند جلب منفعت خودشان را بکنند ، اگر مردم دیدند اینها نفع مسلمین راخواهند ، باقرضه های ملی و فروش خانه خانه هایشان برای مصالح مسلمین خرج می کنند . چرا این مطبوعات را آزاد می گذارند ؟ چرا نسبت ناجوانمردانه و ناروا می دهند ؟ اگر روحانیت برود ، مملکت پشتوانه ندارد .

جشن هفده دی ، وسیله منفوریت رژیم

چرا این مطبوعات این قدر آزاد است ؟ چرا جشن هفده دی را آزاد می گذارند ؟ اینها وسیله منفوریت است ، منفور نکنید سلطان مملکت را . ما نصحیت می کنیم این هفده دی را بوجود نیاورید ، ما مفاسد رادانیم ، حفظ کنید این مملکت را

، ترقیات مملکت به هفده دی نیست . وضع فرهنگ ترقی مملکت به دانشگاه است که آنرا به این صورت درآورده اید صد سال است به یک معنی دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتین سلطان راخواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سد کرج راباید خارجی ها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارجی ها بیایند بکشند! اینها را التزامات بین المللی اقتضا نمی کند ؟ اگر مهندس و طبیب دارید ، فرهنگ دارید ، اگر می گویید فرهنگ داریم ، ذخایر داریم ، محصل داریم ، طبیب و مهندس داریم ، پس چرا از خارج استخدام می کنید ؟ !چراماهی صدهزارتومان به یک خارجی می دهید ؟ ! جواب بدهید . اگر ندارید وااسفا به این مملکت ، صد سال است فرهنگ و دانشگاه دارد ولی دکتر ندارد ، مهندس ندارد . . . .

تحریف مقاصد روحانیت

روحانی حرفش این است ، روحانی با اقتصاد مملکت مخالف نیست ، تهمت می زنند . پانصد سال روحانیت تمام قطب ارض را حفظ و واداره کرد ، رجوع کنید به تاریخ ، با اینکه خلفا ، خلفای جور بودند ، با همین برنامه اسلامی بر عالم حکومت کردند . آیا اسلام راه ترقی ندارد ؟ علما با چه امر اقتصادی مخالفند ؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان راگرفتند ؟ !کارخانه خواستید وارد کنید نگذاشتند ؟ ! ما می گوییم ذوب آهن را خراب نکنید . ذوب آهن کرج را خیال می کنید ما خبر نداریم چه کردید ؟ علما با استقلال مخالف نیستند ، مذهب علما استقلال است ، دین اقتضا می کند بگوییم .

ما وسیله نداریم ، مطبوعات دست ما نیست ، علما را بد معرفی کرده اند . شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است ، حساب کنید چه کرده اید ؟ زن ها را وارد کردید در ادارات ، ببینید در هر اداره ای که وارد شدند آن اداره فلج شد ، فعلا محدود است ، علما می گویند توسعه ندهید ، به استان ها نفرستید ، زن اگر وارد دستگاهی شد ، اوضاع را به هم می زند ، خواهید استقلالتان را زن ها تامین کنند ؟

کسانی که شما از آنها تقلید می کنید دارند به آسمان می پرند ، شما به زن ها ور می روید ؟ !بد معرفی نکنید روحانیون خود را به دنیا ، برای شما عیب است اینها دردهایی است ، اینها نصیحت است ولی چه سود ، آنها که باید بشنوند نیستند ، اگر هم کسی باشد ، آنچه را که قلب ما از آن درد دارد ، نخواهد رساند .

وزانت اسلام را حفظ کنید

اما شما آقایان ! وظیفه شما این است در هر مقام که هستید وزانت و حیثیت اسلام را حفظ کنید . اگر یک نفر از افراد شما برخلاف زی خودش عمل کند ، جامعه روحانیت را بد معرفی می کند ، راضی نشوید دیگران که بد معرفی کنند ، خودمان هم بد معرفی کنیم .

شکست روحی نخورید که متصل به خداوند شکست نمی خورد .

ما دراین قضایا که وارد بودیم مطالب بسیار شیرینی داشتیم و مطالب بسیار تلخ . مطلب شیرین اینها بود که گفتیم ، احساسات مردم (اللهم اعل کلماتهم )

. بعضی مطالب هم ازاشخاصی احساس کردیم که تلخ بود و خدا آنها رابیامرزد . به خواست خدا استقلال و حیات مملکت دست شماست . هر چه پیش بیاید به نفع شماست یا به ضرر شما . اگر به ضررتان تمام شد باید شکست روحی نخورید ، شکست ظاهری مهم نیست ، آنچه مهم است شکست روحی است . اگرانسان شکست روحی خورد تا آخر باید به گورستان برگردد . شما که استناد دارید به ذات مقدس حق تعالی ، شما که روحانی هستید ، شما که قلبتان با ماوراءالطبیعه است ، این عالم شکست ندارد ، عالم چیزی نیست کسی که رابطه با خدا دارد شکست ندارد . شکست مال کسی است که آمالش دنیا باشد . اگر آمال دنیا باشد ، شکست است . اگر آمال غیب و ماورای غیب باشد ، شکست ندارد ، شکست مال بیچاره هاست ، شکست مال کسانی است که معتمد به شیطانند و ذخایر دنیا قلبشان را فراگرفته است . اگر یک جایی به ضرر شما تمام شد ، قلبتان محکم باشد ، تا آخرین فردتان بایستید . گمان نکنید این آدم شکست خورد تمام شد ، تو هم یک موحدی ، تو هم یک مسلمی ، تو متصل به خداوندی ، خدا شکست نمی خورد . (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤ منین ) اگر به نفع تمام شد دست و پای خود را گم نکنید ، محکم باشید ، نه در آن طرف فزع داشته باشید و نه در این طرف زیاده روی داشته باشید . حق اینکه به

دولت ناسزا گفته شود نیست . شمابزرگتر از این هستید که حرفی که مناسب شما نیست بزنید . از امروز مشغول کار خودمان هستیم . در این دو ماه که این پیشامد کرد ، ما نتوانستیم درست کار کنیم . شب هایی شد که من دو ساعت خواب کردم . از این به بعد مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگتر است . (ان کان القلب مخلصا) باز اگر دیدیم شیطانی از خارج متوجه مملکت ما شد ، ما همین هستیم و دولت همان و ملت همان .

قلب مردم متوجه روحانیت است ، آیا برای دولت هم چنین است ؟

این اجتماع که برای دیگران خرج دارد ، برای ما با یک کلمه تهیه شود ، مردم فهمیده اند ما دوست آنها هستیم و مردم به دوستشان علاقه دارند . روحانیین پدر ملتند ، به فرزندانشان علاقه دارند . یک پیرمردی نصف شب می نویسد جمع شوید دعا کنیم ، تهران حرکت می کند . یک پیرمرد هم اینجا بنویسد ما می خواهیم یک ختم (امن یجیب ) بگیریم ، ببینید چه می شود چون ملت ادراک کرده است که علما صلاح ما را میخواهند ، علما مصلح هستند ، مفسد نیستند . ما میل داریم دولت اینطور باشد ، میل داریم اگر عزای ملی اعلام کند ، همه عزا بگیرند ، برخلاف نباشند ، می خواهیم همانطور که مردم قلبشان متوجه روحانیین است و با اشاره آنها جمعیت انبوه فراهم می شود ، با دولت هم اینطور باشند .

از ری نوشتند ما پنج هزار نفر با کفن آماده ایم ، از جاپلق نوشتند ما صد هزار نفریم ، طایفه هایی با کفن حاضریم . مردم

بیدارند ، یک مملکت بیدار عقب افتاده است ؟ ! شما خلع سلاح کنید ، بیاییم در تهران ، شما بگویید ما یک اجتماع می خواهیم در شرق ، ما می گوییم یک اجتماع می خواهیم در غرب . بیایید قم ، شما بگویید مایک اجتماع می خواهیم در اینجا ، ما می گوییم یک اجتماع می خواهیم در خاک فرج در دو فرسخی ، شما نزدیک ما دور بروید خوزستان ، جای دیگر ، تابفهمند این پشتوانه رااز دست ندهند . من به شاه مملکت نصیحت می کنم این قوه را از دست ندهند . دو قضیه را همه دیدیم : یک قضیه فوت آیت الله بروجردی که دیدند .

از آنها هم فوت واقع می شود از ما هم فوت شد . می گویند آخوند چیزی نیست ، چطور آخوند چیزی نیست ؟ ! می گوید من با آخوند کار ندارم ، آخوند با تو کار دارد .

علما باید همه را نصیحت کنند

نصیحت از واجبات است ، ترکش شاید از کبائر باشد . از شاه گرفته تا این آقایان تا آخر مملکت ، همه راباید علما نصیحت کنند .

اسلام ، راه به دست آوردن قلوب مسلمین

راه به دست آوردن قلوب ملت این است ، دل مردم مسلم ، با اسلام به دست می آید . رگ خوابشان را ما فهمیدیم ، قلوب مسلمین را باید توسط اسلام جلب کرد (الی الله تطمئن القلوب ) تمام قلوب دست خداست . مقلب القلوب خداست . به خدا متوجه شو تا دل های مردم به تو متوجه شود ، اهل علم این کاره است ، شما هم اینطور باشید ، نمی گویم عمامه بگذار ، می گویم آنچه را او درک کرده است تو هم ادراک کن .

ای دولت ها! فتح کشور مهم نیست فتح قلوب مهم است .

ما می گوئیم دولت ها باید مردم را خوب اداره کنند که مردم بفهمند دولت خیرخواه ملت است ولی اگر دیدند اینطور نیست می گویند کی باشد از بین برود . ای دولت ها! ای بیچاره ها! فتح مملکت که چیزی نیست (آن را هم که الحمدلله ندارید) فتح قلوب مهم است ، اگرخواهید بکنید ، اگر نخواستید نکنید (والامر الیکم ) . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/9/1341

پیام تشکر امام خمینی از مردم در رابطه با لغو تصویب نامه انجمنهای ایالتی وولایتی

خدمت عموم برادران ایمانی ایدهم الله تعالی با کمال توقیر معروض می دارد:

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از اهدا سلام و تحیت ، از احساسات پاک و عواطف عموم مسلمانان در این امر حیاتی که برای همه پیشامد کرده بود تشکر می کنم و توفیق و سلامت و تایید همه رااز خداوند تعالی خواستارم . الحق در این نهضت اسلامی ، خود را در پیشگاه مقدس خداوند تعالی سربلند و در نزد حضرت ولی عصر و سلطان دهر عجل الله تعالی فرجه روسفید نمودید

. دست توانای خداوند تعالی با شماست . امید است از ثمرات این نهضت دینی در دنیا و آخرت بهره مند شوید . قیام عمومی دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید ، لیکن لازم است متذکر شوم که مسلمین باید بیش از پیش بیدار و هوشیار بوده ، مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشرده تر کنند که اگر خدای نخواسته دست های ناپاکی به سوی مقدسات آنها دراز شود ، قطع کنند . والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2 / 11 / 1341

استفتاء از امام خمینی

حضور محترم حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمین آیت الله العظمی فی الارضین آقای حاج آقا روح الله خمینی دام ظله العالی علی رووس الانام . تقاضا داریم نظریه خودتان را در موضوع تصویب ملی که مطبوعات اعلام شده بیان فرمائید . جمعی از متدینین تهران پاسخ امام

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چند میل نداشتم مطلب به اظهار نظر برسد ، لهذا مصالح و مفاسد را به وسیله آقای بهبودی به اعلیحضرت تذکر دادم و انجام وظیفه نمودم و مقبول واقع نشد . اینک باید به تکلیف شرعی عمل کنم . به نظر اینجانب ، این رفراندم که به لحاظ رفع برخی اشکالات به اسم تصویب ملی خوانده شده ، رای جامعه روحانیت اسلام و اکثریت قاطع ملت است در صورتی که تهدید و تطمیع در کار نباشد و ملت بفهمد که چه می کند .

این جانب عجالتا" از بعضی جنبه های شرعی آن که اساسا" رفراندم یا تصویب ملی در قبال اسلام ارزشی ندارد و از بعضی اشکالات اساسی قانونی

آن برای مصالحی صرفنظر می کنم ، فقط به پاره ای اشکالات اشاره می نمایم .

1 - در قوانین ایران رفراندم پیش بینی نشده و تاکنون سابقه نداشته ، جز یک مرتبه آنهم از طرف مقاماتی غیر قانونی اعلام شد و به جرم شرکت در آن جمعی گرفتار شدند و از بعضی حقوق اجتماعی محروم گردیدند . معلوم نیست چرا آنوقت این عمل غیر قانونی بود و امروز قانونی است .

2- معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندم نماید و این امری است که باید قانون معین کند .

3- در ممالکی که رفراندم قانونی است باید به قدری به ملت مهلت داده شود که یک یک مواد آن مورد نظر و بحث قرار گیرد و در جراید و وسایل تبلیغاتی ، آراء موافق و مخالف منعکس شود و به مردم برسد ، نه آنکه به طور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجرا شود .

4- رای دهندگان باید معلوماتشان به اندازه ای باشد که بفهمند به چه رای می دهند ، بنابراین اکثریت قاطع حق رای دادن در این مورد را ندارند و فقط بعضی اهالی شهرستان ها که قوه تشخیص دارند صلاحیت رای دادن در مواد ششگانه را دارند که آنان هم بی چون و چرا مخالف هستند .

5 - باید رای دادن در محیط آزاد باشد و بدون هیچ گونه فشار و زور و تهدید و تطمیع انجام شود و در ایران این امر ، عملی نیست و اکثریت مردم را سازمان های دولتی در تمام نقاط و اطراف کشور ارعاب کرده و در فشار و مضیقه قرار داده و می

دهند .

اساسا"پیش آوردن رفراندم برای آن است که تخلفات قانونی قابل تعقیب که ناچار مقامات مسوول گرفتار آن می شوند لوث شود و کسانی که در مقابل قانون و ملت مسوول هستند اعلیحضرت را اغفال کرده اند که به نفع آنان این عمل را انجام دهند .

اینان اگر برای ملت می خواهند کاری انجام دهند چرا به برنامه اسلام و کارشناسان اسلامی رجوع نکرده و نمی کنند تا با اجرای آن برای همه طبقات ، زندگی مرفه تامین شود و در دنیا و آخرت سعادتمند باشند . چرا صندوق تعاونی درست می کنند که حاصل دسترنج زارع را ببرند ؟ با تاسیس این چنین صندوق تعاونی ، بازار ایران بکلی از دست می رود و بازرگانان و کشاورزان به خاک سیاه می نشینند و در نتیجه سایر طبقات نیز به همین روز مبتلا می شوند . اگر ملت ایران تسلیم احکام اسلام شوند و از دولت ها بخواهند برنامه مالی اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا کنند ، تمام ملت در رفاه و آسایش زندگی خواهند کرد . مقامات روحانی برای قرآن و مذهب احساس خطر می کنند ، به نظر می رسد این رفراندم اجباری مقدمه برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است . علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی برای اسلام و قرآن و مملکت احساس خطر کرده اند و به نظر می رسد که همان معانی را دشمنان اسلام می خواهند به دست جمعی مردم ساده دل اغفال شده اجرا کنند . علمای اسلام وظیفه دارند هر وقت برای اسلام و

قرآن احساس خطر کردند به مردم مسلم گوشزد کنند تا در پیشگاه خداوند متعال مسوول نباشند .

از خداوند متعال حفظ قرآن مجید و استقلال مملکت را خواهانیم . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : بهمن 1341

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است . مراجع و علماء اسلام بعضی محصور و بعضی محبوس و مهتوک هستند . دولت امر داد حوزه های علمیه را هتک کنند و طلاب بی پناه را کتک بزنند و بازار مسلمین را غارت کنند و درب و پنجره مغازه ها را بشکنند .

در تهران حضرت آیت الله خوانساری و آیت الله بهبهانی را در محاصره شدید قرار دادند و عده ای از علماء محترم و وعاظ معظم را محبوس نمودند و ما از آنها به هیچ وسیله نمی توانیم اطلاع پیدا کنیم . اراذل و اوباش را تحریک می کنند که به علماء و روحانیین اهانت کنند . آقایان طلاب و مبلغین را مانع می شوند که برای تبلیغ اسلام در نواحی ایران بروند و تبلیغ احکام کنند . با ما معامله بردگان قرون وسطی می کنند . به خدای متعال من این زندگی را نمی خواهم .

انی لا اری الموت الا سعاده و لا الحیوه مع الظالمین الا برما کاش مامورین بیایند و مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم . فقط جرم علماء اسلام و سایر مسلمین آن است که دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملکت می نمایند و با استعمار مخالفت دارند . این است حال ما تا آقای علم و ارسنجانی چه بگویند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/11/1341

بیانیه امام خمینی به مناسبت حمله رژیم به مدرسه فیضیه

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون . بعد از نصایح بسیار و اداء وظیفه روحانیت نتیجه این شد که امروز که 26 شهر شعبان است از اوایل روز عده ای رجاله با مامورین دولت

در شهر مقدس قم به راه افتادند و به مردم بی پناه قم و طلاب و روحانیون حمله کرده و اهانت نمودند و بسیاری را کتک زدند و به زندان بردند . جمعی از مامورین و رجاله به مدرسه فیضیه مجاور حرم مطهر ریخته و تیراندازی کردند و با چوب و چماق طلاب مظلوم را کتک زدند و به بازار و خیابان قم ریخته و بعضی دکان ها را غارت کردند و درب و پنجره و شیشه مغازه ها را شکستند . هیچ کس پیدا نشد که به داد مردم متدین و روحانیت برسد .

این است حال ما در این ساعت که ظهر است و عاقبت امر معلوم نیست چه خواهد شد . این است معنای طرفداری دولت از دیانت و این است معنای آزادی رای و رای دهندگان . ما این وضع را در شهر مذهبی قم و در جوار حرم مطهر و در حوزه علمیه قم به قضاوت افکار عمومی می گذاریم و از خداوند تعالی اسلام و استقلال مملکت را خواهانیم . خداوند تعالی ان شاء الله اسلام و قرآن را حفظ کند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1341

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با تجاوزات دستگاه به احکام مقدسه اسلام

تجاوز رژیم شاه به احکام مقدسه اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد . نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابره با تصویبنامه های خلاف شرع و قانون اساسی می خواهد زن های عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند .

دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند ، یعنی احکام

ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد ، یعنی دخترهای هیجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانه ها بکشد ، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد .

هدف اجانب ، نابودی اسلام و روحانیت

هدف اجانب قرآن و روحانیت است . دست های ناپاک اجانب با دست این قبیل دولت ها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال کند . ما باید به نفع یهود امریکا و فلسطین هتک شویم به زندان برویم ، معدوم گردیم ، فدای اغراض شوم اجانب شویم .

آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می دانند ، این سد باید به دست دولت های مستبد شکسته شود ، موجودیت دستگاه رهین شکستن این سد است ، قرآن و روحانیت باید سرکوب شود . من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام می کنم تا مسلمین را از خطرهائی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است آگاه کنم .

این دولت مستبد و متخلف از احکام اسلام باید کنار برود .

من به دستگاه جابره اعلام خطر می کنم ، من به خدای تعالی ، از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم ، دستگاه ها با سوء تدبیر و با سوءنیت گویی مقدمات آنرا فراهم می کنند . من چاره در این می بینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی کنار برود و دولتی که پای بند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید .

بار الها! من تکلیف فعلی خود را ادا کردم

(اللهم قد بلغت ) و اگر زنده ماندم تکلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد . خداوندا! قرآن کریم و ناموس مسلمین را از شر اجانب نجات بده .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : اسفند 1341

نظریه مراجع تقلید و آیات عظام حوزه علمیه قم راجع به تصویب نامه مخالف شرع

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

چون دولت آقای علم با شتابزدگی عجیبی بدون تفکر در اصول قانون اساسی و در لوازم مطالبی که اظهار کرده اند ، زن ها را در انتخاب شدن و انتخاب کردن به صورت تصویبنامه حق دخالت داده ، لازم شد به ملت مسلمان تذکراتی داده شود که بدانند مسلمین ایران در چه شرائطی و با چه دولت هائی ادامه زندگی می دهند ، لهذا توجه عمومی را به مطالب ذیل جلب می نماید:

1 - آقای وزیر کشور در طرحی که تقدیم آقای نخست وزیر کرده اند می نویسند (به طوری که استحضار دارند ، در مقدمه قانون اساسی صریحا مقرر است که هر یک از افراد اهالی مملکت در تصویب و نظارت امور عمومی محق و سهیم می باشند و به موجب اصل دوم قانون اساسی ، مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاش و سیاسی وطن خود مشارکت دارند ، بنابر این محروم ماندن طبقه نسوان از شرکت در انتخابات نه تنها در قانون اساسی و متمم آن مجوزی ندارد بلکه با توجه به جمله (افراد اهالی مملکت ) در مقدمه قانون اساسی و با توجه به جمله (قاطبه اهالی مملکت ) مذکور در اصل دوم ، مغایر آن نیز می باشد و هیاءت دولت تصویب نموده اند

که بند اول ماده دهم و بند دوم ماده سیزدهم قانون انتخابات مجلس شورا و همچنین قید کلمه ذکور از ماده ششم و ماده نهم قانون انتخابات مجلس سنا حذف شود) و وزارت کشور را مکلف کرده اند که پس از افتتاح مجلسین ، مجوز قانونی این تصویبنامه را تحصیل نماید . لازم است اشکالاتی که به این چند جمله است بیان شود:

الف - اگر سهیم بودن زن ها در انتخابات به طوری که آقای وزیر کشور مدعی است و از هیاءت دولت نیز ظاهر می شود ، موافق قانون اساسی است تصویب هیاءت دولت بی مورد است و درست مثل آن است که شرکت مردان را در انتخابات تصویب کند و اگر تصویب صحیح است معلوم می شود به نظر هیاءت دولت ، شرکت نسوان مخالف قانون اساسی است .

ب - اگر سهیم نبودن زن ها به عقیده آنها مغایر قانون اساسی است ، مکلف کردن هیاءت دولت ، آقای وزیر کشور را که پس از افتتاح مجلسین مجوز قانونی تصویبنامه را تحصیل نماید ، بی اساس است و اگر مجوز قانونی می خواهد معلوم می شود به نظر دولت شرکت زن ها مغایر قانون اساسی است ، آیا بهتر نبود که هیاءت دولت با قدری فکر و تامل تصویبنامه صادر می کرد که این تناقض گوئی های واضح رخ ندهد ؟

2- مقدمه قانون اساسی غیر قانون اساسی است بلکه کلام شاه وقت است و رسمیت قانونی ندارد و آقای وزیر کشور آن را بدون تامل یا برای اغفال ، مورد استدلال قرار داده اند لکن بهتر بود تا آخر این مقدمه را مطالعه

کنند که واضع شود نسوان حق مداخله در انتخابات ندارند زیرا در همان مقدمه است : (اینک که مجلس شورای ملی بر طبق نیات مقدسه ما افتتاح شده است ) پس اگر شرکت نسوان منظور بوده ، چطور ممکن است مجلس را بدون شرکت زن ها بر طبق نیات مقدسه افتتاح نمایند ؟ این عبارت صریح است به اینکه دوره اول مجلس طبق نیات شاه بوده و زن ها در آن شرکت نداشته اند ، پس معلوم می شود که برای زنان حق نبوده است .

3- از بیان سابق معلوم می شود مراد از قاطبه اهالی مملکت که در اصل دوم است ، آن نیست که هیاءت وزیران فهمیده اند بلکه مراد آن است که وکیل تهران وکیل همه ملت است و وکیل قم نیز وکیل همه ملت است نه وکیل حوزه انتخابیه خود ، چنانچه در اصل سی ام متمم قانون اساسی به آن تصریح شده است و دلیل بر این مدعی آنکه بیشتر از ده طبقه حق رای ندارند ، با آنکه جزء قاطبه اهالی مملکت هستند ، پس باید تصدیق کنند که یا محروم کردن این طبقات مخالف قانون اساسی است و یا شرکت نسوان مخالف است .

4- فرضا که در تفسیر این اصل خلافی باشد ، به موجب اصل بیست و هفتم از متمم قانون اساسی شرح و تفسیر قوانین از مختصات مجلس شورای ملی است و آقایان وزرا حق تفسیر ندارند .

5 - به نظر هیاءت دولت که طایفه نسوان و سایر محرومین به موجب قانون اساسی حق شرکت در انتخابات دارند ، از صدر مشروطیت تاکنون تمام دوره های

مجلس شورا بر خلاف قانون اساسی تشکیل شده و قانونیت نداشته است زیرا که طایفه نسوان و بیش از ده طبقه دیگر در قانون انتخابات از دخالت محروم شده اند و این مخالف با قانون اساسی بوده است . در این صورت مفاسد بسیاری لازم می آید که ذیلا تشریح می شود:

الف - کلیه قوانین جاریه در مملکت از اول مشروطه تاکنون لغو و بی اثر بوده و باید باطل و غیر قانونی اعلام شود .

ب - مجالس موسسان که تشکیل شده به نظر دولت آقای علم خلاف قانون اساسی و لغو و بی اثر بوده و این دعوی بر حسب قانون جرم است و گوینده آن باید تعقیب شود .

ج - دولت آقای علم و جمیع دولت هائی که از صدر مشروطیت تاکنون تشکیل شده است غیر قانونی است و دولت غیر قانونی حق صدور تصویبنامه و غیره را ندارد بلکه دخالت کردن آن در امر مملکت و خزینه کشور جرم و موجب تعقیب است .

د - کلیه قراردادها با دول خارجه از قبیل قرارداد نفت و غیر آن به نظر دولت آقای علم لغو و باطل و بی اثر است و باید به ملت اعلام شود .

6- حذف بند اول ماده دهم و بند دوم ماده سیزدهم قانون انتخابات مجلس شورای ملی مصوب شوال 1329 هجری قمری و حذف قید کلمه ذکور از ماده ششم و نهم قانون انتخابات مجلس سنا مصوب 14 اردیبهشت 1339 که به استناد مقدمه قانون اساسی و اصل دوم است غیر قانونی است و برای دولت چنین حقی نیست زیرا مستند ، چنانچه گفته شد باطل است بعلاوه

از برای دولت نیز حق ابطال قانون مصوب در مجلس شورای ملی نیست و به نص اصل بیست و هشتم متمم قانون اساسی قوه مجریه از قوه مقننه همیشه ممتاز و منفصل خواهد بود . آنچه مذکور شد ، جنبه های قانونی تصویبنامه غیرقانونی است . این تصویبنامه با اصل دوم و اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی نیز مخالف است .

روحانیت با هر فشار و مضیقه و اهانتی که دولت بر آن وارد کرده و در صدد وارد کردن است ، تکلیف دینی و وجدانی خود را در این تشخیص داده که مصالح و مفاسد را به دولت ها و به جامعه مسلمین گوشزد کند و از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیای امور خودداری نکند و آنچه را برای این ملت بدبخت ضعیف گرسنه بناست پیشامد کند و آثار و نشانه آن یکی بعد از دیگری نمایان می شود به جامعه بشر برساند . با این اختناق جانفرسای مطبوعات و سخت گیری دستگاه انتظامی که حتی برای طبع یک ورقه مشتمل بر نصیحت و راهنمائی یا پخش آن ، اشخاصی به حبس کشیده و مورد اهانت و شکنجه واقع می شوند ، روحانیت ملاحظه می کند که دولت مذهب رسمی کشور را ملعبه خود قرار داده و در کنفرانس ها اجازه می دهد که گفته شود قدم هائی برای تساوی حقوق زن و مرد برداشته شده در صورتی که هر کس به تساوی حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها که جزء احکام ضروری اسلام است معتقد باشد و لغو نماید ، اسلام تکلیفش را تعیین کرده است . روحانیت

می بیند که پایه های اقتصادی این مملکت در شرف فرو ریختن است و بازار این کشور در حکم سقوط است چنانکه از پرونده های مربوط به سفته های بی محل که هر روز بر قطرش افزوده می شود این مطلب واضح می شود و همین طور امر زراعت این کشور در معرض سقوط است به دلیل اینکه در این مملکت که باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملکت را بدهد هر چند وقت به عنوان احتمال خشکسالی یا به عنوان دیگری تصویبنامه وارد کردن گندم صادر می کنند بلکه چنانچه گفته می شود اخیرا"به صورت آرد می آورند که آسیاهای ایران نیز از کار بیفتد .

با این وضع رقت بار به جای آنکه دولت در صدد چاره برآید سر خود و مردم را گرم می کند به امثال دخالت زنان در انتخابات یا اعطای حق زن ها یا وارد نمودن نیمی از جمعیت ایران را در جامعه و نظائر این تعبیرات فریبنده که جز بدبختی و فساد و فحشا چیز دیگری همراه ندارد .

آقایان نمی دانند که اسلام مراعات بانوان را در تمام جهت بیش از هر کس نموده و احترام به حیثیت اجتماعی و اخلاقی آنها موجب شده است که از این نحو اختلاط مخالف با عفت و تقوای زن جلوگیری کند ، نه آنکه خدای نخواسته آنان را مانند محجورین و محکومین قرار داده ، مگر فقط علامت عدم محجوریت آن است که در این مجلس ها وارد شوند ؟ ! اگر چنین است باید اول نظام بری و بحری و صاحب منصبان و اجزاء امنیه ونظمیه و شاهزادگان بلافصل و

اشخاصی که کمتر از بیست سال دارند از محجورین و محکومین باشند .

روحانیون تمام این پیشامدها را که اکنون می بینید و بعد خواهید دید ، پیش بینی کرده بودند و با صراحت در اعلامیه های دو سه ماه قبل ذکر نموده اند و حالا نیز خطرهای بالاتر و بیشتری را اعلام می کنند و از عواقب امر این جهش های خلاف شرع و قانون اساسی بر این مملکت و استقلال و اقتصاد و تمام حیثیات آن می ترسند و وظیفه خطیر خود را در این شرائط که همه ملت می دانند و می بینند اداء می کنند و با صراحت می گویند: تصویبنامه اخیر دولت راجع به شرکت نسوان در انتخابات از نظر شرع بی اعتبار و از نظر قانون اساسی لغو است ، و با اختناق مطبوعات و فشارهای قوای انتظامی و جلوگیری از طبع و نشر امثال این نصایح و حقائق ، اقدام به نشر آن به مقدار مقدور می کنند تا دولت ها نگویند ما تصویبنامه صادر کردیم و علما مخالفت نکردند و به خواست خداوند متعال در موقع خود اقدام برای جلوگیری می کنند .

ملت ایران نیز با این نحو تصویبنامه ها مخالف است به دلیل آن در دو سه ماه قبل که فشار و ارعاب قدری کمتر بود ، تبعیت خودشان را از علمای اسلام به وسیله تلگرافات و مکاتیب و طومار از اطراف و اکناف ایران اعلام نموده و لغو تصویبنامه غیرقانونی دولت را راجع به انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی خواستار شدند و دولت نیز قبول درخواست ملت را کرده و احاله به مجلس نمود ،

اینک که به وسیله حبس و زجر و اهانت به طبقات مختلفه ملت از روحانیین و متدینین ، تسلط خود را بر ملت احراز نموده بدون اعتناء به قوانین اسلام و قانون اساسی و قانون انتخابات دست به کارهایی زده که عاقبت آن برای اسلام و مسلمین خطرناک و وحشت آور است . خداوند ان شاء الله دولت های ما را از خواب غفلت بیدار کند و بر ملت مسلمان و مملکت اسلام ترحم فرماید .

(اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبه ولینا و کثره عدونا و قله عددنا و شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا فصل علی محمد و آله واعنا علی ذلک بفتح منک تعجله و بضرتکشفه ونصر تعزه و سلطان حق تظهره فانالله و انا الیه راجعون ) مرتضی الحسینی النگرودی - احمد الحسینی الزنجانی - محمدحسین طباطبائی - محمد الموسوی الیزدی - محمد رضا الموسوی الگلپایگانی - سیدکاظم شریعتمداری - روح الله الموسوی الخمینی - هاشم الاملی - مرتضی الحائری .

تاریخ : اسفند ماه 1341

سؤ ال بازرگانان و اصناف شهر قم از امام خمینی

بسمه تعالی

محضر مقدس حضرت آیت الله العظمی آقای حاج آقا روح الله خمینی دامت برکاته محترما به شرف عرض عالی می رساند در مورد انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی :

1 - آیا مصاحبه ای را که آقای نخست وزیر در تاریخ 21/8/41 با مطبوعات نموده نظر حضرت عالی را تامین نموده یا خیر ؟

2 - آیا تلگرافی را که آقای نخست وزیر در این موضوع برای حضرات آیات نموده قانع کننده هست یا خیر ؟

پاسخ امام :

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر اینجانب مصاحبه آقای نخست وزیر به هیچ وجه

ارزش قانونی نداشت و نظر اینجانب را تامین ننمود زیرا چیزی که در هیاءت دولت به صورت تصویبنامه در آمد ، مصاحبه و درج در مطبوعات تاءثیری در آن ندارد و آن تصویبنامه بر فرض قانونی بودنش به قوت خود باقی است و اما نکاتی که در تلگراف آقای نخست وزیر به آقایان علماء اعلام قم بود خیلی جالب است :

1 - راجع به حلف به کتاب آسمانی می نویسد مراد قرآن مجید است ، البته ما این تفسیر را از شخص ایشان برای تبرئه خودشان از هتک به قرآن کریم ، به حکم اسلام پذیرفتیم لکن تفسیر ایشان از تصویبنامه به هیچ وجه ارزش قانونی ندارد و تصویب کتاب آسمانی به اطلاق خود که شامل سایر کتب منحرفه و ضاله است ، در نظر آنها به قوت خود باقی است و نقش آقای نخست وزیر اغفال مردم است و همان خطر که برای قرآن مجید پیش آمده است به واسطه این تصویبنامه مخالف شرع و قانون ، به دست خیانتکاران به دین و مملکت به قوت خود باقی است و هیچ مسلمانی نمی تواند قرآن مجید را در معرض خطر ببیند و سهل انگاری کند .

2 - آنچه ایشان نوشته اند که در مجلس اقلیت های مذهبی به کتاب خودشان قسم یاد می کردند ، اشتباه است و هیچ گاه کتاب منسوب به زردشت و سایر کتب منحرفه را در مجلس نمی آوردند ، صورت قسم نامه نیز شاهد است که تمام وکلا به یک نحو قسم یاد می کردند .

3 - به اینکه نوشته اند در مملکت اسلام انتخاب کننده و انتخاب شونده

مسلمان است ، ربطی به مفاد تصویبنامه ندارد و وعده اصلاح ، الزام آور نیست و به هیچ وجه ارزش قانونی ندارد و ما را قانع نمی کند و اگر فرضا آقای علم بنویسد این سه امر که در تصویبنامه مذکور است لغو است ، باز ارزش قانونی ندارد زیرا چیزی که در هیاءت وزیران تصویب شد ، به الغاء آقای نخست وزیر لغو نمی شود و به قوت خود باقی است ، بنابراین خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطه این تصویبنامه که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده برای نابودی استقلال و بهم زدن اقتصاد مملکت ، به قوت خود به نظر دولت آقای علم باقی است و دولت خود را ذیحق می داند که به آن عمل کند ، هر چند مخالف قانون شرع یا قانون اساسی باشد یا بر خلاف احساسات دینی و ملی بیست میلیون جمعیت ایران یا تمام مسلمین باشد زیرا تا در هیاءت وزیران تجدید نظر به عمل نیاید و اصلاح نشود ، به قوت خود باقی است و اینجانب در تعجب هستم که چرا آقایان وزرا زیر بار این مسؤ ولیت بزرگ قانونی می روند و اقدام به تجدید نظر نمی کنند و نمی خواهند خود را در نزد ملت های بزرگ ، متمدن و ملت خود را سربلند کنند .

خضوع در مقابل مذهب و قانون ، تجدید نظر در تصویبنامه ها و تسلیم مذهب و قانون شدن ، علامت شهامت و تمدن است و موافق نزاکت بین المللی است و سرپیچی از قانون و سرسختی در مقابل

خواست ملت ، از عادات قرون وسطی و خلاف نزاکت است . و خوب است وزراء یک مملکت کهنسال حاضر نشوند چنین معرفی شوند و عقب افتادگی و عدم رشد یک ملت بزرگ را ثابت کنند . با اعمال خلاف مذهب و قوانین ، منع شدید مطبوعات در تمام کشور ، جلوگیری از انعکاس این نهضت بزرگ ملی و قانونی بی سابقه یا کم سابقه ، که یک ملت برای دفاع از مذهب و قانون اساسی قیام نموده و در تمام کشور هماهنگ شده اند ، برای یک دولت مدعی تمدن ، ننگ است ، و ما احساس خجلت و سرشکستگی می کنیم در میان خبرگزاری ها و سفارتخانه های خارجی ، و ما ملت ایران را از این گونه اعمال قرون وسطائی تبرئه می کنیم و تمام گناه را از معدودی تطمیع شده یا تهدید شده می دانیم . اشخاص شریف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسی احترام می گذارند و از کارهائی که برای ملت و استقلال مملکت خطر دارد ، اجتناب می کنند . اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم ، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است . استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین ، تمام اقتصاد این مملکت را با تاءیید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شؤ ون ساقط می کنند . تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و

دولت ها ناظر آن هستند و از آن تاءیید می کنند . ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود ، سکوت نمی کند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر ، مسؤ ول و در این عالم محکوم به زوال است .

4 - آنچه آقای نخست وزیر راجع به انتخاب زن ها تلگراف نموده اند ، محل تعجب است ، می گویند این انتخاب ، مشابهت انتخاب شهرداری هاست که دخالت زن ها در آن تصویب شد و اعتراض نشد ، اولا انجمن های ایالتی و ولایتی قانون مستقل دارد و زن ها در آن قانون مستثنی هستند ، آقای نخست وزیر قانون مجلس را نسبت به خود انجمن های ایالتی و ولایتی نادیده گرفته و به مشابه آن تشبث کرده اند و خوب است خود ایشان این را هم تفسیر کنند و ثانیا" به طوری که مطلعین می گویند ، قانون شهرداری ها از مجلس نگذشته و در بعض کمیسیون های مجلس وارد شده و فرضا که گذشته باشد ربطی به انجمن های ایالتی ندارد و ثالثا اگر چیزی از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسی بود ، ارزش قانونی ندارد و این امر از هر مجلسی بگذرد مطرود و وکلای آن قابل تعقیب هستند .

5 - نوشته اند که این موضوع عرفی است ، اگر منظور آن است که مربوط به حکم شرع نیست ، بسیار عجب است زیرا تمام موضوعات عرفیه در شرع حکم دارد و این آقایان از قوانین اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامی بی خبرند ، حکم این موضوع عرفی را از علماء اسلام باید پرسید

.

6 - آنچه اخیرا نوشته اند که اگر حرام می دانید باید به مجلس رجوع کنید ، البته در موقعش به مجلس تذکر خواهند داد لکن باید به آقای نخست وزیر بگویم هیچ مجلسی و هیچ مقامی نمی تواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفری ، تصویبی کند یا قانونی بگذراند ، رجوع نمائید به اصل دوم متمم قانون اساسی . بحمدالله ملت مسلمان و علماء اسلام زنده و پاینده هستند و هر دست خیانتکاری که به اساس اسلام و نوامیس مسلمین دراز شود قطع می کنند . (والله غالب علی امره . )

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/12/41

بیانات امام خمینی در مورد مقابله و استقامت مردم و روحانیت در برابر سرنیزه

بسم الله الرحمن الرحیم

شما آقایان محترم در هر مقامی که هستید ، با کمال متانت و استقامت در مقابل کارهای خلاف شرع و قانون این دستگاه بایستید . از این سرنیزه های زنگ زده و پوسیده نترسید ، این سرنیزه ها به زودی خواهد شکست . دستگاه حاکمه با سرنیزه نمی تواند درمقابل خواست یک ملت بزرگ مقاومت کند و دیر یا زود شکست می خورد . اکنون هم درمانده و شکست خورده است و روی درماندگی به این بی فرهنگی هایی که ملاحظه می کنید ، دست می زند ما میل نداشتیم که کار به این رسوایی ها بکشد . چرا باید شاه مملکت این قدر از ملت جدا باشد که وقتی پیشنهادی می دهد ، با بی اعتنایی و عکس العمل منفی مردم مواجه گردد ؟ شاه مملکت باید جوری باشد که وقتی پیشنهادی دهد ، درخواستی می کند ، ملت با جان و دل در انجام آن بکوشند ، نه آنکه با آن

به مقابله برخیزند و رفراندم شاه در سراسر مملکت بیش از 2000 نفر به همراه نداشته باشد . ما میل نداشتیم برای سران این ممکلت چنین شکست و فضاحتی به بار آید . خوب است که قدری عبرت بگیرند ، بیدار شوند و در سیاست خود تجدید نظر کنند ، به جای قانون شکنی و به زندان کشیدن علما و محترمین ، به جای سرنیزه و قلدری ، در مقابل درخواست ملت تسلیم شوند و به این حقیقت توجه کنند که با سرنیزه نمی توان ملت را ساکت و تسلیم کرد ، با زور و قلدری نمی توان روحانیت را از وظایفی که اسلام به عهده آنان گذاشته است بازداشت . اگر آقای اسلامی را نگذاشتند در تهران منبر برود ، دیدند که ایشان در بندر پهلوی منبر رفتند و حقیقت را در آنجا بیان داشتند . اگر در بندر پهلوی از ادامه سخنان ایشان جلوگیری کردند ، شک نداشته باشند که ایشان سخنان خود را در جای دیگر دنبال خواهد کرد و هر جا که فرصت پیدا کند ، مطالب را به گوش مردم خواهد رساند . اگر با بردن عده زیادی از علما و خطبا به زندان آنها را از سخن گفتن باز داشتند ، سایر آقایان روحانیون که هنوز توقیف نشده اند سخن خواهند گفت و مردم را متوجه خواهند کرد . مگر می شود زبان روحانیت رابرید ؟ . . .

تاریخ : 23/12/41

پیام امام خمینی به علماء اعلام و حجج اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذیشرافت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم

(اعظم الله تعالی اجورکم ) چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه می خواهد با تمام کوشش به

هدم احکام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام رابه خطر می اندازد ، لذا این جانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه جلوس می کنم و به مرم اعلام خطر می نمایم . مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت های وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : فروردین 42

بیانات امام خمینی در مورد وظایف عموم مسلمین برای صیانت اسلام

( . . . ناراحت و نگران نشوید ، مضطرب نگردید ، ترس و هراس را از خود دور کنید . شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت کردند ، که آنچه ما امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست . پیشوایان بزرگوار ما ، حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یک چنان مصائبی را تحمل کرده اند . شما امروز چه می گویید ؟ از چه می ترسید ؟ برای چه مضطربید ؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر (ع ) و امام حسین (ع ) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکمه خود را ببازند . دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت ، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد . دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه ، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت . ما پیروز شدیم .

ما از خدا می خواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند . بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احکام قرآن کریم کشته شدند ، زندان رفتند ، فداکاری ها کردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ کنند و به دست ما برسانند . امروز وظیفه ماست که در برابر خطراتی که متوجه اسلام و مسلمین می باشد ، برای تحمل هرگونه ناملایمات آماده باشیم تا بتوانیم دست خائنین به اسلام را قطع نماییم و جلو اغراض و مطامع آنهارا بگیریم . . . (تقریبا به این مضامین )

تاریخ : 13/ 1/1341

پاسخ امام خمینی به علماء اعلام و حجج اسلام تهران پس از فاجعه مدرسه فیضیه

جنایات عمال شاه ، خاطرات مغول را در اذهان تجدید می کند

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

به وسیله حضرت حجت الاسلام آقای حاج سید اصغر خویی دامت افاضاته خدمت ذیشرافت حضرات علماء اعلام و حجج اسلام تهران دامت برکاتهم

تلگراف محترم برای تسلیت در فاجعه عظیمه وارده بر اسلام و مسلمین موجب تشکر گردید .

حمله کماندوها و مامورین انتظامی دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبان ها به مرکز روحانیت ، خاطرات مغول را تجدید کرد ، با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند و اینها به ملت مسلمان خود و روحانیین و طلاب بی پناه . در روز وفات امام صادق علیه السلام ، با شعار جاوید شاه به مرکز امام صادق و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار ، حمله ناگهانی کردند و در ظرف یک دو ساعت ، تمام مدرسه فیضیه ، دانشگاه امام زمان صلوات الله و سلامه علیه را با وضع فجیعی در محضر قریب بیست هزار مسلمان غارت نمودند و

درب های تمام حجرات و شیشه ها را شکستند ، طلاب از ترس جان ، خود را از پشت بام ها به زمین افکندند ، دست ها و سرها شکسته شد ، عمامه طلاب و سادات ذریه پیغمبر را جمع نموده آتش زدند ، بچه های شانزده هفده ساله را از پشت بام پرت کردند ، کتاب ها و قرآن ها را چنانکه گفته شده پاره پاره کردند .

ضربات رژیم شاه به روحانیت .

اکنون روحانیون و طلاب در این شهر مذهبی تاءمین جانی ندارد ، اطراف منازل علما و مراجع محصور به کارآگاه و گاهی کماندو و مامورین شهربانی است ، مامورین تهدید می کنند که سایر مدارس نیز به صورت فیضیه در می آوریم . طلاب محترم از ترس مامورین لباس های روحانیت را تبدیل نموده اند . دستور داده اند که طلاب را به اتوبوس و تاکسی سوار نکنند . در مجامع عمومی مامورین درجه دار به روحانیین عموما و به بعضی افراد ، با اسم ناسزا می گویند و فحشهای بسیار رکیک می دهند ، شبها پاسبان ها ورقه های فجیع با امضاء مجهول پخش کنند .

اهانت به مقدسات مذهبی با شعار شاه دوستی

اینان با شعار شاه دوستی به مقدسات مذهبی اهانت می کنند . شاه دوستی یعنی غارتگری ، هتک اسلام ، تجاوز به حقوق مسلمین ، تجاوز به مراکز علم و دانش ، شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام ، سوزاندن نشانه های اسلام ، محو آثار اسلامیت ، شاه دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم ، شاه دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت .

حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است ، قرآن و مذهب در مخاطره است ، با این احتمال ، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ مابلغ )

من به نام ملت از آقای علم استیضاح می کنم

اکنون که مرجع صلاحیتداری برای شکایت در ایران نیست و اداره این مملکت به طور جنون آمیز در جریان است ، من به نام ملت از آقای علم شاغل نخست وزیری استیضاح می کنم ، با چه مجوز قانونی در دو ماه قبل حمله به بازار تهران کردید و علمای اعلام و سایر مسلمین را مصدوم و مضروب نمودید ؟ باچه مجوز علما و سایر طبقات را به حبس کشیدید که جمع کثیری اکنون نیز در حبس به سر می برند ؟ با چه مجوز بودجه مملکت را خرج رفراندم معلوم الحال کردید در صورتی که رفراندم از شخص شاه بود و بحمدالله ایشان از غنی ترین افراد بشر هستند ؟ با چه مجوز مامورین دولت را که از بودجه ملت حقوق می گیرند برای رفراندم شخصی الزاما به خدمت واداشتید ؟ با چه مجوز در دو ماه قبل بازار قم را غارت کردید و به مدرسه فیضیه تجاوز نمودید و طلاب را کتک زده و آنها را به حبس کشیدید ؟ با چه مجوز در روز وفات امام صادق - سلام الله علیه - کماندوها و مامورین انتظامی را با لباس مبدل و حال غیر عادی به مدرسه فیضیه فرستاده و اینهمه فجایع را انجام دادید ؟

تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را برملا می کنم . من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مامورین شما حاضر

کردم ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جبارهای شما حاضر نخواهم کرد . من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را بر ملا می کنم .

مملکت از هر جهت در شرف سقوط است

اکنون یک چشم مسلمین بر دنیای خود و چشم دیگرشان بر دین خود گریان است و حکومت چند ماهه شما با جهش هایی که می کنید ، اقتصاد ، زراعت ، صنعت ، فرهنگ و دیانت مملکت را به خطر انداخته و مملکت از هر جهت در شرف سقوط است . خداوند تعالی اسلام و مسلمین را در پناه خود و قرآن حفظ فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/1/42

پیام تشکر امام خمینی از ملت ایران

نظر روحانیت جز اصلاح حال ملت و بقاء استقلال مملکت نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

لازم است از ابراز احساسات ملت محترم ایران خصوصا اهالی معظم تهران ایدهم الله تعالی که مستلزم زحمات و خسارات فراوان بود تشکر کنم .

تعطیل عمومی بازارها و خیابان ها با این محیط ارعاب و خفقان و اختناق و با وضع اقتصاد عصر حاضر ، ابراز انزجار و تنفر عمومی از دستگاه جباره بود .

کرارا تذکر داده شد که روحانیون نظری جز اصلاح حال ملت و بقاء استقلال مملکت ندارند و حفظ قوانین اسلام و قانون اساسی به آن جهت که ضامن حفظ مذهب جعفری و قوانین اسلام است سرلوحه مرام آنهاست و هر کس قصد تجاور به حریم اسلام و قوانین مقدسه آن داشته باشد ، در هر لباس و مقام که باشد ، روحانیت به پشتیبانی از شما برادران ایمانی و ملت بزرگ اسلام در نصیحت یا مقابله با او کوشش خواهد کرد .

وفاداری ملت به روحانیت و اسلام

شما ملت بزرگ ایران با تعطیل کارهای خود و تحمل ضرر و زحمت به پشتیبانی از روحانیت و اسلام ثابت کردید که به احکام خدای تعالی به مقام مقدس روحانیت وفادار هستید و از کسانی که بر خلاف قوانین اسلام می خواهند قدم هایی بردارند ، تا سرحد امکان اظهار تنفر کنید . (شکرالله سعیکم و علی الله اجرکم ) خداوند تعالی به شما توفیق و جزای خیر عنایت فرماید .

کوشش عمال اجانب در تضعیف یگانه پشتوانه مملکت (روحانیت )

ما اکنون در محاصره همه جانبه به سر می بریم ، بسیاری از تلگرافات ما به مقصد نمی رسد ، تلگرافاتی که به ما شده است غالبا نمی رسد . مطبوعات کشور آزادانه یا به اجبار به هتک و اهانت ما قلمفرسائی می کنند . گویندگان با اشاعه اکاذیب به هتک و تضعیف روحانیت ، یگانه پشتوانه مملکت کوشا هستند و از هیچ تهمت و افترایی خودداری نمی کنند ، این پشتوانه باید شکسته شود تا اجانب آزادانه به مقاصد شوم خود برسند ، روحانیت باید زجر ببیند ، هتک شود ، این لباس در خور سوختن است ، در بیست و چند سال قبل به دست عمال انگلیس دشمن سابقه دار اسلام و شرق ، چه اهانت ها وزجرها و شکنجه ها که دیدند ، جوان ها از سالخورده ها بپرسند ، امروز به دست عمال دیگران باید اهانت شوند وشکنجه ببینند ، خداوند قهار کافی است .

بار دیگر از ملت بزرگ ایران تشکر نموده ، از خداوند تعالی عظمت اسلام و قرآن و استقلال ممالک اسلامی و شوکت و بزرگی پیروان قرآن کریم را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله

الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/1/1342

تلگراف امام خمینی به حضرت آیت الله العظمی حکیم

نجف - حضرت آیت الله حکیم دامت برکاته و علت کلمته

بسمه تعالی

تلگراف محترم در تسلیت فاجعه عظیمی موجب تشکر گردید . امید است با وحدت کلمه علماء اسلام و مراجع وقت کثرالله امثالهم حفظ استقلال مملکت و قطع دست اجانب را نموده ، از حریم اسلام و قرآن کریم دفاع کرده نگذاریم دست خیانت به احکام مسلمه اسلام دراز شود . ما می دانیم با هجرت مراجع و علمای اعلام اعلی الله کلمتهم مرکز تشیع در پرتگاه هلاکت افتاده و به دامن کفر و زندقه کشیده خواهد شد و برادران ایمانی عزیز ما در شکنجه و عذاب الیم واقع خواهند شد . ما می دانیم با این هجرت تغییرات و تحولات عظیمی روی خواهد داد که ما از آن بیمناکیم . ما عجالتا در این آتش سوزان به سر برده و با خطرهای جانی صبر نموده ، از حقوق اسلام و مسلمین و از حریم قرآن و استقلال مملکت اسلام دفاع می کنیم و تا سرحد امکان مراکز روحانیت را حفظ نموده ، امر آرامش و سکوت می نماییم مگر آنکه دستگاه جبار راهی را بخواهد طی کند که ما را ناگزیر به مطالبی کند که به خدای تبارک و تعالی از آن پناه می بریم . این جانب دست اخلاص خود را به سوی جمیع مسلمین خصوصا علماء اعلام و مراجع عظام اطال الله بقاءهم - دراز کرده و از عموم طبقات برای صیانت احکام اسلام و استقلال ممالک اسلامی استمداد می کنم و اطمینان دارم با وحدت کلمه مسلمین سیما علماء اعلام صفوف اجانب و مخالفین در هم شکسته

و هیچ گاه به فکر تجاوز به ممالک اسلامی نخواهند افتاد . ما تکلیف الهی خود را ان شاء الله ادا خواهیم کرد و به احدی الحسنیین نایل خواهیم شد ، یا قطع دست خائنین از حریم اسلام و قرآن کریم و یا جوار رحمت حق جل و علاء انی لا اری الموت الا سعاده و لا الحیوه مع الظالمین الا برما . اینک دستگاه جبار برای اطفاء نور حق به هر وسیله در کوشش است . والله متم نوره و لو کره الکافرون .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : اردیبهشت 1342

نامه امام خمینی در پاسخ علمای اعلام و حجج اسلام یزد

خیانت های دستگاه جبار به اسلام و قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

محترما معروض می دارد از خداوند تعالی سلامت و عظمت و توفیق حضرات آقایان را در اعتلای کلمه اسلام و تشیید مبانی دین مبین خواستار است .

لازم است توجه حضرات آقایان را جلب کنم به اعمال گذشته و حاضر ، دستگاه جبار در گذشته به اسلام و قرآن اهانت کرد و خواست قرآن را در ردیف کتب ضاله قرار دهد . اکنون بااعلام تساوی حقوق ، چندین حکم ضروری اسلام محو می شود . اخیرا وزیر دادگستری در طرح خود شرط اسلام و ذکوریت را از شرایط قضات لغو کرده .

سوءنیت دولت

از چیزهایی که سوءنیت دولت حاضر را اثبات می کند ، تسهیلاتی است که برای مسافرت 2000 نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر یک 500 دلار ارز داده اند و قریب 1200 تومان تخفیف در بلیط هواپیما داده اند به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل می شود و صددرصد ضد اسلامی است شرکت کنند ، در مقابل برای زیارت حجاج بیت الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمی کنند و چه اجحافات و خرج تراشی ها که نمی شود .

رخنه عمال اسرائیل (بهائیان )در بسیاری از پست های حساس مملکتی

آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حساس به دست این فرقه است که حقیقتا عمال اسرائیل هستند . خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است ، پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی یا بسته شده یا می شود . لازم است علمای اعلام و خطبای محترم ، سایر طبقات را آگاه فرمایند که

در موقعش بتوانیم جلوگیری کنیم . امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد ، با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد .

علمای اسلام باید دین خویش را به اسلام و پیامبر ادا نمایند

اسلام به ما حق دارد ، پیغمبر اسلام حق دارد ، باید در این زمان که زحمات جانفرسای آن سرور در معرض زوال است ، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه ، دین خود را ادا نمایند . من مصمم هستم که از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عذر وفود کنم . شما هم ای علمای اسلام مصمم شوید و بدانید پیروزی با شماست (والله متم نوره ولو کره الکافرون ) .

خداوندا! عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام را روز افزون فرما .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/2/42

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت چهلم فاجعه بزرگ قم

جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است

بسم الله الرحمن الرحیم

چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت ، چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسه فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می کنند . دیروز پدر قد خمیده مرحوم سید یونس رودباری که آثار عظمت مصیبت ، چهره اش را در هم شکسته بود ، به ملاقات من آمد . باچه زبان می شود مادرهای فرزند مرده و پدرهای غمدیده را تسلیت داد ؟ باید به پیغمبراسلام صلی الله علیه و آله و امام عصر عجل الله تعالی فرجه عرض تسلیت کرد .

ما برای خاطر آن بزرگواران سیلی خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم . جرم ما حمایت از احکام اسلام و استقلال ایران است . ما برای اسلام ، اینهمه اهانت شده و می شویم . ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته ایم . بگذار دستگاه جبار هر عمل غیر انسانی که می خواهد بکند

، دست و پای جوانان ما را بشکند ، مریض های ما را از مریضخانه بیرون کند و ما را تهدید به قتل و هتک اعراض کند ، مدارس علم دین را خراب کند ، کبوتران حرم اسلام را از آشیانه خود آواره کند .

در این چهل روز ما نتوانستیم احصائیه مقتولین و مصدومین و غارت شدگان را درست به دست بیاوریم ، نمی دانیم چند نفر در زیر خاک و چند نفر در سیاه چال های زندان ها و چند نفر در پنهانی به سر می برند ، چنانکه بعد از سالهای دراز عدد مقتولین مسجد گوهر شاد را که با کامیون ها حمل کردند ، نمی دانیم .

به اعتراف مامورین ، تمام جنایات و قانون شکنی ها به امر شاه است

اشکال بزرگ آن است که به هر دستگاهی که رجوع می شود ، می گویند: اینها که شده است به امر اعلیحضرت !! است و چاره ای نیست ، از نخست وزیر تا رئیس شهربانی و فرماندار قم همه گویند: فرمان مبارک !! است ، می گویند: جنایات مدرسه فیضیه به دستور ایشان است ، به دستور اعلیحضرت !! مریض ها را از مریضخانه بیرون کردند ، به دستور ایشان است که اگر در جواب حضرت آیت الله حکیم

کاری انجام دهید ، کماندوها و زن های هر جایی را به منازل شماها بریزیم و شماها را بکشیم و خانه هاتان را غارت کنیم ، دستور اعلیحضرت !! است که بدون مجوز قانونی ، طلاب را بگیریم و به لباس سربازی در آوریم ، دستور اعلیحضرت !! است که به دانشگاه بریزند و دانشجویان را بکوبند . مامورین ، تمام قانون شکنی ها رابه شاه نسبت

می دهند ، اگر اینها صحیح است باید فاتحه اسلام و ایران و قوانین را خواند و اگر صحیح نیست و اینها به دروغ جرم ها و قانون شکنی ها و اعمال غیر انسانی را به شاه نسبت می دهند ، پس چرا ایشان از خود دفاع نمی کنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و در موقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند ؟ !

تا این دولت غاصب یاغی سرکار است ، مسلمین روز خوش نخواهند دید

کرارا تذکر داده ام که این دولت سوءنیت داشته و با احکام اسلام مخالف است ، نمونه های آن یکی پس از دیگری ظاهر می شود ، وزارت دادگستری دولت با طرح های خود و الغاء اسلام و رجولیت از شرایط قضات ، مخالفت خود را با احکام مسلمه اسلام ظاهر کرد ، از این به بعد باید در اعراض و نفوس مسلمین ، یهود و نصاری و دشمنان اسلام و مسلمین دخالت کنند . منطق این دولت و بعضی اعضای آن محو احکام اسلام است ، تا این دولت غاصب یاغی سر کار است ، مسلمین روز خوش نخواهند دید . دستگاه جبار نمی تواند ما را از مقصدمان منصرف کند . من نمی دانم اینهمه بی فرهنگی و جنایات برای نفت قم است و حوزه علمیه باید فدای نفت شود ؟ یا برای اسرائیل است و ما را مزاحم پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی می دانند ؟ در هر صورت ما باید نابود شویم ، اسلام و احکام اسلام و فقهای اسلام باید فدا شوند ، دستگاه جبار گمان کرده است با این اعمال غیر انسانی و فشارها می تواند ما را از مقصد

خود که جلوگیری از ظلم و خودسری ها و قانون شکنی ها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقراری عدالت اجتماعی که مقصد بزرگ اسلام است ، منصرف کند . ما از سربازی فرزندان اسلام هراسی نداریم ، بگذار جوانان ما به سرباز خانه بروند و سربازان را تربیت کنند و سطح افکار آنها را بالا ببرند ، بگذار در بین سربازان ، افراد روشن ضمیر و آزادمنش باشند تا بلکه به خواست خداوند متعال ، ایران به سربلندی و آزادی نایل شود .

من برای نجات اسلام و ایران به افراد نجیب ارتش دست برادری می دهم

ما می دانیم که صاحب منصبان ارتش معظم ایران ، درجه داران محترم ، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند ، من می دانم درجه داران با وجدان راضی به این جنایات Ș͘ԙʚϘљɠها نیستند ، من از فشارهایی که بر آنها وارد می شود مطلع و متاءسفم ، من برای نجات اسلام و ایران به آنها دست برادری می دهم ، من می دانم قلب آنها از تسلیم در برابر اسرائیل مضطرب است و راضی نمی شوند ایران در زیر چکمه یهود پایمال شود .

ملت ایران با دول اسلامی برادر و از پیمان با اسرائیل منزجر است

من به سران ممالک اسلامی و دول عربی و غیر عربی اعلام می کنم : علماء اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب با دول اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست و از پیمان با اسرائیل دشمن اسلام و دشمن ایران متنفر و منزجر است ، این جانب این مطلب را به صراحت گفتم ، بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند .

در چهلم فاجعه بزرگ اسلام ، بر مسببین این فجایع نفرین کنید

مناسب است ملت مسلمان در ایران و غیر ایران روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام ، یادی از مصیبت های وارده بر اسلام و حوزه های اسلامی بکنند و در صورتی که عمال دولت مانع نشوند ، مجالس سوگواری داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین کنند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/2/42

نامه امام خمینی در جواب تلگراف اصناف همدان

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت عموم بازرگانان و اصناف واهالی محترم و متدین همدان ایدهم الله تعالی

پس از اهداء تحیت و سلام ، تلگراف شریف مبنی بر اظهار تاءثر در فاجعه عظیمه که بر اسلام و مسلمین وارد شد واصل و موجب تشکر گردید . لازم است به آقایان محترم تذکر دهم به طوری که از قرائن ظاهر می شود دستگاه جبار در صدد تصرف در احکام ضروریه اسلام است ، بلکه شاید خدای نخواسته بخواهند قدم های بلندتری بردارند . کرارا در نطق های مبتذلشان تصریح به تساوی حقوق زن و مرد در تمام جهات سیاسی و اجتماعی کرده اند که لازمه اش تغییر احکامی از قرآن مجید است و چون با عکس العملی که از طرف مسلمین مواجه شدند مزورانه انکار نمودند و عذر بدتر از گناه خواسته اند ، غافل از آنکه ما آنها را خوب میشناسیم و به گفتار آنها اعتماد نداریم . دخترها را به سپاه دانش دعوت یا تشویق می کنند و خودشان تصریح می کنند که باید قبلا به سربازی بروند و چون مواجه با نفرت عمومی می شوند به انکار بر می خیزند و در مطبوعات تصریح شود که تصویبنامه سربازی دخترها در دست تنظیم است ، با این وصف آن را انکار

می کنند و به تشبثات مضحک دست می زنند . دستگاه جبار گمان کرده با زمزمه تساوی حقوق می تواند راهی برای پیشرفت مقاصد شوم خود که آن ضربه نهایی به اسلام است باز کند . نمی داند که در آن صورت مواجه با چه عکس العملی خواهد شد . دستگاه جبار که برای احدی از افراد ملت آزادی قائل نیست و سال هاست سلب آزادی از ملت را وسیله مقاصد خود قرار داده گمان کرده به اسم آزادی بانوان می تواند ملت مسلمان را اغفال کند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجراکند . من به شما ای ملت مسلمان ! کرارا اعلام خطر کردم و می کنم . روحانیت و اسلام در معرض خطر است ، سکوت در مقابل دستگاه فاسد جبار برای ملت اسلام ننگ است . با منطق قوی اسلامی مفاسد را بیان کنید . قانون شکنی ها را برملا کنید . اعتراض کنید ، اعلامیه منتشر کنید ، صدای خود را به ملل اسلامی برسانید . عالم را از اعمال غیر انسانی اینان آگاه کنید . در خاتمه توفیق و تایید حضرات آقایان و عموم ملت را از خداوند خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/2/42

پاسخ امام خمینی به علماء اعلام همدان

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور شریف حضرات علماء اعلام و حجج اسلام و فقهای عظام دامت برکاتهم و علت کلمتهم

تلگراف محترم مبنی بر تاسف و تاثر از فاجعه عظیمه وارد بر اسلام و مسلمین و اعلام پشتیبانی از حوزه مقدسه و مقاصد شرعیه که جمیع علمای اسلام و طبقات مسلمین در آن شریک هستند موجب تشکر گردید . بدیهی است با این شیوه که دستگاه جبار

در پیش گرفته اگر مسلمین غفلت کنند و مراقبت شدید نکنند و کوشش در دفاع از حریم قرآن کریم و اسلام نکنند زمانی نگذرد که خدای نخواسته دستگاه ناپاک و عمال اجنبی از احکام ضروری اسلام تجاوز کرده به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند کرد . شواهدی در دست است که دستگاه جبار به حکم الزام و خباثت ذاتی در صدد هدم اساس است . حمله مسلحانه به مرکز فقاهت و هتک مراجع و فقهاء اسلام و حبس و زجر شاگردان مکتب اسلام و اهانت به قرآن کریم و سایر مقدسات مذهبی نمونه بارز آن است . اعلام به تساوی حقوق زن و مرد از هر جهت ، الغاء اسلام و رجولیت از منتخب و منتخب و الغای اسلام و رجولیت از شرائط قضات نمونه ظاهر دیگری است . سخت گیری کردن و اجحاف نمودن به حجاج بیت الله الحرام و در مقابل وسایل فراهم نمودن و تسهیل نمودن برای مسافرت چند هزار نفر عمال اسرائیل به لندن برای توطئه بر ضد اسلام و به آنها اسم مذهب گذاشتن (چنانچه از بعضی روزنامه ها که حتما تحت نظر سازمان های دولتی و به دیکته آنها است ) یکی دیگر از نمونه های انحراف دستگاه جبار است . تخفیف در کرایه طیاره و به هر مسافری از فرقه ضاله پانصد دلار ارز دادن نمونه دیگری است . زمزمه تغییر خط که اخیرا بار دیگر آغاز شده و زمزمه های دیگر که ذکر آن اکنون صلاح نیست و تعبیرهای بسیار ننگینی که در نطق های مبتذلشان شده و می شود یکی دیگر از همان نمونه هاست

. اینها و امثال اینها است که این جانب را به وحشت انداخته و برای من جای شبهه نیست که سکوت در مقابل دستگاه جبار علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشیع ، نابودی با ننگ است . . .

امروز مسلمین و خصوص علمای اعلام در مقابل خدای تبارک و تعالی مسئولیت بزرگی دارند . با سکوت ما نسل های آتیه الی الابد در معرض ضلالت و کفر هستند و مسوول آن ما هستیم . خطر اسرائیل و عمال ننگین آن اسلام و ایران را تهدید به زوال می کند ، من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم و از علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند واز خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/2/42

پیام امام به وعاظ ، گویندگان دینی و هیئات مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

به عموم حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم کثرالله امثالهم و عموم هیئات محترم ، عزاداران سید مظلومان علیه الصلوه و السلام محترما"معروض می دارد در این ایام که دستگاه جبار از خوف آنکه مبادا در منابر و مجامع مسلمین ، شرح مظالم و اعمال خلاف انسانی و ضد دینی و وطنی آنها داده شود ، دست به رسوایی دیگری زده و درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیئات عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند ، لازم است تذکر دهم که این التزامات علاوه بر آنکه ارزش

قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد ، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند . عجب است که دستگاه بی پروا ادعا دارد که قاطبه ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است ، با این وصف در تمام شهرستان ها ، قراء و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت ، خفقان ایجاد می کند . اگر این ادعا صحیح است ، ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا از پشتیبانی مردم متمتع شده ، موافقت شش میلیونی به همه ملل جهان ظاهر ، والا اشاعه اکاذیب برای تشویش افکار عامه برخلاف مصالح اسلام و مملکت ، جرم و قابل تعقیب است . حضرات مبلغین عظام ، هیئات محترم و سران دسته های عزادار متذکر شوند که لازم است فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند و از سید مظلومان ، فداکاری در راه احیاء شریعت را فراگیرند و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند (لاتهنوا و لاتحزنواوانتم الاعلون ان کنتم مومنین ) .

آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام ، کمتر از خطر بنی امیه نیست . دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائیل و عمال آنها (فرقه ضال ومضله ) همراهی می کند ، دستگاه تبلیغات را به دست آنها سپرده و در دربار ، دست آنها باز است ، در ارتش و فرهنگ و سایر وزارتخانه ها برای آنها جا باز نموده و شغل های حساس به آنها داده اند . خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذکر دهید

. در نوحه های سینه زنی از مصیبت های وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت یاد آور شوید . از فرستادن و تجهیز دولت خائن ، چند هزار نفر دشمن اسلام و ملت و وطن را به لندن برای شرکت در محفل ضد اسلامی و ملی ، اظهار تنفر کنید .

سکوت در این ایام تایید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است ، از عواقب این امر بترسید . از سخط خدای تعالی بهراسید . اگر به واسطه سکوت شماها به اسلام لطمه ای وارد آید ، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسوول هستید (اذ اظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه و الافعلیه لعنه الله ) از تساوی حقوق اظهار تنفر کنید و از دخالت زن ها در اجتماعی که مستلزم مفاسد بیشمار است ، ابراز انزجار ، و دین خدا را یاری کنید و بدانید (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم )از اخافه و ارعاب سازمان ها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید ، آنها نیز مثل شما ملزم و مجبوردند و بسیاری از آنها با شما همراه و از دستگاه بیزارند .

والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/3/42

بیانات امام خمینی در مدرسه فیضیه در مورد نقشه هایاسرائیل

اسرائیل برای غارت ایران در صدد شکستن موانع است

بسم الله الرحمن الرحیم

الان عصر عاشورا است . . . گاهی که وقایع روز عاشورا را از نظر می گذرانم این سوال برایم پیش می آید که اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین سر جنگ داشتند آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا با زن های بی پناه و اطفال بی

گناه مرتکب شدند ؟ !بچه های خردسال چه تقصیری داشتند ؟ زن ها چه تقصیر داشتند ؟ بر نظرم می گذرد که آنهابا اساس سروکار داشتند . بنی هاشم را نمی خواستند ، بنی امیه با بنی هاشم مخالفت داشتند ، نمی خواستند شجره طیبه باشند . همین فکر امروز در سرزمین ایران به نظر می رسد اینها با بچه های 16 - 17 ساله ما چکار داشتند ؟ سید 16 -17 ساله به شاه چه کرده بود ؟ به دستگاه های سفاک چه کرده بود ؟ لکن این فکر پیش می آید که اینها با اساس مخالفند ، با بچه مخالف نیستند ، اینها نمی خواهند که اساس موجود باشد ، اینها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد . اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد ، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد ، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای دین باشند ، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد ، اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه را کوبید . ما را می کوبند ، شما ملت را می کوبند ، می خواهند اقتصاد شما راقبضه کنند ، می خواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند ، می خواهند در این مملکت دارای ثروتی باشند ، ثروت ها را تصاحب کنند به دست عمال خود ، این چیزهائی که مانع هستند ، چیزهایی که سد راه هستند ، سدها را بشکند ، قرآن سد راه است باید شکسته شود ، روحانیت سد راه است باید شکسته شود ، مدرسه فیضیه سد راه است

باید خراب شود ، طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند باید از پشت بام بیافتند ، باید سرودست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد ، دولت ما به تبعیت اسرائیل ما را اهانت می کند .

دنیا باید قضاوت کند که روحانیت مفتخور است یا رژیم شاه .

شما آقایان قم ملاحظه فرمودید آن روزی که آن رفراندوم غلط انجام گرفت ، آن رفراندوم مبتذل انجام گرفت ، آن رفراندومی که چند هزار نفر بیشتر همراه نداشت ؛ آن رفراندومی که برخلاف ملت ایران انجام گرفت ، در کوچه های این قم ، در مرکز روحانیت ، در جوار فاطمه معصومه راه انداختند اشخاص را ، چند نفر از بچه ها و اراذل را راه اندختند ، در اتومبیل ها نشاندند و در کوچه ها گرداندند ، گفتند مفتخوری تمام شد ، پلوخوری تمام شد . آقایان ملاحظه بفرمایید ، این وضع مدرسه فیضیه را ملاحظه کنید ، این حجرات را ملاحظه کنید ، این اشخاصی که لباب عمرشان را در این حجرات می گذرانند ، آن اشخاصی که مواقع نشاطشان را در این حجرات می گذرانند ، آن اشخاصی که بیش از سی ، چهل الی صدتومان در ماه ندارند اینها مفتخورند ؟ آن اشخاصی که هزار میلیونشان (هزار میلیونشان یک قلم است ) هزار میلیونشان در جاهای دیگر است ، اینها مفتخور ، زیاد نیستند ؟ ! ما مفتخوریم ؟ !مائی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم مان وقتی که فوت می شوند ، آقازاده های آن همان شب چیز نداشتند ، همان شب شام نداشتند (گریه شدید

حضار) مامفتخوریم ؟ !مائی که مرحوم آقای بروجردی مان وقتی که از دنیا می روند ششصدهزار تومان قرض می گذارند ، ایشان مفتخورند ؟ !اما آنها که بانک های دنیا را پر کرده اند ، کاخ های عظیم را روی هم ساخته اند و باز رها نمی کنند این ملت را و باز دنبال این هستند که سایر منافع این ملت را به جیب خودشان یا اسرائیل برسانند ، اینها مفتخور نیستند ؟ ! باید دنیا قضاوت کند ، باید ملت قضاوت کند که مفتخوری چیست .

کاری نکن که رفتن تو موجب شادی ملت گردد .

آقا من به شما نصیحت می کنم ، ای آقای شاه ! ای جناب شاه !من به تو نصیحت می کنم ، دست بردار از این کارها ، آقا اغفال دارند می کنند تو را . من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی همه شکر بکنند . من یک قصه ای را برای شما نقل میکنم که پیرمردهایتان ، چهل ساله هایتان یادشان است ، سی ساله ها هم یادشان است ، سه دسته ، سه مملکت اجنبی به ما حمله کرد ، شوروی انگلستان و امریکا به مملکت ایران حمله کردند ، مملکت ایران را قبضه کردند ، اموال مردم در معرض تلف بود ، نوامیس مردم در معرض هتک بود لکن خدا می داند که مردم شاد بودند برای اینکه پهلوی رفت . من نمی خواهم تو این طور باشی ، نکن ، من میل ندارم تو این طور بشوی ، این قدر با ملت بازی نکن ، این قدر با روحانیت مخالفت نکن .

اگر راست می گویند که شما مخالفید ، بد فکر می کنید . اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان ، در اطراف فکر کن ، چرابیخود ، بدون فکر این حرف ها را می زنی ، آیا روحانیت اسلام ، آیا روحانیون اسلام اینها حیوانات نجس هستند ؟ !در نظر ملت اینها حیوان نجس هستند که تو می گوی ؟ !اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها رامی بوسند ، دست حیوان نجس رابوسند ؟ ! چرا تبرک به آبی که اومی خورد می کنند ؟ حیوان نجس را این کار میکنند ؟ !آقاما حیوان نجس هستیم ؟ ! (گریه شدیدحضار) خدا کند که مرادت این نباشد ، خدا کند که مرادت از اینکه مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احترازکند ، مرادت علما نباشد والا تکلیف ما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل می شود ، نمی توانی زندگی کنی ، ملت نمی گذارد زندگی کنی ، نکن این کار را ، نصیحت مرا بشنو . آقا چهل و پنج سالت است شما ، چهل وسه سال داری ، بس کن ، نشنو حرف این و آن را ، یک قدری تفکر کن ، یک قدری تامل کن ، یک قدری عواقب امور را ملاحظه بکن ، یک قدری عبرت ببر ، عبرت از پدرت ببر ، آقانکن این طور ، بشنو ازمن ، بشنو از روحانیون ، بشنو از علمای مذهب ، اینها صلاح ملت راخواهند ، اینها صلاح مملکت را می خواهند . ما مرتجع هستیم ؟ ! احکام

اسلام ارتجاع است ؟ !آن هم ارتجاع سیاه است ؟ !تو انقلاب سیاه ، انقلاب سفید درست کردی ؟ ! شما انقلاب سفید به پاکردید ؟ ! کدام انقلاب سفید را کردی آقا ؟ !چرا مردم را اغفال می کنید ؟ چرا نشر اکاذیب می کنید ؟ چرا اغفال می کنی ملت را ؟ والله اسرائیل به درد تو نمی خورد ، قرآن به درد تو می خورد .

شاه و اسرائیل اساس گرفتاری ما

امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید ، دیگر هر چی خواهید بگویید ، یکی شاه را کار نداشته باشید ، یکی هم اسرائیل را کارنداشته باشید ، یکی هم نگوئید دین در خطر است ، این سه تا امر را کار نداشته باشید ، هر چی می خواهید بگوئید . خوب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم ، دیگرچی بگوئیم ؟ ما هرچی گرفتاری داریم ازاین سه تاهست ، تمام گرفتاری ما . آقا اینها خودشان می گویند من که نمی گویم . به هر که مراجعه می کنی میگوید شاه گفته ، شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب کنید ، شاه گفته اینها را بکشید . آن مرد که آمد در مدرسه فیضیه (حالااسمش را نمی برم ، آن وقت که دستور دادم گوش هایش را ببرند ، آن وقت اسمش را می برم )آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد ، سوت کشید ، تمام مستفر شدند در گوشه ای ، گفت متنظر چی هستید ، بریزید تمام حجرات را غارت کنید

، تمام را ازبین ببرید ، گفت حمله کن ، حمله کردند . از ایشان می پرسی ، آقا چرااین کار را کردید ؟ می گوید اعلیحضرت فرموده !اینها دشمن اعلیحضرت هستند ؟ !اسرائیل دوست اعلیحضرت است ؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند ؟ اسرائیل مملکت را به باد می برد ، اسرائیل سلطنت را می برد ، عمال اسرائیل ، آقا یک چیزهائی ، یک حقایقی درکاراست . (من باز سرم دارد درد می گیرد)یک حقایقی در کار است ، شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهائی ها مراجعه کنید در آنجامی نویسد:تساوی حقوق زن ومرد رای عبدالبهاءآقایان هم از او تبعیت می کنند ، آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا می گوید تساوی حقوق زن ومرد ، آقا این را به تو تزریق کردند ، تو مگر بهائی هستی که من بگویم کافر است بیرونت کنند . نکن این طور ، نکن این طور . . . نظامی کردن زن ، رای عبدالبهاء آقا تقویمش موجود است ، نگویید نیست ، شاه ندیده این را ؟ اگر ندیده مواخذه کنداز آنهائی که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اندکه این را بگو . والله من شنیده ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیاندازد تا بیرونش کنند ولهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند . مطالب خیلی زیاد است ، بیشتر از این معانی است که شما تصورکنید . مملکت ما ، دین ما در معرض خطر است ، شماهی بگویید که : (آقایان نگوئیدکه

دین درمعرض خطر است ) ، ما که نگفتیم در معرض خطر است ، در معرض خطر نیست ؟ ما اگر نگوییم شاه چطور است ، چطور نیست ؟ آقایک کاری بکنید که این طور نباشد . همه چیز را گردن تو دارند می گذارند . بیچاره نمی دانی ، آن روزی که یک صدائی درآید ، یک نفر از اینها که با تو رفیق هستند ، رفاقت ندارند ، اینها همه رفیق دلارهستند ، اینها دین ندارند ، اینها وفا ندارند .

تاثرات ما زیاد است ، نه اینکه امروز عاشوراست و زیاد است (آن هم باید باشد)لکن این چیزی که برای این ملت دارد پیش می آید ، این چیزی که درشرف تکوین است ، از آن ما تاثرمان زیاد است ، می ترسیم . روابط ما بین شاه و اسرائیل چی است که سازمان امنیت می گوید از اسرائیل حرف نزنید ، از شاه هم حرف نزنید ، این دو تا تناسبشان چیست ؟ مگر شاه اسرائیلی است ؟ به نظر سازمان امنیت شاه یهودی است ؟ این طور که نیست ، ایشان می گوید مسلمانم ، این که ادعای اسلام می کند به حسب ظواهرش ربط مابین اسرائیل -این ممکن است سری در کارباشد ، ممکن است معنایی که میگویند که سازمان ها می خواهند آن را از بین ببرند ، شاید راست باشد ، احتمالش را نمی دهی تو ؟ یک علاجی بکن اگر احتمال می دهی ، یک جوری این مطالب رابرسانید به این آقا شاید بیداربشود ، شاید روشن بشود یک قدری ، اطرافش را گرفته اند شاید نگذارند

این حرف ها به او برسد . ما متاسفیم ، خیلی متاسفیم از وضع ایران ، از وضع این مملکت خراب ، از وضع این هیاءت دولت ، از وضع این وضعیت ها ، از همه اینها متاسفیم . آقای . . . بیاید دعا کند ، من خسته شدم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 1342

نامه امام خمینی به حجه الاسلام فلسفی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام آقای فلسفی دامت افاضاته لازم است از بیانات حساس جنابعالی در این وقت اختناق عجیب تشکر کنم . امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطباء معظم ، دین خود را به دین اثبات فرمایند . امروز روزی است که یا باید رضایت خداوند غفور را جلب نمایند یا خدای ناخواسته به سخط ذات مقدسش مبتلا شوند . امروز روزی است که نظر مبارک امام زمان - صلوات الله علیه - به حضرات مبلغین اسلام دوخته شده است و ملاحظه می فرمایند که آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دین خود را ادا می فرمایند . از قرار مسموع اغلب گویندگان محترم با ما هم آواز هستند . امید است خداوند تعالی آن شواذی که از حبس ، از زجر ، از خوف بیم دارند ، بیدار فرماید . متمنی است مراتب احترام و سلام مرا به مبلغین ابلاغ فرمایید . ضمنا چون برای تجدید ساختمان مدرسه فیضیه که قبلا با جناب عالی نیز صحبتی شده بود حسابی در بانک صادرات شعبه قم باز شده است و بناست که از روز تاسوعا و عاشورا نیز بانک سپرده را قبول کند اگر صلاح دیدید تذکری به

مسلمین بدهید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/1/1343

هشدار امام خمینی به ملت ایران در مورد به خطر افتادن اسلام واستقلال مملکت

تسلط اسرائیل بر بسیاری از شوون حساس مملکت

بسم الله الرحمن الرحیم

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

من خوف داشتم که اگر در موضوع بیدادگری نسبت به حجت الاسلام آقای طالقانی و جناب آقای مهندس بازرگان و سایر دوستان کلمه ای بنویسم ، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال زندان به پانزده سال تبدیل گردد . اینک که حکم جائرانه دادگاه تجدید نظر صادر شد ، ناچارم از اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و از اوضاع دادگاه خصوصا .

به قدری خلاف قوانین و مقررات در دادگاه ها جریان دارد که موجب تاسف و تعجب است ، محاکمات سری ، حبس های قبل از ثبوت جرم ، بی اعتنای به دفاع مظلومین .

اینجانب و اشخاص باوجدان و بادیانت متاسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفاء شهوات دیگران به سر برند . رای دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند .

تاسف بالاتر ، تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاری از شؤ ون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصادیات آن به کمک دولت و عمال دستگاه جبار . اسرائیل با دول اسلامی در حال جنگ است و دولت ایران با کمال دوستی با او رفتار می کند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود کالاهای آن را فراهم می سازد .

من کرارا اعلام خطر کرده ام ، خطر برای دیانت مقدسه ، خطر برای استقلال مملکت ، خطر برای اقتصاد کشور . من از

کلمه (الکفر مله واحده ) که از سازمان ها به دست و دهان ها افتاده متاسفم ، این کلام بر خلاف نص کلام الله و برای پشتیبانی از اسرائیل و عمال اسرائیل است ، مقدمه شناسائی اسرائیل است ، برای پشتیبانی از عمال اسرائیل و فرقه ضاله منحرفه است . من متاسفم از اینکه در مملکت اسلامی ، برخلاف قانون اساسی ، اوراق ضاله مخالف با نص قرآن و ضروریات دین مقدس نشر می شود و دولت ها از آن پشتیبانی می کنند . کتاب انتقاد که بر رد قرآن مجید نوشته شده و طرح قانون خانواده که

بر خلاف احکام ضروریه اسلام و خلاف نص کلام الله مجید طرح و منتشر می گردد و کسی نیست از دولت ها استیضاح کند .

هر کس از ظلم و ظالم بحث کرد در زندان است

من متاسفم از رفتار سازمان ها با مجالس تبلیغ احکام و عزاداری برسید مظلومان - علیه الصلوه والسلام - هر کسی به طور کلی از ظلم و ظالم بحث کرد ، اکنون در زندان به سر می برد یا مدت ها به سر برده است . تمام مجالس در تحت فشار و صاحبان آنها در فشارهائی جانفرسا بوده و هستند . اشخاص متدین را به جرم آنکه در عاشورا دسته راه انداخته اند وشعار ضد اسرائیل با خود داشته اند ، به حبس و زجر و شکنجه کشیدند واکنون هم در حبس به سر می برند ، با آنکه باکمال آرامش حرکت کردند .

ملت شیعه از اسرائیل متنفر و منزجر است

من به جمیع دول اسلام و مسلمین جهان در هر جا هستند اعلام می کنم که ملت عزیز شیعه از اسرائیل و عمال اسرائیل متنفرند و از دولت هائی که با اسرائیل سازش می کنند ، متنفر و منزجرند . این ملت ایران نیست که با اسرائیل منفور در حال سازش است ، ملت ایران از این گناه بزرگ بری است ، این دولت ها هستند که به هیچ وجه مورد تایید ملت نیستند .

از خداوند تعالی عظمت اسلام و حفظ احکام اسلام را خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/1/1343

بیانات امام خمینی در مورد لزوم اهتمام به امر تبلیغات و حفظ وحدت

بسم الله الرحمن الرحیم

از زندانی بودن آقای طالقانی و مهندس افسرده نباشید ، تا این چیزها نباشد کارها درست نمی شود ، تا زندان رفتن ها نباشد پیروزی به دست نمی آید . هدف ، بزرگتر از آزاد شدن عده ای است ، هدف را باید در نظر داشت ، هدف ، اسلام است ، استقلال مملکت است ، طرد عمال اسرائیل است ، اتحاد با کشورهای اسلامی است . الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است ، عمال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه نموده اند ، اکثر کارخانجات در دست آنها اداره می شود ، تلویزیون ، کارخانه ارج ، پپسی کولا . دو هواپیمایی که قرار بود حجاج را به مکه ببرند مال اسرائیل بود ، بعد دولت عربستان سعودی به این عمل اعتراض کرد و ناچار شدند از این عمل خودداری کنند . امروز حتی تخم مرغ از اسرائیل وارد می کنند ، باید صفها را فشرده کنید ، اینها عمال استعمار هستند ، باید ریشه استعمار را کند

.

آقایان سعی کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید ، تبلیغات مذهبی بکنید ، مسجد بسازید ، اجتماعا نماز بخوانید ، نظاهر به نماز خواندن بکنید . وحدت مذهبی لازم است ، وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند ، اگر علاقه به استقلال ایران دارید ، وحدت مذهبی داشته باشید .

بعد از اینکه دستگاه دید بیش از این نمی تواند این فضاحت را تحمل کند و از تمام ممالک اسلامی و غیر اسلامی فشار آوردند و نفرت های ممالک اسلامی را نسبت به خود احساس نمود ، وقتی اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاریک دیدند ، اینها شبانه مرا به اینجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اینجا برسانند ، آنها می گفتند ما باید شما را محفوظ نگاه داریم ، آنها می ترسیدند که مردم به من آسیبی برسانند!! آیا ملت اسلام قصد جان مرا دارند ؟ ! بعد از رسوایی ها وقتی دیدند دیگر نمی توانند هیچ جای پایی بگذارند و تمام ملت ها ، دولت های خارجی با آنها نظر خوشی ندارند و مخصوصا دیدند اکنون ایام حج و محرم است و معلوم نیست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرم چه خواهد شد ، ما را آزاد کردند ولی بعدا به خیال سمپاشی افتادند ، فکر کردند با مطبوعات می توانند ما را در نظر مردم خوار کنند ، خیال کردند می توانند بین مردم و روحانیت جدایی ایجاد کنند .

چند روز است آزاد شده ام ، فرصت مطالعه روزنامه نداشتم ، در زندان فراغت

داشتم و مطالعه می کردم تا اینکه روزنامه اطلاعات مورخ سه شنبه 18 فروردین 43 را به من دادند ، من از آقایان گله دارم که چرا زودتر به من ندادند ، در این روزنامه کثیف اطلاعات تحت عنوان اتحاد مقدس در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیون با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند ، کدام انقلاب ؟ کدام ملت ؟ این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم است ؟ !

آقایان که در دانشگاه هستید برسانید به همه که روحانیت با این انقلاب موافق نیست ، ما که وسیله انتشاراتی نداریم ، همه چیز را از ما گرفته اند ، تلویزیون و رادیو را از ما گرفته اند ، تلویزیون که در دست آن نانجیب است ، رادیو هم که در دست خودشان هست ، مطبوعات ما کثیف است . آنها مطلبی را می نویسند یا می گویند ، فورا به تمام نقاط دوردست رسانند ، آنوقت مردم بی اطلاع فکر می کنند که روحانیون هم با آنها هستند ، روحانیون با این مفاسد دوستی ندارند ، اگر روزنامه اطلاعات جبران نکند با عکس العمل شدید ما مواجه خواهد شد (یکی از حضار گفت تحریمش کنید ، امام فرمودند نه ، حالا موقعش نیست هر چیزی جایی دارد) .

خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد . با سرنیزه نمی شود اصلاحات کرد ، با نوشتن خمینی خائن به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمی شود ، دیدید غلط کردید ؟ دیدید اشتباه کردید ؟ خاضع به احکام اسلام شوید ، ما شما را پشتیبانی می کنیم . اگر

از آزاد نمودن ما برنامه دیگری دارند ، اگر خیال دیگری در سر دارند ، اگر می خواهند آشوب کنند بسم الله بفرمایند .

در روزنامه مورخ 12 / 5 / 1342 که مرا از زندان قیطریه آوردند ، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد . من الان حقیقت موضوع را برای شما بیان می کنم ، آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم ، گفت آقا سیاست عبارت است از دورغ گفتن ، خدعه ، فریب ، نیرنگ ، خلاصه پدر سوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید ، چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم ، گفتم ما از اول وارد این سیاست که شما می گویید نبوده ایم . امروز چون موقع مقتضی است می گویم اسلام این نیست ، والله اسلام تماش سیاست است ، اسلام را بد معرفی کرده اند ، سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد . من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم ، من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم ، پایگاه استقلال اسلامی اینجاست ، باید این مملکت را از این گرفتاری ها نجات داد . نمی خواهند این مملکت اصلاح بشود ، اجانب نمی خواهند مملکت آباد شود ، اینها حتی آب هم برای این ملت تهیه نکرده اند ، آبی که ما در قم از آن استفاده می کنیم در اروپا حتی به حیواناتشان هم نمی دهند

، اگر راست می گویند برای بیکاران کار پیدا کنند ، این جوان (اشاره به یکی از دانشجویان ) بعد از بیست سال تحصیل کار می خواهد ، فردا که فارغ التحصیل می شود سرگردان است ، اگر معاشش فراهم نشود نمی تواند دین خود را حفظ کند ، شما خیال می کنید آن دزدی که شبهااز دیوار با آنهمه مخاطرات بالا میرود و یا زنی که عفت خود را می فروشد ، تقصیر دارد ؟ وضع معیشت بد است که اینهمه جنایات و مفاسد که شب و روز در روزنامه ها می خوانید به وجود می آورد . وقتی که در زندان بودم خبر آوردند که سرمای همدان به 33 درجه رسیده ، بعد خبر آوردند که دو هزار نفر از سرما تلف شده اند ، در آن حالت من دستم بسته بود ، چه می توانستم بکنم ؟ این تازه در همدان بود ، البته در تهران و شهرهای دیگر هم تلفاتی بود ، دولت چه اقدامی نمود ؟ در یک چنین وضع برای استقبال از اربابان خود با طیاره از هلند گل می آورند ، پول ملت فقیر را تلف می کنند ، اجاره هواپیما که از هلند گل می آورد سیصد هزار تومان است جبران کنید غلطهای خود را ، اسلام را رعایت کنید .

در ایام گرفتاری ، در روزنامه اطلاعات درباره وضع مادی و بهداشتی مردم جنوب مطلبی خواندم ، تعجب کردم چگونه این مطلب را گذاشته بنویسد ، یکی از خبرنگاران پس از بازدید از وضع مردم جنوب چنین نوشته بود که در جنوب ایران در دهات اصلا از

دکتر و دارو خبری نیست ، آب وجود ندارد و یک ده اکثر مردمش کور بودند ، خلاصه از کلیه وسایل و نیازمندی های اولیه زندگی محروم بودند ، آنوقت در کنفرانس اکافه که نمایندگان دول دنیا جمع شده بودند که فکری برای وضع اقتصاد دول بکنند - اگر بخواهند عمل بکنند - در صورتی که اعضای شرکت کننده چه از کشورهای کوچک و چه بزرگ همه دم از اشکالات اقتصادی خود می زنند ، هیاءت نمایندگی ایران اظهار می کند که وضع اقتصادی ایران کمال مطلوب است و هیچ عیب و نقصی ندارد .

آیا وضع اقتصادی انگلستان بد است ایران خوب است ؟ ! وضع اقتصادی هندوستان بعد از آنهمه پیشرف بد است ایران خوب است ؟ ! همین طور ژاپن وضع اقتصادیش بد است ایران خوب است ؟ !

آقایان در کاخ های خود نشسته اند می گویند ملت مترقی ، ملت مترقی از گرسنگی می میرد ؟ ! امیراسلام علی علیه السلام نان جو می خورد . برای مهمانی یی که به افتخار اربابان خود ترتیب می دهند ، پانصد هزار تومان ، یک میلیون تومان یا بیشتر خرج می کنند و مرتب دم از برنامه مترقی می زنند ، می گویند کشور ما در ردیف کشورهای طراز اول است مگر با رفتن چند زن به مجلس مملکت مترقی می شود ، مملکت با برنامه های اسرائیل درست نخواهد شد .

اسلام برای تمام زندگی انسان از روزی که متولد می شود تا موقعی که وارد در قبر شود ، دستور و حکم دارد . صحبت نزاع با شخص نیست بعد از اینکه دولت

قبلی رفت ، یک نفر در زندان آمد پیش من و از دولت گذشته بد گویی کرد و گفت این دولت برنامه های مترقی دارد ، گفتم ما با کسی غرض شخصی نداریم ، ما با عمل اشخاص کار داریم ، ملت فقیر را نجات دهید . دیروز خانواده های شهدای 15 خرداد اینجا بودند ، چیزی که مرا رنج می داد این بود که به من این صحبت ها نشده بود تا از حبس آمدم بیرون ، عصر همان روز (دفعه اول ) جریان را مطلع شدم ، کشتار 15 خرداد از اعمال یک قشون با ملت بیگانه بدتر بود ، آنها بچه ها را نمی کشتند ، زن ها را نمی کشتند ، امروز جشن معنی ندارد ، تا ملت عمر دارد غمگین در مصیبت 15 خرداد است ، یکی از اولیای امور ضمن سخنرانی گفته بود 15 خرداد ننگ ملت ایران است ولی من بر صحبت او را تکمیل می کنم ، 15 خرداد ننگ ملت بود زیرا از پول همین ملت اسلحه تهیه شده و با این اسلحه مردم را کشتند .

تاریخ 25/2/43

بیانات امام خمینی پس از آزادی از زندان

تاسف و تالم شدید از 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

من تاکنون احساس عجز در صحبت ها نکرده ام و امروز خودم را عاجز می دانم ، عاجز می دانم از اظهار تاءلمات روحیه ای که دارم برای اوضاع اسلام عموما و اوضاع ایران خصوصا و قضایایی که در این یک سال منحوس پیش آمد خصوصا قضیه مدارس علمی ، قضیه 15 خردادقضیه 15 خرداد را من مطلع نبودم تا اینکه از حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج

به من رسید . خدا می داند که مرا اوضاع پانزده خرداد کوبید . (گریه شدید حضار) حالا هم که به اینجا آمده ام از قیطریه ، مواجه هستم با یک منظره هائی ، با بچه های کوچک بی پدر ، (گریه شدید حضار) با پدرهای جوان از دست داده ، با مادرهای جوان مرده ، با زن های برادر مرده ، با پاهای قطع شده ، (گریه شدید حضار) با افسردگی ها ، اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما . افسوس که دست ما از عالم کوتاه است ، افسوس که صدای ما به عالم نمی رسد ، افسوس که گریه های این مادرهای بچه مرده نمی رسد به دنیا (گریه شدید حضار) نسبت دادن ارتجاع سیاه به روحانیت توسط اجانب ما را کهنه پرست معرفی می کنند ، ما را مرتجع معرفی می کنند ، علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر می کنند ، جراید خارج از ایران ، آنهایی که با بودجه های گزاف برای کوبیدن ما مهیا شده اند در خارج ما را مخالف اصلاحات (که اسلام در راس اصلاحات واقع شده است ) معرفی می کنند ، مخالف ترقی مملکت معرفی می کنند ، می گویند آخوندها می خواهند با الاغ باز سوار بشوند از این طرف به آن طرف بروند ، آخوندها می گویند که برق نمی خواهیم ، آخوندها می گویند طیاره نمی خواهیم ، اینها مرتجع هستند ، اینها می خواهند به قرون وسطی برگردند .

عمل به اسلام و مخالفت بادیکتاتوری ارتجاع و کهنه پرستی است ؟

آخوندها با این سیاه روزی هائی که نصیب

مملکت است مخالفند ، این کهنه پرستی است ؟ !علمای اعلام با این زدن ها ، کشتن ها ، قلدری ها ، دیکتاتوری ها و استبدادها مخالفند ، این کهنه پرستی است ؟ ! علمای اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند ، قوانین جعل کردند ، قوانینی که به نفع ملت است ، به نفع استقلال کشور است ، به نفع اسلام است ، قوانین اسلام است ، این را با خون های خودشان ، با زجرهائی که دیدند و کشیدند ، با بیچارگی هایی که متوجه به آنها شد ، گرفتند ، این آخوندها مرتجع هستند ؟ !

امروز هم روحانیت قیام کرده است ، نهضت کرده است ، ملت به تبع روحانیت نهضت کرده است ، ملت های اسلام بیدار شده اند ، نهضت کرده اند . خواسته های روحانیت عمل به قوانین اسلام است ، این ارتجاع است ؟ ! رسول اکرم مرتجع بود ؟ ! قوانین آسمانی ، قوانین الهی که ما برای آن این قدر اهانت می شویم ، این قدر زجر می کشیم ، دعوت به عمل کردن به قوانین آسمانی ارتجاع است ؟ ! خدای تبارک و تعالی مرتجع است ؟ ! جبرئیل امین ، واسطه وحی الهی مرتجع است ؟ پیغمبر اکرم مرتجع است ؟ ! ائمه هدی مرتجع هستند ؟ ! علمای از صدر اسلام تا امروز که از خودشان چیزی ندارند ، آنها قوانین اسلام را ، قوانین وحی را به مردم ابلاغ می کنند ، ابلاغ قوانین الهی ارتجاع است ؟ !

شما اگر چنانچه به احکام اسلام

اعتقاد دارید ، این احکام اسلام است ، اسلام انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده ، امر فرموده است که مسلط است انسان ، آزاد است انسان ، هر انسانی در مسکن آزاد است ، در مشروب و ماءکول آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد آزاد است در مشی آزاد است . حکم اسلام است که اگر کسی حمله برد به منزل کسی ، برای آن کسی که مورد حمله واقع شده است جایز است کشتن او اسلام این قدر با آزادی ها موافق است ، اسلام ارتجاع سیاه است ؟ ! علمای اسلام که از خودشان چیزی ندارند ، ما که خودمان حرفی نداریم ، ما هر چه می گوییم قال رسول الله می گوییم ، رسول الله هم قال الله می فرماید ، اگر ما مرتجعیم معلوم می شود رسول الله مرتجع است ، اگر شما ما را مرتجع می دانید ، ما را کهنه پرست می دانید (مردک امروز هم باز برداشته نوشته ) اگر ما را کهنه پرست می دانید ما که از خودمان حرفی نداریم ما می گوییم قال الله تعالی ، ما می گوییم قال رسول الله ، پس شما رسول الله را کهنه پرست می دانید! اف بر این تجدد .

اگر قوانین را قبول دارید ، اگر اسلام را قبول دارید که ما تبع آن هستیم و اسلام سر منشاء همه آزادی ها ، همه آزادگی ها ، همه بزرگی ها ، همه آقائی ها ، همه استقلال هاست ، اسلام را قبول

دارید ، این احکام اسلام است ، کجایش ارتجاع است ؟ بفرمایید کجای احکام اسلام را آقایان ارتجاع سیاه می دانند ؟ بفرمایند بیایند تفاهم کنند ، آخر اینکه تو بروی آنجا برای خودت صحبت بکنی و هر جا پیش آید یک صحبتی بکنی و هی (کهنه پرستی را ما می کوبیم ، چطور می کنیم ) رجز بخوانی ، اینکه نمی شود . خوب بیا بنشین بگو آقا اینکه پیغمبر فرموده است ، این ارتجاع سیاه است ، تا ما ببینیم که شما درست می فرمائید ؟ تا ما اثبات کنیم نخیر ارتجاع نیست .

ما می گوئیم آقا ، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید . ما عزت و شرف شما را می خواهیم . ما به شماها نصیحت می کنیم که آقا شما دولت اسلام هستید ، هیاءت حاکمه بر مسلمین به اصطلاح هستید ، شما عزیز باشید ، آقا باشید ، بزرگ باشید ، استقلال را حفظ کنید ، تبعیت را دست بردارید ، دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید ، هر جلسه ای که شما تشکیل می دهید هی می گوئید دلار بده ، ما با این چیزها مخالفیم ، اگر این ارتجاع است ما مرتجعیم و اگر آن تمدن است شما متمدنید . اگر به قوانین اسلام شما اعتقاد دارید این قوانین اسلام و اگر به قوانین اساسی ، به قانون اساسی شما اتکاء دارید ، قانون اساسی مردم را آزادی داده است در مسکن ، در کارهای خودش ، در مالش ، در جانش آزادی داده ، از این زورگویی ها قانون منع کرده است . ما می

گوئیم شما آقا بیائید به قانون عمل کنید ، می گذاریم قانون را زمین ، شما یک نماینده ای بفرستید ما هم یک نماینده ای می فرستیم ، قانون اساسی را می گذاریم زمین ، شما که می گویید ما قانونی هستیم ، دموکرات هستیم ، شما که می گویید که ما جلو رفته هستیم ، مترقی هستیم ، این قانون اساسی ماست ، می گذاریم زمین ، به قانون اساسی عمل کنید اگر ما حرفی زدیم . به این متمم قانون اساسی شما عمل کنید که علمای اسلام در صدر مشروطیت جان دادند برای گرفتن این ورفع کردن اسارت ملت ها ، شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید . قانون اساسی مطبوعات را آزاد کرده است ، شما آزاد می کنید ؟ ! ما مرتجعیم که می گوییم بگذارید به قانون اساسی عمل بشود ؟ ! بگذارید مطبوعات آزاد باشد ؟ ! بگذارید که این مطبوعات روی عقیده خودشان چیز بنویسند ؟ ! گر چه همه شان خبیث هستند لکن با جمیع خباثتشان باز نمی خواهند اینقدر سمپاشی کنند .

روسیاهی رژیم در 15 خرداد از تاریخ محو نخواهد شد

خوب ، شما آقایان ، ملت ایران روزنامه اطلاعات را ، سر مقاله روزنامه اطلاعات روز سه شنبه را ، سه شنبه 18 فروردین را ملاحظه فرمودید ، ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه ای کشیده بودند و کشیده اند . اینها دیدند که بازور و با قلدری و با سرنیزه ، با 15 خرداد فراهم کردن ، با مدرسه فیضیه خراب کردن ، با خراب کردن و با اهانت به علمای اسلام کردن ، با تبعید کردن ، با اخراج کردن

، با حبس کردن و اینها ، هر چه کردند گندش بالا آمد ، این قدر بالا آمد که او هم فهمید ، همه فهمیدند ، اینها دیدند که خیلی بد شد ، دنیا اعتراض کرد . 15 خرداد روی دولت ها را سیاه کرد ، ما نمی خواستیم این قدر روسیاهی بار بیاید . 15 خرداد ننگی بر دامن این مملکت گذاشت که تا آخر محو نخواهد شد ، تاریخ ضبط می کند این را ، خودشان هم گفتند که 15 خرداد ننگ بود ، من هم می گویم ننگ بود لکن نکته را نگفتند و من نکته را می گویم ، ننگ بود که مسلسل ها را ، تانک ها را ، توپ ها را ، تفنگ ها را از مال این ملت فقیر به دست آوردند و به روی این ملت فقیر بستند ، پایمال کردند این بیچاره ها را ، از این ننگ بالاتر آیا می شود که انسان یک ملتی را اینطور پایمال کند ؟ این بیچاره ها چه کرده بودند آخر ؟ چه کرده بودند ؟

عمل به قانون اساسی ، در نظر رژیم ارتجاع است .

ما یک سلسله نصایح کردیم ، نصیحت که این قدر بساط نداشت . ما یک مطالب منطقی داریم ، می گوئیم قانون داریم آقا ، اگر قانون اساسی را شما قبول ندارید پس بگوئید آقای دولت بروند در مجلس بگویند ما قانون اساسی را قبول نداریم . خوب باز بر گردند به قهقرا ، هر جا می خواهند . ما که می گوییم به قانون اساسی عمل کنید ما مرتجعیم ؟ ! یا شمائی

که دستجمعی مردم را حبس می کنید ، تبعید می کنید ؟ سلول های شما پر است از حبسی ها ، از علما ، از اساتید ، از محترمین ، از متدینین ، بندرعباس پر است از تبعید شدگان ، برای اینکه اینها می گفتند که آقا ما نمی خواهیم اسیر مردم باشیم ، اسیر استعمار باشیم .

آخر چه می گویند به ما ؟ ما مرتجعیم که می گوییم که به قانون اساسی عمل کنید ؟ قانون اساسی را بگذارید زمین همه مان عمل کنیم ، این را که قبول دارید . ما می گوییم به دین عمل بکنید ، شما می گوئید که (پیغمبر اکرم مرتجع است ) نغوذبالله ، در لفظ نمی گوئید ، معنایش این است . قانون اساسی را که قبول دارید (ولو در آن وقت ها زمزمه می کردند که مال پنجاه سال پیش از این است و فلان ، قانون اساسی که دیگر قضیه پنجاه سال پیش از این ندارد) قانون اساسی می گوید ملت ها باید آزاد باشند ، ملت ایران باید مردمش آزاد باشند ، مطبوعات باید آزاد باشد ، هیچکس حق ندارد جلوی قلم را بگیرد .

اعلام تفاهم روحانیت با شاه ، دسیسه ای برای مرفوض ساختن روحانیت

شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که : (بعضی مجلات هم نوشته بودند لکن این بیشتر منتشر می شود) (جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت ) رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را معرفی کنید ، این خمینی است تا ما بگوییم علیه اللعنه ؟ یا سایر علمای اسلامند ؟ خوب معرفی

کنید ، دست بگذارید رویش ، (علمای طراز اول ما چند نفر در اینجا هستند ، خداوند همه را حفظ کند ، در تهران هستند ، خداوند حفظشان کند ، در مشهد هستند خداوند حفظشان کند ، در نجف هستند خداوند حفظشان کند ، در سایر بلاد مسلمین هستند خدا همه را تایید کند . ) این علمای اسلام ، این علمای اسلام در ماورای جو هستند ؟ اینهایی که با شما یک قرارداد سری کرده اند خوب اسم ببرید ، آقا اگر مردی تو اسم ببر ، بگو که : (خمینی است ، توی حبس ما رفتیم پیش او و او گفت که برگذشته ها صلوات ) ، خمینی غلط می کند همچو حرفی می زند خلاف دین اسلام ، خمینی می تواند تفاهم کند با ظلم ؟ غلط می کند . خمینی آنجا هم که بود ، تو حبس هم که بود مجد اسلام را حفظ می کرد ، می تواند حفظ نکند ؟ اسلامی که پیغمبر اسلام این قدر زحمتش را کشیده است ، ائمه هدی این قدر خون دلش را خورده اند ، علمای اسلام این قدر زحمت کشیده اند ، خمینی و امثال خمینی می توانند که یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد ؟ ! خمینی را از جامعه بیرون می کنند .

اینها نقشه این را کشیده اند که علمای اسلام را به معرفی کنند به اینکه اینها هم مثل ما

می مانند . خودشان مرفوض جامعه هستند می خواهند ما را هم مرفوض کنند . جامعه خودشان را نمی پذیرد ، می خواهند ما را هم بگویند

نمی پذیریم ، می خواهند ما را با این نقشه مشئوم ، منفور جامعه کنند با سر صبر و راحت تبعیت ارباب ها کنند ، تبعیت کارش از ارباب بود ، می خواهند تبعیت از اسرائیل کنند ، وا مصیبت ! .

مگر من می توانم با یک مجلس ، دو مجلس ، چهار تا مجلس مفاسد این مملکت را بگویم . من امروز حالم هم خوب نیست . دیشب خوابم هم خیلی کم بود . معذالک خوب ، یک مطالب و کلیاتی باید گفته بشود . ما حق دفاع از خودمان نداریم ؟

رفتند پیش مدیر اطلاعات که آقا کی به شما این مطلب را گفته است ؟ خوب بگویید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست ؟ این روحانی سازمانی کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده است برخلاف دین اسلام ؟ خوب بگوئید . بیچاره خجل شده است گفته (من نبودم اینجا ، به فلان بگوئید ببخشند ، چه ، چه ، چه ، چه ، از این حرف ها ، یک شرح مفصلی ، من سرمقاله ام حاضر است و سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود که من این را نوشته ام لکن سنجاق کرده از بعضی مقامات آورده اند داده اند که این را باید بنویسی ، باید است من چه بکنم ؟ ) من یک تکلیفی برای او معین می کنم و یک مطلبی برای خودمان می گویم ، اگر چنانچه اطلاعات ، روزنامه اطلاعات ، مدیر اطلاعات یک آدمی است که متاسف است از این تحمیلات ، شما خوب دیگر بحمدالله متمولی

، احتیاج نداری دست از روزنامه نگاریت بردار بشو وزیر ، الحمدلله اینجا همه وزیر می شوند ، بشو وزیر ، بشو وکیل ، بشو چه ، گر چه مردم نمی کنند خودشان وکیلت می کنند ، لازم نیست مردم بخواهند مگر مردم حق وکالت دارند ؟ نه ! وکیلت می کنند ، منتصبت می کنند ، مثل سناتور منتصبت می کنند . اگر تو از این معنا عار داری که یک چیزی را بر تو تحمیل کنند ، خوب آسان است این ، روزنامه نگاری را که الزام نمی کنند که شما روزنامه نگار باشید ، دست از روزنامه تان بردارید بروید یک شغل بهتری . از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود ، باید این تکذیب بشود ، از قراری که دیشب باز یک کسی آمده بود گفت که : (او قبول کرده است که من نمی توانم با ملت مواجه بشوم ، نمی توانم با روحانیت مواجه بشوم ، فکری بکنید من یک سوژه ای درست می کنم که تکذیب بشود ، دستگاه گفته این دلیل بر سستی کارماست ) خوب ، ما مرتجعیم یا شما ؟

یک دروغی را ، آخر ما که مرده نیستیم که شما نسبت به ما می دهید ، ما یک جمعیت کثیری بحمدالله از علما داریم ، ما مراجع بزرگ داریم ، ما مراجع بزرگ عالی شاءن داریم ، ما علما داریم در بلاد ، ما فضلا داریم در حوزه ها ، ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه ها ، ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم . اینها که نمی

نشینند که گوش کنند که کسی در روزنامه - منتشرو - کثیرالانتشارش یک دروغ شاخداری بنویسد: (بحمدالله موافقت کردند!) ما داد می کنیم ، فریاد می کنیم ، نمی گذارند منعکس بشود ، خوب آقا ، آقایی که دیروز گفتی که ، یا دیشب گفتی که کهنه پرستی را جلو بگیرید ، این کهنه پرستی نیست که شما جلو مطبوعات را می گیرید ؟ تحمیل می کنید به روزنامه اطلاعات ؟ سند

داریم ، دیگر اینکه یک چیز دروغی نیست که آقایان بگویند که افترا بستی - روزنامه اطلاعات را - نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته اید باید این را بنویسید و نگذاشته اید تکذیب کند .

ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل بکنید ، مطبوعات آزادند ، قلم آزاد است ، بگذارید بنویسند مطالب را . اگر دین دارید به دین عمل کنید ، اگر چنانچه دین را ارتجاع می دانید ، به قانون اساسی عمل کنید ، خوب بگذارید بنویسند . (مدیر اطلاعات به دست و پا افتاد و چه شد و من به او پیغام دادم که من از آن آدم ها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود ، من راه می افتم دنبالش ، اگر من خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم بحمدالله تعالی ، و الله تا حالا نترسیده ام ، آن روز هم که می بردندم آن روز هم آنها می

ترسیدند ، من آنها را تسلیت می دادم که نترسید . )

ترس در راه مقاصد اسلامی نشانه بی دینی است

اگر ما برای مقصد اسلامی ، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند ، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند ، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند ، سر بریدند ، حبس کردند ، تبعید کردند ، حبس های طولانی کردند ، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم دین نداریم . دیندار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد ؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم ، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا ، بترسیم ؟ از چه بترسیم ؟ آن باید بترسد که غیر از این عالم جایی ندارد - ما - بحمدالله تعالی ، خدای تبارک و تعالی وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید اگر چنانچه به دین من رفتار کنید و ما امیدوارم که رفتار کنیم ، امید دارم که رفتار کنیم . ما از چه بترسیم ؟ چه ترسی ما داریم از شماها ؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید ، اول زندگی راحت ماست ، از این کثافت کاری ها بیرون می رویم ، از این رنج و محن خلاص می شویم . آقای ما فرموده : (و الله لا بن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه ) خوب ایشان فرموده است ، ما البته نمی توانیم همچنین دعوی هائی بکنیم لکن ما شیعه او هستیم ، ما اگر از مرگ بترسیم معنایش این است که

ماوراءالطبیعه قبول نیست . ارتجاع در تعبیر رژیم . ما که می گوئیم که مطبوعات آزاد باشند ، ما کهنه پرستیم ؟ ! آقایان که الزام می کنند که در مطبوعات این نوشته بشود ، آنها مترقی اند ؟ ! خوب ما صدایمان از این بلند گو تا آنجا می رسد ، آنها صدایشان از اینجا تا امریکا می رسد . هر جا دلار می گیرند صدایشان هم آنجا می رسد . مال این ملت را خرج می کنند در مطبوعات خارجیه ، مطبوعاتی که در خارج هست بر ضد روحانیت ، بر ضد اسلام ، بر ضد ملیت ، بر ضد همه چیزها مقالات می نویسند . به من می رسد این مطالب . اینها خطا کردند مرا رها کردند ، اشتباه کردند ، به آنها هم گفتم آنجا ، گفتم اگر می خواهید همان ، رویه را داشته باشید بگذارید من اینجا باشم صلاح است ، دوباره هیاهو در نیاورید . حالا هم دارم می گویم آقا ما مرتجع نیستیم به این معنا که شما می گوئید ، ما با آثار تمدن مخالف نیستیم و اسلام با آثار تمدن مخالف نیست .

قدرت اسلام

اسلام از خدا می خواهد که شما بر همه مقدرات عالم حکومت کنید . اسلام آن بود که شمشیر را کشید و تقریبا نصف دنیا یا بیشتر را گرفت ، با شمشیر گرفت ، این اسلام مرتجع است ؟ ! اسلام آن بود که این ممالکی که شما حالا تحت اسارت او هستید ، تحت اسارت آورد . آنها که به احکام اسلام عمل می کردند فی الجمله البته ، حکومت

های اسلامی تا حالا الا یکی دوتایشان به احکام اسلام عمل نکرده اند که مع ذلک همین که خودشان را زیر بیرق اسلام می دانستند ، همین که خودشان را وابسته به اسلام می دانستند ، همین که به حسب ظاهر به احکام اسلام عمل می کردند همچو قدرتی پیدا کردند که یک بیست و چند هزار جمعیت عرب ، این مملکت به این وسیعی را همچنین پایمال کرد و رفت تا آن آخر برای اینکه متمدنش کند ، آدمش کند و کرد . این افکار نورانی که در علمای اعلام ما هست ، در مراجع بزرگ ما هست ، اینها به واسطه نور اسلام است . این افکار نورانی که در رجال عظیم الشان ما هست ، هر جا باشد مال اسلام است . این افکار پوسیده ای که ، کهنه پرستی هائی که آقایان دارند ، تبعیت از همه ، سر بسته و در بسته تحویل دادن ، همه مخازن یک مملکت را تحویل دیگران دادن ، این ارتجاع است . روی این ارتجاع ، سیاه .

عذر خواهی نخست وزیر

فرستادند ، از نخست وزیر هم اینجا دیروز بود که :(بله این عفو از شماست ، اشتباه شده است ، خطا شده است ، یک اشتباهی شده ، شما چه بکنید ، مبادا یک وقتی یک تشنجی بشود ، مبادا یک وقتی جور دیگری پیش بیاید ، یک وقت چه بشود ، چه بشود ، چه بشود ، ما می خواهیم که چه باشد ، ما تابعیم . ) از این مطالبی که همیشه گفته می شود ما هم گفتیم که خوب حالا خود روزنامه اطلاعات

که می گوید من بی تقصیرم و شماها این کار را کردید . شما هم که آمدید می گوئید دیگر باید او ملتزم بشود و شما هم قول بدهید به اینکه تکرار نشود این مطالب ، اگر تکرار بشود مواجه با یک مطلب بدتری خواهد شد ، نکنید ، این قدر هی کهنه پرست را به رخ ما نکشید تا ما هم مجبور بشویم که مطلب را زود بازش کنیم از هم تا ببینیم که آیا این علمای عظام اسلام کهنه پرست هستند یا شماها ؟ آنها می گفتند: این قدر تحمیل بر ملت نکنید .

عدم توجه دولت به وضع فقرا

این بیچاره های گدا ، این مملکت مترقی که امسال زمستانش دل ما را خون کرد ، آن اصفهانش آن همدانش ، آن تهرانش و آن قمش ، هم آن جاهای دیگرش ، این سرمای کشنده هیچ فکری کردید برای این بیچاره ها ؟ به من اطلاع داده اند که در همدان بیش از دو هزار نفر مرده اند امسال ، در سرمای چهل و سه درجه و دو درجه ، شما هیچ فکری برای اینها کرده اید ؟ ای مملکت مترقی ! ای آقایانی که مملکتتان ترقی کرده ! ما می خواهیم واقعا مترقی باشد ، یک فکری برای این بیچاره ها بکنید ، هم گرسنگی بخورند هم توسری ؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنید ؟ خوب ما می گوئیم نکنید اینطور . این ارتجاع است که ما می گوئیم که این قدر فشار به مردم نیاورید ؟ این قدر کتک نزنید ؟ این قدر فحش ندهید ؟ اینها ارتجاع است ؟

شما که عمال استبداد هستید و دارید با زور و سرنیزه و قلدری و هر جور دلتان می خواهد با این ملت بیچاره عمل می کنید ، تمام قوانین را زیر پای خودتان گذاشته اید ، تمام احکام را به آنها بی اعتنایی می کنید ، شما مترقی هستید و ما که می گوییم به احکام اسلام عمل کنید ، به قانون اساسی عمل کنید ، ما مرتجعیم ؟ !

دلسوزی حکومت جور برای اسلام و تاءسیس دانشگاه اسلامی

می خواهند (آقایان - خنده دارد واقعا) دانشگاه اسلامی تاءسیس کنند ، شنیده ام چندین میلیون هم بودجه برایش درست کرده اند . شما اگر برای اسلام دلسوز هستید خوب این دانشگاه ما آنجاست چرا خرابش می کنید ؟ اگر شما واقعا متوجه بودید که اسلام لازم است بودنش ، احکام اسلام باید باقی باشد ، علمای اسلام باید باقی باشند ، ما به خیر شما هیچ امیدی نداریم . بابا شر نرسانید . بگذارید ما برای شما خدمت کنیم ، بگذارید ، ما یک شاهی بودجه این مملکت را بحمدالله صرف نمی کنیم . ما با این بیچارگی و با این شما ، هر کس می خواهد برود ببیند ، خوب این طلاب علوم دینیه اسلام ، بروید مکانشان را ببینید ، بروید زندگی بعد از غارت را ببینید ، قبل از غارت هم بروید زندگیشان را ببینید ، اینها می خواستند ببرند والا به درد آنها نمی خورد که این گلیم کهنه ، آنها می خواستند اذیت کنند والا یک گلیم کهنه و یک سماور شکسته حلبی به درد اینها می خورد ؟ خوب بروید ببینید آقا این ، ما که مخفی چیزی

نداریم ، این مدارس ما همه موجود ، این منازل ما هم همه موجود ، بیائید ببینید دیگر ، اگر شما دیدید که تمام بودجه ای که این ملت اسلام ، این ملت فقیر با تمام اخلاص می آید به ما می دهد برای حفظ اساس احکام اسلام ، اگر شما دیدید که تمام بودجه سال ما به قدر یک مهمانی ، یک مهمانی که یک نفر از خارج وارد می شد و دولت ها مهمانش می کنند ، اگر به قدر یک مهمانی آنها تمام بودجه سال ما بود بگوئید تف بر شما مرتجعین .

ما می گوییم بودجه مملکت را بابا این قدر خرج نکنید ، این قدر مهمانی می خواهید چه کنید ؟ این ارتجاع است که ما می گوئیم که شما آقا باشید ؟ این قدر دست پیش مردم دراز نکنید ، اینقدر خرج نکنید که دست دراز کنید ، خرج های بیجا ، یک سازمان های عریض و طویل درست کرده اند .

اعتقاد به علما در قلب مردم است

شما به احکام اسلام اعتقاد پیدا کنید ، ما همه جزو سازمان شما ، همه ملت ، همه ملت جز و شما ، مگر ما به این ملت یک پولی داده ایم که با ما دوستند ؟ مگر ما به این ملت یک رشوه ای داده ایم که با ما رفیقند و ما را می خواهند ؟ اینها فهمیده اند ، اعتقاد به این معنا پیدا کرده اند که این آقایان ، این مراجع بزرگ اسلام ، این طلبه خمینی ، اینها می خواهند مردم را ، دوست دارند مردم را ، صلاح حال ملت را می خواهند

، صلاح حال مملکت را می خواهند ، این اعتقاد در قلب مردم است ، انسان هم تابع احساسات قلبش هست ، همه تبعیت می کنند .

به مردم تواضع کنید تا پایگاه مردمی داشته باشید

شما بیائید نصیحت من را گوش کنید ، همانطوری که من به این اشخاصی که می آمدند گفتم این مطلب را کرارا که آقا تا حالا دیدید شما که با زجر ، با کتک ، با حبس ، با شکنجه ، با تبعید ، با اهانت ، با همه امور بردی نکردید ، دیدید که ملت عصبانی می شود ، نمی شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت ، این را دیدید ، بیائید یک قدری تغییر بدهید ، تجربه بکنید ، آخر شما اشخاصی هستید که ادعای عقل می کنید ، تجربه کنید ، یک وقت هم آن ورق را پیش بیاورید ، تلطف کنید به مردم ، تواضع کنید به مردم . آقا دولت مال مردم است ، بودجه مملکت از جیب مردم است ، شما نوکر مردم هستید ، دولت ها خدمتگزار مردمند ، لفظا نگوئید من خدمتگزار و عملا تو سر مردم بزنید و این ارباب های بیچاره تان را پایمال کنید . خوب شما از بودجه این مملکت دارید ارتزاق می کنید ، دارید زندگی مرفه می کنید ، خوب زندگی مرفه شما پیشکش شما ، دارید زندگی می کنید هر جوری هم دلتان می خواهد ، هر جوری هم دلتان می خواهد زندگی می کنید . ما اصلا نمی توانیم تعقل کنیم زندگی اینها را ، شما خیال می کنید می توانید بفهمید اینها چه جور زندگی می کنند

؟ اصلا تعقل نمی توانیم ما بکنیم ، ما در ذهنمان وارد نشده این مطلب که یک طیاره از اینجا برود به هلند و گل بیاورد برای یک مهمانی ، 300 هزار تومان کرایه طیاره باشد ، اینها چیزهائی است که من شنیده ام ، من که خودم طیاره چی نبودم که ببینم ، اینها چیزهائی است که معروف است و گفته می شود . ما تعقل نمی کنیم تعیش اینها را ، اینها پیشکش شما ، مگر شما از بودجه این مملکت ، از مال این ملت ، از دسترنج این کارگر ، از دسترنج این زارع ارتزاق نمی کنید ؟ شمائی که اینقدر دلسوزید برای این زارع ، دلسوزید برای این کارگر ، یک قدری از این طرف خودتان یک خرده بلغزد به این بیچاره ها . این زمستان گذشته را با یک میلیون تومان می شد تقریبا نجات داد این بیچاره ها را ، این یک میلیون تومان مثل یک قطره می ماند نسبت به دریا ، خوب یک قدری هم پخش کنید از این چیزهائی که از این ملت به دست آورده اید ، دیگر محتاج به این خرج های سازمانهای عریض و طویل نباشید ، آنها بروند سراغ کارهایشان ، اینقدر تن پرور نباشند ، اینقدر مفتخور نباشند بروند یک کاری انجام بدهند ، هی بایستند آنجا و بخورند که نمی شود . شما هم محفوظ می مانید ، هیچ کس با شما مخالفت آنوقت نمی کند ، دل ها هم پیش ما شما آنوقت می آیند ، آنوقت همانطور که من اینجا نشستم ام و منبر می روم و

آقایان گوش می کنند و باورشان می آید ، حرف های شما را هم باورشان می آید ، حالا اما هر چه بگوئید ، می گویند بیخود می گویند ، هر چه بگوئید ، اگر بگوئید دو دو تا چهار تاست ، می گویند معلوم می شود که این مطلب بدیهی یک اشتباهی در آن هست .

ملت پشتیبان دولتی است که خاضع به اسلام باشد

آمد گفت به من که : خوب آن دولت که با شما چه بود و چه کرد و چه کرد ، ما متاسفیم و خوب آن که رفت بحمدالله حالا یک دولتی آمده است که این اشخاصش بسیارشان ، پدرانشان روحانی بوده اند ، متدینند و کذا و کذا و کذا ، گفتم که : آقا ، نه ما دشمنی با آن دولت داشتیم و نه عقد اخوتی با شما خواندیم ، ما به اعمالتان نگاه می کنیم ، ما اینجا مراقبیم ، اگر اعمال شما تکرار اعمال آنهاست ، همانطوری که با آن مخالف بودیم و هستیم (الی یوم القیامه ) و رویشان سیاه شد تا آخر ، شما هم آنجور خواهید شد ، تا آخر ما همانیم و مخالفت می کنیم و اگر چنانچه رویه را تغییر بدهید ، ما همه مسلم هستیم ، برادر هستیم . رویه را تغییر بدهید ، خاضع بشوید نسبت به احکام شرع ، تصویبنامه های باطل را ، آنهائی که مخالف احکام شرع است لغو بکنید ، خضوع کنید نسبت به احکام شرع ، البته این تصویبنامه ها را لغو کنید ، اینجا می گویم ، آنجا گفتم خاضع بشوید برای احکام شرع . اگر شما هم همانطوری که ما

همه مسلمان هستیم ، شما هم می گوئید مسلمان هستید ، خاضع هستید برای احکام شرع ، ما علاوه بر اینکه مخالفت نمی کنیم پشتیبانی هم از شما می کنیم ، مگر ما می گوئیم دولت نباشد ؟ ما می گوئیم دولت باشد خاضع برای قوانین اسلام و لااقل برای قانون اساسی خاضع باشد . ما که نمی گوئیم دولت نباشد ، ما که نمی گوئیم که می خواهیم زندگی بکنیم مثل آن کسانی که در هزاران سال پیش بودند ، تو غارها زندگی می کردند ، کدام روحانی به شما این حرف را زده ؟ کدام روحانی گفته است که ما با فلان مظاهر تمدن مخالفیم ؟ شما پیدا کنید یک روحانی را .

ما با مظاهر استعماری مخالفیم نه با تمدن

شما مظاهر تمدن را وقتی که در ایران می آید همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید ، همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید که چیز حلال را مبدل به حرام می کنید . این رادیو برای این بساطی است که حالا در ایران مرسوم است ؟ این تلویزیون برای این بساطی است که اینها راه انداخته اند ؟ در ممالک دیگر هم همین طور است ؟ ممالک متمدنه هم استفاده شان از این آلات جدید همین جور است که آقایان اینجا استفاده می کنند ؟ یک تربیت بد در این مملکت است . فرهنگ ما یک فرهنگی نیست که بتواند این مملکت را اداره کند ، جوان نیرومند قوی که در مقابل استعمار بایستد ، دستش را بلند کند ، کشته بشود و نجات بدهد ملت را ، این فرهنگ ما فرهنگی نیست که اینکاره باشد . اینها

اعصاب مردم را با این بساطی که در اینجاها راه می اندازند و با این برنامه هائی که در رادیو و در تلویزیون و اینها هست و از امثال ذلک ، ضعیف می کنند ، مطبوعات ما و روزنامه های ما و مجلات ما و کتاب هائی که منتشر می شود ، تمام اینها بدست استعمار است . استعمار است که روزنامه ها را اینطور مبتذل می کند تا فکر جوان های ما را مسموم کند . استعمار است که برنامه های فرهنگی ما را جوری تنظیم می کند که جوان نیرومند در این مملکت نباشد . استعمار است که برنامه های رادیو و تلویزیون را جوری تنظیم می کند که مردم اعصابشان ضعیف بشود ، قوت را از دست بدهند ، نیرومندی را از دست بدهند ، اینها استعمار است . ما با این مظاهر استعماری مخالفیم ، ما مرتجعیم ؟ ! شما مترقی هستید ؟ ! ما حرف هایمان یک حرفهائی است ، جنگ و بساط ندارد ، آقا بنشینید منطقی صحبت کنید ، فحش ندارد که ، خوب بنشین صحبت کن ، بفرستید ، اشخاص عاقل را بفرستید با ما تفاهم کنند ، ببینیم که ما با کجای تمدن مخالفت داریم ، ما با فسادها مخالفت داریم . ما می گوئیم که شما برنامه های اصلاحی تان را اسرائیل برایتان درست می کند ، ملت اسرائیل . شما وقتی برنامه هم می خواهید درست کنید دستتان را پیش اسرائیل دراز می کنید ، شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می آورید ، شما محصلین را از اینجا به اسرائیل می

فرستید ، ایکاش به جای دیگر می فرستادند ، به آمریکا می فرستادند ، ایکاش به انگلستان می فرستادند ، به اسرائیل می فرستید ، ما با اینها مخالفیم .

پیمان با اسرائیل غاصب

ما می گوئیم آقا جمیع ممالک اسلامی صف کشیدند یک طرف مقابل کفر و اسرائیل ، شما و دولت ترکیه هم یک طرف ایستاده اید با اسرائیل موافق . ما می گوئیم صلاح نیست این کار ، آقا اینقدر با عواطف ملل مخالفت نکنید ، والله مضر است . تمام مسلمین یک طرف ، مملکت ایران هم یک طرف ، آنوقت ملت ایران آلوده می شود ، آنوقت برادرهای سنی ما خیال می کنند که شیعه ها یهودی پرستند .

ای مردم ! ای عالم ! بدانید ملت ما مخالف است با پیمان با اسرائیل . این ملت ما نیست ، این روحانیت ما نیست ، دین ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم ، قرآن ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام هم پیوند نشویم در مقابل صف مسلمین . ما این حرف ها را می زنیم ، ارتجاع هست این آقا ؟ ! بیایید ، خوب بیائید بنشینید ببینیم کجای این ارتجاع است . شما که به قول خودتان ، مملکت سابقه دار دو هزار و پانصد ساله دارید و هی می نازید به استخوان های پوسیده ای که رفته اند و از بین رفته اند و در مقابل اسلام می خواهید استخوان ها را از زیر خاک در آورید ، شمائی که اینقدر می نازید به این استخوانهای پوسیده و ملت سابقه دار کذا و کذا ، حالا این

آخر عمری آمده اید با اسرائیل هم پیوند در مقابل احکام اسلام ، در مقابل مسلمین ؟ ما وقتی می گوئیم که با اسرائیل چیز نشوید ، حالا ما پیوند کردیم با کذا و جو جو آمده و چی چی آورده ؟ تف بر این منطق . سیاه باد رویتان . ما این حرف ها را می زنیم ، کجای این ، کجای این کهنه پرستی است که مردک می گوید کهنه پرستی است ، کجای این کهنه پرستی است ؟

اسلام در اعلامرتبه تمدن است

ما در اعلی مرتبه تمدن هستیم ، اسلام در اعلی مرتبه تمدن است ، مراجع عالیقدر اسلام در اعلی مرتبه تمدن هستند . خوب ، بروید ببینید آنها را ، اینجا موجودند ، مشهد موجود است ، تهران موجود است ، نجف موجود است ، بروند ببینند کدام اینها مرتجع هستند ؟ آقایان خودشان با طیاره اینجا و آنجا میروند ، بعد می گویند با الاغ ملت برود ؟ مگر امسال نبود یکی از مراجع با طیاره رفت به مشهد ؟ مگر سایر مراجع با اتومبیل راه نمی روند ؟ امسال هم مراجع راه افتادند ، همه مجتمع شدند (که بعد تشکر را عرض می کنم ) همه مجتمع شدند در تهران ، اینها با الاغ رفتند ؟ اینها مخالفند با آثار تمدن ؟ .

ما مجانا پشتوانه کشور هستیم

ما می گوئیم نکنید اینطور ، ما همه از هم هستیم ، اولاد یک خانواده هستیم ، اهل یک مملکت هستیم ، چرا ما را می خواهید بشکنید ؟ ما مجانا پشتوانه این مملکت هستیم ، هیچ هم تحمیل بر بودجه شما نداریم . می سازیم ، می سازیم با این کتک ها ، با این حبس ها ، با این زجرها ، با این اهانت ها ، با این فحش ها و برای این مملکت یک استوانه ای هستیم ، ایستادیم اینجا ، اگر خدای نخواسته چیزی ، یک خطری برای این مملکت پیش بیاید ، ما ایستادیم در مقابلش و نمی ترسیم . این آقایانی که می گویند که ما مملکت را می خواهیم حفظ کنیم ، ما چطور هستیم و کذا هستیم ، شما یادتان نیست که

وقتی که متفقین آمدند اینجا ، چطور فرار کردند این بیچاره ها از تهران تا به یزد . اگر یک آخوند پیدا کردید فرار کرده ، یک آخوند ، یک آخوند . آن روز که در بالای تهران طیاره ها راه افتاده بود و مردم را می ترساندند ، من تهران بودم ، خدا رحمت کند مرحوم آشیخ حسین قمی (رضوان الله علیه ) با ایشان در آن میدان شاهپور ، آنجاها بودیم ، ایشان سبیلش را چاق کرده بود با کمال طمانینه ، اصلش کانه خبری نیست ، من هم مثل او (یک کم بدتر) کانه خبری نیست . این بیچاره ها ، این نظامی هائی که می گویند اینقدر ما کذا هستیم و کذا هستیم و برای مملکت چه می کنیم ، اینها وقتی که پای استفاده و پای بردن منافع و پای زورگوئی هست اینطورند . خدا نکند که یک روزی یک ورقی برگردد ، اول کسی که فرار کند همین نشاندارها هستند ، و ما هستیم الحمدلله اینجا تا آخرش ، مگر اینها بیایند بگیرند ما را ببرند ، ما باز هستیم .

تاسیس دانشگاه اسلامی ، دسیسه ای دیگر از رژیم .

این دانشگاه اسلامی که آقایان می خواهند درست کنند نه اینکه خیال کنید با اسلام آشتی کرده اند خیر ، قضیه قرآنی است که سرنیزه کردند در مقابل امیر المؤ منین (سلام الله علیه ) با حربه قرآن ، معاویه امیرالمومنین را شکست داد ، با حربه قرآن والا چند دقیقه دیگر ، چند ساعت دیگر اگر مانده بود آثاری از بنی امیه نمی ماند لکن حیله کردند ، قرآن آوردند ، (ما مسلم ، شما هم مسلم

، اشهد ان لا اله الا الله ، این قرآن ) این خوارج بدبخت احمق ، مقدس احمق که امام را نشناخته بودند ، هر چه حضرت امیر گفت آقا صبر کنید(خیر نمی شود ، قرآن الحکم الله ، نمی شود ، نمی شود ، نمی شود ، ) می خواستند بکشند حضرت امیر را ، همین اصحاب ، این خوارج اصحاب حضرت بودند ، انصار حضرت بودند ، آنها حیله کردند ، قرآن را بالای نیزه ها کردند که (الحکم بیننا و بینکم کتاب الله ، الحکم کتاب الله ) حضرت فرستاد به اصحابش که جنگ می کردند که آقا برگردید ، گفت که آقا مهلت بدهید یک ساعت دیگر مانده ، حضرت فرمود: (می کشند اینها مرا ، ریخته اند دورم ، شمشیرها کشیده اند ، اگر نیائید می کشند) با قرآن ، اسلام را شکست دادند . مگر می شود با دانشگاه اسلامی ، اسلام را شکست داد ؟ مگر ما می گذاریم شما دانشگاه اسلامی درست کنید ؟ ما تفسیق می کنیم آن که وارد بشود در آن دانشگاه ، بین ملت از بین خواهد رفت . مگر اینها می توانند که اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند ؟ غلط می کند آن وزارت فرهنگی که دخالت در امر دیانت و اسلام می کند ، مگر ما می گذاریم این مطالب بشود ؟ مگر خمینی بمیرد ، نعوذبالله مراجع اسلام هم خدای نخواسته از بین بروند ، وقتی رفتیم ما دیگر تکلیفی نداریم لکن ملت اسلام هست ، ملت اسلام باز زنده است ، الان

زندگی از سرگرفته است . (بارک الله فیکم ) ملت اسلام دیگر بیدار شد ، دیگر نمی نشیند ، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمی گردد .

در همان سنگری که بودیم هستیم ، اشتباه نکنید ، اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمی کند . اشتباه نکنید ، ما به همین سنگری که بودیم هستیم ، با تمام تصویب نامه های مخالف اسلام که گذشته است مخالفیم ، با تمام زورگوئی ها مخالفیم ، با تمام فشارهائی که بر ملت می آید مخالفیم ، با تمام حبس هائی که بی جهت حبس کرده اند و با حبس کردن آنها مخالفیم . ما مرتجع هستیم که می گوئیم بابا آخر چه کردند این بیچاره ها که اعدام کردید ؟ چه کردند اینها را که در بندرعباس فرستادید ؟ چه کردند اینها را که در حبس قرار دادید ؟ این بیچاره ها جز اینکه گفتند بابا به قانون عمل کنید ، بیائید همه مان ، بزرگ هایشان گفتند به قانون ، این بیچاره ها ، کوچکترها هم که خوب به تبع مسلمین و به تبع اسلام ، فرض کنید یک کلمه هم گفته باشند ، حالا یک کلمه گفته اند ، باید تا آخر عمر این بیچاره در بندرعباس سر ببرد ؟ آقا یک قدری اصلاح کنید خودتان را ، یک قدری از این حال ارتجاع بیرون بیائید ، یک قدری از این حال بربریت بیرون بیایید ، یک قدری از این کارهای قرون وسطایی دست بردارید ، اینقدر مرتجع نباشید ، متمدن باشید ، مترقی باشید ، مملکت را

مترقی ، احترام به افراد مملکت بگذارید ، مردم را اینقدر بیچاره بار نیاورید ، دانشگاهایتان جوری نشود که برنامه هایش جوان های ما را بد بار بیاورند . جوان های ما را مبارز بار بیاورید ، جوان های ما را جوری بار بیاورید که در مقابل استعمار ایستادگی کنند . مای مرتجع اینها را می گوئیم .

ایران به اصطلاح مترقی زمان شاه

اگر ما مرتجعیم بفرمائید . شمای مترقی دارید دسته دسته این بیچاره ها را ، این جوان های ما را از بین می برید . مدارستان یک مدارس صحیحی نیست که انسان بتواند به آنها اطمینان داشته باشد ، برنامه هایتان یک برنامه های استعماری است ، همه اش بازی ، همه اش فوتبال ، همه اش چه ، سایر ممالک هم اینطوری است ؟ پس این اتم ها را کی درست کرده است ؟ پس این طیاره ها را کی درست کرده ؟ مملکت مترقی !! لوله همین قم ، همین قم ، این لوله ای که برای آب در قم درست کرده اند ، چون ایران درست کرده قابل استعمال نیست . مملکت مترقی ، تو از لولهنگ سازی هم باز بالا نرفتی ، به - رزم آراء گفت : ما به غیر لولهنگ سازی چیزی بلد نیستیم او را کشتند . این مملکت مترقی !! این مملکت مترقی است که الان نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج ؟ از اسرائیل کارشناس می آورد ، ای وای ، به اسرائیل می فرستد که یاد بگیرند ، شهرداری ها از قم امسال رفته اند ، از قم اشخاصی رفته اند ، یعنی فرستاده اند

آنها راکه بروند (مثل اینکه در روزنامه استوار هم بود این ) در آنجا چیز یاد بگیرند . من نمی دانم از یهودی ها می خواهند چه یاد بگیرند ؟ از آنها تقلب باید یاد بگیرند ، از آنها باید خدعه و فریب یاد بگیرند . چه می خواهند یاد بگیرند ؟ این مملکت مترقی ! چه می گویی ؟ چه می گوئید شماها ؟ مگر با الفاظ می شود ؟ مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقی حاصل می شود ؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زن هایتان ترقی درست کنند ؟ ما می گوئیم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست ، شما بعد تجربه کنید ، ببینید بعد از ده سال ، بیست سال ، سی سال دیگر اینها را بفرستند ، به خیال خودتان ، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری دیدید ؟ ما با ترقی زنان مخالف نیستیم ، با این فحشا مخالفیم ، با این کارهای غلط مخالفیم . مگر مردها آزادند که زن ها می خواهند آزاد باشند ؟ (آزاد مرد و آزاد زن ) با لفظ درست می شود ؟ زن ها ، مردها آزادند ؟ در این مملکت مردها الان آزادند ؟ در چه چیز آزادند ؟

تشکر از عموم ملت

و من عاجزم از اینکه تشکر کنم از جمیع ملت های مسلمین ، اسلام ، تشکر کنم از ملت بزرگ ایران ، جمیع اصناف ، جمیع طبقات ، اینهائی که با ما همکاری کردند ، اینهائی که در غم ما غم خوردند ، تشکر بزرگ کنم

از مراجع تقلید عظیم الشان ، زحمت کشیدند ، تهران رفتند ، اهانت ها دیدند در آنجا ، زحمت ها کشیدند در آنجا . مراجع بزرگ از بلاد جمع شدند در مرکز ، از مشهد تشریف آوردند ، از اهواز تشریف آوردند ، از قم اعاظم ما تشریف بردند ، مراجع ما تشریف بردند ، نجف همراهی کرد ، قم آن کسی هم که اینجا بود همراهی می کرد ، همه ، همه با هم دست دادند به هم ، فهماندند به اینکه ما ملت زنده هستیم ، ما برای آزادی این ملت به همه جور حاضریم ، یکی مان حبس می رود یکی مان اهانت می شود ، یکی مان فحش می خورد ، ما به همه چیزش حاضریم . حالا هم همین مراجع عظام تشریف دارند ، (کثرالله امثالهم ) (آمین جمعیت ) همان مراجع نجف تشریف دارند ، (کثرالله امثالهم ) . همان مراجع تهران و مشهد تشریف دارند ، (کثرالله امثالهم ) . اسلام همچنین نیست که یک فرد داشته باشد ، دو فرد داشته باشد ، همه سرباز اسلامند ، همه سربازان اسلامند ، همه علما جان نثار اسلامند ، نمی شود نباشند ، همه هستند الحمدلله . همه دست به هم داده اند ، چه آنکه صلاح دیده است که به ملایمت کار را انجام بدهد ، چه آنکه صلاح دیده است با حدت کار را انجام بدهد ، همه اینها از ما هستند ، من لسانم ضعیف است که تشکر کنم از این افراد برجسته ، از این علمای بزرگ ، من نمی توانم تشکر کنم خدای تبارک

و تعالی آنها را حفظ کند ، خدای تبارک و تعالی سایه آنها را بر سر ما و مسلمین مستدام بدراد (آمین حضار) ما همه یک هستیم ، یک ، افراد زیاد لکن آراء واحده ، یک هستیم ، همه یک هستیم . گمان نکند که ، کسی گمان نکند که بشود با پخش یک چیزهای مسموم بتواند که بین علمای اسلام جدایی بیندازد ، هیچ امکان ندارد این مطلب ، ما همه با هم هستیم ، ما برای ذب از اسلام و ذب از ایران و ذب از استقلال ایران و ذب از کیان اسلام ، همه یک هستیم ، یک حلقوم داریم . گمان نشود که خدای نخواسته (بچه ها خیال کنند) یک اختلافی در کار هست . اهانت به مراجع ، اهانت به جامعه اسلامی است . و من یک نصحیت می کنم به بچه های طلاب ، طلاب جوان که تازه آمده اند و حاد و تندند و آن این است که : آقایان متوجه باشید اگر چنانچه شطر کلمه ای به یک نفر از مراجع اسلام ، شطر کلمه ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام ، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می شود . کوچک فرض می کنید ؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می کنید ؟ اگر به واسطه بعضی از جهالت ها لطمه ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود ، معاقبید پیش خدای تبارک و تعالی ، توبه تان مشکل است قبول بشود چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می شود . اگر کسی به

من اهانت کرد ، سیلی به صورت من زد ، سیلی به صورت اولاد من زد ، والله تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند ، راضی نیستم . من می دانم ، می دانم که بعضی از افراد یا به جهالت یا به عمد می خواهند تفرقه مابین این مجتمع بیندازند . تفرقه ما بین این مجتمع معنایش این است که در اسلام خلل واقع بشود ، استعمار به آرزوی خودش برسد .

ما خودمان را باید فدا کنیم برای اسلام ، آمال و آرزوهایمان را باید فدا کنیم برای اسلام - اگر بنا باشد - تمام مراجع از شصت به آن طرفند ، در عشره مشوومه یا میمونه ، اگر برای خدا در این عشره از بین برویم ، عشره میمونه است و اگر چنانچه باز به آمال و آرزو باشیم مشوومه همه مراجع از شصت به آن طرف هستند ، دیگر می شود که این اشخاصی که ریششان را در اسلام سفید کرده اند اینها خدای نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عمل بکنند ؟ نمی شود آقا . اگر یک وقت اختلاف اجتهاد در کار باشد ، مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد ، بچه ها و جوان ها نباید دخالت بکنند ، خطرناک است ، دشمن بیدار است ، گمان نکنید که فحش به یک نفر است ، فحش به یک جامعه اسلامی است ، اهانت به یک جامعه اسلامی است ، و هن وارد شدن بر یک جامعه اسلامی است .

من که اینجا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم ، تمام مراجع اینجا

، نجف ، سایر بلاد ، مشهد ، تهران ، هر جا هستند ، دست همه علماء اسلام را من می بوسم . مقصد بزرگتر از اینهاست آقا . من دست برادری دراز می کنم به تمام ملت اسلام ، به تمام مسلمین دنیا ، در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند ، من از اینجا دست برادری دراز می کنم و دست آنها را می فشارم . ما خاضع هستیم برای همه علمای اسلام ، شما هم خاضع باشید ، همه ، همه باید خاضع باشید . این هم امری است که به حضرات آقایان تذکر دادم ، البته نمی گویم واقعه ای هست ، ان شاءالله هیچ ابدا نیست اما جوانند ، بچه اند ، گاهی وقت ها عصبانیتی پیدا کنند از این امور . آقا ، ما اهل یک ملت ، اهل یک مملکت ، اهل یک دیانت ، اهل یک بساط ، همه برخوان نعمت خدای تبارک و تعالی نشسته ایم ، همه باید شکر این نعمت را بگزاریم که یک همچو مراجع بزرگ داریم ، متشکر باشیم از خدا که یک همچو افراد برجسته داریم ، قدردانی کنیم از آنها ، عزت آنها عزت اسلام است ، اهانت به آنها اهانت به اسلام است توجه داشته باشید مبادا یک وقت خدای نخواسته یک اهانتی به یک مسلمی یک اهانتی به یک مرجعی ، یک اهانتی به یک مومنی بشود که خدای تبارک و تعالی راضی نیست . من می ترسم که یک وقت خدای تبارک و تعالی ما را اخذ بکند ، اخذ عزیز مقتدر .

مطالب با این

حرف تمام نمی شود ، زیاد است حرف و من هم که دیگر قدرتش را ندارم که صحبت بکنم ، از این جهت توفیق همه علمای اسلام را در خدمت به اسلام از خدای تبارک و تعالی درخواست دارم . خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمایت خودش حفظ کند ، (آمین حضار) سایه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمین و بر سر همه ما مستدام بدارد (آمین حضار) دیانت اسلام را تقویت کند ، (آمین حضار) دست اشخاصی که به استقلال مملکت ما ، به اقتصاد مملکت ما خیانت کنند قطع کند (آمین حضار) .

تاریخ : خرداد 1343

اعلامیه مشترک حضرات عظام ، امام خمینی ، میلانی ، نجفی مرعشی و طباطبائی قمی به مناسبت سالگرد 15 خرداد

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله واناالیه راجعون

وسیعلم الذین ظلمواای منقلب ینقلبون

یک سال از فاجعه خونین 12 محرم 83 (15 خرداد 1342) گذشت ، یک سال از مرگ فجیع عزیزان ملت سپری شد ، یک سال از بی خانمان شدن و بی سرپرست شدن یتیمان بی پدر و زن های بی شوهر و مادران داغدیده گذشت .

15 خرداد ننگی بر چهره هیئت حاکمه

واقعه 15 خرداد ننگ بزرگی برای هیئت حاکمه به بار آورد ، این واقعه فراموش شدنی نیست تاریخ آن را ضبط کرد ، آیا ملت مسلمان چه جرمی مرتکب شده بود ؟ زن ها و اطفال صغیر چه گناهی کرده بودند ؟ چرا آنها را به مسلسل بستند ؟ علمای اسلام و خطباء مذهبی چه جرمی داشتند ؟ گناه آنها دفاع از حق بود ، دفاع از قرآن کریم بود ، به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشی اهانت شدند ، به حبس کشیده شدند ، محصور گردیدند ، مبتلا به مصائب شدند .

دفاع از اسلام و استقلال و برائت از عمال اسرائیل جرم است ؟

علماء اسلام وظیفه دارند از احکام مسلمه اسلام دفاع کنند ، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند ، از ستمکاری ها و ظلم ها اظهار تنفر کنند ، از پیمان با دشمنان اسلام و استقلال و ممالک اسلام اظهار انزجار کنند ، از اسرائیل و عمال اسرائیل ، دشمنان قرآن مجید و اسلام و کشور برائت جویند ، از اعدام های بی جهت و تبعیدهای دستجمعی و محاکمات غیر قانونی و محکومیت های بدون مجوز بیزاری جویند و صلاح حال ملت و مملکت را در هر حال بیان کنند ، اینها جرم است ؟ اینها ارتجاع سیاه است ؟

در ایران تمام فرق ضاله آزادند به غیر از مسلمین

در این مملکت تمام فرق ضاله آشکارا تبلیغ ضد اسلامی می کنند ، محافل آزاد دارند ، مجالس علنی دارند ، مسیحیین فرستنده در کلیسای انجیلی در تهران دارند ، موسسه در کرمانشاه دارند ، مدارس رسمی دارند ، برخوردار از پشتیبانی دولت ها هستند ، نشر کتب ضد دینی آزاد است . فقط مسلمان ها و مبلغین مذهبی و علمای اسلام آزاد نیستند ، تبلیغات دینی و بیان قانون شکنی ها ارتجاع سیاه شناخته شده و ممنوع گردیده ، محافل دینی و مجامع مذهبی محتاج به اجازه شهربانی ها و سازمان هاست دستجات عزاداری بر حضرت سیدالشهدا علیه الصلوه والسلام باید محدود و ممنوع باشد .

حمایت اسرائیل از ایران !

ما نمی دانیم اینها چه بستگیی با اسرائیل و عمال اسرائیل دارند ، آیا برای مملکت کهنسالی مثل ایران ننگ نیست که دولت اسرائیل بگوید ما حمایت از ایران می کنیم ؟ ایران بزرگ تحت الحمایه اسرائیل است ؟ آیا خلاف مصالح کشور نیست که مطالب خود ساخته بی سروپائی را در افواه ملت بیندازند و روزنامه ها در اطرافش بحث کنند و ضعف دولت را بر ملا نمایند ؟ این سیاست غلط نیست ؟ این فضیحت نیست ؟ اینها ملت را خواب فرض کردند .

برنامه ما وحدت کلمه مسلمین و اتحاد ممالک اسلامی است در مقابل دول استعمار طلب .

ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم . برنامه ما که برنامه اسلام است . وحدت کلمه مسلمین است ، اتحاد ممالک اسلامی است . برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم ، هم پیمانی

با تمام دول اسلامی است در سراسر جهان مقابل صهیونیست ، مقابل اسرائیل ، مقابل دول استعمار طلب ، مقابل کسانی که ذخائر این ملت فقیر را به رایگان می برند و ملت بدبخت در آتش فقر و بیکاری و بینوائی می سوزد . در حضور چهره های رنگ پریده از گرسنگی و بینوائی ، دائما دولت ها دم از ترقی و پیشرفت های اقتصادی می زنند ، این حقایق تلخ ما را به تنگ آورده ، علماء اسلام را رنج دهد ، اگر اینها ارتجاع سیاه است ، بگذار ما مرتجع باشیم

واقعه 15 خرداد پشت ما و هر مسلم غیرتمند را می شکند

ما از واقعه دوازدهم محرم ، 15 خرداد خجلت می کشیم . واقعه شوم 15 خرداد و مدارس علمیه فیضیه و غیر آن پشت ما و هر مسلم غیرتمند را می شکند ، تا هیاءت حاکمه چه عقیده داشته باشد ، ملت اسلام این مصیبت را فراموش نمی کند . ما روز دوازدهم محرم را عزای ملی اعلام می کنیم ، بگذار ما را مرتجع بخوانند ، کهنه پرست بدانند .

دولت شاه باید رویه اش را تغییر دهد

ما از عواقب این اعمال جائرانه خائف هستیم و نصیحت هیاءت حاکمه را لازم می دانیم و کرارا نصیحت کردیم و خیر و صلاح را گوشزد کردیم و رعایت نشده است . ما مصلحت می دانیم که دولت رویه را تغییر دهد ، سازمان ها و شهربانی ها را اینقدر بر ملت ستمدیده و بر علماء اسلام و خطباء محترم چیره نکند ، از این اعمال خلاف قوانین اگر می توانند جلوگیری کنند .

سکوت در مقابل ستمکاری ، اعانت به ستمکاران است

علاقه علماء اسلام به ممالک و قوانین اسلامی ، علاقه الهی ناگسستنی است . ما از جانب خدای تعالی مامور حفظ ممالک اسلامی و استقلال آنها هستیم و ترک نصیحت و سکوت را در مقابل خطرهائی که پیش بینی می شود ، برای اسلام و استقلال مملکت جرم می دانیم ، گناه بزرگ می دانیم ، استقبال از مرگ سیاه می دانیم . پیشوای بزرگ ما حضرت امیرالمومنین علیه السلام سکوت را در مقابل ستمکاری جایز نمی دانست و ما نیز جایز نمی دانیم . وظیفه ما ارشاد ملت است ، ارشاد دولت هاست ، ارشاد جمیع دستگاه هاست ، ما از این وظیفه به خواست خدای تعالی خودداری نمی کنیم . در این زمان ، سکوت در مقابل ستمکاری ، اعانت به ستمکاران است .

تمام مسلمین موظف به انجام وظایف اسلامی هستند

وظایف اسلامی وظیفه ما تنها نیست ، وظیفه تمام طبقات است ، وظیفه مراجع اسلام است ، وظیفه علماء اسلام است . وظیفه خطبای اسلام است ، وظیفه تمام ملت است ، وظیفه تمام ممالک اسلامی و ملل اسلامی و ملل اسلام است . ما امید واثق داریم که ملل اسلامی در آتیه نزدیکی بر استعمار چیره شوند و ما در موقع خود به خواست خدای تعالی از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی کنیم . از خداوند تعالی صلاح حال ممالک اسلامی و ملل اسلام و دولت اسلامی را خواستاریم . (اللهم اجعل افئده من الناس تهوی الینا) و السلام علی من اتبع الهدی .

روح الله الموسوی الخمینی - محمد هادی الحسینی المیلانی - شهاب الدین نجفی المرعشی - حسن الطباطبایی القمی .

تاریخ 18/6/1343

بیانات امام خمینی در مورد نقشه های استعمار برای غارت ممالک اسلامی

نقشه های استعمار برای غارت ممالک اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

خداوندا! زبان ما را از بیهوده گفتن و جذاف و لغو و دروغ حفظ بفرما . خداوندا! قلوب ما به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما . خداوندا گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به روسای جمهور دول اسلامی به نمایندگان مجلسین دول اسلامی به نخست وزیران و وزراء دول اسلامی به روسای دانشگاه های دول اسلامی ، به کارفرمایان و کارمندان دول اسلامی ، خداوندا! آنها را قرار بده (من الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه . . . ) .

تاسف شدید از اوضاع دول اسلامی علی الخصوص ایران .

من در این وقت کم و با عارضه ای که به سینه من یک قدری عارض شده است نمی توانم تمام مطالبی را که تصور کرده ام تحویل بدهم ، مهمات قضایا را به

گوش ملت ، به گوش شما آقایان می رسانم . من از اوضاع عمومی دول اسلامی بسیار متاسفم ، از اوضاع خصوص ایران بسیار متاسفم . دولت اسلامی ، چه سلاطین اسلام ، چه روسای جمهور اسلامی ، چه نخست وزیران دول اسلامی در تحت تاثیر استعمار غافل از مقاصد دیانت اسلام هستند ، مطلع نیستند به مسائل اسلام ، نمی خواهند مطلع بشوند به احکام اسلام ، نمی توانند با این وضعی که دارند مطلع بشوند که اسلام چه آورده است برای بشر و بشر اگر اتباع کند از اسلام ، به کجا خواهد رسید .

ایجاد اختلاف ، حربه دول استعمار طلب برای چپاول ذخایر مسلمین

دولت های استعمار طلب ، دولت هائی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند ، با وسیله های مختلف ، با نیرنگ های متعدد دول اسلامی را ، سران دول اسلامی را اغفال می کنند ، گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند ، حتی در شرق آنهائی هم که جزء مسلمین نیستند ، آنها هم گول خورده اند . گفته می شود که در هندوستان در مثل عید اضحی مقدار زیادی از گاوهای مقدس پیش گاوپرستان می آورند و به مسلمین به قیمت ارزان می فروشند و آنها را وادار می کنند که گاوهای مقدس پیش آن طوایف را ذبح کنند و بعد به آنها می گویند که اینها گاوهای مقدس شما را ذبح کردند ، یک هیجانی در بین هندو و مسلم ، در بین طوایف هندی ها به پا می شود و یک غوغا و زوزه ای بلند می شود و از این غوغا آنها استفاده می کنند شرق را می بلعند

. در دول اسلامی بین طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهائی پخش می کنند ، تبلیغاتی می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و آنها به ذخائری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند .

طرح خائنانه تجزیه دولت عثمانی

مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود ، تمدن آنها فوق تمدن ها بود ، معنویات آنها بالاترین معنویات بود ، رجال آنها برجسته ترین رجال بود ، توسعه مملکتشان از همه ممالک بیشتر بود ، سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود . دیدند که با این سیطره ، با این وحدت دول اسلامی نمی شود تحمیل کرد چیزهائی را که آنها می خواهند ، نمی شود ذخائر اینها را طلای سیاه اینها را ، طلای زرد اینها را ، نمی شود اینها را قبضه کرد ، درصدد چاره بر آمدند ، چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند . شاید بسیاری ، بعضی از شما یادشان بیاید جنگ بین المللی را ، جنگ اول بین المللی را که با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانی چه کردند ، دولت عثمانی یکی از دولی بود که اگر با شوروی طرف می شد ، گاهی او را زمین می زد ، سایر دول حریف میدان او نبودند . دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش گرفته بود تقریبا از شرق تا غرب را ، آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ای نمی شود چاره ای کرد ، نمی شوϠذخائر

را ȘјϠ. بعد از اینکه در این جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند ، تجزیه کردند دولت عثمانی را به دولتهای بسیار کوچک ، کوچک . برای هر یک از آنها هم یا امیری قرار دادند یا سلطانی قرار دادند یا رئیس جمهوری قرار دادند . آنها در قبضه مستعمرچی ها و ملت بیچاره در قبضه آنها ، با این وضع یک دولت عثمانی با آن مرز را زمین زدند و دولت های اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند . این دولت عثمانی در تحت ظل خلافت اسلامی ، در تحت ظل اتکا به قرآن مجید آن مرز را داشت ، بعد از آنکه تجزیه شد ، در زمان ما ، در زمان آتاتورک خبیث ، اسلام را در آنجا الغاء کردند و الان دولت ترکیه دولت مسلم نیست ، دولت حسابش از اسلام جداست مراسم دینی ندارد دولت ، احکام دینی دولت ندارد لکن ملت شریف ترکیه مسلم هستند و اینها هستند که در سال هایی که به مکه می روند طایفه اینها به نسبت بیشتر از دیگران است . دولت یک همچو دولتی است ، آن مرز را به اتکا به اسلام به دست آورد و آنها دیدند که اتکاء به اسلام نقطه بسیار بزرگی است که با این اتکا نمی شود دولت های اسلامی را از بین برد ، در ترکیه اسلام را از حساب دولت جدا کردند و حالا می بینید که در قبرس که از ترک ها کشته می شود یک مسلم نیست که متاسف باشد . این تاسف دارد که یک دولتی جوری

بکند طوری رفتار بکند که بعد از آنکه در مقابله نصاری زمین بخورد یا از آن کشته داده بشود ، دول اسلامی دیگر بی تفاوت باشند نسبت به او . اگر یک نفر هم اظهار تاسف

بکند (یک آخوند پوسیده ای مثل من ) دول اسلامی که اظهار تاسف نمی کنند برای اینکه مجد اسلامی را از دست دادند .

تلاش ایادی استعمار تحت لوای اسلام برای نابودی اسلام

اختلافاتی که در عراق در ایران ، در سایر ممالک اسلامی ایجاد می کنند ، باید سران دول اسلامی توجه داشته باشند به این معنا که این اختلافات ، اختلافاتی است که هستی آنها را به باد می دهد . باید با عقل ، با تدبیر توجه داشته باشند به این معنا که به اسم مذهب و به اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند . دست های ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف می اندازند اینها نه شیعه هستند و نه سنی هستند ، اینها دست های ایادی استعمار هستند که می خواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند ، ذخائر را از دست آنها بگیرند ، بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترقی ، می خواهند آن چیزهائی که آنها زیاد دارند و به دریا می ریزند ، دور می ریزند ، بازار درست کنند در شرق و اینها به قیمت های خوب ، به قیمت های مناسب بخرند . همین چند روز در روزنامه اطلاعات بود که غذای سه روز آمریکا که دور ریخته می شود ، به اندازه تمام غذای ملت چین است که 650 میلیون است ، مال یک روز ، سه

روز فضلات غذای امریکا به اندازه 650 میلیون جمعیت استفاده بکند یک روز ، آن تفاله هائی که آنها بناست دور بریزند ، چرا شرق را تحت قدرت نیاورند ، تحت اسارت نیاورند ، تا به شرق با قیمت مناسب بفروشند و طلا کنند و طلا را ببرند ؟ ! چرا این کار را نکنند ؟ ! دولت ما ، دولت های اسلامی که توجه به این معانی ندارند ، آنها که ملتفت نیستند که به سر آنها چه می آید . از دست برداشتن از قرآن کریم ، اتکا نداشتن بر قواعد اسلام این ضررها پیش می آید . تضعیف می کنند دول اسلامی را با ایجاد اختلاف مذهبی تا هم مذهب را ببرند و هم دین را ببرند و العیاذ بالله .

هشدار به دولت های اسلامی

سران ممالک اسلامی ، روسای جمهور ، سلاطین اسلام ، وزراء ممالک اسلامی نمایندگان مجالس ممالک اسلامی نباید متنبه بشوند ؟ واقعا اینها نمی دانند مطلب را ؟ یا می دانند و حب جاه و حب مقام آنها را وادار می کند که مطابق دستورات عمل کنند ؟ شما آقایان باور می کنید که آنهائی که از مجاری امور مطلع هستند یا دعوای اطلاع می کنند ، این مطلب سطحی را که یک سید خمینی فهمیده است ، آنها نفهمیده باشند ؟ شما احتمال می دهید این معنا را ؟ اگر فهمیده باشند ، خدای نخواسته یا مجذوب هستند و یا ترس در کار هست ، چرا باید بترسند ؟ برای اینکه اینها را دسته دسته کرده اند . دولت عثمانی به آن عرض و طول را حالا چند تا دولت

کرده اند ، همه کوچک ، کوچک ، کوچک . ملتهای بیچاره را ، این ملت انبوه چند صد میلیونی را در تحت اسارت یک عده از خدا بیخبر قرار داده اند و آنها را استعمار می کنند و این سران ممالک ، ملت خودشان را بیچاره می کنند . نباید این دول اسلامی از خواب بیدار بشوند ؟ از اسلام چه بدی دیده اند اینها ؟ یک نیرنگ بزرگی که از غرب سرازیر شده است و دول اسلامی را تحت نفوذ قرار داده است یا اینکه تطمیع کرده است یا تهدید کرده است و این را در مطابعمان می بینیم ، در مجلات می بینیم ، در تبلیغاتشان ، در رادیوهایشان .

نژادپرستی ، عامل بیچارگی دول اسلامی

آن چیز مهمی که دول اسلامی را بیچاره کرده است و از ظل قرآن کریم دارد دور کند ، آن قضیه نژاد بازی است . این نژاد ترک است باید نمازش را هم ترکی بخواند! این نژاد ایران است باید الفبایش چه جور باشد! آن نژاد عرب است ، عروبت باید حکومت کند نه اسلام ! نژاد آریائی باید حکومت کند نه اسلام ! نژاد ترک باید حکومت کند نه اسلام ! این نژاد پرستی که در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا می کند و زیاد می شود و دامن می زنند به آن ، تا ببینیم به کجا برسد . این نژاد پرستی که یک مساله بچگانه است در نظر و مثل اینکه بچه ها را دارند بازی می دهند ، سران دول را دارند بازی می دهند ، آقا تو ایرانی هستی ! آقا تو ترک هستی ! آقا

تو نمی دانم اندونزی هستی ! آقا تو چه هستی ! آقا تو کجایی هستی ! باید مملکت خودمان را چه بکنیم ! غافل از آن نکته اتکائی که همه مسلمین داشتند . افسوس ، افسوس که این نکته ، نقطه اتکا را از مسلمین گرفتند و دارند می گیرند و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد ، همین نژاد بازی ای که اسلام آمد و قلم سرخ روی آن کشید و مابین سیاه و مابین سفید ، مابین ترک و مابین عجم ، مابین عرب و مابین غیر عرب هیچ فرقی نگذاشت و فقط میزان را تقوا ، میزان را از خدا ترسیدن ، تقوای واقعی تقوای سیاسی ، تقواهای مادی ، تقواهای معنوی ، میزان را این طور قرارداد: (ان اکرمکم عندالله اتقیکم ) . ترک و فارس ندارد ، عرب و عجم ندارد ، اسلام نقطه اتکاء است . قضیه نژاد بازی ارتجاعی است . آقایان ماها را مرتجع می دانند لکن دارند به 2500 سال قبل قهقرا برمی گردند ، ما مرتجعیم ؟ اختلافات دول اسلامی و علت اصلی آن . چرا باید دول اسلامی غافل باشند از این معانی ؟ چرا باید در داخله هر مملکتی این نحو انقلابات ایجاد بشود ؟ چرا باید صف بندی بشود بین ممالک اسلامی ؟ اینها اتحاد سه جانبه درست کنند در مقابل آنها ، آنها اتحاد دیگری درست کنند در مقابل اینها ، (وکل بل علی الاخر) . اشخاص نباید بیدار بشوند ؟ سلاطین اسلام که خودشان را چه می دانند و چه می دانند ، نباید توجه به این معانی پیدا

کنند ؟ روسای جمهور اسلام که ممالک اسلامی را آن نحوه قبضه کرده اند ، نباید تنبه پیدا بکنند ؟ این مطالب که من عرض می کنم ، یک مطالب غیر واقعیت داری است ؟ قبول ندارند خودشان که یک واقعیتی است که با کمال تاسف دارم عرض می کنم ؟ یکی از واقعیات است اینکه دول را به جان هم ریخته اند ، یک دسته صف آرائی می کنند از این طرف در مقابل آنها و چقدر جمعیتشان را مجهز می کنند در سرحدات دیگران ، الان که من دارم به شما عرض کنم به من اطلاع دادند که ترک ها 200 هزار جمعیت متمرکز کردند در سرحد کجا ، چرا ؟ با کی دعوا دارند ؟ چرا مسلمین با هم جنگ می کنند ؟ چه وادار کرده است که مسلمین با هم جنگ کنند ؟ جز دست استعمار ؟ شما دست استعمار را از روی دول اسلامی بردارید ببینید که چه دوستی در کار هست ، چه دوستی پیش می آید ، ثغورتان هم همه حفظ کنید . اگر بنا شد حکومت اسلامی باشد ، اگر بنا شد دیانت اسلام حکومت کند تمام ثغور حفظ می شود ، تعدی ، دولتی به دولت دیگر نمی کند ، همه مسلم هستند ، همه تحت لوای اسلامند . اینکه می بینید تعدی می کنند ، این برای آن لشکرکشی کند ، او برای او لشکرکشی می کند ، برای اینکه اینها در تحت لوای اسلام نیستند .

تلاش استعمار برای کوچک نمودن پیامبر و متحجر نشان دادن اسلام

و از بدبختی هائی که بر دول اسلامی و بر ممالک اسلامی و بر ملت اسلام پیش آمده

است ، از جمله آنها این است که از سال های بسیار بعید و طولانی مشغول شده اند ، یک مدت زیادی دول استعمار طلب مشغول شده اند پیغمبر اسلام را کوچک کنند ، یک مدت های زیاد دنبال این رفتند که پیغمبر اسلام را کوچک کنند . بعدش دنبال این رفتند که احکام اسلام ، یک احکامی است که مال هزار سال پیش از این است و حالا چه و چه شده است و مملکت مترقی شده است و امثال ذلک و اسلام نمی تواند اشباع کند آن خواسته های ملل را . آقا شما از اسلام چه دیدید ؟ شما تمام مطبوعاتتان ، تمام تلویزیونهایتان تمام رادیوهایتان ، تمام گفتارتان ، نطق هایتان در مجالس ، همه اینها برای شکستن احکام اسلام است ، سوءنیت هم اگر ندارید شما را واداشتند به این معنا (اما تهدیدا او تطمیعا یا اغفالا) ، ان شاءالله اغفال باشد ، خیانت نباشد ، غافل باشید . شما که به ما مجال این را نمی دهید که اسلام را معرفی کنیم به عالم . همین سه چهار روز پیش از این یک کاغذی از یکی از دانشجویان امریکا برای من آمد (این یکی از جوان هایی است که من نمی شناسمش لکن ظاهر کلامش این بود که متدین است و متاسف است بر اوضاع ) ، نوشته است که مع الاسف اینجا ، محصلین اینجا ، دانشجویان اینجا می گویند که ما هر چه بدبختی داریم از اسلام است . دانشجوهای بیچاره ، اسلامی که به شما معرفی از رادیو بشود که اسلام نیست ، اسلامی که از

روزنامه ها شما خواندید که اسلام نیست . آن اسلامی که به شما معرفی شده است یک چیزی است عقب افتاده ، یک مطلبی است که هیچ مسلمان زیربار آن نمی رود ، این را من هم قبول ندارم ، این را سایر روحانیون هم قبول ندارند ، این که اسلام نیست ، به ما هم که مجال نمی دهند که اسلام را معرفی کنیم . آقا در این مملکت تلویزیون آزاد و دست یک اسرائیلی است ، او هر چه می خواهد بگوید ، رادیو هم تبلیغاتش ، برنامه اش را خودشان درست می کنند و چه کنند . نه این مملکت ، در ممالک اسلامی ، حالا من بحثم در ممالک اسلامی است می آیم سراغ مملکت خودمان ، این حالا بحث در ممالک اسلامی است .

استعمار مجال معرفی اسلام واقعی را به ما دهد

دست استعمار در ممالک اسلامی یکی از فعالیت ها را که می کند این است که اسلام را به یک طریقت عقب افتاده کهنه شده معرفی کند . سران قوم می گویند کهنه پرستی است ، ارتجاع است . اسلام را معرفی این طور می کنند . آقا یک دستگاه فرستنده به ما بدهید تا ما پشت آن دستگاه فرستنده مبلغین مان بروند اسلام را معرفی کنند به دنیا . صدای ما که به دنیا نمی رسد ، صدای ما از این مسجد که بیرون نمی رود ، این حرف هایی که همه اش منطقی است ، قاچاق است ! از اینجا که این آقایان بیرون بروند معلوم نیست کدامشان را خواهند گرفت ، کدامشان را خواهند سلامت گذاشت . این ضبط صوت ها معلوم نیست

کجا ضبط بشود ، اینکه دیگر به کسی حرف زدن نیست ، اینکه راجع به مصالح اسلام و مسلمین است ، اینکه دیگر دعوای با شخص نیست ، با همه است ، این دعوا نیست ، این نصحیت است ، خیرخواهی است ، خداداند خیر شما را ما می خواهیم ، خوب به ما هم یک دستگاه فرستنده بدهید . اجازه بدهید مسلمین خودشان یک دستگاه فرستنده درست کنند من ضامن می شوم که بر خلاف صلاح شما خیلی نباشد ، بله بر خلاف صلاح ارباب بزرگ ها هست و نمی گذارند ، نخواهند گذاشت . اینجا باید بدتر از یهودی ، تلویزیون داشته باشد و هر طور دلش می خواهد تبلیغات بکند لکن تبلیغات ما آزاد نیست ، (نمی شود ، این مرتجعین نباید حرف بزنند) ، آقا! کجایش ارتجاع است ؟

متحد شوید و ذخائر خویش را حفظ کنید

خوب ما می گوئیم که شما با هم ، همه مسلمین با هم ، ما نه با آن یکی روابطی داریم نه با شما روابطی داریم ، ما با همه روابط داریم ، ما همه شما را علی السواء نگاه می کنیم و همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احکام اسلام بکنند عزیزند . ما ملت اسلام را ترکش باشد ، عربش باشد ، عجمش باشد ، از هر ملت آفریقا باشد ، آمریکا باشد ، هر جا می خواهد باشد ، ما ملت اسلام را عزیز می داریم . ما می گوییم آقا دست به دست هم بدهید ، شما یک جبهه ثلاثه درست نکنید و پیوند بکنید با اسرائیل در مقابل اتحاد آنها آنها هم یک اتحاد

درست نکنند در مقابل شما ، همه با هم متحد بشوید ، همه مسلمانید ، اتکای شما به قرآن باشد . آقا شما قرآن را دانید چه هست ، همین تو جیبشان گذاشته اند ، من توی جیبم قرآن نیست لکن مامورین همه تو جیبشان قرآن است ! کاسه از آش گرمتر است ! تو اعتقاد به قرآن داری ؟ تو فقط می خواهی مرا بازی بدهی . تا صحبت شود ، آقا قرآن در می آورد ، از بالا یک قرآن نشان می دهد . شما قرآن را تو جیب گذاشتید می خواهید قرآن از بین برود . این حرف هایی که ما می زنیم ارتجاع است ؟ ! اینکه ما می گوئیم که همه شما با هم متحد باشید ، نگذارید این ذخائرتان را از بین ببرند .

استعمار در اندیشه اغفال ذخایر فوق الارضی (جوانان )

بالاتر از آن ذخائر تحت الارضی این ذخائر فوق الارضی است ، این جوان های ماست . آقا جوان های ما را دارند می برند ، خدا می داند ، جوان های دول اسلامی را دارند می برند ، یک دسته امریکاست و یک دسته نمی دانم کجاست و یک دسته کجاست و یک دسته دیگر هم الان دارند به اسرائیل می روند الان در منزل من موجود است آن مجله سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل ، الان موجود است . آقا این ذخائر ما این جوان ها هستند . این جوان های ما را دارند اغفال می کنند ، دارند به آنها تزریق می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است . شما کجای اسلام را دیدید که می گوئید بدبختی از

اسلام است ؟ شما مسلمین را اینجا دیدید که یک مردم فقیر گدای بیچاره است ، هی هم داد می زنند که الحمدلله یک نفر هم سر گرسنه دیگر به خواب نمی رود ، امیدوارم این جور باشد لکن این کلام واقعیت تغییر می دهد ؟ این کلام ، حرف هایی که در چند وقت پیش از این در اطلاعات نوشته بود و اطلاعات هم که سند رسمی شماست ، راجع به بنادر جنوب نوشته بود ، این واقعیت را تغییر می دهد ؟ اینکه تغییر دهد اینها را . این دانشجوهای بیچاره ما اینجا که دیدند ، دیدند که مسلمین ، گرسنه و بیچاره و بدبخت ، مساجدشان خراب ، نمی دانم معابدشان چطور ، کذا ، وقتی که وارد امریکا می شوند ، یک کلیسا می روند می بینند که تمام منظم ، مرتب همه چیز آن درست ، خیال می کنند که احکام انجیل و تورات اینها را به این حد رسانده است و احکام اسلام اینها را عقب کشانده است .

سیه روزی مسلمین همه به خاطر سران دول اسلامی است نه اسلام

خیر آقا دول اسلامی ما را این جور کرده است دولت های اسلامی بیچاره های غافل شده ما را به این روز رسانده اند . اسلام را این جوری دارند معرفی می کنند . اسلام یک وقتی بود که نصف دنیا را گرفته بود و داشت می رفت جلو . اسلام ، تمدن ، شما کتاب گوستاولوبون را بخوانید ، تمدن اسلام را ، آن رفته است تمدن اسلام را از چشم مادی نگاه می کند ، او اصلا"نمی فهمد اسلام یعنی چه ؟ اعتقاد هم نه به مسیح دارد

و نه به اسلام دارد ، او تمدن را عبارت از این ستون هاداند . بچه های ما هم این طوری خیال کردند هست . وقتی روید می بینید که آنجا بله ، یک تشریفات زیاد و واتیکان هم کذا و کجا کذا ، مساجد ما خراب و بیچاره ، خیال می کنید اینها از اسلام است . خیر آقا اینها از سران اسلام است ، اینها از اسلام نیست . سران اسلام که در تحت سیطره مستعمرین واقع شده اند ما را به این روز رسانده اند ، ذخائر ما را به دیگران تحویل دادند وما بدبخت و بیچاره و گرسنه ماندیم . آنجا روسای بزرگ جمهور یکشنبه می روند (آن طورکه گفته می شود) سراغ مراسم مذهبیشان ، اینجا شما یک نفر از اینها را توی مسجد می بینید ؟ می شود پیدایشان کرد ؟ از این روسای ما یک وقت تو مسجد پیداشود ؟ بله گاهی وقت ها پدرش می میرد ، برادرش می میرد ، چه می شود یک عبوری هم از اینجا می کند با تمسخر و کذا امامسجد نیست این که ، در نمازاینها (سلاطین ما)حاضر می شوند ؟ آنهاروسای جمهورشان در نماز هم حاضر می شوند ، سلاطینشان هم حاضر می شوند در مراسم مذهبی شان ، آن مذهبی که هیچی ندارد ، آقایان خیال می کنند که مذهب مسیح آن است که حالا دست ماست ، البته در زمان خودش درست بوده ، اینکه الان دست ماست از مذهب مسیح و از احکام مسیح ، خوب ببینید ، ببینید این دانشجویان ، ببینید آن چیست وقرآن چیست

. احکام مسیح را ببینید چیست ، احکام اسلام را ببینید چیست ، احکام اسلامی که کرورها ، میلیون ها حکم اسلام دارد برای هرچیزی ، تصور شمانمی توانید بکنید یک چیزی در عالم ، یک واقعه ای در عالم اتفاق بیفتد اسلام نداشته باشد

حکم ، حکمش بالای سرش است . یک همچنین اسلامی که الان هم هر حادثه ای اتفاق بیفتد حکمش را دارد ، این یک مذهبی است که کهنه پرستی است ؟ عقب افتادگی است ؟ بدبختی ها از اسلام است ؟ ! بدبختی ها از این روسای اسلام است ، این روسای بیچاره ، این سران دول بیچاره که توجه ندارند به مصالح خودشان یا نمی خواهند توجه داشته باشند ، اینهاست که ما رابدبخت کرده است اینهاست که روز سیاه برای مسلمین درست کرده است ، باز هم رها نمی کنند ، باز هم در هر واقعه ای که اتفاق می افتد یک بساطی برای ما درست می کنند .

با وحدت اسلامی غرب را عقب برانید

اینها راجع به اموری که مربوط به دول اسلامی است وآن مقداری که من می توانم به عنوان اینکه یک نفر معمم هستم و طلبه هستم ، می توانم به دول اسلامی اعلام کنم و امیدوارم برسد به آنها ، این چیزهائی است که ، ضروریاتی است که اینها خودشان هم باید توجه داشته باشندوامیدوارم که به گوش اینها فرو برود ویک وحدت اسلامی واقعی پیدا کنند ، گذشت کنند از بعضی شهوات خودشان و با هم دست برادری بدهند ، تفوق را از هم نکنند ، با هم برادر بشوند ، همه مجتمعا"در مقابل غرب ، شرق زده نباشند

، درمقابل غرب بایستند دول شرق ، حتی بودائی ها بایستنددر مقابل غرب ، غرب را عقبش بزنند و در بین خودشان یک حکومت آرام ، یک اجتماع آرام ، همه ممالک سرجای خودش باقی هیچ کدام به هیچ کدام تجاوز نکنند ، همه هم برادر باشند ، اگر غیر خواست به آنها تجاوز کند ، همه با هم هم ناله بشوند و جلو بروند . اگر مسلمین با هم متحد بشوند هیچ دولتی نمی تواند به آنها غلبه کند . اینها اشتباه است که آنها چه دارند و چه دارند ، خیر اینها نیست ، شما عرضه ندارید ، شما اغفال شدید .

حزب ، مجلس و دولت فرمایشی

و اما راجع به مملکت خودمان ، اینکه با یک روز و دو روزنمی توانیم ما صحبتش را بکنیم بدبختی هایی که ما در مملکت خودمان داریم . دولتها می آیند و می روند ، هر دولتی هم می آید یک حزبی درست می کند ، هر دولتی ، شما از آن وقت تا حالا هر چه دیدید ، یکی حزب مردم درست می کند ، یک عده چه درست می کنند ، یک حزب ایران نوین درست می کنند ، یک حزب چه ، هی حزب درست می کنند . اصلا در ایران حزب معنا ندارد . در هیچ جای دنیا ، مگر آنهائی که مثل ایران هستند مملکت یک حزبی اصلا معنا ندارد ، حزب زوری معنا ندارد . سجل های مردم را از دهات می گیرند ، رجوع کنید به این دهات ببینید سجل هایشان را می گیرند نامنویسی می کنند در حزب ، این بیچاره داند ایران

نوین اصلا یعنی چه ، اطلاع از این ندارد ، فرضا از اینکه آن اساسنامه را بفهمد ، اصلا نمی فهمد این بیچاره اساسنامه چیست . این بیچاره ها را این بیدین ها خواهند جمع کنند در یک محیطی زنده باد بگویند ، فقط همین . از این جمعیت بدبخت بیچاره این معنا را می خواهند که اجتماع کنند ، یک اجتماع انبوهی از جمعیت ها بشوند ، بعد دنبال اینهاراه بیفتند و برایشان هورا بکشند و زنده باد بگویند ، از اینها بیچاره همین قدر می خواهند .

آنجاهائی که حزب هست ، دولت ها از حزب وجود پیدا می کنند نه اینکه اول دولت تشکیل شود بعد حزب درست کند ، بعد اتکا به آن پیدا کند . اینجا خوب شما می بینید اول دولت درست می شود ، دولت هم به مجلس و به من و شما هیچ ربطی ندارد ، اول دولت درست می شود ، خودشان می گویند ، من نمی گویم ، خودشان می گویند ، (ما به امر آمدیم وبه امر می رویم ، غلط هم هیچ کس نباید بکند ، هیچ وکیلی هم غلط نکند) ، نمی کند . اول دولت تشکیل می شود ، بعد که دولت تشکیل شد ، سرنیزه دستش آمد شروع می کند حزب درست می کند ، آن وقت هم یک حزبی است که دولت از حزب پیداشده ، دولت ما حزبی است ، دولت آقایان حزبی است . آقا اینها را برای چه می گویند ؟ من آخوند فهمم ، دول عالم نمی فهمند اینها را ؟ آنها می خواهند تو این

طور باشی می خواهند عقب افتاده باشی ، دست بردارید آقا از این عقب افتادگی ، مجد خودتان را حفظ کنید . اگر حزب می خواهید درست کنید ، خوب یک حزبی قبل از اینکه دولت شما پیش بیاید ، یک حزبی درست کنید و بعد هم حزب در مجلس به طوری که باید بشود ، به طوری که قوانین اساسی و قانون اساسی و سایر قوانین اقتضا می کند ، نماینده درست کنند و بعد هم آقای وزیر ، نخست وزیر متکی به نمایندگانی که از حزب پیدا شد و از جمعیت و از خواسته مردم و اینها پیدا شد ، بعدشود یک دولت متکی به حزب ، حالا ما طلبه ای هستیم کاری به اینها نداریم ، آنها کار دارند ، بسم الله دوباره حاضریم .

بی توجهی دولت جور به وضع ضعفا

یک بساط درست می کنند ، بساط حزبی ، این بساطی است که دارید می بینید ، هر روز راه می افتند به یک جائی از پول این ملت بیچاره -آخر این ملت گرسنه - خدا می داند که من گاهی وقت ها که به فکر می افتم که این آتیه ما ، این زمستان آتیه چه خواهد شد ، خوب ناراحت هستم ، ما ناراحت هستیم ، اینها امسال دیگر آیا نان دارند ندارند ؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست ، علوفه هم حتی ندارند ، چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر و بدبخت ؟ من نمی دانم چه خواهد شد . آیا دولت ها در فکر هستند که حالا که زراعت اینها رازمین زدند ، لااقل از همان بازار

سیاهی که درست شده از آنجا بگیرند بیاورند اینجا سیرکنند این بیچاره ها را ؟ یا باز اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته بشود که یک نفر دیگر نیست که سر گرسنه به بالین بگذارد ؟ روزی چند نفرش پیش من می آیند ، منی که هیچکاره هستم .

همکاری دولت با اسرائیل و تکذیب آن

این وضع حزب ایران ، آن وضع مجلس ایران که همه تان بهتر از من می دانید یا مثل من ، آن وضع روابط با اسرائیل شان هر وقت که اینها مرا ، یعنی هر وقت نه ، یک دفعه اش را که من را ملاقات کرد یکی از این سران قوم گفت : این اسرائیل تمام شد مساله اش ، مساله تمام شد . من نمی دانم چه قدرتی دارند اینها در خلاف واقع گفتن ، همچنین قدرتی دارند که من متوجه را اغفال می کنند . گفت اسرائیل تمام شد . بعد از آنکه اسرائیل تمام شده ، الان که من اینجا نشسته ام و برای شما صحبت می کنم ، مزارع بسیار خوب ایران بسیاریش در دست اسرائیل است . از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بکارند . تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل . این آقایانی که اسرائیل راگویند ما کنار زدیم . روزنامه اسرائیل که برای من آمده است نوشته بود اینکه سفیر اسرائیل در ایران ، در تهران (آقایان می گویند که ما کاری نداریم به اسرائیل !!) در دو روز پیش از این ، سه روز پیش از این ، در شانزده شهریور در تهران

، دروازه دولت یک بساطی یهودیها درست کردند ، چهارصد ، پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصه حرفشان این بوده که شعاری برای یکی داده اند ، یک فحشی به یکی داده اند ، آن وقت نوشته اند به اینکه مجد مال یهود است ، یهود برگزیده خداست ، ما ملتی هستیم که باید حکومت بکنیم ، نمی دانم چه بکنیم ، کذا ، ما با دیکتاتوری مخالفیم ، ما با هیتلری مخالفیم ، ماکذا ، کذا . اینها نطق هایشان بوده است ، آقایان به مرای و منظر این دولت ما ، این جمعیت می آیند آنجاو این حرف ها را می زنند . خوب اگر دیکتاتوری موقوف است و مخالف است که این . . . خوب جلوی این را بگیر دیگر ، این کلمه را نگذار بگوید . تمام حرف برای اینکه بگویند چه کذا و یکی دیگر را فحش بدهند! عیب است از یک مملکتی اتکاء به یهوداین حرفی که مامی زنیم خیلی حرف بدی است ؟ !البته تلخ است به ذائقه ها ، تلخ است به ذائقه شما لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است بدبختی یک مسلمینی است که اتکا پیدا بکنند یا ارتباط پیدا بکنند ، یا پیمان ببندند با یک دولتی که الان دشمن اسلام است و در مقابل اسلام - این اسلام - ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را .

اگر با اسرائیل موتلف نیستید ، آن را محکوم کنید

من به دول اسلامی می گویم که آقا چرا سر نفت دعوا می کنید ؟ فلسطین مغصوب است ، یهود را بیرون کنید از فلسطین ، ای بیعرضه ها .

خودشان ریختند به جان هم . فلسطین مغصوب است ، شما سرنفت دعوا می کنید ؟ وقتی سر مال دعوا کردید ، تثبیت شد حکومت اسرائیل بر فلسطین ، این حکومت بود ؟ این اعراب بیچاره را که بیرون ریختند و الان یک میلیون یا بیشتر شان گرسنه و بیچاره خوابیده اند در بیابان ها ، بسی بیچاره و آواره شدند ، آیا دول اسلام نباید در این معنا اعتراضی بکنند ؟ حرفی بزنند ؟ با یک همچنین دولتی که یک میلیون مسلمان یا بیشتر را بیرون ریخته و آواره کرده ، شما ائتلاف می کنید ؟ اگر ائتلاف ندارید خوب در روزنامه بنویسید ، اگر ائتلاف ندارید بگذارید این حرفی که من می زنم در یکی از این چاپخانه نوشته بشود و منتشر بشود ، اگر نگذاشتید بدانید موتلفید ، بدانید ائتلاف دارید با یهود ، با شاهی . عمال اسرائیل را می بینید که در این مملکت چه کارها می کنند ، چه چیزها هست اخیرا "یک خبری به من رسید که حالا برای خاطر اینکه خواهش کردند که من حرف نزنم حرفش را نمی زنم ، گفتند درستش کردیم ، در رادیو هم دیشب آمدند گفتند که گفته می شود و یک چیزی هم گفته شده است ، در هر صورت من خیلی این چیزها را باورم نمی آید ، آدم دیرباوری هستم . خوب دیدند که ما امروز می خواهیم یک چهار تا کلمه نصیحت کنیم آقایان را ، گفتند که مبادا از این هم اسم برده بشود ، یک اصلاحی کردند ، توی رادیو هم دیشب گفته شده است لکن

من که حالا باز باور نکردم ، اگر نگذارند باور کنم یک روز دیگر هم اینجا صحبت می کنم ، آن وقت این مطلب را می گویم .

خطر حضور عمال اسرائیل در حکومت

عمال اسرائیل در ایران ، هر جا انگشت می گذاری می بینی که یکی از اینها در مراکز حساس ، مراکز خطرناک ، والله مراکز خطر ناک برای تاج این آقا ، ملتفت نیستند اینها ، اینها آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصر الدین شاه را بکشند ، مملکت ایران را قبضه کنند ، شما تاریخ نگاه کنید ، تاریخ که می دانید . در نیاوران توطئه کردند ، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند . اینها حکومت را از خودشان دانند ، اینها در کتابهایشان نوشته اند ، در مقالاتشان نوشتند حکومت مال ماست ، باید ما یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم ، یک حکومت جدیدی به وجود بیاوریم ، حکومت عدل . همین هایی که یک همچنین سوءنظرها و سوء نیت هایی را دارند ، از دربار گرفته تا آن آخر مملکت از این اشخاص آنجا موجود است .

آقا بترسید شما از اینها ، یک جانورهائی هستند اینها . در وزارتخانه موجود است . من انگشت رویش گذاشتم دیدم ، یکی از وزرا گفت نیست این طور ، بعد شاهد برایش فرستادم ، شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری است . الان هم موجود است و من اسم کثیفش را نمی دانم . در وزارتخانه موجود است ، در عرض

می کنم که ارتش موجود است خوب ، ای ارتش محترم ! توی دهن اینها بزن ، تو مسلمانی صاحب منصبان ارتش بسیارشان مردم خوبی هستند ، با من هم گاهی رابطه دارند ، یعنی رابطه ای که پیغام می دهند ، اینها بعضیشان خوب هستند خوب جلو بگیرند از اینها ، جلو بگیرند از یک اشخاصی که با مذهبشان مخالفند ، با تخت و تاجشان مخالفند ، با مملکتشان مخالفند ، با استقلالشان مخالفند ، با اقتصادشان مخالفند ، خوب شما جلو بگیرید ، بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند ، از بزرگترها خواهش کنید .

والله من خیر شما را می خواهم ، من می ترسم یک روزی چشمهایتان را باز کنید هستی شما را از بین ببرند اینها ، من از این ترسم ، یا بگذارید ما آنها را از بین ببریم ، من یک روز از بین می برم من نمی خواهیم تشنج بشود ، شما که میل دارید آرامش باشد خودتان از بین ببرید اگر نبرید یک روزی می بینید که یک جوری ، یک بلد دیگر پیش می آید ، یک وقت یک طور دیگر می شود ، آن وقت نه من می توانم جلویش را بگیریم نه شما می توانید جلویش را بگیرید . این اوضاعی است که ما مواجه با آن هستیم و می بینید و می بینیم و نمی دانم که چه بکنیم ، نمی دانم که راه اصلاح چه است .

اصلاح مملکت با اصلاح فرهنگ آغاز می گردد

راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است . اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود . دست استعمار توی فرهنگ ما کارهای بزرگ

می کند ، نمی گذارد جوان های ما مستقل بار بیانید ، نمی گذارد در دانشگاه جوان های ما درست رشد بکنند ، اینها را از بچگی یک طوری می کنند که وقتی بزرگ شدند اسلام هیچ و آنها همه ، همه چیز . اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح می شود برای اینکه از فرهنگ است که در وزارتخانه ها می رود ، از فرهنگ است که در مجلس می رود ، از فرهنگ است که کارمند درست می شود ، شما یک فرهنگ مستقل درست کنید یا بدهید ما درست کنیم ، شما می ترسید از امریکا ، می ترسید از دیگران ، بدهید ما درست کنیم ، اختیار فرهنگ را دست ما بدهید .

وزارت اوقاف ، طرحی برای تسلط بر روحانیون .

حالا تازه وزارت اوقاف هم آقایان می خواهند درستش کنند به تخیل اینکه تقلید از یک مملکت دیگری ، به تخیل اینکه روحانیت را تحت وزارتخانه ببرند ، این خواب را به گور می برید ، شما خیال می کنید که روحانیت اسلام را می شود مثل روحانیت مسیح کرد ؟ هیچ امکان ندارد . روحانیت شیعه مستقل است ، مستقل ، اتکاء به هیچ جا ندارد ، بیایند بگویند به چه اتکا دارد ؟ این روحانیت مستقلی که اتکا ندارد به هیچ جا ، این طلاب محترمی که با سی چهل تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند می کشند ، اینها دیگر نمی ترسیم ما که طرفدار یک مملکتی و یک دولت دیگری باشند ، اینها مستقلند در افکار خودشان ، اینها از تویشان آدم در می

آید ، اینها از تویشان مدرس در می آید ، اینها از تویشان سید حسن مدرس در می آید ، اینها گذارند ، امکان ندارد که ما بگذاریم که این هم تحت نظر فلان وزیر و فلان باشد ، فلان وزیر غلط می کند که یک همچنین حرف هائی را می زند ، اشتباه می کنند اینها ، باز هم در اشتباهند .

فرهنگ را به ما بسپارید تا انسان بسازیم

باید یک وزارت فرهنگی ، یک فرهنگ صحیح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد . خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم ؟ همه وزرا از امریکاست ، خوب یکی هم از ما ، خوب بدهید این فرهنگ رادست ما ، خودمان اداره می کنیم ، ما خودمان یک کسی را وزیر فرهنگ می کنیم و اداره می کنیم ، اگر از شما بهتر اداره نکردیم بعد از ده ، پانزده سال ما را بیرون کنید . تا یک مدتی دست ما بدهید . فرهنگ را دست ما بدهید ، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید ، یک مدتی هم مهلت بدهید که ما کار را درست انجام بدهیم ، اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید ، اگر ما گفتیم شما خوب تحصیل نکنید ، اگر ما گفتیم که شما به اعماق آسمان نروید ، شما عرضه اش را ندارید والا ، چون عرضه اش را ندارند می گوئید (روحانیون نمی گذارند ، مملکت ما ، حالا باز وقت این کارها نشده است ) بفرمائید چه کسی جلوتان را گرفته ، بفرمائید کارخانه ذوب آهن بیاورند ، کدام روحانی گفته است نیاورید ؟ هر کدام

گفته بگوئید تا ما بشنویم . بفرمائید طیاره سازی کنید ، اتومبیل سازی کنید ، آخر عرضه اش را ندارید بیچاره ها ، یک مملکت بی عرضه اید و این هم که شما عرضه ندارید نه اینکه عرضه ذاتی ندارید ، شما را دست استعمار این جور کرده است ، غرب زده هستید .

این حرف های ما یک حرف های کهنه پوسیده ای است که بله دیگر کسی نمی خرد آن را ؟ !به شما قول می دهم که آلمان هم این را بخرد ، شما نخرید . شما یک وزارتخانه را دست ما بدهید ، یک چند ساعت از این رادیو که دارد موسیقی و بچه های ما را دارند سوق دهند به فساد اخلاق ، یک دو سه ساعتش هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید ، نه اینکه برنامه اش هم خودتان بنویسید که اینطوری برو بگو ما را آزاد بگذارید ، یک دو سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید ، ما برایش تعیین می کنیم برنامه را که او صحبت کند و من به شما قول دهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد ، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد ، نه با ریاست شما مخالفت ، با هیچ کدام مخالفت ندارد . فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه های فرستنده یک مقداری در دست ما باشد ما مردم را آشنا می کنیم ، دنیا را آشنا می کنیم به احکام اسلام و اسلام و فرهنگ را یک فرهنگ مستقل ، یک فرهنگ مسلم ، یک فرهنگی که یک دانه عربش وقتی می ایستاد جلو امپراطور

، وقتی که می ایستاد شمشیرش را در می آورد و آن دیباج ها را کنار می زد می گفت ، رسول الله فرموده است که ما لباس حریر در بر نکنیم و ما روی جای حریر هم نمی نشینیم ، ما این جور رجال درست می کنیم ، آن وقت ببینید که اگر یک همچنین رجالی از مکتب ما بیرون آمد ، از فرهنگ ما بیرون آمد ، این رجال تحت تاثیر استعمار می رود ؟ لکن چه بکنیم که استعمار نخواهد گذاشت ، دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند ، والا حق با ماست ، فرهنگ باید ما باشیم .

وزارت اوقاف را به ما بدهید تا فقرا را غنی سازیم

وزارت اوقاف می خواهید درست کنید ، باید وزارت اوقاف از ما باشد نه اینکه شما تعیین کنید ، تعیین شما قبول نیست ، شما ارزش ندارید که تعیین کنید ، ما باید تعیین کنیم ، بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را یک نفر را رئیس فرهنگش کنیم ، یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم ، اوقاف را آن وقت ببینید که اینطوری که الان دارد لوطی خور می شود نخواهد شد ، تمام مطالب به خودش خواهد رسید دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد ، آنوقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی شان می کنیم ، با همین اوقاف ، با همین اوقاف ما فقرا را غنی می کنیم . شما خاضع بشوید برای چند تا حکم اسلام . شما ما را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری که اسلام با شمشیر می گرفت بگیریم از مردم

، آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می ماند ؟ من برای شما راه هم می سازم ، من برای شما کشتی هم می خرم ، د بگذارید . شما نخواهید گذاشت . من می دانم که این حرف هایی که می زنم بیهوده است ، تمام شد ، شما الان تشریف می برید و بنده هم خواهم رفت ، آنها هم که نخواهند گذاشت این مطالب را لکن ما چه بکنیم دردی است که ما داریم ، دردی است که ما داریم .

مساله تبلیغ

تبلیغات باید با ما باشد ، آقا ما مبلغیم نه شما ، تبلیغ باید با ما باشد ، ما باید در رادیوها جا داشته باشیم برای تبلیغ ، شما هم که تبلیغ می کنید تبلیغ ضد اسلامی است ، تبلیغ اسلامی نیست که . معرفی کردید اسلام را به جوری که دانشجو از امریکا به من نوشته است که دانشجویان می گویند که هر چه بدبختی هست از اسلام است ، ای بیچاره دانشجو هر چه بدبختی هست از سران اسلام است ، از دول اسلامی است ، اسلام یک روز هم در مملکت ما عمل نشده بود - یک روز - خدا می داند که اسلام یک روز به آن عمل نشده است . خوب چه کنم که ما نه وقت داریم که صحبت کنیم ، نه حال داریم . تا می خواهیم ما دو تا کلمه اینجوری بگوئیم ، یکدفعه می بینیم دسته ها به راه افتاد و هی شرکت واحد ، چهار هزار نفر می خواهد بیاورد و چه چند هزار نفر . مگر دعوا داری

آقا ؟ شرکت واحد با ما ، شما شرکت واحد را چاقو را از سرش بردار اگر همه نیامدند اینجا ، همه می آیند اینجا و برای ما مجتمع می شوند . با زور یک مملکتی را می خواهید اداره کنید ؟ والله با زور نمی شود .

تعطیل اجباری روز جمعه وسیله ای برای افساد جوانان .

یک قدری اصلاح کنید خودتان را ، یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید ، حالا ما وقتی می آییم سراغ اصلاحات ، آقایان اصلاحات کردند ، یکی از اصلاحات بزرگ آقایان تعطیل جمعه است . شما ملاحظه کنید این مطلبی که من عرض می کنم ، به همه ایران موظفید برسانید ، به همه ایران موظفید برسانید ، تعطیل جمعه بازور ، بی خواسته ، اصناف بیچاره گرسنه - عرض می کنم - که اگر تعطیل نکنند هشتاد تومان جرم یا چند تومان جرم ، اینطور چیزها ، با باز بودن مراکز فساد . سینماها مجبورند باز باشند ، تئاترها باید باز باشند ، گویند مراکز فساد دیگر هم باید باشد ، من اسمش را نمی برم ولی اینکه عرض کردم در روزنامه بود ، از صبح تا عصر اینها باید باز باشند ، اصناف بسته ، بازار بسته ، فردا سراغ قم هم می آیند گفته بودند که قم هم از ما خواسته اند ، همان خواسته ای که تهران خواسته بودند ، قم هم بیچاره ها خواسته اند . این خواسته ها را همه از صبح که چشمشان را از خواب باز می کنند ببینند آیا کجا خواسته اند ؟ فورا می نویسند فلان خواسته آن روزنامه هم شروع می کند به نوشتن .

این روزنامه ها خائنند به مملکت ما بعضی شان ، یک جمعه تعطیل ، یک جوان های اول شباب و باز بودن مراکز فساد ، تهیه کردن عیش و نوش برای آنها هر طور ، بعد از 10 سال دیگر یک جوان سالم برای این مملکت باقی نمی ماند ، خدا خائن را لعنت کند ، یک جوان سالم برای شما باقی نمی ماند ، تمام به مراکز فساد کشیده می شوند .

من به شما آقایان توصیه می کنم برسانید به این مملکت ، برسانید به همه اطراف این مملکت که آقا در مقابل یک همچنین کاری که جوان های جلد 1 صفحه 100

درست کنید . در جمعه ها که آنها میخواهند شما را به مراکز فساد بکشند ، مجامع تبلیغاتی درست کنید ، مردم را دعوت له به دین بکنیدمصالح روز را به مردم بگوئید ، مفاسد روز را به مردم بگوئید . موظفیم ما به این معنا ، باید این کار بشود ، اگر این کار نشود از دست برند جوان های شما را . برای جوان ها یک مراکزی درست کنید که در آنجا تبلیغ بشوند آنها ، گفته بشود مطالب ، مفاسدی که در این مملکت واقع می شود گفته بشود ، تا اندازه ای که سازمان می گذارد .

والا این تعطیل جمعه الزامی برای استراحت این طبقه زحمتکش نیست ، برای این است . حالا شاید هم ان شاءالله مقصدشان این نباشد لکن طبعا اینطوری است ، طبعا اینطوری است که اگر چنانچه مراکز فساد را باز گذاشتند و مجامع عمومی هم بسته شد طبعا اینطوری است که کشیده می

شوند به مراکز فساد . الان شما حتما بدانید که در این دو سه هفته ای که تعطیل را انجام دادند و بیچاره مردم را از این بیچاره ترخواهند بکنند ، این میوه های مردم ، فاسد می شود ، این گرسنه های بیچاره یک روز باید بروند نان پیدا کنند ، ندارند .

علاوه بر این معنا شما بروید ملاحظه کنید ببینید که دریک ماه پیش از این تا حالا سینماها چقدر فرق کرده است ، شاید با سینماها یک بست و بندی در کار باشد ، شاید ، آنهائی که تبلیغ اینگونه مطالب را می کنند برای مراکز فساد ، یک چیز حق حسابی میگیرند برای اینکه این کار را بکنند والا آدم عاقل ، اول انسان باید یک چیزی تهیه کند برای این ملت ، یک چیز سالم ، تفریح سالم اینها بهتراست یا اینکه اینها را به فساد می کشد ؟ یک تفریح صحیح شرعی ، یک تفریح سالم صحیح اول برای اینها درست سسکنید بعد درها را ببندید تا این بیچاره ها راه بیفتند طرفش . آن کار را شما نکردید ، مراکز فساد را باز گذاشتید و در دکان ها راهم بستید ، این اگر سوءنیت هم نداشته باشید طبعا اینطور می شود و اگر سوءنیت ندارید حالا من به شما رساندم مطلب را . اگر بعد از این گفته من و رسیدن به آنها ، مراکزی که این کارها را انجام می دهند باز هم به قوت خودش باقی باشد ، سوءنیت دارند ، معلوم می شود سوءنیت دارند ، معلوم می شود باز یک دستور تازه رسیده است

.

خداوندا! بیدار کن اینها را . خداوندا! دشمنان اسلام را ذلیل کن . خداوندا! سران ممالک اسلامی را به وظایف خودشان آشنا کن . خداوندا! دست استعمار را قطع کن . خداوندا! دست کسانی که از طریق استعمار می خواهند این مملکت را ببرند ، قطع کن .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ 21/7/1343

پیام امام خمینی به اهالی استان کرمان

بسم الله الرحمن الرحیم

به وسیله حضرات خطباء محترم و مبلغین معظم کرمان دامت افاضاتهم .

خدمت ذیشرافت عموم اهالی محترم کرمان - ایدهم الله تعالی - پس از سلام مخصوص به عرض می رساند ، باید اظهار تاسف و تاثر کنم از قضایای خلافی که در اطراف مملکت به دست مامورین انجام می گیرد ، از آن جمله از قضایای اخیر کرمان که منجر شد به هجرت جناب مستطاب ثقه الاسلام خطیب محترم آقای حجتی - دامت افاضاته - بسیار متاسفم .

مامورین به جای آنکه جنایتکاران را به سزای خودشان برسانند ، برای طرفداری از آنها دست به کارهای خلاف شرع و وجدان زده اند و بر خلاف قوانین ، بی جهت مزاحمت معظم له را فراهم نموده اند .

از جناب ایشان تقاضا کردم که به وطن خود مراجعت فرمایند و از اهالی محترم تقاضا می کنم از زحمات ایشان تقدیر نمایند و با حفظ آرامش اجازه ندهند بر خلاف شرع و قانون مامورین رفتار ناشایسته خود را تعقیب نمایند . شما اهالی محترم تحت نظر علماء اعلام و حجج اسلام و خطباء عظام ، اجتماعات خود را خصوصا در روز جمعه هر چه بیشتر فشرده تر کنید و به مراسم و شعائر مذهبی اهمیت دهید و در مقابل زورگوئی ها و قانون

شکنی ساکت ننشینید و با کمال آرامش خلافکاری های دستگاه جبار را به ملت ایران و ملل مسلمین گوشزد کنید واز خداوند تعالی به وسیله ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه - استمداد نمائید تا دولت های جبار نتوانند بر خلاف اسلام و قوانین قرآن قدمی بردارند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 4/8/1343

بیانات امام خمینی در مورد طرح اسارت بار احیای کاپیتولاسیون

پایمالی استقلال و عظمت ایران با احیای کاپیتولاسیون

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون . من تاثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم ، قلب من در فشار است ، این چند روزی که مسائل اخیر ایران راشنیده ام خوابم کم شده (گریه حضار)ناراحت هستم ، قلبم در فشار است ، باتاثرات قلبی روز شماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید . (گریه شدید حضار) ایران دیگر عید (گریه حضار) ندارد عید ایران را عزا کرده اند ، (گریه حضار) عزا کردند و چراغانی کردند ، عزا کردند و دستجمعی رقصیدند . ما را فروختند ، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند ، پایکوبی کردند . اگر من به جای اینها بودم این چراغانی ها را منع می کردم ، می گفتم بیرق سیاه بالای سربازارها بزنند ، بالای سرخانه ها بزنند ، چادر سیاه بالا ببرند . عزت ما پایکوب شد ، عظمت ایران از بین رفت ، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند .

قانونی در مجلس بردند در آن قانون اولا" ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین ! که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان ، با کارمندهای فنی شان ، با کارمندان اداری شان ،

با خدمه شان ، با هر کس که بستگی به آنها دارد ، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند ، اگر یک خادم امریکایی ، اگر یک آشپز امریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند ، زیر پا منکوب کند ، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه های ایران حق ندارند محاکمه کنند! باز پرسی کنند! باید برود امریکا!آنجا در امریکا ارباب ها تکلیف را معین کنند! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت . دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد . در این چند روز این تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائی کردندمخالفت هائی شد ، بعضی از وکلا هم مخالفت هائی کردند ، صحبت هائی کردند لکن مطلب را گذراندند ، با کمال وقاحت گذراندند ، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد . ملت ایران را از سگ های امریکا پست تر کردند ، اگر چنانچه کسی سگ امریکائی را زیر بگیرد باز خواست از او می کنند ، اگر شاه ایران یک سگ امریکائی را زیر بگیرد باز خواست می کنند و اگر چنانچه یک آشپز امریکائی شاه ایران را زیر بگیرد ، مرجع ایران را زیر بگیرد ، بزرگتر مقام را زیر بگیرد هیچ کس حق تعرض ندارد ، چرا ؟ برای اینکه

می خواستند وام بگیرند از امریکا ، امریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است ) بعد از سه چهار روز وام 200 میلیونی ، 200 میلیون دلاری تقاضا کردند ، دولت تصویب کرد که در ظرف پنج سال مبلغ مزبور به دولت ایران بدهند و در عرض 10 سال 300 میلیون بگیرند ، می فهمید یعنی چه ؟ دویست میلیون دلار ، هر دلاری 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام و در عرض 10 سال سیصد میلیون ، آنطور که حساب کردند 300 میلیون دلار از ایران بگیرند یعنی 100 میلیون دلار یعنی 800 میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند . معذلک ایران خودش را فروخت برای این دلارها ، ایران استقلال ما را فروخت ، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد ، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشی ها در دنیا معرفی کرد ، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون دلار پس بدهند . ما با این مصیبت چه بکنیم ؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند ؟ به کجا پناه ببرند ؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند ؟

کاپیتولاسیون مخالف رای ملت است

سایرممالک خیال می کنند که ملت ایران است ، این ملت ایران است که اینقدر خودش را پست کرده است ، نمی دانند این دولت ایران است ، این مجلس ایران است ، این مجلس است که هیچ ارتباطی به ملت ندارد ، این مجلس ، سرنیزه است و این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد ، ملت ایران به اینها رای ندادند ،

علمای طراز اول ، مراجع ، بسیاریشان تحریم کردند انتخابات را ، ملت تبعیت کرد از اینها رای نداد لکن زور سرنیزه اینها را آورد در این کرسی نشاند .

نفوذ روحانی مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت

در یکی از کتاب های تاریخی که امسال به طبع رسیده است و به بچه های ما تعلیم می شود ، این است که بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است ، آخرش نوشته است که معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت ، قطع نفوذ روحانیون در رفاه حال این ملت مفید است ! رفاه حال ملت به این است که روحانیون را از بین ببرند! همین طور است ، اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت اسیر انگلیس یک وقت باشد ، اسیر امریکا یک وقت باشد . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را ، نمی گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که اینها سرخود یک همچنین قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این هرج و مرجی که در بیت المال هست ، بشود . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که هر دولتی هر کاری می خواهد انجام بدهد ولو صد در صد برضد ملت باشد . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس به این صورت مبتذل در آید . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که دختر و پسر با هم

در آغوش هم کشتی بگیرند چنانکه در شیراز شده است . اگر نفوذ روحانیون باشد

نمی گذارد که دخترهای معصوم مردم زیر دست جوان ها در مدارس باشند . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که زن ها را در مدرسه مردها ببرند ، مردها را در مدرسه زن ببرند و فساد راه بیندازند . اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می زنند ، توی دهن این مجلس می زنند ، وکلا را از مجلس بیرون می کنند . اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمی تواند بشود یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی که حکومت کنند . اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد یک دست نشانده امریکائی این غلطها را بکند ، بیرونش می کنند از ایران . نفوذ ایرانی ، نفوذ روحانی مضر به حال ملت است ؟ نخیر مضر به حال شماست ، مضر به حال شما خائن هاست نه مضر به حال ملت . شما دیدید با نفوذ روحانی نمی توانید هر کاری را انجام دهید ، هر غلطی را بکنید ، می خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید . شما گمان کردید که با صحنه سازی ها می توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید ؟ نمی توانید ، این خواب را باید به در مرگ برای شما حاصل شود ، نمی توانید همچو کاری انجام دهید ، روحانیون با هم هستند . من به تمام روحانیون تعظیم می کنم ، دست تمام روحانیون را می بوسم ، آن روز اگر دست مراجع رامی بوسیدم ، امروز دست طلاب را هم می بوسم (گریه حضار) من امروز دست

بقال را هم می بوسم (گریه شدید حضار) .

اعلام خطر به کلیه اقشار ملت

آقا من اعلام خطر می کنم ، ای ارتش ایران ! من اعلام خطر می کنم ای سیاسیون ایران ! من اعلام خطر می کنم ، ای بازرگانان ! من اعلام خطر می کنم ، ای علمای ایران ! ای مراجع اسلام ! من اعلام خطر می کنم ، ای فضلا! ای طلاب ! ای مراجع ! ای آقایان ! ای نجف ! ای قم ! ای مشهد! ای تهران ! ای شیراز! من اعلام خطر می کنم ، خطردار است ، معلوم می شود زیر پرده چیزهایی است و ما نمی دانیم ، در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود ، معلوم می شود برای ما خواب ها دیده اند . از این بدتر چه خواهند کرد ؟ دانم از اسارت بدتر چه ؟ از ذلت بدتر چه ؟ چه می خواهند با ما بکنند ؟ چه خیالی دارند اینها ؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می آورد ؟ این ملت فقیر ده سال 100 میلیون دلار ، 800 میلیون تومان نفع پول به آمریکا بدهد ؟ ! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری ؟ !

نظامیان امریکائی ، مستشاران نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند ؟ آقا اگر این مملکت اشغال امریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشید ، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید ؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرااز ارباب ها بالاترشان می کنید ؟ پس چرا از شاه بالاترشان می کنید ؟ اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با

آنها عمل کنید ، اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند شما هم عمل کنید . اگر مملکت ما اشغال آمریکائیست پس بگوئید ، پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت . چه می خواهند با ما بکنند ؟ این دولت چه می گوید به ما ؟ این مجلس چه کرد با ما ؟ این مجلس غیر قانونی این مجلس محرم ، این مجلسی که به فتوای و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است ، این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست ، این مجلسی که به ادعا می گوید ما ، ما ، هی ما از انقلاب سفید آمده ایم . آقا کو این انقلاب سفید ؟ ! پدر مردم را در آوردند . آقا من مطلعم ، خدا می داند که من رنج می برم ، من مطلعم از این دهات ، من مطلعم از این شهرستان های دور افتاده ، از این قم بدبخت ، من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم ، از وضع زراعت مردم .

سکوت در مقابل ابرقدرت ها از معاصی کبیره است

آقا فکری بکنید برای این مملکت ، فکری بکنید برای این ملت . هی قرض روی قرض بیاورید ؟ ! هی نوکر بشوید!! البته دلار نوکری هم هست ، دلارها را شما می خواهید استفاده کنید نوکریش راما بکنیم . اگر ما زیر اتومبیل رفتیم کسی حق ندارد به امریکائی ها بگوید بالای چشمت ابروست لکن شماها استفاده اش را بکنید ، مطلب این طور است . نباید گفت اینها را ؟ آن آقایانی که می گویند که باید خفه شد ، این جا هم

باید خفه شد ؟ این جا هم خفه بشویم ؟ ما را بفروشند و خفه بشویم ؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم والله گناهکار است کسی که داد نزند ، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند (گریه شدید حضار) .

به داد اسلام برسید .

ای سران اسلام به داد اسلام برسید ، ای علمای نجف به داد اسلام برسید ، ای علمای قم به داد اسلام برسید ، رفت اسلام . (گریه شدید حاضرین در مجلس ) ای ملل اسلام ! ای سران ملل اسلام ! ای روسای جمهور ملل اسلامی ! ای سلاطین ملل اسلامی ! ای شاه به داد خودت برس ، به داد همه ما برسید . ما زیر چکمه امریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم ؟ ! چون دلار نداریم ؟ ! امریکا از انگلیس بدتر ، انگلیس از آمریکا بدتر ، شوروی از هر دو بدتر ، همه از هم بدتر ، همه از هم پلیدتر . امروز دولت آمریکا منفورترین دولت در نظر ماست .

اما امروز سر و کار ما با این خبیث هاست ، با امریکاست . رئیس جمهور امریکا بداند ، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما ، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما ، یک همچنین ظلمی به دولت اسلامی کرده است ، امروز قرآن با او خصم است ، ملت ایران با او خصم است . دولت امریکا بداند این مطلب را ، ضایع کردند او را در ایران ، خراب کردند او را در ایران .

ما را به آمریکا فروختند

برای مستشارها مصونیت می گیرید ؟ بیچاره وکلا

داد زدند آقا از این دوست های ما بخواهید به ما این قدر تحمیل نکنند ، ما را نفروشید ، ما را به صورت مستعمره در نیاورید ، کی گوش داد به اینها . از پیمان وین یک ماده را اصلا ذکر نکرده اند ، ماده 32 ذکر نشده است ، من نمی دانم آن ماده چه است ، من که نمی دانم رئیس مجلس هم نمی داند ، وکلا هم نمی دانند ، نمی دانند که قبول کردند طرح را ، طرح را

قبول کردند ، طرح را امضا کردند ، تصویب کردند اما عده ای اقرار کردند که ما اصلا نمی دانیم چیست . (آنها هم لابد امضاء نکرده باشند) آن عده دیگر بدتر از آنها بودند ، یک عده جهالند اینها .

رجال سیاسی ما ، صاحب منصب های بزرگ ما ، رجال سیاسی ما ، یکی بعد از دیگری را کنار می گذارند ، الان در مملکت ما به دست رجال سیاسی که وطنخواه باشند چیزی نیست ، در دست آنها چیزی نیست ، ارتش هم بداند یکی تان را بعد از دیگری کنار می گذارند ، دیگر برای شما آبرو گذاشتند ؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز امریکائی بر یک ارتشبد ما مقدم است ؟ یک آشپز امریکائی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران ؟ دیگر برای شما آبرو باقی ماند ؟ اگر من بودم استعفا می کردم ، اگر من نظامی بودم استعفا می کردم ، من این ننگ را قبول نمی کردم ، اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می کردم .

قطع نفوذ روحانی قطع ید رسول الله است

باید نفوذ ایرانی

ها قطع بشود! باید مصونیت برای آشپزهای امریکائی ، برای مکانیک های امریکائی برای اداری امریکائی ، اداری و فنی ، مامورین ، کارمندان ادرای ، کارمندان فنی برای خانواده هایشان مصونیت باشد لکن آقای قاضی در حبس باشند! آقای اسلامی را با دستبند ببرند این ور و آن ور!این خدمتگزارهای اسلام ، علمای اسلام در حبس باید باشند ، وعاظ اسلام در حبس باشند ، طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند برای این که اینها طرفدار روحانیت هستند ، خودشان یا روحانی اند یا طرفدار روحانی . این را در تاریخ ایران دست مردم دادند اینها ، سند دست دادند که معلوم شد رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانیین بشود! یعنی چه ؟ رفاه حال ملت در این است که قطع ید رسول الله . . . از این ملت بشود ؟ ! روحانیون خودشان چیزی نیستند که ، روحانیون هر چه دارند از رسول الله است ، باید قطع ید رسول الله از این ملت بشود! اینها این را می خواهند ، این را می خواهند تا اسرائیل با دل راحت هر کاری این جا بکند ، تا آمریکا با دل راحت هر کاری می خواهد بکند .

تمام گرفتاری های ما از امریکا است

آقا تمام گرفتاری ما از این آمریکاست ، تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است . اسرائیل هم از امریکاست ، این وکلا هم از امریکا هستند ، این وزرا هم از امریکا هستند ، همه تعیین آنهاست ، اگر نیستند چرانمی ایستند در مقابل داد بزنند ؟

روحانیت سدی در مقابل مطامع استعمارگران .

من الان حافظه ام درست نیست

، نمی توانم بفهم مطلب را خوب ، الان در حال انقلاب

هستم ، در یک مجلس از مجالس سابق که مرحوم مدرس ، مرحوم آسید حسن مدرس در آن مجلس بود ،

اولتیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهید (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست ) ما از فلان جا که قزوین ظاهرا بوده است می آئیم به تهران و تهران را می گیریم و دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کند . یکی از مورخین ، مورخین آمریکائی می نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت آقایان اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان برویم ، رد کرد ، مجلس به واسطه مخالفت او جرات پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند ، روحانی این است ، یک روحانی توی مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروی را ، روسیه سابق را ، پیشنهاد اولتیماتومش را یک روحانی ضعیف ، یک مشت استخوان رد کرد . امروز هم باید روحانی نباشد ، برای همین قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزوی خودشان برسند ، من چه بگویم ؟

بر ملت است که فریاد بزند چرا ما را فروختید

این قدر انباشته است مطالب ، این قدر مفاسد در این مملکت زیاد است که من با این حالم ، با این سینه ام ، با این وضعم نمی توانم عرضه بکنم ، نمی توانم مطالب را به آن مقداری که می دانم به عرض شما برسانم لکن شما موظفید به رفقایتان بگوئید ، آقایان موظفند ملت

را آگاه کنند ، علماء موظفند ملت را آگاه کنند ، ملت موظف است که در این امر صدا در بیاورد ، با آرامش عرض برساند ، به مجلس اعتراض کند ، به دولت اعتراض کند که چرا یک همچنین کاری کردید ؟ چرا ما را فروختید ؟ مگر ما بنده شما هستیم ؟

دولت و مجلس غیرقانونی و خائن به اسلام و ملتند

شما که وکیل ما نیستید ، وکیل هم بودید ، اگر خیانت کردید به مملکت خود به خود از وکالت بیرون می روید ، این خیانت به مملکت است . خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما . خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد ، به اسلام خیانت کرد ، به قرآن خیانت کرد . وکلای مجلسین خیانت کردند ، آنهایی که موافقت کردند با این امر ، وکلای مجلس سنا خیانت کردند ، این پیرمردها ، وکلای مجلس شورا آنهائی که رای دادند خیانت کردند به این مملکت ، آنها وکیل نیستند ، دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند اگر هم بودند من عزلشان کردم ، از وکالت معزولند ، تمام تصویب نامه هائی که تا حالا نوشته اند ، تمامش غلط است . از اول مشروطه تا حالا بر حسب نص قانون ، به حسب نص قانون ، قانون را اگر قبول دارند به حسب نص ، به حسب نص قانون ، بر حسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مجلس ، قانون هیچی نیست ، کدام مجتهد نظارت می کند الان ؟ اگر پنج تا ملا تو این مجلس بود ، اگر یک ملا تو این مجلس بود تو دهن اینها می زد

، نمی گذاشت این کار بشود . من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند ، این حرف دارم به آنها ، چرا آقا خاک تو سرتان نریختید ؟ چرا پانشدید یقه آن مردک را بگیری ؟ همین من مخالفم و سر جای خود بنشینید و آن همه تملق بگوئید ؟ ! مخالفت این است ؟

باید هیاهو کنید ، باید بریزید وسط مجلس ، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب ، به صرف اینکه من مخالفم درست می شود ؟ ! دیدید که می گذرد ، پس نگذارید یک همچون مجلسی وجود پیدا کند ، از مجلس بیرونشان کنید . ما این قانونی را که در مجلس واقع شد ، قانون نمی دانیم . ما این مجلس را مجلس نمی دانیم ، ما این دولت را دولت نمی دانیم ، اینها خائنند به مملکت ایران ، خائنند .

خداوندا امور مسلمین را اصلاح کن . خداوندا دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما . خدایا اشخاصی که خیانت می کنند به این آب و ملک ، خیانت می کنند به اسلام ، خیانت می کنند به قرآن ، آنها را نابود کن .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/8/1343

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت تصویباصل ذلت بار کاپیتولاسیون

کاپیتولاسیون ، امضای سند بردگی ملت ایران است

بسم الله الرحمن الرحیم

(لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا)

آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت ؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد ؟ می داند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضاء کرد ؟ اقرار به مستعمره بودن ایران نمود ؟ سند وحشی بودن ملت

مسلمان را به آمریکا داد ، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما ، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف های چندین ساله سران قوم ، ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد ؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود ؟ حیثیت دادگاه های ایران را پایمال کرد ؟ به ننگین ترین تصویب نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت های سری ، رای مثبت داد ؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکائی ها قرار داد ؟ اکنون مستشاران نظامی و غیر نظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند ، هر خیانتی بکنند ، پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد . دادگاه های ایران حق رسیدگی ندارند ، چرا ؟ برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار .

به حسب این رای ننگین ، اگر یک مستشار آمریکائی یا یک خادم مستشار آمریکائی به یکی از مراجع تقلید ایران ، به یکی از افراد محترم ملت ، به یکی از صاحب منصبان عالی رتبه ایران هر جسارتی بکند ، هر خیانتی بنماید ، پلیس حق بازداشت او را ندارد ، محاکم ایران حق رسیدگی ندارد ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود ، پلیس باید دخالت کند ، دادگاه باید رسیدگی نماید .

امروز که دولت های مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کند

، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله ، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولت های بی حیثیت رای می دهد و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفی می کند و با سرافرازی هر چه تمامتر ، دولت ازتصویب نامه غلط دفاع می کند و مجلس رای می دهد .

از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان ، اندونزی ، ترکیه آلمان غربی پیشنهاد کرده اند و هیچکدام زیر بار این اسارت نرفته اند ، تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد

خاموش نشستن وکلاءبه علت اتکا نداشتن به ملت است

علماء و روحانیون که می گویند باید قدرت سر نیزه در مقدرات کشور دخالت نکند ، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند ، باید دولت ها ملی باشند ، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان ها نظارت در آنها نکنند و آزادی را از ملت مسلمان سلب ننمایند ، برای آن است که این ننگ ها را بر ملت تحمیل نکنند و ما را مواجه با این مصیبت ها ننمایند .

چرا وکلای پارلمان با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد در صد مخالف هستند ، نفس نمی کشند و جز دو سه نفر آنها که معلوم است با اضطراب صحبت کرده اند ، خاموش نشسته اند ؟ برای آنکه اتکاء به ملت ندارند ، دست نشانده

هستند و قدرت مخالفت ندارند ، آنها را با یک اشاره بیرون می ریزند ، به زندان می اندازند .

پافشاری رژیم شاه برای محو اسم قرآن

آیا ملت ایران می داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید ، (سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم ) یاد کردند ، این همان خطری است که کرارا تذکر داده ام ، خطر برای قرآن مجید ، برای اسلام عزیز ، خطر برای مملکت اسلام ، خطر برای استقلال کشور . من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدیی دیده است ، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که اینقدر پافشاری برای محو اسم آن می کند . اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید ، اجنبی به خود اجازه نمی دهد که از شما سند بردگی بگیرد ، اجازه نمی دهد که مفاخر ملی واسلامی شما پایمال شود . جدا بودن ملت از هیاءت حاکمه ، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت ، این مصیبت ها را پیش می آورد .

کاپیتولاسیون مخالف اسلام و قرآن است

اکنون من اعلام می کنم که این رای ننگین مجلسین ، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد مخالف رای ملت مسلمان است . وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند ، وکلای سرنیزه هستند ، رای آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبی ها بخواهند از این رای کثیف سوء استفاده کنند ، تکلیف ملت تعیین خواهد شد .

بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب است .

دنیا بداند که هر گرفتاریی که ملت ایران و ملل مسلمین دارند ، از اجانب است ، از آمریکاست .

ملل اسلام از اجانب عموما از آمریکا خصوصا متنفر است ، بدبختی دول اسلامی ، از دخالت اجانب در مقدرات

آنهاست ، اجانبند که مخازن پرقیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند ، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد ، اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند .

دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال آمریکا و عمال آن . آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند ، آمریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلم را آواره کند ، آمریکاست که وکلا را یا بیواسطه یا باواسطه بر ملت ایران تحمیل می کند ، آمریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد آنها را از جلوی خود بردارد ، آمریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد ، آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند ، آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید .

بر تمام اقشار است که با طرح ننگین احیای کاپیتولاسیون مخالفت کنند

بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند . بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود ، از بالاترها به هر وسیله هست بخواهند این سند استعمار را پاره کنند ، این دولت را ساقط کنند ، وکلائی

که به این امر مفتضح رای دادند از مجلس بیرون کنند . بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند . بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند . بر فضلا و مدرسین حوزه های علمیه است که از علماء اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند . بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند . بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطباء بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند . بر خطباء و وعاظ است که با بیان محکم ، بی هراس بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کند . بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند . بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند ، با آرامش و با شعارهای حساس مخالفت دانشگاه را به ملت های دنیا برسانند . بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند . بر پیشوایان دول اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند واز مراکز پخش آزاد ، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند . بر علماء و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض ، این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران ، برادران اسلامی خود بزدایند و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرفنظر کرده و

در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند . بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده ، آگاه نمایند . بر احزاب سیاسی است

در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند

وحدت کلمه علمای اعلام در پشتیبانی از قرآن و طرفداری از مسلمین .

هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند یکی است و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است ، اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست . اگر فرضا"اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزئی و ناچیز باشد مثل سایر اختلافات در امور فرعی ، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست . اگر سازمان دولتی گمان کرده اند با سمپاشی ها می توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند ، خطا کرده اند . اینجانب که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم ، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد ، تواضع و کوچکی کنم ، تاچه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام - کثرالله امثالهم . لازم است جوان متعصب و طلاب تازه کاراز زبان و قلم خود جلوگیری کنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است ، خودداری نمایند . علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی نظمی ها در فکر اصلاح عمومی هستند ، اگر دولت ها مجال فکر به ما

بدهند ، اگر گرفتارهائی که از ناحیه هیئت حاکمه پیش می آید و ناراحتی روحی مجال تصفیه واصلاح داخلی به ما بدهد . این نحو گرفتاری هاست که ما را از مسیر خود که مسیر تصفیه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است باز می دارد . با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم برای ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقی نمانده . اهمیت این موضوعات به قدری است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است .

کارهای مخرب رژیم شاه

آیا ملت مسلمان می داند که در حال حاضر عده ای از علماء و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بیگناه در زندان ها به سر می برند و بر خلاف قوانین ، آنها را بدون رسیدگی ، مدت های مدیدی زندانی کرده اند و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون وسطائی خاتمه دهد ؟ اینها دنبال قتل عام پانزده خرداد ، دوازده محرم است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهد شد . هیاءت حاکمه به جای اینکه برای اقتصاد ایران ، برای جلوگیری از ورشکستگی های بازرگانان محترم ، برای نان و آب فقرا و مستمندان ، برای زمستان سیاه بی خانمان ها ، برای پیدا کردن کار برای جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره فکری بکند ، به کارهای مخرب مثل آنچه گفته شد و نظائر آن دست می زند ، از قبیل استخدام زن برای دبیرستان های پسرانه و مرد برای دبیرستان های دخترانه که فساد آن بر همه روشن و اصرار به آنکه زن ها در دستگاه های

دولتی وارد شوند که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است . امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات آقایان ، بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است و کسنی نیست که به داد ملت فقیر برسد .

ملت باید به فکر فقرا باشد

من از فکر زمستان امسال رنج می برم ، من شدت گرسنگی و خدای نخواسته هلاکت بسیاری از فقرا و مستمندان را پیش بینی می کنم ، لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند ، لازم است از حالا برای زمستان آنها تهیه ای شود که فجایع سال سابق تکرار نشود ، لازم است علمای اعلام بلاد ، مردم را دعوت به این امر ضروری بفرمایند .

از خدای متعالی عظمت اسلام و مسلمین و رهائی دول اسلامی را از شر اجانب خذلهم الله تعالی خواستار است .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :دی ماه 1343

پاسخ امام خمینی به آیت الله نجفی

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای نجفی دامت برکاته

به عرض عالی می رساند: مرقوم محترم که حاکی از سلامت وجود شریف و حاوی مراتب محبت و مودت بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند متعال خواستار است . بحمداله حال این جانب خوب و هیچ نگرانی نیست . خداوند متعال هر چه مقدر فرموده صلاح ، اوست . از خداوند تعالی توفیق رضا به قضای الهی را خواستار است . سلامتی و موفقیت آن جناب را از خداوند تعالی خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

بیانات امام خمینی در مورد وظایف و مسؤ ولیت های رؤ سا و سلاطین دول اسلامی و علمای اسلام .

اسلام با زحمات فراوان پیامبر و ائمه حفظ و به دست ما رسیده است

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا! ما را از غیر خودت منصرف بفرما ، حب دنیا را از قلب ما بیرون کن ، اخلاق نیک را در ما پا برجا کن ما را در پناه امیرالمومنین سلام الله علیه از هر بدی نگه دار ، ما را نسبت به اسلام و مسلمین خدمتگزار قرار بده ، ما را نسبت به علمای اسلام قدردان قرار بده ، علمای اسلام را در هر جا هستند حفظ بفرما ، دیانت اسلام را سرمشق و مقدم بر همه کلمات قرار بده . . . اللهم عظم کلمه الاسلام .

آقایان می دانند که پیغمبر اسلام (ص ) تنها قیام فرمود و در یک محیطی که همه با او مخالف بودند قیام فرمود و زحمت زیاد ، مذمت های زیاد ، رنج های فراوان برد تا این که اسلام را به مردم ابلاغ فرمود ، دعوت کرد مردم را به هدایت دعوت کرد به توحید ، آن قدر مشقت ایشان تحمل فرمود که گمان ندارم کسی طاقت آن را داشته باشد

. بعد از رسول اکرم (ص ) مسلمین به وظایف خودشان تا حدودی عمل کردند ، اسلام را تقویت کردند ، توسعه دادند اسلام را تا اینکه یک مملکت بزرگ اسلامی در دنیا تشکیل شد که بر همه ممالک مقدم بود . خود رسول اکرم به طوری که مکتوبشان در صحیح بخاری مضبوط است ، مکتوبی را که به . . . نوشتند و آن طوری که تاریخ ضبط کرده است ایشان چهار تا مکتوب مرقوم فرمودند به چهار تا امپراطور: یکی ایران ، یکی روم ، یکی مصر ، یکی حبشه و عین مکتوب ایشان آن طوری که در ذهنم است ، مضبوط است . عین مکتوب ایشان را به طوری که در ذهن من است در موزه ترکیه زیارت کرده ام . آن چهار مکتوبی که مرقوم فرموده اند به مضمون واحد است به چهار امپراطور و آنها را دعوت به اسلام کرده اند و این مقدمه بوده است ، شالوده بوده است از برای این که حقایق اسلام را به تمام دنیا ، به تمام امپرطوری های دنیا ابلاغ بفرمایند و اسلام به آن نحوی که هست معرفی بشود به مردم . مع الاسف آنها جواب مثبت (الا پادشاه حبشه ) نداده اند و لهذا متوقف شده است آن دعوتی که رسول اکرم می خواستند بفرمایند و می خواستند اسلام را معرفی کنند . علی ای حال با رنج های فراوان ، چه خود رسول اکرم و چه بعد از رسول اکرم کسانی که متکفل بوده اند ریاست اسلام را ، اسلام را تقویت کرده اند و دست به دست ، این

اسلام آمد تا الان که به ما محول شده است ، به این طبقه ای که الان موجودند محول شده است . این طبقه موجودند که الان مسوول اسلام و مسؤ ول احکام اسلام هستند و این مسؤ ولیت بر حسب اختلاف مراتب اشخاص فرق می کند . بعضی ها مسؤ ولیتشان خیلی زیاد است و بعضی هم مسؤ ولیت دارند لکن به اندازه آنها نیست .

اسلام برنامه زندگی و حکومت دارد

کسانی که مسؤ ولیتشان خیلی زیاد است ، دولت های اسلامی است روسای جمهور اسلام ، سلاطین اسلام ، اینها مسؤ ولیتشان خیلی زیاد است ، شاید بیشتر از همه طبقات باشد . اسلام الان به دست این طبقه است ، به حسب اراده خدای تبارک و تعالی تکوینا سپرده شده است و آنها مسؤ ولند بر حفظ اسلام و حفظ وحدت کلمه اسلام و حفظ احکام اسلام و معرفی کردن اسلام را به دنیای متمدن که گمان نشود اسلام مثل مسیحیت است ، فقط یک رابطه معنوی مابین افراد و خدای تبارک و تعالی است و بس . اسلام برنامه زندگی دارد . اسلام برنامه حکومت دارد . اسلام قریب پانصد سال تقریبا یا بیشتر حکومت کرده است ، سلطنت کرده است با اینکه احکام اسلام در آن وقت باز آن طور اجرا نشده است که باید اجرا بشود لکن همان مقداراجراشده اش ممالک بزرگی را ، وسیعی را اداره کرده است با عزت و شوکت از همه جهات ، از همه کیفیات . اسلام مثل سایر ادیانی که حالا در دست هست (شاید آنها هم در وقت خودش این طور بوده اند لکن سایر ادیانی که

حالا در دست هست ) خصوصا مسیحیت که هیچ ندارد جز چند کلمه اخلاقی و راجع به تدبیر نظام و راجع به سیاست مدن و راجع به کشورها و راجع به اداره کشورها برنامه ندارد ، گمان نشود که اسلام هم مثل آنها برنامه ندارد . اسلام از قبل تولد انسان شالوده حیات فردی را ریخته است تا آنوقت که در عائله زندگی می کند شالوده اجتماع عائله ای را ریخته است و تکلیف معین فرموده است ، تا آن وقت که در تعلیم وارد می شود ، تا آن وقت که در اجتماع وارد می شود ، تاآن وقت که روابطش با سایر ممالک و سایر دول و سایر ملل هست ، تمام اینها برنامه دارد ، تمام اینها تکلیف دارد در شرع مطهر . این طور نیست که فقط دعا و زیارت است . فقط نماز و دعا و زیارت ، احکام اسلام نیست ، یک باب از احکام اسلام است . دعا و زیارت یک باب از ابواب اسلام است لکن سیاست دارد اسلام ، اداره مملکتی دارد اسلام ، ممالک بزرگ را اداره می کند اسلام . بر روسای جمهور اسلام ، بر سلاطین اسلام ، بر دول اسلامی است که اسلام را معرفی کنند به عالم .

مسجد ، مرکز سیاست اسلام مسیحیون خیال نکنند که اسلام هم ، مسجد هم مثل کلیساست . مسجد وقتی نماز در آن بر پا می شده است تکلیف معین می کرده اند ، جنگ از آن جا شالوده اش ریخته می شده است ، تدبیر ممالک از از مسجد شالوده اش ریخته می شده

است . مسجد مثل کلیسا نیست . کلیسا یک رابطه فردی مابین افراد و خدای تبارک و تعالی (علی زعمهم ) است لکن مسجد مسلمین در زمان رسول خدا (ص ) و در زمان خلفایی که بودند . . . ، مسجد مرکز سیاست اسلام بوده است . در روز جمعه با خطبه جمعه مطالب سیاسی ، مطالب مربوط به جنگ ها ، مربوط به سیاست مدن ، اینها همه در مسجد درست می شده است ، شالوده اش در مسجد ریخته می شده است در زمان رسول خدا و در زمان دیگران و در زمان حضرت امیر سلام الله علیه .

معرفی اسلام به عالم ، از وظایف مهم روسای دول اسلامی

باید اسلام را آن طور که هست معرفی کنند ، مکلفند اینها . این روسایی که خدای تبارک و تعالی به آنها ریاست داده است مسؤ ولیت دارند در مقابل ریاست شان ، باید اسلام را آن طوری که هست معرفی کنند ، باید یک برنامه رادیویی برای معرفی اسلام تهیه کنند ، باید به علمای اسلام رجوع کنند تا این که آنها حقایق اسلام را برایشان تشریح کنند و آنها در رادیوها و در سایر مطبوعات نشر بدهند .

توحید کلمه ممالک دنیا ، خواسته پیامبر اسلام

پیغمبر اسلام می خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند . می خواست تمام ممالک دنیا را در تحت یک کلمه توحید ، در تحت کلمه توحید تمام ربع مسکون را قرار بدهد منتهی اغراض سلاطین آن وقت از یک طرف ، اغراض علمای نصاری و یهود و امثال ذلک از طرف دیگر سد شد ، مانع شد از این که ایشان بتوانند آن کار را انجام بدهند . الان هم سدند ، الان هم آنها مانع هستند ، الان هم گرفتاری ما برای خاطر آنهاست ، الان هم یهود مانع هستند که اسلام ترویج بشود ، الان هم نصاری مانع هستند که اسلام را آن طور که هست معرفی کنند .

بر دول اسلامی است که با وحدت کلمه دست استعمار و صهیونیسم را قطع کنند

الان بر روسای اسلام ، بر سلاطین اسلام ، بر روسای جمهور اسلام تکلیف است که این اختلافات جزئی موسمی را که گاهی دارند ، این اختلافات را کنار بگذارند . عرب و عجم ندارد ، ترک و فارس ندارد ، اسلام ، کلمه اسلام . پیغمبر اسلام همان طوری که خودشان طریقه مبارزه شان بوده است باید اینها هم تبع باشند ، تبع اسلام باشند . اگر وحدت کلمه خودشان را حفظ کنند ، اگر این اختلافات جزئی موسمی را کنار بگذارند ، اگر همه با هم همدست بشوند ، هفتصد میلیون می گویند این جمعیت هست اما هفتصد میلیون متفرق به قدر یک میلیون هم نیستند . هفتصد میلیون متفرق به درد نمی خورد ، هزارها میلیون متفرق هم به درد نمی خورد اما اگر این هفتصد میلیون ، دویست میلیونش ، چهار صد میلیونش با هم دست بدهند ،

دست برادری بدهند ، حدود و ثغورشان را حفظ کنند ، حدود خودشان را حفظ کنند لکن در جامعه اسلامی که مشترک مابین همه است ، در کلمه توحید که مشترک بین همه است ، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است با هم توحید کلمه کنند ، اگر اینها توحید کلمه کنند دیگر یهود به فلسطین طمع نمی کند ، دیگر هند به کشمیر طمع نمی کند . این برای این است که نمی گذارند شما متحد بشوید . بدانند اینها (می دانند هم ) دست هایی که می خواهند منابع شما را از دست شما بگیرند ، می خواهند ثروت شما را به رایگان ببرند ، می خواهند بهاء تحت الارضی و فوق الارضی شما را به یغما ببرند ، اینها نمی گذارند که عراق و ایران با هم متحد بشوند ، ایران و مصر با هم متحد بشوند ، ترکیه و ایران با هم متحد بشوند ، همه شان با هم وحدت کلمه پیدا بکنند ، نخواهند گذاشت ولی شما تکلیف تان این نیست ، روسا تکلیف شان این است که بنشینند با هم تفاهم کنند ، حدود و ثغور خودشان را حفظ کنند ، هر کدام حدود و ثغورشان محفوظ لکن دشمن خارجی که به شما این قدر ضرر وارد می کند در مقابل او توحید کلمه کنید - اگر توحید کلمه بکنید - یک مشت یهودی دزد در فلسطین است ، بیش از یک میلیون از مسلمین را ده سال ، بیشتر از ده سال است که متفرق کرده اند و ممالک اسلامی نشسته اند با هم عزا گرفته

اند . اگر توحید کلمه باشد چطور می توانند اینها ، این یک مشت یهود دزد چطور می توانند فلسطین شما را از دست شما بگیرند و مسلمین را از فلسطین بیرون کنند و نتوانید هیچ کاری بکنید ؟ اگر توحید کلمه کنید چطور هندوی بدبخت می تواند کشمیر عزیز را از ما بگیرد و از مسلمین بگیرد و هیچ کاری از آنها برنیاید ؟ اینها مطالبی است که جزو واضحات است منتهی تذکر لازم است . خود آنها هم می دانند این مطلب را لکن باید فکر کنند ، باید بنشینند جلسه کنند ، اجتماع کنند ، فکر کنند ، این اختلافات جزئی را کنار بگذارند . الان اسلام در دست شمااست . الان روسای اسلام بدانند ، سلاطین اسلام بدانند ، روسای جمهور بدانند ، شیوخ بدانند ، اینهائی که ریاست دارند در اسلام بدانند که خدای تبارک و تعالی این ریاست را که به آنها داده است مسوولیت دارد . رئیس یک قوم شدن ، رئیس یک ملت شدن مسؤ ولیت دارد نسبت به آن ملت نسبت به آن قوم ، نسبت به زندگی آن قوم ، نسبت به حوادثی که برای آن قوم پیش می آید . مسؤ ول هستند اینها ، دیگران محتاج به اینها هستند .

از عجایب است این مطلب ، از عجایب است که ثروت در دست شرق است ، این ثروت مهم نفت در دست شرق است ، در دست مسلمین است ، در ممالک اسلامی است . این معادن بسیار مهمی که در دنیا هر مملکتی پیشرفت کرده است به واسطه این مخازن پیشرفت کرده است

. - هر جنگی مقدم شده است - هر مملکتی در جنگ مقدم شده است به واسطه نفت مقدم شده است ، اینها در دست شماست . عراق بحمدالله نفت دارد ، ایران بحمدالله نفت دارد ، کویت نفت دارد ، حجاز نفت دارد ، نفت دست مسلمین است . آنها باید بیایند به شما تملق بگویند ، دست شما را ببوسند ، پای شما را ببوسند و این ذخایر را به قیمت ارزشمند هم بخرند . شما نباید با آنها ، از آنها یک تملقی بگوئید ، ان شاء الله نمی گوئید . آنها باید تملق شما را بگویند ، ثروت دست شماست . مع ذلک انسان می بیند که مطلب این طور نیست . مستعمرین جوری این مطلب را درست کردند که بعضی ممالک را بازی دادند و خیال می کنند که نه ، باید از آنها هم یک تملقی بگویند ، به آنها هم یک تعارفی بدهند تا این که ثروت آنها را ببرند ، این تاسف دارد . تا وحدت کلمه نباشد ، تا رؤ سای اسلام وحدت کلمه در خودشان ایجاد نکنند ، تا فکر نکنند بر بدبختی های ملت اسلام ، بدبختی های اسلام ، بدبختی های احکام اسلام ، غربت اسلام و قرآن کریم ، سیادت نمی توانند بکنند . باید فکر کنند ، عمل کنند تا سیادت کنند و اگر این مطلب را انجام بدهند سید دنیا خواهند شد . اگر اسلام را آن طوری که هست به دنیا معرفی کنند و آن طوری که هست عمل بکنند سیادت با شماست ، بزرگی با شماست . (العزه

لله و لرسوله وللمومنین . )

بر علمای اسلام است که اسلام را آنطور که هست به عالم معرفی کنند

این راجع به آن دسته که رؤ سای سیاسی ما هستند . دسته دیگر که علمای اسلام هستند و مراجع عالی مقام هستند ، آنها هم مسؤ ولیتشان خیلی زیاد است ، خیلی زیاد . شاید به یک معنا مسؤ ولیت علمای اسلام از همه کس زیادتر است ، بر اینهاست که اسلام را آن طور که می دانند معرفی کنند بر دنیا . البته ما وسایل نداریم ، این هم از بی عرضگی ما ، ما وسایل نداریم ، همه وسائل دست دیگران است . مسلمین به راه مسلمین ، علما به راه علما . ندارند یک دستگاهی که اسلام را ابلاغ کنند و به دنیا بگویند اسلام این است . یک کالای به این خوبی ، یک کالای به این خوبی دست شما هست و نمی توانید عرضه کنید به عالم که ما این را داریم . آنها انجیل خودشان را که تویش آن مسائلی که ملاحظه فرمودید (هر کس دیده ) آن انجیل دروغی را ، آن انجیل اصلی که نیست ، آن انجیل دروغی را آنها به تمام دنیا عرضه داشته اند و مبلغانشان در همه دنیا رفته اند و از قراری که گفتند همین اخیرا که این ممالک اسلامی ، این ممالکی که در تحت اسارت بودند ، اینها یکی یکی از اسارت بیرون آمدند ، اصلا دنبال این نبودند که ببینند پاپ رفت و آنها را به صورت مسیحیت درآورد . ما در محیط خودمان نمی توانیم احکام اسلام را آن طوری که هست عرضه بداریم . ما مباحثاتمان از حدود کتاب طهارت

و کتاب - عرض می کنم که - آنطورکه کتاب - چه و چه از این حد تجاوز نمی کند . سیاست اسلام را بحث دیگر نمی کنیم از آن ، حدود اسلامی دیگر بحث از آن نمی شود . اجرا نشدن غیر از آن است که نباید عرضه داشت به دنیا ، باید عرضه داشت به دنیا آقا ، این یک مطلبی است که باید دنیا بفهمد که اسلام برنامه دارد . اسلام برای همه چیز ، برای همه زندگی ها برنامه دارد . دیگر کی باید معرفی بکند به جز علمای اسلام ؟ علمای اسلام کثرالله امثالهم با همه زحمت هایی که می کشند ، با همه رنج هائی که می برند لکن مسوولیت شان زیادتر از این معانی است . خدای تبارک و تعالی به آنها عزت داده است ، به آنها عظمت داده است دیگران را تبع آنها قرار داده است ، ملت را تابع آنها قرار داده است ، اینها همه مسؤ ولیت می آورد . همان طوری که رسول اکرم (ص ) مسؤ ولیت داشت و قیام کرد بر مسؤ ولیت خودش ، قیام کرد به مسئولیت خودش ، باید قیام کرد به مسؤ ولیت خود . باید اسلام را آن طوری که هست ، نه آن طوری که حالا در دست مثلا چهار تا فرض کنید مقدس مآب و فقط کتاب مفاتیح هست - و عرض بکنم که - اینها باید آن طوری که هست احکام اسلام را معرفی کرد ، گفت به دنیا که ما یک چنین کالای بزرگی داریم ، یک چنین قوانین مترقی داریم ،

محتاج نیستیم به این که در قوانینی به کس دیگر مراجعه کنیم ، در هر بابی از ابواب ، قانون داریم ما . اسلام تکلیف معین کرده است ، قانون معین کرده است ، مسلمین محتاج نیستند که در قوانین تبعیت از غیر بکنند . الان جوان های ما ، این جوان های دانشگاه ها چه در اینجا ، چه در ایران ، چه در سایر ممالکی که هستند اینها نمی دانند که اصل اسلام چه چیز است ، وقتی مطلع می شوند که اسلام یعنی چه . اسلام را غیر از یک نمازی و غیر از یک - عرض می کنم که - طهارت و امثال ذلک چیز دیگری ادراک نکردند و استدلالشان این است که خوب ما اگر چنانچه بخواهیم مسلم بشویم و به اسلام عمل کنیم چیزی ندارد که عمل کنیم . می گویند این را ، برای این که اسلام معرفی نشده است ، این مطلب را می گویند که چه برنامه ای اسلام دارد که ما عمل کنیم ؟ خوب ، فلان طایفه برنامه دارد ، فلان طریقه برنامه دارد ، برنامه زندگی دارد ، ما زندگی می خواهیم ، اسلام یک مطلبی است فردی مابین انسان و بالا ، بنابراین برنامه ای ندارد که ما عمل بکنیم . این برای آن است که مطلع نیستند از اسلام ، اطلاعی از احکام اسلام ندارند تا این که خیال می کنند که برنامه ندارد اسلام . بر علمای اسلام است که این مطلب را تثبیتا ، البته خودشان با مسائلی که دارند نمی توانند اما تثبیت این مطلب بر علمای اسلام

است که تثبیت کنند این مطلب را ، اسلام را ، همه شؤ ون اسلام را همه فنون اسلام را ، همه احکام اسلام را بنویسند ، بیان کنند ، عرضه بدارند به دنیا ، قوانین اسلام را در هر رشته ای که هست بنویسند ، منتشر کنند ، اگر موفق بشوند دستگاه فرستنده پیدا بکنند که به دنیا ابلاغ بکنند ، اسلام را آن طوری که هست معرفی کنند به دنیا ، بفهمند دنیا که ما چه داریم و با این که این را داریم این طور زندگی می کنیم . این مسؤ ولیت بزرگی است که به دوش علمای اعلام اعلی الله کلمتهم ، به دوش آنهاست و شما آقایان ، شما فضلای اعلام و علمای جوان هم مسؤ ولیت دارید . آتیه اسلام به دوش شماست مسؤ ولیت آن ، الان هم مسؤ ولیت دارید و بسیار مسؤ ولیت سنگینی است .

تا جوانید مهذب شوید به آداب و سنن الله

باید از همین حالا ، همین جوان شانزده ساله ، همین جوان بیست ساله که در مدارس علمی هست از حالا باید آنطوری که رضای خداست ، آن طوری که دستورات الهی است خودش را عادت بدهد به این که آن طور باشد . یک قدم که برای تحصیل علم بر می دارد ، یک قدم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد . اگر خدای نخواسته آقایان مهذب نباشند ، اگر خدای نخواسته آقایان آن طوری که اسلام می خواهد نباشند ، این ضررش از نفعش بیشتر است . تمام ادیانی که مخترع است و تمام ادیانی که اختراع شده است و کذب است ، این اشخاص تحصیلکرده مؤ

سسش هستند ، اشخاصی که در حوزه های علمیه تحصیل کرده اند لکن مهذب نبودند . شما ملاحظه بفرمائید رؤ سای مذاهب باطله را ، می بینید که روسای مذاهب باطله تمامشان از اشخاصی هستند که درس خواندند ، ملا! لکن مهذب نبودند .

بودن آقایان در ارض مقدس نجف در پناه حضرت امیر سلام الله علیه هم یک تکلیف زیاد برای انسان می آورد . اصل خود بودن در نجف فرق دارد بااین که کسی فرض کنید در کویت باشد ، یا کسی در تهران باشد ، یاکسی در بغداد باشد . بودن در نجف خود یک مساءله ای است یک مسؤ ولیتی دارد .

انسان ببیند که حضرت امیر سلام الله علیه در زندگیش چه وضعی داشته است ، چه خلوصی در زندگی داشته است ، چه در زندگی انفرادی ، چه در زندگی اجتماعی ، انسان تفکر کند بر احوال حضرت امیر سلام الله علیه ، ملاحظه کند که چه زحماتی برای اسلام کشیده است ، چقدر زخم خورده است ، چقدر رنج برده است ، چقدر جنگ کرده است ، چقدر تشنگی خورده است ، اینها را ملاحظه کند انسان . یک همچنین اسلامی که به دست ما سپرده شده است ، به دست شما آقایان سپرده شده است ، مسئولیت دارید

اگر خدای نخواسته در خلال تحصیل علم ، همان فکر این باشید که حقایق علمی را ادراک بکنید لکن فکر تهذیب نباشید . مهذب کنید خودتان را ، مهذب بشوید به آداب الله ، به سنن الله ، اگر چنانچه این نباشید علم اثری ندارد . آن نوری که خدای تبارک و

تعالی (یقذفه فی قلب من یشاء) اگر مهذب نباشد کسب نخواهد شد . یک فنی است ، یک فنی است ، آن علمی که نورانیت می آورد و نور است و خدای تبارک و تعالی آن را عنایت می فرماید ، آن به هر قلبی عنایت نمی شود ، هر قلبی لایق آن نیست ، تا مهذب نباشد ، تا خودش را خالی نکند از اخلاق زشت ، خالی نکند از اعمال زشت ، تا متوجه به خدا نباشد و تمام قلب را به او تسلیم نکند خدای تبارک و تعالی قلب نمی فرماید . گزاف نیست این مطلب ، این طور نیست که هی دقایق علوم را می دانم . غزالی هم خیلی خوب می دانست ، ابوحنیفه هم خوب می دانست ، خیلی ها هم می دانستند ، خیلی از اشخاص هستند که دقایق علوم را از همه بهتر می دانند و آن نوری که خدای تبارک و تعالی به آنها باید عنایت بکند نمی فرماید . آن تهذیب می خواهد ، آن زحمت می خواهد ، آن ریاضت می خواهد . آقا شما که آمدید وارد شده اید دراین قوم باید ریاضت بکشید ، باید زحمت بکشید ، باید مراعات کنید ، محاکمه کنید نفس خودتان را ، شب که از مطالعه خارج می شوید آخر شب محاسبه کنید امروز چند تا کار خلاف (نعوذ بالله ان شاء الله که نیست ) امروز چند تا (نعوذبالله ) غیبت کردم ، به چند تا عالم جسارت کردم .

می دانید که اگر یک کلمه ، یک کلمه به یکی از مراجع اسلام اهانت بشود

، آنها اولیاء خدا هستند . باید هر قدمی که در راه تحصیل برداشته می شود اگر عرض نکنم دو قدم ، لااقل یک قدم هم در باب تهذیب اخلاق ، در باب تحکیم عقاید ، در باب استقرار ایمان در قلب برداشته شود . اینها تفکر لازم دارد ، محاسبه لازم دارد ، مراقبه لازم دارد . آقایان باید مراقبه کنند ، باید مراقبت کنند خودشان را ، از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند . نفس انسان سرکش است ، یک آن از آن غافل بشویم (نعوذ بالله ) انسان را به کفر می کشد اگر غافل بشود انسان . شیطان راضی نیست به فکر ما ، او کفر ما را می خواهد ، او می خواهد همه را منتهی کند به کفر ، منتها از معاصی کوچک می گیرد و کم کم وارد می کند در بزرگتر و کم کم در بزرگتر و کم کم بالاتر تا برسد به آن جا که خدای نخواسته انسان را منحرف کند اصلا از اسلام . باید مراقبت کنید آقا از خودتان ، باید از اول صبح که از خواب پا می شوید ، یا اول اذان یا عشا یا قبل از اذان که پا می شوید از خواب طویل باید مراقب خودتان باشید . در این مجتمع باید مراقبت کرد ، در این اجتماعات ، در این اجتماعات دو تایی ، چهار تایی ، پنج تایی ، ده تایی باید مراقبت کرد ، احترام کرد از بزرگان ، احترام کرد از رفقا ، احترام کرد از مؤ منین لسان . . . . (نعوذ

بالله ) نداد ، اشکال مناقشه بیجاانسان نکند . اگر فرض بفرمائید شما در نظرتان یک کسی یک کاری انجام می دهد یا انجام نمی دهند و ناگوار است در نظر شما . . . . است . نباید انسان همین طور بدون این که توجه کند به مطلبی ، یک وقت خدای نخواسته جسارت کند به یک مومنی ، به یک مسلمی ، به یک طلبه ای ، به یک اهل علمی ، فرضا از این که به یک عالمی ، فرضا از این که به یک مرجعی . اینها باید مواظبت کرد ، انسان باید خودش را مواظبت کند ، حفظ کند این جهات را تا موفق بشود .

ایام کهولت ، زمان غلبه جنود ابلیس در باطن و دشواری تهذیب نفس

شما بعدها مسؤ ولیت بزرگی به عهده شما است . عالم یک شهر بشوید مسؤ ولیت یک شهر را دارید . ان شاء الله عالم یک مملکت بشوید مسؤ ولیت آن مملکت را دارید . مرجع یک امت بشوید مسوولیت آن امت را دارید . از حالا شالوده این معنا را که بتوانید در این وقت مسوولیت خودتان را و دین خودتان را ادا کنید ، از حالا باید به فکر این مطلب باشید . بخواهید که خوب حالا درسمان را می خوانیم و بعدها ان شاء الله بعد از این که پیر شدیم ان شاء الله وارد می شویم در تهذیب اخلاق ، این امکان ندارد ، امکان ندارد که بتوانید . هر قدر در جوانی انسان مهذب شد ، شد . اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و

دشمن قوی ، اراده انسان ضعیف می شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی ، ممکن نیست دیگر آن وقت ، اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است . از حالا به فکر باشید ، از جوانی به فکر باشید . الان هر قدمی که شما بر می دارید رو به قبر است . هیچ ، هیچ مطلبی ندارد ، هیچ اشکالی ندارد . هر دقیقه ای که از عمر شریف شما می گذرد یک مقداری به قبر و آن جایی که از شما سؤ الات خواهند کرد و همه مسؤ ول خواهیم بود ، دارید نزدیک می شوید . فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر بکنید ، 120 ساله نداریم ، ممکن است 25 ساله انسان بمیرد ، ممکن است 50 ساله بمیرد یا 60 ساله بمیرد ، هیچ سندی ندارد ، ممکن است همین حالا خدای نخواسته ، سندی نیست ، باید فکر کنید ، باید در این مطالب تاءمل کنید ، مراقبه کنید . اخلاق خودتان را مهذب کنید ، مهذب تر کنید ان شاء الله ، اعمال خودتان را منطبق با اسلام کنید ، با احکام اسلام کنید تا ان شاء الله موفق بشوید و در تحت بقعه مطهره مولی سلام الله علیه - انوار علم به شما آن علمی که رضای خدا در آن است ، آن علمی که نور است ، آن علمی که شما را نزدیک می کند به خدای تبارک و تعالی به شما عنایت بشود .

آن خودش یک ریاضت است و شما هم که دارید ریاضت می کشید ، این ریاضت هم روی آن ریاضت .

از خداوند تعالی توفیق همه آقایان را مسالت می کنم . از خداوند تعالی عزت و عظمت اسلام و مسلمین را مساءلت می کنم . از خداوند تعالی عزت و عظمت مراجع اسلام را مساءلت می کنم . از خداوند تعالی طول عمر مراجع اسلام را مساءلت می کنم . از خدای تبارک و تعالی تهذیب اخلاق محصلین را مساءلت می کنم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 1343

تلگراف امام خمینی به اقای منتظری

بسم الله ارحمن الرحیم

حال اینجانب بحمدالله بد نیست لکن برای حوزه علمیه قم نگران هستم خوف آن است که اگر غیبت اینجانب طولانی شود آقایان فضلا تزلزل پیدا کنند . از خداوند اصلاح امور را خواستارم . جنابعالی به حضرات افاضل ایدهم الله تذکر دهید که اینجانب کمال میل را دارم که در بین آنها باشم و در شادی و غم آنها شریک باشم فضلای اعلام قم که حقا وفاداری خود را اثبات فرمودند مایه امید اینجانب می باشند و چشم من به وجود آنها روشن است در اول وقت رفع منع به خواست خداوند تعالی خود را در بین آنها خواهم دید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3 / 8 / 44

پاسخ امام خمینی به نانمه حضرت آیت العظمی نجفی مرعشی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای نجفی دامت برکاته

به عرض عالی می رساند مرقوم محترم به وسیله آقازاده محترم ایده الله تعالی واصل و موجب تشکر گردید ، سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است . حقا باید از مساعی جمیله ملت محترم ایران و حضرات مراجع و علماء اعلام و افاضل گرام حوزه های مقدسه علمیه ، خصوصا حوزه مقدسه قم تشکر کنم و از خداوند تعالی عظمت و عزت همه را خواستار شوم .

تشرف حقیر به اعتاب مقدسه ، گر چه فوزی است عظیم ، چه از لحاظ زیارت اعتاب مقدسه ائمه اسلام علیهم الصلوه والسلام وچه از لحاظ تشرف به حضور حضرات مراجع عظام و علماء اعلام و افاضل گرام حوزه علمیه نجف اشرف و کربلای معلا و دیگر اعتاب مقدسه لکن اهمیت موقف در ایران ایجاب می کند که در

صورت رفع منع از خدمتگزار به ملت محترم و استقلال مملکت به اسرع وقت مراجعت نموده ، در غم و شادی ملت محترم ایران عموما و حضرات اعلام خصوصا شریک باشم . امید است که حضرات فضلاء عظام و مشتغلین حوزه های مقدسه علمیه ، خصوصا حوزه قم کما فی السابق به تحصیل علوم دینیه و ترویج دیانت مقدسه ادامه دهند و هیچ گونه تزلزلی به خود راه ندهند . از خداوند تعالی توفیق و تاءیید آنها و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم . از جناب عالی در مظان استجابت دعوات ، امید دعای خیر برای حسن عاقبت خواستار است .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی در رابطه با شایعه اختلاف بین امام و قشر دانشجو

اخیرا در ایران شایع کرده بودند که اینجانب اجازه ندادم نماینده دانشجویان مقیم اروپا را که برای ملاقات من آمده بودند ، ملاقات حاصل شود و نیز جمعی که به نمایندگی از مسلمین مقیم اروپا آمده اند ، بدون ملاقات برگشته اند و از این قبیل مطالب ، با آنکه مطلب خلاف واقع بوده است و ممکن است این نحو شایعات از دستگاه باشد برای نگران نمودن جوانان دانشگاهی و ایجاد شکاف بین اینجانب و آنها ، خوب است رفع این سوء تفاهم را خود آقایان دانشجویان مقیم اروپا بنمایند ، چون دستگاه از این نحو امور استفاده می کند

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1346

پاسخ امام خمینی به نامه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

با وجود تمام بلیات ، بیداری ملت از خواب چند صدساله مایه سربلندی است

بسم الله الرحمن الرحیم

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

مرقوم آقایان محترم ایدهم الله تعالی از گزارش دهمین جلسه سالانه اتحادیه و رونوشت مکتوب به طلاب محترم علوم دینیه ایدهم الله تعالی واصل و موجب مزید تقدیر و امید گردید .

اینجانب در این لحظات آخر عمر و دست به گریبان بودن با مشقت ها و بلیات فراوان همه جانبه و نگرانی های جانفرسا از اخبار ناگوار ایران و روزافزون بودن رنج ها و بلیات وارده بر ملت نجیب مسلمان و برادران دانشجوی قدیم و جدید و وضع رقت بار عمومی و فقدان وسایل اولیه زندگی در بسیاری از نقاط و طغیان فساد و بی فرهنگ در دستگاه جبار و اشاعه فحشا و بی عفتی خصوصا در مرکز کشور و عقب افتادگی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با لاف های پوچ فریبکار و مهار کردن منحرفان و استعمارطلبان ، مراکز علم و مساجد و محافل

مسلمین و مراسم حج بیت الله الحرام را و سست کردن عقاید اسلامی به واسطه سپاه های معلوم الحال و صرف بیت المال بر ضد مصالح اسلام و ملت و تاراج درآمدها و ذخایر ملی و از همه بالاتر سلطه بی چون و چرای دول استعمارگر راست و چپ و عمال خبیث صهیونیستی آنها بر جان و مال ملت و ناامنی عمومی ناشی از سازمان به اصطلاح امنیت و حبس ها و تبعیدها و اعدام های بدون مجوز و غیر قانونی جابرانه و شکنجه ها و تعزیرهای وحشیانه غیر انسانی و دیگر مصیبت ها ، از اینکه احساس می کنم طبقات جوانان غیور دانشجوی قدیم و جدید داخلی کشور و خارج و روشن ضمیران سایر طبقات ملت شریف مسلمان ایدهم الله تعالی از خواب گران چند صد ساله که به نغمه های خواب آور عمال خبیث استعمار بر ملت ها غلبه کرده بود ، بیدار شده اند و در فکر چاره هستند و از پیوستگی دانشجویان مدارس قدیم و دانشگاه ها و همکاری آنها و سایر طبقات بیدار در این نهضت مقدس اسلامی که به خواست خداوند متعال منتهی به قطع ایادی اجانب و استعمارخواهان و غربزدگان خواهد شد ، احساس مسرت و سربلندی می کنم .

پیوستگی ملت اساس و زیر بنای شکست نهائی چپاولگران

این پیوستگی ، قدم اول است که به رغم اجانب و نوکران چشم و زبان بسته آنها ، در راه آزادی ملت های زیردست برداشته شده و اساس و زیر بنای شکست نهائی چپاولگران و عمال خبیث کسانی است که با تبلیغات مسمومه سالیان دراز شما برادران و فرزندان ملت را مانند دشمنان ستمگر ملت های ضعیف ،

بر مرکب آمال به تاخت و تاز و بند کشیدن ملل اسلامی و مکیدن خون آنها با کمال امنیت و آرامش خاطر اشتغال داشتند .

گرایش ملت به اسلام ، آتیه درخشانی را نوید می دهد

اکنون که می بینم شما فرزندان عزیز شاهراه اساس را یافته و بر پایه وحدت اسلامی به هم پیوسته اید و نور تابناک قرآن مجید (دستور آزادی ملل ضعیف و راهنمای چگونگی نهضت مردان تاریخ و پیمبران پاک در هر عصری بر ضد ستمگران و استثمار و استعمار پیشگان ) بر قلب شما پرتو افکنده است ، به خود نوید می دهم که به خواست خدای بزرگ آتیه درخشان زندگی نزدیکی در انتظار ملل مظلوم است .

از پا ننشینید تا خفتگان را بیدار سازید

بر شما جوانان روشنفکر است که از پا ننشینید تا خواب رفته ها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش کردن خیانت ها و جنایت های استعمارگران و پیروان بی فرهنگ آنها غفلت زده ها را آگاه نمائید و از اختلاف کلمه و تفرقه و هواهای نفسانی که راس همه فسادهاست احتراز کنید و به خداوند تبارک و تعالی روی نیاز آورید که شما را در این راه هدایت فرماید و با جنود فوق طبیعت کمک کند . (انه قال ولی قد یر قال الله تعالی و قدس والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله مع المحسنین ) .

از خداوند متعال قطع ایادی اجانب و عمال آنها و توفیق و تایید کسانی که در راه اهداف عالیه قرآن کریم و اسلام عزیز همت گماشته و مردانه قیام کرده اند خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27 / 1 / 46

نامه سرگشاده امام خمینی به هویدا

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

جناب آقای هویدا لازم است نصایحی به شما بکنم و بعضی از گفتنی ها را تذکر دهم ، چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه . در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکائی ها که اساس استقلال کشور را در هم شکست ، از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید به سر می برم ، مراقب مصیبت هائی که به ملت مظلوم و بی پناه ایران واردشود ، بوده ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می گذرد کم و بیش

مطلع شده و رنج برده ام .

موجب کمال تاسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریبا از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه های غیر آزاد و بعضی نوشته های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم روزافزون است . نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سر تا پا گزاف ، بازار سیاه برای اجانب است و ملت را به حالت فقر و عقب افتادگی به اسم ملت مترقی ، نگهداشتن است . حکومت پلیسی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگی باشند ، حکومت قرون وسطائی ، حکومت سرنیزه و زجر و حبس ، حکومت اختناق و سلب آزادی ، حکومت وحشت و قلدری است . به اسم مشروطیت ، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام ، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است . با اسم تعالیم عالیه اسلام ، یک یک احکام اسلام را زیر پای گذاشته و اگر خدای نخواسته فرصت یابید ، خواهید گذاشت و با گزافه دعوی تعالی و ترقی ، کشور را به حال عقب افتادگی نگه داشته اید . اینها حقائق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روی بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می کنند ، احساس وظیفه کنند و از ریاکاری ها و سالوس بازی های شما گول نخورند .

جشن های غیر ملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل می شود و در هر

مرتبه مصیبت های جانگداز برای اسلام و مسلمین و ملت فقیر پای برهنه ایران به بار می آورد ، یکی ازآنهاست . با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بی پناه ، خرج های گزاف آنها گرفته می شود . یکی از جشن ها که من نمی توانم اسم روی آن بگذارم جز هوس و شهوت ، بازی با احساسات ملت ، گفته می شود چهارهزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بی واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذی شده ، خون دل فقرا خرج نامجوئی و خود کامگی است و تا این ملت در این حال است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده است ، هر روز برای شما عید و شادی و برای ملت بدبختی و نکبت است . تواءم با این جشن های نامیمون آنقدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن . شما در کاخ های مجللی که هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیون ها تومان خرج های گزاف که تصورش برای ملت ممکن نیست ، نشسته اید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذی نموده اید و ناظر فقر و گرسنگی ملت و ورشکستگی بازار و بیکاری جوانان فارغ التحصیل هستید ، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت ، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائیل بر شؤ ون اقتصادی کشور بلکه به طوری که گزارش داده اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می باشد ، ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات

نزدیک به مرکز ، چه رسد به دهکده های دور افتاده ، از قبیل آب آشامیدنی سالم حمام و وسایل بهداشت هستید ، ناظر ترویج فساد اخلاق ، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکده ها هستید ، ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذی و غارتگری ماءمورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید و بالاخره ناظر حبس ها و ارعاب ها و تهدیدهای غیر قانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازی های خجلت آور غوطه خورده و به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه می خوانید . چطور وجدان خود را راضی می کنید برای حکومت زودگذر اینقدر چاپلوسی از اجانب کرده ، ذخائر ملت را به رایگان یا به مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنی ملت بدبخت می کنید ؟ چرا راضی می شوید حکومت خود ، ملت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفی کنید ؟ نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است . رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب افتادگی است . آزاد نگذاشتن ملت برای انتخاب وکیل و نصب اشخاص معلوم الحال به دستور دیگران ، بی دخالت ملت دلیل ضعف و عقب افتادگی است .

شماها می دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد ، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید و اگر ده روز آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید ، جرائم شما بر ملا خواهد شد ، قدرت آزادی دادن ندارید (الخائن خائف ) . سلب آزادی مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح

امنیت سند عقب افتادگی است . هر چندی جشن گرفتن برای اموری که در کشورهای دیگر اسمی از آن نیست با تحمیل خرج های کمرشکن به ملت ، سند دیگری است . تسلیم به خواست های دولت پوشالی اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت ، سند ضعف و نوکری است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است . اعطاء مصونیت به اجانب ، سند بزرگ عقب افتادگی و بی حیثیتی و تسلیم بی قید و شرط است . شما می دانید با تصویب این طرح چه خیانتی به این مملکت و اسلام کرده اید و چه ضربه ای به استقلال این مملکت زده اید ؟ البته مخالف این طرح ، خائن و مستحق تبعید است !!

آقای هویدا نطق اسف انگیزی که مع الاسف طبع شده است متضمن بعضی اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه می زند که اینجانب از تذکرش عار دارم ، چرا جلوگیری از طبع و نشر این کتابها نمی کنید ؟ عمدا با حیثیت این کشور بازی می کنید یانمی توانید با این مغزهای معیوب ادارک کنید ؟

آیا علماء اسلام که حافظ استقلال و تمامیت کشورهای اسلامی هستند گناهی جز نصیحت دارند ؟ آیا حوزه های علمی غیر از خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهای اسلامی گناهی دارند ؟ اجانب اینها را سد راه نفوذ خود می دانند و به اضمحلال آنها کمر بسته و شماها مجری احکام دیگران و محکوم دلار هستید . کوبیدن حوزه های علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر قم و کشتار دسته جمعی 15 خرداد جز خدمت کورکورانه

به صاحبان دلار چه اسمی دارد ؟ فشار به مراجع اسلام و علماء اعلام و محصلین حوزه های علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه ای داشت ؟ آنهانمی خواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلام باشد تا ذخائر آنها را به یغما ببرند و کسی حرفی نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد ، آنها می خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و شماها مع الاسف مامور اجرا هستید ، مامور چشم و گوش بسته ، مامور بی چون و چرا . حوزه های علمیه ، سپاه دانش و اخلاق و درستی بوده و هست به معنای واقعی ، نه گزافه و صرف تبلیغ . شماها اگر دانش دوست هستید چرا حمله وحشیانه به مراکز دانش می کنید ؟ چرا مدرسه فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون می کشید ؟ چرا محصلین علوم دینیه را یک روز راحت نمی گذارید ؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این نحو معامله می کنید ؟ !

آقای هویدا من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم ، شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده اید ، اینقدر با حیثیت این ملت بازی نکنید ، به جای اینهمه گزافه و جنجال ، خدمتی به این سر و پا برهنه ها کنید یا لااقل اینقدر با بهانه های مختلف آنها را رنج ندهید ، از این کسبه بی بضاعت اینقدر اخاذی نکنید ، اینقدر برای ارضاء شهوات دیگران به علماء ملت

و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید ، با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین ، آواره کننده بیش از یک میلیون مسلم بی پناه ، پیمان برادری نبندید ، عواطف مسلمین را جریحه دار نکنید ، دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید ، اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید ، فرهنگ را فدای هوس ننمائید ، از خدای بزرگ بترسید ، دختران جوان گول خورده را به سربازخانه ها نبرید ، به نوامیس مسلمین خیانت نکنید . آیا این حقیقت تلخ را که قبلا انکار کردید و گوینده آن را مستحق تعقیب دانستید ، حالا هم که عمل کردید انکار می کنید ؟ آیا فجایع جشن بیست و پنجمین سال را و بی فرهنگی ها که در آن کردید منکر هستید ؟

از قهر خدا بترسید ، از قهر ملت بترسید ، با احکام خدای تعالی به نام دین مترقی بازی نکنید ، با اسم قرآن به احکام اسلام لطمه نزنید ، با حوزه دینیه به اسم سرباز وظیفه پوچ بی فایده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت ، این نحو سلوک وحشیانه نکنید و بالاخره علماء امت را وادار نکنید که با شماها به طور دیگر سلوک کنند . اینها شمه ای از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیای ملت و گفتنی زیاد است ، می گویم شاید شماها تنبیه شوید و به خود آئید شاید مراجع اسلام و علما و خطباء گرامی احساس وظیفه کنند ، شاید طبقه جوان و روشنفکر و اصناف مختلف بیدار شده احساس وظیفه

کنند ، شاید جوامع بشری و مدعیان بشر دوستی احساس وظیفه کنند ، شاید سازمان ملل و غیرآن ، بیش از این به نفع کشورهای بزرگ راضی نشوند ملل ضعیف پایمال شوند ، شاید هیاءت حاکمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند . (ان ربک لبالمرصاد والله من ورائهم محیط)

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

مهرماه سال 47

مصاحبه امام خمینی با نماینده الفتح درباره کمک به مجاهدان الفتح

سوال اول : حضرت پیشوای مجاهد ، نظر مبارک درباره دادن وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام به مجاهدان شجاعی که تحت فرماندهی جنبش (فتح ) در صفوف نبرد با دشمن و در میدان شرف می جنگند چیست ؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . اکیدا شایسته و بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکوات و سایر صدقات به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدااختصاص داد ، به مجاهدانی که در صفوف نبرد و فداکاری به منظور از بین بردن صهیونیسم کافر ضد بشری می جنگند و برای احیا و اعاده مجد و شرف اسلامی از دست رفته می کوشند و برای گرامی داشتن تاریخ شریف اسلامی نبرد می کنند و بر هر مسلمانی که به خدا و روز جزا ایمان دارد ، واجب است که تمامی قوا و نیروی خود را در این راه به کاربرد و سرانجام به احدی الحسنین شهادت یا پیروزی نائل آید . و بر شماست به خط آتش برای خونخواهی و زدودن لکه ننگ روی آورده و به یاری و مددی از ناحیه خداوند و پیروزی درخشانی که نزدیک است دست یابید و بشارت دهید مومنان را که خداوند پشتیبان هر تصمیم

مردانه و حق خواهان است . (نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین ) والله من وراء القصد .

برادران ما که به یاری خدای توانا پیروزی نهائی از آنان است ، یعنی مردان برجسته جنبش (فتح )و رزمجویانش نیروهای (العاصفه ) و دیگر فدائیان آزاده مجاهدان راه خداوند کمک به آنان با تمام نیروها و امکانات واجب است . والله ولی التوفیق .

سوال دوم : بعد از فروزان آتش انقلاب مقدس در سرزمین فلسطین و کسب دست آوردهای فراوان انقلابی به رهبری (فتح ) نظر حضرتعالی درباره برادران ما که در سنگرگاه ها و سرزمین های اشغال شده پایداری کنند چیست ؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . نخستین و آخرین نظر نسبت به برادران پایدار و رزمجوی ما اینکه به نحو پیگیر و خستگی ناپذیر به پیکار خویش ادامه دهند ، چه آنکه زندگی یعنی آرمان و مبارزه در راه آن (ان الحیوه عقیده و جهاد) . مطلبی که از نظر شیوه تفکر اسلامی هیچ جای تردید در آن نیست این است که مرگ از این زندگی ذلت بار بهتر است . بنابراین در وضع کنونی برای ما راهی جز ادامه پیکار با همه نیروها و امکاناتمان وجود ندارد تا عزت و شرافت خود و آیندگان را در طول تاریخ با عظمت اسلامی به دست آوریم . (و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم ) (هر قدر می توانید برایشان نیرو و سواره نظام آماده کنید تا بر دشمن خداوند خودتان چیره شوید . سوره انفال آیه 60 قرآن کریم . ) (ان تنصروا

الله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) . (اگر خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند و قدم های شما را استوار می دارد . سوره محمد آیه 7 قرآن کریم ) . (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین ) ( سست نشوید ، غمگین نشوید ، شما برترید اگر با ایمان باشید . سوره آل عمران آیه 139 قرآن کریم ) . (و لا تهنوا فی ابتغاء القوم ، ان تکونوا تاءلمون فانهم یاءلمون کما تاءلمون و ترجون من الله ما لا یرجون ) (در جستجوی دشمن سستی مورزید ، اگر شما رنج می برید آنها نیز مثل شما رنج می برند ، شما به خدا امیدی دارید که آنها ندارند . سوره نسا آیه 104 قرآن کریم ) پس ای مردان (فتح ) به سوی یاری الهی به پیروزی نزدیک بشتابید و مومنان را بشارت دهید .

سوال سوم : راجع به توضیح پیکار اوج گیرنده مسلحانه ای که در سرزمین مقدس فلسطین جریان دارد و اقدامات وحشیانه صهیونیستی و نتایج آن که بر ضد امت عربی و اسلامی به کار می رود نظر شریف حضرتتان را بیان فرمائید تا خلق مسلمان ما در همه کشورها ، کلیه نیروهای مادی و معنوی خود را بسیج کرده ، سرانجام در جهاد مقدس شرکت نمایند .

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . همانطور که قبلا خاطرنشان ساخته ایم ، این امر در این اوضاع و شرایط که بر اسلام و مسلمین می گذرد امریست واجب . پس از گردن نهادن به احکام مقدس اسلام هیچ امری را

بر مسلمانان واجب تر از این نمی دانم که با جان و مال خویش در راه گرامی داشتن اسلام به دفاع پردازند . هنگامی که می بینید خونهای برادران و خواهران بی گناه شما در سرزمین های مقدس فلسطین جاریست و هنگامی که مشاهده می کنید سرزمین های ما به دست صهیونیست های تبهکار ویران گشته ، در این شرائط هیچ راهی جز ادامه جهاد نمی ماند و بر همه مسلمانان واجب است که کمک های مادی و معنوی خود را در این جهاد مقدس صرف کنند و خداوند پشتیبان این اراده است . (والله من وراء القصد . )

سوال چهارم : اکنون که دست صهیونیست ها در کلیه شؤ ون حیاتی ایران مسلمان نفوذ کرده به نظر حضرتعالی بهترین راهی که ملت مسلمان

در ایران برای قطع ایادی صهیونیسم می توانند طی کنند کدامست ؟ جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . بهترین راه این است که مردم مسلمان ایران با همه امکاناتشان بکوشند داد و ستد خود را با صهیونیست های داخلی و غیر از آنان که در ایران هستند به طور کلی قطع نموده و از لحاظ روحی و مادی آنان را مستاءصل و بیچاره نمایند و تمامی روزنه های حیاتی را بر آنان تنگ سازند و علیه آنان به نبرد اقتصادی دست زنند و نیز در دیگر زمینه ها با آنان بجنگند تا سرانجام مجبور شوند کلیه روابط خود را با ایران و خلق مسلمان آن قطع کنند و در نتیجه ملت ایران بتوانند همه امکانات مادی و معنوی خویش را در اختیار این مجاهدان آزاده بگذارد . این شرائط دردناک بر

هر مسلمانی لازم می سازد که کلیه نیروهای خویش را برای آزاد نمودن سرزمین های اشغال شده و انتقام از اشغالگران به کار برد .

(والله ولی التوفیق ) (و خداوند ضامن موفقیت است . ) نکته ای که هیچ جای تردید در آن نیست اینکه وظیفه هر فرد مسلمانی که در دورترین نقاط جهان اسلامی بسر می برد همان وظیفه ای است که خلق مسلمان فلسطین بدان موظفند . (المسلمون ید واحده علی من سواهم یسعی بذمتهم ادناهم . ) (مسلمانان به مثابه یک دست واحدند که در مقابل هر که جز آنان است برافراشته است و همه در مسؤ ولیت عمومی یکسانند . ) تفرقه جوئی و نژادپرستی در کار نیست و بین ملت اسلامی هیچ گونه امتیازی وجود ندارد جز تقوا و پرهیزکاری . (ان اکرمکم عند الله اتقیکم و الله حسبنا و نعم الوکیل . ) (مسلما گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست و خداوند برای ما کافی است و او چه خوب سرپرستی است . )

تاریخ : 18 / 3 / 46

پیام امام خمینی خطاب به دول و ملل اسلامی

در مورد خطراسرائیل و وظائف دول اسلامی وظیفه مسلمانان ، تحریم و دفع اسرائیل

بسم الله الرحمن الرحیم

کرارا دولت های اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری نموده ام در مقابل اجانب و ایادی آنها که می خواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولت های اسلامی ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آنها استفاده کنند .

کرارا دولت ها را به خصوص دولت ایران را از اسرائیل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم ، این ماده

فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشه های فسادش هر روزی ممالک اسلامی را تهدید می کند ، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود . اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است ، کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مخالفت با اسلام است ، رابطه با اسرائیل و عمال آن چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی حرام و مخالفت با اسلام است ، باید مسلمین از استعمال امتعه اسرائیل خودداری کنند . از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین را خواستار است .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21 / 6 / 46

پاسخ امام خمینی به حجت الاسلام سید رضا سعیدی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقه الاسلام آقای سعیدی دامت افاضاته ، گمان می کنم از جنابعالی یک مکتوب واصل شده باشد که جواب نداده ام ، از قراری که آقای منتظری مرقوم داشته اند ، فرموده اید چند نامه فرستاده ام که جواب نرسیده است ، در هر صورت سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است . اگر قصوری در مکاتبات میشود ، ان شاء الله تعالی در علاقه به امثال جنابعالی ایدکم الله تعالی قصوری نیست ، امید است خداوند تعالی هر چه بیشتر به امثال جنابعالی توفیق خدمت بدهد . از جنابعالی امید دعای خیر برای حسن عاقبت دارم . والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8 / 4 / 46

پاسخ امام خمینی به حجه الاسلام سید محمدرضا سعیدی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقه الاسلام آقای سعیدی دامت افاضاته مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است . ان شاء الله حال مریض ها بکلی خوب شود . جنابعالی عیادت از آنها بکنید ، تعویق در معالجه بیش از این بی مورد است از خداوند تعالی سلامت آنها را خواستار است . از جنابعالی امید دعای خیر برای حسن عاقبت دارم . از سلامت خودتان و حال مریض ها مطلعم نمائید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

کسب اجازه از امام خمینی در مورد نحوه پرداخت وجوه شرعیه

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت مستطاب آیت الله العظمی جناب آقای خمینی ادام الله ظله العالی - پس از تقدیم عرض سلام و اداء مراسم تحیت محترما معروض می دارد:

بفرمائید کسانی که سابقا از حضرتعالی اجازه سهم مبارک امام علیه السلام داشته اند و در سال های گذشته در منابر بیاناتی به نفع دستگاه حاکمه و بر خلاف شرع و اعمالی ناشایسته و بر خلاف شرع اقدس از آنها سرزده آیا همچنان بر راه خود باقی هستند و می شود به آنها سهم مبارک امام علیه السلام داد یا خیر ؟

ادام الله بقاءکم

پاسخ امام :

بسمه تعالی

کسانی که از دستگاه ظلم تائید کرده اند یا می کنند و بر خلاف شرع مطهر عمل می کنند اگر اجازه ای از اینجانب دارند از درجه اعتبار ساقط است و مومنین به آنها از وجوه شرعیه سهم مبارک امام علیه السلام ندهند . اعاذنا الله تعالی من شرور انفسنا

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4 / 1 / 1347

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین و

لعنه الله علی اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب عماد العلما الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج شیخ مرتضی مطهری دامت افاضاته ، مجازند در امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت ولی امر - عجل الله تعالی فرجه - از مقتضای فقیه جامع الشرایط منوط به اذن اوست . فله التصدی لما ذکر مع مراعات الاحتیاط و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه السلام و صرف نصف آن را در مواردی که برای علو اسلام و ترویج احکام مقدسه و تشیید مبانی دین حنیف مفید است و ایصال نصف دیگر را نزد حقیر برای صرف در حوزه های مهمه اسلامی و وکیل هستند ، در دستگردان نمودن و امهال به مقدار صلاح و اخذ و صرف و ایصال به نحوی که مذکور گردید . و اوصیه ایده . الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التجنب عن الهوی والتمسک بعروه الاحتیاط فی الدین و الدنیاوارجو من جنابه ان لا ینسانی من صالح دعواته و السلام علیه و علی اخواننا المومنین و رحمه الله وبرکاته .

روح الله موسوی خمینی

نامه امام خمینی به استاد مطهری

بسمه تعالی

پس از اهداء سلام و تحیت مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار ، مطالبی که مرقوم شده است بسیاری از آن مورد نظر بوده است ، امید است توفیق پیدا شود که از مفاسد جلوگیری شود . اینکه من از دور بودن شما از حوزه قم و اینطور دور بودن بعضی آقایان که خوب بود در این اوضاع آشفته و هرج و مرج حوزه ها از آنها استفاده کنند ، من ناراحتیم برای همین

مفاسد منتظره است ، اشخاصی را که اسم برده اید این مشکل را حل نمی کنند ، اگر به مشکل به واسطه دخالت بعضی از آنها که طبقه جوان از امثال آنها ناراحت هستند اضافه نکنند ، قضیه شورا و اجتماع ارباب حل و عقد نیز عقده ای را حل نمی کند بلکه چنین اجتماعی محقق نخواهد شد و من تجربه بلکه تجربه ها دارم ، آنچه در راس مفاسد است همان امر سوم است که اشاره کرده ام که حوزه از درون تهدید می شود ، باید آن علاج شود و علاجی جز آنکه شخصیت هایی که مورد قبول باشند و از حیث معلومات قابل عرضه باشند در حوزه ها باشند و آنها این کار را بدست گیرند ، شما برای انتخاب این اشخاص بهتر خبره هستید و می توانید اشخاص را پیدا کنید که ولو به نحو نوبت ، تمام ایام حوزه را اشغال کنند و به تدریج در روحیه ی جوانها موثر شوند ، من در نامه ای که اخیرا در جواب اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا نوشته ام به طور تفصیل مسائل اصلیه را توضیح داده و راه را نشان داده و مفاسد این عقیده ی فاسد را که علوم دینیه بلکه فرهنگ جدید نیز بی فایده است تذکر داده ام و شاید اگر مجالی پیدا شد ضمن پیامی به حوزه قم تفصیل دهم ، لکن تذکر تنها کافی نیست و باید عملا این انحرافات را جلوگیری کرد و آن به همت شخصیتها که از آنجمله شما هستید باید انجام گیرد . حضرات آقایان هم که به حمدالله تنبه پیدا کردند

و مسیر خود را قدری عوض کردند ، امید است که مورد توجه طبقات قرار گیرند و اختلافات و تفرقه ها از بین برود یا لااقل تخفیف پیدا کند .

روح الله موسوی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک پیشوای مجاهد و عظیم الشان حضرت مستطاب حجه الاسلام والمسلمین آیت الله العظمی آقای خمینی ادام الله ظله العالی

پیشوای جلیل القدر:

از نظر مبارک پوشیده نیست که دست خیانت و جنایت پیشه کفار حزبی یهود بر مسجد اقصی و زمینهای اسلامی دیگری مستولی گشته و مسلمانان بی گناه آن سامان را آواره بیابان نموده است و اکنون به منظور استخلاص اماکن مقدسه و استرداد زمین های اسلامی جز مقاومت مسلحانه که به نام عملیات فدائی خوانده شود ، چاره ای نیست و در چنین شرائط و زمینه ای ، آیا مسلمانانی که توانائی حمل سلاح و جهاد داشته یا آنان که قدرت کمک مالی با مجاهدین را دارند ، می توانند از این خدمت دینی سرپیچی نموده و اوضاع را نادیده بگیرند ؟ و آیا جایز است که متمکنین در مقابل این خطر خانمان برانداز همچنان آرام نشسته و از برای راندن کفار از زمین اسلامی قدمی برنداشته و اقدامی نکنند ؟ و در صورت وجوب مقاومت ، آیا جایز است از مورد حقوق شرعیه از قبیل زکوه و غیر در مورد مسلح نمودن مسلمانان و تربیت آنان استفاده کرد یا خیر ؟ متمنی است رای مبارک را در این باره بیان فرمایند . ادام الله ظلکم

دسته ای از فدائیان

تاریخ : 6 / 6 / 1347

پاسخ امام خمینی به نامه گروهی از فدائیان در مورد صرف حقوق شرعیه در راه مبارزه با اسرائیل

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا هم تذکر داده ام که دولت غاصب اسرائیل با

هدفهائی که دارد برای اسلام و ممالک مسلمین خطر عظیم دارد و خوف آن است که اگر مسلمین به آنها مهلت دهند ، فرصت از دست برود و جلوگیری از آنها امکان پذیر نشود و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است ، لازم است بر دول اسلامی بخصوص و بر سایر مسلمین عموما که دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند و جایز است از محل زکوات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند . از خداوند تعالی مسئلت می نماید که موجب تنبه و بیداری مسلمین را فراهم فرماید و دفع شر اعداء اسلام را از بلاد مسلمین بفرماید .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/8/47

نامه امام خمینی به حجت الاسلام سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند مرقوم شریف واصل شد ، سلامت و بقای جناب عالی را خواستار است . از زحمات جناب عالی که با کناره گیری اکثر ، باز خود را به زحمت می اندازید متشکرم . امید است خداوند تعالی به جناب عالی اجر عنایت فرماید (انه ولی الفضل ) از جناب عالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

نامه امام خمینی به حجت الاسلام سعیدی

بسمه تعالی

خدمت ذیشرافت جناب مستطاب سیدالعلماء الاعلام آقای سعیدی دامت افاضاته

مرقوم محترم واصل ، با آنکه گمان می کنم جواب داده ام لکن چون در جزء مکتوبات جواب نداده بودم احتمال عدم جواب می رفت و در هر صورت از قراری که بعضی از مریدهای جنابعالی اظهار داشتند بحمدالله تعالی توفیق کامل برای تربیت مومنین و ترویج دیانت مقدسه برای جنابعالی حاصل شده است . من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم می آید که شاید نتوانم عواطف درونی را آنطور که هست ابراز کنم . خداوند متعال قادر است که شماها خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهره مند فرماید . من در این آستان قدس به اسلام و مسلمین عموما و به حضرات علماء اعلام و خدمتگزاران به دیانت مقدسه خصوصا دعا می کنم و عظمت آنها را از خداوند تعالی در جوار قبر مطهر مولی علیه الصلوه والسلام می طلبم . رجاء آن دارم که مشمول ادعیه خالصه جنابعالی باشم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14 / 8 / 47

نامه امام خمینی به حجت الاسلام سعیدی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقه الاسلام آقای سعیدی دامت افاضاته

مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است . راجع به مساجد قبلا هم مطلع شده بودم حتی گفته شد که برای مسجد سید عزیزالله هم تعیین شده است ولی صحت آن رانمی دانم . در هر صورت سنگرها را حتی الامکان نباید از دست داد و قیام به وظایف به مقدار امکان لازم است و اگر کوتاهی در آن نکنیم باکی

نیست ، فرضا با شکست ظاهری مواجه شویم ، لکن رضای خدای تعالی را اگر موفق شویم جلب کنیم امور دیگر سهل است . اینجانب لحظات آخر عمر را می گذرانم و از اوضاع عمومی و خصوصی حوزه های علمیه نگران و نمی دانم با آن تندروی های آنها و این سهل انگاری ماها امر به کجا منجر می شود . ( والذی یوجب التسکین فی الجمله ان للبیت ربا) و این رشته بحمدالله گسستنی نیست ، هر چه باریک شود . شما طبقه جوان ماءیوس نباشید و با اراده و عزم راسخ مهیای خدمت و فرصت باشید . سلف صالح ما رضوان الله علیهم فرصت عجیبی را در موقع رفتن سلف خبیث از دست دادند و پس از آن هم فرصت هائی بود و از دست رفت تا این مصیبت ها پیش آمد و تا این شجره خبیثه برپاست امید خیری نیست از خداوند تعالی اصلاح حال مسلمین و خصوص حوزه های دینیه و بیداری آنها را خواهانم . از جنابعالی امید دعای خیر دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ امام خمینی به نامه آقای محمد رضا حکیمی

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام محمدرضا حکیمی دامت افاضاته

گر چه جناب آقای آزرم را ملاقات نکرده ام لکن تا اندازه ای از روحیات ایشان اطلاع دارم ، قبلا هم پس از انتقال به عراق قطعه شعری که حاکی از افکار ایشان تا اندازه ای بود ملاحظه نموده ام . اینک نیز پیام بلندپایه را دیده و از ایشان تقدیر می کنم . اینجانب روزهای آخر عمر را می گذرانم و مع الاسف نتوانستم خدمتی به اسلام عزیز و مسلمین بنمایم ، ملت هائی که با

جمعیت بسیار انبوه و اراضی بسیار وسیع و ذخائر بسیار گرانبها و سوابق بسیار درخشان و فرهنگ و قوانین آسمانی در تحت اسارت استعمار با گرسنگی و برهنگی و فقر و فلاکت و عقب ماندگی دست به گریبان و در انتظار مرگ نشسته اند . دولت ها که به دست استعمار تشکیل می شوند جز در خدمت آنهانمی توانند باشند .

اختلافات موجوده در بین سران دول اسلامی که میراث ملوک الطوایفی و عصر توحش است با دست اجانب برای عقب نگاه داشتن ملت ها ایجاد شده است ، مجال تفکر در مصالح را از آنها سلب نموده است ، روح یاءس و ناامیدی که به دست استعمار در ملت ها حتی در رهبران اسلامی دمیده شده است آنها را از فکر در چاره جوئی باز داشته است . امید است طبقه جوان که به سردی ها و سستی های ایام پیری نرسیده اند با هر وسیله ای که بتوانند ملت ها را بیدار کنند ، با شعر ، نثر ، خطابه ، کتاب و آنچه موجب آگاهی جامعه است حتی در اجتماعات خصوصی از این وظیفه غفلت نکنند ، باشد که مردی یا مردانی بلند همت و غیرتمند پیدا شوند و به این اوضاع نکبت بار خاتمه دهند . باید جوان های تحصیل کرده از این هیاهوی اجانب خود را نبازند و سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور استعمار برای آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند . باید اشخاص بیدار تولید مثل کنند و هر چه بیشتر هم فکر و هم قدم پیدا کنند و صفوف خود را فشرده

کنند و در ناملایمات پایدار و جدی و قوی الاراده باشند و از تواصی به حق و تواصی به صبر که دستوری است الهی ، غفلت نکنند . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم . سلام اینجانب را به آقای آزرم و هر کس که در فکر چاره است ابلاغ نمائید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11 / 10 / 1348

پاسخ امام خمینی به نامه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان در اروپا

بسمه تعالی

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان در اروپا ایدهم الله تعالی

مرقوم مورخ 23 شهر رمضان المبارک واصل گردید و از مضمونش مطلع شدم ، جای تقدیر و تشکر است که طبقه جوان تحصیل کرده توجه به این مسائل دارند و در صدد چاره هستند . مع الاسف تاکنون دست خیانت استعمار به وسائل مختلفه فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسائل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده ، طبقه جوان را به روحانیین و اینها را به آنها بد معرفی نموده و در نتیجه وحدت فکری و عملی از بین رفته و راه را برای مقاصد شوم اجانب باز نموده است و تاسف بیشتر آنکه همین دستگاه های مرموز نگذاشته اند طبقه تحصیل کرده به احکام مقدسه اسلام بخصوص قوانین تشکیلاتی و اجتماعی و اقتصادی آن توجه کنند و با تبلیغات گوناگون وانمود نموده اند که اسلام جز احکام عبادی مطلبی ندارد ، در صورتی که قواعد سیاسی و اجتماعی آن بیشتر از مطالب عبادی آن است . اینجانب اکنون روزهای آخر عمر را می گذرانم و امید دارم که خداوند تعالی به شما طبقه تحصیل کرده توفیق دهد که در راه مقاصد اسلامی که

یکی از آن قطع ایادی ظالمه و برانداختن ریشه استبداد و استعمار است کوشش کنید و قوانین آسمانی اسلام را که برای تمام شؤ ون زندگی از مبدا وحی نازل شده است و عملی تر و سودمندتر از تمام فرضیه هاست مطالعه کنید و در تحت تاثیر تبلیغات مغرضانه اجانب واقع نشوید . از خداوند تعالی توفیق شما و عظمت اسلام و مسلمین را خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نورجلد 1 صفحه 152

تاریخ : 10 / 3 / 1349

پاسخ امام خمینی به نامه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان در اروپا

بسمه تعالی

پس از اهدای سلام ، پیام ششمین کنگره سالانه اتحادیه واصل شد . توجه نسل جوان به شناسائی و شناساندن چهره واقعی اسلام موجب تقدیر است . ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات چند صد ساله اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم . کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله ، با اسم اسلام دوستی و شرق شناسی پرده های ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماری ها و نقاشی ها ، ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومت های جائرانه ضد اسلام اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعه ها تحویل داده اند و چهره واقعی اسلام را در پشت این پرده ها پنهان نگاه داشته ، به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری حتی مسلمین بفهمانیم . باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت . شما نسل جوان موظف هستید غربزده ها را از

خواب بیدار کنید و فجایع حکومت های ضد انسانی آنها و عمال آنها را بر ملا نمائید و طرز حکومت اسلام را که مع الاسف بسیار عمر کوتاهی داشت و در همان چند صباح راه و روش اسلام را در ولایت و والی روشن کرد ، به جوامع عموما و به فرزندان اسلام خصوصا گوشزد کنید و صفوف خود را فشرده تر نمائید .

از خداوند متعال توفیق همه را برای خدمت به اهداف اسلام خواستار است .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : مرداد 1349

متن تلگراف امام خمینی در پاسخ به تسلیت نامه فضلا و محصلین علوم اسلامی درمورد شهادت حجه الاسلام سعیدی

هجوم سرمایه داران شرق و غرب برای اسارت ملت مظلوم ایران

بسمه تعالی

خدمت عموم فضلا و محصلین حوزه های علیمه ایدهم الله تعالی

حوادث اخیر ایران که قتل فجیع مرحوم سعیدی مترتب بر آنهاست ، موجب کمال تاثر است . این تنها مرحوم سعیدی نیست که با این وضع اسف انگیز در گوشه زندان از پای در می آید بلکه چه بسا افراد مظلوم و بی گناه به جرم حقگوئی در سیاه چال های زندان مورد ضرب و شتم و شکنجه های وحشیانه و رفتار غیرانسانی قرار می گیرند . این خوان یغما که مدت هاست مورد هچوم چپی و راستی قرار گرفته و گاهی با صراحت تقسیم گردیده ، اکنون با عناوین دیگر با کمال عوامفریبی نقشه کشی شده و مورد تقسیم قرار گرفته است . از طرفی کارشناسان چپی که مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامی است به اسم تاسیس کارخانه ذوب آهن ( که نفع آن برای استعمار و کسب وجهه دستگاه جبار بیشتر از نفعی است که به ملت می رسد) و از طرف دیگر کارشناسان و سرمایه داران بزرگ آمریکابه اسم عظیم ترین سرمایه

گذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به ایران هجوم نموده اند ، سرمایه دارانی که بنا به نوشته بعضی از روزنامه ها هر لحظه از عمرشان ده ها هزار دلار قیمت دارد ، باید دید برای چه منظور در تهران اجتماع می کنند ؟ آیا برای غمخواری و انساندوستی است ؟ ! کسانی که دنیا را به خاک و خون کشیده اند و ده ها هزار انسان را برای شهوات به زیر خاک کرده اند در اینجا دوست صمیمی ما هستند ؟ !! یا نفوذ دولت ایران و عظمت شاه موجب این امر است ؟ ! (این را هم همه می دانند) یا سودجوئی سیاسی و اقتصادی با دامنه وسیع آن که پایگاهش ایران و دنبال آن سایر ممالک اسلامی و دیگر ممالک شرقی است از یک طرف و خودباختگی دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف دیگر موجب این بدبختی هاست ؟

ادامه حیات دستگاه جز فقر و فاقه برای ملت چیزی نخواهد گذاشت ملت ایران بداند که اگر خداوند متعال به این دستگاه خودباخته در مقابل اجانب و جبار در مقابل ملت ها مهلت دهد ، این آخرین چوب حراج نیست که به مخازن زیرزمینی و روی زمینی این کشور زده شده است ، باید منتظر بالاتر باشند ، اگر بالاتری باشد . اکنون زراعت ، صنعت ، معادن ، منابع جنگلی و حتی توزیع متاع در سراسر کشور و جلب سیاحان را در اختیار آنان خواهند گذاشت و برای ملت ایران جز باربری و کارگری برای سرمایه داران و ذلت و فقر و فاقه چیزی نخواهد ماند .

بر عموم است که مخالفت ملت با قراردادهای استعماری را به دنیا برسانند

شما از خواب هایی که برای این کشورها دیده اند اطلاع ندارید ، اینجانب کرارا خطر دولت اسرائیل و عمال آن را به ملت گوشزد کردم که باید مقاومت منفی کنند و از معاملات با آنها احتراز جویند ، اکنون راه را برای مصیبت بزرگتری باز کرده اند و ملت را به اسارت سرمایه داران می خواهند در آورند . بر رجال دینی و سیاسی و جوانان مدارس دینی و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است که قبل از اجرا شدن این واقعه و نتایج مرگبار آن اعتراض کنند ، به دنیا برسانند که این قراردادها مخالف رای ملت است . اینجانب اعلام می کنم هر قراردادی که با سرمایه داران امریکا و دیگر مستعمرین بسته شود ، مخالف خواست ملت و مخالف احکام اسلام است ، وکلای مجلسین ایران چون منتخب ملت نیستند رای آنها قانونی نیست و مخالف قانون اساسی و خواست ملت است در این قضایا باید با نظارت مقامات بیطرف جهانی رفراندم شود تا خواست ملت معلوم گردد . من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را که برای حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد ، به ملت اسلام عموما و خصوص به ملت ایران تعزیت دهم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال کثیف استعمار را مسئلت می نمایم .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10 / 3 / 1349

پیام امام خمینی به زائرین بیت الله الحرام ایدهم الله تعالی

بر ملت اسلام است که در مراسم حج برای حل مشکلات مسلمین چاره جویند

بسمه تعالی

خدمت عموم زائرین بیت الله الحرام ایدهم الله تعالی

بعد از ابلاغ سلام و تحیات وافره :

اکنون که به واسطه سستی و سهل انگاری

ملت های اسلامی چنگال خبیث استعمار تا اعماق سرزمین های بزرگ ملت قرآن فرو رفته و تمام ثروت و مخازن بزرگ ما زیر قشر ملی بودن به کام آنان فرو می ریزد ، فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در می آورد و هر روز با نغمه تازه ، با اسامی فریبنده جوانان ما را منحرف می کند بر شما ملت عزیز اسلام که برای اداء مناسک حج در این سرزمین وحی اجتماع کرده اید لازم است از فرصت استفاده کرده به فکر چاره باشید ، برای حل مسائل مشکله مسلمین تبادل نظر و تفاهم کنید ، باید توجه داشته باشید که این اجتماع بزرگ که به امر خداوند تعالی در هر سال در این سرزمین مقدس فراهم می شود شما ملت مسلمان را مکلف می سازد که در اهداف مقدسه اسلام ، مقاصد عالیه شریعت مطهره و در راه ترقی و تعالی مسلمین و اتحاد و پیوستگی جامعه اسلامی کوشش کنید ، در راه استقلال و ریشه کن کردن سرطان استعمار همفکر و هم پیمان شوید ، گرفتاری های ملل مسلم را از زبان اهالی هر مملکت شنیده و در راه حل مشکلات آنان از هیچ گونه اقدامی فروگذار نکنید ، برای فقرا و مستمندان کشورهای اسلامی فکری کنید ، برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین از چنگال صهیونیسم ، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت چاره اندیشی کنید ، از مساعدت و همکاری با مردان فداکاری که در راه آزادی فلسطین مبارزه می

کنند غفلت نورزید . بر دانشمندانی که در این اجتماع شرکت می کنند ، از هر کشوری که هستند لازم است برای بیداری ملت ها بیانیه های مستدلی با تبادل نظر صادر کرده و در محیط وحی بین جامعه مسلمین توزیع نمایند و نیز در کشورهای خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بیانیه ها از سران کشورهای اسلامی بخواهند که اهداف اسلام را نصب عین خود قرار داده ، اختلافات را کنار گذاشته برای خلاصی از چنگال استعمار چاره بیاندیشند .

اختلافات سران کشورهای اسلامی عامل اصلی ایجاد مشکله فلسطین

اگر سران کشورهای اسلامی از اختلافات داخلی دست بردارند و با اهداف عالیه اسلام آشنا شوند و به سوی اسلام گرایش پیدا کنند ، این گونه اسیر و ذلیل استعمار نمی شوند ، این اختلافات سران کشورهای اسلامی است که مشکله فلسطین را بوجود آورده نمی گذارد حل شود . اگر هفتصد میلیون مسلم با این کشورهای عریض و طویل رشد سیاسی داشتند وبا هم متحد و متشکل شده در صف واحد قرار می گرفتند ، برای دولت های بزرگ استعمار ممکن نبود که در ممالک آنها رخنه کنند ، تا چه رسد به مشتی یهود که از عمال استعمارند .

کوشش عمال استعمار در ایجاد تفرقه بین مسلمین

در این اجتماع بزرگ حج که باید به نفع اسلام و مسلمین بهره برداری شود ، با کمال تاسف دیده می شود که بعضی قلم های مسموم عمال استعمار برای تفرقه صفوف مسلمین سالها است که بر خلاف مقاصد صاحب وحی در مرکز وحی اوراقی را به اسم (الخطوط العریضه ) و امثال آن نشر می دهند و به مستعمرین کمک می نمایند و می خواهند با دروغ و افتراء یک جمعیت قریب صد و پنجاه میلیون نفری را از صفوف مسلمین جدا کنند . جای تعجب است که حکومت حجاز چگونه اجازه می دهد این اوراق گمراه کننده در مرکز وحی پخش شود . بر ملت های اسلامی لازم است که از این گونه کتاب ها و نشریات تفرقه انگیز و استعماری اجتناب کنند و این اشخاص مخالف وحدت مسلمین را طرد نمایند و در این اجتماع مقدس حج اولا در مسائل اساسی اسلام و ثانیا در مسائل خصوصی کشورهای اسلامی تبادل نظر

کرده ، ببینند که در داخل کشورها با دست استعمار و عمال آن بر برادران مسلمان آنان چه می گذرد ، اهالی هر کشوری باید در این اجتماع مقدس گرفتاری های ملت خود را به مسلمین جهان گزارش دهند .

شمه ای از گرفتاری های ملت مظلوم ایران

اینک اینجانب به حکم وظیفه ، شمه ای از گرفتاری های ملت مظلوم ایران را تذکر دهم تا مسلمین جهان بدانند که به مردم بی پناه این کشور اسلامی چه می گذرد: آثار شوم استعمار در این مملکت از سایر ممالک اسلامی بیشتر به چشم می خورد ، اسرائیل که امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمان هاست و مدت هاست که با ملل مسلم در حال جنگ است ، به دست دولت خبیث ایران در تمام شؤ ون اقتصادی ، نظامی و سیاسی دخالت دارد و باید گفت ایران به صورت پایگاه نظامی اسرائیل و در واقع امریکا درآمده است . اجانب در این کشور به تمام معنی مصونیت دارند ولی علماء ، دانشمندان ، فرهنگیان و سایر طبقات از هیچ ظلمی مصون نیستند ، بازرگانان محترم یکی پس از دیگری ورشکست شده ، ظلم و فشار دستگاه حاکمه به شدت هر چه تمامتر گلوی این ملت مظلوم را می فشارد . اختناق ، حبس و زجر قرون وسطائی حکومت کند ، با اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و دیگر اسامی فریبنده مقاصد شوم استعمار همزمان با اشاعه فحشا در اعماق قصبات و دهات در جریان است ، مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد و می خواهند ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقب مانده نگه دارند

. با ادعای اسلام و تظاهر به مسلمانی کمر به نابودی اسلام بسته و احکام مقدسه قرآن را یکی پس از دیگری محو و نابود می کنند . علمای اعلام و محصلین علوم اسلامی در تحت فشار عمال استعمار دست و پا زنند . مدارس علوم دینیه ، مساجد و محافل اسلامی را می خواهند قبضه کنند و این برنامه را مقداری عملی کرده اند . با بهانه های بی اساس به دانشگاه ها حمله می کنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و سربازخانه می کشانند حوادث اخیر دانشگاه های ایران و یورش وحشیانه و بی رحمانه دستگاه جبار به دانشجویان ، سخت ما را متاسف ساخته ، این روش غیر انسانی نمونه دیگری از نقشه های استعمارگران برای سرکوبی دانشگاه ها و دانشجویان می باشد . من این اعمال چنگیزی و قرون وسطائی را شدیدا تقبیح می کنم و اطمینان دارم که دانشجویان غیور وطنخواه هرگز عقب نشینی نکرده تسلیم نخواهند شد .

ثمرات شوم انقلاب سفید

این انقلاب ننگین و خونین به اصطلاح سفید که در یک روز با تانک و مسلسل پانزده هزار مسلمان را آنطور که معروف است از پای در آورد ، روزگار ملت را سیاهتر ساخت . زندگی دهقانان و زارعین اسیر را بیشتر تباه کرد . اکنون در بسیاری از شهرستانها و اکثر روستاها درمانگاه ، دکتر و دارو وجود ندارد . از مدرسه ، حمام و آب آشامیدنی سالم خبری نیست و به حسب اعتراف بعضی از مطبوعات در بعضی از دهات کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا می برند ولی دستگاه جبار صدها میلیون تومان از

سرمایه این مملکت را صرف جشن های ننگین می کند ، جشن تولد این و آن ، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت ، جشن تاجگذاری و از همه مصیبت ها بالاتر جشن منحوس دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی که خدا می داند چه مصیبت و سیه روزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارتگری برای عمال استعمار به بار آورده است . بودجه هنگفت و سرسام آوری که در این امر مبتذل صرف می شود اگر برای سیر کردن شکم های گرسنه و تامین زندگی سیه روزها خرج می شد ، تا اندازه ای از مصیبت های ما کاست لیکن استفاده جوئی و خودکامگی نمی گذارد که اینها به فکر ملت باشند . دستگاه جبار با پول ملت مسلمان برای شاهانی که در هر عصر ملت ها را در زیر چکمه های نظامی خود خرد کرده اند ، شاهانی که همیشه با مذاهب حقه دشمنی داشتند ، شاهانی که دشمن سرسخت اسلام بوده و نامه مبارک حضرت رسول (ص ) را پاره کردند ، شاهانی که نمونه آنان در عصر حاضر پیش چشم همه است ، جشن می گیرد و چراغانی می کند . دنیا بداند که این جشن ها و عیاشی ها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دائر کننده وشرکت کننده این جشن ها خائن به اسلام و ملت ایران می باشند .

من دست عموم ملت اسلام و آزادیخواهان جهان را در راه قطع ریشه

استعمار و استعمارگران ، استقلال ممالک اسلامی و گسستن زنجیرهای اسارت می فشارم و از خداوند متعال دفع شر دستگاه های جبار و عمال کثیف استعمار را مسالت نموده ، قبولی اعمال و مناسک

عموم را خواستار است .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1350

متن تلگراف امام خمینی به رئیس جمهور عراق در دفاع از حقوق ایرانیان مقیم ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای رئیس جمهور

پس از اهدای سلام لازم است تذکراتی بدهم که امید است به صلاح مسلمین و خصوصا دولت عراق باشد . در این عصر که تمام دولت ها حتی دول بزرگ کوشش می کنند که جلب انظار ملت ها را بنمایند و برای خود و ملت خود وجاهت تحصیل کنند و صوت عدالت خود را به اسماع عالمیان برسانند ، مصلحت نیست که دولت عراق دست به کاری بزند که در بین ملت های آزاد جهان خصوصا مسلمین انعکاس ناروایی داشته باشد . در عصری که دولت ها به انواع تبلیغات می خواهند برمتحدین و متفقین خود بیفزایند و ملت ها را به بلوک خود منتقل کنند ، صلاح نیست دولت عراق ملت های بزرگ را از خود برنجاند و موجب تبلیغ بر ضد خود شود .

ملت ایران خود را از ملت عراق جدا نمی داند و در مشکلاتی که برای این مملکت اسلامی پیش آمده در راءس مدافعین و مجاهدین بوده است . از مجاهدات علماء ایران و در راءس آنها مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی و مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد تقی شیرازی - قدس سرهما - مدت زیادی نمی گذرد . مسلمین به حکم اسلام باید ید واحد باشند که بتوانند دست اجانب و مستعمرین را از دخالت در کشور خود قطع کنند . قطع نظر از جهات سیاسی ایرانیان از لحاظ اقتصادی نیز به عراق یاری می رسانند . به نظر اینجانب این عمل با این شدت و خشونت که

مامورین انجام می دهند در این سرمای مرگبار که زنان و اطفال در معرض هلاک هستند ، به حیثیات سیاسی و به اقتصاد مملکت صدمه می زند . با توجه به این جهات و جهات دیگر انتظار می رود که در این امر تجدید شود و مراعات اخوت اسلامی که مورد سفارش اکید خداوند و حضرت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - است ، بشود . والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

پیوند روحانی و دانشگاهی

بسم الله الرحمن الرحیم

مرقوم مورخ ششم اردیبهشت پنجاه واصل ، نظر اینجانب را درباره جلسه سالیانه گروه فارسی زبان در اروپا خواسته بودید . قبلا لازم است از توجه نسل جوان تحصیلکرده به اموری که با دست خیانتکار عمال ارتجاع و استعمار ، سالیان دراز مدفون بوده تقدیر کنم . امید است ان شاء الله تعالی این وسمه عار که بر جبین غربزدگان در طول مدت تبلیغات کلیسا نقش بسته است زدوده شود .

این جانب با آن که دوران نقاهت پیری را می گذارنم و امیدهائی که داشتم به هیچ یک به دلخواه نائل نشدم لکن از نهضتی که در سال های اخیر به تایید خداوند متعال به پا شد و موجب نزدیکی قشرهای تحصیلکرده با علمای دین شد ، امید واثق دارم که این نور به خاموشی نگراید واین شکاف هائی که به دست خائنان سوداگر غرب و شرق برای استعمار ملل اسلام حاصل شده است ، با جنبش دنیائی و همه جانبه طبقات تحصیلکرده اعم از روحانی و دانشگاهی از بین برود و با اطلاع از دردها و نابسامانی ها به علاج و سازندگی بپردازند .

فرهنگ استعماری را عقب زده

، فرهنگ اسلامی - انسانی را جایگزین آن سازید .

آنچه می توان گفت ام الامراض است ، رواج روزافزون فرهنگ اجنبی استعماری است که در سال های بسی طولانی جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار برآن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای استعمار زده حاصل نمی شود . باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسی کرده و به اطلاع ملت ها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده و به جای آن فرهنگ اسلامی - انسانی را جایگزین کنید تا نسل های آینده با روش آن که انسانسازی و عدل پروری است ، تربیت شوند .

جهت حکومت اسلام را روشن سازید .

باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را با ملت های مسلمان به اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جای این حکومت های استعمارزده که اساس آن بر ظلم و چپاول است ، برقرار شود . اگر قشرهای جوان از هر طبقه که هستند جهت حکومت اسلام را که با کمال تاسف جز چند سالی در زمان پیغمبر اسلام (ص ) و در حکومت بسیار کوتاه امیر المومنین علیه السلام جریان نداشت ، بفهمند ، اساس حکومت ظالمانه استعماری و مکتب های منحرف کمونیستی و غیره خود به خود برچیده می شود . این کاخ های مجلل آسمانخراش و آن کامجوئی رویائی سلاطین جور و حکومت های باطل که با دسترنج ملت ها فراهم شده است مردم را به سوی حزب های منحرف می کشاند .

اگر حکومت اسلام که رئیسش با رعیت یکسان و دارالحکومه اش مسجد روی خاک های گرم و سلطانش با کفش و جامه کهنه حکومت می کند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایه عدل زندگانی می کند روی کار آید ، اساس انحرافات چپ در اصل بر باد می رود .

حفظ استقلال روحی بررسی حوادث و احتراز از اختلاف .

باید کوشش کنید آنچه را از دست داده اید در طول مدت حکومت های دست نشانده که مهمتر از همه استقلال روحی است که لازمه اش احساس حقارت در مقابل حکومت های جور است ، باز یابید .

لازم است حوادثی که در ممالک اسلامی با دست عمال استعمار می گذرد بررسی دقیق کنید و بعد از تجزیه و تحلیل ، ملت ها را از نتایج فاسده آنها مطلع نمائید . باید حادثه سازی ها و شایعه پردازی هائی که در ممالک اسلامی برای تحکیم اساس حکومت استعماری است ، بررسی دقیق کنید . لازم است از اختلافات داخلی که به نظر می رسد اکثرش با دست سازمان های خیانتکار ایجاد می شود تا با خیال راحت به زندگانی کثیف ظالمانه خود ادامه دهند جدا احتراز کنید و کسانی که به این نحو اختلافات دامن می زنند تقبیح کنید . باید فداکاری کنید در ارجاع مجد و عظمت اسلام که راءس عظمت معنوی آن است تا در پناه حکومت عدل الهی همه طبقات در رفاه و آسایش زندگی کنند .

از خداوند متعال توفیق و تاءیید آقایان محترم را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/3/50

بیانات امام خمینی به مناسبت جشنهای 2500 ساله

هواهای نفسانی ، سرچشمه گرفتاری های مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

من احساس تکلیف می کنم که در بعضی از فرصت ها تذکراتی راجع به گرفتاری مسلمین به آقایان بدهم ، شاید آقایان هم برای خودشان احساس تکلیف کنند و شاید در صدد برآیند که آن اندازه ای که می توانند ، کمک کنند به برادران مسلمشان ولو کمک به نحو تبلیغ باشد ، کمک به نحو تلگراف و کاغذ باشد .

از اول مسلمین و اسلام گرفتار هواهای نفسانیه ای بوده اند و این گرفتاری ها که ماالان داریم سرچشمه اش همان هواهای نفسانی بود که بعد از رسول اکرم (ص ) به واسطه آن هواها نگذاشتند که حکومت حق تشکیل بشود . اگر گذاشته بودند که حکومتی که اسلام می خواهد ، حاکمی را که خدای تبارک و تعالی امر به تعیینش فرموده است ، رسول اکرم (ص ) تعیین فرمود ، اگر گذاشته بودند که آن تشکیلات پیش بیاید ، حکومت ، حکومت اسلامی باشد حاکم ، حاکم منتخب منصوب من قبل الله تعالی باشد ، آن وقت مردم می فهمیدند که اسلام چیست و معنی حکومت اسلامی چیست . مع الاسف بعد از رسول الله (ص ) منحرف کردند مردم را از آن چیزی که پیغمبر امر فرموده بود و اتکاء به انحراف در زمان خود هم نبود بلکه زمینه فراهم کردند از برای این که تا آخر نشود یک حکومت اسلامی تشکیل بشود .

حکومت امیر مومنان ، درس عبرتی برای اسلام و مسلمین

قضیه معاویه از چیزهایی بود که با دست سابقین ، آن مشایخ سابق این زحمت برای مسلمین و اسلام پیش آمد و از این اختلاف داخلی که بدتر از هر نحو اختلافی بود پیش آمد

و حضرت امیر (ع ) مبتلا شد به این اساسی که آنها درست کرده بودند و بعد از ایشان هم حکومت از صورت اسلامی به کلی خارج شد و به صورت ملک الملوکی یا شاهنشاهی بیرون آمد و تا آخر هم ، تا حالا هم ، اسلام به خودش یک حکومت اسلامی مگر یک چند صباحی که حضرت امیر سلام الله علیه - بعد از رسول الله و بعد از آن حرف ها متصدی امر شدند ، ندید ، آن هم با آن همه گرفتاری هایی که پیدا کرد ، گرفتاری جنگ جمل ، گرفتاری صفین ، گرفتاری جنگ خوارج ، آن همه گرفتاری ها که بود . معذلک این چند صباحی که حضرت امیر - سلام الله علیه - حکومت کردند و برنامه حکومتی خودشان را تعیین کردند ، همین چند صباح هم برای مسلمین و برای اسلام یک درس عبرتی شد ، یک مطلبی شد که فهمیدند که اسلام یعنی چه ، تا اندازه ای ، همین چند صباح . اگر گذاشته بودند که در پناه حکومت اسلامی و در پناه اسلام حکومت تشکیل بشود و مردم در پناه حکومت اسلامی باشند ، این همه گرفتاری هایی که از برای ماها الان هم پیش آمده ، اینها هم شاید پیش نمی آمد . حاکمی که از طرف خدای تبارک و تعالی تعیین شد از برای امت ، آن شخصی بود که وقتی که به حکومت رسید ، وقتی که با او جمع شدند و بیعت کردند بعد از آن خرابکاری هایی که شده بود تا آن روز و بعد از آن مصیبت هایی

که برای اسلام پیش آوردند و تا حالا هم فساد آن باقی مانده است ، آن شخصی بود که وقتی که به حکومت رسید در حال حکومتش زندگیش از جمیع زندگی امثال ماها و شماها طلاب علوم دینیه یا امثال این بقال ها و این کاسب ها ، زندگی او پست تر بود ، یک تکه نان جو بود که در آخر عمر مبارکشان (از قراری که گفته شده است ) از بس خشک بود حضرت با دستشان نمی توانستند بشکنند ، با زانو می شکستند آن نان را ، با آب تناول می کردند ، این حکومت اسلام بود . می فرمود که (به طوری که نقل شده است ) من می ترسم که در یکی از حوالی مملکت من یک وقت یک گرسنه ای باشد ، یک وقت باشد که گرسنه در کار باشد ، چطور من بخوابم سیر و رعیت من یک نفرشان ولو در بعضی از اجزاء مملکت ، اینها گرسنه باشد .

آغاز حکومت مولاء علی ، جشن بسط عدالت

بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد ، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر- سلام الله علیه - بود و عزای او از عزای کربلا بالاتر بود . مصیبت وارده بر امیر المومنین و بر اسلام بالاتر است از آن مصیبتی که بر سیدالشهدا - سلام الله علیه - وارد شد . اعظم مصیبت ها این مصیبت است که نگذاشتند بفهمند مردم ، اسلام یعنی چه ؟ اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگی می کند ، الان هم مبهم است ، الان هم نمی دانند مردم که معنی اسلام چیست ؟ حکومت اسلامی چیست ؟

اسلام چه می خواسته بکند ؟ چه برنامه ای اسلام داشته است در حکومتش ؟ این 5 سال حکومت یا 5 ، 6 سال حکومت حضرت امیر ، این با همه گرفتاری هایی که بوده است و با همه زحمت هایی که از برای حضرت امیر فراهم شد ، سلبش عزای بزرگ است و همین 5 ساله و 6 ساله ، مسلمین تا به آخر باید برایش جشن بگیرند جشن برای عدالت ، جشن برای بسط عدالت ، جشن برای حکومتی که اگر چنانچه در یک طرف از مملکتش ، در یک جایی از مملکتش ، برای یک معاهد ، یک زن معاهد ، یک زحمت کش بیاید ، یک خلخال از او ، از پای او درآورد ، حضرت ، این حاکم ، این رئیس ملت آرزوی مرگ می کند که مرگ برای من مثلا بالاتر از این است که در مملکت من یک نفر زنی که معاهد هست خلخال را از پایش در آورند . این حکومت ، حکومتی است که در رفتنش مردم باید به عزا و سوگواری بنشینند و برای همین 5 سال و 5 روز حکومتش باید جشن بگیرند ، جشن برای عدالت ، جشن برای خدا ، جشن برای این که این حاکم حاکمی است که با ملت یکرنگ است ، بلکه سطحش پایین تر است در زندگی و سطح روحیش بالاتر از همه آفاق است و سطح زندگیش پایین تر است از همه ملت .

معاء مومن و کافر

(ان الذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم ) این میزان است ، هر کس که ملاحظه کرد

که در تمتعاتش ، در اکل و استفاده ها و لذائذش به افق حیوانی نزدیک است یعنی می خورد و لذت می برد بدون اینکه تفکر کند که از چه راهی باید باشد ، حیوان دیگر فکر این نیست که حلال است یا حرام است ، فکر این نیست که امت در گرفتاری هستند یا نیستند ، آنهایی که بدون این تفکر ، بدون یک قانونی ، بدون قانون اسلامی تمتع می کنند و می خورند ، اینها اکلشان اکل حیوانی است و (النار مثوی لهم ) در روایتی است که از برای کافر هفت تا معاء است و از برای مومن معاء واحد است . مومن یک معاء بیشتر ندارد و آن معاء قانون است ، شکمش را ، سایر لذائذش را تطبیق می کند با قانون اسلام ، تخلف از قانون اسلام نمی کند اما آن کسی که مؤ من نیست ، از راه شهوت می خورد بدون این که تطبیق با قانون بکند ، این یک معاء ، از راه غضب می خورد بدون اینکه تطبیق بکند با قانون ، این هم یک معاء ، از روی هوای نفس می خورد ، این هم یک معاء ، مزدوج است بین هوای نفس و لذت و شهوت ، بین هوای نفس و غضب ، بین غضب و هوای نفس ، این هم سه تا ، این شش تا ، مزدوج است از هر سه هوای نفس و غضب و شهوت ، مزدوج شد و از راه اینها اکل کرد ، این هفت تا ، هفت معاء دارد . مؤ من بیش از یک

معاء ندارد و آن معاءش از راه قانون است ، اسلام هر چه فرموده است همان یک راه است ، این جور نیست که به غضب خودش ، به شهوت . همه اینها به دست مؤ من ایمان آوردند ، همه قوا تابع قوه عقل شدند و عقل هم تابع شرع است . برای یک همچنین حکومتی که حکومت عقل است . حکومت عدل است ، حکومت ایمان است ، حکومت الهی است ، در رفتنش عزا لازم است و در برقراریش برای همان چند سال حکومت حضرت امیر ، مسلمین باید جشن بگیرند .

برپائی جشن های شاهنشاهی با کمک اسرائیل علیرغم فقر و گرسنگی ملت .

آقا اینهایی که من عرض می کنم مطلب تصوری نیست ، مع الاسف برای من کاغذهایی از ایران می رسد و شکایاتی از ایران راجع به اوضاع می رسد که دائما روح من را در عذاب دارد . از شیراز یکی از علمای محترم شیراز سلمه الله نوشته اند به این که این جا قحطی واقع شده است در جنوب و عشایر این جا به قدری در قحطی و در گرسنگی هستند که بچه هایشان را در معرض فروش قرار دادند . از فسا یکی از علمای آن جا به من نوشته است به این که ، باز همان وضع را نوشته است لکن این تکه آخر را ننوشته است راجع به گرفتاری های آنها واین که من (که یک مثلا اهل علمی هست ایشان ) در فکر افتادم که با یک زحمتی برای اینها یک نانی ، یک لباسی ، یک چیزی تهیه کنم ، بنده هم اجازه

دادم که از سهم امام این کارها را انجام بدهند . از تهران به من نوشته اند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان ، آنجا یک قحطی و گرسنگی ای شده است که مردم هجوم آوردند به شهرهای بزرگ و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوان خویش را می توانند ذبح کنند و از گرسنگی این طور هستند ، اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومان خرج جشن شاهنشانی می شود .

از قراری که یک جایی نوشته بود برای جشن خود شهر تهران 80 میلیون تومان اختصاص داده شده است ، این راجع به خود شهر است . کارشناس های اسرائیل برای این تشریفات دعوت شدند . به طوری که خبر شدم و نوشتند به من ، کارشناس های اسرائیل مشغول به پاداشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست می کنند . این اسرائیل که دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است ، این اسرائیل که مسجد الاقصی را خراب کرد و دیگران می خواستند ترمیم کنند و روپوشی کنند جرم اسرائیل را ، برای این اسرائیل نفت از ایران رفته است . از قراری که گفته شده است و در رادیوهای بزرگ دنیا گفته شده است کشتی نفت ایران برای اسرائیل که در حال جنگ با مسلمین است رفته است ، اینها کارهایی است که برایشان باید جشن گرفت !

مسلمین باید برای جنایات پادشاهان عزا بگیرند نه جشن

شاهنشاهی ایران از اولی که زاییده شده است تا حالا روی تاریخ را سیاه کرده است . جنایات شاه های ایران روی تاریخ را سیاه کرده است

، برج از سر درست می کردند ، سر مردم را می بریدند ، قتل عام می دادند بعد برج درست می کردند با آن برای این شاهان ، ما باید ، ملت اسلام باید جشن بگیرد! - باید بازار تهران ، حتمی است - بازار تهران باید از سرمایه خودشان بدهند برای این جشن ها . جشن برای آنی باید گرفت که در پناه او مسلمین راحتند ، جشن برای آنی باید گرفت که برای اینکه یک خلخالی از پای یک نفر معاهد ، معاهده در می آید ، آرزوی مرگ می کند ، نه کسی که اگر یک دفعه یک شعاری برخلاف هوای نفس او داده بشود ، بفرستد بریزند در دانشگاه . آقا نوشته اند که دخترها را آن قدر زده اند که پستان های آنها محتاج به جراحی است ، در همین چند وقت واقع شده است و نجف بی اطلاع است (گریه حضار) چه فضاحت های دیگری که کردند ، قابل ذکرنیست . چرا ؟ برای این که شعار دادند که : (ما جشن 2500 ساله را نمی خواهیم ، ما گرسنه هستیم ، گرسنگی مسلمان ها را حل کنید ، جشن نگیرید ، روی مرده ها جشن نگیرید . ) آقا برسانید به دنیا ، چرا نجف این قدر خواب است ؟ ما مسؤ ول نیستیم ؟ تمام کار ما برای مسلمین درس است ، فقط همین که ما درس بخوانیم ؟ ما نباید به درد مسلمان ها برسیم ؟ ما نباید اعتراض کنیم که چرا نفت ایران و اسلام را برای مملکتی که در حال جنگ با مسلمین

است می فرستید ؟ این اعتراض ندارد ؟ نباید این گفته بشود ؟ برای چه سلاطینی ، برای چه سلاطینی جشن بگیریم ؟ مردم چه خوشی از سلاطین دارند ، برای آقا محمد خان قجر ما جشن بگیریم ؟ ! در زمان خود ما ، زمان خود من بوده است این روسیاهی هایی که به بار آوردند . برای کسانی که در مسجد گوهرشاد مسلمین را آن طور قتل عام کردند که خون هایش به دیوار تا مدتی بود و مسجد را درش را بسته بودند که کسی نبیند ، ما جشن بگیریم ؟ برای اینکه 15 خرداد را پیش آورده و به طوری که گفته اند و یکی از علمای قم به من گفت که در قم 400 نفر را کشته اند و روی هم رفته گفته می شود که 15 هزار مردم را قتل عام کرده اند ، ما جشن بگیریم ؟ ! برای اینها ما باید جشن بگیریم ؟ ! خوب های اینها شقاوت داشتند ، یکی از آنهایی که جزو خوبها حسابش می کنند و شاید فواتح برایش خوانده می شود ، برای خاطر اینکه یک وقت به کالسکه او جسارت کرده بود یک فوج گرسنه ، در بین راه حضرت عبدالعظیم یک فوج گرسنه ای نان خواسته بودند ، گرسنه بودند ، بیچاره بودند ، یک سنگی هم پرت شده بود یا کرده بودند به طرف کالسکه او ، گفته بود ایشان که اینجا فوج را طناب بیندازید . بردند به طناب انداختند عده کثیری رابا طناب خفه کردند و یکی از وزراء بزرگ ، اطراف ایران رفت اعتراض کرد

که آقا اینها بنده خدا هستند ، چرا این طور می کنید ؟ این خوب هایشانند بدهایشان که وا مصیبت است ما داریم می بینیم .

اینها با هفت معاء می خورند با هفت معاء ، اصلا اعتنا به این که یک ملتی است که این ملت باید زندگی بکند ، ندارند ، هر روز - هر روز نه البته ، بسیاری از اوقات به ما می نویسند که (اجازه بدهید فلان جا حمام درست کنیم ) . پس چه شد این حرف های شما که می گوئید همه ایران در رفاه هستند ؟ همه ایران در رفاه هستند و بچه هایشان را می فروشند ؟ برای گرسنگی در رفاهند همه ایران ؟ ! چه رفاهی الان برای ایران هست ؟ بازار ایران را دارند الان چپاول می کنند که یک مقداریش را خرج این جشن مفتضحانه بکنند ، باقیش هم خودشان مصرف کنند یا مامورین مصرف کنند . سرمایه مردم و مسلمین بیچاره را صرف این می کنند و از بودجه خود مملکت چقدرها ، چقدر میلیون ها ، ده ها میلیون خرج یک همچنین ملعبه ای ، یک همچنین مضحکه ای می کنند ، برای چه ؟ برای هوای نفس ، همین که گفته بشود که ما آنیم که جشن گرفتیم و ما مفاخرمان این است که آقا محمد قجر داشتیم ، مفاخرمان این است که نادر قلی داشتیم . یک آدم مزخرف سفاک این آدم بود که خدا می داند چه ها بود . اینها جشن دارند ؟ مسلمین باید عزا بگیرند برای این طور حکومتها ، جشن برای او باید بگیرند که

وقتی که احتمال این را می دهد که در آخر مملکت یک گرسنه ای باشد ، به خودش گرسنگی می دهد کسی که کنار مسجد ، دارالاماره اش و دکه القضاه او ، همین مسجد کوفه یک گوشه ای از مسجد کوفه دکه القضاه او در آن هست و روی زمین می نشیند و یاکل کما یاکل العبید ویمشی کما یمشی العبید .

وقتی هم پیراهن گیرش می آید پیراهن نو را به قنبر می دهد ، پیراهن کهنه را خودش برمی دارد و آستینش هم که بلند است پاره می کند همان طور می پوشد و می رود خطبه می خواند ، یک مملکتی هم دارد که ده مقابل مملکت ایران است ، این جشن دارد .

تکلیف علما و روحانیون برای نجات اسلام و مسلمین

آقا به هوش بیایید ، نجف را بیدار کنید اعتراض کنید . اگر صد تا تلگراف از نجف برود که با کمال ادب ، آقای کذا و کذا ، اعلی کذا ، با کمال ادب ، بگوید که آقا این گرسنه ها را سیر کنید ، این مقدار خرجی که برای این امور می خواهی بکنی خرج این ملت بیچاره گرسنه بکن . خرج این ورشکسته های بیچاره بکن که بعضی از آنهافرار کردند از ایران ، در همین جا بعضی هستند ، در نمی دانم جاهای دیگر هم بعضی . اگر یک صد تا تلگراف از اینجا ، از علمای اینجا ، از فضلای اینجا و از طلاب اینجا برود ، اجتماع را تاثیر دارد ، لکن کو که یک همچنین چیزی بشود ؟ اگر اعتراض نکنند که چرا اعتراض می کنید خیلی ما متشکر هستیم .

ما تکلیف نداریم واقعا ؟ ما باز به حال این ملت بنشینیم نگاه کنیم هر چه سر ملت می آید ، همان برویم حرم حضرت امیر و یک دعایی بکنیم ، همین مقدار کافی است برای ما ؟ یا مایی که داریم در پناه اسلام و با بودجه اسلام ، این بودجه ای که یک جزئی ، جزئیش را به ما می دهند معذلک با بودجه اسلام داریم زندگی می کنیم ، برای اسلام یک قدم نباید برداریم ؟ ترته اسلام است ؟ خوب آن هم بسیار خوب سر جای خودش ، اما کافی است همین ؟ کفایت می کند که ما جمع بشویم در مسجد کذا و کذا و فقه بخوانیم و اصول بخوانیم لکن غافل باشیم از همه جهات مسلمین ؟ غافل باشیم از اینکه این یهود می خواهد ممالک اسلامی را قبضه کند تا این جا برسد ، تا همه جا برسد . این امور را می خواهد خراب کند ؟ ما باید غافل باشیم از این ؟ آن وقت این کسی که نفت به این آدم می دهد مسلم است ؟ این اعتراض ندارد که آقا نفت ، نفت مسلمین را چرا به کفار می دهید ؟ نفت مسلمین را چرا به کسی که در حال جنگ با مسلمین است می دهید ؟ او جواب دهد (من نوکرم ، این طور فرمودند باید اطاعت کنم . ) نوکر باید اطاعت کند چاره ندارد . خودش گفت که مرا ، مرا نصب کردند ، خود متفقین آمدند در این جا ، در یکی از نطق هایش گفت ، گفت متفقین آمدند در

ایران و صلاح این دیدند که من باشم ، که خاندان کذا باشد . خدا لعنتشان کند با این صلاحشان .

بر ملت است که با جشن های 2500 ساله مبارزه منفی کنند

کسی که دست نشانده دیگران است ، خدمت باید بکند ، نمی تواند نکند . هوای نفس است ، همه اش هوای نفس است . ریختن به دانشگاه جز هوای نفس هیچی نیست ، ریختن به مدرسه فیضیه و آن فضاحتی که در مدرسه فیضیه آورد که شما خوابش را ندیدید ، آن بساطی که در مدرسه فیضیه دادند ، سید جوان را از پشت بام انداختند پائین که آوردندش منزل ما با کمر افسرده و شکسته ، آن قدر عمامه سر تفنگ ها کردند ، آتش زدند ، به جعفر بن محمد جسارت کردند ، به قرآن جسارت کردند ، ما برای اینها باید جشن بگیریم ؟ ! جشنی برای ما نمانده است ، برای ملت ایران چه جشنی مانده است ؟ ملت ایران موظف است که با این جشن مبارزه منفی بکند ، مثبت نه ، لازم نیست ، از خانه بیرون نیایند وقتی که این جشن ها هست ، شرکت نکنند در جشن ها ، جایز نیست شرکت کردن در این جشن ها ، هر چه می توانند از زیر بار این طور چیزها بیرون بروند .

اگر علمای ایران دسته جمعی اعتراض کنند ، همه شان را می گیرند ؟ ! همه علمای ایران را می گیرند واعدام می کنند یا تبعید می کنند ؟ ! اگر از تمام مملکت ایران ، علمای ایران که اقلا 150 هزار نفر معمم در ایران دارد و آن همه ملا و مرجع و حجت

الاسلام و آیت الله دارد ، اگر اینها اعتراض کنند و این مهر سکوت را بردارند و این امضاء را که به سکوت آنها امضاء حساب می شود ، این مهر را بردارند ، سکوت را بردارند ، همه آنها را از بین می برند ؟ ! آنها اگر خواستند از بین ببرند اولش خوب بود مرا از بین ببرند ، نبردند از بین صلاحشان نمی دانند ، ایکاش صلاحشان بود ، من می خواهم چه کنم این زندگی را ، مرگ بر این زندگی من . آنها خیال می کنند که من از این زندگی خیلی خوشی دارم می برم که تهدید به من می کنند ، چه زندگی است که من دارم ، هر چه زودتر بهتر ، بیایند ، هر چه زودتر بهتر ، خوب . (عند اکرم الاکرمین ) انسان می رود ، آنجا کریم است ، خدا کریم است ، لااقل گوش انسان اینطور چیزهایی که می شنود ، هر روز می شنود ، هر روز ناله مردم را می شنود ، هر روز اطلاع می دهند که دخترها را چه کردند ، دخترها را کشتند ، بعضی شان را سر ناهار ریختند آن قلدرها و چماق کش ها ، ریختند سر ناهار ، دیگ -نمی دانم - جوش را ریختند به سر این بیچارها ، چه ، نمی شنود . چه شده است ؟ گفتند مثلا مرده باد زید ، زنده باد زید ، این آدم کشتن دارد ؟ ! گفتند ما جشن 2500 ساله را می خواهیم چه کنیم جشن را آنها باید بگیرند که زندگی دارند ،

آنها باید بگیرند که یک حکومتی دارند که در تحت نظر آن حکومت در رفاه هستند ، در پناه هستند . جشن برای حضرت امیر باید بگیرند که در زیر شمشیر او مردم در پناه هستند ، مردم در امان هستند ، هیچ کس نمی ترسد در حکومت او الا از خودش ، از حکومت نمی ترسد . آن روز ، حکومت ، حکومت عدل است ، حکومت عدل ترس ندارد . از خودش انسان باید بترسد . اما این جا این طوری نیست مملکت ما این طور است که مردم از خودشان بترسند و همه در فکر این هستند که چه وقت ماءمور در خانه بیاید ، بیگناه است اما خوب چه بکند ؟ با احتمال ، با احتمال ضعیف ، همان طوری که در زمان حجاج و ابن زیاد و اینها بود که همان احتمال این معنا را که شیعه علی علیه السلام باشد کافی بود ، همان یک احتمال ضعیفی بدهند که این مثلا چطور است ، این کافی است برای این که او را بگیرند ، او را زجر کنند ، او را چه بکنند . یک کلمه نصیحت کسی می کند و یک کلمه نصیحت یک کسی منتشر می کند و می گیرند او را حالا معلومی هم نیست از کجا هست . یک کسی یک کلمه در سر منبر حرف می زند ، یک کلمه ای که اصلا خیلی هم برخورد ندارد ، وآن یک کلمه همان و او را گرفتن و حبس کردن همان ، ما موظف نیستیم که این جنایات را لااقل ذکرش بکنیم ؟ !

تا صدا و قلم من می رسد وظیفه دارم که بگویم و منتشر کنم

من

وظیفه می دانم ، چه بکنم من وظیفه می دانم ، وظیفه خودم می دانم که تذکر به شما بدهم ، تا آن اندازه که صدای من می رسد فریاد کنم ، تا آن اندازه ای که قلم من می رسد بنویسم ، منتشر کنم . اگر آقایان هم صلاح دانستند ، این امت اسلامی را امت خودشان دانستند ، شیعه خودشان دانستند ، آنها هم بکنند اگر صلاح دانستند ، ان شاء الله خداوند حفظ شان کند . گرفتاری های مااینهاست ، من چه کنم ؟ من حالا به شما اخلاق بگویم ؟ ! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین می برند ، من برای شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم ؟ ! مهذب نیستیم که در فکر نیستیم ، اگر مهذب بودیم در فکر بودیم .

از حکومت بخواهید از این جشن دست بردارد

شماها راه دارید و آن این است که یکی یک کاغذ بنویسید ، کاغذ که آن قدر تمبرش پولش زیاد نیست ولو مقوله شما کم است لکن یک کاغذ برای خاطر خدا بنویسید ، به حکومت ایران بگوئید که آقا این جشن را دست از آن بردارید ، مردم گرسنه اند ، گرسنه ها را سیر کنید . از آقایان خواهش کنید که آنها هم خواهش کنند ، من نمی گویم آنها صحبت بکنند ، آنها هم خواهش بکنند ، به طور تمنا و خواهش بخواهید از آقایان ، از افاضل این جا ، از علماء این جا ، از مراجع این جا که آقا نصحیت کنید این حکومت را ، این دارد پدر مردم را در می آورد و اگر به این افسارگسیختگی باشد

مصیبت های بعد بالاتر است . هر روز اینها کار درست می کنند ، کارشناس دارند برای این که ایجاد کنند یک مطلبی را ، هر روز جشن درست می کنند و هر روز بساط درست می کنند ، آنچه که در ذهن من و شما نمی آید بعدها درست می کنند اینها ، اگر اعتراض بشود ، خواهش بشود ، تمنا بشود ، به ممالک دیگر اسلام ، به اینهایی که می خواهند در این جشن زهر ماری شرکت کنند و در خون ملت ایران شرکت کنند ، به اینها نوشته بشود که آقا نروید در این جشن ، این جشن ، جشن کثیفی است ، نروید در این جشن ، شاید تاثیر بکند .

به این ممالک اسلامی بگوئید که نروید در این جشنی که اسرائیل دارد بساط جشنش را بپا می کند یا درست می کند ، کارشناس های اسرائیل در اطراف شیراز دارند بساط جشن را درست می کنند ، در این جشنی که کارشناس اسرائیل دارند این عمل را می کنند ، نروید .

دشمنی اسرائیل با اسلام و قرآن

این اسرائیلی که همین چند وقت پیش از این ، همین اخیرا به قرآن کریم نسبت داد به این که جنایت بعضی از امراض در آلمان گردن قرآن است برای این که قرآن دستور داده است ، در سوره پنجم آیه ششم دستور داده است که مسلمین وقتی که مستراح می روند حق ندارند با صابون بعدش دست خودشان را بشویند ، باید حتما با دست محل را چه بکنند و بعدش هم حق ندارند جز با آب بشویند ، از این جهت میکروب سرایت می کند

به دست و کذ . آن آیه ششم سوره پنجم چه است ؟ آیه وضوست و آیه غسل است . اینها ، این هستند ، در آلمان یک بساطی درست کرد این مطلب آن طوری که نوشتند به بهداری ها ، به چه ، به چه و اسرائیل نقل کرد این مطلب را که به قرآن یک همچنین نسبتی داده است ، بعد هم که اعتراض کردند بعضی از روزنامه ها و بعضی از مطبوعات دست نشانده آنها درست قبول نکردند ، بعضی ها هم که قبول کردند خیلی منتشر نکردند . اسرائیل یک همچنین کسی است که با اسلام این طور دشمنی دارد . چند وقت پیش از این ، پارسال بود که قرآن را تحریف کرده بود ، امروز هم که - در چند وقت پیش ازاین هم - یک همچنین نسبتی به قرآن داده و آن هیاهو را بار آورده ، خداوند ان شاء الله تائید کند این دانشجوهایی که در خارج هستند ، آنها با کمال جدیت تکذیب کردند این معنا را و نوشتند و نشر کردند و ملاقات کردند و با- عرض می کنم - سران آنها ملاقات کردند که مطلب یک مطلب دروغی بوده است و در مطبوعات آنها منتشر کردند . خوب حالا یک همچنین خدمتی چقدر ارزنده است ، ببینید ما تا حالا یک همچنین خدمتی کردیم ؟ آنها دانشجوهای علوم جدیده هستند منتها دانشجوی مسلم بیدار ، من و شما هم دانشجوی قدیم هستیم لکن خواب و گرفتار . اوضاع این جا که نباید یک کلمه صحبت کرد! اصلا صحبت ، با مرجعیت منافات دارد! صحبت

، با آخوندی اصلا منافات دارد! آخوند نباید صحبت کند!

روحانیت باید در کار دولت دخالت کند

حضرت امیر ملا نبود خطبه های به آن طولانی داشت ؟ ! حضرت رسول خودشان خطبه های به آن طولانی دارند ، ایشان ملا نبودند ؟ ! وقتی نوبت به ماها می رسد عذرها درست می کنیم برای این که مǠřɠخواهیم از زیر بار در برویم . شما این طور تربیت نشوید آقا ، شما موظفید برای این که به اسلام خدمت بکنیید موظفید ، خدمت همین نیست که درس بخوانید ، این هم یک شعبه است ، موظفید که گرفتاری هایی را که برای مسلمین پیش می آید ، شما دخالت در آن بکنید ، موظفید دخالت بکنید . هی به گوش ما خواندند که آقا شما چکار دارید با کار دولت ، دولت است ، نمی دانم چه است ، هی به گوش ما خواندند ما هم باورمان آمد که نباید دخالت در کار دولت بکنیم ، نباید معارضه بکنیم .

مخالفت اولیاء الله با حکام جائر

از اول تاریخ بشر تا حالا ، دولت های جائر را مقابلشان انبیا ایستاده بودند و علما ایستاده بودند ، آنها عقلشان نمی رسید ؟ ! خدای تبارک و تعالی که موسی را می فرستد که این شاهنشاه را از بین ببر ، خدای تبارک و تعالی مثل من و شما نمی دانست قضیه را که نباید با شاه مخالفت کرد ؟ ! در روایت است که ، طبری نقل می کند که (ملک الملوک ) را پیغمبر فرموده است که منفورترین کلمات است پیش من ، یعنی شاهنشاه ، این جزء کلمات منفور است که به کسی از بشر نسبت داده شده ، این مال خداست . از اولی که بساط

انبیا بوده است تا زمان رسول اکرم تا بعدها زمان ائمه (علیهم السلام ) مرتب مقابله کردند ، توی حبس هم بودند مقابله کردند ، موسی بن جعفر توی حبس هم مقابله می کرد ، حضرت ابی عبدالله با آن تقیه کذائی و کذائی ، آن روایت معموله را می فرماید و مقابله می کند با آنها ، مقابله می کند با کلام ، با تبلیغ ، تبلیغ بر ضدشان می کند ، مردم را سوق می دهد به خلاف آنها ، معاویه یک سلطانی بود در آن وقت ، حضرت امام حسن بر خلافش قیام کرد در صورتی که آنوقت همه با آن مردک بیعت کرده و سلطانش حساب می کردند ، حضرت امام حسن قیام کرد تا آنوقتی که می توانست ، وقتی که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد ، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را ، آن قدر که حضرت امام حسن معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سیدالشهدا یزید را مفتضح کرد .

مقابله همیشه بوده است بعدها هم علمای بزرگ همیشه ، همیشه علمای بزرگ مخالفت می کردند باقدرت ها ، همیشه علمای بزرگ مخالفت می کردند برای این که می دیدند که این مخالفین ، قلدرها ، بودجه مملکت را خرج عیاشی های فرنگشان و کذا می کنند ، قرض می کنند به عهده این ملت و می روند به عیاشی ، چند کرور قرض کرد این شخص و رفت دو مرتبه ، سه مرتبه مگر تمام می شود شهوات انسان ، علما با آنها مخالفت می کردند آن

وقت هم قدرت داشتند ، ملت یک ملت زنده ای بود که همراهی می کرد با اینها کارها از پیش شان می رفت . ما هم اگر زنده باشیم کار از پیش مان می رود ، اشتباه نکنید منتهی ما هر کدام مان یک حکمی داریم . اگر صد میلیون آدم صد میلیون رای داشته باشد ، این نمی تواند کار بکند (یدالله مع الجماعه ) اجتماع می خواهد ، متفرقه ها کار از آنها نمی آید . اگر امروز علمای ایران ، قم ، مشهد ، تبریز ، اصفهان ، سایر اعضای مملکت اگر چنانچه اعتراض کنند به این مطلب و به این کثافت کاری ها که اینها دارند می کنند ، این جنایتکاری ها که اینها دارند می کنند ، این عیاشی که اینها می خواهند راه بیندازند که ملت و مملکت را به باد می دهد ، بدون شک تاثیر می کند و هیئت حاکمه در برابر ملت عقب نشینی خواهد کرد . خود ما در ابتدای مبارزه اخیر دیدیم که به علت اتحاد و فعالیت دست جمعی ما دولت وقت عقب نشینی کرد . اما اگر بنا شد یکی برای جهتی و دیگری برای جهت دیگر تکلیف شرعی نداشته باشیم آن وقت مصیبت است . وجود چنین معممینی برای اسلام مصیبت است . معممی مثل من مصیبت است . من به شما اعلام خطر می کنم و می گویم که آینده شما تاریکتر از حالا خواهد بود . شما قدری به فکر باشید . این جا ننشینید تکلیف شرعی مخصوص خودتان درست کنید . شما قدرت دارید و در مردم نفوذ

دارید . نیروی شما بیش از نیروی امام حسین (ع ) است . امام حسین (ع ) نیروی چندانی نداشت و قیام کرد . او هم اگر نعوذبالله تنبل بود می توانست بنشیند و بگوید تکلیف شرعی من نیست که قیام کنم . دربار اموی خیلی خوشحال می شد که سیدالشهدا بنشیند و حرف نزند و آنها بر خرمراد سوار باشند اما او مسلم بن عقیل را فرستاد تا مردم را دعوت کند به بیعت تا حکومت اسلامی تشکیل دهد و این حکومت فاسد را از بین ببرد . اگر او هم در مدینه سرجایش می نشست و وقتی آن مردک آمد و بیعت خواست نعوذبالله می گفت : بسیار خوب ! خوشحال می شدند و دستش را هم می بوسیدند . امروز هم اگر هیاءت حاکمه شما را احترام کند باید توجه داشته باشید که این احترام مثل احترامی است که به امامزاده مرده می کنند . به امامزاده مرده خیلی احترام می کنند چون خطر و ضرر برای قدرتشان ندارد اما امامزاده زنده ای اگر یک کلمه بگوید ، یا اگر خود حضرت امیر(ع ) باشد و مخالفت کند ، همان بساطی را که سر دیگران در آوردند سر او هم در می آورند .

اینهایی که به امور جامعه و مصیبت های مردم اهتمام ندارند و از جنایاتی که در کشور اسلامی می شود ، غافلند و ساکتند و سرگرم خوردن و لذت بردن و زندگی مادی خود هستند مصداق همان آیه شریفه اند: (یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم ) بهره و لذت می برند و می خورند

چنانکه حیوانات می خورند و جایشان جهنم است . اینها که غافلند و نمی دانند که از بودجه اسلام دارند ارتزاق می کنند و باید برای اسلام و مسلمین خدمت کنند مثل حیوانند . حیوان نمی داند این خوراکی که دارد از کجا آمده است تمام دنیا کشته شوند اگر علفش سرجایش باشد خوشحال است و عین خیالش نیست ، او علفش را می خواهد و می خورد (یاکلون کما تاکل الانعام ) دنیا عار دارد از اینها ، مسلمین عار دارند از اینها .

صحیفه نورجلد 1 صفحه 175

خداوند ان شاءالله همه شما را تایید کند و بیدار کند ، حوزه های مسلمین را و اسلام را و علمای اعلام را تایید کند و آنها را متوجه کند به این مفاسد و شما همه موظفید به دعا کردن به اسلام و مسلمین و این بیچاره ها که الان گرسنه هستند و بیچاره هستند و گرفتار هستند و عده ای در حبس هستند و عده ای در رنج هستند و عده ای در بیمارستان ها هستند و عده ای را که پستان هایشان را می خواهند عمل بکنند و اینها ، دعا کنید به اینها ، اینها مسلمان هستند ، اینها بیچاره اند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/8/50

پیام امام خمینی به ملت شریف ایران در مورد سپاه دین

هدف اصلی دولت های استعمارگر ، محو اسلام و علمای اسلام

بسمه تعالی

خدمت عموم طبقات ملت محترم ایران - ایدهم الله تعالی - پس از اهدا سلام و تحیات کرارا" تذکر داده ام که تنها چیزی که می تواند سد راه اجانب و دول استعمارگر باشد و نگذارد سلطه بر ذخائر ممالک اسلامی پیدا کنند اسلام و علماء جلیل اسلام است و این حقیقتی است

که در طول تاریخ برای دول استعمارگر ثابت شده است . از نخست وزیر اسبق خبیث دولت استعمارگر انگلستان نقل شده است که تا قرآن بین مسلمین است ما نمی توانیم در مقاصد خود پیشرفت کنیم . هدف اصلی دولت های استعمارگر محو قرآن ، اسلام و علماء اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری خود هر چند نغمه ای را به وسیله عمال خبیث خود آغاز می کنند و چهره ضد اسلامی و ضد ملی آنها را ظاهرتر می سازند ، چنانکه اخیرا نغمه سپاه دین را از حلقوم کثیف یکی از عمال سرسپرده خود آغاز کرده اند .

سپاه دین ، عامل استعمار برای کنار زدن علما و محو احکام اسلام

نغمه سپاه دین در شرائطی ساز می شود که دستگاه جبار هر روز ضربه های پیگیری به پیکره اسلام وارد می کند و دست جنایتکار اسرائیل را در تمام شؤ ون اقتصادی سیاسی و نظامی ایران باز گذاشته است . بسیاری از علماء اعلام ، خطباء عظام ، محصلین علوم اسلامی و ملت شریف ایران در زندان ، تبعید و تحت شکنجه به سر می برند و جوانان غیور وطنخواه اعدام و تیرباران می شوند و یا مقدمات محاکمه و اعدام آنها فراهم می شود . اینحانب به ملت محترم ایران اعلام خطر می کنم که اگر خدای نخواسته ایادی اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و کمرشکن توفیق پیدا کنند ، اولا" علماء اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را کنار زده و ثانیا اسلام و احکام آسمانی آن را محو و نابود می نمایند . خطر این سپاه نامیمون که باید در خدمت استعمار ، جمیع حقائق اسلام را به

نفع آنها توجیه و تاویل کند بزرگترین خطری است که مسلمین و در راس آنها علماء اعلام با آن مواجه شده اند . آنها در تجربه های طولانی خود فهمیدند که علماء معظم اسلام و وعاظ محترم با مجاهدات پیگیر خود ملت ها را به نفع اسلام و قرآن سوق داده هیچ گاه با تهدید و تطمیع به نفع دستگاه جبار و اجانب چپاولگر قدمی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 177

برنداشته اند و با کمال قدرت پست های خود را حفظ کرده و مساجد و مجامع را در خدمت قرآن کریم و اسلام عزیز در دست دارند و اگر چند نفر معمم بی حیثیت و از خدا بی خبر به نفع دستگاه جبار قدمی بردارد ، مطرود جامعه علمیه و جوامع اسلامی است ، لهذا این نقشه خطرناک را کشیده اند تا به خیال باطل خود دست علماء اعلام و مبلغین را کوتاه کرده و اسلام را به وسیله عمال خود بازیچه قرار دهند و اساس دیانت را برچینند تا به مقصد خود که قبضه کردن تمام ذخائر کشور است برسند و ملت مسلم را عقب مانده و استعمار زده نگه دارند .

حوزه های علمیه حافظ استقلال و تمامیت ممالک اسلامی

باید ملت اسلام بدانند خدمت هائی که علماء دین به کشورهای اسلامی در طول تاریخ کرده اند قابل شمارش نیست . در همین اعصار اخیر ، نجات کشور از سقوط قطعی مرهون مرجع وقت (مرحوم میرزای شیرازی ) و همت علمای مرکز بود . حوزه های علمیه و علماء اعلام همیشه حافظ استقلال و تمامیت ممالک اسلامی بوده اند ، خدمت هائی راکه با الهام از اسلام برای آرامش و حفظ انتظامات کشورها

کرده اند عشری از اعشار آن را دولت ها و قوای انتظامی نکردند ، با آنکه هیچ تحمیلی بر بودجه مملکت نداشته اند . در نظر اجانب و عمال خائن آنها باید این سنگر شکسته شود تا با خیال راحت به تاخت و تاز و چپاول و عیاشی به زندگانی ننگین خود ادامه دهند .

وظیفه مسلمین بخصوص علمای اسلام مخالفت با سپاه دین است

اینک بر مسلمین غیور و خصوص نسل جوان روشنفکر است که با کمال جدیت از این نغمه ناموزون خانمانسوز اظهار تنفر کنند و مساجد و محافل دینی را هر چه بیشتر گرم کنند و علاقه خود را به اسلام و علماء اعلام و وعاظ و خطباء محترم دامت برکاتهم بیش از پیش ابراز نمایند و با این اظهار علاقه مشتی محکم به دهان عمال استعمار خذلهم الله بکوبند .

بر کافه علماء اعلام و وعاظ محترم است که اگر گلایه هائی از هم دارند ، نادیده گرفته و خود را مجهز نموده ، صفوف خود را فشرده تر کرده و در صف واحد در این امر حیاتی چاره جوئی کنند و بر آنان و سایر دانشمندان و علاقه مندان به اسلام و استقلال کشور است که ملت مسلمان خصوصا ساکنین قراء و قصبات را از این فکر شیطانی که با نام فریبنده سپاه دین می خواهند دین و استقلال کشور را پایمال کنند ، آگاه سازند و با هر وسیله ممکن مفاسد این نغمه شوم را به مردم برسانند .

اینجانب از نسل جوان اهل علم و منبری تقاضا دارم به طبقه بزرگان و علما احترام شایسته نمایند و از حضرات اعلام تقاضا دارم که با نسل جوان با مهر و عطوفت

رفتار فرمایند . رجاء واثق است که با خواست خداوند متعال عمال خبیث اجانب در این امر نیز مثل سایر کارهای ضد اسلامی و ضد انسانی در پیشگاه ملت با شرافت ایران ایدهم الله تعالی مفتضح تر شوند . خداوند تعالی حافظ دین و حوزه های دینی است (انا نحن نزلنا الذکر و اناله لحافظون ) از خداوند متعال قطع ایادی استعمار و عامل خائن آن را خواهانم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

استفتاء از محضر امام خمینی درباره کمک به خانواده زندانیان سیاسی

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خمینی دام جهاده

بعد عرض التحیه و السلام

با توجه به فتاوی حضرت آیت الله در رساله شریفه توضیح المسائل در ابواب جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و با توجه به بیانات آن حضرت در موارد عدیده راجع به وظیفه شرعی و عرفی همگان از محضر مبارک استفتاء می شود که آیا می توان از وجوه شرعیه برای کمک به مخارج خانواده زندانیان سیاسی استفاده کرد یا خیر ؟ و در صورت اجازه وجوه شرعیه مذکور در کدام صنف از اصناف قرار خواهند داشت و حدود این اجازه تا چه میزان است .

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

فتوای امام :

بسم الله الرحمن الرحیم

اشخاصی که به حسب وظیفه شرعیه الهیه و برای حفظ اسلام و احکام مقدسه آن و صیانت کشورهای اسلامی از سلطه اجانب خذلهم الله تعالی ، قیام به امر به معروف و نهی از منکر با شرائط مقرره آن نموده اند و برای آنها در این انجام وظیفه گرفتاری از قبیل حبس یا قتل پیش آمده است و خانواده آنها محتاج به کمک و سرپرستی هستند ، مومنین

از هر طبقه موظفند که با کمال حفظ احترام آنها به کمک و پشتیبانی آنها قیام کنند و حاضر نشوند به خانواده برادران غیرتمند خود سخت بگذرد و مجازند تا ثلث از سهم مبارک امام علیه السلام را در این مورد صرف کنند .

از خداوند تعالی قطع ایادی اجانب و عمال خائن آنها را خواستار است و توفیق مومنین را در خدمت به اسلام و مسلمین مسئلت می نماید . (انه ولی النعم ) .

تاریخ :28 شهر رمضان مبارک 1391

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 6/9/50

قسمتی از خطابه امام خمینی در رابطه با اخراج ایرانیان از عراق

بسمه تعالی

بعد از آنکه مصلحت و نظر خواهی خود را به صورت تلگراف به مقامات عراقی رسانیدم ، نه تنها جوابی ندادند بلکه با شدت عکس العمل نشان دادند . در این صورت فکرم به این منتهی شد که وجودم دیگر در اینجا لزومی ندارد و لذا فردا تذکره ام را نزد مقامات رسمی می فرستم و درخواست خروج می نمایم . (گریه حضار) البته من در هر جا که باشم به یاد برادران و آقایان افغانی ها ، پاکستانی ها ، هندی ها ، عراقی ها و دیگر آقایان هستم و همچنان که در اینجا به آنان توجه داشتم در جای دیگر هم که باشم علاقه و ارتباطم با آنان محفوظ خواهد بود و امیدوارم که آقایان و برادران ایرانی ان شاءالله به سلامت به مقصد برسند و در حوزه های دینی مستقر شوند و حوزه ی دینی را در قم و اگر نشد ، در مشهد حفظ کنند و من امیدوارم که ان شاءالله به زودی به این حوزه ها برگردند و خدواند تبارک و تعالی قادر است که

شما آقایان را که امروز با این وضع از اینجا خارج می شوید با وجود تمامی علاقه ای که به اقامت در جوار امیرالمومنین (ع ) و به حفظ این حوزه دارید ، باز به حوزه ها بازگرداند .

در هر صورت دیگر برای من ناگوار است که در اینجا باشم در حالی که دوستان من به اجبار دارند می روند و برادران دینی ما را با این وضع دارند اخراج می کنند ، در صورتی که شنیده ام زمانی که تصمیم داشتند یهودیان مقیم عراق را اخراج کنند به آنان شش ماه مهلت دادند و جلسه ای ترتیب دادند تا زیر نظر هیئتی اموال آنان عادلانه به فروش برسد و وجه حاصله در اختیارشان قرار گیرد ولی با شما آقایان و شیعه و ایرانیان اینطور رفتار می کنند و در کشوری که با مسلمین اینطور رفتار می نمایند ، با مجاورین قبور ائمه (ع ) این وضع معامله می کنند ، اقامت برای من دشوار است بنابراین فردا گذرنامه ها را می فرستم و از مقامات مربوطه می خواهم که به ما اجازه خروج از عراق و حرکت به سوی لبنان را بدهند تا به لبنان برویم و همچنان که شهیدین در آنجا به شهادت فائز شدند ، ما هم بلکه ان شاءالله به این فیض برسیم (گریه شدید حضار) . انعکاس بدرفتاری و خشونت مقامات عراق و ایران در دنیا به نفع شما خواهد بود چون در عالم منعکس خواهد شد که با ما در ایران و عراق چگونه معامله می کنند و وضع یک دسته شیعه در ایران آنطور و در عراق اینگونه

است . هم اکنون در این سرمای سخت ایران وضع این مردم در به در ، این کسبه و تجار و کارگران و بیچارگانی که از اینجا رانده شده اند ، خیلی بدتر از شماست و من برای آنها بسیار متاسفم ، اینها با زن و بچه در سرحد ایران گرفتار کسانی هستند که با آنان بدتر از این معامله می کنند .

تاریخ : 2/10/50

بیانات امام خمینی در مورد نقش حوزه های علمیه در حفظ و صیانت از اسلام

نتایج هجرت رسول اکرم (ص )

بسمه تعالی شانه

برنامه رسول اکرم (ص ) قبل از مهاجرت به مدینه ، روزهائی که در مکه بسر می برند فقط تبلیغ الی الله و معرفی ذات مقدس حق تعالی و معرفی اسلام بود ، یاورانی نداشتند تا بتوانند با کمک آنان با مشرکین بجنگند و اسلام را گسترش دهند و همانطور که در قرآن ملاحظه می فرمائید سوره هایی که در مکه نازل شده فقط جنبه پند و موعظه و معرفی اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتی نیست و متن احکام در آن کمتر ذکر شده و آن روز که حضرتش با آن وضع شکست خورده و ناگوار از مکه خارج گردید ، افراد عادی که سطحی فکر می کنند نمی توانستند پیش بینی کنند که این مهاجرت چه مصالحی به دنبال خواهد داشت ، لکن وقتی که به مدینه تشریف بردند معلوم شد چه نتایجی بر هجرت ایشان مترتب بود و چگونه توانستند اسلام را در مدینه گسترش دهند و یارانی پیدا کنند ، بالاخره با فتح و ظفر به مکه باز گشتند ، به آن گونه که بزرگان قریش نزد آن حضرت خاضع شدند و حضرت هم آنان را آزاد ساخت .

اکنون اگر چه

عده کثیری از ایرانیان بر اثر اختلافی که بین دولتهاست وجه المصالحه شدند و با این وضع فجیع از این مملکت بیرونشان می ریزند لکن ممکن است مصالح بزرگی در کار باشد که ما نمی دانیم و خداوند تعالی همانطور که حضرت رسول اکرم (ص ) را فاتح و غالب به مکه برگردانید ، شما را به این حوزه ها بازگرداند و روزی برسد که نجف بیش از حالا قوی باشد . ما اطمینان داریم که دیر یا زود حوزه علمیه به حال اول خود باز می گردد و شما ان شاءالله اگر به وظایف دینی و علمی خود عمل کردید باز به نجف برمیگردید . بار علم بار سنگینی است که به عهده شماست ، آن طور نیست که تنها وظیفه شما تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم باشد بلکه حفظ اسلام و احکام اسلام است که به شما سپرده شده و شما امین وحی الهی هستید و باید در ضمن تحصیل علم مشغول تهذیب نفس هم باشید و چنانکه غیر را تبلیغ می کنید نفس خود را هم اصلاح نمائید ، وظائف خود را فراموش نکنید ، با هم صلح و صفا داشته باشید ، دسته بندی و اختلافات را کنار بگذارید ، باهم برادر باشید ، با روح واحد و صفای باطن برای اسلام کار کنید .

ملت ها پشتوانه حوزه های علمیه

شما اهل علم هستید و همه از یک ریشه و ورق یک شجره می باشید و اگر شما به عهد خود وفا کنید ، خدای تعالی هم وفای به عهد خواهد کرد و شما را به حوزه ها باز خواهد گردانید و ان شاءالله باز در

اینجا یکدیگر را ملاقات می کنیم و اگر من که روزهای آخر عمرم را می گذرانم در میان شما نبودم ، شما هستید و بار دیگر در اینجا مجتمع خواهید شد .

در هر صورت مساله زوال حوزه در کار نیست ، حوزه سرجایش باقی خواهد بود و صرفنظر از جنبه های معنوی و الهی ، اصولا" از نظر موازین طبیعی هم زوال حوزه های علمیه ممکن نیست زیرا حوزه ها مورد توجه تمام مسلمین بخصوص شیعه می باشد و پشتوانه آن ملتها هستند و آنچه ملتها پشتیبانش باشند دولت ها نمی توانند با آن مبارزه کنند ، دولت ها زودگذرند و عمرشان کوتاه است ، پشتوانه نجف ملتهای بزرگند و از این جهت محفوظ خواهد بود . اکنون در حوزه های ما محصلین افغانی ، پاکستانی ، هندوستانی ، عراقی و دیگر ممالک عربی مشغول تحصیلند و این دولت که اصلا" نمی توان نام آن را دولت گذارد قدرت ندارد که در برابر ملت ها ایستادگی کند و اگر با من و شما معارضه نماید با ملت ها نمی تواند معارضه کند .

سنگر حوزه ها را حفظ کنید

اگر آقایان ایرانی را اخراج کردند دیگر آقایان که از ممالک دیگرند باید بایستند و به وظایف دینی خود اهمیت دهند .

مثل شما مثل فوج های سربازی است ، اگر دشمن به فوجی حمله کرد و آنان را شکست داد فوج های دیگر پا برجا مانده و جای گروه های از بین رفته را می گیرند . دشمن از خدا می خواهد که وقتی یک گروه سرباز را از پای در آورد بقیه پا به فرار گذاشته میدان را خالی کنند .

آقایانی که از دیگر ممالک در اینجا هستند باید پا برجا باشند و به تحصیل علم و تهذیب نفس ادامه دهند و اگر مراجع و من که یکی از طلاب هستم از اینجا رفتیم باز لازم است که آقایان بمانند و به وظائف خود عمل نمایند ، البته رفتن من روی مصالحی است که ممکن است بسیاری ندانند ولی دیگر آقایان باید باشند و سنگر را خالی نکنند .

غلبه همیشه با مظلوم است

چنان که ما سابقا"دیدیم حوزه قم به هم خورد ، چه به هم خوردنی ، عده معدودی پریشان حال که همیشه تحت فشار و آزار بودند استقامت کردند ، طولی نکشید که ورق برگشت ظالم سابق را بردند و حوزه به هم ریخته آن روز به صورت حوزه پنج شش هزار نفری امروز درآمد . . . . شما غالبید مغلوب نیستید . اگر تاریخ ظلمه و ستمدیدگان دنیا را مطالعه کنید می بینید که غلبه همیشه با مظلوم است . معاویه با آن قدرت و عظمت و بساطی که داشت از بین رفت و امروز در شام که مرکز سلطنت او بود حتی از

قبر او خبری نیست . . . .

. . . این کسبه بیچاره ، آنهائی که سالیان دراز در عراق بوده اند و ابدا" در ایران علقه ای ندارند ، دوست و آشنا و خویشاوندی ندارند وضع آنها بسیار مایه تاسف است و امیدوارم ملت ایران با آنها خوش رفتاری کنند . آنها مهمانند و من انتظار دارم که ملت شریف و مسلمان ایران با مهمانان و برادران خود مهربان باشند ، به آنان پناه دهند ، منزل و پوشاک و غذا

بدهند ، گرفتاری هایشان را برطرف نمایند و مهمتر آنکه آنانی را که به اوضاع ایران آشنا نیستند آشنا کنند . شما آقایان که به ایران می روید سلام مرا به برادران ایرانی ابلاغ کنید و بگوئید فلانی از شما استدعا دارد که نسبت به برادران راند شده از عراق که شاید جمعیتشان حدود صدهزار نفر باشد و در بلاد ایران متفرق می شوند تا می توانید مستقیما" کمک کنید و خوش رفتاری کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/4/51

پاسخ امام خمینی به نامه دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا

بسیج استعمار برای نابودی اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا ایدهم الله تعالی مرقوم محترم شما واصل شد .

مجاهدات و کوشش های خستگی ناپذیر شما جوانان روشن ضمیر مسلمان در راه درک صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن کریم ، موجب امیدواری و خرسندی مسلمانان بیدار است اینجانب با قدردانی از روح اسلامی و حقیقت جوئی شما جوانان غیور با ایمان لازم است متذکر شوم که در پیمودن این راه مقدس ، بس با مشکلات و خطرات مواجه هستید و دست های مرموز دشمنان اسلام از هر طرف جهت باز داشتن شما از نیل به مقصد کوشش خواهند کرد .

عوامل و ایادی استعمار که می دانند با آشنایی ملتها بخصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلام ، سقوط و نابودی استعمارگران و قطع دست آنان از منافع ملتها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود ، به کارشکنی پرداخته و می کوشند که با سمپاشی ها و مشوب ساختن اذهان و افکار جوانان ، از جلوه گر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتب های رنگارنگ

، جوانان ما را منحرف سازند . بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و غیره اصالت های اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه مکاتب دیگر جدا می سازد ، فراموش نکنید . مبادا قرآن مقدس و آئین نجاتبخش اسلام را با مکتب های غلط و منحرف کننده ای که از فکر بشر تراوش کرده است خلط نمائید .

باید توجه داشته باشید تا روزی که ملت اسلام پایبند این مکتبهای استعماری می باشد یا قوانین الهی را با آن مقایسه می کند و در کنار هم قرار می دهد روی آسایش و آزادی نخواهند دید و این مکتب هائی که از چپ و راست به ملت اسلام عرضه می شود فقط برای گمراهی و انحراف آنان است و می خواهند مسلمانان را برای همیشه خوار و ذلیل و عقب مانده و اسیر نگه دارند و از تعالیم آزادیبخش قرآن کریم دور سازند . استعمار چپ و راست دست به دست هم داده برای نابودی ملت اسلام و کشورهای اسلامی کوشش می کنند و در راه اسیر کردن بیشتر ملت های مسلمان و غارت سرمایه

سرشار و منابع طبیعی آنان ، با یکدیگر سازش کرده اند . اسرائیل با تباهی و همفکری دولت های استعماری غرب و شرق زائیده شد و برای سرکوبی و استعمار ملل اسلامی به وجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمایت و پشتیبانی می شود . انگلیس و آمریکا با تقویت نظامی و سیاسی و با گذاشتن اسلحه های مرگبار در

اختیار اسرائیل ، آن را به تجاوزات پی درپی علیه اعراب و مسلمین و ادامه اشغال فلسطین و دیگر سرزمین های اسلامی تحریص و وادار می سازند و شوروی با جلوگیری از مجهز شدن مسلمانان و با فریب و خیانت و سیاست سازشکارانه ، موجودیت اسرائیل را تضمین می نماید . اگر دول اسلامی و ملل مسلمان به جای تکیه به بلوک شرق و غرب به اسلام تکیه می کردند و تعالیم نورانی و رهایی بخش قرآن کریم را نصب عین خود قرار داده و به کار می بستند ، امروز اسیر تجاوزگران صهیونیسم و مرعوب فانتوم امریکا و مقهور اراده سازشکارانه و نیرنگ بازی های شیطانی شوروی واقع نمی شدند .

دوری دول اسلامی از قرآن کریم ، ملت اسلام رابه این وضع سیاه نکبت بار مواجه ساخته و سرنوشت ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی را دستخوش سیاست سازشکارانه استعمار چپ و راست قرار داده است .

در شناسایی و شناساندن اسلام جدیت کنید

بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید لازم می باشد که ملتها را آگاه سازید و نقشه های شوم و خانمانسوز استعمارگران را برملا نمائید ، در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید ، تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید ، با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید ، برای پیاده کردن طرح حکومت اسلامی و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید ، مهذب و مجهز شوید ، متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشرده تر سازید ، هر چه بیشتر همفکر و انسان فداکار بسازید

، از برملا کردن نقشه های دستگاه جبار ایران علیه اسلام و مسلمین غفلت نورزید ، صدای برادران رنجدیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان همدردی کنید ، به وحشیگری ها ، آدمکشی ها قانون شکنی ها و دیگر جنایاتی که پیوسته در ایران جریان دارد اعتراض نمائید ، باشد که به یاری خداوند موجبات استقلال و آزادی ملت اسلام و دفع ظلم دستگاه های جبار و نوکران استعمار فراهم آید و خطراتی که امروز متوجه اسلام و مسلمین می باشد ، برطرف گردد . سلام مرا به همه کسانی که برای اسلام و در راه اسلام تلاش می کنند ابلاغ نمائید . والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/6/51

پیام امام خمینی به ملت ایران

انتقام رژیم از اسلام و هواداران آن

بسمه تعالی

خدمت عموم ملت محترم ایران و خصوص حضرات روحانیون و فضلا و محصلین حوزه های علمیه ایدهم الله تعالی پس از سلام و تحیات وافره :

گرفتاری های ملت محترم ایران و خصوص طبقه جوان روحانی و دانشگاهی در چنگال رژیم غیر قانونی و سرسپرده ایران موجب کمال تاسف است . سربازی بردن علما و روحانیون به جرم اظهار تاثر از رفتار غیر قانونی و غیر شرعی دستگاه جبار و ابراز تنفر از زجرها ، شکنجه ها ، اعدام ها تبعید و حبس های بدون مجوز قانونی و شرعی انتقامی است که رژیم دست نشانده استعمار از اسلام و هواداران آن می گیرد ، شما باید به سربازخانه ها بروید ، مدارس دینی باید هتک شود و حبس و تبعید و اعدام به مجرد اتهام باید واقع گردد تا راه برای اجانب چپ و راست و اذناب آنها

از قبیل اسرائیل هر چه بیشتر باز شود .

انقلاب سفید راهی برای چپاولگری استعمار نو

به اسم پرهیاهو و جار و جنجال انقلاب سفید که در طلیعه آن قتل عام 15 خرداد واقع شد ، باید ملت ایران عقب مانده و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتم سرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد و عمال بی حیثیت آن بر سر این گورستان به عیش و عشرت و جمع ثروت پایکوبی کنند ، باید با راه انداختن سر و صدای کشور مترقی و در بوق و کرنا کردن آن ، این کشور بی صاحب به عقب رانده شود و از ضروریات و اولیات یک کشور در حال رشد محروم باشد ، باید ملت ایران به اسم ترقی و پیشرفت از آب و برق و طبیب و دارو و حتی به اعتراف روزنامه های وابسته به دستگاه بسیاری از نان و هزینه اولیه زندگی محروم باشند و اگر نفسی بکشند ، با سرنیزه صدای آنها را در گلو خفه کنند تا مخازن نفت و سایر معادن ما غارت گردد و برای ملت ایران جز ذلت و خواری و حبس و زجر نباشد .

ماءموریت شاه برای ویرانی وطن و اشاعه فرهنگ استعماری

باید به اسم ماموریت برای وطنم این وطن به حال خرابی و عقب افتادگی باقی باشد که تنها پناهگاه این ملت و سد راه اجانب است شکسته شود . گویی مامور است که طبقه جوان روشن را چه روحانی و چه دانشگاهی سرکوب کند ، مامور است که مدارس دینی را هتک و علمای اسلام را حبس و زجر کند ، مامور است مقدسات کشور را

به دست اسرائیل و مربیان آن بدهد ، مامور است که سرمایه گذاران خارجی رابه باقی مانده ثروت کشور مسلط کند ، مامور است که موجبات فحشا را با هر صورت اشاعه دهد و هتک نوامیس قرآن کند ، مامور است که مستشاران خارجی و کارمندان آنان را مصونیت دهد و از ملت و روحانیون و دانشمندان و دانشجویان سلب مصونیت نماید ، مامور است که به اسم اسلام این چراغ هدایت را خاموش کند ، مامور است که فرهنگ استعمار نو را تا آخرین نقاط دور افتاده کشور برساند و اسلام و فرهنگ اسلام را کنار زند و ماموریت های دیگری که اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند اجرا نماید .

تعلیمات اسلام را نصب العین قرار داده ، از تفرقه بپرهیزید

شما ای ملت ایران ! ای مسلمانان پاک طنیت ! به احکام نورانی قرآن کریم بیش از پیش گرایش کنید و دست اتفاق و برادری به هم دهید و از اختلافات دست بردارید و برای قرآن کریم و اسلام عزیز فکری کنید ، تعلیمات اسلام را نصب العین قرار دهید ، مساجد و محافل دینیه را که سنگرهای اسلام در مقابل شیاطین است ، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید و با این استعمار زدگان بی عاطفه با روی قهر آمیز و چهره متنفر روبرو شوید و از احکام خلاف عدل و انصاف آنها هر قدر می توانید تخلف کنید ، برادران خود را تواصی به حق و تواصی به صبر کنید و احکام اسلام و کیفیت حکومت اسلامی را تحقیق و نصب العین خود قرار دهید و ناآگاهان را آگاه نمائید ، باشد که خداوند قهار اساس این ظلم را

برچیند .

سنگر اسلام و حوزه های مقدسه را حفظ کنید

شما ای محصلین علوم دینیه ! ای فضلا و روحانیون حوزه های مقدسه بخصوص حوزه مقدسه قم ! از این اهانت ها و آزارها نهراسید ، شما که امروز پاسداران اسلام و قرآنید وظیفه دارید این سنگر مهم را که آماج تیر اجانب و عمال آنهاست ، حفظ نمایید و با کمال دلگرمی و اتکاء به خداوند متعال و استمداد از ارواح مقدسه صاحبان شریعت و حفاظ قرآن به کار خود که تحصیل فقه اسلام تهذیب اخلاق ، تنویر افکار و هدایت ملت ستمدیده است ادامه دهید ، که خدای متعال با شماست .

ای سربازان ، موسی گونه در آغوش فرعون در انتظار روز قطع ریشه های فساد باشید

شما ای سربازان غیور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه که به سربازخانه ها کشیده شده اید ، با

کمال شجاعت تعلیمات نظامی را تحکیم کنید ، باشد که چون حضرت موسی (ع ) که در آغوش فرعون بزرگ شد و اساس ظلم و جور او را در هم پیچید ، شما هم روز مناسبی تحت دستور مقام صالحی بتوانید این دست های خبیث را قطع و این ریشه های فساد و ظلم را از بیخ و بن برآورید .

من مصایب و فجایعی را که از طرف دستگاه جبار هر روز بر این کشور بلازده و ملت ستمدیده وارد می آید به عموم مسلمانان تسلیت می گویم خداوند متعال قطع ید اجانب را از بلاد مسلمین و خصوص ایران بفرماید و توفیق سعادت به ملت اسلام عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 19/8/1351

دعوت امام خمینی به پشتیبانی از فلسطین

تکالیف و مسوولیت های مسلمین در پاسداری از قوانین الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک

رمضان ، ماه رحمت و آمرزش و خیر و برکت ، از خدای بزرگ خواستارم که تمام مسلمانان را توفیق اقدام به تکالیف و مسؤ ولتیهائی که به عهده آنان گذارده است بدهد: مسؤ ولیت پاسداری قوانین الهی و عمل به قرآن کریم ، تنها راه بازیابی عظمت و عزت و شکوه پیشین اسلام و مسلمین ، مسئوولیت پاسداری وحدت و برادری دینی ، تنها ضامن استقلال سرزمین های اسلامی و زداینده هر گونه نفوذ استعماری ، مسؤ ولیت فداکاری و جانبازی در راه جبران آنچه که مسلمانان به دلیل اختلاف و تفرقه از دست داده اند و متاسفانه هنوز هم از دست می دهند ، مسؤ ولیت سنگین دولت های اسلامی در عمل به قوانین اسلام و بیرون رفتن آنها از اسارت استعمار و تلاش منحصر در خدمت امت اسلامی ، مسؤ ولیت این روزگار که به مراتب سنگینتر و بیشتر از روزگاران گذشته است ، روزگاری که پنجه های استعمار تا اعماق کشورهای اسلامی فرو رفته است ، روزگاری که استعمار ، تمام نیروها و امکانات خود را در راه ایجاد تفرقه میان مسلمانان و سران کشورهای اسلامی بسیج کرده است و می کوشد تا به هر وسیله ای که در اختیار دارد از پایبندی و عمل به تعالیم اسلام جلوگیری کند تا بدین وسیله استعمارگران با خیال راحت به هدف های غیر انسانی خود (استعمار طبقه محروم ) نائل آیند .

تلاش استعمار در دور ساختن فرهنگ اسلام از واقعیات زندگی

در این عصر ، استعمار ، وابستگان و دنباله روهای خود را در دل جهان اسلام به کار گماشته است تا در زیر شعارهای پر زرق و برق و فریبا (واحیانا

شعاراسلام ) تعالیم و فرهنگ قرآنی را از واقعیت های زندگی مجتمع اسلامی دور کنند تا بدین وسیله راه برای تامین منافع اربابان بازو بی مانع شود . نگاه کنید به ایران و فاجعه ها و مصائب ویرانسازی که در آن می گذرد .

وابستگی بعضی سران کشورهای اسلامی ، علت اصلی عدم آزادی فلسطین

و این هم فلسطین که راس مصیبت هاست . اختلاف نظر و مزدوری بعضی سران کشورهای اسلامی ، به هفتصد میلیون مسلمان ، علیرغم معادن و ثروت ها و امکانات طبیعیشان ، فرصت و امکان کوتاه کردن دست استعمار و صهیونیسم و محدود کردن نفوذ بیگانگان نمی دهد . خودخواهی ها و دست نشاندگی و تسلیم بعضی از دولت های عربی در برابر نفوذ مستقیم بیگانگان ، مانع این می شود که دهها میلیون عرب بتوانند سرزمین فلسطین را از اشغال و غصب اسرائیل برهانند .

اشغال فلسطین پایان مساله نیست بلکه آغاز توطئه هاست

همه باید بدانند که هدف دولت های بزرگ از ایجاد اسرائیل ، تنها با اشغال فلسطین پایان نمی پذیرد ، آنها در این نقشه اند که (پناه برخدا) تمامی کشورهای عربی را به همان سرنوشت فلسطین دچار کنند و امروز ما ناظر جهاد مبارزین فلسطینی در راه سپردن سرنوشت فلسطین به فلسطینی ها هستیم ، ناظر مجاهدانی هستیم که جان بر کف به جهاد قهرمانانه علیه اشغال و تجاوز و در راه آزادی فلسطین و سرزمین های اشغال شده بپا خاسته اند ، ناظر آنچه که دیروز دست نشاندگان استعمار در اردن و امروز در لبنان بر سر این مجاهدان آوردند ، ناظر تبلیغات و توطئه هائی که علیه آنان به انحاء مختلف ، همگی به تحریک و به دست گماشتگان استعمار و به منظور جداکردن گروه های مسلمان از مبارزان فلسطینی و به خاطر بیرون کردن مبارزه از مناطق سوق الجیشی (که موقعیت مناسبی برای ضربه زدن به قوای اسرائیل و صهیونیسم ، این دشمن غاصب دارد) انجام می گیرد ، هستیم .

آیا مسلمانان و سران کشورهای اسلامی

در چنین موقعیتی در پیشگاه خدا و عقل و وجدان ، مسؤ ولیت و وظیفه ای ندارند ؟ آیا رواست که مجاهدان فلسطینی به دست گماشتگان استعمار در مناطق زیر سلطه استعمار قتل عام شوند ولی دیگران در برابر این جنایت سکوت کنند و حتی در بیرون راندن این جهاد آزادیبخش از مناسبترین منطقه سوق الجیشی خودش ، با یکدیگر همداستانی و توطئه کنند ؟ آیا دولت عربی و ساکنان مسلمان این مناطق نمی دانند که با نابودی این جهاد ، سایر کشورهای عربی از شر این دشمن ناپاک ، روی امن و امان نخواهند دید ؟

بر تمام مسلمین است که به پشتیبانی از مجاهدین فلسطین اقدام کنند

امروز بر تمام مسلمانان عموما و برحکومت هاو دولت های عربی خصوصا ، به خاطر حفظ استقلال خودشان لازم است که به پاسداری و پشتیبانی این گروه مجاهد ، متعهدانه اقدام کنند و از هیچ تلاشی در راه رسانیدن اسلحه و آذوقه و ذخیره به این مجاهدان دریغ نورزند و بر فدائیان مجاهد لازم است که با توکل به خدا و پایبندی به تعالیم قرآن ، باثبات و جدیت تمام در راه هدف مقدس خویش به کار خود ادامه دهند ، نه آنکه از سردی و سستی بعضی عناصر ، افسرده شوند و به شور آزادیبخش شان لطمه ای رسد . تاکید می شود که مجاهدان و اهالی مناطقی که مجاهدان در آن سرگرم کارند با یکدیگر بر مبنای خوشرفتاری و اخوت اسلامی آمیزش و برخورد کنند .

از تمام مسلمانان بیدار و هوشیار و دوراندیش خصوصا بندگان خالص خدا و علمای اعلام خواستارم که در این روزهای مبارک از خدا بخواهند که مسلمانان را در رهائی از سلطه

ناپاک استعمار یاری کند . در مجامع ماه مبارک رمضان و اجتماعات بزرگ اسلامی دیگر مانند نمازهای جمعه و مواقع حج ، به خاطر نشر و ابلاغ حقایق به تمام مسلمانان بکوشند و مردم را به پیروی قرآن (که همه را به وحدت می خواند) دعوت کنند و برای آزادی فلسطین و حل مشکلات خانمانسوزی که گریبانگیر سراسر عالم اسلامی شده است ، دست به دست هم بدهند . از خدای بزرگ خواستارم که دست بیگانگان را از سرزمین مسلمانان قطع فرماید . (انه سمیع مجیب . )

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 24/12/51

پاسخ امام خمینی به دانشجویان مسلمان مقیم اروپا و آمریکا و کانادا

مهذب شوید و با شناخت مبانی نورانی قرآن ملت را بیدار سازید

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم دانشجویان مسلمان مقیم اروپا و امریکا و کانادا ایدهم الله تعالی :

رنجنامه شما که بحق بازگو کننده برخی رنج ها و مصیب کنونی ملت اسلام و جامعه روحانیت بود و اصل شد . حس مسؤ ولیت نسل جوان و کوشش های بی شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید درخور تقدیر و امیدواری است .

اینجانب در این تبعیدگاه ثانوی چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص ، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلام و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند ، اسلام واقعی را بشناسند و بشناسانند ، ملت اسلام را بیدار و آگاه ساخته ، تباین اسلام پیغمبر خدا و اولیاء او را از اسلام ساختگی امثال معاویه و حکومت های غاصب سایر و دولت های دست نشانده استعمار که از تلویزیون ها ، رادیوها و وزارتخانه ها به خورد

مردم می دهند ، به آنان برسانند و به دنیا بفهمانند این اسلامی که دولت های دست نشانده از آن دم می زنند و کنفرانس به اصطلاح وحدت اسلامی تشکیل می دهند اسلام ساخته و پرداخته سلاطین اموی و عباسی می باشد که در برابر قرآن و آئین مقدس پیامبر بزرگ اسلام درست شده است و لذا می بینیم که استعمارگران و همان ها که قرآن را بالای دست بلند می کردند و اظهار می داشتند که تا این قرآن در میان مسلمین حکمفرما است ما نمی توانیم بر آنان دست یابیم . اکنون از چنین اسلام و اتحاد اسلامی پشتیبانی می کنند تا ملت اسلام را منحرف سازند ، تا قرآن کریم را مهجور نمایند ، تا دین خدا را از بین ببرند ، تا راه را برای پیشبرد اغراض شوم و مقاصد استعماری خود هموار سازند .

اعلام خطر برای جهان اسلام

چنانکه کرارا اعلام خطر کرده ام اگر ملت اسلام بیدار نشوند و به وظایف خود آگاه نگردند ، اگر علماء اسلام احساس مسؤ ولیت نکنند و بپا نخیزند ، اگر اسلام واقعی که حاصل وحدت و تحرک کلیه فرق مسلمین در مقابل بیگانگان است و ضامن سیادت و استقلال ملل مسلمان و کشورهای اسلامی می باشد به دست عوامل و ایادی اجانب همین طور در زیر پرده سیاه استعماری پوشیده بماند و آتش اختلاف و تشتت در میان مسلمین افروخته گردد ، روزهای سیاهتر و نکبت بارتری برای جامعه اسلامی در پیش است و خطر ویران کننده ای متوجه اساس اسلام و احکام قرآن می باشد .

حملات علنی و مخفیانه دشمنان اسلام و تجاوزکاران بین المللی

علیه قرآن مجید و احکام رهائی بخش اسلام از هر سو به شدت ادامه دارد و بسیاری از دولت های کشورهای اسلامی براثر خودباختگی یا ماموریت ، مجری نقشه های شوم و خائنانه آنان می باشند ، چه آنهائی که دم از اسلام زده کنفرانس به اصطلاح اسلامی تشکیل می دهند و چه آنانی که در کشور اسلامی الغاء مذهب کرده اسلام را از رسمیت می اندازند ، همه دانسته یا ندانسته در یک مسیر حرکت می کنند و آن اجراء مقاصد شوم و استعماری دشمنان اسلام است که می خواهند این اوضاع نکبت بار جامعه اسلامی ادامه یابد اسرائیل بر جان و مال و سرزمین های ملت اسلام مسلط باشد ، سیادت و سلطه استعماری در دنیای اسلام برای همیشه محفوظ بماند ، برنامه توسعه طلبانه ویران کننده صهیونیسم در کشورهای اسلامی به مرحله اجرا درآید و ملت اسلام و دولت کشورهای اسلامی همیشه خوار و ذلیل و اسیر دست تجاوزکاران بین المللی بوده دست تکدی و چشم کمک به استعمارگران جنایت پیشه داشته باشند و روی استقلال آزادی ، آسایش و امنیت نبینند .

سپاه دین دسیسه ای دیگر برای ریشه کن کردن اسلام

در این میان از همه اسف بارتر وضع ایران است که رژیم آن ماموریت دارد با چاپ قرآن ، تظاهر به اسلام ، به اسم سپاه دین ، سازمان اوقاف و به عناوین فریبنده دیگر یکباره اسلام را ریشه کن سازد ، ملت اسلام را بیش از پیش به ذلت و اسارت بکشد ، مسجد و محراب پیامبر اسلام را به صورت بنگاه تبلیغاتی دربار ضد اسلامی خود در آورد و برای اجراء این نقشه های شوم به کمک

و مساعدت روحانی نماهای خود فروخته و سرسپرده نیاز کامل دارد و با همکاری آنان می خواهد مساجد و دیگر محافل اسلامی را قبضه کند ، مراسم مذهبی را تحت نظارت و مراقبت خود درآورد و به حوزه علمیه دست یابد .

روحانی نمایان درباری را از حوزه های علمیه طرد نمائید

اکنون بر نسل تحصیل کرده مسلمان و مردان روشن ضمیر آگاه است که با کوشش های همه جانبه و از هر راه ممکن ، اسلام و پیشوایان اسلامی و مسوولیت های خطیر و سنگین علمای اسلام را به ملت های مسلمان برسانند تا مردم آگاه شوند و آن دسته از روحانی نماهای منحرف را که مستقیم و غیر مستقیم در خدمت رژیم جبار قرار گرفته اند طرد نمایند . اگر ملت اسلام به مبانی نورانی قرآن واقف گردد و به وظایف سنگین علماء و پیشوایان اسلام آگاه شود ، روحانی نماها و آخوندهای درباری در میان اجتماع ها ساقط خواهند شد و اگر معممین ساختگی و روحانی نماهای بی حیثیت در جامعه ساقط شده نتوانند مردم را بفریبند ، دستگاه جبار هیچ گاه موفق به اجراء نقشه های شوم استعمارگران نخواهد شد ، ما پیش از هر کاری لازم است تکلیف خود را با روحانی نماها که امروز از خطرناکترین دشمنها برای اسلام و مسلمین محسوب می شوند و به دست آنها نقشه های شوم دشمنان دیرینه اسلام و دست نشاندگان استعمار پیاده و اجرا می گردد روشن سازیم و دست آنان را از حوزه های علمیه ، مساجد و محافل اسلامی کوتاه کنیم تا بتوانیم دست تجاوز کار استعمار و مخالفین اسلام را از حریم اسلام و قرآن کریم قطع کرده ،

از استقلال و صیانت کشورهای اسلامی و ملت اسلام دفاع نمائیم .

امید است که علماء اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خیانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزه های علمیه و جامعه روحانیت جلوگیری به عمل آورند و ایادی مخالفین را که در سلک روحانیت قرار دارند و اسلام و روحانیت رابه سقوط و انحطاط تهدید می کنند ، طرد و رسوا سازند و اجازه ندهند که مشتی فریب خورده و دنیا طلب استقلال هزار ساله شیعه را دستخوش امیال و اغراض مخالفین اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند . از خداوند متعال توفیقات روز افزون عموم دانشجویان مسلمان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم . والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : فروردین 1352

پیام امام خمینی به علما و وعاظ و امت مسلمان ایران در مورد نقشه های دستگاه جبار برای محو اسلام و قرآن

نقشه استعمار گران همیشه برای محو اسلام و قرآن بوده

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات علمای علام و خطبای محترم و ملت بزرگ ایران ایدهم الله تعالی پس از سلام و تحیات ، ما در عصر حاضر با ضربات سنگین و روز افزون وارده بر اسلام و گرفتاری ها و نابسامانی های بیش از پیش ملت های اسلامی مواجه هستیم ، از طرفی قضیه فلسطین و مسجد الاقصی و آوارگی مردم بیگناه آن سرزمین و پشتیبانی دول بزرگ استعماری از یهود اشغالگر که با دوام این جرثومه فساد خطر بزرگی خدای نخواسته برای عموم کشورهای اسلامی و خصوص دول عربی در پیش است و از طرف دیگر اسارت ملت ایران در چنگال عمال استعمار و نوکرهای آن ، جامعه اسلامی را با فشارها و گرفتاری های شدید و همه جانبه ای دست به گریبان ساخته است . برای محو اساس قرآن کریم و تعالیم

رهایی بخش اسلام ، نقشه هایی از طرف استعمارگران در کار است که در هر زمان به نحوی در دست اجرا قرار می گیرد .

آن روز که رضاخان با دستیاری اجانب روی کار آمد ماموریت یافت که با سر نیزه و قلدری تمام مراسم اسلامی را تعطیل کرده و احکام نورانی قرآن و آثار رسالت را محو و نابود سازد ولی از آنجا که دیدند با سرنیزه نمی توان مردم را از اسلام و مبانی قرآن دور ساخت و به اغراض شوم و غارتگرانه خود دست یافت ، تغییر نقشه داده با طرح های استعماری جدید و با تظاهر به اسلام در مقام محو اساس قرآن و اسارت ملت های مسلمان و شکستن سد عظیم روحانیت بر آمدند و با نغمه هایی فریبنده به اسم سپاه دین و غیره می خواهند این سد عظیم را در هم شکسته به مقاصد پلید خود دست یابند .

جایگزینی معممین ساختگی به جای خدمتگزاران به اسلام ، از نقشه های شوم استعمارگران

امروز نقشه های وسیعتر و دامنه دارتری در جریان است که چهره واقعی مامورین استعمار و کیفیت ماموریت آنان را می نمایاند ، نقشه هائی که با اجرای آن می خواهند سنگرهای مخالف با استعمار را در هم کوبیده به سنگرهائی در خدمت استعمار و صهیونیسم و عمال آنان مبدل سازند ، علمای اعلام ،

خطبای محترم و خدمتگزاران به اسلام را عقب زده معممین ساختگی و مامورین سازمان های فاسد را به جای آنان به محراب و منبر اسلام و رسول معظم - صلی الله علیه و آله - برسانند و به جای بیان احکام قرآن و حقایق اسلام ، بلندگوهائی برای اجرای مقاصد شوم ضد اسلامی دستگاه خود فروخته

و دست نشانده درست کنند ، نقشه هائی که با اجرای آن می خواهند به گمان فاسد خود تمام مراجع بزرگ ، علمای اعلام و خطبای محترم را به صورت کارمند دولت ، آن هم کارمندانی بسیار خفیف و بی ارزش درآورند و تمام حیثیات اسلام و روحانیت را در هم شکسته راه را برای استعمارگران هر چه بیشتر باز نمایند و بالاخره نقشه هائی که با اجرای آن می خواهند به جای این سد بزرگ مخالف با ظلم و استبداد سدی در خدمت ظلمه و مستبدین بنا کنند و اینک چنانکه کرارا" خبر رسیده در راه اجرای این نقشه های استعماری خطرناک دست به کار شده اند که مساجد ، تکایا ، مدارس و دیگر مراکز اسلامی و شوون روحانیت را تحت نظارت سازمان ضد اسلامی اوقاف قرار داده ، علما ، وعاظ و ائمه جماعت را مجری اغراض نامشروع دستگاه جبار و عمال کثیف استعمار سازند و یا به کناره گیری ، انزوا و تسلیم سنگرهای اسلام به مخالفین و عمال اجانب وادارند .

ثمرات شوم انقلاب سفید

اینها ثمره شوم انقلاب خونین و استعماری است که با تبلیغات و عوام فریبی ها می خواهند آن رابه انقلاب سفید ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملت بنامند و در این دهه سیاهی که گذشت جز فقر و ذلت و اختناق قتل های دستجمعی ، تیرباران ها و اعدام های غیر قانونی و انباشتن زندانها از علما ، روحانیون و جوانان ملت اسلام چیزی عاید مردم ستمدیده ایران نگردیده . هتک مقدسات اسلام ، کشتن علما و مردم مسلمان در زیر شکنجه ، هجوم به مدرسه

فیضیه و دانشگاه ها و کشتار فجیح 15 خرداد که (به طور معروف ) 15 هزار قربانی داشت از ثمرات دیگر این انقلاب ننگین است ، مصونیت بخشیدن به نظامیان آمریکائی و بستگان آنها ، خرد کردن حیثیت کشور و بر باد دادن استقلال قضائی و مسلط ساختن غارتگران آمریکا و صهیونیسم بر کلیه شوون نظامی ، سیاسی ، تجاری ، صنعتی ، زراعی و بازارها از دیگر نتایج شوم این انقلاب پر افتخار دستگاه جبار می باشد که آن همه جشن ها ، پایکوبی و تبلیغات پر سر و صدا به راه انداخته ، مبالغ هنگفتی از دسترنج مردم محروم و گرسنه را صرف این جشن های ننگین کرده است .

خرید اسلحه بهانه ای برای ایجاد پایگاه آمریکا در ایران

و اکنون نیز خواب تازه ای برای ملت ایران دیده و با خرید اسلحه و مهمات سرسام آور از آمریکا به مبلغ 2 میلیارد دلار که حدود صد و پنجاه هزار میلیون ریال می باشد ، ملت ایران را به خطر نابودی و سقوط اقتصادی تهدید می کند و با کمال وقاحت اعلام داشته که کسری بودجه کشور در امر پرداخت آن ، از طریق وام های خارجی و افزایش مالیاتها تامین می گردد . من نمی دانم منظور از خریدن این همه اسلحه برای بیرون راندن اربابان و استعمارگرانی است که خود رژیم ، دست نشانده آنها بوده و ایران را به صورت پایگاه نظامی آنان درآورده و دست آنها را بر تمام شوون نظامی ، سیاسی ، اقتصادی کشور باز گذاشته است ؟ یا در حقیقت در راه اجرای نقشه های غارتگرانه آمریکاست که بر اثر ضعف بودجه اقتصادی و تغییر

سیاست مبنی بر نابودی ملل به وسیله نیرو و ثروت خود آنان ، می خواهد پایگاه خود را در ایران مستحکم تر کرده ملت بی پناه ایران و دیگر ملل آزایخواه منطقه را که علیه اشغالگران فلسطین و دیگر اجانب غارتگر مبارزه می کنند ، سرکوب سازد ؟ و اکنون ملت محروم ایران که بسیارشان از لوازم اولیه زندگی محروم بوده و بنا به نوشته بعض از روزنامه های وابسته به دستگاه فقط در تهران یک میلیون نفر فاقد برق و آب و بهداشت و دیگر ضروریات اولیه زندگی می باشند ، ملتی که بسیارشان از فقر و تهیدستی نمی توانند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند و اطفال معصوم را از گرسنگی به چرا می برند و یا سرراه ها به امید خدا رها می سازند ، ملتی که بسیارشان برای مراجعه به دکتر و خریدن دارو تمکن مالی ندارند و از بی دکتری و بی دارویی تلف می شوند و بنا به نوشته بعضی از روزنامه های ایران ، در بسیاری از شهرستان های ایران و استانداری های بزرگ برای هر 35 هزار نفر فقط یک دکتر وجود دارد ، ملتی که در همین سال گذشته از قحطی و گرسنگی خانه و کاشانه خود را رها ساخته ، برای به دست آوردن لقمه نان به هر سو آواره شدند ، باید چنین مبلغ سرسام آوری از بودجه کشور آنها صرف همچو امر سفیهانه ای شود!! و تازه این معامله کمرشکن 2 میلیارد دلاری غیر از معامله اسلحه ای است که اخیرا"با انگلیس استعمارگر و تجاوزکار انجام داده و آنهمه اسلحه و مهمات خریداری

کرده . من بیم آن دارم که این انحرافات و اعمال سفیهانه اثر عارضه ای باشد که بعضی سلاطین سفاک در اواخر عمر به آن مبتلا می شدند و ملت را به خاک و خون می کشیدند . من از اواخر عمر این سفاک ها که نوید مرگ ، آنها را به جنون می کشد ، برای این ملت ستمدیده ، بیمناکم . من از امراض عصبی که در پیری عارض این قلدرها می شود ، برای اسلام و مسلمین خوف دارم .

سکوت در مقابل اعمال شاه ، در حکم انتحار و سقوط یک ملت بزرگ است

اکنون سکوت در مقابل این نقشه ها و فجایع در حکم انتحار است و استقبال از مرگ سیاه و سقوط یک ملت بزرگ می باشد ، تا فرصت از دست نرفته لازم است که سکوت شکسته شود و استنکار و اعتراض آغاز گردد . بر علما و خطباء اسلام است که در مساجد و محافل ، نقشه های پشت پرده دستگاه را به ملت برسانند و در این مصیبت بزرگ که برای اسلام و مسلمین و خصوص علماء اعلام و خطباء محترم پیش آمده است از هیچ گونه اقدامی فروگذار نکنند . مراجع عظام نظر مبارک خود را با طبع و نشر اعلام نمایند و کسانی را که در این امر کمرشکن با دستگاه همکاری و روابط حسنه دارند و یا به نقشه ها و فعالیت های سازمان اوقاف و دیگر سازمان های فاسد صحه می گذراند و به پیشرفت آن کمک می نمایند و یا جیره خوار سازمان اوقاف و دستگاه جبار قرار گرفته اند ، طرد و متفضح سازند و به ملت معرفی نمایند و بر ملت اسلام است که

با این نوع افراد که از طرف سازمان های فاسد برای منبر و محراب تعیین و نصب شده اند ، معامله عدالت نکنند و در جماعت آنها حاضر نشوند و پای منبر آنها ننشینند و آنها را به یکدیگر نشان داده و از جامعه اسلامی طرد نمایند و به مساجد و محافل که تحت نظر سازمان اوقاف بوده و به دست آن اداره می شود ، نروند . علماء اعلام ، خطباء محترم و ائمه جماعت به عنوان اعتراض و استنکار ، در صورت مقتضی اعتصاب نمایند و تا مدت محدودی از رفتن به مساجد و منابر خودداری ورزند و مطمئن باشند که اعتراض دستجمعی و اعتصاب عمومی نتیجه دارد و دستگاه جبار را عقب می راند و لازم است که مردم مسلمان در صورت اعتصاب علماء اسلام که برای حفظ احکام قرآن است از آنان پشتیبانی کنند و در اعتصاب تبعیت نمایند .

از خداوند متعال رفع شر اشرار و قطع ایادی استعمار را خواستار است . والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 5/1/1352

پیام امام خمینی به ملت ایران و ارائه رهنمودهائی به طبقه جوان برای بهره بردن ازنیروی جوانی در راه حق

بسم الله الرحمن الرحیم

به دوستان عزیزم طبقه جوان روحانی و دانشگاهی ، بازاری ، دهقان و سایر طبقات ، پس از ابلاغ سلام تذکر دهید نیروهائی که خداوند تعالی به شما عطا فرموده در راه رضای او صرف کنید . شما اکنون دارای نیروی عظیم جوانی هستید ، نیروئی که می توانید اسلام و میهن خود را به اوج عظمت و سرفرازی رسانید و دست جنایتکاران را از ممالک اسلامی و کشور خود قطع کنید ، نیروئی که اگر در راه حق صرف شود ، ابدیت دارد و به

قدرت لایزال می پیوندد و اگر در بیهوده و شهوات هدر رود در این عالم ، ذلت و بردگی و در آن عالم ، عقوبت و شرمساری به بار آورد ، بیدار شوید و خفتگان را بیدار کنید ، زنده شوید و مردگان را حیات بخشید و در تحت پرچم توحید برای درهم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه و خود فروختگان بی ارزش فداکاری کنید ، این نفتخواران بی شرف و عمال بی حیثیت آنها را از کشور اسلامی بیرون ریزید همانند زباله ها ، از جشنهای پایان ناپذیر آنها که در حقیقت چراغ هایی است که در گورستان می افروزند دوری نمائید .

امید است شما عزیزان من جشن مرگ استعمار و عمال آن را به زودی بگیرید ، اگر ما پیران نبینیم شما جوان ها ببینید . از نیروی لایزال وحدت نیروی عظیم مسلمین را خواستارم . سلام و تحیت من به جوانان مسلمین و عزیزان کشور امیرالمومنین علیه الصلوه والسلام .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/6/52

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد وظایف آنها درقبال همکاریهای شاه با اسرائیل و آمریکا

اعمال شاه ، در زمانی که آتش جنگ بین مسلمین و کفار شعله ور است

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که آتش جنگ بین مسلمین و کفار صهیونیست شعله ور است و ملت اسلام برای احقاق حق خود از اسرائیل غاصب ، جان بر کف نهاده در میدان های نبرد فداکاری می کنند ، به امر شاه ، دولت ایران به مناسبت سالروز جشن 2500 ساله در سراسر کشور جشن به پا کرده است ! جشن برای شاهان خونخواری که نمونه آنان امروز مشهود است . مسلمین برای مجد و عظمت اسلام و آزادی فلسطین در خاک و خون می غلطند ولی شاه ایران برای رژیم مبتذل شاهنشاهی جشن و

سرور به پا می کند! همزمان با دفاع ملت بزرگ اسلام و عرب از نوامیس اسلام و مسلمین ، به امر این مرد خبیث به مدارس اسلامی دختران ایران هجوم برده ، هتک محترمات را نموده و از آنان سلب آزادی کرده اند . هنگامی که دشمنان اسلام کشورهای اسلامی را تهدید می کنند و مردانی غیور برای دفاع و احقاق حقوق خود مردانه به پا خاسته اند ، شاه ایران با صحنه سازی در سراسر ایران تظاهرات راه انداخته ، با امضای روحانی نمایان درباری و ساخته دست سازمان های اوقاف و امنیت به اسم علمای اسلام تلگرافات تبریک صادر می نماید .

در شرایطی که مسلمین برای آزادی فلسطین و سرزمین های خود جانفشانی می کنند ، شاه جمعیت کثیری از علما ، فضلا و اساتید برجسته حوزه های علمیه و بسیاری دیگر از روشنفکران ایرانی را به زندان و تبعید کشیده و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داده است .

دستگیری علما و فضلا برای انحراف اذهان از جنگ اسلام بااسرائیل .

می توان گفت که این صحنه سازی ها و دستگیری ها برای سرگرم کردن ملت ایران به مصیبت های خود و دور نگه داشتن اذهان از جنگ ملت اسلام با اسرائیل است . وحشت از گسترش مبارزه و ایجاد هماهنگی بین کلیه طبقات و پشتیبانی قاطبه ملت مسلمان ایران از جنگ عادلانه مردم عرب است که موجب شده شاه دست به زندان و تبعید غیرقانونی و بدون جهت علما و روشنفکران بزند تا مبادا اعتراض کنند که چرا رژیم ایران در این امر حیاتی که برای مسلمین پیش آمده بی تفاوت است و یا از اسرائیل طرفداری می کند و با اینکه

اکثریت قریب به اتفاق دولت های اسلامی و بسیاری از دولت های غیراسلامی ، از اعراب درحال جنگ پشتیبانی کرده اند دولت ایران و شاه بی حیثیت روی سرسپردگی به امریکا و اظهار تبعیت هر چه بیشتر ، به ظاهر ساکت و در واقع طرفداری از اسرائیل می کنند .

شاه ، حامی منافع امریکا و اسرائیل

این شاه ایران است که دست اسرائیل را در سراسر ایران بازگذاشته و اقتصاد ایران را به خطر انداخته است و بنا به نوشته بعضی از جراید خارجی ، افسران ایرانی را برای دیدن تعلمیات به اسرائیل می فرستد .

این شاه است که نفت ایران را به دشمنان اسلام و بشریت تسلیم کرده تا در جنگ با مسلمین و اعراب غیور به کار برند و با قرارداد رسوای اخیر و افزایش استخراج نفت به مبارزه علیه کشورهای نفت خیزی که می خواهند از حربه نفت علیه آمریکا استفاده کنند برخاسته است و بالاخره این غارتگری ها ، خریدن میلیاردها دلار اسلحه و جشن های کمرشکن و پی در پی شاه است که موجب بالا رفتن هزینه زندگی و گرانی سرسام آور اجناس گردید ایران را به قحطی سیاه تهدید می کند . من بیم آن دارم که میلیاردها دلار اسلحه ای را که از اربابان جهانخوار خود خریداری نموده و با خرید آن ایران را به ورشکستگی کشانده اکنون به اسرائیل بفرستد . من خوف آن دارم که ارتش ایران را با مهماتی که به قیمت قحطی و گرسنگی و بالاخره خون مردم محروم ایران به دست آورده ، مجبور کند که قلوب گرم و پر احساس مجاهدین اسلام را هدف قرار دهند .

بر ملت است که این جبار را از جنایات باز دارند

من از این خدمتگزار بی چون و چرای آمریکا برای جهان اسلام احساس خطر می کنم . اکنون بر ملت محترم ایران است که این جبار را از این جنایات باز دارند و بر ارتش ایران و صاحب منصبان است که بیش از این تن به ذلت ندهند و برای استقلال

وطن خود چاره جویی کنند .

از منافع امریکا و اسرائیل جلوگیری کرده و آن را مورد هجوم قرار دهید وظیفه ملت غیور ایران است که از منافع آمریکا و اسرائیل در ایران جلوگیری کرده و آن را مورد هجوم قرار دهند هر چند به نابودی آن بیانجامد . وظیفه علماء اعلام و مبلغین است که جرایم اسرائیل را درمساجد و محافل دینی به مردم گوشزد کنند . علماء اعلام و ملت شریف ایران نباید در این امر ساکت باشند و لازم است از هر طریق ممکن شاه را وادار کنند که در صف مسلمانان قرار گیرد و از خیانت بیشتر به قرآن و پیروان آن بپرهیزد و جنایات این عفریت خونخوار را بیش از پیش بر ملا سازند تا چهره باطنی او بهتر روشن گردد و اگر یهود ایران برای کمک به اسرائیل مشغول فعالیت

باشند (چنانکه هستند و بی شک از کمک شاه هم برخوردار می باشند) بر ملت ایران است که از آن جلوگیری کنند و برای مجاهدینی که در آتش و خون به سر می برند صندوق اعانه ای باز نمایند و از هیچ کوششی خودداری نورزند .

اینجانب کرارا" خطر اسرائیل و عمال آن را که در راس آنها شاه ایران است گوشزد کرده ام . ملت اسلام تا این جرثومه فساد را از بن نکنند روی خوش نمی بینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است روی آزادی نخواهد دید .

از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و عمال سیاه آن را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/8/52

پیام امام خمینی به دول و ملل اسلامی و دعوت به اتحاد بر علیه اسرائیل غاصب

از اختلاف بپرهیزید و صفوف خویش را برای نابودی اسرائیل فشرده سازید

بسم الله الرحمن الرحیم

(و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث

اخرجوکم و الفتنه اشد من القتل وقاتلو هم حتی لاتکون فتنه ) .

اکنون که دولت غاصب اسرائیل برای فتنه انگیزی بیشتر و تجاوز زیادتر بر زمین عربی و ادامه دست غاصبانه در قبال صاحبان حق بپا خاسته و آتش جنگ را برای چندمین بار شعله ور ساخته است و برادران مسلمان ما در راه ریشه کن کردن این ماده فساد و آزادی فلسطین جان برکف نهاده در جبهه نبرد و میدان شرف به جنگ پرداخته اند ، بر عموم دولت های ممالک اسلامی و خصوص دول عربی لازم است که با توکل به خدای متعال و تکیه بر قدرت لایزال ، همه قوا و نیروی خویش را بسیج ساخته به یاری مردان فداکاری که در خط اول جبهه چشم امید به ملت اسلام دوخته اند بشتابند و برای آزادی فلسطین و احیاء مجد و شرف و عظمت اسلامی ، در این جهاد مقدس شرکت کنند ، از اختلافات و نفاق های خانمانسوز و ذلت بار دست برداشته ، دست برادری به هم داده ، صفوف خود را فشرده و متشکل سازند ، از قدرت پوشالی مدافعان صهیونیسم و اسرائیل نهراسند ، از وعده و وعیدهای پوچ قدرت های بزرگ ، مغرور و مقهور نگردند ، از سستی و مسامحه که شکست ننگ بار و عواقب خطرناکی به دنبال خواهد داشت بپرهیزند . سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشته اند تنها برای سرکوبی ملت عرب نمی باشد بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است . نقشه ، استیلا و سیطره صهیونیسم بر

دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمین های زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی می باشد و فقط با فداکاری ، پایداری و اتحاد دولت های اسلامی می توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت و اگر دولتی در این امر حیاتی که برای اسلام پیش آمده کوتاهی کرد ، بر دیگر دولت های اسلامی لازم است که با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهی کنند . دولت های ممالک نفت خیز اسلامی لازم است از نفت و دیگر امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده ، از فروش نفت به آن دولت هائی که به اسرائیل کمک می کنند خودداری ورزند .

به حکم وظیفه اسلامی - انسانی موظف به ریشه کن کردن این گماشته استعمار هستید .

ملت اسلام به حکم وظیفه انسانی و اخوت و طبق موازین عقلی و اسلامی موظفند که در راه ریشه کن کردن این گماشته استعمار از هیچ فداکاری دریغ نورزند و با کمکهای مادی و معنوی و نیز با ارسال خون ، دارو ، اسلحه و آذوقه برادران خود را که در جبهه جنگ هستند یاری کنند . بر خصوص ملت شریف و مسلمان ایران است که در قبال تجاوز وحشیانه اسرائیل و مصیبت هائی که اکنون گریبانگیر برادران عرب و مسلمان آنان می باشد بی تفاوت ننشینند و از هر راه ممکن برادران مسلمان خود را در آزادی سرزمین فلسطین و نابودی صهیونیسم کمک نمایند و دولت ایران را وادار سازند که این سکوت را شکسته ، در صف دولت های ممالک اسلامی به پیکار

علیه اسرائیل برخیزد . بر همه آزادیخواهان جهان است که با ملت اسلام همصدا شده تجاوزات غیر انسانی اسرائیل را محکوم نمایند .

تواصی به حق و صبر کنید و در پیکار مقدس با اسرائیل پایدار باشید

دولت هائی که اکنون با اسرائیل در حال جنگ می باشند لازم است که در این پیکار مقدس اسلامی جدی و قوی الاراده باشند ، استقامت و پایداری کنند ، از تواصی به حق ، تواصی به صبر که دستور الهی می باشد غفلت نورزند ، به توصیه یا امر سازمان های وابسته به قدرت های استعماری برای آتش بس اعتنا نکنند و مطمئن باشند که در سایه بردباری و استقامت ، با کار بستن دستورات اسلامی ، فتح و ظفر از آن ملت اسلام می باشد .

(ان تنصرواالله ینصر کم و یثبت اقدامکم ) - (ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین ) .

و از خداوند متعال نصرت مسلمین را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/12/53

پاسخ امام خمینی به استفتاء گروهی از مردم در مورد حزب رستاخیز

شرکت در حزب رستاخیز حرام و کمک به استیصال مسلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران ، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهی از منکر است و چون این نغمه تازه که به دستور کارشناسان یغماگر برای اغفال ملت از مسائل اساسی از حلقوم شاه برخاسته تا کشور را بیش از پیش خفقان زده کند و راه را برای مسائلی که در نظر دارند باز نمایند و قوه مقاومت را به کلی از ملت سلب نموده و نفس را در سینه ها حبس سازند . لهذا لازم است حسب وظیفه تذکراتی بدهم ، باشد که ملت اسلام تا فرصت از دست نرفته بامقاومت بیش از پیش و همه جانبه جلو این نقشه های خطرناک را بگیرند .

مطرح شدن حزب رستاخیز ، نشانه شکست انقلاب سفید

قبلا باید گفت شاه در این پیشنهاد غیر مشروع به شکست فاحش طرح استعماری به اصطلاح (انقلاب ششم بهمن ) و برخوردار نبودن آن از پشتیبانی ملت ، اعتراف نموده است . کسی که بیش از ده سال است فریاد می زند که ملت ایران موافق با این (انقلاب ) است و اسم آن را (انقلاب شاه و ملت ) گذاشته ، امروز مردم را به صف های مختلف تقسیم کرده و می خواهد با زور سرنیزه برای خود موافق درست کند . اگر این به اصطلاح (انقلاب ) از شاه و ملت می باشد ، دیگر چه احتیاجی به حزب تحمیلی است ؟

تشکیل حزب با این شکل تحمیلی ، مخالف قانون اساسی و موازین بین المللی است

درباره این حزب به

اصطلاح (رستاخیز ملی ایران ) باید گفت این عمل با این شکل تحمیلی مخالف قانون اساسی و موازین بین المللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد . ایران تنها کشوری است که حزبی به امر (ملوکانه ) تاسیس کرده و ملت مجبور است وارد آن شود و هر کس از این امر تخلف کند سرنوشت او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن است . مردم محروم این کشور مجبورند موافقت خود را با نظام شاهنشاهی اعلام کنند ، نظام پوسیده ای که از نظر اسلام مردود و محکوم به فناست ، نظامی که هر روز ضربه تازه ای بر پیکر اسلام وارد می آورد و اگرخدای نخواسته فرصت یابد اساس قرآن را بر می چیند ، نظامی که هستی ملت را به باد فنا داده و تمام آزادی ها را از او سلب کرده است ، نظامی که طبقات جوان روشنفکر را در زندان ها و تبعید گاه ها از هستی ساقط نموده و باز می خواهد با این حزب بازی اجباری بر قربانی ها و زندانی های خود بیفزاید .

شاه حافظ منافع استعمارگران درایران و منطقه

مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهی سر تسلیم فرود آوردند که دستش تا مرفق به خون علمای اسلام و مردم مسلمان آغشته است . شاهی که می خواهد تا قطره آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سرمایه داران و چپاولگران تقدیم نماید و به آن افتخار کند .

استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمی کند و از دیگران می خرد که برای مصالح

کشورش محفوظ باشد ولی شاه ایران این طلای سیاه را می فروشد و خزانه ایران و ملت را تهی می کند و درآمد آنرا به جای اینکه صرف این ملت پا برهنه و گرسنه نماید ، به اربابان استعمارگرش وام می دهد و یا اسلحه های خانمانسوز و مخرب می خرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند و به خونریزی و سرکوبی جنبش های ضد استعماری ادامه دهد .

او تا دیروز با اخذ وام های کمر شکن از خارج ، اقتصاد ایران بهره ورشکستگی می کشانید و امروز با دادن وام ها و خرید اسلحه ، ملت را به افلاس کشانیده و از رشد باز می دارد . معاملات اسارت بار و بخصوص معامله 15 میلیارد دلاری اخیر با استعمار آمریکا ، ضربه نابوده کننده دیگری است که شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته و چوب حراج تازه ای است که بر ثروت و ذخائر ملت محروم ایران می زند .

انقلاب سفید عامل اصلی ویرانی اقتصاد کشور

ملت ایران مجبور است به کسی رای موافق بدهد که وضع کشاورزی و دامپروری ایران را چنان به عقب رانده که اکنون باید گندم ، برنج ، گوشت ، روغن و سایر ارزاق را با قیمت های هنگفت وارد کند . شاه که در آغاز طرح به اصطلاح (انقلاب سفید) به دهقانان نوید می داد که در سایه اصطلاحات ارضی ، غله مورد نیاز کشور در داخل تامین می شود اکنون به جای خجلت زدگی افتخار می کند که دو میلیون و نیم تن گندم و چهارصدهزار تن برنج در سال جاری وارد کرده است در صورتی که

مطلعین می دانند که یک استان ایران مثل خراسان ، قدرت تهیه گندم برای تمام کشور را داشت و این قدرت را (انقلاب سفید) شاه سلب کرد .

شاه بیش از ده سال است که فریاد از پیشرفت کشور می زند در حالی که اکثریت ملت را در فقر و فاقه غوطه ور ساخته . ظاهر تهران را آراسته و از دسترنج ملت برای عمال خود عمارات چند طبقه بنا می کند ولی در دهات و قصبات که قسمت عمده جمعیت ایران را تشکیل می دهند از مواهب اولیه زندگی خبری نیست و اکنون وعده بیست و پنج ساله به مردم می دهد ولی مردم آگاه ایران توجه دارند که این وعده او پوچ و عاری از حقیقت است . قدرت کشاورزی از کشور سلب گردیده ، وضع کشاورزان و کارگران روز به روز وخیم تر شده و از صنعتی شدن مستقل و غیر وابسته جز اسمی نیست و نخواهد بود مگر اینکه به خواست خدای قادر این رژیم پوسیده تغییر کند .

با تمام شدن ذخیره نفت به دست این رژیم ، آنچنان فقری به ملت روی می آورد که جز تن به اسارت دادن راهی ندارد . ملت شریف ایران که نه زراعت دارد و نه صنعت ، باید با فقر و فلاکت دست به گریبان باشد و یا به عملگی برای سرمایه داران تن در دهد .

شاه در راس مخالفین قانون اساسی و مشروطیت

شاه از مشروطه و قانون اساسی دم می زند در صورتی که خود او در راس مخالفین قانون اساسی و مشروطیت ، اساس مشروطه را از بین برده است که نمونه بارز آن مصاحبه و جنجال اخیر

است . اجبار ملت به ورود در حزب ، نقض قانون اساسی است . اجبار مردم به تظاهر در موافقت و پایکوبی و جنجال در امری که مخالف خواسته آنهاست ، نقض قانون اساسی است . سلب آزادی مطبوعات و دستگاه های تبلیغاتی و اجبار آنها به تبلیغ بر خلاف مصالح کشور ، نقض قانون اساسی است . تجاوز به حقوق مردم و سلب آزادی های فردی و اجتماعی ، نقض قانون اساسی است . انتخابات قلابی و تشکیل مجلس فرمایشی ، محو مشروطیت و نقض قانون اساسی است . ایجاد پایگاه های نظامی و مخابراتی و جاسوسی برای اجانب ، مخالفت با مشروطیت است . مسلط نمودن اجانب و عمال کثیف آنها از قبیل اسرائیل ، بر بهترین اراضی مملکت و کوتاه کردن دست ملت را از آن نقض قانون اساسی و خیانت به کشور است . اجازه سرمایه گذاری به اجانب و مسلط کردن آنها بر تمام شؤ ون مملکت و غارت ذخائر نفتی به اسم (حاکمیت ملی ) و کوتاه کردن دست ملت از فعالیتهای اقتصادی ، خیانت به ملت و نقض قانون اساسی است . مصونیت دادن به اجانب و عمال آنها ، مخالفت با مشروطه و قانون اساسی است و اصولا دخالت شاه (که به حسب نص قانون اساسی مقام غیر مسؤ ولی است ) در امور کشور و قوای مملکت بازگشت به دوران سیاه استبداد و نقض قانون اساسی است .

بدبختی های ملت در لوای انقلاب سفیدی که شاه هم قلابی بودن آن را فاش کرد

این شخص باز از انقلاب سفید دم می زند ، انقلابی که موجب سیه بختی ملت شده و می باشد ، انقلابی که جز فلج کردن قوای فعاله

ملت اثری نداشت ، انقلابی که پس از ده سال خود (شاه ) هم قلابی بودن آن را فاش کرد ، انقلابی که می خواهد فرهنگ استعماری را تا دورترین قراء و قصبات کشانده و جوانان کشور را آلوده کند ، باید مخالف این به اصطلاح (انقلاب ) به شکنجه گاه برود و از حقوق اجتماعی محروم شود . علمای اسلام و محصلین و رجال دین طبقه دانشگاهی که با این نظام پوسیده و دستگاه ظلم و جور و با این انقلاب رسوا مخالفند یا بی وطن ! هستند و باید به شکنجه گاه بروند و یا از حقوق اجتماعی محروم می باشند . طبقات بازرگان ، زارع و کارگر که در این ده سال جز وعده های پوچ ندیده اند و از این پس باز وعده بیشتری می شنوند و با این انقلاب سیاه لعنتی مخالفند ، به همان سرنوشت دچار خواهند شد .

بر ملت است که با مقاومت منفی ، اساس این حزب را ویران سازند

علمای اعلام و سایر طبقات بدانند که تشکیل این حزب مقدمه ، بدبختی های بسیاری است که اثراتش به تدریج ظاهر می شود . بر مراجع اسلام است که ورود در این حزب را تحریم کنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ایران پایمال شود ، بر سایر طبقات خصوصا خطبای محترم و محصلین و طبقه جوان دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و اصناف است که با مبارزات پیگیر و همه جانبه و مقاومت منفی خود ، اساس این حزب را ویران کنند و مطمئن باشند که رژیم در حال فرو ریختن است و پیروزی با آنهاست ، باید ملت از تبلیغات پوچ دستگاه اغفال نشود . اینها

در عین حال که مخالفت خود را با اسلام و احکام آن روز افزون می کنند ، برای اغفال ساده لوحان در دستگاه تبلیغاتی مراسم خواندن دعای کمیل و سینه زنی و زنجیر زنی پخش می کنند ، احکام قرآن کریم را نقض و خود آن را چاپ و منتشر می کنند .

اینجانب در این کنج غربت از وضع اسفبار ملت ایران رنج می برم و چقدر خوب بود که در این شرایط حساس در میان آنها بودم و در این مبارزات مقدس ، جهت نجات اسلام و ایران از نزدیک با آنان همکاری می کردم . از خداوند تعالی قطع ایادی اجانب و عمال آنان را خواهانم . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/4/54

اظهار تاءسف امام خمینی از اوضاع اسفبار ایران

در عصر آزادی ، ملت ایران از تمام شوون آزادی محرومند

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ایران ایدهم الله تعالی

اخبار واصله از ایران به دنبال شکست مفتضحانه شاه در حزب بازی جدید ، با آنکه موجب کمال تاسف و تاثر است ، مایه امید و طلیعه درخشان آزادی است . تاسف از آنکه در عصری که ملت ها یکی پس از دیگری از زیر یوغ استعمار خارج می شوند و استقلال و آزادی خود را به دست می آورند ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یکی از مرتجع ترین افراد و یکی از عمال بی چون و چرای استعمار و سایه افکندن وحشتناکترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر کشور ، از تمام شؤ ون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند . (سازمان امنیت ایران ) به دستور شاه به صورت اداره تفتیش عقاید قرون

وسطائی در آمده و با مخالفان حزب تحمیلی شاه که اکثریت قاطع ملت متدین است ، با انواع تهدیدها و اهانت ها و ضربت ها و شکنجه های وحشیانه رفتار می کنند .

معیار دموکراسی شاه

ملت ایران از علماء دین تا دانشگاهی و از بازاری تا زارع و از کارگر تا اداری و کارمند جزء باید معتقد به عقیده شاه باشند ، گر چه بر خلاف اسلام و مصالح مسلمین و ملت باشد ، گر چه استقلال ملت و آزادی همه را بر باد دهد و در صورت تخلف ، سرنوشت آنها ضرب ها و حبس ها و شکنجه ها و محرومیت از حقوق انسانی است و متخلفین ، مرتجع سیاه و بی وطن سرخند و باید سرکوب شوند .

تاسف از سرکوب کردن ملت مظلوم و هجوم به دانشگاه های سراسر کشور ، تاسف از واقعه جانسوز 17 خرداد (54) مدرسه فیضیه و دارالشفا که واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد و یورش بی رحمانه و مسلحانه عمال استعمار بر مدارس دینی که جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن کریم و احکام سازنده اسلام سروکاری ندارند و شکستن سر و دست ها و در و پنجره ها و کوبیدن تا سر حد مرگ و پرتاپ کردن جوانان بی پناه از پشت بام ها به جرم اظهار عقیده بر خلاف حزب شاهی ، به جرم سوگواری برای مقتولین 15 خرداد که به حسب نقل بعضی از مطبوعات خارجی عدد مقتولین

(در 17 خرداد امسال ) به چهل و پنج نفر رسیده و عدد مجروحین بسیار است که در بیمارستان ها پذیرفته نشده

اند و بیش از سیصد نفر در زندان ها بسر می برند که سرنوشت آنها معلوم نیست . این است وضع کشور مترقی ! این است معیار دموکراسی شاه ! این است حال مملکت آزاد مردان و آزاد زنان ! تاسف از وضع مطبوعات ایران که مستقیما زیر نظر(سازمان امنیت ) اداره می شوند و هر چه دیکته کنند می نویسند و هر تهمتی خواستند به هر مقامی می زنند .

بیداری ملت طلیعه رهایی از قید استعمار

ولی با همه مصیبت ها بیداری ملت مایه امید است . مخالفت دانشگاه های سر تاسر ایران بر حسب اعتراف شاه و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت ، با همه فشارها و قلدری ها ، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است . شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه ، نمونه بیداری و پیروزی است .

اینجانب به ملت بزرگ و عزیز ایران ، پس از تسلیت در این مصیبت های دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل بیت طهارت علیهم السلام و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و 17 خرداد 54 تبریک می گویم بر این روشنفکری و آزادمنشی ، تبریک می گویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن .

سلام من بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد . سلام من بر مصدومین و مظلومین 17 خرداد . سلام من بر طبقات اهل علم و خطبای محترم . سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاه های ایران . سلام من بر مومنین و مسلمین سراسر کشور که با عدم شرکت در حزب

تحمیلی و انتخابات غیر قانونی مشت محکم بر دهان یاوه سرایان زدند و وفاداری خود را به اسلام و مسلمین ثابت کردند .

سلام من بر زندانیانی که در راه هدف مقدس اسلام در زیر شکنجه بسر می برند .

سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانی خارج کشور که با کوشش ارزنده خود به اسلام و برادران مسلم خود خدمت می کنند و فجایع استعمار و عمال آن را بر ملا می کنند

من در این لحظه های آخر عمر نگرانی های فراوان دارم . خوف از آن دارم که این شخص که به هر حیله ای متشبث شد ، مواجه با مخالفت ملت و طبقه جوان شد ، بیش از این متبلای به تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بیش از این به خاک و خون کشد و با تهمت مرتجع سیاه و بی وطن سرخ ، علمای اسلام و دانشمندان و روشنفکران را قتل عام کند . به خداوند متعال از شر عناصر خبیثه پناه می برم و قطع ایادی اجانب را مسالت می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/6/54

پیام امام خمینی به یازدهمین نشست اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا ایدهم الله تعالی

پس از اهداء سلام و تحیت ، شماره 20 مکتب مبارز و مرقوم هیئت مدیره را ملاحظه نمودم . هجوم ناراحتی ها و تراکم نگرانی ناشی از وضع رقت بار مسلمین عموما و ملت عزیز ایران خصوصا و عدم توجه مقامات مسؤ ول به مصالح مسلمین و رفتار وحشیانه دستگاه ظلم با ملت ایران و خصوص علما و محصلین حوزه های علمیه و

جوانان غیور دانشگاهی تاب و توان را می برد و انسان آگاه را در تحت فشار خود می کشد ، اگر نباشد امیدها و نویدهائی . و با خواست خداوند متعال نویدهائی در کار است که امید را به آتیه نزدیکی تقویت می کند . طبیعی ساختمان بشری است که هر چه ستمکاری و ظلم و بی عدالتی در جامعه و ملتی اوج گیرد ، به همان نسبت قوه مقاومت در ملت رشد می کند ، شاهد زنده اوضاع اخیر ایران است شاه با تمام دستگاه پلیسی دست و پا می زند که ملت را سرکوب کند تا با دل راحت به خدمت خود به اجانب ادامه دهد و به خیانت هایی که به ملت مسلم و به اسلام می کند ، گاه از ناحیه وام دادن و گاه وام گرفتن و گاه اسلحه سرسام آور خریدن و پایگاه های نظامی برای اجانب درست کردن سرپوش نهد . در هر صحنه سازی مواجه با مخالفت و مقاومت ملت می شود . حزب تحمیلی بی سابقه در تمام دنیا آنچنان با مخالفت ملت مواجه شد و شاه را مفتضح کرد که برای سرپوشی آن به هر وسیله متشبث می شود که اذهان را منصرف کند ولی فایده ندارد . در شهر تهران که گفته می شود سی و چند میلیون نفوس دارد با تمام وسایل تبلیغاتی و پلیس و انواع تشبثات و ارعاب و تهدیدها به حسب آنچه به ما رسیده نتوانستند بیش از دویست هزار در شرکت در انتخابات بتراشند و در شهر دویست هزار نفری قم بیش از چهار هزار نفر نتوانستند به طور

تحمیلی وارد کنند . این حس مقاومت که در حال رشد است نوید پیروزی حتمی است . تظاهرات بی سابقه مدارس و دانشگاه های سراسر ایران به حسب اعتراف شاه برای بزرگداشت 15 خرداد که شاه را دچار هیجان و سرگیجه نمود بروز رشد ملت و عکس العمل فشار و اختناق است . نزدیک شدن مدارس قدیم و دانشگاه ها و پیوستن جبهه های قدیم و جدید و نیز پیوستن اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا و امریکا واکنش اوج بی فرهنگی و بی عدالتی دستگاه است .

و من امیدوارم که اتحادیه اروپا و آمریکا به سایر دانشجویان که در ممالک دیگر از قبیل هند و پاکستان و بلاد عربی و غیرها به سر می برند ، بپیوندند و دامنه فعالیت خود را توسعه دهند و کوشش کنند اسلام و عدالت اسلامی را به همه طبقات برسانند تا اشتباهاتی که در طول چند قرن پیش آمده و چهره نورانی اسلام را به دست عمال استعمار پوشانیده است بزدایند .

از خداوند متعال توفیق کافه مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار و عمال خائن آن خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/7/54

پیام امام خمینی به هفتمین کنگره سالیانه انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا ایدهم الله تعالی . مرقوم شریف و اصل ، توفیق و تایید شما جوانان غیور و سایر دانشجویان و روشن بینان که در راه اهداف مقدسه اسلام که در راس آن بسط عدالت اجتماعی و دفع بیدادگری ها و بی فرهنگی هاست ، کوشش می کنید از خداوند تعالی خواستارم . ما علاوه برآن ستمکاری ها و خونخواری

ها که در طول تاریخ از سلاطین و حکومت های جور شنیده و در تاریخ خوانده ایم ، در این ده ساله اخیر که دور خروج ملت های ضعیف از یوغ استعمار است ، شاهد بزرگترین و وحشتناکترین جنایات رژیم منحط ایران بوده که برای حفظ منافع اجانب از هیچ جنایت و خیانتی کوتاهی نکرده ، شاهد اتلاف بیت المال مسلمین و صرف ذخایر ملت گرسنه در راه خواست های اجانب شاهد خریداری میلیاردها دلار اسلحه برای حفظ پایگاه های نظامی اجانب شاهد وام دادن ها و وام گرفتن های مخالف قانون و عقل ، شاهد کشتارها و حبس ها و شکنجه های قرون وسطائی ، لکن آنچه موجب امید و آرامش است طلیعه بیداری ملت و رشد سیاسی طبقات مختلفه است . از رشد ملت است که نقشه های شوم اجانب که به دست شاه باید اجرا شود مواجه با مخالفت ملت می شود ، رشد ملت است که حزب ساختگی شاه را با آن همه رعد و برق و عربده رسوا کرد و شاه را گرفتار آشفتگی و هیجان کرد ، رشد ملت است که با همه ارعاب و تهدید در انتخابات مفتضح شرکت نکرد مگر مشتی جیره خواران و بستگان به دستگاه ، رشد سیاسی دانشجویان قدیم و جدید است که به تبلیغات چند صد ساله اجانب و نقشه های تفرقه انداز استعمار پشت پا زده و در صف واحد در مقابل رژیم مردانه ایستاده و از حقوق ملت مظلوم دفاع می کنند و از شکنجه ها و حبس ها و محرومیت ها هراسی ندارند . رشد دانشجویان قدیم و جدید است

که در بزرگداشت 15 خرداد روز رستاخیز ملت در سراسر کشور به تظاهراتی دست زدند که شاه را دچار سرگیجه نمود و دستور حمله وحشیانه به مدرسه فیضیه و دارالشفا ، مهد تربیت اسلامی و کانون انفجار در مقابل ظلم و استبداد صادر و محصلین قرآن و فقه اسلام را به اسم کمونیست پس از زجر و ضرب و جرح به زندان ها و سربازخانه ها کشاند که سرنوشت آنها معلوم نیست . با همه اعمال ضد اسلامی و رفتار وحشیانه با علماء اسلام دست از تظاهرات ریاکارانه بر نمی دارند و دراین ماه مبارک رمضان دستگاه های ناشر فحشا و مراکز رادیو که در طول سال به پخش مطالب ضد مذهبی مشغولند ، برای اغفال ساده لوحان به پخش اذان و دعا و مناجات اشتغال دارند! لکن ملتی که از ناله های جان فرسای شکنجه ها و شیون مادرهای جوان از دست داده ، مطلع است نباید از این تظاهرات مزورانه اغفال شود . دعا که وسیله مناجات با خداوند عدالت گستر است اکنون وسیله بسط ظلم و اغفال نادانان برای چاپیدن هر چه بیشتر ذخائر ملت شده است !

نقطه روشنی که در این اواخر عمر برای من امید بخش است همین آگاهی و بیداری نسل جوان و نهضت روشنفکران است که با سرعت در حال رشد است و با خواست خداوند تعالی به نتیجه قطعی که قطع ایادی اجانب و بسط عدالت اسلامی است خواهد رسید . شما جوانان پاکدل موظف هستید با هر وسیله ممکنه ملت را هر چه بیشتر آگاه کنید و از نیرنگ های گوناگون دستگاه پرده بردارید و اسلام

عدالت پرور را به دنیا معرفی کنید .

از خداوند تعالی توفیق همه را در این امر خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/12/54

فتوای امام خمینی درباره صرف وجوه خیریه و سهم امام برای نشر کتب اسلامی سیاسی

بسمه تعالی

پیشگاه قائد بزرگ اسلام حضرت آیت الله خمینی متع الله المسلمین بطول بقائه

با اهداء سلام و تحیات وافره معروض می دارد: صرف ثلث اموال که حسب الوصیه باید به مصرف امور خیریه و بریه برسد ، در طبع و نشر کتب سیاسی - اسلامی ( که بیانگر حقایق اسلام و نظریات مراجع عظام در مقابله و مبارزه با ظلمه ، حکام جور و استعمارگران باشد و جهت روشنگری و انقلاب فکری اسلامی به کار آید) چه صورت دارد ؟ مستدعی است نظر شریف را بیان فرمائید .

ادام الله ظلکم علی روس الانام

پاسخ امام

بسمه تعالی

آنچه مربوط به ترویج شرع مطهر و بیان حقایق اسلام در مقابله با حکام جور و ظلمه و مطلع ساختن طبقات مردم از مسائل است و نشر کتب مربوطه به این امور ، از امور خیریه ، بلکه بهترین خیرات است و اگر وصیت به ثلث یا نذر و عهد و غیر اینها متعلق به خیرات و مبرات است ، صرف در این امور جائز و راجح است .

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی

مومنین ایدهم الله تعالی مجازند عشر سهم مبارک امام علیه السلام را در این اموری که در مقابل نوشته شده است صرف کنند در تحت نظارت اشخاص مورد اطمینان و متدین ، ان شاءالله تعالی موفق باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : آبان 55

پیام امام خمینی به مناسبت عید سعید فطر

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید فطر را به عموم مسلمین و دانشجویان داخل و خارج کشور و

عموم جوانان مسلمان ایدهم الله تعالی تبریک می گویم .

مبارک باد بر شما افراد روشنفکر و متدین که در راه اهداف شریفه اسلام که ضامن رفاه عموم و تامین

معنویات و مادیات بشر است فداکاری می کنید . مبارک باد بر مسلمانانی که در راه دفاع از احکام اسلام و ممالک مسلمین و رهائی از یوغ استعمار و عمال خبیث آن ، به حبس و تبعید و شکنجه و قتل تن می دهند و برای قطع ایادی ظلم با هر محرومیتی می سازند .

فطر ، روزی است که خداوند تعالی برای مسلمین عید قرار داده تا با اجتماع خود در نماز و خطابه های مناسب با هر عصر ، راه و روش خود را در مقابل اسلام و مقابل دشمنان خونخوار آن بیابند ، گرچه اکنون با تبلیغات مضره ، جمعه و جماعت خاصیت خود را از دست داده و برای مسلمین در وضع حاضر عیدی نمانده است .

در هر قطری از ممالک مسلمین فتنه ها به دست عمال اجانب برپاست ، فتنه هایی که با اساس اسلام و استقلال ممالک مخالف است . ایران مرکز تاخت و تاز اجانب خصوصا" آمریکا وایادی خبیثه آن است و بازیگران و کارشناسان خارجی هر روز نغمه ای ساز می کنند برای تضعیف ملت و اسلام عزیز ، نغمه های شومی که هستی کشور را پس از چندی ساقط می کند . مخازن بزرگ این کشور زرخیز در مقابل مشتی اسلحه که برای ایران هیچ مصرف ندارد و طریق به کار بردن آن را نمی دانند از دست می رود . اخیرا" شاه این آلت فعل ، زمزمه خرید سه مقابل آنچه تاکنون خریده اند کرده و به این ترتیب ، ایرانی در مقابل آهن پاره هائی بی مصرف ، از هستی ساقط و پس از چندی

با فقر و فلاکت بیش از پیش دست به گریبان می شود .

کارشناسان که می خواهند مخازن ما را بی مانع به غارت ببرند ، برای تضعیف اسلام و محو اسم آن نغمه شوم تغییر مبدا تاریخ را ساز کردند . این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد . بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند و چون این تغییر هتک اسلام و مقدمه محو اسم آن است خدای نخواسته ، استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است .

مردم باید الزاما" برای دودمان چنین جنایتکاران و پنجاه سال خیانت آنها یک سال جشن بگیرند ، گرچه این نغمه نامیمون هم با فضاحت روبرو شد و جز عمال خودشان کسی شرکت نکرد و جز با سرنیزه ، کسی روی خوش نشان نداد . مدرسه فیضیه و دارالشفا پایگاه فقه اسلامی و مرکز احرار و جوانان فداکار ، غصب و در حال تعطʙĠباقی است ، در مقابل ، به مراکز فساد و فحشاء هر چه بیشتر دامن زده می شود تا جوانان ما را به تباهی کشند و رشد معنوی نکنند و در مقابل خواست اجانب پایدار نباشند .

من با کمال تاسف از وضع ایران ، به شما دانشجویان داخل و خارج امیدوارم ، امید روزی که کشور از لوث وجود اجانب و عمال آنها پاک شود . شما ای جوانان عزیز! یاس به خود راه ندهید ، حق پیروز است . این است شمه ای از وضع ایران ، بسیاری دیگر

از ممالک مسلمین نیز گرفتاری های بیحد دارند ، آن لبنان که به مشتی خاک تبدیل شده است ، چه خسارات جانی و مالی که به مسلمین و خصوص شیعیان وارد نشده است ، اجانب و عمال خائن آنها به جنگ خانمانسوز دامن می زنند و مردم را از هستی ساقط کرده اند و آن حال فلسطین و گرفتاری های روز افزون آنجا . آنچه مورد کمال تاسف است عدم رشد حکومت ها و سران قوم است که با دست اجانب به مخالفت با هم بر می خیزند . اکنون بر شما جوانان روشنفکر و دانشمند است که از اوضاع عبرت بگیرید و بر اجتماع خود افزایش دهید و از مخالفت های بی اساس احتراز کنید و مکتب های بی اساس دیگران را کنار گذاشته ، به مکتب مترقی اسلام رو آورید و در راه حق و محو باطل دست به دست هم دهید و مردم را از اهداف پاک اسلام با خبر کنید و از جنایات و خیانات عمال اجانب پرده بردارید و از خداوند متعال استمداد کنید (انه ولی التوفیق ) از خداوند تعالی تجدید مجد اسلام و مبارکی عید سعید مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/11/55

دعوت امام خمینی برای کمک به بازماندگان فاجعه لبنان

برای کمک به برادران مصیبت زده لبنان به پا خیزید

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله واناالیه راجعون

فاجعه لبنان و مصیبات وارده بر برادران ایمانی ما به حدی نیست که بتوان تحریر کرد . اکنون جنگی که دست های مرموز دشمن انسانیت به نفع استعمار و اسرائیل برپا نموده لبنان را به صورت مخروبه ای وحشتناک درآورده قدری آرامش صوری

پیدا کرده لکن هزارها خانواده محترم که دیروز با عزت و نعمت و رفاه به سر می بردند ، با از دست دادن عزیزان خود و خراب شدن خانمان و فقدان اموال ، بی سرپرست و بی پناه در این فصل سرما با آلام و دردهای ناگفتنی دست به گریبان هستند .

کمک هائی که از اهل خیر خصوصا" ایران شده است موجب تقدیر و تشکر است لکن جبران گرفتارهای نامحدود برادران عزیز ما را نمی کند . عزیزانی که سلف آنها مردانه برای عظمت و عزت و شعائر خود با جناح های مختلف وحشی های قرون وسطائی و آدمک های استعمار زده جنگیدند و خون خود را در راه شرافت و عزت خود ریخته ، جان بازی شجاعانه کردند(شکرالله سعیهم و جزاهم الله خیرا") اکنون بازماندگان آنها ، طفل های عزیز بی پدر و سرپرست ، پدر و مادرهای فرزند از دست داده و هزاران مجروح و ناقص الاعضا به جا ماندند بامصیبت های گوناگون و آه و ناله های روز افزون .

بر انسان های شرافتمند است ، بر مسلمین پاکروان است ، بر پیروان رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - و امیرمومنان - علیه الصلواه والسلام - است که برای نجات فرزندان اسلام به پاخیزید . بر ثروتمندان غیرتمند است که به پاس نعمت های الهی از فرزندان قرآن محافظت نمایند و به خدمت آنها بشتابند ، خدمت های انسانی و محترمانه ، بازماندگان فرزندان اسلام را چون اطفال خود بلکه بالاتر بدانند .

سرپرستان محترم آنها شرافتمندانه از دین و عظمت خود دفاع کرده و مردانه جان دادند و

نام خود را برای همیشه پایدار گذاشتند و اسلام و مسلمین را سرافراز نمودند (جزاهم الله عن الاسلام خیرا") ما باید به جبران خدمت آنها ، به بازماندگان و عزیزان آنها خدمت کنیم ، خدمتی محترمانه و شرافتمندانه . ملت اسلام خصوصا" ملت شریف ایران - ایدهم الله تعالی - به هر انسانی می تواند جبران خساراتی که قابل جبران است بکند و با همت عالی به زندگی بازماندگان برادران ایمانی خود سر و سامان بدهد وروی خود را در پیشگاه خدای تعالی و انسانیت سفید کند .

اینجانب با حال ضعف و نقاهت از دوستان اسلامی خود با کمال تواضع امید دارم که به اسرع وقت بیدرنگ قبل از این که فرصت از دست برود در این امر اسلامی الهی بکوشند و به هم سبقت گیرند و به مصائب بزرگ برادران خود تخفیف بخشند و امید آن دارم که خداوند کریم در مقابل این خدمت ، آنها را سربلند و عزیز فرماید و اگر بخواهند از وجوهی که محتاج به اذن فقیه است بدهند ، در ربع این جانب اجازه می دهم . از خداوند تعالی قطع ایادی دشمنان انسانیت و اذناب آنها را خواستار و توفیق و تایید برادران ایمانی را خواهانم .

والسلام علی عباد الله الصاحین و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : مرداد 1356

پاسخ امام خمینی به تلگرافهای تسلیت اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپاو کانادا درسوگ دکتر شریعتی

بسمه تعالی

جناب آقای یزدی ایده الله تعالی

پس از اهداء سلام تلگراف های زیادی از اروپا و آمریکا از طرف اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اسلامی در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا از بخش های مختلف و از سایر برادران محترم مقیم خارج کشور -

ایدهم الله تعالی - در فقد دکتر علی شریعتی واصل شد و چون جواب به تمام آنها از جهاتی میسر نیست و تفکیک صحیح نمی باشد ، از جنابعالی تقاضا دارم تشکر اینجانب را به همه برادران محترم - ایدهم الله ابلاغ نمائید . اینجانب در این نفسهای آخر عمرم ، امیدم به طبقه جوان عموما و دانشجویان خارج و داخل اعم از روحانی و غیره می باشد . امید است دانشمندان و متفکران روشن ضمیر ، مزایای مکتب نجات بخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سبل خیر در دنیا و آخرت و حافظ استقلال و آزادی ملت ها و مربی نفوس و مکمل نقیصه های نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است ، برای عموم بیان کنند .

مطمئن باشند با عرضه اسلام به آنطور که هست و اصلاح ابهام ها ، کجروی ها و انحراف ها که به دست بدخواهان انجام یافته ، نفوس سالم بشر که از فطره الله منحرف نشده و دستخوش اغراض باطله و هوس های حیوانی نگردیده ، یکسره بدان روی آوردند و از برکات و انوار آن بهره مند شوند . من به جوانان عزیز نوید پیروزی و نجات از دست دشمنان انسانیت و عمال سرسپرده آنها میدهم . طبقه جوان و روشن بین در خارج و داخل روابط خود را محکم و در زیر پرچم اسلام که تنها پرچم توحید است یکدل و یکصدا از حق انسانیت و انسان ها دفاع کنند تا به خواست خداوند متعال دست اجانب از کشورهای اسلامی قطع شود و باید با کمال هوشیاری از عناصر مرموزی که

در صدد تفرقه بین انجمن های اسلامی است و مطمئنا از عمال اجانب هستند احتراز کنند و آنها را از جمع خود طرد نمایند . (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) .

والسلام علیکم و علیهم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

نامه گروهی از مردم در رابطه با حملات مارکسیست ها به اسلام و روحانیت

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله العالی

محترما به عرض میرساند به طوری که خاطر مبارک مستحضراست ، اخیرا حملات ناروائی به دین مقدس اسلام مخصوصا به طریقه حقه مذهب تشیع که روح اسلام است ، از ناحیه کمونیست ها و پیروان مکتب مارکس و منحرفین از مقام ولایت امیرالمومنین (ع ) و اولاد معصومین بزرگوار علیهم السلام و نسبت به احکام دین مقدس اسلام و توهین به مقام شامخ روحانیت از نواحی مختلف می گردد و متاسفانه عده ای از اینان خود را وابسته به حضرتعالی معرفی نموده و جزء هواداران آنجناب می دانند ، متمنی است نظر مبارک خود را درباره این موضوعات و این گونه افراد با کمال صراحت مرقوم فرموده تا رفع هر گونه ابهام و سوءتفاهمی بشود .

پاسخ امام :

تاریخ : مرداد 1356

بعید نیست گروه هائی که رفتار ضد اسلامی و ضد مذهبی دارند ، به دست اجانب به وجود آمده باشند .

بسمه تعالی

اینجانب کرارا نظر خود را در این نحو موضوعات گفته و نوشته ام ، بعید به نظر نمی آید که دستجاتی که در ایران اشتغال به فعالیت های ضد اسلامی و ضد مذهبی دارند با اختلاف اسم و روش ، گروه های سیاسی ای باشند که با دست اجانب برای تضعیف اسلام و مذهب مقدس تشیع و مقام عظیم روحانیت بوجود آمده باشند .

برای انصراف ملت از مصالح روز ، این جمعیت ها در یک امر مشترک هستند و آن خیانت به کشور اسلامی و کوبیدن پاسداران آن . چون دشمنان اسلام و غارتگران ملل ضعیف مصالح خود را با نفوذ روحانیت که یگانه حافظ قرآن کریم و احکام نجاتبخش اسلام است در خطر می بینند ، ناچار برای حفظ مصالح استعماری خود دست به ایجاد احزاب انحرافی وابسته و گروه های به ظاهر منتحل به اسلام و در حقیقت مخالف با آن زده اند .

اسلام سدی است در برابر اجانب شرق و غرب

اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها ، چه راستی و چه چپی ، و روحانیت که حافظ آن است سدی است که با وجود آن ، اجانب نمی توانند به نحوی که دلخواه آنها است ، با کشورهای اسلامی و خصوص با کشور ایران رفتار کنند ، لهذا قرن ها است که با نیرنگ های مختلف برای شکستن این سد نقشه می کشند ، گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت و گاهی از طریق احزاب انحرافی . امروز که مکتب بی اساس مارکس با شکست مواجه است و بی پایگی آن برملا شده است ، عمال اجانب که خود بر ضد مکتب آن هستند در ایران از آن ترویج می کنند برای شکستن وحدت اسلامی و کوبیدن قرآن کریم و روحانیت در ایران که مهد تربیت اهل بیت عصمت و طهارت است و بازنده بودن این مکتب

بزرگ هرگز اجانب غارتگر به آرزوی غیر انسانی خود نمی رسند ، ناگزیر هستند مذهب مقدس تشیع و روحانیت را که پاسداران آن هستند به هر وسیله تضعیف کنند و بکوبند ، اکذوبه انتساب بعضی از این منحرفین را به این جانب نیز از همین قماش است .

من از دستجات خائن مارکسیست و منحرف از اسلام بیزارم

من صریحا اعلام می کنم که از این دستجات خائن ، چه کمونسیت و چه مارکسیست و چه منحرفین از مذهب تشیع و از مکتب مقدس اهل بیت عصمت علیهم الصلاه والسلام به هر اسم و رسمی باشد متنفر و بیزارم و آنها را خائن به مملکت و اسلام و مذهب می دانم .

مغرضین نخواهند توانست بین روحانیون جدایی ایجاد کنند .

بد خواهان و مغرضین بدانند با این دروغ ها و حیله ها نمی توانند بین روحانیون ، خلاف ایجاد کنند .

کسانی که به روحانیون منتسب هستند و از اسلام و مذهب دفاع می کنند لازم است از این دستجات مفسده جو تبری کنند و از مقام شامخ روحانیت دفاع کنند و از تفرق و اختلاف احتراز کنند و با هوشیاری نیرنگ های اجانب را خنثی کنند . از روحانیون عظیم الشان تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند و بر طبقات جوان است که در حفظ روحانیت و روحانیون معظم کوشا باشند .

و اخیرا لازم است تذکر دهم که نویسندگان و متفکران محترم از تاویل و تفسیر قرآن کریم و احکام اسلام با اراده خود ، جدا خودداری کنند و از جمیع طبقات - ایدهم الله تعالی - تقاضا دارم که با

حفظ وحدت کلمه ، راه را بر دشمنان اسلام که دشمن بشریت هستند ببندند واز خداوند تعالی جلت عظمته خواستارم که قطع ریشه اجانب و عمال خبیث آنان را از ممالک اسلامی و از کشور اهل بیت بفرماید (انه ولی الامر) . سلام من بر روحانیون عظیم الشان و بر طبقات مومنین ایدهم الله تعالی .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/6/56

تلگرام امام خمینی به آقای یاسر عرفات

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین

از سلامت جناب حجت الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچگونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی اینجانب است . از جنابعالی تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید .

توفیق جنابعالی را در اهداف اسلامی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/7/1356

بیانات امام خمینی در مورد نقش احکام سیاسی - عبادی قرآن در انسان سازی

بیانات امام خمینی در مورد نقش احکام سیاسی عبادی قرآن در انسان سازی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز ما مساله غصب را عنوان کردیم و صحبت کردیم . بعد از مباحثه یکی از آقایان تذکر دادند که این مساله راقبلا هم گفته بودی و این مساله یک دفعه دیگر صحبت شده است و این از مثل من بعید نیست برای این که انسان وقتی که سنش زیاد شد و کهولت بر او غلبه کرد همه قوای ایشان ضعیف می شود . همان طور که قوای جسمانیه انسان وقتی که پیرمرد شد ضعیف می شود ، قوای فکری ، قوای روحی ، قدرت بر عبادات و حال عبادت هم ضعیف می گردد و همه اینها در جوانی قدرت دارد و لهذا من کرارا عرض کردم به آقایان که شما حالا که این نعمت را دارید ، نعمت جوانی را دارید ، این را قدرش را بدانید و هدر ندهید این نعمت را . اگر بنا باشد انسان جوان ، من نمی گویم که تفریح نداشته باشد ، عرض نمی کنم که همه اش مشغول باشد ، من عرض می کنم که اوقاتش تقسیم باشد و فکر مهمش برای تحصیل . شما آقایان که مهیا شده اید از

برای تحصیل ، حالا که نعمت جوانی را دارید اوقاتتان تقسیم بشود و قسمت مهمش صرف مباحثه و مطالعه و مذاکره و بحث و تدریس باشد . اگر چنانچه ایام جوانی از دست برود ، دیگر خیال نکنید که می توانید عبادت را بگذارید آخر ایام عمر و تحصیل را بگذارید برای آخر عمر . درآخر عمر انسان نه عبادت می تواند بکند و نه تحصیل می تواند بکند و نه افکارش یک افکار قوی مستقیمی است که بتواند مطالب علمی را درک بکند . باید شما از حالا که جوان هستید تحصیل کنید مبانی علمی را ، مبانی فقهی را و آن وقت در آخر ایام یک چیزهائی که تحصیل شده ، آن وقت شاخ و برگ هایش - آن وقت - ثمره بدهد ، آن وقت از آن استفاده بکنید ولی اگر بگذارید و هدر بدهید این نعمت را ، بعدها موفق نخواهید شد . بنابر این ، این مطلب باید در نظر آقایان باشد که ایام پیری ، ایام نسیان و فراموشی است و لهذا دیدید که من مباحثه ای که قبلا کرده بودم دوباره شروع کردم به گفتن ، این برای همین ضعفی است که در ایام پیری بر انسان حکم می دهد .

انسان ، عصاره خلقت

و یک مطلب دیگری که به نظر من بسیار اهمیت دارد این است که انسان ملتفت باشد این مطلب را که اولا خود انسان ، این موجودی که عصاره همه خلقت است ، جنبه های مختلف ، ابعاد مختلف ، شؤ ون مختلف دارد . از جنبه ای با نباتات شریک است و همان طور که نمو

آنها به آب است و غذائی که از زمین می گیرند ، نموانسان هم همان مثل نباتات دیگراز زمین است و از برکاتی که خدای تبارک و تعالی داده است و جنبه حیوانی هم مثل سایر حیوانات دارد ، چشم و گوش و کذا و کذا ، ادراکات جزئی و اینها مشترک است با سایر حیوانات و بالاتر از این هم (البته در بعضی حیوانات هم ضعیفش هست ) یک مرتبه متعالی انسان دارد در این جا ، زائد بر این مطالب حیوانی چیزهائی هست و یختص الانسان به تعقل و به یک معنویت و یک تجرد باطنی که سایر حیوانات ، این مرتبه تعقل و مرتبه تجرد نفسانی را ندارند .

قرآن کتاب انسان ساز است

و قرآن کریم که در راءس همه مکاتب و تمام کتب است ، حتی سایر کتب الهیه ، آمده است که انسان را بسازد ، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل کند . تمام دعوت انبیا هم حسب اختلاف مراتبشان ، تمام دعوت ها هم برای همین معناست که انسان را انسان کند ، انسان بالقوه را انسان بالفعل کند و تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احکام عبادی و همه این چیزهائی که هست همه اینها برای این معناست که انسان ناقص را انسان کامل کند . قرآن کتاب انسان سازی است ، کتابی است که با این کتاب اگر کسی توجه به آن بکند تمام مراتبی که از برای انسان هست ، این کفایت دارد و همه مراتب را به آن نظر دارد .

حکومت های الهی و مادی

اسلام و سایر ادیان الهی مثل سایر حکومتها نیست ، حکومت اسلام مثل سایر حکومت ها نیست . سایر حکومت های مادی به هر رژیمی که هستند ، اینها فقط کاری به این دارند که نظم مملکت خودشان محفوظ باشد و کسی در خارج (اگر خیلی هم عدالت پناه باشند) کسی ظلم و تعدی به دیگری نکند و اگر خودشان هم یک حاکم عادلی باشد ، خودشان هم تعدی بر دیگران نکند فقط متکفل نظم مملکت خودشان هستند ، اما حالا یک کسی در جوف خانه خودش هر کاری می خواهد ، مضر به حکومت نباشد و به وضع حکومت و به نظام ، هر کاری در باطن منزل خودش می خواهد بکند . می خواهد شرب خمر بکند ، می خواهد

- عرض می کنم که - قمار بازی بکند ، می خواهد سایر کثافت کاری ها را بکند ، حکومت ها به او کاری ندارد ولی اگر چنانچه بیاید بیرون عربده بکشد ، چون این خلاف نظم است به او تعرض می کنند اما اگر ازچهار دیواری خانه بیرون نیاید و همان جا هر فسادی داشته باشد به او کاری ندارند . یک حکومتی عادل باشد یا غیر عادل ، جائر باشد ، کاری به او ندارند که در خانه ات تو چه می کنی در جوف خانه چه می گذرد ، مگر تعدی در جوف خانه بشود که عرض حال به حاکم ببرند و آن وقت البته آنها هم دخالت می کنند . اما اسلام و حکومت های الهی این جور نیستند ، اینها در هر جا و هر کس در هر جا هست و در هر حالی که هست ، آنهابرایش احکام دارند ، یعنی کسی در جوف خانه خودش بخواهد یک کاری خلاف و کثافت کاری بکند ، حکومت های اسلامی به او کار دارند ، ولو اینکه نمی آیند تفتیش کنند لکن محرم است ، حکم داده اند که نباید این کار بکند ، معاقب است اگر این کار را بکند و اگر چنانچه اطلاع بر آن بکنند ، خوب سیاست هائی دارد ، حرف هائی دارد ، چیزهائی دارد روی موازینی که کرده .

اسلام و همین طور سایر حکومت های الهی و دعوت های الهی ، به تمام شؤ ون انسان از آن مرتبه پائین ، مرتبه درجه پائین تا هر درجه ای که بالا برود ، همه اینها را

سر و کار با آنها دارند . مثل آن حکومت ها نیست که فقط به باب سیاست ملکی کار داشته باشند ، همان طوری که سیاست ملکی دارد اسلام ، بسیاری از احکامش احکام سیاسی است ، یک احکام معنوی دارد ، یک حقایق هست ، یک معنویات هست ، چیزهائی که در رشد معنوی انسان دخالت دارد احکام برایش هست ، چیزهائی که درتربیت معنوی انسان هست برای آن احکام هست و در مرتبه پائین تر هم که مرتبه اخلاقی باشد احکام اخلاقی دارد . عرض می کنم که تربیت های اخلاقی می کند اسلام ، در مرتبه معاشرتش هم با هر کس معاشر باشد حکم دارد اسلام ، خودش (انسان ) فی نفسه احکام دارد ، خودش با عیالش احکام دارد ، خودش با اولادش احکام دارد ، خودش با همسایه اش احکام دارد ، خودش با هم محله اش و یارش احکام دارد ، با هم مملکتش احکام دارد ، با هم دینش احکام دارد ، با مخالفین از دینش احکام دارد ، تا بعد از موت ، قبل از این که اصلا تولدی در کار باشد و قبل از ازدواج احکام دارد تا ازدواج و تا حمل و تا تولد و تا تربیت در بچگی و تربیت بزرگتر و تا حد بلوغ و تا حد جوانی و تا حد پیری و تا مردن و در قبر و ما بعد القبر . قطع نمی شود به همین که توی قبر گذاشتند مسائل تمام شد ، اینها اول کار است . همه اینها ، همه این زندگی بشر در این جا و تربیت

هائی که در این جا عقلانی و اخلاقی و اینها می شود ، اینها آن وقتی که از این عالم منفصل شد و مرتبه کمال پیدا شد ومرتبه - عرض می کنم که - تجرد پیدا شد ، بعد از این که در قبر رفت آن وقت عالم قبر ، خودش اول حیاتی است ، حیات روحانی و قبری ، حیات روحانی و معنوی - عرض می کنم که - برزخی حیات روحانی و بالاتر از برزخ . و اسلام و احکام اسلامی که خدای تبارک و تعالی این احکام را فرستاده است محصور به این عالم نیست و محصور به آن عالم هم نیست .

سه نوع تاویل از قرآن

بسیاری از زمان ها برما گذشت که یک طایفه ای فیلسوف و - عرض می کنم که - عارف و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند ، اینها گرفتند معنویات را هر کسی به اندازه ادارک خودش و تخطئه کردند: (قشریون ) . تمام ماعدای خودشان را قشری حساب کردند و تخطئه کردند ، بلکه وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه می کنید که (تمام آیات را نباشد) اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و فلسفی و جهات معنوی و به کلی غفلت کردند از حیات دنیائی و جهاتی که در این جا به آن احتیاج هست و تربیت هایی که در این جا باید بشود ، از این غفلت کردند .

به حسب اختلاف مسلکشان رفتند دنبال همان معانی بالاتر از ادراک - مثلا عامه مردم و علاوه برآن ما عدای خودشان را تخطئه کردند و در همین اوان و همین عصر ،

یک دسته دیگری که اشتغال داشتند به امور فقهی و به امور تعبدی ، اینها هم تخطئه کردند آنها را ، یا حکم الحاد کردند یا حکم تکفیر کردند یا هر چه کردند ، آنها را تخطئه کردند و این هر دو روش خلاف واقع بوده است . اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه و آنها محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنویه ، به امور معنویه و به مافوق الطبیعه .

آنها به خیال خودشان مافوق الطبیعه همه جهات است و اینها هم به خیال خودشان احکام طبیعت و فقه اسلامی و اینهاست و دیگران همه اش بی جهت است .

و اخیرا باز یک وضع دیگری پیدا شده است و آن این که اشخاصی پیدا شده اند ، نویسنده هائی پیدا شده اند که متدینند ، خوبند ، خدمتگزارند ، چنانکه آنها هم خوبند ، فقها هم خدمتگزار ، متکلمین و فلاسفه هم و همه هم می خواستند به اسلام خدمت کنند می خواستند احکام اسلام را (او به حسب فهم خودش ، او به حسب فهم خودش ) برای مردم تشریح کنند و بیان کنند ، حالا هم یک جمعی پیدا شده اند که اینها نویسنده اند و خوب هم چیز می نویسند لکن آیات قرآن را عکس آن چیزی که فلاسفه و عرفای آن وقت چیز کرده بودند و همه مادیات را بر می گرداندند به معنویات اینها تمام معنویات را به مادیات بر می گردانند ، عکس آنها .

آنها می گفتند که اصلا اسلام آمده است برای این که توحید و سایر - مثلا مسائل عقلی الهی را تعلیم

بکند و - سایرین - سایر چیزها همه مقدمه آن است و اینها را باید رها کرد و خذالغایات باید شد ، از این جهت اعتنا به (البته نه همه ، بعضی از آنها) به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن و کثیری ازاحکامی که در قرآن هست ، نداشتند اینها را کاری نداشتند رد نمی کردند لکن مثل رد کردن بود ، همان کار نداشتن و بیطرف بودن و چی کردن و از آن طرف هم اصحاب اینها را تخطئه کردن و - عرض می کنم - قشری خواندن اینها ، این معنایش این بود که ما (نؤ من ببعض و نکفر ببعض ) دیگر ما کار نداریم و یا قبول نداریم .

اما حالا که جنبه مادیت در دنیا غلبه پیدا کرده است به این سختی و دنیا با زرق و برق زیاد شده است و - عرض می کنم که - اصحاب دنیا خیلی زیاد شده اند ، حالا هم یک دسته پیدا شده اند که اصل تمام احکام اسلام را می گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود ، طبقات از بین برود و اصلا اسلام دیگر چیزی ندارد ، توحیدش هم عبارت است از توحید در نسل ملت ها در زندگی توحید داشته باشند ، واحد باشند ، عدالتش هم عبارت از این است که ملت ها همه به طور عدالت و به طور تساوی با هم زندگی کنند یعنی زندگی حیوانی علی السواء ، با هم زندگی بکنند و - عرض می کنم - با هم کار نداشته باشند . این

همه آیاتی که وارد شده است راجع به معاد و راجع به - عرض می کنم - که توحید و آن همه براهینی که وارد شده است راجع به اثبات یک نشات دیگری ، اینها ، آنی که متدین است غمض عین می کند ، چشم هایش را از این آیات می پوشد و می رود سراغ آیات دیگر ، آنکه خیلی تدینش قوی نیست تاویل می کند .

در این ایام جوانی ، یک روز ما دیدیم که دو سه تا از این طلبه ها آمدند (که البته مقداری اعوجاج داشتند ، اما این حرف ها هنوز پیدا نشده بود) یک چیز تازه ای آورده بودند ، گفتند: (ما یک چیز تازه ای فهمیده ایم و آنهم عبارت از این است که قیامت همین جاست ، هر چه هست همین است ، اگر قیامت هست ، همین است . همین جا جزاست و همین جا هر چه هست ختم می شود به همین . حیات ، یک حیات حیوانی است و تمام و مابقی اش همین جاست دیگر) نمی گفت که قیامت را قبول ندارم ، می گفت (قیامت این جاست ) ، نه این که اصل آیات قیامت را من قبول ندارم ، می گفت : (آیات قیامت مقصود همین جاست ) .

این طایفه ای که حالا پیدا شدند و متدینند و انسان به آنها علاقه دارد لکن اشتباه کارند ، مشتبه اند انسان وقتی نگاه می کند همه کتاب هایشان را و همه نوشته هایشان را ، و چیزهایی که در مجلات و در غیر مجلات نوشتند و اینها ، می بیند که

می گویند: (اسلام آمده است که انسان بسازد یعنی یک آدمی که طبقه نداشته باشد) (همین را گفته اند) یعنی حیوان باشد . (اسلام آمده است که انسان بسازد ، انسان بی طبقه ) یعنی همین ، یعنی در این زندگی یک جور زندگی بکنند و در این عالم یک نحو زندگی بکنند و یک دولت باشد و به اینها جیره بدهند همه علی السواء جیره بدهند و همه هم خدمت دولت را بکنند و اینها .

اینها کانه آیات و ضروریاتی که در همه ادیان است ، اینها را ندیده می گیرند ، آیات را آن قدری را که دلشان می خواهد و می توانند ، تاویل می کنند به همین مطالب آنهایی که دیگر نمی توانند تاویل کنند ، اصلا ذکری از آن نمی کنند و منسی است .

چنانچه آنها هم وقتی که هر کدام از آیات را که می شد برگردانید به آن معنای عرفانی که آقا فهمیده است ، ذکرش می کرد و آن را بر میگرداند به همان معنای عرفانی . ملاحظه می فرمایید که در قضیه موسی و آن خضر ، آنهایی که اهل این مطالب بودند چه مطالبی دراین جاگفته اند . از کجا گفتند ؟ خوب خدا می داند خوب دیگر به این حد که انسان رسید یعنی بعد از این که تمام توجه نفس به آن معانی غیبیه شد و به کلی از این تربیت زمینی غفلت کرد ، اینهایی هم که ظاهر در یکی مطلبی نیست به نظر او ظاهر می آید ، به نظر او ظاهرش همین معناست و غیر از این معنا نیست .

قضیه خضر و موسی ظاهرش همین معناست که مثلا پرداخته شد . اصلا وقتی که انسان اشتغال به یک علمی پیدا کرد و منحصر شد به او تمام توجهش انحصار به آن پیدا کرد ، قلب همچو می شود که همه اش عرفان می شود دیگر ، کار به این ندارد که دنیا یک چیزی است تربیت های دنیایی یک چیزی است و عبادات هم یک مطلبی است و - عرض می کنم که - ادعیه هم یک مطلبی است . او می گوید تمام اینها برگشتنش به همان معناست (عرفان ) و در دلش غیر از این معنا نیست و لهذا آن چیزهایی که برخلاف اوست اصلا ادراک نمی کند و همه اینها را برمی گرداند به آن مطلبی که که در پیش خودش مسلم است .

از آن طرف هم وقتی که افتاد در آن طرف ها و دیگر غیر از این عالم چیزی سرش نشد ، احساسش ناقص است ، نمی فهمد ، اینها نمی فهمند چی است ، ادراکشان ناقص است ، اینها اصحاب برهان نیستند که با برهان اثبات بشود فلان ، اینها اصحاب بیانند که دلشان می خواهد یک بیان قشنگی بکنند ، اینها ادراک نمی کنند ماعدای این جا را . ولهذا آیات را تاءویل می کنند به فکر خودشان به همین زندگی حیوانی دنیایی ، منتهی این زندگی بی طبقه ، مرفه و این که همه شان یک جور باشند و اینها ، اگر امکان داشته باشد .

اسلام درست شناخته نشده است

و باید گفت که اسلام بدا غریبا و هنوز هم غریب است . از اول تا حال اسلام غریب بوده

است و کسی اسلام را نشناخته است . آن عارف ، اسلام شناسی را به آن معانی عرفانی ، آن معانی غیبیه می داند ، آن آدمی هم که حالا پیدا شده است و این اشخاصی هم که حالا در مجلات و اینها چیز می نویسند ، اینها هم اسلام شناسی را عبارت از این می دانند که حکومتش چه جوری باشد و تربیتش و ظاهرش و عدالتش چه جور باشد و - عرض می کنم که - همین که به یک زندگی مادی طبیعی رسید غایت اسلام حاصل است . اسلام غایتش این است که همین زندگی مرفه حیوانی باشد مثل سایر حیواناتی که در کوهستان ها می چرند و به هم کار ندارند و هر کدام علف علی السواه می خورند و مثل آن انسان هائی که مثلا می گویند در اول ها بوده است و همه از ماهی ها علی السواء می گرفته اند و از دریاها ماهی می گرفته اند و از بیابانها آهو می گرفته اند و یا حیوانات دیگر رامی خورده اند و به هم کاری نداشته اند آن مرتبه اعلائی بوده است که داشته اسلام ، دنبال این است که آن را پیدا کند . اسلام آمده است و سایر مکاتب الهی آمده اند که مردم را برگردانند به آن جور که زندگی یک زندگی مرفه حیوانی باشد ، آن جا با ماهی دریا زندگی می کنند ، این جا با مرغ و ماهی ! اما زندگی مرفهی باشد و - عرض می کنم - عبا و کلاه انسان و علف انسان درست باشد . ماعدای معارف الهیه

، ماعدای این عالم ، مافوق این طبیعت ، ادراک این را نمی توانند بکنند که مافوق این طبیعت چی هست ، یک عالمی است ، چه جور عالمی است ؟ نمی توانند ادارک بکنند ، وقتی نتوانستند ادراک بکنند چه بکنند ؟ !

هشدار به اعتراضات

بنابراین شما آقایان که مشغول به تحصیل علوم هستید نه آنها حق دارند به شما بگویند که ، بر حسب واقع این کسی که اسلام را می شناسند و می داند که اسلام چی هست ، نه حق می دهد به آنها که بگویند آن ریش و عمامه ها به درد نمی خورد و این درس ها به درد نمی خورد (این برای این است که اسلام را نشناخته اند) و نه شما حق دارید که بگوئید که این معانی معرفت و این - عرض می کنم که - معارف الهیه ، اینها دیگر چی است ؟ (این هم برای این است که اگر یک همچنین چیزی بگوئید شما هم مثل آنهاهستید) و نه حق دارید که هر دو دسته ، حرف هایی که اینها (دسته سوم ) می زنند که باید رفع ظلم بشود و عرض می کنم که عدالت بسط پیدا کند ، تخطئه کنید ، برای اینکه همه اینها هست ، محصور نیست اسلام به اینها ، اسلام انسانی می سازد عدالتخواه و عدالت پرور ، صاحب اخلاق کریمه ، صاحب معارفه الهیه که وقتی که ازاین جا رفت ، رخت بربست و وارد شد در یک عالم دیگری ، به صورت انسان باشد ، آدم باشد .

بینش وسیع اسلام

آنهائی که این طرف را می بینند و آن طرف را نمی بینند ناقصند ، (اهدناالصراط المستقیم غیرالمغضوب علیهم ، و لا الضالین ) . در یک روایتی هست (من نمیدانم وارد هست یا نه ) نقل می کنند که قضیه (مغضوب علیهم ) بر حسب قول مفسرین عبارت از یهود است و (ضالین

) عبارت از نصاری . در یک روایتی نقل می کنند (من نمی توانم تصدیق کنم ، من نقل می کنم از آنهائی که نقل کرده اند) که رسول الله فرموده است که : (کان اخی موسی عینه الیمنی عمیاء و اخی عیسی عینه الیسری عمیاء و انا ذوعینین ) آنهایی که بخواهند تاویل کنند می گویند که : چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسی و دنیوی داشته است ، یهود هم که می بینید که دو دستی چسبیده اند و دارند می خورند دنیا را و باز هم بس شان نیست ، آمریکا هم آنها دارند می خورند ، ایران را هم الان اینهامی خورند باز هم بس شان نیست ، همه جا و همه را می خورند ، و در کتاب حضرت عیسی توجه به معنویات و روحانیت بیشتر بوده است ، از این جهت (عین الیسری ) که عبارت از طرف طبیعتش بوده است (عمیاء) بوده است (البته من نمی توانم بگویم این از پیغمبر صادر شده است لکن گفته اند) یعنی توجه به این جهت ، (یسار) که عبارت از طبیعت است نداشته است و کم داشته است و او هم (حضرت موسی ) بر حسب طبیعتش توجهش به مادیات زیاد بوده است . (و انا ذوعینین ) هم جهات معنوی ، هم جهات مادی ، شما احکامی را که می بینید شهادت بر این چیزاست . احکام معنوی دارد و بسیاری از احکامش سیاسی است .

دین از سیاست جدا نیست

البته در اذهان بسیاری بلکه اکثری ، بیشتر از مردم ، بیشتری از اهل علم ، بیشتری از مقدسین این است

که اسلام به سیاست چه کار دارد ، اسلام و سیاست جداست از هم . همین چیزی که حکومت ها نمی گذارند ، همین که از اول القاء کردند این اجانب در اذهان ما و حکومت ها در اذهان ما که اسلام به سیاست ، آخوند چه کار دارد به سیاست . فلان آخوند را وقتی عیبش را می گیرند می گویند: آخوند سیاسی است ، اسلام می گویند از سیاست کنار است ، دین علی حده است ، سیاست علی حده ، اینها اسلام را نشناخته اند . اسلامی که حکومتش تشکیل شد در زمان رسول الله و باقی ماند این حکومت به عدل یا به غیر عدل و در زمان حضرت امیر بود باز حکومت عادله اسلامی بود ، یک حکومتی بود با سیاست با همه جهاتی که بود . مگر سیاست چی است ؟ روابط مابین حاکم و ملت ، روابط ما بین حاکم با سایر حکومت ها - عرض می کنم که - جلوگیری از مفاسدی که هست ، همه اینها سیاست است احکام سیاسی اسلام بیشتراز احکام عبادی آن هست . کتابهائی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتابهائی است که در عبادت دارد . این غلط را در ذهن ما جای گیر کردنده اند و حتی حال باورشان آمده است

آقایان به اینکه اسلام با سیاست جداست ، یک احکام عبادی است مابین خود و خدا ، بروید توی مسجدتان و هر چی میخواهید دعا کنید ، هر چه می خواهید قرآن بخوانید ما هم با شما کار نداریم اما این اسلام نیست اسلام در مقابل ظلمه ایستاده است

، حکم به قتال داده ، حکم به کشتن داده ، در مقابل کفار و در مقابل متجاسرین و کسانی که چیز هستند احکام دارد . این همه احکام در اسلام نسبت به اینها هست ، این همه احکام حکم به قتال و حکم به جهاد و حکم به اینها هست ، اسلام از سیاست دور است ؟ ! اسلام فقط این مسجد رفتن و قرآن خواندن و نماز خواندن است ؟ این نیست ، این احکام را دارد و باید این احکام هم اجراء بشود .

ارزش عبادات

از آن طرف هم اگر کسی بگوید: چرا می روید توی مسجد ؟ اصلا نماز خواندن یعنی چه ؟ این هم غلط است . اسلام نماز دارد (بنی الاسلام علی الصلاه ) نماز دارد ، فقط دنیا نیست و زندگی حیوانی تا تو بگوئی که وقتی من زندگیم درست شد دیگر نماز را می خواهم چه بکنم ؟ ! دیگر دعا را می خواهم چه بکنم ؟ !

بله اگر ماعدای این عالم را کسی انکار بکند حق بااوست ، وقتی ماعدایی نباشد اصلا هیچ یک از این مسائل دیگر نباید باشد اما وقتی که یک ماعدائی است ، وقتی برهان قائم است ، ادیان همه قائل هستند ، برهان قائم است بر اینکه یک عالم دیگری ماورای این عالم طبیعت هست ، آن وقت همان طوری که عالم طبیعت باید با ابزار خودش درست بشود و عدالت اجتماعی در بین مردم جریان پیدا کند و حکومت عادله بسط عدل بدهد در بین مردم و این جا را ، این عالم را تنظیمش بکند ، این اگر واقف بود

تا همین حدود ، مانعی نداشت که حکومت وقتی این کار را کرد تمام است مطلب . اما بعد از اینکه به برهان و به ضرورت همه ادیان ، ماعدای این عالم هست ماعدای این ، یک زندگی ابدی هست ، آن جا هم یک ابزاری دارد ، زندگی آن جا هم یک ابزاری دارد ، یک چیزهائی دارد برای زندگی آن جا ، اینها را انبیا آوردند ، دعا و ذکر و قرآن و نماز و همه اینها ابزار آن جاست ، این احکام عبادی ابزاری است برای زندگی آن طرف ، معارف الهیه یک فیضی است برای زندگی آن طرف ، برای نورانیت آن طرف .

تکلیف است که علم بیاموزیم و عمل کنیم

پس اینهائی که این طرف افتاده اند حق ندارند تخطئه کنند آن طرفی ها را و اشکال به آنها تخطئه است و انحصار است . آنهایی هم که آن طرف هستند حق ندارند به آنهائی که می گویند: باید عدالت اجتماعی در بین مردم باشد ، باید با ظلم و با تعدی و اینها مبارزه کرد ، تخطئه کنند و بگویند که نه ، ما تکلیف مان این است که بنشینیم و درس بخوانیم . نه ، همه مسلمانان ها تکلیف شان این است که هم عمل بکنند ، هم علم پیدا بکنند ، هم عمل داشته باشند ، هم مبارزه با ظلم و با فساد به اندازه قدرتشان بکنند و اگر این تکلیف را همه مردم عمل می کردند امکان نداشت که یک دولتی بتواند در بین ملت خودش تعدی بکند و یا یک دولت دیگری بتواند به دولت دیگر تعدی بکند . همه اینها برای

این است که پشتوانه این اشخاصی که حکومت ها به دست آنها هست ملت نیست ملت راهش علی حده است ، اینها راهشان علی حده . اینها یک جوری نکرده اند با مردم که ملت همراهشان باشد ، اینها یک کاری کرده اند که ملت ها مخالفشان هست . شکاف بین دولت و ملت ما وقتی که اوضاع مملکت خودمان را ملاحظه می کنیم ، اینها یک جوری درست کرده اند که الان شکاف ما بین دولت و ملت جوری است که اگر یک وقت ان شاء الله ساقط بشود این دولت ، همه چراغان خواهند کرد ، شما نمی دانید این چراغانی چقدر باشکوه است . چرا ؟ اگر حضرت امیر هم ساقط می شد این جور بود ؟ ! ملت این طور بود ؟ ! برای این که اینها جدا هستند از مردم . اینها کاری به مردم ندارند نه ، کار دارند اما کار ظلم و تعدی ، کار اشاعه فحشاء و شما نمی دانید که اخیرا چه فحشائی در ایران شروع شده است . شما اطلاع ندارید ، گفتنی نیست که چه فحشائی در ایران شروع شده است ، در شیراز عمل شد و در تهران می گویند بناست عمل بشود و کسی حرف نمی زند! آقایان ایران هم حرف نمی زنند ، من نمیدانم چرا حرف نمی زنند ؟ ! این همه فحشا دارد می شود و این دیگر آخرش هست یا نمیدانم از این دیگر آخرتر هم دارد . در بین تمام مردم ، جمعیت ، نمایش داد اعمال جنسی ، خود عمل را و نفسشان هم در نیامده

است دیگر برای کجا گذاشته اند ؟ برای کی ؟ چه وقت می خواهند یک صحبتی بکنند ؟ یک حرفی بزنند ؟ یک اعتراضی بکنند ؟ نقش دستگاه در تخدیر مردم خوشمزه این است که خود سازمان ها و خود دولت و خود مردیکه کذ ، همین معنا با رضایت آنهاانجام میشود بدون رضایت آنهامگر امکان دارد یک همچو امری واقع بشود ؟ یک همچو فحشائی واقع بشود ؟ بعد روزنامه نویس ها را وادار می کنند که انتقاد کنند که کار قبیحی بود ، کار وقیحی بود . حالا به گوش مردم برود ، آن جا به چشم مردم بخورد! این جا هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آرام بشوند ، آتش ها اگر باشد خاموش بشود .

باید اعتراض شود

فردا هم در تهران خدای نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندی و نه سیاسیی و نه دکتری و نه مهندسی و نه دیگری اعتراضی نمی کند . اینها باید اعتراض بشود . باید گفته بشود . اگر ملت همه با هم ، ملت همه با هم مطلبی را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند ، امکان ندارد یک همچو قضایائی واقع بشود . اینها واقع می شود از سستی ما و از ضعف ما و استفاده از ضعف ما .

می گویند اینها دسته ای هستند ضعیف و بیچاره ، در صورتی که قوه دارید شما ، شما پشتوانه تان ملت است ،

ملت مسلمان است ، این ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام ، علاقه دارد به روحانی اسلام . روحانی اسلام باید خدمت بکند ، اگر خدمت نکند

مردم عمل روحانی با او نمی کنند .

اسلام ، جامع تمام جهات مادی و معنوی

در هر صورت ، اسلام همه این معانی را دارد و جامع تمام جهات مادی و معنوی و غیبی و ظاهری هست برای این که انسان دارای همه مراتب است و قرآن کتاب انسان سازی است . انسان چون بالقوه همه مراتب را دارد ، کتاب خدا آمده است که انسان را انسان کند و همان طوری که جامعه اش را اصلاح بکند خودش هم کامل کند تا برسد به مرتبه عالی . و نباید آن طایفه به این طایفه تعرض کند و این طایفه به آن طایفه . اینها هر کدام مساله ای است برای خودش مستقل ، مساله است علی حده ، تو عقلت نمی رسد که مثلا فقه چیست ، چرا به فقه جسارت می کنی ؟ تو عقلت نمی رسد ، تو عقلت نمی رسد به فلسفه و مافوق فلسفه ، چرا جسارت به اصحاب آن می کنی ؟ عقلت نمی رسد . آن هم که نمی تواند بفهمد که این طایفه چی می گویند و اینها دنبال چی هستند ، آن هم حق اعتراض ندارد ، این هم شاید فکرش کوتاه باشد .

دست به دست هم دهید و از زیربار بیرون روید

اینها همه باید دست به دست هم بدهند ، باید اجتماع کنند ، فقیهش با مهندسش ، با دکترش ، با محصلش ، دانشگاهی با مدرسه ای دست به دست هم بدهند تا بتوانند یک کاری انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهائی که به آنها تحمیل دارد می شود و هر روز زیادتر می شود ، از زیر این بارها بیرون بروند و نمی کنند! من نمی دانم چرا ؟ !

حالا یک قدری شروع شده

است در ایران ، یک مقداری شروع شده ، و فرصتی پیدا شده و امید است ان شاء الله که فرصت های خوب پیش بیاید .

ان شاء الله خداوند تبارک و تعالی به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تایید کند و علمای اسلام را تایید کند و محصلین را تایید کند و مسلمین را تایید کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

نامه امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا

بسم الله الرحمن الرحیم

انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا

مرقوم شریف واصل مطالبی که مرقوم شده است جزئی از مفاسد رژیم فاسد دست نشانده حاضراست و برگی از گرفتاری های ملت مسلمان ایران است . مطالب پشت پرده بیش از آنست که ما بتوانیم تصور کنیم . کارهائی که تا کنون بدست این پدر و پسر دو عنصر دست نشانده اجانب واقع شده مقدمه کارهای اساسی دیگر است که ملت ایران باید در انتظار آن باشند ، اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند و ملت و سران آن فرصت ها را از دست بدهند . اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطن خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن های اسلامی در هر جاست بی درنگ از آن استفاده کنند و بی پرده بپاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیر قانونی رژیم نوکرماب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بین المللی برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملت اسلامی جنایات این خاندان را خصوصا در سالهای اخیر از روسای جمهور آمریکا می دانند

. دولت امریکا با پشتیبانی از این عناصر در نظر مسلمین در راس ستمکاران و جنایتکاران تاریخ است دولت آمریکا برای استفاده رایگان از منابع زرخیز مسلمین ملیون ها مردم شریف را به چنگال عناصری کثیف و دور از انسانیت گرفتار کرده و اگر رئیس جمهور فعلی تجدید نظر نکند و راه خود را از سلف ناصالح جدا نکند مسئولیت همه جنایات که بدست مشتی از خدا بیخبر و دور از انسانیت می شود بعهده اوست .

نادیده گرفتن حقوق صدها ملیون مسلم و مسلط نمودن مشتی اوباش بر مقدرات آنها و مجال دادن به رژیم غیرقانونی ایران و دولت پوشالی اسرائیل برای غصب حقوق مسلمین و سلب آزادی و معامله قرون وسطائی نمودن ، جنایاتی است که در پرونده روسای جمهور آمریکا ثبت می شود و لازم است رئیس فعلی که وعده هائی داده است از کارهای جنایت بار دولت های سابق اجتناب کند .

ما اکنون در انتظاریم : که دولت فعلی آمریکا شرافت خود و ملت خود را فدای منافع مادی می کند و با نفت ملتی فقیر و ، خود و ملتش را شستشو می کند یا با ترک پشتیبانی از این عناصر کثیف اعاده حیثیت و شرافت حکومت خود را می نماید .

من از انجمن های اسلامی در هر جا هست تقاضا دارم که روابط خود را با هم هر چه بیشتر مستحکم کنند و عناصر مرموزی که در صدد تفرقه و شکاف بین آنهاست طرد کنند و به دیگران معرفی کنند و اسلام و احکام نجات بخش آن را سرلوحه برنامه خود قرار دهند . از خداوند تعالی توفیق و تایید

تمام مسلمین را در به کار بستن احکام نورانی قرآن و اسلام خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13 / 8 / 56

پاسخ امام خمینی به تلگراف تسلیت یاسر عرفات در شهادت آیه الله حاج آقامصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای یاسر عرفات

رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادیبخش فلسطین .

مرقوم شریف که حاکی از عواطف جناب عالی بود موجب تشکر گردید ، این مصیبت ها در مقابل مصائبی که بر امت اسلام و مسلمین وارد شده و می شود ناچیز است .

اسلام عزیز قرن هاست با نفوذ اجانب مواجه با انحراف و کج فهمی ها است . اسلام را که یکتا مکتب الهی مبارز است ، با تبلیغات سوء عمال اجانب به شکلی دیگر جلوه داده اند ، قرآن کریم را که دستور الهی در قتال با مشرکین و مترفین و تنها کتاب آسمانی محرک بر ضد استعمار و ظلم است ، به گونه ای دیگر وانمود کرده اند ، احکام نورانی و نجاتبخش اسلام عزیز یکی پس از دیگری پایمال اغراض استعمار به وسیله عمال خبیث آنان می شود .

اسلام بزرگ سد مقابل اجانب به دست خودفروختگانی بی مایه شکسته می شود تا راه برای چپاول و غارتگری اجانب باز شود . سهل انگاری برای ممالک اسلامی و تشتت و تفرقه آنان موجب سلطه روزافزون مستعمرین بر مقدسات و مقدرات مسلمین شده است . ما در طول پنجاه سال سلطنت غیرقانونی دودمان سیاهروی پهلوی که مستقیما و به حسب اعترافات شاه فعلی مامور اجانب بوده اند ، مبتلا به مصائبی بوده ایم که (تصغر عنده المصائب ) . ما در زمان شاه سابق شاهد کشتارها ، چپاول ها ، اختناق های طاقت

فرسا بودیم . ما شاهد قتل عام مسجد گوهرشاد جنب حرم مطهر ثامن الائمه علیهم السلام بودیم . ما شاهد اسارت علمای بزرگ خراسان و آذربایجان و قتل بعض آنها بودیم . ما شاهد چیزهائی بودیم که تفصیل آن در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد .

ما در زمان شاه فعلی شاهد فجایعی بودیم که روی چنگیز را سفید کرد . شاهد قتل عام فجیع غیرانسانی پانزدهم خرداد (دوازدهم محرم ) بودیم که عدد کشتگان آن به قراری که می گویند بر 15 هزار نفر بالغ و تعداد زخمی ها را خدا می داند . ما شاهد هجوم به مدارس دینیه و دانشگاه ها بودیم که در آنها قتل ها و غارت های فراوان و اهانت به قرآن کریم و کتب مقدس اسلامی و هتک و ضرب طلاب علوم دینی و آتش زدن کتاب های آنها و در دانشگاه ضرب و جرح جوانان و دختران بودیم . ما شاهد زندان های مملو از علماء و دانشمندان و آزادی خواهانی که در آنها شکنجه های قرون وسطائی امری عادی بوده و هست بودیم .

ما شاهد بودیم که در زمانی که مسلمین با کفار اسرائیل در حال جنگ بودند ، دولت ایران به امر شاه دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و علماء مخالفت کردند . ما شاهد کمک های این مرد سیاه دل به اسرائیل بودیم و در حالی که مسلمین را آواره می کردند و به خاک و خون می کشیدند ، نفت و اسلحه و کمک های دیگری که بودجه آن از خون و دسترنج ملت ایران تهیه می شد در اختیار آنها می گذاشت

. ما شاهد به اصطلاح (اصلاحات ارضی ) بودیم که زراعت ایران را به باد داد و بازار برای امریکا درست کرد و ایران را تا لب پرتگاه کشاند . ما شاهد این همه مصیبت ها و انحراف ها و خیانت ها بوده و هستیم که مصیبت شخصی را باید فراموش کنیم .

و من چون مسائل لبنان را با اهمیت و متعهدانه تعقیب میکنم خوف آن دارم که همانطور که ایران را به شکل مستعمره برای امریکا درآورده است با حیله های عمال خبیث سفارت در لبنان نیز چون ایران عمل شود و اسرائیل با خیال راحت نقشه هایش را در منطقه پیاده کند . شما باید با کمال هشیاری اعمال سفارت ایران را تحت نظر بگیرید و از نیرنگ های آن جلوگیری کنید .

من آنچه گفتنی است چه در ایران و چه در حال تبعید گفته ام و هر چه بگویم جزئی از مصیبت امت است ولی ناچارم برای چندمین بار تکرار کنم که تاسف شدید من در عدم وحدت کلیه سران دول اسلامی است بخصوص دول عرب است تا زمزمه وحدت و اتفاق می شود عمال استعمار با نیرنگ های خاص خودشان موجبات اختلاف و تفرقه ایجاد می کنند .

هفتصد میلیون یابیشتر مسلم و صد میلیون یا بیشتر عرب نتوانسته اند استقلال حقیقی بدست بیاورند و نتوانسته اند از چنگ استعمار رهائی یابند و نتوانسته اند مشتی یهود اسرائیل غاصب را که سرزمین مردم و تاریخ و میراث ما را به خطر تهدید می کنند از منازل خودشان و سرزمین های خودشان بیرون کنند . اینها و بسیاری مطالب دیگر است که در

طول قریب به 15 سال گفته ام و نوشته ام .

وظیفه اسلامی و ملی شماست که اضافه بر وظایف انقلابیتان در راه آزاد کردن سرزمین فلسطین ، در راه وحدت دول عرب و اتفاق کلمه آنها جدیت و فداکاری کنید . ما فداکاری و جهاد مقدس شما را فراموش نمی کنیم و از خداوند تعالی توفیق و نصرت شما را در راه عظمت اسلام و مسلمین خواهانیم و قطع ایادی استعمار و اشرار را امیدواریم و آرزوی ما آنست که سرزمین فلسطین و مسجداقصی از صهیونیسم تطهیر شود و مردم فلسطین به سرزمین خویش باز گردند .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/8/56

پیام امام خمینی به ملت ایران پس از شهادت آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

این جانب از عموم طبقات ملت مظلوم ایران که در این حادثه ناگهانی اظهار محبت و همدردی نموده تشکر می کنم . از مراجع عظام دامت برکاتهم ، از علمای اعلام دام بقاء هم از خطباء محترم و دانشمندان و مدرسین و محصلین علوم دینیه و روشنفکران محروم و دانشگاهیان ، از بازرگانان و کسبه تحت فشار دولت غاصب و از سایر طبقات مظلوم ایران ایدهم الله تعالی سپاسگزارم . ما با گرفتاری عظیم و مصیبت های دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصائب شخصی نکنیم ، لکن این تظاهرات عظیم در این فرصت جواب قولی و عملی به یاوه سرائی چندین ساله این عنصر نالایق بود که تمام حیثیت و شرافت و استقلال و اقتصاد این ملت بزرگ شریف را پایمال هوای خود و فامیل چپاولگر خود نمود . این تظاهرات برای شخص نبود ، اظهار تنفر از دستگاه جبار

و رفراندم حقیقی و راءی عدم اعتماد به دستگاه خیانتکار بود .

باید اینها بدانند که اگر یک روز در پناه سرنیزه اجانب نباشند ، ملت نجیب ایران انتقام خون جوانان و عزیزان خود را از آنها می گیرند .

من ناچارم اعلام خطر بزرگی بکنم و ملت را از اغفال و خدعه اجانب و عمال آنها نجات دهم . این مسامحه اخیر دولت که نویسندگان را مجال نوشتن و گویندگان را مجال گفتن داد حیله بزرگی است برای تطهیر شاه و وانمود کردن آزادی ادعائی و جنایات را به گردن دولت که آلتی بیش نیست انداختن . نویسندگان نیز نمی توانند در این محیط خفقان و ارعاب هسته مرکزی جنایات را که شخص شاه است معرفی کنند و شاید نویسندگانی از خودشان نیز باشند که در بین نویسندگان با شرف خود را جا بزنند و به دولتها حمله کنند و بعض جنایات را ذکر کنند و مردم را از نقطه حساس جنایت و خیانت اغفال کنند و اذهان ساده زود باور را منحرف کنند در حالی که تمام گرفتاری ملت ایران در این پنجاه سال سطنت غیر قانونی دودمان خیانتکار پهلوی از شخص آن پدر و این پسر سیاه روی بوده و هست ، اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته . آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج - علیه السلام - کرد واین پسر که قتل عام 15 خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود . آن پدر که علمای بزرگ و فقهای عظیم الشاءن

و

آزادی خواهان را به جرم حق گویی حبس و زجر و شکنجه و تبعید و کشتار کرد و این پسر که همان معامله را سخت تر با علما و خطبا و آزادی خواهان و روشنفکران و سایر طبقات نمود . آن پدر که چنان سلب آزادی از ملت کرد که نه حق یک کلمه حق گوئی داشت و نه مجلس و نه مطبوعات و این پسر که همه می بینید و حال طبقات ملت و مجلس و مطبوعات به همه معلوم است . آن پدر که تمام املاک شمال را با زور و حبس و تبعید و قتل از مردم گرفت و برای خودش ثبت داد و این پسر که ذخایر ملت را در بانک های خارجی انبار کرد و خون مردم را خود و فامیل و بستگانش تا آخرین قطره مکیده و می مکند . ما آن پدر را با تمام جنایات و خیانت هایش دیدیم و رنج ها کشیدیم و اکنون ما و شما مواجه با جنایات این خلف صدق هستیم و رنج ها می کشیم . اکنون می خواهند این شخص را تطهیر کنند تا به جنایاتش ادامه دهد ، می خواهند با آزادی محدود در چهارچوب توجه دادن جنایات را به دولت ها قلوب ساده را آرامش دهند و اذهان صاف را منحرف کنند و هسته مرکزی خیانت ها و جنایت ها را فراموش کنند ، غافل از آن که وقت گذشته و ملت از روحانی و دانشگاهی تا طبقه کارگر و زارع ، مرد و زن بیدار شده اند . این رنجدیده ها و مصیبت کشیده ها محال است با

این دودمان آشتی کنند و با ادامه سلطنت باطل ولو برای یک روز موافق باشند .

ملت ایران مسلمان است و اسلام را می خواهد ، آن اسلامی که در پناه آن آزادی و استقلال است ، رفع ایادی اجانب است ، هدم پایگاه ظلم و فساد است ، قطع کردن دست های خیانتکار و جنایتکاران است .

ملت آن دودمانی را نمی خواهد که تمام مقدسات و مقدرات آنها رابه دست اجانب سپرده ، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد داده ، اقتصاد کشور را به فنا سپرده ، کشاورزی را ساقط کرده ، اختیار ارتش را به دست صاحب منصبان و کارشناسان آمریکا داده و آنها را مصون و مختار کرده است و دیگر جنایات و خیاناتی که در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد . اکنون با همه کثافت کاری ها چون به حسب اقتضای وقت و بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در تنگنا قرار گرفته در صدد است که با آزادی محدود بی معنی ، خود را از معرکه خارج و مقام خود را مستحکم کند و محیط را مهیا برای اجازه بقاء و حکومت خود کند و بار دیگر حمله سبعانه را با وضعی فجیع تر و دردناک تر شروع کند و بر حرث و نسل رحم نکند .

اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهی های علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیات بخش آن که ضامن استقلال و آزادی است و از میهن بزرگ خود که مهد بزرگان و آزادی خواهان بوده و اکنون در

شرف سقوط است از فرصت استفاده کنند و گفتنی ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری برسانند و بر ارتش و سران آن است که خود را از ننگ اسارت در دست اجانب نجات دهند و مملکت خود را از هلاکت و سقوط برهانند . و اخیرا تذکر می دهم که اشخاص ارزنده و متعهدی که ابتکار عمل در دست آنهاست از معرفی خود شدیدا احتراز کنند و از تجربیات

سابق پند بگیرند و در پناه اسلام و چهار چوب موازین اسلامی به فعالیت بپردازند و از همکاری با کسانی که صد در صد در این چهار چوب فعالیت ندارند احتراز نمایند .

از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستار و قطع ایادی اجانب را امیدوارم و سلامت و توفیق و تایید همه طبقات را خواهانم . والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/9/56

پاسخ امام خمینی به تسلیت دانشجویان و مسلمانان خارج از کشور در شهادت آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی

امید نصرت و پیروزی در سایه تلاش برای حق

بسم الله ارحمن الرحیم

خدمت عموم دانشجویان محترم خارج کشور و سایر گروه ها و افراد ارزنده ای که در اروپا و امریکا و هندوستان و سایر اقطار جهان وقت و عمر خود را در راه اهداف عالیه اسلامی برای وصول به مدارج کامله انسانیت و نجات بشریت از اسارت به دست اقشاری آدم نما و درندگانی در لباس بشر صرف می کنند .

اینجانب از تمام حضرات آقایان که در این حادثه که جزئی ناچیز از حوادثی است که برفرزندان اسلام می گذرداظهار محبت کرده و تسلیت داده اند تشکر می کنم و به همه گروه ها یا افرادی که از وطن

عزیز خود به علت نابسامانی ها و اختناق پلیسی هجرت نموده اند ، در جوار قبر مولای متقیان علیه الصلوه والسلام دعا می کنم و توفیق هر چه بیشتر همه را در خدمت به اسلام که کفیل نجات بشریت از همه ابعاد عقب ماندگی هاست از خداوند متعال می طلبم .

من به شما و سایر برادران که در داخل کشور زیر چکمه پلیس و در زندان ها و شکنجه گاه ها به سر می برند و با محرومیت ها و مصیبت های جانفرسا دست به گریبان هستند و به خاندان کسانی که در راه حق ، زیر شکنجه شاه جان خود را فدا کردند ، امید نصرت و پیروزی می دهم به شرط آنکه کوشش ها برای حق باشد و برای نصرت دین حق که با پیوستگی به آن از نصرت خدای تعالی برخوردار خواهید شد و به شرط کوشش در وحدت کلمه و هم پیوستگی در راه حق و برای نجات کشور خود و سایر کشورهای اسلامی تحت فشار اجانب .

جنبش و بیداری عمومی تا خاتمه دادن به ظلم ستمکاران ادامه دارد .

من به این جنبش و بیداری عمومی که در کشورهای اسلامی عموما و در ایران خصوصا پدید آمده و به این تنفر و انزجار عمومی از دستگاه های ظلم و وحشیگری و استعمار و استعمارگران امیدها دارم . این بیداری و تنفر عمومی موقت و زودگذر نیست و تا پایان دادن به دستگاه جباران و خاتمه دادن به ظلم ستمکاران

ادامه دارد و به دنبال ظلم بیحد دستگاه های جبار و محرومیت های روزافزون ملت های ستمدیده انفجاری است که قدرت های دست

نشانده ای را که برای دربند کشیدن ملت ها و چاپیدن مخازن آنها گماشته شده اند در کام خود فرو می برد و انتقام الهی از ستمکاران گرفته می شود .

کوشش برای رفع اختلافات .

شما و ما در هر کجا که هستیم و با هر وضعی ، باید خود را برادر دانسته و با هم ، پیوستگی مستمر برقرار بسازیم و بابرادران داخل کشور در هر لباس که هستند دست برادری بدهیم و برای رفع اختلافات که به دست اجانب رخ داده و دستگاه جبار و عمال اجانب پیوسته بر آن دامن می زنند کوشش کنیم . باید بدانیم تا اختلاف بین طبقات ملت خصوصا بین روحانیون و دانشجویان با روشنفکرانشان وجود دارد باید از پیروزی ماءیوس باشیم .

خطر افراد فرصت طلب .

اکنون که فرصت موقت به دست آمده است باید با هشیاری و دوراندیشی و وحدت کلمه ، گروه های صد در صد پایبند به اسلام و علاقه مند به مسلمین از آن استفاده کنند و نگذارند فرصت جویانی که یک قدم و یک قلم برای اسلام و ملت شریف ایران برنداشته اند اکنون از این فرصت استفاده کنند و خود را به صورت وطنخواهی و آزادیخواهی در بین مردم رنجدیده برای رسیدن به وزارت و وکالت داخل کنند یا با نوشتن چند مقاله که در آن نه اسمی از اسلام و نه اسمی از هسته مرکزی فساد است ، جای خود را بین ملت باز کنند و اگر خدای نخواسته به مقامی برسند ، همان خیانت ها و همان سرسپردگی ها و همان رنج ها و مصیبت ها تکرار شود . این نحو

مقالات و اعلامیه ها از بعض عناصر شناخته شده اگر با دست سازمان امنیت برای نگه داشتن شاه که سرچشمه همه بدبختی های کشور و ملت است نباشد ، بی شک برای صلاح ملت و حفظ اساس اسلام که حافظ و نگهبان استقلال و تمامیت کشورها و ضامن عدالت اجتماعی و آزادی هاست ، نیست . آن روز که طبقات مختلفه مردم مسلمان از روحانی گرفته تا دانشگاهی ، از مهندس ها و دکترها گرفته تا بازاری ها و کارگران و دهقانان در زیر چکمه عمال اجانب خرد می شدند ، آن روزی که قتل عام 15 خرداد و غارت مدارس دینی و غیر آن به دست عمال اجانب رخ داد ، آن روزی که زندان ها از مدافعین اسلام و آزادیخواهان مملو بود ، آن روزی که تاریخ پرافتخار اسلام را که مبداء عدالت و آزادی و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی است ، به تاریخ ارتجاعی شاهنشاهی و مجوسی گرایی برگرداندند ، آن روز که حزب مفتضح رستاخیز را برای سرکوبی ملت و رواج هر چه بیشتر دزدی و ستمکاری اعلام کردند ، آن روز که به اسم انقلاب سفید که خونین ترین انقلاب بود بازار برای اربابان خود درست کردند و کشاورزی کشور را به دست فنا سپردند ، آن روز که همه فجایع ضد مذهبی و ملی را مرتکب شدند ، یک نفر از اینها نفس نکشید! و جوانان روحانی و دانشگاهی با پشتیبانی ملت از کشاورز و کارگر تا بازاری جان خود را به کف گرفته از حق دفاع کردند ، اکنون که احتمال استفاده است (یا از شاه

به پاداش انحراف اذهان از او و توجه دادن جنایات را به دولت ، یا از ملت به احتمال تغییر رژیم ) قلم ها را به دست گرفته و به طور محدود و ریاکارانه مطالبی نوشته اند . ملت ایران و تمام طبقات روحانی و غیره باید با کمال احتیاط و روشن بینی ابتکار عمل را در دست بگیرند و این چند نفر منفعت طلب را ماءیوس کنند . تا نجات اسلام از دست دودمان پهلوی ، مبارزه ادامه دارد . و باید شاه و دار و دسته اش بدانند که چه در ملاقات با رئیس جمهور امریکا موفق به تجدید نوکری و تثبیت مقام غیرقانونی بشود یا نشود ، ملت ایران او را نمی خواهند و دست از مبارزه بر نمی دارند تا انتقام جوانان به خون آغشته خود را بگیرند و اسلام واحکام آن را از دست این دودمان نجات دهند .

از خداوند تعالی اصلاح حال مسلمین و نجات کشورهای اسلامی را از دست اجانب چپ و راست مسالت می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10 / 10 / 56

بیانات امام خمینی پس از شهادت آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی

الطاف خفیه الهی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده قبلا باید از عموم طبقات ، طبقات روحانیین در همه بلاد ، چه عراق ، چه ایران ، و چه سایر کشورها که اظهار محبت کرده اند تشکر کنم و چه مراجع اسلام - دامت برکاتهم - و چه علمای اعلام بلاد در ایران و در اینجا و در سایر جاها - دامت عزهم - و چه خطبای عظام و چه طبقه محصل ، دانشگاهی یا غیر دانشگاهی

و چه کسانی که از خارج کشور مثل امریکا و اروپا و هندوستان و سایر جاها اظهار محبت کرده اند . از همه آقایان تشکر می کنم و توفیق و سلامت همه را از خداوند تعالی مساءلت می کنم و اگر من در این جلساتی که آقایان اظهار محبت می کنند و تشکیل می دهند نتوانم در همه اش شرکت کنم یا نتوانم در بازدید آقایان با این سن پیری بروم از همه تشکر می کنم و از همه عذر می خواهم و امید است که آقایان عذر من را بپذیرند .

اینطور قضایا مهم نیست خیلی ، پیش می آید ، برای همه مردم پیش می آید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد به ظاهر و الطافی خفیه است . یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم ، اطلاعی بر او نداریم و چون ناقص هستیم از حیث علم ، از حیث عمل از هر جهتی ناقص هستیم ، از این جهت در اینطور اموری که پیش می آید جزع و فزع می کنیم ، صبر نمی کنیم این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی ، اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و (انه لطیف علی العباد) و اطلاع بر آن مسائل داشتیم ، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست ، آنقدر بی طاقت نبودیم ، می فهمیدیم که یک مصالحی در کار است ، یک الطافی در کار است ، یک تربیت هایی در کار است . این دنیا

، دنیایی است که عبور از آن باید بکنیم ما ، دنیایی نیست که در اینجا ما زیست کنیم ، این راه است ، این صراط است که اگر توانستیم مستقیما این صراط را طی کنیم همانطوری که اولیای خدا طی کردند (جزنا و هی الخامده ) اگر توانستیم که از این صراط به طور سلامت عبور بکنیم سعادتمندیم و اگر خدای نخواسته در اینجا ، در این راه لغزش داشته باشیم ، در آنجا هم همین لغزش ظهور پیدا می کند ، در آنجا هم موجب لغزش ها می شود ، موجب گرفتاری ها می شود . از خدای تبارک و تعالی مسالت می کنم که ما را بیدار کند ،

ما رابه آن الطافی که خفی است و ما مطلع بر آ ن نیستیم ، ما را بر آنها مطلع بفرماید تا اینکه ما هم مثل اشخاصی که معرفت دارند به مقام ربوبیت ، معرفت دارند به مدارج انسانیت و دنیا را مد نظرشان نمی آورند ، استقلال به آن نمی دهند ، مآرب دنیایی شان تحت نظرشان نیست مستقلا و اینجا را طریق می دانند از برای جاهای دیگر ، از برای سعادت های بزرگ دیگر ، اگر ما هم ان شاء الله توفیق خدا بدهد و ما هم برسیم به یک همچو مرتبه ای ، آن مرتبه هایی که ما نمی توانیم ادراکش بکنیم نمی توانیم در این عالم که هستیم - نمی توانیم - بفهمیم چه مدارجی است ، چه عوالمی است ، چه بساطی است ، این بساط دنیا- را- چشم مان را همه اش را باز کردیم و این

دنیایی که (ما نظر الله الیه منذخلقه ) (به حسب روایت ) ، به عالم اجسام در روایت هست که نظر لطف خدای تبارک و تعالی نکرده است منذخلقه . (از آغاز خلقت ) با اینکه این عالم اجسام و این عالم طبیعت ، اینطوری که تا حالا ادراک کرده اند ، تا حالا کشف کرده اند محیرالعقول است ، عقول ماها به آن نمی رسد ، آنقدری که تا حالا فهمیده اند و ماعدایش هم الی ما شاء الله هست که کسی دستش به نورش نمی رسد ، ستاره هایی هست که - نورشان 6 بیلیون سال - 6 بیلیون سال نورشان به زمین می رسد ، این عدد را تفهیم آنرا نمی توانیم بکنیم . در بعضی نوشته ها هست که بعضی از ستاره ها اگر جوفش را باز کنند 500 میلیون شمس در آنجا جایش می شود و بعضی از ستاره ها هست که اگر در مرکز شمس بگذارند تا زمین می آید ، بزرگیش هست ، این پهناوری که عقول به آن نمی رسد ، کسی نمی تواند بر آن اطلاع پیدا کند ، اینها همه اش عالم دنیاست عالم پست است . بعضی از اهل معرفت می گفتند اینکه این عالم را دنیا گذاشته است اسمش را ، برای اینکه خجالت می کشد واقع این قضیه را ، واقع دنیا را بفرماید ، از این جهت - همین - با همین اسم به دنیا تعبیر کرده است . این عالم با این پهناوری ، با این بساط ، عالم دنیاست . این آسمان ها با همه چیزهایی که تا حالا

کشف شده است ، (به حسب لسان قرآن (زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب )) ، آسمان پایین ، پایین ، اینکه همه تا حالا کشفش کرده اند اینها همه در لسان قرآن ، آسمان پایین است ، آن آسمان های بالا را باز کشف نکرده اند که چه خبر است ، در عین حال بر حسب روایت (مانظر الیه نظر لطف منذ خلقه ) و بر حسب قرآن هم که متاع اسمش باشد حیات دنیا . حیات آخرت ، حیات است ، زنده است ، اینجا زندگی نیست ، مردگی است اینجا ، حیات آخرت ، حیات است (دارالاخره لهی الحیوان ) ما اطلاع نداریم در آن .

از تکالیف الهیه که الطافی الهی است ، غفلت نکنید

در عین حال ما در اینجا که هستیم ، از قبل خدای تبارک و تعالی ماءموریت ها داریم . ما تا دراین حیات دنیوی هستیم ، تا در اینجا هستیم ، ماءموریت ها از طرف خدای تبارک و تعالی داریم و باید قیام کنیم به این ماءموریت ها ، باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه ، تمام تکالیف الهیه الطافی است الهی و ما خیال می کنیم تکالیفی است ، همه اش الطاف است ، چه تکالیف فردی که برای هر نفری هست برای تربیت او ، برای تکمیل او ، برای اینکه غیر از این راه ، راه تکمیل و راه ترقی نبوده است ، درجاتی هست که

بدون این راه نمی شود به آن درجات رسید و چه تکالیف اجتماعی که ما مکلف هستیم ، در اجتماع تکالیفی داریم و باید به آن تکالیف عمل کنیم برای تنظیم این اجتماع . انبیا هم ، همه چیزهایی

که مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراکز فیضیه است برای ما بیان کرده اند و قرآن هم بیان کرده است و اهلش می دانند و هم آن چیزهایی که وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تکامل انسان است در سنت و در کتاب بیان شده است و هم آن چیزهایی که مربوط به اجتماع است و امور سیاسی است و امور اجتماعی است و راجع به تنظیم وتربیت اجتماع است ، بیان فرموده است و ما همه و همه بشر مکلفند بر اینکه همه این مراتب را ، همه این مقامات را مواظبت کنند و منحصر به یک طرف نکنند .

به همه جناح های خادم اسلام علاقه دارم

من با تمام این جناح هایی که هستند و برای اسلام خدمت می کنند ، چه جناح های روحانی که از اول تا حالا خدمت کرده اند و چه جناح دیگر از سیاسیون ، از روشنفکران که برای اسلام خدمت می کنند ، من به همه اینها علاقه دارم و از همه اینها هم گلایه دارم اما علاقه ، باید هر مسلمی ، اشخاصی که گروه هایی که برای اسلام خدمت می کنند ، قلما ، قدما ، برای اسلام خدمت می کنند ، باید هر مسلمی ، باید هر انسانی که ببیند اینها برای انسانیت ، برای اسلام یعنی برای انسانیت - اسلام مکتب انسان سازی است - وقتی که انسان ببیند که گروه هایی در خدمت انسان هستند ، در خدمت انسانیت هستند ، در خدمت اسلام که انسان ساز است هستند ، چاره ندارد الا اینکه علاقه داشته باشد به آن ،

این اشکال نیست که علاقه مند است .

علما حافظ اسلام در همه ابعادش بوده اند

از آن طرف گلایه هم هست از همه گروه ها ، گلایه ارادتمندانه . اما آن گروههای روشنفکر و دانشگاهی و محصلین جدید و آنها (ایدهم الله ) ، آنهایی که خدمتگزارند برای اسلام ، خداوند تاءییدشان کند ، من از آنها گلایه دارم برای اینکه می بینم که در نوشته هایشان ، بعضی نوشته هایشان ، اینها راجع به فقها ، راجع به فقه ، راجع به علمای اسلام ، راجع به فقه اسلام ، اینها یک قدری زیاده روی کرده اند ، یک قدری حرفهایی زده اند که مناسب نبوده است بزنند ، اینها غرض ندارند ، من می دانم که غالبا اینها برای اسلام می خواهند خدمت کنند ، نه این است که مغرض باشند و از روی سوء نیت حرفی بزنند ، اینها اطلاعشان کم است . من هم اطلاعم از تاریخ کم است لکن من هشتاد سالم است و قریب 60 سال در جوامع علمی بوده ام و قریب سی سال در مجاری امور ، من یک مشاهداتی خودم دارم و در این صد و چند سالی که دیگر نزدیک است به ما ، ما از آن سوابق - سوابق - کم اطلاع ، یعنی بنده کم اطلاع هستم ، اینقدری که اطلاع داریم از سوابق ، از زمان اول ، عصرهای اول اسلام تا حالا اطلاعات اجمالی است . ما می بینیم که این اسلام را به همه ابعادش روحانیون حفظ کرده اند ، به همه ابعادش یعنی معارضش را روحانی حفظ کرده است ، فلسفه را روحانی حفظ کرده است

، اخلاقش را روحانی حفظ کرده است ، فقه اش را روحانی حفظ کرده است ، احکام سیاسیش را روحانی حفظ کرده است ، همه اینها با زحمت های طاقت فرسای روحانیین محفوظ شده . الان که شما یک همچو فقه غنی ای می بینید که فقه شیعه غنی ترین فقهی است که در دنیا هست ، این قانونی است که با زحمت های علمای شیعه توضیح و تصریح شده است ، غنی ترین فقه است . غنی ترین قوانین است در دنیا ، قوانینی در دنیا به این غنا نیست ، قوانین دیگر ، آنهایی که آسمانی است البته غنی بوده اما دیگر به ما نرسیده ، آنهایی که زمینی است و اهل زمین درست کرده اند اینها به اندازه همان ادرارکات ضعیفی که اگر چنانچه مغز انسان (روایت است ) یک گنجشک بخورد سیر نمی شود با این مغزها درست شده است ، آنهایی که مغزهایشان درست کار می کند (آنهایی که درست کار نمی کند که اطلاع ندارند) همه اینهایی که اینها درست کرده اند ناقص است ، در هر جایی که این قوانین درست شده است یک قوانین ناقصی است ، آن هم برای یک محیط خاصی ، آن هم برای یک وضع خاصی ، برای مثلا تمشیت امور یک مملکتی ، برای سیاست بین مملکت و مملکت دیگر ، اما دیگر ، قوانین دیگری ندارد ، آنی که دارد اسلام است و در اسلام آن فقهی که غنی ترین فقه هاست ، فقه شیعه است ، همچو فقهی در دنیا نیست ، نه در بین مسلمین هست (الی کثرتهم )

و نه بین غیر مسلمین و این با زحمات طاقت فرسا از علمای شیعه درست شده است ، از اول که زمان پیغمبر بوده است و دنبالش زمان ائمه ، این علمای شیعه بودند که جمع می شدند دور ائمه (ع ) و احکام را از آنها اخذ می کردند و در اصولی که چهار صد تا کتاب بوده است ، نوشته اند و آن اصول بعد در اصول دیگری که این کتب اربعه ما و سایر کتب است ، تدوین شده است و اینها همه با زحمت علمای شیعه و فقهای شیعه درست شده است . تمام ابعادی که اسلام دارد و قرآن دارد ، آن مقداری که در خور فهم بشر است ، تمام اینها را این جماعت عمامه به سر به قول این آقایان ، عمامه به سر و ریش دار ، اینها درست کرده اند ، تا اینجا اسلام را اینها رسانده اند و کتابهایی که اینها نوشته اند ، در هر رشته ای از رشته ها که شما ملاحظه کنید ، کتابها نوشته شده است ، زحمت ها کشیده شده است ، تا حالا رسیده است به این طبقه . این در رشته علم ، علم اسلام . در رشته علوم اسلامی است .

هدف علما از نزدیک شدن به سلاطین ، ترویج مذهب تشیع بوده است

در باب امور سیاسی ، آن مقداری که من ، عرض کردم که تاریخ نمی دانم و اگر دیده باشم یادم نمانده است دیگر حالا ، اما خوب این تاریخ صد ساله ، صد و چند ساله اخیر در دست است ، ما یک خرده جلوترش می رویم می بینیم که یک طایفه از علما ،

اینها گذشت کرده اند از یک مقاماتی و متصل شده اند به یک سلاطین ، با اینکه می دیدند که مردم مخالفند لکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق ، اینها متصل شده اند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کرده اند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب ، مذهب تشیع . اینها آخوند درباری نبودند ، این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می کنند ، اطرافیان سلاطین این آقایان بودند ، اینها اغراض سیاسی داشتند ، اغراض دینی داشتند .

نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلا مجلسی رضوان الله علیه ، محقق ثانی رضوان الله علیه ، نمی دانم شیخ بهایی رضوان الله علیه ، با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها ، همراهی شان می کردند ، خیال کند که اینها مانده بودند برای جاه و - عرض می کنم - عزت و احتیاج داشتند به اینکه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند ، این حرف ها نبوده در کار ، آنها گذشت کردند ، یک گذشت ، یک مجاهده نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیله آنها ، به دست آنها ترویج کنند . در یک محیطی که اجازه می گرفتند که شش ماه دیگر اجازه بدهید ما حضرت امیر را سب کنیم ، وقتی جلوگیری از سب حضرت امیر می خواستند بکنند (در یکی از بلاد ایران شنیدم اجازه خواستند که خوب شش ماه دیگر صبر کنید ما سب اش بکنیم ) اینها در یک همچو محیطی که سب حضرت امیر اینطورها بوده و

رایج بوده و از مذهب تشیع هیچ خبری نبود و هیچ اسمی نبوده ، اینها رفته اند مجاهده کرده اند - خودشان را پیش مردم - مردم آن عصر شاید اشکال به آنها داشتند از باب نفهمی ، چنانچه حالا هم اگر کسی اشکال کند نمی داند قضیه را ، غرض ندارد ، نمی داند قضیه را ، زمان ائمه هم - خوب - بودند ، علی بن یقطین از وزرا بود ، در زمان ائمه هم بودند ، حضرت امیر بیست و چند سال به واسطه مصالح عالیه اسلام در نماز اینها رفت - عرض بکنم که - تبعیت از اینها کرد برای اینکه یک مصلحتی بود که فوق این مسائل بود ، سایرائمه (ع ) هم گاهی مسالمت می کردند ، یک وقتی نمی شد آنوقت چه می کردند . مصالح اسلام فوق این مسائلی است که ما خیال می کنیم ، این دسته از علمائی که جانفشانی کردند و خودشان را جوری کردند که حالا شما به آنها اشکال می کنید از باب اینکه اطلاع بر واقعه ندارید ، نه اینکه سوء قصد دارید ، نه اینکه سوء نیت دارید ، اطلاع از واقعیات ندارید ، این آدم سازی است ، نه این است که اینها درباری شدند ، اینها می خواهند آدم بسازند ، من گله دارم .

علما پرچمدار نهضت های ضد استبدادی

این راجع به فقه شان و راجع به این جهات و آن مقداری که من حالا اطلاع داشتم . راجع به جهت سیاسی که اینها داشتند ، آن مقداری که من مطلعم و نزدیک بوده به ما ، نهضت هایی که واقع شده

است بر خلاف چیزهایی که مخالف مصالح اسلام بوده ، در این صد و چند سال یکی از آنها قضیه تنباکو بود که همه مطلع هستید ، میرزا(رضوان الله علیه ) میرزای شیرازی بزرگ (رضوان الله علیه ) امر فرمود و علمای ایران ، علمای بلاد ایران (رضوان الله علیهم ) که در راءسشان میرزای آشتیانی بود در تهران ، اجرا کردند این مطلب را و دولت ساقط شده ایران را زنده کردند . ساقط کرده بودند اینها برای یک مقدار کمی که می خواستند بروند تعیش کنند و دوره گردی کنند ، اینها فروخته بودند ایران را به خارجی ها و میرزای شیرازی (رضوان الله علیه ) امر فرمود و سایر علمای ایران جانفشانی کردند و زجر کشیدند ، زحمت کشیدند ، قیام کردند ، مردم را به قیام وا داشتند تا اینکه لغو شد . این نهضت در مقابل استبداد و مشروطیت ، این نهضت از نجف شروع شد به دست علما ، در ایران هم با دست علما بود

که این استبداد سخت که هر کاری می خواهد بکند ، هر کس را بکشد ، کشته نتیجه این کار ، این سربازهای بیچاره از اطراف آورده بودند ، به آنها نان نمی دادند ، کالسکه اعلیحضرت همایونی از طرف حضرت عبدالعظیم می رفت ، اینها جمع شده بودند آنجا شکایت کنند ، یکی هم سنگی زده بود ، فرستاد اینها را - از قراری که در تاریخ هست - آوردند و جمع کردند اینها را و گفت اینها را خفه کنید ، عده کثیر اینها را خفه کردند تا یکی از مستوفی الممالک

بود ، او بود رفت فریاد کرد آخر این چه کاری است ، شفاعت کرد . یک همچو مردمی بودند ، یک همچو مستبدهایی بودند . آن محمد علی میرزایش را همه می شناسند چه آدم ، چه جانوری بوده است دیگرانش هم همین طور . در مقابل این مشت استبداد ، علما قیام کردند و یک نهضتی به وجود آوردند و در صف اول علما بودند که می خواستند بشود ، نشد ، نه اینکه شد ، اگر شده بود خوب بود ، نتوانستند ، خوب وقتی نتوانستند ، چه بکنند ؟ (وضع ) آنها از ما بهتر شده بود آنوقت ، از آنوقت که یک مردیکه ای هر کاری بکند (لا یسئل عمایفعل ) از آنوقت بهتر شد ، منتهی نه مثل آنچیزی که می خواستند . خوب متمم قانون اساسی با زحمت علما درست شد لکن عمل نکردند به متمم قانون . الآن این دولت ایران رسمی نیست ، دولت رسمی نیست قانونی نیست . الآن این وکلای ایران قانونی نیستند ، اینها رسمی نیستند به حسب قوانین اساسی ، این مجلس ایران الآن رسمی نیست ، مجلس ایران به حسب قانون اساسی باید پنج نفر از فقها ناظر بر آن باشند ، حالا یک نفرش هم هست ؟ اصلا نظارتی در کار هست ؟ اصلا وکالتی در کار هست ؟ یا نصب است ؟ دیگر نصب است ، نخواستید ، خواستند بشود ، نشد . خوب باز هم تا آن اندازه ای که بود باز نهضت روحانیون بود ، باز همت روحانیون بود و دیگران هم تبعیت می کردند ، البته

دیگران هم سهم داشتند اما روحانیون هم در صف اول بودند . در قضیه عراق اگر چنانچه این مجاهدات علمای عراق نبود از دست می رفت . پسر سید در جنگ کشته شد ، پسر مرحوم آسید محمد کاظم در جنگ کشته شد ، علمای اینجا تفنگ به دوش گرفتند رفتند مقابله ، مرحوم آقای خوانساری ، آقای آسید محمد تقی خوانساری (رضوان الله علیه ) به حبس رفت یعنی گرفتند اسیرش کردند ، با یک عده دیگری اسیر کردند و بردند در خارج که ایشان فرمودند که ما را می شمردند ، یک ، دو ، سه ، چهار تحویل یک کسی می دادند آنوقت می گفتند اینها آدم می خورند ، اینکه می شماریم برای این است که اینها آدم خورند ، رعایایی بودند که آدم می خورند و ما می شماریم که مبادا شما را بخورند .

قضیه عراق را میرزای شیرزای دوم ، این شخص عظیم الشاءن ، این شخص بزرگ ، این شخص عالی مقام در علم و در عمل ، این نجات داد این عراق را . او حکم جهاد داد و فرستاد اینها را به چیز و - عرض می کنم - آنوقت هم تبعیت می کردند عشایر از علما ، مثل حالا نبود ، تبعیت می کردند ، عشایر آمدند خدمت ایشان و ایشان حکم داد ، حکم جهاد داد ، جهاد کردند ، کشته دادند ، کشته شدند تا مستقل کردند عراق را ، اگر نبود حالا ما اسیر بودیم ، حالا ما هم جزو مستعمره انگلستان بودیم ، آن هم با جدیت علما واقع شد .

این علمای عراق را که تبعید کردند به ایران ، برای مخالفتی بود که می کردند با دستگاه ها . مرحوم آسید ابوالحسن و مرحوم آقا نائینی و مرحوم شهرستانی و مرحوم خالصی و اینها را که تبعید کردند از عراق به ایران ، برای این بود که اینها برخلاف آنها صحبت می کردند ، خلاف این دستگاه ها حرف می زدند ، از این جهت تبعید کردند و اینها را هم فرستادند به ایران که ما خودمان دیگر اینها را شاهدیم . در زمان این مرد سیاه کوهی ، در زمان این رضاخان قلدر نانجیب ، یک قیام از علمای اصفهان بود ، علمای اصفهان از اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت کردند بر خلاف اینها ، حالا این نهضت را شکستند ، خوب ، اینها زور که نداشتند ، آنها نهضت را شکستند حالا با فریب یا با هر چی . یک نهضت ، نهضت علمای خراسان بود ، مرحوم آقازاده و مرحوم آسید یونس و سایر علمای آنوقت ، همه را گرفتند آوردند در حبس ، در تهران و من خودم مرحوم آقازاده (رضوان الله علیه ) را ، آمیرزا محمود آقازاده (رضوان الله علیه ) را دیدم که یک جایی نشسته بود بدون عمامه ، با اینکه تحت مراقبت بود ، یک جایی نشسته بود بدون عمامه و کسی هم حق نداشت پیش او برود و ایشان را بدون عمامه می بردند توی خیابان به دادگستری محاکمه می کردند ، آنوقت هیچ خبری از این احزاب نبود ، در این قیام

هایی که اینها کردند از این احزاب اصلا خبری نبود ، بودند اما مرده بودند . یک نهضت هم از آذربایجان شد ، مرحوم آمیرزا صادق آقا ، مرحوم انگجی ، اینها هم نهضت کردند ، آنها را هم گرفتند بردند ، مدت ها در تبعید بودن که مرحوم آمیرزا صادق آقا بعد از آن هم که گفتند که شما آزادید ، دیگر نرفت به آذربایجان در صورتی که آذربایجان او را خیلی گرامی می داشتند ، هیچ دیگر نرفت ، در قم آمدند و تا آخر عمرشان در قم بودند و ما هم خدمتشان می رسیدیم . مرحوم مدرس (رحمه الله ) خوب من ایشان را هم دیده بودم ، این هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد ، در مقابل ظلم آن مرد سیاه کوهی ، آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود . ایشان را به عنوان طراز اول ، علما فرستادند به تهران و ایشان با گاری آمد تهران از قراری که آدم موثقی نقل می کرد ، ایشان یک گاری آنجا خریده بود و اسبش را شاید خودش می راند تا آمد به تهران ، آنجا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم ، خدمت ایشان (رضوان الله علیه ) مکرر رسیدم ایشان به عنوان طراز اول آمد لکن ، طراز اول که اصلا از اول مجلسش منتفی شد ، بعد ایشان وکیل می شد ، هر وقت هم که ایشان وکیل می خواست بشود ، وکیل اول ، در تهران وکیل اول مدرس بود .

ایشان در مقابل ظلم ، تنها

می ایستاد و صحبت می کرد و اشخاص دیگری از قبیل ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که می ایستاد و برخلاف ظلم ، برخلاف تعدیات آن شخص صحبت می کرد . یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد برای ایران و سربازش هم ، قارداشش هم به اصطلاح خودشان تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه می خواستند ، تاریخ است ) یک مطلبی را می خواستند که تقریبا اسارت ایران بود و می گفتند باید از مجلس بگذرد ، آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند ، ساکت که چه کنند ، در یک مجله خارجی نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت : (حالا که ما بناست از بین برویم ، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را ؟ ) راءی مخالف داد بقیه جراءت پیدا کردند و راءی مخالف دادند ، رد کردند اولتیماتوم را ، آنها هم هیچ غلطی نکردند . بنای سیاسیون هم همین معناست که یک چیزی را تشر می زنند ببینند طرف چه جوری است ، اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان ، آنها عقب می روند و اگر چنانچه نه ، آن بیچاره عقب رفت اینها هم جلو می آیند حیوانات هم همین جورند ، حیوانات هم همین خصوصیت را دارند که اول می آیند جلو ببینند این چه آدمی است ، اگر این آدم ایستاد دستش را بلند کرد ، فرار می کند اگر این فرار کرد دنبالش می روند این

خوی حیوانی است . آن هم باز یک روحانی بود که در مقابل یک چنین قدرت بزرگ یک چنین قدرت شوروی بزرگ ایستاد یا به اصطلاح آن دست لرزان ، گفت (حالا که ما بناست از بین برویم ، چرا خودمان ، خودمان را از بین ببریم ؟ ) راءی مخالف داد ، دیگران هم جراءت کردند راءی مخالف دادند ، اینها ایستادند ، این نهضت آخری هم که منتهی شد به 15 خرداد و اینهمه کشته دادند مردم ، این هم در صف اولش اهل علم بودند ، علما بودند ، تا حالا هم دنباله اش کشیده شده است ، تا حالا هم آن که بیشتر هیاهو می کند باز اهل علم است ، البته دانشگاهی هم حالا داخل است آنها هم داخلند ، سایر مردم هم به تبعیت علما می رفتند نه به تبعیت دیگران . علمای تهران را تقریبا اکثرشان را گرفتند حبس کردند ، از خطبا ، از علما گرفتند حبس کردند ، چندین روز حبس بودند ، زجر دیدند اینها .

جناح روحانی را که جناج ملت است کنار نزنید

آقا ، اینهااینطور نیست که شما خیال بکنید که ما اسلام را می خواهیم اما ملا نمی خواهیم مگر می شود اسلام بی ملا ، مگر شما می توانید بدون ملا کار را انجام بدهید ، باز این ملاها هستند که جلو می افتند کار انجام می دهند ، اینها هستنند که جانشان را می دهند . الان هم ما تو حبس ملاها داریم ، الان هم علما داریم ، الان هم علمای فداکار داریم ، الان هم هستند تو حبس و زیر بار این ظلم ها نمی روند

و چیزشان می دهند که شما هم عذری بخواهید و نمی خواهند . خوب الان هم داریم ، الان هم داریم ، الان هم علمای ما در حبس هستند ، علمای بزرگ ما در حبس هستند من این که عرض کردم یک چیزهایی بود که خود من مشاهده کردم و خیلی هایش هم یادم نیست و جلوترش هم که ما دیگر اهل تاریخ نیستیم که ببینیم . این گله هم که من دارم از این آقایان روشنفکرها این است که یک همچو جناح بزرگی که ملت پشت سرش ایستاده ، این را از خودتان کنار نزنید بگویید که (ما اسلام می خواهیم ملا نمی خواهیم ) این خلاف عقل است ، این خلاف سیاست است ، شما باید اینها را باآغوش باز بگیرید و اگر چنانچه اینها در مسائل سیاسی اطلاعاتی ندارند ، ضم به ایشان بشوید ، اطلاعات سیاسی به اینها بدهید . اینها بهتر از شما توی مردم ، بهتر یعنی که شما نفوذ ندارید ، اینها دارند ، در بین مردم نفوذ دارند ، هر ملایی در محله خودش نافذ است . شما باید شمایی که دلسوزید برای اسلام ، شمایی که می گویید ما اسلام را می خواهیم ، نگوئید که ما اسلام را می خواهیم آخوند نمی خواهیم ، شما بگویید اسلام را می خواهیم آخوند هم می خواهیم . آخوند ، ملتفت مثلا بعضی مسایل سیاسی نیست ، جمع بشوید دور آن آخوندی که مسایل سیاسی را نمی داند ، یادش بدهید آن مسایل را تا او عمل کند تا من بعد دنبالش باشد ، تا بتوانید اجرا کنید

. اگر شما بخواهید خودتان باشید و منهای آخوند ، تا قیامت هم در زیر بار دیگران هستید .

شما همه جمع بشوید ، همه با هم باشید ، همه برادر باشید ، اینها را رد نکنید ، این یک قدرت لایزال است ، این قدرت ملت است ، شما این قدرت ملت را کنار نگذارید بگویید ما نمی خواهیم ، شما هر چه هم بگویید ما نمی خواهیم - خوب - مردم می خواهند ، شما یک عده ای هستید ، دیگران همه هستند ، بازارها می خواهند اینها را ، خیابان ها اینها را می خواهند . گله من از این طبقه روشنفکر در عین حالی که من علاقه دارم به اینهایی که خدمت می کنند به اسلام خصوصا این خارج اینهایی که خارج کشور هستند ، اینهایی که در امریکا هستند ، اینهایی که در اروپا هستند ، اینهایی که در هندوستان هستند ، من با اینها روابط دارم ، اینها خدمتگزارند ، اینها می خواهند به اسلام خدمت بکنند ، اینها گاهی که اشکالاتی که در آنجا شده است با تمام قوت رفع کرده اند ، اینها می خواهند رفع ظلم بکنند ، اینها علاقه به اسلام دارند لکن نباید اینهایی که علاقه به اسلام دارند ، بعضی از اینها خدمت علمای اسلام و آخوند جماعت را ندیده بگیرند و بگویند که ما اسلام می خواهیم منهای آخوند ، نمی شود آقا این ، اسلام بی آخوند مثل این است که بگویید ما اسلام می خواهیم ، اسلامی که سیاست نداشته باشد و اسلام و آخوند اینطور توی هم هستند ، اسلام

بی آخوند اصلا نمی شود . پیغمبر هم آخوند بود ، یکی از آخوندهای بزرگ پیغمبر است ، راءس همه علما پیغمبر است . حضرت جعفر صادق هم یکی از علمای اسلام است ، اینها فقهای اسلامند ، راءس فقهای اسلام هستند . (من آخوند نمی خواهم ) حرف شد ؟ ! من گله دارم از اینها .

لزوم وحدت جناح های روحانی و دانشگاهی

از آقایان هم ، علمای اعلام هم گله دارم ، اینها هم غفلت از بسیاری از امور دارند ، اینها هم از باب اینکه یک اذهان صافیه ای دارند ، تحت تاءثیر یک تبلیغات سویی که دستگاه راه می اندازد واقع می شوند . هر روزی یک الم شنگه درست می کنند برای یک امر جزئی ، این امر بزرگ را ، این امری که همه گرفتار آن هستیم ، از آن غفلت می کنند و اینها را به غفلت وامی دارند یعنی دست هایی هست که یک چیزی درست می کنند ، دنبالش یک صدایی راه می اندازند . هر چند وقت یکدفعه یک مساءله ای درست می شود در ایران ، تمام وعاظ محترم ، تمام علمای اعلام ، وقت شان را که باید صرف بکنند در یک مسائل سیاسی اسلام ، در یک مسائل اجتماعی اسلام ، صرف می کنند در اینکه زید کافر و عمرو مرتد و آن وهابی است و عالمی که پنجاه سال زحمت کشیده است ، فقه اش از اکثر اینهایی که هستند ثقیل تر است می گویند وهابی است این ، آخر اشتباه است این حرف ها ، آقا جدا نکنید همه را از هم ، شما یکی یکی

را هی کنار بگذارید و بگوئید که این که وهابی است ، این هم که بی دین است ، این هم که نمی دانم چه ، خوب چی می ماند برای ما ؟ پیغمبر اکرم (ص ) (اصلا من تاریخ درست نمی دانم اما اینهایی که به گوشم مانده ) بعد از اینکه فتح حنین را کردند ، دو مطلب که آموزنده است برای اشخاصی که بخواهند چیز بفهمند ، دو کار ایشان کرده اند از قراری که در تاریخ است یکی اینکه یکی از سران این کفار فرار کرد و رفت به جده که توی کشتی بنشیند و فرار کند ، پیغمبر اکرم جبه مبارکشان را (به حسب این نقل ) دادند به کسی که ببر به او بده ، من از او گذشتم ، بیاورش .

این ابوسفیان که تا آخر عمرش هم اسلام نیاورد همین صورت بود ، آن اولادش هم همین طور ، آن ابوسفیان با این همه چیز و آن کفار قریش با آن همه کذا غنائم را وقتی که آوردند ، غنائم جنگ حنین را وقتی که آوردند ، حضرت به اینها داد ، صد شتر به این ، صد شتر به این ، سیصد شتر به آن ، چقدر شتر به اینها داد با اینکه - خوب - حضرت که می دانست اینها کافرند ، حضرت که می دانست اینها مشرکند ، مقدسین ایستادند که آقا آخر ما چکاره ایم ؟ حضرت فرمود که اینها شتر بردند ، من همراه شما هستم ، شما میل ندارید رسول الله به جای شتر همراه شما بیاید ؟ ! شما ببینید چه

بزرگی بود ، چه آدم بزرگی بوده است این مرد ، با قطع نظر از باب نبوت ، مغز ، چه مغز عالی است از آن طرف کفار قریش را آنطور استمالت می کند که اینها لا اقل اگر در باطن خبیث هستند ظاهرشان ، ظاهر مسلم باشد ، بیایند بچسبند به اسلام ، از این طرف هم آنهایی که اشکال می کنند ، به آن طور نرم و خوب و قشنگ جواب می دهد و قانعشان می کند . آنهایی که دارند الان برای اسلام کار می کنند و چیزی می نویسند - و عرض می کنم که چیزند - حتما یک خطایی هم کرده اند ، خطایش را رفع بکنید ، طرد نکنید . آقا ما امروز یک دانه آدم را لازم داریم ، یک دانه هم برای ما غنیمت است الآن ، در یک زمانی که همه قلم ها و همه قدم ها و همه تبلیغات بر ضد ماها هست ، نه رادیو داریم که حرف ما را به کسی برساند ، نه مطبوعاتی داریم ، نه مطبوعات آزاد است که بگذارند که یک کلمه توی آن نوشته بشود ، در یک همچو زمانی که ما دستمان بسته است هیچ کاراز ما نمی آید ، به این معنا که تبلیغات نداریم ، راهی نداریم در یک همچو زمانی ما هر فرد را لازم داریم آنهائی که قلم دستشان گرفته اند و دارند ترویج می کنند از شیعه ، فرض کنید چهار تا هم غلط دارد خوب غلطش را رفع بکنید ، طرد نکنید ، بیرون نکنید ، شما دانشگاه را رد نکنید

از خودتان ، این دانشگاهی ها فردا مقدرات مملکت دست اینهاست تو که وزیر نمی شوی ، من و تو که وزیر نمی شویم ، ما شغلمان علی حده است . فردا مقدرات این مملکت دست این دانشگاهی هاست ، اینها هستند که می آیند یا وکیل می شوند یا وزیر می شوند یا - عرض می کنم که - چه می شوند ، شما اینها را برای خودتان حفظ کنید ، هی طرد نکنید ، هی منبر نروید و بد بگوئید ، منبر بروید و نصیحت کنید ، نه منبر بروید و فحش بدهید ، فحش هم چیز شد در عالم ؟ ! نصیحت کنید اینها را . شما بخواهید این جناح بزرگ را که الان دارند فعالیت می کنند ، آنها هم توی حبس رفته اند ، آنها هم زجر دیده اند ، آنها هم تبعید شده اند ، آنها هم بیرون از مملکت شان هستند ، آنها هم جراءت نمی کنند وارد مملکت بشوند . آنهایی که الان در این جا چیز می نویسند ، منتشر می کنند مسائل اسلامی را ، مسائل دینی را دارند می نویسند ، منتشر می کنند ، درج می کنند ، شما اینها را از خودتان طرد بکنید فردا اگر چنانچه این مقدرات مملکت دست یک دسته ای از اینها بیفتد و ببیند که اینهمه آخوند بود که اینها را اینقدر زجر داد ، با این آخوندها بعد که می آیند چه خواهند کرد ؟ همه دست به هم بدهید ، آقا مملکت ، ممالک اسلامی ، نه مملکت ایرانی ، ایران هم یکی از آن

است ، ممالک اسلامی در نزدیک پرتگاه هاست . من خدا می داند گاهی وقت ها تاءسف می خورم به اینکه ، خوف این معنا دارم که اگر خدای نخواسته یک جنگی پیدا بشود ، ایران چند روز می تواند آذوقه داشته باشد ، اگر این کشتی های آذوقه بیاید یک وقتی نخواهند آذوقه بدهند به ایران ، آنهایی که کار شناسند

می گویند که ایران سی و سه روز برای خودش می تواند ارزاق تهیه کند . چه ایرانی ؟ آن ایرانی که یک خراسانش برای همه ایران تا آخر سالش بس بود ، یک خراسانش ، باقی اش را باید بدهند به غیر . اصلاحات ارضی برای ما کردند ، چه کردند ؟ آن اصلاحات ارضی که خدا ان شاء الله لعنتشان کند ، اینها این کار را کردند که زراعت را از دست مردم بکلی گرفت و الان طوری شده است که تمام این چیزهائی که روی هم بگذارند - اگر این مجله راست گفته باشد - سی سه و روز و الا ممکن است کمتر هم باشد . اگر یک روز نیایند این کشتی ها و آنهایی که یک بازار درست کرده اند برای این چیزهائی که می خواهند ، آذوقه ها را بفرستند اینجا ، بازار درست کرده اند ، اصلاحات ارضی یعنی بازار درست کردن برای مملکت خارجی است ، اینها گندم هایشان را دریا می ریختند زیاد بود ، دریا می ریختند - اصلاحات ارضی - خوب حالا گندم را به ایران می فرستند و وقتی ایران فرستادند پول می گیرند ، چرا به دریا بریزند ؟ زراعت ایران

را فلج کردند ، حالا همه چیز از آنجا می آید ، همه چیز از خارج می آید . شما ببینید مجلات را ، اینها گاهی وقت ها خودشان خیلی با مبالغه ، خیلی با مباهات که ما چقدر گندم وارد کردیم ، چقدر جو وارد کردیم ، چقدر مثلا چه وارد کردیم ، خوب بیچاره ، اینکه باید خجالت بکشید ، شمایی که باید گندم صادر کنید ، شما که یک آذربایجانتان بس بود برایتان و باقیش را باید صادر کنید ، حالا نشستید مباهات می کنید که مائیم که باید وارد کنیم ! باید خجالت بکشید از این اصلاحات ارضی تان و هکذا و هکذا همه اصلاحاتتان .

من گله ام از آقایان هم این است که آقایان هی جدا نکنند ، این جناح ها را از خودشان جدا نکنند ، این جناح ها را ، این جناح ها را با هم ربط بدهند ، از این طرف هم روحانیون باید قدر این جمعیتی که برای اسلام دارند کار می کنند ، برای اسلام دارند چیز می نویسند ، بدانند اینها را باید بیاورند توی کار ، آقایان گوش تان را باز کنید ، نگویید که این دانشگاهی های - عرض کنم که - فاسق ، فاجر و کذا ، دائما جدا نکنید ، آنها شما را جدا کنند که این نمی دانم مرتجع است و قدیمی ، کی آخوند مرتجع است ؟ آخوند در صف اول پیشروها واقع است ، این مرتجع است ؟ ! شما هم از آن طرف بگوئید که این نمی دانم دانشگاهی است و این بی دین است و

این نمی دانم چطور و فلان ، نخیر غلط است اینها ، هر دو با هم دست برادری بدهید ، دست برابری بدهید ، مسائلتان را طرح بکنید . امروز یک فرجه پیدا شده ، من عرض می کنم به شما یک فرجه پیدا شده ، اگر این فرجه پیدا نشده بود ، این اوضاع امروز نمی شد در ایران ، یک فرجه ای است این ، اگر الان - از این - غنیمت بشمارند این را ، این فرصت است این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان ، بنویسند ، اعتراض کنند ، الان نویسنده های احزاب دارند می نویسند ، امضا می کنند ، می نویسند ، اشکال می کنند امضا می کنند ، شما هم بنویسید ، صد نفر از علما امضا بکنند ، مطالب را گوشزد بکنید ، اشکالات را بگویید ، امروز روزی است که باید گفت و پیش می برید و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر این مرد پایش یک خرده ای محکم بشود ، همچو لطمه ای بزند به مردم که آن طرفش پیدا نباشد و اولش شما روحانیون هستید ، من خوف این را دارم ، نگذارید این فرصت از دست برود ، با هم بنویسید ، بنویسید ، اشکالات را به دنیا اعلام کنید ، نمی توانید تو ایران ، بفرستید در خارج منتشر می کنند برای شما ، به یک وسیله ای بفرستید اینجا ، ما می فرستیم منتشرش می کنند ، اشکالاتتان را بنویسید ، به خودشان اعتراض کنید ، مثل آن کسی که

اعتراض کرد خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند - و چیز کردند - و همه حرف ها ، بسیاری از حرف ها را زدند و امضا کردند و کسی هم کاریشان نداشت . فرصتی است این ، این فرصت را نگذارید از دست برود و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و این حسابهایش را جور کند با آنها ، اینها الان مشغول این هستند که حساب ها را درست بکنند ، مشغولند که نوکری را همچو خیلی محکمش کنند ، آنها نمی پذیرند ، اینها دنبال این هستند که محکم کنند قضیه را ، آنها را بیاورند و خودشان بروند ، هی چه بکنند تا کارشان تمام بشود ، اگر خدای نخواسته کار اینها تمام شد و این پایش را محکم دانست ، این دفعه دیگر مثل آن دفعه ها نیست ، لطمه بزرگی به اسلام وارد خواهد کرد . من از خداوند تعالی توفیق همه شما را می خواهم . عظمت اسلام را می خواهم . خدایا ترا به اولیاءات اسلام راعظیم کن ، عظمت بده ، ما را از خواب غفلت بیدار کن ، همه جناح ما را با هم متصل کن ، اتفاق کلمه به ما عنایت کن .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/10/56

بیانات امام خمینی پس از فاجعه کشتار نوزدهم دی

از چه کسانی باید تشکر کرد ؟ به چه کسانی باید تسلیت گفت ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

من متحیرم که این فاجعه را ، این فاجعه بزرگ را به کی باید تسلیت بگویم ؟ آیا به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام و به حضرت حجت سلام الله علیه تسلیت بگویم یا

به امت اسلام ، به مسلمین ، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگویم ، یا به ملت مظلوم ایران تسلیت بگویم ، یا به اهالی محترم قم داغدیده تسلیت بدهم ، یا به پدر و مادرهای مصیبت دیده تسلیت بدهم ، یا به حوزه های علم و علمای اعلام تسلیت بگویم ؟ به کی باید تسلیت گفت و از کی باید تشکر کرد در این قضایا که برای اسلام پیش می آید و این ملت بیدار ایران در مقابل این مصیبت ها استقامت می کند ، کشته میدهد ، هتک می شود . بی جهت و بدون هیچ مجوزی مردم را به مسلسل بستند و تاکنون آنچه به ما اطلاع دادند گر چه مختلف است لکن بعضی از خبرگزاری ها هفتاد و بعضی صد و غالبا که به ما تذکر داده اند صد تا دویست و پنجاه نفر و از بعضی تلگرافاتی که از اروپا آمده است یا از امریکا ، عدد را سیصد نوشتند و باز هم معلوم نیست . عدد مجروحین الان معلوم نیست بعد احصائیه لابد پیدا می کند اگر بتواند ، اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم را نریخته باشند ، اگر بتوانند آمار پیدا کنند . گفته شد ، تایید هم شد که اشخاصی رفتند که خون خودشان را بدهند به این اشخاصی که محتاج به خون بودند در مریضخانه ها و آنها را گرفته اند و آنهایی که خون به آنها نرسیده بعضی مرده اند و کشته ها را ندادند به صاحبانش ، اگر یکی هم اصرار کرده ، می گوید پانصدتومان گرفتند برای

اینکه کشتند او را ، اینها را باید ما از کی تشکر کنیم ؟ به کی تسلیت بگوئیم ؟

ایستادگی ها نتیجه خواهد داد

ملت ایران را باید ما از آنها تشکر کنیم ، ملت بیداری است ، ملت هوشیار و مقاومی است در مقابل ظلم . در عین حالی که اینهمه ظلم می بیند ، اینهمه کشته میدهد ، در عین حال مقاومت می کند ، ایستادگی می کند و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید . هیچ اشکالی نیست که بعد از اینکه ملت ها بیدار شدند و بعد از اینکه حتی زن ها قیام کردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران ، یک همچنین ملتی پیروز می شود ان شاءالله .

گرفتن اسلحه از افراد نالایق ، از اهداف انبیاء

من شنیده ام که در زمان رضاخان ، مرحوم مدرس به رضاخان پدر این خان گفته بوده است که من شنیدم که شیخ الرئیس گفته من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد . این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلا ثابت نباشد یک حرفی است حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته ، چه مفاسدی دارد . از اول بشر مبتلای به همین مشکل بوده که اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است . از اولی که بشر تمدن پیدا کرد به خیال خودش ، اسلحه ها در دست ناصالح ها بوده و همه مشکلات بشر همین معناست . تا خلع سلاح نشوند این اسلحه دارهای ناشایسته ، کار بشر سرانجام پیدا نمی کند . انبیا هم آمدند که این اسلحه دارهای بی صلاحیت بی عقل

را خلع سلاح کنند و نتوانستند ، آنها قلدر بودند . در هر عصری هم اشخاص لایق که خواستند این اسلحه را از نالایق ها بگیرند و خود در دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایق ها و بی عقل ها و غیر صالح ها بود . همه این مشکلاتی که شما ملاحظه می کنید همین معناست . از اولی که بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیر صالح پیدا شده است ، در همه این دوره ها اسلحه ها دست غیر صالح ها بوده (مگر بسیار کم بسیار نادر ) و با این اسلحه ها چه جنایت ها که واقع شده است . حالا ما به آن تاریخ های خیلی دور نمی رویم ، این جنگ هایی که اخیرا" یعنی در این صد سال در دنیا اتفاق افتاده است ، جنگ اول جهانی ، جنگ دوم جهانی ، این جنگ هایی که در ویتنام در این آخر اتفاق افتاده ، این کشتارهایی که از مردم شد برای این بود که اسلحه ها در دست غیر صالح ها بود ، ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند . جنایات پنجاه سال سلطنت غیر قانونی پهلوی این خونریزی هایی که در این 50 سالی که ما یاد داریم و چه تلخی ها در ذائقه ما هست از این 50 سال و کمی از شما یا هیچ یک از شما تمام این قضایایی که در این 50 سال سلطنت غیرقانونی این روسیاه ها منعقد شده است ، ما که سنمان به کهولت رسیده است شاهد این سیاه بختی

های مردم و این جنایات و این کشتارهائی که این قداره دارهای غیر صالح انجام دادندبودیم ازاول که آن کودتای اول واقع شد و ما آنوقت در اراک بودیم ، این به حسب چیزهایی که در رادیوهای آنوقت در بعد از اینکه این جنگ دوم شروع شد ، در رادیوهای آنوقت این مطلب را گفتند ، مردم می دانستند تا یک حدودی لکن درست نه ، تبلیغات سوءنمی گذاشت درست مردم بفهمند لکن بعد از آنکه آن شخص را ، آن آدم سیاه رو را ، رضاخان را از ایران بیرون کردند در رادیوهای دهلی گفتند که ما این را آوردیم سرکار وچون خیانت کرد حالا بردیمش . رضاخان را از اول انگلیسی های جنایتکار ، انگلیسی های غیر صالح که اسلحه در دستشان بود ، رضاخان را اسلحه دار کردند واین آدم ناشایسته بی اصل را بااسلحه آوردند و مسلط کردند برمردم وچه جنایاتی ، چه جنایاتی دراین مدتی که آن مرد سیاه رو روی کار بود ، نمی شود تشریح کرد ، نمی توانیم تلخی های آن روزها را برای شما تشریح کنیم . اینها به طور اطمینان در تواریخ محفوظ است و ان شاءالله با انقراض این دودمان سیاه رو تاریخ ها بیرون می آید و نوشته ها بیرون می آید و ان شاءالله شماها ببینید و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهای بعد خواهند دید ، اگر بتوانند تشریح کنند آن جنایاتی که آن مرد کرد ، چه خون ریخت ، چقدر از علما را اسیر کرد ، چقدربه اسم اتحاد شکل به این ملت بیچاره فشارآوردند و چقدر مظلوم ها

را کتک زدند و چقدر علما را هتک کردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند این مرد بی صلاحیت وقتی که ترکیه رفت ، آن جا دید که آتاتورک یک همچون کارها و همچون غلط هایی کرده است ، از همانجا از قراری که آن وقت می گفتند تلگراف کرده است به عمال خودش که مردم را متحد الشکل کنید . آن وقت منتهی به عذر این که این زارعین از باب این که در آفتاب می خواهند بروند کار بکنند ، کلاه لبه دار داشته باشند تا این که توی آفتاب اذیت نشوند لکن مطلب معلوم بود که اینها نیست . وقتی هم که از سفر آمد که دیگر فشارها شروع شد .

یک رشته فشارهای زیاد دنبال همین اتحاد شکل بود و جنایات . چقدر علما را در این قضایا اذیت کردند ، تبعید کردند ، بعضی را کشتند و بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت ، آتاتورک مسلح غیر صالح باز انجام داد قضیه کشف حجاب با آن فضاحت بوده . خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب ، حجاب انسانیت را پاره کردند اینها . خدا می داند که چه مخدراتی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند . علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن یک همچو جشنی ، که با خون دل مردم با گریه تمام می شد . شرکت کنند . مردم دیگر هم به همین ترتیب ، دسته دسته را دعوت می کردند و الزام

می کردند که با زن هایتان باید جشن بگیرید . آزادی زن این بود که الزام می کردند ، اجبار می کردند با سرنیزه و پلیس ، مردم محترم رابازرگان های محترم را ، علما را اصناف را به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند . در بعضی از جشن ها (به اصطلاح خودشان ) آن قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می شدند . یک رشته هم این بود که خدا می داند که چی کردند .

یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضه خوانی و خطابه به هر عنوان . در تمام ایران شاید گاهی اتفاق افتاد که عاشورا یک مجلس نباشد . بعضی از اشخاصی که یک قدری مثلا جراءت داشتند ، نصف شب ، آخر شب سحر مجلس داشتند که اول اذان مثلا تمام بشود . همه ایران را از این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود ، ذکر حدیثی بشود محروم کردند . این جز این است که اسلحه در دست بی عقل بود ؟ افاضل باید اسلحه دار باشند . اگر اسلحه در دست ناصالح باشد ، آنوقت این مفاسد از آن پیدا می شود و آن جنایاتی و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد ، دنبال آن علمای خراسان را گرفتند آوردند ، به تهران حبس کردند ، علمای بزرگ را حبس کردند و بعضی شان را هم محاکمه کردند و بعضی شان را هم کشتند . برای اینکه اسلحه در دست بی عقل بود . علمای اصفهان ، علمای آذربایجان ، اینها به مجرد

اینکه کلمه ای گفتند ، یک نهضتی کردند ، اینها را گرفتند و تبعید کردند و بردند به جاهایی . علمای آذربایجان مدت ها ظاهرا در سنقر بودند مرحوم حاج میرزا صادق آقا رحمه الله تا آخر هم نرفت به تبریز . یک رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشته ها بود که چه کردند وقابل ذکر نیست یعنی من که حافظه ندارم ، کسی هم که حافظه داشته باشد با یک مجلس و دو مجلس نمی شود این مصایب را ذکر کرد .

تمام کشتارها و جنایات به امر شاه است

در زمان شماها هم که مبتلای به این شاهزاده بی عقل شده اید گمان نکنید که یک تفنگ انداخته بشود در ایران طرف یک آدم بدون اذن شاه ، هیچ همچو گمانی نکنید که رئیس نظمیه قم ، رئیس سازمان قم ، پلیس قم یک چنین جراءتی داشته باشد که تفنگ بزند و مردم کشی کند . گمان این مطلب را هیچ عاقلی نباید ببرد . تمام اینها گزارش داده می شود که وضع اینطور است و تصریحا خود این خبیث باید دستور بدهد که بزنید . 15 خرداد را خود این خبیث از قراری که گفتند در طیاره ، در هلیکوپتر چرخ می زد و فرمان می داده ، فرمان می داده که به لشکرهای خارجه دنیا ، لشکرهایی که هجوم آوردند به ایران ، به آنها حمله کنند!! این بیعرضه که در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیس جمهورها خصوصا رئیس جمهور آمریکائی بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها می دانند ، همین بیعرضه ها - بیعرضگی شان -

وقتی که وارد می شوند در جمعیت خودشان چون مسلط هستند اینها را اذیت می کنند . آنجا دستبوسی می کنند و چاپلوسی ، وقتی که می رسند به مملکت خودشان شروع می کنند به کارهای هرزگی . من قبلا ، که می گفتند آزادی هایی داده اند ، همین جا این مطلب را به آقایان عرض کردم که اگراین آدم نوکری خودش را تحکیم کند با این کارتر خبیث - این - این دفعه یک سیلی به صورت مردم بزند که بالاتر از همیشه باشد . لکن ما نمی دانستیم به این زودی همچو دنبال این که ، دنبال این معنا که با کارتر حسابش را تمام کرد و نوکریش را تثبیت کرد بهانه درست کند که ضرب شست نشان بدهد . بهانه درست کردند در قم و الا قم آنطوری که همه نقل می کنند ، آن طوری که اشخاص نقل می کنند ، غیر مطبوعات خودشان آنهایی که بودن در آن جا ، باآرامش مردم می آمدند و می خواستند عرض حالشان را به علما بکنند ، یکی از بین آنها (از خودشان وادار می کردند آنها) یک سنگی زده یک جایی را شکسته ، هجوم کردند و تیراندازی کردند . 15 خرداد هم همین بود ، 15 خرداد هم مردم البته خودشان برای فرض کنید که مصالحی قیام کرده بودند لکن شلوغ کاری نبود در کار .

اینها یک دسته ای خودشان در تهران چیز کردند ، کتابخانه ای را آتش زدند و جایی را ، دکانی را غارت کردند و بهانه درست کردند ، با بهانه مردم را به مسلسل بستند

، بهانه درست کردند . این جنایت اخیر هم که با بهانه واقع شد و الا مردم که نمی خواستند جنگ بکنند . کسی که اسلحه ندارد با یک گاو اسلحه دار نمی تواند جنگ بکند ، جنگی در کار نبوده است .

(همه به من رای دادند! همه با من موافقند!)

لکن ایشان باید بفهماند که من دیگر ، آن آدمی که قبلا بود ، نرفته ملاقات نکرده بود ، نیستم ، من ملاقات کردم ، من کارم را درست کردم . من تحکیم کردم نوکری را ، دیگر شما حق ندارید که خیال کنید که من نخیر دیگر وابسته نیستم ، من وابسته ام ، من می کشم . این اشتلم ها و الدرم ها برای همین معناست که می خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد که مبادا یک وقتی یک چیزی ، یک کسی خیال بکند ، لکن بدخوانده بود ، نمی دانست که با این کشتار چه فضاحتی به سرش در می آید . آدمی که می گوید یک ملت همه بامن موافقند ، همه رای دادند به اینکه مثلا این انقلاب سفید خونین ، همه راءی به من دادند ، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام کرده اند ، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا کرمان و از آن طرف تا اهواز و - عرض می کنم که - آبادان ، سرتاسر ایران قیام کردند بر ضد ایشان . این اشخاصی که ایشان ادعا می کرد که همه با من موافقند ، ما همه هستیم ، ما را می

خواهند ، ملت من را می خواهد ، اگر یک روز این سرنیزه امریکا از سر این برداشته بشود ، در خود دربار پوست این آدم را می کنند ، خود دربار . یک روز ، یک همچون تجربه ای آقای کارتر بکند ، رها کند این ملت ضعیف را ، رها کند این مردم را . این سازمانهایی که گوش ما می رسد سازمان مثلا چه وکذا همه اش بازی است ، امنیتی در کار نیست که سازمان امنیت این جا باشد یا امنیت عمومی باشد اینها همه برای بازی دادن مردم است .

کمونیستی مخدر جامعه است

می خواهند مردم را نظیر کمونیستی تخدیر کنند ، کمونیستی یک مخدری است برای مردم ، نه این است که یک چیزی ، یک حل عقده ای می کند ، مگر می شود کسی که خودش آدم نیست برای آدم ها کار بکند . مگر می شود که یک مسلح غیر صالح برای مردم ضعیف کار بکند ؟ من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که در همین جنگ عمومی که بنا بود سران لشکرها ، سران دول در ایران با هم ملاقات بکنند ، استالین آنوقت رئیس شوروی بود ، این استالینی که حالا هم عکس هایش را می اندازند و چه میکنند ، گرچه اخیرا دیگر آبرویی ندارد لکن ایشان رئیس شوروی بود ، آن دو تای دیگری که یکی از آن آمریکا بود و یکی دیگر از انگلستان بود ، اینها با امر عادی آمدند و رفتند (آنطور که نقل می کردند آنوقت ) به سفارتخانه های خودشان و بنا بود در تهران یک جلسه ای

داشته باشند لکن استالین که همه به او برادر می گفتند و همه می گفتند ما همه با هم مثل هم هستیم و برای مردم دلسوزی می کرد و قارداش به او می گفتند ، ایشان ، می گفتند حتی گاوی که از آن شیر می خواهد بخورد آورده اند همراهش که مبادا از گاوهای ایران شیر بخورد ، گاو را با طیاره ای که حامل خودش بوده ، حامل یک گاو هم بوده ، هم گاو اسلحه دار بی عقل و هم خودش اسلحه دار بی عقل ، بلکه خدا می داند که او بدتر از آن رفیقش (گاو) بود ، خدا می داند که اینطور بود . ایشان که این آدم با حتی گاو شیرده آمد و وارد شد و این را دیگر خودم با چشمم دیدم که در بین راه خراسان از شاهرود یا یک قدر جلوتر این دیگر منطقه آنها بود ، منطقه شوروی بود ، ایران را به چند منطقه قسمت کرده بودند ، آن منطقه شوروی بود ، من خودم دیدم که ما در اتوبوس می رفتیم برای زیارت ، این سربازهای آنها می آمدند گدایی می کردند جلوی اتومبیل و یک دانه سیگار وقتی که به یکی می دادند آن قدر خوشحال می شد که دستش راپشتش می گذاشت و شروع می کرد به سوت زدن کمونیستی برای این است که مردم را بازی بدهند . مگر می شود کسی به مبادی غیبی اعتقاد نداشته باشد و در فکر مردم باشد و در فکر اصلاحات ؟ بازی است همه اش . همه این اسلحه دارها گاهی با کتک

و گاهی با تبلیغات و گاهی با کتک و تبلیغات تواءم با هم کار خود را از پیش می برند . الان هم می بینید که زده اند مردم را کشته اند ، اینهمه جنایت وارد کردند . حالا تبلیغات را ببینید چه می کند ، تبلیغات دست خودشان است ، همه گناه ها را گردن مردم می اندازند و (کشته ها هم 6 تا بودند که چندتاش زیر پای مردم رفته ، یک بچه 13 ساله ، یک چیزی از طرف آنها جنایتی واقع نشده ) اینها تبلیغات دست خودشان است ، از آن طرف اینطور تبلیغات می کنند ، از آن طرف این طور کشتار می کنند . تمام این مفاسد برای اسلحه دار بودن غیر صلحاست ، صلحا باید اسلحه داشته باشند .

اگر عدالت بین زمامداران باشد این مفاسد پیش نمی آید

اسلام خدایش عادل است ، پیغمبرش هم عادل است و معصوم ، امامش هم عادل و معصوم است ، قاضی اش هم معتبر است که عادل باشد ، فقهیش هم معتبر است که عادل باشد ، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد ، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد ، امام جمعه اش هم باید عادل باشد ، از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد ولات آن هم باید عادل باشند ، این ولاتی که در اسلام می فرستادند ، والی هایی که می فرستادند به این طرف و آن طرف امام جماعت آنها هم بوده اند ، باید عادل باشد ، اگر عادل نباشد ، اگر عدالت در بین زمامداران نباشد ، این مفاسدی است که دارید می بینید

، اسلحه دست اشخاص غیر صالح ، اسلحه دست اشخاص ناصالح اشخاص بی انصاف ، بیعدالت . اینها از این طرف آدمکشی می کنند ، از آن طرف (عدالت اجتماعی ، عدالت اجتماعی ) از آن طرف فشار می آورند به زنها که باید بی حجاب بشوید ، از آن طرف (آزادی نسوان ، آزادی نسوان ) اینها مضحکه است ، آزادی نیست . از آن طرف (اصلاحات ، اصلاحات ارضی چه ) از آن طرف بازار برای امریکا درست می کنند . تمام اصلاحات ارضی ما این شد که ما یک گوشه ای از مملکت مان برای تمام مملکت مان آذوقه داشت باقیش باید می رفت بیرون و پول می گرفتند ، حالا به هر چه دست می زنی می گویند از خارج باید بیاید آنوقت هم افتخار می کنند به این که ما آنیم که گندم از خارج آوردیم ، جو از خارج آوردیم ، پرتقال از خارج آوردیم ، تخم مرغ از خارج آوردیم . گریه دارد این و حیا در کار نیست . اصلاحاتشان هم یک همچنین اصلاحاتی است که همه آن مفسده است

تنها معممین ساختگی شاه با او موافقند

آنوقت می گویند که همه علما موافق با اصلاحاتی است که ما کردیم و با انقلاب سفید در تمام ایران اگر یک عالم تو پیدا کردی که موافق با انقلاب خونین تو باشد حق داری بگویی همه علما ، این معممی که خودت درست کردی را بگذار کنار ، این که عالم نیست . معممی که خودت عمامه سرش گذاشتی و می رقصانیش هر جوری دلت می خواهد ، خوب البته در هر جا یک همچو چیزی

یکی دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعت تهران یک امام جماعت پیدا کن که موافق با تو باشد ، که بگوید من موافقم ، در تمام ائمه جماعت ولایات یک امام جماعت پیدا کن که بگوید من با تو موافقم ، در قم تو یک ملا پیدا کن که بگوید من با تو موافقم . حیا در کار نیست . همه مفسده ها را انجام می دهند ، همه کارهای خلاف را انجام می دهند و بعد برای اینکه مردم را بازی بدهند می گویند (که بامن ، همه علما موافقند ، یکی هم که اهل اینجا نیست مخالف است ) .

اسلحه قلم

اسلحه دست بی اصل و دست غیر صالح است ، همه اسلحه ها را ملاحظه کنید ، یک نظر عمومی بکنید ، قلم خودش یکی از اسلحه هاست ، این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد ، وقتی که قلم دست اراذل افتاد ، مفسده زیاد خواهد شد . الان قلم دست اراذل است در یک محیطهایی و در یک جنبه هایی و این اراذل هر چه آن رذل انجام می دهد ، به یک صورت زیبایی با یک قلم شیوایی اینها خوب بزک کرده نشان می دهند . این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد . مفسده هایی که آنها می کنند ، جنایاتی که آنها می کنند ، خونریزی هایی که آنها می کنند ، این اهل قلم غیرصالح که این حربه در دستش است ، این با قلمفرسایی خودش و می نشینند توی خانه اش و قلمفرسایی می کند و

همه چیزها را وارونه نشان می دهد ، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند . این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد .

فرهنگ ، مبداء همه بدبختی ها و خوشبختی هاست .

فرهنگ مبداء همه خوشبختی و بدبختی های ملت است . اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایی که تربیت می شوند به این تربیت های فرهنگ ناصالح ، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند . فرهنگ استعماری ، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد . فرهنگی که با نقشه دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعه ما بدهند ، این فرهنگ ، فرهنگ استعماری و انگلی است و این فرهنگ از همه چیزها حتی از این اسلحه این قلدرها بدتر است . این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت می شکند و حالا هم شکسته اما وقتی فرهنگ فاسد شد جوان های ما که زیر بنای تاءسیس همه چیز هستند ، از دست ما می روند و انگل بار می آیند ، غربزده بار می آیند ، اینها را از همان اول ، همان کلاس های اول توی ذهنهایشان هی مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا . اگر فرهنگ ، فرهنگ صحیح باشد جوان های ما صحیح بار می آیند . اگرفرهنگ ، فرهنگ حق باشد ، فرهنگ الهی باشد ، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت ، برای منفعت مسلمین باشد ، این افرادی که می بینید که الان سر کار هستند ، اینها ازآن بیرون نمی آمد . فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است ، فرهنگ

ما در دست صلحا نیست ، صالح اداره اش نمی کند .

دانشگاه استقلالی و استعماری

اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود ، مستقل بود و اشخاصی که در آن جا (اگر صالحی هم در آنجا باشد) می توانستند که کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند ، روزگار مملکت ما به اینجا نمی رسید و به بدتراز این برای نسل آتیه شاید خدای نخواسته بشود . دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعماری هستند و خودشان نوکرمآب هستند و تمام اینها سرچشمه اش همان یک نفر آدم است حالا مگر در دانشگاه اگر یک معلمی ، یک استادی بخواهد یک چیزی بگوید قدرت دارد ، مگر سازمان امنیت به امر اعلیحضرت می گذارد که یک چنین حرفی بشود . اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود ، این جوان های ما که در دانشگاه می خواهند یک حرف حقی رابزنند ، با پلیس خفه شان نمی کردند . دختر را می زنند ، پسر را می زنند ، جوان را می زنند ، حبس می کنند ، چه می کنند ، این برای این است که دانشگاه ما استقلالی ندارد . دانشگاه ما نداریم ، دانشگاهی که یک نفر آدم بر آن حکومت کند ، این دانشگاه نمی شود ، محیط علم باید محیط آزاد باشد .

مجلس ملی و مصونیت مستشاران نظامی !!

اگر مجلس ما یک مجلس صالحی بود و این ابزار دست صلحا بود ، این قوانین را می گذاشتند بگذرد ؟ مصونیت مستشارهای امریکایی که ذلت ایران و ننگ ایران است و بود ، اینها می گذاشتند تصویب بشود ؟ مجلس ما نداریم ، یک عده اشخاص را ماءمور هستند ،

هم ماءمور سازمان امنیت اسمش را گذاشته اند مجلس اینها ماءمور هستند همه شان ، اگر اینها آزاد بودند و اگر مجلس ، مجلس ملی بود و مال مردم بود که نمی گذاشتند اینهمه اسلحه بخرند ، نفت ما را بدهند و آهن بخرند ، آهنی که نمی توانند به کار بیندازند ، خودشان هم متحیرند باید مستشار آمریکایی و متخصص آمریکایی بیاید نشان بدهد و به اینها هم نشان نمی دهند ، آنها یک جانورهایی هستند که به این حرف ها تسلیم نمی شوند ، و آنها آمدند اینجابا حقوق های گزاف ، حقوق های گزاف که مااطلاع نداریم و تصورش هم نمی کنیم که اینها هر یکیشان ماهی چقدر می گیرند ، همین قدر عددشان را می گویند زیادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و یا چند هزار نفر من الان نمی دانم و آن وقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق ، هر یک چقدر حقوق از این ملت می گیرد ، از جیب این فقرا و بیچاره ها در می آورند و به جیب این گردن کلفت ها می ریزند و آنوقت اینها مگر به نظامی ما تعلیم نظامی می دهند ؟ اینها می خواهند این نظامی ها را همین طوری نگه دارند که هر طوری دلشان می خواهد عمل بکنند .

شاه ، سرمنشاء تمام مفاسد

اگر ما یک ارتش انگلی نداشتیم و یک ارتش مستقلی داشتیم اجازه نمی داد که مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد و اینها صاحب منصب هایشان جز آلت هیچ چیز نباشند برای این که ارتش ما هم یک ارتشی نیست ، همه اش

در تحت نظر یک آدم است . یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده است . یک بز فاسد کچل ، می گویند یک گله را کچل می کند . این فساد ، همه فسادها ، منتهی ایران از باب اختناقی که هست نمی توانند دست بگذارند روی آن که همه مفسده ها زیر سراوست ، می گویند ماءمورین ، ماءمورین ، آقا ماءمورین از کی امر دارند که بکشند مردم را ؟ از کی امر دارند که بریزند توی مدرسه حجتیه و طلبه ها را بکشند ؟ از کی امر دارند که بکشند مردم را ؟ از کی امر دارند که در چهارراه ها مسلسل را بکشند و مردم را بکشند ؟ مگر کسی می تواند امر بدهد الا خود آن مردک ؟ از خود اوست همه این مفاسد . مگر مجلس حق دارد که یک کلمه ای بگوید بدون اذن این مردک ؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بودن اذن این ؟ مگر قضات ما آزادند ؟ مگر استقلال قضایی ما داریم ؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحیت هم ندارند . اشکال این است که چرا رفتی قاضی شدی ، می گویی نمی توانم حکم حق بکنم ، خوب غلط کردی رفتی قاضی شدی رها کن الان اداره مملکت ما هر گوشه اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح هاست و سر همه امور هم برمی گردد به دربار و بر می گردد به این شخص ، این را باید از بین برد .

ملت دیگر بیدار شده است

من نمی دانم که این ارتش چرا خواب است ، آخر

چرا اینقدر ذلت می کشد چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن کارتر زهرماری این بساط را درست کرد ، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پیدا نکرده باشند که چند نفر را کشتند و یک هیاهویی پیدا شد که موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و رادیو صدایش را به خارج و همه جا برپا کرد . رادیوی خودشان هم هر چه دلشان می خواهد بگویند ، مگر مردم دیگر بازی می خورند از این حرفها ، ملت بیدار شده آقا ، مردم بیدار شدند ، اگر مردم بیدار نبودند که بازارها را اینطور نمی بستند . روز جمعه ، روز پنجشنبه از قراری که هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمی اطلاع داده اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده . مساءله تعطیل بازار تهران یک امر عادی نیست ، یک امر خلاف عادت است ، هیچ کس نمی تواند این کار را بکند ، این احساسات و بیداری ملت است که این کار راانجام داده . این آقا که می گفت که (همه با من موافق هستند) این بازار تهران ، آن هم بازار اهواز ، آن هم اصفهان آن هم شیراز ، این کیفیت زندگی ماست .

اتحاد و تفاهم ملت ، برکننده ریشه های استعمار ما

امیدواریم که همه طبقات ، چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازاری ها ، بازرگان و چه لشکری ها و کشوری ها که همه خون دل می خورند از دست این خبیث ما امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند ، احزاب سیاسی ما

مستقلا کار نکنند ، همه با هم روابط داشته باشند ، همانطوری که اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر کردند و هم بعضی احزاب سیاسی اظهار تنفر کردند

و هم علماو هم اهل بازار و هم دانشگاهی ها و همه داخلی ها و هم خارجی ها برای ما تلگراف کردند واظهار تنفر خودشان را از دستگاه کردند ، از امریکا ، از اروپا و آنها بعضی شان نوشتند سیصدنفر در این قضیه از بین رفته اند ، من امیدوارم که همه جبهه ها ، همه جبهه ها با هم همدست بشوند واگر ملت به همه ابعادش همدست بشود ، این اسلحه از دست این ناصالح ها خلع می شود و شاخ این گاو شکسته می شود . تشتت نکنند ، اسباب تشتت فراهم نکنند ، با بهانه های جزئی و بچگانه با هم جنگ نکنند ، با هم در نیفتند . این چیزها را آنها درست می کنند و بین مردم درست می کنند تا مردم را به هم مشغول کنند و استفاده کنند . بیدار بشوند مردم که شده اند ان شاء الله و با هم بشوند ، مجتمع باشند ، تمامشان با هم دست به هم بدهند و ان شاء الله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه ها با هم به زودی قطع می شود این ریشه ، به زودی ان شاء الله قطع می شود ان شاء الله . و من از خدای متعال سلامت همه را خواهانم و من تشکر خودم را به همه طبقات ، به همه از اینکه

علمای اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه خصوصا علمای اعلام ، خصوصا بازاری های بزرگوار ، من تشکر از همه آنها می کنم و از همه آنها استدعا دارم که هم دعا به اسلام بکنند و هم جبهه های خودشان را محکم کنند و واحد کنند و کلمه واحده باشد و آن کلمه واحده قطع ایادی ظلمه و ایادی اجانب باشد بلکه این مملکت یک سر و سامانی پیدا بکند و دست اجانب از آن کوتاه بشود ، منافعی که خود مملکت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملکت بشود و همه چیزش درست بشود و این نمی شود الا اینکه خلع بکنند این سلاح را از آنها و امید است ان شاء الله خلع بشود این سلاح ها .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صحیفه نور جلد 2

بیانات امام خمینی پس از فاجعه کشتار نوزدهم دی

از چه کسانی باید تشکر کرد ؟ و چه کسانی باید تسلیت گفت ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

من متحیرم که این فاجعه را ، این فاجعه بزرگ را به کی تسیلت بگویم ؟ آیا به رسول اکرم (ص ) و ائمه معصومین (ع ) و حضرت حجت سلام علیه تسلیت بگویم یا به امت اسلام ، به مسلمین ، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگوئیم ، یا به امت مظلوم ایران تسلیت بگوئیم یا به اهالی محترم قم داغدیده تسلیت بدهم ، یا به پدر و مادرهای مصیبت دیده تسلیت بدهم ، یا به حوزه های علم و علمای اعلاء تسلیت بگویم ؟ به کی باید تسلیت گفت و از کی باید تشکر کرد در این قضایا که برای اسلام پیش می آید و این ملت ایران در برابر این مصیبت ها استقامت می کند ، کشته

می دهد ، هتک می شود . بی جهت و بدون هیچ مجوزی مردم را به مسلسل بستند و تاکنون آنچه به ما اطلاع داده اند گرچه مختلف است لکن بعضی از خبرگزاری ها هفتاد و بعضی صد و غالبا که به ما تذکر داده اند صد تا دویست و پنجاه نفر و از بعضی تلگرافاتی که از اروپا آمده است یا از آمریکا . عدد را سیصد نوشتند و با هم معلوم نیست . عدد مجروحین الان معلوم نیست بعد احصائیه لابد پیدا می کند اگر بتواند اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم را نریخته باشند ، اگر بتوانند آمار پیدا کنند . گفته شد ، تاءیید هم شد که اشخاصی رفتند که خون خدشان را بدهند به این اشخاصی که محتاج به خون بودند در مریض خانه ها و آنها را گرفته اند و آنهائی که خون به آنها نرسیده بعضی مرده اند و کشته ها را نداده اند به صاحبانش ، اگر یکی هم اصرار کرده ، می گوید پانصد تومان گرفتند برای اینکه کشتند او را . اینها را باید ما از کی تشکر کنیم ؟ به کی تسلیت بگوئیم ؟

ایستادگی ها نتیجه خواهد داد

ملت ایران را باید ما از آنها تشکر کنیم ، ملت بیداری است ، ملت هشیار و مقاومی است در مقابل ظلم . در عین حالی که این همه ظلم می بیند ، این همه کشته می دهد ، در عین حال مقاومت می کند ، ایستادگی می کند و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید . هیچ اشکالی نیست که بعد از اینکه

ملتها بیدار شدند و بعد از اینکه حتی زنها قیام کردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران ، یک همچنین ملتی پیروز می شود انشاءالله .

گرفتن اسلحه از افراد نالایق ، از اهداف انبیاء

من شنیده ام که در زمان رضاخان پدر این خان گفته بوده است که من شنیدم که شیخ الرئیس گفته من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد . این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلا ثابت نباشد ، یک حرفی است حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته ، چه مفاسدی دارد . از اول بشر مبتلای به همین مشکل بوده که اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است . از اولی که بشر تمدن پیدا کرد به خیال خودش ، اسلحه ها در دست ناصالح ها بوده و همه مشکلات بشر همین معناست . تا خلع سلاح نشوند این اسلحه دارهای ناشایسته ، کار بشر سرانجام پیدا نمی کند . انبیاء هم آمدند که این اسلحه دارهای بی صلاحیت بی عقل را خلع سلاح کنند و نتوانستند ، آنها قلدر بودند . در هر عصری هم اشخاص لایق که خواستند این اسلحه را از نالایق بگیرند و خود در دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایق ها و بی عقل ها و غیر صالح ها بود . همه این مشکلاتی که شما ملاحظه می کنید همین معناست . از اولی که بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیر صالح پیدا شده است ، در همه این دوره ها اسلحه ها

دست غیر صالح ها بوده (مگر بسیار کم ، بسیار نادر) و با این اسلحه ها چه جنایت ها که واقع شده است . حالا ما به آن تاریخ های خیلی دور نمی رویم ، این جنگ هائی که اخیرا یعنی در این صد سال در دنیا اتفاق افتاده است ، جنگ اول جهانی ، جنگ دوم جهانی ، این جنگ هائی که در ویتنام در این آخر اتفاق افتاده ، این کشتارهائی که از مردم شد برای این بود که اسلحه ها در دست غیر صالح بود ، ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند .

جنایات پنجاه سال سلطنت غیر قانونی پهلوی

این خونریزی هائی که در این 5 سالی که ما یاد داریم و چه تلخی ها در ذائقه ما هست از این 50 سال و کمی از شما یا هیچ یک از شما تمان این قضایائی که در 50 سال سلطنت غیر قانونی این روسیاه ها منعقد شده است ، ما که سنمان به کهولت رسیده است شاهد این سیاه بختی های مردم و این جنایات و این کشتارهائی که این قداره های غیر صالح انجام دادند بودیم . از اول که آن کودتای اول واقع شد و ما آنوقت در اراک بودیم ، این به حسبت چیزهائی که در رادیوهای آنوقت در بعد از اینکه این جنگ دوم شروع شد ، در رادیوهای آنوقت در بعد از اینکه این جنک دوم شروع شد در رادیوهای آن وقت این مطلب را گفتند ، مردم می دانستند تا یک حدودی لکن درست نه ، تبلیغات سوء نمی گذاشت درست مردم بفهمند لکن بعد از آنکه آن شخص را

، آن آدم سیاه رو را ، رضاخان را از ایران بیرون کردند در رادیوهای دهلی گفتند که ما این را آوردیم سر کار و چون خیانت کرد و حالا بردیمش . رضاخان را از اول انگلیسی های جنایتکار ، انگلیسی های غیر صالح که اسلحه در دستشان بود ، رضا خان را اسلحه دار کردند و این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند بر مردم و چه جنایاتی ، چه جنایاتی در این مدتی که آن مرد سیاه روی کار بود ، نمی شود تشریح کرد ، نمی توانیم تلخی های آن روزها را برای شما تشریح کنیم . اینها به طور اطمینان در تواریخ محفوظ است و انشاء الله با انقراض این دودمان سیاه رو تاریخ ها بیرون می آید و نوشته ها بیرون می آید و انشاءالله شماها ببینید و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهای بعد خواهند دید اگر بتوانند تشریح کنند آن جنایاتی که آن مرد کرد ، چه خونها ریخت چقدر از علما را اسیر کرد ، جقدر به اسم اتحاد شکل به این ملت بیچاره فشار آوردند و چقدر مظلومها را کتک زندند و چقدر علماء را هتک کردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند . این مرد بی صلاحیت وقتی که ترکیه رفت ، آنجا دید که آتاتورک یک همچون کارها و همچون غلطهایی را کرده است از همانجا از قراری که آن وقت می گفتند تلگراف کرده است به عمال خودش که مردم را متحدالشرک کنید آن وقت منتهی به عذر اینکه این زارعین از باب اینکه

در آفتاب می خواهند بروند کار بکنند ، کلاه لبه دار داشته باشند تا اینکه توی آفتاب اذیت نشوند لکن مطلب معلوم بود که اینها نیست . وقتی هم که از سفر آمد که دیگر فشارها شروع شد .

یک رشته فشارهای زیاد دنبال همین اتحاد شکل بود و جنایات ، چقدر علماء را در این قضایاء اذیت کردند ، تبعید کردند ، بعضی را کشتند و بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت ، آتاتورک مسلح غیر صالح باز انجام داد قضیه کشف حجاب با آن فضاحت بوده . خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب . حجاب انسانیت را پاره کردند اینها . خدا می داند که مخدراتی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند . علماء را وادار کردند بر سر نیزه که با زن هایشان در مجالس جشن ، یک همچو جشنی که با خون دل مردم با گریه تمام می شد شرکت کنند مردم دیگر هم به همین ترتیب در سه دسته را دعوت می کردند و الزام می کردند که با زنهایان باید جشن بگیرید . آزادی زن این بود که الزام می کردند ، اجبار می کردند با سر نیزه و پلیس ، مردم محترم را ، بازرگانهای محترم را ، علما را ، اصناف را به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند . در بعضی از جشن ها (به اصطلاح خودشان ) آنقدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می شدند . یک رشته هم این بود که خدا

می داند که چی کردند .

یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضه خوانی و خطابه به هر عنوان . در تمام ایران شاید گاهی اتفاق افتاد که عاشورا یک مجلس نباشد . بعضی از اشخاصی که یک قدری مثلا جراءت داشتند ، نصف شب ، آخر شب ، سحر مجلس داشتند که اول اذان مثلا تمام بشود . همه ایران رااز این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود ، ذکر حدیثی بشود محروم کردند . این جز این است که اسلحه در دست بی عقل بود ؟ افاضل باید اسلحه دار باشند . اگر اسلحه در دست ناصالح باشد ، آنوقت این مفاسد از آن پیدا می شود و آن جنایاتی و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد ، دنبال آن علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند ، علمای بزرگ را حبس کردند و بعضی شان را هم محاکمه کردند و بعضی شان را هم کشتند برای اینکه اسلحه در دست بی عقل بود . علمای اصفهان ، علمای آذربایجان ، اینها به مجرد اینکه کلمه ای گفتند ، یک نهضتی کردند ، اینها را گرفتند و تبعید کردند و بردند به جاهایی . علمای آذربایجان مدت ها ظاهرا در سنقر بودند ، مرحوم حاج میرزا صادق آقا رحمه الله تا آخر هم نرفت به تبریز . یک رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشته ها بود که چه کردند و قابل ذکر نیست یعنی من که حافظه ندارم درس کسی هم که حافظه داشته باشد با یک مجلس و دو مجلس نمی

شود این مصائب را ذکر کرد .

تمام کشتارها و جنایات به امر شاه است

در زمان شماها هم که مبتلای به این شاهزاده بی عقل شده اید گمان نکنید که یک تفنگ انداخته بشود در ایران طرف یک آدم بدون اذن شاه ، هیچ همچو گمانی نکنید که رئیس نظمیه قم ، رئیس سازمان قم ، پلیس قم یک چنین جراءتی داشته باشد که تفنگ بزند و مردم کشی کند . گمان این مطلب را هیج عاقلی نباید ببرد . تمام اینها گزارش داده می شود که وضع اینطور است و تصریحا خود این خبیث باید دستور بدهد که بزنید . 15 خرداد را خود این خبیث از قراری که گفتند در طیاره ، در هلیکوپتر چرخ می زد و فرمان می داده ، فرمان می داده که به لشکرهای خارجه دنیا ، لشکرهائی که هجوم آوردند به ایران ، به آنها حمله کنند ! ! این بیعرضه ها که در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیس جمهورها خصوصا رئیس جمهور آمریکائی بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها می دانند ، همین بیعرضه ها - بیعرضگی شان - وقتی که وارد می شوند در جمعیت خودشان چون مسلط هستند اینها را اذیت می کنند . آنجا دستبوسی می کنند و چاپلوسی ، وقتی که می رسند به مملکت خودشان شروع می کنند به کارهای هرزگی . من قبلا که می گفتند آزادی هائی داده اند ، همین جا این مطلب را به آقایان عرض کردم که اگر این آدم نوکری خودش را تحکیم کند با این کارتر خبیث - این - این دفعه یک

سیلی به صورت مردم بزند که بالاتر از همیشه باشد . لکن ما نمی دانستیم به این زودی ، همچو دنبال اینکه ، دنبال این معنا که با کارتر حسابش را تمام کرد و نوکریش را تثبیت کرد بهانه درست کند که ضرب شست نشان بدهد . بهانه درست کردند در قم و الاقم آنطوری که همه نقل می کنند ، آنطوری که اشخاص نقل می کنند ، غیر مطبوعات خودشان آنهائی که بودند در آنجا ، با آرامش مردم می آمدند و می خواستند عرض حالشان را به علما بکنند ، یکی از بین آنها (از خودشان وادار می کردند آنها) یک سنگی زده یک جائی را شکسته ، هجوم کردند و تیراندازی کردند . 15 خرداد هم همین بود ، 15 خرداد هم مردم البته خودشان برای فرض کنید که مصالحی قیام کرده بودند لکن شلوغ کاری نبود در کار . اینها یک دسته ای خودشان در تهران چیز کردند ، کتابخانه ای را آتش زدند و جائی را ، دکانی را غارت کردند و بهانه درست کردند ، با بهانه مردم را به مسلسل بستند ، بهانه درست کردند . این جنایت اخیر هم که بهانه واقع شد والا مردم که نمی خواستند جنگ بکنند . کسی که اسلحه ندارد با یک گاو اسلحه دار نمی تواند جنک بکند ، جنگی در کار نبوده است .

(همه به من رای دادند ! همه با من موافقند)

لکن ایشان باید بفهماند که من دیگر ، آن آدمی که قبلا بود ، نرفته ملاقات نکرده بود ، نیستم ، من ملاقات کردم ، من کارم را

درست کردم ، من تحکیم کردم نوکری را ، دیگر شما حق ندارید که خیال کنید که من نخیر دیگر وابسته نیستم ، من وابسته ام ، من می کشم . این اشتلم ها و الدرم ها برای همین معناست که می خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد که مبادا یک وقتی یک چیزی ، یک کسی خیال بکند ، لکن بد خوانده بود ، نمی دانست که با این کشتار چه فضاحتی به سرش در می آید . آدمی که می گوید یک ملت همه با من موافقند ، همه راءی دادند به اینکه مثلا این انقلاب سفید خونین ، همه راءی به من دادند ، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام کرده اند ، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا کرمان ، از آن طرف تا اهواز و - عرض می کنم که - آبادان ، سرتاسر ایران قیام کردند بر ضد ایشان . این اشخاصی که ایشان ادعا می کرد که همه با من موافقند ، ما همه هستیم ، ما را می خواهند ، ملت من را می خواهد ، اگر یک روز این سر نیزه آمریکا از سر این برداشته بشود ، در خود دربار پوست این آدم را می کنند ، خود دربار . یک روز یک همچون تجربه ای آقای کارتر بکند ، رها کند این ملت ضعیف را ، رها کند این مردم را . این سازمان هائی که گوش ما می رسد سازمان مثلا چه و کذا ، همه اش بازی است ،

امنیتی در کار نیست که سازمان امنیت اینجا باشد یا امنیت عمومی باشد ، اینها همه برای بازی دادن مردم است .

کمونیستی مخذر جامعه است

می خواهند مردم را نظیر کونیستی تخدیر کنند ، کمونیستی یک مخدری است برای مردم ، نه این است که یک چیزی ، یک حل عقده ای می کند ، مگر می شود کسی که خودش آدم نیست برای آدم ها کار بکند ، مگر می شود که یک مسلح غیر صالح برای مردم ضعیف کار بکند . من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که در همین جنگ عمومی که بنا بود سران لشکرها ، سران دول در ایران با هم ملاقات بکنند ، استالین آن وقت رئیس شوروی بود . این استالین نیز که حالا هم عکس هایش را می اندازند و چه می کنند ، گر چه اخیرا دیگر آبروئی ندارد لکن ایشان رئیس شوروی بود ، آن دو تای دیگر ی که یکی از آن از آمریکا بود و یکی دیگر از انگلستان بود ، اینها با امر عادی آمدند و رفتند (آنطور که نقل می کردند آنوقت ) به سفارتخانه های خودشان و بنا بود در تهران یک جلسه ای داشته باشند لیکن استالین که هم به او برادر می گفتند و همه می گفتند ما همه با هم مثل هم هستیم و برای مردم دلسوزی می کرد و قارداش به او می گفتند ایشان ، می گفتند حتی گاوی که از آن شیر می خواهد بخورد آورده اند همراهش که مبادا از گاوهای ایران شیر بخورد ، گاو را با طیاره ای که حامل خودش بوده

، حامل یک گاو هم بوده ، هم گاو اسلحه دار بی عقل و هم خودش اسلحه دار بی عقل ، بلکه خدا می داند که او بدتر از آن رفیقش (گاو) بود ، خدا می داند که این طور بود . ایشان که این آدم با حتی گاو شیر ده آمد و وارد شد و این را دیگر خودم با چشمم دیدم که در بین راه خراسان از شاهرود یا یک قدر جلوتر این دیگر منطقه آنها بود ، منطقه شوروی بود ، ایران را به چند منطقه قسمت کرده بودند ، آن منطقه شوروی بود ، من خودم دیدم که ما در اتوبوس می رفتیم برای زیارت ، این سربازهای آنها می آمدند گدایی می کردند جلوی اتومبیل و یک دانه سیگار وقتی که به یکی می داند آنقدر خوشحال می شد که دستش را پشتش می گذاشت و شروع می کرد به سوت زدن . کمونیستی برای این است که مردم را بازی بدهند مگر می شود کسی به مبادی غیبی اعتقاد نداشته باشد و در فکر مردم باشد و در فکر اصلاحات ؟ بازی است همه اش . همه این اسلحه دارها گاهی با کتک و گاهی با تبلیغات و گاهی با کتک و تبلیغات تواءم با هم کار خود را از پیش می برند . الان هم می بینید که زده اند مردم را کشته اند اینهمه خیانت وارد رده اند حالا تبلیغات را ببینید چه می کند ، تبلیغات دست خودشان است ، همه گناه ها را گردن مردم می اندازند و (کشته ها هم 6 تا بوده اند

که چند تاش زیر پای مردم رفته یک بچه 13 ساله یک چیزی از طرف اینطور تبلیغات می کنند از آن طرف اینطور کشتار می کنند . تمام این مفاسد برای اسلحه دار بودن غیر صلحاست ، صلحا باید اسلحه داشته باشند .

اگر عدالت بین زمامداران باشد این مفاسد پیش نمی آید

اسلام خدایش عادل است ، پیغمبرش هم عادل است و معصوم ، امامش هم عادل و معصوم است ، قاضی اش هم معتبر است که عادل باشد ، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد ، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد ، امام جمعه اش هم باید عادل باشد ، از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر ، زمامدار باید عادل باشد . ولات آن هم باید عادل باشند . این ولاتی که در اسلام می فرستادند ، والی هائی که می فرستادند به این طرف و آن طرف ، امام جماعت آنها هم بوده اند ، باید عادل باشد ، اگر عادل نباشد اگر عدالت در بین زمامداران نباشد ، این مفاسدی است که دارید می بینید ، اسلحه دست اشخاص غیر صالح ، اسلحه دست اشخاص ناصالح ، اشخاص بی انصاف ، بیعدالت . اینها از این طرف آدمکشی می کنند ، از آن طرف (عدالت اجتماعی ، عدالت اجتماعی ) از آن طرف فشار می آورند به زن ها که باید بی حجاب بشوید ، از آن طرف (آزادی نسوان ، آزادی نسوان ) اینها مضحکه است ، آزادی نیست از طرف (اصلاحات اصلاحات ارضی چه ) از آن طرف بازار برای آمریکا درست می کنند تمام اصلاحات ارضی ما این شد که ما

یک گوشه ای از مملکتان برای تمام مملکتمان آذوقه داشت با قیش یباید می رفت بیرون و پول می گرفتند ، حالا به هر چی دست می زنی می گویند از خارج باید بیاید آنوقت هم افتخار می کنند به اینکه ما آنیم که گندم از خارج آوردیم جو از خارج آوردیم ، پرتقال از خارج آوردیم ، پرتقال از خارج آوردیم ، تخم مرغ از خارج آوردیم . گریه دارد این و حیا در کار نیست اصلاحاتشان هم یک همچو اصلاحاتیست که همه آن مفسده است .

تنها معممین ساختگی شاه با او موافقند

آنوقت می گویند که همه علما موافق با اصلاحاتی است که ما کردیم و با انقلاب سفید . در تمام ایران اگر یک عالم تو پیدا کردیم که موافق با انقلاب خونین تو باشد حق داری بگوئی همه علما ، این معممی که خودت درست کردی را بگذار کنار ، این که عالم نست معممی که خودت عمامه سرش گذاشتی و می رقصانیش هر جوری دلت می خواهد - خوب - البته در هر جا یک همچو چیزی یکی دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعهت تهران یک امام جماعت پیدا کن که موافق با تو باشد که بگوید من موافقم در تمام ائمه جماعت ولایات یک امام جماعت پیدا کن که بگوید من با تو موافقم حیا در کار نیست همه مفسده ها را انجام می دهند ، همه کارهای خلاف را انجام می دهند و بعد برای اینکه مردم را بازی بدهند می گویند (که با من همه علما موافقند ، یکی هم که اهل اینجا نیست مخالف است ) .

اسلحه قلم

اسلحه دست بی اصل و دست غیر صالح است ، همه اسلحه ها را ملاحظه کنید ، یک نظر عمومی بکنید ، قلم خودش یکی از اسلحه هاست ، این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد ، وقتی که قلم دست اراذل افتاد ، مفسده ها زیاد خواهد شد الان قلم دست اراذل است در یک محیطهایی و در یک جنبه هایی و این اراذل هر چه آن رذل انجام می دهد ، به یک صورت زیبایی با یک قلم شیوایی اینها خوب بزک کرده نشان می

دهند این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد مفسده هایی که آنها می کنند ، جنایاتی که آنها می کنند ، خونریزی هایی که آنها می کنند ، این اهل قلم غیر صالح که این حربه در دستش است ، این با قلمفرسایی خودش و می نشینند توی خانه اش و قلمفرسایی میکند و همه چیزها را وارونه نشان می دهد ، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد .

فرهنگ ، مبدا همه بدبختی ها و خوشبختی هاست

فرهنگ مبداء همه خوشبختی ها و بدبختی های ملت است اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایی که تربیت میشوند به این تربیت های فرهنگ ناصالح ، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند فرهنگ استعماری ، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد فرهنگی که با نقشه دیگران درست می شود واجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ خواهند تحویل جامعه ما بدهند ، این فرهنگ ، فرهنگ استعماری و انگلی است و این فرهنگ از همه چیزها حتی از این اسلحه این قلدرها بدتر است این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت میشکند و حالا هم شکسته اما وقتی فرهنگ فاسد شد جوان های ما که زیر بنای تاءسیس همه چیز هستند ، از دست ما می روند و انگل بار آیند ، غربزده بار می آیند ، اینها را از همان اول ، همان کلاس های اول توی ذهنهایشان هی مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا اگر فرهنگ ، فرهنگ صحیح باشد جوان های ما صحیح بار می آیند اگر

فرهنگ ، فرهنگ حق باشد ، فرهنگ الهی باشد ، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت ، برای منفعت مسلمین باشد ، این افرادی که می بینید که الان سر کار هستند ، اینها از آن بیرون نمی آمد فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است ، فرهنگ ما در دست صلحا نیست ، صالح اداره اش نمی کند .

دانشگاه استقلالی و استعماری

اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود ، مستقل بود و اشخاصی که در آنجا (اگر صالحی هم در آنجا باشد) می توانستند که کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند ، روزگار مملکت ما به اینجا نمی رسید و به بدتر از این برای نسل آتیه شاید خدای نخواسته بشود . دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعماری هستند و خودشان نوکر ماب هستند و تمام اینها سرچشمه اش همان یک نفر آدم است . حال مگر در دانشگاه اگر یک معملی ، یکی استادی بخواهد یک چیزی بگوید قدرت دارد ، مگر سازمان امنیت به امر اعلیحضرت دانشگاه می خواهند یک حرف حقی را بزنند ، با پلیس خفه شان نمی کردند . دختر را می زنند ، پسر را می زنند ، جوان را می زنند ، حبس می کنند چه می کنند ، این برای این است که دانشگاه ما استقلالی ندارد . دانشگاه ما نداریم ، دانشگاهی که یک نفر آدم بر آن حکومت کند این دانشگاه نمی شود محیط علم باید محیط آزاد باشد .

مجلس ملی و مصونیت مستشاران نظامی (ص )

اگر مجلس ما یک مجلس صالحی بود و این ابزار دست صلحا بود ، این قوانین را می گذاشتند بگذرد ؟ مصونیت مستشارهای آمریکائی که ذلت ایران و ننگ ایران است و بود ، اینها می گذاشتند تصویب بشود ؟ مجلس ما نداریم یک عده اشخاص را ماءمور هستند هم ماءمور از سازمان امنیت ، اسمش را گذاشته اند مجلس ، اینها ماءمور هستند همه شان ، اگر اینها آزاد بودند و اگر

مجلس ، مجلس ملی و بد و مال مردم بود که نمی گذاشتند اینهمه اسلحه بخرند نفت ما را بدهند و آهن بخرند آهنی که نمی توانند به کار بیندازند خودشان هم متحیرند باید مستشار آمریکائی و متخصص آمریکائی بیاید نشان بدهد و به اینها هم نشان نمی دهند آنها یک جانورهائی هستند که به این حرف ها تسلیم نمی شوند و آنها آمدند اینجا با حقوق های گزاف حقوق های گزاف که ما اطلاع نداریم و تصورش هم نمی کنیم که اینها هر یکیشان ماهی چقدر می گیرند همین قدر عددشان را می گویند زیادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و یا چند هزار نفر من الان نمی دانم و آنوقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق ، هر یک چقدر حقوق از این ملت می گیرند ، از جیب این فقرا و بیچاره ها در می آورند و به جیب این گردن کلفت ها می ریزند و آنوقت اینها مگر به نظامی ما تعلیم نظامی می دهند ؟ اینها می خواهند این نظامی ها را همین طوری نگه دارند که هر طوری دلشان می خواهد عمل بکنند .

شاه ، سر منشاء تمام مفاسد

اگر ما یک ارتش انگلی نداشتیم و یک ارتش مستقلی داشتیم اجازه نمی داد که مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد و اینها صاحب منصب هایشان جز آلت هیچ چیز نباشند برای اینکه ارتش ما هم یک ارتشی نیست همه اش در تحت نطر یک آدم است . یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده است . یک بز فاسد کچل می گویند یک گله را کچل می

کند این فساد همه فسادها منتهی ایران از باب اختناقی که هست نمی توانند دست بگذارند روی آن که همه مفسده ها زیر سر اوست ، می گویند ماءمورین ماءمورین آقا ماءمورین از کی امر دارند که بکشند مردم را ؟ از کی امر دارند که بریزند توی مدرسه حجتیه و طلبه ها را بکشند ؟ مگر کسی می تواند امر بدهد الا خود آن مردک ؟ از خود اوست همه این مفاسد . مگر مجلس حق دارد که یک کلمه ای بگوید بدون اذن این مردک ؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بدون اذن این ؟ مگر قضاوت ما آزادند ؟ مگر استقلال قضایی ما داریم ؟ قضات ما هم دستشان است و صلاحیت هم ندارند . اشکال این است که چرا رفتی قاضی شدی می گوئی نمی توانم حکم حق بکنم ، خوب غلط کردی رفتی قاضی شدی رها کن . الان اداره مملکت ما هر گوشه اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح هاست و سر همه امور هم بر می گردد به دربار و بر می گردد به این شخص ، این را باید از بین برد .

ملت دیگر بیدار شده است

من نمی دانم که این ارتش چرا خواب است ، آخر چرا اینقدر ذلت می کشد . چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن کارتر زهرماری این بساط را درست کرد ، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند ، اولش است اگر تنبه پیدا نکرده باشند که چند نفر را کشتند و یک هیاهوئی پیدا شد که موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و

رادیو صدایش را به خارج و همه جا بر پا کرد . رادیوی خودشان هم هر چه دلشان می خواهد بگویند ، مگر مردم دیگر بازی می خورند از این حرف ها ، ملت بیدار شده ، آقا مردم بیدار شدند ، اگر مردم بیدار نبودند که بازارها را اینطور نمی بستند . روز جمعه ، روز پنجشنبه از قراری که هم نقل شده است و هم مقالات اطلاعات رسمی اطلاع داده اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده . مساءله تعطیل بازار تهران یک امر عادی نیست ، یک امر خلاف عادت است ، هیچ کس نمی تواند این کار را بکند ، این احساسات و بیداری ملت است که این کار را انجام داده . این آقا که می گفت که (همه با من موافق هستند) این بازار تهران ، آن هم بازار اهواز ، آن هم اصفهان ، آن هم شیراز ، این کیفیت زندگی ماست .

اتحاد و تقاهم ملت بر کننده ریشه های استعمار

ما امیدواریم که همه طبقات چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازاری ها ، بازرگان ها و چه لشکری ها و کشوری ها که همه خون دل می خحورند از دست این خبیث ما امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند احزاب سیاسی ما مستقلا کار نکنند همه با هم روابط داشته باشند همانطوری که اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر کردند و هم بعضی احزاب سیاسی

اظهار تنفر کردند و هم علما و هم اهل بازار و هم دانشگاهی ها و همه داخلی ها و هم خارجی ها برای ما تلگراف کردند و اظهار تنفر

خودشان را از دستگاه کردند ، از آمریکا ، از اروپا و آنها بعضی شان نوشتند سیصدنفر در این قضیه از بین رفته اند ، من امیدوارم که همه جبهه ها ، همه جبهه ها با هم همدست بشوند واگر ملت به همه ابعادش همدست بشود ، این اسلحه از دست این ناصالح ها خلع می شود و شاخ این گاو شکسته می شود تشتت نکنند ، اسباب تشتت فراهم نکنند ، با بهانه های جزئی و بچگانه با هم جنگ نکنند ، با هم در نیفتند این چیزها را آنها درست می کنند و بین مردم درست می کنند تا مردم را به هم مشغول کنند و استفاده کنند بیدار بشوند مردم که شده اند انشاءالله و با هم بشوند ، مجتمع باشند ، تمامشان با هم دست به هم بدهند و انشاءالله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه ها با هم به زودی قطع می شود این ریشه ، به زودی انشاءالله قطع می شود انشاءالله و من از خدای متعال سلامت همه را خواهانم و من تشکر خودم را به همه طبقات ، به همه از اینکه علمای اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه ها خصوصا علمای اعلام ، خصوصا بازاری های بزرگوار ، من تشکر از همه آنها می کنم و از همه آنها استدعا دارم که هم دعا به اسلام بکنند و هم جبهه های خودشان را محکم کنند و واحد کنند و کلمه واحده باشد و آن کلمه واحده قطع ایادی ظلمه و ایادی اجانب باشد بلکه این

مملکت یک سر و سامانی پیدا بکند و دست اجانب از آن کوتاه بشود ، منافعی که خود مملکت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملکت بشود و همه چیزش درست بشود و این نمی شود الااینکه خلع بکنند این سلاح را از آنها و امید است انشاء الله خلع بشود این سلاح ها والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/11/56

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با کشتار وحشیانه رژیم در ماه محرم

نهضت 15 خرداد و 12 محرم ، ملهم از نهضت امام حسین (ع )

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر روحانیت مترقی شیعه که با هم پیوستگی زائدالوصف در مقابل سر نیزه عمال بی حیثیت اجانب ایستاده و از هیاهو و دست و پا زدن های مذبوحانه آنها نهراسید . سلام بر روحانیون و علمای اعلام مذهب از نجف اشرف تا سراسر ایران که با وحدت کلمه در مقابل ستمکاران و چپاولگران به جواب مثبت دست زدند . درود بر جوانان حوزه علمیه بیدار قم و سایر حوزه ها که با سرافرازی به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند . درود بر جوانان پر شور دانشگاه های ایران که با قیام های هشیارانه پیاپی وفاداری خود را به اسلام بزرگ و کشور عزیز خود ثابت کردند .

سلام و درود بر ملت بزرگ هوشمند ایران که با همه اختناق و فشار ، از اسلام عدل پرور و مظلومان و مقتولان در راه دیانت دفاع نمودند . رحمت خداوند بر مقتولین 15 خرداد ، 12 محرم و 19 دی ، 29 محرم امسال . محرم چه ماه مصیبت زا و چه ماه سازنده و کوبنده ای است محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و

سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت ، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سر لوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ها تا آخر دهر . نهضت 12 محرم و 15 خرداد در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود و حوزه های علمیه و دانشگاه و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالتخواهی و از اسلام و مذهب مقدس در آورد . نهضت اخیر که پرتوی از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نورافکنده ، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بیخود و او ودار و دسته چاقو کشش را به تلاش مذبوحانه وا داشته . جنایات 29 محرم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانه 12 محرم آن سال شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد ، پس از تمامیت حساب با رئیس جمهوری آمریکا با بهانه مختصری که مامورین ایجاد کردند ، مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه سلام الله علیها به مسلسل بست و جمعیت بی گناه فراوانی از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک

و خون کشیده به قتل رساند و تاکنون آمار آنها در دست نیست و مقتولین را از هفتاد تا سیصد ، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا می داند و اسف آورتر (که ننگش بر جبین آنها خواهد ماند) آنکه کسانی را که رفته اند خون به مجروحین در بیمارستان ها بدهند ، توقیف کرده و مانع شده اند از اعطای خون و گفته می شود کسانی به این جهت جان داده اند .

شاه از سلطنت مخلوع است

شاه می خواهد ثابت کند که نوکری او تحکیم شده و ملت نباید گمان کند او از پشتیبانی اجانب برخوردار نیست ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سرتاسری دامنه دار و اظهار تنفر بار دیگر ثابت کرد که او را نمی خواهد و از او و خاندانش بیزار است و این رفراندم طبیعی سرتاسری در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانه جائرانه است . کارتر و دیگر غارتگران مخازن ملت های مظلوم باید بدانند محمدرضا خائن و یاغی است و ناچار از سلطنت مخلوع است بر فرض قانونی بودن ، چه رسد به سلطنت انتصابی از قبل اجانب که خودش اعتراف نموده . به ملت شریف ایران مژده می دهم که رژیم جائرانه شاه نفس های آخرش را می کشد و این قتل عام های بیرحمانه نشانه وحشتزدگی و حرکات مذبوحانه است . مضحک و بسیار رسوا ، این مانورهای وقیحانه و بچگانه است که پس از داغ باطل از طرف عموم ملت خوردن ، به راه انداختند و مشتی سازمانی و اراذل و اوباش از خودشان و جمعی ضعفا و بیچارگان را با

زور سرنیزه از اطراف جمع آوری کرده و در شهرها به فریاد و جنجال جاوید شاه وادار می کنند و گمان می کنند جبران تعطیل عمومی بازارهاست و با این سیلی هاتوانند صورت سیاه خود را سرخ کنند .

نوید پیروزی

من به ملت ایران با این بیداری و هشیاری و این روحیه قوی و شجاعت بی مانند نوید پیروزی می دهم پیروزی تواءم با سربلندی و افتخار ، پیروزی تواءم با استقلال و آزادی ، پیروزی تواءم با قطع ایادی اجانب و چپاولگران پیروزی تواءم با بر چیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاهروی پهلوی . ملتی که با هوشمندی و پیوستگی همه طبقات از روحانی تا دانشگاهی ، از منبری تا بازاری از دانشجوی داخلی تا کارگر و تا دهقان ، بپا خاسته و تب و تاب اسلام عدالت پرور دارد پیروز است . ملتی که با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازی به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامه می دهد پیروز است . ملتی که حتی بانوان محترمه اش با تظاهرات محجوبانه بیزاری خود را از رژیم شاه اعلام می کنند ، پیروز است ملتی که خواهران و مادران شیر دلیرش افتخار به مرگ جوانان برومندش می کند که در صف شهدا هستند پیروز است . ملتی که با همه تشبثات شاه و دار و دسته اش ، در آمریکا با تظاهرات پرشور و رعدآسای جوانان رشیدش در مقابل کارتر و شاه ، کاخ سفید را به لرزه در آورده و تنفر خود را نثار آنها کرده پیروز است . ملتی که با پشتیبانی اسلام و قرآن ، نهضتش برای

خدا و بسط عدالت و محو ستمکاری است پیروز است . شما ای ملت شریف بزرگ ! پیروزید با دیدن خسارات بسیار و دادن فداییان بیشمار .

ملت ایران اصلاحات ادعایی شاه را افساد و خرابکاری می داند

رو سیاه باد رژیمی که علمای عظیم الشان اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین و رسوای خود موافق معرفی می نماید رسوا باد رژیمی که از وحشتزدگی می خواهد با افترای به فقهای مذهب ، ملت را اغفال کند .

ملت ایران که پیشروی آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است . ملت ایران اصلاحات ادعایی را که به بدبختی ملت و بازار سازی برای اجانب و ورشکستگی زراعت منتهی شد ، افساد و خرابکاری می داند . در کشوری که مردمش در این پنجاه سال حکومت جائرانه پهلوی روی آزادی ندیده اند ، دم زدن از آزادی زن ها مسخره و اغفال است رژیمی که در ماءموریت برای وطنش از جانب اجانب سرلوحه خدمتش محو اسلام و احکام آن است و با تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ ستمکاران و روسیاهان تاریخ می خواهد اسم اسلام را محو کند دم زدن از اسلام و قرآن کریم جز فریب و مضحکه عنوانی ندارد .

تبلیغات تار عنکبوتی نمی تواند ملت به پا خاسته را اغفال کند

باید این رژیم فاسد ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته و این تبلیغات تار عنکبوتی نمی تواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی بپا خاسته اغفال کند . خدای تعالی واسلام عزیز پشتیبان ملت است .

وحدت کلمه را حفظ و

از مناقشات احتراز نمایید

من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز می کنم ، از روحانیون عظیم الشان تا خطبای ارجمند ، از جوانان محترم حوزه علمیه تا دانشجویان داخل و خارج کشور ایدهم الله تعالی و از همه صمیمانه و با عرض تشکر خواستارم که پیوستگی و وحدت کلمه خود را حفظ و از مناقشات تفرقه انداز احتراز نمایند و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابسته آنها کوشش کنند و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالت پرور اسلام همدست و همداستان شوند و به آنها که دم از چهارچوب قانون اساسی می زنند تذکر اکید دهند که با این کلمه صحه بر رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت می کنند ، نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت می بینند .

از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقی مظلومان است ، خواستارم و ملت ایران خصوصا جوانان متدین برومندش را به خدای متعال می سپارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/11/56

پیام امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در هند

بسم الله الرحمن الرحیم

انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی هند ایدهم الله تعالی

مرقوم شریف آقایان در وقتی واصل شد که جنایات رژیم منحط پهلوی سلب آسایش نموده و فرصت رسیدگی به امور را نمی داد و لهذا تاءخیر در جواب شد . باید جوانان غیور اسلامی ما بدانند که تا دست اتحادبه هم ندهند و هدف خود رااسلام که تنها مکتب نجات

بخش بشر است و یگانه کفیل آزادی و استقلال ملت های مستضعف است قرار ندهند ، امید پیروزی را نباید داشته باشند . امروز که به خواست خدای قادر ملت ما با همه طبقات و ابعادش آگاهانه و مردانه بپا خاسته و مجال را بر شاه و دارودسته ی اراذلش چنان تنگ کرده اند که حتی از سایه خود وحشت دارند و همین وحشت زدگی موجب حرکات وحشیانه جنون آمیز شده که به قتل عام 19دی (29 محرم 98) پناه برده تا از ناراحتی های روز افزون و دلهره های پیاپی با خون آشامی ضحاک وار آسایش موقتی بدست آورند ، لازم است تا جوانان دانشگاه های قدیم و جدید به هم پیوسته و با سایر طبقات ملت پیوند اخوت اسلامی بر قرار کنید . ععع واعتصموابحبل الله جمیعا و لا تفرقوا . عععع این است دستور محکم نجات بخش قرآن کریم که باید نصب عین خود قرار دهیم و از تفرقه و تشتت که جز شکست در مقابل طاغوت نتیجه ای ندارد پرهیز نموده ، از خداوند تعالی نجات ملت را بخواهیم . من امید آن دارم که به فضل خداوند متعال به زودی دست این جنایت کاران قطع و آزادی و استقلال کشور تامین شود .

خبر تظاهرات مردانه دانشجویان عزیز در هند در مقابل شاه این عنصر جنایتکار که بالاف و گزافه همه ملت را پشتیبان خود معرفی می کند رسید . با آنکه در داخل و خارح همه جا با موج تنفر و انزجار عمومی روبرو است و تظاهرات اخیر سرتاسر کشور چنان او را دیوانه کرد که به قتل رجال علم

حوزه علمیه و مردم غیور محترم قم دست زد تا ناراحتی روحی خود را جبران کند لکن مقاومت مردانه ملت معظم او را بیش از پیش رسوا نمود ، اکنون می خواهد این شکست مفتضحانه را با جارو جنجال شش سازمانی که در شهرستانها راه انداخته عربده جاوید شاه سر می دهند سرپوش نهد که جز رسوایی سودی نخواهد برد .

من امید پیروزی دارم و به شما وعده می دهم با توکل به خدای تعالی پیوستن شما به اتحادیه دانشجویان اروپا بجاست باید تمام اقشار به هم بستگی داشته و با یک صدا آزادی و استقلال خود را بدست آورند .

و السلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/11/56

پاسخ امام خمینی به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا ایدهم الله تعالی

مرقومه محترم ضمیمه گزارشات سال گذشته و تصمیمات سال آینده و اصل و موجب تقدیر گردید در این سال که در عین خونین بودن و مواجه شدن ملت ایران با سخت ترین وحشیگری های قرون وسطایی رژیم منحط پهلوی نمودهای بارزی از ضعف و سستی پایه های لرزان حکومت طاغوتی به چشم می خورد ، به هم پیوستگی قشرهای بیدار ملت و طبقات مختلف از روحانی تا دانشگاهی از خطیب تا نویسنده از بازاری تا کارگر و دهقان چنان لرزه براندام رژیم افکنده و چنان بر اعصاب شاه خائن فشار آورده و ضربه زده که با حمله های سبعانه به ملتی که سلاحش اسلام و پناهش قرآن مجید و شعارش کلمه توحید است و به حوزه علمیه قم که دژ محکم وحی و عدالت و ملجا مسلمین عدالت خواه است و به

مردم مسلم محترم قم که هماره سرباز فداکار اسلام و پشتیبان مکتب قرآن است و بالاخره با حمله به فرهنگ نجاتبخش شیعه ، خواست به فشار و حمله عصبی تخفیف دهد .

مفتضح ترین حرکات مذبوحانه ، بوق های تبلیغاتی و تظاهرات ساختگی است از عده ای سازمانی و نفع طلب و افرادی که مجبور به شرکت شده اند در حالی که در بوق رادیویی به صراحت اعتراف کردند که در تظاهرات ششم بهمن بیش از یک ششم از دعوت شده ها شرکت نکردند در صورتی که همه می دانند که این دعوی جز لاف و گزافه گویی نیست و در بین ملت مسلم کسی موافق ندارد و نمی تواند داشته باشد .

جنایتکاری که علیه تمام شعائر مذهبی و اسلامی مبارزه می کند و با همه مظاهر اسلامی مخالف است ، نمی تواند در بین مسلمین موافق داشته باشد جنایتکاری که می گوید مذهب در حکومت من نقش ندارد ، چطور ممکن است موافق داشته باشد ؟ شخص منحرف و کهنه پرستی که در سفر اخیرش به هند ، زردشتی ها و گبرها را نوازش و احترام می کند و از آتش پرستان و آتش پرستی تاءیید می کند و به خاطر مرام ارتجاعی آنها تاریخ پر ارزش و مترقی اسلام را تغییر می دهد ، چگونه ممکن است موافق داشته باشد ، جز همان فرقه کهنه پرست اکنون بر شما جوانان روشنفکر و بر تمام طبقات ملت است که :

1- سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت پرور آن باشد و ناچار بدون حکومت اسلامی عدالت خواه ، رسیدن به این هدف محال است تولی و

تبری دو اصل اساسی اسلام است ، باید با حکومت عدل موافق و به حاکم عادل دل ببندید و از رژیم غیر اسلام و غیر اسلامی که در راس آن رژیم منحط پهلوی است تبری کنید و با کمال صراحت مخالفت خود را اظهار و در سرنگون کردن آن کوشا باشید و در غیر این صورت روی استقلال و آزادی را نمی بینید .

2- باید قشرهای غیر اسلامی را که عقیده و عملشان بر خلاف اسلام است و دارای گرایش به مکتب های دیگرند ، هر نوع مکتب باشد - به مکتب مترقی عدالت پرور اسلام دعوت کنید و در صورت نپذیرفتن از آنها هر نوع که باشد و هر شخصیت که هست تبری یا لااقل احتراز کنید و باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد و باید بدانند که تبلیغات دامنه دار کمونیسم بین المللی همانند تبلیغات پر سروصدای امپریالیسم جهانی جز برای اغفال و استثمار توده های مستضعف نیست . باید این بوق های استثماری شکسته شود .

3- باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند در شناخت اصول اساسی اسلام که در راءس آن توحید و عدل و شناخت انبیاء بزرگ ، پایه گذاران عدالت و آزادی است ، از ابراهیم خلیل تا رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و علیهم اجمعین ) و در شناخت طرز تفکر آنها از نقطه اقصای معنویت و توحید تاتنظیم جامعه و نوع حکومت و شرایط امام و اولی الامر و طبقات دیگر ،

از امراء و ولات و قضاه و فرهنگیان که علما هستند و متصدیان مالیات اسلامی و شرایط آنها تا برسد به شرطه و کارمندان شهربانی و ببینند اسلام چه کسانی را برای حکومت و کارمندان آن به رسمیت شناخته و چه کسانی از شغل حکومت و شاخه های آن مطرود است .

4- باید شما دانشجویان دانشگاه ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آراء شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تاءویل احکام اسلام و مدارک آن جدا خودداری کنید و ملتزم به احکام اسلام به همه ابعادش باشید و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تاءمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تاءویلات خارج از منطق نیست و لازم است مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی که کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش ، ولو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند ، آنها را دعوت به التزام کنید و اگر موثر نشد از شرکت دادن . آنها در اجتماعات و انجمن های اسلامی احتراز کنید و گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می کند وپس از وصول به هدف ، آنها قابل تصفیه هستند باید بدانید و می دانید که قشرهای غیر مسلم یا غیر ملتزم به اسلام از پشت به شما خنجر می زنند و شما را قبل از وصول به هدف از کار

می اندازند یا نابود می کنند ، از تجربه های سابق عبرت بگیرند .

5- باید برنامه و نشریات همه جناح ها بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه سرنگون کردن طاغوت و شاخ ها و شاخه های آن که در کشور ما رژیم دست نشانده پهلوی است و جدا از خواست هایی که لازمه اش تایید رژیم طاغوتی پهلوی است اجتناب کنید مثل آنچه در نوشته های بعضی احزاب و گفته های بعضی دیده می شود که هدف چهارچوب قانون اساسی است و باید در نشریات و خطابه ها هر جا ممکن است با صراحت والا با کنایه ، نقطه اصلی مظالم و جنایات و خیانت ها را که شخص شاه است معرفی کنید و از توجه دادن آنها را به ماءمورین یا هیات حاکمه و دولت که لازمه اش دور نگه داشتن مجرم اصلی است جدا احتراز کنید و نویسندگان و گویندگان را از این امر آگاه کنید .

6- باید در هر فرصت در نشریات حزبی و غیر حزبی و در خطابه ها و تظاهرات ، اعمال ضد اسلامی و انسانی شاه تذکر داده شود خصوصا تغییر تاریخ اسلام که اهانت جبران ناپذیر به شخصیت معظم پیامبر اکرم (ص ) و اسلام و مسلمین و گرایش به زرتشتی گری و آتش پرستی و پشت کردن به اسلام و خداپرستی است . باید این عنصر خائن رسوا شود و هیچ گاه از ذکر جنایات او غفلت نشود . باید (15خرداد)و (19 دی ) جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطره ها نرود و نسل های آتیه

جرایم شاهان سفاک را بدانند .

7- از اینکه در دستور اتحادیه ، به هم پیوستگی همه دانشجویان مسلمان است ، در هر نقطه هستند مثل آمریکا و کانادا و هند و فیلیپین و دیگر جاها و می خواهید همه همکار و همصدا به فعالیت های اسلامی انسانی خود ادامه دهید ، تقدیر می کنم و توفیق همه را از خداوند تعالی خواهانم . لازم است پایگاه های اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه ای از جهان که امکان است ، برقرار باشد و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند . لازم است جوانان کم تجربه و گول خورده ما را با آشکار کردن انحراف سایر مکاتیب و آشنا نمودن با نظام اسلامی نجات دهید . ععع و من احیی نفسا فکانما احیی الاناس جمیعا .

8- لازم است فعالیت های اسلامی و نشریات شما در ایران . خصوصا حوزه علمیه زنده قم و دانشگاه های بیدار ، نشر و منعکس گردد تا قشر داخل و خارج به پشتیبانی هم دلگرم و با هم همصدا شوند و به همکاری با هم برخیزند ولازم است پایگاه هایی در داخل کشور به هر نحو ممکن و عملی است ایجاد شود برای فعالیت با هدف واحد . با این کار مطمئنا تقویت روحی همگان و تضعیف و تزلزل روحی دشمن شود .

9- باید با کمال هشیاری و مراقبت و دعوت سایر انجمن ها را به مراقبت از راه و روش اعضاء انجمن ها و گروه ها که اشخاص مرموز و منحرف یا متحمل الانحراف

در داخل انجمن ها و گروه ها راه نیابند و اگر راه یافتند ، آنها را طرد کنند . لازم است دشمن را سخت مراقب و هشیار فرض کنید و گمان اهمال و غفلت در او ندهید که در مراقبت سهل انگاری نمایید .

10- از اختلافات مطلقا به طور حتم خودداری کنید که آن چون سرطان ساری و مهلک قشرها را فرا می گیرد و فعالیت ها را فلج می کند و هدف را از یاد می برد و چه بسا که مسیر را عوض و جریان به ضد هدف شود . اشخاصی را که اختلاف می اندازند یا به آن دامن می زنند ، از خود برانید که یا ماءمورند یا سوءنیت دارند و اگر فرضا گروه هایی به واسطه عذرهایی به انجمن های نپیوستند ولی فعالیت های اسلامی و انسانی دارند ، با آنها ضدیت نکنید که اختلاف حاصل و ضرر آن عاید همه شود . سعی کنید با ارشاد دوستانه هم پیوستگی داشته باشید و اگر نشد ، چون هدف واحد است با هم برادر و پشتیبان هم باشید . هدف اسلام است باید هواهای نفسانیه و تقدم طلبی فراموش شود .

11- لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند . جوانان روشنفکر دانشگاه ها به روحانیت و روحانیون احترام بگذارند خداوند تعالی آنها را محترم شمرده و اهل بیت وحی ، سفارش آنها را به ملت فرموده اند . روحانیت قدرت بزرگی است که با از دست دادن آن خدای نخواسته پایه های اسلام فروریزد و قدرت جبار دشمن ، بی معارض می شود .

مطالعات دقیق

اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده که باید این سد شکسته شود و تبلیغات دامنه دار آنها و عمال آنها در چند صد سال موجب شده که مقداری از روشنفکران را از آنها جدا و به آنها بدبین کنند تا جبهه دشمن بی معارض شود . اگر احیانا در بین آنها کسانی بی صلاحیت خود را جا بزنند لکن نوع آنها در خدمت هستند به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پایبند اصول و فروع دیانت نموده ، برغم اجانب و عمال آنها باید این قدرت را تاءیید و حفظ نمود و با دیده احترام نگریست .

چنانچه روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است ، احترام گذاشته آنها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند و این قدرت بزرگ که مقدرات ، خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد ، از دست ندهند و از تبلیغات سویی که بر ضد آنها در این چند صد سال شده و آنها را در نظر بعضی طور دیگر جلوه داده اند تا از تفرقه استفاده هر چه بیشتر برند ، احتراز کنند و کسانی را که جهلا یا از سوءنیت موجب دور نگه داشتن . این طبقه مؤ ثر است از روحانیت . از خود برانند و به آنها اجازه ایجاد تفرقه ندهند و مطمئن باشند که با ضم این دو قدرت بزرگ پیروزی به دست می آید و با جدایی روی آن را نخواهند دید .

12- باید چه طبقه جوان روحانی و چه دانشگاهی ،

با کمال جدیت به تحصیل علم هر یک در محیط خود ادامه دهند . این زمزمه بسیار ناراحت کننده که اخیرا بین بعضی جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده ای دارد ، مطلبی است انحرافی و مطمئنا یا از روی جهالت و بیخبری است و یا با سوءنیت و از القائات طاغوتی شیطانی است که خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی باز دارند که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند و جوانان دانشگاهی ما را انگل و متکی به قشرهای استعماری بار بیاورند که همه کس چون همه چیز وارداتی باشد و احتیاج به اجنبی در تمام ابعاد و رشته های علمی هر چه بیشتر روزافزون شود و این خطر بزرگی است که کشور را هر چه بیشتر به عقب می راند اگر علوم اسلامی مردانی متخصص نداشت ، تاکنون آثار دیانت محو شده بود و اگر پس از این نداشته باشد ، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم می شود و راه برای استثمارگران هر چه بیشتر باز می شود واگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند ، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را به دست می گیرند و سرپرستی می کنند باید جوانان با این فکر غلط استثماری مبارزه کنند و بهترین و موثرترین راه مبارزه با اجنبی مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح ، خیانت به اسلام و مملکت

اسلامی است .

اینجانب با کمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناح ها که در خدمت اسلام هستند دراز میکنم و از همه استمداد می کنم که با هم پیوستگی همه جانبه در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است کوشا باشند و از سایر جناح ها که در تحت تاءثیر تبلیغات سوءاجانب واقع شده اند و مطالعات صحیحی در قوانین اسلام به همه ابعادش ندارند . تقاضا می کنم که در کار خود تجدید نظر کنند و با احتراز از غرض و تعصب ، به مکتب بزرگ همه جانبه اسلام نظر و در آن مطالعه دقیق کنند و پس از بستن عقیده به آن مکتب های دیگر را رها و به گروه مسلمین پیوسته تا با وحدت کلمه از دخالت اجانب و عمال خائن نالایق آنها در امور کشور جلوگیری و آنها را از کشور خود برانند .

از خداوند قادر متعال توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/11/56

بیانات امام خمینی به مناسبت چهلم شهدای قم و افشای جنایات مدعیان طرفداری ازحقوق بشر

قیام ملت ، اعتراض به شاه یعنی مجرم اصلی است

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قیام ملت ، اعتراض به شاه یعنی مجرم اصلی است ععع ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم . انالله و اناالیه راجعون عععع الان که شما آقایان اینجا تشریف دارید ، ایران تا آن اندازه که به ما تا حال اطلاع رسیده است ، شهرهای بزرگ از قبیل تهران ، تبریز ، مشهد ، قم ، اینها تعطیل اند و بعضی ها سرتاسر تعطیل اند مثل قم و بعضی ها بازارها و جاهای بسیار دیگرش تعطیل است و تهران تعطیل بازارهاست الا چند

نفری که شاید وابستگی داشته باشند و آن طوری که به ما اطلاع رسیده است این تعطیل ، اعتراض بر شخص شاه است . مردم پیدا کرده اند مجرم را ، پیدا بود ، جراءت نمی کردند که ذکر کنند ، بحمدالله این سد خوف شکست و مردم نکته اصلی مجرم را به دست آوردند و فهمیدند که بدبختی

همه ملت ها ، یعنی ملت ما از کیست

الان امروز چهل روز است که از مرگ جوان های ما ، از مرگ طلاب علوم دینیه ، علما ، از مرگ جوان های متدین قم می گذرد و مردم در این چهل روز به جوان های خود چقدر گریه کردند و چقدر سوگواری کردند و با چه شجاعت این اهل قم و طلاب علوم دینی ، با چه شجاعت که شاید در تاریخ کم نظیر باشد و دست خالی با این دولت و با این عمال شاه مبارزه کردند و کشته دادند و حتی در خیابان ها و در کوچه ها و در پس کوچه ها از قراری که ذکر شده است مامورین ریخته اند و مردم هم بعد از کشتار و قبل از کشتار ، آنقدری که می شده است مقاومت کرده اند و زنده بودن خودشان را اثبات کرده اند که ما زنده هستیم ، نه مرده . مراجع بزرگ اسلام در قم چه در خطابه هایشان ، چه در اعلامیه هایشان و چه در این اعلامیه اخیری که همین چند روز ، همین دو سه روز برای سوگواری و برای تعطیل اربعین داده اند مطالب را شجاعانه ذکر کرده اند و نقطه اصلی را ولو به صراحت نگفته اند ، به

کنایه ابلغ از تصریح فرموده اند . خداوند انشاء الله آنها را پایدار نگه دارد .

قم ، مرکز علم و تحرک اسلامی

طلاب علوم دینیه ، آن طلابی که الان در مرکزی واقع شده اند که مورد هجوم اشرار است و در عین حال که در یک همچو مرکزی واقع شده اند ، دیروز عصر اجتماع کرده اند و یک مجلس تعزیه بسیار بزرگ تاءسیس کرده اند و بعضی از افراد ، جوان های زنده در منبر بی باکانه مطالب را گفته اند . الان که ما اینجا نشسته ایم در مسجد اعظم ، طوری که به ما اطلاع وسیع رسیده ، - در مسجد اعظم - اجتماع بزرگی است و نمی دانیم آیا دولت با این اجتماع چه خواهد کرد و من الان نمی دانم که آیا باز ماءمورین ریخته اند ، قتل و غارتی باز کرده اند یا نه ؟ ما الان در نگرانی این معنا هستیم ، نگران این معنا هستیم که آیا در این شهرهای بزرگ از قبیل مشهد که دولت نسبت به او بسیار حساس است ، از قبیل آذربایجان و تبریز که نظر دارد دولت به آن و آیا در قم که مرکز همه این امور است و از قم همانطوری که اهل بیت فرموده اند علم نشر می شود به همه بلاد و الان می بینیم که علم مرکزش قم است و از قم دارد نشر می شود ، نه علم ، علم و عمل ، علم تنها نه ، علم و عمل الان دارد از قم نشر می شود ، مرکز فعالیت اسلامی است ، مرکز تحرک اسلامی است ، تحرک از قم

، از خود قم ، از طلاب قم ، از علمای قم ، از مدرسین قم حفظهم الله از توده قم که سربازهای وفادار به اسلام هستند ، از آنجا تحرک دارد سرایت می کند به همه جا تا ببینیم آیا به ما هم سرایت بکند یا نکند و الله العالم .

امضاءکنندگان حقوق بشر ، پایمال کنندگان اصلی حقوق بشر

ما همه بدبختی هایی که داشتیم و داریم و بعد هم داریم از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشر را امضاء کرده اند . اعلامیه حقوق بشر را اینهایی امضاء کرده اند که سلب آزادی بشر را در همه دوره هایی که کفیل بوده اند و دستشان به یک چیز می رسیده است کرده اند . سرلوحه اعلامیه آزادی حقوق بشر ، آزادی افراد است ، هر فردی از افراد بشر آزاد هست ، باید آزاد باشد ، همه باید در مقابل قانون علی السوای باشند ، همه باید آزاد باشند در محلشان ، در سکنی آزاد باشند ، در شغلشان آزاد باشند ، در مشی شان باید آزاد باشند ، این اعلامیه حقوق بشر است که سرلوحه اش این مطلب است . از اول مسلمین بلکه همه بشر ، از اول گرفتار اینهایی بوده اند که امضا کردند و تصویب کرده اند این اعلامیه حقوق بشر را . آمریکا یکی از آنهاست که تصویب کردند این را و امضا کردند این مطلب را که حقوق بشر باید محفوظ بماند و یکی از حقوق بشر آزادی است . این آمریکایی که اعلامیه حقوق بشر را به اصطلاح امضا کرده است شما ببینید چه جنایاتی بر این بشر واقع کرده است

. در همین چند سالی که ماها یادمان است و یکقدر زیادترش را من و یکقدر کمترش را بر حسب جوانی که دارید شما مشاهده کردید ، چه گرفتاری هایی از برای بشر هست به دست آمریکا که یکی از اشخاصی است که یکی از دولت هایی است که قضیه حقوق بشر را امضاء کرده اند . در هر مرکزی از مراکز مسلمین و غیر مسلمین یک ماءموری نصب کرده اند که سلب آزادی از همه آن اشخاصی که در آن محیط هستند ، کرده اند . اینها می گویند که (آزادند بشر) برای تخدیر توده هاست که حالا دیگر نمی شود تخدیرش کرد . قضیه این چیزهایی که می گذرانند که یکی اش هم همین اعلامیه حقوق بشر است ، این برای اغفال است نه اینکه یک واقعیتی دارد . یک چیز خیلی خوش نمای بازرق و برقی را می نویسند ،

سی ماده می نویسند که همه اش موادی است که خوب ، به نفع بشر است و یکی اش را عمل نمی کنند ، در مقام عمل ، یکی اش عمل شود . این اغفال است ، افیون است این برای توده ها ، برای مردم . ما می بینیم که این آمریکا که امضا کرده است همین معنا را ، این انگلستان که اینقدر از آن تعریف می کنند و از تمدنش تعریف می کنند و از دموکراسی بودنش تعریف می کنند و اینهم جز تبلیغات خود آنها و شیطنت خود آنها چیز دیگری نیست و با شیطنت و با تبلیغات ، اینها به مردم باور آورده اند که در راس دمکراسی

، انگلستان است و مشروطیت به معنای حقیقی آن در انگلستان است ، اینها به واسطه تبلیغاتی که داشتند به خورد مردم داده اند این معنا را و ما دیدیم که انگلستان با هندوستان پاکستان و دول استعماری خودش چه کارها و چه جنایت در آنجا کرده است و این همین آمریکاست که می بینید که در اسرائیلش که نگاه می کنیم ، آنجا را به وجود آوردند اینها و با مسلمین چه کردند و دارند چه می کنند . چه جنایاتی به مسلمین و خصوصا شیعه ، اینها چه جنایاتی کرده اند و دارند می کنند . از آن طرف یک ماءموری هم گذاشتند در مصر به اسم سادات که اینهم فعالیت هایش فعالیت های استعماری است و چند وقت پیش از این رفت به اسرائیل و حرف های آنها را مثلا چه بکند . از آن طرف در این پنجاه سالی که ما یاد داریم ، در این پنجاه سال عزای ایران ، در این پنجاه سال مصیبت ایران که از این خاندان روسیاه به این ملت وارد شد ، این انگلستان امضا کننده اعلامیه حقوق بشر ، به حسب اقرار خودش رضا شاه را به سلطنت رساندند و قریب بیست سال ماها در زحمت بودیم و ملت اسلام در زحمت بود و محو آثار شریعت را می خواست بکند البته موفق نشد اما بنابراین بود ، برای اینکه هر صدایی که از آن بوی اسلام می آمد ، هر تبلیغی که از آن بوی اسلام می آمد ، درآن بسته شده بود و این آمریکایی که امضا کرده است این اعلامیه حقوق

بشر را ، بر ما مسلط کرده است ، بر ایران مسلط کرده است یک آدمی را که خلف صالحی است از برای آن پدر . این شاه موجود ما که در این مدتی که در راءس حکومت بوده است و ایران را به صورت یک مستعمره رسمی برای آمریکا در آورده است ، چه جنایاتی در این خدمت کرده است از این پدر و پسر که به واسطه نصب آنهایی که حقوق بشر را ، اعلامیه حقوق بشر را امضاء کرده اند ، آنها این جنایات را بر ماها وارد کرده اند . امضاءکنندگان اعلامیه حقوق بشر هستند که این بشر را اینطور در زحمت و اینطور اختناق از برای بشر پیش آوردند که ما بعضیش را مشاهده کرده ایم و بعضیش را شنیده ایم و با شنیدن که شود انسان درست بفهمد ، شما حالا می شنوید که در زمان رضاخان به ملت چه گذشت اما چیزی که خود ملت احساس کرده است و لمس کرده است شما نمی توانید این معنا را درست بدانید که این که احساس کرده است و لمس کرده است ، خوب ملت ایران از این آدم ها چی دیده است ، شما حالا لمس می کنید ، البته لمس به این معنا که اینجا هستید .

بی اعتنایی ملت به تهدیدهای رژیم شاه

خوب دیگر حالا روابط طوری است که ایران را درست می توانید بفهمید چه جوری است

لمس می کنید که این آدم چه کرد همین چند روز با ملت ایران . الان هم هیچ بعید نمی دانم که الان هم یک جنگ و نزاعی در کار باشد ، ما اطلاع نداریم ،

ما آنقدرش را که اطلاع داریم در پیشخوان مسجد شاه ریختند و آن چند تا دکانی که آنجا بوده است آنها را بازور باز کرده اند و اما بازار تسلیم نشده است در عین حالیکه بخشنامه ای از دولت منتشر شده است و به همه بازارهای ایران منتشر شده است که هر کس تعطیل بکند ، این مثلا چه خواهد شد و چه خواهد شد ، معذالک بازارها حتی بازار تهران که ملموس خودشان است اعتنائی به این حرف نکردند . مردم دیگر اعتنایی به این قاروقورها نمی کنند ، به این شارت و شورت دیگر حالا اعتنا نمی کنند ، این اعتناها سابق بود که مردم راترساندند و مردم هم خیال می کردند حالا مردم دارند کشته می دهند و معذالک اعتنایی به این حرف ها ندارند .

قیام ملت ، مشتی بر دهان یاوه گوی رژیم پهلوی

الان در اثر این کشتاری که در ایران شد یعنی در قم شد و بسیاری از اهل علم ، بسیاری از متدینین و جوان های قمی را کشتند و الان اربعین آنهاست ، مردم ایران که خداوند انشاءالله آنها را زنده بدارد ، چنانچه الان زنده هستند و زندگیشان تا ابد ثبت است و خداوند حوزه علمیه قم را زنده بدارد و زندگیش تا ابد ثبت است ، اینها الان که ما این جا آرام نشسته ایم ، آنها در فعالیت و تلاطمند . الان مشهد چه بساطی است ، دیگر من الانش را نمی دانم اما تعطیل بوده آذربایجان چه بساطی است من نمی دانم لکن تعطیل بود ، قم آنطوری که اطلاع داده اند حتی یک بقالی در قم باز نیست ، سرتاسر قم

تعطیل عمومی است ، تهران نود در صد تعطیل است ، تعطیل تهران یک چیز آسانی نیست که ما تو هم بکنیم ، تعطیل تهران تعطیلی است که مشت به دهان این یاوه گوهازند ، آنهایی که می گفتند که شش میلیون جمعیت با ما موافق هستند و راءی داده اند به انقلاب سفید ، آنوقت هم که می گفتند گزاف بود ، من فرستادم آدم به تهران ، آنوقت ما ایران بودیم ، من اشخاصی فرستادم به تهران که آن روزی که رفراندم به اصطلاح خودشان می شود وضع چه جوری است ، اینهایی که آمدند به ما گفتند بیش از دو هزار تا آنجا نیامد ، این دو هزار تا هم ماءمورین خودشانند . اینهایی که می گفتند که (شش میلیون جمعیت ایران با ما هست ، باقیش هم که مانده آنها که دیگر راءی بده نیستند ، پیرمردها زن ها و بچه ها اینها و ما به اتفاق آراء) مکرر شاه در هر جایی که رسیده است گفته است که (ملت با من هستند ، یک چند نفر هستند که اینها مارکسیست اسلامی هستند ، اینها گاهی یک چیز دیگری می گویند والا ملت هست و من ) . حالا هم شما خواهید دید که دنبال همین سرتاسر تعطیلی باز هیاهویشان راه می افتد ، یک بازی در قم در می آورند ، چنانچه در آوردند قبلا ، دنبال آن تعطیلی جلو که یک هفته قم و یک هفته اصفهان ، هشت روز اصفهان از قراری که گفتند و تهران هم یکی دو سه روز و یک روزش تمام تعطیل کردند و

اعتراض کردند ، دنبالش راه افتادند و اتوبوس ها را پر کردند از این بیچاره های بی اطلاع یک دسته که ماءمورینشان بودند ، بخشنامه صادر کردند به همه ادرات ، به همه مدارس که همه باید تعطیل کنید و همه بیائید این آزادی است ! به طور آزادانه باید همه بیایید اما آزادید ! ) در عین حالی که بخشنامه صادر کردند و به همه ادارات و به همه چیز کردند ، حتی ادارات هم به اینها اعتنا نکردند . این بیچاره هایی را که در اتوبوس ها نشاندند و آوردند و به آنها گفتند که (از قراری که می گفتند) شما را می خواهیم زیارت ببریم ، بین راه که ملتفت شدند که قضیه این حرف ها نیست ، هر که توانست فرار کرد و آنها هم که آمدند (از قراری که به من اطلاع رسیده ) مثل این که تشییع جنازه کنند ، هر چه به آنها می گویند که بگو جاوید ، جواب نمی دادند ، مثل یک تشییع جنازه می مانده تعبیر این بوده است به این که جمعیت همچو ساکت بودند که مثل اینکه دارند تشییع جنازه می کنند . این تشییع جنازه شاه است .

در صورتی که شاه گرایشی به اسلام و ملت داشت مردم با او مخالفت نمی کردند

اینها نمی فهمند ، باز هم ما نمی توانیم اینها را آدمشان کنیم اگر اینها با ملت راه رفته بودند ، اگر اینها به خواست ملت توجه کرده بودند ، اگر اینها به وظایف خودشان عمل کرده بودند ، اگر اینها یک گرایش به اسلام و قواعد اسلام داشتند مردم چه مخالفتی می کردند با اینها ؟ مردم هر جا دست گذاشتند می

بینند که اعلیحضرت مخالف است ، با تاریخ اسلام مخالف است یعنی با اسلام ، بدترین کارهایی که در زمان حکومت این آدم شده است این تغییر تاریخ است ، موفق نمی شوند لکن این خواست بشود ، بدترین کار ، از این کشتارها بدتر است ، این با حیثیت رسول الله بازی کردن است . هر جا مردم دست می گذارند بینند که اعلیحضرت دست رویش گذاشته و بعد بد کرده ، یک تاریخشان اینطور و مدرسه های علمیشان آنطور . تا حالا چند دفعه مدارس ما به غارت رفته و مدارس ما به چپاول اینها رفته است ؟ چند دفعه ریخته اند حالا در مدارس ما ، آنوقت به مدرسه فیضیه چند دفعه ریخته اند و اینها جنایت کردند . حالا هم به مدرسه حجتیه و مدرسه خان ، حالا محل حمله شان اینهاست و مدرسه حقانی و هر مدرسه ای که در آن باز است و یکقدری اجتماعات هست ، مدرسه خان را (از قراری که گویند) تمام در و پنجره هایش را با تفنگ زده اند و شکسته اند ، در مدرسه حجتیه سر یک کسی را بریده اند یعنی تیر زدند به او زده اند که خون جاری شده است ، یکی از علمای اینجا که رفته بود آنجا و بعد برگشت گفت که ما هم رفتیم دیدیم که از آن محلی که این تیر خورده است خون ریخته ، ریخته تا آمده است لب حوض .

شاه ، منصوب ابر قدرت های طرفدار حقوق بشر ! مجرم اصلی است شما احتمال می دهید که رئیس شهربانی قم یک همچو کاری

بکند ؟ اصلا نمی تواند یک همچو کاری بکند . هی نگویید که ماءمورین این کار را کردند ، آن کسی که این کار را می کند شخص خود شاه است . یعنی شخص خود شاه امر می دهد ، شخص خود شاه می گوید بکشید ، تا نگوید ، نمی کشند . مگر یک امر ساده ای است که یک ملت را به تفنگ و مسلسل ببندند ، یک حوزه علمیه را که مردم به آن علاقه دارند ، مردم آن را بزرگ می شمرند ، این را به مسلسل ببندند ؟ مگر یک امر ساده ای است که شهربانی تهران و شهربانی قم و رئیس سازمان تهران ، رئیس سازمان قم و نمی دانم نخست وزیر تهران و نخست وزیر چه ، مگر اینها می توانند یک همچو کاری بکنند ؟ مه اش شخص خود آقاست ، مجرم

اصلی خود این است . این را کی نصب کرد ؟ خود ایشان در کتابشان نوشتند متفقین وقتی که آمدند (بعدش محو کردند ، بعد دیدند غلط کردند محوش کردند) و ایران صلاح دیدند که ما باشیم ، که دودمان ما سلطنت را داشته باشند (لعنت بر این صلاح ) این متفقین ، این اشخاصی که امضاء کردند حقوق بشر را و اعلامیه حقوق بشر را ، اینها به جان ما یک همچو اشخاصی را گماشتند و یک همچو اختناقی را . (آزاد است بشر ! ) اما ایرانش چطور ؟ یک را گماردند و یکی را گذاشتند آنجا ، قبلا او را گذاشته بودند ، همه آزادی ها را سلب کرده بود ، اینطور اجتماعی

که حالا می شود ، آنوقت انیطورها نمی توانستند ، نمی کردند یا روشن نشده بودند باز مردم .

حوزه علمیه قم ، زنده کننده اسلام و ایران

حوزه قم زنده کرد ایران را ، حوزه قم خدمتی به اسلام کرده است که تا صدها سال دیگر این خدمت باقی است ، کم نشمرید آقایان این را ، دعا کنید به حوزه قم و دعا کنید ما هم این جور بشویم . صدها سال دیکر هم اسم حوزه قم در تواریخ هست و ما مرده ها را دفن کرده است . حوزه علمیه قم زنده کرد اسلام را . حوزه علمیه قم و تبلیغات مراجع قم علمای قم ، دانشگاه ها را که ما را جزء افیون ملت می دانستند ، ما را دست نشانده انگلیس ها و مستعمرین می دانستند ، بیدارشان کردند که نه ، اینها تبلیغاتند ، ، تبلیغات خود آنهاست ، خود انگلیس ها و آلمان ها و شوروی ، اینها تبلیغ می کنند که خیر حوزه های دین ، حوزه های علمیه علمای دین ، اینها افیونند ، خود آنها تبلیغ می کنند برای اینکه آنها می دانند که اینها چه فعالیت ها دارند و چه تحرک ها دارند و اسلام چه دین متحرکی است ، اینها می دانند اینها را می خواستند که از خاصیت بیندازند پیش ملت ، تبلیغ کردند .

اجانب ، مبلغین تز جدایی دین از سیاست

حالا چند صد سال است که تبلیغ کردند به طوری که ما ، خود آخوندها هم باور کرده اند ، خود آخوندها هم باورکرده اند (مارا چه به سیاست ) . این (مارا چه به سیاست ) معنایش این است که اسلام را اصلا کنار بگذاریم ، اسلام کنار گذاشته بشود ، اسلام دراین حجره های ما ، در آنجا دفن بشود ، در این

کتاب ها ما دفن بشود اسلام . اینها از خدا می خواهند که اسلام از سیاست جدا باشد ، دین از سیاست جدا باشد ، این یک چیزی است که از اول سیاسیون انداختند توی دست و دهان مردم به طوری که الان ما هم که اینجا هستیم باورمان آمده است که آقا ما چکار داریم به سیاست ، سیاست را بگذار برای اهلش ، ما مسائل دین گوئیم .

منطق اولیاءالله ، منطق تلاش و مبارزه بر علیه استکبار

اگر این طرف صورتمان را زدند ، آن طرفش هم چیز می کنم ، تا یکی هم آن طرف ، این را به حضرت عیسی هم به غلط نسبت دادند خود این جانورها به حضرت عیسی ، پیغمبر است ، پیغمبر که نمی تواند منطقش این باشد . شما دیدید پیغمبرها را ، منتهی حضرت عیسی کم عمر کرد در بین ملت بعد تشریف برد به معراج ، به بالا . شما همه می دانید که تاریخ انبیا را ، آن حضرت ابراهیمش که تقریبا راءس انبیای سلف بود با تبرش برداشت این بت ها را همه را شکست ، هیچ خوف این هم نداشت که بیندازندش توی آتش ، خوف این حرفها را نداشت ، اگر داشت که پیغمبر نبود . یک همچو موجودی که با یک قدرت های بزرگ جنگ می کند و یک تنه خودش تنهایی در مقابل یک همچو قدرت هایی می ایستد که بعدا بیایند بخواهند آتشش بزنند ، این منطقش این نیست که اگر آن طرف را سیلی زدند بر می گردد این طرف هم بزنند ، این منطق آدم های تنبل است ، این منطق آنهایی است که

خدا را نمی شناسند ، قرآن نخواندند اینها . آن هم حضرت موسی که (با یک عصا) یک نفر بود ، یک نفر چوپان ، مقابل کی ؟ مقابل فرعون که داد خدایی می زد ، اینها هم داد خدایی می خواهند بزنند ، می بینند حالا خیلی خریدار ندارد ، اگر یک خرده سست بیایید آنها هم می گویند (انا ربکم الاعلی ) . این مزخرفات همیشه بوده در دنیا و حالا هم هست و بعدها هم خواهد بود . این هم حضرت موسی سلام الله علیه ، این هم رسول اکرم که تاریخش را خوب می دانید دیگر که تنهایی مبعوث شد ، سیزده سال نقشه کشید و ده سال جنگ کرد نگفت که ما را چه به سیاست ، اداره کرد ممالکی را مملکتی را ، نگفت ما چکار داریم به این حرفها . آن هم حکومت حضرت امیر است که همه تان می دانید و آن وضع حکومتش و آن وضع سیاستش و آن وضع جنگ هایش ، نگفت که ما بنشینیم در خانه مان دعا بخوانیم و زیارت بکنیم و چکار داریم به این حرفها ، به ما چه .

مسلمان بایستی اهتمام به امور مسلمین داشته باشد

اگر خود حضرت صاحب سلام الله علیه مقتضی بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند یکی از علما این جوری می گفت (خدا رحمتش کند) که : (من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب سلام الله علیه خوب ایشان هم که می بینند این را ، خود ایشان بیایند چرا من بکنم ) . این منطق اشخاصی است که می خواهند از زیر بار در بروند ، اسلام اینها

را نمی پذیرد ، اسلام اینها را به هیچ چیز نمی شمرد ، اینها می خواهند از زیر بار در بروند ، یک چیزی درست کنند ، دو تا روایت از این طرف از آن طرف می گردند پیدا می کنند که خیر (با سلاطین مثلا بسازید ، دعا کنید به سلاطین ) این خلاف قرآن است اینها نخوانده اند قرآن را ، اگر صد تا همچو روایت هایی بیاید ضرب به جدار می شود ، خلاف قرآن است ، خلاف سیره انبیاست با اینکه روایتی نیست ، شما وقتی ملاحظه می کنید انهمه روایاتی که اگر کسی میل به این بکند که ، روایاتی است که اگر مایل باشی که زنده باشد این سلطان ، تو هم با او هستی . مسلمان مگر می شود مایل باشد به اینکه یکی زنده باشد و ظلم بکند ، آدم بکشد ؟ رابطه داشته باشد با یک کسی که آدم می کشد ، عالم می کشد ؟ علما را می کشد ؟ ما الان چقدر علمای بزرگ و عرض می کنم مدرسین عالی مقام تو حبس ها ، توی تبعیدگاه داریم ، می دانید

شما ؟ الان چند نفر از این علمای ما توی زندانند و چند نفر از این علمای ما در تبعیدگاه ها دارند بسر می برند ، معذالک همین ها بودند که تبعید شده بودند قبلا ، حالا که آمده اند همین ها بودند که مشت شان را گره کردند و بر خلاف دولت صحبت کردند و بر خلاف شاه صحبت کردند ، دوباره هم گرفتار شدند . همین آقای محترمی که ، جوان بزرگواری

که در همین دیروز ، در عصر فاتحه دیروز آن صحبت ها را کرده است ، او حبس بود و این عرض می کنم که تبعید بود و مظنون هم این هست بلکه شاید بیشتر از آنکه این هم حالا یا گرفتندش یا فردا بگیرند ، او را اما از حبس در آمده و مشتش را گره کرده . بچه اسلام این است ، مسلم این است . مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد که مسلمان نیست لیس به مسلم . ععع (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ) هی هم بگو لااله الا الله ، عععع مسلم نیستی تو . اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد ، مسلم آن است که به درد مسلمین بخورد ، برسد به درد مسلم که آقا کشتند جوان های ما را ، ما بی تفاوت باشیم ؟ کشتند علمای ما را ، ما بی تفاوت باشیم کشتند مومنین و مسلمین را ، ما بی تفاوت باشیم ؟ ما راضی بشویم به این امر ؟ ما کاری بکنیم که از آن انتظار رضایت بشود ؟ باید ما خودمان را عوض کنیم ، این جوان هایی که از ما حبس رفتند ، تبعید شدند ، الان هم تبعید هستند اینها بعد از اینکه یک دوره تبعیدشان را ، حبس شان را تمام کردند و آمدند دوباره به قم ، باز همان مصائب را شروع کردند و همان تبعلیغات را شروع کردند و باز رفتند به تبعیدگاه ، اگر ده دفعه دیگر هم آنها را برگردانند همانند ، برای اینکه اینها تربیت شدند

، تربیت اسلامی شدند . اگر حضرت امیر را صد دفعه بکشند و زنده بشود باز همان است ، همان حضرت امیر است و اگر من تنبل هم هر ، دفعه بکشند یا به یک محلی بفرستند ، تبعید کنند ، من همان آدم تنبل هستم .

یاوه های رژیم رسوای پهلوی

ما از این سران دولت ها که اعلامیه حقوق بشر راامضا کرده اند و آزادی بشر را اعلام کرده اند ، این همه مصیبت های مااز اینهاست ، از انگلیس بود ، تا آنوقتی که یکقدری دستش کوتاه شد ، - از - حالا از شوروی است و از آن طرف و از آمریکا ، همه گرفتارهای ما زیر سر اینهاست اینهاست که ماءمورند ، اگر اینها دستشان را ، سایه شان را از روی سر اینها بردارند مردم اینها را پوستشان را می کنند . مصونیت دادند به آمریکایی ها و آنها را مصون از همه چیز قرار دادند ، در مقابلش هم یک چند تا دلار می گرفتند آنوقت . الان هم که ملاحظه می کنید چقدرها از آمریکائی و صاحب منصب های آمریکا در ایران هستند با چه حقوق ها ، با چه حقوق های گزاف ، اینها گرفتاری هایی است که ما داریم که تمام خزائن ما باید سرشار برود به جیب آمریکایی ها ، اگر یک ته مانده کمی هم بماند به جیب شاه و دار و دسته شاه باید برود ، اینها هم در خارج ویلا بخرند ، چه بخرند ، چه بخرند ، در بانک ها انباشته کنند اموال مردم را . (دولت ایران الان از دول مترقی عالم است !

الان در عرض آمریکا و ژاپن است ) این الان از ژاپن خیلی جلو افتاده است ! ) اما این حرفها فسادش و فضاحتش دیگر در آمده است ، حتی آن بقال سر محله دیگر می گوید این حرف مفت دارد می زند لکن پر رو هستند ، می زنند چه می شود کرد . الان هم شما بعد از این وقایع که واقع شده است خواهید دید که در روزنامه دوباره شروع می کنند به اینکه : (همه ملت با ما موافقند ، همه مردم با ما هستند . یک چند نفری هم هستند که انحراف دارند ، هر که مسلمان هست ، هر که روحانی صحیح هست با ما موافق است ، روحانی روشنفکر صحیح با ما موافق است این روحانی هائی که می گویند ، اینها مرتجعینند ! این علمای قم ، مراجع بزرگ قم که اعلام تعطیل عمومی کردند ، اینها جزء مرتجعین هستند ! علمای بزرگ چیز فهم با ما موافقند ! علمای حقیقی اسمش را علمای حقیقی می گذارند - علمای حقیقی با ما موافقند ! ) هیچ پیدا نمی کنی یک همچو علمای حقیقی را فقط توی روزنامه ، علمای حقیقی دارد ، کدام علما ؟ مگر مسلمان شود با تو موافق باشد ؟ مگر مسلمان می شود راضی به قتل اینها باشد ؟ منتهی گاهی می ترسد یک مسلمانی حرف نمی زند ، یا یک عالمی حرفش را نمی زند ، گاهی هم نمی ترسد و حرف می زند . گاهی یک طلبه می ترسد و از خانه اش بیرون نمی آید ، گاهی هم نه ،

نمی ترسد و حرفش را می زند اما (موافقند) حرف غلطی است ، حرف نامربوطی است ، کدام عالم با تو می تواند موافق باشد ؟ مگر می شود یک کسی عالم باشد ، اسمش را روحانی بگذارد ، اسمش را عالم بگذارد و با قتل عام موافق باشد ؟ مگر می شود یک نفر مسلمان باشد ، یک نفر به اسلام اعتقاد داشته باشد و با تبدیل تاریخ اسلام به تاریخ کفار موافق باشد ؟ مگر می شود یک نفر مسلمان باشد و با این سطور و کشف حجاب مبتذل موافق باشد ؟ زن های ایران هم قیام کردند و بر ضدش و تو دهنی به او زدند که ما نمی خواهیم اینطور چیزی را ، ما باید آزاد باشیم و این مردک می گوید آزادید لکن باید حتما ، آزادید اما باید حتما بدون چادر و بدون روسری توی مدارس بروید . این آزادی است ! یک بساطی است در ایران من نمی فهمم چه جور است ، یک چیزی است ، یک معجونی است . این دولت ایران و شاه ایران یک معجونی است که معلوم نیست چه جور شیر ، گاو ، پلنگ ، یک چیزی است شیر ، گاوپلنگ یک بساطی است در ایران ، من نمی دانم چه قضیه ای است . این گرفتاری های ما ، البته زیاد گرفتاری داریم ، خوب خیلی گرفتاری هاست نمی توانیم بگوییم ، این گرفتاری های ماست از دست این تصویب کنندگان و امضا کنندگان اعلامیه حقوق بشر ، ماها و امثال ماها و شماها و امثال شماها مرتجع و عرض می

کنم که عقب افتاده و امثال ذالک ایم و آنها مترقی و مملکت یک مملکت مترقی است ! !

فقر از نشانه های مملکت مترقی شاهنشاهی

خدا می داند که مراجعاتی که می شود که یک جزیی اش به من مراجعه می شود راجع به اینکه می خواهیم فلان جا آب انبار بسازیم ، مردمش آب ندارند ، این زن ها از یک فرسخی باید بروند آنجا آب بیاورند ، آب ندارند ، وقتی آب ندارند ، برقی دارند ؟ اسفالت دارند ؟ هیچ چیز ندارند . ملاحظه نکنید که یک تهرانی را ، سرو صورتش را ، این طرف را درست می کنند ، شما بروید آن طرف تهران را ببینید ، شما بروید آن گودال که هست گودال های نمی دانم کذا و کذا که هست بروید آنجاها را ببینید چه خبر است ، گودال است که گفت صد تا پله است ، نمی دانم چقدر پله باید بخورد تا برسند به سطح زمین ، آنجا خانه درست کرده اند ، چه خانه ای ، یا با حصیر یا با گل ، یک چیزی درست کرده اند که این بچه های بیچاره شان در آنجا زندگی بکنند ، نه آب دارند - تهران را دارم می گویم ، نه تو روستاها ، تهران این جور است شما وقتی وارد تهران بشوید می بینید که پر اتومبیل است و اینها کذا ، نرفته اید آن طرف تهران را ببینید چه خبر است آب برای خوردن ندارند ، اینها باید کوزه هایشان را بیاورند از این پله ها بروند بالا ، صد تا پله چقدر از آنها بروند بالا و برسند به

یکی از اینهایی که حالا آب برایش گذاشتند ، کوزه شان را از آنجا آب کنند دوباره ازاین پله این زن بیچاره در زمستان سرد باید اینطوری بیاید تا آب پیدا کند برای بچه هایش فقرشان چیست ؟ بعضی از آنهایی که از آنجا بیرونشان کرده بودند یک خانه ای بوده مال یکی از آنها بوده ، یک اطاقش هم مال چند نفر بوده آمده بودند توی پامنار ، آنجا توی وسط خیابان ، آنجا خودش و زن و بچه اش آنجا در وسط خیابان ، این کسی است که آدم وثیق به من آمد گفت که این بیچاره ها آن از گودال ، آن گودال راهم از او گرفته بودندحالا آمده است توی پامنار ، توی اینجا هم نشسته است ، توی خیابان همین طوری با بچه هایش بیچاره نشسته است که مردم آنجا جمع شدند یک چیزی مثلا برایش درست کردند . این مملکت مترقی است که مرکز شهر ، مرکز مملکت که تهران باشد ، مرکز مملکت اینطوری است ! در خود روزنامه ها بود که در فلان جا ، حالا من یادم نیست کجا را نوشته بود ، یک جایی را نوشته بود ، نوشته بود که اینها از بی آبی طرف شوشتر و آنجاهاست این مساءله ظاهرا صبح که پا می شوند که این بچه ها به واسطه تراخم چشمشان به هم است ، باز نمی شود ، با بول صورت اینها را ، چشم اینها را چیز می کنند . این وضع مملکت ماست ، این مملکت مترقی است ! با بول ، اینها آب ندارند اینقدر که دستشان

بزنند بچشم بچه شان را ، اگر اینقدرآب داشتند می خواهند بخورند . در روزنامه نوشته بود که با بول اینها چشم بچه های خودشان را چیز می کنند که باز بشود ، این مملکت مترقی است !

شاه ، مامور آمریکا و اسرائیل بشر دوست ! در منطقه

پول هایش کجا می رود ؟ مملکت ما فقیراست ؟ مملکت ما یک نفتی دارد ، یک دریای نفت دارد ، مملکت ما آهن دارد ، مملکت ما همه چیز دارد ، جواهر دارد ، مملکت ما یک مملکت غنی ای است اما این بشر دوست ها یک مامور گذاشته اند آن جا بالای سر این مملکت که نگذارند این منافع به این مردم فقیر برسد ، همه اش باید برود توی جیب آنها و عیاشی های آنها ، اگر یک مقدارش هم ، آن یک مقدار هم قسمت اینهاست ، با این که قسمت اینها یک قسمت ناچیزی است معذالک در همه جاهایی که تشریف می برند ، ویلا دارند و عرض می کنم قصر دارند و زمین دارند و در بانک هایشان پول دارند و همه چیز دارند ، خیلی غنی . این کارتر یک مدتی مردم را گول زده بودند که اگر این بیاید سرکار ، آن چه خواهد کرد و چه خواهد کرد ، این با صراحت لهجه دروغکو کم حافظه این است با صراحت لهجه گفت که :(اینجاهایی که پایگاه نظامی ما داریم اینجا دیگر بساط حقوق بشر چیزی نیست ، دیگر صحبت از حقوق بشر نباید بکنید) . این حقوق بشری که در همین ماده آزادی مردم و اینها هست ، که این قابل انتزاع نیست ، این آزادی قابل انتزاع

نیست این آمریکایی که امضاء کرده است این معنا را ، با صراحت لهجه گوید که :(در ایران ، چون ما پایگاه داریم دیگر بحث از حقوق بشر نباید کرد . احترام به حقوق بشر مال آنجاهایی است که ما در آن پایگاه نداریم ) . این آمریکایی که اینقدر حقوق بشر می گوید ، در خود آمریکا ، در آمریکای لاتین چه بساطی سر این مردم دارد در می آورد ، یک مامور گذاشته هم آنجا ، لبنان را آنطورش کرده است که الان می بینید ، آن مردیکه می رود آنجاتصدیق می کند حرف او را ، شاه ما هم همین معنا را تصدیق می کند که خیر مطلب همین است باید با اسرائیل چه ، این مردیکه اسرائیل را از بیست سال پیش از این شناخت ، همان اوایل هم ما قم بودیم که این اسرائیل را شناخت به رسمیت در مقابل همه مسلمین ، در مقابل قرآن ، یک دولت کفر و آن هم کفر یهود ، این را به رسمیت شناخت ، اولش درست اسم نمی بردند و چه ، بعدش هم خوب ، اسم بردند . از آن اول این آدم نوکر بود بعدها خودش اظهار کرداین از اول مساءله اینطور بود . اسرائیل را از آن اول به رسمیت شناخت در مقابل قرآن ، در مقابل اسلام ، در مقابل حکومت های اسلام ، در مقابل مسلمین .

منطق شاه ، منطق زور و مسلسل و قلدری

آن مردیکه هم که با صراحت لهجه گفت که قضیه حقوق بشر ، قضیه حقوق بشر یعنی چه ؟ خوب راست هم می گفت ، این را راست گوید ،

قضیه حقوق بشر یعنی چه یعنی منطق قلدرها ، مساءله حقوق بشر نیست ، منطق قلدرها ، قلدری است ، تفنگ است و مسلسل ، مسلسل بستن به علمای دین ، این منطق اینهاست ، مدرسه قیضیه خراب کردن گرفتن و ندادن ، الان تعطیل است مدرسه فیضیه معذالک در عین حالی که مدرسه فیضیه را گرفتند ، غارت کردند ، طلبه ها را غارت کردند ، عمامه هایشان را آتش زدند ، کتاب هایشان را آتش زدند ، قرآن را اهانت کردند ، در عین حال همین جمعیت مرکزشان را در مدرسه حجتیه قرار دادند و در مدرسه خان ، حالا آنجا دارند کتک می خورند ، صد دفعه دیگر هم کتک بخورند ، یک مدرسه دیگر ، اینها زنده شدند ، بیدارند اینها . به در هر صورت ، ما این گرفتاری هاست که داریم و الان که ما اینجا نشسته ایم نمی دانیم که چه می گذرد به برادرهای ما ، نمی دانیم . من نگرانم ، حالا تا عصری تا فردایی اتفاقی آنجا بشود یا از اینجا بشود ، ببینیم چه می شود اما اینقدر را می دانم که دیروز یک مجلس با شکوهی بوده است برای این اسلاف و امروز هم مسجد اعظم از قراری که اطلاع داده بودند پر بوده از جمعیت و بازارها هم تعطیل ، بازار قم تمامش ، هم خیابان هم بازار همه اش تعطیل بود و بازارهای شهرستان همین طورتاآنقدر که به ما رسیده ، از شیراز اطلاع نرسیده از اصفهان اطلاع نرسیده ، می رسد ، اطلاع نمی شود نباشد . ما چه بکنیم

بااین ؟ با این واقعا انسان متحیر است چه بکند .

ضدیت منطق قرآن با منطق سکوت و سازش در برابر ظلم

منطق اینها منطق مسلسل است ، منطق ما منطق سکوت ! با سکوت چاره نیست ! منطق آنها سیلی زدن است ، منطق ما سیلی خوردن ! به حضرت عیسی هم نسبت داده اند که یک وقت فرمود که اگر این طرف من سیلی بزنند آن طرف هم درست می کنیم تا سیل بزنند ! همچو حضرت عیسی را ما نمی خواهیم ، البته نمی گوید همچو چیزی ، این منطق تنبل هاست ، حضرت عیسی پیغمبر اعظم است ، آن کسی است که در مهدش شروع می کند به گفتن که من چه می کنم ، چه می کنم ، اقامه صلاه می کنم ، چه می کنم ، چه می کنم ، در مهدش پیغمبر مبعوث بوده به حسب مثال قرآن ، یک همچو موجودی حرف های تنبل ها رازند ؟ حرف های بی عرضه ها را می زند که اگر این طرف بزنند ؟ این را همین ، همین اشخاص ، همین هایی که به عیسی منتسبند (اینها عسیوی که نیستند ، منتسبند) ، همین اشخاص اینها را درست کرده اند که این عیسوی ها و این کاتولیک ها را بازیشان بدهند ، آنها هم احمق ها بازی خوردند و لهذا در مقابل حکومتشان هیچ کار اساسی نمی کنند . از آن طرف در بین ما هم اشخاصی هستند که می گویند اولی الامر هر چه ، هر زهرماری می خواهد باشد باید ما از او اطاعت کنیم ! اولی الامر است اول الامر یعنی زورگو ، بازورگو نباید حرف زد

خوب پس چرا امام حسن مخالفت کرد ، چرا امام حسین مخالفت کرد با اولی الامر ، آن وقت که اولی الامر عبارت از یزید بود ، توطئه می کرد (یکی ازآخوندها به من نوشته بود منتهی کم گفته بود که شمامخالفت چرا می کنید با او . . . این مملکت را خدا داده من جوابش را که ندادم اما این تکلیف قرآن است ، مگر فرعون را کسی دیگر ملک به او داده بود ، آن هم خدا به او داده بود ، پس چرا موسی رفت و با او مخالفت کرد ؟ مگر نمرود را کسی دیگر به او اعطای ملک کرده بود ، آن هم از طرف خدا بود ، پس چرا ابراهیم می رود با او مخالفت می کند ؟ چرا پیغمبر مخالف است چرا حضرت امیر با معاویه ، خوب معاویه هم در اینجا یک اولی الامری است برای خودش ، خوب بعد از آن چرا امام حسن با او مخالفت کرد ، امام حسن پدر معاویه را در آورد . امام حسین چرا پا شد با چند نفر عیالاتش رفت ، با پنجاه ، شصت نفر راه افتاد رفت آن جا مخالفت با اولی الامر کرد . این حرف ها حرفهای نامربوط است ، آن اولی الامری که پهلوی خدا و رسول قرار می گیرد باید پهلوی خدا و رسول باشد و باید مثل خدا و رسول بلا تشبیه یعنی ظل خدا و رسول باید باشد . حکومت سلطان اسلام ظلل الله هست ، معنی ظل این است که حرکتی ندارد خودش ، حرکت به حرکت اوست ،

سایه آدم خودش حرکتی ندارد ، هر حرکتی آدم می کند سایه هم همانطوری ظل الله این است ، آن اسم او . کسی را که اسلام به ظل اللهی شناخته است ، این است که از خودش یک چیزی مایه نگذارد ، به تبع احکام اسلام حرکت بکند ، حرکت ، حرکت صحیح باشد . رسول الله این طور بود ، ظل الله بود . این مردیکه هم ظل الله است ؟ ! اولی الامر یک طایفه از ما هم بیچاره غفلت کردند و غافل شدند و اولی الامر را ، (یزید هم اولی الامر بود ! بر ضد یزید هم اگر قیام کرد قتلش واجب است ، قتلش را بیچاره ها واجب می دانند ! قاضی چون حکم کرده واجب القتل است ! قیام بر خلاف مصالح مسلمین ، این واجب القتل است ) خوب کتاب و سنت را نمی دانیم چه باید کرد ، ما قرآن را نخواندیم نمی دانیم ، منطق قرآن را نمی دانیم . باید قرآن بخوانیم ، قبل از همه چیزها بخوانید قرآن چه گوید تکلیف ما و وظیفه ما قرآن تعیین می کند ، وظیفه ما را با سلطان قرآن تعیین می کند ، قصه می خواسته خدا بگوید ؟ ! قصه سرایی من خواسته بکند ؟ !

قصه حضرت موسی را آن همه تو قرآن تکرار می کند ، اگر می خواست قصه بگوید خوب قصه گو یکی می گوید بس است ، دیگر چند دفعه گویی ؟ آن همه قرآن پافشاری می کند و در هر چند صفحه اش موسی را پیش می آورد و مخالفت

با فرعون برای این که بگوید آقا بفهم آن همه قران از عرض می کنم مقاتله ، از قتال با کفار و از قتال با کذا و اینها ذکر می کند می خواهد قصه بگوید ؟ خوب قصه یک دفعه گفت بس است دیگر ، مگر قرآن کتاب قصه است ؟ قرآن کتاب انسانسازیست ، کتاب انسان متحرک است ، کتاب آدم است و کتابی است که آدمی که باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند ، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست می کند و هم حکومت را درست می کند ، همه چیز تو قرآن هست و در سنت نبی و اخبار ما .

تو هم مانند موسی (ع ) با فرعون عصرت به ستیز برخیز

مطالعه باید بکنیم ببینیم که ما تکلیفمان چیست ، قرآن با ما چه گفته باید چه بکنیم ، هی ما قرآن را خواندیم که فرعون کذاوکذا ، موسی کذاوکذا ، تدبر نØјϙʙŠکه خوب آن چیزی گفته برای چه گفته ، برای اینکه تو هم مثل موسی باشی نسبت به فرعون عصرت ، تو هم عصایت را بردار مخالفت کن با این مردک ، لااقل تائید نکنید از این دستگاه خداوند انشاءالله که همه شما را توفیق بدهد ، موفق باشید . خداوند انشاءالله این شر را از سر مسلمین بردارد . خداوند تبارک و تعالی آن مردمی که الان گرفتار ممکن است باشند ، خدا حفظشان بکند . خداوند تبارک و تعالی این قضیه را به صلاح مسلمین و به مذهب ختم بفرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

قیام ملت ، رسوا کننده رژیم یاوه گوی شاه

سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز ، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز . درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد (مرگ بر شاه ) خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند . زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود ، مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوق های تبلیغاتی ، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صد در صد مخالف است ، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوکر اجانب و خودباخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند . مردی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم

اجانب نموده و آن پول ناچیز را که می گیرد تقدیم می کند و در مقابل آهنپاره هایی می گیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمی کند ! ! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب ، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده در آورده است ! ! مردکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشوراحدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگیش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده ! ! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی با قتل عام ، ملتی را به عزا می نشاند ! !

استبداد محمد رضا پهلوی و پدرش روی سلاطین مستبد را سفید کرد

من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم ، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محکوم کنم . من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود که جنایت ها بیش از تصور ماست . با این وصف ، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند به محاکمه می خواهد بکشد . خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند . من به شما اهالی محترم آذربایجان نوید می دهم ، نوید پیروزی نهایی . شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن

به خود کامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداکاری کردید . استبداد

محمدرضا خان پهلوی و پدر روسیاهش روی سلاطین مستبد را سفید کرد . تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می گیرد . تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کند ، از مجلسی که دست نشانده شاه است بیش از این توقع نیست . اکنون بعد از آنهمه کشتار و جنایات تبریز و آنهمه خونخواری های شاه ، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه در گوشه و کنار کشور به راه انداخته و با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت ، تظاهرات به راه انداختن ، می خواهند لکه های ننگ را از سرو صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند ، غافل از آنکه با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد . تاریخ ، رنج های ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد .

تا گرفتن انتقام از دودمان پهلوی ملت از پای نخواهد نشست

من اکنون که مشغول نوشتن این (غمنامه ) هستم ، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد . آیا شاه به جنایات خود ولو موقتا خاتمه داده است یا نه ؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام ، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفس ها قطع شود ؟ لکن باید بداند که دیر شده ملت ایران راه خود

را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد . با خواست خداوند قهار ، اکنون در تمام کشور صداهای ضد شاهی و ضد رژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یکدل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن ، اثار این رژیم ضد اسلامی و مروج زردشتی را محو خواهد کرد . (الیس الصبح بقریب ) .

همصدائی ملت در بیزاری از دودمان پلید پهلوی

اهالی معظم و عزیز آذربایجان ایدهم الله تعالی بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند ، شهرهای بزرگ چون شیراز ، اصفهان ، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق سلام الله علیه و تهران بزرگ با آنها همصدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند . امروز شعارها در کوچه و برزن هر شهر و هر ده (مرگ برشاه ) است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا ماموران متوجه کنند ، کسی نیست که باور کند . عجب آنکه از قرار مسموع هیاتی از دستگاه به آذربایجان آمده است که بیخبری شاه را از این جنایات اعلام کند و آن کس که احتمال آن را بدهد ، کیست جز سازمان ها و

اعضاء مجلسین که

آنها هم احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می کنند . از خداوند تعالی اصلاح امور مسلمین و رفع شر اشرار و محو آثار این دودمان را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت چهلم شهدای تبریز

ناتوانی شاه در به سستی کشانیدن نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

و لاحول و لاقوه الابالله العلی العظیم

با فرا رسیدن اربعین مقتولین مظلوم تبریز غم های ملت غیرتمند تجدید می شود . ملت مظلوم ایران باید در هر چند صباحی پرچم های سیاه افراشته کنند و در سوک بنشینند برای جوانان عزیز و عزیزان اسلام که به دست عمال آمریکا و به امر شاه در خاک و خون کشیده شدند و هنوز چشم ها گریان و دل ها بریان است برای یک قتل عمومی که دست آمریکا و سایر اجانب از آستین شاه بیرون آمده و ملت را به عزای دیگر می نشاند و من نمی دانم دنبال این اربعین قتل های دیگری و جنایتات تازه ای است و ضحاک عصر در خونخواری تجدید مطلع می کند یا مامور جنایت به صورت دیگر می شود .

ما از این جنایات پی درپی و کشتار وحشیانه ناراحت و در عین حال امیدواریم ، ناراحتی برای آن که جوانان رشید روحانی و دانشگاهی و بازاری و سایر طبقات را که امید برای آتیه کشور هستند از دست داده ایم و می دهیم و امیدواریم چون می بینیم این جنایات شاهانه و این کشتار وحشیانه نتوانست و نمی تواند نهضت این ملت بیدار به پا خاسته را به سستی گرایاند ، هر چه جنایت و قتل افزایش یافت ، ملت در اراده

آهنین خود قویتر و مستحکمتر شد .

قطره های خون شهدا ، آتشی برای درخت استعمار برمی افروزند

کشتار بیرحمانه قم ، ایران را به هیجان درآورد و تبریز عزیز را به قیام همگانی مردانه در قبال ظلم و بیدادگری نشاند و کشتار دسته جمعی تبریز ، ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است انفجاری که دست اجانب را به خواست خدای متعالی برای همیشه قطع کند ، انفجاری که انتقام مظلومان را از شاه بگیرد و دودمان سیاه روی پهلوی را برای همیشه از تاریخ ایران محو کند و این ننگ را از صفحه آن بزداید . ما کشته دادیم و رنج بردیم ، لکن هر قطره خون آنها خون هایی را در رگ جوانان غیرتمند ما به جوش آورد و آتشی در دل آنها روشن کرد که به خواست خداوند تعالی خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمی استعمار و به آتش کشیدن عمال روسیاه آن .

با شعار اسلام و قرآن صفوف را فشرده کنید

شما ای ملت بزرگ ایران ! از این تلاش مذبوحانه دستگاه جبار و از این قتل و جرح قم و تبریز نهراسید و نمی هراسید که خود این جنایات نشانه وحشتزدگی شاه و از دست دان اعتدال اعصاب اوست . اکنون لازم است وحدت کلمه خود را که بحمدالله حاصل است با کمال جدیت حفظ کنید و صفوف خود را در زیر پرچم عدالت پرور اسلام فشرده کنید و لازم است تمام جناح ها که در پیشرفت مکتب رهائی بخش اسلام در تکاپو هستند به هم پیوندند و با شعار واحد که شعار اسلام و

قرآن است همصدا شوند و از درون مدارس روحانی تا درون دانشگاه ها و از عمق بازارها و کارگاه تا دشت پهناور دهقانان زحمتکش صحرانورد و از کمینگاه محراب مساجد تا صحنه احزاب سیاسی و گروه دانشمندان دکترها و مهندسین و جناح محترم لشکری و کشوری همه و همه همدست و همزبان کوشش مردانه کنند در راه نجات این کشتی که با چنگال و دندان اهریمنان خارج و داخل با خطر غرق مواجه است .

کلکم راع و کلکم مسئول

اسلام عزیز از شما ای گروه های مسلمان در هر لباس و شغلی هستید استمداد می کند و وظیفه همه است که در نجات آن کوشش کنید و ضربه هایی که از سلاطین جور خصوصا در این پنجاه سال حکومت ضد اسلامی و ملی دودمان پهلوی خورده است و می خورد جبران کنید (کلکم راع و کلکم مسئول ) .

عناصر غیر اسلامی را از خود دور کنید

و لازم است با کمال قدرت و هوشیاری اشخاص یا گروه هایی که گرایش به مکتب های غیر اسلامی دارند و به خوی فرصت طلبی می خواهند در این اوقات از فرصت استفاده نموده خود را در صفوف شما داخل کنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند از خود دور کنید و به آنها مجال تحرک ندهید . به غیر مکتب اسلام و شعار اسلامی ، کشور از خطر نجات پیدا نمی کند .

اسلام خواهی و عدالت پروری شاه در بوق های تبلیغاتی

و لازم است این بوق تبلیغاتی شاه و دست نشاندگان بی آبرویش را هر چه بیشتر رسوا و افتضاح آن را آشکارتر کنید ، چه بوق

هایی که پنجاه سال است برای جا زدن دودمان خیانتکار پهلوی به جای خدمت به وطن که این چند روز به اوج خود رساندند و اشخاصی از خدا بی خبر به مداحی پرداختند که هم خود و هم ملت به دروغ آن آگاهند و چه بوق هایی که شاه معلوم الحال را به اسلام خواهی

و عدالت پروری معرفی می کند . اخیرا باز زمزمه بسیار خطرناک دانشگاه اسلامی در مشهد مقدس آغاز شده است ، غافل از آنکه اینها کوچکتر از آنند که بتوانند اسلام را با اسم اسلام بکوبند . ما همانطور که سابق گفتیم کسانی که در این دانشگاه قلابی وارد شوند به ملت معرفی می کنیم و آنها را از اعضاء رسمی سازمان امنیت قلابی بدتر و مضرتر به اسلام و کشور اسلامی می دانیم و ملت اسلام با آنها معامله معاند با اسلام خواهد کرد و چنان آبروی آنها در جامعه ریخته می شود که نتوانند دم از اسلام شاه ساخته بزنند .

آمریکا سرچشمه مصائب بزرگ مسلمین

مصیبت های ما تنها کشتارهای وحشیانه پی درپی به امر شاه نیست اخیرا باز درصدد خریدن اسلحه به مقدار سرسام آور و کشتی های متعدد هست و تا یک قطره نفت داریم و یا مخازنی که مورد احتیاج اجانب است ، خرید این آهنپاره ها که به هیچ درد ملت نمی خورد جریان دارد و تا این کابوس خطرناک بر سر این کشور سایه افکنده ، بدبختی دنبال بدبختی برای این ملت مظلوم امری عادی است و از مصیبت های بزرگ مسلمین قضیه اسرائیل تجاوزکار است که اکنون با مسلمین در حال جنگ و مشغول

پیشروی در خاک لبنان است و از طرف شاه برخوردار از کمک است و دول اسلامی غالبا در این امر مهم حیاتی بی تفاوت هستند ، غافل از آنکه اگر در این پیشروی ها خدای نخواسته توفیق پیدا کند ، با سایر کشورها به همین نحو رفتار خواهد کرد . این مصیبت ها که ما مبتلای به آن هستیم از آمریکا و اذناب آن است . برخورداری شاه از پشتیبانی رئیس جمهور آمریکا این کشتارهای بیرحمانه را به بار آورد و ملت مسلمین را سوگوار کرد ، برخورداری از آمریکا تبریز را به خاک و خون کشید .

تنها راه پیروزی ، اتحاد گروه های اسلامی در زیر پرچم توحید

قیام تبریز چون نهضت همه ایران اسلامی است ، برای دفاع از حق و از احکام اسلام است و نسبت این قیام را به مارکسیست های اسلامی که در تبلیغات شاهانه است جز خدعه نیست و دلیل بر آن است که این مکتب های انحرافی پایگاهی در ایران ندارند والا شاه از آنها ذکری کرد . اکنون باید تمام جناح ها از هر طبقه بدانند که جز در سایه اسلام و در زیر پرچم توحید و قرآن راه پیروزی مسدود است و چون شاه می خواهد نهضت های اصیل اسلامی را از مجرای خود منحرف و به گروه هایی که هم منحرف و هم بین ملت پایگاهی ندارند نسبت دهد ، باید همه گروه های سیاسی و طبقات روشنفکر با صراحت و بدون هیچ ابهام نهضت و تحرک خود را اسلامی و برای اجرای قوانین عدالت پرور قرآن کریم معرفی کنند و به گروه روحانی و کارگری

و توده ملت بپیوندند که با این منطق حیله حساب شده اجانب را که به زبان شاه اجرا می شود خنثی کنند و در غیر این صورت با برچسب مارکسیسم و احیانا مارکسیسم اسلامی جناح های روشن و متحرک را از سواد اعظم که ملت مسلم است جدا و از خاصیت مطلوب ساقط و ملت را نیز تضعیف نموده و پیروزی را عقیم یا به مدت طولانی معوق می کنند .

عزای عمومی ، افشاگر مصائب مسلمین

مصیبت های ما گرچه یکی دو تا نیست و در این کشور آزاد زنان به منطق شاه و جریان عدالت اجتماعی و حرکت به سوی تمدن بزرگ به اصطلاح کارتر- شاه ، ملت باید همیشه در عزا باشد لکن مصیبت بزرگی را که بر برادران تبریزی ما وارد شد ، اربعین آن را در سوک هستیم و ملت ایران نیز در آن روز با عزای عمومی خود به ملت های آزاد جهان بفهماند که ما با چه شرایطی زندگی می کنیم . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم و قطع ایادی اجانب را امیدوارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/2/57

مصاحبه امام خمینی با نشریه فرانسوی زبان لوموند

سوالات

سؤ ال : شاه شما را متهم می کند که مخالف تمدن و گذشته گرا هستید ؟ جواب شما به این مطلب چیست ؟

جواب : این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گر است . مدت پانزده سال است که من دراعلامیه ها و بیانیه هایم خطاب به مردم ایران مصرا خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بوده ام . اما شاه ، سیاست امپریالیست ها را اجرا می کند

و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگی و واپسگرایی نگاه دارد . رژیم شاه ، رژیم دیکتاتوری است ، در این رژیم ، آزادی های فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شده اندنمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل می کند ، انعقاد مجامع سیاسی و مذهبی ممنوع است استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچ وجه وجود ندارد ، شاه قوای سه گانه را غصب کرده و یک حزب واحد ایجاد نموده است و از این بدتر ، پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام می گیرد . کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 پیش اضافه بر احتیاج داخلی مان بود و ما صادر کننده این مازاد بودیم ، فعلا از میان رفته است . مطابق ارقامی که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است ، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد می کند و این است نتیجه با اصطلاح اصلاحات ارضی شاه دانشگاه های ما نیمی از سال بسته اند و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مصدوم می گردند و به زندان افکنده می شوند . شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را (که ثروت آینده مردم ماست ) تبذیر می کند و آن را برای خرید اسلحه هایی به کار می برد که جنبه تجملی و قیمت های سرسام آور دارند . این امر به استقلال ایران لطمه می زند . من مخالف شاه هستم درست به دلیل آنکه

سیاست وی که وابسته به قدرت های خارجی است ، پیشرفت مردم ما را در معرض خطر قرار می دهد . وقتی که شاه ادعا می کند که ایران را به مرز (تمدن بزرگ ) می رساند ، دروغ می گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جاری سازد . کارگران کشاورزان ، دانشجویان و کسبه ، زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و گذشته گرایی مبارزه کنند .

به دلیل این واقعیت های غیر قابل بحث است که شاه می کوشد موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد نماید . اگر ماروزی موفق به سرنگون کردن رژیم وی شویم ، وی برای کارهایی که بر ضد پیشرفت و ترقی اقتصادی و فرهنگی مردم ما کرده است محاکمه خواهد شد و آن روز تمامی عالم از جنایات وی آگاه خواهند گردید .

سؤ ال : شما را مخالف با تمدن قلمداد می کنند و شما نیز همین اتهام را به شاه برمی گردانید و این مطلب لزوما قانع کنند نیست . لطفا ممکن است موقع و موضع خود را راجع به سه موضوع اصلی ایران بیان بفرمایید ، اصلاحات ارضی ، صنعتی کردن مملکت و زنان .

جواب : هدف از اصلاحات ارضی شاه ، خصوصا این بود که بازاری برای کشورهای خارجی (خصوصا آمریکا) ایجاد کند ، اما اصلاحات ارضی که ما خواستارش هستیم کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکانی را که بر خلاف قوانین اسلامی عمل

کرده اند ، مجازات خواهد کرد .

سؤ ال : زمین هایی که گرفته شده اند به مالکین قدیمی اش برگردانیده خواهند شد ؟

جواب : مسلما نه ، درست همین مالکانند که در طول سال ها درآمدهایی را بر هم انباشته بودند بی آن که مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند و بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین اسلامی ثروتمند شده اند . بنابراین اگر ما به قدرت و حکومت برسیم ثروت هایی را که این مالکان به ناحق متصرف شده اند ضبط خواهیم کرد و براساس حق و انصاف میان محتاجمان مجددا توزیع خواهیم نمود . در خصوص صنعتی کردن مملکت ، ما کاملا با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد ، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ نظیر صنعتی که فعلا در ایران مستقر ساخته اند ، سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی ، مملکت ما را به نفع قدرت های استعماری به صورت یک جامعه مصرفی درآورده است .

در خصوص زنان اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است ، بعکس اسلام با مفهوم زن شیئی شده و به عنوان شئی مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده است . زن مساوی مرد است ، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیت های خود را انتخاب کند ، اما رژیم شاه است که

با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند ، اسلام شدیدا معترض به این امر است . این رژیم آزادی زن را البته نظیر آزادی مرد از میان برده و پایمال ساخته است ، زنان مانند مردان زندان های ایران را پر کرده اند ، در اینجاست که آزادی آنها در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است . ما می خواهیم که زنان را از فسادی که آنها را تهدید می کند آزاد سازیم .

سؤ ال : درباره لفظ مارکسیست اسلامی که رژیم مرتبا استعمال می کند چه فکر می کنید ؟ آیا با دسته های چپ افراطی روابط سازمانی دارید ؟

جواب : این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده و اطرافیانش از وی تبعیت کرده اند ، این مفهوم ، مفهومی نادرست و حاوی تناقض است که برای از اعتبارانداختن و از میان بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه درست کرده اند . مفهوم اسلامی که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند معزز است با ماتریالیسم در تضاد است . اصطلاح (مارکسیست اسلامی ) یک اطصلاح خلاف حقیقت است . یک عبارت دیگر شاه و دستگاه تبلیغاتی اش عبارت از (اتحاد میان ارتجاع سیاه و خرابکاری سرخ ) هست این عبارت نیز هدفی را که در بالا گفتیم تعقیب وکند یعنی می خواهد که مردم مسلمان را وحشت زده سازد و بذرابهام را در میان آنها بپراکند تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد . هیچگاه

میان مردم مسلمانی که برضد شاه در حال مبارزه اند و عناصر کمونیست افراطی یا غیرافراطی ، اتحاد وجود نداشته است . من همواره در اعلامیه خود خاطر نشان ساخته ام که مردم مسلمان بایستی در مبارزه خود ، ممکن و متجانس باقی بمانند و از هر نوع همکاری سازمانی با عناصر کمونیست بر حذر باشند . بدین ترتیب است که ما با شاه مبارزه می کنیم و خواهیم کرد و به همین دلیل است که شاه سعی دارد مبانی مبارزه ما را وارونه جلوه دهد .

سؤ ال : با توجه به فقد روابط سازمانی ، آیا یک اتحاد تاکتیکی را با مارکسیست ها برای سرنگون کردن شاه مدنظر دارید و روش و طرز رفتار شما با آنها پس از موفقیت احتمالی تان چگونه خواهد بود ؟

جواب :نه ، ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیست ها همکاری نخواهیم کرد . من همواره به هوادران خود گفته ام که این کار را نکنند ، ما با طرز تلقی ومفاهیم آنها مخالف هستیم ، ما می دانیم که آنها از پشت به ما خنجر می زنند و اگر روزی به قدرت برسند رژیم دیکتاتوری برقرار خواهند کرد که مخالف حقوق اسلام است . اما در جامعه ای که ما به فکر استقرار آن هستیم مارکسیست ها در بیان مطلب خود آزاد خواهند بود زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است ، ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند . در فلسفه اسلامی از همان ابتدا مساءله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار

می کرده اند . ما هیچگاه آزادی آنها را سلب نکرده و بدان لطمه وارد نیاورده ایم ، هر کس آزاد است اظهار عقیده کند ولی برای توطئه کردن آزاد نیست .

سؤ ال : به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش های ایران چیست ؟ چرا این طغیان ها در حال حاضر رخ داده است ؟

جواب : فشار و قهری که شاه و پدرش اعمال کرده اند و بدبختی هایی که مردم دچارش شده اند- (مردمی که از آزادیشان ، استقلالشان پیشرفتشان و زندگی خوبشان محروم شده اند و با وعده های دروغ خصوصا در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده اند) منشا تظاهرات مذکور است ، خرابی وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه تحمل ناپذیری رسیده است . آخر این شورش ها مقدمه انفجار عظیمی است که نتایجش غیر قابل محاسبه است . هدف از تظاهراتی که پلیس در مقام مقابله با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایی که در هر شهر و هر روستا پیش می آید آن است که مانع از سرنگون شدن شاه گردد .

سؤ ال : فکر می کنید که فرزند شما به قتل رسیده است ، اگر چنین نیست چرا مرگ وی باعث انفجار و تظاهرات شده است ؟

جواب : من با قطع و یقین نمی توانم بگویم چه اتفاق افتاده است ولی می دانم که وی شب قبل از در گذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارش هایی که به من رسیده است ، اشخاص مشکوکی آن شب به خانه وی رفته

اند و فردای آن شب وی فوت کرده است . چگونه ؟ من نمی توانم اظهار نظری بکنم ، نارضاهائی مردم به این مناسبت ابراز شد . مسلما مردم ما خدمتگزار خود را دوست می دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود می دانند . به دنبال این جریان هر کشتاری که رژیم ترتیب داد ، تظاهرات تازه ای را به مناسبت چهلم کشته شدگان موجب گردید . اما مطلب اصلی و اساسی پسر من نیست ، مساءله اساسی عصیان و قیام همه مردم برضد ستمگرانی است که بدانها ستم می کنند .

سؤ ال : برنامه سیاسی شما چیست ؟ آیا می خواهید که رژیم را سرنگون سازید و به جای آن چه نوع رژیمی را می خواهید برقرار سازید ؟

جواب : کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است ، معذالک نخستین اشتغال خاطر سرنگون کردن این رژیم خودسر و خودکامه است . در مرحله اول بایستی قدرتی به وجود آوریم که به احتیاجات اساسی مردم پاسخ دهد .

سؤ ال : مقصودتان از حکومت اسلامی چیست ؟ آنچه از این تعبیر خود به خود به ذهن می آید امپراطوری عثمانی و یا عربستان سعودی است .

جواب : تنها مرجع استناد برای ما زمان پیغمبر و زمان امام علی علیه السلام است .

سؤ ال :آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسی (1324) 1906 یک راه حل معتبر است ؟

جواب : قوانین اساسی و متمم آن (1324) 1906 به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد ، می تواند بنای دولت و حکومتی باشد که ما توصیه می کنیم ، این حکومت

در خدمت آرمان اسلامی قرار می گیرد .

سؤ ال : آیا این قانون اساسی ، رژیم سلطنتی را حفظ خواهد کرد و آیا یک حکومت سلطنتی و یا جمهوری را مدنظر دارید ؟

جواب : رژیمی که ما برقرار خواهیم کرد به هیج وجه یک رژیم سلطنتی نخواهد بود ، این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست .

سؤ ال : به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلی برای شما قابل قبول خواهد بود ؟

جواب : ما مخالف پدر شاه بوده ایم ، مخالف شاه فعلی و مخالف همه سلسله اش هستیم زیرا مردم ایران او را نمی خواهند .

سؤ ال : آیا خود شما در نظر دارید که در راس حکومت قرار گیرید ؟

جواب : شخصا نه ، نه من ، نه سن من و نه موقع و مقام من و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری است . اگر موقعیت پیش آید ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلامی مربوط به حکومت هستند ، شخص یا اشخاصی را که مستعد تعهد چنین امری باشند ، انتخاب خواهیم کرد .

سؤ ال : شما همواره در مقابل در خواست مصاحبه توسط مطبوعات بین المللی ، سکوت را حفظ کرده اید . چرا ؟

جواب : مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات لفظی توجه دارند ، تخت جمشید ، تاج گذاری شاه و یا در حد اعلی توجهشان معطوف به قیمت نفت است نه به بدبختی های مردم و ملت ایران و یا فشاری که تحمل می کنند . ظاهرا شاه هر سال صد میلیون دلار

برای تبلیغاتش در خارج پول خرج می کند ، از این جهت در طول پانزده سال گذشته خصوصا ، من حرف های خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین کار را ادامه خواهم داد . به من گفته اند که روزنامه شما مستقل است و به مسایل واقعی ایران از قبیل شکنجه ها ، کشتارها و بی عدالتی ها می پردازد ، من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من کمک کند .

سؤ ال : آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل ، یکی از دلایل مخالفت شما با رژیم است ؟

جواب : آری ، زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشماری مرتکب شده است ، عمل شاه در حفظ روابط سیاسی با اسرائیل و دادن کمک اقتصادی به وی بر خلاف منافع و مصالح اسلام و مسلمان هاست .

سؤ ال : آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در صفوف کشورهای عربی وارد شود ؟

جواب : من همواره مصرا خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند ، متاسفانه دعوت های مرا رژیم های مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمده اند نشنیده اند ، من امیدوارم که بالاخره این دعوت ها شنیده شوند و من در این راه پایداری خواهم کرد .

سؤ ال : آخرین رشته عملیات نظامی اسرائیل ، منجر به اشغال یک سرزمین عربی دیگر یعنی جنوب لبنان شده است که مردم آن شیعه اند . در این باره چه می کنید ؟

جواب : مردم جنوب لبنان باید

به هر وسیله ای که شده به خانه های خود باز گردند و وظیفه دارند که برای باز پس گرفتن سرزمین خود مبارزه کنند ، پیش از آنکه اسرائیلی ها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند . شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان در خواست کرده ام که به کمک برادران خود در

جنوب لبنان بشتابند ، این دعوت نتایجی داشته است اما تنها حکومت ها هستند که با توجه به احتیاجات این مردم وسایل لازم در اختیار دارند و تنها حکومت ها هستند که امکان دارند به اسرائیل فشار بیاورند که مجبور به تخلیه این سرزمین بشود .

سؤ ال : یک دسته از سربازان ایرانی جزو نیروهای ملل متحد در جنوب لبنانند ، فکر می کنید که این کمک مثبت است ؟

جواب : ما رژیم ایران را تجربه کرده ایم . هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان باور کرد این رژیم که همواره به ضرر اعراب به اسرائیل کمک کرده است این بار در خدمت یک آرمان مقدس عمل کند . به اعتقاد من کار ایران بیشتر در این جهت است که مانع از اظهار عقیده دشمنان اسرائیل بشود .

سؤ ال : موقع و موضع شما در قبال آمریکا چیست ؟

جواب : در طی اعلامیه ها و بیانیه های پانزده سال اخیر خود ، چندین بار موقع و موضع خویش را در قبال آمریکا و قدرت های بزرگ دیگر بیان کرده ام که از ثروت های ممالک فقیر بهره برداری می کنند و عمال خود را در این ممالک تحمیل نمایند و قهر و خشونتی را که بر مردم دنیای سوم تحمیل

می شود تایید می نمایند . آمریکا که منشا کودتای 1953 (1332) و بازگشت و سپس حفظ شاه بر سر قدرت بوده است سیاست خود را تغییر نداده است تا وقتی که وضع به همین منوال است ، موقع و موضع من در قبال آمریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند .

سؤ ال : آیا مثل برخی فکر می کنید که آمریکا می خواهد یک رژیم آزادمنش (لیبرال ) در ایران مستقر سازد ؟

جواب : یعنی اعلامیه ای راجع به احترام و رعایت حقوق بشر ؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست و من بدان باور ندارم ، کافی است که ملاحظه کنیم که کارتر رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدارش در تهران پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن ، عملا نیز این پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت . بهر حال ما هیچگاه رژیم را با سیما و صورتی لیبرال و آزادمنش و مضمون و محتوای دیکتاتوری و استبدادی قبول نخواهیم کرد . سؤ ال : در قبال اتحاد شوروی که همسایه بزرگ ایران است ، موضع و موقع شما چیست ؟

جواب : همان موقع و موضعی که در قبال آمریکاست . ابرقدرت ها مردم ما را استثمار کرده اند و من فرقی میان آنها و حتی بین آنها و انگلیس هم نمی بینم . هنگامی که ایران واقعا مستقل گردید ، در آن صورت می تواند روابط سالمی با تمام ممالک عالم برقرار سازد . سؤ ال : آیا فکر می کنید که رژیم شاه قادر است که آزادمنشی پیشه کند ؟

جواب : هرگز . حتی اصول دموکراسی و آزادی

در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه هستند ، برای ما هیچ مصالحه ممکنی با وی وجود ندارد ، جنایات وی بیشمارند ، نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد بر اساس این امر که وی ثروت مملکت را جمع کرده و آنها را به بانک های خارجی منتقل ساخته است ، بایستی که وی جواب جنایاتی را که مرتکب شده است بدهد . آزاد سازی واقعی تا هنگامی که شاه بر اریکه قدرت است امکان ناپذیر خواهد بود .

تلگراف امام خمینی به آقای شریعتمداری

ایران - قم - حضرت آیت الله آقای شریعتمداری

هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل جنابعالی و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تاسف است . قطع ایادی اشرار و اجانب را خواستارم . از سلامتی خودتان مطلعم فرمائید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

جنون مستبدین در هنگام سقوط

من نمی دانم از کجا شروع کنم ، مصیبت ها را بگویم یا بشارت ها را ، همه جا الان در ایران مصیبت است و همه بشارت . این مطلبی را که من سابقا پیش بینی کردم که این دیکتاتورها و این مستبدین و چماق به دست ها در اواخر عمرشان ، آن وقت که سقوط خودشان را پیش بینی می کنند و می بینند یا به مرگ ، یابه مرگ مقام و سیاسی ، دیوانه می شوند ، اعصابشان را به کلی از دست می دهند و با حال دیوانگی و جنون با مردم معامله می کنند ، الان همان مطلب را ایرانی ها بالعیان دارند مشاهده کنند و شما آقایان دستی از دور بر آتش دارید .

قم مرکز روحانیت و اسلام ، در قبضه لشکر جرار محمدرضا

الان قم مرکز روحانیت مرکز فقه اسلام در قبضه لشکر جرار مغول است لشکر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگیز است و خانه های مردم را آن طور که به ما اطلاع دادند ، همانطور - دارند - یکی پس از دیگری دارند تفتیش می کنند و معلوم نیست که دنبال چه می گردند . الان جیش در قم با توپ و تانک و مسلسل مقیم است و تمام مدارس و خانه های آقایان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پلیس جیش است و - در منزل آقایان - هجوم کرده اند به منزل مراجع و در داخل منزلشان ، آدم کشتند و جنایت کردند . الان آقایان در مریضخانه هستند ، در بیمارستان ، الان به حسب آنطوری که اطلاع امروز بوده است ، آقایان در بیمارستان هستند .

سقوط این خاندان نزد ملت از پنجاه سال پیش بوده است

این جنونی است که عارض شده است بر این شخص و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد . این حال عصبی است که چون خود را ساقط می بیند ، پیش ملت که از اول ساقط بود ، از آن روزی که رضا شاه به امر انگلستان حمله کرد بر ایران و کودتا کرد ، اولش اشخاص با اطلاع می فهمیدند و بعد هم که شروع کرد به اراذلی و اوباشی و پلیسش با مردم آنطورها ، با علما آنطورها رفتار کرد ، با زن ها آنطور رفتار کرد ، با مدارس دینی آنطور رفتار کرد ، با تبلیغات دینی آنطور رفتار کرد ، مردم فهمیدند که گرفتار چه اعجوبه ای و

چه حیوانی هستند . این که از اول این خاندان ساقط بود

پیش ملت ، سقوط از حالا نیست از پنجاه سال پیش از این ، اینها ساقط بودند پیش ملت ، منتهی حالا یک جنبشی در ملت ایران پیدا شده است و به حسب آنطوری که گفته شده است بیش از سی شهر در ایران تظاهر بر ضد این مرد کردند و (مرگ برشاه ) گفته اند . این سی شهر این همه ایران ، اینها به منطق شاه از خارج کشور با تذکره قاچاقی وارد ایران شده اند و یک عده معدود آشوبگرند اینها ! تمام مراجع اسلام ، تمام علمای بلاد از اول تا آخر که بر ضد این شخص قیام کرده اند و آنطوری که امروز اطلاع داده اند پنجاه وشش نفر از علمای تهران از رفتن به مسجد اعتراضا به این کارها ، خودداری کردند و اعلام کردند که نمی روند به مسجد برای خاطر اعتراض براینها ، اینها همه با تذکره قاچاقی از بیرون آمده اند ! و این عده آشوبگرند ! اخلالگرند ! علمای تهران علمای قم ، علمای خراسان ، علمای آذربایجان ، علمای یزد علمای کرمان علمای همه جا ، اینها یک مشتی آشوبگر هستند ! !

محمدرضا ، مصلحی که ما را به دروازه تمدن بزرگ می رساند-

آن که آشوبگر نیست محمدرضاخان است ! این آشوبگر نیست ! این مصلح هست ! این دارد ما را به دروازه تمدن بزرگ وارد می کند ! اگر کسی این کتابی که برای ایشان نوشته اند - خودش که عقلش نمی رسد که بنویسد ، اینها برایش می نویسند ، من نمی دانم حالا مطالعه هم کرده است که بفهمد چه

جفنگ هائی تو این کتاب هست یا مطالعه هم نکرده - اگر کسی این کتاب را ببیند واقعا خجالت می کشد که یک قلمی اینطور اینطور بی بندوبار ، اینهمه اختناق اینهمه گرفتاری مردم ، اینهمه کشتار اینهمه زدوبند اینهمه فروختن ملت به اجانب ، اینهمه خیانت بر ملت مسلم ایران اینها را همه خدمتگزاری بخواند (آزادی است در ایران ) یک آزادی ای که هیچ کس نمی داند ! هر کس این کتاب را بخواند و از کره مشتری آمده باشد و این کتاب را بخواند خیال می کند که این یک مطلبی است که همان طرز فکر افلاطون است . معلوم می شود که ایران یک عالم دیگری است ، یک عالمی ماورای این عالم است . اما وقتی که بیاید در ایران وارد بشود و ببیند طرز حکومت ایران چه جور است و طرز حکومت شاه چه جور است آنوقت می فهمد که همه اش لاف و گزاف ، بیخود گفتن ، توی کتاب نوشتن هست . بخوانید این کتاب را ، البته آن کسی که نوشته آدم مطلعی هم بوده است ، حالا نمی دانم خودش مطالعه کرده یا نکرده اما آن آدم ، آدم مطلعی بوده که نوشته لکن نشسته و از ماورای طبیعت ، از ماورای این عالم چیز نوشته . ایشان هم که می خواهند ما را ، به دروازه تمدن بزرگ برسانند یعنی این کار انجام شده است ، ما در دروازه تمدن هستیم ! الان ما وارد شهر ماورای طبیعت هستیم ! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستیم ! اما چه داریم ؟ شما یک

چیزی که ما داشته باشیم ، خودمان داشته باشیم ، جز دروغ گفتن و گزافه که از خودمان است ، ماورای ان ما چه داریم ؟ جز این جنایت چه داریم ؟ جز آدم کشی ، جز اختناق ، جز دروغگویی ، حتی مخبرین روزنامه با آن وضعی که چهل ، پنجاه سال است داشته اند ، حالا اعتراض کردند که ما را اینقدر وادار به دروغگویی نکنید ، مخبرین روزنامه ها ، اینها

اعتراض کرده اند که اینقدر ما را به دروغگویی وادار نکنید . اساتید دانشگاه ها از قراری که گفته می شود ، اعتراض کردند که ما نمی رویم سر این کلاس ها و درس ها با این وضعی که شما پیش آوردید در دانشگاه ها ، اینها هم لابد یک دسته از اوباش هستند ! !

مخالفین دیکتاتوری در اصطلاح شاه مشتی اراذل بیگانه اند

این علمای تهران که الان بنا دارند که از قراری که امروز اطلاع رسیده است که اعتراضا دست از جماعت بردارند و این حوزه قم که الان در حال تعطیل وانعطال است ، اینها همه یک مشتی اوباش هستند که از خارج مرز با تذکره های دروغی آمده اند در ایران ! آذربایجانی ها همه شان که همچو قیامی کرده اند که بیسابقه تقریبا بوده است ، همچو تعطیلی کردند که بیسابقه بوده است ، اینها هم یک مشتی اراذل بودند ! یزدی ها هم همین طور ، همه ایران ، تمام ایران یک مشتی اراذل به اصطلاح اینها هستند که اینها نمی فهمند چی چی می گویند ! در اصطلاح اینها هر کس که مخالف با دیکتاتوری است ، مخالف با کسانی است که به

اسلام دارند خیانت کنند ، کسانی که به این ملت خیانت کرده اند ، هر که مخالف اینهاست یک مشت اراذلی است که از خارج آمده !

ادعای پوچ شاه در پشتیبانی ملت از او

الان هم با این همه بساطی که در ایران در آمده است و اینهمه مخالفتی که از همه شهرها ، سی و چند شهر ، همه شهرهای ایران باید گفت ، سی و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است ، از دهات هم می گویند هست این مطالب ، الان هم با همه این مسائلی که اینها روبرو هستند ، باز وقتی که صحبت می کنند ابدا از آن حرفهای اول دست برنمی دارند ، (تمام ایران با ما موافقند ! تمام اصناف ! همین دیشب این مطلب بوده که صدوبیست و چند رئیس صنف گفته اند . تمام اصناف تهران با شما وفادارند ! و به انقلاب شاه و ملت رای دهند ! و معترضند به این آشوبگرها ! به این آشوبگرهااعتراض دارند واز دولت خواسته اند که اینها را مجازات کنند ! ) این صدوبیست و چند صنف خارج از ایرانند اینها یا تهرانند و بازار تهرانند ؟ اگر تهران است و بازار تهران است ، بازار تهران که حالا می گویند چهار روز است بسته است . حالا امروز را من اطلاع ندارم اما می گویند چهار روز بسته بوده ، اعتراض داشته اند ، هیاهو از بازار بلند می شود . مبدا هیاهو دانشگاه هست و بازار ، دانشگاهی ها از خارج آمده اند ؟ بازار تهران هم از خارج آمده اند ؟ آن اصناف و صدوبیست و چند صنفی که همه اظهار

وفاداری کرده اند اینها زیرزمین ، در زیر زمین اینها هستند . ما در خارج نمی بینیم اینها راحلال زاده اینها را نمی تواند ببیند . اینها همه ، همه موافقند ! ! همه سی و چند میلیون جمعیت ایران همه موافقند ! ! چند هزار ، چند نفر معدود ، اول که می گفتند به عدد انگشت های مثلا انسان ، کم کم یک قدری زیادش کردند ، حالا رسیده به چند هزار ، دوسه هزار جمعیت که با اینها مخالفند ! دیگر چندین میلیون جمعیت همه موافق هستند ! ! اما این جمعیت کجاست ما نمی دانیم ، این جمعیت در

یزد است ؟ در قم است ؟ در تهران است ؟ در مشهد است ؟ آذربایجان است ؟ کردستان است ؟ اهواز است ؟ اینها کجا هستند که ماورای این جمعیتی که الان در ایران موجود هست ، هستند ؟ جمعیتی که در ایران الان موجود است ، همه می دانند ، همه خبرگزاری هایی که باید اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته می شود که بیست و چند (بعضی ها 25 شهربعضی ها 33) شهر از شهرهای ایران همه اعتصاب کرده اند ، همه تظاهر کرده اند بر ضد شاه ، در رادیو هم هست . یک کلمه هم گفته شده است که اینها ، شاه یا دستگاه شاه از فلان طلبه که من باشم می بینند ولی من می بینید ولی من می گویم تمامش زیر سر خود اوست ، تمام این سی و چند شهر که قیام کرده اند ، با تحرک خود ایشان قیام کرده اند . دزد اگر

بخواهد بگوید که دست من را حاکم بریده است ، باید به او گفت نه خودت بریدی حاکم اجرای قانون می کند ، تو خودت دست خودت را بریدی ، تو دزدی کردی و کسی که دزدی بکند دستش به هدر می رود .

سقوط حتمی شاه

تو فکر کن که (اگر قوه تفکر برای تو دیگر باقی مانده باشد ، سقوط خودت را به چشمت داری می بینی و قوه تفکر از دستت رفته ) تو فکر کن که در این پنجاه سال بر این ملت ، تو و پدرت چه گذراندی ، این ملت از دست پدرت ، بعد از آن از دست تو به آنها چه گذشته است . اینهمه داغ ها که در دل اولیای این مقتولین هست از آن زمان تا حالا ، از زمانی که در مسجد گوهرشاد آن جنایت را آن مرد جنایتکار کرد- لعنه الله تعالی تا امروز که با دست تو این جنایات دارد اجرا می شود ، با این ملت شما چه کردید .

با این هرزگی ها جلوی انفجار ملت را نمی توان گرفت

می خواهید انفجار نشود ؟ دیگر یک کسی باید باشد که راس انفجار باشد و مردم را به انفجار وادار کند ؟ این خود به خود منفجر است این ایران ، ایران خود به خود منفجر است . مگر می شود جلوی انفجار را با این هرزگی ها گرفت که گروه انتقام یک وقت درست می کنند و کمیته پیکار درست می کنند و این حرف های نامربوط ؟ مجلسشان را وقتی که می روی گوش می کنی حرف های این چهار نفر بیچاره ای

که آنجا برای خاطر اینکه سال دیگر هم اینها مجلس بروند- خودشان هم گفتند این را که سال دیگر هم اینها مجلس بروند- ببینید چه حرفها می زنند ، حتی وکیل خود آذربایجان می گوید (اینها آذربایجانی نیستند ، آذربایجانی که با شاه مخالف نمی شود) پس اینها کجائی اند ؟ تبریزی ها کجائی اند آقای وکیل ؟ ! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطی که پیدا شده است در مجلس ، یک وقت مدرس توی مجلس هست ، یک وقت هم اینها که می بینید . یک وقت مدرس است که می ایستد و مقابل همه صحبت می کند و مقابل رضاشاه می ایستد ، تا آخر نفس ایستاد بعد هم او را کشتند البته .

یک وقت هم اینها هستند که برای خاطر اینکه یک روز دیگری هم وکیل بشوند ، حالا یک همچو حرف هایی می زنند که همه ، هم خودشان می دانند دروغ می گویند هم دیگران می دانند که اینها دروغ می گویند . معذالک می گویند ، برای جلب نفع خودشان ، جلب رضایت رضاشاه محمدرضاشاه سخط خدای تبارک و تعالی را بر خودشان می خرند . این وضع مجلس ما ، آن وضع قوانین ما ، آن وضع احکام شرعی ما ، آن وضع بازار ما ، آن وضع نفت ما ، آن وضع استقلال ما .

خدا می داند که بعضی از این صاحب منصب ها گاهی همین جا قاچاقی پیش من می آیند ، چه خون دلی اینها دارند از این مستشارهای آمریکایی که هر چند وقت یک دفعه یک جبهه های تازه ای می آید

اینجا و با ما چه می کند و چه معاملاتی این نانجیب ها با اینها می کنند .

چرا صاحب منصب های ما اینقدر بی عرضه اند ؟

من نمی دانم ، واقعا برای من معماست که این صاحب منصب های ما چرا اینقدر بی عرضه اند ، چرا اینها اینقدر بی عرضه هستند ؟ چرا نشستند تو خانه شان تا اینطور تحمیلات بر آنها بشود ؟ چرا مستشارهای آمریکایی را اجازه می دهند که با آنها اینطور رفتار کنند ؟ چرا این مردک را بیرونش نمی کنند ؟ به ما می گویند که خوب اگر این برود کی جای این بیاید به جایش ؟ من گفتم اگر این برود عبیدالله هم بیاید بهتر از او است برای اینکه هر کس بیاید حالا فکر می کند . یک مقدار این حالا کهنه کار شده و اواخر عمرش است و عصبی شده و دیوانه شده است و به هر جازند و می کشد و نمی دانم به کجا می رسد . اما اگر چنانچه او برود هر که بیاید ، هر کس را شما تصور کنید بیاید ، در اول امر تا یک مدت هایی مردم راحت هستند ، اگر این باشد یکساعت راحتی نیست ، اگر این برود هر کس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند . خیال نکنید که حالا اگر این رفت دنیا به هم می خورد ، هیچ چیز به هم نمی خورد . این صاحب منصب ها کجا هستند ؟ هی ارتشبد کذا و نمی دانم سپهبد کذا و سرلشکر کذا ، حرف است اینها ، مثل وکلا می مانند ، وکیل هستم - وکیل کجا و ملت ! هر

کدام از قول ملت حرف می زنند . مردیکه خودش هست تنهایی ، آنوقت گوید ما و همه ملت . آخر این ملتی که همه الان بر ضد این مردیکه قیام کرده اند ، این ملتی که می بینند همه چیزشان را این آدم از دست داده و برده و از بین برده است ، این ملتی که می بینند جوان های آنها را به فساد کشیده دخترهای آنها را می خواهد به فساد بکشد ، این ملت همه شان موافقند با اصل انقلاب ؟ ! انقلاب شاه و ملت ؟ ! باز هم خجالت نمی کشند می گویند انقلاب شاه و ملت ! ! بگویند انقلاب آمریکا راحت کنند خودشان را ، بگویند دستور آمریکا ، انقلاب آمریکا ، چه باید کرد ، همانطور که خودش در یکی از نوشته هایش گفت که خوب صلاح دیدند که ما باشیم ، آن متفقین صلاح دیدند که ما باشیم عجالتا ، خدا لعنتشان کند اینها را که همچو صلاحی برای ما دیدند .

حکومت نظامی و وحشت رژیم

الان قم حکومت نظامی است از قراری که گفته می شود ، تبریز حکومت نظامی است ، مشهد

حکومت نظامی است یا بدتر از نظامی ، حکومت نظامی اینطور نیست که ، حکومت نظامی ، یک نظامی هست که یک نظامی می آید حاکم می شود و بعضی رفت و آمدها و بعضی اجتماعات را جلو می گیرد ، اما بریزند تو خانه مردم ، حکومت نظامی است ؟ بریزند تو خانه مردم تفتیش کنند ؟ همه محله های قم را می گویند همین طور احاطه کرده اند و مشغول تفتیش هستند ، دنبال

اسلحه می گردند . اینها از سایه خودشان می ترسند بیچاره ها ، خیال نکنید این اشتلم ها را هیچ (خیال ) ، هیچ خیال نکنید اینها چیزی هستند ، اینها الان از سایه خودشان می ترسند . همچو خوف اینها را برداشته که مثل گربه ای که آن آخر دیگر به همه چیز حمله می کند و با دست و پنجه و چه حمله می کند از خوفش ، اینها هم به آن مرتبه رسیده اند که حالا با دست و پنجه و لگد و هر چیز هست مسلسل و تانک و توپ و اینها حمله می کنند به مردم ، به مردم بی دفاع ، خانه های قم را می گردند ، گفتند در آذربایجان هم بنا دارند این کار را بکنند ، باید همه ایران را اینها تفتیش بکنند ، باید همه ایران را اینها بگردند .

اساس انفجارات و انقلابات ، خود شاه است .

تمام اینها با تحریک خود ایشان است ، نه تحریک من . من هم یک طلبه ای هستم که مثل سایر آقایان طلاب ، مثل سایر آقایان شهرها من هم یک ناله ای می کنم از دست این ، آن که اساس مطلب است ، آن که اساس این انقلابات است ، آن که اساس این انفجارهاست خود این آقاست ، خود این آدم است ، اساس خود این است ، آن که خیانت می کند باید اگر آمدند گفتند خیانت و داد و قال و آشوب دارند می کنند خیانت می کنند ، نگویند محرک دارند . تو محرکی ، به خیانتت تحرک کردی مردم را ،

تو به این مردم خیانت کردی مردم هم در مقابلش ایستادند و حرف می زنند ، حرف است . الان بیچاره ها چه بکنند ، تو همه حیثیت این مملکت اسلامی را از دست دادی و بردی و الان هم مشغول فعالیتی برای بیشتر از دست دادن و بردن .

مردم دیگر به تنگ آمده اند

مردم دیگر به تنگ آمده اند ، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند ، جوانش را می کشند خودش باز می آید ، قم آدم می کشند باز توی محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله می کنند برای اینکه از جانشان هم سیر شده اند مردم . دیگر با این وضع ، با این اساسی که تو بنیان گذاشتی در اینجا ، برای کی یک راحتی هست ، یک راحتی یک روزه هست ؟ یک راحتی یک ساعته هست تا اینکه یک زندگی داشته باشد ؟ آخر ، زندگی اینطور را مردم ترجیح می دهند که نباشد اینطوری ، پس تقصیر از خود توست و دیگر هم نمی توانی اصلاحش کنی . توبه تو پیش ملت پذیرفته نیست . ممکن است یک توبه حقیقی بکنی و مال مردم را دستشان بدهی و همه جنایات را جبران بکنی ، خدا ممکن است ، خدا بزرگ است بپذیرد اما ملت نمی پذیرد . ماها نمی توانیم توبه تو را بپذیریم ، توبه تو مرگ است ، توبه گرگ مرگ است . دیگر آن آخری افتاده به این که دستور داده ام که خیلی مردم را چیز نکنند ، همین دیشب می گفت که (دستور دادم - که - امر که دیگر مردم را

چیز) ، این همان توبه گرگ است که مرگ است . تو حالا با یک راه دیگری می خواهی راه باز کنی برای جنایات ، و الا تو ممکن نیست که دست برداری از جنایاتت . کسی که اعصابش اینطور خرد شده و خراب شده می بیند همه ملت با او مخالف هستند ، ارباب ها هم ، می ترسد که اگر ملت مخالفتشان طول بکشد ، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدا می داند که اگر یک روز دستش را این آمریکای خبیث از سر این بردارد ، این را هیچ برایش نمی گذارند بماند ، همان اطرافیانش هم خواهند خورد او را .

هیچ اسلحه ای با ایمان و قیام ملت نمی تواند مقابله کند

ولی حالا ملت چه بکند ؟ مستشارهای خارجه ریختند به اینجا و همه چیز دست آنها هست ، قدرت دست آنهاست ملت ضعیف است . این اشخاصی که از حقوق بشر هی دم می زنند ، همین ها ملت ما را به اینطور گرفتاری کشاندند . چه بکند یک ملت ضعیفی که اسلحه ندارد ؟ - چیز ندارد - ولی هیچ اسلحه ای با ایمان نمی تواند مقابله بکند . هیچ اسلحه ای با قیام ملت نمی تواند مقابله بکند . امروز همه اسلحه ها نمی توانند مقابله کنند با قیام مردم ، هر چه بکشند باز نمی توانند . این مصیبت ها که می بینید که همه شهرها الان گرفتار هستند ، هر روزی یا گرفتار پلیسش هستند یا گرفتار جندی ها و لشگری ها هستند با تانک و توپ و مسلسل ، یا گرفتار یک دسته ای هستند که می آیند تظاهر می کنند و

زنده باد و جاوید باد می گویند و توی خانه بعضی مراجع مردیکه رفته و تفنگش را کشیده و چه کرده که من همه شما را می کشم اگر نگویید جاوید کذا ، آنها هم نگفتند و به او چه کردند از قراری که شنیدم ، اینها گرفتار اینها هستند که باید جاوید کذا بگویید . مگر با گفتن جاوید ، جاوید می شود ؟ گذشت دیگر مطلب ، برود سراغ کارش ، اگر بتواند جانش را از دست این ملت نجات بدهد ، یواشکی فرار کند . بیخود برنامه حرکتش را به خارج از کشور لغو کرد به خیال اینکه خودش در دست بگیرد قدرت را ، آدمکشی را خودش در دست بگیرد ، نبادا جا را خالی کند دیگری بیاید جایش ، چه بروی چه نروی تو دیگر رفتنی هستی بیچاره و خودت این کار را کردی ، ما این کار را نکردیم ، ملت این کار را نکرد ، تو این کار ، اساس را تو درست کردی . اگر یک حکومت صحیح بود ، یک قدرت صحیح بود و یک مجری قدرت صحیح بود و دلسوز ملت بود ، اسلامی بود ، ممکن بود این مسائل پیش بیاید ؟ ممکن بود تظاهری بر خلافش بشود ؟ امکان نداشت چنین چیزی ، پس اینکه می بینید که همه یکدل و یک جهت تظاهر بر ضدتان می کنند ، بدان که زیر سرخودت است این مسائل ، تو این کارها را کردی .

در همه مصیبت ها بشارت پیروزی ملت هست

اینها مصیبت های ماست و بشارت ها ، در همه اینها بشارت ، بشارت پیروزی ملت ، بشارت قطع ایادی

اجانب ان شاءالله ، بشارت قطع این دودمان و رفتن اینها از این مملکت یا از این عالم ، اینها همه بشارت است و مردم باید قوی ، دلخوش ، بی هراس باشند .

اسلام از اول بر ضد شرک ، کفر و بی عدالتی قیام کرده هر انقلاب اسلامی در آن یک مطلبی هست ، در آن یک کشتنی هست ، یک ناراحتی هست - همچو نیست که - خوب اسلام را ما باید ببینیم اولش چه جور به دست آمد ، این اسلام ، این پیغمبر اکرم (ص ) آنوقتی که اجتماعات را درست کرد و توانست قیام بکند بر ضد شرک و کفر و بی عدالتی ها ، با چه مصیبت هایی گرفتار بود ، چه جنگ هایی کرد و چه کشتارهایی داد و خودش چه زحماتی کشید و چه جراحاتی برداشت . اسلام از اول وقتی زاییده شده است ، آن روزی که اعلام شد به اینکه حالا دیگر باید قیام کرد در مقابل اینها ، از آن روز برنامه اش این بود که بزند و بکشد و کشته بشود برای اصلاح حال جامعه ، برای اینکه این دزدها و این خیانتکارها را قطع ایادیشان را بکند ، قطع حیاتشان را بکند ، اینها مضر به جامعه هستند ، این باغدارها و این کاروان دارهای قریش مضر به جامعه هستند ، اینها باید از بین بروند . از اول اسلام وضعش این بوده ، وقتی دست من و شما رسیده ، اسلام درآمده به این صورت که جز مطالعه کتاب کار دیگر نمی کنیم و کار دیگر هم نمی گوییم بکنند .

به داد حوزه نجف برسید

خدا می داند که من برای حوزه ها متاسفم ، من برای حوزه نجف متاسفم ، آقا حیثیتش را دارد از دست می دهد حوزه نجف ، حیثیت را پیش مسلمین دارد از دست می دهد ، من متاسفم برای این اشخاصی که نیستند ، من برای یک حوزه متاسف هستم ، یک حوزه هزار ساله و هزار و چند صدساله دارد حیثیتش را از دست می دهد . شما ملاحظه کنید در تمام این صحبت هایی که در ایران هست از اول تا آخر بروید مطالعه کنید ، تمام اعلامیه هایشان را مطالعه کنید ، اعلامیه چه جناح متدین ، چه جناح روشنفکر ، چه جناح اهل علم ، بروید مطالعه کنید ، اسمی از نجف دیگ نیست ، نجف منسی است ، یک قدری به داد این نجف برسید شما آقایان .

حوزه قم حوزه زنده است ، کشته می دهد ، می کشد ، کشته می دهد ، عرض می کنم که اگر بتواند می کشد ، الان هم در تحت فشار هست و معذالک زنده است ، معذالک ایستاده است . طلبه قم ایستاده است ، قمی ایستاده است ، ملت قم ایستاده است ، کتک می خورد و ایستاده است . طلبه قم کشته می دهد و ایستاده است و لهذا زنده است ، اصلا در اذهان مردم قم است هر چی هست و من برای نجف متاسفم . من قمی هستم اما برای نجف متاسفم . ما علاقه داریم به همه اینها ، ما علاقه داریم به یک همچو حوزه هزار و چند صد ساله ، نگذارید این حوزه از

بین برود ، نگذارید این حوزه منسی بشود .

به قیامتان سازمان دهید

باید حالا که ایران قیام کرده است و خداوند توفیق بدهد به آنها باید نظام داشته باشد ، بی نظام نباید باشد . روابط باید باشد بین حوزه قم ، حوزه تهران و همه شهرستان ها روابط می خواهد ، سازمان باید بدهید به این قیام ، متفرقات نباشد ، سازمان داشته باشد که اگر یک روزی قم ایستاد ، تمام ملت بایستد ، متفرق نباشد ، جناح ها همه با هم بشوند .

جناح ها بدون روحانیت یک شاهی ارزش ندارند

این اشتباه هست که بعض جناح ها از قراری که امروز به من کاغذ بعضی از آقایان رسید اینها دیگر از روحانیت صحبت نمی کنند ، نمی فهمند اینها ، اینها نمی دانند که بی روحانیت یک شاهی اینها ارزش ندارند . اگر چنانچه دست ناپاکی در کار نباشد و اینها را وادار نکند به اینکه در نوشته هایی که می نویسند روحانیت را ساقط کنند و اگر مقصود این نباشد که جناح ها با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بی فهمی باشد ، بی ادراکی باشد و هوای نفس باشد ، اصلاح کنند خودشان را ، تمام جناح ها با هم بشوند ، سازمان واحد باشد ، یک حزب الهی در مقابل حزب رستاخیز ، حزب خدا ، حزب الله ، همه با هم باشید ، همه باهم صحبت کنید همه با هم قیام کنید ، همه با هم قعود کنید . هر دسته ای علیحده و آن برای خودش ، آن برای خودش ، غلط است امروز . روحانیین با آنها ، آنها با روحانیین ، دانشگاهی با شما شما با دانشگاهی ، بازاری با

همه ، کارگر با همه .

مصیبت مشترک است ، همه با هم قیام کنید

همه شما یک مصیبت دارید ، همه گرفتار یک مصیبت هستید . مصیبت ، مصیبت مشترک است . همه مصیبت زده هستیم . یک امری نیست که اختصاص به روحانیت داشته باشد ، اختصاص به احزاب داشته باشد یا اختصاص به دانشگاهی داشته باشد . این مطلبی نیست که اختصاص داشته باشد ، اگر نفت را می برند ، نفت همه را دارند می برند ، اگر یک مشت آهنپاره بیخود وارد می کنند در مملکت ، برای همه هست این مصیبت ، اگر مستشارهای آمریکا را در اینجا می آورƘϠ، این مصیبت برای همه هست ، برای یکی و دو تا نیست ، اگر پایگاه برای آمریکا درست می کنند ، این برای همه هست ، اگر خیانت به ما می کنند ، خیانت به ملت می کنند ، خیانت به همه است . همه دست به دست بدهید ، علیحده هر کس برای خودش یک سازی بزند ، این غلط است ، این شکست است . باید سازمان داده بشود به این قیام با این نهضتی که الان بالفعل موجود است ، باید عقلای قوم سرهای قوم سازمان بدهند به این ، یعنی روابط پیدا بشود بین همه جناح ها ، همه شهرستان ها باید با هم روابط داشته باشند ، باید ، مجالس در روز واحد باشد . یکی از اقسام روابط که من سابق می خواستم در قم ایجاد بکنم و نگذاشتند ایجاد بشود - خداوند اصلاحشان کند انشاءالله من بنابر این گذاشتم که در تمام ایران ، یک روز تعطیل ، یک روز اجتماع

باشد ، اجتماع اهل علم یعنی فرض کنید روز شنبه یا شب شنبه تهران یک اجتماع اهل علمی باشد ، خراسان اجتماع اهل علمی باشد ، فلان ده هم اجتماع اهل علمی باشد ، فلان جا هم چه باشد ، این یک سازمان بود ، نگذاشتند ، نفهمیدند .

حالا آقایان بیدار بشوید ، ملتفت باشید ، دشمن شما حالا هم قوی است ، حالا با چاقو آمده به میدان ، حالا با تانک آمده به میدان حالا - عرض بکنم که با مسلسل آمده به میدان ، لکن نترسید از این مسلسل ها ، مسلسل ها چیزی نیستند ، شما حقید ، حق با شماست ، خداوند تعالی با شماست ، سازمان بدهید به این ، نهضتی که الان در ایران پیدا شده است ، روابط باید با هم باشد . آقایان علما با همه جناح ها ، همه جناح ها با آقایان علما ، همه ملت با هم سازمان داشته باشد . سران قوم در یک وقت معین اجتماع داشته باشند با هم که اگر یک روزی یک کلمه ای فرض کنید از یک جایی صادر شد ، تمام با هم یک کلمه باشند ، یک حرکت باشند اهالی ایران . مژده می دهم به همه جناح هایی که در ایران برای اسلام ، برای احقاق حق قیام کردند که (ان الصبح لقریب ) نزدیک است انشاءالله .

برای رسیدن به پیروزی ، هواهای نفسانی را بکشید و همه با هم باشید

شما پیروزید انشاءالله اما به شرط اینکه عوامل مختلف در کار نباشد ، به شرط اینکه هواهای نفسانی ، این برای خودش بکشد و آن برای خودش بکشد ، این نباشد در کار . همه با

هم برادریم ، من یک طلبه هستم ، تو هم یک آقا هستی ، آن هم یک کاسب هست ، آن هم یک دانشگاهی هست ، آن هم یک دکتر هست ، آن هم یک مهندس هست آن هم یک روشنفکر هست ، همه ما با هم مصیبت واحده داریم ، همه با هم باید بنشینیم و شیون کنیم .

خداوند انشاءالله به همه جناح ها توفیق بدهد ، به همه سلامت بدهد . خداوند انشاءالله قطع ایادی اجانب را از مملکت اسلامی بکند و از همه ممالک اسلامی بکند

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت قیام مردم یزد

تاریخ : 29/2/57

بسم الله الرحمن الرحیم

برای جنایات پنجاه ساله دوره سیاه پهلوی باید در عزا باشیم

سلام و تحیت بر مومنین محترم یزد و سایر شهرهایی که با خون خود بزرگداشت اربعین خونین تبریز را گرامی داشتند . مع الاسف ما باید در اربعینی بعد از اربعین بلکه در اربعینات پنجاه ساله دوره سیاه و عزای این ملت بزرگ ، در حوادثی که در این پنجاه سال از اختناق و قتل و حبس و تبعید و بالاتر از آن از ورشکستگی اخلاقی و فرهنگی به دست این دودمان نشاندار که در عقب نگه داشتن و به فساد گرایاندن و به فحشا کشاندن نسل جوان ما نقش بزرگی داشتند و الحق ماموریت را خوب انجام دادند ، در سوگ بنشینیم و در هدر دادن مخازن زیرزمینی و از آن مهمتر مخازن روی زمینی که نسل جوان است در عزا باشیم . در کودتای انگلیس به دست رضاخان و آمریکا به دست محمد رضاخان در سوگ باشیم

واژه (ایرانی ) و (بیگانه ) در

تعبیر شاه

در منطق شاه و مزدوران وابسته اش ، اهالی محترم تبریز که یکپارچه به پا خاستند و با فریاد مرگ بر شاه زمین را لرزاندند تعدادی از بیگانگان بودند که از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند . و شما اهالی محترم یزد که دلاورانه قیام نمودید و با تعطیل عمومی و شعار متداول مرگ بر شاه ، عامل آمریکا را دیوانه تر کردید معدودی هستید که از آن طرف مرز به صورت غیر قانونی وارد یزد شدید ! اهالی ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب که یکپارچه از شاه متنفرند ! اینان همگی به صورت قاچاق وارد ایران شده اند ! در این منطق ، ایرانی خلاصه می شود در شاه و دار و دسته اش و از مستشاران و کارمندان آمریکایی و انگلیسی و روسی و صهیونیستی غارتگران بین المللی که اقتصاد ایران را قبضه کرده اند .

تا برپایی حکومت عدالت گر اسلامی از پا نمی نشینیم

ما که با این منطق ها روبرو هستیم به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالت گر اسلامی دست از مبارزه بر نمی داریم تا حکومت دموکراسی به

معنی واقعی جایگزین دیکتاتوری ها و خونریزی ها شود . اکنون برای نیل به این مقصد عالی انسانی و اسلامی بر همه طبقات است که یکدل و یکجهت به پا خیزند و با درک شرایط زمانی و مکانی شعار دهند و از خواست هایی که در نهایت اثبات نظام شاهنشاهی و زیر پا گذاشتن خون های به ناحق ریخته شده مردم این مرز و بوم است

احتراز کنند . و نقطه اصلی همه جنایات را که شخص شاه است نشان دهند و گرفتاری ملت را در این حکومت ارتجاعی گوشزد جهانیان کنند . سران قوم باید ملت را در مسیری که یافته است و دشمن را شناخته تا به قیام دست زده است ، هدایت و پشتیبانی کنند و در این موقع بسیار حساس ملت را از مسیر انتخابیش با کجروی ها منحرف نکنند .

عذر تراشی و سکوت در پیشگاه ملت پذیرفته نیست

امروز ملت شجاع با یافتن راه خود به پا خاسته و به بهانه بهانه جویان خاتمه داده ، راه عذرها منقطع شده و در پیشگاه ملت پذیرفته نیست و در پیشگاه مقدس حق تعالی هیچ گاه پذیرفته نبوده است . آیا کسانی که عذرتراشی می کنند و مهر سکوت را نمی شکنند و گاهی به سکوت توجیه می کنند ، می دانند چه تحولاتی در شرف تکوین است ؟ روزنامه اطلاعات شماره (15575) را دیده اند که نوشته است در عریضه سپاس زرتشتیان در جواب شاه آمده است که جامعه زرتشتی سراسر جهان نسبت به شاهنشاه آریامهر سپاسگزاری و حق شناسی عمیق در خود احساس می کنند زیرا از زمانی که پارسیان از ایران مهاجرت کردند ، هیچ کس دیگر تا این حد در احیا و حفظ تاریخ ، مذهب و فرهنگ زرتشتیان از آنان حمایت نکرده است ؟ توجه کرده اند که تغییر تاریخ اسلام به تاریخ گبرها برای احیاء زرتشتی گری و احیاء مذهب و آتشکده آنها به رغم اسلام و برای سرکوبی آن است ؟ آیا مطلع هستند که در یک مصاحبه ای در خارج گفته

است مذهب در حکومت نقشی ندارد ؟ اکنون با اختناق همه جانبه و سلب آزادی به تمام ابعاد و فشارهای توانفرسا ، ایران بیدار در آستانه یک انفجار عظیم است و به سرعت جلو می رود .

دستگاه جبار با اعصاب خرد شده و با ادامه قتل و چپاول در بلاد مختلف مثل جهرم و اهواز و با دست زدن به خرابکاری و انفجار منازل آزادیخواهان و دزدی و ضرب و جرح علنی افراد مبارز و حمله سبعانه به جوانان مسلمان در کوه ها توسط گروه انتقام ساخته شاه و بستن مالیات های کمرشکن به کسبه متعهد به انتقام شرکت در اعتصاب همگانی ، اجازه تنفس را هم از ایرانیان سلب کرده است

آرامش مردم بدون کناره گیری شاه و انتقام از او خیالی است باطل

کسانی که از حال این ملت رنجدیده در این پنجاه سال آگاهند و به سرنوشت ایران علاقه دارند از جمیع طبقات ، از کارگر تا دهقان ، از دانشجویان قدیم تا دانشگاهی ها ، از لشکری تا کشوری بدانند به دست آوردن آزادی در برکنار شدن شاه و دودمان اوست که دشمن سرسخت ملت و نقطه اصلی بدبختی است و تصور آنکه بدون کنار رفتن و انتقام از او آرامش ملتی که همه چیزش به دست او به باد رفته است به او برگردد ، خیالی است باطل .

از خداوند متعال وحدت کلمه مسلمین و خصوص ملت سربلند ایران را خواستار و قطع ایادی اجانب و عمال آنها را امیدوارم

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

بیانات امام خمینی به مناسبت سالروز 15 خرداد

اشاره

تاریخ : 10/3/57

بسم الله الرحمن الرحیم

تبعیت چنگیز و مغول از قانون یاسا

ایران یک مملکت نمونه

است و من بعید می دانم که در تمام ممالک دنیا یک مملکتی مثل ایران و یک ملتی مثل ملت ایران مظلوم گمان ندارم باشد ، حتی سابقه هم شاید کمتر داشته باشد . در تاریخ هست که چنگیز با آن طبع وحشیگری و صحرایی که داشته است ، با آن خونریزی هایی که کرده است تابع یک قانون بوده است که به آن قانون می گفتند (یاسا نامه بزرگ ) و مغول ، چنگیز و سایر مغول تخلف از آن قانون نمی کردند ، حتی تعبیر بعضی این بوده است که احترام آن قانون پیش مغول مثل احترام قرآن در صدر اسلام پیش مسلمین بوده است ، تخلف از آن قانون مطابق با مرگ بوده است . این مغول و این چنگیز که تابع یک قانونی بوده اند ، ما ببینیم که آیا در این زمان در این عصر که ما واقع هستیم ، این رژیم ایران این شاه ایران آیا تابع چه قانونی است ؟ آیا هیچ قانونی در ایران حکومت دارد ؟ احترام برای قانونی قایل هست ؟ این رژیم و این سرکرده رژیم احترامی برای طبقات ملت قایل هست ؟ ما حساب می کنیم ، یکی یکی آن اندازه ای که مقتضی است ، یکی یکی حساب می کنیم .

آیا رژیم ایران تابع قانون اسلام است ؟ !

ببینیم که آیا ایران و این رژیم ایران تابع قانون اسلام است ؟ در سرتاسر تهران مشروب فروشی ها بیشتر از کتاب فروشی هاست می گویند و امن و آزاد و هر طور دلشان می خواهد آنها عمل می کنند و اگر کسی تعرض به آنها بکند ، آنها را تخطئه

کنند ، ظلم می کنند . کدام یکی از قوانین اسلام در ایران و در محیط رژیم ایران جاری است ؟ ظلم که در آیات قرآن و در احکام اسلام آنقدر نسبت به آن صحبت شده است ، راجع به ظالمین صحبت شده است ، ایران و رژیم ایران عدالت پروراست ؟ عدالت اجتماعی ؟ عدالت اسلامی ؟ خودشان را بازی می دهند یا ملت را می خواهند بازی بدهند ؟ قرآن چه احترامی پیش شاه و دارو دسته شاه دارد ؟ احترام قرآن همین است که از روی سالوس طبعش کنند و به مردم بدهند برای اغفال ، نظیر احترامی که معاویه کرد و قرآن را بالای نیزه کرد که بیایید با هم به قرآن عمل بکنیم . اینها به قرآن احترام قایل هستند ؟ اینها به روحانیت احترام قایل هستند ؟ اسلام چقدر از روحانیت تجلیل کرده و سفارش کرده ، اینها به روحانیت ، برای روحانیت احترام قایل هستند ؟ برای مراجع اسلام احترام قایل هستند ؟ چند روز پیش ریختند منزل آقایان مراجع ، در و پنجره ها را شکستند ، آدم کشتند ، عربده کشیدند ، الان هم در منزل بعضی از آقایان هستند کماندوهاگفته می شود که هستند و مراقبند و اینها را تحت نظر دارند . چه کرده اند آقایان که اینطور مورد اهانت واقع شدند ؟

آیا رژیم شاه به قانون اساسی عمل می کند ؟

اینها به قانون اساسی عمل می کنند ؟ چنگیز به یاسا عمل می کرد و چنگیزی ها و مغول ها عمل می کردند . این چنگیز عصر ما ، این مغول به قانون اساسی احترام قایل هستند ؟ عمل می کنند

به قانون اساسی ؟ انتخاباتشان روی موازین قانون است ؟ وکلایشان شرایط قانونی دارند ؟ مجلسشان یک مجلس روی موازین قانون است ؟ کدام یک از کارهای اینها می شود گفت که یک بوئی از قوانین دارد ، چه قوانین شرعی و چه قوانین عرفی و اساسی ؟

آیا فرهنگ نزد رژیم معتبر است ؟ !

فرهنگ پیش اینها احترام دارد ؟ و اگر فرهنگ پیش اینها احترام دارد چرا این مدارس ایران تعطیل و نیمه تعطیل است و چرا استادهای دانشگاه از درس گفتن کنار می زنند برای این که محیط دانشگاه را دولت نمی گذارد آرام باشد . چه کردند این دانشجوها که باید محروم باشند ؟ چه احترامی اینها برای فرهنگ قائل هستند ؟

آیا برای ارتش احترام قایلند ؟ !

چه احترامی از برای ارتش قایل هستند ؟ اینها که ارتش را به خیال خودشان ابزار دست خودشان می دانند چه احترامی برای ارتش قایل هستند ؟ ارتشی که در تحت اسارت مستشارهای آمریکا باشد ، آنها را مصون کنند و اینها را تحت سیطره آنها قرار بدهند ، این چه اهانتی است بر ارتش ایران ؟ چه ذلتی است از برای ارتش ایران ، از برای صاحب منصب ها ؟ چرا این صاحب منصب ها اینقدر به ذلت تن دردهند ؟ چه شده است که بیدار نمی شوند و کار این آدم را زار نمی کنند و این رافرستند به محلی که باید برود ؟ اینها احترام برای چی قائل هستند ؟ به چه قانونی اینها عمل می کنند ؟ بیایند به قانون چنگیزی با ما عمل بکنند ، یک عنوانی توی کار باشد ، یک قانونی توی کار

باشد هرج و مرج الان ایران با هرج و مرج دارد می گذرد .

15 خرداد جنایتی به امر شخص شاه

15 خرداد نیامده ، از قبل از اینکه چندین روز مانده به 15 خرداد برای اینکه مبادا در 15 خرداد یک چند نفری ناله کنند و شکایت کنند از کشتاری که در 15 خرداد شد ، از جنایاتی که با امر خود شاه ، با امر خود شاه در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نیروها بود برای کشتار مردم ، برای اینکه مبادا یک ناله ای بکنند مردم ، مبادا یک صحبتی بکنند مردم ، قبل از اینکه حالا15 خرداد بیاید مشغول گرفتن مردم هستند . الان تهران عده ای را گرفتند ، قم عده زیادی را گرفتند از طلاب ، از مردم ، حتی از جوان های کوچک ، بچه ها . هر کس را سراغ می گیرند ، می گویند می گیرند اینها را و شهربانی قم را می گویند دیگر جا ندارد از بس که جمعیت در آن هست ، انباشته شده است .

آزادی اعطایی شاه ! !

این چه وضعی است که در ایران هست ؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده اند آزادی را ؟ ! مگر آزادی اعطا شدنی است ؟ ! خود این کلمه جرم است ، کلمه اینکه اعطا کردیم آزادی را ، این جرم است آزادی مال مردم هست ، قانون آزادی داده ، خدا آزادی داده به مردم ، اسلام آزادی داده ، قانون اساسی آزادی داده به مردم ، (اعطا کردیم ) چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا بکنی ؟ تو چه کاره هستی اصلش ؟ (اعطا کردیم آزادی را بر مردم ! ! ) آزادی اعطایی این است که می بینیم ،

آزادی اعطایی که آزادی حقیقتا نیست ، این است که می بینید ، برای این است که مردم را اغفال کنند .

همه گرفتاری ما از آمریکاست

اینها نشستند و یک دسته ای را - شاید یک دسته ای را - درست کرده اند که (اینهااز دارو دسته خودشان هست ) گاهی وقت ها یک چیزی بنویسند ، یک کلمه ای بنویسند و ابهام کنند که نه ، آزاد است ، قلم آزاد است ، قلم ها آزادند . البته در بین اینهایی که می نویسند عده شریفی هستند از همه طبقات که می نویسند که الان با همه خطراتی که هست ، هم در قم یک عده کثیری از فضلا و از مدرسین (ایدهم الله ) هست که می نویسند فجایع را و همه مطالب را تقریبا می نویسند و منتشر می کنند و امضا می کنند و هم در جناح های سیاسی و حزبی است که می نویسند ، منتشر می کنند ، مطالب را می گویند ، با جرات مطالب را می گویند ولو اینکه مورد اهانت و خطر واقع می شوند . البته در اینها ، در بین این جناح های به اصطلاح سیاسی گاهی هم اشخاصی پیدا می شوند و بعید هم نیست که خود دارو دسته آنها باشند و مطلب راخواهند منحرف کنند از مجرم اصلی به این پایین ها ، به دولت مثلا ، آنها الان از خدا می خواهند که اینها هر چه می گویند ، از دولت بگویند ، اعلیحضرت را کنار بگذارند ، مجرم اساسی و اصلی را کنار بگذارند ، هرچه می خواهند از دولت بگویند

. یک وقتی که ما می خواستیم یک صحبتی بکنیم یک نفر را فرستادند که شما از آمریکایی ها صحبت نکنید ولو از شاه هم بگویید مانعی نیست . من گفتم ما همه اشکالمان در آمریکایی هاست همه گرفتاری که ما داریم از دست آمریکا داریم ، ما آن مجرم اصلی را بگذاریم و برویم سراغ اینهایی که تبع هستند و آلت هستند ؟ ! حالا در ایران البته مجرم دست دوم - مجرم دست اول عبارت از آمریکاست ، مجر دست دوم عبارت از این شاه است . ما حالا گرفتار این مجرمی که دست دوم هست و دیگران هیچ دیگر و دیگران چیزی نیستند که چیزی باشند نه نخست وزیرش قابل ذکر است و نه وزرا و نه وکلا هیچ کدام اینها قابل ذکر اصلا نیستند ، خودش هم قابل ذکر نیست

لکن چه بکنیم گرفتار شدیم . الان علمای ایران گرفتارند آقا ، ملت ایران الان گرفتارند نفس نمی گذارند بکشند ، الان خیابان های ایران از کماندوها پر است از قراری که برای ما نقل کردند . همین دو سه روز پیش از این کسانی آمده بودند . که کماندوها در خانه آقایان هستند ، در بین مردم هستند ، قبل از این هم مسلسل بود و تانک بود و از آن حرفها ، چه شده ؟ این ملت چه کرده ؟ غیر از این است که می گوید بگذارید ما هم نفس بکشیم ؟

دروازه تمدن بزرگ و زاغه نشینان ! !

این آقای دروازه تمدن بزرگ ملاحظه نکرده خود تهران را ، این محله های تهران را آنطوری که آقایان نوشته اند چهل و چند منطقه هست که

در این چهل و چند منطقه این زاغه نشین ها ، این چادر نشین ها ، اینهایی که خانه ندارند اصلا یا زیر زمین یک سوراخی پیدا کرده اند و بیچاره ها مثل حیوانات زندگی می کنند یا یک چادری درست کرده اند ، مناطق زیادی چهل و چند منطقه را اسم بردند ، محلشان را ذکر کردند ، الان پیش من است صورتش ، این آقای تمدن بزرگ نگاه نکرده است به این تهران که جهل و چند منطقه بیچاره محرومند از همه چیزهایی که آثار تمدن است ، آب ندارند ، برق ندارند ، هیچ ندارند ، هیچ چیز ندارند بیچاره ها ، اینها را از دهات بیرون کرده اند و اراضی دهات را گرفتند برای خودشان و اینها آمده اند در تهران . تهرانش اینطور است که چهل و چند منطقه ، اینها از چادرنشین ها و زاغه نشین هایی که با فلاکت ، با زحمت دارند زندگی می کنند ، با بیچارگی دارند زندگی می کنند نوشته است که اینها وقتی آب برای خودشان می خواهند تهیه کنند ، از یک محلی که محل خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست این زن های بیچاره باید بیایند سر آن فشاری آب بردارند کوزه را از این پله ها شما فکر کنید زمستان ایران را از این پله ها باید پایین بروند ، چقدر زمین می خورند ، چقدر بیچارگی می کشند تا یک خرده ای آب ببرند برای بچه هایشان ، این آقای تمدن بزرگ کجاست که اینها را ببیند ؟ اینها را نمی داند یا چشم هایش

را هم می گذارد که نداند ؟ همین دو سه روز ، همین سه چهار روز پیش از این در مشهد رفته در حرم مطهر سالوسی هایش را کرده و بعد هم آمده برای این بیچاره هایی که خودشان جمع کردند آنجا یک عده ای بیچاره را ، نطق کرده تمدن بزرگ گفته ، ما بعد از چند سال دیگر به کجا خواهیم رسید و در بین فرمایشاتشان فرموده اند که بعد از چند سال دیگر جمعیت ایران 65 میلیون نفر می شود و نفت هم نیست . آقا نفت را چه کسی دارد از بین می برد ؟ هی می گوید نفت نیست ، نفت هست تو داری نفت را از بین می بری ، تو داری نفت را به حلقوم آمریکا و دیگران می کنی ، نه اینکه نفت نیست . ما مخازن زیاد داریم ، شما دارید این مخازن را از دست می دهید تا بعد از چند سال دیگر نفتش از بین برود و مردم بیچاره بشوند ، بعد ایشان می خواهند از انرژی خورشید استفاده کنند ، آقا چرا ؟ این حرف ها چیست می زنی آخر خجالت بکش ، تو از انرژی خورشید می خواهی استفاده کنی ؟ ! بعدها دیگر استفاده از نفت لازم نیست ؟ ! ما از جاهای دیگر استفاده می کنیم ؟ ! آخر این حرف ها را برای چه کسی می زنی ؟

خوب پس بگو دیگر در رادیو نگویند اینها را ، برای همان رعیت ها بگویند دیگر در رادیو نگویند که مرم بشنوند ، حتی نجف هم بشنود این را ، اروپا هم

بشنوند این را بخندد . این زاغه نشین های ما که در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پیش ما آوردند ، الان موجود است پیش من مناطقش با اسم و رسم ، تهران و از حضرت عبدالعظیم تا شمیران گرفته ، این حومه همه اش تهران هست ، جاهای دیگر از تهران بدتر است جاهای دیگر هست که بعضی از آقایان که آمدند پیش من ، بعضی از محترمین تجار که آمدند پیش من گفتند: اجازه بدهید که ما این سهم امامی که بدهکار هستیم از خودمان هم رویش بگذاریم یک آب انبار درست کنیم برای این بیچاره ها که زن هایشان باید از یک فرسخی (ظاهرا تعبیرش این بود) آب بروند پیدا کنند بیاورند برای خانه شان و بچه شایشان را سیراب کنند) ما هم اجازه دادیم ، و آب انبار را درست کردند یا نکردند من دیگر نمی دانم . همه مناطق اینطور است . شما خیال می کنید که بله ، یک عده وابسته و عرض می کنم پیوسته ای هست در تهران که یک سروصدا و یک شلوغی و چیزهایی هست از خارج و داخل و اینها ، اینها را وقتی بعضی غافل ها می روند می بینند خیال می کنند که ایران آباد است . دیگر الحمدلله همه اتومبیل دارند ، همه پارک دارند همه چه . آقا اینها دارودسته خود همین اینها هستند و آن چپاولگرهایی که دارند مردم را غارت کنند ، چه وقت مردم عادی اینطور هستند ؟ زاغه نشین ها را بروید ببینید ، چادر نشین ها را بروید ببینید ، بروید جنوب شهر

را ببینید ، حتی شمال شهر اینطور هست ، در خیابان آیزنهاور هم یکی از مناطقی است که چادرنشین یا زاغه نشین دارد و بروید نگاه کنید اینها را ، بعد بگویید که ترقی کرده است و ما نزدیکیم که به دروازه تمدن بزرگ برسیم و خیر همین روزها دیگر جشنش هم خواهیم گرفت ! ! این از این طرف ، این زاغه نشین های ما و این بدبخت هایی که در ایران هست .

ملی کردن ، وسیله ای برای غارت ذخایر ایران

از آن طرف با اسم ملی کردن جنگل ها ، ملی کردن مراتع ، ملی کردن آب ها ، ملی کردن رودخانهاها ، آب های زیر زمینی ، تمام جاهای خوب را به شرکت های بزرگ آمریکایی یا صهیونیستی یا انگلیسی دادند دشت هایی که برای مراتع جوری بوده است که نوشتند (الان نوشته اش پیش من است ) نوشتند که وقتی که شوهر ملکه انگلستان آمد ، رفت از دشت ارژن ، فقط از دور ملاحظه کرد آنجا را و گفت که بهترین جایی است که در دنیا هست ، بهترین مرتع است از برای دامپروری هر جور دامی ، اینها ملی کردند و بعد هم به انگلیسی ها دادند و الان هم آن طور که به من نوشتند الان نوشته موجود است ملکه انگلستان با یک عده از ثروتمندهای آنجا و شرکت های آنجا اینجا را دارند چه کنند برای دامپروری که گوشت درست کنند ، حالا برای خارج درست کنند یا به ما هم یک مقدارش را بدهند خدا می داند . دشت عمران که اطراف قزوین است می گویند بهترین جاست از برای زراعت ، تمام

مردم آنجا را از آنجا کوچ دادند و آوردند بیرون می دادند دست یهودی ها ، به اروپا ، دادند دست آنها ، آنها الان دارند آنجا استفاده می کنند ، شرکت های آمریکایی و صهیونیستی دارند در آنجا بهره برداری می کنند و این زمین هایی که بهترین زمین هاست از برای کشت و زرع در دست آنهاست و این ملت بیچاره گرسنه مانده است ، بیچاره مانده است و نمی داند چه بکند . این تمدن بزرگ ماست ! ! مردم نان ندارند بخورند آقا می فرمایند (تمدن ! ما در تمدن بزرگ ! شما را به تمدن بزرگ برسانیم ) دشت مغان از دشت هایی است که باز ملی کردند و مردمش را بیرون کردند و دامدارها از بین رفتند ، این را هم دادند دست یک دسته دیگری . این سد دز را که هفتصد میلیون برای ساختن آن است و یک میلیارد و دویست میلیون دلار یا تومان هم خرج کردند برای کانالی که آب برساند به آنجا ، این هم در تقدیم اعلیحضرت است و دارو دسته ایشان . صدوپنجاه روستا از بین رفت ، اینها را از بین بردند و اینجاها را ملی کردند یعنی برای همه ملت لکن مال خود اعلیحضرت و دارو دسته ایشان . اینها چیزهایی است که نوشتند و گفتند شواهد هست در آن .

15 خرداد باید سرلوحه قضایا و مبدا تفکر باشد

ما یک چنین زندگی ای داریم ، ما یک چنین تمدن بزرگی داریم که قبل از آمدن 15 خرداد جوان های ما را می گیرند حبس می کنند ، قانون جنگل هم معلوم نیست این جور باشد ، مغول

هم که این جور نبوده ، حال اینکه آنها هم یاسا داشتند ، قانون داشتند ، به چه قانونی باید گرفت فلان را ، به چه قانونی باید کشت فلان را ، به چه قانونی باید چه کرد . شما که مردم را می کشید ، بی قانون می روید منزل علمای اسلام ، تا یک کسی بلند می شود که ما کاری نکردیم بعد مردیکه می زند ، می کشد یکی هم نیست که بگوید چرا ؟ 15 خردادی که - جنایاتی که این مرد در 15 خرداد کرد معلوم نیست در تاریخ نظیرش اتفاق افتاده باشد - الانادر - که مردم بیگناه را همین طور درو کردند ، اشخاصی که دیده بودند می گفتند ، می گفتند که همین طور می آمدند ، این کامیون ها می آمدند ، این زره پوش ها همین طور مردم را درو می کردند و می ریختند توی خیابان ها . این 15 خرداد را نمی گذارند یک کسی آه بکشد برای آن ، لکن ملت ایران نباید این 15 خرداد را از یاد ببرند ، خوب 15 خرداد باید زنده بماند ، یک جنایتی است کم آثارش باید محو نشود . حالا بحمدالله به دست خودشان یکقدری دارد زنده می شود برای اینکه همین جلوگیری و همین آدم گیری و همین ها زنده می کند 15 خرداد را . ملت ایران نباید 15 خرداد را از یاد ببرند و نباید هیچ یک از جنایاتی که از 15 خرداد به این طرف شده است و جلوترش به دست پدر این شده است نباید ملت ایران آنها را

از یاد ببرد ، اینها باید سرلوحه قضایای آنها باشد برای اینکه مبدا تفکر باشد ، باید سران قوم تفکر کنند در این امور ، 15 خرداد را باید حفظش کنند ، می توانند با جاروجنجال و هیاهو و تظاهرات ، نمی توانند با مقاومت منفی و بیرون نیامدن از منازل ، اگر می بینند که اینها مثل گرگ به جان مردم افتادند و جوان های اینها را می خواهند بکشند ، در منازل بمانند ، یک جور تنفر است از این رژیم و از این آدم اعتراضا در منزل بمانند ، اگر می توانند تظاهر کنند اما از یاد نباید برود ، باید این زنده باشد و انشاءالله از یاد هم نمی رود .

حفظ وحدت کلمه یک تکلیف الهی است

دنبال این مطلب آن چیزی که مهم است این است که باید تمام جناح ها تمام جناح هایی که در ایران هست ، از جناح مرجعیت و علمیت تا جناح ارتش ، تا جناح بازاری ، تا فرهنگستانی ، تا دبیرستانی ، تا دانشگاهی ، تا بیابان نشین ها ، تا کوخ نشین ها ، تمام اینها باید تفکر کنند و مورد تفکر خودشان قرار بدهند و سران قوم باید روابط داشته باشند باهم متفرق نباید باشند . امروز روزی نیست که شماها با تفرقه کار انجام بدهید ، اگر چنانچه تفرقه داشته باشید تا آخر همین هستید و از همین بدتر . تکلیف است ، تکلیف الهی است ، باید با هم باشید ، باید این جناح ها روابط زیرزمینی با هم داشته باشند بزرگانشان ، باید آشکارا نباشند ، زیر زمینی باشد روابطشان اما روابط داشته باشند که

اگر یک وقتی بناشد صحبت کنند ، همه صحبت کنند ، اگر یک وقتی بنا شد که چنین کنند ، همه چنین کنند ، اگر یک وقتی بناشد ساکت باشند ، همه ساکت باشند ، دست واحد باشند ، نه متفرقات . که یکی حزب بخواهد درست کند ، آن یکی مثلا فرض کنید چه درست کند ، این صحیح نیست ، ما همه باید ید واحد باشیم . مسلمین باید ید واحد باشند ، اگر مسلمین ید واحد باشند کسی نمی تواند مقابل این جمعیت قیام کند ، هیچ غلطی نمی توانند بکنند ، نه اینها ممالک دیگر هم غلطی نمی توانند بکنند اگر اینها ید واحد باشند .

همه مکلفیم که بر ضد شاه قیام کنیم

لکن آنها تفرقه می اندازند و ما هم باور می کنیم ، باید این باورها را کنار گذاشت ، باید این ظاهر الصلاح بودن اینها را کنار گذاشت ، باید این سالوسی که هر سال یک دفعه یا دو دفعه به مشهد می رود و مقابل حضرت می ایستد و (باید دید حضرت چه می گوید به این آدم . خدا می داند اگر حضرت زنده بود از را راهش نمی داد . مگر می شود این فاسد فاجر را حضرت رضا راه بدهد ؟ یک آدم قاتل جانی را راه بدهد ؟ لکن حالا ایشان که نیستند) یک آخوندی هم می برند تعریف می کند و هیاهو می کند و اینهاکه مردم همه به اعلیحضرت چه دارند و فلان و خودش هم رفته در یک جای دیگر ببین چه کرده . چه حرف هائی ! .

باید روابط باشد ، باید کارهای شما روی روابط

و ضوابط باشد ، باید روی یک برنامه باشد کارهای مسلمین ، باید احزاب با هم دست به هم بدهند ، این حزب کذا و آن حزب کذا ، هر که برای خودش کار بکند ، نباشد ، باید انگشت روی جانی بگذارند اگر می شود به صراحت ، اگر نمی شود با تلویح و اگر هم نمی شود جنایت را به کسی دیگر متوجه نکنند ، همین بگویند جنایت هست . (دولت این کار را کرده ) دولت چیست ؟ (شهربانی این کار را کرده ) شهربانی چیست بیچاره ؟ همین دیروز ، پریروز ، دیروز بود که بعضی آقایان آمده بودند گفتند که 17 نفر از اینهائی (حالا صاحب منصب بودند یا کسان دیگری ) که آوردند به قم برای جنایت ، 17 نفرشان قایم شدند و از قرار مذکور این گردشی که کردند در قم وتفتیش که از همه جا کردند از برای پیدا کردن این مسلحین بوده است ، اینها با اسلحه قایم شدند . الان در ارتش هم همین طور است شما خیال می کنید ارتش دل خوشی دارد از اینها ؟ کسی که زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمریکایی ، مستشار آمریکایی که همه جهات در دست آنها باشد ، این بیچاره ها همه در تحت فشار باشند اینها دل خوش دارند ؟ مگر اصلا غیرتمند نباشند والا اگر کسی غیرتمند باشد دل خوش نمی تواند داشته باشد ، نباید اینها هم ساکت باشند ، اینها هم روابط باید داشته باشند ، بین احزاب و لشکری ها ، بین لشکری ها و روحانیون همه باید

با هم روابط داشته باشند و نقشه بکشند برای زوال این آدم . ملت اسلام و ملت ایران با این آدم آشتی نخواهد کرد ، اگر یک کسی بگوید آشتی ، این خائن است آشتی نخواهد کرد با این ، نه هیچ ملائی آشتی با این می کند و نه هیچ کافری آشتی می کند و نه هیچ مسلمانی آشتی می کند ، راه آشتی نمانده است ، خوب چه راهی گذاشتند برای این ؟ اینهمه جوان های ما را کشتند ، باز هم آشتی ؟ اینهمه به مقدسات ما توهین کردند ، باز هم آشتی ؟ آشتی چیست ؟ ما آشتی نداریم ، دروغ نسبت می دهند به آقایان عظام دروغ نسبت می دهند ، کسی آشتی ندارد با آنها و امکان ندارد یک همچو چیزی . یک ملتی که همه چیزش به باد رفته است ، حیثیت و جهات معنوی و مادیش به باد رفته است و همه را آین آدم به باد داده است ، خوب چطور آشتی بکند با این ؟ همان طوری که یکی از بزرگان سیاسیون گفته است که یکی از دو راه دارند مسلمین ، ایرانی ها ، یا آزادی یا بودن این ، یا باید اختیار کنند بودن این را و همین طور تا آخر تحت فشار باشند و یا باید اختیار کنند آزادی را و این را بیرونش کنند و چون آزادی را حتما خواهند اختیار کرد پس این را حتما انشاءالله خواهند بیرون کرد . تکلیف هست آقا برای همه ما - یک چیزی نیست که تکلیف است ، تکلیف الهی است ، یک ملتی

همه چیزش را دارد از دست می دهد و از دست داده است ، اهتمام به امور مسلمین از اوجب واجبات است ، باید شما محکم به این امر باشید والا (فلیس بمسلم ) . این از اموری است که لازم است بر همه ما ، همه مکلفیم که این کیان اسلام را در ایران حفظ کنیم . این آدم نه با اسلام خوب است و نه با قرآن خوب است و نه با حضرت رضا خوب است ، کسی که با اسلام آشنایی داشته باشد این طور ، جسارت ها نمی کند . ما همه مکلفیم که برضد این قیام کنیم ، قیام قلمی قیام قولی ، هر وقت هم شد قیام به سلاح ، هر وقت ، وقت پیدا کردیم اول کسی که سلاح را به دوشش بگیرد خود منم اگر توانستم ، هر وقت هم نتوانستم حرف می زنم ، صحبت می کنم

همه حیثیات ایران یک حیثیت انگلی است

بعد از اینکه همه این چیزها ، همه مراتع ما را از بین بردند (قریب 40 هزار نوشته است ) قریب 40 هزار قنات خشک شده است در ایران برای اینکه این سدها را که بستند یا چه کردند ، این قنات ها خشک شده است و قهرا وقتی قنات ها خشک شد زراعت نمی شود ، وقتی زراعت نشد مردمش کوچ می کنند و می آیند به فقر و فلاکت در تهران یا در یک شهر دیگری و تعمد در این کار هست که مردم را جمع کنند در شهرها که مبادا در دهات مخالفت شروع بشود و دهات مشکل است مهارش . آنهایی که یک نحو شم

سیاسی دارند ، می گویند مساءله این است که می خواهند کوچ بدهند دهاتی ها را ، کوهستانی ها را ، بختیاری ها را که در کوهستان هستند- عرض می کنم که بلوچ ها که در صحرا

و کوهستانها هستند ، اینها را می خواهند کوچ بدهند به شهرها تا بتوانند کنترل کنند اینها را یعنی هر وقت اینها بخواهد صدایشان درآید با توپ و تانک بتوانند اینها را کنترل کنند ، اما اگر چنانچه در جاهای مرتفعات باشند اینجا نمی شود کنترل کرد ، یک وقت می بینی تمام قشرها برخلاف قیام می کنند و آن وقت سرایت می کند به همه جا . حالا یا این است نکته اش ، یا نکته (استفاده ) است که همه را به دست چپاولگرهای شرق و غرب بدهند . هر چه هست الان وضع ایران یک وضعی است که نظیر نداشته است یعنی اگر از حیث جنایات ، آدمکشی و اینها نظیر داشته از حیث این جور منافع ایران را به باد دادن ، شما نمی توانید نظیر برایش پیدا کنید در اعصار سابق برسیم تا هر جا می خواهید جلو بروید ، یک همچو موردی که تمام مراتع خوب ایران را به غیر داده باشند و به شرکت های خارجی داده باشند ، تمام شیلات ما را ، شیلات ایران را ، هم طرف جنوبش را ، هم طرف شمالش را از دست مردم گرفته اند و شرکت های خارجی دارند اداره می کنند ، اینجا نوشته است هفت هزار نفر در شمال کشته شده است تا شیلات را دولت ملی کرده به اصطلاح خودش و

ضبط کرده و داده دست شرکت های بزرگ . آن نفت ما ، آن ماهیگیری ، شیلات ما ، آن مراتع ما ، آن جنگل های غنی ما ، جنگل ها را شما خیال کردید ملی کردند یعنی به نفع ملت . این لفظ است ، ملی کردن مثل همان دروازه تمدنی است که می گوید ، این هم یک لفظی است که القاء می کنند ، واقعیت ندارد . بعضی از جنگل های بسیار خوبی که چوبش برای همه چیز خوب است به یک شرکت رومانی دادند و آنها دارند می خورند . ایشان در این نطقش گفته بود که سابقا پیش از این ، یک چند سال پیش از این ایران بین دو منطقه روس و انگلیس تقسیم شده بود و ما آمدیم و چه ، آخر این حرف ها من نمی فهمم چطور او شعورش نمی رسد ، یا می رسد و می خواهد این چند نفر را اغفال کند ؟ پس چرا در رادیو می گوید ؟ ما ایران را نجات دادیم از این دو منطقه ای ؟ خوب شما چطور ایران را نجات دادید ؟ شما که الان مراتعتان را یک مقدارش را خانم انگلیسی با دارودسته اش دارد می خورد ، یک مقدارش را هم که آمریکا و صهیونیست ها دارند می خورند ، یک مقدارش هم که خودتان و بچه ها و زاد و ولدتان دارید می خورید ، این چه ملی شدنی است ؟ این چه نجاتی است که ما همه منافع مملکتمان را باید به آنها بدهیم و خودمان خدمتگزار باشیم برای آنها باز ؟ ملت

ما باید خدمت کنند و همه منافع خودشان را منافعی که از دستشان پیدا می شود ، از هوششان پیدا می شود ، از هوششان پیدا می شود تسلیم آنها بکنند ؟ (ما نجات دادیم ایران را ، کجا نجات دادید ایران را ؟ شما ایران را به باد دادید تا آخر ، شما فرهنگ ایران را بکلی از بین برده اید . ما اگر یک طبیبی حالا بخواهیم باید برویم به انگلستان ، هر چند روز یک نفر راه می افتد می رود انگلستان برای معالجه ، خوب اگر ما طبیب داشتیم چرا انگلستان می رفتیم ؟ شما دانشگاه را از بین برده اید ، الان ما دانشگاه نداریم ، یک صورتی است و نمی گذارید هم حتی این صورت محفوظ بماند ، چه بکنند بیچاره دانشجوها ؟ آن استادان دانشگاه چه بکنند از دست این هیولا ؟ همه حیثیات ایرانی یک ͙ʘ˙ʘʠانگلی است ، تمام حیثیت ایران را این آدم به باد داده و انگل کرده ، آنقدر که شده استفاده بشود داده به شرکت های بزرگ و یک قدری هم با اجازه آنها خودش و دارو دسته اش خورده اند و این بیچاره هایی که در روستاها بودند و به قول خودش دهقان ما درست کردیم ، دهقان های بیچاره را از آنجاها کوچ دادند آوردند ، این چادرنشین های اطراف تهران و آن زاغه نشین های اطراف تهران این همین بیچاره دهقانی هایی بودند که دامداری می کردند و برای مملکت ایران پشم و روغن و- نمی دانم گوشت تهیه می کردند ، همه اینها از بین رفت حالا باید همه

از خارج بیاید ، گوشتش از خارج بیاید و گندمش از خارج بیاید چه کشاورزی ما را به کلی از بین برده است ، فرهنگ ما را از بین برده ، ارتش ما را از بین برده ، حیثیت ارتش ما را از بین برده ، روحانیت ما را خیال دارد از بین ببرد و موفق نخواهد شد انشاءالله .

متفق الکلمه خواستار رفتن شاه باشید که تخلف از این امر خیانت به اسلام است

الان تکلیف است ، همه ما مسلمین ، وحدت کلمه و اول که : این نباشد ما بعد خودمان درست می کنیم ) در راس همه کلمات که همه متفق الکلمه باید باشند و اگر کسی تخلف کند ، به اسلام خیانت کرده ، این است که این نباید باشد . اگر شما در نوشته یک حزبی دیدید که از آن بیرون می آید که ما قانون اساسی می خواهیم ، بطور مطلق این را گفتن ، معنایش این است که ایشان (شاه ) باید باشد این خیانت است ، باید آنهایی هم که می گویند قانون اساسی و حقوق بشر ، بگویند قانون اساسی بعد از اصلاح این موادی که با سر نیزه درست شده است . ما شاهد قضیه بودیم که این موادی که درست شد و اینها را به این سلطنت منحوسه رساند با سرنیزه بود ، با سر نیزه رضاخان بود نه اینکه مردم یک مجلس درست کردند و یک چیزی خود مردم اختیاری نداشتند ، سر نیزه این کارها را کرد . این مواد ، موادی است که مقبول ملت نیست و این موادی که حکومت اینها را تثبیت کرده باید از بین برود . قانون اساسی با متمم قانون

اساسی ، با اصلاحاتی که متمم قانون اساسی کرده ما هم حرفی نداریم اما با اصلاحاتش . آن کسی که بگوید قانون اساسی و تعقیب نکند این معنا را که باید اصلاح بشود (ولو به طور ابهام که پس از اصلاح ) ، این آدم بدانید که این مشی صحیحی ندارد یا ملتفت نیست ، حالا من که می گویم ، ملتفت باید بشود .

ما همه موظفیم که روابط داشته باشیم ، بین ما و خارج ، بین جناح های داخل و جناح های خارجی ، بین علمای اسلام با سایر علما ، علمای مراکز با سایر علمای بلاد ، بنی علمای اسلام با احزاب . روزی نیست که حزب علیحده باشد و عالم علیحده ، حزب خودش هیچ کار ازآید ، عالم احتیاج دارد که احزاب باشند در کار ، این دو طایفه هستند که مسلمین را باید باهم ، مسلمین ایران را باید با هم جوش بدهند و همه با هم روابط داشته باشند و با صاحب منصبان هم باز روابط داشته باشند ، ایجاد روابط باید باشد با صاحب منصب هایی که شرافتشان از دست نرفته و شریف هستند ، زیاد است باز بین اینها ، زیاد است که خون دل می خورند بیچاره ها از این گرفتاری و آنها هم باید روابط داشته باشند تا یک روزی که بشود قیام بشود و با قیام ، این آدم نباشد انشاءالله ، حکومت اسلامی باشد انشاءالله احکام اسلام جریان پیدا کند . الان که از احکام اسلام در ایران خبری نیست طلاقش مطابق احکام اسلام است ؟ نکاحش مطابق اسلام است ؟ معاملاتش

مطابق

احکام اسلام است ؟ چه چیزش اسلام است ؟ همین من می روم زیارت حضرت رضا ، درست می شود با این ؟ ! یک ریاکاری کار را درست می کند ؟ ! مردم دیگر گول می خورند از تو ؟ !

خداوند انشاءالله ایرانی ها را بیدار کند و از این بیدارتر ، حوزه های دینی را حفظ کند ، حوزه های اسلامی را حفظ کند . خداوند انشاءالله دست اجانب را از این مملکت کوتاه کندد ، همه ممالک اسلامی را با هم متحد کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیر از رشادت های مردم در تظاهرات خونبار

باز هم برای چندمین بار باید در سوک چهلم مقتولین قم و دیگر شهرها بنشینیم ، باز هم باید با مادران و زنانی که عزیزان خود را از دست داده اند و با تظاهرات شجاعانه خود رژیم شاه را محکوم کرده اند در عزا باشیم ، باز هم باید شاهد کشتار و ضرب و جرح دانشجویان و طلاب عزیز و خراب کردن مدرسه های علمیه و دانشگاه ها و بیرون کردن آنها از مدارس و کوی دانشگاه باشیم ، باز هم دست جنایتکار شاه از آستین مشتی مامور ناآگاه بیرون آمد و ملت مسلم ایران و خصوص دلیران اسلام دوست قم را در عزای عزیزانشان که مردانه در راه اسلام و سرنگونی رژیم ستمکار پهلوی قیام کردند نشاند .

باید به پیروی از رسول اکرم همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار ماند

ما سوگمندانه و مفتخرانه عزیزانی را در راه هدف که واژگونی رژیم طاغوتی و بر پاداشتن پرچم پر افتخار اسلام است فدا کردیم و این درست راه

اسلام و برنامه مسلمین راستین در صدر اسلام بوده و در طول تاریخ خواهد بود (ولکم فی رسول الله اسوه حسنه ) پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فدای اسلام کرد تاپرچم توحید را به اهتزاز در آورد و ما به حکم پیروی از آن بزرگوار باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید بر قرار ماند .

شاه در لب پرتگاه است

اکنون شاه در لب پرتگاه واقع است ، از یک طرف مواجه است با قدرت لایزال ملت شجاع ایران که با تمام وجود برای آزادی خود قیام کرده و تا برچیده شدن بساط ستمکاری او نخواهد نشست و از طرفی با انعکاس جنایات و جرایمش در وسایل تبلیغاتی دنیا خوف آن دارد اربابان از او روی برگردانند و از طرفی مواجه است با پوسیدگی و فروریختگی در متن رژیم و رسوایی انقلاب آمریکایی و افتضاح حزب فرمایشی و از طرفی با نارضایتی افراد شرافتمند لشگری و کشوری که از کشتارها و وابستگی ها به جان آمده اند .

ملت ایران دیگر اغفال نخواهد شد و مجرم اصلی را از یاد نخواهد برد

در این امواج متلاطم غیرتمندانه به تلاش و فریب های تازه ای دست زده است ، گاهی می خواهد خود را از جنایاتی که در طول سلطنت غیر قانونیش انجام داده بیخبر جلوه دهد و تمام آنچه بر ملت و کشور گذشته است به گردن دیگران اندازد و عمال او از راه مطبوعات و دستگاه های تبلیغاتی برای تحقق آن سخت در تکاپو هستند ، تغییر مهره های اخیر از این قماش است غافل از اینکه با تغییر ابزار خیانت که جز آلتی در دست جانی اصلی نیستند ، ملت هوشمند ایران اغفال نخواهد شد

و مجرم اصلی را از یاد نخواهد برد و این مهره بازی ها را نخواهد پذیرفت .

افترا به وطنخواهان و طرح خط کمونیسم توسط شاه

و گاهی با اسلحه کهنه افترا و فریب ، مخالفین خود را اشخاصی معرفی می کند که میخواهند ایران را تجزیه کنند یا تحت نفوذ اجانب قرار دهند . همه آگاهند که مخالفان او تنها اقشار وطنخواهند ، از مراجع معظم و علماء اعلام و خطبای محترم و آگاه و رجال سیاسی پاکدامن تا طلاب و دانشجویان جان بر کف حوزه ها و دانشگاه های سراسر ایران و از دهقان گول خورده و کارگر و عده دروغ شنیده و بازاری متعهد و مسؤ ول در سراسر کشور ، کدام یک از اینان تجزیه طلب یا با نفوذ اجانب موافقند ؟ این شخص شاه است که اجانب بویژه آمریکا را مسلط بر تمام شوون کشور کرده و مخازن آن را بیدریغ تقدیم آنان نموده و به آنها مصونیت داده و آنها را حتی بر ارتش حکمرفا کرده است و ایران را مصرف کننده ای خاضع در برابر آمریکا نموده است گاهی ملت را از خطر کمونیست ها می ترساند که اگر او برود مملکت به دست آنان می افتد و شاید بعضی ها که از واقعیت ها اطلاع ندارند اغفال شوند . کمونیسم در ایران با دست آمریکا ، چنانکه حزب توده به دست انگلیس ایجاد شد . به گفتار مطلعین ، داغترین کمونیست ها در منطقه مهره های آمریکایی هستند برای خنثی کردن قیام های رهایی بخش ملی و مذهبی ملت های اسیر به دست سرمایه داری و کمونیزم که نمونه بارزش در سال های اخیر دیدیم .

راه

رهایی هر ملتی از چنگال استعمار ، مذهب است که ریشه در عمق جان آن ملت دارد و گاه با شایعه سازی آشتی با بعض جناح های روحانی برای تفرقه افکنی در خود این جناح عظیم و بین آن و سایر وطنخواهان مسلمان که نتیجه اش جز سلامت جنایتکار اصلی و بر باد رفتن زحمات جانفرسای ملت و به هدر رفتن خون کشتگان از مسجد گوهرشاد و 15 خرداد تا به امروز نخواهد بود ، غافل از آنکه هیچ روحانی و مذهبی با دستگاه ضد اسلامی آشتی نخواهد کرد که آن پشت به قرآن کریم و اسلام عزیز است و نتواند کرد که آن پشت بر ملت غیور و آگاه است که حاصل آن سقوط مرگبار سازشگر است .

نغمه های صلح جویانه محکوم است

اکنون ملت که همه چیزش به دست این رژیم به باد رفته ، مراقب است تا چه کسی و چه جناحی از این مهره بازی شاه فریب بخورد یا با حاضر شدند در مذاکرات صلح جویانه و گرفتن بعض امتیازات توهمی ، خود را به دستگاه قدرت متصل کند ، در صورتی که این دستگاه رو به کهنگی و ویرانی آورده و از بنیان با موریانه داخلی مواجه و فروریختن آن حتمی است و از خدعه ها و فریبکاری ها که از کارشناسان خارجی و چه بسا داخلی سرچشمه گرفته ، نغمه اعطاء آزادی به همه ابعاد ، مگر در خیانت به کشور است . کشتار چند ماهه اخیر ، حبس و شکنجه ، تبعید و اختناق از جمله آزادی ها و عطیه های ملوکانه است .

اکنون که ملت بزرگ ایران آگاهانه به پا خاسته است

و هر چندگاه حوزه ها ، دانشگاه ها ، مدارس ، جماعت ها ، بازارها و شهرها در اعتراض به شاه تعطیل می گردد و ملت عزیز پشتیبانی خود را از اسلام و قرآن کریم اعلام و برای استقلال و آزادی کشته می دهد ، لازم است سران قوم نقشه های فریبنده شاه را که چیزی جز هدم احکام اسلام و کشور نیست نقش بر آب کنند و با بیداری و آگاهی تا برانداختن این رژیم به مبارزه ادامه دهند و با حفظ وحدت کلمه و جهت ، نگذارند مبارزات حق طلبانه رو به سستی گراید . از خداوند تعالی استقلال کشور و آزادی ملت را خواستار و کوتاهی دست اجانب و ستمکاران را امیدوارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به امت مسلمان ایران در خصوص اعیاد مذهبی تاریخ

بسم الله الرحمن الرحیم

جشن و شادمانی با وجود صدمات جانکاه شاه به اسلام ، معنی ندارد

کرارا از ایران نظر اینجانب را درباره مراسمی که به عنوان جشن های سوم و پانزدهم شعبان برپا می شده خواسته اند ، مع الاءسف رژیم منحط برای مسلمین ایران عیدی نگذاشته است . دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای عزیزان خود نشسته ، چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند ، شادمانی بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام ؟ ! شادمانی در برابر افراد شریفی که در سیاه چال های زندان زیر سخت ترین شکنجه های جهنمی دژخیمان بسر می برند ؟ ! شادمانی در مقابل تبعیدیانی که بر خلاف تمام موازین انسانی و قانونی

از اوطان خود بیرون رانده شده اند ؟ ! ما که هنوز مادرهای داغدار جوانانمان سیاهپوشند ، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامی هستیم جشنی نداریم ، ما که در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاه هایمان مورد هجوم مامورین شاه است ، چطور ممکن است چراغانی کنیم .

هر نغمه که ملت را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند ، شیطانی است ملت ایران بداند که دست پلید دولت در فعالیت است که مسیر نهضت اصیل و شکل گرفته و عمومی ایران را تغییر دهد و یکی از شاهکارها همین دامن زدن به لزوم جشن است که در پرتو آن خون پاک ملت اسلام را لوث کند و نهضت عظیم اسلامی را به سستی بکشد و یا خدای نخواسته محو کند . ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندی می داند که هر نغمه با هر اسم که او را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند ، شیطانی است اگر چه با اسم قرآن مجید و یا ولی الله اعظم عجل الله فرجه باشد . ما روزی را عید می گیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوی را از ایران قطع نماییم و آن روز انشاءالله تعالی نزدیک است و روز عید اسلامی است و عید ولی عصر عجل الله فرجه .

اکنون لازم است در این اعیادی که در سلطنت این دودمان ستمگر برای ملت ما عزا شده است بدون هیچگونه تشریفات که نشانگر عید و شادمانی

باشد در تمام ایران ، در مراکز عمومی مثل مساجد بزرگ اجتماعات عظیم به پا کنند و گویندگان شجاع محترم ، مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند و هر چه بیشتر کارهای ضد اسلامی و قانونی رژیم را افشاء کنند و خوف را که از جنود ابلیس است از دل بیرون کنند و در ادامه نهضت که موافق رضای خداوند تعالی و ولی عصر است کوشش کنند و این چراغ فروزنده هدایت را روشن و روشنتر نگه دارند و با اعتماد به خداوند تعالی مطمئن باشند که ملت پیروز است .

از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و وابستگان به آنها را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

5/5/57

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد لزوم تداوم نهضت و هوشیاری ملت در برابر مردم فریبی های شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

تظاهرات مردم ، اثبات مخالفت سراسری ملت با شاه

اینجانب از عموم ملت شریف ایران متشکرم که با همبستگی و وحدت کلمه در سوم و پانزدهم شهر شعبان یک مرتبه دیگر به رژیم منحط ثابت کرد که با اراده ملت نمی تواند مقابله کند واین رفراندمی بود بی نظیر از مخالفت سراسری ایران با شاه ، گر چه دستگاه با جلوگیری از بعضی از اجتماعات بزرگ سلب آزادی نمود و نگذاشت مصائب و مطالب مشروع ملت بزرگ تماما ابراز شود . به طوری که اطلاع حاصل شده به دنبال تظاهرات آرام ، دست به جنایاتی که کاشف از سستی پایه های حکومت است زده و در بعضی از شهرها چون مشهد و رفسنجان و جهرم وحشیانه به مردم بیدفاع هجوم برد و عده کثیری را مقتول و مجروح نمود و به طوری که بعضی از

خبرگزاری ها اطلاع داده اند در مشهد مقدس تعداد کشتگان به 40 نفر رسیده است و بعضی بیش از این گفته اند و از قرار اطلاع ، مامورین شاه وحشیانه به مدرسه نواب مشهد ریخته و طلاب بیدفاع را تا سرحد مرگ کتک زده و سر و دست آنان را شکسته اند و معنای اعطای آزادی را به ملت فهماندند .

تا محو آثار ظلم و هدم رژیم پهلوی ملت آرام نخواهد گرفت

مردم متدین و شجاع شهرها چون قم قهرمان و تبریز غیور و مشهد بیدار شده و برای اظهار تنفر از دستگاه و رژیم شاه تعطیل عمومی نمودند و مشتی محکم به دهان گزافه گویانی که می گفتند این تظاهرات دیگر تکرار نمی شود و ملت به حال عادی خود بازگشته است زدند . ملت عزیز تا محو آثار ظلم و هدم دستگاه رژیم منحط پهلوی آرام نخواهد گرفت و به حال عادی باز نخواهد گشت . ما از این غیورانی که در راه هدف مقدس اسلام فداکاری می کنند و از جان و مال دریغ ندارند و تن به ظلم نمی دهند و سکوت مرگبار را شجاعانه با اهداء جان خود می شکنند و راه ورسم پیامبر اسلام (ص ) و امامان تشیع را یافته و بدانان اقتداء نموده اند تشکر نموده و به آنان تبریک گوئیم .

سکوت و امر به سکوت در این شرایط مخالف مصالح عالیه اسلام است

امروز که ملت ، به پا خاسته و راه خود را خوب و درست یافته است ، سکوت و امر به سکوت مخالف مصالح عالیه اسلام است و خلاف طریقه شیعه جعفری است و امر

به تحرک و استنکار و افشاء فجایع خانمانسوز و اسلام بر باد ده دستگاه شاه ، موافق سیره مبارکه انبیا و خصوص رسول معظم خاتم است . اکنون که ماه مبارک رمضان در پیش است و ماه مبارک امسال نمونه است که ملت معظم ایران از سوئی خاطرات چندین ماهه اخیر از کشتارهای وحشیانه دستجمعی و اختناق و حبس و تبعید در قلبش زنده است و از سوئی دیگر برای انتقام از بیدادگری های رژیم منحط پهلوی و شاخ های آن ، کارگزاران اجانب استعمارگر با بیداری و همبستگی بی سابقه بپاخاسته است ، لازم است مطالبی را تذکر دهم :

نهضت ایران ، نهضتی مقدس و صد در صد اسلامی

1- نهضت مقدس اخیر ایران که ابتدای شکوفایی اش از 15 خرداد 42 بود صد در صد اسلامی است و تنها به دست توانای روحانیون با پشتیبانی ملت مسلمان و بزرگ ایران پی ریزی شد و به رهبری روحانیت ، بی اتکاء به جبهه ای یا شخصی یا جمعیتی اداره شده و می شود و نهضت پانزده ساله ما چون اسلام است بی دخالت دیگران در امر رهبری که از آن روحانیت است ادامه دارد و خواهد داشت و آنان که اخیرا برای جلب منافع شخصی به جنب وجوش افتاده و می خواهند نهضت اسلامی را آلوده کنند و یا آن را متکی به بعض جناح ها یا دنباله او معرفی نمایند حتما سوء قصد دارند و احیانا با ساختن بعضی از آنان با دستگاه جبار می خواهند نهضت را متوقف و شاه را مصون نگه دارند . ملت ایران باید با هوشیاری تمام و تردید

بدانان نگاه کنند و اگر خدای نخواسته انحراف آنان معلوم شد از آنان جدا اجتناب کنند و صریحا اعلام می دارم در صورتی که این جمعیت معدود ، مطالب خود را که لازمه اش دور نگه داشتن مجرم اصلی است تکرار کنند روحانیت تکلیف خود را درباره آنان روشن خواهد نمود .

نغمه آزادی انتخابات ، حیله ای برای انحراف اذهان از مسیر اصلی حرکت

2- اخیرا دولت نغمه ناموزونی را به راه انداخته است مبنی بر آزادی انتخابات ، در صورتی که وقت آن سال دیگر است و این نغمه قبل از ماه مبارک رمضان برای انحراف اذهان از مسیر اصلی حرکت است که خوف افشاء هر چه بیشتر جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامی می رود . ملت باید بداند که این حیله جز نگهداری شاه از تعرض گویندگان و پرخاش جوانان غیور اسلامی نیست و لازم است گویندگان محترم و روحانیون معظم ایران شدیدا از آن احتراز کنند و باید بدانند که خیال انتخابات آزاد با برقرار بودن قدرت شیطانی شاه امری موهوم است و جز صحنه ای شیطانی برای قانونی نمایش دادن انتخابات در دنیا نیست و تا قدرت طاغوتی شاه و دارو دسته اش برقرار است

دیگران نمی توانند حتی یک وکیل انتخاب کنند و اینجانب در موقع انتخابات کلمه خود را خواهم گفت .

تلاش شاه برای جایگزینی مهره های خویش در صفوف مبارزین

3- اکنون که شاه خود را در بین ملت شکست خورده و زبون می بیند به صحنه سازی هائی دست زده است و خواهد افرادی را که چندین سال است با مقاصد شیطانی شاه همراه و

به تغییر احکام اسلام و تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ گبرها و آتش پرست ها رای داده اند ، ملی جلوه دهد تا در موقع حساس با نفوذ در صفوف روحانیون مبارزه ماموریت شوم خود را با چهره ای ملی اجرا نمایند و روحانیون باید آنان را به جامعه معرفی نمایند . باید دید چه تغییری در نظام شاه پدید آمده است که اینان تا دیروز دست بوس بودند و چاکر و امروز مخالف و باید ملت شریف هشیار باشد که این مهره های خطرناک ، خود را در بین آنان جا نزنند .

رسیدگی به وضع بازماندگان شهدا

4- تقاضای اینجانب از ملت شریف و متعهد آن است که با کمال اهمیت و دلسوزی اقدام به بررسی کشته شدگان و خانواده های آنان کنند و به هر ترتیبی که می توانند سرشماری از کشته ها با نام و نشان نمایند و ما را مطلع کنند و به بازماندگان آنان سرکشی برادرانه نمایند و از آنان دلجوئی کرده و سلام خمینی را که در سوگ آنان است به همه برسانند و تاثرات اینجانب را در مرگ عزیزانشان به آنها ابلاغ نمایند و اگر کسی به واسطه مجروح شدن و یا از دست دادن عزیزش احتیاج مادی دارد لازم است به بهترین وجه برآورده شود یا هر چه زودتر به من مراجعه شود تا با تمام طاقت به آنان رسیدگی نمایم .

نهضت را ثبت کنید تا سرمشق جوامع و نسل های آینده گردد

5 - لازم است برای بیداری نسل های آینده و جلوگیری از غلطنویسی مغرضان ، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ

این نهضت اسلامی بپردازند و قیام ها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستان های مختلف با تاریخ و انگیزه آن ثبت نمایند تا مطالب اسلام و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسل های آینده شود . ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش چشم همه ما به روشنی اتفاق افتاده است دنبال می کنیم ، فرصت طلبان و منفعت پیشگانی را می بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هر گونه رسوائی ، مسائل دینی و نهضت اسلامی را بر خلاف واقع جلوه دهند و به حکم مخالفت با اساس نمی خواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمی توانند ببینند و شکی نیست که این نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در نسل های آینده آثار بسیار ناگواری دارد . از این جهت روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی در ایران از ابتدای انعقاد نطفه اش

تاکنون و رویدادهائی که در آینده اتفاق افتد از مسائل مهمی است که باید نویسندگان و عالمان متفکر و متعهد بدان بپردازند . درست آنچه را امروز برای ما روشن و واضح است برای نسل های آینده مبهم باشد و تاریخ ، روشنگر نسل های آینده است و امروز قلم ای مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند ، باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند . تلاش کنید که جنایات و ستمگری های رژیم بیان و تفسیر گردد

6- حضرات ائمه جماعت محترم دامت برکاتهم گویندگانی را دعوت نمایند که معتقد و علاقه مند به نهضت اسلامی و با هدفی اصیل روشنگری مردم را بر عهده گیرند

و از دعوت وعاظ السلاطین و اشخاصی که به نفع دستگاه جبار ، دانسته یا ندانسته مطالبی را انتخاب می کنند که ملت را از مسائل اصلی روز باز دارند جدا احتراز فرمایند و از کسانی که عمال دولت تعیین می کنند دوری و احتراز کنند و فداکاری در راه اسلام و مصالح مسلمین را در راءس برنامه خود قرار دهند .

7- گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند که مصائب وارده بر ملت را در این 50 سال سلطنت سیاه پهلوی خصوصا در این چند ماه اخیر و کشتار اخیر شهر مقدس مشهد در جوار حضرت ثامن الائمه علیهم السلام و رفسنجان به سمع مردم برسانند و آنان را از مسایلی که مفید برای اسلام و مصالح مسلمین است آگاه گردانند و از مطالبی که موجب سردی و سستی است احتراز کنند که عذر در درگاه خدای متعال و پیش ملت مسلم پذیرفته نیست .

8- بر مستمعین است که آقایان گویندگان را در ذکر مطالب اسلامی و انسانی تشویق کنند و از آنان با احترام تقاضا کنند که جنایات و ستمگری ها را بیان و تفسیر کنند و از مطالب غیر مفید و احیانا مخالف با مسیر حرکت ملت احتراز کنند و با پشتیبانی خود از گویندگان محترم به آنان اطمینان خاطر دهند .

تبریک و تسلیت به مردم

در خاتمه من نمی دانم با چه بیان از کشتار بیرحمانه شهرستان ها خصوصا شهر مقدس مشهد اظهار تاءسف و تاثر کنم . من نمی دانم که خاندان ستمگر تا کی بر مقدرات مسلمین مسلط و به خون جوانان ما تشنه اند . من به حضرت

ثامن الائمه علیهم السلام تسلیت عرض می کنم و به اهانت هایی که بدان بزرگوار در عهد این پدر و پسر جنایتکار شد و می شود در سوگ می نشینم . من به شما اهالی محترم و متدین مشهد و رفسنجان و جهرم تسلیت می گویم و تبریک ، تسلیت برای از دست دادن جوانان اسلام و تبریک برای داشتن جوانان برومند و برای روحیه اسلامی مقتدری که در راه خدا از تلاش های مذبوحانه رژیم ظالم نهراسیده و با تعطیل و تظاهرات مردانه ، خود را در پیشگاه مقدس اسلام روسفید کردید . خداوند به شما پاسداران قرآن کریم و به تمام ملت نجیب ایران که با همت مردانه و وحدت کلمه در مقابل جبار زمان قیام و دین خود را به اسلام ادا نموده و می نمایید نصرت عنایت فرماید و همه را از

مجاهدین راه حق قرار دهد و در زمره اولیاء خدا که خون خود را در راه او دادند محشور فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

پیام امام خمینی به مردم مسلمان اصفهان

15/5/57

مادام که حکومت دودمان پهلوی برقرار است مصائب و فجایع ادامه دارد

فاجعه اخیر اصفهان را به عموم اهالی محترم تسلیت عرض می نمایم این فاجعه به دنبال فجایع بسیار دیگر ، نمونه ای است از حکومت ستمگر شاه که وحشیانه به ملت ایران هجوم و آنان را به خاک و خون کشیده است و آخرین فاجعه نیست . تا حکومت این دودمان ستم پیشه برقرار است ، فاجعه به دنبال فجایع و مصیبت پشت سر مصائب و حادثه به دنبال حوادث عظیم ادامه خواهد داشت . تنها اصفهان بزرگ

نیست که شاهد جنایات مرگبار شاه و فرمانبرداران جنایت پیشه اوست بلکه سراسر ایران با این جنایات و قتل و غارت ها دست به گریبان است . آن قم ، حرم اهل بیت و آن تبریز و یزد و همدان و اهواز و شیراز و آن مشهد مقدس و رفسنجان و جهرم و کازرون و سایر شهرها و قصبات که شاهد قتل ها و جرح ها و حملات وحشیانه بوده و هست . قیام ضد شاهی مردم امروز ملت شجاع و به پا خاسته ایران شاهد موج عظیم ضدشاهی که بر اثر یکی دیگر از اعتصابات بزرگ اصفهان که به پشتیبانی از روحانیت بیدار و مسؤ ول خود به عنوان اعتراض به اعمال غیر قانونی و انسانی رژیم است می باشد . امروز شعار (مرگ بر شاه ) ملی شده و تا برچیده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنایتکار پهلوی ادامه دارد . باید از هر فرصت استفاده نمود و اجتماعات را هر چه بیشتر عظیم و فشرده کرد و هر چه بیشتر خیانت ها و جنایت های شاه را بر ملا نمود .

وظیفه گویندگان و علما در بسیج مردم گویندگان محترم و متعهد هر چه بیشتر به روشنگری قیام وعلمای اعلام با اعلامیه ها و بیانات خود مردم مهیا را که راه خود را خوب یافته اند بسیج عمومی نموده و یکدل و یکجهت برای بر چیده شدن بساط غارت و جنایت همصدا و با اتکاء به قدرت لایزال الهی ، این ریشه پوسیده فساد را از بن بر کنند و ملت مستضعف را از چنگال استعمارگران خارجی و داخلی نجات بخشند .

(و نریدان نمن

علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ) اراده خداوند تعالی بر آن است که با رهبری حکیمانه انبیاء عظام و وارثان آنان ، مستضعفین را از قید حکومت طاغوتی آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد ، باید در این امر الهی ملت عزیز به دنبال روحانیون مسؤ ول این راه حیاتی را طی کنند .

طرح مساءله انتخابات ، وسیله ای برای اغفال ملت و تغییر مسیر اصلی حرکت باز با کمال علاقه به ملت ایران هشدار می دهم که به دنبال دولت شاه دم از انتخابات زد . هر کسی که سخنان او را شنیده باشد خوب می فهمد که شاه با طرح مساءله انتخابات می خواهد مسیر اصلی حرکت اسلامی ایران را که سرنگونی این دودمان است تغییر دهد و ملت را اغفال نماید ولی دیگر دیر شده و طرح حکومت اسلامی در عروق مردم ایران ریشه دوانیده است و به امید خدا پیروزی از آن ماست .

مردم شریف با کمال احترام از گویندگان بخواهند تا از گفتگو درباره هر امری که آنان را از مسیر خود بازدارد همچون انتخابات ، شدیدا احتراز کرده و فجایع و جنایات حکومت شاه را بازگو نمایند .

اینجانب از همبستگی روحانیون معظم و اهالی محترم اصفهان که در جریانات اخیر با پشتیبانی بیدریغ خود روحانیون را تنها نگذاشتند و دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمودند تشکر می کنم و از خداوند متعال توفیق و تایید همگی را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به مردم مسلمان ایران به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز

تاریخ : 22/5/57

بسم الله الرحمن الرحیم

تمام بدبختی های

کشور از شاه است

گزارشات رسیده از ایران مبنی بر قتل عام های مکرر در شهرهای مذهبی اصفهان و شیراز و . . . نمونه دیگری است که از جنایات بیحد شاه . گفته می شود در یکی از مصاحباتش که از نشر آن جلوگیری شده ، گفته است در صورتی که من رفتنی باشم ، ایران را با خاک یکسان می سازم و می روم . جنایات اخیر نشان داده است که او مشغول پیاده کردن نقشه خویش است . مردم مسلمان ایران تمام بدبختی های خود و کشور خود را از شاه میدانند و دست از مقاومت نخواهند کشید تا پیروز شوند و استقلال و آزادی خود را به دست بیاورند . ملت باید بدانند که آزادیخواهان جهان به آسانی به آزادی دست نیافته اند ، پیغمبر بزرگ اسلام (ص ) با آن زحمات و رنج های طاقت فرسا در راه هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید ، امیرالمومنین علیه السلام عمر خود را در پیکار با ستمکاران که خود را مسلمان معرفی می کردند بسر برد . دفاع از حق و اسلام از بزرگترین عبادات است . بگذار عبادتگاه های ما را در این شهر مبارک به خون بکشند و ببینند که مسلمین با عبادت بزرگتر ماه شریف را می گذرانند . به دنبال گزارشات رسیده ، بیانیه علماء اعلام شیراز دامت برکاتهم عدد کشتگان را به ده ها و مجروحین را به صدها نفر اعلام می دارد . مامورین شاه به مسجد ریخته و به قتل و جرح مردم بیدفاع پرداخته اند و مسجد را به آتش کشیده

اند ، همچنان کشتار بیرحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افتراء موجب تاثر و تاسف بسیار است . اکنون اهالی اصفهان به اسم حکومت نظامی بدون مجوز قانونی در زیر چکمه خونخواران شاه از اجتماعات دینی ممنوعند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادی اعطائی برخوردارند ! .

ارتش و صاحت منصبان خود را در صفوف لشگر حق قرار دهند

ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند که جنایات و قتل عام هائی که شاه بر آنان تحمیل می کند حاصلی جز بدنامی و ننگ برای آنان ندارد . افسران ارتش و شهربانی و ژاندارمری ایران تا چه زمان اجبارا و بدون هیچ گونه اختیار ، به برادرکشی توسط یک

عده مامور ناآگاه ادامه می دهند ؟ آخر برای حفظ چه کسی ؟ شخصی که به اسلام و ناموس و آزادی شما ضربات پیاپی وارد کند ؟ شخصی که شما را در جهان از بی حیثیت ترین مامورانی که فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتی دست می زنند ، معرفی کرده است ؟ آیا هر روز کشتار و ضرب و جرح آنهم به دست شما و یا کسانی که شما هیچ گونه حق اعتراضی بدانان نداشته باشید ، با انسانیت سازگار است ؟

شما به عذر ماموریت ، برادران دینی خود را به گلوله نبندید که مسوولیت آن علاوه بر شاه با خود شما است ، باید به حکم خداوند از فرمان ستمکاران سرپیچی کنید و با کشتن برادارن خود ، جهنم دنیا و آخرت را برای خود نخرید . ناله مادران و پدران داغدار و جوان از دست داده را با

گوش دل بشنوید ، اینان مادران خود شما هستند . آیا فکر کرده اید که با گلوله خود حداقل یک خانواده بزرگ را در درد و رنج بیحد قرار می دهید ؟

اگر تا به حال هم دست به چنین اعمالی زده اید زودتر توبه کنید و خود را در صفوف لشگر حق قرار دهید ، مطمئن باشید که پیروزی دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود . شما ای صاحب منصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران ! دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمائید و بیش از این تن به ذلت ندهید .

شعار ضد شاهی را که شعار اسلام است زنده نگه دارید

باید تمام جناح های اسلامی از علمای اعلام و خطباء محترم و طلاب و دانشجویان و جوانان ، فرزندان عزیزم و بازرگانان محترم و کارگران و دهقانان شریف و بیدار و تمام جبهه ها و احزاب سیاسی یکدل و یکجهت در آگاهی درجه داران ارتش و شهربانی و ژاندامری کوشش کنند و برای سرنگونی این جانی بالذات آنان را به تشریک مساعی دعوت نمایند و ملت را از شر این ستمگر نجات دهند و مجال ندهند بیش از این زن و مرد ، بزرگ و کوچک ، پیر و جوان و کودک ما را به خاک و خون بکشد و اسلام را فدای شهوات خود کند .

من در این آخر عمر متواضعانه دست خود رابه طرف تمام گروه ها که برای برپایی اسلام و احکام آن که تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادی ایران از استعمار نو و کهنه است کوشش و فداکاری می کنند دراز می کنم

و از همه استمداد می نمایم . این شخص با کمال جدیت به محو آثار اسلام کمر بسته است و با حیله و دروغ می خواهد خود را طرفدار اسلام و ملت معرفی کند . اکنون که ملت شجاع ایران ایدهم الله تعالی بر حیله های او واقف شده و آگاهانه به پا خاسته است باید طبقات دانشمند از نویسندگان و گویندگان در هر لباس و شغلی که هستند دست در دست یکدیگر گذاشته با قلم و بیان جنایات بیشمار دستگاه را برای ملت بیدار ایران روشنتر کنند . باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده کرده و شعار ضدشاهی را که شعار اسلام است زنده نگه دارند . باید دانشمندان و دانشجویان متعهد و مسؤ ول خارج کشور جنایات این عنصر خطرناک را هر چه بیشتر در خارج داخل نوشته و منتشر کنند و شخصیت های آزاده جهانی را در سراسر دنیا از ظلم و ستمی که به مردم ایران وارد می شود آگاه کنند و آنان را در کمک به ملت دلیر برای نجات ایران از چنگال استعمار و استثمار جهانی بسیج نمایند .

باید جمیع طبقات از اختلافات جزئی دست کشیده و برای نجات خویش به پا خیزند و با هر وسیله ممکن در دفع این مفسد فی الارض اقدام کنند .

امروز سکوت در برابر این ستمگر و بی تفاوتی در برابر این جنایات برخلاف مصالح عالیه اسلام و مخالف سیره انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام است امروز هر مطلبی که موجب انحراف ملت شریف از مسیر اصلی است شیطانی و با نقشه شیاطین طرح

می شود .

اینجانب به اسلام و اولیای اسلام علیهم السلام و به عموم مسلمین بخصوص مؤ منین شیراز و اصفهان ایدهم الله تعالی و به بازماندگان عزیزان اسلام و جوانان متدین و برومند مسلمین تسلیت می دهم و خود را در غم آنان شریک می دانم . امید است که شهرستانهای دیگر ایران با اهالی محترم این دو شهرستان بزرگ همدردی نموده و خود را را در مصائب بزرگ آنان شریک بدانند . والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به مردم مسلمان آبادان در مورد فاجعه سینما رکس

تاریخ : 31/5/57

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم اهالی محترم آبادان ایدهم الله :

تعالی دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صدنفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تاثر و تاسف شدید گردید . من گمان نمی کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه ای بزند جز آنکه به نظائر آن عادت نموده اند و خوی درندگی و وحشیگری آنان را از انسانیت بیرون برده باشد . من تا کنون اطلاع کافی ندارم لکن آنچه مسلم است این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته اند و با فداکاری از هم میهنان خود دفاع می کنند به هر مسلکی باشند ، نخواهد بود و قرائن نیز شهادت می دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که باشد نهضت انسانی اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند . آتش را به طور کمر بند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مامورین درهای آن را قفل

کردن کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست .

گفتار شاه که تظاهر کنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده دهند و تکرار آن پس از واقعه که این همان وعده بوده است شاهد دیگری بر توطئه است ، نه اینکه واقعا شاه یک غیبگوی بزرگ است ! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود می کنم نیز شاهد این مدعا است . اظهار تاسف و تاثر در بوق های تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان ما فرو رفته است شاهد بزرگی است بر نقشه شیطانی شاه و همدستانش ، هم آنان که در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زده اند .

آیا مردم مظلومی که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفباری کشته شده اند هم میهنان ما نبوده اند ؟ قرائن نشان می دهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهای ایران از یک منشاء به وجود آمده است . آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشته اند ؟ آیا تاکنون غیر از شاه که هر چند وقت یکبار دست به کشتار وحشیانه مردم می زند این قبیل صحنه ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد ؟ این مصیبت دلخراش شاه ، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هر چه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم

و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید .

من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر می کنم ، خطر اینکه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که باخون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری کنند لوث نماید .

لازم است گویندگان مطلبی را که به نابودی انقلاب رهائی بخش اسلام منجر می شود و برای مردم روشن نمایند .

این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانوادهای داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک دانم .

از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به نهضت آزادی ایران خارج از کشور

1/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

نهضت آزادی ایران خارج از کشور اروپا آمریکا

پیام شما فرزندان اسلام ایدکم الله تعالی را مبنی بر وفادراری به اسلام و تذکر زحمات طاقت فرسای چندین ساله آنان در راه اهداف عالیه اسلام که ضامن استقلال و آزادی ملت هاست دریافت نمودم و موجب کمال تشکر گردید .

از خداوند تعالی توفیق و تائید گروه ها یا اشخاصی را که برای اسلام عزیز و مسلمین ستمدیده فداکاری می کنند و عمر خود را در راه حق و رسیدن به هدف اسلامی و انسانی صرف می کنند خواستارم و علاقه خود را به تمام گروه های آنان اعلام دارم . امروز که ملت های ستمدیده در سراسر ایران

به خود آمده اند و ملت بزرگ ایران با نهضت عظیم خود مجال را بر شاه و دارو دسته اش تنگ نموده اند وقت آن نیست که عمر خود را در مناقشات جزئی صرف نموده و گوش به تبلیغات مضر بعضی از منحرفین دهیم . امروز که شاه با آتش سوزی و ویرانگری مبارزات حق طلبانه ملت ما را خواهد به دنیا بد جلوه دهد ، بر ما و شماست که بدون فوت وقت نقشه شیطانی او را در جهان فاش کنیم و نگذاریم نهضت اسلامی انسانی را با بوق های تبلیغاتی لکه دار کند . امروز که ما به خط الله قدم به قدم به هدف نزدیک تر می شویم باید همه را به اتحاد و برابری دعوت کرده و نقاط حساسی را که مردم به خاطر آن خود را جلو رگبار گلوله شاه قرار می دهند ، نشان دهیم . امروز باید افراد محترم نهضت آزادی ایران در داخل و خارج و جمیع جناح های اسلامی ایدهم الله تعالی بدون از دست دادن فرصت دست در دست یکدیگر نهاده و در این امر حیاتی که بر چیده شدن رژیم پهلوی است ، مبارزه و بدون مناقشات ، ملت را به سوی هدف غائی که ایجاد حکومت اسلامی است هدایت نمایند . امروز سستی و سردی و سرگرم شدن به مسائل جزئی انتحار است ، انتحاری فضاحت بار . خطر به قدرت رسیدن شاه از اختلاف و سستی گروه ها ، خطری نیست که بتوان همه ابعاد آن را پیش بینی کرد ، خطر سقوط یک ملت بزرگ و اسلام عزیز است . اینجانب

با تمام طاقت در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان کوشش کرده و کنم و از خداوند متعال در این امر بسیار مهم که هستی ملت بدان پیوسته است استمداد نمایم ، مطالعه مبارزات آزادیبخش ملت های دربند و کشتارها و شکنجه ها و زحمات طاقت فرسای آنان هشداری است به ملت شریف ایران که نتیجه مبارزات دینی و ملی آنان فوری و سریع نیست .

نهضت ایران تا پیروزی که مسلما از آن ملت شجاع است ادامه خواهد داشت و بر شماست که این مطلب را هر چه زودتر به ملت برسانید .

مرقوم شده بود که در بند اول اعلامیه 21 شعبان 98 ابهامی است که آلت دست بعضی از افراد مغرض شده است . باید متوجه باشید که آن بند به دنبال مطالبی بود که نهضت ایران را غیر اسلامی معرفی می کرد و دانسته یا ندانسته ملت را از آن جدا می نمود و زحمات چندین ساله همه را به نفع شاه هدر می داد . در این مورد خطیر من مکلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم و پایه های اساسی مبارزه ایران را نشان دهم لذا صریحا اعلام می دارم که این بند مربوط به کسانی است که نهضت اصیل ایران را به امر سیاسی غیر اسلامی ترسیم می نمایند که نتیجه اش حفظ شاه است نه کسانی که در نوشته ها و مصاحبات خود شاه را محکوم و ایران را بر سر دو راهی (آزادی ) یا (شاه ) قرار می دهند و نه کسانی که در طول مبارزات در نوشته ها و سخنرانی های خود پیوستگی و همگانی خود

را با اسلام و انزجار و تبری خود را از رژیم منحط پهلوی اعلام نموده اند چنانچه در اکثر نوشته جات خود ، بدان تصریح نموده اند . از خداوند متعالی نصرت اسلام و مسلمین و توفیق همگی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

پیام امام خمینی به ملت مسلمان ایران درباره نیرنگ های شاه

6/6/57

نیرنگ شیطانی شاه

در این موقع حساس تاریخ ایران ، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است که بااندکی سستی و تغافل ، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادی و استقلال و حقوق بشر مایوس شود و خود را برای همه نوع اختناق و شکنجه و قتل و غارت مهیا کند و اسلام باید از احکام نورانی خود چشم بپوشد . تبدیل مهره به مهره ای که از اول با اسلحه فریب و ریاکاری وارد میدان شده است ، به امر شاه ، توطئه علیه ملت و شکستن نهضت اسلامی است و به هدر دادن خون جوانان عزیز اسلام . در این پانزده سال و بخصوص در این ماه های اخیر که دژخیمان شاه با قتل عام های شهرستان ها و جرح و حبس و تبعیدیها روی تاریخ را سیاه کرده اند ، اکنون که ثابت شد توپ و تانک و ارعاب و تهدید در مقابل ملت به پاخاسته اثر خود را از دست داده دست به نیرنگ شیطانی زده و با مطالب بسیار اغفال کننده می خواهد جنایت ها و خیانت های خود را ادامه دهد ، تاریخ پرشرف اسلام را در مجلسین تغییر دادند و امر شاه و وزیر در مقابل مجلسین ارزش قانونی ندارد و این امر پوچ شاهد بزرگی

است بر نیرنگ شیطانی شاه و همچنین امر بی ارزش بستن قمارخانه ها نیرنگ دیگری است برای اغفال جناح روحانی . در محیطی قمارخانه ها را به خاطر احترام به اسلام می بندند که تمام مراکز فحشا به قوت خود باقی و برخلاف مقررات اسلامی و آیات قرآنی ، ستمکاری و قتل و غارت امری عادی برای دژخیمان شاه شده است ، در محیطی گفته می شود که آزادی دادیم که بهترین فرزندان عزیز اسلام و ایران در حبس و زیر شکنجه شاهانه و در تبعید به سر می برند ، در محیطی دم از احترام علمای اسلام می زنند که علمای اسلام در حبس غیر قانونی و در تبعیدگاه ها بدون مجوز به سربرند و اشخاصی دم از تعظیم شعائر مذهبی و احترام به روحانیت و احکام اسلام می زنند که در طول این قرن شریک جرم دستگاه بوده و قوانینی که بر خلاف احکام اسلام بوده تصویب کرده اند . ملت ایران از این رژیم و تمام مهره های آن که خدمت صادقانه به جنایتکار اصلی نموده و مفتخر به آن هستند متنفر و آنها را لایق هیچ مقامی نمی دانند . آنان در محیطی احترام به روحانیون و اسلام را اعلام نموده اند که اکثر مساجد سرتاسر ایران را بسته و خطبا را از گفتار ممنوع کرده اند ، در محیطی حکومت آشتی ملی را اعلام می کنند که توپ ها و تانگ ها و مسلسل ها توسط ارتش و سایر

ماموران در شهرستان ها مشغول سرکوبی ملتی است که حقوق اولیه بشر و اجرای احکام اسلام را خواستار است .

آشتی با رژیم

ضد اسلامی شاه از معاصی کبیره است

آشتی کنیم و خون عزیزان را هدر دهیم ؟ آشتی کنیم و بر رژیم ظالمانه و خیانتکار پهلوی سر فرود آریم ؟ چگونه روحانیون با رفتن احکام مسلمه اسلام و به غارت رفتن مخازن کشور و کشتارهای بیرحمانه رژیم ، به پاس آنکه گفته اند ما به روحانیون احترام می گذاریم ، آشتی کنند و این ننگ ابدی را برای خود در تاریخ ثبت کنند ؟ خواست ملت را باید از تظاهراتی که در این چند ماهه می شود ، به دست آورد . عموم ملت در تظاهرات خود می گویند ما شاه و سلسله پهلوی راخواهیم ، خواست ملت این است ، نه وعده پوچ احترام به علما و نه بستن موقت قمارخانه ها و نه امر بی ارزش به کاربردن تاریخ اسلامی به طور فریبکارانه و موقت . تاسف و تاثر من آن است که دستگاه ظلم ، ملت و روحانیون و سیاسیون را مثل اطفالی به حساب آورده که با یک توپ راضی می شوند . ملت ایران باید بداند که هیچ روحانی با دولت ظلم و یا اشخاص ستمگر که قرآن و احکام را به بازی گرفته اند آشتی نمی کند و نمی تواند بکند ، آشتی کردن مسلط کردن دژخیمان شاه بر مال و جان و ناموس ملت است که آن از بالاترین معصیت های کبیره است که روحانی هر که باشد نمی تواند مرتکب شود و نخواهد مرتکب شد . جناح های سیاسی و جبهه ها و نهضت ما نخواهند آشتی کرد وتوانند آشتی کنند که آشتی به اسارت کشیدن ملت و از

دست دادن مصالح کشور است و سیاسیون چنین ننگی را نخواهند مرتکب شد .

لزوم تداوم نهضت اسلامی

ملت ایران بداند که در لب پرتگاهی است که بااندک غفلت سقوطکند و تمام زحمات و رنج های چندین ساله او پایمال می شود و تا آخر روی سعادت را نخواهد دید و در نزد خداوند متعال مسؤ ول است .

لازم است نهضت شریف اسلامی خود را تا برچیده شدن رژیم ظالمانه و قلدری ادامه دهید و به وعده های پوچ دولت غیر قانونی توجه نکنید و از اختلاف در این موقع حساس احتراز کنید و هم پیوستگی خود را علیه رژیم ثابت کنید و با هوشیاری خدعه های شیاطین را خنثی نمایید و مطمئن باشید که پیروزی و سرافرازی شما نزدیک است . اللهم قد بلغت و السلام علی المخلصین فی الله و المجاهدین فی سبیله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت شریف ایران و دعوت به تداوم نهضت

15/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

تظاهرات عید فطر اثبات پیوستگی و رشد فکری ملت

عید سعید بزرگ اسلامی را به ملت مسلمان و شجاع ایران تبریک می گویم . تبریک با آن همه خونریزی های جبارانه برای به دست آوردن راه نجات و کوشش های جوانمردانه در راه هدف اسلامی . ماهی که گذشت ماه فداکاری در راه حق بود ، ماه تضاد آشکار حق و باطل بود و (ان الباطل کان ذهوقا) . فطر امسال عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناح های ملت ایران بود ، روزی که رشد فکری و عملی ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پر دامنه مخالفین نهضت را ثابت نمود ، پیوستگی تمام

جناح ها را ثابت کرده خواست تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است ، با کمال صراحت اعلام نمود .

مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید دست به عبادت ارزنده دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای به پا داشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است و فدائی دادن در راه آن سیره انبیاء عظام خصوصا نبی اکرم و وصی بزرگ او امیر مؤ منان است . اینجانب از فداکاری های ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم .

ضرورت تداوم نهضت و بی اعتنایی به وعده های فریبنده شاه

اکنون وظیفه همه مسلمین خصوصا جناح روحانی و سیاسی و بزرگان قوم ، خطیر است . ملت ما بر سر دو راهی است ، پیروزی و توفیق دست یافتن به بیرون کردن شاه و یا تا آخر در زیر چکمه دژخیمان خرد شدن با عزت و سرافرازی در مقابل خالق و خلق و یا خدای نخواسته ذلت و زبونی همیشگی . و هرگز ملت مسلمان ایران تن به ذلت نخواهد داد . ملت عظیم الشان ایران نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمی دهید . مطمئن باشید به امید خدا پیروزی و سرافرازی نزدیک است . پس از ماه رمضان گمان نشود که تکلیف الهی فرقی کرده است . تظاهرات کوبنده برای رسیدن به هدف اسلامی عبادتی است که روزها و یا ماه

ها را درآن اثری نیست چرا که هدف نجات ملت است اجرای عدالت اسلامی و برقراری حکومت الهی بر پایه محکم عدل است . باید در هر فرصت و برای هر حادثه اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهای باز عمومی بر پا نمائید و از قرآن کریم و عدالت اسلامی دفاع کنید و هر نغمه ای که مخالف آن است ، از هر حلقومی بیرون آید شیطانی و به نفع ستمکاران حاکم و به ضرر اسلام و میهن است و به حرف های فریبنده شاه و دولت و طرفداران اندک آنان گوش ندهید که جز برای به دست آوردن فرصت شیطانی چیزی نیست . اینان که برای فریب ملت از آزادی دم می زنند زندان هایشان از روحانی و دانشگاهی و بازاری و سیاسی و کارگر و دهقان لبریز است و بزرگان روحانی و سیاسی به جرم حقگوئی و آزادیخواهی در تبعیدگاه ها به سر می برند . این چه آزادی است که سانسور مطبوعات هنوز به حال خود باقی است و از نشر مسائل اساسی و حیاتی ملت شدیدا جلوگیری به عمل می آید و حکومت شبه نظامی در سراسر ایران بر پا است . مردم ایران هرگز زیر بار شهربانی شاه نمی روند و به اعتراضات قانونی خود ادامه خواهند داد . ملت ایران دیگر از این شعبده بازی ها گول نخواهند خورد .

سینمای آبادان برحسب قرائن و به تصدیق مردم داغدیده آبادان به دست شاه جنایتکار و دولت به آتش کشیده شده و نزدیک به 400 نفر را سوزاند تا (وحشت بزرگ ) موعود وسیله تبلیغی

بر ضد نهضت مقدس ما شود و دیدید که نشد و در آینده ای دور یا نزدیک فرد یا افرادی را آورده تا اقرار کنند که در این رابطه دست داشته اند ، این افراد یا مامورند و یا از بهترین و متدین ترین افرادی هستند که برای کشتن آنان هیچ وسیله ای را بهتر از این نمیدانند . شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسی و بالاتر بر ضد احکام آزادیبخش اسلام نموده اند قهرا خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است ، به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه کنید .

بر مبارزان خارج از کشور است که از تبلیغات باطل ضد نهضت پرده بردارند برادران مبارز لازم است با خبرنگاران خارجی هر چه بیشتر مصاحبه کنند و با صراحت نقش شاه و دولت او را در ادامه اختناق و نقض قانون اساسی گوشزد کنند و به دنیا بفهمانند که شاه سابق سلطنت خود را به زور در قانون اساسی گنجانده است و این مواد مورد قبول هیچ ایرانی نیست و از تبلیغات باطلی که در خارج بر ضد نهضت انسانی ملت مسلمان می کنند ، پرده بردارند و نگذارند نهضت را نزد اشخاص بیخبر از آن معکوس کنند . مبارزان خارج از کشور دست به تبلیغات وسیع خود زنند و در رابطه با اوضاع ایران هر چه بیشتر فعالیت خود را گسترش دهند .

دعوت از نیروهای مسلح برای پیوستن به ملت

من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم که در راهپیمائی عظیم تهران و

سایر شهرستان ها به روی مردم وطنخواه خویش که از ستمکاری پنجاه ساله دودمان پهلوی به جان آمده اند ، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگی که کار همیشگی فرمانروایان است آلوده نکردند .

من در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهی سقوط یا استقلال واقع شده است ، دست خود را به سوی نیروهای زمینی ، هوائی و دریائی وفادار به اسلام و وطن دراز می کنم و برای حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت از آنان استمداد می کنم . ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می کنید ، به پا خیزید ، ذلت و اسارت بس است ، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگربه خاک و خون نکشید . بر گویندگان و نویسندگان است که در روشن شدن افکار برادران نظامی خود هر چه بیشتر کوشا باشند و ملت ایران باید به آنان احترام گزارد ، آنان برادران ما هستند .

آیا صلاح دولت نیست که برکنار شود و خود را بیش از این در مجامع عمومی رسوا نکند ؟ آیا وقت آن نرسیده است که شاه کنار رود و ملت را به حال خود گذارد تا ملت سرنوشت خویش را به دست گیرد و خائن را از خادم تشخیص دهد و به سزای اعمالش برساند ؟ آیا صلاح است که صدها هزار نفر از فرزندان این ملت مظلوم در خاک و خون بغلطند تا شاه چند روزی به

ستمکاری خود ادامه دهد ؟ آیا با بودن خائنین به اسلام و ملت که در راس آن شاه است ، قدمی می شود برای نجات ایران برداشت ؟

ارائه برنامه برپایه احکام اسلام پس از قطع دست خائنین

امید است در آینده نزدیکی دست خائنین به اسلام کوتاه گردد تا در آنوقت اصحاب حل و عقد تکلیف نهائی را تعیین نمایند و مطلبی را که شدیدا باید بدان توجه داشت اینکه ما پس از رفتن پایگاه ظلم ، به برکت احکام مترقی اسلام برنامه اساسی خود را اعلام نمائیم و در آنوقت خواهند دید که آنچه خائنین ، به اسلام نسبت داده اند چه در موضوع حقوق اجتماعی زنان و چه حقوق اقلیت های مذهبی و چه سایر مسائل جز تهمتی ناجوانمردانه چیزی نبوده است و بلندگوهای شاه در خارج و داخل برای انحراف افکار و توقف یا شکست نهضت دست به این تبلیغات مسموم زده اند . امید است در آینده نزدیکی پس از برچیده شدن بساط ظلم و ظالم ، مسائل ما در جمیع ابعادش روشن شود .

از خداوند متعال شکوفا شدن هر چه بیشتر نهضت و بالا گرفتن هر چه بیشتر تظاهرات رهائی بخش ملت تا سرنگونی پایگاه های ظلم و ستم را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت شریف ایران به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در 17 شهریور (جمعه سیاه )

18/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و شجاع ایران ! بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستان های بزرگ ایران ، ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد . اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایی با کمال

آرامش در آن انجام می گرفت ، نه تنها قانونی نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم . شاه برای به رگبار بستن مردم بی دفاع و مظلوم هیچ بهانه ای را بهتر از حکومت نظامی ندید . روزهای اخیر ، تهران و سایر شهرستان های مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانت های او در کشور و مخالفت های او با قانون اساسی واضح است ، شاهد راهپیمائی های آرام بود . اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است ، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند ، به طوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی دولت آشتی ملی آنان را به عنوان شعار برخلاف قانون اساسی ، محکوم نمود و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی شکن یعنی شاه بود . شعار بر ضد رژیم تحمیلی غیر قانونی بود ، اظهار مظلومیت بود ولی واقعیت این است که شاه می خواهد انتقام خود را از ملت بی دفاع بگیرد و با صحنه سازی های مبتذل ، ملت بی دفاع را به مسلسل ببندد و نفس ها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ، ولی دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده اند . من هنوز اطلاع دقیقی از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم ولی خبر گزاری ها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش داده اند و خبرهائی از ایران ،

این تعداد را بیش از هزار نفر می گویند اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبی که ممکن است به مجروحین بی شمار خود ، خون ، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالی دریغ ننماید .

چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد ، آری اینچنین است راه امیرمومنان علی (ع ) و سرور شهیدان ǙŘǙŠحسین (ع ) . ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد .

ملت ایران ! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزی از آن شماست شاه با حکومت آشتی ملی می خواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولی فریب او خیلی زود برملا گردید . (ان کید الشیطان کان ضعیفا) .

جهان باید بداند که این است فضای باز سیاسی ایران و این است رژیم دموکراسی شاه و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او .

اکنون به بهانه های پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده اند و می زنند ، باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخمیان خرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد . شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفته اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمی که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید ، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جائی برای خود در ایران ندارد ،

چنانچه در روزنامه های خارجی هم منعکس گردید . مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمی تواند با شما که بیدارید و به پا خاسته اید روبرو شود .

ارتش وطنخواه ایران ! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران می کند و میدانید که این چپاولگران برای ادامه ستمگری شما را آلت قتل برادران خود قرار داده اند ، به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کرده اند و در پشتیبانی مردم ، به دشمن حمله نموده اند بپیوندید و به پاخیزد و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند ، نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه می دهد ، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید . شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ که از فشار شاه هراسی به دل راه نمیدهید ، نشانه اعتماد و قوت روحیه ملت هستید و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید ، بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکل تر کنید . از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران در تسلیت فاجعه جمعه سیاه (17 شهریور)

تاریخ : 21/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

(وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و اناالیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون ) .

وقتی شما را ای فرزندان عزیز اسلام خداوند متعال

تسلیت می دهد ، آیا باز هم محتاج به تسلیتید ؟ خداوند عزوجل می فرماید: بشارت بده صبر کنندگان را ، کسانی که هر مصیبتی می بینند به حساب خدا تحمل می کنند و می گویند ما همه برای خدا خلق شده ایم ، برای خدا زندگی می کنیم و وقتی بمیریم از بین نمی رویم بلکه به سوی خدای مهربان برمی گردیم . صلوات و رحمت خدا برایشان ، اینها هستند که به آرزوی انسانی رسیده اند .

معذلک من به نیابت حضرت ولی عصر امام زمان (ع ) به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال سال 98 ق (17 شهریور) را خاصه به خانواده های داغدار تسلیت می گویم و در عین حال تبریک و خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود که سالش نزدیک است ، بلکه همه به خاک و خون کشیده های حادثه شوال مصطفاهای من بوده اند .

من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندام فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک می گویم و چنین کشته شدنی که افتخار دارد ، بزرگترین آرزوی منست ، و شاید نزدیک باشد .

اما فرج و پیروزی حق بر باطل از آن نزدیک تر است و از این پس جا دارد که همه کارهای خود را تعطیل کنیم ، نه برای همیشه که به همین زودی ظالم جبار سرنگون می شود . در باز کردن مغازه ها و کارخانه ها عجله نکنید . در تقویت روحیه و ایمان کسانی که ضعیف اند بکوشید که روزی دست خداست . چند روز تعطیل کسب و کار

برای رضای خدا کسی را از گرسنگی نمی کشد . عزت و ثروت دست خداست . از مرگ نترسید که حیات و ممات به دست خداست . تعطیل را ادامه دهید که فرج نزدیک است .

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت مسلمان ایران به مناسبت هفتمین روز کشتار وحشیانه 17 شهریور

تاریخ : 21/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

شاه می خواهد ایران را به ویرانه و قبرستان مبدل سازد

هموطنان محترم و مظلوم ! اکنون که یک هفته از کشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما می گذرد ، اکنون که یک هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چکمه دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانک دست و پا می زند ، اکنون که شاه دست از آستین فضای باز سیاسی درآورده و به درو کردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است ، اکنون که با نفس های آخر ، حکومت فاشیستی نفس های ملت را در سینه خفه کرده ، اکنون که گورستان ها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده ، اکنون که دژخمیان شاه به عربده و پایکوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشسته اند ، اکنون شاه می خواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل کند .

حمایت خیانتکاران در داخل و خارج کشور از جنایات شاه

اکنون که عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازی های مبتذل و اغفال کننده می خواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران که آلت فعلی بیش نیستند ، نسبت داده و خود را مقرب الخاقان قرار دهند ، اکنون که تمام خیانتکاران خارج و داخل پشتیبانی از

جنایات شاه می کنند ، اکنون که از چهره های کریه آزدایخواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده ، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسما روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند .

مطمئن باشید که پیروزید و در پیشگاه خداوند رو سفید

ما به دنبال فداکاری ها و عزای سراسری ، منتظر شادی ها هستیم شما شاهد استقلال و آزادی به خواست خدا خواهید بود . شما با پایمردی خود دشمن را چنان از میدان بیرون کردید که مجبور به اعلام حکومت نظامی در اکثر شهرستان ها و در تهران ، مرکز وپایگاه شیر مردان و شیر زنان شد و خود را در جوامع بشری رسوا و خدعه را با دست خود نقش برآب کرد . عزیزان من مطمئن باشید که پیروز هستید و در پیشگاه خدای متعال رو سفید .

قیام شاه بر علیه شاه ، همانند قیام امیر المومنین در برابر معاویه است

قیام شما در مقابل دیکتارتور اصلی که تمام شعائر ملی و مذهبی را زیر پا گذاشته ، چون امیرالمومنین در مقابل معاویه می باشد که عملی بیش از اعمال آن دیکتاتور مرتکب نشده بود . علی (ع ) در مقابل ستمکاری بود که با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام خون مردمان را می مکید ، قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدائی داد که عمار یاسر یکی از آنهابود ، شما هم در مقابل دیکتاتور عصر که با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را می مکد ، در صورتی که تعداد کشتگان

ما به تعداد کشتگان صفین باز نرسیده . غم به خود راه ندهید و گوش به حرف اشخاصی که از اسلام اطلاعی ندارند ندهید و به راه خود که راه حق و راه اولیاء حق است ادامه دهید .

گول خیمه شب بازی های دولت و وکلای شاه را نخورید

گول خیمه شب بازی های دولت و وکلای شاه را نخورید که با حرفهای فریبنده می خواهند شاه راکه در شرف مرگ است نجات دهند . دنیا شاه را محکوم کرد و به پشتیبانی شما برخاست ، اگر چه مشتی جنایتکار که می خواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند به او امید می دهند ولی هیچ قدرتی در مقابل قدرت لایزال ملت نمی تواند پابرجا باشد ، خداوند تعالی وعده نصرت داده و با شماست . والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت زلزله طبس

27/6/1357

بسم الله الرحمن الرحیم

اعلام عزای عمومی از طرف دولت ، دسیسه ای برای انحراف اذهان ملت

اینجانب از واقعه اسفناکی که موجب مرگ عده کثیری از برادران و خواهران ما شد ، در سوگ هستم . زلزله طبس هر انسانی را متاثر و متالم می کند . مسلمین غیرتمند لازم است مستقیما به برادران خود کمک کنند و چیزی به دست عمال دولت ندهند که باز راه برای چپاولگران باز شود . لکن در این موقع حساس آنجه لازم است به ملت شریف ایران تذکر دهم آن است که دولت و بوق های تبلیغاتی شاه از فرصت استفاده کرده و به اغفال مردم دست زده اند . آنهایی که هزاران نفر از بهترین فرزندان ما را دیروز

بیرحمانه قتل عام کرده و ملتی را به عزا نشانده اند ، امروز برای انحراف اذهان به تعزیه سرایی پرداخته و اشک تمساح برای زلزله زدگان می ریزند و عزای ملی اعلام میکنند . آنهائی که مسلمانان عزیز و پیرو قرآن کریم را با رگبار مسلسل درو کردند و از قرار معروف از سربازان اسرائیلی برای کشتار مردم شجاع و بی پناه تهران که تعداد کشتگان را بیش از 4000 نفر نقل می کنند ، کمک گرفته و پس از قتل عام ، آنان را کمونیست و مارکسیست خوانده اند ، امروز دلسوز ملت شده اند .

شاه ، خود را مسلمان و ایرانی و مخالفینش را کمونیست و خارجی می خواند

دیروز گفتند مشتی خرابکار از خارج با گذرنامه جعلی آمده اند و خرابکاری کرده اند و ملت را خارجی معرفی کردند ، امروز تظاهر کنندگان شعار ضد دیکتاتوری سراسر کشور را که داده اند و از شاه جنایتکار اظهار تنفر کرده اند ، مشتی مارکسیست و کمونیست خوانده اند . ملت ایران از روحانی تا سیاسی ، از تجار و کسبه تا کارگر و دهقان چون شعارشان مرگ بر شاه است ، کمونیست اند ! ! و فقط شاه و مفتخواران اطراف او که با ملت مسلمان آن کردند و می کنند که چنگیز نکرد ، مسلمانند و ایرانی ! !

بیدار باشید و گول تبلیغات دستگاه شاه را نخورید

ملت مسلمان ایران ! بیدار باشید و زلزله و سیل و سایر عوامل ، شما را از مسیر خود منحرف نکند و به تبلیغات اغفال کننده دستگاه شاه گوش ندهید و نهضت اسلامی را ادامه دهید و

تا بر چیده شدن دستگاه قلدری و استبداد ، از قیام خود دست نکشید . روحانیون معظم در این موقع حساس که شاه زلزله را بهانه قرار داده و دست به بهره برداری زده است ، وظیفه الهی و سنگین خود را عمل فرمایند و به مردم هشدار دهند . سیاسیون و روشنفکران و دانشگاهیان وظیفه اسلامی و ملی خود را بجا آورند و نگذارند نهضت را به وسیله تبلیغات پر سر و صدا منحرف کنند . دولت به پشتیبانی شاه با اینکه صریحا اعلام می کند که عهده دار کشتار بیرحمانه سراسر ایران است ، امروز دست به تبلیغات مضری زده است ولی ملت ایران گول این تبلیغات را نخورده و از او انتقام خواهد کشید . ملت بزرگ مسلمان ایران باید از اعلام پشتیبانی غارتگران تاریخ ترس و سستی به خود راه ندهند ، که نمی دهند و با اتکاء به خدای بزرگ و حقانیت خود مطمئن باشند که پیروزند .

بر برادران ایمانی است که به یاری بازماندگان از زلزله و کشتارهای رژیم برخیزند

اکنون که برادران ما در کشتار سراسر ایران و مناطق زلزله زده بی خانمان و بی سرپرست شده اند ، اکنون که شهر از گل ساخته شده طبس بر سر برادران ما خراب شده است ، اکنون که مجروحین تظاهرات سراسری ایران از بی دارویی و بی غذائی در رنجند ، بر برادران ایمانی لازم است هر چه بیشتر به سرپرستی بازماندگان و تهیه وسایل آسایش برای آنان بشتابند و به جار و جنجال دولت اکتفا نکنند و به صندوق اعانه آنان کمک نکنند که جز زراندوزی برای مجریان امور

هیچ حاصلی نمی تواند داشته باشد و پیام تاءثر بار اینجانب را در تسلیت مصیبت بزرگ ، به بازماندگان آنان برسانند .

از خداوند تعالی آزادی و استقلال کشور و صلاح حال مسلمین را خواستار است . والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ امام خمینی به یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین

28/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادیبخش فلسطین مرقوم مورخ 18 شهر رمضان المبارک /98 توسط نماینده مخصوص شما واصل شده . از اظهار محبت و پشتیبانی انقلاب فسطین و آن حضرت از ملت ایران در موقعی که ایران در آتش و خون غوطه ور است سپاسگزارم . شاه که از قیام های بحق مردم در سراسر ایران به ستوه آمده بود ، شاه که در صحنه حبس و تبعید و شکنجه و اختناق و قتل و غارت شکست خورده بود ، در این روزها به دنبال تظاهرات آرام و منطقی مردمی که برای رسیدن به حقوق اولیه خویش ترتیب داده بودند ، بدون مجوز قانونی در 12 شهر بزرگ اعلام حکومت نظامی نمود و مردم بیدار و آزاده و بیدفاع ایران را چون گذشته به رگبار گلوله بست که تعداد کشته شدگان را تاکنون بیش از4000 نفر گزارش داده اند .

ملت ایران که از جرائم شاه در طول سطنت غیر قانونیش به جان آمده و برای بدست آوردن آزادی و استقلال از دست رفته اش به پا خاسته ، شاه را که به سرعت کشور را به سوی نابودی معنوی و مادی سوق می دهد نمی خواهند . شاه نفت کشور اسلامی ایران را برای سرکوبی مسلمانان به اسرائیل می دهد و در ایران

هر کس به این عمل غیر انسانی اعتراض کند با سرنیزه جوابش داده می شود ، شاه را امروز غاصبین حقوق مسلمین بر ملت ما تحمیل کرده اند .

جناب آقای ابوعمار:

ما در قضیه فلسطین همیشه مخالف با شاه و اسرائیل و پشتیبانان آنان بوده و با شما هم صدا بودیم و مظالم اسرائیل را به ملت ها رساندیم و حال که ملت ایران در زیر چکمه دژخیمان شاه و در حصار تانک ها و توپ ها و مسلسل هائی است که از سربازان اسرائیلی در خیابان های تهران برای کشتار ملت بی دفاع ایران از آنها کمک گرفته ، با ملت مظلوم ما همصدا شوید و با وسائل تبلیغاتی خود صدای ما را به عالم برسانید .

امروز چین سرخ به اصطلاح انقلابی ، آمریکا مظهر استثمار جهانی و شوروی سرچشمه ریا و دروغ و انگلیس استعمارگر کهنه کار برای سرکوبی ملتی که می خواهد روی پای خود بایستد و هیچ گونه تمایلی نه به شرق و نه به غرب داشته باشد ، قیام و از شاه دفاع می کنند و با این وضع شاه با کمال بی شرمی ملت بی پناه ایرانی را معجونی از کمونیست های سرخ و مرتجعین سیاه می نامد ولی من یقین دارم که پیروزی

ملت آگاه ما حتمی است .

از خداوند تعالی توفیق شما را در سرکوبی اسرائیل غاصب خواستار و استقلال کشورهای اسلامی را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

متن نامه امام خمینی به آیت الله قمی

30/6/57

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای قمی دامت برکاته آزادی جنابعالی پس از 12 سال زندان غیر قانونی و غیر انسانی به جرم حق

گوئی و حق طلبی موجب مسرت گردید . کشتار بیرحمانه ماه های اخیر خصوصا کشتار بی شماری از فرزندان اسلام که تعداد کشته شدگان را بیش از 4000 نفر نقل می کنند ، یکی دیگر از نمونه های آزادی و تمدن بزرگ و آشتی دولت شاه است . تا برقراری این رژیم منحط ، امید آزادی ، پوچ و ستمکاری و خیانت ادامه دارد . شعار مردم مسلمان ایران باید قطع ید اجانب و عمال خائن آنان که در راس آن شاه است باشد . اکنون که شاه با قدرت کوبنده ملت مواجه است و ناچار است که با حکومت نظامی و سرنیزه به حیات غیرقانونی خود ادامه دهد ، برای اغفال مردم تظاهر به دلسوزی برای زلزله زدگانی می کند که به هیچ وجه در محیطی که زلزله خیز است هیچ گونه اقدامی برای حفظ جان مردم محروم از او صورت نگرفته است . اکنون که شاه ملت را از هستی ساقط و هر چند گاه دست به قتل عامی تازه می زند ، برای زلزله زدگان دلسوزی می کند که خود در اثر بی توجهی در امور خانه سازی ، خانه های آنان را بر سر مردمش خراب کرده است . شما خود می دانید و بدان معتقدید و همه باید بدانند که ملت ایران شاه را نمی خواهد و هر کس که شاه و سلطنت او را بخواهد خائن است .

از خداوند تعالی سلامت جنابعالی و عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

متن نامه امام خمینی به حافظ اسد

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از اهدای سلام ،

اینجانب از غیبت جناب حجه الاسلام آقای سید موسی صدر نگران و متاءثرم . از جنابعالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهائی که در قضیه فلسطین اجتماع کرده اند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمائید . ما و ملت ایران در این عصر گرفتار رژیمی هستیم که با اتکای به پشتیبانی آمریکا ملت را در آتش دیکتاتوری و کشتارهای دستجمعی و سلب همه آزادی ها می سوزاند . ما از شما سران دولت های اسلامی برای رهائی ملت بی پناه ایران کمک خواهیم . برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده اند و حکومت نظامی که در اکثر شهرستان های مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده . از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل می شود: (کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ) همه افراد و از جمله شما سران دولت های اسلامی که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به ملت شریف و شجاع ایران به مناسبت خروج از عراق

تاریخ 14/7/57

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و تحیت بر برادران غیور ایرانی که برای رهایی از حکومت طاغوت و خاتمه دادن به چپاول غارتگران بین المللی نفتخواران به پا خاستند . درود بر مسلمانان بیداری که از حمله های پی در پی دژخیمان شاه ، هراس به خود راه نداده و راه اسلام و شهدای مجاهد حق را در پیش گرفته و اساس ستمگران را متزلزل نموده و با تظاهرات مردانه خود پشت استعمارگران مفتخوار را به لرزه در آورده اند . اکنون که من

به ناچار باید ترک جوار مولی امیرالمومنین (ع ) را نمایم و در کشورهای اسلامی ، دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم که مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید ، باز نمی بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ، ممانعت نموده اند ، به سوی فرانسه پرواز می کنم پیش من مکان معینی مطرح نیست ، عمل به تکلیف الهی مطرح است ، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است . ما و شما امروز که نهضت اسلامی به مرتبه بسیار حساسی رسیده است مسؤ ول هستیم ، اسلام از ما انتظار دارد ، چشم جهانیان امروز به سوی شما ملت غیور دوخته شده . دولت های استفاده طلب به مطالعه روحیه و مقدار پشتکار ملت ما پرداخته اند . شما مردان و زنان تاریخ باید پایداری در راه کوبیدن ستمکاران و دفاع از حق را به جهانیان و نسل های آینده ثابت کنید .

من در حال گرفتاری ها و اشتغالات اخیر ، اخبار ایران و قیام های پی درپی نقاط مختلفه را مثل کرمانشاه و بعضی مناطق کردستان و قتل هایی که به دست دژخیمان شاه واقع شده می شنیدم و هم متاثر و متاسف بوده و هستم و هم امیدوار و سربلند ، امیدوار به شجاعت ملت بزرگ و سربلند از فداکاری آنان در راه اسلام و مستضعفین سربلند باد ملتی که با فداکاری خود قدم در راه پیروزی حق برداشت و سدهای مانع از آن را یکی پس از دیگری شکست پیروز باد رادمردانی که با خون خود عزت برباد رفته را

باز گرفت و عظمت پایمال شده به دست سلاطین ستمگر را باز یافت من وقتی مطالعه روحیه مردان و زنان جوان از دست داده را می کنم که شجاعانه در مقابل مصائب ایستادگی کرده و می کنند ، برای خود احساس شرمندگی می کنم . من می بایست با مصیبت های شما قدم به قدم همراه و آنچه شما دیده اید دیده باشم ، مع الاسف نتوانستم در بین شما باشم و آنچه شما لمس کردید بکنم لکن از این راه دور چشمم به شما روشن و قلبم برای امت اسلامی می طپد . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و کوتاه شدن دست اجانب و وابستگان آنان را مسئلت می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/7/57

پیام امام خمینی به طلاب علوم دینی ، دانش آموزان و دانشجویان سراسر کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

در آغاز سال تحصیلی به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه ها و دانش آموزان که برای اسلام و برقراری حکومت عدل اسلامی به پا خاسته اند ، درود می فرستم .

سالی که گذشت ، سال فداکاری و رنج تمام طبقات ملت عزیز و شما فرزندان اسلام بود ، سال نزدیک شدن پل پیروزی و نمودار شدن آثار آن ، سال کشتارهای بیرحمانه و به عزا نشاندن ملت و در عین حال عقب نشینی محسوس شاه و اربابان و نوکرهای او ، سال گرایش تمام اقشار ملت به اسلام ضامن آزادگی و استقلال و سعادت و رشد فکری و عملی و واپس راندن جنود شیطانی و جنایتکاران .

من با تایید خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن ، به شما فرزندان عزیز اسلام مژده پیروزی نهائی می

دهم به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد و به شرط آگاهی از حیله های استعمارگران راست و چپ و جنود ابلیسی آنان و مهرهاه یی به اسم شاه و دولت و وزیر و وکیل که به جان ملت مستضعف افتادند و خون آنان را می مکند .

هان ! ای عزیزان من ! در محیط مدارس و دانشگاه ها و دانشسراها آگاهانه و متعهد به پا خیزید و به هم بپیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید و قبل از هر چیز عملا از احکام پر ارج اسلام که سعادت ملت ها رابیمه نموده است پیروی کنید و جناح هایی را که در اثر تبلیغات اجانب ، فریب خورده و بعضی مکتب ها را پذیرفته اند و یا به آنها تمایل پیدا کرده اند ، از حیله دشمن آگاه کنید و خیانت های سران حیله باز مکتب های منحرف را افشاء کنید و برای نجات کشور ، از تفرقه و تشتت سخت احتراز کنید و با صراحت خواست های ما را که خواست همه مستضعفین است به آنان گوشزد کنید و شعار ما را که شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پیشنهاد کنید ، باشد که با شناخت صحیح به شما بپیوندند و از طرف من به آنان بگوئید ، اسلامی که شما از زبان دیگران یا ناآشنایان به مکتب قرآن شنیده اید و یا منحرفان تفرقه طلب و عمال استعمارگران به شما معرفی کرده اند اسلام نیست ، بیائید اسلام عزیز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن

بشنوید و در آن چیزی را که بالاتر از آمال و افکار شماست بیابید و گول مبلغان استعمارگران را نخورید ، یک نظر سطحی به وضع سران اینگونه کشورها کافی است که شما را بیدار کند .

دیروز دیدید که رهبر چین از روی نعش های عزیزان ما که به دست دژخیمان شاه به جرم آزادیخواهی به خاک و خون کشیده شدند ، گذشت و با کمال وقاحت رسما از شاه پشتیبانی نمود و آن هم شوروی و کرملین نشینان که چه در 15 خرداد و چه امروز از کشتار عمومی شاه پشتیبانی کردند و می کنند . تمامی قدرتمندان کمونیست از خون ملت های مستضعف برای نابودی بشر ، آلات قتاله تهیه می کنند و چه آمریکا جهانخوار بزرگ که حالش بر همه معلوم است .

ای فرزندان ایران ! پیوندتان را با ملت بزرگمان که تنها خواهد روی پای خود بایستد و هیچ گونه گرایشی به شرق و به غرب نداشته باشد و به همین مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد کشتار دستجمعی آنان به دست شرق و غرب هستیم مستحکم تر کنید و با شعار واحد توحیدی ، دست جباران و غارتگران بین المللی را از مخازن غنی خود کوتاه کنید وبا دست یافتن به مخازن بزرگ و کوتاه کردن دست زمامداران و کرسی نشینان خیانتکار ، با همت ملت بزرگ به اداره کشور بپردازید و سرمایه های عظیمی که امروز به دست دزدهای غارتگر بین المللی و دودمان پهلوی و بستگان آنان و هیات حاکمه و دیگران تباه می شود ، در راه صلاح و خیر

ملت و مملکت به کار اندازید . بساط هرج ومرج و اسراف و هرزه گری ها را به برکت حکومت اسلامی در هم پیچید و کشور خود را نجات دهید و به خدای بزرگ اتکال کنید که نگهدار و معین شماست .

اکنون به خواست های ابتدایی و مقدماتی ما که رسیدن به سعادت و آزادی و استقلال و حکومت عدل اسلامی بدون آن ممکن نیست و بندهائی که باید از سر راه برداشته شود ، توجه کنید:

1- برچیده شدن نظام شاهنشاهی که در طول تاریخ ، تمام تیره روزی های ملت مستضعف به دست شاهان وبه خاطر نظام شاهنشاهی بوده است و ستمکاری های آنان روی تاریخ را سیاه نموده است و نمونه اش در عصر حاضر ، شاه است که کشور را به سرعت به سوی سقوط می کشاند موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی که لازمه اش بقای آن است ، خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است و هر کس با هر اسم با آن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است .

2- بیرون راندن تمام عناصری که در زمان سلطنت پهلوی متصدی امور مهمه کشور بوده اند مثل وزارت و وکالت که اینان بدون استثنا شریک جرم وآلت اجرای مقاصد اجانب یا شاه بوده اند و باید از تصدی امور کشور برکنار باشند و محاکمه و مجازات شوند و فرقی نیست بین موافقین دولت و آنان که با فرصت طلبی و فریبکاری ، خود را به صورت مخالف درآورده اند و به فریاد برخاسته اند و آنان

که دم از انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسی می زنند زیرا تمام اینها کوشش دارند با این نغمه های شیطانی ، شاه را حفظ کنند و بساط سوءاستفاده را ادامه و رونق دهند و غارتگران بین المللی را در چپاول مخازن ما کمک کنند .

3- در همه حال شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از کشور است زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب ، در هر امری از امور کشور ، اعم از سیاسی و

فرهنگی ، اقتصادی و نظامی خواب وخیالی بیش نیست و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما ، چه با صراحت و چه به وسیله طرح هایی که لازمه اش ادامه تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازه ای باشد ، بدهد ، خائن به اسلام و کشور است و احتراز از او لازم است زیرا اگر دخالت اجانب خصوصا آمریکا ، شوروی و انگلیس وجود داشته باشد ، هر رژیمی که روی کار بیاید تنها آلتی خواهد بود برای عقب نگهداشتن ملت و ادامه بدبختی ها و محرومیت ها از یک طرف و چپاولگری ها و قلدری ها از طرف دیگر . عوض شدن مهره ها گر چه ممکن است موقتا اوضاع را بهتر از حال حاضر کند ولی تاثیری در سرنوشت ما ندارد زیرا تمام بدبختی ها و گرفتاری های مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است .

اینها اجمالی است از خواست های مقدماتی ما و خواست های اصلی پس از طی این مرحله

عرضه می شود و به خواست خدای تعالی و با ادامه نهضت ملی اسلامی با کمال قدرت اجرا خواهد شد .

دوستان من ! از مشکلاتی که در راه است هراسی به دل راه ندهید که انشاءالله دیر یا زود همه آنها حل و رفع می شود و خداوند یار حق طلبان است .

و اما وظیفه ما و شما دانشجویان و دانش آموزان و طلاب علوم دینیه :

1- اگر از استادان و دبیران و سران قوم ، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در راس آن است دیدید ، شدیدا اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید و در صورتی که نپذیرفتند ، از آنان احتراز کرده و صریحا مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید که اینها خائن به دین و ملت و کشورند و می خواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بین المللی به غارتگری خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب ماندگی نگه دارند .

2- طلاب علوم دینی و دانشجویان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و بر اساس به دست آوردن استقلال و آزادی و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش ، به سایر طبقات ملت بپیوندند .

3- شما و ما و سایر قشرها مکلفیم به ارتش بفهمانیم که باید زنجیر تسلط اجانب را با قدرت نظامی پاره کند وبه ملت بپیوندد و کشور را از ننگ فرمانروائی مستشاران اجانب برهاند زیرا صلاح دین و دنیای همگی در آن است و بدون سرنگونی رژیم شاه ، نجات امکان ندارد .

باید

ارتشیان را آگاه گردانید که شاه و عمال سرسپرده او ، شما را در راه مقاصد شوم خود یا ابرقدرت ها و غارتگران ضد حق به خدمت می گیرند که حفظ منافع اجانب و همدستی با اسرائیل نمونه آن است و کشته دادن و ننگ از آن شماست و حفظ مقام و ادامه ستمگری و غارتگری از آن او و ستمگران است . هلاکت و برادرکشی ، نصیب درجه داران جوان و سربازان است و استفاده و عیاشی برای دیگران ، باید خود را از شر شاه نجات دهند و شاهد پیروزی را در آغوش کشند .

شما ای طبقه جوان ارتش ! به پا خیزید و کشور خود را از زبونی و ذلت نجات دهید و دست غارتگران را کوتاه کنید و شرف و عزت را برای خود به یادگار بگذارید و سعادت دو دنیا را بیمه کنید .

وظیفه دانشجویان است که در محیط دانشگاه هر چه بیشتر ارتش را برای یک قیام همگانی تشویق و ترغیب کنند وآنان را برادر خود بنامند و با صدای بلند از آنان سؤ ال کنند: آیا جواب گل ، گلوله است ؟

4- بسیار هوشیارانه به مسائل روز نظر کنید و گول خدعه دستگاه شاه راکه با طرح های مختلف خواهد ایجاد نفاق کند ، نخورید زیر از قراری که شنیده می شود ، می خواهند گروهی از دست نشاندگان و مامورین شاه را وادار کنند در دانشگاه ها شعارهای کمونیستی بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند . حزب توده حزب کثیف مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمایش ها برای سست کردن نهضت

اسلامی و نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پایدار ماندن چرخ های سوءاستفاده از مخازن ملت محروم است ، شما دانشجویان عزیز موظفید این نقشه شیطانی را نقشه برآب نمائید .

5- شما دانشجویان موظف هستید که از قیام حق طلبانه و مردانه قشرهای کارگر و کارمند محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده شده است پشتیبانی کنید ، اینان مسلمانان محرومی هستند که از حق کشی رژیم شاه به تنگ آمده اند و برای احقاق حق و همگامی و همدردی با سایر برادران خود به پا خاسته و همه می دانید که تا رژیم فعلی سرکاراست عدالت اجتماعی و رسیدگی به حال زحمتکشان محروم ، امری است که جامه عمل به خود نمی پوشد ، به آنان از من بگوئید که گول دستگاه فریبکار را نخورید و دست از اعتصابات نکشید و نهضت اسلامی خود را ادامه دهید ، تا با خواست خدا دست غارتگران حقوق شما و سایر ملت را قطع و به برکت حکومت اسلامی به عدالت حقیقی و برخورداری از نعمت های الهی نائل شویم و به آنان تذکر دهید: در اعتصابات خود پشتکار به خرج دهید و شعارهای اسلامی خود را هر چه بیشتر گسترش دهید و اتکال به خدای تعالی نموده و مطمئن باشید پیروزمندانه به حقوق حقه خود می رسید .

دوستان عزیز ! فشار شاه موجب شد که نتوانم به فعالیت اسلامی خود که تکلیف الهی است ادامه دهم و تصمیم گرفتم به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت نمایم . کویت با داشتن گذرنامه و اجازه ورود ، حتی عبور از شهر تا فرودگاه

را برای خود خطرناک خواند ، فعلا عازم پاریس شدم تا با تمام مشکلات به وظیفه دینی خود که خدمت به کشور اسلامی و مردم محروم وطنم است موفق گردم . امید است تا مقدار امکان ، به ملتی که برای دفاع از اسلام به فداکاری برخاسته است خدمت کنم ، هر چند هیچ نوع خدمت جوابگوی فداکاری های مداوم ملت عزیز نیست ، به پیشگاه خداوند عذر تقصیر عرضه می دارم و پیروزی ملت مسلمان و سربلندی و استقلال و آزادی همه را از خداوند متعال مسئلت دارم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/7/57

بیانات امام خمینی

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

چنانکه که بعضی ها می گفتند ، مثل این که بعضی از آقایان آمده بودند اینجا و من نبودم و مثل اینکه قدری مواخذه و محاکمه می کردند که کسی در این امر دخالت داشته در این معنا اینطور نبوده است . مزاج من اولا اقتضای اینکه بنشینم و اینجا باشم ندارد ، این است که دیروز تصمیم گرفتم که استراحت کنم . امروز که شنیدم آقایان اینجا تشریف می آورند ، از این جهت آمدم که خدمت آقایان برسم من عادت به تشریفات ندارم که مثلا بین من و کسی واسطه باشد ، ارتباط باشد ، این خلاف ادب اسلام است . من در اختیار همه آقایان هستم به مقداری که قدرت داشته باشم بالاخره قدرت می خواهد برای این که ماشاءالله شماها جوان هستید و انشاء الله وقتی که به پیری رسیدید آن وقت می دانید که آن اقتضاهائی که در جوانان هست در پیر نیست . ما حالا دیگر

نفس های آخر را می کشیم و امیدواریم که بتوانیم همه مان خدمت کنیم به اسلام ، خدمت کنیم به مسلمین ، خدمت کنیم به وطن خودمان .

انقلاب ایران یک برنامه الهی است

الان آشفته است ایران آشفتگی ای که شاید در طول تاریخ یک همچو آشفتگی ای در ایران نبوده است . شما اگر تاریخ را ملاحظه کنید ، آنقدر انقلاباتی بوده است ، لکن به این صورت که از آنطرف جنود ابلیسی به جان مردم بیفتند و از این طرف ملت کشته بدهد ، جوان بدهد و مقاومت کند نبوده . الان وضع ایران اینطور است که هر جایش را که ملاحظه بکنید انقلاب است ، باید گفت که انقلاب ایران هرجا که بروید ، در آن جا (آنطوری که برای ما دارند نقل می کنند) از بچه های تازه به زبان آمده تا بزرگسال و جوان ها و پیرها و اینها ، از دختر بچه ها و پسر بچه ها تا زن ها و خانم های بزرگ و مردهای بزرگ یک برنامه الهی در کار بوده است . دست بشر چنین قدرت ندارد که اینطور مردم را بیدار کند که همه طبقات و همه بچه ها و بزرگ ها ، اینها با هم به یک راه بروند . این یک مطلب غیر عادی است کانه لطفی از جانب خدای تبارک و تعالی به ملت ایران شد که بااین نهضتی که کرده اند و با این وحدت کلمه انشاءالله مقاومت کنند .

رژیم شاهنشاهی ایران منشا همه مفاسد

و این فسادی که در ایران پیدا شده است ، که همه فسادها زیر سر رژیم شاهنشاهی بود . در تاریخ از اولی که رژیم شاهنشاهی پیدا شده است تا حالا که ما مشاهده می کنیم ، هر چه مفسده بوده ، رژیم شاهنشاهی این مفاسد را ایجاد کرده منتهی هر وقت به اقتضای

خودش ، یک وقت اقتضایش یک نحو بوده است و در این عصری که من درک کردم و هیچکدام از آقایان درک نکرده اید که ابتلا به رضاخان انگلیس ها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلط کردند رضاخان را بر ملت ، مامور اجرای مقاصد اجانب بود او ، از آن طرف اجرای مقاصد آنها را می دید موقوف است به این که طبقه روشنفکر طبقه علما ، طبقه متدینین ، اینها را بکوبد و از بین ببرد ، از آن طرف هم چون آن منافع موقوف به این بود ، عمل کرد به این کار تا منافع را به جیب آنها بریزد .

هواداری ریاکارانه شاه جنایت پیشه از اسلام و آزادی

خدا می داند که ماچه مصیبت ها در زمان این پدر کشیدیم و همه مان هم که الان مشترکیم در این که در زمان این پسری که خلف آن پدر است ، او حقا پسر رضاخان است یعنی همه خاصیت های فسادی که در پدر بود در این هم هست به اضافه یک چیزهای دیگر ، به اضافه سالوسی . رضاخان یک آدم قلدری بود و همه اش هم قلدری می کرد ، ملت هم آن وقت در مقابلش هیچ ایستادگی نداشت ، کم یعنی بود ، البته بود ، اما کم بود ، به این ترتیب که الان هست نبود آن وقت لکن رضاخان دیگر خودش را نمی چسباند به اسلام و به قرآن و به احکام مبین اسلام ، دیگر ریاکاری نمی کرد سرنیزه بود و می زد و می رفت . ایشان آن جهات را دارد

یعنی با سرنیزه مردم را می کوبد ، آنقدری که او قتل کرد این زیادتر از او کرد برای این که او یک قتل عام در مسجد گوهرشاد کرد و بعد هم با یک اشراری ، توسط اشراری اما این آقا قتل عام ها کرده است و اگر خدای تبارک و تعالی ، خدای نخواسته مهلتش بدهد ، ΙȘǙǘϠکرد .

از آن طرف جوان های ما را از بین برده است ، از آن طرف هر روز که صحبت می شود ، همین دو سه روز پیش از این که در مجلس صحبت کرده ، باید احکام اسلام را حفظ کرد ، باید چه . خوب مرد بی عقل تو دیروز تاریخ اسلام که تاریخ شرافت یک ملت بود برداشتی و تاریخ دیگری را جایش گذاشتی تا تو دهنی خوردی و آنجا تمرگیدی . آزادی ! آقا هی دم از آزادی می زند ، تو راجع به حزب رستاخیز در نطق هایت مکرر گفتی که باید اینها وارد بشوند در این حزب ، هر کس وارد نشد در این حزب و اگر سوءقصد دارد او را می کوبیم ، می زنیم چه می کنیم و اگر این هم نیست تذکره به او می دهیم که برود بیرون . آزادی ! در کجای این مملکت ما آزادی هست ؟ آزادی قلم دارند مردم ؟ آزادی بیان دارند مردم ؟ کجای آزادی دارند که ایشان دم از آزادی می زنند ؟ آزادی ! احکام اسلام ! دین مبین اسلام ! حالا تو ، از اسلام چه داری ؟ چه علامتی از اسلام تو داری که دم از دین

مبین اسلام می زنی ؟ تو که داری اسلام را از بین می بری .

سرنیزه آمریکای خبیث ، حافظ شاه

این ابتلائی که ما همه الان داریم ، الان جوان ما در ایران مبتلا هستند به این رژیم فاسد و دارند خون می دهند ، کشته می دهند . همین چند روز پیش از این در کرمانشاه عده زیادی کشته شده اند ، در کردستان هم ، در سایر چیزهای کردستان هم می گویند بوده است چند روز پیش هم که دیدید تهران را چه کردند ، تبریز را چه کردند ، مشهد را چه کردند انسان نمی تواند بشنود این بلادی را که اینها قتل عام کردند و هر چه خواستند کردند حالا هم دارد حفظ این قدرت خودش را با حکومت نظامی می کند . اگر حکومت نظامی ، اگر این آمریکای خبیث ده روز سرنیزه اش را از سر این بردارد ، همان درباری ها می خورندش محتاج نیست که شماها ، همان کسانی که در خود دربار ، همان هائی که محافظش هستند در دربار ، اگر بردارد این سرنیزه را آمریکا از سر این آدم ، همین ها او را از بین خواهند برد یعنی او هیچ تامین جانی ندارد .

این را بدانید که الان من و شما راحت تر از او هستیم . او الان به مصیبت گرفتار است ، مردم را به مصیبت انداخته لکن خودش مصیبت ها الان دارد ، الان شب و روز ندارد ، شب خواب ندارد این آدم ، الان وقتی که صحبت می کند ، لرزه می کند و صحبت می کند ، نمی تواند چهار کلمه را

صاف صحبت کند ، این حالایش است و عاقبتش هم انشاءالله بدتر از این خواهد شد و آن طرفش هم بدتر از این طرف خواهد شد .

وظیفه وجدانی شرعی است که باهر وسیله ممکن به یاری نهضت اسلامی ایران بشتابیم

این وضع ایران در حال حاضر و ما که در این جا هستیم و شما آقایان که در خارج بلاد هستید ، در خارج ایران هستید وظایفی دارید ، این چنین نیست که ما از آنجا آمدیم بیرون دیگر تمام شد . ما همه وظیفه داریم یعنی وظیفه عقلی ، وظیفه وجدانی ، وظیفه شرعی داریم ، وظیفه ما این است که ما در هر جا باشیم ، جمعا و فردا یکی یکی و اجتماعی کمک کنیم به این نهضت مقدس ایران که آنها در میدان مبارزه دارند خون می دهند و ما خارج هستیم و نمی توانیم آنجا ، برویم باید در خارج ما هم مبارزه داشته باشیم ، ما هم به هر مقداری که ما می توانیم با حرف مان ، با قلممان ، با تظاهراتمان ، هر کس هر چه و هر مقدار که می تواند ، باید همه ما این وظیفه را ادا بکنیم .

الان مملکت ایران به ما صاحب دین شده است ، ما دین داریم الان به آنها ، مدیونشان هستیم برای این که اینها راجع به مصالح ملت دارند فداکاری می کنند ، ما هم جزء ملت هستیم ، از ملت ایران هستیم ، آنها پس برای خاطر ما فداکاری کردند ، خون دادند ، حبس بودند . الان از علماء ما چقدر در حبس اند . از علماء

، از روشنفکران ، از دکترها و مهندسین از محصلین ، از بازاری ها ، همه طبقات الان در حبس اند ، عده ای کشته شده اند ، عده ای محبوس اند ، اینها برای خاطر همین ملت بوده ، برای خاطر اسلام بوده و ما که مسلم هستیم و ما که ملی هستیم ، مربوط به این ملت هستیم ، به اینها دین داریم ، باید

دینمان را ادا بکنیم . من که یک طلبه هستم دینم را اداء می کنم به این که بنویسم ، بگویم به شما عرض بکنم ، شما که آقایان هستید ، محصل هستید ، هر رشته ای را که دارید باید دینتان را به این ملت ادا بکنید . اینها را خرد کردند زیر پای خودشان ، خداوند انشاءالله خردشان بکند و می کند انشاءالله . بنابر این ما همه موظف هستیم که توجه داشته باشیم به آنها و هر مقدار که می توانیم ، البته همه کار که ما نمی توانیم بکنیم ، آن مقدار که در وسعمان هست ، در قدرتمان هست در خدمت به این ملت و در خدمت به این خلق ما دین خودمان را ادا کنیم .

تلاش ابر قدرت ها برای حفظ شاه و رژیم منفور پهلوی

علاوه بر این خوب خود ما هم اهل این ملت هستیم ، می بینیم که تمام مخازن دارد می رود تو جیب آمریکا وبرادران او . نفت ما اگر اینطور که حاتم بخشی می کند محمدرضا اگر این نشود ، نفت ما به این زودی تمام نمی شود ، مخازن ما به این زودی ها تمام نمی شود لکن در نفت را باز کرده اند و حراج

کرده دارند می برند همه را ، خورند همه را ، از آن طرف انگلیس ها می برند و از این طرف کسان دیگر ، آمریکائی ها که از همه بدترند ، از آن طرف هم شوروی ها ، همه ریخته اند به جان این ملت و همه دست به هم داده اند تا این مردیکه را نگهش دارند و این چیزها را ببرند .

شما دیدید که چند روز پیش از این رهبر چین آمد که (خیر این رهبر چین ، رهبر چند صد میلیون جمعیت ، یک میلیارد جمعیت است و خلق چین چطور و کمونیست چطور و ما چطور هستیم ) مردیکه آمد ایران ، یک کسی که قتل عام ها کرده ، وارد به او شد ، از روی کشته های ما با هلیکوپتر رد شد ، نتوانستند او را از توی خیابان ببرند برای اینکه مردم هیاهو می کردند ، داد و قال کردند ، همه اینها رامردیکه دانست نه اینکه نمی دانست . . . . چقدر جمعیت همراهش بود ، از روی کشته های ما عبورش دادند و بردندش آنجا و دست به دست هم دادند و با کمال خوشروئی با هم عرض کنم چه کردند این آدم اینها بازی میدهند مردم را ، از آن طرف دیدیم که در 15 خرداد اینهمه جمعیت از ایران کشته شد و شوروی روزنامه هایش از اینها تایید کردند و گفتند که آنها یک دسته ارتجاعی بودند و یک دسته چه بودند که می خواستند چه بکنند و حالا هم همانطور است که تایید می کنند از او ، آمریکا که معلوم

است .

اینها می خواهند که تمام مخازن ما را ببرند و این ملت بیچاره بعد از این که نفتش و منابعش از بین رفت بعد باید چه بکند ؟ خدا می داند چه باید بکند . این آقا می گوید که از خورشید باید ما چیز بگیریم ، تو چراغ نفتی را نمی توانی روشن کنی ، شما می خواهید از خورشید قدرت بگیرید ؟ ! این حرف ها چه است ، این حرف هابرای اغفال مردم است . تمام این صحنه سازی ها که دارند می کنند برای آن است که این مردیکه را نگهش دارند اینها با قدرت های خودشان .

غارت اموال ملت توسط شاه و پدرش

در داخله هم هر کس که بگوید که این باید بماند یا خوب است بماند ، این خائن است که گوید خوب است بماند ، برای این که در داخله همه دیدند که این شخص چه می کند و با مردم چه کرده است و با مخازن ما چه کرده است ، با مال ما چه کرده است . چقدرها در خارج ، این آدم ، چقدر از مال مردم گرفته اند و در خارج الان ویلا دارند و ملک دارند و چه دارند و چه دارند ، همه اینها از مال ملت بوده . خوب ، ما رضاخان را دیده بودیم ، یک سربازی لخت بود که آمد و حالا هر یک از آنها صاحب میلیاردها دلار شده اند ، این از مال همین ملت است . در تمام شرکت ها اینها شرکت دارند هر شرکتی که در ایران تاسیس شده یک مقدارش مال اینهاست . از نفت هم که همینطور

دارد به آنها می دهد . یک مقداری گیرند ، یک مقدار کمی می گیرند که این مقدار هم به آنها آهن می دهند ، چیزهائی که به درد ما نمی خورد ، بله به درد ایشان این مسلسل ها می خورد برای این که بزنند و مردم را بکشند ، به درد ملت ما نمی خورد این چیزها . یک مقداری از آن هم توی جیب خودشان و توی جیب عائله شان می رود و به تبلیغات می دهند در خارج . خدا می داند اینها چقدر ، می گویند صد میلیون دلار خرج تبلیغات ایشان است که به خارج می دهند برای تبلیغ کردن ، تبلیغ چه ؟ تبلیغ این که این آقا برای ایران لازم است باشد ، اگر این برود ، کمونیست می شود ایران ! . چرا کمونیست می شود ایران اگر این برود ؟ ملت ایران یک ملت مسلم است ، ملت ایران شعارشان اسلام است ، شعارشان دیانت است چرا کمونیست می شود ؟ ایشان همین طوری دارند منتشر می کنند . حالا اخیرا هم می گویند که بناست که ، درست کرده اند یک دسته ای را که دانشگاه وقتی که باز شد ، در دانشگاه شعار کمونیستی بدهند برای این که به مردم بفهمانند که ببینند الان کمونیست ها هستند ، نه اینها سازمان امنیتی هستند ، اینها کمونیست نیستند . با هر حیله و با هر حقه ای هست اینها می خواهند این را نگهش دارند و نگهداشتنش هم برای آن است که ایشان بهتر از همه نوکری دارد می کند .

با بیرون کردن نفتخورها و مفتخورها ، ملت کشور را اداره خواهد کرد

ما حرفمان از

اول تا حالا این بوده است که ما یک مملکتی داریم برای خودمان می خواهیم ، ما نمی خواهیم آمریکا سرپرست ما باشد ما نمی خواهیم همه منافع ملت را آمریکا ببرد ، همه منافع مملکت را شوروی ببرد ، گاز را شوروی ببرد و نفت ما را آمریکا ببرد و یک سفره بازو هر چه هر کس می خواهد هرچی بخورد ، ما نمی خواهیم اینطور باشد . ما می خواهیم خودمان ، یک جمعیتی هستیم ، هر چی هستیم به شما چه ما هر چی هستیم ، می خواهیم خودمان از زمین خودمان و از آب خودمان و از نفت خودمان و از مخازن خودمان که همه غنی اند اینها ، ما می خواهیم از همین ها استفاده کنیم و دزدها را کنار بگذاریم که می خوردند و می بردند ، آنها را هم کنار بگذاریم ، خودمان اداره کنیم مملکت خودمان را . ما سرپرست لازم نداریم ، بد اداره می کنیم خودمان کردیم خوب هم اداره می کنیم خودمان کردیم ما حرفمان این است و کی می تواند بگوید نخیر (شما) باید حتما کس دیگر بیاید شما را اداره کند ؟ به شما چه ربطی دارد ؟ ما یک مملکتی داریم مال خودمان ، مخازنش هم مال خودمان ، خودمان می خواهیم اداره اش بکنیم . می گوئید نمی توانید ، اداره کنید نتوانیم ، به شما چه ربطی دارد ؟ ما نمی خواهیم اداره اش کنیم ، حرفمان این است که شما بروید بیرون . حال آنکه اگر اینها بروند بیرون ، اگر این مفتخورها و این نفتخورها را ما

کنار بزنیم ، نفتخورها عبارتند از همین ابر قدرت ها و هم مفتخور هستند هم نفتخور و مفتخورها هم همین عائله پهلوی و تمام آنهائی که در این 50 سال با اینها رابطه داشته اند از هر طبقه ای که می خواهد باشد ، اینها مفتخورهائی هستند که روی نعش جوانان ما دارند استفاده از موقعیت همین مملکت می کنند ، ما می گوئیم که ، این نفتخورها و این مفتخورها را اگر ما بیرونشان بکنیم یک مملکت غنی داریم که می توانیم اداره اش کنیم تا آخر . این جور نیست که مملکت ما بودجه اش ناقص باشد ، خورنده اش زیاد است بودجه ناقص نیست ، آنهائی که می خورند زیاد است ، خرج این اشخاص خارجی تبلیغاتی نمی دانم خرج این اشخاصی که در داخل هستند برای حفظ ایشان و امثال و ذالک ، این مستشاران که از خارج می آیند ، اینها زیاد می خورند ، همه اینها ریخته اند دراین کشور برای مخازن ما و دارند آن را چپاول می کنند و می برند .

اگر ما دست اینها را کوتاه کنیم و انشاءالله کوتاه می کنیم و ملت انشاءالله قیام کرده است و کوتاه خواهد کرد ، اصلش بیرونشان خواهیم کرد انشاءالله ، اگر ما یک همچو چیزی موفق بشویم ، هم نفت مان به اندازه کفایت است ، و هم خودمان می توانیم اداره کنیم مملکت خودمان را . کی گفته تو بیائی اداره کنی مملکت ما را و یا عمال تو بیایند اداره بکنند ؟

تا قطع ید آمریکا و سایر ابر قدرت ها نهضت ادامه دارد

ما این همه مستشار می خواهیم چه کنیم ؟ این مستشارها همه برای

این است که حفظ کنند او را و غارت کنند ما را ، حفظ این برای غارت ، که اینها می خواهند غارت کنند ، حالا اگر می توانستند یکی بهتر از این بیاورند ، او را می آوردند ، همچنان عشقی به چشم و ابروی ایشان ندارند لکن الان نمی توانند او را بردارند ، هر کس که را بیاورند ما همین هستیم . اگر بنا باشد که کودتا بکنند و یک نظامی روی کار بیاورند ، یا باید بکشند یا باید بروند . همین طور که حالا هستیم ، یا باید مسلسل را بکشند و همه ملت را بکشند یا باید کنار برود . تا آمریکا نرود و تا دست این ابرقدرت ها از روی مملکت ما برداشته نشود ، ما نهضت مان برقرار است و فریادمان هم برقرار است و کارهایمان را هم انجام می دهیم و انشاءالله موفق خواهیم شد .

هیچ قدرتی نمی تواند با ایران که مورد توجه افکار عمومی دنیاست مقابله کند

آقایان نترسید از این ابرقدرت ها . اگر یک ملتی قیام کرد برای مصالح خودش ، یک وقت می خواهد جنگ خارجی بکند ، در جنگ خارجی ما هیچ هستیم و آنها همه چیز دارند . یک وقت ملتی یک حرفی دارد که همه عالم می پذیرند این حرف را که ما ملتی هستیم و نمی خواهیم اجانب توی مملکت باشند ، توی خانه ما باشند ، از

خانه مان بیرون بروید . این را کسی نمی تواند با آن معارضه کند ، اگر هم معارضه کند یک عدد خیلی کمی می توانند معارضه کنند والا با افکار عمومی

دنیا مواجه خواهند شد و هیچ قدرتی با افکار عمومی دنیا نمی تواند مقابله کند . ما الان متوجه کردیم تمام افکار عمومی دنیا را به ایران ، الان ایران مورد توجه همه است یعنی یک چیزی است که همه دارند مطالعه می کنند در ایران ، ایران را دارند مطالعه می کنند آنها منتهی مطالعه می کنند برای چاپیدن شاید یک اصحاب خیری هم باشد که مطالعه می کند که ملت چرا این جور است ، چه شده است ، جرا باید اینطور باشد ؟ این کم کم توجه همه است که همه متوجه شدند به این که یک ملتی به پا خاسته و گوید که من حق خودم را می خواهم ، نمی گوید که من حق دیگران را می خواهم ، این ناچار باید تبعیت از آن بشود .

نوید پیروزی در سایه اتحاد

و من به شما مژده می دهم که انشاءالله اگر چنانچه دست به هم ، همین طوری که دادید ، دستتان در دست هم باشد ، مخالفت ها را کنار بگذارید و با هم دوست باشید ، همه با هم همقدم باشید ، نتیجه خواهید برد و کلک اینها را انشاءالله خواهید کند و مملکت مال خودتان خواهد شد و آن یک کلمه ای هم که به شما آقایان خارج از کشور عرض می کنم این است که گاهی من می شنوم ایران که بودم گاهی می شنیدم ، این جا هم شاید شنیده باشم که آقایان بینشان یک اختلافات جزئی یک کدورت های جزئی است ، به نظر من این صحیح نیست ، شما همه برادر هم هستید چرا با هم ،

سر چه با هم اختلاف داریم ؟ ما باید همه دست به هم بدهیم و او را که دشمن همه است از بین ببریم . اگر ما بنا باشد که خودمان باهم اختلاف بکنیم ، او آسوده سرجای خودش می نشیند و قوای ما صرف خودمان می شود . این هم یک نیرنگی است که آنها همیشه داشته اند که بین همین طبقات مردم اختلاف بیندازند دو تا حزب درست بکنند ، این حزب کذایی و حزب کذا ، بین آن دو را حزب اختلاف بیندازند و مردم را فلج بکنند ، یا مثلا یک نفر بیاورند جلو ، یک چیزی از او درست بکنند بعد هم مردم به او مشغول بشوند ، مدت ها سر این دعوا بکنند و قوایشان تحلیل برود و آنها استفاده بکنند .

شما آقایان که در خارج هستید با هم برادر باشید ، حل کنید اختلافات را ، اگر یک وقت کدورتی از یک برادری دیدید ، برادروار بروید پیش او بگوئید فلان کار شده است و من به واسطه آن کدورت دارم ، حل بشود این کار .

همه باید خدمتگزار اسلام و کشور باشیم

علی ایحال من توفیق شما را ، همه آقایان را از خداوند تبارک و تعالی می خواهم و امیدوارم که تحصیلات شما در این جا به آخر برسد و با سربلندی برگردید به وطن خودتان و زمام امور وطن را اشخاص مهذب ، اشخاص صحیح العمل به دست بگیرند و همه شما خدمتگزار ، همه ما خدمتگزار به این مردم و به وطن خودمان و به اسلام باشیم .

و اینهم عرض کنم که من مزاجم اقتضای

این که هر روز بیایم اینجا با این وضعی که الان هست ، نمی کند و من الان خسته شده ام و گفتم چاره ای ندارم که با آقایان صحبت بکنم . من معذرت می خواهم از آقایان که نمی توانیم بیایم . اولا که این را عرض بکنم که من از اولی که داخل در این باغ شدم اجازه دخالت به کسی ندادم ، به نزدیکان خودم هم اجازه دخالت هیچ وقت نمی دادم ، خودم مستقل بودم در کارهایم ، خودم هر کاری را می خواستم می کردم و هر کاری را نمی خواستم نمی کردم و بر اثر تشخیص خودم و تفکر خودم کارها را انجام می دادم . خیال نکنید که من این جا حالا آمدم مثلا ارتباط خاصی با کسی داشته باشم یا کسی در کارهای من دخالت بکند و من هم تقلید بکنم از او . این حرف ها نیست در کار ، کدورتی نداشته باشید از این جهت که من مثلا اگر رفتم بیرون برای استراحت ، این یک چیزی بوده است که من مثلا به آقایان رسیدگی نکنم ، خدمت آقایان نرسم ، نه در خدمت همه آقایان هستم و آن جا هم ، منزلم درش باز است ، هر کس از آقایان که بخواهد بیاید آنجا لکن از اینکه بیایم در این محل ، این جا باشم و یا این که آن جا هر روز بلند شوم بیایم این جا ، از این معذرت می خواهم برای این که مزاج من چنین اقتضائی ندارد و من باید برگردم آن جا و استراحت بکنم و انشاءالله خودم

را حاضر کنم برای خدمت به همه آقایان .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 19/7/75

با اتحاد قوای تبلیغاتی سدها را شکسته و به سعادت دست یابیم

یک ملت را نمی شود همیشه به این حال نگه داشت که بدون حکومت نظامی نتوانند زندگی کنند ، حالا هم با حکومت نظامی اش هم دارند نمی توانند ، یک مملکت را نمی شود همیشه حکومت نظامی سرش گذاشت و همیشه با سرنیزه نگهش داشت ، این چاره نیست جز اینکه به هم بخورد این وضع ، هیچ چاره نیست ، هر چه هم می خواهد آقای کارتر ، او دارد می گوید ، هر چه می خواهد بگوید که برای خاطر آزادی - است این کار دارد می شود ، برای خاطر اینکه می خواهد رشد بدهد مردم را این کار می شود ، این هر چه دلش می خواهد بگوید لکن الان وضع جوری شده است که با این وضعی که الان ایران پیدا کرده است دیگر پیشرفت همراهش است ضروری است حتی ، لکن ماها موظفیم اینجا کمک کنیم یعنی من می توام صحبت کنم ، همین جور با یک زبان کوتاهی صحبت بکنم ، شما هم می توانید برای برادرهای دیگرتان صحبت کنید ، بگوئید ، چه کنید ، منتشر کنید ، هر چه می توانید ، من نمی دانم وضع اینجا چه جور است ولی هر چه می توانید کمک کنید به این رفقای خودتان ، به این برادرهای خودتان که قیام کرده اند و دارند خون می دهند . اینها بچه و کوچک و بزرگ را دارند می دهند ، ماها باید قلم و قدم و صحبت و اینها بکنیم که انشاءالله

همه دست به دست هم بدهیم و این سد را بشکنیم ، این سدی که جلویش سد محمدرضا شاه است عقبش سد کارتر اینها شکسته بشود ، وقتی شکسته بشود ، آنوقت سعادت است ، بعد از شکستن آن طرفش سعادت همه شماها و ملت شماهاست و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را می خواهم ، دعا می کنم به همه همه تان ان شاءالله سالم باشید و همه تان جدیت کنید که برای مملکتتان یک اشخاص مفید باشید ، آنجا که می روید به مملکتتان که ان شاءالله برگردید مفیدی باشید برای مملکت تان مثل این هیات حاکمه نباشید انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/7/57

اعلامیه امام خمینی به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

دروازه تمدن ! بر روی نعش جوانان

ملت آگاه و مبارز و شجاع ایران اعلی الله کلمتهم : اکنون که چهلم عزیزان تهران به دنبال چهلم ها فرا رسید و با استقرار حکومت سرنیزه و پلیس در انتظار چهلم هائی باید باشیم ، اکنون که سایه شوم حکومت نظامی و نظام سیاه شاهنشاهی روزگار ملت محروم ما را به تباهی کشانده است ، اکنون که دست ابرقدرت های ستمگر برای چپاول مخازن غنی ما بر ضد اراده مصمم ملت از آستین دژخیمان شاه بیرون آمد و عزیزان اسلام را به خاک و خون می کشد ، اکنون که نمودهای دروازه تمدن بزرگ به دست پایه گذاران حقوق بشر ، یکی پس از دیگری بر روی نعش های جوانان برومند ما رخ می نماید ، اکنون که به ادعای کارتر ملت به آزادی و استقلال

شاهانه نائل شده است ، کشور بی پناه ما عزادار و ملت مظلوم ما سوگمندند ، ما در غرب با شما در شرق به عزای عمومی می نشینیم .

با شکستن سد مهره های داخلی و مهره داران خارجی به استقلال و آزادی دست یابیم

عزیزان من ! همت کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مهره های خیانتکار را یکی پس از دیگری از صحنه خارج کنید و دست مهره دارهای سودجو را از کشورهای اسلامی قطع کنید . سعادت و آزادی و استقلال ، پشت سد مهره های داخلی و مهره دارهای خارجی است ، سدها را ویران کنید و در هم شکنید و کشور را نجات دهید در منطق کارتر ، این جنایت ها و اختناق ها و وحشیگری های شاه کوشش در راه استقرار اصول دمکراسی و موضع گیری مترقیانه نسبت به مسائل اجتماعی است . او مردم آگاه ایران را متهم می کند که با آزادی که شاه می خواهد بدهد مخالفند و تمام اعتصابات و اعتراضات سراسری ایران برای گریز از آزادی است - لکن باید بداند که این فریبکاری ها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع شاه را شناخته اند .

نهضتی بی سابقه با قیام همگانی آزادگان

ملت بزرگ ایران ! تاریخ ایران بلکه تاریخ جهان نهضتی چون نهضت شما به یاد ندارد و قیام همگانی مانند قیام شما آزادگان پشت سر نگذاشته است . امروز نونهالان هفت هشت ساله دبستان های ما

فدائی می دهند و در راه اسلام عزیز و کشور ، خون نثار می کنند ، شما در چه تاریخی چنین دیده اید

؟ امروز زن های شیر دل طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می روند ، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است ؟ امروز غریو مرگ بر شاه از دل طفل دبستانی تا پیران بیمارستانی مجال را بر رژیم منحط پهلوی چنان تنگ نموده و اعصاب شاه را انسان خرد کرده که دست از پا نشاخته و تسکین خاطر خود را با خون کودکان و جوانان ما بیمه می کند .

صبور باشید که خون شما پیوستی با خون و راه انبیا دارد

خواهران و برادران عزیز ! صبور باشید و سستی و ضعف از خود نشان ندهید ، راه شما راه خدا و اولیاء خداست . خون شما در راهی می ریزد که خون پیامبران و امامان و اصحاب صلاحیتدار آنان ریخته شده ، شما به آنان می پیوندید و این نه تنها غم ندارد که شادی آور است .

عامل سرنگونی رژیم و پیشرفت مقاصد اسلامی : استحکام صفوف و اجتناب از اختلاف

صف های خود را محکم کنید و اراده ها را مصمم و وحدت کلمه را حفظ نمائید و با همه جناح های مسلمان خصوصا ارتشی ها ائتلاف کنید و سلام گرم مرا به آنان برسانید و بگوئید اینان که با مسلسل شما و یا اجانب کشته می شوند برادران و خواهران شما هستند ، برای ارضای شهوات شاه خود را پیش خالق و خلق رسوا نکنید ، در آغوش ملت بیائید که آغوش ما برای شما باز است عزیزان من ! از اختلاف که الهام ابلیس است اجتناب نمائید و به

هم پیوسته در راه هدف که سرنگون شدن رژیم فاسد پهلوی است و قطع ایادی اجانب از مقدرات و مخازن کشور است ، نهضت مقدس را ادامه دهید و در راه پیشرفت مقاصد اسلامی خود از هیچ عاملی نهراسید ، این جنبش بزرگ را هیچ قدرتی نمی تواند متوقف کند . شما بحقید و دست خداوند تعالی با شماست و خدا خواسته است که مستضعفین پیشوائی را به دست گرفته ، خود وارث مقدرات و مخازن خود باشند .

خدمت به نهضت اسلامی در هر زمان و هر مکان تکلیف است

اینجانب در اولین فرصت به یکی از کشورهای اسلامی که بتوانم به فعالیت اسلامی خود ادامه دهم خواهم رفت و انشاءالله تعالی عمرم را در راه خدای تعالی که خدمت به شماست به آخر می رسانم . تاکنون هیچ یک از دولت های اسلامی از من دعوت ننموده اند و به محض احراز آزادی بیان و قلم در کشوری از کشورهای اسلامی انشاءالله برای خدمت به آنجا خواهم رفت

اکنون در اینجا به خدمت ادامه می دهم در نهضت اسلامی و خدمت به مردم مسلمان ، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست ، آنچه مطرح است تکلیف است ، صدای وجدان است . من هر چه بکنم وبه سر من هر

چه بیاید در مقابل شمائی که خون در راه آزادی و اسلام داده اید خجلم . آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش می کند خدمت به شماست . من در غم خانواده افتخار آفرین سراسر ایران خود را شریک می دانم و یاد کودکان دبستانی ایران که اخیرا به دست شاه جبار کشته

شده اند قلبم را می فشارد .

چهلم تهران را روز عزای عمومی اعلام کرده و خود نیز عزا دارم .

از خداوند تعالی ادامه نهضت را تا حصول مقاصد اسلامی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/7/57

بیانات امام خمینی در مورد حقوق بشر و فضای باز سیاسی !

بسم الله الرحمن الرحیم

تعهداتم نسبت به اسلام و مسلمین اجازه سکوت در برابر غارت و کشتار شاه را نمی دهد

گفتم نه و به وسیله سازمان امنیت نجف این کاغذ را ابلاغ کردند . من کاغذ را گرفتم گذاشتم کنار ، جواب ندادم به آنها لکن کار خودم را ادامه دادم ، تا از یکسال به این طرف که کارها و فعالیت ها زیاد شد و برعلاوه بر اعلامیه ها و فعالیت های دیگر مصاحباتی هم با بعضی روزنامه های خارجه مثل لوموند و اینها شد ، آنها تعقیبشان زیاد شد که رئیس امن عام آمد پیش من ، خودش آمد (آن باز تقاضایش همین معنا بود که یک وقت حرفش می شد) که شما هر فعالیتی می خواهید بکنید لکن مصاحبه نکنید . ماهم اصل مصاحبه خیلی عادت نکرده بودیم به آن ، به این جوابی ندادیم لکن یک مصاحبه دیگری شد ، از فرانسه هم آمدند و مصاحبه کردند از فرانسه هم آمدند و با اینها هم مصاحبه شد ولو اینکه اینها آنها را گرفتند ، بعد که از منزل بیرون آمدند آنها را گرفتند . بعد از این تشدید کردند راجع به این معنی که شما در اینجا (به تعبیر آنها منزل خودتان است هر جوری می خواهید باشید لکن فعالیت سیاسی نکنید ، روحانی خوب است که همان (حرفشان این

بود که ) درس بگوید و مساءله بگوید . من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست ، اسلام مثل چیزهای دیگر نیست ، مثل مذاهب دیگر نیست که ذکر و دعا باشد ، اسلام سیاستش با سایر احکامش با هم هستند و من دخالت سیاسی می کنم ، - حالا ندارم - و من هم اعلامیه می دهم و هم در ضبط حرف هایم را ضبط می کنم و هم اگر مقتضی شد در منبر صحبت هایم را می کنم و این یک تکلیفی است شرعی برای من . گفتند که آخر ما یک تعهداتی با دولت ایران داریم ، با آن تعهدات نمی شود اینکارها . گفتم خوب من هم (قریب به این معنی ) یک تعهداتی با اسلام دارم و با ملت ایران ، من هم نمی توانم که از تعهداتم دست بردارم . منتهی شد به اینکه آنها گفتند که نه ، نباید بشود و ما می گفتیم باید بشود و آنها ما را محصور کردند در منزل ، البته نه اینکه بگویند شما نیا بیرون ، نه همچنان نبوده است ایرانی هائی که از بیرون می آمدند ، اینها را مانع شدند ، یکروز هم طلبه ها را مانع شدند ، الا یکی دو سه نفر . من بیرون نیامدم از آنجا ، بیرون که نیامدم خوب در ایران یک چیزهائی که رخ داد من دیدم که خوب ما بخواهیم اینجا توی منزل بمانیم و کاری نکنیم و بگوئیم ما درس می خوانیم وبه این کارها کار نداریم مثلااین مخالف با وضع ماست

ما الان در ایران کشته دادیم ، ما

بچه هایمان را ، بزرگ هایمان را کشتند در ایران ، الان هم هر روز این بساط هست . الان هم در در روزنامه های آنجا منعکس است که در دانشگاه دیروز یا پریروز (گفته بود) هفتاد و چند نفر ، هفتادوپنج نفر زخمی شدند (واین یک چیزی است که معلوم است ، دولت ایران گفته ) و چندین نفر هم کشته . اینها به جان این ملت افتادند ، از این طرف همه چیز ملت را می برند ، حالا جان این ملت را دارند می گیرند . ما چطور با این وضعی که اینها دارند بتوانیم ، وجدان ما اجازه به ما بدهد ، دیانت ما به اجازه بدهد که ما بنشینیم نگاه کنیم و فرزندان اسلام را اینها درو کنند و بکشند ؟ ما صدایمان را به آنقدری که بتوانیم ، آنقدری که بگذارند دولت ها ، صدایمان را به دنیا می رسانیم که ببینند که این وضع این ایران چه وضعی است الان .

دوام سلطنت شاه در زیر سایه سرنیزه های آمریکا

من گمان نمی کنم که هیچ مملکتی شبیه به مملکت ایران باشد ، یک مملکتی باشد که همه اش حکومت نظامی باشد . خوب همه شهرها را تقریبا دوازده شهر بزرگ ایران که اساس شهرهای ایران است ، حکومت نظامی قراردادی ، باقی آن هم حکومت نظامی است یعنی الان نظامی ایران را دارد اداره می کند . حالا هم از قراری که گفتند بناست یک نظامی نخست وزیر بشود . فریدون جم را می گویند می خواهد نخست وزیر بشود ، این هم یک نظامی است . اینها نمی

توانند ادامه حیات بدهند ، شاه نمی تواند ادامه حیاتش را بدهد الا زیر پرچم نظام و زیر سرنیزه نظامی ها که دنبالش سرنیزه آمریکایی است . اگر سرنیزه آمریکائی نباشد معلوم نیست نظام ایران الان آنطور انقیاد را داشته باشد .

حقوق بشر و شورای امنیت ، حربه ای در دست غارتگران ملل ضعیف اینها بیدار شدند ، اینها آدمند ، آنهم ایرانی ، آنهم داردمی بیند که در ایران چی می گذرد . روزی نیست که در یک شهری یک صدائی در نیاید به مجرد صدا درآید می زنند ، کشند . با این وضعی که ایران دارد ، با این اغتشاشی که الان در ایران هست و این دول بزرگ هم که بشر دوست ! ! حقوق بشر ! همه اش شعر است همه این حرف هائی که این دولت های بزرگ می زنند و جامعه هائی درست کرده اند برای حقوق بشر ، برای امنیت ، برای چه ، نه امنیت شان به امنیت آدم می برد و نه این حقوق بشرشان به حقوق آدم می برد ، همه اش برای این است که این ملل ضعیف را ببلعند . این همه مسائلی که ملاحظه می کنید در هر یک از این ابرقدرت هائی که یک صدائی است ، یک نظامی هست ، نظام این است که این بلاد شرق را ، بلاد ضعیف را اینها ببلعند .

نفت در قبال استقرار پایگاه های تسلیحاتی آمریکا

در شرق چون مخازن زیاد است ، مخازن نفت زیاد در شرق هست مثل کویت ، مثل حجاز ، مثل ایران ، در اینجااینطور مخازن هست ، آن

خارجی تمام چشمشان دوخته شده است به این مخازن ما و دارند

مجانی می برند همین طوری . شما خیال می کنید که آمریکا پول به ایران می دهد ؟ آمریکا - اسلحه - برای خودش در ایران پایگاه درست می کند ، این اسلحه هائی که می گویند که فروختند به ایران ، به جای نفت دادند ، این اسلحه ها همان هائی است که اینها می خواهند در ایران باشد و پایگاه باشد که مبادا یک وقتی شوروی حمله بکند ، نه این است که اینها به ما چیزی داده اند ، اینها بازی است سر ما در می آورند .

سکوت و تایید خلق پرستان از شاه در برابر کشتار ملت استقلال طلب ایران

این ابرقدرت هائی که یکی به اسم مملکت کمونیستی ، یکی کمونیست چین ، یکی نمی دانم سوسیالیست زهر مار ، همه اینها بساطشان برای خوردن ماست . این چینی که گفته می شود که کمونیست است و با توده ها کذاست و با خلق کذاست ، دیدید همه که در این کشتار بزرگ تهران که تابیست هزار هم گفته اند (ولی خوب حالا این مبالغه است اما چهارهزار تا ، حدود چهارهزار ، این زیاد گفته شده است ، حتی گفته شده است که در قبرستان تهران یک همچو حدودی دفن شده ) این رهبر چین کمونیست ، این رهبری که بعضی جوان ما در اشتباه هستند و خیال می کنند اینها مفید هستند برای جامعه ، این در عین حالی که این کشتار داشت واقع می شد آمد به ایران و دست داد به این شاه غاصب پشتیبانی کرد

، یک کلمه هم نگفت ، به اینکه آخر اینها را چرا می کشی ؟ آخر چه کرده اند اینها ؟ اینها دارند می گویند ما آزادی می خواهیم ، چه می خواهیم ، اینها می گویند ما می خواهیم آزاد باشیم ، آزادی ، استقلال ، دادشان اینطور در آمده بوده یک کلمه این آدم نگفت که خوب اینها بشر هستند ، اینها انسان هستند ، چرا اینطور ؟ بچه کوچک این قدری را بچه دبستان را ، حالا دیگر دستشان از آن بزرگ ها مثل اینکه چیز شد ، حالا کوچک ها ، بچه های دبستانی را حالا دیگر دستشان از آن بزرگ ها حالا کوچک ها ، بچه های دبستانی را دارند می کشند ، اینهم هر روز دارد اخبارش می آید مثل اینکه چیز شد ، اینجا ، بچه کوچولوی دبستانی ، دختر دبستانی ، پسر ، دوازده سال ، دختر و پسر یا دختر ، همین دو سه روز - یک جائی - کشتند ، یک کلمه این آدم نگفت به این شخص که شقی این چه کاری است می کنی ؟ آمد و دست داد به او ، با آغوش باز ملاقات کردند و به این صورت و خندیدند به این توده های بیچاره و ما جوان هایمان اشتباه می کنند ، خطا می کنند ، خیال می کنند که اینها برای آنها مفید هستند . آنهم کاخ نشینان کرملین . پانزده خرداد که پانزده هزار (آنطوری که مشهور شد) این این مردم کشتند ، در روزنامه های شوروی تایید کردند از آنها ، الان هم تایید کردند این

را با این کشتار که الان شما ملاحظه می کنید در ایران هر روز یک گوشه ای هست ، الان هم هست اینها همه شان برای این است که این گاز ایران را می خواهد ، آن نفت ایران را می خواهد ، آن دارد گاز ایران را می برد ، آن دارد نفت ایران را می برد . همه دنبال این هستند که این ملت ضعیف عقب بمانند ، چشم هایشان باز نشود . مبلغ هایشان ، تبلیغاتشان همیشه تبلیغ به ضد دین و به ضد روحانیت است تا مردم را از اینها جدا کنند ، مردم را از دیانت جدا کنند ، مردم را از روحانیت جدا کنند خودشان را به جان هم بریزند و آنها استفاده اش را ببرند . ما کشته بدهیم محمدرضاخان استفاده کند ، آن بالاترها هم زیادتر استفاده کنند .

اعطاء آزادی و تشکیل جامعه مترقی با زور و سرنیزه ! !

این ملت برایش چه مانده ، این ملت برایش همین که تو سرش بزنند و نظامی باشد ، اصلش تمام حکومت هر جا هست حکومت نظامی باشد ، هر کس سرش را از تنش در می آورد بزنند بکشند . این وضع یک وضع خاصی است که ایران این وضع را دارد ، مطالعه کنید ببینید اصلادر دنیا شبیه دارد ، یک همچو شبیهی ما در دنیا داریم که مملکت حکومت نظامی باشد و نتوانند حکومت نظامی را بردارند ؟ نمی توانند هم بردارند برای اینکه مردم ایستاده اند ، مقابلشان ایستاده اند . حالا هم که حکومت نظامی است مردم ایستادند اما ایستاده اند چه چیز می

گویند ؟ ایستاده اند آن حرفی که آقای کارتر دیروز گفته است می گویند ؟ ! آقای کارتر می فرمایند که شاه آزادی خوب می خواهد بدهد ، آزادی مطلق می خواهد بدهد و شاه می خواهد که یک مملکت مترقی ، یک اجتماع مترقی درست کند و این مردم با آن مخالفند ! ! مخالفت مردم برای این است که مردم آزادی نمی خواهند و ایشان با زور ، با سرنیزه می خواهد آزادی بدهد ! ! این سرنیزه ها برای این است که تو سر مردم می زند می گوید آزادی بخواه ! مردم جامعه مترقی نمی خواهند ، سرنیزه آمده می گوید بخواه ! این آقای کارتر نمی دانم فهمش اینقدر است یا حقه بازیش اینقدر است ؟ می خواهد اغفال کند ؟ آخر کی را می خواهد اغفال کند ؟ - مردم - شاید آنهائی که نمی دانند در ایران چه می گذرد آنهائی که نمی دانند چه خبر است در ایران . شمائی که می دانید در ایران چه خبر است ، شمائی که میدانید در ایران الان چه خبر است ، مردم چه می خواهند ، اینها چه می گویند .

طرح آمریکایی اصلاحات ارضی جهت تشکیل بازار فروش کالاهای آمریکائی

مردم می گویند آقا ما میخواهیم نفت مان مال خودمان باشد ، ما می خواهیم مملکتمان آن زراعتی که داشت دوباره برگردد به آن . آقا زراعت را همچنان به هم زدند ، این اصلاحات ارضی را که آقا گفتند و آنقدر طمطراق کردند ، اصلاحات ارضی به امر دولت آمریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای آنها

فروش برود یعنی زراعت ما به هم بخورد ما محتاج بشویم . الان هم که می بینید که هر چی می خواهیم از خارج باید بیاید ، زراعت ما اینجور شد ، زراعت ما را آنجور کردند . خوب مردم ریختند ، آن زارعین بیچاره ای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند ریختند به شهرها ، به تهران . الان تهران یک محله زیادی چندین محل حدود چهل تاست که برای من نوشته بودند ، محله های کوخ نشین ، محله هائی که خانه های گلی دارد که هیچ چیز ندارد و ده نفر عائله در یک چادر کوچکی در این زمستان سرد زندگی باید بکنند ، آب ندارد ، باید آب را از پنجاه ، شصت پله ببرند بالا ، لب خیابان برسند که گودال منزلشان است ، لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پله ها پائین برای بچه هایشان این چه شد ؟ برای اینکه اصلاحات ارضی فرمودند ! در اصلاحات ارضی به هم خورد اوضاع دهقان ها ، وقتی که به هم خورد اوضاع آنها ، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستان ها ، آمدند شهرستان ها و آن شد ، وضع بیچاره ها اینطور شد ، از آن طرف وضع زراعت ما به هم

خورد . ایرانی که مرکز زراعت بود ، شاید آذربایجان ایران بس بود برای ایران ، باقی آن را باید صادر کنند ، الان به اندازه یک ماه ، سی روز یا سی و سه روز ، آنهائی که اطلاعات دارند و حساب کردند می گویند ایران به اندازه

سی و سه روزش برای خودش چیز دارد ، باقی آن را باید از خارج بیاورند .

ملت غارت شده ایران یا مستشاران غارتگر ، کدام یک وحشی هستند ؟

خوب این ایرانی جمع شدند ، همه ایرانی ها الان صدایشان درآمده الان سرتاسر ایران اعتصاب است ، اگر این حکومت نظامی و نظام را بردارند ، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت می پیچندش به هم و پیروز می شوند ، برای اینکه بد دیدند از اینها این مردم ، م ی خواهند آزادشان کنند و از رفاه بدشان می آید ؟ ! از زندگی خوب بدشان می آید ؟ ! می گویند ما حتماباید توی خاک ها بخوابیم ؟ ! یا می بینند که مال اینها را دارند می خورند و اینها را خاک نشین کردند ؟ دادشان این است . آقای کارتر چه می گوید ؟ آخر اینها چه می گویند ؟ از جان ما چرا این نفت های ما را می برند ؟ آنهم مجانامی برند . می برند و آقایان می گویند که ما اسلحه خریدیم ، تو اسلحه می خواهی چه کنی ؟ اسلحه ای که خریدند اسلحه ای است که فرمش را اینها نمی دانند ، ایران م ی تواند استعمال کند این اسلحه را . آن چیزهائی که آنها درست کردند ، شیاطین خودشان می توانند عمل بکنند ، اینها نمی توانند . مستشارها آمدند برای اینکه در اینجا باشند ، هم نظام ما را نظام انگل بار بیاورند که هست و هم اینجا مطالعات بکنند که چه جور - باید - بهتر می شود این لقمه

چرب را خورد آنطور ماند ، آنطور باشد این ملت حرف نزند ، اگر حرف بزند یک ملت وحشی است ! ! یک ملت وحشی است که داد می زند که آقا ما را آزاد کنید ! ! یک ملت وحشی است که داد می زند آقا مال مارا نخورید ! اما آنها وحشی نیستند ! آنها مترقی هستند ! مال مردم را باید بخورند آنها ! ! باید غارت کنند ! !

این ملت ما الان صداشان از بچه کوچکش تا پیرمردش درآمده برای اینکه می بینند که مملکتشان دارد سقوط می کند ، دارد از بین می رود این مملکت ، باید به فریاد این مملکت برسند ولهذا می بینید که جان می دهند ، بچه هایشان را می کشند و آنها می گویند باید کرد ، دنبال می روند باز . این وضع ایران ما و این وضع این دولت های بزرگ با ما .

انعکاس اهداف قیام و مصائب ملت یک تکلیف عقلی و شرعی است

و ما وظیفه داریم ، مائی که الان اینجا ، شمائی که اینجا نشستید و منی که اینجا نشستم ، ما وظیفه داریم که با آنها همصدا باشیم یعنی هر مقداری که از دست ما برمی آید باید کمک بکنیم . کمک به غیر نیست ، کمک به خودتان هست ، اینها برای شما قیام کردند . مردم ایران الان برای شما دارند خون می دهند ، برای شما بچه هایشان ، جوانان هایشان از بین می رود ، دخترهایشان ، بسرهاشان از بین می رود . ما باید به آنها کمک کنیم ، ما خیال نکنیم که

اینجا نشستیم تکلیف نداریم ، همه مان تکلیف وجدانی داریم ، تکلیف شرعی داریم ، تکلیف عقلی داریم که با این جمعیت مظلومی که قیام کردند می خواهند حق خودشان را ، آن حق خودشان که حق ما هم هست بگیرند ، ما هم با

آنها همراهی کنیم ، ما هم دنبال آنها باشیم . می توانیم مقاله بنویسیم ، می توانیم در روزنامه چیز بنویسیم ، می توانیم به هر قدری می توانیم در این دانشگاه هائی که می رویم به مردم بگوئیم ، به مردم اینجاها بگوییم مسائل آنجا را . مساءله را منتشر کنید . آقا هر کدام شما در یک نقطه ای که هستید مسایل ایران را منتشر کنید ، بگویید ، با آه دل بگوئید روزنامه هایشان هم گاهی می نویسند اما از خود شما باید گفته بشود ، نوشته بشود . باید این وضع آشفته ایران به همه عالم معلوم بشود .

سر نیزه ابر قدرت ها در برابر خواسته های بر حق ملت تاب مقاومت ندارد

و اگر چنانچه یک ملتی ایستاد و حق خودش را خواست سرنیزه نمی تواند جلویش را بگیرد . سرنیزه ، اصلا قدرت ندارد با گوشت طرف بشود ، این خیال است که گوشت نمی تواند با سرنیزه . تمام قدرت های عالم جمع بشوند وقتی یک ملتی گفت من این کار را نمی خواهم نمی توانند تحمیلش کنند . الان نمی توانند تحمیل به ایران بکنند که شاه را قبول کن ، نمی توانند . الان زور ایستاده آنجا ، اما مردم قبولش ندارند . مردم داد می زنند نمی خواهیم . قبول کردن را

مردم هیچ تن ندادند به این مطلب . تن به این ننگ ، ایرانی ها نمی دهند و نداده برای اینکه این آدم را دیدند که همه مصالح اسلام ، همه مصالح کشور را به باد داده ، در عین حال (ما آزادی دادیم و ما نمی دانم چه دادیم ، ترقی دادیم به ایران ) ، ترقیات شان همین است که دارید می بینید ، آزادیش همین است که با سرنیزه است . ما مکلفیم به اینکه خدمت کنیم به این مردم ، به این بیچاره ها ، به این جوان مرده ها . ما انسانیم باید خدمت کنیم و خدمت به آنها خدمت به خودمان است یعنی در این منافعی که ایرانی دارد مشترکیم ، همه مان شریکیم . اگر مملکت ما یک مملکت مستقلی بشود ، تبع نباشد ، اگر مملکت ما یک مملکت آرامی باشد ، اگر مملکت ما یک مملکت عرض می کنم که مرفعی باشد ، خوب ما جزء آن مملکت هستیم ، ما هم در رفاه هستیم ، ما هم چه هستیم . اینها قیام کردند و ما هم باید دنبال آنها باشیم ، اینطور نیست که عذر بیاوریم که من اروپا هستم و آن آمریکا هست و آنها ایران هستند ، این عذر نیست شما هم در آمریکا که هستید هر مقداری که می توانید ، شما هم در پاریس که هستید هر مقداری می توانید ، من هم که اینجا هستم هر مقداری که ، من حالا شما را دیدم این مقدار می توانم به شما چیز بگویم ، حرف بزنم ، می گویم . شما

رفقایتان را ، آنهائی که اهل اینجا هستند ، خارج هستند ، چه هستند ، با هم قرار بدهید که کمک بکنید به این نهضتی که هست .

لزوم تداوم نهضت

تاریخ سراغ ندارد اینجور نهضتی که الان در ایران هست تاریخ ایران تا حالا سراغ ندارد اینجور نهضتی که تمام ایران تمام بایستند ، بچه اینقدری بگوید که مرگ برشاه ، پیرمردش هم بگوید مرگ برشاه ، همچو نهضتی ما نداشتیم در ایران

این نهضت را نگذارید که بخوابد تا اینها از بین بروند ، تااین هیات حاکمه بروند یک هیات حاکمه صحیح سرکار بیاید . خدا انشاءالله همه شما را حفظ کند . موفق باشید . خدا شر اینها را بکند از سر مسلمین . شر این ابرقدرت ها را بکند که این نوکرها را نگذارند سربلاد مسلمین . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/7/57

بیانات امام خمینی در مورد نقش انسان ساز مکتب اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

قصد شاه قبل از رفتن ، تبدیل ایران به تلی از خاک

الان به من اطلاع دادند که شاه تصمیم گرفته است که فردا در این اعتصاباتی که مسلمان ها برای آن کشته هایی که داده اند بنا دارند که اعتصاب کنند ، خواهد یک قتل عام بزرگ بکند . من این را کرارا گفته ام که این آدم اعصاب خودش را از دست داده است ، الان به طور جنون آمیز دارد زندگی می کند و چون اواخر عمرش را دارد می گذارند ، از این جهت می خواهد که انتقام بگیرد از ملت ایران . تا حال هر چه جنایت بوده است کرده ، حالا هم که مردم ایستاده اند و می گویند که

باید بروی احساس این را کرده است که باید برود و به طور جنون آمیز می خواهد که مردم را قتل عام کند و برود . در یکی از حرف هایش گفته بود که (من اگر بنا شد بروم ، ایران را به یک تل خاک برمی گردانم و میروم ، یک تل خاکش می کنم ایران را و می روم . ) حالا معلوم می شود که می خواهد عمل کند به این گفته . امروز مطلع شدم ، یعنی گفتند که تلفن شده است از ایران که آمادگی دارد پیدا می کند برای اینکه مردم را یک کشتار عظیمی بکند و ما نمی دانیم که باید با این دستگاه چه بکنیم ملت مظلوم ایران نمی دانند که با این آدمی که الان جنون پیدا کرده است و اعصابش از بین رفته است باید چه بکنند ، باید چه فکری ما بکنیم . من ناراحتم از فردا که مبادا این مطلب صحیح باشد واین مردم را به مسلسل ببندد و به تانک و توپ ببندد و تلافی کند و آخری که می خواهد برود ، دیگر کسی را نگذارد و برود . ما گرفتار یک همچنین موجودی هستیم و باید دعا کنیم ، باید دعا کنیم که خداوند به خیر بگذارند این کار را ، اگر چنانچه عملی بشود ، یک خسارات بزرگی بر ایران وارد می شود ، گرچه رفتن این ، همه مصیبت ها را جبران می کند لکن چرا باید ما مجال به این داده باشیم که این کارها را بکند ، البته مسلسل های آمریکا و سلاح های آمریکا پشت

سر این است والا همچو مجالی مردم به او و دولت او نمی دادند اما حالا هست ، الان باز مستشاران آمریکائی هستند و این هم آخر عمرش هست و او خواهد رفت . آن چیزی که خواستم به آقایان بگویم و فردا هم اگر چنانچه مجلسی داشتیم ، فردا هم باز تذکر می دهم و قبل از این تذکر ، این را عرض بکنم که فردا مجلسی که ما داریم مال همه دانشجویان و کسانی که در اینجا ، در خارج اقامت دارند از ایرانی های خودمان ، این مجلس مال همه است و مثل منزل من می ماند که منزل همه آقایان است و درآن باز است برای اینکه هر کس بیاید ، مجلس هم اگر چنانچه فردا اشکالی پیدا نکند ، آن هم مجلس خود آقایان است و کسی در این دخالت ندارد ، تو همی که شده است که کسی دخالت دارد ، کسی مثلا کنترل می کند نه ، شما همه با هم هستید ، همه با هم برادر هستید و کس معینی بنای بر این کار نیست که دخالت داشته باشد ، همه آقایان منزل خودشان است ، آنجا هم اگر مجلسی باشد ، همه آقایان با آن علی السواء هستند ، همه . ما نسبت به همه علی السواء هستیم ، به همه تان علاقه دارم ، دعا برای همه تان می کنم و صنف خاصی دخالت ندارد ، تو هم این نشود که یک صنف خاصی در این امور دخالت دارند یا من با یک صنف خاصی رفاقت دارم . نه ما با همه شما رفافت داریم

و همه شما را دعا می کنیم .

ابعاد اسلام و برداشت اسلام شناسان

آنکه می خواستم تذکر بدهم و اگر فردا هم مهلت پیدا بکنم و بشود که صحبت بکنم تفصیلش را بیشتر می دهم این است که یک فاجعه ای برای اسلام از اول تا حالا بوده و آن فاجعه اینکه اسلام را نشاخته اند . کسانی که بحث از اسلام کردند ، چه در سابق و جه در لاحق ، اینها اسلام را با همه ابعادش نشناخته اند . هر کسی یک بعدی از ابعاد اسلام را در آن نظر کرده است و همه مطالبی که در اسلام بوده است و در قرآن کریم بوده است ، به همان معنائی که خودش ادراک کرده برگردانده است . در قرن های سابق یک دسته متکلمین بودند که اینها روی فهم تکلم خودشان ، روی فهم ادراک خودشان اسلام را آنطور توجیه می کردند که خودشان فهمیده بودند یک دسته فلاسفه بودند که روی فلسفه ای که آنها می دانستند اسلام را به صورت یک فلسفه ادارک می کردند ، خیال می کردند که مکتب فلسفی است . یک دسته عرفا و این طایفه بودند که اسلام را به فهم عرفانی توجیه می کردند و اسلام را . . . . و یک مکتب عرفانی می دانستند تا این زمان آخر . از آنوقت تا این زمان های آخر اسلام چندین بعدش شناخته نشده بوده است و بعضی از ابعادش را البته شناخت تمام نه ، اما خوب مقدارش . هر طایفه ای روی ادراک خودش ، روی علم خودش ، اسلام را مطالعه می کرده

است و همه آیات قرآن را و همه اخبار پیامبر و ائمه علیه السلام را روی آن ادراک خودش ، برداشتی که خودش کرده بوده است از اسلام ، روی آن برداشت حساب می کرده ، همه اوراق را بر می گردانده به آن ورقی که خودش فهمیده است و لهذا از این بعدی که اسلام دارد که بعد دنیایی است و حکومتش است ، آنجا وقتی که ببینید هیچ خبری نیست همه آن مسائل فلسفی و عرفانی است اما وظیفه مردم در حالا که دارند زندگی می کنند چه است و کیفیت حکومت اسلام چه حکومتی است و مردم چه جور باید برخورد داشته باشند با طبیعت ، هیچ در کلمات آنها دیده نمی شود ، آنها همه اش راجع به مسائل ما بعدالطبیعه و مسائل عرفانی و فلسفی و اینطور چیزها بحث کرده اند تا آمده است و رسیده است نوبت به این قشر متاخر . اینها عکس آنها عمل کردند یعنی آن ابعادی که اسلام در معنویات داشته است ، در فلسفیات داشته است ، در عرفانیات داشته است آنها را بکلی کنار گذاشته اند و همین ورق ظاهر را دیده اند یعنی اسلام را یک مکتب مادی تصور کرده اند ، آنطوری که آنها یک مکتب معنوی که از ماده اصلش کانه جداست

تصور کرده بودند و حتی آیاتی که راجع به قتال واقع شده بود ، به قتال با مشرکین واقع شده بود ، آنها را هم توجیه کرده بودند به قتال با نفس و امثال ذالک ، در مقابل آنها الان از چند سال پیش در این وقتی که مثلا

علوم غرب به ما رسیده است و- عرض می کنم که - آن تبلیغات اینها رسیده است ، اینها در عین حالی که مسلمانند ، در عین حالی که همانطور که آنها بوده اند ، در عین حالی که خوبند لکن شناختشان از اسلام همان شناخت مادیت اسلام است . آنها دعوت به باطن می کردند و از ظاهر و از طبیعت غافل بودند اینها دعوت به مادیت می کنند و از معنویت غافلند و این هر دو اشتباه است اسلام نه محصور در آن معنویاتی است که آنها می گویند دارد معنویات اما محصور نیست و نه در محصور این مادیاتی است که اینها می گویند ، یعنی مادیات را دارد لکن محصور به آن نیست .

اسلام مکتب انسان ساز

اسلام یک مکتبی است که برای انسان سازی آمده است و ما باید ببینیم که این انسان که به قول بعضی ماهیت ناشناخته است ، این انسان چه ابعادی دارد و چه احتیاجاتی دارد و اسلام که برای انسان سازی آمده است ، آیا جهت حیوانی این را فقط خواهد بسازد یا جهت معنوی او را می خواهد بسازد ؟ یا انسان می خواهد بسازد ؟ انسان مثل سایر موجودات نیست ، سایر موجودات مثل مثلا حیوانات که حالا در درجه بعد از نباتات و معادن اینها واقع شده است ، حیوان همان حال طبیعی دارد و از ماوراءالطبیعه یک چیز کمی ، یک احساسی ، یک ادراکی ، اما ادراک ناقص دارد و دیگر هم مراتب ندارد ماوراءالطبیعه اش . انسان از این نقطه اول طبیعت تا آن آخری که یک موجود الهی می

شود ، مراتب انسان است ، یعنی یک انسان می تواند سیر بکند از عالم طبیعت تا ماوراءطبیعت و از ماوراءطبیعت تا مرتبه الوهیت سیر بکند ، تا برسد به اینکه آنجا را ادراک بکند .

اسلام ، رشد دهند تمام ابعاد انسان

انسان یک موجود جامع هست ، نه یک موجود یک بعدی یا دو بعدی موجودات دیگر بعضی شان یک بعدی اند ، بعضی دو بعدی ، بعضی چند بعدی اند لکن همه ابعاد وجود در سایر موجودات نیست ، فقط انسان هست در بین همه موجودات که یک موجود چندین بعدی است که برای هر بعدش احتیاجات دارد ، برای رشد هر بعد او ، احتیاج دارد ، احتیاجات دارد و مکتب هائی که در عالم هست ، در عالم طبیعت هست ، هر مکتبی را که شما بروید ملاحظه بکنید به استثنای مکتب اسلام و مکتب توحیدی و مکتب انبیا(که درست دست ما نیست و از بین رفته است اما حالا اسلام محفوظ است ) هر مکتبی را به استثنای مکتب اسلام که ملاحظه کنید یک مکتب مادی است که انسان را حیوان تصور کرده است ، یک موجودی که همان خوردن و خوابیدن است منتهی بهتر خوردن و بهتر خوابیدن ، حیوانات هم مشترکند با ما در خوراک خوردن و خوابیدن لکن این مکتب ها می خواهند انسان را یک حیوانی که - اینطور ادراک کرده اند از انسان که این هم مثل سایر حیوانات هست که تمام چیزهایی و

رشدهایی که دارد در همان ادراکات مادی دور می زند ، در امور مادی دور می زند ، اسم آن را گفته اند

امور عینی ، خیال می کنند که امر عینی عبارت از همین عالم طبیعت است و حال اینکه عوالم دیگری هست که اینها ادراکش نکرده اند و آنها عوالم عینی بیشتر ، یعنی از عینیت بیشتر حظ دارند تا عالم طبیعت ، عالم طبیعت در آخر موجودات عالم وجود واقع شده است ، در آن آخرش واقع شده است یعنی منتهی الیه عالم ، عالم وجود ، عالم طبیعت است ، پست ترین عالم ها عالم طبیعت است ، و اینطور نیست که انسان فقط خودش باشد و همین طبیعت و مرتبه ای نداشته باشد ، انسان مراتب دارد . آن کسی که رفته سراغ آن مرتبه بالای انسان و از این مراتب غافل شده است ، اشتباه کرده است ، آن کسی که چسبیده است به این عالم ماده و مرتبه طبیعت را دیده و غافل از ماورای الطبیعت است این هم اشتباه کرده است .

اسلام برای این انسانی که همه چیز است یعنی از طبیعت تا ماوراءالطبیعت تا عالم الوهیت مراتب دارد ، اسلام تز دارد ، برنامه دارد اسلام . اسلام خواهد انسان را یک انسانی بسازد جامع یعنی رشد به آنطور که هست بدهد ، از حظ طبیعت دارد ، رشد طبیعی به او بدهد ، حظ برزخیت دارد ، رشد برزخیت به او بدهد ، حظ روحانیت دارد ، رشد روحانیت به او بدهد ، حظ عقلانیت دارد ، رشد عقلانیت به او بدهد ، حظ الوهیت دارد ، رشد الوهیت به او بدهد . همه خطوطی که انسان دارد و به طور نقص است ، الان نرسیده است ،

ادیان آمده اند که این میوه نارس را رسیده اش کنند ، این میوه ناقص را کاملش کنند . نباید آقایانی که در این غرب واقع شده اند و غرب هم غرق در طبیعت دنیاست و هیچ ملتفت به ماوراء الطبیعت نیست آقایان از این مکتب ها گول بخورند و خیال کنند که انسان غیر از اینکه می خورد و می خوابد و اینها چیز دیگری نیست ، همین است چیز دیگری در کار نیست ، این اشتباهی است که اسلام را بد شناخته اند آنهائی که همه اش توجه شان به این است و همه آیات و اخباری که در اسلام برای رشد انسان آمده برگرداندند به این و هم آنها در اشتباه بودند که همه آیات و اخبار را برگرداندند به آن ، باید هر چیزی سرجای خودش عمل بشود یعنی انسان رشد طبیعی داشته باشد به هر مقدار که ممکن است ، حظ طبیعی داشته باشد به هر مقدار که سالم است ، البته روی موازین عفت و سلامت و این مرتبه را رشد که پیدا کرد ، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و همه ابعادش وسیع بشود تا یک انسان بشود .

اسلام مثل مکاتب دیگر (مادی ) نیست

انسان شدن کار مشکلی است لکن لازم است برای انسان . مقصود من از این حرف این است که شما خیال نکنید که اسلام آمده حیوان تربیت کند ، آمده است که آب و خوراک برای حیوان درست کند ، این یکیش است ، این را هم درست می کند لکن این یک بعد است آن

هم بعد آخرش هست ، بعدهای دیگری دارد که آنها هم همه اش از اسلام است وبرای تربیت انسان است و انسان را می خواهد یک موجود رشیدی که همه این ابعاد را داشته باشد تربیت کند و برای همه اینها هم دستور دارد اسلام ، نسبت به یک جهت و جهت دیگری نیست ، برای حکومت اسلامی دستور دارد برای تشکیلاتش

دستور دارد ، برای مقابله با دشمنان دستور دارد ، برای تحرک جامعه دستور دارد ، برای رسیدن به ماورای الطبیعت دستور دارد ، همه اینها را دارد ، یک بعدی نیست که انسان خیال کند من اسلام را شناختم و شناختم این است که مثلا تاریخش چه جور بوده و فرض کنید که زندگی بشریش چه جور بوده و کذا چه بوده و دستورات طبیعی اش چه بوده و اینها ، مساءله این نیست ، مسائل اسلام بالاتر از این معانی است و

ابعاد زیاد دارد و باید کسی که می خواهد بشناسد اسلام را ، درست نگاه کند به قرآن که مبدا اصلی است و همه ابعادی که در قرآن هست همه را ملاحظه کند ، خیال نکند که من فقط آن آیاتی را قبول دارم که مربوط به طبیعت است و مربوط به حکومت ، آن آیاتی که مربوط به قیامت است قبول ندارم . برای اینکه نمی داند این آدم قیامت یعنی چه و آن روزی که می آید چه روزی هست او خیال می کند خیالی است ، نخیر عینی است و عینیتش از عینیت این طبیعت زیادتر است منتهی حالا ما به آن نرسیدیم .

در هر صورت می خواستم

این سفارش را به همه محصلینی که در اروپا خداوند همه را توفیق بدهد بکنم که اسلام را محصورش نکنید در یک محفظه ای که خیال کنید مکتب مثل مکتب کمونیست است ، مکتب مثل مکتب مارکسیست است ، مکتب مثل مکاتب دیگر است اینجورها نیست در کار اینها ، کسانی که نمی دانند اسلام چیست خیال می کنند یک همچو مطلبی است .

با انعکاس جنایات رژیم ، به ایران در حال اعتصاب کمک کنیم

مطلب دیگر این است که خوب ما الان موظف هستیم به وظایفمان ، الان ما همه که اینجا آرام نشستیم ایران نا آرام است ، الان ما فردای ایران را از آن نگران هستیم نمی دانم فردا در ایران چه خواهد شد باید فکری ما بکنیم حالا من هم در فکرش هستم که باید چه بکنم اما همین طوری که ملاحظه می کنید تا حالا الان قریب یک سال است که آرامش از ایران رفته است ، هر گوشه ای از آن را که می بینید یک انقلابی است ، هر طرف شهری از شهرهایش را که می بینید یک عرض می کنم که اعتصابی هست ، حالا که در این چند روز آخر و تقریبا چندین روز آخر است که اعتصاب تمام ایران را فرو گرفته است ، همه کارخانه ها ، همه روزنامه ها ، همه عرض بکنم که عمال دولتی و غیر دولتی در اعتصاب الان هستند تقریبا ، در اعتصاب هستند ، مردم هم همه در مصیبت و اعتصاب هستند و ما که در اینجا هستیم و آرام هستیم نباید فراموش کنیم آنها را ، ما باید

به آن اندازه ای که می توانیم به آنها کمک بکنیم ، با قلم می توانید ، با قلم کمک کنید ، می توانید در مطبوعات اینجا یک چیزی را از حالات ایرانی ها و از ظلمی که دارد برایشان می شود و ازجنایاتی که این رژیم بر آنها کرده است ، بتوانید در مطبوعات اینجا یک چیزی را منعکس کنید باید منعکس کنید ، هر کاری از شما می آید بکنید و هر که از آن کاری نمی آید لااقل دعا کند به اینهایی که فردا گرفتار این رژیم منحط هستند .

انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند واگر فردا توانستم من و مجال داده شد ، انشاءالله فردا هم چند کلمه ای با شما صحبت می کنم و من از اینکه هم دیر می آیم و هم کم می توانم اینجا بنشینم از آقایان معذرت می خواهم برای اینکه سن من را می دانید حدود قریب هشتاد سال است و شما الحمدلله جوان هستید و قدرت دارید که مقاومت کنید ، بنشینید ، من همچو قدرتی ندارم ، از این جهت من معذرت می خواهم که نمی توانم زیاد پیش شما بنشینم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 22/7/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار فیگارو

سؤ ال : افکار عمومی در باره مبارزه رقبای رژیم کنونی از خود سؤ ال می کنند که آیا این جنبش مذهبی خواهد به سنت اسلامی باز گردد ؟ جواب : مخالفین رژیم ایران و قیام کنندگان کنونی ، قربانی تبلیغاتی هستند که آنها را از طبیعت خود بیگانه می سازد . ما وقتی از اسلام صحبت می کنیم به معنی پشت کردن به

ترقی و پیشرفت نیست ، بلکه برعکس به عقیده ما اساسا اسلام یک مذهب ترقیخواه است ولی ما دشمنان رژیم هایی هستیم که تحت عنوان تجددخواهی ، روش دیکتاتوری و ظلم را در پیش می گیرند ، این رژیم ها مانند رژیم شاه ایران ، با عمل خود پیشرفت های انجام شده را از هدف اصلی خود منحرف می کنند و آنها را از چشم برادران و زنانی که می باید از آنها استفاده کنند ، می اندازند و خلاصه آن پیشرفت ها را بی مفهوم می کنند که مفهومش از آنها ساقط می ماند و اما قبل از هر چیز معتقدیم که فشار و اختناق ، وسیله ای برای دست یافتن به پیشرفت نیست .

سؤ ال : قیام کنونی در ایران ، با جنبش های چپ افراطی رابطه دارد یا نه ؟

جواب : ما همیشه از اتحاد با این احزاب سرباز زده ایم ولی در واقع امروزه تمام مخالفین ایرانی ، تحت لوای مذهب و به نام بیان درست و صحیح اسلام ، سازمان یافته و تظاهر می کنند و دلیل آن هم روشن است ، گروه های چپی یا کمونیستی تقریبا از بین رفته اند ، آنها نمی توانند در نهضت مردمی که در جریان است ، هیچ تاثیری داشته باشند ولی طبعا برای گول زدن افکار عمومی بخصوص در خارج از ایران ، رژیم سعی می کند چنین تبلیغ کند و به همه کسانی که علیه دیکتاتوری شاه مبارزه می کنند نسبت مارکسیستی بدهد .

سؤ ال : ولی علی رغم مقاصدشان مارکسیست ها از عنوان مذهب برای مبارزه ضد رژیم شاه استفاده

می کنند ، آیا مذهبی ها را کم کم عقب رانده و احزاب چپ افراطی ، سازماندهی اعتصابات و تظاهرات را در دست می گیرند و آن را در جهتی که می خواهند هدایت می کنند ؟

جواب : به تظاهرت بزرگ اخیر نگاه کنید ، افراد مذهبی ، یک میلیون نفر را به حرکت درآورده اند و در تمام موارد و در همه جا شعار مذهبی دهند ، همان مذهبی که این افراد را همواره متشکل کرده و سازمان می داده و حتی یک بار هم شعارهای چپ افراطی دیده و شنیده نشده . سؤ ال : در مراحل اولیه ، مبارزه علیه رژیم شاه اعتصابات و تظاهرات نسبتا مسالمت آمیز داشته است و علیه ارتش و پلیس به هیچ وجه اسلحه و سنگ به کار نرفته است ، آیا شما فکر نمی کنید که اکنون زمان این روش نیست ؟ و به طور دیگری آیا نمی شود عمل کرد ؟ مثلا به مبارزه مسلحانه متوسل شد ؟

جواب : حتی پس از روز جمعه در تهران که آنهمه هم کشتار به جا گذاشت ، ما همان شکل مبارزه را حفظ کردیم . همانطور که دنیا می داند ، قیام ما با وجود ضربه هائی که خورده است هرکز در هم شکسته نشده است و آن قیام با همان روش ادامه دارد ولی از من پرسیده اند آیا وقت تغییر روش و روآوردن به مبارزه مسلحانه به جهت پاسخ دادن به قدرت ارتش که شاه آن را به کار گرفته است ، نرسیده است ؟ من گفته ام (نه ) معذالک امروزه در این مورد از

خود می پرسم که نمی توان تا بی نهایت سینه های عریان را جلوی لوله تفنگ قرار داد . تاکنون من رهنمودهای خود را که مبنی بر مسالمت آمیز بودن عملمان بود تغییر نداده ام ولی شاید مجبور شوم این کار را بکنم .

سؤ ال : در واقع عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را می خواهید جانشین رژیم شاه کنید ؟

جواب : بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیر قابل قبول است ، ما پیوسته با آن مخالف بوده ایم ، سرنگونی آن هدف غیر قابل تغییر مبارزه ماست . بعلاوه ، این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد ، بلکه محتوای آن مهم است . طبیعتا می توان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت و این به آن خاطر است که فکر می کنیم شناخت اصیل اسلام ، ما را به ترقی جامعه ای که سرشار از استعدادها و تقوای انسانی و عدالت اجتماعی است راهنمائی می کند . قبل از هر چیز ما به محتوای اجتماعی رژیم سیاسی آینده خود دلبسته ایم .

سؤ ال : ولی رژیمی که شما می خواهید ، آیا دموکراتیک است ؟ مثلا آیا شما موافق آزادی مطبوعات و سیستم چند حزبی و آزادی احزاب و سندیکاها هستید ؟

جواب : ما موافق رژیم آزادی های کامل هستیم . باید حدود رژیم آینده ایران همانگونه که برای کلیه

دولت مطرح است ، منافع مجموع جامعه را در برگیرد و همچنین باید مقید به شوون جامعه ایرانی باشد ، زیرا عرضه یک جامعه غیر محدود ، یک دستبرد به شرف مردان و زنان آن جامعه

می باشد .

سؤ ال : آیا در جمهوری اسلامی برای اقلیت های مذهبی که در ایران بسیار زیاد هستند جائی هست .

جواب : رژیم شاه با اقلیت های مذهبی رفتاری بهتر از رفتار با مسلمانان ندارد . ما مطمئنا نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام را قائل هستیم . پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک رژیم آزاد ، شرائط حیات برای اکثریت مسلمانان و اقلیت مذهبی بسیار خوب خواهد بود .

سؤ ال : حتما رژیم کنونی به دفاع از خودش ادامه خواهد داد ، این رژیم بر چه چیز تکیه خواهد کرد ؟ چه کسانی از او پشتیبانی می کنند ؟ و چه چیزی می تواند به وی امکان دهد تا مخالفین را در هم بکوبد ؟

جواب : در درون کشور هیچ نیروئی برای حمایت از دیکتاتوری شاه نیست ، کافی است نگاهی به آنچه در کشور می گذرد بیاندازیم تا متوجه این امر شویم و این کار بسیار ساده ای است . در خارج ، ایالات متحده بخصوص از رژیم شاه حمایت می کنند ، اگر آنها دست از حمایت او بردارند ، رژیم شاه بلافاصله فرو خواهد ریخت .

سؤ ال : علیرغم همه اینها شاه می تواند روی ارتش و بر یک رژیم زور حساب کند ، آیا این احتمالات اساسی است ؟

جواب : در مورد ارتش آنچه اساسی است ساخت آن است که با رهبری و سلسله مراتبش مشخص می شود و تاکنون ارتش تحت رهبری آمریکا می باشد . این ارتش حتی در کادرهای بالا توسط مستشاران و تکنسین های آمریکائی و اداره تقویت شده است و لی در میان

افسران و سربازان تاکنون نشانه بارزی از بیداری در برابر مبارزات مردمی دیده شده است . فراموش نکنیم که اینها قبل از هر چیز ایرانی هستند و به هنگام زد و خورد ، در رویاروشان ایرانیان دیگری قرار دارند . در مواردی دیده شده است تظاهرکنندگان به جای آنکه به سوی سربازان سنگ پرتاب کنند ، گل هدیه کرده اند و بسیاری از سربازان که پس از دریافت گل گریسته اند و در چند مورد سربازان پس از تیراندازی به سوی تظاهر کنندگان خودکشی کرده اند و تا زمانی که ارتش ایران زیر چتر آمریکا قرار گرفته همواره این وضعیت غم انگیز و تراژدی ادامه خواهد داشت .

بیانات امام خمینی در مورد مطالبات اجانب در عادات و روحیات شرقیان به منظوراستعمار و استثمار

شرق شناسی (ایران شناسی ) حیله ای برای نفوذ قدرت های خارجی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من وقتی آقایان را ملاقات می کنم . . . کم کم قدرت بیان از من سلب شده است از جهت اینکه اولا پیرمردی و کبرسن است که نمی گذارد من حتی صدایم به چند قدمی برسد و ثانیا" اوضاع ممالک اسلامی مطلقا" و اوضاع داخله ایران بالخصوص یک وضعی شده است که سلب آسایش را از انسان می کند و قدرت هر چیز را از انسان می گیرد و من امروز هم بنا داشتم که در این محلی که آقایان مجتمع شدند بیایم و در آنجا بعض مطالب ، بعض درددل ها را به آقایان تذکر بدهم لکن و مقتضیاتی پیش آمد که صلاح ندیدم که امروز بیایم . در هر حال وضع ممالک اسلامی خصوصا این ممالکی که دارای مخازن هستند مثل مملکت ایران که در راس آنهاست مورد مطالعه این قدرتمندها ، این دولت های ابرقدرت ،

مورد مطالعه اینها بوده است اوضاع شرق و اگر ملاحظه کرده باشید در این سیاح هایی که از اینها از شاید سیصد سال پیش از این که راه یافتند به شرق ، سیاح هایی که از اینها آمدند به اسم سیاحت ، اینها یک مامورین سیاسی بوده اند برای مطالعه این ممالک شرق ، در ایران اینها می آمدند و در تمام شهرهاو دهات همه اینها را مطالعه می کردند ، بیابان ها ، حتی آن بیابان هایی که هیچ آب و علفی نداشتند ، اینها با تحمل زحمت های فراوان با شتر در آنوقت می آمدند و با کاروان ها حرکت می کردند و اوضاع جغرافیائی این ممالک را و مهمتر برای آنها ، آن مواردی که مخازن ، هر مخزنی یعنی طلا ، مس نفت ، گاز ، هر چه بوده ، اینها دقیقا مطالعه کردند و نقشه برداری کردند و مواردی که در این ممالک و اینکه ما می دانیم در ایران دارای یک چیزی بوده است که برای آنها مفید بوده است ، آنها را نقشه برداشتند ، علامت گذاشته ، نشانه گذاشته ، یادداشت کردند و ضبط است پیش آنها . قبل از اینکه آمریکا پایش باز بشود به این ممالک ، مقدم بر همه انگلیس ها بودند و روس ها بودند و بعضی ممالک دیگر . در هر صورت این ممالک ما ، این ممالک شرق از قریب سیصدسال یا یک قدری بیشتر مورد بررسی اینها و طمع اینها بوده است منتهی هر چه جلوتر آمده است ، کارشناس های آنها بیشتر تخصص پیدا کرده اند و بیشتر آمده

اند دراینجا ، در این ممالک و تمام اینها را ، آنها اطلاعاتشان از خود اهالی آن مملکت بیشتر است ، اطلاع بر روحیه مثلا ایلاتی که ما در ایران داشتیم مثل ایل بختیار ، ایل قشقایی اینها و امثال اینها ، شاهسون ها ، مطالعاتی داشتند برای اینکه به دست بیاورند روحیه اینها چه جور است ، تا چه حد می تواند این ممالک از اینها استفاده ببرد و مطالعاتی هم راجع به شهرستان ها و دهات ، تمام دهاتی که در ایران هست . از آن دهات بسیار دور افتاده و کوهستانی تا آخر ، اینها تمامش را اطلاع دارند یعنی کارشناس ها را فرستادند ، همه اینها هم نقشه برداری شده است و هم هر چه دارد در آنجا ، هر کجا چیزی درآن پیدا می شود که برای آنها دندان گیر است از آن یادداشت برداشتند و خودشان را مهیا کردند برای غارت ، منتهی این کسانی که در راس بودنداز سلاطین یااز روسا که در راس بودندمختلف بودند در رساندن منافع به اینها ، گاهی اشخاصی بودند که تا آن حد خیانتکار نبودند و گاهی هم خیانتکار زیاد بودند که به همه ابعاد تسلیم شده من در همدان یک وقت بودم ، یک نفر از دوستان من یک نقشه ای آورد ، نقشه بزرگی شاید مثلا یک متر در یک متر و آن نقشه هم مال همدان بود دهات همدان تمام در آنجا آنطور که او می گفت ، می گفت تمام دهات همدان در اینجا ثبت است و در آن نقطه هایی بود زیاد ، نقطه هایی در آن

ورقه با رنگ دیگری بود که زیاد بود ، آن شخص که آشنای ما بود گفت که این نقطه هایی که در اینجاها گذاشتند علامت این است که در زیر این نقطه و این دهی که در اینجا هست یک چیزی پیدا می شود ، حالا یا یک معدن مسی ، نفتی ، چیزی پیدا می شود ، که الان هیچ چیزش تا حالا درنیامده و آنها می دانند که کجا چه هست . در هر صورت با نقشه از اول وارد شدند و احوال و اوضاع ممالک شرق را و مملکت ایران که الان مورد اطلاع ماست ، با نقشه اینجاها را همه چیزش را تعیین کردند .

اسلام و روحانیت اصیل ، دوقوه در برابر سلطه خارجی

بعد یک مطالعات روانی آنها کردند که آیا چطور ممکن است که دست بیابند به این مخازن عظیمی که در این ممالک هست ، در ممالک اسلامی آیا چه بکنند که این مخازن با سهولت به دستشان بیاید و مواجه با یک مخالفت هایی ، مواجه با یک زد و خوردهایی نشود . یک مطالعات زیادی هم در این باب اینها کرده اند و به آنکه رسیدند در ممالک اسلامی ، دو چیز را دیدند که این اگر باشد ممکن است که سد راه آنها باشد ، یکی اصل اسلام ، اگر چنانچه اسلام به آنطوری که هست و به آنطوری که خدای تبارک و تعالی اسلام را تاسیس کرده اگر به آنطور اسلام پیاده بشود فاتحه مستعمرین خوانده می شود ، این راجع به اسلام که فکر کردند برایش ، یکی هم روحانیت اسلام اگر اینها قوه داشته باشند و اینها آنطوری که باید ،

مقتدر باشند در این بلاد ، باز هم آنها نمی توانند آنطوری که می خواهند استفاده بکنند ، اینها با تمام ملت سروکار دارند و در بین ملت اگر قدرت داشته باشد کسی ، اینها هستند که در همه ملت ممکن است قدرت داشته باشند ، درصدد برآمدند که این دو تا سد را به هر جور هست بشکنند یعنی کاری بکنند که خود ملت های اینها ، هر جمعیتی که هستند ، در هر جا که هستند این دو تا سد را با دست خود اینها به واسطه تبلیغاتی که اینها شروع کرده اند از زمان های قدیم ، با این تبلیغاتشان این دو تا سدرا که احتمال قوی دادند که اگر مواجه با خطر بشود استعمار و منافع استعماری ، این دو تا سد است

اینها و امثال که خطر است ، (این را بشکنند) دیگر باقیش خطر به آنطور نیست ، البته یک جهت دیگر هم هست که عرض می کنم ، جهت دیگری که هست جهت فرهنگ جوامع بوده است ، این جوامع دیده اند ، مطالعه کردند که اگر فرهنگ اینها یک فرهنگ مستقل صحیح باشد ، از توی اینها یک جمعیت های سیاسی مستقل و امین پیدا می شود و این هم برای آنها مضر است . بناء علیه در جانب اسلام و روحانیت دو چیز را سد می دیدند: یکی اصل اسلام را و یکی هم روحانیت را و در جانب دیگر باز احتمال این را که اگر این فرهنگ یک فرهنگ مستقلی باشد ، در بین اینها تربیت می شوند یک جوان هایی و یک رجالی ، اگر

اینها تربیت بشوند ولا محاله مقدرات مملکت دست اینها می افتد ، باز هم مانع می شود اینکه اینها برسند به آمال خودشان که آن آمال زیرزمینی هاست ، روی زمینی هم هست ولی مهمش آنهاست که در زیرزمین دارند و درصدد برآمدند که این سه تا مطلب را ، آن که مطلب اصلی است ، این سه تا مطلب را و این سه تا سد را بشکنند .

تخریب ارزش های اسلامی و منفعل کردن مسلمین ، اساس کار بود

اما راجع به اسلام شروع کردند تبلیغات کردن به اینکه اسلام یک مکتبی است که می گوید ملایم ، کم کم لابد پیش می رود) ، یک مکتبی است که مربوط به دعا و ذکر و یک روابطی مابین مردم و مابین خالق ، و سیاست را کاری به آن ندارد ، اسلام به حکومت کار ندارد ، به سیاست کار ندارد ، این را آنقدر تبلیغات روی آن کردند که در جامعه خود روحانیت هم به خورد آنها هم دادند که بسیاری از آنها هم همین اعتقاد را پیدا کردند که روحانی را به سیاست چه کار دارد ؟ به حکومت چه کار دارد ؟ به نظام حکومت چه کار دارد ؟ روحانی مسجد برود و نماز بخواند و عرض می کنم که از این صنف کارها ، درس بگوید و مباحثه بکند و آن آداب شرعیه را به مردم نشان بدهد . آنها دیدند که نماز روحانیون و نماز اسلام هیچ به آنها ضرر ندارد ، هر چه می خواهند نماز بخوانند ، آنها به نفت کار نداشته باشند ، نماز بخوانند تا هر

چه خواهند تا خسته بشوند ، درس هر چه دلشان می خواهد بدهند ، مباحثه هم هر چه می خواهند بکنند ، کار نداشته باشند به اینکه سیاست استعماری در اینجا نباید اجرا بشود ، هر کاری می خواهند بکنند ، اینقدر خواندند به مردم و تبلیغات کردند که مردم همه تقریبا به این معنا عادت کردند که حالا هم باز این صحبت هست که دخالت در سیاست به شاءن روحانیت نیست شاءن روحانیت نیست که برود و ببیند که کیفیت حکومت چیست و چه می کنند این ظلمه با مردم ، شاءن روحانیت همان است که تو مدارس باشند و نماز جماعت هم بخوانند و اول ظهر و اول مغرب مردم هم همین مقدار به روحانیت بیشتر نظر نداشته باشند . اسلام را اصلش می گفتند کاری ندارد به سیاست ، جداست ، سیاست و دیانت از هم جداست ، سیاست مال آنها و دیانت مال ما ، مراکز قدرت دست آنها که هر کاری می خواهند بکنند و مساجد و پیرمردهای توی مسجد هم مال ما ، این تفسیری است که از اول کردند و آنهایی که یک قدری جراتشان زیادتر بوده است گفتند که ارتجاع است ، اصل دین در بین بشر که آمده است برای این است که مردم

را خواب کند . اینها می گویند دین از اول به دست قدرتمندها و سرمایه دارها پیدا شده است برای اینکه این به واسطه دیانت مردم را آرام کنند و آنها مال مردم را بخورند . کم کم این مطالب باور حتی خود مسلمان ها ، حتی بعضی از روحانیون و معممین هم

آمده است که نه ، این یک چیزی است که حالا نمی شود این را پیاده اش کرد ، این چیزی است که مال هزار وچند صد سال پیش از این بوده است ، اینطور معرفی کرده اند . اسلام را به خود جوامع مسلمین . آخوند را هم شروع کردند تبلیغات کردند به اینکه اینها یک مردمی هستند که فقط نشسته اند آنجا و می خواهند بگیرند مال مردم را و زندگی کنند .

بنابر این اسلام را به اینکه اولا مکتبش بیش از اینکه یک نمازی خوانده بشود و یک روزه ای گرفته بشود و اینها ، نیست و کاری به زندگی مردم ندارد ، کاری به دنیای مردم ندارد و از آنطرف روحانیون را معرفی کردند که - اینها هم - قدرت ها اینها را روی کار آوردند برای اینکه افیون باشند از برای جامعه ، اینها مردم را خواب کنند ، سست کنند که اگر چنانچه آنها ببرند چیزهایشان را ، اینها نتوانند حرف بزنند یعنی دیگر مردم را نگذارند حرف بزنند ، اینها خواب کنند مردم را و آنها ، اینهائی که خوابند اموالشان را ببرند . این را آنقدر تبلیغ کردند و گفتند که حتی بعض روشنفکرهای ما هم که بی اطلاع از قرآن و سنت بودند باورشان آمده است و آنها هم دنبال کردند و هم نفس شدند با آنها . ما نباید هر حرفی که بشنویم یا منتشر باشد بین اقشاری نباید بی دلیل مطلب را قبول کنیم انسان اگر بی دلیل یک مطلبی را قبول کند این مریض است ، انسان سالم نمی شود یک مطلبی به

او بگویند و بی دلیل ، همین طور وقتی گفتند قبول کند .

بازگشت به قرآن

ما باید یک مطالعه سطحی ، لازم نیست خیلی مطالعه دقیق ، یک مطالعه سطحی در قرآن بکنیم ، یک مطالعه سطحی در آنهایی که مردم را دعوت کردند و پیغمبرهایی که مردم را دعوت کردند ، بکنیم ببینیم که آیا آنهایی که دعوت کردند مردم را ، اینها یک اشخاصی بودند که آمدند و توده را ضعیف کردند توده را خواب کردند ؟ برای خواب کردن توده آمدند ؟ و اینها عمال قدرتمندها هستند ؟ یک مطالعه ای در حال آنها بکنیم که ببینیم اینها عمال قدرتمندانند یا نه ، یک مطالعه جزیی هم در قرآن بکنیم که ببینیم که قرآن آمده است که برای ذکر و دعا و برای حرز و امثال ذلک ، یا نه قرآن را نشناختند ؟ اگر در قرآن مطالعه کنید می بینید که آنقدر آیات در جنگ هست که وادار به جنگ است ، وادار به جنگ با کی ؟ با قدرتمند . قرآن آیاتی زیاد دارد یکی دو تا نیست ، آیات زیاد دارد در جنگ ، در کیفیت جنگ و جنگ هائی که در صدر اسلام بوده است بین قدرتمندها و بین پیغمبر اسلام بوده است و قرآن یک کتابی است که از آن تحرک بیشتر استفاده می شود تا چیزهای دیگر ، یک کتابی است که مردم را حرکت داده است ، از این خمودی که دارند حرکت داده است و با همه طاغوت ها در انداخته است قرآن .

مبارزات پیگیر پیامبران و ائمه علیهم السلام با ظلم و ظلمه در طول

تاریخ

آنوقتی که پیغمبر اکرم در حجاز بودند ، قدرتمندان حجاز که ابتدا سر و کار داشته پیغمبر با آنها ، یک دسته شان در مکه بودند که تجار خیلی معتبر و قدرتمند بودند ، یک دسته شان در طایف بودند که آنها ثروتمندهای آنجا بودند و قدرتمندهای آنجابودند ، ابوسفیان وامثال اینها ، اینها نظیر حکام و سلاطین بودند و دارای همه چیز بودند و پیغمبر اسلام با آنها درافتاد . وقتی که تشریف آوردند به مدینه با همین فقرا بودند ایشان ، نه با ثروتمندان بودند برای خواب کردن جمعیت ، با فقرا بودند برای بیدار کردن فقرا ، این فقرا را شوراندند به آن اغنیایی که مال مردم را می خوردند و ظلم به مردم می کردند . جنگ های پیغمبر زیاد است و همه این جنگ ها ، جنگ های با قدرتمندها و ثروتمندها و ظلمه بوده است . جلوتر بروید حضرت موسی (ع ) عصایش را برداشت با فرعون ، با سلطان عرض می کنم که مصر ، با او در افتاد ، نه اینکه از قبل سلطان مصر مردم را خواب کرد ، مردم را با همین عصا و با همین تبلیغات بر ضد سلطان عصر خودش شوراند .

ابراهیم را که ملاحظه می کنید ، تیشه اش رابرداشت این بت هائی که مال اشراف بود شکست و با اشراف درافتاد برای منافع توده ها و برای اینکه ظلم به توده ها ، اینها نکنند البته آنها معنویات هم نقطه اصلیش بوده است لکن وقتی می دیدند که یک ظلمی درجامعه واقع می شود ، موظف می دانستند خودشان را که

باآن سرانی که ظلم می کند درافتند و جنگ بکنند با هر جوری که ممکن است برایشان ، باآنها درافتادند . پس اینکه می گویند که اینها را قدرتمندها قرارداده اند برای خواب کردن ، این یک چیزی است که حرف استعمار است یعنی آنها این را درست کردند برای اینکه شما را از قران و از کتاب خدا و از اسلام رویتان را برگردانند و این سد را بشکنند و خوب هم شکستند در بین مسلمین این سد را . مسلمین خواب رفتند به واسطه تبلیغات اینها ، مسلمین به جنگ برخاستند با اسلام ، خودشان ملتفت نبودند ، این معنا را که کسی بگوید اسلام به زندگی چه کار دارد ، این جنگ با اسلام است ، این نشناختن اسلام است . اسلام به سیاست چه کار دارد این جنگ با اسلام است . بین خود مسلمین که این مساءله مطرح است کانه یک مساءله است که جنگ با اسلام الان شروع کرده اند و می کنند . از آن طرف ما باید ببینیم که آنهائی اسلام را تبلیغ کرده اند از اول با چه کسانی جنگ می کردند . خود پیغمبر اسلام با کی جنگ کرد ؟ با این قدرتمندان مکه و این قدرتمندان حجاز . بعدش خلفائی که بودند ، چه خلفائی که ما قبولشان داریم ، چه خلفائی که ما قبول نداریم آنها با کی جنگ کردند ؟ آنها هم لشکر کشیدند با سلاطین ایران و سلاطین روم . با اینها جنگ کردند ، با سلاطین جنگ می کردند نه اینکه از قبل سلاطین مامور بودند که مردم را خواب

کنند ، آنها مامور تحرک بودند به اینکه مردم مسلم و ضعفارا ، مستضعفین را بشورانند بر این اشخاصی که دارند مال مردم را می خورند . رومی هاو - عرض می کنم که ایرانی ها آنوقت محل ابتلا بودند ، جنگ کردند با اینها و فتح کردند آنجاها را برای مسلمین و برای اسلام و ابدا این مساءله مطرح نبوده است که یک کسی بگوید که بسازید با این دولتمندان ، بسازید با این سلاطین ، یک همچو مطلبی نبوده است در کار . همیشه جنگ بوده ، خود پیغمبر اسلام و بعدش هم خلفای پیغمبر . زمانی هم که حضرت امیر(ع ) بودند ایشان هم مبتلا شدند به یک جنگ داخلی و دیدند که اگر این جنگ داخلی را چیز نکنند ، اسلام را معاویه فاتحه را می خواند . معاویه یک حکومت بود در شام ، مثل سلطنت زندگی می کرد ، دارای لشکر ، داری همه چیز بود . حضرت امیر هم که در راس روحانیت و آقای روحانیون است ، ایشان هم که وقتی می خواهند جنگ بکنند ، وقتی که می خواهند زندگی بکنند و خلافت بشناسند ، نمی آیند مردم را خواب کنند تا قدرتمندها بیایند اینها را بخورند ، ایشان هم جنگ می کند ؟ با معاویه که در مرکز شام نشسته و اسلام در بودن او در خطر است و الان دارد مردم را استعمار کرده وظلم می کند . اینها ، ائمه ما علیه السلام همه شان کشته شدند برای اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند . اگر چنانچه امام های ما تو

خانه شان می نشستند و عرض بکنم آنطوری که اینها می گویند برای مردم ، مردم را دعوت می کردند به بنی امیه و بنی عباس و اینها که محترم بودند ، روی سرشان می گذاشتند ائمه مارا ، لکن می دیدند هر یک از اینها حالا که نمی تواند لشکرکشی کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست ، دارد زیرزمینی اینها را از بین می برد ، اینها را می گرفتند ، حبس می کردند ، ده سال در حبس آنها بودند . برای نماز و روزه بود که حبس کردند ؟ حضرت موسی بن جعفر را چون نمازخواند ، چون روزه می گرفت ، چون مردم را دعوت می کرد که به هارون الرشید و اینها ، شما بروید و با آنها بسازید ، هر چه آنها ظلم می کنند شما حرف نزنید ؟ یا قضیه این نبوده است ؟ آنها از باب اینکه می دیدند این یک خطرناک است ، برای دولت خطرناک است ، برای این قدرت هااینهاخطرناک بوده اند ، اینهاهم خطرناک بوده اندبرای اینها ازاین جهت اینطور شد که آنها را حبس کردند ، کشتند ، چه کردند ، تبعیدکردند ، می گویندمردیکه از چیز برمی دارد امام علیه السلام راآورد در اینجا ، یا حضرت عسکری را در سامرا چندین سال نگه دارد و تحت فشار و در نظام ، در عسکر ، در نظام ، درجند ، ایشان را نگه دارد و محبوس است امام علیه السلام در آنجا . این از باب اینکه نماز خواست بخواند ؟ پس چه ؟ خود آنها هم نماز می خواندند

، به نماز چه کار داشتند ؟ چون امام علیه السلام پسر پیغمبر بود - آن وقت پسردارها خیلی هم - اگر پسر پیغمبر سر جای خودش می نشست و کار نداشت به مردم ، چنین نبود اما آنها گاهی به اشاره آنها در ظاهر چون موردی بود که اگر چنانچه می فهمیدند ریشه اینها را می کندند - در ظاهر وقتی که یکی از این هاشمیون قیام می کردند بر ضد حکومت ها ، در ظاهر اینها یک انتقاد صوری هم از آن می کردند لکن با دست اینها بود ، اینها ، آنها را وادار می کردند که این کار را بکنند . دعا می کند امام علیه السلام به زید و امثال اینها که قیام کردند بر ضد این خلفا و برضد این قدرتمندان . روحانیت همیشه مخالف باقدرتمندها بوده است . اگر یک وقت شما مثلافرض کنید یک فردی ، چند نفری دیدید که یک سازشی کرده است یا منحرف است به اسلام مربوط نیست ، مکتب ، این مکتب نیست و یا اینکه یک مقتضیاتی می بیند که در این مقتضیات الان صلاح نیست که اینطور عمل بکند . این دو تا سد را اینها در بین مسلمین به واسطه تبلیغات شکستند ، جدا کردند مردم را از آن واقعیات اسلام و جدا کردند مردم را از روحانیت مترقی برای اینکه استفاده کنند ، خود آنها تبلیغ کردند لکن وقتی که سد شکسته شد ، آنها آزاد آمدند نفت ها را بردند و هیچ کس هم نتوانست حرف بزند ، هیچ کس هم حرف نزد . فرهنگ ما هم که

برایش خطر قائل بودند ، فرهنگ ما را هم در تحت قبضه گرفتندو یک فرهنگ استعماری درست کردند نه یک فرهنگ استقلالی ، الان هم یک فرهنگ مستقلی که برنامه اش را خود عقلای قوم ریخته باشند نیست .

غارت و چپاول ذخایر ایران

الان هم آنها دخالت دارند در کار ، نه طبیب حسابی می گذارند درست بشود ، نه سیاستمدار حسابی می گذارند درست بشود ، یک سیاستمدارهایی که برای ما درست می کنند همان هاست که به نفع آنها کارها را انجام می دهند ، اینهم فرهنگ ما ، (حالا دیگر من وقت این را که طولانی صحبت بکنم ندارم ) این سدها را شکستند و آزادنه آمدند مشغول شدند به بردن چاپیدن اموال مسلمین و شما ایرانش را می دانید ، چاپیدن نفت که الان دارند می برند . الان نفت های ما را به قدری دارند زیاد نفت می برند ، آنها می برند انبارم کنند ، نفت های ما را از زیرزمین های ما برای اینکه مبادا یک وقتی پیدا بشود که جلویش را بگیرد ، از حالا همه اش را می برند آنجا در انبارهای خودشان انبار می کنند . از زمان رضاشاه (خداوند انشاءالله که جزای او را شدیدا بدهد و می دهد) از زمان رضاشاه تا حالا اینها مبتلا هست ایران به یک حکومتی که تمام حیثیت ایران را دو دستی تحویل داده به این نفتخوارها . وقتی که ملاحظه بکنید ، اقتصادیات ملت را ملاحظه بکنید ، زراعت ما را بکلی به هم زدند به اسم اصلاحات ارضی که تز آمریکا بود ، اصلاحات ارضی به ما چه مصیبت ها

وارد آورد ؟ مصیبتی که وارد آورد ، تمام زراعت های ایران را از بین برد ، یک مملکت زراعی که یک استان آذربایجان یا خراسانش می توانست که قوت این ملت را بدهد حالا رسیده به آنجائی که برای 30 روز یا 33 روز (فوقش 33) تمام زراعت ایران برای 33 روز جمعیت فعلی ایران کافی است . ما بقیش از کجاست ؟ مابقیش یک بازار درست کردند برای آمریکا ، آنها زیاد داشتند ، می سوزاندند یا به دریا می ریختند ، حالا دهند پول می گیرند ، نفت می گیرند ، این یک باب که زراعت ما را از بین بردند و ما شدیم جیره خوار آنها و بازار برای آنها مصرف ما شدیم . از آن طرف یک ضرر دیگر خورد و آنکه تمام این دهقان ها که ایشان در اول فرمودند که ما دیگر رعیت ها را از چیز درآوردیم دهقان شدند دیگر ، هم سطح شدند با چه تمام این بیچاره ها وقتی که زراعت هایشان از دستشان رفت ، کوچ کردند به شهرها (که عمده اش تهران است ) آمدند در اطراف تهران با یک کوخ هائی ، با یک چادرهائی ، با یک خانه های گلی کوچک با عائله زیادشان در آنجا منزل گرفتند و با یک مصیبت هائی این بیچاره ها اعاشه می کنند و زندگی ، نه برق دارند ، نه آب دارند ، نه اسفالت دارند ، در یک گودال هایی زندگی می کنند که آب را اگر خواهند برای بچه هایشان بیاورند ، این مادر بدبخت باید در زمستان سخت از پله هایی

که الان عددش را یادم نیست لکن زیاد است عددش ، از پنجاه بیشتر ، صد تقریبا از این پله ها باید برود تا خیابان برسد ، یک کوزه آب کند باز برگردد این پله ها را طی کند برود توی این کوخ برای بچه اش آب ببرد . این

دهقان های بزرگی که درست کرده اند و این دروازه تمدن ، اینهاست اینها را برای ما درست کردند ، این قضیه زراعت ما ، زراعت ما بکلی فلج شده است ، دیگر ما زراعت نداریم و معلوم نیست که عاقبتش به کجا برسد .

ایران پایگاه تسلیحاتی غرب

از آنطرف نفت ما را می دهند به آمریکا ، عوضش چی می گیرند ؟ من این را که می گویم ، من باید هر روز اینها را بگویم برای اینکه هر روز ممکن است یک گوش اینجا باشد که نشنیده باشد این حرف را ، می دهند به آمریکا ، عوض چه می گیرند ؟ عوض اسلحه می گیرند ، کدام اسلحه ؟ اسلحه هائی که ایران نمی تواند استعمال کند ، نمی داند چه جوری باید این اسلحه را استعمال کند . برای چه می دهند ؟ برای اینکه پایگاه درست کنند در آنجا برای آمریکا ، هم نفت رامی خورند هم عوضش را . اینها پول نفت را خیال کنید که به ما می دهند ؟ نه این یک اشتباه است ، اینها هم نفت را می خورند و هم اسلحه می آورند ، اسلحه هائی که هیچ نظیرش مثلا حتی در فرانسه پیدا نمی شود ، آمریکا می دهد به اینها ، اما می دهد برای ایران

؟ نه ، پایگاه درست می کند برای خودش ، هم عوض را می خورد هم معوض را می خورد . خدا می داند که این مرد نالایق که اسمش محمدرضاست ، این مرد نالایق چه خیانت هایی به اسلام کرده و مسلمین کرده من و شما حالا می توانیم مطلع بشویم ، بگذارید این بمیرد یا برود از این مملکت ما ، قدرت این سلب بشود آنوقت ببینید آنهائی که نوشتند مسائل را ، حتما اشخاص تاریخ را ثبت کردند و تاریخ ها که بیرون آمد آنوقت خواهید دید که آنها چه کرده اند با این مملکت . نفتی که ایشان می گوید که بعد از 30 سال دیگر تمام می شود و ما الان باید فکر کنیم از انرژی شمس استفاده بکنیم ، آقایی که با چراغ نفتی هم نمی تواند کاری انجام بدهد از انرژی شمس می خواهد استفاده کند ! ! این نفتی که تمام می شود ، چرا تمام می شود ؟ برای اینکه این لوله عظیمی که انسان ، کسانی که در بیست سال پیش از این رفتند ، الان زیادتر از این معانی است ) کسانی که آنوقت رفته بودند می گفتند لوله هایی که آنجا گذاشتند که برای نفت از آن استفاده بشود ، همین طور صاف آدم می رود توی آن ، به این بزرگی است ، لوله های چند متر در چند متری است ، با این لوله ها دارد نفت ایران می رود ، عوضش اسلحه می آید برای پایگاه درست کردن . اگر اینها نفت را درست بفرستند و نفت درست فروش برود

یعنی به اندازه احتیاج ایران فروش برود ، به اندازه اداره مملکت فروش برود ما تا دویست سال دیگر هم شاید نفت داشته باشیم ، تمام می شود خوب ، آنها دارند تمام می کنند ، ایشان می گویند تمام می شود ، کی تمامش می کند ؟ تو تمامش می کنی بعدها ما چه بکنیم ؟ این ملتی که چند وقت دیگر به قول ایشان نفتش را دادند به غیر و تمام شد ، زراعتش هم که از بین رفت بعدش ما چه بکنیم دیگر ؟ این ملت ضعیف چه بکند ؟ (صنعتی می خواهیم بکنیم ) ! ! آخر ، قضیه صنعتی نیست گول نخورید ، قضیه ذوب آهن نیست ، قضیه درست کردن مطلب نیست ، قضیه پایگاه درست کردن برای شوروی است ، می خواهند که عمال شوروی که به اینجا می آیند راحت بیایند و همه کارها را انجام بدهند ، گاز ما را که دارند آنها می برند ، نفت ما را هم که دادند آنها می برند ، بعد نه گاز است ، نه نفتی است ، نه چیزی ، نه زراعتی ، نه هیچ چیز ، این ملت باید چه بکند ؟ معلوم نیست . اینکه او می گوید که من اگر بروم همه ایران را تل خاک می کنم این حالا این کار را کرده است اگر بماند بدتر می کند تل خاک ایران را ، اگر برود باز ممکن است اشخاص صحیحی و امینی بیایند سر کار و نفت ما را حفظ کنند که برای خودمان باشد ، زراعتمان را سروسامانی به آن بدهند .

اگرایشان خرابکاری کند که دارد می کند خرابکاری کند و گورش را گم کند و برود به نفع ما هست . ما که فریاد می زنیم ، ما برای همین فریاد می زنیم نه برای اینکه ما می خواهیم اصلا مظاهر تمدن نباشد ، ایشان می فرمایند که آخوندها می گویند که ما نمی خواهیم این مظاهر تمدن را ، ما می خواهیم حالا هم با الاغ سوار بشویم و برویم . یک آدمی است که ، انسان چه بگوید به او ؟ ما که اینقدر فریاد می زنیم می گوییم که ما همه مظاهر تمدن را قبول داریم اما مظاهر تمدن این است که حکومت نظامی این کار را به مردم بکند ؟ آقای بچه های کوچک مارا ، دختر بچه های 8 ساله و 9 ساله را این چند روز کشتند حالا کارشان را از دبیرستان ها خون دانشگاهی ها را که ریختند و آنقدر چیز کردند که همیشه در اعتصابند آنها ، حالا از آنجا آمدند سراغ دبستان ها و آن بچه های کوچک دبستان را اینها دارند می کشند ، اینها الان دارند خرابکاری می کنند ، آن خرابکاریی که ملت ما را میخواهند بکشند و بروند . ما فریادمان این است که باید این ملت هر چه دارد مال خودش باشد و خودش اداره خودش را بکند ، ما مستشار نمی خواهیم از آمریکا ، شصت هزار مستشار که اینقدر بودجه دارد که من و شما تصورش را نمی کنیم ، این بودجه مملکت را صرف مستشارها دیگر نکنید . این خیلی عجیب است ، پایگاه برای آنها درست می

کنند ، مستشاران می آورند خرجش را ما باید بدهیم . نفتمان را می دهیم برای درست کردن پایگاه آخر شما حساب بکنید این را و بعد مطالعه کنید در این امور ، یک اسلحه هایی که ایران به دردش به هیچ وجه نمی خورد این مال جنگ های بزرگی است که بین دو تا ابرقدرت یک وقتی این جنگ ها می شود ، یک همچو اسلحه هایی برای ما نیست ، ما یک همچو اسلحه هایی نداریم ، ما مسلسل ها و اینها کافی مان است ، آنقدر که می توانیم استعمال کنیم برای تنظیم امور داخلی خودمان ما که می خواهیم جنگ بکنیم ، مگر ما با شوروی حالا مامی توانیم جنگ کنیم یا با آمریکا می توانیم جنگ کنیم ؟ ما با بازار تهران می توانیم جنگ کنیم خوب مسلسل ها بس است ! ما با دانشگاه و جوان های دانشگاهی می توانیم جنگ کنیم ! ما حالا رسیدیم به آنجایی که با دبستانی ها ، با این بچه های هشت ساله و نه ساله جنگ بکنیم ! همین دیروز خواندم که تلفنی آمده بود - همین دیروز یا پریروز باز ریخته اند توی یک دبستان و بچه ها را زده اند و شل کرده اند ، و چه کرده اند خوب ما ، این مسلسل برای کشتن اهل ملت خودمان کافی است دیگر محتاج به آن چیزها نیستیم ، پس آنها مال ما نیست ، مال کس دیگر است ، مال آنی است که می تواند استعمال کند ، مال آنی است که به دردش خورد ، آن آمریکاست ، آنوقت

آن نفت را دادیم و پایگاه برای خود آنها درست کردیم یعنی برای اینکه پول نفت باشد ، مستشارها را آوردیم برای مطالعه در این امور و پولش را ما می دهیم . این کارهاست که آنها دارند می کنند ، مملکت را رسانده اند به آنجایی که ساقط دارد می شود ، از بین دارد می رود این مملکتتان آقا .

فریاد مستضعفان

الان مردم مملکت ما قیام کرده است ، ما مکلفیم که به آنها کمک کنیم هر مقداری که می توانیم هر قدر که می توانید با رفقایتان می نشینید بگوئید ، صحبت کنید ، برسانید به رفقای اروپایی تان که دارید ، با آنها صحبت کنید ، مطلبتان را برسانید ، هر کدام به ده نفر از آنها بگویید ، شما چند هزار نفر هستید ، به چندین هزار نفر می توانید مطالبتان را بگویید ، اینها بد منعکس کردند اوضاع ایران را .

روزنامه های اینجا که صد میلیون دلار این مرد برای تبلیغات می دهد به آنها ، بد منعکس می کنند مسائل ایران را ، شما ایرانی هستید مسائل ایران را برای این اروپائیان بگوئید ، تشریح کنید ، می توانید بنویسید در روزنامه یا در مجله ها ، بنویسند ، ما نباید بی تفاوت باشیم برای یک ملتی که جانش را دارد برای شما می دهد ، اینها جوان هایشان را دارند می دهند ، فردا که روز چهلم جمعه سیاه هست ، من نمی دانم چه مصیبتی بر این ملت خواهد وارد آمد . اینها ایستاده اند جان می دهند ، بچه های 7 ساله و 8 ساله شان

ایستاده اند و می گوید مرگ بر این سلطنت و تظاهر می کند و کشته می شود ، فردایش هم همان بچه دیگر باز دوباره می گویند ، اینطور ایران الان قیام کرده است و نهضت کرده است و ما مکلفیم که به اینها کمک بکنیم ، بی تفاوت نباشیم . می توانیم بگوییم ، در جوامع بگوئیم ، بنویسیم ، منتشر کنیم عالم را آگاه کنیم از این مصیبتی که بر سر ملت ما آمده است . دیگر حالا وقت نماز شد . خداوند انشاء الله همه تان را حفظ کند و موفق باشید انشاءالله .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

پاسخ امام خمینی به تلگراف های همدردی با ایشان

25/7/57

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور محترم علمای اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم پس از عرض سلام ، تلگراف هائی از ایران واصل گردید و اطلاع حاصل شد که تلگراف ها بیش از این بوده است و بر حسب معمول ، چون گذشته ، نرسانده اند . لهذا اینجانب از تفقد حضرات آقایان محترم تشکر می نمایم و رساندن تشکر مرا به برادران عزیز از هر طبقه و صنفی که هستند ، امیدوارم .

و در این فرصت ، لازم است از طبقه جوان تقاضا کنم که نسبت به ساحت محترم مراجع و روحانیون ، احترامات لایقه را مراعات نمایند . جوانان عزیز آگاهند که در این وقت حساس که نهضت اسلامی به نتیجه نزدیک می شود ، هیچ امری از اختلاف کلمه خطرناکتر نیست و در شکوفائی نهضت ، هیچ چیز موثرتر از حفظ وحدت کلمه و ابقاء صفوف مبارزه نخواهد بود .

از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به زائرین بیت الله الحرام

26/7/57

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که موسم حج بیت الله الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمده اند ، لازم است در خلال اعمال شریفه حج به یکی از بزرگترین فلسفه این اجتماع عظیم توجه داشته و به وضع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی رسیدگی کرده و از گرفتاری های برادران ایمانی خود مطلع گشته و در رفع آن در حد وظیفه اسلامی و وجدانی کوشش کنند . اهتمام به امر مسلمین از فرائض مهمه اسلام است .

اینک اینجانب از وضع گرفتاری ملت مسلمان ایران ، گزارشی به شما زائرین بیت الله الحرام می دهم و از

مسلمین همه اقطار عالم استمداد می کنم .

پنجاه سال سیاه ، برای مردم ایران

ایران که اکنون حدود سی میلیون مسلمان دارد ، از پنجاه سال قبل تاکنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوی که رسما نوکر اجانب بوده و هستند ، می باشد . در این پنجاه سال سیاه ، این ملت بزرگ در تحت فشار پلیس و اختناق و شکنجه روحی دست و پا می زند و تمام مخازن زیر زمینی و منافع حیاتی ملت را شاه به اجانب داده است . نفت را آمریکا و گاز را شوروی و مراتع و جنگل ها را علاوه بربخشی از نفت ، انگلیس و بعضی کشورهای دیگر . مردم را از تمام مظاهر حیاتی محروم نموده و به حال عقب ماندگی نگه داشته و نظام ارتش و فرهنگ ما و اقتصاد کشور را استعماری و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده است .

قتل عام های شاه روی تاریخ را سیاه کرده

اکنون که در سال های اخیر ، ملت بیدار شده و برای احقاق حق خود به پا خاسته و فریاد مظلومانه بلند شده است ، جواب آنها با مسلسل و تانک و توپ داده می شود . قتل عام هایی که در این چند ماه اخیر در شهرهای ایران رخ داده ، روی تاریخ را سیاه نموده . شاه با تمام قوای جهنمی به پشتیبانی آمریکا به جان مردم مظلوم افتاده ، ایران اکنون به شکل قبرستانی مبدل و اعتصابات عمومی سرتاسر کشور را فرا گرفته و شاه در این نفس آخرش می خواهد از این ملت مستضعف انتقام بگیرد .

سایه شوم حکومت نظامی

بر سر ملت برقرار و دست کماندوهای مزدور برای قتل بزرگ و کوچک و زن و مرد باز است .

ای مسلمین ! در امر ایران اهتمام کنید

اینجانب در هیچ یک از کشورهای اسلامی اجازه ادامه به فعالیت خود که رساندن ندای مظلومانه ملت است به عالم ندارم و چون وظیفه دینی و وجدانی خود را باید ادا کنم ، به ناچار به خارج از بلاد مسلمین آمده ام ، شاید بتوانم جوامع بشری را از آنچه به ملت مظلوم ایران می گذرد آگاه و تا پیدا کردن فرصت برای ادامه عمل در یکی از بلاد اسلامی ، در خارج زیست می کنم .

اکنون ای مسلمین جهان ! در امر ایران اهتمام کنید و ناله یک ملت سی میلیونی مستضعف را به جهانیان برسانید . از رسول اکرم صلی الله علیه و آله منقول است : من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم . اللهم قد بلغت والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

بیانات امام خمینی در مورد ادعاهای پوچ کارتر

اشاره

29/7/57

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی ادعای پوچ کارتر مبنی بر اعمال یک دموکراسی تند و قاطع در ایران

به همین معنا عرض کردم که مخالفت های چپ و راست شروع شده است . و باز گفتند (کارتر) که من بنا ندارم در امور داخلی ایران دخالت بکنم و سابقا هم گفته بودند که یک اجتماع مترقی ، ایشان در ایران یک جامعه مترقی در ایران درست کرده است . چند جمله دارد حرف های کارتر یکی اینکه یک دموکراسی تند وقاطع در ایران به دست شاه عمل شده ! ! این یک جمله ، یک جمله اینکه یک جامعه مترقی شاه

در ایران بنیانگذاری کرده است ! ! و یک جمله دیگر اینکه جمله سومش من دخالت - بنا ندارم دخالت در امور داخلی ایران بکنم ! ! حالا باید خود ایرانی ها در این سه جمله ای که ایشان فرموده اند خودشان بررسی کنند که آن جمله ای که آقای کارتر فرموده اند ، این برای ایرانی ها این را فرموده اند یا برای دنیای غرب گفته اند و یا برای آمریکائی ها گفته اند و برای کره ای از کرات دیگری که هنوز بشرش نیامده در زمین .

خوب حالا جمله اول ایشان این است که شاه یک دموکراسی تند وقاطع در ایران عمل کرده است و اوضاع ایران را از زمانی که شاه تشخیص . . . کرده است و پدرش مشغول کار بودند و آنوقتی که خودش مشغول سلطنت شده به امر خارجی ها و متفقین پس حالائی که الان بالفعل مشغول کار است و الان فعلا در ایران مشغولند ، آیا این دموکراسی که به نحو تند و قاطع ایشان عمل کرده اند ، این آزادی که به نحو تند و قاطع به مردم داده عبارت است از این کارهائی است که در تمام مدت سلطنت که ایشان کرده اند ؟ بیایند و بینند کدامیک از این مجالسی که حق ملت است که سرنوشت خودشان را به وسیله این مجالس تعیین کنند ، مجلس شورای ملی (به اصطلاح ) و مجلس سنا بیایند ببینند که از زمانی که سلطنت روی کار آمده است و من از همان اول زمان بودم و دیدم ، یعنی من از آنوقت درک کردم من آنوقت را

تا حالا که ما اینجا هستیم و این وکلا هم در مجالس دارند کار انجام می دهند ، ببینید که آیا در تمام آن دوره هائی که این دو نفر به قدرت رسیده اند ، کدام روز ما یک انتخاب صحیح ، آزاد که مردم خودشان بروند و در صندوق رایشان را بیاندازند ، در کدام دوره ها از این دوره هائی که ما گذراندیم و خصوصا این دوره اخیری که این آقائی که دموکراسی تند رفتار کرده است ، در کدام یک از این دوره ها این وکلا ، وکلای ملت هستند ؟ جز این است که با دستور است منتهی خیال

می کنند مردم که با می گوید با دستور شاه است و لازم نیست که با دستور اجانب یعنی . . . . خود شاه در بعضی از گفته ها می گوید که خوب ما حالا که آنطور نیستیم لکن آنطوری بود - رفت - که لیست ها را از طرف سفارتخانه ها ، اسماء وکلا را ، وکلای خودشان را (یعنی آنهائی که برای آنها کار می کردند نه برای ملت ) (شاه گفتند) که لیست ها را از سفارتخانه می آوردند و مجبور بودیم که همین لیست ها را عمل بکنیم منتهی ایشان ادعا می کنند که نخیر دیگر حالا یک قدرتی بالای قدرت ما نیست . ببینید که این یک حق مسلم ملت ، این یک حقی که همه عالم می گویند که باید با ملت ها باشد و از اساس دمکراسی این است که مردم آزاد باشند در این آراء خودشان ، در وکلایی خودشان که به مجلس بفرستند

، سرنوشت یک مملکتی به دست وکلا و اینها هست و باید خود مردم سرنوشتشان در دست خودشان باشد ، قانون اساسی این اختیار را داده است به مردم . آیا این دمکراسی تندی که ، تند و قاطعی که به منطق کارتر شاه عمل کرده است ، این حق مسلم و معلومی که هیچ کس نمی تواند انکار کند که این حق ، حق ملت است ، از زمانی که ایشان به سلطنت رسیده اند یا ایشان را به سلطنت رسانده اید تا حالا ما یک وکلائی داشته ایم ؟ از هر شهری از شهرهای ایران می خواهند ، بروند سؤ ال کنند . این یک مطلبی نیست که پوشیده باشد . شما بروید از هر شهری از شهرهای ایران سؤ ال کنید که آقا این کسی که از طرف شما وکیل است کی است ؟ چه آدمی است ؟ اکثر مردم اصلا نمی شناسند اینها را و نمی دانند کی هستند اینها . این ملتی که باید سرنوشت خودش را خودش معین کند و باید وکلای خودش را خودش تعیین کند ، اکثر مردم نمی دانند که این کی هست و وقتی اسمش را می برند نمی شناسند او را . این معنای دموکراسی تند و قاطع این است که سلب کرده است این حق مسلم معلوم یک ملت را . یک شهر اینها بیایند بگویند فلان شهر ، خوب مرکز تهران است بیایند بگویند این تهران که مرکز است و اساس است و در اینجا اگر بنا باشد یک آزادی باشد باید در تهران باشد که مرکز مثلا سیاستمداران و امثال ذالک

است ، خوب بیایند بگویند که کدام یک از این وکلای تهران ، آزاد مردم رفته اند پشت صندوق و رای داده اند به آنها . این که یک مطلبی نیست که بشود سرش را پوشانید . آقای کارتر برای کی دارد این حرف ها را می زند ؟ برای کره مشتری می گوید ؟ آنها که نیامده اینجا اینجا که گوش و چشم بسته باشند . برای مردم دنیا می گویند ؟ کدام مردم دنیا اطلاع ندارد از این معنا ؟ کدام مطبوعات دنیا اطلاع از این معنی ندارند ؟ بله مطبوعات ممکن است بسیاری شان به نفع آقای کارتر بنویسند که نه ، دموکراسی ، آزاد است مردم آزاد هستند ، همه راءی داده اند ، خودشان وکلایشان را تعیین کردند ، ممکن است بگویند اما هم آنها که (اگر بگویند) می دانند خلاف می گویند هم آقای کارتر می داند این را . نه اینکه کارتر نمی داند ، می داند که این چه آدمی است . می داند خودش چه آدمی است ، می داند که چه آدمی را ماءمور کرده است . می داند که مردم به چه گرفتاری گرفتار هستند .

اوضاع و احوال مطبوعات زمان شاه این راجع به قضیه مسلمی که بین مردم است و از ارکان آزادی است و عرض می کنم دموکراسی است . خوب بیائیم سراغ مطبوعات . . . . مطبوعات هم که همان روزنامه های رژیم ایران که آنوقت هرچه می نوشتند فقط فرمایش اعلیحضرت آریامهر بود و هر چه می گفتند ثناخوانی و ثناگوی او بود و از آرای ملت هیچ در

آن نبود . الان دارند می گویند که ما آزاد نبودیم . همین روزنامه های خودشان است ، همین اینهائی که از خودشان است الان دارند می گویند که ما در آن چیزهائی که آنوقت می نوشتیم آزاد نبودیم حالا هم نمی گذارند که آزاد باشند . این هم یکی از چیزهاست . کدام روزنامه در زمان سلطنت ایشان (حالا سلطنت پدرش زیاد اما الان مبتلا نیستیم ، یا بدتر از این بوده یا مثل این بوده ) کدام یکی از این روزنامه هائی که ما داریم ، مطبوعاتی که ما داریم ، اینها در زمان سلطنت ایشان از اولی که سلطنت را متفقین اعطاء کردند به ایشان ، تحمیل کردند این آدم را به ملت ایران ، تا حالا بیایند ببینند که کدام یک از این مطبوعات آزاد بوده است و اعلیحضرت آزاد کرده است . علاوه از این اعلیحضرت حالا آزاد کرده اند خوب در یک سال پیش از این چطور ؟ معلوم می شود که یک سال پیش از این آزادی این نبوده است و ایشان حالا آزاد کرده اند .

محاکمه شاه به جرم سلطنت غاصبانه و نقض قوانین

پس ایشان مجرم است و ایشان خیانتکار است . به منطق کارتر خیانتکار است ، همین که خواهد از را پاکیزه اش کند و منزه اش کند ، خوب ایشان می گوید که -دموکراسی - الان دموکراسی تند و قاطعی ایشان عمل کرده است و از این جهت با ایشان مخالف هستند . خوب این دموکراسی تند و قاطع را تازگی اعطا کرده چنان که خود شاه هم می گوید که من اعطا آزادی می خواهم بکنم . یکی نیست که

بگوید آقا تو چه کاره ای می خواهی که اعطاء آزادی بکنی ؟ آزاد که قانون اساسی به مردم داده است شما اعطا می خواهی بکنی ؟ تو چه کاره هستی که می خواهی اعطا بکنی ؟ تو ، به فرض اینکه سلطنت تو سلطنت قانونی بوده است (و حال اینکه نیست ) هیچ وقت حکومت نباید بکنی . تو در این مدتی که در کرسی سلطنت غاصبانه نشسته اید همه اش را حکومت کرده ای ، دراین صورت هیچ ملت خودش اختیار نداشته است که کاری بکند و همه را تو کردی . همه جرم ها به گردن تو است . پس با همین منطق کارتر که حالا آزادی داده است و دموکراسی تندی و قاطعی الان عمل کرده است ، این دلیل بر این است که ایشان قبل از این آزادی نداده بوده است ، دموکراسی نبوده مملکتش و با قلدری این مملکت اداره می شده است و همین جرم است برای شاه که باید محاکمه بشود این آدم به حکم قوانین باید محاکمه بشود . آنوقتی شاه را محاکمه نمی کردند که سلطنت بکند فقط و غیر مسؤ ول باشد . کسی که همه مسؤ ولیت به گردن او است باید بیاید پیش ملت و اگر هم بخواهد برود ، باید بیخ ریشش را بگیرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاکمه اش کنند تا این همه خونریزی که این آدم کرده است جواب بیاید بدهد تااین سلب آزادی که از مردم کرده است بیاید جواب بدهد . این هم باب مطبوعاتشان .

مسؤ ول مستقیم تمامی جنایت ها و خرابی شخص شاه است

خوب یکی از این چیزهایی تبلیغی ، رادیو تلویزیون

است ، کدام یک از این دو مرکز تاکنون توانسته است یک کلمه ای ، اگر شاه یک تخلفی کرده باشد ، اگر یک کشتاری کرده باشد ، بگویند شاه این کار را کرده است ؟ الان کدام مطبوعات جراءت می کند که بگویند که امر شاه است ؟ الان که دارند گویند دولت است ، شهربانی است و حکومت نظامی است ، اینها شعر است ، خود این آدم است ، الان هم که شکست خورده است باز هم از آن زیر خود این است که دارد این کارها را انجام می دهد و الا شهربانی چه کار دارد که مردم اینطور باشند ، امرش می کنند ، همه گویند امر است . ما آنوقت که قم بودیم ، وقتی که آمدند مدرسه فیضیه را به آن فضاحت ریختند و طلبه را آنطور زدند و بعضی شان را کشتند و بعد به هر کس که مراجعه می شد می گفتند امر اعلیحضرت است ، هر کس ، شهربانی قم می گفت امر اعلیحضرت است ، به هر که مراجعه می کردند همه اش امر اعلیحضرت که کسی نیست در کار . این هم باب رادیو و تلویزیونشان و امثال وسائل تبلیغاتی شان . در این تبلیغات کدام آزادی مردم دارند در این تبلیغات که ایشان می فرمایند که (آزادی تندی و دموکراسی تندی داده است ، خیلی آزاد کرده مردم را مردم حوصله شان سر رفته فریاد می کشند ! این از باب اینکه زیاد تند است این مساءله ، چپ و راست الان اعتراض می کنند به شاه ! اختلافشان این است که

این آزادی می خواهد بدهد به همه تخلف از او دارند می کنند نمی خواهند آزادی را) ! این داد و فریاد این مردم که توی خیابان ها دارند فریاد می زنند (آزادی و استقلال ) مقصودشان از آزادی یعنی آزادی نمی خواهیم ! آزادی و استقلال یعنی ما آزادی نمی خواهیم ! ما استقلال نمی خواهیم و شاه آزادی و استقلال می خواهد بدهد مردم اینطور با او مخالفت کرده اند . منشا این تغییر این است ، منشا تغییری که در روزنامه هاست کارتر گفته است که ایشان چون آزادی تند و قاطع دادند منشا اختلاف مردم و مخالفت چپ و راست با او همین معنا است که او آزادی قاطع داده آزادی - آزادی چون داده از این جهت این احزاب سیاسی و - نمی دانم این حزب کذا و کذا و جبهه های مختلف همه با او مخالف هستند که چرا تو آزادی دادی ملت هم با او مخالف است که چرا تو آزادی داده ای ! این منطق کارتر است راجع به آزادی که ایشان به ملت داده اند .

جای پای آمریکا در تمام شریانات مملکت

و اما مملکت مترقی ، جامعه مترقی که ایشان درست کرده ! یک مملکت مترقی درست کرده ! و مملکت را رو به ترقی دارد می برد ! منشا مخالفت من همان دوره اول و سابقا همین بوده و باز منشا مخالفتم همین معنی است ! در منطق آقای کارتر ترقی یک معنائی دارد که ماها نمی توانیم بفهمیم والا یک مملکتی که هر کجایش را دست بگذاری خرابی است ، شما الان هر جا این انقلاب سفیدی که ایشان

می گوید ، شما هر ماده از آن را که میخواهید بیاورید و در مجامع انسانی بگذارید ببینید که ایشان چه کرده اند با این مملکت با این بساطی که درست کرده است و نمی دانم چه . . . .

این به قول خودش دیگر ارباب و رعیتی در کار نیست واصلا ارباب و رعیتی از بین رفته و دهقانان هم آزادمردان و آزاد زنانند . این مطلبی است که آنوقت ها مکرر می گفت حالا هم اگر یک خرده رهایش کنند می گوید . خوب ، این دهقانان و بیچاره گان همین ها هستند که تمام هستی شان از بین رفته است ، این اصلاحات ارضی همین است که اصلا مملکت ما را بکلی زراعتش را سلب کرده است و ، الان شما زراعت دیگر ندارید در مملکتتان . برای 30 روز شما یا 33 روز شما در مملکتتان زراعت هست که بتواند مال مردم باشد باقی آن نیست ، باقی آن را باید از خارج بیاورید . آن چیزهای دیگری که مثلا سپاه دانش ، سپاه چه ، سپاه دین ، این را همه مردم می دانند که این سپاه دانش برای چه رفته است توی این دهات و قصبات اینها همه اش برای ثناخوانی برای ایشان است ، همه اش برای تبلیغ باطل است ، همه اش مامور این هستند که این مردم را عقب نگه دارند ، این مردم را تبلیغات بکنند که این مردم همه اش تابع شاه باشند ، (چه امر خداوند و چه امر شاه )باشد منطق مردم . تمام این کارهائی که این آقا کرده است ،

برای این مملکت اینها را برگردانده است به عقب ، عقب ، عقب . نمی گذارند اینها که یک فرد لایق در مملکت ما پیدا بشود ، اینها از آدم می ترسند ، می ترسند که یک آدمی پیدا بشود لایق و مقابلشان بایستد که چرا ؟ چرا اینکار را می کنید ؟ این که وکیل نمی گذارند ما داشته باشیم برای این است که اگر ما وکیل داشته باشیم مقابلشان ایستند ، می گویند چرا ؟ دولت بخواهد یک غلطی بکند استیضاحش می کنند ، شاه هم بخواهد یک غلطی بکند خوب به او می گویند ، به او اعتراض میکنند ، استیضاحش می کنند ، اعتراض به او می کنند . البته نمی گذارند مردم وکیل به مجلس بفرستند .

این مملکت مترقی و اجتماع مترقی اینها ، آن کجااست آخر که ما نمی دانیم و اطلاع نداریم از آن ؟ کجای این مملکت را ایشان آباد کرده است ؟ جز اینکه یک پایگاه هائی برای دیگران در این مملکت درست کرده است ، جز اینکه مملکت ما را مورد تسلط دیگران قرار داده است . آمریکا الان در تمام شریانات مملکت ما دست دارد . یک مملکت مترقی ! ! اول نمود ترقی این است که مملکت مستقل باشد ، خودش سرپای خودش باشد کجای این مملکت مامستقل است ؟ این از یک طرف می کشد آن از یک طرف می کشد . آن پنجه اش در اعماق چاه های نفت ما فرو رفته است آن پنجه دراعماق گازهای فلان ما فرو رفته است . این مملکت مترقی کجایش مترقی است ؟ کدام

دانشگاه مترقی ما داریم ؟ کدام فرهنگ مترقی ما داریم ؟ کدام نظام مترقی ما داریم ؟ نظامی که تحت فرماندهی مستشارهای آمریکااست ، این نظام است ؟

این هم از اینکه مملکت ما ترقی کرده یعنی همه چیزها در منطق ایشان این است که ترقی کرده است ، شاه ترقی داده است یعنی همه چیزهایی که این مملکت دارد تسلیم آقای کارتر کرده اند ، البته کارتر که نفتخوار است باید یک چنین چیزی بگوید ، نفت می خواهد دارد نفت های ما را میخورد ، البته او باید یک همچو مطلبی را بگوید .

دخالت آشکار و همه جانبه امپریالیسم در امور داخلی ایران

مطلب سومش هم (البته اینها هر کدام طولانی است اما شما خودتان می دانید) این است که ما بنا نداریم که در امور داخلی این مملکت ، در ایران دخالت بکنیم . شما بنا ندارید دخالت بکنید ؟ ! شما در کجا دخالت نکرده اید ؟ این مستشاران شما در نظام ما چه می کنند ؟ چرا این مستشاران آمده اند چه می کنند ؟ شما پایگاه هائی که در کوهستان های ایران درست کردید اینها را کی درست کرده ؟ برای کی درست کرده اید ؟ اینها دخالت نیست در امور مملکت ما ؟ همین حرف های تو دخالت نیست ؟ تو شاه را وادار نمی کنی به اینکه اینطوری مملکت را به باد فنا بدهد ؟ تو هیچ دخالت نداری در مملکت ؟ خود ایشان می گوید که لیست برای ما می فرستادند منتهی حالا مدعی است که نخیر دیگر حالا نمی فرستند ، دروغ می گوید ، نخیر حالا هم می فرستند حالا هم لیست آنهاست ،

غیر از آن چیزی نیست . (دخالت نمی کنم ! ! ) آخر یک مملکتی است که مردم همه آشنایی دارند به وضع مملکتشان ، دانند که چه به سرشان دارند می آورند و آمده است . (من دخالت نمی کنم ! ) آخر برای چه ایشان می گوید که من دخالت نمی کنم ؟ خوب ، ایرانیان می دانند که دخالت می کنی ، مطبوعات دنیا هم می دانند که آقای کارتر و هر کسی رئیس جمهور بشود در آمریکا دخالت در امور مملکت ما می کنند ، نمی گذارند مملکت ما سرپای خودش بایستد . الان ما نه استقلال داریم و نه آزادی داریم - نه - به هیچ وجه نه مردم آزادند و نه مطبوعات آزاد هستند ، الان هم آزاد نیستند ، الان هم حکومت نظامی نمی گذارد که حرف ها را بگویند . این مطبوعاتی که الان خودشان هم می گویند ما آزاد هستیم ، خوب بنویسند که شاه این کارها را می کند . چرا نمی نویسید ؟ شما در همه مطبوعات که بگردید ، این کلمه نیست که آن کسی که این جرم ها را دارد مرتکب می شود آن عبارت از شخص شاه است که این جرم ها رامرتکب شده است از اول تا حالا . آن روزی که این پایه بریزد آنوقت خواهند گفت ، حالا جرات نمی کنند برای اینکه الان حکومت نظامی است و تهدید همه چیز می شود و تعطیل می کنند اگر یک چنین حرفی بزنند ، اعدامشان می کنند . چطور شما ادعا می کنید که آزادی است ، ادعا می

کنید ترقی است و روی این جهت که آزادی داده است به مردم و مملکت را رو به ترقی برده است ، این اختلافات پیش آمده است ، این مردم که این هیاهو را تو خیابان راه انداختند و فریاد دارند می زنند ، برای این است که ایشان آزادی دادند ومردم نمی خواهند ؟ این چه حرفی است ؟ که یک آدم ، رئیس جمهور یک مملکت یک همچو حرفی را بزند ؟ در مطبوعات هم این را نوشته اند و کسی هم حرف رویش نمی زند یک مقدار گفته بشود اینها باید در این حرف ها ، حرف هائی است که همین طوری گفته شده ، می خواسته حالا بزند و می خواسته برای دلخوشی هائی (به خیال خودش ) بزند والا کی است که نداند این مسائل را .

مبارزه با منطق غارتگرانه ابرقدرت ها

ما همه دردمان از این سران ملت ها است ، از این سران دول . همه مصیبتی که بر ایران دارد وارد می شود و بر ممالک شرق دارد وارد می شود از همین سران ابر قدرت است به اصطلاح . این قدرتمندان ضعفا را می خواهند به کار بکشند و منافع ضعفا را ببرند ، یعنی ضعفا کار بکنند تسلیم آنها بکنند ، ضعفا گرسنگی بخورند و آنها نفت هاشان را بخورند ، آنها معادنشان را از بین ببرند یا آنها گرسنگی بخورند روی این معادن نفت ، این معادن بزرگ نفت ، مردم روی این معادن بزرگ نفت بنشینند و گرسنگی بکشند . این منطق این قدرتمندهای بزرگ است مثل شوروی و مثل آمریکا و امثال اینها است منطق شان این

است و ما می خواهیم که این وضع نباشد .

قدم اول ، مخالفت با قراردادهای غیر قانونی و محکوم نمودن وضع تحمیلی موجود ما هم یک قدم اولمان این است که این وضعی که الان دارد و وضعی است که شاهش و حکومتش و وزیرش و وکیلش و همه اینها این وضع را دارند که تحمیل بر این مملکت هستند ، وکیل را مردم تعیین نکرده اند ، وکلای سنا را آنقدری که باید مردم تعیین کنند نکرده اند ، وقتی مجلس مال مردم نشد وزرا غیر قانونی هستند و وقتی وزراء غیر قانونی هستند ، تمام قراردادها غیر قانونی هستند . همه قراردادهائی که وزرای ایران با ممالک دیگر ، چه با مملکت آمریکا و چه با سایر ممالک قرارداد کرده اند ، همه قراردادشان بر خلاف قانون اساسی است برای اینکه قانون اساسی ما اساس حکومت را بر این قرار داده است که مجلس تصویب کند ، مجلس راءی بدهد . پس اساس مجلس است ، مجلس هم به حسب قانون اساسی با ملت است ، اگر یک مجلسی را ملت تعیین نکرد ، مجلس نیست ، اگر مجلس نشد دیگر وزیری را که آنها تعیین کنند ، نخست وزیری را که آنها تعیین کنند نخست وزیر نیست . اگر وزرا ، وزرای قانونی نشدند دولت قانونی نیست و اگر دولت قانونی نشد ، تمام قراردادهائی که با ممالک دیگر بسته اند . هر قراردادی که خواهد ، قرارداد نفت بسته اند ، باطل است ، قرارداد - نمی دانم - خرید اسلحه ، باطل است همه آنها خلاف قانون اساسی است برای

اینکه اصلش خلاف قانون است .

30/7/57

بیانات امام خمینی در تبلیغات سوء استعمارگران و مدعیان خلق دوستی بر علیه اسلام و قرآن .

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

امر ، امر من نیست ، امر خداست

بعضی آقایان می گویند که اگر تو امری داشته باشی ، ما در اطاعتش حاضریم . آقایان بدانند که من امری ندارم . امر ، امر من نیست . امری که الان همه ما مبتلای به آن هستیم و همه ما باید اطاعت کنیم امر خداست که ما بندگان او هستیم و نعمت های او را از آن استفاده می کنیم .

ملت ایران ملت مستضعف است ، ملتی است که مسلم است ، ملتی است که مورد عنایت خداست و ما بندگان خدا در هر جا باشیم ، باید هر قدر که می توانیم به آنها کمک کنیم و مساءله ، مساءله امر و نهی و رهبری و غیر رهبری نیست اصلا این حرف هانیست ، مطرح نیست که یکی رهبر باشد و یکی فرمانبردار یا راه یاب . الان همه اقشار ملت ما ، از آن جوان ها بلکه آن بچه دبستانی تا جوان های دانشگاهی و قشرهای اهل علوم اسلامی و بازاری و زارع و همه ، مطالب را می دانند ، این احتیاج به اینکه کسی آنها را حالا دیگر راهنمایی کند نیست .

اجانب ، اساس گرفتاری مسلمین

الان همه کس می داند که ابتلاء مسلمین ، ابتلاء ملت ایران ، ابتلاء ملت مسلمان ، ابتلاء مکتب اسلام چیست و گرفتاری های ما کی هست و راه اینکه این گرفتاری ها رفع بشود تا حدودی پیش همه روشن است . همه ما می دانیم که 50 سال بیشتر این ملت ایران در تحت سیطره این خاندان پهلوی بوده اند و اینها هر چه می خواسته اند

با این ملت کرده اند و هر چه ظلم داشته اند کرده اند و آنها هم نوکر اجانب بوده اند . ابتدائا رضاخان نوکر انگلیس ها بود وآنها آوردند او را روی کار و اخیرا هم این پسر خلف ، نوکر آمریکاست . خودش گفت متفقین من را صلاح دانستند که سر کار باشم . اعترافی بود که خودش کرد و بعد مثل اینکه از کتاب هایش این را ، این جمله را دیدند خیلی مفتضح است الغاء کردند ولی ایشان گفتند .

ابتلای ما اساسش اجانب است و این ابتلائی نیست که تازه ما پیدا کرده باشیم . این خیلی تاریخ قدیمی دارد که از آنوقتی که اینها راه پیدا کردند به ایران به شرق و مطالعات کردند در حال شرق ، از آنوقت اینها فهمیدند که یک لقمه چربی است شرق و دارای مخازن و معادن است و باید این را به هر طوری که هست ،

این طعمه را به هر طوری که هست باید اینها ببرند و نگذارند که مردم خود آن دیار استفاده از این بکنند و کارشناسانشان معادن ما را همه را می دانند در کجا چه معدنی هست . من در همدان بودم یک نقشه را یکی از اهل علم آنجا که بعد وارد در مسائل دیگر شده بود آورد و به من نشان داد که نقشه بزرگی بود که در آن آنطور که او می گفت اسم تمام دهات همدان در آن بود و نقطه های زیادی در آن بود که نقطه ها را من پرسیدم که اینها چه هست ، گفت که اینها آن جاهایی است که یک

چیزی در آن هست ، زیر زمینش یک چیزی پیدا می شود ، حالا نفت یا سایر چیزها ، فلزات مثلا . ایشان اینطور گفت که این کارشناسان اینها آمدند و نقشه برداری کردند و مواردی که چیزی داشته است ، آنها ثبت کرده اند . این انحصار به آنجا نداشت ، تمام بیابان های ایران را اینها با شتر رفته اند . آنوقت که وسیله شتر بوده است با شتر رفته اند و گردیده اند و همه اینها را پیدا کرده اند که ما چه داریم که با آن می توانند استفاده از آن بکنند و همه دارائی ما را آنها ثبت کرده اند .

اسلام ، سدی بزرگ در برابر اجانب

موانع را هم موفق شده اند که در این تقریبلا دویست سیصد سال ، موانع را هم از سر راه خودشان بردارند که آن موانع یکی از آنها اسلام است که مانع می دانند ، دامن زدند در این سال های متمادی که این سد را بشکنند . آنی که سد بزرگ است از برای منافع آنها ، تشخیص دادند که اسلام است که نمی گذارد اجانب استفاده های خودشان را بکنند وجدیت کردند و مبلغین آنها و کارشناسان آنها وادار کردند و مبلغین آنها تبلیغ کردند بر ضد اسلام ، اسلام را آنطوری که اسلام هست معرفی نکردند ، اسلام را گفتند مثل همه ادیان آنطور هست که یک مخدری است . اصل دیانت را مخدر حساب کرده اند ، که این یک افیونی است برای جامعه که این اسلام یا سایر ادیان ، مردم را تخدیر کند که هر چه آنها ازشان می برند ، آنها صدایشان

در نیاید ، اینطور اسلام را معرفی کردند یعنی مبلغین همین منفعت طلب ها و این نفتخوارها ، مبلغین اینها در این زمان های طولانی دائما خواندند این مطلب را . جوان های بی اطلاع ما را از اسلام ، جوان هائی که اصلا نمی دانند - که - بسیارشان که قرآن اصلا چیست ، محتوای قرآن چه هست ، قرآن به چه دعوت می کند ، قرآن برنامه اش در باب مسائل روز ، چه هست هیچ اطلاعی ندارند ، فقط آنهائی که وادار شدند به اینکه اسلام را یک جور دیگر نمایش بدهند ، اینها به گوششان - آنها - خورده بودن اینکه بفهمند چه هست مطلب و اساس مطلب چه هست ، ریشه مطلب چه هست ، اینها باورشان آمده است و گول خورده اند .

مکاتب ساختگی هموار کنندگان راه استعمارگران

الان انسان می بیند که در خارج از ایران و گاهی هم در داخل ، بعض افراد پیدا می شوند که اینها همان انحرافاتی که آنها دستی درست کرده اند ، نه اینکه یک مکتبی باشد ، این مکاتبی که عرضه داشته اند به جوان های ما ، نه اینکه یک مکتبی باشد ، مکتبی علمی یا یک مکتب سیاسی باشد به آن

معنایی که مکتب حقیقی سیاسی ، بلکه یک مکتب درست کردنی ، یک مکتب هایی که درست کردند و دامن به آن زدند برای اینکه مردم را منحرف کنند از اسلام و دیدند که اسلام اگر به آنطوری که هست مردم آن را بشناسند ، راهی برای این استفاده جوها و نفتخوارها ، راهی برای آنها نیست . اسلام برای آنها هیچ راهی باقی

نگذاشته است . اگر اینها قران را درست مطالعه کنند ، قرآن یک کتاب مخدر نیست ، قرآن یک کتاب محرک است ، یک کتابی است که این اعرابی که در آنوقت هیچ نمی دانستند ، آنها را راه انداخت و امپراطوری های بزرگ را که ظالم بودند ، به زمین زدند آنها .

پیغمبران علما و توده های مسلمان ، همیشه جنگاوران تاریخ با سلاطین جور

اگر قرآن و تعلمیات اسلام یک چیزی بود که مخدر بود - که - این عالمگیر نبود که امپراطوری ها را به هم بزند . جنگ هایی که همیشه بین اسلام یا موسسین اسلام یا موسسین سایر مکتب های الهی و توحیدی بوده است ، جنگ ما بین پیغمبرها و توده مردم با سلاطین بوده است موسی علیه السلام عصای شبانیش را بر می دارد و راه می افتد دنبال قصر فرعون ، قصر فرعون را می خواهد سرنگون بکند ، نه اینکه فرعون موسی را واداشته به اینکه مردم را تخدیر کند که فرعون ظلمش را بکند ، او عصایش را برداشته و بساط ظلم او را به هم زده است پیغمبر اسلام صلی الله علیه و اله که مبعوث شدند ، ایشان هم خوب حساب آدم باید بکند ، تاریخ را باید ببینید ، حساب باید بکنید که آیا پیغمبر به نفع این سرمایه دارهای حجاز و طائف و آنجاها ، مکه و آنجاها وارد عمل شده است و مردم را تخدیر کرده که اینها بخورند آنها را یا نه ، این مردم ضعیف و مستضعف را ، این سرو پا برهنه ها را تحریک کرده و برضد

این سرمایه دارها و جنگ ها کرده اند با اینها تا اینها را شکست دادند و بعضی شان هم آدم کردند . همین طوری این جوان های ما همین طوری یک مطلبی وقتی که می شنوند ، بدون اینکه تفکر کنند ، بدون اینکه ملاحظه کنند که اینها چه می گویند ، مقصد اینکه اینها از مکتب مثلا کمونیست اینها دارند تعریف می کنند ، مقصد چه هست ، مقصد اینهاست که مسلمان ها و اسلام را یک جوری به این مسلمانها نمایش بدهند که از اسلام برگردند اینها ، نمایش بدهند که اسلام برای این بوده است که این اشراف و اعیان را سوار مردم کند و مردم هم حرف نزنند . خوب نخوانده اند قرآن را ببینند اسلام برای چه آمده . این همه آیات قتال که وارد شده است اسلام ، قتال اعلام جنگ کرده است با این سرمایه دارها ، با این بزرگ ها ، با این شاه ها ، با این سلاطین ، نه این است که با آنها همراهی کرده تا مردم را بخورند آنها .

علمای اسلام ، پیغمبر اسلام ، ائمه اسلام همیشه مخالفت با این سلاطین عصر خودشان کرده اند . زمان آنها دیگر سلاطین بوده اند اینهایی که به اسم خلفا سلطنت می کردند اینها حضرت موسی بن جعفر را 15 سال یا 10 سال در حبس نگه می دارند برای اینکه نماز می خواند ؟ ! خودشان هم نماز می خواندند ، هارون و ماءمون خودشان نماز می خواندند ، امام جماعت هم بودند ، امام جمعه هم بودند ، برای اینکه نماز می خواند

اینطور شد ؟ ! گرفتند ایشان را برای اینکه یک سید اولاد پیغمبری است یا امامی

است برای اینهاست ؟ ! نه ، برای این است که حضرت موسی بن جعفر مخالف با رژیم بوده است ، با آن رژیم طاغوتی مخالف بوده است مخالفتش با رژیم اسباب گرفتاریش بوده است ، نه اینکه یک آدمی بوده است چون نماز می خوانده گرفتند او را . چون یک آدم خوبی بوده چون که پسر پیغمبر بوده ، آنها پیغمبر را فریاد می کردند در اذان خودشان و پیغمبر را ثنا می کردند لکن وقتی مخالف رژیم می بینند این آدم هست باید بگیرند حبسش بکنند .

منشاء تمام قیامها به دست ائمه و علما بوده است

علمای ما از آن صدر اول تا حالا در هر عصری قیام کردند و در تاریخ نشان می دهد که اینها هی قیام هائی کردند و زمین خوردند . در زمان ائمه ، اولاد ائمه قیام می کردند و به تحریک خود ائمه بوده ، نه این است که ائمه اطلاع نداشتند . گاهی هم امام علیه السلام یک چیزی فرمودند برای حفظ روحیه ، برای جهات دیگر اما بر حسب واقع اینها همان ها بودند و برای خاطر ائمه آنها قیام می کردند . زید برای آن قیام آنقدر ثنا از او کردند . اگر زید یک آدمی بود بر خلاف کرده بود ، دیگر ائمه علیهم السلام چرا تعریف از او می کردند ؟ چرا تاسف می خوردند اینقدر ؟ - اینها ما در عصر خودمان چند تا قیام علما را سراغ داریم ، این علمائی که اینها می گویند که درباری هستند و علمائی که عرض می

کنم که چپی ها و این منحرفین می گویند اینها جزء درباری ها هستند ، خوب اینها مطالعه نکرده اند ، سنشان هم اینقدر اقتضا نکرده ، گوششان هم آنقدر باز نیست که ببینند که چند دفعه در زمان رضا شاه تا زمان محمدرضا شاه این علمای اسلام قیام کرده اند - برضد - برضد پهلوی که نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود . کسی که بلند شد و قیام کرد ، یک دفعه علمای اصفهان بودند ، یک دفعه علمای عرض می کنم آذربایجان بودند ، یک دفعه علمای مشهد بودند ، قم بودند که اجتماع می کردند و مخالفتشان را اعلام می کردند .

تبلیغات کذب استعمار برای سرکوبی اسلام و مسلمین

آیا اینها هیچ وقت درباری بودند ؟ البته توی همه اقشار عالم چهار تا آدمی هم پیدا می شود که معوج و درباری باشد که ما هم همچنین چیز هست اما این نیست که این مکتب ، یک مکتبی باشد که برای اینکه یک تخدیر بکند ، یا آن کسانی که این مکتب دستشان هست اینها جزء اعوان - واعوان - ظلمه بودند و نور السلطان بودند خیر ، این حرفها نبوده است ، اینها تبلیغات است ، شما را تبلیغ کرده اند . به دست خود ، به دست خود این نفتخوارها این تبلیغات شده است که فلان آقا انگلیسی است . می خواهد بشکند این را ، خود انگلیس وا میدارد که بیایند اینکه بگویند چون میداند خودش اینقدر پست است که اگر یک کسی به او منتسب بشود این هم پست خواهد شد - (این ، نخیر این انگلیسی هست ، این با

آمریکا روابط دارد ، این باچه در روابط است ) اینطوری ، هی یکی یکی ، یکی را اینطور معرفی کرده اند ، جوان های ما هم آنهایی که حسن نیت دارند ، بازی خورده اند اینها ، اینها از این مکتب ها بازی خورده اند . کلاه سرتان رفته آقا ، خیال نکنید این مکتبی است ، مکتب توحید مکتب است .

رؤ سای مکاتب توحیدی و کفر

شما به رؤ سای این مکاتب یک نظری بکنید . ما وقتی نگاه می کنیم به خود پیغمبر که این مکتب را آورده ، زندگیش چه جوری است ، به امیرالمؤ منین که خلیفه صحیح پیغمبر است ، شما ببینید که چه جور زندگی این داشته است . سلطان بوده است سلطنتش تقریبا یک دامنه بسیار وسیع ، چندین مقابل ایران از حجاز گرفته تا برود آفریقا و کذا ، همه جاها را این سلطنت داشته است ، آنوقت زندگیش را ببینید چه هست که روزش چه جوری می گذشته ، شبش چه جوری می گذشته ، چه جوری زندگی می کرده ، چه وضعی داشته است ، عبادتش چه جوری بوده ، توجهش به مردم چه جوری بوده است ، با ضعفا چه جوری بوده است . غصه می خورد که مبادا من نان جو می خورم ، می ترسم که یک نفری در سر حد کذا ، در یمامه ، در کجا ، یک وقتی کم داشته باشد ، کم خوراک داشته باشد . اینها از بس که می خورند ، این روسائی که شمابازیشان را می خورید از بس که می خورند تخمه دارند . آن رئیس ، رهبر

چین وقتی که وارد ایران می شود ، از روی کشته های ما رد می شود این آدم دوست ، این رهبر خلق ، از روی این آدم ها و کشته های ما رد می شود .

همین چند روز که وارد ایران شد - از - می داند چی است قضیه ، شاه نتوانست او را از خیابان ها ببرد برای اینکه فریاد مردم که مرده باد کذا ، نمی گذاشت که این را ببرد ، او هم می دانست قصه چیست . با هلیکوپتر این را برداشته ، بردند رساندند او را به محل خودش . یک همچنین آدمی که ادعایش این است که ما کمونیست کذا هستیم و با مردم کذا هستیم و با توده کذا هستیم ، این مردم را می بیند فوج فوج این آدم کشته ، معذلک می آید با او دست می دهد و خواهرش هم دعوت می کند به عرض می کنم آنجا که قبلا بود و این حرفها . این بازی میدهند شما را آقا . آن رئیس کمونیست را آنوقتی که جنگ عمومی بود ، خوب من یادم است ، شما شاید یادتان نباشد ، من یادم هست که متفقین وقتی روسایشان آمدند به ایران چرچیل با همان اتومبیل خودش آمد رفت آنجا ، روزولت هم با یک ترتیب معمولی آمد ولی استالین از آنجا که بارش کردند گاوش هم آوردند که - شیر- مبادا یک وقتی یک شیری بخورد که اشکالی داشته باشد ، حتی گاوش همراهش آوردند - در صورتی که من خودم این را دیگر دیدم - این مسموعاتی بود که آنوقت معروف

شد که اینها گاوش هم آوردند . من خودم این را دیدم که لشکر او یعنی چیزهائی که آنها فرستاده بودند ، لشکرهای آنهااز تقریبا بین راه خراسان تا خراسان و آن طرف ها مال شوروی بود - من خودم در راه خراسان دیدم که اینها برای یک سیگار می آمدند گدایی می کردند . آنوقت قارداش می گفتند به آنها ، برادر ، برادر . چه برادری ؟ برادری که با این مکتب می خواهد این بیچاره ها را خواب کند و از آنها بخورد . کمونیستی مخدر است ، نه قرآن . قرآن که همه روسای آن با آنهائی که جنگ کردند ، با ظالم بودند و خودش وقتی که زندگی می کند یک زندگی عادلانه که کمتر از مردم ، نه عادلانه ، دون مردم زندگی می کند ، این مکتب ، مکتب است ، نه آن مکتبی که خودش گاوش را همراهش می آورد و شیر گاوش را می خواهد بخورد و مردم را می خواهد ببلعد و ظلمش از همه چرتکه می اندازد . آقای لنین چرتکه انداخته اند ، می گویند ، گفته اند که چرتکه می انداخته است که کسی که (یکی یکی افراد) ، هر که به اندازه خرجش در می آورد حق زندگی دارد ، هر کس کسر دارد این را بکشید ، بیندازید توی دریا . این تز آنهاست ، این آدم دوست و این خلق پرور این است . این چکار دارد به آن مکتبی که به ضعفا بیشتر از اغنیا ، به بیچاره ها ، به آنهائی که نمی توانند کار انجام بدهند

بیشتر از اینها نظر دارد ، بیشتر از بزرگان نظر دارد ، اداره می خواهد بکند اینها را ، از خرج خودش به آنها بدهد و آنها را اداره بکند .

کمونیست های ساواک پرورده

آقا بازیتان می دهند ، خدا می داند بازیتان می دهند . بازیشان دادند اینها بچه های ما را که در خارج آمدند . آنهایی که در ایران هستند ، کمونیست نیستند ، آنها هم شما را بازی می دهند ، آنهایی که در ایران هستند سازمان امنیتی (خیلی هایشان هم اینجا هم همین طوریند) اینها سازمان امنیتی هستند و لهذا در بهشت زهرا رفتند شعار کمونیست دادند مردم مچ آنها را گرفتند و بیرونشان کردند که شما از سازمان آمدید اینجا . توی دانشگاه می خواهند بفرستند یک دسته از همین سازمانی ها که شعار کمونیستی بدهند . اینها کمونیست نیستند ، اینها را سازمان امنیت درست کرده برای اینکه مردم را بترساند و بگوید اگر چنانچه آریامهر برود ، دیگر دنیا به هم می خورد ، کمونیست می شود . نخیر ایشان بروند ، کار دنیا خیلی هم ، ایران خیلی هم خوب می شود یعنی مزاحمش رفته است و خودش می تواند کار خودش را انجام بدهد .

استقلال و آزادی ، خواسته های بحق ملت ایران

حرف ملت ایران این نیست که حالا ما یک رهبر داریم و یک رهنما . همه رهبرند ، همه ، همه می دانند مطلب را . حرف مردم ایران این است که ما یک چنین رژیمی که از اولش به ما آنقدر ظلم کرده است و همه چیز ما را به یغما داده و نفت ما را به مجان ، کاش مجان بود ، نفت ما را می دهد پایگاه برای او درست می کنند یعنی عوض اینکه به ما یک چیزی بدهند ، اسلحه می دهند که پایگاه درست کنند در ایران ،

هم نفت را می خورند هم پایگاه درست می کنند برای خودشان ، این مردم ایران صدایشان از بچه تا بزرگ بلند است که آقا ، مرگ بر اینجور حکومتی که پدر ما را در آورد . اینها فریاد دارند می زنند که ما آقا آزادی می خواهیم ، ما 50 سال ، هیچ چیز ما آزاد نبود ، نه مطبوعات مان آزاد بود ، نه خطبای ما آزاد بودند ، نه علماء ما آزاد بودند ، نه دانشگاه ما دانشگاه بود ، هیچ چیز نبود . ما آزادی می خواهیم ، استقلال ما می خواهیم ما همه چیزمان نباید بند دیگران و انگل باشد ما باید مستقل ، خودمان اداره بکنیم مملکت خودمان را ، اینها دادشان برای این است که آزادی به دست بیاورند .

تحمل آزادی شاهانه !

آقای کارتر (دیروز در روزنامه من خواندم ، پیشتر هم بود این ) می گویند که یک دموکراسی تند چیزی ، شاه داده است به مردم ، دموکراسی تند داده است که مردم اینقدر داد می زنند یعنی یک آزادی تندی داده که مردم نمی توانند تحمل این آزادی را بکنند . می گوید همین منشاء است از برای (در روزنامه دیروز یا اطلاعات یا کیهان بود) همین منشاء است از برای اینکه مردم دارند با او مخالفت می کنند ، مخالفت چپ و راست با او برای همین معناست که او یک آزادی تندی به مردم داده است ، اینهمه مردم می گویند آزادی به ما بده ، منطقشان این است که بابا آزادی به ما نده ! ! اینقدر آزادی که بله ، این آزادی که

آقا داده ما همه می گوئیم که نده . آزادی این است که همه آقایان الان می دانید که علمای ما ، سیاسیون ما ، بازاری ما ، الان یک دسته دختر ، پسر ، زن ، مرد ، همه در حبس های اینها دارند به سر می برند . چه گفتند که اینطور شده ؟ یک کلمه گفته اند که آقا مثلا بالای چشمش ابروست . آزادی ما عبارت از این است . آن آزادی که آقای کارتر می فرمایند که آزادی تندی داده است و مملکت را مترقی ، (ترقی اجتماعی ) یک اجتماع مترقی شاه درست کرده و منشاء مخالفت مردم با او این است که مردم می گویند ما ترقی نمی خواهیم ، ما می خواهیم الاغ سوار بشویم . ایشان ، آقای کارتر عقیده اش این است عقیده اش نیست ، حیله این است ، او خیال می کند که این حیله ها را دیگر مردم می پذیرند . آقای کارتر دیگر باید بداند که این حیله ها را ، این بازی ها را دیگر نمی پسندند از او ، دیگر مردم فهمیده اند قضیه را .

وظیفه ایرانیان در خارج ، تبلیغ انقلاب اسلامی

در هر صورت این را من به همه آقایانی که ملاقات کردم ، عرض کردم که ماها همه مکلف هستیم یعنی من طلبه که اینجا نشسته ام ، آن آقا که آنجا نشسته است ، شماها در هر جا هستید و در هر صورتی که هستید تکلیف الان دارید یعنی تکلیف دارید که با این قیامی که ملت ایران الان کرده است ، با این اشتراک داشته باشید . شما در اروپا هستید

نمی توانید که ، یک میدانی نیست که در جنگ بروید ، آنها ، میدان است و به مبارزه روند و خوب کتک می خورند و عرض می کنم که کشته می دهند و خون می دهند ، اینجا اینجور نیست ، شما می توانید با تبلیغاتتان ، شما هر یکتان با 10 نفر ، 20 نفر از همین اروپائی ها آشنایی دارید رفاقت دارید ، به آنها بگوئید مطلب را . اینها تبلیغ کرده اند بر ضد ایران ، بر ضد اسلام . شما مطلب را بگوئید که آقا دعوای ما بر سر این حرف ها نیست که به ما آزادی داده اند نمی خواهیم . همه حرف مردم ایران این است که ما آزادی می خواهیم و نداریم . به ما خیانت کرده اند ، اموال ما را دارند می دهند به آمریکا ، نفت ما را دارند می دهند به آمریکا ، چنان هم نفت را می دهند که بعد از 30 سال دیگر به گفته شاه ما دیگر نفت نداریم نداریم آقا ، کی این (نداری ) را برای ما آورده ؟ ایشان . مانفتمان از بین می رود . کی از بین برده ؟ برای اینکه بی اندازه دارد می فرستد ، اندازه احتیاجات مملکت زیادتر دارد می فرستد . نه هیچ چیز به دست مملکت نمی آید . مردم این

خیانت ها را می گویند ما نمی خواهیم این خائن ها را . می گویند اینها خیانتکارند ، این خائن ها را نمی خواهیم ، داد مردم این است . شما مردم که اینجا هستید ، من طلبه ای که

اینجا نشسته ام شما آقایی که آنجا نشسته ای ، آن دانشگاهی و دانشکده ای ، آن دبیرستانی ، آن همه زن و مرد ، این کار از شما بر می آید که هر کدام در هر جا که هستید با آن عده ای که تماس دارید مسائل ایران را طرح کنید . اگر چند هزار جمعیت اینجا که ایرانی هستند ، هر کدام به 20 نفر ، به 10 نفر که بتوانند به مردم بگویند مطلبشان را ، یک موجی در اینجا پیدا می شود که خدمت است . لازم نیست شما راه بیفتیم برویم ایران . از من هی می پرسند بعضی ها که برویم آنجا ؟ نخیر شما این کاری که شما می توانید اینجا بکنید ، این هم خودش یک نقشی است که شما در این مملکت که هستید ، در فرانسه هستید ، در آلمان هستید ، در هر جا ، آمریکا ، هر جا هر کدامتان در آن مدرسه ای که می روید ، در آن موسسه ای که می روید وقتی 10 نفر رابینید بایستید حرفتان را بزنید به ایشان ، بایستید زبان آنها را که دانید ، صحبت که می توانید بکنید ، بایستید صحبت کنید با ایشان ، بگوئید که ایران الان وضعش چه جوری است ، گرفتاری مردم چیست ، گرفتاری مردم زیر سر آقای کارتر و امثال اینهاست ، زیر سر شوروی و او گاز ما را دارد می برد و او نفت ما را می برد ، غارت دارند می کنند . اینها را به مردم بگوئید . اگر چنانچه بگوئید تبلیغات تاءثیر

دارد ، شما بعد از یک مدت . . . شاید یک مدت کوتاهی بتوانید که مطلبتان را به این توده های مردم که تبلیغات آنها ممکن است آنها رامعوج و منحرف کرده باشد ، به این توده های مردم مطلبتان را حالی کنید . یک جمعیت زیادی می تواند اینها یک جمعیت زیادی که پشتیبان شما شدند آنها هم انسانند وقتی که یک ملت مظلوم . . . ایشان که زراعت ما را به هم زد . نفتمان هم که دارد می رود . ما بعد از چند سال دیگر نه زراعت داریم ، نه نفت داریم ، این ملت چطور زندگی بکند ؟ فریاد ملت ما این است که این خائن باید برود و مرگ بر این سلطنت و انشاءالله می رود . وقتی که ملتی یک چیزی را خواست انشاءالله انجام می گیرد . شما می توانید تبلیغ بکنید و یک ارزشی دارد این کار شما و مسؤ ولید پیش خدا . خیال نکنید که ما حالا اینجا هستیم و الحمدلله راحت . نخیر شما مسؤ ولید پیش خدا هر کدامتان مسؤ ولید که در هر کجا که هستید ، با آن کسانی که ملاقات می کنید حرف هایتان را بزنید حالا او از شما می پذیرد یا نپذیرد کاری نداشته باشید ، شما این تبلیغ خودتان را بکنید و تبلیغات تاءثیر دارد ، کم کم یک موجی در اورپا پیدا می شود کمک ایرانی ها و روسایشان ممکن است یک وقتی مجبور بشوند که آنها هم دست بردارند از ما .

مهذب شوید و تمسک بجوئید به اسلام که بعدها مسوولیت دارید

انشاءالله

خداوند شما همه را توفیق بدهد ، مؤ ید باشید همه تان برای ایران ، برای اسلام یک افراد شایسته بشوید . جدیت کنید که خدمتگزار بشوید به این جمعیتی که در راه شما ، در راه مصالح کشور شما دارند الان خون می دهند ، تو حبس هستند از همه طبقات ، شما کمک کنید به آنها و دعا هم به آنها بکنید و خودتان را هم ارزش دار بکنید که مثل این هیات حاکمه و اینها فردا نیائید آنجا شما هم همین جوری وقتی یک پستی دستتان بیاید همانطور بشوید - آنها- غالبا ماها وقتی که چیزی دستمان نیست

بله ، خوب - و چیز - است ، وقتی دستمان آمد دیگر این طورها نیست . نه ، جدیت باید بکنید ، خودتان را مهذب بکنید و تمسک به اسلام بکنید و اعمال خودتان را تطبیق کنید با احکام اسلام ، افراد شایسته بشوید که بعدها انشاءالله امید است زود باشد آنوقت که مقدرات مملکت خود دست خود اهل مملکت بیفتد و شماها هم وارد بشوید در مملکت تان و اداره کنید مملکت خودتان را و من از اینکه منزل ما محقر است و آقایان بزرگ و جا نمی شود ، معذرت می خواهم خوب همین است باید بسازیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بیانات امام خمینی در مورد لزوم تداوم نهضت تا انتقراض سلسله پهلوی

2/8/57

بسم الله الرحمن الرحیم

غارت و کشتار دستجمعی نشانگر ضعف و یاس شاه

حال من امشب مقتضی اینکه مزاحمت کنم به آقایان نیست ، اوضاع ایران برای ما حالی باقی نگذاشته . حتمی است تقریبا در ایران باز یک کشتار هست ، باز این رژیم منحط ، این رژیم سفاک

به جان مردم افتاده است و دارند ما را قتل عام می کنند . در عین حال اوضاع رضایتبخش است ، در عین حال که کشتار هست ،

اوضاع طوری است که ایشان را ماءیوس کرده است ، دیگر ایشان از وضع خودش مایوس است و تصدیق هم می کند به اینکه من ماءیوسم و باید هم مایوس باشد لکن در این حال یاءسش الان دارد از یک طرف ارزهای ملت را می برد بیرون ، جواهرات سلطنتی را می گویند با طیاره حمل کردند به خارج این جزیره ای که برای کارهای زشت درست کرده بودند و خیلی چیزهای زیاد در اینجا خرج شده بود و موسسات زیاد ، آنها را هم بعضی از آقایان گفتند که فروخته است به شرکت نفت و پول هایش را حمل کرده به خارج و از یک طرف هم حالا که ماءیوس شده است افتاده است به کشتار دستجمعی و به هیچ کس رحم نمی کند .

مهلتی به شاه مصیبتی برای ملت

باید ملت ایران مهلت به این دیگر ندهد ، باید بدون مهلت این را کنار بزند و قطع ید او را از سر ملت بکنϠ. اگر مهلت پیدا بکند این مصیبت است برای ملت ایران . گاهی یک پیشنهادهائی از بعضی اشخاصی که خیلی توجه به تمام مسایل ندارد می شود ، از بعضی از آقایان ، از محترمین که مثلا خوب است که اصل رژیم باقی باشد و این شخص برود لکن بعضی تصریح به این می کنند که (ایشان هم باشد لکن همانطوری که قانون اساسی تکلیف سلطان را معین کرده است که سلطان باشد و

حکومت نکند ، همین سلطنت بکند ، بایستی ما هم همین طور رفتار کنیم و بگوئیم که ایشان سلطنت بکند و حکومت نکند و حالا به این مطلب قانع بشویم و بعد کم کم یک قدم ، یک قدم جلو برویم ) این جزء اشتباهاتی است که آقایان دارند ، آنهائی که سوء قصد دارند ، یعنی می خواهند این رژیم را حفظش کنند و بعد هر کاری خواهد بکند ، آنهایی که حسن نیت دارند و آنطور نیست که بخواهند یک ظلمی ادامه پیدا بکند آنها هم اشتباه دارند .

سازش با شاه برای حفظ آرامش ، خیانت به ملت است چ

اگر چنانچه ملت ایران که اینهمه جنایات برایش واقع شده است ، این آدم الان حدود سی سال است که دارد جنایت می کند ، در این سال اخیر چقدر جمعیت از ایران به دست این و به امر این کشته شده است حالا بعد از اینهمه کشتار ، بعد از اینکه همه مخازن ما را ، نفت ما را ، همه چیز ما را ، مراتع ما را ، جنگل های ما را به دیگران واگذار کرده است و نفت را بکلی از بین برده است و زراعت را بکلی از بین برده است و این ملت را همچو کرده است که بعد از چند سال دیگر هیچ ندارد این ملت ، هیچ پشتوانه ندارد ، یک کسی که اینهمه جنایات را کرده ما بگوییم که خوب آقا ، شما حالا دیگر بفرمائید بالای مسند بنشینید بروید سراغ الواطی تان ، به حکومت کار نداشته باشید ؟ ! این ملتی که اینقدر خون

داده حالا آقا را سلطانش ، به سلطنت قبولش بکند و بگوید که خوب شما ، ببخشید حالا دیگر همان سلطنت بکنید ، آن آقا باشید شما ، دیگر لازم نیست که قوه اجرائیه هم باشید !

خوب ، کدام ، کدام مسلمان از ما یک همچو مطلبی را قبول می تواند بکند ؟ کدام آدم منصف قبول می کند که بچه های مردم را ، جوان های مردم ، دخترهای مردم ، بچه های کوچک مردم را این مرد ، این آدم سفاک به کشتن داده است ، خودش در 15 خرداد متصدی فرمان بوده و به طوری که می گویند پانزده هزار نفر جمعیت را با فرمان او کشتند و امکان ندارد که این کشتارهایی که می شود بی فرمان او باشد ، جرات نمی کنند بی فرمان او آدم بکشند ، یک دفعه هم ایشان نگفته است که من نکردم و ماءمورهای من کردند برای اینکه معلوم است مساءله . یک آدمی که یک عمر جنایت بر این ملت کرده است ، یک عمر خیانت بر این ملت کرده است ، یک عمر خون بچه های این مملکت را ریخته حالا ما بگوئیم که خوب حالا برای اینکه آرامشی پیدا بشود ایشان سلطان باشند ، آقا باشند ، دیگران خدمتگزار این را کدام ملت می تواند این را از ما قبول کند ؟ کدام آدم که اعتقاد به خدا و اسلام دارد می تواند این نقشه را پیاده کند و تصدیق این مطلب را بکند ؟ جز آن کس که اشتباه کرده ، ما آن آدمی که اشتباه کرده می گوئیم از اشتباه

بیرون بیاید .

ملت با اتحاد و یکپارچگی به غارت و خیانت شاه مهلت ندهد

و ثانیا باید بدانند این آقایان که اگر این آدم را امروز شما مهلت دادید و گفتید سلطان باشد و حکومت نکند ، این حالا قبول می کند . خودش هم در مجلس گفته است که قانون برای من وظیفه معین کرده است و من قبول کردم . این را قبول کرده است اما همین آدم می خواهد شما را بازی بدهد . مردم را بازی بدهد تا حالا سکوت بشوند مردم ، این نهضتی که الان پیدا شده است و همه دستجمعی می گویند که ما نمی خواهیم این آدم را ، مرگ بر این سلطنت ، این خاموش بشود ، این که خاموش شد امکان ندارد دوباره مثل حالا بشود یعنی این قیامی که الان شد و این نهضتی که الان شده است و آنهمه

زحمت ها کشیده شده است تا به اینجا رسیده ، اگر این نهضت بخوابد و مردم بروند سراغ کارهایشان ، سراغ زندگیشان بروند دیگر محال است که برگردد این و این نهضت پیدا بشود و این آدم از این قدمی که گذاشته بر می گردد ، این وقتی که برگشت ، تمام مردم را ، تمام مخالفین خودش را خواهد قتل عام کرد بدتر از حالا .

کدام آدم همچو ، کدام عقل این مطلب را اجازه می دهد که ما یک دشمن سرسخت یک ملتی را رساندیم تا آنجائی که دارد حالا خاضع می شود و دارد گورش را گم می کند برود ما حالا مهلتش بدهیم که بعدها ، بعدها یک قدمی برداریم ؟ الان

باید این را چاره کرد ، الان باید قطع کرد این ریشه را ، ما همه مان باید شرکت کنیم در این مطلب ، همه قشرهای ملت باید شرکت کنند در این مطلب ، اگر کسی در این مطلب موافقت با ما نکند ، این سوءنیت یا دارد یا آدم نفهمی است ، جاهلی است ، آن که جاهل است باید به آن حالی کرد ، آن که سوءنیت دارد باید به آن تشر زد که این دست بر دارد از این . خیانت است به یک ملتی که خون داده است حالا ما بگوئیم که خیر ، ما این قدم اولمان که بر داریم که ایشان حالا سلطان باشد و فرح خانم ، یا سلطان یا این برود و فرح خانم سلطان مملکت ما بشود و شورای مملکتی ، شورای سلطنتی پیدا بشود و بعدش آنوقت بیائیم قدم دوم ، بگوئیم نه او هم نباشد . آقا همین حالا باید این کار را کرد ، اشتباه است ، همین حالا ، همین حالا باید این ملت تا اینجا که رسانده حرکت بدهد و همین طوری که مثل سیل دارد یکی پایه ها را یکی بعد از دیگری می ریزد ، همه پایه ها را بریزند تمام دست هائی که در این مملکت قدرتمندی کردند و با قدرتمندی دارند ذخائر ما را می برند اینها تمام باید قطع بشود ، این دست ها باید قطع بشود و کنار بروند . مملکت ، مملکت ماست و ما خودمان می خواهیم اداره کنیم مملکت را ، مستشار آمریکائی ما نمی خواهیم ، اینکه یکی گاز ما را

ببرد و آن یکی عرض می کنم که نفت ما را ببرد و آن یکی مرتع ما را ببرد و آن یکی جنگل ما را ببرد . چه برای مملکت ما باقی گذاشته این آدم ؟

انقراض سلسله پهلوی یک تکلیف الهی است

حرف ما این است و - از - این حرف ، حرف من نیست آقا که من بگویم حقی مال من است و این حقم را گذشتم ، این حق ، حق الهی است ، این حکم ، حکم خداست ، مساءله ، مساءله تکلیف شرعی الهی است ، کسی نمی تواند تخلف بکند ، نباید تخلف بکند . یک کسی که سر تا پایش ظلم است باید قطعش کرد ، این ریشه را باید قطع کرد ، این مسلمین را دارد به ، مسلمین ایران را دارد به نابودی می کشد ، این را باید قطعش کرد تا اینکه مردم بتوانند یک نفسی بکشند . پنجاه سال بیشتر مردم خفقان گرفته بودند ، مردم را سلب آزادی همه طرفه کرده بودند اینها ، پنجاه سال است که مردم زجر کشیدند ، اولادهایشان را دادند ، چه زمان آن پدر و چه زمان این پسر حالا که مردم رسیدند به اینجا و قیام کردند ، یک قیام مردانه کردند مردم ایران ، الان هم در ایران ، همین حالا که من و شما اینجا نشستیم بلا اشکال در ایران یک هیاهوئی هست و تلفن صدایش بوده است که می گفتند صدای تفنگ ها الان دارد می آید ، همین امروز چیز کردند ، همدان هم که آن قیام هست و اطراف کرمان هم لابد

هست ، تهران هم که همیشه یک چیزی هست در کار . الان که این مردم مهیااند و به اینجا رساندند و حاضرند مردم برای همه جور جانفشانی برای اسلام ، برای ملت خودشان ، ما حالا بیائیم بگوئیم که حالا باشد ، بگذارید بعدها این کار را می خواهیم بکنیم ، حالا این قدم اولی را بر می داریم ، ایشان را می گوئیم آقا سلطان باشد لکن حکومت نکند ! ! این چه حرفی است که از دهن ما بیرون بیاید ؟ کدام ملت می تواند این مطلب را قبول بکند ؟ خیر . ایشان باید بروند این سلسله باید منقرض بشود ، ایران این سلسله را نمی خواهد ، بچه هفت ساله اش هم نمی خواهد ، پیرمرد هشتاد ساله اش هم نمی خواهد .

تمام قوای مسلمین بر علیه تبلیغات اجانب بسیج شوند

و الان وقت کار است که همه دست به هم بدهیم ، شماها که در خارج مملکت هستید ، با تمام قوائی که دارید کمک کنید به این مملکت ، به اهل مملکت خودتان آنها دارند خون می دهند ، شما قلم قدم عرض می کنم که تظاهر ، هر چه بلدید ، هر طوری که می توانید ، خطا به بخوانید برای مردم این مملکت ها ، صحبت کنید برایشان ، مطالب ایران را به آنها بگوئید ، حالیشان کنید که وضع در ایران چه می گذرد و ما چه مصیبت هائی داریم و ایرانی ها گرفتار چه مصیبت هائی هستند بلکه انشاءالله ملت های دیگر هم بیدار بشوند . الان به ما می گفتند که ملت فرانسه همه

الان راجع به اینکه این باید برود همه قبول دارند که این باید برود ، راست هم می گویند و لیکن باید فهماند به آنها ، باید گفت ، خوب تبلیغات چقدر ساله الان آنجاست که شاید بسیاری از مردم ندانند که این بیچاره مردم چه چیز دارند می گویند ، خوب آزادی داده و کارتر می گوید چون آزادی تندی داده است به مردم از این جهت مردم از این جهت مردم با او مخالف هستند ! ! آخر این چه حرف احمقانه ای است ؟ مردم آزادی چون دادند به آنها حالا دارند داد می کنند که آزادی بده ؟ ! مردم را ، مملکت را چون رو به ترقی دارد می برد از این جهت مردم از ترقی مملکتشان وحشت دارند ! !

بقای سلطنت در ازای نابودی مملکت

مملکت را برده تا لب هلاکت و اگر اینطور این آدم خدای نخواسته باقی بماند شما بعد از چند سال دیگر نه نفت دارید برای اینکه تمام راه لوله ها را باز کردند و همین طور دارد می رود ، نه نفت دارید ، نه زراعت دارید ، وقتی که نفت نیست و زراعت نیست چی دیگر ، ما چی داریم ؟ هیچی . این آدم اگر چند سال باشد ما را می کشد به نابودی ، ملت نابود خواهد شد .

رجال صالح عهده دار اداره مملکت خواهند بود

الان وقت این است که همه دست به هم بدهیم و این ریشه را قطع

بکنیم و دنبالش ریشه های دیگر هم قطع بکنیم ، مملکت مال خودمان است و حرف حق داریم ، حرف صحیح داریم که

مملکت خودمان را می خواهیم خودمان اداره کنیم ، ما داریم اشخاصی که اداره کنند مملکتمان را ، ما رجال صالح داریم ، ما رجال مسلم داریم ، ما تحصلیکرده ها داریم ، عده کثیری در اروپا و آمریکا هستند نمی توانند برگردند به مملکت برای اینکه مورد زجر و حبس و اعدام و این چیزها واقع می شوند ، آنها می آیند به مملکت خودشان ، زندگی می کنند و اداره می کنند مملکت را . (نباشد ایشان کمونیست می شود) یک حرف غلطی است ، کمونیستی دیگر در کار نیست ، ایران کمونیستی ندارد ، چهار تا بچه اگر یک وقتی یک چیزی بازیشان بدهند ، یک صحبتی بکنند ، اگر از خود آنها نباشد و تحریک خود آنها نباشد چهار تا بچه هم که از بین می روند ، چیزی نیستند اینها تا اگر ایشان نباشند ، یک مملکتی که سی میلیون جمعیت علم بلند کرده و داد می زند اسلام ، اسلام اینجا می شود کمونیستی باز کرد ؟ خفه می کنند کمونیست را ، مگر می شود یک همچو چیزی ؟ این تبلیغات شاه است برای اینکه خودش را نگه دارد و برای اینکه چند روزی زنده بماند و این می گوید اگر من نباشم کمونیست می شوند ، خودت از کمونیست هم بدتر هستی .

تبلیغ نهضت و تهذیب نفس تکلیفی برای عموم مسلمین

در هر صورت شما همه ، ما همه موظفیم به اینکه کمک کنیم به رفقایمان در آنجا ، کمک ما در اینجا و در ممالک خارجه این است که تبلیغات کنیم یعنی هر کدامتان یک مبلغ ،

یک خطابه خوان باشید برای مردم ، می روید توی مدرسه تان آنجا چند نفر را پیدا می کنید صحبت کنید ، بگوئید که مساءله این است ، مملکت ما اینطور است ، مردم این را می خواهند ، این آدم این کار را کرده این حرف را که می دانید همه تان ، همه تان می دانید اطلاع دارید الان چه می گذرد به مملکت ما . انشاءالله خداوند همه تان را موفق کند و حفظ کند و سالم باشید و خودتان را بسازید برای مملکتمان . انشاء الله همه با هم وارد مملکت بتوانید بشوید و سالم باشید ، مملکتتان از خودتان باشد انشاءالله . والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بیانات امام خمینی در مورد علت مخالفت مردم با رژیم سرسپرده شاه

اشاره

2/8/57

بسم الله الرحمن الرحیم

ما این روزها ، هر روز مواجهیم با این مسائلی که پیشتر ممکن بود در ماهی یک مرتبه ، بیست روز یک مرتبه مواجه باشیم و قبلا این مهلت را به مردم می دادند که تا هفته اینهائی که کشته شدند مهلت باشد برای هفته ، تا چهلم مهلت باشد و در چهلم باز یک جنایت واقع بشود .

ریشه اختلاف مردم با دستگاه های حکومتی شاه

امروز وضع ایران طوری شده است که الان که من با شما صحبت کنم ، در همدان اختلافات هست و به هم ریختگی ، از سه روز پیش از این تا حالا بین مردم و پلیس و دستگاه انتظامی اختلاف هست . قضیه اختلافات مردم با دستگاه از یک جهت نیست ، از دو جهت نیست هر جهتی از جهات را که یک ملتی به آن احتیاج دارند و می بینند که این دستگاه ظلم

این شاه ، این ارباب های شاه که آمریکا و انگلستان و شوروی مهمشان هست ، هر دستگاهی از دستگاه هائی که ملت از آن یک نحو استفاده ای دارد ، اینها به خطر انداختند و از بین بردند . یک ملتی احتیاج به فرهنگ دارد ، ملت با فرهنگش زندگانی سیاسی تواند بکند ، ما فرهنگمان یک فرهنگی است که استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست بلکه اداره اش باید به دست خارجی ها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش و لهذا یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند ، یک فرهنگیان سالم تحویل به ما نمی دهند ، اساتید دانشگاه نمی توانند ، نمی توانستند که به کار خودشان آنطور که باید ادامه دهند ، دانشجوهای دانشگاه ها نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان ادامه بدهند ، اینها همه دستگاه باید دستگاه مداحی برای آریامهر باشد . همه ، همه باید یک کلام دستگاهی باشد که اداره ظلم را تقویت کند . ملت می بیند می رود سراغ فرهنگش ، یک فرهنگ فلج ، یک فرهنگی که از آن هیچ کار نمی آید و نمی تواند یک نقش صحیحی داشته باشد در ملت ، می رود سراغ ارتشش ، می بیند که ارتشی است که انگل است ، شصت هزار نفر مستشار آمده اند و عده کثیریشان ، اینهائی که آمدند و ارتش را به دست گرفته اند مستشارهای آمریکائی هستند که الان ارتش ما را دارند اداره می کنند . ارتش تحت فرمان ما نیست ، تحت فرمان ملت نیست ، برای ملت نیست ،

به نفع ملت نیست ، همه قوایشان را رویهم گذاشتند برای کوبیدن این ملت به امر شاه و به امر دستگاه های جلوتر .

رژیم شاه ، عهده دار تامین منافع اجانب

شاه اینهمه فجایع را دارد انجام می دهد به دست همین اتباع خودش و اینها بسیاریشان ، خیلی شان هستند که اینها نمی خواهند میل ندارند لکن یک قوه بالاتری بالای سرشان هست ، مستشارهای آمریکا هستند ، دستور را به آنها می دهند و عمل می کنند و شاه را می خواهند با همه جنایتش نگه دارند . دیروز وزیر خارجه ، همین دیروز ، پریروز وزیر خارجه انگلستان گفته است که : (ما منافع داریم در آنجا ، در ایران و ما نمی توانیم یک کسی که منافع ما را تامین می کند (قریب به این معنا) یک کسی که منافع ما را تامین بکند ، از آن پشتیبانی نکنیم ) ما دنبال همین معنا هستیم ، ما هم همین ادعا را داریم که شاه برای تامین منافع انگلستان ، برای تامین منافع آمریکا ، برای تامین منافع شوروی مانده است الان . متفقین او را گذاشتند سرکار برای اینکه منافع آنها را تاءمین بکند . خود ایشان هم گفتند که متفقین گفتند که ما باشیم ، ما سرکار باشیم ، خاندان پهلوی باشد . خدا لعنت کند این متفقین را که یک همچو حیوانی را به ما مسلط کردند . همه حرف ما این است که آقای وزیر خارجه انگلستان می گوید ، همه درد ما این معناست که ایشان برای منافع شما الان در مملکت زندگی می کند ، برای منافع اجانب دارد زندگی می کنند .

تضعیف

فرهنگ ، اسلام و علمای اسلام ، پلی برای تامین مقاصد استعمار

ایشان می خواهد همه چیزهای ما را به باد بدهد به نفع شما ، نفت ما را به شما بدهد - عرض کنم معادن ما را به شما بدهد ، فرهنگ ما را فدای شما بکند ، نگذارد که یک فرهنگ صحیح باشد تا جلوی شما را بگیرد ، اسلام را تضعیف کند ، نگذارد که اسلام به آنطوری که هست منعکس بشود که نگذارد اسلام مقاصد خارجی ها انجام بگیرد علمای اسلام را تضعیف کند ، نگذارد که اینها نفسشان در آید و به مردم برسد و بگویند که این آدم دارد با شما چه می کند . جناح های سیاسی همه جناح ها را ، بازاری های صحیح و روشنفکر را ، دانشگاهی های ما را همه راکوبند ، نمی گذارند که صدای آنها در آید و اگر هر جا یک صدائی در آید ، با کماندو ، با آنها ، با این اجیرها آنها را می کوبند . مگر همدان چه کرده است ؟ همدان یک کلمه ای گفته است که دنبالش ریختند و دخترها را گرفتند . این هیاهوئی که الان پیدا شده ، یکی از دخترها را خلاف عفت با او کردند و خودکشی کرده ، الان هیاهوی همدان که پنجاه نفر می گویند تا حالا کشتار داده است برای یک همچو مسائلی است .

قتل و کشتار و دیوانگی ، آخرین مرحله عمر سلاطین

و این است که آنطوری که من سابقا حدس زدم (شاید دو سال سه سال پیش از این بود) که باید ما بترسیم از این دیکتاتورها اواخر عمرشان اواخر عمرشان دیوانه می شوند ،

این آقا محمدخان قجر هم دیوانه شد آن آخر عمرش ، نادرشاه هم دیوانه شده آن آخر عمرش بعضی شان هم از اول دیوانه اند مثل رضا شاه (از اول دیوانه بود) این الان به حال دیوانگی و عصبی دارد زندگی میکند ، الان وقتی که باهاش مصاحبه می کنند ، نمی فهمد . آن کسی که مصاحبه دیروز ظاهرا کرده ، پریروز که (امروز برای من آوردند همین تازه کرده ) حالا شاید امروز بوده که می گوید که من که حرف می زدم او خودش با خودش داشت حرف می زد و یک مسایلی را همین طور پیش خودش هی می گفت . این روزنامه ای که از فرانسه هست ، این که با آنها مصاحبه کرده ، در خلالش می گوید که من چی گفتم او چی گفت ، بعد می گوید که : همین طور یک چیزهائی می گفت و درد دل هائی خودش با خودش می کرد و بیست مرتبه (ظاهرا نوشته است که ) این کلمه را بیست مرتبه گفت که (حالا چاره چیست ؟ حالا چه باید کرد ؟ چه بکنیم ؟ ) خوب معلوم است چه می خواهند ، بگذار برو دیگر چه می خواهی از جان این ملت ؟ علاجش با خودت است بگذار برو . حالا هم که دارد طلاها را می برد و پریروز به ما اطلاع ، دادند که روز قبل طیاره ای که پر بوده است از جواهرات سلطنتی فرستادند برایش رفت ، پدرش هم همین کار را کرد . این گرفتاری های ملت اینهاست .

نزاع ما بر سراسلام و مسلمین است

ما اختلاف شخصی و خانوادگی با

تو نداریم که می گوئی که این خمینی با من اختلاف شخصی دارد . چه اختلاف شخصی من با تو دارم ، چه کردی که ، به شخص من چه کاری تو داری ؟ من با ملت دارم حرف می زنم ، ما درد ملت را داریم نه درد خودمان را . ما می گوئیم که با ملت ما داری چه می کنی ، تو با اسلام ما چه کردی یا داری چه می کنی ، تو با علمای اسلام ما داری چه می کنی . شخصیتی توی کار نیست . نزاع ما سر ملت است ، سر اسلام است که تو داری تمام مخازن ایران را به باد می دهی و به دیگران می دهی و ما می گوئیم نه نباید ، باید مال خودمان باشد - مال گرسنه های ما باید سیر بشوند . ما حرفمان این است که این برهنه ها و گرسنه هائی که توی کوچه ها دارند می گردند و هیچ چیز ندارند و گرفتار هستند ، این رعیت هائی که به اصطلاح خودتان با اصلاح ارضی خواستید کاری بکنید ، برای آمریکا هم کردید آن کار را و ماموریت تان را برای وطن تان انجام دادید و ماموریتی که آمریکا به شما داده بود ، انجام دادید و یک مملکتی را محتاج کردید در همه چیز به آمریکا و خارج .

به بهانه دفاع از مملکت بیت المال مسلمین را غارت کردند

درد ملت که الان فریادش بلند است همه فریاد این است که ما آزادی می خواهیم ، ما استقلال می خواهیم ، ما نمی خواهیم که این مخازن ما را به باد فنا بدهد ، بعد از بیست

سال دیگر نه نفت داریم ، زراعتمان هم که از بین بردند هیچ چیز نداریم . وقتی هیچ چیز ندارد این ملت ، آنوقت چطور زندگی کند ؟ این نسل آینده چطور زندگی باید بکند ؟ ما مسؤ ولیم نسبت به نسل آینده . ماباید الان هر چه قدرت داریم اعمال کنیم که دست اینها را کوتاه کنیم از این مخازن خودمان و از این مخازن ملت تا اینکه نفت یک مقداری بنیه و دوام داشته باشد . نفت زیاد است منتهی زیاد می خورند ، می برند ، نفت ها را دارند می برند و مجان می برند ، کاش مجان می بردند ، می برند و برای خودشان عوضش پایگاه درست می کنند .

اسلحه به ما می دهند ! مگر اسلحه به ما می دهند ؟ ! اسلحه برای آمریکاست که پایگاه در ایران درست بکند . کوه های طرف چیز را ، کردستان را ، کجا را ، تمام اینهارا پایگاه برای آمریکا دارند درست کنند . اسلحه ، مااین اسلحه ها به دردمان نمی خورد ، اسلحه ای که ما نمی توانیم بدانیم چطور اسلحه را به کار می برند ، به درد ما نمی خورد . از آن طرف نفت می برند ، از آنطرف اسلحه برای خودشان می فرستند در اینجا ، به نفع خودشان اسلحه را می فرستند به ایران برای اینکه پایگاه دارند ، با این اسم که عوض پول نفت است که صدای مثلا شوروی و اینها هم زیاد در نیاید ، به اسم اینکه ما محتاجیم به اینکه مملکتمان چه باشد ، باید قدرتمان چه

باشد .

چند سال پیش از این ، خود این شخص گفت ، خود این شاه گفت که ما اسلحه نمی خواهیم ، ما احتیاجی به اسلحه نداریم ، ما برای اداره امور خودمان اسلحه داریم به اندازه کافی . راست می گوید ، برای کشتن مردم که این چیزها را نمی خواهد ، همین مسلسل ها که دارند ، که دارند می کشند ، کار دیگری ایشان ندارد جز آدمکشی ، جز اینکه ملت خودش را بکشد . همین آدمی که می گفت ما اسلحه نمی خواهیم ، بعد از اینکه از طرف آمریکا امر به او شد که باید اسلحه را ببری و آنجا پایگاه باید درست بکنی به اسم عوض نفت ، گفت (ما باید اسلحه داشته باشیم و قدرت های دیگری که همجوار ما هستند اسلحه زیاد دارند) ، یک چیزهائی گفت : (عراق اسلحه اش عبارت از اسلحه ئی است که در یک روز می تواند چه کند) . همه اش دروغ ، اسلحه ما می خریم ؟ ! اسلحه برای ما نیست ، اسلحه برای خود آمریکاست . آنها می خواستند پایگاه درست کنند ، می دیدند که اگر همچو مستقیما بیایند بگویند که پایگاه می خواهیم درست کنیم ، شوروی از آن طرف ایستاده و اسباب نزاع می شود ، به اسم اینکه ما نفت می گیریم و پول نفت را با کالا می دهیم ، (کالایش هم عبارت از اسلحه ست ) با این اسم برای خود آمریکا در ایران پایگاه دارند درست می کنند . درد ملت ما این است که یک آدم خیانتکاری است ، خیانتکار

، پسر خیانتکار ، پدر خیانتکار ، خودش هم خیانتکار .

سرنگونی شاه و انحلال مجلس سرنیزه به حکم آراء ملت

و حالا دیگر ملت به تنگ آمده ، نمی خواهند الان بچه های مدرسه تا پیر مردها می گویند ما نمی خواهیم این را . رفراندم بالاتر از آنچه که یک ملتی همه بگویند نمی خواهیم ؟ خوب معنایش این است که این شاه ، شاه نیست دیگر . شاه با آرای ملت باید شاه باشد ، وقتی آراء ملت بر خلاف شد دیگر شاه نیست . مجلس وقتی آرای ملت نباشد مجلس نیست . مجلس ما که از اول هم مجلس نبود . خوب ما تاریخ اینها را داریم من خودم تاریخ اینها هستم . من یادم هست از آنوقتی که رضا شاه آمد و کودتا کرد تا حالا همه این مسائل من یادم هست ، مجلس موسسانشان را من یادم هست که با سرنیزه درست شد ، کی مجلس ما داشتیم ؟ چه روزی ما مجلس داشتیم ؟ هیچ روزی از زمان رضاشاه تا حالا ، ما هیچ روزی یک مجلسی که مردم با اختیار خودشان بروند صندوق رای بدهند ، همچو مجلسی هیچوقت ما نداشتیم تا الان . این اعضائی که در مجلس هستند ، همه شان خیانتکارند برای اینکه همه می دانند

با امر شاه آمدند در مجلس و ملت اطلاع ندارند . اول اشکالی که به تمام افراد مجلس هست ، اینست که شما می دانید ، شما را نمی شود گفت داخل در مجاری امور نبودید و از ماورای جو آمدید ، شما توی این مردم مطلعتر از خود این ملت هستید و می دانید که آمدن شما در

مجلس به تصویب مردم ، انتخاب مردم نبوده است ، این انتصاب شاه هست ، ماموریت شاه هست ، از سفارت لیست آوردند ، و تعیین کردند شما را . شما این را می دانید و رفتید مجلس . اول اشکالی که به آنهائی که الان می گویند ما ملی هستیم ، اول اشکال این است که شما چرا تو این مجلس رفتید ؟ می گویند مجبور بودیم ؟ آخر کسی شما را مجبور نکرد که حتما بیائید بروید تو مجلس ، خودتان هم داوطلب بودید و رفتید ، با همه کارها هم موافقت کردید حالا می گویید که ، دیدید یک ورقی خوب ، این طرفی دارد می آید ، می خواهید برای خودتان جا درست کنید . اشکال این است که برای چه شما تو مجلسی که انتصاب است و خلاف قانون اساسی است یک همچو مجلس مخالف قانون اساسی است ، قانون اساسی مردم را به آنها اختیار داده است ، کسی حق ندارد دخالت بکند .

شاه خیانتکار به حسب قانون اساسی ، معزول است

شاه مجرم است به حسب قانون اساسی ، معزول است به حسب قانون اساسی ، شاه خیانتکار است و خیانتکار معزول است به حسب قانون اساسی . نمی تواند یک شاهی که بر خلاف مصالح ملت عمل می کند ، بر خلاف آن چیزی که برای آن قانون معین کرده است عمل می کند ، شاه باشد . این اصلش شاه نیست ، معزول است این ، این غاصب است ، این آدم ، یک آدم یاغی است ، نه این است که شاه ، یاغی است و آن عزل نمی خواهد دیگر ، این

معزول است خودش ، یاغی است این آدم .

شاه نوکر سر سپرده و منصب ابر قدرت هاست

حرف ما این است که این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند ، انگلستان از آنطرف تائیدش می کند و آمریکا از آنطرف تائیدش می کند و چین از آنطرف تائیدش می کند و شوروی از آن طرف تاءییدش می کند ، همه هم برای منافع خودشان است . نوکری از این احمقتر و بهتر برای آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد . گازش را شوروی ببرد و نفتش را آمریکا و انگلستان ببرد و هر کس یک گوشه اش را گرفته دارد می برد ، مراتعش را ملکه انگلستان ، مراتع سر سبز خوب ما را به ملکه انگلستان و چند نفر دیگر واگذار کردند (به طوری که به من نوشته بودند) جنگل هایش را به یک شرکت دیگر و هر چیزش الان ، هر یک طعمه ای است که مثل این سگ های لاشخور که دور طعمه اند ، هر کس می کشد طرف خودش . ایران الان اینطوری شده یک طعمه ای است برای این نفتخوارها و لاشخورها ، آنها دارند از هر طرف می کشند آن را و قوه مجریه اش هم عبارت از محمدرضاخان پهلوی است . ما که می گوییم نمی خواهیم این را ، درد ما این است ، نه اینکه یک ملتی آزادی به او دادند ، نمی خواهد ، به قول کارتر آزادی خیلی تند به اینها داده است ، شاه آزادی تند داده به ملت ، آزادی تندش همین است که

الان در همدان چه کردند ، در چند روز پیش از این در کرمان چه کردند ، در شهرهای ، (نزدیک های ) کرمان چه کردند ، آدمکشی الان رواج دارد در ایران و این آدم دیوانه شده ، عصبی است الان و خیلی خطرناک است باید ملت این را زود کلکش را بکند تا فارغ بشود از این .

ارتش شاهنشاهی ، حربه ای برای مقاصد استعمار

و من تعجب می کنم از ارتش ، یک تعجب و از این جوان های خودمان که در ایران گاهی اشتباهات دارند ، این هم یک تعجب . اما از ارتش برای اینکه یک ارتشی را ایشان ، این شاه برای مقاصد خودش و برای مقاصد ارباب های خودش بدنام کرده است الان در بین مردم ارتش بدنام است برای اینکه هر کاری که این می خواهد بکند ، به وسیله این است ، یا به وسیله ارتش می کند اگر یکقدری دامنه دار بشود مثل 15 خرداد و امثالش ، یا به وسیله یک دسته پایین تر ، کماندوها و اینها . اینها همه خودشان را بدنام می کنند برای خاطر مصالح این آدم و ارباب های او . این تعجب دارد که یک کسی که اهل همین ملت است ، با ملت خودش برای خاطر یک آدم که خائن است بر این وخودشان هم می دانند که این آدم خائن است ، یک ارتش خودش را ننگین کند ، بدنام کند برای خاطر مقاصد یک آدم خائن که می خواهد چند روز دیگر زندگی خیانتکار خودش را ادامه بدهد ، این تعجب دارد برای من .

عدم آشنایی با احکام اسلام ، عمل فریب

خوردگی جوانان از تبلیغات ساواک

یک تعجب هم از این جوان های خودمان ، بعضی شان البته که اینها گول خوردند از این دستگاه ، با صورت های مختلف اینها را گول زدند منجمله اینها را وادار کردند ، آن بزرگترهاشان وادار کردند این کوچکترها را که در دانشگاه یک شعارهائی بدهند که این شعارها را شعارهای غیراسلامی و غیر ملی می دانند که مردم بترسند اگر اعلیحضرت برود ، کمونیست خواهد شد . اینها آلت دست واقع شدند . یک دسته از جوان های ماالان آلت دست واقع شدند ، آلت بعضی بزرگترهایشان . آنهایی که اینها را به کار وا می دارند ، آنها از همان دستگاه سازمان امنیت و دستگاه اینها هستند . اینها کمونیست نیستند ، اینها کمونیست ساز هستند یعنی آنها این جوان های ما را وادار می کنند به یک مطالبی به نفع شاه و به نفع آمریکا و اینها خیال می کنند نه ، این قضیه ، قضیه کمونیست است و قضیه توده ای است و اینها . این تعجب دارم که در یک وقتی که مسائل دیگر پیش بازاری و - عرض می کنم که رعیت و بچه های کوچک روشن شده ، اینها چرا گول می خورند ؟ این یک غلطی است که اینها مرتکب می شوند و به نفع دستگاه هست و مسلمان ها نمی گذارند که آن هم نفعش را درست ببرد فقط رسوائیش برای جوان های ما می ماند . این هم البته مورد تعجب من است و من از شما آقایانی که محصل هستید در خارج و طبقات روشن هستید در خارج ،

این توقع را دارم که این جوان های ما که گول خوردند و از بالادستی ها گول خوردند ، اشتباه کردند نخواندند ، اسلام را ندیدند ، احکام اسلام را نخواندند ، ندیدند ، زبان قرآن را آشنا به آن نیستند ، نمی دانند که قرآن یک دستگاه آدمساز است و محرک به طرف ترقی و به طرف تعالی و به طرف کوبیدن ظالم و دستگاه ظلم اینها این مسائل را نمی دانند و اقتصاد اسلام را اطلاع از آن ندارند . حالا وقتی که آمدند اینجا همان طور چشم و گوش بسته تقریبا آمدند ، از اسلام بی اطلاع آمدند ، یک چیزی به آنها یک کسی که خود او هم هیچ اعتقاد به این مسائل ، خود آن دسته اولی دسته های اول خودشان هم اعتقاد به این مسایل ندارند و برای خاطر اینکه این بچه ها را گول بزنند و به نفع آن بزرگترها که اینها را وادار به این کار کردند ، عمل بکنند ، بچه های ما هم گول می خورند اینجا شما یک اشخاصی که روشنفکر هستید و مسلم هستید و جهات عرض می کنم ملی تان محفوظ هست این بچه های ما را نگه دارید آنجا ، نگذارید که به دام اینها بیفتند . اینها دام سازمان امنیت است ، نه دام چیز است کمونیست است ، دام سازمان امنیت است منتهی آنها دارند یک چیزهائی که این جوان های ما را ببرند ، از بین ببرند . آنها ماءموریتی دارند که آنها را از بین ببرند و به نفع آنها شعار بدهند . در اینجا اگر پیدا

بشود از آنها ، دستگیری کنید ، نگذارید که این مسائل را اینطور به نفع شاه و به نفع دستگاه دولتی و به نفع آمریکا و شوروی و سایر قدرت ها ، نگذارید که اینها از دست بروند .

دین ما در قبال خون شهدا و نهضت ، انعکاس مصائب مسلمین و اهداف انقلاب

و یک تکلیف دیگری که همه ما که در خارج هستیم داریم ، این است که این ملت به ما حق پیدا کرده . این ملت ایران به همه ما که در خارج هستیم حق دارد . حقش این است که الان برای ما دارد خون می دهد ، الان دارد جوان می دهد ، الان هر جای ایران که بروید یک آشوب و یک صدائی هست ، یک نهضتی هست و آنها دارند داد و فریاد می زنند که ما آزادی می خواهیم و ما این خاندان را نمی خواهیم برای اینکه اینها آزادی را از ما سلب کردند و اینها منافع ما را همه را غارت کردند به نفع خودشان و به نفع خارجی . ما که در اینجا هستیم اینها الان ما مدیون آنها هستیم ، مسؤ ولیم ما ، هم پیش خدای تبارک و تعالی و هم پیش ملت . ما باید کمک کنیم به اینها ، آن کمکی که الان من و شما می توانیم بکنیم ، آن است که شماهایی که در دانشگاههای اینجا در دانشسراهای اینجا رفقائی اینجا دارید ، هر جا می رسید ده نفر را می بینید ، بنشینید صحبت بکنید با آنها . بایستی بگویید مطالب ایران را که مردم ایران الان همه

نفوس متوجه اند به ایران که چیست چه خبراست ایران . شما خبرها را به ایشان بگویید که ایران وضعش اینطور است و این آدم با مردم اینطور دارد می کند و درد مردم عبارت از این است ، درمانش هم این است که این برود ، درمان بالاترش هم این است که دست آقای کارتر و آقای عرض می کنم که رهبرهای چین و رهبرهای کرملین و انگلستان و اینها از سر این ملت برداشته بشود و مردم کار خودشان را بکنند و مشغول کار خودشان بشوند و اداره امورشان را خودشان بکنند . چه کار دارد مرده از آن طرف دنیا آمده دستش را دراز کرده اینجا نفت های ما را دارد بیخود می خورد ، مجانی می برد و از مجانی بدتر می برد . اینها را به این اشخاصی که با آنها ملاقات می کنید ، چه در آمریکا چه در اینجا ، با این دانشجوهائی که ملاقات می کنید ، مسائل خود را بگویید - وقتی بناشد که شما پنجهزار نفر آدم هستید هر کدام به ده نفر بگویید ، یک عده زیادی می شود و این موجی پیدا می شود

در اروپا- هم یا در آمریکا و این مفید است برای ملت ایران و این یک خدمتی است به ملت ایران و این ادای دینی است از شما برای ملت ایران . این یک مطلبی است که همه شما را من دعوت به آن میکنم که شما همه تان دعوت کنید مردم را و بخواهید از این قشرها به اینکه با ملت ایران همراهی بکنند ، ملت آمریکا با ملت

ایران همراهی بکند و بفهمد که دولت آمریکا نیز در ایران چه صورتی دارد و چه صورت بدی دارد ، کم کم مردم ، ملت آمریکا را اینطور به نظرشان می آید لکن ملتش اینطور نیست . همین طور هر جائی را که هستید ، شما هر جا که هستید مسائل خودتان را بگویید و هشدار بدهید به ملت هائی که شما در آن زندگی می کنید که این کارهائی که دولت های شما دارند می کنند و با ایران اینطور رفتار می کنند ، با ملت ایران اینطور رفتار می کنند ، برای ملت شما ، برای همه چیز شما مضر است و شما کمک کنید به ایرانی ها در این نهضتی که دارند .

انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند ، همه تان سالم باشید و همه تان فداکار برای اسلام و برای ملت خودتان و خودتان را بسازید و انشاءالله ، مملکت خودتان به دست خودتان بیاید و دیگران بیرون بروند و خودتان انشاءالله اداره کنید مملکتتان را .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مصاحبه امام خمینی با مخبر خبرگزاری فرانس پرس

تاریخ : 3/8/57

سؤ ال : درباره تحول در ایران امروز چه فکر می کنید ؟ فکر نمی کنید که به یک بن بست رسیده است و با خمش ظاهری سیاست شاه تجدید نظری در استراتژی شما مؤ ثر خواهد بود ؟

جواب : وضعیت رژیم است که به بن بست کشیده شده است . رژیم خواهد راه حل خود را به ملت تحمیل کند . مردم در بن بست نیستند ، مردم می خواهند این رژیم نباشد . هر راه حلی که منجر به بقاء این رژیم گردد

مواجه با بن بست می شود زیرا مردم آن را نخواهند پذیرفت .

سؤ ال : شما گفته نمی ترسید که رشته قیام عمومی به دست کمونیست ها و چپ های افراطی بیفتد ، با وجود این ، یکشنبه (22 اکتبر) 1500 دانشجوی دانشگاه تهران با شعارهای کمونیستی تظاهرات کردند ، امکان این فرض را می دهید که کمونیسم اسطوره نیست بلکه وجود دارد و سازمان می یابد ؟

جواب اگر فرض کنیم تمام این 1500 نفر و حتی چند برابر این عده مارکسیست واقعی بوده باشند ، در برابر 35 میلیون نفر که به نام اسلام قیام کرده اند ، نیروئی به حساب نمی آیند . اما مساءله مهم این است که با توجه به گذشته ، عده مارکسیست ها بسیار کمتر شده است ، علت آن است که اسلام در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیازهای مردم را برای ترقی واقعی بر می آورد . وقتی ما با وجود این رژیم که علیه اسلام است و کارش ناراضی تراشی است ، به این کار بسیار با اهمیت از راه اقناع جوانان توانا شده ایم ، همین امر نشان می دهد که در صورت استقرار یک حکومت اسلامی و بسط آزادی ها و افزایش امکانات واقعی برای مردم ، می توان از راه بحث و اقناع با عملی کردن اسلام آنها راکه خواهان حقیقت و عدالتند به دامن اسلام باز گرداند .

سؤ ال شما آقای مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقای کریم سنجابی نیز پاریس می آید و گفته می شود آیت الله شیرازی هم خواهد آمد ، معروف است که

همه اینها هوادار سیاست آشتی

هستند ، آیا شما به این سیاست ملحق می شوید ؟ آیا فکر می کنید در میان مخالفان سیاسی ، جبهه ملی و دیگران مردانی با وزن و اعتبار کافی برای جانشینی این دولت وجود دارد ؟

جواب : من با روش آشتی و بینا بینی مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم ، علت هم آن است که این کار نه رژیم شاه را از بن بست خارج می کند (چرا که علت در بن بست قرار گرفتنش برنامه هائی است که ماءمور اجرایشان بوده است ) و نه از فشار و اختناق و کشت و کشتار می کاهد . اگر همه به طور روشن و قاطع این موضع را اتخاذ کنند که رژیم شاه باید برود ، دیگر رژیم ناگزیر می شود سیاست خسته کردن را از راه کشتارهای مستعمر و روش های تازه فشار و اختناق کنار بگذارد و پیروزی ملت نزدکتر می شود . کسانی که لیاقت سرنگون کردن این رژیم را داشته باشند ، البته با این کار خود ثابت می کنند که توانائی اداره کشور را نیز دارند .

سؤ ال شما اظهار کردید که مقامات روحانی شیعه قصد ندارند خود حکومت کنند . آیا فکر می کنید که مخالفان سیاسی قادر به این کار هستند ، بدون آنکه خطر وخیمتر شدن جدی وضع در بین باشد ؟

جواب : در صورتی که شرط فوق را به دست بیاورند با حمایت مردم و روحانیت ، مخالفانی که وضعشان در سؤ ال بالا گذشت به این کار قادر می شوند .

سؤ ال : در غرب فکر

می کنند که رفتن شاه یک خلاء خطرناک بوجود می آورد . آیا می توانید سازش موقتی را با این سلسله (شاه یا فرزندش ) به شرط آنکه واقعا سلطنت کند و نه حکومت ، مورد توجه قرار دهید ؟ جواب این خلاء که شما از آن صحبت می کنید هم اکنون وجود دارد ، مشخصه رژیم هائی نظیر رژیم شاه این است که کشور را میان بن بست و خلاء نگاه می دارند و کشور را به خرابی و تباهی می برند . برای خارج شدن از بن بست و خلاء باید این رژیم جای خود را به رژیمی بسپرد که مبعوث ملت مسلمان باشد .

سؤ ال : مسلم است که رژیم در پی آشتی است و جدا در آرزوی بازگشت شما به ایران است ، آیا شما به طور قطعی این امر را تا وقتی شاه در ایران است منتفی می دانید ؟

جواب : تا وقتی شاه در ایران است ، من به ایران باز نمی گردم

سؤ ال : شما قدرت های بزرگ را محکوم می کنید . این امر ، این احساس را برانگیخته است که شما سرسخت و آشتی ناپذیرید . آیا نمی توانید در این محکومیت ، محض اطمینان به افکار عمومی غرب که با قیام مردم کشور شما همدردی می کنند ، تخفیف قائل بشوید ؟

جواب : من دولت های بزرگ را در تجاوزشان به حقوق مردم کشور محکوم می کنم ، نه مردم این کشورها را . از مردم غرب که با قیام مردم ایران حمایت می کنند ، اظهار سپاسگزاری کرده و می کنم .

سؤ ال :

از قرار ، ترجیح شما یک جمهوری اسلامی است ، از قول شما گفته اند که کار رژیم سلطنتی به استبداد می کشد . با وجود این هستند رژیم های جمهوری اسلامی که از بعضی رژیم های سلطنتی استبدای ترند ، در این باره چه نظری دارید ؟

جواب : دولت های استبدای که وجود دارند را نمی توان حکومت اسلامی خواند تا شما بتوانید سلطنتی آن را با جمهوری آن مقایسه کنید . رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی شود . آن رژیم های جمهوری هم که استبدادی هستند در اسم جمهوری هستند ، در محتوا سلطنتی هستند .

سؤ ال : آیا شما به طور دائم از همکاری مشاوران لایق که شما را در اتخاذ یک سیاست واقع بینانه در زمینه مسائل اقتصادی و سیاسی کمک کنند برخور دارید ؟

جواب : در کشور ایران افراد لایق بسیار وجود دارند . رژیم حاضر مانع از آن است که این استعدادها در سازندگی کشور به کار دعوت شوند . این استعدادها موافق وظیفه اسلامی ، اطلاعات و نظرهای خود را به اطلاع من می رسانند .

سؤ ال آیا شما می پذیرید شرائط جدید و مشخصی را برای تشکیل یک دولت گذرا و انتقالی پیشنهاد کنید ؟

جواب : این حکومت انتقالی با سقوط شاه باید تشکیل گردد و البته شرایط آن اعلام خواهد شد .

بیانات امام خمنی در مودر عفو زندانیاان سیاسی رژیم شاه

3/8/57

بسم الله الرحمن الرحیم

امید باطل شاه برای نجات از قیام عمومی مردم با عفو زندانیان سیاسی

امروز اطلاع دادند که زندانی های سیاسی را یک مقداری آزاد کردند و مقداری را هم حالا آزاد خواهند کرد . ببینیم که این آزاد کردن جبران کند

این مسائل را ؟ امت های اسلام را ده سال ، پنج سال یا کمتر یا بیشتر از همه جهات ساقط کنند ، همه آزادی ها را از او بگیرند ، در حبس همه شکنجه ها و زجرها را به او بدهند بعدش بگویند که آزادید ! ! خوب این پنج سال تضییع عمر یک مسلمان ، یک انسان ، پنج سال ، ده سال زجر دادن به یک انسان ، به یک مسلم ، اینها هیچ ؟ ! حالا آزاد ، تمام شد قضیه ؟ ! همین که آزاد کردند یک عده ای از علما را و سایر طبقات را ما قانع هستیم ؟ ! حالا دیگر آرام باید بشود ملت ؟ ! آشتی کردند آنها با ملت ؟ با اینکه جو یک محیطی است که برایشان دیگر امکان نمانده است که ادامه بدهند ، دست و پا می زنند برای اینکه خودشان را از این محیط جوی که تمام نفوس بر ضد آنها توجه پیدا کردند ، با این دست و پاخواهند نجات بدهند خودشان را ، لکن آیا می شود ؟ ! قابل نجات هستند اینها ؟ ! این شاه که حدود سی سال بر ما حکومت کرده ، به مسلمان ها حکومت کرده ، این حکومت چنگیزی اینهمه از مسلمان ها را کشته ، اینهمه از مسلمان ها را از وطن آواره کرده ، اینهمه از انسان ها را از حقوق بشری جدا کرده است ، محروم کرده است ، حالا می گوید که خوب آزادشان کردیم دیگر چی می خواهید از جان ما . ده سال عمرخواهند از جانتان ،

شما ده سال عمر یک انسان را در حبس ، در یک اتاق دو ذرعی هدر دادید . زندگی یک انسان که باید به این مردم خدمت کند ، باید با قلم و قدم در محیط آزاد به مردم خدمت کند تو گرفتی از او ده سال عمر یک ملت را ضایع کردید ، حالا آزاد کردید دیگر ما چه خواهیم ؟ ما جبران این ده سال را می خواهیم ، مردم جبران اینکه بچه هایشان را ، اولادشان را ده سال در زندان زجر دادی جبران این را می خواهند و این جبران در این دنیا امکان ندارد . از ادله واضحه بر اینکه باید خدای تبارک و تعالی ، یک جای دیگر باشد که سزای این ظالم ها را بدهد ، این است که شما فرض کنید که جمع شدید و محمدرضا خان را تکه تکه اش کردید ، یک آدم را کشتید ، یک آدم هم یک آدم پست ، خوب یک آدم در مقابل یک آدم ، ما فرض می کنیم که خیر ایشان هم یک آدم شریف اما همه در مقابل یک آدم شریف ؟ ! اینهمه آدم شریف را ایشان از هستی ساقط کرده ، اینهمه جوان های ما را کشته است و از هستی ساقط کرده . حالا یک نفر آدم را که یک کسی کشت جزایش این است که خود او را عوض

او بکشند ، . . . اگر فوج فوج مردم را به کشتن داد و کشت ، می شود مااینجا جبرانش را بکنیم ؟ ! البته باید اینجا جزا به او بدهیم به اشد

جزا ، اما می شود که جبران بشود این ؟ ! جبران یک عائله ، یک عائله را که او از هستی ساقط کرده ، از هستی اگر او را ساقط بکنیم جبران یک عائله است ، عائله های دیگر چی ؟ حالا ما دلمان را خوش کنیم که آقا عفو فرمودند ؟ ! اینها مردانی بودند که عفو شاه اعتنائی ندارند ، قضیه عفو نیست ، قضیه الزام است و الان ملزمی که اینها را بیرون کنید . بسیاری از حبسی ها بودند که آن حبس غیر قانونی شان تمام شده بود وقتش . از اول حبس غیر قانونی بوده ، این حبس غیر قانونی هم وقتش تمام شده بوده و اینها را نگه داشتند همین طور بیخود این عمال ساواکی که اینقدر جریمه مرتکب شده اند ، حالا آمدند در حبس را باز کردند آنها را از حبس بیرون کردند ، تمام شد مطلب ؟ ! اول مطلب هست حالا . این و تمام عمال این باید محاکمه بشوند و بعد هم که همه شان فرض کنید که اعدام بشوند باز جبران نشده است برای اینکه صد نفر در مقابل صدها نفر ، در مقابل هزارها نفر . در یک کشتارشان در تهران چهار ، پنج هزار نفر می گویند کشته شده . همین کشتار آخری همدان را می گویند تا صد نفر بود ، من نمی دانم دیروز ، پریروز . الان هم همدان باز متشنج است . همین دیروز و امروز هم در قم تشنج ها بود و صدای تیر می آمد . . . زنجان هم همین مسائل بوده است

، کرمان هم خونریزی همه جا بوده است . هر جا دست رویش بگذاری جنایت بوده است ، حالا عفو فرمودند ! ! غلط کردند عفو فرمودند ، اگر فشار عمومی ملت نبود و این توجه همه طرفه ملت نبود که اینها عفو نمی کردند . این عفو نیست ، این ، این الزام است . جبران نمی شود جنایات اینها به این مسائل . ماها نمی توانیم جبران کنیم برای اینکه چطور ، چطور ما کشتن چهار ، پنج هزار نفر را جبران کنیم و یک نفر از بین برود آنهم یک نفر آدم اینطور که می بیند . این دلیل بر این است که باید یک عالمی باشد که در آن عالم دائما در عذاب باشد تا جبران بشود ، دائما در آن عذاب هائی که مهیا شده است برای آن ستمکارها .

ایستادگی در برابر سلاطین جائر ، سیره و روش انبیاء و اولیاء الله برای صیانت اسلام

ما نمی دانیم واقعا چه بکنیم با این وضع فعلی ایران . البته وضع امید بخش است ، اینطور نیست که حالا ما نگران باشیم که وضع چرا اینطور است اما خوب می دانید چه می کنند ، چه دیوانگی راه انداختند لکن همه این مسائل ارزش دارد که یک ملتی را نجات دهد . نباید ما نگران باشیم از اینکه فدائی می دهیم ، این سیره انبیاء بوده این کارها را می کرده اند انبیا ، اولیا در مقابل ظلمه ، در مقابل اشخاص که ظلم به مردم می کردند ، قیام می کردند و کشته می شدند و کشتار می کردند و جوان هایشان

را می دادند و اصحاب شان را می دادند مساءله ای نیست که ما حالا یک نگرانی داشته باشیم که مبادا خون راه بیفتد . باید خون راه بیفتد ، باید یک ملتی که می خواهد خودش را نجات بدهد از زیر بار اینهمه جنایات و اینهمه خسارات که بر او وارد شده است ،

همین طور مجانی نمی شود که انسان به دست بیاورد . یکی از این مادرها ظاهرا در بهشت زهرا ایستاده و صحبت کرده که درخت آزادی محتاج به آبیاری است و خون پسر من یکی از چیزهایی است که آبیاری می کند . ما یک چنین شیر زنان داریم . احتیاج دارد اسلام به اینکه فدا بدهیم برای این اسلام از صدر اسلام تا حالا چه نفوس طیبه ای فدائی شدند . حضرت امیر که جنگ کرد و در صفین هیجده ماه با معاویه جنگ کرد و چقدرها (بیشتراز ده هزار نفر) کشته دادند و کشتند (خیلی بیشتر) معاویه یک مردی بود که می گفت که من مسلمانم و من خلیفه پیغمبر باید باشم و نماز جماعت می خواند و امام جمعه بود و همه کارها را او انجام می داد همه این ظواهر را انجام می داد ، معاویه ظواهر را خوب حفظ می کرد مثل یزید نبود که ظواهرش هم ناجور بود ، ظواهر را حفظ می کرد و اظهار اسلام هم می کرد ، خوب چه شد که حضرت امیر به جنگ او پا شد ؟ برای اینکه یک ظالم بود که مردم را استثمار کرده بود ، رفته بود زمام را گرفته بود مقابل حکومت اسلام و

مردم راداشت به ظلم به تعدی وادار می کرد ، چپاول می کرد مال مردم را ، بیت المال را . حضرت امیر تکلیف داشت به اینکه با او جنگ بکند ، چه شکست بخورد چه شکست بدهد . حضرت امیر دیگر مبالات این را نداشت که حالا من که می روم ، لعل شکست بخورم . وقتی دید که می تواند حالا مقابل او بایستد ، لشکر کشید و جنگ شد و بالاخره حضرت امیر در اینجا شکست خورد . سیدالشهدا (سلام الله علیه ) وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی ، جائری در بین مردم دارد حکومت می کند ، تصریح می کند حضرت که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند ، ظلم دارد به مردم می کند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند هر قدر که می تواند . با چند نفر ، با چندین نفر که در مقابل آن لشکر هیچ نبود لکن تکلیف بود آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه این ملت را اصلاح کند ، تا اینکه این علم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد . خونش را داد و خون پسرهایش را داد و اولادش را داد و همه چیزهای خودش را داد برای اسلام . مگر ما- خون ما رنگین تر از خون سیدالشهداست ؟ ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان می دهیم ؟ آنها هم در ماجرای دفع سلطان جائری که می گفت مسلمانم ، مسلمانی یزید هم مثل مسلمانی شاه بود اگر بهتر نبود

بدتر نبود لکن چون با ملت اینطورکرد و مردی بود متعدی و ظالم و ملت را می خواست زیر بار اطاعت خودش بی جهت ببرد ، سیدالشهدا لازم می دید که سلطان جائر را سراغش برود ولو اینکه جان بدهد . خوب ما- همین است سیره انبیا همین بوده است که اگر چنانچه یک سلطان جائر بر مردم حکومت می خواهد بکند بایستید در مقابلش و یا به هر جا می خواهد منتهی بشود باید برویم سراغش و نهی از منکرش و امر به معروفش کنیم و بکشیم او را پائین از آن تخت باطل . پس ما مبالاتی نداریم در اینکه کشته می دهیم ، کشته بدهیم ، البته باید هم بدهیم .

بکشیم و کشته شویم در راه حق ، پیروزیم

ما می خواهیم یک ملت را آزاد کنیم ، ما می خواهیم یک امت را آزاد کنیم ، ما می خواهیم یک امت را مستقل کنیم ، ما می خواهیم از زیر بار آمریکا و انگلستان و روسیه بیرون برویم ،

البته فداکاری می خواهد ، جوان دادن می خواهد ، حبس می خواهد ، ده سال حبس می خواهد . لازم است این امور ، همه چیز لازم دارد و ما اصلا در این معنا ناراحت نیستیم که داریم حبس می رویم ، جوان های ما دارند از بین می روند ، برای اینکه در مقابل حق است ، برای خداست . وقتی یک امری برای خدا شد و مقابل ظلم شد ، ما چه غمی داریم ، دیگر این غمی ندارد که ما برای خدا داریم کار می کنیم و جوان های ما

برای خدا دارند فداکاری می کنند . هیچ ابدا از این هراسی به دلتان راه ندهید . وسوسه های شیاطین که خوب (ما چه کنیم ، چه می شود که ) یا از این حرف هائی که شیاطین القاء می کنند و بعضی شیاطین می گویند به ماها و به شما ، هیچ ابدا ، خودتان محکم بایستید و هیچ هراسی به دلتان راه ندهید که شما پیروزید ان شاءالله . چه کشته بشویم و چه بکشیم حق با ماست . ما اگر کشته هم بشویم در راه حق کشته شدیم و پیروزی است و اگر بکشیم هم در راه حق است و پیروزی است .

با سرنیزه نمی شود حق را ساقط کرد

هیچ باکی از این مسائل نداریم هر چه می خواهند حمله کنند لکن خواهند به خاک غلطید و خواهند آنها از بین رفت . هر چه هم می خواهند این ممالک بزرگ اعلام پشتیبانی کنند از ایشان ، هر کس می خواهد این کار را بکند لکن یک ملت ایستاده و (نه ) دارد می گوید . در مقابل (نه ) یک ملت هیچ توپ و تانکی اثر ندارد و لهذا دیدیم که حکومت نظامی ، الان قم حکومت نظامی است ، دیروز با تظاهرات زیاد بوده است و امروز هم گفتند بوده اعتنا نمی کنند مردم دیگر به این ، نمی شود دیگر ، با سرنیزه نمی شود حق را ساقط کرد ، قابل نیست . انشاءالله خداوند همه ما را حفظ کند و توفیق بدهد که خدمت بکنیم همه مان به این ملت و به اسلام و به تکلیف مان که

به عهده ماست عمل بکنیم انشاءالله .

تاریخ 4/8/57

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت چهارم آبان روز عزا و مبداء بدبختی های ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

اوضاع جاری در ایران موجب نگرانی شدید اینجانب است ، خوف آن دارم که شدت فشار عصبی در شاه و بستگانش حمله های جنون آمیز آنان را تشدید کرده است و ملت ایران را بیش از پیش به خاک و خون کشد . کشتار دسته جمعی کرمان و آتش زدن مسجد و مقدسات مسلمین و ضرب و شتم مرد و زن بی دفاع در آن و کشتار بیرحمانه همدان و بعضی از شهرستان های دیگر در شرق و غرب ، شمال و جنوب ایران که نام بردن یکایک شهرها از عهده خارج است ، نمونه ای از این جنون است ، این نحو جنایات از کسانی که از ادامه حکومت ظالمانه خود مایوس هستند و نفس های آخر خود را می کشند ، امری است که قبلا پیش بینی آنرا کرده بودم .

باید ملت شریف مظلوم و جناح های علاقمند به اسلام و کشور ، قدرت تفکر را از دشمن سلب کرده و به حکومت غاصبانه آن هر چه زودتر خاتمه دهند ، چرا که این نقشه شیطانی سیاست های خارجی است که با کشتارهای پیاپی و آتش زدن مغازه های مومنین مبارز ، می خواهند ملت غیور ایران را خسته کنند تا دست از نهضت اسلامی خود بردارند و میدان را برای چپاول ها و خیانت ها باز گذارند ، غافل از آنکه ملت شجاع و بیدار و به پا خاسته ، تا سرنگونی این رژیم فاسد و قطع اجانب غارتگر از خزائن ملت ، آرام شدنی نیست .

بر حسب اطلاع ، اخیرا

شاه دست به جنایت دیگری زده است و آن خارج نمودن جواهرات سلطنتی است که از مال این ملت فقیر تهیه کرده اند و نیز خود و وابستگانش مشغول فروش مستغلات و موسساتی هستند که از پول ملت تهیه شده است .

باید به مبارزات مثبت و منفی ادامه داد و این یاغی را هر چه زودتر از مملکت خارج نمود . پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسی که اخیرا ایادی در مجلسین عنوان کرده اند ، خیانت به اسلام و کشور است . نغمه بقای رژیم و رفتن شاه ، کشتن افعی و پروراندن بچه اوست .

ملت عزیز ما با قیام دلاورانه خود و نثار خون فرزندان عزیز خود ، نام ارجمند خود را در تاریخ و در صف اول مجاهدان اسلام ثبت نمود . امروز عقب نشینی ننگ آور و انتحار است . مخالفین شاه از هر گروه و دسته ای که باشند باید بدانند که اگر به این مار زخمی مهلت دهند ، چنان ضربه ای می خورند که تا آخر در زیر سلطه اجانب و نوکران آنان دست و پا زنند . ما مسؤ ول خداوند تعالی و نسل های آینده

هستیم . عزیزان من ! از فدائی دادن و نثار جان و مال در راه خدا و اسلام و ملت مسلمان نهراسید که این شیوه پیغمبر عظیم الشان و اوصیا و اولیاء آنان بوده و خون ما رنگین تر از خون شهدای کربلا نیست که با مخالفت با سلطان جائر که متمسک به اسلام بود و خود را خلیفه اسلام معرفی می کرد ، ریخته شد . شما که برای اسلام

به پا خاسته اید و جان و مال نثار می کنید ، در صف شهدای کربلا هستید . چرا که پیرو مکتب آنانید .

اکنون باید مطالبی را تذکر دهم :

1 - باید ملت ما از روحانی و سیاسی تا دانشگاهی و بازاری و دهقان و کارگر و کارمند از موضع قاطعی که تاکنون داشته اند که آن برچیده شدن رژیم منحط پهلوی و به دست آوردن استقلال و آزادی در سایه حکومت عدل اسلامی است ، یک قدم عقب نشینی نکنند که عقب نشینی ، کشتار سفاکانه شاه را افزایش می دهد و سستی در این راه ، خون پاک جوانان ما را پایمال می گرداند و مسؤ ولیت به عهده همه ماست .

2 - از اظهارات پوچ دولت آمریکا و انگلیس و شوروی مبنی بر پشتیبانی از شاه برای حفظ منافع خودشان نهراسید که نمی هراسید . به شهادت تاریخ هیچ قدرتی نمی تواند آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است ، فرو نشاند . ملت ما تحمل شاه و جنایت های او و دارو دسته را نمی کند و پشتیبانان شاه از ضرری عظیم برخوردار خواهند شد . ما طالب حق خود هستیم و بحقیم و دست خدا با ماست و بالاتر از دست ابرقدرت های شرق و غرب است . (یدالله فوق ایدیهم ) .

3 - سلام اینجانب را به رؤ سای مختلف ارتش برسانید و به نیروهای زمینی دریائی و هوایی پس از تحیت و سلام بگوئید ایران کشور شماست و ملت ایران ملت شماست ، به ملت بپیوندید . من می دانم

بسیاری از شما به ملت و کشور اسلام وفادار هستید و از این کشتارها و غارتگری های شاه خائن و بستگانش و جنایتکاران بین المللی ناراحت هستید ، گاهی مطالب شما به من می رسد . ملت شما لحظات حساسی را می گذراند و شما بیشتر از دیگران پیش خدای بزرگ و ملت شجاع و نسل های آتیه مسؤ ول هستید ، همتی دلاورانه کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مجال به این خائن به اسلام ندهید و سرافرازی را برای خود و ملت خود بیمه کنید . خداوند تعالی مددکار خدمتگزاران به اسلام و کشور است .

4 - نویسندگان امین ما که سالیان دراز در انزوا بسر می بردند و حکومت اختناق و ترور ، مجال بیان را از آنان سلب کرده بود اکنون که مختصر آزادی خود را به بهای خون های پاک فرزندان رشید اسلام به دست آورده اند از آرمان الهی آنان غفلت نورزند و به کار مهم و اساسی افشاگری و روشن کردن نقطه اصلی جنایات اخیر که شخص شاه است بپردازند و جرائمی که زیر پرده است و مردم نمی دانند ، با کمال خلوص بیان کنند و با این خدمت ارجمند ، دین خود را به اسلام و ملت ادا کنند . امروز که همه اقشار برای رسیدن به استقلال و آزادی به پا خاسته اند ، مسؤ ولیت نویسندگان محترم و مسؤ ول به مرحله بسیار حساسی رسیده است ملت بر سر دو راهی حیات و مرگ ، استقلال همیشگی و بردگی دائمی است ، انحراف از راه ملت اگر چه یک قدم باشد ،

کمک به تباهی و نیستی ملت شجاع و خیانت به اسلام و مسلمین است . نویسندگان محترم به طور شایسته خواسته های ملت را منعکس کنند و به جنبش بزرگ اسلامی کمک نمایند .

5 - گاهی شنیده می شود که در دانشگاه شعارهائی داده می شود که مورد استفاده رژیم است ، باید جوانان ما بدانند که چین و شوروی ، چون آمریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه می کنند . تقاضای من از شما که از شعارهائی که شخص شاه از آن استفاده می کند بپرهیزید و روی پای خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید ، فریب غارتگران بین المللی را نخورید ، آنان که شما را در جریان این قبیل شعارها قرار می دهند از وابستگان رژیم هستند ، از آنان احتراز کنید و به دوستان دیگر بپیوندید و با شعار توحید و اسلام ، دست دودمان پهلوی و گروه نفتخوار را از کشور خود قطع کنید و به آغوش اسلام برگردید که اسلام برخلاف ادعاهای کاذب مکاتب دیگر که سران آن همیشه گفته اند و عمل نکرده اند و با بردن منابع ایران ، ما را در فقر و وابستگی قرار داده اند ، به خواست تمام مردم محروم جامه عمل می پوشاند . ما با آغوش باز از شما استقبال می کنیم و به شما خدمت می کنیم اسلام برای نجات مستضعفین آمده است .

6- آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی پس از چندین سال شکنجه و رنج و محرومیت از حقوق اولیه ، آزادی از زندانی است به زندانی بزرگتر .

آیا ملت ایران از جنایت

ها و شکنجه های قرون وسطائی که شاه در سیاهچال های زندان بر فرزندان آنان روا داشته است ، می گذرد ؟ آیا سلب همه حقوق در سالیان متوالی از مردمانی که برای نجات وطنشان از شر شاه و اجانب ، حاضر به همه گونه فداکاری شده اند ، جرم قابل تعقیب نیست ؟ آیا مجرم اصلی در تمام جرایم وارده بر ملت خصوصا زندانیان سیاسی ، شخص شاه نیست ؟ آیا نباید این مجرم بزرگ به خاطر به زنجیر کشیدن گروهی مظلوم محاکمه شود و به مجازات برسد ؟ گرچه مجازات تبهکاری های او ، جز در روز جزا ممکن نیست .

زندانیان سیاسی ما می دانند که آزادی های خود را در اثر جانبازی های شجاعانه ملت مسلمان ایران به دست آورده اند و سپاس و تقدیر آنان در برابر این فداکاری ها آن است که مبارزات بی امان خود را تا واژگونی رژیم و آزادی دیگر برادران و خواهران خود ادامه دهند .

اکنون که مشغول نوشتن این تذکرات هستم نمی دانم به خواهران و برادران و مادران ایران چه می گذرد . روز چهارم آبان روز عزای ملی و مبداء بدبختی های ایران مظلوم است .

عزیزان من ! صبور باشید که خدا با صابران است . وسوسه شیاطین در شما مؤ ثر نشود که قیام های مکرر شما نشان داده است که هرگز نمی شود . آنان که آیه یاس برای شما می خوانند ، عمال اجانب و شاه هستند که با وسوسه شیطانی می خواهند شاه و منافع غارتگران را حفظ کنند ، اینان را به

صراط مستقیم الهی بخوانید و اگر تسلیم

نیستند ، از خود برانید و آنان را ماءیوس کنید .

قیام شما برای خدا و رهائی امت اسلامی می باشد و تحمل و رنج در راه آن از بزرگترین عبادات است و به فضل الهی ، برای شما ثواب مجاهدین صدر اسلام را دارد . طولانی بودن راه خدا شما را استوارتر گرداند ، چنانچه رنج های بیست و چند ساله ، رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم ) را استوار و استوارتر می کرد . از خداوند متعال نصرت اسلام و رهائی مسلمین را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 4 / 8 / 57

بیانات امام خمینی در مورد چهارم آبان ولادت نامیمون شاه

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز که چهارم آبان بود ، در ایران اینطوری که حتی رادیوی خود ایران اطلاع داد بسیاری از شهرها را ذکر کرد که تظاهرات و ناراحتی ها بوده و از قراری که نقل شد مردم در قم و در - شمال - شمال تهران و در بعضی جاهای دیگر لباس سیاه پوشیده بودند ، علم های سیاه در بعضی جاهای دیگر حمل می کرده اند .

ولادت پر برکت رسول اکرم مبداء شکست پایه های ظلم و شرک

ولادت ها مختلف است ، یک تولدی است که مبداء خیرات است ، مبداء برکات است ، مبداء کوبیدن ظالم است ، مبداء خاموش شدن آن بتکده ها و آتشکده هاست مثل ولادت رسول اکرم (ص ) که گفته شده است که آتشکده پارس خاموش شد و گنگره های طاق کسری ریخته شد (حالا ریخته شدن و خاموش شدنش را تاریخ گفته است ) لکن مطلب این است که دو قوه

بوده است آنوقت که یکی قوه حکومت جائر بوده است و یکی هم قوای روحانی آتش پرست و آمدن رسول اکرم (ص ) تولد ایشان مبداء شکست این دو قوه است . یکی طاق کسری که کنگره هایش ، کنگره های ظالمانه ریخت . اینکه می گویند (انوشیروان عادل ) این از اساطیر است . یک مرد ظالم سفاکی بوده است منتهی شاید پیش سلاطین دیگر وقتی گذاشتند ، به او گفتند عادل ! والا کجایش انوشیروان عادل بوده است تولد رسول اکرم (ص ) - این پایه ها یعنی - مبداء ریختن پایه های ظلم و خاموش شدن آتش های دو گانه پرستی و شرک و آتش پرستی شد . آن دو قوه ای که در آنوقت بوده است با آمدن ایشان هر دو مبداء شکست این دو اصل یعنی توحید و عدل در عالم واسطه رسول اکرم (ص ) بسط پیدا کرد و انشاءالله کند و نبوت اصلا آمده است ، نبی اصلش مبعوث است برای اینکه قدرتمندهائی که به مردم ظلم می کنند پایه های ظلم آنها را بشکند و این کنگره های ظلم که با زحمت این بیچاره ها ، به خون دل این بیچاره ها ، به استثمار گرفتن این مردم ضعیف این پایه های قصر بالا رفته و کنگره هایش ، کنگره ئی بوده است که بوده است ، آمدن پیغمبر اکرم (ص ) برای شکستن این کنگره ها و فروریختن این پایه های ظلم بوده است ، و از آن طرف چون بسط توحید است ، این جاهائی که مبداء ستایش غیر خدا بود و آتش پرستی بوده

است ، آنها را منهدم کرده است و آتش ها را خاموش کرده است .

ثمره نامیمون تولد شاه ، تحکیم و گسترش پایه های ظلم و شرک

و بعضی از تولدها هم مبداء عکس این مطالب است مثل تولد چهارم آبان . البته من از رسول اکرم (ص ) عذر می خواهم که ذکر تولد ایشان را می کنم و ذکر تولد این شقی را لکن مقابله نور و ظلمت است ، مقابله انسان و لا انسان است . این تولد نامیمون که منتهی شد به اینکه شما می بینید ، هر دوی این قضیه ها را که رسول اکرم (ص ) تشریف آوردند و منهدم کردند آثار شرک را و ظلم را ، این هر دو قضیه در تولد این آدم به عکس شد یعنی منتهی شد به اینکه هم ترویج از آتش پرستی و آتش پرست ها شد و هم پایه های ظلم مستحکم شد . خصوصا در ایران ، در ایران ما از آن طرف این آتش پرست های اطراف یزد و این حدود تقویت شدند به طوری که همین گبرهای آمریکا به شاه کاغذ نوشتند (به حسب آن چیزی که در روزنامه بود) و از ایشان تشکر کردند و نوشتند که : (تاکنون کسی پیدا نشده است که به اندازه شما از مذهب ما تجلیل کند و پشتیبانی کند . ) خدا خواست که ملت ما زود بیدار شد ، ولو دیر بود ولی باز زود بیدار شد که نگذاشت دنبال کند این آدم این مقاصدی را که داشت و گبرهای آمریکا و ثروتمندان آنها به ایشان خواستند تحمیل کنند ، یا خودش هم موافق بود والا بیشتر از این مسائل بود در

باب و مطالب خیلی دقیق تر و بیشتر بود .

بالاترین خیانت شاه ، تقویت آتشکده ها و تعویض تاریخ اسلام

ابتدای کار این بود که بعض آتشکده ها را تقویت کرد و تاریخ اسلام را عوض کرد به تاریخ گبرها و خدا داند که این خیانت که این به اسلام کرد و این اهانت که به پیغمبر اکرم (ص ) کرد ، این خیلی جنایتش بالاتر از این کشتارهائی است که کرده است . این کشتارها را موازنه اگر بکنیم با این یک کاری که تغییر تاریخ رسمی اسلام را ، نشانه توحید را ، نشانه انسانیت را این تبدیل کرد به این تاریخ آتش پرست ها ، گبرها ، از همه خیانت هائی که به ما کرده است این بالاتر است . این حیثیت اسلام را می خواست از بین ببرد ، این علامت اسلام را می خواست از بین ببرد . قضیه نفت های ما را فرستاده و برده و داده به آنها ، اینها امور مادی است ، البته خیانت است و خیانت به یک ملت است که ذخائر را به اجانب بدهد لکن قضیه تغییر تاریخ یک اهانت به حیثیت اسلام است و این آدم این کار را کرد و اگر این مشتی که ملت در دهن این زد که ملزم شد به اینکه تاریخ را دوباره برگرداند از آن طرف ، تاریخ اسلام کند و تاریخ گبرها را کنار بگذارد ، اگر این کار نشده بود ، دنباله داشت این مسائل . اینها می خواستند که اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پیغمبراکرم (ص ) ، به همان

زمان سلاطین گبر متعدی آدمکش قهار و آنطور رفتار کنند و بساط هم همان معنا باشد ، (پان ایرانیسم ) ایران باید همان شؤ ون ایرانیتش را ، حفظ بکنید ، حساب بکنید ، شؤ ون ایرانیت ! ! ) شما همه چیزهایتان شاهان باستان بوده است ؟ ! . شما ببینید اینها چه کردند با مردم . یک دسته هم آن مغان و امثال ذالک بودند ، ببینید اینها چه جور رفتار می کردند با مردم ایران .

رفتار حاکمان صدر اسلام با مسلمین واغیار

از آن طرف وقتی که پیغمبر اکرم (ص ) آمد و ملت خودش را دعوت به توحید کرد ، چه جور رفتاری کرد با مردم ، حتی با ذمی ها ، حتی با آنهائی که خلاف مذهب بودند چطور رفتار می کرد . حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید که : (شنیدم که یک لشکری آمدند (ظاهرا لشکر معاویه بوده است ) آمدند در کجا و یک خلخال از پای یک ذمیه ربودند ، چه کردند . ) یک خلخال از پای یک زن یهودی یا نصرانی خلخال را ربودند و نقل است که ایشان فرمودند: (اگر انسان بمیرد برای این ، چیزی نیست . ) یک چنین انسانی ، ما یک چنین حاکمی می خواهیم . ما دنبال یک چنین رژیمی می گردیم که حاکم آن ، سلطانش - وقتی که - (من جسارت می کنم که حضرت امیر(ع ) را بگویم سلطان ) حاکمش ، امامش ، آن که سلطه اش بر مملکت ها از حجاز گرفته تا ایران ، تا مصر ، تا کجا بوده است ، نسبت به رعیت ، آن

هم آن کسی که خارج از مذهبش بوده اینطور عواطف داشته است و خودش وقتی همان روزی که با او بیعت کردند به سلطنت به اصطلاح و به امامت و خلافت ، همان روز ، بعد از این که این کار را کردند ، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش که کار می کرد ، خودش با دست خودش . آن وقت می کرد برای چی ؟ آن قنات را وقتی که در آورد ، یک کسی گفت که مثلا مبارک است ، چه است . فرمود که : (مبارک برای ورثه است . ) بعد گفت بیاورید . وقف کرد آن جا را برای مستمندان . ما یک همچو حاکمی ، طالب یک همچنین حاکمی هستیم که وقتی که محاسبه حساب بیت المال را نشسته است و می کند ، یک چراغ (آن چراغ های آن وقت نفتی بوده است یا چه بوده یا پیه بوده است ، هر چه بوده است ) روشن بود و حضرت داشت حساب کرد بیت المال را ، یک کسی آمد آن جا با حضرت خواست بنشیند صحبت دیگری بکند ، حضرت آن چراغ را خاموش کرد فرمود که : (تا حالا من حساب بیت المال را می کردم این چراغ مال بیت المال است از مال بیت المال برای خودش صرف می کردم ، حالا می خواهی با من صحبت کنی و صحبت دیگری است ربطی به بیت المال ندارد ، خوب چراغش را چرا ما روشن کنیم ؟ )

البته کسی قدرت ندارد مثل حضرت امیر (ع ) عمل کند ، هیچ کس در عالم نمی

تواند این طور ، لکن ما یک حاکمی می خواهیم که دزد نباشد . ما این قدر حالا راضی شده ایم که لااقل این قدر دزدی نکنند ، این قدر مال این ملت را چپاول نکنند ، این قدر ظلم به این ملت نکند .

شاه مقصر تمام جنایات و گرفتاری ها است ، نه خرابکاران و دهقانان

عرض کردم در ولادت آن آقا (حضرت رسول سلام الله علیه ) آتشکده ها خاموش شد ، یا کنایه از این که این مبداء خاموش کردن آتشکده های ظلم است و ایشان (شاه ) می خواست آن را روشن کند ، در اطراف یزد تایید کرده است از قراری که گفته اند بعض آتشکده ها را ، تاریخ را هم تغییر داد و بنا داشت که این کارها را یکی بعد از دیگری بکند که ملت به داد ما رسید و پایه های کنگره های قصر کسری فرو ریخت (کنایه از این که ظلم باید بریزد) . ایشان را می بینید که با این ملت چه کرد ، چه ظلم ها

به این ملت کرد و دارد می کند ؟ حالائی که این نفس های آخر هست و حرکات مذبوحانه است حالا تازه یک فکرهائی به کله اش افتاده است ، به اسم کولی ها در کرمان و از قراری که می گویند به اسم بیابانگردها ، یک دسته ای آورده اند (حالا از آنها هم اگر یک چیزی به آنها داده باشند و آوردند ، نمی دانم ) اما نظیر مدرسه فیضیه و آن سال که دیگر ما حاضر بودیم و در قم بودیم که این سازمان امنیتی ها

را و این کماندوها را به اسم دهقان ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن آتش زدند ، عمامه ها آتش زدند ، اشخاصی از پشت بام انداختند پائین و از بین بردند . به وسیله کماندوها به اسم این که دهقان ها هستند ، دهقان ها دیگر آخوند نمی خواهند ! ! اینها دیگر قرآن نمی خواهند ! ! آخوند نمی خواهند ! ! دهقان این جور است ! دهقان ، هر وقت هم از او بپرسی ، هم قرآن را می خواهد و هم اسلام . عاشق اسلام است دهقان های ما این کماندوها و یا اینهائی هستند که شما تربیت کردید برای اینکه اسلام را بکوبید ! ؟ آنوقت اینکار را کردید که دیگر ما بودیم و حاضر وقعه بودیم ، حتی منزل ما هم آمدند منتهی من با یک ضربه مقابل نگذاشتم که آن کارهائی که می خواهند ، بکنند . اجتماع بود آنجا اوایل این قضایا بود و اجتماع بود و بعضی صحبت می خواستند بکنند و خود من هم شاید صحبت کردم یا می خواستم بکنم ، به من گفتند که ، دیدم خودم هم که یک صلوات های بی مورد فرستاده شد ، من به یکی از رفقا گفتم که : (برو بگو اگر در این جا یک شلوغی بکنید ، من می روم در صحن حضرت معصومه (ع ) ، آنجا می روم منبر و حرف هایم را آن جا می زنم . ) اینها مامور نبودند یک همچنین کاری که همچو عکس العملی دارد بکنند ، نمی دانستند که باید چه بکنند ، ترک کردند و همان

روز در مدرسه فیضیه ریختند و همان بساط را درست کردند و - عرض می کنم که - همان جنایات را همان عصرش در مدرسه فیضیه آن جنایات را کردند . آن روز به صورت دهقان آن بساط و آن رسواگری ها را کردند ، حالا شروع کردند به این که کولی ها چیز کرده اند ، در آن جا به اسم کولی ها و در جاهای دیگر هم باز همان مساءله که :

(مردم ، دهقان ها ، رعیت ها این کار را می کنند . ) خودشان ریختند در شهر عرض می کنم که همدان را آن طور با وضع فجیع به مردم حمله کردند و زنجان هم همین طور نقل می کنند . در قم هم دو سه روز است که تشنجات است و تیراندازی است و آدمکشی است . در تهران هم بعضی جاهایش تشنجات بوده است و رادیو هم همین امروز که آوردند پیش من و یک مقدارش را گوش کردم در خیلی جاها اسم برده که تشنجات است و - اینها - روز چهارم آبان و روز تولد ایشان ، این جشن مردم است سیاهپوشی است بله اینها هم گویند (یکی دوجا را اسم بردند) مراغه ، ظاهرا مثل اینکه مراغه بوده ، کجا بود ، آنجاها چه کردند ، یک مشتی هم حرف می زنند . حالا کی چه کرده من نمی دانم که تا چه اندازه راست می گویند و اشخاص کی بودند اما از آن طرف خودشان بسیاری از شهرها را اسم بردند و آنی که آنها می گویند ، آن نیست ، تنها آنها نیست بعد

باید اطلاع به شما برسد . در ولادت رسول اکرم (ص ) این دو قضیه مهم مبداءش بوده است : خاموش کردن جهات شرکی و آتش پرستی و فرو ریختن کنگره ظلم در تولد ایشان هم مبداء برافروخته شدن اساس آتش پرستی (اگر مهلت به او می دادند) که نمونه اش تغییر تاریخ بود و بر پا کردن کنگره های ظلم همه جانبه که ازآن ظلم ها

این آتش سوزی هاست خوب ! یک دسته مردم بیچاره که رفتند توی سینما ، البته سینمای ایران جای ، رفتن نیست ، این یک - چیزی است که - مصیبتی است که بر ایران وارد است که جوان های ما را این سینماها ضایع می کند ، خراب کند لکن یک عده مردمی که رفتند در آنجا ، اینها چه کرده بودند که لایق این بودند که باید در آن را شهربانی بیاید ببندد و اگر بخواهند مردم باز کنند ، اجازه بازکردن ندهند ؟ موارد معلومی است که با نقشه مواد آتش سوزی را گذاشته بودند آتش بزنند ، یک مردم بیچاره را در آن جا بسوزانند و خاکستر کنند . تمام مقصد این بود که بگویند: اینها را که خرابکارها کنند . خوب خرابکاری هم حدی دارد که خرابکاری بکنید و گردن خرابکار بگذارید . یک همچنین مردمی هستند اینها . ایرانی ها مبتلا به یک همچو رژیمی هستند . حالا هم که در کرمان آن فضاحت را در آوردند در مسجد ریختند مردم را یک دسته ای خفه شان کردند به وسیله گازها و چیزها ، یک دسته ای را کشتند . بچه و زن

و مرد و بزرگ را ، مسجد را همه چیزش را آتش زدند ، معبد مسلمان ها را ، بعد هم ریختند توی بازار و بازار را آتش زدند و غارت کردند . حالا تازه می گویند که بناست بفرستیم تحقیق کنند چه کسی چنین کاری را کرده است ! کی را بفرستند که تحقیق کند ؟ همان که فرستادند تحقیق کرد در آبادان چه کسی چنین کاری کرده ؟ ! آن ظالمی که این کار را کرده است ، اعلیحضرت خواهند او را مجازات کنند ؟ آن آقا خودت هستی . مبداء همه ظلم ها ، مبداء گرفتاری مردم خود ایشان هستند .

اگر ملت ایران همت نکند و زود کلک این را نکند خیلی کارها این می خواهد بکند . باید به داد ملت رسید . باید هر کس در هر جا هست کمک کند به این ملت والا این مرد اساس همه چیز را خواهد برد . حالا بعد از این که در کرمان آن فضاحت ها را کردند و به اسم نمی دانم کولی وکذا (کولی تر از خودشان هیچ کس نیست ) به اسم این حرف ها ، حالا تازه بله ، فرستاده اند برای این که تحقیق کنند ، ببینند که چه کسی همچنین کاری راکرده و کی همچنین ظلمی کرده آقا دیگر ملت باورش نمی آید این حرف های شما را . همان اولی که در آبادان این کارها شد خود مردم آبادان ریختند بیرون فهمیدند که آنها خودشان کرده اند برای این که شواهد بود اگر کسی و اگر یک آدم شلوغکاری می خواست این کار را بکند

با این نظم آتش سوزی را با این نظم درست کند و مواد آتش زا را با این نظم درست بکند و بعد هم در این جا را ببندد و اجازه ندهد که کسی بیرون بیاید نمی توانست از آن جا مردم صدایشان در آمد حالا هم هر وقت طرح بشود ، مردم خودشان می گویند ، در قبرستان هم که رفتند آن همه تظاهر کردند بر خلاف . حالا هم قضیه کرمان همین طور است قضیه همدان همین طور است ، قضیه زنجان همین طور است حالا ایشان تازه به فکر این افتاده است که با این صورت مردم را بکوبد . همه مردم می دانند که همه ظلم ها با دستور اوست . ممکن نیست که یک شهربانی آتش به مردم روشن کند الا با اذن ایشان . مگر جرات می کنند که آدم بکشند اینها اگر اذن این نباشد ؟ اگر امر این ، امر اکید این نباشد ؟

در 15 خرداد خود ایشان فرمانده بود ، فرمانده قوا از قراری که نقل می کنند بود . همه این جاها فرمانده اش خود این آقا است . این مبداء ولادتی است که مردم ایران گرفتارش هستند و انشاءالله خداوند رفع کند این اساس ظلم را ، بیرق را بخواباند انشاءالله و انشاءالله نزدیک است ، نزدیک است .

این طور دست و پا زدن ، دست و پا زدن آن حیوانی است که سرش را بریده اند و حالا می خواهد دست و پا بزند .

ادای تکلیف ، با تبلیغات دامنه دار علیه اجانب

لکن همه ما مکلف هستیم ، همه ما تکلیف داریم در اینجا که هر یک از شمائی که

می تواند مطلب مسائل ایران را برساند به روزنامه های این جا ، به مجلات این جا ، به رفقای مدرسه ای شان ، به دانشگاه های این جا برسانید مطالب ایران را ، بگوئید به مردم . الان تبلیغات اینها ، آن تبلیغات دامنه دارشان ، الان هم باز شاید پیش یک اشخاصی مبهم باشد قضیه که چیست . آیا همانطوری است که آمریکا می گوید که اینها را چون به آنها آزادی داده اند ! آزادی تند داده اند ! و زیاد داده اند ! اینها از آزادی صدایشان درآمده ! تخمه کرده اند ملت ایران از آزادی که به او داده است ؟ زیادیش آمده آزادی که فریادش درآمده ؟ ! خوب منطق آقای کارتر این است . در روزنامه ها بود که ایشان گفتند که یک دموکراسی تندی ، یک آزادی تندی داده است و همین منشاء شد (در روزنامه کیهان بود یا اطلاعات ) که مردم با آن مخالفت می کنند ! این طور است ؟ این آزادی داده به مردم ؟ ! چون آزادی داده ، باز فریاد کنند یا آزادی ، یا آزادی ؟ ! چون مستقل هست و تمدن بزرگ هست

طرح خطر کمونیست ، حربه ای برای ایجاد رعب و وحشت در اذهان ملت

همین امروز هم این مرد می گفت که ایران می بینید چه آزادی هائی دارد ! دارید همه شما می بینید ما چه آزادی ای داده ایم به این ملت ! همین امروز داشت صحبت می کرد ، در چهارم آبان . من تعجب می کنم ، خدا می داند تعجب دارد که اینها

چه جور آدمیند . . . و ثانیا یک رعبی در مردم مسلمان پیدا بشود که به قول شاه اگر من نباشم کمونیست است ، دنیا اصلا به هم می خورد . اگر ایشان نباشداصلا ایرانی در کار نیست ! ! پس ایران یعنی محمد رضا . اگر ایشان نباشد ، دیگر ایران در کار نیست ! ایشان هم می گویند که (خوب ما ایرانی می خواهیم تا در آن زندگی کنیم ، تا در آن اختلافات کنیم و چه کنیم ، خوب ایرانی نمی ماند دیگر) این جوان هائی که یک همچنین شعارهائی (که شعارهای صحیح نیست ) می دهند ، اینها دارند کمک می کنند به این دستگاه . از یک جهت کمک که مردم ایران که دیگر از این حرف ها نمی ترسند لکن خوب به خیال خودشان که یک دسته ای از مردم بترسند که مبادا اگر شاه برود این کمونیست ها بیایند . از یک طرف خود همین اختلاف بین خود جوان ها و دو دستگی بین جوان ها کمک بر این دستگاه است ، بنابراین شمائی که می خواهید این آقا را به خیال خودتان سرنگون کنید ، پایه های ظلمش را مستحکم می کنید ، من متاءسفم که اینها اینطور بدون اینکه ملتفت باشند چه می کنند دارند کمک می کنند ، آنهائی که شما را دعوت می کنند به این شعارها ، آنها وابسته به خود دستگاه هستند . الان توده ای هائی که اسمی بودند و رسمی بودند ، در دستگاه ایشان نوکرند این کمونیست ها روسایشان بچه ها و جوان های ما بازی خورده اند

اگر چنانچه یک همچنین کاری بکنند . اینها باز نور اسلام در شان هست منتهی بازی خورده اند ، اینها رها کنند این جنایتکارها را . آنهائی که دعوتشان می کنند به اینها ،

آنها می خواهند حفظ کنند شاه را و شما ملتفت نیستید . چه در داخل این مسائل باشد و چه در خارج تبلیغات برای حفظ این آدم است با تشبث به هر چیز . تشبث به هر چیز که می توانند می کنند که این آدم باقی بماند تشبث به - نمی دانم - این مسائل یکی از چیزهائی است که اینها می کنند . بیدار بشوید این جوان های ما توجه کنند به مسائل روز مسائل روز مسائل صحیح دقیق است و خود هزار و پانصد نفر (اگر راست باشد هزار و پانصد نفر دانشجو دلیل بر شکست کمونیست است در ایران برای اینکه هزار و پانصد نفر در مقابل سی میلیون جمعیت که همه علم را بلند کرده اند ، می گویند قرآن می خواهیم ، این دلیل بر این است که اینها شکست خورده اند در ایران ، نه اینکه اگر ایشان برود کمونیست در کار می آید ، اگر ایشان بروند کمونیست یک دانه هم پیدا نخواهد شد برای اینکه اگر ما فرض کردیم یکهزار و پانصد نفر ، پنجهزار نفر باشند ، همین جوان های قم می خورند اینها را ، لازم نیست تهران هم دخالت بکند ، همین جوان های قم ما می خورند اینها را . کمونیست چه غلطی می تواند بکند ، بازیتان داده اند ، اینها حرف است . می خواهند از شما

یک چیزی بگیرند که برای شاه مفید باشد . شما را استثمار کرده اند الان ، استحمار کرده اند شما را . به این حرف ها گوش ندهید .

امروز اختلاف انتحار مسلمین است

همه با هم همصدا بشوید ، همه با مسلمان ها همصدا . اگر این صدای توحید را با هم بلند کنید ، این تمام شود کارش . اختلاف نیندازید که هر کس از یک گوشه ای بگیرد . امروز اختلاف ، انتحار مسلمین است . باید همه با هم باشید . همه یک صدا همه با یک صدا و آن یک صدا این است : مرگ بر این شاه و بر این سلطنت ، مرگ بر آنهائی که این را پشتیبانی می کنند مثل کارتر و امثال اینها . این شعار ماست و ملت پیش می برد . نترسید از این حرف ها و هیاهوها ، مگر یک ملتی که پا شده است یک حرف حقی را می زند شود تحمیلش کرد دیگر ؟ دیدیم حکومت های نظامی نتوانست هیچ کاری بکند ، مگر قم حاکم نظامی نیست الان ؟ سه چهار روز است در قم شعارها هست ، دعواها هست مگر تهران نیست ؟ تهران هم همین طور .

در برابر قیام و خون مردم تبلیغ کنید

من از خدای تبارک و تعالی سلامت برادرهائی که در داخل هستند و در خارج هستند و همه برای اسلام فداکاری می کنند می خواهم . خداوند همه شما را موفق کند . خدا همه شما را سلامت بدارد . همه باید جدیت کنید که این ملتی که الان بپا خاسته و خون دارد می دهد ، جدیت کنید ، همراهی کنید تا اینکه انشاءالله پیش ببرند اینها و همراهی شما در خارج تبلیغات است الان آنها مواجه با کماندوها و کولی ها (به اصطلاح خودشان که همان کماندوها هستند) هستند و خونشان را دارند

می دهند ، شما در اینجا هستید و باید هر طوری که می توانید با تبلیغات به آنها کمک بکنید .

و السلام

تاریخ 5/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تلویزیون فرانسه

سؤ ال : آیا در حکومت انتقالی با حضور شاه شما شرکت خواهید کرد ؟ به چه شرط ؟

جواب : با حضور شاه ، ما در هیچ حکومتی ، چه انتقالی و چه غیر انتقالی ، شرکت نخواهیم کرد و هیچ شرطی را هم نمی پذیریم .

سؤ ال : آیا از آن بیم دارید که با رفتن شاه ، بحران سیاسی و اقتصادی بدتر شود ؟

جواب : با بودن شاه بحران های سیاسی و اقتصادی است ، برای اینکه ملت با او همکاری ندارد و این موجب بحران است . شاه برود ، بحران رفع می شود .

سؤ ال : آیا جنبش و نهضت اخیر ایران از طرف یک ایدئولوژی مارکسیستی هدایت و حمایت شده یا می شود ؟

جواب : ابدا ، نه هدایت شده و نه می شود ، نه خواهد شد و نه حمایت آن مورد قبول کسی است .

سؤ ال : آیا حمایت و کمک یک کشور کمونیستی را قبول خواهید کرد ؟

جواب : ما می خواهیم مستقل باشیم و حمایت هیچ کشوری را قبول نخواهیم کرد و تحت الحمایت هیچ کشوری نیستیم .

سؤ ال : آیا اسلام با قوانین بدون انعطافی که دارد ، می تواند آزادی و پیشرفت اجتماعی را ضمانت نماید ؟ نمونه ای از آن را در کشور دیگری نشان بدهید .

جواب : اولا اسلام قوانین اساسیش انعطاف ندارد و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی انعطاف دارد و می تواند تضمین همه انحاء دموکراسی

را بکند و کشوری که ما می خواهیم ، کشور اسلامی به همه معناست و در خارج نظیرش الان نیست ، سابقا بوده .

سؤ ال : نهضت اخیر ایران را متهم می کنند که واپسگراست ، نظر شما چیست ؟ جواب نهضت اخیر برای این است که واپسگرائی ها را رد کند . آن دولت شاه و امثال اوست که تمام جهات عقب نشینی را و عقب ماندگی را به ما داده . ما می خواهیم همان ها را رفع کنیم و نهضت ما نهضت متمدن پیشگراست .

سؤ ال : شما خواهان رفتن شاه هستید ، می توانید دلائل آن را شرح دهید ؟ آیا آرزوی کشته شدن و از بین رفتن شاه را دارید ؟

جواب : ما بیش از 15 سال است که دلائل محکومیت شاه و لزوم رفتن او را در اعلامیه های خود ذکر کرده ایم و الان برای شما بعضی دلائل را باید ذکر کنم :

- ایران - 50 سال بیشتر است که دولت های خارجی ، پدر شاه و شاه را بر ما تحمیل کرده اند . شاه سابق را به حسب اعتراف انگلیس ها ، انگلیس ها آوردند و حاکم کردند بر مملکت ما . در رادیو دهلی این مطلب را تصریح کردند و شاه ما ، شاه فعلی ، در یکی از کتاب هایش نوشت که متفقین که در زمان جنگ به ایران آمدند ، مرا به سلطنت انتخاب کرده و صلاح این دیدند که من سلطان باشم . ما 50 سال است که تحت فشار و اختناق فوق العاده بسر می بریم . ما نه فرهنگ مستقل

داریم ، نه لشکر و نظام مستقل داریم و نه اقتصاد صحیح داریم و نه جهات سیاسی ما یک سیاست سالم است . فرهنگ ما فرهنگی است که با دستور دیگران ، شاه تحمیل کرده است و مدارس ما ، مدارس فرهنگی ما ، غالبا به شکل نیمه تعطیل است یا تعطیل و در وقتی هم که اشتغال داشته باشند ، دستور این است که این ها را عقب نگه دارند و نگذارند که رجال دانشمند در مملکت ما پیدا بشود و تمام مطبوعات ما در تمام مواردی که ، آلاتی که باید تبلیغ با آن بشود ، تمام در اختیار شاه بوده است در این 50 سال .

تمام انحاء آزادی از ملت ما سلب شده است . ما در این 50 سال حتی یک مجلس ملی نداشتیم . در زمان رضا شاه با زور او رژیم را تغییر دادند یعنی سلطنت را منتقل کردند و مجلس مرئوسان و موسساتی که تاسیس کردند ، تاسیس با سرنیزه شد و ملت بکلی مخالف بود لکن سرنیزه نگذاشت که این مخالفت را اظهار کنند . بنابراین اصل مجلس موسسان که در زمان رضا شاه با سرنیزه درست شد ، غیر قانونی بود ، با غیر قانونی بودن آن آمدن رضاشاه و رسیدن به سلطنت غیر قانونی بود ، با غیر قانونی بودن آن سلطنت محمد رضاشاه غیرقانونی است . او - محمد رضا شاه - در تمام انحاء ترقی ملت ما ، در تمام انحائش کارهائی کرده است و نگذاشته است که ملت ما رو به ترقی برود ، نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقی باشد ،

نظام ما را در تحت نظارت نظام های دیگران قرار داده ، مستشاران آمریکائی هستند که نظام ما را اداره می کنند ، اقتصاد ما را بکلی از بین برده است ایران که زراعتش از بین رفته است و نفتش را هم دارند زیاد خرج می کنند و زیاد می دهند به دیگران که این هم از بین برود . اگر محمد رضا شاه در سلطنت باقی باشد ، چند سال دیگر مملکت ما رو به فقر و نیستی خواهد رفت ، بنابراین تا ایشان نرفته است ، مملکت ما نمی تواند روی آزادی و ترقی ببیند و باید برود .

تاریخ 6/8/57

بیانات امام خمینی در میان جمعی از ایرانیان

توجه و دعوت قرآن کریم به هر دو بعد معنوی و مادی است

بسم الله ارحمن الرحیم

من بازیک تذکراتی برای آقایانی که در خارج کشور ، در صفوف جماعات هستند لازم می دانم که یک تذکراتی برای آقایان بدهم . سابق ، البته یک مدتی که از اسلام گذشت دستجات مختلفه ای از مردم اهل علم ، اینها توجهشان به معنویات اسلام بود و نظرشان به آن آیاتی و روایاتی که مربوط به معنویات و تهذیب نفس و ماوراءالطبیعت داشت احکام را و در قرآن کریم آیات زیاد راجع به امور معنوی است یعنی آن وجهه انسانی که از عالم غیب است . تا مدت ها وضع اینطور بود که - توجه - به آن احکام اجتماعی و سیاسی و اینها که در اسلام بود توجه کم بود یا نبود ، کم کم دستجاتی پیدا شدند که مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و مسائل روز را عنوان کردند و اینها از این طرف افتادند یعنی توجهشان به صرف همین اجتماعیات و احکام سیاسی و احکام حکومتی

بود و به این جهات نگاه کردند . آنها تا مدت های قبل به آن طرف ورق نگاه می کردند مثل فلاسفه و عرفا و صوفیه و اینها ، آن طرف ورق را نگاه می کردند و در حرف هایشان بیان همین معنویات بود و مردم را دعوت می کردند به همان جهات معنویه اسلامی ، حتی روایات یا آیاتی که وارد شده بود راجع به امور طبیعی و راجع به امور اجتماعی و سیاسی ، بعضی شان کوشش می کردند که اینها را برگردانند به همان امور معنوی و همه را به آن ورق حساب کنند ، جهت باطنی اسلام و قرآن را ملاحظه کنند . در مقابل آنها الان ما مبتلا هستیم به ، البته آن هم ابتلائی بود ، این جهت هم که فقط صرف معنویات را نظر کردند و از اجتماعیاتی که در قرآن هست از آیات و اخباری که وارد شده است راجع به حکومت اسلام ، راجع به سیاست اسلام ، راجع به امور اجتماعی ، راجع به تعمیر این عالم ، این غفلت کردن ، غفلت کردن از اسلام بود که اسلام را به یک ورق شناخته بودند ، ورق دیگرش را ، عالم طبیعتش را توجه نداشتند که اسلام توجه به عالم طبیعت هم دارد توجه به تمام اموری که احتیاج دارد ، انسان دارد و لهذا یک ابتلاء اسلام این بود که این اشخاصی که از قبیل متکلمین و بیشتر فلاسفه و بیشتر عرفا و صوفیه و اینها ، همه آیاتی که در قرآن کریم بود ، - خیر - خواستند ، نظر داشتند که برگردانند

به همان امور معنوی ، حتی اخبار یا روایاتی که راجع به ، آیاتی که راجع به اجتماعیات و راجع به عالم طبیعت وارد شده بود آنها کوشش می کردند که بر گردانند به همان معنویات . آنها غافل بودند از اسلام و توجه داشتند ، توجه داشتند به یک ورق اسلام و غافل بودند از یک ورق دیگرش ، باطن را ملاحظه می کردند و از ظاهر غافل بودند . حالا ابتلاء اسلام اینطور شده است که جوان های ما ، جوان ها و روشنفکرها و اشخاصی که دانشمندان بالا هستند و علوم طبیعی را یاد گرفته اند آنها کوشش دارند به اینکه تمام آیات قرآنی و روایات را برگردانند به همان امور طبیعی ، از معنویات غافل بشوند ، حتی آیاتی که راجع به امور معنوی است آن را برگردانند به یک امور طبیعی و عادی . اینها هم توجه به اسلام دارند و غافل هستند یعنی یک ورقش را خوانده اند ، یک ورقش را از آن غافل هستند و این دو طایفه اسلام را به تمام معنا نشناختند که اسلام چیست . اسلام نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش به خصوص مادیات است ، هر دو را دارد ، یعنی اسلام و قرآن کریم آمده اند که انسان را به همه ابعادی که انسان دارد بسازند او را ، تربیت کنند او را .

قابلیت تربیتی نامتناهی و قوه عاقله ، از امتیازات انسان بر سایر موجودات

انسان را وقتی که ملاحظه می کنید ، اول نشوش با سایر نباتات فرقی ندارد . نبات را ، هسته خرما را ،

هسته چیز دیگری را می اندازند توی خاک و خاک تربیت می کند و آن نمو می کند یک جای خاصی که در آن جای خاص نمو می کند . حیوان هم نطفه اش در رحم واقع می شود و یک بذری است ، این بذرش محلش آنجاست یعنی جای تربیتش آنجاست که اگر یک جائی را یک وقتی طرحی درست کنند که همین خاصیت و همان چیزها را داشته باشد و نطفه را درآنجا مثل رحم بتواند تربیت کند ممکن است بتواند تربیت بشود و یک وقتی هم انسان بشود . یک نباتی است اول ، مثل سایر نباتات می ماند ، با نباتات فرقی ندارد ، این نمو دارد فقط آن هم نمو دارد منتهی آن را در محل خاصی و با جهات خاصی ، نباتات در یک محل خاص دیگری و جهات خاصی اما هر دو در این معنی مثل هم هستند که کشت شده اند و این کشت شروع می کند به نمو کردن به واسطه قوائی که خداوند تبارک و تعالی در زمین قرار داده است و به واسطه قوایی که در رحم قرار داده است اینها با هم شرکت دارند ، کم کم اینکه در زمین کاشته شده است ، این نبات تا آخر همین نبات است تا می رسند به ثمره ، ثمره شان هم ثمره نبات است . آنǘǘƙɠکه در زمین کاشته نشده اند که حیوانات ، همه حیوانات منجمله انسان باشد آنها کم کم از مرتبه نباتی بالا می آیند و در همین رده ای که هستند یک روح حیوانی پیدا می کنند ، ممتاز می

شوند از سایر موجودات نباتی لکن همه شان حیوانند یعنی شراکت دارند ، روح حیوانی دارند این تولد در این عالم که می شوند و منفصل می شوند از محل خودشان باز این یک امتیازی است که با نباتات دارند که نبات اگر منفصلش کنند دیگر تمام است لکن آنها منفصل می شوند در آنوقتی که مقتضی است و آن جهت نباتی شان کمال پیدا کرد و جهت حیوانی پیدا شد و احتیاجشان از رحم منقطع شد می آیند در این عالم . همه حیوانات در خوردن و خوابیدن وشهوات - اینها - شریکند همه با هم هستند ، امتیازی ندارند الا به همه جهات حیوانی . حیوانات هم ، همین حیواناتی که هستند ، در ادراکات با هم فرق دارند . میمون بیشتر از مثلا حیوان دیگری ادراک می کند ، چیز می فهمد . انسان در بین این حیوانات ممتاز می شود به اینکه یک ترقیات دیگری می شود بکند . هم در ادراکات با آنها فرق دارد و هم در غایات ادراکات فرق دارد . حیوانات تا یک حدودی ادارکشان هست و محدود است و تمام می شود . انسان ادارکاتش و قابلیتش برای ترتیب تقریبا باید گفت غیر متناهی است پس انسان همه عالم را دارد به اضافه ، همه چیزهائی که در عالم هست از اول موجودات تا آنجائی که آن ممتاز شده است با همه حیوانات و با نباتات و با معادل آنها شرکت دارد لکن یک اضافه دارد و آن اینکه در انسان یک قوه عاقله و قوه بالاتر هست که در آنها نیست . اگر انسان مثل

سایر حیوانات تا همان حدی که حیوانات رشد می کردند بود انبیائی لازم نبود ، انبیاء می خواستیم چه کنیم ، انسان می آید اینجا مثل حیوانات زندگی می کند و مثل حیوانات می خورد و مثل حیوانات می خوابد و تا می میرد . . . اینکه احتیاج به انبیاء ما داریم برای اینکه انسان مثل حیوانات نیست که یک حد حیوانی داشته باشد و تمام بشود ، انسان یک حد مافوق حیوانی و یک مراتب مافوق حیوانی مافوق عقل تا برسد به مقامی که نمی توانیم از آن تعبیر کنیم و آن آخر مقامی مثلا تعبیر می کنند ، فنا تعبیر می کنند (کالالوهیه ) ، یک تعبیرات مختلفی چون که تربیت انسان به همه ابعادش ، هم تربیت جسمی و هم روحی و عقلی و هم مافوق آن نمی شود در عهده بشر باشد برای اینکه بشر اطلاع ندارد از احتیاجات انسان و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراءالطبیعت ، تمام قوای بشر را روی هم بگذارید همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را می تواند بفهمد منتهی باز هم خاصیت های طبیعت برای بشر هم کشف نشده است ، تا حدودی کشف شده است ، اخیرا خوب ، زیاد پیشرفت کرده است لکن مانده است خیلی چیزها که بعدها کشف خواهد شد اما تا آخر هر چه باشد مال طبیعت است ، مال این عالم است و هر چه بشود مال این ورق است . آن چیزی را که بشر می تواند ادراک کند و حد ادراک طبیعی خودش هست این است که عالم طبیعت را ، همه خصوصیات (فرض کنید

یک وقتی ) عالم طبیعت را انسان بفهمد و همه چیزهائی که مربوط به کمال طبیعت است و ترقیات در طبیعت ، اینها را هم انسان کشف بکند لکن حدش حد طبیعت است بیشتر نیست . آن ورق بعد را اطلاعی برآن ندارد و نمی داند چه خبر است آنجا و روابطی که مابین اشیا هست با هم ، آنقدر را انسان اگر هم تا آخر کوشش کند می تواند بفهمد ، آن روابطی است که در طبیعت بین اشیا ، علل و معلول و سبب و مسببات ، روابطی که در اشیا طبیعت است انسان می تواند ادراک بکند . تا آخر هم وقتی که تربیت بشود و تحصیل بکند و کشفیات این عالم واقع بشود تا آخر هم همین است که این طبیعت را با تمام خصوصیاتی که دارد و تمام روابطی که ما بین اجزاء این طبیعت است او کشف می کند ، می تواند که ادراک کند که رابطه مثلا زلزله چه جوری است با زمین ، چه وقت می آید ، نتایج و آثارش را همه را معین کند و چه قدر می آید ، چه جوری می آید ، افقی است ، عمودی است ، چی است ، همه اینها را پیدا بکند ، روابط ما بین طبیعت انسان با فلان چیز چه است ، تمام آنها را که ادراک بکند و فرض کنیم که دیگر مجهولی برایش نماند همه اش طبیعت است ، پایش را از طبیعت بالا نمی تواند بگذارد و ادراک آنجا را نکرده است و لهذا یک طایفه از آن فلاسفه و فلاسفه طبیعی و

آنها هستند که چون ادراک نکرده اند ماوراء عالم طبیعت راحسی نبوده است ، با چشم نمی شده است ادراک بکنند ، منکر آن شدند ، منکر بی دلیل . یعنی گفتند ما که ندیدیم و زیر چاقوی ما نیامده است این مثلا عقل مجرد ، نمی توانیم بپذیریم ، نیست . پس آن (نیست ) غلط است برای اینکه باید بگوید من نمی دانم ، نباید بگوید نیست . یک چیزی را آدم نمی داند ، خوب آدمی هست که می گوید من تا این حد رسیدم اینقدر را تصدیق می کنم مابقی اش را نمی دانم ، اما اینکه (نیست ) را از باب اینکه اطلاع ندارد . شما هم که احاطه بر همه چیز همه عالم ندارید نباید بگوئید نیست . آنها تا آن حد رسیدند و این حد وقتی هم تمام خصوصیاتش معلوم بشود همین حدشان است ، حد طبیعت است اینکه ما احتیاج و این آمال طبیعی انسان را می تواند برآورده کند ، یعنی احتیاجاتی که ما در طبیعت داریم هر احتیاجی آنوقتی که طبیعت با همه جهاتش کشف شد و همه قوای عالم طبیعت کشف شد ، همه روابط اجزاء طبیعت به هم کشف شد ، احتیاجات طبیعی ما را حاصل کرد بیشتر از احتیاجات طبیعی را نمی تواند حاصل کند . هر چه حاصل بشود همین احتیاجات طبیعی است منتهی احتیاجات طبیعی به حسب قوای مختلف که حالا کشف شده است ، آدم می بیند که الان محتاج به این است که وقتی می خواهد برود ، سوار طیاره بشود . آنوقت ها همین که می خواست

برود با شتر رفت حالا با طیاره می رود ، یک وقت هم بالاتر از این ، بالاتر شود اما همه اش طبیعت است و احتیاجات طبیعی .

بعثت انبیا از الطاف الهی برای تربیت و سعادتمندی انسان ها

انسان اگر به همین حد طبیعت بود و بیشتر از این چیزی نبود ، دیگر احتیاج به اینکه یک چیزی از عالم غیب برای انسان فرستاده بشود تا انسان را تربیت بکند ، تربیت آن ورق را بکند چون آن ورق نبود احتیاج هم نبود لکن چون انسان مجرد از این عالم طبیعت یک حقیقتی است ، همین خود خصوصیاتی که در انسان هست دال بر این است که ، یک ماورائی از برای این طبیعت هست چون انسان یک ماورائی دارد و به حسب براهینی که در فلسفه ثابت است ماوراء این طبیعت در انسان هست و انسان دارای یک عقل بالامکان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد ، تربیت آن ورق که ورق معنوی انسان باشد باید کسی این تربیت را بکند که علم به آن طرف ، علم حقیقی به آن طرف داشته باشد و علم به روابطی که مابین انسان و آن طرف طبیعت و آن طرف هست ، آن روابط را بتواند ادراک بکند و آن بشر نیست ، بشر ندارد . همین قدر مورد طبیعت را او می تواند ادراک بکند ، هر چه ذره بین بیندازند ماوراء طبیعت با ذره بین دیده نمی شود . آن محتاج به آن است که یک معانی دیگری در کار باشد و چون این روابط بر بشر مخفی است و خدای تبارک و تعالی که خالق همه چیز است این روابط را

می داند از این جهت به وحی الهی برای یک عده ای از اشخاصی که کمال پیدا کرده اند و کمالات معنویه را دنبالش کردند و فهمیدند ، روابطی حاصل می شود مابین انسان و عالم وحی ، به او وحی می شود و برای تربیت آن ورق دوم انسان بعث می شوند اینها می آیند در بین مردم و مردم را تربیت می خواهند بکنند .

خدای تبارک و تعالی نه احتیاج به ماها دارد و نه احتیاج به تربیت ما دارد ، همه ما اگر مشرک هم بشویم ، شدیم جهنم ، همه ما هم موحد هم بشویم یک نفعی نمی رسد . تمام مربوط به خودماست . بعث انبیا برای تربیت ماست که ما در آن ورق که باید تربیت بشویم ، جوری تربیت بشویم که آنجا هم زندگیمان زندگی سعادتمند باشد . اگر این تربیت نباشد و انسان با همان خوی حیوانی از این عالم به عالم دیگر برود ، در آن عالم سعادت ندارد و به شقاوت می رسد ، انسان در آن عالم به ظلمات می رسد . انبیا آمده اند که ما را از این عالم طبیعت کم کم تربیت کنند و آن مقداری که مربوط به تربیت های معنوی است به ما بفرمایند به وحی من الله تعالی تا ما که اگر انبیا نباشند یک حیوانی هستیم که هر چه هست همین طبیعت است ، بیشتر از این ادراک نداریم ، ما را ببرند به آن عالم و تقویت کنند که ما وقتی از این عالم منتقل به یک عالم دیگری شدیم زندگی آن عالم هم یک زندگی

سعادتمند باشد . تمام نکته آمدن انبیا این است که تربیت کنند این بشر را که قابل از برای این است که تربیت بشود و مافوق حیوانات است ، این را تربیتش کنند برای اینکه همان طوری که اینجا زندگی سعادتمند ، اگر همه اوضاع طبیعت به وفق مراد باشد یک زندگی سعادتمند در اینجا دارند ، آنجا هم زندگی سعادتمند داشته باشند . لطفی است از جانب خدای تبارک و تعالی به بشر که قابل از برای این است که تربیت بشود و تربیت بشر به وحی خدا و به تربیت انبیاء این است که چیزهائی که رابطه بوده است مابین آن عالم و این عالم ، چیزهائی که اگر آن کارها را ما انجام بدهیم در تربیت معنوی ما دخالت دارد ، آنها را به ما بیان کردند که این کارها را بکنیم ما نمی دانیم البته که آیا رابطه ما بین نماز و سعادت آن عالم چیست ، رابطه اش را ما نمی دانیم خدا می داند ، چنانچه من و شما که طبیب نیستیم نمی دانیم که رابطه ما بین این قرصی که طبیب می دهد با آن مرض چیست لکن رابطه دارد . آن که عالم است این رابطه را ادراک کرده است و به ما گفته است و ما هم باید اطاعت کنیم تا مرضمان خوب بشود . این رابطه را که بین این اعمال ماست ، اعمال صالحه ما با آن عالم است این را انبیاء می دانند به وحی خدای تبارک و تعالی و آمده اند برای اینکه به ما بگویند که فلان کار را اگر بکنید

این رابطه دارد اینجا با آن عالم و روح شما را تربیت میکند این که شما در آن عالم وقتی که می روید با سعادت هستید . چیزهائی که اگر چنانچه آن چیزها را انسان ارتکاب کنند مثل سمومات می ماند که اگر انسان یکی که مسموم است بخورد مسموم می شود و به هلاکت می رسد ، در عالم ماوراءالطبیعت و روح هم اینطوری است که بعضی از چیزها است که اگر چنانچه آن چیزها را عمل کند انسان ، یا اعتقاد به آن پیدا کند مثل سم قاتل می ماند به مراتبش که یک وقت مسموم می کند انسان را لکن قابل علاج است یک وقت مسموم می کند و اگر تا آخر برود دیگر علاج هم ندارد . آنها هم برای ما گفته اند که نکنید ، گفته اند نکنید ، این کار رانکنید آن کار را نکنید ، آن کار را نکنید ، البته یک مقداری از اموری که آنها فهمیده اند (بکنید و نکنید) باز برای تنظیم عالم طبیعت است و اجتماع است لکن بسیاری از امور راجع به تنظیم امور اجتماع نیست ، راجع به ماوراءالطبیعت است . انسان چون یک مجموعه ای است که احتیاج به همه چیز دارد ، انبیاء آمده اند که آن همه احتیاجات انسان راهر چه احتیاج دارد انسان برای انسان بیان کنند که انسان اگر عمل بکند به سعادت تمام می رسد .

بنابراین این دو طایفه که یک طایفه طرف معنویت را گرفته اند و طرف اجتماع را رها کردند و این طایفه طرف اجتماع و علم اجتماع و علم سیاست و علم

- نمی دانم - این معانی را دارند و آن طرف را رها کردند و این دو نه این اسلام شناس است ، نه آن اسلام شناس است . اسلام شناس کسی است که این دو مطلب را ، این دو جبهه را ، هم جبهه معنوی را بشناسد هم جبهه ظاهری را یعنی هم اسلام را بشناسد به آن جهات معنوی که دارد و هم اسلام را بشناسد به آن جهات مادی که دارد ، کسی که اسلام را بخواهد بشناسد باید به اینجور بشناسد یعنی آیات و روایاتی و احکامی که وارد شده است راجع به جهات معنوی آنها را بشناسد تا آن اندازه ای که می داند و آیات و روایات و - عرض می کنم - احکامی که وارد شده است برای تنظیم امور جامعه و برای امور سیاسی و برای امور حکومتی آنها را هم بشناسد ، کسی که این دو جنبه را شناخت به اندازه ای که انسان می تواند بفهمد ، این اسلام را شناخته است . اسلام مثل رهبانیت مسیح نیست ، البته مذهب مسیح حالا نسخش کردند و الا مذهب مسیح این نبوده است که همه اش روحانیت و چیز نباشد مثل مذهب مسیح نیست که فقط مربوط به . . . عنایتش طبیعت بیشتر باشد والبته حضرت موسی علیه السلام که از انبیاء معظم و از انبیاء اولی العزم است کامل بوده است چیزش به اندازه ای که محتاج بوده است بشر ، لکن از بین رفته است کتاب حضرت موسی ، کتاب حضرت عیسی ، هر دوتایشان از بین رفته اند . اینکه الان

دست اینهاست اینها خود متن شان دلالت بر این می کند که اینها تورات اصلی و انجیل اصلی نیستند لکن کتاب ما بحمدالله همین طور سال به سال از اول تا به حال محفوظ است حتی قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الان موجود است در بین ما که همین است ، غیر از این هیچ نیست ، همین قرآن است ، هیچ تغییری نکرده است .

سعادت انسان در گرو تبعیت امور معنوی و مجاهدات ظاهری تواما

در هر صورت چون اسلام برای تربیت ماها آمده است ، تا تبعیت از آن نکنیم به همه ابعادش تربیت نمی شویم . نباید حالائی که شما جوان های عزیز ما مشغول شده اید به علوم طبیعی یا مشغول شده اید به یک مجاهداتی که لازم است حالا بکنید و همین جهادی که از جهاد اکبر است که باید بکنید شما ، یعنی باید همه ما ، لازم است که همه ما با این برادران اسلامی که در ایران مبتلا هستند ، کمک کنیم ، کمک تبلیغاتی لااقل در آن محیطهائی که هستیم ، اما نه اینکه حالا که مشغول شدید به علوم طبیعی یا مشغول شدید به این مجاهدات ، دیگر کار به آن طرف نداشته باشید . شما همین نیستید که ، همین رجل مجاهد نیستید ، همین رجل طبیعی نیستید ، شما یک انسانی هستید . انسان معنویات دارد ، مادیات دارد ، مادیاتش اینهاست ، معنویاتش هم باید کوشش کنید ، شما باید عنایت کنید به همه احکام خدا ، نمی شود یک مسلمانی بگوید که من مجاهداتش را قبول

دارم و معنویاتش را قبول ندارم . یا یک مسلمانی بگوید من معنویات اسلام را قبول دارم و مجاهدات اسلام را قبول ندارم . همه اش را باید ما قبول داشته باشیم . مسلمان این است که همه چیزهائی که نبی اکرم آورده است برایش ، قبول کند و عمل کند . بنابراین شما

این احکام ظاهریه ای که التفات به آن نیست که حالا بفهمد چه می شود و چه ربطی ما بین روح انسان و این عمل هست سبک نگیرید ، اینها مهم است برای شما ، برای زندگانی ماوراءالطبیعت شما مهم است و شما ، هم مجاهدات ظاهری تان را و علوم ظاهری تان ، علوم طبیعی تان را تکمیل کنید و هم تبعیت کنید راجع به امور معنوی و جهات الهی این شی تا سعادتمند بشوید .

تکلیف بر طرح و تبلیغ مسائل ایران و کمک به نهضت اسلامی

خداوند انشاءالله همه شما را سعادتمند کند و همه ماها به تکلیفمان عمل بکنیم که یکی از تکالیف ما این است که حالا نسبت به این جنبشی که در ایران ، نهضتی که در ایران پیدا شده است و مردم دارند الان جانشان را ، مالشان را ، بچه هایشان و عزیزانشان را دارند در این راه صرف می کنند ما هم باید به اندازه ای که در اینجا هستیم ، به اندازه ای که می توانیم و استطاعت داریم باید به آنها کمک بکنیم و شماها آقایان با هر یک از این اقشاری که در اینجا هستند ، اگر در اروپا هستید با اروپائی ها ، در آمریکا هستید با آمریکائی ها ، هر جا هستید با اهالی آنجا که رفقا دارید ، آشنا

دارید ، هر وقت می نشینید طرح کنید مسائل ایران را و تبلیغات کنید . هر یک از شما تبلیغ بکند این مسائل را و این خلافکاری های سلسله پهلوی را و خلافکاری های این شاه که از همه سلاطین که تا حالا آمده اند هم خیانتکارتر و هم جنایتکارتر ، یا خیر ، جنایاتش مثل آنها به اضافه خیانت های زیاد . این آدم الان دارد ایران را به یک وضع بدی در می آورد و دارد خراب می کند ، می خواهد برود خرابش می خواهد بکند و شما تبلیغات بکنید به رفقای آمریکائی تان ، اروپائی تان اینها بگوئید ، در مدارس که می روید بگوئید به رفقایتان که در آنجا هستند . انشاءالله بلکه در آنجا یک موجی پیدا بشود و کمک بکنند به ایران ، حکومت هایشان کمک بکند ، آنهائی که - عرض می کنم که - انصاف دارند کمک بکنند به ایران تا بلکه شر آن آدم کنده بشود که انشاءالله کنده می شود و ایران مال خودتان بشود و شر خارجی ها هم کنده بشود و ایران دست خودتان بیاید و خودتان اداره اش بکنید .

والسلام

تاریخ 6/8/57

بیانات امام خمینی در مورد سیاسی - عبادی احکام اسلام و کیفیت حکومت اسلامی

مراتب و اختصاصاتی که انسان را از حیوانات ممتاز می سازد

بسم الله الرحمن الرحیم

. . . انسان را به همه ابعادی که از برای انسان هست . انسان ، خود انسان عبارت از این صورت ظاهر که می خورد و می آشامد و - عرض می کنم که - سایر کارهایی که سایر حیوانات هم انجام می دهند اینقدر نیست ، با سایر حیوانات فرق ها دارد . این مقداری

که می بینید که انسان در عالم طبیعت زندگانی می کند سایر حیوانات هم ، سایر موجودات طبیعی هم ، همه در این عالم طبیعت ، آنهایی که زندگی حیوانی دارند ، زندگانی حیوانی می کنند و با انسان مشترکند و آنهایی که زندگیشان نباتی و کمتر از اوست هم این زندگانی را دارند . در میان همه موجوداتی که در این طبیعت موجود هستند انسان اختصاصاتی دارد که سایر موجودات ندارند - انسان - یک مرتبه باطن ، یک مرتبه عقلیت ، یک مرتبه بالاتر از مرتبه عقل در انسان به قوه هست ، از اول در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سیر بکند تا برسد به آنجایی که وهم ماها نمی تواند برسد و همه اینها محتاج به تربیت است . همانطوری که تربیت های مناسب با طبیعت هست ، تربیت های مناسب با مراتب دیگرش هم هست که بعضی هایش را بشر می تواند مطلع بشود و بعضی هایش را و بیشترش را بشر نمی تواند مطلع بشود . اطلاع را خدای تبارک و تعالی دارد و بعث انبیاء برای این است که این بشر این چیزهایی را که اطلاع ندارد ، این مراتب از انسانیت را که خود بشر مطلع نیست و کیفیت تربیت را تا اطلاع بر خود درد و دوا نباشد نمی شود معالجه کرد - انبیاء آمدند تا این انسان را به آن مراتبی که کسان دیگر ، علمای طبیعت نمی توانند این مراتب را اطلاع پیدا کنند و تربیت کنند انسان را ، این مراتب را تربیت بدهند و نمو و مورد ارتقاء

بدهند . تمام علمای طبیعت به هر مرتبه ای که برسند ، آخر ادارکاتشان ، این مراتب ادراکات همین خصوصیات عالم طبیعت است . از عالم طبیعت به ماورای این عالم طبیعت که آن عالم با این عالم در موجودیت شبیه اند والا در مرتبه وجود ، آنجا خیلی بالاتر از اینجاست و ما الان خواب هستیم و آنجا را الان با این چشم طبیعی نمی توانیم ببینیم چون انسان قابلیت این را دارد که تربیت بشود و آن مراتب مافوق طبیعت را هم پیدا بکند و کسی نیست که به انسان این نحو تربیت را بکند ، خدای تبارک و تعالی انبیاء را مامور فرمودند که اینها بیایند و تربیت کنند این انسان را که برسد به آن مراتب مافوق طبیعت و هر چیزی که در آن قابلیت هست فعلیت پیدا بکند و تربیت یک تربیت الهی بشود .

احکام اسلام ، نسخه هایی از طرف اطبای روح

شما آقایان که در خارج از کشور یا در داخل کشور ، جوان هایی که مورد علاقه ماها هستید و شماها مثل فرزندان ما هستید و در خارج کشور یا در داخل وارد زندگی تازه شده اید ، شما الان همین صورت ظاهر عالم طبیعت را می بینید و فعالیت های شما هم مربوط به همین رشته است . اینکه من برای شما می خواهم عرض کنم ، این است که شما همان فقط رشته طبیعت را و چیزهایی که مربوط به طبیعت هست مثل همین مبارزاتی که الان شود ولو این مبارزات ، مبارزات الهی است و برای رساندن این مردم است به حقوقشان و این البته

با امر الهی است لکن تمام این معانی که حاصل بشود ، اینها چیزهایی است که مربوط به همین عالم طبیعت است و ما یک مراتب بالاتری داریم که باید شماها به آن توجه کنید . آن عباداتی که انبیاء آورده اند و شما را به آن دعوت کردند مثل نماز ، مثل روزه ، مثل حج ، اینطور چیزها ، اینها یک اموری هستند که ، نسخه هائی هستند از طبیب های واقعی که آمدند شما را برسانند به یک مرتبه کمالی که همانطوری که از طبیعت استفاده می کنید مادامی که در طبیعت هستید ، وقتی که نفوس شما از این طبیعت بیرون رفت و نفس عاقله شما در یک عالم دیگر رفت آنجا هم با یک تربیت صحیح رفته باشد و یک زندگانی کاملا سعادتند شما داشته باشید . من به گوشم اینجا می خورد که بعضی از این جوان های ما نسبت به این احکام ظاهری اسلام مثل نماز که بسیار در اسلام اهمیت دارد ، اینها خیلی آنچنان تمام و تام عمل نمی کنند و این مساءله ، مساءله ای است که اسباب تاءسف ماست که شما جوان های مسلم به آن نسخه هائی که اطبای روح داده اند عمل خدای نکرده نکنید و بعد در عاقبت یک وقت پشیمانی برای شما پیدا بشود که آنوقت دستتان دیگر کوتاه باشد . اسلام مثل مسیحیت نیست که فقط یک جهت را ملاحظه کرده باشد ، اسلام تمام جهاتی که انسان به آن احتیاج دارد ، برایش احکام دارد . احکامی که در اسلام آمده است ، چه احکام سیاسی ، چه

احکامی که مربوط به حکومت است ، چه احکامی که مربوط به اجتماع است ، چه احکامی که مربوط به افراد است ، احکامی که مربوط به فرهنگ اسلامی است تمام اینها موافق با احتیاجات انسان هست یعنی هر مقداری که انسان احتیاج دارد ، احتیاج به طبیعت دارد احکام طبیعی هست . این احتیاجات به ماورای طبیعت که من و شما الان از آن غافل هستیم انسان دارد ، آنهم احکام دارد اسلام برای اینکه این احتیاجات را رفع بکند و به عبارت دیگر برای اینکه تربیت کند ما را و ما را سعادتمند کند . تفاوت حاکمان حکومت های اسلامی با سلاطین خدای تبارک و تعالی هیچ احتیاجی به اعمال ما و خود ما ندارد ، انبیاء هم احتیاج به من و شما و به اعمال ما ندارند . تمام زحماتی که انبیا کشیدند ، وقتی که ما کیفیت زندگی آنها را مطالعه کنیم ، زندگی حضرت موسی ، حضرت عیسی سلام الله علیهما را و خصوصا زندگی حضرت رسول اکرم پیغمبر خودمان را اگر ملاحظه کنید و به تاریخ اسلام و به تواریخی که حکایت از اینها کردند و از زندگیشان

کردند ملاحظه کنید و می فهمید که اینها تشکیل حکومت بعضی شان دادند ، احکام حکومتی دارند لکن خودشان وقتی به زندگیشان مراجعه کنید می بینید که اصلا مثل روسای جمهوری یا سلاطین این عالم اصلا نبودند ، یک شکل دیگر ، یک وضع دیگر داشتند در ممالک دیگر ، هم در زمانشان تحت لوای ایشان بوده است در عین حال وقتی زندگیشان را ، کیفیت معاشرتشان را ملاحظه می کنیم می

بینیم که اصلا این طور مسایلی که رئیس کلانتری یک ناحیه داشته ، ایشان نداردچون که با وجودی که الان سلطان حجاز است و فرمانفرمای حجاز است وقتی که توی مسجد نشسته است و رفقای خودش ، اصحاب خودش نشسته اند ، آدم هایی که از خارج می آیند نمی توانند بفهمند که کدام یکی از اینها آن پیغمبری است که رئیس اینهاست و کدام سایرین هستند .

معاشرتش این طور بوده است خیال نکنید یک همچو مسندی که حالا من پیرمرد را شما نشانده اید ، او هم روی مسند نشسته باشد ، او روی همانجایی که شما نشسته اید ، همانجوری نشسته بوده است که وقتی از خارج می آمدند نمی فهمیدند که این پیغمبر است یا آن یکی . وضعش اینطور بوده است ، این طور نبوده که مثل رئیس جمهورهای حالا اگر کسی بخواهد خدمتشان برسد باید مدتها زحمت بکشد ، آن هم چه شخصی باشد ، همه مردم که نمی توانند بروند پیش او . در مسجدش باز بود و همه می آمدند ، غنی وفقیر و درویش و مسکین و همه می آمدند پیش ایشان حرف هایشان را می زدند و جواب هایشان را می شنیدند ومسائلشان را گوش می کردند و اینها ، وقتی هم منزل داشتند یک مسجدی اینها داشتند ، خیال کنید مثل مسجد حالای مدینه بوده ، یک تکه زمین بوده و دورش را با چوبهایی ازدرخت و شاخه هایی از درخت محفظه ای گرفته بودند که حیوانات نروند آن جا . آن مسجدشان بوده است و یک دوسه تا هم چند تا هم خانه ،

اطاق گلی درست کردند درآن ودرآن هم ابدا هیچ ابدا از این تجهیزات که حتی منزل تو و من دارد نداشته . این پیغمبر اکرم وقتی می آییم سراغ حضرت امیر سلام الله علیه که وصی به حق اوست آنوقتی که حضرت امیر سلطنت حالا من جسارت می کنم بگویم سلطنت و امام یک ممالک بزرگ بوده است و تمام حجاز و تمام عراق و تمام سوریه و لبنان و مصر وایران و همه اینها تحت لوای او و تحت حکومت او بوده است ، خودش زندگیش چه جور بوده است ؟ باز مثل امیرالامرا بوده است ؟ یک پوستی داشتند ، پوست گوسفندی داشتند که شب ها آن طور که نقل می کنند و تاریخ دارد می انداختند خودشان و همسرشان روی آن می خوابیدند ، روزها همین پوست گوسفند را علف می ریختند توی آن برای آن شترشان که علف بخورد . این حکومت اسلام . حضرت امیر سلام الله علیه با دست خودشان ، با کلنگ خودشان قنات درست می کردند . در تاریخ هست همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر به خلافت آن هم خلافتی که دامنه اش این قدر زیاد بود همان روز بعد از این که بیعت تمام شد ، ایشان بیل و کلنگش را برداشت رفت سراغ آن کاری که می کرد ، کار می کرد ، آن وقت کار که می کرد نه این که کار می کرد برای استفاده خودش که حا قنات داشته باشد ، وقتی که آب زد بیرون آن وقت قلم و کاغذ را گرفت وقفش کردبرای فقرا - و برای

مثلا چیز وقف کرد - ما یک همچنین حاکمی می خواهیم ، ما که این قدر زحمت می کشیم و فریاد می زنیم و ملت اسلام را دعوت می کنیم ، دعوت می کنیم که ما یک حاکمی می خواهیم . یک سلطانی می خواهیم که خیانتکار نباشد . داشت حساب بیت المال را می کرد ، حساب زکات و چیزهائی که ، مالیات هایی که به بیت المال باید مردم بدهند ، چراغ روغنی اش (آن وقت چراغ مثل اینکه با روغن روشن می شده ) پیه سوز به اصطلاح ما ، این چراغ روشن بود و حضرت مشغول نوشتن حساب بود ، یک کسی آمد (به حسب آن چیزی که نقل شده است ) کسی آمد با حضرت صحبت بکند حضرت آن چراغ را خاموش کرد گفت آن وقت که این روشن بود برای حساب بیت المال مسلمان ها بود حالا که خواهید با من صحبت کنید مربوط به این نیست من چراغ را خاموش کردم ، مال مردم ، مال بیت المال است ، من حق ندارم .

حکومت اسلامی مانعی برای خیانت ، غارتگری و هرج و مرج

حالا شما ملاحظه کنید که این رئیس جمهورها چه می کنند ، این سلاطین چه می کنند ، چون از آنها اطلاع نداریم برگردید ایران را نگاه کنید ، برگردید ببینید که این آقا که حالا این همه فساد کرده چه می کند ، با بیت المال مردم چه می کند ، با بیت المال مسلمین . ما یک چنان حاکم هایی را می گوئیم که ، هی می پرسند اسلام چیست ، اسلام چیست

؟ اسلام یک چیزی نیست که بخواهد همه چیز را به هم بزند . اسلام تمام نظام طبیعت را حفظ میکند ، فسادهایش را جلوگیری می کند . حکومت باشد اما حکومت چپاولگر نباشد ، حکومت خائن نباشد ، نه این که می خواهد حکومت را به هم بزند ، خوب آنها خودشان حکومت داشتند . سلطنت به معنای حکومت (نه به این معنای خلافکاری و اینها) به معنای حکومت اسلامی هست ، حاکم اسلامی است ، نظام اسلامی هست لکن این چپاول ها و این دزدی ها و این خیانت ها نیست ، منهای اینهاست .

فریاد ما که می گوئیم که حکومت اسلامی می خواهیم و مرگ بر این سلطنت کثافت کاری ، برای این است که ما می بینیم که خودمان می دانیم ، و هم یک وقت تاریخ می خوانیم ، سلاطین سابق هر چه بودند ، جبار بودند لکن خیانت در آنها کم بوده جبار بودند ، تبهکار بودند ، تعدی می کردند به مردم اما مملکتشان شان را به یک مملکت دیگری ، منافع مملکتشان را به مملکت دیگری نمی دادند . من ندیدم که یکی از سلاطین سابق مملکتش را فروخته باشد به یک کسی ، منافع مملکتش را تقدیم دیگری کرده باشد ، این اخیرا شده و خصوصا در زمان این آقا ، در زمان این سلطان مفسد این مسائل پیدا شده است که هر چیزی که ما داریم اینها از بین برده اند . زندگی خودشان این زندگی است ، زندگی شما این است که می بینید ، توی اینجا بنشینید ، توی این جاهای نم .

این زندگی آنهاست . که من این را دو سه دفعه گفته ام تا حالا (که نوشته بود کسی برای من و یا در مجله خواندم ، الان یادم نیست ) که یکی از خواهرهای این آقا یک ویلایی در کجا تهیه کرده که پول آن ویلا را من الان یادم نیست ، خیلی قلم درشت محیرالعقولی بود ، آنی که یادم هست این کلمه اش است که پنج میلیون دلار خرج گلکاری و تزئینات گلکاریش شده یعنی 35 میلیون تومان . ما یک همچنین سلطانی دیده ایم که چراغ را خاموش

می کند که آن چراغ به قدر دو دقیقه که با این شخص می خواهد صحبت عادی بکند ، صحبت رفاقتی مثلا بکند این دیگر روشن نباشد ، خودش هم دستگاه بارگاهش این مسجد است ، توی این مسجد می آید می نشیند ، همه می آیند حرف هایشان را به او می زنند ، از مسجد هم لشگر درست می کند می فرستد به این طرف آن طرف برای عرض می کنم پیشرفت اسلام لکن زندگیش همین است که عرض کردم که یک پوست هست و وقتی که شب مردنش ، شب شهادت حضرت ، وقتی که مهمان بود منزل دخترش نمک آورد و شیر ، گفت تو چه وقت دیده بودی که من (بر حسب نقل ) دو تا چیز همراه بخورم ، رفت نمک را برداشت فرموده که ، به جای نمک شیر را بردار ، نان با نمک را خورد آن سلطان حجاز ، ایران ، سوریه ، لبنان ، عراق ، ماورای اینها ، اردن و امثال ذلک .

این شب آخر زندگی ایشان در حال آن قدرتمندی . ایشان ، خواهر بزرگوار ! ! این آقا خواهر جنایتکار این جنایتکار ، پنج میلیون دلار خرج گلکاری ، نوشته بود خرج گلکاری این ویلائی که ایشان تهیه کرده است در خارج کرده . دیشب هم که در یکی از روزنامه های اینجا من خواندم که نوشته بودند ، که آورده بودند که شب چهارم آبان شاه خودش با فرح جشن گرفته برای اینکه دیگران که از خانواده او بودند همه رفته اند ، پول ها را برداشتند و رفتند . مال این ملت رفت به آمریکا و چند روز پیش از این هم گفتند که از ایران تلفن کرده بودند که یک طیاره پر از جواهرات ، جواهرات سلطنتی را نقل کردند به آمریکا . حالا که ایشان احتمال رفتن می دهد دارد چپاول می کند این ملت را ، دارد می برد . ما که حکومت اسلامی می گوئیم این هرج و مرج نباید باشد ، به ما می گویند که شما حکومت اسلامی می خواهید بکنید ، می خواهید که اصلش چرخ این مملکت را بخوابانید . این غلط است که می گویند اینها تبلیغات باطل است ، ما چرخ ها را به راه میخواهیم بیندازیم . الان چرخ های مملکت طرف اروپا دارد حرکت میکند ، نفت های شما الان به اروپا و به آمریکا دارد می رود . ما میخواهیم جلوی این گرفته شود ، یک مقدار عاقلانه اش فروش برود آنهم ارز دست ما بیاید نه اینکه نفت ما را ببرند و پایگاه برای آمریکا درست بکنند ، عوض

آن این باشد که اسلحه بیاورند و پایگاه برای آمریکا درست کنند . ما می گوئیم هرج و مرج باید نباشد ، نمی گوئیم حکومت نمی خواهیم ، ما حکومت می خواهیم اما این نحو حکومت ، نه به آنطور . البته هیچ کس نمی تواند آنطور اما یک حکومتی باشد که دزد نباشد ، لااقل خیانتکار و جنایتکار نباشد ، یک حکومتی که برای اینکه یکدفعه بگویند مرگ بر شاه ، یک عده ای را نکشند - شما خیال کردید که اگر - در هر صورت مساءله این است ، حکومت اسلامی این است ، از حکومت اسلامی شما را نترسانند ، حکومت عدالت است ، حکومت است که زندگی شما را زندگی مرفه انشاءالله قرار می دهد ، برای مردم نفع دارد ، برای مردم همه اش منفعت است و امید است انشاءالله به زودی این عمل انجام بگیرد .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/8/57

بیانات امام خمینی در مورد تبلیغات اجانب بر علیه اسلام و روحانیت

تبلیغات کذب اجانب بر علیه پشتوانه های مقاومت مسلمین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ما مواجه هستیم با تبلیغاتی که از آنوقتی که خارجی ها راه پیدا کردند به ایران و مطالعات کردند در ایران و خواستند ذخائر ایران را ببرند ، شروع به تبلیغاتی کردند که اسلام و روحانیت اسلام را در نظر مردم یک چیز مخالف با زندگی ، مخالف با عقل ، ارتجاعی ، به درد زندگی نخور ، از این چیزها معرفی کنند . با آن تبلیغات دامنه دارشان این تهمت ها را زدند که مثل ادیان افیون هستند برای تخدیر مردم و این هم سرمایه دارها درست کردند و علمای اسلام هم عمال همین سرمایه دارها

هستند و مردم را تخدیر می کنند که مردم صدایشان در نیاید ، انقلابی پیدا نشود . و این کاری است که مبلغین و آنهائی که اسلام را سدی از برای منافعشان می دانستند و علمای اسلام را هم سدی دیگر ، این تبلیغات را کردند .

ما بسیاری از مطالبش را تدریجا در این روزهایی که اینجا بودیم برای این آقایان که البته مرتب عوض می شوند و اشخاص دیگر می آیند گفته ایم من جمله از چیزهائی که گفته شده است و لازم است باز گفته بشود این است که باید انسان ببیند که سند اسلام که قرآن است ، آیا این سند ، سندی است که اگر کسی مطالعه آن را بکند یا تعلیمات آن را یاد بگیرد ، این جزء افیون هاست و می رود توی خانه اش می نشیند یا مردم را دعوت می کند به دیر و خرابات ؟ یا اینکه قرآن محرک جامعه است ؟ طرف رد ظلم و رد ستم کارهائی که در خارج می شود هست ؟

کسی که یک مقداری آشنا باشد به منطق قرآن ، می بیند که این قرآن است که وادار کرد پیغمبر اسلام را به این که با این سرمایه دارها دائما در جنگ باشد و با این کسانی که در حجاز و در طائف و در مکه و اینها ، سرمایه دار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدری که قدرتمند بودند ، قرآن بود که پیغمبر اکرم را وادار کرد به اینکه با این مردمی که با ملیت مردم ، با منافع توده های مردم مخالف هستند و استثمار می کنند

اینها را ، با اینها باید جنگ بکنید و تادیبی حاصل بشود .

جنگ هائی که پیغمبر در زمان حیاتشان فرموده اند (بعد از اینکه آنوقتی که اسباب جنگ فراهم شد برایشان ) این جنگ همیشه با زورمندها بوده است ، با آنها مثل ابوسفیان و امثال آنها که قدرتمندها بودند و اینها منافع ملت ها را ، ملت خودشان را می خواستند برای خودشان چیز بکنند و ظلم و ستمکاری و اینهابیعدالتی رایج بوده است و جنگ هائی که واقع شده بین مستضعفین بوده و مردم طبقه سه (فقرا) با این زورمندها واینهائی که می خواستند حق فقرا را بخورند و لسان قرآن در آیاتی که در باب جنگ ، جنگ با این مشرکین که در آنوقت دارای قدرت بودند ، آیاتی که وارد شده است یکی و دو تا نیست ، بسیار آیات درباب جنگ است و در جدال با اینها و در تمام قرآن اگر پیدا بکنید یک آیه ای که مردم را بگوید با اینها ملایمت بکنید و بروید توی خانه تان بخوابید تا اینها هر کاری بخواهند بکنند ، بکنند ، اگر این جور پیدا شد ، آنوقت حق دارد کسی بگوید که این قرآن آمده است و دین آمده است و افیون است . افیون معنایش این است که مثل تریاک که ، این مواد مخدره که استعمال می کنند و انسان بعد از استعمالش به چرت می رود ، قرآن آمده است که مردم را به چرت وادار کند ! این تبلیغی بوده است که بر ضد قرآن شده است و نکته این تبلیغ هم این بوده است که

مسلمین را از قرآن جدا کنند و منطق قرآن را بشکنند در بین مسلمین ، تا اینکه این شرقی ها که مسلمین هستند و دارای مخازن ǘӘʙƘϠ، دیگر پشتوانه ای نداشته باشند که مقاومت کنند . اگر قرآن و روحانیت قرآن نباشد ، این مردم و توده ها ، اینها مقاومت نمی کنند . اینها هستند که ممکن است ، اینطور مطالعات به آنجا رسیده که اینکه سد است از برای راه استفاده غرب ، این عبارت از قرآن است و عبارت از آن کسانی که درس قرآن خوانده اند ، آنها ممکن است یک وقتی جلوگیری بکنند از منافع ، پس باید این دو تا سد را شکست تا راه باز بشود . قرآن را با این منطق به قول خودشان شکستند یا خیال شکستنش را داشتند که اصلا دین ، نه دین اسلام ، اصلا دین از اول که بوده است یک مخدری بوده . این برای این است که ، نه اینکه آنها اطلاع نداشتند ، آنها اطلاعاتشان صحیح بوده ، داشتند اطلاعات ، آنها فریبکاری می کردند ، ماها اطلاع نداشتیم که فریب می خوردیم ، آنها فریب می دادند و مقصد داشتند ، مقصد سیاسی داشتند که منافعش به خودشان برسد و لیکن مسلمین فریب خوردند . ما بی اطلاع بودیم ، شاید در بین جوان های ما حالا هم باز که به برکت اسلام و قرآن و روحانیت واینها ، یک همچنین اساسی را دارند به هم می زنند و متزلزل می کنند ، حالا هم اگر یک کسی که از عمال آنهاست یا خیر ، خودش بازی خورده

، شاید آن هم حالا همین حرف را باز تکرار کند که نه ، قرآن و مثلا روحانیون ، اینها مخدرات هستند . با اینکه می بینند این نهضتی که در پانزده سال پیش از این تا حالا به پا شده است و الان متزلزل کرده است نه شاه را متزلزل کرده است آمریکا را ، انگلستان را ، شوروی را و اینها دارند مطالعه می کنند که چطور تخلص پیدا کنند و نمی توانند هم تخلص پیدا کنند برای اینکه از سرنیزه کاری بر نمی آید در مقابل اراده ملت ، اینها هم باز در بینشان شاید پیدا بشود یک جاهلی که یک همچنین کلمه ای بگوید و لیکن از بی اطلاعی است .

انبیای سابق هم هر کدامشان که ما از تاریخ شان اطلاع داریم یک اشخاصی بودند از طبقه سوم و از این فقرا و اینها قیام می کردند در مقابل سلاطین شان ، مثل حضرت موسی (ع ) در مقابل فرعون ، یک مرد شبانی با یک عصائی قیام می کند و مردم را دعوت می کند و می رود سراغ فرعون و فرعون را می خواهد دعوت کند برای اینکه او را آدمش کند . این جور نبوده است که از فرعون بعث شده باشد موسی برای تخدیر توده ، از توده پیدا

شده است یعنی خدا از توده انتخاب کرده است این را در مقابل قدرت فرعون و هکذا سایر انبیاء (ع ) و آنهائی که ما اطلاع از آنها داریم اینطور بوده اند و پیغمبر اکرم که دیگر نزدیک به ماست نسبت به آنها و اطلاعمان از تاریخ آن بیشتر

است و جنگ هائی که او کرده همه معلوم است که چند تا جنگ کرده و با کی جنگ کرده ، جنگ ها همه با اشخاص ظالم و متعدی و قلدر بوده است . پس این منطق که اسلام یا سایر ادیان از مخدرات است ، این منطق اجانب است که می خواهند مال شما را بخورند ، می خواهند ما را از قرآن منفصل کنند تا اینکه پشتوانه ای نداشته باشیم ، مثل قدرت قرآنی پشت سر ما نباشد و ما متفرق بشویم و هر کسی یک چیزی بگوید و تبلیغات آنها اثر بکند و جوان های ما را منحرف کند و اسباب این بشود که آنها مشغول کارشان بشوند .

کیفیت زندگی و سیاست روسای حکومت اسلامی و حکومت های مارکسیستی

وقتی می آئیم سراغ آنهائی که دین را تبلیغ می کردند ، مثل خود پیغمبر و حضرت امیر (ع ) خلفای پیغمبر یعنی خلفای صوری پیغمبر تا آنوقتی که باب خلافت در کار بود و به سلطنت نرسیده بود ، بعد از علمای اسلام ، شما اگر تاریخ را ملاحظه کنید همیشه جنگ ما بین این طایفه و قلدرها بوده ، هیچ وقت همچون نبوده است که اینها ساکت بنشینند ، منتهی به مقدار قدرت و به مقداری که عرض می کنم توانائی داشتند و کم بوده است توانائی شان ، آن هم البته عللی داشته است که نقصی ، نقیصه هائی در کار بوده و ما در زمان خودمان ، در این مدتی که خودمان مشاهده کردیم ، قیام هائی از همین طبقه دیده ایم در مقابل رضا شاه آنوقت که آمد و کودتا کرد و عرض بکنم آن بساط را در

آورد و آن ظلم ها و آن تعدیات به همه طبقات مردم ، هیچ قدرتی در مقابلش نایستاد الا قدرت روحانی که قیام های متعدد شد که ما همه اش را یادمان است ، قیام هائی که از علمای اصفهان شد ، در قم جمع شدند همه با هم ، از علمای بلاد هم آمدند در قم ، قیامی که از خراسان شد که همه علمای خراسان را که قیام کرده بودند گرفتند و بردند در زندان ، مثل مرحوم آسیدیونس و مرحوم عاصفه و دیگران ، قیامی که از آذربایجان شد ، علمای بزرگ آذربایجان را مثل مرحوم آمیرزا صادق آقا و مرحوم انگجی و دیگران را گرفتند و از آنجا بردند ، تبعید کردند . قیام های متعدد ، قیاس که مرحوم آقای قمی کرد که آمد به تهران و مردم با او همراهی درست نکردند و ایشان هم گرفتند و تبعید کردند . قیام زیادی کرده اند که تاریخ نشان می دهد که اینها این جور نبود که مردم را دعوت به آرامش کنند که مردم در مقابل ظلم حرف نزنند ، در مقابل ظلمه حرف نزنند ، این تبلیغات بوده است که کار ماها را به اینجا رسانده است که الان هم باز صحبتش را می کنند ، یعنی منحرف ها صحبتش را الان هم می کنند و اینها کمک می کنند به بنگاه ظلم . آنهائی که این مسائل را زمزمه می کنند ، اینها یا اینکه خودشان از دستگاه ها هستند و عمال آنها هستند یا فریب خورده اند از عمال آنها . این شعارهای مثلا کمونیستی و شعارهای

مارکسیستی اینها از همان قماش هست که اینها یک دسته ای از جوان های بازی خورده اند به واسطه اینها ، اینها مطالعه نکرده اند در احوال آنهائی که اینها را دعوت می کنند به کمونیستی و به مارکسیستی دعوت می کنند ، مطالعه در احوال آنها نکرده اند ببینند خود آنها چکاره بودند مثلا استالین که در اخیر ما همه ادراکش کردیم و در زمان او بودیم و بعضی شما هم بودید ، این چه جور بوده خودش ، خودش چه آدمی بوده است تا اینکه اینها می خواهند تبعیت از او بکنند .

بله آنوقتی که جنگ عمومی واقع شد ، لشکر ارتش روسیه آمدند به ایران ، تقریبا از آن طرف تهران تا خراسان و آنجا آنها بودند و مال انگلستان و مال آمریکا هم آن طرف ها را گرفته بودند ، هر کدام یک گوشه ایران را ضبط کرده بودند و بودند در ایران و ما دیدیم ، من خودم دیدم و یک مطلب هم آنوقت معروف معروف شد . اما آن مطلبی که معروف شد آنوقتی که متفقین آمدند یعنی روسای متفقین ، استالین و روزولت و چرچیل و آن یکی هم روزولت و اینها آمدند به ایران ، استالین ، آن آدمی که این آقایان می گویند که خیر ، آن آدم کمونیست بود ، آن آدم توده ای بود ، آن با مردم چطور بود ، به او قارداش می گفتند ، برادر بود ، همه اینها ، وقتی خودش آمد به ایران حتی گاو شیرده برایش می آوردند که مبادا این آقا از شیر گاو ایران بخورد .

این آقای کرملین نشین که قارداشش عبارت از این عرض کنم - ارتشش و توده های مردم بود ، این وقتی که آمد ، در همان جنگ عمومی برای یک مشورت آمد به ایران ، آنوقت معروف بود به اینکه ایشان یک گاو خاصی عرض می کنم که همراهش آوردند که شیر آن گاو را بخورد و مبادا خدای نخواسته این شیر گاو نباشد و مبتلا بشود به شیر گاو ایران . این زندگی اشرافی او بود . و من خودم این را دیگر دیدم که ما از تهران می رفتیم به مشهد با اتوبوس ، بر خوردیم به این لشکرهایی که از روسیه بودند که عقیده شان این بود که ما و استالین هر دو برادر هستیم و همه با هم مثل هم می مانیم ، اینها می آمدند برای گدائی سیگار یا چیز دیگر ، وقتی یک سیگار به آنها دادند ، گرفت این سیگار را آنقدر خوشحال شد که بنا کرد سوت زدن و راه رفتن ، برای یک سیگار گدائی می کرد . او وقتی که آمد ، با طیاره آمد و با چه وضعی و با چه اشخاصی و با کذا ، گاو شیرده هم آوردند که آقا شیر بخورد از آن گاو ! . اینها بازی می دهند مردم را ، اینها مردم را بازی می دهند . لنین که اینقدر از او تعریف می کنند و کذا ، اولا به واسطه یک شکست جنسی خودش وارد شده و مخالفت کرده است با آنهائی که دیانت داشتند ، با آن علمائی که آنوقت بودند و علمای خودشان ، یک

مساءله جنسی بوده است که آنها منعش کردند و او عصبانی شده ، آنوقت یک قصه هم از او نقل می کنند که ایشان گفته است که باید ما حساب کنیم ببینیم که این افرادی که در مملکت ما هست ، خرج و دخلشان چه جوری است ، هر نفر آدمی که حساب کردیم در سال خرج و دخلش با هم مساوی است یا دخلش بیشتر از خرجش است این را ما نگاه می داریم برای اینکه خوب خرج خودش را دارد ، یک چیزی هم به ما می دهد ، هر آدمی که دخلش کمتر از خرجش است ، این را باید توی دریا انداخت . این آدم انساندوست یک همچنین آدمی است ، این که حالا اینقدر از او تعریف می کنند یک همچو آدمی است که این فقرا که نمی توانند کار بکنند ، پیر مرد حالا شده است ، ضعیف شده است ، یک عیبی دارد که نمی توانند کار بکند به اندازه مخارج خودش ، این دیگر به درد نمی خورد ، این را باید ریخت تو دریا راحت بشود ! توی دریا هم بریزید که دیگر محتاج به اینکه زمین را بکنند و اینها ، نباشد ! اینها بازی می دهند جوان های ما را و تبلیغات است همه اش ، واقعیت نیست . این یک حکومت و یک عرض بکنم که رئیس برای آنها و ما هم حکومت خودمان را نشان می دهیم ، آن حکومتی که ما می خواهیم . آن حکومتی که ما می خواهیم مصداقش یکی خود پیغمبر اکرم است که حاکم بود ما بناست

که روسا را بگیریم ، روسا را نظر بکنیم ، سیره رؤ سا رانظر بکنیم ، یکی از هم آنها حضرت امیر بود ، یکی هم عمر بود ، ما ببینیم اینها مثل عمر هم هستند ؟ خود پیغمبر را هر کس که سیره نوشته است از رسول اکرم نوشته ، وضعش در زندگی کمتر بوده است از این مردم عادی که آن وقت در مدینه زندگی می کردند . اطاق گلی اینها داشتند توی مسجد یک اطاق گلی داشتند ، سوار الاغ می شده است یک کسی هم دنبالش ، پشت سرش می نشسته و می رفته ، آنوقت هم برای او مساءله می گفته ، او را تربیت می کرده . شما بیاورید یک حاکمی ، یک رئیس عرض می کنم کلانتری ، یک کد خدای یک شهری یک دهی بیاورید که اینطوری باشد ، سلوکش با ملت این باشد که وقتی توی مسجد مسجد محل اداره حکومت ، می آمدند آنجا وقتی که پیغمبر توی مسجد نشستند و عرض می کنم که چند نفر هم همراهشان هستند ، با هم نشسته اند و دارند صحبت میکنند ، اشخاصی که نمی شناختند ، از خارج می آمدند نقل شده است که نمی شناختند اینها کدام یکی عرض می کنم که حاکم است و کدام یکی محکوم ، کدام یکی پیغمبر است و کدام یکی مردم دیگر . یک زندگی اشرافی و یک زندگی عرض می کنم چیزی نداشته در عین حال که خودش اینطور بوده آنقدر به این فقرا رسیدگی می کرده و به این ضعفا رسیدگی می کرده است که مردم همه

از ذکرش فرض کنید عاجز بودند .

آن هم حضرت امیر با سلطنت (جسارت است که من سلطنت به ایشان بگویم ) با خلافت چندین مملکتی که ایران یکی از آنها ، حجاز یکی از آنهانمی دانم عراق یکی از آنها ، اردن یکی از آنها مصر یکی از آنها ، این یک همچو دامنه ای آنوقت داشته سلطنت ایشان ، با این دامنه سلطنت ، زندگی خودش را ببینیم که آیا این غمخوار ملت است یا آنهائی که اینها می گویند ؟ مقایسه بکنید و زندگی شان را در تاریخ ببینید . آن چیزی که نقل می کنند ، یک پوستی ایشان داشته است یک پوست گوسفندی داشته شب ها خودش و عیالش رویش می خوابیدند ، روز هم این را می گذاشتند آنجا برای شترشان علف می ریختند . این زندگی حضرت امیر در عمرش شاید یک دفعه یک نان سیری نخورده باشد . این وضع خوراک حضرت امیر که در آن چیز را برحسب نقل مهر می کرده ، آنجایی که توی آن نان جو بوده است مهر می کرده است ، که مبادا اینها باز کنند یک چیز دیگر توی آن بریزند (یک چربی ، یک چیزی که مثلا به حسب ترحمی که فرزندانش می خواستند به پدر بکنند و زینب مثلا می خواسته به پدر بکند ، چیزی داخل این بکند) مهر می کرده که دست نخورده باشد . این خوراک حضرت امیر سلام الله علیه بود .

آن شبی که شبی فوت ایشان است شب ضربت خوردن ایشان هست ، آن شب مهمان ام کلثوم می گویند بوده است ، وقتی

که برایش غذا می آورند ، ایشان غذا برای افطار می آورد ، می بیند که نمک آورده و شیر ، می گوید تو چه وقت دیدی من دو تا خورش داشته باشم ؟ یکیش را بردار ، می گویند که رفته است نمک را بردارد ، گفته است به جان من شیر را بردار ، دو لقمه نمک دست برد و خورد . این حکومت ماست ، حکومت اسلام است حاکم اسلام است ، آن هم حاکم کمونیست و مارکسیسم و اینها .

هدف اجانب از سرکوبی مروجین اسلام ، دستیابی به ذخایر مسلمین

انسان باید تعقل کند ببیند کجا گول خورده است ، این گول برای چه ، این تبلیغات چه برای چه بوده است ؟ این نکته اینکه شما را می خواهند جدا کنند از اسلام ، جدا کنند از حکومت اسلامی ، باید دید نکته چیست که شما را می خواهند جدا کنند از حکومت اسلامی . نکته این است که آن آقا گاز مملکت ما را می خواهد ، آن آقا نفت مملکت ما را می خواهد ، خوب ، نفت و گاز صاحب دارد ، ممکن این است که داد وقالشان در آید . اسلام می گوید که هیچ قدرتی حق ندارد ، هیچ قدرتی نمی تواند بیاید به مسلمین تحمیل بشود ، اینها هم که می خواهند تحمیل کنند همه چیز را ، اینها می خواهند ، یک محمدرضا را بیاورند و اینجا بگذارند ، ماءمور کنند (ماءموریت برای وطنم ) که این آدم همه استفاده هائی که این مملکت دارد ، به اینها بدهد ، خوب ممکن است آخوند صدایش در آید ، آخوند را خفه می کنند

، (آخوندها مفتخورند ، این آخوندها همه مفتخورند) اینها می گویند آخوندها مفتخورند این آخوندی که حالا دارد مفتخوری می کند در این حجرات مدرسه آن زندگی را دارد ، چهار تا کتاب و یک گلیم و نمی دانم چه ، آنهائی به اینها می گویند مفتخورند که خودشان دارای کذا و کذا هستند . (این آخوندها تنبل هستند) ! این آخوندها تنبل هستند که 70 سال پشتکار دارند یک کار را انجام می دهند تا آخر برای حفظ عرض می کنم ملت خودشان و حفظ دیانت خودشان یا آنهائی که هر روز دارند دور می گردند برای عرض می کنم بیعاری کردن ؟ اینها دارند به اینها می گویند تنبل هستند اینها ، همه تبلیغات برای این است که آخوند را از نظر ملت بیندازد ، این قدرت را از این ملت بگیرد ، آن قدرت اسلام را که بالای سر همه قدرت هاست از دست بگیرد ، این قدرت کسانی که مروج اسلام هستند ، این قدرت را هم بگیرد ، وقتی که این دو تا قدرت را گرفت ، سر صبر ، محمدرضا هر کاری دلش می خواهد بکند ، یکی نگوید چرا . آن روزی که رضا شاه آمد و آن همه کارها را کرد ، باز یک آخوند بود که توی مجلس ، به اسم مدرس (رحمه الله ) که مقابلش می ایستاد و می گفت که نه . هیچ کس نبود ، مدرس بود ، چند نفر هم که اطراف او بودند ، دیگر در تمام مملکت هیچ قدرتی در مقابل او نمی ایستاد . مدرس یک آقای عمامه

ای ملا ، متقی و با یک پیراهن کذا و عبای کذا و تنبان کرباسی که شعر آنوقت برایش گفتند که تنبان کرباسی قدردانی از او کردند و شعر برایش گفتند ، انتقاد از او کردند ، این ایستاد در مقابل رضا شاه و (نه ) گفت .

آنوقتی که التیماتوم کرد روسیه به ایران که در یک قضیه ای بود که من حالا یادم نیست ، التیماتوم کردند و لشکرشان هم حرکت کرده بود و آمده بود تا فلان جا ، آوردند به مجلس که ، التیماتوم را آوردند به مجلس که وکلا چیز بکنند ، خوب لشکر روس است و بناست بیاید و التیماتوم کرده و اگر فلان کار را انجام ندهید چه خواهیم کرد تنها کسی که خود آنها نوشتند وکلا همه نشسته بودند و هیچ حرف نمی زدند و قدرت این که کاری بکنند نداشتند خوب چه بکنند نوشته یک سید یک معمم یک ملائی با دست لرزان آمد پشت آنجا و گفت حالا که بناست ما از بین برویم ، چرا به دست خودمان از بین برویم ؟ نه ، ما رد می کنیم این را ، کردند و هیچ غلطی هم آنها نکردند . قدرت پیدا کردند به قول ایشان ، وکلای دیگر هم قدرت پیدا کردد و رای برخلاف دادند و قبول نکردند حرف آنها را ، آنها هم هیچ کاری نکردند ، اینها می خواهند ما را بترسانند .

شکست طرح اجانب در عقب راندن مسلمین

الان هم که شما خیال می کنید که از آن طرف همین دیروز باز تلگرافی در چهار آبان کرده بودند (چند روز پیش از این ) این سران مفتخور

نفتخور ، این تلگراف را کرده بودند و تبریک گفته بودند به شاه چهارم آبان را ، اظهار پشتیبانی ، می نویسند کارتر که قیامت کرده بود در اظهار پشتیبانی که ما پشتیبان شما هستیم و فلان پریروز هم ، چند روز پیش از این وزیر خارجه انگلستان مساءله را همانطوری که بود گفت ، گفت (ایشان حافظ منافع ماست (قریب به این معنا) حافظ منافع ماست ، ما منفعت در آنجا داریم ، ما باید حالا پشتیبانی از او بکنیم . )

نه ، ما نمی گذاریم تو پشتیبانی بکنی ، ملت دیگر گول این حرف ها را نمی خورد . حالا هم این حرف هایی که اینها می زنند ، خیال نکنید که حالا اگر این ملت ایستاد و پشت سرهم ایستاد و رد کرد این حرف ها را به آنها لشکر بیاورند از آن طرف ، نخیر اینها همه شعر است ، اصلا دنیا دیگر این را قبول نمی کند از کسی . یک ملتی وقتی حرف صحیح دارد می زند ، حرف حق دارد می زند ، می گوید که ما نمی خواهیم منافعمان را شما ببرید ، ما نمی خواهیم ذخائر ما را شما ببرید ، ما می خواهیم خودمان در این مملکتمان مستقل باشیم ، ما می خواهیم آزاد باشیم ، شما خودتان در - نمی دانم - اعلامیه حقوق بشر این حرف ها را زده اید ، ما می خواهیم همین مطابق اعلامیه حقوق بشر عمل بکنیم ، ما می خواهیم آزاد باشیم ، ما در مملکتمان استقلال می خواهیم ، آزادی می خواهیم ، بچه های ما هم

دارند داد می زنند این معنی را ، پیر مردهایمان هم دارند می گویند همین معنا را نمی شود با یک همچو ملتی با سرنیزه چیز کرد ، نه حکومت نظامی جلوی این ملت را دیگر می تواند بگیرد و نه عرض می کنم که حکومت غیر نظامی ، اصلا نمی شود ، نه کارتر می تواند بگیرد نه - عرض می کنم که کرملین نشین ها می توانند این کار را بکنند ، نمی شود این معنا . اینها همین طور می گویند برای اینکه با گفتن می خواهند شما را از دم ، در کنند و لا عمل نمی کنند که بیایند هجوم بیاورند . اینها هر کدام منافعی دارند ، منافع بین المللی و این چیزها را دارند که نه او جرات می کند از ترس این یک قدم جلو بیاید و نه این جراءت می کند از ترس او یک قدم جلو بیاید . اینها هر کدام از هم می ترسند لکن خوب می خواهند این حرف ها را حالا می زنند برای ترس ما ، آنوقت هم یک آخوند ایستاد و گفت (نه ) منتهی خوب مردم همراه نبودند ، مجهز نشده بودند مردم ، تبلیغات جوری کرده بود که آخوند را سوار اتومبیل نمی کردند خدا می داند ، مرحوم حاج شیخ عباس طهرانی (رضوان الله ) علیه گفت که در عراق من می خواستم سوار اتومبیل بشوم ، شوفر گفت ما دو تا طایفه را سوار نمی کنیم ، یکی آخوندها را و یکی فاحشه ها را . وضع آخوند این جور شده بود آن روز یعنی این

جور کرده بودند . جدا کردند اینها را از ملت ، رضاخان هر کاری خواست کرد آن آخوندها هم ، آقایان هم قیام کردند ، چند تا قیام کردند لکن ملت از باب اینکه گول خورده بود نتوانست ، همراهی نکرد ، آنها هم لشکری نداشتند . الان هم تبلیغات پشت سر هم تبلیغلت هست ، تبلیغ پشت سر تبلیغ ، فلانی (امام خمینی ) در قصر ییلاقی چیز ، آنجا هست و جوان ها می روند پیش او در قصر ییلاقی . این قصر ییلاقی ماست که نداریم یک اطاقی که آقایان بتوانند بنشینند ، باید اینطوری بایستند . این تبلیغات ، آقا می خواهند اینطوری جدا کنند مردم را از این دین ولی حالا دیگر این حرف ها را گوش نمی دهند ، حرف ها گذشت دیگر ، روشن شده اند مردم ، مطلع شده اند مردم بر حیله ها ، دیگر به این حرف ها گوش نمی دهند و باید برود این آدم ، هیچ چاره ندارد و اگر بخواهید ایران اصلاح بشود ، با بودن محمدرضا در آنجا و این سلسله خبیثه پهلوی ، این ایران اصلاح شدنی نیست ، باید این برود تا ایران اصلاح بشود ، دنبال او باید دست آمریکا انگلستان عرض می کنم که شوروی ، این سه ابر قدرت باید دستشان قطع بشود از ایران و ایران ، مستقل برای خودش باشد تا اصلاح بشود . ما دنبال این معنی هستیم انشاءالله .

انعکاس وقایع انقلاب اسلامی ، تکلیفی برای ایرانیان مقیم در خارج

حالا ببینیم تکلیف شما که اینجا نشستید چیست ؟ (من خسته شدم که نمی توانم دیگر ادامه بدهم ) تکلیف ماها چیست ؟

برادرهای ما در ایران دارند تکلیفشان را عمل می کنند یعنی الان هم که ما اینجا نشستیم ، شما خاطر جمع باشید در قم یا در جای دیگر یک صدائی هست . در تهران نمی دانم در زنجان ، هر جا بروید یک مطلبی هست ، یک نهضتی هست ، یک فریادی هست ، یک کتک خوردنی هست ، یک - عرض می کنم قتل و غارتی هست آنها مشغول هستند و ما و شما در اینجا مواجه با آن جهت مع الاسف نیستیم اما شما هر کدامتان می توانید تبلیغ کنید در همین خارج هر کدام اهل عرض می کنم که مدارس هستید ، دانشگاه هستید ، 10 نفر آدمی که آنجا ایستاده از این خارجی ها ، بروید سراغشان بگوئید که ایران وضعش اینطور است ، دارند این کار را می کنند ، این سران ممالک دارند اینطور ظلم به ما می کنند این شاه دارد اینطور ظلم می کند ، اینطور مردم را می کشد ، مردم حرفشان این است این را می خواهند ، مردم وحشی نیستند . این مردیکه دارد می گوید این مملکت ما مردمش قابل نیستند که آزادی به آنها دادیم و می گوید قابل نیستند کارتر می گوید که آنقدر آزادی دادند که اینها دیگر داد و فریادشان در آمده ، اینهمه قتل و غارت برای زیادی آزادی است به منطق کارتر ، با تصریح . من نمی فهمم این چه جور دماغی است ، این چه جور آدمی است . در روزنامه بود ، روزنامه اطلاعات یا کیهان که ایشان گفته اند که شاه یک آزادی

تندی به مردم دادند و این ، منشاء این اختلافات است ، این آزادی تند منشاء این است که مردم دادشان بلند شده است که ای آزادی ، آزاد آزادی . مقصود از هی آزادی این است ما نمی خواهیم آزادی ، ما نمی خواهیم آزادی و حرف کارتر این است . اینها دارند اینطوری معرفی می کنند . این مردیکه می گوید که (باز او بهتر است از این ) این ملت ما قابل آزادی نیستند ، نمی شود به آنها آزادی داد برای اینکه اگر آزاد بشوند مرا نمی خواهند . حرف او این است تا به آنها گفتند (آزادی ) می گویند (مرگ بر شاه ) . آن آدم هم می گوید از بس آزادی دادند ، دارند داد میزنند . ما گرفتار یک همچو دو نفر آدمی هستیم ، یکی از آن طرف افتاده ، یکی از آن طرف افتاده . این گرفتاری ماست . ما که در اینجا نشستیم و تمام با هم داریم و شما که تماس با این رفقای اروپائی یا آمریکائی تان دارید ، بگوئید مطالب را ، درد ایران را یا درد این ملت را بگوئید ، بگوئید که این بچه های صغیر را اینها دارند می کشند ، بچه های 7 ساله را ، بچه های 8 ساله را اینها دارند می کشند .

ما میخواهیم که انعکاس این مطلب که در خارج اینها یک مردم وحشی هستند ، نوشته بود ، از قول یک خبرنگار بود که اروپائی بود ، انگلیسی بود ، نوشته بود که من در این اجتماعی که در روز عید فطر

مردم با تمام وقار داشتند می رفتند و شعارهائی می دادند ولی هیچ زد و خورد تو کار نبود و آرام بود ، نوشته است که من رفتم که بروم ، یک اتومبیل بود مال یک آمریکائی ، نگه داشت دید من خارجی هستم ، سوار شدم ، رو من کرد ، گفت ببین وحشی ها را . به او گفتم ، اینها وحشی اند ؟ شما در کجای دنیا اطلاع دارید که نیم میلیون ، یک میلیون جمعیت راه بیفتد و اینطور آرام اینطور صحیح راه بروند ؟ خوب ، اینها حقشان را می خواهند ، اینها وحشی هستند ؟ اینها در خارج منعکس کرده اند که ایران وحشی هستند ، وحشی را که نمی شود آزاد کرد ، وحشی باید در باغ وحش درش را باید محکم قفل کرد . اینها دارند شماها را اینطور معرفی می کنند . شما برای اینکه از ذهن این خارجی ها بیرون بیاورید این مطلب را ، بگوئید مطلبی که ما داریم چیست ، مطلبی که ایرانی ها دارند چیست ، این است . تا این مساءله از ذهن اینها بیرون برود وقتی بیرون رفت ، در اینجا هم یک موجی پیدا می شود . این حکومت ها ، اینها هم از ملت خودشان یک قدری ملاحظه ممکن است داشته باشند . این برای این جهت است ، نه اینکه برای این است که اینها بلند شوند بیایند کار ما را حل کنند ، ما کارمان را باید خودمان حل کنیم . لکن این مطلب که دارند درست می کنند برای ملت ایران که ملت ایران وحشی

است و آزادی نمی تواند بپذیرد یا ملتی است که از زیادی آزادی دادش در آمده است ، این مطلب را شما باید منعکس کنید و بفهمانید که مساءله و داد ملت ایران چیست و اینها چه چیز می خواهند . بچه 8 ساله شان داد می زند آزادی ، استقلال ، حکومت اسلامی ، پیر مردش هم اینها را می خواهد ، ملایش هم این را می خواهد - عرض می کنم که اهل منبرش هم این را می خواهد ، فضلایش هم این را می خواهند ، بازاری هم این را می خواهد ، دبیرستانی هم این را میخواهد ، اینها می خواهند آزاد باشند . گرفتار بودند ، 50 سال اختناق ، اینها می خواهند که مستقل باشند ، سال های طولانی (بیش از 50 سال ) تحت اسارت بودند ، می خواهند بیرون بیایند از این اسارت . ماها باید در اینجا که هستیم تبلیغ کنیم یعنی بگوئیم به این افراد این مملکت ، با هر کس که روابط داریم مسائل ایران را طرح کنیم و به اینها بگوئیم تا این مطلب از ذهن اینها بیرون بیاید که (اینها یک دسته وحشی هستند که دارند بانک را- نمی دانم – آتش می زنند ، حالا اگر هم آتش بزنند اینها ، یک وقت از خود آنها نباشد . این یک دسته وحشی هستند اینها ، اینها را اگر آزاد کنند ، چه خواهند کرد ؟ چه خواهند کرد . چه خواهند کرد . نه مساءله این نیست ، این بیچاره ها برای آزادی دارند داد می زنند ، بچه هایشان را

هم می دهند که مبادا که باز در قید و چیز اجانب باشند .

انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق باشید و اسلام را تقویت کنید . امیدواریم که این ملت با این وضعی که دارد ، پیروز بشود و پیروز خواهد شد انشاءالله .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بیانات امام خمینی در مورد لزوم اتحاد قوای مسلمین در مقابل دسائس استعمارگری

اتصال قطرات اجتماع مسلمین پیدایش قدرت واحدی برای نابودی ابرقدرت هاست

9/8/57

بسم الله الرحمن الرحیم

اتصال قطرات اجتماع مسلمین پیدایش قدرت واحدی برای نابودی ابرقدرت هاست

این گروه هایی که هستند ، این گروه ها یک اختلافات سلیقه ای و مسلکی بینشان موجود است . من خودم هم که در اینجا آمدم این معنا را یک قدری احساس کردم هست .

یک جامعه ای که یک مقصدی دارد و می خواهد که آن مقصد را تا آخر ببرد و مقدماتش را فراهم کند و به نتیجه برسد ، این جامعه را می شود تشبیه کرد (افراد جامعه و خود جامعه را) به قطرات و نهرها و سیل و دریا . قطره باران یکی یکی وقتی که ملاحظه بکنید ، هر قطره ای وقتی از قطره های دیگر جدا باشد یک برگ را هم تر نمی کند یک قطره باران به قدر اینکه یک برگی را تر بکند نیست . اگر هم فرض کنید که میلیون ها قطره باشد ، این قطره ها از هم جداباشند ، هیچ اتصالی باهم نداشته باشند ، اگر چنانچه میلیاردها قطره وجود داشته باشد . و این ها قطره قطره باشند ، باز کاری از آنها نمی آید . هر قطره ای تا اجتماعی نباشد کاری از آن نمی آید ، حالا اگر اتصال با هم پیدا کردند ، یک وقت اتصالشان یک

مقداری است ، مثلا در یک جایی که قطرات آمده اند ، یک مقداری از این قطرات با هم اتصال پیدا کرده اند و لیکن به مقدار دیگری یا اتصال ندارند یا اتصال پیدا کرده اند لیکن آنها دیگر به این قطراتی که با هم متصل شده اند ، اتصال نداشته باشند ، آن یک جویی را ، یک نهری را تشکیل می دهد ، آن هم یک نهری را تشکیل می دهد یا اگر با هم اتصال پیدا نکرده باشند به همان قطره باقی می مانند . از این نهر یک کاری بر می آید اما کار اساسی نیست . از این اتصالی که بین این قطرات پیدا شده است و یک نهری ازآن درست شده است ، می شود که یک زمینی را مثلا آبیاری کنند و به او کشتی بکنند لیکن محدود است انتفاع از آن آن نهر هم همین طور ، و آن قطرات اگر باشد که هیچی . اما اگر چنانچه این نهرها به هم متصل شد و یک سیلی و رودخانه ای راه انداخت ، قدرتش زیاد می شود قطره بود آنوقت ، قبل از اینکه سیل بشود ، آنوقت که قطره بود ، قدرتش یک قدرت قطره ای بود که یک برگ را نمی توانست تر بکند یا حرکت بدهد ، حالا که اتصال پیدا کرد و یک نهری از او وجود پیدا کرد ، این حالا به واسطه اتصال ، قدرت پیدا کرد یعنی قدرتهای کوچک جمع شدند ، ضعیف جمع شدند ، وقتی با هم شدند یک قدرت واحد پیدا شد که این قدرت واحد نسبت

به آن قطره به اندازه ای است که عدد آن قطرات است ، اینها با هم که مجتمع شدند این ضریب آن قطرات است و شاید گاهی هم قدرت بیشتربشود لکن باز یک قدرت محدودی است ، به همین اندازه ای که یک زمینی را می تواند یا اینکه اگر راه بیفتد می تواند یک جوی کوچکی راه بیندازد ، یک خاشاکی را حرکت بدهد . اگر این جوی هایی که از این نهرهائی که پیدا شده است از این قطرات ، با هم اتصال پیدا بکنند و یک سیلی تشکیل بدهند ، قدرت زیاد می شود که حالا این سیل خروشنده می شود و ممکن است که بکند یک درخت هایی را ، یک بناهایی را خراب کند با آن خروش خودش و اگر اینها همه به هم اتصال پیدا بکنند و این رودخانه ها همه با هم اتصال پیدا کنند و به شکل یک دریا در آیند ، قدرت بسیار زیاد خواهد شد که یک موجش کشتی ها را می شکند .

این جامعه ما هم همین طور است ، یکی یکی افراد را حساب کنید ، اگر صد میلیون یکی یکی باشد یعنی صد میلیونی باشد که هر کدام خودشانند ، کاری به دیگری ندارند ، این صد میلیون جمعیت هیچ کاری از آنها نمی آید ، هر کدام به اندازه خودشانند اما اتصال چون ندارند کار از آنها نمی آید و مثل آن قطره ها می مانند که یک برگی را نمی توانست حرکت بدهد . یک نفر آدم یک قدرتی دارد اما قدرتش بسیار بسیار محدود است که بخواهد یک کار

اساسی را انجام بدهد ، از او نمی آید کار انجام بدهد ، اگر هم فرض کردیم که این یک نفر یک جا یک جمعی با او هم عقیده شدند و با هم در یک مقصدی شرکت کردند لکن سایر افرادی که در جامعه هست با این یا هم فکر نباشند و بدتر ، اینکه فکر مخالف داشته باشند ، اگر هم فکر نباشند و به آنها کار نداشته باشند ، این یک قدرتی است که از آن کارهای محدودی می آید ، کارهای کمی از او می آید برای اینکه خودش به واسطه این اتصالی که افراد به هم پیدا کرده یک قدرتی پیدا کرده است ، چون مزاحم هم ندارد از این جهت یک کارهایی را می تواند انجام بدهد اما اگر بنا شد که یک جمعیت دیگری باشند که با این مخالف باشند در این راهی که دارد می رود ، اینها از این راه می خواهند بروند ، آنها مزاحمت می کنند ، به واسطه این مزاحمتی که واقع می شود ، کارها خنثی می شود یعنی نه او به مقصد خودش می رسد و نه این جمعیت به مقصد خودشان می رسند . اگر این می خواست به همان مقصد جزئی خودش برسد ، مزاحم باید نباشد در کار . اگر شما بخواهید از اینجا بروید تا مثلا بیرون این شهر ، اگر یک مزاحمی نباشد می توانید بروید اما اگر مقابل شما یک مزاحمی ، یک سیلی باشد ، یک غول باشد ، مزاحمی باشد ، نمی توانید بروید .

این اجتماعی که ما فرض کردیم ، حالا از افراد

محدود واقع شد و اینها در یک مقصدی این جمعیت شرکت داشتند و خواستند یک حرکتی بکنند ، اگر چنانچه در مقابلشان یک جمعیت دیگری نبود که با اینها مزاحمت کند ، آن خودش یک حرکتی می کرد و یک نتیجه جزئی هم از آن حاصل می شد اما اگر یک جمعیت دیگر پیدا شد و مزاحمت با این جمعیت کرد ، شما فرض کنید که صد تا ، دویست تا جمعیت که هر کدامشان مجتمع داشته باشند ، دویست تا جمعیت باشند لکن دویست تا جمعیتی که اینها همه کارهای مختلف و عقاید مختلف دارند و مزاحمت از هم می کنند ، اینطور نیست که کار به هم نداشته باشند ، مزاحمت از هم می کنند ، این دویست تا قدرت به واسطه این مزاحمت هایی که می شود ، خنثی می شود یعنی بیکاره می شود ، نمی رسد هیچ کدام به مقصد ، همه ناکام خواهند شد درمقصد . چه وقت ممکن است که مقصد یک جامعه ای جامه عمل به خودش بپوشد ؟ آنوقت که این افراد این جامعه ، مثلا حالا ما فرض می کنیم افراد مسلمین ، این افراد مسلمین که مثلا هشتصد میلیون ، شاید حالا یک میلیارد باشد ، اینکه می بینید که این یک میلیارد جمعیت همه شان زیر سلطه هستند ، پیدا نمی کنید در این یک میلیارد جمعیت که از مسلمین تشکیل شده است (که همه مسلمند) الا اینکه هر جایش را که دست می گذاری می بینی که ابرقدرتی در آن دست دارد ، اینکه یک میلیارد جمعیت اسیر یک ابرقدرت دارای مثلا

دویست میلیون جمعیت ، صدوپنجاه میلیون جمعیت است برای این است که آن صدو پنجاه میلیون جمعیت با هم یک اجتماعی دارند در یک مقصدی و این یک میلیارد جمعیت با هم که اجتماع ندارند ، با هم مخالف هم هستند .

وقتی که رجوع می کنید به ایران ملاحظه میکنید ایران با آنهایی که مجاورش هستند ، ممالک مجاورش خوب نیست . ممالک اسلامی به این صورت در آمده و این همین طوری نیست ، اینطور نیست که این ممالک اسلامی که با هم اختلافات دارند و اختلافات سرسختانه با هم دارند ، گاهی هم به جنگ هم برمی خیزند ، این من باب اتفاق شده باشد ، خیر ، این نقشه های آن ابرقدرت هاست که اینها را وادار می کند که به هم بپرند و اجتماع نداشته باشند ، این قدرت یک میلیاردی نیاید روی کار که حوصله را برآنها سخت کند و به همه غلبه بکند . آن باید چه بکند ؟ باید این جمعیت ها را ، این چیزها را مثل نهرهای مختلف مجتمع اند اما آن نهر با آن نهر مجتمع نیست ، اینها را متفرق بکنند از هم ، و او یک مسلک داشته باشد و آن هم یک مسلک داشته باشد ، آن هم یک مسلک ، هر کدام یک راه خاصی به خودشان داشته باشند و با دیگران مخالفت داشته باشند ، دعوا و جنگ داشته باشند . این یا از خیانت سران ممالک است (ممالک اسلامی ) و یا از جهل و بی اطلاعی شان هست که نتوانستند اینها با هم تفاهم کنند و همه با

هم مثل یک دریایی بشکنند با موج خودشان هر چی که در مقابلشان می آید . توطئه ابرقدرت ها برای از بین بردن تفاهم دول عربی می بینید که شما در فلسطین یک عده محدودی از این صهیونیست ها ، از این یهودی ها ، یک قسم از این اسرائیل ، یک عده محدودی اینقدر ممالک عربی را که بیش از صد میلیون جمعیت دارد طوری کرده است که یا بعضی شان تسلیم او شده اند ، بعضی شان هم نمی توانند هیچ کاری بکنند . الان چقدر سال است که اسرائیل آمده و غصب کرده است این اراضی فلسطینی ها را و اینهمه جمعیت عرب و ممالک عربی اینقدر عرضه نداشته اند که این فلسطین را رد بکنند ، می گویند آمریکا پشت سر اوست ، خیر بی عرضه هستید ، بی عرضه اند ، نه این است که آمریکا ، اگر این قدرت ، قدرت صد میلیونی عرب با هم مجتمع بشوند ، آمریکا هم نمیتواند کاری بکند اروپا هم نمی تواند ، هیچ جا نمی تواند کاری بکند لکن مجتمع نیستند . بله آنها کاری که می کنند این است که اینها را نگذارند مجتمع بشوند . آن کاری که آنها می کنند این است که اگر یک وقت استشمام این را کردند که این دول عربی می خواهند با هم مجتمع بشوند ، یک کاری بکنند بر هم بخورد این اجتماعشان مثلا رئیس مصر را ببرند به آنجا ،

رئیس جمهور مصر را ببرند به آمریکا و با او قرادادی بکنند ، چه بکنند و از یک راهی ، او را یک

راهی ببرند که دیگران آن راه را ندارند ، آن یکی را ببرند یک راه دیگری که آنها آن راه را ندارند . این از کم فهمی ماهاست و از بی عرضگی ما مسلمین است که اینطور اسیر هستیم و همه ما در تحت سلطه هستیم و همه منافع شرق را دارند آمریکا و شوروی و امثال اینها می برند برای اینکه این قطرات در آنجائی هم که با هم مجتمع اند ، اجتماع نیست .

تشکیل احزاب و گروه های مختلف ، حیله ای برای دست یابی اجانب به بیت المال مسلمین شما ملاحظه بکنید ، خوب حالا ما حساب آنکه می خواستیم بکنیم حساب ایران است . ایران وقتی که یک جمعیت سی و چند میلیونی ، به حسب اینطوری که حالا می گویند ، یک جمعیت 35 میلیونی اگر بنا باشد سی و پنج میلیون یک نفر یک نفر باشند اینها 35 میلیون یک نفر یک نفر ، کار یک نفر یک نفری می توانند بکنند ، کار اجتماعی نمی توانند بکنند برای اینکه ربطی به هم ندارند . حالا که با هم مجتمع شدند و یک مثلا فرض کنید جامعه ای تشکیل شده است از آنها ، در همین متن جامعه ایجاد اختلاف می کنند و افراد را که با هم می خواهند مجتمع بشوند ، نمی گذارند . مسلک های مختلف ، این احزابی که می بینید که در ایران (حالا ما صحبتمان سر ایران است ) این احزابی که از اول ، مثلا شاید از مشروطه به این طرف این احزاب پیدا شده باشد ، این احزاب مختلفه خیال نکنید

که من باب اتفاق یک دسته ای با هم جمع شدند و حزبی تشکیل دادند ، این با یک نقشه شیطانی بوده قدرت های بزرگ برای اینکه ایران را نگذارند با هم بشوند ، یک حزب درست کرده اسمش را این گذاشته و یک حزب دیگری درست کرده اسمش را آن گذاشته ، این حزب با آن دشمن است ، آن حزب با این دشمن است . احزاب در بطن این جامعه درست کرده اند ، جبهه مختلف درست کرده اند و این احزاب و جبهه های مختلف هم اینطور نیست که آن کار خودش را بکند و راه خودش را برود به آن کار نداشته باشد ، آنهم کار خودش را بکند به این کار نداشته باشد ، نخیر با هم مختلفند ، با هم مخالفند . یک راه استفاده غرب از ما و استفاده آمریکا و شوروی از مخازن و ممالک ماها همین معناست که در بطن خود یک جامعه که باید برای خودش یک حسابی داشته باشد و یک پیشرفتی بکند ، در همان بطن جامعه از طریق های مختلف اختلاف درست می کنند ، اختلاف مسلک های مختلف عرض می کنم که جنگ ترک و فارس ، جنگ کرد و مثلا غیر کرد ، جنگ مثلا فرض بفرمائید که بلوچ و غیر بلوچ از این مسائل درست می کنند و می تراشند . یک مملکتی که باید همه با هم مجتمع بشوند ، هر کدام را به یک راهی می برند یعنی نقشه ها می برد اینها را به راه های مختلف و به واسطه همین اختلافاتی که در بطن خود

جامعه است نمی گذارد این جامعه رو به ترقی خودش برود . آنها استفاده خودشان را می کنند ، اینها می زنند توی سر هم و آنها می آیند نفت هایشان را می برند و گازهایشان را می برند ، هر چه دارند آنها غارت می کنند کسی هم نیست که حرف بزند برای اینکه یک فکر واحد نیست ، افکار متشتت و مختلف است . بنابراین ، این یک سنخ اختلافاتی است که توی جامعه و بطن جامعه ما می اندازند و من باب اتفاق نیست و نقشه است که این اختلافات را درست می کنند .

نقشه های اجانب ، عامل اختلاف و راه تحکیم سلطه گران و سدی در برابر پیشرفت اسلام

یک سنخ دیگر این است که قبل از ماه مبارک و قبل از ماه محرم که دو ماهی است که - اجتماعات مسلمین هست ، در ماه عرض می کنم که ماه رمضان ، ماه اجتماعات است ، مساجد که این مردم توجه دارند به این اجتماعات ، ماه محرم هم در ایران وقت اجتماعات است ، این را دیگر دولت های خودمان آنها هم کمک می کنند همه با هم . دولت های خودمان در این دو موسم (شما حالا بعدها امتحان کنید در این دو موسم ) قبل از اینکه این دو موسم بیاید یک چیزی توی کار می آورند . ما دیدیم که دو سال ، سه سال ، حالا هم تتمه اش هست و چه بساطی درست کردند برای کتاب شهید جاوید ، با هم اختلافات ، اهل منبر و اهل محراب ، اهل بازار و اهل کذا

، یکی از آن طرف کشید و یکی از آن طرف کشید و یک ماه مبارک و یک ماه محرم و سایر ایام خودشان را صرف کردند و قوا را هدر بردند و اعلیحضرت با کمال آرامش اموال این ملت را خورد و سلطه خودش را تحکیم کرد بر آنها . آقایان هم همه متوجه هستند که کجای کتاب شهید جاوید چی چی نوشته ، کجایش چی چی نوشته ، مقصودش این است ، مقصودش آن است ، دعوا کردند سر این مطلب و اختلافات و منبرهایی که باید صرف این بشود که این سدی که سر برای اسلام ، برای پیشرفت اسلام ، برای پیشرفت مملکت است بشکنند ، این سد محمدرضا شاهی را بشکنند همه قوا صرف کتاب شهید جاوید شد و اختلافات سر کتاب شهید جاوید هدر دادند قوای خودشان را چند سال ، الان هم دنبالش هستند ، بعد از آن دوباره یک چیز دیگری را آوردند ، مرحوم شمس آبادی خدا رحمتش کند ، رفتند مثلا یا کشتند او را یا کشته شد ، یک بساطی هم آنطور بود یکسال هم مردم را معطل این کردند که آن آقای شمس آبادی را کی کشتش ، کی کشتش ، دعوا سر یک همچنین مساءله ای کردند و این بی نقشه نیست ، شما خیال نکنید که همین طوری واقع شده یک کسی را کشته شد و یک کس را هم چیز کرده ، خیر این یک نقشه ای است که روی این نقشه حساب شده است . آنوقتی که شما می خواهید اجتماع با هم پیدا کنید وآنها می ترسند که

مبادا در این اجتماعات چه بشود ، یک همچنین مطلبی را پیش می آورند ، یک قدری کهنه می شود یک چیز دیگر پیش می آورند ، (علی شریعتی ) . چقدر قوای ما را ، قوای اسلامی را تحلیل بردند و همه را به هم متوجه کردند و همه قدرت ها را کوبیدند برای اختلاف بین این اهل منبر ، داد و قال و اهل محراب چه و دانشگاهی چه و دانشکده چه .

الان هم این اختلافات هست ، همین اختلافات اسباب این شده است که دشمن های اصیل شما با دل راحت بخوابند و بگویند الحمدالله خودشان به جان خودشان افتاده اند و دارند توی سر خودشان می زنند .

بیداری و انسجام در کارها ، از بین برنده نقشه های شیاطین

باید بیدار بشوند نسل جوان ، توجه پیدا کنند نسل جوان به این نقشه های شیطانی که می ریزند . الان در اروپا شما چندین هزار جمعیت دارید ، این چندین هزار جمعیت اگر چنانچه با یک مقصد راه بروند ، یعنی شما در فرانسه هستید ، یک دسته دیگر در آلمان هستند و یک دسته دیگر آمریکا هستند ، اینها همه با یک مقصد حرکت بکنند ، کارهایشان منسجم باشد ، یک نظام داشته باشد و اینها با هم یک نقشه را بخواهند پیاده بکنند خیلی کار از آنها بر می آید . مع الاسف نیست یک همچنین چیزی ، اختلافات باز هست ، یک گروهی او درست کرده ، یک گروهی او درست کرده ، این گروه ها با هم اختلاف دارند ، او می آید برای او یک چیزی می گوید ، او می آید برای او یک چیزی می

گوید . در ایران هم اینطور است ، الان که ایران به خود آمده یک قدری و الان در توده های مردم ایران اختلافات در این مقصد کم هست یا نیست و آنهایی هم که مثلا احتمال اختلاف در آنها می رود ، آنها هم در اقلیت واقع هستند ، یا خیر کم کم به خود آمده اند ، الان وقت این نیست که ما در این قضایای جزئیه بنشینیم با هم اختلاف کنیم ، این نظیر این می ماند که یک زلزله ای واقع بشود در یک شهری و بخواهد خانه ها را خراب کند ، شما با هم بنشینید مباحثه بکنید که فلان قصه چه جوری است ، قصه بگوئید به هم ، زلزله خواهد همه را کشت .

امروز اختلاف خیانت به قوای متحد مسلمین است

الان که تمام قوای مسلمین ایران جمع شده با هم ، در مقابل قدرت ها ایستاده است ، در مقابل شاه و آن قدرت هایی که دنبال او هستند الان ایستاده است این خیانت بر اسلام است که ما اختلاف بیندازیم بین خودمان و با هم ما اختلاف کنیم . این خیانت به یک ملت است که به واسطه اختلافات ما خنثی بشود این حرکتی که در ایران پیدا شده است . اگر این حرکتی که در ایران پیدا شده و سابقه ندارد در تاریخ ، نه در تاریخ ایران ، شما در تاریخ نمی توانید پیدا کنید که بچه اینقدری آن همزبان باشد با پیرمرد در یک مطلب ، همه با هم باشند . اگر خدای نخواسته این جنبش و نهضتی که در ایران پیدا شده و سابقه ندارد این اگر چنانچه بی

نتیجه بخوابد ، تا ابد زیر سلطه غیر خواهید بود ، خواهید بود زیر چکمه غیر تا ابد ، قطع می کنند ، قطع می کنند نسل های شما را .

همصدایی بر ضد رژیم ، حکم عقل و شرع است

اینها حالا فهمیدند که یک قدرتی هست در این جمعیت . ایران دارای یک قدرتی هست ، یک قدرتی است که نظامی نمی تواند این را به هم بزند ، حکومت نظامی نمی تواند این کار را به هم بزند ، یک قدرتی است که الان ابرقدرت ها را متزلزل کرده که باید چه بکنند ، چه شیطنتی بکنند این قدرت را بگیرند ، الان مشغول مطالعه و بررسی و نقشه کشی هستند که این قدرتی که الان ، این جنبشی که الان پیدا شده و مثل سیل خروشان دارد حرکت می کند و خنثی میکند آن نقشه های آنها را ، چه نقشه ای پیش بیاورند که

خاموش بشود این ، بایستد این نهضت . اگر این نهضت خدای نخواسته به نتیجه خودش نرسد و بخوابد ، ایران و اسلام و مسلمین تا ابد زیر سلطه اروپا و آمریکا خواهند جان داد . اگر یک همچو چیزی هست (هست ، اگری ندارد) اگر یک همچو چیزی را احراز ما کردیم یا احتمالش را دادیم ، حکم شرع و عقل این است که باید همه با هم همصدا باشیم . جائز نیست که ما با هم اختلافات داشته باشیم و هر کسی یک راهی برود ، همه با هم یک صدا باید بکنند و همه بگویند نه ، نه محمدرضا شاه و نه سلسله پهلوی و نه

لندن و نه آمریکا و نه شوروی خودمان ، اسلام ، مسلمین ، خودمان . اگر این پیشرفت را کردید ، امروز اگر این اتحاد را حفظ کردید و پیشرفت کردید و نجات پیدا کرده اید . و اگر الان نجات پیدا نکنید خدا می داند تا آخر گرفتار هستید .

خدایا ! من گفتم

خدایا ! من گفتم ، من آن چیزی را که می فهمم گفتم به آقایان ، گفتم به جامعه ایران و من تقصیر ندارم . مطلب یک مطلب شوخی نیست ، مطلب این است که یک ملتی در طول تاریخ زیر سلطه سلاطین جور بوده اند ، در طول تاریخ 2500 سال زیر سلطه سلاطینی بوده است که همه اش جور بوده است ، حتی آن عادل هایشان خبیث بودند ، حتی آن انوشیروان عادلش هم از خبیث ها بوده است ، حتی آن شاه عباس جنت مکانش هم از اشخاص ناباب بوده است ، پسر خود را کور کرده است . در طول تاریخ این ملت زیر سلطه و چکمه این سلاطین خبیث بوده .

مطالعه و شناسایی آداب و روحیه اقوام ، راهی بر دستیابی مخازن

در 200 سال پیش از این ، 300 سال پیش از این که خارجی ها راه یافتند به اینجا ، مطالعات کردند و همه چیز را بررسی کردند و روحیه مردم را بررسی کردند و زمین ها را بررسی کردند ، با شتر رفتند بیابانهای ما را بررسی کردند که چه دارد چه ندارد تاریخ را ببینی دبا شتر اینها آمدندو رفتند آنوقتی که اتومبیل و اینها نبوده است با شتر رفتند تمام این بیابان های بی آب و علف را گردش کردند و مطالعه در آن کردند ، مطالعه در روحیه همه این مملکت و اشخاصی که در این مملکت یعنی طوایفی که در این مملکت است از بلوچ گرفته تا عرض می کنم کرد گرفته تا لر گرفته همه رامطالعه اینها کرده اند که چه جوری می شود اینها را نگهشان داشت به حال عقب ماندگی و

اینها را قانع کرد یک وقت انقلاب نکنند . ازآنوقت تا حالا ما زیر سلطه آمریکا و اروپا هستیم ، اولش اروپا بوده و انگلستان بوده و اینها و بعدش هم حالا آمریکا آمده در کار که بدتر از آنهاست ، شوروی و آمریکا ، هر کس از یک طرف . خوب اینهاخواهند مخازن ما را ببرند ، همه چیز ما را می خواهند از بین ببرند ، استفاده کنند و ما را به یک حال عقب مانده و بیچاره نگه دارند . خوب ، چه کنند ؟ مطالعه کرده اند به این رسیده اند که باید اینها را- باید از هم جدا کرد . خیلی مسایل اینها دارند ، خیلی مسائل دارند . باید به واسطه همین که مسلمین را اول از هم جدابکنند که این عراق و این ایران ، این افغانستان ، این

پاکستان و این چه و آن چه ، اینها از هم جدا ، هر کدام به دیگری جنگ بکنند ، خوب این یک راه فرجه ای برای اینکه نتوانند اینها ، به خودشان مشغول باشند و نتوانند اینها با هم مجتمع بشوند که مقابل ابر قدرت بایستند .

رژیم ، سرکوبگر روحانیت و جلوگیرنده اجتماع مسلمین

در داخله هر مملکتی مثلا حالا مملکت ایران کوشش کردند به اینکه در داخله ایران از راه های مختلف یک کارهایی بکنند که قوا با هم مجتمع نشوند . آخوند را پیش مردم زمان رضاشاه همچو مبتذل کرده بودند - آخوندرا - که آخوند نمی توانست ازخانه ، بیرون آید نه از دست دولت از دست مردم ، مردم را اینجور کرده بودند . (این آخوندها

همه درباریند ! ) آن دربار داشت آخوندها را می کوبید ، ازآن طرف اینها می گفتند اینها درباریند ، این دربار آخوندهای ما را ، ملاهای ما را داشت می کشت ، در حبس می برد می کشت ، از آن طرف هم ملت گفت اینها همه درباریند . ترزیق کرده بودند به آنها که باید این ملا که ممکن است در مقابل قدرت ها بایستد باید بشکنند آنرا در بین ملت خودش ، ملت را از آن جدا بکنند ، وقتی که جدا کردند از خودش قوه نیست دیگر در کار ، یک کسی که جلو بیفتد و کار بکند و ملت هم با او همراه باشد نیست . آخوند است ، آخوند باید شکسته بشود .

رهائی مسلمین در گرو بازگشت به قرآن

اکتفای به آخوند نکردند ، (اسلام افیون است ! دین اصلاافیون است ! ) این دینی که همه تحرک ها به واسطه دین است قرآنی که آیات قتالش آنطور روشن است ، آیات تحرکش آنطور روشن است اسمش را می گذارند افیون یعنی می خواهند مردم بیچاره را بخواباند تا قدرتمندها بخورند . قرآنی که به جنگ قدرتمندها آمده است ، اینها می گویند قدرتمندها درست کرده اند که بیچاره ها بخوابند ! آن نبی اکرم و سایر کسانی که اسلامی هستند ، جنگ هایش با همین قدرتمندها بوده است ، معذالک تزریق کرده اند که (اینها قدرتمندها آوردند روی کار) . اینها نقشه هاست برای اینکه شماها را جدا کنند خودتان را از هم و شما را از قرآن جدا کنند . قرآن یک سدی است که اگر به آن تشبث کنند و کرده بودند

، مسلمین به این گرفتاری نمی شدند . قرآن را ما رها کردیم ، این سد را ما به آن تشبث نکردیم رسیدیم به اینجا که از هر طرف توی سرما دارند می زنند ، از هر جا که سربلند کنید یک ماموری گذاشتند تو سرما می زنند .

شکست فرهنگ و اسلام ماموریتی برای شاه آمریکائی

این محمد رضا شاه خودش گفت که متفقین صلاح دیدند که ما باشیم . پریروز هم که وزیر خارجه انگلستان گفت که (ایشان برای ماست ، ایشان منافع ما را دارد حفظ می کند ، چطور ما با او چیز نکنیم ) ما می دانیم که ایشان منافع شما و آمریکا را دارد حفظ می کند ، داد ملت همین است که ایشان آمده ابرای

این پاکستان منافع شماایشان آمده است که خدمت به وطن بکند ! ماموریت برای وطن دارد ! ماموریت از طرف آمریکا دارد و انگلستان ، باید مردم را اینطور کند ، باید ایران را عقب نگه دارد ، فرهنگ ایران را بشکند ، روحانیت ایران را بشکند ، اسلام را عقب بزند ، تاریخ اسلام را تغییر بدهد ، شما خیال کردید کم کاری کرد این خبیث ؟ از اول که این جنایت کرده تا آخر هم جنایتی بکند یک طرف ، تغییر تاریخ اسلام یک طرف ، این کم جنایتی بود که این مرد کرد ؟ اینها همه دست به هم دادند برای اینکه این سدها را بشکنند و الان که ایران قیام کرده و همه یکصدا دارند می گویند (مرگ بر این سلطنت ) ، الان اختلاف چه در خارج کشور ، چه در داخل کشور انتحار است ، خودکشی

است . اختلافات بین طبقات روشنفکر و غیر روشنفکر ، در دانشگاه بین این جمعیت و آن جمعیت ، الان اختلاف بین اینها یک انتحاری است ، یک خودکشی است ، مملکت را به باد دادن است ، خیانت است بر مملکت ، خیانت است بر اسلام . برای چی اختلاف دارید ؟ چرا شما یک عده ای که آمدید در خارج کشور زحمت می کشید با هم مختلف هستید ؟ جمع بشوید ، با هم اجتماعات داشته باشید ، یک راه بروید همه تان یکصدا داشته باشید ، همه تان ، تا این به صورت سیل درآید و این سیل بنیان کن ، بکند بنیان این سلسله را و آنهایی که منافع ما را به واسطه اینها از بین می برند . انشاءالله خداوند همه شما را محفوظ نگه دارد و همه ما را انشاءالله عفو کند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون اطریش

سؤ ال : چرا حضرت آیت الله عراق را ترک کردند ؟

جواب : دولت عراق زیر فشار شاه ، مرا از فعالیت سیاسی که مسوولیت آن را بر دوش می کشم منع نمود ، از این جهت آنجا را ترک کردم .

سؤ ال :آیا تصمیم دارید به ایران بروید ؟ چرا به ایران نرفته اید

جواب : حضور در خارج برای افشای جرائم شاه در سطح جهانی مناسبتر است

سؤ ال : شانس مخالفین را در به دست گرفتن قدرت چگونه ارزیابی می کنید ؟ جواب مخالفین رژیم ، یک ملت است و ناچار ملت پیروز است .

سؤ ال : ارزیابی شما از شاه به عنوان رهبر کشور ، خصوصا بعد

ازقتل عام چیست ؟

جواب : شاه هیچ گاه رهبر کشور نبوده و مزاحم رهبری بوده است و پس از این قتل عام ها پایگاهی نخواهد داشت ، چنانچه در بین ملت قبلا هم نداشته است ولی اکنون ملت ما به بیداری بر ضد او قیام کرده است و ناچار باید این رژیم تغییرکند .

سؤ ال : نظرتان درباره تغییرات و تحولات آینده ایران چیست ؟

جواب : با قیام انقلابی ملت شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود ، در این جمهوری ، یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد . حقوق مردم خصوصا"اقلیت های مذهبی ، محترم بوده و رعایت

خواهد شد و با احترام متقابل نسبت به کشورهای خارجی عمل می شود نه به کسی ظلم می کنیم و نه زیر بار ظلم می رویم . کشور در حال حاضر ورشکست شده است و همه چیز از بین رفته است . با استقرار جمهوری اسلامی ، ساختمان واقعی و حقیقی کشور شروع خواهد شد .

تاریخ : 10/8/57

مصاحبه امام خمینی با خانم الیزابت تارگود خبرنگار روزنامه انگلیسی (گاردین )

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله فکر می کنند که شاه به عنوان رئیس قوای مسلح بتواند از مبارزات حاضر بر ضد حکومتش جان سالم بدر برد (باقی بماند) ؟ اگر نه ، چرا ؟

جواب : خیر ، سلطنت شاه و خاندان پهلوی بر ملت ما تحمیل شده است . فرماندهی کل قوای مسلح بودن شاه نیز بر ارتش تحمیل شده است . شاه به هیچ وجه معرف واقعی ارتش نیست . رژیم در طی

50 سال گذشته از ارتش و نیروهای انتظامی برای سرکوبی ملت استفاده کرده است . امید می رود که ارتش به خود آید و به جنبش ملت بپیوندند . من مطمئن هستم که شاه از این مبارزات کنونی علیه خود و سلطنت خاندانش جان سال به در نخواهد برد .

سؤ ال : تحت چه شرایطی حضرت آیت الله بازگشت به ایران را مورد بررسی قرار خواهند داد ؟ آیا با وجود شاه ، تنها به عنوان پادشاه بر موازین قانون اساسی (سلطان و نه حاکم ) موافقید ؟ آیا حضرت آیت الله می توانند بیشتر توضیح فرمایند ؟

جواب : با توجه به تجارت تلخ گذشته ملت ما از این خاندان ، هیچ گونه راه حلی در چهارچوب شاه سلطنت کند و نه حکومت ، قابل قبول نخواهد بود . علی الاصول ما با رژیم سلطنتی مخالف هستیم و بازگشت به ایران بستگی به پیشرفت اهداف جنبش دارد ، فعلا قرار رفتن به ایران را ندارم .

سؤ ال : آیا خود شاه یا اعضای دیگر دولتش (به طور مثال اردشیر زاهدی ) سعی به نزدیک شدن و ملاقات با حضرت آیت الله کرده اند ؟ آیا هیچ نکته ای به عنوان اساس احتمالی مذاکره با حضرت آیت الله پیشنهاد شده است ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : آیا هیچ یک از مخالفین دستگاه ، کوششی به عنوان میانجی بین حضرت آیت الله و شاه کرده اند برای مثال مهندس بازرگان و یا کریم سنجابی ؟ اگر بله نتیجه این منیانجیگری چه بوده است ؟

جواب : خیر ، هرگز .

سؤ ال : آیا هیچ فردی را در

داخل ایران حضرت آیت الله به عنوان نخست وزیری قابل قبول مورد بررسی قرار خواهند داد ؟ اگر آری چه کسی ؟

جواب : در چهار چوب نظام سلطنتی ، هیچ فردی را به عنوان نخست وزیر تایید نخواهم کرد .

سؤ ال : حضرت آیت الله فرموده اند که هیچ راه حلی برای ایران نیست مگر سرنگونی سلسله پهلوی ، آیا حضرت آیت الله در حال حاضر برای سرنگونی شاه کاری می کنند ؟ اگر آری ، اساس کار خود را چگونه قرار داده اید ؟ به طور مثال آیا برای این کار ، روش هائی طرح شده است ؟ نقشه متدیک هست

جواب : نهضت عظیم کنونی ملت ما علیه شاه و نظام سلطنتی است ، بنابراین در جهت سرنگونی این رژیم مبارزه میشود . - برای - رهنمود ما ایجاد وحدت کلمه در میان همه اقشار جامعه است . روش های مبارزه را مردم خود یافته اند و می یابند . رهنمودهای اصلی از جانب ما به موقع خود به عمل می آید . در صورت عدم کفایت روش های فعلی ، اتخاذ روش های دیگر مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .

سؤ ال : برای رفتن شاه ، چگونه تدارکات دراز مدتی دیده شده است ؟ آیا جوانان احتمالا برای پست های بالا مورد نظر قرار گرفته اند یا حضرت آیت الله می توانند روی حمایت دولت امروز حساب کنند ؟ در چنین جستجوئی وفاداری یا قابلیت در مرحله نخست قرار خواهند گرفت ؟

جواب : در ایرانی چه در داخل و چه در خارج استعدادهای بسیار وجود دارد که حکومت شاه مانع از بروز آنها

می شود ، این استعدادها بر اساس لیاقت و وفاداری به اسلام و ملت به کار دعوت می شوند .

سؤ ال : حضرت آیت الله به مدت طولانی از سیاست های شاه انتقاد کرده اند ، در چه حدودی سیاست های خود ایشان نسبت به موارد زیر

با سیاست های شاه فرق خواهد کرد ؟

الف - اجتماعی : آیا قوانین اسلامی به مورد اجرا گذارده می شود و چگونه فرقی در زندگی روزمره نسبت به قوانین حاضر پیش خواهد آمد ؟ تحت لوای حکومت اسلامی ، آیا حضرت آیت الله می توانند به طور دقیق تر این مفهوم را شرح دهند ؟ آیا زن ها قادر خواهند بود به طور آزادانه بین حجاب و لباس غربی حق انتخاب داشته باشند ؟ آیا سینماها می توانند به وجود خود ادامه دهند ؟ اگر آری ، چگونه فیلم هایی انتخاب خواهد شد ؟ آیا مشروبات الکلی ممنوع خواهد شد ؟ درآخر ، آیا ایران یک عربستان سعودی یا لیبی دیگر خواهد شد ؟

ب - دفاع و خارجه و نفت حضرت آیت الله به طور دائم نقش خارجی ها را مورد انتقاد قرار داده اند ، به طور اخص آمریکا را ، در ایران به طور دقیق چگونه تغییراتی شما مایلید در رابطه با نفوذ خارجی در صادرات نفت و وادارت و خرید اسلحه ببینید ؟

ج - امنیت جهانی : ساواک در اصل برای تضمین امنیت داخلی علیه تحریکات داخلی به وجود آمد ، آیا آیت الله ساواک را منحل خواهند کرد ؟ و اگر چنین است ، چه نیروئی را در نظر دارید که جانشین نیروهای امنیتی بنمائید

؟

جواب : الف - اجرای حدود در اسلام ، موکول به تحقق شرائط و مقدمات بسیار است و باید جهات بسیاری را از روی کمال عدالت و توجه به اینکه اسلام در کلیت خود اجرا گردد در نظر گرفت . اگر این امور در نظر گرفته شوند ، ملاحظه خواهد شد که مقررات اسلامی کمتر از هر مقررات دیگری خشونت آمیز است . زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینی آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه ، نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند . ما با سینماهائی که برنامه های آنهافاسد کننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامی باشد موافق هستیم . مخالفیم اما با برنامه هائی که تربیت کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و عامی جامعه باشد موافق هستیم . مشروبات الکلی الکلیسم و سایر مخدرات که مضر به حال جامعه باشند ، جلوگیری خواهد شد . حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما با هیچ یک از رژیم های مزبور (عربستان سعودی و لیبی ) منطق نخواهد بود .

ب - روابط ما با تمام خارجی ها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود . در این رابطه نه به ظلمی تسلیم می شویم و نه به کسی ظلم خواهیم کرد و در زمینه تمام قراردادها بنابر اساس مصالح سیاسی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ملت خودمان عمل خواهیم کرد .

ج - بله ، ما ساواک و تمامی سازمان های امنیتی ضد مردمی را منحل خواهیم کرد . آگاهی مردم

و مشارکت و نظارت و همگامی آنها با حکومت منتخب خودشان ، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه می باشد .

سؤ ال : آیت الله فرموده اید که خواهان قدرت شخصی نیستید ، فرض کنیم که حضرت آیت الله یک روز که شاه رفته باشد به ایران مراجعت بفرمائید در آن صورت خلا قدرت سیاسی را چگونه پر خواهید فرمود ؟ نظر شما درباره امکان یک کودتای نظامی چیست ؟

جواب : با رفتن شاه ، خلا قدرت سیاسی بوجود نخواهد آمد . ادامه حکومت شاه ، خود ایجاد خلا قدرت سیاسی کنونی را در ایران نموده است ، عمر دوران راه حل با کودتای نظامی پایان یافته است اگر خارجیان این کودتا را انجام دهند ، ارتش ایران بیش از پیش به یک ارتش وابسته و اشغالگر تبدیل خواهد شد و این امر ، خلا قدرت سیاسی کنونی ایران را تشدید خواهد کرد .

سؤ ال : درباره مجلس حضرت آیت الله خواهان سرنگونی رژیم سلطنتی موجود و جانشین شدن یک جمهوری هستید ، چه نوع جمهوری در نظر دارید ؟ (مثل سیستم آمریکائی یا فرانسوی ) .

جواب : ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آراء عمومی . شکل نهائی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد .

سؤ ال :پشتیبانی آیا حضرت الله با این موضوع موافق هستند که در ایران معروفیت و محبوبیت حضرت آیت الله در بین جوانان ایرانی برای آن است که شما تمامی آن چیزهائی را که شاه فاقد است معرفی می نمائید ؟

جواب :

مساءله مقایسه دو شخص مطرح نیست ، مساءله آگاهی و بیداری سیاسی مردم ما و هویت اسلامی آنها و معیارهای اسلامی است . هر کسی بر اساس این معیارهای اسلامی با مردم حرکت کند ، مورد قبول و محبوبیت مردم خواهد بود .

سؤ ال : در مورد کمونیست ها آیت الله به شناخت علیه کمونیست ها مشهور است (کمونیست ها را مورد اعتماد نمی داند) اما کمونیست های جوان که در تهران هستند این روزها(نه اجبارا توده ای که دنباله روی خواسته های بخصوصی هستند) به خاطر اینکه آنها قبول ندارند که یک نفر چه شاه و چه خمینی تنها کار کند ، خواستارند که یک حکومت ملی برای مردم تشکیل شود . آیا آیت الله فکر می کنند که می توانند این خواسته را اجرا کنند ؟ و اگر چنین است ، چگونه ؟ یا بهتر گفته شود آیا خمینی حزب کمونیست را دائما غیر قانونی

می داند ؟

جواب : در اسلام ، معیار رضایت خداست و نه شخصیت ها . ما شخصیت ها را با حق می سنجیم و نه حق را با شخصیت ها ، معیار حق و حقیقت است . بر خلاف اسلام ، کمونیست ها شخصیت را بت و قدرت را در او متمرکز می سازند . حکومت اسلامی ما متکی به آراء عمومی خواهد بود و همه احزابی که برای مصالح ملت ما کار کنند آزاد خواهند بود .

سؤ ال : عراق چه چیز باعث شد که آیت الله نجف را ترک کنند ؟ آیا فکر می کنند که عراق با تهران توافق کرده بودند ؟ و اگر چنین است

آیا چنین است آیا می توانید شرح دهید ؟

جواب : ظاهرا شاه ایران دولت عراق را تحت فشار قرار داد که مانع فعالیت های سیاسی من و انجام وظائفی که برعهده دارم بشود لذا من عراق را ترک کردم .

سؤ ال : فرانسه تحت چه ضابطه ای آیت الله در پاریس زندگی می کنند ؟ آیا نقشه دارند در پاریس بمانند ؟ و اگر نه ، به کجا خواهند رفت آیا کشورهای دیگر خصوصا الجزایر و سوریه پیشنهادهائی برای پذیرایی آیت الله کرده اند ؟ آیا آیت الله می توانند پیشگویی کنند چگونه وجود ایشان در پاریس ممکن است اثری در برنامه ایران و فرانسه در خصوص قرارداد پایگاه اتمی و قرارداد مترو تهران داشته باشد ؟

جواب : توقف من در فرانسه موقتی است . تنها ضابطه توفق من در هر کجا که باشد ، امکان انجام وظایفم می باشد . با توجه به این توضیح ، رابطه ای بین حضورم در فرانسه و مسائل مربوط به روابط ایران و فرانسه فعلا مطرح نیست .

سؤ ال : در چه آینده نزدیکی شاه سقوط خواهد کرد ؟

جواب :این مساءله مطلبی نیست که بتوانیم پیش بینی کنیم اما برحسب قرائن خیلی دیر نیست .

سؤ ال : آیا آیت الله جهاد مسلحانه را به عنوان وسیله مبارزه خود مورد توجه قرار خواهند داد ؟

جواب : امیدوارم کار به جهاد مسلحانه نرسد و همین طور که ملت عمل می کند ، مسائل حل شود و مقصد ملت که رفتن رژیم و برقراری حکومت اسلامی است تحقق پیدا کند لکن اگر مسائل خیلی طول کشیده و پیچیده شود ممکن است

در آن تجدید نظر نمائیم .

سؤ ال : بنابر این شما همین روش های مسالمت آمیز و بدون خونریزی را ترجیح می دهید ؟

جواب : بله .

سؤ ال : پس از رفتن شاه در موقع برگشتن به ایران ، آیا خود شما رهبر جمهوری اسلامی نخواهید شد ؟

جواب : من خود نمی خواهیم حکومت را در دست بگیرم اما مردم را برای انتخاب حکومت ، هدایت خواهیم کرد و شرایط آن را به مردم اعلام می کنیم .

تاریخ : 10/8/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه لاکروا

حضرت آیت الله العظمی خمینی رهبر ملی و مذهبی ایران در مصاحبه با روزنامه مذهبی (لاکروا) که به عنوان ارگان مسیحیان چپ (یومیه مسیحی چپ ) شهرت دارد ، فرمودند: قوانین اسلام ، قوانین پیشاهنگ و پیشرو هستند . ما مبارزه می کنیم زیرا رژیم کنونی ایران و آنها که این رژیم را به ملت تحمیل کرده اند ، می خواهند ارزش های انسانی و فرهنگی و مذهبی ما را نابود کنند .

در این مصاحبه که توسط یک خبرنگار کشیش به عمل آمد ، آیت الله العظمی خمینی در مورد ایدئولوژی اسلام فرمودند: اسلام به این منظور به وجود آمد که به انسان ، ابعاد واقعی و شان انسانی اعطا کند یعنی انسان را از نظر زندگی اجتماعی ، شخصی و سیاسی تحول بخشد و به غنای روحی انسان یاری دهد . اسلام قادر به ایجاد چنین تحولی هست . قوانین اسلام به نیازهای انسان پاسخ می گوید ، این قوانین بسیار صریح و روشن هستند . اسلام روش و رفتار هر فرد را در برابر جامعه ، طی قوانین خاصی مدون و تنظیم کرده

است . اسلام چگونگی سیاست جامعه را در رابطه با اقلیت های مذهبی ، مشخص ساخته است . از این نظر قوانین اسلام واقعا" پیشرو و پیشاهنگ هستند . اگر قوانین اقتصادی اسلام اجرا شود ، مملکت یک اقتصاد مترقی خواهد داشت .

یکی از بنیادهای اسلام آزادی است . انسان واقعی ملت مسلمان قطره یک انسان آزاد شده است . رژیم کنونی ایران می خواهد و می کوشد و تاکنون کوشیده است که این بنیادهای مترقی را در هم بشکند . بنیاد دیگر اسلام ، اصل استقلال ملی است . قوانین اسلام تصریح دارند که هیچ ملتی و هیچ شخصی حق مداخله در امور کشور ما ندارد اما رژیم این استقلال را از ما گرفته و بر باد داده است . رژیم می خواهد مساجد ما را کنترل کند ، دانشگاه های مذهبی و مدارس اسلامی را به میل خود در آورد . رژیم می خواهد دانشگاه های علمی و امروزی کشور را در وضع عقب مانده نگه دارد زیرا نمی خواهد و نمی تواند تحمل کند که در برابر خود پزشکان ، مهندسان ، تکنیسین ها و افراد سیاسی لایق ، مستقل و منور داشته باشد . این رژیم که با آن مبارزه می کنیم ، کوشیده است که همه این سنت ها و بنیادهای اسلام را نابود کند و به همین دلیل ملت ایران به طور یکپارچه به ضدیت با رژیم پرداخته است .

تاریخ : 11/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون لوکزامبورگ

سؤ ال : شما از فرانسه ، مردم ایران را به شورش دعوت می نمائید آیا تصور می کنید که این تنها راه حل مشکلات ایران است

؟

جواب : مردم از اختناق و خیانتهای پنجاه ساله به جان آمده و برای مطالبه حقوق اولیه خود قیام نموده اند . ما آنان را در این راه حیاتی مشروع ، چه زمانی که در ایران بودیم و چه در خارج ایران تشویق می کنیم ، اکنون راه حلی برای سرنگونی رژیم فاسد جز نهضت و مطالبه حق با داد مظلومیت نداریم و اگر مقتضی شود به راه دیگری دست می زنیم .

سؤ ال : آیا هدف شما در دست گرفتن قدرت است وقتی شاه برود ؟ در صورتی که شما امکان در دست گرفتن قدرت داشته باشید چکار خواهید کرد ؟ (منظور برنامه آینده شما برای حکومت در ایران است که باید جانشین شاه بشود) بسیاری از ناظرین در ایران معتقدند که بازگشت به قانون اساسی صحیح است .

جواب : هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است و برنامه ما تحصیل آزادی و استقلال است و تصفیه وزارتخانه ها و حذف ماده هائی که رضاشاه و شاه فعلی با سرنیزه در قانون گنجانده اند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه .

سؤ ال : آیا شما تصور می کنید که خطر یک قیام ملی و شورش همگانی در ایران وجود داشته باشد ؟

جواب : اگر همانطور که ملت خواستار است شاه و دودمانش بروند و حامیان خارجی او دست از حمایتش بردارند مشکل ساده تر خواهد شد در غیر این صورت امکان قیام مسلحانه ملی می باشد .

سؤ ال : آیا شما ولیعهد را به عنوان رئیس حکومت به جای پدرش خواهید پذیرفت ؟

جواب : خیر ، ملت ایران از این سلسله خاطره های بسیار

تلخ دارد و تحمل حکومت هیچ یک از افراد آن را ندارد .

سؤ ال : آیا باعث تعجب شماست که دولت فرانسه که همیشه از حکومت ایران پشتیبانی می نموده است ، تا به حال مزاحم صدور پیام های شما که ایرانیان را به قیام و شورش دعوت می کند نشده است ؟

جواب : اگر مزاحمت بکند موجب تعجب است ما مطالبه حقوق اولیه بشر را می کنیم و مزاحمت با آزادی ، مخالف با حیثیت فرانسه و موجب تعجب ملت ما و آزادیخواهان جهان است .

سؤ ال : برنامه شما برای آینده چیست

جواب : ادامه نهضت تا رسیدن به نتیجه .

سؤ ال : نظامیان در تظاهرات دیروز دخالتی نکردند و شاه عقب نشینی می کند و عقب نشینی خود را پذیرفته است . شاه حاضر است کریم سنجابی را بپذیرد . شنیده شده است آیت الله ، سنجابی را پذیرفته است ، آیا حالا که شاه حاضر به سازش شده است شما حاضر هستید ؟ آیا مخالفین حاضرند نوعی با شاه کنار بیایند ؟

جواب :تظاهرات تهران برای آقای طالقانی و تظاهرات قم برای آقای منتظری تظاهراتی بود که مردم علیه شاه کردند و از آنان به عنوان مخافین شاه تجلیل کردند . در ایران از هر نغمه ضدشاهی تجلیل به عمل می آید . شاه با این دست وپا زدن ها و طلبیدن ها ی این و آن کاری از پیش نمی برد ، این تلاش ها دیگر دیر شده است و برای او مفید نیست ، او باید برود .

ما سازش را از هر کس و به هر شکلی باشد نخواهیم پذیرفت چون

ملت نخواهد پذیرفت . در مذاکرات خود با این اشخاص مطالب خود را قاطعانه بیان کرده ایم ، هر کس قبول کند ، با ماست ، والا از ما جداست .

تاریخ : 11/8/57

پیام امام خمینی به آیت الله طالقانی پس از آزادی از زندان شاه

تغییر مفاهیم در رژیم شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی دامت برکاته

این مساءله امر طبیعی است که شخصیت هائی مثل جنابعالی که عمر گرانمایه خود را در راه آزادی و استقلال کشور و مخالفت بی امان با دستگاه جبار و غارتگران بین المللی صرف نموده اند در حبس و شکنجه بسر برند و از آزادی محروم باشند .

آزادی امثال جنابعالی برخلاف منطق شاه و موازین دولت اوست . فشار اراده آهنین ملت به طوری اعصاب شاه را خرد کرده است که دیوانه وار دست به جنایات ننگ آوردی زده است که روی تاریخ را سیاه نموده ، به طوری که مستحضر هستید دست به جنایات تعجب آوری زده ، در شهرستانها دسته های ناشناس از کولی ها و اجیرها با چماق و قداره و پشتیبانی قوای انتظامی به جان مردم محروم افتاده و جنایاتی به بار آورده و می آورند . دولت که باید حافظ مردم باشد ، قوای انتظامی او به صورت مخرب و قوای تخریبی در آمده است

در عصر ما ، در کشور بی پناه ما ، منطق ها و لغت ها جای خود را عوض نموده ، فضای باز سیاسی همان اختناق ها و سانسورهای همه جانبه است ، تمدن بزرگ ، وحشیگری های بدتراز قرون وسطاست ، دولت آشتی با مسلسل و توپ و تانک و اخیرا با چماق و قداره

، مردم را به تباهی کشیدن است ، اصلاحات ارضی ، کشاورزی را ساقط نمودن است ، استقلال ، وابستگی اقتصادی و فرهنگی و نظامی به اجانب است ، فریاده های مرگ بر این سلطنت پهلوی ، شاهدوستی و علاقه به رژیم است .

تحول روحی و عملی ملت

شما اکنون که از حبس کوچک به حبس بزرگ منتقل شده اید ، با این حقایق عجیب و لغات تازه مواجه هستید ولی از طرف دیگر با یک تحول عظیم روحی ملت ، از حیث شناخت و تحول عملی عظیم تر از حیث عمل مواجه هستید . توده های مردم که قبل از نهضت عظیم اسلامی ، نظام شاهنشاهی را مظهر ملیت و مدار عظمت کشور

می دانست و فرمان شاه را مطاع و متبع و از گزاف گوئی های شاهان و گویندگان درباری و مدیحه سرائی آنان کشور را در سایه رهبری شاه مترقی و پیشرفته تا دروازه تمدن بزرگ می پنداشت و استقلال مملکت را در زیر پرچم شاهنشاهی بیمه شده به حساب می آورد ، با یک جهش و شناخت همگانی ، تمام پایه ها و کنگره های این قصر خیالی ناگهان فرو ریخت و محتوای این لغات و الفاظ فریبنده و بزک شده ظاهر شد و تهی بودن این طبل های پر سرو صدا از محتوی معلوم گردید و ورشکستگی اقتصادی و به غارت رفتن بیت المال و تباهی کشاورزی و وابستگی فرهنگی و ارتشی برملا گردید .

و نیز توده هائی که قبل از نهضت به امر یک پاسبان به جشن برمی خاست و بر بالای مغازه ها بیرق شادمانی می زد و فرمان شاه

را به دنبال جزافه های شعراء درباری ، فرمان ایزد میدانست ، با یک جهش اسلامی به عصیان برخاست و با مشت های گره کرده و فریادهای مرگ بر این سلطنت پهلوی ، مردوزن و کوچک و بزرگ به خیابان ها ریخته و در مقابل مسلسل و توپ و تانک ، قهرمانانه مقاومت نموده و با فداکاری و خون جوانان برومند خود ، قدرت شاهانه متکی بر ابرقدرت ها را شکسته و او را مجبور به تسلیم نموده ، ولی تسلیم او را نپذیرفته و نخواهند پذیرفت . با چه منطق ممکن است از خیانت ها و جنایت های بی پایان این اهریمن جهنمی بگذرد و به مقام سلطنت غیرقانونی او سرنهد . ما با این منطق مخالف و کسانی که با آن موافقند ، با ملت و ما که خدمتگزا ملتیم موافق نیستند . والی الله المشتکی .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 11/8/57

پیام امام خمینی به فقیه عالیقدر آیت الله منتظری پس از آزادی از زندان شاه

ترس خیانتکاران از رجال عدالتخواه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت برکاته

هیچ از دستگاه جبار جنایتکار تعجب نیست که مثل جنابعالی شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سال ها از آزادی ، ابتدائی ترین حقوق بشر محروم و با شکنجه های قرون وسطائی با او و سایر علمای مذهب و رجال آزادیخواه رفتار کند . خیانتکاران به کشور و ملت از سایه مثل شما رجال عدالتخواه می ترسند . باید رجال دین و سیاست دربند باشند تا برای اجانب و بستگان آنان هر چه بیشتر راه چپاول بیت المال و ذخائر کشور باز باشد .

فضای آزاد سیاسی ، از

دیدگاه ابرقدرت ها

در منطق کارتر و سایر نفتخواران مفتخوار ، فضای آزاد یعنی به زندان کشیدن جناح های آزدایخواه و استقلال طلب ، از علمای روشنفکر مذهبی تا رجال سیاسی و دانشجویان و رجال محترم بازار و سانسور مطبوعات و دستگاه های تبلیغاتی و در این منطق ، ترقی و تمدن کشور یعنی وابستگی شریان های آن از فرهنگ و اقتصاد و ارتش تا دستگاه های قانونگذاری و قضائی و اجرائی . این برنامه در کشور ما بیش از پنجاه سال دوران سیاه پهلوی پیاده و مورد عمل بوده و هست .

جناح های پیشرو ، حق تخلف از خواست ملت را ندارند

اکنون که ملت غیور ایران با نهضت عظیم اسلامی به پا خاسته و با مشت گره کرده در مقابل دستگاه های ستمگری و چپاول چون سدی آهنین ایستاده و پایه های بنیادهای آن یکی پس از دیگری فرو ریخته یا در حال فرو ریختن است ، بر جناح های پیشرو از مراجع عظام و علمای اعلام مذهب و خطبای محترم و مدرسین و دانشمندان تا رجال سیاسی و روشنگران دانشگاه ها و بازارها و کارمندان محروم و کارگران مظلوم روشنفکر لازم است این فرصت الهی را از دست نداده ، بی امان جمیع اقشار ملت را به پیش هدایت کنند و از خواست ملت که برچیده شدن نظام سلطنتی و قطع دست اجانب از

دخالت در مقدرات کشور و از غارتگری ها و قیام جمهوری اسلامی ضامن آزادی و استقلال به جای رژیم سلطنتی منشا تمام بدبختی ها و عقب ماندگی ها ، سرموئی تخلف و عقب نشینی نکنند که آن هدر دادن خون جوانان

عزیز اسلام و به تباهی کشیدن همه جانبه کشور و کمک به هدم احکام ، بلکه اساس اسلام است که از اعظم کبائر و بالاترین خیانت است .

ما با بودن رژیم حاضر ، دموکراسی را هم به فرض محال اگر تامین گردد نمی پذیریم . ملت نمی تواند از خون جوانان عزیز خود و خیانت های چندین ساله صرفنظر کند . اسلام تکلیف این جانی را معین فرموده .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 11/8/57

بیانات امام خمینی در مورد تمدن بزرگ و اصلاحات اراضی

فضای باز سیاسی واژه ای از لغت نامه شاه

از چیزهائی که ما در این عصر مواجه هستیم ، این لغات و واژه هاست که عوض شده است بسیاری از واژه ها و لغت هاست که در عصر ما در ایران یک صورت دیگری پیدا کرده و یک لغتنامه جدیدی باید برایش باز بکنند ، مثلا از لغاتی که حالا استعمال می شود فضای باز سیاسی که آن در کلمات شاه زیاد دیده می شود که یک فضای باز سیاسی ما در ایران اعطا کردیم و ایجاد کردیم و در کلمات ارباب هایش هم مثل کارتر مثلا همین مساءله تکرار می شود که این شاه یک فضای سیاسی همین دیروز ظاهرا ولیعهد را یعنی پسر شاه ولیعهد ، البته این هم مثل اوست ، برده اند پیش کارتر و انگار تقدیر کرده است از شاه که آزادی داده است . این یکی از لغت هائی است که در عصر ما معنای خودش را از دست داده به یک معنای دیگر . فضای باز سیاسی در ایران یعنی اختناق همه چیز ، سانسور همه مطبوعات و جلوگیری از هر اظهار نظر . بشر در اظهار نظر خودش آزاد

است ، فضای باز سیاسی یعنی جلوگیری از هر اظهار نظری ، در زندگی خودش ، در مقدرات خودش هیچ حق اظهار نظر ندارد ، مطبوعات هیچ حق ندارند که یک کلمه برخلاف آنکه دیکته به آنها می شد بنویسند . خوب حالا اخیرا یکقدری اینجا صحبت می کنند و رادیو هم همین طور و این توجه عمومی و این مشت های گره کرده برادران ما در ایران ، این موجب این شد که نتواند دیگر همچو آنطور که دلشان می خواست عمل بکنند .

شاه ، نقطه اصلی جنایات

حالا هم باز به آن آزادی نیست و لهذا می بینید که در تمام این روزنامه ها و در تمام این رادیوها و دستگاه تبلیغی ، آن نقطه اصلی را باز نمی توانند ذکر کنند . همه مان می دانیم ، همه شان می دانند ، همه مطبوعات و ارباب مطبوعات می دانند این را که آن نقطه اصلی که البته نقطه اصلی که عرض می کنم ، نقطه اصلی در این صف نوکرها ، نه در آن صف اربابها ، آن نقطه اصلی عبارت از شاه است یعنی تمام این جنایت هایی که در ایران واقع شده است در عصر ما ، در این عصر ، تمام این جنایت ها با امر شاه است . امکان ندارد که یک سربازی سرخود آدم بکشد یا یک صاحب منصبی سرخود اجازه آدمکشی بدهد یا یک وزیری ، یک - نمی دانم - نخست وزیری همچو قدرتی داشته باشد که سرخود دستور کشتن ، دستور زخم زدن ، این دستوارات را بدهد . تمام این جنایت هایی که واقع

شده و شود با امر مستقیم شاه است که (باید بزنید) در 15 خرداد از قراری که معرف شد که فرمان دار خود او بوده است و با آنکه خودش بالای آنها چیز کرده است و امر می کرده ، امرش این بوده است که به جاهائی بزنید که دیگر زخمی نباشد مریضخانه ها ، به جاهائی بزنید که بکشد .

آزادی و فضای آزاد سیاسی معنایش این است که هیچ کس حق اظهارنظر ندارد ، چنانچه مطبوعات ما حالا هم حق اظهارنظر ندارند ، اگر یک وقتی آزاد بشود مطبوعات ما و دستگاه های تبلیغاتی از قبیل رادیو و تلویزیون و اینها ، آنوقت معلوم می شود قضیه چه هست و چه بوده است یعنی حالا نه من و نه شما و نه اکثر مردم اطلاع نداریم از اینکه چه گذشته است ، ما اطلاع از این ظواهر داریم ، از این خیابان ها که کشته ها تویش پشته شده است و از این ظواهر امر ، از این سطح ظاهری ماها اطلاع داریم ، از آن سطح باطن و از آن مسائلی که بر ایران گذشته است و می گذرد زیر پرده است ، از آنها ما الان اطلاع نداریم لکن اشخاصی هستند که اطلاع دارند و در عمق مسائل بوده اند و حالا شاید همه چیزها هم نباشد لکن خوب بیشترش در تواریخ هست . الان شما مطمئن باشید که کتاب ها نوشته شده است لکن اینها نتوانسته اند این کتاب ها را طبع کنند و منتشر و آنوقتی که آزاد بشود به معنای حقیقی آنوقت هست که این کتاب ها بیرون می

آید ، آنوقت مطبوعات دیدنی است . حالا هم باز مطبوعات ما سانسور است ولهذا اسم جانی حقیقی در هیچ یک از مطبوعات ما نمی شود منعکس بشود و نشده است و هیچ یک از در خطابه های هیچ یک از رجال باز یک همچو مطلبی که جانی حقیقی را معرفی کنند ، - لکن - این کسی که همه جنایات را کرده است این ، آن شخص ، محمدرضا پسر رضا ، هیچ نتوانسته اند تا حالا بگویند ولی مردم گویند ، این در لسان مردم ، بچه های 12 ساله و 10 ساله می گویند ، مردم توی خیابان های قم و تهران و سایر شهرستان ها می گویند مطلب را اما رجال ما نمی توانند بگویند .

مادران ، مشوق جوانان در مبارزه ضد رژیم

به این توده مردم چون نمی شود خیلی دست درازی کرد ، یا حاضرند توده مردم به اینکه کشته ای هم بدهند ، بلکه کشته هایی بدهند ، بلکه جوان هایشان را هم می دهند و بعد هم افتخار می کنند مادرهای امروز نمونه است خدا می داند ، یعنی در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم الا کم که فرزندانش کشته بشود و بعد بیاید بگوید که نه ، من افتخار دارم . بعضی از جوان ها به من می گفتند که این مادرها ما را گرم نگه داشته اند ، این عکس العمل این مادرهای جوان مرده ما را زنده نگه داشته و گرم نگه داشته برای اینکه اینها هستند که به ما شجاعت می دهند ، اینها هستند که ما را تشویق می کنند . این فضای آزاد سیاسی ماست یعنی

این لغت تفییر کرده است و معنایش را از دست داده . معنایش الان در منطق آقای کارتر و منطق شاه این شده است که همه این اختناق ها اسمش شده است فضای آزاد سیاسی ! !

تمدن بزرگ در لسان شاه و کارتر

از لغت ها ، تمدن بزرگ ، دروازه تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ هم از آن چیزهایی است که ، این واژه ای است که معنای خودش را از دست داده یک معنای دیگر در منطق اینها دارد . این هم در لسان شاه زیاد است ، در لسان کارتر هم که پدر بزرگ ایشان هست ، این هم در لسان او شبیه این هست که تمدن بزرگ و اینها ، تمدن بزرگ در لسان اینها هم این است که تمام آثار تمدن یک ملت زیر پا و سرکوب بشود . فرهنگ یک ملت در راس تمدن بزرگ واقع شده ، فرهنگ باید یک فرهنگی باشد موافق با تمدن و فرهنگ ما وقتی که ملاحظه می کنید یک فرهنگ وابسته غیرمترقی منحط است که جوان های ما را نگذارید یک قدم بالاتر از یک حدی ، تا یک حدی یک قدم بالاتر بروند . در ایران که اینطور هست هیچ ، این جوان های ما که آمده اند در خارج ، همین دیروز پریروز ، دیشب ، کی ، چند تایشان ، جوان های خوبی آمدند اینجا تو این اطاق پیش من گفتند که ما در فلان مملکت که حالا دیگر یادم نیست زیاد ، یادم نمی ماند ، ما در اینجا تحصیل می کنیم لکن به ما چیزی نشان نمی دهند ،

ما همانجا هستیم به اسم ، گفت ما تحصیلاتمان در ایران به یک حدی بود ، اینجا که آمدیم ما را در حد پائین تر الان دارند استعمال می کنند ، در حد پائین تر و ماهمین طور اینجا هستیم بیخود و شما اجازه بدهید که ما برویم به ایران ، آنجا بلکه یک کاری انجام بدهیم یعنی کاری با برادرهایمان انجام بدهیم .

الفاظ ، پوششی برای فرهنگ استعماری

در ایران بنابر این بوده است که یک فرهنگ وابسته ، فرهنگ وابسته به معنای اینکه یک فرهنگی داشته باشیم ما ، دانشگاه داشته باشیم نگویند دانشگاه داریم ، دانشکده ، دانشگاه ، دانشسرا همه این الفاظ موافق با فرم تمدن الفاظش را داشته باشیم لکن محتوی نداشته باشد که که صورت شبیه تمدن ولی تو خالی . از اولی که مدارس در ایران ، مدرسه ای که می خواسته که یک رشدی بکند ، در ایران تاسیس شده ، از اول اینطور بوده منتهی به این فساد نبوده ، از اول اینطور بوده که بنابر این بوده است که نگذارند یک فرهنگ حقیقی و واقعی یک تحصیلکرده های صحیح در ایران پیدا بشود و مزاحمت خواهند کرد . با مقاصدی که آنها دارند و با منافع آنها منافعشان چپاول کردن مال این ملت است ، مزاحمت دارد . اینها از اول نقشه را جوری کشیدند که این فرهنگ ، یک فرهنگی که قابل این باشد که این جوان های ما را ترقی بدهد و یک جوان فرهنگی صحیح بار بیاورد ، از این مانع شدند و حالا دیگر به آن شکوفایی مساءله ای که آنها خواستند

درآمده که اصلش هیچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به معنای واقعی ندارد و جوان های ما را عمرهایشان را دارند ضایع می کنند یعنی رفتن در این دانشکده و در این دانشگاه ها جز تضییع عمر معلم و متعلم چیزی نیست . معلم ها هم این را می دانند ، متعلم ها هم این را می دانند همه می دانند لکن وضع اینطوری است . ما که می گوئیم باید این ورق برگردد ، پیچیده بشود تمام این نقشه هایی که خارجی ها به دست این عمال خبیث شان در ایران پیاده کرده اند باید اینها برداشته بشود ، برای این است که ما می بینیم که هر جا دست بگذاریم فاسد است ، اگر ما یک مدرسه و دانشگاه به معنای

حقیقی داشتیم چطور وقتی که ثروتمندهای ما ، خود عالیجناب وقتی یک کسالت پیدا میکنند باید از خارج یا بیاورند یا اینها را منتقل کنند به خارج ، باید بروند لندن خودشان را معالجه کنند - اگر ما - چطور از لندن هیچ وقت نمی آیند تهران خودشان را معالجه کنند یا جای دیگر بروند ، باید از اینجا برویم ، از ایران باید بروند به لندن برای معالجه ، این دلیل بر این است که ما طبیب نداریم به معنای حقیقی ، طبیب داریم طبیب - چیز هم گرفته - تصدیق هم گرفته ، دیپلم هم دارد ، همه چیز دارد ، پروفسور هم به او می گویند اما به معنای واقعی ندارد ، محتوای ندارد ، صورت است ، یک چیزی که نه ، منظورم این است که تغییر کرده ، از

همان لغات است که تغییر کرده است ، پروفسور هم هست یعنی این لفظ را گذاشته اند روی یک معنایی که آن معنا را ندارد محتوای ندارد و لهذا وقتی که یکی مریض می شود می گویند نه ، باید برود لندن ، خود طبیب ها ، به طبیب هم که آمده ، می گویند اینجا ، اینجا دیگر معذوریم بروند ، ایشان بروند لندن ! این فقر ماست در فرهنگ فقر ماست در دانشگاه ها ، در دانشکده ها و اینها می خواهند ما فقیر باشیم برای چه ما طبیب داشته باشیم ؟ ! باید یک قدری از این ملت احتیاج داشته باشد به ، وابسته باشد ، ملت هم می خواهند وابسته باشد به این دولت های دیگر و به ملت های دیگر .

تمدن بزرگ یا عملگی استعمار ؟ !

وابستگی همین است که فرهنگمان وابسته است و دلیلش این است که ما فرهنگ داشتیم اما حالا می خواهند یک سدی درست کنیم ، چطور قرارداد سد را باید ما با شرکت آمریکائی ، شرکت نمی دانم کجا ، شرکت کجا ، قرارداد سد با اینها ، روی چه زمینه است ؟ چرا ما وقتی عمله نداریم ، چرا عمله ها همه از ایرانند ، آن که باید خشت بکشد و عرض کنم شن بکشد وری دوشش با یک قیمت کمی ، یک اجر کمی یک اجرت کمی بگیرد و از صبح تا غروب کار کند ، آن از ایران حساب می شود . در شرکت نفت همین طور است ، همه جا همین است ، نقشه این است که به شکل یک کارگر

درجه 3 درآمده ایم و تمدن بزرگ هم داریم ، تمدن بزرگ هم داریم ، تمدن بزرگ !

محتوای این تمدن بزرگ در ایران عبارت از یک دسته عمله ، یابه شکل عمله ، به شکل فرض کنید که فرهنگی و عمال برای این ارباب ها ، نفت را حمل کنند وبدهند به حلقوم آقای کارتر و رفقای او ، عملگی کنند اینها با یک قیمت کمی ، با یک اجر کمی و نفت ها را حمل کنند برای آنها ، سد هم می خواهند بسازند باید از ، کارشناس بیاید او امر کند و نقشه به قول خودشان بکشد ، برای نقشه کشیدنش چند میلیون دلار می گیرد که یک نقشه بدهد ، یک شب بنویسد ، یک نقشه بدهد یا دو شب و آنوقت چند میلیون دلار او می گیرد ، خوب ما چی ؟ شما عملگی باید بکنید ماها ، ماها عملگی باید بکنیم ، ما آجر باید حمل بکنیم ، کاری دیگر از ما نمی آید ، چرا نمی آید ؟ برای اینکه ما فرهنگ نداشتیم ، ما نتوانستیم که خودمان سد خودمان را بسازیم .

الفاظ بی محتوی

هر چی را آدم دست رویش می گذارد در این تمدن بزرگ ، الفاظش سر جای خودش است . الفاظ سر جای خودش است اما محتوایش را آدم می بیند ندارد . مهندس و نمی دانم دکتر و از این قبیل الفاظ زیاد است اما محتوی چیست ؟ محتوی ندارد . در نظاممان هم که می رویم الفاظ زیاد است ، اینقدر سپهبد و ارتشبد ما داریم که ، فوج ها سپهبد و ارتشبد ما داریم

. یکی از ظرفا می گفت در تمام آمریکا دو تا ارتشبد ، سه تا ارتشبد به صورت این معنا هست اما ایران صدها از ارتشبد هست ، صدها نمی دانم - سپهبد هست . آن الفاظ همه اش به قوت خودش باقی است لکن محتوایش را وقتی بروی ، آقای ارتشبد محتوا ندارد .

در آنوقت که هجوم کردند این خارجی ها به ایران ، قوای متفقین به ایران ، قبل از آمدن آنها همین حرف ها بود ، این الفاظ بی محتوی بود که اعلیحضرت ، آنوقت اعلیحضرت او بود دیگر ، این آنوقت نبودش ، اعلیحضرت او بود و همه ظلم ها هم به ارث به این رسیده مع الاضافه ، آن چون رو به تمدن است اضافه کرده است ، اگر چه بکند ، دست همه را کوتاه کرده است ، دیگر همه ایران همچو مستقل شده است که همه چیز چه شده است ، لشکر چه و پلیس چه واز این حرف ها . چون اهل علم و علما را کتک می زدند و به کلانتری ها بردند و اهانت می کردند و زن ها را آنقدر به آنها ظلم کرده اند که خدا می داند چه مصیبت ها در ایران ما کشیدیم و مردها را چه و بچه ها ، همه بساط را در آورده بودند . در تبلیغات این بود که دیگر هیچ مملکتی در مقابل مملکت ما ، مثلا آنوقت ظرفا می گفتند که آن یکی که دو نداشت ، آن عبارت از آن چیزی بود که راجع به جنگی که اینها می خواستند بکنند و حفظ کنند

سرحدات را ، اعلامیه اول بود که دیگر دومی نداشت ، آن سه ساعت طول کشیده بود ، وقتی رضاشاه به یکی از صاحب منصب ها گفته بود چه ، گفته بود یک ربع هم نباید طول بکشد ، ما چیزی نداشتیم آنها همه چیز داشتند ، سربازها را خودم تو خیابان های تهران دیدم که راه افتاده اند ، همین طور سربازخانه ها را رها کرده اند راه افتاده اند توی خیابان ها برای اینکه سرباز نبود ، ارتش نبود . شما حالا خیال می کنید ما یک ارتش 250 هزار یا 350 هزار نفری داریم که ارتش است برای ما ؟ الفاظ همان الفاظ است که در همه ممالک استعمال می شود ، از صاحب منصبش گرفته تا پایین ، الفاظش همان الفاظ است ولی محتوایش را وقتی که ملاحظه کنید محتوی ندارد ، عوض شده همه چیزها ، باقیش هم شما به همین ترتیب .

اصلاحات ارضی پوششی برای استعمار اقتصادی

اقتصاد ، یکی از چیزهای خوب اقتصاد است و ایشان هم از علمای اقتصاد است ، خوب می داند اینها را ، باید اینجا زندگی کند ، نباید خدمت کند به مملکت خودش اقتصاد ما چه بود ؟ دیگر ما وابستگی نداریم ! ؟ فلان . میرویم سراغ اصلاحات ارضی که این هم خودش از لغات اصلاحات ، می șʙƙʙŠکه آنقدر که فاسد کردند این زراعت ما را ، آنقدر کشاورزی ما را برگرداندند به هیچ و منهدم کردند که ما در همه چیز محتاجیم ، دستمان را دراز کرده ایم ،

به اسرائیل که به ما حتی میوه بدهد ! هر چه گندم ، جو ، چه

، هی دائما دارد می آید که اگر یک روز جلویش را بگیرند این ملت باید گرسنگی بخورد . می گویند برای 30 روز یا 33 روز ، تمام زراعت ایران برای 33 روز یا 30 روز ایران کافی است ، مابقی آن را باید از خارج بیاورند . یک مملکتی که صادر کننده بود حالا باید اینطور باشد . اصلاحات ، کلمه اصلاحات محتوی ندارد ، لفظ ، لفظ خوبی است ، خیلی قشنگ انقلاب سفید ، انقلاب سفید ، انقلابش انقلاب است اما سیاه هست سرخ است . اینها ، همه این حرف هائی که اینجاست همه همان الفاظی است که خیلی لفظ قلمبه است و جالب است ، نقاشی شده است الفاظ اما این الفاظ را روی چه گذاشتند ؟ وقتی زیر این لفظ را می بینیم ، چه دارد ، کی ، چه چیز را معرفی می کند ؟ وقتی زیر پرده را می بینیم ، محتوی ندارد ، الفاظی است که برای دلخوشی ماها ، دلخوشی ملت ، آنوقت که ملت نمی توانست صدا بکند و غافل بود از این مسائل ، حالا این جوری است محتوی ندارد . اصلاحات ارضی یعنی بازار درست کردن برای آمریکا و شعب آمریکا و اذناب ما بازار مصرفیم ، باید آنها گندم هایشان زیادی است که گاهی از زیادی برای اینکه خراب می شود می ریزند به دریا ، خوب چه بهتر که اصلاحات ارضی که شروع کردند ، آن گندم ها را دیگر به دریا نمی ریزند ، اصلاحات ارضی شده است ، گندم ها دیگر تو دریا ریخته نمی شود ،

گندم ها را می دهند و پول می گیرند .

ایران ، پایگاه تسلیحاتی آمریکا

- به ما نفت -از ما نفت می گیرند و اسلحه می دهند ، اسلحه یعنی چه ؟ یعنی چیزی که باید پایگاه درست کند آمریکا در مقابل مثلا شوروی ، باید در ایران یک پایگاه هایی درست کند ، نفت می گیرد پایگاه درست می کند . این از معجزات آمریکاست که هم نفت ما را می برد ، عوض این نفت چی چیز ؟ این هست که من پایگاه درست کنم در ایران ، پایگاه درست کنم والا این اسلحه هایی که میلیاردها دلار ، میلیارد ، میلیاردها دلار اسلحه می دهند ، ایران احتیاج به این اسلحه ها دارد ؟ - ایران - اصلا همچو کارشناسی ما داریم که اسلحه را به کار بیاندازد ؟ شما آسفالت هم که می خواهید بکنید کارشناس می آورید برای اسفالت ، آن وقت این اسلحه هایی که آنها درست کرده اند و با جهاز فنی ، محتاج به اشخاصی است که فن این مسائل را داشته باشند و ایران الفاظش هست محتوایش نیست ، دیگر توپ را نمی شود که با الفاظ درست کرد ، آن را با محتوی باید درست بکنند ، محتوی ما نداریم . این اسلحه هایی که آورده اند و قیمت نفت است که این هم یکی از لغات است که محتوایش را از دست داده که قیمت نفت راکه ارز را باید به ما بدهند ، به جای اینکه به ما ارز بدهند ، اسلحه می آورند در ایران برای خودشان یک پایگاهی درست می کنند که اگر یک روز

گرفتار شدند ، اینجا پایگاه داشته باشند . این وضع ایران است که زراعتش از آن طرف از دست رفته ، نفتش از آن طرف از دست رفته و دارد می رود ، دارند می برند ، به این جور می برند . از همین جا ، از همین مملکت متمدن در ازای نفت ، طیاره - نوشته بود- 350 میلیون دلاری و 550 میلیون دلاری ، این طیاره را خواهیم چه کنیم ما ؟ ما می خواهیم بین مقصد قم تهران برویم ، طیاره 350 میلیون دلاری و آخر من تصورش را نمی توانم بکنم ، آن باید بدهد به ما

که دستمان بماند ؟ همه جا ، همه جا همین طور است .

حزب رستاخیز تجلی فضای باز سیاسی

وضع ما اینطوری است که الفاظ خیلی جالب ، اصلاحات ارضی ، چه بساطی ، مثل حزب رستاخیز دیگر ، حزب رستاخیز فراگیر ! ! که در آنجا هم همان اولی که این حزب را به پا کردند ما حرف هایمان را زده ایم ، آنقدر که باید صحبت کنیم ، صحبت کرده ایم حالا راجع به این است که این فراگیریش محتوی نداشت ، با زور یک عده ای از خودشان ، از سازمانی و اینها بودند که مردم قبول نکردند (بله ) نگفتند ، آنها هم که گفته بودند ، معلوم شد همه زور بوده است برای اینکه همچو که یک قدری سستی پیدا شد از اطراف ، آن کنار رفت ، آن کنار رفت ، همه کنار زدند رفتند سراغ کار خودشان ، حالا شده یک حزبی که سایر حزب ها را به حزبیت می شناسد . این

را به حزبیت اصلا نمی شناسند ، این حزب فراگیر ! ! خوب شما دیدید که راجع به این حزب چقدر حرف زد این آقا ، چقدر ، یکی از حرف هایش این بود که هر که این حزب را این جزء همان آزادی است قبول کند ، قبول کرده هر که قبول نکند تذکره اش را بگیرد و برود ، این که اهل این مملکت نیست ، تمام اهل مملکت آنهایی هستند که داخل این حزب هستند ، فراگیر ! اما محتوایش چه بود ؟ محتوایش هیچ چیز ، محتوی نداشت ، معلوم شد هیچ چیزنیست و هکذا هر جایش را بگیرید ، این الفاظ ، حالا اگر بخواهیم ما تفضیلش را بگوئیم طولانی است و من دیگر حال این را که اینقدر بحث بکنم ، صحبت بکنم ندارم .

پذیرفتن شاه ، انهدام اسلام و مسلمین است انشاءالله که خداوند شماها را حفظ بکند و همه تان سرباز باشید برای ملت خودتان ، مساءله را جدی بگیرید . الان مسائل ایران ، یک مسائل جدی است ، مسائل حیاتی است الان مسائل ایران ، باید شماهایی که در خارج هستید مسائل را جدی تلقی کنید ، صحبت ، صحبت شوخی نیست ، صحبتی است که الان ایران در یک مرزی واقع شده است که یا باید نابود بشود و از بین برود تا آخر و یا باید حیات خودش را تجدید کند و موجودیت خودش را ثابت کند . الان ما سر این دو راهی واقع هستیم ، دو راه بیشتر ما نداریم یا حیات و یا موت ، موت ، تا آخر رفتن

. شما گمان نکنید که اگر ما یک قدم از این مطلبی که ملت ما الان دارد و آن اینکه این سلطنت باید از بین برود ، این رژیم اصلش باید از بین برود ، این فاسد است ، رژیم سلطنتی و شاهنشاهی از الفاظ بی محتواست ، محتوایش فاسد است ، این ملت می گوید این باید برود ، ما استقلال هم را می خواهیم ، می خواهیم خودمان مملکت خودمان را اداره کنیم ، نمی خواهیم تحت نظر دیگران باشد . مملکت مال ماست ، خوب است مال ماست ، خوب است مال ماست ، بد است مال ما . ما نمی خواهیم دیگران در مملکت ما دخالت کنند . اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم با به اصطلاح آقایان قدم قدم بخواهیم پیش برویم یعنی قدم اول را ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت ، تز آقایان این است ، تز بعضی ها این است که حالا این حرف را بزنیم بگوئیم که ایشان سلطنت بکند نه حکومت ، معنی اش چه است ؟

معنی اش این است که یک نفر آدمی که قریب سی سال خودش و قریب پنجاه و چند سال خود و پدرش به ما جنایت کرده است ، جوان های ما را کشته است ، هتک حرمات ما را کرده است ، مملکت ما را به غارت داده است ، حالا آقا سلطان باشد ، سلطان سلاطین ، شاهنشاه ، ما قبول کنیم این معنا را که ایشان حالا سلطان باشد ، حکومت نباشد ، اگر ما این مطلب را از اینهایی

که تزشان این است قبول کنیم ، اسلام را و مسلمین را و مملکت اسلامی را منهدم کرده ایم تا آخر و این بالاتر خیانتی است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کرده ایم .

بالاترین خیانت ، توقف در نهضت و سازش با شاه

اگر این قدم را ما سست بگیریم و بگوئیم حالا ما به همین حد ، قلم های ما را خرد خواهند کرد . این دفعه اگر این مار زخمی ، این دفعه گرم بشود ، همچو زهری بر ایران و ایرانی خواهد زد که تا ابد سرش را نتواند بلند کند . بیدار بشوید آقایان ! ملتفت باشید ، خیال نکنید که ما قدم قدم می خواهیم برویم ، این غلط است ، این تز غلط است ، یا شاهنشاهی حالا باشد ، به قانون اساسی عمل بکنیم و انتخابات آزاد ، اینها چیزهایی است که خود شاه تزریق می کند ، این چیزهایی است که خود او تزریق می کند . الان دید و بازدیدها در ایران رواج شده است ، الان برای حبس ملت دید و بازدیدها شروع شده است ، شاه دو ساعت با یک نفری خلوت کرده . امروز یکی از همین کسانی که آمده بودند مصاحبه کنند گفتند این را که دو ساعت یک نفری با شاه مصاحبه کرده و حالا می خواهد با سران قوم مصاحبه کند . اینها ، اگر اینها یک قدم ما را متوقف بکنند قدم ها و قلم های ما را خرد خواهند کرد- ایران را- دیگر تا آخر ایرانی روی زندگی و روی آزادی و روی استقلال نخواهد دید - دیگر - هیچ خیانتی بالاتر

از این نیست که مشت های ملت بلند است و گره است و درمقابل ایستاده است ، هیچ خیانتی بالاتر از این نیست که این مشت ها رابه زمین بیاورد ، این دست های بلند شده را فروبنشاند و این آتشی که الان در ایران به پا شده است خاموش کند . اگر این خاموش بشود ، محال است دوم پیدا کند و دیگر روشن بشود .

افشای حقایق ، تکلیف ما در برابر تبلیغات رژیم

حالا آقا ، باید همه ، قدرت ها روی هم بیایند ، همه یعنی آقا- چیز دارد- تکلیف دارد ، آقا تکلیف دارد ، آقا تکلیف دارد ، بنده تکلیف دارم ، همه تکلیف این است که اینجا هر قدر می توانید تبلیغات کنید بگویید مسائل را به کسانی که اطلاع ندارند . تبلیغات آنها اسباب این شده است که ماها را یک آدم های ارتجاعی معرفی کنند ، آخوند را ارتجاعی معرفی کنند ، این آخوند می گوید آقا ما حقمان را می خواهیم ، ما آزادی می خواهیم ، ما استقلال می خواهیم ، این ارتجاع است ؟ مال ما را بردن ارتجاع نیست ! تمدن است ؟ ! مالمان را می خواهیم ندهیم ، مرتجع هستیم ؟ ما را در قید و بند می خواهید نگه دارید و اسیر تا آخر نگه دارید ، شما مرتجع نیستید ؟ اما ما که می گوئیم آزاد می خواهیم باشیم ما مرتجع هستیم ؟ ! اگر مادست برداریم از آن تز خودمان ، از این مقصد خودمان ، تا آخر زیر بار این ظلم و این ستم ، تا آخر باید

باشیم . باید هر کس ، هر فرد الان تکلیف دارد ، تکلیف الهی دارد ، تکلیف انصافی دارد ، تکلیف وجدانی دارد که با این ایرانی هایی که الان ایستاده اند و فریاد می زنند ، با این ایرانی ها کمک بکنند ، هر قدر می تواند کمک بکند ، اینها دارند جانشان را می دهند ، دارند جوان هایشان را می دهند در راه ما و در راه اسلام ، در راه ملت دارند می دهند اینها ، ما هم از ملت هستیم ، باید ما هم کمک بکنیم ، هر که هر قدر می تواند ، می توانید مصاحبه مطبوعاتی بکنید مصاحبه مطبوعاتی بکنید ، مصاحبه بکنید مطالبتان را بگویید ، می توانید به این رفقائی که در دانشگاه ها و در جاهای دیگر دارید صحبت کنید و بایستید چند نفر را ببینید صحبت کنید از ایران ، این است وضعش و با ایران این کار را دارند می کنند ، با اینها اینقدر ظلم کرده اند ، ما چه می خواهیم ، این داد و قال ها برای چه هست که ما می خواهیم ؟ ! ، ما آزادی زیاد دادند و ما داد می زنیم که چرا اینقدر آزادی می دهید ؟ آزادی تند سخت دادند به قول آقای کارتر که چون آزادی تند داده است اعلیحضرت ، از این جهت اینها فریاد زنند ؟ ! . ما که فریاد می زنیم آزادی یعنی ما آزادی زیاد ، تخمه کردیم مااز آزادی دیگر ندهید آزادی ؟ ! مساءله این است ، مساءله این است ؟ آقای کارتر این را می

گوید دیگر . ما همه تکلیف داریم ، باید ، باید همه ما هر چه قدرت داریم اعمال کنیم برای نجات این کشور اسلامی ، نجات یک ملت مساءله شوخی نیست ، مساءله نجات یک ملت است . همه باید با هم دست برادری بدهیم و پیروز هستید ان شاءالله ، انشاءالله پیروزید . خداوند همه تان را پیروز کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 11/8/57

مصاحبه امام خمینی با پائزه سرای ایتالیائی

سؤ ال : چرا سقوط سلسله پهلوی و تشکیل جمهوری اسلامی برای خروج ایران از بحران اسف انگیز ، غیر قابل اجتناب است ؟

جواب : شاه از ابتدای سرکار آمدنش قانونی نبوده ، و از هیچ نوع مشروعیتی برخودار نیست و اکنون هم به دلیل زیر پا گذاشتن همه حقوق ملت و اعمال و ظلم های بی حسابش به طرز بی سابقه ای ملت ، او و خاندانش را تحمل نمی کنند و به دلیل اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران مسلمانند لذا بدیهی است با سقوط این رژیم به چیزی جز یک نوع حکومت اسلامی راضی نمی شوند .

سؤ ال : چطور می توان از خطر به قدرت رسیدن ارتش که مخالفین میانه رو دولت آنقدر از آن می ترسند ، جلوگیری کرد ؟

جواب : امروز ملت ایران است که می خواهد سرنوشت خود را تعیین کند و این ملت ، دولت نظامی را تحمل کند ، گذشته از اینکه تاکنون هم حکومت شاه در محتوی چیزی جز حکومت ارتش و نظامیان نبوده است .

سؤ ال : آیا یک راه حل ملی برای رفع بحران فعلی ممکن است در حالی که آمریکا و کشورهای غربی قبل

از همه انگلستان از شاه پشتیبانی می کنند و همچنین وجود ارتش که از طرف آمریکائی ها احاطه شده و رهبری می شود .

جواب : راه حل در ایران امروز ، همان چیزی است که عموم ملت در بیش از یک سال گذشته با پشتوانه خون خودشان به گوش همه دنیا از جمله آمریکا و سایرین رسانده اند وآن هم عبارت است از سقوط سلسله پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی .

سؤ ال : به شما این را نسبت می دهند که می خواهید رژیم توحیدی اسلامی تشکیل بدهید ، در حالی که جمهوری های مسلمان دیگر مثل الجزیره که توحیدی نیست و رژیم های اسلامی دیگر مثل عربستان سعودی که فئودالی است ، انزجاری در غرب ایجاد نکرده اند . آیاتوانید مشخصات جمهوری اسلامی را که در نظر دارید بیان کنید که چگونه است ؟ در مورد محتوای اجتماعی ، سازماندهی سیاسی خصوصا برای احزاب ، سندیکاها و مطبوعات .

جواب : امروز در جهان ، آن چیزی که مقصود ما از جمهوری اسلامی است دیده شود . هیچ یک از خصوصیات اصولی جمهوری اسلامی در حکومت عربستان سعودی دیده نمی شود . آیا مگر ملت ایران برای تعیین سرنوشت خویش باید ببیند که دولت های غربی چه چیزی را می پسندند ؟ مگر سایر دولت ها هم برای تعیین خطمشی سیاسی خودشان و یا تعیین نوع حکومتشان به آراء ملت ایران مراجعه می کنند ؟

در جمهوری اسلامی ، زمامداران مردم نمی توانند با سوء استفاده از مقام ، ثروت اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل

شوند ، باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتی پاسدار آن باشند ، دقیقا باید به آراء عمومی در همه جا احترام بگذارند ، هیچ گونه تسلط و یا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم نباید بپذیرند . مطبوعات در نشر همه حقائق و واقعیات آزادند . هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامی این شؤ ون حد و مرز آن را تعیین کرده است .

سؤ ال : مقام بین المللی چنین جمهوری در جهان امروز خصوصا در مقابل مسائل بزرگ کشورهای جهان سوم ، در رابطه با بحران های اقتصادی (نفت و مواد اولیه ) چگونه است ؟

جواب : به صورت یک کشور صددر صد مستقل عمل خواهد کرد و هرگز خود را بازیچه دست قدرتهای استعمارگر نمی سازد و ما هرگز به هیچ ملتی به خاطر منافع داخلی خودمان تجاوز نمی کنیم و تا آنجا که در توان ملت ما باشد بر حسب تاکیدات اسلامی می کوشیم تا در رفع مشکلات ملت های مظلوم سهیم باشیم .

بیانات امام خمینی در مورد عوام فریبی و تشبثات رژیم شاه

دولت آشتی ملی خدعه ای برای خوابانیدن نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

نهضت اسلامی ایران به اوج خودش رسیده است و مرتبه شکوفائی را دارد طی می کند . شاه انواع تشبثات را می کند و کرده است یکی از تشبثات او این بود که یک دولتی پیش آورد ، یک دولت آشتی ! و دولت آشتی همان بود که از زمان انتقالش تا حالا هزارها از جوان های ما را کشتند و به خاک و خون کشیدند و سرتاسر ایران

را به عزا نشاندند و می خواستند که با صورت آشتی مردم را اغفال کنند و لهذا دولت اعلان آشتی داد و گفت تاریخ هم همان تاریخ قانونی اول ، اسلامی . از قانون گبرها دست برداشتند و از حزب رستاخیز هم دست برداشتند ، بعد هم از قراردادهائی که راجع به اسلحه کرده بودند تخفیف دادند ، از قراردادهای اتمی هم لغو یا تخفیف دادند . اینها همه خدعه هائی است که اینها مشغول هستند که این نهضت را بخوابانند و این موجی که در ایران پیدا شده است و مثل سیل خروشان همه چیز را دارد به باد می دهد ، آنها این سیل را خاموش کنند ، شعله قلوب را خاموش کنند و ابتدایش هم ممکن است یک ملایمت هائی بکنند و یک به اصطلاحشان آزادی های فضای باز آزادی هم یک صورتی درست بکنند و دنباله اش آنچه که این امور سرد شد و این زبانه های آتشی که الان در ایران بلند شده است خاموش شد ، دنبالش - بعد از مهلتی که پا را محکم کردند به جای خودش و خاطر جمع شدند که یک همچو نهضتی دیگر نخواهد بپا شد - همچو حمله بکنند و همچو به همه جهات ملت صدمه وارد بیاورند که نه جناح روحانی و نه جناح سیاسی و نه دانشگاه و نه بازار ، دیگر تا آخر نتوانند نفس بکشند .

به شاه ، این افعی زخم خورده مهلت ندهید

الان این وضعی که ایران پیدا کرده است این افعی را زخمی کرده ، آن چیزهائی که او در مغزش پخته بود همیشه که (منم و

دیگر ملت هم همه هوادار من ، شاهدوستی در سرتاسر ایران هست ، همه به حکم من هستند و کسی مخالف با من نیست ، نمی شود باشد ! ) اینها همه فروریخت ، این کنگره های خیالی که به مردم جا زده بودند ، واقعیتی نداشت و لیکن یک الفاظ خوشگل بزک کرده ای تسلیم مردم می کردند ، پرده ها تا یک حدودی پس رفت و این کنگره های بلند خیالی که درست کرده

بودند ، اینها یکی بعد از دیگری فرو ریخت و آمال و آرزوهائی که داشت بسیاریش پایمال شد . این الان یک افعی زخمی است که اگر مهلت به او بدهند و ملت سردی و سستی از خودش نشان بدهد این سربلند می کند و این دفعه زهرش را به تمام اقشار ملت می ریزد ، زهری که دیگر نتوانند اینها به علاجش برخیزند .

خطر مهره های اسلام نما بیشتراز حکومت نظامی

همه این تشبثاتی که ایشان کرده است ، مثل دولت آشتی پیش آوردند و حالا هم دیدند که آن آشتی از جنگ های دولت ها با هم مثل اینکه بدتر بود و این ملایمت به خیال خودشان به صورت یک حکومت نظامی خشن در آمد و بعد هم در حکومت نظامی شان شکست خوردند . حکومت نظامی ها حالا خودشان ماندند و اعلامیه هایشان ، اعلام می دهند که اعلامیه نمره چند که مردم دو نفر همراه هم ، بیشتر از دو نفر نباید همراه هم در خیابان ها راه بروند . در مقابل این در همان جائی که حکومت نظامی است 000/500 ، 000/300 بلکه در گاهی بیشتر از اینها راه می افتند در

خیابانها و شعار می دهند و هر چه دلشان می خواهد می گویند . حکومت نظامی هم شکست خورد ، با شکست خوردن حکومت نظامی و مقابله مشت و تانک ، فهمیدند که مشت بر تانک مقدم است اراده ملت بر توپ و مسلسل پیشی دارد . اینها از کودتای نظامی هم ماءیوسند ولی ذکرش را می کنند ، کودتای نظامی ، الان همان کودتای نظامی است ، مگر کودتای نظامی چه می کند ؟ کودتای نظامی یک نظامی می آید سر کار با خشونت با مردم رفتار می کند اگر چنانچه خیلی آدم خشنی باشد ، گاهی هم ممکن است که خشونت نداشته باشد . خوب الان در تمام ایران حکومت نظامی است منتهی در عده ای از شهرها رسما حکومت نظامی است و در مابقی ایران به طور غیر رسمی حکومت نظامی است . همان معانی نظامی بودن و مردم را از همه چیز محروم کردن به خیال خودشان ، در همه ایران الان هست .

شکست رژیم در برقراری دولت آشتی ملی و حکومت نظامی

بنابراین آن فریب اولشان که حکومت آشتی و - عرض کنم - با همه چه و روحانیون ، اولی که این دولت آمد روی کار ، به عنوان یک روحانی خودش را معرفی می کرد . پدر روحانی و پدر و مادر هم روحانی و این حرف ها ، معرفی می کرد بعد هم شروع کرد به آن کارهای ملایمت آمیز و فریبنده که من در همان اولی که تاسیس شد ، این را به مردم گوشزد کردم که فریب نخورید که این بدتر از آن حکومت نظامی هاست

، این خطرش بیشتر از آن است . انسان با حکومت نظامی می داند که این آمده روی کار که با سرنیزه با انسان رفتار کند ، خوب احتیاط خودش را می کند و اینها ، اما آن که با فریب می آید روی کار و می خواهد ملت را با خدعه و فریب عقب بزند ، این مردم را غافلگیر می کند و این خطرش زیاد است و من در همان وقت های اول ، همان اولی که اعلام حکومت آشتی شد ، من مطالب را آنطوری که می توانستم به مردم رساندم . این حکومت آشتی شکست خورد ، شد حکومت نظامی در همه ایران و در12 شهر عظیم ایران به طور رسمی و همین حکومت نظامی هم شکست خورده هست ، الان هم حکومت نظامی هست اما این حکومت نظامی شکست خورده است . باید به حسب ترتیب حکومت نظامی ، کسی شبها بیرون نیاید (مردم ) از قراری که گفته اند دو ساعت عقب انداختند دوباره برگشتند به اینکه جلو انداختند که باید دو ساعت هم جلوتر چه بکنید ، مردم در دکان هایشان نشستند و باز کردند و شروع کردند به قرآن خواندن ، ملزم شدند به اینکه برگردند و باز به همان مقدار قبل و تظاهرات هم در همه اینجاهائی که حکومت نظامی هست و غیر نظامی (یعنی آنهائی که نظامی رسمی است و نظامی غیر رسمی ) تظاهرات هم در همانجا به قوت خودش باقی است پس این هم شکست خورد . از شکست خوردن این ، باز یک کودتای نظامی یا یک نخست وزیر نظامی شکست خورده

است ، اگر بی عقلی کنند و یک حکومت نظامی سرتاسری یعنی یک نخست وزیر نظامی بیاورند و بخواهند مردم را با آن حکومت نظامی بترسانند ، مردم ترسشان ریخته است دیگر ، اعتنا به این حرف ها ندارند . همان بچه های کوچولو هم پاسبان ها را عاجز کردند و مقابله کردند با پاسبان ها ، آنها با سرنیزه و توپ و تانک ، مردم با مشت و سنگ و از این چیزها . پس حکومت نظامی و حکومت آشتی و کودتای نظامی ، اینها شکست خورده است ، اینها را دیگر نمی شود پای چیزی حساب کرد . این تشبث ، تشبثی است که درست از کار در نمی آید و نیامد ، بخواهند بکنند هم نمی شود .

به کارگیری مهره های جدید ، فریبی تازه برای اغفال ملت

یک تشبث دیگر به این است که بعض رجال را برای نخست وزیری مثلا انتخاب کنند و از این راه پیش بیایند ، گاهی به اینکه کسی را انتخاب کنند که مثلا پیش مردم یک قدری معروف است و کذا و گاهی به اینکه کسی را انتخاب کنند که در این حکومت هائی که بوده است و در این اوقاتی که ایشان مشغول ظلم و ستم بوده اند ، این در دستگاه نبوده است ، خوب چون فهمیده اند که کسانی که در این دستگاه یک شغلی داشتند ، یک وزارتی داشتند ، یک وکالتی داشتند ، اینها دیگر مقبول ملت نیستند ، این اشتباه است که می خواهند همان ها مردم را بازی بدهند ، گاهی از شغل وزارت استعفا بکنند ، گاهی از شغل وکالت استعفا بکنند ، گاهی از - عرض

می کنم که - حزب رستاخیز کنار بروند . همه اینها دیگر یک حرف هائی است که این ملت ما نمی پذیرد .

سفارتخانه ها عهده دار تعیین وکلا

ممکن است واقعا به حسب واقع هم یک نفر آدم توبه کرده باشد ، بگذرد از آن معصیت بزرگی که تا حالا کرده ، از خیانت هایی که تا حالا کرده - ممکن است که از آن خیانت - یک خیانت مشترک بین همه این است که همه این وکلای مجلسین می دانند که وکیل ملت نیستند ، این دیگر یک چیزی نیست که به خود این وکلا مخفی باشد ، همه می دانند که مجلس ، مجلس ملی نیست و مجلسی است که با فرمان شاه و با سرنیزه ، سرنیزه هم که نمی خواستند ، آنوقت دیگر این حرف ها را نمی خواست ، حالا

سرنیزه می خواهد ، آنوقت با فرمان بود ، فرمان هم نه اینکه حالا این فرمان هم از ایشان باشد ، آن هم از سفارتخانه ها لیستش می آمد . خودایشان اقرار کرد که در چند وقت قبل از این لیست می آوردند و وکلا را با سفارتخانه ها تعیین می کردند و حالا این جور نیست . نخیر حالا هم این جور است و بدتر از آن هست . این وکلا همه آنها این را بی استثنا می دانند که و می دانستند آنوقتی که وارد مجلس شدند ، به اینکه اینها وکلای ملت نیستند و این مجلس خلاف قانون اساسی است معذالک رفتند ، همه شان رفتند ، اینهائی که نقض قانون اساسی را کردند و خودشان دانسته به اینکه

این خلاف قانون اساسی است ، رفتند در مجلس ، همان قدمی که توی مجلس گذاشت این خیانتکار است ، حالا ما به کارهائی که اینها انجام دادند و تغییر تاریخ اسلام را دادند یک همچو جنایت بزرگ ، یک همچو جسارت بزرگ به مقام رسول اکرم ، ما از این هم اگر صرف نظر بکنیم با اینکه نمی شود کرد ، که همه آنها اینها را رای دادند و به تصویب همه اینها بوده ، حالا ممکن است یکی از آنها عذر بخواهد که آنوقتی که این را آوردند من رای نمی خواستم بدهم ترسیدم یا فرض کنید که رای ندادم ، اما تو وارد شدی به عنوان وکالت از ملت در یک مجلس مخالف قانون اساسی ، این خیانت است ، خود این قدم ، قدم خیانتی است ، پس ملت ، این اشخاصی که در این حکومت بودند یعنی در این حکومت غیر قانونی .

اساس سلطنت پهلوی و منتخبات آن بر خلاف قانون اساسی است

باز نکته دیگر این است که اصلا اساس سلطنت سلسله پهلوی مخالف قانون اساسی است ، اساس سلطنت ، به دلیل اینکه هر کس که به سن من است یا یک قدری هم کوچکتر یادش است ، آنها هم که یادشان نیست ، از آن پیرمردها بروند اگر نشنیده اند بپرسند . لکن خوب مساءله چیزی است معلوم و معروف که رضاشاه وقتی که آمد و کودتا کرد ، احدی قدرت بر اینکه در مقابل او یک کلمه بگوید نداشت ، هیچ کس همچو قدرتی نداشت ، اگر هم یکی دو تا همچو قدرتی داشتند ، دوتایی بودند که اثری نداشت ، کاری ازش نمی آمد .

مجلسی که در زمان رضاشاه برای تغییر مواد قانون اساسی در زمان رضاشاه تاسیس کردند ، مجلسی بود که ملت باهاش مخالف بود ، نه اینکه خبر نداشت ، مخالف بود ملت لکن جرات اظهار مخالفت نداشت اما هیچ کس هم نمی رفت راءی بدهد ، مردم سرجای خودشان بودند ، مردم مشغول کار خودشان بودند ، جراءت نمی کردند حرف بزنند . آن مجلسی که تاسیس شد برای اینکه مواد قانون اساسی را تغییر بدهند و سلسله قاجار را منقرض کنند و سلسله پهلوی را منصوب کنند به مجلس مبعوثان ، وکلای او وکلای ملت نبودند ، این را همه می دانند ، خود رضاخان هم می داند ، الان توی قبر می داند این را که وکیل نبوده اند ، پسرش هم می داند . این وکلا که اطلاعات دارند دیگر مثل ما توده مردم نیستند که اطلاعتشان کم باشد ، اینها را همه می دانند که اصل اساس سلطنت پهلوی بر خلاف قانون است ، مخالف قانون اساسی ، اگر او مخالف قانون اساسی بود ، سلطنت پهلوی مخالف قانون اساسی بود ، سلطنت پسرش هم مخالف قانون اساسی است برای اینکه همان است مساءله . وقتی سلطنت ایشان مخالف قانون اساسی است تعیین وکیل ولو وکیل را مردم تعیین کنند لکن قانون اساسی

می گوید باید شاه فرمان بدهد . ما شاه نداریم که فرمان بدهد شاه . شاه نداشتند مردم ، این شاه نبود هیچ ، شاهی که خلاف قانون اساسی است شاه نیست . این وکلا می دانند به اینکه این سلسله از سلاطین به اصطلاح ، بر خلاف قانون

اساسی روی کار آمده اند و دنباله اش هر کاری که اینها انجام بدهند خلاف قانون اساسی است . این با اصطلاح خودشان من دارم حرف می زنم ، با منطق خود آنها من دارم حرف می زنم که قانون اساسی را خوب به آن اعتناء دارند ، روی همین قانون اساسی و مواد قانون اساسی ، اینها وکیل ملت از اول ، از زمان رضاشاه تا حالا ما وکیل ملت نداشتیم ، مردم بی خبر بودند یا اگر خبر داشتند نمی توانستند وکیل تعیین کنند ، نبود . بنابراین در تمام دوره اینها ، هم سلطنت بر خلاف قانون اساسی بود و هم مجلسین بر خلاف قانون اساسی ، مجلی سنا که باید نصفش را شاه تعیین کند و نصفش هم ملت ، ملت که اطلاع نداشت ، شاه هم که نداشتیم تا تعیین کند و نصب کند برای اینکه شاه قانونی نبود . بنابراین آنهائی که در وکالت و وزارت و عرض می کنم اینها بودند همه بر خلاف قانون اساسی وکالت و وزارت کرده اند ، همه شان . این تشبث شان به اینکه تغییر بدهند یک مهره ای را به یک مهره دیگری و یک کسی که - در - به خیال خودشان که یک کسی را بیاورند که این عیب را نداشته باشد که در این دورانی که اینها حکومت داشتند ، حکومت داشته باشد ، مثلا بروند از توی دانشگاه یک استاد دانشگاه بیاورند که در زمان اینها حکومت نداشته ، حالا که می خواهد وارد بشود خلاف قانون اساسی است ، برای اینکه کی واردش می کند ؟

کی او را نصبش می کند به نخست وزیری ؟ و چه مجلسی تصویب می کند نخست وزیری او را ؟ کدام مجلس ؟ مجلس بر خلاف قانون اساسی است ، سلطنت بر خلاف قانون اساسی ، پس نخست وزیری بر خلاف قانون اساسی است . شما فرض کنید که نعوذ بالله جبرئیل امین را اینها بروند از آسمان بیاورند زمین مجسمش کنند اینجا که پاک و پاکیزه و طاهر است ، لکن به حسب منطق خودشان باید شاه مشروطه تعیین کند نخست وزیر را و مجلس ، مجلسین تصویب کنند این را . ما شاه مشروطه نداریم که ، مشروطه از آن روز اول عمل به آن نشد . قانون اساسی از روز اول ، همین قانون اساسی که همه آنها قبول دارند از روز اول عمل به آن نشد . یکی از مواد قانون اساسی این است که باید 5 نفر از مجتهدین در مجلس باشند ، نظارت کنند که مبادا احکامی که اینها صادر می کنند بر خلاف حکم شرع باشد ، این قانون اساسی ما اینطور است متمم قانون اساسی این است . پس ما از اولی که مشروطه را درست کردند مردم ، مردم را بازی دادند ، از اول بازی دادند ، مثل همین حالا که می خواهند بازی بدهند و دولت مثلا آشتی می خواستند روی کار بیاورند . از اول که مشروطه را اینها درست کردند این شیاطین که متوجه مسائل بودند ، روحانیون و مؤ منینی که تبع آنها بودند ، بازی دادند اینها را ، خدعه کردند ، متمم قانون اساسی را قبول کردند و

اینها ، لکن وقت عمل ، عمل نکردند به متمم قانون اساسی یعنی 5 نفر مجتهد را در مجلس ما نیاوردند ، بله چیز اول یک صورتی ابتدا درست شد اما آن صورتی بود که تمام شد . حالا قریب 50 سال است ، بیشتر از 50 سال است که ابدا در مجلس روحانی راه ندارد تا نظارت بکند و این خلاف قانون اساسی است . پس الان اگر چنانچه ما فرض کنیم که این آقای جبرئیل آمدند در زمین وتبع اعلیحضرت می خواهند بروند در مجلس با نصب ایشان و تعیین ایشان و با تصویب مجلس شورا و مجلس سنا ، همان جبرئیل امین هم خلاف قانون اساسی کرده ، قانونی نیست ، وزارتش - چیزش - قانونی نیست . پس بنا علیه این تشبث درست از کار درنمی آید .

جابجائی مهره ها توسط رژیم ، جوابی به مخالفت مردم با دستگاه شاه

علاوه بر این حالا ما از آن وجه قانونی و منطق خودشان حالا بگذریم ، علاوه بر این ، مگر این چیزها این صدای مردم را می اندازد ؟ مگر مردم صدایشان این است که واوزیرا ؟ ای وزیر ما چطور است ؟ مردم می گویند ما شاه نمی خواهیم ، تو می خواهی وزیر درست بکنی ؟ این جواب این که ما شاه نمی خواهیم این است که وزیر شما این بود این باشد ؟ خوب بروند ببینند منطق این خارجی ها که می گویند این ملت چی می گوید ، چی می خواهد ، ملت را بروند ببینند توی بازارها چه می گویند ، توی مدرسه ها چه می گویند ، توی دانشگاه ها چه می گویند ، بیرون دانشگاه چه

می گویند ، توی مزارع چه می گویند ، خوب بروند ببینند اینها ، ببینند که این ملت سرتاسر این ایران چه دارند می گویند ، چه می خواهد این ملت . اگر یک شبانه روز بر اینها گذشت و از هر آدمی چند دفعه این کلمه را نشنیدند ، خوب ما از خونمان برمی گردیم و می رویم سراغ زندگیمان ، اگر نشنیدند که ما نمی خواهیم این را ، مرگ بر این شاه ، از بچه اینقدری تازه زبان باز کرده این را می گوید تا آن پیرمردی که حالا دیگر یواش یواش باید حرف بزند ، مثل من ، خوب همه نمی خواهند . وقتی یک ملتی ، وقتی که یک چیزی را نخواست ، خوب شاه برای ملت است وقتی ملت نمی خواهد او را که نمی شود که به زور آورد او را آوردند به زور اما فایده ندارد . بخواهند با این تشبث که یک وزیری را بردارند یک وزیر دیگر بگذارند ، یک وزیری که خیر بسیار هم آدم خوبی است (فرض کنید) و اجزایش هم و سایر وزراء هم انتخاب کند همه را از دانشگاه یا از رجال پاک دامن ، اگر آنها لبیک بگویند به این حرف ها ، اما مردم سر وزرا حرف ندارند تا ما مردم را اغنا کنیم به اینکه آقا بسم الله وزیر خوب ما به شما تحویل دادیم . آنها می گویند ما اصلا سلسله شاهنشاهی را نمی خواهیم - ما اصل - اصل نظام شاهنشاهی ، نظام باطل و غلطی از اول بود ، حالا نظام شاهنشاهی را هم فرض

کنیم همه ملت این حرف را نزند ، اما سلسله پهلوی که دیگر نمی شود کسی انکار کند که همه ایران دارند می گویند ما سلسله پهلوی را نمی خواهیم . آنها گویند ما سلسله پهلوی نمی خواهیم ، شما می گوئید که من وزیر را برداشتم یک وزیر دیگر کردم ! ؟ جواب آن سؤ ال این جواب نیست . خواست مردم این نیست تا اینکه مساءله به این ختم بشود ، اگر خواست این بود که ما وزیرمان بد است ، ما وکیلمان بد است خوب وزیر را عوض می کردند ، وکیل را عوض می کردند می شد خوب ، اما وقتی خواست مردم این نیست شما یک کاری می کنید که خواست مردم نیست ، آنی که خواست مردم است نمی کنید ، پس نمی تواند درست شود این هم به شکست منتهی می شود ، صددرصد شکست است برای اینکه یک مطلبی نیست که یک کلمه اش درست باشد . این نیرنگ هم هر جوری اش بکنند فایده ندارد ، بخواهند نظامی اش کنند ، نظامی هست و شکست خورده ، نظامی شکست خورده یک نظامی دیگر رویش بیاید ، معلوم نیست حالا دیگر نظامی ها هم قبول بکنند این معنا را برای اینکه وقتی دیدند یک نظامی قلدری مثل آن مردک شکست خورده ، آنها هم دیگر بالاتر از او نیستند ، آنها هم دیگر بالاتر از او نیستند در شقاوت ، می دانند که آنهم شکست خورده هست . پس نه حکومت نظامی و نه کودتای نظامی و نه این خدعه ها و حکومت آشتی ، اینها فایده

ای نکرد .

اجیر کردن چماق به دستان ، نشانگر ضعف و یاس قوای انتظامی رژیم

یک راه دیگر هم اینها دارند طی می کنند و این آن است که تشبث کردند به کولی ها . خدا می داند که ننگ یک مملکت هست که قوای انتظامی دارند و قوای انتظامی را از آنها مایوسند یا جرات کنند که همه شان را وادار کنند به کار . یک مملکتی که به حسب اصطلاح باید شاهش و وزیرش و عرض بکنم قوایش اینها در صدد این باشند که نظم برقرار کنند اینها تشبث می کنند به یک عده چماق به دست ، در کرمان کولی ، در جاهای دیگر هم این کسانی که اجیرشان هستند . اینها زیر سایه چماق کولی ها می خواهند زندگی کنند . این ننگ است برای ما که یک همچو کسی به ما حکومت کند ، یک همچو کسی به ما برای ما وزارت کند ، وکالت کند . زیر سایه چماق کولی الان ادامه حیات دارد ایشان می دهد . این هم فایده ندارد . وقتی بنا شد چماق باشد ، مردم هم چماق دارند ، کردند - اینهم - مردم هم مقابلش چماق به دست گرفتند و بیرونشان کردند اینها را ، البته آن چماق به دست ها در پناه نظامی بودند چنانچه در مدرسه فیضیه و قم که ریختند در 15 خرداد ، قبل از 15 خرداد ریختند در مدرسه و آن خرابکاری ها را کردند ، یک دسته ای را آوردند از خودشان - چه - در پناه پاسبان ها و در پناه لشکری ها ریختند تو مدرسه و

آن کارها را کردند ، حالا هم دارند این کار را می کنند که در پناه قوای انتظامی ، قوه انتظامی ، در پناه قوای انتظامی به خرابکاری مشغولند . قوای انتظامی ! این از همان لغات است که عرض کردم محتوی رااز دست داده و همین صورتی است ، قوای انتظامی است دیگر ، الان قوای انتظامی ما قوای مخرب شده است ، در سایه آن چماق به دست ها می ریزند به شهرستان ها ، چند شهرستان تا حالا با همین طور ریختند و خرابکاری کردند . این تشبث هم فایده ندارد ، اینها فایده ندارد .

تبلیغات اجانب در وابستگی نهضت

تبلیغات آمریکائی ها و انگلیسی ها و اینها ، اینها هم دیگر گذشته است ، فاید ندارد . در آمریکا می گویند که داشت در نوشته هائی که رابطه زیرزمینی بین انگلیس و شوروی است که این آشوب ها را درست کرده ! ! یعنی این حرف هائی که من حالا دارم به شما می زنم و همه برادرهای شما از قبیل این جور حرف ها و . . . . می گویند ، این ، انگلیس ها و روس ها با هم دست به هم دادند و به من گفته اند بگو ، من می گویم . به بازاریان هم گفته اند داد کن آنها هم داد می کنند . به ملاها هم گفتند داد کن - به مثلا فرض کنید اینهائی هم که در - به شماها هم که شعار دارید می دهید می گویند آمدند به شما هم گفتند که بیائید فریاد بزنید چه ، در آمریکا گفته شده که رابطه زیرزمینی بین

انگلیس ها و شوروی است ، این آشوب ها را این انگلیس ها و شوروی ها دارند درست می کنند ، انگلیس ها احتمال می رود در این فضولی دخالت داشته باشند این بنایشان بر این است که فحش برای خودشان درست می کنند که مقاصدشان را پیش ببرند تا اینکه این نهضت را آلوده کنند به اینکه نهضت انگلیسی ، شوروی است ! این هم فایده ندارد برای اینکه بچه های ما هم حالا می دانند که هر چی اینها بگویند خلاف است ، هر چه می خواهند بگویند ، بگویند . بچه های کوچک ما هم می دانند ، همه جوان ها و پیرهای ما می دانند که اینها ، حرف ها و نیرنگ هاست اینها و برای این است که این نهضتی که دارد همه این اقشاری که ما را دارند غارت می کنند ، می لرزاند و انشاءالله سرنگونشان می کنند . این چیزها را می دانند که اینها برای این است که این نهضت را بخوابانند ، این آتشی که در قلب ها افروخته شده است ، این را خاموشش کنند ، این را دیگر مردم می دانند این حرف ها را . بنابراین این تشبث هم فایده ای ندارد .

نجات مملکت ، با خروج شاه و خاندانش

آنی که فایده دارد کلیدش دست خود اعلیحضرت همایونی است ، هیچ کس هم نمی تواند و آن این است که ایشان پا شود برود ، کلید دست خودش است ، اگر بخواهد آرامش پیدا بشود ، ایشان دست زن و بچه اش را بگیرد برود از این مملکت ، نجات بدهد خودش

را برای اینکه من خوف این را دارم که یک آشوبی بشود و بچه های کوچک - اینها - را هم بکشند و ما میل نداریم یک همچنین چیزی را که بچه کوچک ها هم از بین بروند . خود این ، البته ملت خودش با این چیزها دارد . این صلاحش این است ، من صلاحش را می دانم ، صلاحش این است که سوار یک طیاره ای شب بشود بی صدا و برود سراغ ویلاهائی که در خارج مملکت تهیه کردند با آن پول های هنگفت ، اگر ملت ما بگذارد .

انشاءالله خداوند شما را موفق بدارد ، انشاءالله پیش ببرید ، پیروز بشوید ، پیروزید شما ، یعنی تا الان پیروزید ، لازم نیست که او برود ، شما این را از تختش پائین کشیدید ، این الان سر تخت دیگر نیست ، این حالا دائما به این و آن متشبث می شود . من میل ندارم بعضی تشبثاتش را بگویم ، من میل ندارم بگویم ، اما دائما در تشبث است . شما این را از آن مرتبه بالای آریامهری کشیدید او را پایین ، آوردید او را در مراتب پائین که الان مشغول تشبث به این به آن است ، به کولی ها تشبث می کند . این پیروزی شما است و خداوند شما را پیروز کند و به نهایت این پیروزی برسید که این ملت یک ملت مظلومی بوده است تا حالا و این ملتی است که زیر پا و چکمه های خارجی و داخلی تاکنون دست و پا می زده است و انشاءالله خداوند موفق کند شما را

و همه ما را به اینکه نجات بدهیم این ملت را .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 13/8/57

بیانات امام خمینی در مورد تشبثات و نیرنگ های شاه برای دوام سلطنت

ترور و تهدید ، افراد تاثیری در نهضت ملت ایران ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

اطلاعات ما زیاد است و تشبثات شاه و هواخواهان شاه هم زیاد . اینها راه های مختلفی برای تصفیه ملت داشته اند و دارند که از راه قدرت و اعمال زور و نظامی و قوای انتظامی و شهربانی و اینها که با تجربه معلوم شد که اینها نتوانست ملت را ساکت کند و یا از راه تهدیدها ، به خیال اینکه مثلا تهدید به ترور کردن یک فرد ، این تاثیری دارد و ملت ما الان اتکاء به شخص دارد . این ملتی که جوشش اش حالا از باطنش هست و به طور خودکار الان دارد عمل می کند و هیچ قدرتی نمی تواند این ملت را اینطور به پیش براند ، اینطوری که ملاحظه می کنید که سرتاسر یک کشور سی و چند ملیونی (از آن دهات گرفته تا آن شهرهای بزرگ ، از مرکز گرفته تا شهرهای دور دست ، دهات دور دست ) اینها همه با یکدل و یکجهت ایستاده اند و فریادشان بلند است که ما نمی خواهیم این سلطنت پهلوی را . این الان اگر یک وقتی هم که مثلا بوده است ، یک تحریکاتی بوده است ، یک چیزهائی بوده ، یک دعوت هائی بوده و این دعوت ها اینجور شده است ، حالا دیگر آنطور نیست ، حالا دیگر افرادی که آنها توهم می کنند باشد یا ترور بشود و نباشد ، این ملتی که راه را دیگر یافته است ، دیگر دنبال این نیست

که راه یافته را دوباره بیابد ، راهش معلوم شده دیگر . تا حالا که زحمت ها کشیده شده است این است که راه را به مردم یاد دادند ، راه معلوم شده است الان . الان دیگر مملکت ایران و جمعیت مملکت ما به طور خودکار عمل می کند ، یعنی در تعطیلش دیگر منتظر این نیست که زید بگوید تعطیل کنید یا رئیس صنف یا روحانی یا سیاسی ، ابدا دنبال این مطلب نیستند ، تشخیص دادند که امروز باید تعطیل بشود سرتاسر ایران یکدفعه می بینید تعطیل می شود ، شهرهای بزرگ تعطیل می کنند از باب اینکه تشخیص می دهند که امروز تعطیل است . این کسی باشد یا نباشد دیگر این فرق نمی کند . این تهدیدها یک تهدیدهای بچگانه است که یک دفعه توهم این بشود که مثلا زید را ترور می کنند و وقتی ترور کردند آتش خاموش نمی شود ، آتش اگر روشن تر نشود خاموش نمی شود . این هم یک تشبث بچگانه است که اینها گاهی می کنند و سابقه هم دارد که گاهی می کردند ، حالا هم باز کرده اند و می کنند .

عدم موفقیت مردم فریبی ها و تشبثات شاه و طرفدارانش در رکود نهضت

اخیرا بعد از اینکه دیدند که دولت آشتی نتوانست کار خودش را انجام بدهد و از اول یک دولتی بود که می خواست با فریبکاری مردم را منصرف کند و بخواباند این نهضت را و وعده هائی داد و عمل هائی کرد و چیزهائی ، اما همه اش چیزهائی که خواست ملت این نبود ، یک چیزهائی دیگر بود خواست ملت ، اینها تبع خواست ملت بود . (قمارخانه

ها را بستیم ) هزار جور مرکز فحشا باز است ، بالاترین مرکز فحشا دستگاه محمدرضا خان است که درش باز است ، در فحشا . فحشای نه به آن معنی ، فحشا به آن معنائی که بدتر از فحشا است . فحشا به آن معنی که یک بارگاه به تمام معنی ظلم ، یک بارگاه به تمام معنی خیانت ، به تمام معنی جنایت ، در اینجا را اگر بستید ملت یک قدری آرام می شود (یک قدری البته ، نه تمام ) اما قمارخانه ها را بستید - کدام - مثلا ملت آمده و اینهمه فریاد می کند که ، داد می زند و کشته می دهد که قمارخانه ها باز است ؟ ! ملت این را می خواهد ؟ ! البته خوب این هم یکی از چیزهائی است که می خواهد اما صدای ملت را باید از توی خیابان ها شنید ، چه می خواهد .

بعد از اینکه دولت آشتی باطنش ظاهر شد و معلوم شد که آشتی به معنای حکومت نظامی است و به معنای تثبیت و مسلط کردن یک اشخاصی از اشرار ، کولی ها - و نمی دانم از اشرار - به جان مردم بیفتند ، یا چماق است و زدن است و بستن است و اختناق است و اینها ، بعد از اینکه معلوم شد یک همچو مطلبی (که از اول هم برای ما معلوم بود که قضیه از این حرف ها نیست ، قضیه اغفال مردم است که می خواهند این نهضت را به هر جوری هست خفه اش کنند) این هم توفیق پیدا نکردند . حالا

چند ماه است که حکومت آشتی آمد و جنگش را با مردم کرد و موفق نشد ، حالا یک راه دیگری را پیش گرفتند . شاه در حرف هایش این را مکرر شاید گفته که خوب ، یک مملکتی که ما می خواهیم - حالا فرض کنید که من چه ، اما خوب مملکت ما می خواهیم - اگر من بروم ، مملکتی دیگر نمی ماند ، شما نمی خواهید که یک مملکتی را داشته باشید ؟ این مملکت اگر من نباشم از دستتان می رود ! ! این مملکت را بر می دارند و می برند از اینجا به جای دیگر ، آغوش می کنند ! شوروی از آن طرف می برد و آمریکا هم از آن طرف می برد و انگلستان هم از آن طرف می برد . این حرفی بود که ایشان می گفت (خوب ما مملکت که می خواهیم ) .

تازگی یکی از افراد شاهدوست که به خیال نخست وزیری افتاده است ، ایشان هم یک مصاحبه ای فرموده اند و در این مصاحبه گفته اند که : (خمینی این زجر و این چیزها دیده است و به واسطه این زجر دیدن ، خوب ، این حرف ها را می زند ولی خوب افراد دیگر هم زجر دیدند ، گاهی کمتر ، گاهی بیشتر لکن گذشت کردند و مملکت ما الان اگر چنانچه فلانی وطن پرست باشد ، چنانچه هست (گفته هست ) این مملکت ما الان به واسطه وضع جغرافیائی جوری است که خطرناک است ، برای حفظ مملکت باید این آدم که می گوید سلطنت نباید باشد باید یک

قدری پائین تر فکر کند ، پائین بیاید یک قدری ، خوب ما مملکت لازم داریم (عین حرف شاه است ، یک وکیل هم توی مجلس گفته بود ، ایشان هم حالا می گوید) خوب وطن دوستی اقتضا می کند که انسان اگر یک حبسی رفت ، یک تبعیدی رفت ، یک شکنجه ای دید ، یک زحمتی دید ، وطن دوستی اقتضا می کند که غمض عین کند ، نگذارد که مملکت از دست برود ، وامصیبت ! ! می خواهد مملکت از دست ما برود . لازمه این حرف این است که ایشان می گوید اگر چنانچه من ملاقات کنم با ایشان مطلب را به ایشان مثلا چطور می گویم و ایشان هم اگر ببیند که یک خواست ملت را دادند ، یک قدری عمل ببیند ، ملت هم اگر عمل ببیند خوب یک قدری آرام می شود لکن ملت عمل ندیده است . این دولت - مثلا - که آمده است عمل نکرده است ، خوب است که من (ایشان نگفته این را دیگر ، لازمه حرف این است ) بیایم که عمل نشان بدهم ، یک چیزی مردم ببینند ، یک آزادی مردم به چشمشان بخورد ، آرام می شوند .

پس این مطلبی که حالا ما به آن مبتلا شده ایم ، این مانور دیگری است که با این صورت به میدان آمده است . آن با آشتی آمده بود ، این با مصلحت خواهی که : یک آدمی است وطن دوست و وطن خواه - عرض می کنم - (به قول خودش ) وطن پرست ، این برای خاطر اینکه

مملکت مبادا یک وقت از دست برود ، جانفشانی کرده و - عرض می کنم - این زحمت را به خودش داده که بیاید و ملاقات کند با شاه و بعد هم برود به قم (که نمی دانم آیا راهش دادند یا نه ؟ بعضی شان راه نداده بودند ، نمی دانم حالا به تمام معنی ) برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملکت را . از این نقشه ای که - مثلا من عرض می کنم - از این طرحی که خمینی دارد و داده است و مملکت به خطر افتاده است ، ایشان با این ملاقات شاه و با آن رفتن قم (که آیا راهش دادند یا نه ؟ ) این مملکت را نجات بدهد ، جانفشانی کرده است و عرض می کنم که از همه چیز گذشته برای نجات این مملکت ! ! می گوید که من که در قم رفتم دیدم این ناآرامی قم و این تظاهرات قم و این فریادهای قم را ، خودم دیدم چه جوری است اینها آرام نمی شوند مگر اینکه یک چیزی ببینند از ما ، یک دولتی روی کار بیاید که یک چیزی ازش ببینند و لازمه این حرف این است که ایشان تشکیل دولت بدهند و - عرض می کنم که - این ناآرامی ها را ساکت کنند و یک آزادی بدهند و این چیزها و لابد مشروب خانه ها را هم ببندند و یک کارهای دیگر بکنند لکن اعلیحضرت باشند ، ایشان باشند که مبادا یک وقت این مملکت به دست روس و انگلیس بیفتد ! ! این قدرت اعلیحضرت است

که الان روس ها را به جای خودشان آنجا نشانده است و آمریکا را هم به جای خودش آنجا نشانده است ! ! این قدرت را حق ندارد کسی دست بزند و این کار فلان و - مردم این - باید مردم را راضی بکنید که این قدرت را از بین نبرند و معارضه ای با یک همچنین قدرتی که الان ایران را نگه داشته است معارضه با این قدرت نکنند مردم .

خروج شاه از ایران تنها راه علاج و دوای ناآرامی ها و اغتشاشات کشور

حالا ما قبل از همه چیز اول از این آقای شاهدوست (و به اصطلاح سایرین آمریکا خواه ) ما به ایشان عرض می کنیم شما که قم تشریف بردید و با اتومیبل تان سوار شدید و از تهران هم عبور کردید و رفتید به قم ، توی تهران هم تظاهرات را حتما دیدید (اگر نگویم در حسن آباد و در علی آباد و در این دهات هم دیده باشید) می گویید قم را دیدم ، خوب شما گوشتان که الحمدلله گوش باز است ، هوشتان

هم که الحمدلله هوش باز است نشنیدید مردم چه می گویند ؟ مردم چه می گفتند ؟ چه چیز می خواستند ؟ این مردم که جانشان را روی دست گرفته اند ، جوان هایشان را می فرستند جلو ، این مادرها که بچه های جوانشان را می فرستند به این خیابان ها و فریاد آنها بلند است ، چه چیز می گویند ؟ تا ما ببینیم درد ملت چیست ، دوایش چیست ؟ تا انسان نفهمد درد چیست نمی تواند دوا بدهد . اینها همه دارند می گویند که ما این شاه را نمی خواهیم شما می گوئید

که من اینها را آرام شان می کنم ! ! آرام می کنم به اینکه باشد ایشان ! ! این ناآرامی شان این است که می گویند این شاه خیانت کرده به ما ، ما نمی خواهیم این را . شما دو تا مطلب می گوئید یکی اینکه من حرف های مردم را شنیده ام و اینها آرام نمی شوند تا ما این چیزهائی که می خواهند خوب به آنها بدهیم ، یک قدری عمل بکنیم . شما اگر می خواهید عمل بکنید ، یک کاری بکنید که این آقا برود سراغ کارش تا یک قدری آرام بشوند (یک قدری البته ، نه همه )

طرح (خطر تجزیه ایران ) دسیسه ای برای دوام سلطه ابرقدرت ها بر منابع و امور کشور

یک مطلب دیگری که ایشان می گویند این است که این وضع جغرافیائی ایران جوری است که (کانه ما دیگر هیچ اطلاعی نداریم از وضع جغرافیائی ایران که چه جوری است ) اگر این انقلابات باشد با این وضع جغرافیائی خطر بزرگی برای ایران پیدا می شود ولی اگر شاه باشد این خطر نیست . مطلب ایشان این است که با بودن شاه این خطر نیست لکن اگر چنانچه (به فرمایش ایشان ) خدای نخواسته این شاه برود ، این مملکت به دست دو تا قدرت می افتد و وامصیبت می شود . ما می گوئیم که این چیزی که این مملکت را به دست این قدرت سپرده ، این دو تا قدرت سپرده ، همین شاه است . آخر اینها تکلیفشان بر این مملکت این نیست که بیایند حمل کنند خاک هائی از قم

به این سرحدات شوروی و از تهران به آن سرحدات آمریکا ، ایشان هم قبول دارند که مقصود این نیست (مقصود این است که اینها مسلط می شوند بر مملکت ما) حالا مسلط نیستند ؟ !

وضع جغرافیائی که هست و روی آن وضع جغرافیائی یک جهت و مهم هم روی وضع آن چیزهائی که توی مملکت ما هست و اینها لازمش دارند ، اینها الان مسلط بر اموال ملت ما نیستند ؟ ! اینها الان نفت ما را دارند نمی خورند ؟ ! در ازایش هم برای خودشان یک پایگاه درست می کنند ، پول نفت به ما می دهند یعنی اسلحه می دهند که خودشان پایگاه درست کنند اینجا . اینها مسلط بر ما نیستند که گاز را دارند می برند ؟ ! اموال این ملت دارد از دستش می رود . تسلط آمریکا نیست که اصلاحات ارضی و انقلاب سفید را آورد در کار ؟ ! این انقلاب سفید ، انقلاب شاه و ملت است ؟ ! ملتی است که خودتان ملت هستید ! ! به ملت کاری ندارد ، شاهش هم به شاه کاری ندارد ، انقلاب آمریکا بود یک طرفه . این انقلاب برای این بود که این مملکت را از این مقدار زراعتی که دارد که به واسطه این مقدار زراعت استغنای از مملکت های دیگر دارد ، این هم از دستش بگیرند . مگر تسلط آمریکا بر ما غیر از این است که منافعی که ما داریم ، مخازنی را که ما داریم ، چیزهای زیر زمینی را که ما داریم ، روی زمینی را که ما داریم ،

اینها سلطه پیدا کنند و ببرند ؟ اینها الان سلطه ندارند بر ما ؟ ! و اگر شاه برود سلطه پیدا می کنند ؟

اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود که نص قرآنش این است که نباید غیر مسلم بر مسلم مسلط باشد ، آنوقت مسلط می شوند اینها ؟ ! یا اینکه یا وضع جغرافیائی اقتضا می کند که یک قدرت مستقلی متکی بر ملت ، یک رژیمی متکی بر ملت و بر قدرت ملت در اینجا پیدا بشود که نه او بتواند تجاوز کند به او و نه او بتواند تجاوز کند به او . وضع جغرافیائی مملکت ما اقتضای این را دارد که برای جلوگیری از هر دو قدرت و تامین صلح در اینجای دنیا یک قدرتی در کار باشد ، نه یک انگلی . الان وضع نظامی ما و وضع ارتش ما یک وضع ارتش انگلی است . ارتشی است که تحت نظام آمریکا و به نفع آمریکا دارد اداره می شود . 45 هزار ، 50 هزار ، بعضی گویند 60 هزار از مستشاران آمریکا و مفتخوارهای آمریکا ریخته اند به جان ما و در مملکت ما هستند ، آنهمه پایگاه ها برای خودشان در اینجا درست کرده اند ، اشغال نظامی است مملکت ما ، اشغال آمریکائی است مملکت ما . این آقا می گویند که (به خطر می افتد) ! ! از این خطر بیشتر ؟ ! زراعت ما بکلی از بین رفت ، این خطر نبود ؟ ! حالا شما می خواهید خطر را رفع کنید ؟ ! شما همان بودید که در حکومت شما این قضیه پیدا

شد و آمریکا به ما تحمیل کرد و من همان بودم که به شما پیغام دادم که آقا نکنید این کار را ، این زراعت ما را به زمین می زند . خدا می داند به فرستاده ایشان گفتم که کنید این کار را ، شما ملتفت هستید خودتان دارای ملک هستید ، ملتفت هستید که نمی توانند اینها اداره بکنند ، به زمین خواهد خورد این زراعت مملکت . تو بودی که زراعت مملکت را به زمین زدی برای خاطر آمریکا ، حالا شما خواهید اصلاح بکنید که مبادا یک وقتی تسلط بر ما پیدا کنند ؟ ! الان ما مستقلیم ؟ ! قدرت ، یک قدرت مستقله ای ایستاده و همه را جلوگیری کرده است و ما یک مملکت مستقل و متمدن و آزاد مردان و آزاد زنان داریم ؟ ما خواهیم که یک مملکت قدرتمند که قدرتش متکی به ملت باشد ، الهام از ملت بگیرد ، اگر یک ارتش متکی بر ملت باشد ، نه آن قدرت تواند کاری بکند نه آن قدرت کار بکند .

آنها می خواهند تامین این بشود که او نپرد به او ، او نپرد به او ، وقتی یک قدرت مستقلی شد نمی شود این کار را کرد . شما می خواهید که با این دوز و کلک ها این دو تا قدرت را بر ما مسلط کنید ، نمی خواهید مملکت را رها کنید ، می خواهید مملکت را بیشتر از این به باد بدهید . ما می خواهیم نجات بدهیم این مملکت را از این دو قدرت . شما می خواهید که این مملکت

تحت همین قدرت و سلطه باشد تا آخر ، با چه صورت ؟ با این صورت که اگر اعلیحضرت بروند ، این مملکت به هم می خورد ! ! این اعلیحضرت باید باشند تا این دو قدرت را جلویشان را بگیرند ! !

اساس مخالفت ما با رژیم شاه مصائب وارده بر ملت است ، نه اغراض شخصیه

آقا این اعلیحضرت این قدرت ها را بر ما مسلط کرده و آن پدرش ، آنوقت یک کلمه ای ایشان دارد (باز عین کلمه شاه ) که ایشان زجر کشیده است (من را می گوید)

(خوب ، ایشان یک زجری کشیده است ، چی کشیده است ) . عین حرفی است که شاه گفته است که (او غرض شخصی با من دارد ، او دارد حساب ها را (عین عبارت اوست ) پاک می کند) . پس شما الان بلندگوی اعلیحضرت هستی در اینکه او گفت مملکت ما می خواهیم و اگر من بروم مملکتی نیست . شما هم می گوئید که اگر شاه برود مملکتی نیست (این یک تکه عین حرف اوست که زدید) او می گوید که مملکت ما وضعی دارد که اگر چنانچه ما برویم ، آنها از آن طرف می آیند و اینها از این طرف ، و شما بلندگوی او هستید . او می گوید که فلان آدم غرض شخصی با من دارد ، حساب هایش را دارد حالا پاک می کند یعنی من او را به حبس انداختم ، من او را تبعید کردم حالا دارد حساب پاک می کند . ایشان هم بلندگوی اوست همان عین او را می گوید .

من خیال می کردم برای شاه دیکته می کنند و حرف ها را می زند (و

همین طور هم هست ، دیکته است ، دیکته بالاترهاست ) معلوم شد که دیکته بیشتر را ایشان می کند .

باید حساب کرد آقا من که یک نخست وزیر نبودم و یک بارگاه و قبه و بارگاه داشته باشم . من آنم که حالا هم که اینجا آمده ام ، منزلم را دیدید که شما نمی توانید تویش بنشینید و بیشتر ازاین هم نمی خواهم اصلا . من توی حبس هم وقتی وارد شدم به آن باشگاه افسران (که اول من را بردند تو باشگاه افسران ) من وقتی وارد شدم دیدم یک جای خیلی خوبی است که همه چیز آماده است که منزل های ما خواب ندیده اند ، به آن مامورها گفتم خوب ، این که از منزل ما بهتر است (و بهتر هم بود) بعد هم ما را بردند در یک جای دیگر ، همان مثل منزل خودمان یک خرده بهتر ، وقتی هم که از حبس ما بیرون آمدیم ، حبسش هم یک حبسی نبود که به ما یک بدی بگذرد ، یک سختی که ما به واسطه آن بدی حالا با شاه - مثلا - به هم زدیم ! ! حبسشان هم یک حبسی نبود که برای ما ، توی این حبس آنهائی که همراه ما بودند و مامورین حبس بودند با ما محبت می کردند ، به ما ارادت داشتند - و عرض می کنم - که وقتی هم که از آنجا آمدیم در یک باغ بزرگ و در یک عمارت عالی که ما به خواب هم شاید ندیده بودیم و ما هم آنجا بودیم . بعد هم که

رفتیم منزل خودمان ، منزل خودمان بود دیگر آنجا . ما اینقدر هم عادت نکرده بودیم که بیرون بیائیم و گردش برویم حالا که توی حیاط ، توی خانه هستیم به ما بد بگذرد . وقتی هم که ما را ترکیه بردند ، ترکیه خیلی هم بهتر از ایران برای ما بود (برای شخص من ) . ما زجری ندیدیم و بعد هم رفتیم ، نجف هم که منزلمان بود . حالا هم آمدیم اینجا ، اینجا هم بهتر از منزل خودمان است باغ دارد و همه چیز . ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر (این را برای خودم می گویم ) زجری ندیدیم که مخالفتمان با این آدم برای زجر باشد . ما زجرمان زجر این ملت است . من وقتی صورت این مردهائی که بچه هایشان ، پسرهایشان را کشتند در ذهنم می آید زجر می برم ، من وقتی این مادری که یقه اش را پاره می کند در مقابل این چیزها که بیائید من را بکشید ، شما که جوان من را کشتید بیائید مرا هم بکشید ، این زجر می دهد ما را ، نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته است ، زجر دیده ام نه خیلی هم خوش گذشته است اینکه ما را زجر می دهد این مصیبتی است که بر ما ملت ما وارد شده است . مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست . آن کسی که می خواهد این آدم باشد ، من نمی توانم به او بگویم مسلمان هست . آن کسی که دست می دهد به یک دست

جانی ، او را دیگر ما آدم نمی دانیم . اگر مسلمان هم باشد آدم نیست و مسلمان هم نمی تواند باشد . زجر ما این است ، نه اینکه زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند . یا زجر ما این است که پای علما را اره کردند آقا ، توی روغن سوزاندند . زجر ما این است که ده سال ، پانزده سال ، هشت سال ، هفت سال علمای ما در حبس بودند ، پدر این آقا (اشاره به یکی از حضار) چند سال در حبس بوده است ، این زجر ماست . حالا از حبس اینها آمده اند بیرون بله (زندانیان سیاسی را ما رها کردیم ) (یا به اصطلاح خودشان ) (عفو کردیم ) . تمام شد ؟ ! زندانیان سیاسی ، زندانی که ده سال در آنجا زجر دیده ، عالم بزرگوار را توی صورتش همچنان زدند که گوشش عیب کرده حالا آمده بیرون ، حالا بیاید تشکر کند از شاه که شاه بماند حالا ؟ ! آخر نمی شود ، این ملت را هم نمی شود خاموش کرد با این حرف ها . نه نخست وزیر توانست خاموش کند ، نه منتظر الوزاره نمی توانید و نظامی و نه حکومت نظامی و نه هیچ چیز ، نمی شود .

نجات مملکت در گرو خلع و مجازات شاه جنایتکار ببینید مردم چه می خواهند ، آن را بدهید به مردم ، بچه و بزرگ می گوید (آزادی و استقلال ) شما آزادی و استقلال را بدهید و حکومت پهلوی نه . این لسان ملت ماست

، بزرگ و کوچگش ، آن که توی خارج است و آن که در داخل است همه این را دارند می گویند . شما این را عمل بکنید این ملت از شما راضی می شوند و آرام می شوند اما شما می خواهید آن که جانی اصلی است نگاهش دارید - بگوئید که شهربانی قم ، آذربایجان را به آتش می کشند بعد شهربانیش را می خواهند ، شهربانی را خواستند برای اینکه تسلیت حال مردم باشد . این آقای منتظر الوزاره می گوید که باید آنهائی که به ملت ظلم کرده اند مجازات شوند . من از این آقا می پرسم که کی به ملت ظلم کرده است ؟ بگو ، بیا بنشین ببینم کی . شهربانی آدم کشته است بی اذن ؟ ! پاسبان آدم می کشد بی اذن ؟ ! استاندار امر می کند بی اذن ؟ ! رئیس قوا امر می کند بی اذن شاه ؟ ! بی اذن شاه این چیزها نمی شود . در نظام نمی شود ، بزرگ ارتشداران ایشان هستند ، تا ایشان اذن ندهد که آدم کشی نمی شود .

مجازات این را بکنید ما دست شما را می بوسیم . بسم الله ، مجازات کنید ایشان را ، در شرع اگر نکشته باشد آدم هم حبس ابد است . مجازات ابد است کسی که امر بکند کسی ، کسی را بکشد ، در شرع مقدس حبس ابد است و ، در حکومت اسلامی باید حبس ابد بشود و ایشان با دست خودشان می گویند که جنایت کرده است . این را اگر ثابت بشود ، قصاص

است - ما نمی خواهیم تمام جنایاتی که شده است - شما یک جانی را که مبداء همه جنایات است و همه مردم دارند به این نظر می کنند به عنوان اینکه جنایت مستند به اوست و همه ناراحتی ها زیر سر اوست ، شما او را مجازات کنید تا این ملت تا حدودی آرام بشود . دنبالش قضیه استقلال است که این هم باید بشود و الا آرام نمی شود این ملت . این نیرنگ هائی است که از اول تا حالا برای اینکه این نهضت اسلامی متکی به همه اقشار ملت را اینها آرام کنند و سرکوب کنند ، به نظامی سرکوب کنند ، نمی شود به کرد و لر سرکوب کنند ، نمی شود ، به حیله و حکومت آشتی نمی شود ، به اینکه مملکت ما الان در خطر است . یا الله از خطر نجاتش بدهید ، شاه باشد ؟ همه خطر زیر سر این آدم است ، ما این را نگهداریم که خطر نداشته باشد ؟

وظیفه ایرانیان مقیم خارج همگامی و همصدائی با ملت و انعکاس وقایع ایران در مطبوعات آقایان ! همه با هم باید باشید ، این اختلافات بیرون را و این اختلافات داخل را دور بریزند ، شعارهای غیر اسلامی را کنار بگذارید . همه یک شعار ، شعار اسلامی . از ایران تلفن کرده بودند (از قراری که آقایان نوشته بودند) که بعضی از دانشجویان چیز کردند که مااختلافات را رفع کردیم ، اختلافات دانشجوها را رفعش کردیم و همه و همه یک جبهه هستیم . خداوند انشاءالله حفظشان کند . همه تان ، همه

باید یک جبهه باشید ، اگر هر کدام یک طرف بروید ، بدانید تا آخر زیر این چکمه خارج و داخل خواهید خرد شد ، نسل های آتیه از شما مؤ اخذه می کند . امروز که این نهضت هست اگر از این نهضت استفاده نشود تا ابد زیر چکمه های خارجی و داخلی هستید . کمک باید بکنید همه ، یعنی همه شما که اینجا هستید ، آنهائی که تو هستند ، اختلافات داخلی خودتان را کنار بگذارید و مطالب خودتان را به این روزنامه نویس ها ، به این دانشگاهی ها ، به این معلمین ، به همه بگوئید مطالب ایران را . بد منعکس کرده اند اینجا مطالب ایران را و حالا شما باید جبران کنید و بگویید . این خدمتی است شما می توانید بکنید به این ملت . باید همه اختلافات را کنار بگذارید و یکدل و یکجهت با ملت ایران ، با ملتی که در داخل است متحد بشوید و مطالبتان را (همان مطلبی ) که عامه مردم دارند می گویند بگوئید و در دانشگاه ها و دانشکده ها باید همه همصدا باشند و یک شعار و این شعار توحیدی اسلام است . این است که می تواند شما را نجات بدهد . دیگران نمی توانند نجات بدهند ، شما را به دام می اندازند .

انشاءالله خداوند همه را توفیق بدهد ، موید باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 13/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون سوئد

سؤ ال : شاه با دکتر امینی وارد مذاکراتی شده است که نشان می دهد شاه حاضر به عقب نشینی ها و نرمش هائی می باشد

، او زندانیان سیاسی را آزاد ساخته است . آیا حضرت آیت الله می توانند نقشی را برای شاه در یک دولت با آزادی های بیشتر بپذیرند ؟

جواب : شاه مدتی است که مشغول اجرای نقشه ای است که ملت را فریب دهد ، با اشخاصی مذاکره و عقب نشینی هائی کرده که برای فریب ملت است اما ملت حاضر نیست که شاه باشد ، هر قدر هم عقب نشینی کند . حرف قاطع با پشتیبانی ملت این است که شاه با جنایت هائی که نسبت به ملت و کشور و خیانت هائی که تاکنون کرده است قابل پذیرش نیست ، نه خودش و نه سلسله اش ، باید این سلسله منقرض شود . طرز حکومت با رفراندم تعیین می شود .

سؤ ال : گفته اید که اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهید کرد ، آیا هنوز هم این نظر را دارید ؟

جواب : ما حتی الامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش می رود ، کار را حل کنیم اما اگر سرسختی نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او کمک کنند ممکن است در این مطلب تجدید نظر کنیم .

صحیفه نور جلد 3

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون سوئد

تاریخ سخنرانی : 13/8/57

سؤ ال : شاه با دکتر امینی وارد مذاکراتی شده است که نشان می دهد شاه حاضر به عقب نشینی ها و نرمش هائی می باشد ، او زندانیان سیاسی را آزاد ساخته است . آیا حضرت آیت الله می توانند نقشی را برای شاه در یک دولت با آزادی های بیشتر بپذیرند ؟

جواب : شاه مدتی است که مشغول

اجرای نقشه ای است که ملت را فریب دهد ، با اشخاصی مذاکره و عقب نشینی هائی کرده که برای فریب ملت است اما ملت حاضر نیست که شاه باشد ، هر قدر هم عقب نشینی کند . حرف قاطع با پشتیبانی ملت این است که شاه با جنایتهائی که نسبت به ملت و کشور و خیانت هائی که تا کنون کرده است قابل پذیرش نیست ، نه خودش و نه سلسله اش ، باید این سلسله منقرض شود . طرز حکومت با رفراندم تعیین می شود .

سؤ ال : گفته اید که اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهید کرد ، آیا هنوز هم این نظر را دارید ؟

جواب : ما حتی الامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش می رود ، کار را حل کنیم اما اگر سرسختی نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او کمک کنند ممکن است در این مطلب تجدید نظر کنیم .

تاریخ : 14/8/57

پیام امام خمینی به مردم غیور کردستان به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در آن سامان

بسمه تعالی

سلام بر برادران اسلامی کردستان که با قیام دلاورانه به نهضت اسلامی سایر برادران پیوسته و با شجاعت و شهامت در مقابل طاغوت ایستاده ، مجال را بر دشمن اسلام و کشور تنگ کرده اند . امروز ما مکلف هستیم که در هر لباس و هر شغل هستیم از اختلاف کلمه احتراز و به وحدت اسلامی که پیوسته مورد سفارش کتاب و سنت است گرایش نموده و کلمه حق را علیا و کلمه باطل را سفلی قرار دهیم .

در این موقع حساس که کشور ما و اسلام عزیز در معرض خطر

عظیم است تکلیف همه گروه ها و افراد خطیر و عظیم است . سستی و سردی در حال حاضر و اختلاف و افتراق کلمه ، در حکم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام است .

ما از همت بزرگ فرزندان کرد اسلام و از جوانان برومند آزادیخواه و استقلال طلب آن سامان تشکر و تقدیر می کنیم . ما و شما در صف واحد در مقابل طاغوت بپاخاسته و از کیان اسلام و کشور بزرگ اسلامی دفاع می کنیم و با ایثار خون جوانان عزیز ، درخت رشد ملت را آبیاری می نماییم .

اینجانب از مساعی جمیله شما برادران محترم قدردانی نموده توفیقتان را در فرو ریختن پایه ستمگری از خداوند تعالی خواستارم . الحق ملت ایران با همبستگی بیمانند خود و ایستادگی در مقابل دشمنان اسلام و کشور ، یک ملت نمونه است که نام بزرگ خود را در تاریخ ثبت و راه مبارزه با ستمگران را به ملت های مظلوم آموخت .

برداران محترم ! در این نهضت مقدس که تشکیل حکومت اسلامی سرلوحه اهداف آن است و ضمانت از آزادی و استقلال از ثمرات آن ، صبور باشید و گول تبلیغات انگل های سود طلب را نخورید و به خدای بزرگ و قرآن کریم اتکاء کنید و به پیش روید . خداوند با صابران است و دست حق با عدالتخواهان می باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/8/57

بیانات امام خمینی در مورد تبلیغات اجانب علیه اسلام و روحانیت

طرح (افیونی بودن اسلام ) توطئه ای برای استثمار

بسم الله الرحمن الرحیم

باز امروز در روزنامه های شوروی (برای من ترجمه کرده بودند) در یکی از آنها تیترش این بود که اسلام افیون

جامعه است .

ما هر نظامی را یک دفعه ملاحظه می کنیم ، خود نظام را ، مثلا نظام شاهنشاهی ، نظام جمهوری ، یکی هم حکومت اسلام است . یک وقتی متن اسلام را بررسی می کنیم ببینیم که آیا متن ماهیت اسلام چطور است ، آیا این افیون است و در دعوت هایی که کرده است دعوت کرده است به اینکه مردم چرت بزنند ؟ بخوابند ؟ تنبلی کنند ؟ یک بررسی راجع به خود متن اسلام است که سندش قرآن است (از همه سندها ، بالاتر در اسلام قرآن است ) یک بررسی در قرآن باید بشود و آن کسانی که گوششان پیش روزنامه ها و عرض می کنم که مبلغین خارجی هست باید سربسته و در بسته یک مطلبی را قبول نکنند . کسی که یک مطلبی بشنود و قبل از اینکه دلیلی بر آن مطلب پیدا بکند قبول کند ، این از فطرت انسانی خارج است . فطرت انسانی اینطور است که مطلبی را همین طوری قبول نمی کند تا هر چه گفتند فورا قبول کند ، این طور نیست ، بلکه اگر مطلبی به او تبلیغ کردند یا مطلبی را گفتند ، این دلیل می خواهد که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را مثلا می گویید .

اینها می گویند ، مال حالا هم نیست ، سابقه دار است مساله و ریشه اش هم برای این است که این ملت اسلام را از قرآن جدا کنند ، از اسلام جدا کنند . این تبلیغاتی که شده است و از تعبیراتشان گاهی (اسلام افیون جامعه است ) (که

همین امروز آنچه من خواندم نوشته بود یا دیروز دیدم ) گاهی (دین افیون جامعه است ) وقتی دین را می گویند که افیون جامعه است ، باید انسان ببیند که اولا این حرفی که اینها می گویند و تبلیغی که اینها می کنند ، اساس این حرف چه است ، برای چه یک نفر روزنامه نویسی که در شوروی هست او یک همچو مطلبی را ، تیتری را در روزنامه اش می نویسد ، این چه نظری دارد که از آن طرف دنیا یک همچو مطلبی را می نویسد که اسلام کذا یا دین کذا ؟ و اساس این مطلب چه هست ؟

اساس این مطلب همین است که اینها که می خواهند استفاده بکنند از شما و مملکت شما ، استثمار کنند شما را و مملکت شما را هم هر چه دارد ببرند ، باید آن چیزهایی که احتمال می دهند که مانع باشد از این غارتگری ، اینها را از جلو بردارند که آزادانه بتوانند یک کاری را که می خواهند انجام بدهند ، چه بکنند ؟ این مانع یا احتمال مانعیت در چه هست ؟ یکی در اسلام است ، خود اسلام یا دین ، - اینها دیدند که دین یک مطلب - نه اینکه اینها همین طوری خودشان گفتند ، اینها مطالعات کردند و روی مطالعات این مسایل را می گویند ، طرح می کنند . اینها متن قرآن را مطالعه کرده اند ، اسلام را هم مطالعه کردند و فهمیده اند که قرآن یک کتابی است که اگر مسلمان ها به آن اتصال پیدا کنند ، تودهنی می زند

به این اقوامی که می خواهند بیایند سلطه پیدا کنند بر مسلمین . قرآن می گوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه ای برای غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است ، هرگز نباید یک همچو چیزی واقع بشود ، یک تسلطی ، یک راهی ، اصلا یک راه نباید پیدا بکند (لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیبلا) اصلا راه نباید داشته باشند . مشرکین و این قدرت های فاسده ، راه نباید داشته باشند بر مسلمین .

اینها مطالعه کردند ، دیدند که وضع قرآن و اسلام و متون اسلام چه است که اگر این متون را مسلمین بر آن اطلاع پیدا کنند و اتصال پیدا کنند مسلمین بر قرآن و متشبث بشوند به قرآن و اسلام ، فاتحه این غارتگری ها و این سلطه جویی ها را می خوانند ، پس چه بکنند که این سلطه جویی ها به قوت خودش باقی باشد و این غارتگری ها هم ادامه پیدا کند ؟ اینها باید این ملت را از اسلام جدا کنند . ادیان دیگر هم ، چون این مطلب تابع به آنطور که مثلا پانصد سال ، هزار سال سابقه داشته باشد نداشته است . آنوقتی که اروپایی ها راه پیدا کردند به ممالک شرق و دیدند که یک طعمه خوبی است ممالک شرق و برای بلعیدن این طعمه مطالعات کردند ، این مسایل پیدا شده است . اینکه سایر ادیان را هم می گویند مقدمه این است که اسلام را بگویند و الا آن ادیان دیگر خیلی مورد احتیاطشان نیست ، مقدمه این است که اسلام را در نظر مسلمین از

آن پایه ای که دارد منحطش کنند ، مسلمین را از اسلام جدا بکنند ، به ذهنشان بیاورند که اسلام یک دینی است که آمده است که جامعه را خواب کند تا قدرتمندها بخورند این جامعه را ، منطق اینها این است (یعنی منطق نیست ) حرف اینها این است و حرف هم روی این اساس است که می خواهند که با این کلام ، با این تبلیغات شما را جدا کنند از اسلام . باید همین طوری ، جوان های ما همین طور قبول کنند که تا در یک روزنامه ای ، در یک کتابی ، در یک مجله ای نوشته شد که اسلام افیون جامعه است همه دست بگیرند و بگویند همین است ؟ ! کسی که یک مطلبی را همین طوری قبول کند ، این اصل از فطرت اسلامی ، از فطرت انسانی خارج است . فطرت انسانی برای هر مطلبی که واضح نیست دلیل طلب می کند ، همینطوری قبول نمی کند .

شواهد و آثار تاریخی ، متون و اسناد قرآن و حدیت ، دلیلی بر تحرک اسلام

خوب ما باید مطالعه کنیم ، ببینیم که آیا متن اسلام که سندش قرآن و حدیث است ، این متن اسلام اینطوری است ؟ ! قرآن اینطوری است که جامعه را دعوت کرده به اینکه خواب بروند و قلدرها بخورند این جامعه را ؟ ! سلاطین و - نمی دانم - اینها بخورند این جامعه را و هر کاری دارند ، هر سلطه ای که دارند آن سلطه را تحقق بدهند ؟ ! یا قرآن اینجور نیست ؟ این خیلی دقت نمی خواهد ، یک نظر سطحی می خواهد به قرآن که قرآن را بخواند یک نظر

سطحی ببینند که در قرآن راجع به جنگ ها چقدر است

و جنگ ها با کی بوده ، چقدر آیات ما راجع به جنگ ها و آداب جنگ و تحریک به جنگ و وادار کردن و امر کردن و الزام کردن به اینکه مسلمین باید بروند سراغ قتال و جنگ ، چقدر آیات است و جنگ با کی بوده است این یک مساله سطحی است این دیگر دقت و علمیت نمی خواهد ، جنگها با مشرکین بوده است . در حجاز اولی که شروع به جنگ شد ، خوب پیغمبر اکرم در مدینه بودند و عده هم کم بود و - عرض می کنم - تا اندازه ای که توانستند ، قبلا که در مکه بودند نقشه کشی بود ، مساله ، مساله درست کردن کار و سازنده کردن بود که افراد را بسازند و آنجا هم مجال اینکه یک کاری انجام بدهد ، ندادند مشرکین . این مشرکین ثروتمند و قدرتمند هیچ مجال ندادند که پیغمبر دعوت بکند در مکه ، چندین سال هم مثل حبس بود ، در آنجا بلکه همه اش در مکه که بود یک حبسی بود برای او (مثل حالای ایران که یک حبسی است برای مردم ، حالا نمی خواهم چه بکنم ) وقتی که ایشان دیگر از مکه یا مایوس شدند یا دیدند که مدینه برای کارشان بهتر است با مدینه ای ها روابط پیدا کردند و روابط زیر زمینی و سری پیدا کردند و مطلب را مهیا کردند و رفتند مدینه . مدینه رفتند و خیلی طول نکشید که جنگ ها شروع شد به دعوت قرآن یعنی متن

اسلام ، یعنی سند اسلام ، جنگ ها در مدینه شروع شد و چندین جنگ ، زیاد جنگ ها بوده است ، این جنگ ها با کی بوده است ؟

افیونی که اینها می گویند می گویند که اسلام که افیون جامعه است اسلام آمده است مردم طبقه سه و فقرا را بر ایشان لالائی بگوید ، خوابشان بکند تا آن قدرتمندها بخورند آنها را ، منافع آنها را بلع کنند!! بلکه ادیان را می گویند اینها که اصل ادیان را آن قدرتمندها درست کرده اند برای همین معنا ، یک دینی درست کرده اند که مردم را دعوت کنند به اینکه مردم مزاحمت با آنها نکنند ، دعوت کنند به اینکه بخورید و کتک بخورید و صحبت هم نکنید ، حرفی نزنید . ببینیم این جنگ های متعددی که در اسلام واقع شده ، زمان رسول اکرم بوده (حالا بعد از زمان رسول اکرم باز حرف دیگر است ) زمان خود پیغمبر اسلام بوده است که متن اسلام است ، دیگر هیچ حاشیه نیست ، متن اسلام است ، قرآن است و آن که قرآن را آورده است برای مردم ، آنی که اینها می گویند که دین را قدرتمندها درست کردند که آن ضعفا و فقرا را ، منافعشان را استثمار کنند و استعمار کنند ، ببینیم که آیا این جنگ ها ، جنگ اینطور بوده است که پیغمبر اکرم همدست شده است با قدرتمندها و حمله کرد ، به فقرا ؟ ! یا با فقرا ساخته و حمله کرده به قدرتمندها ؟ هر کس همان ظواهر اول تاریخ را ببیند می بیند

اینطوری بوده که پیغمبر یک دسته فقیر دورش جمع بوده اند یک دسته بوده اند که هیچ جا نداشتند غیر صفه اصحاب صفه ، یعنی یک جائی که توی این حیاط یک جایی شما فرض کنید که یک جائی بود به آن صفه می گفتند ، اینها آنقدر بی جا بودند که اصحاب صفه ای داشتند و اصحاب پیغمبر بودند و آنجا می خوابیدند ، اینقدر بی چیز بودند ، چیزی نداشتند اینها ، فقرا بودند ، اینها بودند که در جنگ ها یک خرما را (در تاریخ است اینها) یک دانه خرما را این می گذاشت دهانش که یک خرده ای چیز پیدا کند در می آورد می داد به آن ، آن هم می گذاشت دهانش بعد در می آورد می داد به آن ، جنگ هم بود . دارائیشان این بود ، وضع زندگی ، آنی که اطراف پیغمبر جمع شده بودند گداها بودند ، خوب فقرا و گداها جمع شدند دور پیغمبر ، همین فقرا و گداها با تعلیم قرآن در زمان خود رسول اکرم حجاز را فتح کردند ، آنهایی که هیچی بودند ، یعنی پیغمبر نتوانست مکه بماند ، شب ، نصف شبی فرار کرد از مکه به مدینه بعد از اینکه روابطش را با مدنی ها و با بعضی از مدنی ها درست کرده بود فرار کرد از آنجا به مدینه نصف شب و نمی توانست در آنجا هیچ کاری انجام بدهد . وقتی هم آمد مدینه وارد شد به یک عده ای که همانطور که عرض کردم اینها از فقرا بودند . نه اینکه اینها از اغنیا

و ثروتمندها بودند و پیغمبر با ثروتمندها بست و بند کرد که فقرا را مثلا خاموش کند .

تمام جنگ هائی که پیغمبر کرده است با این مشرکین عرب ، مشرکین طاغی بوده ، مشرکین قدرتمند بوده ، جنگجو بوده منتهی تعلیمات اسلام و آن دلداری هائی که اسلام به این عدد کم می داده است آنها را جوری تربیت کرده بودند که یکی آنها یک وقت صد نفر را می کشت . یک نفرشان صد تا را می کشت . تعلیم اسلام بوده است ، یعنی اسلام یک جور انسان و یک جور آدمی بار می آورده است که در مقابل قدرت ها از هیچ چیز نمی ترسیدند ، همچو قدرتمند اینها بار آمده بودند که یکیشان می گفت که من با شصت هزار نفر ، این مال بعد از اسلام است ، بعد از پیغمبر اکرم است ، شصت هزار نفر لشکر آن طلیعه لشکر روم شصت هزار نفر بودند ، طلیعه اش یعنی آنها که جلو آمدند که لشکر حالا عقبند . اسلام اینطور آدم هائی می سازد که گفت که سی نفر بیاید همراه من می رویم توی شصت هزار نفر آدم . سی نفر! سی تا یکی ! با او چک و چانه کردند که آقا نمی شود ، قبول کرد که شصت نفر ، شصت تا آدم رفت و شصت هزار رومی را عقب نشاند . خوب رفتند شبیخون زدند و با شمشیر آنها را زدند و شکستشان دادند آنها را . اینها طبقه فقرا حالا زمان پیغمبر را داشتم عرض می کردم که ما باید ببینیم که آیا

این قرآن که متن اسلام است و این پیغمبر که آورنده اسلام و آنوقت اسلام بی حواشی بوده و خود اسلام بوده ، متن اسلام بوده ، این اسلام در آن متن اولیه ای که هیچ دیگر تصرفی از هیچ جا در آن نبوده ، این آیا مردم را دعوت کرده به اینکه با اغنیاء بسازید ؟ ! اغنیا اگر از شما چیزی بردند ، این قدرت ها اگر آمدند و مال شما را برداشتند ، شما دیگر حرف نزنید ؟ ! شما انشاءالله بهشت می روید ، حرف نزنید ؟ ! یا همین قرآن مردم را ، این گداها را - عرض می کنم - فقیر ، آن فقیرها که نه مکان داشتند و یک عده کثیری از آنها روی صفه مسجد یعنی یک جای بی سقف ، زمین بی سقف آنجا زندگی می کردند و پهلوی هم می خوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند که بخورند ، یک چیزی یابه آنان می دادند از این طرف و آن طرف می رفتند پیدا می کردند می خوردند و آن جمعیتی که یک خرما را این طوری دور می زدند ، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را ، قدرتمندها را عقب زد ، این افیون است ؟ یا این محرک است ؟ تو با این حرفت می خواهی افیون درست کنی . اینهائی که این حرف را زدند که اسلام افیون است ، می خواهند مسلمین را خواب کنند ، می خواهند مسلمین را از اسلام جدا کنند و مسلمین خواب بروند و آنها مال مسلمین را بخورند . این کلام افیون است

، نه اسلام افیون است . اینکه می گوئید اسلام افیون جامعه است ، خود این برای اغفال مردم است . چیزهائی که برای اغفال مردم است این افیون است ، نه اینکه آمده است ، نه آن حقیقتی که آمده و در همان زمان خودش با یک عده فقیر ، مملکت حجاز را فتح کرده و عدل و انصاف را تا آخر حجاز برده . این زمان خود پیغمبر است ، بعد که قدرت پیدا شد و عرض بکنم که قوه پیدا شد در همان قرن اول اسلام ، در همان قرن مثلا سی سال ، در همان قرن های اول ، سی سال اول و سی و پنج سال اول ، دو تا امپراطوری را اینها شکست دادند ، امپراطور روم و امپراطور ایران ، ایران را فتح کردند ، روم را فتح کردند ، این افیون است ؟ !

این اسلام آمده است که بسازد با کسری و مردم را بگوید تبعیت کنید از کسری ؟ ! این آمده است که بسازد با سلطان روم و بگوید به مردم روم ، تعلیم کند که بسازید با اینها ؟ ! یا این آمد و دو تا امپراطوری را شکست داد و عقبشان زد برای اینکه عدل را در عالم و برای این فقرا برای اینکه این فقرا را آنها می خوردند جلویشان را بگیرد ؟

مردیکه تو روزنامه ، حالا این را می نویسد ، در یک همچو زمانی این مطلب را می نویسد که افیون است . خوب پیش تر یک غفلت هائی بوده است ، شده است یک غفلت هائی اما خوب

الان مردم ، جوان های ما قرآن را نگاه کردند ، از قرآن هم اطلاع دارند ، مع الاسف خوب بعضی شان هم همین طور یک چیزی قبول می کنند ، همین طور یک صدائی که می آید اینها دنبالش می روند . یک صدائی بلند شود اینها هم دنبالش می روند اما انسان ، آدم باید اگر یک مطلبی را شنید راجع به یک نظامی ، راجع به یک جهتی مطلبی را شنید ، باید برود مطالعه کند ببیند صحیح می گوید این آدم . این مردیکه که نوشته است اسلام افیون جامعه ، این واقعا اسلام افیون جامعه است ؟ ! این خود اسلام . می آئیم سراغ آنهائی که اسلام در زمان خودش یعنی زمانی که متن بوده است و پیغمبر بوده و قرآن ، پیغمبر بوده و قرآن ، بعدش هم در زمان های بعدی که اسلام با چیزها ، جنگ ها ، جنگ های بین همین طایفه طبقه سه بوده است با امپراطوری ها ، منتها اسلام همچو قدرتی داده بود به این یک عده جمعیت کم چند هزاری که رفتند امپراطوری روم را فتح کردند و امپراطوری ایران را هم فتح کردند ، امپراطوری ایران که وقتی که مثلا در جنگ ها تجهیز قوا می کردند ، اسب هایشان چه و عرض می کنم زین های اسب طلا ، نمی دانم چه بساطی اینها داشتند ، همین سر و پا برهنه ها را ، همین هائی که پیاده می رفتند و چندتایشان یک شتر داشتند و البته یکی یک شمشیر داشتند ، قدرت داشتند ، شمشیر داشتند اما چند

نفر با هم یک شتر داشتند و چند نفر با هم مثلا یک اسب ، ده تا اسب در یک جمعیتشان پیدا می شد ، اسبی نداشتند ، شتر حسابی نداشتند ، اسبی نداشتند ، آذوقه حسابی نداشتند اما قدرت داده بود اسلام به اینها یعنی تحت تعلیمات متن اسلام و آن کسی که متن اسلام را پیاده کرده بود ، یک همچو قدرتی به مسلمین داده بود که همین آدم هائی که دیروز چیزی نبودند و یک عده فقرائی با هم آنجا می لولیدند ، امروز شمشیر را کشیدند و دو تا امپراطوری که تمام دنیا ، آنوقت از اینجاها خبری نبوده ، آنوقت این دو تا امپراطوری بوده است و یکی روم بوده و یکی ایران بوده است ، این دو امپراطوری را ، این یک مشت عرب مفلوک و گدا که شمشیر چند تا در این مثلا ده هزار ، بیست هزار نفر بوده ، اینها همه شمشیر نداشتند ، همه زره نداشتند ، همه چیز نداشتند ، با همین دست خالی راه افتادند لکن قدرت روحی داشتند ، مثل ما نبودند که ضعیف النفس و ضعیف القلب باشند ، قدرت روحی -روحی - داده بود

اسلام به آنها ، همین عده قلیل با همین قدرت الهی که به آنها داده شده بود و پشتوانه ای که اسلام دنبالش بود و دعوتی که اسلام می کرد از اینها ، راه افتادند و آن دو تا امپراطوری بزرگ را شکست دادند و فتح کردند . ایران فتح شد در زمان قبل از اینکه سی سال از اسلام بگذرد ، ایران فتح شد و روم

فتح شد و مملکت اسلام رفت تا آن طرف افریقا و تا همه جا ، تا اسپانیا رفت خوب بعد بیعرضگی کردند خود مسلمان ها که یک مساله دیگر است .

پس ما متن اسلام را که مطالعه بکنیم اینجور نبوده است که متن اسلام آمده است که سلاطین را تسلط بدهد بر فقرا ، بر طبقه بعد ، قدرتمندها را سلطه بدهد بر غیر قدرتمندها ، متن اسلام اینجور نبوده است .

حجت ما در نزاع با دستگاه جبار پهلوی مبارزات حضرت امیر(ع ) و حضرت سیدالشهداء است

آنهائی که دعوت به اسلام می کردند مثل خود پیغمبر و بعدش مثلا خلفای اولی که یک جور دیگری بودند و بعدش حضرت امیر سلام الله علیه ، اینها چه جور بودند ؟ اینها چه جور آدم هائی بودند ؟ چه جور زندگی می کردند ؟ آیا اینها هم از آنها بودند که ملای درباری بودند ؟ مثلا پیغمبر درباری خودش بوده است ؟ ! یا اینکه پیغمبر با دربارها جنگ کرده ، دربارها را شکسته ؟ حضرت امیر درباری بوده است ؟ ! یا حضرت امیر هم جنگ کرده با یک قدرتی که متشبث به اسلام هم بوده مثل معاویه که حجت ما الان بر این نزاعی که بین ، بر این مبارزه ای که بین مسلمین و بین این دستگاه فاسده است حجت ما در جواز این و لزوم این عمل ، حضرت امیر سلام الله علیه است و عمل سیدالشهدا سلام الله علیه که دو نفر آدمی که اینها قدرت داشتند ، آن شامات را آنها گرفته بودند و تحت قدرتشان بود و

جنگ ها ، چیزها داشتند ، فوج های از سرباز داشتند اینها که مسلمان بودند . حالا کسی به ما بگوید خوب این مردیکه که قرآن چاپ کرده است . این مسلمان است ؟ ! ما حجتمان بر این است که اگر چنانچه این مبارزه را ادامه بدهیم و صد هزار نفر از ما کشته بشود ، برای دفع ظلم اینها و برای اینکه دست آنها را از مملکت اسلامی کوتاه کنیم ارزش دارد . حجتمان هم کار حضرت امیر سلام الله علیه و کار حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه است . یزید هم یک قدرتمند بود و یک سلطان بود و عرض می کنم که همه بساط سلطنت را یزید داشت ، بعد از معاویه او بود دیگر ، حضرت سید الشهدا به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد ؟ با ظل الله طرف شد ؟ (سلطان را نباید دست زد) . به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد ؟ سلطان عصری که شهادتین را می داد و می گفت من خلیفه پیغمبر هستم . برای اینکه یک آدم قاچاق بود ، برای اینکه یک آدمی بود که می خواست این ملت را استثمار کند ، می خواست بخورد این ملت را ، منافع ملت را می خواست خودش بخورد و اتباعش بخورند ، آنقدری که او خورد بیشتر است از اینقدری که این آقا می خورد ؟ ! حساب باید کرد . اینها هم عبارت است از آن کسانی که در صدر اسلام بودند و اسلام با دست اینها قدرتمند شده و بسط پیدا کرده . خود پیغمبر با

قدرتمندها جنگ کرده

و بعدش هم آنهائی که صدر اول بودند باز با قدرتمندها و سلاطین جنگ کردند ، بعدش هم حضرت امیر با قدرتمندها جنگ کرده است ، کجایش افیون بوده ؟ کجای اینها درباری بودند ؟

تجلی دمواکرسی واقعی در سیر و سلوک حاکمان صدر اسلام با توده های مردم

می گویند که ما می خواهیم که یک مملکتی باشد دمواکرسی باشد . شما حساب بکنید که ، ببینید که اسلام (ما حساب صدر اسلام را می خواهیم بکنیم که متن اسلام است ، خود اسلام و متن اسلام است ) ببینیم که آیا این حکومت اسلام و این رژیم اسلام ، یک رژیم دموکراسی بوده است ؟ یک رژیم قلدری و استبداد بوده ؟ شما این قصه هایی را که تاریخ نقل کرده است ، این قصه ها زیادند اما حالا یکی دو تا قصه اش ، این قصه هائی که تاریخ نقل کرده شبیه این را در یکی از ممالک که درجه اول از دموکراسی را دارد بیاورید بعد بگوئید که این بهتر از آن ، یک قصه مال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (قصه هاست منتها حالا من یکیش را می گویم ) یک قصه مال حضرت امیر سلام الله علیه ، یک قصه هم مال عمر . وقتی که عمر می خواست برود به مصر برای اینکه فتح کرده بودند مصر را و قدرتمند شده بود اسلام ، همه جا را گرفته بودند ، می خواست وارد بشود به مصر ، یک شتر بود ، و خودش بود و یکی هم همراهش ، سوار این شتر یکیشان می نشست و آن یکی جلویش را می گرفت و می برد ، آن

که خسته می شد (قسمت کرده بودند) این سوار می شد . آنوقتی که وارد (به حسب تاریخ ) مصر شدند ، نوبت آن غلام بود که سوار باشد و آقای خلیفه جلو شترش را گرفته بود و داشت می بردش که مردم مصر آمده بودند به استقبال . خلیفه عبارت از این بود ، ما عمر را قبول نداریم اما این عمل ، عمل اسلامی آنوقت بوده یعنی نقش اسلام بوده است ولو خودش یک آدمی بوده که ما نپذیرفتیم او را ، اما عملی که کرده است این عملی بوده که نقش اسلام این بوده یعنی پیغمبر هم این صورت بود . یعنی پیغمبر هم سوار یک الاغی می شده یک کسی هم پشتش می نشسته و مساله برایش می گفته ، آن را تعلیمش می کرده ، آن پشت سری را تعلیمش می کرده . شما در تمام این دموکراسی ها بیاورید که اینجوری باشد که سلطان وقت که سلطنتش چند مقابل ایران بوده است ، چند مقابل فرانسه بوده ، شما بیاورید یک سلطان دموکراتی که با غلام خودش اینجوری رفتار بکند که آن سوار بشود ، یک شتر باشد و چیزی بیشتر از این نه ، آن جمال و جلال هیچ نباشد در کار . هر سلطانی دموکراتی را که بیاورید اگر بخواهد وارد یک مملکت شکست خورده بشود ، ببینید با چه جوری وارد می شود ، آنها چه جوری وارد می شوند ، این هم وارد شده در یک مملکتی که فتح شده است ، سوار شتر غلام و خودش حالا نوبت او هست ، خودش دستش را

جلو گرفته و افسار شتر را دارد می کشد ، آمدند اشراف مصر آنجا و همه هم تعظیم کردند . این تعلیم اسلام بوده . خود پیغمبر اکرم وقتی که در یک جمعیتی بودند و نشسته بودند می خواستند مثلا مساله بگویند و صحبت بکنند و قضاوت بکنند و همه کارها ، وضع جوری بوده است که کسی وارد می شد از خارج و او را نمی شناخت نمی دانست کدام یکی آقاست عرض می کنم که سلطان به اصطلاح هست و کدام یکی رعیت است ، اینها دور هم نشسته بودند با هم وعده کرده بودند ، صحبت می کردند ، هیچ معلوم نبود که پیغمبر این است یا این است یا او هست ، دور تا دور نشسته بودند ، این مسندی هم که برای من ، شما برای من درست کردید این هم نبوده . روی زمین می نشستند ، همین روی زمین می نشستند ، همان روی زمین نهارشان را می خوردند ، آن هم آن نهار ، شما خیال کردید یک نهاری درست می کردند ، سفره می انداختند ، یک بساطی بوده است ؟ همان آدمی که ، همین حضرت امیری که سلطنتش بیشتر از چند مقابل ایران بوده ، سفره اش چی بوده ؟ یک ظرفی بوده که توی آن نان های جو بوده و سرش را هم مهر می کرده که مبادا دخترش مثلا یا پسرش ترحم کنند و توی این یک چیزی بریزند ، یک چربی ، یک روغنی که یک خرده نرم بشود ، سرش را مهر می کرده که دست به آن نزنند وقتی

می خورده . این نان خشک خوراک این امپراطور بوده که از مملکت ایران بیشتر تحت امپراطوریش بوده ، آن سلوکش که گفتم .

دو تا قصه از آنها نقل می کنم ، حضرت رسول (ص ) در آن اواخر عمرشان رفتند منبر فرمودند که هر کس به من حقی دارد بگوید . خوب کسی حقی نداشته بود . یک عرب پا شد گفت من یک حقی دارم (چی هست ) ؟ شما در جنگ کذا که می رفتید یک شلاقی به من زدید (به کجا زدم ) ؟ به شانه ام (بیا عوضش بزن ) گفت نه من آنوقت شانه ام باز بوده ، شما هم شانه تان را باز کنید ، (بسیار خوب ) شانه را باز کرد ، عرب رفت بوسید ، گفت من می خواستم ببوسم بدن رسول الله را ، یعنی مساله این بوده و مطلب این است که یک رئیس مطلق حجاز آنوقت بوده است . و جاهای دیگر ، او بیاید بالای منبر و بگوید هر کس حق دارد بگوید ، یک نفر نیاید بگوید به اینکه توده شاهی از من برداشتی . حالا اگر چنانچه هر یک از این ممالک دموکراسی را بیاورید ، یکی برود بالای منبر بگوید که هر که حق دارد بگوید ، اولا" می گوید این را ؟ حق می دهد به ملت که اگر یک شلاقی زده باشد بیا شلاقت را بزن ؟ این حق را کدام دموکراسی ، کدام سلطان ، کدام رئیس جمهور ، کدام عرض می کنم سلطان عادل رئیس جمهور عادل و دموکراسی یک همچو کاری می کند

؟ این اسلامی است که می گویید استبداد است و این دموکراسی های دیگر . ما می گوییم که دموکراسی نیست ممالک شما ، استبداد با صورت های مختلف ، رئیس جمهوری های شما هم مستبدند به صورت های مختلف منتها اسم ، اسما خیلی زیاد است ، الفاظ خیلی زیاد است ، محتوا ندارد .

حکومت اسلامی تجلی دمواکرسی و برابری مردم در مقابل قانون

حضرت امیر سلام الله علیه آنوقتی که سلطنتش (من تعبیر به سلطنت می کنم روی مذاق حالا والا نباید این تعبیر را بکنم ) خلافتش که همین نظیر سلطنت ها بوده است ، یعنی نظیر به این معنا که همه جا تحت ولای او بوده است چندین مقابل ایران بوده حجاز و مصر و عراق و ایران و خیلی جاها ، قاضی خودش نصب کرده برای قضاوت ، عربی رفته ، یهودی است ، رفته است شکایت کرده پیش قاضی از حضرت امیر که یک زرهی از من است پیش ایشان ، حالا من که چیزش را نمی دانم اما اصل متن قضیه را می دانم ، قاضی خواست حضرت امیر را ، رفت در محضر قاضی ای که خودش او را نصب کرده است ، قاضی حضرت امیر را احضار کرد ، رفت ، نشستند جلو او ، حتی تعلیم داده به قاضی ظاهرا در همین جا است که (نه ، به من زیادتر از این نباید احترام کنی ، قضاوت باید همچو هر دو علی السواء باشیم ) یکی یهودی بود و یکی هم رئیس عرض می کنم که از ایران گرفته تا حجاز تا مصر تا عراق ، قاضی رسیدگی کرد و حکم بر ضد

حضرت امیر داد . شما پیدا بکنید در تمام دوره های سلطنت ها و رئیس جمهورها و اینها یک همچو وضعی که یک رئیسی با یک یهودی که تبعش بوده و با آن قاضی ای که قاضی ای بوده است که خودش رعیت است آن قاضی ، شما پیدا کنید یک همچو قضیه ای در تمام جمهوری ها ، در تمام سلطنت ها ، در تمام رژیم ها تا ما بگوئیم رژیم اسلام یک رژیمی است که پائین تر از سایر رژیم هاست . ما که رژیم اسلام را می خواهیم . یک همچو چیزی می خواهیم . ما که می گوئیم حکومت اسلام ، همچو چیزی می خواهیم . ما می خواهیم یک حکومتی باشد که اگر قاضی دادگستری او را احضار کرد ، برود آنجا . حالا به اعلیحضرت می شود گفت که شما ، یک کسی بگوید که شما مال مرا غصب کردید ؟ ! یکی از این مازندرانی ها برود بگوید که شما مال مرا غصب کردید ؟ ! قاضی جرات می کند ؟ ! حالا هم حتی ، حالا هم که همه بچه ها دارند داد می زنند که مرگ بر شاه ، همین حالا هم جرات می کند قاضی که احضاریه بفرستد برای اعلیحضرت ؟ ! حالا چند سال پیش از این را که می دانید چه مصیبتی بود . رئیس جمهوری اینجا چطور ، قاضی ، قاضی دادگستری احضارش میکند ؟ احضار کرد ، می رود آن محضر ؟ بنشیند حکم بر خلافش بکند ، بی چون و چرا قبول می کند ؟ ما که می گوئیم حکومت

اسلام ، اینها تبلیغات می کنند که اینها می خواهند هرج و مرج کنند . این هرج و مرج است که ما می خواهیم ما این را می خواهیم ، ما می خواهیم یک حاکمی در همه ایران (اگر انشاءالله موفق بشوند مسلمین ) در همه ممالک اسلامی ، یک حکومت باشد آنجوری ، یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد ، یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد ، قانون هر چه گفت قبول بکند ، نه اینکه قانون برای مردم عادی باشد ، قدرتمندها از قانون مستثنی باشند . الان مالیات قدرتمندها نمی دهند ، تقسیم اراضی قدرتمندها نشده است ، قدرتمندها ، این حرف ها نیست . علم تا پریروز هم همه املاکش سر جای خودش بود برای اینکه وزیر دربار بود و نخست وزیر بود نیست این حرف ها حرف است این حرف ها ، اصلاحات ، بازی بود این حرف ها انقلاب سفید همه اش بازی بود .

تبلیغات طویل المدت اجانب برای جداسازی صفوف مردم از روحانیت

من حالا خسته شدم لکن به شما آقایان عرض بکنم تبلیغات سیصد ساله است که اسلام را ، مسلمین و اسلام را از هم جدا کرده . تبلیغات قریب سیصد ساله است که روحانیین را با شما جدا کرده . روحانیین در زمان رضا شاه پهلوی سوار اتومبیلشان نمی کردند . مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی رحمه الله گفت من عراق می خواستم سوار اتومبیل بشوم شوفر گفت که ما دو تا طایفه را سوار نمی کنیم یکی آخوند یکی فاحشه را . زمان رضا شاه ما اینجور بودیم . زمان این هم

که شما دارید می بینید . آنها تبلیغاتی است که از خارج برای این است شما را از روحانیین جدا کنند ، از اسلام جدا کنند آنوقت تمام منافع شما را ببرند و یکی نباشد بگوید نه .

نهضت اسلامی ایران ، مشت محکمی بر دهان غارتگران شرق و غرب

من حالا دیگر حال این را ، وقت این را ندارم که بعد بیائیم سراغ این طبقات بعد و بعد از آن اوائل اسلام و ببینیم که کی بوده است که تا حالا که ما اینجا نشستیم ، بر ضد این سلاطین قیام کرده ، این چه جمعیتی بوده اند ، آیا اینها مسلمین بوده اند یا نه ؟ این مردی که الان نوشته است که اسلام افیون جامعه است ، الان این قیامی که در ایران شده است و نهضتی که الان بالفعل شده است ، این نهضت ، نهضت اسلامی است یا نهضت دیگری ؟ این نهضت اسلامی به برکت اسلام و عرض می کنم که - مسلمین ، به راه مسلمین پیدا شده است ، داد اسلام است که بلند شده است و دارد با مشت می زند تو دهن شوروی یا تو دهن آمریکا ، این افیون است ؟ ! اسلام افیون است ؟ ! تو الان می گویی افیون است که مردم را دلسرد کنی ، بگذارند نفت ها را بخورید و گازها را بخورید . خودت هم می دانی که افیون نیست . همه شماها می دانید که اسلام محرک است . اسلام مردم را رو به ترقی برده است ، رو به جنگ برده ، رو به جدال با کفار برده است و با شماها .

غفلت نورزید که اجانب برای اغفال شما نقشه کشیده اند

الان در یک وقتی می گویند که اسلام افیون است که مملکت ایران و سی میلیون اسلامی و مسلم قیام کردند بر ضد قدرت ها و همه هم اسلام است که اینها را وادار کرده بود و همه داد اسلام دارند

می زنند در یک همچو وقتی این مردک می نویسد که اسلام افیون جامعه است ، شاید چند تا جوان هم از آنها که غفلت دارند از امور ، همین طوری قبول بکنند ، بیدار بشوید آقا! ای جوان های ما بیدار بشوید! بدانید نقشه ها چه است برای چه شما را می خواهند دور کنند از اسلام ؟ برای چه شما را می خواهند به مکتب های دیگر نزدیک کنند ؟ اینها خیر شما را نمی خواهند ، اینها می خواهند شما را ببلعند . اسلام نمی گذارد شما را ببلعند ، روحانیت اسلام نمی خواهد شما را ببلعند . انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد . موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون هلند

سؤ ال : به نظر شما علت تظاهرات اخیر ایران چیست ؟ پیش بینی می کنید چه نوع اتفاقی رخ دهد ؟

جواب : علت تظاهرات ، کارهائی است که شاه در این مدت کرده است مردم از اختناق و کشتارها ناراضی و تظاهرات رو به ازیاد است . پیش بینی می شود که اگر خیلی دامنه پیدا کند ، انقلاب بالاتری پیش آید ، اگر شاه به عقل آید و زودتر خودش کنار رود ، آرامش نسبی تحقق پیدا خواهد کرد .

سؤ ال : برنامه سیاسی شما چیست ؟ آیا شما مبارزه مسلحانه یا ترور شاه را روش قابل قبولی می دانید ؟

جواب :برنامه ما این است که با ادامه همین تظاهراتی که در ایران جریان دارد ، انشاءالله مسائل حل شود و اگر چنانچه دیدیم قابل حل نیست ، مبارزه

مسلحانه را مورد بررسی قرار خواهیم داد .

سؤ ال : شما می خواهید چه نوع رژیمی را جانشین نظام کنونی سازید ؟ آیا شما تمدن اسلامی را با تمدن غربی کنونی ناسازگار می دانید ؟

جواب : رژیمی که به جای رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست ، رژیم عادلانه ای است که شبیه آن رژیم در دموکراسی غرب نیست و پیدا نخواهد شد . ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسی هائی که در غرب هست مشابه باشد ، اما آن دموکراسی ای که ما می خواهیم به وجود آوریم ، در غرب وجود ندارد . دموکراسی اسلام ، کاملتر از دموکراسی غرب است .

سؤ ال : اخیراشما سلطنت را که در قانون اساسی 1906 آمده است مورد انکار قرار دادید ، آیا در این مورد توضیحی دارید ؟

جواب : اکنون همه ملت ایران بپاخاسته و رژیم سلطنتی را نمی خواهند . رژیم سلطنتی که مستندش قانون اساسی است ، باید مطابق با آراء ملت باشد و ملت قاطبتا بر خلاف آن رای داده اند . بنابر این رژیم سلطنتی محکوم است و بکلی باید از بین برود .

سؤ ال : آیا حضرتعالی در مبارزه علیه شاه بهتر و موثرتر نبود که دعوت شاه را به ایران پذیرفته و به ایران برمی گشتید ؟

جواب : من برای آگاه کردن دنیا بهتر می دانم در اینجا باشم . در ایران هنوز اختناق وجود دارد ، لذا رفتن به ایران فعلا" منتفی است .

تاریخ : 14/8/57

پیام امام خمینی به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در دانشگاه

تشبثات و فریبکاری های شاه و طرفدارانش برای بقای سلطنت

بسم الله الرحمن الرحیم

درود به ملت شریف و شجاع ایران ایدهم الله تعالی .

من

نمی دانم از کدام مصیبت های ملت و از کدام جنایت های شاه بنویسم ، قلم من عاجز است . آیا جنایاتی را که در دانشگاه به دست دژخیمان شاه واقع شد ، متذکر شوم یا از کشتارهائی که در سراسر ایران به امر این جنایتکار حرفه ای صورت گرفت ؟ من قدرت ندارم جنایات سراسر ایران را که برادران و خواهران ما را به خاک و خون کشیده بشمارم . هر روز اخبار واصله ما را به جنایات بزرگ تازه ای آگاه می گرداند ، هر روز فرزندان اسلام به مصیبت های تازه ای مبتلا هستند . کار شاه و حکومت او به رسوائی کشیده شده است و در پناه کولی ها و اشرار جیره خوار می خواهد خود را حفظ کند و در عین حال از فریبکاری دست نکشیده و می خواهد با تشکیل حکومت به اصطلاح ملی و با تزهای مبتذل و تبلیغات بی اساس و بیهوده ملت را اغفال کند و بعضی از شاهدوستان طرفدار آمریکا را برانگیخته که از طرفی مردم را از برکنار رفتن شاه بترسانند که با وضع جغرافیائی ایران اگر شاه برود مملکت می رود و از طرفی برای نجات شاه به دوره گردی بپردازند و اشخاصی را از روحانی و سیاسی با خود همراه کنند ، غافل از آنکه مردم چنان آشنا به مسائل سیاسی شده اند که این حرکات مذبوحانه را به چیزی حساب نمی کنند .

ملت ایران شاه را اساس تمام خیانت ها و جنایت ها می داند

ملت ایران شاه را می شناسد که اوست اساس تمام خرابی ها و خیانت ها و

جنایت ها ، اوست که ابرقدرت ها را بر شوون سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی کشور مسلط نموده و با مهلت دادن به او کشور از دست می رود . این طرح های خائنانه مملکت را به نیستی تهدید می کند ، این طرح ها از حلقوم طرفداران آمریکاست . ملت غیور ایران بپاخاسته تا کشور را از پرتگاه نیستی نجات دهد و دست غارتگران را کوتاه کند و طرح های خائنانه را بر هم زند . ملتی که در عزای عزیزان خویش به سوک نشسته و تمام جنایات را از شاه می داند ، طرح سازش با شاه را چگونه می پذیرد ؟

این از خدا بی خبران و خائنان به ملت و اسلام می خواهند شاه را در مسند سلطنت نگهداشته و سپس به قدرت شیطانی رسانند تا خشک و تر را به آتش انتقام بسوزانند .

خواست ملت ، الغای رژیم غیر شرعی و غیر قانونی پهلوی

اکنون که ملت ایران بر سر دو راهی مرگ و حیات و آزادی و اسارت و استقلال و استعمار و عدالت اقتصادی و استثمار واقع است و در پیشگاه خداوند تعالی و نسل آتیه مسوول است ، باید تا رسیدن به هدف ، نهضت را هر چه شور انگیزتر ادامه دهد ، و طمع کسانی را که با توطئه های شیطانی می خواهند خون جوانان ما را به هدر دهند . قطع کند و به این مصلحت اندیشی های مامورین شاه و آمریکا با مشت گره کرده جواب دهد و به تذکرات زیر توجه نماید:

1- هدف اسلامی ما بر چیده شدن رژیم سلطنتی

و سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی است که غیر قانونی و غیر شرعی بودن آن بر همه روشن است و خیانت و جنایت بی پایان آن روشنتر و ملت ایران با هر طرحی که لازمه اش بقاء نظام شاهنشاهی و حفظ سلسله پهلوی است مخالف است و هیچ ابهامی در این پیشنهاد که ملت ایران با رفراندم خود در سراسر کشور مکرر اعلام نموده نیست و نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است و بر اساس موازین و قوانین اسلامی اعلام می شود و ما این پیشنهاد را در آتیه نزدیک به آراء عمومی رسما مراجعه می کنیم و هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه موافق نیست راه او غیر از راه ما و ملت ایران است .

نهضت را در تمام ابعاد ادامه دهید

2- برای رسیدن به این هدف مقدس لازم است به نهضت اسلامی به همه ابعادش ادامه داد:

الف -ادامه اعتصابات در تمام دستگاه های دولتی و هدف اصلی اعتصاب همان است که در بند اول ذکر شد .

ب -پشتیبانی از اعتصابات کارمندان موسسات دولتی بخصوص کارمندان و کارگران شرکت نفت و جلوگیری از هدر دادن این مخزن عظیم و ادامه اعتصابات تا رسیدن به هدف اسلامی .

ج - کمک مالی به کسانی که در اثر اعتصابات ضرر دیده اند ، اعم از اصناف شجاع و کارگران و زحمتکشان متدین و محروم و کارمندان محترم و کمک برای ادامه اعتصاب در همه اقشار .

ارتش و قوای انتظامی از اوامر شاه سرپیچی و به ملت بپیوندند

بر صاحب منصبان و سران نیروهای هوائی ، زمینی و دریائی است که با افراد

خود به ملت بپیوندند که اطاعت شاه اطاعت طاغوت است و بر سربازان و سایر قوای انتظامی است که از اوامری که بر خلاف مسیر ملت است سرپیچی کنند که اطاعت این اوامر مخالفت با قرآن مجید و پیغمبر اسلام (ص ) و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و بر خانواده ها و عائله ارتش و سایر قوای انتظامی است که آنان را از مخالفت با ملت و از ظلم و ستم به خواهران و برادران اسلامی خود باز دارند و آنان را بر این اعمال ظالمانه مواخذه کنند که عاقبت این ستمکاری ها به ضرر آنان است . اینجانب از ملت شریف و شجاع ایران تشکر می کنم که با شجاعت و پایداری خود کنگره های قصر ستمکاری را یکی پس از دیگری فرو ریخت و دلیرانه این بت شیطانی را شکست .

صبور باشید که پیروزی نزدیک و خدا با صابران است

عزیزان من ! صبور باشید که پیروزی نهائی نزدیک و خدا با صابران است . خود و فرزندان نسل آتیه را سرفراز کنید که ایران امروز جایگاه آزادگان است و سستی و هراس به خود راه ندهید که نمی دهید و به وسوسه های شیطانی بستگان دستگاه ظلم گوش فرا ندهید . شما ملت ایران و همت و شجاعت شما زبانزد جهانیان و سرمشق آزادیخواهان است . من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام و آنچه در قدرت دارم در خدمت به شما که خدمت به حق است نثار می کنم و صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان رسانده و می رسانم و از خداوند تعالی سلامت و

عظمت شما ملت نجیب بزرگ را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/8/57

بیانات امام خمینی در مورد توبه و تعهدات فریبکارانه شاه

تعهد بر جبران اشتباهات گذشته و استمداد از روحانیون ، از تشبثات شاه برای حفظ سلطنت

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

باز شاه به دو وسیله برای نجات خودش متوسل شد ، یکی به وسیله فریب ، یکی به وسیله سرنیزه . به وسیله فریب این بود که نطقی که کرد التزام داد ، تعهد داد به ملت که این اشتباهاتی که کرده است دیگر همچو اشتباهی نمی شود و از این به بعد دیگر به قانون اساسی به همه معنا عمل می شود و جبران آن اشتباهاتی که کرده بوده میکند و از عموم ملت خواستار شد که دست از این مخالفت بردارند و از آیات عظما و علمای اعلام خواستار شد که مردم را هدایت کنند که آنها آرام باشند و از سایر اقشار ملت از قبیل کارگرها و محصلین و جوان ها و همه اینها خواستار این شد که از این مخالفت ها دست بردارند و به ایران فکر کنند .

در حرف های ایشان خیلی مسائل هست ، یکی اینکه بررسی بشود که آیا این کارهائی که تا حالا انجام داده است ، اشتباهات بوده یا تعمدات بوده . این مخالفت هائی که از قانون کرده ، از اسلام کرده ، این خیانت هائی که به ملت کرده ، این جنایت هائی که کرده است ، آیا آنطور که ادعا میکند این اشتباهی این کار را کرده است ؟ مثلا این نفتی که به آمریکا داده خیال کرده است که اینها یک طایفه ای از ، یک محله ای از ایران است ؟ یک شهری از

شهرهای ایران است و نفت را دارد به ایرانی ها می دهد ؟ ! این اسلحه هایی که به درد ما نمی خورد و به جای نفت پایگاه برای آمریکا درست کرده است خیال کرده است که این اسلحه ها ارز است ؟ ! پول است ؟ ! اشتباه کرده این ؟ ! به خیال اینکه دارد پول می گیرد لیره می گیرد این چیزها را گرفته است ؟ ! این جنایت هائی که در ایران تا حالا کرده است ، حبس هائی که کرده است ، زجرهائی که کرده است شکنجه هائی که داده است ، قتل های عامی که کرده است اینها اشتباهی بوده است ؟ ! مثلا به مدرسه فیضیه که ایشان کماندوها را فرستادند و ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن ها را آتش زدند ، عمامه ها را آتش زدند ، جوان ها را دست و پا شکستند ، حجره ها را خراب کردند ، شکستند ، خیال می کرده است که این یک جائی از روسیه است و حمله به روسیه است و اشتباهی ، اشتباه از کار درآمده ؟ ! عقیده ایشان این بوده است که مدرسه فیضیه یک جائی است که از محل های اجانب است ؟ ! یا این اشخاصی که ایشان حبس کرده اشتباه کرده است و این اعتقادش این بوده است که در باغستان اینها را برده است ؟ ! و حالا معلوم شده نه ، این حبس بوده نه باغ !! این اشخاصی را که از علما در حبس رفتند یا کشته شدند یا پای آنها را در روغن داغ گذاشتند یا آنطور

که می گویند اره کردند پای بعضی ها را و همین طور از رجال سیاسی ، اشتباهات بوده ؟ ! اینها تخیلات بوده است ؟ حالا ازاین اشتباهات دیگر ایشان نمی کنند و حالا تعهد دارند می دهند ؟ ! مگر همین ایشان نبودند که اول سلطنتشان قسم خوردند ، تعهد دادند (خوب کسی که بخواهد سلطنت پیدا بکند این تعهدات راباید بدهد) ایشان تعهد داده است و همین التزامات که حالا دارد می گوید آنوقت هم داده است و بعد از آن تعهدات و التزامات این کارها را کرده است ، حالا یک تعهد دیگری که می دهد یعنی حالا فرق کرده است این تعهد با آن تعهد ؟ ! یعنی حالا می گوید تعهدی است که دیگر قابل برگشت نیست ؟ !این تعهد آنوقت برگشت داشته اما حالا این تعهد دیگر قابل برگشت نیست ؟ ! حالا این اشتباهاتی که کرده است . چطور جبران شده است ؟ بیش از ده سال عمر یک انسان را ، نه یک انسان ، آنقدر انسان را ده سال در حبس ، در یک محفظه با آن وضع ، با آن شکنجه ها ، با آن اذیت ها ، با آن اهانت ها ، ده سال ، پانزده سال یک قدری کمتر ، یک قدری بیشتر عمر اینها را تلف کرده ، اینها جبرانش چیست ؟ همین تعهد آقا جبران کرد اینها را که من تعهد کرده ام ؟ ! یکی کسی که اینقدر جنایت کرده ، حالا به مجرد اینکه آمد تعهد کرد حالا می خواهد تمام بشود قضیه ؟ حالا ما فرض می کنیم

که خیر تعهد ایشان صادقانه است ، فرض است بر او (مطلب معلوم است ) رضا شاه به مرحوم فیروز آبادی وقتی آمده بود به نجف ، مرحوم فیروز آبادی در حرم ملاقات کرده بود ، رضا شاه گفته بود من مقلد شما هستم آقامرحوم فیروز آبادی گفته بود (مطلب معلوم است ) .

قضاوت ایشان من را یاد کتاب موش و گربه انداخت امروز . کتاب ارزنده ای است کتاب موش و گربه ، کتاب آموزنده ای است . این همان وضع حال سلاطین و قلدرها را در وقت قدرت و در وقت کمی قدرت ، وضع حیله بازی آنها را مجسم کرده است به اسم کتاب موش و گربه که سجاده را یک وقت انداخته و نماز خوانده و توبه کرده و پیش خدا استغفار کرده که من دیگر کاری نمی کنم ، تا این موش های بیچاره بازی خوردند و برایش چیز بردند و امثال ذالک و بعد هم افتاد پنج تا از آنها را یکدفعه گرفت . آنوقت یکی یکی می گرفت حالا پنج تا پنج تا . ما می دانیم که شما توبه تان همان توبه گرگ است ، همان توبه گربه است ، این را ملت دیگر می داند ، لازم نیست اینقدر شما زحمت بکشید و هی حرف بزنید . این آیات عظام و علماء اعلام که حالا ایشان می گویند که (هدایت کنید مردم را ، چه بکنید) اینها آنها بودند که تا دیروز هر وقتی که این صحبت می کرد (ارتجاع سیاه ) اسم اینها بود . در لغت شاه اینها مرتجعین بودند آن هم مرتجعین

سیاه

در یکی از نطق هایشان (آنوقت که ما قم بودیم ) ایشان در یک جایی ، یکی از شهرهای ایران گفت که از اینها ، از این مرتجعین مثل حیوان نجس احتراز کنید . آن حیوان نجس که آنوقت گفت ، حالا آیات عظام شد و علمای اعلام ! اگر مهلتش بدهند این آیات عظام و علمای اعلام که نفس بکشد ، نفس دوم باز حیوان نجس است . این اشتباهات که همه آن تعمدات بوده است و همه آن کارهای عمدی بوده است و خیانت ها همه عمدی بوده است و ایشان می گوید اشتباهات شده است ، اینها اگر چنانچه این ملت به این مهلت بدهند تمام این اشتباهات دوباره از سرگرفته می شود الان این یک حیله ای است که ایشان مرتکب شده اند . از آن طرف با نطقش که (من متعهدم دیگر از این کارها نکنم ، بیائید به حال ایران فکر بکنید ، بیایید همه تان به فکر ایران باشید!) ما به ایشان می گوئیم که ما چون فکر ایرانیم این حرف ها را داریم می زنیم . این ملت که می بینند ایران را شما از دست اینها دارید خارج می کنید ، همه قلدرها را بر ما مسلط کردید ، همه مخازن ما را بردید ، از این جهت است که این ملت این قیام را کرده و این نهضت را کرده . ما هم برای این است که به فکر ایران هستیم و داریم فکر ایران را می کنیم ، با شما که مبدا اشتباهات به قول خودتان و تعمدات به قول ما هستید مبارزه

و معارضه می کنیم . فکر اسلام ، فکر یک کشور مسلمان ، فکر یک مستضعفین ما را وادار کرده که با شما اینطور معارضه و مخالفت بکنیم . (پس بیائید فکر ایران بکنید) ما فکر ایران می خواهیم بکنیم ، فکر ایران هستیم ، نه اینکه ما چون شما را با شما معارضه کردیم پس از فکر ایران رفته ایم . این باز این حرف را رها نمیکند این آدم . چه جور ، چه عنصری است این آدم ؟ چه جور فکر می کند یا اینکه کی را بازی می خواهد بدهد ؟ این الان به نظرش کی رسیده ؟ کی بازی می خورد از این حرف که اگر ایشان نباشند ایران نیست دیگر . همین که ایشان سرشان را زمین بگذارند (بالاخره ایشان یک وقتی خواهند مرد ، انشاءالله زودتر) آن روز به فرمایش ایشان دیگر ایرانی در کار نیست ! بالاخره پس ایران از دست ما رفته است ، یا حالا که بعد از ده روز دیگر ، یا بعد از مثلا چند ماه دیگر به فرمایش ایشان ایران دیگر رفتنی است برای اینکه آن که ایران را نگهداشته ایشان است و وقتی ایشان نباشد دیگر تن ما مبادا!

این یک راه است که ایشان تشبث کرده و همان راه خدعه است که دیروز وزیر ایشان آمد و وزیر ایشان هم که ایشان گفته است (یا که از بالا سر ، ارباب ها دیکته می کنند این حرف ها را) آن روز هم خودشان آمدند و (اشتباه کردیم و چه کردیم ، بیایند همه با هم چه بکنیم ، جوان ها بیایند

با هم مصالحه بکنیم ) به این حرف مردم گوش نداد . همین امروز در جاهای مختلف ایران در تهران و جاهای دیگر همان حرف هایی بود که بود .

چماق و سرنیزه دو پناهگاه شاه تشبث دومشان هم این بود ، پناه به سرنیزه برده . الان دو پناهگاه ایشان دارند یکی چماق است ، چماق اشرار یا آنهائی که اجیر کردند ، پول می دهند یک اشراری را اجیر می کنند و با چماق به جان مردم می اندازند ، یکی هم سرنیزه این اشخاصی که در خیابان ها دارند چه می کنند ، این سرنیزه تازگی ندارد حالا مدتی است که با سرنیزه ما زندگی می کنیم ، ملت ایران مدتی است که ، ایشان دیگر پناهگاهی ندارد جز سرنیزه و چماق . آقائی که تا دیروز ، حالا هم اگر یک خرده رهایش کنند باز می گوید این حرف را ، حالا عجب است که امروز نگفته که ملت شاهدوست ؟ ! اصفهان داشت فریاد مردم بلند می شد و داد و قال می کردند که مرگ بر این سلطنت پهلوی . ایشان در نطقش می گفت مردم اصفهان شاهدوست !! آن کس که پهلویش بوده از عمالش (مردم ایران اصلش به تخت و تاج علاقه دارند! علاقه ذاتی این مردم به این تخت و تاج دارند!) این منطق ایشان است که مردم رژیم سلطنتی را می خواهند ، چه بکنند بیچاره ها ، الان این همه فریادها برای این است که احتمال می دهند خدای نخواسته مثلا یک رژیم سلطنتی به هم بخورد از این جهت به خیابان ها می

ریزند و فریاد می زنند!!

ایستادگی ملت در برابر حکومت های نظامی رسمی و غیر رسمی شاه

این هم یک تشبث ایشان کردند که به سر نیزه پناه بردند و به چماق پناه بردند . اینهم یک چیزی است که تا حالا مدتی است که این مساله هست و فایده نکرده یعنی آن حکومت نظامی که از قوانینش مثلا این است که یا اعلام کردند به اینکه بیش از دو نفر نباید اجتماع بکنند ، اگر اجتماع بکنند چه خواهد شد ، در همان پشت سر اعلامیه و پشت سراین حرفها هفتاد هزار نفر ، صد هزار نفر ، سیصد هزار نفر مردم حرکت می کردند و از این طرف و آن طرف می رفتند و حرف هایشان را می زدند . این حکومت نظامی نتوانست در مردم تاثیر بکند . یک مردمی که از جان خودشان گذشتند دیگر این را نمی شود با حکومت نظامی اینها را جلوگیری کرد . یک مردمی که جوانشان را می دهند و بعد هم افتخار می کنند ، یک زنی که اولادش را ، جوانش را فدا می کند و بعد هم می گوید که من مفتخرم به اینکه یک همچنین خدمتی به اسلام کردم ، این نمی شود دیگر با سرنیزه ، مگر سرنیزه غیر از این است که می کشد آدم را آن هم می گوید من می خواهم بکشند مرا این را نمی شود با سرنیزه ، این راه حل های احمقانه است که یک وقت حکومت نمی دانم آشتی می آورند و آن بساط را درست می کنند حالا هم حکومت نظامی آوردند ، حکومت نظامی ! مگر- شما- تا حالا حکومت مان نظامی نبوده ؟

بله حاکمش نظامی نبوده است یعنی یک نفر وکیل بوده حالا حاکم شده اما حکومت ، آنکه طرز حکومت بود طرز حکومت نظامی بود یعنی همه ایران حکومت نظامی بود ، بعضی های آن رسمی بود ، بعضی های آن غیر رسمی بود . مردم حکومت نظامی را دیده اند دیگر چیز عجیبی نیست که حالا به چشم مردم عجب بیاید و بترسند از آن ، چیز عادی مردم است . کسی خیال کند که این راه حل است ، حکومت نظامی راه حل است یا دنبال این مثلا آمریکا خیال بکند به اینکه کودتای نظامی می شود ، کودتای نظامی میشود این رژیم را می برد و نظامیان می آیند ، مگر می شود ؟ یعنی در مردم مگر تاثیر دارد این ؟ مردم عادت کردند به این حکومت نظامی ها . یک چیز تازه ای یک وقت بود ، سابق بله ، سابق ایام که مردم باز آشنا به این مسائل نبودند و نشده بودند ، اگر یک نظامی می آمد توی بازار و هر غلطی می خواست بکند کسی نبود بگوید نه . اگر دو تا ستاره اینجای یک کسی بود دیگر وامصیبتا بود ، هر جا می رفت و هر کاری می خواست بکند و هر شرارتی می خواست بکند ، کسی نبود که بگوید نه ، اما حالا اگر خودش هم بیاید وسط میدان می ریزند تکه تکه اش می کنند . حالا غیر آنوقت است ، این ملت غیر آن ملت است . این تحول که حاصل شده است برای این ملت ، مردم را عوض کرده ، یک

چیز دیگرند اینها ، یک موجودات دیگری شده اند اینها . اینها دیگر خوف اینکه حکومت نظامی بشود یا مثلا یک رژیم نظامی روی کار بیاید ، اینها خوف این را دیگر ندارند برای اینکه نظامی هم این است که اینها دیده اند و همراهش مبارزه و معارضه کردند و ازش کتک هم خورده اند و آدم هم ازشان کشته اند ، همه اینها را مردم دیده اند . وقتی بنا شد که آدم را بخواهند بکشند ، چه رژیم نظامی باشد ، چه حکومت نظامی باشد ، چه عادی باشد . مردم تن داده اند به کشته شدن . بنابراین اینها راه حل نیست که کسی بخواهد حل کند یک قضیه ای را یعنی درد مردم را دوا بکند .

مخالفت روحانیون با شاه بر سر اغراض و منافع شخصیه نیست

در روزنامه شوروی هم یک چیزی نوشته بود (یکی از اتباع آمریکا هم ، از دوستان شاه و اتباع آمریکا هم همان را تکرار کرده بود که این ، آن به تعبیر دیگر آمده ، این به تعبیر دیگر) به تعبیر اینکه این روحانیون که در این قضیایا مخالفند با شاه این اصلاحات ارضی ضرر به آنها زده است ، چون ضرر به آنها زده است ازاین جهت منافعشان در خطر شده است ، اینها مخالفت می کنند . آن هم گفته است که فلان آدم ، فلانی ، این غرض شخصی دارد با شاه . ما دیروز عرض کردیم که غرض شخصی نیست و قضیه این حرف ها نیست . اما این که او نوشته است ، آن هم اشتباه است برای اینکه روحانیون حالا زندگی شان خیلی بهتر از آنوقتی است

که اصلاحات ارضی نشده بود ، هر که می خواهد برود ببیند . اگر مساله ، مساله چیز است که زندگی شان چطور است ، زندگی روحانیون حالا صد درجه بهتر از آنوقت است ، چیزی از آنها بهم نخورده است که ، اگر نفوذ کلمه ندارند ، که نفوذ کلمه هم دارند لکن دارید می بینید دیگر . اگر ندارند چطور ایشان تشبث کرده که (ای مراجع عظام ، ای علمای اعلام بیائید این مردم را هدایت کنید ، بیائید چه بکنید) یک دفعه اینها آن می شوند! یک دفعه وقتی جواب کاغذ مراجع را می دهد در همان اوایل امر می گوید که می نویسد که ، شما بروید ارشاد عوام را بکنید یعنی شما حق دخالت در امور مملکت ندارید ، بروید ارشاد عوام بکنید . به ایشان باید گفت که ما ارشاد عوام را کردیم ، عوام الان هدایت شدند و ارشاد شدند و شما خواب بودید اینها ارشاد کردند ، حالا که ارشاد کردند تشبث پیدا کردید که (حالا بروید دیگر ، مرا حفظ بکنید الان و چه بکنید ، به ایران فکر بکنید!)

مظاهر تمدن بزرگ (ص )

اینها تشبثات است ، فایده ندارد هیچی غیر از یک کلمه و آن این است که این رژیم برود و این آمریکا و شوروی و نمی دانم انگلستان و همه اینهایی که در این سفره ایران که افتاده مجانی دارند استفاده می کنند ، اینها هم دست مجانشان را بردارند . ما که نمی خواهیم بهشان نفت ندهیم تا دست و پا بزنند که یک ملتهائی را از سرما خواهید شکست ، نخیر ، ما می

خواهیم نفتمان در اختیار خودمان باشد ، هر مقدار دلمان می خواهد بفروشیم و می فروشیم . هر رژیم پیش بیاید نفتش را می خواهد بفروشد اما نه اینطور . غارت گری را ما با آن مخالفیم ، نه فروش را به قیمت صحیح خودش به قیمت

صحیح خودش می فروشیم و ارز می گیریم . پول می خواهیم ما ، می خواهیم مردم برای -مردم - صرف بشود . اینجا نفت ما را زیادتر از آن اندازه ای که باید استخراج کنند استخراج می کنند ، پول هم که نمی گیرند یا آهنپاره می گیرند یا طیاره های به آن قیمت های گزاف می گیرند . آن مقداری هم که می گیرند صرف این ملت نمی شود . الان این ملت چی دارد بیچاره ؟ شما چهار تا بازاری مثلا چیزدار تهران را یا چهار تا از ارباب هائی که از همین طعمه ارتزاق می کنند نگاه نکنید ، شما پایتان را توی زاغه ها بگذارید ، شما پایتان را تو دهات بگذارید بروید خوزستان و دهات خوزستان را ملاحظه کنید ، تاسف دارد خدا می داند . آب ، شط آب دارد در خوزستان . من یک وقتی که شاید سی سال پیش از این ، چقدر سال پیش از این بود که عبور کردم از ، به خوزستان رفتم ، می خواستم عتبات بروم ، خوب این آب یک شط آب است ، یک رود و دو رود نیست ، یک شطی که کشتیرانی توی آن می شود ، زمین ، تا چشم می کنی زمین افتاده و هیچ زراعت ندارد ، من

توی ذهنم آمد که شاید ، شاید خاک این لیاقت زراعت ندارد . یک جایی پیاده شدیم من رفتم خاک را برداشتم خاک خوب ، لکن دست خیانت نمی گذارد . آب از آنجا دارد هرز میرود زمین هم آنجا افتاده است و مردم خوزستان برای اینکه بچه هایشان را که مریض می شوند پیش یک طبیب بروند طبیب نیست ، هیچی ندارند ، در ده تا ده ، بیست تا ده یک وقت می بینی یک درمانگاه نیست ، تمدن بزرگ این است ؟ ! یک درمانگاه در بیست تا ده ! بعضی جاها درمانگاه اصلش نیست ، طبیب نمی دانند چی است . در روزنامه های خودشان نوشتند که آب اینقدر نیست که -این - صبح که این بچه را از خواب بلند می شود و چشمش را به واسطه تراخمی که برای خاطر حکومت فاسد این تراخم ها هست ، چشمش را نوشته آب ندارند تاتر کند چشمش باز بشود ، با بول این کار را می کند . در روزنامه بود این با بول این چشم بچه را که -تراخم - به واسطه تراخم به هم چسبیده تر می کنند که نوشته اند برای نداشتن آب (توی روزنامه اینطور بود) یک همچو زندگی ما داریم در اثر اشتباهات آقا!! آقا اشتباه کرده اند تا حالا ، حالا بعد از این اشتباهات بیرون می روند یعنی ایران می شود تمدن بزرگ ! اشتباه شما یکی و دو تا و ده تا نیست ، تعمدات شما یکی و دو تا و ده تا نیست . مرتب از مااین روزنامه نگارها می پرسند به

اینکه خوب ، شما چرا با شاه بدی ؟ این چرا دارد ؟ ! خوب شما بپرسید ، این ملت ، این فریاد بچه ها و آن فریاد بزرگ ها ببینید چه کرده این آدم که با او بد هستند . با او بد هستند از باب اینکه یک دشمنی شخصی با هم دارند ؟ ! سی میلیون دشمن شخصی است ؟ !

آشتی و سازش با شاه خیانت به اسلام و ملت است

این شاه اینقدر خیانت کرده است و اینقدر جنایت کرده در این مملکت که دیگر راه آشتی نیست . راهی نیست که کسی بگوید که شما اشتباهاتتان تا حالا هیچ ، حالا از این به بعد انشاءالله که اشتباه نمی کنی . راه نگذاشتی برای این کار . امکان ندارد یک همچو مطلبی . اگر یک روحانی ، یک سیاسی ، یک بازاری ، یک دانشگاهی بخواهد بگوید که بیائید ، به مردم بخواهد این را بگوید بیائید با هم خوب سازش کنید ، شاه امروز آمده توبه کرده و عرض کنم که استغفار کرده ، خوب ، بیائید ببخشید ، این را مردم خائن می دانند چه چیز را ببخشیم ؟ مگر یک مطلبی است قابل بخشش ؟ آقا بچه ها و جوان های ما را به خون کشیده ، چه چیز را ببخشیم ما ؟ مملکت ما را به باد داده این آدم ، کجایش ببخشیم ؟ از حالا به بعد چی ؟ خاندان های مردم را به عزا نشانده ، حالا بسم الله الرحمن الرحیم تمام شد قضیه ؟ ! (ببخشید من اشتباه کرده بودم ) این حرف شد در عالم ؟ ! برای کی این حرف ها را

این می زند . در هر صورت مسیر همین است . غیر از این ، هر کس غیر از این فکر کند خائن به ملت است ، خائن به مملکت است . هر کس غیر از این فکر کند خائن به اسلام است . اگر این رامهلت بدهید فردا نه اسلام برای شما می ماند ، نه مملکت برای شما می ماند ، نه خاندان برای شما می ماند . مهلت ندهید این را ، فشار بدهید این گلو را تا خفه بشود .

انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد ، موید باشید ، خونسرد باشید و خداوند شر این ارباب ها را از سرما کم کند . . . .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه یونان (توزیها)

سؤ ال : ملت بزرگ ایران در مبارزه نهائی برای رهائی از چنگال سلسله پهلوی و ساختمان آینده نوین گام نهاده اند ، آیا اعتقاد دارید که این مبارزه اکنون به پیروزی نزدیک میشود ؟ در این صورت اعتقاد شما مبتنی بر چه واقعیت است ؟

جواب : بله ما اعتقاد داریم که مبارزه به پیروزی نزدیک است . امروز شاه و نظام سلطنتی بیش از هر زمان دیگری متزلزل می باشد شاه برای حفظ خود یا سلطنت خانواده اش حاضر به هر گونه عقب نشینی شده است . ملت ما طی تظاهرات مداوم چند میلیون نفری و دادن هزارها تلفات مخالفت قاطع خود را با نظام کنونی اعلام کرده است . ملت ما قیام کرده است و همین ملت پیروز است .

سؤ ال : به نظر شما دخالت های خارجی که هدفشان

سلب آزادی و استقلال ملت ایران می باشد کدام است ؟

جواب : سیاست های خارجی آمریکا و انگلیس و روسیه و چین و سایرین از رژیم فاسد شاه و جنایت های او پشتیبانی می کنند ، اقتصاد ما را بر هم زده ، ارتش ما را وابسته کرده و فرهنگ ما را آلوده ساخته اند اما ملت با قیام خود به دخالت های این اجانب پایان خواهد داد .

سؤ ال : مقام و موضع مرحله جدید مبارزات خلق ایران را نسبت به مبارزات زمان دکتر مصدق چگونه می بینید ؟

جواب : مبارزات کنونی ایران یک حرکت کاملا" اسلامی است و در جهت تغییر کامل نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی می باشد .

سؤ ال : اثرات آینده پیروزی خلق ایران در سرنوشت خاورمیانه چه خواهد بود ؟

جواب : پیروزی ملت مسلمان ایران بدون شک سرمشق خوبی برای سایر ملل ستمدیده جهان خصوصا ملت های خاورمیانه خواهد بود که چگونه یک ملتی با اتکاء به ایدئولوژی انقلابی اسلام بر قدرت های عظیم فائق می آید .

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه کنونی ایران را چگونه ارزیابی می فرمائید ؟

سؤ ال : اوضاع کنونی ایران را چگونه ارزیابی می فرمایید ؟ جواب : رژیم فاسد شاه با اجرای سیاست های غلط و ویرانگر خود باعث ورشکستگی مملکت شده است ، با اعمال زور و شکنجه و اعمال خلاف انسانی هزاران نفر را از بین برده است ، اما مردم ما علیرغم همه این فشارها ، علیه شاه و خاندان او قیام کرده اند و نهضت عظیم اسلامی مردم ما تا سرنگونی رژیم سلطنتی ادامه خواهد یافت .

سؤ ال : شما

تصریح فرموده اید که راغب ایجاد حکومت اسلامی هستید همانند حکومتی که در ایام علی - رضی الله عنه - وجود دا شت ، آیا معنی آن این است که به هنگام سقوط خاندان پهلوی ، حکومت خلافت اسلامی را بر پا خواهید داشت ؟

جواب : حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم (ص ) و امام علی علیه السلام الهام خواهد گرفت و متکی به آراء عمومی ملت می باشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آراء ملت تعیین خواهد گردید .

سؤ ال : از سال 1963 شاه شما را متهم می کند که در مقابل گام های اصلاحی وی ایستاده اید ، نخست از انقلاب سفید تا برسد به آنچه او اعطای آزادی (لیبرالیسم ) نامیده است ، رد شما بر این اتهامات چیست ؟ برنامه سیاسی و اصلاحی که شما بدان فرا می خوانید و یا به اجرا در خواهید آورد چیست وقتی به حکومت رسیدید ؟

جواب : هدف شاه از انقلاب ادعائیش وابسته کردن هر چه بیشتر کشور به آمریکا بود و در زمینه اصلاحات ارضی ، آمار واردات سالیانه مواد غذائی ، این مطلب را به خوبی نشان می دهد و در روستاها نیز فقر دهقانان به حدی رسید که دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگی در زاغه های اطراف شهر و دستمزد ناچیز کارخانه ها سد جوع کنند . لذا برنامه ما این است که کشاورزی کشور با تامین شرایط زندگی دهقانان هم سطح سایر مردم کشور به حدی رسد که کلیه نیازهای داخلی را برآورده سازد و

صنایع مونتاژ استعماری را که نتیجه آن حداقل سطح زندگی کارگر و افزایش درآمدهای افسانه ای افرادی معدود شد ، به صنایع مستقل و مطابق نیازهای جامعه تبدیل نماید و در زمینه منابع زیرزمینی مطابق مصالح و نیازهای داخلی با رعایت مصالح بشری در سطح جهانی استفاده شود .

سؤ ال : در گذشته به افسران و سربازان ارتش ایران نداهائی در مورد عدم اجرای اوامر شاه داشته اید و تا کنون هنوز موضع ارتش در میان کلیه احزاب سیاسی در ایران نامعلوم است ، آیا شما هنوز انتظار موضعی از ارتش دارید ؟ چه موضعی و چگونه ؟

جواب : نیروهای نظامی از همین مردم هستند و ما امیدواریم که آنها هر چه زودتر به خود آیند و به صفوف مبارزه ملت بپیوندند ولی آنچه مسلم است شاه نمی تواند تنها با اتکاء به ارتش به حکومت خود ادامه دهد . سؤ ال : در حال وقوع یک حرکت کودتای نظامی بر ضد شاه ، موضع شما چه خواهد بود ؟ برای حرکت ارتش دو فرض متصور است : 1- در کنار جنبش توده های مخالف . 2- و امکان دارد شکل دیکتاتوری به خود بگیرد همان گونه که در شیلی رخ داد ، بنابراین چه راهی است که شما را قادر سازد مانع از شکل دیکتاتوری گردد ؟

جواب : بن بست کنونی رژیم ، نتیجه دیکتاتوری شاه و برنامه های استعماری او متکی به ارتش و سازمان های پلیسی می باشد و کودتای نظامی قهرا به دست اجانب انجام میشود و چیزی جز ادامه وضع کنونی نیست . لذا هیچ مشکلی را

حل نمی کند و تا حکومتی به دست خود مردم سرکار نیاید مبارزه آنان ادامه خواهد داشت .

سؤ ال : اتصال رئیس جمهور آمریکا ، کارتر با شاه و کمک وی به شاه ، روز جمعه سیاه عامل مهمی بود که شاه مجددا به قدرت خود اطمینان یابد . شما معتقدید تا چه وقت ایالات متحده آمریکا شاه و رژیم او را در حمایت خواهد داشت ؟

جواب : حمایت کارتر از شاه اوضاع را مشکلتر می کند و بر شدت مبارزات ملت ایران می افزاید و او باید هر چه زودتر بفهمد که حمایت از شاه نه به نفع ملت ایران است و در نتیجه به نفع مردم آمریکا نیز نیست . سؤ ال : در وقتی که درها برای امکان مذاکره باز شد ، چه زمینه ای برای مذاکره با ایالات متحده آمریکا دارید ؟ و حدود این مذاکره چیست ؟ جواب : ملت ایران با دولت ایالات متحده یا هر دولت دیگری که از شاه و جنایات او حمایت می کند تا زمانی که آزادی و استقلال کشور تامین نشده است ، مذاکره ای نخواهد داشت و پس از سرنگونی رژیم شاه با همه ملل جهان بر اساس حفظ آزادی و استقلال کشور گفتگو خواهیم کرد .

سؤ ال : در گذشته تصریح فرمودید وقتی که تظاهرات کنونی در ایران به اسقاط شاه منجر نگردد ، شما مردم را به جنبش مردمی مسلحانه فرا خواهید خواند ، اعتقاد دارید که چه زمانی برای اعلان جنبش مسلحانه فرا خواهد رسید ؟

جواب : ما هنوز امیدواریم که مبارزات ملت ایران با شیوه

ای که فعلا تعقیب می شود به سرنگونی رژیم شاه بیانجامد .

سؤ ال : در این اواخر عده ای از شخصیت های مخالفین در ایران را استقبال کرده اید و در بین آنان دکتر سنجابی نیز بوده است و گفته شده کسانی را که شما با آنان گفتگو کرده اید ، با رای شما مبنی بر ضرورت سرنگونی شاه و خانواده اش موافقت کرده اند ، آیااین اتحاد نظر مقدمه تشکیل یک جبهه مشترک برای مخالفین به حساب می آید ؟ و آیا می پذیرید دسته های مارکسیستی از مخالفین در هنگام ایجاد این جبهه بدان بپیوندند ؟

جواب : جنبش اسلامی کنونی ملت ایران همه جامعه را در برگرفته و به همین صورت هم به پیش می رود و متذکر می شوم که ما با هیچ جبهه و دسته ای رابطه نداشته و نداریم و هر کس و یا هر گروهی که مسائل ما را نپذیرد ، او را نمی پذیریم .

سؤ ال : گفته می شود اینکه اصرار شما مبنی بر سقوط خانواده پهلوی و قهرآمیزی اغتشاشات مردمی ایران از حدود درگیری سیاسی تجاوز خواهد کرد و اینکه قهرآمیزی مزبور در حقیقت مبارزاتی است از اکثریت مردم بر ضد اقلیت های مذهبی ، صحت این گفتارها در چه حدی است ؟

جواب : جنبش کنونی ملت مسلمان ایران با هدف های سه گانه ای که اعلام شده است ، همه افراد جامعه را دربر گرفته و هر کس یا هر گروهی که این هدف های سه گانه را تایید و تعقیب کند ، حقوق حقه او محفوظ خواهد بود .

سؤ

ال : روابط خود را با همسایه های عرب ایران چگونه می بیند ؟

جواب : جهت نهضت اسلامی ما بر ضد این رژیم شاه است و هر گروه و دسته ای هم که با این رژیم همکاری کند و آنها را استعانت نماید مورد مخالفت و نفرت مردم قرار می گیرد .

علائق ما با ملتهای همسایه و مسلمان عرب دارای ویژگی های خاص اسلامی است لذا ما خواستار نزدیکی هر چه بیشتر این ملت ها با هم می باشیم این استعمار و دست اجانب است که میان این مسلمانان اختلاف انداخته و می اندازد .

سؤ ال : ناپدید شدن امام موسی صدر فکر هموطنان لبنانی را اشغال کرده است ، آیا در خصوص آن تماس هائی برقرار کرده اید ؟ و نتیجه تماس ها چه بوده است ؟

جواب : در خصوص وضعیت حجت الاسلام آقای سید موسی صدر که مورد علاقه بسیاری از مسلمین است اقداماتی کرده ایم و متاسفانه تا کنون به نتیجه نرسیده ایم .

سؤ ال : در خلال اقامت خود در فرانسه آیا تماس هائی بین شما و حکومت فرانسه حاصل شده است ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : گفته شده شما بر اثر ارزیابی اوضاع در لبنان ، بر پیشنهاد اقامتتان در لبنان موافقت نکرده اید ، آیا جائی برای خود ، خارج از فرانسه برگزیده اید ؟ و کجا ؟

جواب : اقامت من در فرانسه موقتی است .

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون آلمانکانال 2

سؤ ال : شاه ایران حکومت نظامی تشکیل داده ، نظر یا عکس العمل شما چیست ؟

جواب : با این

حکومت نظامی ، مردم همان رفتار را می کنند که با حکومت های نظامی دیگر کردند و این دست و پا کردن ها در ایران دیگر هیچ رنگی ندارد و فایده ای برای شاه ندارد . شاه باید برود و چاره ای جز این نیست .

سؤ ال : حضرتعالی سلطنت مشروطه را قانونی قبول خواهید کرد ؟ و اگر شاه استعفا بدهد و فرزندش به جای او بنشیند ، مورد قبول شما خواهد بود ؟

جواب : هرگز سلطنت مشروطه مورد قبول ما و ملت نخواهد بود ، بلکه رژیم سلطنتی باید از بین برود و این سلسله هم بخصوص مورد تنفر این ملت است ، باید از بین برود و مردم خودشان رژیم را انتخاب کنند سؤ ال :

موضع و روابط حضرتعالی پس از اینکه حکومت اسلامی در ایران به قدرت برسد در رابطه با کشورهای بزرگ دنیا ، ابرقدرت ها و کشورهای شرق و غرب و سایر کشورها چگونه خواهد بود ؟

جواب : تمام کشورها اگر احترام ما را حفظ کنند ، ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم کرد و اگر گشورها و دولت ها بخواهند به ما تحمیلی بکنند ، از آنها قبول نخواهیم کرد . نه ظلم به دیگران می کنیم و نه زیر بار ظلم دیگران می رویم .

سؤ ال : راجع به مسلمانانی که در روسیه هستند ، آیا مورد نظر شما هستند و کمکی بدیشان برای رهائی شان می توان کرد ؟

جواب : آنها برادران ما هستند . ما با تمام مسلمانان برادر هستیم و این یک اصل اسلامی است که هر مسلمانی

باید به مسلمان دیگر کمک کند .

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون آمریکائی سی بی اس

سؤ ال : واکنش حضرتعالی درباره آخرین مساله ای که اتفاق افتاده تغییر دولت و سخنرانی شاه چیست ؟

جواب : تغییر دولت ها تاثیری در نهضت عمومی مردم ایران ندارد . دولت ها چه دولت نظامی باشند و چه دولت های دیگر ، نمی توانند مسائل را حل کنند یعنی قیامی که از مردم صادر شده ، این قیام را بشکنند . حرف های شاه هم حرف هائی است که دیگر ملت از او نمی پذیرد . این مطالبی که حالا گفته و تعهدی که داده است ، آغاز سلطنتش هم این تعهد را داد و قسم خورد ، تعهد را داد و خلاف کرد . اکنون دیگر این تعهدات اثری ندارد . ایشان بدون اینکه خودشان را خیلی زحمت دهند باید بروند تا ملت خودش تکلیف کشور را تعیین کند .

سؤ ال : چگونه می خواهید شاه را برکنار کنید ؟ با قیام مسلحانه ؟ یا با قرار دادن ارتش در کنار مردم ؟ چگونه ؟

جواب : ما امیدواریم احتیاجی به قیام مسلحانه نیفتد و با همین اعتصابات و تظاهرات و اظهار انزجار ملت ، مسائل حل شود و امید این را داریم ارتش هم که از خود این ملت است و ملت برادر اوست پشت به ملت نکند و در کنار ملت قرار گیرد لکن اگر این شکل مبارزات ملت مفید واقع نشد و لازم آمد یک طور دیگر عمل شود ، ممکن است ما تجدید نظر کنیم .

سؤ ال : شما با شاه چه خواهید کرد ؟ آیا

قبول دارید که نفی بلد شود ؟ یا باید محاکمه گردد ؟

جواب : اگر شاه فرار کند که دست ما به او نمی رسد ولی اگر او را دستگیر کنیم بر حسب قوانین و احکام حکومت اسلامی رفتار خواهیم کرد ، اگر چنانچه مرتکب قتل شده باید او را قصاص کنند و اگر امر به قتل کرده حبس ابد خواهد شد و علی ایحال حکومت وی باید از بین برود و خودش هم به واسطه خیانت ها و جنایت هایی که کرده است باید محاکمه شود .

سؤ ال : دولت پیشنهادی شما چگونه خواهد بود و چه کسی آن را اداره خواهد کرد ؟

جواب : راجع به چگونگی دولت و رژیم ، پیشنهاد ما جمهوری اسلامی است و چون ملت ، ملت مسلم است و ما را هم خدمتگزار خود می داند ، از این جهت حدس می زنم به پیشنهاد ما رای دهد . ما از طریق رفراندم با ملت یک جمهوری اسلامی تشکیل می دهیم . و اما شخص ، این تابع آراء مردم است و الان شخص معینی در نظر نیست .

سؤ ال : رابطه یک دولت اسلامی و دولت آمریکا در آینده چگونه خواهد بود ؟

جواب : باید ببینیم آمریکا خودش در آینده چه نقش دارد . اگر آمریکا بخواهد همانطور که حالا با ملت ایران معامله می کند با ما رفتار کند ، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه آمریکا به دولت ایران احترام بگذارد ، ما هم با همان احترام متقابل عمل می کنیم و با او به طور عادلانه که

نه به او ظلم کنیم و نه به ما ظلم کند ، رفتار خواهیم کرد و اشکالی پیش نمی آید .

تاریخ : 16/8/57

سخنرانی امام خمینی در غفلت ها و اشتباهات علما ورجال سیاسی در طول سلطنت سلسله پهلوی

اشتباهات علما و رجال سیاسی در طول سلطنت پهلوی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

در طول سلطنت این سلسله یک اشتباهاتی شده است که خیلی موجب تاءسف است . بعضی اشتباهات در زمان رضا شاه و بعضی هم در زمان حکومت این . از اول که کودتا شد ، کودتای رضا شاه شد و با امر انگلیس ها این امر واقع شد . اشتباه این بود که ، آنهایی که اطلاعات داشتند و مسائل را می توانستند بفهمند ، مردم را مطلع نکردند . رضا شاه هم بعضی از این کارهائی که ، این آدم می کند ، در اوایل امرش شروع کرد ، روضه خوانی شروع کرد ، دستجات ارتش را در روز عاشورا ، (اینها را من خودم شاهدم ، یادم هست ) دسته های ارتش را روز عاشورا برای سینه زنی بیرون آورد ، خودش این تکیه هائی که در تهران بود راه می افتاد دوره و به این تکیه ها یکی یکی می رفت ، در آن جائی که بود روضه خوانی مفصل داشت ، این سنخ حقه بازی هائی که حالا این دارد یک جور دیگر ، او هم از اول با این سلاح وارد شد و همان وقت هم اشخاصی بودند که اطلاع بر این مسائل داشتند و می دانستند که این چه جور است . یکی از غفلت هائی که شده است این است که اینها شروع نکردند که به مردم ، به ملت ، چهره او را نمایش بدهند .

دنبال این کارهائی که ریاکارانه انجام داد ، آن چهره دیگرش را نمایش داد که تمام پایگاه های مذهبی را تعطیل کرد ، یعنی تمام تکیه ها و مجالس وعظ و خطابه و اینها را ، تمام را بکلی تعطیل کرد که در تمام ایران دیگر یک مثلا مجلس روضه خوانی ، یک مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند و آن کارهائی که همه می دانید و کرد و باز در همان زمان یکی از اشتباهات این بود که مردم یا آنهائی که باید مردم را آگاه کنند پشتیبانی از مدرس نکردند . مدرس تنها مرد بزرگی بود که با او مقابله کرد و ایستاد و مخالفت کرد و در مجلس هم بعضی ها موافق با مدرس بودند و بعضی ها هم سر سخت مخالفت می کردند با مدرس و در آن وقت باز یک جناح هائی می توانستند که پشت سر مدرس را بگیرند و پشتیبانی کنند و اگر پشتیبانی کرده بودند مدرس مردی بود که با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاعت و همه اینها موصوف بود و ممکن بود که در همان وقت شر این خانواده کنده بشود و نشد . از آن بدتر که من هر وقت فکرش را می کنم واقعا متاءسف می شوم این است که خوب ، متفقین حمله کردند به ایران و آن حرف هایی که رضا شاه می زد و آن ثناخوانی هایی که برای او می کردند و خودش می کرد که دیگر این مملکت مملکتی است که هیچ کس دیگر قدرت ندارد به آن تعرض کند - هیچ کس دیگر چطور - مثل

ثناخوانی های خود ایشان . پسر ، پسر اوست ، واقعا پسر اوست ، پسر حق است ! بعد از اینکه دیدند یک طبل تو خالی بود ، اعلامیه اول به دوم نرسید . اینها وقتی که می گویند مؤ اخذه کرد از یکی از این سر کرده ها که آخر چرا ، دو ساعت ؟ گفتند پنج دقیقه باید باشد ، دو ساعت چیست چیزی نداشتیم ، آنها همه چیز داشتند . یک مملکتی که آنهمه بساط درست کردند برای اینکه سرکوبی کرد همه را چه ، همه را چه ، این سرکوبی ها ، سرکوبی های قدرت خود ملت بود در زمان رضا شاه ، قدرت هائی ملت داشت ، البته آنها هم متعدی بودند لکن پشتوانه مملکت بودند . آنها را با همین امر خارجی ها خلع سلاح کرد و هر زور و قدرتی را با بست و بندی که می کرد با خارج و اینها ، قدرتشان را گرفت و آنها هم ، خارجی ها هم این مطلب را روی نقشه عمل می کردند که این قدرت هائی که در ایران هست این قدرت ها را بگیرند از دستشان و خلع سلاحشان کنند که اگر یک وقتی اینها بخواهند یک مثلا قدرت نمائی بکنند دیگر چیزی دستشان نباشد . در هر صورت او این کار را کرد و قدرت ها را هم از دست اینها گرفت و خودش هم به همانطور که میدانید رفت و بردند او را و جواهرات مملکت را هم (به طوری که من نقل می کنم از کسی که او نقل می کرد از یک صاحب منصبی

که همراه رضا شاه در این سفر موریسش بود که چمدان های جواهر همراه رضا شاه جمع کرده بود اینها را که ببرد) به او گفتند بیا برو جای دیگر ، او خیال می کرد حالا می خواهند او را ببرند آنجا و خوب آنجا برود در یک قصری مثلا زندگی کند ، جواهرها را حمل کردند و او گفته بود که وقتی ، یعنی قصه ها نقل کرده بود او ، یکی اینکه سر پلی که باید از آنجا دیگر عبور کنند ایستاد و گریه کرد ، گریه بی اثر و او را با همه جواهرات و چمدان های پر در یک کشتی بردند و بعد از آن در میان دریا که رسیدند یک کشتی دیگری که مخصوص حمل دواب بود آوردند و متصل کردند به این و گفتند برو (باید برود) رفت و چمدان ها کو ؟ گفتند می آورند آنها را ، ایشان از آن راه رفت و چمدان ها از آن راه رفت حالا پیش انگلیس ها . حالا ایشان هم دارد می فرستد . بله ، او رفت و اینکه موجب تاءسف است و واقعا موجب تاءسف است ، این است که مردم دیده بودند تعدیات رضا شاه را ، چیزی نبود که دیگر مخفی باشد . من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که سه مملکت ، یعنی لشگر سه مملکت ، ارتش سه مملکت دشمن به ایران حمله کرد و همه چیز در معرض خطر بود ، وقتی که رضا شاه را اطلاع دادند که بردند ، مردم شادی می کردند ، کانه به مقدم اینها شادی

می کردند که اینها ولو دشمن هستند ولیکن از این بدتر نمی کنند . وقتی که یک شخصی ، یک سلطانی ، یک قدرتمندی ، پشتوانه ملت را ندارد این است که وقتی که می برند او را وقتی که از آنجا بخواهد خارج بشود ، عوض اینکه یک ملتی مثلا یک انقلابی بکند که چرا ، این ملت شادی می کنند که خوب شد رفت و واقعا هم خوب شد رفت . اما آنکه تاءسف دارد این است که اگر در آن وقت که متفقین آمدند و رضا شاه رفت ، یکصدا بلند شده بود که ما پسرش را نمی خواهیم ، نمی گذاشتند . این را آنها نصب کردند ، خود شاه گفت ، خود شاه نوشت این را ، منتها بعدش شنیدم که آن را حکش کردند ، این جمله را که (متفقین صلاح دیدند من باشم ) این را حکش کردند . اگر آن وقت یک نفر مثلا از رجال ، یک نفر از علما ، یک جمعی از مردم صدا کرده بودند که ما نمی خواهیم این سلسله را ، اینها چه کردند با ما ، پدرش چه کرد که این چه بکند . این یکی از غفلت هایی بود در تاریخ ایران که مسیر تاریخ ایران را اگر این غفلت نشده بود برگردانده بود و ما حالا ابتلاء به این صحبت ها اینجا نداشتیم و نه من اینجا بودم و نه آقایان ، همه سر کار خودشان در مملکت خودشان بودند . این غفلت بزرگ از رجال سیاسی و علما و - عرض می کنم که - سایر اقشار

مملکت ما واقع شد و این آدم را تحمیل کردند بر ما و دنباله اش هم گرفتند که قدرتمندش کنند . از آن وقت تا حالا هم غفلت ها شده است ، قوام السلطنه می توانست این کارها را بکند لکن با غفلت ها ، با ضعف نفس ها ، نکرد . از او بالاتر دکتر مصدق بود ، قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت . او برای مملکت می خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت . یکی از اشتباهات این بود که آنوقتی که قدرت دستش آمد این را خفه اش نکرد که تمام کند قضیه را ، این کاری برای او نداشت آنوقت ، هیچ کاری برای او نداشت بلکه ارتش دست او بود ، همه قدرت ها دست او بود و این هم این ارزش نداشت آن وقت ، آن وقت اینطور نبود که این یک آدم قدرتمندی باشد و مثل بعد که شد ، آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لکن غفلت شد . غفلت دیگر اینکه مجلس را ایشان منحل کرد و یکی یکی وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید وقتی استعفا دادند یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد و آنکه بعد از اینکه مجلس نیست تعیین نخست وزیر با شاه است ، شاه تعیین کرد نخست وزیر را . این اشتباهی بود که از دکتر واقع شد و دنبال او این مرد را دوباره برگرداندند به ایران ، به قول بعضی که محمدرضا شاه رفت و رضا شاه آمد . بعضی گفته بودند این را به دکتر که کار

شما این شد که محمدرضا شاه رفت (محمدرضا آن وقت یک آدم بیعرضه ای بود و تحت چنگال او بود) او رفت و رضا شاه آمد یعنی یک نفر قلدر آمد . اینها آنوقت گفتند نمی دانستند که بعدها رضا شاه چند آتشه است . این هم یکی از اشتباهات بود که شده است و حالا هم یک موقع حساسی است که من از اشتباهات می ترسم الان ماها مکلفیم دیگر ، ما اشتباهات را تا حالا دیدیم و من خوف این دارم که باز اقشار این ملت ما ، این رجال علمی ما ، رجال سیاسی ما - عرض می کنم که - اشخاص روشنفکر ما یک اشتباهی بکنند که اگر این اشتباه بشود دیگر ما تا آخر گرفتار هستیم ، دیگر چنین نیست که ما باز یک امیدی داشته باشیم که یک انقلابی بشود .

اگر این نهضت الهی خاموش شود دیگر قابل عود نیست

شما همه می دانید و هر کس تاریخ را می داند این را می داند که این نهضتی که الان در ایران هست شبیهش در تاریخ ایران نبوده است ، اگر نگویم در تاریخ دنیا نبوده ، در تاریخ ایران نبوده یعنی یک چیزی که بچه 7 ساله با پیرمرد 70 ساله با لهجه واحد بگویند که ما نمی خواهیم این را ، یک نهضتی که سرنیزه ها ، توپ و تانک ها ، سربازها - عرض می کنم که - ارتش در خیابانها بگردند و مردم را زیر بگیرند و مردم را بکشند و باز بایستند با مشت گره زده بگویند نمی خواهیم ، ما در تاریخ ایران بی اشکال است که نداریم ، در تاریخ

هم من نمی دانم هست یا نه که یک همچو قصه ای مثل قصه ایران و یک همچو تحولی که در ایران واقع شده است هیچ سابقه ندارد و من می دانم این معنا را و هر عاقلی باید بداند که اگر چنانچه این نهضت خاموش بشود ، دیگر قابل عود نیست چنین نیست که این کلیدش مثل کلید برقی باشد که آدم حرکتش بدهد روشن بشود ، حرکتش بدهد خاموش بشود این حرف ها نیست در کار . این با یک زحمت هائی و با دست خدای تبارک و تعالی یک همچو مطلب بیسابقه در ایران پیدا شده است و الان هست . الان در عین حالی که دولت نظامی است و شهرهای ایران اشغال شده باید گفت که اشغال شده است شهرهای ایران ، دست نظامی است و دست ارتش است معذلک از هر گوشه صدا بلند می شود و تظاهرات می شود و باز مرگ بر شاه می گویند ، یک همچو مطلبی تا حالا نبوده است و بعدها هم امید اینکه یک همچو چیزی بشود نیست . من خوف این را دارم که با اشتباه ماها و شماها و اقشار ملت ، این نهضت به ثمر نرسد و بخوابد و مملکت ما دیگر تا آخر اسیر باشد و زیر چکمه خارجی .

اینکه شاه سلطنت کند نه حکومت ، خیانتی است بر ملت اسلام

الان دارند دست و پا می زنند که با هر وسیله ای که هست چه آنهائی که توی مجلس رفتند و با اسم وکالت رفتند در مجلس ، چه آنهائی که بیرون مجلس هستند و از طرفدارهای شاه هستند ، دارند دست و پا می کنند که این

را نگهش دارند ، با هر وسیله ای که هست ، با این مانورهائی که در مجلس این چند وقت دیدید که طی شده است و این مخالف شد و آن موافق شد آنجا ، این همه مخالف ها و موافق ها در یک چیز با هم موافقند و آن این است که شاه باشد . (انتخابات آزاد!) این فریاد می زنند انتخابات آزاد ، معنی انتخابات آزاد چیست ؟ معنی این است که اعلیحضرت همایون امر کنند که مردم انتخاب بکنند و این رژیم به جای خودش رسمی و امر انتخابات هم به دست شاه ، یعنی به امر او لکن آزاد! این معنی انتخابات آزاد! باید رژیم دموکراسی باشد ، شاه سلطنت کند ، نه حکومت . این حرف ها ، همه این حرف ها توی مجلس گفته بشود ، بیرون مجلس گفته بشود ، هر جا گفته بشود ، این مطلبی است که آنها الان از خدا می خواهند که یک همچو چیزی را ملت قبول کند که شاه سلطنت کند و حکومت نکند ، دو سه ماه هم همین کار را می کند ، یک سال هم ممکن است همین کار را بکند ، ولی فردا چه ؟ ما فرض هم می کنیم که خوب ایشان سلطنت بکند و دیگر از این به بعد حکومت نکند ، دیگر از این به بعد هم یک آدمی بشود که انقلاب ماهیت بدهد و بشود یک نفر آدم سالم صحیح خیلی تمام عیار ، ما فرض این را می کنیم ، فرض باطل ، اینهمه جنایات که کرد چه ، هیچ ؟ اشخاص عادی

اگر یک کسی یک نفر آدم را بکشد ، بعد بیاید بگوید آقا معذرت می خواهم ببخشید ، رهایش می کنند ؟ قانون رهایش می کند این را ؟ یا نه ؟ خوب ببخشید که تو آدم کشتی ، ببخشید هم حرف شد ؟ یک آدمی که 25 سال بر مقدرات مملکت ما مسلط بود و 25 سال یا بیشتر خیانت به مملکت ما کرد ، تمام ثروت این مملکت را داد به غیر ، تمام چیزهای مقدرات این مملکت را به دست غیر سپرد ، نفت ما را آنطور از بین برد ، گاز را از آنطرف از بین برد ، دارد می برد ، اینهمه آدم کشت ، اینهمه قتل عام ها کرد ، قتل عام 15 خرداد 15 هزار نفر کشتار بود ، قتل عام های حالا در این سال های اخیر بیشتر از این معانی بود ، حالا می فرمایند که خیر ما - اشتباهاتی کردیم ، حالا دیگر ما تعهد می کنیم !! ایشان فرمودند تعهد می کنیم که از این به بعد اشتباه نشود!! ما فرض می کنیم که شما تعهد بکنید که از این به بعد اشتباه نشود و اشتباه هم ما فرض می کنیم که خیر دیگر بعدها نشود ، تا حالایش چه ؟ رجال سیاسی یا عرض می کنم که - رجال علمی را که ده سال ، 15 سال ، 5 سال تا کم و زیاد ، اینها را به حبس انداختید و اینها را آنقدر زجر دادید ، آنها را آنقدر چیز کردید ، آمدند بیرون با مزاج های ضعیف ، حالا همین قدری

که از زندان رها شدند ، تمام شد ؟ ده سال عمر یک نفر انسان را ، عمر هزاران نفر انسان را تو در حبس ها از بین بردی حالا هیچ ؟ ! ما بگذریم که می خواهد آقا سلطنت حالا بکند ؟ !

حالا بگوئیم که بسیار خوب اعلیحضرت بفرمایند آن بالا و سلطنت کنند و روز سلام هم همه بیایند به سلام ایشان و خودشان هم در قصر اعلای کجا مشغول عیاشی بشوند ، دیگر لازم نیست حکومت بکنند حالا مساله اینطور است ؟ این را هیچ انصاف داری ، هیچ مسلمانی این را می تواند بگوید ؟ هیچ مسلمانی هیچ آدم با وجدانی ، هیچ انسانی می تواند یک همچو حکمی بکند که یک نفر آدم جانی که بیست و چند سال بر این ملت حکومت باطل کرده ، حکومت غیر قانونی کرده ، بیست و چند سال مال این مردم را هدر داده ، بیست و چند سال قتل عام ها کرده ، اجانب را بر این مملکت مسلط کرده ، حالا تا گفت که خوب من اشتباه کردم ، ببخشید من اشتباه کردم اشتباهاتی واقع شد ، این اقرار به جرم است که در محاکم با این اقرار به جرم این را محکومش می کنند ، حالا ما فرض می کنیم بسیار خوب شما دیگر حالا عابد و مسلمان شدید ، اما تا اینجا چه ؟ تا این حدی که شما این عمل ها را کردید ، در محاکم دنیا ، در محکمه عدل الهی ، در احکام اسلام ، در احکام قوانین عرفیه ، هیچ ، تمام شد ؟ تا

معذرت خواستید چون شما شاه هستید ، چون معذرت خواستید تمام شد ؟ ما رها کنیم و برویم ؟ حالا دیگر هر کسی برود سر کسب خودش ؟ ساختن یا ذکر سازش ، ذکر سازش با این آدم ، طرح این مطلب که ما با این یک سازشی بکنیم ، این سلطنتش باشد حکومت نکند یا خیر ایشان بروند و فرح خانم تشریف بیاورند و سلطنت بر ما بکنند و بعدش هم خیر ، انتخابات آزاد و همه چیز درست ، طرح این خیانت بر ملت اسلام ، بر این ملت مظلوم است . این مادری که دیروز با 5 نفر عائله اینجا نشسته و نهار خورده و امشب وقتی که می رود سر سفره دو نفر پیرزن و پیرمرد هستند و چند نفر جوانشان مرده ، اینها هیچ دیگر ؟ ایشان معذرت خواستند تمام شد ؟ آدم مسلم می تواند این حرف را بزند ؟ این جوانمرده که می بیند جوان ها دارند می روند به مدرسه و بچه او دیروز می رفته و حالا نیست در این جمعیت ، در مقابل اینها جواب چیست ؟ آخر ما چه بگوئیم به این ملت ؟ ما بگوئیم با اعلیحضرت ساختیم و خون های بچه های شما هیچ ؟ زیر پا ؟ تمام ؟ این خیانت نیست ؟ چطور در ذهن یک آدم باید یک چنین چیزی واقع بشود ، این چه غفلتی است ؟ این چه غفلت شیطانی است ؟ چه وسوسه شیطانی است که در ذهن آدم بیاید که حالا ما دیگر بگذریم ، دیگر چه بکنیم ؟ حالا بگذریم دیگر ، (بر همه

رنج وارد شده ، گذشتیم ما ، شما هم بگذرید دیگر . ) چه چیز را بگذریم ، مگر حق من است که بگذرم ؟ این حق یک ملت است . مگر می تواند کسی بگذرد از این حق ؟ یک ملت است ، اسلام است ، خداست ، مگر قابل عفو است ؟ من خوف یک همچو اشتباه و لغزشی دارم و باید همه دست به دست هم بدهند و این لغزش را نگذارند واقع بشود . این تشبثاتی که الان از همه اطراف تشبث شده است و تشبث دارند می کنند ، بر شما جوان هاست که در اینجا صدا بلند کنید ، بر آنهائی که در ایران هستند در ایران صدا بلند کنند ، نگذارند در این موقع حساسی که به آخر سنگر رسیده است یکوقتی برد کند این آدم ، این خطری است الان برای ایران ، الان یک خطر بزرگی برای ایران هست که اگر یک سستی بکنند و یک لغزش در اینجا واقع بشود ، یا بترسند از این هیاهوئی که کارتر در آنجا گفته است که خیر ما منافعمان پیش ایشان است ، ایشان حاصل با عبارت دیگر خدمتگزار ماست . ما نمی گذاریم ، این نوکر باید بماند اینجا . تعبیر او با این تعبیر نیست اما واقعش همین است . تعبیرش ، لفظش این نیست ، واقعش این است که ما دیگر از کجا پیدا کنیم یک همچو نوکری ، این را نباید از آن بترسید .

در مقابل ملت نه تانگ کارگر است نه تشرهای توخالی کارتر

با یک ملت نمی شود که یک کار تحمیلی تا آخر بشود ، چنانچه دیدیم که با نظامی

نتوانستند این کار را بکنند . ایشان خیلی هم میل داشت ، خیلی هم مایل بود که نظامی ها قتل عام بکنند ، اصلا یک دو سه میلیون جمعیت را بکشند ، لکن نمی شود ، قضیه اینطور نیست . آن اربابها هم نمی توانند این کار را بکنند . حالا خیال کنید که اگر این کار نشود از آن طرف لشکر روس وارد می شود!! از آن طرف لشکر آمریکا وارد می شود!! و از آن طرف لشکر انگلیس وارد می شود!! اینها شعر است حالا ، یک ملت وقتی یک چیزی را نخواهد ، نمی شود و حالا ملت نمی خواهد . یک ملت است ، قضیه یک حزب و یک نمی دانم یک جبهه و یک عرض بکنم جمعیت نیست ، یک ملت است که الان می گوید نه ، در مقابل (نه ) ملت ، نه سرنیزه کارگر است ، نه تانک کارگر است ، نه توپ کارگر است نه تشرهای توخالی کارتر و نمی دانم کرملین . این حرف ها نیست تو کار ، هر چه می خواهند تو روزنامه هایشان بنویسند یا می خواهند خود ایشان را بلند کنند .

اهداف انقلاب را برای مردم جهان روشن سازیم

ما امیدواریم که خداوند این اجتماع ایرانی ها بر حق خودشان را پیروز کند . ما امیدواریم که خداوند تائید کند این شجاع هائی که در ایران قیام کرده اند و می خواهند حق خودشان را بگیرند و ما همه موظفیم که هر کدام در هر جا هستیم به هر قدر می توانیم کمک کنیم به ایرانی ها انشاءالله ، همه مان ، یعنی همین مقدار هم که

می توانیم کمک کنیم که هر کداممان در هر جا هستیم بگوئیم به آنها . شاید نمی دانم چند هزار ایرانی در خارج کشور است ، این چندین هزار ایرانی که در خارج کشور هست می توانند به چند صد هزار خارجی مطلب خودشان را بگویند ، این تبلغاتی که در خارج شده است خنثی

کنند که (یک جمعیتی هستند اینها هرج و مرج طلبند و قابل این نیستند که به اینها آزادی بدهیم ) این حرف های مفتی که شاه و بلندگوهای شاه دارند ، اینها را باید خنثی بکنید شماها . مردمی هستند که ایستاده اند می گویند ما حقمان را می خواهیم . ما می خواهیم آزاد باشیم ، ما می خواهیم زیر دست مستشارهای آمریکائی نباشیم این رشد ملت ماست . ملت ما یک رشدی کرده است که دیگر نمی خواهد این مسائل را و نخواهد دیگر ان شاءالله شد این مسائل . خداوند همه تان را انشاءالله تائید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه انگلیسی (فاینشنال تایمز)

سؤ ال : با سفارش کردن مردم ایران در مورد مبارزه با رژیم شاهنشاهی ، آیا نتایج مهم این برخورد را که خون زیادی خواهد ریخت می پذیرید ؟ اگر این برخوردها شدت یابد ، در نظر دارید که مبارزه تان را ادامه دهید ؟ اگر شورش خونین در ایران راه بیفتد ، بدون قید و شرط از آن پشتیبانی خواهید کرد ؟ جواب : ملت ایران برای رهائی از چنگال دیو استبداد و استعمار و رسیدن به حکومت اسلامی ، نهضت مقدس اسلامی خود را آغاز کرد و به یاری خدای

تعالی تا رسیدن به پیروزی ادامه خواهد داد ، بدیهی است که چون دشمنان قسم خورده مردم یعنی شاه و حامیانش به آسانی حاضر به کنار رفتن نیستند ، لهذا لجاجت دشمنان ملت و مقاومت دلیرانه مردم مسلمان در مقابل آنان ضایعاتی برای آنان به بار خواهد آورد و لیکن مسلمان می داند که اگر کشته شود ، در صف شهدای کربلاست و چیزی را از دست نمی دهد و بدین مناسبت تا پیروزی نهائی به قیام خود ادامه می دهد .

سؤ ال : اخیرا مخالفت خود را بر علیه دولت نظامی جدید اعلان کرده اید ، آیا از مردم خواهید خواست که علاوه بر اینکه بر ضد شاه بپاخیزند ، بر ضد ارتش نیز قیام کنند ؟

جواب : ما اکنون ملت را دعوت به هجوم و حمله به ارتش نکرده ایم تنها از سربازان و افسرات ارتش خواسته ایم که اطاعت از فرماندهان خود نکنند و به صاحب منصبان ارتش نیز هشدار داده ایم که از شاه اطاعت و حمایت نکنند و من امیدوارم که سربازان و افسران که پیوندشان با مردم بریده نشده است ، هر چه زودتر به آغوش باز ملت باز گردند تا پیروزی را در آغوش کشند .

سؤ ال : آیا راه سازشی باقی مانده است که شما از طرف شاه بپذیرد ؟

جواب : نه ، هرگز .

سؤ ال : کم شدن تولید نفت ایران برای اقتصاد کشورهای غربی خیلی گران تمام می شود . آیا از اصل قطع شدن نفت پشتیبانی می کنید ؟ جواب : کارگران محروم و کارمندان شرکت نفت ، برای

خواسته های سیاسی مشروع خود اعتصاب کرده اند و من از مردم خواسته ام که از اعتصاب آنان حمایت کنند و کشورهای غربی اگر مایل نیستند که ضرری به آنان وارد شود ، حتی اگربه قیمت نابودی ملت و کشور ایران تمام شود ، لازم است بدانند که ملت مسلمان ایران برای به دست آوردن حقوق مشروع و قانونی خود به هر گونه اقدام مفید دست می زند ولو به نابودی منافع غرب بیانجامد .

سؤ ال : آیا از سوء قصد به منافع خارجی ها در ایران پشتیبانی خواهید کرد ؟

جواب : اگر خارجی ها به آزادی و استقلال ملت ایران احترام بگذارند ، هرگز از ناحیه مردم به حقوق آنان در محدوده قانونیش زیانی وارد نخواهد شد .

سؤ ال : چه روابطی با مقامات فرانسوی دارید ؟

جواب : من به کشور فرانسه وارد شده ام و از مردم محترم این کشور هیچ بدی ندیده ام و با هیچ مقام دولتی هم رابطه ای ندارم بودن من در فرانسه موقتی است .

سؤ ال : آیا پس از اتمام مدت اقامتتان در فرانسه ، تقاضای پناهندگی سیاسی را با شرائطی که احتمالا" به شما تحمیل خواهد شد ، خواهید پذیرفت ؟

جواب : من از هیچ دولتی تقاضای پناهندگی نخواهم کرد .

سؤ ال : اگر رژیم فعلی کنار رود ، چیزی را که در اصلاحات ارضی انجام شده از بین خواهید برد ؟

جواب : از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد . طبیعی است که

چون ملت ایران بیش از 90 درصد مسلمانند ، باید این حکومت بر پایه های موازین و قواعد اسلامی بنا شود .

تاریخ : 16/8/57

پیام امام خمینی به ملت غیور ایران به مناسبت روی کار آمدن دولت نظامی

بسم الله الرحمن الرحیم

درود و تحیات وافره بر ملت شجاع ایران ، ملت با وفائی که با جان نثاری برای احیای اسلام و آزادی و استقلال کشور کاخ های غارتگران را به لرزه درآورد .

ملتی که پیشنهاد سیاست آشتی ملی را که جز خدعه یی نبود ، به چیزی نشمرد . ملتی که جوان و جان می دهد تا از زیر بار ستمکاران غارتگر بیرون بیاید و رژیم سلطنتی را سرنگون و حکومت جمهوری اسلامی متکی به آراء ملت را مستقر کند .

من گر چه می دانم که فریبکاری های شاه و نرمش لفظی و ارعاب عملی او ، در صفوف فشرده ملت بزرگ ما تاثیری ندارد لکن در هر موقع و در هر پیشامد لازم می دانم تذکراتی به شما عزیزانم بدهم

1- هدف همان است که در سخنرانی ها و اعلامیه های خود ذکر نموده ام

الف - سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی .

ب - بپا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام ، متکی به آراء ملت .

2- نهضت با شیوه های گوناگون خصوصا اعتصابات در همه ادارات و دستگاه های دولتی باید ادامه داشته باشد . دولت نظامی ایران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است که از آن اطاعت نکنند و سرپیچی و کارشکنی تا حد فلج نمودن دستگاه های دولتی پیش رود . من از جمیع کارمندان محترم دولت و سایر موسسات که با اعتصاب خود پشتیبانی

از برادران و خواهران خود کرده اند تشکر می کنم . این یک وظیفه اسلامی و لازم الاجراست .

3- شاه با روی کار آوردن دولت نظامی دست به توطئه دیگری زده است و آن اینکه از طرفی در پیشگاه خدا و ملت عذر و تقصیر می خواهد و اعتراف به اشتباهات و جنایات خویش در طول سلطنت ننگین می کند و از آیات عظام و علمای اعلام و سایر طبقات استمداد می کند و از طرفی دیگر دولت نظامی اش با سرکوبی شدید و قتل ها و اعزام چماق به دست ها و سرنیزه دارها و توپ و تانکها بر ملت مظلوم می تازد و عزیزان ما را بیش از پیش به خاک و خون می کشد ، به خیال آنکه با این نقش می تواند خودش را از گناه قتل و غارت های دوران سلطنتش تبرئه نماید و با دستگیری ماموران فاسد خود که یک عمر عامل خیانت های او بوده اند ، خود را توبه کار معرفی نماید . شاه در یک دست چماق و سرنیزه و مسلسل برای سرکوبی ملت دارد و در دست دیگر توبه نامه و اعتراف به خیانت ها و جنایت ها و عذر و تقصیر را گرفته است .

ملت هوشمند و بیدار ایران نه از آن چماق و سرنیزه هراس دارد و نه از این خدعه و نیرنگ فریب می خورد . این شخص که از مراجع عظام و علمای اعلام برای فرونشاندن نهضت اسلامی و باز کردن راهی در برابر چپاول و هدم اسلام و قرآن کریم استمداد می نماید ، همان مردکی است که

تا دیروز علمای اسلام و روحانیون عظیم الشان را مرتجع و راه آنان را که راه اسلام و قرآن کریم است ، ارتجاع سیاه می نامید و در یکی از نطق های خود با کمال وقاحت گفت که از این طبقه که مثل حیوان نجس است اجتناب کنید و در نطقی دیگر با کمال بیشرمی گفت روحانیون مثل کرم ها درنجاست می لولند چه شد که امروز این چنین با روحانیون آشتی می کند این نیز خدعه نیست ؟ این مثل دولت آشتی نیست ؟ او که امروز به سیاسیون و جوانان ملت روی آورده و از آنان برای وطن استمداد می کند ، همان است که گروه هائی از آنان را اعدام و شکنجه و زندان کرده و می کند ، جوانان غیرتمند ما را به خاک و خون کشیده و می کشد ، دانشگاه های ما را به قتلگاه های جوانان ما تبدیل نموده است .

من از جنایاتی که اخیرادر دانشگاه ها با فرزندان اسلام نموده اند در سوگم . من از دانشجویان عزیز که در راه اسلام و کشور فدائی داده اند و در مقابل شاه با مشتی گره کرده ایستاده و او را محکوم کرده اند تشکر می کنم .

من از جوانان غیور ایران که ملت ما را سرافراز نموده اند احساس غرور می کنم . ملت ایران باید بداند که این نطق های فریبنده برای اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است تا تثبیت مقام کرده و قدرت را بازیابد و خدا می داند که اسلام و روحانیت و عموم ملت پس از آن با چه مصیبت

های دردناکی مواجه خواهد شد .

عزیزان من ! از این هیاهوی نظامی نهراسید که نمی هراسید . شما ملت شجاع ثابت کردید که این تانک ها و مسلسل ها و سرنیزه ها زنگ زده است و با اراده آهنین ملت نمی تواند مقابله کند و از این نرمش های شیطانی و توبه نامه های ابلیسی فریب نخورید که نمی خورید . شاه در اول سلطنت غاصبانه خود سوگند خورد که به اسلام وفادار باشد و به ملت خیانت نکند و اکنون اعتراف می کند که خائن است و اسلام و ایران را به تباهی کشانیده است و تمام خیانت ها عمدی بوده است که امروز اسم اشتباه بر آن گذاشته است غفلت نکنید که این اشتباهات عمدی تکرار خواهد شد و کشور را به نیستی و ملت را به تباهی خواهد کشاند . امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علمای اعلام و مدرسین و فضلای عالی مقام و اساتید محترم دانشگاه ها و دانشسراها و دانشجویان دلیر و طلاب شجاع تا جناح های سیاسی و روشنفکر ، از کارگران و کشاورزان تا بازاریان و اصناف ، از کارمندان دولت تا افسران نیروهای سه گانه ، از سربازان تا صاحب منصبان عالی رتبه و بر همه اقشار ملت تکلیف الهی و وجدانی است که با اتحاد کلمه و بدون هراسی از قدرت ها و ابرقدرت ها ، هدف اسلامی خود را تعقیب و گلوی این ستمگر تاریخ را بفشارند و با قاطعیت و جدیت به سوی هدف پیش روند که وعده خداوند

به مستضعفین نزدیک است و کشتن و کشته شدن در راه

خدا سرافرازی است و در خاتمه از ملت شریف ایران که بارها در اینگونه مسائل امتحان خود را داده اند ، خواهش می کنم که به خواهران و برادران خود که در اثر اعتصابات و تظاهرات لطمه مالی و جانی دیده اند ، با احترام تمام آنان را یاری دهند و این وظیفه الهی را به بهترین وجه عمل نمایند که خمینی همیشه به یاد آنان است و دست آنان را می فشارد . از خداوند تعالی توفیق و تائید همه را خواستارم و خذلان و شکست دشمنان ملت را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه هلندی دی ولت گرانت

سؤ ال : در مورد گفتار شاه و اعتراف به (اشتباهات گذشته ) و این که اعلام داشته است که (پیام انقلابی ) را شنیده است و اینطور به نظر می رسد که شما مردم را به قیام خوانده اید ، بنابراین راه دیگر و ممکنی را برای رسیدن به یک رژیم دمکراتیک نمی بینید ؟

جواب : اولا" اینکه شاه به اشتباهات گذشته اعتراف می کند ، چیزی جز فریب و نیرنگ نیست و گمان کرده است به صرف اعتراف ، ملت از او دست برمی دارد و دیگر اینکه اگر مجرمی به گناه خود اعتراف نمود ، بر حسب اعترافش باید محاکمه و مجازات شود و دلیل اینکه به دروغ می گوید پیام انقلابی شما را شنیدم ، این است که اگر شنیده است (که حتما شنیده ) پیام ملت به او (شاه ) در برابر مملکت این است که شاه و همه خاندان سلطنت باید کنار بروند .

بنابر این اگر این پیام را شنیده و می خواهد به پیام ملت عمل کند چرا کنار نمی رود و سرنوشت مردم را به دست خودشان نمی سپارد ؟ و دائما خود را با سرنیزه به مردم تحمیل می کند ؟ و آیا در چنین صورت ، باز هم ما بپذیریم که شاه می خواهد دموکراسی را برقرار کند ؟

سؤ ال : حدس می زنید امکان این باشد که ارتش از شاه همانطوری که خواسته اید ، سرپیچی کند ؟ اگر جواب مثبت می دهید ، آیا دلائل موجهی برای آن دارید ؟ و اگر نه ، به نظر شما شانس واقعی این هست که یک قیام مسلحانه ایجاد شود ؟

جواب : اینکه مسلم است در میان ارتش صاحب منصبانی هستند که با حمایتشان از شاه و حمایت شاه از آنان ، در غفلت مملکت شریک بوده اند و همچنین در کشتارها و شکنجه ها همدست یکدیگر ، لیکن سربازان و نیز بسیاری از افسران و درجه داران هستند که هنوز دل هایشان با ملت است و از دست شاه بخصوص به علت تسلط مستشاران آمریکائی بر آنان رنج می برند و اینان به دلیل پیوندی که با مردم دارند ، دیر یا زود به آغوش ملت باز می گردند و هم اکنون آثار آن ظاهر شده است .

سؤ ال : به فرض اینکه شاه بپذیرد کنار رود و یا مجبور به کناره گیری شود ، چه راهی را باید دنبال کرد تا به جمهوری اسلامی رسید ؟ فکر می کنید که در طی این راه به هیچ مشکلی بر نخواهید خورد

؟

جواب : همان مردمی که دست در دست هم دادند و دلیرانه عرصه را بر شاه تنگ کردند ، همان ها با هدایت کسانی که همیشه دلسوز آنان بوده اند ، نوع حکومت دلخواه خود را انتخاب می کنند و بدیهی است که چون مسلمانند ، در همه مراحل کار ، اسلام تنها ملاک ضابطه نظام اجتماعی و نوع حکومت خواهد بود و بر این اساس من جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرده ام و به رای عمومی می گذارم و بدیهی است که هر کاری ، هر چه مهمتر ، با مشکلاتی بزرگتر روبرو خواهد شد .

سؤ ال : اگر انتخابات آزاد شود ، آیا مردم را به میانه روی دعوت خواهید کرد ؟

جواب : با وجود شاه هیچ طرحی را نمی پذیریم که جز توطئه چیزی نیست و در صورت سرنگونی شاه ، مردم دعوت می کنیم که به هیچ دولتی رای ندهند جز آنکه خود آنان دولت را سرکار آورند .

سؤ ال : یک دولت اسلامی چگونه تشکیل خواهد شد ؟

جواب : با طرحی که تدارک دیده ایم تلاش می کنیم که عموم ملت از همه طبقات آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند و سپس نمایندگان دولت را و مسوولین هر مقامی را انتخاب می کنند .

سؤ ال : اولین اقدام یک دولت اسلامی چه خواهد بود ؟

جواب : اولین اقدام این است که همه عوامل فساد و مهمتر اینکه همه انگیزه های فساد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی و سایر زمینه ها با کمال جدیت باید ریشه کن شود .

سؤ ال

: با آنهائی که از نظر شما خائن هستند و آنها که منافع خود را می خواهند ، چه خواهید کرد ؟

جواب : جوابش همان است که قبلا" گفتم ، مردم هر کس و یا هر گروه را برای به دست گرفتن مسوولیت ها صالح بدانند ، انتخاب می کنند و خائنین را محاکمه و مجازات می نمایند .

سؤ ال : جبهه ملی با رد کردن سلطنت مشروطه ، قدم مهمی در جهت شما برداشته ، آیا شما نیز به نوبه خود حاضرید یک قدم در جهت مخالفین غیر روحانی دولت بردارید ؟

جواب : رژیم سلطنتی را بیش از یک سال است که عموم مردم در سراسر ایران به شدت محکوم کرده اند ، بنابراین هر کس و یا هر گروه هم سلطنت را رد کند ، با ملت هماهنگی کرده است و در صورتی که در این قدم استقامت کند ، ملت او را فراموش نمی کند و من خود را در کنار مردم احساس می کنم .

سؤ ال : قانون اساسی 1906 هیاتی از علمای مذهبی را مسوول تطبیق مجلس با قرآن قرار داده است ، آیا در جمهوری اسلامی نیز یک چنین مجمعی پیش بینی می شود ؟

جواب : نظارت علمای اسلام چون گذشته بر مجلس تائید خواهد شد .

سؤ ال : شما برای ایران ، بر خلاف خواست شاه یک مدرنیزه کردن واقعی می خواهید ، آیا می توانید مشخص کنید که فرق بین این دو مدرنیزاسیون چیست ؟

جواب : بازسازی و نوسازی کشور قطعا مورد تائید و از برنامه های ماست . آنچه

را که شاه به نام مدرنیزه کردن انجام داده ، جز خرابی و ویرانی به بار نیاورده است . نفت ، این طلای سیاه را حراج کردن و در عوض کشور را پر از آهنپاره نمودن ، مدرنیزه کردن است ؟ ! به کمک چند صد کارخانه ، صنایع مونتاژ وابسته را رواج دادن ، مدرنیزه کردن است ؟ ! ده ها هزار مستشار نظامی را با هزنیه های سرسام آور بر ارتش و بر مقدرات مملکت مسلط کردن ، مدرنیزه کردن است ؟ ! و . . .

سؤ ال : در جمهوری اسلامی حقوق اقلیت های مذهبی ، نژادی و سیاسی چه خواهد بود ؟ آیا حزب کمونیست آزاد خواهد بود ؟

جواب : اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت های مذهبی آزادی داده است ، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان ها قرار داده است ، بهره مند شوند . ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم . در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند .

سؤ ال : مشخصا حقوق زنان در جمهوری اسلامی چه خواهد بود ؟ تکلیف مدارس مختلط چه می شود ؟

مساله تنظیم توالد و تناسل و سقط جنین چگونه خواهد شد ؟

جواب : از حقوق انسانی ، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد . بله در بعضی از موارد تفاوت هائی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی

آنها ارتباط ندارد . مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد است . سقط جنین از نظر اسلام حرام است .

سؤ ال : گفته اید که در جمهوری اسلامی ایران به صادرات گاز و نفت به کشورهای غربی ادامه داده و تکنولوژی آنها را وارد خواهید کرد ، تحت چه شرائطی ؟

جواب : ما نه چاه های نفت را می بندیم و نه درهای مملکت را به روی خود می بندیم و نه کشور را به بازار مصرف هر چه که غرب می سازد و می خواهد به ما تحمیل کند ، تبدیل می کنیم . ما از نفت استفاده خواهیم کرد ولی دلیلی ندارد که همیشه صادر کننده آن باشیم . ما چیزی را که نداریم و به آن نیاز داریم . از خارج می خریم ولی چرا خود تولید کننده مایحتاج خود نباشیم ؟ سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی ، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم .

سؤ ال : شما وابستگی بسیار بزرگ ایران را به کشورهای غربی بخصوص آمریکا مشخص کرده اید ، چگونه فکر می کنید که به آن پایان دهید ؟

جواب : ملتی که برای به دست آوردن آزادی و استقلال کشته می دهد ، برای حفظ و پاسداری از آن ، صبر و استقامت و رنج را می پذیرد .

سؤ ال : آیا نظر ملی کردن خصوصا کمپانی های نفتی را دارید ؟

جواب : ما هر قراردادی را که به ضرر ایران باشد ، به نفع ایران لغو خواهیم

کرد .

سؤ ال : آیا خارجی ها و بخصوص آمریکائی ها را از ایران بیرون خواهید کرد ؟ اگر جواب مثبت است ، خطر این نیست که کمبود تکنیسین و متخصصین پیدا کنید (بخصوص صنایع نفتی ) ؟

جواب : ما دشمن غیر ایرانی نیستیم ولی کسانی که بودن آنان را به ضرر ملت بدانیم ، به آنان اجازه اقامت نمی دهیم . ما به قدر کفایت از نیروی انسانی ماهر برخورداریم .

سؤ ال : آیا نمی ترسید که آمریکا جمهوری اسلامی را براندازد ؟ و همین طور روسیه ؟ چه اقداماتی برای جلوگیری از یک چنین احتمالی خواهید کرد ؟

جواب : در حال حاضر نهضت اسلامی ایران علیه شاه ، چیزی کمتر از رویاروئی با آمریکا و شوروی نیست که مستقیم و غیر مستقیم از او حمایت می کنند .

سؤ ال : در مورد تعویض لحن مطبوعات شوروی در مورد اینکه اوضاع ایران به وضوح به هم خورده ، چه می کنید ؟

جواب : شوروی با سیاست های فرصت طلبانه خود در بسیاری از جاها حیثیت خود را از دست داده است و او به خیال این است که همیشه می توان از آب گل آلوده استفاده کرد . ما دست سود جویان شوروی را از ایران قطع خواهیم کرد .

سؤ ال : نظر شما در مورد دلیل آمریکا که می گوید اگر اوضاع ایران آشفته شود شوروی از آن بهره برداری می کند تا بتواند راهی به خلیج فارس باز کند ، چیست ؟

جواب : آمریکا سخن متناقض زیاد گفته است . چندی پیش بود که

کارتر گفت : (می گویند شوروی در ناآرامیهای ایران دخالت دارد) حرف کارتر صحیح نیست و اگر ایران مستقل باشد ، بر طبق ضوابط ، کنترل خلیج را به عهده می گیرد .

سؤ ال : به فرض اینکه خیزش ایرانیان گسترش نیابد و اینکه شاه واقعا اقدام به آزادی کند و در طی یک رفراندم ، ایرانیان رای به ماندن حکومت سلطنتی یا مشروطه سلطنتی بدهند ، در این مورد چه خواهید کرد ؟

جواب : انقلاب ایران یک نهضت اسلامی است که ادامه دارد و با رفتن یا ماندن شاه نیز ادامه دارد . اگر شاه لجاجت کند و کنار نرود ، نهضت همچنان ادامه خواهد داشت . اصولا" حکومت مشروطه سلطنتی مورد تنفر شدید مردم است . از طرفی شاه محال است به مردم ستمدیده ایران آزادی دهد . آیا تظاهرات و اعتصابات سراسر ایران رفراندمی علیه شاه نیست ؟

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینی با مجله آلمانی اشپیگل

سؤ ال : از آغاز سال ، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خیابان ها ریخته و بر علیه شاه تظاهرات کرده اند ، بیش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پلیس جان خود را از دست داده اند ، آیا شما این شورش خلقی را سازمان داده اید ؟ و برای چه هدفی ؟

جواب : سبب اصلی قیام مردم کشور ، شخص شاه و رژیم اوست . این پدرش و خود اوست که طی 55 سال :

الف - با اسلام با کینه توزی دشمنی کرده اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادی و استقلال کشور کوشیده اند .

ب

-تمام آزادی ها و حقوق ملت مطرح در قانون اساسی را از میان برده اند .

ج - استقلال کشور را بکلی از میان برده است . تمام بنیادهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی که این ملت طی قرون برای زندگانی مستقل خویش فراهم آورده بود ، به وسیله این رژیم از میان برده شده است . بیشتر از این ، برنامه های اقتصادی که آمریکائیان به دست این رژیم ، توام با فساد بسیار اجرا کرده اند دستگاه اقتصادی را از میان برده و امروز مردم کشور به صدور نفت و ورود کالا گذران می کنند اما همین گذران ، به قیمت انهدام اقتصاد کشور در سال های آینده تمام می شود که نفت رو به اتمام می گذارد و درآمد آن کاهش می پذیرد . مردم کشور بیدار شدند و به حرکت آمدند . من حرف مردم را می زنم . ما همه یک صف هستیم و یک حرف را می زنیم ، ما می خواهیم شاه و رژیم سلطنتی نباشد ، یعنی آزادی و استقلال باشد . اسلام ضامن وحدت کشور در عین آزادی و استقلال است ، قیام مردم برای این هدف است .

سؤ ال : از زمانی که شاه شما را در سال 1963 مجبور به ترک ایران کرد مرتبا گفته اید شرط بازگشت شما به ایران سرنگونی شاه می باشد ، این شرط هنوز به جای خود باقی است ؟

جواب : به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعید در آن کشور به سر می بردم و فعلا" به

ایران برنمی گردم .

سؤ ال : در تهران خبرهای تایید نشده ای شنیده می شود که طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضی هستید ، با جانشین او پسر 19 ساله اش رضا تحت شرائطی کار خواهید کرد ؟ آیا این خبرها صحیح هستند ؟ و شرائط مزبور دقیقا چه شرایطی است ؟

جواب : خیر ، این خبرها صحیح نیستند . با سلطنت و نیز ادامه سلطنت و حکومت این خانواده مخالفیم .

سؤ ال : خشم ملاهای محلی و تظاهر کنندگان ، غالبا بر علیه هدف های اماکن عمومی زیادی متوجه شده و بانک ها و سینماها به آتش کشیده شده و مغازه های بزرگ به تاراج رفته است .

جواب : به آتش کشیدن سینماها و بانک ها مسبوق به درخواست ما نبوده است ، رژیم شاه این تاسیسات را برای تخریب اقتصاد و فرهنگ کشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همین جهت هدف مخالفت مردم شده اند . مردم عصبانی نیستند ، آگاه هستند در غرب اطلاع کافی از نقش تخریبی این موسسات ندارند ، نمی دانند که بانک ها به شدت مردم را استثمار کرده اند ، زمینه تولید مردم زحمتکش را به سود شرکت های بین المللی و توسعه بازار فرآورده های خارجی از بین برده اند . سینماها کارشان از بین بردن روحیه مقاومت در نسل جوان کشور بوده است ، امروزه این امر مورد اقرار گردانندگان دستگاه های تبلیغاتی خود رژیم نیز هست البته مردم از راهنمائی های صمیمانه و صادقانه ما پیروی می کنند .

سؤ ال : اگر

ما شما را درست فهمیده باشیم ، هدف شما فقط سرنگونی شاه نیست بلکه از بین بردن رژیم شاهنشاهی است اما به عقیده شما چه چیز باید به جای آن بنشیند ؟ یک دموکراسی پارلمانی ؟ یک دموکراسی خلقی از نوع مارکسیستی آن ؟ یا یک حکومت خدائی آنطور که حضرت محمد (ص ) فرموده است ؟

جواب : تعیین نظام سیاسی با آراء خود مردم خواهد بود . ما طرح جمهوری اسلامی را به آراء عمومی می گذاریم . اینک کشور بر سر دو راهی مرگ و حیات ، آزادی و اسارت ، استقلال و استعمار ، عدالت اقتصادی و استثمار قرار گرفته است . این حکومت حیات ملی را باید نجات دهد ، به مردم کشور آزادی و به کشور استقلال را بازگرداند و به جای نظام استثماری ، عدالت اقتصادی را برقرار سازد .

سؤ ال : چه کسی باید در ایران که یک کشور در حال توسعه با کوشش به سوی کشوری صنعتی شدن است ، خواست ملت را به قدرت سیاسی مبدل کند ؟ در چنین اجتماعی با اکثریت شیعی ، تکلیف اقلیت ها چه می شود ؟

جواب : خواست ملت را نمایندگان منتخب او به تصمیم و تدبیر سیاسی و رهبری سیاسی دور از فساد و خدمتگزار مردم تعیین می کنند . اقلیت های مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود .

سؤ ال : از گروه کوچک رهبران سیاسی کنونی و سودجویان از این رژیم که بگذریم ، در چه مواردی کشور ایران در آینده با اوضاع امروز تفاوت هایی خواهد داشت ؟

جواب : موارد اختلاف ایران فردا را با ایران امروز در پاسخ سؤ ال پنجم شما داده ام ، در اینجا این نکات را می افزایم :

الف - رهبری سیاسی از سلطه بیگانه آزاد می شود ، از فساد مالی و سیاسی پاک می شود

ب - اقتصاد کشور از سلطه بیگانه آزاد می گردد و دیگر برنامه های اقتصادی ، برنامه هایی نخواهند بود که هدف های شرکت های بین المللی را در ایران به اجرا بگذارد .

ج - جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت .

د - انسانی که امروز در نظام پلیسی از فعالیت های فکری و آزادی در کار محروم شده است ، تمامی اسباب ترقی واقعی و ابتکار را به دست خواهد آورد . جامعه فردا جامعه ای ارزیاب و منتقد خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست .

سؤ ال : در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آسیا در سال های گذشته ، یک موج قوی اتحاد اسلامی به وجود آمده است ، بی شک دخالت مذهب در زندگی سیاسی در این کشورها رشد داشته است تا چه حدودی اوضاع کنونی ایران با این (پان اسلامیسم ) مربوط می شود ؟

جواب : این پدیده جهانی است . در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدائی مادیت از معنویت پایان می دهد . در همه جا مادیت جای خود را در اعتلای معنوی انسان دارد باز می یابد . مادیت که معنی آن در تحصیل قدرت مادی

به هر وسیله و از هر راه خلاصه می شد ، کار بشریت را مواجه با بن بست ساخته است . اینک زمان آن است که فعالیت مادی ، آمادگی برای اعتلای معنوی انسان تلقی شود و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب باز می گرداند . اسلام دینی است که با تنظیم فعالیت های مادی ، راه را به اعتلای معنوی انسان می گشاید .

ترقی واقعی همین است که رشد خود انسان هدف فعالیت های مادی گردد و اسلام دین این ترقی است .

سؤ ال : در اولین کنفرانس اتحاد اسلامی در افغانستان در بهار امسال ، شوروی نیز با نمایندگان زیادی آمده بود ، به نظر شما بین کشورهای سوسیالیستی و حرکت جدید اسلامی مسائل مشترکی وجود دارد ؟

جواب : این گونه کنفرانس ها به نام اسلام تشکیل می شود اما هدف اسلامی ندارد و کسانی که به نام نماینده مسلمانان در این کنفرانس ها شرکت می کنند ، فاقد نمایندگی مردم هستند . شوروی نقش شتر مرغ را بازی میکند ، از سوئی ضد مذهب اسلام است و آزادی مذهبی مردم مسلمان زیر سلطه را از میان برده است ، از سوی دیگر نماینده این مردم مسلمان است ! شوروی با روشی که در عمل پیش گرفته است و ملل مسلمان را به زیر سلطه خویش در آورده است دیگر حتی شایستگی دعوی طرفداری از مظلومیت و مخالفت با استثمار را نیز ندارد .

سؤ ال : در ایران نیز حداقل به عنوان هدف بر علیه دشمن واحد (شاه ) مذاکراتی بین مخالفین مذهبی

و مارکسیست ها وجود داشته است ، برای چه هدفی ؟

جواب : هیچ گونه مذاکراتی وجود نداشته است .

سؤ ال : روزنامه های فرانسوی خبر داده اند شما در آینده نزدیک محل اجباری خویش را در نزدیکی پاریس ترک کرده و مبارزه بر علیه شاه را از افغانستان ادامه خواهید داد ، با این تعویض محل چه چیز در نظر دارید ؟

جواب : فعلا" درباره ترک فرانسه تصمیمی نگرفته ام .

تاریخ : 16/8/1357

مصاحبه امام خمینی با خبرگزاری آسوشیتدپرس

سؤ ال : نظر شما درباره دولت نظامی که شاه منصوب کرده است چیست ؟

جواب : توطئه جدید شاه یعنی انتصاب دولت نظامی برای کشتار بیشتر و تسلیم مردم ایران است که نه تنها راه برای شاه نیست بلکه هم شاه و هم حامیان وی را در بن بست بدتری قرار می دهد .

سؤ ال : آیا انتصاب این دولت سقوط و سرنگونی رژیم فعلی را آسانتر و یا مشکل تر می کند ؟

جواب : آنچه مسلم است سرنگونی رژیم را قطعی تر می کند .

سؤ ال : آیا بین رهبران مخالفان سیاسی که شما از بدو ورودتان به فرانسه با آنان تماس داشته اید اجماع وجود دارد ؟

جواب : من همیشه به همه افراد و سران قوم توصیه کرده ام که از خواست ملت که سرنگونی رژیم شاه است منحرف نشوند .

سؤ ال : با توجه به اینکه بعضی از این رهبران خواستار رژیم غیر دینی هستند که در تناقض است با اصول اسلامی که شما از آن دفاع می کنید ، آیا فکر می کنید زمینه تفاهمی بین شما و

آنها وجود دارد ؟

جواب : در نهضت مقدس اسلامی ایران جائی برای این گونه افراد نیست .

سؤ ال : درباره کوشش شاه برای اینکه زندگی عمومی را با بعضی از جنبه های نوگرائی غربی منطبق کند چه نظر دارید ؟

جواب : اصولا" رژیم پهلوی از بدو تحمیل به ملت ایران از هر گونه نوگرائی واقعی جلوگیری نموده است و وابستگی همه جانبه و ورشکستگی اقتصادی ایران از دلائل بارز ارتجاعی بودن این رژیم است .

سؤ ال : آیا شما از یک حکومت مارکسیستی طرفدار روس که از یک کودتا سربرآورد ، حمایت خواهید کرد ؟

جواب : نهضت اسلامی ملت بپاخاسته ایران ، محلی برای چنین امری نگذاشته است و ما با چنین دسیسه هائی همان عملی را خواهیم کرد که با رژیم کنونی شاه .

سؤ ال : به نظر شما سیاست ایران از این هنگام به بعد در باره وضعیت خاورمیانه چه باید باشد ؟

جواب : آنچه مسلم است ما ژاندارم منطقه نخواهیم بود .

سؤ ال : شما مثل دیگر سران اسلامی با موافقت نامه کمپ دیوید مخالفت می کنید ؟

جواب : موافقت نامه کمپ دیوید و نظائر آن ، توطئه ای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل است که نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینی ها تغییر داده است . چنین وضعیتی مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود .

سؤ ال : به نظر شما ایران باید نفت خود را برای هدف های سیاسی استفاده کند و احتمالا" صدور نفت را به طرف کشورهای غربی درصورت یک زد و

خورد محتمل میان کشورهای عربی و دنیای اسلام با غرب قطع کند ؟

جواب : در تمام زمینه ها ما در جهت منافع مردم خود گام برمی داریم و به آنچه صلاح آنان و پاسخگوی آرمان اسلامی آنان باشد عمل می کنیم . سؤ ال : آیا فکر می کنید که بعد از سقوط رژیم فعلی ، شخصا نقشی در حکومت جدید به عهده بگیرید ؟

جواب : خیر ، نه میل و رغبت من و نه سن و نه موقعیت من اجازه چنین چیزی را می دهد .

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران انگلیسی ، فرانسوی و آلمانی

سؤ ال : شاه برای همکاری ، به دولت نظامی متوسل شده است و ارتشبد ازهاری را انتخاب کرده که او قول داد انتخاباتی کاملا" آزاد در آینده بر پا کند ، شاه همچنین از آیت الله و سایر آیات عظام برای برقراری مجدد صلح و آرامش در ایران طلب کمک و یاری کرده است ، عکس العمل شما در مقابل این اعمال چیست ؟

جواب : تشبثات شاه ، از طرفی فریبکاری که در نطقش استمداد از روحانیون و سایر ملت و افراد مملکت کرد و از طرفی در عملش که دولت نظامی برای سرکوبی ملت و قتل و غارت برپا نمود ، به هیچ وجه تاثیری در سرنوشت ما و در نهضت ندارد . وعده انتخابات آزاد امری موهوم و اصلا انتخابات ، چه آزاد و چه غیر آزاد ، قانونی نیست چون نه شاه قانونی است و نه دولت شاه قانونی است ، پس موضوعی برای انتخابات پیدا نمی شود که آزاد باشد یا غیر آزاد و ملت هرگز با

او موافقت نخواهد کرد .

سؤ ال : دیروز شاه در سخنرانی خود به ملت ایران گفت که او نهایت کوشش خود را برای یک دولت ائتلافی کرده ولی موقعیتی در این مورد به دست نیاورده و مجبور شده است دولت نظامی روی کار آورد ، او معتقد است که این دولت موقتی است ، آیا شما نظر او را می پذیرید ؟ اگر نه ، آیا شما معتقدید که ارتش در موقع انتخابات از قدرت خود صرفنظر خواهد کرد و قدرت را به مجلس واگذار خواهد نمود ؟ آیا شاه به وعده های خود عمل خواهد کرد ؟ آیااشتباهات ، ستمگری ها ، بی قانونی ها و فسادها تکرار نخواهد شد ؟

جواب : شاه برای حفظ خودش مشغول توطئه و تشبثات است ، به هر طریقی که بتواند تشبث می کند و لهذا ممکن است دنبال این بوده که اشخاصی را با خودش همراه کند لکن برای اینکه ملت ایران قاطبه " برخلاف اوست و اصل رژیم را نمی خواهد ، افراد ملی با او همکاری نخواهند کرد و نمی توانند با کسی که ملت برخلاف اوست همکاری کنند . قضیه انتخابات آزاد و وعده های شاه همه برخلاف است و انتخابات ، چه آزاد و چه غیر آزاد ، با بودن شاه و با بودن

این رژیم ، غیر قانونی است و وعده های شاه هم تمام بر اساس فریب است و ملت ایران دیگر از این توطئه ها گول نمی خورد .

سؤ ال : شما یک رهبر بزرگ مذهبی با نفوذ فوق العاده ای در ایران هستید ، اگر شاه از

واگذاری قدرت و صرفنظر کردن از قدرت خودداری کند و در قدرت باقی بماند ، آیا شما از نفوذ خود برای از میان بردن او با صدور اجازه برای یک انقلاب عمومی اقدام خواهید کرد که منجر به خونریزی و قتل عام خواهد شد ؟ آیا عمل شما راه اسلام است ؟ ماهیت جمهوری اسلامی که شما تبلیغ می کنید چیست ؟

جواب : ما امیدواریم که شاه با همین نهضتی که به طرز فراگیر تمام ایران را گرفته است و کارمندان و کارکنان دستگاه های دولتی یکی پس از دیگری اعتصاب می کنند و در حال تعطیل و فلج کردن دستگاه های دولتی هستند نتواند دیگر باقی بماند و به حیات خود ادامه دهد لکن اگر چنانچه احتیاج به قیام مسلحانه بیفتد ، ممکن است ما در این امر تجدید نظر کنیم و اسلام در صورت لزوم برای حفظ کیان اسلام و مصالح ملت ، قیام مسلحانه را در موقع خودش و مقتضیات خودش اجازه می دهد و خونریزی برای حفظ قوانین اسلام و برای حفظ مصالح ملت ، راه اسلام است . و اما طرز حکومتی که ما پیشنهاد می کنیم ، حکومت جمهوری اسلامی است و اساسش بر آزادی و استقلال کشور و عدل و تعدیل تمام دستگاه های دولتی است و این در وقتی که عمل شود ، دنیا خواهد دید که چیست .

تاریخ : 17/8/57

بیانات امام خمینی در مورد توبه و تعهدات دروغین شاه برای دوام سلطنت

تشبثات فریبنده شاه برای اغفال مردم

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان شعار می دادند که می کشیم دشمن خونخوار تو ، این دشمن خونخوار من فقط نیست ، اینها ، این آدم و پدرش پنجاه سال است که

دشمن خونخوار ملت است ، دشمن خونخوار استقلال کشور ماست ، دشمن خونخوار آزادی ملت ماست ، دشمن خونخوار مخازن سرشار ملت ماست ، دشمن خونخوار فرهنگ ماست ، دشمن خونخوار اقتصاد ماست ، دشمن خونخوار نظامی ما و ارتش ماست ، دشمن خونخوار همه اقشار ملت ، دشمن خونخوار اسلام است ، دشمن خونخوار علماء اسلام است ، دشمن خونخوار فرزندان اسلام و ایران است .

حالا که ملت ما توجه پیدا کرده به این دشمنی و این نهضت عظیم اسلامی برپا شده است ، ایشان تشبثات مختلفی می کنند . تا قبل از این شکوفائی نهضت ، ایشان از دو راه تشبثاتی کرد که راه بزرگش عبارت از این حرف هایی که میزد و خطابه هائی که می خواند و این مطالبی که در کتابی که برایش تهیه کرده بودند ، مثل کتاب ماموریت برای وطنم و کتاب دیگرش که اینها را دیگران نوشته بودند به اسم ایشان و ایشان هم این را منتشر کردند و از این راه تبلیغات که ایران به واسطه ایشان ، به واسطه اعلیحضرت آریامهر به کجا رسیده است ، دیگر آمریکا مثل پدربزرگ ما نیست که ما از او اطاعت کنیم ، دیگر دست اجانب را ما قطع کردیم از این مملکت ، نه شوروی دیگر جرات دارد که به ما دست درازی کند و نه آمریکا قدرت دارد که به ما تعدی کند و این حرف هائی که در کتاب هایش و هر جا پیش می آمد ، از این حرف ها الی ماشاءالله داشت که کتاب هایش هم که ملاحظه کردید چه مسائلی در آن

هست ، تمدن بزرگ و این مسائل .

و تشبث دیگرش هم به زور بود و ساواک و نظامی و تسلط پاسبان و نظامی و ساواک و اینها به جان و مال مردم تا قبل از این شکوفائی نهضت بوده . وقتی که از پیش از یک سال شکوفائی پیدا کرد این نهضت و گسترش پیدا کرد در تمام ایران و هر روز هم گسترشش زیادتر می شود و انشاء الله تا آخر هم این گسترش و این نهضت هست ، در این برهه از زمان که این گسترش پیدا شد ، ایشان مختلف تشبث کرد و پناهگاه پیدا کرد . یک وقتی با پیش آوردن دولت آشتی و اینکه این دولت آشتی آمده است

که بر طبق مرام ملت عمل کند ، خواست های ملت را به ملت بدهد ، بعضی کارهای بچگانه هم کردند . آن همه مراکز فساد در ایران موجود است و مورد پشتیبانی خود شاه و دستگاهش هست ، آنوقت : (قمارخانه ها را ما بستیم یا مثلا تغییر تاریخ دادیم ) ، برای خاطر اینکه مردم را اغفال کنند ، بعد که دیدند که مردم اغفال نشدند و صدای مردم باز هست و همین مانوری که داده بودند مردم روشن کردند و برخلاف آن تظاهرات کردند ، متشبث شد به حکومت نظامی ، در عین حالی که دولت ، دولت آشتی بود ، حکومت ، حکومت نظامی و آنطور قتل هایی که همه میدانید و آنطور کشتارهایی که همه می دانید . اول ، حکومت آشتی ، دولت آشتی ، دنبال او وقتی این نشد سرنیزه و حکومت نظامی .

لکن مردم مملکت ما ، کشور ما به این هم اعتنا نکردند . این تحولی که در روحیه جامعه ما پیدا شده است که نظیر در هیچ جا ندارد ، در خود تاریخ ایران همچو نظیری از برای آن نیست ، این نحو تحول روحی از برای جامعه ای آن هم تحول فراگیر که همه اطراف مملکت را فرا گرفته است ، حکومت نظامی که از قوانینش این است که ، یا از اعلامیه هایشان این است که بیش از دو نفر حق ندارند با هم اجتماع کنند ، جمعیت های دویست هزار نفری ، سیصد هزار نفری ، نیم میلیون نفری در همان مراکز حکومت نظامی بیرون می آمدند و حرکت می کردند و مرگ بر شاه می گفتند .

توبه نامه ای همراه چماق

اینها دیدند که از راه حکومت نظامی هم کار انجام نگرفت ، این دفعه که چند روز پیش باشد ، اینها با هر دو حربه پیش آمدند یعنی شاه یک دستش توبه نامه بود ، یک دستش چماق . این توطئه بود ، من اینطور حدس می زنم و همین بوده است که اینها این اجتماع مثلث یا مربع را که کردند در پیش شاه ، قرارشان بر این شد که شاه بیاید و حرف های آدم توبه کار را بزند و هی در پیشگاه ملت تعهد بدهد (من متعهد می شوم به اینکه این اشتباهات را دیگر تکرار نکنم ، تا حالا اشتباهاتی شد و من متعهد می شوم ملتزم میشوم در پیشگاه ملت که دیگر تکرار نشود این کارها و این اشتباهات ) و بعد هم به طایفه طایفه از ملت

روآورد ، به روحانیون ، به مراجع عظام (به تعبیر او) و علماء اعلام که من از شما تقاضا دارم که مردم را هدایت کنید ، مردم آرام بنیشینند و من دیگر بنا دارم به این که از این به بعد یک انتخابات آزادی ، یک ملت آزادی ، آزادی به همه معنا بدهم و شما مردم را آرام کنید و به سیاسیون رو آورد و تقاضا کرد که شما هم کمک کنید در اینکه مردم دیگر اینطور کارها را نکنند و ما آزادی می دهیم ، انتخابات آزاد ، مجلس صحیح و دیگر از این کارهائی که پیشتر شده است و آن اشبتاهات نمی کنیم و بعد هم رو به جوان ها آورد که شما از این ملت هستید و چه و بعد هم رو به پدر و مادر جوان ها که نگذارید جوان هایتان بیایند تو خیابان ها و این کارها را بکنند و به همه اقشار ملت ایشان رو آوردند و اعتراف کردند در محضر ملت و رادیو هم از قراری که گفتند در همه برنامه هایش این جد عظیم کرده است و این توبه نامه را خوانده است .

اعترافات شاه حربه ای برای به دست گیری یک سلطنت آرام

و این اقرار به این است که تا حالا من این کارهایی که کرده ام اشتباه بود ، اقرار به این است که من جرم مرتکب شده ام در حضور ملت ایشان اقرار کرده است به اینکه من تا حالا آزادی را از ملت سلب کرده بودم و حالا می خواهم که این آزادی را از این اشتباه دست بردارم و فهمیدم که این کار اشتباهی بوده است و می خواهم

دست بردارم . اقرار به این است که مجلس ملی تا حالا نبوده است و مجلس سرنیزه ای بوده است و من این را هم اشتباه کرده بودم ، انتخابات دیگر آزاد است ، آزاد می شود . اقرار به این است که این قتل و غارت هایی که توسط مامورین من و اینهایی که از ساواک و غیره شد من به ایشان امر کردم که بکشید و بزنید ، این اشتباهی بوده است و من از این به بعد این کار را نمی کنم . اقرار به این است که این حبس هایی که ما کردیم و این علما و سیاسیون و سایر طبقات را به حبس بردیم و ده سال ، پانزده سال ، کمتر ، بیشتر اینها در حبس بوده اند ، این یک اشتباهی بوده است که خوب بود نشود ولی خوب ، شد لکن دیگر تکرار نمی شود و ما از این به بعد از این کارها نمی کنیم . شما هم بیائید دست بردارید و من همان سلطان باشم و شما رعیت باشید ، شما آرام باشید که من یک سلطنت آرامی ، دلخواهی بکنم و من هم قول می دهم و التزام می دهم و ضمانت می دهم که دیگر از این کارها نکنم . این آن دستی است که توبه نامه را دارد .

کشتار مردم ، همزمان با توبه نامه

قرار این بود که ایشان بیایند در محضر ملت و این حرف ها را بزنند ، دنبال او نخست وزیر هم همین حرف ها را تکرار کرده بود و هر دو می گفتند که ای ملت بیائید (به طبقات ملت که قیام

کرده اند) بیائید همه مان به فکر ایران باشیم ، در اندیشه ایران باشیم ، بیایید دست از این کارها بردارید که ما همه در اندیشه ایران باشیم . این آن دست توبه ای است که در یک دستش توبه نامه بود ، مصادف با همین توبه نامه یک دست دیگری هم بلند کرد و با شدت شروع کردند به آدمکشی ، با شدت هر چه تمامتر الان در ایران مشغولند ، همین حالا ، الان . ماامروز صبح از قم اطلاع داریم که گفتند تا کنون قم اینطور نبوده است ، اینگونه انقلابی که امروز در قم هست وآتش گرفته است و آتش سوزی و تفنگ و فساد ، آن کسی که تلفن کرده بود به اینجا گفته بود که قم تا کنون یک همچنین چیزی به خودش ندیده بود من حالا دیگراطلاع از جاهای دیگر ندارم لکن اینطور هست مساله ، زنجان هم که می گویند همین مسائل هست و شدت دارد .

ملت فریب توبه شاه را نخواهد خورد

این یک دست را اینطور گرفته است ، وقتی آنجا نگاه می شود (آقا استغفرالله من توبه کردم ، غلط کردم ) یک دست را هم اینطور گرفته ، شمشیر را دارد می زند به سر و کله مردم . خوب مردم باور کنند ؟ اگر باز دنبال این مطلب نظامی نبود در کار و حکومت نظامی نبود و مثلا -یک - به خیال خودشان یک حکومت ملی بود ، باز احتمال این می رفت که چند نفر آدم بی اطلاع از عمق اشیاء باور کنند . البته آنهائی که مطالعه کردند درباره روحیه این شخص و دیده اند

که 30 سال ، بیست و چند سال این چکاره بوده است و این تبدیل لباس ها را از او دیده اند ، تبدیل چهره ها را او دیده اند که یک وقت به یک چهره عابد زاهد در می آید و دنبالش آن چهره ای که پنج پنج می گیرد ، اینها دیده اند مردم این را . آنهایی که اطلاع دارند از مسائل ، که تو هر چیزی بگوئی باور نمی کنند ، اگر لااقل با یک دست آمده بودی بیرون و همان قضیه عذرخواهی در پیشگاه ملت و توبه نامه ، احتمال می رفت که یک دسته مثلا مردمی که سطحی نگاه میکنند ، اینها باورشان بیاید ، خوب این هم برای تو یک چیزی بود که یک دسته سطحی نظر کن باورشان بیاید مطلب را ، اگر آن دسته بگذارند که اینها تفکر غلطی بکنند . لکن تو هر دو را با هم اجرا کردی این ناشیگری است . یا آنهایی که دارند تعلیم می دهند این مسائل را غرض دارند با این مردک و می خواهند کلکش را بکنند منتهی مستقیما نمی خواهند این کار را انجام بدهند می خواهند به غیر مستقیم این کار را انجام بدهند که به مردم بفهمانند که آقا توبه این آقا این است ، این توبه ای که دارد می کند و در پیشگاه ملت عذر تقصیر می خواهد و التزام می دهد و ضمانت می کند ، این الان که توی زبانش التزام و ضمانت است زیر عبایش تفنگ است ، این را ملت باورش بیاید ؟ کدام ملت ، کدام احمق باورش

می آید این را ؟ چه کسی این مطلب را باورش می آید ؟ آنها هم که مطالعه در حال شما نکرده اند ، آخر باورشان می آید یک همچنین مطلبی که با هم تو این کار را داری انجام می دهی ؟ کسی احتمال می دهد که نظامی بدون اینکه شاه امر بکند آدم بکشد ؟ نظامی به روی مردم آتش روشن کند بدون اینکه امر مستقیم شاه در این مساله باشد ؟ ! اینها در این جلسه ای که داشتند فکر علیلشان به این منتهی شد که بیایید یک کاری بکنیم که اعلیحضرت را مصون نگه داریم و بگوئیم که آقا توبه کار است لکن نظامی خودش کار خودش را انجام بدهد ، یعنی نظامی ها هستند که این را انجام می دهند نه شاه و جوری اینها ترتیب آن را دادند که خود مطلب ، متن قضیه مطلب را روشن کرد که چه هست ، همان قضیه دم خروس است . متن قضیه معلوم بود که این یک صورت سازی است و به نظر انسان می رسد که اینهایی که این مطلب را تنظیم کرده اند با اینکه از آن طرف دیدند که ریاکاری ها به جائی نرسید ، حکومت نظامی و سرنیزه هم به جائی نرسید ، کلا" ضم این دو تا ، ضم شی به لاشی است ، ضم هیچی به هیچی است ، آن به جائی نرسید ، این هم به جائی نرسید ، خوب دوتایش هم همین است دیگر به جایی نمی رسد . اینها در عین حالی که این معنا را دیدند این طرح را دادند که

مردم در خود طرح بفهمند که مساله این نیست که ایشان می گوید من توبه کردم و اینکه یک انتخابات آزادی و یک عرض می کنم مملکت صحیحی و مستقلی و آزادی بعد از این من تحویل می دهم ، همین حالایی که دارد می گوید استغفرالله التوبه ، همین حالا مسلسل های او باامر او دارد مردم را می کشد ، همین حالا که التوبه او باز قلمش خشک نشده است ، قم را به آتش زدند و زنجان را به آتش زدند ، سایر مملکت هم حتمااین چیزها هست که ما لابد تا عصری یا شبی اطلاع پیدا می کنیم . نمی شود این مردم را دیگر بازی داد ، فکری دیگر باید بکنند اینها .

اگر این طرح از ابرقدرت هاست بسیار احمقانه است ، اگر از خود دستگاه هم هست ، که توی آن احمق هست ، آدم ناقلا هم هست . اگر احمق ها تنظیم کرده باشند که احمقانه است ، اگر این آدم های چیز فهم تنظیم کرده باشند ، بر ضد او می خواهند تنظیم بکنند . آنها هم با ملت معلوم می شود همراهند ، می خواهند مردم را بیدار کنند که ای مردم ! بدانید که توبه این آقا حمله است ، نه مرگ است . توبه گرگ را می گویند مرگ است اما توبه ایشان حمله است .

طلب عفو شاه از ملت ، با وجود جنایات جبران ناپذیر

با این وضع چطور ممکن است که یک بن بستی که الان هست این برداشته بشود و یک ملتی که بپاخاسته است و همه اقشار آن بیدار شده است و همه توجه به مسایل به طور

صحیح پیدا کرده اند و خیانت ها همه روشن شده است و جنایت ها هر روز دارد می شود ، چطور امکان دارد که یک مردم اینطور که حالا پا شده اند و حق خودشان را مطالبه می کنند یا خود مردم یا سران مردم ، از روحانی و سیاسی و بازاری و دانشگاهی بیایند واسطه بشوند که آقا ، آقا توبه کردند ، بیائید ببخشید ، عذر می خواهند . من عرض کردم که ما فرض کنیم که این آقا توبه کرده است و بعد از این هم کوشش می کند در اینکه دموکراسی را اجرا کند و کوشش می کند در اینکه استقلال برای مملکت ما- عرض می کنم تهیه کند و همه خوبی ها هم به فرض محال این در خودش می خواهد جمع بکند ، خوب تا حالا چه ؟ تا حالا این کارهائی که کرده است ، این جرم هایی که کرده است ، هیچ ؟ یک نفر آدمی که چندین هزار خانواده را بی سرپرست کرده است ، چندین هزار مادر را بی فرزند کرده است ، چندین هزار پدر را بی اولاد و بی جوان کرده است حالا می آید در پیشگاه ملت (آقا ببخشید ، معذرت می خواهم ) می پذیرند ؟ آن کسی که بپذیرد ، جواب این مادر و پدرها را چه می دهد ؟ آن که قبول کند که ایشان سلطنت بکنند نه حکومت ، اگر هم ما فرض کنیم که این نیرنگ نیست که هست ، بلااشکال هست ، اگر این هم فرض کنیم ، خوب جواب این مردم را ما چه بگوئیم

؟ آن پیرزنی که بچه هایش همه شان کشته شده اند و منزلش خالی شد است از اولاد ، جواب این را ما چه بگوئیم ؟ بگوئیم که اعلیحضرت حالا سلطنت بکنند یا اعلیحضرت باشند ؟ ! در سلام ها مردم بروند سلام بدهند به اعلیحضرت و برای جان او دعای خیر بکنند ؟ ! تا حالا این کارهائی که کرده است ، ده سال علماء اسلام را ، سیاسیون ایران را عرض بکنم که بازاری و دانشگاهی و دانشکده ای را این حبس کرده است ، عمر اینها را در حبس تلف کرده است ، این ده سالی که این عمر را تلف کرده ، هیچ ؟ حالا آزاد ؟ (حالا آزادیم ) . آزادی معنایش این است که از اول دیگر عمر تو برگشت ؟ یا این عمر تلف شد ، از بین رفت ، یک جوان پیر شد در این زندان تو . من بعضی جوان هائی که قبل از زندان دیده بودم ، با من مصافحه می کردند ، با حالا وقتی مقایسه می کنم مقایسه یک پهلوان است با یک پیرمرد . تمام ؟ هیچ اینها ؟ ریش های اینها سیاه بود ، حالا آمدند بیرون سفید است ، مزاج اینها سالم بود ، حالا آمدند دردمند هستند ، معالجه باید بکنند . حالا ما فرض می کنیم که ایشان نخیر ، توبه صحیح و مشروع کرده است ، آیا جرم هائی که کرده اند هیچ دیگر ؟ اینها همه عفو ؟ ملت عفو بکند ؟ !

به شاه مهلت ندهید

(بیائید به ایران فکر بکنیم ) از فرمایشات ایشان و وزیرشان است که

: (بیائید به ایران فکر کنیم ) . خوب ، ما داریم به ایران فکر می کنیم ، ما حالا چند سال است که داریم به ایران ، این ملت ایران دارد به ایران فکر می کند که این نهضت را کرده است برای اینکه می بیند ایران از دست دارد می رود ، رفت از دست . می خواهد این ایران را نجات بدهد ، به ایران فکر می کند که نجاتش بدهد . بیائیم شما را دوباره باز کنیم راهتان را برای زیادتر چپاول کردن و زیادتر پیوست کردن ایران را به قدرت های بالا ؟ ! که به ایران فکر کنیم ! فکر کنیم به ایران برای اینکه خیانت کنید به ایران ؟ -! فکر کنید که ایران خوب است که باز باز ایران (این از افکار ایشان است ) باز ایرانی ها نرسیده اند به آنجا که آزادی یادشان بدهند ، ایرانی ها باید تحت مهمیز اختناق و نظامی و چکمه خارجی باشند و داخلی . آقا می فرمایند که باز ایرانی ها نرسیده اند به آنجائی که آزادی به آنها بدهیم . این منطق اینهاست و آن مردک می گوید که از بس آزادی زیاد دادند این صداها بیرون آمده است . کارتر می گوید که یک آزادی تندی داده بودند ، از این جهت مردم صدایشان در آمده است . این حرف های اینهاست که دارند می زنند ، ما چه بکنیم با این جمعیت ؟ غیر از این الان ، غیر از این راهی هست که این گلوی کثیف را فشار بدهند تا اینکه تمام بشود این قضایا

؟ یا ما راهی غیر از این داریم ؟ راه آسانی هست ؟ راه اینکه ایشان باز در ایران باشد هست ؟ یا خیر ، این راه ، راهی است که انتحار ملت است . این راه ، راهی است که ملت ما را به باد خواهد داد . این تز ، تزی است که ایران را تباه خواهد کرد ، بدتر از این خواهد کرد . تا حالا هر چه کرده فساد بوده است و حالا مهلت می خواهد برای حمله های بعد ، خدا می داند که اگر مهلت به او بدهند ، اگر ملت ایران به این آدم مهلت بدهد خدا می داند که ضربه ای به شما می زند که دیگر سربلند نکنید . من قبل از این هم این مطلب را گفته بودم که مهلت ندهید به این که ضربه می زند و حالا یک سال است که دارد ضربه می زند و از این بدتر خواهد کرد .

وکلای مجلس منتخبان سفارت یا ملت ؟

این حرف هائی هم که حالا می زند ، اگر چنانچه این حرف های خود شاه است که دیگر بچگانه به نظر آدم می آید (اگر من بروم دیگر ایران از بین خواهد رفت ، اگر من بروم تجزیه می شود ، بیائید به ایران فکر کنیم ، اگر من بروم ایران تجزیه می شود ، آن طرف روس ها می آیند ، آن طرف آمریکائی ها می آیند) حالا برای قدرتمندی ایشان است که نمی آیند و نیامده اند هم تا حالا!! . ما ارتشمان که با مستشارهای آمریکا دارد اداره می شود . پایگاه هائی که در چندین

جای مملکت ما درست شده است که آمریکائی ها درست کرده اند ، نفتمان هم که دارند آنها می خورند ، گازمان هم که دارند شوروی ها می برند ، ما الان همه چیزمان مستقل و آزاد ؟ ! خود ایشان گفتند که لیست می فرستادند آمریکایی ها ، از سفارت ها لیست وکلا می آمد که شما باید اینها را وکیل کنید و چاره ای هم جز این نبود منتها دنبالش این ادعا را می کرد که بله ، آن وقت بوده ، این زمان پدرم بود (آن پدری که اینقدر این برایش تعریف می کرد) همین را گفت (خوب ، آن وقت بود ، من حالا دیگر این کارها را نمی گذارم بکنند) حالا دیگر قضیه دوستی نیست ، حرف ها ، حرف هائی است که نمی گیرد دیگر ، درست نیست این حرف ها .

اهمال و سستی در نهضت خیانت به اسلام است

و الان یک تکلیف بیشتر از برای ایرانی ها نیست و آن اینکه این نهضت را محکم نگه دارند و هر چه می توانند بکوبند این دستگاه را تا برود از اینجا . اگر سستی بکنند و بکنیم خیانت کرده ایم به این ملت و خیانت کرده ایم به اسلام و قرآن کریم ، برای اینکه این آدم با همه چیز ما بد است ، این دشمن خونخوار همه چیز ماست . اگر یک کسی سستی کند در این قضایا ، اهمال کند در این قضایا ، کلمه ای بگوید که همراهی باشد با این آدم ، این خائن به ملت است ، خائن به اسلام است و باید احتراز کرد از او . تکلیف همه

شما ، همه شمائی که در خارج هستید این است که با ملت ایران همراهی کنید ، پیوند کنید به ملت ایران .

دانشگاه استعماری پرورده دست اجانب ، سدی در برابر شکوفائی استعدادها

اگر می دانید که از این مطالبی که سؤ ال کردند از من این آقایانی که از خارج آمده بودند ، از آلمان آمده بودند که ما راجع به این کاری که داریم می کنیم ، قبلا" از این آقایان هم ، جلوی اینها هم یک دسته دیگر چند روز پیش از این آمدند به من گفتند ، اینها هم همین مطلب را با اضافه یک کلمه ای گفتند ، آقایان خودشان اعتقادشان این است که این کاری که اینها دارند می کنند برای ایران منفعت که ندارد ، یک خطری برای ایران هست و این آقایان هم تصریح کردند) کار تا آنوقتی که نفت ما از بین برود این هم کارش تمام می شود ، این نمی شود جای نفت را بگیرد برای اینکه این عمرش بیشتر از این نیست . اینها را آن آقایان می گفتند ، این اطلاع دیگر مال خود آقایان است که باید داشته باشند و آن آقایان می گفتند که ما که در اینجا ، در این بنگاه داریم کار می کنیم ما را به یک حدی دارند نگه می دارند و نمی گذارند رشد علمی بکنیم . پس شما در اینجا نه نتیجه علمی می برید و نه خدمت به وطن می کنید بلکه می گوئید مضر است و اگر چنانچه اینطور تشخیص دادید باید نروید در این بنگاه ، باید یک کار دیگر انجام بدهید . تکلیف محول بر تشخیص خودتان است ،

اگر شما آقایان تشخیص دادید که این یک بساطی است برای اینکه شماها را ، جوان ها را نگذارید قوه هایتان ، استعدادهایتان شکوفائی پیدا کند ، چنانچه دانشگاه های ما اینطوری هست ، چنانچه همه جای ایران اینجوری است که نمی خواهند بگذارند جلو بروید شما ، می خواهند شما را همچو به یک حد عقبی نگه دارند تا اینکه تحت فرمان اجانب که می خواهید واقع بشوید اعتراضی نداشته باشید . شما را به یک حد محدودی نگه می دارند ، کارشناس ها را از خارج می آورند و قوای ملت ما صرف این می شود که فرمان از کارشناس ها ببرند و به عبارت دیگر اینها عملگی بکنند و آنها آقائی بکنند ، اینها عملگی بکنند و ماهی چندر غاز بگیرند ، آنها آنجا بنشینند و پیپ بکشند و یک طرح برخلاف و ضد ملت ایران بدهند و در ماه نمی دانم چقدرها می گیرند ، خدا می داند که چقدر می گیرند اینها .

نقشه رضاخان در جداسازی ملت از دیانت

اصلا از اول نقشه این بوده است . از زمان رضا شاه این نقشه ها بود که باید این ملت را عقب نگه داشت ، باید این ملت را از دیانتش منفصل کرد . اینها می دانستند که این چیزی که اعتراض است و آن چیزی که محرک مردم و جامعه باز می تواند باشد قرآن کریم است و آنهایی که از قرآن متابعت می کنند . از زمان رضاشاه این مطلب پیش آمد که اسلام را و خدمتگزاران به اسلام را هر دو را کوبید . یک خطابه در تمام ایران نبود ، یک منبر

در تمام ایران نبود . همه منابر تعطیل بود که سرتاسر ایران در ماه محرمش ، در ماه رمضانش هیچ چیز نبود ، هر آخوندی سر از منزل در می آورد گرفتار می شد و می بردند او را به کلانتری ، همین طور عبایش را می بریدند با جامه اش می گفتند برو بیرون . این یکی را رها می کردند ، آن یکی را می گرفتند جای دیگری . همان وقت چه جنایاتی این مرد کرد به اسلام و مسلمین ، بعد هم به ارث داد به این مرد واین را هم همه دارید می بینید که دارد چه می کند یعنی این صفحه ای که ظاهر است ، می بینیم این صفحاتی که در باطن است و آن مطالبی که در باطن است و من و شما مطلع نیستیم و اشخاص مطلع الان جرات نمی کنند حرف بزنند و بعد صدایش در می آید ، اینها الی ماشاءالله است . ما الان نمی توانیم تصور کنیم که اینها چه کرده اند با این مملکت ، اینها با این اسلام چه کرده اند ، با این مسلمین چه کرده اند ، با این ملت چه کرده اند ، با ذخایر ما چه کرده اند .

شاه ، از بین برنده ذخیره های مادی و معنوی ایران

ما دو تا ذخیره ، یک ملت دو تا ذخیره ممکن است داشته باشد که ایران داشت : یکی ذخیره های مادی زیرزمینی و یکی هم ذخیره ها که عبارت از این جوان ها بود ، اینها هم از ذخایر ملت است دیگر ، این هر دوی اینها را تباه دارد می کند و خواهد کرد .

اما مواد طبیعی نفتش را که آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد می دهد مراتعش را که آنطور به قول خودش ملی کرد لکن به دیگران داد و جنگل هایش را به دیگران داد و همه اینها را داده به غیر . اینها اسناد به من نوشته بودند منتها حالا نوشته اش پیش من نیست ، نوشته نجف مانده است . همه اینها را به غیر داده اند . زراعت مان را که بکلی از بین برده است ، بعد از 30 سال دیگر که نفت ، اینطور اگر بدهند تمام می شود ، اگر به اینطور دست و دل بازی نفت ما را به غیر بدهند بعد از 30 سال ، چند سال دیگر تمام می شود ، آن روزی است که نه ملت ما نفت دارد و نه زراعت دارد . اگر این آدم باقی باشد ، بعد از 30 سال دیگر یک ملت گدا ، الان نصف ملت گداست ، آنوقت تمام ملت گدا خواهد شد ، پشتوانه هیچ چیز ندارد . این را اگر مهلتش بدهید ، آقا تمام حیثیات مادی و معنوی شما را از بین می برد .

این راجع به ذخایر ما که زیر زمینی است یا روی زمینی است و راجع به جوان های ما که از ذخایر بزرگ ما هستند نمی گذارند اینها تحصیل کنند ، رشد فکری برای اینها نمی گذارند ، اینها را تا یک ، (حتی آن کس که خارج آمده و تحصیل می کند جوری کرده اند که اینها هم تحصیلشان ، تحصیل حسابی نشود) ، به یک حدی

می خواهند اینها را نگه دارند که در همان حد ، همان عملگی برای آنها بکنند ، همین نمی گذارند قوه اعتراض در اینها پیدا بشود ، نمی گذرند رشد فکری در اینها پیدا بشود که مقابل اینها بایستند و نگذارند اینها اینقدر چپاول کنند .

ملت شجاعت و بیداری خودش را در تاریخ ثبت کرد

حالا بحمدالله این بت شکسته شد و این سد برداشته شد و برداشته خواهد شد ، بعد زیادتر و ملت ما قیام کرد و شجاعت خودش را و بیداری خودش را در تاریخ ثبت کرد ملت . ملت اثبات کرد که نه نیرنگ های شاهانه و نه چماق های شاهانه نمی تواند جلوی آن را بگیرند . نه حکومت نظامی و نه نخست وزیر نظامی ، اینها دیگر قابل این نیستند که جلوی یک ملت را بگیرند . امروز که حکومت نظامی است و دولت نظامی است ، همین امروز در ایران باز همان نهضت ها و همان حرف ها و همان (مرگ بر شاه )ها الان هم موجود است در ایران .

دولت و سلطنت در پناه مجلس غیر قانونی نمی شود یک ملتی را چیز کرد ، از این حرف هائی که کارتر می گوید که (ما همراهی می کنیم و ما همچو نوکری را نمی توانیم از دست بدهیم و این منافع ما را در ایران چه می کند) . و مال انگلستان می گوید - دیگر عرض کنم که - (خیر ما نمی توانیم بنشینیم کسی که منافع ما را در آنجا چه می کند) . ما برای همین جهت داریم فریاد می زنیم که این آدم آمده است که منافع انگلستان و آمریکا

و شوروی را تامین کند ، این خائن است ، این مخالف با همه چیز ملت ماست ، قانونا این دیگر سلطان نیست از اول هم نبوده است . این سلسله پهلوی از اول غیر قانونی سلطنت کرده است ، از اول با سرنیزه مجالس را درست کرده است . مجلس ملی ما نداشتیم هیچ وقت ، مجلس ملی که سلطنت او را ، مجلسی که سلطنت او را تثبیت کرد ، مجلسی بود که با سرنیزه درست شده بود و من اطلاع دارم و شاهد قضیه بودم و هر که هم سن من است او هم اطلاع دارد و شاهد بوده است . یک سلطنت غیر قانونی و یک مجلس غیر قانونی و یک دولت غیر قانونی دارد بر ما حکومت می کند ، بعد آقا می گویند که ما انتخاب را آزاد قرار می دهیم . اصلا انتخابات غیر قانونی است با وجود شما ، شما وجودت غیر قانونی است ، انتخابات یعنی چه ؟ انتخابات آزاد یعنی چه ؟ باید قانونی باشد ، انتخابات را باید شاه بر حسب قانون باید شاه امرش را بدهد ، تو شاه نیستی ، تو یاغی هستی ، یک آدم یاغی تو هستی ، برخلاف قانون در این مسند نشستی .

تبلیغات شاهانه بر علیه اسلام

مهلت ندهید آقا ، همه ، همه موظفیم و اگر کوتاهی کنیم ، همه خائنیم . من امیدوارم که شما جوان ها با وحدت عمل و وحدت اراده ، بدون اینکه با هم اختلافی بکنید ، همه یکصدا باشید و پشتیبانی از این نهضت بکنید که این نهضت به نفع مملکت شما و به

نفع خود شماست . تبلیغاتی که در اطراف این مسائل می شود این تبلیغات همه تبلیغات شاهانه است ، اینکه اسلام نمی تواند دیگر حالا اداره بکند ، مال 14 قرن پیش است ، اسلام دیکتاتوری دوم است ، اسلام نمی تواند که حاجات فعلی مردم را برآورد ، اسلام دعوت به ارتجاع می کند ، از این مسائلی که دیگر کهنه شده است اینها ، اینها دیگر کهنه شده است این در ده بیست سال پیش از این ممکن بود یک کسی یک چیزی بگوید ولیکن حالا دیگر کهنه شده است ، همین آقائی که ارتجاع سیاه می گفت و عرض می کنم که به شئی غیر مبارک ، ارتجاع ، ارتجاع سیاه و چیز سرخ ، اینها دارند مملکت را چه می کنند ، حالا آمده است دستش را دراز کرده است که مراجع عظام و روحانیون اعلام بیایند و با من کمک کنند که من این جنایات را توسعه بدهم و زیادش کنم و ادامه اش بدهم . این وضع ایشان این بود . این حرف ها کهنه شده است .

کیفیت زندگی حاکمان اسلامی و روش برخورد آنها با مردم

اسلام آن اسلامی است که در نیم قرن فتح کرد تمام این ممالک را برای اینکه آدمشان کند ، نه فتح اسلام مثل فتح سلطنت های سلطان های دیگر ، مثل فتح نادرشاه است ، خیر . آن طرز حکومت اسلام ، طرز حکومت آدمسازی است . شما خود روسای اسلام را باید ملاحظه کنید ، مثل پیغمبر اکرم که رئیس اسلام است ، امیرالمومنین که بعد از او رئیس اسلام بود . شما خود آنها را ببینید که وضع

شان چه جوری بوده است ، دیکتاتوری بوده است ؟ پیغمبری که با مردم دیگر وقتی می نشست معلوم نبود آقا کدام است و نوکر کدام است و - عرض بکنم که - اصحاب کدام است و خود پیغمبر کدام است پیغمبری که با مردم همانجور می نشست و با هم همانطور جلسه می کردند و همانطور جلسه شان ، جلسه بنده ها و فقرا بود و زندگیش ، زندگی فقرا بود و بیت المال ، مال مردم بود و هیچ تصرفی نمی کرد ، مثل یکی از فقرا زندگی می کرد و با مردم وقتی که معاشرت می کرد ، اعلام کرد به اینکه هر کس حقی دارد به من بگوید ، یکی پیدا نشد (غیر یک نفر آدمی که اشتباها گفت برای غرضی ) که بگوید تو ده شاهی از ما برداشتی ، که بگوید یک ظلمی تو به من کردی . این آخر عمر می فرمود هر که حرفی دارد به من بگوید ، هیچ کس پیدا نشد که بگوید تو به ما یک ظلمی کردی ، یک بدی گفتی عرض می کنم که به این ملت یک نعوذبالله خیانتی کردی ، فقط یکی در بین اینها پا شد گفت که شما یک شلاق به من زده اید . گفت به او بیا عوض آن را بزن . گفت به اینجای من . گفت بیا عوض آن را بزن . گفت نه اینجوری نبود برهنه بودم . برهنه شد . بعد رفت بوسید آنجا را ، گفت که من این را گفتم که اینجا را ببوسم یعنی دروغ گفتم ، نه نکرده

اید . شما در حکومت های دنیا یک همچنین حاکمی پیدا کنید ، ما یک همچنین حاکم ، دنبال یک همچنین حاکم می گردیم ، البته نمی توانیم پیدا کنیم اینجور اما دنبال این می گردیم که لااقل به بعضی احکام اینها خوب عمل بکند ، خیانت نکند به این ملت ، نخورد مال این ملت را ، برندارد مال این ملت را ببرد به آمریکا و به سایر ممالک و ویلا برای خودش و بچه هایش و

طایفه اش درست بکند .

پیغمبر وقتی که از دنیا رفت هیچ چیز نداشت . این هم آن حاکم دوم که دیگر توسعه حکومتش سرتاسر شرق را گرفته بود و تا اروپا هم رفته بود تقریبا ، آن هم آن حاکم که زندگیش یک پوست داشت ، آنجا شب ها روی آن دوتایی زن و شوهر می خوابیدند که حضرت امیر باشد و فاطمه زهرا سلام الله علیها و روزها علف شتر را روی آن می ریختند که علف بخورد آن . این بارگاه ، تخت و بارگاه اعلیحضرت سلطان بود . کار می کرد ، مثل سایر عمله ها کار می کرد نداشت این جایی را ، آدم و دستگاه نداشت . نه اینکه کار می کرد که جمع بکند ، کار می کرد و وقف می کرد . همان روزی که با او بیعت کردند بیل و کلنگش را برداشت و رفت سراغ کاری که انجام می داد آنجا یک چشمه ای را می خواست حفر کند ، خودش با دست خودش حفر کرد ، وقتی در آمد ، تبریکش کو ؟ گفت که این تبریک

را برای ورثه بگو ، بیاور قلم و کاغذ ، و قلم و کاغذ آوردند ، همان وقت وقف کرد برای یک جهتی . آن هم زندگی و خوراکش که از نان و جو نگذشت ، بالاتر نبود ، آن هم چند تا لقمه بود . ما یک همچنین حاکمی ، دنبال این می گردیم پیدا نمی کنیم البته ، خود ایشان هم فرموده که (خوب شما طاقت ندارید اینقدر ، لکن تقوا داشته باشید)

خواسته ملت ، اجرای قوانین مترقی اسلامی به دست حاکمان متقی ما دنبال یک حاکم تقوادار ، تقوای سیاسی لااقل داشته باشد ، نخورد مال این ملت را ، هدر ندهد این ملت را ، ما دنبال این می گردیم . ما می گوئیم حکومت اسلامی ، می خواهیم یک حکومتی باشد که یک قدری شبیه باشد به این حاکم های ما . آنوقت کجای حکومت اسلامی دیکتاتوری بوده است که آقایان سخت از این می ترسند . دیکتاتوری چیست ؟ حکومت اسلام حکومت قانون است . اگر شخص اول مملکت ما در حکومت اسلامی یک خلاف بکند ، اسلام او را عزلش کرده است ، یک ظلم بکند ، یک سیلی به یک کسی بزند ، ظلم است ، اسلام او را عزلش کرده ، او دیگر قابلیت از برای حکومت ندارد . این دیکتاتوری است ؟ حکومت قانون است ، قانون خداست . یعنی حاکم ، یعنی شخص اول مملکت ، اگر یک کسی یک چیزی داشته باشد ، شکایتی داشته باشد از او ، پیش قاضی می رود و او را حاضرش می کند و او هم حاضر

می شود ، وظیفه است . حضرت امیر این کار را کرد ، ما هم یک همچنین حکومتی می خواهیم ، حکومت قانون . قانون یعنی آن قانون آن هم قانون مترقی اسلام .

اسلام با فساد مخالف است نه با تمدن

اینها می ترساند شما را از حکومت اسلامی ، می گویند اگر حکومت اسلامی باشد زن ها را می کنند توی یک اطاق و درش را قفل می کنند ، تا آخرت توی آن اطاق باقی باشید . زن ها در صدر اول اسلام جنگ می رفتند بیشتر آنها در طول جنگ بودند برای مداوای زخمی ها ، بیشتر از انتظار . . . . . شما یک سینمای اخلاقی ، یک سینمای آموزنده بیاورید ، اگر یک کسی با آن مخالفت کرد . با آن مراکز فساد دولت اسلام مخالف است ، نه با تمدن مخالف است . این تمدن است که سرتاسر یک مملکتی آنقدر مرکز فساد داشته باشد ؟ کتابخانه نداشته باشد ، مرکز فساد داشته باشد ؟ با این مخالف است ، نه با ترقی مخالف است . مردک در یکی از حرف هایش آنوقت که ما قم بودیم ، در یکی از حرف هایش گفت که این آخوندها می گویند که ما نمی خواهیم این تمدن را ، اینها می خواهند با الاغ بروند ، از این قبیل . خوب آدم چه بکند با یک همچنین آدمی ؟ حالا آمده است بعد از این همه حرف هائی که یک وقت گفت که این ملاها مثل حیوان نجس هستند از ایشان احتراز کنید ، یک وقت گفت که اینها با کرم ها ، مثل کرم هائی

می مانند که در نجاست می غلطند ، همین آقا به جامعه روحانیت این حرف ها را زد حالا آمده است می گوید که (علمای ، مراجع عظام و علمای اعلام ) خوب میدانند دروغ میگویی . احتمالش که یکی بدهد نقص دارد در ادارک .

در هر صورت خداوند شماها را تایید کند ، موفق باشید ، همه با هم باشید ، آقا اگر چنانچه متفرق بشوید ، کاری از پیش نمی برید ، یکی یکی کار از پیش نمی رود ، همه با هم مجتمع ، یدالله مع الاجماعه .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون ژاپن

سؤ ال : دولت جدید نظامی در ایران سر کار آمده ، آیا فکر می کنید تغییری در وضع داده خواهد شد و مانعی برای پیروزی دوستان شما در آنجا خواهد بود ؟

جواب : دولت جدید چیز تازه ای نیاورده ، ایران مدت هاست با حکومت نظامی اداره می شود و حالا هم نخست وزیر نظامی است و وضع جدیدی پیش نمی آید و مردم به مقاومت خود ادامه می دهند و شکست دستگاه قطعی تر شده است .

سؤ ال : الان یک اتحاد جدید بین تمام نیروهای مخالف در ایران بوجود آمده است ، از یک طرف در راس مسلمانان شیعه شما هستید و بخشی هم چپ های افراطی هستند ، آیا فکر نمی کنید که در آینده موجب مشکلات داخلی بشود ؟

جواب : خیر ، چپ ها تعداد بسیار قلیلی هستند . در ایران 35 میلیون مسلمان هستند که همه در خیابان ها از اسلام داد می زنند ،

چه کسانی در مقابل این 35 میلیون آگاه و معتقد می توانند بایستند . ما از این جهت هیچ مشکلی که قابل حل نباشد ، نداریم .

سؤ ال : بعد از کار افتادن شاه ، تصمیم شما و نظر شما در مورد دولت های آینده چیست ؟ و بخصوص موضع شما راجع به نفت ؟

جواب :دولت آینده ، دولت مستقل و بدون اتکاء به سایر دول می باشد و برنامه این است که نفوذ دولت ها و ابر قدرتها را از ایران قطع کنیم و نفت را که مال ملت است در اختیار خود ملت بگذاریم و به کسانی می فروشیم که ارز به ما بدهند . ما نمی خواهیم نفت را نگه داریم ، ما می خواهیم نفت را به کسانی که مشتری هستند بفروشیم و هر مشتری بهتری که یافتیم به او می فروشیم و هرگز اجازه نمی دهیم آهنپاره به جای پول به ما تحمیل کنند .

تاریخ : 17/8/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون A . R . D آلمان

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شرایط شما برای یک دولت مورد قبول چیست ؟ و همین طور هدف های شما برای اینکه جامعه ایرانی را از وضع کنونی به جامعه مورد قبول خودتان تبدیل کنید ، چیست ؟ و آینده سلسله پهلوی را چه جور پیش بینی می کنید ؟

جواب : اما در مورد سلسله پهلوی ، اصولا ما هیچ شرطی را در حکومت شاه با تبدیل حکومت او به حکومتی دیگر در سلسله او نخواهیم پذیرفت . با رفتن سلسله پهلوی ، یک نظام جمهوری اسلامی مترقی پیش می آید که در این نظام به اتکاء

ملت ، سرنوشت ایران معلوم و دولت تعیین می شود .

سؤ ال : منتقدین خارجی چنین تصور کرده و بیان می کنند که اگر حضرتعالی در مسائل سیاسی ایران نفوذ پیدا کنید پیشرفت هائی که در زمینه مدرنیزه کردن جامعه بوجود آمده از بین خواهد رفت . اگر این درست نیست ، لطفا نظرتان را بفرمائید .

جواب : تاکنون که پیشرفت هائی در ایران نشده است . آنچه انجام گرفته به شکل پیشرفت است و در واقع جز تخریب بیش نیست . اگر حکومت به دست ملت بیفتد ، آنها در مصالح خودشان کوشا خواهند بود و آنگاه انشاءالله سریعا پیشرفت حاصل می گردد .

سؤ ال : در صورت تغییرات شدید در ایران ، چه نتایجی برای کشورهای اروپای غربی بویژه آلمان غربی بوجود خواهد آورد ، بخصوص در زمینه نفت ؟

جواب : نتایج بدی به بار نخواهد آورد . با همه دولی که به احترام با ما رفتار کنند ، ما نیز با آنها به احترام متقابل رفتار خواهیم کرد و نفت را پس از آنکه در اختیار ما باشد و کسی در آن دخالت نکند ، به مشتریان خود خواهیم فروخت و پول آن را خرج خود ملت می کنیم .

سؤ ال : با آمریکائی هائی که در کشور شما هستند چه خواهید کرد ؟ و همچنین آیا از نفوذ شوروی ها در کشور خود نگران نیستید ؟

جواب : آمریکائی هائی که به ضرر ما در ایران هستند ، آنها را تحمل نخواهیم کرد . اما کسانی که به ضرر ما نیستند ، مثل سایر خارجی ها

در آنجا زندگی خواهند کرد . ما از نفوذ شوروی به هیچ وجه باکی نداریم و نمی ترسیم زیرا جامعه ما اجازه چنین نفوذی را به آنان نمی دهد .

سؤ ال : نظرتان درباره اوضاع کلی کشور و حکومت نظامی جدید چیست ؟

جواب : حکومت نظامی جدید همزمان با نطق شاه ، یکی برای اغفال و دیگری برای سرکوبی ملت است . نه آن اغفال اثری دارد و نه این سرکوبی مردم . همه بپاخاسته و حق مشروع خودشان را مطالبه می کنند و این قیام تا اینکه مردم حق خود را گرفته و این سلسله را منقرض کنند ، ادامه دارد .

سؤ ال : برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی فعلی چه برنامه ها و تصمیماتی در نظر دارید ؟

جواب : فعلا اعتصابات ، تظاهرات و هر چه سریعتر کردن دامنه اعتصابات مورد نظر است ، اگر پیشرفت نکرد ، نظر ما متناسب با آن شرایط تغییر خواهد کرد .

تاریخ : 17/8/57

مصاحبه امام خمینی با هفته نامه انگلیسی ساندی تلگراف

سؤ ال : آیا اگر هم مخالفین شاه با هم متحدا علیه شاه فشار بیاورند ، آیا امکان پذیر نیست که اوضاع ایران بدون دست زدن به جهاد مسلحانه حل شود ؟ اگر نیست ، چه گروه از مردم اعم از کارگران ، سربازان ، محصلین ، کشاورزان و . . . را می توان در این جهاد مسلحانه به حساب آورد ؟

جواب : ما امیدواریم مسائل ایران بدون قیام مسلحانه ، با همین نهضتی که اکنون تمام اقشار ایران را فرا گرفته است و با همین فشارهائی که ملت بر شاه وارد می کند حل شود ،

اگر چنانچه حل نشد و یا احتیاجی به قیام مسلحانه پیدا شد ، تمام اقشار ملت در آن شرکت خواهند کرد و یک طبقه معینی در آن انحصار نخواهد داشت

تاریخ : 17/8/1357

مصاحبه امام خمینی با خبرگزاری آمریکائی یونایتدپرس

سؤ ال : آیا فکر می کنید که موقعیت ایران با انتصاب دولت نظام بهبود خواهد یافت ؟

جواب : هرگز ، آنچه مسلم است سرنگونی رژیم را سریعتر می گرداند

سؤ ال : آیا از اینکه مقامات دولتی از جمله رئیس ساواک ، به خاطر فساد بازداشت شده اند خوشحالید ؟

جواب : این دستگیری ها برای تبرئه شاه از یک عمر خیانت است و ملت آگاه ایران دیگر فریب این خیمه شب بازی هارا نمی خورد .

سؤ ال : آیا میل دارید که در راس یک جمهوری اسلامی به خدمت پردازید ؟ آیا خود به انجام امور روزمره حکومتی می پردازید یا یک نخست وزیر را برای انجام آن انتصاب خواهید کرد ؟

جواب : کرارا گفته ام نه میل و رغبت من ، نه سن و موقعیت من اجازه چنین چیزی را می دهد . نمانیدگان منتخب مردم ، هیئت دولت را انتخاب خواهند کرد .

سؤ ال : آیا جمهوری اسلامی شما اجازه خواهد داد تا مذاهب دیگر به طور آزاد و آشکار به انجام امور مذهبی شان بپردازند ؟

جواب : بله ، تمام اقلیت های مذهبی در حکومت اسلامی می توانند به کلیه فرائض مذهب خود آزادنه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان به بهترین وجه حفاظت کند .

سؤ ال : آیا شما نظر بر این دارید تا دولت نظامی و شاه

را خلع نمائید ؟

جواب : سرنگونی شاه خواست ملت ایران است و دولت نظامی نماینده ملت نخواهد بود .

سؤ ال : اگر شاه خلع ید شود ، با او چه خواهید کرد ؟

جواب : اگر شاه فرار کند که از قدرت ما خارج است و در صورتی که به دست ملت گرفتار شود ، او را طبق قوانین و ضوابط اسلامی محاکمه و مجازات می نمائیم .

تاریخ : 18/8/57

بیانات امام خمینی در مورد نیرنگ جدید شاه (دستگیری شرکای جرم و رهائی زندانیان سیاسی )

دستگیری شرکای جرم و رهایی زندانیان سیاسی ، از تشبثات شاه برای بقای سلطنت

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از دست و پاهایی که شاه دارد می زند ، یکی هم این شریک جرم هایش است که اینها را (یک عده اش را) گرفته اند . در این حکومت نظامی که ، یعنی دولت نظامی و حکومت نظامی که به پا کردند ، دیدند که خیلی فایده نکرد ، حالا یک راه دیگری پیش گرفتند و آن آنکه ، آنهایی که تا دیروز با او شریک جرم بودند ، بعضی شان 12 سال ، 13 سال در همه جنایاتی که شاه کرده است شریک بودند ، حالا به عنوان اینکه آن خیانت کرده و جرم کرده ، گرفته اند . آن شریک را گرفته اند که این شریک محفوظ بماند .

گمان کردند که - مردم - الان همه اذهان مردم متوجهند که آن شریک ها را گرفتند دیگر مساله ای نیست و باید ، مردم اجازه بدهند که شاه باشد . برای اینکه خوب شما دیگر چه می خواهید ؟ شاه از آن طرف آمده است عذرخواهی کرده است که ببخشید من اشتباه کرده بودم ، بعد از این هم دیگر من اشتباه نمی

کنم ، از آن طرف هم خوب ، زندانی های سیاسی را ، خیلی از آنها را رها کرده است ، از اهل علم ، از افراد سیاسی و سایر طبقات ، از این طرف هم یک عده ای از این اشخاصی که در دولت ها بودند و آنها خلاف کرده اند - همه را - این عده را گرفته است و می خواهد که اینها را محاکمه مثلا بکند . می گوید شما ملت ایران چرا اینقدر لجاجت می کنید ؟ من باید باشم ! . دیگر شاه از این بهتر کجا ما پیدا بکنیم که دزدها راگرفته و سیاسی ها را رها کرده است زندانی ها را رها کرده و قول و قرار هم داده به اینکه بعد از این دیگر زاهد بشود و عابد و مسلمان ؟ ! دیگر شما چه طلبی از شاه دارید که در سرتاسر ایران باز اعتصابات می کنید ؟ ! این اعتصابات دیگر چیست ؟ چرا باز سرتاسر ایران اعتصاب است ؟ چرا شرکت های نمی دانم هواپیمائی و دیگران ، اتوبوس و - این چیزها - شرکت واحد در اعتصاب است ؟ خوب ، پزشک ها چرا اعتصاب کردند ؟ باید پرسید که این مسائل (ما اگر بخواهیم تحلیل کنیم این مسائل را) جرم را زیاد می کند یا جرم را قصر می کند ؟ شما این دولت هایی که تشکیل داده اید ، همه اینها به دست شما تصویب شده است و این مجرم هایی که حالا گرفتید ، اینها همه شان اینهایی بودند که در دولت های شما بودند ، شریک جرم شما بودند

، شما حالا می گوئید اینها مجرم هستند ؟ شما این مجرم ها را روی کار آوردید ، می گوئید دزد هستند ؟ شما این دزدهارا روی کار آورده اید . حالا شما یک مجرمی را یا مجرم هایی و یک خائن هایی را خودتان در دولت ها سر کار آوردید و با هم مشترکا مشغول شدید به چاپیدن این مملکت و به اذیت کردن این مردم . حالا اگر دو نفر یا ده نفر با هم شریک شدند و یک جرمی را انجام دادند یا یک خیانتی کردند ، بعد یکی از آنها قدرتمندتر بود یک چند نفری از آنها را فرض کنیم گرفت ، این جرم خودش محتوم است برای اینکه شرکای جرم را گرفته است ؟ ! یا خود این ، اقرار به این است که من خیانت کردم این اشخاص را آوردم روی کار ؟ بعضی از اینها که 12 سال یا بیشتر در مسند نشسته بودند ، شما این 12 سال هیچ اطلاع از حال این نداشتید ، حالا تازه امروز مطلع شدید ؟ ! هیچ اطلاعی تا چند ماه قبل از این ، از 12 ، 13 سال پیش از این تا چند ماه قبل از این شما هیچ اطلاعی از حال این آدم که نخست وزیر شما بود و در کارها دخالت داشت و مشاور شما بود و همه کارها را با نظر و فرمان مبارک انجام می داد ، شما تا حالا هیچ اطلاع نداشتید که این آدم چکاره است ؟ ! همین دو سه روز مطلع شدید ؟ ! همین چند روز و چند ماه شما

مطلع شدید ؟ ! اگر یک آدمی 12 ، 13 سال مشغول خیانت و مشغول چپاولی بوده و شما اطلاع نداشتید ، شما لیاقت اینکه در این پست باشید (اگر پستی باشد) شما همچو لیاقتی ندارید ، آدم نالایقی هستید . اگر مطلع بودید ، چنانچه هستید و بودید ، خوب دو نفر شریک جرم بودید منتها تو شریک بزرگه بودی ، او شریک کوچکه بوده ، حالا شریک بزرگه اگر شریک کوچکه را گرفت و حبسش کرد ، اسباب این می شود که دیگر جرمی در کار نباشد ؟ ! یا جرم هست و تو شریک کوچکه را گرفتی ، ملت شریک بزرگه را می خواهد .

غفلت در نهضت ، مهلتی است بر پایگیری قدرت رژیم برای سرکوبی ملت

همان حجتی که تو داری بر اینکه این شریک جرم را گرفتی یا این شرکای جرم را گرفتی ، با همان دلیلی که شما این شرکای جرم را گرفتید ، به همان دلیل ملت از تو مؤ اخذه می کنند و می خواهند تو را بگیرند . این راه مفر است ، اینها راه عقلائی نیست که شما می خواهید یک راهی درست کنید که این نجات پیدا بکند ، این راه نجات نیست که . تمام این حرف ها و تمام این نیرنگ ها برای این است که خوب احتمال ، ولو در صد احتمال یک احتمال ، ولو در هزار احتمال یک احتمال اینها احتمال می دهند که مردم را مثلا یک بازی بدهند ولو آن طبقه مثلا متعارف مردم بازی بدهند لکن ما می بینیم که مردم بازی نمی خورند . همین حالا که هم آن شریک جرم ها را گرفته است و

هم آن نطق را مکررا (می گویند) گذاشته است و شنیدند و خوب ما هم شنیدیم این نطق ها را و هم نطق آن نخست وزیر نظامی و آن نطق را هم ما شنیدم که دیروز کرد ، هم سرنیزه آقایان و همه چیزها ، هم حمله به مردم و هم ریختن توی بیمارستان و در بیمارستان را شکستن و توی بیمارستان آدم کشتن و هم حمام قم که سه نفر را به واسطه گاز خفه کرده اند و هم همدان و هم همه جا ، باز همان حرف ها و همان انقلابات و همان اعتصابات و همان صداها هست و نمی شود نباشد . یک ملتی که بیشتر از پنجاه سال زیر دست و پای

اینها خرد شده است ، حالا که چشم هایش را باز کرده و می بیند که باید این مجرم ها را با زور و با فشار و با هیاهو و با - عرض بکنم - تظاهرات و اعتصابات و اینها شکست داد ، همین ملت می داند این معنا را که اگر چنانچه یک غفلت کوچکی حالا بکند ، یک غفلت بسیار کوچک الان اگر بکند ، باز این مطلب برمی گردد به پنجاه سال پیش از این و دیگر نمی تواند این ملت حتی بعد از پنجاه سال دیگر هم یک همچو نهضتی را ایجاد کند و یک همچو قیامی بکند . خوب ، ملت این را می داند ، می داند که اگر امروز این تا آن آخر نقطه نرود و تا سرنگونی این آدم ، این نهضت را ادامه ندهد ، بر می گردد به حال رضا

شاه و بدتر از او و این دفعه اگر چنانچه این قدرت پیدا بکند ، دیگر نه بر بچه مهلت می دهد نه بر بزرگ ، همه مخالفین خودش را که همه ملت است ، سرکوب می کند و هیچ هم مضایقه ندارد ایشان .

ملت تعهدات شاه را مبنی بر جبران و عذر اشتباهات گذشته باور ندارد

همچو خیال نکنید که یک ، بله خیلی مثلا عدالت اجتماعی ، هر چند روز یک دفعه که منبر می رفت می گفت : (عدالت اجتماعی را من می خواهم چی بکنم ، فضای باز سیاسی و عدالت اجتماعی و انتخابات آزاد و تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ ) و از این شعرهایی که صدتایش یک غاز در بازار ایران دیگر ارزش ندارد او پشت سر هم می بافت و حالا هم باز دست برنداشته است . هر وقت صحبت می کند باز از آن حرف ها می زند منتها صفحه ها مختلف می شود ، گاهی وقت ها با آن صورت ها در می آید وگاهی وقت ها - با ، چیز می شود . گاهی وقت ها - به بازاری ها ، وقتی قم آمد ، آنجا دست و پایش را هم گم کرده بود . آن وقتها که قم آمد ، یک دفعه که در همان نزدیکی های 15 خرداد ، جلوی 15 خرداد بود ، این آمد قم ، گفتند که وقتی که وارد شد همچو دست و پایش را گم کرده بود که باید از این راه برود ، از توی یک کوچه ای شروع کرد رفتن ، بعد رفتند گفتند آقا راه این طرف است بفرمائید ، از این راه هدایتش کردند

آمد و وقتی که رفت ایستاد در بیرون صحن ، ایستاد و صحبت بکند ، در حرکاتش هم که می پرید بالا و می پرید پائین ، باز مردم یک حرف هایی داشتند و رفت ایستاد و بازاری های متدین قم را به حرف های نامربوط بست ، گفت : (ریشوهای کذا) ، از این حرف های نامربوط ، به علما که بدتر از این گفت : (حیوان نجس ) از این مسائل ، همین آقا حالا آمده مقابل ملت و باز توبه می کند و عرض اخلاص می کند به همه طبقات ملت که ما اشتباهاتی کردیم خوب دیگر از این به بعد اشتباه نمی کنیم .

خوب اگر اشتباه کردی چرا حالا دوباره می کشی ؟ اگر شما تصدیق داری که اشتباه کردی ، از آدمکشی اشتباه بیشتر می شود ؟ ! از جوان های مردم را کشتن ، از زن های مردم را کشتن دیگر اشتباه بالاتر داری تو ؟ ! اگر اعتراف داری که شما اشتباه کردی و می گویی می خواهم برگردم از این اشتباه ها ، دیگر اینها تکرار نمی شود ، اگر اینطور است خوب برگرد از اشتباه خود ، تو که می گویی می خواهم برگردم از اشتباه ، مردم چطور باور کنند ؟ تو می گویی اشتباه کردم و الان داری آدم می کشی . مگر امکان دارد که نظامی بدون اجازه این آدم ، آدم بکشد ؟ چه داعی دارند آنها آدم بکشند برای خاطر یک کسی دیگر ؟ تا او فرمان ندهد و خودشان را لازم الاطاعه ندانند و جرات نکنند تخلف بکنند ،

آدم نمی کشند . تا فرمان ایشان نباشد کسی آدمکشی نمی کند و این اراذلی ها را نمی کند . فرمان مستقیم این است که اینها را وادار می کند به آدمکشی و اینطور چیزها . همین آدمی که می گوید که من عذر می خواهم از شما و اشتباه شده و چطور و من تعهد می دهم ، ضمانت می دهم به اینکه چه نکنم ، خوب یک دفعه دیگر هم ضمانت و تعهد خودت را دادی ، اول سلطنت شیطانیت . تو همین تعهدها را دادی و قسم هم خوردی و در مجلس هم رفتی و همه این کارها را کردی و دنبالش به قول خودت این اشتباهات را کردی و این غلطها را ، حالا چه شده است که دوباره آمدی ؟ آنوقت باز یک فرجه ای شده است مثلا فرض کنید ده روز ، یک ماه و دو ماه ، سه ماه بعدش این کار را کردی ، تو امروز در عین حالی که می گویی من اشتباه کردم و دیگر من نمی کنم از این کارها و دیگر - عرض می کنم که - تعهد کردم که تکرار نشود ، در عین حال داری انجام همین کثافتکاری ها را می دهی و همین جنایتکاری ها را ، آنوقت مردم چطور بپذیرند از تو ؟ و - کلام - مثلا فرض کنید اگر خدای نخواسته یک عالمی بیاید به مردم بگوید ساکت بشوید ، چطور مردم گوش کنند به حرف این عالم ؟ خوب می گویند این عالم (خیلی خیلی بخواهند تاءدب کنند) می گویند این عالم اشتباه کرده است یا

شاید هم بگویند این آدم درباری است . خیلی بخواهند ادب کنند می گویند خوب این آقا آدم ساده ای است ، آدم صافی است و نفهمیده که این چه جور جنسی است . ملت نمی شود ، آقا نمی شود ملت را دیگر اینقدر نفهم حساب کرد ، یک ملتی که ایستاده و دارد فریاد می زند و حق مشروع خودش را دارد مطالبه می کند ، این را دیگر نمی شود با این چیزها خوابش کرد .

بوق های تبلیغاتی در داخل و خارج ، مبلغ قتل عام اقلیت های مذهبی بعد از تشکیل حکومت اسلامی از آن طرف تبلیغات همه جانبه ، مثلا دیدند که خوب ، در ایران (حالا هم ایران ، هم خارج ، هر دو را می خواهند این انحراف حاصل بشود) اقلیت های مذهبی هست و خارج ایران هم به این مساله خوب اهمیت می دهند ، راجع به اقلیت های مذهبی اینها درست کردند که اگر چنانچه حکومت اسلامی تشکیل بشود ، دیگر همه اقلیت های مذهبی را از بین خواهند برد . اینها ، ببینیم که شما بهتر رفتار می کنید با اقلیت های مذهبی یا اسلام بهتر رفتار کرده است ؟ تو که هم اقلیت مذهبی و هم اکثریت مذهبی را داری پایمال می کنی و از بین می بری ، تو که همه حقوق بشر را در ایران از بین بردی ، تو نه مسلم را گذاشتی آزاد باشد ، نه غیر مسلم را . اقلیت های مذهبی در اسلام احترام دارند ، آزادند ، احترام دارند . مثل اینها که (می گویند که

) مرتب می آیند سؤ ال می کنند خوب اگر چنانچه حکومت اسلام شد ، با اقلیت های مذهبی چه می کنید ؟ این برای این است که مرتب تزریق شده به ایشان که اگر اینطور شد ، قتل عام می کنند مثلا یهودی ها را ، قتل عام می کنند نصاری را ، قتل عام می کنند زرتشتی ها را . در کدام وقت اتفاق افتاده است که در اسلام وقتی که در یک مملکت اسلامی که در حال جنگ نبوده و در حال صلح بوده ، اقلیت های مذهبی را قتل عام کرده باشند یا قتل کرده باشند ؟ این همین اقلیت مذهبی است که وقتی که یک زن یهودی را ذمی را خلخالش را می برند ، حضرت امیر می گوید اگر انسان بمیرد این ارزش دارد که آدم بمیرد ، وقتی که بشنود یک زن ذمه ای را ، زنی که در پناه اسلام بوده است ، اینها خلخال را از پایش کشیدند ، یک همچنین اسلامی و یک همچنین حکومت اسلامی می آید اقلیت های مذهبی را چه بکند ؟ !

کدام یک ارتجاعی است ؟ احیاء تاریخ 2500 ساله یا قوانین مترقی 1400 ساله اسلام

اینها همه تبلیغات است که طرفدارهای شاه و شاه با بوق های خودشان این تبلغات را می کنند برای اینکه حکومت اسلام و اسلام و عرض می کنم - روحانیت اسلام را پیش مردم یا لااقل پیش این اشخاص که در خارج ایران هستند یعنی این عده که خودشان از غیر مسلم هستند و غیر مذهبی هستند ، پیش اینها لااقل لکه دار بکنند .

که (نه ، اینها می خواهند یک حکومت چیزی بکنند ، ارتجاعی ، یک حکومت ارتجاعی ارتجاع اسلامی ) . - اسلام را - خود این آقا ، ارتجاعی معرفی می کند . این می گوید این مطلب را که خیر ، (دین مبین اسلام ) اینها را می گوید اما از آن طرف هم آنهایی که اسلام را دارند به مردم می گویند ، می گوید اینها مرتجع هستند ، مرتجع یعنی اینها برگشتند به 1400 سال پیش از این ، تبلغ می کنند یک چیزی را که 1400 سال پیش از این آمده است . غفلت از اینکه خود ایشان 2500 ساله را حالا پیش کشیده ، ایشان مرتجع نیستند اما اینها که 1400 سال پیش قوانین مترقی را دارند می گویند ، اینها که می گویند باید تودهنی زد به این آدمی که سلب آزادی از مردم کرده ، باید تو دهنی زد به این آدمی که سلطه دیگران را در ایران برقرار کرده و مردم را زیر سلطه ابرقدرت ها قرار داد اینها مرتجعند ؟ ! اما آنهائی که مال مردم را دارند می خورند به زور و با فشار و سلب آزادی از همه کردند ، نه اینها متمدن هستند و اینها دروازه باز - نمی دانم - آزادی است !!

اسلام با موانع رشد و فرهنگ مخالف است نه با تمدن و مظاهر آن

این حرف ها و این شعرها و این چیزهائی که در خارج درست کردند اینها خوف این است که یک وقت خدای نخواسته بعضی جوان های ما هم به اشتباه بیفتند که مبادا یک همچنین چیزی بشود ، مبادا یک وقتی اسلام بیاید در خانه را روی زن ها

ببندد ، قفلش کند که دیگر بیرون نیایند از خانه . زن ها در صدر اسلام توی میدان ها می رفتند ، در همین جنگ های اسلامی تو میدان ها می رفتند برای پرستاری این چیزها ، اینهایی که کشته می شدند آنجا . (زنها در محفظه بمانند) چه کسی چنین چیزی به شما گفته است که باید اینطور باشد ؟ آنها آزادند مثل مردها . چه کسی گفته است که اقلیت های مذهبی را اینها خواهند چه کرد و چه کرد ؟ بلی یکی از درد دل هایشان این است که در قمارخانه ها را می بندند ، این راست است ، در مراکز فساد را می بندند ، حکومت اسلامی نمی گذارد این کاباره ها که همه جوان های ما را به بدبختی کشیده ، نمی گذارد اینها باز باشد . اگر اینها را طرفدار هستند مردم ، این روشنفکرها و این - عرض می کنم که - متجددین با این مفسده ها موافقند ، نه ، حکومت اسلامی جلوی قمارخانه ها را می بندد درشان را - عرض می کنم که - و مراکز فساد و کاباره هایی که این فسادها در آن می شود ، اینها را در آن می بندد . این فرم سینماها را تغییر می دهد یعنی این سینماهایی که الان جوان های ما را دارند به فساد می کشند و به فحشا می کشند ، اینها می گویند این فرم نباید باشد ، می خواهند سینما باشد ، سینمای آموزنده باشد سینمای اخلاقی باشد . با فساد اسلام مخالف است ، با فساد کشیدن جوان ها ،

مسلمین را به فساد کشیدن مخالف است ، با غارتگری مخالف است . اسلام نمی خواهد غارت بیت المال را ، غارت کنند بیت المال را ، اسلام با تمدن مخالف نیست ، با این توحش ها مخالف است ، با این فحشایی که راه انداختند اینها مخالف است ، با مال ملت را صرف قمارخانه کردن در جزیره نمی دانم کجا مخالف است . اینها البته جلوگیری می شود . حکومت اسلامی اگر آمد ، این مفسده ها را از بین بر می دارد ، نمی گذارد جوان های ما فاسد بشوند ، نمی گذارد این فرهنگ عقب نگه داشته بشود تا اینکه نگذارد این جوان ها رشد بکنند . خوب همین جوان های خارج آمدند به من می گویند که (ما را نمی گذارند که رشد علمی بکنیم ، ما را به یک حدی نگه می دارند ، نمی گذارند) با این چیزها مخالف است ، البته اسلام با این چیزها مخالف است .

اسلام ، حامی و حافظ حقوق و حیثیت و شخصیت زن

اسلام می خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند . اسلام زن ها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود . آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است ، خدا می داند به مرد خدمت نکرده است آنقدر که به زن خدمت کرده . شما نمی دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده . حالا هم اینها دارند از جاهلیت بدتر می کنند آنوقت آنها بی اهمیت می کردند ، حالا ایشان می فرمایند که زن باید لعبت باشد . زن باید نمی دانم چه باشد .

یک همچنین حرفی که به کرامت زن بر می خورد . اعتقاد ایشان درباره زن این است که باید (یک تعبیر سویی کرده بود) اینطوری باشد . اسلام می خواهد زن این طوری نباشد ، اسلام می خواهد زن همانطوری که مرد همه کارهای اساسی را می کند ، زن هم بکند اما نه اینکه زن یک چیزی بشود که آقا دلشان می خواهد که بزک کرده بیاید توی جامعه و با مردم مخلوط بشود ، با جوان ها آن طوری مخلوط بشود . اینها را جلو می خواهد بگیرد اسلام ، می خواهد زن را حیثیت و احترامش را حفظ کند ، می خواهد شخصیت به زن بدهد که از این شیئیت بیرون بیاید . اینها می خواهند بفروشند ، از این دست به آن دست کنند ، این را مخالف است اسلام . با زن مخالف است اسلام ، ؟ ! اسلام به زن خدمتی کرده است که در تاریخ همچون سابقه ای ندارد ، اسلام زن را از توی آن لجنزارها برداشته است و آورده شخصیت به او داده است ، اسلام با زن مخالف است ؟ ! اینها تبلیغات است .

تبلیغات اجانب بر علیه اسلام و روحانیت توطئه ای برای استثمار

می خواهند شما را از اسلام دور کنند و مالتان را بخورند . اینها می خواهند شما را از روحانیت کنار بزنند و مالتان را بخورند . می خواهند نگذارند فرهنگ شما رشد پیدا کند و اموال زیرزمینی تان را بخورند و در اسارت نگهتان دارند تا آخر و اگر امروز همه ملت دست به دست هم ندهند و هر چه خواهد شد ، خودشان را نجات ندهند از

این گرفتاری ، تا آخر در گرفتاری هستند .

همراهی و سازش با شاه ، خیانت به اسلام و مسلمین است

و هر کس یک کلمه بگوید که موافق باشد با سازش با این مرد ، خیانت کرده هم بر اسلام و هم بر مسلمین و هم بر کشور خود خیانت کرده است . خودتان را بپائید و ناظر باشید اشخاصی را که می خواهند یک همچنین کارهائی را بکنند . اگر یک وقت از دهن کسی بیرون آمد ، تو دهنی به او بزنید که همچنین غلطی را نکند . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند ، موفق باشید و خدمت کنید به کشور خودتان و اسلام خودتان .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/8/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از جوانان دختر و پسر فرانسوی علاقه مند به اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

با این دسته گلی که به حضورتان تقدیم داشتیم ، احساس پر شور خودمان را منعکس کردیم که حضور شما در فرانسه باعث شده علاقه مان به اسلام تشدید شود ، بخصوص با توجه به وضعیات خاصی که اینجا دیده ایم و علاقه مند شدیم که دسته جمعی سفری به ایران بکنیم و از نزدیک رابطه خاصی را که اسلام بین انسان و خدا مطرح می کند ببینیم .

امام : من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل شود و مزایائی که در حکومت اسلام هست ، بر بشر روشن گردد تا بشریت بفهمد که اولا اسلام چگونه است و روابط بین حکومت و ملت ها چه روابطی است و طرز اجرای عدالت به چه صورت است و شخص اول مملکت در زندگی با رعیت هیچ فرقی ندارد . اگر چنانچه بعضی از مزایای اسلام را مردم بفهمند ، امید این هست که همه به اسلام رو بیاورند . در حکومت اسلام

، شخص اول که خلیفه مسلمین است زندگی عادیش در عرض فقیرترین افراد و یا پایین تر از آن است و عدالت اجتماعی و برنامه هائی را که اسلام اجرا می کند به مصلحت تمام طبقات است ، این نوع حکومت سابقه ندارد .

حاکم اسلام مثل حاکم های دیگر از قبیل سلاطین ، یا روسای جمهوری نیست . حاکم اسلام ، حاکمی است که در بین مردم ، در همان مسجد کوچک مدینه می آمد و به حرفهای مردم گوش می کرد و آنهائی که مقدرات مملکت دستشان بود ، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می کردند و اجتماعشان به صورتی بود که کسی که از خارج می آمد نمی فهمید که کی رئیس مملکت است و کی صاحب منصب است و چه کسانی مردم عادی هستند . لباس همان لباس مردم ، معاشرت همان معاشرت مردم و برای اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پائین ترین افراد ملت ، بر شخص اول مملکت ، ادعائی داشت و پیش قاضی می رفت ، قاضی شخص اول مملکت را احضار می کرد و او هم حاضر می شد و اگر چنانچه اسلام آنطوری که هست پیاده شود و اجرا گردد ، امید آن را داریم که تمام بشر تحت لوای اسلام درآیند ، تمام مکتب ها شکست بخورد و مع الاسف نگذاشتند مردم اسلام را بشناسند برای مردم ، گاهی اسلام را به صورت و وصف ارتجاع تعبیر کرده اند و گاهی به خشونت تعبیر کرده اند و گاهی به اینکه چیزی که در هزار و چند سال پیش

از این بوده است و حالا نمی تواند جامعه را اداره کند ، تمام اینها تبلیغات سوء است و شواهد زنده ای در متن اسلام است که این مسائل اینطور نیست که مبلغین سایر ملل برای اسلام گفته اند و ما می خواهیم اسلام را ، لااقل حکومتش را به یک نحوی که به حکومت اسلام در صدر اسلام شباهت داشته باشد اجرا بکنیم تا شما معنی درست دموکراسی را به آن حدی که هست بفهمید و بشر بداند که دموکراسی که در اسلام است با این دموکراسی معروف اصطلاحی که دولت ها و روسای جمهور و سلاطین ادعا می کنند ، بسیار فرق دارد .

تاریخ : 18/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون هلند

سؤ ال : نام شما بر سر زبان جوانان ایران است . چگونه می خواهید این محبوبیت عجیب را تشخیص بدهید ؟

جواب : آنها تشخیص دادند که ما همان مطالبی را تعقیب می کنیم که در نهاد آنها و آرزوی دیرینه آنهاست و ما را خدمتگزار خود می دانند ، از این جهت به ما علاقه دارند کما اینکه من به آنان علاقه دارم .

سؤ ال : موقعیت کمونیست ها را در ایران چگونه ارزیابی می کنید ؟ تا چه اندازه و علل ارزیابی ؟ نظر شوروی درباره وضع فعلی چیست ؟

جواب : کمونیست ها در ایران قدرتی ندارند . تقریبا همه ایرانیان مسلمان هستند و در این نهضت ثابت کردند که چقدر به اسلام علاقه دارند و حکومت اسلامی می خواهند . اما شوروی مانند سایر ابرقدرت ها پشتیبانی از شاه می کند و این ابرقدرتها با این پشتیبانی می خواهند شاه

را حفظ کنند لکن دیر شده است و نمی توانند او را حفظ کنند ملت ، شاه را نمی خواهند ، او باید برود .

سؤ ال : در وضع فعلی فرانسه ، بعضی از وکلای مجلس راجع به اقامت شما در فرانسه از دولت سوالاتی کرده و اظهار نگرانی نموده اند . آیا نظر حضرتعالی چیست ؟

جواب : ما از دولت فرانسه که همیشه خود را از طرفداران حقوق بشر معرفی می کند ، انتظار داریم همگام با ما نهضتی را که علیه ظلم و ستم شاه در ایران برپا شده است و هیچ مطلبی غیر از مطالب مشروعه اولیه حقوق بشر را خواستار نیست ، تائید نماید و به پشتیبانی ما برخیزد و اگر آزادیخواه است ، آزادیخواهی خود را به اثبات برساند . و از ملت فرانسه انتظار داریم که از ملت ایران دفاع نماید . ملتی که زیر پای ابرقدرت ها هر روز کشته و زخمی می دهد و باز برای احقاق حقوق خود دست از مبارزات آزادیخواهانه خود برنداشته است .

سؤ ال : می توان گفت بعد از به وجود آمدن دولت جدید و زندانی کردن عده ای ، مساله و موقعیت جدیدی بوجود آمده است ؟

جواب : ایران از مدتی پیش با حکومت نظامی اداره می شود و این کارهایی که شاه می کند مانورهایی است که تاثیری در نهضت ما ندارد و طرح هایی است که به تحریک شاه و اجانب عمل می شود ولی فایده ای برای شاه ندارد . شاه شدیدا مورد خشم ملت واقع شده است دولت نظامی ، وجود و عدمش

یکسان است .

سؤ ال : آیا یک هماهنگی بین کلیه نیروهای مخالف در ایران امکان پذیر است ؟

جواب : ما نیروی مختلفی نداریم . ملت ایران به تمام معنی به پاخاسته است که حق خودش را مطالبه کند و آنهایی که وابسته به شاه هستند و از او جیره خواری می کنند ، آنها می شود مختلف باشند تا با یک سیاست هماهنگی پیدا کنند . ملت ایران یکپارچه است و هر شخصی که با خواست ملت ایران مخالفت کند خائن است .

سؤ ال : آیا شما آماده فرمان دادن حرکت مسلحانه علیه شاه هستید ؟

جواب : ما امیدواریم بدون جنگ مسلحانه به پیروزی برسیم و شاه کنار برود و اگر چنانچه یک وقت اقتضا کرد ، مبارزه مسلحانه را مورد بررسی قرار می دهیم .

تاریخ : 18/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران برزیلی ، انگلیسی ، تایلندی ، ژاپنی ، وآمریکائی

سؤ ال : حضرت آیت الله ! پس از این ناراحتی ها و ناآرامی های اخیر دانشجویان و سپس روی کار آمدن یک دولت نظامی ، آیا شما فکر می کنید اوضاع کنونی برای سرنگونی شاه است ؟ و آیا توقیف آقای هویدا نخست وزیر اسبق ، تغییری در اوضاع ایجاد کرده است ؟ و بالاخره آیا شما هواداران خودتان را به یک مبارزه مسلحانه علیه شاه تشویق و توصیه خواهید نمود ؟

جواب : دولت نظامی تاثیری در مسائل ایران ندارد بلکه در ازیاد ناراحتی ها و اعتصابات و تظاهرات نقش اساسی دارد ، لذا پس از تشکیل حکومت نظامی ، مسائل بدین صورت که ملاحظه میکنید ، تشدید شده است ، چنانچه توقیف هویدا هم اثری ندارد ، این هم

یک مانوری است که خیال می کنند برای اسکات مردم ، اینگونه امور تاءثیر دارد . چیزی که بلا اشکال تاءثیر فی الجمله دارد این است که خود شاه و سلسله او بروند و آنوقت یک آرامش نسبی حاصل خواهد شد . و اما روش ما در مبارزه عجالتا همین است که هست و من امید این را دارم که همه مسائل را حل کند لکن اگر طول کشید و احتیاج افتاد ، تجدید نظر خواهیم کرد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! برای جانشینی رژیم کنونی ، شما خواستار جمهوری اسلامی هستید ، چنین دولتی آیا آزادی های دموکراتیک را برای همه مردم تضمین خواهد کرد ؟ و در چنین دولتی نقش خود شما شخصا چه خواهد بود ؟ ضمنا در مورد آزادی های دموکراتیک می خواهیم بدانیم آیا کمونیست ها و مارکسیست ها آزادی اظهار عقیده و بیان خودشان را دارند یا نه ؟

جواب : دولت اسلامی ، یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیت های مذهبی آزادی به طور کامل هست و هر کسی می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی ، تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . و اما من هیچ فعالیت در داخل خود دولت ندارم و به همین نحو که الان هستم ، وقتی هم که دولت اسلامی تشکیل شود ، نقش هدایت را دارم .

سؤ ال : سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، خصوصا در رابطه با ابرقدرتها چه خواهد بود ؟

جواب : سیاست

دولت اسلامی ، حفظ استقلال ، آزادی ملت و دولت و کشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام می باشد و فرقی بین ابرقدرت ها و غیر آنها نیست .

سؤ ال : شما نفوذ غرب بخصوص آمریکا را مذموم شمرده اید ، این نفوذ چگونه می تواند محدود شود اگر ایران به این ترتیب کنونی به فنون و تکنولوژی غربی وابسته است و غرب هم احتیاج مبرمی به نفت خام شما دارد ؟

جواب : حکومت اسلامی و خواست ملت ما برای همین است که نفوذ غرب و همه کشورها را در ایران از بین ببرد . وقتی یک ملت با تمام اقشار آن برای یک هدف قیام کردند ، هیچ نفوذی نمی تواند خلاف آن را تحمیل کند . و اما قضیه نفت ، ما بعد از اینکه استقلال خود را به دست آوردیم و نفت در اختیار ما قرار گرفت ، می خواهیم بر حسب اختیار خودمان نفتمان به فروش رود و ارز گرفته و صرف مصالح کشور کنیم ، ما از حیث فروش مضایقه ای نداریم لیکن نه مثل فروشی که الان انجام می گیرد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! تا چه مدت انتظار خواهید کشید که شاه روی کار باشد و بعد دستور جهاد مسلحانه بدهید ؟

جواب : تا وقتی مایوس شوم از اینکه به ترتیبی که در پیش است ، مقصود ما حاصل نشود .

سؤ ال : برای یکشنبه آینده در تهران دستور اعتصاب عمومی صادر شده است ، آیا این آغاز یک مبارزه جدی با دولت نظامی کنونی در ایران است ؟

جواب : مبارزه به همین شکلی که هست ، همیشه جدی بوده منتها نوسان داشته است ، البته حکومت نظامی و دولت نظامی موجب ناآرامی مردم و بیشتر شدن این اعتصابات و تظاهرات شده است .

سؤ ال : نتیجه مذاکرات شما با آقای دکتر کریم سنجابی و جبهه ملی چه بوده است ؟

جواب : مذاکرات به آن معنائی که گفته می شود توافق حاصل شده است ، نبوده . من مسائلی را که مورد نظرم بوده طرح کردم و آنها قبول کردند . من مسائلی را که همیشه خواست ملت است طرح می کنم ، هر کس آن را پذیرفت به خواست ملت عمل کرده است . خواست ملت ، رفتن شاه و استقرار حکومت اسلامی است ، به تظاهرات بنگرید .

تاریخ : 18/8/57

مصاحبه امام خمینی با مجله ی هفتگی نیورووآمستردام

سؤ ال : چه چیز را از شاه خرده می گیرید ؟ مشروعیتش ، اختناقش و یا اعمال اقتصادی و اجتماعیش ؟

جواب : اولا در آغاز ، سلطنت شاه و نیز پدرش بر خلاف میل ملت بوده و ثانیا از ناحیه اجانب و برای حفظ منافع آنان بر ما تحمیل شده است ، به همین جهت کلیه برنامه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی وی همگی بر خلاف مصالح مردم انجام شده که نتایج زیانبار آن در همه زمینه ها اکنون مشهود است .

سؤ ال : چرا تغییر جهت شاه ، شما را قانع نمی کند ؟ آیا مردم ایران از پاکسازی نظامیان راضی نخواهند شد ؟ چگونه در مقابل ارتش مقاومت می کنید ؟

جواب : شاه زیر فشار ملت تن به این

تغییر جهت داده است و این برای رهائی از بن بستی است که گرفتار آن شده است تا آتش خشم مردم را خاموش کند و سپس با تجدید قوا مجددا دست به خیانت بزند و در برابر ملت ، نه ارتش و نه هیچ قدرتی نمی تواند بایستد ، مگر تا کنون شاه با اتکاء به ارتش حکومت خود را تحمیل نکرده است که می بینیم شکست خورده است .

سؤ ال : اگر شاهنشاهی از بین برود ، چگونه می خواهید جمهوری اسلامی خود را از پایه بسازید به طوری که مطمئن باشید که از تغییرات ، کسانی که از رژیم شاه استفاده کرده اند دوباره به نفع خود استفاده نکنند ؟

جواب : ما با تکیه بر دستورات اسلامی و اجرای مقررات آن در همه زمینه ها تلاش خواهیم کرد که از سوئی دست عناصر فاسد کوتاه شود و از طرفی انگیزه های فاسد کننده نابود شود و دیگر اینکه عموم مردم را موظف می دانیم که انحراف از مسیر اسلامی را در هر کجا که می بینند از پائین ترین و بالاترین مقامات بلافاصله جلوگیری کنند و بدین ترتیب از رشد فساد جلوگیری می شود و مجال بر عناصر فاسد نیز بسته می ماند .

سؤ ال : بازگشت به قوانین قرآن برای زنان یعنی چه ؟ تفریحات مردم در چه حدی است ؟ (الکل ، فیلم و غیره )

جواب : در نظام اسلامی ، زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شی ، نه او حق

دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند و در مورد آنچه را که به نام تفریحات شناخته شده است ، اسلام با هر چیزی که انسان را به پوچی و از خود بیگانه شدن می کشاند ، مبارزه میکند . شرابخواری و میگساری در اسلام ممنوع است . فیلم های منحرف کننده از اخلاق متعالی انسان ، ممنوع است .

سؤ ال : برنامه شما راجع به اصلاحات ارضی ، برنامه صنعتی کردن ، فروش مواد اولیه مثل نفت و موضع شما در مورد اوپک و جنگ اعراب چیست ؟

جواب : ایران به سرعت می تواند مشکل کشاورزی خود را حل کند به طوری که هم کشاورز به یک زندگی انسانی در حد دیگران برسد و هم مملکت از واردات مواد غذائی بی نیاز گردد و ما برای صنعتی شدن کشور تلاش می کنیم و لکن نه صنعت مونتاژ که هم کشور را هر چه بیشتر به اجانب وابسته کرده است و هم اکثریت فقیر و محروم را در خدمت مشتی ثروت اندوز متجاوز قرار داده است .

سؤ ال : آیا بعد از تمام شدن مدت ویزای توریستی شما تا دو ماه دیگر مایل هستید فرانسه را به قصد یک کشور دیگر اروپای غربی ترک کنید ؟ آیا به هلند خواهید رفت ؟

جواب : اقامت من در پاریس موقتی است و در اولین فرصت که امکان فعالیت در یک کشور اسلامی داشته باشم به آنجا می روم .

سؤ ال : در مورد تحویل کشتی هلندی به نیروی دریائی ایران در

حالی که کشور به شدت از طرف آمریکا مسلح شده است ، چه فکر می کنید ؟

جواب : اصلی که غیر قابل تغییر است ، این است که سیاست خارجی ما باید بر مبنای حفظ آزادی و استقلال کشور و نیز حفظ مصالح و منافع ملت ایران باشد ولی در خصوص این گونه مسائل ، مسوولین فنی دولت منتخب ، در آینده آنها را بررسی می کنند و دولت تصمیم می گیرد .

تاریخ : 19/8/57

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد کمک به مسلمانانی که در رابطه با مبارزات اسلامی ایران خسارت دیده اند

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت عموم علمای اعلام و حجج اسلام ایران دامت برکاتهم واعلت کلمتهم

پس از اهدای سلام و تحیات وافره ، به عرض محترمتان می رساند ، در این موقع که دست جنایتکاران و دژخیمان شاه بیش از پیش به خون جوانان و اطفال ما آغشته شده است و کشتگان و مجروحان بسیاری به جا گذاشته و عده کثیری را در سراسر کشور بی خانمان و بی سرپرست نموده است و حضرات آقایان و اینجانب را به عزا نشانده است ، در این موقع که اعتصابات و تعطیلات عمومی برای اعتراض به دستگاه جبار و احقاق حق مردم بی پناه صورت گرفته است ، بدیهی است این حوادث ضایعاتی در دنبال دارد و قشرهائی از کسبه و کارمندان و کارگران محترم و محروم دچار مضیقه شده و می شوند و این امر موجب نگرانی شدید اینجانب است لهذا از حضرات آقایان تقاضای محترمانه دارم که در تمام شهرستان ها و توابع آنها هیئت هائی را که مورد وثوق هستند ، انتخاب و مقرر فرمایند تا نیاز نیازمندان را چه از حیث لزوم جراحی و چه

از حیث فقدان سرپرست و چه دراثر گرفتاری های اقتصادی که در اثر اعتصابات و تعطیلات بحق خود با آن دست به گریبانند بر طرف نموده و به قدر مقدور نیازهای آنان را رفع کنند ، تا با پشتگرمی با اعتصابات خود ضربه شدیدی بر پیکر دشمن وارد آورند و بر ملت شجاع و آگاه است که خود نیز مستقیما به خواهران و برادران خود کمک کنند و دین الهی خود را ادا نمایند .

حضرات آقایان مجازند از سهم مبارک امام در این امر مشروع و مقدس صرف نمایند و وکلای اینجانب در هر کجا هستند مجازند تا نصف سهم مبارک امام علیه السلام را صرف این نیازها نمایند و نیز حضرات آقایان از بازرگانان و مردم خیرخواه دعوت نموده و آنان را تشویق کنند تا نگذارند برادران و خواهران آنان که در راه اسلام و احقاق حق خود صدمه دیده اند و به ملت بزرگ خود خدمت کرده اند و در راه آنان خون داده اند ، به سختی بیفتند . از خداوند تعالی عظمت اسلام و سربلندی ملت عظیم الشان اسلام و ایران را خواستارم و قطع ایادی اجانب را امیدوار .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران آلمانی ، فرانسوی ، ایتالیائی ، اسپانیائی

سؤ ال : حضرت آیت الله لطفا درباره آن قسمت از قانون اساسی 1906 که طبق نظرتان باید تغییر پیدا کند و جمهوری اسلامی بوجود آید ، توضیحاتی بفرمائید .

جواب : قانون اساسی دو مرحله داشته است :

1- مرحله پیش از کودتای رضاخان ، در آن وقت طوری بوده است که ایرانی ها و مسلمین نمی توانسته

اند طرح حکومت اسلامی را بدهند از این جهت برای تقلیل ظلم استبدادهای قاجار و پیش از قاجار بر این شدند که قوانین وضع شود و سلطنت به صورت سلطنت مشروطه درآید . در عین حال در قوانین پیش بینی این مسائل شده است . تمام مسائلی را که الان ما مطرح می کنیم می توانیم به متمم قانون اساسی استناد کنیم . این یک مرحله است از قانون اساسی .

2- مرحله ای بود که پس از کودتای رضا شاه انجام گرفت و به قانون اساسی اضافه شد . در آنوقت رضاشاه کودتا کرد و به دنبال او قضایائی واقع شد و بالاخره به این منتهی گردید که رضا شاه با قدرت سرنیزه و قلدری قانون اساسی را تغییر دهد و یک مجلس موسسان با زور و قلدری تاسیس کرد و ملت به هیچ وجه با او موافق نبود . در مجلسی که ملت هیچ گونه دخالتی در آن نداشت ، موادی از قانون اساسی را تغییر داد ، سلطنت قاجار را منقرض و سلطنت پهلوی را تصویب نمود . بنابر این ، قانون اساسی در مرحله اول با حفظ متمم آن ، برای همین مسائلی که ما طرح کرده ایم می تواند مستند ما باشد . در مرحله دوم ، مساله سلطنت رضا شاه و سلسله پهلوی اصلا قانونیت نداشته و این سلسله بر خلاف قانون اساسی بر این مملکت تحمیل شده است . رضا شاه را انگلیسی ها بر ما تحمیل کردند و بعد هم که متفقین به ایران آمدند محمدرضا شاه را تحمیل نمودند .

سؤ ال : حضرت آیت الله

! شما در برنامه های خودتان و برای حل مشکلات اقتصادی ، گویا نظر داده اید که می خواهید بانک ها را ببندید ، آیا در شرایط کنونی در این دوران از وضع اقتصادی ممکن است ما بانک ها را ببندیم ؟

جواب : چنین مساله ای اصلا نبوده است ، بنابراین سؤ ال شما اساسی ندارد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! از چندی پیش شاه نسبت به بعضی از مخالفین خود نظر مساعدی را نشان داده است ، چرا شما نظر موافق شاه را رد کرده اید ؟ و همین طور می پرسند که شما با آقایان مهندس بازرگان و دکتر سنجابی در اینجا ملاقات هائی داشته و مذاکراتی کرده اید ، نتیجه مذاکرات چه بوده است ؟

جواب : اما مسائلی که شاه همیشه طرح می کند و به صورت های مختلف در می آورد ، تمام اینها برای فریب ملت است . ملت که اکنون رشد پیدا کرده و خیانت ها و جنایت هائی که در این 50 سال در ایران شده ملاحظه کرده است ، خدعه ها را نمی پذیرد و اینکه ما نپذیرفتیم ، برای اینکه ملت نمی پذیرد ما هم نمی پذیریم و تمام اینها خدعه است . شاه می خواهد با این خدعه ها بر تخت سلطنت مستقر شود و بعد از چندی کارهای خود را و بلکه بدتر از آن را شروع کند . و اما مذاکرات با آقایان بازرگان و سنجابی ، بله اینها آمدند و من مسائل ایران را و مصالح ملت را به آنان گفته ام و آنان هم مخالفتی ابراز

نداشتند .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! چندی است که اقلیت های مذهبی مثل یهودیان ، مسیحیان و زرتشتیان احساس ترس و ناراحتی می کنند ، وضعیت آینده آنها را در یک حکومت اسلامی چگونه می بینید و چه نظری دارید ؟ بخصوص که در کشورهای غربی اینگونه برخوردها را با اقلیت ها به عنوان یک نوع نژادپرستی تلقی می کنند .

جواب : تمام مطالبی که اخیرا پخش شده تبلیغاتی است که شاه بر ضد این نهضت به راه انداخته است . اسلام نسبت به این اقلیت ها احترام قائل است و این شاه است که می خواهد با این حرف ها نهضت ما را آلوده کند . باید غرب متوجه باشد که اسلام نسبت به اقلیت های مذهبی بسیار با احترام رفتار می کند . من بارها گفته ام که آنان در ایران آزادانه مراسم خود را انجام می دهند و ما موظفیم از آنان نگهداری نمائیم .

سؤ ال : نظر حضرت آیت الله در مورد روی کار آمدن دولت نظامی جدید و دستگیری هویدا نخست وزیر اسبق و همچنین تصمیمی که نخست وزیر ازهاری در مورد ثروت خاندان پهلوی اعلام کرده است ، چیست ؟

جواب : تمام اینها تشبثاتی است که هیچ کدام ارزش و واقعیت ندارد . هویدا از شرکاء شاه و یک شریک ضعیفی بود که در خیانت ها با شاه شرکت داشت و شاه ظاهرا هویدا را برای نجات خودش دستگیر کرده است . غرض این است ملت را فریب دهد که می خواهد اصلاحات کند ، چنانچه قضیه ثروت خاندان پهلوی و اینکه می

خواهند تعدیلی بکنند ، بیش از فریب هیچ نیست . اول باید از خود شاه سؤ ال کنند و او را در مورد اینهمه ثروتی که از ایران خارج کرده و در بانک های خارجی همه را متمرکز نموده است محاکمه نمایند و بعد خاندانش را . او و خاندان او جنایاتی را که مرتکب شده اند قابل کنترل نیست و اینها هم نمی خواهند کاری بکنند ، اینها می خواهند فریب دهند .

اما دولت نظامی هم که صورت دیگری از شاه است ، صورت قلدری شاه است ، این هم نهضت را و ناآرامی مردم را تشدید کرده و می کند . از ایران هم این چنین گزارش رسیده است .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله خیال دارند پس از پیروزی انقلاب و بازگشت به ایران در راس حکومت قرار بگیرند و مسوولیت رسمی در دولت جدید بپذیرند یا خیر ؟

جواب : خیر ، ما مسوولیت هدایت را داریم ، اشتغال به کارهای دیگر خیر .

سؤ ال : به نظر حضرت آیت الله چه چیزی در ایران باید عوض شود و برنامه سیاسی شما چیست ؟

جواب : تمام خرابکاری های محمدرضا شاه باید اصلاح شود . قراردادهائی که بر ضرر ملت است ، پیش ملت اعتبار ندارد . برنامه سیاسی ما ابتدا آزادی ، دموکراسی حقیقی و استقلال به تمام معنی و قطع ایادی دولت هایی که تصرفاتی در داخل مملکت کرده اند می باشد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! سیاستی را که شما در آینده در قبال دولت آلمان خواهید داشت ، چگونه ارزیابی

می کنید ؟ آیا به نظر شما سیاست کنونی که بین ایران و آلمان هست تغییر پیدا خواهد کرد ؟

جواب : آلمان هم مثل سایر کشورهاست و هر قراردادی با آلمان اگر به ضرر ملت ما باشد اعتبار ندارد و ما با آلمان و سایر کشورها با احترام متقابل عمل می کنیم و اجازه ظلم به آنها نمی دهیم ، چنانچه به آنها ظلم نخواهیم کرد .

سؤ ال : اینها اصرار دارند که در مورد 14 هزار آلمانی که می گویند در ایران وجود دارند ، شما در آینده با آنها چه کار خواهید کرد ؟

جواب : اگر آنها به کارهای عادی خودشان بپردازند و یا در خدمت دولت ، طوری که مصلحت ایران است عمل کنند مجازند که در ایران بمانند .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! فرموده اید که نظام آینده ایران یک جمهوری اسلامی است ، نقش سایر احزاب سیاسی مخالف شاه که غیر اسلامی هستند ، در این جمهوری چه خواهد بود ؟

جواب : فعالیت های احزاب اگر چنانچه مضر نباشند آزاد است .

سؤ ال : تاثیر استقرار یک جمهوری اسلامی موفق را در ایران بر روی مناطق مسلمان نشین روسیه شوروی چگونه می بینید ؟ آیا به نظر حضرتعالی دلیل مخالفت روس ها با جنبش اسلامی به خاطر نگرانی آنها از تاثیرات یک جنبش موفق در ایران بر روی مناطق مسلمان نشین نیست ؟

جواب : درست نمی شود پیش بینی کرد که چه تاثیری دارد لکن مخالفت شوروی با نهضت ما و موافقت با شاه بدین جهت است که می خواهد در

ایران دست و نفوذ داشته باشد و در امور داخلی ما دخالت کند . حکومت اسلامی نه به او و نه به دولت های دیگر اجنبی چنین اجازه ای نخواهد داد .

سؤ ال : به نظر حضرتعالی در صورت ادامه مبارزات کنونی ، نقش ارتش و آینده ارتش چگونه خواهد بود ؟ آیا حضرتعالی تصور می فرمائید که با شیوه های کنونی مبارزه ، جنبش موفق شود ، یا اینکه امکان دارد مجبور باشید شیوه های دیگری را هم اتخاذ کنید ؟

جواب : ما امید این را داریم که با همین شیوه حاضر ، نهضت موفق شود . همچنین امید این را داریم که ارتش به خود آمده و به ملت بپیوندند و اگر چنانچه از این شیوه مایوس شدیم ممکن است راجع به شیوه فعالیت نهضت تجدید نظر کنیم .

تاریخ : 19/8/57

مصاحبه امام خمینی با مجله آمریکائی

سؤ ال : اگر شاه سرنگون شود ، نقشی را که ایالت متحده خواهد داشت چه خواهد بود ؟

جواب : آنچه را که ما از آمریکا انتظار داریم این است که به مصالح ملت و استقلال مملکت ما احترام بگذارد و از دخالت در امور ما خودداری کند .

سؤ ال : در صورت دخالت روسیه ، آیا شما از اثرات سیاسی آن بیمناک نیستید ؟

جواب : ما در راه کسب آزادی و استقلال از هیچ قدرتی نمی هراسیم و در صورت دخالت روس ها ، روش ما همان خواهد بود که با دیگران داریم .

سؤ ال : تحت حکومت جدید ، آیا ایران به تجهیزات پیچیده و گرانبهای نظامی که شاه اکنون از آمریکا می

خرد ، نیازی خواهد داشت ؟

جواب : ما با خرید اسلحه که حاصلی برای مردم فقیر کشورمان ندارد مخالفیم ، نه در گذشته نیاز داشته ایم و نه در آینده نیازی خواهیم داشت .

سؤ ال : به نظر شما چرا آمریکا می کوشد که شاه را بر تخت شاهی نگاه دارد ؟

جواب : چون در غارت مخازن کشور ما و تاسیس پایگاه های نظامی در نقاط مختلف مملکت ، شاه دست نشانده ای مطیع و تسلیم است .

سؤ ال : آیا شما تمایلی به فروش نفت به آمریکا دارید ؟

جواب : ما نفت خود را به آمریکا و سایر مشتریان می فروشیم اما نه به شکلی که اکنون عمل می شود

که کاملا" به ضرر ملت است ، بلکه بر اساس رعایت مصالح ملت خودمان و با حفظ استقلال کشور .

سؤ ال : آیا هیچ احتمال می رود که یک انقلاب موفق در ایران ، کشورهای خلیج را نیز تحت تاثیر قرار دهد ؟

جواب : هیچ حادثه ای در جهان امروز در هر نقطه ای که اتفاق می افتد بدون تاثیر در نقاط دیگر نیست لکن میزان اثر پذیری مردم در نقاط دیگر بستگی به آگاهی و انتخاب خود آنان دارد .

سؤ ال : تاکنون شما فرمان جنگ مسلحانه صادر نکرده اید ، آیا اگر شرایط اقتضا کند ، چنین خواهید کرد ؟

جواب : ما امیدواریم که ملت با روش های کنونی به اهداف خود برسد ، اگر شاه و حامیان وی دست از لجاجت برندارند ، این موضوع را مورد بررسی قرار خواهیم داد .

تاریخ

: 19/8/57

مصاحبه امام خمینی با نماینده سازمان عفو بین المللی

سؤ ال : هدف شما سرنگونی نظام شاهنشاهی و آزادی مردم تحت ستم ایران و استقرار حکومت اسلامی است .

الف - آیا حرکت کنونی ایران متشکل است و دارای یک تشکیلات می باشد ؟

ب - شما چه معیارهائی را برای شایسته بودن یک تشکیلات ، مقرر می فرمائید ؟

ج - چه معیارهائی را مقرر می نمائید که نشان دهنده شایستگی و لیاقت گروه یا گروه هائی باشد که پس از پیروزی ، هدایت مردم می تواند به عهده آنها باشد ؟

جواب : الف - در بدترین شرائط اختناق و خفقان که بر ایران حاکم است ، عملکرد نهضت ملت ایران نشانه وجود یک روح تشکیلاتی است که توانسته است جنبش را به مرحله کنونی برساند و به موازات نزدیک شدن جنبش به مرحله بهروزی نهائی ، فرم تشکیلات قطعی تر و اعلام خواهد شد .

ب - برخورداری از یک رهبری صد درصد مورد اعتماد و امین ، داشتن شعارها و آرمان هائی که کاملا تجسم دهنده خواسته های عموم مردم باشد ، از معیارهای ضروری و اولیه است و آن شعارها در مرحله کنونی عبارت است از سرنگونی سلطنت پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی .

ج - نداشتن سوابق مشکوک و شناختن درست هویت جامعه ایرانی و آرمان های اساسی آنها در ابعاد مادی و معنوی ، تقوا و صدافت و درستی در عمل ، قدرت رهبری و اداره امور و استقامت در مبارزه برای عقیده شرائط اساسی برای هدایت مردم است .

سؤ ال : الف : آیا در حکومت اسلامی ،

مارکسیست ها آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده دارند ؟

ب - آیا در حکومت اسلامی ، مارکسیست ها آزادی انتخاب شغل دارند ؟

جواب : الف : در حکومت اسلامی ، همه افراد دارای آزادی در هر گونه عقیده ای هستند و لیکن آزادی خرابکاری را ندارند .

ب : در اسلام ، آزادی انتخاب شغل بر هر فردی برحسب ضوابط قانونی محفوظ است .

سؤ ال : از نظر اسلامی ، زنان تا چه حد مجازند در ساختمان بنای حکومت اسلامی شرکت نمایند ؟

جواب : زنان از نظر اسلام ، نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی ارتقاء می دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد و از حد شئی بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی می تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسوولیت هائی به عهده بگیرد .

سؤ ال : آیا حرکت ایران دارای تشکیلات سیاسی است ؟

جواب : این حرکت از متن جامعه و فطرت انسانها برخاسته است و متکی به شخص یا اشخاصی نیست و از روحیه قوی تشکیلات سیاسی آشنا با فهم مردم جامعه ایران برخوردار است و این عامل ، خود تضمین کننده جایگزینی یک تشکیلات سیاسی نیرومند به جای رژیم شاه می باشد .

سؤ ال : در تماس هایی که رهبران مخالفین با شما گرفته اند نتیجه اش مثبت بوده است یا منفی ؟

جواب : ملت ایران خواسته های خود را که عبارت از سرنگونی سلطنت پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است ، اعلام کرده

است و من جمهوری اسلامی را به ملت ایران پیشنهاد کرده ام که بعد از سقوط شاه به آراء عمومی می گذاریم و هیچ گروه و شخصی نمی تواند با خواست ملت ایران مخالفت کند و الا محکوم به نابودی است و رهبران مخالفین هم با آنچه من گفته ام موافقت کرده اند .

سؤ ال : مشارکت فعال زنان در انقلاب چه معنائی دارد ؟

جواب : زندان های شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است . در تظاهرات خیابانی ، زنان ما بچه های خردسال خود را به سینه فشرده ، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمده اند . جلسات سیاسی که زنان در شهرهای مختلف ایران بپا می کنند کم نیست ، آنان نقش بسیار ارزنده ای را در مبارزات ما ایفاء کرده اند . مادران شجاع فرزندان اسلام خاطره جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ ، زنده کرده اند . در چه تاریخی این چنین زنانی را سراغ دارید ، در چه کشوری ؟

سؤ ال : موضع شما نسبت به اعراب چیست ؟

جواب : ما دست خود را به سوی کشورهای عربی که به مبارزات خود علیه اسرائیل ادامه می دهند ، دراز کرده و همیشه پشتیبان آنان در مقابل اسرائیل بوده ایم . امید است ملت های عرب از مبارزات ملت ایران دفاع نمایند .

سؤ ال : قدرت هائی که امکان دارد پس از برچیدن رژیم با آنان همکاری کنید کدام است ؟

جواب : ما با کشورهائی همکاری می نمائیم که از هم اکنون موضع خودشان

را در مقابل شاه روشن کنند .

سؤ ال : اقلیت های مذهبی در حکومت اسلامی دارای چه حقوقی هستند ؟

جواب : تمام های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی ، خود را موظف می داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران ، ایرانی و محترم هستند .

تاریخ : 20/8/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه لبنانی (النهار)

سؤ ال : آیا به نظر حضرت آیت الله ، با روی کار آمدن دولت جدید نظامی در ایران و دستگیری هویدا ، تغییراتی در وضع ایران رخ خواهد داد ؟ آیا این درگیری ها به یک جنگ داخلی منجر خواهد شد یا نه ؟

جواب : آمدن دولت نظامی تاثیری در امور ندارد ، بلکه نهضت را تشدید می کند و کار شاه را سخت تر می نماید و رفتنش را نزدیکتر . گرفتن هویدا و امثال او که در دزدی و فساد شریک شاه بوده اند ، برای فریب مردم است ، اینها هم تاثیری ندارد .

سؤ ال : آیا در نظر دارید مبارزه خود را به روش نبرد مسلحانه ارتقا دهید ؟

جواب : اکنون ما به همین ترتیب که ملت قیام کرده است ، امیدواریم که قضایا حل شود و اگر چنانچه حل نشود ، در این امر تجدید نظر خواهیم کرد .

سؤ ال : تایید مسکو و واشنگتن از رژیم شاه را چگونه تفسیر و تعبیر می کنید ؟

جواب : معلوم است که اینها بهتر از شاه ، نوکری پیدا نمی کنند که استفاده شان را از

ایران هر چه زیادتر کند و به ایران خیانت کرده و به آنان خدمت کند . در هر حال آنها خدمتگزاری می خواهند و بهتر از شاه کسی نیست .

سؤ ال : نظر حضرت آیت الله در مورد جنبش فلسطین و مردم فلسطین به طور اعم و نسبت به بیت المقدس به طور اخص چیست ؟ چه روابطی بین شما و سازمان آزادیبخش فلسطین وجود دارد ؟

جواب : ما از سالهای بسیار قبل ، همیشه راجع به اسرائیل و غاصب بودن آن صحبت کرده ایم .

همیشه بنای ما این است که در کنار برادران فلسطینی خود بایستیم و هر وقت هم قدرت پیدا کنیم ، همان طوری که آنها از حقشان دفاع می کنند ، ما هم مثل برادر با آنها همدوش و همرزم خواهیم بود . بیت المقدس باید به مسلمین برگردد ، اسرائیلی ها غاصبند . مع الاسف من نمی توانم دول عربی را بفهمم که علیرغم تعداد انبوه جمعیت و دارا بودن همه شکل امکانات مادی فراوان ، نمی توانند حقوق و سرزمین های خود را باز گردانده ، از وطن خود دفاع کنند و این از جهت اختلافاتی است که بین آنان وجود دارد و من امیدوارم که اختلافات را رفع کنند و حکومت ها به مسائل اسلامی توجه داشته باشند و به خواست خدا این ماده سرطانی را از سرزمین های خود قطع نمایند .

سؤ ال : به نظر حضرت آیت الله ، چه کسانی در اخفای امام موسی صدر نفش داشته اند ؟ آیا به نظر حضرتعالی ، امام موسی صدر هنوز زنده اند ؟

آیا تصور می فرمائید که ایشان به لبنان برگردند یا خیر ؟ بین شما و مجلس اعلای شیعه در لبنان چه ارتباطی وجود دارد ؟

جواب : راجع به اینکه ایشان را چه کسی مخفی کرده است ، من اطلاعی ندارم ، اما راجع به اینکه ایشان زنده اند و برگردند امیدوارم که زنده باشند و برگردند . من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند .

سؤ ال : ماهیت حکومت جمهوری ای که مورد نظر حضرتعالی است چیست ؟ و مشخصات آن چگونه است ؟

جواب : ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرائطی که اسلام برای حکومت قرار داده است ، با اتکاء به آرای عمومی ملت ، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام می باشد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! برای مسلمانان به طور اعم و مسلمانان لبنان و مردم فلسطین ، بخصوص پس از وقایع اخیر لبنان چه پیامی دارید ؟

جواب : برای همه مسلمین ، پیام من این است که با دارا بودن تمام امکانات و با جمعیت عظیمی که مسلمین دارند و با ممالک کثیری که تحت سلطه و قدرت آنهاست ، آنها با هم اتحاد کنند ، اگر چنانچه متحد شوند ، هیچ یک از ابرقدرت ها قدرت اینکه به آنها تجاوز کنند ندارند . تمام بدبختی های مسلمین برای این تفرقه ای است که بینشان هست . ملت های مسلم با هم اجتماع کنند و حکومت ها را الزام کنند به اینکه دست از تفرقه بردارند و دست از منافع اجانب

هم بردارند .

و اما نسبت به لبنان ، از اوضاع لبنان و ظلمی که بر مسلمانان آنجا می رود شدیدا متاسفم و امیدوارم که خداوند آنان را تائید کند و آنان را از زیر سلطه اجانب بخصوص آمریکا نجات دهد .

تاریخ : 20/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران ان بی سی آمریکا

سؤ ال : این تظاهرات و اعتصابات و پیاده روی های اعتراض آمیز که در ایران انجام می شود ، در جهت خدمت به چه اهدافی است ؟

جواب : باید از فریادهائی که مردم می کشند ، اهدافشان را به دست آورد . همه فریاد می زنند که (آزادی ، استقلال ، حکومت اسلامی ، مرگ بر سلطنت پهلوی ) و . . . . اینها اهداف آنان است .

سؤ ال : آیا هیچ شانس مصالحه ای را حضرت آیت الله با شاه امکان پذیر می دانند ؟

جواب : خیر ، شاه دیگر قابلیت مصالحه ندارد و جز این که برود هیچ چاره ای نیست .

سؤ ال : بعضی از دول غربی ادعا می کنند که شاه بایستی بماند برای اینکه مخالفین ، برنامه مشخصی که بتواند مملکت را اداره کند ، ندارند ، نظر حضرتعالی چیست ؟

جواب : اینها تبلیغات طرفداران شاه است که می خواهند مملکت در این هرج و مرجی که هست باقی باشد و شاه یک حکومت استبدادی غیر قانونی بر مردم بکند . ایران رجال برجسته و کارشناس های متعهد و مسوول دارد که اداره مملکت را به عهده می گیرند ، ولی این اداره ای که شاه می کند که تمامش مبنی بر خیانت و خسارت ملت می باشد

، هیچ دردی را دوا نمی کند . اصولا" شاه در این سی و چند سال چه دردی را دوا کرده است ؟

سؤ ال : در صورت رفتن شاه ، چه نقشی را حضرت آیت الله در حکومت آینده برای خود در نظر دارند ؟

جواب : من برای خودم نقشی جز هدایت (ملت و حکومت ) برنمی گیرم .

سؤ ال : نظر شما درباره این ترس و نگرانی در میان آمریکائی ها که اگر شاه برود یا خلع شود ، جریان نفت به غرب قطع خواهد شد ، چیست ؟

جواب : این هم یکی از تبلیغات شاه و طرفداران اوست . ما با برقراری حکومت اسلامی ، نمی خواهیم نفت را زیرزمین نگه داریم . برای اداره کشور ، ما احتیاج به پول نفت داریم ، به هر کس که بخرد ، به طور عادلانه نفت را می فروشیم و درآمد حاصل از آن را آنطور که صلاح ملت باشد به کار می اندازیم ، لکن به طرزی که شاه عمل می کند که خیانت است ، ما نمی خواهیم عمل کنیم .

سؤ ال : حضرتعالی از نفوذ خارجیان در ایران شکایت کرده اید ، ممکن است بفرمائید که اینها ، (اجانب ) چه کشورهائی هستند ؟

جواب : در راس آنها آمریکاست که نفوذ او در همه شوون کشور معلوم است . ملت ایران به واسطه اعمال نفوذ آمریکاست که از حکومت و دولت آن تنفر دارد . دخالت آمریکا دیگر تقریبا بی واسطه است ، من می ترسم که این دخالت ها منتهی به نگرانی ملت ایران از

ملت آمریکا نیز بشود . باید ملت آمریکا دولت را وادار کند که در امور داخلی کشور ما دخالت نکند که موجب اینهمه نگرانی و ناآرامی شده است .

سؤ ال : آیا حضرتعالی نگران این نیستید که شورش های اخیر و معضلات ایران به استقرار یک حکومت کمونیستی منجر شود ؟

جواب : هرگز ، ایران همانطور که دیده می شود ، تمام اقشار فریاد اسلام و حکومت اسلامی می زنند ، کمونیست اگر هم باشد ، عدد بسیار قلیلی است که امکان هیچ فعالیت موثری برای آنها نیست ، ما از این جهت هیچ اضطرابی نداریم .

سؤ ال : اخیرا حضرتعالی با بعضی از رهبران دیگر مخالف شاه ملاقاتهائی داشته اید ، نظیر سنجابی ، آیا آنها هم با برنامه های شما موافق هستند ؟ و توافق هائی در این زمینه وجود دارد ؟

جواب : آنها مطالبی را که ما گفتیم تصدیق کردند و با ما اظهار موافقت کردند . شخص ملی یا مذهبی در این مسائلی که ما طرح کردیم ، تردید نخواهد کرد مگر آنکه از عمال شاه باشد .

سؤ ال : حضرت آیت الله پیش بینی می کنند که در ماه آینده چه حوادثی در ایران اتفاق می افتد ؟

جواب : تا شاه در ایران است و ابرقدرت ها برای نگهداری او تلاش می کنند ، آدم کشی ها و حوادث اخیر در ایران ادامه دارد ، ولی اگر شاه برود و ملت قهرمان ایران خودش امور کشورش را به دست گیرد ، آرامش به ایران باز خواهد گشت و حکومت اسلامی تشکیل می شود و

ان شاءالله تمام امور به صلاح ملت جریان می یابد .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله قصد دارند به ایران باز گردند ؟

جواب : الان معلوم نیست با این اوضاع آشفته که به دست شاه انجام می گیرد و اخیرا به اوج خود رسیده است ، لازم باشد به ایران باز گردم . بودن من در خارج که بتوانم فریاد ایرانیان مظلوم را به همه عالم برسانم ، بهتر است و لیکن هر موقع که صلاح ملت باشد به ایران بر می گردم .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله هیچ گونه نگرانی یا ترسی از امنیت شخصی خود دارند ؟

جواب : اینها مهم نیست و اشکالی ندارد . اصولا اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل خود برسد ، چرا به چنین امری راضی نباشم ؟ خون من از خون سایر ایرانیان رنگین تر نیست . در هر صورت خداوند ، عالم و حافظ است .

تاریخ : 21/8/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از ایرانیان در پاریس

شکست شاه در توسل به حکومت نظامی و سرنیزه برای برقراری آرامش

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از یک طرف گرفتاری ملت ایران تقریبا به اوجش رسیده است ، حکومت نظامی ، دولت نظامی ، در تمام خیابان ها آنطور که گفته اند توپ و تانک مستقر است ، مقابل همه مساجد لوله توپها قراول می روند و مردم را در مضیقه قرار دادند ، در مضیقه ارزاق قرار دادند ، حتی بعضی گفته اند که در مضیقه آب هم هستند ، من نمی دانم صحیح است یا نه . با همه قوا شاه دارد با مردم مبارزه می کند ، تقریبا مبارزه به اوجش رسیده و از طرفی

شاه هم سقوطش نزدیک شده است برای اینکه تقریبا این تیر آخری است که اینها در ترکش داشتند و قبلا" هم این معنا حدس زده می شد که اینها بفهمند که اثری ندارد این کارها برای اینکه دولت نظامی هم غیر از آن نظامی که سابق بود نیست ، خوب همان نظام است و همان نظامی است و بر فرض اینکه حالا این دولت هم یک قدری شقی تر و شدیدتر باشد لکن با این سرنیزه ها نمی شود آرام کرد ملت را ، با سرکوبی نمیشود راضی کرد مردم را . اینها دنبال این هستند که راضی کنند مردم را ، آرام کنند مردم را . مگر امکان دارد که به زور راضی بکنند کسی را ؟ یا با سرنیزه آرام کنند ؟ با سرنیزه موقتا میتوانند سرکوبی کنند که مثلا موقتا صدایی در نیاید لکن فایده ندارد . بر فرض اینکه صداها در نیاید ، اعتصابات را چه می کنند ؟ الان ایران به شکل تعطیل درآمده یعنی در همه چیز الان اعتصاب هست ، با سرنیزه می توانند که مردم را ، همه را سرکار ببرند و همه چرخ ها را راه بیندازند ؟ ! اینها دیگر شکست خورده اند . این دولت نظامی از اول معلوم بود شکست خورده است لکن حالا همه فهمیدند که شکست خورده است . حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اینها می خواهند مردم را آرام کنند اعتصابات را مثلا بشکنند ، این امکان ندارد .

تا دست اجانب دخیل در امور کشور است از آرامش خبری نخواهد بود

ما که می گوئیم شاه تا نرود آرامش برای مردم پیدا نمی شود ، ما مطالعه اوضاع ایران

را کرده ایم . کارهائی که شاه برای خارجی ها کرده و به نفع خارجی ها کرده است ، خوب مطالعه شده است این مسائل ، معلوم است که دیگر نمی شود با این حرف ها کار را درست کرد . حالا این تیر آخری را هم به ترکش گذاشتند . آن قدم بعد از این این است که یک کودتای نظامی بشود و شاه را ببرند و یک نوکر دیگری بیاید ، آن هم فایده ندارد . تا دست دیگران مثل آمریکا و شوروی و اینها در ایران کار می کند نه آرامش برای مردم هست و نه این اعتصابات را می توانند ختمش کنند . باید آنها دست بردارند از ایران . ایران ، ملت ایران می خواهد مستقل باشد ، می خواهد آزاد باشد ، باید آزادی بدهند به و ملت را رها کنند به حال خودش ، فشار نیاورند روی ملت که با سرنیزه و توپ و تانک و اینها فشار بیاورند که مردم راضی بشوند ، مردم دلخوش بشوند ، امکان ندارد یک همچو مطلبی .

برچیده شدن حکومت شیطانی پهلوی و برقراری حکومتی بر اساس قانون الهی خواست واحد اقشار ملت ما هم که حکومت اسلامی می گوئیم ، می خواهیم یک حکومتی باشد که هم دلخواه ملت باشد و هم حکومتی باشد که خدای تبارک و تعالی نسبت به او گاهی بگوید که اینهایی که با تو بیعت کردند ، با خدا بیعت کردند (انما یبایعون الله ) یک همچو دستی حاکم باشد که بیعت با او بیعت با خدا باشد . در جنگ هم وقتی که تیری

انداخته است و رمیی کرده است باز خدا بفرماید که (و مارمیت اذرمیت و لکن الله رمی ) تو تیر نینداختی ، خدا تیر انداخت ، دست او را دست خدا بداند ظل الله باشد ، یدالله باشد حکومت ، حکومت الهی باشد . ما حکومتی را که می خواهیم ، یک همچو حکومتی می خواهیم . آرزوی ما این است که یک همچو حکومتی سرکار بیاید که تخلف از قانون الهی نکند . پیغمبر اکرم از باب اینکه دستش دستی بود که تخلف در تمام عمرش از کارهائی که خدا فرموده بود نکرده بود ، این دست دست خدا می شود ، بیعت ، بیعت با خداست . از آنجائی که کارهائی را که کرده بود اراده اش تابع اراده خدا کارش تابع کارهای خدا ، حکومتش حکومت الهی است به او گفته می شود که تو تیر نینداختی ، وقتی که تیر انداختی تو نبودی ، خدا تیر انداخت . با اینکه پیغمبر تیر انداخته بود اما ظل خدا بود ، هیچ حرکتی از خود نداشت ، هر چه داشت تبع قانون بود ، قرآن مجسم بود پیغمبر ، قانون مجسم بود پیغمبر . ما یک حکومتی می خواهیم که قانون باشد ، تبع قانون باشد ، نه یک حکومتی که تبع شیطان باشد و شیطان مجسم باشد ، ابلیس مجسم باشد در بین مردم مثل محمدرضا خان . اینها ابلیسند ، اینها لشکر ابلیسند . این دولت ابلیس است ، تابع ابلیس است ، شیطان است ، تابع شیطان است ، حکومتی نظامی ، همان حکومت شیطانی است ، یک حکومتی است

که بر خلاف رضایت خدا و بر خلاف رضایت ملت است ، یک همچو حکومتی شیطانی است .

ملت دیگر فریب توبه شاه را نخواهد خورد

ما می خواهیم یک حکومت الهی باشد ، موافق میل مردم ، رای مردم و موافق حکم خدا . آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست . مردم مسلمانند ، الهی هستند ، وقتی ببینند عدالت را می خواهد اجرا بکند ، خدا می خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود ، خدا می خواهد که

به حال این ضعفا و طبقه سوم یک فکری بشود ، نه مثل حالا که همه قدرت ها را روی هم گذاشتند ، یک عده ای می خورند تا تخمه می کنند ، یک عده ای از گرسنگی ریختند اطراف تهران و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزی دارند (می خواهد عدالت باشد) بله اینها مرتب صدای عدالت اجتماعی و احکام مبین اسلام را می گویند ، این حرف ها را می زنند اما ادعاست . می آیند در مقابل ملت و توبه می کنند لکن فریب است این . فریب نباید بخورد این ملت و نمی خورد (تا حالا ما اشتباه کرده بودیم و از این به بعد دیگر اشتباه نمی کنیم ) کی همچو التزامی داده که شما اشتباه نکنید . اشتباه که نبوده ، عمدا این مال ملت را دادید به آمریکا و شوروی خورده است ، عمدی است این کارها ، اشتباهی نیست . میدانید دارید چه میکنید ، عالم ، عامد با همه توجه به اینکه این مال ، مال ملت است و

این آمریکا دشمن این ملت است و این مال ملت را به این دشمن ملت مجانی دادید . شما عالمید ، نه اینکه اشتباه بوده . بعد از این هم همین کارها را می کنید و ممکن است که بعد از این باز بیائید بگوئید من اشتباه کردم . شما اشتباه نکردید ، شما عمدا مال این ملت را به دیگران دادید برخلاف مصلحت ملت و ما یک حکومتی می خواهیم که روی مصالح این ملت کار بکند .

اشخاص صالح ، مجری قوانین شرع الهی بعد از سرنگونی حکومت شاه

البته ما دستمان به حکومتی که مثل پیغمبر باشد که دیگر نمی رسد تمام شد دستمان به یک حاکمی مثل علی بن ابیطالب که نمی رسد . اینها را ما حالا نمی خواهیم بگوئیم که ما می خواهیم علی بن ابیطالب سلام الله علیه بیاید ما از کجا پیدا کنیم یک همچو چیزی اما ما میخواهیم یک حکومتی باشد که لااقل تبع قانون باشد ، تبع قانون اسلام باشد ، تبع قوانین مجعوله صحیح باشد . اینها از اول که آمدند برخلاف قانون آمدند و تا آخر هم برخلاف قوانین رفتار می کنند از اول نه شرع مقدس با اینها موافق بود نه قوانین جاری مملکت موافق با اینها بود ، تا حالا هم هر چه کردند ، بر خلاف قوانین کردند ، برخلاف شرع مقدس کردند ، بر خلاف رضای خدا کردند ، برخلاف رضای مردم کردند ، ما می خواهیم یک دولتی تشکیل بدهیم ، دولتش مشکل نیست که خیال می کنند که این را ما از آسمان می خواهیم یک دولتی بیاوریم ، نخیر توی همین زمین اشخاصی هستند که می توانند

به عدالت رفتار کنند ، اشخاصی هستند که شریف هستند ، در همین زمین ، در همین ایران ، در همین خارج ، در همین داخل ما داریم اشخاصی که اینها می توانند اداره بکنند مملکتشان را ، می توانند که عدالت کنند بین مردم ، می توانند مردم را به عدالت وادار کنند ، می توانند تنظیم کنند امور مملکت را نه به این اختلاف و این به هم خوردگی ای که الان هست می توانند اقتصاد مملکت را مهار کنند .

ما داریم چیز ، خوردن ها زیاد است ، حلقوم ها خیلی گشاد است . تمام نفت را در یک حلقوم ، دو تا حلقوم فرو می برند ، البته مملکت دیگر ورشکست می شود . آنقدر بخور هست که هر چه در آید از این مملکت ، این بخورها زیادتر دهانشان باز است و حلقومشان باز است . ما می خواهیم این حلقوم ها را ببندیم ، این مردمی که حلقوم هایشان خیلی کوچک است ، به اینها یک تقسیمی بشود ، یک چیزی به اینها برسد . ما یک همچو حکومتی می خواهیم ، نه حکومتی که همه اش را خودش و عائله اش ببلعد و بخورد و برود ، حالا ادعا بکند (بیائید محاکمه کنید اینها را ، بیائید این اموال اینها را صورت بگیرید محاکمه کنید) آخر برای کی این حرف ها را مردک می زنی ؟ مگر مردم نمی شناسند تو را ؟ ! نشاختند تو را ؟ ! تو واقعا می خواهی محاکمه کنی عائله خودت و خواهرهای خودت را ؟ ! تو خودت را بنشین

محاکمه کن ، اجازه بده خودت را محاکمه کنند ، ببینیم خودت چقدر خوردی ، تو راس دزدها و سارق ها هستی ، تمام خیانت ها را تو کردی ، خواهرهایت هم دنبال تو هستند ، آنها هم مثل تو . برادر و خواهر و عمو و عموزاده و هر چه دارد ، دیگر هر چی هست . می گویند 60 هزار نفر همین عائله و بسط آنهائی که با او هستند هست ، می گویند 60 هزار نفرند ، شاید هم بیشتر باشد . همه منافع مملکت ما توی این حلقوم ها دارد فرو می رود ، آنوقت می گویند اقتصاد ما اقتصاد کذاست . (فکر اقتصاد را کرده اید ؟ ) ما فکر این را کردیم که وقتی این منها بشود ، این خوراک حلقوم ها منها بشود ، منافع مملکت ما به قدر خودش بیشتر هست . ما غنی هستیم ، دزدی ها زیاد است ، خوراک زیاد است ، حلقوم های گشاد است ، ویلاهای خارجی باید اداره بشود ، باید به اشخاص خارج ، به مطبوعات خارجی سالی نمی دانم صد میلیون دلار بدهند که از آقا تعریف بکنند و بگویند که ایشان عدالت اجتماعی دارد و ملت ایران نرسیدند به این حدی که آزاد بشوند . یعنی چه نرسیدند به این حد ؟ ملت ایران نمی خواهند آزاد بشوند ؟ ! نرسیدند به آن حد که آزاد بشوند ؟ ! شماها نرسیدید به آن حد که آدم بشوید ، کارترها نرسیدند به آنجا که فکر آدمی بکنند ، انسان باشند ، نه ملت ایران نرسیده که می گویند نمی

خواهیم مالمان را بدهیم به تو .

ضرورت بیداری و تبلیغ در قبال تبلیغات سوء اجانب

بیدار بشوید آقایان . این تبلیغات در خارج زیاد شده است ، حالا هم دارند تبلیغات می کنند ، از هر طرف تبلیغات که (نمی توانند اینها مملکت را اداره کنند) اگر اداره کردن ، کشتن مردم است ، همه حیوانات هم می توانند اداره کنند ، اگر گرگ ها هم بریزند توی مملکت ما بهتر از این اداره می کنند مملکت را . نمی توانند کدام است ؟ مگر مملکت ایران رجال ندارد ؟ مگر محصلین نداریم ما ؟ آنها یا در خارج از کشور به سر می برند و جرات نمی کنند بیایند در ایران یا در خود ایران در انزوا هستند ، وقتی که تو بروی و این رژیم برچیده بشود اشخاص لایق صحیح می آیند اداره می کنند مملکت را ، نمی توانند کدام است ؟ شماها نمی توانید که آن قدر سروصدا بلند شده است و نمی توانید هم الان بخوابانید . الان شما نمی توانید اداره کنید مملکت تان را ، خوب بروید وقتی نمی توانید ، ما خودمان را اداره می کنیم .

تبلیغات زیاد است ، شما هم توجه بکنید ، شماها هم تبلیغ بکنید ، در مقابل این تبلیغات تبلیغ بکنید ، بگوئید اینها نمی توانند اداره کنند ، بهتر از این چه دیگر که الان نمی توانند ، همه کارهای مملکت الان لنگ است ، الان همه در اعتصابند از باب اینکه همه ناراضی هستند . شما یک عده ناراضی ، یک مملکت ناراضی درست کرده اید . اگر کسی بتواند یک مملکتی را اداره کند که

اینقدر ناراضی پیدا نمی کند . شما نمی توانید اداره کنید ، وقتی نتوانستید همه ناراضی ، تاجر بروی ناراضی ، کاسب بروی ناراضی ، اداری بروی ناراضی ، ارتش بروی ناراضی . شما خیال کردید که همه ارتش مثل این چند تا الدنگ هستند که به جان مردم افتادند ؟ نه همه اینطور نیستند ، آنها به ما پیغام داده اند (ما حاضریم ، چه ) پیغام دادند ، اگر وقتش شد آنها هم حاضرند برای کارها . کی را شما راضی قرار دادید ، شما چهار نفر را راضی کردید که به جان مردم افتاده اند دارند مال و جان مردم را از بین می برند . این چهار نفر را با پول راضی کردید ، یا پول نفت ما را به اینها خوراندید یا چیزهای دیگر منافع مملکت ما را به جان مردم ریختند ، ما می خواهیم اینها را بیرون بریزیم از مملکت مان ، اینها بروند سراغ کارشان . تا حالا چاپیدند بس است . بعد بروند جای دیگر بچاپند . وظیفه ایرانیان مقیم خارج آگاه کردن دنیا از خیانت ها و جنایات شاه و اجانب در ایران شما همه موظفید که مطالب ایران را بگوئید برای مردم ، بگوئید برای این اروپائی ها ، برای این آمریکائی ها ، مطالب را به آنها بگوئید ، حالیشان کنید که مملکت ایران وضعش این است ، یک مملکت ناراضی الان پیدا شده است و این مملکت ناراضی با دست آمریکا و شوروی و با نوکری محمدرضا خان پیدا شده است اینها و پدرش که مثل این بود یا یک خرده بهتر

از این شاید ، شاید . بگوئید آقا ، با هر کس ملاقات می کنید بگوئید مسائل ایران را . اینها بد معرفی کرده اند ایران را ، اینها معرفی کرده اند که اینها یک مردم وحشی هستند که نمی گذارند اداره بشود مملکت شماها وحشی هستید که نگذاشتید این مملکت ما دست خود ما باشد تا اداره اش بکنیم - شما- هر جا شما دست می گذارید دست آمریکا آنجاست . این مملکت ، ارتش را دست می گذاریم 60 هزار نفر یا 45 هزار نفر مستشار آنجا هست ، حالا دارند کم کم می روند ، فرهنگش را دست بگذاریم دست اینها تویش بوده ، مجلسش ، مجلس از خود اینهاست ، افرادش شاه با لیست اینها تعیین شده ، شاهش با دست خود اینهاست ، همه اش با دست اینهاست . ما چه چیز داریم دیگر ؟ ما هیچ چیز نداریم الان ، اقتصاد ما داریم ؟ همه اش دست اینهاست ، همه اش با خیانت این مرد و جنایات آنها ، ارباب ها دارد می شود . ما می خواهیم یک مملکتی باشد دست خود شماها ، دست این سروپا برهنه هائی که دارند گرسنگی می خورند برای اینها فکر بکنید شماها ، می خواهیم دست یک دسته ای بیفتد که اینها شرافت انسانیت داشته باشند ، اعتقاد به یک خدائی و یک روزی که حساب ها کشیده می شود داشته باشند - نه مثل اینها که اصلا خدا نشناسند - تا برای این فقرا یک کاری بشود ، برای خود مملکت یک کاری بشود ، از دست این نفتخورهای مفتخور

یک قدری نجات پیدا کنیم ما . شما موظفید که به هر جا می روید ، با هر کس تماس پیدا می کنید ، این درد این مملکت را بگوئید و درمانش را هم که رفتن این مردک و عرض کنم به هم خوردن این رژیم باطل و دست برداشتن اجانب از سر ما ، این هم درمانش است . اگر این درد برود آن درمان پیدا بشود که آنها بروند و این هم برود - همه شان دردند و مثل یک غده سرطانی می باشند - و اینها را ما قطع شان بکنیم ، مملکت یک مملکت خوبی است ، هم وسعتش خیلی زیاد است هم نعمتش خیلی زیاد است ، همه چیزش هست اما یک دسته خائن دارد به همش می زند اوضاعش را ، این دسته خائن بروند ، یک مملکت خوبی داریم هم خودمان اداره اش می کنیم . انشاءالله خدا همه تان را توفیق بدهد ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ :21/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار مصری

سؤ ال : چگونگی شروع جنبش اسلامی و خواست های اساسی این جنبش را توضیح دهید ، جنبش اخیر چگونه شروع شده و چرا ؟

جواب : فکر حکومت اسلامی ، اینکه باید اسلام حکومت کند و نه غیر اسلام ، یک فکری نیست که تازگی داشته باشد . در ابتداء اسلام ، برنامه اسلام این بوده است که حکومت الهی همه جا باشد . نهایت اینکه ، غفلت مسلمین از مصالح خودشان و اخیرا هم دستهای استعمار از چند صد سال پیش به این طرف موجب شد که حتی طرح همچون آرمانی

نشود . جنبش اسلامی اخیر بیش از 15 سال است که به رهبری علمای ایران با مخالفت با طرح های شاه شروع شده است ، طرح هایی که مخالف اسلام و ایران بوده و دنباله خیانت های گذشته او نیز بود . مردم از علما طرفداری کردند . اختلافات زیاد واقع شد که این مطلبی است طولانی . آنچه تقریبا در این یک سال واقع شد ، اینکه کم کم خواسته های ملت به صورت طرحی درآمد و منتهی به این شد که همان خواست های صدر اسلام بایستی طرحش ریخته شود و در این طرح نه فقط ایران از زیر بار استعمار و ظلم بیرون می رود ، بلکه سرمشقی باشد برای همه کشورهای اسلامی ، چه ایران و چه سایر کشورهائی که زیر فشار و استبداد هستند . نظر ما که ملت هم با آن موافق است این است که پس از از بین رفتن حکومت قلدری و خلاف اسلامی شاه ، یک دولت اسلامی و یک جمهوری اسلامی متکی به قوانین اسلامی و آراء مردم که اکثریت قریب به اتفاق مسلم هستند ، در ایران مستقر بشود و احکام اسلام آنطور که هست اجرا گردد و همه مطالب ایران و نظام آن بر طبق خواست های اسلامی جریان پیدا کند .

سؤ ال : به نظر حضرت آیت الله ، کیفیت و ماهیت حکومت اسلامی که مطرح فرموده اید چیست ؟ و وجه تمایزش با آن اسلامی که در قانون اساسی منظور شده است چیست ؟ آیا در طرح مساله حکومت اسلامی ، بیشتر نظر به مسائل اجتماعی اسلام است یا مسائل

سیاسی اسلام ؟ آیا منظور از اجرای دقیق احکام اسلام این است که فی المثل دست دزد را از این به بعد قطع کنید ؟ چگونه برداشتی دارید ؟

جواب : مطلب مورد نظر این است که نظامی که مخالف نظام اسلام است ، در همه چیز ، هم فرهنگش برخلاف اسلام است ، هم ارتشش و هم اقتصادش و هم سیاستش ، بایستی منقلب شود و نظام اسلامی تحقق پیدا کند . پس از اینکه نظام اسلامی تحقق پیدا کرد ، آنوقت مجلس هست ، آراء وکلاء مجلس هست ، تمام اینها هست . ما می خواهیم همه احکام اسلامی را جاری کنیم و عملا" ثابت خواهیم کرد که احکام اسلام مترقی است و بهتر از این است که دزد را ببرند و دزد بیرون بیاورند .

سؤ ال : می خواهیم بفهمیم درباره بعضی ها که می گویند حضرت آیت الله برنامه واضحی ندارند و آنجه که طرح می کنند یک سری شعار است و شاید اختلافات شخصی بین شاه و ایشان است ، می خواهم درباره تمام اینها صحبت بفرمایید ، آیا اختلاف شخصی وجود دارد ؟ چرا یک برنامه اقتصادی واضحی ندارید ؟

جواب : اما برنامه ، خیال می کنند برنامه در کار نیست ، خیر ، برنامه هست ، اسلام برنامه دارد ، ما خودمان هم برنامه داریم لکن برنامه اسلام است و مترقی و بهتر از برنامه هائی است که به دست استعمارگران پیاده شده است . اما اینکه اختلاف شخصی در کار باشد ، ابدا من اختلاف شخصی با کسی ندارم ، اگر اختلاف شخصی می بود

، ممکن بود من بگذرم و می گذشتم . اختلاف ، اختلاف اسلامی است و این شخص با مصالح اسلام و مصالح کشور مسلمین مخالفت و خیانت کرده است و بنابراین مساله چیزی نیست که کسی بتواند از آن بگذرد .

سؤ ال : آیا شما برنامه اقتصادی معینی دارید ؟ من پاسخ خصومت شخصی را فهمیدم و لیکن آیا حضرتعالی برنامه واضح و مشخصی دارید ؟

جواب : بلی ، برنامه مشخص و واضحی داریم . برنامه اسلام مشخص و واضح است .

سؤ ال : آیا ما می توانیم خطوط اصلی آن را بفهمیم ؟

جواب : فعلا" خیر ، باید بروید مطالعه کنید و خطوط اصلی را دریابید . در آینده ، ما تمام خطوط سیاسی ، اقتصادی و فرهنگ خود را بیان می کنیم .

سؤ ال : اگر چنانچه ارتش همواره در تایید شاه باقی بماند ، آیا حضرتعالی وسیله دیگری برای رسیدن

به اهدافتان دارید ؟

جواب : وسائلی چون وسائل نظامی که شاه به آن متوسل شده است ، دیگر تاثیری ندارد ، اینها شکست خورده و نمی توانند کاری انجام دهند و این ملت را خاموش کنند و قهرا خودشان تسلیم خواهند شد اما اگر شاه پافشاری کند ما شیوه های مبارزاتی را متناسب با آن تغییر خواهیم داد .

سؤ ال : نسبت به مسائل اقتصادی و اینکه شاید برنامه نباشد ، حضرتعالی درخواست بیرون رفتن شاه را از سلطنت خواستارید ، آیا اگر شاه سلطنت را رها کرد و اوضاع اقتصادی به همین شکل باقی بماند ، آیا وضع عوض شده است ؟

جواب : نه

، اوضاع اقتصادی عوض خواهد شد و یک اقتصاد صحیح و سالم ما عرضه می کنیم و الان اینها اقتصاد ما را ورشکست کرده و از بین برده اند . اینها خرج هایی کرده اند که خلاف مصلحت بوده است ، دزدی هایی کرده اند که خیانت بوده است و برای حفظ خود به اشخاصی پول هائی بسیار گزاف داده است و ما تمام اینها را از بین می بریم و اطمینان داریم که دیگر اقتصاد عقب مانده نخواهیم داشت و به نیازهای مردم محروممان جواب مثبت خواهیم داد .

سؤ ال : چرا حضرتعالی نیروهای سیاسی مخالف دیگر را از همکاری با خود در مبارزه برای رسیدن به هدف هایتان دور می کنید ؟ مثل کمونیست ها که همان هدف را دارند .

جواب : نه ، ما نمی توانیم کمونیست ها را بپذیریم برای اینکه خطر آنان برای کشور ما کمتر از خطر شاه نیست ، ما آنها را نمی توانیم بپذیریم .

سؤ ال : راجع به کشورهای عربی ، آیا از بعضی از آنها حق پناهندگی سیاسی در خواست کرده اید و موضع آنها چیست ؟ انتقادات شما نسبت به عراق چیست ؟ و بودن شما در عراق ؟ برداشت شما از موضع گیری حکومت فرانسه نسبت به بودن شما در پاریس چیست ؟

جواب : اما نظر من نسبت به دول عربی نظر خوبی نیست . دولت های عربی نه توانسته اند استقلال خودشان را حفظ کنند و نه توانسته اند یک وحدتی بین خودشان ایجاد نمایند که اسرائیل را از بین ببرند . اختلافات بین خودشان و خیانت بعضی

از سران دولت های عربی باعث این شده است که صهیونیست ها در اینجا باشند و خودشان را تثبیت کنند و اخیرا هم متاسفانه رئیس مصر این کار را دارد انجام می دهد ، البته ممکن است بعضی ها نسبتا بد نباشند لکن رویهمرفته نتوانسته اند یک اتحادی بین خودشان ایجاد کنند که به واسطه آن اتحاد ، هم از استعمار نجات پیدا کنند و هم از اذناب استعمار که از آن جمله اسرائیل است . و اما نسبت به ملت عرب ، همه برادر ما هستند و ما با آنها مثل برادر رفتار می کنیم . اما اینجا دولت فرانسه فعلا" رفتاری مسالمت آمیز دارد .

تاریخ : 21/8/57

بیانات امام خمینی پیرامون ابعاد سیاسی - عبادی اسلام

آخرین دسیسه های حکومت نظامی

اعوذ بالله من الشطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از اینکه آقایان به واسطه تنگی جا در زحمت هستند معذرت می خواهم . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند . امروز روز عید بود و در ایران خواستند نماز عید را انجام بدهند لکن در خیلی جاها مانع شدند از این که این مراسم مذهبی بجا بیاید . در قم با گاز اشک آور مردم را متفرق کردند که نماز نخوانند ، در بعضی جاها هم ریختند و خیلی وحشیگری کردند . بالاخره این تیر آخری است که شاه در ترکش داشت و با کمال وحشیگری در تمام ایران با مردم معامله کردند و بنا دارند معامله کنند . حکومت نظامی ، نخست وزیر نظامی و بی خبر از خدای تبارک و تعالی لکن فایده ندارد ، این دست و پا زدن ها فایده ندارد . شاه دیگر در بین ملت پایگاهی ندارد . سلطنت

رضا شاه که از اول هم قانونی نبود حالا دیگر اگر قانونی هم بود ، یک سلطنت یاغیگری است و مردم با فریاد در همه جا خط بطلان کشیدند بر این سلطنت . الان یاغی است شاه و با یاغیگری دارد یغما می کند ، هم بیت المال را و قتل عام می کند مردم را .

اسلام دیانتی عبادی - سیاسی است

این مواقفی که در اسلام هست مثل عید فطر ، عید اضحی (قربان ) و حج ، مواقف حج ، نماز جمعه و جماعات که در شب و روز انجام می گیرد ، این مواقف جنبه های عبادی دارد و جنبه های سیاسی اجتماعی هم دارد یعنی جنبه عبادیش در جنبه سیاسیش ، اینها مدغمند ، منضم به همند . دیانت اسلام یک دیانت عبادی تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خدای تبارک و تعالی ، وظیفه روحانی تنها نیست و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسی تنها نیست ، عبادی است و سیاسی ، سیاستش در عبادات مدغم است و عبادتش در سیاسات مدغم است یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد ، همین اجتماع در اعیاد برای نماز ، این عبادت است لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد . مسلمان ها باید از این اجتماعاتی که هست ، از این اجتماعات استفاده های زیاد بکنند مثلا مسجدها در صدر اسلام به این صورتی که بعدش به توسط اشخاص منحرف به این صورت های مبتذل در آمد ، در صدر اسلام اینطور نبوده است ، مسجدها محلی بوده است که از همان مسجد ارتش راه می افتاد برای جنگ با کفار

و با قلدرها ، از همان توی مسجد . آنجا خطبه خوانده می شد ، دعوت می شدند مردم به اینکه فلان مثلا آدم متعدی در فلان جا قیام کرده بر ضد مسلمین یا مال مردم را چپاول می کند ، قلدری می کند ، انحرافات دارد و از همان مسجد راه می افتادند و می رفتند طرف دشمن ، از همان جا قراردادها حاصل می شد .

مسائل مطروحه در نماز جمعه

در خطبه نماز جمعه مقدرات مملکت باید بیان بشود ، مسائل سیاسی که در مملکت جریان باید پیدا کند ، مسائل اجتماعی که در مملکت باید جریان پیدا کند ، گرفتاری های مسلمان ها ، اختلافات مسلمان ها در آن خطبه ها باید طرح بشود ورفع بشود . جنایات امثال محمدرضا خان باید در این خطبه های جمعه گفته بشود و انتقاد بشود . راه هایی که ممکن است با آن راه ها این جانی ها را از بین برد ، در نماز جمعه باید گفته بشود . نماز جمعه عبادت است لکن عبادتی که مدغم در سیاست است ، سیاست ، در عبادت مدغم است .

اختلاط در مذهب مسیحیت

مثل مذهب مسیح یعنی این مذهبی که حالا در دست مسیحی ها هست و من گمان ندارم که مسیح علیه السلام مذهبش این بوده است که اینها الان می گویند که هیچ کاری نداشته باشند به زندگی مردم و هیچ کاری به وضع سیاسی نداشته باشند و همین بروند یک زنگی بزنند و دنبال آن زنگ هم یک عبادت مختصری بکنند و تمام بشود برود تا آخر ، نیست . من گمان نکنم که در دنیا همچو مذهبی ، مذهب مسیحی باشد . منحرف شده است این مذاهب ، مذهب یهود و همین طور مذهب نصاری انحرافات پیدا کرده است ، دست در این وارد شده است .

قرآن کتابی جامع الاطراف است

مذهب اسلام که سندش قرآن است و محفوظ است ، حتی یک کلمه تغییر نکرده است . اینطور است که قرآن مشتمل بر همه چیز است یعنی یک کتاب آدم سازی است ، همین طور که آدم همه چیز است ، معنویت دارد ، مادیت دارد ، ظاهر دارد ، باطن دارد . قرآن کریم هم که آمده است این انسان را بسازد ، همه ابعاد انسان را می سازد یعنی کلیه احتیاجاتی که انسان دارد ، چه احتیاجاتی که شخص دارد و چیزهایی که مربوط به شخص است ، روابط بین شخص و خالق تبارک و تعالی و مسائل توحید ، مسائل صفات حق تعالی ، مسائل قیامت ، اینها هست ، مسائل سیاسی و اجتماعی و قضیه جنگ با کفار و اینها . قرآن پر است از این آیاتی که این آیات مردم را وادار کرده است و پیغمبر را مامور کرده است که

جنگ کنند با کسانی که متعدی هستند ، با ظالم ها جنگ بکنند ، یک کتابی است که تحرک آورده است یعنی عربی که در آنوقت در زمانی که وارد شد قرآن کریم ، یک مردم متفرق و یک مردمی بودند

که با خودشان همان هی ور می رفتند ، در بین خودشان یک جنگ و جدالی بود و هیچ فکر امور سیاسی نبودند و همان بین خودشان مثل یک طوایف وحشی بودند در قبل از یک نیم قرن ، قبل از یک نیم قرن در حدود سی سال این امپراطوری ها را همین عده عرب کمی که ابتدا دور رسول اکرم بودند و اینها را ساخت پیغمبر اکرم ، در یک مدت کمی دو تا امپراطوری که آنوقت تقریبا تمام دنیا زیر بیرق این امپراطوری ها بوده ، یکی امپراطوری ایران بود و یکی هم روم بود ، هر دو را آنها فتح کردند . همچو تحرکی در اینها آورد که از جزیره العرب راه افتادند آمدند ایران را گرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا همه جا را تسخیر کردند .

هدف از جهاد در اسلام

و تسخیرها تسخیری نبود که مثلا فرض کنید مثل ناپلئون باشد که بخواهد یک مملکتی را بگیرد ، تسخیرهای اسلامی برای این بود که مردم را بسازد ، مردم را موحد کند ، مردم را عادل کند ، مردم را روشن کند به مسائل . اینطور بوده است ، نه این است که می خواستند کشور گشائی کنند ، نه مسائل کشور گشائی نبوده ، مسائل این بوده است که می خواستند مردم را روبراه کنند یعنی وحشی ها

را متمدن کنند ، یعنی کسانی که همدیگر را می خوردند . قرآن کریم در نیم قرن ، این جمعیتی که - هم را - همیشه جنگ می کردند و یکدیگر را می خوردند ، به یک صورت عادلانه در آورد که با هم آنطور رفتار می کردند که ممالک متمدنه رفتار می کردند و بالاتر از این .

اسلام مکتب انسان ساز است

در هر صورت اسلام مثل مذاهب دیگر یعنی مذاهبی که حالا ظاهرش به ما رسیده است ، آنطور نیست . همه چیزهای انسان را می سازد ، هم انسان را از حیث عقل می سازد ، هم انسان را از حیث اخلاق و تهذیب اخلاق می سازد ، هم انسان را از حیث ظاهر و آداب ظاهری می سازد ، هم در همه اموری که انسان به آن احتیاج دارد ، اسلام دخالت دارد . مثل حکومت ها نیست که فقط در امور مثلا اجتماعیشان ، سیاسیشان دخالت داشته باشند اما کاری به این نداشته باشند که خودش توی خانه چه می کند ، به اینها ربطی ندارد هر کس توی خانه خودش هر کاری می کند ، حکومت ها به او کاری ندارند ، اگر در خانه خودش هم قمار بازی بکند حکومت چکار دارد ، اگر بله بیاید خلاف مثلا نظم بجا بیاورد آنوقت حکومت ها می آیند سراغش . اسلام ، همان در منزل خودتان که خلوت هستید آنجا با شما کار دارد ، در توی عائله تان که چند نفر هستید باز کار دارد به شما ، می آئید توی همسایه تان ، با شما نسبت به همسایه هایتان کار دارد

، با همشهری تان باز کار دارد ، با هم مذهبی های تان کار دارد با خلاف مذهبی های تان هم همه ، همه اینها را آداب دارد یعنی اسلام اینطور نیست که مثل حکومت اسلامی فقط حکومت باشد ، اسلام یک صورتش حکومت است ، یک ورقش باب حکومت است و باب سیاسات است ، یک طرف دیگرش باب ساختن این انسان است از حیث معنویات که به خودش کار دارد ، تو باید در اعتقادات چه باشی ، در اخلاق چه باشی ، در آداب عملی چه باشی ، باید چه باشد اینطور چیزها ، اسلام کار دارد به همه ، اینها را سایر دول و اجتماعات کاری به اینها ندارند . یعنی هیچ دولتی نمی آید به شما بگوید که شما توی خانه تان وقتی که هستید فلان کار را نباید بکنید ، به آن کار ندارد ، هر کس توی خانه اش هر کاری بکند اما اسلام توی خانه ، تنهائی شما باشید با شما کار دارد یعنی می گوید باید چه جور باشی ، اخلاقت چه جور باشد ، ادراکات عقلی ات چه جور باشد ، اعمالت ، خودت با بچه ات باید چه جور آدابی داشته باشی ، بچه با پدرش چه جور باشد ، پدر با فرزندش چه باشد ، بچه با مادرش چه جور باشد ، مادر با فرزندش چطور باشد ، برادر با برادرش چطور باشد ، همه این عائله با هم چطور باشند . این عائله با عائله دیگر چطور باشد ، تمام اینها را آداب دارد اسلام برایش ، نظر دارد به آنها .

اسلام دینی الهی و جهانگیر است

راجع به اجتماع هم نظر دارد ، مسائلی دارد که مربوط به همه بشر است ، هیچ مملکتی دون مملکتی نیست ، اسلام اینطور نیست که یک مملکت داشته باشد به اسم ایران مثلا یا به اسم عراق یا به اسم کذا ، اینجورها نیست ، تمام عالم تحت نظرش هست یعنی نظر اسلام به این بوده است که بشر بسازد ، تمام بشر را ، هیچ قوم و خویشی با یک قطبی ، دون قطبی ندارد ، با شرق یا غرب ، با شمال و جنوب ، با جائی هیچ قوم و خویشی ندارد ، یک دین الهی است همانطوری که خدای تبارک و تعالی خدای همه است ، نه خدای شرقی ها و مسلمان ها یا غربی ها یا مسیحی ها یا یهودی ها ، اینطور نیست ، خدای همه است و نسبت به همه رازق است و عرض می کنم خالق است و اینها ، اسلام هم یک دینی است مال همه ، یعنی آمده است که همه بشر را به این صورتی که می خواهد در آورد ، به یک صورت عادلانه در آورد ، به صورتی که یک بشر به بشر دیگر یک قطره ، به قدر یک سر سوزن تعدی نکند ، یک بشر با بچه خودش تعدی نکند ، با زن خودش تعدی نکند ، یک زن با شوهر خودش تعدی نکند ، دو تا برادر با هم تعدی نکنند ، اینها با رفقای دیگرشان تعدی نکنند ، می خواهد یک انسان عادل به تمام معنا که انسان باشد ، هم عقلیتش عقلیت انسان باشد ، هم

نفسیتش نفسیت انسان باشد ، هم ظاهرش ظاهر انسان و مودب به آداب انسانی باشد ، می خواهد این مطلب را اجرا بکند .

اجتماعات اسلامی مظهر همبستگی و اخوت است

یک شعبه از اسلام هم عبارت از حکومتش هست که همین حکومت هم در همین آداب شرعیه مسائل حکومتی هم هست مثلا در حج ، این مواقفی که در حج هست و مردم را دعوت کرده است ذات مقدس حق تعالی که بروند به حج و آنجا مواقف دارد . مسلمین نتوانستند آنطوری که حج باید استفاده ازش بشود ، استفاده کنند . این یک مجمع عمومی است از همه طوائف مسلمین ، یک دعوتی است از تمام طوائف که هر جوری هستند ، در شرق اقصی هستند یا در غرب ابعد هستند ، هر جائی می خواهند باشند ، شمال ، جنوب ، هر جا ، در هر مملکتی که هستند دعوت شده اند مردم ، آن هم ناس دعوت شده اند ،

نه اینکه فقط مسلمین ، همه باید مسلم بشوند و همه باید بروند یعنی کسانی که مستطیع هستند ، اشخاص مستطیع که بتوانند خودشان را به مکه برسانند . اینها را دعوت کرده که بروند در آنجا هر سال یک دفعه . یک مجمع عمومی می خواسته است تشکیل بدهد در آنجا ، در مجمع عمومی اگر مسلمین قدر بدانند حل مسایلی که ، مشکلاتی که از برای طوائف مسلمین است در آنجا باید بشود مثلا اگر مسلمین ایران بروند در آنجا و مسائلشان را برای مردم دیگر بگویند بر مسلمین دیگر لازم است که در این مسائل و مشکلات با اینها همراهی بکنند و همه

اینهائی که آمدند به حج وقتی فهمیدند که مثلا ایران چه می خواهد ، چه می کند ، دولت ایران به مردم چه می کند ، همه اینها وقتی که می روند به بلاد خودشان تبلیغ کنند که چه و همین طور اگر آنها هم یک چیزی دیدند از حکومت خودشان یا از مردم خودشان دیدند و اینجا آمدند و به آنها عرضه داشتند اینها هم مکلفند که از آنها همراهی بکنند . اینطور است اسلام که اجتماعاتش اجتماعات سیاسی است در عین حالی که عبادت است . نماز جماعت را انسان خیال می کند خوب یک عبادتی است که با هم جمع می شوند یک نمازی را می خوانند لکن در این جماعت ها مسائل سیاسی باید طرح بشود یعنی آن کسی که هفته ای یک دفعه در منبر می رود و نماز جمعه می خواند و منبر می رود و خطبه می خواند باید مسائل سیاسی مسلمین را در آنجا طرح بکند و بگوید و آن چیزهائی که ، مثلا اشتباهاتی که از دولت ها واقع می شود ، در آنجا طرح بشود و مردم را هدایت کند به ، هم زندگیشان و هم مبداشان و هم معادشان و هم چیزهائی که در زندگی لازم دارند .

جنایات رژیم شاه و وظایف مردم

و در هر صورت حالا که مملکت ایران جوری شده است که از عبادات مردم هم حالا با سرنیزه جلو می گیرند ، امروز نگذاشتند که در قم این فریضه الهی بجا بیاید ، در جاهای دیگر هم همین طور - اشتباه اینها - حالا تمام اخبار به ما نرسیده است لکن خیلی ، در

بسیاری از جاها کشتار بوده است و مردم را با سرنیزه جواب داده اند و جواب اشخاصی که می گویند که آقا مخازن ما را نده به دیگران ، جواب اشخاصی که می گویند ما آزادی می خواهیم اینقدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه کرد ، جواب اشخاصی که می گویند که ما استقلال می خواهیم ، تو همه مملکت ما را به دیگران دادی ، جوابش حالا این است که نخست وزیر نظامی و وزرای نظامی و حکومت نظامی و با نظام می خواهد خودش را نگه دارد . از آن طرف چماق به دست ها را می ریزد به جان مردم ، از آن طرف حکومت نظامی را درست می کند . از این طرف می گوید باید نظم باشد ، از آن طرف خودش شلوغکاری ، دستور می دهد که چماق به دستها را بریزند توی شهر و شهرها را آتش بزنند و چه بکنند . این وضع مملکت ما و این وضع حکومت شاه و این وضع زندگی آخر نکبت بار این مرد خبیث است و بر همه ماها هست که به این مسلمین که در ایران هستند کمک بکنیم لااقل کمک تبلیغاتی بکنیم که به اشخاصی که در اینجا ملاقات می کنید یا مثلااین اروپائی ها را که ملاقات می کنید به اینها بفهمانید که مساله این است ، اینطور نیست که مردم ایران یک مردم عرض می کنم که وحشی هستند و اینها می خواهند تادیبشان کنند و نمی شود ، چنانچه شاه اینطور معرفی می کند شما را . شما به مردم بگوئید که مردم ایران یک

مردمی هستند که می خواهند از دست این ظلم نجات پیدا بکنند ، می خواهند آزاد بشوند ، می خواهند مستقل بشوند ، می خواهند زندگی انسانی بکنند و این مرد نمی گذارد این کار را بکنند .

خداوند انشاءالله همه تان را حفظ کند ، موفق باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/8/57

بیانات امام خمینی در مورد ابعاد مختلف وابستگی رژیم پهلوی

عدم برنامه در نظام جمهوری اسلامی ، از تبلیغات رژیم بر علیه نهضت اسلامی ایران

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

باز یک رشته تبلیغاتی اینها دارند که بله این نهضت اسلامی یک امر روشنی دارد و مابقی ابعادش غیر معلوم و نیست دیگر چیزی . آن امر روشنی که دارد این است که همه مردم می گویند که باید این رژیم برود و این شاه برود و حکومت اسلامی تشکیل بشود . این در لسان همه مردم است لکن اینها برنامه ای ندارند ، همین طور می گویند حکومت اسلامی ، حکومت اسلامی یک چیز غیر معلومی است ، برنامه ندارد . یا در لسان بعض اشخاص بی اطلاع این که اساس ندارد ، اصلا جمهوری اسلامی بی اساس است و از این سنخ حرف ها .

پافشاری رژیم و وابستگانش مبنی بر ضروری بودن سلطنت شاه

خوب ، حالا ما دو قدم داریم ، قدم اول ، قدم اینکه باید این اساسی که الان هست ، این وضعی که الان هست ، اینها باید برداشته بشود . اینکه می گویند که روشن است ، در این معنا اشکال دارند ؟ اینهائی که با اساس این نهضت خیلی به خیال خودشان موافقت ندارند ، در کدام قدم موافق نیستند ؟ در این قدم اول که باید این بساط که تا حالا هست و این رژیم باید به هم بخورد ، این وضعی که الان ایران دارد و در ظرف این پنجاه سال اوج گرفته است و سابق هم بد بوده است ، بوده است اینطورها ، در این اشکال دارند که می گویند نه همین اوضاع باید باشد ؟

خوب اینها که (مثلا اگر کسی پیدا بشود ، خوب ، هستند اشخاصی که طرفدار شاه و رژیم

شاه ، آنهائی که یا وابستگی به خود شاه دارند یا وابستگی به آمریکا دارند) می گویند که نه ، این اوضاع حالا باید باشد و به تعبیر بعضی ها شاه غیبت کند (که حالا فکر آن را کردند) اینها معتقدند که این اوضاع خوب است و باید باشد ؟ یا اوضاع بد است ، لکن لازم است باشد از باب اینکه دیگر چاره ای نیست ؟ اگر معقدند که این اوضاع خوب است ، معنایش این است که اختناق پنجاه ساله همه خوب است . در همه روزنامه ها و مراکز تبلیغی ، اختیاری در کار نباشد و در تحت نظر سازمان امنیت باشد ،

این یک چیز خوبی است ! می توانند ، جرات دارند بگویند که در عین حالی که این دستگاه تبلیغاتی در تحت نظر سازمان امنیت تنظیم می شود و هیچ روزنامه نگاری حق ندارد که تخلف کند از مطالبی که آن القا می کند و دستگاه تبلیغاتی رادیو حق ندارد که غیر از آن چیزی که آنها برنامه می دهند پخش کند ، در عین حالی که اینطور است ، معذالک این کار خوبی است ؟ این را می تواند یک نفر مسلمان یا یک نفر انسان یک چنین مطلبی را اظهار کند ؟ اگر می تواند ، خوب یکی از اینهائی که با این حرف ها مخالفند بیاید این را اعلام کند . هر کس ، هر کدام را اینها انتخاب کنند که خود شاه یا هر کس که از دوستان شاه هست بیایند این را اقرار کنند به اینکه دستگاه های تبلیغاتی ما ، دستگاه های مطبوعاتی

ما ، همه آنها بی اختیار هستند و هیچ اراده ای از خودشان در پخش اخبار ندارند و همه را سازمان امنیت تنظیم می کند و اینها باید حتما حرف او را پخش کنند و این خوب است . یکی از اینهائی که می گویند شاه باید باشد ، بیایند این مطلب را خوب ، در یک روزنامه ای ، در یک ورقه علیحده ای خودشان طبع کنند و منتشر کنند و امضا هم بکنند ، نه اینکه همین طوری بنویسند . بنویسند که من که فلان آدم هستم قبول دارم که اینطور چیزها می شود لکن من می گویم این کار خوبی است . یا مثلا فرهنگ ما که عقب افتاده است قبول می کنند که عقب افتاده است و نمی گذارند یک فرهنگ مستقلی ما داشته باشیم ، فرهنگ تبع است ، تبع اراده سفارتخانه هاست ، بیایند این را بگویند که نه ، ما که می خواهیم شاه بماند برای اینکه فرهنگ ما باید اینطور باشد و این کار خوبی هم هست ، نه اینکه بگویند ملزمیم ، بگویند نه ، کار خوب است ، خیلی خوب است که فرهنگ ما یک فرهنگ عقب افتاده ای باشد و نگذارند که جوان های ما تربیت بشوند ، تربیت علمی بشوند ، جوری بشوند که خودشان سازنده باشند . آن کس می گوید که ما با بقاء شاه موافقیم ، این مطلب را اگر قبول دارد که اینطور هست لکن می گوید که (صحیح است لکن باید اینجور باشد خوب است اینطور باشد) خوب بیایند این را منتشر کنند این مطلب را با امضا

یک نفر در همه ایران پیدا کنید که این را بگوید و منتشرش هم بکند و خودش را هم معرفی کند که من کی ، پسر کی ، یک چنین مطلبی را می گویم . گمان ندارم پیدا بشود یک کسی که این حرف را بزند . یا قبول دارم که مستشارهای خارجه این ارتش ما را در تحت نظر دارد و ارتش ما تحت قیادت مستشارهای خارجی هستند لکن این چیز خوبی است ، تحت قیادت آنها بودن چیز خوبی است . و هکذا همه ابعادی که الان ما به آن مبتلا هستیم ، چه در ناحیه اصلا نظام فرهنگی یا نظام ارتشی و چه در ناحیه اقتصاد قبول بکنند به اینکه نفت ما را بی حساب دارند به آمریکا می دهند و به جای آن پایگاه برای آمریکا در ایران درست می کنند ، این را قبول کنند لکن بگویند این کار خوبی است که ما می کنیم ، انساندوستی است و محبت به همنوع است و مهمان پروری است و اینطور چیزها که ما نفتمان را بدهیم ، خوب یک هدیه ای است به یک مملکتی ، خوب هدیه می خواهیم بدهیم نفتمان را ، آنها هم بیایند به جای اینکه به ما پول بدهند اسلحه بدهند ، اما نه اسلحه به ما بدهند ، این اسلحه ای که اینها خیال دارند که بیاورند در ایران و پایگاه درست کنند در مقابل شوروی ، بی بهانه نمی شود آورد ، بی بهانه اینکه پول نفت را ما داریم می دهیم منتها پول نفت را اسلحه می دهیم ، اسلحه احتیاج دارد ایران

. این اسلحه های بسیار هنگفت و زیادی که ایرانی اصلا نمی داند که چکارش بکند تا راه بیفتد و به این ایرانی هم نشان نمی دهند این مطلب را که این را چکار بکن که به راه بیفتد ، اینها در اینجا می خواستند پایگاه درست کنند در مقابل شوروی . اگر همین طوری بگویند ما می خواهیم پایگاه درست کنیم ، خوب صدایش در می آید این هم ، این قارداش هم صدایش در می آید می گوید من هم باید اینجا یک گوشه دیگر شروع بکنم . آنها نمی خواهند اینجور بشود ، می گویند که ما نفت داریم می خریم و عوض داریم می دهیم . عوض چیست ؟ عوض این است که اسلحه می دهیم و لیکن واقع مطلب پایگاه درست کردن برای آمریکاست و الان ایران خیلی از جاهای آن این پایگاه ها را دارد و مهیاست . خوب ، این را می گویند که یک کاری است که شده است و می شود لکن کار خوبی هست انسان چنین انساندوست باشد . خوب اگر این را هم خوب می دانند ، این هم یک نفر پیدا بشود از دوستان شاه یا از رفقای آمریکا که این مطلب را تصدیق کند به همین طوری که من طرح می کنم و امضا کند . پس این مطلب را که نمی تواند کسی بگوید که اینها کار خوبی است و چی .

پایگاه های عظیم تسلیحاتی آمریکا در ایران ، شواهدی بر وابستگی رژیم

باقی می ماند در این زمینه اینکه یک مطلب دیگر بگویند این رفقای شاه و عرض می کنم چاکرها و غلامزاده ها که نه ، اینطور نیست ،

چنانچه خود اعلیحضرت می فرمایند که خیر ، ما مستقلیم و ما احتیاج به چیزی نداریم و ارتش ما الان جلوی روس را می تواند بگیرد ، جلو انگلستان را می تواند بگیرد و جلو آمریکا را می تواند بگیرد و خیر - (با تعبیر خود اینکه ) پدربزرگ ما نیست که هر چه او بگوید ما بشنویم و از این حرف ها ، این مطلب را می خواهند بگویند که پایگاه ندارد آمریکا در ایران ؟ خوب بروند ببینند ، اینها پایگاهشان معلوم است در کوهستان کجا ، در کوهستان کجا در کجا ، این پایگاه ها معلوم است الان ، ساخته شده و زیر زمین هایش همه درست و مجهز . می گویند نفت نمی دهیم ما به آمریکا ، انکار دارند این را ، نه اینکه می گویند می دهیم و خوب است ، می گویند ما نفت نمی دهیم به آمریکا ، من خوب ، آن هم که همه عالم می دانند که شما دارید نفت می دهید . می گویند نفت را به اندازه می دهیم ، آنها هم همه می دانند که این نفتی که شما می دهید و خودتان می گویید تا بیست سال دیگر ، سی سال دیگر تمام می شود ، این برای این است که بی اندازه می دهید .

عدم استفاده آمریکا از منابع نفتی خویش و خریداری نفت ایران در قبال سلاح

آمریکا نفت دارد نه اینکه احتیاج به نفت دارد آمریکا ، آمریکا چاه های نفت زیاد دارد و استخراج نمی کند یعنی به این معنی که رسیده اند به چاه ها و آنجاهائی که نفت زیرزمین دارند ، آنها هم هست . چاه ها

را ، سر آنها را بسته اند برای آتیه خودشان و از این هدیه ناقابل اعلیحضرت دارند . می گیرند ولی همه نفت های خودشان زیرزمین مانده است . الان چاه ها را کنده اند رسیده اند به نفت و در آن را بسته اند و نشسته اند روی آن و دستشان را دراز کرده اند که بابا نفت بده . اینها که می گویند ما

نفت نمی دهیم ، نداده ایم به آمریکا یا به اندازه دادیم ، خوب شما از این پولی که دارید می گیرید و از این اسلحه ای که وارد کرده اید و از این بیلیون ها اسلحه هائی که وارد کردید معلوم است که چقدر داده اید و الان هم معلوم است که چقدر دارید می دهید به آمریکا و سایر ممالک دیگر و می گویند بله ما می دهیم ، این را مدعی هستند که ما می دهیم لکن ارز می گیریم ، خوب اینها یکی شان بنویسد که ما پول می گیریم از آمریکا . همه شان قبول دارند که ما می دهیم و اسلحه می گیریم . خوب این اسلحه را قائلند به اینکه برای مملکت ما اینهمه اسلحه و اینهمه تجهیزات لازم است ؟ و ما می خواهیم یک قدرت مثل شوروی پیدا بکنیم ، یک قدرتی مثل آمریکا پیدا بکنیم ؟ اینطوری است که ما لازم داریم اینطور چیزها را و متخصص داریم نسبت به اینطور مسائل و خود ما داریم اداره می کنیم .

خوب ، همه می دانند که چهل و پنج هزار ، بعضی هم می گویند شصت هزار مستشار آمریکائی هست

، کارشناس های آمریکائی هست در ایران با مصونیت ، نه مصونیت فقط اینها ، مصونیت هر چه آمریکائی هست که اینها مصون کردند آمریکائی ها را ، اینها قصه هائی است که تاریخ باید ثبت کند ، بعدها بفهمند که وضع ایران چه بوده است .

هیاهو و تبلیغات ساختگی رضاشاه برای لغو کاپیتولاسیون

در زمان رضاشاه وقتی که کاپیتولاسیون به اصطلاح خودشان لغو شد (آن هم لغویتش حرف بود ، اما حالا لغو شد) چه بساطی درست کردند در تبلیغات که بله دیگر اعلیحضرت به آنجا رسیدند که لغو کردند کاپیتولاسیون را ، چه کردند و فلان . مدت ها روزنامه ها و رادیو بساط جشن این را گرفتند که اعلیحضرت رضاشاه کاپیتولاسیون را لغو کرد . یک وقت آنطور هیاهو کردند و جشن گرفتند . آن روزی که اعلیحضرت محمدرضا شاه خلف صدق اعلیحضرت رضاشاه آمد کاپیتولاسیون را برای اینها درست کرد باز همین بساط بلند ، شد که ای چه خدمت بزرگی ، چه خدمت بزرگی کردند ، این بیچاره مطبوعات ، خوب اسیر سازمان امنیت بودند باید بنویسند ، آنها دیکته کنند اینها بنویسند که چه خدمت بزرگی ، دیگر از این خدمت بزرگتر نمی شد که اعلیحضرت کردند! چه کردند ؟ اینکه او لغو کرد ، ایشان اثبات کردند ، در لغوش ما جشن باید بگیریم در اثباتش هم باید جشن بگیریم . وضع یک مملکتی اینطوری است که می گویند خروس می گوید که من بیچاره را در عزاخانه سر می برند ، در عروسی خانه هم سر می برند (خنده حضار) .

تصویب قرارداد کاپیتولاسیون خلاف روح انسانیت است

وضع ایران اینجور است که آن طرف قصه را هیاهو می کنند ، این طرف قصه هم هیاهو می کنند . اینها چیزهائی است که ما حالا می شنویم و داریم می بینیم . بعدها آیا باورشان بیاید یک همچو رژیم هائی را ما گذارندیم . آخر من در سن خودم این قضیه را دیدم . شماها یادتان نیست

، هیچ کدامتان یادتان نیست اما من در سن خودم بوده این قضیه . آن قضیه جشن های آنجای او در سن ما بوده ، این قضیه جشن ها و بساط اینجای او هم ، هیاهوی اینجای او هم در همان وقتی بوده که ما بودیم هر دوی آنها را ، وضع اینطوری است که طرفین قضیه را باید عرض می کنم که برای آن جشن بگیریم و پایکوبی کنیم که اعلیحضرت آنجا آنطور کردند و اینجااینطور کردند . می گویند نشده است ؟ خوب ، شده است منتهی می گویند خوب شده است . خوب شده یعنی چه ؟ یعنی اینکه این آشپز مثلا سفارت آمریکا ، آن کاسب خیابان مثلا فلان جا که آمریکایی است ، اگر این یک شخص محترمی ، یک شخص عالیمقامی ، یک فیلسوفی ، یک عالمی ، یک کسی را بگیرد زیر ، عمدا هم بگیرد زیر ، دولت ایران حق ندارد ، هیچ حق ندارد که این را بخواهد ، این باید رجوع شود به سفارت ، سفارت خودشان بلدند چه بکنند .

معنی اثباتش این است که (ایشان برای آن آنقدر چیز کردند و آن شخصی هم که در مجلس آورد آنقدر برای آن نوحه خوانی کرد) هر فردی از افراد آمریکائی در اینجا مصون است ، کسی حق ندارد ، دادگستری حق ندارد که اگر این کاری کرد بخواهد او را عرض بکنم که ارتش حق ندارد در این امر دخالت کند ، هیچ کس حق ندارد در این امر دخالت کند ، این باید مستقیما در پیش خود آمریکائی ها و در سفارتخانه یا

در فرض کنید که خود مملکت آمریکا این قضیه باید حل بشود ، آن هم که معلوم است راه حلش چیست . این را می گویند که یک چیز خوبی است ؟ ! خیلی خوب واقع شده که مصونند اینها و عرض می کنم که هیچ کس حق ندارد به آنها چیزی بکند اما اگر شخص اول این مملکت (هر کس هست ، هر زهرماری اگر هست به اصطلاح شما) اگر چنانچه یک فراشی از آنها را زیر بگیرد این باید محاکمه بشود ؟ ! از آن طرف هیچ شما حق ندارید انتقاد کنید اما از آن طرف خیر باید محاکمه بشود . خوب این را می گویند که یک چیز خوبی است ؟ ! و آن کسی که می گوید نظام شاهنشاهی ایشان باید باقی بماند و شاه باید باشد و سلطنت بکند و چطور ، می گوید این وضع تا حالا خوب بوده و باید شاه باشد ؟ ! یا خیر این وضع را قبول ندارد و می گوید نه این وضع خوب نیست ؟ اگر می گوید خوب است این وضع ، خوب یک چیز بنویسد امضا کند که : (این وضع را ما قبول داریم ، خیلی هم خوب است ، یک فراشی از آنها را اگر ما اذیت کردیم باید آنطور بشود ، یک کس بزرگی از ما را اگر چه کردند آنها نباید در آنها چه بشود . ) این هم گمان ندارم که یک آدم ، یک انسانی بتواند بنویسد .

بله اینکه بعضی از اینها اصلا از وضع انسانیت خارج شدند مثل خود اعلیحضرت که اصلا روح

انسانیت از او رفته است ، یک روح دیگری است الان در او ، نه ورح انسان ، لهذا حرف ها هم همین طوری چرت و پرت خیلی گفته می شود ، می گوید . این هم که کسی نمی تواند اینطور بگوید .

التزام رژیم برای انجام ماموریتی از طرف اجانب !!

پس این طرف صفحه را که ما نگاه می کنیم که قضیه رفتن ایشان است ، از این راه که نمی توانید بگوئید که نه ، این کارها همه خوب است ، تا حالا هر چه واقع شده ، فرهنگ ما عقب است خوب است ، اقتصاد ما شکست خورده است و انگل است خوب است ، نظام ما تحت نظارت - عرض می کنم که - مستشاران آمریکائی است این هم خوب است ، این را که نمی توانید بگوئید ، باقی می ماند اینکه نه ، این طرف را قبول داریم که اینها خوب نیست لکن چه کنیم چاره نداریم باید اینطور باشد ما موافقیم با اعلیحضرت و با بقاء اعلیحضرت برای اینکه ملزمیم که اینطور باشد ، ما ، التزام داریم ، ملتزم هستیم به اینکه باید فرهنگمان تا یک حد معینی باشد ، از اینجا بالا نرود ، ما را ملزم کردند به اینکه ارتش شما باید تحت نظر اینها باشد ، ما را ملتزم کردند به اینکه وکلای شما را باید ما تعیین کنیم ، شما خودتان نباید دخالت داشته باشید ، ملت هم نباید دخالت داشته باشند ، ملتزمیم به این معنا ، چون ملتزیم پس باید باشد . اگر این مطلب را می گویند ، خوب الان ملت ایران پا شدند می گویند

که ما این التزام ها را قبول نداریم ، تا حالا هم هیچی نشده ، حالا هم دارند می روند ، دارند دنبال می کنند این را . خوب اینها اگر قبول دارند که این یک چیز بدی است لکن ما را الزام کردند ، حالا ملت ایران تمامی پا شدند که این التزامی که می گویید ما دادیم یا شاه که ماموریت برای وطنش داشته است و خودش نوشته ماموریت برای وطنم و من هم می گویم ماموریت برای وطنش داشته لکن او می گوید ماموریت داشتم که چه کنم و چه کنم ، برسانم آن را به نمی دانم دروازه بزرگ تمدن ! من می گویم نخیر ماموریت داشتید برای وطنتان که نفتتان را بدهید و عرض می کنم فرهنگتان را به زمین بزنید و وطنتان را بیاورید به حالی که الان هست ، خرابه ای که الان اسمش را ما وطن گذاشتیم . اگر اینها قبول دارند که این رژیم تا حالا خیانت کرده است منتهی می گویند ملزم است ، ملزم است که خیانت بکند ، این را ما می توانیم بپذیریم از وکیل ، از وزیر ، از شاه ، از همه اینها که (من ملزمم خیانت بکنم ) ؟ ! خوب برو کنار ، کی ترا ملزم کرده که نخست وزیر بشوی ؟ کی ترا ملتزم کرده که وکیل بشوی ؟ کی ترا ملتزم کرده وزیر بشوی ؟ کی ترا التزام کرده که شاه باشی ؟ استعفا بده ، آدمی که این عرضه را ندارد که در مقابل اجنبی بایستد و مصالح مملکتش را تامین کند ، آدمی که

در تحت اسارت غیر است و باید حتما مصالح مملکتش را فدای ، آنها بکند ، ما فرض می کنیم که شما اگر بخواهید سلطنتت محفوظ باشد ، باید این خیانت ها را بکنی ؟ لکن تو معذوری ؟ ! کی گفت باید سلطنت شما محفوظ باشد ؟ تو اگر یک آدمی هستی ، انسان هستی ، اگر یک آدمی هستی که خائن نیستی بیا اعلام کن بگو که من نتوانستم این مملکت شما را ، مصالح مملکت شما را حفظ کنم من استعفا کردم . ملت آنقدر به سر تو گل می ریختند که تا عرش برین بود ، نه مثل حالا که همه داد بزنند (مرگ بر این سلطنت پهلوی ) برای اینکه از تو خیر ندیدند . کی ترا ملتزم کرده که به سلطنت باقی باشی تا خیانت بکنی ؟ مگر می شود که انسان عذر بیاورد که وکیل بوده ، ده سال ، پانزده سال به اینجا وکیل بوده و وکیل مردم هم نبوده وکیل شاه بوده ، نخیر وکیل سفارتخانه بوده ، همه را هم خودشان می دانند ، رفتند توی این خراب شده و هر چه خواستند ، هر کار زشتی خواستند کردند ، هر خیانتی را خواستند بکنند ، حالا ازشان می شود پذیرفت که من ملزم بودم ، مجبور بودم ؟ ! کی گفت تو وکیل بشوی ؟ مگر کسی آمد به تو الزام کرد ترا که حتما بیا وکیل بشو ؟ ! تو برو پشت آن تریبون و بگو ، قصه را بگو که من را از طرف سفارتخانه آوردند اینجا و من وکیل رسمی این

مملکت نیستم از این جهت من از این مجلس می روم بیرون ، آنوقت ببین با تو چه معامله می کنند . مگر می شود اینها عذر باشد که وزیر بگوید من معذورم برای اینکه من ملزم بودم ، شاه بگوید من معذورم برای اینکه سفارتخانه من را الزام کرده ، نمی دانم کی بگوید من معذورم ، این حرف ها چیست ؟

خیانت و خلافکاری های شاه و دیگر صاحب منصبان برای احراز پست و مقام

اینها معذور نیستند ، اینها خائن هستند و تعمدا هم خیانت کردند و برای خاطر ریاست خیانت کردند . می خواستند چند روزی ، او می خواسته سلطان باشد او می خواسته عرض می کنم وزیر باشد ، او می خواسته وکیل باشد ، او می خواسته سناتور باشد و اینها ، اینها عمدا به این مملکت ما خیانت کردند و تمام اینهائی که در این دستگاه وارد بودند و خدمت کردند به این دستگاه ، اینها همه خائنند و هیچ لیاقت اینکه به اینها یک کاری ولو حمالی را رجوع کنند ندارد ، نمی شود آقا که یک مملکتی که اینها دارند ، اینها مستشارهای آنها هستند و اینها مشیر و مشارهای آنها هستند و تمامشان واضح است خیانتشان .

من می گویم حالا ما فرض می کنیم که شما رای هم بر خلاف ندادید ، شما آدمی بودید که مثلا خلاف آنها را می خواستید بگوئید ، ما اینها را فرض می کنیم لکن می توانید این را انکار کنید که شما وکیل ملت نبودید و رفتید در این مجلس و حقوق گرفتید ؟ این را می توانید انکار کنید ؟ اگر می توانید ، بنویسید که ما وکیل

مجلس نبودیم ، اینجا همین جوری رفتیم و خیر اینجا که می رفتیم هیچی نبود و نگرفتیم ، تا به شما بگویند که نخیر آقا شما در مجلس حقوق گرفتی از این ملت ، حقوق ملت را گرفتی ، وکیل ملت هم نبودی ، خلاف قانون اساسی کردید و خیانت کردید به این مردم و پول این مردم را گرفتید در صورتی که وکیل نبودید شما . اگر وکیل را سفارتخانه تعیین کند یا شاه تعیین کند که وکیل نیست ، این که قانونی نیست وکالتش ، وکالت باید هر جائی ، در هر حوزه ای همان اهالی آن حوزه چیز بکنند . خوب ، بگویند ما را تعیین کردند ، وکیل مثلا تهران بیاید بگوید من را تهرانی ها چه کردند تا همه تهرانی ها بگویند ما اطلاع نداشتیم ، آن که وکیل آذربایجان است بیاید بگوید من وکیل آذربایجانم تا مردم بگویند که نه آقا ما اطلاعی از این نداریم . کجا اطلاع داشتند مردم از این وکلا ؟ کی می شناسد اینها را ؟

عدم رشد فرهنگی و بی علاقگی رژیم به دین و کشور ، موجبات وابستگی کشور به استعمارگران نمی شود اینها را عذر حساب بکند کسی بگوید من معذورم ، ما مجبور بودیم که این فرهنگ را در این حد نگه داریم ، ما مجبور بودیم که این ارتش را تحت چیز قرار بدهیم ، ما مجبور شدیم . خوب اینهمه صاحب منصب توی ارتش وقتی دیدند که صاحب منصب های آمریکا آمدند چه کردند ، همه استعفا بدهند . مگر آقا می شد آنوقت ، اگر همه صاحب

منصب های ما وقتی که دیدند آمریکائی ها دارند اینها را ، مستشار دارد آمریکا در اینجا و اینها باید تحت نظارت آنها باشند ، اگر همه اینها یک روز استعفای خودشان را می فرستادند در مجلس یا پیش شاه که ما نمی خواهیم با این وضع ، مگر امکان داشت آنوقت مستشار بیاید ؟ اینکه مستشار می آید برای اینکه شما رشد ندارید ، چون رشد ندارید از این جهت مستشارها می آیند - که - بالای سر شما و شما را می خواهند اداره کنند . اگر شماها رشد داشتید ، اگر شما یک انسانی بودید که علاقه به این مملکت داشتید ، علاقه به این آب و خاک داشتید ، اگر یک انسان متدین بودید که اساس مسائل است این ، همچو چیزی امکان نداشت برایتان که بنشینید آنجا و بخواهید صاحب منصب باشید لکن صاحب منصبی که یک مردیکه از آمریکا آمده هر چه بگوید ، باید اطلاعتش بکنید ، خوب استعفا می کردید ، کی به شما الزام کرد که آقا بیا تو سپهبد باش یا بیا تو ارتشبد باشد ، استعفا می کردی ، حالا استعفا کنید ، الان که می بینید که همه مسائل واضح شده است و خیانت شاه واضح شده و خود شاه آمده پشت - عرض می کنم که - رادیو و اقرار به ذنب و گناه خودش کرده ، اسمش را اشتباه گذاشته (تا حالا من کارهایم اشتباه بود از این جهت از اینجا به بعد این اشتباهات را نمی کنم ) شمائی که یک شاهی را می بینید که خیانت های خودش را

اقرار کرده ، پشت رادیو اعلام کرده ، دستش را پیش ملت دراز کرده که (ببخشید مرا ، من اشتباه کردم ) خوب همین حالا همه تان بروید آن کنار یا بروید کنار از ارتش یا متصل بشوید به مردم ، باز نریزید به جان مردم و مردم را بکشید . پس شما همه خیانتکارید ، شما را نمی توانیم بگوئیم یک انسانی هستید که امین این مملکت هستید ، شما خائنید در این مملکت ، شما لیاقت هیچ چیز را ندارید . بله صاحب منصب های جزء نمی توانند ، آنها چیز کردند ، آنها می گویند ما حاضریم به اینکه کارهائی را انجام بدهیم . ان شاءالله بلکه انجام بدهند .

سلطنت شاه غده ای سرطانی برای نابودی همه شؤ ونات مملکت

پس این ورق مطلب که قضیه این است که این رژیم باید از بین برود ، این فاسد است ، یک غده فاسد را اگر در نیاورند یک انسان را از بین می برد ، هلاک می کند . نمی تواند یک نفر آدمی که مریض است ، غده مثلا فرض کنید سرطانی دارد حاضر نشود که این غده را بیائید در آورید ، این خوب ، می کشد غده اگر در نیاورید این سلطنت یک غده ای است در این مملکت که اگر در نیاید فاسد می کند مملکت ، این غده باید در بیاید چاره نیست ، این غده ، سرطانی و بدتر از سرطان است ، این باید بیرون بیاید . باقی می ماند آن طرف قضیه که من حالا خسته هستم برای ادامه گفتن آنها ، ان شاءالله خداوند همه تان را موفق کند ، توفیق به

همه تان بدهد . یک روز انشاءالله بروید به ایران که ایران وضعش عوض شده باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/8/57

بیانات امام خمینی در مورد خواسته های ملت

غیر قابل باور بودن اظهارات شاه مبنی بر عدم اطلاع از خیانت ها و جنایت ها

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ما سه اصل پیشنهاد کردیم که حالا می خواهیم ببینیم که آیا آنهائی که محتمل است مخالفت بکنند با این اصول با کدام یک از اینها مخالفت می کنند .

یک اصل این بود که ملت ایران چنانچه در این مدت از تظاهراتشان ، از شعارشان ظاهر شد این سلطنت سلسله پهلوی را نمی خواهند و این یک رفراندمی بود که سرتاسر کشور به آن رای دادند ، با فریاد به آن رای دادند که ما نمی خواهیم این سلسله پهلوی را . خوب اگر کسی با این مخالف است و در مقابل ملت ایران می گوید که ما می خواهیم که سلسله پهلوی همین طوری که بودند باز باشند عرض کردیم که یک دفعه می گوید که این کارهائی که شاه کرده است ما تصدیق داریم که این کارها را کرده لکن این کارها خوب است ، اینکه نفت ما را داده است به آمریکا در مقابلش یک مقدار آهن خریده است که به درد ما نمی خورد ، اینکه فرهنگ ما را به عقب رانده است ، اینکه اینهمه جوان های ما را کشته است ، اینهمه حبس ها ، اینهمه زجرها ، این اختناق ها ، اینها را قبول دارد که اینها کرده اند لکن می گوید اینها کار خوبی است . اگر کسی این مطلب را بگوید ، خوب است که اعلام کند و امضا کند که من آن

آدمی هستم که این کارها را می گویم خوب است . من گمان ندارم کسی در تمام ایران پیدا بشود که یک همچو اعلامی بکند . و یا این است که می گوید که نه ، این کارها را نکردند اینها و اینها را کسان دیگری کردند . چنانچه بعضی همچو چیزی گفته اند که اعلیحضرت بی اطلاع بودند از این مسائل ، اصلا هر چه گذشته بر این مملکت و هر چه ظلم شده است و هر چه خیانت شده ، دیگران کردند و شاه اصلا اطلاع از این مسائل ندارد . همه افراد ایران اطلاع دارند ، الا شاه !! شاه توی این جمعیت نبوده است ؟ ! در بین این مردم نبوده است ؟ ! ایشان که در فرمایشات خودشان همیشه می گویند که همه کارها به دست من انجام می گیرد . و دیگران هم همین طور می گویند که هر چه عمل می شود به دست شاه است . در قضیه مدرسه فیضیه که ریختند و در مدرسه فیضیه آن کارها را کردند ، ما آنوقت می دیدیم که به هر کس مراجعه می شد ، می گفتند که اعلیحضرت فرموده است . چنانچه ما آن روز در یکی از اعلامیه ها همین مطلب را نوشتیم که به هر جا مراجعه می شود ، می گویند که اعلیحضرت فرموده اند ، اعلیحضرت فرموده اند که بروید مدرسه فیضیه را بهم بریزید و چه بکنید . و راست هم می گفتند ، کسان دیگر یک چنین کارهائی را اجازه - نمی داد - نمی توانستند بدهند بدون اطلاع شاه ، شاه

که تمام نظام ایران در تحت رهبری ایشان هست (ایشان هم خودشان قبول دارند این را) و در نظام نمی شود حکم قتل کسی را یا حکم غارت یک جائی را یا حکم قتل عام یک ناحیه ای را یک رئیس شهربانی بدهد یا یک ارتشبد بدهد ، هیچ کدام نمی توانند . همه اینها باید با امر خود شاه یا اجازه او باشد . اینها باید اجازه بخواهند از او و او اجازه بدهد . همه این قراردادهائی که در مجلس واقع شده و مجلس نوشته و گذرانده و اینها همه ، بگوئیم که شاه اصلا اطلاع نداشته است ؟ ایشان در حال غش بوده در این مدتی که سلطنت کرده است ؟ ! خوب ، اگر در حال غش نباشد ، آدم بیدار باشد و شاه یک مملکتی هم باشد آن هم یک شاهی که همه می دانند که همه کارها دست خود این است و همه دیکتاتوری ها را این دارد می کند ، آنوقت کسی بگوید که (چنانچه گفتند ، اینهائی که طرفداران شاه و آمریکا ، این حرف ها را گفتند که ) گناهی گردن ایشان نیست ، ایشان هیچ اطلاعی از این مسائل نداشتند . شاه که آمد در قم و در حضور اینهمه جمعیت ایستاد و نطق کرد و بدگوئی کرد به علمای اسلام و بدگوئی کرد به طبقات مردم ، این گناهش گردن دیگران است !! ایشان اطلاع اصلا نداشته از این مسائل !! شاهی که پشت رادیو می گوید که این ملاها ، این فلان ، اینها ارتجاعی هستند ، اینها چه هستند ، به مردم

امر می کند که از اینها مثل حیوان نجس احتراز بکنید ، ایشان اطلاعی نداشته است !! این چه گناهی شد ، گناهش گردن دیگران است که چیز کرده اند!! ایشان اطلاعی نداشته است !! به ایشان دیکته کرده اند ، ایشان هم ندانسته اند اینها چه نوشته اند اینجا ، از رو خوانده است مثل بچه هائی که یک چیزی می خوانند و متوجه نمی شوند مفادش چیست ، ایشان هم خوانده و نفهمیده است که مفاد این چه هست !! قضیه اطلاحات ارضی به اصطلاح خودشان و این بساطی که درست کردند و ایشان خودش می گوید (انقلاب شاه و ملت ، انقلاب سفید) ایشان که می گوید انقلاب (شاه و ملت ) ، نه این انقلاب شاه و ملت نبوده است ، شاه بی اطلاع از این مسائل بوده است !! خودش که می گوید (انقلاب شاه و ملت ) روی کاغذی این را نوشته اند که این را بخوان و این آنقدر ادراک نمی کند که بفهمد انقلاب شاه و ملت یعنی شاه هم دخالت دارد!! این همین این عبارت را می خواند و نمی داند چه چیز نوشته است روی اینجا!! (به منطق این آقائی که می گوید شاه بی اطلاع بوده است ، از همه امور بی اطلاع است ) پس اینکه نمی شود کسی باورش بیایید . حالا فرضا یکی هم این حرف را بزند اما ماها می توانیم باور بکنیم که این شاه که همه کارها را خودش می گوید که باید به نظر من باشد و منم که همه کارها را انجام می دهم و دیگران

را هیچ حساب نمی کرد ، تا چند وقت پیش از این اصلا نه وزیری و نه وکیل و نه چیزی ، هر چه او می گوید ، آن باید بشود ، چیزهای دیگر چه است ! پس این مطلب را نمی شود گفت که ، نمی توانیم بگوئیم که این کارها همه خوب بوده است و این که کرده است ، خوب کاری کرده است . این را که نمی توانیم بگوئیم . نمی توانیم بگوئیم که این کارها بد بوده است لکن شاه بی اطلاع بوده است از این مسائل و اینها همین طور خودبخود دیگران کرده اند و نسبت به شاه داده اند . چنانچه حالا دارند یک دسته ای را که از رفقای ایشان بوده و - عرض می کنم که - با هم در جرم ها شریک بودند ، حالا این دسته را گرفته اند . حالا من هم نمی دانم چه جوری گرفته اند یعنی واقعا یک حقیقتی است این یا اینکه می خواهند مردم را بازی بدهند ، آنها باز رفاقت خودشان باقی است و اینها را به صورت مثلا از مردم مخفی کرده اند ، یک جائی هم برایشان ، جای خوبی هم درست کردند ، این را ما اطلاع نداریم . حالا ما فرض می کنیم که ایشان با آنها دیگر وفا نکرده و شریک ها را گرفته اند . اینها البته می خواهند همچو صورتی را ، ایشان هم خیال دارد یک همچو صورتی را به ذهن مردم بیاورد که حالا که من فهمیدم که اینها خیانت کرده اند ، حالا همه اینها را دیگر

من می گیرم . معلوم شد که اینها خیانتکارند . 12 ، 13 سال ، 14 سال کسی وزیر او بوده و عرض می کنم با هم همه کارها را انجام داده اند ، حالا تازه ایشان این چند روزی که مردم مقابلش ایستاده اند ، حالا فهمیده است که اینها کارهای بدی کرده اند که این مردم دارند اینطور هیاهو می کنند و حالا اینها را گرفتند برای اینکه مردم بفهمند که نخیر ، اعلیحضرت می خواهند اصلاحات کنند ، همانطور که اصلاحات ارضی کردند و انقلاب سفید درست کردند ، حالا می خواهند انقلاب اداری کنند و می خواهند مسائل را درست کنند و وزرا را بگیرند و وزرای زمان کذا و زمان کذا و می خواهند کارها را درست کنند . دیگر مردم چه حرفی دارند!! این هم که کسی باورشان دیگر از ایشان نمی آید که اینطور کارها بدون اطلاع ایشان شده است .

شرط قبولی توبه شاه ، جبران حقوق بر باد رفته

ملت خوب یک صحبت دیگر هم ممکن است کسی بکند که نخیر ، این همه بد بوده است و ایشان هم کرده اند لکن توبه قبول است . آمده است می گوید من توبه کردم ، توبه پیش خلق و خالق قبول است و هر که یک کاری بکند توبه بکند ولو هر چه کار بدی باشد ، این را باید از او قبول بکنیم . این هم یک راه است که کسی بگوید که حالا دیگر شاه سلطنت بکند و حکومت نکند و توبه هم کرده است و کارهائی هم که تا حالا کرده است تمام ، هیچی دیگر ، حالا توبه کرده . در

توبه هم این مطلب هست . (حالا اگر ما فرض کنیم توبه هم بکند) توبه پیش خدا هم قبول نیست مگر اینکه آن چیزهائی که مربوط به حقوق مردم است رد بشود . اگر یک کسی را کشت و بعد بگوید من توبه کردم ، این توبه قبول نیست باید این را که کشته است جبران بکند ، وقتی جبران کرد آنوقت پیش خدا هم وقتی توبه بکند ، قبول است . ایشان بدون جبران ، چون شخص اول مملکت است ، خدا یک حساب دیگری برایش باز می کند ؟ ! شخص اول مملکت را دیگر خدا حساب این را نمی کند که این بیست و چند سال جرم مرتکب شده است ، اموال مردم را خورده است ، نفوس مردم را تلف کرده است ، امر به خرابی ها کرده است ، خیانت ها کرده است ، جنایت ها کرده است !! خدا از باب اینکه ایشان شاهند ، (معلوم می شود که پیش خدا مثلا به منطق اینها شاه و غیر شاه فرق دارد) چون شاه است ، از این جهت می گوید که نه این دیگر قبول است !! مردم که جوان هایشان از بین رفته اند ، بروند گم بشوند اینها چه هستند ، مقابل شاه که نمی شود این حرف ها را زد!! بگوئیم که توبه ایشان قبول است بدون اینکه شرایط توبه قبول باشد ؟ اگر مردم عادی مال مردم را خورده اند ، بگوید توبه کردم ، مال مردم را باید بدهد تا توبه باشد والا این همان توبه گرگ می شود و ایشان خوب ، بیایند

حالا اگر واقعا توبه کرده اند ، بسم الله بیایند در بانک های خارجه را اول باز بکنند و این اموالی که در این بانک ها هست ، اینها را برگردانند به ملت . این یک راهش ، تا برسیم به کشته ها ، حالا راه مالی اش . اینهمه اموال مردم را اتلاف کرده است و اینهمه نفت را داده به غیر و در مقابلش یک چیزی که به درد ملت نمی خورد بلکه ضرر برای ملت دارد ، بیاید اول اینها را جبران کند ، اعلام کند که من می خواهم جبران کنم . ایشان اعلام کرده است ، می گویند که اعلام کرده است به اینکه این خاندان من هم ، این کسانی که مربوط به من هستند اینها هم باید رسیدگی بشود ، ببینیم که آیا اینها خلافی کرده اند ؟ نکرده اند ؟ اگر خلافی کرده اند خوب اینها هم باید محاکمه بشوند! ایشان باز . . . که خاندان ایشان خلافی کردند یا نکردند ؟ معلوم می شود این هم از آن مسائلی است که مخفی است برایشان و اطلاع ندارند!! حالا می خواهند ببینند که آیا این خاندان به کسی خلافی کرده اند ، یک جرمی کرده اند! ، اگر مرتکب شده اند . خوب حالا خود ایشان که می گوید که توبه کردم و مقابل ملت می ایستد و می گوید که خوب ، من یک اشتباهاتی کرده ام و حالا تعهد می کنم که نکنم و حالا متلزمم که دیگر نکنم ، ضمانت می کنم و اینها را مکرر می کند . خوب یک کسی می

ایستد ، یک ملت می ایستند مقابل او ، می گویند که تا حالا این کارها را که کردی ، خوب جبران بکن ، آنوقت بگو که ضمانت می کنم . مساله یک مساله حقوقی است ، همچو نیست که یک مساله ای بین تو و خدا باشد ، خدا بین تو و خودش را ممکن است که بیامرزد . ما وکیل عمومی خدا نیستیم ، اما خدا قبول نمی کند مگر که مسائل حقوقی حل بشود . حق مردم به عهده تو است الان ، تو الان حق یک ملت در عهده ات است . تو مال هائی که مال این ملت است به باد داده ای ، تو ده سال جوان های ما را در توی محبس با آن وضع با آنها رفتار کردی و امر کردی که اینطور بکنند . خوب اینها را باید جبران بکنی تا بعد بگوئی (استغفرالله ) ، تو جبران نکرده می گوئی که من توبه کردم ، ما باورمان می آید که تو توبه کار هستی ؟ ! ملت نشاخته اند تو را ؟ ! مگر شما آن اولی هم که آمدی سلطنت کردی همه این التزامات (اول قانونا باید التزام بدهی ) همه این التزام ها را دادی و بعد آمدی (به قول خودت ) این اشتباه ها را کردی . تو از این به بعد دیگر اشتباه بکن نیستی ؟ ! یا اینکه باز این را می گوئی که مردم را به غفلت بیاندازی و باز مشغول بشوی به این کارهای اشتباهی که می گوئی کردم ؟

پس آنکه موافق با ایشان است و اصل

اول ما را که عبارت از رفتن شاه و این سلسله است می گوید قبول ندارم ، باید یکی از این مسائل را قائل بشود به اینکه نه همه کارهای ایشان خوب بوده و شماها ملتفت نیستید ، مردم ملتفت نیستند که اختناق یک چیز خوبی است ، نه خوب است و ایشان کارهای خوبی کرده اند ، همه اش اختناق و اینطور چیزهاست ، اینها هم خوب است . یا خیر ، نکرده است ایشان با بی اطلاع بوده است یا توبه کرده ایشان . وقتی این راه ها همه بسته باشد ، خوب باید ایشان نباشد .

شاه و شورای سلطنت هر دو آلت دستی برای تامین مقاصد اجانب

یک مطلب دیگر هم هست که خوب ایشان نباشند ، ایشان بروند و بعد آقازاده ایشان بیایند و عیال محترم ایشان بیایند و شورای سلطنتی تشکیل بشود و اداره بکنند . آنها که کاری نکرده اند دیگر ، آنها دیگر خوب و صحیح هستند!! ملت ایران نمی تواند اینها را بپذیرد . یک ملتی که از یک شخصی این همه رنج برده و از پدرش آن همه رنج برده است ، آن همه خیانت دیده است ، این احتمال را می دهد که این پسر هم پسر همان پدر است ، چنانچه این پدر هم پسر همان پدر بود . و از خطاهای ملت ما این بود که گذاشتند این پسر بعد از آن پدر بیاید سلطنت بکند و بسیار آسان بود آن وقت اگر پیشنهاد می کردند به این متفقین و آن وقت می ایستادند و می گفتند: ما این را نمی خواهیم آن وقت بسیار آسان بود که ایشان نباشند . خوب ،

این پسر ، پسر همین پدر است . شنیدم گفته است که این پدر من بی خود این حبسی ها را نگه داشته و اینها خرج دارند ، اینها را بکشد ، از بین ببرید اینها . می گویند اینطور ایشان گفته است که این حبسی ها را برای چه خرجشان را می دهند ، بکشدشان . اگر احتمال این معنا را بدهند ملت ، یک مساله مهمی است . مسائل مهمه را احتمال هم وقتی که انسان بدهد ، باید احتیاط کند او را . اگر شما یک احتمال صحیحی بدهید که از این اطاق وقتی که می روید بیرون ، یک حیوان ، یک سبعی در اینجا هست که شمارا می کشد ، نخواهید رفت از اینجا بیرون همان احتمالش را بدهید . خوب حالا ما این احتمال را نمی دهیم اما اگر من احتمال این معنا را بدهم که یک ، شما احتمال این معنا را بدهید که بیرون اینجا یک سبعی است آدمکش ، احتیاط می کنید ، نمی روید بیرون . ما احتمال این معنی را می دهیم که این خانواده سبعی هستند که اینها ملت را خواهند به باد داد . همانطوری که تا حالا کرده اند بعد از این هم خواهند کرد . یک آلت دستی هستند از غیر (مساله این حرف ها نیست که ، ما حالا روی احتمال داریم صحبت می کنیم والا مساله احتمال نیست ) ایشان یک آلت دستی است ، پدر ایشان هم یک آلت دستی بود . آنها می خواهند حالا آن آلت دست دیگری آن بعدی را آلت دست قرار بدهند

برای خودشان و چطور ملت می تواند قبول بکند که اینها باز باشند و - عرض می کنم که - آقائی بکنند بر ملتی در صورتی که آنطور خیانت ها را کرده اند . بنابراین اصل اول ما را گمان ندارم که بتواند کسی انکار کند که این اصل نباید باشد .

سلب اختیار از مردم ، اساس رژیم تحمیلی سلطنتی

یکی هم قضیه اصل دوم این است که اصل رژیم سلطنتی بی ربط است . رژیم سلطنتی رژیم کهنه ارتجاعی است ، در وقت خودش هم بی ربط بوده است . اینکه ارتجاع می گوئیم ، یک وقت این است که یک چیزی در وقت خودش خوب بوده است ولی حالا دیگر کهنه شده است ، سلطنت اگر چنانچه در وقت خودش هم یک چیزی بوده ، حالا دیگر کهنه شده است ، دیگر سلطنت یک مساله ارتجاعی است لکن سلطنت از اول چیز مزخرفی بوده است ، یک آدم سلطان بر یک مردم بدون اینکه مردم اختیاری داشته باشند! حالا آن شخص اول و سلطان اولش که همیشه با زور آمده اند به مردم

تحمیل شده اند ، هیچ وقت نبوده است که مردم اراده داشته باشند در تعیین یک سلطان ، همیشه با قلدری و زور آمده اند و تحمیل کرده اند بر مردم و ظلم خودشان را بر مردم تحمیل کرده اند و هر کاری خواسته اند به سر ملت ها آورده اند و بعد هم که یک سلسله ای ، اولی دزد بود و همه کارهای زشت را می کرد حالا اصلا در رژیم های دنیا این جزو مضحکه هاست ، یک کسی می آید برخلاف مثلا یک رژیمی

قیام می کند ، این حالا که قیام کرد ، این قیام غلط است ، این مجرم است ، قیام کرده است بر ضد یک رژیمی ، آمد و غلبه کرد و کشت و زد و همه کار زشت را کرد و غالب شد ، حالا که غالب شد همه می شناسند او را ، حالا شد اعلیحضرت ، تا حالا دزد بود ، یک راهزنی آمد و زد و مثلا سلسله قاجاریه را می خواهد به هم بزند ، تا حالا اسمش این بود که این آدم قیام برخلاف سلطنت کرده و چطور است و این دزد است و این خائن است و همه این حرف ها را و لقب ها را به او می دادند ، حالا زورش زیاد شده و زد و آنها را بیرون کرد ، تا بیرون کرد آقای آمریکا از آن طرف ایشان را می شناسد و آقای انگلستان هم از آن طرف می شناسد و حالا شد اعلیحضرت و هر که بر ضد این قیام کند مجرم است . تا حالا ایشان مجرم بوده است ، حالا که ، به زور به مردم غلبه کرد و او را زد و بیرون کرد ، همین دزد شد (اعلیحضرت )! بنای دولت ها این است همین دزدی که تا حالا دزد بود و اگر گرفته بودند او را ، می گشتند او را و همه هم می گفتند صحیح است این کشتن ، حالا که زور شد و غلبه کرد ، حالا دیگر می شناسند او را یکی بعد از دیگری . همین پریروز افغانستان همین طور شد دیگر .

همین پریروز افغانستان بعد از اینکه اینها آمدند ، اول هی اینها آمدند و چه ، هی حرف ها می زدند برایشان ، وقتی که غلبه کردند او از آن طرف شناختش ، او از آن ور شناختش ، او از آن طرف شناختش .

بنابراین است که همه دیگر این دزد سر گردنه را حالا دیگر از این به بعد القاب تغییر کرد ، شد (اعلیحضرت ) و هر کس بر خلافش بگوید ، خلاف رژیم سلطنتی او چیزی بگوید یا اهانتی بر او بکند چند سال هم حبس باید برود . اصل رژیم سلطنتی از اول یک چیز غلطی بوده . چه معنی دارد که یک نفر آدم که مثل همه ماها هست اکثر آنها هم از همه این جمعیت ها کمتر بوده اند . ادراکاتشان هم کمتر بوده است ، اکثرا اینجوری بوده اند ، خوب بله قلدری را داشتند ، قلدری ها را داشتند خیلی زورمند بودند اما ادراکاتشان مثل یک آدم متعارف هم خیلی هایشان نبوده ، آنوقت این شد شخص اول و شد شاه ، بعدش دیگر به مردم هیچ ارتباط ندارد . خوب ، حالا فرض ما می کنیم که آن مجلسی که رضا شاه با سرنیزه درست کرد و همه دیدیم ، نه یک مجلس ملی بود و ملت آمد و دید که قاجاریه مثلا خلاف هستند ، آنها را کنار گذاشت و شد ایشان ، بعد دیگر از اختیار مردم شد بیرون برای اینکه حالا ایشان با اختیار مردم شد بعد هر کاری بکند ، مردم هر چه فریاد بزنند که آقا تو با اختیار ما

، با انتخاب ما شاه شدی ما نمی خواهیم دیگر ، برو سراغ کارت ، دیگر گوش نمی دهند ، دیگر سرنیزه است . مثل همین حالایی که پیش آمده ، آنها قرار دادند ، یک کسی را انتخاب کردند ، آن طبقه جلو انتخاب کردند حالا ما باید جرم این پسره را هم بکشیم . ما انتخاب کردیم این را ؟ ! آخر این عقلایی است که در 50 سال قبل یک طبقه دیگر ، یک جمعیت دیگر یک کسی را انتخاب کنند به سلطنت بعد پسر او بی انتخاب این مردم و با مخالفت این مردم باز سلطان باشد بر این مردم ؟ یعنی هر کاری که بخواهد بکند (نخیر ، سلطان مشروطه باشد) ، بی انتخاب مردم چراباشد ؟ چه معنا دارد ؟ هر کسی ، هر جمعیتی ، هر اجتماعی حق اولیش این است که خودش انتخاب بکند یک چیزی را که راجع به مقدرات مملکت خودش است . کدام یک از این ملت ما ، الان این طبقه اگر در تمام ایران شما بگردید یک نفر را پیدا بکنید که بگوید من دخالت داشتم در انتخاب محمدرضا خان به سلطنت ، پیدا نمی کنید . هیچ کس ، هیچ کس دخالت نداشت است . موهبت الهی بوده است (به قول خودشان ) بدون اینکه مردم دخالت داشته باشند . خوب ، در قانون اساسی غلط ما این است که سلطنت یک موهبت الهی است که ملت می دهند به یک شحصی . خوب ما حالا قبول کردیم ، یک موهبت الهی است که ملت می دهند ، کی ملت دادند

این را ؟ کی ملت اصلا اختیار در این باب داشتند ؟ ایشان کودتا کرد و آمد ایران ، آمد تهران - را - از قزوین آمد تهران را گرفت و کودتا کرد و یک عده ای را گرفت و حبس کرد و کم کم ماند . اولش نمی دانم رئیس قشون بود و بعد کم کم شد وزیر جنگ و بعد کم کم شد نخست وزیر و بعد هم با سرنیزه مجلس درست کرد و با سرنیزه الزام کرد اینها را که باید قاجاریه را خلع بکنید و باید من سلطنت کنم ، همه اش سرنیزه بود . موهبت الهی که مردم می دهند ، فرض کنیم که مطلبش این است که این موهبت الهی است و مردم می دهند به یک کسی ، مردم می دهند ، آخر مردم کجا دادند ؟ کی مردم همچو کاری کردند ؟ و من عرض کردم که حالا ما فرض می کنیم که این مردم هم دادند به پدر ایشان و خوب حالا بعدش چه ؟ آن جمعیتی که آنجا بوده اند یک کسی را وکیل کرده ، وکیل من که نبوده است پدر من . شما همه تان آن زمان هیچ یادتان نیست ، هیچ کدامتان رای آن وقت نداشتید ، نبودید تا رای بدهید . هیچ کدام شما آن وقت نبودید ، ما هم که بودیم که رای نداشتیم ، خوب ، رای که به او ندادند . حالا ما فرض می کنیم که یک جمعیت رای دادند به او ، الان که ما می خواهیم زندگی بکنیم ، مقدرات مملکت مان را تحت نظر

یک کسی قرار بدهیم یک کسی بخواهد دخالت در امور مملکتی ما بکند بدون اینکه ما اصلا اطلاعی داشته باشیم و بدون اینکه اختیاری داشته باشیم ایشان باید هر کاری دلش می خواهد بکند ؟

مخالفت مردم با سلطه خاندان پهلوی و اصل رژیم سلطنتی

بنابراین اصلا رژیم سلطنتی یک چیز غلطی است . رژیم سلطنتی چیست ؟ باید مردم خودشان یک کسی را تعیین کنند . مثلا فرض کنید که یک وکیلی را تعیین می کنند برایشان کار بکند ، باید مردم خودشان یکی را تعیین کنند که او دخالت کند در امورشان ، هر وقت او را نخواستند ، بگویند برو گم شو! یک رژیمی که اینطور استقرار دارد اگر انسان فهمید به اینکه ، هر آدمی بفهمد که هر کاری بکند دیگر از دست مردم خارج است که بگویند برو ، دیگر او هست تا آخر ، سلطنت اینطوری است که یک کسی که سلطان شد دیگر او هست ، بیخ ریش مردم هست ، یک همچو آدمی هر چه خلاف بخواهد بکند دستش باز است خوف این را ندارد که عزلش بکنند ، عزلی توی کار نیست ، او هست تا آخر (همه هم شاهدوست اند)! اما اگر بنا باشد که یک نفر آدم را پنج سال ، ده سال ، هشت سال بگویند که شما بیا در این مملکت رئیس جمهور مثلا باش ، کارهای این مملکت را اداره بکن ، خود مردم آزاد یکی را تعیین بکنند ، این آدم هر چه هم بد باشد به فکر خودش هست لااقل ، برای اینکه می گوید خوب من پنج سال دیگر رئیس جمهور افتاده ام ، وقتی افتادم پدر

مرا مردم در می آورند ، اگر به یک کسی ظلم کرده باشم اینها پدر من را در می آورند ، حالا قدرت دست من است بعد از پنج سال دیگر یک آدمی هستم عادی ، مثل سایر مردم . نمی کند قهرا . اصلا از اول رژیم سلطنتی یک چیز غلطی بوده است و تحمیل شده است به مردم . اصل دوم ما هم این است که رژیم سلطنتی یک اصلی است بی ربط ، باید اختیار دست مردم باشد . این یک مساله عقلی است ، هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هر کسی باید دست خودش باشد ، مائی که ، یک جمعیتی که مملکت مال خودشان است ، چیزهائی که در مملکت است باید به صرفه خودشان خرج بشود ، باید همه چیز این مملکت در راه صلاح خود این مملکت باشد یک کسی که اصلش با مردم جداست و می گوید که مردم چکاره هستند من خودم هر کاری دلم می خواهد بکنم ، چطور می شود مقدراتش را مردم دست یک همچو آدمی بدهند که هر کاری دلش می خواهد بکند و به مردم دیگر دخالت نباشد ؟ به خلاف اینکه مردم امسال یک کسی را قرار بدهند ، همه جمع بشوند با هم قرار بدهند که این آقا رئیس جمهور ما ، پنج سال هم ایشان رئیس جمهور . ما فرض می کنیم که یک آدمی باشد که خیلی جلب باشد ، این آدم خیلی جلب نمی تواند ، عقل اجازه اش نمی دهد که در این پنج سال تو هر کاری داری بکن ،

هر چه هم می خواهی ظلم بکن و - عرض می کنم که - چه می شود . ما فرض می کنیم نه دیگر حقی برای مردم نباشد و حال آنکه در جمهوری حق است و مردم می توانند بگویند نه ، تو غلط کردی برو دنبال کارت ، اگر جمهوری اسلامی باشد که دیگر واضح است برای اینکه اسلام برای آن کس که سرپرستی برای مردم می خواهد بکند ولایت بر مردم دارد یک شرایطی قرار داده است که وقتی یک شرطش نباشد ، خود به خود ساقط است ، تمام است ، دیگر لازم نیست که مردم جمع بشود ، اصلا خودش هیچ است اگر بیجا- اگر - یک سیلی بزند ، رئیس جمهور اسلام اگر یک سیلی بیجا به یک نفر بزند ساقط است ، تمام شد ریاست جمهوریش دیگر و باید برود سراغ کارش آن سیلی را هم عوضش باید بیاید بزند توی صورتش . ما یک همچو چیزی می خواهیم .

بنابراین اصل اول که عبارت از اینکه ما این خاندان را نمی خواهیم این واضح است ، باید همین طور باشد ، مردم هم با ما موافقند . مساله مردمی است . مساله به حسب حق مردم ، مردمی است همه مردم فریاد کردند توی خیابان ها ، حالا هم دارند فریاد می کنند . همین امروز هم گفتند پنجاه هزار نفر در اصفهان قیام کرده اند و - عرض می کنم - نهضت کرده اند و تظاهر کرده اند و از این حرف ها . الان هم همان حرف ها را دارند می زنند . اصل دوم هم

که سلطنت رژیم سلطنتی اصلش غلط است این هم هر عاقلی اگر تصور مطلب را بکند ، تصدیقش هم می کند که یک همچو رژیمی اصلا درست نیست . باید اختیار دست خود مردم باشد و چه بکنند . یک کس دیگری یکی را سلطان بکند ، این سلطان بر یکی دیگر باشد ، این مقدرات این دست آنهاست . هر کس مقدراتش دست خودش است . این نسل حالا مقدراتشان دست خودشان باید باشد ، نه دست یک کسی که هفتصد سال پیش از این بوده و حالا رفته سراغ کارش رئیس جمهور معنایش این است که مقدرات دست خود مردم است . مردم الان می خواهند قرار دهند یک کسی را رئیس جمهور ، بعد از پنج سال دیگر تمام می شود عملش ، یکی دیگر را قرار می دهند بعدیش را می آورند . این بهتر از اوست و آن غلط بوده است و این صحیح ، این ممکن است صحیح باشد منتهی ما جمهور به آن معنائی که هر کس را بخواهند قرار بدهند ، در سایر جاها هم اینطور نیست که هر کس یک شرایطی در آن هست ، در رئیسی که باید حکومت کند بر مردم ، حاکم مردم یک شرایطی در اسلام دارد که اگر آن شرایط ملاحظه بشود ، یک حکومت عدل و صحیح منعقد می شود .

تحقق جمهوری اسلامی مبنی بر رجوع به آراء مردم

اصل سوم ما این است که ما حکومت اسلامی می خواهیم . یک جمهوری اسلامی که به آرای مردم رجوع می کنیم و شرایط را هم می گوئیم ، آن شرایط در اسلام هست برای هر کس که

می خواهید تعیین کنید ، هر که این شرایط را دارد این را بخواهند ، شرایطش نباشد که هر دزدی را بخواهند قرار بدهند هیچ عاقلی این را نمی پذیرد که هر دزدی را بخواهند قرار بدهند و قرار هم نمی دهند . این شرط سوم را هم ، این اصل سوم را هم حالا من خسته شده ام بعد عرض می کنم . و بعضی از حرف هائی که گفته شده است و نطقی که امروز باز اعلیحضرت فرموده اند و حرف هائی که زده اند ، اینها دیگر بعد یک تاملی در آن بکنیم ببینیم چه ایشان گفته است و ما باید چه بگوئیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار آلمانی

سؤ ال : بر سر آلمانی های مقیم ایران در صورتی که اوضاع ایران عوض شود و حکومت اسلامی به روی کار آید ، چه خواهد آمد ؟

جواب : با آنها به طور انسانی رفتار می شود و در صورتی که مصالح ملت را مراعات کنند ، ابدا ضرری بر آنها وارد نخواهد شد .

سؤ ال : بر سر سرمایه های صنعتی آلمانی ها در ایران چه خواهد آمد ؟

جواب : اگر سرمایه ها از خودشان باشد ، آن هم محفوظ خواهد ماند و ظلمی بر کسی وارد نخواهد شد .

سؤ ال : همانطوری که حضرت آیت الله اطلاع دارید ، شاه به نام ملت ایران قراردادهائی را با آلمانی ها و خارجی ها بسته است . آیا یک دولت جدید به رهبری حضرت آیت الله این قراردادها را ادامه می دهد ؟ و چه

اتفاقی بر سر این قراردادها رخ خواهد داد ؟

جواب : قراردادهائی که موافق مصالح ملت است ، به قوت خود باقی می ماند .

سؤ ال : همانطور که مسبوق هستید ، سرمایه هائی به نام ایران در آلمان سرمایه گذاری شده است . این سرمایه ها ، چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد ؟

جواب : این سرمایه ها مال کشور و ملت است و دولتی که می آید به مصلحت ملت عمل خواهد کرد .

سؤ ال : در حکومت آینده ، آزادی زنان چگونه خواهد بود ؟ آیا اینها باید مدارس را رها کرده و به منازل بروند ، یا اینکه بر ایشان امکان خواهد داشت به تحصیلات خود ادامه دهند ؟

جواب : این حرف هائی که راجع به زنان و یا مسائل دیگر شنیده اید ، اینها همه تبلیغات شاه و اشخاص مغرض است . زن ها آزاد هستند و در تحصیل هم آزاد هستند ، در کارهای دیگر هم آزادند ، همانطور که مردها آزادند . حالاست که نه زن آزاد می باشد و نه مرد .

تاریخ : 22/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند

سؤ ال : کشور ما ، کشور آزادی است و ما بسیار خوشحالیم که حضرتعالی به فرانسه تشریف آورده اید . حضرت آیت الله درباره وضع ایران پس از توقیف دکتر سنجابی چه نظری دارند ؟

جواب : با توقیف دکتر ، اسباب تحولی نمی شود . این هم از دست و پاهائی است که شاه می زند به خیال اینکه دکتر را تسلیم کند و معلوم نیست که کسی تسلیم شاه بشود یا اشخاص محترمی تسلیم شاه بشوند

.

سؤ ال : نظر حضرتعالی درباره احتمال مبارزه مسلحانه چیست ؟ دو سه روز پیش از این آقای شریعمتداری در این باره گفته اند هنوز تصمیمی در این باره گرفته نشده است .

جواب : ما امیدواریم قبل از اینکه نوبت به مبارزه مسلحانه برسد ، مسائل به دلخواه ملت ختم شود . اگر چنانچه یک وقت مقتضی شد ، آنوقت تجدید نظر می کنیم .

سؤ ال : حضرتعالی می فرمائید که بایستی در ایران ، جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد ، نظر شما چیست ؟ آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است ؟ مشروطیت است ؟ برانتخاباتی استوار می باشد ؟ دموکراتیک است ؟ چگونه است ؟

جواب : اما جمهوری به همان معنائی است که همه جا جمهوری است لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی ای متکی است که قانون اسلام می باشد . اینکه ما جمهوری اسلامی می گوئیم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می شود ، اینها بر اسلام متکی است لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست .

تاریخ : 22/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران البیرق

سؤ ال : حضرت آیت الله ! جنبشی که شما معرفی می فرمائید و ارزش های روحی و مردمی که از آن برخوردار است آیا به تنهائی می تواند به اسم اکثریت ایرانی و بدون چپی ها و بدون مخالفین سنتی ، حکومت را در دست بگیرد و اگر امروز

بر اساس شعارهائی که شما مطرح می فرمائید رفراندمی در ایران صورت گیرد ، نسبت درصد آرائی را که ممکن است به دست آورید چقدر خواهد بود ؟

جواب : اکثریت قاطع ملت ایران مسلمان است و به آنچه که ما بخواهیم رای می دهد . همه ملت ایران شاه را نمی خواهند . آیا 90 درصد مردم ایران که مسلمانند ، به عنوان اکثریت یک جامعه نمی توانند یک جمهوری اسلامی تکشیل دهند ؟

سؤ ال : آیا امکان دارد که شوروی به جنبش شما کمک کند ؟ آیا حضرت آیت الله به طور کلی از آمریکا مایوس هستند یا اینکه معتقدید اگر روزی برای آمریکا مسلم شود که ایام حکومت شاه رو به پایان است ، مصلحت خود را بر خواهد گزید ؟

جواب : اما راجع به شوروی ، ما احتیاجی به کمک او نداریم و همانطور که از آمریکا کمک قبول نمی کنیم از شوروی هم کمک قبول نخواهیم کرد . اما راجع به آمریکا ، آمریکا البته همیشه مصالح خودش را ملاحظه می کند و لیکن ملت دیگر به آمریکا اعتنا نمی کند و شاه باید برود و غیر از این هیچ راهی نیست ، چه آمریکا و شوروی بخواهند یا نخواهند .

سؤ ال : آیا امکان دارد ارتش ایران به نفع جنبش شما تحول یابد ؟ یا اینکه ارتش دوستدار شاه باقی خواهد ماند ؟ یا اینکه از برگشتن ارتش به راه درست مایوس شده اید ؟ یا اینکه معتقدید شهوت حکومت بر نظامیان غالب آید و آنان خود زمام حکومت را به دست گیرند و سربازهای آنها

به ملت بپیوندند ؟

جواب : آیا سران جیره خوار ارتشی که پنجاه سال است توسط آمریکا خریداری شده اند به این سرعت قابل تغییر هستند ؟ ارتش شاه را نمی خواهد و لکن قدرت دست سران ارتش است . ارتش ، خصوصا افسران و درجه داران جوان آن با ملت هستند ولی فعلا" قدرت یک انقلاب را ندارد ، فعلا" حکومت را نظامیان آمریکا در دست گرفته اند ولی باید دانست که اداره این حکومت بسیار مشکل است ، اصولا" نظامی نمی تواند حکومت کند .

سؤ ال : شوروی ها می گویند که علت انقلاب دینی بر ضد شاه این است که اصلاحات ارضی امتیاز املاکی را که روحانیون داشته اند از آنها گرفته است ، جواب شما به چنین اتهامی چیست ؟

جواب : اگر کسی از وضع زندگی روحانیون مطلع باشد خوب میداند که روحانیون املاکی نداشته و ندارند ، روحانیون از طبقه سوم می باشند . مساله ، مساله اصلاحات ارضی نیست ، مبارزات ملت ایران معلول جنایات و خیانات 35 ساله شاه است که توسط روحانیون برملا گردید و برای درهم کوبیدن رژیم شاه است .

تاریخ : 24/8/57

بیانات امام خمینی در مورد حق مسلم و مشروع ملت ها در تعیین سرنوشت و اشاره به هدفنهایی ملت ایران

تحقق جمهوری اسلامی ، آرمان نهائی ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

ما عرض کردیم که ملت ایران (که ما هم دنبال ملت ایران هستیم ) آنها سه تا اصل را تقاضا دارند و در تظاهراتی که سرتاسر ایران کردند و حالا هم می کنند این سه تا اصل را ذکر می کنند و مقصودشان تحقق این سه تا اصل است ، البته آن که مقصود اصلی و هدف اصلی است آن اصل سوم است که حکومت اسلامی ،

جمهوری اسلامی ، آن که هدف نهائی و اصل است آن است لکن دو اصل دیگر هم در آن منضم است یعنی اگر همان اصل هم فقط می گفتند ، این دو تا اصل هم لازمه آن هست . آنها که می گویند ما حکومت اسلامی می خواهیم یا جمهوری اسلامی می خواهیم ، تحقق جمهوری اسلامی نفی رژیم سلطنتی است و نفی رژیم سلطنتی نفی شاه است در صورتی که شاه هم قانونی بوده باشد حکومتش والا از اول دیگر بی اساس است . این دو تا اصل اگر چه هدف اصلی نیست لکن دو تا اصل مهم است که به یک وجهی اینها هم هدف هستند ، البته هدف نهائی عبارت از همان تاسیس یک حکومت عدل اسلامی است لکن خود همین معنا که باید این شخص و این سلسله بروند سراغ کارشان این هم خودش یک هدفی است - هدفی شده است از برای ایرانی ها برای اینکه بعد از آنکه ایرانی ها تمام جنایاتی که تا حالا برایشان شده است در این 50 سال و تمام بدبختی هائی که اینها داشته اند ، چه از اینکه نگذاشته اند رشد فکری بکنند جوان ها و از آن طرف به واسطه زیادی مراکز فساد - که مراکز فحشا و فساد و اشاعه این مراکز ، چه از ناحیه اینکه مثلا مشروب فروشی چقدر هست این کازینوها و این بساط چقدر هست ، مجلاتی که اسباب فساد می شود و جوان ها را فاسد می کند چقدر در این 50 سال بوده است و ترویج از آنها کرده اند و رادیوها چه حالی داشتند

، سینماها چه حالی داشتند ، تلویزیون ها چه حالی داشتند همه اینها به واسطه این است که این رژیم و این حکومت ، حکومتی است که می خواهد که این جوان های ما را فاسد کند و این مراکز زیاد فحشا و همه اطراف و همه جوانب فحشا را رواج دادن برای این است که جوان ها را از دانشگاه ها بکشند به میخانه ها و به کارهای زشت و بد . پس این جنبه که عبارت از فاسد کردن جوان های ماست ، این هم زیر سر همین حکومت فاسد است که اگر حکومت ، حکومت صالح بود ، مصالح مسلمین را و مصالح ملت را درنظر می گرفت ، نمی گذاشت که این قوه بزرگ و این نیروی عظیم ملی فاسد بشود و کار از آن نیاید . این را مردم از چشم همین هیئت حاکمه ای که شاه اینجا درست کرده ، همین رژیم فاسد می دانند و از آن طرف هم اینکه راجع به فرهنگمان ، راجع به اقتصادمان ، هر چه بدبختی در ایران تحقق پیدا کرده ، ملت ایران از دست اینها می دانند و واقع هم همین است که حکومت فاسد موجب همه فسادهائی است که از همه اطراف به ما احاطه کرده . بنابراین خود این الان یک هدفی شده است برای مردم که این آدم نباید باشد و این رژیم نباید باشد ، این خودش یک هدف کانه اصیلی الان از برای مردم است ولو اینکه وقتی که ما آن هدف اصلی را ملاحظه کنیم ، این مقدمه اوست و لازمه اوست . نبودن این

رژیم لازمه بودن رژیم صحیح اسلامی است بنابراین ، این دو تا اصل به آنطوری که عرض کردم اشکالی در آن نیست و کسی نمی تواند ، یک کسی که بخواهد درست فکر کند ، عاقلانه فکر کند ، بستگی نداشته باشد به آمریکا یا به شاه ، نمی تواند دیگر تصدیق کند که این رژیم باید باشد ، با این فسادهائی که مترتب بر آن هست معذلک باید باشد و نمی تواند انکار کند که فساد در کار بوده و اینقدر هم قضیه شور بوده که خود خان هم فهمیده است برای اینکه خوب چند روز پیش از این پشت رادیو دیدید که اقرار کرد به همه اشتباهات منتهی اسمش را اشتباهات گذاشت لکن اقرار به این کرد که تا حالا هر چه شده است کارهای خلاف بوده و از این به بعد نمی شود .

بنابراین یک مساله ای است که خود ایشان هم ، حالا گاهی وقت ها یک کاسه هائی که از آش داغ تر هم هست داریم ، ممکن است که در بین مردم که به اثر فکر عقب افتاده اند یا اینکه خیر ، طمع دارند و باز میل دارند که شاه باشد و آمریکائی ها باشند ، اینها باز شاه را بخواهند تنزیهش کنند و بگویند چه هست ، ممکن است باشد ولی خود ایشان هم تصدیق کرده به اینکه دراین مدت اشتباهات بوده است و ما هم عرض کردیم که قضیه اشتباهات نبوده ، تعمدها بوده است و از آنوقت تا حال هر چه کار کردید شما بر ضد ملت کردید و سلطانی (اگر چنانچه ما فرض

هم بکنیم که یک سلطانی باشد که روی قوانین درست آمده باشد روی کار) اگر چنانچه خیانت به یک ملتی کرد ، این دیگر لیاقت سلطنت ندارد و ساقط است .

تکیه بر استقلال اقوام در تعیین سرنوشت

بنابراین اصل اول و دوم که این نباید باشد و رژیم سلطنتی یعنی یک رژیم کهنه غلطی از اول بوده و بر حسب عقل هم یک مطلب غلطی است که مثلا در 700 سال پیش از این یک جمعیتی ، ما فرض کنیم که اگر هم اینجور بوده ، با اینکه اینجور که نبوده است این ، این را ما می دانیم که از اول اینطور نبوده است که با تصویب ملت روی کار آمده باشد ، سرسلسله قاجاریه را همه می دانند که آمد و زد و گرفت و زدند و به هم زدند اوضاع را ، خود رضاشاه را همه ما دیدیم او را دیگر ، آن شنیدنی است ، و آن هم دیدنی است که ما که یادمان هست اینکه ایشان هم آمد و گرفت و زد و چه کرد و با زور و با سرنیزه سلطه پیدا کرد و سلطنت پیدا کرد که هیچ ابدا به ملت ارتباط نداشت ، حالا ما فرض کنیم که نه ، یک سلطنتی را ملت آورده است روی کار ، در 700 سال پیش از این ملت ایران جمع شد و یک سلطانی را ، خودش را و اعقابش را سلطان کردند . راجع به آن سلطانی که در زمان خودشان است و سر و کار خودشان با آنهاست بسیار خوب ، خوب شما خواهید مقدرات مملکت خودتان را ، مملکت از شماست

و مقدرات مملکت هم باید به دست شماها باشد و شما هم یک نفر را منتخب کردید ، خوب ما از این پیرمردهای 70 سال پیش از این ، 700 سال پیش از این پرسیم شما نسبت به ما چکاره هستید ؟ شما به چه دلیل یک کسی را سلطان برای ما قرار دادید ؟ ما خودمان در این زمان باید انتخاب کنیم . به مجرد اینکه در 700 سال پیش از این یک اشخاصی آمدند و یک کسی رایا یک سلسله ای را سلطان کردند ، این اسباب این می شود که نسبت به ما هم یک وضع عقلی قانونی داشته باشد ؟ به چه دلیل ؟ هر قانونی این را بگوید ، غلط است که باید حتما شما تسلیم بشوید به آنی که 700 سال پیش از این به عقل خودش یک چیزی را گفته است و یک کسی سلطان کرده است . بنابر این اگر هم ما فرض می کردیم که سلطنت مثلا رضاشاه یک سلطنتی بوده است که روی تصویب مردم بوده و آن مجلسی که درست کرده اند ، آن قلابی که درست کردند نه یک مجلس صحیحی ما فرض کردیم بوده است ، آنها هم موکل هایشان یک طایفه دیگری بودند ، الان اکثریت جمعیت الا نادرشان ، نادرشان که چند نفری در هر شهری ممکن است پیدا بشود که یادشان است آن وقت ، اگر هم یادشان باشد آن وقت معلوم نیست که اکثر اینها به یک حدی رسیده بودند که رای داشته باشند ، بچه بودند یا جوان بودند ، خوب حالا ما فرض می کنیم که

در 70 سال پیش از این ، و یا 100 سال پیش از این یک جمعیتی آمدند ، جمعیتی که پدران این طایفه بودند و آمدند و رای دادند به اینکه وکلائی تعیین کردند ، می گوئیم حالا آزاد بودند همه اش گفتنی است والا نیست اینطورها (فرض کنیم که خیر ، آزاد بودند وکلا را تعیین کردند آنها ، آن وکلا ، وکلای اینها بودند ، بسیار خوب ، وکلای آنها حق داشتند که یک کسی را تعیین کنند که مقدرات اینها دست او باشد . درست خوب به چه مناسبت این وکلا ، وکلای ما که نبوده اند ، خوب شما که آن وقت نبودید . تا وکیل داشته باشید ، وکیل های شما که نبودند . به چه مناسبت آنها مقدرات شما را دست پسر رضاخان دادند ؟ چه حقی ، پدران ما چه حقی داشتند که یک همچنین کاری بکنند ؟ نه ما پدرانمان را وکیل کرده بودیم و نه خودمان وکیل کرده بودیم این وکلا را ، اینها بیجا یک همچون کاری کردند .

بنابراین اصل رژیم سلطنتی بطلانش همراه خودش است ، خود قانون اساسی آنوقت که این فروعش همه اش پوسیده است ، همین خود قانون اساسی می گوید که سلطنت یک موهبتی است الهی که به اعلیحضرت آن را مردم می دهند . حالا موهبت الهی است و مردم می دهند ، حالا این ، چه جور شده که مردم وکیل خدا هستند ، این موهبت را مردم می دهند ، این چه است ؟ شاید آن وقت هم اینها دیدند که نمی شود مثلا دعوا کرد

با رضاخان یا با آن سلاطین که آن وقت بودند نمی شود خیلی دعوا کرد ، خواستند ، یک استخوان لای زخم بگذارند . قضیه این حرف ها نیست بیخود است ، این نظام غلط پوسیده ای است . در هر صورت در خود قانون اساسی هم این است که سلطنت موهبت الهی است که مرم می دهند به شاه . حالا ما همین ماده را می خواهیم عمل بکنیم به آن مردم باید سلطنت را بدهند به شاه ، ما از سرتاسر این مملکت سؤ ال می کنیم که سلطنت ایشان را آیا شما دادید به ایشان ؟ هیچ کس جواب آره ندارد برای اینکه اگر هم صحیح باشد پدران شما (اگر صحیح باشد ، من عرض می کنم دروغ است این حرف اما اگر هم صحیح باشد) این موهبت الهی را دادند به رضاخان ، خوب رضاخان مرد و سلطنت او هم تمام شد . پدران ما نه وکیل ما بوده اند نه ولی مابودند ، هیچی نبودند . آن وقت اکثر مردم نبودند در کار تاپدرشان یک کاری برایشان بکنند . بنابر این به چه دلیل الان محمدرضاخان به حسب قانون اساسی ، به حسب همین قانون که موهبت الهی است که مردم دهند به شاه ، خوب از ایشان ما می پرسیم که کدام مردم به شما چنین رای دادند ؟ شما خودتان قبول دارید که این رای را به پدر شما دادند آن هم آنهائی که دادند ، الان از آنها کمی مانده است هیچی نمانده است تقریبا ، اگر هم داده باشند . بنابر این روی موازین قانون اساسی

یعنی روی همین ماده ای که شاه به آن استناد می کند برای سلطنت خودش ، روی همین ماده ایشان سلطنت ندارد برای اینکه موهبت الهی باید ملت بدهند به یک کسی که شاه بشود و ملت نداده اند به او . عرض کنم اینها روی این است که سلطنت رضا شاه را مردم داده باشند به او و مردم نداده اند و ما دیگر میدانیم و ما فرض می کنیم که خیر ، آن سلطنت موهبت الهی بوده است که مردم داده اند به شاه . حالا ما این هم فرضش می کنیم که خیر ، خود این مردم همه با هم جمع شدند و این موهبت الهی را تقدیم آقای آریا مهر کردند ، خوب الان که مردم همه دارند گویند نمی خواهیم ، خوب تمام می شود قضیه . خوب یک چیزی را مردم دادند ، حالا می گیرند . یک چیزی که اختیارش دادنش دست یکی کسی است ، اختیار گرفتنش هم دست خود اوست .

ما فرض می کنیم که همه مردم جمع شدند یک روزی گفتند که محمدرضاخان سلطنت برای او باشد . ما این موهبت الهی را تقدیم ایشان کردیم ، حالا را شما چه گوئید ؟ تو حالا می خواهی سلطنت بکنی ، سلطنت سابق بسیار خوب ، تا حالا قانونی هستی به قول خودت ، از حالا که مردم دارند گویند نه ، دیگر چه ؟ می گوئید که همه باز هم می گویند آره ؟ اصفهانی ها داشتند آتش می زدند به همه چیز ، باز آنجا ، مردیکه آنجا(ایشان بود یا یک کسی از

رفقایشان ) می گفت که مردم شاهدوست اصفهان !! الان هم اینها این حرف ها را می زنند که مردم شاهدوست ایران !! خوب الان این مردم شاهدوست همه با هم جمع شده اند می گویند ما نمی خواهیم یک مطلبی را ، یک کسی را من وکیل کردم ، مادامی که عزلش نکردم وکیل است ، وقتی عزلش کردم دیگر نمی تواند بگوید تو وکیل کردی مرا دیگر حق نداری حرف بزنی ، خوب سلطنت یک چیزی بوده که مردم باید بدهند به یک کسی ، حالا ما هم فرض کنیم مردم دادند به شما ، حالا می گویند نمی خواهیم ، حالا دیگر ایشان چه می گوید ؟ پس ایشان یاغی است الان . اینکه من گاهی می نویسم یاغی ، نه این است که مبالغه ای است ، مبالغه نیست ، ایشان الان یاغی است یاغی عبارت از آن آدمی است که بیاید بیخودی یک جایی ، یا به ضد قوانین بخواهد یک حکومتی بکند ، بخواهد یک کلاهبرداری بکند ، ایشان تمام این استفاده هائی که در این مدت کرده روی یاغیگری بوده است و کلاهبرداری بوده . اگر فرض کنید سلطنت یک حقوقی داشته است و ایشان حقوقش را گرفته ، کلاهبرداری بوده برای اینکه سلطنت نبوده که تا حقوق بگیرد ایشان . ما فرض می کنیم که خیر ، ایشان همچو موافق با همه مواد قوانین عمل کرده و سلطنت هم یک حقوقی داشته و آن حقوق ناچیز را هم ایشان گرفته ، ما از ایشان پرسیم که شما به چه دلیل گرفتی ؟ شما که سلطان نیستید که

حقوق بگیرید . الان که مردم دارند فریاد می زنند که (نه ) به چه مناسبت شما در جایی که مال ملت است نشسته ای ؟ جایی که مال ملت است روی حکمفرمائی می کنی ، مردم را دعوت می کنی شما که ، مال ملت است اینها ، چه می گوئی به مردم ؟

بنابراین این اصلی که ایشان نباید باشد ، مردم می گویند نباید باشد اما حالا مردم می گویند نباید باشد ، شاید اکثرا غافل باشند از اینکه این نباید که از اول باشد ، نبوده از اول ، نه اینکه نباید باشد . نباید باشد ، مال آنی است که تا حالا بوده ، حالا می گوئیم آقا تا حالا شما بودید بسیار خوب ، حالا از این به بعد چه گوئید ، خوب برو دیگر بس است دیگر تا حالا هر کاری کردی خوب یا بد ، بسیار خوب از حالا ما نمی خواهیم . این مال (نباید باشد) است اما وقتی که مطلب را بازش کنیم از هم یا تاریخ این سلطنت ایشان را آنهائی که یادشان است و آنهائی که تو کتاب ها نوشته اند اگر نوشته باشند و جرات کرده باشند ، نوشته اند ، منتها ظاهر نیست بعد پیدا می شود اینها . و آنهائی که اطلاع به واقعه دارند خوب ، می دانند که قضیه این نبوده است که یک سلطنت اعطائی باشد که قانون اساسی گوید که اعطا کردند . این سلطنت رضاخان ، پدر محمدرضا ، این یک سلطنت زوری قلدری ، مجلس سرنیزه ای و الزامی به اینکه شما باید رای

بدهید به اینکه آن دسته بروند و این دسته بیایند ، نه آن دسته درست بود و نه این دسته درست بود .

دلیل پشتیبانی ابرقدرت ها از شاه تثبیت منافع خودشان است

قضیه این نبود که یک مجلس قانونی بوده و یک انتخاب قانونی بوده و اینها و ما حالا می گوییم که شما تا حالا درست بودید . اصلا از اول غلط بوده ، از اول نبوده ایشان شاه . پدرش را انگلیسی ها تحمیل کردند به ما و خودش را هم متفقین یعنی هم انگلیس و هم روس و هم آمریکا تحمیل کردند به ما ، الان هم پشت سرش ایستادند و هر شب و هر روز داد می زنند به اینکه نه ، ما این را خواهیم ، ما بهتر از این کسی را نداریم (با تعبیر اینکه بعضی وقت ها تعبیر به اینکه ، می گویند تعبیر شده است به اینکه این آدم ماست ) کارتر بگوید این را که (این آدم ماست ، این باید باشد) ما نمی خواهیم آقا ، خوب یک کسی که شما گذاشته اید برای منافع خودتان ما منافع خودمان را باید ملاحظه کنیم ، ملت ایران می گوید منافع خودم را می خواهم ملاحظه کنم ، نه منافع آمریکا را . خوب ، آمریکا و انگلستان و روس همه شان جمع شدند به اینکه /ایشان را / باید باشد ایشان ، همه فریاد ملت ایران این است که اینها چکاره اند که می گویند این باید باشد ؟ ، ما ملت و مملکت مال ما ، هیچ کدام شما حق ندارید بگوئید که ایشان باید باشند . (منافع ما را ایشان بهتر از

دیگران حفظ می کند)!! خوب منافع شما را حفظ می کند ، به ما چه ربطی دارد ؟ وقتی بناشد منافع شما را اینها حفظ می کنند شما ببریدش یک جائی هر چه هم دلتان می خواهد به او ، هر کاری می خواهید بکنید این چه معنا دارد که شما یک کسی منافع شما را چیز می کند ولکن از ما می دزدد و به شما می دهد . ما می خواهیم ندزدد ، می خواهیم دستش را بگیریم که ندزدد دیگر ، مال مردم را برندارد بدهد به شما . ما اشکالمان سر هر دوی شماهاست ، سر آمریکاست که دارد می خورد و می برد ، سر این است که دارد می دهد اموال مردم را به غارت . در اینجا حرف های دیگر هست ، حرف ها می زنند ، ایشان مکر را این را می گویند که اگر چنانچه من بروم این مملکت تجزیه می شود ، حالا ایران است ، بعد ایرانستان می شود ، یعنی تبع مثلا روس ها ، یک تکه اش تبع روس ها مثل ازبکستان و نمی دانم چه می شود این هم ایرانستان شود و آن طرفش هم چهار قسمت می شود ، آن طرفش هم دست انگلیس ها می افتد آن طرفش هم دست مثلا روس ها می افتد این طرفش هم دست آمریکائی و تجزیه می شود ایران .

الان که ایران ، ایران است برای خاطر به صدقه سر ایشان است که ایران است ، اگر ایشان نباشند این تجزیه می شود و هر کدام یک تکه اش را می برند!!

خوب اینکه هر کدام یک تکه را می برند ، به نفع آنهاست یا به ضرر آنهااست ؟ خوب ، لابد به نفع آنهاست که می برند . خوب حالا ما باید ملاحظه کنیم ببینیم که اگر ایشان باشند تجزیه می شود ، یا اگر ایشان نباشند ؟ اگر بناشد که شما نباشید تجزیه می شود ، اگر بروید تجزیه می شود که به نفع آنهاست ، چه شد که همه اینها طرفدار شمایند ؟ شما می گوئید اگر من نباشم آذربایجان را روس ها می برند ، روس ها از خدا می خواهند آذربایجان را ببرند ، آن طرف هم انگلیس ها می برند ، آنها هم از خدا خواهند که یک طرف را ببرند ، یک مقدارش را هم مثلا فرض کنید که کسی دیگری می برد ، آمریکائی ها می برند ، آنها هم که می خواهند . اگر رفتن شما به نفع آنهاست و اگر شما بروید تجزیه می شود ، پس چرا از شما اینقدر تائید می کنند ؟ کارتر هر روز هر وقت یک صحبتی پیش آید می گوید که ما این را لازمش داریم ، این باید باشد ، این نفع ماست . این که نباشد نفعش بیشتر است . می گوئی آنها نمی فهمند تو می فهمی ؟ کارتر و آمریکائی ها و انگلستان و اینها نمی فهمند که اگر من بروم اینجوری می شود و به نفعشان است ، از این جهت پشتیبانی می کنند ؟ که نمی توانی تصدیق کنی پس معلوم می شود که با بودن شما تجزیه است و الان تجزیه است .

الان ما یک مملکت مستقلی نداریم ، یک مملکتی که ارتشش زیر دست یک کس دیگر است ، فرهنگش باز زیر دست دیگری است ، مجلسش به دست دیگری است ، ما چه داریم آخر ؟ یک مملکتی مجلس دارد ، اگر یک مجلسی دارد ، مملکتی است ، ما مجلس نداریم . تو خودت در نوشته هایت گفتنی ، در صحبت هایت گفتی که لیست می آوردند . زمان پدرش را دارد می گوید یا توجه ندارد ، یک وقت شروع می کند تعریف کردن از پدر و یک وقت هم می گوید تا چند سال پیش از این لیست می آوردند می دادند به ما ، به حکومت ها که وکلا را تعیین کنند . زمان پدرش هم می گوید همین طور بوده است و زمان خودش هم تا مدتی اینطور بوده منتهی حالا دیگر ، حالا دیگراینطور نیست . خوب ما که مملکتمان وضعش این است که لیست باید بیاورند تا وکلائی که مردم باید تعیین کنند ، حتی تو هم نباید تعیین کنی ، باید سفارتخانه ها تعیین کنند که اینها را شما باید قرار بدهید و کیل /ما که / پس مجلس ما نداریم . وقتی مجلس نداریم دیگر قانون اساسی یعنی عمل به قانون اساسی معنا ندارد مجلسی نیست که عمل به قانون اساسی باشد . پس ما قانون اساسی هم که به آن عمل بکنیم الان نیست در کار .

یک قانون اساسی بوده است و نوشته اند و گذاشتند کنار . فرهنگ ما را هم که همه می دانید که فرهنگی است که آنها درست کرده اند

برای ما ، نظاممان که آنطوری است ، اقتصادمان که از همه چیز بدتراست همه اینها الان تحت تصرف دیگران است . الان مملکت ما یک مملکت تجزیه شده ای ، مملکتی است که تحت نظر دیگران و تحت سلطه دیگران است و هر چه منافع هست دارند می برند و می خورند و علاوه بر آن دارند جوانان ما را خراب می کنند و ضایع می کنند و از طرفی نمی گذارند تحصیل بکنند . حتی اینهائی که در خارج آمده اند ، اینها که الان در خارج آمده اند برای نیروی اتمی اینها ، خوب چند دسته شان یک دودسته شان پیش من آمده اند و حرفشان این است که نمی گذارند که ماتحصیل بکنیم درست ، ما را به یک حد پائین تر از آن که هستیم نگه می دارند و نمی گذارند تحصیل بکنند اینها . نمی گذارند در خود دانشگاهمان تحصیل بکنند اینها ، تحصیلشان را به یک حد محدودی که بیشتر از آن حد نروند که مبادا آدمی پیدا بشود در مقابلشان بایستد . پس رفتن شما اسباب این می شود که این تجزیه برداشته بشود یعنی استقلال بشود ، مستقل بشویم .

حکومت اسلامی تجزیه بردار نیست

این طرحی که ما داریم را ایشان می گویند که این طرح اصلا همان قضیه تجزیه است . اینکه همه مردم دارند می گویند (حکومت اسلامی یعنی یک حکومت تجزیه شده !! و همه اطراف مملکت یک صدا دارند می گویند ما حکومت اسلامی خواهیم این معنی لاتجزیه است ، این معنی این است که همه یک چیز می خواهند . تجزیه معنایش این است

که یک دسته چیزی را بخواهد و دسته دیگر چیز دیگری را . یکی از حرف هایش این است که آنوقت کردستان خودش علیحده می شود . اگر به این ترتیبی که اینها گویند کردستان علیحده می شود ، بلوچستان علیحده می شود ، لرستان علیحده یعنی هر کدام حکومت مستقل و خودمختاری خواهند ، ما می گوئیم که الان وضع همه جا خراب است . اینهمه مردم که الان دارند فریاد می کنند که ما حکومت اسلامی می خواهیم معنایش این است که تجزیه نمی خواهیم ، معنایش این است که کردستان علیحده حکومت اسلامی می خواهد ، آن هم حکومت اسلامی می خواهد ، آن هم حکومت اسلامی . همه شان دارند حکومت اسلام می خواهند . الان شما به کردستان بروید فریاد حکومت اسلامی است ، به بلوچستان بروید فریاد حکومت اسلامی است ، به خراسان بروید ، به هر جا بروید همین صحبت هاست ، همین آش است و همین کاسه که حکومت اسلامی می خواهیم . وقتی بنا شد یک ملتی همه اش حکومت اسلامی بخواهد ، این دیگر تجزیه بردار است ؟ !! این را می شود گفت تجزیه ؟ !! این تبلیغات است . حالا من خسته شدم که مابقی فرمایشات ایشان را درست توضیح بدهیم . انشاءالله خداوند تائید کند همه شما را و اصلاح کند امور مسلمین را و ایران را .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/8/57

مصاحبه امام خمینی با مجله هفتگی و یکلی گرین

سؤ ال : شما فرمودید که مبارزه مسالمت آمیز خواهد بود ، چرا از این حد بیرون رفته و به صورت فعالیت های تخریبی

در آمده است ؟

جواب : مبارزه از طرف ملت با آرامی شروع شد لکن از طرف شاه خشونت آمیز شد و مردم را به عصیان بیشتر وا داشت . به علاوه بسیاری از این تخریب ها به دست خود مامورین شاه انجام گرفته و می گیرد ، مردم فقط مراکز فساد را می کوبند زیرا خواستار یک حکومت حق هستند .

سؤ ال : شما گمان می کنید که نظامیان به دستور شاه از روز یکشنبه شهرها را رها کردند و رفتند تا این کارها انجام بگیرد و سوژه باشد برای حکومت نظامی که بعدا ایجاد کنند ؟

جواب : اکثر آتش سوزی های آن روز از طرف دستگاه بوده است و مردم فقط مراکز فحشا و استثمار را از بین می بردند .

سؤ ال : اگر شاه برود ، بر سر ایران چه می آید ؟ آیا ایران از تحت نفوذ آمریکا بیرون می رود ؟

جواب : به منظور ما اگر چنانچه شاه برود ، ایران ، ایران خوبی خواهد شد انشاءالله ، نفوذ ابرقدرت ها از آن برداشته می شود و ایران مال ایرانی می شود و همه قوای ایران بعدا صرف تعمیر خرابی های شاه خواهد شد .

تاریخ : 24/8/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه آلمانی دنیای سوم

سؤ ال : آقای خمینی ! آیا به نظر شما با توجه به افزایش فشار بر رژیم شاه ، دوران سلطنت وی رو به پایان است ؟

جواب : بله ، رژیم شاه با اعمال خشونت و کشتار بی سابقه مردم در سال گذشته و با فساد بی حد و حصر ، آنچنان کشور را بر هم زده

است که جز با رفتن شاه امکان ندارد راه حلی را که مورد قبول مردم باشد عنوان نمود .

سؤ ال : پس از سرنگونی رژیم شاه چه نوع حکومتی را پیشنهاد می کنید ؟ آیا شما درصدد حفظ نظام سلطنتی در چهار چوب قانون اساسی و همچنین حفظ سلطنت پهلوی هستید ؟ شما چه نوع حکومتی را ترجیح می دهید ؟

جواب : ملت ایران خواستار حکومت اسلامی است و من جمهوری اسلامی متکی به آراء مردم را پیشنهاد کرده ام و سلطنت پهلوی و یا نظام شاهنشاهی چیزی است که ملت ایران طی بیش از یک سال گذشته عموما آن را نفی کرده اند و هر کسی با آن موافق باشد ، خائن به ملت ایران است .

سؤ ال : خواست های مردم در مورد در آمد بیشتر و شرائط اجتماعی اقتصادی بهتر ، نقش اساسی در موقعیت سیاسی کنونی ایران ایفا می کند ، این منافع موجه مردم چگونه می تواند به دست آمده و عملی گردد ؟

جواب : با رفتن شاه ترمیم خرابی ها ممکن خواهد بود . کشاورزی که بکلی از بین رفته است ، اصلاح میگردد . در آمد حاصله از نفت که حیف و میل و صرف هزینه های زائد و مضر شده است ، به مصرف رفاه حال مردم فقیر خودمان خواهد رسید . توزیع ثروت و درآمدها بر اساس عدالت اسلامی ، وضع توده های مردم ما را بهبودی خواهد بخشید .

سؤ ال : برای برنامه های اصلاحی شاه که به عنوان ( انقلاب سفید ) یا (انقلاب شاه و مردم ) مطرح

است ، چه اهمیتی قائل هستید ؟ امروزه شما درباره اصلاحات ارضی چگونه فکر می کنید ؟ و اثرات آنرا را بر جمعیت روستائی و مهاجرت مداوم آنها چگونه می بینید

جواب : اصلاحات ارضی شاه جز برنامه ای برای از بین بردن کشاورزی ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه ما چیزی نبود ، به طوری که امروز اکثر نیازهای غذایی ما از خارج وارد می شود . با بر هم خوردن وضع کشاورزی ، دهقانان ، دهات و زمین ها را رها کرده و به شهرها هجوم آورده اند . سیاست غلط شاه هم در مورد صنایع مونتاژ ، نه تنها مشکلی را حل نکرد و زندگی روستائیان مهاجر را حتی در حد قابل تحمل تاءمین ننمود ، بلکه کشور را هر چه بیشتر وابسته به اجانب کرد که اثرات سوء اقتصادی آن غیر قابل محاسبه است .

سؤ ال : همزمان با اصلاحات ارضی ، سرمایه ای کردن صنایع در ایران نیز به شکل پروژه های موقت صنعتی توسعه پیدا کرده است . تاسیس این صنایع منجر به تغییراتی در تولید و توزیع کالاها می شود . بازاریان تقاضای کاهش تولید کالاهای صنعتی را نکردند ، بلکه خواستار بازگشت به شرائط تولیدی سنتی گشتند ، آیا شما فکر می کنید که با توجه به منافع بازاریان و مصرف کنندگان ، توسعه کالای های مصرفی صنعتی چگونه باید سازمان داده شود ؟

جواب : سیاست صنعتی رژیم شاه ، توسعه صنایع مصرفی و مونتاژ و وابسته کردن صنایع به صنایع اجنبی است . سیاست صنعتی دولت جمهوری آینده بر اساس ایجاد صنایع بنیادی

و ما در خواهد بود به طوری که هر گونه وابستگی از بین برود . با ایجاد صنایع بنیادی ما در ، توسعه کالاهای مصرفی صنعتی نیز به شکلی توام با آن پیشرفت می کند که منافع مصرف کنندگان ایرانی را مقدم بر هر چیز حفظ خواهد کرد .

سؤ ال : به گفته شاه قرار است ایران ظرف 20 سال آینده به یک کشور صددرصد غربی تبدیل شود . این موضوع ، هم به دموکراسی غربی (صرفنظر از احزاب کمونیست ) و هم به شرائط تولید و سطح زندگی در غرب دلالت دارد ، آیا به نظر شما این مساله آینده مطلوبی برای ایران در بر دارد ؟ و شما چه راه حلی پیشنهاد می کنید ؟

جواب : شاه برای اغفال مردم از اینگونه حرف ها بسیار گفته و می گوید و امروز در ایران و در بسیاری از کشورها برای کسی کمترین تردیدی باقی نمانده است که شاه برای سرپوش گذاشتن بر روی جنایات و نیز شکست های پی در پی خود متوسل به چنین دروغپردازی ها میشود . گذشته از این ملت ایران با داشتن مکتبی مترقی چون اسلام ، دلیلی ندارد که برای پیشرفت و تعالی خود از الگوهای غربی و یا کشورهای کمونیست تقلید کند .

سؤ ال : آیا شما دارای نظریات به خصوصی درباره کاهش تفاوت فاحش زندگی بین مردم شهری و روستائی ، بورژوا و کارگر و دهقان هستید ؟

جواب : آری ، برنامه های اسلامی ما که در آینده به خواست خداوند اعلام و اجرا خواهد شد به بهترین وجهی می تواند به این

امر مهم بپردازد تا سرمشقی برای همه مردم جهان باشد .

سؤ ال : شما چگونه می خواهید فساد مالی کنونی و تورم همراه آن را از بین ببرید ؟

جواب : چنانچه دست دزدها و غارتگران داخلی و خارجی کوتاه شود و برنامه های اقتصادی بر اساس نیازهای معقول و منطقی جامعه طرح ریزی و اجرا گردد و نیز قوانین غیرالهی که وسیله دست سود جویان است از میان برود ، مساله ای به نام تورم برای مملکت باقی نخواهد ماند .

سؤ ال : در دولت بدون شاه ، شیعه چه نقشی به عهده خواهد داشت ؟

جواب : اساسا در تشکیلات حکومتی ، شاه و مقام سلطنت زائده ای است که اگر دخالتی در امور نکند که نباید بکند ، دلیلی بر ماندنش نیست و اگر دخالت کند که همیشه شاه چنین کرده است و با دخالتش در امر حکومت ، حقوق تمامی ملت را پایمال کرده و هنگامی هم که مردم می خواهند حق خود را از وی بگیرند لجاجت می کند و دست به کشتار می زند ، اینجاست که شیعه دست به کار می شود و با استمداد از فرهنگ غنی اسلام چنین نهضت عظیمی بپا می کند و تا جایگزینی نظامی که منطبق با موازین مورد قبول اسلام است از پای نمی نشیند .

سؤ ال : تشیع در نظر کشورهای غربی به عنوان عنصری محافظه کار در پیشرفت قلمداد شده است . همچنین ما خواست های شیعیان را مبنی بر کناره گیری زنان از صحنه زندگی اجتماعی و نیز بازگشت به قوانین شیعی که می خواهد سنت

مذهبی مبنای قوانین حکومتی قرار گیرد ، همانطوری که در قانون اساسی که به طور غیر قانونی به صورت از بین رفته در آمده نیز ذکر شده است ، شنیده ایم . ما همچنین شنیده ایم که تشیع ، سبک زندگی غربی را برای اینکه با سنت های مذهبی توافق ندارد رد می کند ، آیا ممکن است شما نظر خود را درباره این مساله بر اساس مذهب تشیع بیان کنید

جواب : تشیع که مکتبی است انقلابی و ادامه اسلام راستین پیامبر است همچون خود شیعیان همیشه مورد حملات ناجوانمردانه مستبدین و استعمارگران بوده است . تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی کند ، بلکه آنان را در جامعه در جایگاه رفیع انسانی خود قرار می دهد . ما پیشرفت های دنیای غرب را می پذیریم ولی فساد غرب را که خود آنان از آن ناله میکنند نه .

سؤ ال : ایرانی بودن ، یک موقعیت ملی مستحکمی را بوجود آورده است که تناقصات چندانی را بین اقلیت های مذهبی از قبیل یهودی ها ، مسیحی ها و یا روحانیون اقلیت ها در ایران بوجود نیاورده است . در حکومت مورد نظر شما روابط بین این اقلیت ها چگونه خواهد بود ؟

جواب : اسلامی بودن ، بیش از ایرانی بودن بین افراد ملت ایران روابط مستحکم برقرار کرده است . اقلیت های مذهبی نه تنها آزادند ، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند و دیگر اینکه هر ایرانی حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد . مسلمان یا مسیحی و

یا یهودی و یا مذهب دیگر فرقی ندارد .

سؤ ال : نفوذ غرب در ایران دارای اهمیت است . مثلا 40000 مستشار آمریکائی به طور دائم در ایران به سر می برند که اغلب در ارتش هستند . سیاست خارجی شما چگونه خواهد بود ؟

جواب : حضور مستشاران نظامی آمریکائی در ایران ، به دنبال سیاست های ضد اسلامی و ضد ملی رژیم ایران است که علاوه بر هزینه هنگفت آن که بر ملت سنگینی می کند آنان را چنان تسلطی بر ارتش و مقدرات کشور داده است که شرف و حیثیت صاحب منصبان و درجه داران ارتش را به دست آنان لکه دار و نابود کرده است و ما در اینگونه موارد بر اساس یک سیاست مستقل و آزاد بدون دخالت قدرت ها عمل خواهیم کرد .

سؤ ال : در مقایسه با کشورهای (اوپک ) نرخ کنونی نفت در ایران بسیار پایین است . آیا به نظر شما در مقایسه با کالاهای سرمایه ای خریداری شده از غرب ، بهای نفت ایران کافی است یا تعدیلاتی باید صورت گیرد ؟

جواب : طبقه سرمایه دار غرب به منظور حداکثر سود و نیز تسکین بحران های اقتصادی ، در مصرف نفت بی نهایت اسراف می کند بدون آنکه به بحران عظیم و خطرناک آینده جهان به هنگام پایان یافتن این ماده حیاتی بیاندیشد . بحرانی که از یک سو کشورهای تولید کننده نفت که پس از پایان این منابع عظیم ، قدرت خرید خود را از دست می دهند و از سوئی سایر کشورها نیز ناچار خواهند شد بهای غیرقابل تحملی برای

انرژی لازم بپردازند . بنابر این مساله نفت ، تنها مساءله قیمت آن نیست که هم اکنون غیر عادلانه است ، مساءله این است که باید به نفت نقش بایسته و حساب شده در اقتصاد کشورها و به طریق اولی کشورهای نفتخیز داد و به اقتصاد کشور قابلیت رشد واقعی بخشید و نه رشد کاذب . ما سیاست نفتی خود را بر این اساس تنظیم خواهیم کرد . در این صورت است که می توانیم به عنوان طرف مساوی درباره قیمت نفت و فرآورده های آن و قیمت کالاهائی که می خریم ، به آنچه عدل است عمل نمائیم .

سؤ ال : به نظر شما روابط آینده تان با روسیه شوروی ، کشورهای عضو پیمان ورشو و چین کمونیست چگونه است ؟ روابط کنونی این کشورها با ایران ممکن است خیلی سرد توصیف شود .

جواب : در حال حاضر روسیه شوروی و چین هر دو خود را با حمایت از شاه در صف مخالفین ملت ایران قرار داده اند . در آینده ، سیاست خارجی ما بر مبنای اصل حفظ آزادی و استقلال کشور و احترام متقابل خواهد بود . آنها با رعایت این اصل باید تصمیم بگیرند .

سؤ ال : شما برای ایران چه اهمیتی را در خلیج فارس و اقیانوس هند قائل هستید ؟

جواب : اهمیت استراتژیکی منطقه غیر از اهمیتی است که برای کسانی که چشم طمع به منطقه دوخته اند ، دارد . ما بر اساس حفظ آزادی و استقلال بدون قبول نقش ژاندارمی ، با سایر مردم منطقه امنیت آن را حفظ خواهیم کرد و مانع

نفوذ ابرقدرت ها خواهیم شد .

سؤ ال : روابط شما با برادران عرب مسلمان چگونه خواهد بود ؟ این روابط در حال حاضر تا حدودی محدود است .

جواب : روابط ما برادرانه است که منشا آن از مذهبمان است و تاریخ و فرهنگمان نیز مشترک است . ما همیشه مشکلات یکدیگر را می فهمیم و دشمنانمان نیز مشترک هستند .

سؤ ال : در حال حاضر ممکن است ایران را در مناقشات خاور میانه طرفدار اسرائیل نامید ، چه اصلاحاتی را پیشنهاد می کنید ؟

جواب : رژیم شاه در شرائط فعلی طرفدار اسرائیل است و من نزدیک 20 سال است که در اعلامیه ها و سخنرانی های خود با این امر مخالفت کرده و طرفداری خود را از مبارزات بحق ملت عرب و فلسطین اعلام داشته ام .

سؤ ال : چرا شما مجبور شدید عراق را ترک کنید ؟ چرا برای ادامه تبعید خود ، در پاریس اقامت می کنید ؟ در صورتی که امکان بازگشت به ایران به شما پیشنهاد شده است ، چرا پاریس را دوست دارید ؟

جواب : عراق تحت فشار شاه مرا در فشار قرار داد و من وظیفه شرعی و الهی خودم دیدم که برای انجام مبارزات خود بناچار آن کشور را ترک کنم . در فرانسه موقتا می باشم و مکان هم برای من مطرح نیست .

تاریخ : 824/57

پیام امام خمینی به کارگران و کارمندان شرکت نفت

اعتصاب کارگران شرکت نفت ، اعتصابی کوبنده و با ارزش

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام من و ملت ایران بر کارگران و کارمندان شرکت نفت ایران . رحمت خداوند تعالی بر شما آگاهانی که با اعتصاب پر ارزش خود ، روی ملت را سفید نمودید

. اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش با ارزش و کوبنده است ، ارزشمند برای ملت غارت زده ایران که از جریان این طلای سیاه و مخزن پر برکت کشور که سال هاست خائنان به غارت داده اند و نفتخواران به غارت برده اند ، جلوگیری کرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازه قدرتتان منع نموده اید ، و کوبنده خائنانی که چوب حراجش را پشتوانه برای بقاء حکومت طاغوتی خویش و تخت لرزان شیطانی خود می دانند . هر ساعت اعتصاب شما خدمتی است به خداوند تعالی و به کشور اسلام . کسانی که به زور می خواهند این اعتصاب مقدس را بشکنند ، مجرم و خدمتگزار اجانب و خائن به ملت و کشورند . بر ملت شریف ایران است که در مواقعی که کارگران و کارمندان شرکت نفت و سایر موسسات و ادارات دولتی دست به اعتصاب می زنند از آنان با کمال جدیت پشتیبانی کنند و ضررهای آنان را به بهترین وجه جبران نمایند و آنان را در اعتصابات مقدسشان که برای اظهار تنفر از شاه خائن و خاندان کثیفش و پشتیبانی از مبارزات همگانی مردم است ، تشویق و تقدیر کنند .

دولت نظامی ، دوامی ندارد

دولت نظامی غیر قانونی سعی دارد با سرنیزه مردم را به حالت عادی خود برگرداند ، غافل از آنکه با سرنیزه نمی شود رضایت ملت را جلب کرد ، این سرنیزه ها بالاخره انفجار عظیمی را به بار خواهد آورد . دولت یاغی نظامی ، آخرین راهی است که شاه برای نجات خویش به آن متوسل شده است ، این دولت

نیز ، دوامی نمی تواند داشته باشد ، چرا که این نظام از باطن پوسیده است . طرفداران کثیف و خائن شاه ، مردم را از رفتن شاه و خلاء بعد از آن می ترسانند ، باید دید که بودن شاه چه نقصی را تکمیل و چه خلائی را پر کرده است ، شاه غیر از پر کردن جیب اجانب و خود و بستگان طمعکارش ، چه خلائی را پر کرده است ؟ به امید خدا دیر یا زود این خائنین مجازات خواهند شد .

آمریکا باید در پشتیبانی از شاه تجدید نظر کند

آمریکا باید بداند که اگر بخواهد با فشار خود دولت نظامی را سر پا نگاه داشته و مردم بی پناه ما را هر روز و هر شب زیر رگبار گلوله مزدوران خود قرار دهد و اگر بخواهد با تهدید و ارعاب ، هر چه بیشتر کارمندان محترم و کارگران محروم شرکت نفت را که خواستار رفتن شاه شده اند ، زیر فشار قرار دهد ، طرح هائی برای چاه های نفت داده می شود تا مخازن پر بهای ما برای نسل های آتیه باقی بماند . آمریکا باید در پشتیبانی از شاه تجدید نظر کند سیاستمداران آمریکا ، دولت خودشان را از این سیاست ظالمانه و مخالف حقوق بشر که بالمال مخالف مصالح مردم آمریکاست ، برحذر کنند .

سهمگین بودن قهر انقلابی ملت

نهضت مقدس اسلامی ما عمر چپاولگری ها و دیکتاتوری ها را در ایران به سر آورده است . صاحب منصبانی که بر روی ملت آتش می گشایند ، باید بدانند که پیروزی ملت نزدیک است و انتقامش از خائنین ، سخت . عهد و پیمان

شاه ، سست است و قهر انقلابی ملت ، سهمگین و باید بدانند که شاه ممکن است آنان را نیز مانند نوکرهای وفادارش برای ابقای خود ، به محاکمه و زندان بکشد . من از اعتصاب جمیع جناح ها ، فرهنگیان و بازاریان و جمیع اصناف ، اعتصاب شرکت نفت ، اعتصاب مخابرات ، اعتصاب شرکت واحد و مطبوعات و اعتصابات سایر ادارات و موسسات دولتی و خصوصی که برای نجات میهن و برای خدمت به اسلام و مسلمین بوده است ، تشکر می نمایم و از حضرات روحانیون عظیم الشان سرتاسر کشور اعلی الله کلمتهم که هادیان طریق نجات و پیشقدمان نهضت بزرگ اسلامی و سد بزرگ در مقابل ابرقدرت های شرق و غرب و خدمتگزاران به ولی الله اعظم ارواحنا فداه هستند ، با کمال تواضع و احترام تقاضا دارم که ضررهائی را که به مناسبت مسائل مبارزاتی از هر نوع ، بر طبقه ضعیف که همیشه پیشقدمان مبارزات مردمی ما بوده اند ، وارد شده و می شود ، از سهم مبارک امام علیه السلام و وجوه شرعیه ترمیم فرمایند . من از زحمات ملت شریف خصوصا روحانیت تشکر می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/8/57

مصاحبه امام خمینی با خبرگزاری انگلیسی رویتر

سؤ ال : در تحلیل شما از وضعیت فعلی و تحول آن در ایران ، آیا از یک عکس العمل نمی ترسید ؟

جواب : آنچه که به طور مختصر می توان گفت این است که فشار بیش از حد شاه ، مردم را چنان در تنگنا قرار داد که آنان دست به یک قیام همگانی زدند .

شاه استقلال سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و اقتصادی ما را از بین برده است و ایران را در همه ابعاد وابسته به غرب و شرق کرده است ، مردم ایران را زیر شکنجه و سیاهچال های زندان کشته است ، از تمام علما و خطبا برای گفتن حقایق جلوگیری کرده است . تمام اینها موجب شده است که مردم مسلمان ایران خواستار یک حکومت اسلامی باشند ، حکومت اسلامی ای که بر پایه استقلال و آزادی بنا می باشد . و اما راجع به عکس العمل خشن نظامی ، مگر اکنون ما گرفتار چنین حکومتی نمی باشیم ؟ آیا خشونتی را بیش از آنچه اکنون ملت ایران بدان گرفتارند در تاریخ دیده اید و سراغ دارید ؟ آیا بیش از 50 سال نیست که ما با عکس العمل خشن نظامی روبرو هستیم ؟ یک کودتای نظامی هم مانند دولت نظامی نمی تواند مبارزات مردم ما را متوقف کند . مبارزه تا برچیده شدن نظام شاهنشاهی و سقوط این دودمان ادامه دارد .

سؤ ال : چرا حضرت آیت الله راه حل میانه را نمی پذیرند ؟

جواب : راه حل میانه یعنی تسلیم بر رژیم شاه ، زیرا بساط سلطنت و همه بنیادهای فشار و اختناق و تمام برنامه ای که اجرایشان ایران را بدین روز انداخته است و کار را به بن بست فعلی رژیم کشانده است ، پا برجا هستند . بنابراین راه حل میانه یعنی پیوستن به رژیم شاه و این نه تنها بن بست را از بین نمی برد بلکه کامل می گرداند و ملت کسانی را که به این

راه حل ها گوش می دهند ، نه تنها نفی می کند بلکه خائن می شمارد .

سؤ ال : آیا نمی ترسید پوشش گروه های مارکسیستی باشید ؟

جواب : اصولا" ما گروه هائی که دارای پایگاهی در بین مردم باشند ، به عنوان گروه یا گروه های مارکسیتی نمی شناسیم و وجود هم ندارد . چند نفر بچه را بگذارند کنار که آنان نه تنها از جامعه ایران شناختی ندارند بلکه هنوز بیش از دو سه کتاب هم مطالعه نکرده اند . می بینید که چگونه شاه از این عده در قالب حمله ، طرفداری می کند . می بینید که همه از چند بچه چیزی ساخته اند . نهضت ما عمیقا مذهبی است و نفوذ معنوی آن به حدی است که دنیا از آن وحشت کرده است .

سؤ ال : آیا رژیم شاه باعث نشده است و یا نمی شود که ایران به طرف شوروی سوق پیدا کند ؟

جواب : به همان اندازه که شوروی را خائن می دانیم ، به همان اندازه آمریکا و انگلیس را استثمارگر و چین هم در همین ردیف است .

سؤ ال : حضور آقایان مهندس بازرگان و کریم سنجابی با شما چگونه بوده است ؟

جواب : بارها گفته ام که ملت ایران خواهان برچیده شدن رژیم شاهنشاهی و سقوط دودمان منحوس و خائن پهلوی و برقراری حکومت اسلامی می باشد . هر کس اینجا آمده است من این موضوع را با او مطرح کردم . این دو آقا هم آمدند و من مطرح کردم ، آنان پذیرفتند و رفتند . هر کس

بر خلاف خواست ملت مساله ای عنوان کند ، خائن به ملت و مملکت است .

سؤ ال : دولت های عرب و دولت های غربی از شاه حمایت می کنند ، این حمایت چه تاثیری دارد ؟ و اگر حمایت سلب بشود چه تاثیری در وضع خواهد داشت ؟

جواب : البته اگر این دولت ها دست از حمایت شاه بردارند ، رژیم شاه سریعا سقوط خواهد کرد ولی این بدان معنی نیست که اگر از شاه حمایت کنند پیروز نمی شویم . پیروزی ما حتمی است ، شاه رفتنی است و باید برود ، چه دولت های عربی و غربی از او دفاع بکنند یا نکنند . ولی توقع ما از برادران عربمان این بود که آنان آگاهی دینی لااقل داشته باشند . ملت های عرب با ما هستند و در زمان پیروزی ما وضع تمامی آنان تغییر خواهد کرد .

سؤ ال : روابط شما با دولت فرانسه چگونه است ؟

جواب : اخیرا محدودیت ها رفع شده است .

تاریخ : 25/8/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو- تلویزیون آلمانی زبان سوئیس

سؤ ال : حضرت آیت الله ! در ایران همه چیز به شاه بستگی دارد ، در اطراف او هیچ نهضت سیاسی قدرت نفس کشیدن ندارد ، شما خواستار رفتن شاه هستید ، آیا شما دعوت به بی نظمی و آشوب نمی کنید ؟ آیا مارکسیست ها نخواهند توانست کشور را به طرف الحاد بکشانند ؟

جواب : چیزهائی که به شاه بستگی داشت ، از هم گسیخته شد و اکنون شاه در ایران هیچ نقشی ندارد . تمام این ناآرامی ها و اختلافات برای این بود که شاه

، با استبداد و خیانت با این ملت عمل می کرد ، این استبداد و خیانت باعث این مسائل شد . اگر شاه برود و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی جانشین این رژیم شود ، تمام این ناآرامی ها برطرف می گردد و ایران صورت دموکراسی حقیقی به خود می گیرد . و اما مارکسیست ها و کمونیست ها هیچ نقشی در ایران که بیش از 30 میلیون مسلم دارد و همه با فریادهای اسلام طلبی بپاخاسته اند ، آنها هیچ نقشی ندارند و ما هیچ خوفی از آنها نداریم .

سؤ ال : شما حضرت آیت الله با کریم سنجابی از جبهه ملی در پاریس بحث مهمی داشتید ، آیا شما با این حزب سیاسی مشترکا مبارزه خواهید کرد ؟ یعنی آیا ائتلاف می کنید ؟

جواب : من مسائل و مطالبی که داشتم و امکان ندارد یک قدم از آنها برگردم ، به ایشان گفتم و ما با جبهه خاصی ائتلاف نداریم ، همه ملت با ما و ما با همه ملت هستیم و هر کس این مطالبی که ما داریم و عبارت است از استقلال مملکت یا آزادی همه جانبه و جمهوری اسلامی که قائم مقام رژیم سلطنتی است ، هر کس با اینها موافقت کند ، از گروه ماست و از ملت است و اگر موافقت نکند ، برخلاف مصالح اسلام و ملت گام برداشته است و ما هیچ ربطی با او نخواهیم داشت و آنهائی که با ما موافقت کنند ، ما هم با آنها همصدا خواهیم بود و لیکن ربط خاصی با کسی نداریم .

سؤ ال : حضرت

آیت الله ! آمریکائی ها تاثیر به سزایی روی ارتش ایران دارند . چرا تا به حال ارتش نسبت به شاه وفادار مانده است ؟ آیا فکر می کنید وفاداری ارتش به شاه ادامه خواهد داشت ؟ و آیا نیروهای مخالف آنقدر قوی هستند که شاه را علیرغم پشتیبانی ارتش به زیر بکشند و سرنگون کنند ؟

جواب : با این وضعی که الان هست ، قیامی که ملت کرده است ، معلوم نیست ارتش وفادار به شاه باشد ، چون ملت از خود آنهاست و آنها هم از ملتند و ملت به واسطه همبستگی که به هم دارند ، قدرتی دارند که بالاخره ارتش را جذب می کنند . این آمریکائی ها هستند که به واسطه نفوذی که در ارتش دارند ، ارتش را نگه داشته که از شاه محافظت کنند ، والا خود ارتش معلوم نیست که وفادار باشند و اگر هم فی الجمله وفاداری باشد ، ملت آنها را جذب خواهند کرد .

سؤ ال :ایران برای غرب از اهمیت اقتصادی و استراتژیکی به سزایی برخوردار است . آیا حضرت آیت الله فکر می کنند آمریکائی ها حاضر باشند موقع خودشان را در منطقه خلیج ، با اجازه دادن به تغییرات اساسی در ایران ، به خطر بیاندازند ؟

جواب : خطری که متوجه منطقه است ، از بی لیاقتی شاه و فساد دستگاه وی و دستگاه حاکمه است . ما می دانیم که دولت های صنعتی به نفت و چیزهای دیگر نیاز دارند لکن ما به ملت متکی هستیم و جمهوری اسلامی ، یک جمهوری متکی به ملت است که باید

آزاد و مستقل باشد و به جائی پیوسته نباشد و ما نیازهای آنها را با مصالحی که داریم ، در مواقع خودش به نحوی که احترام متقابل بین دول مزبور و ما باشد ، ان شاءالله برآورده می کنیم و نفت را آنطوری که مشتریان نفت با رعایت و حفظ مصالح ما بخواهند ، به آنها می دهیم و اگر خطری باشد ، از ناحیه خود آنها خواهد بود که می خواهند با بیعدالتی با ما رفتار کنند ، نه از ناحیه ما که می خواهیم با عدالت و احترام متقابل عمل کنیم . این پشتیبانی لجوجانه ای که آمریکا از شاه می کند ، محتمل است موجب یک انفجار عظیم باشد که اشکالات سیاسی و اجتماعی و مالی به بار می آورد ، باید آمریکا از این لجاجت دست بردارد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! بانک ها یکی از هدف های حملات مردم است و سوئیس کشور بانک های مهم بین المللی است ، چنین به نظر رسد که به طور قطع ، مقدار زیادی از سرمایه های ایران به سوئیس منتقل شده باشد ، دراین باره شما چه فکر می کنید ؟

جواب : خرابی هائی که در ایران پیدا شده و انقلاب ایران در اثر مفاسدی است که در هیئت حاکمه وجود دارد و همچنین بر اثر کارهای مخالف عقل است که شاه انجام می دهد و خرابی هائی که با دست عمال شاه در سراسر مملکت انجام می گیرد ، برای ضربه زدن به مردم و بد جلوه دادن مبارزات اصیل مردم ایران است که با حمله به

مراکز استثمار و فحشاء و فساد ، تنفر خود را از هر چیزی که موجب انحراف و غارتگری است ، اعلام می کنند . الان خبرگزاری های داخلی و خارجی اطلاع می دهند که در شهرهای ایران دستجاتی از اشرار و یا عده ای از کماندوها به صورت کولی ها و بومی ها به شهرها حمله می آورند و خرابکاری می کنند و اینهاست که موجب شده ثبات مملکت متزلزل شود . اگر شاه برود و حکومت جمهوری اسلامی که حکومت دموکراسی واقعی است به جای آن بیاید ، این ناآرامی ها از بین می رود و در ایران ثبات برقرار خواهد شد . رژیم ایران به یک نظام دموکراسی تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می گردد و سرمایه ها به ایران برمی گردد و به نفع مردم از آن استفاده می شود .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! سیاست اقتصادی رژیم فعلی به وابستگی شدید ایران به خارجه منجر شده است ، آیا برگشت به یک سیاست اقتصادی مستقل امکان دارد ؟ و شما چگونه این کار را خواهید کرد ؟

جواب : یکی از خیانت هائی که شاه به کشور ما کرده است ، وابسته کردن اقتصاد ما به اجانب می باشد . اقتصاد ما به واسطه اعمال شاه ، چه در اصلاحات ارضی که به طور کلی موجب فساد زراعت شده و چه هزینه های بسیار فوق العاده ای که به طور بیهوده خرج شده ، مثل خریدن سلاح های بسیار زیاد که برای ملت ما نفع که ندارد ، ضرر هم دارد و برای اجانب با آن

سلاح ها پایگاه درست شده است و موجب ضعف اقتصاد و پاشیدگی اقتصادی و به هم ریختن بنیادهای اقتصادی است . مردم ما با انقلابی که شده است ، قادر هستند همه امور را در مجرای صحیح و مستقل قرار دهند .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! دیروز امینی با شاه ملاقات کرده است ، اگر او به نخست وزیری منصوب گردد ، آیا به نظر شما این آخرین شانس برای نجات رژیم خواهد بود ؟

جواب : دیگر هیچ چیز برای شاه ، شانس بقاء ندارد . همه ملت ایران در تمام شهرستان ها قیام کرده اند و با این قیام ملت ، تا شاه نرود ، آرامش پیدا نخواهد شد و کسی نمی تواند شاه را نجات دهد ، او چاره ندارد جز اینکه برود و ابرقدرت ها چاره ندارند جز اینکه با ملت ما مخالفت نکنند ، اگر مخالفت کنند ، برای آنها بدتر خواهد شد .

تاریخ : 26/8/57

بیانات امام خمینی در مورد نفی اصل رژیم سلطنتی و لغو کلیه قراردادهای استعماری

اصل باطل رژیم سلطنتی باید ملغی شود

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

دنباله آن دو اصلی که از آن سه اصل ما و ملت ایران پیشنهاد دارند که اصل اولش اینکه این سلسله پهلوی سلطنت شان قانونی نیست و باید بروند و اصل دوم اینکه اصل سلطنت و رژیم سلطنتی یک امر باطلی است و باید برچیده بشود و همین ماده ای که در قانون اساسی هست ما باید یک توجهی به آن بکنیم . این ماده ای که مستند است سلطنت محمدرضا شاه و ایشان استناد به آن می کند که در قانون اساسی است که سلطنت موهبتی است الهی که ملت به شخص

سلطان آن را اعطاء می کند ، ملت یک جمعیتی هستند که بالفعل و در حال حاضر این جمعیت در این مملکت ساکن هستند و از اهالی این مملکت هستند و یک وحدت عقیده ای و یا وحدت جهات دیگر دارند . این که ملت است ، این طبقه موجود ، ملت است یااین که طبقاتی که الان دیگر نیستند ، آنها هم الان ملت ایران هستند ؟ آنها ملت بودند یا ملت هستند ؟ خوب ، شکی نیست در اینکه آنهائی که نیامدند حالا ، مثلا 500 سال دیگر ، خوب ایران هم باز دارای یک جمعیتی از خود ملت است اما آنها الان ملت ایران هستند ؟ یا بعدها که آمدند ملت ایرانند ؟ همانطور که مثلا علمای ایران ، حزب مردم ایران ، علمای ایران عبارت از آنهایی هستند که در 500 سال بعد از این می آیند! . اگر گفتند باید یک چیزی به رای علمای مثلا ایران باشد یا به رای اطبای ایران باشد ، آیا آنهایی که بعدها می آیند اطبای ایران هستند ؟ آنها که الان نیستند تا اسمشان طبیب باشد یا اسمشان عالم باشد . همانطوری که نسبت به اشخاصی که بعدها می آیند معنا ندارد این مطلب ، یعنی این قانون منطبق نیست که اگر گفتند ملت ایران اعطا کند یک چیزی را ، سلطنت را اعطا می کند ، عبارت از آن ملتی که بعدها وجود پیدا می کند نیست . هر ملت ، آنوقت ملت است که موجود است بالفعل . اینهایی که الان موجودند بالفعل ، اینها اطبای ایران ، طبیب هایشان اطبای

ایران هستند ، علمایشان علمای ایران هستند عرض بکنم که مهندسین شان مهندسین ایران هستند ، طوایفشان - طایفه مثلا کردشان طایفه ایران است و اما آنهایی که در 500 سال بعد وجود پیدا می کنند الان نه از علمای ایران هستند و نه از مهندسین ایران هستند و نه از اطبای ایران هستند و نه ملت ایران . آنهایی که 500 سال پیش از این موجود بوده اند و حالا موجود نیستند ، اینها علمای ایران یک وقتی بوده اند اما حالا دیگر نیستند ، تمام شد . مهندس هایشان مهندسین ایران بوده اند ، نه مهندس ایران هستند . در قانون آنطوری که حالا اینها به آن تشبث کردند این است که سلطنت یک موهبتی است الهی که ملت ایران به شخص سلطان می دهد . خوب روی این میزان باید همین ملتی که الان ملت است ، این سلطنت را بدهد ، آنهایی که فرض کنید در 500 سال پیش از این دادند ، ما فرض کنیم 500 سال پیش از این آنها به علم غیب می دانستند که محمد رضاخان در سنه کذا می آید در ایران و آنها روی آن علمی که داشتند در آنوقت گفتند که سلطنت مال آن محمدرضا خان است که بعد از 500 سال می آید ، آنها ملت ایران نبودند ، ملت ایران در زمان خودشان بودند الان باید ملت ایران اعطا کند یک چیزی را به او ، الان ملت ایران عبارت از اینهاست که موجود هستند ، اینها ملت ایرانند . اگر این ملت ایران به حسب این قانون اساسی که مورد تمسک

ایشان است ، اگر این ملت ایران الان به ایشان رای دادند و گفتند شما سلطان باشید به حسب این ماده قانون اساسی ایشان می شود سلطان . این ملتی که الان هستند که رای ندادند به او ، کدام یک از این ملت رای داده به ایشان ؟ حالا ما آنهایی که رایشان را پس گرفتند نمی گوئیم ، برای اینکه مردم می گویند (نه ) حالا ما قبل از اینکه آن مطلب را بگوئیم ، می گوئیم که شما می گوئید که قانون اساسی می گوید که سلطنت موهبتی است الهی که ملت به شخص سلطان می دهد ، ملت باید به شخص سلطان ، یعنی آنوقتی که به سلطان می خواهند بدهند ، باید اسمش ملت باشد که بدهد . آنهائی که 500 سال پیش از این به جد اعلای مثلا یک سلطانی رای دادند ، نسبت به آن سلطانی که رای دادند ملت ایران بودند و رای دادند بر یک مصداقی که ، شخصی که عبارت از آن سلطان بوده است ، بسیار خوب ، به حسب قانون اساسی آنهایی که در آنوقت رای داده بودند به ایشان ، به آن آدم ، او شد سلطان ، اما نسبت به آن اشخاصی که در آنوقت بودند ، نسبت به این آدمی که حالاست که رای ندادند ، بر فرض اینکه رای داده بودند ، حالا ملت ایران نیستند ، رای داده بودند ، خودشان پوسیدند و رای هایشان هم پوسید تمام شد رفت پی کارش ، نه خودشان الان هستند نه رای آنها دارند . الان می تواند کسی بگوید که

آراء اشخاصی که در 500 سال پیش از این است ، آرایشان عبارت از این است حالا ؟ خوب رای ندارند حالا ، همه فوت شدند ، خدا رحتمشان کند .

تفویض سلطنت (این موهبت الهی !!) به سلسله پهلوی با آراء ملت یا کودتا و سرنیزه ؟ !

به حسب قانون اساسی ملت رای به ایشان ندادند برای اینکه ملت اجتماع بر این معنا (همه مان می دانیم که ) نکردند که رای بدهند به ایشان . ما فرض می کنیم که آنها رای داده باشند ، یعنی آن طبقه جلویی که زمان رضاخان بودند ، آن طبقه ای که زمان رضاخان بود الان از آنها نیست الا چهار ، پنج تا ، ده تا ، صد تا پیرمرد که اینها ملت ایران نیستند ، الان ملت ایران را این طبقه ای که الان موجودند تشکیل کرده اند . خوب ما از این طبقه ای که موجودند که اینها ملت هستند ، آنها دیگر حالا ملت ایران نیستند یعنی آنهائی که رفتند و فوت شدند ملت ایران نیستند و پدران ما ملت ایران نیستند ، ملت ایران الان ماها هستیم که موجود هستیم ، ماهائی که موجود هستیم ، شما در تمام ایران بگردید و ببینید که کی رای داده است به ایشان تا اینکه این ماده قانون منطبق باشد که عبارت است از اینکه سلطنت موهبتی است الهی که ملت اعطا می کند به شخص سلطان . پس بنابر این ، این قانون منطبق بر ایشان نیست . باز اشکال دیگر است و آن این است که در قانون دارد که (در همین

قانون ) سلطنت یک موهبتی است الهی که ملت اعطاء می کند به شخص سلطان ، در 50 سال پیش از این شخص سلطانی که می خواست اعطا کند ملت به او عبارت از پدر (فرض کنید ، اگر صحت داشت ، صحت که ندارد ، حالا اگر صحت داشت ) ایشان یک شخصی آنوقت بوده است ، آنهائی که رای دادند بعدا گفتند و سلسله ایشان ، سلسله ایشان شحص نیست ، یک عنوانی است ، شخص عبارت از این است ، عالم شخص نیست ، این آقا شخص است .

قانون می گوید که سلطنت موهبتی است الهی که ملت می دهند به شخص سلطان . اینکه سابق آنها فرض می کنیم حالا این اشکال نبوده که ملت نیستند آنها ، خوب می گوئیم . ملت بوده اما قانون می گوید که باید اعطا کنند به شخص ، یعنی این آدم یک ذرع و نیمی دارای کذا و دارای و صف کذا و اسمش محمدرضاخان و دارای همچو اخلاق کریمه ای که همه مردم را می کشد و اینها ، این شخص موجود در خارج ، این یک سر و دو گوش که موجود است در خارج در اول سلطنت رضا شاه که آن هم همه جهاتش را گفتم که همه اش باطل اندر باطل اندر باطل است آنهائی که رای دادند نسبت به شخص رضاشاه ، بسیار خوب ، به شخص رضا شاه اینها این موهبت الهی را نعوذبالله دادند ، اما نسبت به ایشان که دیگر ندادند ، به شخص ندادند بعد گفتند سلسله پهلوی و اولاد او ، اولاد که

شخص نیست ، یک چیز کلی می باشد ، این خلاف قانون است . قانون می گوید باید به شخص او بدهند ، ندادند به شخص او . اینها همه اش روی فرض این است که (یک فرض های باطلی است که ما می کنیم ) خیر ، در زمان رضاخان ، در انوقتی که کودتا کرد و آمد و تهران را گرفت و آن کارها و رسوایی ها را کرد ، مردم ایران رای داده باشند به رضا شاه ، مردم ایران اطلاعی از این مسائل اصلا نداشتند ، کاری نداشتند به این که ، اصلا مخالف بودند ذاتا با رضاخان ، منتها سرنیزه بود همانطوری که الان حکومت نظامی ، حکومتی نیست ، سرنیزه ای است . سرنیزه بود و با سرنیزه آمدند و مجلس درست کردند . یک عده ای را آوردند در مجلس بدون اینکه اصلاملت اطلاعی از این مطلب داشته باشد ، رضایتی روی این مطلب داشته باشد ، همه آن باب ، باب سرنیزه بود . با سرنیزه مجلس درست کردند ، با سرنیزه حکم کردند که باید خلع کنید قاجاریه را ، با سرنیزه گفتند باید نصب کنید رضا شاه را . قضیه همه اش سرنیزه ای بود ، هیچ وقت قضیه ای نبود که ملت روی این ماده قانونی تاکنون عمل نشده ، یعنی از اولی که دنیا سلطان به خودش دیده تا حالا ، شما رجوع کنید به تاریخ از اولی که دنیا (2500 سال است که اینها می گویند ، بگوئید 000/100 سال ) سلطان به خودش دیده تا حالا یک دسته دزدی بودند که

می آمدند به زور یک مملکتی را می گرفتند و بعدش هم حکمفرمایی می کردند ، مردم رای می دادند به اینها ؟ یا آنها کاری به مردم داشتند ؟ قبل از مشروطه که حرف این قانون هم نبوده ، هر که گرفت هر جا را ، گرفت . بسیار خوب ، هر دزدی اول دزد بود بعد هم که آمد رفت و مملکت را فتح کرد ، و آنوقت شد اعلیحضرت !

عدم دخالت اراده مردم در تفویض قدرت به مدعیان سلطنت

زمانی که مشروطه بوده ، تا حالا هم چنین چیزی نشده از اول مشروطه که زمان مظفرالدین شاه بود تا الان که زمان شماها هست این چند نفر از سلاطین که آمدند که بعد از مظفرالدین شاه که یک چند وقتی هم محمدعلی میرزا بود و یک مدتی هم احمدشاه بود و بعد هم رضاشاه ، شاه شد ، بعد این شد ، از آنوقت تا حالا به این ماده قانون هیچ عمل نشده . اینکه موهبتی است الهی که ملت اعطا می کنند به شخص سلطان ، ایشان بیایند یک شاهدی بیاورند که یک ملتی ، یک دهی را ایشان چیز بکنند ، یک ده را اگر ایشان درست کردند که ، اما آزاد بگذارند مردم را / نه اینکه / خوب ممکن است همه مردم رابا سرنیزه وادار کنید که رای بدهند ، نخیر اینها آزاد بگذارند مردم را یعنی سرنیزه را بگذارند کنار و بیایند مثل یک آدم عادی در میدان و بگویند که آقا به کی رای می دهید . اگر یک ده به ایشان رای داد ما تصدیق می کنیم که ایشان سلطان السلاطین هستند اما نیست

همچو چیزی ، نه رای دادند تا حالا ، نه به این ماده از قانون تاکنون عمل شده است ، نه در زمان سابق ، نه در زمان سلطنت ایشان ، به این ماده قانون عمل نشده است . بر فرض اینکه این اشکالاتی که ما راجع به این ماده داریم اینها را غمض عین کنیم لکن عمل نشده به این ماده . یک ماده معطلی است ، مثل خیلی از مواد قانون اساسی معطل است . از اول عمل نشده تا حالا به آن . خوب روی این زمینه که سلطنت این آقا قانونی نیست ، اولا" یاغی است ، کسی که سلطنتش قانونی نیست و آمده به زور دارد سلطنت می کند ، به حسب قانون اساسی ایشان یاغی است ، ایشان باید محاکمه بشود که چرا آمدی ، چر ادعای سلطنت تو داری می کنی ؟ چرا تاجگذاری کردی ؟ چرا مردم را چه کردی ؟ چرا مالیات گرفتی ؟ چرا حقوق سلطنت گرفتی ؟ همه اش چرا ، همه اش چرا . ایشان هم جواب ندارد بدهد و مهم این است که کلیه قراردادهائی که از زمان مشروطه تا حالا شده کلیه قراردادها باطل است به حسب قانون اساسی برای اینکه قانون اساسی می گوید که باید مجلس باشد به آراء مردم و سلطان وقت که قسم خورده است برای مردم و وفاداری و کذا و کذا ، او هم امر بکند به اینکه انتخابات آزاد چه بشود و انتخابات درست بشود و بعد از انتخابات ، آنها رای به مثلا هر چه دادند با قواعد دیگری که هست از قانون

اساسی و متمم قانون اساسی آنوقت قانونیت پیدا می کند . حق تعیین سرنوشت مملکت و انتخاب وکلای مجلس به عهده سفارتخانه ها یا ملت ؟ ! این قراردادهائی که در زمان مشروطیت ، چه زمان مظفرالدین شاه و چه زمان احمدشاه و چه زمان این دوتای دیگر ، تمام این قراردادها که شده است ، نه سلطانش سلطان قانونی بوده به حسب قانون اساسی ، نه مجلس ، مجلس قانونی بوده . اما سلطان قانونی نبوده است که عرض کردم که مردم رای هیچ وقت ندادند بر سلطنت ایشان ، ایشان باید خودشان قبول داشته باشند منتها اینهاگویند که اصلا ملت زائیده که شده است ، هر بچه ای که آمده است ، او سلطنت را میل دارد! دوست دارد! الان هم که مردم دارند فریاد می زنند که مرده باد شاه ، باز اگراز ایشان بپرسی ، می گویند مردم شاهدوست هستند ، این علامت شاهدوستی شان است . بنابر این ، خوب ، نه سلطنت ، سلطنت قانونی است و می آئیم سراغ مجلس ، مجلس هم تا آن اندازه ای که ما اطلاع داریم ، به آرا مردم نبوده که مردم بیایند رای بدهند یک چیزی را ، در زمان رضاشاه در زمان محمدرضاشاه اینها جزء واضحات است ، هر کس یادش است . خوب شما همه تان این مجلس ها را یادتان است تا حالا - این - شما که اطلاع دارید ، عقیده تان این است که در تهران ، در اصفهان ، در یزد ، در کرمان ، در هر جا خود مردم جمع شدند و یک وکیل

درست کردند ؟ ! یا اینکه به قول خود شاه لیستش را از سفارتخانه ها آوردند ؟ خود ایشان گفتند لیست را از سفارتخانه ها آوردند و می دادند می گفتند اینها باید وکیل بشوند ، مردم چکاره اند ، اینها باید بشوند ، دولت چه کاره است ، شاه چکاره است آن که باید تعیین کند سرنوشت ما را سفارت آمریکا و سفارت انگلستان است و سفارت شوروی است و اینها و تا حالا همین کارها را کردند . لیست این وکلا را آنها تعیین کردند و آنهائی که دوستان آنها یا به تعبیر دیگر نوکرهای خودشان بوده اند ، آنها را تعیین کردند که اینها باشند تا رای بدهند به هر چیزی که آنها دلشان می خواهد . بنابر این آنقدری که ماها یادمان است در زمان این دو تا عرض می کنم که دیکتاتور ، در زمان اینها ابدا یک مجلس قانونی ، یک مجلس ملی که ملت رای داشته و داده باشند به آنها ، ابدا چنین چیزی نبوده است . ما فرض می کنیم حالا چهار تا وکیل هم ملت به او رای داده اما سایرین رای ندادند . چهار تا وکیل هم ، مثلا فرض کنید تهران یک قدری چیزهائی بوده است ، ملاحظاتی بوده است به چهار نفر وکیل هم رای داده باشند مردم ، مثل مرحوم مدرس رای داده اند به او اما مجلس وقتی قانونی است که همه اهالی مجلس که می آیند به حسب قانون توی مجلس آمده باشند ، رایشان دخالت دارد در مطالب . اکثریتی که حاصل می شده در مجالس که به

این اکثریت یک شرکتی را ، یک قراردادی را ، یک بساطی را درست می کردند ، این اکثریت اگر چهار تایشان هم فرض بکنیم که ملی بودند و ملت تعیین کردند لکن باقیشان نبوده . این را هیچ کس نمی تواند ادعا بکند . که در زمان سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه این مجلس یک مجلسی بوده است ملی و مردم آن را ، اینها را تعیین کردند ، هیچ کس نمی تواند یک چنین ادعائی بکند مردم تعیین کردند . اگر کسی هم ادعا بکند در یک دوره ، دو دوره مردم به مدرس رای می دادند ، بله به مدرس رای دادند ، بعضی اشخاص دیگر هم نظیر او را رای دادند اما یکی ، دو تا ، چهار تا وکیل که کار را درست نمی کند . باید تمام این وکلا ملی باشند یعنی ملت تعیین کرده باشد تا اینکه وقتی یک مجلسی تشکیل می شود یک مجلس قانونی باشد تا اینکه وقتی رای دادند ، اکثریت رای داد به حسب قانون ، اکثریت رایش مثلا صحیح باشد ، درست باشد ، باید قانونی باشد لکن اینها که نبوده در کار .

تجدید نظر در قراردادهای غیرقانونی بعد از تشکیل حکومت اسلامی

تمام قراردادهائی که در زمان مشروطه شده است و این قراردادهائی که در زمان رضاخان شده است ، این قراردادهائی که در زمان محمدرضاخان شده است ، تمام این قراردادها بر خلاف قانون اساسی است ، به خلاف میل این ملت است .

این ملت مخالف با همه اینهاست . یکی از آن هم قانونی نیست . بنابراین تمام این قراردادها با هر که قرارداد کرده باشند

، خوب فرض کنید یک قرارداد مفیدی برای ملت هم باشد قانونی نیست بله اگر چنانچه یک حکومت ملی اسلامی تشکیل شد و این قراردادها را مطالعه کردند و دیدند یک قراردادی مفید به حال ملت است (اگر توی آن باشد ، نمی دانم هست یا نه ) اگر دیدند یک قرارداد مفیدی به حال ملت است ، خوب آن را امضا می کنند ، آن را هم قبول می کنند یعنی قبول می کنند که از حالا قرارداد می شود ، قبلا" باز باطل بوده ، از حالا قرارداد می شود ، یعنی آن دولتی که قانونی است وقتی که قرادادی را قبول کرد ، قانونا صحیح می شود این اما نه اینکه عطف به جلو هم بکنند ، جلو هم ، مستقر بشوند ، نه آنها همه آن خلاف قانون بوده و اگر اینهائی که پشتیبانی دارند می کنند از محمدرضاخان ، این دولت هائی که پشتیبانی می کنند ، اصرار بر پشتیبانی شان بکنند همه قراردادهایشان ولو اینکه مفید برای ملت باشد لغو خواهد شد ، باید تجدید نظر در این مسائل بکنند . ایستادگی قاطع مردم ملت ایران زیر بار این زورها نخواهد رفت . بله ممکن است که بریزند ، همین طور که الان الوات را دارند می ریزند به شهرها و مردم را کتک می زنند و یا کولی ها را یا - عرض می کنم - ارتشی ها را به صورت دیگری در می آورند وریزند مردم را کتک می زنند و اینها ، ممکن است که یک وقتی هم فرض کنید که دولت شوروی و دولت آمریکا

بریزد جمعیتشان را ولی شعر است اینها حالا دیگر این حرف ها نخواهد شد ، ممکن است ، اما شعر است . الان نمی شود روی موازینی که دنیا دارد ، دنیای امروز غیر از دنیای دیروز است ، اینطور نیست که هر که هر کاری هر که هر زوری دارد ، آن زور را باید اعمال بکند ، اینطور نیست . باید روی موازین باشد و یک ملتی همه ایستادند و می گویند که ما میخواهیم مستقل باشیم یعنی ما می خواهیم که آمریکا دخالت نداشته باشد در مملکتمان ، شوروی هم دخالت نداشته باشد ، انگلستان هم نداشته باشد ، یک مملکتی باشد مال خودمان .

اخطار به تمامی پشتیبانان رژیم شاه

حالا ما اعلام می کنیم که اگر چنانچه این دول به اصرار خودشان باقی باشند در پشتیبانی کردن از محمدرضاخان ، دولتی اگر تشکیل شد ، ملت ایران امر می کند به اینکه تمام این قراردادهائی که کردید ولو به نفع ما هم باشد نمی خواهیم . اگر آمریکا زیاد اصرار در این باب بکند دیگر با او قراردادی بسته نخواهد شد . از حالا باید مقام خودش را موضع خودش را احراز کند ، درست کند . هر کدام از این رئیس جمهورها و این دولت ها از حالا باید حسابشان را درست کنند با مملکت ایران و میزان این است که پشتیبانی از این آدمی که این مردم را 50 سال خانواده اش اختناق کرده اند و الان در این چند سال و در این آخر یک سال اینهمه کشتار کردند و 15 خرداد آنقدر کشتار کرده یک نفر آدم و دشمن مردم است

و مردم دشمن او هستند ، اگر چنانچه اینها پشتیبانی از این بکنند و اصرار به این پشتیبانی بکنند ، ملت ایران تمام قراردادهائی که اینها دارند لغو می کند و بعد از این هم با اینها قرارداد نمی بندد ، نه نفتی هست ، نه چیز دیگری ، زهر مار هم به آنها نمی دهیم . و اگر چنانچه نه ، پشتیبانی نکنند و مثل آدم زندگی کنند ، موضعشان را حالا با ایران معین کنند ، نفت را ما نمی خواهیم بخوریم ، می فروشیم نفت را ، اما می فروشیم و از آنها پول می گیریم برای ملت ، نه می فروشیم و برایشان اسلحه می گیریم که به نفع خود آنها باشد .

دلیل اصلی مبارزات مردم بر علیه شاه وابستگی او به اجانب است همین دیروز ، چند روز پیش از این که آقای کارتر صحبت کردند جزء حرف هائی که زدند این بوده است که الان مملکت ایران 18 میلیارد دلار از ما 18 میلیارد دلار از ما ، اسلحه خریده و یک مملکت قوی ایجاد کرده است که این اسباب این می شود که برای ما یک منافعی دارد ، کمونیست ها را نمی گذارد چه بشود ، مسلمان های چپگرا را نمی گذارد چه بشود ، ژاندارم خلیج هست برای ما و ما این برایمان خیلی ارزش دارد .

ملت ایران روی همین حرف ها دارد می گوید ما این را نمی خواهیم که 18 میلیارد از شما چیز خریده و نفت ما را داده برای اینکه ژاندارم شما باشد ، پاسدار شما باشد . ملت ایران

برای همین جهت است که دارد جوان می دهد ، دارد مال می دهد دارد همه چیز میدهد تا اینکه نباشد یک آدمی که اینطور خیانتکار به ملت است . همین مطلب را ایشان ، یکی از مناقب ایشان حساب می کند که 18 میلیارد دلار اسلحه خریده و مملکت را یک قدرتی به آن داده که در مقابل کمونیست که دشمن ماست ، در مقابل چپگراها از مسلمین که دشمن ما هستند و حافظ منافع ما در خلیج است و از این حرف ها می زنند همین حرف هائی که ملت ایران به واسطه همین حرف ها دادش بلند شده است که آقا ما نمی خواهیم بسته به غیر باشیم ، ما نمی خواهیم همه منافع مملکت ما به شما داده بشود ، ما می خواهیم منافع مملکت ما صرف این فقرا و بیچاره ها بشود ، صرف اینهائی که آب ندارند بخورند و هیچ چیز ندارند . مناطقی درایران هیچ چیز ندارند . شما خیال می کنید ، اینها می آیند بعضی ها را نشان می دهند ، آنوقت بنابراین بوده وقتی خواست مثلا شاه عبور کند از یک جائی با یک نفر رئیس کذا ، مردم را الزام کردند به اینکه باید سر جاده همه کت و شلوار خوب از جائی پیدا بکنید بپوشید بایستید اینجا ، اینها ببینند تا خیال کنند همه مملکت ما دارای لباس فاخر و چه هستند . بیچاره ها گرسنگی اینجا می خوردند لکن آنوقت باید از خارج یک عده ای بیایند با کت و شلوار بایستند آنجا ، یا خود اینها بروند لباس نو از یک

جائی تعیین کنند بایستند آنجا و زنده باد بگویند تا اینکه آن آدمی که آمده خیال کند که واقعا اینها یک مملکت مرفه هستند . چهار تا خیابان تهران را ملاحظه نکنید ، بروید خوزستان را ببینید و اطراف خوزستان که آب همین طور هدر می رود و زمین همین طور هدر می رود و مردم همین طور گرسنگی می خورند . بروید آنجاها را ببینید که بر حسب روزنامه اطلاعات که در چند وقت پیش از این نوشته بود یا کیهان نوشته بود به اینکه از بی آبی صبح که می شود بچه که چشمش به هم به واسطه تراخم چیز شده ، با بول چشم او را باز می کنند . شما تهران را نگاه نکنید چهار تا خیابان را درست کردند و چه می کنند ، به رخ دیگران می کشند که خیر ، مرفه و مرفه ، مملکت را باید ، همه مملکت را باید نگاه کرد . آن دور افتاده ها را نگاه کن . شما در خود تهران این زاغه نشین ها را ملاحظه کنید اینها چه می کنند ، چه زندگی ای دارند . داد مملکت ، ملت ایران که بلند شده است برای یک همچو وضعی است که الان پیش آوردند اینها از آن طرف در بلندگوهایشان و در تبلیغاتشان هی تا رادیو را باز می کردند (اعلیحضرت آریامهر) شما شاید پیدا نمی کردید که یک جائی که تا باز می کنند (اعلیحضرت چه کرد ، و الا حضرت چه کرد) از آن طرف آنهمه حرف ها بود ، از این طرف مردم را اینطور ضعیف و

ذلیل و بیچاره نگه داشته بودند و همه گرسنه و بیچاره ، یک عده هم البته مرفه داشتند از باب اینکه از خودشان بود یا اینکه روابطی با خودشان داشت یا خیر ، فرض کنید یک دسته هم اینطور بود .

ایستادگی و مقاومت مردم در برابر حکومت نظامی و کودتای آمریکائی

در هر صورت الان مردم دیگر گوش به این حرف ها نمی دهند ، حکومت را نظامی کنید ، همین است که هست ، دولت را هم نظامی کنید ، خوب همین است که هست نظامی هست الان دیگر ، حالا تو تغییرش بده اسمش را دولت بگذار . الان مدت هاست که ایران با حکومت نظامی دارد می گذراند ، چند تا شهرش رسما نظامی است ، بقیه اش هم غیر رسمی نظامی است . خوب غیر نظامی در کار نیست . مگر تو می توانی بدون سرنیزه زندگی کنی ؟ تو یک روز سرنیزه را بردارند به باد فنا خواهی رفت . نمی توانی زندگی کنی .

حالا فرض کنید که آمریکا نفشه اش هم این باشد که بعد از این یک دولت دیگری در کار بیاورد و شاه را ببرد و یک کودتای نظامی بکند ، همین نظامی است و همین بساط و همین کشتار و همین کردار ، مردم هم همانند که هستند . دست برنمی دارند مردم ، مردم می خواهند از زیر این بار بیرون بیایند . باید فکر بکنند ، باید رها کنند ایران را ، باید بروند سراغ کارشان رها کنند ایران را . انشاءالله خداوند همه تان را توفیق بدهد . موفق باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/8/57

مصاحبه امام خمینی با بولتن خبری خاورمیانه و مجله الاقتصاد العربی

سؤ ال : در مصاحبه با خبرنگار فرانس پرس اظهار داشتید که یک حکومت انقلابی باید با سقوط شاه تشکیل شود و اینکه شما پیش از سقوط شاه به ایران باز نخواهید گشت . به نظر می رسد که در اثر مذاکرات

شاه با افراد سازشکاری مانند آقای سنجابی و همچنین در اثر فشار آمریکا به شاه ، امکان این باشد که شاه ایران را ترک کند و حکومتی انتقالی متشکل از همین سازشکاران تشکیل شود ، آیا در چنین شرایطی شما این دولت را به عنوان دولت انتقالی خواهید پذیرفت و به ایران باز خواهید گشت ؟

جواب : اولین چیزی که درخواسته های ما آمده است و عموم ملت خواهان آنند برکناری شاه است و لکن مساله شخص شاه نیست ، ما هر حکومتی را که از طرف خود مردم نباشد و تکیه به جهان قدرتی که شاه را سرکار آورد و حفظ کرد و قدرتی دیگر ، به شدت طرد می کنیم و با او همان رفتاری را خواهیم کرد که با شاه کرده و می کنیم و مساله رفتن من به ایران یا بودن در خارج از ایران ، تابع این است که در کجا بهتر بتوانم به ملتم بیشتر خدمت کنم .

سؤ ال : اظهار داشتید کسانی که چه با عنوان موافق و چه با فرصت طلبی به عنوان مخالف ، دم از قانون اساسی و انتخابات آزاد می زنند باید از تصدی امور برکنار شوند ، آیا این بدان معنی است که قانون اساسی فعلی به نظر شما از اعتبار برخوردار نیست ؟ اگر چنین است به نظر شما چه قانون اساسی ای باید برای اداره امور کشور تهیه شود ؟

جواب : شاه و دار و دسته اش که دم از قانون اساسی می زنند شکی نیست که نه برای احترام به قانون است زیرا 50 سال است قانون

را زیر پا گذاشته اند بلکه برای آن است که با این فریب ، مقام سلطنت و شخص شاه را در این مقام حفظ کنند و من به دلیل همین توطئه شاه ، مکرر به عموم ملت ایران و سران قوم تذکر داده ام که دم از قانون اساسی نزنند که ندانسته گرفتار توطئه شاه می شوند و قانون اساسی فعلی بدون اصلاحات از نظر من اعتباری ندارد .

سؤ ال : در یکی از بیانیه هایتان از کارگران ایران خواسته اید که بدون توجه بر وعده های رژیم به اعتصابات خود ادامه دهند ، یکی از خواست های مطرح شده در این اعتصابات تشکیل اتحادیه های آزاد کارگری است ، نظرتان درباره این اتحادیه ها چیست ؟ اگر با تشکیل آنها موافقید ، این اتحادیه ها در چهارچوب حکومت جمهوری اسلامی مورد پیشنهاد شما چه نقش و اهمیتی خواهند داشت ؟

جواب : کارگران محروم و متدین ایران که آنان همان کشاورزان و زارعین فقیر و گرسنه می باشند حق دارند برای به دست آوردن حقوق حقه خود به مبارزه از هر طریق ممکن و مشروع بپردازند و در جمهوری اسلامی به آنها حق داده می شود که به هر شکل ممکن به دور هم جمع شوند و مسائل و مشکلات خود را بررسی کنند و در نتیجه دولت را در جریان مسائل خود قرار دهند و نیز از حقوق صنفی خود دفاع کنند .

سؤ ال : نظرتان درباره فعالیت احزاب سیاسی چپ بودن اتکا به هیچ قدرت خارجی در چهارچوب حکومت جمهوری اسلامی چیست ؟

جواب : در جمهوری اسلامی هر فردی

از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود و لکن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرت های خارجی را اجازه خیانت نمی دهیم .

سؤ ال : نظرتان در مورد مبارزه مردم فلسطین چیست ؟ با توجه به اینکه بیش از نیمی از نفت اسرائیل از ایران تامین می شود ، چه اقداماتی باید از سوی ایران در این زمینه صورت گیرد ؟

جواب : یکی از علل قیام مردم مسلمان ایران علیه شاه ، حمایت بیدریغ او از اسرائیل غاصب است ، نفت اسرائیل را تامین می کند ، ایران را بازار مصرف کالاهای اسرائیل کرده است و حمایت های معنوی دیگر و برای فریب افکار جهانی ، صرفا به محکوم کردن اسرائیل می پردازد . ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و اصولا" هیچ آزاده ای اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و ما همواره حامی برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود .

سؤ ال : در پیام هایتان بکرات نقش نیروهای بزرگ : آمریکا ، شوروی ، انگلستان و چین را در صحنه جهانی محکوم کرده اید ، نظرتان درباره فروش گاز و نفت ایران به این کشورها و وابستگان برخی از آنها مثلا دولت آفریقای جنوبی چیست ؟ به طور کلی چه مرامی برای اداره صنعت نفت پیشنهاد می کنید ؟

جواب : من همیشه به ملت ایران گوشزد کرده ام که گول تبلیغات غلط را نخورند . آمریکا و انگلستان که دم از تمدن و پیشرفت می زنند و نیز شوروی و چین که دم از انقلاب و حمایت از انقلابیون می زنند ، هر کدام

به نحوی با شاه ، این جنایتکار حرفه ای همکاری می کنند ، شاهی که در هر کجای عالم ، فردی و یا دولتی جنایتکار و ستمگر است ، شاه از آن حمایت می کند و به آن کمک می دهد . ملت ایران تصمیم گرفته است برای نجات از چنگال این آدمخواران به مبارزه ادامه دهد و بر مبنای همین استقلال ، سیاست های خود را تنظیم کند و در مورد نفت چه کسی به خود حق می دهد که به ما دستور بدهد که ما همیشه باید نفت خود را سخاوتمندانه تاراج کنیم و به دیگران بدهیم و خود از آن استفاده نکنیم ؟ و ما به دشمنان بشریت و انسانیت نفت نمی دهیم

تاریخ : 26/8/57

مصاحبه خبرگزاری لیبی با امام خمینی

سؤ ال : نظر شما در مورد ادعاهای شاه مبنی بر اینکه می خواهید کشور را به قطعات گوناگون تقسیم نمائید چیست ؟

جواب : نظر ما این است که شاه دروغ گفته است . ما اگر نظر نداشته باشیم که تمام اقطار اسلام یکی بشود ، این چنین نظری نداریم که ایران از هم جدا بشود . اینها تبلیغاتی است که شاه می کند و واقعیت ندارد .

سؤ ال : موضع شما در مورد کشورهائی که از شاه حمایت نموده و از کشتار فرزندان مردم مسلمان ایران چشم می پوشند چیست ؟

جواب : ما آنان را محکوم می کنیم و در موقع خودش اگر چنانچه اصرار بر این امر داشته باشند ، تجدید نظر خواهیم کرد .

سؤ ال : به هنگام اعلان شما برای شروع مبارزه مسلحانه برضد حکومت پهلوی ، آیا از

جانب کشورها و خلق های عربی و اسلامی مترقی انتظار کمک دارید ؟

جواب : اگر چنانچه موقع آن رسید البته مسلمین همه باید به هم کمک کنند .

سؤ ال : به ایرانی اسلامی و پیشرو ، در میان خاورمیانه و مشکلات کنونی آن و اوضاع جهانی چگونه می نگرید ؟

جواب : ملت ما مسلم مشکلات را رفع می کند و ما نسبت به همه مشکلات مسلط خواهیم شد انشاءالله و نسبت به سایر دول هم با احترام متقابل عمل می کنیم .

سؤ ال : موافقت نامه های (کمپ دیوید) و تنازل سادات در مورد بیت المقدس را چگونه ارزیابی می فرمائید ؟

جواب : من جدا او را محکوم می کنم .

سؤ ال : آیا توقع آن را دارید که در جهان اسلام بر ضد رژیم های ارتجاعی که برای محافظت منافع استعمار عمل می کنند ، یک انقلاب اسلامی مترقی بوجود آید ؟

جواب : ما امیدواریم اینطور بشود و همه مسلمین بر ضد استعمار قیام کنند واز دولت هائی هم که خیانت به ملت می کنند ، بر ضد آنها هم قیام کنند .

تاریخ : 27/8/57

سخنرانی امام خمینی در مورد ضرورت قیام بر علیه ظلم به عنوان یک فرضیه وعمل بی چون و چرا به تکالیف مقدس الهی

تکالیف ما ، نتایج و احتمالات پیروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مسائلی که ما و شما وارد هستیم ، در آن که اصولش سه تا مساله است : یکی نبودن محمدرضا خان و این سلسله ، سلسله پهلوی و یکی نبودن اصل رژیم سلطنتی و یکی هم استقرار حکومت عدل اسلامی ، جمهوری اسلامی . در همه مسائلی که انسان اقدام می کند یک جورش اینطور است که ، یک قسم از مسائل اینطور است که انسان

باید ملاحظه کند که در این عملی که می کند نتیجه حاصل می شود ؟ نمی شود ؟ آیا می رسد به این مقصدی که دارد ؟ نمی رسد ؟ اگر مطمئن شد که به آن مقصد می رسد ، اقدام می کند ، اگر مطمئن نشد ، اقدام نمی کند . یک قسم از مسائل اینطوری است . یک قسم از مسائل هم هست انسان تکلیف دارد از طرف خدا که اصل مطلب یک تکلیفی هست و نتایجی هم احتمال رود حاصل بشود و احتمال هم می رود حاصل نشود . در این مسائل که آدم تکلیف دارد که اقدام بکند ، دیگر نباید ما در آن مسائل علم به اینکه یک نتیجه ای ، یک مطلبی را که ما می خواهیم حاصل می شود ، این لازم نیست علم پیدا کند ، انسان دنبال این است که آن تکلیفی که به انسان شده است ، به آن تکلیف عمل بکند .

جلوگیری از ظلم یک تکلیف شرعی است

حضرت امیر (سلام الله علیه ) که قیام کردند بر ضد معاویه البته می خواستند به اینکه معاویه را از مقام خودش کنار بزنند و یک حکومت آدم عادلی را ، آدمی که فاسق است و مال مردم خور است آن را بزنند کنار و یک آدم صحیحی را به جای او بگذارند در شامات و سوریه و آنجاها . لکن جلوگیری از ظلم معاویه یک تکلیف شرعی بود که باید قیام کنند به این امر و به مردم بفهمانند که این ظالم است و باید اینطور اشخاص دفع بشوند و ایشان قیام کردند و منتهی به این شد که موفق

نشدند به اینکه او را از آن مقامی که داشت منحطش کنند . حضرت سیدالشهدا قیام کردند بر ضد یزید و شاید (همانطور هم بود که ) خوب ، اطمینان به این بود که موفق به اینکه یزید را از سلطنت بیندازند نشوند ، این اخبارش هم اینطور است که ایشان مطلع بودند بر این مطلب ، در عین حال برای همین معنا که بر ضد یک رژیم ظالم قیام کنند ولو اینکه کشته بشوند ، قیام کردند و کشته دادند و کشتند و خودشان هم کشته شدند . الان وضع حاضر دولت ایران و شاه این وضع است که همانطوری که ، یعنی همانطور هم نه ، معاویه ، هم امام جماعت بوده است هم امام جمعه ، آنطور نبوده است که معاویه اصلا نه نماز بخواند و نه روزه بگیرد ، خیر هم نماز می خواند و هم روزه می گرفته و هم امام جماعت بوده ، می رفته مسجد و عقبش نماز می خواندند مسلمان ها ، هم روز جمعه می رفته نماز جمعه می خوانده ، همه این مسائل شرعیه ای که بوده است ، به حسب صورت عمل می کرده است لکن از باب اینکه یک آدم قاچاقی بوده و یک آدم ظالمی بوده و مال مردم را می گرفته و اگر چنانچه هر جور دستش می رسیده ظلم و آدم کشی و همه اینها را داشته ، حضرت امیر نه اینکه این چون نماز نمی خوانده ، چون کافر بود قیام کردند بر ضد او ؟ نخیر ، کافر نبود و مسلمان هم بود و اظهار اسلام هم می

کرد و لکن بر خلاف موازین این مسند را گرفته بود . یک حکومت جائر بود که برخلاف موازین الهی مسندی را گرفته بود و در آن مسند هم به طور ظالمانه عمل می کرد ، از این جهت حضرت امیر قیام کرد و ولو نرسید به نتیجه لکن تکلیف را ادا کرد ، تکلیف این بود که باید با یک چنین آدمی معارضه و مبارزه بکند .

سلطنت غاصب پهلوی ، مخالف قانون اساسی و حکم شرع است

الان وضع این حکومت این است برای اینکه غاصبانه مسندی را گرفته است و یک سلطنت غاصبانه دارد کند . همانطوری که معاویه سلطنت غاصبانه می کرد ، این هم سلطنت غاصبانه است ، بلکه تذکر دادم مکرر که ما اگر چنانچه ملتزم به قانون اساسی هم باشیم ، روی این فرض هم سلطنت ایشان برخلاف قانون اساسی است و این قانون اساسی آن چیزی را که گفته است ، این است که سلطنت یک موهبت الهی است که مردم می دهند به شخص سلطان و ما می دانیم که این مردم اصلا یک همچنین سلطنتی را نه به ایشان دادند و نه به پدر ایشان دادند لکن این یک سلطنتی نبوده است که مردم داده باشند به ایشان . بنابراین روی فرض قانون اساسی هم این مقام را غصب کرده است این ، یعنی الان یاغی است به حسب قانون . به حسب قانون اساسی این آدم یک آدم یاغی است که مثل سایر دزدها که یک وقت بیایند یک جائی را بگیرند و یک حکومتی را غصب کنند ، این هم همان است بر حسب حکم شرع هم که اصلا لیاقت اینها ندارند برای

حکومت شرع . آن که لایق است برای اینکه حاکم بر مسلمین باشد ، آن شرایطی دارد که در اینها اصلا آن شرایط موجود نیست . بنابراین ، هم به حسب قانون اساسی ، این سلسله غاصب این مقام هستند ، پدرش و خودش و بعداز آن هم اگر بچه اش و هم بر حسب حکم شرعی اینها لایق از برای این مقام نیستند و غاصب این مقام هستند ، حالا هر چه هم می خواهد زیارت برود و هر چه هم می خواهد عذر بخواهد و هر چه هم می خواهد قرآن طبع بکند و هر چه از این حقه بازی ها می خواهد بکند لکن اصل مقام غصب است . یک آدم غاصب هر چه هم عذر بخواهد ، این مقام را تا دست از آن برندارد غاصب است .

ما مکلفیم به ادای شرع مقدس

وقتی که یک شخصی غاصب یک مقامی شد و همانطوری که ائمه جور اینطور بودند ، مثل معاویه و امثال اینها و تکلیف مسلمین بود بر اینکه این را از آن مقامی که دارد کنار بزنند و حکومت را دست آن کسی که باید و شرع مقدس تعیین کرده است تسلیم بکنند ، الان هم بر مسلمین این مطلب واجب است ، لازم است . ما هم یکی از افراد مسلمین هستیم که بر ما هم واجب است که جدیت کنیم و این را از این مقام پائین بیاوریم ، احتمالش را هم می دهیم که موفق بشویم ، لازم نیست یقین بکنیم ، ما احتمال این معنی را می دهیم بلکه بیشتر از احتمال الان هست در کار که با این

نهضتی که مسلمین کرده اند و همه با هم فریاد می زنند که ما نمی خواهیم این را ، این مطلب درست بشود و سقوط پیدا بکند ان شاءالله و بر فرض اینکه حالا ما نتوانیم ، زورمان به او نرسد همان است که حضرت امیر هم نتوانست ، یعنی جنگ کرد و 18 ماه هم جنگ خونین که از طرفین عده زیادی ، همه اینها مسلم بودند ، از طرفین ، هم آنها مسلم بودند و هم اینها مسلم بودند ، آنها مسلم فاسق بودند ، اینها مسلم عدالتخواه بودند ، اینها با هم جنگ کردند و عرض می کنم که موفق نشدند به اینکه معاویه را از حکومت کنار بزنند . ما از اینکه یک عده ای از ما کشته بشود یا ما یک عده ای از آنها را بکشیم باکی نداریم برای اینکه ما روی تکلیف داریم عمل می کنیم . خدای تبارک و تعالی ما را مکلف کرده که با اینطور اشخاص ، با اینطور ظلمه ، با اینهایی که اساس اسلام را دارند متزلزل می کنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد می دهند ، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم ، اگر یک وقتی هم دستمان برسد ، دست به تفنگ می کنیم و معارضه می کنیم خودمان تفنگ به دوشمان می کنیم و معارضه می کنیم . هر وقت متقضی بشود و دستمان هم به مقتضیاتش موفق بشود ما باک از این نداریم که ده نفر ، بیست نفر ، صدنفر ، البته هم بیشتر از ده هزار نفر ، بیشتر از بیست

هزار نفر تقریبا در این جنگ ها در این 18 ماه کشته شد لکن زمان پیغمبر هم این طور بود . پیغمبر هم وقتی که یک حکومتی را می خواست کنار بزند ، این کفار قریش را می خواست کنار بزند ، خوب جنگ ها را کرد و در یک جنگ هائی موفق شد و در یک جنگ هائی هم شکست خورد و آدم کشته شد و اشخاص بزرگ مثل عموی پیغمبر مثلا کشته شد ، ، در جنگ چیز عمار یاسر کشته شد ، آن مرد بزرگوار ، آنقدر کشته دادند . در این اصل هیچ اشکالی برای ما نیست که ما کشته دهیم .

ملت ، متحول شده است

بعضی ها نق می زنند که خوب کشته دادید چرا ؟ ما تکلیفمان این است . چه شد ؟ اولا" شد خیلی از چیزها . یک ملتی که یک پاسبان اگر توی بازارش می آمد و می گفت ببندید ، بستند ، با یک امر پاسبان توی بازار تهران ، بزرگترین بازارهای ایران ، یک پاسبان ، چند تا پاسبان می رفت به آنها می گفت که ببندید ، امروز روز چهارم آبان است ، مثلا چه شده ، باید ببندید ، باید بیرق بزنید ، تخلف نمی کردند ، اصلا توی ذهنشان نمی آمد که می شود تخلف از پاسبان کرد . اگر یک صاحب منصبی با

چهار تا ستاره ، با سه تا ستاره می آمد تو بازار و هر غلط کاری می خواست بکند کسی (چرا) به او نمی گفت .

این نهضت مقدس اسلامی باعث این شد که بچه های کوچک هم فریاد بزنند توی

خیابان ها که مرگ بر این سلطنت پهلوی . این یک تحولی حاصل شد بین مردم که الان پاسبان را مردم هیچ چیزی بارش نمی کنند ، صاحب منصبش هم نمی کنند ، حکومت نظامیش هم نمی کنند . آنوقت ها که حکومت نظامی می شد ، به مجرد اینکه می گفتند این حکومت نظامی است ، دیگر مردم می رفتند سراغ کارشان اصلا دیگر دنبال اینکه یک معارضه ای ، مبارزه ای بشود توی ذهنشان هم ضنمی آمد امروز حکومت نظامی است ، قانون حکومت نظامی خودشان می گویند که ، اعلامشان این است به اینکه بیشتر از دو نفر نباید با هم باشند ، هفتاد هزار نفر ، صد هزار نفر ، پانصد هزار نفر مردم می آیند بیرون و فریاد می زنند و همه فریادشان هم ضد شاه است . این یک تحولی است در یک ملت حاصل شده است ، این یک چیز کمی نیست .

اثرات مقاومت مردم در پیشروی نهضت

از آنطرف هم ملاحظه می کنید که اینها پله پله (ما باید این را به مرگ بگیریم ) پله پله دارند پایین می آیند دیگر . این حزب رستاخیر ، یک چیز آسانی بود که اینها دست از آن بردارند ؟ شما دیدید که چقدر مداحی اینها کردند . خود این مردیکه چقدر حرف ها راجع به ، حرف نامربوط راجع به حزب رستاخیز زد (همه مردم این باید همه باید وارد بشوند ، هر کس وارد این حزب نشود باید از این مملکت برود ، این اصلا اینجائی نیست ) و از این حرف هائی که زدند . یک دفعه با همین نهضت

مردم ، با همین مشت خالی ، آنها توپ و تانک دارند ، اینها مشت دارند ، همین مشت غلبه کرد بر آن که یک وقتی حزب رستاخیز معلوم شد خبری نیست اعلام کردند (نه این چیزی نیست بیخود است اصلا ، اصلا دولت هم قبولش ندارد) (خنده حضار) مطلب این بود که بله ، دولت هم قبولش نکرد با اینکه دولت از خودشان بود . تاریخ را تغییر داده بودند برگشتند از آن .

یک آدمی که حاضر نبود که به این ملت یک کلمه تعارف بکند ، آمد ایستاد و همه طبقات ملت را خطاب کرد و عذرخواهی کرد که ما اشتباهاتی کردیم اشتباهات و غلطهائی بوده است و واقع شده است و حالا هم دیگر از این به بعد ما از این کارها دیگر نمی کنیم . این یک آدمی که شما در 15 سال پیش از این ، بیست سال پیش از این دیده بودید وضعش چه جوری است ، در چند سال پیش از این هم همین طور بود ، در این ایام فترت بین 15 خرداد تا حالا که اصلا کسی را به حساب نمی آورد ، یک آدمی بود که هر چه بود خودش کرد ، هر کاری بود خودش می کرد و اینکه می گوید اشتباه ، دروغ می گوید ، همه کارها را خودش ملتفت بود و عالم و عامد بود و نوکر مردم بود . عالم و عامد بود که کرد کارها را ، اشتباه توکار نبوده - همه اش کارهای غلط بوده است و عمدا هم کرده است و بعد از این هم اگر

مهلتش بدهید ، این اشتباهات زیاد خواهد کرد .

مقصد اعلی ، تشکیل حکومت اسلامی

در هر صورت اینها یک کارهائی است که شده است تا حالا که پله پله است البته ، ما نباید جلوی آن را بگیریم بگوییم مثلا ما همین قدر راضی هستیم ، نه . ما آن معنائی را که دنبالش آمدیم این است که آن مطلب آخری حاصل بشود یعنی این مقدمات را طی بکنیم ، این نباشد و سلسله پهلوی نباشد و رژیم شاهنشاهی نباشد و دست آمریکا و انگلستان و روسیه قطع بشود از این مملکت و مملکت برای خودمان باشد و حکومت اسلامی هم ان شاءالله برقرار بشود .

ما دنبال این مطلب هستیم و آنقدر هم که از قوه مان می آید ما دنبال این می دویم . اگر توانستیم که کار را انجام بدهیم که الحمدالله توانستیم و یک خدمتی به این ملت کردیم ، اگر نتوانستیم ، تکلیفمان را ادا کردیم یعنی پیش خدا دیگر چیزی نیست که ما بگوئیم ما نکردیم این کار را ، عذر تراشی نکردیم ، واقعا یک مطلبی را عمل کردیم و دستمان نرسیده نتوانستیم این کار را بکنیم ، پیش خدا آبرومندیم . بنابراین ما این مراتبی که اصلش که عبارت از رفتن این آدم و به هم خوردن این سلسله و عرض می کنم کوتاه کردن دست اینها ، اینها همه شان جزء مقاصد است منتهی مقصد اعلی عبارت از این است که یک حکومت عدلی ، یک حکومت اسلامی عدلی ، مبتنی بر قواعد اسلامی حاصل بشود ، آن مقصد اعلای ماست و الا اینها همه اش جزو مقاصد شده حالا

دیگر ، ولو این هم مقدمه آن است و لیکن خود اینها الان جز و مقاصد هستند و ما همانطوری که حکومت اسلامی را خواهیم حکومت این را هم نمی خواهیم ، البته توی حکومت اسلامی همه اینها هست . ما اگر می گفتیم ما حکومت اسلامی خواهیم معنایش این بود که این سلسله نباید باشد و این رژیم نباید باشد و آنها هم دستشان کوتاه باید باشد چون اسلام حکومتش اینجوری است که نباید کسی در مملکت اسلامی تصرفی داشته باشد ، کفار ، هیچ کس نباید تصرفی داشته باشد .

بنابراین ولو اینکه این اجمال این مطلب را داشت لکن ما تفصیل مطلب را گفتیم که ما این سه تا اصل را عرض می کنم که آمال و آرزویمان است .

مساله ، یک مساله ای شرعی است

و حالا اینکه می خواستم عرض بکنم این است که شما خیال نکنید که اگر یک وقت ما نرسیدیم به مقصد ، گفته بشود که ، خوب چه شد ؟ خون ها ریخت و از بین رفت و چه شد ؟ اولا" شده است خیلی چیزها ، اینها الان از آن خر شیطان پایین آمده اند یک قدری و ثانیا (چه شد) نیست ، تکلیف را ادا کردیم . این همان است که خوارج ممکن بود به حضرت امیر بگویند ، خوب چه شد ؟ شما 18 ماه جنگ کردید . چه شد ؟ (چه شد) یعنی چه ؟ خوب - من - تکلیف ماست . ما حالا نماز داریم می خوانیم ، یک کسی بگوید خوب شما بیست سی سال نماز خواندید چه شد ؟ خوب من بیست سال نماز

، اطاعت خدا را کردم . (چه شد) کدام است ؟ من اطاعت خدا را کردم . خدا گفت : بکن ، من هم کردم . (چه شد) مال این است که یک مساله ای باشد که تکلیف شرعی نباشد و یک مساله خودمانی باشد ، آدم بخواهد روی مقصد یک کاری بکند وقتی نشدمیگوئیم چه شد اما وقتی که جلوگیری از یک بنگاه ظلمی ، یک بنگاهی که می خواهد اصلااساس اسلام را از بین ببرد ، اساس روحانیت را از بین ببرد ، اساس ملیت را از بین ببرد ، مصالح مردم و مسلمین را به خطرانداخته است و از بین برده است ، تکلیف مسلمین این است که قیام کنند و این را برش گردانند از این حرف هائی که میزند یعنی این را بیرونش کنند از این مملکت و اگر دست هم رسید بگیرندش و محاکمه اش کنند و پول های مردم را که برده از او بگیرند اگر هم ندارد و چیز کرده است ، ظلمی را که کرده آن را مجازاتش بکنند . این یک چیزی است که لازم است بر ما ، بر مسلمین است که این کار را بکنند منتهی توانستیم این کار را انجام بدهیم که الحمدالله هم تکلیفمان را ادا کردیم هم به مقصد رسیدیم . نتوانستیم عمل کنیم ، به تکلیفمان عمل کردیم ، نماز خواندیم . حالا (چه شد) یعنی چه ؟ خوب ، نماز خواندیم ، مبارزه و معارضه ای با ظلم کردیم ، با ظالم کردیم ، با کسی که می خواسته یک مملکتی را خراب کند و خراب کرده است

و همه مصالح مسلمین را زیر پا گذاشته و به کفار داده است ، با این جنگ و نزاع کردیم ، خون دادیم ، خون گرفتیم همه این کارها را کردیم اما تکلیف بوده است که کردیم ، رسیدیم به مقصد الحمدالله ، نرسیدیم به مقصد ، تکلیفمان را ادا کردیم . هیچ باکی از این مطلب نداریم و ان شاءالله می رسیم . انشاءالله .

عکس العمل ما در مقابله با تبلیغات

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواهم و این مطلب را من هر شب تقریبا تکرار می کنم که همه ما مکلف هستیم ، این قضیه تکلیف ، مال یک نفر ، یکی باشد ، یکی دیگر نباشد ، نیست ، من مکلفم ، آقا مکلف است ، همه ، همه که این نهضتی که در ایران شده است و الان همه جوان هایشان را توی دست گرفتند و دارند می دهند ، پیر زن چند تا جوانش از بین رفته و ایستاده و گفته است که من حاضرم همه چیز از بین برود . ما به این نهضت باید کمک بکنیم ، اینجا می توانید کمک بکنید ، باید کمک بکنید یعنی کمک شما در اینجا تبلیغات است مقابل تبلیغاتی که شاه و دستگاه شاه و روزنامه نویس هایی که از شاه چیز می گیرند و اجیر او هستند و تبلیغات کردند به اینکه این مردم هرج و مرج طلب هستند ، اینها - عرض می کنم که - یک مردم وحشی هستند ، اینها چه هستند ، از این حرف ها زیاد زدند . وقتی تماس می گیرید با رفقایتان ، با

اشخاصی که هستند تماس می گیرید ، تظاهرات می توانید بکنید ، تظاهر باید بکنید ، تماس با اشخاصی که غفلت کرده اند از این امور دارید می گیرید ، هر جا یک عده ای را از همین اروپائی ها دیدید یا از آمریکائی دیدید ، چند نفر بلند شوید فورا بگوئید با مساءله ایران اینطوری است ، مردم ایران این را می گویند ، مردم ایران وحشی نیستند ، مردم ایران مردم مترقی هستند که می گویند ما آزادی می خواهیم ، ما نمی خواهیم که آمریکا مالمان را ببرد . کسی که می گویید آمریکا مالمان را نبرد ، این آدم وحشی است ؟ یا آدم عرض کنم که بر خلاف موازین عمل کرده است ؟ ! می گوید که ما آزادی می خواهیم و استقلال می خواهیم ؟ این یک مساله ای است که همه مردم از او می پذیرند و به هر کس بگویند می پذیرند از او که اینها یک ملتی هستند قیام کردند برای استقلال خودشان ، برای آزادی خودشان ، نمی خواهند که سایر ممالک سلطنت بر اینها داشته باشند ، تا حالا اینها خیانت کردند ، این خائنین را می خواهند رد کنند بروند سراغ کارشان و مملکت را بسپارند دست یک دسته از اشخاصی که امین باشند ، لااقل جیب هاشان را پر نکنند اینقدر .

ویژگی های حاکم اسلامی

ما البته نمی توانیم یک حاکمی مثل حضرت امیر پیدا کنیم که حکومت کند ، که وضع زندگیش آنطور باشد اما خوب ما توقع نداریم که برسیم به یک حاکمی که زندگیش آنطور باشد که وقتی شب آخری که

شبی است که (خوب سلطنت دارد بر ، حالا من جسارت می کنم بگویم سلطنت ، خلافت دارد بر یک همچو ممالک طویل و عریضی ) می خواهد که شهید بشود حضرت ، یعنی ضربت خورد ، مهمان بود به منزل یکی از دخترها ، دخترهای خودشان ، وقتی که برایش به حسب تاریخ نمک آوردند و شیر آورند رو کرد که تو چه وقت دیده بودی که من دو تا چیز داشته باشم ، می آید نمک را بردارد ، می فرماید که نه شیر را بردار ، من همان نمک را می خورم . البته ما نمی توانیم یک همچنین حکومتی پیدا بکنیم اما می توانیم که یک حکومتی که دزد نباشد پیدا کنیم ، یک حکومتی که مال مردم را اینقدر نخورد ، اینقدر نچاپد ، اینقدر ندهد به مردم . ما دنبال این هستیم که حالا یک حکومتی پیدا کنیم که اینطور نباشد که اموال مسلمین را خرج خودش و عائله اش بکند و یک مقداریش را ، زیادترش را هم بدهد به آمریکا بدهد به شوروی و بدهد به سایر ممالک دیگر تا آنکه تخت و تاجش محفوظ بماند .

میزان و تخمین خیانت ها بعدها معلوم می شود

اینهمه خیانت ، ما اصلا - ما - مطلع نیستیم ، بعدها شما خواهید فهمید که اینها چه خیانت هائی کرده اند ، نه من مطلع هستم نه شماها ، لکن اشخاصی هستند که مطلع اند ، نوشته اند این مسائل را ، محفوظ است پیششان و بعدها انشاءالله خواهید دید که اینها چه کارهائی کرده اند ، چه خیانت هائی به این اسلام و به مسلمین و به

ممالک اسلامی و به ایران و اینها کرده اند ، اینها بعدها انشاءالله معلوم میشود . خوب ما می خواهیم که این حکومت خائن برود ، یک حکومتی که خائن نباشد - نه آنطور باشد ، ما نمی توانیم آنطور پیدا بکنیم یک حاکمی که خائن نباشد ، مال ملت را اینطور تفریط نکند ، اینطور نفت ما را ندهد همین طوری به آمریکا و عوضش آن پایگاه برای آمریکا در اینجا درست کند به صورت اینکه ما می خواهیم اسلحه بگیریم ، این اسلحه ، پایگاه درست کردن از برای آمریکا در ایران ، عوض نفت پایگاه برایشان درست می کنند ، می خواهیم اینطوری نباشد ، یک همچو حکومتی خیلی زیاد هم پیدا می شود . یک همچو اشخاص شریفی در ایران زیاد است ، در اروپا ایرانیانی که آمده اند اینجا ، زیادند اینطور اشخاص و ما اینها را برای حکومت انشاءالله انتخاب می کنیم ، درست می کنیم مسائل را . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/8/57

بیانات امام خمینی در مورد تاءثیر جو اختناق در مهاجرات نیروهای عظیم انسانی

خودکامگی رژیم پهلوی ، سبب مهاجرت نیروهای انسانی

بسم الله الرحمن الرحیم

. . . خدا همه شما را حفظ کند ان شاءالله . ما امیدواریم که این نیروهائی که الان دارد در خارج از ایران مصرف می شود ، نیروهای انسانی که مهمترین نیروهای مملکت است بسیاریش الان در خارج ایران مصرف میشود و تقریبا از جیب ایران بیرون می رود و هدر می رود ، این یکی از ضررهایی است که از شاه به ملت ما می رسد ، علاوه بر ضررهای مادی ضرر معنوی است که دست شخص به آن رسد ، چنانچه محیط ایران را

جوری کردند که خود ایرانی ها ، آن اشخاصی که موثر هستند نمی توانند در ایران باقی باشند . بسیاری از اطبا - عرض کنم که از دکترها ، از مهندسین ، از اشخاصی که می توانند در ایران خدمت بکنند ، اداره بکنند ایران را ، برای خاطر این دشوارهایی که درایران هست و شاه پیش آورده است ، اینها مع الاسف در خارج ایران به سر برند . همین امروز که دو نفر از آمریکا آمده بودند ، طبیب بودند ، گفتند که اطبائی که از ایران در آمریکا هستند با خانواده هاشان حدود بیست هزار هستند و بچه های اینها(طولانی است که اینها رفتند آنجا) بچه های اینها خوب فارسی را نمی دانند که در آنجا تربیت شدند و اینها یک گروه هائی هستند که باید در ایران باشند و صرف مصالح ایران بشوند و برای خاطر این که ایران اختناق است و مردم از وضع ایران به تنگ آمده اند ، هر کس توانسته از ایران بیرون رفته است و الان از ممالک خارجه بسیار از نیروهای ما به هدر می رود در صورتی که باید اینها در مملکت خودشان خدمت کنند ، به مملکت خودشان خدمت بکنند و ما امیدواریم که این نهضتی که در ایران پیدا شده است و تمام اهالی ایران که بپا خاسته اند و آزادی و استقلال می خواهند انشاءالله حاصل بشود و نیروهای عظیمی که از ایران در خارج هست برگردند به مملکت خودشان و در آنجا به آب و خاک خودشان خدمت بکنند .

تبلیغ اهداف ملت بر عهده ایرانیان مقیم خارج

و ما امیدواریم که شما جوان ها که در

خارج هستید با ایرانی ها همصدا بشوید و مسائل ایران را به خارج ایران که هستید ، برسانید . تبلیغاتی که از طرف شاه و دار و دسته اش شده است زیاد است و ایران را بد معرفی می کنند و خواسته های ایرانی ها را بد معرفی می کنند و شاید بسیاری از خارجی ها خیال کنند که ایرانی ها به قول کارتر از باب اینکه آزادی همچو وسیعی به آنها دادند به صدا در آمده اند و شاید بسیارشان هم خیال کنند که مردم ایران آشوب طلب و وحشی هستند در صورتی که اینها آزادی می خواهند که همه بشر خواهد ، استقلال می خواهند که هر کس می خواهد و می خواهند که دست اجانب از مملکتشان کوتاه باشد ، می خواهند که اقتصاد مملکتشان به دست خودشان اداره شود ، می خواهند فرهنگ مملکتشان را خودشان مستقلا" اداره بکنند ، می خواهند ارتش را دیگران اداره نکنند ، مستشارهای آمریکائی نیایند و ارتش را قبضه نکنند ، می خواهند پایگاه های آمریکا از مملکتشان برداشته بشود ، یک مملکت آزاد و مستقل باشد . فریاد ملت ایران این است که حکومت عدل اسلامی می خواهند که همه این مفسده ها را از بین ببرد و ما امیدواریم که شما جوان ها هم در خارج از مملکت که هستید این مطالب ایرانی ها را برسانید به یک رفقای آمریکائی تان ، ایتالیائی تان ، انگلیسی تان ، فرانسوی تان و به آنها حالی کنید که مملکت ایران ، ملت ایران یک همچو چیزهائی می خواهند ، نه آن طوری که از بس

که آزادی به آنها دادند صدایشان درآمده ، خیر از باب اختناقی که در ایران هست .

الان هم که فریاد هی می زند این مردی که (آزادی ما دادیم و چه ) الان هم همه روزنامه ها در اختناق هستند ، رادیو در دست نظامی هست ، مملکت اصلا در حال غیر عادی الان هست و همه اش نظامی شد و سرنیزه الان حکمفرماست در ایران . هیچ آرامشی در ایران الان نیست و هر روز کشتار هست ، هر روز گرفتاری هست . همین الان که تلفن آمده است از ایران ، در مشهد تظاهرات برای قتل دیروز هست ، قتل دیروز را من الان نمی دانم چی بوده و چقدر بوده .

به هر صورت خداوند انشاءالله به همه شما توفیق بدهد ، خداوند همه تان را به مملکت خودتان به سلامت و با استقلال و آزادی برگرداند ، موفق باشید انشاءالله .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/8/57

بیانات امام خمینی در مورد مغایرت رژیم پهلوی بااصول انسانی و اهمیت تبلیغات گسترده جهت معرفی نهضت

کشتار و حکومت نظامی تاثیری در قیام استقلال طلبانه ملت ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلبی که ما مکرر گفته بودیم ، وزیر خارجه انگلستان فاش کرد . ما از اول گفته بودیم که آن شاه سابق به دستور انگلیس ها کودتا کردند و آمدند و منافع آنها را می خواستند حفظ بکنند و وقتی که او یک خطائی کرد ، یک تخلفی کرد بیرونش کردند و بردنش به جزیره موریس و رفت سراغ کارش و شاه فعلی هم برای منافع متفقین ، در ایران هستند و برای منفعت متفقین (شوروی - و اتحاد جماهیر - آمریکا و بریتانیا) مشغول کارند و وزیر خارجه بریتانیا همین مطلب را در چند روز

پیش از این گفت که ما نمی توانیم که ساکت باشیم و کسی که برای منفعت ما در ایران هست و حافظ منافع ماست اینطور باشد . ملت ایران هم که الان قیام کرده است روی همین معناست که وزیر خارجه انگلستان گفته است . ملت ایران که الان اینقدر در خاک و خون کشیده شده است ، جوانانشان را آنقدر کشته اند ، تمام شهرهای ایران ، شهرهای مهم ایران ، قصبات ایران الان انقلاب است ، زنجان را نوشته است تمام زنجان در آتش دارد می سوزد ، تهران هر گوشه اش انقلاب است ، قم ، سایر شهرها ، همه جا این مسائل هست و یک قیام همه جانبه و منتهی به یک انقلابی من ترسم بشود که دیگر نشود جلویش را بگیرند و عقل وزیر خارجه انگلستان و همین طور وزرای خارجه این ممالک استفاده جو سرجای خودش نیامده (عقلشان ) که بفهمند با یک ملت نمی شود اینطور رفتار کرد . سران کشورهای ابرقدرت خیال می کنند که به واسطه همین که ابرقدرت شدند باید همه عالم را بخورند . اگر یک ملتی همگی قیام کردند و همه چیزشان را دارند می دهند برای اینکه آزادی و استقلال خودشان را به دست بیاورند ، نمی شود این را با سرنیزه و حکومت نظامی و دولت نظامی این آتش را خواباند . این جزء اشتباهاتی است که اینها می کنند . اگر چنانچه بخواهند اینها فرض کنید که یک حکومت نظامی پیش کار بیاورند ، خوب الان دوازده تا شهر رسما نظامی است ، همه ایران هم به غیر رسم نظامی

است . الان حکومت ایران حکومت نظامی است لکن معذلک مردم زیر بار حکومت نظامی نمی روند ، کسی که گذشته از همه چیزش ، دیگر اعتناء به حکومت نظامی نمی کند . فرضا که یک کودتای نظامی بشود یک نظامی سرکار می آید مثل این آدم ، این آدم با نظامی سر کار آمدن فرقی ندارد . الان هم حکومت ایران حکومت نظامی است . مردم ایستادند و حق خودشان را می خواهند ، یک چیزی نمی خواهند که غیر مشروع باشد ، مردم حق مشروع خودشان را می خواهند ، مردم می گویند که ما پنجاه سال با اختناق زندگی کردیم و خسته شدیم . پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است این جوانهای چهل ، پنجاه ساله ما ، چهل ساله ما ، چشم که باز کردند در حال اختناق بودند . اصل رژیم پهلوی و سلطنت شاه مغایر با قانون اساسی است مردم دو حرف دارند یکی اینکه این شاه ، شاه مشروطه نیست ، استبداد است و جنایاتی که کرده است قابل عفو نیست . بر فرض اینکه ایشان آنطوری که حالا دارد توبه می کند و قول می دهد به اینکه من دیگر از این به بعد از این کارها نمی کنم و دیگر مطابق قانون اساسی رفتار کنم ، فرضا که راست بگوید (راست که نمی گوید لکن فرضا که راست بگوید) یک کسی که اینهمه جنایت کرده و اینهمه کشتار از مردم کرده حالا می گوید توبه کردم ، مگر می پذیرند از تو ؟ کسی که امر می کند به کشتن غیر ، ولو

خودش نکشد ، امر می کند به کشتن غیر/یک نفر/ به کشتن یک نفر ، این در اسلام محکوم به حبس ابد است . کسی که امر کرده است یک ملتی را فوج فوج کشته اند ، حالا می گوید که من همین سلطنت می کنم و حکومت نمی کنم !! تو غلط می کنی سلطنت می کنی ، سلطنت مال آن است که قانونی باشد سلطنتش ، آنوقت مطابق قانون اساسی سلطنت بکند و حکومت نکند . ما همه اطلاع داریم که اصلا روی قوانین نیست سلطنت پهلوی و سلسله پهلوی اولی که رضاشاه آمد به ایران و کودتا کرد ، اولش به شکل یک صاحب منصب بود و بعد وزیر جنگ شد و بعدش حکومت موقت شد و با سرنیزه تمام اینها شد . ملت ایران ابتدائا ملتفت نبودند که این چه آدمی است ، صحبتی نمی کردند لکن بعد کم کم آن روی واقعیش را نشان داد که یک آدمی است که از هیچ چیز نمی گذرد . تمام حیثیات ایران را از دست داد این آدم و با زور ، با سرنیزه مجلسی درست کرده آن مجلسی که او درست کرد برای اینکه خلع قاجاریه را بکند و خودش به سلطنت برسد ، یک مجلسی نبود که به مردم ارتباط داشته باشد ، مردم اطلاعی از آن نداشتند ، کاری به آن نداشتند ولکن خود آنها ، خود سرنیزه مجلس درست کرد ، خود سرنیزه اینهایی که در مجلس بودند برای او رای دادند ، همه اش قضیه رای بود . این موادی که از قانون اساسی برداشتند و جایش یک

مواد دیگر گذاشتند یعنی سلطنت قاجاریه را گفتند نه و سلطنت اینها را گفتند آره ، آن همه اش روی سرنیزه بود ، قانونی نبود اینها . اصلا این موادی که الان هست از مواد قانون اساسی نیست ، قانون اساسی این مواد را نداشت ، این با سرنیزه آمد ، مردم هم هیچ اطلاع نداشتند . بر خلاف میل یک ملت ، با سرنیزه ایشان ، رضاشاه آمد سر کار ، بر خلاف قانون اساسی ، سلطنت بعد از او منتقل شد به پسرش و خود پسرش هم گفت که من را متفقین گفتند که باید باشی سر سلطنت یک سلطنت غیر قانونی ، از اول یک سلطنت غیر قانونی یاغی است این شاه ، نه اینکه شاه است . پدرش یاغی بود ، خودش هم یاغی است منتها مردم نمی توانستند حرف بزنند ، حالا بحمدالله می توانند حرف بزنند ، حالا کشته می دهند و حرف می زنند . همه حرف ملت ما این است که این آدم یک آدمی است که خیانت کرده بر فرض اینکه یک سلطنت قانونی ، فرض کنید ، فرض کنید که خیر سلطنت قانونی و به قانون صحیح هم که همه اش باطل است ، لکن ما حالا فرض می کنیم یک نفر آدمی که سلطنت قانونی داشته باشد به حسب قانون اساسی اگر به یک ملتی خیانت کرد ، اگر تخلف از قوانین اساسی کرد ، این عزل است ، این دیگر سلطان نیست . این آدم در تمام دوره سلطنتش - مردم را از آزادی - آزادی را از مردم سلب کرده ، این

را خودش هم قبول دارد ، اینکه می گوید من آزادی می دهم دلیل بر این است که آزادی را گرفته بوده ، تو جبیشان بود حالا می خواهد بدهد!! این اقرار جرم است و اگر در محاکم این محاکمه بشود که انشاءالله بشود ، اینکه می گوید (من آزادی به ملت دادم ، آزادی به ملت دادم ) این ملت آزاد هست به حسب قانون اساسی ، به حسب شرع ملت آزاد است ، قانون اساسی ملت را آزاد کرده ، حالا شما آزادی دادید!! معلوم می شود که آزادی را گرفته بودید حالا می خواهید بدهید ، این اقرار به جرم است . یک صدای مردم و فریاد مردم این است که ما آزادی نداشتیم در زمان سلطنت این و پدرش . از اول تا حالا آزادی را به چشم خودشان جوان های ماندیدند ، نمی دانند مزه آزادی چیست هر جا چشمشان را باز کردند یک پاسبان بالای سرشان بوده یک نظامی بالا سرشان بوده ، یک مامور دولت بالا سرشان بوده یک چپاولگر بالا سرشان بوده ، ندیدند اینها ، یک روز آزاد ندیدند ، ما هم ندیدیم برای اینکه ما هم از زمان رضاشاه تا حالا هیچ مساله آزادی در کار نبوده ، یک داد (فریاد) مردم این است که ما آزادی می خواهیم ، بچه های کوچولو داد می زنند آزادی ، مردهای بزرگ هم داد می زنند آزادی ، دانشگاهی هم داد ، فریاد می زند ، غیر دانشگاهی هم فریاد می زند ، همه آزادی می خواهند . ایشان سلب آزادی یک ملت را کرده ، کسی

که سلب آزادی ملت را کرده صالح نیست از برای سلطنت و بر فرض اینکه سلطنت این قانونی بوده ، الان دیگر سلطان نیست ایشان .

دلایل محکم بر اثبات عدم صلاحیت شاه

علاوه بر این ما همه اینها را فرض می کنیم که واقعیتی داشته و ایشان هم سلطان بوده و ایشان هم چه ، الان تمام ملت می گویند ما نمی خواهیم ، الان گویند ما نمی خواهیم ، الان می گویند که مرگ بر این سلطنت پهلوی ، این رفراندومی است که همه مردم ، همه مردم در همه بلاد ایران دارند فریاد می زنند که ما نمی خواهیم ، بازارها را می بندند عرض کنم که موسسه های دولتی را تعرضی به آن می کنند ، نمی خواهند او را . شاه به حسب قانون اساسی به حسب رای ملت شاه هست ، اگر ملت رای بر شاه ندهد ، شاه نیست . الان ملت ما می گوید که ما نمی خواهیم این را و یک جهتش هم این است که سلب آزادی ما را کرده ، پنجاه سال پدرش و خودش سلب آزادی کرده وما او را نمی خواهیم . یک جهت دیگر این است که منافع ما را فروخته به غیر ، ما هر چه داشتیم اینها دادند به غیر . خدا نکند که دوام پیدا کند سلطنت این چند سال دیگر . اگر یک چند دیگر سلطنتش دوام پیدا کند تمام این نفت ما را می دهد به آمریکا و انگلستان و سایر ممالک دیگر . تمام نفت ما را دارد همین طوری دهد بدون اینکه معلوم باشد که این برای چه - این

- خرج می شود ، چه جور هست . خوب ، بله می دانیم این را که از آمریکا اسلحه می خرند ، اسلحه هایی که فقط برای این است که پایگاه آمریکائی درست بشود نفت ما

را می گیرند می دهند به آمریکا آمریکا می خواهد یک پایگاه نظامی درست کند در ایران در مقابل شوروی ، نفت ما را می گیرد پایگاه برای خودش اینجا درست می کند ، هم خود نفت را می برد هم عوضش را می برد ، عوضش هم به نفع خود او هست . مگر ، چه احتیاجی ایران دارد به اینطور اسلحه های بزرگی که بی اطلاع است اصلش لشکر ایران ، ارتش ایران بی اطلاع هست از اینکه اینها چه جوری اصلا برای چی ، به چه درد می خورد ، این را خود کارشناس های آنها می دانند . یک آدمی است که اقتصاد مملکت ما را به هم زده است ، از آن طرف نفت ما را دارد می دهد به غیر و ما بعد از چند سال دیگر نه نفت داریم و نه مخازن دیگر اگر این بماند . از آن طرف زراعت ایران را به اسم اصلاحات ارضی از بین برده است و بازار درست کرده است برای آمریکا که ما همه چیزمان احتیاج به خارج دارد که اگر یکدفعه جلوی این را گرفتند ، بگیرند ، ایران می ماند بدون آذوقه ، اگر از خارج نیاورند . این اگر چند سال دیگر بماند ، نفت تمامش برود ، زراعت هم که از بین برده ، از این بین برده تر بشود ،

این نسل آتیه به چه زندگی باید بکنند ؟ چه چیزدارند که زندگی بکنند ؟ هیچ چیز ندارند . این راجع به اقتصاد مملکت ما . راجع به فرهنگ ما ، یک فرهنگی که نمی گذارند ، دست غیر نمی گذارد که این اولاد ، این اولادهای ما تحصیل بکنند و خوب تحصیل بکنند ، مانع هستند از اینکه تحصیل بکنند . الان داد همه معلم ها و شاگردها و همه در آمده که ما می خواهیم مستقل باشیم ، ما خواهیم خودمان اداره بکنیم کار خودمان را ، نمی گذارید شما که ما زندگی بکنیم . فرهنگ هم مامورند که عقب نگه دارند ، نگذارند انسان پیدا بشود ، نگذارند یک آدم های تحصیل کرده صحیح مستقل پیدا شود که مستقل فکر کند ، می خواهند نگذارند که یک نسلی پیدا بشود که مستقل فکر بکند و زمام مملکت را آنها بخواهند دست بگیرند ، باید حتما یک اشخاصی باشند انگل ، مربوط به سیاست آمریکا و انگلستان و شوروی تا اینکه اینها بتوانند استفاده های خودشان را بکنند . پس ما فرهنگ هم الان نداریم ، هم فرهنگ ما را از بین برده ، هم اقتصاد ما را از بین برده ، ما چه داریم دیگر ؟ وقتی که به ارتش نگاه می کنیم یک ارتشی است تحت فرمان مستشارهای آمریکا . ما ارتش داریم ؟ ارتشی که استقلال ندارد خودش نمی تواند یک کاری را انجام بدهد ، مستقل نیست در کارش ، شصت هزار مفتخوار آمریکائی آمده به اسم مستشار ، حالا دیگر چه می کنند من نمی دانم اما ارتش

ما تحت نظر آنهاست پس ما ارتش هم نداریم . چه چیزما داریم دیگر ؟ ایران چه چیزدارد ؟ این ایرانی که ایشان می فرمایند که به تمدن بزرگ ، دروازه تمدن بزرگ ، این تمدنش ، این تمدن بزرگش است ؟ !

مفهوم آزادی در قاموس کارتر

آن آزادی که کارتر می گوید که چون شاه یک آزادی خیلی صریح و خیلی تندی به مردم داده ، از این جهت با او اختلاف می کنند . به منطق کارتر اینهمه فریادی که دارند مردم می زنند از این است که تخمه کردند برای آزادی ، آزادی اینقدر به آنها دادند که آنها دیگر نمی توانند هضمش بکنند فریاد می زنند . این حرف ها ، حرف های آنهاست دیگر . کارتر در چند روز پیش از این همین را گفت ، در روزنامه هم اینها نقل کردند ، می گوید یک آزادی تندی به مردم داده است و از این جهت - از این جهت - منشا اختلاف مردم با او این است ، اینهمه داد کنند آزادی ، برای این است . الان که شما اینجا نشستید من نمی دانم دقیقا ، می دانم که خبرهاست اما حالا کدام نقطه است ، کشتارچی است ، امشب چند نفر را کشته اند ، امروز چقدر کشتار شده است ، اینها را ما الان اطلاع نداریم اما هر روزنامه ای که از ایران می آید با اینکه روزنامه ها معلوم نیست بتوانند تمامش را بنویسند ، هی چند تا کشته کجا بوده ، چند تا کشته کجا . در کبوتر آهنگ ، یک دهی است در اطراف همدان ، یک

دهی است در اطراف کبوتر آهنگ ، نوشته است که 5 نفر کشته آنجا داشته ، در یک ده ! این آتشی که الان در ایران روشن شده ، زبانه کشیده و دهات ایران را عرض می کنم که قصبات ایران را ، شهرهای بزرگ و کوچک ایران را فرا گرفته و این مژده ای است برای ما که همه ناراضی ها صدا در آورده اند ، کشته دادند ، بیخود که نیست ، برای فریادی است که می زنند که ما می خواهیم . تا فریاد مرگ بر شاه نکنند ، نمی زنند آنها را . امرشان این است که هر وقت اسم شاه آمد و نگفتند که اعلیحضرت آریا مهر!! یالله بزنید . الان همه ایران از آن بچه های کوچک تا آن پیرمردهای بزرگ با یک کلام ، یک کلام حرفشان است که ما نمی خواهیم این را ، این برود و یک همچو ملتی نمی شود که پیروز نشود شما بدانید که پیروز است این ملت (انشاءالله )

خروج شاه از ایران کلید حل بن بست و ایجاد آرامش در مملکت

با یک ملت نمی شود بازی کرد . شما نترسید از اینکه کارتر از آن طرف می گوید ما پشتیبانی می کنیم و وزیر خارجه انگلستان از آن طرف می گوید که ما پشتیبانی می کنیم و نمی دانم کرملین از آن طرف می گوید ما پشتیبانی می کنیم ، اینها همه حرف است که می زنند ، هیچ از این معنا نترسید ، یک ملت هر چه هم که ضعیف باشد ، وقتی همه گفتند نه ، این نه است ، نمی شود آره بشود . نه می تواند نظامی این کار

را بکند نه می تواند ارتش آمریکا و روسیه این کارها بکند ، این یک چیزی است (نشد) . چاره حل آن بن بستی که الان هست نه وزیر می تواند این را حلش کند نه وکیل می تواند حلش کند ، حلش دست شاه هست و آن این است که بگذارد و برود ، بگذارد و برود ، بگذارد مردم را به حال خودشان ، بن بستش این است که الان دولت ها بن بست آوردند شاه این بن بست را پیدا کرده است و بن بست به دست شاه واقع شده است هی می گویند بن بست است بیایید بنشینیم حلش کنیم حل چی و حل کی هیچ کس نمی تواند حلش کند این آتش را هیچ کس نمی تواند خاموش کند ، فقط کلیدش دست خود ایشان است که گورش را گم کند و برود . وقتیکه رفت یک آرامشی هست ، وقتی دنباله هایش هم رفتند یعنی آنهایی که پشتوانه او بودند ، آنها هم قدرت هایشان را جمع کردند و رفتند مملکت آرام می شود . مملکت ایران چرا آرام نباشد ؟ مردم ایران ، مردم آرامی هستند لکن وقتی اینقدر فشار به آنها می آید آنوقت صدایشان در می آید و الا مردم نجیب آرامی هستند ، الان از نجابتشان هست که این داد را دارند می زنند ، از اصالت ایران است که دارند این داد را می زنند .

تکلیف ایرانیان مقیم خارج ، تبلیغ نهضت و مقابله با تبلیغات سوء رژیم شاه

انشاءالله خداوند تایید کند همه شما را ، همه اهالی مملکت ما را و این را هر شب من دارم عرض می کنم که ماها تکلیف داریم

آقا . شما الان که اینجا ایستادید یا نشستید تکلیف دارید یعنی ملت ایران الان یک دینی به عهده ما دارد . اینهائی که در ایران هستند بچه هایشان کشته شده است ، مادرها داغ پسر دیدند ، پدرها داغ جوان ها را دیدند ، آنها الان به ما یک دینی پیدا کردند یعنی ما مدیون آنها هستیم . آنها برای نفع همه ملت است که قیام کردند ، خودشان تنها نیستند ، برای ملت قیام کردند ، ما هم از ملت ایران هستیم پس برای ما هم قیام کردند ، ما باید در اینجا که هستیم یا در هر جا ، آمریکا هستید ، اروپا هستید ، انگلستان ، هر جا هستید ، شماها باید خدمت کنید به این مملکت ، خدمتتان به این است که تبلیغ کنید . شما می توانید ، هر کدام می توانید با چند نفر تماس که پیدا می کنید مسائل ایران را طرح کنید ، مسائل ایران را بǠواسطه تبلیغات سویی که شده اشتباه به مردم می گویند ، خلاف به مردم گفتند ، گفتند به اینکه ، نه ، اینها می خواهند -ارتجاع است - برگردانند مملکت را به حال نمی دانم هزار و چند صدسال پیش از این . نخیر ارتجاع نیست ، شما -ارتجاع - مرتجع هستید که تاریخ فعلی ما را برگرداندید به تاریخ دو هزار و پانصد سال قبل و تاریخ گبرها ، این ارتجاع است ، نه ارتجاعی که ما می گوئیم ما تاریخ مان را می خواهیم ، تاریخ زنده اسلام خودمان را می خواهیم . گویند اینها مرتجع هستند ،

نخیر مرتجع نیستند و مترقی هم هستند و می خواهند که آزادی داشته باشند و استقلال . کسی که آزادی و استقلال می خواهد مرتجع است ؟ ! . مرتجع آن است که آزادی را سلب می کند ، برگشته به حال سلاطین قلدر و مرتجع آن است که آزادی را سلب می کند . مرتجع آن است که خیانت می کند به یک مملکتی و به یک ملتی ، نه مرتجع مردمی هستند که می گویند چرا خیانت می کنی ، چرا آزادی را به ما نمی دهی . انشاءالله امیداوارم که همه تان خدمت کنید و همه تان مسائل را ، در دانشگاه هستید دانشگاهی ها را وقتی چند نفرشان جمع شدند به آنها بگوئید ایران اینطور است ، اینطور است ، اینطور و مسائل ایران این است ، به ما اینطور ظلم کرده این مرد . وقتی ده هزار نفر ایرانی که فرض کنید که (اینجاها بیشتر از اینها هست ) هر کدام به ده نفر بگویند ، یک جمعیت زیادی مطلع می شوند ، اطلاع هم دارند اما مطلع تر می شوند ، مطالب روشن می شود پیششان که این ملت ، یک همچو گرفتاری دارد و می خواهد آزاد باشد . انشاءالله موج در اینجا هم پیدا بشود و بلکه نتیجه اش زود حاصل شود ، نتیجه حاصل می شود لکن انشاءالله زود حاصل بشود ، انشاءالله خدا همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/8/57

بیانات امام خمینی در تشریح کیفیت خلافت از دیدگاه اسلام

کیفیت ولایت و برنامه حضرت امیر سلام الله علیه نمونه ای برای تشکیل حکومت اسلامی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

روز عید غدیر روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله

علیه و آله و سلم وظیفه حکومت را معین فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود و حکومت اسلام نمونه اش عبارت است از یک همچو شخصیتی که در همه جهات مهذب ، بر همه جهات معجزه است و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر سلام الله علیه نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشد از حکومت ها تا آخر تعیین فرمودند ، چنانچه حضرت امیر خودش هم برنامه اش را در آن عهدنامه مالک اشتر بیان فرموده است که حکومت و آن اشخاصی که از طرف ایشان حاکم بر بلاد بودند تکلیفشان در این جهات چه هست .

به حسب آن تعیین رسول اکرم الگوی خلافت را و برنامه حضرت ، کیفیت ولایت ولات بر افراد را آنطور که بیان فرموده اند ، تمام این حکومت ها که سرکار آمده اند تا حالا ، از بعد از حضرت امیر و یک چند روزی هم امام حسن سلام الله علیه ، تمام حکومت هایی که تا حالا سرکار آمده اند چه حکومت هایی باشد که تا حدودی مثلا اگر هم که چیزی پیدا بشود- تا حدودی مودب به آداب حکومت ها بوده است و آن الگوی رسول الله بوده است و چه اینهائی که اصلا نبوده اند ، هیچ کدام این حکومت ها لیاقت حکومت نداشته اند و خود حضرت امیر سلام الله علیه قیام کردند بر ضد معاویه ، در صورتی که معاویه هم تشرف به اسلام داشت و کارهای اسلامی را می کرد و

شاید اعتقادات اسلامی هم داشته است ، شاید ، شاید هم نه .

معذالک حتی آنهایی که حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت می کردند که شما یک مدتی معاویه را بگذارید در حکومت شما باشد و بعد که پایه حکومت شما قوی شد ، آنوقت او را رد می کنید به هیچ یک از آن حرف ها اعتنا نکردند و حجتشان هم این بود که یک نفر آدمی که برخلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم را در بلاد راه می اندازد ، من حتی برای یک آن هم نمی توانم که او را حاکمش قرار بدهم ، بلکه اگر حاکمش قرار می دادند این حجت می شد بر اینکه شود یک فاسقی هم از طرف

ولی امر حاکم باشد و حضرت امیر مضایقه کردند از اینکه حتی اگر مصالحی هم آنوقت مثلا بود که اگر پایشان محکم می شد ممکن بود مثلا معاویه می شد ممکن بود مثلا معاویه را کنار بزنند ، معذلک برای خودشان اجازه نمی دیدند که معاویه را حتی یک روز در سلطنت خودش باقی بگذارند و این حجتی است بر ماها که اگر بتوانیم ، باید این حکومت هایی که حکومت جور است کنار بزنیم و اگر چنانچه خدای نخواسته نتوانیم ، رضایت بر حکومت آنها ولو یک روز ، ولو یک ساعت این رضایت بر ظلم است ، رضایت بر تعدی است ، رضایت بر غارتگری مال مردم است و هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به حکومت ظالمی ولو یک ساعت و همه ما مکلفیم که این حکومت هایی که روی کار آمده اند

و برخلاف موازین الهی و موازین قانونی (حتی قانونی خودشان ) هستند ، همه ما مکلفیم که با آنها مبارزه بکنیم ، هرکس به هر مقدار که می تواند باید با اینها معارضه و مبارزه بکند و هیچ عذری پذیرفته نیست .

بیداری و فریاد حکومت اسلامی ملت ایران ، لبیکی به فرمایش رسول اکرم

امروز که ملت ایران قیام کرده اند و به طور آشنایی بر مسائل و بیداری قیام کرده اند و از شهرستان ها گرفته تا دهات ، تا کوره دهات یک مساله را عنوان کنند و آن اینکه این حکومت جبار را نمی خواهند و حکومت اسلامی خواهند ، می خواهند که آزاد باشند ، می خواهند که مستقل باشند ، می خواهند که حکومتشان حکومت اسلامی باشد ، این همان لبیکی است که مردم به فرمایش رسول الله (ص ) گفته اند . آن صفاتی که در حکومت ، آن حکومتی که پیغمبر اکرم قرار دادند ، آن صفاتی که در کلیات حکومت ، کلیات صفاتی که در حکومت معتبر است ، ما باید از کیفیت حکومت حضرت امیر سلام الله علیه اقتباس بکنیم و یاد بگیریم منتهی ما نمی توانیم تمام آن جهات را ، کسی نمی تواند همه آن جهات را مراعات بکند یعنی یک مقدار زیادش زاید بر اصل قضیه حکومت بوده است ، یک کارهای نمونه ای مخصوص به خود آن بزرگوار بوده است لکن اصل مساله ای که حکومت باید یک حکومت عادل باشد و بین مردم هم ظلم نکند ، در حکومت اسلامی اگر یک نفر مثلا یک شخصی را کشت ، این را می گیرند و قصاص می کنند لکن یک سیلی اگر به او

بزند کسی ، آن یک سیلی را باید انتقامش را بدهد برای اینکه آن زائد بر آن مقدار است . یک روز حبس ، اگر کسی را حبس بکنند برخلاف نظام اسلام است ، موارد خاصی دارد ، گاهی حبس می شود ، اینطور نیست که هر کسی آوردند از اول (مثل این حکومت هائی که روی کار هستند) هر کس را گرفتند ، اول یک مدتی کتکش بزنند و مدت هایی کتک بزنند و حبس بکنند و زجر بکنند و اینها بعدها که تفتیش کردند ، فهمیدند که اشتباه کردند ، آنوقت بگویند ما اشتباه کردیم .

توبه بدون جبران شاه ، حربه ای برای تحکیم حکومت جور

مردک که سی و چند سال بر مردم حکومت کرده است و مردم را زجر داده ، سلب آسایش از همه کرده ، سلب آزادی از همه کرده ، مطبوعات را سلب آزادی کرده ، فرهنگ را عقب زده ، مصالح مسلمین را به کفار داده است ، به اجانب داده است ، اموال مسلمین را تاراج کرده و کسانی که همراه او بودند و رفقایش بودند تاراج کردند ، حالا تازه آمده است به مردم رو می کند که ، به علما رو می کند که (مراجع عظام و علمای اعلام ، من معذرت می خواهم و من اشتباه کردم ، بیائید بسازید و این اسلام را همراهی کنید) یا به سوی سایر مردم دست دراز کرده معنا ندارد یک همچنین مطلبی ، اصلا غلط است این . معذرت خواستن حتی در درگاه خدای تبارک و تعالی که ارحم الراحمین است ، شرائط دارد . اگر یک کسی به مردم تعدی کرد و مال مردم

را برد یا خورد یا ظلم به مردم کرد ، مردم را زجر کرد ، حبس کرد ، از این کارهائی که اینها کرده اند و می کنند ، حالا بیاید بگوید خدایا من توبه کردم !! غلط کردی توبه کردی ، توبه وقتی است که تمام آن کارهائی که تا حالا انجام دادی جبران بکنی ، بعد از اینکه جبران کردی آن کارها را آنوقت بگو توبه کردم . خوب این مساله ای است . اما اینهمه کارها که کرد ، هیچ !! ده سال اشخاص محترم را در حبس نگه داشت ، کمتر ، بیشتر ، هزاران نفر را در حبس ها آنطور زجر کردند ، پاها را اره کردند ، سوزاندند ، آنهمه فضاحت رابارآوردند ، حالا بیاید بگوید که من توبه کردم و ما هم بگوئیم که خوب ، بسیار خوب ، گوش بدهید ، آقا توبه کردند و توبه هم مقبول است !! کجا توبه مقبول است ؟ باید اینها را جبران بکند تا توبه را خدا بپذیرد و توبه باشد .

ما فرض می کنیم که ایشان صادق هم باشند در این حرف و نخواهند که مردم را بازی بدهند و حال آنکه مطلب اینها نیست ، این حرف هایی که این آدم زده است ، همان وقتی که زده شاهد برخلافش هست برای اینکه همان وقتی که آمده است و ایستاده است و گفته است که من معذرت می خواهم ، من اشتباه کردم و از این وقت اشتباه نمی شود همان وقت مشغول شده حکومت نظامی را ، دولت نظامی را روی کار آورد و مردم را

آنطور زجر کردند و آنطور کشتند . پریروز بود باز در مشهد کشتار بوده است که نمی دانم حالا چقدر هم کشتار بوده است . کشتار دیگر یک امر عادی الان شده است در ایران . حکومت ها امر عادی شان این است که مردم را بکشند و جوان های ما را از بین ببرند ، آنوقت یک نفر که بیاید بگوید که من توبه کردم ، حالا کسی هم بیاید بگوید که خوب ایشان توبه کردند ، بس است ! بس است ! دیگر کارها بس شد!! تمام شد کارها!! خیر ، ایشان برای این است که مردم را بازی بدهد و پایش محکم بشود و اگر محکم شد ، این دفعه بدتر از اول ، صد درجه بدتر از اول چیز بکنند ، برای اینکه حالا دشمن هایش را شناخته و بعد ، بعد از شناختن دشمن وقتی پایش محکم شد بسیار بدتر عمل خواهد کرد .

اسلام ، تدوین کننده برنامه حکومتی علی ایحال اسلام کیفیت حکومت را و برنامه حکومت را تعیین کرده ، اینطور نیست که برنامه ای در کار نباشد ، این حرف های مفتی که زده می شود ، خیر ، هم اوصاف حاکم معلوم است در اسلام و مدون است و هم برنامه حکومت را حضرت امیر معین کرده است که -باید- چه جور حکومت باید باشد ، باید عدلیه اش چه باشد ، باید عرض می کنم که قضاتش چه وضعی داشته باشند ، باید

دیگران و جناح حکومت -باید - چه جور باشند . یک مساله معلوم واضحی است که معین کرده است و این آقا

که می گوید اگر من نباشم ، یا رفقای او می گویند اگر او نباشد خلا پیدا می شود ، یک حرف نامربوطی است که الان خلا هست ، بودن ایشان موجب خلا هست برای اینکه همه چیز از واقعیتش تهی شده است ، هیچ واقعیتی الان ما نداریم ، هر چه هست صورت است و حرف است و خالی است و تو خالی است همه حرف ها .

مفهوم استقلال و آزادی مملکت در تمدن وابسته آنهمه داد و قال راجع به اینکه ما در دروازه تمدن وارد شدیم و می خواهیم وارد بشویم در دروازه تمدن ، خوب دروازه تمدن که همه می دانند که هیچ خبری در کار نیست ، از تمدن هیچ خبری نیست . اول مرتبه تمدن ، آزادی ملت است -تمدن - یک مملکتی که آزادی ندارد تمدن ندارد . یک مملکتی که استقلال ندارد و وابسته به غیر است و همه اش با عمل ایشان وابسته به غیر شده ، این نمی شود گفت یک مملکت متمدن . مملکت متمدن آن است که آزاد باشد ، مطبوعاتش آزاد باشد ، مردم آزاد باشند در اظهار عقائد و راءیشان و هیچ کس آزادی ندارد که تو می گویی خیر ، ما به دروازه تمدن رسیدیم ، فلان یا هر چیزی که هر روز می آمد و فریاد می زد و چه می کرد و یک حزب بازی و خیر حزب فراگیر و این حرف ها همه معلوم شد که الفاظ است و معنی ندارد . الان همه چیزهائی که ما داریم میانش تهی است ، خالی است ، یک

صورتی بیشتر نیست .

افراد صالح متخصص ، عهده دار اجرای برنامه های مدون اسلام و الان است که خلا در کار هست ، اگر این آدم برود هیچ خلایی نیست در کار برای اینکه کارمندهای صحیح هستند ، اشخاصی که درس خوانده هستند ، هم در خارج کشور هستند که نمی توانند وارد بشوند در کشور و هم در خود کشور در انزوا هستند . به مجرد اینکه ایشان برود ، برنامه اسلام یک برنامه مدون معلوم است که حاکم باید چه جور وضعی داشته باشد ، چه جور آدمی باشد و عرض بکنم که ما به مردم می گوئیم که یک همچو حاکمی را باید تعیین بکنید و تعیین بکنید و مردم هم به اختیار خودشان تعیین می کنند و عرض می کنم که وکلائی هم که می خواهند ، با اختیار خودشان است ، همه چیز به اختیار خودشان و هیچ خلایی در کار نیست . ایشان بروند ، خلاها از بین می رود ، نه که ایشان اگر بروند یک خلایی پیدا می شود ، اینها حرف شعر است که می گویند ، می خواهند بگویند .

برقراری حکومت اسلامی در ایران ، عامل شناسایی اسلام به جهانیان

در هر صورت ما امیدواریم که خداوند در این روز به ما رحمت نازل بفرماید و ما را توفیق بدهد بر این مبارزه ای که داریم و مسلمین را پیروز کند در این مبارزه ای که دارند و اسلام را تقویت کند و حکومت اسلامی را برقرار کند تا دنیا ببیند وضع حکومت چه هست ، معنای حکومت چه هست ، حاکم چه جور رفتار می کند

حاکم با رعیت چه جور رفتار می

کند ، با عرض می کنم که سایر مردم چه جور رفتار می کند ، معلوم بشود چه جوری است ، یا کارمندان دولت چه جور اشخاصی باید باشند ، قضات چه جور اشخاصی باید باشند ، فرهنگی ها چه جور اشخاصی باید باشند ، اینها همه تعیین شده است و انشاءالله اگر حکومتی اسلامی بپا بشود همه امور بر طبق دلخواه ملت انشاءالله حاصل می شود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/8/57

بیانات امام خمینی در مورد تاءثیر سازنده (اعتقاد به خدا) و بررسی حقیقتاصیل نهضت استقلال طلبانه ایران

قیام لله کنید که هیچ خسرانی ندارد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

(قل انما اعظکم بواحده ان تقومو الله مثنی و فرادی ) خدای تبارک و تعالی در این آیه می فرماید که یک موعظه ، فقط من یک موعظه به شما می کنم ، یک موعظه ای که واعظش خداست و آورنده موعظه پیغمبر اکرم است و می فرماید ، فقط یک موعظه است ، این موعظه باید اهمیتش خیلی زیاد باشد که در این تعبیر می فرماید و آن موعظه این است که (ان تقوموالله مثنی و فرادی ) . اینکه قیام کنید برای خدا ، برای اقامه حق قیام کنید . لازم نیست که اول یک اجتماعاتی باشد که من می خواهم بعد از اجتماعات قیام کنم . یکی یکی هم این تکلیف هست (مثنی و فرادی ) فرادی هم هست ، دو تا دو تا هم هست . این دیگر اقل جمعش است ، یعنی تنهائی تکلیف به قیام لله هست و اجتماعی هم که اقلش دوتاست ، از دو تا شروع می شود به بالا ، هر چه بالا رفت ، میزان این است که انسان تشخیص بدهد

که لله هست این قیام ، برای خدا هست این قیام ، دیگر اگر لله شد و برای خدا شد ، از اینکه تنها هستیم ، از اینکه جمعیتمان کم هست ، دیگر وحشتی نیست قیام اگر لله هست ، برای خداست ، قیام لله هیچ خسران ندارد ، هیچ ضرر توی آن نیست . قیام های برای دنیا دو رو دارد ، یک رویش ضرر است ، یک رویش نفع است . تجارت انسان می کند ، سایر کسب ها را می کند ، این یک طرفش ضرر است ، یک طرفش نفع است ، گاهی انسان ضرر برد از این تجارت ، گاهی نفع می برد و هر کاری که انسان برای دنیا بکند ، خدا در کار نباشد و همان جهت دنیوی باشد ، اینها صد درصد نفع نیست ، گاهی نفع است ، نفع مادی دارد ، گاهی ضرر مادی دارد . اما اگر چنانچه قیام برای خدا باشد ، انسان کاری را برای خدا بکند ، این هیچ توی آن ضرر نیست . ممکن است که انسان تخیل بکند که ما رفتیم به جنگ با کفار مثلا و کشته شدیم ، خیال بکند که این ضرر است ، لکن این ضرر نیست ، کشته ها پیش خدا زنده اند ، اجرهائی که آنجا هست ربطی به این عالم ندارد . اینکه برای خداست ، همیشه نفع دارد ، همیشه از خسارت محفوظ است . مردهای تاریخ بسیارشان تنها ایستادند در مقابل قدرت ها ، حضرت ابراهیم تنهائی ایستاد و بت ها را شکست که وقتی آمدند گفتند که چه کسی

بود ، ابراهیم را می گفتند این کارها را کرده ، تنهائی قیام کرد در مقابل بت پرستها و در مقابل شیطان وقت و از تنهائی نترسید برای اینکه قیام ، قیام لله بود ، برای خدا بود و چون قیام برای خدا بود ، هر دو طرفش نفع است ، چه پیش ببرد ، نفع برده است و چه پیش نبرد ، باز هم نفع برده است ، یکی از دو خوبی ها را دارد یا خوبی دنیائی دارد یا اگر دنیائی گیریش نیامد ، خوبی آخرتی بلااشکال است و هست . حضرت موسی یک شبانی بود ، شبان حضرت شعیب بود مدت ها و تنهائی مامور شد که برود و قیام کند منتهی ایشان یک توقعی از خدای تبارک و تعالی کرد که برادرم هم باشد ، آنوقت شد مثنی ، اول خودش بود قیام کرد ، بعد برادرش هم همراهش شد ، شدند دو نفر ، اما در مقابل چه دستگاهی ؟ در مقابل دستگاه فراعنه که الان هم آثارشان در مصر و آنجاها ، در قاهره و مصر و آنجاها هست ، آن آثار عجیب و غربیشان ، ایستاد در مقابلشان تنهائی ، بعد هم که اضافه شد ، یک نفر دیگر اضافه شد و آن عبارت از برادرش بود ، بنی اسرائیل هم کاری از آنها نمی آمد جز شلوغکاری ، چنانچه حالا هم همین ، جز شلوغکاری کاری از آنها نمی آید . پیغمبر اکرم (ص ) از اول که قیام کرد ، تنها ، تنها قیام کرد و دعوت کرد مردم را ، قومش را دعوت کرد به

حق تعالی و به توحید و هیچ کس همراهش نبود ، تنهائی قیام کرد اول ، مثلا زنش که در خانه شوهرش منزل بود ، حضرت خدیجه به او ایمان آورد و حضرت امیر که بچه ای بود آنوقت ، ایمان آورد و بعد کم کم در مکه هم که بودند در 13 سال ، نشد یک کاری انجام بدهند ، برای اینکه مکی ها همه مقتدر و پولدار بودند و می دیدند که اگر این رشد بکند ، با منافعشان مخالف است ، از این جهت با او مخالفت می کردند از خوف اینکه این رشد پیدا بکند و با منافعشان چه بشود ، این بت ها هم آلت بود پیش آنها ، همچو نبود که بت پرست ها خیلی به بت هم پابند باشند ، منافع مادیشان بود که آنهادر مقابلش می دیدند که پیغمبر اکرم است و منافع مادی شان در ضرر است . تا در مکه بودند تقریبا می شود گفت تنها بودند ، یکی دوتا ، چند نفر مختصری به ایشان گرویدند و اینها ، فعالیت هم در مکه ، جز اینکه دعوت می کردند و دعوت زیرزمینی به اصطلاح می کردند ، چیزی نبود تا وقتی که مقتضیات جور شد و رفتند به مدینه ، آنوقت از مدینه شروع کردند و در مقابل قدرت های بزرگ .

خوف از قدرت ها کسانی باید داشته باشند که اعتقاد به خدا ندارند

وقتی که مطالب الهی شد دیگر خوف از قدرت ها ، هیچ قدرتی مثل قدرت خدا نیست . خوف از قدرت ها کسانی باید داشته باشند که اعتقاد به خدای تبارک و تعالی ندارند ، مسلمین ، مؤ منین که اعتقاد

دارند به مبدا قدرت ، اینها از قدرت ها نباید بترسند . پیغمبر اکرم که ایمان به قدرت مطلق خدای تبارک و تعالی داشت ، در صورتی که عددشان کم بود و چیزی نبود و فقیر هم بودند و از همین فقیرهای بیچاره بودند لکن قدرت ایمان داشتند و قیام کردند و قدرت ها را یکی بعد از دیگری شکستند و همه را دعوت به توحید کردند ، توحید را در جامعه رشد دادند و در یک زمان کمی ، مسلمین که در جنگ وقتی که می رفتند ، چند نفرشان یک شتر داشتند ، در یک جنگ مثلا مهمی شاید ده تا اسب داشتند ، نداشتند چیزی ، ده تا شمشیر داشتند ، چند نفرشان یک شتر داشتند معذلک چون قوت ایمان داشتند ، دو تا امپراطوری را در یک صف کمی ، یکی امپراطوری روم را که آنوقت مهم بود و یکی هم ایران که مهم بود (این دوتا امپراطوری آنوقت در دنیا مقدم بر همه بودند) آنها را شکستند و غلبه بر آنها کردند و اسلام را بردند تا روم و تا عرض بکنم که اروپا هم رساندند . عمده همان روح ایمان است که بر انسان باید چه باشد . این قدرت هائی که الان ما مواجه با آنها هستیم ، هی می ترسانند آدم را از اینکه ابرقدرت ها هستند ، شوروی هست ، آمریکا هست ، انگلستان هست . صحیح است ، اینها قدرت هایشان زیاد است لکن قدرت یک ملتی که حق می گوید ، که برای خدا قیام کرده است ، می خواهد که مملکتش ، مملکت

اسلامی باشد نه اینکه مملکت ، مملکتی باشد که صورتش ، صورت اسلام و واقعیتش بر خلاف . (بیشتر از آنهاست )

قیام ملت ایران ، یک قیام الهی است

این قیامی که الان ملت ایران کرده اند در مقابل همه این ابرقدرت هاست و این ابرقدرت ها را شما اطمینان داشته باشید که نمی توانند کاری انجام بدهند یعنی خدای تبارک و تعالی اینها را مقابل هم قرار داده است که اگر او بخواهد حرکت کند آن یکی تشرش می زند . تازگی شوروی تشر زد به آمریکا که اگر بخواهی دخالت کنی در امر ایران ، ما چه خواهیم کرد . نمی توانند بکنند . و باز از شوروی گفته اند که گفته است سران شوروی که ایران باید سرنوشتش را خود ملتش تعیین بکند . البته اینها هم حالا حرف می زنند اما مساله همین هست . مساله این است که هر ملتی باید سرنوشت خودش را خودش معین کند و اگر یک ملتی قیام کند اینطوری که الان ملت ایران قیام کرده است ، این قیام یک قیام الهی است یعنی اینکه من اعتقاد دارم و همین طور هم هست ، این است که یک همچو قیامی را نمی شود با تبلیغات بشری ، با این حرف های ماها ، نمی شود یک همچو قیامی درست کرد . ماها یک حوزه کوچکی را ، یک فرض کنید موج کوچکی ما می توانیم تهیه کنیم ، آن که این قیام را درست کرده است و در سرتاسر ایران ، ایلاتی که اصلا کاری به این کارها نداشتند ، نه آنها کار نداشتند ، بازار تهران هم کار نداشت ، بازار

تهران هم که اصل بازارهاست ، در این امور دخالت نداشت ، کار نداشت به این کارها ، سایر بازارها هم کار به این کارها نداشتند ، خیر دانشگاه ها هم کاری نداشتند . ما می دیدیم که این جناح های سیاسی ، چندین سال است الان هیچ ابدا از این حرف ها دیگر نمی زنند ، هیچ کاری به این کارها ندارند ، جناح روحانی هم دستش بسته بود و دهنش بسته بود و جرات حرف زدن نداشت ، این جناح هایی که از آنها یک کاری می آمد ، در این 50 سال سلطنت سیاه ، همه اینهارا خفه کرده بودند . در زمان رضاشاه ، جناح روحانی را همچو به آن صدمه زده بودند که خود ملت در مقابل روحانیت ایستاده بود ، خود ملت روحانیت را سوار اتومبیل ، روحانی را سوار اتومبیل نمی کرد و می گفت که ما این طایفه را نمی خواهیم ، من خودم سوار اتومبیل بودم و اتومبیل ظاهرا بنزینش تمام شده بود یا آب آن تمام شد ، یک شیخی هم همراه من بود ، می گفت که چون این شیخ سوار اتومبیل است از این جهت اتومبیل ایستاد ، بااینکه ایستاندنش ، نشکسته بود (خنده حضار) یا آبش تمام شده بود یا بنزینش ، حالا یادم نیست اما یکی از اینها تمام شده بود ، معذالک تبلیغات زمان رضاخان و مامورین رضاخان ، دژخیمان رضاخان همچو کرده بود که این طبقه شوفری که الان شما ملاحظه می کنید یکی از طبقاتی است که در ایران فعالیت می کند و فلج می کند گاهی وقت

ها کارهای دولتی را ، آنوقت اینطور بود که اگر چنانچه بنزینش تمام می شد ، می گفت شیخ ، تازه تفال به او می زد ، می گفت شیخ چون اینجا بوده ، و همین طور سایر طبقات اینطور شده بود . در تمام ایران یک مجلس خطابه علنی نبود ، اگر بود ، بین نصف شب که یک مجلسی بود آن هم قاچاق ، تمام تبلیغات ، تبلیغات از هر طبقه باشد ، درش بسته شده بود . سیاسیون هم همه در انزوا بودند و هیچ کاری از آنها بر نمی آمد و نمی توانستند کاری بکنند ، صدائی از کسی در نمی آمد ، چند دفعه روحانیون قیام کردند لکن شکسته شد . از آذربایجان قیام کردند شکسته شد ، گرفتند همه را بردند به سنقر ظاهرا . از اصفهان قیام شد باز هم شکستند قیام را و متفرقشان کردند . قیام هائی شد اما قیام هائی بود که نتیجه ای نتوانست بدهد و ملت آنوقت بیدار نبود ، درست توجه نداشت به مسائل خودش . می خواهم عرض بکنم که نه جناح سیاسی الان تواند بگوید که من کردم این کار را ، تمام ایران را من به جنبش درآوردم ، نه جناح روحانی ، جنود خداست که این کار را کرده ، امر خداست این کار ولهذا امید به آن است ، مال بشر نیست که انسان بگوید پشتوانه ندارد . این کار ، کار خداست که یک ملتی که در چند سال پیش از این ، اگر چنانچه بازارش را می خواستند ببندند ، یک پاسبان کافی بود ،

حالا ایستاده در مقابل همه قدرت ها ، مشتش را گره کرده در مقابل همه قدرت ها ایستاده و نه می گوید ، می گوید که ما نمی خواهیم این را . این حکومت نظامی که در سابق ، همچو که اسم حکومت نظامی می آمد ، دیگر نفس ها قطع می شد و هیچ کس حرفی نمی زد و نمی شکست ، اصلا معقول نبود که حکومت نظامی را کسی بتواند بشکند ، الان حکومت نظامی یک امر توخالی است که مردم به آن اعتناء نمی کنند . هی ، بله هی هیاهو می کنند و هی اعلامیه می دهند لکن دنبال سراعلامیه (آنها می گویند 2 نفر بیشتر حق ندارند که اجتماع کند) دنبال سر این ، صدهزار نفر جمعیت ، دویست هزار نفر جمعیت قیام می کنند ، می شکنند . در همان اصفهانی که حکومت نظامی است ، در همان تهرانی که حکومت نظامی است و قمی که حکومت نظامی است ، هر روز دارند می شکنند این حکومت نظامی ها را ، هیچ اعتنائی بدان نمی کنند ، بعد دولت نظامی را آوردند ، دولت نظامی هم همان حکومت نظامی است دیگر ، فرقی ندارد هر دو نظامی اند و هر دو از این پیرمردهای مفتخورند که مدتی ملت را دوشیدند و هیچ کاری هم از آنها برنمی آید ، قابل آدم نیستند ، جز اینکه بگویند بکشید . این تمام شد ، تمام می شود این حرف ها ، دولت نظامی هم دیگر کاری از آن نمی آید و میان تهی است ، حالا ما فرض می کنیم که

بعد از این هم که این تیر آخری کودتای نظامی باشد که دولت شوروی هم گفته که (یک همچون خیالی را دارند اینها و اگر بکنند ، من چه خواهم کرد) . ما احتیاج نداریم شما کاری بکنید ، ما خودمان خواهیم کرد ، بعد از این ممکن است که باز این قضیه کودتای نظامی در کار بیاید ولی آخرش همین نظامی است و همین پیرمردهایند و همین تفنگ ها ، بیشتر از اینها چیزی نیست که این ملت از آن رقمی که الان چند ماه هست که حکومت نظامی اش را دیده است و شکسته است حکومت نظامی را ، دولت نظامی اش هم که حالا هست و می بیند کاری از آن برنمی آید ، شکسته او را ، بعد هم کودتای نظامی با یک نظام دیگر می آید ، چیز تازه ای نیست ، مردم دیگر آشنا شدند ، یعنی یک قدرت الهی در ایران دارد حکومت می کند . این را بیدار باشید یک قدرت بشری نیست ، بشر نمی تواند که همه مملکتی که سی و چند میلیون جمعیت دارد و بزرگی اش هم چند مقابل فرانسه هست ، یک مملکتی را نمی تواند بشر چیز بکند که این بچه کوچولوی هفت هشت ساله اش ، این بچه ای که در دبستان می رود بلکه قبل از اینکه در دبستان هم برود ، تازه زبان باز کرده است ، تا آن پیرمردهائی که خوابیدند در توی خانه و نمی توانند بیرون بیایند ، همه با هم بگویند که مرگ بر این سلطنت پهلوی ، این زبان خداست ، این القای

الهی است ، این یک چیزی نیست که بشود بشر این را درستش کند ، یکدفعه مثلا متحول کند یک مملکتی ، تمام یک مملکت سی و چند میلیونی را که دیروز از یک پاسبان می ترسیدند ، می آمد توی بازار می گفت ، بیرق بزنید ، روز چندم آبان است باید بیرق بزنید ، هیچ تخلفی نبود در کار ، حالا اگر خود اعلیحضرت هم تشریف بیاورند توی بازار ، مردم با مشت خردش می کنند ، جرات هم نمی کند که بیاید بیرون ، (خنده حضار) الان وضع ، این چیز چین آمد در ایران ، جرات نکردند این رئیس چین را - عرض می کنم که - بیاورند از توی خیابان ها ببرند ، برای اینکه مردم ایستاده بودند و نمی شد همچنین چیزی عبور بکند و از بالای سرشان با هلیکوپتر بردند به فرودگاه و از آنجا رفت سراغ کارش . الان یک همچو تحولی در ایران پیدا شده است که تمام قشرهایش ، شما خیال می کنید که این نظامی ها همه شان نظامی ای هستند که شاه را می خواهند ، این نظامی ها پیش من تا حالا چندین افراد آمدند و پیغام آوردند که ما حاضریم ، هم نیروی هوائی شان و هم نیروی زمینی شان ، منتهی الان آمریکا هست و مستشارهای آمریکا هست و نظامی های اسرائیل هست و از این مسائل الان در کار است و ما هم نمی ترسیم از اینها ما همین نظامی های آمریکا را بیرون می کنیم از ایران مستشارها را بیرون می کنیم از ایران و همان نظامی های

اسرائیل و اینها که دارند زمین های مردم را می بلعند و از بین می برند منافع مسلمین را ، اینها را ما بیرونشان می کنیم انشاءالله و این دست خداست که این کار را دارد می کند ، دست بشر نیست که ما بترسیم که بشر از او نمی آید و بشری که سی میلیون فرض کنید هست - و چیز هم - و اسلحه هم خیلی ندارد در مقابل آن قدرت هایی که مثلا یک میلیارد جمعیت چین و یک میلیون ، چندین میلیون جمعیت کذا و چند صد میلیون جمعیت نمی توانند ، البته ما به اینکه یک بشری هستیم ، قدرتمان ناقص است ، اما وقتی که قیام لله شد ، موعظه می کند خدا که (اعظکم بواحده ) یکی ، یک مطلبی را من موعظه میکنم ، این است که (ان تقوموالله ) برای خدا قیام کنید ، اگر برای خدا قیام کردید ، دیگر ترس از بشر نیست ، تمام بشر چی هست ؟ تمام بشر را شما در مقابل قدرت خدا ، تمام این منظومه شمسی شما ، اگر گم بشود توی این منظومه های شمسی ، باید جبرئیل بگردد تا پیدایش بکند از بس که بزرگ است اینجا ، آنقدری که تا حالا کشف کرده اند ، محیر العقول است نسبت به عقل های کوچک ما ، آنقدری که کشف کرده اند ، بعضی ستاره ها از زمین آنقدر دور است که در شش بیلیون سال نورش می رسد به اینجا ، نور با آن قدرت حرکت در 6 بیلیون سال - نور - می رسد از

آنجا به ما ، یک همچو وسعت دایره ای هست ، این قدرت قدرت الهی است ، قدرت خداست ، با این قدرت خدا دیگر بشر و اینها چیزی نیستند تا بتوانند چه بکنند . کارتر نمی تواند یک ملتی را که برای خدا قیام کرده و برای حق قیام کرده ، نمی تواند این ملت را خفه کند و بگوید که ما پشتیبانش هستیم . پشتیبانش باش ، شما پشتیبانش باشید ، آن یکی هم پشتیبانش باشد نمی توانید ، قدرت خداست ، با قدرت خدا نمی شود بازی کرد . مردم مردم الهی هستند ، مسلم هستند . قیام لله کردند ، برای خاطر حق قیام کردند ، بچه کوچک و بزرگ دارد می گوید ما حکومت اسلام را می خواهیم ، ما اسلام را می خواهیم ، یک همچو قدرتی را نمی توانند بکشنند با مسلسل و با اینطور چیزها ، بالاخره اینها خاضع خواهند شد و بالاخره این مرد خواهد رفت انشاءالله (انشاءالله ) منتهی زود و دیرش چیز است والا رفتنی ، مسلم هم رفتنی است ، یک هل دیگر می خواهد ایشان (خنده حضار) انشاءالله خداوند شماها را توفیق بدهد که این هل آخر را هم بدهید انشاءالله (انشاءالله ) و همه شماها ، شماها و ما موظف هستیم وظیفه خدائی داریم ، وظیفه خدائی ما این است که به این قیامی که الان ایران کرده و نهضتی که کرده است ایران و هر روز دارد کشته می دهد ، همین امروز در این چیزی که برای ما آوردند که تلفن کرده بودند ، در یکی از شهرها را

100 نفر کشتند ، 100 نفر در یکی از شهرهای ایران بر حسب آنطوری که برای ما آورده اند ، گفتند 100 نفر کشته شده اند ، در یکی 30 نفر کشته ، در یکی 16 نفر کشته ، همین مال دیروز و امروز و پریروز است . اینها الان افتادند به جان مردم به کشتن لکن اطمینان بر این معنا هست که انشاءالله این قدرت ، این قدرت ها در مقابل قدرت ملت که قدرت الهی است ، هیچ نخواهند کاری کرد .

وظیفه ایرانیان مقیم خارج ، کمک تبلیغاتی به نهضت ایران

ما الان موظفیم که برادرهای ما الان در خون دارند می غلطند ، ما باید به آنها کمک بکنیم . الان کمکی که شما که در اروپا هستید و هر کدامتان در ممالک دیگری هستند ، کمکتان این است که تبلیغ کنید ، یعنی این جنایت هائی را که این سلسله کرده اند و خصوصا این شخص کرده است ، این شاه کرده است ، این جنایات را به مردم بگوئید ، به رفقایتان که در دانشگاه ها هستند ، در کارخانه ها هستند ، هر جا که هستید به این رفقائی که دارید - اروپائی - بگوئید به اینها که مساله این است ، او این خیانت ها را کرده است و مردم که قیام کرده اند ، آزادی می خواهند ، فریادشان این است که ما آزادی می خواهیم و استقلال می خواهیم ، این مردمی که آزادی و استقلال می خواهند ، اینها وحشی نیستند ، اینها متمدنند که آزادی و استقلال می خواهند ، وحشی ها آنها هستند که استقلال و آزادی را از آنها گرفته

اند ، نه اینها که آزادی و استقلال را میخواهند . استقلال و آزادی دو تا چیزی است که همه بشر ، از حقوق اولیه بشر است و همه بشر این را مطلع هستند ، آن که سلب می کند این را از مردم ، او وحشی است ، آن کسی که این حق را می خواهد ، او متمدن است . ملت ایران ، ملت متمدن است ، گرفتار دولت های وحشی شده است . بنابراین بر ما همه است که به اندازه قدرتمان ، هر کس هر مقدار قدرت دارد همراهی کند با ملت ایران . تبلیغ بکنید شما اینجا هستید ، هر طوری که می توانید ، جوان ها ، هر جا که هستید ، در دانشگاه ها که هستید ، جاهای دیگر که هستید ، مسائل را برای اینها روشن کنید ، اینها از بس تبلیغات سوء شده است نمی توانند باور کنند که این ملت یک ملتی است که برای حق ایستاده است و ملت متمدنی است که در مقابل وحشی ها ایستاده است ، آنها می گویند که اینها وحشی هستند لکن اینها متمدن هائی هستند که در مقابل وحشی ها ایستاده اند . خداوند انشاءالله همه را سلامت بدارد و حفظ کند . موفق باشید . انشاءالله

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/8/57

بیانات امام خمینی درباره دلائل اعتصابات سراسری و اهداف قیام ملت ایران

براندازی سلطنت پهلوی خواست صریح و بی ابهام ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

این چند مطلبی که مردم ایران همه خواستار هستند و ما هم که یکی از این افراد هستیم ما هم خواستار هستیم ، اشکالاتی بر هر یک از این امور گاهی می شود ، یک امری که همه مردم می

گویند این است که ما این سلسله پهلوی را نمی خواهیم ، همه مردم . الان شما در دهستان های ایران هم بروید و در شهرستان ها همین مطلب هست که ما این را نمی خواهیم . گاهی تعبیر از شاه می کنند ، گاهی تعبیر به سلسله می کنند که ما این سلسله را نمی خواهیم . این یک خواست ملت ایران است البته به استثنای آنهائی که نوکر هستند و نوکر آمریکا هستند یا نوکر شاه هستند و از او ارتزاق می کنند که اینها حسابشان از حساب ملت جداست . ملت ایران ، آن که ملت است و بازارهای ایران را پر کرده و مزارع ایران را پر کرده و صنعت های ایران را دست دارد ، آنها گفته شان این است که ما نمی خواهیم . این یک اصلی که ما هم همیشه صحبتش را داشتیم و در این اصل هیچ ابهامی نیست که کسی بگوید که مراد مثلا مردم چیست ؟ یا مراد فلانی چیست ؟ هیچ ابهامی ندارد ، صریح در این است که ما سلسله پهلوی را که اولش رضاشاه بوده و حالا نوبت محمدرضاشاه است و اگر چنانچه خدای نخواسته برقرار بماند بعدش نوبت رضا پهلوی است ، ما اینها را نمی خواهیم . این هیچ ابهامی ندارد تا محتاج به شرح باشد و اگر کسی غیر از این بگوید ، غیر خواست ملت ایران است ، غیر خواست من هم که یکی از افراد ملت ایران هستم هست و کسی بگوید که ما قانون اساسی را می خواهیم ، ما انتخابات آزاد می خواهیم ، ما

حکومت مردم بر مردم می خواهیم ، حرف این را بزند غیر از این مطلبی است که ما می گوئیم . این یک مساله ابهام داری است یا خیر مقصود این است که باید این سلسله باشد ، قانون اساسی باید باشد و قانون اساسی معنایش این است که این سلسله باید باشند و انتخابات آزاد معنایش این است که امر انتخابات با شاه است که امر به اجرای انتخابات بکند و این برخلاف آن چیزی است که ما می گوئیم ، ما می گوئیم اینها را نمی خواهیم ، هیچ ابهامی ندارد . آن که می گوید که ما قانون اساسی را می خواهیم ، آن لابد می گوید که ما آنها را می خواهیم پس ما بین این دو تا قول هیچ سازشی نیست که کسی بگوید که این دو تا قول یک مطلب است ، نه خیر این دو تا مطلب است . مطلب ملت ایران هم ، ما از مردم باید بفهمیم که ملت چه می گوید و همه دیدید که ملت در آن تظاهراتی که کردند در شهرها ، الان هم تظاهراتی که میکنند در همه شهرها ، آن که فریاد می زند همین فریاد است که ما این سلسله را نمی خواهیم ، گاهی هم می گویند ما این شاه را نمی خواهیم . بنابراین ابهام در این اصل هیچ نیست .

طرح خطر تجزیه مملکت ، توطئه ای برای حفظ دستگاه شاه

بله یک اشکالاتی شاه کرده است به این طرح و به تبع او هم مرتب این اشکالات را گاهی اشخاص میکنند و گاهی هم کاغذ از ایران بعضی از کسانی که با همین دستگاه مربوطند و

میل دارند که این دستگاه محفوظ بماند و میل هم دارند که بعضی هایشان خودشان بیایند در دستگاه و وزارتی و نخست وزیری و چیزی بگیرند ، گاهی اینها هم یک کاغذهائی نوشته اند و همین حرفی که شاه مکرر می زند همین را تکرار کرده اند . در عبارت بعضی از اشخاص محترم هم همین اشکال اشعار میشود و آن این است که شاه می گوید که اگر من بروم ، استقلال مملکت به هم می خورد!! آن که استقلال مملکت را حفظ کرده است آن عبارت از من هستم که حفظ کرده ام !! گاهی تعبیر به اینطور میشود ، گاهی تعبیر می شود به اینکه اگر من بروم این مملکت تجزیه می شود یک مقداریش را روس ها می برند ، یک مقداریش را انگلیس ها می برند و ایران می شود ایرانستان ! نظیر مثلا ازبکستان ! که یک چیزی می شود از ، یک تکه ای می شود از یک مملکت دیگری و بنابراین باید من باشم تا استقلال ایران محفوظ بماند و ایران تکه تکه نشود! گاهی هم می گوید چهار قسمت ، خود ایشان می فرمایند چهار قسمت می شود ایران ، خوب یک قسمتش را لابد شوروی و یک قسمتش هم آمریکا و یک قسمتش هم انگلستان و یک قسمت هم مثلا برای خود ایران باقی می ماند!! تهرانش مال خود ایران ، دیگر از این طرف آن طرف هر کدام مال یک طایفه ای می شود!! این اشکالاتی است به اصل اول که ما می گوئیم که نباید این سلسله باشد آنها می گویند که بسیار

خوب همه این حرف ها درست که خلاصه چیزهای دیگر هم گفته اند که من مکرر در صحبت هایم گفته ام .

ارتش شاهنشاهی حربه ای برای تامین مقاصد اجانب

این مطلب که اگر ایشان نباشد استقلال مملکت به هم می خورد ، این مردم دارند همین مطلب را می گویند ، می گویند که با بودن شما استقلال نیست . باید ما حساب بکنیم که ببینیم استقلال یک مملکت عبارت از چیست ، بعد ببینیم که آیا با بودن ایشان استقلال هست و اگر نباشد به هم می خورد ؟ ! یا با بودن ایشان استقلال نیست و اگر برود استقلال پیدا می شود ؟ الان کدام دستگاه اساسی دولت ایران استقلال دارد ؟ خوب مهمتر از همه که ایشان خیلی به آن مثلا می نازند قضیه ارتش است که یک ارتشی است که گاهی ایشان تعبیر می کند که دیگر ما در مقابل همه ممالک و ابرقدرت ها ، خودمان قدرت کذا هستیم و اینکه یکی از چیزهائی که در یک مملکتی اصلا باید مستقل باشد و دنباله غیر نباشد و دست غیر در آن نباشد عبارت از ارتش است . استقلال ارتش به این است که ارتش در تحت نظام خود مملکت باشد و اجانب و کسانی که خارج از مملکت هستند در آن دخالت نداشته باشند ، پیوند به آنها نباشد . مستقل مقابل این است که پیوند به یک جای دیگری باشد ، تحت نفوذ یک قدرت دیگری باشد . ارتش ما مستقل است ؟ یعنی تحت نفوذ نیست ؟ ! یا ارتش ما را الان به قولی چهل و پنج هزار مستشار آمریکائی در ایران دارد

اداره می کند .

الان ما یک ارتشی داریم که همه تحت فرمان حکومت ایران باشند ؟ ! ما حالا یک حکومت مستقلی ، فرض بکنیم خود حکومت یک حکومتی است که اراده اش مستقل است می خواهیم حالا ارتشش را حساب بکنیم ارتش ایران جوری است که مال خود ایران است و برای خود ایران است و برای این ملت است و خدمتگزار این ملت است ؟ ! (ارتش اصولا مال ملت است ، ارتشی است برای حفاظت مملکت و برای خدمت به ملت ، چنانچه هر حکومتی در هر مملکتی باشد ، خدمتگزار ملت است و از ملت ) خوب ما این ارتش ایران را حساب می کنیم ببینیم که یک ارتش مستقلی است و ارتش ملی است و برای ملت است و به نفع ملت است یا یک ارتش بسته به غیر است و در خدمت غیر است و برخلاف مصلحت مملکت و ملت است .

این نفتی که از ما دارد می رود و هدر دارد می رود و دیگر این را همه کس می داند که این نفت زیادتر از این اندازه ای که احتیاج خود مملکت است خارج می شود و میرود به جیب آمریکا و سایر کسانی که می برند و در مقابلش هم آمریکا آنچه به ما می دهد عبارت از اسلحه است . به قول خودشان هیجده بیلیون دلار اسلحه ، این اسلحه هایی که ما اصلا نمی توانیم استعمال کنیم و نمی فهمند در ایران که این چیست ، باید چه جور کرد تا کار بکند و حتما باید مستشارهای آمریکائی باشند تا بتوانند این

کار را انجام بدهند ، این اسلحه آمده است به ایران ، نه برای مصلحت ایران بلکه برای پایگاه درست کردن برای آمریکا منتهی آن عوضی که آمریکا به ما می دهد در مقابل این پایگاه ، این است که نفت مان را ببرد . هم نفت ما را می برد و هم آن چیزی که در مقابلش به ما می دهد این است که پایگاه برای خودش درست می کند یعنی اگر چنانچه ابتدا آمریکا می گفت که من خیال دارم پایگاهی در ایران درست کنم در مقابل شوروی ، آن ایستاده بود در مقابلش و می گفت غلط نکن . اینها با این صورت که نفت می برد و می خواهد مملکتش یک مملکت قدرتمند باشد ، از این جهت هیجده بیلیون دلار تاکنون در مقابل نفت ، ایشان اسلحه خریده است به حسب آنطوری که کارتر گفته است و این هیجده بیلیون دلاری که اسلحه خریده اند و اسلحه هائی که ما نمی توانیم ، ایران نمی توانند استعمال کنند ، جز برای این است که اینها می خواستند یک پایگاه هائی درست کنند ، با این صورت درست کردند ؟ الان هم در کوهستان های ایران ، پایگاه های اینها ، پایگاه های زیر زمینی شان موجود است . این نفت ما را که کارگرهایش دست از کار برداشتند و گفتند نمی خواهیم نفت مان را بدهیم ، کی فشار آورد به این کارگر که باید سر کار باشید و چرا فشار آورد ؟ چرا با سرنیزه می خواهند و ادار کنند ، (یعنی ارتش ) چرا این ارتش با سرنیزه

می خواهد وادار کند به اینکه این کارگرها سر کار بروند ؟ این کارگرها سر کار بروند و این نفت را و این طلای سیاه را جریان بدهند برای ممالک دیگر ، برای آمریکا ؟ برای اینکه ارتش ، ارتش ما نیست ،

ارتش استقلال ندارد . اگر ارتش استقلال داشت نمی شد ما بگوئیم که ارتش مستقل خودش پیش خودی می خواهد به آمریکا نفت برساند . ارتش یک ارتش وابسته به آمریکا هست و تحت فرمان مستشارهای آمریکائی هست ، از این جهت همین ارتش را استعمال می کنند برخلاف چیزی که ملت می خواهد . ملت می گوید نفت مال خودمان ، ارتش می گوید نفت مال آمریکاست .

عمل ارتش این است که با سرنیزه ، الان در آبادان و آنجا با سرنیزه مردم را می خواهند وادار کنند و کارگرهای شرکت نفت را می خواهند وادار کنند به اینکه بروید مشغول بشوید برای نفت ، نفت را صادر بکنید . این کارهایی است که ارتش دارد به ملت ایران ، خیانتی است که دارد به ملت ایران به دست ارتش ، یعنی بزرگ های ارتش این خیانت را به مملکت ایران دارند می کنند اینها هم تحت نظارت کس دیگری هستند و خود آمریکاست که در اینجا این کار را دارد انجام می دهد . پس ما که ادعا می کنیم که اگر تو بروی مستقل می شویم ، یعنی اگر تو بروی دیگر ارتش همچنین نیست که تحت فرمان آمریکا باشد و مردم را وادار کند که ، یعنی کارگرها را وادار کند که نفت را بدهید . حالا

وادار می کنند کارگرها را که نفت را به آمریکا باید جاری بکنید و از جیب ملت ایران در هر روز چقدر نفت بیرون بکنید بدون اینکه به این ملت ایران یک نفعی برسد . این همین طوری این اموال ایران دارد از بین می رود و یک مقداری از آن توی جیب شاه و این شصت هزار نفری که می گویند که اتباع خورنده این قضیه هست ، یک مقدار زیادترش هم توی جیب آمریکا و انگلستان و گازش را هم شوروی می برد و حالا مردم می خواهند ندهند این را ، ارتش می گوید بدهید . ارتش اگر مستقل بود نمی گفت بدهید ، چون وابسته است می گوید . پس ما ارتشمان که یکی از اموری است که ایشان می گوید همیشه که ما استقلال داریم ، استقلال داریم و ارتش داریم و ارتش داریم ، ارتش ما به این صورت است ، الان وضع ارتش ما این است ، این ارتش ما در خدمت خلق است ؟ ! در خدمت مردم است و ملت است ؟ ! یا اینکه بر ضد ملت است ؟ ملت کی هستند ؟ ملت همین بازاری و همین - عرض می کنم که - زارع و همین کشاورز و همین صنعتکار و همین اداری و همین چیز است ، اینها که همه ایستاده اند و می گویند ما نمی خواهیم . ادارات دولتی یکی پس از دیگری اعتصاب می کنند و فریاد می زنند که نمی خواهیم سر این کارها برویم که نفعش به دیگران برسد ، ما کارها را رها می کنیم . دانشگاه

ما الان تعطیل است دانشگاه های ما تعطیل است ، مدارس علمی ما الان همه تعطیل است ، همه بساط الان معطل است ، تمام قشرهای ایران ، هر جا بروی ، دست روی هر کدام بگذاری تعطیل است الان . این تعطیلات ، اینها روی چه مقصد تعطیل کردند و اینها روی چه مقصدی می شکنند این تعطیلات را ؟ مردم که تعطیلات را و اعتصابات را می کنند ، به چه مقصد اعتصاب می کنند ؟ باید دید که چه می گویند ، خواسته هایشان چیست . خواسته هایشان یکی این است که ما نمی خواهیم این سلسله را . این یکی از خواسته هاست که حتی در شرکت نفت همین یکی از خواسته هایشان بود که ما شاه نمی خواهیم ، این شاهی که به ما اینقدر دارد خیانت می کند و ما ، وجدانی این است که ما داریم چقدر نفت خارج می کنیم به ممالک دیگر .

ملت قیام کرده است که استقلال و آزادی بگیرد ، ارتش قیام کرده است که نگذارد استقلال ، نگذارد آزادی ، ارتش اگر یک ارتش در خدمت مردم بود ، یک ارتش مستقل بود که ارتش بود برای ایران و تحت فرمان یک ملت ، یک ملتی بود ، و ملتی که همه چیز باید در دست او باشد ، ارتش هم تحت فرمان او بود ، استقلال داشت این ارتش ، در مقابل ملت نمی ایستاد که یک ملت اعتصاب می کند ارتش اعتصاب را می خواهد بشکند ، روسای ارتش فرمان می دهند و - عرض می کنم که - نخست

وزیر ارتشی فرمان می دهد و اینها هم میریزند و می زنند می کشند ، چه می کنند که اعتصابات را بشکنند . اعتصابات مردم روی این است که ما استقلال می خواهیم ، ما آزادی می خواهیم و ما حکومت اسلام می خواهیم کسی که اعتصاب را می شکند این در مقابل این خواست ملت است که او می گوید آزادی می خواهم این می گوید نه نباید آزادی بشود ، مقابلش است دیگر ، اگر او هم با ملت همصدا بود که دیگر نمی آمد بشکند این اعتصاب را این اعتصابات را که می شکنند برای این است که مخالفند با این خواست ملت . خواست ملت استقلال است ، اینها با آن مخالفند ، ارتش خود مملکت با استقلال مخالف است ، ارتش خود مملکت هم فرمانده اولش عبارت از شاه است به حسب قواعد ارتشی و به حسب واقع فرماندهش عبارت از کارتر است ، واقع مطلب این است ، با مستشارهائی که حالا آمده اند . ما استقلال داریم ؟ مگر استقلال با یک لفظ درست می شود ؟ عرض کردم که الفاظ در زمان ما معانی خودش را از دست داده است ، اصلا الفاظ خیلی الفاظ خوشگل است ، خیلی بزک کرده است لکن محتوی ندارد الفاظ ، (استقلال ) ، محتوی ندارد ، (ما استقلال داریم ، اگر من بروم استقلال مملکت از دست می رود! مملکت تجزیه می شود!) آن مردک هم می گوید که از باب اینکه آزادی تندی به مردم داده ، سریع آزادی داده است ، از این جهت صدای مردم درآمده است

!! اصلا الفاظ معنای خودش را از دست داده است . لفظ یک لفظی است ، معنا معلوم نیست این باشد ، یک چیز دیگر معنایش است . ما استقلال داریم ؟ ! هر جا که دست بگذاری استقلال نداریم ، وابسته ایم . این ارتش که در راس همه چیزهاست نسبت به مقاصد شاه که همیشه به ارتش ، این می نازد ، این ارتشش که اینطور است ، نه در خدمت مردم است و ملت است و در خدمت آمریکاست برای اینکه - منافع او را - می کشد ملت خودش را که منافع او چیز بشود تحقق پیدا بکند .

دانشگاه استعماری ، تامین کننده منافع اجانب خوب می آئیم سراغ فرهنگ ، یک فرهنگ مستقل ما داریم ؟ یک فرهنگی که دخالت غیر در او نباشد ؟ یک دانشگاه هائی که مستقل باشد و خودش فکر کند ، تحت فرمان خود رئیس های دانشگاه باشد ، ما همچو چیزی داریم ؟ ما همچو فرهنگی خواب دیدیم ؟ از آنوقتی که فرهنگ ، از اول مشروطه تا حالا ، از اول مشروطه تا حالا ما یک فرهنگی که فرهنگ صحیحی باشد داشتیم ؟ یا یک فرهنگ وابسته بوده یعنی یک فرهنگی بوده است که دیگران برای ما درست کردند ، دلیل این است که اگر لوزه شاهزاده زهر ماری - چیز بشود - ورم بکند و مرض لوزه پیدا بکند از آمریکا و اروپا برایش طبیب می آورند یا می برند آنجا . اگر ما یک فرهنگ صحیحی داشتیم ، خوب آنوقت ما دانشگاه مستقل صحیح داشتیم ، اگر دانشگاه مستقل صحیح

داشتیم ، طبیب صحیح مستقل داشتیم ، ما یک اسفالت وقتی که می خواهیم درست بکنیم دستمان را دراز می کنیم که از یک جای دیگر بیایند برای ما اسفالت کنند زمین هایمان را ، آنهم با آن فضاحت ها . محیر العقول است قضیه اسفالت های ایران ، قضیه آن افراط کاری هائی که در آنجا می شود و از بین بردن مال ملت به اسم اسفالت کردن یک جاده ای - ما اسفالتمان را هم - ما یک بنا می خواهیم و یک مریضخانه می خواهیم درست کنیم باید حتما از خارج بیاوریم یک کسی نقشه بدهد برایش که چه جوری درست کنیم . اگر ما یک فرهنگی داشتیم ، الان بیشتر از هفتاد سال است که ما مدارس جدید داریم ، از آنوقتی که دارالفنون درست شده است ، چقدر سالهاست که ما دانشگاه داریم ، اگر این دانشگاه ها یک دانشگاه هائی بود که به نفع این ملت بود یعنی این جوان های ما را گذاشته بودند تحصیل کرده بودند درست ، برنامه ، برنامه استعماری اگر نبود ، آدم درست شده بود حالا ، حالا جوان های ما جوان هائی بودند که در مقابل دولت می ایستادند . اگر ما یک دانشگاه مستقل داشتیم کار مملکت ما نمی رسید به اینجائی که هر جایش دست بگذاری خراب است . این نیروی مهم مملکت ما که عبارت از نیروی جوان است ، این را از بین بردند ، دیگر این نیروها را همه را به هدر داده اند . این جوان هائی که در خارج آمدند در همین قضیه نیروی اتمی

و انرژی نمی دانم کذا ، اینجا کار می کنند در خارج ، اینها پیش من آمدند دو تا دسته شان آمد ، یک دسته شان هم زیاد بود ، جمعیت شان آمدند ، یک دسته شان می گفتند (که همه در آن متفق بودند) که این کار ، کار لغوی است که دارند می کنند کار بیخودی است برای اینکه این معنا را می گویند درست می کنیم برای اینکه اگر نفت باشد کذا ، بعد از آن نفت تا بیست سال دیگر فرض کنید هست بعد از بیست سال دیگر نیاز دیگر نیست ، اصلا این کار ، کار غلطی است و مهم این است که اینها می گفتند به اینکه ما را نمی گذارند تحصیل کنیم ، ما را در یک حد پائین نگه داشته اند نمی گذارند بالا برویم ، تحصیلات ما در ایران زیادتر از این مقداری است که حالا به ما اینجا چیز می کنند ، ما را آورده اند اینجا در یک سطح پائینی نگه داشته اند برای اینکه ترقی نکنیم ، نمی گذارند جوان های ما تحصیل بکنند . در داخل ایران و دانشگاه های ایران نمی گذارند که ، یعنی برنامه یک جور برنامه ای است که اینها را در یک حد معین نگه دارند ، برنامه استعماری است . یک فرهنگ وابسته ما داریم ، ما یک فرهنگ مستقل نداریم . آن فرهنگ - مستقله - وابسته به دولت های استعماری می خواهند که اینها را همین طور عقب مانده نگه دارند آن آقا که می گوید که من دروازه تمدن بزرگ !! به دست

این آقا این جوان های ما در مرتبه پائین قرار گرفته اند و هیچ نمی گذارند اینها ترقی بکنند . این هم فرهنگ ما که فرهنگ استعماری است و عقب نگه داشته شده که نگذارند جلو برود ، نه طبیب یک طبیب تام و تمامی باشد نه یک مهندس درستی از کار در آید یا نمی دانم نه یک چیز دیگری ، تمام اینها را . اصلا مملکت را از حیث قوه نیروی جوان فلج کرده اند ، الان ما نیروی جوان نداریم . این فرهنگ ما ، جزء فرهنگ ما که الان خیلی رواج دارد ، این فسادهایی که در ایران هست ، اینها را جزء فرهنگ حساب می کنند! سینماها جزء فرهنگ است !! اینها از ثبات فرهنگ است ! کدام سینماها ؟ همین هایی که همه جوان ها ، نیروی جوان ما را از بین برده است یعنی جوریش کرده ، همچو فلجش کرده که هر چه ، هر چه واقع بشود به نظر او چیزی نیست ، او مشغول عیش و عشرتش باشد کافی است ، اینطور دارند درست می کنند . ریشه این مملکت را اینها از بین بردند و دارند می برند . هر مملکتی به نیروی انسانیش مملکت است . اگر نیروی انسانی در کار نباشد مملکت دیگر مملکت نیست . اینها نیروی انسانی دارند از بین می برند . همه جا نیروی انسانی از بین رفته است و خشکیده است تقریبا ، پس ایشان اگر بروند استقلال فرهنگی از بین می رود! کدام استقلال داریم که از بین برود ؟ حالا شما بروید ، استقلال می رود!

این چه جور می شود دیگر ، مملکت ما چه می شود ، استقلالش از بین می رود و ما استقلال می خواهیم .

اصلاحات ارضی و صنایع مونتاژ حربه ای برای استعمار اقتصادی

درد مملکت ما این است که استقلال ندارد ، نه استقلال فرهنگ دارد ، نه استقلال ارتش دارد ، نه استقلال اقتصاد دارد . اقتصادش وابسته است ، یک کار صحیح نمی کنند اینها ، یک اقتصاد وابسته ای که مونتاژ است به اصطلاح خودشان ، باید از خارج بیاورند ، بخرند ، ما مصرف هستیم ، بیاوریم مصرف کنیم ، یک مملکت مصرفی هستیم . یک زراعتی این ایران داشت ، یک زراعت و کشاورزی ایران داشت که محتاج نبود به خارج یعنی صادر می کرد صادر کننده بود یعنی یک ناحیه آذربایجانش ممکن بود ایران را اداره بکند ، یک ناحیه خراسانش یا فارسش ممکن بود که ایران را اداره بکند ، حالا رسیده به آنجائی که خود اینها در حساب می گویند که 30 روز یا 33 روز ما برای مملکت مان چیز داریم بقیه اش را باید دستمان را دراز کنیم به غیر .

تمام این جهاتی که این مملکت ما ممکن الاستفاده بوده است ، تمامش را به غیر داده اند ، ملی کرده اند مراتع را . اینهائی که من عرض می کنم ، به من اشخاص با سند نوشته اند ، من الان پیشم نیست مع الاسف آن را به نجف فرستاده بودند ، آنجاها هست (حالا گم شده یا چیز شده ، نمی دانم ) که بهترین مراتع (مرتع یک طرفی بود که نوشته بود مراتع کجا) ، بهترین مراتع که وقتی

کارشناس های انگلستان آمدند آنجا گفته بودند بهترین مراتع ، مرتع فلان جای ایران است که در آن همه چیز دامداری می شود کرد و این را به ملکه انگلستان و یک دسته دیگری دادند . این مراتع . جنگل های ما ملی شده است . جنگل را هم دادند به یک دسته دیگر . اصلا دارند ، همین طور ریخته اند سر این سفره و همه دارند می چاپند ، یک قدری از آن هم به جیب ایشان می رود و برای حفظ ایشان است . اینکه می بینید که از هر گوشه صدا در می آید به اینکه ما طرفدار هستیم ، عاشق چشم و ابروی کسی نیستند آنها آنها نفت ما را می خواهند ، بهتر از این کسی نیست که نفت ما را به آنها بدهد . اینها می خواهند که یک مملکتی به اسم اصلاحات ارضی یک بازار بشود برای آمریکا . آمریکا گندم هایش را می ریخت دور ، توی دریا می ریخت ، حالا بهتر از این چی که بدهد به ایران و از آن نفت بگیرد ، از آن پول بگیرد . یک مملکتی را دامداریش را بکلی از بین بردند ، زراعتش را بکلی از بین بردند ، مراتعش را به غیر دادند ، همه چیز آن را از بین بردند و الان شما برای همه چیز محتاجید که اگر یک وقت جلویش را بگیرند ، مملکت ایران بعد از 33 روز دیگر باید همه گرسنه بمانند . این مملکتی است که اگر ایشان نباشد دنیا به هم می خورد!! مملکت ، دیگر مملکت نیست !!

(ما مملکت که می خواهیم ، پس بگذارید من باشم که این مملکت باشد!!) در نطق چند روز پیش از این گفت که : (بیائید همه فکر کنیم برای مملکت ) ما هم همین را می گوئیم ، همه ملت روی همین فکر است که دادشان بلند است . مردم به فکر مملکتشان نبوده اند ، حالا افتاده اند به فکر مملکتشان ، حالا دارند فکر می کنند برای مملکتشان که دادشان بلند شده است که آقا چه خبر است اینقدر می خورید ؟ ورم کرده اند و خدا می داند ، نمی دانید اینها چه جوری می چاپند ، ما هم نمی دانیم ، شما هم نمی دانید بعدها اینها کشف می شود که چه کردند به روزگار این ملت و این مملکت . ما چه چیز داریم ؟ چه استقلالی داریم که اگر شما نباشید استقلالمان می رود ؟ استقلال فرهنگی داریم که برود از دستمان ؟ استقلال نمی دانم اقتصادی داریم که از دستمان برود ؟ استقلال ارتشی داریم که از دستمان برود ؟ چه استقلالی داریم که شما اگر نباشید آن استقلال از دست ما می رود ؟ حالا شما برو ما امتحان کنیم ببینیم که (خنده حضار) این منطق اینهاست برای همان حرف اولی که ما عرض کردیم که ملت ایران خواهانش هستند ، که رفتن ایشان است ، خواهان این هستیم ، این هم اشکالش به اینکه اگر من نروم چیست ، حالا خود اینکه همیشه از این حرف ها می زند .

قیام مردم ایران ، قیامی بی نظیر در طول تاریخ

حالا یک دسته دیگری هم هستند که می خواهند او را نگه دارند ، دیگر

حالا چه مقاصدی آنها دارند ، خوب بعضی از آنها معلوم است ، دلشان می خواهد وزیری بشوند و چه بشوند و می بینند که ملت اگر روی کار بیایند آنها دیگر باید بروند سراغ کارشان ، از این جهت آنها هم دست و پا می زنند به اینکه بلکه او را نگه دارند و این ملت دیگر زیر بار اینها انشاءالله نمی رود و این را بدانید که سرنیزه نمی تواند حکومت کند . یک وقت این است که مردم بیدار نشده اند و هر کس مشغول کار خودش است ، آنوقت بله ، این سرنیزه هم لازم ندارد ، همان بدون سرنیزه ، همان با ارعاب ، همان با ترساندن چند تا ستاره که اینجا باشد ، مردم می ترسند . یک وقت تحول پیدا شده و حالا شده ، حالا یک نمونه است یعنی شما در طول تاریخ در هر جانگاه کنید مثل این نمونه ایران پیدا نمی کنید ، در تاریخ ایران که نیست در تاریخ های دیگر هم معلوم نیست پیدا بکنید که یک مملکتی ملتش یک جور بودند ، در یک مدت کوتاهی شدند یک جور دیگری ، اصلا عکس آن شده اند . یک روز بود که چهارم آبان را ابدا ممکن نبود که تخلف کنند از اینکه بیرق بزنند ، میل باطنی نبود ، نه اینکه برای خاطر مثلا میل باطنی شان این کار را کردند لکن پاسبان می گفت ، دیگر با پاسبان که نمی شود در افتاد . اینطور بود مساله . در ظرف مدتی این ملت تبدیل شد به یک ملت دیگری ، حالا

یک ملت دیگری شده که بچه کوچک و پیرمردش هر دو فریاد می کنند ، توی خیابانها داد می زنند به اینکه مرگ بر این کذا و شاه و بر این سلطنت پهلوی . آن تبدیل الان شده است یعنی یک مملکتی سر تا پایش عوض شده است ، یک وقت یک جوری بوده حالا شده یک جور دیگر ، این را نمی شود با سرنیزه خاموشش کرد ، سرنیزه هم چنین قدرتی ندارد و لهذا ما دیدیم حکومت نظامی کردند - باید دو نفر بیشتر - بر حسب حکومت نظامی ، اعلام حکومت نظامی از دو نفر بیشتر نباید با هم باشند ، مردم هم گوش کردند به این حرف !! 50 هزار ، 100 هزار ، 200 هزار ، 300 هزار هر گوشه مملکت تظاهرات کردند ، همان جایی که حکومت نظامی بود بعد از آن حکومت نظامی را بالاترش کردند (اگر بالاتری داشت ) و نخست وزیر نظامی آوردند و دولت شد دولت نظامی ، باز همان مساله است . دیگر نظامی را مردم دیدند و سنجیدند و شکستند نظامی را ، قدرت ملت یعنی قدرت مشت بر تانک غلبه کرد . قدرت دین ، قدرت ایمان غلبه کرد بر تانک و توپ . این قدرت ، قدرت الهی است . قدرت الهی با همین مشت ها غلبه کرد بر تانک ها و بر توپ ها و بر مسلسل ها و اینها و لهذا نظامی اش ، حکومت نظامی اش شکست و دولت نظامی آمد . دولت نظامی اش هم همین حرف است ، چیز تازه ای نیست ، آن وقت نخست

وزیرش یک نفر آدم چه بود ، حالا نخست وزیرش یک نفر آدم نظامی است ، هر دو ، دو تا پیرمردند که به درد نمی خورند (خنده حضار) و ما فرض می کنیم که اینهم که بگذرد ، خوب پله بعدش اگر عقلشان باز به همین قدر باشد ، این هم که بگذرد یک کودتای نظامی که شاه برود و یک نظامی روی کار بیاید ، باز همان نظامی است و یک چیز تازه ای نیست ، همان نظامی که آن روز حکومت نظامی بود و مردم شکستند ، او را و الان شکسته است . فردا همین است ، یک چیز تازه ای نیست ، مردم همه چیز را دیده اند ، یک چیز غریبه ای نمی بینند که بترسند از آن ، همین نظامی است ، اسمش را می گذارد کودتای نظامی ، این هم شکسته می شود . نمی شود یک مملکتی که همه ایستاده اند و مشت ها را گره کرده اند و می گویند بزنید و ما استقلال می خواهیم ، ما رد نمی شویم ، مرد و زنش یک مطلب دارند آن زنی که چهار تا بچه اش را کشتند ، در بهشت زهرا آنطور فریاد می زند و داد می زند و مردم را دعوت می کند به اینکه دست بزنید ، بچه های مرا زدند گریه نکنید ، دست بزنید که آن شخص می گفت که مردم گریه کردند و دست زدند . این چیز تازه ای است که مردم برای خاطر آن که کشته شده است گریه می کردند و آن زن می گفت که

نه گریه نکنید دست بزنید ، مردم ، هم دست می زدند برای خاطر این و هم گریه می کردند برای مصیبتی که وارد شده ، یک همچنین مملکتی را نمی شود با سرنیزه عقبش زد .

زنده نگه داشتن نهضت ، تکلیفی بر تمام اقشار ملت

این نهضت را نگه دارید آقایان ، تکلیف همه است ، تکلیف من آخوند است ، تکلیف آن آقاست ، تکلیف شمای بازاری یا کارگر یا دانشمند است ، همه ، همه تکلیف داریم که این نهضتی که در ایران پیدا شده دامن به آن بزنیم . با این نهضت شما می توانید استقلال خودتان را بگیرد و می توانید آزادی برای خودتان تهیه کنید و شما و ما الان مسؤ ول خدای تبارک و تعالی هستیم و مسؤ ول نسل های آتیه هستیم که یک چنین نهضتی پیدا شده و نتوانستید و عرضه اش را نداشتید که از آن استفاده بکنید . عرضه داشته باشید که استفاده کنید از این نهضت . این نهضت را نگذارید بخوابد ، نگذارند آنهائی که روسای امور هستند ، احزاب هستند ، علما هستند طلاب هستند ، بازاری هست ، دانشگاهی هست ، -عرض می کنم که - دادگستری هست ، وکلای دادگستری هست ، این قشرهائی که در مملکت هستند نگذارند که بخوابد این اعتصابات و نگذارند بخوابد این نهضت زنده ای که الان در ایران هست . اگر خدای نخواسته این نهضت بخوابد تا آخر الابد زیر بار ظلم هستیم و این دفعه اگر این شمشیر این مرد کشیده بشود تمام نسل هایتان را قطع خواهد کرد .

سیاست قدم به قدم ، عاملی برای خاموشی نهضت

من به این بعضی از این آقایان که آمده بودند و می گفتند که سیاست قدم به قدم ، خوب حالا یک قدم بردارید و بعدش صبر کنید یک مدتی بگذرد بعد قدم دوم را بردارید ، گفتم آقا اگر شما این قدم را سست کنید ،

قدم دوم قدم های شما را می شکنند ، اینطور نیست که اینقدر صبر کنید که شما قدم اول برداشتید حالا ایشان سلطنت کنند ، نه حکومت . (بعد از اینهمه جنایات حالا دیگر بیایند آقا سلطنت کنند نه حکومت !) این اگر پایش مستقر بشود ، دنبال این هستند که این نهضت را بخوابانند به هر شکل که می توانند اینها دنبال این هستند و اگر این نهضت بخوابد ، این آتشی که در دل مردم روشن شده است اگر این بخوابد و این آتش خاموش بشود دیگر امکان ندارد که این نهضت پیدا بشود یا شبیه آن پیدا بشود و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که انشاءالله کمک کند به این نهضت و کمک می کند انشاءالله به شرط اینکه شماها همه برای خدا ، برای اقامه دین خدا قیامتان باشد . خداوند تایید می کند شما را انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/8/57

بیانات امام خمینی در مورد اقدامات خلاف قانون اساسی و خائنانه رژیم رسوای پهلوی

اصل اول این است که ملت رژیم پهلوی را نمی خواهد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

راجع به این مطلبی که ما می خواهیم و ملت خواست ، که آن اصل اول که ملت می گویند که ما رژیم پهلوی را نمی خواهیم ما شاه را نمی خواهیم ، این سلسله پهلوی را نفی می کنند ، اینها تشبثاتی کردند و دست و پاهائی هم دارند می کنند . در زمان آن نخست وزیر جلوتری تعبیرش این بود که مردم چون شعار برخلاف قانون اساسی می دادند از این جهت مردم را کشتند . مقصودش این بود که مردم می گفتند که مرگ بر شاه ، ما شاه را نمی

خواهیم و این خلاف قانون اساسی بود!

خوب ، اول یک جهت را باید بگوئیم بعد هم یک بررسی بکنیم و ببینیم خلاف قانون بوده یا نه . یک جهت اینکه خوب حالا اگر یک کسی شعار برخلاف قانون اساسی داد او باید به مسلسل بسته بشود و کشته بشود ؟ یا خوب قوانین دارد ، یک کسی برخلاف قانون اساسی فرض کنید که مخالفتی کرد ، روی قوانین باید چه بشود و ثانیا ببینیم که ، بررسی در این موضوع که ملت برخلاف قانون اساسی شعار می داده یا شاه برخلاف قانون اساسی شاه بوده است ؟ اگر یک شاهی بود که (حالا روی قوانین اساسی مابحث می کنیم ) اگر یک شاهی بود ، یک سلسله ای بود که به حسب قانون اساسی این سلسله روی کار آمده بود که قانون اساسی این است که ملت باید یک کسی را رای بدهند تا اینکه شاه بشود ، خود همین آقای شاه هم گفتند که در قانون اینطور است که سلطنت یک موهبت الهی است که مردم می دهند به شخص سلطان ، خوب باید ببینیم که آیا مردم این را اعطاء کردند به ایشان تا اینکه اگر شعاری برخلاف داده شد ، شعار برخلاف قانون اساسی باشد ؟ یا مردم اصلا اطلاعی از این مسائل نداشتند ؟

حکومت رضاخان نیز بر اساس سرنیزه و کودتا بود

اول که رضاخان آمد روی کار با کودتا آمد و تهران را گرفت و همه کارهائی که رضاخان کرد ، کارهای سرنیزه ای بود اصلا به ملت کسی اعتنا نداشت چنانچه حالا هم به ملت اینها اعتنا ندارند . از اول که او آمد روی کار

، آن را من یادم هست از وقتی که او آمد ، شماها شاید هیچ کدام یادتان نباشد ، (اکثرا البته ) لکن خوب ، من شاهد قضایا بودم ، من یادم است همه را ، ایشان کودتا کرد و آمد تهران و ابتدای امر خیلی اظهار دیانت و اظهار اسلامیت و در ماه محرم ، در شبهای ماه محرم گاهی می گفتند پابرهنه این طرف آن طرف می رود برای عزاداری و همه این تکیه هائی که در تهران برپا بود ایشان می رفت این تکیه ها و پیش صاحب تکیه ها اظهار اسلامیت و اظهار ایمان می کرد تا وقتی که پایش یک قدری مستقر شد (ابتدائش اینطور بود) تا وقتی که حکومتش یک حکومت مستقری شد ، آنوقت که حکومت ، حکومت مستقر شد ، دست به نیزه برد و سرنیزه برد و کوبید همه اقشار ملت را ، آنوقت هم مثل حالا نبود که ، یعنی مثل این یک سال که ملت یک تحولی درش پیدا شده باشد که مطالب را (چرا) بگوید و قیام برخلاف بکند ، هیچ ابدا صحبت از اینکه یک مطلبی برخلاف رای رضاخان بگویند هیچ این مسائل نبود ، با سرنیزه آمد و با سرنیزه مجلس درست کرد بدون اینکه ملت اصلا اطلاعی از وکلایش داشته باشد و اطلاعی از مسائل اصلا داشته باشد . رضاخان هم معلوم نبود که خودش یک همچو کاری کرده باشد ، لیست هائی از طرف (به طوری که شاه می گوید) سفارتخانه ها آوردند و می دادند و همین لیست تعیین می کرد که کی وکیل کجا ، کی وکیل

کجا ، اینها را هم مامورها می رفتند و وکیل می کردند یک عده ای از وکلایی که انتصاب ابتدایی از سفارتخانه ها بود (زمان رضاخان سفارت انگلستان مهم بود و زمان ایشان هم سفارت آمریکا حالا مهم است ) لیست ها را آنها می دادند ، افراد را آنها تعیین می کردند ، منصوب از قبل آنها به حسب واقع بود و منصوب از قبل رضاخان و محمدرضاخان در آن زمان در دست دوم و به حسب ظاهر بود ، اما مردم چه دخالتی داشتند ؟

وکلای مجلس فرمایشی شاه یا انتصاب دولت بودن یا سفارت آمریکا

اصلا در تمام دوره مشروطیت یک مجلس قانونی ما نداشتیم ، یک مجلسی که همان قانون اساسی این مجلس را قبول بکند ، حالا دوره اول مشروطیت همان دوره اولش چی بود آن را من نمی دانم اما آنقدری که ما در نظرمان هست ، نبوده است یک مجلس قانونی . خوب یکی از چیزهائی که در متمم قانون اساسی است این است که باید پنج نفر از مجتهدین به تعیین مراجع تقلید ، پنج نفر مجتهد در مجلس نظارت کند ، اگر نباشد قانونی نیست مجلس ، و در طول تاریخ مشروطیت شاید همان اول یک همچو چیزی شده است (حالا تمام یا نیمه تمام نمی دانم ) لکن در این مدتی که ما خاطر داریم که تقریبا حدود شصت سالش را من یادم است این مسائل نبوده است ، نه این پنج نفر اصلا در مجلس رفتند و نه مردم اطلاع داشتند از اینکه کسی را وکیل بکنند و اگر هم چنانچه در بعضی از جاها مثلا تهران گاهی وقت ها یک نفر را وکیل

می کردند ، مردم وکیل می کردند ، اما در سایر جاها و تهران هم خوب بیشترش شاید وکلایش هیچ ارتباطی به مردم نداشتند ، همه تعیینش از طرف خود دستگاه بود و در این زمان هم که همه ما می دانیم همه شما هم می دانید که هیچ ابدا وکیل ملی ما نداشتیم که یک نفر ، یک نفر از اینهائی که الان در مجلس هستند یا بودند اینها از طرف ملت نبودند ، هیچ کدامشان از طرف ملت نبودند ، اینها همه - را - از طرف دولت بود و نصب دولت بود و حالا یا لیستش را از سفارت آمریکا می آوردند و می دادند که اینها وارد کنند یا به قول شاه ، زمان پدرش لیست را آنها می دادند لکن زمان ایشان دیگر خیر ، ایشان دیگر همچو چیزها نیست ! علی ایحال یک مجلس رسمی ما نداشتیم که اگر قانونی در آن مجلس تمام بشود و به رای اکثریت واقع بشود قانون باشد . پس بنابراین آن مجلسی که در زمان رضاشاه تاسیس شد ، مجلس فرمایشی بود که یا لیستش را سفارت انگلستان داده بود یا خود رضاشاه با سرنیزه مردم را ، یک عده ای را وکیل کرده بود و مردم هم هیچ ابدا دخالتی در مساله نداشتند . پس آن مجلسی که او درست کرد یک مجلس غیر قانونی ، غیر ملی ، برخلاف قانون اساسی بود ، آن مجلس برخلاف قانون اساسی آمد رضاشاه را نصب کرد به سلطنت و خلع کرد ، یعنی مجلس موسسان درست کردند آنهم با سرنیزه نصب کرد او را

به سلطنت و سلسله پهلوی را و خلع کرد سلطنت سابق را .

این طرز آمدن سلسله پهلوی روی کار و اصل اساس سلطنت پهلوی

شعار (مرگ برشاه ) ملت موافق قانون اساسی است

بنابراین شعار به اینکه (من سلطان هستم ) خلاف قانون است ، نه شعار به اینکه تو سلطان نیستی . اینکه آن مرد سابق ، مردک سابق می گفت اینکه مردم را کشتم برای اینکه شعار خلاف ملی می دادند ، شعار خلاف قانون اساسی می دادند! و مقصودش این معنا بود که شعار خلاف ملی ، شعار خلاف قانون اساسی یعنی می گفتند مرگ بر شاه ، دیگر مسائل دیگری را آنها ذکر نمی کردند ، آنها داد می کردند مرگ بر شاه ، ما شاه را نمی خواهیم ، ما سلسله پهلوی را نمی خواهیم . این شعار برخلاف ملت ، خلاف ملی بود ، یعنی این ملت ، ملت ایران چون همه شاهدوستند از این جهت کسی بگوید که ما شاه را نمی خواهیم شعار خلاف ملی است ! با این که همه ملت گفتند ، کدام ملت بوده است که این برخلاف او بوده است ؟ خوب ملت ، اکثریت ملت بلااشکال الان و سابق در دوماه پیش از این و در بعد از ماه رمضان و روز عید ، این مردم ، اکثر مردم بودند که می گفتند که ما نمی خواهیم شاه را و مرگ بر شاه ، این شعار ملی است ، ملی بوده است شعار ملت ، نه شعار خلاف ملی بود ، و شعارشان مخالف قانون اساسی نبوده است بلکه موافق قانون اساسی بوده برای اینکه قانون اساسی ایشان را به

سلطنت نمی شناسد ، ایشان سلطان نیستند به حسب قانون اساسی ، مردم هم همین معنائی را که ایشان قانون اساسی گفته ، گفتند . پس شعارهای مردم شعار موافق قانون اساسی بوده است که شاه ، نیست شاه ، ما نمی خواهیم این شاه را و این شعاری که بگوید من سلطنت دارم و من سلطان هستم ، من کذا هستم و این اعمالی که ایشان می کنند به عنوان سلطنت ، علاوه بر اینکه اعمالش برخلاف قوانین اساسی است ، قانون اساسی است حالا علاوه بر این اصل این نشستنش به سلام به عنوان سلطنت ، تاجگذاری به عنوان سلطنت ، همه اینها برخلاف قانون اساسی است قانون اساسی ایشان را به سلطنت نشناخته ، وقتی نشناخت تمام این و تمام فروعی که متفرع بر اوست برخلاف قانون اساسی است .

اگر سرنیزه و حکومت نظامی را بردارید ، با انجام یک رفراندم حقیقت آشکار می شود

در این دولت بعد از آن دولت هم این صحبت را هی پیش می آوردند که هر کس قانون اساسی را قبول دارد این اشخاصی که در خارج مملکت هستند و زندگی می کنند ، آنهائی که در اروپا هستند ، اینهائی که در جاهای دیگر هستند ، اینهائی که قانون اساسی را قبول دارند بیایند ، هر که قانون اساسی را قبول ندارد نیاید و مقصودشان همین بود ، یعنی هر که قبول دارد که این شاه ، شاه است بیاید و هر کس قبول ندارد نیاید . این هم روی این ترتیبی که من عرض کردم این هم صحیح نبوده حرف اینها برای اینکه

آن کسی که شاه را قبول ندارد او موافق قانون اساسی هست حرفش ، نه آن کسی که می گوید شاه باید باشد . این یکی از تشبثاتشان بوده است که از اول (حالا هم باز همین مسائل را می گویند ، همین مطلب را می گویند) از اول هم اینها می گفتند که اینکه گفته بشود و ملت بگوید که ما شاه را نمی خواهیم این خلاف قانون اساسی است ، خوب حالا ما فرض می کنیم که این قانون اساسی بوده و همه این اشکالات رفع و ایشان موافق با قانون اساسی آمده است و به اریکه سلطنت نشسته است ، از چند جهت باز اشکال است . یک جهت اینکه خوب همین مردمی که شما را رای دادند و قانون اساسی شده است برای خاطر رای مردم و ماده قانون اساسی که این یک موهبت الهی است که مردم می دهند به شخص سلطان ، همین مردم حالا می گویند (نه ) ، اگر می گویید درست نیست این حرف رفراندم کن ، رفراندم کن ، یعنی سرنیزه را بردارید ، حکومت نظامی و دولت نظامی را بردارید و مردم را آزاد بگذارید بعد بگویید که آقا هر کس که این سلنت را قبول دارد بیاید در شمال شهر ، هر کس قبول ندارد برود در جنوب شهر ، ببینید شمال شهر بیشتر جمعیت پیدا می شود یا جنوب شهر . اینها امتحان کنند ، اگر راست می گویند که می خواهند اینها مطابق قانون اساسی عمل کنند و عمل به قانون اساسی یک اصلی است پیش اینها ، ما ادعای این

را داریم که الان - ملت قانون اساسی - قبول می کنیم این ماده قانون اساسی را که قانون اساسی گفته است که سلطنت یک موهبتی است الهی که مردم به شخص شاه می دهند (حالا اشکالات دیگری که بعضی شب های دیگر کردم ، آنها را ما همه را کنار می گذاریم قبول می کنیم این مطلب را از ایشان ) لکن ملت باید این را هبه کنند و بدهند به شخص سلطان ، حالا اگر ملت آمدند گفتند که بابا نمی خواهیم این شاه را ، همان ملتی که اعطا کرده بودند حالا بگویند (نه ) ، به حسب قانون اساسی (نه ) صحیح است ، آن (آره ) درست است یعنی آره تا حالا ، از حالا به بعدش دیگر سلطنت نه . بنابراین به حسب قانون اساسی روی فرض ما قبول کردن اینکه از اول سلسله پهلوی صحیح بوده است سلطنتشان ، موافق قانون اساسی هم بوده است ، همه جهات را قبول کنیم ، الان که مردم می گویند (نه ) ، الان دیگر ایشان سلطنت ندارند . پس الان ادعای سلطنت ، قرار دادن نخست وزیر برای یک مملکت نمی دانم هر کاری که انجام می دهد که از شوون سلطنت است ، ایشان حق ندارد قرار بدهد ، حق ندارد که نخست وزیر قرار بدهد . پس نخست وزیر هم برخلاف قانون است ، برخلاف قانون اساسی است .

سلطانی که به سوگند خود وفا نکند خائن و متخلف است

علاوه بر اشکالاتی که در خود اینها هست ، علاوه اگر چنانچه ما یک سلطانی را ، مردم یک سلطانی را قرار دادند و همه شان رای به

او دادند ، این سلطان (چنانچه خود ایشان هم این کار را کرده ) آمده است و قسم خورده است به اینکه من خیانت نمی کنم و مذهب را حفظ می کنم ، خدمت می کنم ، وفادارم به مذهب و به ملت خیانت نمی کنم ، این چیزی است که قسم خورده است ، ایشان به این قسمش وفا کرده است ؟ ! اگر یک سلطان قسم خورد که من خیانت نمی کنم و بعد خیانت کرد ، این دیگر سلطان نیست این تخلف کرده پس سلطان نیست .

ایشان خیانت نکرده است به این مملکت ؟ ! ایشان نفت ما را همین طوری نداده است به آمریکا ؟ ! ایشان نظام ما را تحت نظر مستشارهای آمریکائی قرار نداده است ؟ ! ایشان در خدمت آمریکا نیست ؟ ! در خدمت شوروی نیست ؟ ! اگر نیست چرا تاییدش می کنند ؟ چطور شد که اینقدر یقه درانی می کند کارتر برای ایشان ؟ قوم و خویشش که نیست . فرض هم این است که ایشان خدمتی برای آنها نمی کند ، اگر ایشان خدمتگزار نیست ، خوب فرق ما بین این و دیگری نیست . چطور شد که الان از هر گوشه ای اینهائی که منافع در ایران دارند و دارند مال مفت این مملکت را مفت می خورند ، نفتش را می برند و پایگاه برای خودشان درست می کنند عوض پول نفت ، نفت ما را می خورند و می برند و به اسرائیل که دشمن سر سخت مسلمین و اسلام است می دهند ، اگر بنا باشد که اینها

خدمتگزار به خارجی نباشند و خائن به مملکت نباشند ، تسلط ندهند آنها را بر مملکت ، چطور شد صدا در آمده حالا ؟ چرا ، چرا نخست وزیر انگلستان می گوید (ما آنجا منافع داریم ، ایشان به ما خدمت کرده است ، حالا باید ما عوضش کمک بکنیم به او) پس چرا تکذیب نکرد این حرف را ؟

چطور کارتر می گوید که (ما هیجده میلیارد اسلحه دادیم به اینجا و خطر است برای ما ، ما چطور هستیم ، اینجا برای ما منافع دارد) . شما هیجده میلیارد اسلحه ای که به درد ما نخورد به ایشان تحمیل کردید و ایشان به شما خدمتگزاری کرده است این خیانت نیست به یک مملکتی ؟ ! خوب ایشان خیانت کرده ، بعد از اینکه خیانت کرده است بر فرض اینکه مردم هم نگویند نه ، اینکه خودش ساقط است .

تمام قراردادها در زمان رضاشاه و محمدرضا برخلاف قانون و باطل است

تمام قراردادهائی که تا حالا بسته شده است در ایران ، اگر از صدر مشروطه نگوییم ، در زمان این دو تا سلطان که عبارت از رضاشاه و محمدرضا شاه باشد ، تمام قراردادها برخلاف قانون است و قراردادها همه باطل است برای اینکه مجلس ، مجلس قانونی نیست تا تصویب کند ، سلطان ، سلطان قانونی نیست تا مثلا عرضه بدارد به مجلس تا نخست وزیر تعیین کند ، تا امر به فتح مجلس بکند . اینها همه روی قوانین ، باید روی قواعد باشد ، نه ، هیچ کدام روی قواعد نبوده ، روی قوانین نبوده . همه این قراردادهائی که کردند ، قرارداد اسلحه کردند باطل بوده این قرارداد ،

بیایند پول ما را بدهند و آهن هایشان راببرند . نفت ما را بردید پولش را بدهید آهن هایتان را ببرید مال خودتان .

اصلاحات ارضی شاه یکی از بزرگترین خیانت ها

هر قراردادی که اینها کردند ، مراتع سر سبز بسیار غنی ایران را دادند (آنطور که به من نوشته بودند) به یک هیئتی که یکی از آنها ملکه انگلستان است ، مراتعی که متخصصین ، آنهائی که آمدند دیدند ، گفتند بهترین مراتع در دنیاست از حیث دامداری ، اینها دادند به او و خود مملکت ایران مانده حالا گوشتش را باید گوشت یخ کرده های ، کثافت کاری های آنها را بیاورند و اینجا خودش ندارد . اینها خیانت نیست بر یک مملکتی ؟ ! این اصلاحات ارضی از بزرگترین خیانت ها نیست بر این مملکت که زراعت مملکت را بکلی از بین بردید و دهقان های بیچاره را همچو کردید که هجوم آوردند به شهرستان ها! تهران الان پر است از این بیچاره هایی که ، دهقان های بیچاره ای که از اطراف آمدند توی این زاغه ها و توی این چادرها و توی این کثافت کاری ها بیچاره ها دارند زندگی کنند با عائله در زمستان سخت ، اینها خیانت به یک ملتی نیست ؟ ! خیانت کردی ، وقتی خیانت کردی دیگر سلطان نیستی ، سلطان اگر خائن باشد سلطان نیست .

پس این اتخاذ این تخت و تاج را امروز ، قرار دادن نخست وزیر را امروز امر به فتح نمی دانم مجلس و بستن مجلس ، همه اینها چیزهایی برخلاف قانون اساسی است و این فریاد ملت که می گویند (که شاه را نمی

خواهیم ) موافق قانون اساسی است ، این شعار برخلاف قانون اساسی نیست نخیر ، شعار بر وفق قانون اساسی است ، شعار شما ، شمای نخست وزیر که می گویید (اعلیحضرت همایونی ) ، این شعار خلاف قانون اساسی است ، ایشان اعلیحضرت نیستند ، ایشان سلطان مملکت نیستند . این یکی از مسائلی است که اینها هی گفتند و دنبال کردند و اینها . یکی از مسائل هم قضیه این است که (اگر ما نباشیم ثبات منطقه از بین می رود) این هم باید بعد ببینیم چه می شود . اگر ایشان نباشند چه ثباتی از بین می رود و حالا چه ثباتی ما داریم ؟ ! انشاءالله خداوند همه تان را توفیق بدهد ، موفق باشید .

باید با مصاحبه و تبلیغات نهضت را معرفی کنید

شما هم خدمت کنید به این نهضتی که ایران هست ، هر جور خدمتی می توانید بکنید ، در داخل هستید خدمت های داخلی ، در خارج هستید خدمت هائی که در خارج امکان دارد مثل تبلیغات ، مثل مصاحبه با مطبوعات ، نوشتن مقاله در مطبوعات . اینها بد معرفی کردند ایران را و اهالی ایران را و شما موظفید ، همه ما موظفیم به اینکه مسائل را برای اینجاها هم روشن کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/9/57

پیام امام خمینی به ملت شجاع ایران به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم

محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر

بسم الله الرحمن الرحیم

با حلول ماه محرم ، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد ، ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد ، ماهی که قدرت حق ، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله بر جبهه ستمکاران و حکومت های شیطانی زد ، ماهی که به نسل ها در طول تاریخ ، راه پیروزی بر سرنیزه را آموخت ، ماهی که شکست ابرقدرت ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند ، ماهی که امام مسلمین ، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت ، ماهی که باید مشت گره کرده آزادیخواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانک ها و مسلسل ها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق ، باطل را محو نماید . امام مسلمین به ما آموخت که در حالی که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جابرانه می کند ، در مقابل او اگر چه قوای شما ناهماهنگ باشد بپا خیزید و استنکار کنید ، اگر کیان اسلام را در خطر دیدید ، فداکاری کنید و خون نثار

نمائید .

بر عموم است که با دولت نظامی مخالفت کنند

امروز رژیم شاه حکومت جائرانه بر ملت مستضعف می کند و برخلاف شرع اسلام و خواست ملت که در سراسر ایران علیه او قیام نموده اند مقام حکومت را اشغال نموده و مصالح عالیه مسلمین و احکام اسلام را به نفع سلطه شیطانی خود و اربابان مفتخوارش به نابودی کشیده است . بر عموم ملت بپا خاسته است که با تمام قدرت مخالفت خود را با شاه ، گسترش و ادامه دهند و او را از سلطه خطرناکش به زیر کشند .

دولت نظامی ، دولت یاغی و برخلاف قانون و شرع است و بر عموم است که با آن مخالفت کنند و از اعانت به آن احتراز نمایند و از دادن مالیات و آنچه به این دستگاه ظلم و طغیان کمک می کند سرپیچی نمایند و بر کارمندان و کارکنان شرکت نفت است که از خروج این ثروت حیاتبخش جلوگیری نمایند . آیا کارگران و کارمندان می دانند که اسلحه ای که سینه جوانان عزیز ما را می شکافد و زنان و مردان و کودکان ما را به خاک و خون کشد ، از پول همین نفتی است که با زحمت جانفرسای آنان خارج می شود ؟ آیا آنان میدانند که قسمت مهم نفت اسرائیل ، دشمن سرسخت اسلام و غاصب حقوق مسلمین را شاه تامین می کند ؟ اگر دولت یاغی با فشار به کارکنان نفت بخواهد این خیانت را ادامه دهد ، ممکن است تکلیف نفت برای همیشه معین شود .

بر اشخاص مطلع از اوضاع کشور است که لیستی از وزرای دولت یاغی و از خائنین به کشور

و از صاحب منصبان که در سراسر کشور ، امر به جنایات و آدمکشی ها می کنند ، تهیه کنند تا در موقع خود ، تکلیف ملت با آنان معلوم شود .

دولت و صاحب منصبان ارشد بدانند که اگر دست از حمایت شاه جانی و خائن به اسلام و کشور اسلامی بر ندارند ، در آتیه نزدیک به سزای اعمال خود خواهند رسید .

افشاگری جرائم رژیم شاه ، یک تکلیف الهی است

اکنون که ماه محرم چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالیمقام سیدالشهدا - علیه الصلوه والسلام است ، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند و با اتکا به قدرت الهی ، ریشه های باقیمانده این درخت ستمکاری و خیانت را قطع نمایند که ماه محرم ، ماه شکست قدرت های یزیدی و حیله های شیطانی است .

مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است ، هر چه باشکوهتر و فشرده تر بر پا شود و بیرق های خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم ، هر چه بیشتر افراشته شود .

خطبای محترم و گویندگان عزیز ، بیش از پیش به تکلیف الهی خود که افشاگری جرائم رژیم است عمل فرمایند و خود را در پیشگاه خداوند تعالی و ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف - سرافراز و روسفید نمایند . طلاب و فضلای حوزه های علمیه که در این ایام برای روشنگری به قراء و قصبات می روند لازم است دهقانان

محروم و محترم را از فجایع شاه و کشتارهای مردم بیدفاع ، آگاه گردانند ، به آنان تذکر دهند که برخلاف تبلیغات مسموم شاه و بستگانش ، دولت اسلامی ، طرفدار سرمایه دارها و مالکین بزرگ نمی باشد ، این حرف های بی معنی برای انحراف از راه حق است . این شاه است که به طرفداری از آمریکا کشاورزی را به تباهی کشانده است . این شاه است که به طرفداری از سرمایه دارها ذخائر ملت مستضعف را به نفع آنان از بین برده است . شما آنان را مطمئن کنید که در دولت حق ، از شما به بهترین وجه حمایت خواهد شد .

جوانان عزیز حوزه های علمیه و دانشگاه ها و مدارس و دانشسراها و نویسندگان مطبوعات و کارگران و کشاورزان محروم و بازاریان و اصناف مبارز و آگاه و کارمندان محترم و سایر اقشار ، از ایلات و عشایر غیور گرفته تا چادرنشینان و زاغه مسکنان محروم ، همه و همه ، همصدا و پشت بر پشت هم به سوی هدف مقدس اسلام یعنی برچیده شدن سلسله ستمگر پهلوی و هدم نظام منحط شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلام مبتنی بر احکام مترقی اسلام ، به پیش که پیروزی از آن ملت بپاخاسته است . لازم به تذکر نیست که اقامه مجالس سوگواری باید مستقل بوده و منوط به اجازه شهربانی یا

سازمان خرابکار به اصطلاح امنیت نباشد . شما ملت عزیز ، مجالس را بدون مراجعه به مقامات برپا نمائید و در صورت جلوگیری در میادین و خیابانها و کوچه ها اجتماع کنید و مصائب اسلام و مسلمین و خیانت های

رژیم شاه را برملا نمائید .

امروز تاریخ ایران شاهد حساسترین روزهائی است که بر اسلام و مسلمین عزیز یا گذشته و می گذرد . امروز شما ملت ، بر سر دو راهی عزت و عصمت همیشگی و خدای نخواسته ذلت و خواری ابدی واقع هستید . امروز احدی از اقشار ملت ، معذور نیست و سکوت و انزوا در حکم انتحار و کمک به دستگاه جبار است . امروز خروج از مسیر بی ابهام ملت و اسلام ، خیانت به اسلام و ملت و حمایت از مخالفین اسلام و ملت است . خائنین که با سکوت خود و یا احیانا با گرایش خود به دستگاه طاغوتی شاه گمان کرده اند این نهضت اسلامی را می شکنند و شاه را نجات می دهند ، در اشتباهند . اول آنکه دیگر کار گذشته است و شاه رفتنی و با این خود فریبی ها شاه را نمی توان نجات داد و دیگر آنکه اگر نجات پیدا کند ، به آنان که او را نجات داده اند وفادار نخواهد ماند ، چنانچه دیدیم و دیدید .

من به ملت عظیم الشان ایران که با قدرت اسلامی خویش ، مشت محکم بر دهان شاه و هواخواهان او زدند و می زنند ، دست صمیمیت و ارادت می دهم . من شهادت در راه حق و اهداف الهی را افتخار جاودانی می دانم . من به مادران و پدران جوانانی که در راه اسلام و آزاد منشی خون داده اند ، تبریک عرض می کنم . من به جوانان عزیز و غیوری که جان خود را نثار راه دوست کرده

اند ، حسرت می برم . آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنین انداز و افتخار ساز است . شما ملت شریف ، به جوانان غیور ملت های اسلامی هشدار داده اید . امید است با دست توانای شما ، پرچم پر افتخار حکومت اسلامی در تمام اقطار به اهتراز درآید ، این است مسئلت من از خداوند تعالی .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/9/57

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت کشتار مردم در حرم امام رضا (ع )

بسم الله الرحمن الرحیم

جنایات رژیم منحط شاه روز به روز پر اوج تر می گردد . افزایش حجم جنایات به قدری است که قدرت بیان را سلب می نماید . ضایعات این چند هفته اخیر سرتاسر ایران را به سوگ نشانده است و قدرت تفکر را از شاه سلب کرده است .

دولت یاغی نظامی به امر شاه تر و خشک را به آتش کشیده و یکی از بزرگترین ضربه های این جنایتکار به اسلام ، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت علی بن موسی الرضا صلوه الله علیه است . این بارگاه مقدس در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضاخان آن جنایت تجدید و دژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و کشتار کردند .

ملت مسلمان باید از این شاه و دولت یاغی غاصب تبری کنند و مخالفت با آن لازم است . تمام اقشار ملت خصوصا اهالی قراء و قصبات باید بدانند که شاه غاصب و دولت یاغی او کمر به هدم مقدسات اسلام بسته اند و اگر مهلت پیدا کنند به

محو آثار شریعت بر می خیزند .

بر تمام طبقات ملت لازم است با هر وسیله ممکن به سقوط این دستگاه جبار قیام کنند . اطاعت این دستگاه ، اطاعت طاغوت و حرام است . خداوند مسملین را از شر آنان حفظ فرماید . در این عزای بزرگ و جسارت به مقام امام امت ، روز یکشنبه 25 ذیحجه عزای عمومی اعلام می شود .

انالله و اناالیه راجعون

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/9/57

بیانات امام خمینی در مورد توبه مفتضح شاه پس از مشاهده قهر و انتقام الهی

توبه شاه و استمداد او از علماء اعلام و مراجع عظام بعد از نزول عذاب الهی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

صحبت در این اصل اول بود که ملت ایران می خواهد ، ملت ایران چند تا مطلب خواست که اولیش این بود که این شخص نباشد بلکه این سلسله نباشد . اینها تشبثاتی کردند که بسیاریش را من ذکر کردم ، من جمله از تشبثاتی که کرد شبیه آن تشبثی بود که فرعون کرد . فرعون بعد از اینکه عذاب نازل شد و غرق را دید که الان دارد غرق می شود ، آنوقت گفت که من هم آنطوری که بنی اسرائیل می گویند من هم به همان ایمان آوردم . جواب بود که حالا دیگر ایمان آوردی ؟ تو قبلا معصیت کردی (الان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین ) .

ایشان هم بعد از اینکه بیست و چند سال ، بیست و هفت سال خیانت ها را کرد و جنایت ها را کرد ، آنوقت که عذاب نازل شد ، عذاب عبارت از همین مشت های گره کرده ملت ایران و فریادهای ملت ایران که من عرض کردم که این یک مساله الهی بود ، نه یک مساله بشری ،

اینکه همه ایران در مقابل این قدرتی که اینها دارند بلکه در مقابل همه قدرت ها ایستاد و با دست خالی مشت ها را گره کردند و نه به حکومت نظامی و نه به دولت نظامی و نه به پشتیبانی های آمریکا و شوروی اعتنا نکردند و همه با هم در همه ابعاد کشور فریاد زدند که ما نمی خواهیم ، مرگ بر این شاه ، مرگ بر این سلسله ، حالا که غرق را دیده ، الان این موج که در ایران پیدا شده است ، موج استنکار ، موج اینکه ما نمی خواهیم ، موج نفی سلطنت محمدرضا خان و سلسله او ، حالا که خودش را در این موج دیده و غرق دیده است ، حالا - می گوید که - در مقابل ملت می ایستد و اظهار ندامت می کند و می گوید که من تا حالا اشتباه کردم ، خطاب به مراجع عظام و علمای اعلام که (بیایید من دیگر توبه کردم و شما بیائید نجات بدهید . حاصل حرفش این است که (نجات بدهید من را ، نجات بدهید وطن را) ، مقصودش خودش هست در مقابل ملت هم باز همین امر را تکرار کرده است ، به طبقات مختلف ، به جوان ها ، به اینها و آخرش هم می گوید که بیائید یک فکری بکنیم برای وطن ، ما خوب است به وطنمان فکر بکنیم .

این شبیه همان مساله فرعون است با یک اختلاف ، فرعون بعد از اینکه دید که حالا دیگر دارد غرق می شود گفت که : امنت به بنو اسرائیل . جوابش

هم این بود که نه ، دیگر گذشت - دیگر - مطلب ، تو تا حالا معصیت کردی تا حالا طغیان کردی ، بنی اسرائیل را به بند کشیدی ظلم کردی ، حالا که می بینی عذاب نازل شده و غرق توی کار است ، حالا می گویی که من معصیت کردم . حالا که عذاب نازل شده می گوئی من معصیت کردم ، من توبه کردم ، این مثل توبه ای می ماند که بعد از اینکه مرد و عذاب جهنم را دارد می بیند بگوید من توبه کردم این توبه نیست ، اصلش توبه نیست .

ایشان هم بعد از اینکه عذاب را نازل دید و آن چیزی که خداوند به دست این ملت اجرا فرمود و آن استنکار و مقابله با مشت در مقابل مسلسل ها ، حالا دیگر می بیند که غرق شده است و عذاب نازل شده است حالا می گوید که من اشتباه کردم و از این به بعد دیگر اشتباه نمی کنم . یک فرق هم با توبه ، اظهار توبه فرعون دارد و آن اینکه از این ور اظهار توبه ، از آن ور دولت نظامی این دو تا را با هم به میدان آورده ، دیگر فرعون این کار را نکرده بود ، همان می گفت توبه کردم ، دیگر اینطور نبود که از آن ور چماق دستش بگیرد ، از آن ور توبه بکند . این از توبه گرگ هم بدتر است برای اینکه گرگ هم می گوید توبه کردم مثلا ، اما اینطور ، اینطور نیست که در همان حالی که اظهار توبه می

کند ، اظهار ندامت می کند ، توسل به علمای اعلام و مراجع عظام به اصطلاح خودش پیدا می کند ، توسل به قشرهای دیگر ملت پیدا می کند ، در همان حال یک کسی هم مامور می کند که بکش .

نظارت مستقیم شاه در کشتار و سرکوبی مردم توسط مامورینش

همه این کشتارهائی که واقع می شود با امر ایشان است . هیچ وقت باور نکنید اینهائی که می گویند مامورین چه کردند ، اینهائی که می گویند نخست وزیر چه کرده ، اینهائی که می گویند سازمان امنیت چه کرده ، اینها همه برای حفظ شاه است ، اینها همه از عمال شاهند ، گاهی وقت ها فهمیده و گاهی نفهمیده . در کشتن و قتل و مقابله با ملت با آتش - هیچ اقدامی - هیچ کس اقدام نمی کند مگر اینکه به امر خود ایشان باشد ، خود ایشان مستقیما امر می کند . حالا بعضی هم که می گویند که شاهد قضیه بودند که در جمعه سیاه از اشخاصی که شلیک کردند به طرف ملت ، خود ایشان مستقیما بودند با هلیکوپتر . حالا من این را نمی دانم اما بعضی از اجزای خودش ، از اعضای خودش که رفتند به انگلستان می گویند که او اینطور گفته است که ایشان خودش مباشر بود ، نه عامل ولی آنکه مسلم است این است که بدون امر ایشان هیچ یک از این وقایع واقع نشده است یعنی تبریز اگر قتل عام شده است ، اصفهان اگر قتل عام شده است ، شیراز اگر قتل عام شده است (آدم هر شهری را که اسمش را می برد قتل عام هم

باید دنبالش باشد) شما در تمام طول تاریخ ، یک قضایایی که الان در ایران در جریان است و بوده است که در تمام طول تاریخ نبوده است اینطور وحشیگری که ایشان دارد می کند ، در تمام طول تاریخ نبوده است که هر روز در نقاط مختلف یک مملکت اسلامی ، با آلات مختلفه ، با ارتش یک طرف ، با کولی ها به اصطلاح خودشان یک طرف ، با رها کردن یک دزد آدمکشی که از سرهای بعضی از عشایر بوده است ، او را می گویند رها کرده است و یک پول فراوانی هم به اختیارش گذاشته است که برود جمعیت جمع کند و حمله کند به مردم ، اینها هم از یک طرف ، همچو چیزی در طول تاریخ نبوده که یک کسی که مدعی سلطنت هست و دیروز آنطور فریاد می زد و برای خودش مدیحه خوانی می کرد و روزنامه ها را واداشته بودند و رادیو و هر چه هر کس می گفت جزشان ایشان نبود ، حالا متوسل بشود به کولی ها که در زیر پناه چماق کولی ها خودش را نجات بدهد ، متوسل بشود به مثلا کسانی که از اشرار بودند و آنها را اجیر کند که نجاتش بدهند از دست این ملت و نجات هم نمی دهند آنها ، نه نجات آنها می دهند ، نه ملت دیگر به این حرف ها اعتنا می کند .

ادای حق الناس و جبران خیانت های گذشته شرط پذیرش توبه شاه

فرق ایشان با فرعون این است که فرعون می گفت توبه کردم ، دیگر در آن حالی که می گفت توبه کردم شمشیر را نکشیده بود به جان

مردم . ایشان می گوید ، خودش وقتی خطابه می خواند ، خطابه می خواند که : ای علما! ای مردم ! من اشتباه کردم ، حالا دیگر از این اشتباه گذشتم و برگشتم . از آن طرف هم اینطور تشبثات را ، حکومت نظامی می گذارد همه اش برخلاف قواعد ، برخلاف قوانین همه اش برخلاف . از آن طرف هم مامور می کند ، چیزهارا ، ارتش را به اینکه بریزند به جان مردم و دیگران را ، عشایر را مثلا ، بعضی از عشایر را البته عشایر خیلی گوش نمی دهند به حرف اینها ، عده ای شان هم رفتند پیش علما و گفتند ما حاضریم برای موافقت کردن با شما . حالا دیگر مست آمدی و توبه می کنی آنهم اینجور توبه ؟ ! بعد از بیست و چند سال جنایت ، بعد از بیست و چند سال خیانت به یک ملتی - به یک - به اسلام ، حالا هم جبران نکرده ، خیانت ها سر جایش باقی ، جنایت ها سر جایش باقی ، حالا آمدی در مقابل علما ایستادی می گوئی که من توبه کردم ! از توبه فرعون این بدتر است . جبران باید بکنی این چیزها را . اگر توانستی همه این جنایات بیست و چند سال را جبران بکنی ، آنقدری که به جیب آمریکا ریختی برگردانی این پایگاه هایی که برای آمریکا در مملکت ما درست کردی ، اینها را خراب کنی و برگردانی ، آنهمه که آدم کشتی ، اینها را زنده بکنی ، آنوقت بگوئی که من توبه کردم . اما با

اینکه جنایات را تو کردی و این جنایات ثبت هست در تاریخ ، همه ماها دیدیم که تو چه کردی و با این ملت داری چه می کنی و چه کردی . آن مردیکه می گویند در رادیو و تلویزیون گفته است که من خواهم همه را کشت ، می گویند همچنین کلمه ای هم گفته . اینطور آدم است ولی موفق نخواهند شد انشاءالله .

یک آدمی که یک روز می گوید به علما که اینها را مثل حیوانات نجس ازشان اجتناب کنید ، به روحانیون اینطور گفت : مثل حیوان نجس از اینها اجتناب کنید . یک روز گفت که اینها مثل یک کرم هائی می مانند که در نجاست می لولند ، یک روز هم می آید می ایستد می گوید مراجع عظام و آیات عظام و مراجع کذا ، علمای اعلام ، آن دستش هم چماق ! چطور باور کند کسی از تو این حرف ها را ؟ که لااقل اگر در پیشگاه ملت ، در پیشگاه علمای ملت ، تو توبه می خواهی بکنی لااقل یک توبه ظاهر الصلاحی بکن . تو عقلت اینقدر نمی رسد که این توبه را هیچ بچه ای قبول نمی تواند بکند! خوب لااقل توبه می خواهی بکنی خوب بگو که من توبه کردم ، برو کنار یا فرض کن لااقل بدنت را نجات بده (فالیوم ننجیک ببدنک ) تو نمی توانی بدنت را هم نجات بدهی . تو دیگر نتوانی ، نمی توانی نجات بدهی خودت را . لااقل اگر چنانچه اظهار ندامت می کنی و راست می گویی که نادم هستی لااقل دیگر

شمشیر نکش ، در همان حالی که داری میگویی که من نادم هستم ، لااقل حکومت نظامی را بردار ، دولت نظامی نیاور روی کار ، بگو - دولت - مردم بیایید ، خودتان بیایید یک کسی را تعیین کنید ، دولت ، تا مردم احتمال بدهند که تو توبه کردی . آنوقت هم قبول نیست ، نه آنکه - توبه - هر که هر غلطی کرد و آخرش هم بگوید که توبه کردم ، خوب این چه منطقی است ؟ توبه شرایط دارد . مگر خدا توبه هر کس را قبول می کند . یک کسی که بیست و چند سال به مردم ظلم کرده است حالا بگوید توبه کردم ، عفو کردم این چیزهای سیاسی را ، زندانی های سیاسی را! زندانی سیاسی که ده سال عمرش را اینجا گذرانده و آن وقت جوان بوده حالا پیر شده است و بیرون آمده است آن وقت ریشش سیاه بود و حالا ریش سفید بیرون آمده است ، آن وقت بدن سالم رفته و حالا بدن مریض از این چال های سیاه بیرون آمده ، ده سال ، پانزده سال کمتر ، بیشتر . من یکی از همین جوان هایی که الان در اینجا هست و سابقا من سابقه دارم با او ، آن وقت وقتی دست من را می گرفت دست من توی دست او غرق می شد ، یک قوه ای داشت من دستم که تو دستش می رفت می فهمیدم که چه جور قوه ایست و حالا وقتی با من مصافحه می کند یک آدم ضعیفی است ده سال یک کسی را

تو می بری حبس می کنی ، پانزده سال می بری حبس می کنی ، جوان ها را پیر می کنی ، سالم ها را مریض می کنی ، اینها دیگر جبران ندارد ؟ همین عفو کردم ؟ ! غلط کردی عفو کردی ، عفو چیه ؟ چه حقی داشتی که بگیری که حالا عفو کردی ؟ عفو مال این است که یک کسی گناهی داشته باشد ، چه گناهی اینها کرده بودند که تو اینها را حبس کردی ، پانزده سال عمر اینها را تلف کردی ؟ حالا می گویی که عفو کردم ، عفو کردم ، این چه غلطی است که تو می کنی ؟ عفو کردم چیه ؟ از اول چرا کردی ؟ نه اینکه عفو کردم ، اول کار غلط کردی ، نه اینکه یک کار صحیحی بود حالا عفو کردند ، گناهکار بودند ، گناهشان چی بوده ؟ گناهشان این بوده است که می دیدند تو خطرناکی ، یک کلمه ای گفتند . بعضی از این آقایان که چندین سال حبس بودند گناهشان این بوده است که به این ، از قراری که می گویند گناهشان این بوده است که به عائله بعضی از این حبس ها رسیدگی کرده و نگذاشته این عائله زحمت ببیند ، بعضی شان را . گناه آنها ، گناه این اشخاصی که به قول شما مجرم سیاسی هستند این است که در مقابل ظلم تو ، در مقابل اختناق همه جانبه تو گفتند که آقا چرا ، چرا مردم را اینطور اسیر می کنی ؟ در مقابل خیانت های تو میگویند چرا - به چیز-

به آمریکا تو همه چیزها را دادی ؟ کسی که این چرا را دارد می گوید ، میگوید آزادی به ما بدهید ، می گوید استقلال ما می خواهیم ، مملکت می خواهیم مال خودمان باشد ، نمی خواهیم مملکت مال دیگران باشد ، می خواهیم آزاد باشیم ، خواهیم مطبوعاتمان آزاد باشد ، می خواهیم رادیو و چیزهای آلات تبلیغی مان آزاد باشد ، این جرم است که اینها را گرفتید و حبس کردید و از زندگی اینها را انداختید ، حالا جوانی شان را از بین بردید ، سلامتی شان را از بین بردید ، حالا اسمش را عفو می گذارید ؟ ! توبه هم بکنید دیگر فایده ندارد . توبه باید با موازین باشد ، مگر خدای تبارک و تعالی همین طوری توبه قبول می کند ؟ ! حق الناس را خدا قبول نمی کند تا ادا نشود تا اینکه ادا نکنید . تو حق الناست را تو قدرت داری که ادا بکنی ؟ ! قدرت این را داری که یک دانه حبسی را که ده سال در حبس بوده و جوانیش از بین رفته در حبس ، تو قدرت این را داری که جبران این را بکنی تا توبه بکنی ؟ ! توبه یعنی چه ؟ نمی توانی توبه کنی . قابل این نیست قبول بکند خدای تبارک و تعالی توبه تو را ، توبه حق الناس است دیگر ، حق ناس را خدا نمی بخشد به مردم . اگر شما توانستی که یکی از اینهائی که آنطور زجر کردی ، آنطور اره کردی پایشان را ، سوزاندی پایشان را ،

پایشان را توی روغن داغ کردی ، روی صفحه نمی دانم فلزی خواباندی و برق را متصل کردی ، کباب کردی مردم را ، اگر تو توانستی جبران بکنی ، یکی از اینها را جبران بکنی ، آنوقت بگویی که اشتباه کردم بیائید دیگر ببخشید . تو بعدها دیگر از این اشتباه ها نمی کنی ؟ راست می گوئی این را حالا ؟ ما قطع نظر از این هم کردیم ، تو درست می گوئی ؟ صحیح می گوئی ؟ دیگر از این اشتباهات نمی کنی ؟ یا حرف است ، صحبت است . (الان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین ) تو از مفسدین هستی ، تو آدم مفسدی هستی ، تو فاسدی ، تو مفسدی ، یک مملکت را به هم زدی ، یک ملت را از بین بردی .

مگر شوخی است اینطور جنایات ، تو همه قوای این مملکت ، این جوان های ما که یکی از ذخائر این مملکت هست ، اینها را به هدر دادی همه را ، حالا آمده می گوید که من اشتباه کردم ، بله ، حالا دیگر ما به منطق بعضی از اشخاص ، اینکه عجیب است این حرف ها ، عجیب آدم به نظرش می آید ، یک مردی که من نمی دانم کیست روی کاغذ هفت ، هشت ، ده ورقی نوشته است ، اول خودش را معرفی کرده است که من کی بودم و پسرکی بودم و کی ، آخرش هم نوشته خوب ما شاه از این بهتر از کجا پیدا کنیم ؟ ! (خنده حضار) انسان یک همچو حرفی

می نویسد ؟ شما بیائید رها کنید و بیائید شما هم با فلان آقا همصدا بشوید و این را حفظش کنید و ما بهتر ازاین از کجا پیدا بکنیم !! چقدر انسان باید نفهم باشد . در هر صورت این توبه ها یکی از تشبثاتشان است و اینهم پذیرفته نیست ، ملت دیگر این حرف ها را نمی پذیرد . آن که جوانش ، آن پیرزنی که جوانش از دستش رفته ، پیرزن هائی هستند که چهار تا بچه شان یعنی یک پدر بوده ، یک مادر بوده ، چهار تا جوان ، امشب اینها سر سفره نشسته بودند پنج نفری ، شش نفری ، فردا شب سر سفره نشستند دو نفری ، چهار تا جوانش از بین رفته ، حالا از ما می پذیرد اینکه عذر بخواهی ؟ ! فقط به عذرخواهی ، آنهم بایستید و عذر بخواهید ، آنوقت ما هم بیائیم ، آخوند هم بیاید یا غیر آخوند و مثلا روشنفکر یا تاریک فکر هم بیاید بگوید که خوب ایشان سلطنت بکنند ، حکومت نکنند ، سلطنت کنند ، درست شد همین ؟ ! همین تمام شد ؟ ! جواب این پیرزن چی ؟ جواب این پدری که چند روز پیش از این اینجا بود ، پدری که چند تا جوانش کشته شده بود ، ما جواب اینها را چی بدهیم ؟ - بگوئیم شماها- بگویند شماها ساختید با یک آدمی که جوان های ما را کشت ، از بین برد ، حالا سلطنت بکنند ، حالا بالا بنشینند و در ایام عید هم بروند سلام بدهند و تعریف بکنند و که

تو آنی که چه کردی ، تو آنی که حفظ کردی همه چیز را ، اسلام پناهی تو ، نمی دانم ظل اللهی تو!! این حرفهای نامربوط چیه ؟ اینها خیانت به یک ملت ، به یک مملکت ، به اسلام است . کسی که تاریخ اسلام را تغییر داد و هیچ حیا نکرد ، مگر این یک چیز آسانی بود و چیز کمی بود که تو یک چنین اهانتی به پیامبر اسلام کردی بعد به مجرد اینکه بگوئی نخیر دیگر غلط کردم ، چیزی ، مگر فایده دارد این حرف ها ؟

قیام برای خدا شکست و انحراف ندارد

بحمدالله الان ملت ایستاده است و ما امیدواریم که این ایستادگیش باقی باشد و عمده این است که توجه به خدا باشد . باید همه شما ، همه ما ، همه ملت وجهه نفسشان خدای تبارک و تعالی باشد ، انحراف پیدا نشود ، از قیام الهی باشد . (ان تقومو الله مثنی و فرادی ، قل انما اعظکم بواحده ان تقومو الله مثنی و فرادی ) برای خدا قیام کنید ، این نهضت الهی باشد انشاءالله ، انحراف از آن نباشد که خدای نخواسته با انحراف شکست بیاید ، الهی باشد و اگر الهی باشد پیروزی است انشاءالله . همه توجه به این معنا داشته باشید که مقصد ، مقصد الهی ، برای خاطر خدا و برای خاطر نجات یک ملتی که بندگان خدا هستند ، قیام کنید و مطمئن باشید که انشاءالله با این وضع پیش خواهید برد .

کمک و ادای تکلیف به نهضت ، با تبلیغ و انعکاس خواسته های ملت

و شما هم که در خارج ایران به سر می برید مکلفید ، همه مان مکلفیم که کمک کنیم به ایران به هر طور که می توانیم . اینجا هر که می تواند تبلیغات بکند به مردم اینجاها بفهماند که این ملت ایران چی می خواهند ، چی می گفتند . گوش نکنند به تبلیغاتی که بعضی روزنامه نویس ها پول گرفتند و یک حرف هایی می زنند ، بعضی عرض میکنم که - تبلیغ چی ها تبلیغ می کنند برخلاف . ملت ایران داد دارد می زند که آزادی من می خواهم ، داد دارد می زند که من استقلال می خواهم ، او داد می زند آزادی می خواهم آن مردیکه

می گوید که آزادی داده ، چون آزادی داده مردم صدایشان در آمده ! یک ملتی که قیام کرده و همه قیام کردند ، نه اینکه یک کسی باشد قیام کرده باشد ، یکی نه ، در باطن ارتش هم این مطلب هست . شما مطمئن باشید آن روزی که ایشان بروند ، باطن ارتش هم همراه با ملت است ، نمی شود نباشد ، به ما پیغام می دهند هر شب .

ما از خدای تبارک و تعالی پیروزی این ملت را و اینکه ما بتوانیم خدمت کنیم بر این جامعه ، ما همه مکلفیم و بتوانیم تکلیفمان را ادا کنیم در مقابل خدای تبارک و تعالی و در مقابل ملت مسلمان و بتوانیم این مقدار از قدرتی که داریم صرف کنیم در راه خدای تبارک و تعالی برای نجات بندگان خدای تبارک و تعالی ، نجات مستضعفین . از خدای تبارک و تعالی توفیق همه تان را می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/9/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه لبنانی السفیر

سؤ ال : واشنگتن ، انقلاب ایران را حرکتی بر ضد مدرنیزه کردن به حساب آورده و با آن مخالفت دارد ، موضع شما در مورد فعالیت های آمریکا بر ضد انقلاب چیست ؟

جواب : آمریکا با کودتای نظامی ، مجددا شاه را بر ایران تحمیل کرد و به نام مدرنیزه کردن مملکت ، انقلاب آمریکایی شاه را به راه انداخت و دیدیم که نتیجه تمام این انقلاب به سود آمریکا و خرابی ایران بود . کشاورزی مملکت نابود شد و ایران بازار مصرف مواد غذائی آمریکا شد ، مخازن زیرزمینی از نفت

گرفته تا مس و سایر مخازن ، همه به نفع آمریکا تاراج شده و می شود و در عوض سلاح هایی به ایران داده شد که به درد مملکت نمی خورد و زیان دیگرش هم تحمیل بیش از چهار هزار مستشار نظامی با هزینه های سرسام آور آن است که گذشته از اینکه ارتش ما را از حیثیت انداخته است ، تمامی مقدرات کشور را هم به دست آنها سپرده است و به دست همین شاه ، ایران را پایگاه نظامی آمریکا کرده و نیز با پول همین ملت ، شاه را مامور و ژاندارم منطقه در خلیج کرده و اینها همه بخشی از ظلم هائی است که آمریکا به ملت ما کرده است ، بنابراین چرا واشنگتن بر ضد انقلاب ملت ایران فعالیت نکند .

سؤ ال : آیا دخالت مستقیم آمریکا را بعید می دانید ؟

جواب : هم اکنون هم چیزی کمتر از دخالت مستقیم نیست .

سؤ ال : جوهای بین المللی امپریالیستی دشمن با انقلاب وجود دارد انقلاب چگونه برای رویاروئی با این جوها عمل خواهد کرد ؟ آیا شما برای دستیابی به کمک نیروهای مترقی و اسلامی در جهان ، کوشش کنید ؟

جواب : دشمنان انقلاب اسلامی در امپریالیست ها خلاصه نمی شود ، ولی اوضاع در سطح جهانی به نفع این نهضت است و به تدریج این انقلاب ، هواداران خود را جذب و راه را برای پیشرفت باز می کند

سؤ ال : اکنون موضع اتحاد شوروی به عنوان دولت چیست ؟

جواب : تا کنون دولت اتحاد شوروی بسیار بد عمل کرده است ، آخر شوروی

هم گاز ایران را می بلعد و آیا کسی بهتر از شاه را دارد ؟ ما روی پای خود می ایستیم و مطمئنا پیروزیم .

سؤ ال : موضع فعالیت های ارتجاعی و در پیشاپیش آن سعودی ، برضد انقلاب چیست ؟

جواب : بدیهی است که نهضت مقدس اسلامی همچنان که رژیم شاه را در ایران به خطر انداخته و به نابودی می کشاند ، همچنین رژیم های ارتجاعی در سایر کشورهای اسلامی را نیز تهدید می کند ، از این رو طبیعی است که آنها از شاه حمایت کنند .

سؤ ال : آیا توقع آن را دارید که در جهان عرب و جهان اسلام ، مشکلاتی برای انقلاب اسلامی ایران پدید آورند ؟

جواب : دشمنان اسلام از هیچ کوششی برای نابودی این نهضت فروگذار نمی کنند و لیکن به یاری خدای تعالی ، نهضت مقدس اسلامی راه خود را به سرعت باز می کند و پیش می رود .

سؤ ال : پیمان های خارجی که انقلاب کوشش دارد برقرار نماید چیست ؟

جواب : ما هرگز داخل درهای بسته زندگی نمی کنیم ولی این درها را نیز برای استعمارگران باز نمی نمائیم که اکنون شاه چنین کرده است . روابط خارجی ما بر اساس حفظ آزادی ، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است و بر این اساس ، هر کشوری که مایل باشد ، با احترام متقابل عمل می کنیم .

سؤ ال : شما نداهای متعددی برای ارتش داشته اید ولی ظاهرا ارتش هنوز وحدت خود را حفظ کرده است ، آیا این درست است

؟

جواب : طبق اخباری که به ما می رسد حوادثی در ارتش اتفاق افتاده و می افتد که نشانه بیداری آنهاست و ما مطمئنیم که دیر یا زود به ندای ملت پاسخ برادرانه خواهند داد .

سؤ ال : آیا اعتقاد دارید که شاه ، کارت اقلیت ها و طایفه گری را در ایران به کار خواهد گرفت تا توده های ایرانی را متشتت سازد ؟

جواب : اولا" بیش از 90 درصد مردم ایران مسلمان هستند و اقلیت ها در برابر یکپارچگی آنان نمی توانند اخلال کنند و ثانیا چه کسی از ظلم شاه در امان بوده است که امروز به ندای او پاسخ بگوید ، خواه مسلمان و یا غیر مسلمان .

سؤ ال : شایعاتی غربی وجود دارد مبنی بر اینکه انقلاب ایران بر نیروی روحی امام یعنی فرد تکیه دارد ، آیا این درست است ؟

جواب : اگر در گذشته نهضت ایران متکی به فرد یا گروه هائی بوده است ، امروز این انقلاب از درون می جوشد و از فطرت آنان برمی خیزد ، لذا ما معتقدیم با نبودن فرد خاصی نهضت خاموش نمی شود .

سؤ ال : در اذهان مردم ، درباره برنامه انقلاب به عنوان یک انقلاب اسلامی ، اشتباهی وجود دارد ، مضامین فکری ، اقتصادی و بین المللی انقلاب اسلامی ایران چیست ؟

جواب : انقلاب اسلامی بر منای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شوون جامعه سایه می افکند . در اسلام ، تنها معبود انسان و بلکه کل جهان ، خداست که همه انسان ها باید برای

او یعنی برای رضای او عمل کنند ، هیچ چیز و هیچ کس را نپرستند . در جامعه ای که شخص پرستی ها و شخصیت پرستی ها ، نفع پرستی ها ، لذت پرستی ها و هر نوع پرستش محکوم می شود و فقط انسان ها دعوت شوند به پرستش خدا ، در آن صورت همه روابط بین انسان ها ، چه اقتصادی و یا غیر اقتصادی در داخل چنین جامعه ای و در رابطه این جامعه با خارج تغییر می کند و ضوابط عوض می شود ، همه امتیازات لغو می شود ، فقط تقوا و پاکی ملاک برتری است ، زمامدار با پائین ترین فرد جامعه برابر است و ضوابط و معیارهای متعالی الهی و انسانی مبنای پیمان ها و یا قطع روابط است .

سؤ ال : آیا شعار رویاروئی مسلحانه با شاه ، یک شعار واقعی و قابل تحقق است ؟

جواب :برای ما در راه رسیدن به خواست های اسلامی ، هیچ چیز غیر ممکن نیست .

سؤ ال : آیا خبر جدیدی در مورد امام صدر هست ؟

جواب : اقداماتی شده است ، امیدواریم سودمند باشد و ایشان که مورد علاقه من و نیز شیعیان بلکه مسلمین لبنان است ، هر چه زودتر به وطن خویش برگشته و به کار خود مشغول شوند .

سؤ ال : آثار قراردادهای (کمپ دیوید) و خیانت سادات ، بر انقلاب ایران چیست ؟

جواب : قرارداد (کمپ دیوید) و یا هر اقدامی که موقعیت اسرائیل را محکمتر می کند ، اصولا" نه تنها به ضرر فلسطینی ها و اعراب بلکه به

ضرر همه کشورهای منطقه و در نتیجه تقویت همه نیروهای ارتجاعی منطقه است .

سؤ ال : آیا از طرف خود پیامی برای ملت عرب دارید ؟

جواب : پیام من برای برادران عرب و مسلمان این است که بیائید اختلافات را کنار بگذارید و دست برادری به یکدیگر بدهید و همگام و هم پیمان با همه برادران مسلمان و غیر عرب ، تنها اسلام را تکیه گاه خود قرار دهید . تنها با داشتن ذخائر مادی که از حساب افزون است و از همه آنها مهمتر ذخیره الهی و معنوی که اسلام است ، می توانید قدرتی باشید که هرگز ابرقدرت ها هوس تسلط بر شما را نکنند و اینگونه شما را از چپ و راست مورد حمله قرار ندهند و همه چیزتان را غارت نکنند .

سؤ ال : نظر شما در مورد سرنوشت قدس چیست ؟

جواب : قدس متعلق به مسلمین است و باید به آنان برگردد .

تاریخ : 3/9/57

بیانات امام خمینی در نقد احساسات کذائی بشر دوستانه کارتر و افشای ماهیت واقعی ابرقدرت

دلسوزی و بشر دوستی کارتر مبنی بر هراس از عدم ثبات در منطقه (ص )

بسم الله الرحمن الرحیم

راجع به رفتن شاه که یکی از خواست های ملت است ، از چیزهایی که گفته شده است که شاه نباید برود این است که ثبات ایران ، ثبات منطقه از بین می رود و متزلزل می شود . کارتر در این نطق آخرش اینطور که نقل کرده اند گفته است که یک ایران مقتدر و مستقل ، این ثبات بخش است ، ثبات آخرین است ، بعد هم فرموده اند که ما نمی توانیم ببینیم که یک مشت اراذل پست ، شاه را کذا و کذا است می خواهند ساقط کنند . حالا ما یک بررسی

می کنیم از این دو تا مطلبی که ایشان فرموده اند که ببینیم اولا"با رفتن شاه ثبات ایران ، ثبات منطقه به هم می خورد ؟ ! و آنوقت یک مشت اراذل و پست هستند که شاه را نمی خواهند ؟ ! و ایشان نمی توانند ببینند که یک مشت اراذل پست این شاه را ساقط کنند ؟ ! مساله اینطور نیست که ایشان فکر می کنند ، خودشان هم دانند که اینطور نیست . اما قضیه ثبات ایران ، مقصود ایشان از اینکه ایران باید ثابت باشد و اینکه ایشان دلسوزی برای ایران می کنند که ایران باید ثابت باشد یا منطقه که خلیج و اینها هم داخلش است باید ثابت باشد و ایشان عدم ثبات ایران را ، عدم ثبات منطقه را نمی توانند تحمل کنند و ببینند ، نکته اش چیست ؟ چطور ایشان چنین برای بشر دلسوز شدند ؟ این ، از این است که یک حس آدمخواهی ، یک حس حقوق بشر آقای کارتر را وادار کرده است که اینجا اگر شاه برود ثبات منطقه یا ثبات ایران به هم می خورد ؟ ! این از حس این است که حقوق بشر را ایشان می خواهند حفظ کنند و دلشان برای این ایرانیان می سوزد که مبادا یکوقتی آنجا یک تزلزلی پیدا بشود مردم ناراحت بشوند و با تزلزل ، خوب ممکن است که اموال مردم از بین برود ، نفوس مردم از بین برود ، از این جهت ایشان چون خیلی بشر دوستند و خیلی به حقوق بشر اعتنا دارند نمی توانند ببینند ؟ ! این الان شب ها

شاید خوابش نبرد برای اینکه این ایرانی ها در زحمت واقع شده اند . این طور است ؟ ! یا از اعمال اینها ما مطلب دیگری می فهمیم . خوب اگر چنانچه حس بشر دوستی ، حس حقوق بشر ایشان را وادار کرده است که یک همچو فرمایشاتی می فرمایند ، چطور پس از این کشتاری که الان در ایران یک سال است دارد می شود و از آن کشتارهایی که 15 خرداد به این طرف شده است و اینها همه ، خود ایشان هم می دانند ، هر عاقلی می داند که این کشتارها به امر شاه بوده است که مرکز امر است و هیچ صاحب منصبی قدرت اینکه امر به قتل عام مردم بکند ، همچو چیزی امکان ندارد تا اینکه خود ایشان امر بکنند . چطور جمع می شود ما بین این دو تا ؟ ! بشر دوستیش اسباب این می شود که راضی نشود که این ثبات منطقه به هم بخورد و در عین حال این بشر که 30 میلیون جمعیت است ، 35 میلیون جمعیت است و الان در خاک و خون دارد جوان هایشان کشیده می شود ، مدارسشان ، دانشگاه هایشان ، معابدشان - ایشان - چطور جمع می شود ما بین این دو تا مطلب ؟ ! ایشان که دلشان برای آدم ها سوخته - این ایرانی ها - برای ایرانی ها دلشان سوخته که مبادا ثبات ایران به هم بخورد که ثبات به هم بخورد اسباب این می شود که یک هرج و مرجی بشود ، اسباب این می شود که اموال مردم از بین برود

، اسباب این می شود که نفوس مردم مثلا تلف بشود ، معذالک از یک شخصی که نفوس مردم را این قدر تلف کرده و اموال یک ملتی را اینقدر به غارت داده و غارت کرده ، ایشان پشتیبانی می کنند و نمی توانند ببینند که ایشان برود . ما چطور جمع کنیم ما بین دو تا کلامی که ایشان می گوید ؟ ! جز این است که مطلب این نیست و خودش هم می داند که مطلب این نیست .

حفظ ثبات منطقه در گرو قدرتمندی و استقلال ایران است

ایشان که همچو دست و پایش را گم کرده که مبادا ثبات ایران یا ثبات منطقه به هم بخورد ، برای این است که مبادا یک وقتی ثبات اینجا به هم بخورد و نفت را دیگر به ما ندهند ، مبادا ثبات منطقه به هم بخورد و کشتیرانی برای بردن نفت ها و برای سایر منافع به هم بخورد . مساله آن است ، چرا درست نمی گویی ؟ خوب درست مثل یک آدم صحیحی ، خوب بگو به این که ما می ترسیم که این منافعی که در ایران داریم ، همانطوری که وزیر خارجه انگلستان گفت ، او تشریح کرد که ایشان بسته به ماست ، ما منافع داریم در آنجا ، ایشان حافظ منافع ماست و ما پشتیبانی از ایشان می کنیم ، خوب شما هم صاف مساله را بگو که ما منافعی از ایران داریم می بریم ، یک نفت را می خواهیم ببریم ، می خواهیم پایگاه در ایران داشته باشیم که اگر یک جنگ عمومی پیش بیاید ما سنگر داشته باشیم ، می خواهیم سایر ذخایر ایران

را ببریم و شاه هست که می تواند برای ما تامین کند این امور را ، از این جهت ما پشتیبانی از شاه می کنیم ، خوب این یک مطلبی است که آن مطلب را باید ، خوب یک مطلبی است که صحیح است ، راست است ، یعنی یک مطلبی است که اگر گفته بود این را و راست مطلب را می گفت این بود لکن ایشان اینطور نمی فرمایند ، ایشان می فرمایند که ثبات منطقه باید محفوظ باشد و از آن طرف هم می گویند که ما دخالتی در امر داخلی مملکت ایران نداریم و همه می دانند که ایشان (آمریکا) هیچ دخالتی در ایران به هیچ وجه ندارد!! مثل یک آدم اجنبی می ماند که آن طرف کوهستان ها زندگی می کند و هیچ کاری به ایران ندارد!! این ادعا را ایشان می کند . شوروی هم همین ادعا را می کند لکن کی از او باید قبول کند این حرف را ؟ پس این مطلب که ایشان گفتند که یک ایران مستقل و یک ایران قدرتمند حافظ ثبات ایران است صحیح است اینکه یک ایران قدرتمند و یک ایران مستقل ثبات می آورد یعنی اگر چنانچه ایران مستقل بود و تحت نظر دیگران اداره نمی شد ، دیگران در آن دخالت نداشتند و قدرتمند بود و نظامی پیوسته به نظام دیگران نداشت ، ثبات از برای ایران حاصل می شد . ایران هم دنبال

همین می گردد ، ایران هم می خواهد که ، ایرانی ها هم می خواهند که ایران ثابت باشد ، متزلزل نباشد ، هر روز یک کسی

در آن دخالت نکند ، هر کاری می خواهند به دست نوکرانشان اجرا نکنند ، دخالت در مقدرات مملکت نکنند - ایران می خواهد که - ایرانیان ، ملت شریف ایران می خواهد که ایران را مستقل کند و یک ایران قدرتمند ایجاد کند . الان قدرت ندارد ایران ، مستقل هم نیست . قدرت ندارد برای این که تحت قدرت های دیگر دارد اداره می شود ، 45 هزار و یا 60 هزار یا در یک نوشته ای هم بود که 80 هزار آمریکایی که مستشارهای زیاد در آنها هست ، اینها دارند نظام ما را اداره می کنند . پس - قدرتمندی - الان آنها قدرت دارند ، در ایران آنها قدرت دارند ، نه شاه قدرت داشته باشد . ما می خواهیم یک ایران مستقل باشد ، یک ایران قدرتمند باشد و الان ایران قدرتمند نیست از باب اینکه نظامش که نقطه اتکای قدرت است مثلا در دولت ها ، نظامش وابسته به دیگران است ، هر کاری آنها خواهند انجام می دهند و لهذا اینطور تصرفاتی که در ایران می کنند ، ایران الان مثل یک مملکتی است که در قبضه این قدرت هاست . پایگاه دارند کوهستان های اطراف کردستان و آن سرحدات ، اینها پایگاه ها دارند ، پایگاه های زیرزمینی عظیم دارند و یک چنین مملکتی یک مملکتی است که از آن طرف ذخایرش را دارند می برند از آن طرف پایگاه درست می کنند برای خودشان . این ایران اگر یک ایران قدرتمند بود نمی گذاشت که این کار بشود ، پس ایران الان قدرتمند نیست -

نه اینکه - نمی توانید شما بگوئید که ایران باید قدرتمند باشد و حالا قدرتمند است و اگر شاه برود قدرت از بین می رود . ما می خواهیم که این کسی که این ضعف را از برای ایران آورده ، قدرت را به هدر داده است ، آن برود و ملت خودش قدرتمند است به جای او باشد . ایرانی ها این را خواهند ، ایرانی ها استقلال می خواهند ، می خواهند که قدرت ها ی دیگر را دستشان را قطع بکنند . صحیح است این مطلب که ایران قدرتمند و مستقل ، ایران می تواند که ثبات منطقه را حفظ کند ، این یک مطلبی صحیح است لکن الان منطقه ، یا ایران ثبات ندارد الان ، اگر ایران ثبات داشت که نمی گذاشت شما دخالت در آن بکنید . ایران متزلزل و هرج و مرجی است . حالا 35 سال است ، بلکه 50 سال است که این هرج و مرج در ایران هست ، پس این مطلبی که شما می گوئید این نیست که شما ثبات ایران را می خواهید ، شما می خواهید که ایران ثبات نداشته باشد تا استفاده کنید . اگر ایران قدرتمند باشد و ثبات داشته باشد ، اگر چنانچه - قدرت - مثلا دولت ایران قدرتی داشته باشد برای خود ملت باشد ، برای خود ایران باشد ، اگر دولت ها ، دولت های ناشی از اراده ملت باشند ، اینها نمی گذارند که شما اینطور در ایران تصرف کنید و اینطور هرج و مرج به بار بیاورید . ایران ثبات ندارد که این بساط

شده است . ایران الان ثبات ندارد از باب اینکه قدرت ندارد ، از باب اینکه استقلال ندارد . ایرانی می گوید که باید ثبات داشته باشد - تااینکه و ثبات تابع قدرتمندی و استقلال است و ما قدرتمندی می خواهیم و استقلال . قدرتمندی به این است که نظاممان را از گرفتاری که آمریکا برایش پیش آورده نجات بدهیم و یک نظام متکی بر ملت ما ایجاد بکنیم ، نه یک نظامی متکی بر مستشارهای آمریکا و استقلالمان را هم حفظ بکنیم و یک مملکت مستقل باشیم ، نه یک مملکتی که همه چیز آن در دست دیگران است ، تا به واسطه این ثبات پیدا بکند مملکت ما . وقتی ثبات پیدا کرد نه شما حق دارید که نفت اینجا را مجان و بلکه بدتر از مجان ببرید ، بدتر از مجان برای اینکه نفت را می برند پایگاه برای خودشان درست می کنند ، این مصیبت است خدا می داند برای یک مملکتی که نفت را ببرند آنوقت با اسم اینکه ما می خواهیم یک مملکت قدرتمند باشیم . در ازایش اسلحه 18 بیلیون دلاری را بخرند و بیاورند در ایران پایگاه برای آقای کارتر یا آمریکا درست بکنند ، خوب ملت ایران می خواهد این نباشد ، می خواهد پیوسته به دیگران نباشد ، مستقل باشد ، یک مملکت مستقل نمی گذارد یک همچو چیزی بشود .

پایمال شدن استقلال مملکت با دخالت و تصرف اجانب در همه شوون

اگر یک ملت پنجاه هزار نفری باشند و مستقل باشند ، یک ملت پنجاه هزاری نفری باشند و خودشان اداره بکنند مملکتشان را ، هیچ قدرتی نمی تواند بر آنها تحمیل کند این

را ، اما اشکال سر این است که اینها از باطن خود مملکت ، فساد را ایجاد کنند . او خارج نشسته می گویند که ما دخالت نمی کنیم در مملکت . دخالت نکردن به این معنا که مستقیما شما بفرستید نظامیان را بدون اینکه چیز باشد و با توپ و تفنگ بفرستید ایران را بگیرند ، خوب این حالا نیست اما مستشارها را به عنوان این که اینها خدمتگزار به ملت هستند ، اینها می خواهند تربیت کنند مثلا ارتش را ، می خواهند چه بکنند ، فرستادید ، از آن طرف هم در تمام شوون این مملکت شما دخالت دارید و تصرف دارید . یک ایران آزاد ما می خواهیم و یک ایران مستقل ما می خواهیم ، یک ایران قدرتمند می خواهیم ، یک ایرانی میخواهیم که خود ملت بایستد و خود ملت اداره کند مملکت را . ما پنجاه سال است که اصلا "نه مجلس داشتیم ، نه دولت داشتیم ، نه شاه داشتیم ، هیچ یک ، هیچ نداشتیم ، همه اش تحت اداره دیگران بوده و دیگران اداره اش می کردند ، الان مملکت ما قیام کرده است که نگذارد این هرج و مرجی که دولت های خارجی می خواهند ، اینها باشد ، می خواهد نگذارد این بشود .

ثبات ایران از دیدگاه کارتر(ص )

خوب حالا جمله ثانی ایشان را ، خوب این هم از ایشان می پرسیم که الان ثبات است در ایران ؟ الان شاه هست ، الان که شاه نرفته ، الان که شاه نرفته است سرتاسر ایران این اختلافات هست ، مردم ایستاده اند و می گویند ما

نمی خواهیم این مردیکه را ، اینهمه با توپ و تفنگ و چماق اراذل و اوباش به جان مردم ریخته و مردم را دارد قتل و غارت می کند ، الان ثبات است ؟ ! در دو سه روز پیش از این در مشهد ، مشهد مقدس ، در معبد مسلمین در حرم حضرت رضا سلام الله علیه با تانک رفتند تا توی (اینطور که چیز شده گفته اند) با تانک رفتند تا توی صحن و به دیوارهای صحن و به دیوارهای ایوان می گویند که آثار گلوله هست . این چندمین بار است که این سلسله پهلوی به معابد ما این طور می کند به همان معبد حضرت رضا ، این ثبات ، الان مملکت ما ثبات دارد ؟ ! خوب شاه هست الان ، الان یک مملکت ثابتی است ! ؟ الان مملکتی است که هیچ تزلزلی در آن نیست یا می خواهی یک چیزی برای خودت بگوئی همین طوری ؟ یکی نیست آنجا که جلویش بایستد بگوید آقا اینها چیست که تو داری می گویی ، خوب این مردم دارند کشته می شوند ، این مردم دارند چه می شوند ، سر تا ته ایران الان مثل زلزله آمده به هم ریخته ، یک دسته می گویند ما نمی خواهیم شاه را ، یک دسته اراذل و اوباش هم به جان مردم ریختند که نخیر حتما باید ملت بخواهد شاه را ، با زور باید مردم دوست داشته باشند شاه را . این ثباتی است که دارد که ایشان می فرمایند ثبات دارد ایران و این ثبات را ما نمی توانیم ببینیم

که متزلزل بشود!

اراذل و اوباش کیستند ؟ فریادگران استقلال و آزادی یا ضایع کنندگان حقوق بشر

خوب جمله بعدش آنکه دیگر خیلی مرحمت فرموده اند که ما نمی توانیم ببینم که یک مشت اراذل و اراذل پست ، شاه را که کذا و کذاست ساقط کنند! ملت ایران که می گویند ما آزادی می خواهیم استقلال می خواهیم ، اراذل و پستند ؟ ! یا آنهایی که می خواهند مال مردم را ببرند اراذل و پستند ؟ ملت ایران دارد فریاد میکند که ما آزادی می خواهیم . آن کسی که آزادی را سلب از مردم می کند اراذل و پست است در نظر دنیا ؟ یا آن که می گوید آزادی من خواهم ؟ آن کسی که می گوید من استقلال می خواهم پست است و اراذل ؟ یا آن کسی که استقلال یک ملتی را به هم می زند ؟ یک ملت 35 میلیونی که ایستاده است و - میگوید - جانش را دارد می دهد جوانش را دارد می دهد و می خواهد مملکتش را نجات بدهد از دست شما ، آنها اراذل و پستند و شما آقا و با شرف ؟ ! یک کسی که از یک طرف گوید حقوق بشر ، از یک طرف حقوق میلیون ها بشر را به زمین می زند که ایرانش را ما شاهد هستیم و جاهای دیگرش را هم دیگران شاهد هستند ، از آن طرف قضیه حقوق بشر را ذکر می کند وآن طرف بشر را اینطور می کند ، این خیلی شریف است ، اما ملت ایران که می خواهد از زیر یوغ اینها بیرون برود اراذل و پست است در نظر شما ؟ ! نظرت

صحیح نیست ، برگردان این نظر را تو بعدها می خواهی با این ملت زندگی کنی ، نمی گذارند زندگی کنی . ملتی که ببیند اینطور تو داری با آنها صحبت می کنی نمی گذارد دیگر شما حیات پیدا کنی ، نمی گذارد که آمریکایی در ایران باقی بماند .

قیام برای خدا کنید که آن قیام پیروز است

یک قدری فکر بکند این آدم (ما نمی توانیم ببینیم که یک مشت اراذل و اراذل پست ، شاه ایران را که کذا و کذاست ساقط کنند) خوب شما نتوانید ببینید چشم هایتان را هم بگذارید ملت ایران این کار را کند ، انشاءالله میکند ، البته با شرط اینکه لله باشد (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی ) برای خدا یکی هم باشید ، برای خدا وقتی که باشید پیروزی هست ، جمعیت هم باشید ، وقتی برای خداست پیروزی هست شما برای خدا قیام کنید ، ملت ایران برای خدا انشاءالله قیام کرده است که دست ظلم را کوتاه کند و مملکت اسلامی را نجات بدهد و ما همه وظیفه داریم که کمک کنیم به این نهضت . آقایان اگر این نهضت خدای نخواسته به نتیجه نرسد و خاموش بشود تا آخر الابد گرفتار

هستیم ، یعنی نسل های آتیه شما هم گرفتار هست زیر یوغ استعمار و یک قلدری که بیاید و نوکری کند به آنها . نگذارید این نهضت خاموش بشود بدون رسیدن به نتیجه ، بیائید دنبال این باشید به حق با تمام قدرت همراهی کنید تا این که این نهضت نتیجه بدهد و دست دیگران کوتاه بشود و این سلسله ساقط بشود و برود در پرتگاه

انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند ، موفق باشید انشاءالله سلامت باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/9/57

بیانات امام خمینی در مورد تبلیغات سوء ابر قدرت ها جهت لوث نمودن مبارزات مشروعملت ایران

بسیج و گسترش نیروهای تبلیغاتی در داخل و خارج بر علیه مبارزات ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

دامنه این مبارزات هر چه گسترده تر می شود دامنه تبلیغات هم بر ضد آن گسترده تر می شود ، اول که مبارزات کمتر بود و آرامتر بود ، تبلیغات هم به همان حجم کمتر بود در داخل و خارج و حالا که مبارزات بالا گرفته است دست و پا می کنند آنهائی که می خواهند شاه را نگه دارند ، چه قشرهائی که در داخل دارد از عمال و چه قشرهائی که در خارج هستند ، چه آنهائی که طمع به کیسه شاه دارند و چه آنهائی که طمع به مخازن ایران دارند ، اینها همه دسته جمعی به دست و پا افتادند و دامنه تبلیغات را هر چه بیشتر گسترده تر کردند و می کنند .

سلطه شاه عامل موثر بر هم زننده ثبات منطقه

از جمله چیزهائی که اخیرا گفتند و تذکرش هم دادم و کلمه ای که صادر شده است از کارتر و من را بسیار متاسف کرده است و متاثر ، اینکه ایشان ابتدائا می گوید که یک ایران قدرتمند و یک ایران مستقل برای ثبات منطقه لازم است (با این تعبیر تقریبا) و دنبالش می گوید که ما نمی توانیم ببینیم که اراذل پست شاه را کنار بزنند و این رژیم را از بین ببرند . این یک تبلیغات است و یک تهدید ، این که تبلیغ است آن است که خود شاه هم همیشه در حرف هایش هست و بوده است و عمالی هم که در خارج دارد و ارتزاق از او می کنند همین حرف را می زدند و می زنند و آنهائی هم که منافعشان را خواهند تامین بکنند به دست

شاه ، آنها هم این حرف را می زنند که ایران اگر شاه برود ثباتش از بین می رود . الان که شاه هست ، الان ثبات دارد ایران ؟ ! اینهااصلا فکر این که این حرفی که می زنند ، نمی کنند خوب منعکس می شود این یک آدمی است که قدرتمند است ، از ابرقدرت هاست ، حرفش را منعکس می کنند ، در ایران منعکس می شود ، در سایر ممالک منعکس می شود که الان که شاه هست الان ایران در ثبات و آرامش دارد زندگی می کند ، همه آرام ، مردم همه راحت منزل هایشان می خوابند اینجا هم به راحتی مشغول کسب و کارشان هستند و مدارس هم همه آرام ، دانشگاه ها هم همه مشغول به تحصیلشان هستند با آرامش ، با خوشی برای این که شاه هستند در ایران !! خوب این منعکس می شود در دنیا که یک همچو انقلابی که الان در ایران هست ، در غیاب شاه هست یا در حضور شاه هست ؟ شاه نیستند و این ناآرامی های سرتاسری هست ؟ یا شاه هم تشریف دارند ، در حضور مبارک اعلیحضرت !! همه مردم ایستاده اند و می گویند مرگ بر این شخص ، مرگ بر این سلسله ؟

این کشتارهائی که در سرتاسر ایران ما هر روز شنویم ، هر روز تقریبا از تلفن هائی که از ایران می شود اطلاع دهند که فلان جا چند نفر کشته داشت ، فلان جا چند نفر کشته داشت ، فلان اعتصاب واقع شد ، فلان جا اعتصاب شد ، فلان اداره اعتصاب

شد ، فلان دستگاه اعتصاب شد ، اینها همه آرامش است ؟ ! با وجود شاه الان یک مهد آرامی است ایران و ثبات دارد ؟ ! یا اگر شاه باشد آرامش نیست ؟ ما می گوئیم که اگر شاه الان باشد و بخواهد ادامه بدهد این سلطنت غیرقانونی و این سلطه جهنمی را ، ثبات ایران از بین می رود و رفته است و ایران در معرض سقوط است . آن شخص می گوید که اگر چنانچه شاه نرود یک ایران مستقل ، یک ایران برومند ، یک ایران قدرتمند ، ثبات منطقه را ، ثبات ایران را حفظ می کند! و دنبالش هم آن انگشت می گذارد روی آن قدرتمند و آن کسی که استقلال را در ایران ایجاد کرده است و یک دولت برومندی است که آن عبارت از دولت شاه است که آرامش را حفظ کرده و استقلال را حفظ کرده است و اگر چنانچه او برود ، این استقلال و آرامش ، این آرامش از بین می رود ، استقلال از بین می رود ، آزادی از بین می رود ، همه چیز ما بسته به این وجود ذیجود است !! آخر این چه حرفی است که یک کسی که می گوید من رئیس جمهورم و ابرقدرت و از آن حرف ها و لاف و گزاف ها می گوید ، این چه حرفی است که می زند ؟ آخر چرا آدم یک حرفی بزند که ما در این گوشه دنیا هم انتقاد از او بکنیم و هر که بشنود و سرعقل باشد انتقاد از او می کند که آقا کدام

ثبات را شما الان دارید حرف می زنید ؟ الان ثبات در ایران هست ؟ شما از کدام استقلال ایران حرف میزنید ؟ ایران نظامش مستقل است ؟ ایران فرهنگش مستقل است ؟ ایران صنعتش مستقل است ؟ اقتصادش مستقل است ؟ آخر چه چیز ایران استقلال دارد تا این که به وجود شاه این استقلال می گویند هست و وقتی استقلال باشد ثبات پیدا می کند منطقه و الان استقلال هست و ثبات هم دارد منطقه ! اگر برود ثباتش به هم می خورد! آخر چه استقلالی ما داریم ؟ تو که می دانی ، ما هم که دانیم که چه می گویی ، تو هم می دانی که ما می دانیم دروغ می گویی ، (خنده حضار) استقلال دارد ایران ؟ ! تو خودت می دانی که ایران را پایگاه های آمریکا درست کردید ، پایگاه برای آمریکا درست کردید . اگر یک مملکتی مستقل باشد تو دهن تو می زند که پایگاه در ایران بخواهی درست کنی . تو که می دانی که در کوهستان های ایران پایگاه برای شما درست شده است . یک مملکت مستقل ، یک حکومت مستقل که نمی گذارد که در مملکتش پایگاه درست بشود و در کوهستان هایش چه بشود . تو می دانی که به سر اقتصاد ایران چه آوردی و خزائن ایران و مخازن ایران را چطور غارت کردید و بردید . اگر یک حکومت با شرف ما داشتیم ، یک سلطان با شرف ما داشتیم امکان داشت که این طور مخازن ما را به خورد شما بدهد ؟ برای این که چند روز

دیگر می خواهد ، یک آدم قریب شصت سال می خواهد زندگی کند و زندگی پست و رذلش را می خواهد ادامه بدهد ، منافع یک ملت بزرگ را همه را از دست می دهد و هیچ فکر آتیه این مملکت نیست و فکر حال این مملکت هم نیست ، خوب ، تو چرا این حرف را می زنی که می دانی ؟ جز این است که می خواهی اغفال کنی ؟ خوب کی را اغفال کنی ؟ اهل مملکت خود ما را اغفال کنی ؟ خوب ، مملکت ما می دانند که الان آرامشی در کار نیست ، می دانند که استقلالی ما نداریم .

کارتر فریادهای آزادیخواهی رابه اراذل و اوباش نسبت می دهد

یک روز می گوید که یک آزادی تندی !! به مردم دادند و از این جهت که آزادی تند است ، مردم به هیاهو در آمدند . من نمی دانم آدم چطور جواب این حرف ها را بدهد ، خوب اگر یک آدم عادی بود ، آدم می گفت خوب نامربوط گفته ولش کن ، اما یک کسی است که خواهد با این حرف ها تبلیغ کند ، می خواهد بااین حرف ها حکومت شاه را حفظ بکند - اگر ایشان هم - بعد دنبالش آن حرفی که هر انسانی را ، هر انسانی را ناراحت می کند که یک آدم یک سر و دوگوشی که هوشش سرجایش است ، باز دیوانه نشده است ، می گوید که ما نمی توانیم ببینیم که اراذل پست این سلطنت را ساقط بکنند!! سی و پنج میلیون جمعیت مسلم که ایستاده اند و میگویند که ما می خواهیم آزاد باشیم ،

ما خواهیم مستقل باشیم . آزادی و استقلال طلبی ، اراذلی و پستی است ؟ ! شما که می گوئید که آزاد کردند شما را و شما به واسطه آزادی ! یک همچو حرفی میزنید ، مردم ایران آزاد هستند ؟ ! مطبوعات ایران الان آزاد است ؟ ! پس چرا تعطیل است مطبوعات ؟ اگر اینها آزادند چرا برای این که سانسور نباشد ، الان همه مطبوعات ایران تعطیل است ؟ مخابرات ایران چرا تعطیل است ؟ همه چیز ایران الان تعطیل است ، هر اداره ای که بروید تعطیل است ، خوب چرا ؟ چرا مطبوعات ایران الان تعطیل است ؟ خوب این را از آقای کارتر بپرسیم که چرا مطبوعات ایران الان تعطیل است . مطبوعات ایران هم به واسطه اینکه یک مردم اراذل پستی هستند تعطیل کردند ؟ ! و چاپخانه ها هم هیچ روزنامه ای را طبع نمی کنند تا سانسور هست ؟ یا سانسور و اختناق و کارهائی که خلاف انسانیت است در آنجا دارد انجام می شود و مردم بر خلاف این قیام کرده اند . مردم می خواهند که انسان باشند ، مردم ایران می خواهند آدم باشند ، انسان باشند نه اینکه تحت نظارت یک اشخاصی که هیچ چیز ندارند . آن وقت یک مردمی که قیام کرده اند و بچه هایشان را و جوان هایشان را دارند فدا می کنند برای آزادی ، برای استقلال ، برای اسلام ، برای حکومت عدل ، اینها اراذل و پست هستند در منطق شما ؟ !

در منطق کارتر قتل و غارت حقوق بشر ، امری ضروری برای نجات

ایران است (ص )

اصلا یک وقت عرض کردم که الفاظ از معانی خودش تهی است . این عصر ما یک عصری است که الفاظ گفته می شود ، لکن معنا آن معنا را نمی دهد . ایشان می گوید که ایران آزاد است ، زیاد آزاد است ! در همین حرفش هم گفته است من خوشحالیم از اینکه شاه آزادی به مردم داده است ! شماخوشحالید که ، این آزادی است که به ما داده ؟ ! الفاظ را گویند ، اما معنا ندارد این الفاظ ، الفاظ بی معنی می گویند . آزادی یا معنایش به معنای اختناق است (ایشان آزادی را می گوید و مرادش اختناق است ) یا می گوید و سرش نمی شود که چه می گوید . نمی توانیم ما بگوییم که یک آدمی الفاظی را می گوید و نمی فهمد چه دارد می گوید . تو ملتفت هستی که داری چه می گویی که (ایران آزاد است ، من خوشحالم که ایران آزاد است ، بله ، من متاسفم که بعضی مثلا کشته شده اند لکن این لازم بوده ) دنبال این که می گوید من متاسفم ، می گوید لکن یک مطلب لازمی بوده ! ، (مطلب لازمی بوده ) می دانید یعنی چه ؟ یعنی اگر این آدمها را نکشند نفت ما نجات پیدا نمی کند . اگر اینها را نکشند پایگاه های ما ممکن است از بین برود . این لازم بوده است که برای استفاده خارجی ها ، برای غارتگری اینها ، برای این که نفت ما را ببرند و خودشان پایگاه درست کنند ،

عوض پول نفت پایگاه برای خودشان درست کنند می گویند لازم بوده است این ، البته تاسف دارد ، البته کاشکی که این مردم هیچ حرف نمیزدند تا ما نفت هایمان را می بردیم ! چون مردم حالا حرف زده اند این یک خرده تاسف دارد! آدمکشی هم تاسف دارد لکن این آدمکشی لازم بوده است ! یک انسانی که می گوید که حقوق بشر ، اسم از حقوق بشر می برد آنوقت یک همچو حرفی می زند که یک مردمی که ایستادند و یک حق اولیه بشر را دارند مطالبه می کنند ، اینها اراذل پست هستند و کشتن ایشان هم لازم است ! اینها که می گویند که ما می خواهیم آزاد باشیم و می خواهیم مستقل باشیم ، اینها کشتن شان لازم است ، یک امر لازمی بوده ولو تاسف دارد که چرا اینها یک چنین حرفی می زنند ، خوب بود این حرف ها را نزنند! - باشد - مردم باشند تحت همین مهمیز اعلیحضرت باشند تا ما هم نفت ها را ببریم و راه باز باشد برای ما . با سرنیزه ریختند آبادان و آن جاهای دیگر ، باز می خواهند نفت ها را ببرند ، مردم تا حالا هم حاضر نشده اند نمی دانم الان وضع امروز چه جوری است .

در هر صورت ما در یک محیطهائی واقع شدیم ، در یک عصری واقع شدیم که عجائب و غرائب ما می بینیم ، از آن طرف مردک دم از آزادی بشر می زند و حفظ حقوق بشر ، از آن طرف می گوید که در مثل ایران دیگر

حفظ حقوق بشر مطرح نیست . در یکی از فرمایشاتشان آقای کارتر این طور می گویند که : در مثل ایران که ما یک منافعی داریم و قضیه سوق الجیشی است ، اینجا دیگر حقوق بشر مطرح نیست ، حقوق بشر در جاهای دیگر مطرح است ، در مثل ایران و امثال ایران نه دیگر لازم نیست که حقوق بشر را ما حفظ بکنیم ! از آن طرف هم این حرف ها را می زند که یک مشت اراذل و عرض می کنم پست ، اینها هستند! آیا آن کسی که سلب آسایش مردم را می خواهد بکند اراذل است یا آن کسی که گوید می خواهم آزاد باشم ؟ ! آن کسی که منافع مردم را می خواهد بچاپد از اراذل و اوباش است یا آن که می گوید منافعمان را ما برای خودمان خواهیم ؟ ! خوب این را حساب بکنید ، بی حساب حرف نزنید ، حساب بکنید که این مردم چه می خواهند . ببینیم خواست مردم اراذلی است و پستی است یا آن که جلو این خواسته را می خواهد بگیرد اراذل و پست است ؟

فریاد استقلال طلبانه و آزادیخواهی اقشار مردم بر علیه غارتگران

مردم ایران حرفشان واضح است ، دارند داد میزنند ، از بچه دبستانی و تا دبیرستانی ، تا

عرض می کنم که همه جا تا برسد به پیرمردها ، تمام مدارس ایران ، جوان های ایران در مدرسه در دانشگاه ، در هر جا فریادشان این است که ما آزادی می خواهیم ما استقلال می خواهیم ، ما یک حکومتی که استقلال را از ما سلب کرده است این را نمی خواهیم . این

آیا اسمش این است که مردم اراذلی هستند ، مردم پستی هستند که می گویند ما آزاد می خواهیم باشیم ، ما مستقل می خواهیم باشیم ، ما می خواهیم تحت حکومت غیر نباشیم ؟ ! این از پستی آنهاست که می خواهند نباشیم ؟ ! که اگر تحت اراده شما باشند آن وقت خیلی مردم شریفی هستند ؟ ! اگر نفت ها را توی مشتشان بگیرند و بیایند تقدیم کنند ، کلیدهای مخازن را تقدیم شما کنند آن وقت یک مردم شرافتمندی و بزرگواری هستند ؟ ! حالا که می گویند که غارتمان نکنید حالا پستند ؟ ! اراذلند ؟ ! این منطق است که شما دارید ؟ ! یا منطق اوباش است اینها ، منطق اراذل است این حرف ها ، نه منطق یک انسان . انسان نمی تواند این طور حرف بزند . تو اگر این جور تعبیر نکرده بودی من هم این جور تعبیر نمی کردم ، من عار دارم که با تو حرف بزنم .

با تبلیغ و انعکاس اهداف قیام ملت ، به نهضت کمک کنیم

در هر صورت حالا وضع ایران ما به این جا رسیده و من امیدوارم که با خواست خدای تعالی پیش ببرد ایران و امیدوارم که پیروز بشود ایران و شمایی که اینجا هستید و از هر جائی که آمدید ، همه تان مکلفید که به ایران خدمت بکنید و به این نهضت کمک بکنید . کمک تبلیغاتی این جا که هستید می توانید بکنید و تبلیغات می توانید بکنید تا این که این قشر تبلیغاتی که مرتزق از شاه هستند در دهنشان را ببندند . در خارج البته دارند اینها یک اشخاصی که تبلیغات

می کنند برای حفظ شاه ، شما هم تبلیغ بکنید ، مردم را آشنا کنید به این که مردم ایران چه می خواهند . این ملتی که الان پانزده سال است (بیشتر) قیام کرده است و یک سال است که دائما دارد خون می دهد ، دائما دارد جوان هایش را فدا می کند ، اینها چه می خواهند ؟ اینها چه ارزشی قائلند برای این آزادی و استقلال که جوانشان را می دهند و معذالک باک ندارند ؟ باید کمک کنید به اینها ، باید به مردم بگوئید ، به مردم این حدود بگوئید که ایران یک همچو چیزی میخواهد . گوش نکنید به این حرف ها که ، تبلیغاتی که از اطراف می شود که خیر ، اینها یک مردم اراذلی هستند و یک مردم پستی هستند ، اینها وحشی هستند آن مردیکه آمریکائی گفته بود که یک مردم وحشی هستند ؟ که آن خبرنگار (باز آن هم اروپائی بود) گفت که آقا اینها که آزادی می خواهند ، چطور وحشی هستند یک ملتی که اینطور ایستاده اند و دارند (در آن روزی که آرام هم مردم داشتند می رفتند) مردمی که این طور یک میلیون جمعیت آرام دارد می رود و لکن برای یک خواست انسانی است ، چطور تو می گوئی وحشی است ؟ ! آنها غیر وحشی را عبارت از این می گویند که منافع آنها را تامین بکند ، هر که منافع آمریکا را تامین کرد ، این آدمی است که خیر ، آدم شریفی است ! اراذل نیست ! از اوباش نیست ! پست نیست ؟ ! شریف

است ! و هر کس که بخواهد منافعش را ، در جیبش را ببندد که قاچاقکی نبرند مالش را ، این آدم پستی است ! آدم اراذلی است !

انشاءالله خداوند همه تان را توفیق بدهد و همه را پیروز کند ، یک روزی به وطن خودتان بیائید با سرفرازی ، الان هم سرفراز هستید . یک ملتی را شما زنده کردید ، شما ملت ایران زنده کردید ایران را ، آن مرده ها را زنده کردید شماها ، جوان ها ، خداوند انشاءالله همه تان را حفظ کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/9/57

بیانات امام خمینی پیرامون عمق جنایات و خیانت های شاه در ابعاد مختلف

مقصد نجات امت است

بسم الله الرحمن الرحیم

مقصد هر چه بزرگتر باشد ، رنج در راه آن هر چه زیاد باشد ، باید انسان تحمل کند و آسان تر است . اگر مقصد شما آقایان همین امور دنیائی باشد ، رنج هایتان به هدر می رود و اگر مقصد خدا باشد ، نجات بندگان خدا باشد ، نجات یک ملت ضعیف مظلوم باشد ، رنج ها هر چه زیادتر باشد هدر نمیرود ، یک چیزی که برای خداست هدر نمی رود . این قوه هائی که صرف در راه این ملت مظلوم می شود ، برای نجات خلق خدا هست ، برای رفع ظلم هست ، برای قطع ید اجانب از بلاد مسلمین هست . این قوایی که در این راه صرف می شود یا صرف شده است خیال نشود که هدر رفته است ، اینها محفوظ هستند . الان شما مواجهید ، ملت ایران ، ملت اسلام مواجهند با یک قوای شیطانی که بر مقدرات آنها سال

های طولانی است که تسلط پیدا کردند و بلاد مسلمین کم کم به فکر افتاده اند که خودشان را نجات بدهند و من جمله ایران است که حالا مدتی است در فکر این است که نجات بدهد خودش را از دست اجانب ، از دست قوای شیطانی و در این راه رنج ها برده است و چون مقصد بسیار بزرگ است ، مقصد نجات یک امت است ، مقصد آن است که این بیچاره ها که زیر بار ستم و ظلم اجانب با توسط حکومت های جائرانه ، با وساطت سلسله پهلوی جائر در رنج بودند و در عذاب بودند ، مقصود این است که نجات اینها حاصل بشود و مملکت از دست کفار نجات پیدا بکند ، از دست اجانب نجات پیدا بکند و مملکت بشود از خود شما و ذخائر مملکت از خود شما .

ایجاد پایگاه تسلیحاتی برای آمریکا در ازای ذخائر ملت

اینکه می بینید هی فریاد می زنند از اینکه بودجه کم است ، کسر آمد ، نه این است که درآمد ایران کم است ، درآمد ایران زیاداست لکن دست هایی در کار است که نمی گذارد تامین بشود ، خورنده هایش زیادند . نفت الان یک بودجه بسیار زیادی است و یکی از خیانت هایی که الان شاه بر ملت ما می کند این است که این ذخیره ای که باید برای سال های بسیار طولانی برای نسل های آتیه محفوظ بماند و زندگی بکنند با همین ذخائر ، این آدم خواهد که در ظرف 20 سال ، 30 سال ، همه اش را به حلقوم آمریکا بکند و در ازایش هم چیزی دریافت برای منفعت

ملت نکند . اینکه کسر می آید بودجه ، یکی اش

برای همین معناست که این بودجه خورده شود . شما ملاحظه می کنید که 18 میلیارد دلار پول نفت را اسلحه خریدند 18 میلیارد دلار اینها اسلحه خریدند و باز هم خرند ، اگر مهلتشان بدهند باز هم خواهند خرید ، و این اسلحه ها چی هستند ؟ خیال می کنید که ما محتاج به 18 میلیارد اسلحه هستیم برای تنظیم امورمان ؟ خیر مساله اینها نیست ، چون رقیب آمریکا که شوروی است توجه دارد به مسائل ، اینها به عنوان اینکه ما پول نفت را داریم تحویل می دهیم ، به این عنوان همین اسلحه هایی که هیچ به درد ایران نمی خورد می آورند در ایران و پایگاه برای خود آمریکا درست می کنند یعنی نفت ما را می خورند و به جای آن برای خودشان پایگاه درست می کنند ، به اسم دادن پول نفت برای خودشان پایگاه درست می کنند . اگر پول نفت را به ما ارز می دادند و پولش را می دادند ، زیادتر بود از اداره دولت و اداره ملت . این پول ها برای ملت ما کافی است منتها آنقدر خورده می شود ، آنقدرش که آمریکا می آورد و عوضش آهن به ما می دهد ، آهنی برای خودش ، نه برای ما ، یک مقداری هم که داده شود به حلقوم آقای محمدرضا خان و عائله و آن کسانی که به او مربوط هستند و آنهایی که می خواهند خدمت به او بکنند و مردم را می کشند برای حفظ او ، که

می گویند 60 هزار نفر (اینطور نوشته بودند) 60 هزار نفر اینهائی اند که مربوط به عائله سلطنتی هستند ، مربوط به عائله سلطنتی یعنی آنهایی که باید از این سفره بخورند ، بخورند و کار نکنند ، بخورند و بیعاری کنند . خورنده خیلی زیاد است نه اینکه عائدات کم است .

شاه ، مجری طرح آمریکایی اصلاحات ارضی

این عائدات نفت که باید صرف خود مملکت بشود ، صرف این فقرایی که در مملکت هستند بشود ، اینها برای اصلا برق و اسفالت و اینها در خود تهران تمام نشده ، برق و آسفالت و آب که یک چیزهای اولی است حالا ، باز خود تهران ندارد . خود تهران بعضی محله هایش چیزی ندارد ، آب ندارند ، باید بیایند سر این شیرهایی که هست . این زاغه نشین هایی که الان در تهران هستند یا چادرنشین هایی که در تهران هستند و حدود بیست ، سی محله هستند که صورتشان را برای من داده بودند و الان پیش من نیست ، اینها زندگیشان عجیب است ، آنطوری که نوشته بودند برای من ، اینها همان ها هستند که آقا گفتند: (مادهقان ها را از زیر بار نمی دانم آزاد می کنیم ، ارباب و رعیتی به هم خورد و دیگر دهقان شدند همه و همه چه شدند) . این زاغه نشین هایی که در اطراف تهران و در خود تهران و محلات تهران الان ساکن هستند و یا آن که حالش خیلی خوب است یک خانه گلی درست کرده است خودش با 10 نفر ، 15 ، 5 نفر ، 6 نفر عائله ، باقی دیگر با

چوب و با نمی دانم از نی و با اینطور چیزهایی که تا حالا برای ما تفصیلش را نوشته بودند ، حدود 20 ، 30 تا محل را اسم برده بودند ، فلان جا ، فلان جا ، فلان جا ، اینها زاغه نشین هستند و یا چادرنشین هستند یا یک خانه هایی اینطوری درست کرده اند . نوشته بود که در این اینها در اینطور شرایط هستند که بعضی شان منزل هایشان در یک گودالی واقع هست که باید تا لب خیابان که خواهد بیاید ، نمی دانم پنجاه تا ، صدتا (خیلی زیاد نوشته بود من یادم نیست الان ) باید پله طی بکنند تا بیایند به لب خیابان ، آنجا یک جایی که شیر آب است بیایند آب بردارند . این زن بیچاره ای که می خواهد برای بچه هایش آب ببرد باید کوزه را بردارد از این گودال در این زمستان ، در این برف ، در این سرما از این پله ها برود بالا برسد به خیابان به آن شیر آب و یک کوزه آب را پر کند و ببرد برای بچه هایش . زندگی ، خیال نکنید که حالا زندگی ایرانی ها مرفه است آنطوری که در بوق هایشان می گویند ، یک دسته خاصی هستند که یا نور چشمی ها هستند یااشخاصی هستند که وابسته اند ، اینها هستند که یک قدری مرفه هستند ، باقی مردم اینطور نیست که خود تهران اینطور است که 20 ، 30 محله دارد اینطور اشخاص ضعفا ، همین هایی که در دهات مشغول زراعت بودند ، زراعتشان را به اسم اصلاحات

ارضی به هم زدند ، دیدند که نمی توانند زندگی کنند آنجا ، کوچ کردند بیچاره ها آمدند به اطراف تهران برای اینکه با کاری ، با نمی دانم کسبی ، یک کاری ، یک حمالی بکنند ، یک چیزی پیدا کنند که بچه هایشان نمیرند ، اصلاحات ارضی که ایشان کردند این بود یعنی آمریکایی که می خواست ، این نقشه آمریکایی بود برای ملت های این طرف که یکی آن هم ایران بود ، یک نقشه ای بود برای اینکه بازار درست کند برای آمریکا . آمریکا گندمش زیاد بود ، گاهی وقت ها آتش می زدند ، گاهی وقت ها به دریا می ریختند ، بهتر از این چی بود که زندگی ایرانی ها را به هم بزنند و زراعت ایران را به هم بزنند و کشاورزی بکلی از بین برود . حالا یک مملکتی که یک استانش کافی بود برای تمامش و باقیش بایست به فروش برود ، یک آذربایجان اگر چنانچه سابقا بوده زراعت می شد کافی بود برای همه ایران ، مابقیش باید به فروش برود ، به خارج برود ، صادر بشود ، حالا اینطور که ملاحظه می کنید همه چیزش وارد می شود از خارج . دامداریش را به هم زدند ، کشاورزیش را به هم زدند ، همه زندگی را به هم زدند . مراتع ما را ، مراتع سرسبز خوب ما که بعضی مراتعش را اشخاص کارشناس که آمدند دیدند ، گفتند بهترین مراتع برای دامداری است ، در دنیا از این مرتع بهتر نیست ، این را به یک دسته ای دادند که یکی

اش ملکه انگلستان است از قراری که به من نوشته بودند و یک عده دیگری از آن مفتخورها ، به آنها داده اند ، اجاره دادند به اصطلاح خودشان . دامداری را از بین بردند ، حالا ملت ایران با گوشت های عرض می کنم که یخ زده نجس دارند زندگی می کنند که از بلاد دیگری می آورند برایشان ، یخ زده ، خراب ، فاسد و حرام میت است در صورتی که ایران یک ناحیه اش وقتی که دامداری حسابی بود کافی بود برای همه ایران و مابقی اش باید صادر بشود .

همکاری شاه با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین

حالا شما همه چیز را از خارج وارد می کنید ، هر چه هست یا از اسرائیل می آید (دشمن اسلام ) خدا می داند که این مرد نسبت به اسلام چه خیانت ها کرده است ، اسرائیل که دشمن اسلام است ، با مسلمین الان در جنگ است ، این از همان اول این را شناختند ، از اول ، از بیست و چند سال پیش از این ، حدود سی سال ، بیست و پنج سال پیش از این اسرائیل را که در جنگ بود با مسلمین ، اینها به رسمیت شناختند و ابتدایش بروز ندادند و آخرش هم حالا که می بینید که الان یکی از افرادی که سینه می زند برای محمدرضا خان ، برای بقایش ، اسرائیل است که می گوید نفت ما را از بین می رود ، برای اینکه نفت او را اینها دارند می دهند ، یعنی نفت بلاد مسلمین را می دهند به دشمن مسلمین که جنگ کند با مسلمین

. یک همچو خائنی است این مردک ، نفت ما را با تانکرهای خودشان ، با وضع خودشان می رسانند به آنها ، آنهایی که با همین نفت جنگ می کنند با مسلمین و غصب کردند زمین های مسلمین را عرض بکنم همه چیز مسلمین را از بین بردند ، فلسطین را چه کردند ، بیت المقدس را غصب کردند . این یکی از خیانت هایی است که این مرد به اسلام و مسلمین کرده است که در ایران هم همین طور اینطوری که به من اطلاع داده اند ، بهترین زمین ایران دست اسرائیلی هاست . بهترین زمین دست این یهودی های اسرائیلی است که آنها کار می کنند لکن منافعشان را آنها دارند می برند .

شاه ، کهنه نوکری برای حفظ منافع اجانب

دهقان های ما باید بیایند در تهران ، زندگیشان آنطور باشد که گفته اند و انسان تا نبیند ، هر که را نبیند ، مطلب را نرود بررسی کند نمی فهمد چه خبر است اینها چه کرده اند . این مال خود تهران که پایتخت است ، از اینجا وقتی بیرون بروید و در شهرهای دیگر و در دهات دیگر بروید ، آنجا چه خبر است خدا می داند چه خبر است ، آب ندارند ، بهداری نیست ، در خود رزونامه ها نوشتند بیست تا ده هست که یک بهداری در آن نیست ، یک طبیب ندارد ، آب ندارند . در روزنامه اطلاعات یک کیهان یک وقت دیدم در چند سال پیش از این که اینها از بی آبی اینقدر بی آب هستند که صبح وقتی این بچه از خواب بیدار می شود تراخم

دارد ، چشمش بسته است و چشمش را که به هم بسته است می خواهند چشمش را باز کنند ، مادرش را با بول آن را ، این چیزش می کند تا چشمش باز بشود . یک همچو زندگی ملت ما در دست این آدم دارد . پول ها رامی برند و در خارج برای خودشان ویلا درست می کنند و این کلمه را مکرر گفتم ولی باز هم عرض می کنم که (نوشته بود به من ، حالا در یک مجله ای بوده است که یادم نیست اینها نوشته بود که من خواندم این را یا در یک چیزی بود که برای من خواندند آن را) یک ویلایی برای خواهر این شاه ، یک کدام ازاین خواهرانش یک ویلایی خریده اند (به چه قیمت ، آن را من یادم نیست اما نوشته بود) که 6 میلیون دلار یعنی 35 میلیون تومان خرج ، 6 میلیون دلار خرج گلکاری آنجا شده است ، یک همچو ویلایی از پول کی ؟ ما که رضاخان را می شناختیم وقتی که آمد اینجا یک آدم لختی بود ، یک سرهنگی بود که آمد اینجا . یک نفر از آقایان که نوارهایش را برای من فرستاده بود و من گوش کردم که چه کردند در این اسفالت که قرارداد کردند ، نوشته بود که هر متری نمیدانم چقدر ، چند صد دلار خرجش کردند یعنی خوردند و درست نکردند . ما الان هیچ نداریم ، ما لختیم ، بیچاره اگر این هم برود تا مدت های زیاد باید زحمت بکشند که این خرابی هایی که این کرده جبران بکنند

، اگر بتوانند . (اگر ایشان برود زمین و زمان به هم می خورد! زمین و آسمان به هم می خورد! اگر ایشان برود ثبات ناحیه به هم می خورد!) کدام ثبات ناحیه به هم می خورد ؟ بله اگر ایشان بروند ژاندارم نیستند برای خلیج و اینها ، چون با پول ملت ما برای حفظ منافع آمریکا لشکر می فرستد حفظ کنند آن خلیج و امثال ذالک را . اگر ایشان برود مملکت ما درست می شود ، اداره می شود ، صحیح اداره می شود ، هر کس بیاید صحیح تر از آن اداره می کند . اگر ایشان برود خلاء می شود ؟ ! چه خلایی می شود ؟ خوب یک دزدی برود ، یک نفرآدم صحیح تر بیاید سر جایش ، این خلاءاست ؟ ! یک آدم صحیح تر می آید جایش ، ما نداریم آدم صحیح ؟ ! ایران اصلا دیگر ندارد کسی را که جای آقای محمدرضا خان را بگیرد ؟ ! ایشان چه می کند که دیگران نمی کنند ؟ ایشان دزدی می کند ، دیگری نمی کند . خلاء چیست ؟ اینها همه تبلیغاتی است که اینها می کنند . با هر زبانی که بتوانند تبلیغ می کنند که این را نگهش دارند و نگه داشتنش برای این است که یک دسته داخلی می خواهند از قبل او بخورند ، یک دسته بیشترش هم خارجی ها خواهند به توسط او منافع مملکت ما را ببرند و غارت کنند . ما را بهتر از او کسی نیست که غارت کند زیرا این نوکری است که از همه نوکرها

بهتر است ، اگر یک نوکر بهتر پیدا کنند فورا این را کنارش می زنند لکن بهتر از این کسی نیست ، نوکری کرده و کهنه نوکر است این .

تکلیف ما ، تبلیغ و روشنگری بر علیه دستگاه های تبلیغاتی اجانب

البته کار بزرگ است ، مشکل است لکن اهمیتش زیاد است یعنی یک ملتی با یک قدرت هایی می خواهد مقابله کند کار بزرگ است ، مشکل هم است لکن برای این است که اسیر است در دست دیگران ، می خواهد که این اسارت ، قید اسارت را بشکند . کار مهم است ، وقتی مهم است ولو طولانی باشد ، ولو مشکل باشد باید درست بشود . تو باران شما هستید ، خوب با شدید ، دیگر بالاخره باید یک کار بشود . شما اگر یک تظاهری هم میکنید ، یک روشنگری می کنید ، خداوند توفیق تان بدهد ، حالا باران هم می خورید ، خوب بالاخره برای خداست ، برای نجات ملت ایران است و همه تان مکلفید مکلفیم به اینکه این تبلیغاتی که در خارج شده و دارد می شود و بعضی از این روزنامه های خارجی از آنها ارتزاق می کنند و بر ضد ملت ایران و بر وفق آقای محمدرضا خان چیز می نویسند ، روشنگری کنید شماها در مقابل آنها ، شما هم روشنگری کنید ، شما هم به هر کسی رسیدید بگوئید مسائل را که ایران وضعش اینطوری است ، صدای ایران نه از باب اینکه خیلی آزادی دارند بلند است صدایشان بلند است که ما آزادی می خواهیم ، از باب اینکه آزادی ندارند . کی آزادی دارد ؟ مطبوعات ما الان تعطیل است

چندین وقت است که تعطیل است ، چرا تعطیل است ؟ برای اینکه سانسور است ، آنها می گویند سانسور نباید باشد . هر جا را می روی الان تعطیل است ، هر جا را می روی اعتصاب است برای اینکه مردم می بینند که دارد از بین می رود یک مملکتی در دست اینها . ادارات مطلعند که چه می گذرد منتها بیچاره ها نمی توانستند صحبت کنند ، حالا ، حالا اعتصاب کنند . هر جا بروی اعتصاب است ، مریضخانه اعتصاب است ، طبیب اعتصاب است ، در دادگستری نمی دانم وکیل اعتصاب می کند ، قاضی اعتصاب می کند ، هر جا بروی اعتصاب است ، برق اعتصاب است ، همه چیز اعتصاب است ، چرا ؟ خیلی در رفاه هستند که اعتصاب کنند ؟ ! خیلی کارشان خوب است و آزاد هستند ؟ ! آزادی زیاد به ایشان دادند به قول کارتر که اینها همه در اعتصاب هستند و در زحمت هستند ؟ ! یا نه می بینند که اعتصاب بکنند یک مدتی ، یک مدتی فلج کنند این کارها را بهتر از این است که اعتصاب نکنند و همیشه گرفتار باشند . باید اعتصاب بکنند تا اینکه رفع بشود این گرفتاری ها . ما مکلف هستیم مثل همه یعنی باید همه ما دنبال مطلب باشیم و اگر بتوانیم با روزنامه نگارها مصاحبه کنیم ، مسائل ایران را بگوئیم ، نتوانیم مصاحبه کنیم ، رفقا داریم در آمریکا ، در اینجا ، در انگلستان ، در هر جا رفقا داریم ، آشنایان داریم ، در بین آشنایان به ایشان بگوئیم

، چند نفر ایستاده اند توی مدرسه دارند با هم صحبت می کنند ، شما هم بگویید آقا مساله ایران این است درد ایرانی هائی که الان قیام کرده اند این است ، خیانت هایی که این مردمک کرده است به مردم ، این است ، نه آن روزنامه ها یا مجلاتی که در خارج بعضی وقت ها منتشر می شود و بر ضد ایران صحبت می کند ، این مسائل نیست مسائل نیست ، مسائل این است که این دارد همه حیثیت ایران را به باد داده است .

استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی ، خواسته همه ملت - ایران آزادی - همه مردم دارند داد می کنند ما آزادی می خواهیم ، ما استقلال می خواهیم ، ما حکومت عدل می خواهیم حکومت اسلامی می خواهیم . حکومت اسلامی حکومت عدل است ، دیگر این دزدی ها تویش نیست ، اگر یک حکومت عادل صحیح پیدا بشود ، همه چیز ما اداره می شود . ان شاءالله خداوند همه تان را توفیق بدهد ، موفق باشید ، سلامت باشید . من باز تکرار می کنم از اینکه آقایان می آیند اینجا از راه های دور و ما جایی که آنها را پذیرایی کنیم نداریم معذرت می خواهم . خدا همه تان را حفظ کند ، موفق باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/9/57

مصاحبه روزنامه نگاران نروژی و فاینشنال تایم لندن و الراءی تونسی با امام خمینی

سؤ ال : برنامه های آینده حضرت آیت الله برای ایران چیست ؟

جواب : ما انشاءالله وقتی که شاه رفت یک حکومت اسلامی در ایران ایجاد می نمائیم و شکل رژیم را که

جمهوری اسلامی است به آراء عمومی می گذاریم و تمام نواقصی که تا کنون شاه پیش آورده است ، حتی الامکان ترمیم می کنیم .

سؤ ال : در صورت سقوط شاه آیا حضرت آیت الله به ایران باز می گردید و دولت جدیدی را تشکیل خواهید داد یا نه ؟ بعضی ها معتقد هستند در ایران که قبل از سقوط شاه به ایران باز می گردید ، نظر حضرت آیت الله چیست ؟

جواب : من هر وقت که صلاح بدانم به ایران برمی گردم ، چه قبل از سقوط شاه باشد و چه بعد از سقوط او .

سؤ ال : آیا دولت جدید مورد نظر شما صد در صد اسلامی است ؟ به این معنی که حکومت آینده ، محلی برای یهودیان ، مسیحیان و سایر اقلیت های مذهبی خواهد بود یا نه ؟

جواب : البته که در حکومت اسلامی ، محلی برای اقلیت های مذهبی وجود دارد و آنها الان هم وکیل دارند و در مجلس واردند ، ما در حکومت اسلامی هم برای آنها این حق را قائلیم .

سؤ ال : روابط دولت آینده با غرب چگونه خواهد بود ؟ آیا تمام خارجی هائی که در ایران هستند باید ایران را ترک کنند ؟

جواب : ما با ملت های غرب نه تنها هیچ نظر سوئی نداریم ، بلکه با آنان صمیمی هم هستیم و آن دولت هائی که با ملت ایران بدرفتاری کرده اند ، ما با آنها نظر خوبی نداریم و در هر صورت با غربی ها ما رفتارمان عادلانه است و هیچ وقت با هیچ

کس رفتار ظالمانه نخواهیم داشت .

سؤ ال : نظر حضرت آیت الله درباره روسیه شوروی و کمونیست ها چیست ؟

جواب : روسیه هم یکی از دولی است که به ما تندی کرده است و ما از او ناراضی هستیم . شرائط اجتماعی ایران به صورتی است که کمونیسم هیچ راهی در آن ندارد .

سؤ ال : آیا شما خواستار تاسیس و تشکیل یک فدراسیونی از دولت های اسلامی در منطقه هستید ؟

جواب : در صورتی که مقتضی بشود امکان دارد .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله با معمر قذافی در لیبی روابطی دارید ؟

جواب : خیر ، لکن راجع به یک قضیه ای من به ایشان پیغام دادم و ایشان هم جواب دادند .

سؤ ال : اگر چنانچه رژیم فعلی کنونی کنار برود و حکومت اسلامی برقرار شود ، این اصلاحات ارضی ای را که شاه انجام داده کنار خواهد رفت و شما این زمین ها را از دهقان ها گرفته به مالکین برخواهید گرداند ؟

جواب : خیر ، زمین ها به مالکین برنمی گردد . مالکین مالیات اسلامی را در طول تاریخ نداده اند و تمام املاک آنها به دولت برمی گردد .

سؤ ال : برنامه شما ، نظر و رهنمودتان برای طرفدارانتان در ماه محرم چیست ؟

جواب : من در مورد محرم به دوستانم دستور داده ام و به آنان گفته ام که مجالس را هر چه بیشتر باید برپا نمایند و مراسم این ماه را بدون اجازه از دولت انجام دهند و اگر دولت جلوگیری کرد در خیابان ها و کوچه

ها و خارج تکایا مسائل روز را بگویند و نهضت را ادامه دهند .

سؤ ال : ما می بینیم که یک اتحاد کاملی بین مخالفین شاه اعم از سیاسی و دینی ، داخل ایران به وجود آمده و آن اینکه همه می گویند که شاه باید برود ، تنها چیزی که برای ما مبهم است اینکه شما چه نظام و مجتمعی را جایگزین شاه خواهید کرد که بتواند مورد موافقت همه قرار گیرد ؟

جواب : ما قصد داریم حکومت اسلامی به معنای حقیقی خودش جایگزین رژیم سلطنتی بشود . ما نظام جمهوری را به آراء عمومی گذاریم و ایران چون همه شان مسلمان هستند رای بدین قضیه خواهند داد و بعد از رای آنها حکومت جمهوری اسلامی تشکیل خواهد شد .

سؤ ال : ملت تونس و مسلمانانی که در تونس هستند گرایشی به حرکت های دینی در ایران دارند ، گرچه عده ای می خواهند به این حرکت برچسب واپسگرائی بزنند . آیا مطلبی برای ملت تونس دارید ؟

جواب : من برای تمام ملل جهان و خصوصا مسلمین جهان این پیام را دارم که ملت ایران برای احقاق حقوق از دست رفته اش قیام کرده است و سلاطین درطول تاریخ مانع و غاصب حقوق آنان بوده اند ، لهذا از تمام مردم جهان و مسلمانان شریف تقاضا دارم که به نهضت اصیل اسلامی و مردم ایران کمک کنند . انسانیت مردم جهان اقتضا دارد که صدای ملت مظلوم ما را به جهان برسانند ، علاوه بر این که تکلیف اسلامی مسلمانان است که اگر کسی مظلوم واقع شد باید به آنان

کمک کرد .

تاریخ : 5/9/57

بیانات امام خمینی در مورد نتایج سلطه دست های جنایتکار بر ذخائر ملت

مقدرات مملکت ما همه به دست دیگران (اجانب ) است

بسم الله الرحمن الرحیم

عذر می خواهم که منزل ما کوچک است و شما بحمدالله جمعیت زیاد هستید و ما نمی توانیم که از شما پذیرایی کنیم . من از خدای تعالی توفیق شما راخواهم و امیدوارم که شما جوان ها یک روزی به ایران برگردید پیروز و سلامت که ذخائر شما از خود شما باشد و حکومت به دست خود ما باشد . ما امیدواریم این سلسه به زودی منقطع بشود و دست جنایتکار اجانب از ذخائر ما قطع بشود و شما آقایان با سلامت و سعادت مقدرات مملکت خودتان را خودتان دست بگیرید . الان چنانچه ملاحظه می کنید مقدرات مملکت ما همه به دست دیگران است . دیگران با دست های جنایتکار خودشان این سلسله را آوردند و با دست های جنایتکار خودشان بر ما مسلط کردند و این سلسله در تمام طول تاریخ ، از پنجاه و چند سال پیش از این تا حالا بر ما ظلم کرده اند ، بر ملت ما خیانت کرده اند ، ذخائر ما را به دیگران دادند ، مملکت ما را پایگاه ظلم قرار دادند ، پایگاه از برای آمریکا قرار دادند . من از خدای تبارک و تعالی خواهم که شما را حفظ کند ، موفق باشید و اهالی مملکت ایران را موفق و پیروز کند . انشاءالله خداوند به همه شما سعادت و سلامت عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/9/57

بیانات امام خمینی در مورد پوچی ادعای بر هم خوردن ثبات منطقه در صورت نبودن شاه

خطر تجزیه ایران و کمونیسم داخلی ، از تشبثات شاه برای دوام سلطنت

بسم الله الرحمن الرحیم

از جمله تشبثاتی که کردند برای حفظ شاه ، این است که ایران هم مرز با شوروی است ، چند صد کیلومتر هم مرزی دارند

و شاه است که ایران را حفظ کرده از تجاوز شوروی ، اگر چنانچه شاه برود ، به واسطه این هم مرزی که هست ایران در دامن شوروی می افتد و در کلمات خود ایشان هم مکرر هست که (اگر چنانچه من نباشم ایران می شود ایرانستان ) و ما باید حساب کنیم ببینیم که آیا صحیح است این مطلب که الان شاه ، مملکت ایران را از شر شوروی نگه داشته و اگر ایشان بروند مملکت ایران به دامن شوروی می افتد ، یا صحیح نیست این ؟ یک صحبت این است که ، یک فرض این است که اگر شاه برود شوروی مستقیما حمله می کند به بلاد و ایران را می گیرد یا لااقل آذربایجان را می گیرد . یک فرض این است (که ما این فرض را باید حساب کنیم ) یک فرض دیگر این است که اگر چنانچه شاه برود ، به واسطه تحریکاتی که می کند شوروی ، کمونیسم داخلی آنجا را به دامن شوروی می اندازد . این هم باید ما حسابش را بکنیم ببینیم صحیح است یا نه .

قدرت شاه اتکال به ملت ندارد

اما فرض اول که شوروی حالا که حمله نکرده به ایران ، قدرت شاه جلوگیری کرده ، این شاه اتکال به ملت دارد ؟ یا نه بی اتکال به ملت همچو قدرتی دارد ؟ اگر ادعا بکند که من اتکال به ملت دارم و این ملت است که می تواند ، قدرت این را دارد که نگذارد کسی تعدی بکند ، خوب این را باید مطالعه کرد در احوال ایران و بالفعل که ببینیم که ایران یکسره

پشتیبان اعلیحضرت است ؟ این پایه ای ، الان پایگاهی دارد درایران ؟ یا این هم به همان شکل پدر درآمده است ؟ که خوب ، این را من یادم است ، شماها شاید هیچ کدام یادتان نباشد که وقتی که جنگ عمومی شروع شد و متفقین ایران را خواستند قبضه کنند برای اینکه پلی باشد - برای - بین آنها و جاهای دیگری که دعوا داشتند ، سه تا لشکر از سه جنبه به ایران حمله کردند ، مال انگلستان بود و مال آمریکا بود و مال شوروی و آن حرف هائی که رضاشاه می گفت مثل همین حرف هائی است که این می زند که (قدرت ما دیگر به آنجا رسیده که کسی نمی تواند تعدی کند ، به آنجا رسیده است و کذا) یکدفعه معلوم شد که یک ادعایی بوده است که تویش خالی بوده است ، فقط این یک حرفی بوده . آنوقت می گفتند که اعلامیه ای که دوم نداشت اعلامیه لشکر ایران بود که اعلامیه اول را که اعلامیه جنگشان بود ، دومی نداشتند که ظاهرا سه ساعت طول کشید ، وقتی که رضاشاه به سردارهایش گفته بود که آخر چرا سه ساعت ، گفته بودند سه ساعت هم زیادی بود برای اینکه ما هیچی نداشتیم ، آنها همه چیز ، راه می آمدند ، سه ساعت راه می آمدند و الا چیزی در کار نبود . حالا ایشان همچو قدرتی دارد که ملت را استثناء کنیم و - خود قدرت ایشان را - که قدرت ایشان جلوگیری کرده است از این ابرقدرت که شوروی باشد ؟ یا یک

مسائل دیگری در کار هست ؟ قدرت ایشان همین است . وقتی هم که یک قدرتی اتکال به ملت نداشته باشد نظیر همان رضاشاه می شود که این سه تا مملکت ، این سه تا لشکر ریختند به ایران و ایران را گرفتند و همه چیز ایران در معرض خطر بود ، خطری بود از همه چیز ایران ، در عین حال یک مطلب وجدانی برای ماها بود و مشهود بود که مردم شادی کردند که اینها آمدند شر رضاخان را کندند برای اینکه آنها که آمدند رضاخان را فرستادند رفت . یک همچو وضعی پیش آورده بود که در عین حال که اجنبی ، دشمن ، سه تا دشمن بزرگ همه چیز ایران را در معرض خطر داشت معذالک از آمدن این دشمن ها مردم شادی کردند و به هم عرض کنم شاید مبارک باد می گفتند که خوب شد آمدند که این مردیکه رفت ، شرش را کند و رفت . اینطور با مردم عمل کرده بود که از دشمن ، سه تا دشمنی که به حسب دیانت با اینها مخالف بود و همه چیزشان مخالف بود ، اینها آمدن آنها را برای رفتن او ترجیح می دادند آنها بیایند و او برود . الان هم وضع این آقا اینطور است که همچو در نظر مردم این مبغوض است که اگر خدای نخواسته یک قدرتی بیاید و این برود ، آن را مردم ترجیح می دهند برای اینکه آنها باز ممکن است یک حسابی داشته باشند . لهذا آنها که آمدند بی حساب نبود که به مردم تعدی بکنند ، البته بود یک

تعدیاتی اما نه آنطور تعدی که رضاخان کرد ، شوروی هم نکرد ، انگلستان هم نکرد ، آمریکا هم نکرد ، دشمنان ما نکردند آنطور با ایران ، آنطور که این سختگیری کرد و مردم را آزار داد ، آنها همچو کاری نکردند ، اینها آمدند البته قبضه کردند ، بسیار بد بود ، بسیار زشت بود لکن معذالک اینطور بود . الان هم وضع ایشان اینطور شده که بودن ایشان در ایران به طوری در نظر مردم یک امر ناگواری است که اگر چنانچه یک قدرتی بیاید و این برود معلوم نیست که همان شادی ها را نکنند ، همانطور که آنوقت بود حالا هم شادی نکنند . حالا در هر صورت الان قدرت ایشان که اتکال به ملت هم ندارد و ملت همه اصلا با او موافق نیست .

هراس دو ابرقدرت از یکدیگر مانع تعدی آنان به ایران است ، نه قدرت پوسیده شاه

باز ما فرض می کنیم که ارتش تمامش هم با این موافق است و حال اینکه فرض است ، الان ارتش تو خالی شده ، الان پوسیده تویش و با ایشان موافق خیلی نیستند ، خوب یک دسته ای که خورد و بردشان زیاد بوده و هست ، آنها هستند و اما همچو نیست که همه موافق باشند ، حالا ما فرض می کنیم که تمام ارتش هم با ایشان موافق باشند لکن در قبال یک قدرتی مثل قدرت شوروی اینطور نیست که اینها بتوانند یک کاری بکنند . پس مساله این نیست که الان قدرت اعلیحضرت مانع شده است از اینکه شوروی حمله کند به ایران ، خیر مقابلش قدرت های دیگر است ، جهات دیگری است که نمی شود ، نه

آن یکی می تواند تعدی کند ، نه آن یکی می تواند تعدی کند . همچو که آمریکا می خواهد یک کلمه بگوید ، از شوروی اعلام می شود این مخالف با مصالح ماست ، ما آرام نمی نشینیم ، اگر این هم بخواهد چیز بکند آن یکی می گوید که مخالف مصالح ماست . این بین این دو تا قدرت بزرگ اینجا حفظ شده است ، نه اینکه ایشان حفظ کردند . پس بنابراین قدرت منهای ملت ، یک قدرت پوسیده ای است که ایشان دارند و این همچو قدرتی را ندارد و اگر چنانچه ایشان بروند ، ما فرض کنیم که ایشان بروند و دیگر جهات دیگری نباشد که آمریکا در مقابل شوروی ، انگلستان در مقابل شوروی که اگر این بخواهد تعدی کند اینها نمی گذارند ، اگر اینها بخواهند تعدی کنند آنها نمی گذارند ، این هم نباشد در کار ، بخواهد شوروی حمله کند به ایران ، ملت ایران که الان با هم هستند ، با این ملت نمی تواند حمله کند ، ما فرض می کنیم خیر ، ارتشش را زد و وارد کرد ، زندگی نمی تواند بکند ارتشش ، یعنی هر ده کوره ای که برود پدرشان را در می آورند ، چنانچه دیدیم بیرونش کردند از آذربایجان . آذربایجانی ها بودند که بیرون کردند ، شوروی را در جنگ عمومی که بنا گذاشتند بماند اینجا ، بعد که آذربایجانی ها بیرون کردند آقا راه افتادند به رجز خوانی که این من بودم که آذربایجان را نجات دادم . این را همه مردم می دانند که ایشان

نبودند که آذربایجان را نجات دادند ، آن کسی که نجات داد آذربایجان را ، ملت آذربایجان بود که نجات داد . حالا هم اگر بنا باشد شوروی حمله بکند و ایشان نباشد ، ملت است ، اگر ایشان باشد ملت نیست برای اینکه ملت پشتیبان ، او نیست و اگر شووری بخواهد حمله بکند شاید یک تاییدی هم از آنها بکنند ، این اشخاصی که رنج دیدند از این خانواده ، یک تاییدی هم شاید بکنند چنانچه آنوقت خیلی هم خوشحال بودند و اگر ایشان نباشد بهتر ایران حفظ می شود از شوروی و حال آنکه اصل مطلب اینطور است که قضیه اینکه شوروی تعدی نمی کند به ایران و آمریکا تعدی نمی کند و انگلستان تعدی نمی کند این است که خود اینها قدرت هایی در مقابل هم هستند و اگر اینها بخواهند هر کدامشان چی بشوند ، یک جنگ عمومی پیدا می شود و اینها الان می دانند که جنگ عمومی مطابق است با قطع نسل بشر . اینطور نیست که جنگ عمومی بکند و آن یکی غلبه کند بر او ، او را از بین ببرد و خودش زندگی کند ، برای اینکه قضیه جنگ های ذره ای است ، اتمی است و تمام بشر از بین می رود و هیچ عقلی اقتضای این را هم نمی کند که یک جنگ عمومی را . این جنگ عمومی غیر آن جنگ عمومی اول و دوم بوده . جنگ عمومی اول و دوم جنگ عمومی بود که این ابزاری را که الان پیدا شده ، نبود این ابزار . جنگ اول که خیلی

کم بود ، جنگ دوم هم بود اما اینطور نبود . الان وضع جوری شده است که اگر یک جنگ عمومی بخواهد در دنیا پیدا بشود ، عقلای دنیا می دانند ، همین ابرقدرت ها می دانند که این جنگ مثل آن جنگ ها نیست . این جنگ ، بشر را به نابودی کشیدن است یعنی هم شوروی نابود خواهد شد ، هم آمریکا نابود خواهد شد هم سایر ممالک نابود خواهد شد . یک همچو جنگ عمومی نخواهد پیدا شد ، اگر هم پیدا شد ما هم مثل همه مردم ، ما عاقبتمان به خیر است آنها عاقبتشان نمی دانند چی است .

ادعای باطل شاه مبنی برقدرتمندی او در جلوگیری از تعدی ابرقدرت ها

در هر صورت این حرف ، این منطق ، یک منطق فاسدی است که اگر اعلیحضرت نباشند آمریکا از آن طرف شروع می کند به تعدی کردن و انگلستان از آن طرف آمریکا از آن طرف ، و این قدرت است که در مقابل همه قدرت های عالم ، ادعا این است که قدرت ایشان در مقابل این سه تا ابرقدرت که انگلستان و آمریکا و شوروی باشد ایستاده است ، نه فقط در مقابل شوروی ، در مقابل این سه قوه ایستاده است و الان کارتر وقتی فکر می کند که یک همچو قدرتی در ایران هست به خودش می لرزد یا فرض کنیم در کرملین اگر یک همچو صحبت بشود مردم به خودشان می لرزند یا در انگلستان . ایشان اینطور ادعا را دارد که من هستم که تجزیه نشده است ایران ، اگر من نباشم ایران تجزیه خواهد شد . این حرفی است که می زند .

از بچگیش تاحالا عادت کرده است از این حرف ها بزند و حالا هم از این حرف ها می زند .

ادعای باطل شاه مبنی بر حفظ ثبات کشور و ممانعت از فعالیت کمونیست های داخلی

خوب حالا فرض دوم را پیش می آوریم که رفت ، ادعا این است که اگر ایشان نباشد اینها حمله می کنند لکن حالا که ایشان هست یک ثباتی هست و این داخلی ها ، کمونیست های داخلی نمی توانند که الان کاری انجام بدهند لکن ایشان به مجردی که رفت اینها شروع می کنند به چیز کردن و شلوغ کردن و آذربایجان را می دهند به شوروی یا ایران را می دهند به شوروی و این حرف ها را می زنند یا خیر نمی دهند به شوروی لکن ایران می شود کمونیست . این هم همچو ادعایی دارد . گاهی آنطور می گویند ، گاهی اینطور می گویند که خیر ایران می شود کمونیست . این را وقتی حسابش را بکنیم یک حرف نامربوطی است برای اینکه الان این کمونیست هایی که در ایران هستند از قدرت ایشان می ترسند که اگر قدرت ایشان نباشد دیگر مردم دیگر را هیچ حساب نمی کنند ؟ ! سی و چند میلیون جمعیت ایرانی یک عده کمی شان کمونیست هستند آن هم نه آن کمونیستی که بخواهند شوروی را بیاورند در ایران ، کمونیست اند ، اینهم من خیلی باورم نیست که کمونیست اصیل باشند به اصطلاح خودشان ، اینها هم بسیارشان ، سرانشان حالا شاید جوان هایشان اینطور نباشند اما آن سرانشان آنهائی هستند که از دربار سر در آوردند

و در آنجا کارهایی انجام می دهند و الان بعضی شان نوکر دربار هستند ، اینها از آنجا سر در می آورند ، اینها به اصطلاح من کمونیست آمریکایی هستند نه کمونیست واقعی .

حالا ما فرض می کنیم که یک عده ای هم کمونیست باشند ، خوب ما در این چیز ایران دیدیم این را ، همین الان ، همین الان که ایران این انقلابات است ما می بینیم که شعار چه است . در ایران شعار کمونیستی است یا شعار اسلامی ؟ همه هم می دانند این معنا را که اگر یک شعار کوچکی هم یک جائی داده بشود و ما فرض هم بکنیم که از کمونیست ها هست یک قطره ای است در مقابل یک دریا . همه اقشار ایران ، سرتاسر اقشار ایران تمامش فریاد حکومت اسلامی دارند می زنند ، یک عده مختصری هم هستند فرض کنیم که به قول اینها ، که اینها شعار کمونیستی می دهند . این عده مختصر در مقابل این سیل و این دریایی که الان راه افتاده و همه دارند ادعا می کنند که ما حکومت اسلامی می خواهیم ، اینها منحلند . اینها یک حرف نامربوطی است که ایشان خیال می کند ، خیال نمی کند ایشان می خواهند اغوا کنند والا خودش هم می داند این مسائل نیست ، نمی تواند اغوا کنند این را ، خوب تجزیه چیست ؟ کمونیست شدن چیست ؟ یک جا می گوید تجزیه می شود یعنی یک طرف ایران را شوروی اخذ می کند ، یک طرف ایران را انگلستان می گیرد یک طرف ایران را

مثلا آمریکا می گیرد . یک وقت هم می گوید ایران کمونیستی می شود ، یعنی همان تیکه اش می شود ؟ دیگر باقی جاهایش نمی شود ؟ کمونیست ها فقط آذربایجان را می گیرند یا خیر ، شوروی می آید آذربایجان را می گیرد ؟ این حرف ها یک حرف هایی است که اینها می زنند و می گویند که اگر شاه نباشد کذا و همه اش برای حفظ این است . آمریکا هم همین حرف ها را اگر بزند برای حفظ این است ، شوروی هم پشتیبانی از این می کند و از این حرف ها ممکن است القاء بکند که ایشان را نگه دارد ، انگلستان هم ممکن است همین حرف ها را بزند برای نگه داشتن ایشان ، البته همه اینها موافقند با اینکه ایشان باشد برای اینکه بهتر از ایشان برای اینکه منافعشان را تامین کند ندارند الان . اگر یک نوکر بهتر پیدا می شد خیلی پشتیبانی نمی کردند لکن حالا این یک کهنه کاری است که بلد است راه ها را ، فهمیده چه جوری کار بکند ولو الان از کار افتاده است و اینها میل دارند که این باشد بلکه منافع اینها باز یک مدتی ادامه پیدا کند .

وظیفه ایرانیان مقیم خارج ، تبلیغ و انعکاس خواسته ملت در رسانه های گروهی

و ملت ایران الان در مقابل همه اینها ایستاده است و می گوید که نه ، ما منافعمان برای خودمان می خواهیم باشد و ما می خواهیم آزاد باشیم ، خواهیم مستقل باشیم ، ما یک حکومت عدل اسلامی می خواهیم نه یک حکومت جائری که همه چیزما را به باد بدهد ، ما یک حکومت امینی

می خواهیم که امین باشد برای مردم و ما داریم در ایران ، در خارج ایران مردم امینی که می توانند جانشین بشوند از برای این آدم و این دستگاه .

و این مطلب را باز هم تکرار می کنم که ماها همه مان مکلفیم به اینکه در خارج اینجا که هستیم ، در خارج ایران که هستیم به ایرانی ها کمک کنیم . به ملت ایران که همه چیزش را الان در طبق اخلاص گذاشته و دارد برای نفع همه ماها ، همه ملت دارد قیام کرده است و همه چیز را دارد می دهد ، ما هم آنقدری که قدرت داریم به آنها کمک کنیم و الان ما در اینجا این قدرت را داریم که با مصاحباتمان با مطبوعات ، اگر می توانیم چیزی در مطبوعات بدهیم بنویسند ، با مردم وقتی که صحبت می کنید حرف هایتان را بزنید و روشن کنید که این مردم ایران اینطور نیست که به قول آقای کارتر (اراذل پست باشند) و بخواهند یک آدم شریفی را از مملکت بیرون بکنند ، خیر اینها یک مردمی هستند که حقوقشان را می خواهند ، حق اول بشری است که عبارت از آزادی و استقلال است می خواهند و می خواهند یک کسی که تعدی به این حق کرده است از ایران بیرون برود و کسانی هم که تعدی به این حق کردند ، به حق آنها کردند دستشان را قطع بکند و این را به کسانی که با آنها روابط دارید ، این مطلب را گوشزد کنید ، مکرر کنید تا اینکه یک موجی هم در خارج پیدا

بشود و انشاءالله زودتر به نتیجه ، به نتیجه می رسید من میل دارم زود برسید . انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/9/57

مصاحبه امام خمینی با تایمز انگلستان

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شما وضعیت کنونی کشورتان را چگونه می بینید ؟

جواب : اوضاع کنونی کشور بر ضد شاه اوج گرفته و انشاءالله نزدیک است که به نتیجه قطعی برسد که رفتن شاه و برقراری یک حکومت عادلانه است .

سؤ ال : چه آینده ای برای شاه در نظر گرفته اید ؟ آیا او باید برود و یا اینکه او می تواند به صورت سلطنت باقی بماند ؟

جواب : شاه به صورت مقامی در سلطنت باقی نخواهد ماند و ما هم هرگز چنین اجازه ای را نمی دهیم و اما رفتن او در صورتی است که فرار کند والا ملت ایران او را دستگیر نموده و محاکمه کرده و مجازاتش می نماید .

سؤ ال : دلائل اصلی شما برای مخالفت با شاه چیست ؟

جواب : خیانت های بیش از حد شاه در تمام زمینه ها دلیل اصلی مخالفت ما با اوست . او سال های زیادی برخلاف تمام موازین قانونی حکومت کرده است . کشتارهای بیش از حد او ، وابستگی او به اجانب ، هدم استقلال کشور به تمام ابعاد ، حکومت غاصبانه او را محکوم می کند . ملت او را نمی خواهد . او باید برود .

سؤ ال : آیا نظر دارید که اعلان جهاد کنید ؟

جواب : الان خیر ، لکن اگر چنانچه اینطور باشد که

اجانب از او پشتیبانی کنند و مبارزات به طول بیانجامد ، در این امر تجدید نظر می کنیم .

سؤ ال : آیا صحت دارد که شما اعلان فرموده اید که در تاسیسات نفت خرابکاری کنند ؟

جواب : خیر ، خرابکاری را اجازه نداده ام لکن اگر چنانچه قرار باشد که نفت ما را تا آخر ببرند ممکن است یک کارهائی بشود که نتوانند ببرند .

سؤ ال : ممکن است با توجه به بعضی جزئیات بفرمائید که حکومت اسلامی چیست ؟

جواب : حکومت اسلامی یعنی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی به قواعد و قوانین اسلام و بیش از این فعلا وقت ندارم .

سؤ ال : چه تغییراتی در نظر دارید که در ایران آینده بدهید ؟

جواب : خرابی هائی که شاه کرده ترمیم می کنیم و نقائصی که اصولا" از نظام شاهنشاهی به وجود آمده است اصلاح می کنیم و تمام چهار چوب های پوسیده و بی محتوایی را که در طول این پنجاه سال مردم را به غربزدگی کشانده است خراب می کنیم و حکومتی مبتنی بر عدل و انصاف نسبت به همه اقشار وطن می سازیم و از مردم می خواهیم تا بر پایه های اسلامی خویش تکیه زنند و بر غرب و غربزدگان که موجب نابودی فرهنگ آنان شده است پشت پا زنند . خود را از وابستگی نظامی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی به هر وسیله شده است نجات می دهیم ، البته خوب می دانیم که با چه گرفتاری هائی روبرو خواهیم شد ولی تقریبا باید از صفر

شروع کنیم .

تاریخ : 7/9/57

مصاحبه امام خمینی با لوژورنال - فرانسه

سوال : آیا آروزی پیوستن ارتش را به مردم دارید ؟ آیا مطمئن هستید که ارتش طرفداران شما را سرکوب نخواهد کرد در صورتی که فرمان جهاد بدهید ؟

جواب : در میان ارتش فرماندهانی هستند که از شاه پشتیبانی می کنند و خود آنان در غارتگری و چپاول شریک جرم شاه هستند . بدیهی است که اینان حساب خودشان را از مردم جدا کرده اند و هرگز به مردم نمی پیوندند و لیکن سربازان و افسرانی که با مردم پیوند دارند و خود آنان از وجود رژیم شاه رنج می برند ، دیر یا زود به مردم می پیوندند و از آثار این پیوستن است (طبق اخبار واصله ) خودکشی بعضی از سربازان و افسران و گاهی هم بعد از کشتن فرماندهان خود ، و نیز اخبار اعدام بعضی از سربازان و افسران به دست رژیم که گاهی گفته می شود اعدام بعضی از سربازان افسران به دست رژیم انجام شده است ولی آنچه مسلم است شاه با تکیه بر ارتش و با سرکوبی مردم نمی تواند به حکومت خود ادامه دهد .

سؤ ال : سیاست نفتی جمهوری اسلامی چه خواهد بود ؟ سطح تولید نفت در حد حاضر باقی خواهد ماند ؟ قراردادهای بسته شده از طرف رژیم قبل ، سر جای خود باقی خواهد ماند ؟ موضع شما در مورد قیمت نفت چیست ؟

جواب : آنچه از هم اکنون می توان گفت این است که ما چاه های نفت را نمی بندیم و لیکن چوب حراج هم بر آن نمی زنیم ولی کسی هم

نمی تواند بر ما تحمیل کند که استفاده کردن ما از نفت ، فقط باید از طریق فروش آن به دیگران باشد . چرا ما نتوانیم به جای پول نفت ، خود آن را در اقتصاد کشور جا بدهیم . و اما در مورد سطح تولید و یا قیمت آن و نیز در مورد قراردادهای بسته شده ، دولت آینده که منتخب نمایندگان واقعی مردم است ، باید تصمیم بگیرد .

سؤ ال : جمهوری ای که شما می خواهید تشکیل دهید ، اسلامی خواهد بود ، بنابراین آیا خواهید پذیرفت که در راس آن قرار گیرید ؟

جواب : اولا این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و مسئولیت امور را به دست آنان بسپارند ولیکن من شخصا نمی توانم در این تشکیلات مسوولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادی خود را انجام می دهم .

تاریخ : 8/9/57

فرمان امام خمینی به مهندس بازرگان در مورد رسیدگی به اوضاع شرکت نفت

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس مهدی بازرگان

پس از اهداء سلام و تحیت ، به طوری که مسموع هستید ، کارگران و کارمندان محترم شرکت نفت به منظور همکاری و همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران به منظور جلوگیری از صدور نفت به خارج ، دست به اعتصاب زده اند اما دولت حاکم و غیر قانونی نظامی با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب می خواهد این اعتصاب را جهت ادامه غارت نفت بشکند و همچنین در حالیکه نفت و فرآورده های نفتی برای مصارف داخلی تولید می شود و یا موجود می باشد

، از پخش آن در داخل جلوگیری نموده و سعی می نماید تا فشار و ناراحتی های بیشتری را برای مردم فراهم آورد . برای مقابله با این برنامه های دولت غاصب و تامین نیازهای مردم در داخله تحقق شرائط زیر لازم است :

1- نظامیان و مامورین انتظامی از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در میان کارکنان خودداری نمایند .

2- نفت و فرآورده های نفتی فقط به اندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیر قانونی جلوگیری کامل به عمل آید .

3- ارتش و نظامیان حق احتکار موادنفتی را که برای مصرف داخلی تولید می شود ندارند و از آن باید جلوگیری شود .

با توجه به مراتب بالا ، مقتضی است جنابعالی که در اداره منابع عظیم نفت دارای سوابق و تجارب فراوان هستید ، یک هیئت پنج نفری مرکب از حجت الاسلام جناب آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی و جناب آقای مهندس مصطفی کتیرائی و دو نفر دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمائید ، این هیئت تحت سرپرستی جنابعالی مناطق نفتی را بازرسی نموده و در امر تولید نفت با احراز شرائط ذکر شده در بالا نظارت بنمائید و ضمن ابلاغ مراتب ایران از کارگران زحمتکش و کارمندان محترم ، عده لازم را به بازگشت به سر کار و ادامه تولید نفت در حد مصارف داخلی دعوت فرمائید و آن شرائط بالا را به کارمندان و کارگران تذکر بدهید که اگر دولت غاصب هر یک از شرائط

بالا را نقض نمود ، جریان نفت به کلی قطع گردد و به سایر اعتصاب کنندگان ملحق گردند و بدین ترتیب مسوولیت عواقب قطع نفت به عهده دولت غاصب و غیر قانونی خواهد بود و از

مدیریت نفت نیز انتظار داریم که در این امر مهم و حیاتی و در این مرحله حساس کنونی با این هیئت همکاری صادقانه و همه جانبه بنمایند .

از خداوند متعال استقلال و عظمت کشور و توفیق ملت را برای به دست آوردن آزادی و استقلال خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/9/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار آمریکائی

سؤ ال : حضرت آیت الله خمینی ! شما در بیانیه خودتان به مردم ایران خطاب کرده اید که در اول محرم که از فردا آغاز می شود ، با هر وسیله ممکن ، برای سرنگونی رژیم اقدام بکنید ، منظور شما از (با هر وسیله ممکن ) چیست ؟

جواب : اعتصابات است ، تظاهرات است ، نطق ها و بیانات سر منبر است . ماه محرم ، ماهی است که مردم آماده اند برای شنیدن مطالب حق والان مطلب حق ما قضیه ای است که پیش داریم که آزادی و استقلال است و ماه محرم را معین کردیم که راجع به این مسائل صحبت بکنند و مجالسی داشته باشند و اگر چنانچه منع کردند ، آنها بریزند در خیابان ها و تظاهر کنند .

سؤ ال : آوای شما چگونه به گوش میلیون ها نفر از طرفداران شما در ایران می رسد ؟

جواب : مردم ، طرفدار من هستند و این مسائل ، مسائلی مردمی است که مربوط به خودشان است و

آنها خود را موظف می دانند مطالب ما را به همه جا برسانند .

سؤ ال : چگونه مطالب شما به دست مردم می رسد ؟ آیا یک سلسله مراتبی در فرماندهی وجود دارد که آنها مطمئن باشند که این مطالب ، فرمایشات خود حضرتعالی است ؟

جواب : مردمی مورد اطمینان هستند که به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمینان داریم و به وسیله آنها می رسد .

سؤ ال : چنانچه روش های مسالمت آمیز و روشهای سیاسی کنونی به نتیجه نرسید ، آیا شما دستور خواهید داد که طرفداران شما بجنگند و واقعا اسلحه بردارند ؟

جواب : ما حتی الامکان میل داریم که با مسالمت تمام بشود و با همین ترتیب که الان ملت ایران مشغول هستند که مهمترین آن اعتصابات و تظاهرات است که در ماه محرم هم زیادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتیجه نرسید ، ممکن است که تجدید نظر کنیم .

سؤ ال : حتی اگر چنانچه این به معنی این باشد که طرفداران خودتان را بفرستید در جلوی گلوله های شاه ؟

جواب : البته طرفدارهای ما نمی خواهند جلوی گلوله ها بروند ، آنها می خواهند حق خودشان را استیفا کنند و مسالمت هم می کنند ، لکن آن شاه است که امر می کند به کشتن آنها و برای احقاق حق ، این امری است ضروری .

سؤ ال : شاه در این ماه های اخیر ، کوشش زیادی به کار برده تا به طرق مختلف با یک مصالحه ای ، با شما و مخالفین خودش کنار آید آیا به نظر

حضرتعالی ، زمان این مصالحه فرا نرسیده است تا بتوانید جلوی کشتار تعداد زیادی از طرفداران خودتان را بگیرید ؟

جواب : اگر او راست می گوید که می خواهد مصالحه کند ، به خواست ملت عمل کند و آن این است که او برود مشغول کار دیگر بشود ، لکن او درست نمی گوید و نمی خواهد مصالحه کند ، او می خواهد اغفال کند مردم را و بعد از آن بدتر از اول رفتار کند .

سؤ ال : دولت شاه گفته است که ما در دو شهر ایران مقادیری اسلحه کشف کرده ایم ، آیا این به این معناست که شما و طرفدارانتان اسلحه جمع کرده اید ؟

جواب : طرفداران ما مشغول هستند برای مهیا شدن در مقابل ظلم ، لکن حالا دولت ایران راست بگوید من نمی دانم .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! آیا خود شما مطلع هستید که طرفدارانتان مسلح شده اند ؟

جواب : به ما گفته اند که ما می خواهیم مهیا بشویم و من هم اجازه مهیا شدن را داده ام .

سؤ ال : از کجا شما این اسلحه ها را به دست می آورید ؟

جواب : نمی دانم .

سؤ ال : اینجور به من تفهیم شده که بعضی از این اسلحه ها ، از جبهه آزادیبخش فلسطین می آید ، آیا این حقیقت است ؟

جواب : اطلاعی ندارم .

سؤ ال : آیا باعث تعجب شما نخواهد شد که این اسلحه ها از طرف فلسطینی ها آمده باشد ؟

جواب : نمی دانم .

سؤ ال : آیا

این درست است که شما طرفدار اهداف جبهه آزادیبخش فلسطین هستید ؟

جواب : ما طرفدار مظلوم هستیم ، هر کس در هر قطبی که مظلوم باشد ، ما طرفدار آنها هستیم و فلسطینی ها مظلوم هستند ، و اسرائیلی ها به آنها ظلم کرده اند ، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم .

سؤ ال : اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرتعالی بیاید روی کار ، چه تغییراتی در روابط دولت شما با اسرائیل رخ خواهد داد ؟

جواب : ما اسرائیل را رد خواهیم کرد و هیچ رابطه ای با او نخواهیم داشت ، او دولت غاصب است و با ما دشمن .

سؤ ال : این به این معنی است که اسرائیل از ایران نفت دریافت نخواهد کرد ؟

جواب : نخواهد کرد .

سؤ ال : اگر دولت مورد نظر شما بیاید سر کار ، چه تغییراتی در روابط دولت شما با آمریکا بوجود خواهد آمد ؟

جواب : ما نمی خواهیم به آمریکا ظلم بکنیم و نمی خواهیم زیر بار ظلم آمریکا برویم ، کارهائی که کرده اند ، ظلم به ما بوده که آن را تحمل نخواهیم کرد . ما روابط دوستانه با همه ملت ها داریم و دولت ها هم اگر با ما به طور احترام رفتار کنند ، احترام متقابل را داریم .

سؤ ال : آمریکائی ها چه بلائی به سر شما آورده اند که شما به آنها اعتراض می کنید ؟

جواب : دولت های آمریکائی ، بزرگترین خیانتی که به ما کردند این است که این دودمان پهلوی را به

ما تحمیل کردند و مخازن ما را به دست این دودمان برده ند و به جای آنچیزی که به درد ملت بخورد نداده اند ارتش ما را در تحت حمایت خودشان قرار داده اند که بر ضد ملت قیام کنند و پایگاه هائی درست کرده اند در ایران که مخالف با استقلال ما بوده است و ما با بودن حکومت این شاه هیچ وقت نمی توانیم زندگی بکنیم و آمریکاست که از او پشتیبانی می کند و الان هم رئیس جمهور آمریکا پشتیبانی خودش را مکرر اعلام می کند یک ملتی که برای احقاق حق خودش ، برای آزادی و استقلال قیام کرده است ، رئیس جمهور آمریکا تعبیر می کند که اینها مردم پست و رذلی هستند و این منطق آقای کارتر است و ما از ملت آمریکا می خواهیم که به این آقای کارتر بگویند که ملتی که مظلوم است ، ملتی که تحت فشاراست ، ملتی که آزادی و همه آزادی ها از او سلب شده ، ملتی که استقلال ندارد ، ملتی که کشته میدهد ، ملتی که ظالمین بر او غلبه کرده اند ، اینها می خواهند برای خود احقاق حق بکنند ، فریاد می زنند ما آزادی می خواهیم ، ما استقلال می خواهیم ، آیا یک همچنین چیزی پستی و رذلی است که کارتر تعبیر می کند ؟ ما امیدواریم که روسای خودشان را مواخذه کنند ، ما میل نداریم که در بین ملت های مسلمان ، ملت آمریکا به نحوی بشود که از نظرها بیفتد و ملت آمریکا را یک ملت ظالم بدانند ، در صورتی که

اگر ملت آمریکا با ما همراهی کند ، از آنها تشکر هم خواهیم کرد .

سؤ ال : قراردادهای نظامی به مبلغ 22 میلیارد دلار بین ایران و آمریکاست ، اگر چنانچه دولت شما بر سر کار بیاید ، شما با این قراردادها چکار خواهید کرد ؟

جواب : ما اینها را خلاف مصالح مملکت می دانیم . یکی از جنایاتی که شاه به ما کرده این است که اینطور قراردادهائی که برخلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما کلیه قراردادهائی را که برخلاف مصلحت ملتمان باشد برایشان ارزش قائل نیستیم و اگر قراردادی باشد که انصاف داشته باشد و برای ما فائده ای داشته باشد ، آن قرارداد را تصویب می کنیم .

سؤ ال : چه قراردادهائی مفید هستند و چه قراردادهائی مفید نیستند ؟

جواب : این مساله ای نیست که من حالا بتوانم بگویم که چه قراردادهایی مفیدند . هر کس می داند این قراردادها را که بسته اند ، نفت ما را گرفته و در ازای آن ، اسلحه هائی که به هیچ وجه به درد ما نمی خورد ، داده اند . این نوع قراردادها مضرند برای ملت ما . قرارداد مفید این است که قراردادی می بندند چیزهائی که برای ایران مفید است ، بدهند ، چیزهائی که برای زراعت و صنعت ایران مفید است ، بدهند . آن چیزهائی که اصلا فائده ای برای ایران ندارد ، اینها قراردادهای غیر مفید هستند .

سؤ ال : ازهاری راجع به پایگاه های نظامی صحبت کرده ، شما در صورت قدرت یافتن ، می خواهید دولت این

پایگاه ها را ببندد ؟

جواب : این پایگاه ها برخلاف مصلحت ماست ، البته بعدها کارشناس ها در این امر باید نظر بدهند .

سؤ ال : آیا اخیرا از طرف آمریکائی ها یا از طرف مقامات رسمی آمریکا ، هیچ گونه تماسی با شما وجود داشته است ؟

جواب : خیر ابدا .

سؤ ال : آیا دولت آمریکا کوشش می کند که شما را ندیده بگیرد ؟

جواب : نمی دانم .

سؤ ال : برای ریاست دولت ایران ، به ما اینجور گزارش داده اند که شما آن کس را که بعدا بایستی از طرف شما کاندیدا بشود ، انتخاب کرده اید ، قویا چنین است ؟

جواب : در نظر داریم که انتخاب کنیم .

سؤ ال : آیا شما تصور می فرمائید یا مورد توجه دارید که دولت مورد نظر شما از طریق یک خونریزی های عظیم بخصوص در ماه آینده روی کار بیاید ؟

جواب : خیر ، ابدا ، ما میل به خونریزی نداریم ، ما می خواهیم مطلب با مسالمت تمام بشود .

صحیفه نور جلد 4

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار آمریکایی

تاریخ : 10 / 9 / 57

سؤ ال : حضرت آیه الله خمینی ! شما در بیانیه خودتان به مردم ایران خطاب کرده اید که در اول محرم که از فردا آغاز می شود ، با هر وسیله ممکن برای سرنگونی رژیم اقدام بکنید منظور شما از (با هر وسیله ممکن ) چیست ؟

جواب : اعتصابات است ، تظاهرات است ، نطقها و بیانات سر منبر است ماه محرم ماهی است که مردم آماده اند برای شنیدن مطالب حق و الان مطلب

حق ما قضیه ای است که در پیش داریم که آزادی و استقلال است و ماه محرم را معین کردیم که راجع به این مسائل صحبت بکنند و مجالسی داشته باشند و اگر چنانچه منع کردند ، آنها بریزند در خیابانها و تظاهر کنند .

سؤ ال : آوای شما به گوش میلیونها نفر از طرفداران شما در ایران می رسد ؟

جواب : مردم ، طرفدار من هستند و این مسائل ، مسائلی مردمی است که مربوط به خودشان است آنها خود را موظف می دانند مطالب ما را به همه جا برسانند .

سؤ ال : چگونه مطالب شما به دست می رسد ؟ آیا یک سلسله مراتبی در فرماندهی وجود دارد که آنها مطمئن باشند که این مطالب ، فرمایشات خود حضرتعالی است ؟

جواب : مردمی مورد اطمینان هستند که به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمینان داریم و به وسیله آنها می رسد .

سؤ ال : چنانچه روشهای مسالمت آمیز و روشهای سیاسی کنونی به نتیجه نرسید ، آیا شما دستور خواهید داد که طرفداران شما بجنگند و واقعا اسلحه بردارند ؟

جواب : ما حتی الامکان میل داریم که با مسالمت تمام شود و با همین ترتیب ملت ایران مشغول

هستند که مهم ترین آن ، اعتصابات و تظاهرات است که در ماه محرم زیادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتیجه نرسید ، ممکن است که تجدید نظر کنیم .

سؤ ال : حتی اگر چنانچه این به معنی این باشد که طرفداران خودتان را بفرستید در جلوی گلوله های شاه ؟

جواب : البته طرفداران ما نمی خواهند جلوی گلوله های بروند آنها

می خواهند حق خودشان را استیفا کنند و مسالمت هم می کنند ، لکن آن شاه است که امر می کند به کشتن آنها و برای احقاق حق ، این امری است ضروری .

سؤ ال : شاه در این ماه های اخیر کوشش زیادی به کار برده تا به طرق مختلف با یک مصالحه ای با شما و مخالفین خودش کنار آید ، آیا به نظر حضرتعالی ، زمان این مصالحه فرا نرسیده است تا بتوانید جلوی کشتار تعداد زیادی از طرفداران خویش را بگیرید ؟

جواب : اگر او راست می گوید که می خواهد مصالحه کند ، به خواست ملت عمل کند و آن این است که او برود و مشغول کار دیگری بشود لکن او درست نمی گوید و نمی خواهد مصالحه کند ، او می خواهد اغفال کند مردم را و بعد از آن بدتر از اول رفتار کند .

سؤ ال : دولت شاه گفته است که ما در دو شهر ایران مقادیری اسلحه کشف کرده ایم آیا این به این معنی است که شما و طرفدارانتان اسلحه جمع کرده اید ؟

جواب : طرفداران ما مشغول هستند برای مهیا شدن در مقابل ظلم لکن حالا دولت ایران راست بگوید ، من نمی دانم .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! آیا خود شما مطلع هستید که طرفدارانتان مسلح شده اند ؟

جواب : به ما گفته اند که می خواهیم مهیا بشویم و من هم اجازه مهیا شدن داده ام .

سؤ ال : از کجا شما این اسلحه ها را به دست می آورید ؟

جواب : نمی دانم .

سؤ ال : اینجور به

من تفهیم شده که بعضی از این اسلحه ها از جبهه آزدایبخش فلسطین می آید ، آیا این حقیقت دارد ؟

جواب : اطلاعی ندارم .

سؤ ال : آیا باعث تعجب شما نخواهد شد که این اسلحه ها از طرف فلسطینی ها آمده باشد ؟

جواب : نمی دانم .

سؤ ال : آیا این درست است که شما طرفدار اهداف جبهه آزدایبخش فلسطین هستید ؟

جواب : ما طرفدار مظلوم هستیم هر کسی در هر قطبی که مظلوم باشد ، ما طرفدار آنها هستیم و فلسطینی ها مظلوم هستند و اسرائیلی ها به آنها ظلم کرده اند از این جهت ما طرفدار آنها هستیم .

سؤ ال : اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرتعالی بیاید روی کار ، چه تغییراتی در مورد روابط دولت شما با اسرائیل رخ خواهد داد ؟

جواب : ما اسرائیل را رد خواهیم کرد و هیچ رابطه ای با او نخواهیم داشت ، او دولت غاصب است و با ما دشمن .

سؤ ال : این به این معنی است که اسرائیل از ایران نفت دریافت نخواهد کرد ؟

جواب : نخواهد کرد .

سؤ ال : اگر دولت مورد نظر شما بیاید سر کار ، چه تغییراتی در روابط دولت شما با آمریکا بوجود خواهد آمد ؟

جواب : ما نمی خواهیم به امریکا ظلم بکنیم و نمی خواهیم زیر بار ظلم امریکا برویم ، کارهائی که کرده اند ، ظلم به ما بوده که آن را تحمل نخواهیم کرد . ما روابط دوستانه با همه ملت ها داریم و دولت ها هم اگر با ما طور احترام رفتار کنند ، احترام متقابل را داریم

.

سؤ ال : امریکائی ها چه بلائی به سر شما آورده اند که شما به آنها اعتراض می کنید ؟

جواب : دولتهای امریکائی ، بزرگترین خیانتی که به ما کردند این است که این دودمان پهلوی را به ما تحمیل کردند و مخازن ما را به دست این دودمان برده اند و به جای آن ، چیزی که به درد ملت بخورد نداده اند . ارتش ما را تحت حمایت خودشان قرار داده اند که بر ضد ملت قیام کنند و پایگاه هائی درست کرده اند در ایران که مخالف با استقلال ما بوده است و ما با بودن حکومت این شاه هیچ وقت نمی توانیم زندگی و آمریکاست که از او پشتیبانی می کند و الان هم رئیس جمهوری آمریکا پشتیبانی خودش را مکرر اعلام می کند . یک ملتی که برای احقاق حق خودش ، برای آزادی و استقلال قیام کرده است ، رئیس جمهور آمریکا تعبیر می کند که اینها مردم پست و رذلی هستند و این منطق آقای کارتر است و ما از ملت آمریکا می خواهیم که به این آقای کارتر بگویند که ملتی که مظلوم است ، ملتی که تحت فشار است ، ملتی که آزادی و همه آزادی ها از او سلب شده ، ملتی که استقلال ندارد ، ملتی که کشته می دهد ، ملتی که ظالمین بر او غلبه کرده اند ، اینها می خواهند برای خود احقاق حق بکنند ، فریاد می زنند ما آزادی می خواهیم ، ما استقلال می خواهیم ، آیا یک چنین چیزی پستی و رذلی است که کارتر تعبیر می

کند ؟ ما امیدواریم که روسای خودشان را مؤ اخذه کنند . ما میل نداریم که در بین ملتهای مسلمان ، ملت آمریکا به نحوی بشود که از نظرها بیفتد و ملت آمریکا را یک ملت ظالم بدانند ، در صورتی که اگر ملت آمریکا با ما همراهی کند ، از آنها تشکر هم خواهیم کرد .

سؤ ال : قراردادهای نظامی به مبلغ 22 میلیارد دلار بین ایران و آمریکاست ، اگر چنانچه دولت شما بر سر کار بیاید ، شما به این قراردادها چکار خواهید کرد ؟

جواب : ما اینها را خلاف مصالح مملکت می دانیم . یکی از جنایاتی که شاه به ما کرده این است که اینطور قراردادهایی که بر خلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما کلیه قراردادی باشد که انصاف داشته باشد و برای ما فائده ای داشته باشد آن قرارداد را تصویب می کنیم .

سؤ ال : چه قراردادهائی مقید هستند و چه قراردادهائی مفید نیستند ؟

جواب : این مساله ای نیست که من حالا بتوانم بگویم چه قراردادهائی مفیدند . هر کس می داند این قراردادها را که بسته اند نفت ما را گرفته و در ازای آن ، اسلحه های که به هیچ وجه به درد ما نمی خورد . داده اند . این نوع قراردادها مضرند برای ملت ما قرارداد مفید این است که

قراردادی می بندند چیزهائی که برای ایران مفید است . بدهند چیزهائی که برای زراعت و صنعت ایران مفید است ، بدهند آن چیزهائی که اصلا فائده ای برای ایران ندارد اینها قراردادهای غیر مفید هستند .

سؤ ال : از هاری

راجع به پایگاه های نظامی صحبت کرده شما در صورت قدرت یافتن می خواهید دولت این پایگاه ها را ببندد ؟

جواب : این پایگاه ها بر خلاف مصلحت ماست البته بعدها کارشناس ها در این امر باید نظر بدهند .

سؤ ال : آیا اخیرا از طرف آمریکائی ها یا از طرف مقامات رسمی آمریکا هیچ گونه تماسی با شما وجود داشته است ؟

جواب : خیر ، ابدا

سؤ ال : آیا دولت آمریکا کوشش می کند که شما را ندیده بگیرد ؟

جواب : نمی دانم

سؤ ال : برای ریاست دولت ایران ، به ما اینجور گزارش داده اند که شما آن کس را که بعدا بایستی از طرف شما کاندیدا بشود ، انتخاب کرده اید ، قویا چنین است ؟

جواب : در نظر داریم که انتخاب کنیم .

سؤ ال : آیا شما تصور می فرمائید یا مورد توجه دارید که دولت مورد نظر شما از طریق یک خونریزی های عظیم بخصوص در ماه آینده روی کار بیاید ؟

جواب : خیر ، ابدا ، ما میل به خونریزی نداریم ، ما می خواهیم مطلب با مسالمت تمام بشود .

تاریخ : 11/9/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون سراسری ایتالیا

سؤ ال : شما بیش از پیش به صورت مرکز اتحاد همه نیروها در آمده اید ، چرا چنین شده است ؟ و چرا شاه نمی تواند این وضع را کنترل کند ؟ جواب : در ایران آنچه وجود دارد فقط نیروهای اقشار و طبقات ملت است که همه در جهت از بین بردن رژیم شاه بیش از پیش متحد شده اند و مرا نیز به عنوان یک خادم خود تلقی می کنند . ملت در

طول سالیان گذشته ، ماهیت شاه را به خوبی شناخته است و بیش از این فریب اعمال و اقوال او را نمی خورد . بنابراین ملت در مقابل شاه متحدا قیام کرده و شاه دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست .

سؤ ال : وضع کنونی به کجا می انجامد ؟ چه راه خروجی را پیشنهاد می کنید ؟ جمهوری اسلامی چیست ؟ جواب : نهضت اسلامی کنونی ایران به عنوان اولین هدف ، از بین بردن سلطنت را قرار داده و برای آرامش در ایران و ثبات منطقه جز این راهی نیست . ملت برای آینده مملکت و جایگزینی این رژیم باید راه و رسمی را انتخاب کند که مورد موافقت و علاقه مجموع جامعه باشد و این جمهوری اسلامی است . اساس کار یک جمهوری اسلامی تامین استقلال مملکت و آزادی ملت ها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی ، اصلاحات لازم را به عمل آورد که این اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود و هدفش قبل از هر چیز ، از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع شده اند .

سؤ ال : آیا علایقی از طرف نیروهای نظامی نسبت به حرکت شما ابراز شده است ؟ آیا فکر می کنید که ارتش ، بیشتر بی طرف شده است ؟ یا حتی امکان جهت دادن پیدا کرده است ؟ آیا فکر می کنید که خطر آن

هست که یک کودتای نظامی به جای جمهوری اسلامی ، جای شاه را بگیرد ؟

جواب : در تحلیل نهایی ، ارتش نیز از همین مردم است و از هم اکنون نیز مشکلاتی در داخل آن ایجاد شده است . امید ما آن است که ارتشیان به خود آمده و به صفوف مردم بپیوندند . به هر صورت ایجاد یک کودتای نظامی چیزی را تغییر نمی دهد و تا روزی که یک جمهوری اسلامی واقعی ایجاد نگردد ، مبارزات مردم ادامه خواهد یافت .

سؤ ال : آیا فکر می کنید که جنگ داخلی در ایران صورت بگیرد ؟ آیا خونریزی به نفع مردم است ؟

جواب : این سلطنت است که خون های مردم بیگناه را می ریزد و تمامی دولت های جهان نیز از آن پشتیبانی کرده اند . حال ، مردم نیز قیام کرده اند و این حق مسلم آنهاست که با این رژیم به هر ترتیب مبارزه کنند تا بتوانند در آینده از هر گونه خونریزی بیهوده جلوگیری نمایند . اصولا جنگ داخلی موقعی صورت می گیرد که مردم به دو دسته تقسیم شده باشند ولی مردم ایران یکپارچه علیه شاه و برای ایجاد یک جمهوری اسلامی متحدند و بنابر این هیچ گونه امکان جنگ داخلی در ایران وجود ندارد .

سؤ ال : آیا فکر می کنید که استعفای شاه ضرورت دارد ؟ آیا امکان مصالحه ای وجود دارد و آیا دیدار فرستاده های او را رد کرده اید ؟ جواب : از بین رفتن سلطنت ضرورت دارد و هیچ نوع مصالحه ای با رژیم فعلی امکان پذیر نیست و تا کنون نیز کسی

به عنوان فرستاده رژیم فعلی به ما مراجعه نکرده است و در صورت مراجعه نیز پذیرفته نخواهد شد .

سؤ ال : فکر می کنید تلاش های شاه در برگرداندن ایران به یک جامعه صنعتی مدرن باید ادامه یابد و یا تعدیل گردد ؟ ایران چگونه باید منافع ارضی خود را بسیج کند ؟ آیا فکر می کنید که ایران باید از فروش گاز به شوروی و نفت به غرب خودداری کند ؟

جواب : آنچه در سلطنت پهلوی و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و کشاورزی چیزی نبوده است ، تلاش آنها را نوسازی و تبدیل ایران به یک جامعه صنعتی نامیده اند . آنچه مورد نظر ماست یک نوسازی واقعی مبنی بر نیازهای اساسی اکثریت قاطع و فقیر مردم است . از منابع ارضی ، با توجه به نیازهای جامعه ما به طور کامل و در رابطه با سایر ملت های جهان استفاده خواهد شد . آنچه در زمینه اقتصادی مورد نظر ماست ، جلوگیری از غارت منابع ملت ماست ، نه قطع رابطه اقتصادی با کشورهای جهان

و درست در بین چهارچوب یک معامله عادلانه است که نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه خواهد شد و مهمتر آنکه منافع حاصله از فروش منابع ارضی باید به مصرف پیشرفت های اقتصادی ما برسد و در این جهت ما قطعا با جهان صنعتی در رابطه کامل خواهیم بود ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد ، به عهده خود ما خواهد بود .

سؤ ال : روابط آینده ایران با آمریکا

چگونه خواهد بود ؟ آیا دولت رئیس جمهور کارتر ، اثر نهضت اخیر را در ایران درک کرده است ؟ آیا فکر می کنید که روابط ایران و آمریکا باید تغییر کند و در چه جهت ؟

جواب : روابط ما با آمریکا و همچنین با سایر کشورهای جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود . ما برای امریکا حق تعیین سرنوشت خودمان را قائل نخواهیم بود . آنچه تا به حال دولت های گذشته در آمریکا و اکنون دولت آقای کارتر انجام داد و می دهد ، نشان می دهد که هنوز به تمام وسایل متوسل می شوند که این سلطنت را برای تامین منافع خودشان حفظ کنند و لذا هنوز حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامی کنونی دارند ، تا وضع به این منوال است نظر ما نیز نسبت به سیاست آمریکا ، نظری منفی است و البته ما حساب ملت آمریکا را با دولت آمریکا جدا کردند و می کنیم و از ملت آمریکا می خواهیم که از نهضت اسلامی ایران پشتیبانی کنند . روابط فعلی ایران و آمریکا ، روابط ارباب و نوکری است که قطعا باید به یک رابطه سالم تغییر پیدا کند . سؤ ال : آیا فکر می کنید سال های تبعیدی شما می رود که پایان یابد ؟

جواب : برای من مکان مهم نیست بلکه هدفم مبارزه در راه رهائی مردم از قید و بند استعمار و استبداد است ، چه در داخل و چه در خارج ایران باشد

تاریخ : 11 / 9 / 57

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در آستانه ماه محرم

بسم الله الرحمن الرحیم

بار دیگر دست جنایتکار شاه از آستین خیانتکار دولت یاغی

نظامی بیرون آمد و ملت ایران را در آستانه ماه محرم ، ماه مقابله اسلام و حق و عدالت با جنود شیطان و طاغوت ، به خاک و خون کشید . بار دیگر سفاکان خونخوار و دزدان غارتگر و چپاولچیان بی وطن ، به فرزندان قرآن و اسلام و نوباوگان وطنخواه ملت شریف ایران ، حمله وحشیانه آغاز نموده و نهال های ثمربخش انسانیت را با مسلسل و توپ و تانک درو کردند .

اخبار طاقت فرسای سراسر ایران عزیز تا این ساعت که یک روز از محرم نگذشته است ، روح و جان اینجانب را معذب نمود . اخبار این شب و روز ، معرف ابعاد جنایت های شاه و دولت یاغی است و نیز نشان دهنده شجاعت و شهامت بی مانند ملت غیور است .

اکنون دشمنان اسلام و ایران و هواداران رژیم یزیدی ، در مقابل هواداران قرآن و اسلام و مخالفان سرسخت رژیم طاغوتی ابوسفیانی صف بندی نموده و می خواهند شعار اسلامی و حسینی را که برای احیای اسلام و به دست آوردن آزادی و استقلال و برقراری حکومت قرآن ، به جای سلطه شیطان و حکومت قانون عدل در مقابل حکومت جنگل است ، با مسلسل ها و توپ و تانک ها که از خون دل ملت محروم تهیه شده است ، جواب دهند . غافل از آنکه ملتی که با بیداری و هوشیاری به پا خاسته و نهضت اصیلش را وظیفه شرعی الهی تشخیص داده است ، به این سلاح های زنگ زده ، با تمسخر می نگرد .

این ملت ، شیعه بزرگترین مرد تاریخ است که با تنی چند

، نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و سلسله اموی را برای ابد در گورستان تاریخ دفن نمود و به خواست خدای تعالی ، ملت عزیز و پیرو بحق امام علیه السلام با خون خود ، سلسله ابلیسی پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نماید و پرچم اسلام را در پهنه کشور بلکه کشورها ، به اهتزاز در می آورد .

کشتار دسته جمعی بزرگ دارندگان شهدای راه حق ، ننگی است بر پیشانی شاه خائن و هواداران داخلی و خارجی او و افتخاری است برای ملت بزرگ ایران که با مشت گره کرده خویش ، در مقابل اسلحه های مدرن ایستاده و پایه های قصر ظلم و ستم را متزلزل نموده است .

من از راه دور ، درود بی پایان خود را به ملت عظیم تقدیم می نمایم و در غم و شادی با آنان شریک و به آنان وفا دارم . من از مسلمان ها برای این امر انسانی که ملت ما برای آن قیام نموده ، استمداد می کنم . من از عموم مسلمین در این نهضت اسلامی که برای نجات اسلام و کشور اسلامی برپا شده است یاری می خواهم . من آنان را که با سکوت مرگبار و احیانا با اعمال خود از شاه خیانتکار پشتیبانی می کنند ، نصحیت می کنم که به ملت مظلوم که برای اسلام خون می دهد و فداکاری می کند ، بپیوندند و با هوای نفسانی و شیطانی خود مخالفت کنند . ملت ایران پیروز است ، چه شاه با سرنیزه به سلطه غیرقانونی خویش ادامه دهد ، یا ندهد .

افتخارات ملت ما در

پیشگاه با عظمت خداوند تعالی به ثبت رسید . پایداری شما عزیزان من در راه حق و ابطال باطل ، ملت های جهان را تکان داد و ملت های مظلوم ، از جنبش شما راه خود را یافتند و رضای خداوند بزرگ را که از همه چیز بالاتر است ، تحصیل کردید .

من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانه ها فرار کنند ، این وظیفه ای است شرعی که در خدمت ستمکار نباید بود . من از پدر و مادرها و عائله صاحب منصبان تقاضا دارم که آنان را از کمک به شاه خائن و اطاعت از صاحب منصبان خدمتگزار به شاه و اجانب ، باز می دارند ، و از درجه داران خواستارم که به ملت خود بپیوندند و افتخار خدمت به مسلمین را احراز کنند .

من باید از اعتصاب همگانی که در این نهضت اسلامی و به پشتیبانی ملت برپاست ، تشکر کنم . این اعتصابات پر ارج اگر چه پر زحمت است لکن در پیشبرد هدف های انسانی ملت نقش مهمی دارد .

اعتصابات بزرگ خود را هر چه بیشتر ادامه دهید ، دستگاه این خائنین یاغی را فلج کنید ، اعانت به این خائنان ، حرام و مخالف رضای خداست . اطاعت از آنان به هر عنوان ، ضدیت با اسلام و خدای اسلام است . اعتصاب شرکت نفت و جلوگیری از هدر دادن مال عظیم ملت ، اطاعت خداست .

اعلامیه مدرسین بزرگ و فضلای عالی مقام حوزه علمیه قم دامت برکاتهم برای روز همبستگی ملت با اعتصابات موسسات دولتی و غیر دولتی بالخصوص شرکت نفت ، مورد تایید اینجانب

است . من نیز به عنوان یک فرد از این ملت ، همبستگی خود را با آنان اعلام می دارم .

در این موقع حساس که سرنوشت ملت ما باید تعیین شود ، هرکس در در هر مقامی که هست ، اگر سستی کند و از پشتیبانی نهضت شانه خالی کند ، مطرود پیشوای عظیم ما ، امام عصر!!! عجل الله تعالی فرجه الشریف است و بر ملت لازم است او را طرد کنند و عذری از او نپذیرد . اگر کسی از سیاسیون ، با بودن شاه خائن در صدد به دست گرفتن حکومت باشد ، مطرود و مخالف اسلام است و بر ملت است که او را ترک کنند . فرصت طلبان به جای خود بنشینند که پایگاهی ندارند .

شاه اگر به دست ملت رشید نیفتد ، تنها یک راه دارد و آن برکناری از یاغیگری و سلطنت غاصبانه است .

اکنون در این موقع حساس مسئوولیت مراجع عظام و علمای اعلام بلاد دامت برکاتهم و خطبای محترم دامت افاضاتهم بسیار بزرگ است و در پیشگاه خداوند تعالی همه و همه مسئوولیم . سستی و سهل انگاری ، کمک به دستگاه ظالم و به هدر دادن خون مظلوم است و موجب انهدام مصالح عالیه

اسلام و کشور اسلام است .

من از همه طبقات محترم که در این ماه مبارزه تاسی به امام امت سلام الله علیه نموده اند تشکر می کنم . خدا با شماست و قرآن کریم پناهگاه ملت .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 11/9/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار رادیوی کانادا

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله نگران این نیستند که اگر شاه خلع شود ، روسیه

شوروی در ایران دخالت کند ؟

جواب : خیر ، هیچ نگرانی نیست . وضع ایران به صورتی است که روسیه شوروی نمی تواند دخالت کند .

سؤ ال : اگر چنانچه شاه خلع شود ، چه کسی رهبری را در دست خواهد داشت ؟ جواب : بعدا معلوم می شود ، به عللی اکنون نمی توانم نام ببرم .

سؤ ال : چه تعدادی از افراد را حضرت آیت الله تصور می کنند باید قربانی از بین رفتن شاه بشوند ؟

جواب : تا شاه چه تعدادی را بکشد .

سؤ ال : ارتش ایران را آمریکایی ها تعلیم داده اند و نسبت به شاه وفادار هستند ، چنانکه شاه سقوط کند چه کسی ارتش را کنترل می کند ؟

جواب : بعضی از افراد طبقه اول ارتش به شاه وفادارند ولی رده های بعد اینطور نیستند .

سؤ ال : چرا حضرتعالی به جای یک کشور اسلامی به فرانسه آمدید ؟

جواب : بعضی از کشورهای اسلامی با داشتن ویزا از ورودم جلوگیری نمودند . لذا صلاح دانستم که در کشور فرانسه موقتا سکونت گزینم تا کشورهای اسلامی را برای این موضوع مطالعه نمایم و در آینده به کشوری اسلامی که بدانم در آنجا می توانم به فعالیت های الهی خود ادامه دهم خواهم رفت .

تاریخ 11/9/57

بیانات امام خمینی در مورد اهمیت و نتایج قیام الله در پاریس

شاه ، بر باد دهنده نیروهای مادی و معنوی ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

ما که سال های طولانی با حکومت شاه مخالفیم و باز بعضی ها خودشان را به نفهمی می زنند و در گوش خودشان را می گیرند ، ما یک چنین عنصری را شناخته بودیم ، یک همچو موجودی که هر روز برای ملت ایران مصیبت درست می کند و جوان های

ما را به خاک و خون می کشد . از اول که مخالفت شد ، البته مخالفت اینطور درجه به درجه بالا آمد ، هی هر چه ظلمش زیادتر شد مخالفت زیادتر شد تا اینکه رسید به جایی که دیدیم همه چیز ما را به باد داد ، همه مخازن ملی ما را به دیگران داد ، همه نیروهای فعال ما را نگذاشت ترقی بکند ، فرهنگ ما را عقب راند ، همه چیز ما را به باد داد . حالا که اوج گرفته است مخالفت ملت و همه برخلاف او قیام کرده اند ، حالا یک دیوانه ای شده است که هیچ انسان نمی تواند تصور کند که چه وضعی از برای حکومت او ، از برای خود او یک دسته سرباز را آورده است و دولت تشکیل داده ، یک عده اشخاص جانی دولت تشکیل داده اند که همه شان شبیه به خودش هستند و اینها را مسلط کرده است بر مملکت ما و در این بیست و چهار ساعت که از ماه محرم می گذرد اعداد کشته ها را بعضی ها قلم های درشت می گویند . (من که حالا نمی توانم بفهمم ) .

از دو مبدا تاکنون خبر رسیده است که حدود بیست هزار نفر کشته های این بیست و چهار ساعت بوده است که حالا بعدش چه خواهد شد . من نمی دانم . من نمی توانم باور بکنم که یک چنین عددی باشد لکن از دو مبدا تا حالا یک همچو اطلاع رسیده است ، البته کمتر هم گفته شده است .

چه جرمی بوده ؟ چه کرده است این

ملت ؟ جز اینکه خوب ، یک حرف صحیح می زنند و آن اینکه ما یک حکومت عادل می خواهیم ، یک حکومتی می خواهیم که منافع مملکت مان خرج خود مملکت بشود . ما مرتب می گوئیم حکومت اسلامی ، آقایان خیال می کنند حکومت اسلامی از آن طرف دنیا می آید ، یک چیزی است که هیچ کس نمی تواند تصورش را بکند ، ما می گوییم که یک دزدی را بردارید یک صحیح العملی را جای او بگذارید این خیلی مهم است ؟ !

اسلام برای حکومت شرط قرار داده ، باید عادل باشد ، باید امین باشد ، یک حکومت امینی سرکار بیاید ، احکام اسلام باقیش را همه می دانند . ما که می گوییم حکومت اسلامی ، برای اینکه یک همچو چیزی در کار نباشد ، یک همچو موجودی تمام سرنوشت یک ملت را در دست نگیرد . اینها قریب

پنجاه سال است که این مملکت را همه چیزش را از بین بردند ، اینها را آمریکایی ها آوردند سرکار و الان دیگر در مشت آنهاست برای اینکه همه جهاتی که در ایران هست ، چه از نیروهای فعاله آدمی و چه از مخازن زیرزمینی و چه آن اموال روی زمینی ، همه اینها به باد فنا می رود یا در جیب آنها می رود یا در جیب همین طایفه می رود . حالا که چندین بیلیون پول را از ایران خارج کرده اند که صورت هایش را آوردند و ما دیدیم (لابد شماها هم دیدید) حالا تازه به فکر این افتادند که بعد از اینکه بردند و خوردند و از

بین بردند به فکر اینکه : (نه دیگر نباید بیرون ببریم ) کدام را نباید بیرون ببرید ؟ بردند تمام شد . آنکه مربوط به شاه و مربوط به کسانی که از دارودسته شاه بود این خائن ها بردند . هشتصد میلیون هر کدامشان ، دویست میلیون ، سیصد میلیون دلار ، دویست میلیون دلار ، پانصد میلیون دلار ، چقدر دلار بردند . یک صورت خیلی بلندی آوردند ما هم دیدیم که چه اشخاصی بردند ، از نظامی گرفته ، از درباری گرفته ، از وزرا گرفته تا اجزاء سازمان امنیت گرفته ، همین که همه حول و حوش خودش بودند و این ملت را غارت کردند ، پول هایشان را در بانک ها گذاشتند ، حالایی که می بینند احتمال این است که یک وقتی جلویشان را بگیرند پول هایشان را نقل کردند به خارج .

استمداد و توبه شاه حربه ای برای حفظ سلطنت

ملت ایران نباید بگذارند که خود اینها بروند ، خود اینها را باید بیخ گلویشان را بگیرند پول ها را از آن ها درآورند . اینها همه اش از ملک ملت ماست که به جیب اینها رفته . شاه اگر کنار هم برود باید بیخ گلویش را بگیرند ، آنکه خورده است بگیرند از او ، این جنایاتی که کرده باید عوضش را از او بگیرند و تلافی کنند . اینهمه آدم کشته اند ، حالا اعلی حضرت دیگر توبه کرده اند! این توبه آقاست ! این توبه ای که چند روز پیش از این برای بازی دادن مردم ، یک دسته هم خودشان را به بازی خوردن می زنند نه اینکه نمی فهمند از باب اینکه

یا مسامحه کارند یا منافعی دارند آنها ، خودشان را به بازی خوردن می زنند یک وقتی و لهذا پیشنهاد می کنند که خوب ، آخر ایشان می گوید من توبه کردم خوب دیگر چه می گویید شماها ؟ این توبه کرده ، آمد به پیشگاه ملت و از علماء اعلام عذر خواست و گفت : (ما اشتباهات دیگر بعد از این نمی کنیم ) این آقایی که می گوید ما دیگر اشتباهات نمی کنیم و ما دیگر تکرار نمی کنیم اعمال سابق را ، این است که الان می بینیم که در این بیست و چهار ساعت اینها چه کردند با ملت ما و الان چه می کنند را ، من دیگر نمی دانم . بدانید که حتما که الان مشغولند ، هر روز تلفن از خارج می آید و آقایان که تلفن را می گیرند این است که جاهای مختلف گفته اند کشتار هست در آنها ، در شهرستان ها و همه خیابان های تهران الان پر است از اینها و بسیاری از شهرهای ایران الان همه منقلب هستند . این کماندوها و این کولی ها را که همین سازمان امنیت بپا می کرد و امثال اینها را آوردند در شهرها و ریختند و این همان کلمه ای است که خود او هم گفته که من اگر بخواهم بروم ، ایران را به یک تل خاک در می آورم می روم . این الان فهمیده که باید برود ، الان دارد همان مطلب را عمل می کند .

مطالعه و تحقق در تاریخ اسلام راهگشای ملت در پیشبرد انقلاب

در هر صورت ماها که الان اینجا هستیم باید خودمان را بسازیم . اگر یک

ملتی بخواهد مقاومت کند برای یک حرف حقی ، باید از تاریخ استفاده کند ، از تاریخ اسلام استفاده کند ببیند که در تاریخ اسلام چه گذشته و اینکه گذشته سرمشق است از برای ما . حضرت سیدالشهدا با یک عدد کمی حرکت کردند و مقابل یزید که خوب یک حکومت قلدری بود ، یک حکومت مقتدری بود و اظهار اسلام هم می کرد و از قوم و خویشهای خود اینها هم بود ، در عین حالی که اظهار اسلام می کرد و حکومتش به خیال خودش حکومت اسلامی بوده ، خلیفه رسول الله به خیال خودش بود لکن اشکال این بود که یک آدم ظالمی است که بر مقدرات یک مملکت بدون حق تسلط پیدا کرده است . اینکه حضرت ابی عبدالله علیه السلام نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این ، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم ، نهی از منکر کنم . اگر یک حاکم ظالمی بر مردم مسلط شد ، علماء ملت ، دانشمندان ملت باید استنکار کنند ، باید نهی از منکر کنند . در عین حالی که دانست ، یعنی به حسب قواعد هم معلوم بود ، به حسب قواعد هم یک عده کمی که آنوقتی که همراه ایشان همه با هم بودند ، می گویند چهار هزار نفر بودند لکن شب هم آنها رفتند ، یک عدد بسیار کم هفتاد ، هشتاد نفری ، هفتاد و دو نفری ماندند ، در عین حال او تکلیف می دید برای خودش که باید او با این قدرت مقاومت کند و کشته بشود

تا به هم بخورد این اوضاع ، تا رسوا بکند این قدرت را با فداکاری خودش و این عده ای که همراه خودش بود . او دید که یک حکومت جائری است که بر مقدرات مملکت او سلطه پیدا کرده است ، تکلیف خودش را ، تکلیف الهی خودش را تشخیص داد که باید نهضت کند و راه بیفتد برود و مخالفت بکند و اظهار مخالفت و استنکار بکند ، هر چه خواهد شد . در عین حالی که به حسب قواعد معلوم بود که یک عدد اینقدری نمی تواند با آن عده ای که آنها دارند مقابله کند لکن تکلیف بود . این یک سرمشقی است که از برای شما و ما ، که اگر عددمان هم کم بود باید باز استنکار کنیم برای اینکه یک کسی آمده است و سلطنت اسلامی ایران را گرفته است . جایی که باید امیر المومنین بنشیند این نشسته ، جایی که باید امام حسین بنشیند این نشسته ، سلطنت دارد می کند به خیال خودش و اظهار اسلام هم می کند ، یزید هم می کرد ، معاویه هم می کرد ، آنوقت جماعت هم خواندند ، امام جماعت هم بودند . در مقابل یک کسی که مسند اسلام را غصب کرده است ، حکومت اسلامی را غصب کرده ، بر مقدرات مسلمین حکومت می خواهد بکند . اگر این خیانتکار هم نبود غاصب بود ، غصب کرده بود مقام را ، این مقام برای اشخاصی است که شرائطی دارد ، اسلام شرائط معین کرده برای آن کسی که باید تکفل امور مسلمین را بکند . اگر

این نفت های ما را به باد نداده بود و مراتع ما هم از بین نبرده بود و زراعت ایران را هم از بین نبرده بود و فرهنگ ایران را هم از بین نبرده بود و ارتش ایران را هم ضایع نکرده بود و اقتصاد ایران را هم به هم نزده بود و همه جهات ایران را هم به هم نزده بود باز هم یک آدم یک غاصبی بود که استنکار لازم داشت که شما نباید به او حکومت بدهید حالا که همه این صفات را دارد و همه این کارها را هم کرده ، همه جهات ایران را به هم زده است .

همانطوری که سیدالشهدا سلام الله علیه تکلیف شرعی الهی می خواست عمل بکند ، غلبه بکند تکلیف شرعیش را عمل کرده ، مغلوب هم بشود تکلیف شرعیش را عمل کرده ، قضیه تکلیف است ، قضیه این است که مقابل یک نفری که دارد همه حیثیات اسلام و مسلمین را می برد و سلطه پیدا کرده است بر مقدرات مسلمین و سلطه می دهد کفار را بر بلاد مسلمین ، ارتش ایران را به دست مستشارهای امریکا می سپارد ، مخازن ایران را به جیب این و آن می کند ، فرهنگ ایران را ضایع کرده ، ایران به یک شکل نمونه درآمده یک همچو آدمی که بر مسندی نشسته است که باید مثل امام حسین سلام الله علیه بنشیند ، این استنکار لازم دارد ، یعنی بر همه مردم لازم است که این را به او بگویند که بیا پایین از این مسند ، همه مکلف هستند .

سستی در نهضت ، خیانت به اسلام و مسلمین است

الان که ملت

ایران قیام کرده است و در مقابلش ایستاده ، بر همه علما ، بر همه مراجع ، بر همه کسبه و تجار ، بر همه روشنفکران ، بر همه احزاب لازم است که همراه این سیل حرکت بکنند تا اینکه این آشغال ها را از بین ببرند . اگر یکی تباهی بکند در این امر ، سستی بکند ، هرکس می خواهد باشد ، سستی بکند ، این خیانتکار است ، این به مسلمان ها خیانت کرده ، به اسلام خیانت کرده . اگر یکی یک کلمه همراهی با این آدم بکند ، این خائن است ، به اسلام خیانت کرده است . برای اینکه یک آدمی است که به اسلام دارد خیانت می کند ، یک آدمی که دارد همه حیثیات اسلام را می برد ، یک آدمی که همه مخازن ما را و این ملت را فقیر کرده است .

مخازن و اموال مسلمین در اختیار اسرائیل غاصب .

این را شما بدانید که اگر این چند سال دیگر باشد ، نفت شما را که دارد می دهد به امریکا همین طوری ، در مقابلش چی می گیرد ؟ در مقابلش هیچ چیز ، چیزی که به درد مملکت ما بخورد نمی گیرد ، بلکه چیزی است که مضر است به حال مملکت ما ، پایگاه درست می کند برای امریکا ، این مخزن را که از بین برد ، مخازن دیگر را هم یکی بعد از دیگری از بین می برد ، مراتع را به یک دسته ای داده ، جنگل ها را به یک دسته ای داده به اسم ملیت ، آب ها

را خشک کرده یک جاهایی ، ماهی را به دست کسی دیگر داده ، همه چیزی که داشتیم ما ، ایشان تحویل دیگران داده . یک زراعت داشت ایران ، آن زراعتش را هم از بین برد ، ایشان به اسم اصلاحات ارضی زراعتش را هم از بین برد . الان کشاورزی ما نداریم در ایران . آن که کشاورزی صحیح می کند در ایران ، در بعضی از نقاط عبارت از اسرائیلی ها هستند که زمین های خوب را به دست آنها داده است و حالا هم از قراری که گفتند اسرائیلی ها هستند که آمدند ایران و دارند این کشتار را می کنند . اینها از اسرائیلی ها هستند ، در ازاء خدمت هایی که شاه به آنها کرده است ، یعنی نفت را شاه به آنها داده است در مقابل مسلمین که در جنگ اسلام هستند با یهودی ها ، ایشان نفتش را کمک می کند ، حالا در ازاء کمکی که ایشان کرده ، آنها هم درازایش ، کماندوهای اسرائیل ، آنهایی که فنون آدمکشی را خوب می دانند الان در ایران می گویند آنها آمدند ، این آدم هایی که می کشند جرات نمی کنند به سربازهای خودشان بگویند ، از آنها آدم گذاشتند برای کشتن . الان یک آدمی است که هر چه را دست بگذاری خیانت است یا جنایت .

مخالفت با شاه ، یک تکلیف شرعی است .

همه ما ، همه مسلمین ، همه علما ، همه روشنفکرها ، همه سیاسیون ، هر کس هست تکلیف شرعی الهیش این است که با این مخالفت کند . هر کس مخالفت نکند ، برخلاف تکلیف شرعی الهی

عمل کرده ، برخلاف شرافت عمل کرده ، آدم شریف دیگر نمی توانیم بگوئیم او را ، آدم پست و رذل است . هر کس کمک کند به این ، مثل کارتر و امثال اینها ، اینها هم خیانتکار هستند ، به یک ملت خیانت دارند می کنند . یک ملت است الان که ایستاده و می گوید که ما آزادی می خواهیم ، ما چه می خواهیم ، در مقابلش اینطور کشتار می کنند . یک آدم جانی را نمی خواهند ، می گویند نمی خواهیم ، باز با مسلسل می گویند نه حتما باید بخواهید . سلطنتی که باید اگر صحیحش هم باشد (صحیح که نیست ، اگر صحیحش هم باشد) به حسب قانون باید ملت اعطاء کند ، ملت می گوید نه ، حالا با سرنیزه می گویند باید بگویی آری .

قیام برای خدا پشتوانه ای الهی دارد

ماها باید خودمان را بسازیم یعنی توجه کنیم به اینکه بزرگ های ما ، پیشواهای ما چه کرده اند ، برای اسلام چه کرده اند ، برای مسلمین چه کرده اند ، چه می خواستند بکنند . پیغمبر اکرم که سیزده سال در مکه رنج کشید ، حبس بود ، زجر کشید ، توهین شد ، هزار جور فشار بود ، در آنجا صبر کرد ، صبر کرد و دعوت کرد اشخاصی را ، بعد هم که ملاحظه فرمود که نمی شود در آن جا کار را پیش برد هجرت کردند به مدینه . در آنجا خوب ، افرادشان یکسری آمدند جمع شدند ، ده سال هم که در آنجا بودند تمام همشان بر این بود که با این قلدرها

جنگ بکنند و اینهایی که ظالم بودند ، اینهائی که منافع ملتها را می خواستند بخورند ، با اینها جنگ کرد تا اینها را آن مقداری که شد ساقط کرد ولی صبر می کرد . این مسلمین که در آنوقت جنگ می کردند ، جنگ هایشان جنگ هایی بود که وقتی انسان تاریخ را می بیند تعجب می کند چطور اینها با این عدد کم آنطور شهامت داشتند .

در یکی از جنگها یکی از صاحب منصب ها گفت که در آن طلایه جنگ که پیشقدم هایشان بودند ، پیشقراول ها بودند ، شصت هزار نفر بودند ، گفت که ما سی نفر می شویم ، یکی من ، بیست و نه نفر دیگر با من همراهی کنید تا برویم سراغ اینها ، ما سی نفری این شصت هزار را بزنیم تا بفهمند . هشتصد هزار نفر هم اصل اردوی روم بود ، گفتند: آخر با سی نفر نمی شود . بالاخره باز چک و چاک کردند تا حاضرش کردند که شصت نفر باشند ، برای هر هزار نفر یک نفر رفتند و شکستند ، شبیخون زدند و شکستند برای اینکه قوه داشتند ، یک قوه ای بود در آنها ، قوه اعتقاد به خدا . اعتقاد به خدا پیدا

بکنید قوه پیدا می کنید . اگر چنانچه ما پشتوانه مان عبارت از خدا باشد دیگر ترس ندارد ، اگر برای دنیا باشد باید خیلی هم بترسیم . خوب ، برای دنیا می خواهم دست بیاورم ، چرا دنیایم را بدهم برای دنیا ؟ آن کسی که جوانش را می دهد ، اگر پشتوانه اش خدا باشد

چیزی از جیبش نرفته برای اینکه رضای خدا را به دست آورده ، زندگی بالاتر پیدا کرده . آن کسی که جانش را می دهد ، اگر برای خدا باشد ، پشتوانه اش خدا باشد از جیبش چیزی نرفته اما اگر دنیا باشد این حیاتش داده است ، تمام شد ، تمام شد نه اینکه تمام شد ، نخیر اگر چنانچه برای دنیا باشد ، آنجا برایش چیزهای دیگر هم هست .

جدیت کنید که کارهایتان برای خدا باشد ، قیامتان لله باشد (اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی ) موعظه یک موعظه است ، یک موعظه ، می فرماید که به آنها بگو که یک موعظه من دارم یعنی خدا یک موعظه دارد به شما ، این است که قیام کنید برای خدا ، قیامتان برای خدا باشد ، نه قیامتان برای پیدا کردن یک عنوانی !!! نمی دانم یک جاهی ، یک مقامی یا یک پولی ، یک چه ، نه اینطور نباشد . اگر قیام برای خدا باشد ، پشتوانه خدا باشد یک طمانینه ای در نفس پیدا می شود که دیگر شکست توی آن نیست ، یک حالت نفسانی در انسان پیدا می شود برای اینکه به یک قدرت لایزال متصل شده است . آن کسی که برای تبعیت از ذات مقدس حق تعالی حرکت می کند ، این مثل یک قطره ای که پشتوانه اش دریا ، دریای غیرمتناهی ، ماها چیزی نیستیم خودمان ، قطره ، از قطره هم کوچکتر هستیم اما اگر چنانچه متصل بشویم به آن دریا ، دریای غیر متناهی ، حکم همان دریا را پیدا

می کنیم . (و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ) خدا به پیغمبر می فرماید که تو آن وقتی تیر انداختی ، تیر تو انداختی لکن تو نینداختی خدا انداخت یعنی دست تو دست خداست ، البته تیرانداختن تو تیر انداخنن خداست برای اینکه تو خودت را متصل کردی به او تو دیگر خودت چیزی نیستی ، هر چه هست اوست ، وقتی هر چه هست او باشد دیگر (ماریت اذرمیت ) . (رمیت ) لکن (مارمیت ) تو انداختی و تو نینداختی . تو انداختی ، خوب به حسب صورت من انداختم اما این دست ، دست خدا بوده است . آنهایی که با تو بیعت کردند (انما یبایعون الله ) بیعت با او بیعت با خداست برای اینکه متصل شده به یک قدرت لایزال ، متصل شده به خدا ، حالا که اینطور شده است که دست او را با آن بیعت می کنند ، خدای تبارک و تعالی می فرماید که : آنهایی که با تو بیعت کردند با خدا بیعت کردند ، با همین دست با خدا بیعت می شود برای اینکه این دست دیگر دست خود نیست این دست ، دست اوست . خوب البته این یک مقامی است که برای من و شما میسور نیست (اما برای خدا کارکردن ) که میسور است و یک وقت همه چیز نمی بیند مگر خدا ، حرکت نمی کند مگر لله ، اراده نمی کند مگر آن اراده خدا باشد ، سیر نمی کند مگر سیر الله باشد ، راه ، راه اوست نه خودش ، خودش هیچ ،

خودش هیچ ، همه او ، خودش را از بین می برد ، جای او یک قدرت لایزال می نشیند . یک وقت اینطور است این (مارمیت اذرمیت ولکن الله رمی ) یا یک مرتبه ای بالاتر از این هم هست . یک وقت نه ، اینطور نیست لکن باز برای خداست . شما برای خدا قیام می کنید . شما نهضت تان برای خداست ، برای این است که احکام خدا جریان پیدا بکند . مقصد ندارید که حالا به یک نوایی برسید و در اینجا یک مثلا فرصت طلبی باشد حالا به یک نوایی برسید ، این نیست لکن می بینید که دین خدا در معرض خطر است ، بندگان خدا که خدا عنایت به آنها دارد ، بندگان خدا در معرض خطر هستند ، بندگان خدا در عذاب هستند از دست یک ظالم ، شما برای نجات بندگان خدا ، نه نجات عمو و پسر عمو ، نجات بندگان خدا ، بندگان خدا الان در عذاب هستند ، الان در معرض خطر هستند ، شما کمک کنید به آنها ، به کمک تبلیغاتی در اینجا ، الان می توانید تبلیغات بکنید ، مصاحبه بکنید ، اگر هر کدام می توانید ، مصاحبه مطبوعاتی بکنید ، مسایل ایران را بگویید اما نظرتان ، پشتوانه تان خدا باشد ، برای خدا قیام کنید . یک نفری هم که باشید قیامتان قیام لله وقتی باشد ، قیام برای خدا باشد ، آنوقت ارزش دارد یعنی ارزش الهی دارد ، فرادی باشد یا مثنی (انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ) خودتان را

متصل کنید به آن دریای لایزال و کارهایتان را کارهای الهی کنید ، توجه به احکام خدای تبارک و تعالی داشته باشید . این نهضت ها برای این است که احکام خدا جاری بشود . اینهمه نهضتی که هست که حالا سال است که نهضت شده است ، این برای این است که حکم خدا در دنیا جاری بشود ، حکم شیطان از این دنیا بیرون برود . در ایران حکم شیطان جاری است ، می خواهند حکم خدا جاری باشد . شما کوشش کنید که در خودتان احکام خدا را جاری کنید ، تعبد داشته باشید ، اعمالی که خدای تبارک و تعالی فرموده است انجام بدهید ، خودتان را الهی کنید . یعنی تابع ، چون و چرا ندارد ، فرموده است بکن ، می کنیم . خداست ، فرموده است بکن ، می کنم . چرا ؟ به من ربطی ندارد ، (چرا) مال این است که یک کسی عادی باشد آدم نداند که صحیح است یا نه ، (چرا) می گوید . شما وقتی پیش یک طبیبی که تشخیص دادید طبیب است ، وقتی می گوید فلان کار را بکن ، نمی گویی (چرا) نسخه که می دهد نمی گویی (چرا) با اینکه طبیب است و یک بشر است .

خودتان را بسازید تا بتوانید قیام کنید

باید خودتان را بسازید تا بتوانید قیام کنید . خود ساختن به اینکه تبعیت از احکام خدا کنید ، هر چه فرموده است اطاعت کن ، هر چه فرمود نه ، نه . هر چه فرمود آره ، آره . وقتی اینطور شد ، یک مرتبه ، یک مرتبتی دارد .

یک مرتبه ای که از برای انسان باید باشد . اگر این فرد اینطور بشود که هر چه فرمود نه ، نه و هر چه فرمود آره ، آره شد و این تابع اراده حق تعالی شد که هر چه فرموده است می کنم ، هر چه فرموده است نکن ، نمی کنم ، این از انسانیت (یک مرتبه ) پیدا شده است ، مراتب دیگر هم زیاد هست و اگر این مرتبه از انسانیت هم پیدا شد که من کارم کاری شد که برای خدا این کار را می کنم ، شکست دیگر در آن نیست ، کارهائی که برای خداست شکست در آن نیست .

ایرانی ها اگر غیر مسلح برای خدا قیام کردند شکست در آن نیست یعنی اگر چنانچه این مرد ادامه ظلم خودش را هم تا آخر بدهد و ما موفق نشویم به اینکه او را خلعش کنیم از این سلاح باطل ، باز هم ما غم نداریم برای اینکه ما اطاعت خدا کردیم ، چون اطاعت ، اطاعت خدا بوده است شکست بخوریم اطاعت الله است . پیغمبر(ص ) در بعضی جنگ شکست خورد ، شکست خورد در بعضی جنگ ها . حضرت امیر در جنگ با معاویه شکست خورد ، حضرت سیدالشهدا را کشتند ، اما اطاعت خدا بود ، برای خدا بود ، تمام حیثیت برای او بود از این جهت ، هیچ شکستی در کار نبود ، اطاعت کرد ، تمام شد با اینکه خوب شکست هم داد همه را ، همه سلطنت معاویه و اینها را ، به هم زد همه اوضاع را ، تا حالا

هم الان هست .

ان شاءالله همه تان موفق باشید و همه تان به این نهضت کمک بکنید لله تعالی .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 13/9/57

مصاحبه امام خمینی با بی . بی . سی

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شما بارها برای سرنگونی رژیم شاه ، مردم را دعوت کرده اید ، دلایل شما برای چنین دعوتی چیست ؟ آیا بیشتر ، دلایل سیاسی است ، یا به خاطر از بین رفتن اسلام و ارزش های اسلام است ؟ و مبانی عقیدتی حرکت اسلامی شما چیست ؟

جواب : اسلام دینی است که هم سیاست دارد و هم اموری که مربوط به غیر سیاست است ، و شاه که با او مخالف هستیم ، هم با سیاست اسلامی مخالف است ، که سیاست مملکت هم همان است و هم با امور مذهبی ، و ما به این هر دو جهت با شاه مخالف هستیم ، هم نسبت به مذهب تعدیات و جسارت هایی کرده است و هم نسبت به مملکت خیانت هایی در طول تاریخ زندگیش کرده است و بدین جهت همه مردم ایران با او مخالفند .

سؤ ال : در صورتی که حضرت آیت الله در سرنگونی شاه موفق شوند ، چه نوع حکومتی را جانشین خواهند کرد ؟ آیا یک حکومت نظامی خواهد بود ؟

جواب : یک حکومت جمهوری اسلامی ، اما جمهوری است برای اینکه به آراء اکثریت مردم متکی است و اما اسلام ، برای اینکه قانون اساسی اش عبارت است از قانون اسلام . اسلام در همه ابعاد ، قانون دارد و به همین جهت احتیاج به قوانین دیگری نداریم و قانون اساسی قبلی را تصفیه

می کنیم یعنی نظر می کنیم ، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است آن را حفظ می کنیم و هر مقدارش که مخالف با قانون اسلام است آن را حذف خواهیم کرد .

سؤ ال : جواب حضرتعالی در مورد اتهامات شاه که می گوید شما با کمونیست های بین المللی متحد هستید چیست ؟

جواب : جواب ما این است که هیچ گاه اسلام با کمونیسم موافق نیست و هیچ وقت ملت اسلام ، با کمونیست ها موافق نبوده اند . در طول تاریخ ملاحظه می شود که مسلمین علیحده بوده اند و اگر کمونیستی در ایران بوده باشد ، مسایلشان مورد نظر مسلمین نبوده است . در این جنبشی که الان در ایران است ، همه می بینید تمام مردم مسائل اسلام را طرح کرده اند و هیچ مساله کمونیستی ای در کار نیست . بنابراین شاه تهمت می زند و این دست و پایی است برای حفظ خودش .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله ، در اینکه مردم را دعوت می کنید که با دولت درگیر بشوند ، نگران جنگ و خونریزی و کشتاری که بر اثر این دعوت ها به وجود می آید نیستید ؟

جواب : برای تحصیل هر حقی البته فداکاری لازم است . مذهب تشیع ، مذهب فداکاری بوده است و در ما قبل تاریخ ، مردم برای عدالت و برای حقوق از دست رفته خود همیشه قیام کرده اند ، همیشه خون داده اند . ما نگرانی از این بابت نداریم ، برای اینکه اطاعت خدا می کنیم .

سؤ ال : آیا شما معتقد هستید که ما در

یک دورانی از تجدید حیات اسلامی به سر می بریم ؟ و آیا حرکتی که در ایران اتفاق افتاده ، در سایر کشورها بروز خواهد کرد ؟ و اگر بله ، چرا ؟

جواب : آنچه ما می فهمیم ، این است که مسلمانان ایران ، از غرب و شرق مسایلی را دیده اند که با مصالحشان مخالف بوده است و مدتی هم به علت تبلیغات غرب ، به از خود بیگانگی دچار شده اند . نهضت اسلامی امروز ، آنان را منقلب کرد و فهمیدند که باید متکی به خود باشند و به اسلام برگردند و باز فهمیدند که تنها اسلام است که تمام مصالحشان را تامین می کند . امیدوارم که مسلمانان سایر کشورها از تجربیات مسلمانان ایران پند گرفته و توی دهن غرب بزنند و روی پای خود بایستند و با تمسک به اسلام ، به افتخارات گذشته خود دست یابند .

سؤ ال : مردم اکثر دنیا قدرتی شما را نمی فهمند و سؤ ال می کنند که این چه قدرتی است ، چنین قدرتی از کجا ناشی می شود ؟

جواب : مردم احساس کردند که ما خیرخواه آنها هستیم و همان مطلبی که در نهاد آنهاست ، ما اظهار می کنیم و دعوت به آن می نماییم ، علاقه مذهبی هم به ما دارند و قدرت ما ناشی از همین رمز است .

تاریخ : 14/9/57

مصاحبه امام خمینی با مجله فردای آفریقا

سؤ ال : خصایص جنبش مردم ایران را علیه شاه چه می دانید ؟

جواب : اولین و مهمترین خصیصه این نهضت ، اینکه اسلامی است و با شعارها و اهداف اسلامی که مبین خواسته های مستضعفین امت

است ، همراه می باشد . دومین خصیصه آن این است که نهضتی است بدون هیچ گونه وابستگی به خارج . اصولا نهضت ما نهضتی است مردمی و همه اقشار تحت ستم را در برگرفته است . امروز هیچ کس جز شاه و طرفداران او مخالف نهضت و قیام اسلامی نمی باشد . یکی دیگر از خصایص این نهضت این است که خواستار تغییراتی اساسی در همه ابعاد جامعه ایرانی می باشد که عبارت است از سقوط شاه ، برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی .

سؤ ال : آیا دلایل تبعید خودتان را می توانید تشریح کنید ؟

جواب : پانزده سال قبل که شاه قصد داشت به دستور امریکا لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی را به تصویب مجلسین برساند ، من این خیانت شاه را نسبت به ملت ایران ، در طی یک سخنرانی و صدور یک اعلامیه محکوم نمودم و ملت ایران را از این سیاست استعماری آمریکا مطلع ساختم که پس از چند روز مرا از ایران پس از آنکه شبانه به منزلم در قم حمله کردند ، دستگیر و سپس به ترکیه تبعید نمودند و در آنجا هم دولت ترکیه تحت فشار افکار عمومی از دولت ایران خواست که محل تبعید مرا کشوری غیر از ترکیه قرار دهد که سرانجام به عراق تبعید شدم و در آنجا پس از حدود پانزده سال ، دولت عراق تحت فشار شاه مخالفت خود را با فعالیت های اسلامی من علیه رژیم سلطنتی و شاهنشاهی ابراز کرد و از این جهت تصمیم گرفتم که به کویت که یک کشور اسلامی است بروم تا در آنجا

در مورد محل اقامتم تصمیم بگیرم و با داشتن ویزای آن کشور ، دولت کویت از ورود من به آن کشور جلوگیری نمود و به ناچار به فرانسه آمدم ، اقامت من در اینجا نیز موقتی است .

سؤ ال : به چه دلیل شما مخالف سلطنت مشروطه و شاه هستید ؟

جواب : مخالف باقی ماندن شخص شاه در مقام سلطنت هستم به دلیل اینکه اولا سرکار آمدن او و پدرش به وسیله کودتا و با زور سرنیزه بوده است و خود شاه نیز اعتراف کرده که (متفقین در ایران صلاح دیدند که من بر سر کار باشم ) یعنی اراده ملت نقشی در روی کار آمدن شاه نداشته است ، بنابراین سلطنت وی از اساس غیر قانونی است و از مشروعیت برخوردار نیست و دیگر اینکه شاه در تمام دوران سلطنتش ، مستمرا قوانین اسلام را نقض کرده و حقوق کل جامعه ایرانی را پایمال نموده است و در حال حاضر نیز اکثریت قاطع ملت ایران علیه او به پا خاسته است و خواسته آنان این است که شاه باید کنار برود و ده ها دلیل دیگر که من کرارا در اعلامیه ها و سخنرانی های خود تذکر و توضیح داده ام . و اما من مخالف اصل سلطنت و رژیم شاهنشاهی ایران هستم به دلیل اینکه اساسا سلطنت نوع حکومتی است که متکی به آراء ملت نیست بلکه شخصی به زور سرنیزه بر سرکار می آید و سپس با همین سرنیزه مقام زمامداری را در خاندان خود به صورت یک حق قانونی بر مبنای توارث ، بر مردم تحمیل می کند . طبیعی است

زمامداری که با سر نیزه یا توارث روی کار آمده و متکی به آراء ملت نیست ، هرگز خود را موظف به وضع و یا اجرای قوانینی که به نفع مردم باشد نمی داند . طومار سلطنت در طول تاریخ ، چیزی غیر از این نبوده است .

سؤ ال : شما آمریکا را به دلیل نقشی که در ایران از لحاظ اعمال اخیر آنها و همچنین به دلیل عملیاتشان از زمان برکناری مصدق تاکنون بازی می کند متهم می کنید ، دلیل این کار را بیان کنید ؟

جواب : سالیان دراز است که آمریکا برخلاف همه موازین بین المللی و انسانی ، در امور داخلی کشور ایران دخالت مستقیم دارد ، به طوری که امروز می بینیم وقتی شاه در پرتگاه سقوط قرار گرفته و ملت ایران برای به دست گرفتن سرنوشت خود به پا خاسته است ، مستقیما رئیس جمهور آمریکا و نیز بعضی از سایر مقامات عالی رتبه آمریکایی رسما دخالت می کنند و علی رغم اراده قاطع ملت ایران اعلام می کنند که (ما از شاه حمایت می کنیم و باید حمایت بکنیم چون بهترین دوست و حافظ منافع ما در منطقه است ) . در سالیان دراز می بینیم که اکثر و بلکه تمامی سیاست های شاه در زمینه های مختلف در جهت تامین هر چه بیشتر منافع آمریکا و همدستان آمریکا بوده است . کشاورزی ایران را به نفع آمریکا نابوده کرده است ، مخازن زیر زمینی و مخصوصا نفت را به غارت آمریکا داده است و ایران را با پول نفت ، انبار اسلحه ساخت آمریکا و همدستانش قرار

داده است که گذشته از این که این سلاح ها به هیچ کاری جز کشتن فرزندان ملت در شهرها و دهات نمی خورد ، بیش از چهل هزار مستشار نظامی

آمریکایی را بر ما تحمیل کرده است که علاوه بر اینکه در هر سال بابت حقوق آنان هزینه کمرشکنی بر ما تحمیل می شود ، اصولا همین مستشاران زیر نظارت سفارت آمریکا تمامی اوضاع کشور را برای حفظ منافع آمریکا کنترل می کنند و قدرت هر گونه آزادی عمل را از ارتش ایران سلب کرده اند و ارتش را علی رغم خواست آنان در جهت حفظ شاه بسیج نموده اند . آمریکا به دست شاه ، ایران را به یک پایگاه نظامی در برابر ابرقدرتی رقیب خود درآورده است . شاه با زور سرنیزه حق کارگران و زحمتکشان شریف و محروم ایران را به باد داده است . سرمایه داران آمریکایی ، ایران را بهترین نقطه برای استثمار می دانند و سرمایه خود را به اشکال مختلف به ایران سرازیر کرده اند و باید بگویم که ابعاد دخالت آمریکا در ایران به قدری وسیع است که در این فرصت ، امکان شمردن آنها نیست .

سؤ ال : راه حل هایی که شما برای حل سیاسی بحران کنونی و آینده در ایران پیشنهاد می کنید ، کدامند ؟

جواب : ما همیشه گفته ایم که اولین شرط حل بحران کنونی در ایران ، برکناری شاه است و دیگر این که آمریکا و نیز سایر دولت های بیگانه باید از دخالت در امور داخلی ما خودداری کنند و بارها گفته ام که با بودن شاه هیچ راه حلی وجود

ندارد .

سؤ ال : آیا جریان های فکری دیگری به جز آنچه شما دارید ، می توانند در پیشبرد این مبارزه شرکت داشته باشند ؟

جواب : در ایران آنچه به صورت یک جریان فکری وجود دارد همان آرمان ها و خواسته اصیل اسلامی است . اگر مردم ایران خواستار برچیده شدن رژیم سلطنتی هستند و یا خواستار برقراری حکومت اسلامی و یا قطع سلطه اجانب از کشور اسلامی و یا مجازات همه آنها که به ثروت های ملت تجاوز کرده اند و نظایر آنها ، همه و همه از اصول و مبانی مترقی اسلامی ناشی می شود و تمامی شعارها در تظاهرات شهرها و دهات ایران شاهد این واقعیت است و آنچه را که جز اسلام و آرمان های اسلامی و نهضت اسلامی است ، مطالبی است که نمی شود آن را یک جریان نامید زیرا در میان مردم این مطالب هیچ گونه کاربردی ندارد .

سؤ ال : آیا جبهه ملی را با کلیه اجزای متشکله اش حفظ خواهید کرد ؟

جواب : هر فرد یا گروه و دسته ای که بتواند خود را با خواسته های نهضت اسلامی موجود در ایران که عموم ملت در آن شرکت دارند هماهنگ سازد ، می تواند در ادامه کار ، وظیفه خود را انجام

دهد ، در غیر این صورت در میان مردم جایی ندارد و ملت ایران هوشیارانه این مسایل را تعقیب می کنند .

سؤ ال : آیا در نظر دارید به منظور تسریع سرنگونی شاه ، حرکت اعتصابی را به خصوص در صنعت نفت توسعه دهید ؟

جواب : من از عموم کارکنان و کارمندان موسسات و شرکت

های دولتی و خصوصی و مخصوصا شرکت نفت خواسته ام که هر چه وسیعتر به اعتصابات خود ادامه دهند .

سؤ ال : چه اقداماتی علیه شرکت های چند ملیتی که در ایران در اوج قدرت هستند و مخصوصا شرکت های نفتی ، معمول خواهید داشت ؟

جواب : یکی از وظایف دولت آینده این است که به تجاوزهای این یاغیان بین المللی که برای منافع نامشروع خود ، ملت ها را به خاک و خون می کشند ، در ایران پایان دهد و این شرکت ها در ایران با توافق دولت های غیر قانونی سرمایه گذاری کرده اند ، از این جهت نیز ادامه کار ندارند .

سؤ ال : روابط ایران و فرانسه پس از برکناری شاه چگونه خواهد بود ؟

جواب : فرانسه و یا هر کشور دیگر که به آزادی و استقلال ما احترام بگذارد و در صدد تجاوز به منافع ملت ما و غارت مخازن نباشد ، ما براساس حفظ آرمان ها و مصالح و منافع خودمان ، با آنان بر مبنای احترام متقابل رفتار خواهیم کرد ؟

سؤ ال : نظرتان راجع به قرارداد کمپ دیوید چیست ؟ و حل مساله فلسطین را چگونه می بینید ؟

جواب : کمپ دیوید چیزی جز یک فریب و بازی سیاسی برای ادامه تجاوز اسرائیل به مسلمین نیست . من بیش از پانزده سال است که در اعلامیه ها و سخنرانی های خود ، اسرائیل را محکوم کرده و از ملت فلسطین و سرزمین آنان دفاع کرده ام . اسرائیل غاصب است و هرچه زودتر باید فلسطین را ترک کند و تنها راه حل این است که برادران

فلسطینی هر چه زودتر این ماده فساد را نابوده گردانند و ریشه استعمار را در منطقه قطع کنند تا آرامش به منطقه باز گردد .

تاریخ : 14/9/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو لوکزامبورگ

سؤ ال : حضرت آیت الله ! بسیاری از مردم غیر نظامی که طرفدار شما هستند ، در این چند روز گذشته در طی تظاهرات به دست ارتش کشته شدند در حالی که اینها هیچ نوع اسلحه ای در دست نداشتند ، آیا شما برنامه ای دارید که به آنها اجازه داده مسلح شوند ؟ و آیا شما فکر نمی فرمایید که بهترین راه سرنگون کردن رژیم شاه ، این باشد که بساط و دستگاه دولتی را بکلی فلج کنید ؟ یا اینکه شما تصور می فرمایید که ارتش ، شاه را رها خواهد کرد ؟

جواب : من فکر می کنم ارتش و هیچ قدرت دیگری نمی تواند شاه را برای همیشه حفظ کند . شاه تمام پایگاه های خود را در ایران از دست داده است و هیچ یک از افراد ملت با او همراه نیستند و جیره خواران او برای حفظ شاه کفایت نمی کنند . با وضع اقتصادی فلج شده فکر می کنید از ارتش برای همیشه کاری ساخته است ؟ امیدوارم این نهضت ، بساط این دستگاه را در هم پیچد . در ضمن اگر یک وقت احتیاج پیدا کردیم که به صورت دیگر عمل کنیم ، در آن وقت آن کارها را اعلام خواهیم کرد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! چرا محرم از نظر این مبارزات این قدر مهم است ؟ و آیا تصور می فرمایید که در طی محرم ،

این مبارزه علیه شاه به نهایت خودش برسد ؟

جواب : محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است . امسال در ماه محرم ، نهضت حق در مقابل باطل تقویت می شود . من امیدوارم که نهضت اسلامی ایران در این ماه محرم مراحل آخر خود را طی کند .

سؤ ال : اقامت حضرت آیت الله در فرانسه مدتش به زودی به اتمام می رسد ، آیا شما هیچ برنامه ای برای آینده تان دارید ؟ و آیا تصور می فرمایید در همین دهکده نوفل لوشاتو بتوانید اقامت خودتان را ادامه دهید ؟

جواب : هنوز تصمیمی نگرفته ام ، بعدا تصمیم خواهم گرفت .

تاریخ : 15/9/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف

سؤ ال : حضرت آیت الله به نظر شما در قدم بعدی چه اتفاقی در ایران رخ خواهد داد ؟

جواب : نمی توانم پیش بینی کنم اما نهضت اسلامی ما رو به اوج است ، گروه هایی هم از خود ارتش و دولتی ها به نهضت مردم ملحق شده اند ولی به طور جزم چیزی نمی توانم بگویم .

سؤ ال : آقای شیخ ابوتراب عاشوری در بوشهر کشته شده است ، در این باره شما چه فکر می کنید .

جواب : این هم یکی از کسانی است که فدای اسلام شدند و ما از این فدایی ها داشته ایم و خواهیم داشت . این امور کار را بر شاه بدتر خواهد کرد .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله تصور می فرمایید همان طور که

دیروز در مطبوعات پیش بینی شده ، شاه داوطلبانه کناره گیری کند و سلطنت را ترک کند ؟

جواب : چاره ای جز این ندارد . اگر عقل داشته باشد ، باید این کار را بکند .

سؤ ال : دلیل اینکه حضرت آیت الله به ایران باز نمی گردید چیست ؟ آیا تصور نمی فرمایید که از داخل بهتر بتوانید جنبش را هدایت بفرمایید ؟

جواب : مردم توجه به این موضوع دارند که هر چه من بگویم به صلاحشان است ، حال چه از اینجا باشد چه از ایران ، و به آن عمل می کنند . من هر وقت صلاح دیدم به ایران می روم .

سؤ ال : اگر حضرت آیت الله تا سوم ماه ژانویه که ویزای شما در فرانسه تمام می شود ، در فرانسه باقی بمانید ، تا آن زمان چه برنامه برای ادامه اقامت خودتان خواهید داشت ؟

جواب : الان پیش بینی نکرده ام .

سؤ ال : آیا پس از ملاقات آقای شایتز نماینده وزارت خارجه فرانسه با شما در چند روز قبل تغییری در بیانیه های شما درباره اوضاع و احوال رخ خواهد داد ؟

جواب : خیر ، من هرگز حتی برای یک لحظه هم موضع خود را تغییر نمی دهم . این تکلیف الهی است و در صورت سکوت ، مسؤ ول خدا خواهم بود .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! عکس العمل شما در مقابل رژیم فرانسه مبنی بر محدود کردن فعالیت های حضرتعالی و پیام های شما به مردم ایران چگونه خواهد بود ؟

جواب : اگر محدود بکنند ، ما در فرانسه نمی مانیم و به

جای دیگر خواهیم رفت لکن برای فرانسه صورت خوشی نخواهد داشت .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! نظر شما درباره وقایع چند روزه اخیر چگونه است ؟

جواب : وقایع اخیر ایران را می گویید ، همین دو سه روز تظاهرات و کشتار ؟ بله ، وقایعی است که دنبال این حکومت نظامی و دولت نظامی و ظلم های شاه پشت سرهم واقع می شود و مردم از هر فرصتی برای اظهار حق خود استفاده می کنند . مطلب همان است که تا شاه هست این وقایع هست .

تاریخ : 916/57

مصاحبه امام خمینی با امل

سؤ ال : در حال حاضر میلیون ها مسلمان ایرانی به پا خاسته و برای سرنگونی رژیم شاه تلاش می کنند و تاکنون هزاران نفر در مبارزه با ارتش و پلیس کشته شده اند ، در این حرکت که به قیادت شما سازمان یافته و رهبری می شود ، محور اصلی مخالفت کجاست ؟

جواب : بیش از پنجاه سال است که شاه و پدرش با اسلام کینه توزی و دشمنی کرده اند ، در هدم اسلام که تنها دین ضامن استقلال و آزادی کشور است کوشیده اند و تمام حقوق ملت مسلمان ، تمام آزادی ها و حتی حقوق اقلیت های مذهبی را نیز از میان برده اند ، استقلال کشور بکلی از میان رفته است و کشور را به سود خود و اربابانشان واژگون نموده اند . ما می خواهیم و نیز مردم می خواهند ریشه و عامل این فساد و تباهی را قطع کنند ، بزرگترین عامل داخلی شخص شاه و خانواده اوست . رهاشدن از قید و بند بیگانگان ضامن استقلال

و آزادی کشور است و قیام مردم برای این جهت است .

سؤ ال : برخی از لبنانی ها تبلیغ می کنند که شیعیان لبنان در برابر سایر دولت های عربی که از طوایف دیگر لبنان پشتیبانی می کنند ، باید با دولت ایران که به ظاهر یک دولت شیعه است کنار آمده و همکاری کنند ، چنین مطلبی را نه تنها در مورد شیعیان لبنان بلکه در مورد شیعیان سایر مناطق عربی نیز تبلیغ می کنند ، در این مورد چه نظر دارید ؟

جواب : کسانی که چنین مطلبی را تبلیغ می کنند ، از اسلام و از اوضاع دنیا بی اطلاعند و یا نظر سوء دارند و مغرض هستند . کسی که از اعمال شاه مطلع باشد ، نمی گوید او یک قدرت شیعی است و باید از او کمک خواست . همه می دانند که این شخص ، ایران را که یک مملکت اسلامی و یک مملکت شیعی است می کوبد ، تمام مخازن آنها را به دیگران داده است و قتل عام های زیاد کرده است . کسی که از شاه حمایت کند ، یااطلاع است و یا خائن .

سؤ ال : چه انتظاراتی از مسلمانان لبنان دارید ؟

جواب : از مسلمانان لبنان انتظار دارم که در قضیه لبنان با هم برادر باشند و با هم بر ضد ظلم قیام کنند و به این نهضتی که در ایران برپا شد ، به اندازه خودشان همراهی کنند و لااقل تبلیغات کنند ، هم چنان که ملت ایران تاکنون به آنها خدمت کرده است و آنان را در مصائبشان تنها نگذارده است .

سؤ ال

: برای دفاع از تجاوزات مستمر اسرائیل ، امل شهدای زیادی تقدیم کرده است . برای جنوب لبنان چه توصیه ای دارید ؟

جواب : همه باید متحد شوند و متحدا در مقابل این جمعیت متجاوز بایستند و عمل کنند و دست غاصب او را قطع کنند . اصولا این تکلیف همه مسلمین است که قدس را آزاد کنند و شر این جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامی قطع کنند .

سؤ ال : چه اقداماتی راجع به امام موسی صدر فرموده اید ؟

جواب : در زمانی که نجف بودم تلگرافی به آقای یاسر عرفات و تلگراف دیگری به رئیس جبهه صمود در سوریه نمودم و اینجا هم وقتی سفیر لیبی آمده بود ، راجع به ایشان صحبت کردم . امیدوارم هر چه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند . من از این قضیه متاثرم و دعا می کنم که ختم به خیر شود .

سؤ ال : به طوری که مسبوق هستید ، سالیان دراز بود که اهل کتاب در کنار مسلمانان و با احترام متقابل زندگی می کردند ، با توجه به جنگ لبنان و نتائج آن ، در این مورد چه نظر دارید ؟

جواب : هر کس از اسلام اطلاع داشته باشد ، می داند که اسلام هیچ گاه در مورد اقلیت مذهبی و پیروان سایر مذاهب نظر سوء نداشته است و همیشه با آنان با احترام رفتار کرده است ، تبلیغاتی که خلاف این مطلب را برساند از اجانب و دشمنان اسلام است .

سؤ ال : می دانیم که صهیونیسم بین الملل با برقراری روابط نزدیک

با کشورهایی نظیر ایران و نیز حمایت کامل از رژیم ایران همواره توانسته است ایران را از اعراب در مبارزاتشان علیه اسرائیل جدا نگه دارد ، در این مورد چه نظر دارید ؟

جواب : یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است ، کمک او به اسرائیل است . من همیشه

در مطالبم گفته ام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد ، با او همکاری کرده است و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود ، شاه همچنان نفت مسلمین را غصب کرده و به اسرائیل می داد و این امر ، خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است . ملت مسلمان ایران هیچ گاه از اسرائیل پشتیبانی نکرده است و همیشه از این بابت مورد ظلم و تجاوز دستگاه شاه قرار گرفته است .

سؤ ال : تحریکات مشکوک و حملات مستمری وجود دارد که روابط بین عرب و عجم و ترک و کرد و . . . . را تیره گرداند ، چه راه حلی برای خنثی کردن این توطئه پیشنهاد می کنید و در این مورد چه نظر دارید ؟

جواب : کسانی که اهل قلم و بیان هستند باید این مسائل را برای مردم توضیح دهند و اسلام را به مردم معرفی کنند و بگویند که اسلام برای ملیت خاصی نیست و ترک و فارس و عرب و عجم ندارد . اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ و قبیله و زبان در این نظام ارزش ندارد . قرآن کتاب همه است و این تبلیغات که این

عرب است ، آن ترک است ویا فارس یا کرد ، تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است ، آن را رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند ، مسلمین باید هوشیار باشند که تحت تاثیر این تبلیغات واقع نشوند .

سؤ ال : ابرقدرت ها و وابستگان آنها نمی توانند معنی استقلال را دریابند ، در منطق سیاسی آنها هر کس که به یکی از آنها متکی نباشد ، بلافاصله وابسته به دیگری معرفی می شود ، این امر در لبنان زیاد به چشم می خورد ، امروز هم نظیر آن را در ایران می بینیم ، با توجه به این مطلب آیا رابطه ای بین حرکت اسلامی شما و کمونیست ها وجود دارد ؟

جواب : خیر ، رابطه ای وجود ندارد . ما همان طور که آمریکا را مورد حمله قرار داده ایم ، شوروی هم مورد حمله است . برای ما فرقی بین شرق و غرب نیست . ما با اتکاء به خدا و ملت شجاع استقلال واقعی را به دست می آوریم .

سؤ ال : گفته می شود که سقوط شاه یعنی روی کارآمدن کمونیست ها ، آیا این امر صحیح است ؟

جواب : خیر ، مردم آگاه ایران با تجربیات تلخی که از کمونیست ها به دست آورده اند ، هرگز به آنان مجال دخالت در سرنوشت خویش را نمی دهند .

سؤ ال : عده ای تبلیغ می کنند که فعالیت سیاسی از فعالیت دینی جداست ، در این مورد چه می گویید ؟

جواب : شعار سیاست از دین جداست ، از تبلیغات

استعماری است که می خواهند ملت مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش باز دارند . در احکام مقدس اسلام ، بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث شده است . روش پیامبر اسلام نسبت به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها نشان می دهد که یکی از مسوولیت های بزرگ شخص رسول اکرم (ص ) مبارزات سیاسی آن حضرت است . شهادت امیرالمومنین علیه السلام و نیز حسین علیه السلام و حبس و شکنجه و تبعید و مسمومیت ائمه علیه السلام همه در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستمگری ها بوده است و در یک کلمه مبارزه و فعالیت های سیاسی بخش مهمی ازمسوولیت های مذهبی است .

سؤ ال : در اکثر کشورهای اسلامی موج روز افزونی در گرایش به مذهب به چشم می خورد ، چرا ؟

جواب : یکی گرایش بشریت به مذهب است که دلیل آن در احساس پوچی نگران کننده ای است که نسل امروز و فرار کرده از مذهب احساس می کند و از این رو مذهب را تنها پناهگاه خود می یابد و دیگر گرایش به اسلام است و آن به این دلیل است که بشریت از مکاتب رائج زمان برای حل مشکل خود در زمینه های مختلف زندگی مایوس شده است و با تلاشی که دانشمندان و نویسندگان اسلامی کرده اند ، اسلام را به جامعه بشر به عنوان مکتبی که می تواند پاسخگوی همه نیازهای بشری شود ، معرفی نموده اند .

سؤ ال : در جمهوری اسلامی مورد نظر شما ، اقلیت مذهبی چه نقشی دارند ؟

جواب :اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیت

های مذهبی بوده و هست ، آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود می پردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند .

سؤ ال : زنان توده عظیمی از مسلمانان را تشکیل می دهند ، چه نقشی و چه حقی شما برای زن در نظام اسلامی قائل هستید ؟

جواب : هم اکنون زنان مسلمانان ایران در مبارزات سیاسی و تظاهرات بر ضد شاه شرکت دارند . به من اطلاع داده اند که در شهرهای ایران زنان جلسات سیاسی دارند . در نظام اسلامی ، زن

همان حقوقی را دارد که مرد دارد ، حق تحصیل ، حق کار ، حق مالکیت ، حق رای دادن ، حق رای گرفتن . در تمام جهاتی که مرد حق دارد ، زن هم حق دارد لیکن هم در مرد مواردی است که چیزهائی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می آفریند ، حرام است . اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانی شان محفوظ باشد . اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد . این که در خارج منعکس کرده اند که در اسلام با زن ها با خشونت رفتار می شود ، امر غیر صحیحی است و تبلیغات باطلی است که از مغرضین حاصل شده و الا مرد و زن هر دوشان در اسلام اختیارات دارند ، اگر اختلافاتی هست ، برای هر دو هست و آن مربوط به طبیعت آنان است . سؤ ال : آیا هیچ یک از دولت های عربی

به نهضت شما کمک کرده اند یا خیر ؟ جواب : هیچ کدام تا کنون کمک نکرده اند .

تاریخ : 16/9/57

مصاحبه امام خمینی با نیوزویک

سؤ ال : حضرت آیت الله ! در مطبوعات غرب ، براساس اعلامیه هائی که در ایران پخش شده ، این طور منعکس کرده اند که حضرت عالی اعلام جهاد کرده اید ، آیا این خبر صحت دارد ؟

جواب : خیر صحت ندارد .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله نگران این نیستند که پیام ها یا بیانیه های فعلی در ایران به نام شما توزیع شود یا شده باشد ؟

جواب : اعلامیه های من را مردم با مراجعه به افراد مطمئنی در ایران می شناسند .

سؤ ال : در محافل غربی شایع است که شما به وسیله چپی ها کنترل می شوید . آیا معتقدید که کمونیست ها در میان افراد شما باشند ؟

جواب : نه ، ابدا . این حرف به طور کلی دروغ است .

سؤ ال : پس از این که ویزای شما تمام شود ، برنامه های شما چیست ؟ آیا باز هم اینجا خواهید ماند ، یا به یک کشور عربی خواهید رفت ؟

جواب : بعدا تعیین می کنم .

سؤ ال : این جا شایع است که ملک حسین به پاریس می آید تا بین شما و شاه مصالحه ای بکند ، آیا اگر به پاریس بیاید ، شما او را خواهید پذیرفت ؟

جواب : نه ، نخواهم پذیرفت .

سؤ ال : آیا شما به کسانی که اطراف شما هستند و با شما کار می کنند اطمینان دارید ؟ جواب : بله ، اطمینان دارم .

16/9/57

مصاحبه امام خمینی با مفسر لوس آنجلس تایمز آمریکا

مصاحبه امام خمینی با مفسر لوس آنجلس تایمز آمریکا

حضرت آیت الله ! از اینکه به من این فرصت را برای مصاحبه داده اید تشکر می کنم . سؤ ال : شکل دولت

اسلامی که شما برای آینده در نظر دارید چگونه است و آیا این یک شکلی است درسوسیالیزم اسلامی و آیا دولت اسلامی شما ، چگونه می خواهد یک کشور صنعتی نوین را اداره بکند ؟

جواب : اما شکل حکومت ما جمهوری اسلامی است ، جمهوری به معنای اینکه متکی بر آراء اکثریت است و اسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است و دیگر حکومت ها اینطور نیستند که تکیه بر قانون اسلام داشته باشند . اما اداره مملکت ، کارشناسانی هستند که الان در انزوا هستند و در زمان حکومت شاه ، از باب اینکه انسان هایی امین بوده اند ، از صحنه برکنار مانده اند آنها ، از باب اینکه با شاه نمی خواستند همراهی بکنند ، اینها کارشناسانی هستند که کار را انجام خواهند داد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! آیا شما علاقه ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می دهید ؟ و آیا بین هدف های جنبش شما و مارکسیست ها هیچ سازگاری وجود دارد ؟ و آیا نسبت به مقاصد شوروی در ایران نگران هستید ؟

جواب : هدف های ما با هدف های آنها مختلف است ، ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید و آنها مخالف با هر دوی آنها هستند ، احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند و لذا ما به آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری نداریم و نخواهیم داشت . اما راجع به شوروی ، نه ، ما نگرانی نداریم برای اینکه ملتی که خودش سرپای خودش زندگی می کند ، کسی نمی تواند

در امور آن دخالت کند .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! درگزارش های مطبوعاتی آمده است که دولتهای لیبی و جبهه ملی آزادیبخش فلسطین حرکت های ضد شاه را در ایران تقویت مالی می کنند . ممکن است

حضرتعالی بفرمائید که سازمان آزادیبخش فلسطین و لیبی و سایر کشورها و احزاب کمونیست تا چه مقدار جنبش شما را کمک می کنند ؟

جواب : ما به کمک مالی آنان احتیاجی نداریم و به کمک های دیگر از قبیل کمک های تبلیغاتی هم که احتیاج هست ، هیچ کس کمکی نکرده است . و اما احزاب کمونیست و کشورهای دیگر چون آن دو ، هیچ کاری برای ما نکرده اند و این است استقلال به معنای عالی کلمه .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! انتظار شما چیست ؟ چه موقعی این تضاد و جنگ به پایان خواهد رسید ؟ و آیا این جنگ و نتیجه این جنگ را چگونه انتظار دارید ؟ آیا این جنگ را جنگ مقدسی می دانید ؟

جواب : اما جنگ ما جنگ مقدس است برای اینکه برای اسلام است ، برای خداست و چیزی که برای خدا باشد مقدس ترین امور است و اما نتیجه ، ما تا وقتی که نتیجه آخر که عبارت از کوتاه شدن دست اجانب و رفتن رژیم سلطنتی است تحقق پیدا نکند ، دست از مبارزات خود بر نمی داریم ، مردم به غیر آن راضی نیستند .

سؤ ال : به نظر حضرتعالی حکومت اسلامی شما با مسائل بانکی و مساءله بهره چگونه برخورد خواهد کرد ؟ با مساله صنایع چگونه برخورد خواهد کرد ؟ آیا حضرتعالی

در افکار خودتان با عربستان سعودی نزدیکتر هستید یا لیبی ؟ یا تصور می فرمائید که یک چیزی است متفاوت از همه اینها ؟

جواب : اما راجع به بهره بانکی ، ما بانک هایی که بی بهره باشد باید تاسیس کنیم . ما بهره ها را جایز نمی دانیم . اما راجع به صنایع ، صنایع را در ایران به بهترین وجه پایه گذاری خواهیم کرد و اما آنچه که امروز به عنوان صنایع است در ایران ، مونتاژی بیش نیست و اصولا به درد نمی خورد .

سؤ ال : راجع به لیبی چه ؟

جواب : آن مساله دیگری است ، ما در مسایل اسلامی که آنان به آنها عمل می کنند موافقت داریم .

سؤ ال : روابط دولت اسلامی حضرت آیت الله با امریکا چگونه خواهد بود ؟ آیا شما فروش نفت را به غرب ادامه می دهید ؟ و روابط شما با شوروی چگونه خواهد بود ؟

جواب : ما با تمام دولت ها در صورتی که دخالت در امور داخلی ما نکنند و برای ما احترام متقابل قائل باشند ، با احترام رفتار می کنیم و نفت را هم هر کس مشتری است به او می فروشیم . ما از زیاده روی و غلط روی هایی که راجع به نفت بوده است و چیزهایی که خلاف مصلحت ملت بوده است ، جلوگیری می کنیم والا نفت را می فروشیم .

سؤ ال : روابط شما با شوروی چگونه خواهد بود ؟

جواب : همانطور که با آمریکا ، فرقی ندارد ، روابط مثل هم است .

سؤ ال : در مورد مسائل اجتماعی ، حضرت آیت

الله حضور زنان را در دانشگاه و یا کار کردن آنان را در جامعه چگونه می بینند ؟ و آیا برای آنها محدودیت هایی قائل می شوند که الان در جامعه کنونی وجود ندارد ؟ نظر حضرتعالی در مورد کنترل موالید و یا تحصیل زنان و مردان در دانشگاه به صورت مخلوط چیست ؟

جواب : زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچ وجه جلوگیری نمی شود ، از چیزی که جلوگیری می شود ، فساد اخلاقی است که زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است . راجع به موالید ، تابع آن است که حکومت چه تصمیمی بگیرد .

سؤ ال : ممکن است راجع به تاریخچه و نمای تاریخی جنبش تاریخی خودتان و توسعه اش در طی پانزده سال گذشته از زمانی که در تبعید بودید ، برای من شرح دهید ؟ چگونه در سازمان دادن چنین جنبش بسیار موثری اقدام کردید و سازمان دهندگان این جنبش چ !!!ه کسانی بودند و چه نوع از روابط و تامین های مختلف که برای دنیا باور کردنی نیست ، وجود داشته و دارد ؟

جواب : اصل جنبش و مقدمات آن طولانی است ولی آنقدر که به طور اختصار می توانم بگویم ، این است که شاه از ابتدای سلطنت غاصبانه اش خیانتهای بی شماری کرد و مواردی هم پیش آمد که قدرت آن پیدا شد که او را از مملکت بیرون کنند که مع الاسف سستی کردند . شرح مبارزات پانزده ساله اخیر بدین صورت بود که شاه برخلاف مصلحت

ملت کارهائی انجام داد ، ابتدا علماء اسلام مخالفت کردند و این مخالفت به گرفتاری شبانه من انجامید . در پانزده خرداد 42 از قراری که می گویند ، پانزده هزار نفر کشته شدند . قریب یک سال در زندان و حصر بودم ، پس از آزادی به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنایات شاه را افشاء نمودم تا اینکه یکی از خیانت های بزرگ شاه یعنی قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد

و شاه مستشاران آمریکائی را مصونیت داد ، از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بود ، من با آن شدیدا مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مستقیما به ترکیه تبعید شدم . یک سال در ترکیه بودیم ، پس از آن ما را تحویل عراق دادند و قریب چهارده سال در عراق بودیم ، در طول این مدت من در مواقع مختلف ، جنایات شاه را چه در اعلامیه و چه در خطابه اعلام می کردم و هر فاجعه ای را گوشزد می نمودم و هرگز ساکت ننشستم و بعد هم که به اینجا آمدم . و اما سازمان دادن نهضت اسلامی همگانی ملت ایران ، این نهضت ، جنبشی است که همه مردم را شامل می شود و از آنها و مردم سرچشمه می گیرد و اعتقادش به این است که این نهضت را تا به ثمر رسیدن باید ادامه داد . البته ما روحانیون مردم را هدایت کردیم و تمام جرائم رژیم را افشاء کردیم و روشنگری روحانیون ، بحمدالله مفید واقع شد و مردم روشن شدند و یک تحول فکری برای جامعه

ایران به وجود آمد ، به طوری که همه با هم یک صدا به دنبال یک راه و مقصد در حرکتند و آن نابودی این دودمان و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است و این هدف در سراسر ایران حکمفرماست . در مرکز ، همین مطلب را می خواهند ، در شمال و جنوب و شرق و غرب هم همین موضوع را طالبند . همه فریاد استقلال ، آزادی ، حکومت اسلامی را سر داده اند و می خواهند ، چرا نخواهند ؟ شاه تمام مخازن زیر زمینی و روی زمینی آنان را به غارت داده است ، استقلال سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی آنان را بر باد داده است . آنان می خواهند و همگی می خواهیم که شاه را به جزای اعمالش برسانیم و این ندای مجازات شاه در سراسر ایران طنین انداخته است . شاه غیر از اینکه برود هیچ چاره ای ندارد ، البته اگر به دست مردم نیفتد . آمریکا و سایر کشورهائی که از او پشتیبانی می کنند ، خطاکار و در اشتباهی بزرگ هستند و این پشتیبانی برای خودشان بسیار مضر است و باید در این امر تجدید نظر کنند .

سؤ ال : آیا از طرف مقامات آمریکائی ، هیچ نوع تماسی با حضرتعالی گرفته شده است ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : پس از پایان اقامت در فرانسه ، کجا خواهید رفت ؟

جواب : تصمیم نگرفته ام .

قیام مسلمین در مقابل نقض عهد خدا و سنت پیغمبر واجب است

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه خطبه ای نقل شده است که در آن خطبه علت قیام خودشان

را برضد حکومت وقت ذکر فرموده اند و آن این است که فرموده اند خطاب به مردم که پیغمبراکرم فرموده است که کسی که ببیند یک سلطان جائری حلال می شمرد حرمات الله را ، چیزهائی را که خداوند حرام کرده است این آزاد می گذارد و مخالف سنت رسول الله عمل می کند و عهد خدا را می شکند ، اگر کسی دید یک سلطان جائری این کارها را می کند و معذلک ساکت شد و تغییر نداد با قول خودش ، با عمل خودش این انحرافی که سلطان جائر پیدا کرده است تغییر نداد ، خدای تبارک و تعالی حتم کرده است ، حتم است بر او که این آدمی که ساکت شد در مقابل این سلطانی که حرمت احکام خدا را نگه نمی دارد ، مخالف سنت رسول الله عمل می کند و عهد خدا را می شکند ، این ساکت بشود در مقابل یک همچون سلطانی و قولا و عملا تغییر ندهد مسیر این سلطان جائر را ، حتم است بر خدای تبارک و تعالی که جای او را هم جای همان سلطان جائر در آخرت قرار بدهد . یعنی این سلطان جائر که اینطور اوصاف را دارد ، سنت پیغمبر اکرم را تغییر می دهد و عهد خدا را می شکند و حرمات الله را سزاوار و رها می کند یعنی مستحل است ، ولو این آدم که این چیزها را از این آدم می بیند و ساکت است ، همه کارهای واجب و مستحب هم به جا بیاورد ، آدمی باشد که سه وقت نماز می خواند ، در

مساجد می رود ، آدمی باشد که احکام خدا را همه را ترویج می کند ، موافق رضای خدا عمل می کند همه کارهای خوب را می کند ، از همه کارهای بد هم اجتناب می کند لکن ساکت است در مقابل سلطان جائر ، حسب این روایتی که نقل شده است از سیدالشهدا سلام الله علیه که به منزله علت قیام ایشان است بر ضد حکومت وقت ، اینست که می خواهند عمل به قول رسول الله بکنند که مبادا یک وقت تخلف بکنند و کسی که تخلف بکند جای او جای همان سلطان جائر است یعنی در هر طبقه ای از جهنم که سلطان جائر ، یک همچو سلطان جائری جا دارد ، این آدمی هم که ساکت است که این سلطان جائر هر کاری می خواهد بکند ، ساکت است او ، جایش جای همین سلطان جائر قرار دارد .

حالا ما حساب بکنیم ببینیم که آیا حکومت وقت ما ، سلطان وقت ما این اوصافی که ذکر فرموده اند ، دارد ؟ اگر این اوصاف را دارد و ما ساکتیم ، باید همین معنائی که فرموده اند ، بر ما منطبق بشود و ایشان در یک وقتی این مطلب را فرموده اند که وقتی قیام کرده اند و نهضت کرده اند در مقابل یزید ، این سلطان جائر ، با یک عدد کمی در مقابل یک عده کثیری و در مقابل ابرقدرت که در آنوقت همه مواضع قدرت دستش بوده است ، که عذر را از ما ساقط کند که ما بگوئیم که مثلا ما عددمان کم بود ، ما زورمان کم

بود . این را در وقتی ایشان فرموده اند که می خواستند قیام کنند بر ضد سلطان جائر وقتشان ، خطاب کردند به مردم و خطبه خواندند و علت قیام است اینکه چرا من در مقابل این آدم قیام کردم برای اینکه این عهد خدا را شکسته است و سنت پیغمبر را مخالفت کرده است و حرمات الله تعالی را نکث کرده است و نقض کرده است و پیغمبر فرموده است هر که ساکت بنشیند و تغییر ندهد این را ، جایش جای همان یزید است در جهنم ، جائی که یزید دارد ، کسی که سکوت کند جایش جای اوست .

حالا ما ببینیم یزید چه کرده است که حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه در مقابلش قیام کردند و همچو مطلبی را فرموده اند و برنامه داده اند . حضرت سیدالشهدا مطلبی را که فرموده اند ، این مال همه است ، یک مطلبی است عمومی ، (من رای ) هر که ببیند ، هرکسی ببیند یک سلطان جائری اینطور اتصاف به این امور دارد و در مقابلش ساکت بنشیند ، نه حرف بزند و نه عملی انجام بدهد ، این آدم جایش جای همان سلطان جائر است .

یزید یک آدمی بود که به حسب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خلیفه پیغمبر حساب کرد و نماز هم می خواند ، همه این کارهائی که ماها می کنیم آن هم می کرد ، اما چه می کرد ؟ اما از آن طرف معصیت کار بود ، مخالف سنت رسول الله می کرد . رسول الله سنتش این است که باید با مردم چه

جور عمل بکنند ، او خلافش عمل می کرد ، باید حفظ دماء مسلمین بشود ، دماء مسلمین را می ریخت ، باید مال مسلمین هدر نرود ، او هدر می داد مال مسلمین را . همان شیوه ای که پدرش معاویه هم داشت و امیرالمومنین هم قیام کرد در مقابل او منتهی حضرت امیر لشگر هم داشت ولی سیدالشهدا عدد خیلی کمی در مقابل یک ابرقدرت بود .

ما ببینیم که این کارهائی که او (یزید) کرده است ، به این حکام وقت ما و به سلطان وقت ما تطبیق می شود ؟ این مسائلی که رسول الله فرموده است ، اینها تطبیق می شود بر این ؟ سلطان است ؟ جائر است ؟ این معلوم است که الان سلطه دارد ، (سلطان ) یعنی سلطه دارد ، الان سلطه دارد و جائر هم هست ، خودش هم شاید قبول داشته باشد که جائر است ، همه کس هم میداند که این آدم جائر است . خوب مخالفت سنت رسول الله را نکرده ؟ ! هر چه رسول الله فرموده است ، ایشان عمل کرده ؟ ! یا اقوال رسول الله را به حساب نمی آورند اینها ؟ اینها سنت رسول الله را به حساب نمی آورند . بله در ایام عمرش برای اینکه من و شما را بازی بدهد یک دفعه هم می رود به حرم حضرت رضا و آنجا یک ، دو رکعت نماز هم می خواند ، من هم نمی دانم با چه حالی می خواند ، یک دو رکعت نماز هم آنجا می خواند و یک حرفهائی هم آنجا میزند .

این چیزها ، این برای اغفال من و شماست ، آیا به سنت رسول الله عامل است ؟ ! ایشان عامل سنت رسول الله هست ؟ ! سنت رسول الله این است که دماء مسلمین محفوظ باشد ، ایشان حفظ کرده است دماء مسلمین را ؟ ! الان اطلاعی که رسیده است در همین چند روز ، در همین دو ، سه روز در اصفهان پنجاه نفر ، در کجا ، در کجا چقدر کشته شده اند . بی اطلاع ایشان است ؟ ! با اطلاع است . بی اطلاع دولت است ؟ ! با اطلاع دولت است . بی اطلاع شاه است ؟ ! اینها بی اطلاع شاه کاری نمی کنند و من نگرانم از فردا و پس فردا برای اینکه یک خبری به ما رسیده است که ان شاءالله دروغ است و من هم حمل کردم که این یک تبلیغاتی باشد ولی خوب محتمل است و آن اینکه اینها اعلام کردند به اینکه فردا و پس فردا آزادند مردم در شعائر خودشان و در شعائر مذهبی و در عزاداری آزادند . از آن طرف اطلاع دادند که یک نقشه ای در کار است و آن نقشه این است که یک عددی از اشرار را بین مردم به همان صورت مردم وارد معرکه کنند ، این راهپیمائی که علما و سایر طبقات بنا دارند که فردا در همه شهرهای ایران و قصبات انجام بدهند ، اینها یک عده ای از اشرار را که مربوط به خودشان است ، در بین اینها وارد کنند و آنها شلوغکاری کنند آنها که شلوغکاری کردند ، اینها بگویند

که خوب !!!آزاد!!! این یک تظاهرات آرام نبوده و شلوغ کردند و با رگبار مسلسل مردم را از پا درآورند . خوب من احتمال این معنا را می دهم که این یک اشتهاری است که اینها داده اند برای اینکه مردم را از این کاری که فردا بنا دارند بکنند ، مردم را از آن کار وا دارند و نگذارند بشود یعنی خود مردم نکنند و آنها به مقصد خودشان رسیده باشند که هم گفته باشند که خوب ما که آزاد گذاشتیم مردم را و خود مردم بیرون نیامدند لکن خوب یک احتمالش هم اینست که یک نقشه شیطانی در کار باشد و این البته موجب نگرانی است که فردا اینها چه خواهند کرد .

حمایت شاه از ارتش سرکوبگر اسرائیل با چپاول بیت المال مسلمین لکن مساله این است که الان این یک سلطان جائری است یعنی یک سلطه ای دارد بر مردم ، قشون دارد ، لشگر دارد و قدرت های بزرگ هم دنبال سرش هستند و سلطان جائر است و همه این اوصافی که فرموده اند ، در ایشان هم هست . نفوس مسلمین را خدای تبارک و تعالی محرم کرده است که کسی تصرف در آن بکند و مردم را بکشد این یکی از حرمات الله است و ایشان اجازه می دهد ، امر می کند ، به آن . اموال مسلمین باید محفوظ باشد ، اموال ملت ایران باید محفوظ باشد برای خود ملت ایران ، نفت ایران مال خود ایران است مراتع ایران مال خود ایران است ، باید به درد خود ایران بخورد ، شیلات ایران باید به درد

خود ایران بخورد مال خود ایران است ، جنگل ها مال خود ایران است ، مخازن زیرزمینی هر چه هست مال خود ایران است ، باید خود ایرانی ها بیرون بیاورند ، استخراج بکنند و استفاده کنند و برای همین مصالح خودشان ، برای ملت ، ایشان همه اینهائی را که ذکر کردم به باد دادند .

بر همه حرام است که اموال مسلمین را ، آن اموالی که مال یک ملت است به باد بدهد و به دشمن های اسلام مثل اسرائیل بفروشد ، اسرائیلی که الان در حال جنگ است با مسلمین ، نفت او را ، بیشترش را می گویند که از ایران اداره می شود ، در ازائش آن هم از قراری که می گویند بسیاری از این کشته هائی که ما دادیم با سربازهای اسرائیل شده است . پس این مستحل حرمات الله است . هم نفوس مسلمین را به باد دارد می دهد و هم اموال مسلمین را . مراتع ما را به غیر داده است ، جنگل های ما را به شرکت های خارجی داده است ، شیلات را با کشتن چندین هزار ، آنطور که می گویند چندین هزار نفر را کشتند تا شیلات را از مردم بیچاره گرفتند و به غیر واگذار کردند ، نفتمان هم که همه می دانید که دارند چه می کنند که بعد از چند وقت دیگر ایران هیچ چیز ندارد ، هر چه هست غارت کردند و بردند .

خیانت ها و جنایات جبران ناپذیر شاه مانعی برای قبول توبه وی این صورتی هم که دیدید ، لابد اینجاها هم مثل اینکه آوردند

، این صورتی هم که دیدید که این چپاولگرها خارج کردند از ایران و اموال ایران را به خارج بردند و بعد از اینکه همه اینها را به خارج بردند ، آنوقت به فکر این افتادند که نه ، دیگر کسی نبرد ، دیگر کی نبرد ؟ خوب بردند تمام شد . سه هزار میلیون و بیشتر ، سه هزار و چند صدمیلیون از خود ایشان یا ، این چیزی بوده است که حالا بردند ، آنهائی که قبلا بردند خدا می داند چقدر است . از اول اینها شروع کردند به بردن ، رضا شاه جواهرات ایران را آنوقتی که می خواستند بیرونش کنند آنطوری که برای من نقل کردند از یک صاحب منصبی (یکی از آقایان نقل کرد از یک صاحب منصبی که همراه بوده است ) وقتی رضا شاه را متفقین آمدند و بیرونش کردند ، در این خلالی که می خواست برود ، چمدان های جواهر را پرکرد ، چمدان هارا پر کردند از جواهرات ایران و راه افتادند که ببرند منتها بین دریا (همان صاحب منصب نقل کرده بود) که با کشتی این آدم را می بردند ، یک جایی نگه داشتند و یک چیز دیگری ، یک بلمی یا یک کشتی که آن شخص گفته بود مخصوص حمل دواب بوده است ، آنها آوردند متصل کردند به این کشتی و به او گفتند که تو برو توی آن کشتی لکن همانجا چمدان ها را برداشتند و انگلیس ها بردند ، تمام شد . آن زمان او این کار را کردند غیر از آنهایی که دزدیده بود و برده بود

.

یک وقتی در یک سفر رفته بود ، یک سفری که مورد خطر شاید بود ، مرحوم مدرس رحمه الله که آن روز مخالف با رضاشاه بود و جانش را هم سر همان مخالفت داد ، گفته بود که من دعا کردم به شما در این سفر که سالم برگردید ، خیلی خوشحال شده بود که مدرس به او دعا کرده ، گفت دعا کردید ؟ خوب ، ایشان گفته بود آخر نکته دارد ، اینست که اگر تو در این سفر مرده بودی همه اموال ما از بین رفته بود ، من می خواهم زنده باشی تا اموالمان را پیدا کنیم .

در زمان او آن کارها را او می کرد ، در این زمان هم از اولی که ایشان وارد سلطنت شده (دیگر جلوتر خیلی تجربه کرده است ، تجربه های پدر را داشته است ) از اول بنا گذاشته به اینکه اموال را ببرد بانک های خارجی ، بانک های آمریکا ، هر جای دیگر ، در آنجاها انبار کردند اموال این ملت را که وقتی که اگر یک اتفاقی افتاد برود سراغ آن اموال و ملت نباید بگذارند این فرار کند ، این الان در صدد است . گفتند رفته به جزیره کیش و من اولش که یک خوفی کردم که این گاهی وقت ها که از ایران ، از تهران خارج می شد آنوقت یک مفسده ای می خواست واقع بشود ، امر می کرد که بکشند و خودش می رفت بیرون ، من در ذهنم آمد که مبادا برای فردا و پس فردا هم یک همچو تهیه ای دیده اند

لکن محتمل است که نباشد ان شاءالله ، بعضی هم گفتند رفته آنجا که دیگر کار آخری را انجام بدهد . این البته در صدد است که فرار کند ، ملت ایران باید نگذارند این فرار کند ، آنقدری که می شود . امکان ندارد البته که یک کسی بتواند سزای عمل این آدم را به او بدهد ، یک آدمی که سی و چند سال است مسلط شده است بر این ملت و همه چیز ملت را به باد داده است ، یک آدمی که مادرها را به عزای اولادشان نشانده است و همین امروز کسی گفت که یک زن بوده است که سه تا بچه داشته هر سه بچه اش کشته شدند ، یک پدر و مادری که حالا وقتی که می آیند توی خانه می بینند دیروز پنج نفر سر سفره بودند حالا دو نفر شدند ، مگر می شود که این را ما در این دنیا بتوانیم جزایش را به او بدهیم ؟ یک آدم که می کشد یک کسی را ، همان مقدار می شود خودش را بکشند و همین ، بس ، خون این هم خون یک آدم است (اگر آدم باشد) . کسی که سی و چند سال است بر این ملت تسلط پیدا کرده و کشتار کرده و آنطور کشتار کرده و دزدی کرده و آنطور دزدی کرده و خیانت کرده و آنطور خیانت کرده و جنایت کرده و آنطور جنایت کرده ، مگر بشر می تواند که این را به سزای اعمالش برساند ؟ یک جان بیشتر ندارد مقابل یک نفر و حالا عجب ، من

گاهی وقت ها از فهم بعضی از اشخاص تعجب می کنم که می گویند خوب حالا آمده ، حالا آمده عذر خواسته دیگر ، حالا بپذیرد ، آمده گفته است که من اشتباه کردم ، خوب بپذیرد دیگر از او . چی بپذیریم ؟ مگر خدا می پذیرد از او این عذر را ؟ خدا حق الناس را نمی گذرد ، خود ناس باید بگذرند ، خود مردم باید بگذرند تا خدا بگذرد . مگر خدا می گذرد از حق الناس ؟ (بیائید حالا مصالحه بکنید ، بیائید حالا خوب ، عفو بکنید ، نمی دانم چه ) یک آقای ریش سفیدی یک کاغذ مفصلی نوشته بود ، البته خودش آدم دانشمندی است لکن ادراکش ، یک خرده عقلش ناقص است ، به من نوشته بود که پیغمبر اکرم در فلان جا فلان آدم را بخشید ، در فلان جا فلان کافر را بخشید ، در فلان جا فلان کسی را بخشید . تاریخ برای من نوشته بود ، مثل اینکه من حق دارم که ببخشم ایشان را ، به من چه ربط دارد ؟ بچه های آن پیرزن را کشته ، من ببخشم چطور من ببخشم کشته هائی که از این ملت ، جوان هائی که از این ملت به باد رفته ؟ ! همین امشب شما احتمال بدهید که عده ای را کشته باشند ، همین امروز اطلاع رسید که اشخاصی را کشتند ، مردم را کشتند ، ما بنشینیم بگوییم که شما اعلیحضرت حالا دیگر باشید ؟ ! دیگر ازاین به بعد حکومت نکنید ، اعلیحضرت باشید ؟ ! آخر این چه

منطقی است چطور انسان همچو حرفی را می تواند بزند ؟

(بیائیم به قانون اساسی حالا عمل بکنیم )! معنی به قانون اساسی عمل کردن این است که آقا (یعنی همین قانون اساسی ای که الان دست است ) که ایشان سلطان باشند و عرض می کنم که حاکم نباشند . آخر می شود یک همچو چیزی ؟ امکان دارد برای یک آدم ، یک کسی که اول ادراک آدمی داشته باشد ؟ حیوان هم نمی تواند یک همچو حرفی بزند که ما دیگر این را بیائیم و عفوش کنیم . یکی عفوش بکند ؟ کی حق دارد که این را عفوش بکند ؟ مگر با من یک کاری کرده که حق من است که عفوش بکنم ؟ حق یک ملت را خورده است این ، خون یک ملت را ریخته این آدم ، این ناکث عهدالله است . خدا از همه مردم عهد گرفته است به اینکه باید اطاعتش بکنند ، این ناکث عهدالله است . خودش هم تعهد کرده است ، در مجلس اولی که به این سلطنت غاصب رسیده ، آمده است در مجلس و قسم خورده است به اینکه به مذهب شیعه وفادار باشد ، مروج باشد ، به ملت خیانت نکند . آن قسم هائی که می خورد این ، نقض این عهدش هم کرده است ، قرآن را گذاشته و قسم خورده و خدا را شاهد گرفته است ، عهد کرده است به اینکه به ملت خیانت نکند ، مذهب شیعه را ترویج کند . ترویجش همین است که می بینید و امانتش هم همین است که شما دارید می

بینید . مخالف سنت رسول الله هم که الی ماشاءالله هر چه بخواهید مخالف سنت رسول است .

مخالفت با شاه یک تکلیف شرعی است

اگر کسی ببیند محمدرضاخان را که این اوصاف را دارد ، سکوت کند ، جایش جای محمدرضاخان است در جهنم ، ولو نماز شب بخواند ، ولو یک عالم باشد ، ولو تمام عمرش را در اطاعت الله صرف کرده باشد ، اگر در مقابل این آدم ساکت بنشیند (به حسب این نقلی که از رسول الله کرده اند و نقلی که از سیدالشهدا کرده اند که می فرماید رسول خدا چنین فرموده است ) چطور می شود یک ملت ساکت بنشیند ؟ عذر همه منقطع است ، همه ها منقطع است ، اگر ما چهار نفر هم بودیم قاعده اش بود که قیام کرده باشیم . هیچ کس نمی تواند بگوید ما تنهائیم . حالا ملت است ، تمام ملت است ، الان جمیع ملت ایران ایستاده اند در مقابل این سلطان جائر ، این حاکم جائر ، تمام ملت اسلام ، تمام ملت ایران قیام کرده اند ، از دهات گرفته ، پریروز یک نفر پیش من آمده بود که رفته بود یک دهات دور افتاده ای را دیده بود ، گفت که در این دهات هم راهروی هر روز هست ، صبح و عصر . می گفت . صبح و عصر در همه این دهات ، اهل علم آن ده جلو می افتد و رعیت ها و مردم دیگر دنبالش پیاده روی می کنند . در یک همچو موقعیتی که همه مردم قیام کرده اند من دیگر نمی توانم بگویم که من نمی توانستم

. نخیر ، می توانی ، چنانچه می بینید که می توانید ، چنانچه می بینید که نه حکومت نظامی توانست کاری بکند نه دولت نظامی . همین دولت نظامی که آنقدر هیاهو برای خودش بجا آورده بود ، حالا دید که وقتی همه مردم می خواهند پیاده روی کنند ، هر کس از یک گوشه ای می خواهد پیاده روی کند سران قوم ، دید که نمی شود ، رها کرد گفت مجازند مردم . خیال کرد اگر این اجازه را ندهد نمی روند . (مجازند) چیست ؟ مگر دیوانه اینها(مجازند مردم که بروند ، اجازه دادند) در یک جای دیگر هم گفتند اعلیحضرت اجازه داده اند . آخر اینها مضحک است دیگر ، اینها دیگر مضحک است که یک کسی چنین حرفی بزند و بگوید من اجازه دادم یا دولت بگوید من اجازه دادم . تو کی هستی ؟ شما سرنیزه ها را گذاشتید طرف مردم ولی مردم آمده اند سینه هایشان را سپر کردند در مقابل سرنیزه های شما ، بچه ها هم آمدند ، زن ها هم آمدند ، زن ها این بچه های کوچکشان را بغل کردن و آمدند در صف مردم . این یک امر الهی است ، خدا یک چنین کاری کرده ، این آتش را خدا روشن کرده و این روشنی اش هست ، مثل خورشید می ماند ، تا آخر نتیجه این مساله هست ان شاءالله . کسی الان عذر ندارد که بگوید که ما نمی توانستیم ، ما نمی دانستیم . کسی می تواند در همه ایران بگوید من نمی دانستم که این سلطان جائر

است ؟ کسی می تواند بگوید من دانستم مخالفت با سنت رسول الله می کند ؟ کسی نمی داند که این آدم عهد خدا را شکسته ، معصیت کار است ، به مردم جور دارد می کند ؟ مال مردم را همه را هدر داده است هیچ کس نمی تواند بگوید من نمی دانستم . حالا کسی می تواند بگوید که ما دیگر نمی توانستیم ؟ تمام قدرت همراه ماست ، چطور نمی توانستیم ؟ همه باید استنکار کنند یعنی بالفظ بگویند شاه اینطور است ، چطور بعضی از علماء بعضی ازبلاد صریحا می نویسند که شاه اینطور است ، هیچ کاریشان هم نکردند ، همه باید بگویند که شاه اینطور است (دولت نمی دانم چطور ، رژیم چطور است ) اینها غلط است ، باید اسم ببرند بگویند که شاه اینطور است ، استنکار کنند ، عذر نمی شود بگوید من نمی توانستم ، نخیر می توانستی . اگر کسی یک کلمه بگوید که در این یک کلمه ترویج از این ظالم است ، تایید این ظالم است ، با این کلمه حفظ بشود ، این ظالم این خیانتکار به اسلام و مسلمین است ، نباید این کار بشود . اسم قانون اساسی را نباید کسی بیاورد که با قانون اساسی ، مگر بگوید که قانون اساسی ، این موادی که رضاخان با سرنیزه گذاشت توی قانون اساسی ، این مواد کنار برود مابقی قانون اساسی ، خوب آن غلط است لکن دیگر اینقدر جنایت ندارد که بخواهد این را نگهش دارد .

ایرانیان مقیم خارج مکلفند به تبلیغ و انعکاس خواسته های ملت

امروز عذر نیست برای ما ، هیچ کدام ما عذر نداریم

، لکن ما هم که اینجا هستیم ، شما آقایان هم که در این بلاد هستید بی تکلیف نیستید . آنها در صف مردم ، در صف قتال هستند ، الان هم شاید صدای تفنگ ، صدای مسلسل در تهران و قم و اهواز و نمی دانم کجا ، الان هم شاید باشد برای اینکه مردم که آرام نمی نشینند ، آنها هم که ایستاده اند در مقابل آنها ، در صف مقاتله هستند و محاربه هستند ، تکلیفشان را دارند عمل می کنند ، به قول رسول الله دارند عمل می کنند ، اقتدا به سیدالشهدا سلام الله علیه کردند و دارند عمل می کنند . شما هم که در اینجا هستید ، هر مقدار می توانید ، توانید که مصاحبه مطبوعاتی بکنید ، مصاحبه مطبوعاتی کنید و جرم و جرایمی که این آدم کرده است این جرایم را افشا کنید ، می توانید که اجتماع کنید در یک جائی و بگوئید یکی برود مطالب را بگوید ، برود بگوید . با این رفقائی که در خارج از کشور شما دارید از فرق دیگر ، از اهل مثلا اینجا یا سایر ممالک که آشنا هستید با آنها ، هر جا اتفاق افتاد بایستید و مطالبتان را بگویید تا مردم بدانند که یک دسته اشخاص شلوغکار نیستند دارند اینکار را می کنند . آنها که قیام کردند بر ضد این ، نه اینکه یک مردمی هستند که می خواهند شلوغکاری بکنند این کارها راکنند ، این مردمی هستند که حق می گویند ، حق خودشان را طلب کنند . آزادی حق مردم است ، استقلال

یک مملکت حق اهل یک مملکت است که طلب استقلال بکنند در مملکت . مردم شریفی هم که قیام کرده اند و خون خودشان را دارند می دهند در مقابل اینکه احکام اسلام را و این ثروت خودشان را یعنی ثروت ملتشان را نگذارند هدر برود ، احکام اسلام را نگذارند از بین برود و زیر پا برود ، باید به مردم ، به اهالی اینجا شما حالی کنید این مطلب را . هر کسی به هر زبانی ، به هر جوری که می تواند بگوید به اینها که مردم ایران که قیام کردند بر ضد این مرد و این حکومت ، برای اینکه این حکومت ، این مرد پنجاه سال است خودش و پدرش به ما خیانت کرده اند ، خودش و پدرش پنجاه سال است جنایت کرده ، قتل عام کرده اند . خوب ، پدرش مسجد گوهرشاد را قتل عام کرد ، خودش دیگر هر جا بگردید . (ولد صدق ) .

بگویید به مردم که مساله این است ، نه مساله این است که یک دسته ای هستند و اراذل و اوباش هستند و چند نفر ، اخیرا هم آن مردک می گوید که (یک عده معدودی مردم را ناراحت کرده اند والا مردم همه شاه را می خواهند!!) من نمی دانم آخر اینها چه جور فکر می کنند ؟ برای کی می گویند اینهابگوئید به مردم اینجا که مردم ایران که قیام کرده اند ، برای یک مطلب واضحی است که همه بشر قبولش دارد که آزاد باید باشد ، نباید هی در حبسش کنند ، نباید جلویش بگیرند که حرف

نزن ، بیخ گلویش را فشار بدهند که نباید یک کلمه حرف بزنی ، قلمش را بشکنند که نباید بنویسی . قلم ها را اینها شکستند ، قدم ها را شکستند در این پنجاه سال . حبس پر بود ازاشخاصی که آزادی می خواستند در این پنجاه سال . حالا قیام کرده اند و حقوق واضح ملی خودشان را ، آنکه از حقوق بشر است و از اولین حقوق بشراست ، (آزادی ، استقلال ، حکومت عدل ) این راخواهند مردم . این تبلیغاتی که از قراری که می گویند در هر سال صد میلیون دلار ایشان خرج تبلیغات خودش می کند که بگوید چشم و ابرویش کذا و نمی دانم قد وقامتش چه و مخالفین شان را به هرچی خواهند نسبت بدهند ، اینها را شما فشل کنید بگویید به اشخاصی که با آنها ملاقات می کنید که مساءله این نیست این آدم مال ملت را بر می دارد بر ضد ملت خرج می کند ، اموال ملت را به ضد مصالح ملت دارد خرج می کند . ان شاءالله خداوند همه تان را تایید کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/9/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تلویزیون آمریکا

سؤ ال : درباره آنچه در ایران امروز اتفاق افتاده چه فکر می کنید ، بخصوص بعد از این تظاهرات آرام و آزادی زندانیان سیاسی ؟

جواب : مردم ایران در تظاهرات بسیار وسیعشان اعلام کردند که ما شاه راخواهیم . اعلام رسمی کردند ، قطعنامه هایی صادر کردند که در این قطعنامه ها تصریح شده بود که رژیم سلطنتی را نمی خواهند ، بنابر این شاه

هیچ گونه قانونیتی ندارد .

سؤ ال : شما همیشه فرموده اید که شاه باید استعفا بدهد و تا استعفای او مبارزه خواهید کرد ، بعد از استعفای او چه خواهید کرد ؟

جواب : استعفا که معنا ندارد ، شاه باید کنار برود ، برای اینکه به واسطه رای ملت ، شاه نشده است تا استعفا بدهد ، او باید کنار برود . بعد از کنار رفتن او ، ما جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی و قوانین اسلام برقرار خواهیم کرد .

سؤ ال : جهت اساسی دولتی که شما می خواهید تشکیل بدهید ، چه خواهد بود ؟ آیا بازگشت کامل به سنت مسلمانان شیعه با زندگی در قرن ما هماهنگ خواهد بود ، مثلا تجارت و روابط بین الملل ؟

جواب : من نمی دانم که تبلیغات عمال خارجی و تبلیغات شاه در شما چه تاثیری کرده است که اسلام به معنی مصطلح امروزش را سنتی می خوانید . اسلام پیشرفته ترین حکومت را دارد و به هیچ وجه حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد . اسلام خود از پایه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است . هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید ، بدون شک از پیشرفته ترین کشورها خواهد شد . ما امیدواریم که با پیروزی خود ، این مطلب را به جهان ثابت کنیم . ما با حفظ استقلال با تمام کشورها روابط دوستانه خواهیم داشت .

سؤ ال : هزاران نفر در خیابان های تهران راهپیمائی کردند و عکس های شما را حمل می کردند و علیه سلطنت شاه شعار می دادند ، از نقطه نظر شما

، این تظاهرات موفق بوده است ؟

جواب : بسیار هم موفق بوده است ، برای اینکه با آن تظاهرات به دنیا مخصوصا آمریکا ثابت کردند که حکومت شاه غیرقانونی است و به هیچ وجه نمی شود او را تائید کرد . شاه باید برود و چاره ای ندارد .

سؤ ال : هیچ گونه قهر و شورشی در تظاهرات دیروز به نظر نرسید ، بعضی ها می گویند شاه بدین ترتیب طوفان را از سرخودش رد کرده ، آیا با این نظر موافقید ؟

جواب : بزرگترین طوفان همین تظاهرات آرام دیروز بود ، برای اینکه ملت ایران به دنیا فهماند که این تظاهرات حساب شده است و مردم ایران می توانند همه چیزرا کنترل کنند ودر عین حال شاه رانخواسته اند و رفتن شاه را خواستار شدند . باید همه بدانند که شاه چاره ای ندارد ، باید برود .

سؤ ال : بعد از استعفای شاه ، چه دولتی ایجاد خواهد شد ؟ عده زیادی ازمردم آمریکا فکر می کنند که دولت آینده ، ضد آمریکایی خواهد بود .

جواب : دولت جمهوری اسلامی است و در متن دولت ، ضدیتی با هیچ دولتی و مملکتی نیست . آمریکا اگر چنانچه با این دولت رفتارش ، رفتار انسانی باشد و احترام را حفظ کند ، این دولت با او هم مانند سایر دول ، احترام متقابل را حفظ خواهد کرد .

سؤ ال : چه تضمینی خواهید داد که ایران نفت را به آمریکا بفروشد ، بعد از اینکه شاه برود ؟

جواب : تضمین نخواهیم داد ، لکن اختیار داریم و ما هم می خواهیم نفت را بفروشیم

، اگر امریکا هم مشتری است به او هم می فروشیم .

تاریخ : 20/9/57

مصاحبه امام خمینی با کانال سی . بی . اس آمریکا

سؤ ال : شما در باره تظاهرات دیروز و راهپیمایی تهران چه فکر می کنید ؟ نتیجه آنها از نظر شما چگونه است ؟

جواب : تظاهرات دیروز در سطح بسیار وسیعی انجام گرفت و نتیجتا اعلام شد که شاه را نمی خواهند ، اگر چه ملت شجاع این را قبلا بارها اعلام کرده بودند و شاه اصلا هیچ جنبه قانونی دیگر ندارد و تمام ملت برای چندمین بار در سراسر ایران اعلام کردند که ما شاه را نمی خواهیم .

سؤ ال : شما احساستان نسبت به تظاهرات دیروز چه بوده است ؟ آیا شما راضی بوده اید ؟

جواب : کاملا راضی هستم و0 عقیده ام بر این است که مؤ ثر بوده است . مردم با کمال نظم و آرامش اعلام کرده اند که ما شاه را نمی خواهیم ، شعارها اسلامی بوده است و ضد شاه و جز مسلمانان هیچ کس در این تظاهرات شرکت نداشته است .

سؤ ال : ناظرین معقتدند که اگر شاه استعفا بدهد ، یکی از دو چیز رخ خواهد داد ، یا اینکه یک حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه روی کار خواهد آمد و یا نظامیان ، دولت را در دست خواهند گرفت که در نهایت ، هر دو کار به نفع روسیه تمام خواهد شد ، به نظر شما چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

جواب : نظامی ها اگر روی کار بیایند ، همین هست که هست و حل مشکلات نمی شود و ملت هم آرام نخواهد گرفت و اگر دولت اسلامی تشکیل شود

که خواهد شد ، روسیه به هیچ وجه در ایران قدرت پیدا نخواهد کرد و دولت اسلامی به روسیه اجازه نخواهد داد که در مملکت دخالت کند ، چنانچه به هیچ مملکتی اجازه نخواهد داد .

سؤ ال :در صورتی که طرفداران شما روی کار بیایند ، بر سر خارجیان چه خواهد آمد ؟ نظر و روش شما نسبت به روسیه شوروی و اسرائیل چه خواهد بود ؟

جواب : اما خارجیان که در مملکت هستند ، اگر خلافی در مملکت نکنند ، حکومت ما بر طبق قوانینش باآنان عمل خواهد کرد و برای آنان ناراحتی فراهم نخواهد شد . اما اسرائیل مطرود ماست و برای همیشه ، نه نفت به او می دهیم و نه آن را به هیچ وجه می شناسیم و اما شوروی مثل سایر ممالک است ، اگر چنانچه احترام متقابل را حفظ کند ، ما هم بااو رفتار همسایگی می کنیم و ما به او اجازه دخالت در مملکتمان را نمی دهیم .

سؤ ال : چه مدت فکر می کنید شاه خواهد بود ؟

جواب : نمی توانم پیش بینی کنم ولی انشاءالله به همین زودی ها او می رود .

سؤ ال : به نظر شما چه مدت مانده است که شاه استعفا بدهد ؟

جواب : نمی توانم پیش بینی کنم لکن امید است سر عقل بیاید و به زودی کنار برود ، ما امیدواریم که او را دستگیر کرده و محاکمه نموده و به سزای اعمالش برسانیم .

تاریخ : 20/9/57

بیانات امام خمینی در مورد ابعاد گسترده مکتب اسلام

رشد فرد و جامعه از رئوس برنامه ها و تعالیم اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله که موفق باشند همه . من از آقایان

توقع دارم که در هر جا که هستند جهاتی را ملاحظه کنند . یکی اینکه اسلام فقط همان طوری که می دانید ، اسلام همان طوری که فقط احکام ظاهری راجع به افراد باشد نیست ، همین طور همه اسلام عبارت از قیام و نهضت و اینها هم نیست . اسلام اینجور جهات دارد و کسی که بخواهد اسلام را بشناسد ، همه جهات در اسلام هست یعنی آن چیزی که مربوط به رشد فرد است ، آنکه مربوط به رشد جامعه است ، آن که مربوط به سیاستی است که بین آن و سایر ملل هست ، آنکه مربوط به اقتصاد است ، آن که مربوط به فرهنگ است ، تمام اینها در اسلام هست . مع الاسف بعضی از اشخاص را گفته می شود (همین جوان هائی که در اروپا هستند و زندگی می کنند یا در آمریکا و اینها) همان یک جهت را در نظر می گیرند و آن جهت مبارزه عرض می کنم که تظاهرات و امثال ذلک . البته مبارزه با دشمن ، مبارزه با فساد ، مبارزه با این حکومت های فاسد جزء برنامه های دولت اسلامی است و جزء احکام است لکن انحصار به این ندارد . آقایان همان طوری که در این جهت اقدامات می کنند و فعالیت ها می کنند ، راجع به آن تکالیف شخصیه خودشان ، راجع به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی از افراد خواسته است و همه اینها به نفع خود انسان است ، راجع به این هم باید خیلی کوشش داشته باشند و خودشان را به واسطه همین امور بسازند

.

تکلیف ایرانیان مقیم خارج ، رعایت اخلاق اسلامی و افشای جنایات شاه از اموری که باعث تاسف من است که بسیار در اینجاها صحبت آن هست و سؤ ال می شود که جوان هائی که در این جاها هستند گاهی در دکان ها ، در موسسات دولتی ، در موسسات مثلا بانکی یا قطار یا اتومبیل ها ، اینها گاهی وقت ها یک تخلفاتی می کنند به حجت اینکه خوب ، اینها مال ما را خوردند پس ما هم مال آنها را . این صحیح نیست ، شماهائی که در اینجا الان هستید ، شما اشخاصی هستید که اگر از شماها یک مطلب خیانتی ببینند ، عمومیت به ملت ایران می دهند ملت می گویند ملت ایران اینطوری هستند ، دزدند ملت ایران یا مسلمان ها این جوری هستند از این جهت باید خیلی این جهات را ملاحظه کنید که ، ولو اینکه جایز هم بدانید ، حالا جایز هم نیست اما جایز هم بدانید که مال این موسسه را بردارید ، برندارید ، تعرض کنید از این معنی برای اینکه حفظ آبروی خودتان و حفظ آبروی اسلام و حفظ آبروی ملت لازم است . اگر در یک جائی که مثلا می روند جوان ها ، در آنجا سوار چیزی می خواهند بشوند یا سوار طیاره بشوند یا قطار بشوند ، بلیطها را مثلا تخلف بکنند و تقلب در آن بکنند ، این با حیثیت انسانی یک ملت دارند بازی می کنند . اینها را شما به رفقایتان سفارش کنید که احتراز کنند از این مسائل و این حجت که آنها مال ما را می

خورند پس ما مال آنها را بخوریم ، این حجت درست نیست ، صحیح نیست . شما باید حفظ حیثیت ملت خودتان را ، حفظ حیثیت اسلام را بکنید برای این که شما اگر فرض کنید که پاسبانی دست شما را بگیرد در یک جائی که تخلفی کردید ، نمی گویند این آقا ، می گویند ملت ایران این طوری است ، گویند اسلام این طوری است . بنابراین این تکلیف بسیار مهمی است که بر گردن شماها هست و تمام افرادی که از ایران و از بلاد مسلمین در اروپا یا در آمریکا زندگی می کنند باید خیلی این جهات را ، جهات حیثیت خودتان را ، معنویت خودتان را ، آبروی خودتان را ، اینها را باید در این بلادی که هستید حفظ بکنید و تخلفاتی که موجب هتک یک ملتی است هرگز نکنید ، ولو جایز هم بدانید نکنید ، ولو یک کسی هم به شما ظلم بکند شما چیزی که اسمش تقلب می گذارند ، اگر کشف بشود پلیس آن را تقلب می داند ، یک همچو کاری هرگز نکنید . به رفقایتان سفارش کنید که این مطلب را که از من کرارا اینجا که آمده اند پرسیدند و پرسیده اند و من هم همیشه گفتم نکنید این را شما سفارش کنید که همچو کارهائی را نکنند اینها . اینها مضر است به حیثیت ما و از آن طرف هم راجع به این مسائل ایران ، شما در هر جا که هستید به دوستانتان ، به دوستان آمریکائی تان ، دوستان اروپائی تان که آشنائی پیدا کردید ، این مسائل ایران

را بگوئید که این شخص این طور با مردم رفتار کرده ، مردم تماما می گویند ما این را نمی خواهیم و از این مسائل ایران در آنجا افشا کنید تا اینکه ابهامی نباشد بین خارجی ها و خیال کنند که مملکت ایران ، مردم ایران یک مردم وحشی هستند ، دارند . . . خیر قضیه این حرف نیست بلکه می خواهند یک حکومت وحشی را از بین بردارند ، این مسائلی است که باید شما بگوئید و انشاءالله که موفق باشید همیشه و موید باشید و سلامت باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 20/9/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون کانادا

سؤ ال : چه نتایجی بر این تظاهرات ، بار است ؟

جواب : تمام ملت رای دادند که شاه نباید باشد و باید دنیا این معنا را بداند که شاه به هیچ وجه دیگر قانونیت ندارد ، قبلا هم نداشت ولی ملت ، دیروز و امروز اعلام کردند ، اعلام عمومی کردند که شاه باید برود و شاه نمی خواهند .

سؤ ال : بنابراین به نظر حضرت آیت الله هیچ گونه مصالحه با شاه امکان پذیر نیست ؟ ولو به عنوان اینکه فقط به صورت سمبلیک در درست دولت باشد ؟

جواب : هیچ مصالحه ای با شاه ممکن نیست . شاه جانی است و باید محاکمه بشود و به سزای اعمالش برسد .

سؤ ال : بارها حضرتعالی فرموده اید که شخصا در دولت آینده نخواهید بود ، پس اگر این باشد ، رهبران سیاسی و گروه هایی که دولت را پس از این تغییر در دست می گیرند ، چه کسانی خواهند بود ؟ این سؤ ال را

از این جهت می کنم که پشتیبانان شاه گفته اند که کسی نیست مملکت را اداره کند و در صورتی که شاه برود ، عدم ثبات و هرج و مرج در مملکت پیش می آید .

جواب : شاه مملکت را به هرج و مرج کشیده است ، اگر او برود اشخاص کاردان آگاه از اوضاع جهان زیادند و کشور را به بهترین وجه اداره خواهند کرد .

تاریخ : 20/9/57

بیانات امام خمینی در مورد قطع رابطه با دولت های پشتیبان شاه و دعوت ارتشیان جوان بر پیوستن به صفوف ملت

رفراندم و تظاهرات آرام ملت سقوط شاه را به همه دنیا اعلام کرد

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

تظاهرات دیروز و امروز در ایران راه عذر را از همه کس و همه دولت سلب کرد ، دیگر دولت ها نمی توانند ادعا کنند که شاه قانونی است و در مملکت به طور رضایت مردمی ، به طور قانونی توقف کرده است . رفراندمی که در دیروز و امروز شد و قطعنامه هائی که صادر شد ، به همه دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است . ما می گفتیم از اول ساقط بوده است ، داشتند ، دیروز و امروز ثابت کرد که هیچ قانونیت ندارد برای اینکه به حسب نص قانون اساسی ما شاه باید به رای ملت ، شاه باشد و این امر طبیعی است که باید این طور باشد و الان تمام ملت در تهران ، مشهد ، قم ، تبریز ، همه جای ایران اعلام کردند با آرامش (که عذری در کار نباشد که یک طوائف دیگری داخل بودند و ازآن طرف مرزها آدم آمده اند) با کمال آرامش ، تمام ایران گفتند که ما شاه را نمی خواهیم .

اخطار به سران دولت های حامی رژیم شاه

بنابراین من یک پیامی به دولت های دنیا دارم و یک پیامی هم به داخل کشور و ارتشی ها . آن که به همه دولت هاست این است که ما اعلام می کنیم از امروز که رفراندم مان به طور تمامیت انجام گرفت و همه می دانید که شاه قانونی نیست . هر دولتی که پشتیبانی از ایران بکند ، ما تمام قراردادهائی که با ایران کرده اند لغو می کنیم و یک قطره نفت به آنها نخواهیم داد و لااقل تا وقتی

که دولتشان هست . مجلس امریکا باید از کارتر مواخذه کند ، استیضاح کند او را که چرا پشتیبانی می کنی از یک حکومتی که پایه ملی ندارد و هیچ کس با او در ایران موافقت ندارد . باید این دولت ، کارتر را استیضاح کنند و شخص کارتر را استیضاح کنند که تو بر خلاف مصلحت مملکت آمریکا داری عمل می کنی ، اگر چنانچه پشتیبانی بکنی از شاه که برخلاف قانون در ایران سلطه پیدا کرده است و رفراندم دیروز و امروز ایران او را ساقط کرده ( اگرتا حالا ساقط نبوده است ) این خلاف مصلحت مملکت امریکاست

برای این که اگر چنانچه تو پشتیبانی بکنی ، مادامی که تو و دولت تو هست ، نفت برای امریکا هیچ نیست و همین طور این اعلام به سایر کشورهاست ، چه کشور امریکا و چه انگلستان و چه شوروی و چه سایر ممالک که می خواهند از ایران نفت بخرند ، ما حتی به طور فروش عادلانه هم به این ممالکی که پشتیبانی از امروز بکنند از شاه ، نفت نخواهیم داد یعنی تا آنوقتی که دولت های اینها سرکارند و شاه را پشتیبانی می کنند تا آن وقت نخواهیم نفت به آنها داد . بله ، با ملت هایشان دشمنی نداریم و دولت هایشان را اگر ملت ها یا مجلس وادارند که پشتیبانی شان را از شاه قطع کنند و اعلام کنند که ما پشتیبان شاه نیستیم ، ما نفت خواهیم داد و اگر دولت ها این کار را نکنند ، تا آن دولت هست ، نفت برای این ملت ها هم نیست

، حالا مجلس خودشان می دانند با دولت هایشان .

این یک پیامی است به خارج و سران دولت ها که چشم خودشان را باز کنند و راه صحیح بروند ، پشتیبانی از یک ملتی که ایستاده است و می گوید من حق خودم راخواهم ، من آزادی می خواهم ، حق سرنوشت من با خود من است ، من شاه را نمی خواهم ، باید پشتیبانی بکنند از یک همچو ملتی و اگر پشتیبانی نکنند و از شاه پشتیبانی بکنند ، دیگر نفتی در کار نیست برای آنها مادامی که آن دولت هست .

صاحب منصبان جوان ارتش ، خدمت شاه را رها و به صفوف ملت بپیوندند

ویک مطلبی که به ارتش خواهم بگویم ، به ارتش ایران می خواهم بگویم و امید است که برسد به آنها ، این است که این جوان ها ، از صاحب منصبانی که (من می دانم که اینها محروم هستند) این صاحب منصب های پیری که از سابق بودند ، خصوصا از آنهائی که از زمان رضا شاه بودند (اگر باشند) آن پیرها را شاه اسیر کرده است آنها البته موافقند و این کشت و کشتار هم به دست آنها واقع شده است ، چه در حکومت نظامی چه در دولت نظامی ، ما از آن پیرها دیگر مایوس هستیم ، اینها را بعد یکی یکی اسمائشان را ثبت کنند و در دولت اسلامی آنها به مجازات خودشان ان شاءالله می رسند و اما صاحب منصب های جوان که آن رتبه ها را ندارند یعنی به آنها ندادند یعنی آنها را در یک رتبه پائین نگه داشتند که زیر

دست آن بزرگ ها باشند که آن بزرگ ها نوکر رسمی آمریکا یا شوروی هستند و برای آنها خدمت می کنند و برای شاه هم به دست دوم خدمت می کنند و آنها را از پول نفت ما سیر کردند ، آنها چون سیر شدند و از نعمت این ملت به دست شاه سیر شدند ، اینها ولی نعمت خودشان را شاه و آمریکا دانند ، ما از آنها مایوس هستیم و اما طبقه جوان که مهم در ارتش ، این طبقه هستند ، اینها را من تنبه به آنها مید هم که شما جوانید ، شما باز وقت زندگی تان مانده است ، وقت کارتان مانده است ، وقت خدمتتان به ملت مانده است ، شما برگردید به این ملت و خدمت به ملت بکنید و رها کنید این دستگاهی که الان شما می دانید که برخلاف قانون است ، برخلاف اسلام است ، دست از این دستگاه بردارید و به ملت بپیوندید و حکومت اسلامی شما را با آغوش باز پذیرائی می کند و بهتر از زمان شاه برای شما خواهد بود برای این که دیگر درحکومت اسلامی که یک پولی بدهند که از حاکم تقویت کنند ، این دیگر نیست در آنجا . آنجا حکومت عدل است ، حکومت ملی است ، حکومت مستند به قانون الهی و به آراء ملت هست . این طور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را ، با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که برخلاف آراء ملت عمل بکند یا برخلاف

قانون ، قانونی که موظف است عمل بکند ، قهرا ساقط است و ملت ایران هم او را کنارش می گذارند .

مملکت همیشه محتاج ارتش است

شماها جوان های صاحب منصبان ارتش که مثل آن پیرها نیست که دیگر آن فطرتتان را از دست داده باشید در مقابل دلار ، شما برگردید به آغوش ملت و ملت شما را می پذیرد و حکومت اسلام هم شما را نگهداری می کند . گمان نکنید که اگر حکومت اسلامی آمد ، دیگر صاحب منصب نمی خواهد . اینها تبلیغاتی است که کنند . حکومت اسلامی هم همه این ابزاری که سایر حکومت ها دارند دارد ، منهای دزدی . دزدی را ما می خواهیم جلویش را بگیریم ، دزدها راخواهیم بگیریم . آنهائی که خدمت به وطن می کنند ، ارجمندند پیش همه ما ، پیش خدا هم ارجمندند ، آنها همه چیز برایشان مهیا خواهد شد . آنهائی که دزدند و اموال این ملت را دزدیدند و در خارج بردند و خوردند ، آنها البته مواخذ خواهند شد و گمان نکنند که از ایران رفتند بیرون تمام شد قضیه ، اگر اینجا بیایند ، این جوان ها هستند که اینجا به حسابشان می رسند . اگر امریکا بروند ، باز هم هستند ، انگلستان بروند ، باز هم هستند . اینها گمان نکنند که پول ها را بردند و خود شاه هم همین طور ، خیال این معنا را بکند که حالا ما پول ها را می خوریم حالا هم همینطوری می مانیم و بعد هم با طیاره سوار می شویم و فرار می کنیم می رویم به آمریکا ،

هرجا بروید ، هستند جوان های غیور ایرانی درآنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسید .

در هر صورت من از این جوان هائی که در ارتش هستند و من می دانم که آنها فطرت اسلامی خودشان ، فطرت انسانی خودشان را از دست نداده اند و اینها قلبا با ملت هستند منتها حالا ، تحت (به خیال خودشان ) فرمان این بزرگترها ، ارتشبدها یا امثال اینها هستند و اینها را ترسانده اند از اینکه اگر یک وقتی حکومت اسلامی پیش بیاید دیگر صاحب منصبی تو کار نیست ، خیر ، زمان حضرت امیر هم صاحب منصبی تو کار بوده است منتها با یک فرم دیگری بوده است . صاحب منصب ، آن وقت هم مالک اشتر یکی از صاحب منصب های بزرگ حضرت امیر بوده است ، محمدبن ابی بکر یکی از صاحب منصب های بزرگ حضرت امیر بوده است . همیشه محتاج است مملکت به ارتش و همیشه محتاج است به صاحب منصب و همیشه محتاج به همه این قشرهائی که در ادارات است . آنی که احتیاج به او ندارد ، آنهائی هستند که سربار هستند ، آنهائی که خواهند مال ملت را بخورند و کار هم نکنند ، مال ملت را بخورند و نفعی هم نداشته باشند برای ملت ، آنها البته حساب خودشان را باید بکنند و هر چه کمتر بخورند به نفع خودشان است ، هر چه هم کمتر ببرند به نفع خودشان برای این که در هر جا بروند ، اینها پیدا خواهند شد .

تبلیغات سوءاجانب علیه حکومت اسلامی

در هر صورت این تبلیغاتی که می شود ، چه در بین

ارتشی ها ، سربازها و چه در بین دهقان عرض میکنم که کشاورزها که اگر حکومت اسلامی بشود این دهقان ها دوباره باید به حال فلاکت بیفتند ، خود دهقان ها می دانند این را که این اصلاحات ارضی ای که این آقا کرد ، این بیچاره ها را به روزگار سیاه نشاند . اینها الان زندگی شان بسیار زندگی پستی است واین بانک تعاونی و این هیات هائی که درست کردند ، این بیچاره ها را به کلی از هستی ساقط کردند و یک حکومت اسلامی که بشود ، این حرف ها نیست تو کار .

خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفت ها گرفته شده است ، حکومت اسلامی می آید و می گوید زمین ها را بدهید به خودشان . یکی یکی را می آید می نشاند حساب از آنها می کشد ، شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید ، شصت هفتاد سال ، صدسال ، خودتان ، پدرتان ، جدتان نداده ، اگر حساب بکنیم ، زائد بر این املاکی که شما دارید ، جواهراتتان را هم از شما می گیریم ، پول های بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به دولت . وقتی املاک ملی شد یعنی مال دولت اسلام شد ، آن وقت البته دهقان لازم دارد ، رعیت لازم دارد ، کشاورز لازم دارد . نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و امریکا دراز باشد که تخم مرغ بدهد!!! نمی دانم !!! جوجه بدهد ، !!! نمی دانم گندم بدهد ، جو

بدهد . خواهد یک مملکتی باشد که همه چیز از خودش باشد . همه چیز دارد مملکت ما ، نه این است که ندارد ، همه چیز دارد . مملکت ما کشاورزیش ، یک ناحیه اش برای یک مملکت کافی است . از بین برد این آدم کشاورزی ما را ، دامداری ما را ازبین برد برای این که مراتع ما را به غیر داد عرض میکنم که همه چیز ما را به باد فنا دادند . ما می خواهیم یک مملکتی باشد ، مال خودمان باشد .

اسلام برخاسته از ضعفا و حامی و طرفدار آنان

اسلام نیامده که ظلم به ضعفا بکند ، اسلام آمده است که ضعفا را پرستاری بکند ، خدمت به ضعفا بکند . اسلام از توی ضعفا پیدا شده است ، از اغنیا که پیدا نشده است ، از این گداهای مدینه و مکه اسلام پیدا شد ، از این بیچاره ها و ضعیف ها پیدا شده است و انبیای دیگر هم همین طور بودند چون اشراف نبودند که طرفدار اشراف باشند ، اینها از همین ضعفا هستند ، از بین همین توده ها پیدا شدند و طرفدار همین توده ها هم هستند و نمی گذارند ظلم به اینها بشود ، البته به بزرگ ها هم نمی گذارند ظلم بشود ، به هیچ کس نباید ظلمی بشود .

ارزش زن از دیدگاه اسلام

این تبلیغات که (اگر اسلام پیدا شد مثلا دیگر زن ها باید بروند توی خانه ها بنشینند و قفلی هم درش بزنند که بیرون نیایند) این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت می دهند . صدر اسلام زن ها توی لشکرها هم بودند ، توی میدان های جنگ هم می رفتند . اسلام !!! با دانشگاه ها مخالفیم با فساد دانشگاه ها مخالف است ، با عقب نگه داشتن دانشگاه ها مخالف است ، با دانشگاه استعماری مخالف است اسلام ، نه با دانشگاه مخالف است ، اسلام با هیچ چیز از این مظاهر عرض می کنم تمدن مخالفت ندارد و با هیچ قشری از شماها مخالفت ندارد . اسلام زن ها را دستشان گرفته آورده در قبال مردها نگه داشته در صورتی که در زمانی که پیغمبر اسلام آمد ، زن ها را هیچ حساب

می کردند . اسلام زن ها را قدرت داده است . اسلام زن ها را در مقابل مردها قرار داده ، نسبت با آنها تساوی دارند . البته یک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است ، یک احکام خاص به زن است ، مناسب با زن است . این ، نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است ، زن و مرد ، همه آزادند در این که دانشگاه بروند ، آزادند در این که عرض می کنم رای بدهند ، رای بگیرند . این که مخالفند ، این است که اینطوری که اینها زن را می خواهند بار بیاورند که یک ملعبه ای در دست مردها باشد و به قول شاه (زن خوب است فریبا باشد) ما می خواهیم این کلام را بگیریم ، این غلط را بگیریم . ما می خواهیم زن آدم باشد مثل سایر آدم ها ، انسان باشد مثل سایر انسان ها ، آزاد باشد مثل سایر آزادها .

شاه باید بساطش را جمع کند و برود

این تبلیغاتی که شاه ، سالی صد میلیون دلار می گویند داده برای تبلیغات ، اینها را گوش نکنید به آنها ، دیگر هم به گوش کسی نمی رود این حرفها ، ایشان هم دیگر باید جمع کند بساطش را ، برود سراغ کارش . من امیدوارم که ، انشاءالله شماها موفق باشید و اسلام انشاءالله با کمال توفیق در ایران حکومتش را قائم مقام حکومت های ظلم قرار بدهد . خداوند آنهائی که در ایران هستند و کمک به اسلام می کنند ، همه را موید و موفق قرار بدهد و

شما جوان هائی که در خارج ایران هستید ، همه را موفق کند که بتوانیم ما دست اجانب را از مملکت خودمان قطع کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/9/57

پیام امام خمینی به ملت ایران و اخطار به سران کشورهای حامی شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

به عموم ملت شجاع و فداکار ایران صمیمانه درود می فرستم . شما مردم عظیم الشان با اراده آهنین خود و شعارهای زنده و تعیین کننده به جهانیان ثابت کردید که شاه را نمی خواهید و باید از قدرت غاصبانه خلع شود و با این رفراندم بزرگ ، بی پایگاهی او را در بین ملت برای چندمین بار اعلام کردید و مشت یاوه گویان را که حتی در زمانی که شعارهای عمومی (مرگ برشاه ) سراسر ایران را فراگرفته بود ، مدعی شدند که اینان معدودی خرابکارند و ملت شاه را می خواهد ، برای چندمین بار باز کردید و این بار نیز با فریاد مرگ بر شاه مشت گره کرده خود را بر دهان آنان کوبیدید . خدای تعالی از شما راضی است و امام امت (عج ) از شما تقدیر می فرماید . اسلام از این پشتیبانی شما که با فداکاری خود و اهدای خون جوانان ، پرچم توحید را به اهتزاز در آوردید قدردانی می کند .

اینجانب با چشمی پر از امید و دلی فشرده از هواداری شما ملت عزیز از هدف های بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است ، احساس غرور می کنم . شما در راهپیمائی های بزرگ سراسری ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای سید مظلومان و امام فداکاران علیه الصلوه والسلام با آن

بزرگوار تجدید عهد نمودید .

من همزمان با راهپیمائی بزرگ شما در پیامی ، به سران دولت ها اعلام نمودم که رفراندم این دو روز برای هیچ کس ابهامی باقی نگذاشت که ملت شاه را نمی خواهد و عدم رسمیت او را با اکثریت قاطع قریب به اتفاق اعلام کرد و به همین جهت اخطار نمودم که از این پس هر کس از سران دولت ها از شاه پشتیبانی می کند ، از نفت ایران محروم و قراردادهای ایران با آنان غیر رسمی اعلام می شود و مادامی که سران این دولت پشتیبان شاه بر سرکارند ، قطع نفت و بطلان قراردادها ادامه دارد و بر ملت هاست که از دولت خود مواخذه کنند و بر مجلس آمریکاست که دولت کارتر را استیضاح نماید .

و نیز بر افسران جوان پیام فرستادم که به صف ملت بپیوندند که ما آنان را از زیر یوغ مستشاران نظامی نجات داده و با آغوش باز پذیرایی می نمائیم . افسران محترم جوان از مقابله خصمانه با برادران و خواهران خود جدا احتراز کنند و با آنان در صف واحد که خواست اسلام است درآیند .

از ملت محترم تقاضا می کنم از سربازان و افسرانی که به آنان پیوستند و یا می پیوندند ، به بهترین وجه با حفظ جهات امنیتی نگهداری و کمک نمایند .

باید ملت بداند که موضع ، سخت حساس است . چه بسا اشخاصی که ندانسته یا خیانتکارانه امر به سکوت و سستی می کنند ، باید به آنان اعتنا نکنند و اعتراض خود را هر چه بیشتر نسبت به شاه گسترش دهند و چون وسائل ارتباط

جمعی در حال اعتصاب به سر می برند ، باید به هر وسیله ممکن رابطه بین شهرستان ها برقرار نموده و مسائل روز و تظاهرات و اخبار مبارزات خود را به یکدیگر برسانند . اینجانب مراتب تشکر خود را صمیمانه به ملت عزیز تقدیم و نصرت آنان را که نصرت قرآن کریم و اسلام است از خداوند تعالی مسئلت می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/9/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو (پاپیولار) میلان ایتالیا

سؤ ال : تظاهرات روزهای یکشنبه و دوشنبه ، مجاز اعلام شده بود ، آیا این بدین مفهوم است که شاه توانسته کنترل اوضاع را به دست بگیرد ؟

جواب : ابدا ، شاه نتوانسته جریانات را در دست گیرد . علت اجازه دادن به تظاهرات ، ترس از انقلاب بوده است .

سؤ ال : شما گفته اید که انقلاب باید بدون قهر انجام گیرد ، اگر ارتش دوباره مردم را به گلوله بندد ، شما به مردم چه دستوری خواهید داد ؟

جواب : در موقع مقتضی ، تجدید نظر خواهیم کرد .

سؤ ال : فکر می کنید چگونه بتوانید وحدت نیروهای گوناگون را که امروز در جنبش شرکت دارند ، حفظ کنید ؟

جواب : آنها در حال حاضر همه وحدت دارند و در رفتن شاه همه موافقند .

تاریخ : 21/9/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون سوئد

سؤ ال : حضرت آیت الله ! پس از این دو روز تظاهرات عظمیم ، نتایجی که از این مترتب است به نظر شما چیست ؟

جواب : تظاهراتی که در ایران واقع شد و سرتاسر ایران را فرا گرفت ، رفراندمی بود زنده برای سقوط شاه ، نتیجه این است که شاه الان بر حسب همه نظرها نباید قانونیت داشته باشد و از این به بعد هم باید با او معامله غیرقانونی کرد .

سؤ ال : شما اخیرا گفته اید که از این به بعد به کشورهائی که به حمایت شاه برخیزند نفت نخواهید فروخت . این تهدیدی است برای کشورهای غربی و امریکا ، به نظر شما این مساله چگونه خواهد شد ؟

جواب : مساله این است که الان که شاه غیرقانونی بودنش اعلام

شد ، اگر کسی از این به بعد از شاه پشتیبانی کند ، مادام که دولت وی سرکار هست به مملکت او نفت داده نمی شود .

سؤ ال : آیا شخص شما و یا دوستانتان با آمریکائی ها تماس داشته اید و یا یکی از دوستان شما تا به حال توانسته است به آمریکایی ها بگوید که مساله چیست ؟

جواب : هیچ روابطی نیست ، نه بین من و آمریکائی ها و نه بین دوستان من و آمریکائی ها .

تاریخ : 21/9/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه صدای لوگزامبورگ

سؤ ال : حضرت آیت الله خمینی ! به کرات گفته اید که جنبش اسلامی با مارکسیست ها رابطه ای ندارد . شما روابط خودتان را با کمونیست ها پس از پیروزی جنبش چگونه می بینید ؟ آیا کمونیست ها در حرکت آینده با شما همکاری خواهند داشت یا شما با آنها کاری خواهید داشت یا نه

جواب : به هیچ صورت با آنها همکاری نخواهیم کرد .

سؤ ال : برخی از دانشمندان علوم سیاسی اینجور تحلیل می کنند که بین مسلمان ها و مارکسیست ها وجوه مشترکی وجود دارد و همین طور معقد هستند که در جنبش اسلامی جناح های مختلف محافظه کار و مترقی وجود دارد . آیا شما در درون جنبش خودتان با آن جناح محافظه کار مشکلاتی دارید یا نه ؟

جواب : در اسلام ، جناح های مختلف وجود ندارد . وقتی حکومت اسلامی تشکیل شود همه تابع قانون اسلامند واسلام یک جناح یکپارچه و واحد است .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! در صورت پیروزی جنبش تان ، شما چه نوع حکومتی برقرار خواهید کرد ؟ در حکومت

اسلامی شرکت گروه های سیاسی مختلف چگونه خواهد بود ؟

جواب : حکومت ما جمهوری اسلامی است که متکی بر آیات قرآنی می باشد و قانونش قانون اسلام است و جناح های سیاسی در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند .

سؤ ال : شاه ، همانطور که مطلع هستید ، دولت نظامی را برقرار ساخته است . آیا به نظر حضرتعالی مبارزه با نظامی ها مشکل تر نیست ؟ و چگونه شما می خواهید دولت نظامی را از بین ببرید ؟

جواب : البته مشکل است ، لکن وقتی ملت یک امری را بخواهند نظامی هم نمی تواند مقابلش بایستد

کشت و کشتارهائی که الان راه انداخته اند ، راه حل نیست و ناچار دولت نظامی هم باید ساقط شود .

سؤ ال : آقای شاپور بختیار یکی از سخنگویان جبهه ملی به یکی از خبرگزاری های آلمان به نام د . پ . آ گفته است که با مشروطه سلطنتی مخالفتی ندارد . اگر چنانچه جبهه ملی روی کار آید ، آیا شما به ایران باز می گردید ؟

جواب : آن تابع این است که من مصالح را ملاحظه کنم ، اگر مصلحت شد ممکن است .

سؤ ال : در صورت پیروزی جنبش تان و تاسیس دولت اسلامی ، توسعه و پیشرفت اجتماعی مخصوصا پیشرفت زنان را چگونه می بینید و آیا تعداد زوجات را مجاز خواهید دانست و اجازه خواهید داد یا نه ؟

جواب : زن ها آزادند ، همانطوری که مردها آزادند ، ما طبق قانون اسلام عمل می کنیم .

سؤ ال : در صورت استقرار حکومت جمهوری اسلامی آیا به کردها خود مختاری داخلی و

آزادی های محلی داده خواهد شد ؟

جواب : همه در ایران ملت واحد هستند و ما ، هم خود و هم آنها را ملت واحد می دانیم .

سؤ ال : اهداف و برنامه های آینده شما چیست ؟

جواب : نقائصی که در حکومت شاه بوده است ، تا آنجا که مقدور است ترمیم خواهیم کرد . استقلال و آزادی را به وطن باز خواهیم گرداند . روابط ناسالمی را که به ضرر ملت است اصلاح خواهیم کرد . ادارات را هم آنطور که مصلحت ملت و مملکت است تصفیه می نمائیم . دست دیگران را از ایران کوتاه خواهیم نمود .

تاریخ : 23/9/57

پیام امام خمینی به ملت مسلمان ایران به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در نجف آباد

بسم الله الرحمن الرحیم

جنایات شاه که در بسیاری از شهرها ، بخصوص در اصفهان و نجف آباد با وحشیگری بی سابقه مامورین او واقع شده است و گفته می شود برنامه ای است که به تدریج در سایر شهرها نیزانجام می گیرد و بناست به بزرگ و کوچک رحم نشود و تمام خانه ها و مغازه ها و مراکز مذهبی به آتش کشیده شود نشانه تزلزل و ضعف دولت نظامی و یاس شاه از امکان ادامه قدرت شیطانی است و اکنون که به پرتگاه و سقوط حتمی نزدیک شده است ، می خواهد جنایات خود را هر چه بیشتر تکمیل کند و به گفته خودش ایران رابه تل خاکی مبدل ساخته و برود .

ملت آگاه باید بداند که این آخرین حمله ای است که از جنون و حمله روحی که به شاه دست داده است ، ناشی شده و باید این جنایات بسیار احمقانه و سبعانه موجب تضعیف روحی ملت نشود .

شاه خود را از ملت جدا و تنها می بیند ، ناچار با تمام وجود به آغوش اشرار و مزدوران پناه برده تا شاید عقده های روحی خود را خالی کند . شاه خود را از سلطنت خیالی مخلوع می بیند و ادامه حکومت خود را با رفراندم تاسوعا و عاشورا غیر ممکن می داند ، از این جهت از هیچ جنایت غیر انسانی روی گردان نیست و با دست اشرار و بعضی از سران ارتش که شریک جرم او هستند ، می خواهد آخرین تیر ترکش را رها کند . شاه رفتنی است ، لکن سران ارتش که با او و به امر او مرتکب جنایات هستند و می شوند ، در کار خود تجدید نظر کنند و از عواقب امر بترسند . درجه داران جوان خود را به این جنایات وحشتناک آلوده نکنند ، مگر آنان نمی خواهند پس از شاه ، دراین کشور آبرومندانه زندگی کنند ؟

جنایاتی که در اصفهان و نجف آباد و بعضی از شهرستان ها شده است ، به قدری با شرافت انسانی منافی است که وجدان هر انسانی را سخت رنج می دهد . از قرار اطلاع ، مامورین شاه با مسلسل به داخل منازل مردم محروم و بی دفاع حمله کردند ، مساجد را به آتش کشیدند ، به زنان محترم اهانت کردند ، هر کس را که دیدند جاوید شاه نمی گوید ، بیدریغ کشتند و آزادی به منطق کارتر را به خوبی و خیلی سریع اجرا کردند .

اکنون با در نظر گرفتن رفراندم تاسوعا و عاشورا که غیر رسمی بودن شاه و دولت را به

جهانیان ثابت نمود ، بر ملت است که به حکم اسلام و قانون ، از اطاعت شاه و دولت سرپیچی کنند ، مالیات نپردازند و کلیه اعتصابات ادارات و موسسات و شرکت های دولتی ، خصوصا اعتصاب شرکت

نفت را تا رفتن شاه و دولت ادامه دهند و بر ملت است که با گسترش اعتصابات خود از آنان پشتیبانی نمایند . اینجانب مصیبت وارده بر خواهران و برادران سراسر کشور را تسلیت می گویم و از خدای بزرگ ، اجر و صبر برای آنان و رحمت واسعه حق تعالی را برای شهدای راه خدا مسئلت می نمایم و روز دوشنبه 17 محرم الحرام را به مناسبت هفتم شهدا ، عزای عمومی اعلام می کنم .

روح الله الموسوی الخمینی

سؤ ال : کشور ما ایتالیا با توجه وقایع ایران و کوشش ملت ایران علیه دیکتاتوری خاندان پهلوی را دنبال می کند ، همزمان بعضی جراید گویای این است که حکومت اسلامی نسبت به مدرنیزه کردن ایران توسط شاه یک قدم عقب است ، در این مورد نظر شما چیست ؟

جواب : به تصدیق خود شما ، خاندان پهلوی یعنی شاه و پدرش بیش از پنجاه سال است که با دیکتاتوری بر ایران حکومت می کنند و با پشتیبانی قدرت های استعماری ، از هیچ جنایتی به ملت ایران دریغ نکرده اند . ذخایر کشور مخصوصا نفت را در اختیار اجانب گذاشته اند ، هرگونه فریاد آزادیخواهی و اعتراض به دیکتاتوری را با سرنیزه خاموش کرده اند ، قتل عام های مکرری در این پنجاه سال به دست این دودمان انجام شده است ، آزادی به تمام معنی از

مردم سلب شده است ، هیچ گاه مردم حق انتخاب نداشته اند ، گویندگان و نویسندگان کشته شده اند و یا زندانی هستند و یا ممنوع از گفتن و نوشتن ، مطبوعات را از نوشتن حقایق محروم کرده اند ، و در یک کلمه ، تمامی مبانی بنیادی دموکراسی را نابود کرده اند ، که تمامی این واقعیت ها تلخ را در یک سال اخیر ، هم شاه و هم اطرافیانش اعتراف کرده اند و حالا من می پرسم که ملتی تا این حد ستمدیده و سلطانی تا این حد دیکتاتور ، مدرنیزه کردن کشور چه مفهومی می تواند داشته باشد ؟ آیا طلای سیاه ما را تاراج کنند و در ازاء آن میلیاردها دلار اسلحه را در کشور انبار کنند ، این معنی نوسازی کشور است ؟ تاسیس کارخانجات صنعتی مونتاژ با سرمایه های خارجی و سرمایه های وابستگان داخلی آنها ، از جمله خود شاه ، مملکت را به طرف یک مستعمره تمام عیار پیش می برد و کارگر ایرانی را با دستمزدهای ناچیز در خدمت آنها درمی آورد ، به معنی مدرنیزه کردن کشوراست ؟

کشاورزی را نابود کرده اند و در عوض گندم و برنج و سایر موادغذایی به مقدار بیش از نود درصد مصرف داخلی را از خارج وارد می کنند ، این به معنی مدرنیزه کردن کشور است ؟ تحصیلکرده های ما ، از دانشجو و دکتر و مهندس و سایر متخصصین و روشنفکران ، زندان را پر کرده اند و از خارج دکتر و مهندس وارد می کنند ، اینها در منطق شاه و جرائدی که از او پول

گرفته اند ، به معنی نوسازی کشور است ؟ و ما که خواستار حکومت اسلامی هستیم که در سایه آن به همه این جنایت ها و خیانت ها پایان داده می شود ، به معنی یک قدم عقب بودن است ؟ نه ، این پایان دادن به ارتجاع شاهنشاهی دوهزار و پانصد ساله پوسیده است .

سؤ ال : آیا شما تصور می کنید که با تمام جنبش های آزادیبخش در کشورهای مختلفه عرب که هر کدام بر اساس روش خاصی و در شرایط خاصی برای استقلال (مانند ملت فلسطین ) خودمختاری ، آزادی سیاسی ، اقتصادی و عقیدتی مجاهدت می کنند ، پیوند دارید ؟

جواب : نهضت مقدس اسلامی موجود در ایران با هیچ گروهی در خارج از کشور ارتباط سازمانی ندارد ، ولی ما امیدواریم که چون ملت ایران همیشه از مبارزه همه آزادیخواهان بخصوص برادران فلسطینی علیه اسرائیل متجاوز ، حمایت کرده است و ما بیش از پانزده سال است که همیشه در اعلامیه و سخنرانی ها ، نهضت آنان را تایید کرده ایم و در حد امکان به یاری آن برخاسته ایم ، آنان و همه آزادیخواهان جهان ، امروز از مبارزات حق طلبانه ملت ایران حمایت کنند ، امیدواریم که این کار را هر چه بیشتر و سریع تر انجام دهند .

سؤ ال : در مبارزه علیه شاه ، نیروی مذهبی مایه اتحاد قشرها و لایه های مختلف نیروهای سیاسی است . نظر شما نسبت به شرکت مبارزین متحد و مردمی جنبش انقلابی که می گویند بعضی از آنان مارکسیست و گاهی اظهار نمی کنند ، چیست ؟

جواب : بله امروز

اسلام به صورت یک مکتب مترقی که قادر است تمامی نیازهای بشر را تامین کند و مشکلات او را حل نماید ، مورد توجه همه مسلمین جهان ، بخصوص ملت مسلمان ایران قرار گرفته است و بیش از نودوپنج در صد مردم ایران مسلمانند و خواستار استقرار حکومت اسلامی و اجرای قوانین مترقی اسلامند و تمامی قشرها در سراسر کشور ، در این خواسته ها همصدا و در صف واحدند و اگر عده ای که شماره آنها بسیار هم محدود است ، شعاری غیر از اسلام دارند ، یا مغرضند که اگر ماءمور خود رژیم ایران نباشند ، از قدرت های خارجی دستور می گیرند و یا به علت اینکه اسلام را نشناخته اند و آنچه از اسلام شنیده اند ، از تبلیغات غلط و انحرافی بوده است از این جهت به سایر مکتب ها پناه برده اند و این عده را ما معتقدیم با پیاده شدن اسلام به آغوش آن بر می گردند .

سؤ ال : بیشتر روزنامه ها در ایتالیا و فرانسه امروز از (خطر یک جنگ داخلی ) صحبت می کنند و تصورشان این است که تنها راه حل سازش (انتخابات مجلس مشروطه ، مراجعه به آراء عمومی ) امیدوارکننده است ، تا بتوان از برخورد بین مردمی که به حرف شما گوش می کنند و

ارتش ، جلوگیری کرد . آیا واقعا شکاف بین ارتش و مردم ، وسیع است ؟ (در اینجا صحبت از کادرهای بالای ارتش که در خدمت شاه هستند ، نیست ) .

جواب : اولا سازش با شاه یعنی سازش با یک فرد ظالم و خائن و این

سازش خود بزرگترین خیانت است که هرگز در قاموس اسلام و یک مسلمان واقعی نمی گنجد و در ثانی سازش از سیاسیون در طول سلطنت این دودمان با تجربه های تلخی در گذشته اتفاق افتاده است و ملت ایران امروز بیدار شده و این فریب را هرگز خورد و آن دسته از مطبوعات که صحبت از جنگ داخلی می کنند ، باید بدانند که خیلی پیش از این ، خود شاه برای خنثی کردن نهضت مردم ایران دست به چنین تبلیغاتی زده است و مردم را همیشه از تجزیه و تبدیل آن به ایرانستان می ترساند و می گفت که مخالفین من می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و این صرفا یک تهدید توخالی است و ملت فریب آن را نمی خورد . و اما ارتش ، شاه خوب می داند که به این ارتش نمی تواند امیدوار باشد ، امروزه از ایران اخبار سرپیچی ارتشیان میرسد ، سربازها از سربازخانه ها فرار می کنند ، افسران جوان از اطاعت فرماندهان خود سرپیچی می کنند ، ارتشیان ، جز یک عده معدود که از وابستگان و سرسپردگان شاهند ، بقیه مسلمانند و دیر یا زود به ملت خواهند پیوست وشاه قادر به ادامه حکومت خود نخواهد بود .

سؤ ال : تمامی ناظرین قبول دارند که تظاهرات بزرگ یکشنبه و دوشنبه گذشته ، یک مراجعه به آراء عمومی علیه شاه و له حکومت اسلامی بود ، آنها همچنین قبول کرده اند که بلوغ عظیم ملت ایران را که به حرف شما گوش می کنند ، باید به رسمیت بشناسند ، ولی ادامه قدرت باز

ادامه دارد ، زیرا شاه قصد ترک قدرت ندارد و بنابراین تحت چه فرم دیگری مبارزه توده ای می تواند علیه شاه ادامه پیدا کند ؟

جواب : پایه پوشالی قدرت شاه که توسط خودش بنا گردیده بود و بر آن تکیه داشت ، به وسیله ملت مبارز فرو ریخت و به همین دلیل قدرت او نمی تواند ادامه پیدا کند ، همین شاه بود که چند سال گذشته هنگامی که حزب مبتذل خود را اعلام کرد ، گفت هر که به ما راءی ندهد ، یا جایش در زندان است و یا از کشور اجازه می دهیم که خارج شود . امروز می بینید که ملت ایران او را مجبور می کند که رسوایی شکست حزب رستاخیز فرمایشی خود را قبول کند و همین شاه بود که در مورد زندانیان سیاسی عقیده داشت که باید در زندان پوسیده و بمیرند و دیدیم که فشار ملت او را مجبور می کند که بعضی از آنان را آزاد کند و ده ها شکست دیگر که ملت بر او وارد آورده و به یاری خدای تعالی او را برای همیشه از قدرت برکنار خواهد کرد و در این راه از هر شیوه ممکن استفاده می کند ، اگر به همین روش مسالمت آمیز ، شاه کنار نرود ، آنوقت است که او و حامیانش غرامت سختی خواهند پرداخت .

سؤ ال : شما در جریان گروه تحقیقی درخواست شده توسط پرزیدنت کارتر ، هستید . دولت اسلامی شما می تواند علیه قدرت هائی که از نظر اقتصادی ، استثمارش کرده اند یا از نظر سیاسی ، ایران و منافعش

را تحت فشار قرار داده اند ، ارتباطش را قطع نماید ؟ آیا یک گفتگوی دو جانبه ، البته با شرایط مساوی ، با ایالات متحده را پیش بینی کرده اید ؟

جواب : تا زمانی که شاه بر سر کار است و کنار نرفته است ، ما هیچ مذاکره ای را نمی پذیریم و در صورتی که یک دولت اسلامی مستقل متکی به آراء ملت سرکار آمد ، در آن موقع با هر دولتی که مایل باشد ، در زمینه های مختلف حاضر به مذاکره هستیم و ما در روابطمان با سایر کشورها ، همچنان که ظلم را پذیریم ، به کسی هم ظلم نمی کنیم و اگر کشوری با چنین سیاست عمل کند و به هیچ یک از قدرت های استعماری ، وابسته نباشد و استقلال کامل خود را حفظ نماید ، قطعا در دنیای امروز در محاصره اقتصادی و سیاسی قرار نمی گیرد . این شاه و دولت غیر قانونی او است که چون هیچ گونه پیوندی با ملت ندارد از طرف ملت محکوم به سقوط است ، از این جهت قدرت های خارجی در برابر حفظ قدرت ، هر طرفی را بر او تحمیل می کنند و او هم ناگزیر از پذیرفتن است .

سؤ ال : کارگران ایتالیا با ملت ایران که مبارزه می کند ، هستند ، همین احساس در جای دیگر هم وجود دارد ( دولت ها طور دیگر فکر می کنند) و می توان گفت که جهاد شما از حدود مرزهای اسلامی گذشته است و توسط ملت ها شناخته شده ، عقیده شما چیست ؟

جواب : امروز همچنان که

قدرت شیطانی درسطح جهانی ، برای غارت ملت ضعیف دست در دست یکدیگر گذاشته اند ، ملت ها باید در مبارزات حق طلبانه خود ، یکدیگر را حمایت کنند و ما امیدواریم که در این لحظات حساس ، همه آزادیخواهان جهان ، ملت مسلمان و رشید و قهرمان ایران را یاری نمایند . ملت ایران بدون اتکاء به غرب و شرق می خواهد روی پای خود بایستد و بر سرمایه های مذهبی و ملی خود استوار باشد . ملت های جهان ، از این طرز فکر بر خلاف مسیر دولت ها پشتیبانی می کنند و خواهند کرد .

تاریخ : 25/9/57

بیانات امام خمینی در مورد حقوق بشر ادعایی شاه و کارتر

حقوق بشر در قاموس کارتر لفظی برای غارتگری و کشتار

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

در جنگ صفین وقتی که عمار یاسر برای خاطرجنگ با معاویه در رکاب امیرالمومنین کشته شد ، بین لشکر معاویه حرف واقع شد که پیغمبر به عمار فرمودند که تو را فرقه یاغی و باغی شهید می کنند و حالا لشکر معاویه شهید کرده است عمار یاسر را . پس باید فرقه باغی و طاغی همین معاویه و لشکر او باشند . معاویه گفت که نه این را امیرالمومنین کشته برای اینکه او فرستاده او را به جنگ و وقتی که او فرستاد به جنگ پس امیرالمومنین او را کشته است . پس فرقه باغیه عبارت از آن دسته هست . منطق کارتر همین منطق معاویه است که گفته است به اینکه اینها مردم را به کشتن می دهند یعنی علمای اسلام مردم را به کشتن می دهند . حالا باید ما حساب این را با ایشان بکنیم ببینیم که آیا این منطق ایشان همان منطق معاویه است یا

یک قدری هم بدتر ، یا یک منطق صحیحی است .

در ایران از اول محرم مردم شروع کردند به (ضمن عزاداری هائی که کردند) اظهار انزجار از حکومت شاه و در تاسوعا و عاشورا با کمال آرامش مردم پیاده روی کردند و سلطنت محمدرضاشاه را نفی کردند . ایشان می گوید که (مردم همچو اختیاری نداشتند ، این اسباب این شده است که شاه امر کرده است که روز بعدش مردم را بکشند) این تظاهرات آرام که مردم کردند و سرنوشت خودشان را در این روز تعیین کردند ، این آیا مطابق منطق آقای کارتر نیست ؟ و این را یک امر انحرافی ایشان تلقی می کنند که مردم یک مملکتی ، تمام مردم یک مملکتی نسبت به سرنوشت خودشان حق دارند ؟ ! آن اعلامیه حقوق بشر در منطق آقای کارتر این است که بشر همچو حقی ندارد که سرنوشت خودش را تعیین کند ؟ ایشان از اعلامیه حقوق بشر که خودشان هم امضا کردند که آزادند مردم ، اول چیزی که برای انسان هست آزادی در بیان است ، آزادی در تعیین سرنوشت خودش است ، آیا ایشان از اعلامیه حقوق بشر این را فهمیده اند که نه هیچ کس آزاد نیست در این معنا ؟ یا در خصوص ایران ایشان این نظر را دارند که هر کس هم که آزاد باشد لکن ایران دیگر آزاد نیست ؟ چنانچه در بعضی از حرف ها می گوید که ، گفته است که آنجا که پای منافع ماها در کار است ، دیگر صحبت از آزادی و حقوق بشر نیست ، دیگر آنجا نباید ما

از حقوق بشر بحث کنیم . ایران یک جائی است که سوق الجیشی است و وضع سوق الجیشی نسبت به مملکت ما دارد ، دیگر اینجا جای این نیست که ما صحبت آزادی بشر را بکنیم و حقوق بشر را بکنیم . این منطق صحیح هست در نظر دنیا ، در نظر عقلای دنیا که یک مملکتی چون منفعت به ایشان می رساند ، چون مملکت آمریکا از این منفعت می برد ، پس اینها دیگر آزاد نیستند ، اینها باید دستشان را روی هم بگذارند تا هر چه منافع دارند ، هر چه ذخایر دارند آمریکا و امثال آمریکا ببرند ؟ ! آیا اینکه ایشان می گوید که اینها مردم را به کشتن دادند ، آیا این تظاهر آرامی که مردم در این دو روز کردند یعنی هیچ شلوغی نکردند و به دنیا ثابت کردند که ایران می تواند کنترل خودش را در اشیاء بگیرد و سرنوشت خودش را به طور عقلائی ، به طور صحیح تعیین کند ، خوب این موجب این شد که فردا از شب یازدهم شروع شد ، شروع شد به کشتار مردم ، اینجا چه باعث شده است که مردم کشتار شدند ؟ خوب ، باز در جنگ صفین این مطلب پیش می آید که خوب او آمده به جنگ و اینها هم رفتند به جنگ و آنها اینها را کشتند . حالا معاویه می تواند یک همچو مغلطه ای بکند که آن کسی که این رافرستاده به جنگ و این کشته است ، خوب این منطق معاویه است ، این یک مغلطه ای است که کرده است معاویه

. اینجا از او هم بدتر است برای اینکه اینجا به جنگی نرفته بودند ، اینها در خیابان های تهران و در خیابان سایر شهرها راه افتاده بودند و می گفتند که ما شاه را نمی خواهیم ، این جنگ است ؟ آیا کسی بگوید که سرنوشت مملکت من به دست خود من هست ، حقوق بشر برای ما و همه عالم این مطلب را قائل هستند که هر بشری نسبت به سرنوشت خودش آزاد است ، می تواند رای آزاد بدهد هر مملکتی می تواند سلطان اگر داشته باشد ، تعیین کند ، رئیس جمهور اگر بخواهد داشته باشد ، تعیین کند ، حکومت بخواهد ، تعیین کند برای مملکتش ، هر شکلی که این افراد مملکت بخواهند اداره بشوند ، به حسب حقوق بشرآن شکل باید ممضی باشد ، همه دولت ها هم باید او را تصدیقش بکنند . خوب /مردم / همین مطلب بود ، دیگر بیشتر از اینکه چیزی نبود . روز دهم و نهم ، روز تاسوعا و عاشورا غیر از این مطلب چیزی نبود که همه روزنامه نویس ها ، همه مجله نویس ها این را دیدند ، اینهائی که رفتند در ایران و تماشا کردند این مسائلی که در ایران واقع شد ، همه دیدند که یک مملکتی است که اهالی اش با آرامش ، چندین میلیون جمعیت در سرتاسر مملکت با آرامش راه افتادند ، مرد وزن بزرگ و کوچک توی خیابان ها و حرفشان این بوده است که ما این شاه را نمی خواهیم ما فرض می کنیم که شاه خیلی هم مرد صالحی فرض کنید

باشد ، خیلی هم آدم صحیحی باشد ، خیلی هم خدمتگزار به مردم باشد ، خوب وقتی مردم یک خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود . ما فرض می کنیم اینطور که ، خیر ، ایشان مصالح مملکت را ملاحظه کرده است ، ایشان می خواهد آزادی بدهد . ایشان می خواهد مملکت را مستقل کند ، ایشان می خواهد مملکت را به تمدن نو برساند ، همه اینها را ما فرض می کنیم صحیح ، می خواهد یک همچو کارهائی را بکند لکن اهالی مملکت می گویند ما این را نمی خواهیم که سلطان ما باشد ، سرنوشت اهالی مملکت با خودشان است ، ما همچو خدمتگزاری را نمی خواهیم ، ایشان بروند کنار ، ما خودمان یک خدمتگزار دیگر جایش می گذاریم . ما فرض می کنیم اگر ایشان آن هم بود ، آنطور هم بود ، مثل سایر مثلا انسان ها یک انسانیتی داشت ، باز هم اهالی یک مملکت

حق داشتند به اینکه بگویند ما این خدمتگزار را ، این آدم بسیار صالح خوب را که می خواهد مملکت ما را بهشت برین بکند نمی خواهیم ، ایشان بهشت برین کند مملکت مان را . حق ندارند این را بگویند ؟ حقوق بشر این نیست که هر کسی ، هر بشری حق دارد که سرنوشت خودش را خودش تعیین کند ؟ اینها می خواهند سرنوشت خودشان را خودشان تعیین کنند و این آقای خدمتگزار را نمی خواهند . این در صورتی بود که ایشان خدمتگزار بود و اما اگر چنانچه یک شخصی باشد که خدمتگزار دیگران است ، برای خاطر دیگران این

مملکت خودش را به باد فنا داده ، به تباهی کشیده ، یک ادمی است که همه چیز ما را از دست داده و برده است از بین ، همه منافعی که در این مملکت قابل این است که برده بشود و مردم از آن استفاده بکنند ، خود ملت از آن استفاده بکند ، ایشان یا خورده است یا داده است به دیگران خورده اند . یا خودش در بانک های خارج جمع کرده مثل پدرش که جواهرات ایران رابرداشت و رفت منتها انگلیس از او گرفتند بین راه وبردند یا خودش برده است و پول های ایران را این شصت هزار نفری که می گویند که جزء اشخاصی است که به او مربوط هستند و از رفقایش هستند و از فامیلش هستند و از اینها هستند ، به اینها داده خورده اند و یا به ارباب ها داده خوردنده اند ، به کارتر و امثال کارتر و به آمریکا و به دیگران داده .

نیاز به تلاش و کوشش دراز مدت به منظور بازسازی ویرانگری های رژیم

همه منافع ایران را ایشان از بین برده است ، الان شما ، اگر حالا هم برود ، ده پانزده سال لازم است تا این مملکت با زحمت اشخاص صالح به پایه آنوقت برسد که ایشان نیامده بودند ، که رضاشاه هم نیامده بود . این ، مدتی زحمت لازم دارد ، خیال نکنید که حالا یک مملکتی را که این تهی کرده تا رفت بهشت برین بشود . این خراب کرده همه را ، مملکت را خراب کرده و به شکل یک ویرانه درآورده الان نه زراعتی

این مملکت ما دارد ، نه مراتعش دست مردم است و خودش دارد ، نه جنگل هایش دست اینهاست . آبها را از بین بردند ، این سدهائی که اینها درست کردند ، همه اش به منافع دیگران بوده تا این مملکت دوباره برگردد به حال قبل از آمدن این آقا ، مدت زحمت دارد ، مدت ها باید مردم خون دل بخورند ، جوان های ما باید زحمت بکشند ، متخصصین ما باید زحمت بکشند تا این را از این آشفتگی بیرون بیاورند تا بعد بشود یک مملکتی که این آشفتگی هارا دارد نداشته باشد آنوقت نوسازی بخواهند بکنند .

منطق کارتر جنایت پیشه ، سکوت دربرابر کشتار و غارت شاه یا قبول مرگ است .

ایشان می فرمایند که این تظاهرات آرامی که کردند که ما شاه را نمی خواهیم ، این است که اینها را به کشتن داده ؟ ! اینها حتما باید بگویند شاه راخواهیم تانکشندشان ؟ ! ایشان می گوید که حرف هائی که میزنند میزانی ندارد و کنترل ندارد . خوب ، حرف ما این است ، ما در مجمع عمومی دنیا حرف خودمان را می گذاریم حرف ایشان هم می گذاریم ، ببینیم کدام اینها میزان ندارد . حرف ما این است که این آدم خودش و پدرش ، این سلسله به ما خیانت کرده جنایت کرده ، هر روز دارد جنایت می کند . الان که ما اینجا نشستیم اینها مشغول جنایت هستند ، همین الان ، همین الان مشغولند ، همین دیشب و دیروز قم را به آتش کشیدند ، همین دو روز خراسان را ، تبریز را

، یزد را ، هر شهری را که شما اسم ببرید اینها یک دسته ای آوردند خرابکاری کردند . این آدمی که اینطوری هست ، این آدمی که می آید توبه می کند و توبه اش این است ، آدمی که می آید به مردم می گوید که نه کار نداشته باشید ، من دیگر اشتباه کردم ، اشتباه هایم را برمی گردانم دیگر اشتباهی نمی کنم ، این کارش این است که دارید می بینید . ایشان نمی داند ، آقای کارتر نمی داند کارهای اینها را یا می داند و خودش را به نادانی می زند ؟ خوب ایشان این کارها را دارد می کند ماها که اهل یک مملکت هستیم ، ما هم با سایر مردم این مملکت می گوییم که ما ایشان را نمی خواهیم ، ایشان به ما خیانت کرده ، ایشان جنایت کرده ، ایشان ذخائر ما را به شما و امثال شما داده و ما می خواهیم که خودمان آزاد باشیم ، خودمان مستقل باشیم ، خودمان مملکتمان را اداره کنیم . این ابهامی در آن هست که ما می خواهیم خودمان اداره کنیم ، نمی خواهیم به دست شماها اداره بشود . به دست نوکرهای شما اداره بشود ؟ ! ابهامی در این نیست . آیا حق ندارند اهالی یک مملکتی ، آرام این حرف را بزنند که ما نمی خواهیم ایشان را ؟ ! اگر دنبال این معنا که مردم روز تاسوعا و عاشورا آرام گفتند ما این را نمی خواهیم و همه عالم دیدند که اکثریت قاطع قریب به اتفاق است که ایشان را نمی

خواهند ، همه بازارهای ایران ، همه مملکت ایران و شهرستان های ایران ، همه دهات ایران فریاد کردند ما نمی خواهیم شما را ، اگر ایشان بعد از این کاری که مردم کردند واین رفراندمی که مردم کردند ، گفته بود که بسیار خوب نمی خواهید من می روم یک کس دیگر بیاید ، جنگ و نزاع می شد دیگر ؟ دعوا داشت دیگر ؟ ایشان بر خلاف قوانین بین المللی دنیا عمل کرده ، دنبال این معنا که مردم آرام گفتند ما شما را نمی خواهیم ، چماقدار کشیده ، ارتشش را و نمی دانم قوای انتظامی اش و همه را وادار کرده به اینکه مردم را بزنند و به اسم مثلا چماق به دست ها بیایند توی راه ، توی شهرها بگویند جاوید شاه . خوب این معنا واقع شده است که مردم آرام گفتند نه و ایشان کتک زده مردم را ، ایشان کشته از مردم ، ایشان خانه های مردم ریخته ، با مسلسل تو خانه ها هم حمله کردند ، مساجد را آتش زدند ، این همه وحشیگری را کردند ، شما بعد از همه این وحشیگری ها ایشان را باز پشتیبانی کردید و می گوئید: (آنهائی که می گویند که چرا این کارها می شود ، آنهایی که تظاهر آرام کردند ، اینها خلاف می گویند ، اینها میزان ندارد حرف هایشان ) . حرف ما این است ، حرف شما آن است ، کدام میزان ندارد ؟ هر عاقلی بشنود این دوتا را ، کدام را می گوید بی میزان است ؟ میزان حقوق بشری که حقوق

بشر می گوید که همه افراد یک ملتی آزادند در اینکه عقائد خودشان را بگویند ، در این که سرنوشت خودشان را خودشان تعیین بکنند ، مردم ایران این را می گویند ، شما خلاف این را می گوئید ، کدام یکی مطابق میزان است ؟ کدام ؟ ما بی میزان صحبت می کنیم ؟ ! شما می گوئید که شماها مردم را به کشتن دادید ، معاویه هم همین حرف را می زد منتها او حرفش منطقی تر از شما بود . معاویه هم می گفت که حضرت امیر او را فرستاده جنگ ، وقتی فرستاد جنگ ما کشتیمش ، پس او کشته است . مثل اینکه یک مظلومی توی راه بیاید و داد بزند از ظلم یک کسی ، او بکشدش بعد بگوید نه این مظلوم خودش خودکشی کرده برای اینکه خوب چرا داد کرد ؟ ! (مردم ایران چرا چرا فریاد می زنند ؟ ! بگذار هر چه تو سری دارند بخورند و فریاد نکنند!!) . آقای کارتر این را می فرمایند که هر چه توی سرتان زدند ، هر کاری کردند اینها ، شما حرف نزنید برای اینکه اگر حرف بزنید کشته می شوید ، پس خودتان خودتان را به کشتن دادید ، این صحیح است که یک ملتی سی میلیونی ، سی و چند میلیونی کتک بخورد ، خیانت ببیند ، جنایت ببیند ، سلب آزادی ها را ببیند ، اختناق ها را ببیند ، اگر صدایش درآمد که آقا چرا توی سر من می زنی ، بکشند او را ؟ !(پس این تقصیر خودش است که می گوید که

چرا) منطق این منطق آقا .

حمایت از اعتصابیون شرکت نفت یک تکلیف شرعی است

اگر ما گفتیم این نفت ها این نفت هائی که اینها دارند بیرون می دهند از این مملکت ، اینها منفعتش به خود ملت نمی رسد پس اعتصاب کنید ، نگذارید این نفت ها برود ، اگر ما گفتیم نفت ها را نگذارید یعنی تایید کردیم اعتصاب آنها را ، خودشان اعتصاب کردند ماهم تایید کردیم ، حالا هم تائید می کنیم ، اگر ما شرکت نفت را و کارمندان نفت را تائید کردیم به اینکه این نفتی را که ذخیره است برای نسل های آتیه و دخیره ای است و مالی است برای این مملکت ، برای حالش ، برای آینده اش ، نگذارید این بیخود از دست برود و هیچی دستتان نیاید خوب چند سال می خواهید نفت ایران را بخورید و هیچی ندهید ، بس نشده ؟ اگر ما یک همچو حرفی بزنیم که مردم اعتصاب کنند ، که شرکت نفت اعتصاب کند ، کارمندان شرکت نفت اعتصاب کنند ، به اعتصابشان ادامه بدهند که این ثروت خداداد ملت از دست ملت نرود و هیچی گیرش نیاید ، این یک حرف غیر منطقی است ؟ ! چون به شما می رسد از این جهت دیگر حقوق بشر معنا ندارد ؟ ! چون نفت به شماها می رسد و عوضش هم نمی دهید ، به جای اینکه بدهید عوضش را ، در مملکت ما پایگاه درست می کنید در مقابل شوروی ، اگر ما بگوئیم این اعتصاب صحیح است ، مقدس است این اعتصاب ، واجب است این اعتصاب ، این حرف غیر منطقی است ؟ یا

شمائی که می گویید (نگوئید این حرف ها را ، مبادا یک حرفی بزنید که نفت ها نیاید تو جیب ما ؟ !) شما میزان دارد حرفتان یا ما میزان دارد حرفمان ؟ یک حرف صحیحی که همه عقلا قبول می کنند که یک ثروتی است مال خودمان و شما دارید مجان می برید ، پول شما نمی دهید به ما ، شما می برید این را ، اسلحه می دهید که برای خودتان پایگاه درست کنید اینجا ، یک نوکر اینجا گذاشتید برای این ، این بی میزان است این حرف ؟ ! از قراری که بعضی از علماء قم رفتند به آبادان و آنجا بررسی کردند ، این ششصد هزار بشکه ای که خارج می شود ، آنطور گفته شده است که اینها به اسرائیل فرستاده می شود . یک مقدار از اینها اعتصاب نکردند و ششصد هزار بشکه در مقابل ده میلیونی که پیشتر می گویند یا نه میلیونی که خارج می شده ، این خارج می شود . آنها را بازی دادند به اینکه این برای اداره خود مملکت است ، این برای خودمان است ، آن بیچاره ها هم مشغول شده اند ، حالا معلوم شده است از قراری که گویند که این به اسرائیل می رود . اگر ما بگوئیم که جایز نیست / براینکه / براین مردمی که اعتصاب دیگران را به آن اعتنا نکردند و گول خوردند از دولت به اینکه نفت را برای داخله خواهیم و اگر اینها فهمیدند که این نفت را برای اسرائیل دشمن قران و اسلام می خواهند ، حرام است اعتصاب نکنند

، پیش خدا مواخذند ، پیش ملت مواخدند اینها ، تمامشان باید اعتصاب کنند تا یک قطره نفت بیرون نیاید . ملت ایران حاضر است که سرما بخورد و نفتش را اسرائیل نبرد که دارد اسلام را به هم می زند ، دارد مسلمین را اینقدر می کشد ، امریکا نبرد که همه جنایاتی که ما داریم از دست امریکا هست ، دیگران هم نبرند . من حالا الان دارم پیام می دهم به کار کن های شرکت نفت که بر شما واجب شرعی است ، واجب الهی است به اینکه اعتصابتان را عام کنید ، عمومی کنید و نگذارید نفت خارج بشود و به شما می گویم که اگر چنانچه شما را ترساندند چنانچه دیروز اینها را ترساندند و اعلیحضرت فرمودند که اینها راباید محاکمه کرد ، مردی که تو چه کاره ای که اینها را می گویی باید محاکمه کرد ؟ تو که حالا دیگر شاه نیستی ، تو یک آدم یاغی هستی ، برای چه محاکمه کنند اینهارا ؟ تو که شاه نیستی که دستور بدهی ، شاه هم بودی معنا نداشت که تو دستور بدهی ، و اگر شاه هم باشی ، شاه مشروطه هستی نباید دستور بدهی . (اینها را باید محاکمه کرد وبعد به جزای خودشان ) . نترسید از این مرد ، یک مردی که به خوابنامه توسل پیدا کرده ، یک وقت هم به عرض می کنم چیز ، از این نترسید ، این رفتنی است آقا . این شرکت نفت ، این عمال شرکت نفت نترسند از این ، از این هیاهوئی که اینها می کنند

، نه اعتنایی به التماسشان بکنند و نه ترس از این حرفهایشان بکنند . هیچ ترس نداشته باشید ، به اعتصاب خودتان ادامه بدهید . بر ملت ایران هم لازم است که این کسانی که در شرکت نفت اعتصاب کردند و فقیر هستند ، آنها را همانطوری که آنها به ایشان چیز می دهند ، اینها به ایشان بدهند ، واجب است این ، من سهم امام را اجازه دادم که بدهند ، سهم سادات هم من سیدم اجازه می دهم ، هم سادات راضی اند هم غیر سادات و فقرا راضی اند که اینها را سیر کنند که دارند خدمت به اسلام می کنند ، خدمت به وطن خودشان می کنند ، بدهند سهم امام را به اینها ، خود مردم هم مکلفند که اینها را اداره کنند . نترسید از این حرف ها که ماشما را چه می کنیم ، فلان . فردا این می رود و شما سروکارتان با یک حکومت عادل است که به شما همه چیز همراهی خواهد کرد ، حالا هم ما به شما همراهی کنیم ، دست بردارید از حرف های اینها . اگر ما یک همچو حرفی بزنیم که اعتصاب کنید ، الزام کنیم اینها را ، یک الزام شرعی بکنیم به اعتصاب ، حکم به اعتصاب بکنیم ، این برای مصلحت یک مملکتی است ، برای مصلحت یک ملتی است . ما بی میزان می گوئیم ؟ ! شما می گوئید که اعتصاب نکنید ، خوب اعتصاب نکنیم چه کنیم ؟ نفت ها را بدهیم ؟ (اعتصاب نکنید) ایشان این است که نفت ها هر چه

هست درآورید از این مخازنتان و بدهید به ما ، نسل بعد هر چه شد جهنم ، شما هم هر چه فقیر هستید جهنم .

طرح آوردن متخصصین خارجی تهدیدی بیجا علیه اعتصاب کارکنان شرکت نفت

کدام میزان دارد ؟ حرف شمامیزان دارد یا حرف ما میزان دارد ؟ اینها ترسانند باز اینها را که ما از اسرائیل ، گاهی گویند از حجاز می آوریم متخصص ، امیر حجاز گفته است که ما متخصص

می فرستیم ، امیر حجاز همچو به آن حرفی چطورمی زند ؟ مگرمسلمان نیست امیر حجاز ؟ امیر حجاز گوید من مسلمانم . مگر مسلمان نیست که می خواهد مال مردم را غارت کند به غیر بدهد ؟ نمی کند همچو کاری را ، غلط می کند . گاهی هم می گویند از اسرائیل ما می آوریم . اگر از اسرائیل آوردند ، ما تکلیفمان را با آنها دانیم چیست . یک نفر اسرائیلی (نه یهودی ، به این یهودی ها که در ایران هستند کسی حق ندارد تعرض بکند ، اینها در پناه اسلام و مسلمین هستند ، نه به یهودی ها و نه به نصاری ، اینهایی که مذهب رسمی دارند ، حق ندارند تعرضی بکنند و خیرا به بهائی ها تعرض کردند و دولت تعرض کرده . اینها یک نظر شیطنت دارند ، به این نظر شیطنت اینهااعتنا نکنند مسلمین ، اینها می خواهند سایر طبقات را به مسلمین بشورانند ، شما اعتنا نکنید . از هر راه دیدید که سازمان دولتی دخالت می کند در یک امری ، شما مخالفت کنید برای اینکه نظر سوء دارند به شما) اسرائیلی اگر آمد در ایران و خواست نفت را چیز کند

، بر همه مسلمان واجب است که اینها را بیرون کنند و بکشند همه شان را . اینها با اسلام در جنگند ، با مسلمین در جنگند ، ما اگر دستمان برسد تا آخرشان را قطع میکنیم . اگر در ایران پایشان را بگذارند ، یک اسرائیلی پایش را بگذارد ایران ، بر مردم ایران واجب است که اینها را از بین ببرند . اسرائیلی آید ! غلط می کند اسرائیلی که می آید . اینها می ترسانند شما را ، به اعتصابتان ادامه بدهید و مردم هم با اینها همراهی بکنند ، لازم است همراهی بکنند و من هم از سهم امام اجازه دادم که همراهی بکنند با اینها و اداره بکنند اینها را . اگر ما بگوییم که اعتصاب را ادامه بدهید و نفت یک ملت را به طور هرج و مرج ندهید به خارج ، ما حرف خلاف زده ایم ؟ ! و شما که می گوئید که کتک را بخورید و منافعتان را هم بدهید و صدایتان هم در نیاید . حرفتان صحیح است ؟ !

قتل چماق به دستان ، این عاملین کشتار مردم واجب است

شما حرفتان این است که اینهمه کشتار که می شود ، صحبت نکنید اصلش . اگر الان که در مشهد و در سایر جاها اعتصاب کردند و در مریضخانه رفتند وآنها هم آنقدر شرارت کردند و علما هم رفتند در مریضخانه ، در یکی از بیمارستان ها تحصن کردند و از قراری که گفتند حدود صدهزار نفر مردم هم رفتند اطراف آنجا تحصن کردند برای این شرارت هائی که اینها کردند ، اگر اینها فریاد می زنند که چرازنی ما را ، چرا می کشی

اولاد ما را ، چرا به خانه های ما حمله می کنید ، چرا بازارها را غارت می کنید قوای انتظامیه بازار غارت می کند ؟ ! قوای امنیت مردم می کشد ؟ ! خوب این قوای شماست که اسمش را انتظامی گذاشتید و اسمش را امنی گذاشتید . همین امنیت و همین انتظامی دارد مردم را می کشد ، دارد مردم را همه جهاتشان را به باد می دهد ، بازارها را دارد ، اگر آقایان مذهبی ها یا سایر جاها اعتصاب کردن و رفتند آنجا نشستند و گفتند تا این بساط از بین نرود ما از اینجا پا نمی شویم ، این حرف غیر منطقی است ؟ ! شما می گوئید که نخیر شما بروید همه سر جای خودتان بنشینید و تماشا کنید و چماق به دستان بیایند و بزنند و بکشند و چه و شما هیچ حرف نزنید اینها هم که رفتند اعتصاب کردند این چماق به دستان واجب القتلند ، همه شان را باید کشت . هر کس پیدا کند این

چماق به دست هائی که مفسد فی الارض هستند و در زمین دارند فساد می کنند ، هر که یکی از اینها را پیدا کرد بکشد او را . ما که می گوئیم دفاع از مملکتمان می خواهیم بکنیم ، دفاع از خودمان می خواهیم بکنیم ، ما میزان ندارد حرفمان ؟ ! اما شما که می گوئید که چماق به دست ها هر کاری کردند به شما حرف نزنید ، میزان دارد حرف تو ؟ !

تشدید سرکوبی و کشتار به دنبال پشتیبانی کارتر از شاه

بعضی از آقایان بررسی کرده بود ، برای من هم نوشته بود ، همین

جا بررسی کرده بود که هر دفعه که کارتر پشتیبانی اعلام کرده ، فردا کتک بوده ، فردایش کشتار بوده . نوشته است در تاریخ کذا پشتیبانی اعلام کرد ، قتل کذا واقع شد . در همین تاریخ هم بعد از عاشورا پشتیبانی اعلام کرد ، قتل عام محمدرضا برپاشد . شمائی که با کشتار ، با پشتیبانی خودت قتل عام ها را فراهم می کنی ، دلگرمی به یک قاتل جانی با لذات می دهی ، پشتیبانی از یک آدم جانی می کنی ، تو بی میزان نیست کارهایت ؟ ! اما ما که بگوئیم ، م گوئیم چرا ، بی میزان است ؟ ! عوض کنید خودتان را . در هر صورت گرفتاری ما یکی و دو تا نیست ، خوب ، الان مملکت ما گرفتار به دست این آدم است و گرفتار به پشتیبانی این دولت ها لکن اطمینان داشته باشید که دیگر تمام شده این حرف ها ، گسیخته شده همه این حرف ها . امید است خدای تبارک و تعالی به همه تان توفیق عنایت کند و به ملت ایران سلامت و توفیق عنایت کند ، به اسلام و مسلمین نصرت عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 30/9/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو لوکزامبورک

سؤ ال : شاه سعی دارد که با مخالفین معتدل ، یک دولت غیر نظامی تشکیل دهد ، یکی از نمایندگان این مخالفین ، آقای صدیقی گفته است که ظرف دو هفته پاسخ خود را خواهد داد . بی شک به نظر می رسد که برخی از مخالفین حاضرند که با شاه مصالحه کنند ، شما چه خواهید کرد

؟

جواب : اینها از طرف ملت نیستند که با شاه مصالحه کنند و شاه پایگاهی در میان ملت ندارد ، به هیچ وجه جای مصالحه هم نیست .

سؤ ال : بسیاری از ناظرین سیاسی مثل خود من که از تهران برمی گردند این احساس را دارند که جبهه ملی حاضر است با شاه مصالحه کند ، لکن از شما ، آیت الله خمینی ، می ترسند ، احساس شما در این باره چیست ؟

جواب : من اطلاعی ندارم .

سؤ ال : بسیاری از مخالفین مذهبی را که من در سفر اخیر در تهران ملاقات کردم ، به من گفتند که پس از تظاهرات عظیم عاشورا ، قدم بعدی و آخرین قدم ، جنگ ایشان علیه رژیم شاه جنگ مسلحانه خواهد بود ، آیا این بدان معنی است که شما ، آیت الله خمینی ، در نظر دارید یک جنگ داخلی در کشور به راه اندازید ؟

جواب : عجالتا تصمیم در این باره نگرفته ام .

سؤ ال : کاردینال مارتی شرکت کننده در انتخاب پاپ پرسیده است بعد از تمامی زحمات و فداکاری های ایران در هفته های گذشته ، آیا چه امیدی به آرامش در ایران هست ؟

جواب : تا شاه هست ، مردم آرام نخواهند گرفت .

سؤ ال : آیا پیامی برای مسیحیان در این ایام ژانویه دارید ؟

جواب : من پیامم به مسیحیان عالم و کلیسا این است که اسلام نسبت به حضرت مسیح احترام بسیار قائل است و او را پیغمبر بزرگ خدا می داند و از او در قرآن مجید و همچنین از حضرت مریم بسیار دفاع شده است . ما

مسلمین ، مسیح را پیغمبر بزرگ خدا می دانیم . قرآن ، حضرت مسیح را پیغمبر بزرگ خوانده است . من از ملت مسیح این تقاضا را دارم که در مقابل خدمتی که اسلام به حضرت مسیح و مسیحیت کرده است ، آنان هم در مقابل شاه و حکومت ایران بایستند و از مردم مظلوم ایران دفاع کنند و از ارباب کلیسا بخواهند برای مسلمانان ایران دعا کنند و چون حکومت ایران کاری جز ظلم به مردم مظلوم ایران ندارد ، دعا کنند تا شاه و حکومت شاه شرش را از سر مردم ایران بکند تا از دست آنان نجات پیدا کنیم . ما هم به شما دعا می کنیم تا در مقابل مشرکین پیروز شوید .

سؤ ال : در پنجم ژانویه ویزای شما تمام می شود ، آیا امیدی و یا خبری برای تجدید آن هست ؟

جواب : ممکن است .

تاریخ : 1/10/57

بیانات امام خمینی در مورد تعالیم مترقه اسلام برای به رشد وکمال رسانیدن انسان

تکلیف ملت ، تامین مکان و اعاشه اعتصابیون شرکت نفت و سربازان فراری

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

به طور استثنا امشب چند کلمه ای گفتند من صحبت کنم ولی وقت های دیگر ، همان روز یکشنبه خدمت می رسیم . ما که اعلام کردیم که دولت ایران غیر رسمی است و مخالف با قوانین است ، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسی است ، بنابراین کلیه چیزهایی که مربوط به دولت و برای اعانت دولت است ، باید مردم از آن اجتناب کنند و ما به سربازها گفتیم که ، دستور دادیم که فرار کنند برای اینکه خدمت در این دستگاه ، خدمت به ظلم است و آنها هم بسیاریشان فرار کردند لکن بعضی مشکلات

پیدا شده است . اینها بسیاریشان فقیرند و مکان هم ندارند از باب اینکه اگر بخواهند در مکان های خودشان بروند ، مورد تجاوز دولت واقع می شوند و آنها را می گیرند ، از این جهت آنها نمی توانند در منازل خودشان بروند . مردم در هر جا که هستند مکلفند به اینکه اینها را پناه بدهند ، هم مخارجشان را بدهند و هم منزل محقر برای اینها به طوری که معلوم نشود که اینها کجا هستند ، مردم مکلفند که این کار را بکنند و ما هم بابت وجوه شرعیه قبول داریم چیزی که همراهی به اینها می شود . این یک مساله است که مهم است و لازم است که مردم اقدام کنند . این بیچاره ها از سربازخانه ها بیرون رفتند و الان مکان ندارند و باید این کار بشود .

مطلبی دیگر راجع به کارمندهای شرکت نفت است ، اینها هم از کار کنار رفتند ، بسیاریشان هم استعفا کرده اند و اینها هم محتاج به اعانت هستند و من جمله هم مشکلشان قضیه خانه است که دولت ، دولت غاصب ، خانه را ، خانه هایی که اینها دارند یا از آنها گرفته یا تهدیدشان کرده است به اینکه خانه هایتان را از شما می گیریم برای اینکه اینها نفت را بیرون نیاوردند که به ارباب ها بدهند حالا اینطور تهدید کرده اند آنها را که اگر نیایند سرکار ، خانه هایشان را از آنها بگیرند . بنابراین آنها هم احتیاج به کمک مکانی دارند و هم برای اعاشه شان احتیاج دارند ، این هم باز باید مردم و متمکنین

و مردم باید این کار را انجام بدهند ، به آنها منزل بدهند و از آنها پذیرائی بکنند و مخارج آنها را هم بدهند و ما باز بابت وجوه شرعیه قبول داریم و مجاز هستند که این کار را بکنند و کلیه کارهائی که برای دولت ، اعانت به دولت است از باب اینکه این دولت ، دولت غاصب است و ظالم است ، برای مردم جائز نیست که کمک کنند به این دولت ، مالیات ها کمک است به دولت و جایز نیست که به اینها بدهند ، حتی الامکان باید خودداری کنند از دادن مالیات ، از اعانت کردن و هر چیزی که اعانت به این دولت است باید مردم از آن خودداری بکنند .

تبلیغات سوء اجانب برای حفظ شاه علیه نهضت اسلامی ملت ایران

و ما چون تبلیغات زیاد شده است راجع به امور متفرقه و ما در صحبت هایمان جواب داده ایم لکن باز آنها تبلیغاتشان سر جای خودش هست و در روزنامه ها ، چه روزنامه های اینها ، بعضی روزنامه هایی که در اینجاها هست و چه تبلیغات دیگری در اطراف جاهای دیگر و روزنامه های خودشان آنهائی که روزنامه های سازمانی هستند در خود ایران هست ، تبلیغاتی هست من جمله راجع به اقلیت های مذهبی ، اینها تبلیغ کرده اند به اینکه اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود ، یهودی ها را چه خواهند کرد ، نصاری را چه خواهند کرد ، زرتشی ها را چه خواهند کرد ، اینها را خواهند قتل عام کرد و چه . این حرف بسیار غلط است و حکومت اسلامی اگر چنانچه ان شاءالله برپا بشود ، ما این یهودی ها

هم که از ایران رفتند و بازیشان دادند و رفتند به اسرائیل و الان گرفتارند در آنجا به دست این یهودی ها و اسرائیلی هائی که از آمریکا آمده اند یا از دولت های دیگر رفته اند آنجا ، این دسته یهودی که اینها آنجا بردند و اینها هم به خیالاتی رفتند آنجا ، الان آنطوری که می گویند بسیار در سختی هستند ، ما اگر انشاءالله یک دولت عادلی تاسیس شد ، آنها را دعوت می کنیم ، یهودی هایی که مملکتشان ایران بوده است دعوت می کنیم که به وطن خودشان برگردند و با آنها کمال خوشرفتاری را دولت اسلامی می کند . اسلام نیامده است که بشر را تحت مضیقه قرار بدهد اسلام یک قوانینی است که تمام اقشار بشر را برای آن احترامات قائل است ، البته یک استثناهائی هست که آنهائی که شلوغکارند ، آنهایی که خرابکارند ، برای آنها هیچ کس یک !!! عرض بکنم که !!! تساهلی قائل نیست و اما مثل یهود که اهل ذمه هستند ، مثل تمام اهل کتاب ، نصاری ، زرتشتی ها همه اینها در مملکت اسلامی با!!! عرض بکنم که !!! رفاه و با احترام ، آنجا توقف می کنند و اینکه گفته شده است که اگر یک حکومت اسلامی تاسیس بشود ، چه خواهد شد و چه خواهد شد ، اینها تبلیغاتی است که برای نگهداری شاه و برای به هم زدن این نهضت این تبلیغات می شود و این تبلیغات غلط است . یا مثلا تبلیغ شده است به اینکه اگر حکومت اسلامی تاسیس بشود دیگر تمام این موسسه ها

که بوی تجدد از آنها می آید ، اینها همه به کنار باید بروند . حتی در آن اوایل امر یک وقت شاه گفته بود که این روحانیون می گویند که ما اصلا سوار طیاره و اتومبیل نمی شویم ، ما می خواهیم سوار الاغ بشویم ، می خواهیم مثل زمان سابق که سوار الاغ می شدند ، ما می خواهیم سوار الاغ بشویم و حالا هم همین حرف ها را با کم و زیادش می زنند که روحانیون می خواهند مملکت را برگردانند به عهده کذا . خیر ، مساله غلط است ، روحانیون می خواهند مملکت را یک مملکت مستقل ، آزاد متمدنی کنند ، نه آن تمدنی که در اصطلاح شاه است و نه آن آزادی که در کتاب شاه است و در اصطلاح شاه است که مردم را فوج فوج می کشند برای اینکه یک صدا می کنند معذلک اسمش را آزادی می گذارند .

اسلام با مراکز فحشا و فساد مخالف است ، نه با تمدن و شوونات آن

در اسلام تمام آثار تجدد و تمدن مجاز است مگر آنهایی که فساد اخلاق بیاورند ، فساد عفت بیاورند . اسلام آن چیزهایی را که مخالف با مصالح ملت بوده است ، آنها را نفی کرده ، آنهایی که موافق با مصالح ملت است ، آنها را اثبات کرده است . ما الان این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر ، در ممالک پیشرفته از آنها استفاده های صحیح می شود ، وقتی که آمده است در مملکت ما یا مملکت های شبیه به مملکت ما ، استفاده هایی که از اینها می شود استفاده های فاسد می شود . مثلا سینما ، ممکن است که

کسی در سینما نمایش هائی که می دهد نمایش های اخلاقی باشد ، نمایشهای آموزنده باشد که آن را هیچ کس منع نکرده و اما سینمایی که برای فساد اخلاق جوان های ماست و اگر چند روز جوان های ما در این سینماهایی که در این عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است ، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا ، فاسد بیرون می آید ، دیگر به درد نمی خورد و اینها می خواهند همین بشود یعنی تمام برنامه هایی که اینها درست کرده اند ، برنامه های فرهنگی ، برنامه هنری ، هر چه درست کرده اند استعماری است ، می خواهند اینها جوان های ما را یک جوان هایی بار بیاورند که به درد آنها بخورند ، نه به درد مملکت خودشان بخورند ، یا فاسد بشوند ، یک عضو فاسد بشوند . اگر یک مدتی این جوان ها در این مراکز فسادی که اینها درست کرده اند و در اختیار جوان ها گذاشته اند ، آنقدری که مراکز فساد در تهران هست (الان بیشتر از این کتابخانه است ، بیشتر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است ) برای این است که می خواهند این جوان ها به طرق مختلفه یا بیکاره و بیعار بار بیایند که دیگر در مقابل این استفاده جوهای خارجی نتوانند کاری بکنند یعنی بی تفاوت باشند نسبت به آنها و این جوان هایی که تریاکی بار آمده اند ، هروئینی بار آمدند ، شارب الخمر هستند ، قمار باز شده اند عرض بکنم در مراکز فساد و فحشا رفتند ،

اینها دیگر همان عیاشی ها را تمام مقاصد خودشان می دانند و عالم هر چه بشود ، آنهاتفاوتند نسبت به آنها . آنها می خواهند که این نسل جوانی که ممکن است یک ثروت بزرگی برای یک مملکت باشد و این مملکت را جلو ببرد ، این نسل جوان را کاری بکنند که به عقب برگردد یعنی چیزی بشود بی فایده ، یک امر بیفایده ای ، یک ثروت بیفایده ای برای مملکت بشود ، این یکی از کارهایشان است که می کنند .

مخالفت اسلام با مراکز تربیت و تعلیم فاسد استعماری است ، نه با دانشگاه

یا مثلا این مراکز تعلیم و تربیتی که اینها درست کرده اند ، از دانشگاه گرفته تا پایین ، اینها باز استعماری است و اینها بچه های ما را که می خواهند تربیت کنند ، یک تربیت صحیح نمی کنند یعنی اولا یک حد معین دارد که از این حد معین نمی گذارند بالاتر اینها بروند و ثانیا وسایل متعدده درست می کنند ، موانع متعدده درست می کنند برای اینکه اینها عقب بمانند ، برای اینکه دانشگاه اگر یک

دانشگاه صحیح مستقلی که ماها می خواهیم باشد ، از این دانشگاه رجال بزرگ بیرون می آید ، از اینها رجالی بیرون می آید که بعد در مقابل آنهایی که می خواهند تعدی به مملکت ما بکنند و همه مخازن ما را ببرند در مقابل آنها می ایستند و آنها چون نمی خواهند یک همچو چیزی بشود ، اینها را آنطور بار می آوردند و اگر توانستند غربزده آنها را بار می آوردند یعنی طوری می کنند ، طوری این مسائل غرب را برای آنها طرح می کنند ، طوری آنها را

تحت تاثیر قرار می دهند که اینها از خودشان بکلی بیخود می شوند و پیوسته به آنها می شوند یعنی عمال آنها می شوند یعنی ما ، فرض کنید که اگر چنانچه این نحو تربیت باشد ، بعد از چند وقت دیگر (تا حالا هم همین طورها بوده ) اگر یک رجالی داشتیم که اینها می خواستند یک کاری بکنند ، کارهایی می کردند که به نفع آنها بوده نه کارهایی می کردند که به نفع خودشان باشد برای اینکه اینها به طوری محو شده اند در آن تربیت و تعلیم آمریکا ، خارجی ها و به طوری اینها را در نظر اینها بزرگ کرده اند که دیگر همه مآثر خودشان و همه چیزهایی که مربوط به خودشان است ، همه اینها را فراموش می کنند و توجه شان به خودشان از بین می رود و متوجه به غرب می شوند و هر چه مربوط به آنهاست به آن توجه می کنند .

اسلام می خواهد که هیچ یک از افراد این مملکت اسلامی پیوسته به غیر نباشد ، تحت نفوذ غیر نباشد . حکومت اسلامی اگر چنانچه تاسیس بشود ، نمی خواهد که آثار تمدن را از بین ببرد ، با دانشگاه مخالف نیست ، با علم مخالف نیست ، قرآن پر این است که تفسیر ، تعبیر ، علم را از آن تعریف می کند و عرض می کنم که احادیث ما از علم آنقدر تعریف می کنند ، از عالم آنقدر تعریف می کنند ، آنوقت ما بگوییم که با علم مخالفند ، خیر با این نحو علمی که شما دارید ما مخالفیم

، با این نحو تربیت و تعلیمی که شماها می خواهید ما را تربیت کنید ، با این ما مخالفیم ، با آن مظاهر تمدن که بچه های ما را فاسد می کند ، بچه های ما را عقب مانده نگه می دارد ما با آن مخالفیم ، نه اینکه ما مخالفیم با اصل تمدن و می خواهیم مردم را برگردانیم به زمان کذا . اینها می خواهند مردم را نگذارند ترقی بکنند ، برنامه اینها این است که به این نحو رفتار کنند که بچه های ما ترقی نکنند و دلیلش این است که بعد از 70 سال که ما مدرسه داشتیم و بیش از 30 سال که دانشگاه داریم حالا هم اگر چنانچه یک کسی مریض می شود ، مریض خودش را برمی دارد می رود اروپا یا می رود آمریکا آنجا معالجه بکند . ما اگر چنانچه یک دانشگاه مستقلی داشتیم ، خوب در دانشگاه های ما بعد از 30 سال باید طبیب ها و نمی دانم همه چیزها مجهز باشد و ما بتوانیم حتی که مریض های خودمان را مداوا کنیم ، این دلیل بر این است که ما نداریم یک چیزی ، در زمان ایشان همه چیزها از دست ما رفته است . یک آسفالت می خواهند اینها درست کنند ، می روند یک شرکت خارجی می آورند ، یک سد می خواهند درست کنند ، یک شرکت خارجی می آورند: اگر چنانچه ما خودمان داشتیم ، اگر چنانچه ما فرهنگمان مستقل بود که دیگر محتاج به این نبودیم که یک آسفالت را حتی خودشان نتوانند درست کنند یا عرض

بکنم یک سد را خودشان نتوانند درست بکنند ، یک برنامه آبیاری نداشته باشند ، یک برنامه برق صحیح نداشته باشند ، یک برنامه ، آب صحیح نداشته باشند . هیچی ندارند . اگر ایشان الان هم برود یک مملکتی تحویل ما می دهد که این مملکت 30 سال محتاج به این است که زحمت به آن بشود تا به درجه اولش برسد ، تا به آنجا برسد که زراعتش یک زراعت صحیح بشود . تمام زراعت ما را از بین برده اند و همه جهاتی که ما داشتیم از بین برده اند و حالا محتاج به این است که از سر درست کنند . همه ادارت ما را فاسد کردند ، این باید از سر درست بشود ، نه اینکه از سر درست بشود ما بخواهیم بگوئیم که اجزاء ادارات باید بروند ، خیر اجزاء ادارات خوب هستند اینها نمی گذارند کار بکنند ، اینها مانع هستند از اینکه ادارات ما درست کار بکنند و الا ادارات ما مردمش ، مردم همین مملکت هستند ، الا یک دسته استفاده جویی که مربوط و پیوسته به دولت است یا پیوسته به خارج است ، مابقیشان ملت ما هستند و با کمال خوبی با آنها رفتار می شود ، با کمال صفا با آنها رفتار می شود ، همه سرکار خودشان هستند و بهتر از زمان حاضر که همه چیزیشان به باد فنا رفته است با آنها رفتار خواهد شد .

مقصود این است که این تبلیغات سویی که در روزنامه های اینجا ، در روزنامه های سایر ممالک دیگری که در اینجا هست یا در خود

ایران به وسایل مختلف تبلیغ می کنند ، همه اینها برای این است که ، تمام نظر خارجی ها این است که این شاه را نگه دارند همه استفاده ها را ببرند ، می بینند بهتر از اینها ، شخصی که از این نوکری حسابی بکند بهتر از این ندارند از این جهت می خواهند این را نگهش دارند و باید ایران و ایرانی جدیت کند که این بساط برچیده بشود و یک بساط صحیح سالمی بیاید و خودشان مملکت خودشان را اداره کنند . انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد ، موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/10/57

پیام امام خمینی به مسیحیان جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

صلوات و سلام خدای بزرگ بر حضرت عیسی بن مریم روح الله و پیامبر عظیم الشان که مردگان را احیا و خفتگان را بیدار فرمود . صلوات و سلام خدای بزرگ بر مادر عظیم الشانش مریم عذرا و صدیقه حورا که با نفخه الهی ، چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم نمود . درود بر روحانیون و احبار و رهبانان که با تعالیم عیسی مسیح ، نفس سرکششان را به آرامی دعوت می کنند . درود بر ملت آزاده مسیح ، آنان که از تعالیم آسمانی عیسی روح الله برخوردارند .

من به اسم ملت مظلوم ایران ، از شما ملت مسیح می خواهم که در روزهای متبرک خود به ملت ما که گرفتار سلطان ستمکارند ، دعا کنید و فرج آنان را از خدای بزرگ بخواهید .

من از شما ملت بزرگ می خواهم که سران بعضی کشورهای مسیحی را که با قدرت شیطانی خود از شاه ستمگر

پشتیبانی می کنند و ملتی را در زیر فشار ظلم خرد می کنند ، هشدار دهید و آنان را به تعالیم حضرت مسیح آشنا کنید .

من از روحانیت مسیح می خواهم که سران بعضی کشورهای قدرتمند را نصحیت کنند و پشتیبانی آنان را از کسی که پشت به تعالیم آسمانی نموده ، تقبیح نمایند . قرآن کریم ، حضرت مسیح را به عظمت یاد نموده و حضرت مریم را تنزیه فرموده ، بر ملت مسیح است که دین خود را به ملت مسلم ادا کنند .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/10/57

بیانات امام خمینی پیرامون عوامل پیروزی نهضت و تاءکید بر حفظ آن

اظهار تاسف به خاطر عدم پشتیبانی دولت های به اصطلاح اسلامی از ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

من از دو جهت تاسف دارم ، یک جهت این که با این همه خونریزی ها که در ایران می شود چنانچه در مشهد و بسیاری از جاهای دیگر کشتار شده است ، زخمی های زیاد داریم ، همین امروز باز یک برخوردهایی بوده است در بلاد و در عین حال باز این دولت ها ، دولت های استفاده چی که پشتیبانی اظهار می کنند و دولت های دیگری مثل دولت های اسلامی ، تاکنون از طرف دولت ها پشتیبانی نسبت به ملت ایران اظهار نشده است ، از ملت ها شده است لکن از دولت ها تاکنون هیچ اظهار پشتیبانی از ملت ایران نشده است و این بسیار موجب تاسف است که دولت هائی خودشان را به اسم دولت اسلامی معرفی می کنند و معذلک در طول یک سال و بیشتر که ایران در خاک و خون کشیده شده است به دست عمال شاه ، آنها اظهار پشتیبانی نکردند از ملت ، بلکه بعضی آنها اظهار پشتیبانی از دولت هم

کرده اند ، پشتیبانی از شاه را هم بعضی از آنها اعلام کرده اند و این موجب بسیار تاسف ماست .

استعمار ، عامل ایجاد احزاب مختلف در ایران

تاسف دیگری که بیشتر از این است ، این است که در عین حال که شاه و طرفدارهای شاه تشبثات زیاد می کنند و به هر چیز می توانند متوسل می شوند برای نجات ، مع الاسف در بین جناح مقابل که جناح خلق و اسلام است می بینیم که بعضی اختلافات ایجاد می شود . من حالا باید عرض کنم که اصل این احزابی که در ایران از صدر مشروطیت پیدا شده است ، آنکه انسان می فهمد این است که این احزاب ندانسته به دست دیگران پیدا شده است و خدمت به دیگران بعضی از آنها کرده اند . من این طور احتمال می دهم که در سایر ممالک که آن وقت مهم انگلستان بوده است ، آنها یک احزابی درست کردند برای به دام انداختن ممالک عقب افتاده و ممالکی که از آنها استفاده می خواستند بکنند . احزاب در آنجا این طور نبوده است که دو حزب مثلا با هم ، به حسب واقع یک اختلافی بکنند و یکی از آنها به نفع دولتشان یا مملکتشان ، یکی آنها به خلاف او یک چیزی بگوید ، لکن احزاب را به نظر می رسد که درست کرده اند برای اینکه دیگران هم به آنها اقتدا کنند در درست کردن احزاب .

در ممالک ما و خصوصا در مملکت ایران ، از اول که احزاب درست شده است ، اینها هر

جمعیتی یک حزبی درست کردند و دشمن با احزاب دیگر ، یک صحنه

مبارزه بین احزاب و این از باب این بوده است که چون خارجی ها می خواستند از اختلاف ملت ها ، از اختلاف توده های مردم استفاده کنند یکی از راه هائی که موجب این می شود که اختلاف پیدا بشود و مردم با هم در یک مسائلی مجتمع نشوند ، قضیه احزاب بوده است . حزب درست می کردند ، این حزب ، حزب مثلا دموکرات ، این حزب ، حزب توده ، آن حزب ، حزب چه ، عدالت ، نمی دانم چه (در آنوقت ها یک اسماء دیگر داشت ، کم کم اسماء هم اروپایی شده ) اینها در ممالک خودشان یک چیزی درست می کنند ، صورت است ، واقعیت ندارد ، به واسطه آن صورت ، ممالک دیگر را به دام می اندازند که آنها وقتی که احزاب درست می کنند واقعا با هم دشمن می شوند ، حزب کذا با حزب کذا اینها باهم دشمن هستند و تمام عمر خودشان را صرف می کنند در دشمنی کردن با هم . وقتی بنا شد که آن اشخاصی که موثر هستند ، آن اشخاصی که امید این است که مملکت به واسطه آنها اصلاح بشود ، اینها تمام قوایشان را صرف کنند در اینکه خودشان به جان هم بیفتند ، دعوا کنند خودشان با هم ، تمام نوشته هایشان بر ضد هم ، تمام چیز ، هر کدام دیگری را رد کند ، هر کدام دیگری را طرد کند و اینها با بعضی آنها دانسته این کارها را می کردند و از عمال ابتدایی خارجی ها بودند و بعضی آنها هم

ملتفت قضیه نبودند که دارند آنها را می کشند به یک راهی که مخالف با مصالحت کشور خودشان است .

اساسا باب احزاب از اول که پیدا شده است و اینها با هم جنگ و نزاع کردند به نظر می رسد که با دست دیگران برای اینکه اینها با هم مجتمع نشوند و آنها از اجتماع یک توده ای می ترسند ، از این جهت به واسطه اینکه اینها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند ، این امر را کردند و خودشان هم یک چیزی ، صورتی اینجا درست کردند که اینها ببینند که مثلا در مجلس انگلستان حزب کارگر داریم و حزب مثلا کذا ، خوب ما هم خوب است داشته باشیم ، اما آنها یک جور دیگر فکر می کنند ، اینهائی که از آنها اخذ می کنند ، یک جور دیگری فکر کنند ، اینها وقتی که با هم دو حزب تشکیل دادند ، دو جبهه مخالف و دو جبهه دشمن تشکیل می دهند ، این دشمن اوست ، او هم دشمن اوست و آنها استفاده اش را می کنند ، آنها بازی می دهند اینها را که : (البته مملکت متمدن باید حزب داشته باشد ، احزاب داشته باشد) ، خوب پس ما هم باید احزاب داشته باشیم اما احزابی که ما درست می کنیم این طوری است که این حزب با آن حزب تمام عمرش را صرف می کند در اینکه این او را بکوبد و او را بکوبد .

لزوم حفظ وحدت جناح مختلف خارج از کشور

از اول این طوری زائیده شد احزاب در ایران ، به حسب نظر من ، حالا هم که

به صورت های دیگری در آمده است ، حالا هم انسان می بیند که اینها باز با هم همین طور دشمنی می کنند و مخالفت می کنند و این را هم من احتمال این را می دهم که یک دستی از خارج در کار باشد . همین دیشب دو سه نفر ، چند نفری که از یک جایی آمده بودند ، شکایت از این می کردند که در فلان جا که ما هستیم

دستجات با هم مخالفند ، این از او بدگوئی می کند ، او از او بدگوئی می کند و این موجب تاءسف است که شمایی که یک جمعیتی هستید در خارج ، یک ثروتی هستید از مملکت ما در خارج و باید اسلام ، کشور شما از شما استفاده کند ، فردا که وارد در کشورتان می شوید باید استفاده بدهید به کشور ، کشور خودتان را آباد کنید ، الان با هم در اینجا به جنگ و گریز هستید و به قول آن شخص هر فردی که از ایران وارد شود در مثلا فرودگاه یک دسته ای می روند او را می برند می برنداو را و بر ضد دیگری تبلیغات می کنند تا او را بکشند به طرف خودشان .

شما می دانید دارید چه می کنید ؟ می دانید دارید چه ضرری به خودتان و به کشور خودتان می رسانید ؟ شما می بینید که الان در ایران که یک وحدت کلمه فی الجمله پیدا شده است ، چطور لرزانده است همه تخت ها و تاج ها را و همه ابرقدرت ها را ، همه به دست و پا افتادند ؟

این را می بینید ؟ بینید که الان در ایران که جناح ها با هم نزدیک شدند ، یک قدری دانشگاه با روحانیت نزدیک شده ، روحانیت با دانشگاه نزدیک شده است ، بازار با دانشگاه و با روحانیت یکی شده اند (در صورتی که باز اختلافات فی الجمله ای هست و بعد عرض می کنم ) ، شما می بینید که الان یک وحدت فی الجمله ای که در ایران پیدا شده است ، امریکا را آنجا متزلزل کرده و شوروی را آنجا متزلزل کرده و این قلدرها هم در خود شهر ، در خود ایران ، به دست و پا افتاده اند و همین آدمکشی ها و همین تشبثاتی که این مرد می کند برای همین است که می بیند که مردم باهم مجتمع شدنده اند و: (چه بکنیم که این اجتماع رفع بشود ، چه بکنیم که به هم بزنیم این را) .

شما بدانید که این کارهائی را که می کنید یا از دست غیر دارید ، اتباع از غیر می کنید و دیگران شما را وادار می کنند به این طور کارها ، برای اینکه این وحدتی که الان در ایران پیدا شده ، در این جناح های خارجی که اینها هم اشخاص موثری هستند ، در خارج هستند ، در اینها هم اگر یک وحدتی پیدا بشود ، ضرر زیاد می شود برای خارج ، دنبال این افتادند که جناح داخل را به یک جور با هم مخالف کنند ، جناح خارج را هم به یک جور با هم مخالف کنند ، اینها را هم با آنها با یک جور

دیگر مخالف کنند . شما می دانید که دارید به نفع دیگران فعالیت می کنید ؟ خودتان متوجه نیستید ؟ می دانید که این مخالفت امروز در یک وضعی که ایران واقع شده است ، در یک وضع حساسی که بین موت و حیات الان ایران واقع شده ، این مخالفت های شما با هم ، چه ضرری به این نهضت اسلامی ایران می زند ؟ اگر شما با هم اجتماع کنید ، این جبهه های مختلفی که دارید ، هر ده تای شما ، صدتای شما با هم جمع شدید ، یک اسمی روی آن گذاشتید ، این اسم ها را کنار بگذارید و همه با هم بشوید و یک اسم داشته باشید و اتفاق کلمه داشته باشید ، این همان طوری که می بینید ، ایران متزلزل کرده است این ابرقدرت ها را ، این قدرت شما هم در خارج به ایران منضم می شود و بیشتر آنها متزلزل می شوند لکن آنها از شما می خواهند الان استفاده کنند ، استفاده از شما این است که شما را به جان هم بیندازند ، این کی است ؟ جبهه ملی ، آن کی است ؟ نهضت آزادی ، آن کی است ؟ جوانان چه ، آن کی است ؟ گروه کذا ، آن کی است گروه کذا ، گروه های مختلف ، متعدد که پیش هر کس که بروی از دیگری تکذیب می کند ، هر جناحی دشمن جناج دیگر است . این چه معنا دارد بین یک توده هائی که اینها با هم در یک مقصد عالی شریکند و آن اینکه باید

ریشه این ظلم کنده بشود ، باید دست این ابرقدرت ها از این مملکت ما کوتاه بشود ، همه تان موافقید با این ، این اختلاف شما که الان هست و هر روز هم ریشه دارتر می شود و من در این سه ماهه که بودم نتوانستم که این معنا را از بین ببرم و مایوس شدم از شماها . شماها می دانید چه ضرری دارید به اسلام می زنید ، چه ضرری دارید به کشور خودتان می زنید و چه خدمتی دارید به امریکا می کنید و به شوروی یا به انگلستان ؟ خدمت لازم نیست که شما بیرق آنها را به دوش بکشید و دور بیفتید ، همین خدمت است که شما خودتان را از ارزش می اندازید ، خودتان را از فعالیت می اندازید تمام قوای شما صرف اختلافات بین خودتان می شود ، صبح تا عصر با هم دعوا دارید ، شما با هم یک کلمه بشوید به ضد دیگری ، بعدها فرصت هست از برای اینکه شما یک مقاصد شخصی اگر خدای نخواسته داشته باشید اعمال بکنید . چرا مقاصد شخصی خودتان را داخل می کنید در این امور ؟ چرا در یک نهضت اسلامی اینقدر هوای نفس دارید شماها که نمی گذارید با هم مجتمع بشوید و نمی توانید با هم مجتمع بشوید ؟ یک قدر کنار بگذارید این هواهای نفسانیه را .

این یک تاسف است که من از شما جوان های خارج دارم بدون اینکه نظر به شخص معینی باشد ، از همه .

برچیده شدن بساط ظلم و تعدی با وحدت همه جناح ها

یک تاسفی هم از داخل دارم . ما چندین سال است که زحمت کشیدیم

و دانشگاه را به ملاها ، به مدارس علوم قدیمه ، به طلاب علوم قدیمه نزدیک کردیم ، بازار را به این هر دو ، بازار با آنها نزدیک بود با آن جهت ، با دانشگاه نزدیک کردیم ، این جبهه های مختلف را با هم نزدیک کردیم و همیشه سفارش کردیم به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشید تا بتوانید یک کاری انجام بدهید ، اگر هر کدام یک جناح خاصی باشد ، یک طرف خاصی بکشد و او طرف دیگر بکشد ، این اول استفاده اش مال اجانب است ، آنها الان که دیدند یک وحدتی در ایران پیدا شده و رو به وحدت دارد می رود و ممکن است تمام جناح ها با هم یک بشوند و آن روزی که تمام جناح ها با هم یک شدند ، فاتحه هم شوروی خوانده می شود و هم امریکا خوانده می شود هم هر کشوری بخواهد دخالت کند در امور شما و هم این بساط ظلم و تعدی از بین می رود ، وقتی که دیدند این طور شده است ، باز افتاده اند توی کار برای اینکه جناح ها را از هم جدا کنند ، جبهه ها را از هم جدا کنند .

با کنار گذاشتن روحانیون اصلاح مملکت ممکن نیست

باز فعالیت شروع شده از جانب دستگاه و از جانب اجانب و از جانب عمال آنها به اینکه آخوند را بگویند که نه ، ما مثلا فلان فرد را قبول داریم ، این استثنایی است ، لکن علماء دیگر را قبول نداریم ، این یک نغمه ای است که گاهی می کنند . من این را از اول گفتم که

آقا

اگر شما آخوند را استثنا کنید از جمعیت خودتان ، هیچ کاری نمی توانید انجام بدهید ، برای اینکه توده ها با اینها هستند اینها مظهر اسلامند ، اینها مبین قرآنند ، اینها مظهر نبی اکرمند ، مردم اینها را اینجور شناخته اند ، مردم علاقه دارند به دین خودشان ، علاقه دارند به اسلام خودشان ، آن علاقه ای که به اسلام دارند ، علاقه ای به علمای اسلامی دارند . اگر شما بخواهید از اینها جدا بشوید و اینها را منها کنید ، هیچ کاری ازتان نمی آید همان سیلی اول شما را می زنند و بیرونتان می کنند ، چنانچه دیدیم که آن روزی که این جماعت وارد کار نبودند ، شماها در انزوا خوابیده بودید ، هیچ کار هم از شما نمی آمد . وقتی که این جماعت آمدند مردم همه دنبال این آمدند ، بازارها با اینها هستند ، کشاورزها با اینها هستند ، صنعتگرها و کارگرها مسلمند همه اینها ، وقتی مسلم شدند همه اینها ، علاقه به خدا دارند ، علاقه به پیغمبر خدا دارند ، علاقه به امیرالمومنین دارند ، اینها هم همان ها هستند یعنی دارند ترویج از آنها می کنند ، اینها تمام عمرشان را صرف کردند در اینکه کلمات ائمه اسلام را و پیغمبر اسلام را و احکام ائمه پیغمبر اسلام را و احکام خدا را به مردم برسانند . کسی که هفتاد سال عمرش را صرف این معنا کرده و مردم او را به این سمت شناختند مردم دنبالشان هستند . این معنائی که حالا زمزمه می شود که مثلا ما زید را

قبول داریم و دیگران را قبول نداریم ، این یک امری است که در دهن شما انداخته اند ، عمال خارجی ، شما را می خواهند جوری بکنند که منصرف کنند از علمای خودتان ، اگر منصرف از علمای خودتان شدید شما یک تیپ علیحده ، آنها یک تیپ علیحده ، هر دو از بین می روید ، شماها با آنها مخالفت می کنید ، شما هم یک جمعیتی هستید و شما بدانید که ، منهای آخوند ، هیچ کاری از شما پیش نمی برد . شما در هر شهری که بروید می بینید که آن کس که شهر دستش هست و می تواند شهر را ببندد و باز بکند ، باز یک ملاست . شما تجربه کنید در تمام این تعطیلات تجربه کنید ، ببینید که یکی از جناح ها توانسته بازار را ببندد ؟ آن که بازار را بسته و به حکم او بازار را می بندند ، آن ملاها هستند که امر می کنند و آن که ملاها را پیش می برد برای این است که اینها برای خدا دارند حرف می زنند و عمال اسلام هستند و مردم علاقه به اسلام دارند . این مطلب را کنار بگذارید که منهای آخوند ، نمی شود آقا ، شما بخواهید مملکتتان را اصلاح کنید ، منهای آخوند اصلاح بردار نیست .

اختلاف ، عامل شکست انقلاب

از آن طرف هم ، اگر آخوند بخواهد بگوید که منهای دانشگاه ، منهای جبهه های سیاسی ، آن هم صحیح نیست برای اینکه آن هم کارشناس لازم دارد . شما کارشناس اسلامی هستید و قواعد اسلام را می دانید لکن بعضی

مسائل سیاسی را شماها هم نمی توانید حلش کنید ، محتاج به اینها هستید ، شما نمی خواهید که خودتان بروید حکومت بکنید ، شما یک شغل دیگری دارید . شما حکومت لازم دارید ، شما اجزای ادارات لازم دارید ، ادارات شما ، حکومت شما عرض می کنم لشکر شما ، جیش شما ، همه اینها با این جبهه ها تحصیل می شود ، با این دانشگاه و با این دانشجوهای خارجی و داخلی مملکت ما باید اداره بشود ، اگر علاقه دارید شما به اسلام ، علاقه دارند آن جبهه دیگر به اسلام ، با علاقه

به اسلام نمی شود که با هم بنشینید دعوا کنید امروز ، امروز دعوا کردن انتحار است ، خودکشی است ، امروز اختلافات خودکشی است .

همه در زیر پرچم توحید مجتمع شوید

سلیقه تو جور نمی آید با مثلا حرف فلان آدم نباید الان اختلاف ایجاد بکنی ، ما همه مسلم هستیم و زیر بیرق اسلام همه می خواهیم جنگ بکنیم ، همه می خواهیم مبارزه کنیم .

خدا می داند که اگر این اجتماع درست بشود و همه شما و همه جبهه ها زیر این بیرق بیایند و دست از آن کارهائی که داشتند بکشند ، بعد از چند روز تمام می شود این مسائل . اینها حالا دارند استفاده از همین چیزها می کنند ، از همین حرف ها استفاده می کنند ، آن روزی که مثلا فرض کنید که یک تظاهراتی می شود ، دو تا هم از خودشان یا خیر ، دو تا هم آدمی که بی عقل است ، در می آید یک شعار دیگری می دهد ، مقابل همه

این چند میلیون جمعیت می شود ، این غلط است ، این انحراف است ، این انحراف فکری است ، این نفهمی است ، این خدمت به غیر است ، این خدمت به کارتر است . تو نمی فهمی ، آنها از خدا می خواهند که شما حالا همه با هم اختلاف پیدا کنید و آن بکشد برای حزب کذا ، آن بکشد برای حزب کذا . دست بردارید از این حرف ها ، همه وارد بشوید زیر یک بیرق ، بیرق اسلام ، اگر اسلام نباشد هیچ چیز نیستیم ما ، همه ما را کلمه اسلام جمع کرده با هم ، همه زیر کلمه توحید زیر پرچم توحید بیائید ، وقتی که همه مجتمع شدید زیر پرچم توحید ، تمام کارها اصلاح می شود .

این تاسف دارد که بعد از سال های طولانی که ما زحمت کشیدیم و حرف زدیم و خطابه خواندیم و نوشتیم ، باز آدم می بیند که زمزمه ای ، چند تا آدم بی اطلاع ، جوان بی اطلاع ، زمزمه این را می کند که فلان آخوند را ، فلان سید را قبول داریم اما آخوندهای دیگر را قبول نداریم ، این غلط است ، من آنها را قبول دارم ، من ارادتمند به آنها هستم ، همه باید قبول داشته باشیم . یا مثلا یک کسی می گوید که نخیر ما دانشگاه را قبول نداریم . ما دانشگاه را قبول داریم ، ما دکترها را قبول داریم ، ما اطبا را قبول داریم ، ما جناح های سیاسی را قبول داریم . همه باید با هم باشیم آقا

امروز ، زیر یک بیرق و آن بیرق لااله الاالله است . این یک پیامی است که من الان می دهم و ان شاءالله می رسد به ایران و به سایر ممالکی که بچه های ما در آنجا هستند که آقا دست بردارید از این خود پرستی و از این خودخواهی . (انما اعظمکم بواحده ان تقوموالله ) قیامتان برای خدا باشد ، اگر قیام برای خدا نباشد کاری از او نمی آید ، قیامتان برای خدا باشد ، نه برای هواهای نفسانی که هر کسی بکشد طرف خودش . همه با هم مجتمع بشوید ، برای خدا همه با هم مجتمع بشوید و این تشتت و اختلاف و اینها ، و من از حزب کدام ، من از حزب کدام ، من از جبهه کذا ، من از جبهه کذا هستم ، اینها را دست از آن بردارید ، نمی توانید دائما دست بردارید ، موقتا برای خاطر خدا برای خاطر ملیت ، برای خاطر کشور ، برای هر چه می خواهید حساب بکنید ، موقتا دست بردارید تا این بساط کنده بشود ، این بساط قلدری و آدمکشی و زیر پا کردن همه حقوق از بین برود ، این مرد جانی از بین برود که دارد الان مردم را قتل عام می کند ،

بعد از آن آنوقت فرصت زیاد است که بنشینید با هم دعوا کنید . امروز نکنید این کار را ، نمی گویم آن وقت بکنید ، البته هیچ وقت نباید بکنید لکن الان وضع حساس است ، الان وضع امر دایر بین موت و حیات یک ملت است ، مسؤ

ولید شما پیش خدای تبارک و تعالی ، مسؤ ولید پیش ملت اسلام . من از خدای تبارک و تعالی بیداری همه را می خواهم . خداوند همه ما را هدایت کند ، خداوند همه ما را به طریق مستقیم الهیت راهنمایی فرماید . خدا همه شما را سالم بدارد .

تاریخ : 5/10/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون آلمان ، کانال 2

سؤ ال : حضرت آیت الله ! آیا هیچ راه حلی با حکومتی در چهارچوب سلطنت برای شما قابل قبول خواهد بود ؟

جواب : با وجود سلطنت و رژیم سلطنتی راه حلی نخواهد بود .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! از شما دعوت شده است که به ایران برگردید ، آیا حاضرید در تحت این شرائط به ایران برگردید ؟

جواب : من هر وقت مقتضی بدانم به ایران می روم ، چه دعوت بشود چه دعوت نشود .

سؤ ال : اگر شاه حاضر نباشد ایران را ترک کند و شما هم حاضر نباشید به ایران برگردید ، به نظر می رسد که تنها یک راه حل باقی بماند و آن کودتای نظامی است و در نتیجه اختناق و تخریب و خونریزی بیشتر می شود ، نظر حضرتعالی چیست ؟

جواب : کودتای نظامی هم همین دولت نظامی است . چه کودتا بشود چه نشود ما بنای این داریم که به مخالفت خودمان ادامه بدهیم و ما تحمل مصائب را به خاطر رسیدن ملتمان به آزادی و استقلال خواهیم داشت .

سؤ ال : آیا از این بیم ندارید که اغتشاش ایران موجب برخورد بین المللی گردد و احتمالا این برخورد بین امریکا و شوروی باشد ؟

جواب : اگر چنین مساله ای پیش بیاید

برای جهان است ولی این دو ابرقدرت هم برای چنین موضوعی دست به یک جنگ جهانی نخواهند زد .

سؤ ال : حضرتعالی اعلام کردید که در آینده کشورهائی که از شاه پشتیبانی کرده اند نفت دریافت نخواهند کرد . همچنین اعلام شده است که ارسال نفت به اسرئیل و افریقای جنوبی متوقف گردد ، و همه ممالک صنعتی روابط تجارتی با شاه داشته اند ، آیا این کشورها تاکنون دشمنان شما بوده اند ؟

جواب : ما با ملت ها مخالفتی نداریم ، ما با دولت هائی که ظالم هستند ، چه به ما ظلم کرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم کرده باشند و بکنند ، با آنها دشمن هستیم .

سؤ ال : حضرتعالی طرح یک حکومت اسلامی سوسیالیست را می ریزید ، چه نوع سوسیالیزمی مورد نظر جنابعالی است ؟ آیا به حزب توده اجازه خواهید داد که در دولت شما شرکت داشته باشند ؟ آیا قرآن قانون اساسی ایران خواهد بود ؟

جواب : ما یک جمهوری اسلامی تشکیل می دهیم که خود حکومت و تعیین حکومت به آراء ملت متکی است . قانون چنین جمهوری بدیهی است که قوانین اسلام است . ما به حزبی که مطرود جامعه اسلامی است اجازه ورود به حکومت اسلامی را نخواهیم داد .

تاریخ : 6/10/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون آلمان

سؤ ال : آیا اگر چنانچه یک دولتی به ریاست بختیار به روی کار بیاید ، شما این دولت را حمایت می کنید ، ولو اینکه شاه بپذیرد که برای موقت هم که شده از ایران خارج بشود ؟

جواب : هیچ دولتی را با بودن رژیم سلطنتی قبول نخواهم کرد

. هدف تشکیل جمهوری است و برای من از روز روشن تر است که با وضع فعلی در آینده ای نزدیک به آن خواهیم رسید .

سؤ ال : ناظران خارجی یک نوع مشی در سیاست حضرتعالی در طی هفته گذشته مشاهده کرده اند ، آیا به نظر شما به هم خوردن اوضاع اقتصادی ایران کافی برای سقوط رژیم شاه هست یا اینکه تصور می فرمایید که روش های قهرآمیز دیگری باید تعقیب شود ؟

جواب : به نظر می رسد که همین نحو مبارزات برای سرنگون کردن شاه از تختش کافی خواهد بود .

سؤ ال : بعضی از متخصصین امریکایی در ایران احساس می کنند که گزارش هایی که به مقام های امریکایی در مورد ایران داده شده اشتباه بود و اشتباهات در اثر عدم تماس آنها با مخالفین شاه بوده است . آیا این مساله بدان علت بوده است که توجه خاص بیش از اندازه ، امریکائی ها نسبت به موقعیت سیاسی ، استراتژیکی ایران داده اند یا اینکه یک اختلافات عمیق فرهنگی بین دو کشور ، علت این جریان بوده است ؟

جواب : در هر صورت مورد تعجب من است که دولت امریکا ادعا می کند که اشتباه واقع شده است یا نقش نداشته است . یک دولت مقتدری مثل دولت امریکا ، با همه به تمام ابعاد تماس داشته است و افراد امریکایی در ایران همه جهات را ملاحظه کرده اند . شاید این اشتباه کارتر هم مثل ادعای اشتباه شاه باشد .

سؤ ال : روزنامه های خارجی در اینجا گزارش داده اند که ایرانی ها یک تنفری نسبت به آمریکائی ها

و انگلیسی

ها دارند ، آیا این نقل قول درست است یا اینکه غلط است ؟ چه دلیلی برای این تنفر وجود دارد ؟

جواب : دقیقا صحیح است . دولت های امریکا و انگلیس آنقدر به ملت ما فشار آورده اند و اشخاص جنایتکار را تایید کرده اند که کم کم موجب تنفر ملت ها شده است . البته شوروی هم دست کمی از آنها ندارد . من بارها توصیه کرده ام که دست از پشتیبانی دولت و شاه ایران بردارید و کاری نکنید که ملت ایران نسبت به ملت های انگلیس و امریکا که در مقابل این روش دولت های متبوعشان سکوت کرده اند ، بدبین شوند و ما فعلا امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شماره یک مردم خود می دانیم ، البته امریکا از همه بدتر است .

تاریخ : 6/10/57

پیام امام خمینی به ملت مسلمان ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه محرم برای مذهب تشیع ماهی است که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست آمده است . در صدر اسلام پس از رحلت پیغمبر ختمی پایه گذار عدالت و آزادی ، می رفت که با کجروی ها بنی امیه ، اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت در زیر پای تبهکاران نابود شود که سیدالشهدا علیه السلام نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و با فداکاری و خون خود و عزیزان خود ، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنی امیه را محکوم و پایه های آن را فرو ریخت . و در عصر ما می رفت که با کجروی های سلسله پهلوی ، حلقوم گشاد آنان و دار و دسته اربابان آنان اسلام و

مصالح آن را ببلعد و عدالت و استقلال و آزادی را در زیر چکمه های دیکتاتوری پرده ریا و تزویر به نابودی بکشد که نهضت ملت بزرگ ایران که در 12 محرم 83 ، 15 خرداد سال 42 به شکوفائی گرائید ، پرده های تزویر و عوام فریبی شاه را پاره کرد و قتل عام شاهانه و فداکاری ملت مبدا عظیمی در تاریخ ایران گردید و مفتاح نجات اسلام و عدالت به دست آمد و نطفه مقاومت ملی منعقد و با تربیت و روشنگری روشنگران ، رو به رشد و تکامل نهاد و در این بین فداکاری ها در مقابل جنایات و قتل و غارت و حبس و تبعیدها در جریان بود و در 29 محرم 98 که رشد و تکامل در حال بلوغ بود ، مبدا انفجار ظاهر شد و شاه و دژخیمان او غافلگیر شده و با تمام قوا به قتل و جرح ملت پرداختند و در ظرف یک سال جنایات بی پایان آنان با مقاومت عظیم ملت روبرو و برخوردها و جنایت ها و فداکاری مقابل یکدیگر صف کشیدند . در این میان قوه مقاومت ملت رو به رشد و حربه های دشمن انسانیت و ملت رو به تزلزل و در پایان سال 98 و طلیعه 99 قدرت ملت ، جنود ابلیسی شاه را چنان شکست داد و پایه های دیکتاتوری را چنان متزلزل نمود و قدرت های عظیم ابرقدرت ها را چنان واپس زد که موجب تحیر و تعجب متفکران جهان و حسابگران گردید .

شاه با آن عظمت فرعونی به تعظیم و اظهار عجز در مقابل ملت برخاست و به تبدیل

مهره های نرم به خشن پرداخت . ملت با غرور اسلامی خود نه آن توبه را قبول نمود و نه از آن نرمی فریب خورد و نه به آن خشونت اعتنا کرد و در تاسوعا و عاشورای 99 با رفراندم بی نظیر و آرام خود که به تصدیق ناظران داخل و خارج در تاریخ بی نظیر بود قدرت مهار شده خود را ثابت و سقوط و عزل محمدرضا پهلوی را برای چندمین بار اعلام کرد و پس از آنکه شاه خود را رفتنی دانست ، دست جنایتکار خود را

از آستین در آورد و کشتارهای پی در پی را آغاز کرد و خود را در تمام جوامع رسوا نمود . اخیرا در مشهد مقدس جنایتکاری ها را به حد اعلا رساند و ما را بر آن داشت که روز 29 ماه محرم را عزای عمومی اعلام کنیم برای سالگرد کشتار بیرحمانه قم و چهلم کشتار در صحن مطهر مشهد مقدس و نیز هفته کشتار مشهد مقدس و نیز کشتار شهرستان های دیگر .

با کمال تاسف در این سال تمام وقت ما صرف فاتحه و عزای ملی شد و در صورت بقای شاه در مقام مغصوب ، وضع همین است .

اکنون لازم است تذکراتی بدهم :

1!!! این جانب پس از تشکر از اهالی محترم خراسان خصوصا علمای اعلام و حجج اسلام و دکترهای محترم و سایر گروه ها و طبقات ، پشتیبانی خود را از قطعنامه این اعتصاب شریف اعلام نمایم و اعمال وحشیانه دولت نظامی غیر قانونی و حکومت نظامی غاصب را محکوم می نمایم و از ادامه دیکتاتوری و غصب مقام ، آنان را تحذیر

می کنم .

2!!! این جانب از جمیع اعتصاب کنندگان در سراسر کشور تشکر می کنم و پشتیبانی خود را از آنان اعلام می نمایم و از خصوص اعتصاب کنندگان شرکت نفت تقدیر می نمایم . و اقدامات دولت نظامی غاصب و دادگاه های نظامی را در فشار به آنان برای شکستن اعتصاب تقبیح می نمایم و آنان را در جدیت برای هدر دادن ثروت ملت مسوول می شناسم و آنان را در این اقدام مخالف با مصالح کشور تحذیر می کنم .

3!!! بر ملت شریف ایران است که از اعتصاب کنندگان شرکت نفت پشتیبانی کنند و به آنان برای تهیه مسکن و معونه زندگی اعانت کنند و در شهرستان ها صندوق های اعانه بگذارند و پس از جمع آوری به وسیله هیات های معتمده به آنان برسانند و باید نگذارند برادران خود را که در راه خدمت به اسلام و کشور به پا خاسته اند رنج ببینند .

4!!! ملت شریف ایران موظفند از سربازانی که از سربازخانه ها بیرون آمده اند و خدمت به دولت غاصب را روا نداشته اند ، کمک کنند از جهت منزل و سایر معونه ها و نگذارند به برادران خود که برای اسلام ترک اعانت ظالم را نموده اند سخت بگذرد .

5!!! باید ملت ایران بداند که نفت و گاز به مقدار مصرف داخلی در انبارها موجود است و دولت جنایتکار برای ایجاد وحشت و نارضایتی قحطی مصنوعی ایجاد نموده و کارکنان شرکت نفت به مقدار مصرف داخل استخراج نمودند و اینان به مصارف دیگر می رساندند (از قبیل صدور برای اسرائیل چنانکه گفته شده ) و ملت را در

مضیقه قرار می دهند .

شاه و دولت غاصب او با ملت در حال جنگند که به این اعمال وحشیانه دست می زنند . حتی گفته می شود که کارکنانی را که برای مصرف داخلی می خواهند عمل کنند ، مجبور به اعتصاب می کنند تا مضیقه را به عهده ملت بگذارند .

6!!! لازم است که ملت شریف به نهضت اسلامی خود تا وصول به نتیجه ادامه دهند و در این راه که رضای خداوند درآن است صبر کنند و از اعانت برادران خود غفلت نکنند و از احتکار و گرانفروشی و بی انصافی که موجب غضب خدای تعالی است جدا احتراز کنند و به وسوسه های شیطانی که عمال ابلیسی شاه و دولت پخش می کنند و می خواهند در مردم سستی و یاس ایجاد کنند ، گوش فرا ندهند و به خدای متعال در این راه که به دست آوردن استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی است اتکال کنند .

از خداوند متعال سرنگونی اساس ستم و برقراری پایه عدل را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/10/57

مصاحبه امام خمینی با دکتر جیم کوکلررفت استاد دانشگاه روتکرز آمریکا

سؤ ال : جوشش مذهبی در ایران ، مجلس را مجبور ساخته است که لایحه هائی را به مجلس ببرند که حقوق زنان را محدود کنند ، مثلا پایین آوردن سن ازدواج به 15 سالگی ، ممنوعیت زنان از شرکت در ارتش و اعلام کردن سقط جنین به عنوان یک جنایت (نقل از نیویورک تایمز 17 دسامبر) آیا شما چنین قوانینی را تائید می کنید ؟

جواب : در مورد ازدواج ، اسلام آزادی در انتخاب شوهر را به زن داده است ، هر زنی می تواند هر

شوهری را که مایل باشد اختیار نماید (البته در چهار چوب قوانین اسلام ) . اسلام با سقط جنین مخالف است و آنرا حرام می داند . زنان همانطور که قبلا گفتم ، می توانند در ارتش باشند . آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام می داند فساد است ، چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقی نمی کند . این افرادی را که شما به عنوان حقوقدان می دانید ، همیشه زنان ما را گمراه کرده اند . امروز زنان آزاده ما زندان ها را پرکرده اند و این حقوقدانان همیشه پای جنایت شاه را امضاء کرده اند ، کدام یک از این دو آزادند و آزاده ؟

سؤ ال : در جامعه ایران چه تغییراتی را شما در موقعیت زن ، مورد نیاز حس می کنید و به نظر شما دولت اسلامی چگونه شرایط زنان را تغییر خواهد داد ، مثل اشتغال به کارهای دولتی و کار کردن به عنوان حرفه های مختلف مانند پزشکی ، مهندسی و غیره و نیز شرایطی چون طلاق ، سقط جنین ، حق مسافرت و پوشیدن اجباری چادر ؟

جواب : تبلیغات سوء شاه و کسانی که با پول شاه خریده شده اند چنان موضوع آزادی زن را برای مردم مشتبه کرده اند که خیال می کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه نشین کند . چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم ؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم ؟ چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد ؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم ؟ زن

چون مرد در تمام اینها آزاد است ، زن هرگز با مرد فرقی ندارد . آری در اسلام زن باید حجاب داشته باشد ولی لازم نیست که چادر باشد بلکه زن می تواند هر لباسی را که حجابش را بوجود آورد اختیار کند . ما

نمی توانیم و اسلام نمی خواهد که زن به عنوان یک شئی و یک عروسک در دست ما باشد ، اسلام می خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد . ما هرگز اجازه نمی دهیم که زنان فقط شئی برای مردان و آلت هوسرانی باشند . اسلام سقط جنین را حرام می داند و در ضمن عقد و ازدواج زن می تواند حق طلاق را برای خودش بوجود آورد . احترام و آزادی که اسلام به زن داده است ، هیچ قانونی و مکتبی نداده است .

سؤ ال : برنامه صنعتی کردن و نوسازی ایران تحت یک حکومت اسلامی چه خواهد بود ؟ تکنولوژی خود را از چه منبعی تهیه خواهید کرد ؟ چگونه متخصصین و دانشمندان خود را تربیت کرده و آموزش خواهید داد ؟

جواب : ما در برنامه صنعتی کردن مملکت هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمی رویم ، ما در ایران صنایع (مادر) ایجاد خواهیم کرد و نوسازی را به بهترین وجه انجام خواهیم داد ، البته توقع نباید داشت که این کارها به محض رفتن شاه صورت گیرد زیرا شاه ایران را به طور کلی خراب کرده است و ایران به صورت یک کشور جنگزده درآمده است لذا برای ترمیم خرابی ها و ایجاد صنایع اصیل احتیاج به مدت است

. ما نیازهای تکنولوژی خود را از هر منبعی که مفیدتر برای کشورمان باشد ، تامین خواهیم کرد . ما از جهت متخصص کارآزموده بسیار غنی هستیم ، هزاران کارشناس ایرانی در رشته های گوناگون علمی در کشورهای خارجی هستند ، اینها به دلیل ظلم و ستم شاه و فقدان برنامه صنعتی علمی اصیل مجبور به ترک مملکت و کار برای موسسات خارجی شده اند و با رفتن شاه اکثر اینها به ایران برخواهند گشت .

سؤ ال : اگر شما روابط خود را با اسرائیل به عنوان کشوری که به مردم ظلم می کند ، قطع کنید ، آیا فکر نمی کنید شما به همان دلیل روابط خود را با بعضی از دول غرب نیز قطع کنید ؟

جواب : ما با هر کشوری که بخواهد ظلم کند مخالفیم ، حال این کشور چه در غرب باشد و چه در شرق . اسرائیل حقوق مردم عرب را غصب کرده است ، با او مخالفت خواهیم کرد . اسرائیل بزرگترین حامی شاه می باشد و مسئوول تبلیغات ساواک می باشد و اسرائیل بدین ترتیب شریک درجنایات ساواک و شاه می باشد .

سؤ ال : نظر شما راجع به گروه مسلح چریکی مثل سازمان مجاهدین و دیگر سازمانهای (مثل چریک فدائی خلق ) چیست ؟ آیا وقت آن رسیده است که بر علیه شاه ، ساواک و ارتش اسلحه به دست گیرند ؟

جواب : ما امیدواریم که با مبارزاتمان به همین صورتی که هست ، شاه را شکست دهیم ولی اگر شاه به جنایات خود ادامه دهد ، جنگ مسلحانه را مورد بررسی قرار خواهیم داد .

سؤ ال

: شما تهدید کرده اید که عرضه نفت را به کشورهایی که حمایت خود را از شاه ادامه دهند ، قطع خواهید کرد ، آیا این تهدید شامل دورانی است که شاه بر اریکه قدرت است یا بعد از آن را هم شامل خواهد شد ؟ جواب : رفراندم تاسوعا و عاشورا برای چندمین بار ثابت کرد که شاه از سلطنت مخلوع است و از آن روز به بعد اگر دولتی از شاه حمایت کند ، تا رئیس آن دولت سرکار است نفت را قطع و تمام قراردادهائی که بعد از این دو روز امضا شده است تا رفتن شاه بی اعتبار می دانیم ولی قراردادهائی که قبل از این دو روز با رژیم منعقد شده اند آنها را بررسی می کنیم ، آنچه را مضر به حال ملت و مصالح مملکت ندانیم می پذیریم و گرنه رد می کنیم .

سؤ ال : گفته شده است که اصلاحات ارضی شاه ، روحانیونی را که دومین طبقه زمینداران بزرگ را تشکیل می داده اند (نیویورک تایمز 11 دسامبر) صدمه زده است و این یکی از دلایلی است که شما با شاه مخالفت می کنید ، آیا این مطلب صحیح است ؟ پیش از سال 1962 چند درصد از زمین زراعتی را افراد مذهبی اداره می کرده اند ؟ آیا پس از رفتن شاه ، عوامل مذهبی دوباره اداره زمین ها را به عهده خواهند گرفت ؟ کشاورزی دولتی که مورد تائید شما باشد چه خواهد بود ؟ آیا مکانیزه کردن کشاورزی جایگزین کار یدی خواهد شد ؟ در این صورت ، این ماشین کشاورزی از کجا

تهیه خواهد شد ؟

جواب : به طور کلی هیچ یک از روحانیون مخالف شاه از زمینداران بزرگ نمی باشند تا اصلاحات ارضی شامل زمین آنها بشود و من هم اعلام کرده ام که چون زمینداران بزرگ مالیات اسلامی خود را نپرداخته اند ، ما زمین ها را از رعایا پس نخواهیم گرفت و مخالفت من و سایر روحانیون با شاه هرگز بدین خاطر نبوده است و این هم از تبلیغات سوء شاه است که دیگر رنگ خود را باخته است . ما کشاورزی خود را مکانیزه خواهیم کرد و دولت اسلامی موظف است که آنچه را زارعین احتیاج دارند ، به بهترین وجه در اختیار آنان بگذارد . اگر کشاورزی صحیح در ایران بوجود آید ، ما در آینده یکی از صادر کنندگان مواد غذائی خواهیم بود . ما قبل از اصلاحات ارضی ساخته آمریکا که ایران را در بست در اختیار آمریکا قرار داد ، یکی از صادرکنندگان مواد غذائی بودیم ایران یکی از کشورهای نادری است که اگر اصول صحیح کشاورزی در آن پیاده شود ، یکی دو استان آن اکثر مواد غذائی ایران را تامین خواهد کرد و مابقی را می توانیم صادر کنیم ولی امروز ایران بیشتر مواد غذائیش را از خارج می آورد . برای مکانیزه کردن کشاورزی ، ماشین های کشاورزی را از کشورهائی می آوریم که از نظر قیمت ارزانتر و از نظر جنس با دوامتر و محکمتر باشد . در حکومت اسلامی ، ایران استقلال اقتصادی خودش را حفظ خواهد نمود .

سؤ ال : آیا ایالات متحده اکنون در ایران در حال جنگ است ؟ آیا شما

انتظار دارید که قوای آمریکا و شوروی در ایران مداخله کنند ؟

جواب : ما تقریبا در ایران با آمریکا می جنگیم . آمریکا به هیچ وجه نمی خواهد بفهمد که ملتی قیام کرده است و شاه را نمی خواهد . چرا با حفظ شاه ، کینه مردم ایران را به خودش افزایش می دهد ؟ ما هرگز موافق مداخله آمریکا و شوروی نیستیم . شوروی نیز چون آمریکا همیشه از شاه پشتیبانی کرده است و ما هرگز اجازه هیچ گونه مداخله ای را به او نمی دهیم . مداخله نظامی خارجی ها در ایران بسیار بعید به نظر می رسد .

سؤ ال : دولتین فرانسه و آمریکا هر دو به شما اخطار کرده اند که از صحبت درباره امور ایران خودداری کنید و شما را متهم کرده اند که ایران را به خشونت فرا خوانده اید و شما را تهدید کرده اند که از کشورشان اخراج می کنند اگر شما چنین فراخوانی ها را ادامه بدهید . ارزیابی شما از این تهدیدها چیست ؟

جواب : آمریکا چنین حقی را ندارد که اخطاریه بدهد و در کار ایران و یا فرانسه دخالت کند . من قصد دارم تا آخرین نفس علیه دیکتاتوری شاه به مبارزاتم ادامه بدهم و یک لحظه هم دست از این کار برنخواهم داشت .

سؤ ال : شما و آقای کارتر بیانات تندی نسبت به هم داشته اید ، شما وی را به عنوان بزرگترین خطاکار حقوق بشر خوانده اید (لوموند 17 اکتبر 1978) و وی شما را محکوم کرده است که بیانات کنترل نشده ای از یک کشور خارجی صادر می کنید

که خشونت و حمام خون را در ایران تشویق می کند ، این چیزی است که واقعا قابل تعمق است و وی امیدوار است که شما این بیانات را پس از گذشتن از این موسم حرام (محرم !!! دسامبر) متوقف کنید (نقل از مصاحبه مطبوعاتی کارتر 13 دسامبر) روابط شما و پرزیدنت کارتر را چگونه ارزیابی می کنید ؟

روابط خود را با ملت آمریکا چگونه ارزیابی می کنید ؟

جواب : آیا کارتر واقعا مدافع حقوق بشر است یا این شعاری است که برای انتخاب شدن برای رئیس جمهوری آمریکا مطرح کرده است ؟ و یا شعاری است علیه چند زندانی شوروی ؟ آیا او مدافع حقوق بشر است ؟ حال آنکه در ایران ، شاه دست نشانده خائن او حمام خون به راه انداخته است و او شاه را پشتیبانی می کند ، آیا کشتار بیحد و حصر شاه را در سراسر ایران نمی بیند و نمی داند ؟ لابد آقای کارتر پشتیبانی از این جنایتکاران تاریخ را که روی جلادان تاریخ را سفید کرده است ، دفاع از حقوق بشر می دانند . کارتر چندی پیش گفت که منافع آمریکا بر حقوق بشر مقدم است و ما که می گوئیم این خونریزی ها نباشد و شاه برود تا مردم سرنوشت خویش را به دست بگیرند حمام خون درست کرده ایم ؟ قضاوت آن با مردم جهان است . آیا وقت آن نرسیده است تا کارتر دست از حمایت شاه بکشد و بیش از این دستش رابه خون مردم بیگناه و بی پناه ایران آلوده نکند ؟ من هیچ گونه رابطه ای با آقای کارتر

ندارم و اصولا با هیچ رئیس جمهور و یا رئیس دولتی رابطه ندارم . من از مردم آمریکا می خواهم که هر چه زودتر به نفع مردم مظلوم ایران اقدام کنند و از آقای کارتر و دولت آمریکا بخواهند تا از شاه پشتیبانی نکنند و افکار عمومی جهان را علیه مردم آمریکا نشورانند . پشتیبانی دولت آمریکا از رژیم شاه بالمال به مصلحت مردم آمریکا نخواهد بود .

سؤ ال : آیا تجربه خاصی در زندگی شما وجود داشت که شما به واسطه آن در صحنه سیاست داخل شدید و تمایل به قبول رهبری پیدا کردید ؟ آیا به عنوان سمبل مردم ایران بودن ، احساس نمی کنید بار سنگینی بر دوش شما می گذارد ؟

جواب : شما چون دین را از سیاست جدا می دانید خیال می کنید که وقتی یک عالم دینی وارد مسائل سیاسی می شود ، شغل اصلیش را رها کرده و کار جدیدی را شروع کرده است و حال اینکه دین اسلام دارای مسائل عبادی و سیاسی است و مسائل سیاسی آن بیش از مسائل عبادی آن است . من جنایات شاه را در طول سلطنت دنبال می کردم تا وقتی رسید که می بایست بر علیه او آشکارا قیام کنم و مبارزات خود را بیش از 15 سال پیش آغاز کرده و همیشه خواست مردم را که واژگونی دودمان پهلوی و برچیدن نظام شاهنشاهی و استقرار یک حکومت اسلامی است بدون هیچ گونه تردیدی اعلام نمودم و این قهری است که مردم چون خواست خود را در من می دیدند به من رو آوردند .

سؤ ال : نظر حضرتعالی نسبت

به جبهه ملی چیست ؟

جواب : من نظر مثبتی ندارم و نفی اش هم نکرده ام .

سؤ ال : نظر حضرتعالی نسبت به کوششی که بختیار برای تشکیل دولت می کند ، چیست ؟

جواب : نظر من این است که بختیار هم توفیق پیدا نخواهد کرد .

سؤ ال : ولو اینکه موقتا هم باشد ، شما تائیدش نخواهید کرد ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : آیا احتمال این مطلب وجود دارد که اتحادی بین مذهبی ها و نظامیان برای سرنگونی او بوجود بیاید ؟

جواب : احتمال هست ولی نمیدانم تحقق پیدا کرده است یا خیر . ولی آخر نظامیان به ما می پیوندند .

سؤ ال : در یک حکومت اسلامی آیا کسانی که انتخاب می شوند رهبران مذهبی خواهند بود ؟ یا هر کسی در هر حال انتخاب می شود صرفنظر از این که وابستگی های مذهبی یا سیاسی اش چه باشد ؟

جواب : اشخاص باید امین و مذهبی باشند و یا وجهه های مسلمی که مذهبی هستند . اما غیر مسلمین ، اقلیت های مذهبی ، آنها علیحده خودشان آراء دارند و همانطور طبق آراء خود تعیین خواهند کرد .

سؤ ال : آیا برای بهایی ها در حکومت آینده آزادی های سیاسی و مذهبی وجود دارد ؟

جواب : آزادی برای افرادی که مضر به حال مملکت هستند ، داده نخواهد شد .

سؤ ال : آیا آزادی هایی برای مراسم مذهبی آنها داده خواهد شد ؟ جواب : خیر .

تاریخ : 7/10/57

مصاحبه اما خمینی با روزنامه (جمعه ، شنبه ، یکشنبه )

سؤ ال : ممکن است درباره زندگی خصوصی خود از سال 63 به بعد

توضیحی بدهید ؟

جواب : زندگی خصوصی من مثل زندگی خصوصی همه مردم عادی است . من طلبه ای هستم مثل سایر طلبه ها .

سؤ ال : سال های عمر شما که دور از ایران بودید ، چگونه گذشت ؟ جواب : مدتی در ترکیه تبعید بودم (حدود یکسال ) و بعد به نجف تبعید شدم و چهارده سال در عراق بودم و فعلا هم آمده ام اینجا . در این مدت علاوه بر تدریس مسائل مذهبی ، هر چند گاهی مردŠرا از جنایات شاه به وسیله پیام و یا سخنرانی آگاه می کردم . من در این مدت یک لحظه ساکت نبوده ام .

سؤ ال : چگونه فرانسه را به عنوان محل اقامت خود برگزیدید ؟ و چگونه این محل (خانه خالی ) را برای اقامت برگزیدید ؟

جواب : اول قصد داشتم از راه کویت به سوریه بروم . کویت با اینکه ویزا داشتم راهم نداد و گفت احساس خطر می کند ، حتی اجازه عبور تا فرودگاه را برای خود خطرناک خواند ، به همین جهت آمدم در کشوری که اینچنین نباشد و اگر بتوانم در کشوری اسلامی به فعالیت های الهی خود ادامه دهم ، خواهم رفت . آمدن ما به اینجا علت خاصی ندارد .

سؤ ال : شرایط دولت فرانسه برای اقامت شما در این کشور چه بود ؟

جواب : دولت فرانسه هیچ گونه شرطی برای ماندن من نکرده است و من زیر بار هیچ شرطی که به ضرر ملت ایران باشد نمی روم . بله ، در اوائل آنان از مصاحبات من جلوگیری کردند که

آن هم رفع شد .

سؤ ال :

برنامه روزانه زندگی شما چیست و چگونه است ؟

جواب : بیشتر از 16 ساعت کار میکنم . در اینجا نوع کارم با نجف فرق کرده است . مصاحبات ، مذاکرات و گاهی سخنرانی ، خواندن گزارشاتی که توسط عده ای تهیه می شود ، بررسی نامه ها و تلگرافاتی که می رسد و گاهی جواب به آنها کار روزانه ام را تقریبا تشکیل می دهد .

سؤ ال : پیام خود را چگونه به ایران می فرستید ؟

جواب : فعلا توسط تلفن و اشخاص .

سؤ ال : این پیام ها چگونه به دست خبرنگاران می رسد ؟

جواب : اوضاع ایران به صورتی است که نه تنها نظر خبرنگاران را جلب کرده ، بلکه نظر مردم عادی را هم در همه جا جلب کرده است . چطور می شود که خبرنگاری مسائل ایران را دنبال کند و به اعلامیه ها دسترسی پیدا نکرده باشد .

سؤ ال : آیا به همه نامه های خود هر روز پاسخ می دهید ؟

جواب : اگر لازم باشد جواب می دهم .

سؤ ال : آیا شما تماس هائی با مردم شهر نوفل لوشاتو دارید که بدانید که در این شهر کوچک چه می گذرد ؟

جواب : بعضی از آنان به اینجا آمده اند .

سؤ ال : آیا فکر می کنید که هرگز دوباره به ایران برگردید ؟

جواب : من هر گاه صلاح دانستم به ایران برمی گردم . برای من مکان مطرح نیست ، آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است . هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد ، آنجا خواهم بود .

تاریخ : 8/10/57

فرمان امام خمینی به دکتر بازرگان در مورد حل و فصل مشکلات شرکت نفت

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای

مهندس مهدی بازرگان

پس از اهداء سلام و تحیت ، به طوری که مسبوق هستید کارگران و کارمندان شرکت نفت به منظور همکاری و همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران به منظور جلوگیری از صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زده اند اما دولت غاصب و غیرقانونی نظامی با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب می خواهد این اعتصاب را به جهت ادامه غارت نفت بشکند و همچنین در حالی که نفت و فرآورده های نفتی برای مصارف داخلی تولید می شود و یا موجود می باشد از پخش آن در داخل جلوگیری نموده و سعی می نماید تا ایجاد فشار و ناراحتی های بیشتری را برای مردم بنماید . برای مقابله با این برنامه های دولت غاصب و تامین نیازهای مردم در داخله ، تحقق شرائط زیر لازم است :

1!!! نظامیان از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در بین کارکنان خودداری نمایند .

2!!! نفت و فرآورده های نفتی فقط به اندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیر قانونی فعلی به طور کامل ممانعت به عمل آید .

3!!! ارتش و نظامیان حق احتکار مواد نفتی را که برای مصرف داخلی تهیه می شود ندارند و از آن باید جلوگیری شود . با توجه به مراتب بالا مقتضی است جنابعالی که در اداره صنایع عظیم نفت دارای سوابق و تجارب هستید یک هیات 5 نفری مرکب از جناب آقای حجت الاسلام حاج شیخ اکبر رفسنجانی و جناب آقای مهندس مصطفی کتیرائی و دو نفر

دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمائید و این هیات تحت سرپرستی جنابعالی مناطق نفتی را بازرسی نموده و در امر تولید نفت با احراز شرائط ذکر شده در بالا نظارت نماید و ضمن ابلاغ مراتب تشکر ملت ایران از کارگران زحمتکش و کارمندان محترم ، عده لازم را به بازگشت به سرکار و ادامه تولید در حد مصارف داخلی دعوت فرمائید و شرایط بالا را به کارمندان و کارگران تذکر دهید که اگر دولت غاصب هر یک از شرائط بالا را نقض نمود ، جریان نفت بکلی قطع گردد و به سایر اعتصابیون ملحق گردند . در این صورت مسوولیت قطع نفت صرفا متوجه دولت خواهد بود و از مدیران صنعت نفت انتظار داریم که در این امر مهم و حیاتی

و در این مرحله حساس کنونی با هیات اعزامی همکاری همه جانبه و صادقانه بنمایند .

از خداوند تعالی استقلال و عظمت کشور و توفیق ملت را برای به دست آوردند آزادی و استقلال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار مجله انگلیسی زبان لبنانی

سؤ ال : پیش بینی شما برای ایران سال 1979 چیست ؟

جواب : آنچه مسلم و قطعی است ، این است که اوضاع ایران جز با سقوط شاه و برچیده شدن رژیم سلطنتی و استقرار حکومت اسلامی آرام نمی گیرد . امروز علیرغم قدرت نظامی جهنمی شاه این ملت ایرانند که ابتکار عمل را در دست دارند و از این جهت قدم به قدم رژیم حاکم ایران و حامیانش را عقب نشانده اند و در ماه های آینده به یاری خدای تعالی شاهد پیروزی های درخشانتری خواهند

بود .

سؤ ال : به نظر شما ، تحت چه اوضاع و احوالی یک نوع سازش با شاه ممکن می گردد ؟ مثلا می پذیرید که اصلاحی در قانون اساسی بشود که بنابر آن ، شاه مانند پادشاه انگلیس به عنوان مظهری در راس دولت بماند ؟

جواب : اولا سازش با یک فرد جانی مانند شاه ، خیانت به ملت ایران و اسلام است و در ثانی ملت ایران در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اکثریت قریب به اتفاق ، قاطعانه شاه و رژیم سلطنتی را محکوم کرده و خواستار برقراری جمهوری اسلامی شده است و هیچ کس حق ندارد با شاه که از سلطنت مخلوع است ، سازش کند و یا اساس سلطنت را بپذیرد ، چه شخص محمدرضا پهلوی در این مقام باشد یا دیگری و به همین دلیل ، قانون اساسی که رژیم ایران را سلطنتی می شناسد ، چون از نظر ملت رژیم سلطنتی مردود است ، از اعتبار ساقط است و باید قانون اساسی جدیدی تدوین شود .

سؤ ال : آیا شما کناره گیری شاه را به نفع پسرش می پذیرد ؟

جواب : هیچ فردی از دودمان پهلوی مورد قبول ملت نیست و نه تنها در مقام سلطنت بلکه در هیچ مقام دولتی هم حق ندارند دخالت کنند .

سؤ ال : آیا فکر می کنید دامنه حوادث ایران به ترکیه نیز کشیده شود ؟

جواب : نهضت مقدس ایران ، نهضت اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تاثیر آن قرار می گیرند .

سؤ ال : فکر می کنید در کوشش هایتان برای سرنگون کردن

شاه ، چه دولتی به شما کمک می کند ؟

جواب : ملت ایران با اراده آهنین خود ، تنها با اتکاء به نیروی الهی قیام کرده است و در این نهضت به هیچ دولتی متکی نیست و به خواست خدای تعالی با حفظ استقلال در نهضت خود ، شاه را سرنگون خواهد کرد . وظیفه همه دولت های اسلامی در درجه اول و سایر دولت ها که مایلند در آینده با ملت ایران روابط حسنه داشته باشند ، این است که ملت مظلوم و قهرمان ایران را در رسیدن به اهدافش یاری کنند و تاکنون هیچ دولتی از ملت ایرن دفاع نکرده است .

سؤ ال : شما به عنوان رهبر مخالفین ، روابط جاری خود را با دول و افراد زیر چگونه توصیف می کنید ؟ 1!!! دستگاه کارتر2!!! دولت روسیه 3!!! دولت چین 4!!! دولت عراق 5!!! کشورهای عرب تولید کننده نفت 6!!! سادات 7!!! اسرائیل 8!!! یاسر عرفات و جنبش فلسطین .

جواب : رئیس جمهوری آمریکا با حمایت های بی دریغ خود از شاه و اهانت هائی که به ملت ایران نموده است ، در صف دشمنان ایران قرار گرفته است و روسیه شوروی هم اگر چه نه در حد آمریکا ، ولی تاکنون نه تنها شاه را محکوم نکرده بلکه از او حمایت هم کرده است و از تحریف نهضت مقدس اسلامی ایران خودداری نکرده است . رئیس کشور چین وقیحانه از روی کشتگان ما عبور کرد و در کاخ ظلم از اقدامات مترقیانه او هم ستایش نمود . دولت عراق هم زیر فشار شاه ، از اقدامات هر کس که در

خاک عراق به نفع ملت ایران انجام دهد جلوگیری می کند . سادات هم با اقدامات خود علیه مصالح مسلمین و کشورهای عرب و برادران فلسطینی ، مطرود جهان عرب و اسلام است . اسرائیل از نظر اسلام و مسلمین و تمامی موازین بین المللی ، غاصب و متجاوز است و ما کمترین اهمال و سستی را در پایان دادن به تجاوزات او جایز نمی دانیم . و من در فرصت های مناسب از اقدامات و تلاش های یاسر عرفات برای بدست آوردن حقوق فلسطینی ها و برگرداندن اراضی اسلامی به مسلمین حمایت کرده ام .

سؤ ال : آیا شما از یک حکومت غیر نظامی تحت ریاست کریم سنجابی در پست نخست وزیر ، به عنوان راه حلی برای بحران ایران حمایت می کنید ؟

جواب : با وجود شاه هیچ راه حلی امکان پذیر نیست .

سؤ ال : آیا دعوت شما به اعتصاب بی پایان در صنعت نفت است و یا تا وقتی است که شاه کنار برود ؟

جواب : بله ، تا وقتی است که شاه کنار برود . شاه نفت ما را برای تحکیم خودش بدون هیچ مجوزی به امریکا می داد و از پول آن اسلحه امریکائی که به هیچ درد ملت ایران نمی خورد می خرید . اصولا نفت تاکنون پشتوانه حکومت غاصبانه شاه بود و من حکم کردم که دیگر صادر نشود و اعتصاب تا رفتن شاه ادامه دارد و بعدا ما نفت را به هر کشوری که مایل باشیم می فروشیم .

سؤ ال : تحت چه شرایطی ، اگر شما همچو مقتضیاتی را منطقی می بینید ، ارتش شاهنشاهی

به ضد شاه خواهد شد ؟

جواب : هم اکنون طبق اخبار واصله ، مخالفت سربازان و افسران با شاه و دستورات فرماندهان خود روز افزون است . سربازها از خدمت ارتش فرار می کنند ، در بسیاری موارد فرماندهان خود را کشته اند و بسیاری از آنها هم که در ارتش باقی مانده اند ، موافق با کشتار شاه نیستند و طبیعی است که شاه آخرین امیدهای خود را به ارتش از دست بدهد .

تاریخ : 10/10/57

بیانات امام خمینی در مورد تباهکاری های هیات حاکمه

نقش هیات حاکمه در اصلاح و افساد شؤ ونات مملکتی ملت ها

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بدبختی و خوشبختی ملت ها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن ، صلاحیت داشتن هیات حاکمه است . اگر چنانچه هیات حاکمه ، کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست ، اینها فاسد باشند ، مملکت را به فساد می کشند ، همه بعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد می برند . شما ملاحظه می فرمائید که در این پنجاه سالی که ما بودیم و دیدیم که آن که در راس واقع شده بوده است ولو به قید حق ، فاسد بوده است و دنبال او مجالسی که در ایران بوده است اکثرا افراد غیر صالح در آن بودند . در اوایل امر ، خوب ، عده ای هم صالح بودند لکن در اقلیت بودند . دنبال او دولت ها (که باید مقدرات کشور را دست بگیرند) غیر صالح بودند . و دنبال آن آنهائی که در راس ادارات بودند و مقدرات یک اداره را در دست داشتند آنها هم اکثرا غیر صالح بودند . از این غیر صالح ها نمی شود یک مملکت صالح

و یک کشور صحیح ایجاد کرد . ما دیدیم که در همین دوران آخر پانزده سال نهضت اشخاصی سرکار بودند ، پانزده سال در کارهای حساس که یکی از آن نخست وزیری بود و یکی سازمان امنیت ، بعد از پانزده سال که اینها هر کاری خواستند کردند ، حالا آمدند و این رئیس سازمان امنیت را گرفتند به اینکه این در این پانزده سال کارهای خلاف کرده ، نخست وزیر این پانزده سال را هم گرفتند که اینها چپاول کردند و کارهای خلاف کردند . خود آقای شاه هم بعد از این زمان آمده است اعتراف می کند که من کار خلاف کردم . خود اینها دارند اعتراف می کنند ، خود او آمده است و می گوید که من اشتباهاتی کردم ، خطاهایی کردم . خود اینها رئیس سازمان امن را که پانزده سال به این مردم تعدی کرده است حالا به اعتبار اینکه اختلاس کرده است و خلاف کرده است گرفتند . خود اینها نخست وزیری که پانزده سال تقریبا در این مملکت حکومت کرده است حالا گرفتند و می گویند چه . اگر مهلت دست اینها باشد بعد از پانزده سال دیگر هم اینهائی که حالا سرکار هستند می آیند می گیرند آنها را .

صلاحیت یک هیات حاکمه و یک اشخاصی که کارهای حساس در دستشان هست این موجب یک صلاحیتی در عموم می شود و اگر هیات حاکمه و همین طور آنهائی که مقدرات مملکت دستشان است ، آنهائی که ارتش را اداره می کنند و از روسای ارتش هستند ، اگر اینها مردم صلاحیتداری بودند

روزگار ما به اینجا نمی

رسید و من هم حالا اینجا ننشسته بودم برای شما صحبت کنم ، شما هم حالا اینجا وقتتان را صرف این کارها نمی کردید . اینکه من دست از کار خودم برداشتم (که طلبگی بود) و آمدم اینجا ، برای این است که ما یک حکومت صالح نداشتیم و یک قدرت صالحه در کار نبود و مملکت را کشاندند رو به نیستی و تمام چیزهائی که امید به آن می شد پیدا بکنی اینها تباه کردند . احکام اسلام را تباه کردند ، زراعت ما را از بین بردند ، بانک ها همه خلافکار بودند (اکثرا) وزارتخانه ها دست آدم های ناصالح اداره می شد ، مجلس ها ، مجلس های قلابی فرمایشی بود ، وکیل مردم نبودند اینها .

حمایت و پشتیبانی ابرقدرت ها از شاه

ما که آمدیم اینجا برای اینکه فریاد خودمان را (البته از اول نظر به این نبود که من اینجا بیایم لکن اینطور شد ، به واسطه کجروی خود دولت اینطور شد و بعد هم فهمیدند که صحیح نبوده کارشان . پس ما چه کنیم ) به خارج برسانیم و به آنها بفهمانیم که ما گرفتار چه بودیم و این دولت هایی که حالا هم از شاه طرفداری دارند می کنند ، اینها چه مردمی هستند ، اینها چه اشخاص کج فکری هستند ، چه اشخاصی هستند که اصلا به فکر اینکه یک جمعیت سی و چند میلیونی زیر دست و پای اینها دارد از بین می رود نیستند . الان هم که همه چیزها فرو ریخته است و دیگر برای شاه چیزی نمانده است . همه گذاشتند و رفتند ، این را تنها گذاشتند با

یک حال وحشتناکی ، حالا هم باز دارند تائید می کنند این ابرقدرت ها . بعضی از این ابرقدرت ها حالا هم دارند باز تائید می کنند ، مثل اینکه از یک مرده ای تائید کنند . گذشته وقت اینکه دیگر تائید بشود .

انتخابات فرمایشی مجلسین و سرسپردگی شاه به اجانب

تمام قوانینی که در این پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسی که در این پنجاه سال تاسیس شده است هیچ یک از اینها مطابق قوانین نبوده . هیچ مجلسی تاکنون ما نداشتیم که موافق قوانین باشد ، حتی در اوایل سلطنت رضاخان که یک قدری قدرتش کم بود ، در تهران فقط که مرکز بود یک آزادی به مردم داده بودند ، یک آزادی فی الجمله که وکلائی تعیین کند و آن وکلای تهران بودند که مخالفت می کردند ، مثل مرحوم مدرس و یک عده ای که تبع ایشان بودند ، لکن در شهرستان های دیگر وکلا را خودشان تعیین می کردند و خودشان هم آرا برای مردم درست می کردند و خودشان آرا را می ریختند در صندوق و هر چه بود دست خودشان ، دست فرماندارهائی که در آنجا یا ارتشی که در آنجا بود یا شهربانی هائی که بودند که همه عمال خودشان بودند ، آرا را شب ها درست می کردند و پر می کردند این صندوق ها را از آراء آنی را که دلشان می خواست . یک مجلسی که همه وکلای آن ملی باشند و در مقدرات مملکت ما بخواهند دخالت کنند و مصالح و مفاسد را تشخیص بدهند ما نداشتیم از اول ، منتها من از

اول امر را یاد دارم ، شماها این دوره های اخیر را اطلاع دارید ، از همین دوره های اخیر دوره های سابق را هم بفهمید ، همین بود قصه . الان که شما ملاحظه می کنید

مجلس سنا ، مجلس شورا ، دولت ، از این مسائل صحبت می شود ، تمام اینها یاغی اند ، تمام اینها محاکمه باید بشوند . اول اشکالی که بر وکلا هست این است که شما می دانید که ملت دخالت در انتخابات ندارد ، چرا توی مجلس می روید ؟ شما که می دانید که منصوب از قبل آمریکا یا شوروی یا اینها هستید ، شما که شاه خودش می گوید که لیست را می فرستادند (و حالا برای خودش خیال می کند نمی فرستند) (لیست را از طرف سفارتخانه ها و وکلای ما را خود آنها تعیین می کردند) این دارد اقرار می کند که چند سال پیش از این یعنی زمان پدر من و اوایل زمان من ، این تصدیق به این است ، این طرز اعتراف شاه به اینکه لیست ها را ، می خواهد از خودش تعریف کند که نه حالا اینطور نیست ، بسیار خوب حالا اینطور نیست لکن چند قدم جلوتر اینطور بوده است یعنی من در زمانی که ، قبل از این به اصطلاح انقلاب سفید و قدرتمندی در مقابل همه قدرتمندها!! قبل از این لیست را می فرستادند و ما هم تسلیم می شدیم . پس شما اول خائن این مملکت هستید به اعتراف خودتان ، کسی که حفظ مقام را می خواهد بکند با اینکه خیانت هم بکند .

این خیانت به ملت نیست که لیست سفارت آمریکا یا سفارت انگلستان را یا شوروی را قبول می کند و به دولتش هم تحمیل می کند به اینکه همین ها باید وکیل بشوند ؟ این خیانت به مملکت نیست ؟ این خیانت به قانون اساسی نیست ؟ اول اشکال به خود ایشان به حسب اعتراف خودش این است که شمائی که آمدی نشستی اینجا می گویی (من اعلیحضرت هستم ، همه کارها را من باید انجام بدهم ) شما لیستها را گرفتید و مطابق آن دستور اجانب رفتار کردید . این خیانت نبوده ؟ عذر داری در مقابل این خیانت ؟ بروید کنار بگوئید که من چنین خیانتی نمی کنم می روم کنار . احمدشاه در این چیز آخری که گذاشتندش کنار ، برای اینکه یک قراردادی بود که وقتی که رفت در خارج ، در سر میز عرض می کنم مهمانی قرار داد را دادند دستش که امضاء کند ، امضاء نکرد ، از همانجا اساس بیرون رفتن او و آمدن رضا شاه نقشه اش کشیده شد که این به درد ما نمی خورد که قرارداد ما را امضاء نمی کند . شما هم می توانستید که این قراردادها را امضاء نکنید ، بیش از این بود که بروید ؟ کسی که برای حفظ مقام خودش خیانت به یک ملت می کند این لیاقت نداشته از اول برای سلطنت ، این از اول خودش ، خودش را خلع کرده اگر ما تصدیق کنیم که سلطنتی بوده است در کار والا ما که او را تصدیق نداریم وقتی بنا شد که اینطور باشد و ما

هم می دانیم که !!! بفرمائید که خیر . حالا دیگر قدرتمند شده است ایشان و در مقابل شوروی و انگلستان و این آمریکا و اینها ایستاده است و حالا دیگر لیست را از سفارتخانه ها نمی آورند لکن لیست را شما خودتان تهیه می کنید و وکلا را هم خودتان تهیه می کنید . این وکلای ملت است ؟ این خیانت به مملکت نیست ؟ این خیانت به قانون اساسی نیست ؟ وقتی بنا شد که مجلس اینطوری باشد ، یا به فرمایش سفارتخانه ها باشد یا به فرمایش شاه و دار و دسته های شاه باشد (فرقی نمی کند) بنا شد اینطوری باشد ، مجلس رسمی نیست ، مجلس ملی نیست ، مجلس شورای ملی نیست . مجلس شورای ملی معنایش این است که ملت یک وکلائی را آزادانه تعیین کنند و آنها بنشینند درکارهای مملکت مشورت کنند . ملت هیچ دخالت نداشته است در تعیین اینها . وقتی ملت دخالت نداشته است ، این مجلس ، مجلس فرمایشی غیر ملی است ، غیر قانونی است ، در این مجلس گذشته است غیرقانونی است ، هر دولتی را این مجلس تایید کرده است یا بکند غیرقانونی است .

ماموریت شاه برای افساد در تمام شئوونات مملکتی

وقتی که مقدرات مردم دست خودشان نباشد و هر کس را آنها دلشان می خواهد یک نفر آدم غیر صالح اینها را تعیین کرده است . یک نفر از رجال سیاسی از یک رجل ارتشی نقل کرد که این شاه یک تخصصی دارد در بد انتخابی ، می گفت که اگر پنج نفر فاسد در مملکت پیدا بشود این انگشت روی هر پنج نفر می

گذارد و آنها را می خواهد انتخاب کند . این برای این است که خودش فاسد است . آدم فاسد نمی تواند یک نخست وزیر صالح معرفی کند . نمی تواند یک آدم فاسد یک مجلس صالح را تایید کند ، برای اینکه اگر مجلس صالح شد ، جلوی مفاسد را می گیرد که خود این مبداء همه مفاسد است . اگر یک نخست وزیر صالحی یا یک دولت صالحی باشد ، گوش به حرف شاهی که بخواهد برخلاف مصالح عمل بکند نمی دهد . اگر آدم فاسد باشد ، یک هیات دولت فاسد درست می کند ، یک مجلس فاسد درست می کند ، دنبال او فرهنگ فاسد ، نظام فاسد ، اقتصاد فاسد بد ، همه اینها دنبال بدی او هستند ، از اینجا شروع می شود همه اینها . اگر آن مرد ، آن کسی که در آن نقطه بالا به خیال خودش واقع شده ، یک آدم صلاحیتداری باشد ، یک آدمی باشد که به فکر ملت باشد ، یک آدمی باشد که بستگی به غیر را عار بداند برای خودش ، یک نفر مسلمی باشد که ، مسلمانی باشد که تحت فرمان خدا باشد ، که نباید زیر بار اجانب برود ، نباید فرمانبردار اجانب باشد ، اگر یک چنین آدمی رئیس یک مملکت بشود ، تمام مملکت را همان اصلاح می کند . تمام مملکت ما که به فساد کشیده شده ، برای اینکه آن که نخست وزیر را به حسب قانونشان فرض کنید باید تعیین بکند یک آدم فاسدی است ، یک کسی که به فکر خودش و

دنبال فکر خودش باشد ، تعیین می کند . آن نمی تواند یک آدم صالح را در راس قرار بدهد ، برای اینکه مخالف با آن چیزی است که او فکر می کند ، دزدیهایش را می گیرد . او نمی تواند یک فرهنگ صحیحی درست بکند و طرفدار یک فرهنگ صحیح باشد ، برای اینکه فرهنگ صحیح مخالف با آن اغراضی است که آنها دارند . اگر ما یک فرهنگ صحیح داشتیم که کارها اینطور نمی شد . نمی گذارند که هیچ جهتی از جهات مملکت ما اصلاح بشود و تمام مفاسد زیر سر آن نقطه اول است . یعنی آمریکا یک نفر را ماءمور کرده برای این و ماموریت برای وطنش داده . اینکه می گوید کتاب ماموریت برای وطنم ، راست می گوید این ، این مامورش کرده برای وطنش که این وطن را به این حال برساند که حالا می بینید . عدم صلاحیت شاه ، دولت و مجلس آقا امروز اطلاع دادند که نمی دانم در تهران کشته ، در خراسان کشته ، در کجا کشته . اینها افتاده اند به جان مردم برای کشتن این مردی که که دارد نفس آخر را می کشد و می خواهد برود ، باز تا

یک قتل عام هائی نکند دلش آرام نمی گیرد . وقتی بناشد یک مملکتی به این صورت در آمد که آنهائی که مقدرات این مملکت در دستشان است صلاحیت برای این مقام ندارند ، وکیل صلاحیت برای این مقام ندارد ، وکلائی که شاه تعیین کند که نمی تواند آدم باشد این وکیل ، نمی تواند صالح باشد او

. اگر به انتخاب مردم باشد مردم آدم خوب می خواهند ، مردم آدم صالح می خواهند . اگر مردم آزاد باشند خودشان یک شخصی که بدانند که مرد صالح خوبی است تعیین می کنند ، آنها دیگر نمی روند دنبال بدها . آن کسی که دنبال بد می رود آن هست که بد است ، بد دنبال بد است یعنی آن کسی که چیزهای خودش ، استفاده های خودش بسته به این است که ماءمور بد داشته باشد . اگر ماءمور خوب داشته باشد ممکن نیست که بتواند کارهایش را اجرا بکند ، اجراء دستورهائی که مطابق با میل خودش است ، برای استفاده های خودش یا استفاده های اجانب ، نمی شود الا به ماءمورهای بد ، انتخاب می کند بدها را ، غیر صالح ها را سرکار می گذارد . مجلس را انتخاب کردند اشخاصی را گذاشتند غیر صالح ، قهرا مجلس غیر صالح به دولت غیر صالح رای خواهند داد . مجلسی که برای مملکت و مصلحت مملکت ما نیست ، دولتی که برای مصلحت ما نیست پیش می آورد ، نمی شود غیر از این ، محال است غیر از این .

اصلاح اساس مملکت در براندازی سلسله پهلوی و انتخاب صلحا برای اداره امور مملکتی تا اساس اصلاح نشود ، تا آن نکته اول یعنی تا آن سلسله نروند فایده ندارد . باید اینها بروند سراغ کارشان ، بروند در آن جزیره که خریده ، تازه خریدند ، هشت هکتار خریدند و برایش همه چیز درست کردند ، همه دار و دسته اش هم آنجا هستند ، یعنی عائله اش

آنجا هستند ، خودش هم حالا می خواهد برود آنجا و یک زندگی به خیال مردم اشرافی و به حسب واقع مرگ وار .

تا اینطور نشود و مقدرات مملکت شما دست خودتان نیفتد ، آزادانه نتوانید برای خودتان یک رئیس درست کنید ، قهرا ملت اگر بخواهد رئیس جمهور درست کند رضاخان را قرار نمی دهد ، محمدرضا را قرار نمی دهد !!! نمی دانم !!! امثال اینها را قرار نمی دهد ، قهرا می گردد دنبال یک نفر آدم صالح که به درد مملکتش بخورد ، به درد دل مردم برسد یک همچو آدمی را قرار می دهد . قهرا وقتی که رئیس جمهور یک مملکتی آدم صالح شد دنبال این می رود که مملکت را به صلاح بکشد ، اگر هیات دولتی می خواهد درست بکند ، قهرا آدم صالح ، آدم صالح را می خواهد . نمی خواهد دزدی کند تا اینکه یک دزدی را بیاورد که با او رفیق بشود ، می خواهد یک مملکت را اصلاح بکند . می گردد دنبال اشخاصی که صالح هستند با خودش همدست بکند تا اینکه مملکت را اصلاح بکند . قهرا وقتی یک دولت صالح پیش آمد مردم را آزاد می گذارند برای انتخابات . قهرا وقتی انتخابات آزاد شد ، مردم ، مردم که همه غیر صالح نیستند ، مردم اکثرشان صالحند ، مردم خوبی اند ، دلشان می خواهد مملکتشان صحیح باشد ، سالم باشد ، اقتصادشان صحیح باشد ، همه چیز را دلشان می خواهد ، از خدا می خواهند که صلحائی بالای سرشان باشد . قهرا وقتی که انتخابات آزاد

شد و این اشخاص غیر صالح دخالت درآن نکردند ، در مجلس اشخاص صالح می روند . وقتی اشخاص صالح در یک مجلسی رفتند ، دولت صالح بپا شد ، رئیس جمهور صالح شد ، این مخالف مصلحت مملکت عمل نخواهد کرد . از آنجا باید شروع کرد ، از آن بالا باید شروع کرد . اختیار مملکت را به دست یک نفر آدمی که برای مملکت خدمت می خواهد بکند ، نه برای جیب خودش خدمت کند ، می دهند . اینها برای جیبشان خدمت کردند . شما ملاحظه کردید این لیستی را که بانک ملی ، بانک ها چیز کردند (این همه آن نیست ، این یک قدری از آن است ، خیلی از آن را هم اینها اطلاع ندارند . ) ظاهرا قلمی که مربوط به خود ایشان باشد سه بیلیارد است ، سه بیلیارد و هفتصد نمی دانم میلیون چقدر ، دلار . این آنهایی است که تازه بردند ، آنهایی که قدیم برده بودند نمی دانم چقدر هست ، من و شما نمی توانیم تا آخر هم مطلع بشویم . اگر یک نفر آدم صالح را ما دنبالش رفتیم ، هی می گویند که خوب ، چه می خواهید بکنید ، ما می خواهیم این کار را بکنیم . این کاری است که ما می خواهیم بکنیم . ما می خواهیم که اختیار تعیین رئیس جمهور دست مملکت ، خود اجزاء مملکت باشد . نتیجه چه می شود ؟ که اهالی یک مملکتی با خودشان دشمن نیستند ، اجانب هم نمی توانند تمام اهالی مملکت را تحت چیز قرار بدهند

، اجانب این کار را می کنند که یک شاه دزد بالای سر اینها می گذارند ، آن هم یک دولت فاسد بالای سر اینها می گذارد ، مجلس را هم یک مجلس فاسد درست می کنند ، ادارات هم آنهائی که باید اینها درست بکنند ، اشخاص فاسد هستند ، (البته ادارات مردم بسیار صالح زیاد است در ادارات ، بعضی از آنها هستند که جیب ها را پر کردند) وقتی اینطور شد فاسد می شود . ما می گوئیم نه .

تعیین سرنوشت مملکت و حفظ منافع ملت با نظارت و شرکت آنان در انتخابات

برنامه ما این است که رجوع کنیم به آراء عمومی ، به آراء مردم ، قوای انتظامی را کنار بگذاریم ، خود مردم را ، محول کنیم تنظیم انتخابات را به دست خود جوان های مردم ، در هر شهری جوان ها خودشان ، که قوای انتظامی ، شهربانی ، شهرداری ، همه کنار بروند ، آن کسی که دخالت خواهد بکند برای حفظ صندوق آرا و امثال ذلک ، خود ملت باشد . در هر شهری به حسب اقتضای آن شهر عده ای را معتمدین آن شهر ، مطلعین و دلسوزهای برای مملکت عده ای را تعیین کنند که نظارت کنند در این ، حفاظت کنند این صندوق ها و نظارت کنند آرا را . مردم یکی را تعیین کنند برای این که رئیس جمهور باشد ما هم رایمان را علنا به مردم اظهار می کنیم که آقا آن که من می خواهم این است ، شما میل دارید به این رای بدهید ، میل ندارید ، خودتان آزادید

. قهرا مردم وقتی آزاد هستند ، یک نفر صالح را انتخاب می کنند و آراء عمومی نمی شود خطا بکند . یک وقت یکی می خواهد یک کاری بکند اشتباه کند ، یک وقت یک مملکت سی میلیونی نمی شود اشتباه بکند . کسی بگوید خوب لعل یک آدم غلطی را گذاشتند ، اگر غلطی را گذاشتند ، قدم اول را که برداشت همین ملت عزلش می کنند ، تمام شد ما می گوئیم که باید رئیس یک مملکتی را خود ما ، خود جمعیت ، خود ملت تعیین کند . قهرا وقتی که یک ملتی می خواهد یک کسی را برای سرنوشت مملکت خودش تعیین کند ، این یک آدم صحیح را تعیین می کند نه یک آدم فاسدی را و قهرا اشتباه در سی میلیون جمعیت نخواهد شد . ما هم تبلیغات خودمان را در وقت انتخابات می کنیم ، ما هم کاندیدای خودمان را می گوئیم در باب رئیس جمهور ، می گردیم پیدا می کنیم ، مراجعه می کنیم به همه جا ، پیدا می کنیم یک نفری که صالح است برای این کار ، یعنی دزد نیست ، نمی خواهد جیب خودش را پر بکند ، امتحان داده در کارهائی که کرده است ، شناخت داریم نسبت به او ، او را معرفی می کنیم که آقا این ، ولو از طایفه حمال ها باشد ، صحیح باشد ، البته مطلع هم باید باشد ولو از طبقه سوم باشد . دنبال اشراف نمی رویم که اشراف را تعیین کنیم ، دنبال آدم صالح می رویم . این آدم صالح

وقتی که در راس واقع شد ، این آدم صالح ، دولت صالح پیش می آورد ، دولت غلط نمی آورد پیش ، دولت فاسد نمی آورد . انتخابات مجلسین هم آزاد ، دست مردم و خود مردم نظارت می کنند در آن . یک مجلسی ملی که نه مربوط به سفارت شوروی باشد ، نه مربوط به سفارت انگلیس باشد ، نه مربوط به سفارت آمریکا باشد ، نه برای منافع او سینه بزند ، نه برای منافع او . یک همچو مجلسی را بوجود آوریم انشاءالله و بعدش که یک چنین مجلسی بوجود آمد قهرا هم اگر یک مطلبی بخواهد در آن ، در یک همچو مجلسی مثلا دویست نفری بگذرد ، دویست تا آدم صالح که برای مملکت ما دلسوز است ، دزد نیست ، نمی خواهد جیبش را پر بکند ، نمی خواهد عنوان پیدا بکند ، خواهد که خدمت بکند به این مردم ، اگر چنانچه یک همچو مجلسی برای ما پیدا شد ، مصالح مملکت را در نظر می گیرد ، اگر یک چیزی آوردند بگذرد ، یک قراردادی ما بین یک دولتی با دولت ما آوردند بگذرد ، می برند آن را آنجا نگاه می کند اول خود دولت صالح نظر می کند اگر چنانچه فاسد باشد ردش می کند بعد اگر چنانچه او ندانست ، نتوانست بفهمد و آورد در مجلس ، در مجلس نظر می کنند و مصلحت و مفسده ملت را می خواهند بجا بیاورند درست می کنند . این مصالح مملکت ما یا صددرصد یا نود درصد حاصل خواهد شد . ما یک همچو

چیزی می خواهیم ، یک چیز دوری !!! از چیز!!! نیست .

قانون اساسی ما هم قانونی است که خدا به ما گفته است قانون اساسی است . در همین قانون اساسی فعلی هم که هست متمم قانون اساسی می گوید هر قانونی که برخلاف قوانین شرعیه باشد قانون نیست . ما هم همین را می خواهیم درستش کنیم منتها عمل نشده ، ما می خواهیم عمل کنیم . یک مملکتی درست می کنیم که صلحا در آن مملکت ، (باشند) افلاطون می گوید که کسی که باید دولت ها را اداره کند فیلسوف ها باید باشند . فیلسوف به نظر ایشان ، فیلسوف هم البته لابد صالح . ما می گوئیم اشخاص صالح همان است . ما می گوئیم کسی که می خواهد یک مملکتی را اداره بکند ، کسی که ما می خواهیم مقدراتمان را دستش بدهیم باید آدمی باشد که مردم انتخاب کنند و با انتخاب مردم پیش بیاید . قهرا وقتی با انتخاب مردم پیش آمد صالح است دنبال او هم همین طوری که الان ملاحظه می کنید که یک بز کچل یک ملت را کچل کرده ، همین طور یک آدم صالح ، یک انسان ، یک مملکت را به سلامت کشد . دانشگاه مان دانشگاه صحیح می شود ، نه دانشگاهی که بعد از پنجاه سال بعد از چند سال حالا می خواهد یک فرض کنید که می خواهد یک لوزه ای را عمل بکند باید از خارج بیاورد یک کسی را عمل کند . آقا این ننگ است برای ما که پنجاه سال یا کمتر دانشگاه داریم و این

دانشگاه تا حالا

نتوانسته است یک طبیب صحیحی دست ما بدهد به اقرار خودشان . اینها خودشان هم می فرستند ، وقتی که یکی مریض می شود می گویند برود انگلستان معالجه کند . چرا ؟ برای اینکه فرهنگ درست نیست . فرهنگ را نگذاشتند ، نه اینکه استعداد ندارد شرقی ، غلط است این ، شرق آفتاب دارد ، کشورهای آفتابی است ، غرب بی آفتاب است مثل اینجا که می بینید منتها اینها روسایشان صلاحیت یک مقداری داشتند ، دنبال مصالح خودشان بودند ، البته صلاحیت برای خودشان ولی برای ما مضر بودند خیلی از آنها ، اینها تربیت کردند بچه هاشان را . اگر ما یک دانشگاه صحیحی داشتیم ، در آفتاب شرق شکوفا می شود قدرت ها ، شکوفا می شود استعدادها . آن که ما می خواهیم این است .

انتخاب صلحا و عزل منحرفین حق مسلم مردم در تعیین مقدرات مملکت

اینکه می گویند که بله فلانی می گوید که باید شاه نباشد ، بعدش چه مگر شاه که برود چه خواهد شد ؟ کجای دنیا به هم می خورد ؟ مگر چه برای ما می کند جز اینکه آدم می کشد ؟ الان چه خدمتی ایشان بر مملکت ما می کند که اگر او برود خلا می شود ؟ بله خلا می شود یعنی کشتار نیست دیگر . ما می خواهیم یک همچو مملکتی پیش بیاید که به دست خود مردم مقدرات باشد ، نتواند یک رئیس جمهوری ، اگر هم یک وقتی فرض کنید اول صالح بود و قرار دادند ، بعد وقتی که رسید به ، چه بشود ، نتواند ، برای اینکه همین رئیس جمهور دست مردم است

اختیارش ، هر روزی مردم گفتند نه ، نه می شود مثل حالا نیست که سرنیزه باشد . حالا یک سال است فریاد توی خیابان ها می زنند که نه ، باز هم یکی می گوید که مردم که نمی گویند . مردم چه چیز می خواهی بگویند ؟ مردم جز اینکه شب ها بروند تا صبح داد بزنند که ما شاه نمی خواهیم ؟ باز هم یک آدم منحرفی می گوید که مردم که نمی گویند . چطور نمی گویند ؟ به که بگویند ؟ به کجا بگویند ؟ خیابان می روی می گویند (نه ) ، پشت بام ها ، شب ها ، نصف شب ها ، روزها ، الان یک سال فریاد می زنند که ما شاه نمی خواهیم ، دیگر چه چیز بگویند ؟ پیش کی بروند بگویند ؟ ما یک همچو مطلبی می خواهیم که این مرد برود سراغ کارش ، این دولت ها دست از سر ما بردارند ، ما برسیم به زندگی خودمان ، یک نفر صالح ، نه او بترسد که ما طرفدار او هستیم ، نه این بترسد که ما ، ما نه طرفدار این طرفی هستیم نه طرفدار آن طرفی .

تبلیغات سوء اجانب مبنی بر وابستگی نهضت اسلامی به ابرقدرت ها

حالا تبلیغات شروع شده است که این نهضتی که هست شوروی ها دخالت دارند ، شوروی کیست که دخالت کند ؟ به ما چکار دارد او ؟ داخل مملکت کسی را نمی تواند او دخالت بکند . شوروی می گوید همه بگوئید که اسلام ، اسلام ؟ ! او که با اسلام مخالف است ، چطور همچو حرفی می زند ؟ بی عقلی است

این حرف ها . یک طایفه ای که همه ایستاده اند می گویند ما حکومت اسلامی می خواهیم ، هیچ چیز دیگر نمی خواهیم جز حکومت اسلامی ، این را باید گفت که کفار به اینها گفته اند که شما اسلام را بخواهید ؟ ! نه اوست و نه او ، هیچ کدام ، مردم حالا می گویند خودمان می خواهیم این کارها را اداره کنیم .

رهنمود به جوانان برای بهره گیری از تربیت اسلامی انسانی

بعد از اینکه یک همچو چیزی توجه کردید به آن ، ما شما جوان ها را لازم داریم در صورتی که اصلاح کنید خودتان را . کوشش کنید برای اینکه خودتان را اصلاح کنید ، کوشش کنید برای اینکه خائن بار نیائید . آن کسی که می رود توی مثلا بازار اینها ، توی فروشگاه های اینها ، خدای نخواسته (کس معوجی است ) یک چیزی بر می دارد به منطق اینکه اینها از ما خورده اند ، این خائن است این . به درد مملکت ما نمی خورد . خودتان را اصلاح کنید . آن کسی که کارش را با خدا درست نکند نمی تواند در خلق ، مردم را اداره کند . باید کارتان را با خدا درست بکنید تا بتوانید . ما جوان هایمان را لازم داریم که تربیت بشوند به تربیت انسانی یعنی تربیت اسلامی ، انسان بار بیایند ، نه یک کسی که هر چه شد ، شد ، دیگر هر چه ، هر چه بار آمد ، شهوت و نمی دانم هر چه . ما یک مملکتی می خواهیم که مملکت انسانی اسلامی ، اسلامی یعنی انسانی ، قرآن کتاب انسان سازی

است . اسلام مکتب انسان سازی است ، انسان را به همه ابعادی که دارد ، اگر یک کسی مکتب اسلام را آنطوری که هست در خودش پیاده کرد محال است که خطا بکند ، محال است که کار غلط بکند (عمدا البته ) محال است که خیانت به برادرش بکند .

اسلام مکتب انسان سازی است

ما یک همچو مکتبی می خواهیم که انسان را از اول که دارد بار می آورد ، رو به رشد و کمال انسانی دارد می برد . شما ملاحظه کنید در عالم یک همچو مکتبی پیدا می کنید که برای درست کردن یک انسان از قبل از اینکه پدر و مادرش ازدواج بکنند فعالیت بکند ، دستور بدهد ؟ تمام مکاتبی که در عالم هست ، به این آدمی که حالا دارد راه می رود توی چیز و به رشد رسیده ، با آنها کار دارد . اسلام قبل از اینکه ازدواج بشود بین دو نفر ، به او می گوید چه جور آدمی انتخاب کن ، به او می گوید چه جور شوهری انتخاب کن ، چه جورش را اینجا می گوید . چرا ؟ برای اینکه این شوهر و زن مبداء یک فرد است یا فردها ، اسلام می خواهد این فرد را که به جامعه می خواهد تحویل بدهد صالح تحویل بدهد . قبل از اینکه اینها ازدواج کنند ، زن چه جور باید باشد ، شوهر چه جور باید باشد ، اخلاقش چه باشد ، اعمالش چه باشد ، او اخلاقش چه باشد ، اعمالش چه باشد ، در چه خانواده ای تربیت شده باشد ، بعد از اینکه

ازدواج شد ، چه جور معامله کنند این دو نفر با هم ، بعد از اینکه برای حمل پیدا شدند ، چه آدابی هست ، برای زمان حمل چه آدابی هست ، برای زائیدن چه آدابی است ، برای بچه داری چه آدابی هست . همه اینها برای این است که این موجودی که می خواهد از این دو موجود حاصل بشود ، این یک موجود صالح در این جمعیت پیدا بشود تا صلاحیت در همه عالم پیدا بشود . اسلام این کار است . اسلام انسان می خواهد درست کند و از قبل از اینکه ازدواج بشود شروع کرده است ، از آنجا شروع کرده است ، دستور داده است که چه کن ، چه کن ، چه کن ، تا آنجائی که بچه به دنیا آمده ، زمان شیر خوردن باید چه بکند ، بعد در دامن پدر و مادر باید با این چه جور عمل بکنند ، بعد در این مکتبخانه های کوچک ، در این دبستان ها چه باید بکنند ، بعد در دبیرستان ها و معلم ها چه جور اشخاصی باید باشند ، مربی اطفال چه اشخاصی باید باشند ، بعد که رسید به آنجائی که مستقل شد ، خودش با خودش سر و کار دارد که چه جور باید باشی ، چه اعمال باید بکنی ، چه اعمالی باید نکنی . این برای این است که می خواهد یک افرادی در یک جامعه ای پیدا بشوند ، همه صالح باشند ، صحیح باشند . اگر آنکه اسلام می خواست می شد (خوب یک مقدار شده ، یک مقدار نشده

اما بیشتر آن نشده ) اگر آنی که اسلام می خواست می شد ، نه دزدی تو کار بود ، نه خیانت تو کار بود ، هیچ یک از این چیزهائی که هست حالا نبود ، هیچ کس تعدی به دیگری نمی کرد . . . . محیط خودش خوب می کند .

خداوند انشاءالله به همه شما توفیق عنایت کند . (الهی آمین ) همه شما موفق بشوید به اینکه اصلاح کنید خودتان را ، اصلاح کنید مملکتتان را . والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/10/57

پیام امام خمینی به مناسبت وقایع مشهد ، قزوین ، کرمانشاه و سایر بلاد

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر ملت مظلوم ایران ، رحمت خدای متعال بر مردم شجاع و آگاه که برای احقاق حق خود قیام نموده و تا پای جان و مال ایستاده اند . سلام بر اهالی محترم مشهد مقدس و قزوین و کرمانشاه و سراسر ایران که در این روزها با مصیبت های گوناگون و وحشیگری های دژخیمان شاه و دولت یاغی نظامی و حکومت سفاک روبرو شده و با دادن هزار کشته و زخمی دلاورانه مقاومت کرده و می کنند . قتل عام های پیاپی و وحشتناک و سفاکانه که جز به دستور شاه خائن که خود را در حال نزع می بیند و از تشبثات و دولت های جنگ و آشتی مایوس و از پشتیبانی های غیر انسانی قلدرهای بین المللی طرفی نیست ، نمی تواند باشد . این چند روز آخر عمر این جنایتکار از خطرناکترین لحظات تاریخ کشور ماست . ملت مظلوم و شریف ایران باید در مقابل باقیمانده جنایات شاه پایداری کند تا به خواست خداوند تعالی پیروزی نهائی را به دست

آورد .

اتهاماتی را که رادیو ایران با کمال بیشرمی به ملت نسبت داده است ، نظیر جنایات وحشیانه سینمارکس آبادان ، تنها به دست جنایتکاران حرفه ای شاه می تواند باشد . اینان از هیچ جنایتی برای استفاده تبلیغاتی روگردان نمی باشند . فرم جنایات و طرز تبلیغات شهادت می دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم که بدین گونه وحشیگری ها عادت دارند ، در کار بوده است .

ملت ها یکی پس از دیگری آگاه می شوند که کشور ما با چه رژیمی روبروست و نظام شاهنشاهی که ملت شریف ما با رفراندم مکرر خود خصوصا در روزهای تاسوعا و عاشورا آن را محکوم نمودند چه بوده است و اگر خدای نخواسته به عمر خود ادامه دهد چه خواهد شد . رفراندم ما را جز عمال شاه و طرفداران ظلم ، همه ملت های آزادیخواه جهان قبول کردند و خبرنگاران و روزنامه های خارج کشور ثبت نمودند غیر قانونی بودن دولت های غاصب را که به امر شاه یاغی و رای مجلس های غیر قانونی سر کار آمدند ، طبقات مختلف ملت از علمای اعلام و دانشگاهیان تا کارگران و کشاورزان ، از اعضای ادارت و وزراتخانه ها تا اصناف مختلف و سایر اقشار محترم ، یکپارچه اعلام نمودند . بنابراین اعانت به حکومت یاغی و پرداخت مالیات ، پول آب و برق و تلفن و سایر کمک ها به دولتی که شاه سر کار آورد ، خیانت به ملت و مخالفت با حکم خدای تبارک و تعالی است و بر کارگران و کارمندان و

محترم و مبارز آب و برق و تلفن است که پیوند

خود را با هموطنان شجاع و بی پناه خود مستحکم تر نموده و به هیچ وجه دستورات دولت یاغی را در مورد قطع آب و برق و تلفن اطاعت نکنند و با همکاری های بی دریغ با برادران و خواهران مظلوم خود دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایند .

اکنون لازم است تذکراتی بدهم :

1!!! اینجانب برای جلوگیری از تبلیغات دولت غاصب هیاتی را برای رسیدگی در امور نفت اعزام نمودم و به شرایطی دستور استخراج نفت برای مصرف داخل را دادم . اگر چه اهل اطلاع می گویند مخازن بسیاری در کشور برای مصارف داخلی موجود است و دولت قحطی مصنوعی ایجاد کرده است و گفته می شود شب ها تا صبح مامورین نظامی نفت مخازن را می برند و معلوم نیست چه می کنند . در ضمن من از کارکنان شرکت نفت که در این امر خیر با این هیات همکاری نموده اند تشکر می نمایم .

2!!! لازم است علمای اعلام بلاد و خطبای محترم به کشاورزان عزیز کشور تذکر دهند که امسال در کشت موادغذائی خصوصا گندم همت فراوان کنند و از کشت چیزهایی که دولت مجرم به اجانب می دهد احتراز نمایند . از این خائنان بعید نیست که قحطی مصنوعی بوجود آورند . من از مردم ایران تقاضا دارم که در این امور به کشاورزان محروم کمک نمایند .

3!!! از کسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم که قیمت موادغذایی و اجناس خود را بالا نبرند و به مردم مظلومی که در حال مبارزه اند اجحاف ننمایند که اجحاف در همه حال مردود است و در این

موقع حساس این عمل به نفع دستگاه ظلم و مخالف رضای خداوند تبارک و تعالی است . لهذا من به طور لزوم می خواهم که از قیمت عادلانه تجاوز نکنند و در صورت امکان به مردم بی بضاعت تخفیف دهند که کمک موثری به نهضت اسلامی خودشان و موافق انصاف و مرضی خداوند تعالی است . از خداوند تعالی توفیق ملت مبارز ایران را در رسیدن به اهداف انسانی اسلامی مان خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 13/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه اکسپرس

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شما خواستار دولت اسلامی هستید ، ممکن است بگوئید برنامه این دولت چه خواهد بود ؟

جواب : ما در اولین زمان لازم برنامه خود را اعلام خواهیم کرد ولی مهمترین وظیفه دولت آینده این است که هر چه سریعتر شرایط انتخابات آزاد را فراهم کند ، از قبیل آزادی مطبوعات به معنای واقعی که با ذکر تمامی واقعیات و حقایق و آگاه ساختن مردم به همه مسائل و آشکار نمودن جنایات پشت پرده سلسله پهلوی و تمامی کسانی که در این جنایات با آنان همدست بوده اند و محاکمه و مجازات آنان ، تا دیگر نتوانند با عوض کردن چهره خود مردم را فریب دهند و در همین مدت برگرداندن تمامی ثروت هائی که به وسیله جنایتکاران به خارج کشور منتقل شده است و آزاد کردن همه زندانیان سیاسی و راهنمائی و تشویق جامعه به فداکاری برای ترمیم ویرانی های دولت های گذشته و تلاش صادقانه در جهت ساختن بنای حکومت و جامعه جدید ، جلوگیری قاطعانه از هدر رفتن مخازن کشور مخصوصا نفت و فروش آن

به قیمت عادلانه و صرف پول آن در تجدید حیات اقتصادی و نیازهای فوری و ضروری مردم و ده ها وظیفه سنگین و خطیر که دولت آینده با آن روبرو است و جز با گذشت و فداکاری و صداقت و همکاری عمومی امکان پذیر نیست . حساس تر از همه بهبود بخشیدن به وضع طبقات محروم بخصوص آسیب دیدگان در طول مبارزات اخیر ، آماده کردن فوری کلیه مراکز علمی و فرهنگی از مدارس تا دانشگاه ها برای شروع تحصیلات ، تصفیه سریع ارتش از عناصر خائن و بازگردان استقلال ارتش ، جلوگیری از ورود کالاهای تجملی ، تشویق و کمک های فوری برای توسعه کشاورزی و دامداری .

سؤ ال : به نظر شما کدام کشور اسلامی است که بهترین شکل دولتی را دارا می باشد و چرا ؟

جواب : شکل دولت ها چندان اهمیت حیاتی در حفظ دموکراسی و تامین هر چه بیشتر آرمان های انسانی ملت ندارد ، هر چند که بعضی از آنها نسبت به اشکال دیگر ترجیح دارد ولی آنچه مهم

است ضوابطی است که اگر در افرادی که برای قبول مسوولیت انتخاب می شوند رعایت شود و نیز ضوابطی که عمل و رعایت آنها باید برای دولت ها غیر قابل اجتناب شناخته شود ، بوجودآمدن جامعه ای مترقی و پیشرو را می توان جدا امیدوار بود و همین مساله مهم است که امروز در دنیا مورد توجه نیست و ما با تکیه بر اسلام می خواهیم به یاری خدای تعالی حقیقتی خیره کننده را به دنیا معرفی کنیم .

سؤ ال : از خسته شدن مردم در مقابل مشکلات روزانه نمی ترسید

؟

جواب : ملت دلیر و با استقامت ایران در طول مبارزات قهرمانانه خود در این سال ها بخصوص در یک سال اخیر نشان داده است که هر چه سختی ها و مشکلات در این راه بیشتر می شود ، روحیه او قویتر و اراده او استوارتر می شود زیرا که روز به روز به درستی و حقانیت راه خود که راه خداست بیشتر مومن تر می شود .

سؤ ال : آیا شما به طرفدارانتان دستور به ملایمت و مدارا داده اید ؟

جواب : ما تاکنون هنوز دستور خشونت نداده ایم و همیشه ملت ما در برابر تانک و توپ و مسلسل با دست خالی و تنها با مشت گره کرده ایستاده است ولی اگر قدرت های جهنمی استعماری دست از حمایت خود از آدمکشان ایران که شاه در راس آنهاست برندارند ، ما هم با شیوه های دیگر در برابر آنها رفتار خواهیم کرد .

سؤ ال : آیا امکان آشتی با شاه وجود دارد ؟

جواب : نه ، هرگز ممکن نیست .

سؤ ال : راجع به رفتار آمریکا چه فکر می کنید ؟

جواب : دولت و رئیس جمهوری امریکا تاکنون درست مانند یک دشمن با ملت ایران رفتار کرده اند ، سال ها غارت منافع کشور ما و تحمیل هزینه های سنگین مستشاران نظامی و پایگاه های نظامی از یک طرف و از طرف دیگر ، سرمایه گذاری های سنگینی که حداکثر سوء استفاده ها را از تمامی امکان وسیع کشور و ملت ما کرده است و امروز هم شاه و عمال او را در کشتار بیرحمانه مردم ما تشویق و حمایت می کند و

بر ملت امریکاست که رئیس جمهوری خود را

وادار کنند روش خود را تغییر دهد .

سؤ ال : راجع به روش فرانسه چه فکرکنید ؟

جواب : اخباری که از ایران و بعضی از اتباع فرانسوی ساکن ایران و یا بعضی از فرانسوی هایی که به ایران سفر کرده اند ، می رسد ، همه حکایت از خوشرفتاری مردم ایران با فرانسوی ها می کنند و لابد این ابراز محبت ها از طرف مردم ایران به دلیل روشی است که فرانسه در برابر آنان اتخاذ کرده است .

سؤ ال : روزنامه نیویورک تایمز 2 ژانویه ، تایید می کند که لیبی به شما کمک کرده است ، اگر حقیقت دارد ، این کمک به چه شکل بوده و تا چه اندازه ؟ و آیا کشورهای دیگر شما را کمک کرده اند ؟

جواب : ما از هیچ دولتی تاکنون کمک نگرفته ایم و این مطلب کذب محض است .

تاریخ : 14/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار سی . بی . اس

سؤ ال : حضرت آیت الله خمینی ! از آنجا که بختیار کاندیدای نخست وزیری است ، آقای بختیار گفته که هر موقع که حضرتعالی مایل باشید ، می توانید به ایران برگردید . آیا شما هیچ تصمیمی برای بازگشت به ایران در آینده نزدیک دارید ؟

جواب : تاکنون تصمیمی نگرفته ام .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! آیا هیچ نوعی از حکومت که شاه هم در آن حضور داشته باشد ، مورد قبول شما می تواند باشد ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! در بعضی از محافل آمریکائی ، شما متهم هستید که ضد آمریکائی هستید و آیا به نظر حضرتعالی

اگر شاه ساقط بشود ، دلیلی برای ترس آمریکائی ها وجود دارد ؟

جواب : اگر معنای ضدیت با آمریکا این است که ما نمی خواهیم وابسته به آمریکا باشیم ، آری ما ضد آمریکائی هستیم و اگر ترس آمریکا از این است ، آری باید بترسند .

سؤ ال : آیا دلیلی دارد که دولت آمریکا از سقوط شاه بترسد ؟ چرا که این دولت حمایت از شاه کرده است .

جواب : آری ، چون آمریکا با وجود شاه ، همه چیز ایران را می برد و با رفتن شاه ، این دیگر میسر نیست ، ولی آمریکا به دلیل اینکه از شاه حمایت کرده است ، پس از سقوط شاه چه می کند ، این دیگر به ما مربوط نیست . ما هر کسی پول بهتر بدهد با او وارد معامله می شویم ، البته مسائل انسانی و معنوی هم در مد نظر ما هست .

سؤ ال : گفته می شود که شاه برنامه دارد که برای تعطیلات کوتاهی از مملکت خارج بشود ، آیا این امر حضرتعالی را قانع می کند و موجباتی برای پایان دادن به اعتصابات و تظاهرات خواهد بود ؟

جواب : خیر ، رفتن شاه کفایت نمی کند ، باید رژیم به هم بخورد و تمام چیزهائی که مربوط به سلطنت است ، باید از بین برود تا ما راضی شویم یعنی ملت راضی شود .

سؤ ال : بنابراین مشروطه سلطنتی یا چیزی شبیه به آن ، قابل قبول شما نیست ؟

جواب : خیر ، مشروطه سلطنتی منظور ما نیست .

تاریخ : 14/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی

سؤ ال : حضرت آیت الله ! چه

موقعی تصور می فرمائید یک انتخابات آزاد بعد از رفتن شاه و اعلام حکومت جدید در ایران برگزار شود ؟ و آیا تحت حکومت اسلامی هیچ محدودیتی برای احزاب سیاسی چپ و کمونیست ها وجود دارد یا نه ؟

جواب : انتخابات بایستی بعد از اینکه تکلیف حکومت معلوم شد ، برگزار شود ولی انتخابات برای مجلس موسسان ، بدون مهلت انجام خواهد گرفت . کسانی که خرابکار نباشند حق رای دارند .

سؤ ال : نظر شما در مورد آمریکا چیست ؟ شما فرموده اید که کشورهائی که از شاه حمایت کنند ، از این زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانی که دولت های حامی سرکار باشند ، با آنها قطع رابطه خواهید کرد . آیا این بدین معناست که تا کارتر در آمریکا سر کار است ، شما با آمریکا دشمن خواهید بود ؟

جواب : ما تا ایشان با ملت ایران مخالفت می کند ، از شاه حمایت می کند ، با او مخالف هستیم اما با ملت آمریکا هیچ مخالفتی نداریم .

سؤ ال : تا به حال دولت آمریکا با تمام نیرو پشتیبان شاه بوده ، آیا با رفتن شاه روابط شما با آمریکا خوب خواهد شد ؟

جواب : بعد از رفتن شاه و تشکیل دولت ، این مسائل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .

سؤ ال : در صورتی که شاه از ایران خارج بشود ، آیا دولت آتی او را به عنوان دشمن ملت ایران برای بقیه عمرش تلقی خواهد کرد یا اجازه خواهد داد او و خانواده اش به خاک ایران برگشته و مانند یک تبعه

ایرانی زندگی کنند ؟

جواب : شاه جنایتکار است و بایستی بر اساس اصول اسلامی محاکمه شود . آنها مجرم هستند و باید محاکمه شوند .

سؤ ال : بنابراین مساله این نیست که او برای همیشه از ایران خارج شود بلکه مساله ، محاکمه اوست ؟

جواب : بله ، او بایستی محاکمه شود ، چه برود ، چه بماند .

سؤ ال : آیا شورای سلطنت مورد قبول شماست ؟

جواب : خیر ، مورد قبول ملت نیست .

سؤ ال : آیا آیت الله و دولت جدید ، سیاست خود را نسبت به اسرائیل و آفریقای جنوبی تغییر خواهند داد ؟ آیا مساله فروش نفت ایران در گذشته و حال بر اساس موضع سیاسی کشور خریدار نفت ، نسبت به ایران خواهد بود ؟

جواب : اسرائیل غاصب است و هیچ گونه رابطه ای بین ایران و یک مشت غاصب وجود ندارد . چه کسی حاضر است به یک کشور نژادپرست جنایتکار نفت بفروشد .

سؤ ال : تحت حکومت اسلامی ، شاه به چه مجازاتی محکوم خواهد شد ؟

جواب : ملت خوب می داند که جرم شاه چیست و مجازاتش کدام است ؟

سؤ ال : در گذشته گفتید شاه باید برود ، حالا می فرمائید بایستی محاکمه شود . کدام یک ؟

جواب : همیشه نظر من این بوده است که بایستی محاکمه شود . ترک کردن و نکردنش چیزی را عوض نمی کند .

سؤ ال : پس از تظاهرات عظیم ، ارتش کماکان به شاه وفادار است . بعضی از عناصر ارتش هم دیده می شود که خیلی خشونت نشان می دهند (حتی یک نوع خطر یا احتمال کودتا

وجود دارد) آیا در این مورد شما هیچ خطری برای راه حل مذهبی خود احساس نمی کنید ؟ آیا خطر کودتا را علیه جنبش اسلامی حس نمی کنید ؟

جواب : بر فرض اینکه کودتا بشود ، ملت مخالف است . همانطور که حکومت و دولت نظامی شکست خورد ، کودتای نظامی نیز شکست خواهد خورد .

سؤ ال : ماه های متمادی است که مردم در خیابانها هستند ، به طوری که کشور کاملا فلج شده ، آیا خطر خسته شدن اکثریت مردم وجود ندارد ؟ آیا این احتمال وجود ندارد که علیه شما برخیزند و علیه شما یک موج انقلابی تازه ای بوجود آید ؟

جواب : این خیلی بعید است .

سؤ ال : در خیابان صدای الله اکبر و درود بر خمینی شنیده می شود ولی اینها هنوز هیچ کدام برنامه سیاسی نیست . شما مرتب از جمهوری اسلامی صحبت کرده اید که مطلبی خیلی کلی است . آیا ممکن است رؤ وس کلی این نظام و سرنوشت سومین کشور صادر کننده بزرگ نفت را ترسیم کنید ؟

جواب : قانون ما اسلام است و مدون است ، چیزی نیست که ما بخواهیم برایشان تعیین کنیم .

تاریخ : 15/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون سی . بی . اس

سؤ ال : حضرت آیت الله ! ما گزارشات مستمری دریافت کرده ایم که شاه به زودی کشور را ترک می کند یا ترک کرده است . آیا شما دولتی را که به دست بختیار تشکیل می شود به رسمیت خواهید شناخت و به تظاهرات پایان خواهید داد ؟

جواب : ما با بودن رژیم سلطنتی ، هیچ دولتی را به رسمیت نخواهیم شناخت .

سؤ ال : حضرت

آیت الله ! شما فرموده بودید که شاه باید کشور را ترک کند اما حالا می فرمائید که او بایستی که بر طبق قوانین اسلامی محاکمه و مجازات شود و اگر محکوم شود حداقل محکوم به زندان ابد خواهد بود . آیا این به این معناست که شاه یک فراری محسوب خواهد شد اگر از کشور خارج شود ؟

جواب : بله ، ایشان باید محاکمه بشود و اگر چنانچه فرار هم بکند هر جا باشد باید محاکمه بشود و اقل چیزی که بر اوست ، علاوه بر اینکه باید جرائمی را که مرتکب شده جبران بکند ، حبس ابد است ، ولی همه می دانند که او دست به کشتارهای عمومی زده است و باید اعدام بشود .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! اگر چنانچه بختیار مورد قبول حضرتعالی نیست ، چه کسی هست ؟ و آیا شما خودتان لیستی از کسانی که مسؤ ولیت ها را در دست بگیرند در اختیار دارید ؟

جواب : ما اشخاصی را در نظر داریم ولی تا پایان کار از معرفی کردن آنها معذوریم .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! اگر رژیم مورد نظر جنابعالی روی کار بیاید ، آیا سیاست نفتی ایران در چهارچوب روابط اوپک خواهد بود ؟ و یا اینکه امریکا همچنان مثل زمان شاه ، به عنوان یک مشتری خوب نفتی برای شما تلقی خواهد شد ؟

جواب : راجع به اوپک بعد از تشکیل حکومت مطالعه خواهد شد و متخصصین تصمیم خود را خواهند گرفت ، اما امریکا تاکنون مشتری خوبی نبوده است ، برای اینکه پول نمی داده است .

سؤ ال :

حضرت آیت الله ! چه موقع شما به ایران باز خواهید گشت ؟

جواب : هر وقت صلاح دانستم .

سؤ ال : آیا اکنون صلاح می دانید ؟

جواب : امروز ، خیر .

تاریخ : 15/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار بی بی سی

سؤ ال : اکنون که شاه قبول کرده است که برود (گرچه برای مدتی نامشخص ) آیا دعوت بختیار را در مورد بازگشتن به ایران قبول خواهید کرد ؟

جواب : من هر وقت مقتضی بدانم ، خودم به ایران خواهم رفت و رفتنم متوقف به دعوت کسی نیست ، چه دعوت بشود یا نشود .

سؤ ال : آیا از نظر شما نقش قابل قبولی در آینده برای شاه وجود دارد ؟

جواب : هرگز ، او نقشی ندارد .

سؤ ال : نقش آتی شما در امور کشور چیست ؟

جواب : من همان کسی که قبلا بودم ، بعدا هم هستم ، من مردم و حکومت را هدایت می کنم .

سؤ ال : شما از بازسازی ایران و تاسیس جمهوری اسلامی صحبت کرده اید ، برای ما مشکل است مقصود شما را درک کنیم ، عملا چگونه به این هدف دسترسی پیدا خواهید کرد ؟ و زندگی مردم ایران چگونه عوض خواهد شد ؟

جواب : قضیه تغییر زندگی نیست ، قضیه این است که تاکنون مردم تحت فشار شاه بودند و مملکت هم استقلال نداشته است ، ما می خواهیم که مملکت را مستقل کنیم و به مردم هم آزادی بدهیم و حکومت جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مانند سایر جمهوری ها و لکن قانونش قانون اسلامی است .

سؤ ال : بعضی از منتقدین ادعا می کنند که شما مسائل مدرن و

پیچیده و مسائل جامعه صنعتی آینده را

(که ایران به سوی صنعتی شدن می رود) به خوبی در نمی یابید و همچنین انتقاد می کنند که شما مدت زیادی از ایران دور بوده اید . به این انتقادات چگونه پاسخ می دهید ؟

جواب : البته ما برای قضایای پیچیده کارشناس داریم ، ولی ما آنچه را درک می کنیم ، این است که شاه ظالم است و خائن و به مملکت و ملت خیانت کرده است ، این دیگر یک مطلب واضحی است که همه می دانند . ما می دانیم که مملکت ما استقلال ندارد و اجانب در همه امور مملکت ما دخالت می کنند . این هم که مطلب معلومی است ما برای استقلال و آزادی مبارزه می کنیم .

سؤ ال : غیر مسلمانان تصویری مملو از بیرحمی از جامعه اسلامی دارند ، تنبیه هائی برای جرایم نسبتا کوچک و یا قطع ید ، چنانکه نمونه ای از آن را در پاکستان و عربستان می بینیم . گفته می شود که این قوانین وحشیانه هستند ، نظر شما چیست ؟

جواب : آنهائی که نظر سوء نسبت به اسلام دارند از باب این است که اسلام را درک نکرده اند . حکومت اسلامی تاکنون در کار نبوده ، حکومت اسلامی در صدر اسلام بود و هیچ وحشتی هم در زمان حکومت علی بن ابیطالب سلام الله علیه نبود و مردم در امان بودند . این حکومت های فعلی است که مردم را به وحشت انداخته و هیچ گونه امنیتی در آن نیست و مردم را دسته دسته می کشند . ذائقه تلخی که می گوئید

، از این حکومت هاست ، نه از حکومت اسلامی که رفتاری عادلانه و منصفانه دارد .

سؤ ال : بسیاری از زنانی که در ایران به سطحی از آزادی و تحصیل رسیده اند ، از این ترس دارند که به یک رژیم مذهبی مرتجع بازگشت داده شوند ، شما برای اطمینان خاطر آنان چه می گوئید ؟

جواب : اسلام به زنان آزادی داده است و این دولت و شاه است که آزادی را از آنان سلب کرده است و آن را از هر جهت به بند کشیده است .

سؤ ال : سؤ ال ی که مجبورم بکنم این است که بسیاری از منتقدین غربی به شما می گویند که شما رهبر مذهبی ای هستید که دستتان به خون بسیاری از مردم رنگین است . آیا شما هیچ از این بابت احساس پشیمانی و ندامت نمی کنید که هزاران نفر در خیابان های ایران به واسطه فرمان های شما مبنی بر اعمال مستقیم علیه رژیم ، جان خود را از دست داده اند ؟ و یا فکر می کنید که هیچ راه حلی جز این وجود نداشت ؟

جواب : این دست شاه است که تا مرفق به خون ملت ما رنگین است . ما دفاع از حق خودمان می کنیم و هر انسانی حق دارد که از حق خود دفاع کند ، بنابراین ما طالب آزادی و استقلال هستیم و این شاه است که مردم را وحشیانه می کشد .

سؤ ال : وقتی که به ایران برگشتید ، نظرتان راجع به تاءمین نفت اسرائیل و آفریقای جنوبی چه خواهد بود ؟

جواب : اسرائیل در حال جنگ

با مسلمین است و غاصب سرزمین های برادران ما می باشد ، ما به آن نفت نخواهیم داد ، کشورهای دیگری که روش عادلانه با ما داشته باشند ، از نفت برخوردار خواهند شد .

تاریخ : 16/10/57

تذکر چند مطلب مهم جهت سرنگونی شاه ، به ملت شجاع و بیدار ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

به عموم ملت شجاع و بیدار ایران (ایدهم الله تعالی ) هشدار می دهم که بار دیگر توطئه خطرناک از طرف عمال شاه خائن و طرفداران غارتگران بین المللی در دست اجراست تا رژیم منحط شاهنشاهی را حفظ و شاه را به قدرت شیطانی رسانده ، به غارتگری نفتخواران و سلطه اجانب ادامه دهند . اینان می خواهند با پایمال نمودن خون شهیدان راه خدا و وطن ، کشور ما را با نیرنگ های گوناگون زیر یوغ استعمار و سلطنت دیکتاتور پهلوی نگه دارند . اینان می خواهند از شاه در حال نزع و سقوط ، یک دیکتاتور خون آشام با قدرت سابق بسازند و به ما تحمیل کنند . اینان می خواهند با بعضی کارهای جزئی و فریبنده مثل آزادی مطبوعات و وعده انحلال ساواک و تظاهر به دین مبین اسلام ، قدرت را به شاه جانی برگردانند تا در خدمت اجانب ، هستی کشور را به غارت داده و به نسل و حرث رحم نکنند و اسلام و مذهب را برای همیشه سرکوب کنند . به ملت ایران هشدار می دهم که اینان از قدرت اسلام و ملت شجاع ایران و روحانیت بیدار مطلع شده اند و توطئه ای در دست اجراست تا این قدرت های الهی را سرکوب کنند .

ملت آگاه ایران ! شجاعانه مبارزات خود را ادامه دهید که اگر لحظه

ای غفلت کنید تمام خون هائی که در راه اسلام و آزادی داده اید هدر می رود و چنان ضربه ای به شما وارد می کنند که نفس هایتان قطع و فریادهای حقتان در گلو شکسته شود . من به عموم ملت دلیر اعلام می کنم که رژیم سلطنتی غیر قانونی و مجلسین غیر ملی و غیر قانونی و حکومت غاصب غیر قانونی و یاغی است . اطاعت از این دستگاه ، اطاعت از طاغوت و حرام است . اطاعت از شاه مخلوع و دولت یاغی ، جرم است در قانون و حرام است در شرع . آیا ملت و قوای انتظامی می دانند که به حسب اطلاع مطبوعات خارجی ، شاه در آستانه خروجش تنها بیش از هزار میلیون لیره انگلیسی از ایران خارج کرده است و حساب دیگر پول های خارج شده او با خداست . اینک چند مطلب را لازم می دانم تذکر دهم :

1!!! کارمندان وزارتخانه ها ، وزراء فاسد غیر قانونی را نپذیرند و از آنان اطاعت نکنند و در صورت قدرت به وزارتخانه ها راه ندهند که این امر تکلیف شرعی آنان و خدمت به کشور ملت است

و اطاعت از آنان مخالفت با ملت و اسلام است .

2!!! ملت از دادن مالیات ، مطلقا و از دادن پول آب و برق و تلفن خودداری کنند و از آنچه اعانت به دولت است ، احتراز کنند که اعانت به دولت غاصب حرام و موجب غضب خداوند است .

3!!! علماء اعلام بلاد و خطباء محترم و طلاب غیور ، قضات و وکلاء محترم دادگستری ، اساتید محترم دانشگاه و دانشگاهیان بازاریان

، اصناف ، کارگران ، کشاورزان ، سیاسیون محترم و سایر اقشار ملت ، مخلوع بودن شاه و غیر قانونی بودن مجلسین و دولت را اعلام می فرمایند که اگر سستی کنند ، ممکن است توطئه بر ضد کشور و ملت به نتیجه برسد که همگی مسئوول آن خواهیم بود و باید همه بدانیم که در این روز حساس همه مسؤ ول خدای بزرگیم .

4!!! فروشندگان مواد غذائی از گرانفروشی خودداری کنند که این عمل مخالف رضای حق تعالی است و در این موقع حساس و گرفتاری مردم ، ضربه ایست بر پیکر نهضت اسلامی .

5!!! از کمک به کارگران و کسبه صنفی که بر اثر اعتصابات ضرر کرده اند ، غفلت نشود و از وجوه شرعیه مجازند به آنان کمک نمایند .

اینجانب روز دوشنبه نهم صفر 99 را برای شهداء مشهد و قزوین و کرمانشاه و سایر بلاد ، روز عزای عمومی اعلام می کنم و از خداوند تعالی مسئلت می کنم که این روز را آخرین روز عزای ملت شریف قرار دهد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/10/1357

مصاحبه امام خمینی با گروهی از جوانان ارمنی مقیم فرانسه

نماینده گروه : ما دو نفر لبنانی و بقیه فرانسوی هستیم . قبل از هر چیز می خواستیم پشتیبانی خودمان را از مردم ایران و خوشحالی از اینکه مورد قبول واقع شد که خدمتتان برسیم اعلام کنیم .

امام : انشاءالله موفق باشید . در ایران ما هم ارامنه زیادند . در آنجا هم آنها مشغول به زراعت و کسب اند .

نماینده گروه : یک سال و نیم است که یک روزنامه ای را ارمنی های مقیم فرانسه چاپ می کنند و

از بدو تاءسیس ، این روزنامه تا به حال وقایع ایران را دنبال کرده است و رهبری شما را در طی نهضت اخیر به وضوح مطالعه کرده اند و می خواستند اگر اجازه بفرمائید چند سؤ ال از خدمتتان بکنند .

سؤ ال : شما طی بیاناتتان فرمودید که حکومت جمهوری اسلامی بنا خواهید کرد . آیا ممکن است بفرمائید موقعیت ارامنه در حکومت اسلامی آینده چگونه خواهد بود ؟ با در نظر گرفتن اینکه ارامنه مسیحی هستند .

جواب : بله ، ارامنه که در آنجا هستند سابقه دارند و همیشه اینها وضعشان مثل سایر مردم بوده که در ایران بودند و مشغول زراعت و کسب و کارند . بعدها هم آنها از همه آزادی ها بهره خواهند برد و با آنها با کمال عدالت رفتار خواهد شد .

سؤ ال : معذرت می خواهم از اینکه مجددا این سؤ ال را مطرح می کنم ، ارمنی های دنیا از خودشان می پرسند که آیا در حکومت اسلامی آینده ایران ، ارامنه در اجرای مذهب خودشان و آئین مذهبی خودشان و در داشتن مدارسشان و در صحبت کردن به زبان ارمنی مجاز خواهند بود ؟ جواب : مجازند . مجازند .

تاریخ : 16/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون آلمان

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شما اغلب اظهار داشته اید که هیچ مصالحه ای با رژیم شاه نباید بشود و پس از رفتن شاه یک جمهوری اسلامی باید تاسیس گردد ، منظور شما از این مطالب چیست ؟ آیا حکومت محافظه کارانه بر پایه ایده آل های مذهبی ؟ آیا یک رژیم مترقی که در مقابل جهان و نفوذهای دنیا باز است

؟ یا یک حکومت کمونیستی و یا سرمایه داری ؟ و نظرتان راجع به کوشش های اجتماعی که در دوران حکومت شاه شده است چیست ؟

جواب : اما اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است و آن رژیمی که ما می خواهیم تاسیس کنیم ، یک همچو رژیمی است و با این رژیم هائی که الان هستند تفاوت دارد . احکام اسلام احکامی است که بسیار مترقی است و متضمن آزادی ها و استقلال و ترقیات . و اما کارهائی که شاه کرده است اکثرا مخالف با مصالح ملت بوده است . شاه برای ملت قدمی برنداشته است بلکه همه کارها و یا اکثر کارهائی که کرده است ، ملت را رو به انحطاط و ورشکستگی کشانده است .

سؤ ال : آیا حضرتعالی قادر خواهید بود که جمهوری اسلامی را در کوشش های شاهپور بختیار برای تشکیل دولت جدید ایران ببینید و شروع کنید ؟ یا سیاستمدار دیگری هست که شما ترجیح می دهید ؟ البته همه اینها با فهم این معناست که شاه کشور را ترک کرده باشد .

جواب : ما رجال امینی که سیاستمدار باشند ، در ایران داریم و حکومت ما به وسیله امناء ملت و کارشناسان تشکیل می شود ، البته خوب می دانیم که با گرفتاری بسیار اقتصادی و سیاسی و نظامی روبرو هستیم ولی به اتحاد عظیم ملت خیلی امید است برای حل تمام این مشکلات .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! حیطه نفوذ شما تا چه حد است ، بخصوص در میان ملاها و آیت الله های دیگر و سایر رهبران مذهبی ؟ آیا

شما ترس از این ندارید که اتحاد و وحدت کنونی که بین مخالفین شاه است پس از رسیدن به قدرت درهم بشکند ؟ آیا شما برای دخالت مستقیم در امور جنبش

خیال دارید به ایران برگردید ؟ آیا در نظر دارید و یا داشتید که مردم را به جنگ مسلحانه داخلی بخوانید ؟

جواب : من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنان می دانم و چون مصالح آنها را می خواهم و آن چیزی که ما طرح می کنیم همان خواسته های ملت ایران است ، از این جهت از ما نصایح را قبول می کنند . و اما احتمال اختلاف گروه های سیاسی بعد از پیروزی غیرقابل اجتناب است ولی در مقابل ملت که اکثریت تامه قریب به اتفاق دارند ، اختلاف گروه ها مورد اعتنا نیست .

سؤ ال : درباره خارجیان که در ایرانند ، حضرت آیت الله چه نظری دارند ؟ مخصوصا آمریکائی ها ؟ و از طرف دیگر همین طور در مورد نفوذ روس ها چه نظری دارید ؟ نظرتان راجع به صدور نفت بخصوص به کشورهای اروپا و آلمان غربی چیست ؟ پس از اینکه مردم شما قدرت را به دست گرفتند چه اتفاقی برای شرکت آلمان در صنایع ایران رخ خواهد داد ؟

جواب : اما راجع به خارجی ها ، آنهائی که مشغول کارهای عادی هستند ، به شغل خودشان ادامه می دهند و اما آنهائی که دخالت در مملکت ما می خواهند بکنند ، مثل مستشارهای آمریکائی ، آنها را نمی توانیم تحمل کنیم .

سؤ ال : آیا فلسطینی ها هیچ تماسی با حضرتعالی

داشته اند ؟ و اگر داشته اند این تماس به چه صورت بوده است و چه نوع کمک هائی شده است ؟

جواب : هیچ تماس سیاسی در کار نبوده است و هیچ کمکی به ما نشده است .

تاریخ : 17/10/57

پیام امام خمینی به اعتصاب کنندگان مطبوعات

بسمه تعالی

از اعتصاب کنندگان محترم مطبوعات که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند ، تشکر می کنم و اکنون که دولت غیر قانونی جدید ، مدعی بر داشتن سانسور است ، آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیر قانونی معلوم شود . مقتضی است سایر اعتصاب کنندگان محترم به اعتصاب خود ادامه دهند که امید است پیروزی نزدیک باشد انشاءالله تعالی .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/10/57

بیانات امام خمینی در مورد تبلیغات شیطنت آمیز شاه

سقوط رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت عدل اسلامی خواست صریح و بی ابهام ملت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائلی که ملت ایران در این مدت طرح کرده اند یک مسائلی است که هیچ ابهامی در آن نیست . ما هم که از اول همان مسائلی که در نهاد ملت است طرح کردیم هیچ ابهامی در مطالب ما نیست ، مطلب ما این نیست که شاه برود بیرون مملکت ، مطلب ما سقوط شاه است از سلطنت و اینکه می گوئیم (شاه برود) یعنی سلطنت نداشته باشد ، نه برود تفریح . و مطلب دوم این است که رژیم شاهنشاهی یک رژیمی است که مقبول ملت نیست و از اول هم یک مطلب غلطی بوده است . و مطلب ثالث این است که ما می خواهیم یک حکومت عدل ، بر قوانین اسلام در ایران حکمفرما باشد . اینها هیچ کدامش در آن ابهامی نیست که کسی بخواهد تحلیلش کند ، کسی بخواهد بگوید مطلب ملت باز معلوم نیست ، چه می گوید ، معلوم نیست اینها کسی مگر خودش را به کری بزند و الا ملت حالا چندین وقت است ، از یک سال بیشتر است که در خیابان ها دارد

فریاد میزند که ما رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم ، رژیم پهلوی را نمی خواهیم و ما حکومت اسلامی می خواهیم . این هیچ ابهامی ندارد . خیال نشود که حالا که شاه رفته یا بنا دارد برود یک مطلبی حاصل شده است ، تا حالا هیچ مطلبی از آن مطالبی که ما و ملت ایران می خواهیم حاصل نشده است .

تبلیغات کذب رژیم شاه

بله ، ایشان (آنطوری که از ایشان نقل شده است ) گفته اند که اگر من بروم (من یک سه ماهی می خواهم بروم برای اینکه یک ناراحتی هایی دارم ، سه ماه می خواهم بروم ) دیگر به غرب نفت نخواهد رسید . این برای این است که غرب را بر ضد نهضت تجهیز کند (و اگر من بروم بیرق سرخ به بالای پشت بام های مثلا ایران به بالای ایران ، به بالای بلندی های ایران بیرق سرخ زده می شود یعنی همه دیگر از اول تا آخر ایران کمونیست می شوند و به شوروی گرایش پیدا می کنند) بعد هم گفتند که اینها که مخالف من هستند یک عده معدودی هستند ، چیزی نیستند اینها و اینها هم من را درک نکردند ، اگر چنانچه من را درک کرده بودند ، اینها هم مخالف نبودند ، حالا ما این سه تا مطلبی که ایشان گفتند ، خوب باید ببینیم چی هست ، صحیح ایشان می فرمایند یا خیر ، باز هم دست برنداشتند از این تبلیغات شیطنت آمیز .

چپاول و غارت نفت ایران درازای ارسال سلاح های بلا استفاده و تاسیس پایگاه های تسلیحاتی اما اینکه می گویند اگر چنانچه

من بروم دیگر برای غرب نفت نیست ، اگر مقصود این است که آنطوری که شما نفت می دادید به خارج ما می دهیم ، صحیح است این برای اینکه شما نفت ما را دادید به خارج و آنی که از امریکا به خیال خودتان گرفتید و برای تعمیه گرفتید یک اسلحه های بسیار پیشرفته که در ایران هیچ کارشناسی ندارد و هیچ کس نمی تواند استعمالش بکند گرفتید برای پایگاه درست کردن برای آمریکا در ایران ، یعنی هم نفت را بردید و هم پایگاه درست کردید . اگر می خواست یک مملکتی در مملکت دیگری پایگاه درست کند محتاج به این بود که میلیاردها!!! مثلا دلار بدهد تا پایگاه اجازه بدهند درست کند . ایران اجازه داده که پایگاه درست کن در ازای نفتی که ما به تو می دهیم . نفت را داده اند اگر در ازایش اسلحه برای ایران هم خریده بودند خوب ، یک غلطی بود اما غلط کمی بود . اما اسلحه برای ایران نخریدند ، اینها همان چیزی که امریکائی ها می خواستند و آمالشان بود که در مقابل شوروی یک پایگاهی داشته باشند در ایران ، با این صورت درست کردند که پایگاه را درست کردند به اسم اینکه ما پول نفت را می خواهیم بدهیم ، خوب دیگر پول نفت دادن که جرم نیست ، ما نفت خریدیم و پولش را می خواهیم بدهیم منتها حالا مبلغ خیلی زیاد است از باب اینکه ایران می خواهد یک مملکت پیش افتاده ای باشد ، اینکه هیجده میلیارد دلار یا بیست و دو میلیارد دلار پول این اسلحه

ای است که شاه خریده است نه این است که ما می خواهیم پایگاه درست کنیم ، نخیر این مال خود ایران است . خوب ، اینقدر زیاد برای چه ؟ ایران که اینقدر لازم ندارد . این برای این است که ایران هم یکی از ابرقدرت ها می خواهد باشد و می خواهد در مقابل شوروی بایستد ؟ در مقابل آمریکا بایستد و در دروازه تمدن می خواهد وارد بشود ؟ از این جهت است که اینقدر زیاد اسلحه خریده ؟ ! لکن ما که مطلب را می دانیم ، اینطور می گوئیم که خیر ، برای ایران نیست ، برای آمریکاست . آمریکا ، هم عوض را گرفته هم معوض را ، هم نفت را گرفته و هم عوضش را خودش گرفته . پول نفت را به صورت اسلحه به ایران داده و جاهای زیادی پایگاه آمریکائی است . اگر مقصود این است که ، اینکه می گوید دیگر غرب نفت ندارد . مقصود این است که این ترتیبی نفت ندارد ، اگر غرب از ما بخواهد که نفت به او بدهیم و عوض آن هم پایگاه درست کند ، یا یک چیزی که به درد ما نمی خورد در ایران درست کند ، یا مضر برای ایران است در ایران درست کند ، ما نفت را اگر به بیابان ها ریختیم ، اگر آتش زدیم به آنها نمی دهیم . و اگر مقصود این است که نفت را نمی دهند ، غرب به نفت نمی رسد ، یعنی اگر بخواهند یک معامله صحیحی ، عقلائی ، روی انصافی ، روی تبادل نظری

بین متعاملین ، بگوید نفت را نمی دهم ، نخیر دروغ می گوید . نخیر ، ما و ایران هر حکومتی باشد احتیاج دارد به پول برای اینکه اداره مملکت باید بکند و عمده اش پول نفت است . نفت را هر مشتری ای که پیدا بشود که خوب بخرد به او می دهند ، پول می گیرند . به آمریکا می دهد به جای اینکه ایشان پایگاه درست کرده ، نه ما پایگاه نمی خواهیم درست کنیم برای آمریکا ، ما پول می گیریم برای اینکه این ملت ضعیف را ، این ملت بی چیز را نجات بدهیم از این وضعی که دارد . این زراعتی که از دست داده ، این کشاورزی که از دستش رفته است ، این صنعت مونتاژی که برای خاطر مصلحت دیگران درست کرده اند . اگر یک حکومت صحیح پیش بیاید نفت را می فروشد و پول می گیرد خرج می کند از برای منافع خود ملت ، این فقرا را نجات می دهد ، این اشخاصی که ضعفا هستند ، اینهائی که الان به واسطه شکست کشاورزی هجوم آوردند در این سرماهای زمستان به شهرها و مسکن ندارند ، زیر چادرها(نه مثل این چادر که حالا اینجا درست کردید ، خیر آن چادرهای بیچارگی که آنها درست کرده اند) در آن سرمای زمستان زیر چادرها زندگی می کنند ، در یک اتاق های گلی که آنهائی که رفتنددانند چه خبر است ، درآنجا دارند زندگی می کنند ، هیچ ندارند ، آب ندارند ، برق ندارند ، اسفالت ندارند ، در یک گودال هایی هستند که از

این گودال ها زن های بیچاره باید کوزه را بردارند(از قراری که نوشته اند)پله های زیادی ، حالا یادم نیست که صد تا پله نوشته بودند یا یک خرده کمتر ، از اینها باید بیایند بالا و بروند به آن شیری که وصل کرده اند که آب هست توی خیابان ، از آنجا کوزه شان را آب بکنند باز از این پله ها برگردند بروند به آن محلی که دارند . در این سرمای زمستان و این پله های لغزنده شما ببینید چه مصیبتی برای این ملت هست . این مصیبت ها راخواهند رفع بکنند ، می خواهند مملکت یک مملکتی باشد که هر جوری هست فقرا به حالشان رسیدگی بشود . پس اینکه می گوید که دیگر نفت در غرب نمی رود ، روی یک فرض نادرست است ، روی یک فرض دروغ است .

طرح خطر کمونیست و حمله شوروی به ایران از ادعاهای باطل شاه

برای حفظ سلطنتش مطلب دیگری که ایشان گفته اند این است که اگر من بروم بیرق سرخ زده می شود . این مطلب هم صحیح نیست ، این را هم مکرر ما گفته ایم و گفته اند که یک مطلب صحیحی نیست این مطلب . اگر بنا بود که یک ملتی بود که اگر ایشان می رفت (حالا ایشان جلویشان را گرفته است که بیرق سرخ بالای سرشان زده نشود!!) بیرق سرخ بالای سرشان می زدند ، اگر ملت ما یک همچو ملتی بود چطور در تمام سرتاسر ایران با مشت گره کرده مقابل آمریکا و شوروی ایستاده و آمریکا را شکست داد ؟ آمریکا از آن اول گفت

که ما شاه را نگه می داریم ، نخیر شاه باید باشد . حالا هم می گوید اما حالا یک قدری یواشتر . پیشتر با طمطراق می گفت که (ما خیر ، این را نگه می داریم باید باشد ایشان ، ثبات منطقه به واسطه اوست ، اگر این نباشد ثبات ندارد منطقه ) . بعد فهمیدند که اصلا ایشان که هست ثبات ندارد برای اینکه الان شما ملاحظه می کنید که در ایران اینهمه اختلافات و اینهمه هیاهو برای این است که این هست . اگر این برود ، یعنی برود به طوری که سقوط بکند سلطنتش ، آنوقت است که خواهند دید که مملکت ثبات دارد چرا مملکت ثبات ندارد ؟ اگر می گویند که شوروی مثلا مستقیما دخالت می کند در ایران و لشکر سرخ می ریزد ایران را می گیرد ، این دورغ است برای اینکه همچو کاری نمی تواند بکند از باب اینکه آن طرفش هم یک قلدری مثل خودش ایستاده است اگر او این کار را بخواهد بکند جنگ می شود و الان همه ابرقدرت ها می دانند که اگر یک جنگ عمومی بشود تمام بشر از بین می رود برای اینکه با این سلاح هائی که الان هست دیگر اینطور نیست که جنگ ، جنگ منطقه ای باشد ، در یک قطری جنگ بکنند در یک قطر دیگری نباشد ، همه منطقه های دنیا ، همه بلاد دنیا از بین خواهد رفت و هیچ عاقلی اقدام به همچو جنگی نخواهد کرد . ما اگر فرض هم بکنیم که یک لشکر اجنبی وارد بشود به مملکت مان ، این

هم باز همه تجربه کردند در تاریخ که اجنبی اگر بیاید ممکن است وارد بشود و زورش غلبه کند بر یک ملتی لکن نمی تواند بماند همیشه ، وقتی که آمد و وارد شد ، هر فردی از آن را این ملت از بین می برد ، تمامش می کند و اجنبی هم نمی تواند مقابل هر فردی دو تا فرد بیاورد اینجا برای نگهداری ، او می خواهد نفع ببرد ، برای نگهداریش نمی شود اینطوری کند . بنابراین از این هیچ خوفی نیست که شوروی بی عقلی کند و حمله کند ، اینها حرف مفت است که می زنند ، این برای این است که آمریکا را تحریک کند ، با آنکه امریکا می داند این حرف ها را ، او اگر می توانست کاری بکند بدون تحریک می کرد برای اینکه تو به نفع او بودی . بنابراین این حرف ایشان هم که اگر من بروم چه می شود ، معلوم می شود که شوروی از ترس ایشان است که وارد ایران نمی شود!! اگر ایشان نباشد دیگر چه خواهد شد! این حرف ها را همه ما می دانیم که صحیح نیست .

اگر ملت با شما موافق است دیگر چرا تعهد و توبه ؟

اما مطلب سومش را که می گوید که اینها یک چند نفری هستند ، عده معدودی هستند که با من مخالف هستند . این دو تا کلام در اینجا گفته است : یکی اینکه مخالفین ایشان عده معدودی است لکن (ملت من را می خواهد ، ملت ، همه من را می خواهند لکن یک چند نفر ، یک عده کمی هستند . ) این مطلب ایشان است .

مطلب دیگر این است که اینها هم که با من مخالفند من را درک نکرده اند و الا مخالف نمی شوند . حالا ما هر دو مطلب را ببینیم که صحیح هست یا نه . اگر ملت عده معدودی بودند چطور آمدی توبه کردی ، خوب ملت که با شما هستند ، همه با شما هستند ، یک عده معدودی ، چند نفری مخالفند ، خوب این چند نفر را از بین می بردی دیگر این توبه نداشت . چطور گفتی من در مقابل ملت ایستاده ام و تعهد می کنم . ملتی که با شما موافق است معلوم می شود که شما کارهایت به قدری خوب بوده است که همه ملت با شما موافقند ، این دیگر تعهد نمی خواهد ، شما تعهدات را عمل کردی ، کار خوب کردی برای مردم . این که می گوید که من تعهد می کنم ، من اشتباهاتی کرده بودم و این اشتباهات را دیگر نمی کنم ، من این اشتباهات را دیگر تکرار نمی کنم . اگر ملت همراه تو هست و یک عده معدودی مخالف هستند ، خوب بیا بگو که ای ملت ! بیائید این عده معدودی که آمده اند با من دارند مخالفت می کنند خودتان از بین ببرید . اگر ملت با شما موافق بودند ، خوب همین کافی بود که شما پشت رادیو بگوئید که (ای ملت ایران ! که با من موافقید ای ملت ایران ! که من به شما خدمت کردم و من به شما عرض می کنم که نفع رساندم ، شما را می خواهم برسانم به مرتبه

تمدن و به دروازه تمدن ، این عده معدودی که آمدند ، اینها از اشرار هستند شما بیائید اینها را از بین ببرید . ) اگر شما یک همچو چیزی بودید ، خوب ملت قیام می کرد و این عده معدودی که شما می گوئید از بین می برد . خوب ، حالا ما سؤ ال می کنیم که این بازارهائی که در ایران بسته شده ، برای چی بسته شده ؟ از ایشان سؤ ال می کنیم ، برای اینکه مبادا شما از بین بروید بسته شده ؟ ! برای این است که مخالفت کنند با مخالفین شما ؟ از این جهت بسته شده است ؟ این تظاهراتی که مردم می کنند و می گویند مرگ بر شاه ، مرادشان این است که مرگ بر مثلا یک کس دیگری مرادشان از شاه شما نیستید ؟ ! این هیاهوئی که در ایران راه افتاده ، الان اعتصاب سرتاسر ایران است ، این سرتاسر ایران که اعتصاب است ، بسیارش هم از دستگاه های خود دولت است و اعتصاب کرده اند ، اینها با شما موافقند و چون موافقند اعتصاب کرده اند ؟ ! چون با دولت شما موافقند اعتصاب کرده اند ؟ ! صحیح است این حرف شما که عده معدودی هستند ؟ ! خوب ، سابقا هم می گفت که یک عده ای هستند که از آن طرف مرز آمده اند ، با شناسنامه های جعلی از آن طرف مرز آمده اند در ایران و اینطور شلوغی ها را می کنند . این معنایش این است که تمام این بازار ایران ، بازارهای ایران

اشخاصی هستند که از آن طرف مرز آمده اند و عده معدودی هم هستند . تمام ایران الان قیام کرده است بر ضد تو ، باز هم می گویی که عده معدودی هستند ؟ ! حالا هم که پایت را برداشته ای که یک قدری بروی جلوتر می گویی که عده ی معدودی هستند اینها ؟ ! همان حرف های اول را می زنی ؟ ! این حرف ایشان هم که تمام .

دنیا حجابی برای ملکات انسان است

اما اینکه می گوید که این عده من را درک نکرده اند ، این از یک جهت صحیح است و از یک جهاتی هم نه .

اما از این جهت که صحیح است این است که بشر تا در این دنیاست نمی تواند انسان ملکاتش را درک کند برای اینکه ملکات ظاهر نیست الا بعضی از آن . ماها تا در این دنیا هستیم همه صورت ها صورت انسانی و کارها هم یک کارهائی است که متعارف است لکن وقتی که این ورق برگشت و آن صفحه باطن انسانی ظاهر شد (یوم تبلی السرائر) آن سرائر آدم ، آن ملکاتی که انسان دارد ، در یک محیطی که جای ظهور آن ملکات و سرائر است و آن محیط ملکوت است ، محیط عالم غیب است . وقتی وارد شد به آنجا آن وقت معلوم می شود چی هست . ما الان نمی توانیم ایشان را بشناسیم ، آن ملکاتی که در باطن این هست ، نه او ، هیچ کس را نمی توانیم بشناسیم ، چه آنهائی که در طرف خوبی ملکات فاضله دارند و چه آنهائی که در طرف بدی ملکات غیر

فاضله و خبیثه دارند ، اینها را در این عالم نمی شود شناخت همه دارند توی این محیط را می روند و همه دارند (یاکلون و یمشون ) همه در این محیط دارند زندگی می کنند ، همه مثل هم دو تا گوش دارند و یک سر دارند . در اینجا هیچ کس نمی تواند تمام حقیقت یک آدم را بشناسد و از این جهت که ایشان می گوید من را درک نکرده اند ، صحیح می گوید ، ما نمی توانیم شما را و پدر شما را بشناسیم و درک کنیم برای اینکه حالا سرائر ظاهر نشده است . آنهائی که اهل باطن هستند و مطالب زائد بر آن ادارکات صوریه ما را می گویند و از محیط وحی هم مطالبی ادارک کرده اند ، آنها اینطور می گویند که ملکاتی که انسان دارد و در اینجا ظاهر نیست در آن صفحه بعدی که صفحه ظهور سرائر است به شکل مناسب در می آید ، یعنی یک آدمی که حالا به صورت انسان هست ممکن است که باطن این آدم ، ملکات این آدم یک ملکاتی باشد که مثلا ملکات بسیار بدی داشته باشد که این یک حیوان درنده است نه یک انسان ، به حسب باطن ذات یک حیوان درنده است ، وقتی که از این عالم رفت آن صورت پیدا می شود . حالا این صورت هست وقتی که جا را عوض کرد و ظاهر رفت عقب و باطن پیدا شد این یک جانور درنده است یعنی صورتش هم جانور درنده می شود ، حالا تا ببینیم به این جانورهای درنده کدام

شبیه تر است . آیا پلنگ است این ، به صورت پلنگ در می آید . آیا گرگ است این ، به صورت گرگ در می آید . آیا بدتر از اینهاست ، به صورت آن بدتر در می آید و ممکن است که چون انسان با سایر حیوانات فرق دارد ، حیوانات یک حدودی دارد درندگی شان ، تا یک حدودی ، گرگ هم اینطور است گرگ حمله می کند یک حیوانی را می گیرد می خورد بعد استراحت می کند ، دیگر همچو نیست که (الا بعضی از گرگ ها) یک همچو ملکه ای داشته باشد که هر جانوری را بدرد ، محدود است . سایر حیوانات هم در جانب درندگی و سبعیت محدود هستند . انسان محدود نیست یعنی انسان در طرف سعادت و در طرف فضیلت غیر محدود است ، می رسد تا آنجائی که تمام صفاتش الهی است یعنی نظر می کند ، نظر الهی دستش را دراز می کند دست الهی . (و مارمیت اذرمیت و لکن الله رمی ) دست ، دست خداست ، تو انداختی (رمیت ) لکن (ما رمیت ، ان الله رمی ) آنهائی که با تو بیعت کردند (انما یبایعون الله ) انسان در طرف کمال به آنجا می رسد که یدالله می شود ، عین الله می شود ، اذن الله میشود ، در طرف کمال اینطوری است غیرمحدود است . در طرف نقص هم ، در طرف شقاوت هم غیر محدود است . (الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات

) . الی الظلمات ، همه مراتب ظلمت ، نه الی ظلمت ، همه مراتب ظلمات . در طرف آنجا که نور می گوید ، برای اینکه نور وحدت دارد و کامل ترین نور ، نور واحد است ، در این طرف اقسام مختلفه است از ظلمت . اینها از طرف نور به طرف ظلمت می روند ، آنها تمام ظلمت ها را پشت سر می گذارند و طرف نور می روند . تا اینجایش معلوم نیست ، تا اینجا نه نورانیت آنها و مقام نورانیت آنها معلوم است نه ظلمت اینها و مقام ظلمات اینها معلوم است . وقتی این ورق برگشت و آن طرف صفحه پیدا شد آنوقت معلوم می شود . یک نفر آدم می بینی که ده تا ملکه داشته باشد به ده صورت پیدا می شود . یکی است اما هم جهت ، حیوانیت شهوی او اینقدر غلبه دارد که یک صورت حیوان شهوی مثل خنزیر ، هم صورت سبعیت او خیلی غلبه دارد (آنطوری که در حیوانات هست مثل پلنگ مثلا) و هم صورت شیطنتش زیاد است خدعه و فریبش زیاد است ، این در آنجا وقتی که صفحه برگشت شیطان است و در عین حال که صورت شیطانی دارد صورت سبعیت هم دارد ، آخر مرتبه سبعیت ، صورت حیوان شهوی هم دارد ، آخر مرتبه شهوانیت . این به این صورت های مختلف در می آید . از این جهت ماها ، نه او را درک نکردیم ، ما خودمان هیچ کدام خودمان را هم درک نکردیم ، دیگران (را) هم درک نکردیم ، به این معنا

که درک نکردیم شما را . آنوقتی که سرائر معلوم بشود و ورق برگردد ، آنوقت ، هم خودت خودت را درک می کنی و هم مردم تو را . و ما هم همین طور هستیم ، ما هم خودمان را باز درک نکردیم که چه هستیم تا ببینیم ملکاتمان چه باشد و به خدا پناه می بریم از ملکات فاسده ای که در ماها هست . و اینکه می گوئی که درک نکردی ، یعنی به آن معنائی که خودت می فهمی (اینکه من گفتم ، تو اهل فهمش نیستی ) ما یک مقدار از کارهای شما را درک کردیم ، یک مقدار هم از کارهای پدر شما را درک کردیم .

حدود خیانت ها و جنایت های انجام شده توسط رژیم غیر قابل درک و فهم است .

امروز هفده دی است . من یادم هست (شاید این آقا هم یادشان باشد ، هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست ) که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم ، چقدر به این ملت فشار آورد ، چه اختناقی ایجاد کرد ، چه محترماتی را هتک کرد ، چقدر سقط جنین شد در هفده دی و این اطراف هفده دی ، چقدر ماموران این و دژخیمان این به مردم تعدی کردند و به زن ها تعدی کردند و زن ها را از توی خانه ها بیرون کشیدند . این مال پدر شما که من نمی توانم شرحش را بدهم ، آن کارهائی که کرده است نمی شود شرحش را داد . این در آن عالم معلوم می شود ، این عالم نمی توانیم ما

بفهمیم ، نمی توانیم بفهمیم چه جانوری بود . و اما شما کارهائی کرده اید ، بیائید حساب بکنید ببینید که ما که شما را درک نکردیم شما چه کارهائی کرده اید که ملت نفهمیده آن کارها را . البته خیلی کارها زیر پرده دارند اینها ، اینقدر از پول هائی که خارج شده است که صورت هایش را الان فرستاده بودند (قبلا هم داده بودند) صورت شرکت هائی که با زور شرکت درست کردند ، صورت پول هائی که در خارج فرستادند . اینهائی که شما می بینید یک مقداری است که واضح است . آن پول هائی که آنها در سر بردند و مااطلاع نداریم ، آن خیانت هائی که به ما کردند و ما مطلع نیستیم ، بعدها اگر مطلع شده باشند اهل تاریخ ، در تاریخ ضبط می شود . بعدها گفته خواهد شد مقدار خیانتی که ایشان به ملت ما کرده است و جنایاتی که کرده است . آن مقداری که کرده است ما نمی دانیم ، شما نمی دانید در باطن این حبس ها چه گذشته است بر مومنین ، به جوان های ما در این حبس ها و کمیته ها چه گذشته . نمی شود ، اینها قابل شرح نیست ، قابل بیان نیست . یکی ، دو تایش را می توانند بگویند . پای فلان را اره کردند یا توی روغن گذاشتند داغ کردند یا یکی را گذاشتند روی یک بخاری برقی و سرخش کردند ، اینها بعضی از آنهاست که به ماها رسیده و به شماها رسیده ، آنهائی که به ماها نرسیده اینها را باید

از نصیری ها استفسار کرد ، باید از خود ایشان استفسار کرد . ایشان می فرمایند که (دیگر در حبس ها چیزی نیست (ایشان اینطور می فرمایند) اصلا آن حرف هائی که گفته می شود که در حبس ها زجر هست ، اینها نیست دیگر ، این چیزهائی که پیشتر بود که دستش را یک قدری اینطور می کردند نیست دیگر (ایشان اینجور می گوید) حالا بله ، یک قدری چیزهای روانی هست و الا خیر ، دیگر زجر و اینها نیست ) اینها را از خودش باید پرسید ، یعنی یک کسی سریره این را بتواند حالا بخواند ، بخواند ببیند چی ثبت است در مغز این . آنهائی که مطلع شده است (اطلاع به او می دهند) ثبت است الان در مغز او ، در روح او ثبت است ، ملائکه الله نوشته اند اینها را . اگر کسی سواد آن عالم را داشته باشد ، آنوقت می خواند که چه کارهائی این کرده ، چه دستورهائی داده و آنهائی که عمل کردند ، به او اطلاع دادند که ما چه کردیم . می داند اینها را ، بروز نمی دهد . شما خیانت هائی که به این ملت کردید ، شما یک ملتی را (که در لفظ می گوئی که من می خواهم به دروازه تمدن برسانم ، دروازه بزرگ تمدن !) نیروی جوانی اش را هدر دادید ، شما بیائید از این جوان های ما که در خارج هستند و فرستادید در خارج برای نمی دانم نیروی اتمی و بساط ، بپرسید از اینها که چه می کنند اینجا ، خودشان

هستند ، حالا می آیند پیش من . شما جوان های ما را نمی گذارید که یک درجه بالا بروند ، دانشگاه ما را نگه داشته اید در سطح پائین نمی گذارید دانشگاه استقلال پیدا کند ، نمی گذارید اساتید توی دانشگاه به کار خودشان ادامه بدهند ، فرهنگ ما را شما عقب افتاده قرار دادید ، فرهنگ استعماری ، یعنی فرهنگ دستوری ، این فرهنگ ما که الان ما فاقد هستیم . الان اگر چنانچه ایشان هم بروند و این حکومت هم از بین برود یک مملکت آشفته به هم ریخته فاسد ، اقتصادش از دست رفته ، فرهنگش از بین رفته ، نظامش فاسد است ، یک همچو مملکتی را به ارث می گذارند اینها . ما وارث یک مملکت آشفته هستیم . سال های طولانی لازم است تا به برکت جوان های ما ، تحصیلکرده های ما ، قشرهای بیدار مملکت ما و ملت ما که در انزوا هستند یا در حبس ها هستند ، یک چندین سال ما لازم داریم تا این ایران را برسانیم به آن حدی که قبل از سی و چند سال پیش از این که ایشان سلطنت کرده . چقدر وقت لازم است تا این کشاورزی را به حال اول برگردانند ، چقدر وقت لازم است که این فرهنگ ما یک فرهنگ بشود ، اقتصاد ما یک اقتصاد بشود . (شما را درک نکردیم ) بله ، خوب ما اینطوری از شما درک کردیم ، اگر شما جور دیگر هستید بفرمائید . پس چرا می گوئید اشتباه کردم ، اگر جور دیگر عمل کردی چرا می گوئی

اشتباه کردم ، بگوئید من کارم صحیح بوده است شما اشتباه کردید ، این چند نفر اشتباه کردند ، ملت هم که با من هست کارهای من هم که درست بوده ، همه اش صحیح بوده ، این چند نفری که از آن طرف مرز آمدند اینجا اینها اشتباه کردند . خوب بود اینها را بگوئی ، چرا اینها را نمی گوئید ؟ چرا می گوئید که اگر من بروم چه خواهد شد ، چه خواهد شد ، چه خواهد شد ، اینها مرا ادراک نکردند ، چند نفری هستند که اگر ادارک کرده بودند با من موافق بودند!! اگر اینها شما را

درک کرده بودند آنوقت می دیدی چطور می شد ، حالا که ادارک نکرده اند و نکردیم ، اینطور با شما مخالفیم . اگر ما باطن ذات شما را ادارک بکنیم ، هر انسانی اگر ادارک بکند باطن ذات تو را ، با تو مخالفت خواهد کرد .

این حکومت تا سلطنت هست باطل است

حالا هم که راه افتاده است بیرون ، از قراری که گفته می شود چند تا (به اصطلاح آن آقائی که می گفت ) قصاب را گذاشته که مردم را بکشد ، خودش می خواهد فرار کند برود کنار و یک عده ای را گمارده به اینکه باز قتل عام کنند مردم را ، باز این گرفتاری را ما داریم . ما کرارا گفتیم این حکومت تا سلطنت هست حکومت باطل است برای اینکه مردم رای دادند به اینکه سلطنت ، سلطنت غیر قانونی است . مردم گفتند نمی خواهیم سلطنت را ، همه مردم گفتند . اگر می گویند همه نگفتند ، یکی را

پیدا کنند ، غیر آنهائی که در دستگاه خودش هستند و پول می گیرند ، بروند بازار ، دور بازار بگردند بگویند آقا شما کدام یکی تان این رژیم را می خواهد . اگر یکی را پیدا کردی ، همه بازارهای ایران به اختیار شما ، همه دهقان ها به اختیار شما . هر چه رفتید به دهقان ها گفتید این آخوندها اگر بیایند روی کار شما دیگر کارتان زار است ، از شما گوش نکردند برای اینکه آخوندها کار اینها را زار نمی خواهند بکنند ، آخوندها می خواهند اینها را از این نکبت بیرون بیاورند ، از اینکه گول خوردند بیچاره ها ، از این نکبت بیرون بیاورند ومن کرارا گفته ام این معنا را که اگر چنانچه اختیار دست ما بیاید اینطور نیست که ما اینهائی که ده تا ده ، صد تا ده داشته اند ده هایشان را برگردانیم . اینها حساب دارند ، اینها سال های طولانی حساب باید پس بدهند . اینها می آیند به کشاورزها ، دهقان ها به اصطلاح خودشان می روند تبلیغات می کنند که (اگر چنانچه چه بشود ، چه بشود . ) اینها شما را شناخته اند ، تا حالا چه کردید ، برای آنها ؟ تا حالا اینها را به بدبختی انداختید . چرا آمدند اطراف تهران توی این زاغه ها زندگی می کنند ؟ ما می خواهیم اینها را دستشان را از این زاغه ها بگیریم بیرون بیاوریم ، ما می خواهیم این انگلی که ایران دارد که انگل غیر است ، بسته به غیر است ، از این بستگی بیرونش بیاوریم

. ما حرفمان ابهامی ندارد .

حکومت اسلامی با مفسدین و غارتگران ارتش مخالف است ، نه با صاحب منصبان محترم آن

تبلیغات حالا هم می کنند که اگر یک حکومت اسلامی پیش بیاید چه خواهد شد ، اگر پیش بیاید چه خواهد شد . یا پیش نظامی ها می روند تبلیغ می کنند که (همه نظام را به هم می زنند) ما نظام لازم داریم ، چطور همه نظام را به هم می زنند ؟ ! چطور ارتش را به هم می زنند ؟ ! ما چند دزدش را کنار می گذاریم باقی اش را قبول داریم ، صاحب منصب ها این را بدانند ، ما صاحب منصب پاک را قبول داریم ، نجس ها بروند ، آنهائی که مال ملت را خورده اند ، آنهائی که در بانک های خارجی مال ملت را انباشته اند ، اینها بروند سراغ کارشان ، بروند یعنی گم شوند ،

نه اینکه بروند یعنی بردارند و بروند ، باید ازشان گرفت اینها را ، من اگر دستم می رسید نمی گذاشتم این مردیکه برود ، باید باشد حساب پس بدهد . داری کجا می روی ؟ پول ها را برداشتی رفتی ؟

ما ارتش لازم داریم ، احترام به ارتش می گذاریم ، ما طبقه جوان ارتش را ، صاحب منصبان جوان ارتش را برایشان احترام قائل هستیم ، در طبقه بالاتر هم اگر چنانچه یک صاحب منصب یا چند صاحب منصب صحیح پیدا شد آنها هم محترمند . ما با آنهائی که دزدی کردند مخالفیم . در قشرهای دولتی ما به همه قشرهای دولتی احترام قائل هستیم ، اگر در

بین آنها یکی ، دو تا پیدا شد که فاسدند ، فاسدها باید بروند ، تصفیه باید بشوند و الا مملکت نظام لازم دارد ، مملکت اداره لازم دارد ، وزارتخانه لازم دارد ، همه اینها را لازم دارد اما نه اینطوری که حالا دارند درست می کنند .

دولت معرفی شده از طرف شاه خائن و مجلس آمریکائی غیر قانونی است

الان ما با این دولت مخالفیم برای اینکه این دولت غیر قانونی است چون شاه معرفی کرده و غیر قانونی است و مجلسین معرفی کرده اند یا می کنند و هر دو تایشان غیر قانونی هستند . مجلس ، مجلس ملت نیست . مجلس ، مجلس شاه است یا مجلس آمریکاست . ما این دولت را دولت خائن می دانیم برای اینکه بالاتر خیانت این است که مجلس را فاسد بداند و معذلک از آن رای اعتماد بگیرد ، این خیانت به ملت است رای اعتماد ایشان می گیرد از کسی که ملت هیچ اطلاع ندارد از وکالت اینها (این را دیگر هیچ کس نمی تواند انکار کند) و امر به تشکیل کابینه را از کسی می گیرد که ملت یک سال است که داد می زند (مرگ بر این آدم ) و دارد با قلدری با مردم رفتار می کند . یک همچو دولتی ، دولت باطل است و هر کس و هر مقام موافقت با این دولت بکند خائن است بر ملت ما و به حسب حکم الهی هم فاسق و کار حرام کرده ، هر کس می خواهد باشد . و شما آقایان که در خارج هستید این مطلب را باید برسانید

به همه جا که (ملت ایران همه دارند این را می گویند ، من نمی گویم این را ، شما هم جزء ملت هستید ، شما هم همه این معنا را قبول دارید) یک همچو حکومت تحمیلی که شاه آورده و این هم می خواهد شاه را نگه دارد و تصریح می کند که شاه باید برگردد به ایران ، همچو حکومت خائن به ملت ماست و باید برود . انشاءالله همه موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 18/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبر نگار انگلیسی روزنامه فاینشنال تایم

سؤ ال : دنیای غرب شناخت صحیحی از حکومت اسلامی ندارد خیلی خلاصه رئوس خط مشی یک حکومت اسلامی را توضیح دهید .

جواب : حکومت اسلامی حکومتی است بر پایه قوانین اسلامی . در حکومت اسلامی استقلال کامل حفظ می شود . ما خواستار جمهوری اسلامی می باشیم . جمهوری ، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم که قوانین الهی است .

سؤ ال : فرموده بودید هر وقت مناسب بدانید به ایران برمی گردید ، آیا در صورت رفتن شاه و روی کار آمدن شورای نیابت سلطنت به ایران باز می گردید ؟

جواب : من هر موقع صلاح بدانم به ایران مراجعت می کنم . بودن شاه در ایران و رفتن او ، آمدن شورای سلطنت روی کار و نیامدن آن روی کار ، هیچ گونه دخالتی در تصمیم من ندارد .

سؤ ال : آیا غیر از شاه ، همه کسانی که با او همکاری کرده اند بایستی محاکمه شوند ؟ تا چه حد از همکاری ، قابل اغماض است و چه کسانی با چه جرائمی

بایستی برای محاکمه بایستند ؟

جواب : ما شاه و کسانی که در دوران سلطنت او به ملت خیانت کرده اند را محاکمه می کنیم و به مجازات اعمالشان می رسانیم و مجازات آنان بستگی به جرائم آنان دارد ولی دسته ای هستند که از ناچاری به او گرویده اند ، اینان را کار نداریم .

سؤ ال : بختیار گفته است که علما بایستی به مسائل مذهبی بپردازند و امور سیاسی را به سیاسیون واگذار کنند ، نظرتان در این مورد چیست ؟

جواب : بختیار هیچ گونه قانونیتی ندارد ، او خائن است زیرا مجلسین که به او رای اعتماد داده اند

قانونی نیستند . مردم ایران حتی یک وکیل را به طور آزاد انتخاب نکرده اند . هر حکومتی با بودن شاه مورد قبول ما نیست .

سؤ ال : نفوذ آیت الله در میان مردم ایران بسیار زیاد است لکن این موضوع در ارتش تا این حد نیست ، علت چیست و آیا این موضوع اساسا درست است ؟

جواب : ارتش ایران پنجاه سال است در اثر تبلیغات مسموم ، قدرت تفکرش را از دست داده است . ما هرگز توقع نداریم که بلافاصله ارتش به مردم بپیوندد ولی این کار ، دیر یا زود صورت وقوع به خود می گیرد .

سؤ ال : در آینده نزدیک تولید نفت را در چه سطحی ادامه خواهید داد ؟

جواب : دستور دادم تا نفت را برای داخل استخراج نمایند ولی هرگز اجازه نمی دهم نفتمان را خارجیان به یغما ببرند لذا گفته ام که به خارج صادر نشود و این کار شده است . تولید نفت در آینده

بستگی به نیازهای کشورمان دارد .

سؤ ال : چه تغییر فاحشی در تجارت خارجی در نظر دارید بدهید ؟

جواب : با تمام قدرت جلوی چیزهائی را که به ضرر کشورمان است می گیریم . ما هرگز به کشورها اجازه نمی دهیم تا ایران را بازار مصرف خود گردانند . ما وابستگی تجاری را از بین خواهیم برد .

سؤ ال : گفته می شود که شما لیست هیات وزرا را تهیه کرده اید ، بدون قید نامی بفرمائید چه نوع افرادی را انتخاب کرده اید و سوابقشان چیست ؟

جواب : من برای انتقال قدرت بعد از رفتن شاه ، برنامه ای را پیش بینی کرده ام که به موقع به مرحله اجرا می گذارم . افرادی را که تهیه کرده ام کسانی هستند که در طول سی و چند سال سلطنت شاه به مردم خیانت نکرده اند .

سؤ ال : در مصاحبه با آیت الله شیرازی و شریعتمداری ، آیت الله شیرازی فرمودند که نظراتشان با شما یکی است ، آیت الله شریعتمداری نیز گفته اند که قانون اساسی را می خواهند و سلطنت شاه در قانون اساسی است ، پس ایشان طرفدار رژیم سلطنتی هستند ، علت این تناقض چیست ؟

جواب : من جمهوری اسلامی را به آراء عمومی می گذارم .

سؤ ال : چطور شد که حکومت عراق شما را اخراج کرد ؟

جواب : عراق زیر فشار ایران می خواست از فعالیت سیاسی و الهی من جلوگیری نماید و من که برایم مکان مطرح نبود ، برای اینکه بتوانم به کشورم خدمت کنم ، آنجا را می بایست ترک می گفتم .

سؤ ال :

با وجود بعضی قوانین اسلام مثل بهره و . . . وضع بانک ها چه ملی و چه خارجی چه می شود ؟ در جمهوری اسلامی بانک چطور می تواند کار کند ؟

جواب : بهره حرام است ، باید نظام دیگری درست بشود .

سؤ ال : وضع کشاورزی در 15 سال اخیر من دیده ام کاملا مختل شده آیا امکان دارد که این دو مرتبه عمران بشود ؟

جواب : باید کارشناس های ایران و مردم ایران راجع به این موضوع بسیار کوشش کنند که این خرابی ها رفع شود و البته مدت طولانی می خواهد . بازسازی کشاورزی امری ضروری است که به این زودی ها تحقق پیدا نمی کند .

سؤ ال : امکان دارد ؟

جواب : هر چیزی با کوشش امکان دارد .

سؤ ال : گرفتن قانون اساسی 70 سال پیش برای ملت ایران یک پیروزی شناخته شده با وجود اینکه هیچ وقت (به ) دقت عمل نشده است ، آیا امکان دارد همان قانون اساسی اصلاح بشود یا یک قانون اساسی جدید باید تدوین بشود ؟

جواب : قانون اساسی باید مطالعه بشود ، بعضی از چیزهایش که مخالف با اسلام است باید کنار گذاشته شود ، البته این باید برای زندگی فعلی مناسب باشد . اصولا قانون جدیدی را باید تدوین کنیم .

سؤ ال : قوانین دیگر هم که در این 50 سال اجرا شده ممکن است بعضی هایش خوب باشد و بعضی هایش هم نه ؟

جواب : اگر مخالف با اسلام نباشد ، تجدید نظر می شود و بعد تائید و اگر هم مخالف اسلام باشد ، کنار گذاشته شود و این

در صورتی است که قانون اساسی جدیدی ارائه ندهیم ولی اکنون مشغول تهیه قانون اساسی جدیدی می باشیم .

تاریخ : 18/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون سوئیس

سؤ ال : شاه اعلام کرده که به زودی از مملکت خارج خواهد شد و شورای سلطنتی تشکیل خواهد داد ، آیا در چنین صورتی به ایران مراجعت خواهید کرد یا خیر ؟

جواب : رفتن به ایرن تابع این است که احراز کنم که وجود من در ایران نافع تر است برای نهضت از اینجا ، هر وقت احراز کنم خواهم رفت . اما رفتن شاه فقط منظور ما را عملی نمی کند ، ما رژیم سلطنتی را غیر قانونی می دانیم و مردم با رفراندم خود ، او را ساقط کردند و رژیم باید از مکان غصبیش دست بردارد تا ملت حکومت اسلامی را انشاءالله تاسیس کند .

سؤ ال : بر اساس گزارش هائی که ما دریافت داشته ایم شما با آمریکائی ها (با هیاتی آمریکائی ) تماس هائی گرفته اید و احیانا لیست کسانی که ممکن است در آینده حکومت بکنند به آنها داده اید ، آیا این واقعیت دارد ؟

جواب : خیر ، ما هرگز با آمریکائی ها تماسی نگرفته ایم .

سؤ ال : حکومت بختیار را چگونه می بینید که فرموده اید غاصب است و غیر قانونی ؟

جواب : حکومت بختیار متکی به شاه است که شاه سلطنتش غیر قانونی است و مردم او را با رفراندم خویش عزل کردند . از طرفی متکی است بر مجلسین که مجلسین قانونیت ندارد برای اینکه منبعث از اراده ملت نیست .

سؤ ال : سیاست (نظر) کلی شما راجع به اقلیت های مذهبی

در آینده چیست ؟

جواب : اقلیت های مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد . آنان برادران ایرانی ما هستند ، آنان هم از شاه و دار و دسته اش به تنگ آمده اند .

تاریخ : 18/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه بالتیمورسان

سؤ ال : دلائل اصلی مخالفت شما با شاه چیست ؟ آیا به این علت است که شاه در اصلاحات کوتاهی کرده است ؟ در اصلاحات زیاده روی کرده است ؟ و یا اصلاحات نابجا کرده است ؟ و یا اصولا دلائل دیگری دارد ؟

جواب : اولا یکی به همین دلیل که در متن سوالات شما قرار گرفته و آن این است که شاه رسما در امور اداره کشور و تنظیم خطوط اصلی سیاست ایران در زمینه اصلاحات در شؤ ون مختلف کشور دخالت کرده است و این خود جرم است زیرا شاه در سلطنت مشروطه مقام غیر مسؤ ول است و حق دخالت در این امور را نداشته است و این مجلسین و دولت بوده اند که باید درباره سرنوشت مملکت (اگر منتخب از طرف ملت باشند) تصمیم بگیرند ، در صورتی که خود شاه همیشه گفته است که او تنها فرمانده کشور است و تمامی دولت ها در این سال ها اعتراف کرده اند که به دستور شاه هر عملی را انجام داده اند ، بنابراین دولت ها هم مجرم بوده اند و باید محاکمه شوند و نیز وکلای مجلسین که این خلاف ها را می دیده و اعتراض نکرده اند ، علاوه بر اینکه منتخب

ملت نبوده اند و به این دلیل رفتن آنها در مجلس جرم بوده است ، این سکوت آنان جرم دیگری است که باید محاکمه شوند ، قطع نظر از اینکه تمامی دستورات و فرمان های شاه را هم که برخلاف قانون اساسی بوده است ، تصویب کرده اند و به خیال خودشان صورت قانونی به آنها داده اند ، بنابراین تمامی ارکان حکومت برخلاف موازین قانونی بوده است و چون در همه این خلاف ها شخص شاه عامل اصلی بوده لذا اعتراض ما در درجه اول مستقیما متوجه شخص شاه می شود و بعد نتیجه این حکومت غیر قانونی که متکی به ملت نبوده و با دیکتاتوری و استبداد سرنیزه بر مردم تحمیل شده ، این شده است که اختناق و خفقان با شدت هر چه تمامتر بر مردم تحمیل شده و در طول این سال ها هزاران کشته و زندانی و تبعیدی برجای گذاشته است که هنوز هم ادامه دارد . اصلاحات شاه در زمینه کشاورزی نتیجه اش این شد که کشاورزی غنی ایران را آنچنان نابود کرد که بیش از نود درصد مواد غذائی از خارج ، در برابر تاراج نفت وارد می شود . در زمینه صنعت هم صنایع مونتاژ غیر متناسب با نیازها را پدید آورد و کشور را آنچنان وابسته به خارج ساخت که رهائی از اینهمه مشکل به قیمت سنگینی تمام خواهد شد و در زمینه تسلیحات و مخازن زیرزمینی از قبیل نفت و مس و سایر چیزهاو در مورد شیلات و جنگل ها و مراتع و آب ها که ابعاد جنایتش نیاز به توضیحات وسیعی دارد و در

امور فرهنگی و به فساد کشاندن سطح اخلاق عمومی جامعه و سایر امور باید گفت که ایران را تبدیل به ویرانستانی کرده است که امروز همه ما شاهد آنیم .

سؤ ال : (ژیسکار دستن ) رئیس جمهوری فرانسه یک بار پیشنهاد کرد که دستورات شما برای اعتراض و اعتصاب در ایران ، از محدوده اقامتتان در فرانسه دارد خارج می شود و به شما به تازگی اجازه داده شد که بیشتر در فرانسه اقامت کنید ، آیا شما هیچ اخطاری از دولت فرانسه دریافت کرده اید که اعلامیه هایتان را باید تعدیل کنید ؟ اگر دریافت کرده اید ، آیا شما به طور کلی خیال چنین کاری (تعدیل در بیانات خود) را دارید ؟

جواب : من همچنان همیشه به خواست خدای تعالی به انجام وظائف خود در جهت خدمت به اسلام و مسلمین ادامه خواهم داد و در هر کجا محدودیتی احساس کنم آنجا را ترک خواهم کرد .

سؤ ال : به نظر شما چه تغییراتی لازم است در ایران انجام شود ؟

جواب : همه چیز باید در ایران تغییر کند ، از قانون اساسی گرفته تا شکل حکومت ، از مسائل اقتصادی تا فرهنگی و اجتماعی و نظامی همه چیز باید تغییر پیدا کند .

سؤ ال : نیروهای بسیاری از سیاسیون ، مذهبیون و ملیون هستند که مخالف شاه اند ، آیا فکر می کنید ممکن است این نیروها اختلاف فیمابین خود را حل کنند و یک دولت موثر تشکیل دهند ؟ اگر چنین است چرا و چه وقت این اختلافات اینقدر عمیق بوده است ؟

جواب : ما همیشه به همه طبقات و قشرها

توصیه کرده ایم که اختلافات خود را کنار بگذارند و همه با هم برای نجات ملت و مملکت خدمت کنند و همانطور که هر روز شاهد وحدت و یکپارچگی ملت در این مرحله از مبارزاتشان هستیم ، امیدواریم این وحدت روز به روز بیشتر شود و همه سران قوم ، در رسانیدن کل جامعه مسلمان ایران به یک نظام عدل اسلامی کوشا باشند .

سؤ ال : اگر شاه استعفا کند و یا قبول کند که از تمام قدرت سیاسی خود چشم بپوشد ، آیا شما مایل خواهید بود که در یک دولت جدید شرکت کنید ؟ اگر مایل نیستید به چه دلیل ؟

جواب : اکنون تنها به چشم پوشی از قدرت توسط شاه ، اختلاف ملت با وی تمام نمی شود زیرا شاه جنایات بسیاری مرتکب شده است و بنابراین باید محاکمه و مجازات شود و نیز همه کسانی که در جنایات شاه با وی همکاری کرده اند . و ثانیا امروز ملت ایران خواستار برچیده شدن رژیم سلطنتی هستند و رفراندم روزهای تاسوعا و عاشورا به طرز بیسابقه ای این حقیقت را به همه جهانیان ثابت کرد و نیز همگی اعلام کردند که خواستار استقرار جمهوری اسلامی هستند که متکی به آراء ملت باشد و با معیارها و قواعد اسلامی تکوین یابد و عمل کند و اینچنین حکومتی جز با دادن بیشترین آزادی های سازنده وخلاق امکان پذیر نیست .

سؤ ال : آیا فکر می کنید که دولت کارتر در حال تعویض یا تغییر سیاست خویش نسبت به ایران است ؟ برداشت شما از سیاست امریکا و شوروی نسبت به ایران چیست ؟ و

اگر می توانستید ، آیا سیاست ایران را بیشتر در جهت سیاست غرب تغییر نمی دادید ؟

جواب : بر ملت امریکاست که کارتر و دولت او را استیضاح کنند و از وی بخواهند که بیش از این با حمایت از شاه آدمکش حیثیت ملت امریکا را در نظر مردم ایران متزلزل نسازد . ملت ایران تصمیم گرفته است که خود را از چنگال استعمار و استبداد نجات دهد و مستقل و آزاد باشد و سیاست های خود را بر این دو پایه نیز طرح ریزی می کند و برای او مهم نیست که چه کسی این سیاست ها را می پسندد و یا نمی پسندد .

سؤ ال : آیا شما هیچ گونه کمکی و یا قول کمکی از لیبی و یا سازمان آزادیبخش فلسطین دریافت کرده اید ؟

جواب : نه ، هرگز ، به هیچ وجه .

سؤ ال : از قول شما گزارش شده است که گفته اید رهبران خارجی ای که به حمایت خود از شاه ادامه دهند ، در تحت دولتی بدون شاه هیچ نفت از ایران دریافت نخواهند کرد ، آیا منظور شما عمدتا ایالات متحده نبوده است ؟ آیا فکر می کنید که این تهدید در بلند مدت موثر خواهد بود ؟ آیا اگر شما اختیار انتخاب داشتید فکر می کنید جریان نفت را بر روی کشورهای اسرائیل ، افریقای جنوبی ، ژاپن ، فرانسه ، امریکا و غیره می بستید ؟ یا به روی یک کشور خاص دیگر ؟

جواب : ما گفته ایم که پس از رفراندم سراسری کشور علیه شاه در روزهای تاسوعا و عاشورا که هر گونه مشروعیت

و قانونی بودن را حتی از نظر جهانیان برای چندمین بار از حکومت شاه

سلب کرد ، به دلیل اینکه دیگر شاه و دولت او نماینده ملت نیستند ، (اگر هم قبلا بوده اند که هرگز نبوده اند) در این صورت هر دولتی از وی حمایت کند ، علیه ملت ایران اقدام کرده است و ملت ایران حق دارد به چنین دولتی که حامی دشمن اوست نفت خود را نفروشد ، البته گفته ایم که مادامی که سران این دولت ها که از شاه حمایت می کنند بر سر کارند ، به آنها نفت نمی دهیم ، خواه آمریکا و یا هر کشور دیگر . و اما نسبت به اسرائیل ، مسلم است که ما به یک دولت غیر قانونی و غاصب و متجاوز به حقوق مسلمین و دشمن اسلام هیچ گونه کمکی نخواهیم کرد . حساب آفریقای جنوبی هم معلوم است ، رژیم نژادپرستی که به هیچ وجه به هیچ یک از ارزش های انسانی ارج نمی نهد و اصولا رژیمی است سفاک و جنایتکار ، ولی نسبت به دیگران ما فروشنده هستیم و صادر کننده نیز خواهیم بود ، البته متناسب با مصالح و وضع اقتصادی و سیاسی کشور .

تاریخ : 18/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تایمز لندن

سؤ ال : مایلم که قدری درباره دوران کودکی شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شاید هم مختصری از دوران طفولیت شما و طریقی که از آن طریق به اعتقاد کنونی راه یافتید . کیفیت ها و ارزش هائی که برای شما مهم بوده و هستند چیست ؟ و به عنوان یک مسیحی درباره فرهنگ شما زیاد نمی دانم

از این رو اولین سؤ ال م این است که اعتقادات شما چیست ؟ کجا و چگونه این اعتقادات را فرا گرفتید ؟ و چگونه آنها را عمل می کنید ؟ و به عنوان سؤ ال ی تکمیلی لطفا مختصری از شرح کار خود را بیان کنید .

جواب : زندگی شخصی من هم مانند همه افراد حادثه ای است جزئی از تمام حوادثی که در جهان می گذرد که نیازی به شرح و توضیح آن نمی بینم ولی اعتقادات من و همه مسلمین همان مسائلی است که در قران کریم آمده است و یا پیامبر اسلام (ص ) و پیشوایان بحق بعد از آن حضرت بیان فرموده اند که ریشه و اصل همه آن عقاید که مهمترین و با ارزشترین اعتقادات ماست ، اصل توحید است . مطابق این اصل ما معتقدیم که خالق و آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان ، تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز . این اصل به ما می آموزد که انسان ، تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد . براین اساس هیچ انسانی هم حق ندارد انسان های دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند و ما از این اصل اعتقادی ، اصل آزادی بشر را می آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند ، برای او قانون وضع کند ، رفتار

و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته ها و امیال خود تنظیم نماید و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگزاری برای پیشرفت ها در اختیار خدای تعالی است ، همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است و سعادت و کمال انسان و جوامع ، تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم دربرابر سایر انسان هاست . بنابراین انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگرانی که به اسارت دعوت

می کنند قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده خدا باشند و از این جهت است که مقررات اجتماعی ما علیه قدرت های استبدادی و استعماری آغاز می شود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید ما الهام می گیریم که همه انسان ها در پیشگاه خداوند یکسانند ، او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند ، اصل برابری انسان ها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست . بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می زند و امتیازات پوچ و بی محتوائی را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد . البته این آغاز مساله است میان یک ناحیه محدود از یک اصل و اصول اعتقادی که برای توضیح و اثبات

هر یک از بحث های اسلامی دانشمندان در طول تاریخ اسلام کتاب ها و رساله های مفصلی نوشته اند .

سؤ ال : می خواهم که توانائی آن را بیابم تا این تناقض مشهود بین نقش شما به عنوان یک رهبر مذهبی و نقشی را که به عنوان محور مخالفین به عهده دارید توجیه کنم . رژیم شاه چگونه منجر به تبعید شما گردیده ؟ و دولت های این رژیم چه کرده که شما را به مخالفت وا داشته است ؟ من شما را به عنوان صخره می بینم که مستحکم در میان حوادث کوبنده ایستاده اید . پایگاهی هستید در میان حوادث گذرا و از این رو من فکر نمی کنم که صحیح باشد که شما را به عنوان یک شخصیت انقلابی توصیف کنم . اهمیت شخص شما در حوادثی که می گذرد چه اندازه است ؟ و فکر می کنید چه اندازه نفوذ شخصی بر این حوادث داشته باشید ؟

جواب : اگر شما بتوانید مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامی ما درک و دریافت کنید ، به روشنی خواهید دید که هیچ گونه تناقضی بین رهبری مذهبی و سیاسی نیست ، بلکه همچنان که مبارزه سیاسی بخشی از وظایف و واجبات دینی و مذهبی است ، رهبری و هدایت کردن مبارزات سیاسی گوشه ای از وظایف و مسئوولیتهای یک رهبر دینی است . کافی است شما به زندگی پیامبر بزرگ اسلام (ص ) و نیز زندگی امام علی علیه السلام نگاه کنید که هم یک رهبر مذهبی ماست و هم یک رهبر سیاسی و این مساله در فرهنگ شیعه از مسائل بسیار روشن است

و هر مسلمان شیعی وظیفه یک رهبر مذهبی و دینی می داند که در سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه مستقیما دخالت کند و هدایت و نقش تعیین کننده خود را انجام دهد . مفهوم مذهب و رهبر مذهبی در فرهنگ اسلامی بسیار تفاوت دارد از مفهوم آن در فرهنگ شما که مذهب صرفا یک رابطه شخصی و معنوی است بین انسان و خدا . از این رو مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام های حاکم در جامعه بوده است و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که برای تمامی ابعاد و شؤ ون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع دارد و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد . مذهب اسلام همزمان با اینکه به انسان می گوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن ، به او می گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسان ها باید چگونه تنظیم کنی و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع باید چگونه روابطی را برقرار نماید . هیچ حرکتی و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام برای آن حکمی مقرر داشته است . بنابراین طبیعی است که مفهوم رهبر دینی و مذهبی بودن ، رهبری علماء مذهبی است در همه شؤ ون جامعه ، چون اسلام هدایت جامعه را در همه شوون و ابعاد آن به عهده گرفته است . و اما اینکه چرا امروز تمامی علماء مذهبی علیه رژیم شاه و دولت های او قیام کرده اند بسیار واضح است . امام علی (ع ) می

گوید: خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که بر سیری ستمگر و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند . و این شاه ستمگر و دارودسته اوست که با همه فقر طاقت فرسای مردم ما ، میلیاردها دلار ثروت کشور را به خود اختصاص داده است . و نیز اگر بدعت ها در دین ظاهر شود ، بر علماست که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فریب ها و نیرنگ ها و دروغ بدعت گذاران در دین و در مردم اثر کند و باعث انحراف شود .

این شاه است که با انواع دروغ ها و حیله ها هم دین خدا را تحریف کرده و خواسته های شیطانی خود و اربابانش را به عنوان قوانین منطبق با اسلام ، بر ملت مظلوم ایران تحمیل می کند و همه حقایق و واقعیات را وارونه جلوه می دهد . بر علماء دینی و مذهبی است که چهره واقعی او را به ملت معرفی کنند . مثلا ببینید شاه کشاورزی ما را نابود کرده و کشور را در مواد غذائی وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضی خود افتخار می کند . آیا این یک تحریف نیست ؟ و یا مثلا نفت ایران را تا آنجا که می تواند استخراج می کند و با پول آن برای اجانب پایگاه نظامی تاسیس می کند و یا به بهانه صنعتی کردن کشور ، صنایع مونتاژ ، آن هم اکثرا با سرمایه های خارجی و بدون هماهنگی با شرایط اقتصادی کشور ، ایران را بازار مصرف اجناس تجملی خارج ساخته و از این طریق ثروت کشور را به هدر می دهد

و بعد ادعای مدرنیزه کردن کشور را دارد و صدها تحریف و خیانت دیگر که بر هر مسلمانی و در درجه اول بر علماء دینی و مذهبی واجب است که قیام کنند و خود و ملت را از این ستمگری ها نجات دهند .

سؤ ال : درباره موقعیت کنونی که باید اقرار کنم که ممکن است خیلی سریع پیش از آنکه من بتوانم شاهد آن باشم تغییر کرده باشد ، نخست وزیر جدید از شما دعوت کرده است به ایران برگردید ، در تحت چه شرایطی شما چنین خواهید کرد ؟

جواب : نخست وزیر هر دولتی که با وجود شاه به سرکار بیاید غیر قانونی است و از نظر ملت ایران اعتبار ندارد و بازگشت من به ایران متوقف بر این است که در انجا بهتر بتوانم به وظائفم در زمینه خدمت به اسلام و نهضت اسلامی ملت ایران عمل کنم و دعوت یا عدم دعوت آنان در تصمیم من هیچ گونه نقشی ندارد .

سؤ ال : شما از کارکنان صنعت نفت خواسته اید که تولید نفت را متوقف کنند ، آیا این خواسته شما با یک پاسخ رضایت بخش مواجه شده ؟

جواب : بله ، طبق گزارشات حتی یک قطره نفت هم استخراج نمی شود و بعد ما برای تامین مصرف داخلی هیاتی اعزام نمودیم ، به این مساله رسیدگی کردیم و عده ای از کارکنان را برای تامین همین مقدار دعوت کردند که به سرکار خود برگردند .

سؤ ال : آیا نگران این نیستید که مردمی که با انگیزه سیاسی وارد این نهضت شده اند در پس آنچه که شما به خاطرش قیام

کرده اید پنهان شده و از موقعیت شما برای مقاصد خود استفاده کنند ؟

جواب : امروز هر کس کمی مطالعه در ماهیت نهضت ایران کند خواهد دید که نهضتی است صددرصد اسلامی و هر کس بخواهد در این حرکت شرکت کند باید خود را با آن تطبیق دهد که در غیر این صورت مطرود ملت خواهد بود . البته اشخاصی هم هستند که علیه شاه مبارزه می کنند و مسلمان هم نیستند ولی تعداد آنان خیلی کم است .

سؤ ال : آیا هیچ گونه شرایطی وجود خواهد داشت که شما در تحت آن بتوانید وجود شاه را و یا جانشینان وی را بر تخت قبول کنید ؟

جواب : با وجود شاه و جانشینانش هیچ راه حلی برای بحران ایران وجود ندارد و شاه جز کنار رفتن چاره ای ندارد .

سؤ ال : چه نوع حکومتی را مایلید در ایران ببینید آیا شما خواستار چنین حکومتی هستید که اکنون در ایران روی کار آمده و یا مایلید در چنین حکومتی شرکت کنید ؟

جواب : ما جمهوری اسلامی را اعلام کرده ایم و ملت با راهپیمائی های مکرر به آن رای داده است ، حکومتی است متکی به آراء ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی .

سؤ ال : و بالاخره درباره آینده فکر می کنید چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ آیا جنگ داخلی راه حل کم ضررتر خواهد بود ؟ و آیا واقعا احتمال صلح وجود دارد ؟ وقتی که زندگی در ایران به حالت عادی برگردد ، زندگی یک فرد متوسط را چگونه مجسم می کنید ؟ امید شما و آنچه که می خواهید

بدان برسید چیست ؟ و آیا به چنین چیزی در خارج از ایران نائل خواهید آمد ؟

جواب : به خواست خدای تعالی ملت ایران راه خود را یافته و به پیش می رود و ما معتقدیم که پس از پیروزی ملت با اجراء قوانین اسلامی جامعه ای بوجود آید که الگو و نمونه باشد برای ملت های جهان ، برای نجات و سعادت خود . جنگ داخلی صورت نخواهد گرفت . دیر یا زود ارتش به ملت خواهد پیوست و اصولا به غیر از تنی چند از ارتشیان بقیه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفکر خیلی از آنان آگاهی دارم . بارها سیاسیون ایران مرا از ارتش بیم داده ولی آنان اشتباه می کنند برای آنکه جو کاذب بوجود آورده اند .

سؤ ال : اگر چپی ها از نارضایتی های عمومی استفاده کنند و قدرت را تصاحب کنند آیا شما فکر می کنید بتوانید که چنان اثری روی آنها بگذارید که آنچه را که شما برایش ارزش قائلید رعایت کنند ؟ و آیا با توجه به اینهمه که شما باید به انجام برسانید آرزو نمی کردید که مرد جوانتری بودید ؟

جواب : چنین چیزی در ایران امکان ندارد . در یک کشور مسلمان که مردم آن به نام قرآن و به خاطر خدا خون می دهند ممکن نیست حکومتی سرکار آید که از اول پرچم ضد خدا و ضد اسلام را در دست گرفته است . شاه با همه ریاکاری ها و تظاهر به اسلام بالاخره چهره واقعی او آشکار شد و ملت او را عقب راند . ملت ایران از

نظر ایمان و عقیده محتاج نیست تا به مکتب های ضد خدائی پناه ببرد . ملت ایران خواستار عدالتند و آزادی و استقلال و معتقدند جز در سایه اسلام و با قوانین اسلام به آن نمی رسند . اگر از چندین بچه ای که به علت نداشتن تجربه به چپ گرایش پیدا کرده اند بگذریم ، چپ به معنی واقعی اش در افراد روشنفکر که از جامعه ایران شناخت داشته باشند وجود ندارد . در ایران اسلام حاکم است و بس .

سؤ ال : شما نقش و وظیفه خودتان را در شرایط فعلی چه می بینید ؟

جواب : ما نقش هدایت داریم ، همیشه همین نقش بوده است . مسائلی را که می بینیم مفید است برای ملت ایران طرح می کنیم چیزهائی را که مضر است نفی می کنیم و کوشش می کنیم برای پیشبرد مقاصد اسلامی .

سؤ ال : آیا آماده هستید که برای جهاد مسلحانه فرمان بدهید ، اگر تمام راه ها بسته شود ؟

جواب : اگر تمام راه ها بسته شود ، مورد مطالعه قرار خواهیم داد ولی با شناختی که من از ارتش دارم به این مرحله نخواهد رسید .

سؤ ال : شما شخصا به واسطه رژیم شاه رنج های بسیار برده اید ، تبعید شده اید ، زندانی دیده اید ، پسرتان به نحو اسرارآمیزی کشته شده است ، آیا با تمام اینها شما هیچ خصومت شخصی ای در مورد شاه احساس می کنید ؟

جواب : ابدا . من به هیچ وجه احساس خصومت شخصی با شاه ندارم . برای مبارزه نه شخص خودم مطرح است و نه پسرم

و من هیچ گاه احساس ناراحتی شخصی از او نکرده ام من برای خیانت هائی که شاه در این 50 سال کرده ، جنایاتی که به ملت من وارد کرده مخالفم

سؤ ال : شما از (ملت من ) صحبت می کنید و واقعیت اینست که شما رهبر این حرکت عظیم شده اید ، آیا شما نگران این نیستید که سیاسیون ممکن است از این موقعیت استفاده کنند و سعی کنند که در پس پرده از شما سوء استفاده کنند و پس از پایان یافتن مساله ظاهر شوند و بهره برداری کنند ؟

جواب : ما تا بتوانیم کوشش می کنیم که مسائل را خودمان حل کنیم و آنچه در اختیار داریم عمل می کنیم و ملت هم پشتیبان ماست . امیدوارم که آنانی که امروز و یا این روزها مبارز شده اند ، واقعا معتقد به مبارزه شده باشند و فرصت طلب نباشند . البته در هر مبارزه ، آن هم مبارزه ایران که دامنه اش بسیار وسیع است فرصت طلبان در آینده کارهائی می کنند که امروز نمی توانند انجام دهند ولی ملت ما به امید خدا بعد از پیروزی دیر یا زود همه را سر جایشان می نشاند ، انشاءالله .

تاریخ : 18/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون کانال 2 فرانسه

سؤ ال : به نظر می رسد که پیروزی شما نزدیک است ، آیا فکر می کنید که شاه به زودی خارج شود و چه موقع خارج شود ؟ و اگر ایشان را در حیطه قدرت خودتان داشتید با ایشان چکار می کردید ؟

جواب : انشاءالله نزدیک باشد . با اینکه خروجش حتمی است ولی نمی دانم چه وقت خارج می

شود . و اگر به دست ما بیفتد ما او را به خاطر جنایاتی که کرده است محاکمه خواهیم کرد .

سؤ ال : وقتی که شاه خارج شد ، چه کسی حکومت خواهد کرد ؟ حضرتعالی ؟ و یا اینکه شما در حکومتی شرکت خواهید کرد ؟

جواب : نخیر ، من نخواهم بود . ما شورایی تاسیس می کنیم که در زمان آن شورا مجلس تاسیس بشود . بعد ، مجلس با اتکال به ملت ترتیب کارها را می دهد .

سؤ ال : شما اراده می فرمائید که جمهوری اسلامی برقرار کنید ، آیا کافی است این جمهوری برای حکومت ؟

جواب : جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوری هاست لکن محتوایش قانون اسلام است . ما دولت تشکیل می دهیم و برای همه امور کافی است .

سؤ ال : در زمینه سیاست خارجی ، موضع حضرتعالی در برابر کشورهایی مثل ایالات متحده ، روسیه و اسرائیل چه خواهد بود ؟

جواب : ما با اسرائیل چون غاصب است و در حال جنگ است با مسلمین ، روابطی نخواهیم داشت . و اما آمریکا و شوروی ، اگر دخالت در امور داخلی ما نکنند و با ما روابط حسنه داشته باشند ، با آنها روابط برقرار خواهیم کرد .

سؤ ال : آیا منظور از روابط حسنه اینست که شما نفت هم می فروشید ؟

جواب : نفت هم می فروشیم و پول می گیریم ، ارز می گیریم .

سؤ ال : حضرتعالی ، حکومت بختیار را قبول نکردید ، به چه دلیل ؟

جواب : دولت بختیار غیر قانونی است برای اینکه شاه و مجلسین هر دو غیر قانونی هستند

، اما شاه ، برای خاطر رفراندم ملت در تاسوعا و عاشورا ، و اما مجلسین برای اینکه به ملت اتکاء ندارد و مجلسی بود که شاه وکلای آن را تعیین کرده است .

سؤ ال : آیا به زودی به ایران مراجعت خواهید کرد ؟

جواب : این بستگی دارد به اینکه در چه مکانی بیشتر می توانم به ملت ایران خدمت کنم . اگر بدانم در بدترین نقطه جهان بهتر می توانم به ملت مظلوم ایران خدمت کنم ، دقیقه ای درنگ نمی کنم .

تاریخ : 18/10/57

مصاحبه امام خمینی با مجله افریقای جوان

سؤ ال : چرا حضرتعالی به ایران باز نمی گردید ؟ آیا فکر می کنید که حضور شاه مانع بازگشت شما به ایران است ؟ و آیا فکر می کنید رفتن شاه به بازگشت شما قطعیت خواهد داد ؟

جواب : من تا احساس نکنم که برای نهضت ، وجودم در ایران ، نفعش زیادتر از بودنم در اینجاست ، در همین جا باقی می مانم .

سؤ ال : شما فرموده اید که امریکا باید در ایران سیاستش را تغییر بدهد ، آیا می توانید بفرمائید که منظورتان از این تغییر سیاست چیست ؟ با چه شرایطی ؟

جواب : منظور این است که دست از دخالت هائی که تا حالا در ایران کرده است بر دارد ، مستشاران خود را که در ایران دارد بخواهد و ایران را به حال خودش واگذار کند تا سرنوشت خودش را خودش تعیین کند .

سؤ ال : نظر حضرتعالی درباره افریقای جنوبی که نود در صد نفتش را از ایران می گیرد چه خواهد بود ؟

جواب : افریقای جنوبی تا به این وضعی

که دارد خاتمه ندهد ، ما با او رابطه نمی توانیم برقرار کنیم و نفت هم به او نخواهیم داد .

سؤ ال : آیا بیمی از این ندارید که شکست حکومت بختیار به یک کودتای نظامی منتهی شود ؟ و نگرویدن ارتش را به صف انقلاب در شرایط فعلی ، چگونه توضیح می دهید ؟

جواب : بختیار ، علی ایحال حکومتش برخلاف قانون است و ملت ایران نمی تواند حکومت او را قبول کند . منتهی شدن به کودتای نظامی همین است که تاکنون بوده است و با حکومت های

نظامی و دولت نظامی رفتار کرده است و ما در راه اسلام و کشور کوشش خودمان را تا آنجا که بتوانیم خواهیم کرد . در ایران کودتای نظامی مساله ای را حل نمی کند زیرا دولت قبل از بختیار ، خود یک کودتای نظامی بود و مشکل ایران حل نشد . شما باور نمی کنید که ارتش با ملت است و در آینده نزدیکی به شاه پشت خواهد کرد . پیروزی ما حتمی است و جمهوری اسلامی تحققش برای من خیلی روشن است .

سؤ ال : در راس دولت ایران ، برای شما چه کسی یا چه حزبی قابل قبول خواهد بود ؟

جواب : آنچه مهم است باید رئیس حکومت و همه آنها که زمام امور را در دست دارند ، مورد قبول ملت باشند و عمیقا معتقد به اسلام و متعهد به اجراء آن و من هم مانند یک فرد ، رای خود را به افراد مورد اعتماد خواهم داد .

سؤ ال : آیا شما انتظار انتخابات عمومی پس از سقوط یا خروج شاه را

دارید ؟

جواب : یکی از مهمترین وظایف اولیه جمعی که پس از سقوط شاه مسؤ ولیت امور را به دست می گیرند ، فراهم کردن شرایط انتخابات آزاد است که به هیچ وجه اعمال قدرت و نفوذ از هیچ طبقه و گروهی در انتخابات نباشد .

سؤ ال : شما درباره اصلاحات ارضی ، دارائی های خصوصی شاه ، چه احساسی می کنید ؟ آیا شما سیاست توزیع املاک را ادامه می دهید ؟ آیا شما طرفدار دارایی خصوصی هستید ؟

جواب : اصلاحات ارضی شاه ، همچنان که از اول معلوم بود و بعدا هم عملا برای همه روشن شد ، چیزی جز نابودی کشاورزی نبود که در نتیجه آن سالیانه قسمت مهمی از پول نفت صرف خرید موادغذایی از خارج و عمدتا از امریکا شد ولی ما هرگز این اراضی را به مالکین بر نمی گردانیم زیرا آنها نه در تصاحب زمین ها و نه در مورد منافع آنها رعایت ضوابط اسلامی را نکرده اند ، ولی این اراضی را بایر هم نمی گذاریم و با تامین بهترین وسائل کشاورزی و سایر هزینه های آن ، کشاورزان را حمایت می کنیم . اما در مورد دارائی خصوصی ، این مسلم است که مورد قبول اسلام است و لیکن مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی ، هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود ، بهترین شکل ممکن خواهد بود ، هم مشکل فقر را از میان می برد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت ، جلوگیری می کند و در

نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ می کند و هم مانع رشد استعدادها و شکوفائی قدرت ابتکار و خلاقیت انسان ها نمی شود . و جامعیت و همه جانبه بودن قوانین اسلام آنچنان است که اگر کسی آن را بشناسد ، معترف خواهد شد که از حد و مرز فکر بشر بیرون است و ممکن نیست زائیده قدرت علمی و تفکر انسان باشد .

سؤ ال : آیا شما قراردادهایی را که با کشورهای خارجی امضاء شده حفظ خواهید کرد ؟ (یا تضمین خواهید کرد ؟ ) قراردادهای دفاعی و قراردادهای مربوط به نیروگاه ها ، ساختن راه و راه آهن .

جواب : اولا ما از مضمون و مواد مندرج در این قراردادها اطلاعی نداریم یعنی رژیم شاه هرگز ملت را از مفاد این قراردادها مطلع نکرده و از مردم ایران مخفی نگاه داشته است و لیکن حکومت آینده آنها را مجددا مورد بررسی قرار می دهد و از آنها آنچه را با منافع و مصالح ملت ما موافق نباشد . لغو می کند ولی ما در نوسازی کشور از همه امکاناتی که دولت های خارجی مایل باشند در اختیار ما بگذارند ، با حفظ آزادی و استقلال کشور ، بر اساس احترام متقابل ، از آن امکانات استفاده می کنیم و قراردادهایی منعقد می نمائیم .

سؤ ال : آیا شما می خواهید ماندن تکنیسین ها و مستشاران را در ایران ببینید ؟ مستشارانی از آمریکا (45000 نفر) آلمان غربی (13000 نفر) ، بریتانیا(1000 نفر) ، فرانسه (7500 نفر) و ژاپن (7000 نفر) .

جواب : در مورد هر یک از این گروه و نقش آنها

در ایران و میزان احتیاج کشور به آنها ، حکومت آینده مطالعه و بررسی می کند و تصمیم می گیرد . حکومت آینده هیچ تعهدی جز در برابر ملت و حفظ منافع و مصالح آنها ندارد .

سؤ ال : شما اخیرا (اوائل دسامبر 78) اظهار داشتید که تمام آن قراردادهایی که علیه منفعت ملی باشد به رسمیت شناخته نخواهد شد . منظورتان کدام قراردادهاست و (منفعت ملی ) را چطور تعریف می کنید ؟

جواب : تصور نمی کنم وقتی گفته می شود (منافع ملت ) ابهامی در آن باشد . مثلا امروز هیچ ایرانی تردید ندارد در اینکه قرار داد خرید میلیاردها دلار اسلحه و ساختن پایگاه نظامی برای آمریکا از پول نفت ایران و حضور هزاران مستشار نظامی آمریکا در ایران با هزینه های سرسام آور آن به نفع ملت ایران نیست و اینگونه قراردادها که به دست شاه با دولت های خارجی منعقد شده است ، کم نیست .

سؤ ال : آیا شما ترتیبات یا قراردادهای بازرگانی ، تجارتی و داد و ستدی فعلی را با غرب ادامه خواهید داد ؟ سیاست تجارتی شما چیست ؟

جواب : ما همانطور که از تولیدات داخلی کشور ، هر دولتی مشتری آن باشد ، می فروشیم و صادر می کنیم ، همانطور هم هر چه را که در داخل به آن نیاز داشته باشیم از خارج می خریم ولی در همه این تجارت ها بر مبنای دو طرف مساوی عمل خواهیم کرد و حاضر نیستیم که دولتی بخواهد مبادلات اقتصادی را اهرمی برای نفوذ سیاسی و تحمیل اغراض استعمارگرانه خود قرار دهد .

سؤ ال : چرا

شما از روابط شاه با آمریکا و غرب انتقاد می کنید ؟

جواب : ما با ماموریت شاه از طرف قدرت های استعمارگر ، برای تامین منافع آنها و نابودی کشور به قیمت حفظ تاج و تخت لرزان و حکومت غیر متکی به ملت مخالف هستیم . ما با روابط شاه با خارج که به قیمت از بین رفتن استقلال کشور و آزادی ملت ما شده است ، مخالفیم .

سؤ ال : نقش ارتش را در جمهوری اسلامی چگونه می بینید ؟

جواب : هیچ کشوری بی نیاز از نیروی نظامی و ارتش نیست . ارتش باید پاسدار استقلال و امنیت کشور باشد ، نه حافظ یک دیکتاتوری مستبد و مطرود تمامی ملت و ماءمور قتل عام فرزندان کشور .

سؤ ال : نظر شما درباره رهبری ارتش در حال حاضر چیست ؟

جواب : امروز ارتش از خود استقلالی ندارد . رهبری ارتش ایران امروز به دست چند صاحب منصب و ماءمور شاه و زیر نظر مستشاران خارجی است .

سؤ ال : نظر شما درباره دکتر شاهپور بختیار چیست ؟

جواب : دولت از مانند دولت های گذشته شاه ، غیر قانونی است و از طرف ملت محکوم است .

سؤ ال : آیا شما قصد دارید که حزب توده را پیش یا پس از برقراری یک جمهوری اسلامی ، قانونی سازید ؟

جواب : امروز هیچ دسته ای در ایران به اندازه حزب توده منفور نیست . سوابق بسیاری بدی در ایران دارد .

سؤ ال : چگونه شما قصد دارید تشکیل این جمهوری را با رفراندم به انجام رسانید ؟

جواب : اصل لزوم تشکیل جمهوری اسلامی را ملت ایران در

رفراندم تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور اعلام کرده اند و پس از سقوط شاه ، نمایندگان ملت در مجلس ، مراحل قانونی آن را انجام خواهند داد و قانون اساسی این جمهوری را تدوین و تکمیل خواهند کرد .

سؤ ال : آیا شما قصد دارید که آزادی سخن ، آزادی اجتماعات و آزادی مطبوعات وآزادی عبادات را تضمین کنید ؟

جواب : ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه های خود را اعلام خواهیم نمود ، ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه ، اصلی بسازم و علیرغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم . به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل خواهم کرد .

سؤ ال : آیا شما آمادگی دارید که یک کمونیست یا وزیری با گرایشات کمونیستی را در یکی از مقامات دفاع ملی ، امور داخلی یا روابط خارجی ببینید ؟

جواب : اگر ملت به جمهوری اسلامی رای داده اند دیگر وزیر غیر مسلمان را نخواهند پذیرفت .

سؤ ال : آیا شما قصد تحریم نفت برای آمریکا و متحدانش را دارید ؟ و اگر چنین است کجاها را شما برای صدور نفت ایران در نظر خواهید گرفت ؟

جواب : ما تا رفتن شاه از صدور نفت به خارج جلوگیری می نمائیم بعد از رفتن شاه به هر کشوری که مایل باشیم نفت را می فروشیم و در مقابل پول می گیریم ، نه اسلحه .

سؤ ال : نقش

روحانیت و رهبران مذهبی را در دولت آینده چگونه می بینید ؟

جواب : روحانیون در حکومت آینده نقش ارشاد و هدایت دولت را دارا می باشند .

سؤ ال : آیا کسانی از اطرافیان شما هستند که همدردی و علاقه به کمونیسم و سوسیالیسم مارکسیستی داشته باشند ؟

جواب : خیر ، ابدا ، هرگز .

سؤ ال : نظر شما درباره رفتار اتحاد جماهیر شوروی و اقلیت ها مسلمان در آسیای مرکزی چیست ؟

جواب : اتحاد جماهیر شوروی هم یکی از کشورهایی است که منابع کشور ما را به تاراج می برد . او گاز ایران را می برد ، او همیشه طرفدار شاه بوده است . ما به تمام اقلیت های مذهبی در هر کجا که باشند احترام می گذاریم .

سؤ ال : سیاست شما نسبت به روسیه چیست احساسات شما درباره مارکسیسم روسی چیست ؟

جواب : سیاست ما نسبت به روسیه مثل سیاست ما نسبت به آمریکا و سایر کشورهاست . ما براساس احترام متقابل ، به تمام کشورها احترام می گذاریم .

سؤ ال : احساسات شما درباره برقراری دولت انقلابی در افغانستان چیست ؟ همچنین ارتباطش با ایران ؟

جواب :افغانستان کشوریست که در همسایگی ما واقع است و مسلمان است . ما با ملت افغانستان روابط دوستانه داریم ، آنان برادران ما هستند .

سؤ ال : آیا شما اسلام و مارکسیسم منکر خدا را ، سازگار می بینید ؟

جواب : خیر ، به هیچ وجه .

سؤ ال : آیا شما مشتاق پستی برای خودتان در دولت آینده هستید ؟

جواب : خیر .

تاریخ : 19/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تلویزیون بی بی سی

سؤ ال : اگر شاه ایران را ترک گوید ،

آیا حضرتعالی فکر می کنید وقت مناسبی برای بازگشت شما به ایران خواهد بود ؟

جواب : باید مطالعاتی بکنیم ، هر وقت مقتضی شد می رویم .

سؤ ال : چه نوع حکومت یا دولتی را حضرت آیت الله انتظار دارند که تا پایان سال جاری مسیحی (دسامبر 79) در ایران روی کار آید ؟

جواب : ما امید این را داریم که همین حکومتی را که پیشنهاد کردیم که حکومت جمهوری اسلامی است در این سال روی کار آید .

سؤ ال : و این حکومتی خواهد بود که شما شخصا منصوب خواهید کرد ؟

جواب : ما به حسب آنطوری که تاکنون گفتیم رجوع به آراء مردم می کنیم ولی به حسب واقع ، مردم با رفراندمی که مکرر کردند این حکومت را قبول کردند .

سؤ ال : دولت بریتانیا هنوز هم به فرستادن سلاح خود مثل تانک ها ، راکت ها و دیگر سلاح های نظامی برای شاه ادامه می دهد ، از نظر حضرت آیت الله معنای این فرستادن اسلحه چیست ؟

جواب : ما سال های طولانی است که گرفتار این چیزها هستیم که دولت انگیس به حکومت جائر ما همراهی می کند . از اول ، دولت انگلیس پدر این شاه را بر ما تحمیل کرد و بعد هم که او خیانت به آنها کرد ، او را اخراج کردند . متفقین که یکی شان انگلستان بود ، محمدرضاشاه را بر ما تحمیل کردند و تحمیلات دولت انگلیس و ظلم هایی که به ملت ضعیف که یکی از آنها ملت ماست کرده اند سابقه زیادی دارد و اینکه حالا هم به فرستادن سلاح و

پشتیبانی از

شاه ادامه می دهد ، می خواهد سلطنت این شاه ادامه پیدا کند و این ادامه جرم ها و جنایاتی است که او مرتکب شده و می شود و اینها می خواهند دولت شاه را هر چه بیشتر نگه دارند و هر روزی که بر سلطنت باقی بماند ، روز مصیبت بزرگ ملت ماست .

سؤ ال : گفته شده است که حضرت آیت الله از لیبی و فلسطینی ها کمک هائی دریافت می کنید و همچنین گفته شده است که بعضی از وابستگان نزدیک به حضرتعالی ، کسانی که اینجا به شما کمک می کنند ، وابسته به حزب سابق توده هستند و یا عقاید کمونیستی دارند ، آیا این اتهامات درست است ؟

جواب : خیر ، اینها تبلیغات دار و دسته شاه است . ما از هیچ دولتی استمداد نکردیم و نخواهیم کرد . ما به نیروی ملت اتکا داریم و احتیاج به دولت ها نداریم و کسانی که با من ارتباط نزدیک و یا دور دارند ، از مسلمان خالص هستند و به هیچ حزبی وابستگی ندارند . اینها تبلیغاتی است که شاه و دار و دسته او می کنند ، آن هم برای اینکه نهضت ما را آلوده کنند .

سؤ ال : بسیاری از ملت های مسلمان را ما امروز شاهد هستیم که یک نهضت جدید اسلامی در آنها رشد می کند ، مثل ترکیه و پاکستان و اینها قیام های اسلامی می کنند ، به نظر حضرتعالی دلیل این قیام ها چیست ؟

جواب : در سال های طولانی ، تبلیغات دامنه دار دولت های شرق و غرب موجب این شد

که ملتهای مسلم از آنان یاری بخواهند و گمان کنند که ترقیات این کشورهای ضعیف ، در گرایش به یکی از این دو ابرقدرت است لکن به هر طرف که تمایل پیدا کردند ، بعد از مدتی فهمیدند که آنها جز اسیر کردن اینها و بردن خزائن و غارت کردن مخازن آنها کار دیگری نمی کنند . در عصر ما ملت یافت که شاه به واسطه پیوندی که با غرب مخصوصا با امریکا دارد و همین طور با شرق ، تمام مخازن ما را به باد داده است ، بلکه نیروهای انسانی ما را نیز به هدر داده است و فهمیدند جنایات فوق العادی که مرتکب می شود به واسطه پیوندی است که شاه با ابرقدرت ها دارد ، از این جهت ملت ما بپاخاست و سایر ممالک از جمله ممالک اسلامی نیز به این حقیقت تلخ ، توجه پیدا کردند و با مطالعه تاریخ شان درک کردند که تمام گرفتاری هائی که ملت ها پیدا کردند ، از دست این ابرقدرت هاست ، ناچار از آن ابرقدرت ها رویگردان شده اند و اسلام که تمام آرزوهای بشر را به طور شایسته در دسترس آنها خواهد گذاشت و می گذارد و قوانین اسلام ، چه قوانین اقتصادی و سیاسی و چه قوانین فرهنگی و معنوی آن قوانین غنی ای است که هر کس به آنها توجه پیدا کند ، ناچار به اسلام گرایش پیدا خواهد کرد

و مسلمین بعد از سالهای طولانی که در غفلت بودند ، حالا مقداری رو به بیداری گذاشتند و مقداری توجه به اسلام پیدا کردند و امید این هست که توجه

آنها به اسلام بیشتر بشود و اسلام را آنطور که هست بشناسند و در صورت شناخت صحیح ، گرایشات آنها به شرق و غرب بکلی منقطع خواهد شد و برای پیاده کردن احکام اسلام جانفشانی خواهند نمود .

تاریخ : 19/10/57

مصاحبه امام خمینی با لوموند

سؤ ال : شما اعلام کرده اید که دولت بختیار غیرقانونی است ، چرا ؟

جواب : به دو دلیل ، یکی اینکه این دولت از طرف رژیم شاه تعیین شده است ، این رژیم قبل از تظاهرات تاسوعا و عاشورا خود غیرقانونی بود و تظاهرات مزبور که در واقع نوعی رفراندم بودند ، غیرقانونی بودن رژیم را تعیین کردند ، دلیل دیگر این است که نه مجلس شورا و نه محلس سنا هیچ پایگاه ملی ندارند و نمایندگان این دو مجلس را که دولت از آنها رای اعتماد می خواهند ، ملت انتخاب نکرده است .

سؤ ال : در صورتی که بختیار شکست بخورد ، شما وقوع یک کودتای نظامی که شاه را کنار بگذارد و روی واحدهای برگزیده ارتش نظیر کماندوهای نیروی هوائی و ژاندارمری تکیه داشته باشد ، ممکن می دانید ؟

جواب : وقوع چنین کودتای ممکن است . در این حال این آخرین سنگی خواهد بود که رژیم به سوی ملت می افکند و ملت مصمم است با استقرار یک حکومت اسلامی به مبارزه ادامه دهد و هر نوع رژیم دیگری با مخالفت ملت روبرو خواهد شد .

سؤ ال : اگر شما پیروز شوید ، از نظر بنیادهای اساسی چه در نظر دارید ؟

جواب : ما کمیته ای را ماءمور خواهیم کرد که به منظور تشکیل یک مجلس به مشورت های لازم

اقدام کند . ملت یک بار اراده خود را به داشتن یک حکومت اسلامی اعلام کرده است ولی اگر از نظر حقوقی رفراندمی هم لازم باشد ، ما مخالف آن نخواهیم بود . این کمیته از افراد مومن تشکیل می شود و ممکن است علما هم به صورت عضو کامل و یا عضو ناظر درآن شرکت کنند .

سؤ ال : شما به عنوان رهبر غیر قابل انکار مخالفان تجلی یافته اید ، شما گفته اید که

نمی خواهید زمام امور را به دست گیرید ، بنابراین یک حکومت اسلامی را به چه صورت در نظر گرفته اید ؟

جواب : ما نامزدی برای ریاست جمهوری معرفی خواهیم کرد که باید به وسیله ملت انتخاب شود ، وقتی او انتخاب شد از او پشتیبانی و حمایت خواهیم کرد . قوانین حکومت اسلامی ، قوانین اسلام خواهد بود . من شخصا رئیس جمهوری نخواهم شد و هیچ پست دولتی هم نخواهیم پذیرفت . من مانند گذشته به هدایت ملت اکتفا خواهم کرد .

سؤ ال : بسیاری از مردم در ایران و بخصوص در بین روشنفکران با وجود اعتقاد ، به فرائض مذهبی عمل نمی کنند و یا اصولا به مذهب عقیده ندارند ، روش حکومت اسلامی در برابر آنها چه خواهد بود ؟

جواب :ما سعی می کنیم به این افراد راه سلامت و نجات را نشان دهیم ، اگر نخواهند این راه را بپیمایند ، در زندگی یومیه خود آزاد خواهند بود مگر اینکه بخواهند توطئه های زیانبخشی علیه ملت و کشور تدارک بینند .

سؤ ال : شما اخیرا گفتید که اگر امریکا سیاست تسلطجوئی خود را در برابر

ایران تغییر دهد ، شما حاضر خواهید بود در روابط خود با امریکا تجدید نظر کنید ، منظور شما از این مطلب چیست ؟

جواب : اگر امریکا به نحو صحیح رفتار کند و در امور داخلی ما مداخله نکند و مشاوران خود را که در امور کشور ما دخالت دارند فرا خواند ، ما نیز آنها را را احترام خواهیم گذاشت .

سؤ ال : آیا فکر می کنید که امریکائی ها با توجه به اهمیت موضوع و عواقبی که جنبش ملت ایران در کشورهای عرب و مسلمان منطقه می تواند داشته باشد ، به آسانی از ایران دست خواهند کشید ؟

جواب : البته امریکا می خواهد که همه کشورها را زیر نفوذ خود داشته باشد ولی ما چنین تصوری را نمی توانیم بپذیریم و ملت از آن خسته شده است . ملت های دیگر نیز با پیروی از ملت ما خود را از دست اندازی استثمار رهائی خواهند داد .

سؤ ال : نفت مساله دشوار و پر دردسری است ، در این زمینه چه سیاستی مورد نظر شماست ؟

جواب : ما نفت را به هر کس که از ما بخرد می فروشیم مشروط بر اینکه به قیمت عادلانه و برمبنای تراضی طرفین باشد . ارزهائی را که از این راه بدست خواهیم آورد به مصرف آبادی و عمران مملکت خواهد رسید .

سؤ ال : آیا به اسرائیل و آفریقای جنوبی نفت خواهید فروخت

جواب : خیر ، برای اینکه این کشورها همانطور که قبلا هم گفته ام راهی برخلاف حق و عدالت در پیش گرفته اند .

سؤ ال : از چند روز پیش مسکو نسبت به

ایران تغییر لحن داده و از جنبش ملی حمایت می کند ، نسبت به این تحول چه فکر می کنید ؟

جواب : تبلیغات روزنامه های شوروی مداخله در امور داخلی محسوب نمی شود و در واقع تمام روزنامه های جهان باید از ما علیه رژیم شاه حمایت کنند . اتحاد شوروی در ردیف کشورهائی است که وضع ملت ایران را درک کرده و رفتار خود را بر همین اساس بنا نهاده است . ما با شوروی مانند همه کشورهای دیگر ، مادام که نخواهند در امور داخلی ما مداخله کنند ، روابط دوستی خواهیم داشت . باید به روابط حسن تفاهم و دوستی بر پایه احترام متقابل استوار بود .

سؤ ال : تصور می کنم که آنچه امروز در حیات یک جنبش توده ای در ایران اتفاق می افتد ، ریشه هایش در یک نوع رنسانس (تولد دوباره ) شیعه یافت می شود . ممکن است شرح دهید که چه فعالیت ها و بحث ها و مبارزاتی در 30 سال اخیر فعالیت شما را تشکیل داده است

جواب : یکی از خصلت های ذاتی تشیع از آغاز تاکنون مقاومت و قیام در برابر دیکتاتوری و ظلم است که در تمامی تاریخ شیعه به چشم می خورد ، هر چند که اوج این مبارزات در بعضی از مقطع های زمانی بوده است . درصد سال اخیر ، حوادثی اتفاق افتاده است که هر کدام در جنبش امروز ملت ایران تاثیری داشته است . انقلاب مشروطیت ، جنبش تنباکو و . . . قابل اهمیت فراوان است . تاسیس حوزه علمی دینی در بیش از نیم قرن اخیر

در شهر قم و تاثیر این حوزه در داخل و خارج کشور ایران و نیز تلاش روشنفکران مذهبی در داخل مراکز دانشگاهی و قیام سال 42!!!41 ملت ایران به رهبری علماء اسلامی که تا امروز ادامه دارد ، همه عواملی هستند که اسلام شیعی را در سطح جهانی مطرح می کند .

سؤ ال : این فعالیت ها و بحث ها ، این مدرن شدن (انطباق با زمان ) شیعه از چه راه هائی رشد کرد ؟ آیا یک کار محدود به روحانیت شیعه بوده است یا در راه های دیگری هم رشد کرده است ؟ و مدارس اسلامی (حوزه های علمی ) در این رشد چه نقشی داشتند ؟

جواب : اساسا اسلام (که تشیع چیزی جز اسلام اصیل نیست ) نه تنها جلو رشد علمی و فکری بشر را نمی گیرد ، بلکه خود زمینه های این حرکت را آماده تر می کند و به این حرکت جهت انسانی و الهی می دهد و تکامل علمی و فرهنگی بشر بعد از ظهور اسلام ، محققین تاریخ را خیره ساخته است . بله ، چیزی که باید اضافه کنم اینست که فساد اخلاق و انسان مصرفی شدن و تمام تلاش انسان برای لذت جوئی بیشتر و تمام ارزش ها را با پول سنجیدن ، مفهومی غیر از مدرنیزه کردن کشور دارد و تشیع با آنها مخالف است ، نه با مدرنیزه کردن کشور . در مورد کار روحانیت باید بگویم که مطالعه و تحقیق در بحث های اسلامی و شناختن فقه

شیعه به علت گسترش زمینه های آن ، به صورت تخصصی در آمده است که قهرا

ایجاب می کند که همیشه عده ای از مردم خود را برای درک و سپس ابلاغ این مسائل آماده کنند و کسانی که این مسوولیت را به عهده گرفته اند ، روحانیون هستند که بر اساس دریافت های اسلامی خود ، همیشه در حرکت های اجتماعی و مبارزات سیاسی در سطح پیشتاز بوده اند .

سؤ ال : ممکن است معنی و مفهوم حزب الله را برای ما تشریح کنید ؟

جواب : هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار است یک عضو از اعضاء حزب الله می باشد و تمامی دستورات این حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است . این حزب غیر از حزب های متداول امروز دنیاست . امروز تمام مردم ایران در هر سنی که هستند از زن و مرد که با شعارهای اسلامی مبارزه می کنند جزء حزب الله هستند .

سؤ ال : ممکن است معنی دقیق (امام ) را تشریح کنید ؟ در معنی کلی آن و در موقعیت خود شما لقب (امام ) که در تظاهرات میلیون ها ایرانی در ماه محرم به شما داده شده چیست ؟ رابطه (امام ) با حزب الله چیست

جواب : امام به معنی پیشوا و کسی که جمعی را در جهتی هدایت و رهبری می کند . امام ، بیان کننده خط مشی شیعه و حزب الله و رهبری کننده این تشکیلات بزرگ است که تمامی وظایف آنان را از قرآن و سنت پیامبر اسلام در زمان های مختلف و شرایط مختلف ، اجتهاد و استنباط

می کند و به آنان ابلاغ می نماید .

سؤ ال : حکومت مدرن چگونه می تواند در یک جامعه اسلامی وجود داشته باشد ؟

جواب : اسلامی که بیشترین تاکید خود را بر (اندیشه ) و (فکر) قرار داده است و انسان را به بازداری از همه خرافات و اسارت قدرت های ارتجاعی و ضدانسانی دعوت می کند ، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری مفید بشر که حاصل تجربه های اوست سازگار نباشد ؟ !

سؤ ال : با در نظر گرفتن اینکه هر حکومتی در خود حداکثر تمرکز قدرت را جمع می کند ، چگونه حکومت اسلامی می تواند وجود داشته باشد و قدرت در آن تمرکز نیابد و رابطه مسلط و زیر سلطه برقرار نشود ؟

جواب : اسلام در رابطه بین دولت و زمامدار و ملت ضوابطی و حدودی معین کرده است و برای هر یک بر دیگری حقوقی تعیین نموده است که در صورت رعایت آن هرگز چنین رابطه مسلط و زیر سلطه بوجود نمی آید . اساسا حکومت کردن و زمامداری در اسلام یک تکلیف و وظیفه الهی است که یک فرد در مقام حکومت و زمامداری ، گذشته از وظایفی که بر همه مسلمین واجب است ، یک سلسله تکالیف سنگین دیگری نیز بر عهده اوست که باید انجام دهد . حکومت و زمامداری در دست فرد یا افراد ، وسیله فخر و بزرگی بر دیگران نیست که از این مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتی را پایمال کند . هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین ، زمامدار مسلمین را استیضاح

کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد و در غیر اینصورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد ، خودبخود از مقام زمامداری معزول است و ضوابط دیگری وجود دارد که این مشکل را حل می کند .

سؤ ال : در جامعه اسلامی چه ارگانیسم های اجتماعی مردمی باید تصمیم گیری سیاسی و برابری بین افراد را تضمین کند و از برقراری روابط مسلط وزیر سلطه ما بین مردم جلوگیری نماید و همچنین کسانی را که در دستگاه حکومتی تصمیم گیری می کنند کنترل نماید ؟ تجربه تاریخ به ما می آموزد که قدرت مردم که توسط پارلمان اعمال می شود (حتی اگر پارلمان آزادانه انتخاب شده باشد) خیلی محدود است و رو به کم شدن می نهد .

جواب : در دنیای امروز که گفته می شود دنیای صنعت است ، رهبران فکری می خواهند جامعه بشری را نظیر یک کارخانه بزرگ صنعتی اداره کنند . در حالیکه جامعه ها از انسان ها تشکیل شده است که دارای بعد معنوی و روح عرفانی است و اسلام در کنار مقررات اجتماعی ، اقتصادی و غیره ، به ترتیب انسان بر اساس ایمان به خدا تکیه می کند و در هدایت جامعه از این بعد ، بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل می کند . اگر ایمان به خدا و عمل برای خدا در فعالیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و سایر شؤ ون زندگی بشر وارد شود ، پیچیده ترین مشکلات امروزی جهان به آسانی حل می شود . امروز دنیا ، هم در

این بن بست گرفتار شده است و هم نمی خواهد به نوع هدایت انبیا تسلیم شود ولی سرانجام چاره ای جز تسلیم ندارد .

سؤ ال : از چه راه هائی فکر می کنید که بشود تمرکز قدرت اقتصادی را از بین برد ؟ نه فقط بین فقرا و ثروتمندان بلکه حتی بین تیپ های مختلف پروسه تولیدی (کارگر و کارفرما) ؟

جواب : جامعه بدون خدا و بدون ایمان و عمل برای خدا ، آنچنان با مشکل رابطه کارگر و کارفرما گرفتار شده است که وقتی هم می خواهد این مشکل را حل کند ، مشکل بزرگتری ایجاد می کند که در حل آن خود را در بن بست می بیند ولی در جامعه اسلامی که همه چیز بر اساس و معیار اسلام و ایمان سنجیده و عمل می شود هرگز مشکلی پیش نخواهد آمد .

سؤ ال : فکر می کنید که بعد از سرنگونی رژیم پهلوی بشود بلافاصله حکومت اسلامی برقرار کرد یا احتیاج به یک حکومت موقت برای رسیدن به حکومت اسلامی باشد ؟

جواب : بدیهی است هر اندازه ملت و حکومت طبق موازین اسلامی و برای خدا عمل کنند ، تدریجا نقائص خود را بیشتر برطرف می کنند و دائما در تعالی و ترقی بیشتری قرار خواهند گرفت و در مجموع جامعه به ارزش های خدائی بیشتر نزدیک می شود و این سیر نهایت ندارد .

سؤ ال : برای دادن یک مثال مشخص چه پر نسیب هائی (اصولی ) باید (در) یک حکومت اسلامی به کار برد برای از بین بردن اقتصاد وابسته به نفت شاه و استفاده متفاوت از این ماده اولیه

؟

جواب : ایران امکانات و ظرفیت های مختلف و فراوانی برای رشد اقتصادی دارد که اگر نفت هم نباشد بتواند به رشد خود و از بین بردن فقر نائل شود . از قبیل معادن مختلف که در صنایع اهمیت زیادی دارد و همچنین امکانات کشاورزی و دامداری و مهمتر از همه وجود استعدادهای سرشار و خلاق انسانی . نفت را در ضمن اینکه به هرکس که مشتری باشد و با رعایت عدل و انصاف از ما بخرد و پول آن را بدهد می فروشیم سعی هم خواهیم کرد که از خود نفت در صنایع مختلف استفاده کنیم .

تاریخ : 20/10/57

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون لوگزامبورگ

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شاه می رود بدون آنکه استعفاء بدهد ، آیا به نظر شما شرایط تغییر کرده است ؟

جواب : خیر ، با رفتن شاه هیچ چیزی تغییر نمی کند ، باید تمام این سلطه که در ایران است از بین برود ، برای اینکه همه اینها غیرقانونی است ، هم دولت غیر قانونی است و هم مجلسین و هم شورای سلطنت و تا اینها تحقق پیدا نکند ، آرامش در ایران پیدا نخواهد شد .

سؤ ال : آیا فکر می کنید نبرد و نهضتی را که ایجاد کرده اید ، موجب بروز جهادی در ایران و در جاهای دیگر مثل ترکیه و سایر کشورها بشود ؟

جواب : آن مربوط به ما نیست . ملت ما در سراسر کشورهای اسلامی اثر می گذارد و ملت ها را به فکر رهائی از چنگال شرق و غرب می اندازد .

سؤ ال : آیا حکومت اسلامی ، حکومتی قهقرا گراست ؟ شاه می

خواهد یک کشور مدرن برقرار کند ، کشورهای عربی نیز به دنبال پیشرفت هستند ، ولی اسلام با رفرم و تغییرات اجتماعی مثل آزادی زنان مخالف است ، نظر شما در این باره چیست ؟

جواب : دولت شاه با رشد اجتماعی ما مخالف بود و تمام آزادی و استقلال کشور ما را از دست داده بود . دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است ، مگر آنچه که به آسایش ملت لطمه وارد آورده و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد . اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است ، بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است .

سؤ ال : آیا روابطی با حزب توده ایران و در نتیجه مسکو دارید ؟

جواب : خیر ، به هیچ وجه روابطی نداشته ام و ندارم و نخواهم داشت .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! ایران منطقه بسیار حساسی در جهان است ، آیا بیم آن ندارید که با این نهضتی که شروع کرده اید ، به طور جدی تعادل منطقه را به خطر اندازید و در نتیجه جنگی درگیر شود ؟

جواب : ما امیدواریم که تعادل دنیا به خطر نیفتد ، برای اینکه ما به هیچ طرفی از دو طرف شرق و غرب تمایلی نداریم و ما با همه روابطی علی السواء داریم و با همه رفتاری عادلانه داریم ، البته در صورتی که آنها عدالت را در رابطه با ما رعایت کنند . امیدوارم تزلزلی در منطقه بوجود نیاید ، البته شما غربی ها تزلزل منطقه را در عدم منافع خودتان می دانید ،

اگر این تزلزل است ، مطمئن باشید بزرگترین تزلزل در منطقه صورت می گیرد .

سؤ ال : آیا توده هائی که در بازاراند و پیروان شمایند پشتیبانی شان از شما به علت عقاید مذهبی شان است ؟ به علت اعتقادشان به شماست ؟ و یا به علت این است که شما شانس تظاهرات علیه شاه را برای ایشان فراهم آورده اید ؟

جواب : بله ، به دلیل عقاید مذهبی شان است که آنها را وادار می کند علیه ظلم و دیکتاتوری قیام کنند و اساسا اسلام مذهبی است که همه به آنان مبارزه با ظلم و نابرابری ها را می آموزد و هم اینکه چگونه باید یک جامعه سالم ، مترقی و پیشرو بنا کنند و چون ما را بیان کننده عقاید و خواسته های خود می دانند از ما پشتیبانی می کنند .

سؤ ال :مردمی که در بازار کار می کنند چه کسانی هستند ؟

جواب : مسلمانانی هستند که واسطه انتقال اجناس و کالاهای مورد نیاز مردم به دست آنان هستند که البته بسیار هم اتفاق افتاده که به علت نظام فاسد و غیر اسلامی ، رژیم شاه در همه زمینه ها از جمله زمینه اقتصادی ، شکل روابط تجارتی را هم از حدود اسلامی آن بیرون برده است ولی به هر حال ایمان به اسلام و کشور اسلامی ایران را با فداکاری های بی دریغ ثابت کرده اند .

سؤ ال : موقعیت بازاریان در جامعه ایرانی چگونه است

جواب : بازار و بازاریان همیشه از احترام خاصی در جامعه ایرانی برخوردارند و تصمیمات آنان در مبارزات سیاسی نقش بسیار موثر و گاهی تعیین کننده

ای داشته است و نیز همیشه منشا خدمات اجتماعی فراوان بوده است و در حوادث همیشه از بهترین کمک کنندگان به مردم ضعیف و محروم بوده اند .

سؤ ال : آیا بازار همیشه منشا مخالفت با شاه بوده است ؟

جواب : بازار هیچ گاه تا به حال حمایت از شاه نکرده است و اگر گاهی چنین چیزی به آن نسبت داده شده است ، صرفا تهمت است .

سؤ ال : آیا فکر نمی کنید که فرمان های مکرر شما برای اعتصابات ، منجر به خرابتر شدن اوضاع اقتصادی در ایران گشته و مشکلات مالی برای مردم فقیر تولید کند ؟

جواب : بدیهی است که جنایات شاه ضربه های هولناکی به مردم ایران وارد آورده است ، چه در زمان قدرت او و چه امروز که ملت می خواهد او را کنار بزند ، ولی ملت ایران پایداری خود را در مقابل این مشکلات ثابت کرده است . بازاریان خوب دریافته اند که ضررهای ناشی از اعتصابات به مراتب بهتر است از زیر یوغ استعمار رژیم کنونی بودن .

سؤ ال : آیا شما یک برنامه مشخص دارید که پس از بازگشت تان به ایران اعمال شود ؟

جواب : مسلم است که ما همیشه راهنمائی های خود را می کنیم و برنامه برای آینده هم داریم که در اختیار حکومت آزاد و اسلامی آینده قرار می دهیم و آنها هستند که تصمیم می گیرند و ملت هم همیشه بر کارهای خود نظارت می کند .

تاریخ : 20/10/57

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و تحیت به عموم ملت ایران ایدهم الله تعالی . مطالبی از ایران می رسد که

از توطئه ای خطرناک حکایت می کند . گفته می شود اعلامیه های بدون امضاء در تهران و شهرستان ها منتشر می شود و اشخاص بسیاری را به اسم ساواکی و یا عمال شاه تهدید به قتل می کنند و خانه هایی را با همین بهانه ها سوزانده و به زن و فرزندان آنان اهانت نموده و آزار داده اند . به طوری که از ایران اطلاع داده اند اعمالی برخلاف اسلام و انصاف بدون رعایت حقوق شرعی انجام می گیرد که شاهد بر آن است که دست های ناپاکی در کار است که با هرج و مرج و ایجاد رعب و وحشت نهضت مقدس اسلامی را متهم نموده و خدای نکرده به شکست بکشند . ملت محترم ایران باید بداند که دیانت مقدس اسلام جان و مال انسان ها را محترم شمرده و تجاوز به آن را از محرمات عظیمه می داند و کسانی که دست به این نحو جنایات زده و موجب ارعاب مردم می شوند به نظر می رسد از جناح های منحرفی باشند که می خواهند در پناه هرج و مرج ، یا شاه را حفظ کنند و یا کشور را با ایجاد کودتای نظامی به تباهی بکشند .

مردم مسلمان ایران در مبارزات بحق خود از این روش های غیر انسانی استفاده نمی کنند و موظف شرعی هستند که به اعلامیه های مشتمل بر قتل و غارت و اعلامیه های بی امضاء به هیچ وجه ترتیب اثر ندهند و از اشخاصی که می خواهند به خانه های مردم تجاوز کنند و آتش سوزی نمایند جلوگیری نمایند که به نظر می رسد

توطئه ای در دست اجراست که باید از آن جلوگیری کرد .

ملت شریف در تهران و شهرستان ها و قصبات به راهپیمائی و تظاهرات و اعتصابات خود ادامه دهند تا این توطئه با رفتن شاه خنثی شود .

بر حضرات علمای اعلام ایران است که مردم را با اطلاعیه ها بیدار کنند و آنان را به وظایف شرعیه خود آگاه نمایند که مجازات اشخاص جنایتکار و مجرم بعد از اثبات جنایات با محاکم صالحه است ، نه با اشخاص متعارف . از خداوند تعالی قطع دست جنایتکاران را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز

سؤ ال : روابط آتی ایران با ایالات متحده چگونه خواهد بود ؟

جواب : مادامی که آنها روابط حسنه داشته باشند ، روابط حسنه است . اگر چنانچه دولت امریکا دست از پشتیبانی شاه بردارد و دست از دخالت در مملکت ما بکشد و ما را به حال خود بگذارد ، با او روابط حسنه خواهیم داشت .

سؤ ال : آیا حکومت آینده ایران حکومتی متمایل به غرب خواهد بود مانند عربستان سعودی ؟ و یا حکومتی مشکوک به غرب مثل حکومت لیبی ؟

جواب : خیر ، حکومت ما حکومت مستقل است و در صورتی که کشورها دخالتی در امور داخلی ما نداشته باشند ، ما با آنها روابط دوستانه داریم .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله پس از رفتن شاه به ایران باز خواهند گشت ؟

جواب : تاکنون تصمیمی نگرفته ام . رفتن و نرفتن شاه ربطی به رفتن یا نرفتن من ندارد . در هر موقع صلاح دانستم به ایران می روم .

تاریخ : 20/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تلویزیون اسپانیا

سؤ ال : شما عمل آمریکا را که خواسته است تا شاه به تعطیلات برود چگونه برآورد می کنید ؟

جواب : ناآرامی ها وقتی رفع می شود که رژیم شاه از بین برود و خارجی ها در امور داخلی ما دخالت نکنند .

سؤ ال : چگونه می توانید وضع فعلی را که سیاست کلی به بن بست رسیده است ، از بن بست در آورید ؟ به نظر جنابعالی بن بستی که بوجود آمده چگونه از بین خواهد رفت ؟

جواب : با رفتن رژیم سلطنتی ، بن بست هم از بین خواهد رفت و ملت تکلیف همه

چیزها را خودش معین می کند .

سؤ ال : وقتی که جنابعالی مراجعه کردید به ایران ، در نظر دارید که در مسائل سیاسی شرکت مستقیم داشته باشید ؟

جواب : از اجزاء حکومتی نخواهم بود لکن دخالت در امور مملکت و هدایت دولت را باید بکنم .

سؤ ال : سیاست حضرتعالی راجع به منابع زیر زمینی مملکت ، به بهترین وضعش چگونه است ؟

جواب : منابع زیرزمینی تابع سیاست اقتصادی است . در شرایط فعلی ما ناچار به فروش منابع مان هستیم البته با سیاستی مستقل .

تاریخ : 20/10/57

مصاحبه امام خمینی با مجله اکسپرس

سؤ ال : شما در کتاب خودتان مطابق ترجمه روزنامه امریکایی هرالد تریبون فرموده اید جایی برای عقیده و احساسات در حکومت آینده وجود ندارد . آیا شما تصور می کنید که حکومت شما از نظر آزادی با حکومت فعلی فرقی خواهد داشت ؟ آیا رژیم مورد نظر شما یک استبداد مذهبی نخواهد بود ؟

جواب : رژیمی که ما می خواهیم ، رژیم جمهوری اسلامی است و در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده ای باشد .

سؤ ال : رفتن شاه در روزهای آینده حتمی است . آیا تصور می کنید به هدفتان نزدیک شده اید ؟ آیا مجمع سلطنتی مرحله ای قابل قبول و ممکن از نظر شما هست یا خیر ؟

جواب : منظور ما از این مبارزه رفتن شاه از ایران نبود ، بلکه سقوط شاه یعنی دست برداشتن از این سلطنت . در رفراندم تاسوعا و عاشورا بار دیگر ایران ثابت کرد که این رژیم قانونی نیست و باید این

رژیم به هم بخورد و الان هیچ جهت قانونی برای شاه و برای کسانی که جای او می خواهند بنشینند ، قانونی نیستند و ما او را قانونی نمی دانیم و بعد از آنکه آنها دست از آن سلطه غیرقانونی شان برداشتند ، ما حکومت را به طور عادلانه و با اتکاء به آراء مردم پا برجا می کنیم . بنابراین نه خود سلطنت ، نه شورای سلطنت اساسی ندارد و از نظر ملت مردود است .

سؤ ال : آیا تصور می کنید که برقراری حکومت اسلامی موجب به هم زدن تعادل شرق و غرب در این منطقه از جهان گردد ؟

جواب : حکومت اسلامی ، حکومتی است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به یک نحو است و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند ، دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد و اجازه نمی دهیم کسی در مقدرات مملکتمان دخالت کند .

تاریخ : 21/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی

سؤ ال : شانس موفقیت دولت بختیار چیست ؟ و آیا حضرت آیت الله دعوت او را برای بازگشت به ایران می پذیرید ؟

جواب : دولت بختیار ، هم غیر قانونی و هم شانسی ندارد . رفتن من به ایران ربطی به دعوت کسی ندارد ، هر موقع صلاح باشد به ایران می روم .

سؤ ال : آیا قدرت مذهبی قوی تر است از قدرت سیاسی و نظامی در ایران ؟ آیا آقای سنجابی کاندیدای شما خواهد بود ؟

جواب : هیچ قدرتی به اندازه مذهب نخواهد بود و نظامی ها و سیاسی ها اکثرا تحت نفوذ مذهب هستند . و اما راجع به آقای سنجابی

بعد مطالعه می شود .

سؤ ال : آیا ایران جدید ، یک دولت بیطرف خواهد بود ؟ روابطش با فرانسه چه خواهد بود ؟ آیا شما در صورت ادامه تشنجات ، ترس دخالت خارجی را ندارید ؟

جواب : دولت آینده نسبت به همه دولت ها بیطرف خواهد بود و با تمام دولت ها به طور عادلانه رفتار می کند ، مادامی که روابط متقابل حسنه باشد . با دولت فرانسه به طور صحیح رفتار خواهد کرد و با حفظ همان شرایط . خوف از دخالت مستقیم نداریم و از دخالت غیر مستقیم هم جلوگیری خواهیم کرد .

سؤ ال : سیاست دولت جمهوری اسلامی در مورد آزادی زنان ، پیکار با بیسوادی و سینماها چه خواهد بود ؟

جواب :شاه کار مثبتی در ایران انجام نداده است ، جبران خرابی های او تا مدت ها طول خواهد کشید .

شاه نه آزادی به زنان داده است و نه به مردان ، ما به همه آزادی خواهیم داد . سینماها در رژیم شاه در خدمت فساد بودند در حالی که در جمهوری اسلامی باید خدمت ، صلاح ملت باشد . ما مبارزه با بیسوادی را به نحو احسن اجرا خواهیم کرد .

سؤ ال : آیا در جمهوری اسلامی ، مذاهب آزادی عمل دارند خصوصا در مورد یهودیان ؟ و آیا شما ضد نژاد سامی و یهود هستید ؟

جواب : همه اقلیت های مذهبی در اسلام محترم هستند و همه گونه آزادی برای انجام فرائض مذهبی خود دارند . ما با هیچ بشری ضدیت نداریم . آنان ایرانی اند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند .

تاریخ : 21/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران ژاپنی ، سنگاپور و سوئیسی

سؤ ال : من در یکی از گزارش های مطبوعات خواندم که حضرتعالی فرموده اید که ژاپن دشمن مردم ایران است ، آیا چنین گفته ای درست است ؟ و اگر چنانچه چنین مطلبی از طرف حضرتعالی عنوان شده است ، چه دلائلی برای آن وجود دارد ؟

جواب : چنین مطلبی دروغ است و مطلقا چنین چیزی صحت ندارد .

سؤ ال : حضرتعالی روابطی را در آینده با دولت ژاپن پیش بینی می فرمائید ؟ چه نوع ؟

جواب : روابط ما می تواند حسنه باشد بر اساس احترامات متقابل .

سؤ ال : نفت ژاپن به مقدار زیادی وابسته به صدور نفت ایران است و همانطور که می دانید به دلیل قطع جریان نفت و استخراج نفت در ایران ، صدور نفت به ژاپن قطع شده است . چه آینده ای برای صدور نفت ایران به ژاپن پیش بینی می فرمائید ؟

جواب : در آینده نزدیکی که رژیم شاه از بین برود و حکومت مورد نظر مردم روی کار بیاید ، جریان نفت دوباره به کار خواهد افتاد و به همه کسانی که مشتری نفت ما باشند و به طور عادلانه به ما ارز بپردازند ، نفت به آنها فروخته خواهد شد .

سؤ ال : آیا چنانچه حکومت اسلامی روی کار بیاید آیا حکومت شما به سایر کشورهای اسلامی نظیر مالزیا ، اندونزی و یا مشابه به آن کمک خواهد کرد یا نه خصوصا ایران که دارای درآمد نفت سرشاری است .

جواب : این امر محتاج مطالعه است و در موقع خود مطالعه و بررسی خواهد شد .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! موقعیت شما

درباره سیاست فرانسه نسبت به خودتان چیست ؟ و آیا از چنین سیاستی که به شما اجازه داده است که در اینجا بمانید تعجب نمی کنید ؟ و آیا این روابط تاثیراتی در روابط آینده ایران با فرانسه خواهد داشت یا خیر ؟

جواب : نه ، مورد تعجب نیست . فرانسه قوانین خودش را اجرا می کند ، نه خلاف قوانینش ، البته ممکن است این برخوردها در روابط آینده ایران و فرانسه اثر بگذارد . به هر حال روابط ما در آینده احتمالا حسنه خواهد بود . ملت ایران از ملت فرانسه در این مورد تشکر خواهد کرد .

سؤ ال : آیا در تشکیل کمیته یا شورایی که برای مرحله انتقال مورد نظر حضرتعالی است ایرج اسکندری را هم در نظر دارید که دعوت کنید ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : آیا در دولت انتقالی آینده ، حزب توده شرکت خواهد داشت ؟

جواب : خیر .

سؤ ال : آیا حزب توده و عناصر آن با شما در ارتباط هستند ؟ آیا ایرج اسکندری با شما در رابطه است ؟

جواب : خیر .

سؤ ال :با توجه به وضعیت روسیه شوروی و دخالتش در حوادثی که در افغانستان و یمن جنوبی و حبشه (اتیوپی ) در شاخ افریقا رخ داده است ، آیا شما نگران دخالت های روسیه شوروی در ایران نیستید ؟

جواب : خیر ، ما با هر نوع دخالت خارجی به هر شکل در سرنوشت ملت های دیگر مخالفیم و با این دخالت ها مبارزه خواهیم کرد .

تاریخ : 22/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون آمریکا

سؤ ال : حضرت آیت الله ! شاهپور بختیار مخالف شاه است ، چرا

مخالف شاهپور بختیار هستید ؟

جواب : اولا بختیار مخالف شاه نیست ، او می خواهد شاه را نگه دارد ، ایشان با آمریکا بند و بست دارد و ثانیا بر فرض اینکه مخالف شاه باشد ، خودش مخالف قانون است . مجلسین مخالف قانونند و شاه هم مخالف قانون است ، از این جهت ما مخالف او هستیم .

سؤ ال : به نظر می رسد که سیاست آمریکا در ایران تغییرات عمده ای پیدا کرده و امروز معتقدند که شاه باید بروند . با توجه به این تغییر عمده ای که در سیاست امریکا در مورد وضع شاه پیش آمده است ، آینده روابط آمریکا و ایران را چه جور می بینید و نظرتان چیست ؟

جواب : تا رژیم بکلی از بین نرود و ما حکومت اسلامی را آنطور که می خواهیم مستقر نکنیم نمی توانیم راجع به روابط با آمریکا به طور قطع صحبت کنیم لکن احتمال می دهیم که اگر آمریکا با ایران روابط حسنه داشته باشد ایران هم با او روابط حسنه خواهد داشت .

سؤ ال : شما هم احساس می کنید که شرایط فعلی خط سیاست آمریکا در جهتی است که شما را راضی کند ؟

جواب : تاکنون احساس نکرده ام .

سؤ ال : تحت یک حکومت اسلامی به نظر شما باز هم ایران می تواند به آمریکا نفت بفروشد ؟

جواب : در صورتی که آمریکا دست از کارهایش بردارد و ایران را به حال خودش بگذارد و به هیچ وجه دخالت در سرنوشت مملکت ایران نداشته باشد ، آمریکا هم یکی از مشترهائی است که نفت به او داده می

شود .

سؤ ال : لطفا نظرتان را در مورد دولت اسلامی مشخص تر بیان کنید .

جواب : دولت اسلامی که ما می خواهیم یک جمهوری است که به آراء ملت درست می شود و احکام اسلام هم در او اجرا می شود . قانون اساسی همان قانون اسلام است و قانون اسلام مسبب آزادی ها و دموکراسی حقیقی است و استقلال کشور را نیز تضمین می کند .

سؤ ال : مطالبی گفته شده است در این مورد که نظرات حضرتعالی مخالف سایر مذاهب خصوصا یهودی ها و مسیحیان است . ممکن است نظرتان را راجع به سایر مذاهب ، چه داخل اسلام ، چه خارج اسلام بیان کنید (خصوصا یهودیان و مسیحیان ) ؟

جواب : ما کرارا این مطلب را گفته ایم که اسلام نسبت به اقلیت های مذهبی احترام قائل است و آنها در مملکت ما آزادند و حتی حق رای دارند ، حق تعیین وکیل دارند و آنچه گفته شده است که ما مخالف با آنها هستیم ، تبلیغاتی است که شاه به راه انداخته است . اسلام همیشه با آنها به طور مسالمت رفتار کرده است و حتما زندگی آنها در حکومت اسلامی بهتر از الانشان است .

سؤ ال : در این نهضت ، حضرتعالی که در خارج از ایران بوده اید یک قدرت بی نهایت زیادی را کسب کرده اید و این قدرت کاملا بزرگ است و ما می خواستیم بدانیم که اگر در ایران بودید آیا همین قدرت را کسب می کردید ؟

جواب : این قدرت مذهبی است و ما اگر ایران هم باشیم به عنوان یک نفر آدم مذهبی

ما را می شناسند . که خدمتگزار این مردم هستیم و فرقی نیست بین داخل و خارج .

سؤ ال : محبوبیت شما حتی در بین کسانی است که به مذهب چندان علاقه نداشته اند و بیشتر تغییر و تبدیلات در مسائل اجتماعی را می خواستند ، آیا فکر نمی کنید همین تبعید شما به خارج موجب شده که یک حالت رمزی بوجود بیاورد که آنها علاقه مند شوند ؟

جواب :آنها هم که علاقه دارند ، علاقه ملی دارند چون ما با مصالح ملی آنها موافق هستیم و کسانی که به کشور آنها خیانت کرده اند و استقلال آنها را از بین برده اند ، ما با آنها مخالفیم . در نهاد تمام ملت این مسائل هست ، از این جهت با ما حتی قشرهای غیر مذهبی هم موافقند .

سؤ ال : ابهاماتی در مورد نقش شما در آینده وجود دارد . ممکن است نقش خود را در آینده بفرمائید ؟

جواب : من درآینده هم همین نقشی را که الان دارم خواهم داشت ، نقش هدایت و راهنمائی و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم و اگر چنانچه خیانتکاری در کار باشد با او مبارزه می کنم لکن من در خود دولت هیچ نقشی ندارم .

سؤ ال : آیا یک شورای علمای مذهبی خواهد بود که شما در راس آن قرار بگیرید ؟

جواب : بعد باید ببینم چه خواهد شد .

سؤ ال : شما فکر می کنید در خارج از ایران مدت زیادی خواهید ماند ؟

جواب : من هر وقت مصلحت دیدم برمی گردم .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! چه

موقع به فکرتان رسید که می توانید بر شاه غالب شوید ؟

جواب : این امری است که نمی توانم دقیقا بگویم ولی مدت هاست که می دانم شاه رفتنی است ولی این را هم نمی توانم دقیقا بگویم .

سؤ ال : مردم زیادی در دنیا فکر می کردند که شاه رمز ثبات است ، حالا در آینده ایران بعد از رفتن شاه مشکل ترین مساله شما چه خواهد بود ؟

جواب : مشکل ترین مسائل ما ترمیم خرابی های شاه است و این ناثباتی هائی که او از هر جهت برای ما به ارث می گذارد ، مساله بیکاری ، مساله مسکن ، مساله کشاورزی ، مساله صنایع مونتاژ ، مساله کارخانه ها ، باید ابتدا این مسائل از هم پاشیده را در طول این پنجاه سال ترمیم کنیم تا چرخ ایران به حرکت درآید . بعد اصولا باید یک اساس نو دیگری را پایه ریزی کرد .

تاریخ : 22/10/57

پیام امام خمینی به ملت ایران درباره شورای انقلاب اسلامی و احتمال کودتای نظامی شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران . سلام بر شهداء راه حق . اکنون که روز پیروزی ملت شجاع نزدیک می شود ، اکنون که خون پاک عزیزان بی گناهی که برای دفاع از حق و حقیقت به دست جلادان خون آشام شاه بر زمین ریخته شده است بارور می گردد ، لازم می دانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم :

1!!! به موجب حق شرعی و بر اساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است ، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت ، شورائی به نام شورای انقلاب

اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتا تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد . اعضاء این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد . این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است ، از آن جمله ماموریت دارد تا شرائط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد . دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود . دولت جدید موظف به انجام مراتب زیر است :

الف !!! تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی .

ب !!! انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسی جدید .

ج !!! انتقال قدرت به منتخبین جدید .

2!!! دولت کنونی که منصوب شاه مخلوع و مجلسین غیر قانونی می باشد هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود . همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعا حرام و قانونا جرم است . همانطوری که کارمندان محترم و مبارز بعضی از وزارتخانه ها و ادارات دولتی عمل کرده اند باید از اطاعت وزرای غاصب سرپیچی نموده و در صورت امکان آنان را به وزارتخانه ها راه ندهند . خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیده شدن بساط نظام سلطنتی نیست ، بلکه مبارزه ملت ایران تا استقرار جمهوری اسلامی که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تامین عدالت اجتماعی باشد ادامه خواهد داشت . تنها با رفتن شاه و انتقال

قدرت به ملت است که آرامش به کشور عزیزمان باز خواهد گشت . تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی مورد تائید و پشتیبانی مردم و با شرکت فعالانه همه

ملت است که می توان خرابی های عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی را که رژیم فاسد شاه بوجود آورده است جبران نموده و نوسازی مملکت را به نفع طبقات زحمتکش و مستضعف آغاز نمود .

3!!! احتمال این هست که شاه خائن که در حال رفتن است ، دست به یک جنایت بزرگتری بزند و آن یک کودتای نظامی است که کرارا تذکر داده ام که این آخرین ضربه اوست ولکن ملت دلیر می داند که در ارتش به جز تنی چند سرسپرده و خونخوار که از قرار مذکور در پست های مهم مستقر شده اند و به من نیز معرفی کرده اند ، جناح های شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتی که مخالف با ملیت و مذهب آنان است بزنند . من بر حسب وظیفه الهی و ملی خود به ارتش ایران هشدار می دهم و از صاحب منصبان و درجه داران می خواهم که در صورتی که چنین توطئه ای در کار باشد شدیدا از آن جلوگیری کنند و راضی نشوند چند نفر خونخوار ، ملت شریف ایران را به خاک و خون کشند ، این وظیفه الهی شما ارتش محترم است که در صورت فرمانبرداری از خائنان بالفطره پیش خدای تبارک و تعالی مسوول و در جوامع بشریت محکوم و مورد نفرین نسل های آتیه خواهید بود . بر ملت شجاع ایران است که خود را در

مقابل چنین توطئه ای به هر وسیله ممکن مجهز کنند و با اتکاء به خدای تعالی از اشخاصی که به جز سودطلبی چیزی در نظر ندارند نهراسند که مبارزات پرشور ملت ایران نشان داده است که نمی هراسند و می دانند که اینان هم مثل آن خائنین که فرار را اختیار و با مال ملت در خارج زندگی را انتخاب کرده اند ، استقامت را از دست داده اند . ملت ایران موظف است که به درجه داران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند . باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمی توانند اکثریت ارتش را آلوده کنند ، حساب این چند نفر ارتشی خونخوار معلوم و از حساب ارتش ایران جداست . ارتش از ملت است و ملت از ارتش ، با رفتن شاه خائن خللی بر آن وارد نخواهد شد .

4!!! ملت شریف باید تا نتیجه نهائی دست از مبارزات پرشور خود بر ندارند که نمی دارند . باید به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتی که چماق به دستان و یا مفسدین به آنان حمله کردند ، می توانند دفاع از خود کنند اگر چه منتهی به قتل آنان شود . از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و نابودی مخالفین ملت شریف را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون ایتالیا

سؤ ال : چرا با دولت بختیار مخالف هستید ؟ حکومتی را که شما می خواهید چیست ؟

جواب : حکومت بختیار غیرقانونی است ، شاه او را تعیین کرده است و شاه خلاف قانون است ، شاه نیست و مجلسین

او را تایید کرده اند ، مجلسین هم غیرقانونی هستند ، بنابراین ما با او مخالف هستیم . آن حکومتی که ما اختیار می کنیم یک جمهوری است که متکی به آراء ملت است و قانون اساسی اش اسلام است .

سؤ ال : شکل حکومت اسلامی شما در ایران چگونه است و نقش شما در آن چه خواهد بود ؟

جواب : حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دمکراسی و پیشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق و من هم نقشی در خود حکومت ندارم ، همان نقش هدایت را دارم .

سؤ ال : نقش غیر مذهبی ها در حکومت آینده چیست ؟ آیا دولتی متشکل از غیر مذهبی ها خواهید داشت ؟

جواب : دولت ما اسلامی است و غیر مذهبی ها در دولت راهی ندارند چون رای نمی آورند ، چرا که جامعه اسلامی است .

سؤ ال : آیا شانسی برای کودتای نظامی در حال حاضر در ایران به نظر شما وجود دارد .

جواب : احتمال کودتای نظامی را می دهم ولیکن اینطور که یک شانسی داشته باشد و بتواند ملت را آرام کند ، احتمال نیست بلکه من احتمال یک انفجار عظیمی می دهم که جلوگیری از آن بسیار مشکل می باشد و من توصیه می کنم به کسانی که می خواهند این کودتا را بپا کنند ، چه عاملین داخلی و چه عاملین

خارجی این کار را نکنند که هیچ نفعی به حال آنها ندارد و من اشخاصی که در داخل در این فکر هستند می شناسم ، به من معرفی شده اند وآنها

باید ملاحظه کنند که برای آنها بسیار خطرناک است و آمریکا هم اگر چنانچه دستی در این کار داشته باشد ، باید خودداری کند که اگر چنین چیزی بشود ، ملت ایران آن را از ناحیه آمریکا می داند و این برای آمریکا بسیار مضر است .

سؤ ال : آیا با کشوری که به شاه اجازه اقامت دهد ، مخالفت خواهید کرد ؟

جواب : خیر ، مخالفت نمی کنیم لکن شاه را که باید محاکمه بشود ، ممکن است از آن کشور بخواهیم و اگر چنانچه بعدا خواستند که تسلیم نکنند ، آنوقت یک فکری خواهیم کرد .

سؤ ال : اخیرا شما نماینده دولت لیبی را به حضور پذیرفته اید ، گفته می شود به شما کمک مالی کرده اند ، آیا صحیح است ؟ اگر صحیح نیست ، چه دلیلی دارید ؟

جواب : نماینده لیبی آمده است اینجا لکن در مسائل دیگری با من صحبت کرده است و اصلا صحبت مالی نشده است . نه لیبی و نه کشورهای دیگر به من کمک مالی نکرده اند و من احتیاج به کمک مالی ندارم . من با شاه ، با یک قلم و چند صفحه کاغذ مبارزه می کنم و اگر یک وقت محتاج به کمکی باشم ، ملت من به من کمک خواهد کرد .

سؤ ال : چه موقعی شما به ایران مراجعه می کنید ؟

جواب : احتمال می دهم که نزدیک شده باشد .

تاریخ :23/10/57

پیام امام خمینی به ملت ایران درباره توطئه حمله به مؤ سسات دولتی

بسم الله الرحمن الرحیم

برادران و دوستان من ! ملت عزیز ایران ! خبری موثق دریافت نمودم که لازم است شما را مطلع کنم . توطئه ای از خارج

کشور و به دست نفع جویان در دست اجراء است که باید ملت ایران با کمال هوشیاری و شجاعت آن را خنثی کنند ، می خواهند به مجرد رفتن شاه دسته هائی از مزدوران و اشرار را وادار کنند که به اسم ملت مسلمان حمله به ارتش و سربازها و شهربانی ها و دیگر موسسات دولتی و نظامی کنند و با تبلیغاتی که برای نیروهای نظامی و انتظامی کرده اند ، به عنوان دفاع آنان را به قتل عام مردم بیدفاع وادار نمایند . بدخواهان که می خواهند برای چپاول بیشتر مال ملت مظلوم ، شاه خائن را حفظ و یا برگردانند از یک سو دربین سربازان و نظامیان و سایر قوای انتظامی دست به اشاعه دروغ می زنند که ملت می خواهد همه شما را از بین ببرد و از سوی دیگر اشرار و اجیرانی را به اسم ملت وادار به هجوم به دستگاه های نظامی و انتظامی می کنند تا ملت را در مقابل نیروی ارتش و انتظامی قرار داده و نتیجه مطلوب خود را بگیرند .

من به ملت شریف و جمیع جناح های قوای نظامی و انتظامی به حکم تلکیف الهی و ملی هشدار می دهم که با بیداری و شجاعت اخلاقی یکی دیگر از آخرین توطئه ها را خنثی کنید . مردم موظفند به نیروهای انتظامی و ارتش بابرادری و مهربانی رفتار کنند و اگر اشراری قصد حمله به آنان را داشتند از برادران خود دفاع کنند . ارتش و سایر نیروهای انتظامی موظفند که با ملت به طور برادری رفتار کنند و اگر اشرار به آنان حمله کردند بدانند که

این ملت نیست بلکه این عمل عمال اجانب و نفع طلبان است که می خواهند فساد کنند . برادران عزیز و شجاع من بدانند که با رفتن شاه پیروزی نهائی حاصل نشده است ، متانت را از دست ندهند و با هوشیاری به مسائل روز و توطئه ها بنگرند . از خداوند تعالی پیروزی ملت مسلمان و انهدام اساس ستمکاری را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/10/57

مصاحبه امام خمینی با روزنامه ععع (تمپو) از اندونزی

سؤ ال : اندونزی بزرگترین کشور مسلمان است ، جمعیت آن 125 میلیون است که 80 درصد آن مسلمان هستند ، به همین جهت (جمهوری اسلامی ) که شما در ایران در نظر دارید ، برای اندونزی مورد توجه است . شکل این جمهوری چطور خواهد بود ؟ جای کسانی که مسلمان نیستند یا به خدا اعتقاد ندارند در این جمهوری کجاست ؟

جواب : آنچه مهم است ضوابطی است که در این حکومت باید حاکم باشد که مهمترین آنها عبارت است از اینکه اولا متکی به آراء ملت باشد به گونه ای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسؤ ولیت و زمام امور را در دست بگیرند ، شرکت داشته باشند و دیگر اینکه در مورد این افراد نیز خط مشی سیاسی و اقتصادی و سایر شؤ ون اجتماعی و کلیه قواعد و موازین اسلامی مراعات شود . در این حکومت به طور قطع باید زمامداران امور دائما با نمایندگان ملت در تصمیم گیری ها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند ، نمی توانند به تنهائی تصمیم گیرنده باشند . افرادی که به عنوان نمایندگان

یا مسوولین دولت در جمهوری اسلامی انتخاب می شوند شرایطی دارند که با رعایت آن شرایط حقیقتا نمایندگان واقعی مردم انتخاب می شوند ، نه نمایندگان طبقه خاصی که به ضرر اکثریت ملت عمل کنند . خطوط اصلی در قانون اساسی این حکومت را اصول مسلم اسلام که در قرآن و سنت بیان شده تشکیل می دهد .

سؤ ال : مفهوم اقتصادی شما در رژیم اسلامی چیست ؟ برای مثال در بخش بانکی آیا ربا از بین خواهد رفت ؟ حق مالکیت را در رابطه با اصلاحات ارضی چطور می بینید ؟

جواب : ربا در اسلام حرام است و به هیچ شکل در اقتصاد اسلامی وارد نباید بشود و مالکیت در اسلام پذیرفته شده است و لکن اسلام در چیزهائی که حق مالکیت به آنها تعلق می گیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعه اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه داری امروز دنیا جدا

می کند و اگر این حدود و شرایط مراعات شود ، جامعه نه مشکلات و نابرابری های دنیای سرمایه داری امروز را پیدا می کند و نه دولت اسلامی به بهانه های مختلف هر گونه آزادی را از انسان ها سلب می کند . در اینجا باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در کلیه زمینه ها و شؤ ون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد . این مسلم است که از نظر اسلامی حل تمامی مشکلات و پیچیدگی ها در زندگی انسان ها تنها با تنظیم روابط اقتصادی

به شکل خاص حل نمی شود و نخواهد شد ، بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردهاست . ما معتقدیم تنها مکتبی که می تواند جامعه را هدایت کند و پیش ببرد اسلام است و دنیا اگر بخواهد از زیر بار هزاران مشکلی که امروز با آن دست به گریبان است نجات پیدا کند و انسانی زندگی کند ، انسان گونه باید به اسلام روی بیاورد .

سؤ ال : آیا حقیقت دارد که در مفهوم دولت ، بین شما و آیت الله شریعتمداری اختلاف هست ؟ به چه بخشی این اختلاف مربوط می شود ؟ آیا لازم است که احتمالا یک شورای علما (متشکل از آیت الله ها) تشکیل شود و دولت به همان شکل قدیمی خود باقی خواهد ماند ؟

جواب : بیش از یک سال است که ملت ایران مکررا خواسته های خود را حتی در برابر آتش مسلسل و توپ و تانک بیان کرده است . در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اکثریتی که در تاریخ رای گیری های دنیا کم نظیر است ، خواستار سرنگونی سلسله پهلوی و از بین رفتن رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری اسلامی شده است . بنابراین در این خواست ها هر که تردید کند خود را از ملت جدا کرده است و بدیهی است که اگر شورائی از علما و دانشمندان اسلامی که آشنائی کامل به موازین و قواعد اسلامی دارند بر دولت جمهوری اسلامی نظارت نکنند ، معیارهای اسلام ممکن است ولو به علت عدم توجه و آگاهی به آنها رعایت نشود .

سؤ

ال : قوانین اسلامی که شما مایلید در ایران اجرا کنید شبیه عربستان سعودی و لیبی خواهند بود ؟

جواب : آنچه را که ما به نام جمهوری اسلامی خواستار آن هستیم ، فعلا در هیچ جای جهان نظیرش را نمی بینیم .

سؤ ال : با کدام یک از جناح های مخالفین ، خود را نزدیکتر می دانید ؟

جواب : شعارها و خواسته های نهضت اسلامی ایران آنچنان مورد قبول اکثریت قاطع ملت است که

هیچ جناحی که به جز این خواسته ها چیزی مخالف آنها بگوید در میان ملت جائی ندارد . نهضت ملت ایران حدود و چهار چوب های حزبی را درهم شکسته است و به صورت یک حزب در آمده است و آن حزب ملت مسلمان ایران یعنی حزب اسلام و حزب الله است . در مبارزات ایران کسی جراءت نمی کند از ملت دور باشد ، من هم یکی از افراد ملت هستم .

سؤ ال : ماده پنج قرارداد ایران و روس به دولت روسیه حق می دهد که در صورت تهدید به سرزمین روسیه ، آنها می توانند ارتش خود را به ایران روانه کنند ، نظر شما چیست ؟ به خاطر این نااطمینانی آیا شاه می تواند از این امر به عنوان یک بهانه استفاده کرده و مخالفان را تحت این عنوان که دستاویز روس ها قرار گرفته اند ، از بین ببرد ؟ نظر شما درباره این ماده در رابطه با استقلال ایران چیست ؟

جواب : جمهوری اسلامی در کلیه قراردادها از اساس تجدید نظر می کند زیرا قراردادهای گذشته با حکومتی بوده است که متکی به آراء ملت نبوده

و در این قراردادها خود را موظف به حفظ منافع و مصالح ملت ایران نمی دیده است . همین شاه بود که تا دیروز همیشه از سیاست مستقل ملی دم می زد و می گفت ما از آنچنان قدرتی برخورداریم که هیچ دولت خارجی نمی تواند کمترین دخالتی در ایران بکند و حالا امروز مدعی است که روس ها در ایران نفوذ کرده اند و حتی نوکران او احمقانه ادعا می کنند که صدها هزار نفر که در تبریز شعار مرگ بر شاه می دادند خارجیانی هستند که به طور قاچاق از آن طرف مرز وارد شده اند!! چون امروز همه ملت ها فهمیده اند که این ملت نبوده است که حمایت از شاه می کرده بلکه این ابرقدرت ها بوده اند که برای منافع خودشان از شاه حمایت می کرده اند و معنی سیاست مستقل ملی شاه ، این بوده است که او سیاستی مستقل و جدا از ملت ایران داشته است و دارد . دیگر این این بهانه جوئی ها نفعی به حال شاه نخواهد داشت و او و حامیانش خوب فهمیده اند که با این بهانه ها نمی توانند مخالفانشان یعنی تمامی ملت ایران را سرکوب کنند .

سؤ ال : موضع شما در برابر کارتر که از شاه حمایت می کند چیست ؟ و عقیده شما درباره نفوذ روس ها در ایران چیست ؟

جواب : دشمن شماره یک ملت ایران کارتر و دیگر همفکران او در دولت امریکاست والا همه می دانند که شاه متکی به آنهاست و بدون حمایت آنها چیزی نیست ولی این وظیفه ملت امریکاست که رئیس جمهوری خود

را استیضاح کنند که چرا تا این حد از یک آدمکش حمایت می کند و حیثیت ملی شان را برباد می دهد و آتش خشم

ایرانی را نسبت به آنها شعله ور می کند . و اما وضع روس ها ایران اجازه نفوذ به هیچ کس و هیچ قدرتی را نمی دهد انشاءالله .

سؤ ال : بنا به نوشته روزنامه لوموند به تاریخ 3 و 4 دسامبر 78 ، مقامات ایرانی اظهار کرده اند که آیت الله خمینی امسال 25 میلیون دلار دریافت کرده است و این پول ها صرف تعمیر مساجد و امامزاده ها و مدارس و یتیم خانه ها و موسسات می شود ، آیا حقیقت دارد ؟ اگر حقیقت دارد ، آیا مسخره نیست که در واقع این دولت ایران است که با کمک مالی خود به شما باعث پیدایش شورش در ایران می شود ؟ در غیر این صورت طی شانزده سال تبعیدتان امکانات دیگری برای ادامه فعالیت هایتان داشته اید ؟

جواب : این مطالب از اساس دروغ است و اساسا جعل ، افترا ، تحریف و قلب حقایق ، و در منطق شاه و دار و دسته اش از مهمترین پایه های سیاستشان می باشد .

سؤ ال : حقیقت قضیه با عراق چه بود که شما آنجا را ترک کردید ؟ چرا شما فرانسه را انتخاب نمودید ؟ و موضع شما در مقابل رئیس جمهوری فرانسه بعد از تذکر 21 نوامبر مبتنی بر اینکه فرانسه نمی تواند سرزمینی باشد که از آنجا بتوان مردم را به خشونت دعوت کرد چیست ؟ و اگر دولت فرانسه به شما اجازه اقامت ندهد ،

مقصد بعدی شما کجاست ؟

جواب : دولت عراق زیر فشار شاه فعالیت های مرا در جهت خدمت به اسلام و مسلمین نمی توانست تحمل کند و لذا ناچار به ترک آن کشور شدم و عازم کویت شدم و با اینکه ویزای کویتی داشتم مانع از ورود به خاک کویت شدند . ناچار به فرانسه آمدم تا در اینجا تصمیم به اقامت در یک کشور اسلامی را بگیرم و هرگاه در مدت اقامت موقتی خودم در فرانسه احساس محدودیت در انجام وظائفم بکنم ، خاک فرانسه را ترک خواهم کرد و مهم نیست که کجا باشم ، زمین خدا وسیع است .

سؤ ال : نتیجه ملاقات شما با پادشاه اردن چه بوده است ؟

جواب : چنین ملاقاتی انجام نشده است .

سؤ ال : اگرشاه استعفا بدهد و شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شوید ، آیا این وظیفه را قبول خواهید نمود ؟ آیا ممکن است جنگی بین گروه های نسبتا مهم مثل طرفداران شریعتمداری ، سنجابی یا ارتش به دلیل اختلاف اهداف و جاه طلبی در گیرد ؟

جواب : من شخصا چنین مقامی را نمی پذیرم و من به هوشیاری و نیز یکپارچگی ملت آنچنان امیدوارم که به خواست خدای تعالی هیچگونه جنگ داخلی بوجود نخواهد آمد .

سؤ ال : رابطه شما با آیت الله منتظری چگونه است ؟ آیا وی به عنوان یکی از مخالفین رژیم ، برای پیوستن به شما به فرانسه خواهد آمد .

جواب : من ایشان را سالیان درازی است که می شناسم . ایشان امروز از علماء بزرگ ایران و مورد احترام مردم مسلمان است .

سؤ ال :

فعالیت های شما در تبعید نشان داده است که شما بیشتر یک رهبر سیاسی هستید تا یک رهبر مذهبی .

جواب : این حرف ها که دین از سیاست جداست و امثال این حرف ها در منطق اسلام نیست . فعالیت سیاسی یکی از وظائف مذهبی مسلمانان است .

سؤ ال : بهترین آرزویتان برای ایران چیست ؟

جواب : بزرگترین آرزوی من این است که مردم ایران از چنگال ظلم نجات پیدا کنند و صاحب کشوری باشند آزاد و مستقل ، دارای نظامی اسلامی که در آن حقوق انسان ها آنچنان که اسلام دستور داده است رعایت شود و در راه پیشرفت و ترقی و سعادت انسانی ، سرمشق برای همه ملت ها باشند .

سؤ ال : بهترین خاطرات شما در مدت زندگی در تبعید چه بوده است ؟ امام در جواب این سؤ ال سکوت کردند .

تاریخ : 24/10/57

پیام امام خمینی به مردم کردستان

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت علمای اعلام و خطبای کرام و عموم اهالی محترم کردستان ایدهم الله تعالی .

پس از اهداء سلام و تحیت ، در این موقع که وطن ما حساس ترین مراحل تاریخ را می گذراند و ملت مسلمان ایران با وحشی ترین دژخیمان روبرو هستند بر تمام طبقات محترم کشور است که با وحدت کلمه از کشور و اسلام عزیز دفاع کنند و دست خائنان و جانیان را از آن قطع کنند که غفلت از وظیفه ، موجب سستی نهضت اسلامی و خدای نخواسته شکست آن می شود .

اینجانب از اهالی محترم آن ناحیه کمال تشکر را دارم که دین خود را به اسلام و مسلمین به نحو شایسته ادا نموده اند و در این

نهضت عظیم سهم بسزائی داشته اند . خداوند تعالی به آنان خیر عنایت فرماید . از قول اینجانب به دهقانان و کشاورزان محترم تذکر دهید که گول تبلیغات بی اساس را نخورید . اسلام و حکومت اسلامی برای شما احترام زیاد قائل است و با شما به بهترین وجه رفتار می کند و حتما بدانید که حال همه طبقات در حکومت اسلامی مثل زمان طاغوت نیست که در آن همه را از هستی ساقط نمود . از خداوند تعالی پیروزی مسلمین و ملت مظلوم را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی

واشنگتن !!! خبرگزاری فرانسه !!! حضرت آیت الله العظمی خمینی اظهار داشتند که تا چند روز دیگر یک دولت تازه تشکیل خواهند داد که جایگزین دولت بختیار خواهد شد و تولد یک حکومت اسلامی در ایران نزدیک است .

حضرت آیت الله خمینی در پاسخ این سؤ ال که ایشان (مرد نیرومند ایران ) خواهند شد ، تصریح کردند که اختیارات شاه را نخواهند داشت و نخست وزیر هم نخواهند شد اما نقش ارشاد و هدایت خود را حفظ خواهند کرد .

حضرت آیت الله تاکید کردند که اعضای دولت آینده را پیش بینی کرده اند و همه آنها اکنون در ایران به سر می برند و پذیرفته اند که در دولت جدید شرکت کنند . با وجود این ، حضرت آیت الله خمینی حاضر نشدند نام آنها را فاش کنند .

رهبر شیعیان توضیح ندادند که پس از خارج شدن شاه از ایران ، به چه ترتیب دولتی که با فکر ایشان تشکیل می شود ، جایگزین دولت بختیار خواهد شد

، آیا این کابینه را واژگون خواهند کرد و یا یک دولت در موازات دولت بختیار تشکیل خواهند داد ؟ همین قدر گفتند که دولت بختیار همانند همه دولت هائی که در دوران خاندان پهلوی تشکیل شده اند ، غیرقانونی است و از پشتیبانی ملت برخوردار نیست .

حضرت آیت الله العظمی خمینی اضافه کردند: وظیفه من نخست وزیری نیست بلکه رهبری و هدایت مردم است . نکات دیگری که رهبر شیعیان به آنها اشاره کردند از این قرار است :

کشور اسلامی ایران دارای یک مجلس که اعضای آن از طریق آرای عمومی مردم انتخاب خواهند شد ، خواهد بود و تنها به احزاب و گروه هائی اجازه شرکت در انتخابات داده خواهد شد که به منافع ملی احترام بگذارند . در اینجا حضرت آیت الله خمینی اشاره کرده اند کسانی که هنوز از شاه حمایت می کنند به خاطر وجود (دست خارجی ) است و پس از آنکه وی از کشور خارج شود ، نظامیان دیگر از خائنین پشتیبانی نخواهند کرد . یک ارتش نیرومند در کشور حفظ خواهد شد اما این ارتش از عناصر فاسد تصفیه خواهد شد . در مورد امریکا وقتی که واشنگتن از حمایت شاه و دولت بختیار دست بردارد ، همه عداوت ها نسبت به امریکا از میان خواهد رفت

در مورد مارکسیسم ، هیچ گونه رابطه ای بین جنبش اسلامی و مارکسیسم خدا نشناس وجود ندارد و نمی توان در عین حال هم مسلمان بود و هم مارکسیست . روابط با شوروی حسنه خواهد بود به شرط آنکه این کشور و کشورهای دیگر از مداخله در امور ایران خودداری کنند

. هر گونه روابط با اسرائیل قطع خواهد شد اما یهودیان آزاد خواهند بود که در ایران بمانند و در محیط آزادتر از دوران سلطنت شاه زندگی کنند ، چرا که اسلام به همه مذاهب احترام می گذارد . * چون به متن اصلی این مصاحبه دسترسی نداشتیم به ناچار از متن روزنامه ها استفاده شده است .

تاریخ : 1024/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از ایرانیان در پاریس

پشتیبانی آمریکا از دولت برای حفظ رژیم پوسیده شاه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

حالا که امریکا پوسیدگی شاه را فهمیده است و به اصطلاح آنقدر شور بوده است که خان هم فهمیده است ، حالا راه های دیگری را پیش گرفته است . تا حالا تایید از شاه می کرد و پشتیبانی از شاه را اعلام می کرد ، اخیرا پشتیبانی از دولت را اعلام کرده است و می خواهد از راه پشتیبانی از دولت ، رژیم را حفظ کند و بالاخره خیال دارند که اینها همین نوکر کهنه را برگردانند که مردم را آرام کنند به خیال خودشان ، شاه را ببرند و بعد ، بعد از یک مدتی دوباره ، او را برگردانند با یک زور بیشتر و با یک درندگی بالاتر .

امر بر قیام یکپارچه ملت بر علیه انتصابات غیرقانونی

اینها یکی از راه هایشان این است که این دولت را پشتیبانی کنند و ما قبلا هم گفتیم ، حالا هم می گوئیم که این دولت به تعیین شاه آمده است و شاه به حسب رفراندمی که شد قانونیت ندارد و غاصب است و یاغی است و شاه نیست ، بنابراین دولتی که به تعیین او آمده باشد قانونی نیست و به پشتیبانی از مجلسین آمده و مجلسین هم

از باب اینکه برگزیده ملت نیستند و ملت اصلا از این وکلا اطلاعی ندارد و آنها را تعیین نکرده است ، مجلسین هم قانونی نیستند و دولت برگزیده مجلسین هم نمی تواند قانونی باشد . بنابراین ، این نقشه شان که بخواهند دولت را یک دولتی حساب بکنند و یک مشروعیتی به آن بدهند ، این پیش ملت ایران به جایی نمی رسد و ملت ایران باید تظاهر کنند بر ضد این دولت و بر آنها لازم است که برخلاف این دولت مثل دولت های سابق قیام کنند و تظاهرات را بکنند و این دولت را ساقط کنند ، چنانچه ساقط است و این دولتی نیست که بتواند آرامش را در مردم ایجاد کند . مردمی که در مقابل دولت نظامی ایستادند و در مقابل حکومت نظامی ایستادند ، در مقابل یک دولتی که این نحوه است ، دیگر نمی نشینند و معطل بشوند که این چه می کند .

وعده های پوچ دولت مبعوث شاه خائن

وعده هایی که این دولت داده است مثل وعده هائی است که دولتهای سابق داده اند . دولت سابق یعنی اسبق خیلی وعده ها داد ، وعده صلح داد و با تفنگ و مسلسل این صلح را می خواست برقرار کند . این هم وعده این را می دهد که ما اشخاصی که استفاده غیر مشروع کردند محاکمه می کنیم . ما از ایشان می پرسیم که خوب شاه چطور ؟ شاه این اموالی را که الان دارد ، این اموالی را که به خارج منتقل کرده است ، اینها همه مشروع است ؟ ! یا استفاده غیرمشروع است ؟ اگر استفاده مشروع می دانید

، خود شما مجرم تر از همه مجرم ها هستید (و تا دیروز هم این را نمی گفت ، امروز شروع کرده ) و اگر غیرمشروع می دانید ، شاه را مجرم می دانید ، به اقرار شما شاه مجرم است ، یک شخصی است که استفاده هایی از ملت کرده است ، دزدی هایی از ملت کرده و غارتگری هایی کرده است و خیانت به ملت کرده است و شاه به حسب قوانین اگر خائن باشد ، شاه نیست . بنابراین شما مقر به این هستید که از طرف شاهی مبعوث شدید که خائن به مملکت است و اموال مملکت را چپاول کرده است . خوب شما وعده می دهید که من محاکمه می کنم این اشخاصی که خیانت کرده اند ، خوب شاه را بگیرید ، شما که چنین قدرتی دارید شاه را بگیرید ، نگذارید فرار کند ، محاکمه کنید اموال مردم را از او بگیرید . هیچ یک از این دزدهایی که اسمشان ثبت شده است درآن ورقه ای که بانک یک جزئی آن را ابراز کرده است ، قلم هیچ کدام به بزرگی قلم خود ایشان نیست . شمایی که می گوئید ما این خائن ها را می گیریم ، خوب راس خائن ها ایشان هستند ، اگر خائن نمی دانید شما و همه ملت می دانند که خلاف می گوئید و اگر خائن می دانید شما و همه ملت می دانند که مبعوث از طرف خائن هستید ، مبعوث از طرف خائن یا کنار برود ، خودش کنار برود ، خوب مردم که کنارش می کنند ، یا خودش

زود عاقل باشد و کنار برود ، یا خائن است .

این یک نقشه بوده است که یک دولتی بیاورند که وعده به مردم بدهد که ما محاکمه می کنیم اینها را ، ما اوقاف را برمی گردانیم به علما . علما چه احتیاجی به اوقاف دارند که می خواهی رشوه بدهی به علما . علما احتیاج به اوقاف دارند ؟ علما اگر اوقاف را به دست بیاورند می دهند به آنهایی که بر آنها وقف شده است ، به صاحبان وقف می دهند . تو با این کلمه می خواهی علما را بازی بدهی که ما اوقاف را بر می گردانیم به علما ، ما ساواک را منحلش می کنیم ، یک اداره اطلاعات درست می کنیم . یعنی این عبارت را بر می داریم آن عبارت را به جایش می گذاریم . کلمه ساواک را بر می داریم کلمه دیگری می گذاریم و مطالب همان مطالب من حتی باور نکردم که این دزدهائی که گرفتند و الان به خیال خودشان توی محبس ولی شاید به حسب واقع یک جای خیلی خوبی برایشان هم باشد ، من تا حالا باز باورم نیامده است که این شرکاء شاه را ، شریک جرم های شاه را ، اینها به قاعده بخواهند حبسشان کنند ولی بعید نیست ، خوب شاه این کاره است ، بعید نیست لکن باز من باور نکردم که اینهایی که 15 سال شریک جرم بودند ، مثل نخست وزیر سابق و رئیس امنیت سابق که از رفقای شاه بودند و رفقای جرم شاه بودند ، اینها را بخواهند واقعا محاکمه کنند

و قضیه محاکمه باشد

. این هم مثل همه حرف های آنهاست که اصلاحات می خواهند بکنند ، مثل اصلاحاتی است که شاه می خواست بکند . باورش نمی آید آدم از اینها که یک قدمی بخواهند بردارند ، بر فرض اینکه اگر قدم هم بر دارند دیگر از آنها قبول نیست .

دولت و شاه برحسب قانون و شرع غیرقانونی هستند

ما اگر فرض بکنیم که شاه یا دولت شاه بخواهند یک مملکت مثل بهشت برای ما درست کنند ، ما بهشتی که به دست شاه درست بشود نمی خواهیم ، ما بهشتی که به دست نوکر شاه درست بشود نمی خواهیم ، با اینکه خوب ، نخواهد شد لکن اگر بشود هم ما نمی خواهیم برای اینکه شاه برحسب قوانین و بر حسب شرع مطهر غیر قانونی است و اصلا سلطنت ندارد ، دولت هم همین طور . بنابراین همه کارهائی که اینها بکنند ، چه بهشت درست کنند و چه جهنم درست کنند مقبول ملت نیست و مقبول ماها نیست .

انجام کودتای نظامی دیگر امکان ندارد

یک راه دیگری که به ما رسیده است ، از طریق های مختلف گفته اند (ولو اینکه من خیلی باورم نیامده است ) قضیه این است که اینها می خواهند که کودتا بکنند . این را چند جور تا حالا گفته شده ، یک جور اینکه این چند نفر از این قصاب ها را آوردند و جاهای حساس به آنها دادند ، این اشخاص خیلی خونخوار را سر چند تا از این مقام های حساس گذاشته اند و بنا دارند که به مجرد اینکه شاه برود اینها کودتا کنند و کودتای خشن و چه کنند و چه کنند . این را من تا حالا باورم نیامده است برای اینکه اگر شاه بخواهد این کار را بکند ، شاه یک آدم پوسیده ای است دیگر این هیچ هویتی ندارد که ارتش از او عرض کنم که طرفداری بکند یا چی ، اینکه می بینید الان برقرار است ، برای این است که این صاحب

منصبان که شریک جرم او هستند می بینند که اگر او برود ممکن است برای خودشان بد بشود ، چسبیدند دو دستی این بهانه را نگه داشته اند (مثل اینکه یک مرده ای را توی یک تابوتی نگه داشته باشند) اینطور نیست که شاه یک چیزی باشد حالا و از او تصمیم دفاع بگیرند .

و اینکه ارتش بی اذن امریکا آن کار را بکند ، آنها هم همه نوکرند یعنی آنهایی که سرکار هستند ، این چند نفری که مجرمند و تا حالا خوردند و مال مردم را بلند کردند و حالا می خواهند فرار کنند ، آنها هم خودشان مستقلا این کار را نمی توانند بکنند . باقی می ماند که کار را آمریکا به گردن آنها بخواهد بگذارد . این به نظر من بعید می آید ، اینکه امریکا یک همچو کاری را بکند ، برای اینکه کارشناس های امریکا مطالعه این معنا را کردند ولو اینکه فهمشان خیلی کم بود ، ذره ذره جلو رفتند و مرتب شکست خوردند . آنها از اول شاه را تقویت کردند و دنبال شاه رفتند (شاه چه و شاه چه ) و حکومت نظامی گذاشتند و دیدند که با کمال شدت حکومت نظامی عمل کرد و مردم به آن اعتنا نکردند . او اعلام می کرد که از دو نفر بیشتر اگر بیرون بیایند ، چه خواهد شد ، مردم یک میلیون جمعیت بیرون می آمدند ، قاعده هم همین است ، این یک معنایی است که باید ملت ما به آن توجه کنند . ما اگر یک روزی گفتند که اگر اهل منبر مثلا فلان

مطلب را بگویند ، راجع به اسرائیل اگر حرفی بزنند چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد . اگر اهل منبر بخواهند این را فلج کنند ، این حرف را فلج کنند ، همه آنها بروند بالای منبر و بگویند ، هیچ غلطی نمی کنند . اینها استفاده از اختلافات همیشه می کنند ، یک دسته را می ترسانند اینها نروند منبر ، یک دسته دیگری که اقلیت هستند اگر بروند منبر ، آنها هم می بینند همه نرفتند ، چیزی نمی گویند . دو تا ، سه تا هم اگر بگویند می گیرند آنها را . اگر اینها بگویند که اگر دانشگاه ها را ببندید ما چه خواهیم کرد ، همه دانشگاه ها با هم باز کنند ، هیچ کاری نمی کنند ولی اگر اختلاف بین آنها بیندازند ، با اختلاف آنها استفاده می کنند . آنها می گویند که حکومت نظامی است اگر دو نفر زیادتر با هم توی کوچه ها راه بروند ، چه خواهیم کرد و اگر شب کسی بیرون بیاید ولو یک نفر هم باشد چه خواهیم کرد . ملت ما یک میلیون جمعیت آمد بیرون ، هیچ غلطی هم نکردند . شب ها ماندند در خیابان راه بندان کردند برای اینکه بمانند در خیابان ها ماندند در خیابان ها . جمعیت که زیاد شد کاری نمی توانند بکنند . بر فرض اینکه یک کاری هم بکنند ، یک کار جزئی مفتضحانه ای اینها می کنند ، نه اینکه یک کار عاقلانه ای که از آن یک نتیجه ای بتوانند ببرند . اینها از حکومت های نظامی که در 12

تا شهر حکومت نظامی گذاشتند هیچ استفاده ای نتوانستند بکنند ، در همه این شهرها انقلاب شد ، حالا هم هست . حالا هم که این دولت می گوید ما حکومت نظامی را بر می داریم ، ولو درست نمی گوید لکن بر دارید و بر ندارید علی السواءاست . مردم دیگر نه اعتنائی به حکومت نظامی دارند ، نه اعتنائی به نظامی دارند . این معنا که دیدند آمریکائی ها که حکومت نظامی که اثری نکرد و مردم همان مردم هستند ، بعد آمدند دولت نظامی درست کردند که دولت نظامی باشد ، حکومت نظامی هم باشد . یک مدتی هم با دولت نظامی سرکوبی خواستند از مردم بکنند باز مردم مقاومت کردند ، مقابل دولت نظامی هم ایستادند . همان شعارهائی که سابق می دادند ، دادند ، همان کارهائی که سابق می کردند ، کردند ، همان کشته هائی که سابق می دادند ، دادند . این هم اثر نکرد .

خوب ، وقتی که چندین ماه است که مردم مواجه با نظامی هستند ، با حکومت نظامی سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فکریشان شکوفائی پیدا نکرده بود ، آن وقت ساواک در نظرشان یک چیز مهمی بود ، شاه در نظرشان دیگر شاه بود لکن این مطلب شکست یعنی ملت شکست این بساط را ، این بت را شکست این ملت . این دیگر حیثیت از خودش ندارد ، نه خودش حیثیت دارد ، نه آنهایی که مربوط به او هستند ، نه صاحب منصب های بالای دستشان حیثیت دارند . اگر حیثیتی پیش ملت الان باشد ، برای صاحب

منصب هائی هست که دستش به خون ملت آغشته نشده است و اکثر ، آنها هستند . آنهایی که خونخواری کردند و دستشان تا مرفق به خون ملت ما آلوده است ، اینها یک چند تا معدود هستند که مردم هم می شناسند آنها را ، به ما هم معرفی شان کرده اند ، انشاءالله برای بعد .

ملت با شاه مخالف است ، نه با ارتش

اما اینطور نیست که ملت ما با ارتش مخالف باشد ، با صاحب منصب ها ، با درجه دارها ، با افسرها ، اینها همه برادرهای ما هستند ، ما مخالف با اینها نیستیم ، ما با خونخواری ها مخالفیم ، قوای انتظامی باید باشد و ما آنها را با آغوش باز ، برادرانه آنها را می بوسیم . ارتش خیال نکند که اگر اعلیحضرت نباشد ، ارتش هم نباشد ، ایران هم نیست . نه این حرف ها نیست در کار . شما دیدید که اعلیحضرت الان پوسیده است و ایران هم سرجای خودش هست شما هم سرجای خودتان هستید ، این چهار تا آدم دزد هم که حالا به شما دارند حکومت می کنند ، این چهار تا دزد هم بعد از چند روز دیگر پول ها را برمی دارند و فرار می کنند . اگر ملت بگذارد و بیعرضگی بکند ، فرار می کنند . شما سرجای خودتان هستید ، ملت شما را می خواهد ، شما هم ملت را می خواهید ، شما ارتش شاه نیستید ، شما ارتش ملت هستید . این دروغ است که می گویند ارتش شاه ، شاه چکاره است که ارتش بخواهد ، ملت است که ارتش می

خواهد ، شاه هم باید از ملت باشد لکن احمقی می کند و خودش را از ملت جدا کرد .

ایستادگی ملت در برابر تمام قوای پشتیبان دولت

اگر اینها پیوسته بودند به ملت این بساط پیش نمی آمد ، نه من اینجا بودم حالا نه این آقایان . اینها خودشان را از ملت جدا کردند ، خیال کردند که می توانند تا آخر ملت را سرکوب کنند ، خودشان را از ملت جدا کردند ، افتادند به این وضعی که ملاحظه می کنید . تمام قوای عالم جمع شد پشتوانه این ، پشت سرش ایستاد ، چون ملت نمی خواست ، نشد . همه قوا جمع شدند ، از آن طرف شمال تا آن طرف جنوب ، از آن طرف شرق تا آن طرف غرب ، همه قدرت جمع شدند گفتند باید باشد ، ملت می گوید نه ، وقتی دیدند که ملت می گوید نه ، آنها هم فهمیدند که باید بگویند نه ، گفتند نه . حالا راجع به شاه می گویند نه . قدم دوم را برداشتند که این دولت آره ، این بله ، این باشد ، این کاری می کند که میانه رو است ، چه است . ملت می گویند نه ، تمام قدرت های عالم جمع بشوند دنبال این ، وقتی ملت گفت نه ، نمی شود . وزرا را می گویند راه ندادند توی وزارتخانه . خود ملت ، خود دستگاه ، خود دستگاه مخالف است ، نه اینکه بازاری تنها مخالف است ، نه اینکه دانشگاهی تنها مخالف است ، نه اینکه دهقان و کشاورز تنها مخالف است ، ادارات دولتی هم خون

دل دیدند . آنها بیشتر اطلاع دارند که چه کثافت کاری هایی شده است ، آنها هم می گویند وزرا را راه ندادند ، عذر خواستند ، گفتند شما وزیر نیستید ، ما قبولتان نداریم . یک دولتی که وزراء آن را راه نمی دهند ، می تواند وزرات بکند ؟ خیالات است اینها ، اگر این مجلس (مجلس که نیست ) یا اگر این آدم هایی که اینجا مسوول درست کرده اند و نشاندند آنجا به عنوان وکیل ، اگر اینها عاقل باشند ، این وقتی که آمد توی کار می گوید بابا مردم دارند توی وزارتخانه ، تو را راه نمی دهند ، تو آمدی می گوئی من وزیرم ؟ ! من اصلاحات می خواهم بکنم ؟ ! کجا را می خواهی اصلاح کنی ؟ آنها راهت نمی دهند توی وزارتخانه . شما وزرا را راه نمی دهند ، کجا می خواهی وزارت کنی و حکومت کنی ؟ آمریکا فهمیده است این مطلب را که نظامی فایده ندارد ، با ملت ، نظامی نمی تواند ، ارتش نمی تواند . این ارتش هم که مخالف ملت نیست ، این چهار نفر ، چند نفر آدمی که در راس حالا واقع شده اند و آنها را در راس قرار داده اند و سایرین ، سایر قشرهای نظامی محترم خون دل می خورند از اینها ، اینها هم نمی توانند کاری انجام بدهند ، حتی راجع به این قتل هایی که شد ، به ما گفته بودند که از اسرائیل آمده ولی من سند درست نداشتم . در چند روز پیش از این یک نفر

آمد اینجا گفت که فلان آدم (یک شخصی را که من حافظه ام حالا نمی تواند ضبط کند ، گفت که ) آمده است پیش من گفته است که ما می خواستیم برویم برای آبادان و برای کجا ، در بین راه یک جایی ایستادیم که بپرسیم راه از کدام طرف است ، دیدیم یک سرباز آنجا ایستاده ، صدا کردیم دیدیم که او زبان فارسی نمی داند ، عربی با او صحبت کردیم (عربی یکی بلد بود با او صحبت کرد) دیدیم که عرب است و عربی ، عرب اسرائیلی است و این آدم هم خودش اعتراف کرد که من را از اسرائیل آورده اند اینجا ، یک اتومیبل هم آنجا بود که پر بود از سربازها که از همین سنخ بودند . اینها این ملت ما را با سربازهای اسرائیل کشته اند ولی معذلک ملت ایستاد و کشته داد ، جوان داد و ایستاد گفت که نمی خواهیم . (نه ) ملت یک همچو نه ای است . آخر یک وقت این است که یک شهر است ، یک محله است ، یک استان است ، این قابل این است که انسان بگوید که خیر می شود که این از بین برود . یک وقت یک مملکت است . الان یک مملکت است که دارد می گوید شاه نه ، رژیم سلطنتی نه ، اسلام آره . یک مملکت است ، با یک مملکت نمی تواند هیچ قوه ای طرف بشود و لهذا می بینید که هی مهره مهره می آورند می گذارند که بلکه بتوانند یک کاری بکنند ، نمی شود .

این کارشناس های آمریکا دیدند که حکومت نظامی کار را بدتر کرد ، دولت نظامی کار را از آن هم بدتر کرد ، حالا می خواهند فرض کنید طرح بدهند که کودتای نظامی . کودتای نظامی مگر غیر از نظامی است ؟ کودتای نظامی معنایش این است که باز یک نظامی می آید سرکار و باز یک خرده زیادتر مردم را می کشند . مردم که ایستادند برایش ، مقابلش ، اینها باید ، این کودتاچی هائی که احتمال من می دهم که بکنند (احتمال است ولی بعید به نظر من می آید) اینها باید بدانند که ما اینها را شناختیم ، اینها باید بدانند که نمی توانند خودشان را هیچ جا غایب کنند ، اگر یک همچو غلطی بکنند نمی توانند اینها فرار کنند ، هر جا بروند ، انتقام می گیرند . این را بدانند ، عاقل بشوند ، عقل داشته باشند دست خودشان را آلوده نکنند به همچو کثافت کاری . تا حالا هر چی کثافت کاری کردند ، کردند ، از این به بعد اینطور نکنند . خیال نکنند که نمی دانیم چه کسانی هستند ، اینها را ما می شناسیم ، ملت هم خواهد شناخت . بعید می دانم که آمریکا اینقدر بی عقل باشند کارشناس هایش ، این قدر بی عقل باشند که آنجا سرشان به سنگ بخورد ، باز دوباره بروند ، دوباره سرشان به سنگ بخورد ، باز دوباره بروند . نمی شود این . این هم یک نقشه است که می گویند اینها دارند که به نظر من بعید است .

نقشه امریکا برای جداسازی ارتش از مردم

نقشه ثالثی که شیطنتش بیشتر

است و احتمالش هم بیشتر است این است که می گویند اینطوری امریکا طرح را داده است که اگر شاه برود ، یک دسته ای را از آن اشراری که دارند اینها ، اینها را بیاورند به اسم ملت و هجوم کنند به ارتش و به ارتشی ها بگویند ملت می خواهد شما را بکشد ، ارتشی ها را در مقابل اینها وادارند . این دسته هم از خودشان است ، حالا به صورت بیایند ، مردم بازی بخورند از اینها و دنبال کنند اینها را ، آنها غیبشان بزند و مردم را به مسلسل ببندند و کشتار زیاد بکنند . یک نقشه آخری است این تقریبا که به این صورت مردم را قتل عام کنند که به اسم اینکه اگر شاه برود ، ملت ارتش را خواهد از بین برد و همه صاحب منصب ها را خواهد قتل عام کرد . مردمی را که خودشان تهیه کرده اند ، اشراری را که خودشان تهیه کرده اند ، از کماندوها و از کولی ها و از اینجاهائی که دارند و مزدورهایی که دارند یک عده ای را تحریک کنند و بیاورند که اینها هجوم کنند طرف شهربانی ها و طرف پادگان و ستادها و طرف اینها هجوم کنند ، به آنها بگویند که ، به آنهایی که بی اطلاعند بگویند که اعلیحضرت که رفت ملت می خواهد شما را قتل عام کند . خوب آنها می خواهند از خودشان دفاع کنند و دفاع آنها را مشروع کنند در دنیا که اینها خوب ، می خواستند بکشند آنها را ، خوب دفاع کردند از خودشان .

یک کشتار عظیمی بکنند به عنوان دفاع از جان خودشان که ملت می خواهند آنها را بکشند و لهذا ما به ملت هشدار دادیم که توجه به این معنا داشته باشند و به سربازخانه ها و به صاحب منصب ها و به افسرهای جوان و سایرین که متوجه این توطئه باشند . این محتمل است ، متوجه این توطئه باشند و گول نخورند . صاحب منصب ها و افسرها و سربازها و ارتشی ها خیال نکنند ، یا شهربانی ها ، همه ، ژاندارمری ها خیال نکنند که ملت با اینها دشمن است ، ملت با آن مردیکه دشمن بود که او هم رفت ، می رود انشاءالله . ملت نه با ژاندارمری مخالف است ، نه با شهربانی مخالف است ، نه با هیچ کدام ، نه با ارتشی مخالف است ، نه با نظامی ها مخالف است ، اینها همه از خود ملت هستند و ملت هم از اینها . این را ملتفت باشند که یک نقشه ای است که از طرف شیاطین کشیده شده است که دو قشر از ملت را به روی هم وادار کنند و برادر کشی راه بیندازند یعنی قشر صاحب منصب و افسر و عرض می کنم اینها را و سربازها را گول بزنند به اینکه ملت به شما حمله کرده ، با اینکه اینها از خود اینها بوده اند . اگر یک همچو کاری کرد ، این صاحب منصب ها و افسرها ، این بزرگترها را که وادار کردند مردم را اینطور بکشند ، بکشند اینها را ، از بین ببرند . ببینند که ملت با اینها

خوب است ، دوست است ، برادر است و اینها مقاماتشان محفوظ است و کارشان هم همانطوری بوده است که هست ، به استثناء تعدیاتی که به آنها می شده و می کردند و کارشناس های آمریکا به آنها تحمیل کرده اند ، هیچ آن تحمیلات دیگر نیست و مستقل می شود ارتش و می شود ارتش ملی ، نه ارتش امریکائی ، یک ارتش ملی می شود که مال ملت است ، ملت آنها را می خواهد ، آنها هم ملت را می خواهند . آن هم یک راهی بوده است که اینها چنین می کنند .

کودتای نظامی آرام ! نیرنگ جدید آمریکا برای حفظ منافع و سلطه اش بر ایران

یک راه سومی هم احتمال می رود باشد و آن این است که یک کودتای نظامی غیر خشن بکنند یعنی یک کودتای نظامی بکنند و شروع کنند به سالوسی . در عین حالی که کودتای نظامی است شروع کنند به سالوسی . شاه را اگر هست او را بگیرند ، بکشند او را ، او را ردش کنند ، اموال شاه را بگویند می دهیم به ملت ، اذان ها را توی ماذنه ها بلند کنند عرض می کنم که مجالس دعا و اینها را راه بیندازند . این هم یک راهی است که با سالوسی بخواهند این ملت را بازی بدهند و آمریکا را تسلطش را بر ما حفظ کنند و اگر شاه هم محفوظ ماند ، بعد از اینکه آتش خاموش شد ، یا برگردانند یا یک مهره دیگر به جای او کارهای او را انجام دهد یعنی نوکر آمریکا باشد و باز همان بساط که نفت را ببرند و پایگاه برایشان درست بکنند ،

منافع ملت را از بین ببرند .

با اتکال به خدا و حفظ شکیبائی نهضت اسلامی را ادامه دهید

ملت این را هم باید ملتفت باشد که همه این نقشه ها که احتمال می رود پیش بیاید ، باید مهیا و مجهز باشد ملت برای جواب گفتن از این ، برای خنثی کردن این شیطنت ها و ملت نترسد از هیچ چیز . الان ملت به جایی رسیده که توجه تمام دنیا را به خودش جلب کرده ، یک آبرویی ملت ایران در دنیا تحصیل کرده است .

من توجه دارم که از همه اطراف دارند ثنای اینها را می گویند و به من می فرستند و پیش من می فرستند . از هر جا که ملاحظه می کنید ، از آمریکا گرفته تا دولت های عربی تا سایر دول . این مسائل پیش آنها جز یک معجزه ای کانه هست و به نظر من هم مطلب ، مطلب الهی است ، نه یک مطلب بشری . دست خدا با شماست . ملت ایران ! نترسید از چیزی ، اگر دست خدا نبود ممکن نبود بشر بتواند بچه اینقدری را تا پیرمرد 80 ساله ، به یک راه ببرد ، نمی شود این با دست بشر باشد خداست همراه شما ، از چه می ترسید ؟ تمام قوا در مقابل خدای تبارک و تعالی هیچ است . اعتماد کنید به خدای تبارک و تعالی و نهضت تان را ادامه بدهید و تظاهرات خودتان را ادامه بدهید و از هیچ نترسید ، اعتصاباتتان را ادامه بدهید ، نزدیک است انشاءالله فرج ، نترسید قوی باشید ، صبر داشته باشید ، پیغمبر اکرم تمام عمرش در زحمت بود ، تمام

عمرش . نمی توانید در تاریخ پیغمبر پیدا کنید که یک ماه ایشان راحت نشسته باشند ، تمامش زحمت شما را کشیده است ، الان دینش دست شماست و می خواهند از بین ببرند ، برماست که باید نگه داریم . ذخائر اسلام را دارند می برند ، برماست که حفظش کنیم . نترسید ، قوی باشید ، صبور باشید ، از پیغمبر اسلام یاد بگیرید ، 13 سال آنقدر معذب بود در مکه و باقیش هم همه اش به جنگ و جدال و به دفع اشخاص ظالم مشغول بود ، ما حالا یک مدت کمی است که این کارها را داریم می کنیم ، از چی می ترسیم ما ؟ ما اگر کشته بشویم انشاءالله بهشت می رویم اگر بکشیم هم به بهشت میرویم . این منطق اسلام است برای اینکه برای حق کار می کند . نمی خواهیم ما که یک دنیا برایمان باشد . ما می خواهیم حق را پابرجا کنیم ، ما می خواهیم عدالت درست بکنیم ، نه این عدالت اجتماعی که آقای شاه می فرمایند که تمام اموال مردم را ببرند بعد بگویند عدالت اجتماعی اسلام !! انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق باشید . انشاءالله خداوند ملت ایران را پیروز کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/10/57

پاسخ امام خمینی به آیت الله جلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب عمادالعلمای اعلام و حجت الاسلام آقای جلیلی دامت افاضاته به عرض می رساند: مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج عالی و حاوی تفقد از اینجانب بود موجب تشکر گردید . در این موقع حساس که مبارزات ملت مظلوم

ایران مراحل بسیار حساس خود را طی می کند و امر آن دایر بین موت و حیات است ، هیچ چیز کوبنده تر از اختلاف نیست . اینجانب از جنابعالی و همه حضرات علمای اعلام کرمانشاه انتظار دارم که وحدت کلمه را حفظ فرمایند و با هم در این نهضت مقدس تشریک مساعی نمایند که اگر خدای نخواسته در این امر شکست شود تا آخر ملت مسلم ما در رنج و عذاب و زیر بار ظلم و ستم خواهند ماند . مطلب دیگر آنکه چون از قرار معلوم اهالی آن حدود در این نهضت شرکت بسزائی دارند ، جنابعالی از قبل اینجانب به جمیع اهالی محترم سلام برسانید و تشکرات اینجانب را ابلاغ فرمائید و نیز از طوایف محترم اهل حق ، ایل سوله ، سنجابی ، جوانرود ، پاوه و ولدبیگی و سایر خانواده های عشایر تشکر فرمائید . از جنابعالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/10/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون لندن

سؤ ال : حضرت آیت الله ! اهداف شورای انقلاب چیست ؟

جواب : هدف این است که شورای انقلاب یک حکومت موقتی ایجاد کند که آن حکومت موقت ، مجلس موسسان را تاسیس کند برای تصویب قانون اساسی و بعد بقیه کارها .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! بعد از رفتن شاه سیاست خارجی ایران چگونه خواهد بود ؟

جواب : سیاست خارجی ایران با همه دول برحسب احترام متقابل است و هیچ فرقی بین دول در این باره نیست .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! آیا شما خواهان قطع تمام روابط ایران با قدرت های

خارجی هستید ؟ یا اینکه مایل به ادامه این روابط می باشید ؟ و در صورت قطع این روابط آیا سیاست شما بسیار شدید و مخالف خواهد بود ؟

جواب : خیر ، ما خواهان قطع روابط نیستیم ، ما خواهان قطع وابستگی های ایران به دول خارجی هستیم که اکنون شاه ، ایران را وابسته به آمریکا و سایر دول کرده است .

سؤ ال : حضرت آیت الله ! از ارتش ایران چه انتظار دارید ؟

جواب : انتظار دارم که به ملت بپیوندد و به حکومت اسلامی کمک کند و در آینده نزدیک ارتشیان این کار را خواهند کرد .

سؤ ال : اخبار حاکی بر این است که شما شاه را محکوم کرده اید ، آیا خواستار محکوم کردن او هستید یا محاکمه کردنش ؟

جواب : شاه محکوم است برحسب حکم ملت لکن هر وقت ملت او را پیدا بکند او را محاکمه می کند و اموال خودشان را از او می گیرند . شاه باید در مقابل ملت محاکمه شود وبه سزای جنایاتی که کرده است برسد .

سؤ ال : یک تقاضای خیلی خصوصی دارم و آن اینکه اجازه بدهید همراه شما به ایران بیایم .

جواب : من حالا که نمی توانم چیزی بگویم .

تاریخ : 25/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی

سؤ ال : بختیار نخست وزیر ، دیروز طی یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت که مذهبیون باید به مذهب بپردازند و سیاست را به سیاستمداران واگذار کنند . وی همچنین اظهار داشت که شما قادر به واژگونی حکومتش نیستید ، نظر شما در این باره چیست ؟

جواب : مطلب اولی که گفته است ، مطلبی است که

همیشه اجانب برای بردن منافع ما این تز را داشته اند که مذهب از حکومت جداست و ایشان هم بلندگوی همان هاست و آنکه ما قدرت برهم زدن حکومت او را نداشته باشیم ، در آینده معلوم می شود . حکومت او محکوم به فناست و پیروزی از آن ملت رنج کشیده ایران است .

سؤ ال : شما پیامی به ارتش فرستادید ، دیروز ارتش با مردم پیوندی برقرار کرد . آیا کماکان به پیوستن ارتش به صفوف خود ایمان دارید ، یا بیم یک کودتای نظامی دارید ؟

جواب : من امیدوارم که ارتش ، البته آنهایی که مال ملت را نچاپیدند و آنهایی که به شرافت ارتشی خود باقی مانده اند به ملت بپیوندند تا آن اقلیت ناچیزی که خائن هستند نتوانند کاری کنند .

سؤ ال : وضع شورای انقلاب اسلامی به کجا رسیده است ؟ اعضای آن بیشتر مذهبیون هستند یا اشخاص عادی ؟

جواب : بعدا اعلام می شود .

سؤ ال : چه موقع و تحت چه شرایطی به ایران باز خواهید گشت ؟

جواب : باید مطالعه شود .

سؤ ال : برژینسکی پیامی فرستاده است که کودتای نظامی نکنند . آیا این برای شما نشانه ای از رفتار مساعد امریکا در مورد حکومت بختیار باشد ؟

جواب : شاید امریکا بخواهد پشتیبانی از حکومت فعلی بکند لکن حکومت فعلی هم قادر بر حل مشکلات نیست و بعلاوه غیرقانونی است و ملت او را طرد می کند . پیروزی مطمئنا از آن ماست .

سؤ ال : آیا برنامه ای برای تغییر قانون اساسی دارید ؟

جواب : بله .

سؤ ال : آیا برنامه ای برای تغییر

اوضاع داخلی و وزارتخانه ها هم دارید

جواب : بعد از این معلوم می شود .

سؤ ال : نقش زن در حکومت اسلامی آینده چیست ؟

جواب : زنان آزاد هستند در بسیاری از امور شرکت کنند . آزادی به معنای واقعی ، نه آنطور که شاه می خواست . زنان ما عده ای زندانند و آنهایی که در بیرون زندانند ، از عده کثیر قریب به اتفاق در تظاهرات و مبارزات شرکت دارند ولی دسته ای ناچیز آزادند . البته آنطوری که شاه می خواهد که ما حتما با آن آزادی مخالف هستیم .

سؤ ال : برنامه شما برای تولید نفت و استخراج نفت تحت نظر رژیم جدیدی که بعد از رفتن رژیم شاه درآینده روی کار خواهد آمد ، چیست ؟ بعد هم اینکه ژاپن سرمایه گذاری های زیادی در توسعه تولید نفت در ایران داشته ، آیا شما برای ادامه این برنامه ها در تحت رژیم آینده آمادگی دارید و موافق ادامه برنامه خواهید بود ؟

جواب : اینها اموری است که باید حکومت آینده درآن مطالعه کند و هر چه مصالح کشور است عمل نماید .

سؤ ال : گزارشاتی رسیده که مقامات دولت آمریکا با حضرت آیت الله تماس گرفته اند ، آیا ممکن است بفرمائید تماس در چه فرم و

شکلی بوده ؟ آیا در آینده همکاری های مستقلی بین دولت شما و دولت آمریکا وجود خواهد داشت ؟

جواب : با من تا به حال تماسی شخصا نگرفته اند و روابطی که برمبنای احترام متقابل است انشاءالله برقرار می شود ولی ما کاملا مستقل هستیم و زیر بار هیچ کشوری نخواهیم رفت .

تاریخ :

25/10/57

مصاحبه امام خمینی با مجله محلی ل ، اکو

سؤ ال : حضرت آیت الله ! در پیام های قبلی خودتان اظهار فرموده اید که جمهوری اسلامی ، دمکراتیک خواهد بود و هر کسی آزاد خواهد بود . آیا صحبت کردن از دموکراسی در رژیمی که فقط بر مبنای یک مرام و یک مذهب یعنی اسلام باشد ممکن است ؟ در چنین رژیمی سرنوشت غیر مسلمانان و غیر معتقدین به مذهب چه خواهد بود ؟

جواب : در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام ، هم در بیان عقاید و هم در اعمال ، مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله در روابط ایران با دول خارجی ، خصوصا با فرانسه تجدید نظر خواهید نمود ؟

جواب : روابط ما بر اساس احترام متقابل است و محفوظ خواهد ماند . با فرانسه هم مثل سایر کشورها عمل می کنیم .

تاریخ : 26/10/57

پیام امام خمینی به ملت مسلمان ایران به مناسبت فرا رسیدن اربعین

بسم الله الرحمن الرحیم

اربعین سید مظلومان و سرور شهیدان صلوات الله و سلامه علیه رسید و برملت رشید و آگاه ما اربعین های سودمندی گذشت . ما در این سال به دنبال بیش از 50 سال سلطنت غاصبانه سلسله پهلوی با چه مصیبت هائی و بی فرهنگی های خانمانسوزی مواجه بوده ایم ، سال هائی بس تلخ و رنج آورتر دراین 50سال و تلخ تر و رنج آورتر در این یکی دو سال اخیر که ملت شجاع ما را علیه استبداد و استعمار به حرکت درآورد .

امسال اربعین امام امت در خلال اربعین های پیروان و شیعیان آن بزرگمرد اسلام واقع شده و گوئی

خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست و اربعین اخیر برادران ما ، بازتاب اربعین آن دلاوران می باشد . خون طاهر آنان به حکومت طاغوتی یزید خاتمه داد و خون پاک اینان سلطنت طاغوتی را به هم پیچید . اربعین امسال استثنائی و نمونه است ، راهپیمائی و تظاهرات پرشور در این اربعین ، وظیفه شرعی و ملی است .

ملت بزرگ در سراسر ایران با راهپیمائی و تظاهرات خود ، این نظام را دفن می کند و مخالفت خود را با شورای سلطنت غیرقانونی اعلام می نماید و پشتیبانی خود را برای چندمین بار از جمهوری اسلامی اعلام می کند .

لازم است توجه ملت دلیر ایران را به مطالبی چند جلب نمایم :

1!!! از قرار اطلاع ، مامورین دولت شب ها گندم انبارها و سیلوها را با کامیون می برند و می خواهند قحطی مصنوعی بوجود آورند ، وظیفه حتمی مردم تهران و شهرستان هاست که از این عمل شدیدا جلوگیری کنند و عده ای از معتمدین را به نظارت بگمارند که این عمل غیر انسانی دولت را خنثی کنند . غفلت از این امر مسوولیت شرعی دارد .

2!!! از قرار اطلاع ، دولت آمریکا در صدد است که اسلحه و مهماتی را که در ایران است و در مقابل نفت به مردم ایران تحمیل کرده است ، یا به سرقت ببرد (اگر تاکنون نبرده باشد ، چنانچه بعضی از خبرگزاری ها افشاء کرده اند) و یا منفجر کند ، بر افسران و درجه داران ارتش و سایر نیروهای سه گانه است که از آن جلوگیری کنند و بر ملت است که با

ارتش در این امر همکاری کنند و نگذارند بیش از این مال ملت را نابود و یا چپاول کنند . افسران محترم بدانند که مسامحه در این امر خیانت به کشور و اسلام است .

3!!! کشاورزان محترم همت کنند و از اقدام برای کشت ، خصوصا کشت دیمی غفلت نکنند . ممکن است مفسدین قحطی مصنوعی ایجاد کرده و کشور را در مضیقه قرار دهند .

4!!! بانک های اسلامی به کشاورزان به منظور ادامه کشاورزی ، قرض الحسنه بدهند و مسلمانان در این امر حیاتی با این بانک ها تشریک مساعی نمایند تا جلوی توطئه شیطانی گرفته شود .

5!!! به جمیع بانک های خارجی کشور اعلام می شود که سپرده های شاه و بستگان او و سایر دزدان اموال ملت محروم را که صورت اسامی بعضی از آنان تهیه شده است ، از آن ملت است که اینان اختلاس نموده و از کشور خارج کرده اند ، بانک ها این وجوه سپرده شده را نباید به آنها تحویل دهند که به زودی مقامات صالحه علیه آنان اقامه دعوی خواهند کرد .

6!!! به وکلای غیر قانونی مجلسین اخطار می شود که از رفتن به مجلسین احتراز کنند و در صورت تخلف ، مورد مواخذه ملت شریف قرار خواهند گرفت .

7!!! از دانشگاهیان محترم انتظار دارم اکنون که دانشگاه ها ، این دژهای مبارزات دانشجویان فداکار را باز کرده اند ، به شعارهای ضد رژیم فاسد و تظاهرات علیه دولت غاصب و شاه و علیه شورای غیر قانونی سلطنتی ادامه دهند و استادانی را که با دستگاه ظلم و اختناق رابطه دارند یا طرفدار رژیم فاسد هستند

، نپذیرند .

8 به کسانی که در شورای سلطنتی غیر قانونی به عنوان عضویت داخل شده اند ، اخطار می کنم که این عمل غیر قانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است و بی درنگ از این شورا کناره گیری کنند و در صورت تخلف مسوول پیش آمدها هستند .

9!!! اعضای شورای انقلاب اسلامی در داخل کشور هستند و به زودی معرفی خواهند شد . از خداوند تعالی خواستارم که با مرحمت واسعه خود ، ملت ما را از شر اشرار داخلی و خارجی نجات دهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/10/57

پیام امام خمینی به ملت به مناسبت فرار شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم ملت شریف و شجاع ایران اعلی الله کلمتهم و وفقهم الله تعالی

فرار محمدرضا پهلوی را که طلیعه پیروزی ملت و سرلوحه سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض می کنم . شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملت های مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت می توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد و به مقصد هر چه دشوار باشد رسید . گرچه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال به زودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد لکن قطع دست ستمکار از ادامه ظلم ، به دست ستمدیدگان فوری است . او رفت و به هم پیمان خود اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و مسلمین پیوست و جرائم و آشفتگی هائی را به جای

گذاشت که ترمیم آن جز به تایید خداوند متعال و همت همه طبقات ملت و فداکاری اقشار کاردان و روشنفکر میسر نخواهد شد . اکنون در این طلوع فجر سعادت و پیروزی ، توجه عموم را به مطالبی جلب می کنم :

1!!! بر جوانان غیور در سراسر کشور لازم است برای حفظ نظم با آن دسته از قوای انتظامی که اکنون به آغوش ملت بازگشته اند با تمام نیرو همکاری کنند و با کمال قدرت و جدیت نگذارند که بدخواهان و منحرفین آشوب و ناامنی ایجاد نمایند .

2!!! به تظاهرات و شعارهای پرشور علیه رژیم سلطنتی و دولت غاصب ادامه دهند و اگر منحرفین و مخالفین اسلام بخواهند اخلالی بوجود آورند و نظم را به هم زنند ، از آنان جدا جلوگیری کنند . باید ملت بداند که هر انحرافی و هر شعاری که مخالف مسیر ملت است به دست عمال شاه مخلوع و عمال اجانب تحقق می یابد . من از جمیع اشخاصی که انحرافی داشته اند و یا گرایش به بعضی از مکتب های انحرافی داشته تقاضا دارم که به آغوش اسلام که ضامن سعادت آنان است برگردند که ما آنان را برادرانه می پذیریم . در این موقع حساس که کشور جنگزده ما بیش از هر زمانی به اتحاد و اتفاق احتیاج دارد باید سعی شود که از هر اختلافی احتراز شود .

3!!! دولت موقت برای تهیه مقدمات انتخابات مجلس موسسان به زودی معرفی می شود و به کار مشغول خواهد شد . وزارتخانه ها موظفند که آنان را پذیرفته و با آنان همکاری صمیمانه کنند . اینجانب به صلاح وزراء غیر

قانونی می دانم که برکناری خود را اعلام کنند و خود را در مسیر ملت قرار دهند .

4!!! به جمیع نیروهای انتظامی و زمینی و هوائی و دریائی و صاحب منصبان و درجه داران ارتش و ژاندارمری و غیر آنان توصیه می کنم که دست از حمایت محمدرضا پهلوی که مخلوع است و به کشور برنمی گردد و در خارج نیز با نفرت مردم مواجه است ، بردارند و به ملت بپیوندند که صلاح دنیا و دین آنان در آن است . اینجانب از همه طبقات خصوصا حضرات علمای اعلام در این مواقع حساس تشکر می کنم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم و وحدت کلمه را برای همیشه خصوصا تا برانداختن رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلام امیدوارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/10/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی پس از خروج شاه از کشور

سؤ ال : اقدام سیاسی حضرت آیت الله بعد از خروج شاه چیست

جواب : خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست و ما مشکلات زیاد در پیش داریم . ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه پیروزی نیست ، بلکه طلیعه پیروزی است . البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض می کنم و باید توجه داشته باشند که همانطوری که طلیعه پیروزی است ، طلیعه خلع سلطه اجانب است و این تبریکش بیشتر از تبریک رفتن شاه است . ما الان مسائل بسیار مشکل در پیش داریم و وارث یک مملکت از هم پاشیده که در ظرف 50 سال سلطنت پهلوی و بیشتر از 30 سال سلطنت محمدرضا آنقدر خرابی وارد شده است در

مملکت ما که ما باید با همت جمیع طبقات ملت قیام کنیم برای ترمیم . اولین قدمی که ما باید برداریم ترمیم این خرابی هاست که به وسیله شاه که از عمال خارجی بود بوجود آمده و این ممکن نیست الا به کمک کردن جمیع طبقات . من از جمیع طبقات ملت با کمال تواضع تقاضا دارم که در این مشروع اسلامی و در این مشروع ملی همه با هم کمک کنند ، همه دست به دست هم بدهند و اختلاف حزبی و مسلکی را کنار بگذارند ، اختلافات قدیمی و جدیدی را کنار بگذارند ، اختلافاتی که مربوط به احزاب است کنار بگذارند و همه با هم ، با صدای واحد ، با ید واحد قیام به امر کنند ، قیام به امر مهمی که نجات دادن کشور است ، نجات دادن این کشتی متزلزل است . و ما از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که ملت ما را بیشتر از این هوشیار و بیدار کند .

من از ملت می خواهم که خودشان مواظب نظم مملکت باشند و جوانان غیور ما کنترل کنند شهرستان ها و دهات و قراء را و نگذارند کسانی که آشوب طلبند در این قراء و قصبات و شهرستان ها یک وقت شلوغی کنند . و من اخطار می کنم به این اشخاصی که شلوغ می کنند و تبلیغات سوء در این زمینه ها می کنند و می خواهند با فرصت طلبی آشوب بپا کنند و بر ضد ملت ایران یک تبلیغاتی بکنند و در نفع اشخاص خارج و دولت ابرقدرت یک کارهائی بکنند من اخطار به آنها می

کنم که اگر یک همچو کاری بکنند سرنوشت سختی خواهند داشت و مجازات بزرگی خواهند داشت ولی اگر چنانچه توبه کنند ، خدای تبارک و تعالی توبه همه را قبول می کند و باید اینها برگردند به آغوش ملت و ملت آنها را خواهند پذیرفت .

سؤ ال : آیا حضرت آیت الله تصور می فرمایند که اگر با دولت بختیار همکاری نکنند ، احتمال می رود دیکتاتوری نظامی روی کار بیاید ؟

جواب : دیکتاتوری نظامی که وقتش گذشت . اگر چنانچه کسی دست به دیکتاتوری و کودتای نظامی بزند ، خواهید فهمید که موفق به هیچ چیز نخواهد شد و برای خودش و برای کسانی که مربوط به خودش هست ذلت به بار خواهد آورد . باید همه اشخاصی که می خواهند در ایران برای منفعت طلبی یک خطایی بکنند ، یک شلوغی بکنند ، یک تبلیغاتی بکنند ، باید همه بدانند که وقت اینها گذشته است دیگر . ملت ایران دیگر آن ملت سابق نیست که در آن بتوانند نفوذ بکنند . همه تبلیغات سوء برکنار باید بشود و ملت به راه خودش برود و آن چیزی را که می خواهد ملت ، آن چیز عمل بشود و دیکتاتوری بکلی منقطع است و یک مملکت آزاد که همه طبقات و احزابش آزاد و یک مملکت مستقل که هیچ قدرتی در آن نتواند دخالت کند ، انشاءالله تحقق پیدا می کند و ما دولت را به همین زودی معرفی خواهیم کرد .

سؤ ال : موقعیت زنان در دولت آینده شما چگونه خواهد بود ؟

جواب : موقعیت یک انسان صحیح و یک شخصیت آزاد ، به

خلاف این زمان ها که بر ما گذشت که نه زن های ما آزاد بودند و نه مردهای ما . ملتی که زن و مرد آن آزاد نبود و در خفقان بود ، از زیر بار بیرون آمد و از این به بعد زن ها و مردها آزادند ولی اگر چنانچه بخواهند کارهای خلاف عفت بکنند یا خلاف مصلحت مملکت بکنند البته جلوگیری خواهد شد .

تاریخ : 27/10/57

مصاحبه امام خمینی با اکسپرس

سؤ ال : موضع شما در مقابل دو اردوگاه شرق و غرب چگونه خواهد بود ؟

جواب : دولت اسلامی ما آزاد و مستقل خواهد بود و تعادل قوا در این منطقه از جهان به هیچ وجه نباید تغییر یابد . ما نه به سوی غرب و نه به طرف شرق گرایش نخواهیم داشت و می خواهیم یک جمهوری بی طرف و غیر متعهد باشیم . ما می خواهیم روابط دوستانه با همه کشورها داشته باشیم مادام که آنها در امور داخلی ما مداخله نکنند .

سؤ ال : با وجود این ، قصد در مورد قطع نفت به اسرائیل و افریقای جنوبی نشان می دهد که شما از هم اکنون یک انتخاب سیاسی به عمل آورده اید .

جواب : خیر ، ما به این ترتیب در برابر کشورهائی که حق و عدالت را زیر پا گذاشته اند ، عکس العمل نشان می دهیم . راجع به اسرائیل ما در منازعه آن کشور با دول عرب با اقدام خود موضع نمی گیریم ، ما تنها کشوری را به این ترتیب مجازات می کنیم که مشاورینش به پلیس و ارتش شاه برای زجر و شکنجه ملت ما کمک کردند .

در جاهای دیگر فروش های ما عادی خواهد بود . ما پول نفت را برای مصلحت ملت و نه به خاطر تجهیزات نظامی ویران کننده خرج خواهیم کرد .

سؤ ال : راجع به روش امریکا چه قضاوتی دارید ؟

جواب : دولت و رئیس جمهور آمریکا در جریانات اخیر به صورت دشمن ملت ایران رفتار کردند . حضور پایگاه های نظامی و حضور مستشاران امریکائی کشور ما را فقیر کرده است . امریکا در کشتار فجیع ملت ما توسط رژیم شاه ، از این رژیم حمایت کرد و شریک جرم شناخته می شود . اکنون با ملت امریکاست که هیات حاکمه خود را تحت فشار قرار دهد .

سؤ ال : آیا شما از لیبی کمکی دریافت داشته اید ؟

جواب : این مطلقا مسخره است . ما از هیچ کشوری کمک دریافت نداشتیم . ملت ما با دستهای برهنه با تانک و مسلسل روبرو شدند اگر قدرت های استعماری به حمایت جنایتکاران ایران ادامه دهند که شاه در صدر آنها قرار دارد ، ما راه دیگری انتخاب خواهیم کرد .

سؤ ال : در مجموعه ای از نظریات شما که در سال 1970 زیر عنوان (دولت اسلامی ) به زبان انگلیسی انتشار یافته ، شما نظریه مربوط به استقرار رژیم خشک و سختی را که برمبنای رعایت اصول قرآن پی ریزی شده شرح داده اید و اضافه کرده اید که در این نظام جائی برای عقاید و احساسات وجود نخواهد داشت و صرفا تعالیم قرآن ملاک عمل خواهد بود و افراد مردم فقط از خدا و قانون او اطاعت خواهند کرد ، آیا مردم حاضر خواهند شد که

تا این حد آزادی هایشان محدود شود ؟

جواب : در یک رژیم اسلامی ، آزادی صریح و کامل خواهند بود . تنها آزادی هائی به ملت داده نخواهد شد که برخلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد . حمایت عظیمی که ملت از چند ماه پیش از ما به عمل می آورد نشان می دهد که مردم به قدر کافی افکار ما را درک کرده و متوجه آینده شده اند . همین حمایت ضمنا ثابت می کند که این ملت (که سعی کردند آن را از مذهب به وسیله وسوسه های مادی دور سازند) خوشوقت است که بار دیگر در راه آسمانی قدم نهد و روح واقعی خود را بازیابد . ما با حیف و میل مبارزه خواهیم کرد . ثروت هایی را که عده معدودی استفاده جو ربوده اند ، باز خواهیم گرفت . شرایط زندگی افراد محروم را بهبود خواهیم بخشید و ملت را در راه شرافت و فداکاری و به سوی ساختمان یک جامعه آزاد و نوین رهبری خواهیم کرد .

تاریخ : 28/10/57

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد راهپیمائی روز اربعین

بسم الله الرحمن الرحیم

به عموم ملت ایران با تواضع و احترام هشدار می دهم :

از قراری که به اینجانب اطلاع داده اند در روز اربعین توطئه ای است برای ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین ، دستگاه شکست خورده شاه به فکر این است که با این حیله خود را نجات دهد . من اعلام می کنم که اگر به اینجانب و یا عکس اینجانب هر سب و لعن و اهانتی بشود مقابله و ایجاد تشنج حرام و مخالف رضای خداست و اعلام می کنم که

اهانت به مراجع معظم و تمثال شریف آنان حرام و مخالف رضای خداست و اعلام می کنم که اگر کسی این عمل شنیع را بکند از ملت نیست و از عمال اجانب و دستگاه جبار است . باید عموم ملت هشیار باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/10/57

فرمان امام خمینی به دکتر ضرابی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای جلیل ضرابی

به طوری که مسبوق هستید ، سفیر فاسد و غیر قانونی طرفدار محمدرضا پهلوی خیانتکار که متصدی غاصبانه سفارت ایران در آمریکاست حاضر نشده حتی بعد از خلع شاه از سلطنت و فرار وی از ایران ، دست از تلاش های مذبوحانه خود بردارد و کارمندان محترم سفارت ایران در واشنگتن و کنسولگری های ایران در مراکز مختلف امریکا حسب وظیفه قانونی و ملی خود وی را نپذیرفته اند . لهذا بدین وسیله به جنابعالی و آقایان دکتر طباطبائی ، رضا صدر ، احمد عزیزی ، شهریار روحانی ماموریت داده می شود تا با همکاری کارمندان سابق و علاقه مند به حیثیت و شرافت اسلامی و ملی بر امور سفارتخانه و کنسولگری ها سرپرستی نموده تا در حفظ اسناد و مدارکی که به ملت ایران تعلق دارد به هر ترتیب که مقتضی می دانید عمل فرمائید . البته کارمندان محترم با جنابعالی و هیات تحت نظر شما همکاری خواهند نمود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/10/57

فرمان امام خمینی به دکتر سحابی در باره کمیته تقویت و تنظیم اعتصابات

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر یدالله سحابی

به طوری که اطلاع دارید ملت مسلمان و غیور ایران و جمع کثیری از کارمندان و کارگران در استخدام دولت به منظور در هم شکستن مقاومت لجوجانه نظام استبدادی کهن ، از چهار ماه قبل به این طرف با قبول انواع محرومیت ها و فداکاری ها دست به اعتصاب های عمومی زده و تدریجا قدرت عمل را از شاه مخلوع و دولت های زیر فرمانش گرفته است . رجاء واثق داریم که به فضل الهی و به همت مبارزین آگاه ، بساط ننگین فساد و ظلم

شاهنشاهی به زودی از سرزمین ما برچیده شده و جای خود را به حکومت عدل و رحمت اسلامی دهد . نظر به اینکه بعضی از اعتصاب ها و متوقف بودن وسائل حمل آذوقه و مواد غذائی مورد نیاز مردم خصوصا گندم و یا تعطیل برنامه های نگهداری و تعمیرات دستگاه های صنعتی ممکن است سبب محرومیت های مشقت بار و فلج کننده برای مردم زیر ستم یا رکود فعالیت های اقتصادی و سبب خسارت های غیر قابل جبران گردد و نیز دستاویز تبلیغاتی و حربه جنگی به دست حریف بدهد ، باید سعی شود که ضمن ابراز انزجار و به زانو درآوردن دستگاه غاصب حاکم که هدف اصلی اعتصاب است ، زیان های ناشیه کمتر متوجه ملت شجاع و مردم بیداری که سربازان این کارزار می باشند ، گردد . بدین وسیله به جنابعالی ماموریت داده می شود که به اتفاق جناب آقای حجه الاسلام شیخ محمد جواد باهنر و جناب آقای مهندس علی اکبر معین فر و دو نفر دیگر که با مشورت آقایان تعیین خواهید کرد ، هیاتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات تشکیل دهید . این هیات با کسب نظر و همکاری گروه های شرافتمند در حال اعتصاب ، تدابیر و ترتیباتی اتخاذ نمایند که تا سقوط نهائی نظام استبدای حاضر ، اعتصاب ها در حد ضرورت ادامه یافته و ضمن حداکثر فشار بر دستگاه غاصب ، حداقل خسارت را برای ملت و مملکت در زمینه احتیاجات ضروری و گردش چرخ اقتصادی و حفظ سرمایه های انسانی و صنعتی با رعایت الاهم فاالاهم فراهم آورد . از عموم اعتصاب کنندگان محترم تشکر

می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/10/57

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد مراحعت به ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بی پایان و درود بی حد به عموم اهالی غیور ایران . ملت شریف و شجاعی که با وحدت کلمه خواست خود را که برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است ، در اربعین امام امت سلام الله علیه برای چندمین بار اعلام نمود . نهضت مقدس اسلامی شما گرچه با خون پاک شهیدان و مصیبت های جانگداز توام بود لکن آزادیخواهی و استقلال طلبی شما در جبین تاریخ ثبت شد . دشمن اساسی خود و کشور خود را از صحنه بیرون راندید و بزرگترین خائن و جانی کشور را در گورستان تاریخ دفن نمودید . شما با قیام و استقامت خود به ملت های مستضعف ثابت کردید که اسلحه مدرن و قدرت های شیطانی نمی توانند در مقابل خواست ملتی که برای دفاع از عقیده و حق خود دلاورانه بپا خاسته است دوام داشته باشند و نیز ثابت کردید که قدرت ملتی آگاه ، بر تمامی سلاح های ابرقدرت ها پیروز است .

شاه رفت و رژیم شاهنشاهی فرو ریخت . دزدان بیت المال سرمایه ها را خارج کردند و یکی پس از دیگری گریختند . ملت شجاع در اولین فرصت به حساب آنان خواهد رسید . اینان رفتند و آشفتگی ها و خرابی های بسیاری را برجای گذاشتند که با خواست خدا و همت ملت باید ترمیم شود ، گرچه سالها طول خواهد کشید .

اینجانب با تقدیم تشکرات صمیمانه به ملت عزیز تذکراتی را لازم می دانم :

1!!! اینجانب انشاءالله تعالی به زودی به شما

می پیوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشکلات کوشا بوده و با همصدا و هم قدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه کنیم . دوستان عزیزم ! خود را برای خدمت به اسلام و ملت محروم مهیا کنید ، کمر به خدمت بندگان خدا که خدمت به خداست ببندید . من با توفیق خداوند تعالی پس از چند روزی در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازی خود ادامه خواهم داد .

2!!! به نمایندگان محمدرضا پهلوی که مجلسین را غصبا اشغال کرده اند اخطار کنید که خانه ملت را خالی کنند تا نمایندگان مردم پس از پنجاه سال که ملت از حق خود محروم بود ، به خانه خود بیایند و انشاءالله همه خواهید دید که انتخابات آزاد و مجلس سالم یعنی چه . من به آنان اخطار می کنم که در صورت ورود مجدد به مجلس مسوول هر گونه پیشامدی خود آنان هستند .

3!!! بار دیگر به اعضای شورای سلطنتی که شاخه ای است از ریشه غیر قانونی ، اخطار می شود که از شورا کناره گیری کنند و بیش از این با ملت مخالفت نکنند .

4!!! بار دیگر به قوای انتظامی و نیروهای زمینی ، هوائی ، دریائی توصیه می شود که در حفظ انتظامات بکوشند و ملت شریف و بیدار با آنان همکاری کنند . ملت آگاه ایران باید از اشخاص و یا گروه های منحرف که در این موقع حساس به فکر آشوب افتاده و می خواهند به نفع اجانب خیانت به کشور کنند ، جدا جلوگیری کنند و

به آشوبگران هشدار دهند که از اعمال ضدانسانی و اسلامی و ملی اجتناب کنند و به ملت بپیوندند .

از خداوند متعال پیروزی ملت ایران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/11/57

بیانات امام خمینی پیرامون بیانات امام خمینی پیرامون افشای جنایات شاه و ترسم رووس کلی حکومت عدل

سقوط دیکتاتوری شاه با همت و وحدت کلمه اقشار مردم

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبل از اینکه چند کلمه با آقایان صحبت کنم باید از عموم این جوان ها و برادران و خواهرانی که در خارج کشور هستند و در این مدت من موجب زحمت آنها شدم ، هم تشکر کنم و هم عذر بخواهم ، من از خدای تعالی سلامت همه شما را و عزت و سعادت همه را خواهانم و امیدوارم که (در) ایران یک محیط صحیحی که تحقق پیدا کند ، شما همه برگردید و به ملت خودتان و به کشور خودتان خدمت کنید .

شما دیدید که در اثر وحدت کلمه در جامعه ایرانی یک قدرتی که خودش را ابرقدرت حساب می خواست بکند و دنبال او ابرقدرت ها بودند ، همه ابرقدرتها از او تایید کردند بلکه مع الاسف دول اسلامی هم قاطبتا تقریبا با او همراهی کردند ، دیدید که با وحدت کلمه ملت ، تمام کنگره های قصرش فرو ریخت یکی بعد از دیگری . آن حزب رستاخیزی که آنقدر برای آن مدیحه سرائی کردند ، هم خود او و هم عمال خبیث او آنقدر درباره آن مبالغه ها کردند ، مدح ها خواندند و خود ایشان گفت که اگر کسی داخل این حزب نشود او را ما تذکره می دهیم و می گوئیم برود بیرون ، آنقدر پافشاری راجع به این حزب کرد لکن ملت ایران مقابل حزب و

مقابل حزب ها و مقابل تانک و توپ و مسلسل ایستاد و مجبور کرد این آدم دیکتاتور را به اینکه از حزبش صرفنظر بکند و حزب را کان لم یکن طرح کند . و این خیانتی که کرده بود راجع به تغییر تاریخ اسلام ، با شرف ترین تاریخ ها ، سازنده ترین تاریخ ها ، این تاریخی که انسان را ، مستضعفین را بیدار کرد و تمام قلدرهایی که در آنوقت بودند خاضع کرد و انسان به تمام معنا ، با همه ابعاد ، هم ابعاد معنوی و هم ابعاد مادی ساخت و این شخص می خواست این شرافت را از ایران سلب کند و اصل اسلام را پایکوب کند و تاریخ جاهلیت شاهنشاهی را به جای آن بگذارد و دیدید که به واسطه همت مردم ایران همه قشرها قیام کردند و این مطلب را هم ملزم شد که از دست بدهد و دیدید که به واسطه اتفاق کلمه ای که شما ایرانی ها داشتید این آدم با اینهمه مداحی هایی که خودش از خودش می کرد و دیگران از او و آنهمه حرف ها که درباره او مدیحه سراها می گفتند ، ملزم شد که بیاید در مقابل ملت و توبه کند و عذر بخواهد (برای اینکه مردم را فریب بدهد البته ، لکن ملزم شد به اینکه عذر بخواهد) و دیدید که اتفاق کلمه شما ملت ایران موجب شد که تمام ابرقدرت ها عقب زدند و اول که از او حمایت ها کردند ، هر کدام حرف ها زدند (دخالت نظامی می کنیم ، تجزیه می شود ایران ) از این حرف

ها و شعرهائی که همیشه می خوانند خواندند و شما دیدید که با اینکه همه ابرقدرت ها دنبال سر او بودند و می خواستند از او حمایت کنند ملزم شد که از ایران بیرون برود و حالا هم بیرون ایران است و مع الاسف فرار کرد از چنگ مسلمین و از چنگ جوان های ما و لیکن در آتیه نزدیکی او را به ایران خواهند خواست انشاءالله و او ذخایری که از ملت ما برده است و در این آخر هم حمل کردند به خارج از ایران ، این ذخایر را و این مال هائی که از ایران برد انشاءالله از او گرفته خواهد شد و به سزای اعمالی که کرده است و ظلم هائی که کرده است انشاءالله می رسد .

خیانت ها و جنایت های شاه تنها در ماوراء عالم قابل جبران است

گرچه قبلا هم عرض کردم که ما قدرت این را ، یعنی اصلا از بشر همچو قدرتی ساقط است که بتواند سزای اعمال اینطور جنایتکارها را بدهد . آنقدری که در قدرت انسان است همین مقدار است که اگر مثلا یکی را کشت ، به جای او یکی را بکشند اما اگر یک کسی یک ملتی را به این وضعی که الان ملاحظه می کنید کشاند ، قتل عام ها کرد ، حبس های طولانی ، جوان های ما را در حبس برد و به پیری به ما برگرداند ، در بین اینهائی که در حبس بودند و پانزده سال حبس بودند ، بعضی وقت ها که با من مصافحه می کردند ، آنوقت دست یک پهلوان بود و حالا که مصافحه می کند دست آدم عادی شده . آن زجرها و ناراحتی

هایی که به جوان های ما ، به روشنفکرما ، به علمای ما ، به دانشگاهی های ما ، به بازرگان های ما ، آن زجرها و تبعیدها و آنقدر زحماتی که به آنها دادند و آنها متحمل شدند ، اینها را نمی توانیم جبران کنیم . یک جان بیشتر ندارد ، شما همه تان هم جمع بشوید همان یک جان را از او می گیرید . این صدها جان از بهترین فرزندان اسلام گرفته است ، حالا که ما یک جان از یک نفر آدمی که ارتباطش به اجانب بیشتر از ارتباطش به ملت ماست بگیریم ، این می شود جبران ؟ شما فرض بکنید که یک وقت دست شما بیاید ، دست و پای او را ببرید ، چشم هایش را بیرون بیاورید ، از این کارها بکنید (فرض کنید) باز هم جبران نمی شود . این دلیل بر این است که یک عالم دیگری است که جبران اینطور چیزها در آنجا می شود ، برای هر کشتنی ، کشتن و زنده کردن ، کشتن و زنده کردن ممکن است . برای زجرهائی که به جوان ما داده ، زجرهای طولانی و تا ابد ممکن است باشد . نمی شود آقا که یک کسی بیاید و سی وچند سال به این مردم آنجور حکومت جائرانه بکند و مامورینش در همه اطراف بلاد با زن و فرزند و جوان و پیر ما ، عالم و غیر عالم ما آنطور رفتار بکنند و ما هم نتوانیم جبران بکنیم (اصلا اگر دست ما هم برسد نتوانیم جبران بکنیم ) نمی شود خدای تبارک و تعالی یک

همچو کاری را اجازه بدهد که یک نفر آدم این کارها را بکند و بعد هم جزایش همین باشد که او را بکشند ، جزایش همین باشد که مالش را بگیرند . در بین جوان های ما اشخاصی بودند که در جوانی رفتند و پانزده سال عمرشان را هدر دادند ، او می توانست در بیرون اگر از علما هست کتاب ها بنویسد ، هدایت ها بکند ، اگر از روشنفکران هست کتاب ها بنویسد و روشنفکری ها بکند ، روشنگری ها بکند ، اگر از اطبا هست جمعیت زیادی را از مرگ نجات بدهد . تمام این قشرهایی که از ما آنها در زندان کردند ، اینها حیاتشان را از دست دادند ، اینها زندگی شان را ، بیشتر زندگی شان را از دست دادند یعنی یک زندگی توی محبسی که هیچ کاری نمی تواند بکند ، از همه کارها او را باز داشتند . (آنها می دانند چیست ) اینها با کشتن محمدرضا درست می شود ؟ ! جبران می شود ؟ ! او تمام عیاشی ها و ظلم هایش را کرده و حالا هم تقریبا اواخر عمرش هست . یک کسی که تمام آن جنایات را کرده ، حالا می شود که من و شما بگوئیم که خوب ، حالا پولهایش را از او بگیریم (اگر دست ما برسد ، دست ما که به همه ذخایر او نخواهد رسید) این جواهراتی که پدرش برد نمی دانم الان در خزینه کدام کشور هست (انگلستان گمان می کنم ) این جواهراتی هم که ایشان حمل کردند حمل کردند چمدان های پر از جواهر این

ملت و حمل کردند و بردند ، علاوه بر پول های بسیار گزافی که صورت ها دارد ، حالا یک مقداری از آن را فاش کردند ، شما فرض کنید که بتوانید که همه اینها را از او بگیرید لکن می توانید این هدری که داده است او ، نیروی ملت را که به هدر داده جبران کنید ؟ این دانشگاه های ما را به صورتی در آورد که نیروی انسانی ما را هدر داد ، کارش هدر بود ، نیروهای انسانی ما را منهدم کرد به نیروهای غیر انسانی . این سینماهائی که در زمان ایشان مشغول فعالیت بودند ، این مراکز فحشائی که اینها درست کردند ، مراکز فحشائی که موجود کردند برای اینکه جوان های ما را بکشند به این مراکز و غافل کنند از مسائل حیاتی خودشان ، از مسائل زندگی بخش خودشان . این مراکز اسباب این شد که این نیروی انسانی که باید در خدمت کشور ما باشد علاوه بر اینکه معطل شد ، منقلب شد به یک نیروی غیر انسانی . چطور ما می توانیم جبران کنیم این جنایات را ؟ قابل جبران به دست بشر نیست . این به دست ماورای این عالم جبران می شود و بدانید که جبران می شود . این قرآن است که هر کس هر ذره کاری که بکند می شمرند . آنجا یک همچو عالمی است ، (و من یعمل مثقال ذره خیرایره و من یعمل مثقال ذره شرا یره . ) خودش را می بیند . قرآن اینطور می فرماید و مطالب هم همین است ، صورت این عمل در

آنجا منعکس است و در آنجا خودش را می بیند و اینها جبران خواهد شد و شما دلتان محکم باشد که اگر دستتان نرسد به او و اگر هم برسد نمی توانی جبران کنی اما این جنایات جبران خواهد شد در آنجا .

اصل رژیم سلطنتی مغایر با عقل ، حقوق بشر و قانون اساسی است

اینها همه تا اینجا که رسیده است باز نصف راه یا کمتر از آن را پیمودیم . اتفاق کلمه ، اجتماع یک امت در یک امر موجب این شد که این کنگره هائی که تا (به قول خودشان ) عرش کشیده شده بود ، اینها یکی یکی ریختند ، وارفتند مثل یخی که آب بشود لکن باز ما راه زیاد داریم ، این اولش است ، مقصد ما تنها رفتن او نیست ، این یکی از مطالب است . ما رژیم سلطنتی را اصلا غلط می دانیم ، از اول این غلط بوده ، خلاف قوانین انسانی بوده ، رژیم سلطنتی ازاول خلاف قوانین عقلی انسان است . یک کسی حالا در مجلس به او رای بدهند(حالا فرض بفرمائید صحیح رای بدهند . فرض باطل را من

نمی گویم ) شما فرض کنید که یک مجلس موسسان ملی ، صد در صد ملی تاسیس بشود و این یک کسی را با اعقابش به حکومت برساند ، خودش و سلسله بعد ، ما به این مجلس موسسان که از جانب ملت است و به این ملت می گوئیم بسیار خوب ، شما زمانی که خودتان تشریف داشتید حق داشتید که سرنوشت خودتان به دست خودتان باشد ، سرنوشت مائی که دویست سال بعد از شما به این دنیا می آمدیم به چه مناسبت شما

تعیین کردید آقای پدربزرگ ؟ شما با چه قانون ، با چه حق سرنوشت ماهائی که در این زمان هستیم تعیین می کنید ؟ شما حق دارید که ، این حرفی است که همه عقول با آن موافقند منتها آنقدر تعمیه می کنند بین مردم و تبلیغات سوء می کنند که مردم باور می کنند ، گاهی وقت ها آنقدر شور است که خان هم می فهمد .

عقل این است ، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی به دست خودش باشد ، هر ملتی سرنوشتش به دست خودش باشد ، این صحیح . ملت ایران حالا سرنوشتش باید به دست خودش باشد ، الان اگر بخواهد یک کسی را تعیین کند برای وکالت ، تعیین کند برای ریاست جمهور ، حق دارد که خودش قرار بدهد . ما حالا فرض کنید اجتماع کردیم و یک نفر را رئیس جمهور کردیم ، این صحیح ، حالا اگر ما همه مان مجتمع شدیم و یک مجلس موسسان درست کردیم ، مجلس موسسان از ناحیه ما حق دارد که سرنوشت این ملتی که الان موجود هست تعیین کند ، نه آنی که الان نیست و بعدها موجود خواهد شد ، برای اینکه الان ملت ایران نیست . این گروه هائی که در صد سال دیگر در اعقاب شماها می آیند ، اینها ملت ایران الان نیستند ، من نمی توانم سرنوشت آنها را تعیین کنم . ما چه حقی داریم که سرنوشت دیگران (را) تعیین کنیم ؟ آنها دیگرانند . به مجرد اینکه ما همه در ایران هستیم ، به مجرد اینکه ما همه مسلمان هستیم

نمی توانیم سرنوشت یک جمعیتی که الان موجود نیستند تعیین کنیم که بعدها ملزم باشند این اعقاب ما به اینکه این آقا را به اعلیحضرتی بشناسند . آخر به چه مناسبت تو همچو کاری می کنی ؟ به من و شما چه ربط دارد این ؟ پس سلطنت اصلا ، اصلا قضیه سلطنت یک مطلب خلاف عقلی است ، خلاف شعور انسان است . این در صورتی که یک موسسان صحیح صد در صد ملی باشد ، این است که برای اعقاب هیچ خطری نباید داشته باشد . اما ما رجوع کنیم به تاریخ ، ما که شاهد خود قضیه بودیم ، شما جوان ها آنوقت نبودید ، ما شاهد قضیه بودیم که قضیه چه جور بود و چه جور تحقق پیدا کرد . با سرنیزه مجلس درست کردند ، با سرنیزه رای درست کردند . مگر کسی جرات می کرد رای ندهد ، جرات می کرد نفس بکشد . درست کردند ، البته یک عده ای آنوقت از جان گذشتند و مخالفت کردند لکن مابقی همه سرنیزه بالای سرشان بود ، یک مجلس سرنیزه ای درست کردند و بعد با سرنیزه به ما تحمیل کردند یک همچو موجوداتی را . اگر هم صحیح بود ، غلط بود . اگر صحیح بود نسبت به آن کسی که در آن زمان بود صحیح ، اما نسبت به کسی در آن زمان نبود غلط . ماهائی که ، شماهائی که در آنوقت نبودید ، رفراندم آنوقت نمی دانم مجلس موسسان آنوقت هیچ دخالت نمی تواند داشته باشد در سرنوشت شما .

رمز پیروزی ملت ، حفظ وحدت کلمه و اتکال به خدا

ما یک قدم جلو رفتیم تا

اینکه این شخص را از مملکت بیرون کردیم ، او می خواست که ماها را بیرون کند و می گفت که هر که وارد حزب رستاخیز نشده است باید از این مملکت بیرون برود . شما بحمدالله با هم متحد شدید و اتفاق کلمه شما باعث شد که آن کاری که می خواست سر شما بیاورد شما سر او آوردید ، بیرونش کردید . بعدها هم کسی نمی تواند او را بیاورد . اگر می توانستند نگهش می داشتند . نگه داشتن آسان تر از بیرون رفتن و برگشتن است ، البته آنها به فکر هستند . گفته می شود که در طیاره که داشته می رفته این خبیث امر می کرده که کودتا کنید . طیاره در هوا بوده و باز از هوای نفسش دست بر نداشته . از آنجا (اینجور گفته می شود) امر کرده که کودتا کنید . در همین چند روز هم می گویند در یکی از پادگان ها (امروز هم باز برای من نوشته اند) دستور داده بودند به اینکه بروید شهر همدان را !!! کودتا کنید و بمباران کنید و بساط درست کنید . گوش ندادند ، اعتصاب غذا کردند و گوش ندادند و الان هم این پادگان در بست مال ملت است . اینها برای چی بود ؟ برای دو مطلب : یک مطلب این اتفاق کلمه ای که در ایران پیدا شد . یک مطلب دیگر ، این پشتوانه ای که عبارت از حق و حقیقت خدا بود . برای خدا و اسلام داد زدید گفتید ما اسلام را می خواهیم ، آزادی می خواهیم ، استقلال

می خواهیم . حکومت اسلام ، حکومت اسلامی همین آزادی و استقلال را به شما می دهد منتها شما تشریح کردید مطلب را والا حکومت اسلامی یعنی آزادی ، یعنی استقلال . این پشتوانه داشتن اجتماع شما به اراده الله تعالی موجب پیروزی شما تا اینجاست و اگر این دو جهت محفوظ بماند که قیامتان بحق باشد . (اعظکم بواحده ان تقوموالله ) برای خدا قیام کنید ، نه برای شهوات نفسانیه . اگر انسان برای شهوات نفسانیه قیام بکند و برای خدا نباشد این به جائی نمی رسد کارش ، این بالاخره فشل می شود کارش چیزی که برای خدا نیست دوام نمی تواند داشته باشد .

فقط برای خدا قیام کنید

کوشش کنید که قیام شما ، این نهضتی که دارید نهضت الهی باشد ، لله باشد . من نمی توانم باور کنم که کسی مبادی معنوی نداشته باشد و برای مردم کوشش کند . من اصلا باورم نمی آید . اینهائی که مبادی معنوی دارند ، اینهائی که خدا قائلند ، آنهائی که جزا قائلند ، آنهائی که عطا قائلند ، اینها تعقل دارد که یک کسی جان خودش را بدهد یک جان بالاتر بگیرد ، همه چیزش را بدهد و از خدا زیادتر ، آنقدری که هیچ چشمی نمی تواند ببیند و هیچ گوشی ƙřɠتواند بشنود بگیرد . این معقول است که ما یکی بدهیم صد تا بگیریم . یک جانی که توی این کالبد محبوس است بدهیم ، آزاد بشویم به جانی که الهی است ، آزاد است ، محیط است ، همه چیز است ، اراده اش فعال است ، می گوید بشو ،

می شود ، هر چه و هر که بخواهد می شود ، یک همچو چیزی بگیرد ، این معقول است که انسان در اینجا فداکاری کند و جانش را بدهد اما آن کسی که این مبادی را ندارد ، یا بسیار احمق است یا دروغ است مطلب . من می گویم دروغ است مطلب ، تعمیه است . اینکه (من برای مردم ، برای توده دارم زحمت می کشم ) ، از او می پرسیم خوب ، حالا خودت را کشتند چه ؟ تو همچو آدمی هستی که برای توده ؟

انسان هر چه می خواهد برای خودش می خواهد ، انسانی که برای خودش نخواهد ، در تمام بشر چند تا دانه نمی تواند پیدا بشود . تا مبادی روحی و الهی در کار نباشد نمی شود که دوام داشته باشد . علیهذا خدای تبارک و تعالی می فرماید من یک موعظه به شما می کنم . (در تمام موعظه هائی که همه می کنند می فرماید که من فقط یک موعظه به شما می کنم . موعظه کن خدای تبارک و تعالی است ، آن که موعظه را رسانده رسول خدا (ص ) است ، این کتابی که در آن این موعظه ثبت شده است قرآن است ) می فرماید من فقط یک موعظه می کنم و آن این است که برای خدا قیام کنید ، هم قیام کنید ، هم قیامتان برای خدا باشد . اگر بخواهی قیام شما یک قیام مثمر باشد ، نتیجه داشته باشد قیامتان ، منتهی به تفکیک و تجزیه و امثال ذالک نشود . تمام هم شما یک

نقطه باشد و آن هم یک نقطه ماورای عالم طبیعت ، یک نقطه غیر متناهی ، در همه چیز همه توجه به او داشته باشید . اگر یک همچو مطلبی شد آنوقت قیام شما و نهضت شما یک نهضت اسلامی سالم ، دوام دار (می شود) برای اینکه پشتوانه اش دائم است ، چیزی که پشتوانه اش دائم است ، دائم است .

من این موعظه خدای تبارک و تعالی به لسان قرآن را دارم به شما می رسانم . این موعظه به ما می فهماند به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشیم ، وجهه ما یکی باشد: الله . (ان تقوموالله ) قیام لله ، دیگر نمی تواند که یک کسی یک طرف برود یک کسی یک طرف دیگر . اگر دیدید که در یک قیامی دسته دسته و حزب حزب و جبهه جبهه شد بدانید که خدا در کار نیست . اگر همه با هم متوجه به یک نقطه باشند دعوت به وحدت کلمه است ، به وحدت عقیده است . وحدت عقیده وحدت کلمه می آورد ، وحدت عمل می آورد . (انما اعظکم بواحده ) یک موعظه ، فقط یک موعظه . توی این موعظه همه چیز است . شما این یک موعظه را گوش کنید ، عمل کنید ، همه چیز شما در این یک موعظه هست موعظه خداست ، آنهم فقط یک موعظه . همه چیزهائی که شما تصور بکنید توی این یک کلمه هست . اینکه قرآن معجزه هست برای این چیزهاست که سه تا چهار تا کلمه تمام حیثیات بشر را اداره می کند . (اعظکم بواحده ان

تقوموالله مثنی و فرادی ) قیام اگر قیام لله شد همه چیز متمرکز می شود در همان الوهیت و این قیام شما چون یک بوئی از الوهیت می داد تا اینجا رسیده است که قدرت های بشری را زیر پا گذاشت ، یعنی مشت غلبه کرد بر تانک ، مشت غلبه کرد بر توپ ، توپ ها و تانک هائی که در ایران آورده بودند و متمرکز کرده بودند و اینها ، مشت های جوانها و پیرها و زن های ما در مقابلش ایستاد و گفت که دیگر اثر ندارد . چرا اثر ندارد ؟ برای اینکه لله است . مگر با خدا می شود معارضه کرد ؟ مگر مقابله می شود با خدا کرد ؟ این کار خدائی است ، لله است ، برای خداست . همه این دعوی هائی که اینها داشتند پیچید و کنار گذاشت .

تاکید بر جدیت اقشار ملت در رفع نقائص و خرابی های مملکت

اما حالا باز اول کار است . شما خیال نکنید که ما رسیدیم به مقصدمان ، برویم بخوابیم

سر جایمان . خیر قیام لله الان اول کار است به حسب آن چیزی که اهل معرفت می گویند منزل اول است نهضت . ما خیلی راه داریم الان . آقا ما وارث یک مملکت هستیم که همه چیزش را این مرد به باد فنا داد ، همه چیزش را . شما روی هر مطلبی که دست بگذاری ، روی هر مظهری از مظاهر تمدن که دست بگذاری این به باد داده است . به باد داد و فریاد زد که من تمدن بزرگ آوردم . دانشگاه ما را به باد فنا داد ، زراعت ما را به باد

فنا داد ، نفت ما را همه اش تقریبا داد (می گوید بیست سال دیگر مانده تمام بشود ، اینطور که شما می دهید بله ) همه چیز ما را به باد فنا داد . جوان های ما را فانی کرد و به باد فنا داد . از همه جنایت ها بالاتر از دست دادن نیروهای انسانی است . انسان است که می تواند کار بکند و ارزش دارد و الا آب و خاک و اینها ارزش ندارد . انسان ارزش دارد ، این انسانیت را سلب کردند اینها ، جوان ها و نیروهای جوان های ما را به باد فنا داد . این جوان هائی که الان در آلمان آمدند برای نیروی اتمی ، از آنها بپرسید (آمدند به من گفتند ، شما هم از آنها بپرسید ، خودشان هم می دانند) می گویند ما را پائین نگه داشتند ، نمی گذارند و هیچ اثر هم ندارد کار ما . کار بی اثر و نگه داشتن نیرویی که استعداد دارد و باید ترقی بکند ، در یک حدی خفه اش می کنند و نگهش می دارند . همه چیز این مملکت را به باد داده است . ما اگر موفق هم بشویم و این تتمه لاشه را بیرون بریزیم باز ده ، بیست سال لازم است که همه اقشار ملت فعالیت کنند تا بتوانند این نقیصه ها را رفع بکنند . شما بخواهید زراعت ما را برگردانید به حالی که قبل از این افسادات ارضیه بود ده بیست سال زحمت لازم دارد ، همه مردم باید دست به هم بدهند ، باید زارعین و

دهقان ها و کشاورزها مشغول کار بشوند و دیگران کمک کنند به آنها . تنها با یک قشر ، با یک دولت اصلاح نمی شود .

ملت خواهان برقراری حکومت عدل اسلامی است

ما امروز می خواهیم همه ملت را وارد در دولت کنیم ، جدا نباشد ، همه با هم اعانت کنند ، معاون هم باشند نه اینکه یک اجنبی باشد که مردم از آن بترسند ، او را نگاه کنند نتوانند با او حرف بزنند . ما یک کسی را می خواهیم که (البته نمی شود ، اینکه من می گویم می خواهیم ، شبیه است آنهم نه شبیه نزدیک ، شبیه بسیار دور) مثل حضرت علی سلام الله علیه باشد که زمان سلطنتش (استغفرالله که سلطنت می گویم ) امارت او ، امارت شرعیه اش ، خلافتش که آنقدر طول و عرض داشت ، حجاز و مصر و عراق و ایران و نمی دانم همه اینها را داشت ، آنوقت پا می شد ، خودش راه می افتاد در خانه این زن و آن زن و آن زن . بعد از اینکه خانه یک زنی رفت (به حسب اینطوری که تاریخ نقل می کند ، آقایان نقل می کنند) و دلجوئی کرد و بچه هایش را چه کرد ، بعد کاری می کند که این بچه کوچک ها بخندند ، یک کاری که آدم های متعارف عادی نمی توانند ، یک ماوراءالطبیعت این کار را می تواند بکند . یک صدائی در می آورد که این بچه می خندد ، می گوید اینها داشتند گریه می کردند می خواستم با خنده اینها از خانه بیرون بیایم . ما یک

همچو آدمی می خواهیم ، نه یک کسی که از سایه اش بترسیم . ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست ، بیایند دور او بنشینند صحبت کنند ، با او حرف بزنند ،

اشکال دارند ، اشکالشان را بگویند . ما یک امیری می خواهیم که وقتی یهودی آمده ادعا کرده ، قاضی می فرستد سراغ امیر که بیا ، می آید می نشیند در مجلس قضا (همان قاضی که خودش نصب کرده ) در مجلس قضاوت می نشیند ، طرح دعوا می شود و رای برخلاف حضرت امیر سلام الله علیه می دهد . شما می توانید که اینهمه چیزی که از بنیاد پهلوی برده ، حکومت ها می توانند ادعا کنند ؟ (حتی حالا) می توانند این مردیکه را بیاورند اینجا که آقا بنیاد پهلوی را بیا حسابش پس بده پانزده میلیون دلار فلان ، ده میلیون دلار فلان ، پنج میلیون دلار فلان ، سی میلیون دلار فلان ، همه از اجرا و بستگان و پسر و دختر شاه .

ما یک حکومت عادل می خواهیم ، عادل یعنی دزد نباشد لااقل ، نمی خواهیم اقتدا به حاکمان بکنیم . (البته باید اینطور باشد) ما می خواهیم اینطور باشد که این مال ملت را ندزدد ، بر ندارد برود .

تبلیغات رژیم شاه علیه روحانیت برای جداسازی مردم از اسلام و قرآن

خوب ، شما مطالعه کنید این صورتی که مال یکی دو ماه است (مطالعه هم کرده اید لابد) ببینید بین اینها یک نفر آدم متدین پیدا می شود ؟ این آخوندهای مفتخور به اصطلاح اینها ، توی این قائمه

ها یک آخوند را پیدا می کنید ؟ یک ملا را پیدا می کنید ؟ اینها تبلیغات است (آخوند مفتخور) تبلیغات است اینها برای اینکه می خواهند آخوند را زمین بزنند . آن که می تواند تو دهنی بزند آخوند است . آن که با منبر و محرابش جلوی توپ و تانک ایستد آخوند است . اینها می خواهند این قوه را از شما بگیرند ، اسلام هم که می خواهند بگیرند ، قرآن هم که می خواهند بگیرند ، همه را می خواهند بگیرند تا شما بشوید یک افراد مخلوع از خدا ، خلع سلاح شده ، نه خدا داشته باشید و نه امام داشته باشید و نه قرآن داشته باشید و نه موعظه چی داشته باشید و نه منبری داشته باشید و نه محرابی و نه آخوند ، هیچی ، پس چه بکنند ؟ همین کارهائی که تا حالا کردند ، ادامه بدهند همین کارهائی که تا حالا کردند . تبلیغات کردند ، زمان آن مرد خدا نشناس ، چه تبلیغاتی بر ضد روحانیت کردند که روحانیت را به هیچ جا راه نمی دادند . مردی که گفته بود که من دو طایفه را سوار اتومبیل نمی کنم ، قرار با خدا گذاشتم ، یکی آخوند ، یکی فاحشه . اینطور درست کرده بودند . چرا ؟ برای اینکه از آخوند می ترسیدند . یک آخوند توی مجلس بود پدرش را در می آورد ، یک مدرس که در مجلس بود مکرر شکست داد ، آخر گرفتند او را کشتند . از اختلافات دست برداشته و در زیر پرچم اسلام بیایید . وحدت

کلمه ، لله بودن این پیروزی را به شما داده تا حالا . این وحدت کلمه را حفظ کنید ، این حزب بازی را کنار بگذارید ، این جبهه بازی را کنار بگذارید ، این آخوند و دانشگاهی را کنار بگذارید ، خدا می داند ضرر به شما می زند ، ضربه می زند به شماها . در خارج آدم می آید می بیند که جبهه های مختلف است . کنار بگذارید آقا . اگر چنانچه مسلمانید ، مسلمانی اقتضا می کندکه کنار بگذارید . اگر ملی هستید ، ملی بودن اقتضا می کند ، اگر عاقلید ، عقل اقتضای این را می کند . اینها را دیگران درست کردند به اعتقاد من ، دیگران درست کردند که ما را متفرق از هم بکنند . کنار بگذارید این مسائل را ، با هم بشوید (یدالله مع الجماعه ) همه با هم بشوید . تا اینجا آوردید تا آخر ببرید . آخر یعنی آنوقتی که دست اجانب از مملکت شما کوتاه بشود ، مملکت بشود مال خودتان ، خودتان اداره اش بکنید ، خودتان هر چه دارید دلتان خواست بفروشید ، نفت را خواستید بفروشید ، خواستید نفروشید . البته می خواهیم بفروشیم اما نه این فروشی که این مرد کرد که هم نفت را داد و هم پایگاه درست کرد ، به جای نفت پایگاه برای آنها درست کرد . اینطور البته نمی شود ، ادامه ندارد این . اتفاق کلمه داشته باشید که اگر این پایگاه اتفاق کلمه را از شما گرفتند بدانید که شکست می خورید . اگر این جمعیت ها توی ایران

که همه داد می کنند آزادی ، همه داد می کنند خدا ، اگر این تفرقه در آن پیدا شد و یک قشری در آن پیدا شد که یک شعار دیگر غیر الهی داد و لله نبود بدانید که شما را شکست می دهند . آنها درست می کنند این مطالب را . الان وقتی است که اینها شکست خورده اند دیگر هر چه دستشان برسد درست می کنند یک گروه درست می کنند به اسم کذا ، یک گروه درست می کنند به اسم کذا برای اینکه تعمیه کنند و این ملت روحیه اش را از دست بدهد . من عرض می کنم که محکم باشید ، روحیه تان را نگه دارید . وقتی ابرقدرت ها نتوانستند غلط بکنند این چهار تا بچه نمی توانند کاری بکنند . محکم باشید سر جای خودتان . قدرت ملت یک قدرتی است که هیچ قدرتی با او نمی تواند مقابله کند . شما دیدید و دارید می بینید آن که همه قدرت ها دنبالش بود شما بیرونش کردید . ما تا آن جائی که دست همه اجانب ، (چه اجانب چپ و چه اجانب راست ) دست اینها در مملکت ما یک چیزی دارد ، نهضتمان ادامه دارد و تا جان داریم فریاد می کنیم . از این تفرقه و این اختلاف کلمه دست بردارید آقایان و من از شماها و هم از قشرهائی که در ایران هستند این تقاضا را دارم ، ملتمسانه این تقاضا را از همه تان دارم که همه شما دنبال یک مطلب بروید که بخواهید مملکت خودتان را از چنگ دیگران آزاد

کنید . (من دارم سینه می زنم برای آمریکا ، من دارم سینه می زنم برای روسیه ، من دارم سینه می زنم برای چین ) همه اش غلط است . بدتر از بدتر هم . برای خودت چرا سینه نمی زنی بدبخت ؟ مملکت از من است و به یکی دیگر می خواهم تحویل بدهم ؟ ! و بعد هم ملی هستم باز هم توده ای هستم ؟ ! توده ای این است که برای ملت خودش باشد ، نه برای چین و دیگران باشد . دست بردارید از اختلافات ، همه زیر پرچم اسلام بیائید اگر بخواهید که همه قدرت ها را کنار بگذارید و خودتان باشید ، خودتان با یک اخلاق فاضله ، یک مملکت نمونه ای که اخلاق فاضله باشد ، یک مملکت نمونه ای که ظلم به دیگران نکند ، طمع به مال دیگران نداشته باشد ، ظلم هم تحمل نکند ، مالش هم به دیگران ندهد . برنامه ما این است که نه ظلم بکنیم و نه ظلم بشنویم ، نه می خواهیم به مردم تحمل کنیم ، نه تحمل می کنیم تحمیل دیگران را . همه با هم باشید ولله باشد ، قصدهایتان را خالص بکنید لله و صفوف تان را فشرده تر بکنید و من امیدوارم که خداوند به شماها نصرت بدهد و نصرت می دهد انشاءالله . والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/11/57

پیام امام خمینی به عشایر بویر احمد

بسمه تعالی

توسط جناب مستطاب حجه الاسلام آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی دامت افاضاته عموم طوائف و ایلات سلحشور و شجاع بویراحمد ایدهم الله تعالی

از عواطف اسلامی شما سلحشوران مسلمان

و طرفداران جمهوری اسلامی متشکرم . امید است در پرتو حکومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام آزادی و امنیت و استقلال نصیب ملت محترم ایران شود . اینجانب از طوائف بویر احمد و سایر طوائف شجاع ایران تقاضا دارد که در حفظ نظم و امنیت منطقه خودشان کمال مراقبت را بنمایند و در این موقع حساس که به وطن ما می گذرد ، نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دین و کشور بهانه دهند . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/11/57

مصاحبه اما خمینی با روزنامه اطلاعات

سؤ ال : نخستین اقدام شما در بازگشت به ایران که روز جمعه آینده پیش بینی شده چه خواهد بود ؟ و آیا اعضای کمیته انقلابی حکومت اسلامی قبلا اعلام خواهد شد یا نه ؟

جواب : اولین اقدام من نصیحت به ملت عزیز ایران است و انشاالله اگر امکان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام می کنیم و کارهائی را که مقدمتا باید انجام داد اعلام خواهم کرد .

سؤ ال : شکل طبقاتی شورا آیا از طبقات کارگر ، روشنفکر انقلابی اسلامی خواهد بود و دهقانان در آن خواهند بود یا اکثر اعضای این شورا روحانیون می باشند ؟

جواب : خیر ، اکثر از روحانیون نخواهند بود بلکه روحانیون هم مثل سایر طبقات نماینده خواهند داشت .

سؤ ال : ممکن است خطوط اساسی حکومت اسلامی را در زمینه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی به طور خلاصه بفرمائید ؟

جواب : اینها اموری نیست که بتوانم الان برای شما تشریح کنم . اسلام ، هم آزادی خواهد داد و

هم توجه به اقتصاد خواهد کرد و هم توجه به سایر احتیاجات کشور که باید کارشناسان در این موارد به موقع اقدام کنند .

سؤ ال : منظور این است که در حکومت اسلامی ، ملی شدن صنایع قطعی خواهد بود یا نه ؟

جواب : این مساله هم باید مورد مطالعه قرار گیرد ؟

سؤ ال : ممکن است بفرمائید اقلیت هائی که در ایران وجود دارند ، در حکومت اسلامی چه وضعی خواهند داشت ؟

جواب : اقلیت های مذهبی در اسلام احترام دارند و آنها هم مثل سایر اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگی خواهند کرد و هیچ گرفتاری برای آنها نخواهد بود .

سؤ ال : در مورد آزادی بیان و عقیده ، شما چه حدودی را در نظر دارید ؟ آیا فکر می کنید باید محدودیت هائی قائل شد یا نه ؟

جواب : اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد ، بیان همه چیز آزاد است . چیزهائی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد .

سؤ ال : آیا فکر می کنید که گروه های چپ و مارکسیست که در ایران هستند ، آزادانه فعالیت خواهند داشت ؟

جواب : اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری می شود ، اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد .

سؤ ال : یعنی منظورتان این است که احزاب آزاد خواهند بود یا نه ؟

جواب : همه مردم آزادند ، مگر حزبی که مخالف با مصلحت مملکت باشد .

سؤ ال : نقش زنان در حکومت اسلامی چگونه خواهد بود ؟ آیا مثلا در امور کشور هم شرکت خواهند داشت برای مثال وکیل و وزیر

خواهند شد ؟ البته اگر استعداد و لیاقتی نشان دهند .

جواب : در مورد اینگونه مسائل ، حکومت اسلامی تکالیف را معین می کند و الان وقت اظهار نظر در این زمینه ها نیست . زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند ، آنان از حق رای دادن و رای گرفتن برخوردارند . در مبارزات اخیر ایران ، زنان ایران نیز سهمی چون مردان دارند . ما همه گونه آزادی را به زن خواهیم داد ، البته جلوی فساد را می گیریم و در این مورد دیگر بین زن و مرد فرقی نیست .

سؤ ال : یکی از خبرنگاران زن : چون مرا به عنوان یک زن پذیرفته اید ، این نشان دهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقی است ، اگر چه دیگران سعی کردند نشان دهند که عقب مانده است . فکر می کنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتما حجاب داشته باشند ؟ مثلا چیزی روی سر داشته باشند یا نه ؟

جواب : اینکه من شما را پذیرفته من ، من شما رانپذیرفته ام ، شما آمده اید اینجا و من نمی دانستم که شما می خواهید بیائید اینجا و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا ، اسلام مترقی است . مترقی هم به این معنی نیست که بعضی زنها یا مردهای ما خیال کرده اند . ترقی به کمالات انسانی و نفسانی است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است ، نه اینکه سینما بروند و دانس بروند و اینها

ترقیاتی است که برای شما درست کرده اند و شما را به عقب رانده اند و باید بعدا جبران کنیم . شماها آزادید در کارهای صحیح ، در دانشگاه بروید و هر کاری را که صحیح است بکنید و همه ملت در این زمینه ها آزادند اما اگر بخواهند کاری خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت ، خلاف ملیت بکنند جلوگیری می شود و این دلیل بر مترقی بودن است .

سؤ ال : شکل مالکیت در حکومت اسلامی و بخصوص مالکیت اراضی چگونه خواهد بود ؟

جواب : اینها بعدا روشن خواهد شد .

سؤ ال : به نظر شما وضع روزنامه ها چگونه باید باشد ؟

جواب : روزنامه هائی که مضر به حال ملت نباشد و روزنامه هائی که نوشته شان گمراه کننده نباشد ، آزادند .

سؤ ال : دولی که در جریان انقلاب کنونی ایران ، آشکارا از شاه حمایت کردند ، در صورتی که اظهار ندامت کنند آیا مناسبت خود را با آنها ادامه می دهید ؟

جواب : بلی ، مگر اسرائیل ، اسرائیل مستثنی است ، همچنین افریقای جنوبی و کشورهائی که از تبعیض نژادی پشتیبانی می کنند .

سؤ ال : شما در بیاناتتان فرمودید که اسرائیل دشمن اسلام است ، آیا حکومت اسلامی ممکن است به این کشور اعلان جنگ بدهد ؟

جواب : بسته به مقتضای زمان است .

سؤ ال : آیا در جهان اسلام کشورهائی که بخواهند به پیروی از ایران ، جمهوری اسلامی تشکیل دهند ،

الزاما باید مذهب شیعه را بپذیرند یا نه ؟

جواب : خیر ، الزام در مذهب نیست .

سؤ ال : بعضی از گروه

های کوچک طی نامه و تلفنی به ما می گویند که ما از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد می رویم .

جواب : آنها عمال شاه هستند . آنهائی که این حرف ها را می زنند ، سال هاست که می زنند و اینها را هم شاه به آنها دیکته کرده است و آنها هم برای شما می گویند برای اینکه می خواهند شاه را برگردانند . به آنها بگوئید شاه دیگر بر نمی گردد و شما اگر حکومت اسلامی را ببینید ، خواهید دید که دیکتاتوری در اسلام اصلا وجود ندارد . سؤ ال : در بازگشت به ایران احیانا اگر مواجه با یک کودتای نظامی شدید چه خواهید کرد ؟ جواب : هیچ ، مبارزه خواهیم کرد .

تاریخ : 3/11/57

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون فرانسه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله العظمی امام خمینی در آخرین مصاحبه خود با تلویزیون فرانسه گفتند: برای تغییر رژیم ، فشار افکار عمومی به معنی قانون است . ما به استناد همین قانون قدرت را به دست می گیریم و حکومت را مستقر می کنیم .

امام خمینی در پاسخ پرسشی در پیرامون میزان وفاداری ارتش به قیام ملت اظهار داشتند: ما امیدواریم که ارتش با تمام افسران آن برگردد . البته در حال حاضر قشرهائی در ارتش رو به ملت هستند ولی من صلاح ارتش می دانم که همه برگردند به طرف مردم و با شاهی که کنار رفت و دیگر برگشتی ندارد ، تماس نداشته باشند و توهم نکنند که باید تماس داشته باشند . ارتش باید ارتش ملت باشد . ما ارتش را از خودمان می دانیم ، اگر

چند نفری جنایتکارند ، حسابشان جداست و امیدواریم همه افراد ارتش به آغوش ملت باز گردند و از آنها پذیرائی خواهیم کرد .

در پاسخ این پرسش که برای تغییر رژیم و سپردن قدرت به دوستانتان از طرق قانونی استفاده می کنید و یا با توسل به افکار عمومی ؟ آیت الله العظمی خمینی گفتند: فشار افکار عمومی همان قانون است . در آنوقت که در ایران رژیم سلطنتی بود ، به خیال آنها سلطنت با نظر مردم بوجود آمده بود ، در حالی که از اول هم چنین نبود . اکنون آراء عمومی شاه را خلع کرده است ما به استناد همان فشار افکار عمومی که قانون واقعا همان است ، باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم .

خبرنگار تلویزیون فرانسه از امام خمینی پیرامون شایعه ثروتمند بودن روحانیت و همچنین گرفتن کمک از کشورهای دیگر و احتمال بازگشت به نظام قرون وسطی سؤ ال کرد و ایشان پاسخ دادند: قضیه ثروتمند بودن روحانیون در ایران مطلب کذبی است ، کمک از جاهای دیگر نیز تکذیب می شود . از هیچ مملکتی و از هیچ جائی ، روحانیون ایران پشتیبانی و کمک مالی نمی گیرند . مردم ایران علاقه اسلامی دارند به روحانیون و هر کمکی روحانیون بخواهند به آنها می دهند و احتیاجی به کمک خارجی ندارند . اینکه گفته اند می خواهیم مملکت را به عقب برگردانیم ، مطلبی است که شاه منتشرکرده برای اینکه دست و پا بزند و خلاص شود از این گرفتاریهائی که دارد . ما با آثار تمدن موافقیم . مایلیم که مملکت ما مجهز

شود به همه آثار تمدن ولی نه آنطور که شاه عمل کرد . شاه تمام آثار تمدن را به صورت فاسد کننده در آورد . سینما به صورت ترویج فساد شد ، اخلاق جوان ها را فاسد کرد ، مراکز فحشا را زیاد کرد و وسائل اعتیاد جوانان را فراهم ساخت ، جوان های ما را به هروئین مبتلا کرد . ما با اینها مخالفیم ، با آثار تمدن و پیشرفت مخالف نیستیم ، با پیشروی های شاه مخالفیم که ما را به عقب رانده . حالا ملت ایران سال ها باید زحمت بکشد که ایران را ترمیم کند و خساراتی را که شاه در ایران ایجاد کرده و خرابی هائی را که به بار آورده جبران نماید . * چون به متن اصلی این مصاحبه دسترسی نداشتیم به ناچار از متن روزنامه استفاده شده است .

تاریخ : 4/11/57

بیانات امام خمینی در مورد لزوم نظارت مردمی بر امور جاری کشور و حفظ وحدت کلمه

اصلاح ویرانی های کشور در گرو وحدت اقشار ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه آقایان متشکرم که در این موقعی که ما گرفتار این مسائل هستیم کمک کردند و کارها را انجام دادند و باید بگویم که کار ، کار خودشان بوده و منزل ، منزل خودشان بوده و این معنا را تنبه بدهم که در یک منزل محقری کار محقری ما باید با اجتماع کار بکنیم یعنی دسته جمعی هر کسی یک کارش را بکند و میسور نیست برای یک نفر یا دو نفر همه کارها را انجام بدهد . آنوقت راجع به کار یک کشوری که الان تقریبا باید گفت مصائب هست و تا حالا خرابکاری بوده ، کار یک کشوری نمی شود انجام بگیرد الا اینکه همه اجزاء کشور ، همه

افراد کشور در آن همکاری کنند . اگر چنانچه همه ملت ایران ، هر کس در هر جا هست اقدام به ساختمان این مملکت نکند مملکت به حال خرابه یا نیمه خرابه باقی خواهد ماند و مسوول خواهیم بود همه . هر کس هر کاری را می تواند باید به طور مقتضی ، با صبر و تحمل و تحمل مزاحمات ، تحمل زحمات اقدام بکند . اگر همچو چیزی شد یک مملکت آباد و صحیح و خوب محقق خواهد شد .

ضرورت دقت و نظارت مردم در کلیه امور و شوونات مملکت

و باز همه اجزای مملکت باید نظارت در امور بکنند که نتوانند شیاطین باز رخنه بکنند . در ادارات دولتی اشخاصی که رفت و آمد می کنند ، اینها باید نظارت برکارهای آنها بکنند یعنی مثل سمت بازرسی و تفتیش و اینطور چیزها که اگر خطائی آنها می کنند ، تعمدی می کنند عرض می کنم که خیانتی می کنند ، به دستگاه قضائی اطلاع بدهند تا اینکه آنها تعقیب بکنند .

همه مصیبت هائی که در این سال ها واقع شده است برای این بوده است که دستگاه ها سرخود بوده اند . از آن دستگاه اول گرفته ، آن شخصی که به اسم شاه در مملکت حکومت کرده سر خود حکومت کرده ، مقید به قوانین نبوده . وقتی که این سر خود حرکت کرده کسانی هم که دنبال او هستند از او یاد می گیرند ، اینها هم سر خود می شوند . وقتی یک مجلسی را به طور سر خودی و بدون رعایت قوانین بوجود آوردند ، نمایندگان این مجلس هم سر خود خواهند شد ، پایبند قوانین نخواهند شد .

باید خاتمه پیدا بکند این مسائل ، باید ایران یک مملکتی بشود که مترقی به معنای واقعی باشد نه اینکه لفظی و همین گفتن ترقی . معنویات یک مملکتی را باید در صدد بود که اصلاحش کرد یعنی باید دست خیانت را کوتاه کرد ، دست جنایات را کوتاه کرد . همه جاهائی که یک عضوی از اعضای ادارات دولتی یا دولت ، عضوی از اعضای دولت تکفل می کنند ، مردم موظفند که نظارت کنند که نظارت کنند در آن . آنهائی که می روند آنجا برای گرفتاریهائی که مثلا دارند ، محاکماتی که دارند ، می روند در کلانتری ها ، می روند در نظمیه ، می روند در عرض می کنم دادگستری و امثال اینها ، خودشان باید ناظر باشند که چه می گذرد و خودشان مکلفند (اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود مکلفند) که چیزهائی که گذشته است اگر چنانچه خلاف بوده است ، به جاهائی که برای این امر تاسیس می شود اطلاع بدهند تا تعقیب بشوند . اگر یک ملتی یک همچو جهتی پیش بیاید که یک محاکم صالحه ای تصرف بکند در همه امور ، یعنی برسد به داد مردم ، همچو نباشد که مثل حالا باشد که دادگستری ها کاری به این حرف ها ندارند یا نمی توانند داشته باشند !!! عرض می کنم که کلانتری ها که بخواهند مردم را چه بکنند ، لخت بکنند ، امثال اینها ، اگر اینطورها باز ادامه پیدا بکند فرض کنید که این دزد بزرگ رفت ، کوچک ها جای او می نشینند و کارها را انجام می دهند . باید

همه تان ، همه مان در این امور دقت کنیم و دنبال کنیم و فداکاری بکنیم تا اینکه انشاءالله یک مملکت صحیحی بار بیاید .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم و من از اینکه این مدت شما زحمت کشیدید عذر می خواهم . خداوند شما همه را حفظ بکند و سلامت بدارد و ما حالا می رویم به این مملکت ببینیم که آیا چه می شود . هر چه که بشود همین است . ما بنا داریم که برویم ، حالا چه از بین راه برگردیم و باز هم خدمت شما باشیم و چه برویم و پیاده بشویم و آنجا چه بشود . و من این (را) هم باید بگویم به شما آقایان که به آقای یزدی و بعضی از آقایان گفتم که من بیعتم را از شماها برداشتم عرض می کنم که ممکن است که آنطوری که اینها تهیه دیدند در این سفر خطر در کار باشد و من میل ندارم که به خاطر من شماها خدای نخواسته در خطر بیفتید . من سنم دیگر گذشته ، شما حالا جوانید .

یکی از حضار: من به خانم ها عرض کردم که آقا فرمودند احیانا خانم ها در هواپیما نباشند . آنها گفتند که من خدمتتان عرض کنم مگر امام حسین حضرت زینب و خواهران خویش را همراه نبردند .

امام : خوب ، حالا امام حسین ، امام حسین بود . ما یک جور دیگر است وضعمان . نخیر من میل دارم زحمت خانم ها نباشم ، آقایان هم همین طور . گمان می کنم که اگر اینطور بشود که

من بروم علیحده و بعد آقایان بیایند بهتر است .

خداوند عمر شما را زیاد کند ، موفق باشید انشاءالله . در هر صورت برای من ناگوار است که برای خاطر من کسی به زحمت بیفتد . من برای خودم مانعی ندارد اما ناگوار است برایم که ببینم یکی از برادرهای من برای خاطر من گرفتار شده است . انشاالله خداوند همه تان را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/11/57

بیانات و مصاحبه امام خمینی پس از ممانعت از بازگشت ایشان به ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ایرانیانی که با من همراهی کرده اند متشکرم . من می خواستم که فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می برند من هم با آنها باشم لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاه های ایران را بست . من پس از باز شدن فرودگاه ها بلافاصله به ایران خواهم رفت و به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد . باری اینها باید بدانند که وقت آنکه قلدری بکنند گذشت . من ملت ایران را به ادامه نهضت دعوت می کنم و دعوت می کنم تا این قلدرها را سرجای خودشان بنشانند لکن آرامش را از دست ندهند . من از همه ملت ایرن تشکر می کنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم . خداوند همه شما را توفیق بدهد .

ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل

حکومت شده است ، به ایل خودش خیانت می کند . آن ایلی که پشتوانه ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای در آورد . این شخص به ایل خودش ، به ملت خودش خیانت می کند . باید ایل بختیاری بداند که این اشخاصی را که به آنها خیانت می کنند از جلو راه ملت بردارند . باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند و به آنها کمک نکنند . باید همه ایران بدانند که توطئه ای در کار است . از این توطئه باید جلوگیری شود . این آخرین قدمی است که این خائنین بر می دارند و ما انشاءالله این قدم را هم می شکنیم و پیش شما می آئیم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند .

سؤ ال : چه وقت تصور می کنید که خواهید توانست به ایران بروید ؟

جواب : هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاه ها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد ، در پیش رفقای خودم و همراه جوان های ایران بریزد . ما از این هیچ باکی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم .

سؤ ال : آیا توصیه می کنید که مردم با برداشتن سلاح فرودگاه را برای بازگشت شما باز کنند ؟

جواب : عجالتا بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم . هر وقت صلاح دیدم این امر را می کنم و به آنها می فهمانم که چه باید بکنند .

سؤ ال : ممکن است به یک فرودگاه کشور نزدیک به ایران بروید و از آنجا عازم ایران شوید ؟

جواب

: باید مطالعه شود .

سؤ ال : با توجه به اینکه بازگشت شما ممکن است باعث خونریزی های بیشتر شود ، آیا باز هم اصرار به بازگشت خواهید داشت ؟

جواب : من باید پیش برادرهایم باشم .

سؤ ال : آیا این آغاز یک جهاد جدید است .

جواب : ممکن است .

تاریخ : 5/11/57

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت به تعویق افتادن بازگشت ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملت ایران خصوصا اهالی شهرستان ها و روستاهای کشور که متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزدیک به تهران آمده اند ، تشکر می کنم . امیدوارم تا با میزبانان خود ، اهالی محترم و آگاه تهران همگامی کرده و در راهپیمایی آنان شرکت کنم و مظالم دولت حیله گر و غیرقانونی را افشاء نمایم . از اینکه ایادی اجانب فرودگاه های سراسر ایران را به روی من بسته اند ، به ناچار تصمیم گرفتم که روز یکشنبه 29 صفر به کشور برگشته و چون سربازی در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه دهم . مردم دلیر ایران آگاهند که این حرکات مذبوحانه و غیر انسانی از دولت غاصب و متظاهر به قانون اساسی ، نمی تواند راه ملت را منحرف نماید . دولتی که برخلاف تمام موازین اسلامی و انسانی کرارا مطالبی به دروغ به اینجانب نسبت داده است که شدیدا تکذیب می کنم . من هرگز با دولت های غیر قانونی مذاکره نکرده و نمی کنم . اینان عمال اجانب هستند که در زیر پوشش قانون اساسی خیانت خود را پنهان می کنند . اینان اگر به قانون اساسی و آراء عمومی ارج می گذاشتند ، باید

هر چه زودتر کنار می رفتند . ملت شریف و آگاه باید بداند که دولت فعلی با کمال بیشرمی تصمیم دارد شاه مخلوع و فراری را چون گذشته برگرداند و حکومت جابرانه این دودمان ننگین را بار دیگر بر ما تحمیل کرده و برای همیشه ما را در اختناق و زیر سلطه اجانب قرار دهد ولی دیگر دیر شده است و اراده آهنین ملت به خواست خدای تعالی این آخری را نیز درهم خواهد شکست . از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/11/57

پیام امام خمینی درباره شرط پذیرش بختیار

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرات حجج اسلام تهران و سایر شهرستان ها دامت برکاتهم آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را در سمت نخست وزیری من می پذیرم ، دروغ است بلکه تا استعفا نداده است او را نمی پذیرم چون او را قانونی نمی دانم . حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمائید که توطئه ای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورند . من با بختیار تفاهمی نکرده ام و آنچه سابق گفته است که گفتگو بین من و او بوده ، دروغ محض است . ملت باید موضع خود را حفظ کند و مراقب توطئه ها باشد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/11/57

بیانات امام خمینی در مورد نقش شوم اجانب در ایجاد وابستگی و چگونگی رهائی ازسلطه ابرقدرتها

تاثر و تاسف از مصیبت های وارده بر ملت ایران

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر چه مصیبت بر برادرهای ایرانی وارد بشود ، یا تحمل زحمت ها بکنند ، این به منزله یک بار سنگینی است که بر دوش من واقع می شود و من از عهده جواب این نمی توانم برآیم . همین دو سه روز باز کشتارهائی در ایران واقع شده است که موجب تاثر ماست و اهالی ایران از شهرهای مختلفه ایران به تهران آمدند و تحمل زحمات کردند و در این سرمای زمستان رجوع کردند به طرف تهران و این هم موجب تاثر من است و تمام آنها یک باری است به دوش ما که سنگینی می کند . من از خدای تبارک و تعالی توفیق ملت ایران را و مردم ایران را خواستارم و من سلامتی همه آنها را از خداوند تعالی خواستارم . من بنا داشتم که بروم پیش رفقای ایرانی و در

صف آنها خدمت بکنم و میل داشتم که اگر چنانچه آنها برایشان غمی وارد بشود من هم شریک باشم ، اگر چنانچه خدای نخواسته خون آنها بریزد من هم با آنها شریک باشم لکن دست خیانتکارها باز از آستین در آمد و به توهم اینکه اگر ما برویم به ایران ، برای آنها مثلا بد می شود یا برای ارباب ها . . . از رفتن من ممانعت کردند و راه ها را بستند و من انشاءالله در فرصت اول همان برنامه ای را که برای رفتن داشتم دارم .

رهایی از وابستگی و نیل به سعادت و استقلال سرلوحه قیام ملت ایران

در نقلی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دیدند که عده ای از آن کفار را دارند می آورند ، دستگیر کردند می آورند و عبور می دهند ، فرمودند که آنها را ما (قریب به این معنا) می خواهیم به بهشت ببریم و آنها را با زنجیر می کشند به طرف بهشت . انبیا علیهم السلام که برای سعادت بشر مبعوث شدند یعنی سعادت همه جانبه بشر ، سعادت دنیای بشر ، سعادت حیات دیگر بشر ، آنها می خواستند که انسانها را به کمال لایق به انسانیت برسانند . بشر زیر این بار (بسیاریشان ) نمی روند و نرفتند . ما هم به تبع نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم قیام کردیم برای اینکه این ملت محروم را به کمال لایق خودش برسانیم . این ملتی که در طول رژیم سلطنتی از اول و در طول این پنجاه سالی که ما یادمان هست از جهت ظلم اینها ، از همه جهت محروم و گرفتار بودند ، همه

چیزشان به باد می رفت

و همه ثروتشان را دشمن می بردندو می برند و همه نیروهای ما را به باد دارند می دهند ، ایران نهضت کرد و ما هم به تبع ایران ، دنباله ایرانی ها ، ماهم یک چند کلمه ای ، چند قدمی می رویم برای اینکه این ملت را نجات بدهیم .

ما می خواهیم دولت هائی (را) که حکومت بر ایران می کنند ، نجات بدهیم . ما می خواهیم ارتش را از این انگل بودن نجات بدهیم . ما از اول که مستشارهای امریکا آمدند و ارتش ما را در دست گرفتند ، با این مخالف بودیم . ما از مصونیت دادن به اتباع امریکا تنفر داشتیم و اظهار تنفر کردیم . ما می خواهیم این دولت ها را مستقل کنیم و راضی شوند . ما می گوئیم شما خودتان مستقلا در مملکت خودتان ، در مقدرات مملکت خودتان باید دخالت داشته باشید ، اینها می گویند ما می خواهیم نوکر باشیم ، (لفظا نمی گویند ، عملا اینطور است ) ما می خواهیم ارتش را از این مستشارهای امریکائی ، آقا بالا سرها نجات بدهیم ، این گردن کلفت های ارتش راضی نمی شوند به این ، می خواهند زیر بار باشند . این همان آن چیزی است که پیغمبر اکرم (ص ) فرمود که : با زنجیر ما اینها را داریم می کشیم به طرف بهشت ، طرف سعادت . ما باید این گردن کلفت ها را با زنجیر بکشیم طرف سعادت .

ما می خواهیم شما آقا باشید ، شما می گوئید می خواهیم نوکر باشیم !! ما

می گوئیم شما باید خودتان کشور خودتان را اداره بکنید ، خودتان کشور خودتان را اداره بکنید ، منافع مملکت مال خودتان باشد ، ذخائر مملکت برای آن بیچاره باشد که در زاغه ها نشسته اند ، شماها راضی نمی شوید ، راضی نمی شوید که خودتان هم آدم بشوید!! ما می خواهیم شما را آدم کنیم ، شما آدم نمی خواهید بشوید!!

نقطه اصلی جنایات را فراموش نکنید

شما با ادعای از اول ما مبتلای به ادعاها بودیم ، زمانی که محمدرضا خان بود اینجا ادعاها پشت سرهم ، رادیو فریاد می کرد و تلویزیون اعلامیه اش را می داد و مطبوعات هم دنبالش و هر وقت آدم روزنامه را باز می کرد ، اولش اعلیحضرت آریامهر چه فرمودند ، علیا حضرت چه فرمودند ، ملکه چه ، شهبانو چه فرموده . هر وقت رادیو را باز می کردید همین حرف ها بود ، هر کس صحبت می خواست بکند می بایست همین حرف ها را بزند ، خودشان هم دائما از این حرف می زدند که (مملکت را ما چه وضعی کردیم ، ما به تمدن بزرگ می خواهیم برسانیم ، ما چه می خواهیم بکنیم ، ما چه می خواهیم بکنیم ) وقتی ردش کردند و رفت فهمیدیم که هیچ کاری نکرده ، هیچ غلطی نکرده . شما دست روی هر یک از مظاهر تمدن بگذارید می بینید خراب است و این خرابش کرد . یادتان نرود محمدرضا را ، همه بدبختی هایش مال این خبیث بود ، این را یادتان نرود ، ذکرش کنید . اینطور نیست که حالائی که از ایران خارج شده حالا شما بگوئید

که دیگر گذشت ، او رفت دیگر حرفش را نزنید . خیر ، این باید ذکرش زنده بماند تا آنوقتی که خودش و اربابش و دیگران رفتند ، آنوقتی که مدفون شدند ، دیگر بعد از دفنش ما کاری نداریم .

مردم فریبی و غارتگری تحت لوای ملیت

تا حالا صحبت از شاهنشاهی و (مردم ایران ، ملت ایران شاه دوستند ، از اول اصلا شاهدوستند ، بدون شاه زندگی نمی توانند بکنند) . حالا ما بدون شاه چرا زنده نشستیم ؟ آنها هم همه دارند زندگی می کنند . همین آقا گفت که اگر شاه نباشد کمونیست می شود . خوب حالا شاه نیست ، کمونیست شد ؟ الان شاه هست ؟ کسی نیست . رژیم شاهنشاهی ، کمونیستی را از بین برده است ؟ رژیمی هم درکار نیست ، نه رژیم شاهنشاهی الان در کار است ، نه شاهنشاهی در کار است ، نه شاهی در کار است . شما می گوئید که اگر من نباشم (محمدرضاخان اینجور می گفت که اگر من نباشم ) تجزیه می شود مملکت ، یک تکه اش را انگلیس ها می برند ، یک تکه اش را هم روس ها می برند ، یک تکه اش هم امریکا می برد . ما آنوقت هم می گفتیم که آقا تو که هستی اینطوری است ، تو برو این حرف ها نمی شود . الان هم رفته ، الان مملکت ما تجزیه شده است ؟ ! یکی از این طرف رفته ، یکی از آن طرف رفته ؟ ! خوب رفت او تمام شد . تا حالا ما گرفتار لاف ها و گزاف های محمدرضاخان بودیم

به صورت شاهنشاهی ، اعلیحضرتی ، آریامهری ، حالا گرفتار ملیت و آزادی و این حرفها هستیم ، سرقبر دکتر مصدق برویم و عرض کنم از این حرف ها . ما نه آنها را باور کردیم ، نه اینها را باور می کنیم . ما خوش باور نیستیم ، چه کنیم . ما می بینیم همان بساطی که در زمان محمدرضا خان ، شاه سابق بود حالا همان دارد اجرا می شود ، همان ها آنوقت آدم می کشتند ، حالا هم آدم می کشند ، آنوقت غارت می کردند ، حالا هم غارت می کنند ، آنوقت از اجتماعات جلوگیری می کردند ، حالا هم جلوگیری می کنند . زورشان نمی رسد حالا والا دو نفر آدم نمی گذاشتند با هم جمع بشوند ، شاه که می گوید بیش از دو نفر نباید باشد ، یک نفر هم شاید نمی گذاشتند . زورشان نمی رسد حالا ، دیگر مردم اعتنا به آنها نمی کنند . همان برنامه است ، همان بساط است . تحمیلی است منتهی آن یکی اسمش شاهنشاهی میشود ، این ملیت و جمهوری دموکراتیک و این حرف ها . اینها با اسلام بد هستند ، با جمهوریش خوبند ، آن تکه دومش که جمهوری اسلامی است با این بد هستند ، آنها دشمن اسلامند . اگر نیستید ، چرا وقتی برنامه تان را می دهید می گوئید جمهوری دموکراتیک ؟ اسلام چه گناهی کرده ، اسلام به شما چه کرده ؟ شما خوب نیستید با اسلام برای اینکه اسلام است که جلو منافع شخصی راگیر ، اسلام است که نمی گذارد

این گردن کلفت ها زندگی اشرافی بکنند ، یک زندگی آنجور که دلشان می خواهد بکنند ، اسلام تعدیل می کند ، اسلام است که نمی گذارد اجانب بر مسلمین حکومت بکنند ، اسلام است که جلو زور را می گیرد ، جلو دیکتاتوری را می گیرد . آن اسلامی که جلو دیکتاتوری را می گیرد ، حالا آنها می گویند که ما از دیکتاتوری محمدرضاخان فارغ شدیم به دیکتاتوری آخوندی رسیدیم ! آخر کدام دیکتاتوری آخوندها دارند ؟ چه کردند اینها ؟ ما می گوئیم دیکتاتوری نکنید ، ما می گوئیم دیکتاتوری بکنید ؟ ما می گوئیم دیکتاتوری نکنید . ما جز از فساد ، جلوگیری از هیچ چیز نمی کنیم . آزادند مردم ، شماها نمی گذارید آزاد باشند .

هر روزی در یک اسمی ، همان هائی که از محمدرضاخان تقویت می کردند ، حالا از اینها دارند تقویت می کنند . (اسم تغییر کرده ، محمدرضا رفته یکی بدتر آمده ، والا مطلب همان است ) ملت باید

ملتفت باشند ، توجه داشته باشند ، خیال نکنند که ما غلبه کردیم تمام شد . محمدرضا را بیرونش کردیم ، بسیار خوب ، این صحنه عوض شد ، حالا صحنه دوم پیش آمده ، یک وقتی با اسلحه زور و قلدری ، دیکتاتوری ، یک وقتی با اسلحه آشتی و با روی خوش و ملایمت ، یک وقتی ، هم آشتی و هم قلدری ، حالا (دموکراتیک اسلامی ) دموکراتیک ، از آن طرف (دین مبین اسلام ) . همان است و همان بساط که آن مردک داشت ، او هم می گفت دین

اسلام ، آن که اصلا نمی داند که دین اسلام چه چیز هست ، می گوید دین مبین اسلام . از آن طرف می گویند دین مبین اسلام ، از آن طرف اساسش را دارد از بین می برد ، از بین برده . اسلام می گوید که تو برو کنار ، اسلام حکومت جائر را قبول ندارد ، شما جائرید . اسلام با ظلم مخالف است . پیغمبر اسلام بیست و سه سال جنگیده با ظلم ، یک وقت با موعظه یا خطابه و اینها در مکه ، یک وقت با شمشیر در مدینه . شما دارید ظلم را ترویج می کنید ، شما پریروز جوان های ما را کشتید ، شما خونریزید ، شما خونخوارید .

ما می خواهیم شما را از زیر بار استعمار بیرون کنیم ، شما می گوئید که ما می خواهیم زیر بار استعمار باشیم !! عقلتان نمی رسد ، ما باید تو سرتان بزنیم تا بیرون بیائید ، ما زنجیرتان باید بکنیم تا از ذلت بیرونتان بکشیم ، دستتان را بگیریم با زور بیرونتان بکشیم ، شما عقلتان نمی رسد . ارتشی های ما بدانند ما می خواهیم آنها را مستقل شان کنیم ، این دوسه نفری که در راس واقع شدند نمی گذارند ، این دو سه نفر را بگیرید ، آنها را بیرونشان کنید . دولتی ما بدانند ما می خواهیم دولت مستقل ایجاد کنیم ، این نوکرها نمی گذارند ، بیرونشان کنید ، الزمشان کنید که کنار بروند .

تاسیس دولت مبتنی بر احکام اسلام و رای ملت

من در اول فرصتی که پیدا کنم به خواست خدا می روم ایران و اول قدمی که

برمی دارم تاسیس می کنم یک دولت اسلامی مبتنی بر احکام اسلام ، مبتنی بر رای مردم ، پیشنهاد می کنیم به مردم و رای از اینها می گیریم و یک حکومت اسلامی تاسیس می کنیم .

همه ایران مسلمند و من گمان ندارم جز چند نفری که خیال می کنند که اسلام مخالف با ظلم آنها هست و تشخیص این را داده اند ، مردم ایران مخالف باشند . ما می بینیم که مردم ایران ، دیروز در تهران چه اجتماعی بوده است ، تبریز هم بوده . ملت این را می خواهد ، آنها نمی خواهند که زیر بار حکومت های جائر باشند ، آنها می خواهند یک حکومت عادل داشته باشند . شما خیال نکنید که (جمهوری اسلامی یک چیزی است که ما نمی فهمیم ) اینها خودشان را به نفهمی می زنند . چرا نمی فهمید ؟ جمهوریش را که همه می دانید ، اگر نمی توانید ، یاد بگیرید ، اسلامیش هم محتوای اسلام . با اسلام مخالفید ؟ با احکام اسلام مخالفید ؟ اسلام احکام دارد ، در سیاست احکام دارد ، در اجتماعات احکام دارد ، در همه چیز احکام دارد . قانون اساسی نه ، قانون اسلام . با جمهوریش مخالف نیستید ، با اسلامش مخالفید ؟ اگر اینطور است ، باطن ذاتتان ایمان ندارد ، اسلام ندارد ، مسلم نیستید .

ارتشیان جوان ، ارتش و مملکت را از دست سران وابسته نجات بدهند

ما می خواهیم که این ارتش ما یک ارتش مستقلی باشد که یک سرهنگی از امریکا نیاید اینجا ارتشبد را بکوبد . ارتشبد! ما می خواهیم تو را نجاتت بدهیم ، تو اینجور نمی خواهی ؟

عقلت نمی رسد ، به زور باید نجاتت بدهیم .

جوان های ما در نظام حیثیت شان باقی مانده ، مثل بعضی از این بزرگ هایشان نیست که فطرت را از دست دادند از بس آدم کشتند ، از بس ظلم کردند دیگر به صورت سبع درآمدند ، جوان ها اینجور نیستند . جوان ها! به داد مملکت تان برسید ، به داد ارتش تان برسید ، نگذارید این چهار تا پیرمردی که پول ما را جمع کردند و فرستادند به خارج ، اینها باز بگذارند این وضع باقی باشد ، این وضع را بزنید به هم .

مصلحت شما در توبه و اعلام استعفاست .

من گفتم که اگر دولت بیاید اینجا ، یعنی رئیس دولت به قول خودشان بیاید اینجا ، تا استعفایش را قبلا ننویسد و اعلام نکند ، با من ملاقات نمی تواند بکند . این هم که من می گویم استعفا ، نه اینکه این معنای قانونی استعفا را دارد ، این نیست ، این نخست وزیر نیست ، نه اینکه نخست وزیر است و استعفا کند ، لکن برای حفظ ظاهری است که حالا کلمه استعفا را ما هم ذکر می کنیم ، و الا استعفا یعنی چه ، اصلا نخست وزیر که تو نیستی . اعلام بکند من نخست وزیر نیستم . اگر این را کرد و چون مثل بعضی از اینها که بودند که خیلی جنایت شان فوق العاده بود و نمی توانستم من حتی با استعفا یا با چیز هم قبولشان بکنم ، خوب به آن اندازه هنوز نرسیده ، اگر عاقل باشد استعفا می کند و می آید اینجا توبه می کند ، شود

مثل سایر مردم . اگر صفتش را آن هم از دست داده ، آن دیگر با خودش است . ما اگر چنانچه بیاید توبه کند ، ما می پذیریم از او و اگر سرسختی کند همین است که بود و پشیمان خواهد شد . من به او الان می گویم که پشیمان می شوی ، دیدی چطور اربابت پشیمان شد آمد التماس کرد و مردم نپذیرفتند . نرسی به اینجا که التماس کنی و نپذیرند . شرافت . . . را ، آبروی خودت را از دست نده ، خراب نکن خودت را . . . تو خراب خواهی شد .

ما صلاح جامعه را می خواهیم ، ما تبع پیغمبرهائی هستیم که آمده اند برای اصلاح جامعه ، آمده اند برای اینکه جامعه را به سعادت برسانند ، آنهائی که کورند و نمی فهمند ، آنها را با زور می خواهد به سلامتی و سعادت برساند ، آنها که بینا هستند می روند دنبالش . ما به تبع اینها می خواهیم جامعه خودمان را سعادتمند کنیم ، ما از این گرفتارهائی که ایران دارد و جامعه ما دارد متاثریم ، متاسفیم . جامعه روحانیت می خواهد نجات بدهد شما را ، شما را با موعظه می گوید که تبعیت کنید از اسلام و قواعد اسلام . اگر چنانچه پذیرفتید ، آنهائی که جنایت تان زیاد نیست ، از ما هستید توبه اگر کردید و اگر چنانچه نپذیرفتید ، با زور به شما تحمیل می کنیم که بپذیرید ، یعنی حق را بپذیرید ، یعنی از جنایت دست بردارید . به زور ، به فشار ملت

، به فشار فریاد ملت ، همانطوری که فریاد ملت این انگل را بیرونش کرد ،

فریاد ملت شما (ریشه او) را(که چیزی هم نیستید) بیرونتان می کند . آدم بشوید ، زودتر توبه کنید ، مصلحت تان این است ، من مصلحت شما را می خواهم . بر ملت ایران است ، بر ملت ایران در این زمان که حساس است لازم است که پافشاری کنند و دست از نهضت شان برندارند که پیروزی آنها انشاءالله نزدیک است .

من از خدای تبارک و تعالی سلامتی همه شما را خواستارم ، خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق باشید . ایدکم الله انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 9/11/57

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی

سؤ ال : آیا بختیار را قبل از استعفا خواهید پذیرفت ؟

جواب : من مکرر گفته ام که اصولا شاه سابق قانونی نبود ، مجلسین قانونی نیست ، بختیار قانونی نیست ، پس کسی را که قانونی نیست نخواهم پذیرفت . من به ملت ایران توصیه می کنم که در این وقت حساس درست بیدار باشند ، متوجه باشند که توطئه ای باید در کار باشد . من می بینم که همان کسانی که از شاه سابق طرفداری می کردند ، حالا از بختیار پشتیبانی می کنند . هم دولت انگلستان و هم دولت آمریکا از او پشتیبانی می کنند . اگر چنانچه این شخص ملی است ، همانطور که خودش اظهار می کند ، چرا آنها از او پشتیبانی می کنند ؟ اگر ملی است چرا بدون مجوز قانونی و برخلاف میل ملت پست نخست وزیری را اشغال کرده است ؟ اگر

احترام به آرای عمومی می گذارد چرا کنار نمی رود ؟

ملت ایران باید بداند که من در کنار آنان تا آخرین نفس برای حفظ قوانین اسلام و مصالح مملکت به مبارزه خود ادامه می دهم و بر همه ملت واجب است تا در این امر پایداری کنند و سستی و سردی به خود راه ندهند . مطمئن باشید که ما پیروزیم و مطالب ما مطالب حق است و حق لاجرم پیروز است .

سؤ ال : در صورتی که بختیار استعفا بدهد یا ندهد و کودتای نظامی بشود چه خواهید کرد ؟

جواب : ما از کودتای نظامی ترسی نداریم . ملت ایران به کودتاهای نظامی عادت کرده است . ما پنجاه سال است زیر بار کودتا هستیم ، کودتای رضاخان ، کودتای محمدرضا . ما با فشارهای اینها عادت کرده ایم . ما از کودتا هیچ ترسی نداریم . من تعجب می کنم که ما می خواهیم ارتشی را از شر استعمار خارج کنیم و آنها خودشان نمی خواهند . بعضی از بلندرتبه ها می خواهند نوکر باشند . اصولا ارتش با ماست . خلاصه ما از کودتای نظامی هیچ ترسی نداریم برای اینکه ملت ایران مهیاست تا آخرین نفس به قیام و نهضت خود ادامه دهد . ملت ایران تا پیروزی نهائی را به دست نیاورد ، دست از نهضت خود بر نمی دارد .

سؤ ال : چرا تصمیم رفتن به ایران را به تاخیر انداختید ؟

جواب : تصمیم من همانطور که بوده است ، هست ولی دولت غیرقانونی برای حفظ منافع اجانب مانع ورود من به ایران شده است و من در اولین فرصت

به ایرن خواهم رفت و حقوق ملت ایران را خواهم گرفت . آنهائی که به ملت ایران خیانت می کنند ، باید کنار بروند و من چون گذشته در تصمیم خود باقی هستم و ملت ایران باید در تصمیم خود باقی باشد . براحدی از افراد ملت جایز نیست که در این موقع حساس که امر بین موت و حیات است بنشیند و ساکت باشد .

ملت ایران ! به نهضت خود ادامه دهید که قدرت با شماست . از قدرت ها نترسید . شما می توانید با قدرت ملی خود کشور خود را نجات دهید و سرنوشت خود را خودتان در دست بگیرید . به هیاهوی این و آن گوش ندهید . به توطئه های زیر پرده توجه کنید . خداوند شما را حفظ کند . انشاءالله تعالی .

تاریخ 9/11/57

پیام امام خمینی به ملت شریف ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

باز کشتارها و قتل عام های دستجمعی را در تهران و شهرستان ها شروع کردند ، باز دژخیمان محمدرضا با مسلح شدن به ادعای قانون و استقلال کشور و سرپوش ملیت به جان مردم بی پناه افتاده اند . باز دست ناپاک خیانتکار عمال بیگانه از آستین نوکرهای محمدرضا پهلوی درآمد و ملت را به جرم آزادیخواهی و استقلال طلبی به عزا نشاند .

تا دیروز محمدرضای خائن ، ارتش را با آتش گشودن روی ملت و برادران و خواهران خود ننگین کرد ، اکنون نوکر یا نوکران خائنش ، این خدمت به استعمار را به عهده گرفتند . هر روز مواجه با یک دسته نیرنگ باز هستیم که می خواهند منافع اجنبی را تامین کنند ، اگر چه به کشتار هزاران نفر

از این ملت رنجدیده شجاع بیانجامد . ملت دلیر با خون جوانان عزیز خود محمدرضا را از صحنه خارج کرد ، لکن اجانب یک مهره دیگر را با نقاب ملیت به صحنه آوردند . اینان از این مهره ها فراوان دارند که سالها با ماسک فریبنده در خدمت هستند و به مجرد رفتن مهره ای ، مهره دیگری را مورد تائید قرار داده اند و نمی دانم پس از این چه خواهند کرد ولی باید بدانند که ملت هوشیار ، از این نیرنگ ها غافل نیست و یکی پس از دیگری را مدفون خواهد کرد .

ملت عزیزم ! دوستان من ! نه به وعده های پوچ دولت های غیرقانونی اعتنا کنید و نه از هیاهوی دژخیمان بهراسید . نهضت مقدس را به پیش برانید و به آخر رسانید و دست اجانب و نوکرهای از خدا بی خبرشان را از کشور عزیز قطع کنید . خائن اصلی را با خفت بیرون کردید ، همت کنید و این تتمه که حاشیه ای بیش نیستند از صحنه خارج کنید . خداوند با شماست .

اکنون بر جمیع جناح های ملی و دولتی است که چون گذشته دولت غیرقانونی را محکوم کنند و اطاعت از آن نکنند که اطاعت طاغوت حرام و مخالف رضای خداست . من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان آلوده نشده است می خواهم که ننگ اطاعت از جنایتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابل با ملت باز دارند . ملت از خود شماست ، برای منافع اجانب برادرکشی نکنید و با پشتیبانی از اسلام و ملت نام خود

را در تاریخ جاوید کنید .

من از کارمندان وزارتخانه ها می خواهم که زیر بار ننگ اطاعت از غاصبان حقوق ملت نروند ، کمک به این یاغیان و اطاعت از آنان حرام و مخالف شرع و عقل است .

من از ملت ایران که تحمل اینهمه مصیبت و زحمت را کرده و می کنند ، تشکر صمیمانه می کنم و از خداوند تعالی سلامت آنان را خواهانم . من در اولین فرصت خودم را نزد شما می بینم تا در شادی و غم با شما سهیم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عمال اجانب خاتمه دهیم . من امیدوارم به فوز احدی الحسنیین نائل شوم . یا پیشرفت مقصود و اقامه عدل و حق ، یا شهادت در راه آنکه راه حق است . از خداوند تعالی غلبه حق بر باطل را خواهان و پیروزی ملت شریف ایران را خواستارم .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 12/11/57

بیانات امام خمینی در فرودگاه مهرآباد

من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم . عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی توانم جبران کنم . من از طبقه روحانیون که در این قضایای گذشته جانفشانی کردند ، تحمل زحمات کردند ، از طبقه دانشجویان که در این مسائل مصائب دیدند ، از طبقه بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند ، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمی که در این مسائل خون دادند ، از اساتید دانشگاه ، از دادگستری ، قضات دادگستری ، وکلای دادگستری از همه طبقات ، از کارمندان ، از کارگران ، از دهقانان ، از همه طبقات

ملت تشکر می کنم . آن زحمت های فوق العاده شماست که با وحدت کلمه پیروز شدید ، البته در قدم اول . پیروزی شما یک قدم است الان و آن اینکه خائن اصلی را که محمدرضا نام دارد ، از صحنه کنار زده اید . گرچه گفته می شود که در خارج از کشور به دست و پا افتاده است و حالا که ارباب ها هم دست رد بر سینه او زده اند و او را راه نمی دهند حالا متوسل شده به بعضی هم جنس های خودش شاید بتواند باز راهی پیدا کند و این یک خیال خامی است که بعد از پنجاه سال خیانتهای این سلسله و بعد از سی و چند سال جنایات و خیانات این شخص خائن به این مملکت که مملکت ما را به عقب راند ، مملکت ما را فرهنگش را فرهنگ استثماری کرد ، زراعتش را به باد فنا داد ، خزائنش را به باد فنا داد ، مملکت را ویران کرد ، جندی او و ارتش او را تابع ارتش غیر کرد ، تابع مستشاران غیر کرد و اینها تاسفاتی است که ما داریم و ملت ما دارند . ما پیروزی مان وقتی است که دست این اجانب از مملکت مان کوتاه شود و تمام ریشه های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند و این کارها و چیزهایی که اخیرا واقع می شود و دست و پا می زنند عمال اجانب که یا شاه را برگردانند یعنی شاه سابق و یا رژیم دیگری و یا رژیم سلطنتی را حفظ

کنند ، این مطلب را باید بدانند که گذشته است مطلب و اینطور مسائل را که شما پیش می آورید دست و پایی بیش نیست و اگر چنانچه تسلیم ملت نشوید ، ملت ، شما را به جای خودش می نشاند . ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است ، وحدت کلمه مسلمین ، همه ، وحدت کلمه اقلیت مذهبی با مسلمین ، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی ، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی . باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و خدای نخواسته شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند . من از همه شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همه شما را طالب و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادی بسته به آنها را خواهان هستم .

تاریخ 12/11/57

بیانات امام خمینی در بهشت زهرا

تسلیت و تشکر از ملت مصیبت دیده

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم ، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده ، مصیبت های زن های جوان مرده ، مردهای اولاد از دست داده ، طفل های پدر از دست داده .

من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد ، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم . من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم ، من نمی توانم تشکر

از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد ، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید .

من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم . من به پدرهای جوان داده ، من به آنها تسلیت عرض می کنم . من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم .

اصل رژیم سلطنتی ، خلاف قانون ، قواعد عقلی و حقوق بشر

خوب ، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد ، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد ؟ ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ؟ ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود . آنهائی که در سن من هستند ، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد ، با سرنیزه تاسیس شد ، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان ، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور ، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند . پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود ، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است . برای اینکه ما فرض

می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند . که یک نفری سلطان باشد ، بسیار خوب ، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند ، رای آنها برای آنها قابل عمل

است لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان ) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد ، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این ، سرنوشت ملت بعد را معین می کند ؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است . ما در زمان سابق ، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم ، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند ، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند . در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود ، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده ، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه ، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد ؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است . ملت در صد سال پیش از این ، صدوپنجاه سال پیش از این ، یک ملتی بوده ، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند . ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی ، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم

تاسیس کردند و این اسباب این می شود که بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد ، فقط رضاخان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان ، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند ، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند ؟ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس ، غیر قانونی است ، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده ، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند ؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است ، مگر پدرهای ما ولی ما هستند ؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این ، هشتاد سال پیش از این بودند ، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیداکنند ، آنها تعیین بکنند ؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست . علاوه بر این ، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است ، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد ، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را . وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را ، سلطنت محمدرضاشاه را ، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم

، سرنوشت اینها با خودشان است . این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است .

غیر قانونی بودن شاه ، مجلس و دولت منبعث از آن

حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم . در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا ، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا . شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست ، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید ، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید ، من از شما مردم تهران سؤ ال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند ، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید ؟ اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند ؟ یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم ؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است ، این مجلس ، مجلس غیرقانونی است . بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است ، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند . آنهائی هم که در مجلس سنا هستند ، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند . و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و

پدرش غیر قانونی است ، خودش علاوه بر او غیرقانونی است ، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است ، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشاء بشود ، این دولت غیرقانونی است . این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست . در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم ، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم ، این دولت را غیرقانونی می دانیم . آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس ، از ناحیه مجلس سنا ، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند ، می شود که قانونی باشد ؟ ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید . ما اعلام می کنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند ، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است ، خودش تا چند سال پیش از این ، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت ، قبول داشت که غیرقانونی است ، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم ؟ این مجلس غیرقانونی است ، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است ؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است ، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش ، در حوزه انتخابیه اش از مردم سؤ ال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست ،

شما او را تعیین کردید ؟ حتما بدانید که جواب آنها نفی است . بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان ، این شاه مان ، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد ، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند ، در تهران ، یک قبرستان هم در جاهای دیگر ؟

اصلاحات شاه ، افساد مملکت

من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی ، این خائن خبیث برای ما رفت ، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد . مملکت ما را خراب کرد ، قبرستان های ما را آباد کرد . مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد . تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم ، سال های طولانی با همت همه مردم ، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند ، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند . شما ملاحظه کنید ، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را ، دهقان ها را دهقان کنیم ، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان

کنیم ، اصلاحات ارضی درست کردند ، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که

بکلی دهقانی از بین رفت ، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم ، برنج از او بیاوریم ، همه چیز را ، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده امریکاست بیاوریم .

بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح ، این کارها خودش افساد بوده است . قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا . فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است ، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها ، آن هم با این چیزها ، باید بروند در خارج تحصیل بکنند . ما پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما ، از این جهت رشد نکرده ، رشد انسانی ندارد ، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم .

ما با مراکز

فحشاو فساد مخالفیم ، نه با تمدن و مظاهر آن این آدم به واسطه نوکری که داشته ، مراکز فحشا درست کرده ، تلویزیونش مرکز فحشاست ، رادیویش بسیاریش فحشاست ، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد ، مراکز فحشاست ، اینها دست به دست هم دادند . در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است ، مراکز فساد دیگر الی ماشاءالله است . برای چه ؟ سینمای ما مرکز فحشاست . ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم . ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم . ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست ، با آن مخالف هستیم . ما کی مخالفت کردیم با تجدد ، با مراتب تجدد ؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران ، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است . سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم ، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها . ما با اینها در این جهات مخالف هستیم . اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما .

و اما نفت ما ، تمام نفت ما را به غیر دادند ، به آمریکا و غیر از امریکا دادند ، آنی که به امریکا دادند

عوض چه گرفتند ؟ عوض ، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا . ما ، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم . امریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت ، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند ، باید مستشارهای آنها باشند ، باید کارشناس های آنها باشند . این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود ، عمر سلطنتی پیدا کرده بود ، مخازن نفت ما را تمام کرده بود ، زراعت مان را هم که تمام کرده ، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار . ما که فریاد می کنیم از دست این ، برای این است . خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده ، برای اینکه آزادی می خواهیم ما . ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم . نه مطبوعات داشتیم ، نه رادیوی صحیح داشتیم ، نه تلویزیون صحیح داشتیم ، نه خطیب توانست حرف بزند ، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند ، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد ، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی

است ، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است . ما می گوئیم که خود آن آدم ، دولت آن آدم ، مجلس آن آدم ، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم .

اجانب و اشرار ، تنها حامیان دولت غیر قانونی شاه

من دولت تعیین می کنم ، من تو دهن این دولت می زنم ، من دولت تعیین میکنم ، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم ، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد ، رفقایش هم قبولش ندارد ، ملت هم قبولش ندارد ، ارتش هم قبولش ندارد ، فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید ، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید . یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند ، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها ، از خودشان هست این اشرار ، فریاد هم می کنند ، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است ، این ملت است (اشاره به حضار) . می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود . خوب واضح است این ، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود ، تو غیرقانونی هستی ، دولتی که ما می گوئیم ، دولتی است

که متکی به آراء ملت است ، متکی به حکم خداست ، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را . باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند .

در برابر نقشه های اجانب بیدار باشید

ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند ، ما نمی گذاریم

دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق ، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد ، اینها می خواهند او را برگردانند ، بیدار باشید . ای مردم ! بیدار باشید ، نقشه دارند می کشند ، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست ، روابط دارند درست می کنند ، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام امریکا برود . ما نخواهیم گذاشت ، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تاآنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آراء مردم ، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را ، دولت دائمی را تعیین بکنیم .

نصحیت و تشکری به ارتش

و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش ، یک قشرهائی از ارتش . اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید ، ماها داریم زحمت می کشیم ، ماها خون دادیم ، ماها جوان دادیم ، ماها حیثیت و آبرو دادیم ، مشایخ ما حبس رفتند ، زجر کشیدند ، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد . آقای ارتشبد! شما نمی خواهید ؟ شما نمی خواهید مستقل باشید ؟ آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید ، شما می خواهید نوکر باشید ؟

من به شما نصحیت می کنم که بیائید در

آغوش ملت ، همان که ملت می گوید بگوئید ، ما باید مستقل باشیم ، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد ، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد ، شما هم بیائید ، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم ، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید ، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم ، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند . ) ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد ، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی .

و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت ، اینها آبروی خودشان را ، آبروی کشورشان را ، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند . این درجه دارها ، همافرها ، افسرهای نیروی هوائی ، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها ، اینها تکلیف شرعی ، ملی ، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها ، اسلام برای شما بهتر از کفر است ، ملت برای شما بهتر از اجنبی است . ما برای شما می گوئیم این مطلب را ، شما هم برای خودتان این کار را بکنید ،

رها بکنید این را ، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم . این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند ، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت ، مملکت قوی باشد ، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد ، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم ، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت ، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

صحیفه نور جلد 5

بیانات امام خمینی در بهشت زهرا

تسلیت و تشکر از ملت مصیبت دیده

تاریخ سخنرانی :12/11/57

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم ، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده مصیبت های زن های جوان مرده ، مردهای اولاد از دست داده ، طفل های پدر از دست داده . من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد ، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم . من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم ، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خداداد ، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید .

من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض

می کنم و در غم آنها شریک هستم . من به پدرهای جوان داده ، من به آنها تسلیت عرض می کنم . من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم .

اصل رژیم سلطنتی ، خلاف قانون ، قواعد عقلی و حقوق بشر

خوب ، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد ، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد؟ ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند؟ ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود . آنهائی که در سن من هستند ، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد ، با سرنیزه تاسیس شد ، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان ، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور ، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند . پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود ، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد ، بسیار خوب ، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند ، رای آنها برای آنها قابل عمل است

لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند

(ولو تمامشان ) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد ، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این ، سرنوشت ملت بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است . ما در زمان سابق ، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم ، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند ، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند . در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود ، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده ، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه ، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است . ملت در صد سال پیش از این ، صد و پنجاه سال پیش از این ، یک ملتی بوده ، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند . ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی ، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد ، فقط رضاخان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشترشان ، بلکه الا

بعض قلیلی از آنها ادراک آنوقت را نکرده اند ، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس ، غیر قانونی است ، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده ، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است ، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این ، هشتاد سال پیش از این بودند ، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا می کنند ، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست . علاوه بر این ، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است ، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد ، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را . وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را ، سلطنت محمدرضا شاه را ، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم ، سرنوشت اینها با خودشان است . این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است .

غیر قانونی بودن شاه ، مجلس و دولت منبعث از آن

حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم . در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن

هم نسبت به بعض از وکلا ، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا . شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست ، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید ، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید ، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند ، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا ، شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید؟ اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند؟ یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم ؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است ، این مجلس ، مجلس غیرقانونی است . بنابراین اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر!!! فرض کنید که !!! وکیلی اینقدر است ، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند . آنهائی هم که در مجلس سنا هستند ، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند . و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است ، خودش علاوه بر او غیرقانونی است ، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است ، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشاء بشود ، این دولت غیرقانونی است . این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را

ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست . در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم ، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم ، این دولت را غیرقانونی می دانیم . آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس ، از ناحیه مجلس سنا ، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیرقانونی هستند ، می شود که قانونی باشد؟ ما می گوئیم که شما غیرقانونی هستید باید بروید . ما اعلام می کنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند ، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است ، خودش تا چند سال پیش از این ، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت ، قبول داشت که غیرقانونی است ، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم ؟ این مجلس غیرقانونی است ، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است ؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است ، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش ، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست ، شما او را تعیین کردید؟ حتما بدانید که جواب آنها نفی است . بنابراین آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان ، این شاه مان ، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد

، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند ، در تهران ، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟

اصلاحات شاه ، افساد مملکت

من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی ، این خائن خبیث برای ما رفت ، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد . مملکت ما را خراب کرد ، قبرستان های ما را آباد کرد . مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد . تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم ، سال های طولانی با همت همه مردم ، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند ، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند . شما ملاحظه کنید ، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را ، دهقان ها را دهقان کنیم ، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم ،

اصلاحات ارضی درست کردند ، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت ، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم ، برنج از او بیاوریم ، همه چیز را ، تخم مرغ از

او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده امریکاست بیاوریم .

بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح ، این کارها خودش افساد بوده است . قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال هائی بگذرد و جبران بشود این معنا فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است ، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها ، آن هم با این چیزها ، باید بروند در خارج تحصیل بکنند . ما پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما ، از این جهت رشد نکرده ، رشد انسانی ندارد ، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم .

ما با مراکز فحشا و فساد مخالفیم ، نه با تمدن و مظاهر آن

این آدم به واسطه نوکری که داشته ، مراکز فحشا درست کرده ، تلویزیونش مرکز فحشاست ، رادیویش بسیاریش فحشاست ، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد ، مراکز فحشاست . اینها دست به دست هم دادند . در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است ، مراکز فساد دیگر الی ماشاءالله است . برای چه ؟ سینمای

ما مرکز فحشاست . ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم . ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم . ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست ، با آن مخالف هستیم . ما کی مخالفت کردیم با تجدد ، با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران ، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است . سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم ، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها ما با اینها در این جهات مخالف هستیم . اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما .

و اما نفت ما ، تمام نفت ما را به غیر دادند ، به آمریکا و غیر از امریکا دادند ، آنی که به امریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض ، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا . ما ، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم . امریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت ، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند ، باید مستشارهای آنها باشند

، باید کارشناس های آنها باشند . این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود ، عمر سلطنتی پیدا کرده بود ، مخازن نفت ما را تمام کرده بود ، زراعت مان را هم که تمام کرده ، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار . ما که فریاد می کنیم از دست این ، برای این است . خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده ، برای اینکه آزادی می خواهیم ما . ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم . نه مطبوعات داشتیم ، نه رادیوی صحیح داشتیم ، نه تلویزیون صحیح داشتیم ، نه خطیب می توانست حرف بزند ، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند ، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد ، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است ، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است . ما می گوئیم که خود آن آدم ، دولت آن آدم ، مجلس آن آدم ، تمام اینها غیر قانونی است و اگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم .

اجانب و اشرار ، تنها حامیان دولت غیرقانونی شاه

من دولت تعیین می کنم ، من تو دهن این دولت می زنم ، من دولت تعیین می کنم ، من به

پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم ، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد ، رفقایش هم قبولش ندارد ، ملت هم قبولش ندارد ، ارتش هم قبولش ندارد ، فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید ، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید . یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند ، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها ، از خودشان هست این اشرار ، فریاد هم می کنند ، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است ، این ملت است (اشاره به حضار) . می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود . خوب واضح است این ، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود ، تو غیرقانونی هستی ، دولتی که ما می گوئیم ، دولتی است که متکی به آراء ملت است ، متکی به حکم خداست ، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را . باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند .

در باب نقشه های اجانب بیدار باشید

ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند ، ما نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند ، ما نمی

گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق ، ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد ، اینها می خواهند او را برگردانند ، بیدار باشید . ای مردم ! بیدار باشید ، نقشه دارند می کشند ، ستاد درست کرده مردی که در آن جائی که هست ، روابط دارند درست می کنند ، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام امریکا برود . ما نخواهیم گذاشت ، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آراء مردم ، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را ، دولت دائمی را تعیین بکنیم .

نصیحت و تشکری به ارتش

و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش ، یک قشرهائی از ارتش . اما آن نصیحتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید ، ماها داریم زحمت می کشیم ، ماها خون دادیم ، ماها جوان دادیم ، ماها حیثیت و آبرو دادیم ، مشایخ ما حبس رفتند ، زجر کشیدند ، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد . آقای ارتشبد! شما نمی خواهید؟ شما نمی خواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید ، شما می خواهید نوکر باشید؟

من به شما نصیحت می کنم که بیائید در

آغوش ملت ، همان که ملت می گوید بگوئید ، ما باید مستقل باشیم ، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد ، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد ، شما هم بیائید ، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم ، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید ، بگوئید ما می خواهیم مستقل باشیم ، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند . ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد ، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ؟ ما می خواهیم تو آقا باشی .

و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت ، اینها آبروی خودشان را ، آبروی کشورشان را ، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند . این درجه دارها ، همافرها ، افسرهای نیروی هوائی ، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها ، اینها تکلیف شرعی ، ملی ، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها ، اسلام برای شما بهتر از کفر است ، ملت برای شما بهتر از اجنبی است . ما برای شما می گوئیم این مطلب را ، شما هم برای خودتان این کار را بکنید .

رها بکنید این را ، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم . این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند و الا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند ، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت ، مملکت قوی باشد ، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد ، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم ، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت ، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ 12/11/57

بیانات امام خمینی در میان جمعی از روحانیون

نابودی نیروهای خادم و فعال انسانی از بزرگترین جنایات سلسله پهلوی

بنده در این مدت که از ایران خارج بودم و دعاگوی همه آقایان بودم و حالا که برگشتم به خدمت آقایان برای خدمتگزاری ، خدمت به روحانیت ، خدمت به آقایان علماء و فضلاء ، خدمت به جامعه ایرانیها ، حالا می بینم که رفقائی که ما داشتیم ، با ریش سیاه اینجا گذاشتیم با ریش سفید تحویل می گیریم . مااشخاصی در زندان داشتیم که وقتی که از پیش ما رفتند در زندان ، سالم بودند ، قوی بودند ، وقتی که از زندان بیرون آمدند ، آنهائی که زنده مانده اند و از زندان بیرون آمده اند ، ضعیف شده اند ، پیرمرد شده اند ، مریض شده اند .

این نیروهای انسانی که از دست ما رفته است ، این از همه چیزها بالاتر بود . جنایاتی

که سلسله پهلوی در جامعه ما کرد ، شاید هیچ جنایتی بالاتر از این جنایت نبود که نیروهای فعاله انسانی ما را یا از بین بردند یا فعالیت آنها را خنثی کردند برای مدت ها ی زیاد . آنهائی که باید به این امت خدمت کنند مثل علمای اعلام و اشخاص روشنفکر ، اینها را در زندان بردند ، ده سال پانزده سال ، پنج سال در زندان اینها را بردند ، صرف نظر از آن زجرهائی که به اینها کردند ، آن خلاف انسانیت هائی که با این اولیاء خدا کردند ، این نیرو را هدر دادند ، یعنی نیروئی که باید در جامعه فعال باشد اگر مدرس است ، عده ای را تربیت بکند ، اگر محصل است خودش تربیت بشود ، اگر فعالیت های سیاسی دارد ، فعالیت سیاسی بکند ، فعالیت های مذهبی دارد فعالیت های مذهبی بکند ، تمام اینها را اینها به هدر دادند .

ادای حق الناس ، شر ط قبولی توبه شاه

گاهی گفته می شود ، گفته می شد به اینکه خوب ، شاه می آید توبه می کند و توبه هم کرد ، خوب ، دیگر چه می گویید؟ خدا که توبه را قبول می کند ، شماها چه می گویید دیگر؟ این را من کرارا عرض کردم که اولا توبه شرایطی دارد که تا آن شرائط تحقق پیدا نکند ، خدای تبارک و تعالی قبول نمی کند . آنچه بی شرط ، خدای تبارک و تعالی قبول می کند ، آن چیزهائی است که مربوط به حقوق الله است کسی نماز نخوانده ، کسی روزه نگرفته ، کسی حج نرفته است ، اینها

چیزهائی است که اگر توبه بکند شرطی ندارد ، توبه اش را قبول می کند . و اما حقوق ناس ، حقوق ناس را توبه اش را تا این حق رد نشود قبول نمی کند . شما بفرمائید که حالا این شخص که آمده توبه کرده !!! فرضا عرض می کنم !!! این راضی است به اینکه بیاید اموالی را که از مردم برده پس بدهد و کارهائی که از قبیل چپاول هست اینها را جبران بکند ، فرضا که یک همچو کاری بکند و او مالی داشته باشد تا بتواند جبران کند ، مال ملت را که نمی شود به خود ملت داد ، برای جبران مالهائی که اینها دارند . همه اش مال ملت است ، مال خودشان نیست ، برداشتند و فرار کردند و در بانک های خارجه انبار کردند و اگر چنانچه ما دستمان رسید محاکمه اش می کنیم ، توانستیم که او را بیاوریم به اینجا و محاکمه بکنیم ، یعنی تحویل ما دادند ، محاکمه اش می کنیم ، محاکمه حضوری و اگر تحویل ندادند او را ما محاکمه غیابی می کنیم و او را محکوم می کنیم و آن مقداری که در ایران دارد از او می گیریم ، آنی که در بانک ها دارد اعلام می کنیم که این محکوم است و مال ملت است ، حق ندارد بانک به محمدرضا بدهد چیزی را که از مردم خورده است . حالا ما فرض می کنیم که خیر ایشان اموال شخصی دارد و آن اموال شخصی را به ارث از پدرش فرض کنید رسیده به او و آن

اموال شخصی را می دهد و جبران می کند . خوب ، این ده سال حبسی که کرده و این قدرت انسانی را تلف کرده کی جبران می کند؟ کی می تواند جبران کند این ده سال حبس ، پنج سال حبس این علما ، این دانشمندان ، این رجال سیاسی که اینها را به به هدر داده است یعنی در یک محفظه ای نگه داشته اینها را تا قوایشان هدر رفته ، فعالیت هایشان هدر رفته ، اینها دیگر جبران نمی خواهد؟! اگر یک کسی را هدر دادند همه زندگیش را ، اینها را جبران کی میکند؟ اینهمه جراحت که بر اشخاص ، بر قلوب مومنین ، بر قلوب پیرزنها ، پیرمردها ، جوانها وارد کرده است ، اینها را کی جبران می کند؟

یک نفر آدم یک شخص را اگر کشت ، این قصاصش به این است که این یک نفر را در مقابل او بکشند اگر یک نفر آدم هزاران آدم را کشت ، حالا ما چطور آن را جبران بکنیم ؟ این که هزاران نفر از بهترین اولاد این وطن را ، بهترین اولاد این اسلام را در این حبس !!!ها کشته پاهایشان را اره کردند . ما اطلاع از داخل زندان نداریم ، یک مقدار کمی را اطلاع داریم ، آن چیزی که در زندان می گذرد و می گذشته است بر مردم ، ما اطلاع نداریم ، ما فقط می بینیم که یک نفر از علما را پایش را اره کردند ، بعض اشخاص را توی تاوه گذاشتند بو دادند یعنی برق را متصل کردند به این سطح این شیئی

و این را خواباندندش روی آنجا او را بو دادند . حالا ما فرض می کنیم که یک جان دارد این وما یک جان را در مقابل یک جان گرفتیم ، بقیه اش چه ؟

ما چطور قبول بکنیم از یک آدمی توبه را و بگوئیم که این سلطان باشد و حکومت نکند ، همان سلطنت بکند . آخر ما جواب این پیرزنی که چهار تا از اولادش رفته ، دیشب سر سفره ، خودش و شوهرش و چهار تا اولاد بوده ، امشب خودش و شوهرش ، جواب این را ما چه بدهیم بگوئیم حالا ایشان اعلیحضرت باشند و آن بالاها بنشینند و مراسم عیدهم علمای درباری بروند سراغش !!! و عرض می کنم !!! که این نظامی ها و این تمام اشخاصی که در این مراسم می رفتند بروند و او را به اعلیحضرت بشناسند و !!! عرض میکنم که !!! در مملکت هم (یاکل ویمشی ) هر کاری دلش میخواهد بکند .

دوران حقه بازی و فریبکاری بسر رسیده است

فرض می گیریم که این آدم توبه اش از روی حقیقت است ، والا شما وما همه می دانیم که این بیش از اینکه یک نیرنگی هست ، نیست چیز دیگری ، این نیرنگ برای این بود که ما را بازی بدهد و ما راضی بشویم به اینکه این آقاسلطان باشد و حکومت نکند ، تا این بخوابد ، انقلاب که خوابید ، شمشیرش را بکشد پای همه شما را قطع بکند یعنی نه عالم دینی دیگر بگذارد ، نه رجل سیاسی ، نه دانشگاهی بگذارد ، نه مدرسه فیضیه ای . این نقشه است نقشه بوده ، حالا هم که

الان ما مبتلا به یک نقشه دیگری هستیم شما از اول دیدید چند جور اینها حقه بازی کردند ، خدعه میخواستند بکنند ، یکی آمد مقابل مردم ، (ای علما!مراجع عظام ! ای علماء اعلام ! ای چه ! ای چه ! ما یک کارهائی کردیم واشتباهاتی کردیم و حالا از این اشتباه برگشتیم ) . همین علمای اعلام و مراجع عظامی که در آنجا می گوید که اینها مثل حیوان نجس می مانند ، از ایشان احتراز کنید همین علمای اعلامی که این آقا می گوید که اینها مثل کرم هائی می مانند که توی نجاست می لولند ، آن روز منطقش آن بود ، حالائی که دمش را گرفتند و گیر افتاده ، حالا روباه بازی درآورده ، علماء اعلام و مراجع عظام می گوید . این جز خدعه چیزی هست همین آدمی که در همان حال علما اعلام و مراجع عظام می گوید و در مقابل مردم و ملت می ایستد و چه می کند ، همین آدم دولت نظامی می گذارد در همان روز . این ماها را مثل اینکه خیلی نادان می داند ، یا خودش احمق است که خیال می کند همه مثل خودش می مانند . در همان روز ، همان روز وشبی که آن دستش را به توبه نامه گرفته ، آن دستش را به سرنیزه گرفته و مردم را با سر نیزه می کوبد ، این توبه است ؟! این حالا توبه کرده ؟! ما از او قبول کنیم که آقا حالا دیگر توبه کردند و !!! عرض می کنم !!! عابد و مسلمان شده !

مردم فریبی شاه با حربه ملیت و آزادیخواهی

حالا هم بعد از این که این آدم این حرف را زد وقبلش هم همین طور حکومت آشتی درست کرد ، دولت آشتی ، دولت آشتی او همان بود که آنقدر جمعیت جوان های ما را به خون و خاک کشیدند ، این آشتی آنها حالا هم یکی دیگر را آوردند توی کار ، نه او آورده ، امریکاست آقا . همه بدبختی ما از این امریکا و شوروی و انگلستان است . حالا هم یکی دیگر را روی کار آوردند که با حربه ملیت ، ملیت ، با حربه آزادیخواهی همان آزادیخواهی که خود مردک گفت آزادزنان و آزادمردان ، همان آزادی را می خواهند بدهند ، همان آزادی که می گفت من آزادی دادم به ملت در صورتی که پشتش مسلسل بود و توپ بود و تانک بود .

غیر قانونی بودن سلطنت شاه ودولت منبعث از آن

آقا یک دولتی که منشعب می شود ، منشاش عبارت از یک شاهی است که مخلوع است ، یک شاهی است که خائن است ، یک شاهی است که پسر رضا شاه است که مجلس موسسان سر نیزه ای فرمایشی درست کرد ،

این را که من یادم هست دیگر ، مجلس موسسانی که درست کرد ، با سرنیزه مجلس موسسان را درست کرد ، وقتی با سر نیزه مجلس موسسان درست شود ، این مجلس موسسان قانونی است ؟ این یک دلیل بر اینکه این مرد سلطنتش قانونی نیست و اما دلیل دیگرش بر اینکه قانونی نیست ، این است که به حسب قانون اساسی ، سلطنت یک موهبتی است الهی (حرف مفتی است که حالا من نقل می کنم ، حرف مزخرفی است

) یک موهبتی است الهی که ملت می دهند به شخص اعلیحضرت . اگر موهبت الهی است ، ملت میدهد یعنی چه ؟ چطور ممکن است که یک موهبت الهی ، به یک ظالم خدا موهبت بکند؟ چطور امکان دارد که خدا یک کسی که فوج ها از مسلمان ها را از بین برده ، اینهمه خیانت (به ) اسلام و مسلمین کرده ، خدای تبارک و تعالی او را تاییدش کند؟ موهبت به او بکند؟ عنایت به او داشته باشد؟

از اینهم که شما صرف نظر بکنید ، موهبتی است الهی که ملت داده است به یک کسی ، این ملت است که دارید می بینید می گوید نه ، تمام شد . این ملت اول که نداده بود . خوب ، حالا می گوییم داد ، از اول که ملت اصلا اینها را نمی خواستند . رضا شاه با زور سر نیزه آمد وبا زور سر نیزه مجلس موسسان درست کرد و با زور سر نیزه مجلس درست می کردکی مجلس ، مجلس ما بود؟ همین مردک گفت که این مجلس هائی که درست کردند اینها ، از سفارتخانه ها می آوردند ولیستش را می دادند منتها حالا دیگر نه ، اینطور نیست ، حالا دیگر مملکت خیلی قدرتمند شده ، دیگر اینطورها نیست !! خودش را مسخره می کند .

این مجلسی که ما الان داریم ، مجلس شورا و مجلس سنا ، یکی از این وکلا بیایند ادعا کنند که من وکیل ملتم ، تا ما دستشان را بگیریم ببریم توی آن ملتی که این وکیلش است ، از ملت بپرسیم که آقا

این وکیل شماست ؟ اینها را نمی شناسند ملت ، این وکیل محمدرضا خان است ، محمد رضا خان هم سفارت به او گفته اینها را تعیین کن . یک همچو مجلسی که شاهش او که رسمیت ندارد ، مجلسش ، اینکه رسمیت ندارد ، دولتش دیگر چه می شود؟ دولتی که از شاه غیر رسمی و از مجلس غیر رسمی ، همین مجلسی است که خود این آقا تا چند روز پیش از اینکه به وزارت نرسیده بود و به صدارت نرسیده بود می گفت غیرقانونی است این ، از حزب رستاخیز است و غیرقانونی است ، چرا اینجور حالا قانونی شد!!

نمایندگان غیرقانونی اگر تابع و دلسوز مردم هستند باید کناره گیری کنند

اگر انسانی ، آدمی در راس دولتی واقع بشود به غیر قانون ، این مجازات دارد . اگر وکیلی بدون اینکه مردم او را تعیین کرده باشند ، در مجلس برود ورای بدهد و رتق وفتق امور را بخواهد بکند ، این مجازات دارد . اینها باید مجازات بشوند . همه بساط ایران اینطوری بوده و آنطوری هست . حالا ، حالا هم که خود آن مردک رفته ، یک حشاشه ای مانده اینجا ، باز همین حرف ها و همین مزخرفات را می زنند . حالا دیگر می خواهند ما را بازی بدهند به اینکه نه ما ، هر چه که ملت بگوید قبول داریم و هرچه که ملت بگوید ما ردش نمی کنیم ، ما هم تابع ملت هستیم و آزادیم اگر شما تابع ملتید ، این ملت ، این ملت ایران ، این ملت ایران که سرتا پای ملت ایران غیر این ده بیست تا یا پنجاه تا یا

صد تا چماق به دستی که شما پول به او می دهید ، یعنی آنهائی که باید بدهند پول به او ، می دهند و می اندازندشان به جان مردم ، یا زن و بچه مثلا آن کارمندی که تحت نظر آنها هست ، می آید شعار میدهد ، آن شعار مفتضح که خودشان هم خجالت می کشیدند . آن یک شعار بود این هم یک شعار ، این سر نیزه آورده اینها را؟! اینها ملت نیستند؟! این شعارهائی که الان همه دارند می گویند مرگ بر این سلطنت ، همه دارند می گویند مرگ بر فلان مرداینها ملت ایران نیستند؟! اینها هم باز از آن طرف مرزها با شناسنامه اشتباهی وارد شده اند؟!! اینهمه مردم که توی اینجا هستند و هر روز هستند با شناسنامه چیز ، اینهمه مردم دهات و شهر و همه اینها که فریاد می زنند که ما نمی خواهیم این سلطنت فاسد را ، اینها همه از آن طرف مرزها با شناسنامه چیز وارد شده اند ؟! باید دست بردارند اگر واقعا اینها برای ملت دلسوز هستند ، بروند کنار .

تلاش غرب برای حفظ رژیم شاه

شما دیدید که دیروز اینهمه جمعیت ، امروز هم اینهمه جمعیت از آن طرف شهر تا بهشت زهرا رفتند و آنهم ، آن همه اجتماع بود ، یک خلاف قانون ، یک خلاف عدالت ، هیچ یک از آنها کار خلاف کردند اگر کردند بگویید . چطور می شود که گاهی وقت ها این کارها واقع میشود برای این می شود که یک وقت مامورها بیرونند از این جمعیت ، می بینند نمی توانند توی این جمعیت بایستند ،

اینها را غرقشان می کنند آنوقت هیچ ناراحتی واقع نمی شود ، ناآرامی نیست ، تظاهر آرام ، رفت و آمد آرام ، همه چیزهایش آرام . یک وقت مامورین وارد می شوند ، این مامورین وقتی که وارد می شوند دستور دارند که (بزن ، آنجا را بشکن ، یا الله ) می شکند . دنبالش (تفنگ بزن ) ، (دچه بکن ) . شماها بروید ، اگر شماها می خواهید که منطقه ثبات داشته باشد ، ایران ثبات داشته باشد ، اصلاح بشود ، شما بروید کنار ، ما خودمان درست میکنیم . شماها نمی گذارید که این منطقه مثلا یا این ملت یا این مملکت آرام باشد ، شما ناآرامی می آورید ، شما دزدها را راه می اندازید این طرف و آن طرف مردم را بزنند و چپاول کنند ، شما نجف آباد را به صورت یک خرابه در آوردید ، شما آنقدر قتل عام در تبریز و قم و تهران و همه شهرها قزوین کردید و آن بساط (را) درست کردید ، همه را شماها درست کردید . اگر شما کنار بروید و کاری به مردم نداشته باشید ، مردم دعوا ندارند ، مردم آرامند ، مسلمند ، مردم می دانند که قواعد اسلام اقتضای این چیزها را نمی کند .

شما کنار بروید ، از فردا شما بروید کنار شما یک آدم عادی هستی ، نه نخست وزیری ونه آن وکیل هست و آن کس دیگر ، یک آدم عادی هستی مثل سایر افراد برای اینکه مقامت رسمی نیست یک آدم عادی هستی غاصب ، منتها ، یعنی تو را

وادار کردند به اینکه باید این کار را بکنی . اینکه من می گویم وادار کردند ، برای اینکه همان اشخاص ، همان دولت هائی که پشتیبانی می کردند از شاه ، همان اشخاص پشتیبانی می کنند از این آقا ، می فرستند که این را که می گویند که ما پشتیبان این هستیم . آدم فرستادند اینجا ، به ارتش گفتند که شما باید حتما پشتیبانی بکنید از دولت و اگر ملی هست که محال است (امریکا ملیت را اصلا زیر پا دارد می گذارد و گذاشته است ) اگر ملی بود که محال بود که امریکا تاییدش بکند انگلستان تاییدش بکند . حالا اینها یک اشخاص ملی شدند دلسوز به حال ملت ما؟! یا خیر ، همان چپاولگری و همان خیانت و همان بساطی که محمد رضاخان می کرد ، حالا با دست اینها می کنند . حالا چه این حیله باشد برای اینکه باز آن آلت بی اراده را برگردانند ، چه از او مایوس شده باشند و بخواهند که همین دولت های ، این نیمه مرده را نگه دارند و این رژیم سلطنتی و این قضایا .

اصل رژیم سلطنتی مغایر با عقل و قانون اساسی و ضد حقوق بشر است

اصلا رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بوده ، خلاف قانون ، خلاف قانون اساسی است . رژیم سلطنتی ، در قانون اساسی ، در حقوق بشر این است که هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند ، یعنی ما الان خودمان باید سرنوشت خودمان را تعیین کنیم ، ما حق نداریم سرنوشت اعقابمان را تعیین کنیم ، اعقاب ما بعد می آیند ، خودشان سرنوشتی دارند به دست خودشان باید باشد

، نه به دست من و شما .

رژیم سلطنتی اگر معنایش این باشد که یک سلطان خودش باشد و ملت تعیینش کند ، این رژیم سلطنتی نیست ، این یک سلطانی است که مردم تعیینش کرده اند که شاه باشد اما اگر مردم ما فرض کنیم که تعیین بکنند سلطان را و اعقاب او را ، آقا سرنوشت خود شما با شماست ، سلطان را سلطان کردید ، چون خودتان بودید ، بسیار خوب ، شما چه حقی دارید که اعقاب یک کسی را که برای یک کس دیگر می خواهد سلطنت بکند شما تعیین می کنید چه حقی دارند پدرهای ما که سرنوشت ما را تعیین بکنند؟ رژیم سلطنتی خلاف قانون اساسی است ، خلاف حقوق بشر است ، لهذا نباید باشد . رژیم سلطنتی فاسد است همه اش ، حالا فرضا که خیلی عادل هم باشد ، خلاف حقوق بشر است .

سکوت و عدم شرکت در سرنگونی رژیم شاه خیانت به اسلام و کشور است

وضع مملکت ما تا حالا یک چیز مخلوط درهمی است که معلوم نیست اسمش چیست ، اصلا معلوم نیست اسم این چه است . مملکت را مشروطه اسمش را بگذاریم ، مشروطه که نیست ، دیکتاتوری است اما رژیم نیست دیکتاتوری . من به شما آقایان عرض بکنم و به همه ملت ایران عرض بکنم که امروز مملکت ما در یک موضع حساسی وارد شده است که این ملت بین موت و حیات است . یا باید تا آخر اسیر باشیم و احکام دین و اسلام دستخوش مفسده جوها باشد ، یا حالا پیروزی را به دست بیاوریم . امر دایر بین این دوتاست . هر فرد از افراد ملت که

در این امر شرکت نکند خائن است ، خیانت به اسلام است ، خیانت به اسلام می کند ، خیانت به کشور می کند . اگر ما دم اینها را نگیریم و بیرونشان نیندازم ، فردا دوباره یا او را بر می گردانند و یا همه منافع ما را با این دست می دهند به آمریکا

و غیره و الان و بعد هم که فهمیدند که آن چیزی که می تواند جلوی اینها را بگیرد ، عبارت از اسلام و مسلمین و روحانیون هستند این دفعه اگر خدای نخواسته تسلط پیدا بکنند ، نه روحانی می گذارند باقی بماند ، نه اسلام . وقتی مطلب به اینجا رسید ، کدام آدم می تواند مخالفت بکند؟ کدام آدم می تواند ساکت باشد؟ ساکت در حکم مخالف است ، خائن است ساکت . امروز روزی نیست که شما بنشینید توی خانه تان و بگویید تکلیف من این است که بروم مثلا فرض کن دکان ، برگردم بروم مسجد و برگردم بروم محراب و برگردم . امروز ، آن روز نیست . اگر آن روز بود ، خوب ، من هم قم بودم و مشغول درسم بودم مشغول بحثم بودم و مشغول استفاده از آقایان . امروز آنطوری نیست آقا ، امروز مطلب مهم است ، از مهماتی است که جان باید پایش داد . همان مهمی است که سیدالشهدا جانش را داد برایش ، همان مهمی است که پیغمبر اسلام بیست و سه سال زحمت برایش کشید ، همان مهمی است که حضرت امیر سلام الله علیه هیجده ماه با معاویه جنگ کرد ، در صورتی که معاویه

دعوی اسلام می کرد و چه و چه ، جنگش چه بود؟ برای اینکه یک سلطان جائر بود برای اینکه یک دستگاه جائر بود ، باید به زمینش بزند . آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به کشتن داد ، آنقدر از اینها را هم کشت برای چه ؟ برای اینکه اقامه حق بکند ، اقامه عدل بکند .

ما باید اقامه عدل بکنیم عذر نیست که ماقوه نداریم ، این ملت قوه ماست ، این ملتی بود که با مشت جلوی تانک و توپ را گرفت ، کشته هم داد . البته افتخار می کنیم به آنها ، رحمت می فرستیم ، ما هم کشته می شویم انشاءالله . روز سکوت نیست ، روز فعالیت است . هر کس در هر منصبی که هست ، در هر مقامی که هست نباید ساکت باشد . این فریادی که اینها می زنند ، زنها را شما ببینید چه فریاد می زنند ، مردها چه فریاد می زنند ، اینها پشتوانه شما هستند شکرالله سعیهم اگر اینها نبودند ، ما هیچ قدمی بر نمی داشتیم ، اینهایند که من را وادار می کنند به قدم برداشتن .

خواست ملت ، استقلال و اصلاح ارتش است

من به ارتش می گویم که ما صلاح شما را می خواهیم ، ما نمی خواهیم که ارتش در دنیا نباشد ، ما می گوئیم به شما نوکر نباشید شما ، مستشار امریکائی بر شما حکومت نکند ، صاحب منصب های اسرائیلی به شما حکومت نکند ، ما یک همچو چیزی می گوئیم ، این منطق ماست . ما فریاد می کنیم که استقلال می خواهیم ، استقلال ارتشی می خواهیم ،

ارتشی ها استقلال ندارند ، ما فریادمان این است . ما داریم می گوئیم آقا شما می خواهیم حاکم خودتان باشید ، مستقل باشید آنوقت آن آقا ، فرض کنید که ارتشبد یا فلان ، مقابل ما می ایستد . مقاومتشان یعنی ، ما می خواهیم حاکم نباشیم و ما می خواهیم نوکر باشیم . ما می گوئیم آقا باش . فریاد می زنیم و فعالیت می کنیم که آقا باشید ، بعضی از اینها که از فطرت انسانی بیرون هستند و بودند و رفتند ، اینها می گویند نه ، ما نمی خواهیم باشیم ، ما باید حتما تابع مستشارهای امریکا و مستشارهای اسرائیل باشیم .

فرهنگ استعماری و اقتصاد وابسته ، مصیبت وارده از رژیم شاه

می گوئیم که این اقتصاد را ما باید درستش کنیم . اینها که سر کار بودند و این سر سلطنت و دولت و اینها ، این حرف ها بودند ، دیدید که چقدر از این مال مردم خوردند ، اقتصاد ما را به عقب راندند . آقا مصیبت ها بر این ملت وارد شده و ما غافلیم . ما الان زراعت نداریم ، مخازن ما هم اگر چند سال دیگر این مردیکه بود از بین رفته بود ، ایران می ماند یک مملکتی که هیچ موونه ندارد ، هیچی ندارد . موونه ما نفت است ، نفت را ، همه اش را گفت و هی هم وعده می داد که ده تا بیست سال دیگر تمام است این . آنوقتی که تمام می شد چه داشتیم . وعده ها زیاد است البته ، وعده به اینکه صنعتی می کنیم مملکت را . کجا صنعتی کردید شما ذوب آهنتان

برای این بوده است که یک دسته شوروی ها را بیاورید در اینجا بر شما حکومت کند . شما کاری نکردید ، شما از آنجا همه چیزها را گرفتید آوردید اینجا چفت و بندش می کنید ، مونتاژ . نه صنعتتان صنعت است ، نه زراعت ما داریم ، نه فرهنگ داریم .

آقا نیروی انسانی ما را به باد دادند اینها . این فرهنگ ما ، یک فرهنگ استعماری است که نگذارد این نیروی انسانی رشد بکند ، اینها را به یک حد محدودی نگه بدارد نگذارد اینها رشد بکنند ، رشد انسانی را نمی گذارند بکنیم . من که در فرانسه بودم ، از این اطراف می آمدند سراغ من ، من جمله از آلمان مکرر آمدند اینهائی که در نیروهای اتمی کار می کنند ، مطالبی اینها می گفتند ، من جمله اینکه نمی گذارند که ما چیز بفهمیم . چند صد نفر آنجا برده اند و می خواهند نیروی اتمی درست کنند برای خودشان ، می گویند نمی گذارند کار بکنیم ، علاوه بر این می گویند که ، اینکه الان دارند درست می کنند ، برای مملکت مضر است . آنهائی که در همانجا کار می کردند به ما گفتند که این کار برای مملکت مضر است خطر دارد برای مملکت اینها . هر جا الان شما دست بگذارید ، اسم محمدرضاخان رویش نوشته و خیانتش . هر جا ارتش را دست بگذاری ، این مستشارهای امریکائی که آمده ، اسم او رویش ثبت است و خیانتش فرهنگ را رویش دست بگذاری ، عقب ماندگی است ، اسم او رویش ثبت

و خیانتش . زراعتمان را دست رویش بگذاریم همین طور . مراتعمان را همه را دادند به این و آن . ملی کردند . ملی کردن معنایش این است که آدم یکی از آن را یک مرتع بسیار بزرگی که غنی ترین مراتع می گویند هست ، به ملکه انگلستان و بعضی از کسانی که (شرکتی که با او هست ) دادند . مراتع ما از بین رفته ، داده اند به آنها ، جنگل های ما را به کسان دیگر دادند ، ملی کردند یعنی دست مردم را از آن کوتاه کردند و به غیر دادند .

ادامه نهضت ، واجب شرعی و عقلی است

ما نمی توانیم تصور کنیم خیانت هائی که اینها به ما کردند . اگر انشاءالله یک حکومت عدلی روی کار آمد یک حساب و کتابی در کار بود ، یک قلم آزاد بود ، حتی برای نوشتن آن چیزهائی که اینها دزدی کردند ، آنوقت خواهید دید که این روزنامه ها ، چه مطالبی پیششان هست که پیش ما نیست ، و این مردمی که الان در انزوا زندگی می کنند چه مسائلی را اطلاع دارند که من و شما اطلاع نداریم . اینها مملکت ما را به نیست بردند و ما برایمان واجب عقلی است ، واجب شرعی است که در این موقع

دنبال بکنیم و این نهضتی که ایران بپا کرده است به آخر برسانیم . دست اجانب را از این خزائن ملی کوتاه کنیم و دست اجانب را از مسائل دینی مان کوتاه کنیم و این اختناقی که از همه اطراف بر ما سلطه داشت و این اختناق را از بین ببریم و مملکت برای

خودمان باشد ، خودمان اداره اش بکنیم ، خودمان چه ، نمی توانید اداره بکنید؟! مگر دزدی باید کرد؟ حتما باید یک دزدی باشد تا بتواند اداره کند؟! این همه مردم امین که ما داریم در خارج کشور ، در کشور که اینها همه تحصیل کرده ، همه جهات را می دانند ، در خارج تحصیل کردند ، مطلع هستند ، امین هم هستند ، یک دزدی را بر می داریم ، یک امینی را جایش می گذاریم و مملکت بهم می خورد؟ (خیر باید مسئله انتقال قانونی باشد . ) این ، اینقدر ادراک نمی کنید که مسئله ، مسئله انقلاب است ، نه مسئله یک رژیمی با رژیم دیگر ، مسئله انقلاب است . در مسئله انقلابی ، این حرف ها نیست . شورای انقلاب یا آن کسی که انقلاب را بپا کرده ، این می تواند این کار را بکند و در دنیا نظیرش مکرر اتفاق افتاده . همین رژیم افغانستان که چند روز پیش از این در افغانستان واقع شد ، همین بود که انقلاب بود و دنیا هم پذیرفت . نه آراء عمومی بود و نه هیچ چیز . خیر ، انقلاب باید که جنگ بشود ما حالا دو سال است جنگ داریم می کنیم ، مردم با اسلحه سرد ، با مشت و !!! عرض می کنم که !!! اینها و آنها با اسلحه گرم و مسلسل . جنگ مگر باید حتما طرفین مساوی با هم باشند؟ این حرف ها چیست آنها می زنند؟

صلاح ارتش در پیوند با ملت است

من به این ارتش نصیحت می کنم که به این ملت بپیوندید صلاح شماست ،

صلاح ملت شما هست که به این ملت بپیوندید . مملکت مال خود شماست ، ملت مال شماست ، شما مال ملتید . خدمتگزار به ملت باشید . دست از این کارهائی که بعضی گردن کلفت هایتان می کرد ، بردارید از این ، توبه کنید ، توبه را خدا قبول می کند ، ملت هم قبول می کنند . جنایت شما مثل آن نیست که ملت قبول نکنند ، گناه شما جور دیگر است . برگردید به دامن این ، چنانچه برگشتند یک عده ای ، عده ای شرافتمند برگشتند و گفتند که ما با ملت موافق ، همبستگی خودشان را اعلام کردند . از همین نظامی ها در اصفهان ، در تهران ، در همدان ، در جاهای دیگر ، در خراسان ، شما هم برگردید ، چیزی نشده .

دولت باید توبه کرده و خودش کنار برود

یک نصیحتی هم به دولت می کنم که آقا شما یک آدم عادی هستید ، آبرویت را می ریزی ، برو کنار ، (من سر لج افتادم !!) آخر برای چه انسان سر لج بیفتد و یک ملتی را ، مقدرات یک ملتی را ملعبه کند که (من لرم ، سر لج افتادم ؟!) حتما باید با پس گردنی ردشان کنند؟ خوب ، مثل آدم بیا توبه کن ، بگو صحیح است حرف های ملت . امر ، امر ملت است .

من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را خواهانم و امیدوارم که خداوند همه شما را سلامت بدارد و ما را موفق کند به اینکه به شماها خدمت بکنیم و شما را موفق کند که به خدا خدمت بکنید .

والسلام علیکم

و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/11/57

بیانات امام خمینی در جمع عده ای از روحانیون

قدرت سازنده دیانت ، عامل خصومت زورمداران

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان علما و افاضل باید تشکر کنم . پیروزی ملت مرهون اقدامات علما اولا و سایر طبقات ثانیا بوده است . شما علما همانطور که وظیفه شرعی تان هست که امام امت باشید ، پیشقدم باشید در مسائل امت ، دفع کنید مفاسد را از ملت ها ، بحمدالله قیام به امر فرمودید و من از قبل ملت شریف ایران از شماها تشکر کنم . خداند انشاءالله روحانیت را که ذخیره ملت است ، پشتوانه ملت است حفظ کند و قوت به او بدهد . دشمن های اسلام !!! و شماها !!! هم اسلام را بد معرفی کرده اند و هم شما را . دشمن های بشریت ، ادیان را مطلقا می گویند که برای این است که افیون باشد برای مردم ، برای ملت ها . اینها چون دیده اند که آن چیزی که در مقابلشان می ایستد دیانت است ، و آن جمعیتی که در مقابلشان می ایستد جمعیت روحانی است ، از این جهت با این دو نیرو به مخالفت برخاستند واز زمانهای بسیار سابق این دو نیرو را کوبیده اند . نیروی اسلام را که بزرگترین نیروست ، کوبیدند از جهت اینکه کوشش کردند تا اسلام را بد معرفی کنند ، کوشش کردند تا اینکه اسلام را بگویند اگر چیزی هم باشد ، یک دعا و یک وردی است ، یک آدابی است بین بشر و خدا ، آنطوری که در مسیحیت هست . مسیحیت هم ، این مسیحیت منسوخ اینجور است مسیحیتی که نسخ شده است ، مسیحیت

حضرت عیسی نمی تواند اینطور باشد . مسیحیتی که نسخ شده است ، مسیحیت حضرت عیسی نمی تواند اینطور باشد . اینها با اسلام و با سایر ادیان مخالفت کردند و ادیان را افیون بشر حساب کردند . یعنی گفته اند که ادیان یک چیزی است که ثروتمندها و قلدرها درست کرده اند که مردم را ساکت کنند ، توده ها را ساکت کنند به وعده دادن و این تبلیغات تا آنجا رسیده است که بعد به صورت دیگر به ما هم تزریق کرده اند .

مسئله جدا بودن دین از سیاست ، مسئله ای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند حتی ما را هم مشتبه کردند . حتی کلمه آخوند سیاسی یک کلمه فحش است در محیط ما ، (فلان آخوند سیاسی است ) در صورتی که آقایان خواندند در دعاهای معتبر (ساسه لعباد) معذلک از بس تزریق شده است ، از بس اشتباه کاری شده است ، ما خودمان هم باورمان است که دین از سیاست جداست . آخوند در محراب برود و شاه هم مشغول دزدیش باشد!! هر کس اسلام را مطالعه کرده باشد ، قرآن کریم را مطالعه کرده باشد کافی است که بفهمد اسلام و قرآن کریم تربیت می کند یک جامعه را در همه چیز . فرق ما بین اسلام و سایر قوانینی که در دنیا هست ، (قوانین الهی را نمی گویم آنها الان منسوخ است ، آن ها هم همانطور بوده که اسلام بوده ) فرق ما بین اسلام و آن چیزهای که از جانب خدا برای تربیت بشر آمده است با آن چیزهایی که به

دست بشر درست شده است ، یک فرق اساسی این است که آنچه بشر درست کرده است یک جنبه ضعیف را ملاحظه کرده است . مثلا قوانینی وضع کرده اند از برای اینکه حفظ نظم بکنند ، حفظ انتظامات بکنند ، قوانینی وضع کرده اند که مال همین معاشرت دنیاست و کیفیت سیاست دنیوی . ابعاد دیگری که بشر دارد هیچ مورد توجه قواعدی که یا قوانینی که بشر درست کرده است هیچ متوجه او نیست .

تنها قوانین انبیاء در برگیرنده تمامی جنبه هاست

شما وقتی اسلام را ملاحظه می کنید به حسب ابعاد انسانیت او ، طرح دارد ، قانون دارد ، از قبل از اینکه انسان به این دنیا بیاید قبل از اینکه پدر و مادر انسان ازدواج کند ، طرح دارد برای اینکه این بذر را خوب تربیت کند ، طرح دارد اسلام زن را چه جور انتخاب کنید ، شوهر را چه جور انتخاب کنید ، در وقتی که ازدواج می کنید چه وضع باشد ، با چه آداب باشد ، در وقت لقاح چه آداب باشد ، در وقت حمل چه آداب باشد ، مثل یک زارعی که یک تخم زراعت را می کارد و مواظبت می کند که زمین خوب باشد ، آب ، آب سالم باشد ، به موقع برسد ، سایر تربیت ها تربیت های نباتی باشد که درست تربیت بشود . اسلام برای تربیت انسان از قبل ازدواج پدر و مادر شروع کرده است ، زمین را یک زمین سالم مطهر می خواهد باشد ، زوج را یک زوج سالم صحیح انسان صفت انتخاب بکند . بعد هم آداب دیگر تا وقتی که

متولد می شود و آداب رضاع و آداب حمل و رضاع و تربیت در دامان مادر و تربیت در پیش پدر و تربیت های بعدی که دنبال این می آید . هیچ یک از قوانین بشر تکفل این امر را ندارد ، این امر مختص به قوانین انبیاست . ابعاد دیگری که بشر دارد و اصلا قواعد دیگر دنبالش نبوده است ، آن قواعدی است که برای تهذیب نفس است ، برای اینکه انسان یک موجود انسانی !!! الهی بشود . قرآن کتاب انسانسازی است ، مکتب اسلام ، مکتب انسانسازی است ، انسان بله همه ابعاد ، نه فقط یک انسان مادی می خواهد درست بکند یک انسان الهی می خواهد درست بکند ، همه ابعاد انسان مورد نظرش هست . در این امور اصلا سایر قواعد و قوانین که در دنیای ما هست آنطور مسائل طرح نیست ، هر کس هر جور می خواهد تربیت بشود ، توی بازار نرود عربده بکشد ، این را جلویش را می گیرند ، توی منزلش هر غلطی می خواهد بکند ، خلوت را کار ندارند که در خلوت چه کرد ، به شما چه اسلام خلوت و جلوت ندارد . خودت تنها باشی تحت مراقبت هستی ، یک نفر همراهت باشد باز همین طور تا آخر .

تامین مسائل دنیای مادی انسان از ابعاد مهم اسلام است

یکی از ابعاد انسان ، بعدی است که در این دنیای مادی می خواهد معاشرت بکند ، در این دنیای مادی می خواهد تاسیس دولت بکند ، در این دنیای مادی می خواهد تاسیس مثلا سایر چیزهایی که مربوط به مادیتش هست بکند . اسلام این را هم دارد

. آنقدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است ، در عبادت وارد نشده است . شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می کنید ، هفت ، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است ، باقیش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و اینطور چیزهاست . ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بعد را ، بعد ضعیفش را گرفتیم . اسلام را همچو بد معرفی کرده اند به ما که ما هم باورمان آمده است که اسلام به سیاست چه . سیاست مال قیصر و محراب مال آخوند!! محراب هم نمی گذارند برای ما باشد . اسلام دین سیاست است ، حکومت دارد . شما بخشنامه حضرت امیر !!! کتاب حضرت امیر !!! به مالک اشتر را بخوانید ببینید چیست . دستورات پیغمبر و دستورهای امام (ع ) در جنگ ها و در سیاسات ببینید چی دارد . این ذخایر را ما داریم ، عرضه استفاده اش را نداریم . ذخیره موجود است ، همه چیز داریم عرضه استفاده نداریم . مثل اینکه ایران همه چیز دارد اما می دهند به غیر . ما کتاب و سنتمان غنی است ، همه چیز در آن هست لکن بد معرفی کردند به ما ، یعنی کارشناس ها از آنوقتی که راه اروپا باز شد به آسیا و به شرق ، کارشناس ها دور افتادند و مطالعه کردند آنها بیدار بودند و من و شما توی مدرسه ها خواب بودیم . آنها مطالعه کردند ، وجب به وجب زمین های ایران تحت مطالعه قرار گرفته ، هر جا

نفت بوده نقشه دارند از آن ، هر جا مس بوده نقشه دارند از آن ، در این بیابان های بی آب و علف با شتر آمدند این کارشناس ها ، رفتند گردیدند مخازن را ، جاهایی را هر چه دارد پیدا کردند و ثبت کردند ، مطالعاتشان راجع به ماها هم همین بوده است که دیده اند آن چیزی که بتواند جلوی اینها را بگیرد عبارت از اسلام است و خدمتگزار به اسلام . اسلام را از آن راه کوبیدند ، جدا کردند اسلام را حتی از خود ملت اسلام ، حتی از خود خدمتگزاران به قرآن . خود خدمتگزاران به قرآن هم این مطلب را نمی شود حالیشان کرد بعضی از آنها را که اسلام دین سیاست است ، این را شاید عیب می دانند برای اسلام ، اسلام سلطنت دارد ، نه سلطنت اینطوری ، حکومت دارد ، اسلام امامت دارد ، خلافت دارد ، پیغمبر اسلام حکومت تشکیل کرده بود ، حضرت امیر سلام الله علیه حکومت داشت ، استاندار داشت ، فرماندار داشت ، همه اینها را داشت ، اینها ارتش داشتند ، قواعد ارتش داشتند ، همه چیز داشتند . ما مطالعه آنها را کردیم لکن از بس به ما تزریق شده است از آن طرف که آقا برو سراغ کارت ، آقا برو تو نمازت را بخوان چه کار داری به اینکه اینها چه می کنند ، هی چه کار داری ، چه کار داری ، کار ما را به اینجا رساند که حالا ما اینجا باید مجتمع بشویم عزا بگیریم . از آن طرف کارشناس ها دیدند

که از مردم ، روحیات مردم را ملاحظه کردند ، دیدند که روحیات مشرق خصوصا مسلمین و خصوصا در مسلمین شیعه خصوصیاتشان این است که به روحانیتشان ارج قائل می شوند ، تبع روحانیت هستند . چه بکنند که روحانیت را از مردم جدا کنند؟ نقشه کشیدند که روحانیت را مبتذل کنند پیش ملت .

شما در زمان رضاشاه نبودید اکثرتان ، من ادراک کرده ام ، کسانی که به سن من بودند و پیرمرد هستند الان ، ادراک کرده اند زمان او را . آقا اینها به واسطه نقشه ای که خارج ریخته بود ، آخوند را همچو کرده بودند که آخوند نمی توانست نفس بکشد . آخوند در نظر مردم همچو شده بود که سوار اتومبیلش نمی کردند . جدا کردند از مردم روحانیت را ، منتها نقشه شان نگرفت . خواستند بکنند هر چه کردند خداوند !!! (والله خیر الماکرین ) لکن یک جائی نقشه شان گرفت و آن جدا کردن روحانیت از دانشگاه ها ، یک روحانی حق نداشت ، پیش خودمان حق نداشت که از یک دانشگاهی یک صحبتی بکند دانشگاهی هم آخوند را به نظرش می آمد که یک موجود مضری است که انگلیس ها آوردند گذاشتند اینجا . من خودم این را شاهد بودم ، با دو نفر از آقا زاده های محترم قم ما سوار اتوبوس بودیم در چندین سال پیش از این می رفتیم چند نفر دیگر هم سوار همان اتوبوس بودند یکی شان به دیگری گفت که من حالا سال هاست که از این هیکل ها دیگر ندیدم (اشاره به ماها) بعد گفت اینها را انگلیس

ها آورده اند در نجف و آنجاها گذاشتند برای اینکه مردم را چه بکنند . در نظر دانشگاهی آخوند یا درباری است یا برگزیده انگلیس . در نظر شما هم این آدم دانشگاهی ، نمی دانم چه . جدا کردند ملت را بعضی اش را از بعضی ، استفاده بردند از این جدایی .

ائتلاف علماء اسلام با طبقات دیگر مایه غلبه بر ابر قدرت هاست

شما ملاحظه فرمودید که در این مقدار کم از زمان که طبقات مختلف با هم ائتلاف کردند و خدا این ائتلاف را درست کرد ، شما ملاحظه کردید که این ائتلاف و این وحدت کلمه بین جناح معنوی و جناح مادی ، بین علماء اسلام و آن طبقات دیگر از هر طایفه ای باشند ، این وحدت کلمه باعث شد که یک ملتی قیام کرد و در این وحدت کلمه ای که این ملت دنبال کرد و قیام کرد تمام ابرقدرت عالم را زمین زد ، تمام توپ و تانک ها را زمین زد . محمدرضا را همه تان می شناسید که قبل از چند سال چه چیزها برایش می گفتند و خودش چه مداحی ها می کرد و قدرت هم داشت ، یک مرد قدرتمندی ، روسیه با او موافق ، آمریکا با او موافق ، انگلستان با او موافق ، دول اسلامی همه با او موافق ، چین با او موافق ، همه موافق ، ابرقدرت ها و بعد از آنها هر چه قدرت بود موافق با او بود . این قدرت به این بزرگی را شما ملت ، شما ملت سر و پا برهنه ای که همه چیزتان را خوردند قیام کردید چون وحدت کلمه در کار بود

، با مشت تان تانک را خرد کردید ، خون بر شمشیر غلبه کرد ، از تخت فرو کشید ، فرار کرد و رفت منتها مال را هم برد هر چی داشتیم . سه بیلیون دلار ظاهرا ، سه بیلیون و چند صد میلیون (آنکه حالا یک قلمش را نوشتند) خودش برد و عائله اش برده . ماها نمی توانیم بفهمیم که دزدی اینها در این مملکت چی بوده است . در یکی از چیزهایی که به من نوشته بودند راجع به یکی از خواهرهای این مرد ، نوشته بودند که یک ویلا در کجا دارد که چقدر خریده شده است ، آنش من یادم نیست اما آنی که یادم مانده این است نوشته بود که پنج میلیون دلار یعنی 35 میلیون تومان خرج گلکاری آنجا شده . من و شما خوابش را هم نمی توانیم ببینیم ، باور نمی توانیم بکنیم . شما نمی دانید که اینها با این مملکت چه کردند ، نمی دانید معنویت این مملکت را چطور عقب زدند . می گویم نمی دانید یعنی می دانید ، حالا می دانید ، درست الان همه مان می دانیم ، الان بدبختی ها را همه مان می دانیم که هر چه ما بدبختی داشتیم از این عائله بود . تا دولت صالح نباشد مملکت صلاحیت پیدا نمی کند . یک فرد غیر صالح یک مملکت را خراب کرد . همه دیدیم یک فرد غیر صالح ، اسمش محمدرضا پهلوی ، وزیر وقتی می خواهد تعیین کند غیر صالح است باید به جنس خودش باشد (دزدها با دزدها رفیقند دزدها که با مقدسین

رفیق نیستند) وکیل می خواهد تعیین کند به جنس خودش باید باشد وکیل هم که دست مردم نبود ، مردم در این پنجاه سال آزادی نداشتند که ، نه یک وکیل و نه یک مجلس و نه یک دولت ، هیچی مربوط به ملت نبود همه چیز متکی به خارج بود . یک آدم فاسد را وقتی آوردند گذاشتند سر یک مملکتی ، تحمیل کردند بر یک مملکتی به آنجا رسید که همه چیز مملکت را از دست داد و هی ثناخوانی خودش کرد و وادار کرد که رادیوها هم بگویند و وادار کرد که مطبوعات هم بگویند ، همه را الزام کرد که باید بگویند ، همه ثناخوانی باید بکنند .

غارت کلیه ذخائر و منابع ملت محروم ایران و ایجاد پایگاه نظامی برای ابرقدرت ها

اصلاحات ارضی اش را شما ملاحظه کنید ، آقا آنکه اینقدر برایش گفتند و خواندند و نوحه خوانی کردند و ثناخوانی کردند ، اصلاحات ارضی عبارت از این شد که تمام کشاورزهای ما گدا شدند ، کشاورزی از مملکت ما پرید . الان اگر چنانچه همه ملت دست به هم بدهد ، بعد از چند سال ممکن است کشاورزی ما به حال اولش برگردد . بازار درست کردند برای آمریکا . گندم هایش را او باید یا بسوزاند یا ، به دریا بریزد ، می دهد و پول می گیرد ، می دهد ارز می گیرد . بازار درست کردند . شما الان هیچ ندارید . تمام زراعت ایران را می گویند برای سی روز یا سی و یک روز کافی است . ایرانی که یک استانش مثل آذربایجان ،

مثل خراسان می توانست تمام قوت ایران را متکفل بشود باقی آن می بایست صادر بشود حالا ما برای سی روز یا سی و سه روز ، باقی اش از کجا؟ از اسرائیل ، از آمریکا ، از جاهای دیگر . این خرابی که به مملکت ما وارد شد به دست این آدم ظالم که نوشت من آمده ام خدمت به وطنم بکنم (کتاب خدمت به وطنم ، ماموریت برای خدمت به وطنم ) من گفتم صحیح می گوید مامور است که خدمت به وطنش بکند یعنی وطنش را از همه چیز ساقط کند . این ماموریت داشت که ساقط کند این وطن را از همه چیز ، نیروی معنوی را از بین برد . نیروی جوان ما که بالاترین چیز و صدمه ای است که بر این خورده ، نیروی جوان هاست که فاسد شد ، یا طرف مشروبخانه ها اینها را کشاندند ، یا طرف سینماها اینها را کشاندند ، یا تو این بیابان بردند و مراکز فساد برایشان درست کردند و ترویج کردند . یک جوان سالم برای ما نگذاشتند آقا . بالاترین ضرری که به این مملکت خورد این بود که نیروی انسانیش رفت . حالا باید از سر این نیرو پیدا بشود . خدمت به وطن کرد ، خدمت به وطن ، زراعتش را بکلی از بین برد ، فرهنگ را بکلی از بین برد و ساقط کرد . اگر ما فرهنگ داشتیم که این بازی سرمان در نمی آمد . اگر ما رجال فرهنگی داشتیم ، رجال مستقل است ، رجال فرهنگی ، فرهنگ مستقل باید باشد . مگر

می گذارند اینها؟ مگر سازمان امنیت می گذاشت که این کارها درست بشود؟

اقتصادمان را از بین بردند . اگر مهلت بهش داده بود این ملت ، نفت شما را بعد از 10 ، 15 سال تمام کرده بود . . . . عوض نفت چی دادند؟ اسلحه دادند . چه اسلحه ای ؟ اسلحه های مدرنی که کارشناس های ایرانی نمی توانند بفهمند چه هست ، چه جور باید اینها را استعمال کنند . برای چی آوردند اینجا آنها را؟ برای اینکه پایگاه باشد برای آمریکا که اگر یک وقت با شوروی دعوایش شد این پایگاه را داشته باشد . نفت را از ما گرفتند به جای او پایگاه درست کردند ، پایگاهی که اگر بنا بود درست کنند حاضر بودند میلیون ها ، میلیون ها دلار بدهند به یک مملکتی تا بگذارند یک پایگاهی برایشان درست بشود . آنها نفت ما را می گیرند پایگاه درست می کنند . این مصیبت های ماست . آخوند دخالت در سیاست نکند؟! این حرف را نزند آخوند؟! اگر آخوند یک همچو حرفی زد آخوند سیاسی است . همه چیز ما را بردند ، روحانیت ما را پیش مردم ساقط کردند ، از بین بردند ، جدا کردند قشر روحانی را از از قشر روشنفکر متجدد و همه چیز ، هم آنها را بردند ، هم شما را بردند . اگر این نهضت غیر از این یک خاصیت نداشت که بین طلاب علوم دینیه و قشر دانشگاهی یک رابطه پیدا شد ، اگر غیر از این ما هیچی نداشتیم این بالاترین چیزی بود که ، نتیجه ای بود

که حاصل شد از این نهضت ، اگر بگذارید بماند ، اگر بگذارند که باز این نتیجه باقی بماند . جدیت کنید . آقا رمز تقدم شما ، امروز و رمز پیروزی شما وحدت کلمه است . اگر وحدت کلمه را از دست شما گرفتند باز همان اسارت است و باز همان غارتگری ها اعاده می شود . مثل سابق نیست سابق عذر داشتند نمی توانستند . فهمیدید که می توانید ، شما نیرو دارید ، ملت با شماست ، شما در هر شهر و در هر دهی نیرو دارید ، هر روزی که می خواهید یک کاری بکنید نیروهای شما مردم را راه می اندازند . با هم باشید ، مجتمع باشید ، مهذب باشید ، وحدت کلمه تان را حفظ کنید . الان درصدند که شماها همه را به جان هم بیاندازند و استفاده بکنند ، آن موقع آن مرد خدعه می کرد ، حالا این مرد . من توفیق شما را از خداوند می خواهم . من خادم شما و مملکت هستم . آمده ام که بزرگواری شما را حفظ کنم و آمده ام که دشمن شما را از بین ببرم . من آمده ام تا دولت یک دولت مستقل باشد . من آمده ام که دست اجانب را از این مملکت جدا کنم . من آمده ام که رسوا کنم اینهایی که به اسم ملیت ، به اسم !!! نمی دانم !!! قانون اساسی ، به اسم کذا می خواهند مسائل سابق را عود بدهند . خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و ما را آشنا کند به وظایف خودمان

.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/11/57

بیانات امام خمینی در جمع کادر اداری و اعضای کمیته برگزاریاستقبال از امام

در این مرحله حساس و پرفتنه لحظه ای غفلت جایز نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم چطور از عهده این مراتب این ، زحمات برآیم . من خدمتی که مورد پسند باشد نکردم و من از خدا می خواهم که توفیق بدهد که همه ما خدمت بکنیم به این کشور ، خدمت بکنیم به احکام اسلام .

امروز روزی است که این مرحله ای که ما طی کردیم ، به مرحله حساسی رسیده است بطوری که برای همه ما تکلیف الهی ایجاد شده است ، همه ما مکلف هستیم که در این مرحله ای که بین موت و حیات هست که از اول تا آخر استقلال است ، ما باید در آن موقع هیچ غفلت نکنیم ، غفلت یک آن برای ما گران تمام می شود ، الان وقتی است که حیله ها براه افتاده است و از هر راهی می خواهند ما را بازی بدهند ، ملت ایران را بازی بدهند .

امروز دوباره از سر ، راجع به اینکه ما می خواهیم آزادی بدهیم و ما می خواهیم ، نمی دانم چه بکنیم ، مهلت به ما بدهید ، از این حرفهائی که همیشه شاه می گفت و خدعه می کرد و ما به آن گوش نکردیم ، حالا نوکر شاه دارد این حرفها را می زند . اینها می خواهند همان قدرت را برگردانند ، اینها نوکرها آمریکا هستند ، اینها هستند که باز منافع آمریکا را به اسم ملیت ، به اسم اسلام ، به اسم قومیت ، به اسم ملت ، به اسم نمی دانم خدمتگزاری ، می خواهند منافع آمریکا را حفظ

بکنند ، می خواهند منابع شما را به اجانب بدهند ، می خواهند شما را تحت اسارت قرار بدهند .

الان وقتی است که غفلت در آن مصادف با انتحار و خودکشی است ، غفلت نباید کرد ، باید این نهضت را ادامه داد ، باید خیابانها را پر از جمعیت کرد ، باید همه مردم آگاهانه بریزند توی خیابانها و این بنیان فاسد را از بین بردارند ، چیزی دیگر از آن نمانده است جز یک حشاشه ای ، چیز مختصری ، این هم باید با همت شما مردم مسلمان با همت ملت ایران باید این هم از میان برداشته بشود تا ما برسیم به یک حکومت اسلامی ، به یک حکومت عدل ، به یک حکومتی که منافع شما را ، نه حکومت می تواند بخورد ، نه می تواند به غیر بدهد ، ما یک همچو حکومتی می خواهیم ، یک حکومت ملی و اسلامی ، یک جمهوری که متکی بر رای خود مردم باشد ، مردم آزادانه رای بدهند ، نه مثل این 50 سال که هیچ کس در هیچ چیز آزاد نبود ، نه مثل این سی و چند سال که ما به اسارتها کشیده شدیم ، به زحمتها کشیده شویم ،

منافع ما ، چیزهای که ما داشتیم ، مخازن ما را بردند ، خوردند ، الان هم در بانکهای خارجی اینهایی که مال مخازن ما هستند موجود است به اسم محمدرضاخان ، به اسم عائله او ، به اسم مثلا آنهائی که وابسته به او هستند . همه چیز ما را آنها برده اند ، یک ملتی را فقیر کردند

و از اینجا رفتند و فرار کردند .

من خدمتگزار ملت هستم

ما از همه شما جوانها تشکر می کنیم که در این موقع همه با قدرت ، همه با اراده ، همه با خواستهای الهی بپا خاستید و کارهای خودتان را زمین گذاشتید و این کار بزرگی که به عهده همه ماست دنبال کردید و رمز پیروزی شما وحدت کلمه و اینکه همه تان یک مطلب را می خواهید . الان همه ملت ها ، ملت ایران در هر شهری ، در هر دهی ، در هر قصبه ای همین مطلب را می خواهد . نبود شاه که نیست انشاءالله ، نبود رژیم که نیست انشاءالله ، (انشاءالله ) نبود دولت غاصب که نیست انشاءالله ، (انشاءالله ) ایجاد حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی که خواهد بود انشاءالله . (انشاءالله ) .

من از همه شما آقایان تشکر می کنم که در این موردها زحمت کشیدید ، لکن زحمتی بوده است که برای خالق خودتان کشیدید ، زحمتی بوده است که برای خدمتگزار خودتان کشیدید ، من خدمتگزار شما هستم ، من می خواهم که شما عزیز باشید ، من خدمتگزار ملت هستم ، من می خواهم ملت اسلام سربلند باشد ، مستقل باشد ، نه مثل حالا که ما باید همه چیزمان از جای دیگر باشد و همه مسائل سیاسی مان را دیگران نقشه اش را بکشند ، همه مسائل اجتماعیمان را دیگران نقشه اش را بکشند ، فرهنگ ما را دیگران برنامه بدهند ، ارتش ما را ، مستشار دیگران اداره بکنند . من می خواهم که همه شما مستقل باشید و این ته مانده ای که

از استعمار مانده است و حالا به اظهار ملیت و اینها دارد کسب بیت المال را می کند ، این را هم بزنید ردش بکنید و انشاءالله حکومت اسلامی نزدیک است . (انشاءالله )

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/11/57

متن حکم نخست وزیری دولت موقت که توسط حجت الاسلام رفسنجانی قرائت گردید

جناب آقای مهندس مهدی بازرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

بنا به پیشنهاد شورای انقلاب ، بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم ، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص ، مامور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید . مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمائید . کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود . موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت

می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

سپس امام امت سخنان کوتاهی ایراد فرمودند بدین مضمون :

بسم الله الرحمن الرحیم

من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت های طولانی رنج و زحمت برده اند و با دادن خون خودشان ، برای اسلام خدمت کردند ، مطلبی را که می خواهم به عرض ملت برسانم این است که نظر خودشان را راجع به دولت آقای مهندس بازرگان که الان یک دولت شرعی اسلامی است اعلام کنند ، هم بوسیله مطبوعات و هم به تظاهرات آرام در شهرها و در دهات و در هر جایی که مسلمان هست ، نظر

نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس مهدی بازرگان اظهار کنند .

پس از فرمایشات فوق ، امام خمینی در پاسخ به سوال های خبرنگاران داخلی و خارجی حاضر در جلسه ، چنین فرمودند:

سئوال : حضرت آیت الله فرموده اید که کسانی که این دولت را نپذیرند ، اطاعت نکنند ، تنبه می دهم که آنها مجازات سخت خواهند شد . اگر ارتش نپذیرند ، چه پیش بینی می کنید و چه خواهید کرد؟

جواب : ارتش چنین عملی را نخواهد کرد و اگر چنانچه بکند ، اولا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیا در مواقع مقتضی ، جزائی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا می کنیم و از حالا هم اگر خدای نخواسته چنین کردند اعلام می کنیم .

سئوال : حضرت آیت الله . . با توجه به تماس نزدیک که با آقای مهندس بازرگان و . . داشتند و همچنین با آقای بختیار ، آیا بختیار چه موضعی در برابر اعلام

این جمهوری اسلامی خواهد داشت یا دارد و همچنین چه عکس العملی یا موضعی در برابر این امر خواهد داشت یا دارد؟

جواب : اگر هر دو عاقل باشند و علاقه به مملکت داشته باشند ، باید مصلح باشند و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خیانت بکنند ، این امرش با خودشان نیست .

سئوال : آیا به نظر حضرتعالی ، قانون اساسی 1906 غیر قانونی است یا اینکه ، این قانون اساسی 1906 می تواند چهار چوبی باشد برای دوره انتقالی ؟

جواب : این قانون غیر از بسیاری از موادش که به زور در او وارد شده است ، تا ملت رای بر خلاف نداده است ، به قوت خودش باقی است .

تاریخ : 15/11/57

بیانات امام خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی در مورد معرفی مهندس بازرگان

ملت خواستار برپایی حکومت عدل اسلامی است

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان آشفتگی چند ساله ملت ما را می دانند ، مطلعند که تمام دستگاه های ملی و دولتی فلج شده است ، وضع اقتصادی ما رو به نابودی رفته است ، وضع فرهنگ ما خراب است ، دانشگاه ها تعطیلند ، مدارس علمی ما تعطیل است و بازارها تعطیل است . تمام اینها مضافا به خونریزی های که تاکنون شده است و آشفتگی هایی که در مملکت ما هست ، از اینها اطلاع دارند و کسانی که مربوطند به این ، دست بردارند از شلوغکاری و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنار بروند . ما همه این مسائل را انشاءالله با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد .

شما خبرنگارها در این مدت ها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشم انداز باشد ، شهرستان های بزرگ

و کوچک ، دهکده ها ، قراء ، قصبات ، همه با هم یک فکر و یک نظر و با اراده مصمم از ما می خواهند که رژیم سلطنتی که یک رژیم پوسیده غیر عقلائی است ، غیر عقلی است و رژیم سلطنت محمدرضا خان ، همه مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند و همه مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را می خواهند . ملت ما مسلم است ، علاقه مند به اسلام است ، عدل اسلامی را دیده است ، تاریخ ما از حکومت هائی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومت ها چه بوده است ، وضع حاکم چه بوده است . حضرت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب که حاکمیت بر یک صحنه بزرگ ، یک ممالک بزرگ از عربستان سعودی گرفته تا مصر ، ایران ، عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است ، همین قاضی که خودش قرار داده برای قضا ، وقتی که یک نفر یهودی به او دعوی کرده است و ادعا کرده است چیزی را ، قاضی او را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشسته اند و دادخواهی شده است و قاضی حکم بر خلاف حضرت امیر سلام الله علیه یعنی حکومت وقت کرده است و تسلیم بوده است . یک همچو وضع حکومتی در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد و ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم ، یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد ، عقیده اش این باشد

که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگیش پست باشد ، گرسنگی بخورد .

رژیم پهلوی و مجالس منبعث از آن متکی بر سر نیزه و غیر قانونی است

ما می خواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم و چنانچه شما می داند !!! که !!! یعنی خبرنگارها به واسطه اطلاعاتی که که در ممالک خودشان هست و ما هم بواسطه اطلاعاتی که در این مملکت داریم و مشاهداتی که داشتیم ، از اول که رضاخان کودتا کرد و آمد به ایران ، تا آنوقتی که مجلس موسسان درست کرد و وکلایی خودش درست کرد ، تمام اینها با سر نیزه بود و اراده ملت هیچ دخالت در این مسائل نداشت و ملت به هیچ وجه به حساب نمی آمد و یک همچو جمعیتی که او جمع کرده بود و با سر نیزه مساله موسسان را تاسیس کرد و آنها رای دادند ، این رای ، رای باطل بوده است ، این مجلس ، مجلس ملی نبوده است و چون مجلس ملی نبوده است ، رژیم سلطنتی پهلوی یک رژیم متکی بر سر نیزه بوده است و قانونی نبوده است و وقتی رژیم قانونی نشد ، مجالسی که بعدها هم تهیه کردند ، ملی نبوده است ، قانونی نبوده است .

معرفی دولت موقت برای اختتام به آشفتگی هاتا تعیین دولت دائمی

تمام این مسائل به ما می فهماند که الان نه دولت قانونی است ، نه مجلس قانونی است (نه این مجلس و نه آن مجلس ) ولهذا چون مجلس را غیر قانونی می دانیم و دولت را هم غیر قانونی می دانیم و اوضاع کشور را آشفته می بینیم ، برای اینکه خاتمه بدهیم به وضع کشور ، ما به واسطه اتکاء به این آراء عمومی که شما الان می بینید و دیدید تاکنون که آراء عمومی با ماست و ما را به

عنوان وکالت بفرمائید یا به عنوان رهبری ، همه قبول دارند ، از این جهت ما یک دولتی را معرفی می کنیم ، رئیس دولتی را معرفی می کنیم موقتا دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگی خاتمه بدهد و هم یک مساله مهمی که مجلس موسسان است ، انتخابات مجلس موسسان را درست بکند و مقدمات آن را درست کند و مجلس موسسان تاسیس بشود و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند و مجلس موسسان که به آن القاء می شود که جمهوری اسلامی را در رفراندم بگذارد ، در رفراندم بگذارد جمهوری اسلامی را . با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهوری اسلامی رای داده اند لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و شمارش آراء بشود و ما آزادانه باید یک همچون کاری بکنیم تا مردم بدانند ، تا همه عالم بدانند که رای آزاد که مردم می دهند به چه کسی می دهند و به چه رژیمی می دهند ، لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم و چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سالهای طولانی است از نزدیک می شناسیم و یک مردی است صالح ، متدین ، عقیده مند به دیانت و امین و ملی و بدون گرایش به یک شیئی که بر خلاف مقررات شرعی است ، من ایشان را معرفی می کنم که ایشان رئیس دولت باشد و ایشان وزرای خودشان را بعد تعیین خواهند کرد و به ما معرفی می کند تا اینکه شورای انقلاب ما که

پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند ، شورای انقلاب وزرای ایشان را هم بررسی بکنند و انشاءالله مسائل به طور سهل و به طور خوبی انجام بگیرد .

مخالفت با حکومت اسلامی ، قیام بر علیه خداست

و من باید یک تنبه دیگری هم بدهم و آن اینکه ، من که ایشان را حاکم کردم ، یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم ، ایشان را قرار دادم . ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است ، ملت باید از او اتباع کند و یک حکومت عادی نیست ، یک حکومت شرعی است ، باید از او اتباع کنند . مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است ، قیام بر علیه شرع است . قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست ، در فقه ما هست و جزای آن بسیار سخت زیاد است . من تنبه می دهم به کسانی که تخیل این معنی را می کنند که کارشکنی بکنند یا اینکه خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند . من اعلام می کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام . قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست ، قیام بر ضد خدا کفر است و من تنبه می دهم به اینها که به روی عقل بیایند ، بگذارند مملکت ما از این آشفتگی بیرون برود ، بگذارند خون های محترم ریخته نشود ، بگذارند جوانهای ما دیگر اینقدر خون ندهند بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود ، ما به تدریج کارها را اصلاح بکنیم و از خدای تبارک

و تعالی می خواهم که توفیق بدهند به آقای مهندس بازرگان که این ماموریت را به وجه احسن انجام بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/11/1357

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از اهالی خوزستان

رمز پیروزی ، وحدت کلمه بود

بسم الله الرحمن الرحیم

من بوسیله حضرات علمای اعلام و حجج اسلام به همه اهالی آن طرف ، اهواز و خرمشهر و !!! سایر !!! آبادان ، سایر جاها سلام می فرستم و از همه آنها می خواهم که به تبع علمای اعلامشان در این مسائل ، در این نهضت شرکت کنند و پافشاری کنند و تایید کنند از این کارهائی که در مرکز می شود برای به اتمام رساندن این نهضت .

من از همه آنها خواهانم که دست از این نهضت بر ندارند ، وحدت کلمه را حفظ کنند . رمز موفقیت شماها تا این حد که یک سلطنت 2500 ساله قلدری را شکستید و منهدم کردید و رمز این پیروزی ، وحدت کلمه ملت ایران بود یعنی این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوائی که داشت و نه آنهایی که پشتیبانی از او می کردند مثل قدرت آمریکا ، شوروی ، چین ، انگلستان ، همه اینها پشتیبانی می کردند لکن بواسطه همین قدرت ملت ، همه آنها هم پشتیبانی شان را از او !!! دست !!! برداشتند ، خودش هم فرار کرد و مع الاسف که فرار کرد و نتوانست ملت او را گیر بیاورد و کارهایی را که کرده بود ، لااقل یک مقداریش را بتواند جبران بکند ، برای اینکه او اینقدر جنایات کرده است که هیچ بشر نمی تواند جبران آنها را

بکند ، جزای آنها را بدهد . آن ، هزاران شخص را بی خانمان کرده است ، هزاران شخص را در بدر کرده است ، هزاران جنایات کرده است . آنقدری که از برای یک آدم است ، مقابل یک آدم می شود کشتش ، مقابل صدها هزار آدم که نمی شود ، او جزایش باید در آن عالم باشد که ابدی است و عالم جزاست و انشاءالله جزای خودش خواهد رسید . (انشاءالله ) ما تکلیفمان الان این است که دنباله این نهضت را بگیریم و همه با هم در صف واحد بدون اینکه اصلا امتیازی در کار باشد ، الافی مقام الهدایت و این راه را طی بکنیم و به آخر برسانیم که این سعادت این ملت را ، سعادت این ملت که اجرای احکام اسلام و اجرای عدل اسلامی است ، بلکه انشاءالله تهیه بکنیم . (انشاءالله ، انشاءالله به رهبری حضرتعالی )

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 16/11/57

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و ارتشیان و وکلای مستعفی مجلس شورای ملی رژیم طاغوت

نصیحت به دولت غیر قانون در ترک مناصب غاصبانه و حرکت در مسیر ملت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه حال ندارم ، معذلک چند جمله را باید عرض بکنم . ما همیشه گفته ایم که ملت سعادتمند باشد و با آرامش زندگی خودش را بگذراند و این انقلاباتی که تا حالا پیش آورده اند ، این انقلاباتی که برای ما مصیبت بار می آورد و برای آنها نکبت ، ما هرگز میل نداشتیم که بشود لکن بی عقلی کردند و شد . اگر نصیحت های اولی ما را پذیرفته بودند مطلب به اینجاها نمی رسید . حالا هم ما باز نصیحت می کنیم آنهائی را که غاصب هستند ، نصیحت می

کنیم دولت غیرقانونی را ، نصیحت می کنیم ارتش را به اینکه اگر شما مایلید که این مملکت آرام بشود و ثابت باشد ، دست بردارید . آن کسی که غیر قانونی است برود سراغ کارش ، برود سراغ کسب و کارش ، ارتش هم برگردد به دامن ملت ، ملت او را می پذیرد . اگر به این نصیحت عمل بکنند ، مسائل حل است ، آرامش در مملکت پیدا خواهد شد و اوضاع فرهنگی و اقتصادی و سایر چیزها ، با تدریج البته ، اینها یک وضع خاصی ، یک وضع صحیحی پیدا می کند .

به اسم ترقی و تمدن ، فرهنگ و اقتصاد مملکت را عقب راندند

گرچه این مرد که محمدرضا پهلوی اسمش است ، این رفت و همه اوضاع مملکت را خراب کرد ، یک مملکت خرابی برای ما گذاشت و هر جایش را دست بگذارید خرابی است ، اقتصاد از هم ریخته است ، زراعت ما را به کلی از بین بردند ، به اسم اصلاحات ارضی ، فاسد کردند کشاورزی ما را ، و بازار درست کردند برای خودشان ، به اسم تمدن و ترقی ما را عقب بردند ، فرهنگ ما را عقب راندند ، تمام اوضاع ایران را خراب کردند جز قبرستان ها را که آباد شد ، یعنی قبرستانهای ما که عددش چند بود ، عدد زیادتر پیدا کرد ، آباد شد اما اوضاع مملکتمان همه خراب شد . اینها اگر چنانچه به نصیحت روحانیون گوش بدهند و آنچه که صلاح ملت است ما به آنها می گوییم آنها هم انقیاد کنند ، دیگر این اوضاع پیش نمی آید . نه دیگر قبرستانهای ما دوباره آبادتر می

شود و نه مملکت خراب تر ، نه خون عزیزهای ما می ریزد ، نه مادرهای جوان مرده به عزا می نشینند . من نصیحت می کنم این دولت و ارتش را به اینکه شما دست بردارید از این لجاجت ، شما خاضع بشوید به رای ملت ، رای ملت این است که می بینید . ملت عبارت از مرکز تا آخر و هر جا که اسمش ایران است ، شما در یک ده بروید و ببینید که یک دهی دارید که این صداها در آن نباشد؟ یک شهری پیدا می کنید که فریادشان بلند نباشد که ما استقلال و آزادی و حکومت اسلامی می خواهیم و ما این رژیم را نمی خواهیم .

اطاعت از دولت موقت به حسب ولایت شرعی واجب است

احترام به رای ملت بگذارید ، احترام به آراء علماء اسلام بگذارید ، احترام به آراء اقشار مختلفه ملت بگذارید . زیادتر از این مردم را به خاک و خون نکشید . ما دولت را تعیین کردیم به حسب آنکه هم به حسب قانون ما حق داریم و هم به حسب شرع حق داریم . ما به حسب ولایت شرعی که داریم و به حسب آراء ملت که ما را قبول کرده است ، آقای مهندس بازرگان را مامور کردیم که دولت تشکیل بدهد ، دولت موقت . برای اینکه آراء ملت را با رفراندم راجع به رژیم استفسار کند ولو اینکه من احتیاج به این نمی دیدم برای اینکه آراء ملت اینهمه گفته شده است و فریاد کرده اند ، اینقدر فریاد اینکه ما حکومت اسلامی می خواهیم و ما رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم ، که دیگر احتیاج نیست

. لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و ثابت بشود به اینکه مطلب اینطور است ، ملت ایران مسلم است ، ملت ایران یک رژیمی که بر خلاف اسلام است نمی خواهد ، ملت اسلام حکم اسلام را می خواهد ، حکومت اسلامی را می خواهد ، حکومت عدل را می خواهد ، برای اثبات این ، ایشان را مامور کردیم به اینکه رفراندم بکند و مقدماتش را فراهم کند که آراء عمومی را !!! عرض می کنم !!! ما استفسار کنیم و مردم هم حالا ، من عرض می کنم به آنها که مردم هم اگر نظری راجع به این حکومت دارند ، اعلام کنند . فردا مردم همه جا در ایران ، در همه شهرهای ایران ، در تهران ، در همه محلات تهران نظر خودشان را راجع به این دولتی که ما تعیین کردیم اعلام کنند و تظاهرات کنند ، نظر خودشان را بگویند . یا نظرشان این است که ما دولت اسلامی نمی خواهم ، خوب ، داد کنند که نمی خواهیم . یا نظرشان این است که این دولتی که تعیین شده است و به ولایت شرعی تعیین شده است و یک حکومت شرعی است ، نه ، فقط حکومت قانونی باشد یعنی حکومت شرعی لازم الاتباع ، همه کس واجب است بر او که از این حکومت اتباع کند ، نظیر اینکه مالک اشتر را که حضرت امیر سلام الله علیه می فرستاد یک جائی و مƘՙȘȘԠمی کرد ، حاکم واجب الاتباع بود یعنی حاکم الهی بود ، حاکم شرعی بود . ما هم ایشان را حکومت شرعیه

دادیم به او و حکومت قانونی هم که هست ، بنابراین واجب الاتباع است .

قیام بر علیه حکومت عدل اسلامی جزای سختی دارد

قیام بر خلاف حکومت اسلامی ، قیام بر خلاف حق است و مجازات دارد اما مخالفت با این رژیم و یا هر رژیمی ، مخالفتش معصیت الهی است ، لکن مجازات به آن معنا که یک جزاء عرفی هم داشته باشد ندارد ، به خلاف قیام بر ضد حکومت ، قیام بر ضد حکومت جزاء دارد در شرع ما و خیلی هم

سخت است آن جزا . از این جهت ما سفارش می کنیم به حکومتها به حکومت های جائر ، به استاندارهای همه جا ، به ژاندارمری های همه جا ، به ارتش ، هر جا که هست ، به اجزاء ادارات ، به نخست وزیری ها ، به کذا ، به همه اینها ما اعلام می کنیم که آقای مهندس بازرگان حکومت شرعیه دارد از قبل من ، و بر همه واجب است که اطاعتش را بکنند و شما آقایان هم که از اهل علم و از علما هستید ، مردم را ارشاد کنید و اگر بناست که به جاهای دیگر هم بروید ، بروید به همه جا و مردم را ارشاد کنید و به آنها بفهمانید که مساله مساله حکومت عدل است . مساله ، مساله حکومت اسلامی است و ما امیدواریم که بعد اختیار به دست خود شما بیفتد و مجلس را خود شما تعیین کنید . ما 50 سال است که مجلسمان مجلس شاهنشاهی بوده ، نه مجلس ملی بوده و حالا ما می خواهیم مجلس ملی درست کنیم و اختیار دست خود مردم ، وکلا

را خود مردم تعیین بکنند ، سرنوشت خودشان !!! رابه !!! به دست خودشان باشد . انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد ، به همه شما نصرت بدهد و همه تان انشاءالله سالم و شریف باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/11/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از طلاب ، روحانیون و کارکنان هواپیمائی و شرکتنفت

ضرورت حفظ وحدت کلمه برای نیل به پیروزی نهایی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه طبقات ملت تشکر می کنم . من این اشتراک مساعی که بین دولت ما ، بین ملت ما حاصل شده است از ملت تشکر می کنم . موفقیت شما مرهون پیوستگی بعضی به بعض است . من از اینکه روحانیون با دانشگاهی ، روحانیون با کارکنان نفت ، روحانیون با کارکنان هواپیمائی با هم اینجا آمدند و اتصال خودشان را به هم اعلام به همین معنا کرده تشکر می کنم .

آقایان روحانیون که در حوزه علمیه قم و در سایر حوزه های مقدسه و در مراکز ایران ، تهران و سایر جاها همه هم پیوسته اند و در راه اسلام یک تشریک مساعی می کنند ماءجورند . خداوند تعالی همه شما را عزت و عظمت عنایت فرماید . خدای تعالی دست اجانب را از مملکت شما کوتاه کند . اینجا مملکت امام عصر سلام الله علیه است ، باید اجانب در او دست نداشته باشند ، باید کسانی که پیوند با امام عصر سلام الله علیه ندارند کنار بروند .

ما گرفتاری های زیاد داشتیم و گرفتاری های زیاد هم در راه داریم . تاکنون آنقدر که عمل شده است و پیروزی بحمدالله حاصل شده است ، رمز این پیروزی وحدت کلمه است . وحدت کلمه ایرانی ها ، همه اقشار

ایران موحب شد که ابرقدرت ها را به زانو در آورد ، آن قدرت شیطانی را رفض کرد ، قدرت های بزرگ شیطانی که پشت سر او بودند ، همه را رفض کرد ، همه را کنار زد . این رمز وحدت کلمه است ، این وحدت کلمه را باید حفظ کنید و با حفظ وحدت کلمه تا آ خر انشاءالله خواهید رفت .

باید همه آقایان ، همه اقشار ، همه کسانی که علاقه مند به اسلام هستند ، علاقه مند به مسلمین هستند ، علاقه مند به امام زمان سلام الله علیه هستند ، باید همه در صف واحد به مبارزه ادامه دهند ، در صف واحد به نهضت ادامه دهند . این نهضت مقدس هست تا آنوقتی که به نهایت ما برسیم ، به پیروزی نهائی که عبارت از رفتن همه قوای شیطانی و جانشین شدن قوای رحمانی در مملکتی که تعلق به امام دارد ، تعلق به امام زمان دارد ، تعلق به خدا دارد ، تعلق به پیغمبر اسلام دارد ، همه باهم ، هم کلمه باید بشویم تا اینکه رفض کنیم این قوای شیطانی را ، این قوای شیطانی را که الان دیگر در حال تزلزل هستند وحشاشه ای بیشتر از آنها باقی نمانده است .

باز هم گاهی یک صحبت هائی غیر صحیح می کنند . اگر اینها به ملت احترام قائل شدند ، اگر اینها احترام به آراء ملت می گذارند ، آراء ملت این است که الان در خیابان ها فریاد می زند ، در تمام شهرستان ها فریاد می زند ، وحدت ملت و آراء ملت آن

است که فردا در تمام شهرهای ایران ، در تهران ، در سایر شهرهای ایران همراهی خودشان را یا این معنایی که ما عرض کردیم . پیوند دادند و همراهی خودشان را اعلام می کنند . آن کسی که قائل است به اینکه ما تابع ملت هستیم ، اگر صحیح می گوید باید بپیوندد به ملت .

اعلام پشتیبانی از ارتش واظهار پیوستگی با اقلیت های مذهبی واهل تسنن ارتش باید بپیوندد به ملت . ارتش از ملت است ، ملت از ارتش است . ما پشتیبانی ارتش را اعلام می کنیم ، روحانیت پشتیبانی خودشان را از ارتش اعلام می کنند . ارتش هم باید مثل سایر مسلمان ها بیایند در صف مسلمین و ارتش امام زمان سلام الله علیه باشند ، نه ارتش دشمنان امام زمان . ای ارتش محترم ! شما مسلم هستید ، شما تابع پیغمبر و قرآن هستید ، شما تابع پیغمبر اسلام و امام زمان سلام الله علیه هستید ، باید شما هم در صفوف مسلمین با هم همصدا باشید . ما با همه مسلمین همصدا هستیم ، ما با همه ملت همصدا هستیم .

ما پیوستگی خودمان را به اقلیت های مذهبی اعلام می کنیم . ما برادری خودمان را به برادران اهل سنت اعلام می کنیم ، دشمنان اسلامند که میخواهند ما را با برادرهای خودمان مختلف کنند ، دشمن های اسلام یا گول خورده های از آنها هستند که در اینوقت اعلام می کنند مخالفت ما بین دو دسته را . اعلام می کنیم وحدت کلمه مسلمین را . اگر مسلمین وحدت کلمه داشتند ، امکان نداشت اجانب

بر آنها تسلط پیدا بکنند . این تفرقه در بین مسلمین است که باعث شده است که اجانب بر ما تسلط پیدا بکنند ، این تفرقه مسلمین است که از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پیدا کرد و الان هم ما گرفتار هستیم . واجب است بر همه همسلمین که باهم باشند . یک زمان حساسی است . ما بین حیات وموت مردد هستیم . ما الان مملکتمان یا باید تا ابد زیر یوغ استعمار و استبداد باشد یا باید الان از این یوغ خارج بشود . اگر وحدت کلمه را حفظ نکنید تا آخر باید مبتلا باشید .

حضرات آقایان ! همه ما مسئول هستیم . روحانیون در درجه اول دارای مسئولیت هستند . روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهائی که در دوردست هستند ، لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما می گوئیم . در جاهای دور افتاده ممکن است که یک اغفال هائی باشد ، یک تبلیغات سوئی باشد . اینها در مراکز مثل تهران یا سایر بلاد عظیم نمی توانند تبلیغات خلاف بکنند لکن !!! در دور افتاده های در قراء و قصبات دور افتاده ، یک حرفهای غیر ناظاهر می زنند ، غیر صحیح می زنند ، مثلا می گویند که اقلیت های مذهبی در حکومت اسلام باید از بین بروند . این خلاف اسلام است ، اسلام اقلیت های مذهبی را احترام گذاشته است ، اسلام اقلیتهای مذهبی را در مملکت ما محترم می شمرد و همین طور در

اسلام بین شیعه وسنی ابدا تفرقه نیست ، بین شیعه و

سنی نباید تفرقه باشد . باید وحدت کلمه را حفظ کنید .

ائمه اظهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم و کسی که این اجتماع را بخواهد که بهم بزند ، یا جاهل است و یا مغرض و نباید به این حرف گوش بکنند . برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام می شود ترتیب اثر بدهند . ما با آنها برادر هستیم ، آنها با ما برادر هستند . این مملکت مال همه ما هست ، مال همه ما ، مال اقلیت های مذهبی ، مال مذهبیون ما ، مال برادران اهل سنت ما . همه ما باهم هستیم و آن چیزی که الان بر شما آقایان اهل علم و طلاب محترم و فضلاء معظم (عظم الله اجرهم ) آن چیزی که بر شما هست این است که باید متفرق بشوید در بلاد و مسائل ما را به بلاد تبلیغ بفرمائید ، در بلاد و آنجاهای دور افتاده این مسائل را تبلیغ بکنید که این اختلافات رفع بشود و این اشتباهات بر کنار برود .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه علما را میخواهم . از قراری که گفتند خدمه محترم قم هم در اینجا تشریف دارند ، من از آنها هم تشکر می کنم ، آنها هم از ما هستند ، ما هم از آنها هستیم ، آنها هم برادران اسلامی ما هستند ، آنها هم خدمتگزار به فاطمه ، به حضرت فاطمه معصومه هستند و بزرگند پیش ما و من خدمتگزار همه شما هستم . خداوند همه

را توفیق بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 17/11/57

بیانات امام خمینی در جمع صادرکنندگان خشکبار و دانه های کشاورزی

نابودی سرمایه های انسانی ومادی در طول پنجاه سال حکومت سیاه پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض کنم که شما آقایان شاید بهتر از من مطلع باشید که در این پنجاه سال حکومت سیاه پهلوی ، برای ایران تقریبا باید گفت هیچ نگذاشتند ، یعنی سرمایه های انسانی را و سرمایه های مادی ما را اینها از بین بردند . دانشگاهها که باید سرمایه انسانی برای ما درست کنند ، این ها به وضع عقب افتاده ای نگه داشتند و دستور داشتند که نگذارند آنجاها که یک انسان کامل و خدمتگزاری بار بیاید و سرمایه های مادیمان آنکه زیرزمینی بود نفت بود ، دادند به این و آن و در ازاء آن چیزهائی گرفتند که به درد ما نمی خورد ، بلکه پایگاه درست کردند برای آمریکا یعنی نفت ما را دادند و به اسم اینکه ما اسلحه می خواهیم ، می خواهیم که در مقابل همه دول چه بکنیم ، با این اسم اسلحه هائی آوردند که در مملکت ما کارشناسی ندارد نسبت به این مسائل و باید خود آنها باشند و این برای این بود که اگر شوروی یک ایرادی می کرد که چرا پایگاه درست کردید ، اینها بگویند که پایگاه مال خود ایران است و اسلحه هم پول نفت است ، لکن واقع مطلب این بود که اسلحه ها پول نفت نبود بلکه نفت را بردند و به ازاء او برای خودشان کار درست کردند ، این یکی از خیانتها بود که در تاریخ باید ثبت بشود و وضع اقتصادی مملکت هم ، شما بهتر می دانید که چطور به چه زمینه ای

رسانده اند .

مملکت ما را خراب و قبرستانهای ما را آباد کردند

عمده چیزی که در ایران ، خاصیتی که در ایران بود کشاورزی بود ، کشاوزی ایران غنی بود و محصولاتش زائد بود بر آن مقداری که احتیاج داشت و باید صادر کننده باشد و ما امروز وارد کننده هستیم و هرچه داریم باید از غیر ، از خارج بیاوریم . مراتع ما را ، مراتعی که بسیار مراتع عالی است ، به غیر دادند . یکی از مراتعی که کارشناسان گفتند که بهترین مراتعی است که در دنیا از حیث تربیت دام ، آن را آنطوری که به من نوشته بودند به ملکه انگلستان و آن شرکتی که او شریک بوده است به آن ها واگذار کرده است و جنگلها را منع کردند از مردم ، لکن دادند به غیر ، به خارجی ها ، بالاخره مملکت ما را به صورت مفتضحی درآوردند که من کرارا گفتم که مملکت ما را خراب کردند ، لکن قبرستانهای ما را آباد کردند ، جوانهای ما را در قبرستانها بردند و مخازن ما را به خارج به غارت بردند ، حالا هم که فرار کردند ، با جیب پر فرار کردند . چه خودش ، چه کسانی که مربوط به خودش بود ، جیب ها را پر کردند و در خارج رفتند و مملکتی که الان دست شما افتاده است ، یک مملکتی است که از همه چیز وارفته است ، حالا باید بسازید و یک مملکتی است که اجنبی زده باید گفت جنگ زده ، زلزله زده ، این باید ساخته بشود نه اینکه خیال کنید که یک قشری بتواند ، نه یعنی نه

حکومت می تواند این کار را بکند ، نه بازرگان می تواند این کار را بکند ، نه کشاورز می تواند ، همه باید دست به هم بدهید ، جامعه ملی انسانی ایران که انشاءالله از زیر بار این اختناق و این گرفتاریها بیرون بیاید ، دست به دست هم بدهند و این وظیفه ملی را انجام بدهند که مملکت خودشان را از این انهدامی که دارد پیدا می کند ، نجات بدهند ، از جمله اشخاصی که (یعنی اصنافی که ) در این امر خیلی چیز دارند ، بازرگانها هستند ، اینها هم باید در حد خودشان تشریک مساعی بکنند ، ماها موعظه بکنیم و صحبت بکنیم و آنها هم فعالیت های دیگری ، دیگر از ما کار دیگری که ساخته نیست . ما باید همان !!! صحبت بکنیم و اینها ، آقایان هم فعالیت بکنند و امیدوارم انشاءالله که ما اگر هیچ پیروزی پیدا نکرده بودیم الا رفتن این طایفه ، این سلسله کافی بود بر ایمان ، لکن البته کافی الان نیست باید ما دنبال بکنیم تا اینکه نهضت را به آخر برسانیم و یک حکومت عادل در اینجا باشد ، یعنی یک حکومتی باشد که نخواهد جیب خودش را پر بکند ، یک حکومتی باشد که خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند ، نه خودش را آقای ملت بداند این حکومتهایی که داشتیم سلاطین همیشه اینطور بودند که اینها عقیده شان این بوده است که همه اینها عبد ما هستند ، همه این ملتها عبید ما هستند ، این بر خلاف سنت انبیاء بوده است برخلاف سنت اولیاء بوده

است ، بر خلاف عقل انسانی است ، بر خلاف حقوق بشر است ، بر خلاف قوانین دنیاست و اینها هیچ وقت عمل نمی کردند .

امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد

باید حالا انشاءالله حکومتی پیش بیاید که مسئول باشد پیش ملت ، مجلسی باشد که از خود ملت باشد . مادر 50 سال ، مجلسی که از خودمان باشد نداشتیم . همیشه مجلسی بوده است که دیگران ، حالا یا خارجی برای ما افرادی را تعیین می کردند ، چنانچه محمدرضا خان گفت که لیست می فرستادند ، یا اینکه نه ، اگر آنها هم نمی کردند ، خود اینها ، سر نیزه اینها بود که تعیین می کردند . ما سرنوشتمان سرنوشت سر نیزه بود و ما امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد . انشاءالله خداوند انشاءالله همه شما را موفق کند و همه ما را موفق کند به خدمتگزاری .

سئوال یکی از حضار: خیلی متشکریم عوض همگی استدعا می کنم در تایید فرمایشاتتان اگر مصلحت باشد ، عین همین کمیته هایی که هست یا هر کس دیگری را که تعیین کنید ، صلاح بدانید یک نقر را تعیین بفرمائید که به امر صادرات این مملکت برسد و ما بتوانیم با او تماس بگیریم و انشاءالله به حول وقوه خداوند صادرات مملکت را سر و صورت بدهیم . یک وضع خیلی بدی در آمده در اثر حکومتهای فاسد .

پاسخ امام : انشاءالله امیدواریم که این کار درست بشود و آقای مهندس بازرگان را ما انتخاب کردیم برای اینکه دولت تشکیل بدهد ، یعنی دولت موقت و ایشان را من می شناسم و مرد صالحی

است و آقایان هم باید پشتیبانی کنند از او و در روزنامه پشتیبانی خودشان را اعلام بکنند و ایشان انشاءالله دولتشان را تشکیل می دهد و مجاری امور انشاءالله امیدواریم به خواست خدا به حال اول برگردد واین طور مسائل ، این طور مشکلات انشاءالله حل

بشود ، البته یکی از حضار: خیلی متشکریم البته انتخاب ایشان مورد تائید همه هست و واقعا همانطور که اول حضورتان عرض کردم ، به طور کامل تبریک می گوئیم به همه ملت و ما صددرصد پشتیبان ایشان هستیم و هرچه بتوانیم تا سر حد جانمان از این حکومت آتی که انتخاب فرمودید حکایت می کنیم ، چشم امر فرمودید ، در روزنامه ها و هر وسائل دیگری که بتوانیم در تایید و پشتیبانی از ایشان کوشا باشیم .

امام :موفق باشید .

یکی از حضار :فقط مطلب این بود که بعضی آقایان در این چند روزی که من می خواستم خدمتتان شرفیاب بشوم و اینها ، یک چند تا آقایان که به من مراجعه کردند ، راجع به یک امر خیر بود که اگر یک وقتی از حضرت آیت الله یک غیبتی شده ، ایشان حلال بفرمایند .

امام : من همه را بخشیدم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 17/11/57

بیانات امام خمینی در میان گروهی از پرسنل در دبستان علوی

جدیت طاغوت برای انهدام مملکت و غارت اموال ملت

شما تا حالا در خدمت طاغوت بودید . متاسفانه این جمعیتی که باید به ایران خدمت بکنند و یک ایران صحیح برای ما بسازند در خدمت کسی بودند که جدیت برای انهدام این مملکت داشت . ما پنجاه سال یود مبتلا بودیم به حکومت رضاخان و محمد رضاخان که در این 50 سالی که او بود خیانت خیلی زیادتر شده از آن پنجاه سال اول و این 28 سال و 38 سال دوم که زمان ایشان بود خیانت زیادتر شد تا آنوقت . این شخص برای ما هیچی نگذاشت ، اینها فرار کردند ، اموال این ملت را برداشتند و رفتند . به من نوشته بودند ، حالا یادم نیست جائی که مجله بود یا در یک جائی که این را برای من فرستادند که یک ویلائی یک خواهر ایشان (کدام خواهر است آن را هم نمی دانم ) خریده اند به فلانقدر و این فلانقدر هم یادم نیست . اینکه یادم هست این است 6 میلیون دلار خرج گلکاری ، می فهمید؟ تصور می توانید بکنید؟ ما می توانیم بفهمیم یعنی چه ؟ 6 میلیون دلار ، 37 میلیون تومان خرج گلکاری این ویلای خانم

شده . از مال کی ؟ پدر ایشان که آمد کودتا کرد چه چیز داشت سیصدعباسی از مال این ملت بود و از مال ماها بود دیگر . این ملت را اینها فقیر کردند و برداشتند . این مال خودش این مال عائله خودش که در چیز بود که 3 بیلیون دلار بود نمی دانم یاتومان ، 3بیلیون و چند صد دلار آنها که اتباعشان بودند آن سر لشکرها و آن ارتشبدها و آن کذا و کذا آنها هم برداشتند و رفتند . شماهائی که خدمت کردید به مملکت شماها محروم ، آنهائی که آن بالا بودند و خیانت می کردند به این مملکت ، آن بالائی ها خوردند و برداشتند و رفتند .

حالا ، از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشید ، ملت خودتان را خدمت بکنید . این آب و خاک مال شماست ، اینجا مال خودتان باید باشد ، دست این اجانب باید کوتاه بشود ، چقدر آمریکا باید از این مملکت ببرد و بخورد یا انگلستان یا سایر جاها؟ ما باید یک وقت هم زنده بشویم ، بیدار بشویم ، ملتفت بشویم ، آزادی را بگیریم . حق را باید گرفت با سرنیزه ، با مسلسل باید حق را گرفت از اینها ، خودشان که نمی دهند ، بایستید در مقابل اینها ، شما دیدید که این ملت ، همین پا برهنه ها ایستادند در مقابل توپ ، تانک نمی دانم مسلسل ، ایستادند و پیش بردند کارشان را . این ابرقدرت ها همه پشتیبان شاه بودند و این مردم پابرهنه با مشت ایستادند در مقابل تانک ، خون

دادند و عقب زدند آنها را که دیگر نتوانست این بماند خودش اینجا ، آنها هم که رفتند .

وظیفه اقشار ملت اتحاد برای اصلاح امور و بازسازی خرابی هاست

شما از این به بعد یک قدری توجه داشته باشید ، رفقایتان را متوجه کنید ، همقطارانتان را متوجه کنید ، بگوئید آقا ، ما خیر شما را می خواهیم ، ما فریاد می کنیم که باید ارتش ما مستقل باشد یعنی نوکر نباشد ، این خیر شماست ، یا اینکه خیر ما؟ باید ارتشمان تحت نظر آمریکا باشد و بدتر از او اسرائیل ؟ باید اینها اصلاح بشوند . اینها را باید همه تان دست به دست هم بدهید و این کارها را اصلاح بکنید ، درست بکنید . مملکت را باید بسازید از سر . اینها خراب کردند و رفتند و حالا باید بسازیم . اینها یک کاری که کردند قبرستانهای ما را خوب آباد کردند ، جوان های ما را ، همه را زیر خاک کردند و رفتند . ما حالا باید بنشینیم و بسازیم و همه دست به هم بدهیم ، آنهائی که در ارتشند و پاکدامنند ارتش را بسازند ، آنهائی که بیرونند در اداراتند و پاکانند ادارات را درست کنند ، مردم بازار را درست کنند ، زراعت را درست کنند . اینها به کلی کشاورزی ما را از بین بردند . شما می دانید که ایران یک جائی بود که صادر می کرد ، حالا برای همه چیز دستش به دنبال یا آمریکاست یا جای دیگر .

انشاالله خدا همه تان را حفظ کند ، موفق باشید ، موید باشید .

انشاالله .

سوالات ارتشیان وپاسخ های امام به آنان

یکی از حضار: (می بخشید ، البته من می دانم که خسته هستید ، می خواهیم مزاحمتان نشویم اما راجع به ارتش مطالبی داریم : می خواستم به عرضتان برسانم که اینکه شما فرمودید در خدمت طاغوت بودید ، اگر خداوند قبولمان کند با وجود اینکه بنده به سهم خودم 25 سال توی ارتش بودم ، لباس خدمت طاغوتی تنم بود ، اگر مورد قبول خداوند باشد خیانت نکردم ) .

پاسخ امام : (درخدمت ) معنایش این است که در جائی بودید که طاغوت سر وکار داشت والا البته من می دانم که در جمع ارتش ما مردم محترم هستند ، مردم متعهد هستند ، مردم صحیح هستند ، پاکدامن هستند ، ما دلمان به همین ارتش خوش هست که پاکدامن ها زیادند و انشاالله اصلاح می شود مملکت ما به واسطه همین ها . اینکه گفتم همه در طاغوت !!! در چیز !!! بودید یعنی در یک جائی بودید که طاغوت با شما سر و کار داشت ، نه اینکه شما هم خدمتگزار بودید . انشاالله موفق باشید .

ادامه سخنان فرد مزبور در تکمیل گفته هایش : و گاهگاهی عملا همین بوده و گاهگاهی دستورات اینها را ناچار بودیم اجرا کنیم .

پاسخ امام : انشاالله موفق باشید .

سخن دیگر این برادر ارتشی خطاب به امام : یک موضوع دیگر اجازه می دهید به عرضتان برسانم اینکه الان خیلی انتظار تشریف فرمائی شما را به قم دارند و منتظر هستند که شما تشریف ببرید آنجا و معتقدند که راحت می شوند ، که آقا می روند قم و دیگر از این دردسرها راحت

می شوند .

پاسخ امام : نه . بگوئید که تا شما را راحت نکنم ، نمی روم .

یکی دیگر از برادران ارتشی : قم را می توانند خیلی زود محاصره اش کنند و خیلی خوب ارتباط را قطع کنند .

پاسخ امام : نخیر شما خاطر جمع باشید . من اهل تهران و اهل کرمان ، من اهل ایرانم ، من در ایران هستم و با همه ایرانی ها ارزانی ها رفقیم .

یکی از ارتشیان : خداوند توفیقتان بدهد و طول عمر به شما بدهد که بتوانید ما و این ملت را از شر این خونخوارها نجات بدهید .

پاسخ امام : محتاجیم به کمک همه ، همه کمک کنید . انشاالله موفق باشید ، سلامت باشید ، خدا حفظتان کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 17/11/57

بیانات امام خمینی در جمع کثیری از پزشکان و داروسازان و گروههائی از مردم 0

لزوم اصلاح تباهی ها وبازسازی ویرانگری های رژیم سابق

بسم الله الرحمن الرحیم

من از عواطف شما متشکرم ، انشاءالله خداوند شما را سعادتمند کند . من امیدوارم که در این وقت حساسی که مملکت ما گرفتاری عظیم دارد همه آقایان ، همه اقشار ، همه اصناف مردم بهم کمک کنند ، همه بهم کمک کنند و این مملکتی را که اینها خراب کردند و گذاشتند و رفتند ، این مملکت !!! را!!! بهمت همه انشاءالله دوباره نو ساخته بشود .

الان مملکت ما همه چیزهایش خراب است از همه کشور ، از این طرف دانشگاه را عقب نگه داشتند ، نگذاشتند که درست تربیت بشود ، از آنطرف سایر اقشار فرهنگ را بعقب راندند ، مطبوعات را بوجهی درآوردند که بعضی از آنها ورقهای پخش فحشا بود و سایر جهاتی که در این مملکت بود از قبیل اقتصاد

، از قبیل ارتش ، هر چیزی که ما داشتیم ، اینها از بین بردند . آن چیزی که مهم است ، یکی نیروی انسانی است که بهدر دادند برای آنکه آنچیزهای اعتیادی را از قبیل تریاک و هروئین و اینها منتشر کردند و اینها را کشاندند به آنجاها ، مراکز فحشاء درست کردند و جوانهای ما را بردند آنجا ، سینماها را به صورت مبتذل درآوردند و جوانهای ما را بردند آنجا ، جوانهای ما را بکلی خراب کردند ، و از آن طرف اقتصاد ما را خراب کردند ، زراعت الان ما نداریم ، نفت ما را بهدر دادند و بعوض او یک آهن پاره هایی بنفع خود آنها آوردند برای ما .

ما باید از سر ، یک مملکتی را از سر بسازیم و این ، نه دولت همچو کاری می تواند بکند نه بعضی اقشار ملت ، باید همه با هم دست به هم بدهند ، اگر انشاءالله همه دست به هم دادند این مملکت از این آشفتگی خارج می شود ، چنانچه دیدید که همه دست به هم دادید و بحمدالله بر قدرتهای دنیا غلبه کردید .

معاوضه با یک ملت محال است

شما بدانید که دنبال سر این مرد که خودش هم در اینجا دیگر قدرتمند شده بود و ارتشش کذا و فلان ، پشت سر این تمام قدرتهای دنیا واقع شده بود: شوروی ، امریکا ، منتها بعضی ها تصریح می کردند ، بعضی تلویحا ، انگلستان چین ، ممالک عربی ، تمام اینها پشت سر این ایستاده بودند ، لکن ملت مشتهایش را گره کرد و ایستاد ، همه را عقب زد و یک

آدمی که اگر مهلتش داده بودند دعوی فرعونیت والوهیت هم می کرد ، همچو شد که آمد مقابل ملت ، با کمال ذلت ایستاد استغفار کرد و ملت قبول نکرد ، گفت خیر ، نمی شود ، باید بروی ، حالا هم رفته ، آمریکائی ها هم قبولش نکردند ، الان در رباط است ، کجاست ، که نشسته دست و پائی می زند لکن همه اعصابش از بین رفته ، یعنی شما خرد کردید اعصابش را ، مشت زدید تا اعصابش را خرد کردید ، حالا همین مشتها را گره کنید و فرو بیاورید به مغز اینهایی که این تتمه را می خواهند نگه دارند و حال آنکه این تتمه دیگر چیزی نیست ، باید اینها عاقل باشند ، آخر مگر میشود با یک ملتی معارضه کرد؟ یک ملت است ، یک آدم و دو آدم که نیست ، یک حزب و دو حزب که نیست ، یک ملت یک چیزی را می خواهد ، مگر ممکن است که یک چیزی را که ملت خواست ، نتواند اخذ کند و نگیرد از اینها .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم ، موفق باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 17/11/57

بیانات امام خمینی در دیدار با قضات و وکلای دادگستری

تضعیف مذاهب راهی برای غارت خزائن و تخدیر توده ها

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از جهتی باید اظهار تاسف بکنم و از جهتی باید اظهار شادمانی . آنکه موجب اظهار تاسف است ، این است که طبقات ملت ایران به واسطه فعالیت های اجانب همچو از هم دور شدند که ما در تمام عمر مواجه با این وجوه کریمه نشدیم و هر کدام

، هر صنفی در یک طرف واقع شدند ، دانشگاهی در یک طرف بود ، روحانی در یک طرف بود ، قضات دادگستری در یک طرف بودند ، علماء روحانی در یک طرف بودند و وکلای دادگستری همین طور و این دستی بود که از اجانب در این مملکت فعالیت میکرد . کارشناس های آنها از سابق الایام مطالعه کردند این ممالک شرق را و زمین های اینجا را ، وجب به وجب رفتند و گردش کردند و چیزهای مادی که در آن بوده است کشف کردند . روحیات ما و طوائف ما را و آن چیزهائی که ما به آنها متمسکیم اینها را مطالعه کردند و در اثر این مطالعه ای که که اینها کردند ، یافتند که اگر چنانچه مذهب در بین این مردم باشد و همه تحت یک لوا باشند نمی توانند بر اینها غلبه کنند و این خزائن را ببرند و کوشش کردند اینها برای اینکه تضعیف کنند مذاهب را واصل مذهب را بگویند که اینها چیزهائی بودند که قدرتمندها درست کردند ، اینها افیون جامعه است ، اصل دیانت افیون جامعه است . و این برای این بود که می خواستند که مذهب را در نطر مردم و در نظر روشنفکرها نازل کنند و از دست بدهند اینها اعتصام به مذهب را در صورتی که کسی که به تاریخ انبیاء توجه بکند ، می بیند که انبیاء از توده ها در آمدند و حمله کردند به قدرتمندها ، از بین همین توده ها . حضرت موسی یک شبانی بود با یک عصا از همین توده ها و بر ضد فرعون

قیام کرد و تا آنجا رساند . پیغمبر خودمان که تاریخش نزدیک است و همه آقایان لابد می دانند ، این یک شخصی بود که از همین توده ها و جمعیت ها بود و با همین ها بود و از بدو بعثت تا آخر ، با قدرتمندها و باغدارها و مکنت دارها سرمایه دارها همیشه در جدال بود . پیغمبرها از این توده ها بودند و قدرتمندها را می ترساندند ، نه از قدرتمندها بودند برای اینکه توده ها را چه بکنند . این یک مطلبی است که واضح است لکن دست تبلیغات اجانب خیلی قوی است .

تفرقه میان احزاب و کوبیدن روحانیت از جمله دسائس اجانب

از آنطرف دیدند که خوب ، بین خود اقشار ملت اگر اینها با هم متحد باشند ، باز هم آن منافعی که می خواهیم ببریم ، نمی توانیم ببریم ، بین اقشار این ملت را ما اختلاف بیندازیم . اول متوجه شدند به روحانیت ، در زمان رضاخان (اگر چنانچه کسی یادش باشد ، آقایان هر کدام یادشان باشد) همچو روحانیت را کوبیدند که دیگر نه خطیبی برای ما گذاشتند ، نه امام جماعتی ، تمام را کوبیدند ، نه مجلس خطابه ای برای ما ماند و در بین ملت آنطور اینها را ذلیل کردند که حتی شوفرها ، ملاها را به اتومبیل ها گاهی نمی نشاندند ، می گفتند نمی نشانیمت در اتومبیل . ملا را نمی نشاندند در اتومبیل ، تضعیف کردند روحانیت را از یک طرف ، از یک طرف اختلاف بین احزاب درست کردند واین هم یک راه اختلافی شد که اینها به سر هم زدند و این هم یک بساطی شد .

دانشگاهی

را با دانشگاه های ما از هم جدا کردند ، آنها ، اینها را یک جور طرد میکردند و اینها که تفصیلش زیاد است و من هم حالم مقتضی نیست . خود آقایان باید متوجه باشند که همه اینها عواملی بود که این ملت که باید یکپارچه در تحت یک لوا ملیت خودشان را حفظ کنند ، این یکپارچگی را اینها بگیرند و اینها را با هم مختلف کنند ، بلکه دشمن کنند با هم . این جهتی است که موجب تاسف است و لهذا قبل از این نهضت ، ما هیچ وقت با شما آقایان مواجه نبودیم و با یک طائفه دیگر مواجه بودیم .

نهضت اسلامی ایران مایه نقصان و نابودی اختلافات

آنچه اسباب خوشحالی است این است که این نهضت اسلامی ایران موجب شد که این اختلافات رو به نقصان گذاشت ورو به نابودی ، دانشگاه با دانشجوهای ما با هم شدند . الان این مجلس که از آقایان قضات ، آقای وکلای دادگستری هست ، هیچ وقت برای ما نبوده است ، حالا ما با شما مواجهیم و درد دل ها را با شما می خواهیم بکنیم

عدم آزادی و استقلال در امور مملکتی طی 50 سال سلطنت پهلوی

ما زیاد درددل داریم آقا ، و آن درددلی است که شماها دارید . ما پنجاه سال است که هیچ چیز آزاد نداشتیم ، همه شما می دانید ، از آنوقتی که رضا شاه آمد تا به الانی که من اینجا نشسته ام ما غیر از اینکه حالا ، اخیرا شده است ، ما هیچ چیز آزاد نداشتیم ، نه مطبوعات آزاد داشتیم ، نه یک دادگستری مستقل داشتیم ، نه یک کانون وکلای مستقل داشتیم ، همه اش آنها تصرف داشتند ، نه یک دانشگاه داشتیم ، نه می توانستند جوان های ما را تربیت صحیح بکنند اینها ، اینها را عقب نگه داشتند . فرهنگ ما ، یک فرهنگی است که بر می گرداند بچه ها را به طرف عقب . یک باب مفصلی است اینکه راجع به فرهنگ اینها چه کردند . از آنطرف مراکزی که برای فحشاء درست کردند در تمام کشور خصوصا در تهران ، این همه مراکز فحشاء در تهران و اطراف تهران درست شد ، جوانهای ما را کشیدند به این مراکز و در آن مراکز این نیروی انسانی ما را از بین بردند . از آنطرف اقتصاد ما را به

آنطور

که می بینید رساندند . کشاورزی ما را آنطور که ملاحظه می کنید ، عقب بردند و از بین بردند و همه چیز ما الان از بین رفته است . از آنطرف ارتش ما یک ارتشی است که بر آن حکومت می کند مستشارهای آمریکائی و مستشارهای اسرائیلی . اینها مصیبت هائی است برای این مملکت و برای ما .

این ملت الان ایستاده است و می گوید که ما می خواهیم آزاد باشیم . این یکی از حقوق بشر است که همه عالم این معنا را قائلند و می گویند ما می خواهیم مستقل باشیم . این هم یکی از حقوقی است که هر کسی سرنوشت خودش باید دست خودش باشد و می گوید ما یک حکومت عدل می خواهیم ، حکومت عدل اسلامی می خواهیم . این هم آرزوی هر آدمی است که یک حاکمی باشد برای آن حکومت بکند که بعد از چند وقتی جیب هایش را پر نکند و از این مرز برود . شما ملاحظه بکنید که بعد از سی و هفت سال که این آدم حکومت داشته است در اینجا ، حکومت غیر قانونی داشته در اینجا ، چقدر اینها از منافع ما بردند و خوردند و از بین بردند . الان بانکهای آمریکا و انگلستان و سوئیس و کذا پر است از مال های ملت ما که به دست اینها ثبت شده است ، در اسم اینها ثبت شده و ما امیدواریم که یک وقت دادگستری ما به عرض ملت برسد و محاکمه کند این آدم را ، اگر شد بخواهیم او را در اینجا و محاکمه اش کنیم

، از او بگیریم و اگر این معنا نشد ، محاکمه غیابی کنیم و اموالش را توقیف کنیم در بانک هائی که هست .

باید همه با هم این مملکت را از سر بسازیم

لکن شما آقایان بدانید که آن ها رفتند و یک مملکت خراب برای ما گذاشتند ، یک مملکتی که همه چیزش ریخته است ، هر جادست بگذارید فساد است و خیال نکنید که این با یک سال ، دو سال و با یک قشر ، دو قشر بشود تعمیر کرد ، نمی شود . برای همه ما الان تکلیف ست که اولا راجع به این نهضتی که شده است و تا حالا این نتائج را داشته و ما امیدواریم تا آخر برسد ، بر همه ماست که کمک کنیم به این نهضت .

شماها اهل قلم هستید ، بنویسید ، بحث کنید !!! عرض می کنم !!! صحبت بکنید ، تبلیغات بکنید ، این نهضت را بزرگ کنید ، پشتیبانی کنید ، از این دولت پشتیبانی کنید ، اظهار کنید ، در روزنامه ها اعلام کنید و بعد هم که انشاءالله یک دولت حقی برقرار شد ، آنوقت باید همه بنشینیم و مع الاسف یک خرابه را بسازیم . این مملکت را اینها خراب کردند و رفتند و خوردند و بردند و حالا باید شماها و ماها همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را از سر بسازیم . باید این زلزله ای که آمده است باید بسازیم از سر .

انشاءالله امیدوارم که خداوند این قشرها را ، همه را به هم نزدیک کند ، نه من به شما بدبین باشم و نیستم و نه شماها به ماها بدبین باشید

و انشاءالله نیستید . خداوند همه شما را توفیق دهد ، تائید کند . متشکرم از اینکه تشریف آوردید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 17/11/57

بیانات امام خمینی در جمع وکلای دادگستری

اقدامات گسترده اجانب برای جداسازی اقشار ملت از اسلام و روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از چیزهائی که در این نهضت عاید ما شد و شاید عاید شما هم ، اینکه تاکنون ما و شما در زیر یک سقف با هم مجتمع نشدیم . قبل از این نهضت ماها از هم دور بودیم و این دور بودن به واسطه فعالیتهای اجانب بود که همه قشرها را از هم دور می کردند . آنها از وحدت کلمه می ترسند ، چنانچه دیدند که چه شد . کارشناس های آنها ، چنانچه می دانید از چند صد سال قبل مشغول مطالعه هستند مطالعه از وجب به وجب زمین های ما حتی آن بیابان های دور افتاده ، اینها با شتر آنوقت ها می رفتند می گردیدند و هر جائی که یک مخزنی یا چیزی اطلاع پیدا می کردند نقشه برداری می کردند و ما خواب بودیم و مطالعات در روحیه این ملت ، در گرایش هائی که این ملت دارد ، در چیزهائی که اگر آن چیزها واقع بشود بر خلاف مصالح آنهاست ، اینها مطالعات دارند و کارشناس های آنها گردش کرده همه جا را دیده و با همه طوایف بوده اند ، مثلا در بختیاری اینها رفتند و بوده اند در بین آنها مدت هابرای اینکه به دست بیاورند روحیه اینها چه است . در قشقائی بودند ، در کردستان بودند ، همه جا اینها رفتند و مطالعه کردند ، هم مطالعه زمین ها را کرده اند و مخازن

زیرزمینی را کشف کردند . من در همدان یک سالی بودم ، شاید سی سال پیش از این ، یکی از دوستان من که از اهل علم هم بود و بعد مشغول کار دیگر بود ، یک صفحه بزرگی آورد پیش من که دیدم این صفحه همین طورنقشه کشی است و نقطه ، نقطه در آن زیاد است . گفت که این یک نقشه ای است که این اروپائی (نمیدانم حالا گفت کدام طایفه شان ) آمده اند از همدان برداشتند و این نقطه ها که می بینید ، نقطه هائی است که در همدان مخازن هست اینها کشف کردند و زیرزمین است ما هم الان اطلاع نداریم . همه جا اینطور بوده است . اینها به آنجا رسیده اند که اگر این ملت تحت لوای اسلام مجتمع بشود نمی توانند آنها غلبه بکنند . کوشش کردند که این ملت را اول از اسلام کنار بگذارند و اسلام را بدنمایش بدهند ، (سلام ، اصل ادیان از اول یک مخدراتی بوده است ، اینها را سرمایه دارها ایجاد کرده اند برای اینکه مردم را خواب بکنند . ادیان اینطور بوده است که یا حکومت های وقت یا سلاطین وقت یا قلدرهای وقت اینها را ایجاد کرده اند تا اینکه مردم را اغفال کنند و آنهائی که باید بچاپند مردم را بچاپند) . این یک منطقشان بوده است که جدا کرده اند مردم را از سلام ، می خواستند جدا بکنند از اسلام و خیلی ها هم شاید باور کردند ، در صورتی که مطالعه ،

اول مطالعه ای که انسان از حال انبیاء می کند که

اینها چه اشخاصی بودند قیام کرده اند ، خوب آنهایی که ما اطلاع داریم حضرت ابراهیم بوده است ، حضرت موسی بوده است ، حضرت پیغمبر ما (ص ) بوده است ، باید دید که اینها از چه قشری ، خودشان چه کاره بوده اند ، از چه قشری بوده اند ، تا ببینیم این منطق که اینها می گویند که اینها را سرمایه دارها درست کردند صحیح است یا نه . حضرت موسی یک شبانی بوده است که مدتها شبانی می کرده است . حضرت موسی با عصای خودش از همین توده بلند شد و با فرعون مبارزه کرد نه اینکه فرعون موسی را ایجاد کرد ، موسی با عصای خودش از همین توده بلند شد و با فرعون مبارزه کرد نه اینکه فرعون موسی را ایجاد کرد ، موسی از این مردم بود و فرعون هم هر چه جدیت کرد (لابد مثنوی را ملاحظه کرده اید ، آن طولانی در اینجا بحث دارد هر چند که خواست نشود این شد و حضرت موسی از همین توده مردم ، از همین جمعیت بود و با یک عصا پا شد و اساس فرعون را بهم زد ، نه اینکه فرعون موسی را درست کرد که مردم را خواب کند . موسی مردم را بیدار کرد که فرعون را از بین ببرد . تاریخ اسلام واضح است ، همه می دانید . شما ، آن کسانی که اهل مطالعه هستند می دانند که پیغمبر اسلام هم از همین توده بود ، از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت کرد ، همین

قریش با او مخالفت کردند که آنوقت گردن کلفت ها همین ها بودند قلدرها همین بودند ، سرمایه دارها همین ها بودند و ایشان نمی توانست در آنجا اظهاری بکند . در کوه چه ، در آن غار حراء مدت ها هم آنجا بود و نمی توانست بیرون برود ، محبوس بود کانه . بعد هم که از آنجا که رفت به مدینه ، در مدینه هم همین اشخاصی که طبقه سوم بودند جمع شدند دور ایشان . ایشان وقتی مسجد را درست کرد ، آن هم نه یک مسجدهای مجلل ، یک مسجد خیلی محقر درست کرد ، روی صفه آن مسجد که یک صفه ای بود که هیچی هم نداشت آنجا ، بسیاری از اصحاب حضرت از آنها که یاران او بودند ، آنجا می خوابیدند چون منزل نداشتند . در جنگ هائی که می شد یک خرما را از قراری که در تاریخ است این می گذاشت دهانش در می آورد می گذاشت دهان او ، دهان به دهان . اینطور اینها فاقد بودند ، مغذلک اینها بودند که رفتند و قریش را و سایر گردن کلفت های ظلمه را سر جای خودشان نشاندند ، نه آنها این را ایجاد کردند که توده را خواب کنند ، اینها توده را بیدار کردند که اینها را از بین ببرند . اینها یک راه بود که اینها جدا می خواستند بکنند اسلام را از ملت و همین طور روحانیون را از ملت اینها می خواهند جدا کنند . (اینها درباری هستند) ، از حرف هائی که آنها درست کردند و ایجاد کردند (اینها درباریند

، اینها مردم را خواب می کنند) .

غارت ذخائر مادی و معنوی با ایجاد اختلاف میان روحانیون و سایر اقشار

شما ملاحظه کردید که در این جنبش هائی که در این طول زمانی که ما بودیم در آن یا نزدیک به ما بوده ، در این جنبش ها کسی که قیام کرده باز از این طبقه بودند ، طبقات دیگر هم همراهی کردند لکن اینها ابتدا شروع کردند . در قضیه تنباکو اینها بودند که بهم زدند اوضاع را ، در قضیه مشروطه اینها بودند که جلو افتادند و مردم هم همراهی کردند با آنها ، در این قضایای دیگر هم روحانیت با شما همه رفیق بوده است ، بوده است با همه . اینهم یکی از چیزهائی بود که اینها درست می کردند که اینها را

جدا کنند از هم و همه را با هم دشمن کنند آنها . آنها بجنگند با هم ، آنها نفتهای ما را ببرند ، آنها ذخائر ما را ببرند . در این زمان پنجاه سالی که شاید شما و من یادمان از اول باشد و بسیاری از آقایان یادشان نیست ، از اول که رضا شاه آمد اینجا این را انگلیس ها آوردند ، آن وقت امریکائی خیلی چیز نبود ، انگلیس ها آوردند . در رادیو دهلی که آنوقت تحت چیز انگلیس ها بود من خودم شنیدم که رضاخان را ما آوردیم در ایران ، آوردیم و بعد به ما خیانت کرد بردیم آن را . آوردن و بردن را خود آن ها گفتند که ما کردیم این کار را و مسئله اینطور بود . این آدم هم که بعد از رضاخان بود که این بدتر از اول کرد به

این ملت ، این هم در کتاب خودش اقرار کرد که متفقین که آمدند اینجا صلاح دیدند که ما باشیم . متفقین ایشان را گذاشتند اینجا که این مصیبت را برای ما بار آوردند و این مصیبت هائی که الان ما می کشیم و کشیدیم برای این بوده است که ما از هم جدا بودیم ، ما و شما در یک مجمعی با هم صحبت نکردیم که ببنیم ما چه می گوئیم شما چه می گوئید . ما با قضات دادگستری از هم جدا بودیم ، ما با دانشگاه از هم جدا بودیم ، دانشگاهی ها را آنها جوری کرده بودند که ما به آنها بدبین بودیم و ما را جوری کرده بودند که آن ها به ما بدبین بشوند . ما از هم جدا بودیم . در زمان رضاخان آخوند را طوری کرده بودند که مردم سوار اتومبیل نمی کردند . یکی از دوستان من گفت که من در عراق می خواستم سوار اتومبیل بشوم شوفر گفت که ما دو طایفه را بنا داریم که سوار اتومبیل نکنیم ، یکی فواحش را و یک آخوند را . اینها با ما اینطور کردند برای اینکه رضا شاه می دید که آخوند است که ، . . . مدرس است که جلوی او ایستاده است . او می دید که مدرس جلوی او ایستاد و فریاد می زد که زنده باد خودم ، مرده باد رضاخان ، در آنوقتی که قدرت داشت رضاخان . اینها اینطور کردند با ما و با شما ، همه را از هم جدا کردند ، همه به هم بدبین ، یک

ملت همه به هم بدبین نمی تواند کار بکند . وقتی که نتوانست کار بکند آنها کار خودشان را به آسانی انجام دادند ، ذخائر ما را بردند ، کشاورزی ما را بهم زدند ، اقتصاد ما را فلج کردند ، فرهنگ ما را عقب نشانده کردند ، همه چیز ما را از دست ما گرفتند .

هیچ دستی قادر به ایجاد چنین وحدتی نیست مگر دست خدا

شما هم ببینید در این برهه ای از زمان که تقریبا یکی دو سال بعدش نیست ، البته اولش از خرداد بود ، خرداد چه بود و بعدش یک غفلتی حاصل شد و از یک سال ونیم ، دو سال پیش از این شروع شد ، این اجتماعی که الان ملت ما کرده که من اعتقادم اینست که هیچ دستی نمی تواند اینطور وحدت کلمه را درست کند الا دست خدا . خدا این کار را کرد ، این وحدت کلمه ای که بین همه اقشار پیدا شد ، ماها که همه از هم دور بودیم ، بدبین بودیم بعض مان آنوقت حالا در تمام جاهای ایران ، شما هر جا بروید ، من در پاریس که بودم یکی از آشنایان من آمد آنجا و گفت که من رفتم در قلعه حسن فلک ، قلعه حسن فلک را من می دانم کجاست ، این نزدیک در کمره است و نزدیک یک کوهی است یک قلعه ای است شاید ده خانواده در آن باشد ، بعد این طرف و آن طرفش هم آنوقت ها که من دیدم هیچی نبود ، من رفتم آنجا ، گفت در آنجا آن حرف هائی که در مرکز بود آنجا هم بود ، در

یک قلعه دور افتاده ای و او می گفت که در دهات بختیاری و عرض کنم آنجاها ، کمره و آن طرفها ، در دهات آنجا هر رو صبح که می شود آخوند ده جلو می افتد ، همه مردم دنبالش راهپیمائی می کنند . این معنا را نمی تواند یک نفر آدم درست کند ، نمی تواند یک عده آدم درست کند ، این معنا را خدا درست کرد و لهذا من از اول که دیدم یک همچو وحدتی پیدا شده است ، یک همچو چیزی که دست کسی نمی تواند باشد ، باید یک غیب در کار باشد ، من امیدوار شدم و لهذا هیچ وقت من هیچ سستی در کارم نبود برای اینکه من امید داشتم که خدا این کار را انجام می دهد . از اول هم می گفتم او باید برود چاره ندارد ، رفت . اینطور هم شد به راحتی .

در صفی واحد و بدور از اغراض شخصی مملکت در هم ریخته را آباد کنید

الان که ما هستیم ، وارث یک مملکت از هم گسیخته هستیم ، می دانید شما ، همه چیزش به هم خورده است . الان ما نه یک ارتش قوی ای داریم ، ارتش به هم ریخت ، الان باید از سر بسازند ، چه بکنند دارند زحمت می کشند ، نه یک اقتصاد صحیح داریم ، دارند باز زحمت می کشند ، همه اینها مشغولند لکن توقع این نیست که یک همچو خرابه ای که در طول پنجاه سال بلکه باید گفت که در طول 2500 سال خرابی بوده است ، بشود با یک روز ، ده روز و یک سال و دو سال درستش کرد و

بتواند یک قشری این کار را بکند یعنی دولت بتواند که تسلط پیدا کند بر همه این امور ، این هم امکان ندارد یا شما بتوانید ، این هم امکان ندارد یا قشر دیگری بتواند ، نه همه باید بکنند . همانطوری که برای بر انداختن این نسل از این زمین همه شرکت کردید و اگر همه نبودید نمی شد ، برای ساختن ایران که الان کار بسیار مشکلی است ، همه باید کمک بکنید ، همه باید با هم دست به هم بدهید و با هم کار بکنید و هیچ اینطور نیست که من بگویم که من مقدم ، تو مقدم . این حرف ها نیست اصلا ، با هم صف واحد ، بنیان مرصوص ، همه با هم باشیم تا بتوانیم کار را به انجام برسانیم . اگر اغراض شخصیه و نمی دانم من جلو باشم شما عقب باشید ، شما جلو باشد من عقب باشم ، این حرف ها در کار بیاید باز بر می گردد کم کم به آن مطالب اول ، باز شیاطین که در کمین هستند و آنها باز امیدشان بریده نشده ، در کمین هستند که در این انقلاباتی که الان هست و چه شده سات لکن می بینید که الان یک دسته ای را انداختند تو برای تبلیغات و برای این چیزها ، در کمین هستند اگر ما سستی بکنیم و اگر چنانچه با هم تشریک مساعی نکنیم و این وحدت کلمه را حفظ نکنیم و این نهضت را حفظ نکنیم ، دوباره ما را بر می گردانند به حال اول یا بدتر از آن ، چرا

بدتر از آن ؟ برای اینکه دیدند قدرت ملت ایران چه است ، دیدند که اینها با ایمان چه کردند ، با یک همچو قدرت بزرگی را که همه هم پشتیبانش بودند ، همه هم اعلام پشتیبانی کردند ، منتها بعضی ها زیاد کردند مثل امریکا و بعضی ها هم در خفا کردند ، دیدند اینها که همه قدرت ها روی هم قدرتشان را گذاشتند و ملت ایران بادست خالی جلو افتاد و همه چیز را از بین برد ، سلطنت 2500 ساله را از بیخ کند و پوساندش ورفت از بین ، آنها هم نتوانستند کاری بکنند و نکردند کاری ، نمی شد هم بکنند برای آن که همه قدرت ها در مقابل هم ایستاده اند همه هم مواظبند ، خدا این را خواسته . بنابراین الان ماها ، من که طلبه هستم اینجا ، شما که از وکلای دادگستری و از علما هستید و قضات دادگستری که همین طور هستند ، سایرین همه ، همه باید دست به هم بدهیم و این چیزی که دست ما دادند و همه چیزش فرو ریخته است ، این را هر کس در حیطه خودش آباد کند .

دادگستری و قضاوت باید روی موازین شرعی باشد

البته وکلای دادگستری باید ، حقوقدان ها باید بنشینند راجع به طرز دادگستری ، دادگستری ما یک دادگستری بود که فجیعه بود ، دادگستری نبود ، فجیعه بود ، این را من کرارا گفته ام شاید آن روز هم که شما بودید که یکی از وکلای دادگستری ، (در جوانی من شنیدم که گفته است ، من آن وکیل را می شناختم ) گفته بود که در این محاکمه

ای که هست من تا زنده هستم بعد هم پسر من این را معطلش می کند ، نمی گذاریم درست بشود . برای در جریان انداختن یک محاکمه دو سال باید معطلی بشود تا جریان بیفتد محاکمه ، مثلا دادگاه آیا دایر است برای این یا نه ؟ این می شود در این دادگاه همان هائی که بعد هم بعد از آنکه نیروی انسانی را از بین بردند ، مردم مدت ها در دادگستری صبح بیایند تا غروب و بایستند آنجا زندگی شان تباه بشود ، آخر هم معلوم نبود که به چه برسند و بعد هم معلوم نبود که احقاق حق بشود . هر وکیلی که بهتر بلد بود مواد چیز را یا هر قاضی که بیشتر به او رشوه می دادند آن قاضی چیز بود . ما یک قاضی داشتیم در خمین که او رشوه را می گرفت ولی حکم را بر ضد آن فرستاده بود ، بله آن بیچاره هر چه فریاد می زد که این حکم بر خلاف دادند و رشوه گرفته اند ، خوب مردم قبول نمی کردند حرفش را . اینطور مسائل در کار بود . در هر صورت شماها الان موظفید ، ملی ، اسلامی که بنشینید این دادگستری ، دادگستری نیست ، اصل این قضیه این فرم غربی است منتها خوب ، عمل نمی توانند بکنند . ما عیب کارمان این است که از مسائل غربی وقتی می آوریم اینجا ، در اینجا یک نیمه غربی درست می شود و ناقص و بعد هم برای مملکت ما مناسب نیست . شما بنشینید و حقوقدان ها ، مطلعین

بنشینند با هم طرز دادگستری را درست کنند .

دادگستری ما نمی تواند دادگستری سابق باشد ، دادگستری ما باید روی موازین شرع باشد ، قضاوت روی موازین شرع باید باشد ، نمی شود آنطور بشود . شنیدم که یکی از اینهائی که تازه آمده است برای اینکه دلش می خواهد یک چیزی بشود گفته است نمی شود اسلام را درست کرد . آخر تو از اسلام چه اطلاعی داری که می گویی نمی شود؟ چه میدانی اسلام چه هست که نمی شود؟ شما همین حرف است که من می گویم که اسلام را مخفی کردند و نگذاشتند به مردم برسد ، اسلام را همین طور در بسته خیال کردند که همین است که بروند صبح نماز بخوانند . خوب ، ما ببینیم که روسای اسلام ما چه بودند ، حضرت امیر نمازش را هم می خواند شمشیرش هم می کشید ، شمشیرش دستش بود نماز هم می خواند ، هر دو بود ، قضاوت هم می کرد ، همه کارها را می کرد . البته حالا توسعه پیدا کرده توسعه پیدا کردن اینست که باید مسائل ، مسائلی بشود که طرزش یک قدری درست بشود لکن قضاوت ، قضاوت شرعی باید باشد . اینطور قضاوت هائی که محکوم می کردند مردم را روی یک همچو روابطی درست می کردند یا رشوه خواری در کار بود ، اینها باید از بین برود . طرز دادگستری را باید شماها بنشینید با هم ، قضاوت و شماها و همه تفکر کنید و طرز دادگستری را طوری کنید که این مراتب نباشد ، امروز حکم کند فردا برود آنجا

و بعد برود آنجا ، بعد از سر برگردد از اینجا دوباره برود آنجا اینها همه تضییع اوقات است و تضییع اموال است . اینها باید اصلاح بشود البته کار مشکل است و نمی شود یک روز و دو روز بشود لکن نباید مایوس شد . این همانطوری که کار ما مشکل بود و نمی شد که یک همچو بساطی را هم بزنیم ، هیچ کس احتمال این را نمی داد ولی خدا همراه بود ، خدا که همراه بود همه کارها آسان می شود . مااگر نیتمان صادق باشد و همه مان بخواهیم خدمت بکنیم به این خلق ، خدمت بکنیم به اسلام باید مطمئن باشیم که خدای تبارک و تعالی با ما همراه است و انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد و سالم نگه دارد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 19/11/57

بیانات امام خمینی به مناسبت راهپیمائی روز 19/11/57

تظاهرات عظیم ملت در پشتیبانی از دولت اسلامی و اظهار تنفر از مخالفین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از عموم ملت ایران که در این سال های طولانی زحمات کشیدند و صفوف خود را فشرده کردند و برای مبارزه با دستگاه ظلم رنجها بردند ، مصیبت ها کشیدند تشکر می کنم . از این اجتماع عظیم ملت ایران در این روز که برای پشتیبانی از دولت جناب مهندس بازرگان که دولت شرعی و دولت امام زمان سلام الله علیه است تشکر می کنم .

باید همه خبرگزاری ها بدانند که این اجتماع عظیمی که در ایران ، از مرکز گرفته است تا آخر شهرستان ها و قصبات برای پشتیبانی از این دولت بوده است ، این کافی است برای جواب آنها که گفته می شود و می گویند (باید ملت بگوید)

ملت با چه زبانی بگوید؟ ملت فریاد زند ، ملت چندین وقت است ، چندین سال است که در این اموری که دارد فریاد می زند . امروز هم با فریادها ، با شعارها پشتیبانی خودشان را از دولت اسلامی اعلام کردند و اظهار تنفر از مخالفین کردند .

خوب است که این مخالفین دست از این خطاها بردارند ، دیر نشده است ، اینها برگردند به دامن ملت ، باز هم توبه آنها قبول است ، اینقدر با این ملت لجاجت نکنند ، اینقدر این ملت را اذیت ندهند . الان به من اطلاع دادند که در گرگان و بعضی جاهای دیگر در این روزها کشتارها شده است ، چرا اینطور کارها می شود؟ این چماقدارها کی ها هستند؟ اینها از چه سازمانی هستند؟ آخر چرا با ملت اینطور عمل می کنید؟ چرا اینقدر خونریزی راه می اندازید؟ چرا اینقدر با مردم لجاجت می کنید؟ ما می خواهیم که این مملکت آرامش داشته باشد ، ما صلاح همه ملت را می خواهیم ، ما می خواهیم که یک ارتش مستقل داشته باشیم ، یک ارتشی که مربوط به غیر نباشد؟ مربوط به ملت باشد . ارتش باید برگردد به دامن ملت ، همانطوری که عده کثیری ، گروه های کثیری برگشتند و ما با آغوش باز آنها را پذیرفتیم ، شما هم برگردید و همه ارگان دولت برگردند .

مخالفت با طاغوت و پشتیبانی از دولت اسلامی یک تکلیف شرعی است

من اعلام می کنم که موافقت کردن با این دولتی که ما فراهم آوردیم ، تکلیف شرعی هم هست و مخالفت کردن بر همه محرم است . ما اعلام می کنیم که خدمت کردن به این

دولت طاغوتی ، خدمت به طاغوت است ، خدمت به کفر و شرک است ، نباید خدمت بکنید ، خدمت به اجانب است ، نباید خدمت به اینها بکنید . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ایران یک ایران آزاد و مستقل باشد .

رمز پیروزی وحدت کلمه است

من از ملت می خواهم که همین طور که ادامه دادند تاکنون نهضت خودشان را ، باز هم ادامه بدهند تا اینکه انشاءالله به پیروزی نهائی واصل شویم . پیروزی انشاءالله نزدیک است و رمز پیروزی وحدت کلمه است . باید همه کلمه خود را واحد کنید ، باید همه پشتیبان هم باشید تا اینکه به پیروزی برسید . و اخیرا چیزی به من اطلاع دادند که موجب تاءثر شد و آن اینکه در بعضی از مناطق اشخاصی که از اهالی آنجاست ، حمله کردند به این جنگل ها و جنگلها را خراب می کنند . این جنگل ها مال ملت است ، نباید در او خرابی کرد . باید به نظر ولی امرش ، به نظر حاکم باشد . جایز نیست بر آنها که بروند و جنگل ها را ببرند و خرابی کنند . باید برادرهای ما نصیحت کنند آنها را ، جلوگیری کنند ، نگذارند که این چیزهائی که تاکنون هست و دیگران بردند ، حالا ما خرابی بکنیم . اینها خرابی است ، نباید این خرابی ها بشود ، چنانکه نباید اشخاص را بیخود و بی جهت مورد شتم و مورد آزار قرار داد . اینها یک موازینی دارد ، موازین شرعی دارد ، موازین قانونی دارد و هرج و مرج نباید واقع بشود .

خودتان را معرفی نکنید به اینکه یک مردم هرج و مرج طلب هستید .

شما مردم ، ملت شریف ایران ثابت کردید که با یک قدم راسخ و با یک نظم و یک اراده مصمم کارها را دارید پیش می برید و یکی پس از دیگر ، این قوای شیطانی را منهدم می کنید . خداوند انشاءالله به شما همه توفیق بدهد و به ما توفیق این را بدهد که خدمتگزار همه باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/11/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل نیروی هوائی و زمینی

امروز سربازان در خدمت امام عصر و زیر بیرق قرآن کریم هستند

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله علیه . همانطور که فریاد زدید ، تاکنون در خدمت طاغوت بودید ، طاغوتی که تمام هستی ماها را ساقط کرد ، طاغوتی که خزائن ما را تهی کرد ، طاغوتی که ما را برده خارجی ها کرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله علیه و در خدمت قرآن کریم هستید . قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است ، قرآن کریمی که هر کس در زیر بیرق او واقع بشود ، در دنیا و آخرت سعید است ، قرآن کریمی که آزادی و استقلال را توصیه کرده است . ما همه تابع قرآن کریم و تابع موازین اسلام و قواعد اسلام هستیم . ما همه از شماها ، روحانیت از شما تشکر می کند .

ما امیدواریم که با پیوستگی به هم بتوانیم این طاغوت ها را تا آخر از بین ببریم و بجای آن یک حکومت عدل اسلامی که مملکت ما برای خودمان باشد و همه چیزمان به دست خودمان باشد . ما

می خواهیم که سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم ، نه سفارت آمریکا و سفارت شوروی . ما می خواهیم که مملکت خودمان را خودمان تعیین کنیم ، نه یهودیان و اسرائیل . ما می خواهیم مملکتمان را آزاد کنیم ، اختناق در مملکت ما نباشد . ما می خواهیم ارتش ما آزاد باشد ، اسرائیل در آن تصرف نکند ، امریکا در آن تصرف نکند .

نهضت را حفظ کنید تا بر پائی حکومت عدل انسانی !!! اسلامی

درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید . درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید .

من امیدوارم که سایر اشخاصی که در امور خدمت هستند آنها هم وظیفه خودشان را بفهمند و به ملت بپیوندند . ما صلاح همه شما را می خواهیم ، ما می خواهیم که شماها آزاد باشید ، ما می خواهیم که مملکت را شما مستقل کنید و ما می خواهیم که دیگران ، کسانی دیگر کسانی که می خواهند بر شما تصرف بکنند ، اینها نباشند ، دست اجانب کوتاه باشد . خداوند نصرت به همه شما عنایت کند . باید این نهضت را حفظ کنید تا انشاءالله به آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی است به جای یک حکومت طاغوتی .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/11/57

بیانات امام خمینی در میان جمعی از مهندسین و پزشکان

وحدت بین اقشار مختلف مردم از محسنات نهضت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از محسنات این نهضت اسلامی این بود که ما قبل از این با این چهره ها مواجه نبودیم ، شما مشغول اعمال خودتان و ما هم مشغول کار خودمان بودیم و اینطور اجتماعات میسر نبود . نه شما ما را دیده بودید و نه ما شما را و نه مواجه شده بودیم که مطالبی که داریم با هم صحبت کنیم و این نهضت مقدس اسلامی که همه قشرها را فرا گرفت ، این فرصت را داد که وسائل را مهیا کرد که ما با آقایان مواجه باشیم و بتوانیم مسائلی را پیش آقایان طرح بکنیم .

شما می دانید که گرفتاری ملت ایران از پنجاه و چند سال

پیش از این تا حال چقدر بوده است و جرائم این پدر و پسر در این مملکت چقدر زیاد بود و همه اقشار این مملکت در اختناق و در زحمت بسر می بردند . از آن طرف دانشگاه ها ، دانشکده ها ، همه آنها ، دانشسراها نمی توانستند کوشای وظیفه ای که محول به آنهاست بکنند و همین طور مهندسین و دیگر قشرها آزاد نبودند که مطالبی را که دارند بگویند و یا اعمالی را که می خواهند به نفع ملت است انجام بدهند .

ما مواجه شدیم در اروپا به بسیاری از محصلین که در آنجا هستند و بسیاری از آن ها که دولت فرستاده بود آن جا ، منجمله مسئله انرژی اتمی که چهار صد نفر در آلمان هستند و اینها عده ای شان آمدند پیش ما و مطالبشان این بود که اولا ما را عقب نگه داشته اند ، نمی گذارند که ما ترقی علمی بکنیم و ثانیا این انرژی اتمی برای ایران ضرر دارد ، نه فایده . تا آنوقتی که این قابل کار است ، در ایران نفت و گاز هست آنوقتی که نفت و گاز تمام بشود اینها قابل عمل نیستند و لهذا ضررهای مادی دیگر دارد و این تعمدی بوده است که از دستگاه دولتی شده است بر اینکه هم جوان های ما را عقب نگه دارند و نیروی جوانان ما را از بین ببرند و هم نگذارند که این مملکت ترقی بکند . با اسم مترقی کردن مملکت ، مملکت را به عقب راندند . و انشاءالله امیدواریم که با همت همه اقشار مملکت بتوانید شما این

مملکتی را که عقب رانده شده است و اینها رفتند ، و اینجا را خراب کرده رفتند ، بتوانید که همه با هم دست به هم بدهید ، با وحدت کلمه ، با وحدت فعالیت ، ایران را از سر بسازید . معلم ها بچه های ما را تربیت کنند ، یک تربیت صحیح ، مهندسین ما کارهای نافع بجا بیاورند و همین طور سایر اقشار .

اگر آزاد و مستقل باشیم از همه ذخائر بهره مندیم

من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که همه ما را به وظایف ملی و اسلامی آشنا کند ، و امیدوارم که دست اجانب از این مملکت کوتاه بشود که شما مملکت خودتان را خودتان اداره بکنید و خزائن مملکت شما مال خود شما باشد . مملکت ایران از ممالکی است که همه چیز دارد خودش لکن اینقدر خورنده دارد که به ملت نمی رسد آنقدر چپاولگر هست و بود که ملت دستش کوتاه بود از این ذخائر ، ما همه چیز داریم هیچ چیز نداریم . همه چیز داریم که اگر آزاد باشیم ، اگر مستقل باشیم . هیچ نداریم در این وضعی که زندگی می کردیم و من امیدوارم که دیگر از این به بعد اینطور زندگی نکنیم .

مسئولیت خطیر روشنفکران در پیشبرد نهضت و استقرار حکومت عدل

الان وقتی است که شما طبقه روشنفکر بیشتر از دیگران مواخذ هستید ، بیشتر از دیگران باید کار بکنید ، بیشتر از دیگران مسئول این مملکت و ملت هستید . همه شما باید هر چه فعالیت دارید اولا در این راه نهضت ، این نهضت را به پیش برانید تا اینکه به آخر برسد و مملکت شما

مستقل بشود و این اختناق هائی که تا حالا بوده است تکرار نشود و ثانیا به استقرار یک حکومت عادل ، یک حکومت عدل و مستند و مبتنی بر آراء خود ملت . . . .

تاریخ : 19/11/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از معلمان کشور

اینکه ما برای خدا کار کنیم ، خود پیروزی است

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه حالم مقتضی نیست لکن چند کلمه به شما خانمها و آقایان عرض می کنم . خدای تبارک و تعالی می فرماید که ، به پیغمبر اکرم امر می فرماید (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا الله ) می فرماید که به این امت بگو که من فقط یک موعظه به شما دارم و آن موعظه این است که قیام کنید برای خدا ، نهضت کنید برای خدا ، اگر چنانچه نهضت ، نهضت الهی باشد این پیروزی در آن هست ، چه به حسب ظاهر ما شکست بخوریم باز پیروزیم ، اگر شکست نخوریم هم پیروزیم ، برای اینکه ما برای خدا کار کردیم ، وقتی برای خدا چیزی شد ، این پیروزیست خودش و اگر چنانچه قیامی که بکنند قیام شیطانی باشد ، روی هواهای نفس باشد ، روی هواهای شیطانی باشد ، این شکست است چه به حسب ظاهر پیروز بشود یا نشود . مثل آن مقابله حضرت امیر با معاویه است ، این دو لشگر مقابل هم ایستادند یکی طاغوت و لشگر طاغوت بود ، یکی لشگر خدا بود ، اگر پیروز شده بود حضرت امیر و کسانی که همراه او بودند ، پیروز بود ، اگر شکست می خورد باز پیروز بود . در صفین حضرت امیر ، باید گفت که شکست

نخورد ، برای اینکه با حیله هائی که کردند نتوانستند کار را پیش ببرند ولی تا آخر این جند ، جند الهی پیروزمند بود ، سیدالشهدا (سلام الله علیه ) کشته شد شکست نخورد ، لکن بنی امیه را همچو شکست که تا آخر نتوانستند دیگر کاری بکنند ، همچو این خون ، آن شمشیرها را عقب زد که تا الان هم که ملاحظه می کنید باز پیروزی با سیدالشهداست و شکست با یزید و اتباع اوست .

بدانید که لشگر خدا همیشه پیروز است

در این نهضتی که شما ملت ایران زن و مرد ، همه قائم به آن هستید ، این نهضت برای خداست می خواهید که طاغوت را از بین ببرید ، می خواهید که کسانی که ملت شما را تضعیف کرده اند و ملت شما را در تحت اختناق و فشار و چپاول در آورده نجات بدهید ، می خواهید که حکومت خدا را در ایران ایجاد کنید ، چه شکست بخورید و چه شکست بدهید پیروز هستید . ما اگر کشته بشویم به بهشت می رویم انشاءالله اگر برای خدا باشد و اگر بکشیم هم به بهشت می رویم ، آنها اگر کشته بشوند جهنم می روند اگر بکشند هم جهنم می روند . آن میزان ، خدایی بودن یک امر و شیطانی بودن است ، شیطان و جنود شیطان همیشه در شکستند و قرآن و خدا و لشگر خدا همیشه پیروز هستند .

دنیا یک جزء بسیار کمی است از عالم ، دنیا یعنی آن چیز خیلی پست ، عالم یک مرکبی است از ماوراء این طبیعت ، این طبیعت در آخر مرتبه وجود واقع شده است

، پائین تر از همه مراتب است . اگر انسان با جهاد برای خدا از این دنیا برود یعنی از عالم پست به عالم بالا می رود ، به عالم می رود که فوق این عوالم است و اگر شیطانی باشد ، به اسفل السافلین می رود یعنی از این دنیا پست تر و از جهنم چاه عمیق است در چاه عمیق فرو می رود . اینهائی که لشگر شیطان هستند و تبع شیطان هستند ، دارند پله پله طرف اسفل السافلین می روند . آنهائی که لشگر خدا هستند و برای خداست ، دارند طرف بالا می روند ، هر چه عمل بکنند عمل آنها ، آنها را به بالا می برد و هر چه این طرف عمل بکند و شیطانی عمل بکند ، عمل آنها ، آنها را به پائین می برد .

تربیت کنید بچه ها را به تربیت الهی

مواظب باشید که اعمالتان ، اعمال صالح باشد ، قیامتان برای خدا باشد ، اعمالتان برای خدا باشد . هر کدام بچه دارید تربیت کنید ، تربیت الهی بکنید ، تربیت شیطانی نکنید . هر کدام مدرسه می روید ، چه به مدرسه که می روید تربیت الهی بشوید . هر کدام معلم مدرسه هستید ، تربیت کنید بچه ها را به تربیت الهی ، تربیتهای شیطانی را از آن دست بردارید .

من از شما که در اینجا آمده اید و زحمت کشیدید با این حالی که دارم تشکر می کنم و به شما دعا می کنم . امیدوارم که با این تشکلی که دارید ، این وحدت کلمه ای که دارید که همه را با هم در یک محل

جمع کرده است ، ما را با شما در یک محل جمع کرده است ، امیدوارم که وحدت روحی و وحدت عقیدتی داشته باشیم و همه در صف واحد به جلو برویم به سوی حکومت عدل الهی خداوند هم شما را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/11/57

تلگرام امام خمینی به آیت الله در مورد پاسخ به پیامهای تبریک مردم بافق

بسمه تعالی

خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد صدوقی دامت برکاته :

به عرض عالی می رساند ، گروههای زیادی از کارکنان و کارمندان دولتی و غیر دولتی از اهالی محترم شهرستان بافق ، نامه ها و طومارهائی در مورد تبریک ورود اینجانب به کشور ارسال داشته اند که با مشاغل و گرفتاریهای زیادی که اکنون دارم ، از دادن پاسخ به یکایک آقایان محترم معذورم . حضرت مستطاب عالی مراتب تشکر و سلام حقیر را به عموم ایشان ابلاغ فرمائید و یادآوری کنید . همبستگی خود را کماکان با سایر طبقات ملت حفظ نموده از تفرقه و اختلاف پرهیز نمائید . از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

به تاریخ دهم ربیع المولود 1399

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/11/57

نطق تلویزیونی امام خمینی درباره سوءاستفاده های نامشروع رژیم فاسد ازوسائل ارتباط جمعی

امام خمینی در این نطق کوتاه تلویزیونی که مستقیما از شبکه تلویزیونی کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون پخش شد فرموند:

بسم الله الرحمن الرحیم

دستگاه هایی در این مملکت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم می بودند ولی رژیم غاصب و فاسد در گذشته از آنها در راه هدف نامشروع خود و گسترش فساد استفاده کرده است . امام خمینی در پایان برای رادیو تلویزیون و مطبوعات ملی آرزوی موفقیت و خدمت بیشتر در راه مردم کردند .

تاریخ : 20/11/57

بیانات امام خمینی در حضور نماینده شواری هماهنگی اعتصاب

ترمیم این مملکت در هم ریخته امکان ندارد مگر به تشریک مساعی همه اقشار

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان و خانم ها تشکر بکنم که زحمت کشیدند و اینجا تشریف آوردند و ما بحمدالله در این نهضت این برخورداری را داریم که با امثال شماها مواجه می شویم که شما مسائل خودتان را به ما بگوئید ما هم دردهای خودمان را به شماها .

شما می دانید که الان ما پس از اینکه انشاءالله دولت انقلابی هم تحقق پیدا بکند راه بسیار دوری داریم برای ترمیم خرابیهایی که در این پنجاه و چند سال در مملکت ما به اسم تمدن بزرگ ، به اسم آزادی کذا تحقق پیدا کرده است . اینها رفتند و فرار کردند و خزائن مملکت ما را یا به باد دادند یا همراه بردند و ما وارث یک مملکت در هم ریخته هستیم که تحقق صحت آن و ترمیم آن امکان ندارد الا به تشریک مساعی همه قشرهای ملت ، اگر چنانچه هر کس در هر مقامی هست در این مسئله کوشش نکند و بخواهد به عهده قشر دیگر بگذارد این بار زمین خواهد ماند . خرابی اندازه ای نیست که دولت بتواند ترمیم

بکند ، یا قشر یا اقشاری از ملت بتواند ترمیم بکند ، این خرابی ها بسیار است در جهت اقتصاد ، در جهت فرهنگ در جهت ارتش ، در جهات دیگر و این با کوشش همه جانبه همه اقشار ملت باید ترمیم بشود .

لهذا با اینکه شما سهم بزرگی دارید ، این آقایان فرهنگی ها و آقایان اعتصابیون و دیگران سهم بزرگی در این نهضت دارند و این نهضت را این اعتصابات خیلی ثمربخش کرد لکن ما حالا قدم اول را برداشته ایم مثل اینکه یک مملکتی جنگ زده باشد و اجانب در آن باشد ، کوشش کنید اجانب را بیرون کنید . این قدم اول است ، قدم دومی که قدم سازندگی است ، مهمتر از قدم اول است . قدم سازندگی از حالا به بعد شروع می شود و هر جای این مملکت شما دست بگذارید خرابی هست . این ادارات دولتی را بواسطه اینکه اشخاصی که در راس بودند بسیارشان اشخاص غیر صحیح بودند و همین طور وزارتخانه ها و اشخاصی که در راس بودند اشخاصی نبودند که ملی باشند ، ادارات دولتی را تقریبا باید گفت اینها خراب کردند و همین طور شما ملاحظه می کنید که وضع زراعت ما که یکی از چیزهای بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به اوست ، اینها به اسم اصلاحات ارضی از بین

بردند و الان کشاورزی شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج همه چیزها را بیاورید و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به غیر دادند به اسم ملی ، ملت را از آن محروم

کردند و دامدارهای ما از بین رفتند . این دامدارها ، این کشاورزها که در محال خودشان نتوانستند زندگیشان را ادامه بدهند رو به شهرستان ها آوردند که اینجا یک کاری پیدا کنند ، اینجا هم کاری صحیح نبوده است ، خیر ، از قراری که من شنیده ام در خود تهران محله های بسیاری هست که این محله ها ، محله های زاغه نشین ، چادرنشین و امثال اینها است که این بیچاره ها در آنجا به وضع فلاکت باری زندگی می کنند .

باید همه این آقایان دست به دست هم بدهند ، همه اقشار با هم اتحاد پیدا بکنند و با کمال دلسوزی در این خرابه مشغول ساختمان بشوند . هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن اداره مفاسدی که بوده تذکر بدهد به دولت ، هر کس هر جا هست مفسده های آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد تا بلکه انشاءالله با کوشش های زیاد اینها هم رفع بشود .

بپرهیزید از اختلاف که به نفع دشمن است

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستارم و امیدوارم که همه با وحدت کلمه ، همه با هم این مسائل را حل بکنید و اختلاف نظر ، اختلافات صنفی ، اختلافاتی که در ایران آنها انداختند بین مردم ، اختلافات را و اینها را ، توجه کنید که برداشته بشود که دشمن شما از اختلاف شما نتیجه می گیرد و شما ملاحظه کردید که با این اتفاق کلمه ای که ایران پیدا کرد ، این قدرت های بزرگ را به زانو در آورد به طوری که نتوانستند آنها شاه را هم نگه دارند .

خداوند انشاءالله

همه شما را توفیق بدهد و مؤ ید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/11/57

بیانات امام خمینی در جمع پزشکان و کارکنان بیمارستان سوم شعبان

همه چیز در نظر خدا محفوظ است

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایانی که در بیمارستانها هستند بیشتر از سایر مردم مصیبتها را دیده اند ، حتی از آنهایی که در خیابانها بوده اند . آنهائی که در خیابان بوده اند ، دیده اند که جوانی تیر خورد و افتاد لکن آنها بالای بستر او بوده اند ، دیده اند چه گذشته است ، پدر و مادر او آمده اند لابد ، اگر گذاشته باشند بیایند ، آمده اند در بیمارستان و شما حال آنها را دیده اید ، مصدومین را ، مجروحین را ، آنهائی را که کشته شده اند و برده اند که شما هم ندیده اید ، همه در نظر خدا محفوظ است .

گناه این ملت این بود که می خواستند که اجانب در مملکتشان تصرف نکند ، گناهشان این بود که می خواستند آزاد باشند ، اختناق نباشد ، می خواستند غارتگرها را بیرون بکنند ، اینها گناه این ملت بود که به روی آنها اینطور مسلسلها را کشیدند و حالا هم دست بر نمی دارند ، همین چند روز هم باز در شهرستانها از این کارها بوده است .

سرکوبی ملت با حربه (ملیت )!

اینها هر روزی با یک صورت ، یعنی عمال اجانب در پرده ها و در چهره هایی هستند ، اینها عمالشان را ممکن است بیست سال ، سی سال به صورت یک آدم ملی در آورند و بر ملت معلوم نباشد که این چه کاره است ، وقتی که چهره ، چهره واقعی پیدا شد آنوقت ملت می

فهمد چه بوده . یک نفر سی سال ، بیست سال در چهره ملیت بوده است ، در چهره دیانت بوده است آنوقتی که آن محفوظ بوده است این و نگه داشته اند این را برای یک روزی ، یک روزی که احتیاج دارند که با حربه ملیت ، ملت را بکوبند مثل امروز . امروز با حربه ملیت و رفتن سر قبر دکترمصدق ملت را دارند می کوبند ، چنانچه شریف امامی با حربه صلح آمد و ملت را کوبید . اینها با این حربه آمدند و این ملت که الان دارد صدایش دیروز سر تا سر مملکت ، تمام مملکت ، یک صدا می گفتند که ما دولت جدید را می خواهیم ، اینها را ملت حساب نمی کنند ، ملت این است که امریکا بشناسد که او ملت است ، اگر آمریکا تثبیت کرد ملیت یک کسی را ، آن هم تثبیتش به این است که منافع او را تامین بکند ، والا آن اشخاصی که می گویند ما ملی هستیم و ما مطیع ملت هستیم و به آراء ملت احترام می گذاریم ، دیروز این آراء ملت نبود؟ دیروز چند میلیون مردم فریاد کردند ، اینها ملت نیستند باز هم آن ملتی که باید در نظر آمریکا و عمال آمریکا باشد ، اینها نیستند . این ملت آنهائی هستند که می گویند باید همه چیز را داد به آمریکا ، همه چیز را داد به خارجیها .

خزائن این ملت را خالی و مملکت را تباه کردند

شما که در بیمارستانها بودید می دانید که به این ملت چه گذشت ، شما یک گوشه اش را می دانید ، بیمارستانهای دیگر

هم گوشه های دیگرش را می دانند ، بسیاریش هم از چشم شماها و سایر برادرهای شما مخفی بوده است ، چنانچه دزدیهائی که اینها کردند ، خیانتهائی که اینها کردند از چشم ماها اکثرش مخفی است و ما نمی دانیم اینها چه کردند .

آقا من یک قصه ای را برایم نوشتند یا در مجله دیدم یادم نیست الان ، که یکی از خواهرهای این محمدرضا در خارج یک ویلائی خریده است که قیمت او را من الان نمی دانم چقدر بود لکن نوشته بود که شش میلیون دلار خرج گلکاری آن ویلاست ، اینها یک همچو کارهائی کرده اند و ما بی اطلاعیم و نمی دانیم چیست . شش میلیون دلار یعنی تقریبا 32 میلیون تومان خرج گلکاری !! اینها برداشتند هر چه ما داشتیم رفتند ، ارتشبدهایشان چقدر بردند و خودش و عائله اش چقدر بردند و خزائن ملت را خالی کردند و یک مملکت خراب و ویران گذاشتند و رفتند .

خداوند انشاءالله شماها که زحمت کشیدید برای این ملت و تعب کشیدید ، خوب من می دانم که کسی بالای سر یک کسی که مظلوم است و کتک خورده است و مجروح شده است دارد می میرد (شاید در حضور شما بسیارشان مرده اند) من می دانم به شما چه گذشته است ، خدا هم می داند ، شما اجرتان با خداست ، خدا می داند که شما چه کشیده اید و خداوند جبران خواهد کرد . انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد . رفقا همه تشریک مساعی کنید در این امور ، در این نهضت متحد بشوید . اگر در

این نهضت شکست بخوریϠ، تا آخر شکست خورده اید . همه با هم باشید ، همه با هم تشریک مساعی بکنید تا اینکه پیروزی برایمان حاصل بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/11/57

پیام امام خمینی ایران درباره لغو حکومت نظامی

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شجاع ایران !! اهالی محترم تهران بطوری که می دانید اینجانب بنا دارم که مسائل ایران بطور مسالمت آمیز حل شود ، لکن دستگاه ظلم و ستم چون خود را به حسب قانون محکوم می بیند ، دست به جنایت زده و در شهرهای گرگان و گنبد کاووس به مردم شجاع مسلمان حمله کرده و کشتار نموده است و در تهران لشگر گارد بطور ناگهانی به نیروی هوائی که به ملت پیوسته است ، حمله نموده و نیروی هوائی به کمک مردم شجاعانه آنان را شکست داده اند . من این تعرض غیرانسانی و عمل گارد را محکوم می کنم ، اینان با این برادرکشی می خواهند دست اجانب را در کشور ما باز نگهدارند و چپاولگران را به موضع خود برگردانند ، من با آن که هنوز دستور جهاد مقدس نداده ام و نیز مایلم تا مسالمت حفظ و قضایا موافق آرای ملت و موازین قانون عمل شود ، لکن نمی توانم تحمل این وحشیگریها را بکنم و اخطار می کنم که اگر دست از این برادرکشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش بر نگردد و از طرف مقامات ارتشی از این تعدیات جلوگیری نشود ، تصمیم آخر خود را به امید خدا می گیرم و مسئولیت آن با متجاسرین و متجاوزین است . من از مردم شجاع تهران می خواهم در

صورتی که قوای متجاوز عقب نشینی کردند ، با حفظ آمادگی و هوشیاری از خدعه دشمن ، آرامش و نظم را حفظ کنند ولی مجهز و مهیا برای دفاع از اسلام و قوانین مسلمین باشند . اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند . برادران و خواهران عزیزم ! هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است . از خداوند تعالی پیروزی ملت اسلام را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/57

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شجاع ایران ! خواهران و برادران آگاه تهران ! اکنون که به خواست خداوند متعال پیروزی نزدیک است و نیروی ارتش عقب نشینی و عدم دخالت خودشان را در امور سیاسی ابراز و پشتیبانی خودشان را از ملت اعلام کرده اند ، ملت عزیز و شجاع با کمال مراقبت از اوضاع و در عین حفظ آمادگی برای دفاع احتمالی در صورتی که نیروی ارتش به پادگانهای خود رفته اند ، آرامش و نظم را حفظ نمایند .

اگر اخلالگران بخواهند با آتش سوزی و خرابکاری فاجعه به بار آورند ، آنان را به وظیفه شرعی و انسانیشان آگاه گردانند و نگذارند این قبیل کارها موجب هتک حرمت ملت شود و به سفارتخانه ها حمله نکنند و اگر خدای نخواسته ارتش باز به میدان آمد ، واجب است آنان را با شدیدترین وجه دفع کرده با تمام نیرو و قدرت از خود دفاع نمایند .

اینجانب به امرای ارتش اعلام می کنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و

پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی ، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان می دانیم و مانند برادران با آنان رفتار می نمائیم .

از خداوند متعال پیروزی مردم دلاور ایران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/57

پیام امام خمینی خطاب به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ایران ! در این لحظه حساس که به لطف خداوند تعالی مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری می شکند و انقلاب اسلامی شما شکوفه ها و میوه های خود را آشکار می سازد ، لازم می دانم ضمن اظهار تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران چند نکته را یادآوری نمایم : شما در جریان مبارزات گذشته رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کرده اید و اکنون بیش از پیش لازم است که این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می توانند بدون قیمومت این و آن ، راه سعادت خود را انتخاب نمایند . لهذا از شما می خواهم که اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت ، آتش سوزی ، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزند . دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها می زنند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نمایند . من

اکیدا اعلام می کنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است .

ثانیا توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است . دشمن از انواع وسایل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در کمین ماست . تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئه ها را نقش بر آب می سازد .

ثالثا افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید . همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد .

از همه شما برادران و خواهران عزیزم می خواهم که با دولت موقت انقلابی اسلامی که وارث یک سلسله خرابی های دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمائید تا به حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/57

پاسخ امام خمینی به استفتای گروهی از افراد نیروهای مسلح دربارهعدول از سوگند

استفتاء از محضر حضرت آیت الله العظمی نائب الامام خمینی

مسلما خاطر مبارک از این سنت معموله مستحضر است که همه افراد ارتش در موقع اخذ سردوشی یا اخذ درجه ، در مورد حفظ تاج و تخت رژیم سلطنتی به خداوند و قرآن کریم قسم یاد می کنند ، مستدعی است نظر و فتوای خودتان را در مسئله عدول از این

قسم و پیوستن به نهضت عظیم اسلامی بیان فرمائید .

از طرف جمعی از افراد نیروهای مسلح

فتوای امام :

بسمه تعالی

قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که این قسم خورده اند باید به خلاف آن عمل کنند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

13 / ع 1 / 99

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/11/57

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت معظم ایران ! اهالی سلحشور تهران !

در این موقع که پیروزی نهائی ملت عزیز نزدیک است ، لازم است به تذکرات زیر به طور تکلیف شرعی الهی و تعهد ملی توجه نمایند ، متخلف از آن مخالف خداوند تعالی و خائن به کشور و نهضت اسلامی است .

اکنون که دستگاه دیکتاتوری و ستمکاری برچیده شد ، باید از هر نوع خرابکاری و چپاول و آتش سوزی و ظلم احتراز شود و بر عموم است که از اینگونه اعمال غیر اسلامی و غیر انسانی به شدت جلوگیری نمایند . آنان که دست به این اعمال وحشیانه می زنند خائن به مملکت و مخالف نهضت اسلامی هستند .

باید ملت تا بر قراری نظم از طرف دولت موقت ، نظارت در حفظ مراکز عمومی از قبیل وزارتخانه ها و بانک ها و دیگر مراکز دولتی و ملی بنمایند و اموال ملت را نگذارند هدر برود . ملت عزیز! نگذارید بدخواهان منعکس کنند که با به هم خوردن رژیم فاسد ، هرج و مرج و خرابکاری جای آن را گرفته است .

به فرصت طلبانی که می خواهند با ماسک انقلابی از رژیم منقرض پشتیبانی کنند و نهضت را بدنام نمایند ، مهلت فعالیت ندهید و ملت

مسلمان باید ابتکار را به دست بگیرد .

مامورینی که از طرف جناب آقای نخست وزیر اسلامی ماموریت دارند ، سربازان انقلابند و باید با آنان همکاری کنید و اگر مخالفین مردم مسلمان خواستند کارشکنی کنند از آنها جلوگیری کنید .

لازم است مردم هر چه زودتر از خیابان ها به مساجد و مراکز عمومی تشریف برده و مردم را دعوت به صلاح و سداد کنند و از اعمال خلاف شرع و خلاف مسیر نهضت به شدت جلوگیری نمایند و با بیانی رسا مردم را از هرج و مرج و خرابکاری باز دارند و حکم شارع مقدس را ابلاغ نمایند .

اکنون که قوای انتظامی از قبیل ارتش و ژاندارمری و شهربانی به ملت پیوسته اند ، بر عموم ملت لازم است که به هیچ وجه تعرض به آنان نکنند و آن را چون برادر نگهداری کنند و بر علماء اعلام

است که مردم را ارشاد کنند که از قوای انتظامی که تحت لوای حکومت اسلامی آمده اند ، حمایت نمایند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/11/57

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملت شریف و مبارز ایران تشکر می کنم . من از این وحدت کلمه ای که بین اقشار ملت بوجود آمده است سپاسگزاری می کنم . من به این پیروزی که از برای ملت ایران پیدا شده است تبریک می گویم . باید ملت ایران بداند که این انقلاب ایران با سایر انقلاباتی که در دنیا واقع شده است فرق دارد . این انقلاب از باب اینکه انقلاب اسلامی و انسانی بود ضایعات کمی به بار آورد . در انقلاباتی که در

دنیا واقع شده است ضایعات بسیار زیاد بوده است و ما بحمدالله با کمی ضایعات به پیروزی بزرگ نایل شدیم . یک شاهنشاهی ظالم دو هزار و پانصد ساله را شما ملت ایران با مشت و با همتی بزرگ و ایمانی راسخ سرنگون کردید و توجه به پشتیبانی هایی که از او می شد نکردید .

خداوند شما را پایدار نگه دارد . خداوند اسلام را عظمت بدهد . پیروزی شما پیروزی بزرگ اسلام است و از این به بعد توجه بسیاری از امور لازم است که عمده آن توجه به حفظ وحدت کلمه است . ما در بین مبارزه هستیم و باز محتاج به وحدت کلمه هستیم ، باز باید همه اقشار با هم برادروار و در کنار هم آماده باشند برای مبارزه و جلوگیری از تشتتات و اختلافات . اگر خدای ناخواسته اختلافات پیدا شوند ، معلوم نیست که ما به پیروزی نهایی برسیم . من به همه ملت توصیه می کنم که به همین نحو که تاکنون به وحدت کلمه خودشان ادامه داده اند از این به بعد هم ادامه دهند . همین طور که حس انسانیت و ملیت و اسلامیت در آن ها بیدار شده ، آن را بیدارتر نگه دارند و نگذارند این شعله الهی خاموش شود . تمسک به اسلام و حبل متین اسلام و قرآن کریم و امام اعظم امام عصر سلام الله علیه بکنند و با همت والای خود تمام مشکلات را رفع کنند .

ملت عزیز من ! اشکالات و مشکلات زیاد است و ما وارث یک مملکت آشفته هستیم . مملکت ما را خراب کرده اند و

رفته اند و ما وارث یک مملکت مخروبه هستیم . باید به خواست خدا تمام ملت برای ساختن ایران قیام کند . ایران یک مملکت زلزله زده ، یک مملکت اجنبی زده و یک مملکت دشمن زده است . اینک ما باید ایران را بسازیم ، از نو بسازیم ولی مشکلات دارد ، مشکلات فقط با دولت رفع نمی شود ، مشکلات با یک قشر یا دو قشر از ملت رفع نمی شود . همه ملت باید دست به هم دهند و هر کس در هر شغل ، مقام و مکانی که هست ، دست به دست ملت بدهد و با هم این بنای جدید را به پایان برسانیم و یک ملت جدید و یک دولت جدید و یک بنای جدید که همه اسلامی باشد و همه انسانی باشد ما از سر بنا کنیم .

ما باید متوجه باشیم که در چنین روزی که روز انقلاب است دست های خائن و غیر منزه در کار است و ممکن است خیانتکارها بخواهند بین شما تشتت بیندازند ، باید جدا از خرابکاری اجتناب و مراقبت کنید که اگر کسانی خواستند خرابکاری و آدمکشی کنند یا به مراکز دولتی و ارتشی و کاخ ها و دیگر جاها حمله نمایند باید مانع بشوید چون ایجاد تشتت خواهد کرد . اینها به اسلام و مملکت اسلامی خیانت است و باید از این قبیل خیانت ها جلوگیری شود . باید تمام اسلحه هایی که در دست مردم است جمع شوند . هر کس اسحه ای پیدا کرد باید به مسجد محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحویل بدهد و بعد

این اسلحه ها از مساجد به کمیته آورده می شود و کمیته این اسلحه ها را در اختیار سربازان اسلامی که برای دفاع از اسلام و مسلمین تدارک دیده شده می گذارد . فقط باید این سربازان مسلح باشند و دیگران نیازی به اسلحه ندارند . تسلیحات باید زیر نظر کمیته باشد . توجه داشته باشید که اسلحه فروشی حرام است ، مال غیر است ، مال ملت است ، نه کسی باید بخرد و نه کسی باید بفروشد . کسانی که خریده اند باید اسلحه ها را به مساجد یا کمیته برگردانند . این اسلحه ها ذخایر ملت هستند ، نباید از بین بروند و اگر اشخاصی را دیدید که می خواهند این اسلحه ها را ببرند جدا ممانعت کنید و نگذارید که اسلحه ها دست افراد منحرف بیفتد ، نگذارید اسلحه ها دست دشمن ملت و دشمن اسلام بیفتد . همه ما موظفیم و تکلیف شرعی در این زمینه داریم . امروز حساسترین روزهایی است که بر اسلام و مسلمین می گذرد ، باید همه مواظب باشید و نگذارید دشمن در صفوف شما وارد شود و نگذارید این اسلحه ها دست دشمن بیفتد و اگر خواستند به جاهایی که اسلحه در آن جاست حمله کنند موظفید که عموما مخالفت کرده و دست آنها را کوتاه سازید . همچنین باید اگر اسلحه ای در دست مردم عادی دیدید آنها را هدایت کنید که اسلحه ها را تحویل دهند و اگر مطلع شدید که در دست اشخاصی اسلحه هست و نمی خواهند بدهند مکلف هستید که اسم و آدرس آنها را به کمیته بدهید تا

تکلیف آن ها هم روشن شود . به این مطلب باید در سرتاسر ایران توجه شود . یک مطلب دیگر اینکه باید این آشفتگی ها و تظاهرات خودداری کنید ، شلوغکاری نشود ، مردم خیال نکنند اینک که پیروز شده اند باید شلوغکاری کنند . باید با نظم و ترتیب و انسانیت و اسلامیت رفتار کنید و به دنیا بفهمانید که شما ملت مسلم به حقایق اسلام آگاهید و به دستورات اسلام پایبند هستید . باید از اینگونه چپاولگری ها جدا احتراز کنید . علماء اسلام مکلف شرعی هستند که مردم را از اینگونه اغتشاشات باز دارند و نگذارند مردم به اشخاص و مراکز هجوم آورند . باید علماء اسلام که راهنمای مردم هستند مردم را در این لحظات حساس راهنمایی کنند و نگذارند که اختلافاتی و اغتشاشاتی در مملکت واقع بشود .

حالا روزی است که باید مملکت حفاظت شود . در هر شهر و محله ای باید با نظر علما و معتمدین کمیته هایی تشکیل بشود و حفاظت از شهرها را به عهده بگیرد ، باید به مراکز شهربانی و ژاندارمری و ارتشی حمله نشود اینها دیگر برگشته اند و از خود ما هستند ، ارتش و ژاندارمری و شهربانی از خود ما هستند و تمام قوای انتظامی از ما و ما از آنها هستیم ، همه هوادار اسلام هستیم . باید از اغتشاشات جلوگیری شود .

در خصوص همافران هم سفارش می کنیم که اینها جوانهایی هستند که در موقع حساس به ما کمک کردند و زحمت کشیدند و با ملت همبستگی اعلام کردند همه نیروها را باید حفظ کنید . ما با مسلمین

اهل تسنن یکی هستیم ، واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم . اگر کسی کلامی بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمان ها بشود ، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانی هستند که می خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند . قضیه شیعه و سنی اصلا در کار نیست ، ما همه با هم برادریم . اقلیتهای مذهبی هم خاطر جمع باشند که ما اطمینان می دهیم به آنها که در این مملکت زندگی عادلانه و مرفهی خواهند داشت و مورد پشتیبانی ما هستند . اسلام از اهل ذمه پشتیبانی می کند . اگر کسانی چیز دیگری می گویند برای تفرقه انداختن است . فقط خرابکارها باید بدانند که این خرابکاریها خیانت به ملت و مملکت است ، دست از خرابکاری بردارند و زیر دولت اسلام و کلمه لا اله الا الله باشند . آنها چه می خواهند جز اینکه همه مردم درجه سه و زارع و کارگر همه مرفه باشند؟ ما همه اینها را تامین خواهیم کرد . من از همه اقشار ملت تمنا دارم که اینک وقت غارتگری و اختلاف نیست . اینک باید همه شما با جدیت این نهضت شریف را به آخر برسانید . خداوند با شماست . خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/11/57

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران لازم است به تذکرات زیر توجه فرمائید:

1!!! سلاح هائی که به دست مردم افتاده از بیت المال مسلمین است و احدی حق خرید و فروش آنها را ندارد و تصرف در آنها بدون اجازه مقام

مسئول ، حرام و موجب ضمان است .

2!!! اسلحه و آنچه از اموال دولت در دست اشخاص است مستقیما یا توسط امام جماعت یکی از مساجد به کمیته مخصوص که از طرف نخست وزیر تعیین شده است تحویل دهند و قبض رسید بگیرند . تخلف حرام و موجب تعقیب است .

3!!! کسانی که اسلحه به دست آنان است و تحویل نمی دهند ، بر عموم ملت است که مراقبت از آنان کنند و آنان را به همان کمیته معرفی نمایند .

4!!! از تیراندازی های بی مورد و هدردادن فشنگ ها شدیدا احتراز کند که موجب نارضایتی مردم و اتلاف اموال عمومی است .

5 !!! هر کسی به یکی از اماکن دولتی یا غیر آن حمله کند ، مورد تعقیب واقع می شود .

6!!! مردم موظفند از حمله به شهربانی ها و کلانتری ها و ژاندارمری ها و پادگان های ارتش و اماکن دولتی و ملی و کاخ ها جلوگیری کنند و با برادران نیروهای هوائی و زمینی و دریائی و سایر قوای دولتی برادرانه رفتار نمایند که آنان به ملت پیوسته اند .

اهالی محترم ایران ! جنود اسلامی ولی امر عجل الله تعالی فرجه ! نگذارید اسلحه به دست مخالفان اسلام بیفتد ، فرصت به دشمنان خدا و ملت ندهید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/11/57

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت وقایع تبریز

بسم الله الرحمن الرحیم

به اهالی شجاع و مبارز سرتاسر کشور ، پس از تشکر از مساعی جمیله آنان که با همت خود و انقلاب اسلامی پیروز شدند ، لازم است تذکر بسیار مهمی را بدهم :

ملت شجاع ایران ! محمد رضا پهلوی ،

شکست نهائی را خورد و در کشور پایگاهی ندارد . ارتش و سایر قوای انتظامی به ملت پیوستند و وفادرای خود را اعلام نمودند لکن بعضی عناصر فاسده و منحرفه ، دست و پا می کنند که شاید بتوانند با ایجاد اغتشاش و هرج و مرج به مقاصد شوم خود که باز بودن دست ستمگران و رواج چپاول بیت المال و برگرداندن قدرت اجانب برای سلطه بر مقدرات کشور است ، برسند . اینان که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی راهی در پیش گرفته و قیام علیه حکومت اسلامی نموده اند ، خائنانی هستند که با ماسک های فریبنده دست به ایجاد اخلال نموده اند .

بر ملت مسلم شجاع است که اینان را با قدرت الهی خود دفع کنند و مجال معارضه را از آنان سلب نمایند . از قرار مسموع در تبریز بعضی وابستگان به رژیم فاسد دست به اخلال نظم زده اند . بر اهالی محترم آذربایجان و خصوصا تبریز است که با تمام قوا برای سرکوبی آنان قیام کنند و همانند تهران به این حرکات مذبوحانه خاتمه دهند . البته ارتش و سایر نیروهای انتظامی با ملت است و بر همه است که دست به دست داده ، این زباله ها را که پس مانده رژیم پهلوی است دفع نمایند .

عزیزان من ! همت شجاعانه نمائید و قدرت اسلامی الهی خود را به این بی خبران از خدا و خائنین به ملت نشان دهید که حق پیروز است و خدا با شماست .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/11/57

پیام امام خمینی به امت مسلمان ایران برای پایان دادن به اعتصابات

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و شجاع ایران ! اکنون

که به فضل الهی و به یمن مقاومت ها و پایداری های سرسختانه شما مردم غیور ، پایگاه های رژیم سلطنت استبدادی و حکومت ضداسلامی خاندان پهلوی و پایه های استعمار نو و کهنه ، یکی پس از دیگری درهم ریخته شده اند و دولت موقت انقلاب اسلامی به عنوان اولین قدم در راه تحقق اهداف انقلاب مقدس اسلامی ، مستقر گردیده است ، لازم می داند که از عموم مردم ایران ، از کارگران ، کارمندان ، بازاریان ، پیشه وران دانشگاهیان و فرهنگیان دعوت نماید که از روز شنبه 28 بهمن 57 (19/ع 1/99) اعتصابات خود را پایان داده و فعالیت ها و کارهای خود را آغاز نمایند .

وضع مملکت در اثر وسعت بی سابقه فساد گردانندگان رژیم محمدرضا پهلوی ، خیانت ها و غارتگری ها و همچنین به دلیل ضرورت استمرار اعتصابات همگانی به عنوان حربه ای در دست ملت برای در هم شکستن قدرت مقاومت رژیم سابق ، به جائی رسیده است که باید بلافاصله دست به کار سازندگی های اساسی زد . ادامه اعتصابات و تاخیر در انجام یک سلسله اقدامات سیاسی و اقتصادی ضروری و فوری ، احتمالا شرایطی را ممکن است بوجود بیاورد که دشمنان داخلی انقلاب اسلامی و اجانبی که با از بین رفتن رژیم سابق ، منافع خود را از دست رفته می یابند ، دست به تحریکات زده و احیانا بهره برداری های ضد اسلامی و ضد ملی بنمایند . لذا مملکت باید از دوران اعتصاب و سرسختی و محرومیت هائی که به منظور سرنگونی نظام استبدادی بر خود تحمیل کرده بود بیرون آمده ،

چرخ های حیاتی و اقتصادی و انتظامی خود را با قدرت و سرعت و بازدهی چندین برابر در جهت تولید و اصلاح به راه اندازند و به ترمیم خرابی ها و احیای برکات و تولیدات بپردازد .

دخالت های خودسرانه و کارشکنی در دستورات و نظامات دولت موقت انقلاب اسلامی ، باعث هرج و مرج می باشد . لذا باید با کمال دقت و هوشیاری و صحبت ، با دولت موقت اسلامی همکاری همه جانبه نموده و از دستورات و رهنمودها اطاعت و از اقدامات دولت پشتیبانی قاطع نمائید . عدم تمکین از دولت موقت ، کارشکنی در اجرای برنامه های دولت انقلابی به منزله مخالفت با انقلاب اصیل اسلامی محسوب شده و محرکین و عاملین آن به عنوان عناصر ضد انقلابی به مردم معرفی خواهند شد تا خود ملت همانطور که رژیم ضد انقلابی شاه را سرنگون ساخت ، تکلیف این عناصر ضد انقلابی را معلوم نماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/11/57

بیانات امام خمینی در جمع بازرگانان و اصناف و پیشه وران اعتصابی

حفظ اسلام و سرنگونی رژیم شاهنشاهی ، دو خصیصه قیام ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر ملتی که در انقلابش چنان حفظ نظم کرد که چشم های دنیا را خیره کرد . انقلاباتی که در دنیا واقع شده است به قدری شدید است و به قدری خونریزی در آن شده است که نمی توان نادیده گرفت . در این انقلاب مذهبی شما ، در این انقلاب اسلامی انسانی شما بحمدالله ضایعات بسیار کم بود برای اینکه حفظ ایمان و شما را وادار کرده بود با ظلم مخالفت کنید ، شیطان از این عمل شما دور بود ، نظر خدای تبارک و تعالی با شما بود ، نظر

امام زمان سلام الله علیه با شما بود . من از شما ملت عظیم تشکر می کنم که در مواقعی که گرفتاری اسلام زیاد بود و در خطر واقع بود از برای اسلام و مسلمین ، قیام کردید ، نهضت کردید ، زحمت کشیدید ، خون دادید ، جوان دادید و شر ظلم را از سر خودتان کوتاه کردید ، دستگاه ظلم دو هزار و پانصد ساله را منهدم کردید ، قوای بزرگ عالم که طرفداری و پشتیبانی می کردند از این رژیم فاسد ، عقب نشاندید و نتوانستند کاری بکنند . تا اینجا که آمدید جوانمردانه و شجاعانه ، تمام قشرها در این مطلب سهیم بودند و الان قدم ثانی است که شما باید بردارید و آن قدم سازندگی است ، قدمی است که در این قدم باید همه با هم شرکت نمایند و ایران خراب را آباد کنند . باید دست به دست هم بدهید .

تعرض به قوای انتظامی و دولت اسلامی تعارض با خداست

الان که قوای انتظامی ملحق شد به ملت اسلام و در پناه اسلام واقع شد ، چه قوای ارتشی و چه شهربانی و چه ژاندارمری و چه سایر قوایی که ملحق شده به ملت و در پناه اسلام واقع شدند ، احدی از مردم حق تعرض به آنها ندارند ، تعرض به آنها ، تعرض به دولت اسلامی است ، تعرض به دولت اسلامی ، تعارض به خداست .

آنهایی که مشغول خرابکاری هستند و تعرض می کنند به مراکز عمومی ، به سفارتخانه ها ، به جاهای دیگر و به منازل اشخاص ، اینها خائن هستند ، از اینها

باید جلوگیری کرد و اگر سرجای خود ننشستند ، من ملت را آگاه می کنم که به آنها چه بکنند . اسلحه هائی در دست مردم است باید به کمیته برگردد تا با یک نظم خاصی بین اشخاصی معین پخش شود . اگر دیدید که شلوغ کاری هایی می شود در

مملکت ، هر کسی هر جایی هست موظف است جلوگیری کند ، از خرابیها جلوگیری کند . اگر حمله شد به یکی از منازل مردم ، چه منازل شخصی و چه منازلی که مربوط به دولت است ، شما موظفید که جلوگیری کنید . نباید بگذارید هرج و مرج بشود . شیاطین می خواهند منعکس کنند که ایران قابل دموکراسی نیست ، ایران قابل عدالت نیست ، ایران قابل آزادی نیست ، باید ای برادران من نگذارید که این مسایل پیش بیاید و این گفتارهای نامربوط گفته بشود باید آرامش را حفظ کنید . همه شما موظفید برای حفظ شهر ، الان که یک شهری است انقلابی ، باید همه شهر ، همه افراد مومنین و مسلمین با هم تشریک مساعی کند و از این اشراری که می خواهند شلوغ کاری بکنند ، می خواهند منازل مردم را غارت کنند ، جلوگیری کنند ، نگذارند که چهره ملت ما تحریف و ملت ما پیش ملت های دیگر خجل بشود . الان تمام ملت های دنیا ، تمام دول دنیا چشمشان به ایران دوخته شده که ایران در این انقلاب چه می کند ، آیا بعد از انقلاب و سرنگونی رژیم منحط چه خواهد شد؟ آیا یک مرتبه هرج و مرج خواهد شد؟ آیا تجزیه خواهد

شد؟ نگذارید که این حرف ها را بزنند ، نگذارید که این هرج و مرج ها واقع بشود همه مردم موظفند در این معنی که اسلحه ها را اگر در دست اشرار است بگیرند از آنها ، ولو به کشتن آنها باشد ، اشرار را راه ندهید به خودتان .

از امروز (شکستن اعتصابات ) خدمت به ملت است !

اعتصابات از روز شنبه باید شکسته بشوند ، نه اجازه ، حکم است . بعضی از شلوغ کارها می خواهند بعضی اعتصابات را حفظ کنند که نهضت را زمین بزنند ، تا الان اعتصابات در خدمت نهضت بود از حالا به بعد شکستن اعتصابات در خدمت ملت است . اگر کسی وسوسه کرد و گفت که اعتصاب فلان باید باقی باشد خائن است ، تو دهنی باید بخورد . از روز شنبه تمام اعتصابات سرتاسر کشور باید شکسته بشود . مردم بروند مشغول کارشان بشوند ولی مواظب باشند هوشیار باشند ، در عین حالی که هر کس سر کار خودش است ، هوشیار باشد که شلوغ کارها ، چپاولچی که الان افتاده اند و اشراری که الان در بین شهر شما و سایر شهرستان های ایران آمده اند و چپاول می کنند ، هوشیار باشید و از آنها جدا جلوگیری بکنید . من ثانیا سفارش قوای انتظامی را تکرار می کنم ، قوای شهربانی باید برگردند به محل خودشان ، آنها که در این انقلاب رفته اند برگردند به محل خودشان ، در امان هستند و کسی حق ندارد به آنها تعرض کند . قوای نیروی هوایی ، همافرها ، همه اینها ، تمام ارتش و قوای انتظامی ، ژاندارمری همه برگردند به محل خودشان

و مردم پشتیبان آنها باشند ، چنانچه آنها هم از مردم هستند و نظم را ، هم شما و هم قوای انتظامی با هم برادرانه باید حفظ بکنید .

من از خدای تبارک و تعالی صحت و سلامت شما را و عظمت اسلام و مسلمین را خواهان هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/11/57

بیانات امام خمینی در جمع استادان دانشگاه ابوریحان بیرونی وپرسنل نیروی هوائی

تلاش و تبلیغات اجانب به منظور تضعیف روحانیت و وارونه جلوه دادن حقیقت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبل از هر چیز تشکر می کنم از آقایان اساتید و دانشجویان که تشریف آوردند و مامواجه با هم واقع شدیم . مع الاسف در این دوران گذشته وضع را طوری کرده بودند که بین ما و دانشگاه و همه دانشگاه ها جدائی انداخته بودند و لهذا در این مدت های طولانی ما با این وجوه کریمه مواجه نشده بودیم و حالا تقریبا اول امراست و من امیدوارم که تا آخر رابطه بین روحانیت و دانشگاه که آن هم روحانیت است برقرار باشد .

شما آقایان می دانید که این اختلافی که بین جناح در ایران واقع شد و واقع می شود اگر فرصت داده بود ، اینها چیزهائی بوده است که اجانب با مطالعات خودشان به آنجا رسیده بودند که باید جاهائی که می تواند انسان تربیت کند آنجاها را بکوبند . آنها بعد از مطالعاتی که کردند هم در مادیات ما و هم در معنویات ما و هم در انسان ها مطالعات زیاد کردند و کارشناس هایشان از شاید دویست سال پیش از این مشغول به این کارهابوده اند و همه زمین های ایران را اینها گردیده اند و هر چه بوده است در اینجا نقشه برادری کردند و مطالعات راجع به وضع فرهنگ

مملکت هائی که می خواهند آنها ازشان بهره بردارند ، در وضع دانشگاه های ما ، در وضع دانشگاه های دینی ما مطالعات زیاد اینها کردند و به آنجا رسیدند که چند چیز مانع از استفاده آنهاست یکی اسلام است . آنها فهمیدند که اگر چنانچه اسلام با آن وضعی که دارد و با آن تعلیمات واقعی که دارد ، اسلام در این ممالک پیاده بشود ، برای آنها هیچ حظی و هیچ بهره ای نخواهد بود و آنها را قطع می کنند دستشان را و لهذا یک افرادی را چه از داخل و چه از خودشان وادار کردند که اسلام را وارونه نمایش بدهند . اسلامی که از اول قیام کرده است بر ضد طاغوت ، آنها می گویند اسلام در خدمت طاغوت است . وقتی که شما تاریخ را می بینید و ملاحظه می کنید ، از آن اول که رسول اکرم قیام کردند ، با همین مردم فقیر ، با همین مردم مستضعف ایشان قیام کردند . در مقابل آن قلدرها و آن زورگوها و آن باغدارها و آن مکنت دارها و قافله دارها که در آنوقت مظهر طاغوتی بود ، اسلام قیام کرد و بعد هم تمام عمر ، اسلام و ائمه ما د ر مقابل طاغوت همیشه ایستاده بودند . این معناکه گفته بشود که اسلام در خدمت طاغوت است ، اسلام افیون است ، این چیزی است که آنها القاء کردند و آنهائی که دنباله رو آنها بودند و از خدام آنها بودند ، آنها هم تعقیب کردند در ایران . اینها مشغول شدند ، آنها هم از خارج

مشغول شدند به طوری که شاید در بین بسیاری از مردم یک همچو چیزهائی در ذهنشان بیاید و حال اینکه کسی که (سند اسلام قرآن است ) قرآن را مطالعه کند و ببیند که وضع قرآن چه بوده است و کسی که شارع اسلام را ، رسول اکرم را ملاحظه کند و تاریخ او را ببیند و وضع زندگی او را ببیند می داند که قرآن در مقاتله با قلدرها آیات زیاد دارد و رسول اکرم (ص ) سیره اش این بود که از اول مقاتله می کرد با این اشخاص که می خواستند مردم را استثمار کنند ، می خواستند مردم را استخدام کنند ، بر اینها قیام کرد . بنابراین یک رشته تبلیغات آنها این بوده است و شما دانشمندان باید در کتابها و در مسائلی که می نویسید ، این مسائل را طرح بکنید و نقاط ضعف را بگوئید .

یک مسئله دیگر این بوده است که روحانیون را که می دیدند که اشخاصی موثر هستند و در تاریخ دیده بودند که در مقابل قدرت ها اینها قیام می کنند ، اینها را بشکنند پیش ملت و لهذا گفتند روحانیون درباری هستند ، آنها اصلا عمال دربار هستند ، اینها اشخاصی هستند که می خواهند مردم را خواب کنند و دیگران از این مردم استثمار کنند و حال اینکه کسی که تاریخ را دیده است می بیند که روحانیون هم همیشه در هر عصری ، آن که قیام کرده بر ضد طاغوت روحانیون بودند . در زمان مشروطه روحانیون قیام کردند ، زمان تحریم تنباکو روحانیون قیام کردند ، در این زمان هم

که شما مشاهده می کنید که قشر روحانی قیام کرد و هم خون داد ، هم حبس رفت ، هم زجر کشید ، هم تبعید کشید ، همه این کارها را کشید ، لکن قیام کرد .

اشاعه تعلیمات انحرافی در دانشگاه ها از اقدامات استعماری

یکی از مواردی که اینهاباز دیدند که اگر چنانچه اینها هم قدرت پیدا کنند ، نمی گذارند آنها کارهای خودشان را بکنند ، دانشگاه های ما بود . اینها دانشگاه ها را با هر قدرتی که داشتند عقب نگه می داشتند ، نمی گذاشتند که اساتید ما درست بچه های ما را تعلیم کنند ، نمی گذاشتند که بچه ها تعلیماتشان درست بشود . این هم برای این بود که می دیدند که اگر چنانچه دانشگاه بطور صحیح عمل کند ، مستقل باشد ، بعد که این جوانها از دانشگاه بیرون بیایند ضد استعمار بیرون می آیند . این هم یکی از چیزهائی بود که اینها ، نقشه ای بود که اینها کشیده بودند .

کوشش اجانب برای ایجاد اختلاف بین روحانی و دانشگاهی

روی هم رفته برای رسیدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دین قرار دادند ، دین را در مقابل دانشگاه قرار دادند ، یعنی علما را مقابل دانشگاهی ها قرار دادند ، دانشگاهی ها را مقابل علما . سالهای طولانی می گذرد که روابط ما بین ما و شما نیست و این برای این است که تعلیمات آنها از اول اینطور بوده است که اینجور وضع را موجود کنند که ما و شما را از هم جدا کنند و

شما آن آیه اول را که خوانده اید ، حالا بخوانید آن آیه اول را . نماینده

حضار: بسم الله الرحمن الرحیم و اذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم . . .

امام : همین آیه شریفه را شما باید مد نظر قرار بدهید که ما با هم به جنگ تقریبا باید گفت بودیم در این مدت و خداوند به ما منت گذاشت که ما هم با هم برادر شدیم . الان باید حفظ این برادری را ما بکنیم ، شما به ما نظر سالم داشته باشید ، ما به شما نظر سالم داشته باشیم . همه ما برادر هستیم ، همه ما اهل یک دین هستیم ، اهل یک کتاب هستیم ، اهل یک ملت هستیم .

وحدت و برادری لازمه سازندگی کشور است

الان شما می بینید که ایران آشفته است ، ایران را خراب کردند و رفتند ، وضع کشاورزی ما را بکلی از بین بردند ، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند . وضع ارتش ما این بود که دیدید و همه چیزهای ما الان تقریبا آشفته و بهم ریخته است و باید همه اقشار ملت از دانشمندان که در درجه اول هستند واز سایر اقشار همدست و هم قوه با هم برای ساختن یک مملکتی که بواسطه این سلطنت پنجاه و چند سال اینها رو به خرابی رفت و هی بوق زدند که تمدن بزرگ و هی خراب کردند!! الان ما هیچ تقریبا باید گفت نداریم ، ما یک مملکت خراب عرض می کنم که برق زده ، زلزله زده (هر چه اسمش را می خواهید بگذارید) داریم که هر جای آن دست می گذارند می بینند خرابی هست و ما الان همه مان با هم موظفیم که دست به دست هم بدهیم ،

برادر باشیم با هم و همه با هم بسازیم ایران را .

خرابکاری عمال اجانب تحت پوشش ملی گرائی

شما آقایان که در دانشگاه هستید ، الان هم یک دسته ای که اینها هم از اجانبند یعنی از عمال اجانبند ، الانی که ما می خواهیم یک ایران آزاد مستقل درست بکنیم ، اینها نمی توانند ببینند . یک دسته ای که الان شلوغ دارند می کند اینها نمی توانند ایران را مستقل ببینند ، ایران را باید حتما یا پیوسته به شوروی ببینند یا پیوسته به امریکا و اینها بیشتر به نظر من می رسد که اینها وابسته به امریکا هستند به اسم دیگری که نزدیک به شوروی است . اینها را شما هدایت کنید ، اگر چنانچه قابل هدایتند ، هدایت کنید و جوانهای ما را هدایت کنید که این آشوبی که الان دارد می شود مقابل انقلاب ، یک انقلاب اسلامی که همه مردم را با هم متحد کرده است ، الان یک دسته ای افتاده اند توی کار و این انقلاب را می خواهند آلوده بکنند و اینها را معرفی کنید به شاگردان خودتان ، به جوانهای ما که اینها برای عمال غیر هستند . اینها آمده اند با یک صورت ملی ، عمله ای هستند برای غیر و می خواهند وضع ایران را باز به همان حال اول برگردانند منتها با یک صورت دیگری . این وظیفه ای است که الان برای شماها هست و نگذارید در دانشگاه این آلودگی ها پیدا بشود و این تظاهراتی که ، شنیدم دیروز تظاهراتی بوده است اینها ، پیدا بشود . شما بدانید که این تظاهر کنندگان از تتمه

همان رژیم فاسد هستند ، با این صورت الان در آمده اند چنانچه آن آدمی که نخست وزیر بود ، از تتمه همان رژیم فاسد بود به صورت ملی و سر قبر مرحوم دکتر مصدق برو و از آن کارها ، حالا یک صورت دیگری پیدا کرده اند بصورت مثلا روشنفکری و امثال ذلک . شما باید آقایان همه تان با هم دست به دست هم بدهید و نگذارید این آشوبگران آشوب بکنند در محیط شما وباز شما را ناراحت کنند وباز دست های شما را عقب بزنند نگذارند شما مستقلا کار بکنید . خداوند انشاءالله همه شما را نصرت بدهد و همه ما را به وظیفه خودمان آشنا کند و سلام من بر همه شما .

نماینده استادان : ما می دانیم که وقت شما را نباید بگیریم ولی اتفاقا در همین جائی که فرمائید ، یک نقطه نظرهایی ما داریم . همین هائی که حضرتعالی فرمائید ، صحبت آن کسی است که شکل مار را کشید و بعد به مردم گفت که خوب حالا این مار است ، یا اینکه نوشته . می آیند عقاید مردم را با یک عینیت های مسلمی که بسیار بهتر از آن را در اسلام گفته اند ، به مردم می گویند منتها به آن طریق و مردم را به آن سمت کشند و الان شدیدا دارند فعالیت می کنند . به نظر بنده الان در تلویزیون و در رادیو ، اگر که کسانی از آن ها ما بخواهیم اعلام بکنیم ، آقایان کمونیست ها ، آن تئوریسین ها یشان ، آن دانشمندانشان ، آن نخبه ترین آنها بیایند

، ما توی تلویزیون جلوی مردم می نشینیم با آنها بحث کنیم .

امام : آن ها حاضر به بحث نیستند ، آنها همه شلوغ کاری می کنند .

نماینده : بله حداقل این است که مردم قانع می شوند ، اینها الان دارند تحمیق کنند و شدیدا هم دارند تحمیق می کنند . این را به عرضتان برسانم که درست به عرضتان برسانم تو کارخانه ها الان هم رفته متاسفانه ، جاهای مختلف ، تو دانشگاه ها رفتند . خیلی راحت و واضح اعلام می کنیم ، ما توی رادیو تلویزیون اعلام می کنیم ما حاضریم با اینها به بحث بنشینیم مردم خودشان ببینند .

بررسی زندگی سران اسلام و مقایسه با ادعای کذب سران کمونیست در طرفداری از توده ها

امام : مردم را باید آگاه کرد . ما باید هر طایفه ای را از روسای آن طایفه بشناسیم مثلا وقتی وارد شدیم در اسلام ببینیم آن که اسلام را ایجاد کرد ، آن که اسلام را تقویت کرد ، خودش چه کاره بود . مطالعه کنیم در پیغمبر اسلام ، در حضرت امیر سلام الله علیه ، ببینیم اینها خودشان چه کاره بودند ، اینها خودشان که دعوت می کردند به اینطور مسائل ، خودشان هم عامل بودند یا نه . تاریخ نشان میدهد که خودشان عامل بودند و در درجه اعلاء هم عامل بودند . حضرت امیر در عین حالی که ممالک کثیره ای که الان هست از معموره های دنیا تحت سیطره اش بود ، وقتی که یک یهودی به او ادعا کرد ، ادعا به یک سلطان وقت ، به یک امیر وقت

کرد که ایران و عراق و حجاز و مصر و همه اینها تحت سیطره اش بود ، رفت پیش همان قاضی که حضرت امیر او را قاضی کرده بود ، ادعا کرد که فلان چیز از من است و پیش حضرت امیر است ، قاضی خواست حضرت امیر را ، آمد نشست جلو ، جلوی قاضی نشست ، محاکمه کردند و حکم بر خلاف حضرت امیر داد ، قبول کرد حضرت امیر منتها یهودی مسلم شد به وسیله این جهت که دید وضع اینطوری است . این یک نمونه از قضیه دمکراسی بودن اسلام . نمونه دیگر راجع به وضع زندگی خود او ، خود او همان روزی که بااو بیعت کردند ، بیل خود را برداشت رفت سراغ کارش ، تیشه اش را برداشت رفت سراغ (یک قناتی می کند با دست خودش ) کارش ، زندگی اش هم از همه افراد رعیتش پائین تر بود ، برای اینکه یک آرد جوئی ، یک نان جوئی ، سرش را می بست که اولادش نروند یک چیز ، مثلا روغن ، ، چیزی داخلش بکنند و خوراکش این بود در صورتی که امیر این همه بود . از آنطرف می آئیم سراغ این آقایانی که می گویند که ما توده هستیم ، کمونیست هستیم ، می رویم سراغ سران اینها . در جنگ عمومی من خودم شاهد بودم که سران سه دولت آمدند ، متفقین ، سران سه دولت ، یک چیزی ، مجلسی در ایران داشتند ، یک کنفرانسی در ایران داشتند ، آمدند ایران . شاید اکثر شما یادتان نباشد ولی خوب من

یادم هست اینها ، چرچیل یکی شان بود ، روزولت یکی شان بود ، استالین یکی شان . چرچیل را آنطوری که نقل کردند چرچیل آمد به فرودگاه و از آنجا با تا کسی آمد و رفت سراغ کارش . آن یکی هم همین طور ساده آمد . اما آقای استالین گاو هم همراهش آورده بود که مبادا شیر غیر این گاو را بخورد . زندگی اشرافی ای که او داشت هیچ کس نداشت ، در عین حال می گفتند ما با سایر افراد مثل هم هستیم ! وقتی خود من در همان وقتی که این با این وضع آمد که همه چز برایش مهیا بود و چقدر با تشریفات وارد شد ، حتی گاو را آوردند که مبادا از شیر گاو مثلا ایران بخورد یا گاو غیر تربیت شده بخورد ، من خودم می رفتم به مشهد با اتوبوس و از تهران ، از آن طرف تا طرفهای مشهد مال آنها ، مال لشکر روسیه بود ، این افرادی که نظامی بودند می آمدند برای سیگار گدائی می کردند ، در عین حال تبلیغات اینطور بود که می گفتند قارداش ، به هم می گفتند قارداش یعنی برادریم ، مثل هم هستیم . باید به اینها گفت که شما می گوئید که مثلا باید همه یک جور باشند ، اسلام را ملاحظه کنید با آنها ، با سران خودتان ، سران مسلمین را ملاحظه کنید با سران خودتان ببینید وضع اینها چه جوری بوده است ، آنهائی که تاسیس این امور را کردند خودشان چه وضعی داشتند ، آنهائی که چیز بودند ، خودشان

چه وضعی داشتند . آن کسی که اصل مارکسیسم را به جا آورده برای خاطر یک زن این کار را کرده . شما باید ملاحظه کنید ، یک خرده به اینها بفهمانید و ببینید چه چیزی اینها ، چه تئوری اینها دارند که در اسلام نیست آن و بهتر از آن نیست . چه چیزی آنها می خواهند که در اسلام بیشتر از او نیست و بهتر از او نیست .

بکوشید در شناسائی چهر ه واقعی خرابکاران و آگاه سازی جوانان

اینها یک مردمی هستند که اینطور نیست که منطق سرشان باشد ، شمابگوئید بیائید بنشینیم با هم مباحثه بکنیم . منطق ندارند ، اینها حمله می کنند به این طرف و آن طرف ، منزل های مردم را دارند غارت می کنند . این برای این است که می خواهند شلوغی به پا کنند . اینها می خواهند الان وضع را شلوغ کنند و از این شلوغی استفاده کنند برای ارباب ها و من احتمال میدهم که امریکا باشد ، نه شوروی باشد . من احتمال میدهم چون اینها در دربار هم بودند ، همین کسانی که عرض بکنم طبل کمونیست را زدند ، سران بزرگشان توی دربار خدمتگزار بود . بنابراین باید شما بر فرض حالا آن ها دارند شلوغی می کنند ، باید شما جوانها را آگاه کنید ، جوانهایی که الان پیش شما هستند برایشان صحبت کنید ، آگاه کنید ، بفهمانید به ایشان که احتراز کنند از این دسته ای که الان افتاده اند توی ایران و دارند خرابکاری می کنند و این خرابکاری حتما بدانید که به نفع دیگران است و اینها از عمال غیر هستند منتها به این

صورت در آمدند ، مثل این آقا که از عمال غیر بود و می خواست باز شاه را برگرداند به اینجا ، با صورت ملیت و امثال ذلک و انشاءالله خداوند همه را توفیق بدهد ، موید کند و ایران امروز محتاج به وجو د شما هست ، محتاج به همه چیز هست . ما همه با هم باید دست به دست هم بدهیم و این احتیاج را رفع کنیم . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند .

نماینده حاضرین : این افتخار برای ما امروز و خودمان و فامیلمان و بستگانمان واقعا فراموش نشدنی است وبرای تمام ملت ایران و ملل مسلمان جهان عید بزرگی است .

امام : من خدمتگزار همه شماها هستم .

نماینده : بزرگترین درس را به ماها دادید و ما از این جهت از شما واقعا تشکر کنیم

امام : خداوند حفظ کند شماها را موفق باشید و سلامت باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/11/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارمندان دولت

پیروزی نهضت با وحدت همه جانبه ملت و اراده الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان تشکر می کنم که در این موقع حساس همه احساس مسئولیت کردید . تا اینجا که مسائل رسیده است ، رمز رسیدنش تا اینجا وحدت همه جانبه ملت بود . اقشار ملت همه با هم بستگی پیدا کردند و از مرکز تا دور افتاده ترین قصبات و دهات اینجا تهران و سایر شهرها تا آخرین قصبات ، تا آخرین دهات همصدا بودند . من در پاریس که بودم یک نفری که آشنا بود آمد گفت که من رفتم به دهات جاپلق و بختیاری و آن حدود کمره ، آن حدود و بعضی از قراء را اسم برد

یعنی قلعه ای را اسم برد که این قلعه در نزدیک یک کوه واقع است و هیچ هم اطرافش چیزی نیست و من آنجا را دیده ام ، گفت من در آن قلعه رفتم دیدم که در آن قلعه حرف ها همان است که در مرکز هست و همان . آن شخص گفت که در دهات اینجاها که رفتم صبح که می شد آن آقای ده جلو می افتاد و دهاتی ها دنبال او راهروی می کردند ، پیاده روی کردند . رمز این پیروزی این وحدت کلمه است و این وحدت کلمه را خدا ایجاد کرد یعنی من نمی توانم تصور کنم که بشر بتواند یک ملت سی و چند میلیونی را در مدت کوتاهی اینطور همزبان بکند ، هم قلب بکند که بچه دو سه ساله زبان باز می کند و همین مسائل را می گوید ، آن پیرمرد 80 ساله هم همین را می گوید . زن و مرد و بچه و صغیر و کبیر همه یک روال حرکت کردند ، این جز اراده الهی نمی شود باشد و من هم از اول این معنا را چون احساس کرده بودم امیدوار شده بودم به این نهضت . نهضتی که ملت به خواست خدا وحدت پیدا کرده است پیروز خواهد شد . رمز پیروزی همین وحدت کلمه بود و ما باید همین را حفظ کنیم یعنی هر کس در هر مقامی که هست ، من که یک طلبه هستم آقایان که از علمای اعلام هستند ، شما!!! و چیز است !!! که از روشنفکران و متفکرین هستید ، همه ما الان مسئول هستیم

برای آتیه این کشور .

سلطنت پهلوی مظهر جنایت ، چپاول و وابستگی فرهنگی

تا حالا ما دزدها را یک مقدارشان را بیرون کردیم یعنی آنهائی که جنایتکار بودند و مملکت ما را خراب کرده بودند و شاید بدتر از آن جنگند ه هائی بودند که به ممالک می زدند ، آنها می آمدند و زود رد می شدند و می رفتند اما ایران ما تقریبا بعد از اینکه زیر یوغ دو هزار و پانصد سال سلطنت بوده و همه سلاطین بی استثناء تقریبا ، تقریبا بی استثنا ، مردم خونخواری بودند ، حتی آنهائی که به عدالت معروفند ، کسانی که اهل تاریخ هستند ، می دانند که همان انوشیروان عادل چه آدمی بوده است و چه آدم ظالمی بوده است تا رسید نوبت به زمان دیکتاتوری رضاخان و بعد از او هم بدتر از او: این پسر که حقیقتا خلف صدق او بود ، اینها از مغول به ما بدتر کردند برای اینکه مغول به فرهنگ ما دیگر کار نداشت . مغول آمد یک چپاولی کرد و گذشت و رفت ، بعد مردم مشغول شدند به کار خودشان . اینها 50 سال بر ما حکومت کردند ، حکومت جابرانه کردند و همه چیزمان را از دست دادیم به واسطه آنها . پنجاه سال خرابکاری آن هم با فریادهای تمدن بزرگ ، 50 سال بی فرهنگی ، آن هم با فریاد فرهنگ کذا ، 50 سال جنایت ، آن هم با فریاد عدالت اجتماعی ، 50 سال اختناق ، آن هم با فریاد آزادی ، آزاد زنان ! و آزاد مردان ! اینها همه چیز ما را شکستند و از بین بردند ،

خزانه ما تهی شد از جواهرات ایران ، یک مقدار آن را رضا خان برد ، یک مقدار آن را این پسر برد و اموال این ملت را برداشتند و بردند در خارجه و یلاها درست کردند !!! عرض می کنم !!! الان هم در آنجاها ویلاها دارند ، در آن بانک ها خصوصا بانک سوئیس اینها زیاد از اموال ملت دارند و ما انشاالله در آتیه نزدیکی بررسی در این امر را خواهیم کرد و انشاالله خود او را خواهیم ، اگر تحویل ندادند ، محاکمه غیابی می کنیم و اموالی که اینجا دارد ، مصادره می کنیم . اموالی که در بانک های خارجی دارد ، اموال آنها را هم توقیف می کنیم انشاالله .

وظیفه همه اقشار ملت شرکت در نوسازی ویرانه هاست

در هر صورت این مقداری که تا حالا شده است و به وحدت کلمه شده است ، خیانتکارها و دزدها و خرابکارها را بیرون کردیم . برای ما الان یک مملکتی گذاشتند ، وارث یک مملکتی هستیم که نه یک فرهنگ مستقل مترقی دارد ، نه یک ارتش مستقل دارد ، نه یک کشاورزی دارد . کشاورزی را دیدید که به چه حالی در آوردند و ایران را بازار قرار دادند برای جاهای دیگر و همه چیزهای این مملکت تقریبا به هم ریخته است الان از حالا به بعد وقت ساختن این خرابه است . در وقت ساختن این خرابه ما همه موظف هستیم ، من که یک طلبه هستم موظفم ، آقایان علمای اعلام در بلاد و مراجع موظفند ، شما آقایان هم که اهل علم و جز علما هستید شما هم موظف هستید ، روشنفکرها هم

موظف هستند ، همه اقشار ملت ، یعنی یک مساله ای است که نه روحانیت به تنهائی می تواند ، نه دولت به تنهائی می تواند ، نه وکلای عدلیه می توانند ، نه دادگستری می تواند ، هیچ کس به تنهائی نمی تواند این کار را انجام بدهد !!! تا !!! همین طوری که به تنهائی نمی شد رفع فساد کرد و ملت با هم شدند تا رفع فساد را تا حدودی کردند و انشاالله کنند ، برای ساختن ایران هم همه ملت باید شرکت کنند ، کشاورز در حد کشاورزی ، زارع در حد زارع بودن ، اهل صنعت در حد صانع بودن و همه اقشار ملت از دولت و غیر دولت گرفته ، اینها باید با هم همکاری بکنند و برادرانه دست به هم بدهند و این خرابه ای که برای ما گذاشتند ، از سر بسازند و آبادش کنند .

تنها موعظه خداوند قیام (لله ) است

من از خدای تبارک و تعالی خواهم که به همه شما ، به همه ما توفیق خدمت بدهد و عمده این است که یک قیام الهی باشد و من احساس کردم که این آیه شریفه ای که دارد: (انمااعظکم بواحده ان تقوموا الله مثنی فرادی ) قیام باید لله باشد ، خدای تبارک و تعالی می فرماید که یک موعظه من فقط دارم ، فقط یک موعظه و آن است که قیام کنید ، نهضت کنید برای خدا ، قیام وقتی برای خدا باشد و من احساس کردم که این قیامی که ملت ایران کرد قیام برای خدا بود برای اینکه شکوفا شد در آنها یک حالات نفسانی ، یک انسانیت

در بین مردم شکوفایی پیدا کرد و این نیست جز این که یک نحو ایمان بود ، یک نحو خداپرستی بود ، خدا نمونه ای بود .

ممانعت از دخالت اجانب با اتکال به خدای متعال

در هر صورت باید همه ایمانمان را راسخ کنیم و اتکال به خدای تبارک و تعالی بکنیم و با اتکال به خدای تبارک و تعالی نگذاریم از این به بعد اجانب در این مملکت دخالت بکنند ، منافع ما را مفت و مجان ببرند ، همین طوری که دیدید نفت ما را بردند و اگر چند سال دیگر این مانده بود ، همانطوری که خودش گفت دیگر نفت تمام می شد ، در ازاء آن به ما چه دادند ، در ازاء آن پایگاه درست کردند برای امریکا . یعنی هم نفت ما را بردند ، هم به نفع آنها پایگاه درست کردند . وصف مصیبت ما زیاد است و بعدها مطلعین ، اشخاصی که اطلاع از حقایق دارند ، بعدها خواهند نوشت ، در تاریخ خواهد ثبت شد ، ما همه آن را اطلاع نداریم . آن چپاول هائی که اینها کردند ، آن خیانت هائی که اینها کردند ما نمی توانیم الان شرح بدهیم ، اطلاعش را هم نداریم ، مطلعین کم کم خواهند اینها را گفت . در هر صورت از این به بعد ما احتیاج داریم که همه با هم باشیم برای خدای تبارک و تعالی با ایمان راسخ همان طوری که ایمان راسخ ملت ما ابر قدرت ها را زد کنار .

سرانجام شاه ، محاکمه و مجازات در محکمه عدل الهی

شما دیدید که اولی که این نهضت پیش آمد ، آمریکا با آن شدت دنبال اینکه خیر ، من چه خواهم کرد ، چه خواهم کرد و دیگران ، انگلستان هم همین طور ، شوروی هم با ملایمت ولی واقعش هم همین بود ، چین هم که همین

طور بو د . اینها همه اول آنطور چیز کردند ، بعد که ملت پافشاری کرد ، کم کم اینها یکی یکی عقب زدند ، به قدری عقب زدند که الان شاه و این محمد رضا الان مانده در رباط است ، حالا نمی دانم کجاست کسی راهش نمی دهد ، ممالک یکی یکی می آیند گویند ما نمی توانیم ترا حفظت کنیم ، به اینجا رسید که راهش نمی دهند . انشاءالله راهش ندهند ، ما خودمان راهش می دهیم (خنده حضار) . بگذار بیاید و در یک محکمه عدلی محاکمه بشود و اموال مردم را بدهد . اول هم که آمد نباید بکشند او را ، باید اموال را از او بگیرند ، اموال مردم را بدهد ، بعد هم اگر مجازات قتل است ، مجازاتش کنید وهست حتما . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق همه آقایان راخواهم و امیدوارم که با هم ، همه با هم این کشتی غرق شده را نجات بدهند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/11/57

بیانات امام خمینی در دیدار با هیاءت فلسطینی به سرپرستی یاسر عرفات

قوای شیطان در برابر نیروی ایمان و وحدت کلمه ملت تاب مقاومت نیاورد

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب ما هر چه هم که قوه های مادیش کم باشد ، این معنویت اسباب پیشرفت می شود و لهذا یک قدرت شیطانی عظیمی که پشتوانه او و پشتیبان آن ابرقدرت ها بودند و آن ها مجهز به همه جهازات شیطانی بودند و ملت ما مشت داشت و خون ، این مشت و این خون غلبه کرد بر تمام این قدرت های شیطانی و برابرقدرت ها که قبل از این غلبه ، به شاه پشتیبانی می کردند و اظهار وفاداری می کردند واین

قوت ایمان ملت بما باعث شد که با مشت و خون بر همه اینها غلبه کرد و رمز این پیروزی بعد از اینکه قوت ایمان در کار بود و همان قوت ایمان باعث شد که آن رمز حقیقی که عبارت از وحدت کلمه ملت ما در این امر بود ، موجب غلبه شد . این ثوره چون اسلامی بود و انسانی ، به مثل برق در تمام اقطار ایران از آن دهکده های دور افتاده تا مرکز سرایت کرد و همه اقشار ایران . و به واسطه همین وحدت کلمه بود که نتوانست این قوای شیطانی مقاومت کند و سنگر را یکی پس از دیگری تحویل داد . و البته الان مشکلات ما خیلی زیاد است ، مملکت ما را غارت کردند و همه آثار تمدن را اینها واژگونه در این مملکت پیاده کردند ، با اسم تمدن بزرگ فرهنگ ما را عقب زدند و به اسم پیشرفت ، کشاورزی ما را بکلی از بین بردند و به اسم آزادی ، آزادی های تمام مطبوعات ما و محل تبلیغاتی ما را مختنق کردند ویک مملکت آشفته ای الان به ارث به ما رسیده است که همه جای آن خراب است و باید از سر از نو ساخت لکن به فضل خدا چون مطلب ، مطلب الهی است و آن طور که من احساس می کنم خداوند اراده اش تعلق گرفته است که مستضعفین را غلبه بدهد تمام اقشار ملت همراهند که با مشکلات ما مبارزه کنند و ما مشکلاتمان را انشاءالله به واسطه همت ملت مان رفع خواهیم کرد .

ما همواره در کنار ملت فلسطین خواهیم بود

و من از خدای تبارک

و تعالی می خواهم که ملت برادر ما فلسطین را بر مشکلات خودش غلبه دهد . ما با آنها برادر هستیم و من از اولی که این نهضت قبل از 15 سال که ابتدای این نهضت بود ، راجع به فلسطین همیشه درنوشته ها و گفته ها راجع به فلسطین و راجع به جنایاتی که اسرائیل در آن حدود کرده است ، همیشه متذکر می شدم و الان هم انشاءالله بعد از اینکه ما از این غائله فارغ بشویم

همانطوری که آن وقت در کنار شما بودیم و حالا هم در کنار شما هستیم و امیدواریم که همه با هم مثل برادر با مشکلات مقابله کنیم . من از خدای تبارک و تعالی عزت اسلام و مسلمین و رجوع قدس به برادران خودمان را می خواهم .

یاسر عرفات خطاب به امام : من از بدبختی آنجا متولد شدم یا از خوشبختی آنجا متولد شدم و آنجا وطن من است ، این جزء تقدیر بوده که در آنجا متولد شدم . این معنایش این نیست که بیت المقدس من مسئولش هستم ، مسئول آزاد کردنش ، همه شما هستید . مسئولیت شما بعد از این پیروزی بزرگ در ایران بیشتر از مسئولیت من است که در بیت المقدس متولد شدم . من غیر از خونی که دارم چیزی ندارم که در راه آزادی قدس بدهم ولی شما با این پیروزی بزرگ ، همچون امکانات ، سیل عظیمی را در اختیار دارید و شما باید کار کنید تا همه در قدس نماز بخوانید . (انشاءالله )پرچم فلسطین چنانکه در ایران بر افراشته شد ، هرگز نخواهیم گذاشت که

در فلسطین بر افراشته نگردد . از پیروزی شما مطلب مهمی گفت بگین که : (دوران تاریکی در اسرائیل پیش آمده . )

امام :انشاءالله

یاسر عرفات :اینک زلزله در گرفته و زلزله به ما نزدیک شده و یا رسیده و (مارمیت اذرمیت ولکن الله رمی ) من در جواب دایان و بگین به آنها گفتم که تو می توانی بروی یک پشتیبانی انتخاب بکنی و تکیه به آمریکا بدهی ولی من هم می توانم پشتیبان پیدا کنم و این پشتیبان را پیدا کرده ام و تکیه به ملت ایران به رهبری حضرت آیت الله العظمی موسوی الخمینی دادم .

خدا تکیه گاه است

امام :شاه هم تکیه کرده بود به آمریکا و انگلیس و چین و اسرائیل و همه اینها . لکن تکیه گاه ها سست است . آن تکیه گاهی غیر سست و سنگین است و مستحکم است که خدا باشد . خدا تکیه گاه است و من به ایشان و به ملت خودم و به ملت ایشان این توصیه را می کنم به اینکه همیشه خدا را در نظر داشته باشند و نظر به این قدرت ها نداشته باشند ، اعتماد بر مادیات نکنند بلکه اعتماد بر معنویات بکند . قدرت خدا فوق همه قدرت هاست و لهذا ما دیدیم که یک ملتی که مستضعف بود و هیچ نداشت بر تمام قوا غلبه کرد و انشاءالله می کند و ما از هیچ چیز نمی ترسیم وقتی که با خدا باشیم برای اینکه اگر کشته بشویم و با خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم .

یاسر عرفات :در سال گذشته نیروهای بزرگ اسرائیل به جنوب لبنان فرستاده شد

برای کوبیدن

مردم فلسطین و مردم مسلمان جنوب لبنان . جنگجویانی که در برابر این واحدهای جنگی بزرگ مقاومت کردند از دو هزار تجاوز نمی کردند ، در برابر آن ها 65 هزار سرباز اسرائیلی بود ، چه نیروهای ذخیره پشت جبهه ونیروهائی که وارد معرکه کردند معتقد بودند که در 2 ساعت اینها را از بین می برند . خیلی به تنگنا افتادیم . من در نهایت شدت گفتم یا خدا اگر این مردم ، این دسته از مردم کشته شوند تو را در این منطقه پرستنده ای نخواهد ماند و دیدم که پیروزی فرا رسید . آن آقای برژینسکی که گفت خداحافظ سازمان آزادیبخش تو رفتنی هستی ، رفتی ، دیدیم که خدا پیروزی بزرگی به ما عطا کرد ، پیروزی در جنوب لبنان و یک سال از آن پیروزی نگذشته بود که پیروزی ما در جنوب لبنان پیروزی ساده و کوچکی بود ، پس از گذشت یک سال بزرگترین پیروزی ها را به دست آوردیم اینجا (جاءالحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا . ) ما ترس به دل دشمن افکنده ایم . وقتی بگین این حرف را می گوید که دوره تاریکی بر ما آغاز شده ، خیلی معنا دارد ، این دلیل وحشت شان است . کیسینجر وقتی گوید :بزرگترین حادثه ای که بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده ، این پیروزی انقلاب ایران بود . حالا این خطرناک بودن پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای آمریکا در چه رابطه است . اگر آمریکا در ایران اقداماتی را که در ویتنام انجام داده انجام ندهد ، جنبش انقلابی ایران امتداد

پیدا می کند تا به اسرائیل برسد . دیروز این را کیسینجر گفته . از این حرف می توانیم بفهمیم که چقدر خطرناک است برای مصالح آمریکا در منطقه و از زبان خود دشمن می شود فهمید که حقایق وضع ما چگونه است .

وقتی که من به بغداد آمدم ، به سران کشورهای عربی در بغداد ، حکام عرب گفتم که کمترین حرفی که از حکام عرب من شنیدم این بودکه شما چکار دارید به کار ایران ، شما چکار دارید به آیت الله العظمی خمینی . این کمترین حرفی بوده که زدند . دیگران می گفتند که مصالح شما با وجود شاه تامین می شود . شاه را داشته باشید مصالحتان شاید بهتر شود . آخرین بار در یک دیدار از کشورهای در خلیج چند روز پیش از پیروزی ، شما در اینجا ، در خلیج ، حکام خلیج می گفتند که اطلاعاتی که به ما رسیده این است که بختیار پیروز می شود و آمریکائی ها بختیار را می توانند نگاه دارند در مقابل ایران .

امام خمینی : همه حساب هائی که دولت های بزرگ کرده اند ، همه خطا از کار در آمد برای اینکه یک مساله الهی بود .

یاسر عرفات : و مکروا و مکرالله خیرالماکرین .

امام : و این حساب ها که می کنند و بعدها می خواهند بکنند ، آنها هم خطا از کار در می آید . (انشاءالله ) .

یاسر عرفات : آنها می گویند زلزله ای به وجود آمده ، ما می گوئیم که انفجار نور ظاهر شده . ما می گوئیم دورانی که امت ما و

منطقه ما آزاد و مستقل باشد فرا رسید . مشکلات زیادی هست در پیش ، ولی در عین حال خوشبین هستم به آینده و در برابر شما جهاد بزرگتر و کوشش خسته کننده تری در پیش است . جنگیدن و پیروز شدن . تجدید بنای جامعه سخت تر است . شاه اینجا را خراب کرده .

امام :ما امیدمان به خداست و مایوس از خدا نیستیم و بر مشکلات به امید خدا غلبه می کنیم و به مادیات این نظر را نداریم . غلبه را با مادیات نمی دانیم ، غلبه با معنویات است و ما دامی که شعب ما به خدای تبارک و تعالی اتکال بکنند پیشرفت خواهند کرد و اگر خدای نخواسته انحراف پیدا شد زوال برای همه هست .

یاسر عرفات : من فکر نمی کنم که توطئه های دشمن پایان یافته باشد . وقتی که سیل حوادث را در نظر می گذرانیم به یقین می یابیم که دشمن ول نمی کند اینجور دژی به این آسانی سقوط بکند .

امام :او خواهد نکند لکن خدا بر خلاف او انشاءالله عمل می کند .

یاسر عرفات :اگر چه من الان می خندم ، خنده بر لب دارم ولی قلبم خون چکد به علت کشتارهایی که در ایران شده .

امام :انشاء الله قلب شما هم فراخ می شود .

یاسر عرفات : خدا شاهد است که من در عمرم هیچ شادیی به خودم ندیدم مثل شادیی که به خودم دیدم وقتی که شما پیروز شدید .

امام خمینی : انشاءالله خداوند حفظ کند مسلمین را انشاءالله .

یاسر عرفات : در لبنان چون ممنوع است تیر هوایی زدن به عنوان

شادمانی ، بیش از یک سال است که در لبنان ممنوع است و مخصوصا فرمانده کل نیروهای آزادیبخش فلسطین دستور داده اند هیچ کس هیچ فشنگی رابه هدر ندهد ، به هیچ منا سبتی و همه لبنان سراسر آتش شد و ابوعمار برای اولین بار خودش 5 تیر به هوا زد و این قانون را شکست به عنوان شادمانی . دهکده های جنوبی لبنان ، منطقه های شیعه نشین بی شک در بمباران هوائی ، این دهکده های شیعه نشین را خواهند کوبید . بگین غمزده و غمگین است به علت حوادث ایران . خداوند انشاءالله جنوب را در برابر بمباران مهاجمان اسرائیل حفظ بکند . دولت های عرب نیروهایش را حفظ بکند .

انشاءالله حضرت آیت الله العظمی خمینی و ملت ایران آنها را حفظ می کند .

امام : امیدواریم که خداوند حفظ کند .

عرفات : اسرائیل درست است که دوستانی دارد ، ما هم برادران و دوستانی داریم .

امام خمینی : ما اعتمادمان به خدای تبارک و تعالی است .

یاسر عرفات : هفته گذشته دوران تازه ای بود .

امام : انشاءالله

تاریخ : 29/11/57

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان زرتشتیان ایران

رفتار اسلام با اقلیتها ، انسانی و عادلانه است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان تشکر می کنم و آقایان ، چنانچه همه اقلیت ها ، مطمئن باشند که اسلام با اقلیت همیشه بطور انسانی ، بطور عدالت رفتار کرده است و همه در رفاه هستند و اینها هم مثل سایر اقلیت ها جزئی از ملت ما هستند و ما و آنها با هم در این مملکت زندگی می کنیم انشاءالله . و رفاه همه حاصل خواهد شد و رمز این پیروزی که وحدت کلمه است باید حفظ بشود .

ما در محل خودمان ، شما هم در محل خودتان ، سایر طبقات همین طور و همه کوشا باشیم که این ایرانی که الان دست ما داده اند و خرابه ای است همه با هم و با فعالیت همه دست به هم بدهیم و این ایران خراب را از سر بنا بکنیم .

شاه را محاکمه و بیت المال غارت شده توسط وی را ضبط خواهیم کرد

اینها تمام ذخائر ما را بردند ، جواهرات ما را یک مقداریش را آن پدر برد و بیشترش را هم این پسر و اتباعش بردند و همینطور پول های اینجا را به بانک های خارج که میلیاردها پول از اینجا به بانک های خارج منتقل کردند که انشاءالله آن ها پس گرفته خواهد شد ، و شاه را خواهیم خواند به ایران یا محاکمه خواهیم کرد او را غیابا و اموالش را ضبط خواهیم کرد برای اینکه آنها اموال نداشتند ، این اموال ، اموال ملت است . شما هم که زرتشتی هستید و همیشه و همیشه خدمتگزار این ملت و این مملکت بودید ، باید به کار خودتان ادامه بدهید و وحدت کلمه را حفظ کنید . از خداوند تعالی توفیق همه ملت ایران را خواهانم .

والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/11/57

پیام امام خمینی به مناسبت بازگشائی مدارس

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که مدارس کشور پس از یک مبارزه بزرگ اسلامی دوباره گشوده می شود ، از دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و دبیران و استادان عزیز (وفقهم الله تعالی ) تشکر می کنم و از کارمندان و کارکنان آموزش و پرورش سپاسگزارم . یادآوری این نکته ضروری است که این انقلاب تا رسیدن به نتیجه نهائی که قطع ید آمریکا ، شوروی ، انگلستان ، و سایر دول استعمارگر است ادامه دارد .

فرزندان عزیزم ! دیگر این شمائید که باید هر چه بیشتر کوشش کنید تا نهال آزادی و استقلال کشور را آبیاری کنید . فردای شما فردای دشواری است که اگر مجهز به علم و تقوا و شعورانقلابی !!! اسلامی شدید ، پیروزی

تان حتمی است و اگر خدای نکرده در این مرحله کوتاهی کنید ، مسئولیت آن به عهده خود شماست . هرگز اجازه ندهید که عده ای معدود چون گذشته تلخ روزهای استبداد بر شما حکومت کنند ، اصل دموکراسی اسلامی را فراموش نکنید .

امروز ملت ایران بدون گرایش به چپ و راست قیام نموده است و موفقیت هائی را به دست آورده است که تمام خائنین داخلی و خارجی را به لرزه انداخته است و آنان در کمین اند تا هر آن ، چون گذشته شما را نابود گردانند به همین جهت باید سعی کنید تا با اتحاد خویش جامعه اسلامی بوجود آورید ، جامعه اسلامی که در آن همه آزادانه عقائد خود را ابراز دارند .

اکنون خوشوقتم که شرائط به سود ملت ستمدیده ما دگرگون شده است و همان مسئولیت و تعهدی که در ماه های گذشته ایجاب می کرد تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزنید امروز ایجاب میکند تا کار تحصیلی خود را با کمال جدیت و در محیطی آرام از سر گیرید . دیروز عوامل بیگانه در پی شکستن اعتصابات بودند و امروز که می بینند که جریان کشور در جهت حکومت عدل اسلامی در حرکت است با شعارهائی ظاهرا انقلابی رو در روی نهضت اصیل اسلامی !!! انقلابی قرار گرفته اند .

من از همه شما می خواهم که از امروز اول اسفند 1357 به کلاس ها رفته و برای فردای خود سربازانی انقلابی و اسلامی باشید ، خدا یار شما و یاور شما باد . لازم است تذکرات زیر را بدهم :

1!!! رمز پیروزی ما وحدت کلمه یوده است .

اکنون با کمال خضوع می خواهم تا از اختلافات دست برداشته و برای فردای خود فکر اساسی کنید و از هر گونه اختلاف بپرهیزید که چون موریانه خوب و بد را نابود می کند .

2!!! کتاب های درسی راچه دبستانی و چه دبیرستانی و چه دانشگاهی تغییر اساسی داده و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع استعمار و استبداد است تصفیه کنید و دروس انقلابی !!! اسلامی که بچه های ما را بیدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بار آورد جایگزین آن کنیم .

3!!! باید در سراسر ایران با پاکسازی آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعماری ، محیطی بوجود آورید که اطفال ما را شیر بچگانی که همیشه پشت جبهه مقاومت علیه آمریکا و صهیونیست و سایر چپاولگری های شرق و غرب نشسته اند ، تربیت کنید و مطمئن باشید که خمینی تا قطع ریشه های استعماری چپ وراست همسنگر شماست و رسالت اسلامی هر فرد مسلمان تا مرگ ادامه دارد . من چشم امیدم به شماست .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/11/57

بیانات امام خمینی در جمع اعضای کانون نویسندگان ایران

کوشش استعمار با ایجاد تفرقه بین دو جناح روحانی و روشنفکر برای غارت ذخائر

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایانی که اینجا تشرف آورده اند و اظهار لطف کرده اند متشکرم ، من از چیزهائی که در این نهضت ، ثمراتی که در این نهضت یافتم ، یکی رو برو شدن با چهره های تازه ای است که تاکنون ما با آنها روبرو نبودیم ، از هم جداکردند قشرهای ملت را ، از هم جدا کردند ، روحانیون را از روشنفکران ، از طبقات متفکر جدا کردند و آنها را با هم در صف مقابل قراردادند و این

دراثر کوشش هایی بود که استعمار برای اینکه بتواند ذخائر ما را ببرد این کوشش ها را کردند که قشرهای روشن ملت را ، قشرهای کارآمد ملت را ، آنهائی که می توانند در مقابل آنها و اجانب ایستادگی کنند و می توانند آنها را عقب بزنند ، برای اینکه اینها مجتمع نشوند و متفرق باشند ، بلکه با هم در دو جناج مخالف و گاهی با هم اختلافات شدید وجدید پیدا بکنند ، کوشش ها کردند البته به آمال خودشان هم بسیار رسیدند . روحانیون را در نظر شما طبقه نویسنده و متفکر ، طوری قلمداد کردند که حاضر نبودید از آنها یادی بکنید و شما را در مقابل روحانیون طوری قلمداد کردند که آنها هم حاضر نبودند از شما ذکری بکنند . این تفرقه باعث شد که آنها به آمال خودشان رسیدند و با آزادی همه ذخائر ما را بردند و با آزادی بدون مزاحم ، مملکت ما را به عقب راندند وعقب مانده نگه داشتند و نیروهای انسانی ما را نگذاشتند شکوفا بشود .

وحدت اقشار رمز موفقیت و بهترین ثمره نهضت

ما در این نهضت اخیر ، آنچه را که می توانم بگویم بهترین ثمرات این نهضت است ، این وحدتی که حاصل شد بین قشرهای مختلف ، دانشگاهی به روحانیین نزدیک شد ، روحانیین به آنها نزدیک شدند با همه اینها نزدیک شد دهقان و شما الان می بینید که در سرتاسر ایران تمام طبقات با هم همفکر و هم عقیده و یک صدا جمهوری اسلامی را می خواهند و رمز موفقیت ما که قدرت های بزرگ دنیا را عقب نشاند و یک قدرت شیطانی مثل قدرت خاندان

پهلوی را فرو ریخت ، این رمز موفقیت همین وحدت اقشار ووحدت کلمه بود . اگر بنا بود که قشر روحانی تنها می خواست به جنگ اینها برود خفه می کردند او را ، نویسنده می خواست به جنگ آنها برود آنها را از بین می بردند ، دانشگاهی می خواست

این کار بکند نمی توانست ، بازاری می خواست این کار را تنها بکند نمی شد ، دهقان می خواست بکند نمی شد . اینکه همه چیز را ما بدست آوردیم و انشاءالله بعد هم بدست می آوریم ، این برای همین هم پیوستگی است که بین اقشار ملت حاصل شد و ما باید این همبستگی را نگه داریم .

تکلیف بر نویسندگان ، در استفاده از قلم در راه آزادی ملت و نشر فرهنگ اسلامی

آقایان ، شما نویسندگان الان تکلیف بسیار بزرگی به عهده تان هست ، پیشتر قلم شما را شکستند ، الان قلم شما باز است لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت ، در راه تعالیم اسلامی بکنید . این ملت که بینید ، تمامشان زیر بیرق اسلام است که وحدت که پیدا کردند ، اگر نبود قضیه وحدت اسلامی ، ممکن نبود اجتماع اینها ، الان از بچه چند ساله تا پیرمرد هشتاد ساله همه با هم اینها در این نهضت شرکت دارند و همه با هم در این پیروزی شرکت دارند و همه با هم همصدا آزادی را طلب کنند و استقلال را و الحمدلله اینها دست آمده است و جمهوری اسلامی را می خواهند و آن هم انشاءالله با آراء عمومی به دست می آید . آنچه که لازم است الان برای همه ما ، حفظ این وحدت است . در دانشگاه

گاهی الان دیده می شود که یک تشنجاتی واقع می شود ، این یا آگاهانه است یا از روی بی آگاهی . در هر صورت اگر خدای نخواسته آگاهانه باشد ، باید بگویم خیانت است و اگر نا آگاهانه باشد ، باید بگویم جهالت است .

امروز روزی نیست که این ملت این پیروزی را به دست آورده است ما با تشنجات این را به هم بزنیم ، امروز روزی نیست که ما با حمله به مراکز عمومی یا به مراکز خصوصی این نهضت را آلوده کنیم . امروز روز وحدت کلمه است . همه ما ، هر کدام در هر راهی که هستیم ، در هر راهی مسلکی که داریم ، همه الان باید مجتمع بشویم تحت یک لواء ، اگر مجتمع نشویم تحت یک لواء همه ما را از بین خواهند برد .

مطلب نهائی دفن رژیم شاهنشاهی و اجتماع تحت لوای اسلام است

پیشتر که به من پیشنهاد می کردند در پاریس بودم ، بعضی آمدند و پیشنهاد کردند به اینکه خوب است قدم قدم جلو برویم و حالا شاه را نگهش داریم و سلطنت بکند و بعدش حکومت نکند و بعدش ما مجلس درست کنیم و بعدش چه کنیم و بعدش اینها را از بین ببریم . من به آن آقا که آدم صحیحی بود ولیکن فکرش اشتباه بود ، به آن آقا گفتم که شما تضمین می کنید این معنا را که این نهضتی که الان حاصل شده ، بعد از خوابیدن دوباره روشنش کنید؟ گفت نه . گفتم شما تضمین می کنید که اگر ما مهلت به شاه دادیم یک قدم به جلو برود ، فردا همه ما را از بین

نبردگفت نه . گفتم الان این آتشی که روشن شده است ، از این آتش ما باید استفاده کنیم ، اگر الان ما تمام مقاصدمان را حاصل نکنیم ، در شکست خواهیم بود بلااشکال . الان ما باید همان مطلب نهایی مان را عرضه بکنیم . مطلب نهائی ما رفتن رژیم منحوس شاهنشاهی که در طول تاریخ معلوم است جنایات آنها و رفتن جناح های چپ و راست و آنهائی که می خواهند ، امپریالیست ها یا چپی ها که می خواهند ما را اسیر کنند . ما از الان باید مستقل باشیم ، نه طرف راست نه طرف چپ ، بلکه همه تحت لوای اسلام مستقل . اگر بخواهید مملکتتان مستقل بشود ، اگر بخواهید آزادی برای شما پیدا بشود ، افکار متشتت را الان کنار بگذارید و با هم همصدا با هم این بار را به منزل برسانید .

حفظ وحدت کلمه و مقابله با مشکلات ناشی از دخالت اجانب یک تکلیف شرعی است

شما می دانید که الان مملکت ما یک مملکت آشفته است ، الان همه چیزهای ما فروریخته است ، اقتصاد ما عقب مانده است یعنی کردند این کار را با ما ، کشاورزی ما را عقب راندند به طوری که ما الان هم همه چیزمان محتاج به خارج است ، صنعت ما را نگذاشتند شکوفائی پیدا کند ، صنعت های کوچک را هم از بین بردند و ارتش ما را آنطور کردند که می دانید ، همه چیز ما را از بین بردند ، نیروی انسانی ما را از بین بردند . اینها در این طول تاریخ و در این زحماتی

که کشیدند همچو کردند که ما نتوانیم خودمان فکر بکنیم ، فکر استقلال در ذهن ما کم می آمد ، قشرهای مردم توجه به این معانی نداشتند که ما باید مستقل باشیم ، فکر این را نمی کردند که بشود یک همچو سلطنتی را به زمین زد ، فکر این را نمی کردند که آمریکا با آنهمه تجهیزات ، شوروی با آنهمه تجهیزات نتوانند دخالت بکنند در امر داخلی ایران . اینها می خواستند بکنند . البته پیغام ها دادند ، تشرها زدند ، حرف ها زدند که ما را عقب بنشانند لکن ما عقب ننشستیم و دیدیم که باید ما تکلیفمان این است که جلو برویم و من هرکس که آمد از اینهائی که یک همچو یواش یواشی ها را می خواستند راه بروند و میانه روی کند ، به آن ها گفتم که تکلیف ، خدائی است ، تکلیف من نیست که بکنم ، با من نیست که یک قدری آسان راه بروم ، من یک تکلیف الهی دارم و مطابق تکلیف الهیم عمل می کنم ، کشته بشوم عمل کردم به تکلیف الهیم ، پیش ببرم عمل کردم به تکلیف الهیم . شما تکلیف الهی دارید ، متکی به خدا باشید ، متکی به امام زمان سلام الله علیه باشید و شما پیش می برید انشاءالله . اگر این وحدت کلمه حفظ بشود که رمز پیروزی ماست ، ما پیشرفت کردیم و به آخر می رسانیم و دیگر اجازه نخواهیم داد که ثروت های ما را ببرند و فقرای ما اینطور در کوچه ها بخوابند ، بی نان و بی آب و

اگر چنانچه این وحدت کلمه خدای نخواسته از بین برود دوباره بدانید که آنها هوشمندند ، آن روزی که ما وحدت کلمه را از دست دادیم آنها حمله خواهند کرد و باز یک قلدری را مثل رضاخان یا به اسم او یا دیگری می آورند ، به هر رژیمی که باشد می آورند سر کار ، باز همان معانی است و همان آش و همان کاسه است و همان عقب ماندگی ست و همان ذلت است و همان چیزها است . امروز باید وحدت کلمه حاصل بشود یعنی حفظ بشود . می بینید وحدت کلمه الان هست ، در همه اقشار الان هست لکن اشخاصی که بخواهند این وحدت را به هم بزنند وبخواهند تضعیف کنند ، آنهائی که این وحدت را ایجاد کردند ، بخواهند آنها را تضعیف کنند ، اینها باید تجدید نظر در فکر خودشان بکنند ، توجه بکنند ، ما خیرخواه شما هستیم ، ما خیرخواه این ملت هستیم ، اسلام خیرخواه شماهاست ، اسلام دنیا و آخرت شما را سعادتمند می کند .

عمل به دستورات مترقی اسلام ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان

با اسلام آشتی بکنند آنهائی که آشتی ندارند ، بیایند زیر لوای اسلام ، بیایند تعلیمات اسلامی که نگذاشتند ، همین اجانب نگذاشند تعالیم اسم معلوم بشود ، یک قشری که به آنها مربوط نیست رها کردند ، آن قشرهائی که به آنها مربوط بود ، آن تعالیمی که به آنها مربوط بود و با منافع آنها مخالف بود ، آنها را نگذاشتند ما مطالعه بکنیم ، نگذاشتند ما انتشار بدهیم . شما بدانید که اسلام همه چیز را دارد یعنی از قبل از اینکه ازدواج واقع

بشود بین مرد و زن تا آنوقتی که توی قبر می رود ، آثار دارد ، احکام دارد ، دستور دارد ، همه دستورهای مترقی ، همه دستورهائی که برای سعادت انسان ، چه در این دنیا چه در آن دنیا مفید است .

و من آن چیزی را که از نویسندگان می خواهم این است که همانطور که ما طلبه مکلف هستیم ، شما آقایان نویسندگان هم مکلف هستید ، الان قلمتان ، از قلمتان استفاده کنید و برای خیر این ملت و برای خیر این جامعه قلمفرسائی کنید ، خداوند به همه شما سلامت و عزت بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/11/57

فرمان امام خمینی به آقای امامی کاشانی در مورد نظارت بر مدرسه سپهسالار

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای شیخ محمد امامی کاشانی دامت افاضاته . لازم است جنابعالی تا تعیین تکلیف قطعی مدرسه و مسجد سپهسالار ، به امور آنجا به طور کلی نظارت نمائید و دفاتر آنجا و سایر امور مربوطه را تحت نظر بگیرید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/11/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرهنگیان

مقدرات یک مملکت در هر مقطع زمانی به دست مردم همان مقطع باید اداره شود

بسم الله الرحمن الرحیم

. . . اینها همه در سایه حکومت عدل خوب اداره می شود و به طور شایسته عمل می شود . و اگر سران حزب حاکمه فاسد باشد ، این فساد سرایت می کند به همه اقشار کشور . شما ملاحظه کردید که یک شخص فاسد که در این مملکت حکومت کرد و طی بیست و هشت سال سلطه بر این مردم مملکت پیدا کرد ، آن هم سلطه غیر قانونی ، چه فسادها کرد .

این اصل رژیم سلطنتی مخالف با حقوق بشر است برای اینکه ما فرض هم بکنیم که همه ملت جمع بشوند و یک رژیم سلطنتی را رای بدهند ، البته ملت حق دارد که یک رژیمی را اختیار کند لکن ملت حق ندارد که یک رژیمی را برای آینده ها اختیار کند یعنی امروز همه مقدرات مملکت به دست خودمردم باید اداره بشود . مردم حق دارند که یک نفری را به عنوان سلطان ، به عنوان رئیس جمهور ، به هر عنوانی انتخاب کنند . این صحیح است ، خوب خود مردم به اختیار خودشان این کار را کردند لکن آیا مردم حق دارند که الان برای طبقات بعد ، برای فرزندان ، فرزندان فرزندان ، الان تکلیف معین کنند؟

هیچ چنین حقی برای هیچ کس نیست . شماها خودتان به حسب حقوق بشر ، خود شما باید بر مقدرات خودتان حکومت کنید ، بر مقدرات خودتان دست داشته باشید اما شما بر مقدرات یک کشور دیگر نمی توانید ، بر مقدرات یک ملت دیگر نمی توانید ، بر مقدرات آنهائی که نیامدند هم نمی توانید شما دخالت کنید ، حقی نیست برایتان . بنابراین سلطنت به این معنا که ارثی باشد و پشت در پشت سلطان باشد یک کسی ، قانونی نیست و مخالف حقوق بشر است .

اساس رژیم پهلوی اساس ظلم و سلطه اش سلطه باطل بود

ما فرض می کنیم که رضا شاه اول که آمد (ما غمض عین می کنیم از همه چیزهایی که می دانیم ) ما فرض می کنیم که رضا شاه اول که آمد مورد استقبال مردم شد و همه قبولش کردند ، بسیار خوب خود رضا شاه را در پنجاه سال پیش از این مردم قبول کردند ، الان افراد این مملکت اشخاصی هستند که غیر آن اشخاصی هستند که در آنوقت بودند ، آنها در آن زمان افراد این مملکت بودند ، حق داشتند که برای خودشان یک کسی را انتخاب کنند لکن انتخاب پسر

او را اگر فرض کنیم کردند ، انتخاب پسر او را برای ما که در این زمان زندگی می کنیم حقی از برای پدران ما نبوده است که همچو انتخابی را بکنند ، بنابراین ما بر فرض اینکه آمدن رضا شاه را به استقبال مردم هم ما قائل بشویم ، خود او درست می شود لکن پسر او غیر قانونی است در صورتی که همه می دانید که از اول این بنا

، در این سلسله غیر قانونی بود . از اول مجلس موسسانی که اینها درست کردند با زور و سرنیزه بود ، از اول وکلایی که اینها ایجاد کردند با انتصاب بود نه انتخاب مردم ، مردم هیچ اطلاعی از این معانی نداشتند و اگر داشتند نمی توانستند نفس بکشند . بنابراین اساس این حکومت اساس ظلم بود و سلطه اش سلطه باطل بود . از اول سلطه باطل آنها داشتند بر کشور ما و در عین حال که سلطه باطل بود ، کارها هم همه از روی خیانت و جنایت بود .

نابودی مملکت و ایجاد بازار برای حفظ منافع ابر قدرت ها به اسم تمدن بزرگ !!

الان وقتی که شما مملکت خودتان را ملاحظه می کنید ، هر جا که بروید در هر موسسه ای که دست بگذارید یک موسسه خراب می بینید فرهنگ شما یک فرهنگ استعماری است یک فرهنگ صحیح نیست . ارتش تحت حمایت مستشاران آمریکا و تحت تربیت آنها بودند . زراعت ما را بکلی از بین بردند ، صنعت ما را از بین بردند . با اسم تمدن بزرگ ، بکلی خراب کردند این مملکت را و بازار درست کردند برای کشورهای بزرگ خصوصا برای آمریکا . بنابراین حساب هائی که الان در مملکت پیاده می شده است ، این آشفتگی هایی که الان در مملکت هست ، این محتاج به یک کمک همگانی است .

تاکید بر تعلیم و تربیت همه جانبه و آشنا ساختن نوجوانان با مسائل روز و سیاست

شما البته شما متصدیان مدرسه علوی البته (از قراری که تاحالا به من گفته اند ، من خودم کاری به کار این امور ندارم لکن از قراری که من شنیدم ) بسیار خوب

عمل کردید ، بچه های ما را خوب تربیت کردید فقط یک نکته بوده است که اشکال داشتم و آن نکته را از این به بعد شما مور د نظرتان باشد و آن اینکه بچه های ما در هر زمانی موافق آن زمان باید تربیت بشوند . و در روایات هم هست که بچه هاتان را تربیت کنید به غیر آنطوری که خودتان هستید ، برای زمان آتیه برای اینکه اینها در زمان آتیه باید دست به کار مملکت و کشور بشوند . شما بچه هارا از سیاست از اینطور چیزها دور نگه ندارید ، دور نگه داشتن بچه ها از سیاست آن فرمی می شود که وقتی وارد در اجتماع شدند ، مثل یک آدم کوری وارد در اجتماع بشوند . اگر خود اشخاصی که می خواهند در این مملکت در این کشور زندگی بکنند و مقدرات این مملکت دستشان باشد آنها باید آگاه باشند از همه خدعه هایی که کرده اند ، از همه کارهایی که استعمار کرده از همه عقب نگهداری هایی که بدست اینها واقع شده ، اینها باید به دست شماها و به تعلیم شماها به آنها گفته بشود ، آنها را وارد کنید در مسائل روز ، آنها مطلع باشند از مسائل روز . اگر خدای نخواسته در این قصور بشود ، یک وقت می بینید که چهره های منحرفه که وارد در

مسائل روز هستند ، غلبه می کنند بر چهره حقه که وارد بر مسائل روز نیست . تربیت و تعلیم همه جانبه باید باشد یعنی آن مقداری که کشور احتیاج به آن دارد ، انسان احتیاج به

آن دارد ، خود شخص احتیاج به آن دارد باید تعلیم و تربیت در آنجا به همه ابعاد باشد .

دستورات تربیتی اسلام در برگیرنده تمام ابعاد وجود انسان است

اسلام ، اگر چنانچه مطالعاتی دارید و انشاءالله دارید در اسلام و در قرآن ، اسلام فقط عبادت نیست ، فقط تعلیم و تعلم عبادی و امثال اینها نیست ، اسلام سیاست است اسلام از سیاست دور نیست ، اسلام یک حکومت بزرگ بوجود آورده است ، یک مملکت بزرگ بوجود آورده است ، اسلام یک رژیم است ، یک رژیم سیاسی است منتها سایر رژیم ها از بسیاری از امور غافل بودند و اسلام از هیچ چیز غافل نیست یعنی اسلام انسان را تربیت می کند به همه ابعادی که انسان دارد . بعد مادی دارد ، راجع به بعد مادی تصرفاتی دارد ، بعد معنوی دارد ، راجع به معنویات صحبت دارد بالاتر از آن دارد ، بالاتر از آن صحبت دارد یعنی از آنوقتی که ازدواج حاصل نشده است بین پدر و مادر ، اسلام برای ساختن انسان دستور دارد که چه زنی را انتخاب کند چه مردی را آن زن انتخاب کند ، وضع اخلاقی اش چطور باشد ، وضع دیانتش چطور باشد . یک نفر زارع وقتی می خواهد خواهد یک زراعتی بکند و یک تخم را در یک زمینی کشت بکند این زمین را باید ملاحظه بکند ، آن چیزهائی که موجب تربیت این است باید ملاحظه بکند ، این چیزهایی که وقتی ظهور پیدا کرد این مثلا نبات ، باید آنها را ملاحظه کند که چه چیز مفید با این است چه چیزهایی مخالف با این است

، از آن رد بکند ، باید همین طور مواظبت کند تا وقتی که رشد کرد و به ثمر رسید . اسلام همین معامله را با افراد انسان کرده است یعنی معامله یک نفر زارع که می خواهد یک کشتی بکند و می خواهد از آن استفاده بکند ، از قبل از آنکه کشت بشود ، دستور دارد که پدر ومادر چه جور باید باشند یعنی ازدواج چه جور باید باشد . این برای این است که ملاحظه عاقبت این امر را کرده است که اگر پدر و مادر یکی از آنها مثلااخلاقش فاسد باشد ، اعمالش اعمال غیر انسانی باشد ، این بچه هایی که پیدا می شود ، به واسطه وراثتی که هست در کار اینها در او تاثیر دارد و لهذا مثل یک کشتکار بسیار دقیق بسیار دلسوز ، اسلام به نوع انسان مراعات کرده است و از آن اول تا زمانی که ازدواج می شود ، ازدواج که شد چه ترتیبی در ازدواج است ، بعد در قضیه لقاح چه جور آداب ، آداب بسیار در آنجاهست ، بعد در زمان !!! عرض می کنم !!! رضاع آداب بسیاری در آن جا هست ، بعد در دامن مادر آدابی هست که بعد در ظل پدر آدابی هست ، بعد در مدرسه آدابی هست ، بعد در اجتماع آدابی هست ، این بچه را از آنوقتی که باز به دنیا نیامده مراعات کرده تا برسد به مرتبه عالی و برای همه اینها دستور دارد و سایر رژیم های عالم ، سایر دولت هایی که در عالم هست ، به اینها اصلش کاری

ندارد ، آنها فقط یک کاری دارند و آن این است که این اجتماع مثلا به نفع خودشان یک آرامی پیدا کند تا چپاول کنند مردم را ، یا آن هم که بسیار خوب و عادل است کاری به این مسائل ندارد ، فقط راجع به این دارد ، مسائل اجتماعی خودش را مثلا یکقدری صحیح بکند ، اما بچه باید چه جور باشد تا آخر ، تربیت باید چه جور باشد تا آخر ، زمان حمل و زمان رضاع اصلا مطرح نیست در سایر رژیم ها . اسلام یک همچو چیزی است که وقتی که انسان بزرگ شد معاشرت خودش با برادرش ، معاشرت خودش با پدر و مادرش ، معاشرت پدر و مادر با پسر و معاشرت این دو تا با همسایگان ، معاشرت اینها با همشهری ها ، معاشرت اینها با همدین ها ، اینها با خارجی ها ، همه اینها در اسلام هست و اسلام یک حکومتی است که یک جنبه اش حکومت سیاسی است و یک جنبه اش حکومت معنوی . یعنی دو طرف دارد انسان ، دو وضع دارد انسان ، دو رو دارد انسان ، یک روی مادی ، اسلام در این روی مادی در همه جهاتش احکام دارد ، یک روی معنوی که اصلا مطرح نیست در رژیم ها که انسان را تربیت های معنوی و تهذیبی بکند تا برسد به مرتبه ای که دیگر هیچ کس نمی داند الا الله . تا آن جا اسلام همین طور کشیده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملکوت اعلی سایر رژیم ها اینطور نیستند .

جدا کردن دین از سیاست توطئه استعمار

مقصود من این بود که قضیه سیاست یک مطلبی نیست که در اسلام مطرح نباشد ، این معنا که دین از سیاست جداست ، این مطلبی است استعماری ها انداخته اند در دهن مردم و می خواهند به واسطه این ، دو فرقه را از هم جدا کنند یعنی آن هایی که عالم دینی هستند علیحده شان کنند و آنهایی که غیر عالم دینی هستند علیحده شان کنند سیاسیون را از سایر مردم جدا بکنند تا استفاده هایشان را بکنند اگر قوا با هم مجتمع بشوند آنها می دانند که با اجتماع قوا نمی توانند اینها منافعی را که می خواهند ببرند و لهذا دامن به این تفرقه ها زده اند زیاد . اول همین معنا که دین از سیاست جدا ست . قبل از آن معنا اصلش دین افیون است ، دین افیون مردم است ، آخوندها درباری هستند . جدا کردند ، اصلا دین را در نظر مردم متزلزل کردند .

قیام انبیا عبارت بود از ستیزه با مستکبرین و قلدرها و حمایت از مستضعفین

در صورتی که کسی اگر ملاحظه کرده باشد اینهایی که ادیان را در دنیا آورده اند ، حضرت ابراهیم سلام الله علیه ، حضرت موسی سلام الله علیه ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، اینها ببینیم از چه طایفه ای بودند ، چکاره بودند . آیا اینها را ، حضرت موسی را فرعون روی کار آورده است ؟! یا حضرت موسی یک شبانی بوده ، از اینجا رفته سراغ فرعون . حضرت موسی رفته و فرعون را خواسته بکوبد و فرعونیت او را از دستش بگیرد یا فرعون او را برده پیش خودش تا اینکه مردم را خواب بکند؟

حضرت موسی مردم را آگاه کرد وبیدار کرد و با آن بیداری به فرعون حمله کرد و آن کارهایی که کرد . خود پیغمبر ما !!! پیغمبر ما !!! هم شبانی کرده است ، هم از همین توده مردم از همین توده طبقه سه بوده است و از اول که قیام کرده بر ضد قلدرها ، بر ضد دیکتاتورها که در آن زمان در جزیره العرب عبارت از قریش بودند و یک طوایف دیگر بر ضد آنها قیام کرده نه اینکه آنها این را آوردند روی کار تا مردم را اغفال کند ، این مردم را آگاه کرده و رفته سراغ آنها . اگر کسی تاریخ اسلام را بداند ، از آنوقتی که ایشان به مدینه رفتند یک عده از این ، همین مسلمان ها دور ایشان جمع شدند ، یک عده از این ، همین طبقه صالح دور ایشان جمع شدند ، بی چیز بودند یک صفه مسجد رسول الله ، این هم نه این صفه ها بوده که شما دیدید ، یک چیزی بوده است که درست کرده بود ، عده زیادی از آنهایی که اصحاب پیغمبر بودند ، طرفداران پیغمبر بودند ، آنجا می خوابیدند ، اصلا منزل نداشتند ، خود پیغمبر منزلش آن اتاق هایی بود که با گل درست کرده بودند ، آن هم نه یک معماری ، یک چیزی ، یک چیزی بوده است معذلک پیغمبر همین طبقه سه را ، همین مستضعفین را جمع کرد و جنگ ها را با اینها شروع کرد بر خلاف سرمایه دارها و بر خلاف قلدرها و بر خلاف شتردارها و بر خلاف

قافله دارها و بر خلاف اینها و دائما جنگ اینها با این دسته بوده . بنابراین ، این یک اغفالی بوده است که ما را کرده اند که دین از سیاست جداست . سیاست غیر از این است که یک مملکت داری به طرز صحیح عاقلانه موافق با همه روابط و ضوابط که در اسلام بوده است ؟ اسلام حکومتش سرتاسر تقریبا آسیا را تقریبا گرفته بوده معذلک به ما می گویند که دین از سیاست جداست ، همان هائی که امر دین با آنها بود همان ها امر سیاست را داشتند . حضرت امیر ، هم مساله می گفت هم احکام می گفت ، هم شمشیر در دستش بود و جنگ کرد . خود رسول الله هم قرآن را آورد هم حدیث را آورد و شمشیر را وارد کرد و آورد و با مخالفین جنگ کرد و آنها را تابع خودش کرد . این یک مساله ای است که باید خیلی مراعات بکنند .

تربیت صحیح انسان از اهم مسائل است

آقایان که تربیت بچه ها را می کنند مسائل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند ، نمی گویم همه آن این باشد ، همه چیز باید باشد . یک بچه ای که از یک مدرسه بیرون می آید باید هم مسائل دینی اش را بداند ، مسائل نماز و روزه اش را بداند ، هم تربیت های علمی بشود مطابق هر جوری که ، سیستمی که هست و هم تربیت سیاسی بشود . این معنا را البته یک خرده گیری می کردند بر مدرسه شما که انشاءالله امیدوارم از حالا به بعد که یک قدری امید است آزادی

پیدا بشود ، با آزادی همه کارها را انجام بدهید و این چیزی که برعهده شماست و آن تربیت انسان است و از اهم مسائل است تربیت انسان که به عهده شما یک مقداریش هست ، آن را به طور صحیح و بطور خوب عمل بفرمائید . ضمنا باید این را هم عرض کنم که ما در مدرسه علوی وارد شدیم و آنجا را بگویم غصب کردیم یا اینکه میهمان آقایان شدیم و من به مجرد اینکه روز تحصیل آمد گفتم این افراد را جمع کنند و بروند و من هم بروم جای دیگر ، بعد آمدند گفتند ، از خود آقایانی که متصدیان امور مدرسه هستند تقاضا کردند که شما اگر چنانچه رفتنتان خیلی طولانی نیست از اینجا به جای دیگر نروید از اینجا بروید به قم ، این برای ما مثلا خیلی پشتوانه ای است . از این جهت ما اطاعت امرشان کردیم و من تا سه و چهار و پنج روز دیگر انشاءالله رفع زحمت می کنم و شما را به خدا می سپارم و از خدای تبارک و تعالی تاءیید همه شما را می خواهم و امیدوار بودم و من احتمال می دادم که آقای علوی هم باشند روز پنج شنبه که نتوانستند بیایند و من از اول ایشان را می شناسم و ایشان از دوستان قدیمی من هستند و من توفیق ایشان را از خدای تبارک می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 30/11/57

اخطار مهم امام خمینی در مورد توطئه اشرار بیگانه پرست

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع حساس که اشرار با نام های فریبنده مشغول توطئه بر ضدانقلاب اسلامی هستند و خطر برگشت اجانب با

دست اینان بر سر چپاول کشور می رود ، لازم است نیروهای انتظامی ملی فورا به مراکز حفاظتی خود برگردند و با نیروی انتظامی ، همکاری برای حفاظت شهر و مراکز حساس مربوط به شهر نمایند . اینان که دست به خرابی و اعمال ضد اسلامی و انسانی زده اند و کوشش دارند مراکز حساس را به نفع بیگانگان به دست بیاورند ، باید بدانند که قدرت آنان بیش از قدرت شیطانی شاه و پشتیبان آنان نیست و در صورتی که به ملت نپیوندند و به طور معقول عمل نکنند ، تکلیف را برای ملت شجاع ایران و تهران معلوم خواهم کرد . من تحمل این بی فرهنگی ها را نخواهم کرد ، باید تمام اقشار به هر اسمی که هستند در تحت پرچم اسلام به فعالیت خود ادامه دهند و در غیر این صورت ، قیام علیه حکومت انقلابی اسلامی است که جزای آن در قانون اساسی معلوم است . من حتی الامکان میل دارم تمام اقشار با هم با صدق و صفا رفتار نمایند ولی اجازه هرج و مرج نخواهم داد .

والسلام علی من التبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/12/57

بیانات امام خمینی در جمع علماء و روحانیون بلوچستان

با وحدت و برادری ، این خرابه را آباد کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز که ما بعد از اینکه این جنایتکار را بیرون کردیم ، مبتلا هستیم به یک کشوری که همه چیزش ریخته شده است یعنی الان نه ما اقتصاد صحیح داریم ، نه فرهنگ صحیح داریم ، نه ارتش صحیح داریم ، همه چیزها در هم ریخته است ، امروز روزی است که همه مسلمین مکلفند از طرف خدای تبارک و تعالی به اینکه همه با هم دست برادری به

هم بدهند و این خјǘșǠرا آباد کنند .

اختلافات الان سم قاتلی است که اگر چنانچه خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود باز بر می گردد به آن دوره جنایات ، به فرم دیگر ، آنهایی که علاقه به اسلام دارند ، آنهائی که علاقه به ملت اسلام دارند ، آنهائی که علاقه به کشور دارند ، اینها همه موظفند که در این زمان که بالاتر و حساستر زمان است که به ایران می گذرد ، همه با هم برادر باشند ، همه با هم رفیق باشند و همه با هم دست به هم بدهند و این خرابه ای که اینها گذاشته اند و همه چیز ما را برده اند ، این خرابه را از سر ، همه مان با هم بنا کنیم .

اگر اختلافات بشود ، خدای نخواسته ، این گردنگیر همه ماست و همه پیش خدای تبارک تعالی مقصر هستیم . این کلمه من است که به همه برادرهای همه اطراف ایران از هر صنفی که هستند ، من این سفارش را به همه دارم و از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را خواستارم .

پس از سخنان امام خمینی نماینده روحانیون بلوچستان سخنانی در حضور امام ایراد کرد:(من از طرف تمام روحانیون بلوچستان و تمام طبقات مردم از عشایر گرفته تا غیر عشایر همبستگی خود را ، وابستگی خود را ، فداکاری خود را برای این نهضت اسلامی خدمت شما اعلام می کنم . ما مردم بلوچستان ، همیشه عقب افتاده و عقب مانده بودیم و همیشه تحت فشار استعمارگرها بودیم و هیچ کاری تا به حال برای ما نشده ، از لحاظ

فرهنگ ، از لحاظ بهداشت ، از لحاظ کشاورزی ، از هر حیث ما عقب هستیم ، لهذا استدعای من از حضور حضرت آیت الله این است که به طرف بلوچستان توجه مخصوصی بشود و ما خیلی سعی کردیم همچنانکه در نجف اشرف با کلانتر خدمت شما رسیدم عرض کردم که بنده و کفعمی ، حاج آقای کفعمی ، خیلی سعی کردیم که هماهنگی و برادری اینجا بر پا بشود و انشاءالله هم اگر شما تحقیق بفرمائید ، نمی شنوید ، نخواهید شنید ، که آنجا در بلوچستان کوچکترین اختلافی بین برادران شیعه و سنی رخ داده باشد ، نهایت اتحاد ، اتفاق برقرار است با اینکه اکثریت با سنی هاست ، صدی هشتاد ، نودسنی هستند ولی کوچکترین پرونده ای در هیچ جائی نیست که به نام مذهب در بین این دو فرقه اسلامی اختلافی بیفتد . در وقایع اخیر که یک کمی شلوغ پلوغ شد . این هم تقصیر استثمارگرها بود که اینها را می خواستند به جان یکدیگر بیندازند ، ولی بنده و روحانیون و عشایر و قبایل سعی کردیم ، نهایت جدیت را کردیم که نگذاریم استثمارگرها ما را استثمار بکنند و به جان یکدیگر بیندازند ، و ما هم در این نهضت اسلامی با تمام مسلمانان تهران هماهنگ هستیم ، شریک هستیم .

این آرزوی دیرینه ما بوده که خداوند متعال یک روزی بیاورد که ما اسلام حقیقی و اسلام صحیح و اسلام صدر اسلام را ببینیم . حالا ما خیلی خوشوقتیم ، اینقدر خوشوقتیم که من پیر مرد 63 ساله هم احساس جوانی می کنم که ایکاش قرآن پیاده بشود

، اسلام صحیح پیاده بشود ، نه آن اسلامی که بلا تشبیه ما آخوندهای بیسواد درست کردیم . آن اسلامی که در صدر اسلام بوده و اسلام واقعی بوده ، آن اگر پیاده بشود ، و انشاءالله پیاده خواهد شد . ما از شما خیلی شکرگزاریم ، خدا شما را برای اسلام و مسلمین حفظ بکند و همه روحانیت را توفیق بدهد که برای این نهضت تشریک مساعی بکنند و فداکاری بکنند . )

نابودی همه طبقات و ایجاد وابستگی جزءماموریت شاه بود

سپس امام خمینی جواب کوتاهی بدین مضمون فرمودند:

انشاء الله خداوند توفیقتان بدهد ، اینکه گفتید که برای شما هیچ کاری نکردند ، برای هیچکس هیچ کاری نکردند ، فقط آن چیزی که کردند برای آمریکا و دیگر اجانب کردند . شاه ، شاه سابق که در آن کتاب نوشته است ، ماموریت برای وطنم ، من این را صحیح میدانم ، ماموریت برای وطن داشت برای اینکه وطن را بکلی نابود کند ، اسلام را نابود کند ، عشایر را نابود کند ، همه طبقات را به نابود ی بکشد ، خزائن ما را ، همه را ببرد ، ما را دست نشانده غیر قرار بدهد ، کشاورزی ما طوری بشود که مادر همه چیز محتاج به خارج باشیم ، اینها همه جزء ماموریت او بود و ماموریتش راهم انجام داد لکن خدا خواست که رسوا بشود در عالم و ما البته از همه شما آقایان تقاضای این را داریم که در آن محلی که هستید همه با هم ، شما و همه علمای آنجا با هم برادر ، یک جهت باشید و انشاء الله دولت عدل اسلامی که پیش آمد

همه مثل هم ، همه برادروار استفاده از مملکت خودتان می کنید و مملکت مال خودتان است و خودتان اداره اش کنید انشاء الله . خداوند شما را حفظ کند .

والسلام علکیم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/12/57

بیانات امام خمینی خطاب به سفیر شوروی در ایران

قیام ملت یک قیام دینی بزرگ بود

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که الان می گویم این است که من از اینکه رهبران شما یک همچون پیامی فرستاده اند محبت آمیز تشکر می کنم .

ما در طول پنجاه و چند سال سلطنت غیرقانونی سلسله پهلوی مصیبتهای زیاد دیدیم ، مادر تحت فشار این آدم ، محمدرضا و پدرش صدمات زیاد دیدیم ، ملت ما از همه آزادیها محروم بود ، کشور ما از استقلال صحیح محروم بود ، ملت ما از این مظالم به جان آمد و قیام کرد ، یک قیام اسلامی بزرگ ، این قیام سیاسی فقط نبود ، یک قیام دینی بزرگ بوده که در آن ایمان مردم با همه مشکلاتی که در کار بود و با دست خالی با رژیمی که به واسطه پشتیبانی اجانب مجهز شده بود به جهازات مدرن مقابله کرد و با ایمان و مشت غلبه کرد بر ابرقدرتها و مصمم هستیم که تا آخر قدرت ، با کسانی که بخواهند در کشور ما مداخله ای بکنند مبارزه کنیم .

ارزش حیات ، به آزدی و استقلال و پیروی از دستورات مذهبی است

ما برای حیات زیر سلطه غیر ، ارزش قائل نیستیم ، ما ارزش حیات را به آزادی و استقلال می دانیم ، دستورات مذهبی را که مترقی ترین دستورات است ، راه ما را معین فرموده است . ما با آن دستورات و تحت رهبری بزرگ مرد دنیا ، محمد صلی الله علیه و آله ، با تمام قدرتهائی که بخواهند تجاوز کنند به مملکت ما مبارزه خواهیم کرد .

امروز مثل روزهای سابق نیست که یک نفر بر یک امت سلطه داشته باشد و این یک نفر هم دست نشانده اجانب باشد و بخواهند به مملکت

ما با دست او خیانت و تجاوز کنند .

روابط ما با قدرتها و دول همجوار ، در صورت عدم مداخله ، مسالمت آمیز خواهد بود

امروز اراده ملت است و ملت با اراده قوی خود و ایمان به دستورات اسلامی موظف است که هر قدرتی باشد ، در مقابل دفاع از ملت ، دفاع از کشور خود ، با هر قدرتی مبارزه کند . ما از همه قدرتها می خواهیم که در کشور ما دخالت بهیچوجه نکنند ، در صورتیکه دخالت نکنند ، ما با همه روابط حسنه خواهیم داشت و آنطوری که کرارا من گفته ام ما بشر دوست هستیم و پیغمبر ما ، پیغمبر عظیم الشان ما بشر دوست بود و برای بشر زحمت ها و تحمل مشاق کرد و ما هم پیروی از آن دستور میکنیم و با همه اقشار بشر ، با تمام مستضعفین عالم روابط حسنه داریم به شرط اینکه روابط متقابل و احترام متقابل باشد . ما با دولت همجوار خودمان که در سابق ایام ، روابط حسنه داشته اند و اخیرا به واسطه این قدرت شیطانی پهلوی قدری بین ملت ما و دولتهای ابرقدرت تیرگی حاصل شده است برای خاطر اینکه این جنایاتی که او کرده است ، مردم عقیده دارند که به واسطه پشتیبانی که اجانب به آنها کرده است واقع شده است ، ما با شما که همجوار ما هستید !!! فرسخها بین دو کشور مرز مشترک است !!! مایلیم که بطور مسالمت آمیز ، به طور انسانی رفتار کنیم و البته دولت ما هر جور که ، هر طور که مصلحت بداند در روابط اقتصادی ،

روابط تجاری و سایر اموری که مربوط به دولت است عمل خواهد کرد و این دولت ، دولت اسلامی و تحت رهبری رهبران اسلام است و هرگز ظلم به غیر ولو هر چه ضعیف باشد روا نمی دارد و ظلم از غیر هر چه قوی باشد تحمل نمی کند . من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که روابط ما با همه دولت ها و ملت ها روابط حسنه باشد تا اینکه ملت ما بتواند خودش مستقلا در سرنوشت خودش دخیل باشد و کسی نتواند دخالت در امور داخلی ما بکند . ما هم این معنا را کرارا گفته ایم که ما نمی خواهیم گاز را انبار کنیم ، ما گاز را به قیمت عادله می فروشیم و ارز می گیریم . معاملات سابق بین ایران و آمریکا معاملات بسیار ناگواری بوده است که ما از آن احتراز خواهیم کرد و هر کس بخواهد معامله با ما بکند به طور عادلانه ، البته دولت با مطالعات خودش انجام می دهد و همینطور کسانی که از شوروی در اینجا اشتغال به کارهائی دارند چه کارهای تجارتی یا صنعتی ، آن مقداری که مخالفت با منافع ملت ما نداشته باشد و دخالت در امر داخلی ما نباشد ، ما آنها را هم محترم می شماریم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/12/57

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از ارامنه

بسم الله الرحمن الرحیم

بگوئید به آنها این نهضت امیدوارم که برای همه مذاهب ، اقلیت مذهبی که در ایران زندگی می کنند ، برای همه خیر آورده باشد . ما می دانیم که همه اقشار ایران ، چه مسلمین و چه غیر مسلمین

در زمان حکومت این شاه و پدرش در زحمت و جور زندگی کردند . وما می دانیم که اسلام نسبت به اقلیتهای مذهبی همیشه احترام قائل بوده است حتی حضرت امیر (سلام الله علیه ) در یک قضیه ای که خلخالی از پای یک زن ذمیه که یهودیه هم بوده است برده اند ، می فرماید که من شنیده ام که یک همچو چیزی شده است که اگر انسان بمیرد سزاوار است . ما برای اقلیتهای مذهبی احترام قائل هستیم و اینها اهل ملت ما هستند ، اهل مملکت ما هستند و من امیدوارم که حکومت عدل اسلامی برای آنها بسیار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگی مرفه ، آزاد و به طور صحیح اینجا زندگی بکنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/12/57

بیانات امام خمینی در دیدار با علمای کردستان

ساختن ایران خراب برهمه ما در هر مقامی واجب است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که زحمت کشیدید و برای تفقد از من تشریف آوردید تشکر میکنم . شما می دانید که در ظرف پنجاه و چند سال حکومت این سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت ، چه مصیبت هائی که ملت ما از این سلسله ندید و چه جنایاتی که اینها نکردند و چه خیانتهایی که به بیت المال نکردند . اینها تمام خیانتها و جنایتها را به همه اقشار ملت کردند و ذخایر ما را برداشته و فرار کردند . ما الان در یک وضعی واقع هستیم که همه اوضاع ایران ، از اقتصاد تا فرهنگ تا ارتش همه چیزش در خطر و آشفته است . بر همه ما اقشار ملت در

هر مقامی که هستیم واجب است ، واجب الهی است که با هم پیوسته باشیم و با هم یکدست و یکدل و یک جهت برای ساختن این ایران خراب . تاکنون ما دزدها را بیرون کردیم ، قلدریها را ملت ایران شکست درهم به قدرت ایمان و اسلام ، الان وقت سازندگی است که اهمیتش بیشتر از آن قدم اول است و امروز است که یک روز حساسی است برملت ایران می گذرد و بر کشورما که باید همه با هم همصدا ، بدون هیچ اختلاف ، بدون هیچ اغراض شخصیه قیام کنیم و این کشور را از سر و از نو بسازیم . بر شما مامورین کردستان و علمای کردستان بر حسب وظیفه ملی و شرعی است که اگر چنانچه آنجا نغمه ای از جهال یا از مفسده جوها در این امور بلند شد ، بدانید که این از حلقوم اجانب است . آنها می خواهند این اختلاف را ایجاد کنند تا باز برگردند به حال اول منتها به فرم دیگر . باید بیدار باشید ، باید هشیار باشید ، اسلام را در نظر بگیرید ، همه با هم به دست واحد و ید واحد ، همه با هم قیام کنید و اسلام را تقویت کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/12/57

بیانات امام خمینی در جمع معلولین

اگر روح انسان سالم وقوی باشد چه باک از جسم علیل ؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که نمانیده جامعه معلولین هستید تشکر می کنم . خداوند انشاء الله شماها را سلامت بدارد . خداوند شفای عاجل به شما عنایت فرماید . باید بدانند

جامعه معلولن که انسان دارای روحی است و جسمی . آنکه انسان به او انسان است ، روح انسان است نه جسم انسان . دعا کنید که آنهایی که روحشان معلول است ، آنها شفا پیدا کنند و دعا کنید که شما جامعه معلولین جسمی ، معلولین روحی نباشید . اگر روح شما سالم باشد و روح شما آزاد و قوی باشد ، چه باک که دست یا پای انسان معلول باشد ، دست و پای انسان مناط انسانیت نیست ، این قشر است . لب انسان ، روح انسان است ، نفس ناطقه انسان است . وقتی نفس ناطقه انسان قوی شد باکی از این نیست که جسمش علیل باشد ، انسان ، به روح انسان است . ما در نوابغ عالم داشتیم اشخاصی که نابینا بودند ولی نابغه بودند ، اشخاصی که معلول بودند ولی از علما و نوابغ بودند ، از فلاسفه بودند . شما هیچ غم نداشته باشید که از یک پا یا یک دست یا چشم معلول هستید . شما امیدوارم که در این جامعه به واسطه قوت روحی که دارید و به واسطه سلامت روح که دارید ، در این جامعه سرفراز و بلند باشید . من انشاءالله راجع به خواسته های شما به مقامات مسئول سفارش می کنم . امیدوارم خداوند شما را حفظ کند و شما هم که در این نهضت شریک بودید و هستید و برادران ما هستید ، خداوند همه شما را شفا بدهد و روح شما که فوق جسم است و انسانیت تان به روح است با سلامت و سعادت باشد .

والسلام علیکم و

رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/12/57

اعلامیه امام خمینی در آستانه ترک تهران به قم

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که قصد تشرف به قم حرم اهل البیت علیهم السلام را دارم لازم است از ملت بزرگ ایران عموما تشکر نمایم .

الحق به همت والای این ملت رنجدیده بود که با اتکال به قدرت لایزال الهی و اعتماد به ولی عصر عجل الله فرجه پیروزی بر قدرت های شیطانی حاصل شد ، و نیز از اهالی محترم تهران که از حین ورود تاکنون که می خواهم صورتا آنان را وداع کنم ، گر چه روحا و قلبا از آنان و سایر ملت عزیز دور نیستم ، زحمات فوق العاده کشیده و عواطف پرشور از خود نشان دادند ، تقدیر وتشکر می کنم . من مرهون عواطف همه جناح ها و اقشار محترم هستم . خداوند تعالی به آنان استقلال و آزادی و استقامت و صحت عنایت فرماید و جمهوری عدل اسلامی را برای آنان مستقر فرماید . لازم است مطالبی را تذکر دهم :

1!!! ملت شجاع باید توجه داشته باشد که گرچه استبداد داخلی فرو ریخت و مردم آزادی را لمس کرده اند ولی هنوز ریشه های استعمار آمریکا ، شوروی ، انگلستان و صهیونیسم و سایر دول چپاولگر از این مرز وبوم کاملا قطع نشده است . باید همه بدون کوچکترین توقف و رکودی در از بین بردن نفوذ کشورهای اجنبی با هم متحد شویم . باید توجه داشت که شاه این مملکت را چنان در دست اجانب قرار داده است که باید سالیان دراز با عوارضش مبارزه کرد و ما اگر بخواهیم استقلال حقیقی به دست آوریم ، باید سعی کنیم

تمامی اشکال نفوذ امریکا چه اقتصادی و چه نظامی ، چه سیاسی و فرهنگی را از بین ببریم و من امیدوارم که ملت ایران به این مهم هرچه زودتر برسد .

2!!! همه می دانید که رمز پیروزی بزرگی که ملت به آن رسیده است وحدت کلمه همه اقشار از مرکز تا اقصی بلاد کشور و وحدت هدف آن بر چیده شدن حکومت طاغوتی و قطع ایادی استعمار و استثمارگران بین المللی و برپا شدن جمهوری اسلامی بود . اکنون احتیاج بیشتر داریم به حفظ این وحدت کلمه و وحدت مقصد . ملت بزرگ باید هشیارانه از بعضی عناصر تفرقه افکن که با شعارهای فریبنده می خواهند دست اجانب را به کشور مسلمان ما باز کنند و همان اختناق و چپاولگری را به فرم دیگر برگردانند ، احتراز کنند و با تنها گذاشتن آنان و عدم شرکت در اجتماعاتشان و با منطق اسلامی تبلیغات سوء آنان را خنثی کنند . همه می دانند این پیروزی از قدرت اسلام است و مسلمین با دادن خون شریف خود آن را به دست آورده اند و فرصت طلبان می خواهند بدون فعالیت مثبت از آن بهره بردارند و با حیله و حربه فریبکاری خود را جا بزنند . ملت ایران باید با هوشیاری از آنان جلوگیری کنند . در صورتی که آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان آزراد می باشد ولکن مردم توطئه را هرگز اجازه نمی دهند .

3!!! کارگران کارخانه ها و دیگر کارگران و کارمندان و طبقات مستضعف باید بدانند که اسلام از بدو ظهور طرفدار آنان بوده و در حکومت عدل اسلامی به آنان

اجحاف نمی شود و نخواهد شد و کسانی که با دستور یا میل و نفع اجانب بین آنان روند و با پخش اکاذیب فریبنده می خواهند آنان را از اسلام جدا کنند همان ها هستند که بعضی سران آنان در خدمت دربار محمدرضا پهلوی بودند و همه آنان آگاهانه یا ناخودآگاهانه در خدمت اجانب هستند . لازم است این عناصر مفسده جو را در بین خودشان و در کارخانه ها راه ندهند و از اجتماعات آنان احتراز کنند .

من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر فعلا برای طبقات کم بضاعتی که در اثر تبعیضات خانمان بر انداز رژیم شاهنشاهی دچار محرومیت شده اند و با برپائی حکومت اسلامی به امید خدا این محرومیتها برطرف خواهد شد ، سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد .

4!!! ارتش و شهربانی و ژاندارمری اکنون در خدمت اسلام هستند و از ملت هستند ، باید ملت از آنان پشتیبانی کند و کاری که موجب آزردگی و دلسردی آنان است انجام ندهند و باید قوای انتظامیه بدانند که پس از تصفیه از عناصر فاسده ، تمام آنان در پناه اسلام و حکومت عدل با احترام و رفاه زندگی می کنند . ما می دانیم که شکست دشمن مرهون پیوستن جناح هائی از نیروها و سایر مامورین دولتی به ملت بود . شما نباید احساس شکست کنید بلکه باید احساس پیروزی کنید زیرا از ملتید و در پیروزی آن سهیم هستید و ما به شما احترام می گذاریم و شما را برادران خود می دانیم . من به ملت ایران اکیدا هشدار می دهم

که دولت باید ارتش ملی و قوی و با روحیه مقتدر داشته باشد تا قدرت بر حفظ کشور داشته باشد . ملت محترم باید در تقویت روحی ارتش و افسران کوشش کنند و گویندگان و وعاظ محترم نیز در تقویت آنان کوشش نمایند و از حمله به پادگان قوای انتظامی در سرتاسر کشور باید جدا جلوگیری شود . امروز حمله به پادگان ها مخالفت با انقلاب اسلامی است و باید از آن احتراز کرد و لازم است کمیته های انقلاب اسلامی در شهرستان ها از فرماندهانی که از جانب ستاد کل ارتش ملی اسلامی تعیین می شوند ، جدا پشتیبانی کنند و نیز از روسای دیگر قوای انتظامی که از طرف قوای دولتی تعیین شوند ، پشتیبانی نمایند .

5!!! کمیته های انقلاب اسلامی در تمام شهرستان ها موظفند که به مجرد مسلط شدن دولت بر اوضاع شهرها فعالیت های کمیته ها را به قوای دولتی تسلیم کنند و از دخالت در امور دولتی خودداری نمایند و باید از همه کمیته ها در مورد زحماتی که در این دوره انقلاب کشیده اند تشکر کنم . شماها بودید که با همت خود آشفتگی ها را سامان دادید

6!!! به تمام اعضاء کمیته ها و زندانبان ها حکم می کنم که با زندانیان هر که باشد ، بطور انسانیت و اسلامیت رفتار کنند و از آزار و مضیقه و رفتار خشن و گفتار ناهنجار خودداری کنند که در اسلام و حکومت عدل اسلامی این امور ممنوع و محکوم است و به بستگان زندانیان در روز معینی با مقررات ، اجازه ملاقات دهند .

7!!! کرارا گفتم و باز تکرار می

کنم ، کسی حق ندارد به منزل مردم حمله کند و وارد منزل آنان شود و اگر اطلاع پیدا شد که مجرمی در منزلی است مراقبت از فرار او کنند و به مقامات مسئول اطلاع دهند که با موازین او را دستگیر نمایند . علاقه مندان به نهضت باید از اینگونه اعمال اجتناب کنند . مردم باید روی موازین شرعیه عمل کنند

8!!! طولانی بودن اعتصابات موجب بحران هایی شده است که لازم است مردم برای همراهی به طبقه مستمند از گرانفروشی در ارزاق عمومی احتراز کنند و ارزاق مورد احتیاج عموم را به قیمت ارزان بفروشند . این یک عمل انسانی و اسلامی است که اینجانب از عموم انتظار دارم . خداوند متعال برای این انساندوستی به آنان برکت و رحمت عنایت می فرماید .

9!!! کرارا سفارش علماء اعلام و ائمه جماعت محترم و خطباء ارجمند و اسیر خدمتگزاران به شریعت مطهره را نموده ام . لازم است ملت معظم بداند که اگر خدای نخواسته خللی در موقعیت این جماعت که پاسداران اسلام و قرآن هستند وارد شود ، اجانب چپاولگر به آمال خود خواهند رسید و رشته امور از دست خواهد رفت . روشنگری این قشر محترم بود که ملت را با روحیه اسلامی به هیجان آورد . خدمت این طبقه را نباید فراموش کرد و اکنون نیز با کمک این طبقه است که در تمام کشور اوضاع رو به آرامش است . من توصیه می کنم حتی نسبت به کسانی که به من اهانت نموده اند نباید تعرض شود . من از روحانیت می خواهم با برادران خود در جهت گسترش مبانی مبارزاتی

همکاری کنند و با آنان با مهربانی رفتار نمایند . من همه افرادی را که از من غیبت کرده یا به من اهانت نموده اند ، عفو نمودم و از خدای تعالی برای همه طلب عفو میکنم و تقاضا دارم که آقایان ائمه جماعت را که از قرار مسموع تشریف نیاورده اند ، به مسجد دعوت نمایند و احترام آنان را حفظ کنند . البته حساب کسانی که معلوم است در خدمت دستگاه ظلم بوده جداست .

10!!! در مطبوعات که بعد از انقلاب اسلامی خود را در خدمت انقلاب و مسیر ملت معرفی می کنند ، مطالب و مقالاتی درج می شود که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی است و این موجب نارضایتی و ناراحتی ملت را فراهم نموده ، کرارا مراجعه می شود که اینجانب اقدامی بنمایم . من متاسفم از این امر . به آنان و جمیع رسانه های تبلیغاتی نصیحت می کنم که این جانبازی والای ملت بود که با اتکال به اسلام و قوت ایمان به خدای متعال شما را از آن اسارت و نکبت پنجاه ساله رهائی بخشید . اکنون سزاوار نیست که خلاف رضای ملت رنجدیده و بر خلاف انقلاب اسلامی سمپاشی هائی بکنید که نفع آن را جز اجانب و چپاولگران و خدمتگزاران آن ها احدی نبرد . من متاسفم از این امر . به آنان و جمیع رسانه های تبلیغاتی نصیحت میکنم که این جانبازی والای ملت بود که با اتکال به اسلام و قوت ایمان به خدای متعال شما را از آن اسارت و نکبت پنجاه ساله رهائی بخشید . اکنون سزاوار نیست که خلاف رضای

ملت رنجدیده و بر خلاف انقلاب اسلامی سمپاشی هائی بکنید که نفع آن را جز اجانب و چپاولگران و خدمتگزاران آن ها احدی نرد . من نصیحت خود را تکرار می کنم و صلاح مطبوعات را در آن می دانم که تحت تاثیر راست و چپ و شرق و غرب واقع نشده و خود را در مسیر انقلاب اسلامی قرار دهند .

شما خود بهتر از هر کس باید بدانید که ملت قیام کرده است تا غبار فرهنگ های استعماری را از خود بزداید . ما باید عقاید استعماری را با هر شکل و فرمش در نطفه خفه کنیم و ایمان مردم را که ابرقدرت ها را به زانو در آورد از آنان جدا نسازیم . امیدوارم نصیحت این درد چشیده را بشنوید ، چنانچه این نصیحت را به آن جوانان و طبقه ای که در این موقع حساس موجب تفرقه می شوند ، می کنم . من خوف آن را دارم که این تفرقه اندازی ها به ضرر ملت رنج دیده و زیان خود آنان تمام شود . من از روزگار سیاه اختناق و اسارت بیمناکم . من از این گرایش !!!های غربی و شرقی متاسفم . فرزندان من ! به آغوش اسلام برگردید و از فرهنگ غنی اسلام بهره بردارید ، گول آنانی را که جز مکیدن خون ملت های مستضعف مقصدی ندارند نخورید و از مسیر انقلاب اسلامی خارج نشوید که خیر شما و ملت شما در آن است .

11!!! به خواست خداوند متعال به زودی درباره شکل حکومت رفراندم خواهد شد . لازم است تذکر دهم آنچه اینجانب به آن رای میدهم

(جمهوری اسلامی است ) و آنچه ملت شریف ایران در سرتاسر کشور با فریاد از آن پشتیبانی نموده است همین (جمهوری اسلامی ) رای دهند که تنها این مسیر انقلاب اسلامی است و کسانی که مخالف هستند آزاد و مختارند که اظهار مخالفت نمایند و علماء اعلام شهرستان ها و قراء و قصبات و خود ملت مکلفند که نگذارند کسی سلب آزادی از کسی بکند و مراقبت کنند آزادانه هر کس رای خود را بدهد .

12!!!باید هر چه سریعتر به وضع جنایتکاران رژیم فاسد رسیدگی شود و در دادگاه فوق العاده انقلابی !!! مردمی علنا آنان را محاکمه کرده و به مجازات برسانیم تا مردم ستمدیده ما از وضع آنان مطلع شده و مطمئن شوند افرادی که آنان را در طول دوران سیاه استبداد اذیت و آزار کرده بودند ، چگونه به جزای اعمال خود میرسند .

13!!! باید تمام ادارات از نخست وزیری تا کوچکترین اداره از تجمل پرستی و اسراف و کاغذ بازی بپرهیزند و کار مردم را سریعا انجام دهند .

البته مردم شریف می دانند که وزارتخانه ها و ادارات در جمهوری اسلامی باید از بن تغییر کند تا از فرم غربی و سلطنتی در آمده و به صورت انسانی و اسلامی درآید .

14!!! من باکمال تواضع از کسانی که در ورود اینجانب با تلگراف یا نامه تفقد و لطف فرموده اند تشکر صمیمانه می کنم و از این که به واسطه کثرت نامه ها و تلگرافات و اشتغال جانفرسا و کمی وقت و فرصت نتوانستم جواب بدهم عذر می خواهم . من در خدمت همه هستم و طلب عفو از همگان می

کنم . خداوند متعال به اسلام و ملت اسلام عظمت و قدرت مرحمت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/57

فرمان امام خمینی در مورد انتخاب آقای هادوی به دادستانی کل انقلاب

بسمه تعالی

جناب آقای مهدی هادوی دامت توفیقه جنابعالی به موجب این حکم به سمت دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی منصوب می شوید که و ظایف خود را طبق موازین شرعیه انجام دهید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/57

بیانیه امام خمینی درباره مصادره اموال سلسله پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای انقلاب اسلامی ، به موجب این مکتوب ماموریت دارد که تمام اموال منقول و غیر منقول سلسله پهلوی و شاخه ها و عمال و مربوطین به این سلسله را که در طول مدت سلطه غیر قانونی ، از بیت المال مسلمین اختلاس نموده اند ، به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره و منقولات آن در بانکها شماره ای به اسم شورای انقلاب یا اسم اینجانب سپرده شود و غیر منقول از قبیل مستغلات و اراضی ، ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد و در ایجاد مسکن و کار و غیر ذلک ، به جمیع کمیته های انقلاب اسلامی در سراسر کشور دستور می دهم که آنچه از این غنائم بدست آورده اند در بانک با شماره معلوم بسپرند وبه دولت ابلاغ نمایند که این غنائم مربوط به دولت نیست و امرش با شورای انقلاب است و آنچه که مامورین دولت به دست آورده اند یا می آورند ، باید به همین شماره به بانک تحویل دهند و کسانی که از این اموال چیزی به دست آورده اند ، باید فورا به کمیته ها یا بانک تحویل دهند و متخلفین مورد مواخذه خواهند بود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/12/57

بیانات امام خمینی در روز ورود به قم

ثمرات شهادت های پی در پی و مبارزات حق طلبانه ملت ایران

اعوذ بالله من الشطیان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از عواطف شما ملت ایران تشکر می کنم ، من شما ملت رنجدیده را فراموش نمی کنم . من از عهده تشکر شما بر نمی آیم . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت ملت ایران را خواستارم .

ملت ایران با جان

و خون خود اسلام را زنده کرد ، تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین کوشش های قریب سیصد ساله استعمار و اجانب را خنثی کرد . قریب سیصد سال اجانب تبلیغات کردند ، تبلیغات بر ضد اسلام ، تبلیغات بر ضد همه ادیان ، تبلیغات بر ضد روحانیت . در زمان این پدر و پسر این تبلیغات اوج گرفت ، این عمال اجنبی در این پنجاه و چند سال تمام حیثیات ملت ما را پایمال کردند ، این پدر و پسر خیانت کرده اند که روی تاریخ را سیاه کرده است ، این پدر و پسر جنایت هایی در ایران کرده اند که ما نمی توانیم عشر او ، صد یک او را بیان کنیم . اینها ملت ما را به اسارت کشاندند ، اینها خزائن ما را به یغما برده اند ، اینها نیروی انسانی ما را از بین بردند . از همه مهمتر نیروی انسانی است . کوشش کردند که جوانهای ما را عقب نگه دارند ، دانشگاه های ما را عقب نگه دارند ، مدارس علمیه ما را نگذارند مشغول به کار خودشان باشند . من از شما ملت ایران و از شما قمی ها باید تشکر کنم که در این قیام یکی دو ساله اخیر تمام نقشه های آنها را بر آب کردید و عمال استعمار را از مملکت خودتان را ندید و بقیه ای که مانده اند ، اینها هم خواهند رانده شد . دست استعمار را کوتاه کردید ، منفعت خواهان را ، چپاولگران بین المللی را دستشان را قطع کردید ، خون دادید جوان دادید لکن خون

و جوان شما به نفع اسلام و برای اسلام بوده . اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داشته باشیم که خونمان یا جوانانمان در راه او شهید شود ، اسلام شهیدان زیاد داشته است امیرامومنین سلام الله علیه شهید اسلام است و برای اسلام شهادت پیدا کرد . حسین بن علی (ع ) در راه اسلام شهید شد ما باکی از شهادت نداریم ، ما باکی از کشته دادن نداریم . شما ملت ایران که با خون خود ، با جوان های خود ، اسلام را بیمه کردید ، دست اجانب را قطع کردید ، شما بر همه ما منت دارید ، من از همه شما منت می کشم ، من خادم همه شما هستم ، من نمی توانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن غیرتمندان ایران ، سرتاسر ایران است ، نمی توانم از عهده شکر آنها برآیم .

با همت عظیم اقشار ملت خرابی ها از سر آباد می شود

شما این راه را تا اینجا رساندید ، اینها رفتند از ایران و یک مملکت خرابی و یک قبرستان های آبادی برای ما گذاشتند . قبرستان های ما را با قبرهای جوانهای ما آباد کردند و مملکت ما را خراب کردند . آشفتگی مملکت ما و از هم ریختگی مملکت ما طوری نیست که بتوان با یکی دو سال و با مدت قلیل جبران کرد . این محتاج به این است که همه ملت ایران دست به هم بدهند و با هم این خرابه را آباد کنند ، ننشینند که دولت آباد کند ، دولت نمی تواند آباد کند ، ننشینند که روحانیت آباد کند ، روحانیت تنها نمی

تواند آباد کند . همه با هم ، همه با هم از کشاورزی و کارگر تا صانع و ملا ، تا روحانی و دانشگاهی ، تا اداری و ارتش ، همه با هم ، همه با هم باید کمک کنند . این نهضت که تا اینجا رسیده است نیمه راه است ، فقط دزدها را بیرون کردید ، خرابکارها را بیرون کردید لکن خرابه مانده است ، مهم برای خرابه است ، مهم این است که این خرابه ای که برای ما گذاشته اند با همت والای شما ، با همت عظیم ملت بزرگ ایران این خرابه از سر آباد شود .

بیدار باشید که مفسده جوها در کمین اند

بیدار باشید ، هوشیار باشید ، مفسده جوها در کمین اند ، اجانب در کمین اند ، آنها نخوابیده اند ، شما نباید بخوابید ، شما باید هوشیار باشید آنها مشغول نقشه هستند ، از طریق های مختلف ، با فرم های مختلف . آنها می خواهند حالا که رژیم منحط سلطنتی از بین رفت ، با فرم های دیگر به میدان بیایند و باز همان منافع را تجدید کنند و باز همان چپاولگری را بکنند و باز همان اختناق را از سر بگیرند . ملت عزیز بیدار باشید . ما به هر چه دست می گذاریم خراب است . فرهنگ ما خراب است باید تجدید بشود . فرهنگ ، فرهنگ استعماری است باید زیر و رو بشود ، معلمان استعماری باید بروند ، آنهایی که تاکنون در خدمت استعمار و رژیم سلطنتی بودند باید بروند ، به جای آنها پاکدامن پاکدامن بیایند ، دانشمندان پاکدامن بیایند . ما بسیار بسیار آشفتگی ها

داریم . ما باید همه با هم به این آشفتگی ها خاتمه دهیم ، به این خیانتها خاتمه دهیم . با هوشیاری و بیداری نهضت خود را از دست ندهید . اگر خدای نخواسته این نهضت رو به سردی برود ، آمادگی برگشت همان مصائب را داشته باشید . اگر بخواهید ایران را نجات بدهید ، اسلام را نجات بدهید ، قرآن کریم را نجات بدهید ، باید این نهضت را نگه دارید . در مواقع مقتضی تظاهر کنید ، اجتماعات کنید . دیگر امروز تظاهرات ، تطاهرات غیر آرام نیست . باید این نهضت محفوظ بماند ، باید این ملت زنده بماند .

تفرقه افکنان و عمال اجانب را طرد و با یگدیگر اتحاد و تعاون داشته باشید

گذشت آن زمانی که یک پاسبان بر ما حکومت می کرد ، گذشت آن زمان که یک استاندار بر ما حکومت می کرد ، گذشت آن زمانی که یک ستاره دار بر ما حکومت می کرد . امروز همه در خدمت شما هستند ، در خدمت اسلام هستند . این نعمت را قدر بدانید ، سستی و سردی به خودتان راه ندهید ، نگوئید

که او رفت و تمام شد ، خیر ، استعمار مطالعه کرده است ، سیصد سال یا بیشتر مطالعه کرده ، مطالعات روحیات شما را کرده است ، مطالعه طوایف مختلف ایران را کرده است به این نتیجه رسیده است که باید اختلاف بیندازد بین طوایف مسلمین ، اختلاف بیندازد ، در هر شهر اختلاف ایجاد کند ، با نغمه های مختلف شما را از هم جدا کند ، روحانیت را از مسلمین جدا کند

، دانشگاه را از روحانیون جدا کند ، کارگر را از مردم و از روحانیون جدا کند . روحانیت در خدمت کارگر است . اسلام در خدمت مستضعفین است . اینها که دعوی میکنند که کاری نشده است ، اینها برای تفرقه اندازی است . کار بسیار بزرگ شده است لکن بزرگتر هم مانده است . اگر کسانی درصدد تفرقه اندازی شدند ، آنها را از خودتان طرد کنید ، اجازه ندهید که حرف هایی بزنند که تفرقه بیاورد . کارگران بیدار باشند ، اینها می خواهند عصر سابق را برگردانند . کشاورزان بیدار باشند ، اینها می خواهند شما را باز به شکست کشاورزی بکشانند ، شما کشاورزان که بزرگترین پشتیبان ملت هستید باید به کار کشاورزی خودتان ادامه بدهید . الان وقت کشت است کشت بهاره بکنید . شما کاسب ها و کسبه و تجار محترم در ارزاق عمومی با مردم مراعات کنید ، گرانفروشی را کنار بگذارید ، حس تعاون پیدا کنید ، حس انسانیت پیدا کنید ، ضعفا را مراعات کنید ، تخفیف بدهید ، از گرانی ، از گرانقیمت کردن اجناس ، از گرانفروشی اجناس اجتناب کنید . همه با هم باشید ، برادرید شما ، همه اقشار برادرند ، همه با هم باشند ، مراعات هم را بکنید . از آن چیزهائی که در این پنجاه سال در بین شما زیاد شد از قبیل دروغ گفتن ، از قبیل خدعه کردن ، از قبیل گرانفروشی ، از اینها احتراز کنید . امروز سایه اسلام روی سر شماست . امام زمان به شما نظر دارد ، پیغمبر اکرم به شما

نظر دارد ، خدای تبارک و تعالی پشتیبان شماست

اسلام تامین کننده احتیاجات مادی و معنوی انسان

ما بسیار کارها در پیش داریم که باید من بعضی از آنها را برای شما عرض کنم . من در این آخر که از تهران می خواستم بیرون بیایم ، دستور دادم که تمام املاک و دارایی سلسله منحوس پهلوی و تمام دارایی آن اشخاص که وابسته به او بودند و این ملت را چاپیدند مصادره بشود . برای طبقه ضعیف مسکن ساخته بشود . سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن سازیم ، همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت ، برای آباد کردن یک مملکت کافی است . ما عمل می کنیم ، حرف نمی زنیم . تمام کمیته هایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران ، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند ، آنها را که به دست آمده است . به بانکی که شماره اش را بعد تعیین می کنم تحویل بدهند که برای کارگرها ، برای مستضعفین ، برای بینوایان ، هم خانه بسازند ، هم زندگی آنها را مرفه کنند . ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می خواهیم مرفه بشود ، زندگی معنوی شما را هم می خواهیم مرفه باشد . شما به معنویات احتیاج دارید . معنویات ما را بردند اینها . دلخوش نباشید که مسکن فقط بسازیم ، آب و برق را مجانی می کنیم برای طبقه مستمند ، اتوبوس را مجانی می کنیم برای طبقه مستمند ، دلخوش به این مقدار نباشید ، معنویات

شما را ، روحیات شما را عظمت می دهیم ، شما را به مقام انسانیت می رسانیم . اینها شما را منحط کردند ، اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است . ما ، هم دنیا را آباد می کنیم و هم آخرت را . یکی از اموری که باید بشود همین معناست که خواهد شد . این دارایی از غنائم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین . و من امر کرده ام به مستضعفین بدهند و خواهند داد و پس از این هم تخفیف های دیگر در امور خواهد حاصل شد لکن یک قدری باید تحمل کنید ، به این نغمه های باطل گوش نکنید ، آنها حرف می زنند ما عمل می کنیم ، آنها شما را می خواهند دلسرد کنند از اسلام ، اسلام پشتیبان شماست .

اخطار به مصادر امور ، مبنی بر محو آثار طاغوت در مراکز و شوونات مملکتی

ما پس از این راجع به بانک ها هم طرح هایی داریم که از این وضع رقت بار برگردد ، از این وضع استعماری برگردد . ما باید تمام این کاخ های وزارتخانه را ، وزارتخانه ها را ، که میلیون ها ، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است باید اینها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامی . این فرم ، فرم خارجی است ، فرم اجنبی است ، فرم طاغوت است . در دادگستری کاخ درست شده است لکن دادگستری نیست ، دادخواهی نیست ، فقط کاخ است . کاخ ها باید برود ، دادخواهی به جای آن بنشیند ، بانک ها به تدریج باید تعدیل بشود و ربا بکلی قطع بشود

. من باید به مصادر امور بگویم که ، اخطار کنم که اینقدر ضعف نفس به خرج ندهید ، دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنیم . بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم ، دادگستری ما دادگستری غربی باشد ، قوانین ما ، قوانین غربی باشد . اینقدر ضعیف النفس نباشید ، ما قانون غنی داریم ، ما قانون الهی داریم . آنهایی که فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح می دهند اینها از اسلام اطلاع ندارند . آنهایی که می گویند نمی شود اسلام را در این زمان پیاده کرد ، برای اینکه اسلام را نشناخته اند ، نمی فهمند چه می گویند ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهی از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگی به دولت ، با یک همچو وزارتخانه ای که تاسیس خواهد شد انشاءالله ، مبارزه با فساد می کنیم ، فحشا را قطع می کنیم ، مطبوعات را اصلاح می کنیم ، رادیو را اصلاح می کنیم ، تلویزیون را اصلاح می کنیم ، سینماها را اصلاح می کنیم . تمام اینها به فرم اسلام باید باشد . تبلیغات ، تبلیغات اسلامی ، وزارتخانه ها ، وزارتخانه های اسلامی ، احکام ، احکام اسلام حدود اسلام را جاری می کنیم ، خوف از اینکه غرب نمی پسندد نمی کنیم . غرب ما را خوار کرد ، غرب روحیات ما را از بین برد ما را غربزده کردند ، ما این غربزدگی را می زدائیم . ما با ملت ایران ، با همراهی

ملت ایران ، با پشتیبانی از ملت ایران ، تمام آثار غرب را ، تمام آثار فاسده ، نه آثاری که تمدن است ، تمام اخلاق فاسده غربی را ، تمام نغمات با طله غربی را خواهیم زدائید . ما یک مملکت محمدی ایجاد می کنیم . بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد ، آرم ایران نباید آرم های شاهنشاهی باشد ، باید آرم های اسلامی باشد . از همه وزارتخانه ها ، از همه ادارات باید این شیر و خورشید منحوس قطع بشود . علم اسلام باید باشد . آثار طاغوت باید برود . اینها آثار طاغوت است ، این تاج آثار طاغوت است ، آثار اسلام باید باشد .

تضعیف دولت و ارتش ، تضعیف اسلام است

آقا بیدار باشید دولت بیدار باش ملت بیدار باش ! کم کم شما را دوباره نکشانند به آنجا . از الان ، از الان باید این مسائل حل بشود ، البته تدریج هم می خواهد ، تدریج دارد اما شروع می کنیم ، ما شروع می کنیم ، البته مهلت هم می دهیم به دولت ، باید مهلت بدهیم . به این حرف هایی که زده می شود در اطراف که چه شد؟ چه کردید؟ چه خواهد شد به اینها گوش ندهید ، اینها می خواهند تضعیف کنند دولت ما را . تضعیف دولت ما تضفعیف اسلام است . دولت ، دولت اسلام است . تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است . تضعیف نکنید . البته تصفیه می شود تمام ادارات ، تصفیه می شود ، تمام وزارتخانه ها تصفیه می شود ، دزدها بیرون می روند ، خیانتکارها بیرون می روند لکن

همه خیانتکار نیستند ، امنا باقی می مانند ، عزیزند .

شما ملت ایران پنجاه و چند سال ، آنقدری که جوان ما ، یک قدری مسن های ما یادشان است یا بیست سال ، آنکه همه شما تقریبا یادتان است صبر بر همه مصائب کردید تا صبرتان تمام شد ، یک مقدار هم مهلت بدهیم که دولت کار خودش را بکند . البته بعضی انتصابات ، انتصابات اشتباه بوده است ، عمدا نبوده است ، دولت عمدا خلاف نمی کند . بعضی انتصابات ، انتصابات اشتباه بوده است و همین طور ستاد ارتش ، رئیس ستاد خیانت عمدی نمی کند ، نصب خائن را عمدا نمی کند ، اشتباه ممکن است . هر جا اشتباه شد تذکر بدهید ، تضعیف نکنید . آنهایی که می گونید شما باید اینها را تضعیف کنید یا تبلیغاتی می کنند که موجب تضعیف است ، آنها خائنند ، آنها می خواهند که دولت را تضعیف کنند ، ارتش را تضعیف کنند تا از نو یک سازمان دیگری درست کنند که ملت و همه چیز ما را دوباره برگردانند به حال اول . بیدار باشید .

ملت خواهان جمهوری اسلامی و بیزار از شرق و غرب است

ما تا آخر نفس ایستاده ایم . من این !!! دو سال !!! یک سال ، دو سال آخر عمر را وقف شما کرده ام . از شما می خواهم ، از ملت می خواهم که این نهضت را نگه دارند تا تاسیس حکومت عدل اسلامی . از آنوقت تا حالا می گفتید تا مرگ این کذا نهضت ادامه دارد ، حالا باید بگوئید تا اقامه حکومت اسلامی نهضت ادامه دارد . آنکه ملت

ما می خواهد جمهوری اسلامی است نه جمهوری فقط ، نه جمهوری دمکراتیک ، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی ، جمهوری اسلامی . آنچه که من از شما ملت ایران می خواهم این است که بیدار باشید ، خون عزیزان خودتان را هدر ندهید ، کلمه دمکراتیک را از آن نترسید ، از آنکه حذفش را بترسید ، این فرم غربی است ، ما فرم های غربی را نمی پذیریم . ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمی پذیریم . آن که خون داده همین جوان ، همین توده بوده است ، آن که جوان داده است همین توده بوده است . یک دسته ای بیرون بوده اند ، اشراف و اعیان هم بالاها نشسته بودند و شما خون دادید ، شما جوان دادید ، خانه های شما را سوزاندند ، آنکه شما می خواهید آن باید بشود و نه آنکه ، آنهایی که از اروپا و خارج آمده اند می خواهند ، نه آنکه اعیان و اشراف می خواهند ، نه آنکه حقوقدان ها می خواهند ، آنکه شما می خواهید میزان است ، آن که خون داده باید حرفش را شنید ، رای او معتبر است .

تامین آزادی در انتخاب نوع حکومت ، برای همه مردم

روزنامه ها خودشان را اصلاح کنند ، خیانت نکنند به اسلام و مسلمین ، خون مظلومان ما را هدر ندهند ، تبلیغات سوء را منعکس نکنند ، توطئه ها را جلوگیری کنند لکن همه مردم در آراء آزاد . وقت رفراندوم اعلام شد رای من حکومت جمهوری اسلامی است ، جمهوری اسلامی است . هر کس و هر کس که تبعیت از اسلام دارد

جمهوری اسلامی باید بخواهد لکن تمام مردم آزادند که آراء خودشان را بنویسند و بگویند ، بگویند که ما رژیم سلطنتی می خواهیم ، بگویند که ما برگشت محمد رضا پهلوی می خواهیم ، آزادند بگویند که ما رژیم غربی می خواهیم ، جمهوری باشد لکن اسلام نباشد . این آدمی که می گوید جمهوری باشد اسلام نباشد ، باید پرسید که از اسلام چه دانی و چه دیدی ؟ چه بدی از اسلام دیدی ؟ باید به آن گفت که این اسلام است که طاغوت را قطع کرد ، نه مردم . ایمان ، ایمان طاغوت را قطع کرد ، نه من و تو . از اسلام چه بدی دیدی ؟ آن که می گوید ما جمهوری دمکراتیک می خواهیم یعنی جمهوری به فرم غرب ، از اسلام چه بدی دیدید؟ چه می دانید از اسلام ؟ اسلام تامین آزادی ، استقلال ، عدل ، اسلام شخص اول مملکتش با یکی از رعایا فرق نداشت بلکه پائین تر از او بود . در استفاده از مادیات . آزادی آراء در اسلام از اول بوده است در زمان ائمه ما علیهم السلام ، بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود ، حرف هایشان را می زدند . حجت ما داریم ، ما حجت داریم ، کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمی ترسد لکن توطئه را اجازه نمی دهیم . اینها حرف ندارند توطئه می کنند . ما آنها را دعوت کردیم ، کسانی را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفی دارید بیایید در تلویزیون بگوئید ، مباحثه می کنیم با هم

، تا حالا حاضر نشدند .

پشتیبانی از حوزه های علمیه و حفظ همبستگی

من از عواطف ملت ایران و از عواطف هم وطن های خودم ، قمی ها که من قبلا گفته بودم که از قم علم منتشر می شود ، از قم قدرت منتشر شد ، قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم . من 15 سال یاقدری بیشتر از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود ، با شما بودم . شما غیرتمندان ، شما پاک جوانان سرمشق همه شدید و الحمدالله تمام ملت ایران ، سر تاسر ملت ایران با هم همصدا شدند و این قدرت الهی بود که طاغوت را شکست ، این قدرت الهی بود که ابر قدرت ها را از بین برد و خواهد برد . ما دیگر اجازه نمی دهیم ابر قدرت ها دخالت در مملکت ما بکنند . از اختلافات دست بردارید رمز پیروزی ما اتحاد بود ، همبستگی بود . از حوزه های علمیه تجلیل کنید ، گوش به حرف هائی که میزنند و می خواهند شما را از حوزه ها جدا کنند ، از مراجع جدا کنند ، گوش ندهید . اینها غرض دارند . این حوزه های علمیه است که اسلام را تا حالا نگه داشته است . اگر روحانیون نبودند از اسلام خبر نبود . آن که اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سیاه ، در این زمانهای سیاه ، همین روحانیین بودند . پشتیبانی کنید از اینها .

تقوا را نصب العین خود قرار دهید

حوزه های علمیه در هر جا هست ، در هرجا حوزه های علمیه هم بیدار بشوند هر جا هستند ، امروز روزی نیست که حوزه های علمیه مثل سابق عمل کنند سابق

وضع دیگر داشت حالا وضع دیگر . حوزه های علمیه بیدار باشند . تقوا را ، تقوا را نصب العین خود قرار بدهید . فضلا ، طلاب علوم دینیه ، تقوا ، تقوا ، تنزیه نفس ، مجاهده با نفس . یک مجاهد با نفس می تواند بر یک امت حکومت کند . مجاهده کنید ، تهذیب کنید ، !!! بر !!! حوزه های خودتان را . همه باید تهذیب کنند خودشان را ، همه ملت موظفند که تهذیب کنند . مکتب اسلام ، مکتب تهذیب است . قرآن کتاب آدم سازی است اتکال به قرآن بکنید ، تعلیم از تعالیم عالیه اسلام بگیرید . اسلام انسان درست می کند ، همان که اجانب ، ابرقدرت ها از این می ترسند ، از انسان می ترسند ، و اسلام را می کوبند چون مکتب انسان سازی است ، از آدم می ترسند و مدارس و دانشگاه ها را می کوبند !!! اشاعه می دهند !!! آنجاها مرکزی باشد که آدم درست کند . یک آدم ، یک ملت را درست می کند . رسول اکرم یک آدم بود ، یک انسان کامل بود و یک عالم را تهذیب کرد . و یک فاسد ، یک ملت را فاسد میکند . یک محمدرضا پهلوی ، یک ملت را رو به فساد کشاند . خداوند تعالی به همه شما نصرت عنایت کند . خداوند تعالی اسلام را تقویت کند خداوند تعالی این روح نهضت را زنده نگه دارد خداوند تعالی این قدرت اسلامی را حفظ کند خداوند تعالی به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنایت

کند خداوند تعالی به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنایت کند خداوند تعالی به ملت ما شجاعت عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/12/57

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون ، گروهی از ایرانیان و شورای منتخب بیمارستانهای هلال احمر امارات متحده عربی

ظلم و تعدی و شکنجه های غیر قابل تصور رژیم شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان که تحمل زحمت کردند و برای تفقد از من و اظهار همدردی با ملت به اینجا آمدند تشکر می کنم و سلامت همه را از خدای تبارک و تعالی خواهانم .

شما می دانید که ملت ایران در این پنجاه و چند سال تحت ظلم و تعدی این خاندان که هم آزادی خودشان را از دست داده بودند و هم استقلال کشور ما از دست ما رفته بود ، می دانید که چه کشیدند ملت ما ، سران ملت ، طبقات مختلف ، روحانیون ، روشنفکرها ، دانشگاهیها ، بازاریها همه در رنج و عذاب بودند و چه اشخاصی که در زندانهای اینها کشته شد ، بایک شکنجه های بسیار فجیع که ما الان نمی توانیم تصور آن شکنجه ها را بکنیم . متخصص شکنجه از اسرائیل آورده بودند که اسرائیلی ها تربیت کنند اشخاص شکنجه چی را و آنها شکنجه بکنند ، بعضی از روحانیون را آنطوری که برای ما نقل کرده اند ، پایش را اره کرده اند و بعضیها را روی تاوه گذاشتند و برق را متصل کرده اند ، بو داده اند آنها را و !!! ما !!! اینهائی که به ما رسیده است از این قبیل است ، لکن آنهائی که بعد خواهد کشف شد ، خواهید فهمید که چه به روزگار این بدبختها و این ملت اینها آوردند .

از آنطرف مملکت ما را با

اسم تمدن بزرگ ، همه چیزش را به عقب زدند ، فرهنگ ما ، یک فرهنگ استعماری است که نمی گذارد بچه های ما تربیت و رشد پیدا کنند ، بعد از تقریبا هفتاد سال مدرسه داشتن و سی و چند سال یا بیشتر ، دانشگاه داشتن ، معذلک اگر لوزه ای را بخواهند عمل بکنند ، می گویند که باید برود به لندن عمل بکند ، اگر یک کسی سینه اش مثلا درد داشته باشد یا یک مرض چه ، باید برود به خارج ، برای اینکه نگذاشته اند نیروی جوان های ما رشد و تربیت پیدا بکند ، الان من در این سفری که در پاریس رفتم که از جاهای مختلف برای ملاقات من آمدند ، منجمله از اشخاصی که آمدند ، اینهائی که در آلمان هستند ، چهارصد نفر هستند ظاهرا برای نیروی اتمی آنجا رفته اند ، اینها شکایات داشتند می گفتند اولا ما را نمی گذارند که درست ما اطلاع پیدا کنیم از آن فنونی که هست و ثانیا این برای ایران مضر است ، برای اینکه این تا نفت تمام بشود ، این هم تمام می شود . این

جانشین نفت است و این الان اگر درست بشود ، تا نفت تمام بشود این تمام شده است بنابراین ، این ضرر دارد برای ایران و علاوه ضررهای جانی دارد برای ملت ایران اینها را نگذاشتند درست تحصیل بکنند ، آنی هم که می خواستند بکنند ، اگر نیمه تمام بود ، آن هم این بود چیزهایی که مضر به حال کشور ما بود . می دانید که کشاورزی ما را

بکلی از بین بردند که الان ما احتیاج داریم در همه چیزها ، همه حبوبات احتیاج به خارج داریم ، دامداری ما را بکلی از بین بردند ، مراتع ما را به خارجی ها دادند و یا به اجاره دادند یا همینطور دادند . جنگل های ما را ملی کردند ، دست ملت را از آن کوتاه کردند و به خارجی ها دادند ، اینها ، الان شما هرجای این مملکت را دست بگذارید ، خراب است یک خرابه را گذاشتند و هر چه ما داشتیم برداشتند و رفتند ، الان این دولت و ما ، وارث یک خرابه ای هستیم که همه چیز آن را از بین برده اند و باید از سر بنا بشود .

تاراج خزاین مملکت و ایجاد پایگاه برای امریکا

تبلیغات اینها این قدر بود که در همین خلیج تقریبا عقیده اش این بود که اگر شاه نباشد و دنیا به هم می خورد ، در ایران هم بلی این تتمه اش باز هم ، این تتمه اش حالا هم هست . اینها بعد می فهمند که اینها ، (این خاندان ) به سر ملت ما چه آورده است خزائن این ملت را اینها همه آن را چاپیدند و بردند . زمان رضا!!! شاه چمدان های زیاد از جواهر پر کردند و در دریا وقتی که در کشتی نشستند و بردند او را ، بین دریا یک چیزی را آوردند ، یک بلمی آوردند ، متصل کردند ، رضا شاه را نشاندند توی آن ، کشتی را با جواهرات بردند انگلستان ، خورد و رفت .

این در زمان او بود ، در زمان این هم قبل از اینکه

برود همه چیزش را بسته بندی کردند و بردند از بین ، جواهرات را بردند ، همه چیز را تقریبا غارت کردند و رفتند ، این مملکت ، نفت مهمترین چیز این مملکت است ، دارائی این مملکت است و باید نسلهای آتیه از این استفاده بکنند ، اگر بیست سال دیگر این بود ، دیگر نفت نداشتیم . خودش هم می گفت که نفت ما بیشتر از بیست و چند سال نیست ، برای اینکه نفت را همینطور باز کردند لوله هایش را و دادند به غیر ، در مقابلش چه گرفتند؟ برای امریکا که نمونه بارزش است ، نفتها را دادند در مقابل آن پایگاه برای امریکا درست کردند ، نه اینکه اسلحه به ما دادند ، این صورت مسئله بود که اینها در مقابل نفت اسلحه به ما دادند اسلحه ای که به ما دادند ، اسلحه ای است که ما نمی توانیم استعمالش کنیم . الان در مملکت ما کسی نیست که بتواند این اسلحه ها را استعمال کند ، این اسلحه را دادند که پایگاه باشد که اگر یک وقتی با شوروی مثلا اینها جنگشان شد ، ایران پایگاه آنها باشد و پایگاه های زیاد درست کردند ، هم نفت را بردند ، هم به نفع خودشان عوض را دادند . هر دویش به جیب خود آنها رفته ، اینها یک همچو خیانتی به این مملکت کردند و باز در خلیج می گوئید هستند اشخاصی که خیلی شاهد و ستند . دیگر حالا باید استخوان پوسیده او را بپرستند ، این خائن ها باید استخوان پوسیده او را بپرستند این

حال یک استخوان پوسیده ای است که نه امریکا قبولش کرده ، نه همان رباط که هست ، آنها هم می گویند که ما او را به شاهی قبول نداریم و نمی تواند اینجا بماند ، نه انگلستان قبولش کرد که بروند ، همه ردش کردند خوب پس بیاید خلیج پیش این رفقایش .

آنچه که به درد همه ما می خورد اسلام و حقایق آن است

در هر صورت شما بدانید که اینها اینطور کردند و ملت ما ، ملت غیور ایران تاب نیاورد و همه با هم با قدرت اسلام ، با قدرت ایمان قیام کردند و با قدرت ایمان پیش بردند ، این نهضت و این پیشتازی و این پیروزی ، مرهون این طبقه جوان ایران ، آن هم طبقه جوان درجه سه ، طبقه جوان محروم ، آنها ، این مسئله را پیش بردند . این نهضت را پیش بردند و ما باید از آنها تشکر کنیم . در هر صورت این ، شماها باید در محال خودتان که می روید نصیحت کنید اینها را که گذشت دیگر مطلب ، دیگر شما حا هر چه هم فریاد کنید شاه ، دیگر شاهی تو کار نیست ، تا شما فریادش را بزنید ، برگردید به اسلام . آن چیزی که به درد شما و به درد همه ما می خورد ، اسلام و حقایق اسلام است ، اسلام کافل همه جهات ما هست ، دنیا را درست می کند ، آخرت را درست می کند ، سعادتمند می کند شما را .

خداوند انشا ء الله شما همه را توفیق بدهد و باز هم از شما تشکر می کنم که آمدید و من هم دیگر حالم

مقتضی نیست که دیگر صحبت کنم . حالم مقتضی نیست .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/12/57

بیانات امام خمینی در جمع روحانیت غرب تهران

تشکر از جدیت روحانیت در روشنگری و هدایت ملت ایران

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که در این مدت طولانی ، اطلاع دارم زحمات جانفرسا کشیدید و تحمل جنایات رژیم را کردید تشکر می کنم . خداوند تعالی به شما علماء اعلام و شاگردان مکتب امام زمان سلام الله علیه عمر و برکت و عزت عنایت فرماید ، شما در این راه جدیت کردید و روشنگری کردید و ملت را به قیام وادار کردید ، شما هدایت کردید مردم ، را روحانیت ایران هدایت کرد مردم را و بحمدالله روشنگریهای شما اثر خودش را کرد و مردم ایران یکپارچه با هشیاری قیام کردند و مسائل به اینجا رسید ، لکن از اینجا به بعد بسیار مشکلتر است .

یک مملکت آشفته ، یک کشور شکست خورده ، یک کشور دزد زده ، غارت زده بجا گذاشتند ، نیروهای انسانی ما را عقب راندند ، نگذاشتند ترقی بکنند و مخازن ما را بردند و جواهرات ایران را حمل کردند و به خارج بردند و ایران را بطور شکست خورده فقیر باقی گذاشتند .

الان بهر جهتی از جهات کشور که ملاحظه بکنید می بینید که احتیاج به سالها ، سالهای دراز فعالیت دارد تا بشود به صورت قبل از دزد !!! زدگی برگردد .

در اقتصاد ، بکلی اقتصاد اینجا شکست خورده است ، فرهنگ ، فرهنگ استعماری بوده است ، ارتش ، ارتش انگل بوده است ، دیگران او را هدایت می کردند و همه چیزها بطور شکست خورده و منهدم باقی مانده

است .

شما وارث یک مملکت ویرانه هستید که باید به همت شما و سایر اقشار این ویرانه دوباره از سر سازندگی پیدا کنید .

باید با همکاری تمام اقشار این ویرانه ساخته شود

اول توقع این نیست البته و نباید توقع این باشد که بطور اعجاز یک شبه همه امور اصلاح بشود ، انهدام آسان است ، یک سیل می آید یک شهر را خراب می کند ، یک زلزله می آید یک شهر را ویران می کند ، لکن ساختن آن شهر بعد مشکل است ، البته الان توقعات خیلی زیاد است ، هر روز توقعات زیادی هست که روی این معناست که توجه به این نکردند که پنجاه سال ، بیشتر از پنجاه سال رنج کشیدند و صبر کردند ، حالا می خواهند که همین رنج های پنجاه ساله با یک شب یا با یک ماه ترمیم بشود ، این امری است غیر ممکن .

باید ما همه بهم دست بدهیم و شما آقایان محترم مردم را موعظه کنید و مردم همه با هم دست به هم بدهند و این ویرانه را بسازند ، دولت تنها نمی تواند این کار را بکند ، یک طائفه نمی توانند این کار را بکنند برای اینکه خرابی آنطور نیست که یک جا باشد تا یک قوه بتوانند ، الان همه اوضاع بهم ریخته است و محتاج به این است که همه باهم از این به بعد ، همه با هم در ساختن این خرابه شرکت بکنید . باید شما آقایان در مساجد ، در محافل عمومی مردم را متوجه بکنید که الان همه شما مکلف بر این هستید که در این ساختمان شرکت بکنید ، هر

کس بهر مقدار که می تواند .

الان زراعت ما و کشاورزی ما بکلی منهدم است و باید آقایان توصیه بکنند در مجالسشان ، در مساجدشان ، توصیه بکنند ، اشخاص بفرستند به اطراف که مردم را آگاه کنند که کشت و زرع بکنند که احتیاجمان از خارج برطرف بشود ، مملکت ایران که یک ناحیه اش ممکن بود برای تمام ایران کافی باشد ، مثلا آذربایجان اگر چنانچه کشت بشود ، ممکن بود برای ایران کافی باشد ، حالا همه چیزش از خارج می آید ، یعنی این اصلاحاتی که اینها به خیال خودشان کردند ، عالما عامدا فاسد کردند ، نه اینکه اشتباه کردند ، آن مردک آمد گفت من اشتباه کردم ، لکن تعمد کرد در امور ، اینطور نبود که اشتباه باشد ، عالم عامد بود در خراب کردن این مملکت ، کشاورزی را عالم عامد بود که بصورت اصلاحات ارضی به فساد بکشاند ، مامور بود برای اینکه مملکت ما را بازار قرار بدهد برای دیگران و ما باید از دیگران وارد کنیم و ما بازار آنها باشیم ، اگر چنانچه این مرد نبود مملکت خودمان برای خودمان برای خودمان کافی بود ، لکن این مرد یا نامرد به واسطه آن نوکری که داشت ، ماموریتی که برای وطنش داشت ، مامورش کرده بودند ، بیاید و این وطن را از بین ببرد و برد و رفت و منتها همه چیزهای ما را برداشت و رفت .

کشاورزی ما به این حال رسیده است و تبلیغات لازم است یعنی اشخاصی که در راس واقع هستند ، اشخاصی که مردم از آنها اطاعت

می کنند و مردم را هدایت می کنند اینها باید مردم را وارد کنند به اینکه کشاورزی را از سر بگیرند و کشاورزی را به صورت اول انشاءالله یا بهتر در آورند ، لکن نباید توقع داشت که همین امروز که این بساط برچیده شد ، همان فردا همه کارها مطابق دلخواه همه مردم هیچ امکان ندارد این معنا و لهذا این مراجعات کثیری که الان می شود که هر کدام یک توقعاتی دارند این روی این است که هر کس فکر می کند حال خودش را ، متوجه نیست که مصادف با چه مصیبتی هستند ، الان دولت با چه چیز مصادف است ، الان دولت در هر جا که دست می گذارد خرابی است و برای آبادی او محتاج به یک صرف وقتی است ، صرف مخارجی است که همه اینها لنگ است ، باید شما مردم را هدایت کنید که آقا شماها پنجاه و چند سال است که زیر زجر بودید و تحمل کردید ، چند سال است که تحمل شما تمام شد و بحمدالله به قدرت الهی برچیده شد اوضاع ، حال باید چند سال هم صبر بکنید که بتدریج این کارها درست بشود ، یک ارتشی که باید از سر ساخته بشود ،

یک کشاورزی که باید از سر ساخته بشود ، یک نابسامانی هایی که هر کدامش صرف وقت لازم دارد ، الان هریک از این چیزهای دولت که پیش من می آیند ، وزراء می آیند یا رئیس ارتش می آید قرنی می آید ، دیگران می آیند ، خوب اینها همه شان من می بینم که عاجزند از

اینکه بتوانند به این زودی کار را انجام بدهند و اینها هم حق دارند ، این طور نیست که مسامحه می کنند ، جدیت دارند می کنند ، مشغولند همه ، شب و روز مشغولند اینها ، لکن وضع طوری است که نمی شود به این زودی انجام داد ، باید کمک کنید به اینها .

تاکید بر تقویت دولت مردمی و پرهیز از کارشکنی

مثلا یکی از کمک هائی که از آقایان ساخته است این است که در این پادگان هائی که اینها کسی را می گذارند و در شهربانی در کلانتری ها که کسی می گذارند تایید کنید ، کارشکنی نکیند ، این طور نباشد که یک دولتی در مقابل دولت باشد که تضعیف بشود ، تایید کنید ، یک دولتی است که مال خودتان است ، حالا مثل دولت های سابق نیست ، دولتی است که مال خود شما هست ، دولتی است که منشا از اراده خود شما هست . این را باید تایید کرد ، نه اینکه هر کاری که آن کند ، مقابلش یک چیزی بکنید ، یا همینطور اگر کسی را تعیین کردند برای کلانتری یا برای ارتش در پادگان ها از او تایید کنید ، کارشکنی نکنید ، به مردم وادار کنیدکه تایید کنند ، مردم را ارشاد کنید که اینها را تایید کنند تا بتوانند رشته امور را به دست بگیرند و این آشفتگی ها به آخر برسد .

یک مملکت آشفته است که با همت شما باید درست بشود ، با همت علماء باید درست بشود ، یا همت !!! عرض می کنم !!! همه طبقات باید درست بشود ، الان هم یک آشفتگی های

زیادی هست که مفسدین افتادند توی مردم و پخش اکاذیب می کنند و می روند در این کارخانه ها به آنها می گویند که ببینید هیچ چیز نشده ، خوب آن بیچاره ها هم نمی دانند که هیچ چیز نشد ، نبوده ، آنیکه شد ، حساب نمی کنند که یک قدرت شیطانی و یک استبداد مبرمی را بهم زدند ، این را حساب می کنند که حالا که آنها رفتند پس حالا باز هم هیچ شیطانی و یک استبداد مبرمی را بهم زدند ، این را حساب می کنند که حالا که آنها رفتند پس حالا باز هم هیچ چیز نشد! خیال کردند که حالا باید مثلا تا آنها رفتند یک دست غیبی بیاید و همه ، چیز را برای همه . . . اینها مفسد هستند اینها می خواهند مردم را اغوا کنند و شماها باید در مقابل آنها ایستادگی بکنید ، مردم را هدایت بکنید ، هر کس می تواند برود در این کارخانه ها برای مردم صحبت کند ، بفهماند که اینها می خواهند باز اوضاع سابق را می خواهند باز آن قلدری های سابق را برگردانند به صورت دیگر ، البته دیگر شاه برگشتنی نیست !!! شاه سابق !!! لکن می خواهند با وضع دیگر همان بساط را درست بکنند .

هوشیار باشید که اسلام قابل پیاده شدن است خصوصا حالا

بیدار کنید مردم را ، هشیار کنید مردم را ، توی این کارخانه هااشخاص مطلع ، اشخاص با فهم از علماء و غیره بروند آنجاها با مردم صحبت بکنند ، بفهمانند که اینها چه اشخاصی

هستند ، اینها اشخاصی بودند که بزرگانشان در خود دربار خدمت می کردند حالا آمدند

این حرفها را می زنند ، حالائی که این ملت پا برهنه این پیروزی را برد ، از اطراف دارند هجوم می آورند و می آیند به ایران برای اینکه در این سفره شریک باشند ، !!! این !!! باید به مردم اینها را فهماند و ما می بینیم بعضی از اشخاص خیلی مبتذل از خارج آمدند و اینجا صحبت می کنند و در رادیو صحبت آنها را می کنند که اسلام نمی شود پیاده بشود و خوب غلط می کند این آدم که این حرف را می زند ، باید در مساجد بگویید که حق این مطالب از برای آنهانیست ، چه می دانید اسلام چه است ؟ اینها رفتند در خارج خوابیدند ، ملت ما پیش برده ، حالا آمدند به این خیالات افتادند که یک چیزی دست آنها بیاید باید اینها را علماء اعلام در مساجد بگویند ، اسلام قابل پیاده شدن است ، اگر اسلام قابل پیاده شدن نباشد پس ما بگوئیم خدای تبارک و تعالی نقص داشته در احکامش !! هان ؟! البته اسلام جلوگیری از مفاسد می کند ، جلوگیری از . . . اگر مقصود از اینکه حالا نمی شود اسلام را در حالا پیاده کرد ، مقصود این است که باید سینماهای ما با همان زن های لخت و با همان کارهای زشت باید بشود ، البته اسلام با اینها مخالف است ، اما اسلام با همه ترقیات موافق است ، با همه پیشرفت ها موافق است ، اسلام برای پیشرفت آمده برای ترقی آمده این حرف هائی که بعضی ها حالا آمدند می زنند اینها را

باید آقایان از آن جلوگیری کنند تا تکرار نشود و از فعالیتهائی که بر ضد اسلام الان دارد می شود باز باید خود آقایان اشخاص را انتخاب کنند ، بفرستند در این جاهائی که اینها می روند و با مردم صحبت کنند ، مردم را بیدار کنند . خداوند انشاءالله همه آقایان را حفظ کند و من عذر می خواهم که آقایان آنجا نشستند و من اینجا نشستم ، من و شما هر دو برادر هستیم و اصلا صف واحد است ، قضیه رهبری در کار نیست ، صف واحد ، باهم همه ، همه با هم به پیش انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/12/57

فرمان امام خمینی به نخست وزیر در مورد عدم مصرف گوشت یخزده

بسمه تعالی

جناب آقای نخست وزیر ایدالله تعالی

لازم است جنابعالی به مقامات مربوطه دستور دهید از ورود گوشت های یخزده و مصرف کردن آنها به شدت جلوگیری شود و آنچه از این نوع گوشت ها موجود است از بین برود زیرا آنها نجس و حرام است و مردم نیز حق استفاده از آنها را به عنوان خوراک ندارند و می توانند به مصرف کشاورزی مانند کود زمین برسانند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/12/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

خداوند چهره نورانی شما پاسداران را به نور جمال خویش روشنتر فرماید

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من همیشه دعاگوی شماها ، دعاگوی تمام اقشار ملت ، دعاگوی پاسداران انقلاب بوده ام و انشاءالله خواهم بود . خداوند این چهره نورانی را به نور جمال خودش روشنتر فرماید ، خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنایت فرماید ، خداوند شماها را با سعادت عادت و سلامت نفس در این دنیا و با سعادت های بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرماید .

شماها قشر جوان بودید ، قشر جوانی که از همین توده ، نه در طبقه بالا که همه چیز ما را آنها به باد دادند و نه آنهایی که در خارج فرار کردند یا بودند و اموال این ملت را به یغما بردند ، شما جوانهایی که در متن توده ، در متن جامعه بودید منت بر ما دارید ، همه منت اسلام را دارند ، ما منتی بر اسلام نداریم ، اسلام منت بر ما دارد ، قرآن منت بر ما دارد لکن من منت از شما میکشم . شما جوانهای قدرتمند ، شما جوانهای با ایمان ، شما جوانهای با قدم ثابت ، این پیروزی را

تحصیل کرده اید . من خدا می داند در مدرسه که بعد از کی دو روز متوجه شدم به این عکس هائی که از جوانهای مادر مدرسه هست که البته این ، بعضی از آن شهیدان ما هستند ، خدا میداند که در قلب من چه میگذرد و من چقدر متاسفم ، متاثرم . اینها جوانهای خود ما هستند ، اینها فرزندان من هستند ، این جوان های برومند برای اسلام شهید شدند ، خداوند آنها رابا صاحب اسلام محشور فرماید .

ما متاسفیم از این کشتارها ، از این وحشی گری هایی که رژیم منحوس کرد ، لکن متشکریم که خون ما ، خون جوانهای ما در راه اسلام ریخته شد . اسلام از این شهیدها خیلی داشته است ، از این عزیزها خیلی داشته است و شما جوانها مثل جوانهای صدر اسلام به اسلام خدمت کرده اید . اسلام داشت منسی می شد ، اسلام را داشتند منهدم می کردند قرآن را داشتند زیر چکمه هااز بین می بردند ، قیام شما جوانهای ایران ، قیام شما ملت ایران که قیام الهی بود ، نهضت الهی بود ، قرآن را زنده کرد ، اسلام را زنده کرد ، حیات تازه به اسلام بخشید .

لزوم ادامه جهاد تا استقرار کامل جمهوری اسلامی

و من امیدوارم که از این به بعد باز همه ما ، همه ما مجاهدت کنیم تا جمهوری اسلامی را مستقر کنیم در این مملکت و دست اجانب را همانطوری که تا حالا قطع کرده ایم ، از این به بعد هم نگذاریم سلطه پیدا کنند بر ما و نخواهیم گذاشت . ما اجازه نخواهیم داد که دولت های ابرقدرت

در مقدرات مملکت ما دخالت کنند ، در ارتش ما دخالت کنند ، در فرهنگ ما دخالت کنند ، در اقتصاد ما دخالت کنند . گذشت آنوقت که اینها بدون چو ن و چرا دخالت میکردند در این امور .

امروز ملت ما زنده است ، امروز جوانهای برومند ما زنده اند ، ایستاده اند ، اینها بودند که ثابت کردند که توپ و تانک اثر ندارد در مقابل ملت ، در مقابل ایمان . ایمان به خدا ، ایمان به مبادی اسلامی بود که شما را پیروز کرد . عزیزان من ایمان خودتان را قوی کنید ، گمان نکنید که قدرت مادی این کار را کرد ، روی حساب قدرت مادی ، قدرت های آنان میلیون ها برابر شما بود ، روی حساب دنیایی نباید شما غلبه کنید ، آنها باید با یک یورش شما را از بین ببرند لکن همه حساب هائی که حسابگرها می کردند باطل شد و خودشان هم تصدیق کردند که این نهضت موافق با هیچ حسابی نبود ، پیروزی موافق با هیچ حسابی نبود آنها حساب های مادی را دارند ، حسابهای دنیایی را میکنند و البته روی حساب مادی و روی حساب دنیایی ، یک جمعیت فاقد همه چیز ، یک جمعیتی که نه ارتش دارد ، نه اسلحه دارد ، نه نظام دارد ، هیچیک از اینها (را) ندارد ، بر یک ارتشی که همه چیز داشت ، بر یک ابر قدرتهایی که همه چیز داشتند غلبه کرد ، این حساب معنوی است نه حساب مادی ، روی حساب مادی درست نیست . آنها که حساب هایشان روی

مادیات است و روی دنیا ست باید بیایند بگویند که روی چه حسابی این ملت غلبه کرد بر همه ابرقدرت . کارتر که از اول پشتیبانی خودش را اعلام کرد و با هیاهو ، با نطق ها ، با حرفها پشت سر هم اعلام پشتیبانی کرد ، آنهایی که گفتند ما اسلحه آوریم ، ما کشتی هایمان می آید در آب های شما (آوردند هم بعضی را) و ما چه خواهیم و چه خواهیم کرد ، کجا رفتند؟ آنها فهمیدند که مسئله ، مسئله مادیات نیست ، باید بفهمند این را ، نمی دانم می فهمند یا نه ، باید این مطلب را بفهمند که همه ابرقدرتها پشتیبانی کردند ، پشتیبانی از محمد رضا کردند . خود او هم دارای همه چیز بود الا انسانیت ، الا شرف .

رمز پیروزی نهضت ، ایمان ثابت و وحدت کلمه بود

روی موازین مادی ، روی موازین عادی باید با یک یورش ، ما از بین رفته باشیم ، باید همه ما یک لقه آنها باشیم ، لکن قدرت ایمان ، پشتیبانی خدای تبارک و تعالی ، اتکال به ولی عصر (سلام الله علیه ) شما را پیروز کرد . برادران من از یاد نبرید این رمز پیروزی را ، این وحدت کلمه ای که در تمام اقشار ایران پیدا شد ، معجزه بود ، کسی نمی تواند این را ایجاد کند ، این معجزه بود ، این امر الهی بود ، این وحی الهی بود نه کار بشر ، رمز پیروزی شما اول ایمان ثابت و بعد وحدت کلمه ، این دو مطلب را حفظ کنید ، ایمان خودتان را قوی کنید ، شما یک موجود

مادی نیستید (آنهائی که انسان را یک موجود مادی می دانند ، انسان را مثل سایر حیوانات می دانند) شما یک موجودی هستید که هم جهت مادیت دارید و بالاتر ، جهات معنویت . شما دارای یک نفس قدوسی هستید ، شما دارای یک نفس مجرد هستید که اگر چنانچه در خدمت اسلام ، در خدمت خدای تبارک و تعالی باشید آن نفس شما ، نفس طاهر ، زکی و سعادتمند است و هر جا که بشود و هر طور که بشود آن نفس زکیه سعادتمند ، سعادتمند است ، در شکست ها سعادتمند در مردن سعادتمند است . مردن انسان ، انسان طاهر ، اول زندگی انسانی اوست ، اینجا زندگی حیوانی است ، زندگی محدود است . آن زندگانی انسانی غیر محدود مال یک عالم غیر محدود است . اگر تصفیه کردید ، اگر نفس خودتان را تطهیر کردید ، اگر اعمال خودتان را با قرآن کریم وفق دادید ، با احکام اسلام وفق دادید ، اگر اخلاق خودتان را ، اخلاق قرآن کردید ، اگر نفس خودتان را تصفیه کردید ، باک از هیچ چیز نداشته باشید ، مردن چیز سهلی است ، چیز مهمی نیست ، این است که حضرت امیر سلام الله علیه مولای همه ، می فرمود که من به موت آنقدر انس دارم که بیشتر از انسی که بچه به پستان مادرش دارد . برای اینکه او فهمیده بود که دنیا چیست و ماوراء چیست ، فهمیده بود که موت یعنی چه ، موت حیات است ، ما شهید دادیم لکن شهیدان ما زنده اند ، پیش خدا

زنده اند ، آنجا رزق می خورند ، ابدی هستند آنها و ما هم از خدا می خواهیم که موفق به شهادت بشویم ، یک آن است و سعادت همیشگی ، زحمت یک آن ، سعادت همیشگی دنبالش ، سعادت همیشگی .

برای دوام خدماتتان ، مقصد را الهی کنید

اگر بخواهید به اسلام و ملت خودتان خدمت بکنید ، اگر بخواهید خدمت شما دوام داشته باشد ، اگر بخواهید خدمت شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد ، مقصد را مقصد الهی کنید ، برای خدا قدم بردارید ، مجاهده را برای خدا بکنید . پاسداری را برای خدا بکنید .

شما زحمت خیلی می کشید ، زحمت خیلی کشیدید ، شما به اسلام حق دارید ، لکن جهاد کنید ، جهاد نفس کنید . این شب زنده داری ها که ان مجاهدین ما دارند می کنند ، در این دل های شب با خدای تبارک و تعالی مناجات کنید ، از خدا بخواهید که شما را توفیق بدهد و توفیق شهادت بدهد ، توفیق عزت بدهد ، شهادت عزت شماست ، شما نترسید از هیچ چیز و شما طبقه ملت که حقیقت ملت شما هستید ، واقعیت ملت عبارت از همین توده است ، همین کارگر و صانع و بازاری و این صنف اداری و کشاورز و اینها توده حقیق ملت است ، آنها که چپاول ها را کردند ورفتند از ملت ما نیستند ، شما از هیچ چیز نترسید که با قدرت ایمان بر همه مشکلات انشاءالله غلبه خواهد شد .

البته الان می دانید که انقلاب است ، و این را بدانید که در تمام انقلاباتی که از اول

عالم واقع شده است تا حالا ، انقلابی به این سرعت و به این کم ضایعه ای نبوده است . ما شهید دادیم ، بسیار هم دادیم ، لکن در مقابل آنها که قیام کردند و میلیون ها آدم از آنها کشته شده است ، خرابی ها برایشان واقع شده است ، ایران بحمدالله در تحت حمایت ولی امر(سلام الله علیه ) ضایعاتش کم و عایداتش زیاد . بالاتر از این عایده چیست که یک رژیم 2500 ساله ظلم را که ریشه هایش در اعماق این مملکت رفته شما کندید در ظرف چند ساعت ؟ البته مقدماتش طولانی بود لکن آنوقت که قیام حقیقی شد و آنها خواستند کودتا بکنند ، کودتا می خواستند بکند ، این کودتا بود ، شما شکستید در ظرف چندین ساعت و همه چیز را فرو ریختید . آنها هر چه داشتند ، هر چه خواستند خرابی کردند ، هر چه توانستند خرابی کردند ، خرابی کردند و رفتند و مملکت ما را به باد دادند و رفتند .

برای حل مشکلات متفق شوید که (دست خدا با جماعت است )

الان ما یک خرابه در دستمان است . شما پنجاه و چند سال با دیکتاتوری ها ، با اختناق ، و با بی ارزشیی که به شما دادند شما را هیچ حساب می کردند ، ساختید ، تحمل کردید ، حالا باید باز برای ساختن تحمل کنید ، گمان نکنید که دولت یا عرض می کنم قشری از دولت بتواند ، قشری از ملت بتوانند این خرابه ها را بسازند ، این کار همه است ، همه ملت ، همه ملت مکلف هستند . اینهایی که گاهی یک نغمه ای می

گویند ، یک چیزی میگویند . (پس چه شد ، چرا؟) اینها می خواهند تفرقه بیندازند . (چه شد) یعنی چه ؟ بیشتر از این چه شود؟ ملتی که تمام ابرقدت ها را با مشت کوبید ، باز چه شد؟ ملتیکه یک دستگاه جابر را که 2500 سال بر این مملکت حکومت جابرانه کردند ، زیر خاک کرد ، باز چه شد؟ چه شد باید گفت ؟ البته مشکلات داریم ، الان ما مشکلاتمان زیاد است لکن همه باید دست به هم بدهیم تا حل مشکل بکنیم ، من نمی توانم ، روحانیت هم نمی تواند ، دولت هم نمی تواند ، هیچ قشری از از اقشار نمی توانند لکن ((یدالله مع الجماعه )) خدای تبارک و تعالی با جماعت است ، جماعت رویهم وقتی که اتفاق بر یک امری کردند خدای تبارک و تعالی پشتیبان آنهاست و مǠحس کردیم این مطلب را ، ذوق کردیم این مطلب را که این جماعت ایران که باهم شدند خدا پشتیبان آنها بود و الان هم هست .

کاری نکنید که عنایت خدا ، خدای نخواسته کم بشود ، کاری نکنید که برای ولی عصر (عج )ایجاد نگرانی بکنید ، تفرقه نداشته باشید باهم ، با هم تفرقه اندازی نکنید ، باهم باشید همه ، همه با هم ، جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی ، همه با هم . و من امیدوارم که تحقق جمهوری اسلامی و توفیق ما و توفیق شما به اینکه یک همچو عدل اسلامی را مستقر کنیم گرفتاری همه ما رفع بشود ، گرفتاری کارمندها رفع بشود ، گرفتاری کارگرها رفع بشود . دولت ما

، همه ، درصدد این هستیم که یک زندگی صیحیح خوب برای کارمندها و برای طبقه ضعیف ، برای این مستضعفینی که سالهای طولانی تحت فشار بودند ، برای این کارمندانی که در کارخانه ها ، کارگرانی که در کارخانه ها کارکنند ، برای کشاورزها ، برای همه .

ان اکرمکم عندالله اتقیکم

اسلام برای همه است ، اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار می کند ، اسلام از طبقه بالا پیدا نشده است . پیغمبر اکرم (ص ) از همین جمعیت پائین بود ، از همین بین جمعیت پا شد و قیام کرد . اصحاب او از همین مردم پائین بودند ، از طبقه سوم بودند ، آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم (ص ) بودند ، از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت ، همین ملت قیام کرده است و به نفع همین ملت احکام آورده است ، (ان اکرمکم عندالله اتقیکم ) . خدای تبارک و تعالی به طبقات نگاه نمی کند که این طبقه بالاست ، این نخست وزیر است ، این اعلیحضرت همایونی است ، این نمی دانم چه است ، این سردار است ، این چطور است . نزد خدای تبارک و تعالی ، اینها هیچ مطرح نیست . در اسلام ، تقوا مطرح است . آنکه تقوا دارد ، هر که تقوایش زیادتر است ، پیش خدا کرامتش زیادتر است . آن کارمندی که در کارمندیش تقوا دارد ، آن نخست وزیری که در نخست وزیریش تقوا دارد ، تقوای سیاسی دارد ، آن وزرائی که تقوا دارند ، در کارهائی که می

کنند متقی هستند ، با خدا هستند ، آن رئیس جمهور که تقوا دارد الهی ست . اینها کریمند و اگر خدای نخواسته تقوا در کار نباشد ، همه از نظر خدا منفی اند . آن روزی که بر ملت تقوا پیدا بشود ملت برومند است ، کریم است ، پیش خدا اکرم است (ان اکرمکم عندا!!! لله اتقیکم ) استثنا ندارد . پیغمبر اکرم (ص ) برای اینکه اتقای ناس بود ، اکرم ناس بود . امیر المومنین (ع ) برای اینکه بعد از رسول الله (ص ) اتقی الناس بود ، اکرم ناس بود . نسب و سبب ، این حرف ها توی کار نیست ، تقوا در کار است ، تقوا داشته باشید تا بر همه مشکلات غلبه بکنید ، با خدا باشید و از هیچ چیز باک نداشته باشید ، اتکال به خدا بکنید و با هیچ چیز و از هیچ چیز نترسید .

در منطق اسلام شکست معنی ندارد

منطق ، منطق صدر اسلام است که اگر بکشیم ، بهشت می رویم و اگر کشته بشویم ، بهشت می رویم . این منطق شکست ندارد . منطق دنیا نیست که اگر چنانچه بمیرند ، یا به جهنم می روند یا به جائی بدتر از جهنم اگر باشد . منطق ، منطق دین است . منطق ، منطق اسلام است ، منطق قرآن است . باک نیست وقتی که تقوا بود ، وقتی با خدا بودیم باک نیست که مردم از ما اعراض کنند ، دنیا پشت بر ما بکنند . باک نباید داشته باشیم برای اینکه خدا با شماست و اگر خدای نخواسته عنایت او برداشته

شد ، همه عالم هم که با شما باشند فایده ندارد . همه ابر قدرت ها با این مردیکه بودند فایده ندید ، همه دولت های عربی هم بودند ، حالا آمدند می گویند چه و چه . همان هائی که آنوقت برادر بودند ، این راپشتیبانی می کردند ، همه برگشتند ، رویشان را برگرداندند و پشت به او کردند ، الان آن وسط نشسته ، همه دولت ها پشت کردند به او ، همه ملت ها پشت کردند به او ، عائله خودش هم پشت کرده است به او . شما خیال می کنید که الان این از دست همان عائله و داخله خودش خیالش راحت است ؟ همان داخله پدرش را در می آورد ، راحتی دیگر برایش نیست .

کسی که بر ضد خدا و احکام او قیام کند موفق به توبه نخواهد شد

آن کسی که بر ضد خدا قیام کند ، بر ضد احکام خدا قیام کند ، آن کسی که خیانت کند بر اسلام ، خیانت کند بر مملکت مسلمین ، عاقبتش این است و این عاقبت سهلی ست ، عاقبت های بالاتری در کاراست . این الان بهشتش این است که در دنیا باشد با همه نکبت ، این موفق به توبه نخواهد شد ، من نمی گویم نباید بشود اما

نخواهد شد . حضرت سجاد سلام الله علیه از قراری که منقول است به یزید یاد داد که از چه راه توبه کن . حضرت زینب فرمود: آخر به این ، این موفق نمی شود به توبه ، کسی که امام را بکشد موفق به توبه نمی شود ، اگر موفق می شد به توبه صحیح ، قبول می کرد خدا ،

لکن نمی شود ، یعنی قلب جوری می شود ، قلب انسان طوری می شود که دیگر برای انسان امکان ندارد آن قلب را از آن طبعی که برایش واقع شده است ، از آن ظلمتی که برایش واقع شده است ، بتواند نجات بدهد ، نمی تواند اصلا دعا کنید که انسان اینطور نشود ، خداوند در قلب انسان مهر نگذارد ، یک مهری که دیگر نتواند خودش هم هیچ کاری بکند .

خداوند به همه شما قدرت ، سلامت ، پایداری ، پاسداری ، پاسداری از انقلاب به همه شما عنایت کند . ما از این به بعد هم محتاجیم به شما ، همه ما محتاج به خدا هستیم و ما محتاجیم به این قوا ، ما محتاجیم به این جوان های برومند ، جوان های سرتاسر ایران . شما پاسداران بحق اسلامید ، شما مثل جوانهای صدر اسلام هستید ، شما اسلام را نجات دادید ، باید از این به بعد هم پاسداری کنید که این انقلاب به ثمر واقعیش برسد . خداوند همه شما را توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/12/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم

لزوم تعطیلی حوزه ها جهت تعیین سرنوشت اسلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه نه حالم مقتضی است و نه وقتم ، معذلک چون شما آقایان که انشاء الله بعدها به مقام رهبری اسلام و هدایت مسلمین نائل می شوید ، حالا که چشمم به این وجوه کریمه افتاد ، یک تنبهی لازم است عرض بکنم و آن اینکه در عین حال که همه آمال ما این است که احکام اسلام به آنطوری که هست در بین مسلمین پیاده

بشود و اسلام به آنطوری که هست معرف بشود و فقه اسلام تدریس بشود ، تعلم بشود ، حفظ بشود ، که با حفظ احکام اسلام ، اسلام محفوظ است و حفظ احکام اسلام بسته به وجود طبقه روحانیون سلام الله علیهم ، در عین حال که مطلب این است ، یک نکته ای است حالا که آن نکته ، در نجف که من بودم ، من هم یک طلبه ای بودم و باندازه خودم مشغول بودم برای آن نکته ، دست برداشتم از درس و بحث و مطالعه و زیارت امام علیه السلام و حرکت کردم ، نه حرکت برای پاریس بلکه حرکت برای کویت و از کویت به سوریه بنا داشتم ، لکن قضایا طوری شد که خدا خواست و رفتم به پایس و در آنجا البته بهتر شد ، یعنی اگر در لبنان بودیم یا در سوریه بودیم ، حالا باز آنجا بودیم و شما هم اینجا و شاه هم آنجا لکن این سفر یک سفر با برکتی بود ، در عین حالی که در یک مملکت البته غیر مسلم بود . آن نکته این بود فقه و درس و بحث برای حفظ اسلام است ، آن روزی که اسلام محتاج به این است که برای حفظ بیضه اسلام بند باید بروند ، آن روزی که اسلام محتاج به است که بسیار حساس است برای اسلام و مسلمین و ملت ما ، که شاید حساستر از این موقع نباشد و آن این است که سرنوشت مملکت اسلام باید تعیین بشود .

فقط (جمهوری اسلامی ) نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف

کمتر حالا که رژیم سلطنتی رفته است و از بین رفته است و قاعده هم این بود که از اول وجود پیدا نکند ، حالا برای اینکه ما طرز حکومت را تعیین کنیم ، محتاج به یک فعالیت هاست . البته در نظر من ، شخص من ، این است که احتیاج به رفراندم هم نیست برای اینکه مردم آراء خودشان را در ایران اعلام کردند ، با فریادها ، با دادها اعلام کردند لکن برای اینکه یک اشکالی مثلا اگر یک دولتی اشکالی داشته باشد در اینکه خوب این ثبت نشده است این رفراندم ، تقاضا نشده است و باید تقاضا بشود ثبت بشود ، شمارش بشود آراء ، برای این ، بنابراین است که یک رفراندمی بشود و چون این رفراندم یک رفراندم اساسی است که مقدرات مملکت ما را این تعیین می کند و ما اگر بخواهیم یک حکومت اسلامی ، یک جمهوری اسلامی در ایران برقرار کنیم و این رفراندم باید بشود ، از این جهت لازم است که آقایان ، اینهائی که قدرت بر این معنا دارند که تشریف ببرند در بلاد و در محالی که آشنا هستند یا غیر آشنا و مسائل را برای آنها بگویند و آنها را روشن کنند و دعوت کنند به اینکه رای بدهید به جمهوری اسلامی ، این هم با همین کلمه ، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر برای اینکه الان شیاطین افتاده اند دنبال اینکه جمهوری محض ، همین جمهوری باشد ، جمهوری دموکراتیک باشد و از این حرف ها ، برای اینکه آقایان تشریف ببرند و رفع ابهام

بکنند ، این خوب است که به همان طوری که مدرسین محترم اینجا بنا دارند که یک مثلا هیات هائی را به اطراف یا اشخاصی را به اطراف بفرستند برای روشن کردن مردم ، این لازم است که عمل شود و غصه نخورید که درستان تعطیل می شود ، انشاءالله مجال درس خواندن ، الحمدالله جوان هستید و مجال درس خواندنتان هست ، من هم یک طلبه بودم که وقتی دیدم وضع اینطوری است درسم را رها کردم و رفتم و حالا هم آمدم پیش شما ، الان هم تعطیل هست ، هیچ نه مطالعه دارم نه درس دارم ، مشغول همین خدمت به شما آقایان هستم .

توصیه به ترک درس و اشتغال به آگاه سازی افراد در دهات و قصبات

در هر صورت این نکته بود که از اینکه حالا مثلا دو ماهی ، چهار ماهی درس تعطیل بشود ، از این نگرانی نداشته باشید برای اینکه یک وقت انسان درس را تعطیل řɠکند برای اینکه برود تعیش بکند ، برای اینکه برود تنبلی بکند ، یک وقت درس را تعطیل می کند برای خدا . همانطور که درس خواندن برای خدا ثواب و اجر دارد و ارزنده است پیش خدای تبارک و تعالی ، گاهی وقت ها هم تعطیل درس و اشتغال به یک مطلب مهمی بلکه مهمتر از درس ، این هم ارزنده است پیش خدا . الان تعطیل شما و رفتن در اطراف و دهات دور دست ، شهرها ، دهات دور دست ، مقصد ، مقصد الهی است ، فرق نگذارید بین اینکه در یک شهرستانی بروید و با یک جمعیت انبوهی مواجه باشید ، یا در یک دهی بروید و با یک

جمعیت کمی . وقتی بنا شد مقصد الهی باشد ، ما بین او و او فرق نگذارید بلکه گاهی او اولی است . در شهرستانها خوب اقشار زیاد هستند ، آمال زیاد است شاید هوای نفس در آنجا زیادتر باشد ، اما در قراء و قصبات و دهات دور افتاده این مسائل کمتر است ، هم افراد کم می روند ، هم جمعیت های آنجا کم است ، هم آنها از فقرا و از میان مستمندان هستند ، طمع بین آنها کمتر است ، از این جهت جنبه الهی آنجا بیشتر است . اینطور نباشد که همه مجتمع بشوند در شهرهای بزرگ . متفرق بشوند در شهرها و قصبات و دهات و !!! عرض کنم !!! قراء و همه جا و همه را آگاه کنند که رفراندم که شد همه جمهوری اسلامی را بگویند می خواهیم ، همین آراء شان را که می دهند ، !!! آراء !!! رای بدهند به جمهوری اسلامی ، و هیچ زیر بار کلمه زائد و ناقص هیچ نروند ، هر چند ممکن است کمونیستها بروند در اطراف و ترویج کنند و چه بکنند که ، ولو اینکه آنها هم بواسطه شکستی که خورده اند اعلام کردند که ما هم جمهوری اسلامی می خواهیم ، خوب هم کردند یعنی عقل هم کرده اند ، تدبیر هم کرده اند برای اینکه اگر این را نگفته بودند ، آنوقت عددشان معلوم می شد که چند نفرند ، حالا برای اینکه نفهمند مردم چند نفر هستند اینها و خیال کنند که خوب همه ایران که به جمهوری اسلامی رای دادند ، همه اینها

هم کمونیست هستند ، به ما رای دادند .

اتصال اقشار به یکدیگر از الطاف خداوند و اسباب پیروزی

در هر صورت همین کلمه جمهوری اسلامی ، من هم رایم همین است ، رایم را هم انشاءالله در صندوق می اندازم ، رای من هم مثل رای شماها جمهوری اسلامی است و اگر این را انشاءالله تعقیب کنید وامید است نصرت پیدا کنید و نصرت پیدا می کنید انشاءالله ، خداوند با شماست . خدای تبارک و تعالی نظرش با شماست . دلیل اینکه نظرش با شماست این پیروزی است که پیدا کردیم ما در عین حالی که هیچ بودیم . یعنی هیچ نداشتیم دیگر . این تفنگ !!!ها که حالا بینید ، بعد از پیروزی است . قبل از اینکه تفنگی در کار نبود ، چیزی نداشتیم ما . ما بودیم و یک آه و ناله و یک فریاد و یک مشت !!! عرض کنم که !!! گره شده و خدا خواست که این ناله و فریاد مردم را و این مشت خالی را غلبه بدهد بر همه قدرت های بزرگ به مثل قدرتی که اینها داشتند و همه اسباب و آلات را داشتند . معذلک خداوند خواست که در بین خودشان تفرقه افتاد ، خودشان متصل شدند . یعنی دیدند که ما خیر آنها را می خواهیم برای اینکه روحانیت خیر آنها را می خواهد ، ارتشی ها هم این را فهمیدند متصل شدند ، نیروی هوائی متصل شدند !!! عرض می کنم که !!! همه اقشار متصل شدند به ما و این موجب پیروزی شد و این اسبابی بود که خدای تبارک و تعالی فراهم کرد .

تلاش برای تفهیم معنای واقعی یک حکومت عدل اسلامی

انشاءالله پیروز خواهید شد و انشاءالله با تدریج یک حکومت عدل اسلامی که مردم

و عالم بفهمد معنای اسلام چه است و معنای حکومت چه است . آیا حکومت این بوده است که تا حالا بوده است که حالا که حاکم جائر رفته است حالا می فهمیم که چه گنجینه ها برده است ؟!!! در بانک ها !!! چه چیزها اینها به سرقت بردند و در بانک ها سپردند ، این مال ملت را چطور غارت کردند و فرار کردند ، این حکومت ، حکومت است ؟ یاآن حکومت که وقتی که می خواهد چیز بخورد ، یک نان خشکی با نمک ، وقتی که می گوید ، شبی که صبح آن شب شهادت می رسد ، مولا امیرالمومنین وقتی که (به حسب نقل ) بر ایشان غذا می آورند می بیند که شیر آورده و نمک آورده و نان ، نان جوین می خورند ، نه نانی که ، سنگکی که شما می خوردید ، آن نانی که او می خورد می فرماید که (به طوری که نقل شده است ) چه وقت دیدی که من دو تا خورش داشته باشم که حالا آوردی ،

رفت نمک را بردارد در نقل است که قسمش داد به جان خودش که شیر را بر دارد ، شیر را برداشت . دو لقمه !!! نمک !!! با نمک میل فرمود و صبح آن روز هم به شهادت رسید و هیچ هم نداشت ، هیچ هم نداشت یعنی چیزهائی تهیه کرده بود با دست خودش لکن همه رفت ، همه را بعد از آنکه آن نهر بزرگ را با فعالیت خودش با دست خودش حضرت امیر حفر کرد و چیز کرد ، وقتی

که آب بیرون آمد فرمود: (بشر الورثه ) لکن برای ورثه هم نگذاشت ، وقف کرد . آیا آن طرز حکومت بهتر است ، آن حکومتی که رسول الله کرد بهتر است که وقتی که تو مجلس ، توی مسجد نشسته بود و مردم و اصحاب هم نشسته بودند ، می آمدند گفتند کدام یکی از شما پیغمبر است کدامتان هستید؟ یا آنکه وقتی تشریفات طوری است که همه می فهمند که این ، این دارای این تشریفات عبارت از حاکم است . حکومت اسلام این است . البته ما نمی توانیم یک همچو حکومتی درست کنیم ، ماها قادر نیستیم لکن توانیم یک مقداری نزدیک بشویم به آن حکومت ، می توانیم دست دزدها را قطع بکنیم و تا حالا بحمد الله عمده شان قطع شد دستشان . عمده آنهائی که سران قوم بودند و ذخایر ما را بردند و در بانک گذاشتند ، عمده آنها دستشان دیگر از بردن زیادی قطع شد و امید است که دست ما برسد و ما بگیریم از آنها آنچه را که دزد یده اند و برده اند ، بگیریم از آنها .

آزادی در امر رفراندم ، از مظاهر حکومت اسلامی

در هر صورت الان وقت این است که ما فعالیت بکنیم برای اینکه این جمهوری اسلامی را پیاده کنیم !!! و رای از مردم !!! تقاضا کنیم از مردم که رای بدهند به جمهوری اسلامی و همه هم آزادند اما شما هدایتشان بکنید ، الزام نیست که بروید مامور بگذارید ، مثل سابق که مامور می گذاشتند سر مردم که رای بدهید ، بعد هم که از مردم رای نمی گرفتند خودشان رای می دادند

، رای ها را خودشان می خواندند و خودشان می دادند و تمام می شد قضیه ، نه مردم آزادند لکن شما هدایت کنید مردم را . مردم ما مسلمانند ، اسلام را می خواهند ، شما معرفی کنید اسلام را ، معرفی کنید حکومت اسلامی را ، معرفی کنید احکام اسلام را ، به آنها بفهمانید که اگر شما یک حکومت عدلی بخواهید ، یک حکومت انصافی بخواهید ، بخواهید که در رفاه باشید ، بخواهید که فقرای شما در رفاه باشند ، بخواهید که اغنیاء به شما ظلم کنند ، ظلم نکنید ، بخواهید که دولت ها به شما ظلم نکنند ، بخواهید که پاسبان ها دیگر نتوانند به شما ظلم کنند ، ارتش نتواند به شما ظلم کند ، اگر یک همچو چیزی را بخواهید ، رای بدهید به جمهوری اسلامی تا اینکه انشاءالله اسلام و احکام اسلام پیاده بشود که البته طولانی است مطلب . اینقدر خرابی شده است ، اینقدر خرابی در این مملکت شده است که ما نمی توانیم تصور آن را بکنیم . اینقدر خرابی شده است ، اینقدر در ادارات خرابی شده است ، اینقدر در وزارتخانه ها خرابی شده است که به این زودی نمی توانیم جبران بکنیم . دستور اکیدا بر حفظ جهات شرعی و عدم معصیت در وزارتخانه ها الان وزارتخانه ها باز (این را می گویم که به دولت برسد ) وزارتخانه ها آن طوری که برای من نقل می کنند باز همان صورت زمان طاغوت را دارد . وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود ، در وزارتخانه های اسلامی نباید زنهای

لخت بیایند ، زن ها بروند اما با حجاب باشند ، مانعی ندارد بروند اما کار بکنند لکن با حجاب شرعی باشند ، با حفظ جهات شرعی باشند ، نباید در آنجا ظرف طلا و نقره که به نص اسلام حرام است استعمال بشود ، نباید این تزئینات فوق العاده ای که صرف شده است در اینجا و آنجا باز محفوظ باشد ، اینها را بگذارید در بانک ها ، بگذارید در چیز ، برای ملت خرج بکنید . ملت عدالت می خواهد ، اطاق بزرگ نمی خواهد . ملت وزارتخانه خواهد وزارتخانه اسلامی ، نه آن وزارتخانه کاخ دادگستری ، کاخ نخست وزیری ، کاخ وزارت ، هی کاخ . کاخ مال ملت است اینها را نکنید اینطور . این تزئیناتی که الان دراین کاخ ها موجود است ، علاوه بر اینکه بسیاریش یا بعضیش از محرمات است و حتما باید دولت این را توجه کند به آن ، دولتی که می گوید دولت اسلامی است و هستند نباید تحت تاثیر واقع بشود و هر طوری سابق بوده حالا همان طوری که در زمان محمد رضا شاه خان ، بوده است حالا هم همان فرم باشد . پس شما چکاره اید؟ تو که می گویی من مسلمان هستم ، چکاره هستی ؟ ما یکی یکی باید بگوئیم ؟ دانه دانه باید بشمریم ؟ اینهاباید اصلاح بشود و شماها من می دانم شما مسلمانید ، من همه افراد اینها را ، بعضی شان را می شناسم ، بعضی شان را هم معرفی کرده اند به من ، اینها همه متعهدند ، همه مسلمانند لکن ضعیف

النفسند . می ترسند که مبادا یک وقت مهمانی از اجانب بیاید در کاخ دادگستری یا درکاخ نخست وزیری و اینجا ببیند که یک چیز محقری است ، باید حتما به فرم غرب باشد . ضعیفید آقا ، تا ضعیفید زیر بار اقویا هستید . آنوقتی که نفس شما قوی شد و اعتناء نکردید اعتناء به این زخارف نکردید آنوقت است که از شما حساب می برند . صدر اسلام را مطالعه کنید ببینید چه جور بوده وضع ، آنهایی که ممالک را فتح کردند ، آنهایی که دنیا را گرفتند ، آنهائی که قدرتشان را بر عالم نشان دادند ، زندگیشان چه جور بود؟ وقتی حریر فرش کرده بودند در یکی از دارالسلطنه ها ، این جوانهای اسلام آمدند آنجا گفتند (اگر چه حرام نفرموده است فرش حریر را لکن چون لباس حریر را اینطور نقل میکنند حرام فرموده ، ما روی فرش حریر هم نمی نشینیم ) با سر شمشیر در حضور سلطان کنار گذاشتند اینها را وروی زمین نشستند . اینها آدم بودند ، اینها قوی بودند . آن کسی که در راس بود ، در زندگی از همه افراد پایین تر بود ، شاید در یمامه شاید در سرحدات یک نفر باشد که گرسنه باشد ، یک نفر باشد که درست نتواند زندگی خوب بکند ، بنابراین من اینجا که هستم باید زندگیم این باشد یعنی یک لقمه نان با یک قدری نمک . این حکومت ما بود و ما هم البته قدرت نداریم ولی خودشان فرمودند شما قدرت ندارید لکن ععع (اعینونی بالورع و الاجتهاد بالتقوی و الورع . .

. والاجتهاد ) عععع اعانت کنید امیر المومنین سلام الله علیه را .

برای اصلاح جامعه و ایجاد تحول (باید از خود شروع کرد)

دولت ها بفهمند که قدرت به این نیست که ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد ، قدرت به این نیست که پرده های کذا باشد ، بزرگی و عظمت به این نیست که پرده های کذا باشد و مبل های کذا باشد از مال این ملت ضعیف ، خود ملت توی این غارها زندکی بکند و شما در کاخ های دادگستری و در

کاخ های نخست وزیری . تعدیل کنید خودتان را ، اگر از خودتان شروع نکنید نمی توانید اصلاح کنید . وزارتخانه ها را اصلاح کنید . !!! همه !!! همه درد و بلای ما این است که ما غربزده هستیم ، ما سالهای طولانی زیر بار غرب بودیم ، زیر بار آمریکا بودیم ، سالهای متمادی مانوس شدیم ما ، اصلا قلوبمان ، قلوب !!! هی !!! غربی است ، متبدل شدیم به یک انسان غربی و به این زودی نمی توانید شما برگردید لکن همت کنید ، برگردید . شما حالا می خواهید بگوئید روی پای خودمان می خواهیم بایستیم ، باز هم رنگ غرب ؟! حالائی که می گویید روی پای خودمان باز هم جمهوری دموکراتیک یعنی جمهوری غربی ؟! مستقلیم و می خواهیم مستقل باشیم ، ما اسلام است مذهبمان . ما قوانینمان قوانین اسلام است ، قوانین غنی اسلام است . همه چیز باید متحول بشود . حضرت امیر در آن فرمایششان که من حافظه ندارم که یادم بماند مطلب که : مثل اینکه شما را متبدل می کنند ، مثل اینکه از ته بالا

بیاید ، از ته پائین بیاید مثل دیگی که کمچه به آن زنند که آنچه زیرش رو بشود ، رویش زیر بشود . باید متحول بشوید ، همین تحولی که ملت ما در ظرف مدت کمی پیدا کرد ، یک نحو تحول معجزه آسا که یک روز از پاسبان حساب می برد ، بازارهای بزرگ ما از پاسبان حساب می بردند ، یک روزی هم از شخص اول مملکت حساب نبردند ، یک روز جرات نمی کردند که توی خانه شان اسم شاه را به ناگواری ببرند ، یک روز هم در خیابان ها ریختند و گفتند مرگ بر این . همچو متحول شد ، کی این کار را کرد؟ اسلام ، قوت ایمان و الا انسان که نمی تواند این کار را بکند ، کار من و تو و اینها نیست که ، کار اسلام است . متشبث بشوید به اسلام ، متحول کنید خودتان را ، اول باید ، نقطه اول این است که خود انسان متحول بشود ، خود انسان از غربزدگی بیرون بیاید . باید حتما ما وزارتخانه هایمان آنطور تشریفات داشته باشد که هر کسی تویش برود خیال کند که در یک جائی غیر از ایران است ، یک جای دیگری است ، یک بساط دیگری است ؟! از آنجا وقتی بیاید در این زاغه نشینان ما که یک شب به من نوشته بودند ، عدد محله هائی که در تهران از اینها هست ، چادرنشین ها ، زاغه نشین ها این خانه های گلی خیلی خرابه ، اینها را به من نوشته بودند که قریب سی تا ، یا

سی وچند تا محله ها ما در تهران داریم که از برکت اصلاحات ارضی ، مردم از محال خودشان کوچ کردند آمدند اینجا با این زندگی فلاکت بار دارند زندگی می کنند لکن ندیده بودند ، در چند شب پیش از این در همین حوض حرم بود ، در تلویزیون که من نگاه کردم نشان داده بود ، انسان اگر انصاف داشته باشد ، یک قدری انصاف داشته باشند باید چقدر متاثر باشد از اینکه یک جمعیت انسان مسلم ، انسان اینطور زندگی بکند و ما به فکر اینها نباشیم .

لزوم ملی کردن غنائم به دست آمده از قیام یکپارچه ملت

به تدریج ، حالا یک روز بروید عقب ، هی عقب ، عقب ، عقب ، ما تهران که بودیم این مطلب را گفتیم به اینها که باید کلیه دارایی ، دارائی نمی گوئیم که دارائی آنها بوده است ، کلیه آن چیزهائی که محمد رضا خان و پدرش و اتباع اینها غصب کردند از این ملت ، باید همه اینها ملی بشود و به صرف مستمندها برسد ، هیچ ارتباطی به دولت ندارد ، غنیمتی است به دست آمده است با

قیام و نهضت این ملت یعنی این ملتی که از طبقه سوم است . شما آمار اینهائی که شکسته شدند ، یک وقتی اگر می توانید ، هر کس می تواند در هر جا هست به دست بیاورد ، اگر یک دولت تو آن قیام و نهضت این ملت یعنی این ملتی که ، اگر یک خان توی آن آمار اینهائی که شکته شدند ، یک وقتی اگر می توانید ، هر کس می تواند در هر جا هست به دست بیاورد ،

اگر یک دولت تو آن هست ، اگر یک تاجر درجه اول توی آن هست ، اگر یک خان توی آن هست ، اگر یک سرباز توی آن هست ، اگر یک وزیر توی آن هست ، اگر یک کمونیست توی آن هست ، شما پیدا کنید به ما اطلاع دهید . همه آنها مسلمان هائی بودند که توی خیابانها ریختند که ((مرگ بر او ، و ما جمهوری اسلامی می خواهیم )) همه کشته ها ی ما از اینها ، شما افشا کنید ، پیدا کنید که چند نفر وزیر بوده است ، چند تا مدیر کل بود ه است ، یکی از اینها را نمی توانید پیدا کنید . هر چه بوده این ملت ، این توده جمعیت و ملت بوده است ، این ملت مسلم ، غنائم مال اینهاست و باید به اینها بدهید ، مستمندان ، اینهائی که صدمه دیدند ، آنهائی که شکته داده اند ، آنهائی که جوان داده اند ، پیرزن هائی که جوان هایشان از بین رفت . این غارتگری اینها را ، باید برای آنها زندگی تامین کرد و زاید هم هست ، خیلی زاید است ، یک مملکتی را می شود اداره کرد با این دزدی های اینها . این مقداری است که حالا در خود ایران بدست می آید آن مقداری که خارج است که اخیرا نوشته بود روزنامه که در این اخیر ، در این آخر یک همچو تعبیری حالا درست یادم نیست که پانزده میلیارد یا 23 میلیارد دلا ر !!! میلیارد !!! 23 میلیارد دلار یعنی بیست و سه هزار میلیون

دلار ، اگر اینها را پهلوی هم بچینند تا کره مشتری هم خواهد رفت !!! اینطور !!! اینطور پهولی هم یکی یکی بچینند . این قلم هائی است که آخری برده اند خارج ، در بانک سوئیس چه دارند خدا می داند؟ نمی توانیم ما بفهمیم . این قلمی که گفتم مال خود این مردیکه است ، نه مال خودش و اتباعش ، مال خود اوست . ماهی پنجاه میلیون فرح خانم از نفت می گرفته ، پنجاه میلیون ، سی میلیون ، سی میلیون از نفت می گرفته ، حالا از جاهای دیگر چه میگرفته ، در تمام شرکت هایی که در ایران بوده است اینها شریک بودند ، سهیم بودند ، سهیم بودند نه اینکه خریدند ، صاحب کارخانه یا برای اینکه مردم را بچاپند اینها را شریک کردند یا اینکه اگر اشخاصی بودند که اهل چاپیدن نبودند ، برای اینکه محفوظ باشند از مامورین ساواک و امثال ذلک اینها را هم بشوند . که !!! قافله !!! رفیق قافله هم بشوید .

نفی سیاست گام به گام

اینها ، من از تهران که آمدم آقایان آمدند آنجا و من به آنها عرض کردم که باید قضیه اینطور بشود ، بنا هم دارند البته ، اما مثل اینکه قدم ، قدم می خواهند راه بروند ، در این نهضت هم بعضی قدم قدم می گفتند برویم که حالا قدم اولش را !!! اگر !!! من به آن آقائی که آمد پاریس و این مطلب را گفت ، گفتم در قدم اول پایتان را همه را می شکنند . انشاءالله خداوند به همه شما سلامت ، صحت ، عافیت

عنایت کند .

انشاءالله شما همانطوری که معروفید به جندالله ، جندالله باشید یعنی برای خدا کار بکنید . انشاءالله خداوند همه شما را سعادتمند کند هم در دنیا و هم در آخرت .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/12/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهای از زنان شجاع قم

همراهی و شرکت فعالانه زنان در نهضت ، پیروزی اسلام را بیمه کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بی پایان بر بانوان ایران ، سلام بر شما خواهران محترم ، رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد . شما خواهران عزیز و شجاع دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید . من از شما زنان ایران و قم تشکر می کنم . خداوند و امام عصر از شما راضی باشد . شما با بچه های کوچک خودتان در خیابان ها آمدید و با تظاهرات پر شورتان از اسلام پشتیبانی کردید . من اخبار قم و سایر شهرها را می شنیدم . من اخبار خیابان چهار مردان قم را می شنیدم . من ازشجاعت های زنان ایران و قم و سایر شهرها احساس غرور می کنم . شما زنان دلیر در این پیروزی پیشقدم بودید و هستید ، شما مردان را تشجیع کردید ، ما همگی مرهون شجاعت های شما زنان شیردل هستیم .

اسلام نظر خاصی نسبت به شما زنان دارد . اسلام در زمانی در جزیره العرب ظهور کرد که زنان حیثیت خودشان را از دست داده بودند . اسلام آنان را سربلند و سرافراز کرد . اسلام آنان را با مردان مساوی کرد . عنایتی که اسلام به زنان دارد ، بیشتر از عنایتی است که به مردان دارد .

در این نهضت ، زنان حق بیشتری

از مردان دارند . زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ می کنند . وقرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز . اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند ، ملتها به شکست و انحطاط کشیده می شوند .

زنان باید در مقدرات اساسی مملکت و سرنوشت خویش سهیم باشند

قوانین اسلام همه به صلاح زن ومرد است . زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند . شما همانگونه که در نهضت نقش اساسی داشته اید و سهیم بوده اید ، اکنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نکنید که هر موقع که اقتضا کند ، نهضت کنید و قیام کنید . مملکت از خود شماست ، انشاءالله شما باید مملکت را بسازید . زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ ها هم شرکت می کردند . ما می بینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستادند ، خود و بچه های خود و جوانان خودشان رااز دست دادند و باز هم مقاومت کردند . ما می خواهیم ، زن به مقام والای انسانیت برسد . زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد . دوره اختناق می خواست زنان جنگجوی ما را ننگ جو بار آورد ولی خدا نخواست . اینها می خواستند با زن مثل یک شیئی !!! مثل یک چیز!!! مثل یک متاع رفتار کنند ولی اسلام زن را مثل مرد در همه شوون (همانطوری که مرد در همه شوون دخالت دارد ) دخالت می دهد . همه ملت ایران ، چه زنان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما

گذاشته اند بسازند . ایران با دست مرد تنها درست نمی شود . مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند .

و اما مساله ای که باید توجه داشته باشیم این است که زنانی که می خواهند ازدواج کنند ، از همان اول می تواند اختیاراتی برای خودشان قرار دهند که نه مخالف شرع باشند و نه مخالف حیثیت خودشان ، مثلا می توانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت و یا اگر بدرفتاری با زن کرد ، زن وکیل باشد در طلاق . اسلام برای زنان حق قرار داده است . اسلام اگر محدودیتی برای زنان و مردان قائل شده است ، همه با صلاح خودشان بوده است . اسلام همانگونه که حق طلاق را برای مرد قرار داده است ، این حق را برای زن هم قرار داده است که در وقت ازدواج شرط کند که اگر با من چه کردی و چه کردی ، من وکیل باشم در طلاق و اگر این شرط را کرد ، مرد دیگر نمی تواند او را معزول کند . اگر مردی با زنی بد رفتاری کرد ، در اسلام او را منع کند و اگر گوش نکرد ، او را حد می زند و اگر گوش نکرد ، مجتهد زن را طلاق می دهد .

خداوند همه شما را با عزت و سلامت و سعادت ، با ایمان کامل ، با تربیت و فرهنگ صحیح قرین کند .

سلام بر شما بانوان عزیز و محترم

تاریخ : 16/12/58

بیانات امام خمینی در جمع پزشکان شهرستان قم

ایجاد بی تفاوتی و تفرقه افکنی ، خیانت بزرگ رژیم سابق

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از آثار این نهضت این شد

که ما با رخسارهایی مواجه می شویم که قبلا نمی شدیم . ما قبلا بواسطه فعالیت هائی که عمال اجانب و خود در مدت های طولانی کرده بودند از هم جدا بودیم ، همه قشرها از هم جدا بودند .

ما (یعنی روحانیت ) با شما یعنی اطبای ارجمند علقه مان فرق دارد با علقه های دیگر (العلم علمان : علم الابدان و علم الادیان ) روح و جسم با هم وحدت دارند ، جسم ظل روح است ، روح باطن جسم است ، جسم ظاهر روح است ، اینها با هم یک هستند ، جدایی از هم ندارند . همانطوری که جسم انسان و روح انسان وحدت دارد باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته باشند ، آنها باید یک باشند و مع الاسف ما را از هم جدا کردند ، ما را از همه اقشار جدا کردند ، روحانیت رایا !!! به نسیان !!! به طاق نسیان سپردند یالکه دارکردند ، شما را از نظر ما انداختند ، ما را از نظر شما انداختند ، این خیانتی بود که در عرض قریب سیصد سال اجانب با کارمندهای خودشان ، با عمال خودشان انجام دادند ، دانشگاه رااز مدارس ما جدا کردند بلکه هر یک را مخالف دیگری کردنذ ، اقشار ملت مارا از هم جدا کردند ، این خیانت بزرگی بود که به ما و ملت ما کردند تا ما را به این روزها نشاندند . نه تنها اقشار یک ملت را از هم جدا کردند ، ملت ها را از هم جدا کردند ، بطوری که ملت ایران با ملت ترکیه هیچ

روابط ندارد و نداشت ، اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت ، بی تفاوت بود . اگر مصیبتی به برادرهای ترک ما مثلا می رسید یا عرب ما ، برادرهای فارس ما بی تفاوت بودند و بعکس ، اگر به ما مصیبتی وارد می شد آنها بی تفاوت بودند . این بی تفاوتی از همین عمال اجانب و خود اجانب ایجاد شد که یا تا توانستند مخالفت ایجاد کنند و اگر نتوانستند غفلت ایجاد کنند و ما را غافل کردند ، از مقدرات خودمان غافل کردند . از مقدرات برادرهای خودمان غافل کردند . ما باید از این به بعد این هوشیاریی که ملتمان پیدا کرده است جدیت کنیم که ادامه پیدا کند . ما صدمه این غفلت ها را سیصد سال است داریم میخوریم پنجاه و چند سال است که پیرمردهای ما ، آنهائی که به سن من یا یک قدری هم کمتر هستند ، پنجاه و چند سال است که عذاب الیم این طایفه را چشیدند و شما جوانها هم بیست و چند سال است که دیدید هر چه دیدید ، و شنیدید هر چه شنیدید .

همه ذخائر ما را از بین بردند ، نیروی انسانی که از همه ذخائر بالاتر است از بین بردند انسان های ما را که باید مقدرات این مملکت در دست آنها باشد و مملکت را آباد کنند ، معنویتش را آباد کنند ، مادیتش را آباد کنند ، این نیروها را از دست ما گرفتند یا به مراکز فحشاه کشیدند . تمام مراکز آموزشی را اینها مراکز فحشاء قرار دادند ، سینما که یکی از مراکز آموزشی

است در دنیا ، رادیو و تلویزیون که یکی از مراکز آموزشی است برای همه ، آموزش برای همه طبقات ، دستگاهی است که باید همه ملت را آموزش بدهد ، اینها به صورت دیگری ، واژگون در آوردند . سینماها را مراکز فحشاءتقریبا قرار دادند ، رادیوها تبلیغاتشان دیدید چه بود ، تلویزیون هم همینطور ، اینها امروز که به خدمت اسلام در آمدند باید اصلاح بشوند و مشغولند به فعالیت برای اینکه اصلاح بشوند . الان هم آن تتمه رژیم فاسد در اینها هست ، در مطبوعات ما هست ، در روزنامه های ما هست ، در مجلات ما هست ، الان هم آن فساد هست تتمه آن ، باید بتدریج اینها اصلاح بشود . این اخلاق فاسدی که در جوانهای ما ایجاد کرده اند ، باز هم تتمه اش هست لکن باید اصلاح بشود . خدا می داند که این مراکز فحشاء با جوانهای ما چه کرد ، برای آنها همه چیز را تهیه کردند که غفلت کنند از همه چیز خودشان ، مراکز فحشاء را درست کردند به رایگان دادند ، دعوت کردند ، دعوت ها کردند ، جوانهای ما را کشیدند در آن مراکز و از مقدرات خودشان غافلشان کردند .

پیدایش تحول معنوی بدست خداوند متعال

من خدا را شکر می کنم که در ظرف این یک سال ، یک سال و نیم یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد ، جوانهای ما توجه به مسائل روز پیدا کرده اند ، منصرف شدند از آن ، اکثرا از آن چیزهائی که قبلا بود متحول شدند ، منصرف شدند ، تحول های معنوی پیدا شدکه

این تحول ها را نمی توانیم اسمی رویش بگذاریم الا اینکه به دست خدا بود ، بشر نمی تواند .

تحول روحی در همه طبقات ، اینرا کرارا گفته ام که یک پاسبان می آمد یک بازار را سرتاسر هر امری را می کرد اطاعت می کردند وبرای خودشان حق چون و چرا قائل نبودند ، نه اینکه حق قائل بودند و نمی کردند ، اصلا ، وضع روحی شان را اینطور کرده بودند که !!! حق !!! کورکورانه باید اطاعت کرد ، همانطوری که ارتش ما آنطور بود ، مردم را اینطور کرده بودند که مثل گوسفند اطاعت کنند ، سر تا پا اطاعت باشد ، (چه فرمان سلطان ، چه فرمان خدا) (چه فرمان ایزد ، چه فرمان شاه ) ، این کلمه را در اذهان بچه های ما از بچگی رشد دادند ، آن هم این شاه . یک تحولی پیدا شد در ظرف یکی دو سال که همین جمعیتی که از پاسبان آنطور وحشت داشتند ، به تانک ها حمله کردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بیرونش کردند ، همین جمعیت که دیروز از یک ستاره دار آنطور خوف و وحشت می کرد ، مشتش را گره کرد ، مقابل همه ایستاد و همه را بیرون کرد .

این غیر از تقدیر الهی ، غیر از حکم الهی نیست ، ایمان است ، اگر ایمان نبود نمی شد ، ایمان به خدا این کار را کرد ، ایمان به مبادی اسلامی این کار را انجام داد ، همه با هم گفتند که ما اسلام را خواهیم ، این

ایمان بود . قدرت ایمان غلبه کرد بر این قدرت ها و الا ما که چیزی نداشتیم ، با همان کاردهای توی مطبخ خانه و با همان !!! عرض کنم !!! چوب ها ، با همان چیزها آمدند بیرون و غلبه کردند بر این تانک ها و توپ ها و مسلسل ها و اینها ، گفتند اینها دیگر اثر ندارد . در مقابل ایمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بکند .

ایمانتان را حفظ کنید آقا ، ایمان به خدا را حفظ کنید ، وحدت کلمه را حفظ کنید ، این نهضت را حفظ کنید ، ما هرچه داریم از این ایمان و وحدت کلمه است . آنها ایمان را از ما خواستند بگیرند و وحدت کلمه را ، کوشش کردند برای این دو تا و خدای تبارک و تعالی نخواست و با ما بود و متحول کرد یک مملکت و یک ملتی که اعتنا به مسائل دینی نداشت ، متحولشان کرد بطوری که همه توجه دارند همه با ، ایمان به میدان آمدند ، یک ملتی که با هم دعوا داشتند ، این شهر با آن شهر ، این محله با آن محله ، این جوان آن جوان ، یک دفعه یک تحول الهی پیدا شد که حس تعاون پیدا شد ، یکی از دوستان من می گفت که در تهران من در این تظاهرات دیدم که یک پیرزنی یک جایی ایستاده است و یک کاسه ای دستش هست که در آن تویش پول است گفتم خوب لابد این حالا می خواهد یک پولی جمع بکند ، رسیدم به آن گفتم که پیرزن چیست

؟ گفت که (حالا چو ن بازار تعطیل است مردم هم به تلفن احتیاج دارند من دیدم که این کار را بکنم ، این پولها را بیاورم که مردم پول خرد ندارند بردارند بیندازند آنجا و تلفن بکنند) ، یک همچو حسی در یک افراد پیدا شد ، یک همچو حس تعاونی که وقتی که این جمعیت بیرون می آمد ، همه مردم در خانه و بیرون با اینها کمک می کردند . این تحول به دست خدا واقع شد ، اتکال به خدا بکنید ، اگر خدای نخواسته این ایمان از دست ما گرفته بشود ، این اتکال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت کلمه هم گرفته خواهد شد ، باز خدای نخواسته برگشت به همان مصیبتهاست .

جمهوری اسلامی ، نه یک کلمه کم ، و نه یک کلمه زیاد

دعوت کنید مردم را ، دعوت کنید همه را به اینکه در این رفراندم به جمهوری اسلامی ، فقط جمهوری اسلامی ، یک کلمه این طرف یک کلمه آن طرف نباید باشید ، نه از آن اسقاط بشود نه به آن زیاد بشود شیاطین می خواهند یک کلمه را اسقاط بکنند یا کلمه را زیاد بکنند ، توجه به این معنا داشته باشید ، دعوت کنید همه را .

من از همه اطباء ایران و حالا که قم هستم از اطباء قم و از مریضخانه ها تشکر می کنم که در این مسائل ، اینها هم حس مسئولیت کرده اند و انجام وظیفه کرده اند . خداوند همه شما را به وظایفتان بیشتر از این آشنا کند که این دعای بزرگی است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملکت

شما را از دست اجانب نجات بدهد . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/12/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پزشکان و پرستان

به اسم تمدن ملت را عقب راندند

اعوذ با لله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

شما آقایان بهتر می دانید که به ملت ما چه گذشت ، شما که در بیمارستانها بودید و کفیل حال مجروحین و مصدومین و قتلی بودید ، بهتر از ما اطلاع دارید ، می دانید که اینها با اسم ترقی چه کردند با مملکت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند ، نیروی انسانی ما را هدر دادند ، تمام شوون ملی ما را به شکست دادند .

من از شما آقایان که در این اوقات سختی ، با بیماران که خودتان بودند ، همه از خودمان بودند ، با این مجروحین و مصدومین همراهی کردید ، زحمت کشیدید ، من از همه شما متشکرم و خداوند امیدوارم که از همه شما راضی باشد ، شماها در این موقع از زمان از جندالله بودید ، برای خدا انجام این وظایف را کردید ، من از بانوان شما و از آقایان ، از همه تشکر می کنم . خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد ، آزادی بدهد .

ماموریت خرابکارانه شاه برای وطنش

ما در این پنجاه و چند سال روی آزادی را ندیدیم . شما جوانها یادتان نیست که در زمان رضا خان چه گذشت بر این ملت ، من از اول تا حالا شاهد قضایا بودم ، من همه تلخی هایی که از زمان این پدر و پسر گذشته است بر ملت ما ، آن تلخی ها را چشیده ام و شما آقایان همین زمان این را و شاید اخیرا زمان این را بعضیتان مطلع شدید و دیدید چه کردند اینها با ما . او

را انگلیسی ها آوردند و مامور کردند (این را متفقین به حسب آنطوری که خودش در کتاب نوشت و بعد شنیدم که آن جمله را برداشتند ، خودش در کتاب نوشت که متفقین که آمدند اینجا ، صلاح دیدند که من باشم ) ماموریت برای وطن داشت که این وطن را به شکست برساند ، به عقب برگرداند ، ماموریت داشت که اقتصاد ما را فلج کند ، ماموریت داشت که دانشگاه های ما را نگذارد عمل بکنند ، ماموریت داشت که زراعت ما را و کشاورزی ما را بکلی ساقط کند ، ماموریت ها را هم خوب انجام داد ، ماموریت داشت که همه خزائن ما و مخازن ما را به رایگان بلکه بدتر از رایگان ، آنکه به آمریکا داد نه اینکه رایگان بود بلکه عوضش پایگاه برای آنها درست کرد ، نفت داد و پایگاه برای خود امریکایی ها در ایران عوض نفت درست کرد ، یعنی هم عوض به جیب آنها رفت هم معوض به جیب آنها رفت ، ماموریت را خوب انجام داد لکن آنها هم خیلی پشتیبانی ها را ، گفتند هی پشتیبانی می کنیم ، چه تهدیدها کردند ، چیزها گفتند . لکن ملت بحمدالله ایستاد و با اینکه هیچ دستش نبود ، قوت ایمان داشت یعنی یک نهضت اسلامی بود ، همه با اسم اسلام جلو می رفتند ، چون با اسم اسلام بود و با ایمان به خدا بود بر همه قدرت های بزرگ ، ابرقدرت ها غلبه کردند و آن دستگاه بزرگ را فر و ریختند با دست خالی ، با توپ ها و تانک

و همه را شکست دادند و کاخ ها را فرو ریختند و حالا او را آمریکایی ها هم قبولش ندارند ، آن رقیق شفیقش ملک حسن هم می گوید این را به عنوان یک آدم عادی می پذیرم ، ملک حسینش هم مثل ملک حسنش ، همه به او پشت کردند و خدای تبارک و تعالی از او انتقام خواهد کشید .

کیفر واقعی شاه تنهابدست خدا و در دنیای دیگر میسر است

انتقام اینطور مجرم ها را ما نمی توانیم بکشیم ، برای اینکه کسی که یک نفر را بکشد ، یک جان را از بین ببرد ، جان او هم باندازه اوست !!! او ، دیگر او !!! به اندازه یک نفر که کشته شد ، ما قصاص می توانیم بکنیم ، کسی که صدها هزار نفر را به کشتن داده است ، کسی که صدها هزار نفر را به زجر در زندان ها و در بیغوله ها جای داده است ، این جز اینکه در یک عالم دیگری که ابدی است ، برای هر یک از اینها یک حسابی باز می شود و اینجا قدرت نیست برای این کار . ما یک نفر را می کشیم به جای یک نفر ، جان اشخاص ، فرق ما بین شاهش و گدایش و مجرمش و غیر مجرمش فرقی نیست بلکه جانهای اینها شریفتر از اوست .

ما نمی توانیم ، بشر نمی تواند این مجرم های بالذات را ازشان انتقام بکشد ، برای اینکه آخرش هر چه زجر بکند ، یک نفر را زجر کرده و این یک نفر هزاران نفر را . ما چطور می توانیم ، یک نفر در مقابل یک نفر ما می

کشیم ، این هزاران نفر را کشته است ، هزار دفعه که نمی توانیم بکشیم لکن آنجائی که خداوند بخواهد انتقام بکشد ، می کشد ، زنده می کند ، می کشد ، زنده کند ، برای هر یک از اینها شکنجه می کند ، چه شکنجه ای ، شکنجه هایی غیر از اینکه در اینجاست . انتقام را خدای تبارک و تعالی انشاءالله می کشد از اینها .

هر چه برای خدا باشد محفوظ است

من تکرار می کنم اینکه شما آقایان که در این مدت زحمت کشیدید ، پیش خدای تبارک و تعالی ماجور هستید ، اینکه برای خدا باشد ، جائی نمی رود ، هست ، محفوظ است برای شما ، هر چه که برای خدا باشد منسی نخواهد شد ، محفوظ خواهد بود . برای خدا کار بکنید ، از حالا به بعد هم برای خدا ، برای سازندگی یک مملکتی که خراب است .

همه چیزمان خراب و درهم و برهم و همه باید با هم با یک صدا این نهضت را نگذارید که به سستی بکشد ، حفظ کنید ، همه مکلفیم که حفظ کنیم این را ، با این نهضت اسلامی ما تا اینجا آمدیم و قدرت ها را عقب زدیم ، با این نهضت اسلامی باید سازندگی کنیم از حالا به بعد ، یعنی همه با هم ، همه با هم به جلو برویم ، همه با هم به یک تمدن صحیح ، نه تمدن (محمدرضائی ) ، تمدن الهی ، تمدن رسول اللهی ، آنکه همه اقشار بشر را ، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمی گذارد مگر اینکه به تقوی (ان اکرمکم

عندالله اتقیکم ) میزان تقوی است ، میزان انسانیت است .

خداوند همه شما را تائید کند و همه با هم انشاءالله این راه را طی بکنید و همه با هم انشاءالله به بهشت اعلی بروید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/12/58

بیانات امام خمینی در میان جمعی از پزشکان

باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته باشند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از آثار این نهضت این شد که ما با رخسارهایی مواجه می شویم که قبلا به واسطه قعالیت هایی که عمال اجانب و خود اجانب در مدت های طولانی کرده بودند از هم جدا بودیم ، همه قشرها از هم جدا بودند . ما یعنی روحانیت ، با شما یعنی اطبای ارجمند ، قوه مان فرق دارد با آنهای دیگر . ععع (العلم العلمان : علم الابدان و علم الادیان ) روح . جسم با هم وحدت دارند ، جسم ظل روح است ، روح باطن جسم است ، جسم ظاهر روح است ، اینها با هم یکی هستند ، جدایی از هم ندارند . همانطوری از هم ندارند . همانطوری که جسم انسان و روح انسان وحدت دارد باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته باشند . اینها باید یک باشند و مع الاسف ما را از هم جدا کردند ، ما را از همه اقشار جدا کردند . روحانیت را یا به نسیان ، به طاق نسیان سپردند یا لکه دار کردند . شما را از نظر ما انداختند ، ما را از نظر شما انداختند . این خیانتی بود که در عرض قریب سیصد سال اجانب با کارمنداهای خودشان ، با عمال خودشان انجام دادند . دانشگاه را

از مدارس ما جدا کردند بلکه هر یک را مخالف دیگری کردند . اقشار ملت ما را از هم جدا کردند . این خیانت بزرگی بود که به ما و به ملت ما کردند تا ما را به این روزها نشاندند ، نه تنها اقشار یک ملت را از هم جدا کردند ، ملت ها را از هم جدا کردند به طوری که ملت ایران با ملت ترکیه هیچ روابط ندارد . اصولا ، اگر مخالف نداشت موافقت هم نداشت ، بی تفاوت بود . اگر مصیبتی به برادرهای ترک ما مثلا می رسید یا عرب ما ، برادرهای فارس ما بی تفاوت بودند و به عکس اگر به ما مصیبتی می شد ، اینها بی تفاوت بودند . این بی تفاوتی از همین عمال اجانب و خود اجانب ایجاد شد که تا توانستند مخالفت ایجاد کنند و اگر نتوانستند غفلت ایجاد کنند و ما را غافل کردند از مقدرات خودمان ، غافل کردند ، از مقدرات برادرهای خودمان هم غافل کردند . ما باید از این به بعد این هوشیاری که ملت ما پیدا کرده است جدیت کنیم که این ادامه پیدا کند .

انسان های ما را یا از ما گرفتند و یا به مراکز فحشا کشیدند

ما صدمه این غفلت ها را سیصدسال است که داریم می خوریم .

پنجاه و چند سال است که پیر مردهای ما ، آنهایی که به سن من یا یک قدری هم کمتر هستند پنجاه و چند سال است که عذاب الیم این طایفه را کشیدند و شما جوان ها هم بیست و چند سال است که دیدید هر چه دیدید و شنیدید هر چه شنیدید . همه ذخائر ما را

از بین بردند ، نیروی انسانی که از همه ذخائر بالاتر است از بین بردند ، انسان های ما را که باید مقدرات این مملکت در دست آنها باشد و مملکت را آباد کنند ، معنویتش را آباد کنند . مادیتش را آباد کنند ، این نیروها را از دست ما گرفتند یا به مراکز فحشا کشیدند . تمام مراکز آموزشی را اینها مراکز فحشا قراردادند . سینما که یکی از مراکز آموزشی است در دنیا ، رادیو و تلویزیون که یکی از مراکز آموزشی است برای همه ما ، آموزش برای همه طبقات ، دستگاهی است که باید همه ملت را آموزش بدهد اینها به صورت دیگری واژگون در آوردند . سینماها را مراکز فحشاء تقریبا قرار دادند . رادیوها تبلیغات شان دیدید چه بود ، تلویزیون هم همین طور . اینهائی که امروز به خدمت اسلام در آمدند باید اصلاح بشوند و مشغولند به فعالیت برای اینکه اصلاح بشوند . الان هم این تتمه رژیم فاسد در آنها هست ، در مطبوعات ما هست ، در روزنامه های ما هست ، در مجلات ما هست ، الان هم آن فساد هست ، آن تتمه باید به تدریج !!! اینها !!! اصلاح بشود . این اخلاق فاسدی که در جوان های ما ایجاد کردند باز هم تتمه اش هست لکن باید اصلاح بشود . خدا می داند که این مراکز فحشا با جوان های ما چه کرد ، برای آنها همه چیز را تهیه کردند که غفلت کنند از همه چیز خودشان . مراکز فحشا را درست کردند به رایگان دادند ، دعوت کردند

، دعوت ها کردند جوان های ما را کشیدند در آن مراکز و از مقدرات خودشان غافلشان کردند .

ما هر چه داریم از ایمان به خدا و وحدت کلمه است

من خدا را شکر میکنم که در ظرف این یکسال ، یکسال و نیم یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد ، جوان های ما توجه به مسائل روز پیدا کردند منصرف شدند از آن ، اکثرا از آن چیزهائی که قبلا بود ، متحول شدند ، منصرف شدند ، تحول هایی معنوی پیدا شد که این تحول ها را نمی توانیم اسمی روی آن بگذاریم الا اینکه دست خدا بود توی کار . بشر نمی تواند تحول روحی در همه طبقات ، این را کرارا گفتم که یک پاسبان می آمد یک بازار را سرتاسر هرامری را که می کرد اطاعت می کردند و برای خودشان حق چون و چرا قائل نبودند ، نه اینکه حق قائل بودند و نمی کردند ، اصلا وضع روحی شان را اینطور کرده بودند که حرف کورکورانه باید اطاعت کرد ، همین طور که ارتش ما هم اینطور بود . مردم را اینطور کرده بودند که مثل گوسفند اطاعت کند ، سر تا پا اطاعت باشد (چه فرمان سلطان چه فرمان خدا ، چه فرمان ایزد چه فرمان شاه ) این کلمه را در اذهان بچه های ما از بچگی رشد دادند ، آن هم این شاه . یک تحولی پیدا شد در ظرف یکی دو سال که همین جمعیتی که از پاسبان آنطور وحشت داشتند ، با تانک ها حمله کردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را هم بیرونش کرد . همین جمعیت

که دیروز از یک ستاره دار آنطور خوف و وحشت می کرد مشتش را گره کرد مقابل همه ایستاد و همه را بیرون کرد . این غیر از تحول الهی ، غیر از حکم الهی نیست . ایمان است ، اگر ایمان نبود ، نمی شد . ایمان می خواهد .

ایمان به خدا این کار را کرد ، ایمان به مبادی اسلامی این کار را انجام داد ، همه با هم ، همه با هم گفتند که ما اسلام را می خواهیم . این ایمان بود ، قدرت ایمان غلبه کرد بر این قدرت ها و الا ما که چیزی نداشتیم . با همان کاردهای توی مطبخ ها و با همان !!! عرض می کنم !!! چوب ها و با همان چیزها آمدند بیرون و غلبه کردند بر این تانک ها و توپ ها و مسلسل ها و اینها ، گفتند اینها دیگر اثر ندارد در مقابل ایمان اثر هم نداشت و نتوانست اثر بکند . ایمانتان را حفظ کنید آقا ، ایمان به خدا را حفظ کنید ، وحدت کلمه را حفظ کنید ، این نهضت را حفظ کنید . ما هرچه داریم از این ایمان و وحدت کلمه ، آنها ایمان را از ما خواستند بگیرند و وحدت کلمه را . کوشش کردند برای این دو تا و خدای تبارک و تعالی نخواست و با ما بود و متحول کرد یک مملکت و یک ملتی که اعتنا به مسائل دینی نداشت متحولشان کرد به طوری که همه توجه دارند . همه با اینان به میدان آمدند . یک ملتی که باهم دعوا داشتند

، این شهر با آن شهر ، خود شهر ، این محله با آن محله ، این جوان با آن جوان ، یک دفعه یک تحول الهی پیدا شد که حسن تعاون پیدا شد . یکی از دوستان من می گفت که در تهران من در این تظاهرات دیدم که یک پیرزنی یک جائی ایستاده یک کاسه ای دستش است تویش پول است ، گفت لابد این حالا می خواهد یک پولی جمع بکند ، رسیدم به او گفتم که پیرزن چیه ؟ گفت که حالا چون بازار تعطیل است مردم هم به تلفن احتیاج دارند من دیدم که این کار را من بکنم ، این پول ها را بیاورم که مردم پول خرد ندارند بردارند بیندازند آنجا و تلفن کنند . یک همچو حسی در یک افراد پیدا شد ، یک همچو حس تعاونی که وقتی که این جمعیت بیرون می آمد همه مردم توی خانه و بیرون با اینها کمک می کردند . این تحول به دست خدا واقع شد .

همه را دعوت کنید تا فقط به جمهوری اسلامی رای بدهند

اتکال به خدا بکنید . اگر خدای نخواسته این ایمان از دست ما گرفته بشود ، این اتکال خدا از دست ما گرفته بشود وحدت کلمه هم گرفته خواهد شد باز خدای نخواسته برگشت به همان !!! مصیبت هاست . دعوت کنید مردم را ، دعوت کنید همه را به اینکه در این رفراندم به جمهوری اسلامی ، فقط جمهوری اسلامی . یک کلمه اینور ، یک کلمه آنور نباید باشد ، نه از آن اسقاط بشود ، نه به آن زیاد بشود . شیاطین می خواهند یک کلمه را اسقاط بکنند

، یا کلمه را زیاد بکنند . توجه به این معنا داشته باشید ، دعوت کنید همه را .

من از همه اطباء ایران و حالا که قم هستم از اطباء قم و از مریضخانه ها تشکر می کنم که در این مصائب اینها هم حس مسئولیت کردند و انجام وظیفه کردند . خداوند همه شما را به وظائفتان بیشتر از این آشنا کند که این دعای بزرگی است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملکت شما را از دست اجانب نجات بدهد انشاءالله . خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم والله وبرکاته

تاریخ : 16/12/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و طلاب قم

ما باید (بنده ) باشیم و همه چیز را از خدا بدانیم که غرور اسباب شکست است

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

من سخنان ایشان را تاکنون نشنیده بودم و موجب شرمساری است که همه ما داریم و من امیدوارم که نمایندگان ما همه موفق باشند . فقط یک نکته را می خواستم عرض بکنم و آن اینکه این مبالغات را که راجع به من فرموده اند ، من نمی پذیرم . من یک خادمی از همه شماها هستم و قضیه رهبری و غیر رهبری در کار نیست ، قضیه نهضت است و صف واحد ، همه با هم .

ایشان خوب بیان می کنند لکن راجع به من را یک قدری باید عرض کنم تندروی فرمودند و خصوصا در حضور کسی از او اینطور تمجید کنند ، ممکن است که باور کند ، غفلت کند و فاجعه ببار بیاورد . من امیدوارم که همه آقایان این جهت را توجه داشته باشند که در عین حال که یک نهضت مقدس عالی بوده است که نظیرش را ما سراغ نداریم و یک نهضتی بود

که با ضایعات کم ، عایدات زیاد ، عاید ما شد ، در ظرف باید گفت چند ساعت این رژیم منحوس را از بیخ و بن کند ، لکن غرور نیاورد . غرور اسباب شکست است . باید ما بنده باشیم و همه چیز را از خدا بدانیم .

فراگیر شدن نهضت در کلیه اقشار ، یک مساله الهی است

من آنوقت ها که می دیدم که این نهضت همگانی شده است و همه اقشار ملت را گرفته است ، که بچه ای که پستانک دهنش است پستانک را در می آورد و شعار می دهد و این در یک قشر محدود نیست بلکه قشرها را فرا گرفته است ، از حدود هم گذشته است ، من امیدوار می شدم برای این نکته که می دیدم که مساله ای نیست که بشر بتواند ، مساله ای نیست که به رهبری درست بشود ، مساله ای نیست که مردم بتوانند ، مساله ای است الهی . این قدرت خدای تبارک و تعالی است که با عنایات خاص خودش اینطور کرد که تمام اقشار ملت ما یک زبان شدند ، تمام اقشار یک مقصد شدند ، مقصد واحد ، شعار واحد من امیدوار شدم . آنوقت هم که در سختی بودم و هجوم از اطراف بود ، تهدیدات از اطراف ، از آمریکا بود ، از ایران بود و می خواستند مانع بشوند از اینکه من بیایم به ایران ، و آن نقشه ها را کشیدند ، و بحمدالله آن نقشه ها نقش بر آب شد !!! من از آنوقت مطمئن !!! اگر مطمئن نشدم خیلی احتمال می دادم که مسئله ، مسئله غیر عادی باشد و بود

همینطور . و لهذا همه این تهدیداتی که شد و توصیه هائی که شد ، از قبل

دولت ایران بوسیله دولت فرانسه و امریکا به وسائل مختلف ، اینها همه قوت داد ذهن مرا که اینها توطئه می خواهند ببینند ، از رفتن من به ایران ، اینها یک خوفی در دلشان هست و رفتن من را می خواهند تعویق بیندازند ، (زودرس است حالا نروید . ) به صورت اینکه با ما می خواهند یک مثلا نوازشی از ما بکنند ، یک مصلحت بینی و من می دیدم که دشمن ها نمی خواهند مصلحت ما را ببینند ، مصلحت خودشان این است . من این را فهمیدم عازم شدم به اینکه نه ، باید بروم . توصیه ها هم ، از رفقای ما هم ، از دوستان ما هم توصیه می شد که حالا زود است ، لکن من اصرار آنها را از آن فهمیدم که نه زود نیست حالا باید رفت و اینها در صددند که همه قوا را جمع بکنند و یک توطئه ای است در کار . اینجا هم که من آمدم باز آقایان ، بعضی از آقایان می گفتند کاش مثلا زودتر نمی آمدند باز یک مقداری زود بود ولی من اعتقادم این بود که زود نبود ، و زود هم نبود . اگر ما اینها را مهلت داده بودیم و یک قدری تعویق انداخته بودیم ، شاید تا حال اگر تعویق انداخته بودیم اینها کارهای خودشان را کرده بودند ، و نقشه هایی که باید بکشند پیاده کرده بودند ، و ما تا آخر دیگر نمی گذاشتند کاری بکنیم ،

شاید ما را دیگر نمی گذاشتند به این حدود بیائیم ، لکن من روی همان معنا که از کارهای اینها و از سفارشات اینها اطمینان پیدا کردم به اینکه مساله ای در کار است . رفقا هم که به من می گفتند خوب است که یک قدری تعویق بیاندازید ، می گفتم نمی شود این ، برای اینکه اینها دشمن های ما هستند که می گویند نرو ، اگر چنانچه آنها همچو چیزی نمی گفتند ، خوب یک چیز بود ، اما اینها دشمن ما هستند که می گویند حالا نرو زودرس است حالا . برای آنها زودرس بود ، لکن به ما می گفتند که حالا رفتن شما زودرس است .

پیشرفت های چشمگیر به اراده مقدس و مدد غیبی خداوند

از این جهت من آمدم و بحمدالله تاکنون پیشرفت های چشمگیری شد ، به طوری که این نهضت نمونه است در همه نهضت هائی که در طول تاریخ واقع شده است ، یعنی نهضتی است که همه قشرها ، من گمان نکنم که در تاریخ نهضتی که بچه کوچولو هم همان شعار پیرمرد و شعار جوان را بدهد ، تحقق پیدا کرده باشد . چنانچه نهضتی که این طور یک همچو قدرت غول وار را و با پشتیبانی های ابرقدرت ، این نهضت با دست خالی پیش ببرد ، این هم یک امر غیبی بود . ما نباید غرور پیدا کنیم که ما کردیم ، خداست که این کارها را به اراده مقدسه خودش انجام داد .

حالا هم صف های ما باید فشرده تر بشود . یک قشر نمی تواند این خرابی ها را ترمیم کند ، همه با هم ، همه با

هم ، تمام اقشار با هم به پیش . اگر چنانچه از این به بعد سستی بشود خدای نخواسته ، این نهضت رو به سستی برود ، آنها در کمینند و دشمن های ما دست بر نداشته اند .

اینجا مملکت نفت است ، اینجا مملکت چیزهای دیگر ، ذخائر زیر زمینی زیاد است ، آنها دست از اینجا بر نمی دارند . اینجا سرحدی است که برای آنها قضیه سوق الجیشی در کار است ، آن ها به این زودی دست بر نمی دارند ، لکن ملت ما باید هوشیار باشد ، ملت ما خیال نکند تمام شد مطلب ، آقایان

خیال نکنند که مطلب تمام شد حالا باید دیگر رها کنیم ، خیر مطلب مهم است و از این به بعد همه با هم باشیم .

اختلاف ، ناشی از هوای نفس و وسوسه شیطان است

تبلیغات ما باید قوی تر بشود از سابق ، اقشار ما باید فشرده تر بشوند از سابق ، صف ما باید فشرده تر بشود ، اختلافات ما باید کمتر بشود . من متاسفم که در بعضی از بلاد می شنوم اختلاف شده است . اختلاف سر چه ؟ برای چه اختلاف ؟ آنهائی که اختلاف می اندازند ، اینها معلوم شد از اسلام اصلا حظی ندارند . این اختلاف معنایش این است : شکست اسلام . اگر ما با هم مختلف بشویم ، اسلام شکست می خورد . اگر در قشر روحانی خدای نخواسته مردم احساس کنند که این اختلافات برای دنیاست ، برای دین که اختلافی در کار نیست ، همه ما ، همه ما یک دین داریم ، یک قرآن داریم ، اگر اختلافی پیدا بشود اختلاف

روی اساس دین است ، شیطان است که اختلاف می اندازد .

اگر سایر مردم توجه کنند که ملاها روی هواهای نفسانی با هم مختلف هستند ، طلبه ها روی هواهای نفسانی با هم مختلف هستند ، مردم از شما رو بر می گردانند . از شما رو برگرداندند . اسباب شکست شماست ، شکست شما شکست اسلام است . وظیفه شما سنگین است آقا . شما باید با اخلاق خودتان ، با اعمال خودتان مردم را دعوت کنید . شما هادی مردم هستید . شما باید چراغ باشید ، شما باید نور باشید . تهذیب کنید نفوس خودتان را ، حب دنیا را از نفستان بیرون کنید ، راس کل خطیئه است . همه خطاها از حب دنیاست ، از حب شهرت است . این حب را از دل خودتان بیرون کنید ، بمیرانید این حب را ، زنده بشوید به زندگانی اسلام ، زندگانی الهی . شما الهی بشوید ، وحدت پیدا بکنید ، صفتان را واحد کنید .

دشمن ها در کمین شما هستند ، در کمین ملت ما هستند . دشمن ها حالا فهمیدند که وحدتی که در ایران پیدا شده است آنها را شکست داد . الان بیشتر درصدد هستند ، برای اینکه چشیدند آن مزه ای را که وحدت داشت در بین ما . آن ها عذاب او را چشیدند ، الان در صدد اینند که شماها را متفرق کنند ، از هم جدا کنند شما را ، خودتان را از هم جدا کنند و شما را از قشرهای دیگر جدا کنند ، دانشگاه را از دانشگاه های اسلامی ،

دانشگاه علوم قدیمه جدا کنند ، قشرهای متجدد و متنور را از شماها جدا کنند ، چنانچه در دویست ، سیصد سال به این طرف این نقشه بوده است . نقشه ، نقشه ای بوده است که ایران را ویران نگه دارند برای پیشرفت ، شما مطالعه کنید کتبی که در این باب هست . ایران را نمی شود ویران کرد الا به ویران کردن جناح ها ، نمی شود فتح کرد الا به اینکه شماها را از هم جدا کنند . روحانیون با هم باید باشند ، اینها همه لشکر امام زمان هستند . همه با هم ، اگر خدای نخواسته در صفوف شما یک خللی پیدا بشود ، این خلل شیطانی است ، برای هواهای نفس است و اگر این خلل پیدا بشود ، در ملت خلل واقع می شود . در ملت اگر خلل واقع شد ، آنهایی که در کمین هستند حمله خواهند کرد ، و شما را از بن خواهند کند . این دفعه اگر خدای نخواسته اینها غلبه بکنند ، نه از روحانی چیزی باقی می گذارند و نه از متنورالفکر ، منورالفکر نه از قشر جدید چیزی باقی می گذارند و نه از قشر قدیم . اینها فهمیدند که با این وحدت ما قدم برداشتیم ، استعمار را شکست دادیم ، اما شکستی که اولش است . اگر چنانچه خدای نخواسته یک خللی واقع بشود ، خدای تبارک و تعالی از شما ناراضی است ، از قشر روحانی ناراضی است . روحانی مبدا امور است ، اگر خللی واقع بشود (اذا فسد العالم فسد العالم ) فاسد عالم

، عالم را متعفن می کند . تعفن عالم ، عالم را متعفن می کند . در جهنم از تعفن عالم پناه می برند به آتش ، و این تعفن ، تعفن توجه به دنیاست ، توجه به مقام است ، توجه به ریاست است . از این چیزها اجتناب کنید .

برای حفظ اسلام به فقه و فقاهت نیازمندیم

شمائی که الان جوان هستید می توانید خودتان را تهذیب کنید ، اگر پیر شدید ، ضعیف می شوید نمی توانید . الان قوای شما قوی است و شیطان در شما ضعیف ، وقتی سن شما زیاد شد قوای شما ضعیف می شود و شیطان در شما قوی ، آن وقت دیگر نمی توانید ، شکست می خورید . الان باید خودتان را تهذیب کنید ، حوزه های علمیه باید خودشان را تهذیب کنند . در خلال تهذیب ، هر کار که هست تعقیب کنند از علمیات . ما فقاهت لازم داریم . اگر فقیهی از بین برود ، اسلام از بین می رود . ما فقیه لازم داریم ، باید دنبال فقه باشیم . در عین حالی که دنبال فقه هستید همانطوری که ائمه علیه السلام بودند ، حضرت امیر سلام الله علیه بود ، در عین حالی که نمازش آنطوری بود ، در عین حالی که عبادتش آنطور بود ، شمشیرش هم آنطور بود ، در عین حالی که بسط علم و توحید می کرد و یک مثل نهج البلاغه را گذاشت برای ما ، در عین حال جنگ می کرد ، در عین حال شمشیر می کشید ، در عین حال که زاهد بود ، در عین حال قوی و

قدرتمند بود ، جنگجو بود ، اینها با هم باید باشند .

(اسلام منهای سیاست ) از بدترین القائات استعمارگران

اسلام همه چیز است . !!! اسلام را !!! یکی از بدترین چیزی که اجانب در بین مردم و در بین خود ما القا کردند این است که اسلام برای این است که ما همان عبادت بکنیم ، چنان که مذهب مسیح را هم مسخ کردند . مذهب مسیح مسخ شد . مسیح هرگز نمی شود که دعوتش این باشد که فقط عبادت بکنید ، ظلمه را بگذارید به کار خودشان ، این نمی شود ، نبی نمی تواند اینطور باشد ، مسخ شده است اینها . اینها اسلام را در نظر ما ، در نظر جاهلین مسخ کردند . اسلام را بصورت دیگر نشان دادند و این از کیدهائی بود که با نقشه های پیاده شده است و ما خودمان هم باور کردیم آخوند را به سیاست چه ؟ این حرف ، حرف استعمار است . آخوند را به سیاست چه ؟ (ساسه العباد) در دعای جامع ، زیارت جامعه است (ساسه العباد) چطور امام را به سیاست آره ، اما آخوند را به سیاست نه ؟!

حضرت امیر یک مملکت را اداره می کرد ، سیاستمدار یک مملکت بود ، آنوقت آخوند را به سیاست چه ؟! این مطلبی بود که مستعمر برای اینکه آخوند را جدا کند از دولت و ملت ، القا کردند به او ، آخوند هم باورش آمد . خود آخوند با ما مبارزه می کند که شما چکار دارید به سیاست ! این آخوند سیاسی است . این چیزی بوده است که ما را عقب کرد ،

به عقب راند . آخوند ، نمونه اسلام است .

قرآن کتاب انسان سازی است

اسلام همه چیز است ، قرآن همه چیز است . قرآن ، انسان درست کن است ، کتاب انسان سازی است . قرآن همه چیز دارد: سیاست دارد ، فقه دارد ، فلسفه دارد ، همه چیز دارد . انسان همه چیز است و باید همه احتیاجاتش را قرآن تامین بکند . انسان یک اعجوبه ای است که همه عالم است و قرآن یک اعجوبه ای است که اداره انسان را به همه اقشار می کند ، در عین حالی که فقیه درست می کند ، حکیم درست می کند ، فیلسوف درست می کند ، شمشیرزن درست می کند ، جنگجو درست می کند . فقیه باید جنگجو هم باشد ، فقیه باید سیاف باشد ولی فقیه هم باشد و فقهش را از دست ندهد .

اینطور نباشد که حالا بگوئید که حالا که وقت نهضت است دیگر درس هیچی ، این غلط است ، علم همه چیز است ، علم همه جهات است . حضرت امیر برای علم شمشیر می زد ، برای توحید شمشیر می زد ، برای بسط فقه شمشیر می زد ، خیال نکنید که حالا که ما وارد شدیم در مسائل سیاسی دیگر نباید وارد به مسائل علمی بشویم . شما که جوانید باید فقاهت ایجاد کنید ، فقاهت در خودتان ایجاد کنید . باید فقیه بشوید . فقیه از او کار می آید ، اما فقیه مهذب ، طلبه مهذب ، انسان مهذب ، ملت مهذب .

همه باید اخلاق خودشان را تهذیب کنند ، همه باید جهاد با نفس

بکنند . لکن شماها اولی هستید . شمائی که جندالله هستید باید به امر خدا ، جندالله معنایش این است که به امر خدا باید عمل بکنند ، به فرمان او ، همانطور که جندی به فرمان سرلشکرش ، به فرمان سپهبدش ، عمل می کند . شما جندالله هستید ، به فرمان او باید عمل کنید ، اگر چنانچه از فرمان او تخطی بکنید ، جندالله نیستید . هر مقداری که نازل شد ، یا جندالله یا جند شیطان ، اگر دنیا مطمح نظر شماست جند الشیطان ، اگر حق تعالی مطمح نظر شماست جندالله .

ظل الله همین طور است . سلطان ظل الله است ، اگر تخلف از یک جهتی بکند ، ظل الشیطان می شود . ظل سایه است ، سایه همه چیزهایش به ذی ظل است ، خودش هیچ ندارد . ظل الله کس است که تمام حرکاتش به امر خدا باشد ، مثل سایه باشد . خودش هیچ ، سایه خودش هیچ حرکتی ندارد . ذی ظل هر حرکتی کرد سایه هم همانطور حرکت می کند . امیرالمومنین ظل الله است ، پیغمبر اکرم ظل الله است که هیچ حرکتی از خودش ندارد ، هر چه هست از خداست . اینها ظل الشیطان هستند . به این سلاطین ظل الله می گفتند ، ظل الشیطان هستند . ظل الله میزان تمیز ماست که این سلطان آیا حق است یا باطل . ظل الله میزان تمیز است که ما با همین تعبیر بفهمیم که آیا این سلطان حق است یا باطل . اگر از خودش چیزی کرد ، عملی کرد ،

باطل است . اگر امر خدا را اجرا کرد ، ظل الله است و الا ظل الشیطان است .

جندالله هم که شما برای خودتان انتخاب کردید ، و یا برای شما انتخاب شده است همین است . به امر خدا ، اگر گفت بنشین ، بنشین . اگر گفت بایست ، بایست . اگر اینطور باشد جندالله است ، اما اگر خدا فرمود که فلان عمل را بکن و شما تخلف کردید تخلف ، از شیطان است ، به همین مقدار از بین می رود . یک وقت می بیند که انسان تا آخر همه کارهایش لله نبوده است ، همه کارهایش برای شیطان بوده است . یک انسان در صورت ، یک شیطان در واقع ، آنجا هم که برود به صورت شیطان در می آید .

کوشش کنید آقایان در تهذیب نفس ، در تحکیم مبادی اسلام ، در تحکیم فقه اسلام ، در بسط فقه اسلام ، این فقه غنی . در عالم مثل فقه شما چیزی نیست ، این فقه غنی را بسطش بدهید . لکن در عین حالی که فقیه هستید جناح سیاست را رها نکنید ، تفکر کنید در امور ، وارد بشوید در امور ، دخالت کنید در امور (من فقیهم و دیگر کاری نداریم به چیزی ) نمی شود این . شما فقیه هستید ولی باید در امور دخالت کنید ، در مقدرات مردم دخالت کنید ، شما پاسداران اسلام هستید ، باید پاسداری کنید . خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد . خداوند انشاءالله ما را در پناه شما حفظ کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ

: 16/12/57

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان شرکت مخابرات

وحدت کلمه و ایمان به خدا ، رمز پیروزی ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر ملت مجاهد ایران ، درود بر ملتی که با دست خالی ، با اتکال به خدای تبارک و تعالی و وحدت کلمه و مقصد ، ریشه ظلم ، ریشه استبداد ، ریشه تمام ناسازگاری ها را از بیخ و بن کند . درود بر شما جوانان ، درود بر شما که از راه های دور آمده اید برای تفقد از من و تفقد از اهالی اینجا . می دانید که ما رنج ها دیدیم ، ملت ما خون ها داد ، ملت ما رنج ها کشید ، پنجاه و چند سال آن قدر رنج کشید که دیگر طاقت نیاورد و می دانید که رمز پیروزی شما ملت بزرگ ، وحدت کلمه و اتکال به ایمان بود . این ایمان به خدا بود که شما را پیروز کرد ، این ایمان به خدا بود که از شهادت نترسیدند جوانهای ما ، ایمان به خدا آنها را در این مبارزه پیش برد و باید این رمز را حفظ کنید .

برای ادامه نهضت باید دسیسه ها را خنثی کرد

ما الان در بین راه هستیم ، راه تمام نشده است ، آنهائی که خیانتکار و جنایتکار بودند ، ریشه هایشان باز موجود است . جنایتکارهای خارجی ، نفتخوارهای مفتخوار دست بردار نیستند ، باید هشیار باشید ، باید بیدار باشید ، باید دسیسه های آنها را خنثی کنید . عمال آنها الان در بین طبقات ما می خواهند اختلاف ایجاد کنند ، تظاهرات ضد دینی بکنند ، کارهائی بکنند که شما قشرهای محترم ، شما برادرهای معظم از هم جدا بشوید ، همان حیله ای که از چند صد سال پیش

از این ، خارجی ها کرده اند و دولتهای اسلامی را از هم جدا کرده اند و در هر ملتی بین افراد و بین اقشار مخالفت انداخته اند .

این وحدت کلمه ای که در سرتاسر ایران پیدا شد و این وحدت غرضی که در سرتاسر ایران پیدا شد که همه یک چیز می خواستند و آن اینکه حکومت اسلام ، جمهوری اسلام در سرتاسر ایران مقصد همه بود ، اتکال به خدا و مقصد اینکه حکم خدا جاری بشود و جمهوری اسلامی در ایران بر قرار بشود شما را پیروز کرد ، تا اینجا پیروز کرد . الان وقت آن است که رفراندم بعد از چند روزی که خواهد شد ، همه شما بیدار باشید و از کید دشمنان احتراز کنید .

بیدار باشید که خواست دشمنان ایجاد حکومتی غیر از جمهوری اسلامی است

اینها می خواهند یک جمهوری را در اینجا ایجاد کنند که اسلام نباشد یا جمهوری دمکراتیک را که باز اسلام در کار نباشد یا جمهوری دمکراتیک اسلامی ، دمکراتیک را که باز یک رنگ غربی به آن بدهند . شما باید بیدار باشید و جز جمهوری اسلام به هیچ چیز رای ندهید .

شما که الان مخابرات در دست شما هست باید با مخابرات خودتان این مطالب را برسانید و هر قدر که می توانید ، به هر جا که می توانید برسانید ، برسانید که اگر چنانچه تزلزل در این امر حاصل بشود و اگر خدای نخواسته در این امر سستی بشود ، ممکن است اجانب ببرند . اگر اجانب در این قضیه غالب بشوند خدای نخواسته ، باید ما برگردیم به حال اول و بدتر از آن . امروز آنها فهمیدند که

با اسلام و وحدت کلمه ملت ، آنها شکست خورده اند ، آنها احساس شکست در خودشان کرده اند و اگر خدای نخواسته در این امر سستی بشود ، آنها قطع می کنند ریشه های ما و ریشه اسلام را . شما بیدار باشید برادران من ، با هم متحد باشید ، همصدا باشید ، همه با هم جمهوری اسلامی .

خداوند همه شما را تایید کند . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند . همه سالم و صحیح باشید . خداوند ملت ما و کشور ما را از شر اجانب نجات بدهد و تمام شما را سعادتمند کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/12/57

بیانات امام خمینی در جمع عده ای از مسلمانان قطر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از آقایان که از نقطه دور برای تفقد از ملت ما ، برای سرکشی به ملتی که بیش از 50 سال زیر بار ظلم و جور و جنایت و خیانت لگدکوب شد ، تشکر می کنم از آقایانی که از بلد نائین آمده اند و تفقد می کنند از ملت ما و از ما ، خداوند شما را و همه مسلمین را از خواب بیدار کند . خداوند ما را در یک زمانی که خواب و غفلت بر اکثر بلاد مسلمین سایه افکنده است ، ما و همه مسلمین را هشیار و بیدار کند

اقدامات خائنانه اجانب در ایجاد تفرقه و جلوگیری از تمسک مسلمین به قرآن

دستهای خیانتکار اجانب که می خواستند شرق را و خصوصا بلاد اسلامی را برای منافع خودشان قبضه کنند ، با مطالعاتی که کرده بودند در این بلاد و تمام بلاد را

، بیابانهایش را ، قصبه اش را ، شهرستانهایش را ، وجب به وجب مطالعه کرده اند و روحیه گروههائی که در این بلاد زندگی می کردند مطالعه کرده اند و آئین هائی که اینها داشتند و کیفیت نفوذ آئین ها در اینها ، مطالعه شده است ، به آنجا رسیده اند که نگذارند مسلمین متمسک به قرآن باشند . قرآن را آنها سد راه می دانستند . اگر مسلمین همه متمسک به قرآن می شدند ، برای آنها مجالی باقی نمی ماند . قرآن را و اسلام را از مردم جدا کردند ، ملتها از اسلام جدا شدند .

دعوتهائی اجانب کردند ، چه خودشان مستقیما ، چه بوسیله عمالشان در این بلاد ، دعوتهای بر ضد ادیان ، بر ضد اسلام ، بر ضد روحانیت اسلام ، جدا کردند مسلمین را ، بعضی را از بعض ، ایجاد احزاب مختلفه از صدر مشروطیت به این طرف تمام برای تفرقه بود و تمام برای این بود که مسلمین با هم مجتمع نباشند . ایجاد تفرقه بین مذاهب ، مذاهب مسلمین برای همین مقصد بود که اینها از هم جدا باشند و نتوانند برای اسلام و به نفع اسلام کاری بکنند . این کارها در طول مدت بیش از 300 سال انجام گرفته است .

همراهی کودکان صغیر با پیر مردان کبیر از نکات بارز این نهضت الهی

بحمدالله در ایران در این سنوات اخیر یک نهضتی ، یک نهضت الهی پیدا شد که من نمی توانم اسمی رویش بگذارم الا اینکه این نهضت الهی بود ، نهضتی که بچه های صغیرش با پیرمردهای کبیر با هم بودند ، نهضتی که بچه ها پستانک را در دهان می گذاشتند

، وقتی بیرون می آوردند می گفتند مرگ بر شاه ، باز پستانک را به دهان می گذاشتند . از بچه هائی که اول ، اول صحبت و حرف زدنشان است تا پیرمردهائی که آخر عهدشان است به حیات ، همه با هم بودند و همه با هم طرد کردند این طاغوت را . رمز پیروزی ایران همین بود که اتکال به خدا ، برای خدا و وحدت کلمه ، وحدت کلمه و وحدت غرض ، مقصد ، از هر کس رسیدند ، مقصد این بود که حکومت اسلام باشد ، مقدمه این بود که حکومت طاغوت نباشد ، مقصد این بود که استقلال و آزادی در پناه حکومت اسلامی باشد . رمز پیروزی ملت ما ، وحدت کلمه و وحدت غرض و مهمتر ، اتکال به خدای تبارک و تعالی . شما آقایان در هر جا که هستید این رمز را فراموش نکنید ، البته من گله دارم از خلیج و اطراف آن ، آنها با ما بسیاریشان موافقت نکردند ، بلکه مخالفت کردند . شما خودتان که آگاهید از افرادی که در آنجا بودند و پشتیبانی از طاغوت می کردند و نمی دانم الان هم می کنند با آرزو دارند که برگردد؟! آنها را هدایت کنید ، به آنها بگوئید به اسلام روی بیاورید ، این حکومتها ، حکومت طاغوت است ، حکومت ضد اسلامی است ، گمان نکنید هر که قدرت پیدا کرد خدای تبارک و تعالی با اوست ، معاویه قدرت داشت ، فرعون هم قدرت داشت ، فرعون هم سلطنت داشت . سلطنت اگر ظل الله باشد ، سلطان اگر

ظل الله باشد ، پذیرفته است . یعنی چه ظل الله ؟ یعنی اینکه همین طور که سایه ، سایه انسان هیچ از خودش حرکتی ندارد الا به حرکت انسان ، اگر چنانچه سلطانی هیچ حرکتی نداشت الا به حرکت ، به تحریک خدای تبارک و تعالی ، از خودش هیچ نداشت و همه از خدای تبارک و تعالی بود . رسول الله ظل الله است ، غیر رسول الله آنهائی که نزدیک به رسول الله اند نزدیک به ظل الله اند ، اصل رسول الله است ، او ظل الله است . امیرالمومنین سلام الله علیه چون تمام وجودش فانی در وجود رسول الله است ظل الله است . سلاطین جور ظل ابلیسند . میزان در تشخیص سلطان جائر و سلطان عادل همین است . آنکه ابلیسی است ، آنکه جائر است ، ظل ابلیس است نه ظل الله . حتی کلمه ظل الله را هم غصب کرده اند اینها ، فریب دادند ملتها را . آنکه هیچ ندارد الا به اراده الله ، هیچ حرکت و سکونی ندارد الا به اراده الله (و مارمیت اذرمیت و لکن الله رمی ) اینهائی که با تو مبایعه کردند ، با خدا مبایعه کردند ، برای اینکه تو هیچ نداری الا فنا در خدا ، آنهائی که طاغوت هستند مثل فرعونها و امثال اینها ، اینها ظل ابلیسند ، یا ابلیس یا خدا ، یا ظل الله یا ظل شیطان . اینها به ملتهای ما حتی این خیانت را هم کردند که این لفظ مبارک را برای خودشان غصب کردند ، چنانچه مقام را برای خودشان

غصب کردند .

وحدت کلمه و اتکال به خدا ، رمز پیروزی مسلمین

به برادرهای قطری ما بگوئید و به برادرهای خلیجی ما بگوئید که آقا متحد بشوید و زیر پناه بیرق اسلام بیائید ، از طاغوت کناره گیری کنید ، وحدت کلمه پیدا کنید ، رمز غلبه ما وحدت کلمه و اتکال به خدا بود ، شما هم اتکال به خدا پیدا کنید و وحدت کلمه ، شما هم پیروز خواهید شد . همه ملتهای اسلام باید یکی بشوند . اگر ملتهای اسلام و دولتهای اسلام متفرق نبودند ، (دولت اسلامی که نمی دانم داریم یا نداریم و شاید شما بدانید که نداریم ، امید است که پیدا بکنیم ) اگر مسلمین با هم بودند ، اینطور ذلیل نبودند زیر دست اجانب و عمال اجانب . مسلمین قریب یک میلیارد جمعیتند ولی یک میلیارد جمعیت متفرق ، جدا از هم . اگر یک حکومت بود مثل صدر اسلام ، یک حکومت بود و همه تابع ، ما به این روز نمی نشستیم . آنها ، اجانب جدیت کردند تا حکومتها را به نفع خودشان متفرق کردند ، تکه تکه کردند . حتی اخیرا که عثمانی یک مملکت وسیع بود ، وقتی جنگ تمام شد ، اینها را به قریب 15 تا جدا جدا از هم کردند و همه عمال خودشان . باید مسلمین بیدار بشوند ، باید از این خوابی که سیصد سال آن ها را خواب کردند هشیار بشوند ، اقتدا کنند به ایران که با هیچ ، با مشت خالی بر تانکها و توپها و مسلسلها و قدرت های بزرگ غلبه کرد برای اینکه اتکال به خدا داشت ، همه می گفتند

ما اسلام می خواهیم ، همه فریاد می کردند که ما حکومت اسلامی می خواهیم . این ایمان راسخ که در این ملت شکوفا شد ، این تبدلی که پیدا شد و تحولی که در نفوس مسلمین اینجا پیدا شد ، رمز پیروزی بود ، همه با هم اتکال به خدا . برادران من اتکال به خدا داشته باشید ، وحدت کلمه داشته باشید ، با هم باشید تفرقه را کنار بگذارید . خداوند همه شما را عزت ، سلامت ، توفیق ، وحدت کلمه عنایت فرماید . خداوند اسلام را قوه و قدرت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 17/12/57

بیانات امام خمینی خطاب به هیاءت لیبیائی راجع به سرنوشت امام موسی صدر

بسم الله الرحمن الرحیم

ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و می خواهیم به محض بازگشت به لیبی به سرهنگ قذافی بگویید هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند .

از طرف هیات نمایندگی لیبی از امام خمینی خواسته شد اجازه دهند سرهنگ قذافی برای عرض تبریک به ایران بیاید . امام خمینی پاسخ داد: من فعلا به قم می روم و این دیدار را به زمان دیگری موکول کنید .

تاریخ : 17/12/57

بیانات امام خمینی در دیدار با بانوان قم

تسلیت به مادران و اهالی داغدیده قم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از قم رفتم در صورتی که شما بانوان و مردان این شهر ابتلا به زحماتی داشتید ، لکن جوانانتان در کنارتان بودند ، و آمدم در صورتی که داغ جوانان همانطوری که بر دل پدر و مادرها تاثیر داشت در دل من هم تاثیر داشت . من آن عکس هائی که در مدرسه فیضیه به در و دیوار است ، این جوانهای برومندی که از دست ما رفته است ، برای اینها به اهالی قم تسلیت عرض می کنم ، به مادران داغدیده تسلیت عرض می کنم .

خیانت ها و جنایات شاه و پدرش در تاریخ بی سابقه بوده است

تمام مملکت ما این ابتلا را داشت ، همه کشور ما در پنجاه و چند سال در ابتلا و در زحمت و در اختناق و در وابستگی به اجانب به سر بردند . خدا می داند که این پدر و پسر با این کشور ما چه کردند ، خدا می داند که در طول تاریخ ، خیانت مثل اینها به ایران نشده بود . تمام سلاطین در دو هزار و پانصد سال یا بیشتر خیانتکار بودند

، همه خیانتکار بودند حتی خوبانشان هم خیانتکار بودند لکن خیانتشان به اندازه اینها نبود ، اینها به کشور خودشان معلوم نیست دیانت می گردند ، اینها علاوه بر اینکه حجم جنایتشان خیلی زیاد بود ، حجم خیانتشان بیشتر بود . در زمان رضاخان که شاید اکثر شما یادتان نباشد ، ما شاهد چه صحنه ها بودیم ، در همین قم و نسبت به بانوان محترم این قم و در همه شهرها نسبت به بانوان محترم شهرها ، این به تبع از کسانی که تعلیم به او می دادند به اسم کشف حجاب ، هتک حرمت اسلام ، هتک حرمت مومنین ، هتک حرمت بانوان ما را چقدر کرد و مامورهای او با خانم ها و با مخدرات ما چکار کردند ، چه سلوک کردند ، چقدر پاره کردند چادرهای آنها را ، چقدر به یغما بردند چادرها و روسری های آن ها را ، ما شاهد اینها بودیم و شماها هم شاهد این پسر بودید که به اسم تمدن بزرگ با این مملکت چه کرد .

شما نمی توانید تصور بکنید که اینها چه جور با این مملکت معامله کردند ، ما نمی توانیم حجم جنایت اینها در کجاها ذخیره ها دارند ، آنقدری که حالا فاش شده است ، این معلوم نیست که این مقداری باشد که هست ، معلوم نیست که در بانک ها

مثل بانک سوئیس و امریکا و انگلستان و سایر جاها اینها چقدرها دارند می گویند که اخیرا بیست و سه میلیارد دلار برده است و ما اطلاع نداریم از اینکه سابقا چقدر برده است .

در زمان آن پدر وقتی که

در جنگ واقع شد و متفقین او را اخراج کردند ، دنبال این افتاد که جواهر جمع کند ، چمدان ها را پر کردند از جواهرات و بردند ، وقتی که در کشتی نشست از قراری که برای ما نقل کرده اند یک کشتی دیگری که مخصوص حیوانات بود آوردند متصل کردند به آن کشتی و آن خبیث را که از حیوان بدتر بود گفتند بیا توی آن کشتی ، گفت پس چمدان ها چه ؟ گفتند چمدان ها مال بعد ، بعد هم چمدان ها را انگلستان بردند و خوردند .

در زمان این هم همه چیزهای ما را بردند ، همه حیثیت ما را بردند . آنقدری که به نیروی انسانی ما ضرر زدند ، به نیروی مادی ما ضرر نزدند . آنقدری که انسانها را نگذاشتند رشد بکنند ، آنقدری که مراکز فحشا را درست کردند ، قمارخانه ها را درست کردند و فحشا خانه ها را درست کردند و در اختیار جوانهای ما گذاشتند و آنها را غافل کردند از مقدرات خودشان ، آنقدر که ابتلاء به این مواد مخدره اینها پیدا کردند در زمان اینها ، برای اینکه همه چیزشان را تخدیر کنند و نگذارند نسبت به مقدرات خودشان فکر کنند لکن خدای تبارک و تعالی خواست که در این دو سال اخیر (البته مبداء از پانزده خرداد بود) لکن در این دو سال اخیر که نهضت شکوفا شد ، خدای تبارک و تعالی به شما کمک کرد .

بانوان ایران در پیشاپیش نهضت و مربی مردان

شما بانوان اثبات کردید که در صف جلو هستید ، شما اثبات کردید که مقدم بر مردها هستید ، مردها از شما

الهام گرفتند ، مردهای ایران از مخدرات ایران ، از بانوان ایران عبرت گرفتند و تعلیم گرفتند و مردان قم هم از شما بانوان عزیز عبرت گرفتند و تعلیم گرفتند . شما در صف جلو نهضت هستید .

سیمای زن در اسلام

اسلام به شما آنقدر احترام قائل است که برای مردها نیست ، اسلام شما را می خواهد نجات بدهد ، اسلام شما را می خواهد از این ملعبه ای که اینها می خواهند شما را ملعبه قرار بدهند نجات بدهد ، اسلام می خواهد شما را یک انسان کامل تربیت کند که بر دامن شما انسان های کامل تربیت بشوند . من از همه شما تشکر می کنم که در این نهضت شرکت کردید و از همه مادرهائی که در این نهضت شرکت کردند و عزیزانشان را از دست دادند برای اینها اظهار تاسف می کنم و برای شهدای آنها رحمت از خدای تبارک و تعالی می خواهم و من رحمت خدا را برای همه شما طالبم . خداوند همه شما را به سعادت برساند . خداوند همه شما را به کمال مطلوب برساند .

وظیفه بانوان در رفراندم

همه شما باید رای بدهید ، رای جمهوری اسلامی ، نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد ، شما هم باید رای بدهید ، شما هم فرقی با سایرین ندارید ، بلکه شما مقدمید بر مردها ، مردها در دامن شما بزرگ شدند ، شما تربیت کننده مردها هستید ، قدر خودتان را بدانید ، اسلام قدر شما را می داند . شما همه شرکت کنید در این رفراندمی که خواهد شد و رای بدهید برای جمهوری اسلامی .

من امیدوارم که یک جمهوری اسلامی و یک عدل اسلامی و یک حکومت عادل پیدا بشود که مملکت ما را از این گرفتاری ها نجات بدهد و نگذارد دیگر دست اجانب در این مملکت باز باشد و استقلال و آزادی را

برای شما همه بیمه کند ، خداوند همه شما را رحمت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 17/12/57

بیانات امام خمینی در جمع فرهنگیان و دانش آموزان قم

استعمار ، عامل جدایی مدارس دینی و دانشگاه ها

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

من برای اولین دفعه ای است که در این مدرسه وارد شده ام . دست های خائن اجنبی و عمال اجنبی ما را از شما جدا کردند ، بین ما و شما اختلاف انداختند ، آنها از این اختلاف نتیجه بردند و دیدند که از اتحاد جنبه های ، قشرهای مختلف ، آنها نمی توانند با این اتحاد نتایجی را که می خواهند ببرند . سالهای طولانی کوشش کردند مدارس دینی را از دانشگاه ها و دیگر قشرهای محصلین جدا کنند . ما باید بفهمیم این معنا را که این جدایی چه رنج ها به ما داد و این اتحاد چند صباح چه گنج ها به ما داد .

شما جوان ها ، شما جوانهای محصل ، سایر جوانها امید من هستید ، نوید من هستید ، امید من به شما توده جوان است ، به شما توده محصل است . من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما بعد از این به دست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید ، من امید آن را دارم که شماها با علم و عمل ، با علم و تهذیب نفس ، با علم و عمل صالح ، بر مشکلات خودتان غلبه کنید . تاکنون که این راه را آمدیم و با وحدت کلمه قشرهای مختلف این مملکت و با اتکال به ایمان و اعتماد به اسلام و

قرآن کریم دست خائنین را قطع کردیم و اگر تتمه ای باشد قطع می کنیم انشاءالله .

لکن از حالا به بعد اشکالات بیشتر است ، بیداری بیشتر می خواهد . از این زمان ، زمان سازندگی این خرابه ای است که برای ما به جا گذاشته اند . شما بهتر می دانید که اینها به دانشگاه های ما ، به دبیرستان های ما ، به دبستان های ما چه خیانتها کردند ، شماها می دانید که شماها را می خواستند عقب نگه دارند ، نگذارند که یک انسان اسلامی و یک انسان با قدرت ، یک انسان با هدف بار بیائید ، تعلیمات از اول تعلیمات اعوجاجی ، انحرافی و برنامه های انحرافی بود . می خواستند جوانهای ما را به عقب برانند تا استفاده های خودشان را بکنند ، تا ما در همه چیز محتاج باشیم . در علم محتاج باشیم و در اقتصاد وابسته و محتاج باشیم .

ای فرزندان عزیز اسلام ، رمز پیروزی ایمان و وحدت کلمه بود ، آنرا حفظ کنید

شما جوانان که امید من هستید و نوید من هستید کوشش کنید و وحدت کلمه خود را حفظ کنید . ما را نگذاشتند با شما روبرو بشویم ، در مدت عمر این دبیرستان ، اول مرتبه ای است که من با شما روبرو می شوم اول مرتبه ای است که استادان و معلمان شما را از نزدیک می بینم ، اول مرتبه ای است که شما جوانان عزیز را ، فرزندان اسلام را از نزدیک زیارت می کنم .

ای امید من ، ای امیدهای من ، ای نویدهای من ، ای

فرزندان عزیز اسلام ، رمز پیروزی را دریافتید ، دریافتید که در این دو سال اخیر با وحدت کلمه ریشه استبداد ، ریشه سلطنت استبدادی 2500 ساله را از بیخ کندید ، دریافتید که نفتخواران مفتخوار را عقب زدید ، دریافتید که با وحدت کلمه و وحدت غرض و هدف و آن ایمان و هدف اسلام ، هدف جمهوری اسلام ، دریافتید که این رمز ، شما را به پیروزی رساند ، این رمز را از دست ندهید ، صف های خود را فشرده تر کنید ، روابط خود را با همه قشرها خصوصا با روحانیین زیاد کنید . شما آمال و آرزوی ما هستید ، ملت ایران با این وحدت کلمه ، آمال و آرزوی اسلام است ، باید با وحدت کلمه همه چیزهایی که پیش آمده است حفظ کنید .

لزوم پشتیبانی از دولت اسلامی

از دولت موقت خودتان پشتیبانی کنید ، مفسده جوها که می خواهند بهانه پیدا کنند و تضعیف کنند دولت اسلامی را ، به دهان آنها مشت بزنید . تبعیت از دولت موقت اسلامی لازم است . این دولت موقت اسلامی ، دولت اسلامی شرعی است . من اطمینان کامل به دولت دارم و شما هم پشتیبانی کنید از این دولت که آن مسائلی که به عهده او محول است ، که یکی رفراندم است و از مسائل مهم وقت است و یکی گذراندن قانون اساسی جدید است ، با آراء موکلین شما ، تاسیس حکومت جمهوری اسلامی غایت آمال هم مسلمین ، غایت فرمان خدای تبارک و تعالی .

باید از این حکومت پشتیبانی کنید تا بتواند در یک محیط آزاد ، در یک

محیط صحیح کارهایی که به او محول شده است انجام دهد . فضول هایی که در اطراف می خواهند با بهانه هایی تضعیف کنند حکومت را ، باید بدانند که حکومت متکی بر ملت ضعیف نخواهد شد . این حکومت به تعیین کسی است که متکی به ملت است ، این حکومت به تعیین و تصویب ملت است ، به پشتیبانی از ملت است ، باید او را بیشتر پشتیبانی کنید و مغرضین را که عمال اجانب هستند و می خواهند نگذارند حکومت اسلامی ، جمهوری اسلامی بر قرار بشود ، آنها را از جامعه خودتان دور کنید یا نصیحت کنید .

شما در این زمانهای طولانی که نبودید و ما مواجه بودیم با گرفتاری های زیاد و به زمان های اخیر که بودید و مواجه شدید با مصیبت ها ، تمام این مصیبت ها از اجانب و بود و تمام این جنایت ها به دست عمال اجانب بود . آنها می خواهند باز هم همان مسائل را با عمال خبیث خودشان در مملکت ما برقرار کنند ، این خیالی است که آنها به سر خودشان می پزند که مملکت ما را باز با فرم دیگر به مصیبت های سابق بکشند . شما جوانان برومند ، شما محصلین ارجمند که امروز هستید و نوید من هستید باید در هر جا که هستید ، در هر جائی از ایران که هستید باید بیدار باشید ، با بیداری از حقوق خودتان دفاع کنید .

مسیر ما بر پائی جمهوری اسلامی است ، نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه زیاد

حکومت اسلامی را که از حقوق شما دفاع می کند مستقر و برقرار کنید ، به یاوه یاوه گویان گوش ندهید ، به حرفهای

قشرهایی که از اسلام هیچ بویی ندیده اند و با اسلام مخالفند ، با آنها ، به حرف های آنها گوش ندهید ، آنها می خواهند ملت را منحرف کنند از مسیر خود ، مسیر شما مسیر اسلام است ، مسیر شما این است که جمهوری اسلامی را بپا کنید . من رای به جمهوری اسلامی می دهم و از شما تقاضا دارم که رای به جمهوری اسلامی بدهید نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه زیاد ، جمهوری اسلامی . (جمعیت فریاد می زنند: صحیح است ، صحیح است )

آنها که در نوشته هایشان از جمهوری دم می زنند ، جمهوری فقط ، یعنی اسلام نه ، آنهایی که جمهوری دموکراتیک می گویند یعنی جمهوری غربی ، جمهوری اسلامی نه ، آنها می خواهند باز همان مصائب را با فرم دیگر برای ما به بار بیاورند . آنها اصلا در این نهضت دخالت نداشتند ، آنها که امروز به خیال خودشان می خواهند سر سفره آماده بنشینند ، در این نهضت بهیچوجه دخالت نداشتند . این نهضت را شماها ، این نهضت را طبقه محصل ، طبقه کارگر ، دهقان ، بازاری ، این نهضت را اینها به بار آوردند و اینها حق دارند . آنها که در خارج بودند و برای میوه چینی آمده اند و آنها که در صدرهای بالا نشستند و منظره ها را نگاه کردند یا کمک کردند به رژیم و حالا به صورت انقلابی در آمده اند ، آنها را نپذیرید و نمی پذیریم ، آنها که قلم مسموم را گرفته اند و بر خلاف اسلام چیز می

نویسند و ملی و دموکراتیک و این حرف ها را به میان می آورند ، از آنها نپذیرند .

ملت ما یکپارچه خواهان جمهوری اسلامی است

ما اسلامی را می خواهیم ، ملت ما اسلام را می خواهد . (جمعیت فریاد می زنند: صحیح است ، صحیح است ) آنها که کوشش دارند نهضت ما را تضعیف کنند ، دولت ما را تضعیف کنند تا نتوانیم ، تا به خیال آنها نتوانیم در رفراندم موفق شویم ، خیال خامی به سر خودشان می پزند . ملت ما یکپارچه ، خواهان جمهوری اسلامی است . (جمعیت فریاد می زنند: صحیح است ، صحیح است ) .

ما باید آن چیزی که آمال ملت است دنبال کنیم . آن چیزی که ملت در چند سال است ، در بیش از یک سال است که فریاد می زنند و از چندین سال است که دنبال او هستند ، ما باید به فریاد این ملت گوش کنیم ، قشرهای مختلف این مملکت باید به ندای ملت گوش کنند ، ببینند ملت چه خواست و چه می خواهد . ملت در طول این یک سال و چند ماه اخیر در خیابان ها ریخت و فریاد کرد: آزادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی .

ما باید تابع ملت باشیم ، نباید قلم دست بگیریم و توی منزل بنشینیم و هر چه می خواهیم بنویسیم ، صلاح نیست ، این بر می گرداند آن مسائل و آن مصائب سابق را ، خیانت است به ملت ، کمونیست ها هم باید جمهوری اسلامی بخواهند ، اگر بخواهند برای این ملت کار بکنند و راست بگویند ، همه باید جمهوری اسلامی را بخواهند

( جمعیت فریاد می زنند: صحیح است ، صحیح است ) آن که علاقه به این ملت دارد ، آن که علاقه به این کشور دارد ، آنکه از اختناق خسته شده است ، آن که مخالف این است که مملکت ما مستقل نباشد ، آنکه استقلال مملکت را می خواهد ، در هر مسلکی که هست باید دنبال ملت برود تا پیروز شود . باید دنبال همین قشر ملت ، همین محصلین ، همین محصلین علوم قدیمه و جدیده ، همین بازاری ، همین حمال ، همین دهقان ، همین کشاورز ، همین کارگر ، دنبال اینها بروند .

اینها کشته دادند ، اینها خون دادند ، اینها سهیم هستند ، همه سهم مال اینهاست ، نه مال من و شما که کنار نشستید و حالا قلم دست گرفتید ، قلم ها را بشکنید ، به اسلام پناه بیاورید ، تبلیغات سوء را کنار بگذارید ، تضعیف ملت را ، تضعیف دولت را کنار بگذارید تا نتیجه ببرید ، تا استقلال خودتان را حفظ کنید . من امیدم به شما جوانهای برومند ، عزیز و سایر طبقات ملت است ، من نوید پیروزی به شما می دهم ، من نوید استقلال ، من نوید عظمت ، من نوید رفاه ، من نوید معنویت ، من نوید یک روح پاک ، یک روح آزادمنش ، یک روح مهذب به شما می دهم ، به شرط آنکه همه با هم باشید و ما همه باهم به سوی جمهوری اسلامی و به سوی اسلام (جمعیت فریاد می زنند: صحیح است ، صحیح است ) . از خداوند تعالی

عظمت ، سلامت ، عزت همه ملت اسلامی را می خواهم ، از خداوند تعالی توفیق شما جوانان برومند عزیز را می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/12/57

بیانات امام خمینی در قبرستان بقیع قم

اسلام بر همه منت دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر شهدای راه آزادی ، سلام بر شهدای سرتاسر ایران ، درود بر شهدای شهرستان قم ، درود بر شما جوانان رشید ، سلام بر بانوان و جوانان رشید قم ، درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ایران . من از شما مفارقت کردم ، در صورتی که اکثر جوانان فعلی نارس بودند و به خدمت شما آمدم ، در صورتی که بسیاری از جوانان ما از دست رفته است ، بسیاری از آنهائی که ما ندیدیم آنها را و حالا شمایل آنها را می بینیم ، شهید شدند ، افتخار شهادت در راه اسلام ، افتخار شهادت در راه قرآن کریم ، افتخار شهادت در راه آزادی و استقلال ، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حکومت عدل اسلامی ، جمهوری اسلامی . شما جوانان برومند ایران و شما جوانان برومند قم به اسلام عزیز حق پیدا کردید . اسلام بر همه منت دارد ، ما هیچ منتی بر اسلام نداریم . من منت از شما می کشم ، من زیر منت شما ملت ایران و شما اهالی محترم قم ، زیر منت شماها هستم . شماها بودید که نهضت اسلامی را به ثمر رساندید . شما ملت بزرگ ایران و اهالی معظم قم بودید که با مشت بر تانک ها و توپ ها و مسلسل ها غلبه کردید .

شهادت ، یک شیوه مرضیه در تاریخ شیعه

ما باکی از این نداریم که خون های طیب جوان های ما در راه اسلام ریخته شده است ، باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است . این یک شیوه مرضیه ای است

که در شیعه امیرالمومنین از اول پیدایش اسلام تاکنون بوده است . اسلام با حماسه شیعه همیشه مقارن بوده است . در صدر اسلام امیرالمومنین سلام الله علیه بزرگمرد اسلام ، بزرگمرد دنیا ، با مجاهدات بزرگ خود اسلام را رشد داد ، اسلام را شکوفا کرد . امیرالمومنین سلام الله علیه با شیعه بزرگوار خود در جنگ ها بزرگ اسلام پیشقدم بود . اولاد طاهرین او مثل سیدالشهدا سلام الله علیه که قیام و نهضت کرد و خون خود را در راه اسلام داد ، یا سایر ائمه ما که در پشت پرده تقیه ، اسلام را ترویج و قرآن را تایید کردند ، پس از آنها تنها طایفه ای که با جباران و با دیکتاتورهای عصر مقابله و معارضه کردند ، همین شیعیان علی علیه السلام بود ، قیام های پی در پی تا عصرهای اخیر ، باز شیعیان علی علیه السلام بودند که مقابل

جباران ایستادند و قیام کردند . در عصر ما هم شما شیعیان بزرگ اسلام تنها طایفه ای هستید که در مقابل دیکتاتورها و در مقابل ابرقدرت ها ایستادید و با مشت خود و با مشت فشرده خود بر تانک ها و توپ ها غلبه کردید . اسلام بواسطه طایفه شیعه زنده است ، قیام های پی درپی شیعه علی علیه السلام اسلام را زنده کرده است .

قیام نضج گرفته از 15 خرداد صرفا بر مبنای (ایمان و اسلام ) است

این قیامی که از پانزده خرداد شروع شد و تاکنون باقی است و امید است باقی باشد تا همه اهداف اسلام جامه عمل بپوشد قیامی اسلامی است ، قیامی ایمانی است ، پیرو هیچ قیامی نیست . همه می دانیم که پانزده

خرداد مبدا عطفی بود در تاریخ ، نه پیرو نهضت های دیگر ، قیام های دیگر . این شعار باید محفوظ باشد که این قیام ، قیام ملی نیست ، این قیام ، قیام قرآنی است ، این قیام ، قیام اسلامی است . یک ملت ضعیفی که هیچ نداشت ، در مقابل ابرقدرت ها و در مقابل این قدرت شیطانی که همه چیز داشتند و تا دندان مسلح بودند ، به قوه ملیت نمی تواند غلبه کند . ملتی که غلبه کرد برای اینکه شهادت آرزوی او بود . بعضی جوانهای من ، از من شهادت را طلب می کردند و مرا قسم می دادند که دعا کن که شهید بشویم ، زن هائی که جوانهای خودشان را دادند ، افتخار بر این کردند که شهید داده ایم و آن که یک پسر از او باقی مانده بود باز می گفت این را هم اهداء می کنم . این قدرت ملیت نیست این قدرت ایمان است ، این قدرت اسلام است ، خبط نکنند ، اشتباه نکنند . این اسلام است که غلبه کرد بر ابرقدرت ها ، این اسلام است که فرزندان او به شهادت راغب هستند . این قوه ایمان است که مردم را سرتاسر ایران بسیج کرد . این دست غیبی الهی بود که مردم ایران را سرتاسر از بچه دبستانی تا پیرمرد بیمارستانی با هم همصدا و با هم هم مطلب کرد این هیچ جبهه ای نمی تواند این کار را بکند ، هیچ بشری قادر نیست که همچو بسیجی بکند ، هیچ ملتی نمی تواند اینطور بسیج بشود .

قدرت ایمان ، قوه اسلام ، قدرت معنوی ملت این پیروزی را به ما ارزانی داشت . ما منت از خدای تبارک و تعالی می کشیم ، ما منت از ولی عصر (ع ) می کشیم که پشتیبانی از ما فرمودند .

اصرار خائنین در انحراف نهضت از مسیر اسلامیت

نباید ابهامی در قضایا باشد ، اگر چنانچه ابهامی در قضایا باشد یا بخواهد منحرف کنند این نهضت اسلامی ما را ، منتهی به شکست خواهد شد ، خیانت به ملت است ، خیانت به اسلام است . آنها که درصدد هستند این نهضت را منحرف کنند از جهت اسلامیت ، آنها بدانند که خائن بر اسلام هستند ، خائن بر ملت هستند . امروز باید شعار همان شعار اسلامی باشد ، جمهوری اسلامی . آنها که اصرار دارند اسلام را از کنار جمهوری کنار بگذارند ، اینها خائنانی هستند که در ملت می خواهند اختلاف ایجاد کنند . آنها که می خواهند کلمه دموکراتیک را بر این عبارت اضافه کنند ، آنها غربزدگانی هستند که نمی فهمند چه می گویند . آنها که در نوشتجات خودشان دم از دموکراتیک می زنند ، اینها یا جاهلند و نمی فهمند چه می کنند ، یا عامدند و خائن .

مطبوعات تجدیدنظر بکنند در نوشته های خود ، قلمداران تجدیدنظر بکنند در نوشته خود ، بگذارند ملت به همین راهی که می رود ، همین مسیری را که به پیروزی رسیده است به آخر برسانند . اینها مگر با اسلام دشمن اند؟ اینها مگر با ملت اسلام دشمن اند؟ اینها مگر با کشور خودشان دشمن اند که می خواهند منحرف کنند؟ ملت ایران منحرف نخواهد شد

.

ملت عزیز! نهضت خود را حفظ کنید . ملت بزرگ ! این قیام بزرگ خود را با همان عنوانی که دارد حفظ کنید ، این شعار خود را حفظ کنید ، نگذارید دست های اجنبی و دست های اجنبی خواه در آن تصرف کند . من متاسفم از این اشخاص که دعوی ملیت می کنند و با اغراض ملت مخالفت می کنند . آنها که با اسم ملیت و با اسم خلق دوستی خنجر به پشت ملت می زنند ، بیدار بشوند ، بدانند که یاسران آنها سر سپرده اجانب هستند و می خواهند مسائل را برگردانند به حال اول یا بشکند طرف چپ یا بکشند طرف راست ، اینها بیدار بشوند ما آنها را نصیحت می کنیم و اگر به نصیحت گوش نکنند کار دیگر می شود . آنها که می خواهند توطئه کنند ، آنها که می خواهند منحرف کنند ملت ما را آنها که اختلاف بیندازند بین قشرهای ملت ، اینها توطئه گر هستند و ما ساکت نمی نشینیم ، ما آنها را تادیب می کنیم . آزادی بله ، توطئه نه ، آزادی بیان هست ، هر که هر چه می خواهد بگوید . اسلام از اول قدرت داشته است بر رد همه حرفها و بر رد همه اکاذیب . آن قدرت باقی است ، برهان ما باقی است . ما برهان داریم ، ما حجت داریم . ما از !!! گفته های !!! گفتار مردم نمی ترسیم ، هر که هر چه دارد بگوید لکن توطئه را نمی پذیریم ، خیانت به ملت را نخواهیم پذیرفت ، چنانچه نپذیرفتیم .

ملت ما تاکنون آنقدر خیانت دیده است که دیگر نخواهد پذیرفت خیانت ها را . ملت ما خون داده است تا جمهوری اسلامی وجود پیدا کند نه جمهوری ، نه جمهوری دمکراتیک یعنی جمهوری غربی ، یعنی بی بند و باری غرب ، این تقلیدها را کنار بگذارید ، این غربزدگی ها را کنار بگذارید ، بگذارید ملت با این مسیری که گرفته است ، استقلال خودش را تمام کند و خواهد کرد انشاءالله .

پاسداری از خون جوانان و جلوگیری از رخنه اجانب با رای به جمهوری اسلامی

شما ای مردم ایران ! ای ملت بزرگ ایران ! ای عزیزان قم ! ای ملت عزیز قم ! آگاه باشید ، بیدار باشید ، هوشیار باشید ، توطئه ها را خنثی کنید . اینها می خواهند دولت اسلامی را ضعیف کنند ، دولت موقت اسلام را ضعیف کنند تا اینکه در رفراندم نتواند ملت آنچه که خون داده است رای بدهد لکن این خیال خامی است . ما جوان دادیم ، ما خون دادیم ، ما در زندان هامان جوان های ما زجر دیدند ، شکنجه دیدند ، ملت ما نمی گذارد که اینها هدر برود ، ملت ما نمی گذارد که با یاوه سرائی های مشتی اراذل اینها هدر برود . ما در راه آزادی و در راه استقلال جان دادیم ، نمی توانیم صبر کنیم تا عمال اجانب باز دست به کارهائی که پیشتر می زدند بزنند . از دولت خود پشتیبانی کنید ، من پشتیبان او و شما پشتیبان او تا مسائلی که باید او اجرا کند با آرامی اجرا کند ، تا رفراندم را اجرا کند ، تا قانون اساسی جدید را به

رای ملت تثبیت

کند ، تا حکومت جمهوری اسلامی را تثبیت کند . اینها به دست و پا افتادند که نگذارند یا رفراندم بشود ، بطور صحیح تحقق پیدا کند و این خیال خامی است ، و یا قانون اساسی اسلامی مبنی بر مذهب اثنی عشری ، شیعه اثنی عشری تصویب بشود ، به خیال خودشان می توانند و این خیال خامی است ، و یا جمهوری اسلامی در آن خلل واقع بشود ، جمهوری مطلق باشد یا جمهوری دموکراتیک یا جمهوری اسلامی دمکراتیک . همه اینها غلط است ، جمهوری اسلامی . من رای خودم را به جمهوری اسلامی می دهم و از ملت تقاضا دارم که نگذارند خون جوانانشان هدر برود ، نگذارند اجانب رخنه پیدا کند ، نگذارند استقلالی که بدست آورده اند از بین برود ، نگذارند آزادی که به دست آمده است مبدل به اختناق شود . به حکومت اسلام ، به جمهوری اسلامی ، نه یک حرف زیاد ، نه یک حرف کم . کسانی هم که می خواهند به راه های دیگر بروند آزادند لکن توطئه قدغن ، خیانت قدغن ، رای آزاد ، هر چه می خواهند بگویند .

اتکال به خدا و وحدت کلمه ، رمز پیروزی ملت ایران

ما خیرخواه ملت هستیم ، ما به تبع اسلام ، خیرخواه همه جناح ها هستیم ، ما خیرخواه بانوان محترمات هستیم ، ما نمی خواهیم که آنها به فساد کشیده بشوند ، ما نمی خواهیم که ملعبه دست جوان های اراذل باشند ، ما آنها را توصیه می کنیم به اینکه از راه های سابق برگردند ، از راه هائی که منحرفین برای شما پیشنهاد کرده اند و بسیاری از جوانان

ما و بسیاری از عزیزان ما را به انحراف کشیده اند دست بردارید . ما خیر شما را می خواهیم ، ما انحراف ها را باید با توصیه ، با التماس ، با عرض ، این انحرافات را باید از بین برداریم ، این فسادهائی که در جامعه ما در این پنجاه و چند ساله ریشه کرده است باید ریشه های آن در آید از بین . من خدمتگزار ملت ایران هستم ، من خدمتگزار جوانان ایران هستم ، من خدمتگزار بانوان ایران هستم ، من خدمتگزار اهالی محترم قم هستم ، من از حالا تا این چند روزی که عمر دارم در خدمت شما هستم و از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام ، عظمت ملت اسلام ، استقلال مملکت اسلام ، عظمت ممالک اسلامی ، عظمت ملت اسلام در هر جا هستند ، عظمت ملت ها و کشورهای اسلام در هر جا هستند از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم . من توصیه می کنم به همه ملت ها که این رمزی که در ایران به آن رمز غلبه پیدا شد برابر قدرت ها ، آن رمز را آنها به کار ببرند . وحدت ، اتکاء به خدا ، تقویت ایمان ، اتکال به قرآن کریم ، اتکال به اسلام ، وحدت کلمه ، رمز پیروزی ما وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی . همه با هم می گفتیم استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی . خداوندا! این وحدت کلمه را در بین ملت اسلام و در بین ملتهای اسلام و در بین ایران حفظ کن . خداوندا! دست

اجانب را از ممالک اسلامی کوتاه بکن . خداوندا! استقلال را و آزادی را به ما عنایت فرما . خداوندا! ملت های اسلام را بیدار کن . خداوندا! منحرفین را هدایت فرما . آنهائی که می خواهند بذر اختلاف در بین ملت بیفشانند ، آنها را هدایت فرما . خداوند شهدای ما را بیامرزد . خداوند به مادرهای داغدیده ما و به پدرهای فرزند از دست رفته ما صبر و اجر عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/12/57

توصیه امام خمینی به نخست وزیر

جناب آقای نخست وزیر

لازم است به جمیع وزارتخانه های و ادارات دولتی اخطار نمایید کسانی که از منسوبین و یا اقربای اینجانب هستند و برای توصیه اشخاص و یا نصب و عزل اشخاص به مراکز مربوطه مراجعه می کنند ، به هیچ وجه به آنان ترتیب اثر ندهند . منسوبین و نزدیکان مطلقا حق دخالت در این گونه امور را ندارند .

والسلام !!! روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :19/12/57

دستور امام خمینی برای تشکیل کمیته های امداد

بسمه تعالی

جناب عمادلاعلام و ثقه الاسلام آقای آقاشیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

به جنابعالی ماموریت داده می شود که به اتفاق آقایان حاج حبیب الله عسگر اولادی و آقای حاج حبیب الله شفیق در تشکیل کمیته های امداد در تهران و شهرستان ها اقدام لازم را نموده و حسابی تحت همین عنوان امداد باز کرده و وجوهی که تعیین شده ، در حساب مزبور واریز نموده و با حسن تدبیر کمیته های مزبور را سرپرستی کنید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/12/57

پیام امام خمینی در مورد تعیین وظیفه دادگاه های انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر به اینکه تسریع در محاکمات و اجرای احکام درباره جنایتکاران فی الجمله منتفی شده است ، لازم است از این پس محاکمات زیر نظر شورای انقلاب اسلامی و دولت انقلاب اسلامی صورت گیرد و به همین منظور دستور داده شده است که شورای انقلاب اسلامی آئین نامه جدیدی تنظیم و تصویب نماید ، از این رو لازم است دادگاه مرکزی تهران از این تاریخ تا تصویب آئین نامه جدید محاکمات را متوقف کند و دادگاه های شهرستان ها به کار بازپرسی و محاکمه ادامه دهند ولی اجرای احکام این دادگاه ها از این پس موقوف به تایید دادگاه مرکزی خواهد بود که طبق آئین نامه جدید صورت خواهد گرفت .

تذکر این نکته بجاست که تمامی دادگاه های انقلابی بجز رسیدگی به جرائم ضد انقلابی حق هیچ گونه دخالت در امور دیگر از قبیل دزدی و سایر اموری که موجب حد می شود را ندارند زیرا دادگاه های فوق العاده انقلاب اسلامی فقط مربوط به رسیدگی به امور ضد انقلابی در حال حاضر و در دوران رژیم اختناق می باشد .

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/12/57

دستور امام خمینی برای رسیدگی به وضع کارگران

جناب آقای وزیر کار

بسمه تعالی

اخیرا شکایاتی از کارگران شریف می رسد مبنی بر رسیدگی به وضع آنان . هیچ کس نقش اعتصابات کارگران و کارمندان کارخانجات بزرگ و کوچک را در پیشبرد هدف ملت ایران که هدم استبداد و استعمار خانمانسوز و برقراری حکومت عدل اسلامی است نباید فراموش کند .

شما باید هر چه سریعتر به وضع زندگی و کار آنان رسیدگی کنید . کارگران مبارز باید بدانند که با حوصله و صبر انقلابی مشکلات آنان برطرف خواهد شد ، و نیز می دانند که رسیدگی به کارخانجات و وضع کار فرمایان آنان احتیاج به زمانی دارد که بشود در آن مدت دقیقا کارگران و کارمندان را به حقوق حقه خودشان رسانید . کارفرمایانی را که حقوق کارگران را نمی پردازند به تکالیف خود آشنا نمود تا خود را مکلف به رسیدگی بدانند و یا از صحنه خارج شوند و به کارفرمایانی که به سبب همین اعتصابات قدرت پرداخت شود . من از کارگران شجاع می خواهم که به تبلیغات مغرضانه بعضی عناصر گوش ندهند زیرا در حکومت عدل اسلامی به بهترین وجه به آنان رسیدگی شده و حق آنان ادا می گردد . باید دستمزدها پس از رسیدگی به وضع کارخانجات افزایش یابد تا آنان از کمبودهای زندگی نجات یابند و مثل سایرین بتوانند در محیطی آزاد و مرفه زندگی کنند .

من از تمامی کارگران می خواهم که کار خود را دنبال کنند و مشغول جمع آوری مدارکی باشند که موجب تسهیل رسیدگی به کار خود ، کارخانه و کارفرما شود . من دست تمامی کارگران را می فشارم

.

جناب آقای فروهر ، شما می دانید که اسلام برای طبقه کارگر احترام خاصی قائل است . اسلام می خواهد مستضعفین را یاری دهد تا سرنوشت خود را به دست گیرند . از زحمات شما در این مورد تشکر می کنم .

مطلب دیگر ، زنانی هستند که شرایط بد محیط و اجتماع سابق آنان را از محیط سالم دور نموده است . امیدوارم که با تغییر محیط اجتماعی ایران تمام ناروائی هائی که معلول آن محیط بود از بین برود .

شنیده شده است که اینان تقاضای کار نموده اند . لازم است به وضع آنان هر چه بهتر رسیدگی کنید و موجبات رفاه آنان را با اشتغال به کارهای مناسب فراهم نمائید .

00والسلام !!! روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/12/57

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از افراد نیروهای هوایی و زمینی

تلاش استعمار برای نابودی حیثیات ملی و مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

من کمتر با شما دوستان مواجه بودم . ما را دست استعمار از شما جدا کرده بود . آنها که می خواستند مخازن ما را ببرند ، نیروهای ما را عقب بزنند ، ارتش ما را تحت فرمان قرار بدهند ، تمام حیثیات ملی ما را از بین ببرند ، اسلام و قرآن را نابود کنند ، میان اقشار این ملت جدائی انداختند ، میان ما و شما که هر دو سرباز اسلام هستیم جدائی انداختند .

بحمدالله به خواست خدای متعال و قیام ملت و پشتیبانی شما نیروهای هوائی ها و بعضی از اقشار دیگر ارتش بحمدالله این نهضت به نتیجه خود رسید و دست ستمکاران را از کشور ما قطع کرد و من امیدوارم که دیگر ستمکاران نتوانند در این مملکت ریشه پیدا کنند

و به شما و ما حکومت کنند . من امیدوارم که این مملکت مال خود شما باشد و مال خود ما باشد .

زحمت های شما در این مدت که نهضت اسلامی بپا بود ، مشهود است . من از شما شکرگزارم . من با شما ، هر دو سرباز اسلام هستیم و هر دو باید وفادار به اسلام و قرآن باشیم .

برادران من ! با اتکاء به ایمان و اسلام بود که ما پیروز شدیم . با اتکاء به تعالیم عالیه اسلام و ایمان ما به مبادی بود که با دست خالی بر همه قوای شیطانی غلبه کردیم . دوستان من ! بیدار باشید ، باز کید آنها نخوابیده است ، در کمین هستند ، آنها می خواهند باز بین ما و شما تفرقه بیندازند ، بیدار باشید و اگر چنانچه خدای نخواسته بین شما کسانی باشند که بخواهند تفرقه بیندازند ، آنها را بیدار کنید ، به آنها بگوئید که این تفرقه انداختن برگشتن به زمان اختناق و استبداد است ، برگشتن به زمانی است که تمام ذخائر ما را بردند و می خواهند ببرند . دست های اجانب در کار است که شماها را با هم و شماها را با ما و ما را با شما جدا کنند . ما را از هم جدا کنند . ما و شما باید بیدار و هوشیار باشیم ، شما دوستان ما هستید ، ما دوستان شما هستیم ، ما با ملت و شما با ملت هستید ، همه ما از یک ملت هستیم ، همه ما از یک کشور هستیم ، باید همه ما در راه

اعتلاء اسلام و اعتلاء کشور خودمان کوشا باشیم و اگر خدای نخواسته اجانب بخواهند بین ما جدائی بیندازند ، با بیداری و هوشیاری کارهای آنها را فلج کنیم . من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت شما نیروی هوائی و سایر اقشار ملت را خواستارم . خداوند شما را پایدار نگاهدارد و همه ما آشنا به وظایف اسلامی خود باشیم .

تاریخ : 28/12/57

پیام امام خمینی در مورد وقایع سنندج

بسم الله الرحمن الرحیم

به اهالی محترم مسلمان کردستان : شنیده شده که عده ای وضع کردستان عزیز را مغشوش کرده اند و نمی خواهند بگذارند مسلمانان آسایش داشته باشند و بر خلاف اسلام عمل می کنند . این عده به ارتش که اکنون به سوی ملت مسلمان برگشته و از آن تبعیت می کنند ، حمله می برند و آنها را مورد توهین قرار می دهند . این قبیل کارها بر خلاف اسلام و مصالح مردم مسلمان است . مردم کردستان و سایر نقاط باید بدانند که هر گونه حمله به ارتش و ژاندارمری از نظر ما مردود است و ما با برادران اهل سنت خود هیچ اختلافی نداریم . همه اهل ملت واحد و قرآن واحد هستیم . ارتش و ژاندارمری و پلیس نیز باید بدانند که از این به بعد آنها حافظ مصالح و استقلال مردم مسلمانند و اگر کسی به آنها حمله کند از مردم مسلمان نیست و از عمال اجانب است و باید نیروهای مسلح با قدرت از منافع و مصالح ملت مسلمان دفاع کنند و هر گونه حمله ای را بخود و به نوامیس مردم با قدرت دفع نمایند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/12/57

بیانات امام خمینی در جمع ایتام

من آیه خدا هستم بر سر این ملت و خدمتگزار شما بچه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی توانم تاثر خودم را از این منظره چه جور بیان کنم . من کم تحت تاثیر واقع می شوم لکن الان تحت تاثیر این عزیزان واقع شدم . من پدر شما هستم و من آیه خدا هستم به سر این ملت من خدمتگزار شما بچه ها هستم ،

شما بچه های خود من هستید ، من از ظلمی که به ملتمان شده است و از ظلمی که به همه یتیم ها و همه انسان ها شده است متاثرم ، من نمی دانم چطور تاثر خودم را از این منظره اظهار کنم . خداوند پشتیبان شما باشد . شماها انشاءالله در آتیه برای اسلام و برای کشور خودتان سرباز لایق انشاءالله باشید . خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان سلام الله علیه و تربیت قرآن ، شما را یک جوانان برومند برای ملت ما قرار بدهد . من به همه شما ارادت دارم ، اخلاص دارم ، محبت دارم ، دوستی دارم ، شما از خود من هستید و من هم از خود شما ، انشاءالله موفق باشید ، موید باشید ، جدیت کنید در تحصیل ، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیه ، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید . خدا حفظتان کند ، سلامت باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .

تاریخ : 28/12/57

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب و اقشار مختلف مردم مسلمان ایران

سقوط رژیم پهلوی مقدمه ای برای نیل به پیروزی های والاتر

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما برادران محترم که برای تفقد ما آمدید تشکر می کنم ، از خدای تبارک و تعالی سعادت همه شما را خواستارم . ما تاکنون نصف راه را پیمودیم یعنی دست اجانب را تا حدودی کوتاه کردیم و دست ستمکاران را قطع کردیم لکن برای ساختن مملکت باز خیلی وقت لازم داریم و برای قیام حکومت اسلامی نیز وقت لازم است و فعالیت . ما اگر چنانچه در این موقع حساس سستی بکنیم یا گمان کنیم که پیروز شدیم که گمان پیروزی باز سستی

می آورد ، اگر شما گمان کنید که دیگر پیروز شدید و باید بروید سراغ کسب و کارتان و بی اعتناء باشید راجع به مقدراتتان ، من خوف این را دارم که شکست بخورید .

ما پیروز نشدیم تاکنون ، ما پیروز بر سلسله پهلوی شدیم ، آنها را خارج کردیم لکن ریشه های آنها باز ممکن است باقی باشد . پیروز شدیم تا حدودی که دست اجانب را تا یک مقداری قطع کردیم . لکن آنها در کمین هستند ، آنها ساکت نمی نشینند ، آنها به ایران علاقه وافر دارند ، آن ها مخازن ما را می خواهند ، ایران نسبت به آنها حیاتی است . ما نباید فرض کنیم که چون این پیروزی ابتدائی را پیدا کردیم دیگر کار گذشته است ، کار نصفه شده است ، شاید بیشتر از نصفش باقی مانده باشد .

با تمام قوا برای حفظ وحدت و اخلاص در مقصد بکوشید

ما باید با تمام قوا کوشش کنیم که وحدت خودمان را حفظ کنیم و قصدهای خودمان را اسلامی کنیم و در چند روز دیگر که رفراندم می شود ، همه ما به حکومت اسلامی یعنی به جمهوری اسلامی رای را بدهیم . من خودم راءیم جمهوری اسلامی است و از همه آقایان تقاضا دارم که این رای را بدهند ، البته همه مختارند هر رایی می خواهند بدهند لکن تقاصای من از ملت این است که همین رای را بدهند و من امیدوارم که با وحدت کلمه شما برادرها و با اینکه قصدتان را برای اسلام خالص کنید پیشرفت خواهید کرد ، چنانچه پیروزی تاکنون ، هم وحدت کلمه شما و اینکه همه برای اسلام و مقصد این

بود که حکومت اسلامی باشد .

برای اصلاح امور ، انصاف ورضای خدا رانصب العین خود قرار دهید

انشاءالله اگر چنانچه جمهوری اسلامی برپا بشود ، البته با تدریج بسیاری از امور اصلاح می شود و امیدوارم که همه امور اصلاح بشود و مملکت مال خود شما باشد و خود شما مملکت را اداره بکنید . من امیدوارم که همه اقشار مملکت فعالیت داشته باشند و کشاورزها در کشاورزی جدیت داشته باشند و خصوصا مواد غذائی را بیشتر تهیه کنند ، دامدارها ، دامداری کنند و تجار و کسبه ، کسب صحیح کنند ، گرانفروشی نکنند . از قراری که گفته می شود اشخاصی خیلی گرانفروشی و بی انصافی می کنند ، بدانند اینها که ملت ما ، الان بسیاری از آنها ضعیف هستند ، بسیاری از آنها در این قضایا ضرر دیدند ، بسیاری از آنها از پا در آمدند ، اگر بنا باشد که کاسب ها باز گرانفروشی را راه بیندازند و بی انصافی بکنند ، ممکن است که اینها صدمه زیاد بخورند . من خواهش می کنم از تمام اقشار ملت که انصاف را نصب العین خودشان قرار بدهند ، رضای خدا را نصب العین خودشان قرار بدهند ، خداوند به آنها برکت خواهد داد . خداوند انشاءالله شما را سعادتمند و در دنیا و آخرت رو سفید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/12/57

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان عشایر لرستان

برای نیل به آزادی و استقلال و حکومت اسلامی از اختلاف بپرهیزید

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان از راه دور آمده اید ، خوش آمدید ، آمده اید برای دلجوئی از ما و از اهالی قم ، آمده اید برای هم پیوستگی به ملت ایران . من امیدوارم که با این هم پیوستگی که بین شما و سایر ملت ایران است

، به واسطه این هم پیوستگی به تمام مقاصد خودمان که آزادی ملت است ، استقلال مملکت است و برقراری حکومت عدل اسلامی ، جمهوری اسلامی است ، نائل شویم . من امیدوارم که شما اهالی محترم لرستان در آن محلی که هستید ، در آنجا اگر چنانچه اختلافاتی هست خودتان رفع کنید . برادران من ! امروز ، روز اختلاف نیست ، امروز روز این است که همه با هم پیوسته بشوید ، همه با هم برادروار از کشور خودتان دفاع کنید . شیاطین در کمین نشسته اند می خواهند مسائل را باز به حال اول برگردانند ، می خواهند ما را باز اسیر کنند ، می خواهند آن دیکتاتوری ها و قلدری ها را برگردانند ، می خواهند مخازن ما را ببرند منتها تاکنون به فرم شاهنشاهی و ممکن است بعدها به یک فرم دیگر ، باید همه شما بیدار باشد ، هوشیار باشید ، از کشور خودتان ، از اسلام عزیز دفاع کنید . اگر بعضی اشخاص منحرف آمدند بین شما و مطالبی گفتند که اسباب تفرقه می شود ، آنها را به خودتان راه ندهید ، اگر بعضی از اشخاص منحرف در بین شما پیدا شدند و تبلیغات سوء کردند ، بدانید که اینها منحرف هستند ، اینها با اسلام مخالف هستند ، اینها ایادی اشخاصی هستند که تاکنون ما را به اسارت کشیدند ، مملکت ما را عقب راندند .

دست از اسلام و وحدت کلمه برندارید

شما همه باید با هم همدست ، هم پیمان باشید ، همه دوست هم باشید ، برای اسلام خدمت کنید ، شما می دانید که

این وحدت کلمه ای که بین همه شماها پیدا شد و این اتکالی که به اسلام داشتید شما را پیروز کرد ، پس دست از این وحدت کلمه بر ندارید و دست از اسلام برندارید . به واسطه اسلام است که ما می توانیم عدالت را در همه جامعه خودمان پخش کنیم . کارگرها بدانند که اسلام برای آنها بسیار اهمیت قائل است . کارمندها بدانند که اسلام برای همه قشرها خصوصا قشر

کارگر و دهقان بسیار اهمیت قائل است ولی باید با تدریج این امور انجام بگیرد . دولت به فکر این معنا هست ، ما به فکر این معنا هستیم لکن به قدری آشفته است و به قدری اینها خرابکاری کردند که جز یک زمان !!! نسبتا یک زمانی !!! که باید یک مقدار تحمل کرد ، نمی شود این کارها را انجام داد ، اینطور نیست که الان کسی به فکر شماها نباشد ، ما به فکر شما هستیم ، دولت به فکر شما هست لکن یک قدری باید شکیبائی کنید . شما بودید که پنجاه و چند سال زیر چکمه این اشخاص نالایق ، این اشخاص چپاولگر صبر کردید ، حالا یکقدری صبر کنید !!! تا برای شما!!! هم منزل تهیه (برای مستمندان ) می شود و هم کار خوب تهیه می شود و هم تعدیل می شود ، این کارهائی که باید بشود ، شما یک قدری تامل و صبر کنید ، اتکال به خدا بکنید و امیدوارم که همه شما سعادتمند باشید ، هم در دنیا و هم در آخرت .

رای به جمهوری اسلامی رای به اسلام است

و همه شما در این رفراندمی که می شود

، من خودم رای می دهم به جمهوری اسلامی و از شما هم تقاضا دارم که برای اسلام رای بدهید و به جمهوری اسلامی رای بدهید . آنهائی که بر خلاف جمهوری اسلامی رای می دهند ، آنها آزادند لکن بدانند که این یک امری است که مخالفت با ملت است ، مخالفت با اسلام است و من نصیحت می کنم آنها را که این کار را نکنند و همه با هم به جمهوری اسلامی رای بدهند .

خداوند همه شما را موفق کند و من از شما تشکر می کنم که اینجا آمدید و از ما دلجوئی کردید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/12/57

بیانات امام خمینی در آغاز سال نو و دیدار با هیاءت دولت موقت

تجلی وحدت و قدرت ایمان ملت در پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

باید من در این آخر سال که نزدیک است تجدید بشود سال ، مطالبی را به عرض برسانم . سالی که الان در آن هستیم و اواخر آن است ، می دانید که چه سال پرزحمت و پررنجی برای ملت ما بود و چه سال پر نفعی . رنج هائی که در این سال ملت ما کشیدند شاید در تاریخ کم سابقه یا بی سابقه باشد و قدرتی که ملت ما نشان داد و عرضه کرد بر جهان ، باید بگویم بی سابقه بوده است برای اینکه ملتی که پنجاه و چند سال در تحت فشار طاقت فرسا بود و همه قدرتها را از او سلب کرده بودند و تمام زندگی آنها را تباه کرده بودند ، اینها در عین حال قیام کردند و نهضت کردند و من نمی توانم اسمی روی این نهضت بگذارم الا اینکه نهضت اسلامی و به قدرت اسلام بود و

به قدرت ایمان بود . اگر قدرت ایمان نبود امکان نداشت با دست خالی یک ملتی بر این قدرت های شیطانی غلبه کند . این قدرت اسلام و قدرت ایمان بود که مردم را به وحدت کشاند .

باید ملت ایران این پیروزی را و این نهضت را حفظ کنند . اگر این نهضت خدای نخواسته رو به سستی گراید باید مهیای اعاده مصیبت های سابق باشیم . اگر تفرقه ای بین ملت ما حاصل بشود ، اگر دستهای جنایتکاری بین ملت ما را تفرقه بیندازد ، باید ملت باز خودش را مهیا کند برای اختناق ها و برای چپاولگری ها و برای عقب ماندگی ها . رمز پیروزی ما وحدت کلمه و اتکال به خدا و اتکال به اسلام بود ، این رمز را ملت ما نباید از دست بدهد .

پیروزی آن روزی است که تمام ریشه های فساد از مملکت ما قطع شود

ما در این آستانه سال جدید که باید به یک معنا عید و به یک معنا تاثرات خودمان را ابراز کنیم ، در این آستانه سال جدید باید تذکراتی به ملت بدهم و تذکراتی به دولت و دستگاه های دولتی . تذکرات به ملت این است که شما باید در این موقع که به آستانه پیروزی رسیدید ، گمان نکنید که کار تمام شد و ما پیروز شدیم ، که این گمان موجب می شود که سستی پیدا بشود . انسان تا در یورش است قوی است ، تا پیشرفت دارد می کند قوه اش زیاد است ، وقتی خودش را پیروز دید ضعیف می شود و ممکن است دشمن های ما از ضعف ما استفاده کنند . ما باز پیروزی نهائی را پیدا

نکردیم ، ما یک مطلب را پیش بردیم و آن اینکه دست جنایتکار سلسله پهلوی را قطع کردیم و تا یک حدودی ریشه های او و شاخه های او را هم قطع کردیم ، لکن باز از ریشه های آنها باز در این مملکت هست و دستهای جنایتکاری دنبال آنها هست و آمال و آرزوی آنهائی که می خواستند خزائن ما را ببرند و ما را به عقب نگه دارند ، برای بردن خزائن ما ، دنبال اینها هست ، توطئه ها هست باز و ما اگر چنانچه خود را پیروز بدانیم و گمان کنیم پیروز شدیم ، خدای نخواسته از این امور غفلت می کنیم . ما باید خودمان را پیروز ندانیم ، باید در آستانه پیروزی بدانیم و همین طور هم هست ، ما تا آستانه پیروزی رفتیم و پیروزی آن روزی است که تمام ریشه های اجانب و تمام ریشه های فساد از مملکت ما بریده بشود و قطع بشود و باز نشده است . بنابراین ملت شریف ایران موظف است که این نهضت را به همین طوری که تا اینجا آورده است ، این نهضت را حفظ کند . و با حفظ وحدت کلمه و با حفظ این نهضت و غایت نهضت که عبارت از اسلام و جمهوری اسلامی بود ، با حفظ اینها جلو برود . سستی راه ندهید به خودتان ، سردی راه ندهید به خودتان ، گمان پیروزی ، گمان پیروزی نهایی نبرید ، اگر این گمان برده بشود یا این اعتقاد پیدابشود ، سستی پیدا می شود ، شما باید خودتان را نیمه پیروز بدانید و در

نیمه راه و بقیه راه را که بسیار مشکل است باید با همت همه ، با همت همه قشرها باید ما تعقیب کنیم و به نهایت برسانیم .

و آنچه که باز باید به اقشار ملت عرض کنم این است که ما نمی توانیم خرابی هائی که واقع شده است و در ظرف این تقریبا بیست و چند سال اخیر بیشتر از همه اوقات خرابی به مملکت ما وارد شده است ، نمی توانیم که اتکال به این کنیم که دولت این خرابی ها را جبران کند ، دولت فقط نمی تواند ، نمی توانیم اتکال کنیم به اینکه روحانیت این کار را انجام بدهد ، روحانیت نمی تواند ، نمی توانیم اتکال کنیم به اینکه ادارات دولتی ، فرهنگیان این کار را انجام بدهند ، آنها هم نمی توانند ، همانطوری که در پیشرفت این مقصد و در پیروزیی که تاکنون پیدا کردیم ، در آستانه پیروزیی که هستیم ، اینطور نبود که یک قشر بتواند این پیروزی را به دست بیاورد ، همه قشرها باهم شدند و همه مسلک ها را کنار گذاشتند و با هم پیش رفتند تا اینجا رسیدند ، باید حالا هم با هم پیش برویم و همانطوری که این پیروزی پیدا شده است و همه با هم این راه را طی کرده اند .

اگر بخواهیم از حالا به بعد مشغول ساختن این ویرانه باشیم ، هیچ یک از اقشار تنها نمی توانند این ویرانه را بسازند ، باید باز همه باهم ، تمام اقشار باهم باید این ویرانه را بسازند منتها هر کس در هر محلی هست .

کشاورزها در محل

کشاورزی که هستند به کشاورزی خودشان علاقه پیدا بکنند . الان دیگر دستی نیست که آنها را به فشار وادار به امری بکند ، یا منافع آنها را بخواهد بوسطه سودجوئی خودش بردارد یا به غیر بدهد ، امروز کسی همچون کاری نخواهد کرد ، کشاورزها باید به کشاورزی خودشان ادامه بدهند و علاقه داشته باشند و کشاورزی که می کنند در این برهه از زمان باید اکثرش و قسم مهمش این چیزهائی باشد که غذای ملت را اداره می کند مثل گندم ، برنج ، عدس و امثال اینها . از چیزهائی که ، موادی که مضر است یا نافع نیست خودداری بکنند ، از مثل کشت تریاک ، کمتر بکنند ، خودداری بکنند و از چیزهائی که نفع خیلی ندارد ، در تغذیه مردم دخالت ندارد ، از آنها هم خودداری بکنند و عمده کار را همان مواد غذائی ، عمده کشت را مواد غذائی چیز بکنند که ما احتیاج به خارج انشاءالله پیدا نکنیم . الان می دانید که ما محتاج به خارجیم راجع به مواد غذائی ، باید ما خودمان این را جبران بکنیم و این به همت کشاورزان ماست و البته دولت هم با کشاورزها باید همراهی بکنند و همراهی انشاءالله می کند .

بازار باید بازار اسلامی باشد

و همینطور بازار ما باید یک بازار اسلامی باشد . از قراری که مکرر به من گفته اند ، الان یک دسته ای سودجو در بازار هستند که اینها قیمت های بسیار گران روی اجناس گذاشته اند . این یک مطلب غیر انسانی است ، یک مطلبی است که باید فکر کنند اینهایی که می خواهند

حالا سود ببرند ، باید توجه داشته باشند که این ملت که اکثرشان عبارت از این طبقه پائینی است که نمی توانند خودشان را اداره کنند ، اینها بودند که ما را رساندند به این پیروزی ، حالا نباید آن تاجر معتبری که دخالت در این امور نداشته است ، برای اینها ایجاد زحمت بکند . ایام عید است اینها احتیاج دارند به لباس ، احتیاج دارند به خوراک ، احتیاج دارند به چیزهای دیگر ، باید با انصاف رفتار کرد ، باید با اینها با برادری رفتار کرد ، گرانفروشی را کنار بگذارند و احتکار نکنند ، نگهداری نکنند برای یک وقتی که جنس گران بشود و بفروشند . احتکار در غذاها جایز نیست و همین طور باید با برادری با برادران خودشان رفتار کنند و این پیروزی را از آنها بدانند . شما حالا از قید آزاد شدید ، از قید و بندها آزاد شدید ، شما حالا ترس اینکه مثلا سازمان امنیت بیاید شما را چه بکند و اینها ندارید ، لکن ترس از خدا باید داشته باشید ، ترس از اسلام باید داشته باشید ، باید مراعات بکنید اشخاص ضعیف را ، باید همراهی بکنید با اشخاص ضعیف ، نه اینکه گرانفروشی بکنید و کالاهای خودتان را بالا ببرید و مردم را در زحمت چیز بکنید . این هم راجع به این طبقه که البته باز مسائل دیگری هست ولی طولانی می شود .

اهمیت تبدیل فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی

و اما راجع به دولت ، در این آستانه سال جدید البته دولت مشکلاتش خیلی زیاد است و من نمی توانم بگویم اینها تقصیری در کار دارند

، اینها همه مشغولند ولی مشکلات زیاد است . باید در این سال جدید عنایت زیاد بشود اول به فرهنگ . این فرهنگ باید متحول بشود . فرهنگ استعماری فرهنگ استقلالی بشود . باید معلمینی که در این فرهنگ یا در تمام قشرهای اساتید و !!! عرض می کنم !!! اینها باشد ، انتخاب بشوند و اشخاص صحیح ، سالم ، کسانی که جوان های ما را تربیت صحیح بکنند نه اینکه یک تربیت انگلی بکنند ، چنانچه تا حالا بنابراین بوده است که اینها را غربی بار بیاورند ، غربزده کنند . باید استقلال داشته باشید ، باید هیچ توجه نداشته باشید که در غرب چه می گذرد . در غرب خیلی بد می گذرد ، شما گمان نکنید که در غرب خیلی خبر هست ، خودشان می گویند در غرب خبری نیست ، خبرها هست لکن خبرهای رشد فکری و رشد انسانی کم است . شما باید مستقل باشید و رشد انسانی پیدا بکنید ، بچه ها را ، جوان های ما را رشد انسانی بدهید . دولت باید درست توجه بکند که روسائی را که انتخاب می کنند برای دانشگاه ها ، برای مدارس ، معلمینی را که انتخاب می کنند آنها برای تربیت اطفال ، اینها باید متحول بشود از حال سابق و کسانی که سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یا در خدمت طاغوت بودند ، حال ثانیا نیایند و بچه های ما را باز به عقب برانند . اینهم یک مطلبی است که در فرهنگ بسیار مهم است و بالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یک فرهنگ سالم ،

به یک فرهنگ مستقل و یک فرهنگ انسانی .

وظایف ملت و دولت و ارتش

در جهت ارتش ، ملت ما موظف است که از ارتش ، الان حمایت بکند . ارتش را تضعیف نکنید ، ما احتیاج به ارتش داریم ، ملت احتیاج به ارتش دارد . ارتش باید از طرف ملت حمایت بشود و تقویت بشود ، لکن ارتش هم باید ملاحظه کند ، روسای ارتش باید ملاحظه کنند که اگر چنانچه یک اشخاصی در بین آنها هست که در خدمت طاغوت بوده است و جنایتکار بوده است ، آنها را به تدریج و یا بطور دیگر آنها را کار بگذارند و اشخاص شرافتمند را در راس ارتش یا در مواردی که باید به کار بگیرند ، به کار بگیرند . در انتصاباتشان خیلی دقت بکنند که انتصابات صحیح باشد ، چنانچه وظیفه دولت هم همین است . انتصاب استاندارها ، انتصاب فرماندارها ، همه این انتصابات ، انتصاب دادگستری ها ، تمام این انتصابات باید بررسی بشود و تمام آنهائی که بیشتر در خدمت طاغوت بودند و جرم های آنها واضح است و مردم از آنها ناراضی هستند ، اینها را انتخاب نکنند و به نارضایتی مردم اضافه نکنند . باید اینها الان در خدمت مردم باشند ، دولت خدمتگزار مردم باید باشد ، مثل سابق نباشد که فرمانفرما بود ، حالا باید فرمانبردار مردم باشد و همینطور هم هست و انشاءالله امیدواریم همینطور هم باشد . در هر صورت ، قضیه دولت هم ، هم دادگستری ، هم فرهنگ ، هم سایر ادارات باید تصفیه بشود و باید خودشان فکر بکنند و انتخاباتشان چه باشد و یک

نحو تصفیه ای در کار باشد که خائنین کنار گذاشته بشوند و آنهائی که تا قبل از این پیروزی آن طرف بودند ، همچو که پیروزی پیدا شد سینه این طرف را شروع کردند بزنند ، اینها را بشناسند و این فرصت طلب ها را کنار بگذارند و بالاخره باید که دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانه ها را درست ، به طور صحیح ، انتخاب اشخاص بکنند و طرز عمل را یک طرز عمل صحیح قرار بدهند و البته مشغول هستند لکن بیشتر باید عنایت داشته باشند .

ضرورت صبر و بردباری کارگران و مهلت به دولت برای اصلاح تدریجی امور اقتصادی

و از امور مهمه ای که هست وضع کارگرهاست که من یک صحبت با کارگرها دارم و یک صحبت با دولت . صحبت با کارگرها این است که آنها گمان نکنند که دولت یا ما در فکر آنها نیستیم ، خیال نکنند که ما الان می توانیم بالفعل فورا یک کاری برای آنها انجام بدهیم و نمی دهیم . اینطور نیست . ما برای طبقه کارگر ، برای طبقه کشاورز ، برای کارمندهای جزء دولت ، بیشتر از همه مورد نظر ما اینها هستند و برای آنها فکر می کنیم و عمل می کنیم ، چنانچه راجع به مسکن شان مشغول طرح ریزی هستند که مسکن درست کنند برای آنهائی که مسکن ندارند و قضیه حقوقشان انشاءالله داده می شود لکن یک قدری فرصت لازم است . کارگرها باید یک قدری فرصت بدهند و اینطور خیال نکنند که دولت الان دارای کذا و کذاست و به آنها عنایت ندارد ، یا در

دست ما مثلا گنجی است که نمی خواهیم بدهیم به آنها . نخیر دولت هم الان ندارد و ما هم گنجی نداریم ، لکن هم دولت در فکر است و هم ما در فکریم و لکن باید یک قدری تدریج باشد تا امور اقتصادی را بتوانند جریان بیندازند . البته کارگرهائی که کنار هستند مشغول کار خواهند شد ، کارگرهائی که در کار هستند اگر در مزدشان و اجرتشان حرفی دارید اصلاح خواهد شد ، همه اینها تدریج است ، به تدریج باید اصلاح بشود . و ما راجع به دولت ، دولت هم باید راجع به کارگرها بیشتر عنایت داشته باشد و وضع کارگرها را درست در نظر بگیرند . یک قدری عنایت بیشتر بکند که این کارگرها !!! چیز بشوند !!! آسوده خاطر بشوند و من به کارگرها اطمینان می دهم که اینطور نیست که دولت نخواهد برای شما کاری بکند . حتی الامکان می خواهند کار بکنند ، مشغول هستند ، وزیر کار مشغول است به اینکه یک ترتیب صحیحی بدهد لکن تدریج لازم دارد . از کارگرها می خواهم که تدریج را حفظ کنند و ملاحظه بکنند و مشکلات دولت را در نظر بگیرند و از دولت می خواهم که در کارها یک قدری بیشتر جلو بروند و همین قدری که هست ، یک قدری بیشتر جلو بروند و کارها را زودتر درست بکنند و به کارمندان ، هم اطمینان بدهند و عمل بکنند . این هم راجع به کارمندان و راجع به دولت .

رادیو و تلویزیون باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد

یک حرفی هم راجع به این دستگاه تبلیغاتی ، تلویزیون و امثال اینها ، رادیو و

اینها دارم و آن اینکه این دستگاه ها آنوقتی که در خدمت طاغوت بود ، دستگاه هائی بود که یا تقویت طاغوت را می کردند ، به مجرد اینکه پیچ رادیو را می گرفتند اعلیحضرت آریامهر کذا ، شروع می کردند تبلیغات کردن ، تبلیغات میان تهی و یا مردم را از مسائل اصلی دور می کردند ، بنابراین بود که رادیو ، رادیو تلویزیون و اینها که در سطح کشور ، در تمام سطح کشور انتشار پیدا می کند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک می کنند و آن کسی که بیسواد است هم در آنجا می تواند بفهمد ، آن کسی هم که با سواد است ، هست ، این بسیار اهمیت دارد ، هم برای آن ها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیع خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند و هم حالا که بحمدالله اسلامی شده است و وظائف اسلامی را می خواهد عمل بکند . حالا باید یک فکری برای رادیو تلویزیون بشود که چنانچه شده است و می شود لکن بیشتر عنایت بشود که کسانی که در اینجا ، سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را می کردند حالا باید آنها تصفیه بشوند . کسانی که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانی می کردند ، نمایش می دادند ، همه بساط را درست می کردند و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت می کنند از اینها نمی توانیم ما بپذیریم ، این هم باید تصفیه بشود . رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که

هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیادی دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح ، این با آنطوری که از اول شاید آنهایی که درست کردند اینها را ، نظر آموزشی داشتند به اینها ، این دستگاه ها ، تمام مطبوعات اینطور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است ، اهمیت رادیو تلویزیون بیشتر از همه است ، این دستگاه ها ، دستگاه های تربیتی است ، باید تمام اقشار ملت با این دستگاه ها تربیت بشوند ، یک دانشگاه عمومی است . دانشگاه ها ، دانشگاه های موضعی است ، این یک دانشگاه عمومی است ، یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گسترده است ، این باید از آن عمل دانشگاه را ، از آن به آن اندازه ای که می شود ، استفاده کرد . باید این دستگاه ، دستگاهی باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند ، تمام را مبارز بار بیاورد ، تمام را متفکر بار بیاورد ، تمام اینها را مستقل بار بیاورد ، آزادمنش بار بیاورد ، از غربزدگی بیرون کند ، استقلال به مردم بدهد . این از همه چیزهائی که در این دستگاه ها هست مهمتر است و این وظیفه دارد که با مردم ، حکم معلم و شاگرد داشته باشد . اشخاص نویسنده ، اشخاص گوینده ، اشخاص فهیم ، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند ، فرصت به آنها بدهند در اینجا صحبت بکنند . زیادند اشخاصی که پیشنهاد این معانی را می کنند ، به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند . به جای

آن چیزهائی که به درد ملت نمی خورد یا مضر به حال ملت است یک چیزهای مفید را به مردم بدهند و یک غذای مفیدی به مردم بدهند ، مردم را تغذیه کنند به غذاهای صحیح ، سالم و من امیدوارم که این دستگاه هم همانطوری که وعده کردند که به تدریج درست بشود ، قدم را یک خرده بلندتر بردارند و زودتر انشاءالله تصفیه بشود و تعدیل بشود .

مسئولیت خطیر روحانیون ، ارشاد و هدایت مردم در تمامی ابعاد

و یک عرض هم به همه همجنس های خودم ، همه همجنسیم ، لکن آنهائی که با من صورتا یک صورت هستیم و من به همه ارادت دارم و آن آقایان علما و روحانیون ، آقایان علماء و روحانیون وظیفه شان از همه مردم زیادتر است ، سنگینتر است ، اینها موظفند از طرف خدای تبارک و تعالی . الان هم ملت مسلم آنقدری که به حرف این طایفه گوش می دهند به حرف کسان دیگر گوش نمی دهند ، بنابراین حجتی است این از خدای تبارک و تعالی بر ما که شمائی که مردم به شما!!! که !!! گوش می دادند و مردم از شما اطاعت می کردند ، چرا مثلا قصور در این معنی داشتید چرا کم مثلا چیزی گفتید؟ انشاءالله نداشته باشند ، لکن خدای نخواسته اگر در بین بعضی ها باشند ، وظیفه ما بسیار سنگین است ، چه از جهت اینکه تهذیب این دانشگاه اسلامی ، دانشگاه بزرگ اسلامی که باید به دست مراجع بزرگ ، بشود و چه باب تعلیم و تعلم که باید باز تصفیه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحیح بشود و چه در

کیفیت تحصیل که باید تجدید نظر بشود ، ما به همه آقایان با کمال خضوع عرض می کنیم که شمایی که باید ارشاد کنید این ملت را ، باید مجهز بشوید !!! باید !!! مجهز به جمیع انحاء ارشادات . مردم از شما توقع جمیع انحاء ارشادات را دارند . اسلام همانطوری که ابعاد مختلفه دارد به حسب ابعادی که انسان دارد ، اسلام برای انسان آمده است ، برای انسان سازی آمده است ، قرآن کتاب انسان سازی است ، همانطوری که قرآن ابعاد مختلفه دارد ، حسب ابعادی که انسان دارد ، علما هم باید ابعاد مختلفه داشته باشند در تعلیم ، حسب ابعادی که اسلام دارد و حسب ابعادی که انسان دارد ، البته یک نفر نمی تواند همه این ابعاد را جوابگو باشد ، لکن یک حوزه مرکب از ده هزار نفر یا حوزه های مرکب از مثلا سی هزار نفر ، اینها می توانند دسته دسته باشند و هر دسته ای یک بعدی را اداره بکنند ، یکی جهات عقلی را ، یکی جهات سیاسی را ، یکی جهات اینهائی که همه در اسلام است ، همه این جهات در اسلام هست و باید حوزه ها آنطور باشد ، مجهز بشوند و همانطوری که اسلام ابعاد مختلفه هست ، حوزه ها هم ابعاد مختلفه داشته باشند ، اشخاص مختلف برای هدایت مردم و اگر چنانچه از این حوزه اشخاص صحیح و اشخاص به درد بخور از این حوزه ها بلند نشود ، جای دیگر ما توقع باید نداشته باشیم . باید اینها ، همینطوری که فقه و انحاء فقه را

تعلم و تعلیم می کنند ، سایر موارد اسلام را و سایر ابعاد اسلام را هم باید تحصیل بکنند و باید تدریس بکنند و اشخاص ارزنده را بار بیاورند تا مردم را ارشاد و هدایت بکنند .

نقش روحیه شهادت طلبی در پیشبرد انقلاب

و من در این آخر سال تاسف خودم را از این شهدائی که ما داشتیم ، باید اظهار بکنم . ما بسیار متاسفیم از این شهدائی که دادیم ، مثل اینکه صد و شصت هزار نفر مجروح و شهید !!! مثل اینکه !!! نوشته بود داشتیم . در هر صورت هر چه داشتیم ، یک نفرشان هم زیاد بود ، یک نفرشان هم نباید واقع بشود لکن حالا شد اما چون که برای اسلام بود و صبغه دینی و اسلامی داشت نه برای دنیا ، و لهذا می آمدند بعضی اشخاص و !!! من !!! به من می گفتند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم . این صبغه ، صبغه دین است ، اسلام است . آنی که ما پیش بردیم همین بود ، اینطور روحیات بود که برای شهادت داوطلب بودند ، یعنی از مرگ نمی ترسیدند . همانطوری که صدر اسلام هم پیشرفت مسلمین همین بود ، ما بسیار اشخاص ارزنده را از دست دادیم لکن چون برای اسلام بود انشاءالله روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لوای خدای تبارک و تعالی هستند و برای بازماندگان آنها هم ما دعای صبر می کنیم ، خداوند به همه آنها صبر و اجر و مزد عنایت بفرماید و در آستانه سال جدید هم ، هم برای آنها طلب مغفرت می

کنیم و هم برای همه ملت طلب سعادت می کنیم و آخر عرض من باز همان است که ملت ایران ، حفظ بکنید نهضت خودتان را ، حفظ بکنید وحدت خودتان را ، حفظ بکنید جهت اسلامیت خودتان را ، مهذب بکنید خودتان را ، مهذب بکنید خودتان را و ارزش ندهید به غیر ارزنده های انسانی و به غیر اسلام .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/1/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر دشت مغان و کارکنان صنایع فولاد شیراز

تحول و پیروزی ، به برکت قرآن و دست غیبی ، در سایه امام زمان (عج )

بسم الله الرحمن الرحیم

از همه آقایان و طوایف مختلف که تشریف آوردند و از نزدیک ملاقات با ما حاصل شده است تشکر می کنم . از خداوند تعالی توفیق و سعادت همه شما و همه ملت ایران را خواستار هستم . شما می دانید که این پیروزی به دست آمده است لکن این من نبودم که پیروزی را به دست آوردید به واسطه من ، این خدای تبارک و تعالی در سایه امام زمان سلام الله علیه که ما را پیروز کرد . اسلام ، قرآن مجید ما را پیروز کرد . ما همه اسلام را می خواستیم و همه جمهوری اسلامی را . این قدرت اسلامی بود و ایمان سرشار اقشار ملت بود که ما را پیروز کرد . ما همان بودیم که در چندین سال قبل بودیم ، ایران ، همان ایران و ملت ایران همان ملت ، چه شد که بعد از مدت کمی این تحول حاصل شد؟ سابق همه چیز ما را می بردند و ما نفس نمی کشیدیم ، سابق جوان های ما را در زندان زجر می دادند و اعدام می کردند و ما قدرت حرکت نداشتیم ، سابق

چپاولگران همه چیز ما را چپاول می کردند و ما نفس نمی کشیدیم ، چه شد که این ملت همچو متحول شد؟ جز عنایت خدا چه بود؟ جز اینکه خدای تبارک و تعالی توفیق داد به برکت اسلام ، به برکت قرآن کریم که شما متحول شدید از یک ملت ضعیف به یک ملت قوی ، از یک اراده ضعیف به یک اراده قوی ، از یک ایمان ضعیف به یک ایمان قوی ، این دست غیبی بود که این تحول را پیش آورد .

تکلیف بر طرد اغواگران ظاهر الصلاح و تفرقه افکنان

اگر چنانچه ما قصوری بکنیم ، در این موقع که حساس ترین موقع هایی است که بر کشور ما می گذرد تقصیر کاریم ، اگر چنانچه ما اغراض شخصیه را نظر بکنیم و به واسطه اغراض شخصیه در این میدان راه برویم تقصیر کاریم . اگر ما گوش بدهیم به این شیاطین که در بین اقشار ملت افتادند و می خواهند تفرقه بیندازند ، تبهکاریم . تمام ، تمام ثروت های ما را ارباب های اینها بردند و حالا که ما دست آنها را قطع کردیم ، اینها به وحشت افتاده اند و می خواهند باز همان مسائل را پیش بیاورند . بیدار باشید ، هوشیار باشید که اینها رخنه نکنند در بین صفوف شما ، با اسم های مختلف ، با حرف های ظاهر الصلاح در بین شما نیایند ، کارگران ما را اغوا نکنند ، عشایر محترم ما را اغوا نکنند . اگر اینها در بین عشایر آمدند ، آنها را رد بکنید اگر در کارخانه ها آمدند ، آنها را طرد بکنید . اینها می خواهند فساد

بکنند ، اینها عمال خارجی هستند ، اینها عمال آمریکا هستند ، اینها نگذاشتند ، نمی خواستند بگذارند که ایران جمهوری اسلامی بشود ، اینها جلوی رفراندم را می خواستند بگیرند ، تحریم کردند رفراندم را ، آتش زدند صندوق های ما را ، نمی خواستند که ملت به رای خودش ، یک امر ملی را ، یک امر اسلامی را انجام بدهد ، اینها را طرد کنید ، اینها را از صفوف خودتان بیرون کنید . اینها هر روز با بهانه هائی کشاورزی ما را ساقط می خواهند بکنند ، با بهانه هائی صنعت ما را ، کارخانه های ما را می خواهند تباه بکنند و به تباهی بکشند ، فرهنگ ما را می خواهند نگذارند رشد بکند ، هر روز مدارس ما را تعطیل می کنند . اینها اگر با ملت ایران ، اگر با ملت ما ، اگر با اسلام ، اگر با شما مردم موافق هستند و نظر آنها این است که شما رشد پیدا بکنید و به حقوق خودتان برسید ، چرا نمی گذارند آرامش پیدا بشود تا شما به حقوقتان برسید؟ چرا مهلت به دولت نمی دهند که برای همه عمل بکند و کار بکند تا همه به مطلب خودتان برسید؟ چرا ما که می خواهیم منزل برای مردم درست کنیم ، افتادند بین مردم و فساد می کنند که نگذارند این کار بشود؟ اینها علامت این است که سوءنیت دارند . نمی خواهند این مملکت آرامش پیدا کند ، نمی خواهند این مملکت رشد پیدا کند . می خواهند به همین حال ضعف باقی باشد و مثل سابق

بشود تا اینکه ذخائر ما را ببرند ، تا اینکه فرهنگ ما را عقب نگه دارند ، تا اینکه نگذارند انسان پیدا بشود در ایران . بیدار باشید و دست این یک طایفه مضل و ضال را کوتاه کنید ، نگذارید در بین شما رخنه کنند ، نگذارید جوانان شما را اغواء کنند .

کوشش در جهت حفظ این اراده الهی

انشاءالله اگر چنانچه توفیق پیدا بکنیم و حکومت اسلامی به آنطور که می خواهیم جریان پیدا بکند و این اسم به مسمی برسد و این ظاهر و باطنش هم ظاهر بشود ، برای همه رفاه هست ، برای همه سعادت است ، برای همه رفاه و سعادت دنیا و آخرت است . کوشش کنید که وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید ، کوشش کنید که این امر توحیدی را ، این اراده الهی را حفظ کنید که با این ایمان است که شما می توانید به مقصد برسید . خداوند همه شما را سعادتمند کند . خداوند دست شیاطین را از مملکت ما قطع کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/1/58

پیام امام خمینی به مناسبت رفراندم جمهوری اسلامی

خدمت عموم ملت مبارز و شجاع ایران ایدهم الله تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع بسیار حساس که سرنوشت کشور و اسلام عزیز تعیین می گردد ، هموطنان عزیز با شوری بیشتر از گذشته در رفراندم شرکت نمایند . امروز اهمال در شرکت در رفراندم و سردی و سستی در این امر حیاتی موجب هدر رفتن خون شهیدان و به تباهی کشیدن کشور و اسلام عزیز است . دوستان آگاه من ! روز رفراندم موقع نتیجه از زحمات چندین ساله است .

آنچه لازم است تذکر دهم شرکت زنان مبارز و شجاع سراسر ایران در رفراندم است . زنانی که در کنار مردان بلکه جلوتر از آنان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشته اند توجه داشته باشند که با شرکت فعالانه خود ، پیروزی ملت ایران را هر چه بیشتر تضمین کنند . شرکت در این امر برای مرد و زن

از وظایف ملی و اسلامی است .

شما همه آزادانه به هر چه می خواهید رای بدهید من خود به جمهوری اسلامی رای می دهم و تقاضای برادرانه از شما دارم که به من در این امر اسلامی کمک کنید . لازم است جوانان غیور از توطئه و خیانت 00در آرای مردم جلوگیری کنند و از صندوق های آراء با امانت حفاظت کنند . از خداوند تعالی پیروزی اسلام و صیانت کشور اسلامی را خواستارم . والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/1/58

پیام امام خمینی به مناسبت صلح ننگین مصرو اسرائیل خطاب به ملل مسلمان جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب بیش از 15 سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده ام و به دول و ملل عرب این حقیقت را اعلام نموده ام . اکنون با طرح استعماری صلح سادات و اسرائیل این خطر بیشتر و نزدیکتر و جدی تر شده است . مصر با قبول این صلح وابستگی خود رابه دولت استعمارگر آمریکا آشکارتر نمود . از دوست شاه سابق ایران بیش از این نمی توان انتظار داشت . ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیم گیری های آنان شریک می داند . ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب می داند و موضع های سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تایید می کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروه تبلیغات قم

بیانات امام خمینی در جمع گروه تبلیغات قم

قم ، مرکز نشر فرهنگ تشیع

بسم الله الرحمن الرحیم

من خوشحالم که بعد از سالهای طولانی در میان شما رفقا ، جوانان هستم . من همیشه در فکر ایران و در فکر وطن خودم ، قم ، بودم و هستم و دعاگویم . شما می دانید که قم مرکز تشیع از زمان حضرت صادق سلام الله علیه ، حدود آن زمان مرکز تشیع بوده است و از قم تشیع به سایر جاها رفته است . علم هم از قم به جاهای دیگر منتشر شده است و بحمدالله شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداکاری هم از قم منتشر شد . قم مرکز همه برکات است ، خدا شماها قمی ها را برای ما حفظ کند و همه

ایران را برای همه .

تبلیغ و شرکت فعالانه تمامی اقشار در امر رفراندم سرنوشت ساز

می دانید که ما باز راه های طولانی داریم و در این راه طولانی همه با هم باید شرکت داشته باشیم تا بتوانیم کار را انجام بدهیم و به انجام برسانیم . باید در رفراندم تبلیغ کنید که همه کس ، همه قشرها ، زن و مرد ، از جوان شانزده ساله تا پیرمرد در این رفراندم شرکت کنند . زن ها شرکت کنند . هیچ کس اهمال نکند . این سرنوشت ما در این رفراندم تحقق پیدا می کند ، یا اسلام انشاءالله و یا خدای نخواسته غیر اسلام ، یا جمهوری اسلام و یا خدای نخواسته طرح های دیگری که شیاطین ممکن است این طرح ها را داشته باشند . باید مردم ایران عموما و شما جوان ها در قم پاسداری کنید از این صندوق هائی که گذاشته می شود که مبادا یک کسی تصرف بیجا کند ، خیانت بکند . من از خدای تبارک و تعالی توفیق شماها را می خواهم .

سوء استفاده های تبلیغاتی طاغوت از دستگاه های سمعی و بصری

شما باید بدانید که این دستگاه هائی که الان اسم بردید و بعضی از شما یا شما مشغول آن هستید ، اینها دستگاه های آموزشی باید بشود . در زمان طاغوت همه این دستگاه ها ، دستگاه هائی بود که جوان های ما را خواب می کرد ، ملت ما را بیهوده روشی تبلیغ می کرد ، همه را می خواست از سرنوشت خودشان غافل کند ، در صورتی که سینما برای این مقاصد شومی که اینها در این مدت طولانی طرح ریزی کردند نبوده . اینها چیزهائی است که آموزشی است . رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است

، سینما یک دستگاه آموزشی است ، باید دستگاه ها را به طور مسالمت ، به طور صحیح ، به طور سلیم اداره کرد .

عمده ترین مساله ، اصلاح و رشد معنویات مملکت است

من از خدا می خواهم که از این به بعد ایران ، یک ایران منزه باشد . یک ایرانی باشد که همانطور که انشاءالله مادیاتش اصلاح می شود ، معنویاتش اصلاح بشود . عمده معنویات یک مملکت است . ما را از معنویات دور کرده اند ، نگذاشتند رشد معنوی بکنیم و من از خدا می خواهم که معنویات ما را رشد بدهد ، توجه ما را به خدای تبارک و تعالی .

رمز پیروزی نهضت ، اتکال به الله و حفظ وحدت کلمه

پیروزی ما برای این بود که همه رو به خدا کردند و پیروزئی که قدرت اسلام است حفظ کنیم و وحدت کلمه را . گمان نکنید که حالا تمام شد مطلب و دوباره برگردید به حالات اولیه ، خیر ، تمام نشده است و الان باید وحدت را حفظ کنید واین نهضت را با گرمی ، این نهضت را با تمام قوا حفظ کنید . خداوند همه شما را سعادتمند کند ، دنیا و آخرت همه شما را تعمیر کند . سلام بر شما .

تاریخ : 5/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان عشایر لرستان

رژیم سر سپرده پهلوی ، عامل استعمار فرهنگی و اقتصادی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان من خوش آمدید . خداوند شما را در پناه خودش حفظ کند . من می دانم که شماها هم مثل سایر اقشار ملت در این پنجاه و چند سال زیر حکومت طاغوتی چه کشیدید . ما همه در تحمل ظلم و چیزهایی که دولت طاغوتی به این ملت وارد آورد شریک بودیم و بحمدالله با کمک همه اقشار ملت و عشایر محترم ایران این پیروزی تا اینجا حاصل شد و البته الان ما یک مقدار زیادی در پیش رو داریم که خرابی هائی است که رژیم طاغوتی سابق برای ما به ارث گذاشته است . اینها تمام حیثیات ملی ما و خزائن ما را بردند و چپاول کردند ، دست اجانب را در ایران بازگذاشتند ، پایگاه برای دولت های ابرقدرت در ایران درست کردند ، خزائن ما را به باد دادند ، دامداری ما را ممنوع کردند ، ملی کردند به اصطلاح خودشان جنگل ها و مراتع ما را ، لکن مراتع خوب ما را به دیگران دادند ، جنگل های ما را

به دیگران و به اجانب دادند ، زراعت و کشاورزی ما را فلج کردند ، خزائن ما را به باد فنا دادند ، ملت ما را عقب مانده نگه داشتند ، مدارس و فرهنگ ما را استعماری کردند و الان ما با یک اقتصاد فلج . . . و با دانشگاه های غیر صحیح و یک اقتصاد ورشکسته روبرو هستیم لکن امید است به همت همه ملت ، اقشار همه ملت ، عشایر محترم ایران ، تمام اقشار ملت ، این بار سنگین به منزل برسد .

وحدت کلمه را با جلوگیری از تبلیغات سوه و طرد تفرقه افکنان حفظ نمائید

من امیدوارم که شما آقایان آگاهانه وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید ، اختلافات بین عشایر را ریشه کن کنید . ریش سفیدهای شما وساطت کنند بین جوانان عشایر و آنها را با هم اصلاح بدهند . اگر چنانچه خدای نخواسته اختلافی بین امت حاصل بشود من خوف این را دارم که باز به فرم دیگر مسائل تازه عود کند و شما تلخی این مسائل را چشیدید نگذارید این مسائل عود کند .

با هم باشید . همه اقشار با هم باشند . روستاهایی را که شما در آنجا ساکن هستید حفظ کنید ، از شر اشرار حفظ کنید . اگر کسانی بین شما آمدند و اختلاف اندازی کردند آنها را طرد کنید . از تبلیغات سوئی که به نفع اجانب می کنند جلوگیری کنید .

ملت برادروار به جمهوری اسلامی رای بدهند

الان مملکت از خود شماست و دولت از خود شماست و دولت در خدمت شما هست و من در خدمت همه شما هستم و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که عزت و سعادت شماها را با قدرت اسلام حفظ کند . شماها برادران ما هستید و ما برادران شما هستیم و همه ملت با هم برادرند و باید با هم این راه را طی بکنند و به جمهوری اسلام رای بدهند و بعد هم انشاءالله بدانید که تابع قوانین اسلام است ، رای بدهند و بعد هم انشاءالله جمهوری اسلامی برقرار بشود و گرفتاری های ما بلکه ترمیم بشود . خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/1/58

بیانات امام خمینی در میان گروهی از اهالی تبریز

مردم آذربایجان همیشه در راس قیامها بوده اند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

برادران تبریزی من ! خوش آمدید ، عزیزان من ! به منزل خودتان آمدید . من نسبت به همه شما خدمتگزارم ، من به همه شما محبت دارم ، شما همه برادران من ، فرزندان من هستید . من از مجاهدات شما در این نهضت تشکر می کنم . من از گرفتاری هایی که برای ملتمان و خصوصا آذربایجان پیش آمده است متاسفم . من می دانم که در دوره سابق بر ملت ما ، بر شما چه گذشت .

ملت ما بحمدالله قیام کرد و آذربایجان همیشه در راس قیام ها بود ، پیشقدم بود در قیام ها و در این نهضت هم بحمدالله آذربایجان پیشقدم بود . خداوند آذربایجان را برای ما حفظ کند . خداوند ملت ما را همه با هم پیوند بدهد .

وحدت کلمه و اتکال به خدا رمز پیروزی است

ما همه برادر هستیم و همه با هم باید باشیم . رمز پیروزی ما همین وحدت کلمه و هم پیوستگی ما به هم بود . رمز پیروزی ما توجه به خدای تبارک و تعالی و پاسداری اسلام بود . این رمز را حفظ کنید ، این وحدت را حفظ کنید ، این همبستگی را حفظ کنید ، این توجه به اسلام را حفظ کنید . خداوند شما را پیروز کند بر همه امور .

همه با هم با اتکال به خدا و قطع مابقی ریشه های فساد ، نهضت را تداوم بخشید

ما الان باز پیروزی مطلق بر ایمان حاصل نشده است . ما نصف راه را رفتیم . الان مملکت ما باز آشوب است ، آشفته است . مفسدین در اطراف مملکت شلوغکاری می کنند . باید به همت شما جوان ها ، هر کدام در هر جا که هستید ، مرزهای این مملکت را حفظ کنید ، دست خرابکارها را کوتاه کنید . شما بودید که پیروزی را تا اینجا رساندید و شما باید باشید که پیروزی را به آخر برسانید . دولت ما تنها نمی تواند این کار را انجام بدهد ، روحانیون ما تنها نمی توانند این کار را انجام بدهند ، باید همه با هم باشند ، دولت با ملت ، ملت با دولت . الان دولت دیگر دولت اسلامی است دولت سابق نیست که دولت طاغوتی بود .

دولت اسلامی است . دولت از خود شماست و شما از خود دولت هستید . ارتش از خود شماست و شما از خود ارتش هستید . ارتش باید پشتیبان شما باشد ، شما باید پشتیبان ارتش باشید . همه باید با هم این نقیصه هایی که الان در ایران هست

پر کنیم . همه باید با هم برادر باشیم . همه باید با هم این نهضتی که تاکنون حاصل شده است به آخر برسانیم . اگر خدای نخواسته این نهضت سستی پیدا بکند و ما برویم دنبال کار خودمان و بی تفاوت بشویم راجع به مقدرات مملکت خودمان ، من خوف آن را دارم که خدای نخواسته باز مسائل سابق برگردد یا خدای نخواسته آن خیانت و جنایت هابه مملکت ما برگردد . ما باید همه با هم باشیم و همه با هم این نهضت را به پیش ببریم ، اینکه به واسطه وحدت کلمه ما و اتکال به خدای تبارک و تعالی اتکال به قرآن مجید ، ما این نهضت را به آخر برسانیم ، و این ریشه های فاسدی که در مملکت ما بقیه اش باقی مانده است تا یک حدودی ، اینها را بکلی از بیخ و بن در آوریم ، و مملکت در دست خود شما ، برای خود شما ، مقدرات مملکت به دست خود شما باشد ، برای خود شما باشد .

حدود و ثغور خود را حفظ و مانع تبلیغات سوءمفسدین شوید

من از خدای تبارک و تعالی پیروزی شما را خواستارم و من از شما خواهشمندم که تشریف ببرید به محل خودتان و در آنجا حفظ کنید حدود و ثغور خودتان را و حفظ کنید همه جهات خودتان را و نگذارید که اشخاص مفسد در بین جامعه پیدا بشوند و تبلیغات سوء بکنند .

ما امیدواریم که امر کردستان هم با صلح و صفا آرام بگیرد ، و همه ما با هم برادر باشیم . ما با کردستانی ها هم برادر هستیم ، با آذربایجان هم برادر هستیم ،

با همه حدود و ثغور اینجا برادر هستیم و همه با هم می خواهیم که یک مملکت اسلامی با احکام اسلامی باشد که به هیچ کس جور نشود ، به هیچ کس ظلم نشود ، حکومت نتواند تعدی بکند ، ارتش نتواند تعدی بکند ، همه با هم باشیم و همه با هم پیش برویم ، خدای تبارک و تعالی شما جوان ها را برای ما حفظ کند ، و شما برادرها را برای ما نگهداری کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تلاش گسترده استعمار به منظور جداسازی مسلمین از یکدیگر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از برکات این نهضت یکی این است که ما با این چهره هائی که ناآشنا گذاشتند ما را با آنها ، انشاءالله آشنا بشویم و آشنا شدیم .

دولت های تابع استعمار کوشیدند تا اینکه طبقات مختلف ایران را از هم جدا کنند ، بلکه در یک دایره وسیعی مسلمین را از هم جدا کنند ، دولت اسلامی را از هم جدا کنند و در هر ناحیه ای قشرهای آنجا را از هم جدا کنند ، روحانیون را از طبقات دیگر جدا کنند .

شما آقایان که پزشک هستید و اطبا هستید ، بهتر از ما می دانید که اینها به سر ما چه آوردند . شما شاهد این مصیبت ها بیشتر از ما بودید و ما همه با هم شریکیم در اینکه در این پنجاه و چند سال شاهد مصیبت های زیاد بودیم و اگر جوان ها از اول این سلسله را یاد ندارند لابد این اواخر را مطلع هستند و ما که از اول اطلاع داریم و شاهد قضایا بودیم و در قم بودیم

و دیدیم در اولی که اینها آمدند روی کار و رضاخان آمد روی کار با این مردم چه کرد ، با همین ملت قم چه کرد ، با بانوان ما چه کرد ، با علمای ما چه کرد ، با طلاب ما چه کرد . اینها فضایائی است که اگر بخواهد کسی بنویسد باید یک کتاب بنویسد .

من گاهی که مباحثه داشتم در مدرسه فیضیه و چند نفری بودند ، یک روز دیدم که یک نفر است پرسیدم گفت : قبل از آفتاب اینها باید بروند در باغات برای اینکه مامورین می آیند دنبالشان و آنها را می گیرند قبل از آفتاب می رفتند در باغات شهر و بعد آخرهای شب بر می گشتند به محل ما . خودمان اگر یک جلسه خصوصی می خواستیم داشته باشیم به طور متفرق و از کوچه های پس کوچه های باید برویم و چند نفر با هم مجتمع بشویم و در دل بکنیم . شما نمی دانید که با بانوان قم چه کردند اینها ، یک رئیس نظمیه بود که نمی دانم حالا هست یا از بین رفته است که این آنطور با بانوان عمل می کرد که از قراری که گفتند یک روز دماغش خون آمده بود و نشسته بود خون دماغش داشت می چکید چشمش افتاد به یک زنی که چادر دارد یا روسری دارد اعتنا به خون نکرد و پرید به او . اینطور با چیزها عمل می کردند و شما شاهدید که در این آخر اینها با این ملت چه کردند ، چه کشتارهائی در تمام شهرستان ها کردند ، در خود قم چه

مصیبت هائی به بار آوردند .

مصیبت خود باختگی در مقابل بیگانگان

و یکی از مصیبت های بزرگی که برای این ملت بار آوردند اینکه ملت را نسبت به خودشان هم بدبین کردند . این معنا که ما اگر یک مریض پیدا بکنیم در تهران ، الان هم می گویند که اینجا نمی شود ، بروید به مثلا انگلستان ، بروید به پاریس . این یک مطلبی است که از دست آنها برای ما پیدا شده است ، یعنی ما خودمان را باختیم در مقابل آنها ، شما گمان می کنید که در آنجا اطبای آنها همچو هستند که اگر کسی برود آنجا چه خواهد شد . همین مریض هائی که در اینجا اگر یک دقتی بکنند معالجه می شوند وقتی بروند آنجا معلوم نیست درست معالجه بشوند ، اینطور نیست که اطبای آنها یک معجزه ای می کنند و اطبای ما اینطور نیستند .

این یک مطلبی است که برای تبلیغاتی که اینها کردند ما به خودمان هم حتی سوءظن پیدا کردیم ، یعنی خودمان هم باختیم خودمان را ، شما گمان نکنید که اینجا اطبایش ، ایران اطبایش کمتر از اطباء آنجا باشد . الان بسیاری از اطبا که در امریکا هستند ایرانی هستند گفتند شاید قریب پانصد تا یا بیشتر طبیب ایرانی هست که اگر طبیب های ایرانی بیایند ، اختلال پیدا می کند در آمریکا . اینطور نیست که اینهائی که رفتند و تحصیل کردند و یا در همین جا تحصیل می کنند اینها کمتر از آنها باشند ، نخیر اینها هم همانطور هستند ، اینها هم مثل آنها یا بهتر از آنها هستند . ما در آنجا

هم که بودیم گاهی مثلا گرفتاری پیدا می کردیم اطبا را می دیدیم و خیلی از آن ها چیزی که فوق العاده باشد من که نفهمیدم و اشخاصی هم که رفتند باز با همان حال مرض برگشتند ، اینجا جوابشان دادند رفتند آنجا ، آنجا هم همین حال بوده است . این برای این است که اینها جدیت کردند در این سالهای طولانی که ما را تهی کنند از مغز خودمان ، یعنی ما را همچو غربزده کنند که چیزهائی هم که پیش خودمان بهتر است به آن سوءظن پیدا کنیم و عقیده مان این باشد که نه اینطور خوب نیست ، خوب است که آنطور باشد . حال اینکه مساله اینطور نیست و همچو نیست که آنها در این مسائل عقلی یا در مسائل طبی خیلی جلو باشند ، خوب ، بله هستند اما نه اینطوری که ما توهم می کنیم .

پیوند و اتحاد اطبا و روحانیون از برکات نهضت اسلام

بنابراین یکی از برکاتی که در این نهضت هست این است که ماها را با هم مواجه کرده است . ما از هم دور بودیم و این هم باز دست اجانب بود که ماها را از هم دور کرده بود . با اینکه ما با شما همکاریم ، ما طبیب روحانی هستیم ، شما طبیب جسمانی ، همه طبیب انسان هستیم ، ما باید با هم متصل باشیم مثل یک بدن که روح دارد و جسم دارد ، روحانیین و اطبا هم یک بدن هستند که یکی آن جنبه است ، یکی این جنبه لکن مع الاسف ما تا حالا یک همچو اجتماعی را غیر از این آخری در تهران هم (

البته اطباء می آمدند) این اجتماعات را ما قبلا نداشتیم ، نه با شما نداشتیم با دانشگاهی ها هم نداشتیم ، با قضات هم نداشتیم ، با وکلا هم نداشتیم ، یکی از برکات این نهضت این است که ما مواجه حالا می شویم با شماها و حرف هایمان رابا هم می زنیم .

ما می خواهیم که این ایران ما تاکنون که زیر دست و پای اجانب بوده و همه مخازن ما را بردند ، همه حیثیات ما را بردند ، نیروهای ما را یا عقب راندند یا ما را نسبت به نیروهای خودمان طوری کردند که بدبین بشویم ، ما می خواهیم از حالا به بعد انشاءالله ورق برگردد و ما دست آنها را کوتاه کنیم و دست ظالم ها را کوتاه کنیم . بحمدالله دست این ظالم کوتاه شد و البته همه مخازن ما را برد و دستش کوتاه شد و من امیدوارم که بتوانیم از چنگش بیرون بیاوریم . و عرض می کنم که منتها این نکته الان باید معلوم باشد که ما تا آخر نرفتیم ، باز ما نصف راه هستیم ، همه ریشه های استعمار را ما بیرون نیاوردیم ، استبداد الان رفته است از بین یعنی الان کسی نیست که به ما زور بگوید ، به شما زور بگوید ، نه دولت اسلامی زورگو هست و نه ما دیگر سازمان امنیتی داریم که از ترسش مثلا بعضی ها خوابشان نبرد و یا فرض کنید که شهربانی و اینها یا نظامی ها اینها هیچ کدام ، الان همه در خدمت ملت هستند و در خدمت اسلام هستند . از اینها

الحمدلله دیگر ممنون هستیم و نمی ترسیم ولکن استعمار باز ریشه هایش هست ، یعنی توطئه هایش هست الان .

جمهوری اسلامی نوید دهنده (آزادی و استقلال )

الان در این حالی که ما می خواهیم برویم رفراندم کنیم و انشاءالله بعد از دو روز دیگر رفراندم خواهد شد ، در همین حال اینها توطئه دارند می بینند که یا نگذارند یا یک شلوغی بکنند یا یک دزدی بکنند یا یک کاری بکنند نگذارند این کار انجام بشود . باید همه ملتفت باشید ، توجه داشته باشید که این کید آنها را خنثی کنید و جوان های شما و اشخاص دیگری که هستند در قم ، در سایر بلاد باید با هم مجتمع بشوند و قرار بر این بگذارند که از صندوق ها و اطراف صندوق ها حفاظت کنند اگر چنانچه اشخاص نابابی آمدند و خواستند شلوغ کند تودهنی به آنها بزنند نگذارند که شلوغ بکنند تا انشاءالله رفراندم به طور صحیح انجام بگیرد و اگر رفراند م انشاءالله به طور صحیح انجام بگیرد ، آنها عددی نیستند عدد با شماست با مسلمین است و همه جمهوری اسلامی را می خواهند و من امیدوارم که جمهوری اسلامی برای ما یک نوید آزادی و استقلال بیاورد و ما انشاءالله از این قید و بندها خارج بشویم و انشاءالله ایران متحول به یک صورت دیگری غیر از آن صورتی که تاکنون داشته است و غربزده بوده است تاکنون داشته است و تحت حمایت دیگران به قول خودشان بوده است ، انشاءالله هم استقلال حقیقی پیدا بکنیم و هم آزادی انشاءالله حفظ کنیم و عمده این است که این نهضت را نگه داریم .

اینکه ما را

تا اینجا آورده است این نهضت بوده است که متکی به همه مردم و بالاتر اینکه اسلامی بوده است ، متکی به ایمان بوده یعنی همه مردم با هم گفتند که ما اسلام را می خواهیم و ما رژیم کذا را نمی خواهیم . این معنا را باید حفظ کرد ، اگر انشاءالله این معنا را حفظ بکنیم تا آخر خواهیم پیروز شد و اگر خدای نخواسته سستی بشود سردی بشود در این معنا ، من خوف این را دارم که سردی و سسستی ماها یک وقت خدای نخواسته اوضاع برگردد و اگر خدای نخواسته برگردد ، از آن

برگشت هائی ست که دیگر ما رفته ایم از بین ، ولی من امیدوارم که برنگردد و با همت همه آقایان و خدمتگزاری همه ما به ملت خودمان و به ملت اسلام انشاءالله ما پیروز باشیم و تا آخر پیروز باشیم ، همه با هم جلو برویم ، انشاءالله .

خداوند شما همه را حفظ کند و ما همه را آشنا به وظائف خودمان بکند و من از شما پزشک ها تشکر می کنم که در این نهضتی که شده و در این زحمت هائی که برای رفقای خودتان پیدا شده و برای اهل شهرتان پیدا شده ، زحمت کشیدید و رنج دیدید . معلوم است که کسانی که شاهد بودند به اینکه مثلا زخمی ها چقدر بوده است ، جوانها چقدر بوده است ، چقدر اینها در زحمت بودند یا کشته ها چقدر بوده ، اینها در رنج بیشترند از اینهائی که می شنوند اینطور بوده . شما شاهد بودید و ما می شنیدیم این مطالب را

. خداوند به شما انشاءالله عزت و سلامت و قدرت عنایت کند . سلام بر شما .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/1/58

بیانات امام خمینی در میان اقشار مختلف مردم

توصیه به شرکت فعالانه مردم در رفراندم سرنوشت ساز جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه رفراندم لازم است تذکر دهم که این رفراندم سرنوشت ملت ما را تعیین می کند . این رفراندم یا شما را به آزادی و استقلال می کشد و یا مثل سابق به اختناق و پیوستگی . این رفراندم چیزی است که همه ملت ما باید در آن شرکت کنند . من توصیه می کنم به همه ملت که در این رفراندم که سرنوشت ملت ما و کشور ما و مذهب ما را تعیین می کند شرکت کنید ، اهمال نکنید ، تنبلی نکنند ، بعضی به کارهای دیگر اشتغال پیدا نکنند ، فردا از همان وقت که اعلام شد برای رفراندم همه از خانه ها بیرون بیایید و همه بشتابید برای رای دادن و سرنوشت خودتان را تعیین کردن .

رای من جمهوری !!! اسلام است !!! اسلامی است و من تقاضا دارم که کمک کنید به اسلام ، کمک کنید به کشور خودتان ، کمک کنید به ملت خودتان و به جمهوری اسلامی رای بدهید . آزادید لکن با آزادی سرنوشت خودتان را تعیین کنید . همه قشرها باید رای بدهند و شرکت کنند و همه قشرها آزادند در رای دادن . تمام قشرها به حقوق خودشان خواهند رسید . برادرهای سنی ما مثل ما هستند ، با ما هیچ فرقی ندارند در حقوق ، حقوق همه آنها داده خواهد شد . شرکت کنند آنها هم در آنچه سرنوشت آنها را تعیین می کند ،

به حرف اشخاصی که بین آنها می خواهند تفرقه بیندازند ، می خواهند به اسم سنی و شیعه بودن بین ما برادرها را جدایی بیندازند و منافع ما را به جیب دیگران بکنند ، به حرف اینها اعتنا نکنید . فردا همه ، شیعه و سنی و اقلیتهای مذهبی همه بیایند و رای بدهند و کشور خودشان را از این گرفتاری و آشفتگی رهایی بخشند . همه اقشار ملت با ملت شریک هستند در حقوق و همه به آنها داده خواهد شد . اقلیت های مذهبی در اسلام احترام دارند ، حقوق دارند ، حقوق آنها داده خواهد شد . در عمل به مذهب ، به مذهب خودشان ، در رای دادن برای وکلای خودشان آزادند ، همه اقشار آزاد هستند و این معنا که بین شماها پخش می کنند که روحانیون می خواهند حق شما را نگذارند به شما برسد بدانید که این خیانتی است که اینها می کنند به ملت ما . روحانیون در راس آنها هستند که حقوق را ، حقوق شماها را محترم می شمارند . روحانیون تابع قرآن و اسلام هستند . قرآن و اسلام احترام برای شما قائل هست و شما را مثل برادر می پذیرد . با ما همراهی کنید ، با ملت خودتان همراهی کنید دست از کشتار بردارید ، دست از تفرقه اندازی بردارید ، با قوای انتظامیه همراهی کنید ،

با قدرت های دولت همراهی کنید . پشتیبان دولت خودتان باشید . دولت ، دولت اسلامی است . ارتش ، ارتش اسلامی است . با ارتش خودتان رفاقت داشته باشید . ارتش در خدمت شماست ،

دولت در خدمت شماست ، ما در خدمت شما هستیم .

تبلیغات تفرقه افکنانه عمال آمریکا به منظور سلطه مجدد اجانب بر ملت و کشور

من از خداوند تعالی مسئلت می کنم که شما ملت شریف را در هر قشری که هستید سعادتمند کند و شما ملت شریف را در هر قشری که هستید از زیر بار اختناق و از زیر بار اجانب آزاد کند . ما همه با هم باید این نهضت را حفظ کنیم .

اگر خدای نخواسته در رای دادن اهمال کنید من خوف آن دارم که باز مسائل سابق عود کنند . اگر به حرف تفرقه اندازها گوش کنید من خوف آن را دارم که دو مرتبه با فرم دیگر همان معانی که سابق از آن فرار می کردید دوباره مبتلای به آن بشوید .

برادرهای ما! عزیزان ما! دست از تفرقه بردارید ، به حرف اشخاصی که انحراف دارند گوش ندهید ، اینها عمال امریکا هستند به صورت چپ گراییی ، اینها می خواهند همان مخازن ما را باز به امریکا بدهند ، اینها می خواهند همان مسائل سابق را با فرم دیگر پیاده کنند . اگر اینها به ملت ، برای ملت ارج قائل هستند ، اگر اینها به ملت دلسوز هستند ، برای ملت دلسوز هستند ، ملت الان تمام بپا خواسته و می خواهد رای بدهد ، می خواهد رای به جمهوری اسلام که همه جهات را اصلاح می کند بدهد ، چرا اینها تفرقه می اندازند؟ سابق می گفتند که اختناق است و با اختناق مخالفیم و برای ملت کار می کنیم ، اجنبی هست و با اجنبی مخالفیم و

برای ملت کار می کنیم . حالا نه اختناقی هست نه اجنبی هست ، حالا شماها مواجه اید با یک ملتی که همه شان طالب یک مطلب هستند ، شما هم با آنها همراهی کنید . اگر چنانچه شما صلاح ملت را می خواهید ، همراهی کنید با ملت . اگر همراهی نکنید ، معلوم می شود صلاح ملت را نمی خواهید ، معلوم می شود می خواهید تفرقه بیندازید و اجانب را بر ما مسلط کنید .

خداوند انشاءالله با همه شما با سلامت و با رحمت رفتار فرماید . فردا همه از خانه بیرون بیائید و همه رای بدهید به جمهوری اسلامی . من تقاضا دارم که همه رای بدهید به جمهوری اسلامی ، البته آزاد هستید هر چه خواستید رای بدهید و این که در این ورقه های آری و (نه ) هست شما می توانید در (نه ) هر فرمی را که می خواهید در آن بگنجانید ، لازم نیست که همان (نه ) باشد ، شما حق دارید ، می توانید که در آن ورقه بنویسید جمهوری دموکراتیک ، بنویسید رژیم سلطنتی ، هر چه خواستید بنویسید مختار هستید لکن البته رفراندم به معنی (آری ) و (نه ) است . انتخاب نیست رفراندم است ، رفراندم (آری ) و (نه ) است لکن شما مختارید که انتخاب کنید و یکی از !!! آنچه !!! چیزهائی که می خواهید بنویسید . خداوند همه ملت ما را حفظ کند از شر اجانب و عقل بدهد به اقشاری که دارند تفرقه می اندازند بین مسلمین ، در صورتی که مسلمین همه با هم

دوست ، همه با هم رفیق و اسلام حق همه اقشار ملت را ملاحظه کرده است و شما برای شکرگزاری از اینکه از این اختناق بیرون رفتید و از این

سلطه طاغوتی خارج شده اید بیائید در خیابان ها و در بیرون از منازل و رای بدهید . شما آزادید که به هر چه بخواهید رای بدهید لکن رفراندم معنایش (آری ) و (نه ) است و لکن شما آزاد هستید . به همین نکته هم توجه کنید که (نه ) معنایش رژیم سلطنتی نیست ، (نه ) معنایش این است که جمهوری اسلامی را نمی خواهید . بعد می شود که شما رژیم سلطنتی خواستید و (نه ) گفتید می شود که جمهوری مطلق خواستید و (نه ) گفتید و می شود که جمهوری دموکراتیک خواستید و (نه ) گفتید . (نه ) معنایش رژیم سلطنتی نیست که از آن فرار کنید .

عنایت اسلام نسبت به حقوق زنان بیشتر از مردان است

در هر صورت شما مختارید که (آری ) بگویید یا (نه " بگویید یا هر چه دلتان می خواهد در ورقه بنویسید کسی جلوی شما را نمی گیرد و اما اینکه پخش کردند در بین مردم به اینکه حقوق زن ها را اسلام نمی دهد و بعد از رفراندم چه خواهد شد ، این هم جزو همان هاست که عمال اجانب دارند این مسائل را طرح می کنند و عمال اجانبند که دارند به اشکال مختلفه بین ملت ما جدایی می اندازند و نمی خواهند این رفراندم تمام بشود ، و شاید امید این را داشته باشند که رژیم سلطنتی باز باقی باشد یا یک رژیم دیگری پیش بیاورند . در هر

صورت همانطوری که حقوق مردها در اسلام مطرح است ، حقوق زنها ، اسلام به زن ها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها ، اسلام زن ها را بیشتر حقوقشان را ملاحظه کرده است تا مردها . این هم معنا که بعد از این چه خواهد شد ، زن ها حق رای دادن دارند . از غرب بالاتر است این مسائلی که برای زن ها قائل هستیم حق رای دادن دارند ، حق انتخاب دارند ، حق انتخاب شدن دارند . همه اینها هست تمام معاملاتشان به اختیار خودشان هست و آزاد هستند ، اختیار شغل را آزاد هستند ، البته در شرق برای مردها یک محدودیت هائی هست که آن محدودیت ها به صلاح خود مردها هست و آن محدودیت ها ، یعنی در آن جاهائی که مفسده هست برای مرد ، از قماربازی جلوگیری می کند اسلام ، از شرابخواری جلوگیری می کند اسلام ، از هروئین جلوگیری می کند اسلام ، برای اینکه مفسده دارند .

برای همه یک محدودیت هائی هست ، محدودیت هایی شرعی و الهی ، محدودیت هایی است که به صلاح خود جامعه است ، نه این است که برای جامعه یک چیزی مثلا نافع بوده است که محدودیت برایش ایجاد کرده اند .

ما قول می دهیم به شما که در حکومت اسلامی همه ، همه و همه آزاد ، همه و همه به حقوق حقه خودشان خواهند رسید و تمام این مسائلی که طرح می کنند قبل از رفراندم و مشغول شده اند به فعالیت ، اینها به نفع اجانب است و بیائید و مملکت خودتان را

نجات بدهید . فردا همه با هم می رویم پای صندوق و من خودم پای صندوق می روم و رای خودم را می دهم . همه شما با هم به پیش ، انشاءالله برای درست کردن یک کشور آزاد ، یک کشوری مستقل ، کشوری که برای خودمان باشد و خودمان در آن زحمت بکشیم و خودمان استفاده بکنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 9/1/58

بیانات امام خمینی در جمع همافران بخش کامپیوتری نیروی زمینی

اهداف شیطانی رژیم طاغوتی ازطرح اختلاف میان ملت و روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر شما جوانان نیرومند . سلام بر شما سربازان اسلام . من از شما تشکر می کنم که در صف اسلام دین خودتان را به اسلام ادا کردید و خواهید کرد . چرا ما را از شما دور نگه داشتند؟ چرا در مدت پنجاه سال ما شما را نباید ببینیم و شما ما را نباید ببینید؟ جز این بود که ما می خواستیم شما را مستقل ، آزاد و مملکت شما دست خودتان اداره بشود؟ کشور شما به دست خودتان اداره بشود؟ و آن ها نمی خواستند این مسائل را و لهذا روحانیت را از شما جدا کردند و شما را از روحانیت . چرا اینها می خواستند با اسلام شما آشنا نباشید؟ چرا اینها می خواستند با روحانیت روبرو نشوید؟ آنها اسلام را مخالف مصلحت خودشان می دانستند . روحانیت را مخالف حرف هائی که می خواستند بزنند می دانستند . آنها می خواستند مخازن ما را ببرند ، اسلام و روحانیت مخالف حرف هائی که می خواستند بزنند می دانستند . آنها می خواستند مخازن ما را ببرند ، اسلام و روحانیت مخالف بود . آنها می خواستند ارتش ما را تبع

ارتش اجنبی قرار دهند ، اسلام و روحانیت مخالف بود . روحانیت مخالف بود با این رژیم طاغوتی . از اول که این رژیم پیدا شد ، قیام های پی در پی روحانیت که از اصفهان ، از آذربایجان ، از طاغوتی از سایر بلاد ایران ، از خراسان ، قیام های پی در پی نشان دهنده این مطلب بود که روحانیت با این رژیم مخالف بود ، چرا مخالف بود؟ برای اینکه این رژیم ، رژیم شیطانی بود و در نظر داشت مملکت ما را عقب نگه دارد . چرا مملکت ما را نگذاشتند جلو برود؟ چرا نیروهای انسانی ما را نگذاشتند شکوفا بشود؟ برای اینکه آنها از انسان می ترسند . اجنبی ها نمی خواهند در این بلاد انسان باشد ، آنها می دانند که اگر یک انسان متعهد باشد نمی گذارد اینها آنطور که می خواهند عمل کنند نمی گذارند که همه چیز ما را به باد بدهند . آنها نگذاشتند دانشگاه های ما شکوفائی پیدا کند ، آنها حوزه های دینی ما را نگذاشتند به اعمال خودشان برای اسلام و برای مسلمین دنبال کنند .

رای من و هر مسلمان دیگری (جمهوری اسلامی ) است

شما جوانان که تاکنون در این نهضت شرکت داشتید ، من به شما درود می فرستم ، لکن نیمه راه است ، راه باز باقی مانده است . شما جوان ها ، شما نیروهای جوان باید این نیمه راه دیگر را هم با قدرت پیش ببرید . باید با وحدت کلمه ، با اسلام ، با ایمان ، از این نهضت تا اینجا که آمده اید ، از اینجا به بعد هم جلو بروید . باید

همه ریشه های استبداد و ریشه های استعمار را از این مملکت بکنید . باید این مملکت را پاکسازی کنید . این مملکت عقب مانده است ، این مملکت اقتصادش ورشکسته است ، این مملکت الان آشفته است ، به نیروی شما جوان ها باید این مملکت اصلاح بشود . ما همه مسوول هستیم ، ما همه باید دنبال این کار را بگیریم تا به آخر برسانیم .

الان از فردا شروع می شود به رفراندم و همه پرسی ، همه شما موظف هستید که بروید و رای بدهید ، آزاد هستید در رای دادن لکن من رایم جمهوری اسلامی است و هر مسلمی هم رایش جمهوری اسلامی است و شما جوانان مسلم رایتان جمهوری اسلامی است و بروید رای خودتان را در صندوق ها بریزید و من امیدوارم با اقامه جمهوری اسلامی همه مسائل ما علاج بشود . من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به شما جوانان عزت وسلامت ، سعادت عنایت فرماید . من از خدای تبارک و تعالی استقلال کشور خودمان را و آزادی خودمان را مسئلت می کنم . شما جوان ها که در این مدت زحمت کشیدید و از حالا به بعد هم وظیفه دارید ، شما ذخیره ما هستید و من خدمتگزار شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران

دو خاصیت بارز مومنین عبارت است از رحمت در میات خودشان و شدت در مقابل اجانب

بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر موجب افتخار است که جوان برومندی در مملکت ما ، در خدمت اسلامند . چقدر من شاد هستم از اینکه ما با هم در یک مجلس مجتمع هستیم و یک محیط محبت است .

دیروز هم من با یک دسته از آقایان که آمده

بودند (از ارتشی ها) این مطلب را گفتم و حالا هم باید عرض کنم !!! یک فرق بین !!! یکی از فرق های بین دولت های غیر اسلامی ، دولت های طاغوتی و دولت اسلامی این است و باید هم این باشد که در دولت های اسلامی ، محیط محیط محبت است ، محیط برادری است ، نه ارتش با مردم جدا هست و نه مردم با ارتش ، جدا نیستند و نه یک محیط رعب در کار هست .

خدای تبارک و تعالی برای مومنین که در خدمت اسلام هستند دو خاصیت نقل می فرماید یکی اینکه بین خودشان محیط محبت است (رحماءبینهم ) با هم دوست هستند ، رحیم هستند ، همه به دیگری محبت دارند ، در مقابل غیر ، اشداء ، در مقابل کفار و در مقابل اجانب شدید هستند ، محکم ، بین خودشان دوست و رفیق هستند .

حرکات و سکنات بزرگمرد عالم حضرت امیر (ع ) سرمشقی برای دولت اسلامی

شما ملاحظه کنید ، بزرگتر مرد عالم که بعد از رسول الله حضرت امیر (ع ) در حالی که مملکت چندین مقابل مملکت ایران بوده است ، آنوقتی که ایشان خلافت داشتند ، از مصر و تمام عربستان و عراق و ایران و مقداری از اروپا زیر سلطه ایشان بوده است ، وقتی که ما ملاحظه می کنیم رفتار یک همچو سردار بزرگ ، یک همچو رئیس دولت با مردم خودش ، با اشخاصی که بین خودشان هستند ، ملاحظه می کنیم که چه جور ایشان رفتار می کرده است ، زندگیش پائینتر می خواسته باشد از همه افرادی که در مملکتش زندگی می کنند ، می فرماید شاید در یمامه در

سرحدات ، یک کسی باشد که گرسنه باشد . آنوقت ایشان به خودشان اینطور سختی می دهند به طوری که خانواده ایشان نگران بودند از اینطور زندگی که ایشان می کنند و ایشان ، همین رئیس دولت ، یک !!! چیز !!! غذای زبری که داشته است ، توی یک ظرفی می کرده است ، سر آن را مهر می کرده است مبادا سر این را باز بکنند و داخلش یک روغنی بکنند ، یک چیزی بکنند ، با مردم چه جوری بود؟

شب ها به طوری که نقل شده است ، دور می گردیدند تنها و بر دوش مبارکشان غذا حمل می کردند دور خانه ها به اشخاصی که یتیم بودند ، فقیر بودند !!! چه بودند !!! تقسیم می کردند و این معلوم نبود ، الا بعد از اینکه فوت شدند !!! شهادتشان !!! شهید شدند آنوقت معلوم شد !!! و در !!! طوری که نقل کردند ، در یکی از منازل که رفتند ، چند تا بچه کوچک در آن منزل بود ، بعد از اینکه گریه می کردند ، بچه گرسنه بودند ، بعد از اینکه رفتند و خودشان غذا دادند به آنها ، بعد چه کردند ، بعد حضرت شروع کرد برای آنها !!! یک !!! یک کاری کرد که اینها را بخنداند ، حتی مثل اینکه مثلا صدای شتر کرد ، گفت من آمدم اینجا ، اینها گریه می کردند ، دلم می خواهد حالا که می روم ، اینها خندان باشند . در زندگی روزمره اش با مردم همچو بود که شنیده بود که در یک لشگری که از

معاویه ظاهرا آمده بود ، در یک جائی ، یک خلخالی را از پای یک زن یهودی در قلمرو امارت ایشان و خلافت ایشان !!! یک خلخالی را از پای یک زن یهودی !!! بیرون آوردند ، همچو ناراحت می شود که می فرماید که اگر انسان (قریب به این معنا) بمیرد ، این کارش عیبی نیست ، نباید اشکال گیری کنند . بین خودشان رحیم ، دوست و رفیق به طوری که هیچ رعبی در آن محیط نبوده است ، اگر یک کسی وارد می شد بر آن همچو نبود که حشمتی داشته باشد بترسد ، ترس توی کار نبوده است ، عدل بوده است . در حکومت عدل ، هر کسی باید از خودش !!! باید !!! بترسد اینکه نباید تخلف کند والا از سرباز مملکت عدل ، از ارتش مملکت عدل ، از شهربانی مملکت عدل هیچ ترس نیست برای اینکه همه با محبت با مردم رفتار می کنند .

همین حضرت امیر سلام الله علیه که رفتارش با داخله اینطور بود و مثل یک نفر عمله گاهی کار می کرد ، خودش همان وقتی که بیعت کردند با آن ، آن اسباب کارش را برداشت و رفت یک قناتی را داشت خودش می کند ، بعد هم که آب داد ، وقفش کرد . این آدم که وضعش اینطور بود ، وقتی در مقابل دشمن می ایستاد ، فریاد که می کرد ، دل ها را چه می کرد ، شمشیر را که می کشید !!! از اینور !!! وقتی (می گویند که ضربات علی یکی بوده ) ، از اینور که

می زد و نیم پاره می شد ، از اینور هم می زد دو تا می شدند ، شدت داشتند در مقابل آنها .

این حال سرباز اسلامی است که بین خودشان محبت ، محیط ، محیط محبت ، همین طور که الان ما ، این محیطی که الان ما نشستیم ، یک محیط محبتی است دیگر ، قبل از این نه آقای سرتیپ در یک همچون مجالس ، اینطور اجتماع با ما گاهی در پاریس می آمدند !!! اما !!! نه ایشان در یک همچون مجالس و نه شما در این مجالس بودید ، نه شما با اینها مجتمع ، همه را جوری کرده بودند که همه را از هم جدا کرده بودند و بدبین کرده بودند ، اگر یک نفر وارد بازار می شد مردم می ترسیدند ، مردم را ترسانده بودند ، چرا؟ این چرا ، در محیط اسلام ، مملکت اسلامی ، رعب نیست و در محیط طاغوت رعب است برای اینکه محیط اسلامی نه شخص اولش و نه سردارهایش ، با مردم جوری نکردند که از مردم بترسند ، با مردم محبت کردند ، مردم همه برادر او هستند ، خدمتگزارش هستند ، همان طوری که اینها خدمت به مردم می کنند ، مردم همه خدمت به آنها می کنند . در یک همچون محیطی کسی ترس ندارد ، لازم نیست که ایجاد رعب بکنند اما در محیط طاغوتی از باب اینکه با مردم بدرفتاری می کردند ، مال مردم را خوردند ، اذیت کردند به مردم ، از مردم می ترسیدند ، چطور بکنند که از این ترس نجات پیدا

بکنند . و مبادا چه بکنند ، ایجاد یک محیط رعب می کنند ، محیط را یک محیط وحشت آور درست می کنند که مبادا یک کسی . . .

خدمت به مردم مایه آرامش قلبی و راحتی وجدان دو گل وقتی آمده بود اینجا ، ظاهرا دو گل بود که با شاه با هم رفته بودند توی بازار ، خوب ، شاه خیلی جرات نمی کرد بیرون بیاید ، این بیرون آمده بود رفته بود توی جمعیت ولی خوب ، نمی ترسید از آنها مردم به او کاری نداشتند اما خود او می ترسید که ، چرا می ترسید؟ برای اینکه به مردم بد کرده ، وقتی آدم به کسی بد بکند ، از آنها می ترسد بد بکنند به آن . این یک مطلب کلی است ، یک سرمشق کلی است برای همه ما که باید با اهلی ، با رعیت مملکت با افراد مملکت رفتارمان رفتار برادرانه و رحمت آمیز باشد (رحماءبینهم ) اینها هم تبادل رحمت می کنند ، این رحمت به او ، رحمت به این ، این محبت به او و او محبت به او و همین جمعیت اگر در مقابل دیگران بایستند ، خصم بایستند محکم و شدید هستند (اشداء علی الکفار) ، این یک دستور کلی است که اگر بخواهید وقتی منزل می روید با حال آرام بی دغدغه شب به روز بیاورید ، با مردم خوبی کنید ، وقتی با مردم خوبی کردید ، محبت کردید ، خدمتگزار مردم بودید ، وقتی که بروید شب منزل آرامش برای قلبتان هست ، وجدانتان ناراحت نیست .

اینهائی که مردم

را اذیت می کنند وجدانشان ناراحت است ، اینطور نیست که بروند راحت ، یک نفر را کشتند و راحت بروند ، نخیر ناراحتند منتها البته بعضی ها وقتی کم کم زیاد شد ، عادت می کنند ، این دیگر یک درنده می شود ، این دیگر آدم نیست . بخواهید که زندگی مرفه ، مرفه بودن زندگی به این نیست که پارک چند طبقه آدم داشته باشد ، چه بسا اشخاصی پارک های چند طبقه دارند لکن زندگیشان جهنم است . الان شما زندگی محمد رضا را چه جور می بینید؟ همه وسایل آسایش برایش هست لکن آسایش دارد؟ یک آن آسایش دارد؟ ندارد .

آسایش انسان به این است که روح انسان راحت باشد . روح انسان وقتی که راحت شد اگر یک ناهار ، هر جوری باشد ، این با آن می سازد و اصلا ناراحتی را ادراک نمی کند . راحتی انسان به این است که انسان وضع روحیش را جوری بکند که با این وضع روحی آسایش برایش پیدا بشود و این به اسلامی شدن است . اگر انسان اسلامی بشود ، تربیت کند خودش را به تربیتهای اسلامی ، ارتش تربیت کند خودش رابه اینکه برای مردم خدمتگزار باشد ، نه ایجاد رعب بکند ، ایجاد رحمت بکند به طوری که همین طور که حالا ما همه با هم هیچ کدام از هم نمی ترسیم ، نه من از ایشان نه ایشان از من ، هیچ کدام از هم ترسی نداریم ، این محیط محبت است ، این محیط محبت را حفظ کنید . ایران را یک محیط محبت کنید

، به دست شما پاسدارها ، شما ارتش ، آن ژاندارمری ، آن پاسبان ، همه و همه ، اگر همه با هم یک وضع

اسلامی !!! انسانی پیدا بکند ، محیط یک محیط محبت می شود ، همه به هم خدمتگزار می شوند . در این نهضت شاید آنوقتی که مردم مشغول بودند به مخالفت ، خوب ، دیدید که یک وضع انسانی پیدا شده ، یک تحول پیدا شده بود ، یک تحول پیدا شده که سرباز وقتی که می آمد توی کوچه ها ، مردم گل به او می ریختند ، آن گریه می کرد و به آنها اظهار محبت می کرد .

این تحول روحی است که خدای تبارک و تعالی این تحول را مرحمت فرموده بود ، این تحول روحی را حفظش بکنید ، این محبت را بین خودتان و اقشار ملت حفظ بکنید ولی در مقابل مخالفین ، در مقابل اعداء ، در مقابل مفسدین شدید باشید ، محکم ، مثل یک سدی در مقابل آنها ، نرم در مقابل هموطن های خودتان ، در مقابل برادرهای خودتان ، همین که دستور اسلام است ، قرآن این را می فرماید و همانطور که روسای اسلام اینطور بودند . خود رسول الله (ص ) ایشان خودشان در جنگ ها ، خودشان وارد میدان نمی شدند که آدم بکشند ، وضع اینطور بوده است که نبی رحمت بودند ، حتی یک نفر را می گویند کشته نشده است به دست ایشان لکن حضرت امیر با آن وضعی که در جنگ داشته است ، از آنها نقل کرده اند که ما در شدائد پناه

می بردیم به ایشان ، یک همچو !!! که !!! آن سردار بزرگ که در دنیا نظیر ندارد . به حسب نقل !!! کرده اند !!! که از ایشان می شد ، می فرماید که !!! شدائد !!! وقتی جنگ شدید می شد ما پناه می بردیم به رسول الله . یک همچو قوه ای بود است ، قدرت الهی بوده . قدرت الهی بوده . این یک دستور کلی است که آن زمان ، آنها کرده اند و به سعادت رسیدند و به سعادت رسانده اند .

رعایت نطم و استفاده از آزادی در حدود ضوابط

در این زمان ما بخواهیم سعید باشیم ، بخواهیم به سعادت برسیم باید عمل بکنیم همه با هم دوست و رفیق ، سرباز با درجه دار ، درجه دار با افسر ، با ارشد ، رفیق باشد لکن اطاعت بکنند ، اطاعت مساله ای ، رفاقت مساله ای دیگر ، بالائی ها پائینی را به چشم رحمت نگاه کنند ، پائینی ها به بالائی اطاعت بکنند . اگر بخواهند یک مملکتی محفوظ بماند باید ارتش روی دیسپلینی که دارد ، محفوظ بماند ، روی آن نظمی که دارد روی نظم رفتار کند اگر بخواهد به هم بریزد (حتی حالا من آزاد شده ام ، نخیر زیر بار کسی نمی روم ) نه ، این خلاف آن آزادی است که خدا می خواهد . آزادی در حدود ضوابط است . (من آزادم حالا ، من آزادم سیلی بزنم به ایشان ) نه آزاد نیستی . (من آزادم اطاعت از مثلا ، از فرماندارم نکنم ) نه این آزادی نیست . در حدود قواعد و قوانین آزادی هست یعنی

شما دیگر از کسی الان اینجا که نشسته اید ، دیگر نمی ترسید ، اگر قبل از این بود ، شما خوف این را داشته اید که از اینجا پایتان . . . ، جمع نمی توانستید بشوید اینجا ، حالا اگر هم آمدید ، خوف این را داشتید که از اینجا رفتید بیرون ، این ساواکی ها ، این بیرون نباشند ، شما را بگیرند و ببرند و بودند و گرفتند و می بردند . این به این معنا الحمدلله ما الان آزادیم الان لکن معنای آزادی این نیست که من هر کاری دلم بخواهد ، بکنم .

این را باز هم گفته ام که خدای تبارک و تعالی ما را به این آزادی امتحان می کند ، به

این نعمتی که به ما داده است که از همه نعمت ها بالاتر است ، الان ما را امتحان می کند که ببیند با این آزادی ، ما چه می کنیم ، با آزادی رفتار می کنیم خداپسند؟ یا سوءاستفاده از آزادی می کنیم ؟ اگر سوءاستفاده از آزادی کردیم ، از امتحان درست در نیامدیم و اگر استفاده صحیح کردیم از آزادی ، مرضی خداست و انشاءالله خداوند نعمتش را حفظ می کند به ما .

برادرهای من ! برادرهای من ! توجه داشته باشید ، این نعمتی را که خدا به شما داده حفظش کنید . یک نعمتی به شما داده ، آن نعمت آزادی ، نعمت استقلال ، این نعمت را حفظش کنید و آن به این است که همه با هم دوست و رفیق و همه با هم بین خودتان رحیم و بر دیگران

شدید . آنهائی را که می خواهند چپاولتان کنند ، مشت تو دهنشان می زنید ، آنهائی که با شما رفیقند ، دست برادری می دهید و صورت هم را می بوسید .

انشاءالله خداوند همه شما را تایید کند (انشاءالله حضار) و همه شما در لشگر امام زمان (سلام الله علیه ) صف باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/1/58

بیانات امام خمینی در میان بعضی از افسران و ماءمورین راهنمائی و پلیس تهران

تشکر از پلیس و قوای انتظامی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما تشکر می کنیم . انشاءالله خداوند شماها را حفظ کند . من از همه طبقات ملت تشکر می کنم ، من از قوای انتظامی تشکر می کنم ، از شما پلیس های محترم که الان در خدمت اسلام هستید و در خدمت طاغوت نیستید ، تشکر می کنم . خداوند شماها را حفظ کند .

ما همه باید در خدمت اسلام باشیم ، همه باید در خدمت کشور باشیم . کشور ما را اینها عقب راندند و ما باید جبران کنیم . شما پلیس ها الان پلیس امام زمان هستید و باید به وضع اسلامی عمل بکنید . با مردم مثل سابق عمل نشود ، الان مثل سابق نیست . الان کشور ، کشور اسلامی است و آداب و رسوم ، آداب و رسوم اسلامی باید باشد . کشوری است که باید حکومت در خدمت مردم باشد ، پلیس در خدمت مردم باشد ، تحمیل بر مردم نباشد .

من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که همه ماها را به وظائف خودمان آشنا کند . شماها برادر من هستید . من در خدمت ملت هستم و من امیدوارم که در این رفراندمی

که تا چند روز دیگر می شود همه اقشار ملت رای بدهند و من امیدورام که رای به جمهوری اسلام بدهند که جمهوری اسلام سعادت این دنیا و آن دنیا را برای ما تامین خواهد کرد .

خداوند شماها را حفظ کند . جوانان ملت را حفظ کند . شما پلیس ها را که الان دیگر پلیس اسلام هستید در پناه خودش حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/1/58

اعلامیه امام خمینی در رابطه با رفراندم جمهوری اسلامی

ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین صدق الله العظیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهی که با استکبار خود آنان را خفیف شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند ، صیمانه تبریک می گویم . خداوند تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود و با برقراری جمهوری اسلامی وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت . من در این روز مبارک ، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت ، جمهوری اسلامی ایران را اعلام می کنم . به دنیا اعلام می کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق ها هجوم آورده و رای مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کند .

من از این همبستگی بیمانند که جز مشتی ماجراجو و بیخبر از خدا ، همه و همه

به ندای آسمانی (و اعتصموا بحبل الله جمیعا لبیک گفتند و با تقریبا اتفاق آراء به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند ، تقدیر می کنم . مبارک باد بر شما روزی که پس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنج های طاقت فرسا ، دشمن غول صفت و فرعون زمان را از پای در آوردید و با رای قاطع به جمهوری اسلامی ، حکومت عدل الهی را اعلام نمودید ، حکومتی که در آن ، جمع اقشار ملت با یک چشم دیده می شوند و نور عدل الهی بر همه و همه به یک طور می تابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان می بارد . مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و کرد و بلوچ مطرح نیست . همه برادر و برابرند ، فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست .

مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت بهحقوق حقه می رسد . فرقی بین زن و مرد و اقلیت های مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست . طاغوت دفن شد و طغیان و سرکشی به دنبال او دفن می شود کشور از چنگال دشمن های داخلی و خارجی و چپاولگران و غارت پیشگان نجات یافت . اینک شما ملت شجاع ، پاسداران جمهوری اسلامی هستید . اینک شما هستید که باید این ارث الهی

را با قدرت و قاطعیت حفظ کیند و نگذارید بقایای رژیم متعفن که در کمین نشسته اند و طرفداران دزدان بین المللی و نفتخواران متخوار در بین صفوف فشر ده شما رخنه کنند . اینک شمائید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید و با قدرت الهی که مظهر آن جماعت است ، قدم های بعدی را بردارید و با فرستادن طبقه فاضله و امنای خود در مجلس موسسان ، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصویب رسانیده و همانطور که با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی رای دادید ، به امنای امت رای دهید تا مجالی برای بداندیشان نماند .

صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت الله است از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست . ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند . روزی که کنگره های قصر 2500 سال حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بر بست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست .

هان ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید ، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرا نمائید . من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است این چند روز آخر عمر را می گذرانم و از ملت انتظار آن دارم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کنند . من از دولت ها می خواهم

که بدون وحشت از غرب و شرق ، با استقلال و فکر و اراده ، باقیمانده رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شوون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند و فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانه ها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی برپا شده است به شکل اسلامی متحول کنند و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نشان دهند . از خداوند تعالی عظمت و استقلال کشور و امت اسلامی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/1/58

پیام رادیو تلویزیونی امام پس از انجام رفراندم جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید خودش و توفیق خودش بر مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد . وعده خداوند تعالی نزدیک است . من امیدوارم که ما شاهدین وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند ، چنانچه تاکنون غلبه کردند . تاکنون این راهی را که پیمودیم برای تبعیت از اسلام و احکام اسلام بوده است و اسلام را ما باید به علام معرفی کنیم . اگر چنانچه آنطور که اسلام است به عالم معرفی بشود ، عالم توجه به اسلام پیدا کند . متاع مسلمین ، متاع ذیقیمتی است لکن باید عرضه بشود .

من از عموم ملت ایران تشکر می کنم که در این رفراندم شرکت کردند و رای قاطع خودشان را که باید گفت صد در صد پیروزی بوده است و رای داده شده است ، به طور قاطع رای خودشان را دادند و به جمهوری اسلامی هم رای دادند ، چنانچه قبلا هم این رای را داده بودند

. ما احتیاجی نمی دیدیم در این مساله رفراندم ، لکن چون برای قطع بعضی حرف و بهانه ها بنابراین شد که رفراندم بشود و بهانه گیرها فهمیدند به اینکه مساله آنطور که خیال می کردند نیست و ملت با اسلام است ، ملت با روحانیت اسلام است ، ملت می خواهد که قرآن کریم در ایران عمل بشود و بحمدالله با شوق و شعف و شور و عشق همه اقشار ملت در سرتاسر ایران رای خودشان را به جمهوری اسلامی دادند و نه چیزهای دیگر . جمهوری اسلام است که می تواند همه مقاصد ایرانی را انجام دهد . جمهوری اسلام است که احکام مترقی او بر تمام احکامی که در سایر قشرها و سایر مکتب هاست تقدم دارد .

ما می بینیم که مدعیان دموکراتیک و دموکراسی صحبت می کنند ، ادعا می کنند لکن مکتب های آنها در شرق یک نحو است و در غرب یک نحو . در شرق با دیکتاتوری عظیم مردم آنجا مصادف هستند و در غرب هم همین طور . ما می بینیم که بعضی از اشخاص که ادعا می کنندکه ما حقوق بشر را ملاحظه می کنیم و جمعیت های حقوق بشر در طول این 50 سال که دولت غاصب پهلوی و پسر پهلوی بر این ملت غلبه کرد و بر این ملت با غصب ، تمام چیزهای ملت را برد ، در طول این 50 سال جوانان ما در زندان ها بسر بردند و چه بسا جوانانی ما داشتیم که در حبس پای آنها را اره کردند و آنها را روی تاوه ها بو دادند و تا

آن زمان آخر هم اینها در حبس و شکنجه بودند . دژخیمان شاه سابق آنها را از هستی ساقط کردند و این مدعیان همراهی با حقوق بشر در این طول مدت ندیدیم که یک صحبتی بکنند ، یک استنکاری بکنند . ما دیدیم که رئیس جمهور آمریکا با این شاه سابق ظالم بدبخت همراهی می کرد و پشتیبانی می کرد . پشتیبانی از دژخیمی که تمام هستی ما را به باد داد و ندیدیم که مدعیان جامعه حقوق بشر استنکار کنند بر رئیس جمهور آمریکا ، لکن حالا که این دژخیمان به دام ملت افتاده اند و ملت خواهد از آنها انتقام بکشد فریاد و ابشرای اینها بلند شده است . نمی توانم من جز این بدانم که اینها دست نشانده دژخیمان هستند . اینها دست نشانده ابرقدرت ها هستند ، نه اینکه اینها برای حقوق بشر فعالیت می کنند . من توقع این را داشتم که جامعه حقوق بشر اگر راست می گوید و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض کند که اینها را چرا نگاه داشتید . این دژخیمان را باید همان روز اول کشته باشیم ، نه اینکه آنها را ما نگاه داشتیم و در زندان ها الان هستند و حبس های ما هم مثل حبس های سابق نیست . حبس هائی است که در آنها اشخاص به هیچ وجه مورد اهانت حتی نیستند . اینها به ما اعتراض می کنند که چرا اینها را محاکمه کردید ، اصلا معنی ندارد محاکمه مجرم ، محاکمه مجرم یک امری است که مخالف با حقوق بشر است . حقوق بشر اقتضا می کند

که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم برای اینکه مجرمند و معلوم است که اینها مجرم هستند . آن که باید برای او وکیل گرفت ، آن که باید به ادعای او گوش کرد او متهم است نه مجرم . اینها متهم نیستند بلکه مجرم هستند . اینها اشخاصی بودند که در خیابان ها مردم را کشته اند ، زجر دادند و همه ذخائر ما را از بین برده اند . آیا آنهائی که در خیابان های شهرهای مختلف ایران کشته شدند اینها بشر نبودند؟ اینها حقوق ندارند؟ آیا مدعیان طرفداری از حقوق بشر نسبت به اینها که کشته شدند چرا طرفداری نمی کنند؟

چرا به ما اشکال می کنند که شما چرا دژخیمان را می کشید؟ ما در عین حال که اینها را مجرم می دانیم و باید فقط هویت آنها ثابت بشود و باید آنها را همین که هویتشان ثابت شد کشت . نصیری همین که هویتش ثابت شد که نصیری است باید کشت معذلک او را چند روز نگه داشتند محاکمه کردند و اقرارات او را ثابت کردند و او را کشتند . آیا جامعه حقوق بشر تصور نمی کند که مجرم را باید کشت برای حقوق بشر؟ برای اینکه حق خواهی کنیم از بشر؟ بشرهائی که اینها کشتند ، زجر دادند و از بین بردند . ما اینها را معذلک محاکمه می کنیم و محاکمه کردیم و لکن اعتقاد ما این است که مجرم محاکمه ندارد و باید کشت لکن من متاسفم از اینکه باز غربزدگی در ماها هست و ما ترس از این داریم که مبادا در روزنامه های

غرب چیزی بنویسند و مثلا مجلات غرب یک کلمه ای بنویسند . آنها التبه با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق حقوق بشر نیستند . آنها حقوق اشخاص ابرقدرت را حفظ می کنند به اسم حقوق بشر . در هر صورت ما بحمدالله در این رفراندم فاتح شدیم و حرف هائی که در مجلات خارج نوشته شد و چیزهائی که گفته شد همه باطل از کار در آمد و بحمدالله ملت ما قریب به صددرصد رای به جمهوری اسلامی دادند و از این به بعد بر عهده ملت است که این جمهوری اسلامی را پیاده کند .

در جمهوری اسلامی باید تمام مسائل که در ایران هست متحول بشود . در جمهوری اسلامی باید دانشگاه ها متحول بشود . دانشگاه های پیوسته ، به دانشگاه های مستقل متبدل بشود . فرهنگ ما باید متبدل بشود . فرهنگ استعماری ، فرهنگ استقلال بشود . دادگستری ما باید متحول بشود . دادگستری غربی ، به دادگستری اسلامی متبدل بشود . اقتصاد ما باید متحول بشود . اقتصاد وابسته ، به اقتصاد مستقل متبدل بشود . تمام چیزهائی که در حکومت طاغوت بود و به تبع اجانب در این مملکت ضعیف ، در این مملکت زیر دست پیاده شده بود ، با استقرار حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی تمام اینها باید زیرورو بشود و باید مردمان خودشان را اصلاح بکنند و باید اشخاصی که ظالم هستند و به زیردستها ظلم کردند ، باید آنها دیگر ظلم نکنند . طبقات مختلف به طبقات پائین ظلم نکنند . باید حق فقرا ، حق مستمندان داده بشود . تمام اینها باید

در جمهوری اسلامی عمل بشود و ملت وظیفه دارد که در جمهوری اسلامی پشتیبانی از دولت ها بکند که به خدمت ملت هستند . اگر دولتی را دید که خلاف می کند ، ملت باید به او تودهنی بزند . اگر چنانچه دستگاه جابری را دید که می خواهد به آنها ظلم کند ، باید از او شکایت کنند و دادگاه ها باید دادخواهی بکنند و اگر نکردند ، خود ملت باید دادخواهی بکند ، برود توی دهن آنها بزند . در جمهوری اسلامی ظلم نیست و در جمهوری اسلامی اینطور مسائلی که زورگوئی باشد نیست . فقیر و غنی ، نمی تواند طبقه غنی بر طبقه فقیر زور بگوید ، نمی تواند استثمار بکند ، نمی تواند آنها را با اجر کم وادار به عمل های زیاد بکند . باید مسائل اساسی حل بشود در اینجا و پیاده بشود ، باید مستضعفین را حمایت بکنند . باید مستضعفین تقویت بشوند ، زیر و رو بشوند . مستکبر باید مستضعف بشود و مستضعف باید مستکبر بشود ، نه مستکبر به آن معنی بلکه همه باید با هم برادروار در این مملکت همه با هم باشند .

و من به همه اقشار ملت ، به تمام عرض می کنم که در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص غنی و اشخاص غیر غنی و اشخاص سفید و سیاه ، اشخاص مختلف ، سنی و شیعه ، عرب و عجم و ترک و غیر ترک به هیچ وجه امتیازی ندارند . قرآن کریم امتیاز را به عدالت و به تقوا دانسته است ، کسی که تقوا دارد امتیاز دارد ،

کسی که روحیات خوب دارد امتیاز دارد اما امتیاز به مادیات نیست ، امتیاز به دارائی ها نیست . باید این امتیازات از بین برود و همه مردم مساوی هستند با هم و حقوق تمام اقشار به آنها داده می شود . همه با هم مساوی هستند . اقلیت های مذهبی حقوقشان رعایت می شود . اسلام برای آنها احترام قائل است ، برای همه اقشار احترام قائل است . کردها و سایر دستجاتی که هستند و زبان مختلف دارند ، اینها همه برادران ما هستند و ما با آنها هستیم و آنها با ما هستند و همه اهل یک ملت و اهل یک مذهب هستیم و من امیدوارم در جاهای مختلفی که در ایران بعضی عناصر مفسده جو رفتند و آنجا تبلیغات سوء می کنند و مردم بیچاره را وادار می کنند به اینکه شلوغ کنند و برادر کشی بکنند ، خود مردم بیدار بشوند و نگذارند این خائنین این قبیل کارها را انجام دهند . ما همه برادر هستیم . ما با اهل سنت برادر هستیم و ما نباید آقائی کنیم ، نباید حقوق بعضی ها را ملاحظه نکنیم . ما در حقوق مساوی هستیم و قانون هم که انشاءالله بعد به تصویب ملت می خواهد برسد ، در قانون هم همه اقشار حقوقشان ملاحظه شده است و اقلیت های مذهبی ، نسوان و دیگر اقشار همه حقوقشان ملاحظه شده است و هیچ فرقی مابین گروه و گروهی در اسلام نیست فقط به تقوا و به اتقاء به علی الله تعالی فرق است .

و ما امیدواریم که خداوند تعالی به ما توفیق بدهد

که تا حالا که رساندیم مطلب را به اینجا و جمهوری اسلامی را اعلام کردیم و من اعلام می کنم جمهوری اسلامی را و این روز را روز عید می دانم و امیدوارم که هر سال روز دوازدهم فروردین ، روز عید ملت ما باشد که رسیدند به قدرت ملی و خودشان سرنوشت خودشان را به دست خواهند گرفت . ما به همه ملت تبریک عرض می کنیم و من امروز را بر ملت عزیز خودمان ، به همه اقشار تبریک عرض می کنم . مبارک باد بر شما این عید . مبارک باد بر شما این جمهوری اسلامی . لکن همه مکلفیم که احکام اسلام را مراعات کنیم . باید بازار ما بازار اسلامی باشد . بازار ما از بی انصافی باید شستشو بشود . باید دولت و همه دولت هائی که بعدها می آیند همه روی موازین اسلامی باشد ، وزارتخانه ها روی موازین اسلامی باشند ، ادارات دولتی روی موازین اسلامی باشند . باید مملکتی که رنگ طاغوت دارد مبدل بشود به مملکتی که رنگ الله دارد . باید مملکت طاغوتی به مملکت الهی تبدیل بشود .

ما باک نداریم که در غرب به ما صحبتی بکنند و کسانی که ادعا می کنند که ما حقوق بشر را مراعات می کنیم به ما اشکال بکنند . ما باید روی میزان عدل رفتار کنیم . ما بعد به آنها خواهیم فهماند که معنی دموکراسی چیست . دموکراسی غربی اش فاسد است ، شرقی اش هم فاسد است ، دموکراسی اسلامی صحیح است و ما بعدها اگر توفیق پیدا بکنیم به شرق و غرب اثبات

می کنیم که این دموکراسی که ما داریم ، این دموکراسی است ، نه آنکه شما دارید و طرفدار سرمایه دارهای بزرگ هستید و نه اینکه آنها دارند و طرفدارهای ابرقدرت هستند و همه مردم را در اختناق عظیم گذاشتند .

در اسلام اختناق نیست . در اسلام آزادی است برای همه طبقات ، برای زن ، برای مرد ، برای سفید ، برای سیاه ، برای همه . مردم از این به بعد باید از خودشان بترسند ، نه از حکومت ، از خودشان بترسند که مبادا خلاف بکنند . حکومت عدل از خلاف ها جلوگیری می کند ، جزا می دهد . ما از خودمان باید بترسیم که خلاف نکنیم والا حکومت اسلام خلاف نخواهد کرد . دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست ، زجرهای سازمان امنیت دیگر در کار نیست . دیگر نمی توانند پاسبان ها به ما زور بگویند و به ملت ما زور بگویند . دیگر دولت نمی تواند به ملت زور بگوید . دولت در حکومت اسلامی در خدمت ملت است ، باید خدمتگزار ملت باشد و ملت اگر چنانچه نخست وزیر هم یک وقت ظلم کرد ، به دادگاه ها شکایت می کند و دادگاه ها او را به دادگاه می برند و جرم او اگر ثابت شد به جزای اعمالش می رسد .

این دیگر آنطور نیست که در اسلام بین نخست وزیر و بین غیر نخست وزیر فرق داشته باشد . خلیفه مسلمین در صدر اسلام با اهل ذمه ای که با هم یک مخالفتی داشتند ، در محضر قاضی حاضر شد و قاضی حکم داد و

سر به اطاعت گذاشت . اسلام اینطور است ، اسلام طوری نیست که برای طبقه ای یک بالائی قائل باشد ولی برای طبقه دانشمندان البته متقی ، مرتبه بالاتر است برای اینکه مرتبه انسانیتشان بالاتر است . اسلام به انسانیت انسان ارج می گذارد . انسانیت انسان به علم و تقواست ،

به دانشمندی و تقواست . کسی که علم و تقوا دارد ، این به دیگران مقدم است و کسی که هر چه هم دارائی داشته باشد ولی تقوا نداشته باشد ، ابدا در اسلام ارجی ندارد . در هر صورت من از عموم ملت می خواهم که خودشان را متحول کنند ، روحیاتی که در زمان طاغوت داشتند متحول کنند به روحیات اسلامی .

الان ما در ایران بسیاری از مستمندان داریم ، بسیاری از اشخاص داریم که در این قضایا از هستی ساقط شدند ، باید اشخاصی که دارا هستند به آنها کمک کنند و به مستمندان یک زندگی مرفه بدهند . دولت باید به فکر اینها باشد . ملت باید به فکر اینها باشد و باید برای آنها مسکن بسازند ، برای آنها زندگی صحیح بسازند ، برای کارمندها زندگی صحیح بسازند . چند روز پیش یک دسته از کسانی که دارای کارخانه بودند و روسای کارخانه ها بودند که آمدند آنجا ، من به آنها گفتم که خود شما باید کار را اصلاح کنید ، الان بروید خارج از این منزل و خودتان یک جلسه ای بکنید و با هم مشورت بکنید و با هم سرمایه بگذارید از برای اینکه کارمندان و کارگرهای این کارخانه را بر ایشان منزل درست کنید ،

برایشان زندگی مرفه درست کنید . اگر نکنید ممکن است خدای نخواسته یک وقت اینها عصیان بکنند و اگر عصیان کردند ، دیگر ما نمی توانیم جلوی آنها را بگیریم و من به کارمندان و کارگران و سایر طبقات مستضعف انشاءالله و عده می دهم که ایران برای شما کار درست می کند ، اسلام برای شما کار درست می کند ، اسلام زندگی شما را مرفه میکند ، اسلام برای شما منزل درست میکند . اسلام آنقدری که در فکر مستمندان است در فکر دیگران نیست . و من از خدای تبارک و تعالی در این روز عید که روز پیروزی ملت ماست توفیق همه مسلمین را خواستارم و من امیدوارم که دیگر ممالک اسلامی با هم متحد بشوند و دست طاغوت ها را از ممالک خودشان قطع بکنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروه فلسطینی و اسقف کاپوچی

وحدت کلمه و اتکال به خدا عامل غلبه ملت بر طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما تشکر می کنم که برای تفقد از من و از ملت مستضعف ما به ایران آمدید تا از نزدیک وضع نهضت ما را ببینید . شما اگر در زمان سلطنت طاغوتی آمده بودید وضع را طور دیگر می دیدید ، خیابان های ما را از کشته ها فرش می دیدید ، زندان های ما را از مستضعفین و از علما و از روشنفکران مملو می دیدید ، مطبوعات ما را در حال سانسور و اختناق می دیدید ، ملت ما را زیر بار ظلم و جور می دیدید . مامورین شاه در همه شوون مملکت ما دخالت می کردند و مامور بودند از طرف اجانب و از طرف ابرقدرت ها

خصوصا آمریکا که با ملت ما آن کنند که کردند . ملت ما را در حدود پنجاه و چند سال این پدر و پسر به خاک و خون کشیدند . شما اگر در آنوقت آمده بودید به ایران ، ایران را یک قتلگاه عمومی می دیدید و تمام ایران را یک زندان عمومی می دیدید . الان آمده اید که ملت ما بحمدالله با بیداری ، اتکال به خدای تبارک و تعالی ، وحدت کلمه بر طاغوت پیروز شد . بر طاغوتی که تمام قدرت ها را داشت و تا دندان مسلح بود و از اجانب استظهار می کرد و آنها پشتیبان او بودند و ملت ما هیچ نداشت جز قوه ایمان و اراده آهنین . با وحدت کلمه وقدرت ایمان ما برابر قدرت ها غلبه کردیم و آنها را به عقب راندیم . شما در وقتی آمدید که ما بحمدالله جمهوری اسلامی را به رای عمومی رساندیم . شما در وقتی آمدید که ملت ما به اکثریت قریب به اتفاق رای به جمهوریت اسلامی دادند و از آن پیرمردهای هشتاد ساله ، معلولین ، اشخاصی که در بیمارستان ها بودند ، اشخاصی که با چرخ می آوردند آنها را پای صندوق ، همه و همه رای دادند بر جمهوریت اسلام ، این نبود جز اینکه ملت ما اسلام را برای خودش یک پایگاه آزادی و استقلال می داند و لهذا باعشق و علاقه به آن رای بدهند . شما در وقتی وارد شدید به مملکت ما که آثار آن دیکتاتوری ها مرتفع شده است ، اگر در آنوقت آمده بودید چیزهای عجیب می دیدید

و الان که آمده اید در امان ، بین برادرهای خودتان آمده اید و هیچ کس به شما تعرض نمی کند . در آن زمان امکان نداشت که شما پیش من بیائید یا این برادرهای دیگر پیش من بیایند ، امکان نداشت که یک اجتماعی ما داشته باشیم ، امکان نداشت که بتوانیم صدای خودمان را درآوریم ، شکایت خودمان را به عالم برسانیم و لهذا ما در خارج از مملکت خودمان شکایت های خودمان را به عالم رساندیم . ما در پاریس در صورتی که من میل نداشتم در آنجا باشم لکن حوادث طوری شد که در پاریس ما مسائل خودمان را به تمام عالم رساندیم و زیر پای اینها را سست کردیم . شما در وقتی آمدید که ما بحمدالله به پیروزی رسیدیم و اعلام کردیم جمهوریت اسلام را .

دستورات اسلام جامع کلیه ابعاد مادی و معنوی بشریت

در جمهوریت اسلام تمام آزادی ها هست ، اسلام برای نجات بشر آمده است . چنانچه مسیح ، حضرت مسیح برای نجات بشر آمده بود و سایر انبیا برای نجات بشر آمده بودند . اسلام علاوه بر اینکه بشر را در روحیات غنی می کند در مادیات غنی می کند . اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد . اسلام همانطوری که به معنویات نظر دارد و همانطوری که به روحیات نظر دارد و تربیت دینی می کند و تربیت نفسانی می کند و تهذیب نفس می کند ، همانطور به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت می کند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات . اسلام مادیات را همچو

تعدیل می کند که به الهیات منجر می شود . اسلام در مادیات به نظر الهیات نظر می کند و در الهیات به نظر مادیات نظر می کند . اسلام جامع ما بین همه جهات است و شما در روزی وارد شدید که ما به حکومت خودمان رسیدیم و همانطور ی که اسلام معنویات را داشت و در صدر اسلام حکومت را هم داشت الان هم به خواست خدای تبارک و تعالی ما با معنویاتی که اسلام دارد روبرو هستیم و مطیع هستیم و در مادیات و در حکومت هم یک حکومت اسلامی ، یک حکومت عدل که حکومت ها تابع مردم باشند و حکومت ها برای مردم باشند ، نه مردم برای حکومت !!!ها . حکومت اسلامی حکومتی است که برای مردم خدمتگزار است . باید خدمتگزار باشد . در اسلام ما بین اقشار ملت ها هیچ فرق نیست . در اسلام حقوق همه ملت ها مراعات شده است ، حقوق مسیحیین مراعات شده است ، حقوق یهود و زردشتیین مراعات شده است ، تمام افراد عالم را بشر می داند و حق بشری برای آنها قائل است ، تمام عالم را به نظر محبت نگاه می کند ، می خواهد عالم مستضعفین نجات پیدا کنند ، می خواهد تمام عالم روحانی بشوند ، تمام عالم به عالم قدس نزدیک بشوند . اسلام برای نجات مردم بشر آمده است که از این علائق جسمانی آنها را رها کند و به روحیات برسد .

پیروزی ملل مستضعف و نجات قدس در سایه وحدت کلمه و اتکال به خدا

من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که تمام مستضعفین عالم را به حوایج خودشان برساند . من از خدای تبارک

و تعالی خواهانم که مستکبرن را بیدار کند . آنهایی که ظلم می کنند ، آنها را بیدار کند و الا به دست ملت های مستضعف نابود کند . خداوند همه ما را توفیق عنایت کند و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همانطوری که ملت ما به وحدت کلمه ، با وحدت کلمه ، و با اتکال به خدای تبارک و تعالی پیروز شد و خودش را از بند این خاندان و اشخاصی که آنها را ، این خاندان را ترویج می کردند و تایید می کردند نجات داد ، برادران فلسطینی ما را هم خداوند تعالی نجات بدهد لکن عمده وحدت کلمه آنهاست و

عمده اتکال به خدای تبارک و تعالی . رمز پیروزی ما با وحدت کلمه ملت و اتکال به خدای تبارک وتعالی و قوت ایمان بود . قوت ایمان در ملت ما طوری بود که شهادت را سعادت می دانستند و دنبال شهادت بودند و خوف از مرگ نداشتند ولهذا مشت های اینها بر تانک ها غلبه کرد . باید ملت های دیگر ، ملت فلسطین وحدت کلمه پیدا بکنند و اتکال به خدای تبارک وتعالی . این رمز پیروزی در هر جا پیدا بشود ، پیروز خواهند شد . باید ملت عزیز فلسطین ما با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی ، توجه به روحانیت ، توجه به معنویت ، توجه به خدای تبارک و تعالی کنند تا پیروز شوند . من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که ملت های مستضعف همه پیروز شوند .

ما اسرائیل غاصب را محکوم می کنیم

من از سال های بسیار طولانی شاید بیست

سال قبل نسبت به فلسطین و نسبت به اسرائیل و نظرهای خودم را کرارا گفته ام و حالا هم می گویم ، ما اسرائیل را محکوم می کنیم . اسرائیل غاصب و در محلی که آمده است به طور غصب آمده است و قدس باید نجات پیدا بکند و اسرائیل را براند . دول عربی باید با هم اجتماع کنند و اسرائیل را از زمین های خودشان برانند و دست مستعمرین را کوتاه کنند . من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که به این آمال ما برسیم و ما و شما در قدس هم را ملاقات کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم

با عشق و علاقه در انتخاب وکلای متدین ، فاضل و امین بکوشید

بسم الله الرحمن الرحیم

از خداوند تعالی توفیق شما آقایان را خواستارم . به همت شما زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، جمهوری اسلامی برقرار شد و تقریبا اتفاق آراء بود از !!! بیست هزار !!! بیست میلیون رای ، 150 هزار ، صدو چهل و پنج هزار نفی بود ، آن هم یک تقلباتی در صندوق ها شده بود ، منجمله در قم یک زن تقلب کرده بود و قریب نیم ساعت قبل از شروع کردن ، تقلب کرده بود ، از کرمانشاه هم بعضی گفتند آمدند !!! که تقلب شده است ، والا آراء همه باید با جمهوری اسلامی باشد اگر چنانچه سایر اقشار مملکت حتی منحرفین از اسلام هم بدانند که اسلام چیست ، بدانند که برنامه اسلام چه هست همه !!! شان به اسلام روی می آورند ، مگر آنهائی که

دست نشانده امریکا یا سایر ابرقدرت ها هستند . اینهائی که الان در ایران مشغول فتنه هستند اینهااز اسلام هیچ اطلاع ندارند و به حسب آنطوری که من می فهمم اینها مرتبط به آمریکا هستند ولو اینکه اسمشان برخلاف است و ملت ما باید اینها را رد بکنند و اعتنائی به آنها نکنند و خودشان در همین سیل جمعیت ایران منحل خواهند شد . شما جوان ها و شما مرد وزن انشاءالله در انتخاباتی که در پیش داریم برای مجلس موسسان که قانون اساسی جمهوری اسلامی را آنها باید تصویب کنند ، همانطور که رو آوردید با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی و رای دادید بر جمهوری اسلامی ، در آنجا هم باید با عشق و علاقه در هر شهری ، در هر استانی ، با عشق و علاقه تعیین کنید اشخاص فاضل و اشخاص امین را ، اشخاص متدین امین فاضل را برای اینکه بروند در مجلس موسسان و قانون اساسی جمهوری اسلامی را تصویب کنند . انشاءالله خداوند به شماها و همه ملت ما خیر و عافیت عنایت کند و انشاءالله بتوانیم برنامه اسلام را پیاده کنیم . الان لفظ امت ، لفظ جمهوری اسلامی است ، باز معنایش نیامده است . ما باید راه هائی را طی کنیم تا متحوای جمهوری اسلامی در ایران پیاده بشود . دعا کنید انشاءالله موفق بشویم و اسلام را زنده کنیم و احکام اسلام را زنده کنیم . خداوند به همه شما توفیق و سعادت عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اقشار مختلف مردم

این رفراندم یک رفراندم اسلامی بود نه سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید از شما آقایان ،

شما جوانان برومند تشکر کنم . شماها در این ماجرایی که در قم اینهمه خسارات وارد شده بود و در ایران هم ، پایداری کردید و الحمدالله دشمن را عقب زدید . باجدیت شما جوان ها رفراندم بحمدالله به طور آبرومند ، به طور بی سابقه انجام شد . این رفراندم در دنیا نظیر نداشت یک مملکت 35 میلیونی ، 20 میلیون پای صندوق حاضر بشود ، در هیچ مملکتی سابقه ندارد . در رفراندم هایی که در این مدت ها در ایران شده است می گفتند 6 میلیون شرکت کرده اند و ما همان وقت فرستادیم و تفتیش کردند که اینها چه می گویند گفتند 2 هزار نفر . رفراندم دیگری هم بود که آنها هم چیزی نبود . این رفراندم یک رفراندم اسلامی بود ، نه یک رفراندم سیاسی . مردم برای اسلام خون می دهند ، نه برای سیاست ، برای سیاست اسلامی . ملت ما به واسطه اتکاء به اسلام این نهضت را پیش برد . ملت ما عاشق شهادت بود با عشق به شهادت پیش رفت این نهضت ، اگر چنانچه این عشق و علاقه نبود هرگز ما در مقابل آنهمه قدرت پیروز نمی شدیم . پیروزی ما دنبال این بود که همه اسلامی بودید همه توجه به دیانت داشتید ، در رفراندم همه عشق داشتید به اینکه در این صندوق ها رای بیندازید آنهایی که موفق به رای انداختن نشدند بچه هایی که کمتر از 16 سال داشتند و این توفیق برایشان حاصل نشد نگران بودند و آنها هم می خواستند رای بدهند . این رای شما رای صد

در صد بود باید گفت رای صد در صد بود در 20 میلیون ، صدوچهل هزار ، صد و چهل و چند هزار مخالف یا ممتنع ، این توفیق صد در صد است و من از شما که زحمت کشیدید و این صندوق ها را حفظ کردید و برای اسلام و برای کشور خودتان زحمت کشیدید من تشکر می کنم . خداوند شما را توفیق عنایت کند . خداوند به شما سعادت بدهد .

امید ما به همت والای شما جوانان است

البته مرحله های دیگری هم داریم که امید ما به شما جوانان است مرحله رای گیری برای وکلای مجلس موسسان ، رای گیری برای وکلای مجلس شورا ، این دو مرحله را هم ما پیش داریم که بعد برویم سراغ مرحله های دیگر ومن در همین دو مرحله هم باز همه امیدم به شما جوان هاست ، جوانهای ایران ، جوانهای همه کشور و من

امیدوارم که با همت والای شما جوان ها در آن دو مرحله پیروز بشویم و وکلایی که وارد مجلس موسسان می کنیم وکلای اسلامی باشند ، وکلای امین باشند ، فضلای ملت باشند و همین طور در مجلس شورا . بعد از این مرحله مجلس موسسان است برای اینکه قانون اساسی را رای به آن بدهند و آنجا هم شما آقایان باید البته مجلس خودتان است ، کشور خودتان است ، اسلام خودتان است در آنجا هم باید زحمت بکشید و موجبات تشکر ما را فراهم کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان بانک های سراسر کشور

اشاره به بی نظیر بودن رفراندم جمهوری اسلامی از جهات کمی و کیفی

بسم الله الرحمن الرحیم

من هم به دوستان خودم به آقایان تبریک عرض می کنم که بحمدالله با رفراندمی که در ایران واقع شد که نظیر آن در تاریخ تاکنون نبوده است هم از حیث کمیت که در یک جمعیت 35 میلیونی ، 20 میلیون موافق باشد ، هم در کیفیت که مردم با عشق و علاقه دنبال رای دادن باشند . این در دنیا بی نظیر بوده است و بعدها هم کم نظیر . من به شما تبریک این سعادت را ، تبریک این عید بزرگ را ، من عرض می کنم .

تکیه بر اهمیت

تصویب قانون اساسی و انتخاب وکلای فاضل

لکن این نکته ای را که باید عرض کنم این است که ما باز کارمان دنباله دارد . ما بعد از این مجلس موسسان داریم ، باید مجلس موسسان تاسیس بشود و در آنجا وکلای ملت بروند و قانون اساسی جدید را تصویب کنند . این یک امری است که همانطور که رای به جمهوریت اسلام ، همانطور که آن اهمیت داشت این هم اهمیت دارد ، باید شما آقایان و همه ملت این نهضت را به همین طور که تاکنون آمده است حفظ کنید و این شور و شعف را نگه دارید تا از این مرحله ها بگذرید . همه ما در واقع وکلائی که می خواهیم بعدها انتخاب کنیم انتخاب افاضل ، انتخاب امناء ملت ، انتخاب کسانی که نه چپگرا هستند و نه راستگرا ، انتخاب اشخاصی که به اسلام ارج می گذارند ، انتخاب اشخاصی که هیچ نسبت به مصالح اسلام و مسلمین فروگذاری نمی کنند باید ما یک همچو اشخاصی را انتخاب کنیم و به مجلس موسسان بفرستیم که قانون اساسی اسلامی ما را آنها تصویب کنند و بعد از آن هم باز یک مرحله دیگری است که در این دولت موقت باید عمل بشود و آن این است که مجلس شورای ملی باید انشاءالله درست بشود ، نه مثل مجلس های این پنجاه و چند سال که به ملت هیچ ارتباط نداشت ، ملت هیچ اطلاع نداشت ، وکلای خودش را نمی شناخت و اینها وکیل یک نفر بودند و آن یا رئیس جمهور امریکا و یا سلطان وقت و یا سلطان وقت

به تبع سفارتخانه ها چنانچه شاه سابق گفت این معنا را که لیست را از سفارتخانه ها می آوردند و ما وکیل تعیین می کردیم همانطوری که آنها می خواستند . انشاءالله دیگر این مسائل نیست در کار ، انشاءالله آن مسائل دیگر عود نمی کند . لکن با همت ملت و با همبستگی ملت شما دیدید که این همبستگی که داشتید و این وحدت کلمه که داشتند و همه تان با هم جمهوری اسلامی را می خواستید ، بر قدرت های شیطانی غلبه کردید و از این به بعد هم اگر حفظ کنید این قدرت را ، اگر حفظ کنید این وحدت کلمه را ، خداوند باشماست . اگر حفظ کنید این وحدت کلمه و اتکال به خدا را ، هم در مجلس موسسان پیروز خواهید شد و هم در مجلس شورا پیروز خواهید شد . نگذارید کسانی که بدخواه این ملتند درباره مجلس موسسان یا درباره مجلس شورا دخالت کنند ، نگذارید اشخاصی در مجلس موسسان وارد بشوند که خیرامت را نمی خواهند بلکه خیر اشخاصی را می خواهند که ظالم هستند ، نگذارید در مجلس شورا اشخاصی بروند که آنها با قدرت بزرگ پیوستگی دارند . باید ملت با اختیار خود واراده خود ، با امتیار خود و انتخاب خود اشخاص صالح را ، اشخاص متقی را ، اشخاصی را که برای ایران کار می خواهند بکنند ، به نفع ایران کار می کنند آنها را باید تعیین بکنید تا این سه تا مرحله تمام بشود .

آبادانی مملکت و ساختن ایرانی اسلامی به همت جوانان

بعد از این مرحله باز کارها داریم و آن ساختن ایران است ، همه را

باید ساخت ، همه این قشرهائی که الان موجود است باز در آن یک صورت طاغوتی هست ، یک محتوای طاغوتی در آنها هست ، الان بانک ها باز به همان صورت طاغوتی هست ، ربا در بانک ها هست ، فرض کنید که در سایر قشرها هم فرهنگ باز یا فرم غربی است یا فرم شرقی است ، یکی از این فرم هاست و باز باقی مانده است این چیزهایی که از سابق بوده است . البته پنجاه و چند سال آنها زحمت کشیدند بلکه بیشتر ، سابق هم ، سابق بر این سلسله هم باز زحمت ها کشیده اند تا اینکه مردم را از آن راهی که داشتند ، از آن طریقه ای که داشتند منحرف کردند ، جوان های ما را منحرف کردند . الان نباید زحمت بکشیم تا این نیروی جوانی را باز متحول کنیم و به صورت یک انسان فاضل ، یک انسان اسلامی ، یک انسانی که برای کشور خودش مفید است باید به این متحول بشود و این از همه قشرها متوقع است ، یک قشر نمی تواند این کارها را انجام بدهد . این آشفتگی هایی که الان در ملت ما هست ، در مملکت ما هست و به ارث به ما رسیده است خرابه ای این باید آباد بشود لکن به همت همه ، شما جوان ها با همت خودتان باید این راه را پیش ببرید و این نهضت را حفظ کنید . البته راجع به بانک ها باید یک تحولی در آن پیدا بشود و انشاءالله با تدریج خواهد شد .

والسلام علیکم و رحمه الله

و برکاته

تاریخ : 16/1/58

بیانات امام خمینی در دیدار با نمایندگان فرهنگیان قم

خوف استعمارگران خبیث از اتحاد بین اقشار ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما آقایان متشکرم که برای تفقد از من تشریف آوردید ، و از این امر که توفیق حاصل شده است که ما با آقایان مواجه باشیم . در این سالهای بسیار طولانی ، ما از هم جدا بودیم و دستگاه خبیث استعمار کوشش کردند که بین اقشار ملت جدائی بیندازند ، آنها از اتفاق ما خوف دارند و حالا که لمس کرده اند این اتفاق چه هنری دارد ، حالا خطر برای ما بیشتر است . آنها سابق که همین احتمال را می دادند که اتحاد بین اقشار برای اینها مضر باشد ، جدیت کردند که روحانیون را از مردم جدا کنند ، قشر اساتید را از روحانیون ، بازاری ها را از دانشگاه ، اقشار ملت را از هم فاصله بیندازند ، یک فاصله ای که همه به هم بدبین باشند . دانشگاهی بدبین باشد به روحانی ، روحانی بدبین باشد به دانشگاهی ، همه با هم بدبین باشند به بازاری ، بازاری به روحانی . آنوقت که احتمال این را می دادند که اگر اینها با هم باشند منافع آنها به خطر می افتد ، آنها جدیت داشتند بر اینکه این قشرها را از هم جدا کنند .

جیره خواران شکست خورده استعمار در صدد تفرقه بین مردم هستند

حالا که در این نهضت لمس کردند این معنا را که وحدت ملت با اتکاء به خدای تبارک و تعالی آنها را عقب و دست آنها را کوتاه کرد از منافع ما ، الان خطر بیشتر است ، یعنی آنها در پی شیطنت بیشتر هستند و کارمندهایشان ،

آنهائی که جیره خوار آنها هستند ، با لباس های مختلف ، با طرزهای مختلف در بین ملت می خواهند جدائی بیندازند و الان ملاحظه میکنید که در همه اقطار مملکت یک دستجاتی که جیره خوار آنها هستند مشغول کار شده اند که این حکومت را نگذارند آرام باشد و نگذارند متحد باشد . اینها در این رفراندم همچو شکست خوردند که الان دیوانه شدند .

بی سابقه بودن این رفراندم از لحاظ کمیت و کیفیت

یک همچو رفراندمی در تمام دنیا سابقه ندارد . در همه دنیا همچو رفراندمی سابقه ندارد . سی و پنج میلیون جمعیت ، در صورتی که شانزده سال به بالا رای باید بدهند ، بیست میلیون بیشتر ، یک قدری بالاتر رای بدهند و از بیست میلیون و قدری بالاتر ، صد و چهل و چند هزار مخالف . در صورتی که در قم که ما بودیم ، آمدند گفتند که یک زنی تقلب کرده است ، و تقریبا شاید این هشتاد رایی که در قم انداختند یک مقداریش هم راجع به آن تقلب می شود و گرنه قومی صددرصد موافق اسلام هستند ، قومی نمی شود مخالف اسلام باشد . این هشتاد رای یا از خارج ، خوب در قم از خارج هم بودند ، یا از خارج این عناصر فاسده هستند ، یا آن تقلبی که آن زن کرده است در بعضی جاهای دیگر هم شاید شده باشد . امروز از کردستان هم گفتند که آمده اند ، بعضی از کرمانشاه هم آمده اند که در آراء اینجا هم تقلب شده است ، والا آنجا هم رای بیشتر بود . ما توقع صد درصد داشتیم البته ،

ولکن این هم صد در صد است ، صد در صد . در صورت اینطور است . در بین اینها (در یک روزنامه بود دیدم که یا کسی نقل کرد که ) یک نفر گریه می کرد و از او پرسیدند علت گریه را ، گفت من اشتباه کردم و رای منفی دادم ، در صورتی که می خواستم رای مثبت بدهم و من جهنمی شدم . در هر صورت دو مساله هست یک مساله عدد است که در تاریخ همچو عددی نمی توانند نشان بدهند که از سی وچند میلیون جمعیت ، بیست میلیون رای بدهند ، یک جهت هم کیفیت است که بالاتر است . یک وقت این است که مردم می روند رای می دهند ، یک وقت علاقه و عشق دارند . این شانزده ساله کمترها که بعضی شان اینجا پیش من هم آمدند به قدری ناراحت بودند از اینکه چرا ما نباید رای بدهیم . اینها از اینکه رای نداده اند و نباید رای بدهند ، از این ناراحت بودند و مردم با یک عشق و علاقه ای رای دادند که این کیفیت هم هیچ سابقه ندارد . پس رفراندم ما نه در کیفیت سابقه دارد و نه در کمیت .

آتشی را که خدا افروخته است ، روشن نگهش داریم بعدها هم اگر این عشق و علاقه اسلامی محفوظ بماند ، در سایر چیزها هم همین طوریم . واگر خدای نخواسته این عشق و علاقه اسلامی یک وقت سستی پیدا کند و محفوظ نماند ، آنوقت نمی دانم چه خواهد شد . البته ما مراحلی پیش داریم . مرحله مجلس

موسسان در پیش است و مرحله انتخابات هم در پیش است و دیگر زمان سابق نیست که به ما تحمیل بکنند . ما خودمان هستیم ، با پای خودمان می رویم و رای می دهیم ، نه کسی به ما تحمیل می کند و نه زورگوئی هست در کار ، عشق و علاقه ، اگر این عشق و علاقه ای که در رفراندم بود باقی اش بداریم یعنی نهضت را افروخته نگه بداریم نگذاریم خاموش بشود ، اگر این باقی بماند در آن دو مرحله هم ما برد داریم و وکلائی که می خواهیم بفرستیم به مجلس موسسان و بعد هم به مجلس شورا ، وکلائی هستند ، می شوند که صد در صد ملی ، متدین ، نه منحرف به چپ و نه منحرف به راست هیچ نباشند ، از خودمان باشند و مصالح خودمان را در نظر بگیریم .

واگر خدای نخواسته سستی پیدا بشود ، آنوقت البته خطر هست که آن وکلای غیر صالح هم به ما تحمیل کنند ، یعنی بروند به مجلس . در هر صورت آنی که الان مهم ماست این است که این آتشی که افروخته شده و این را خدا افروخته است ، این بشر نمی تواند ، یک آتشی است که خدا افروخته است ، این آتش که با تایید خدا

افروخته شده است ، مانگهش داریم ، افروخته نگهش داریم . مادامی که این آتش هست و افروخته است ، ما پیروز هستیم و اگر خدای نخواسته این افسرده بشود و رو به افسردگی برود ، من خوف دارم که باز برگردیم به یک مراحل بدی و

یک مراحلی که مثل سابق باشد . خدا نکند یک همچو روزی پیش بیاید ، و انشاءالله پیش نخواهد آمد . خداوند انشاءالله همه شما را تایید کند .

تبدیل مراکز آموزش و پرورش به مراکز فساد ، از کارهای رژیم سابق

و البته تکلیف من این است که وقتی یک قدری راحت بشویم درس بگویم ، طلبه ها را نصیحت کنم و با طلبه ها سر و کار داریم اینها را نصیحت کنم و تکلیف شما آقایان این است که این جوان ها را بار بیاورید به طوری که پرورش کنند ، همان آموزش تنها نباشد . سابق نه آموزش بود ، نه پرورش یعنی نمی گذاشتند ، وضع را جوری کرده بودند که هم جلوی معلومات جوان های ما را می گرفتند و نمی گذاشتند رشد بکنند و هم جلو پرورش را که پرورش صحیح نکنند . اینهمه مراکز فساد که در ایران ایجاد کردند ، همه چیزهائی که برای آموزش و پرورش بود اینها تبدیلش کردند به مراکز فساد مثلا فرض کنید سینما ، سینما یک جائی است که برای آموزش است ، برای پرورش است ، رادیو ، تلویزیون ، همه اینها تا وقتی که رسید اینجا به دست اینهائی که مامور بودند از طرف غیر که وطن را به این حال در آورند و ماموریت برای وطنشان داشتند ، اینها را منقلب کردند به یک چیزی که بر خلاف بود . حالا از این به بعد باید ، همه اینها باید یک دستگاه پرورش باشد ، یک دستگاه آموزش باشد ، رادیو همین طور ، تلویزیون همین طور ، تاتر همین طور ، همه اینها .

تربیت جوانان باید اسلامی و با توجه به مسائل روز باشد

اسلام با خود اینها مخالف نیست ، اسلام می خواهد اینها را مهذب کند یعنی در خدمت اسلام ، در خدمت تربیت جوان ها قرار بدهد و ما هم که ماموریم این جوان هائی را که

دست ما هستند و با آنها رابطه داریم اینها را باید تربیت اسلامی ، تربیت دینی و متوجه به مسائل روز کنیم . جوری باشد که از اول این بچه ها و جوانها مسائل روز دستشان باشد و بفهمند که باید چه بکنند در آتیه . در پهلوی علم باید این پرورش باشد و شما آقایان البته موظفید که این کار را بکنید ، و در همه قشر ایران ، همه معلمین ، همه دانشمندان باید این کار را بکنند که بعد از یک مدتی ایران متبدل بشود به یک چیز دیگری .

در تربیت صحیح اسلامی خیانت منتفی می شود

شما ملاحظه بکنید الان ما وقتی که با تمام قشرها ملاحظه می کنید که یک دولت صالحی درست بکنیم ، هر چه می گردیم پیدا نمی شود . سه تا ، چهار تا ، پنج تا آدم پیدا می شود که اینها هم از همه جهات جامع نیستند . چرا؟ برای اینکه در این پنجاه و چند سال کوشش شد که نگذارند این انسان درست بشود ، نگذارند یک رجال فهمیده صحیح درست بشود . سابق ، شاید قبل از این ، مسائل اینطورها نبوده ، اما حالا اینطور است . ما الان در یک وضعی واقع شدیم که نه نیروی انسانی صحیحی داریم و نه اقتصاد و سایر چیزها و از همه بالاتر همین است که ما نیروی انسانی مان کم است . در هر اداره ای که بخواهیم ، الان کلاه کلاه می کنند . در این وزارتخانه ها کلاه کلاه می کنند . نه اینکه می خواهند نشود ، نمی توانند . البته همه میل دارند به اینکه وزارتخانه

ای که دستشان است صالح باشد ، خوب باشد . اینها اشخاص امینی هستند لکن از باب اینکه ندارند اشخاص ، از باب اینکه نیست ، فاقدند ، از این جهت کلاه به کلاه می کنند و بعضی وقت ها هم بد از کار در می آیند . این باید با کوشش همه اقشار ، خصوصا آنهائی که معلم هستند ، در دانشگاه ها استاد هستند ، در دبیرستان ها ، در دبستان ها ، از همان اول که بچه ها تحویلشان داده می شود باید مسوول تربیت اینها باشند ، مشغول این باشند که اینها را تربیت کنند ، یک تربیت صحیح اسلامی که در تربیت صحیح اسلامی همه چیز است . یعنی یک مسلم اگر چنانچه همانطوری که اسلام می خواهد بزرگ بشود این ممکن نیست که به مملکت خودش خیانت بکند ، ممکن نیست که به برادر خودش ، به همسایه خودش ، به همشهری خودش ، به یک آدم غریبه خیانت بکند ، اصلا خیانت منتفی می شود . ما باید کوشش کنیم که افراد صالح درست بکنیم . من از خدای تبارک و تعالی توفیق شما آقایان را می خواهم و سلامت همه را طالبم .

تاریخ : 17/1/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پرسنل نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی

اگر انسان خودش راپیروز ادراک کند شکست می خورد

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه ملت ایران و خصوص شما د رجه داران و سربازان نیروی هوائی تشکر می کنم و سعادت و سلامت همه را از خداوند تبارک و تعالی مسئلت می کنم . ما باید این واقعیت را ادراک و لمس کنیم که ما باز پیروز نشدیم . پیروزی نهائی ، تا پیروزی نهائی راه زیادی داریم . اگر

انسان خودش را پیروز ادراک کند ورشکست می شود . پیروزی سستی می آورد لکن اگر انسان خود شرا در بین راه ببیند و برای هدف نهائی در حرکت باشد ، آن حرکت قوت می آورد . ما در بین راه هستیم و البته پیروزی به این معنا که دست ستمکارها را از کشورمان خارج کردیم و خودمان الان در کشورمان هستیم به این معنا البته حاصل است لکن آشفتگی هائی که الان در مملکت هست ، قشرهائی که مفسد هستند و در بین مردم مفسده می کنند ، ریشه های فاسد رژیم ، ریشه های فاسد اجانب ، آنهائی که برای اجانب و در خدمت اجانب برای ملت ما زحمت و تعب پیش می آورند ، اینها هستند و ما باید با تمام قوت و قدرت در مقابل آنها ایستادگی کنیم و آنها را هم از مملکت خودمان برانیم .

همه با هم با نیروی خدائی و اسلامی این کشور را نجات بدهید

برادرهای من توجه داشته باشید که ایران از خود شماست و ایرانی باید برای ایران زحمت بکشد . همه طبقات باید باهم دوست باشند . مثل سابق نیست که بین طبقات جدائی باشد ، بین نیروهای نظامی با مردم جدائی باشد آنها با نظر بد به اینها نگاه کنند و اینها به نظر بد به آنها نگاه کنند . وقت آن است که همه نیروهای خدائی و اسلامی باشد و خداوند حکومت کند در این ملت و با دست خداوند ما پیش برویم . شما همه با هم همصدا و همزبان باشید و این آشفتگی هائی که الان به دست اجانب و عمال آنها در اطراف مملکت ایجاد شده است ، این آشفتگی ها

را با هم و با قدرت الهی از بین ببرید و تسلط پیدا کنید بر اوضاع کشور از خودتان هست ، ملت از خودتان هست ، ارتش از خودتان هست ، همه با هم هستید ، برادر هستید ، باید همه با هم به پیش بروید و این مملکت آشفته را نجات بدهید . از خداوند تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شمارا خواستارم .

تاریخ : 17/1/58

بیانات امام خمینی در جمع دانش آموزان دبستان امام زمان کاشان و انجمن اسلامی جوانان خوزستان

با همت والای شما جوانان نهضت به پیروزی رسید

بسم الله الرحمن الرحیم

درود به شما ملت بزرگ ایران و شما جوانان غیور هوشمند . سلام بر همه شما . خداوند شما را سعادتمند بفرماید . با همت والای شما جوانان و تمام اقشار ایران این نهضت به این مرتبه رسید . همت والای شما بود که پیروز شدیم و ریشه فساد را از ایران تا حدودی بیرون آوردیم و انشاءالله از این به بعد هم با همت والای شما جوان ها تتمه این ریشه فساد از بیخ و بن کنده خواهد شد . شما بودید که در همه کشور ، همه جای ایران خون دادید ، شهید دادید و این نهضت را بارور کردید و شماباید باشید که در همه ایران با همت والای خود و با گرم نگه داشتن این نهضت ، مسائلی که بعد پیش می آید ، به پیروزی برسانید . شما بودید که با فداکاری اسلام را از دست اجنبیان و دشمنان اسلام نجات دادید و شما هستید که باید با وحدت کلمه و قدرت ، اسلام را از دست این اشخاص خیانتکار که در بین قشرهای ملت تخم نفاق می پاشند نجات دهید . مجال به این انسان های ظاهری حیوان

ماب ندهید ، اینها را مجال ندهید که در بین شما ریشه کنند ، خداوند شما را تایید کند .

ضرورت حضور دائمی جوانان متعهد در صحنه

ما در مرحله بعد مجلس موسسان داریم که باید با همت والای شما ، اشخاص فاضل دانشمند امین که به ایران وفادار باشند و به اسلام متعهد ، در مجلس موسسان بروند تا اینکه قانون اساسی اسلامی را تصویب کنند و بعد از آن باز مجلس شورا داریم که با همت والای شما جوانان ایرانی باید اشخاص متنور و اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقدرات شما را بر طبق خواسته خدای متعال پیاده بکنند . شما در این مراحل باید همانطوری که تاکنون باشور و شعف کارها را پیش بردید از این به بعد هم که ملت ، خود شما هستید و کشور مال خود شماست و اجنبی دخالت نمی نمی تواند بکند و دیگر سازمانی که به شما تعدی بکند نخواهد بود و نخواهد وجود پیدا کرد ، به خواست خدای تبارک و تعالی باید برای سازندگی ایران همت کنید ، نگذارید این نهضت خاموش بشود ، نگذارید این شور و شعفی که در ملت برای احقاق حق خودش بپا شده است رو به سستی برود . خداوند شماها را تایید کند . خداوند به شما سعادت دنیا و آخرت عنایت کند . استفاده از احکام اسلام ، هم دنیا دارد و هم آخرت .

برقراری جمهوری اسلامی که با اتفاق آراء ملت تقریبا برقرار شد و انشاءالله احکام اسلامی هم دنبال آن برقرار می شود برای رفاه حال همه طبقات خصوصا کارگران ، دهقانان ، طبقه ضعیف ، برای همه

است و اسلام برای آنها بیشتر از سایر طبقات حق قائل است .

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که همه ما را به وظائف خودمان آشنا کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/1/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل صنایع نظامی و اهالی قم

انسجام اقشار و گستردگی نهضت در کلیه نقاط ایران یک امر الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

من در اواخر اوقاتی که در پاریس بودم توجه به یک مطلبی پیدا کردم که راجع به پیشرفت این نهضت خیلی دلخوش شدم و این مطلب را در پاریس هم بر اشخاص و اجتماعاتی که می شد ، تذکر دادم و آن این بود که در انقلاباتی که در دنیا واقع می شود کم اتفاق می افتد یا اتفاق شاید نیفتاده باشد که اینطور باشد که یک مطلبی را که در مرکز مملکت می گویند ، همین مطلب در کوره ده های دور افتاده هم باشد و آن مطلبی را که روشنفکران می گویند ، همان را مردم بازار و کوچه و دهقان و کشاورز هم همان را خواستار باشد . من در آنوقت اطلاع پیدا کردم و بعضی را هم که از ایران می آمدند پیش من ، به من اطلاع می دادند که قضیه خواست ملت ایران یک خواستی است که گسترش پیدا کرده حتی در آن قراء و قصبات دور افتاده ای که از همه جهات دورند . یک نفر که همین اواخر آمد پیش من گفت که من از دهات کمره و دهات چاپلق و لرستان ، آنجاها رفتم و دیدم و از آنجاها گردش کردم و دیدم و می آیم اینجا ، و او گفت که تمام دهاتی را که من دیدم ، دیدم که صبح که می شود ، آن

آخوند ده جلو می افتد و مردم ده دنبال او راه می افتند و راهپیمائی می کنند ، و اسم از یک جائی برد که من آنجا رفتم (قریه حسن فلک ) این در اطراف کمره هست و قلعه ای است که شاید مثلا آنوقتی که من دیدم ده پانزده خانوار در آن زندگی می کردند ، کوچک بود و در کنار یک کوهی واقع شده بود و از آبادی ها دور بود . این شخص گفت من آنجا هم رفتم ، آنجا همان حرف ها را می زدند که در تهران می زدند این از گسترشی که در همه جای ایران بوجود آورد ، و یک گسترش دیگری که راجع به گروه ها و جماعات بود ، بچه های دبستان یا کوچکتر از آنها همین وردی را که همه مردم می گفتند ، اینها هم می گفتند . کارگرها ، کارفرماها ، معلمین اجزاء دادگستری ، ملاها طلبه ها ، روشنفکران ، همه یک مطلب می گفتند و با هم بودند . من این را اینطور فهمیدم که یک دست غیبی در کار است ، انسان هر چه هم بخواهد یک مثلا روشنگری داشته باشد و هر چه هم بخواهد یک همچو امری واقع بشود ، به این گسترش نمی تواند واقع بشود ، من اینطور فهمیدم که خدای تبارک و تعالی در این مساله نظر دارد و از آنجا اطمینان برایم پیدا شد که پیروزی هست ، البته به این زودی و به این سهلی را نمی توانستم حدس بزنم . وقتی هم که شاه سابق از ایران رفت و دنبالش آن دولت

بختیار آمد که خیلی هم بی عقلی کرد ، من هم نصیحتش کردم گوش نداد ، من عازم آمدن شدم به این نکته که دیدم از طرف آمریکائی ها دارد فعالیت می شود . در همان جا که ما بودیم می آمدند که شما حالا نروید ، زود است . از طرف دولت ایران هم فعالیت می کردند که حالا نیائید شما ، حتی به وسیله رئیس جمهور فرانسه یک پیامی برای من دولت ایران فرستادکه حالا زود است ، حالا زودرس است این آمدن یک قدری ، صبر کنید یک قدری . من اینطور حدس زدم که اینها می خواهند تجهیز کنند ، اینها می خواهند ما را آنجا نگه دارند و خودشان کارهایشان را انجام بدهند ، جوری بشود که دیگر کار از دست ما بیرون برود ، من جدیت کردم که من باید بروم که دیدید که فرودگاه را بستند ، من گفتم هر وقت که باز شود من باید بروم ، ثانیا بستند ، من گفتم که هر وقت باز شد می رویم ، بالاخره ما آمدیم . من در تمام این مدت ، از این اواخر که دیگر اینطور به ذهنم آمده بود ، این معنی را یک مطلب الهی تلقی می کردم و حالا هم همین معنا است که یک ملت رنجدیده که هیچ نداشت در دستش ، یک ملتی که وضعش اینطور بود که برای خودش حق اعتراض قائل نبود ، شما ملاحظه می کردید که اگر یک پاسبان می آمد در بازار تهران می گفت که چهارم آبان است باید بیرق بزنید ، احدی به خودش اجازه

اینکه بگوید (نه ) نمی داد ، در مقابل پاسبان نمی شد بگوید (نه ) ، اجازه به خودشان نمی دادند که بگویند (نه ) ، این تحول روحی در بین ملت پیدا شد که در ظرف یک سال و یک قدری بالاتر ، آن ملت آنطور متحول شد به یک ملتی که در خیابان ریخت و گفت که مرگ بر شاه ، حتی یکی از دوستان من می گفت که در شیراز من توی خیابان بودم که دیدم یک صاحب منصبی در آنجا بود که بچه ها جمع شده بودند دورش و به او می گفتند مرگ بر کی ، زنده باد کی ، این همین طور مانده بود در آنجا وقتی که مرا دید گفت که بیا و مرا از دست این بچه ها نجات بده ، بعد ایستاد رو به قبله و دستش را اینطور کرد (نزدیک گوش آورد ) و بلند آنچه را که بچه ها می خواستند گفت و خودش را نجات داد . این یک مطلبی نیست که یک شخص ، یک جمعیت جسمانی بتواند بکند ، این را خدا کرده است .

تحول اسلامی و روحیه فداکاری موجب غلبه ما شد

این کار ، کار الهی بود و این هم برای این بود که اجتماع ما ، این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند ، که این تحول باز تحول اسلامی بود ، جوری شده بودند که شهادت را برای خودشان یک فوز عظیم دانستند . !!! یک جوان !!! من در نجف بودم ، یک جوان خیلی زیبا و در سن بین بیست تا سی آمد پیش من و مرا قسم داد که

شما دعا کنید که من شهید بشوم . این روحیه مادرهائی که دو ، سه تا از بچه هایشان را داده بودند ، وقتی که به ما می رسیدند می گفتند که این فدای اسلام و من باز یکی دارم که آن هم باز می خواهم شهید بشود . یک همچو روحیه فداکاری یعنی همان روحیه ای که در زمان رسول الله (ص ) برای مردم پیدا شده بود و در ظرف نیم قرن مسلمین را بر تقریبا دنیای آن روز غلبه داد ، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا بکنند ، آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود ، فلسفه نبود ، جهان بینی نبود ، اسلام شناسی نبود ، هیچ این

حرفها نبود ، این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود که در ظرف مدت کوتاهی کی همچو تحول روحی در جمعیت پیدا شد و ما تا اینجا که آمدیم ، با این تحول روحی همراه هستیم و این رفراندم را که شما دیدید و جلویش !!! آن !!! شکست آن ابر قدرتها را که دیدید ، اینها همه را ما باید خارق عادت بدانیم ، یک ملتی که هیچ ابزار نداشت و هیچ اسلحه نداشت (حالا یک چند تا تفنگ دست مردم می بینید) این ملت بی اسلحه بی !!! ابزار بر یک قدرتی که تا دندان مسلح بود و دنبالش هم امریکا بود که می گفت ما پشتیبانی می کنیم ، انگلستان هم که تصریح می کرد ، شوروی

هم بود منتها عاقل تر بود ، این قدرتی که پشتوانه اش هم این قدرت های ابرقدرت بود به دست همین جمعیتی که توی خیابان و بازار فریاد می کردند ، به دست اینها از بین رفت ، البته ارتش هم کمک کرد ، اما بعد از اینکه اینها فریادهایشان را کردند آنها را متحول کردند ، ارتش را از این فداکاری که به خیال خودشان برای آن مردک داشتند ، منحرف کرد به این طرف ، یک عده ای که البته از آن بزرگ ها بودند که فرار هم کردند مع الاسف بسیارشان و بعضی شان گرفتار هم شده اند ، دیگران هم متحول شدند ، آنها برگشتند به این طرف ، نیروی هوائی همین طور نیروهای دیگر ، همین طور هوانیروز ، همین طور همافران ، اینها متحول شدند . این تحولات هم که در آنها پیدا شد باز یک امر عادی نبوده که اینطور متحول کرد یک ارتشی را ، متحول کرد که بتوان بر خلاف شاه که مثلا چیز ارتشداران است ، بر خلاف او قیام بکنند اینها همه بر خلاف یک امر عادی واقع شد ، غیر عادی بود .

ملت ما تا این وحدت کلمه را دارند و تا این اخلاص را به اسلام دارند ، این اخلاص به اسلام که خودشان را فدائی برای اسلام می کنند و اسلام را همه چیز خودشان می دانند ، تا این معنا محفوظ است ما باید مطمئن باشیم که پیروزیم و ما همه باید این معنا را حفظ بکنیم . شماها در بین کارگرها ، در بین قشرهائی که محروم بودند و

انشاءالله امیدورایم که نباشند دیگر ، این روحیه را تقویت کنید ، این روحیه اسلامی را تقویت کنید ، به آنها بفهمانید که قدرت ها را خدا شکست و این اخلاص شما بود که خون خودتان را فدا کردید ، این را حفظش کنید .

اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم ، رو به سستی خواهیم رفت اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم ، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان ، انسان تا توی راه دارد می رود قدرت دارد ، این کاروان ها تا توی راه دارند می روند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام می شود ، روحیه انسان هم اینطوری است ، شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید ، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است ، در سر نه فرسخی رو به خستگی می رود وقتی می رسد آنجا دیگر افتاده است . ما اگر چنانچه اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم ، دیگر رو به سستی می رویم و ما پیروز نشدیم . ما مانع ها را حالا یک مقداری رفع کردیم ، ریشه هاشان هم هنوز باقی است .

شلوغ کاری های عمال امریکا با اسم فدائی خلق

شما الان می بینید که تمام این قوائی که بیرون رفتند و شکست خورده اند ، الان در فعالیتند ، امریکا به این زودی دست از سر ما بر نمی دارد ، انگلیس هم دست از سر ما بر نمی دارد ، شوروی هم دست بر نمی دارد ، اینها همه در صدد هستند که نقاط ضعف در ما پیدا بشود از آن نقاط ضعف

ما را بکوبند . آنهائی که عاملین آنها هستند و پیوسته های به آنها هستند که من اعتقادم این است که اکثرا آمریکائی هستند و اسمشان هم فدائی خلق است ، اینها از آن طرفی کم هست در میانشان ، اینها را آمریکائی ها درست کردند برای اینکه توی جمعیت ها بروند و توی کارگرها بروند و تبلیغات بکنند که چه و فلان . اگر چنانچه ما انشاءالله برسیم به اسلام ، برسیم به احکام اسلام ، بتوانیم قدرت داشته باشیم اسلام را آنطوری که هست در خارج پیاده بکنیم ، خواهید دید که هیچ یک از ملل دنیا آنطوری که اسلام آزادی طلب است نیست ، آن قدری که اسلام در صدد این است که طبقه ضعیف را ملاحظه بکند و یک طبقه توحیدی درست بکند دیگران نیستند ، آن دموکراسی که در اسلام است در سایر جاها نیست . اسم در سایر جاها هست . یعنی هیاهو و سر و صدا هست و تبلیغات هست ، همین معنی دموکراسی را که اسم می برند ، از این طرف و آن طرف صدا می کنند ، در امریکا هم همین صداهاست و در انگلستان هم همین صداهاست ، در شوروی هم همین صداها هست ، لکن وقتی که ما ملاحظه می کنیم می بینیم که همان مسائل دیکتاتوری در همه شان هست ، دیکتاتوری در شوروی کمتر از دیکتاتوری در امریکا نیست و کمتر از دیکتاتوری شاه ما نیست ، همه دیکتاتورند ، منتها می خواهند توده ها را بازی بدهند این الفاظ را رویش می گذارند ، این الفاظ فریبنده رویش می گذارند

برای اینکه مردم را بازی بدهند . شما ملاحظه بکنید چه می خواهند الان این عمال اینها ، الان اینها که دارند شلوغ می کنند و می گویند ما برای خلق می خواهیم خودمان را فدائی خلق بکنیم ، چه می خواهند اینها . اگر اینها فدائی ملتند ملت که همه شان آمده و می گویند جمهوری اسلامی ، اگر اینها فدای خلق و طرفداری خلق را دارند ، خوب اینها هم بیایند ، اگر برای این است که زندگی اینها اداره بشود ، خوب الان همه قوا در صدد هستند (اگر این شلوغی ها را کنار بگذارند) اینجا زندگی اینها را مرفه کنند ، و این خلق است و این مردم که همه می گویند جمهوری اسلامی . در این رفراندم که شما دیدید که در دنیا همچو رفراندمی سراغ دارید که از سی و پنج میلیون ، بیست میلیون بیشتر پای صندوق بروند رای بدهند و از بیست میلیون و چند صد هزار مخالف داشته باشند؟ اصلا در دنیا یک همچو چیزی سابقه ندارد بعدها هم غیر آن اشتیاق اسلامی اگر در مردم باشد یک همچو چیزی سابقه دارد؟ آنوقت ببینید اشتیاقی که مردم داشتند برای رای دادن ، آن علاقه و اشتیاقی که مردم داشتند که پای صندوق ها بروند ، این را شما مشاهده کردید که با چه اشتیاقی ، با چه علاقه مندی رفتند رای دادند که این هم بی سابقه بوده ، اینها دیگر از ما چه می خواهند ، اگر اینها منافع خلق را می خواهند ، خوب اینها مهلت بدهند تا ما درست کنیم ، اینها نمی

گذارند ، الان همین هائی که به اسم فدائی خلق و نمی دانم چه توی مردم افتاده اند ، همین ها مانع می شوند از اینکه برای این خلق یک زندگی درست بشود ، برای اینکه اینها شلوغ می خواهند بکنند و دستور دارند از بالاترها که من بیشترش اعتقادم هست که از امریکاست . اینها دستور دارند که با این صورت بین مردم تفرقه بیندازند ، نگذارند که آن معنائی که در اسلام است ، آن محتوای اسلام را نگذارند بین مردم پیاده شود . آنها از آن معنا می ترسند که اگر اسلام در این ممالک اسلامی به آن معنائی که هست پیاده بشود اینها دیگر نقش ندارند در ملتهای اسلام ، اینها از این می ترسند و می خواهند نگذارند این معنا بشود اینها دیگر نقش ندارند در ملت های اسلام ، اینها از این می ترسند و می خواهند نگذارند این معنا بشود و الا اگر این افرادی که الان در ایران هستند و شلوغ می کنند و نمی گذارند آرامش پیدا بشود ، اگر برای خلق و برای مردم فداکاری می خواهند بکنند بیایند کمک کنند . اگر اینها آزادی می خواهند که ما آزادی داریم می دهیم ، دیگر الان اختناقی در کار نیست ، همه دارند حرف هایشان را می زنند . اگر اینها رفاه خلق را می خواهند باید مهلت بدهند و بیایند کمک کنیم و با هم ، همه با هم کمک کنیم و رفاه خلق را درست کنیم . اگر اینها شلوغی می خواهند چنانچه می خواهند ، برای این نیست که برای ملت باشد

برای ملت که شلوغی حالا فایده ندارد ، جز خونریزی که فایده ندارد ، برای ملت آن فایده دارد که حالا همه با هم باشند ، جمعیت ها همه با هم باشند و همه این مملکتی که خرابه شده و دست ما دادند ، بسازند . اگر اینها می خواهند شلوغ بکنند که امریکائی ها دوباره برگردند به اینجا ، خوب تلکیف ما این است که با اینها معارضه بکنیم ، تکلیف همه ایرانی ها این است .

نصیحت به اخلالگران

ما آنها را نصیحت می کنیم ، ما علاقه داریم که همه افراد ملت ما در رفاه باشند ، نصیحت به آنها می کنیم که بیائید ، شما چه می خواهید؟ بیائید ، همانی را که شما می خواهید ، در اسلام بیشترش هست ، همان معانی که شما ادعا می کنید ، اسلام نقشه اش را دارد ، اسلام پیاده کرده یک وقتی این را ، اسلام یک وقتی حکومتی داشته است که حاکمش را ، قاضیش می خواهد که (بیا یهودی علیه تو ادعا کرده ، بیا) می رود آنجا ، با کمال ادب کنار یهودی می نشیند وقتی هم که قاضی می گوید (یا ابالحسن ) می گویند (نه ، به من نگو ابالحسن برای اینکه باید با من مساوی صحبت کنی ) شما همچو دموکراسی در دنیا اطلاع دارید که رئیس دولت را قاضی منصوب از قبل خودش ، رئیس دولت را احضار کند و او حاضر شود و بعد قاضی بر ضد او حکم کند و او هم قبول کند و تسلیم بشود؟ چه می خواهید بگوئید؟ این روسای کرملین اینطور هستند؟

این روسای امریکا اینطور هستند؟ این روسای انگلستان اینطور هستند؟ یا ادعا هست ؟ می شود یک وقتی مثلا یکی از روسای اینها را کسی بخواهد در محکمه که بیائید یک کسی به شما ادعا دارد ، یا گفتن همان و اعدام آن آدم همان ؟ اینها چه می خواهند ، اینها شلوغی می خواهند ، اینها نیتشان حسن نیست ، نیست فاسد دارند ، اینها می خواهند این مملکت را دوباره برگردانند به همان حال اول که ارباب ها بیایند و همه چیز ما را ببرند و برای ما هیچ نگذارند . شما حالا ملاحظه می کنید که این قدرتی که این مردک داشت و این تبلیغاتی که اینها داشتند ، این سرپوشی بود این سرپوش برداشته شد ، می بینید که ایران هیچ محتوا نداشت . الان هر جا دست بگذارید خالی است ، زراعت ما را که از بین بردند که هیچ ما دیگر نداریم ، مگر حالا همت کنند و به واسطه همت حالا یک کاری بشود و امسال از شاید ده پانزده سال پیش از این می گویند تا حالا مثل امسال نبوده است برای اینکه یک قدری به مردم مهلت داده شده است . همه چیز ما الان از دست رفته است ، اینها با هو و جنجال و تبلیغات که هر وقت که فرض کنید شما رادیو را باز کردید تبلیغاتی بود که برای آریا مهر بود ، همه اش راجع به تبلیغات بود ، تبلیغات پوچ (ماموریت برای وطنم ) این را درست می گفت ، اما مامور بود که وطن را به حالی که الان هست

برساند و همه را انجام داد .

اگر وحدت کلمه و اسلامیت را حفظ کنیم تا آخر پیروزیم

ما اگر چنانچه این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست ، اگر این را ما حفظش بکنیم تا آخر با پیروزی هستیم و اگر خدای نخواسته یا اینها اخلال بکنند و ما شل بیائیم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویش را نگیرد و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که خدای نخواسته با فرم دیگر همان مسائل پیش بیاورند ، البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمی گویند ، برای اینکه این شکست خورده است ، این را می دانند که قابل عمل نیست ، یک فرم دیگری رویش می گذارند ، بلدند آنها ، مطالعات دارند . اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الان در دستمان است که قدرت ملت است حفظ کنیم ، وحدت کلمه را حفظ کنیم ، همه پیروز خواهیم شد و اگر خدای نخواسته این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر خدای نخواسته ما را شکست بدهند این دفعه اینها لمس کرده اند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کرده اند ، پیشتر می گفتند احتمال را می دهم ، علم بود پیشتر ، حالا لمس است ، لمس کرده اند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد ، قطع می کنند همه چیز ما را ، این دفعه دیگر قطع می کنند همه قدرت ها را ، نه روشنفکر می گذارند در عالم بماند

و در ایران بماند و نه کسی دیگر را می گذارند گذارند ، تمام را خواهند سرکوب کرد . ما بیدار باشیم ، نگذاریم این پیش بیاید و نگذاشتن به این است که همه با هم ، همه با هم کمک بکنیم ، کارگر با کارفرما کمک بکند و همه با هم با انصاف رفتار کنند ، با انسانیت رفتار بکنند ، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود ، تا انشاءالله آن معنائی که مقصد اصلی ماهاست برسیم . خداوند انشاءالله همه شما را موفق کند و به سعادت برسید .

تاریخ : 17/1/58

بیانات امام خمینی در دیدار با بانوان کرمانشاه ودزفول

از مجاهدات زن ها ، مردها تشجیع شدند

بسم الله الرحمن الرحیم

خانم ها که از راه دور آمدند خوش آمدند . ما از خانم ها بسیار متشکر هستیم ، از بانوان همه ایران . بانوان همه ایران جمهوری اسلامی حق دارند . آنها در این نهضت سهیم هستند . باید بگویم که آنها در صف اول واقع هستند برای اینکه مردها هم از آنها شجاع شدند ، از مجاهدات آنها تشجیع شدند . شماها به اسلام خدمت کردید و بعد از این هم انشاءالله خدمت می کنید . شماها مردان و زنان شیر در ایران تربیت می کنید . دامن شما دامن عصمت و عفت و عظمت است . شماها موظف هستید که اولا خودتان را خوب تربیت کنید ، اسلامی تربیت کنید ، انسانی تربیت کنید ، م !!!جاهد تربیت کنید . ما با مجاهده شما و همه طبقات این نهضت را تا اینجا پیش بردیم و جمهوری اسلامی را اعلام کردیم .

لزوم انتخاب افراد مؤ من و نافع اسلام برای مجلس مؤ سسان

و از این به بعد باز احتیاج به شما داریم ، احتیاج برای مجلس مؤ سسان که رای بدهید و اشخاصی که اسلامی هستند ، متعهد هستند ، چپی و راستی نیستند ، برای ایران می خواهند زحمت بکشند ، و بعد هم برای مجلس شورا که در این وقت همه آزادانه رای می دهید و مرد و زن ، آزاد رای می دهند . مثل زمان سابق نیست که فقط کلمه آزاد مردان و آزاد زنان بود و همه در اختناق بسر می بردند . اسلام شما را آزاد کرده است ، اسلام مرد و زن را آزاد فرموده است و همه آزادند . رای باید بدهید ،

منتها اشخاصی را انتخاب کنید که برای اسلام ، برای کشور منتج باشند ، نافع باشند ، خائن نباشند . خداوند شماها را انشاءالله عزت و سعادت هم در دنیا و هم در آخرت عنایت فرماید . سلام و درود بر شما شیر زنانی که در صف اول مجاهده بودید . خداوند شماها را حفظ کند .

تاریخ : 17/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم فلسطین ، لیبی ، عراق و مصر

اتکال مردم به خدا و عشق به شهادت ، رمز پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

من از اینکه آقایان از راه دور آمدند برای تفقد از ما و ملت ما تشکر می کنم . ملت ما قبل از اینکه نهضتشان انسانی باشد اسلامی است و انسانی ، همان انسانیتی که اسلام برای او شان قائل است . ما به قدرت طبیعی بر این مشاکل و بر این مصیبت هائی که وارد شده است فائق نیامده ایم برای اینکه قدرت ما به حسب طبیعت یک قدرت بسیار ناچیزی بود در مقابل قدرت های بسیار بزرگ ، مثل قدرت امریکا و قدرت شاه سابق ، با آن ابزاری که اینها در دست داشتند . ما به اینها که غلبه کردیم ، ملت ما که در این نهضت پیروز شد این فقط برای اتکال به خدا بود . در ملت ما یک تحولی حاصل شد که آن تحویل سابقه نداشت آن تحول این طور بود که شهادت را برای خودشان فوز عظیم می دانستند . جوان های ما الان هم پیش من می آیند بعضی از آنها و می گویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم ، این رمز پیروزی بود که همانطوری که در صدر اسلام مسلمین با این رمز پیش بردند ، ملت ما هم با این

رمز پیش برد و با این رمز است که ملت ها می توانند پیش ببرند .

نجات قدس و سایر ممالک عربی در گروی تبعیت امت ها از قرآن و اسلام است

شماها منتظر این نباشید که دولت های شما برای شما کار بکنند . من دولت های عربی را بیش از پانزده سال است که نصیحت کردم که با هم متحد بشوند و قدس را نجات بدهند و هیچ ابدا در آنها اثر نکرد برای اینکه در فکر این مسائل نیستند . آنها اگر صحبتی هم از این مسائل بکنند همان صحبت هایی است که شاه سابق ما راجع به پیشرفت ها می کرد و راجع به تمدن بزرگ می کرد . اینها هیچ یکشان به فکر امت ها نیستند ، امت ها خودشان باید به فکر خودشان باشند . اگر ما بنا بود که بنشینیم تا برای ما دولت ها کار بکنند ، حالا باز همان عقب ماندگی را داشتیم و باز شاه سابق بر ما حکومت می کرد . ما به قوت ایمان که در شعب ما حاصل شد ، با آن قوت ایمان با این ابرقدرت ها مخالفت کردیم و بحمدالله پیروز شدیم و دست آنها را کوتاه کردیم . شما اگر بخواهید به مشکلات خودتان پیروز بشوید ، اگر بخواهید قدس را نجات بدهید ، اگر بخواهید فلسطین را نجات بدهید ، اگر بخواهید مصر را نجات بدهید و سایر ممالک عربی را نجات بدهید از دست این عمال ، از دست اجانب ، ملت ها باید قیام بکنند ، باید ملت ها این کار را

انجام بدهند ، ننشینند که دولت ها بر این مسائل وارد بشوند ، آنها روی مسائلی که برای خودشان صرفه دارد

عمل می کنند . ملتها باید قیام کنند و ملتها باید رمز را بفهمند که رمز پیروزی این است که شهادت را آرزو بکنند و به حیات ، حیات مادی ، دنیایی ، حیوانی ارزش قائل نباشند . این رمز است که ملت ها را می تواند پیش ببرد ، این رمزی است که قرآن آورده است و ملتهای عرب را در صورتی که در کمال ضعف بودند بر دولت های بزرگ سلطه داد . قرآن انسان ساخت ، یک انسان الهی ساخت که با آن قدرت الهی پیشبرد کرد و کمتر از نیم قرن بر امپراطوری ها غلبه کرد . باید این رمز را پیدا کرد ، باید تابع قرآن شد ، باید انسان قرآنی ایجاد کرد . ملتها باید صورت قرآن بشوند تا بتوانند پیش ببرند . اگر بخواهند خودشان با دسته بندی های سیاسی ، با اجتماعات عادی ، با اجتماعات ، جمعیت های صوری بخواهند پیش ببرند ، تا آخر هم نخواهند برد . باید همه مجتمع بشوند و یک انسان الهی بشوند ، یک انسانی بشوند که برای خدا جهاد بکنند . اگر همچو شد پیش خواهند برد و من توصیه می کنم به همه اقشار انسانی و به همه اقشار مسلمین و به همه اقشار عرب که اگر بخواهند اینها غلبه کنند بر مشکلاتشان باید تربیت اسلامی بشوند ، باید روی نقشه اسلام حرکت کنند ، قرآن هادی آنها باشد ، امام آنها باشد . اگر اینطور بشود غلبه خواهند کرد بر همه امور و اگر اینطور نباشد و بخواهند روی موازین عادی و روی موازین !!! عرض می

کنم که !!! سیاسی و اینها بخواهند پیش ببرند دولت ها همیشه مقدمند بر اینها و نخواهند هم پیش برد .

ایمان بود که ایران را مقدم کرد و بر این ابرقدرت ها غلبه داد

ما به خواست خدا ، من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ماها را بیدار کند و ما را به صورت صدر اول اسلام در آورد و ملت های ما را مثل ملت صدر اول اسلام کند که خالص ایمان بود و خالص قدر ایمانی بود و قدرت اسلامی بود که غلبه کردند یک جمعیت چند هزار نفری بر یک امپراطوری که بیشتر از تمام جمعیت این مسلمین که می خواستند جنگ بروند ، دو مقابل این جمعیت آن ها پیش قدم هایشان بوند و در عقب آلاف و الوف زائد بر این داشتند ، این پیش قدم هایشان دو مقابل تمام جمعیت اسلام بود و معذلک اینها غلبه بر آنها کردند و این نبود جز اینکه ایمان بود که غلبه پیدا می کرد و در ایران هم این معنا پیدا شد و این معنا بود که ایران را مقدم کرد و بر این ابر قدرت ها غلبه داد . انشاءالله خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد و عنایت کند که ما بتوانیم به وظایف دینیه خودمان ، به وظایف انسانیه خودمان عمل بکنیم و من اخیرا هم از شماها تشکر می کنم که تشریف آوردید و به ما عنایت کردید ، انشاءالله که موفق باشید . البته مسلمین همه باید با هم باشند . مسلمین همه باید ید واحده باشند ، مرتب به وظیفه اسلامی و انسانیشان عمل کنند . خدا همه را توفیق بدهد . انشاءالله موفق باشند

. انشاءالله مؤ ید باشند ، انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/1/58

استفاده از محضر امام خمینی در مورد معاملات قاچاق

بسمه تعالی

محضر مقدس حضرت آیت الله العظمی امام خمینی متع الله المسلمین بطول بقا الشریف با عرض تهنیت و ادب اکنون که به تایید خدای بزرگ دولت موقت اسلامی زمامدار امور می باشد ، از نظر شرعی خرید و فروش اجناس مانند چای و غیره که به طور قاچاق و مخفی از دولت اسلامی از خارج به ایران می آورند ، چه صورت دارد؟ لطفا نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایند .

با تقدیم احترام !!! گروهی از بازرگانان

پاسخ امام خمینی

بسمه تعالی !!! طبق مقررات دولت اسلامی عمل بشود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانش آموزان و محصلین مناطق مختلف تهران

توجه و علاقه پرشور نوجوانان به اسلام و امور اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از جهتی نگرانم و از جهت خوشحال . از این جهت که به حسب قراردادهای دولت ها و برای اثبات اشکالاتی اگر به نهضت ما بخواهند وارد کنند 16 ساله کمتر را اجازه اخذ رای از آنها نداده اند ، از این جهت متاثرم و از تاثر این فرزندانم !!! که !!! برای خاطر اینکه به آنها این اجازه را نداده اند نیز متاثرم لکن از این جهت که این شور و شعف را در شما فرزندان عزیزم می بینم و این توجهی که شما به امور اجتماعی خودتان دارید و این علاقه ای که به اسلام و کشور اسلامی خودتان دارید ، خیلی مسرورم . اینطور نیست که جلوگیری از اخذ رای ، به حساب نیاوردن شما فرزندان عزیز باشد . این برای یک مرسوماتی است که در دنیا هست و ما هم ناچار برای رفع اشکالات به رفراندم ، باید تا حدودی مراعات کنیم . نگوئید که شما را خدای نخواسته به حساب

نیاورده اند .

سهم کودکان و نوجوانان در نهضت مقدس اسلامی

شما عزیزان ما هستید ، شما خزائن این مملکت برای دوره های آتی هستید . ما به شما افتخار می کنیم که اینطور شور و شعف دارید در امور اجتماعی خودتان ، در امور سیاسی خودتان و ما از شما معذرت می خواهیم که یک همچو چیزی را به حسب التزاماتی که هست و به حسب مصالحی که بوده است این مساله واقع شده است . شما نگران نباشید . شما در این نهضت شرکت داشتید ، شما هم خون دادید ، شما هم در این نهضت تظاهرات کردید ، فریاد زدید ، سهیم هستید در این نهضت مقدس ، این نهضت مال شماست ، بلکه باید بگوئیم که این کودک های کوچک یا این بچه هائی که به سن بلوغ نرسیده اند یا کم سن هستند ، اینها سهمشان بیشتر است برای اینکه این کودکان عزیز با ضعف بنیه ای که دارند و با اینکه کوچک هستند ، ضعیف هستند ، معذلک در این نهضت ها شرکت کرده اند ، در این نهضت پا به پای بزرگسالان ، در این نهضت شرکت کرده اند و پا به پای بزرگسالان نهضت را به پیش برده اند . سهم شما بیشتر از دیگران است . من امید دارم به شما . امید من به شما دبستانی هاست . امید من به شماست که انشاءالله مقدرات کشور ما بعد از این در دست شماها باشد و شماها وارث این کشور باشید .

خداوند شما را انشاالله سلامت ، عزت ، سعادت عنایت کند و انشاالله در سال های آتیه اگر چنانچه امور اجتماعی باشد ،

شماها هم شریک هستید ، نگران نباشید که ما همانطوری که نظر به بزرگسال ها داریم به شماها نظر داریم و عواطف ما نسبت به شماها بیشتر باید باشد . از خداوند تعالی سعادت همه شما را خواستارم . سلام و درود بر همه شما .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/1/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان ذوب آهن

باید با اتکال به خدا و وحدت کلمه نهضت را به سرانجام برسانیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ما امشب مواجهیم با چهره های فروزنده جوانان برومند ایران که در ذوب آهن زحمت می کشند . من از اینکه شما جوانان محترم ، بانوان محترمه به دیدن من و تفقد از من تشریف آوردید تشکر می کنم و از خداوند تعالی سعادت همه شما را خواهانم . ما امیدواریم که با همت والای شما جوانان ، انوان و جوانان دیگر این راه را به آخر برسانیم . شما دیدید که با وحدت کلمه و با اتکال به خدای تبارک و تعالی تا اینجا آمده اید و این نهضت را به این مرتبه رساندید و این مرحله را باید به آخر برساند . انشاءالله خداوند به شماها توفیق بدهد که وحدت کلمه خودتان را و اتکال به خدای بزرگ را حفظ کنید با اتکال به خدای بزرگ است که می توانیم این راه پر مصیبت را و این راه آشفته را طی کنیم . با اتکال به خداوند عظیم است که می توانیم آشفتگی های این مملکت را وخرابی های این مملکت را بازسازی کنیم .

همت در انتخاب نمایندگان بصیر و متعهد به منظور ارائه اسلام حقیقی

شما در این رفراندم شرکت کردید و رفراندم را به ثمر رسانیدید و جمهوری اسلامی مستقر شد و آن دولت خائن

برای همیشه و سلطنت جائر برای همیشه دفن شد لکن باز نیمه راه هستیم ، باید باز با همت شماها و با وحدت کلمه و با اتکال به خدای بزرگ راه را به آخر برسانیم . ما پس از این مرحله ، مرحله انتخابات برای مجلس مؤ سسان داریم ، آنجا هم باید همت کنید و اشخاص متعهد ، اشخاصی که برای ایران کار بکنند ، نه برای اجانب ، اشخاصی که ایمان به خدا داشته باشند ، نه چپگرا باشند و نه راستگرا بلکه صراط مستقیم را داشته باشند ، آنها را باید به مجلس مؤ سسان بفرستیم و بعد از آن مجلس شوراست که باید باز به همت همه اقشار ایران و به همت والای مرد و زن ایران ، اشخاصی که متعهد هستند ، اشخاصی که سالم هستند ، اشخاصی که بصیرت دارند و هیچ انحراف ندارند و در صراط مستقیم انسانیت هستند به مجالس و مجلس شورا بفرستیم تا اینکه انشاءالله اسلام به آن معنایی که هست ، اسلام به این حقیقتی که هست ، در ایران پیاده بشود ، اسلام مثل صدر اسلام ، نه اسلامی که در زمان این پدر و پسر کوبیده شده بود و هیچ یک از مظاهرش را ما نمی توانستیم ارائه بدهیم . باید اسلام را ما

ارائه بدهیم به آنطوری که هست ، قرآن را ارائه بدهیم به آنطوری که هست . اگر قرآن و اسلام آنطور که هست عرضه بشود به دنیا همه مشتری او هستند . انحرافات برای این است که اسلام را نشناخته اند اگر اسلام را بشناسند و احکام اسلام را

ادراک کنند همه مشتری او هستند .

بی اعتنائی به سمپاشی عمال اجانب و جلوگیری از نفوذ اشرار و چپاولگران

من به شما جوانان محترم باز هم تذکر می دهم که این وحدت کلمه خودتان را از دست ندهید . اشخاصی که در کارخانه ها می آیند و سمپاشی می کنند اینها عمال اجانب هستند و بیشتر احتمال می رود که عمال آمریکا باشند . به اینها اعتنا نکنید ، به اینها محل نگذارید ، اینها فساد می خواهند بکنند ، اینها می خواهند ایران را به حال اول برگردانند ، اینها منافعشان به این است که دزدی در راه باشد ، منافعشان به این است که چپاولگری باشد . اگر چنانچه عدل اسلامی باشد ، دست چپاولگرها کوتاه است و اینها نمی خواهند دست چپاولگرها کوتاه باشد . اینها که در کارخانه ها می آیند و تبلیغات می کنند ، اینها به صورت یک نحو تبلیغاتی که مردم بپسندند می کنند لکن در واقع می خواهند همان مسائل سابق را پیش بیاورند . باید با دقت ملاحظه کنید ، با هوشیاری با آنها مواجه بشوید نگذارید آنها رخنه کنند در بین جوانان ما . خداوند انشاءالله شماها را حفظ کند از شر شیاطین و مملکت ما را حفظ کند از شر اشرار و از اجانب و مملکت ما مستقل و آزاد برای خودمان باشد خودمان در آن کار بکنیم و خودمان استفاده از آن بکنیم . سلام بر شما دوستان عزیز .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/1/58

بیانات امام خمینی در جمع بختیاری های چهارلنگ

سرکوبی عشایر به دست رضاشاه خائن

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از خیانت های رضاشاه به ملت ما این بود که مامور شده بود عشایر ما را سرکوب کند . من در یک کتابی راجع به این مطلب نوشتم لکن نگذاشتند

آن جمله باشد . این عشایر ما در اطراف ایران پشتوانه های استقلال ایران بودند و خارجی ها از باب اینکه این قدرت را نمی توانستند تحمل کنند مامور کردند رضا!!! خان را ، پدر این محمدرضا را برای سرکوب کردن این عشایر و او خدمت خودش را با خیانت های به ملت ما به انجام رساند و بعد از او هم پسرش همان نقشه را رفتار کرد . شما عشایر پشتوانه این مملکت بودید و انشاءالله هستید . پدران شما به این مملکت خدمت ها کردند و استقلال این مملکت را حفظ کردند و شما هم باید به همان رویه عمل کنید و استقلال مملکت خودتان را حفظ کنید .

با هوشیاری در قبال توطئه های خائنین ، استقلال کشور را حفظ کنید

تا اکنون که رژیم فاسد برقرار بود ، تا آنوقتی که این رژیم خائن برقرار بود مملکت ما نه استقلال داشت نه آزادی و همه شما طعم این مطلب را چشیده بودید که همه در اختناق بودیم و همه غیر آزاد . بحمدالله با قیام ملت و تمام اقشار ، چه عشایر و چه شهری ها با این قیام شماها و ماها توانستیم که این جرثومه فساد را بیرون کنیم به طوری که الان در هیچ جا به او منزل نمی دهند و الان به طور سرگردانی نمی داند چه بکند ، نتیجه خیانت ها و جنایت هارا دارد می چشد لکن شما عشایر محترم و سایر عشایر محترم ایران و تمام اقشار ملت باید هوشیارانه توجه داشته باشید دست های خائن باز در زیر پرده مشغول فعالیت هستند . آنها نمی خواهند

یک ایران مستقل باشد ، آنها می خواهند ایران تمام مخازنش را به آنها به طور رایگان بدهد ، چنانچه داد . نفت ما را دادند و در ازای او پایگاه درست کردند برای آمریکا . این اسلحه هایی که به ایران فرستادند اسلحه هایی بود که به درد ایران نمی خورد ، اسلحه هایی بود که برای خود آنها بود . هم نفت ما را بردند و هم پایگاه به ازای او درست کردند . باید از این به بعد به این طور خیانت ها خاتمه داد . باید شما جوان های برومند هوشیارانه توجه داشته باشید که دست های خائنی که الان مشغول فعالیت هستند قطع کنید .

تصویب جمهوری اسلامی با شرکت مشتاقانه اقشار مردم در رفراندم

انشاءالله الان که دیدید که رفراندم به چه آبرومندی تمام شد که در تمام دنیا همچو رفراندمی نبود ، رفراندم های دنیا به این قدرت نبود . مردم ایران با اشتیاق رای دادند به جمهوری اسلام چون علاقه داشتند به جمهوری اسلام و به اسلام و از حیث کمیت بیست میلیون جمعیت و بیشتر رای دادند به جمهوری اسلام و اسلام را تصویب کردند .

انتخاب وکلای صالح و متدین برای مجلسین

خداوند شما را زنده نگه دارد و از این به بعد باز ما احتیاج به ملت داریم و احتیاج به شماها داریم . برای مجلس مؤ سسان باید اشخاصی که در مجلس مؤ سسان می روند اشخاص امین باشند ، اشخاص فاضل باشند ، اشخاص مطلع باشند ، گرایش نداشته باشند به چپ و راست ، ملی باشند ، مستقل باشند ، فکرشان مستقل باشد و ما احتیاج داریم که این وحدت را حفظ کنید تا اینکه انشاءالله وقتی که مجلس مؤ سسان بنا شد بپا بشود ، وکیلی که صالح باشد بفرستید و شاید در آنوقت من به شما معرفی بکنم اشخاصی را که صالح هستند و پس از آن باز ما احتیاج داریم و آن مجلس شورای ملی است .

تاکنون می دانید که مجلس شواری ملی هایی که (یعنی به اصطلاح ملی ، مجلس شوراهای سلطنتی باید گفت ) تاکنون می دانید که به اختیار شما نبوده . هیچ وقت نیامدند به شما بگویند که مختارید که هر کس را می خواهید رای بدهید ، آن بساط گذشت ، انشاءالله دیگر عود هم نخواهد کرد و شما مستقل ، آزاد ، وکلای مجلس را به مجلس می فرستید

لکن باید ملاحظه کنید که باز شیاطین نیایند و شما را اغفال کنند . باید وکلای آزادمنش ، وکلای ملی ، وکلای متدین ، وکلای فاضل به مجلس شورا بفرستید .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را ، ایلات ایران را ، ایل چهار لنگ را که من اطلاع از حالشان دارم ، من سلامت همه را خواهان هستم . شماها پشتوانه مملکت ما هستید و باید انشاءالله با قدرت و قوه جلوگیری از فساد بکنید و حفظ استقلال مملکت خودتان را بکنید . سلام بر همه شما دوستان من .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 19/1/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان مخابرات

تا قطع ریشه های فاسد ، نهضت ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

من می دانم که دستگاه مخابراتی به ما خیلی کمک کرده . همان وقتی که ما در خارج بودیم باز آنها در صورتی که همه چیز سانسور بود به ما کمک می کردند و مخابرات ما را در دست می گرفتند و می رساندند و اینها و من از همه شماها متشکر هستم و شما سهیم هستید در این نهضت و امیدوارم که باز با شرکت شما آقایان و سایر اقشار ملت این نهضت به آخر برسد .

این نهضت الان بین راه است یعنی بحمدالله دست اجانب را تا آن مقداری که می شود کوتاه کردیم و عمال اجانب هم که در راءسش محمدرضا بود ، آنها هم خارج شدند و به همت ملت و خواست خدای تبارک و تعالی تا اینجا رسیدیم و از اینجا به بعد هم که قضیه سازندگی هست و قضیه ریشه کن کردن این اقشاری که باز از آنها ریشه های فاسدی در کشور ما

هست که خیلی از آنها از عمال آمریکا هستند ولی با یک چهره دیگر و باید همه مابا هم متصل باشیم و گمان نکنیم که تمام شده است کار و به آخر رسیده است . باید ما نیمه راه خودمان را ببینیم که تا آخر راه با قدرت و قوه جلو برویم .

رمز پیروزی ملت ، اتکال به خدا و حفظ وحدت کلمه باید همه ما با هم همانطوری که ملاحظه کردید که به واسطه وحدت کلمه ملت ، به واسطه توجه به اسلام و دیانت این راه را تا اینجا آمده ایم ، در صورتی که قدرت دست آنها بود و ملت ما جز مشت و خون چیزی نداشت لکن اتکال به خدا کرد و وحدت کلمه در بین همه اقشار حاصل شد به طوری که دیگر ابرقدرت ها هم نتوانستند او را ابقائش کنند ، در صورتی که قبلا دائما این مساله را می گفتند که نه این باید باشد . این انگلستان می گفت که این وفادار به ماست ، باید باشد . آمریکا به صورت دیگر می گفت . شوروی با این صورت ها نمی گفت لکن پشتیبان بودند . در صورتی که همه ابر قدرت !!! پشتیبان بودند و خودش هم یک قدرت شیطانی داشت ، سازمان ها داشت ، بساط داشت معذلک قدرت ملت معلوم شد که بالاتر از همه چیز است .

قدرت ملت به چه حاصل شد؟ به این حاصل شد که همه ما با هم ، مقصد اسلام . اگر همه با هم بودند لکن مقاصدی داشتند که غیر مقصد اسلام بود ، اینطور پایداری می کردند؟!

شما

ملاحظه کردید که جوان های ما که شهید شدند ، همه اینها شهادت را استقبال کردند ، این برای قدرت اسلام بود و از حالا به بعد هم باید این قدرت را حفظ کرد ، این ایمان را حفظ کرد ، تا این وحدت کلمه حفظ بشود تا پیروز بشویم انشاءالله و من امیدوارم که با وحدت کلمه و قدرت ایمان ما این راه را تا آخر برسانیم آنطوری که می خواهیم .

تبدیل اقتصاد و فرهنگ طاغوتی به یک وضع اسلامی

الان همه دستگاه ها باز آن باقیمانده طاغوت در آن هست . اینها سالهای طولانی عادت دادند ادارات را !!! عرض کنم که !!! همه اقشار را به یک وضع طاغوتی و تا آمده این متبدل بشود به یک وضع اسلامی !!! انسانی یک قدری طولانی است و از آنطرف خرابی هائی که در ایران کردند آنها و ایران را تقریبا به شکل یک خرابه در آوردند . از حیث اقتصاد همچو عقب هستند که مدت باید طول بکشد تا بتوانند اینها اقتصاد صحیحی داشته باشند .

فرهنگ ما را آنطور کردند که نگذاشتند انسان در آن پیدا بشود که حالا !!! ما !!! اگر ما بخواهیم مجلسی ، مجلس مؤ سسانی درست کنیم ، بخواهیم یک مجلس شورائی درست کنیم باید چراغ برداریم و بگردیم این طرف و آن طرف ببینیم که تازه یک آدمی که امین باشد ، یک آدمی که ملی باشد ، جهات شرقی نداشته باشد ، جهات غربی نداشته باشد ، خدمتگزار به اسلام باشد ، خدمتگزار به کشور باشد ، این را باید چراغ برداریم از این طرف به آن طرف بگردیم پیدا کنیم . چرا؟ برای

اینکه بیش از سالهای طولانی و اخیرا بیش از پنجاه سال اینها زحمت کشیدند که نگذارند آدم پیدا بشود . آدم ها را کشتند ، اشخاص مؤ ثر را یکی بعد از دیگر کشتند و نگذاشتند که در مملکت ما یک آدم هائی که امین باشند ، متدین باشند و ملی باشند ، گرایش چپی نداشته باشند ، گرایش راستی نداشته باشند ، اینها نگذاشتند که رشد بکنند جوان های ما . اینها رخنه کردند در فرهنگ ما و فرهنگ ما را یک وضعی درست کردند که نتواند انسان درست بکند .

از حالا باید شروع کنیم به انسان سازی

ما حالا ، از حالا باید شروع بکنیم برای انسان سازی ، یک مملکت غنی که همه چیز دارد ، یک مملکتی که همه چیز دارد ، معذلک حالا باید روی گنج خودش بنشیند ، گرسنگی بخورد . این جز این نبود که نگذاشتند که این مملکت ما روی موازین انسانی اداره بشود . حالا ما باید از سر بنشینیم همه مان با هم به شرکت همه ، یک طایفه نمی تواند ، دولت نمی تواند ، ملت باید با دولت باشد ، دولت با ملت باشد ، همه با هم به فکر باشند ، متفکرین ما فکر بکنند ، نقشه بکشند تا اینکه باز یک انسان هائی ما درست بکنیم ، بعد از چند سال بتوانیم که درست این مملکت را اداره بکنیم .

و من امیدوارم که خداوند شماها را که قدرت انسانی این مملکت هستید ، شماها را حفظ کند ، جوان های ما را حفظ کند و بیدار کند همه ما را که به تکالیفی که خدا برای ما تعیین

کرده است عمل بکنیم و این قدرت اسلامی که همه دیدید ، محفوظ بماند و این وحدت کلمه محفوظ بماند و انشاءالله یک مملکت از خودمان باشد و خودمان اداره بکنیم ، همه معنویاتش را و هم مادیاتش را .

خدا به همه شما توفیق و سعادت عنایت کند ، موفق باشید ، مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 20/1/58

دستور امام خمینی درباره خانه سازی در سراسر کشور

(دوران سازندگی ) از مراحل حساس انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت من ! برادران و خواهران دلیر و مبارز ایدهم الله تعالی ! اینک به مرحله حساسی از دوران انقلاب اسلامی خود رسیده ایم . دوران سازندگی ، دورانی که باید از ثمرات انقلابمان مردم محروم و ستمدیده ایران بهره مند شوند ، دورانی که باید شکوه نظام عدل اسلامی را لمس کنید ، دورانی که همه باید دست به دست هم بدهیم تا ریشه فقر و استضعاف را بر کنیم . شما مردم شریف ایران در جریان مبارزه با استعمار و استثمار پیروزی بزرگی به دست آوردید و توانستید با اتکال به خدای متعال و وحدت کلمه و مشارکت همه قشرها بر طاغوت زمان غلبه کنید و پشت ابرقدرت ها را بلرزانید . اکنون نیز باید با خودیاری و همکاری برای مبارزه علیه فقر و محرومیت بسیج شوید و با تائید الهی به نجات مردم مستضعف کمر همت ببندید . در رژیم منفور پهلوی مساله مسکن یکی از مصیبت بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود . بسیاری از مردم در اسارت تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار بانک ها و سودجویان و غارتگران به سر می بردند

تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند .

قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم بکلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغوله ها و اتاقک های تنگ و تاریک و خرابه ها به سر می بردند و چه بسا قسمت مهمی از در آمد ناچیزشان را بایستی برای اجاره آن بپردازند و این میراث شوم برای ملت ما باقیمانده و اکنون جامعه ما با چنین مصیبتی دست به گریبان است . نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد و این از حداقل حقوق هر فرد است که باید مسکن داشته باشد . مشکل زمین باید حل شود و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند . همه محرومان باید خانه داشته باشند . هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد .

بر دولت اسلامی است که برای این مساله مهم چاره ای بیندیشد و بر همه مردم است که در این مورد همکاری کنند .

افتتاح حساب شماره 100 برای کمک به محرومان

اینجانب حساب به شماره 100 در تمام شعب بانک ملی افتتاح کرده و از همه کسانی که توانائی دارند ، دعوت می کنم که برای کمک به خانه سازی برای محرومان به این حساب پول واریز کنند و در هر محل از بین افراد صلاح و مورد اعتماد ، گروهی حداقل مرکب از سه نفر از مهندسان و کارشناسان شهرسازی و خانه سازی و یک نفر روحانی و یک نماینده دولت انتخاب شوند تا با صرفه جوئی و دقت کامل خانه های ارزان قیمتی بسازند و در اختیار محرومان قرار بدهند و در

این طرح به هیچ وجه پولی در برابر خرید زمین پرداخت نشود .

من امیدوارم همه کسانی که زمین های وسیعی در اختیار دارند به این امر مهم اسلامی انسانی کمک کنند و زمین ها را در مناطق مرغوب قابل سکونت در اختیار این طرح بگذارند و نیز هر کس که توانائی دارد ، در تامین انواع مصالح ساختمانی به این خدمت اسلامی کمک و نیروی کار و کارگری به طور وسیع به کار افتد و دولت نیز تصمیمات لازم را در تامین آب و برق و و آسفالت و وسائل ایاب و ذهاب و مدرسه و درمانگاه و دیگر نیازمندی های عمومی فراهم سازد .

بنیاد مستعضفین نیز باید به کمک این طرح بشتابد و از اموال مصادره شده خاندان پهلوی و اطرافیانش در این طرح استفاده شود و نیز دولت باید در طرح های اساسی و دراز مدت خود برای حل این مشکل در سطح عموم طرح هائی تهیه کند و اکنون این یک تجربه تازه از بسیج نیروی ایمان جامعه در راه تعاون اسلامی و مبارزه با محرومیت است که ملت با توفیق الهی باید از آن نیز سرافراز در آید . من با کمال تواضع از ملت عزیز در این امر حیاتی استمداد می کنم و سلامت و سعادت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/1/58

بیانات امام خمینی خطاب به نمایندگان عشایر بختیاری شهرستان ایذه

از بزرگترین خیانت های رژیم پهلوی سرکوبی ایلات و عشایر

بسم الله الرحمن الرحیم

شما جوانمردان ایل بختیاری خوش آمدید ، یکی از بزرگترین خیانت هائی که سلسله پهلوی بر ایران کردند این بود که عشایر و ایلات ما را از بین بردند ، زیانها به واسطه اینکه مامور بودند آن

کسانی که پشتوانه این مملکت است ، سرکوب کنند ، پشتوانه مملکت ما ایلات و عشایر بودند که از آن جمله ایل بختیاری که من سوابق با آنها دارم . از ماموریت هائی که رضا شاه داشت این بود که تمام ایلات را در اطراف ایران از بین ببرد و آنها را به اسم اینکه می خواهیم شهری کنیم سرکوب کنند می خواستند که ایران پشتوانه نداشته باشد تا بتوانند هر چه خیانت است بکنند ، این پشتوانه های ما را از بین بردند و سرکوب کردند و به آمال خودشان رسیدند ، اینهمه خیانت کردند بر ما ، مخازن ما را بردند ، نفت ما را بردند و در ازای او اسلحه هائی آوردند که به درد ایران نمی خورد ، بلکه برای خود آنها ، برای اینکه پایگاه داشته باشند در ایران ، آنها را آوردند به اسم اینکه پول نفت است . شما تنها ایل بختیاری نیستید که رنج دیدید در زمان این پدر و پسر ، تمام ایلات ایران و عشایر محترم ایران بودند ، بلکه عشایر و ایلات محترم تنها نبودند ، تمام اقشار ایران از مذهبی ها و علمای مذهب تا آخرین فرد ایران در تحت فشار بودند ، فشار به جائی رسید که نه زن در این مملکت اختیار داشت از خود و نه مرد ، نه روحانی می توانست وظائف روحانیت خودش را حفظ کند و نه دانشگاهی می توانست وظائف خودش را حفظ کند . اینها تمام مفاخر ایران را از دست دادند ، بردند و ماموریت داشتند که برای ایران هیچ مطلبی نگذارند . مفاخر

ما ایلات و عشایر ما بودند ، آنها را سرکوب کردند . مفاخر ما دانشگاه های دینی و فرهنگی بود ، آنها را سرکوب کردند . مفاخر ما ارتش ما بود ، آنها را به واسطه مستشاران در بند کشیدند . تمام فرهنگ ما را و اقتصاد ما را از بین بردند . حالا هم که فرار کردند جواهرات ما را مقداری پدر برد و مقدار زیادی پسر و پولهای ایران را در بانک خارجی متوقف کرده اند و الان قرض های زیادی از ایران در ممالک خارجی به اسم اینها ثبت است ولی بحمدالله ملت ما در یک زمانی بپا خاست و با خواست خدای تبارک و تعالی دست آنها را از ذخایر ما کوتاه کرده است . به خواست خدای تبارک و تعالی دست اجانب از این مملکت کوتاه شد .

استقلال و آزادی در سایه اسلام

من از خداوند تبارک و تعالی توفیق تمام ملت ایران را خصوصا عشایر محترم ایران را و خصوصا شما عشایر محترم ایل بختیاری را خواهان هستم و امیدوارم همانطور که تاکنون با این نهضت همراه بودید ، از این به بعد هم این نهضت را حفظ کنید . برادران من در سایه اسلام می توانید سعادت در دنیا و آخرت پیدا بکنید ، در سایه اسلام می توانید مفاخر خودتان را برگردانید ، در سایه اسلام می توانید آزاد و مستقل باشید . این اسلام را حفظ کنید ، این نهضت اسلامی را حفظ کنید و همانطوری که در رفراندوم رای دادید و تقریبا صد در صد رفراندوم پیروز شد ، همانطور در مجلس مؤ سسان نیز جدیت کنید و آراء

خودتان را برای اشخاص بیدار ، امین ، مومن ، مسلم ، وطنخواه ، به صندوق هائی که بعدها نسبت به او درست می شود بریزید و بعد از آن نیز که قضیه مجلس شورا پیش می آید باز افراد سالم ، افراد وطنخواه ، افراد وطن دوست افرادی که نه شرقی باشند نه غربی ، بلکه در صراط مستقیم اسلامیت و انسانیت باشند ، انتخاب کنید و به آنها رای بدهید .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت شما را می خواهم و متشکرم از اینکه آمده اید و از نزدیک تفقد از ما می کنید . خداوند همه شما را سعادتمند کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/1/58

بیانات امام خمینی در جمع لشکر یک پیاده

اسلام و ملت حامی و پشتیبان ارتش اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

شما لشکر اسلام هستید و ملت موظف است به شما احترام بگذارد ، ملت موظف است از شما پشتیبانی کند . ما و اسلام پشتیبان شما هستیم ، شما دلخوش باشید ، آزرده نشوید از بعضی اخلالگران که حرفهای بیجا می زنند . ما شما را از خود می دانیم و خود را از شما می دانیم . ما در همه مراتب با شما هستیم و تا آخر نهضت شما با ما و ما با شما .

اسلام اگر آنطور که هست ، موفق بشویم که احکام آن را اجرا بکنیم ، برای همه شما سعادت ایجاد می شود ، برای همه ملت سعادت ایجاد می شود . اسلام دین آزادی و استقلال است ، اسلام دینی است که همه کس به حقوق خودش می رسد و مراعات همه حقوق را می کند . ارتش اسلامی در پناه اسلام است

، ارتش اسلامی برای ملت و برای اسلام است و امروز طاغوت از بین رفت و انشاءالله دیگر بر نخواهد گشت .

وظیفه ارتش اسلامی ، حفظ استقلال و آزادی مملکت

شما باید حافظ استقلال مملکت خودتان باشید ، حافظ آزادی مملکت خودتان باشید ، همه قشرهای ملت موظفند از شما پشتیبانی کنند . شما کسانی هستید که باید استقلال این مملکت را حفظ کنید و ما از شما تشکر می کنیم و ما پشتیبان شما هستیم ، همه ملت موظفند که از شما پشتیبانی کنند و اگر کسی به شما جسارت کرد ، به لشکر امام زمان جسارت کرده است . من به شما اطمینان می دهم که شما در جوار اسلام با طمانینه ، با سلامت و با سعادت زندگی خواهید کرد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از عشایر لرستان

عدالت الهی در سایه جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

+ من هم جمهوری اسلامی را به شما اهالی محترم لرستان و به سایر اقشار ملت تبریک عرض می کنم . انشاءالله جمهوری اسلامی بر همه شما مبارک باشد .

با جمهوری اسلامی سعادت ، خیر ، صلاح برای همه ملت است . اگر احکام اسلام پیاده بشود مستضعفین به حقوق خودشان می رسند ، تمام اقشار ملت به حقوق حقه خودشان می رسند ، ظلم و جور و ستم ریشه کن می شود . در جمهوری اسلامی زورگویی نیست ، در جمهوری اسلامی ستم نیست ، در جمهوری اسلامی آزادی است ، استقلال است . همه اقشار ملت در جمهوری اسلامی باید در رفاه باشند . در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد ، مستمندان به حقوق خودشان می رسند . در جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند ، عدالت الهی سایه می افکند بر تمام ملت . آن چیزهائی که در طاغوت بود در جمهوری

اسلامی نیست .

ضرورت دفع تبلیغات سوء شیاطین

من جمهوری اسلامی را به شما تبریک عرض می کنم . امیدوارم در زیر سایه اسلام همه ما با رفاه و سعادت بسر ببریم . شما اهالی محترم لرستان متوجه باشید که اگر شیاطین آمدند آنجا و خواستند تبلیغات سوء بکنند آنها را دفع کنید . این شیاطین اشخاصی هستند که تابع شیاطین بزرگند ، اینها اشخاصی هستند که برای قدرت های بزرگ خدمتگزارند . آنها را به جمعیت های خودتان راه ندهید . جلوی آنها را و تبلیغات آنها را بگیرید . آنها می خواهند بر خلاف اسلام تبلیغ کنند ، شما باید جلوی آنها را بگیرید .

من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت و عزت و عظمت شما را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/1/58

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان بانک های قم و کاشان

تحول در مؤ سسات و ادارات دولتی امری ضروری برای حل مشکلات است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما تشکر می کنم که از نزدیک آمدید که با هم صحبت بکنیم و مشکلاتی که کشور ما به آن مبتلاست با هم راه حل پیدا کنیم . ما تاکنون از شماها دور بودیم و شما از ما ، برای اینکه نمی خواستند اقشار ملت به هم نزدیک باشند و با هم تفاهم کنند . حالا بحمدالله توفیق حاصل شد که ما با شما دوستان ، برادران از نزدیک تفاهم کنیم و مشکلات خودمان را در میان بگذاریم . تنها قضیه بانک نیست که در ایران به یک شکل طاغوتی در آمده است ، تمام چیزهائی که ، بنیادهائی که در کشور است همه اینطور است . فرهنگ ، دادگستری و سایر مؤ سسات دولتی در زمان طاغوت به طوری بود که هیچ شباهتی نه به اسلام

داشت و نه هیچ فایده ای برای کشور . باید تحول حاصل بشود . اگر همه بنیادها تحول پیدا نکند ، از شکل طاغوتی به شکل توحیدی و اسلامی بیرون نیاید ، ما باز به همان مسائل و به همان مشکلات مبتلا خواهیم بود و شاید خدای نخواسته بدتر هم بشود . باید همه قشرهای مملکت در صدد اصلاح باشند ، تحول باشند .

ربا در اسلام حرام است

سیستم بانکداری به این وضعی که الان در ایران هست ، این وضع ، وضع طاغوتی است . ربا در اسلام حرام است ، در قرآن اعلام به حرمت شده است . کسی که ربا بخورد ، ربا بگیرد ، در اسلام ، در قرآن گفته شده است که جنگ با خدا می کند . این سیستم باید متحول بشود . سیستم بانکی باید عوض بشود و ما امیدواریم که با همت همه کارمندان و کارگران اینطور مسائل حل بشود .

اگر چنانچه این مسائل حل نشود فرهنگ ما همان فرهنگ باشد ، وزارتخانه های ما همان وزارتخانه باشد ، افراد وزارتخانه ها باز همان باشد ، ادارات ما باز همان ادارات باشد و مردم ما باز همان افکار را داشته باشند که در زمان طاغوت داشتند من خوف این را دارم که شکستی به ما وارد بشود که دیگر جبران نتوانیم بکنیم . باید همه با هم ، همه ملکفیم . تکلیف ، تکلیف خدائی است ، همه مکلفیم که اسلام و کشور را نجات بدهیم .

چهره واقعی اسلام را ، حتی از مسلمین هم مخفی نگه داشتند

کوشش کردند در سالهای طولانی برای اینکه اسلام را مخفی نگه دارند ، نگذارند اسلام آنطور که هست ، در خارج عرضه بشود . اگر اسلام به آنطوری که هست عرضه بشود ، مکتب های دیگر عقب می نشینند ، مکتب های دیگر شکست می خورند لکن آنهائی که می خواستند این مملکت ما را هر چه دارد ببرند و همه چیزهای ما را غارت کنند ، مخازن ما را ببرند ، آنها در سال های طولانی نقشه کشیدند و اسلام را به آنطوری که بود مخفی کردند

حتی از خود مسلمین ، حتی جوان های ما بی اطلاعند از اسلام و جز صورتی اطلاع ندارند . اگر انشاءالله ما توفیق پیدا بکنیم و جمهوری اسلامی را با همه احکامی که دارد ، با همه احکام نورانی که از طرف خداوند تعالی برای سعادت بشر آمده است ما بتوانیم پیاده بکنیم و با همت همه اقشار ملت و شما جوان های برومند بتوانیم پیاده بکنیم ، سعادتمند خواهیم شد .

کشور ما همه چیز دارد . کشور ما یک کشور غنی ای است که مخازن زیر زمینی بسیار دارد ، بیشتر از آن مقداری که احتیاج دارد ، دارد . یک کشور غنی ای است لکن دست هائی که می خواستند این ثروت ما را ببرند ، اینها نمی گذارند که ایران به آنطوری که باید و شاید اداره بشود و در هر چندی یک ماموری گمارند برای اینکه مردم را یا غافل کنند یا به عقب برانند . چنانچه در این پنجاه و چند سال ما خودمان شاهد بودیم که رضاخان آمد و همه مآثر ما را از بین برد ، تمام قشرهائی که می توانستند خدمت بکنند به این مملکت سرکوب کرد و بعد از او هم این خلفش که به خوبی خلف اوست یعنی همانطور که او خائن و جنایتکار بود ، این هم خائن و جنایتکار بود ، بر ما مسلط کردند و سال های طولانی همه چیز ما را به عقب زدند و همه ثروت ما را بردند و این تتمه را باید نگه دارید .

در هر مقامی که هستید برای اصلاح و آبادانی ایران همت گمارید

الان ایران به یک صورت خرابه در آمده است . اینها خراب کردند

، همه چیز ما را بردند و ما باید این تتمه را حفظ کنیم و این تتمه را برای اعقاب خودمان محفوظ نگه داریم . این مسائل با همت همه اقشار این ملت است ، با همت شما جوان هاست . هر کس در هر مقامی که هست باید کمر همت به خدمت به این مملکت ، به خدمت به اسلام ببندد تا مشکلات رفع بشود . شمایی که در بانک هستید و کارمند بانک یا رؤ سای بانک هستید باید بانک را اصلاح بکنید . کسانی که در فرهنگ هستند باید فرهنگ را اصلاح بکنند . باید فرهنگ را اصلاح بکنند . کسانی که در وزارتخانه هستند باید وزارتخانه ها را تصفیه کنند و همین طور باید همه ما دست به هم بدهیم تا این کشوری که خرابه کردند و رفتند و بردند هر چه ما داشتیم ، انشاءالله دوباره به حال اول و بلکه بهتر برگردد به حال اول . خداوند همه شما را تایید کند ، موفق باشید ، سعادتمند باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم بابل

ایران در دوران پهلوی یک حبسی بود از برای اهالی محترمش

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان که از راه دور آمدند برای تفقد از اینجانب ، از آقایان تشکر می کنم . سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی خواستارم .

شما محرومیت خودتان را اطلاع دارید . تمام مردم ایران در دوره این پدر و پسر محروم بودند ، محروم از آزادی ، محروم از استقلال . جوان های ما در همه اطراف ایران در حبس و شکنجه بسر برده اند و محروم از آزادی و استقلال بوده اند .

علماء ایران محروم از آزادی بوده اند و بسیاری از آنها در تبعید و حبس بسر برده اند . مردم تهران ، این محلاتی که زاغه نشین گفته می شود یا چادرنشین ، شاید از محل های شما محروم تر باشند . اینها در خانه های گلی یا زیر چادر ، هر یک با چندین عائله بسر می برند ، مثل یک سوراخی که جانورها در آنجا باشند . ایران یک حبسی بود از برای همه اهالی محترمش و بحمدالله این حبش شکسته شد و آزادی به شما برگشت و استقلال پیدا کردید .

با پشتیبانی از قوای انتظامی به سرکوبی مفسده جویان بپردازید

الان وقتی است که همه با هم همصدا و هم رای ، همه با هم باشید و این نهبضت را پیش ببرید . اگر چنانچه در سرحدات که شما هستید شلوغی هائی هست و فرصت طلب ها در آنجا می خواهند کارهای زشتی بکنند ، شماها جلو بگیرید ، البته از طرف دولت هم اقدام می شود . من از شما خواستارم که به دولت کمک کنید ، به ژاندارمری کمک کنید . فقط این نباشد که منتظر باشید دولت همه کارها را بکند . دولت نمی تواند همه کارها را انجام بدهد . شماها باید پشتیبانی کنید ، هم از ارتش ، هم از ژاندارمری و هم از قوای انتظامی و کلانتری ها و همه با هم جلوی مفسده جویان را بگیرید . این مفسده جویان می خواهند باز شما را به حال اول برگردانند و زیر ستم های سابق قرار دهند و ذخائر شما را ببرند . ما امیدواریم با برقراری حکومت عدل اسلامی و توانائی بر اینکه احکام

اسلام را در ایران جاری بکنیم ، برای همه قشرها سعادت ، هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت پیش بیاید . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه ایرانی ها و شما جوانانی که در اینجا مجتمع هستید می خواهم و سلام و درود بر شما .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/1/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل نیروی هوائی قلعه مرغی

تبعیت از خاندان نبوت

بسم الله الرحمن الرحیم

من نیز رحلت بانوی عالم را به همه ملت ایران و شما آقایان ، جوانان غیور تسلیت عرض می کنم . ما باید سرمشق از این خاندان بگیریم ، بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان ، بلکه همه از همه آنها . آنها زندگی خودشان را وقف کردند از برای طرفداری مظلومین و احیای سنت الهی . ما باید تبعیت کنیم و زندگی خود را برای آنها قرار بدهیم . کسی که تاریخ اسلام را می داند ، می داند که این خاندان هر یکشان مثل یک انسان کامل بلکه بالاتر ، یک انسان الهی ، روحانی برای ملت ها و مستضعفین قیام کردند در مقابل کسانی که می خواستند مستضعفین را از بین ببرند .

قرآن کتاب تربیت انسان است

اسلام برای مستضعفین آمده است ، اسلام برای ساختن انسان آمده است . کتاب آسمانی اسلام که آن قرآن مجید است ، کتاب تربیت انسان است ، انسان را به همه ابعادی که دارد ، به بعد روحانی و به بعد جسمانی ، بعدهای سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، همه بعدها ، بعد ارتشی !!! انسان !!! اسلام آمده است که به ما راه تربیت را نشان بدهد ، ما هم باید به تبع اسلام تربیت کنیم جوانان خودمان را ، تربیت کنیم بانوان خودمان را ، بانوان ما تربیت کنند اطفال خودشان را در دامن خودشان ، وقتی که بزرگ شدند ، تربیت کنند آنها را تا برسند به آنوقتی که برومند شوند و برای اسلام و برای انسانیت خدمتگزار باشند .

اساس ارتش اسلام ایمان است ، نه سلاح

ارتش اسلام در صدر اسلام با آنکه ارتشی ضعیف بود به حسب ساز و برگ ، شاید هر چند نفر یک شمشیر داشتند ، هر چند نفر یک اسب داشتند لکن چون قوت ایمان داشتند در ظرف کمتر از نیم قرن بر تمام قدرت هائی که در آنوقت بود ، غلبه کردند ، تمام قدرت ها را خاضع کردند . اگر چنانچه ارتش معظم ما که از خود ماست و ما از او هستیم ، قدرت ایمان خودش را تقویت کند ، انشاءالله تعالی بر همه مشکلات و بر همه چیزهائی که برای مادر پیش است ، انشاءالله همه مشکلات را حل خواهد کرد .

جدائی میان اقشار ملت از اقدامات طاغوت بود

ارتش ما پشتوانه ملت ماست ، ارتش ما ضامن استقلال کشور ماست ، ارتش ما از ماست و ما از ارتش ، ملت و ارتش از هم جدائی ندارند . در زمان طاغوت بود که بین اقشار ملت جدائی انداختند ، ارتش را از مردم جدا کردند و مردم را از ارتش ، فرهنگیان را از روحانیین جدا کردند و روحانیین را از آنها ، بازاری ها را از احزاب سیاسی جدا کردند و آنها را از آنها ، برای اینکه استفاده کنند و از اختلاف ما نتیجه ببرند . امروز روز هوشیاری است ، روز بیداری است ، شما با وحدت کلمه بر ابرقدرت ها و بر قدرت شیطانی شاه سابق ، بر این قدرت ها غلبه کردید و پیروز شدید . این وحدت کلمه را حفظ کنید ، قدرت خودتان رابه واسطه ایمان حفظ کنید . شما برادرهای ما هستید و شما باید ایران را از هر گزندی

حفظ کنید و ما باید و ایران باید پشتیبان شما باشند ، ملت ایران باید پشتیبان شما باشند و همه ما با هم به پیش انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران انقلاب اسلامی

من از همه شما تشکر می کنم که پاسداران اسلام هستید

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملاقات شما جوان های برومند و چهره های تابناک خوشحال هستم و مایلم به ملاقات شماها ، مایلم که باشما مصافحه کنم و لکن وضع مزاجی من و کارهای زیاد من این فرصت را به من نمی دهد . من از همه شما تشکر می کنم که پاسداران اسلام هستید و برای اسلام و برای کشور خدمت می کنید و در این مواقع سخت ، شما زحمت می کشید . من اجر شما را از خدای تبارک و تعالی می طلبم و برای شما سعادت و سلامت می خواهم .

ما از این به بعد هم احتیاج به شما داریم ، ما همیشه محتاج به شما جوان ها هستیم . ما بعدها هم برای کشورمان احتیاج به فعالیت شما جوانهای برومند داریم و من امیدوارم که در همه مراحل ، شما با مردانگی با ما همراهی کنید و این نهضت را به پیش ببرید . امروز کشور مال خود شماست و شما باید مال خودتان را حفظ کنید . مثل زمان طاغوت نیست که شما زحمت بکشید و دیگران بهره ببرند . من امیدوارم که با به کار رفتن احکام اسلام مملکت مال خود شما باشد و شما در مملکت خودتان زحمت بکشید و در مملکت خودتان بهره را برای خودتان بردارید . از خداوند تعالی

سلامت و سعادت همه شما را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صحیفه نور جلد 6

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

من از همه شما تشکر می کنم که پاسداران اسلام هستید

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملاقات شما جوانهای برومند و چهره های تابناک خوشحال هستم و مایلم به ملاقات شماها ، مایلم که با شما مصافحه کنم ولکن وضع مزاجی من و کارهای زیاد من این فرصت را به من نمی دهد . من از همه شما تشکر می کنم که پاسداران اسلام هستید و برای اسلام و برای کشور خدمت می کنید و در این مواقع سخت ، شما زخمت می کشید . من اجر شما را از خدای تبارک و تعالی می طلبم و برای شما سعادت و سلامت می خواهم .

ما از این به بعد هم احتیاج به شما داریم ، ما همیشه محتاج به شما جوانها هستیم . ما بعدها هم برای کشورمان احتیاج به فعالیت شما جوانهای برومند داریم و من امیدوارم که در همه مراحل ، شما با مردانگی با ما همراهی کنید و این نهضت را به پیش ببرید . امروز کشور مال خود شما است و شما باید مال خودتان را حفظ کنید . مثل زمان طاغوت نیست که شما زحمت بکشید و دیگران بهره ببرند . من امیدوارم که با به کار رفتن احکام اسلام مملکت مال خود شما باشد و شما در مملکت خودتان زحمت بکشید و در مملکت خودتان بهره را برای خودتان بردارید . از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه شما را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/1/58

بیانات امام خمینی در جمع خواهران دانشجوی دانشگاه ملی و محصلین دبیرستان های دزفول و قصر شیرین

نقش عظیم بانوان در پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

؟خداوند نگهدار همه شما باشد . این پیروزی را ما از بانوان

داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم . بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند . بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردهاهم جرات و شجاعت پیدا کنند . ما مرهوان زحمات شما خانم ها هستیم و همیشه دعا به همه و همه ملت و شماها می کنیم . شما دیدید که با وحدت کلمه بدون اینکه ساز و برگی داشته باشید ، بر قدرت های بزرگ پیروز شدید . چرا پیروز شدید؟ برای اینکه برای خدا بود این قیام ، قیام حق بود ، قیام حق بر باطل بود ، قیام الوهیت بر طاغوت بود ، قیام انسانیت بر توحش بود ، قیام تمدن بر بربریت بود . این قیام انسانی در عین حال که ما هیچ نداشتیم و آنها همه چیز ، بر آنها غلبه کردیم . این غلبه را خدای تبارک و تعالی نصیب ما کرد . چرا؟ برای اینکه با هم بودیم و خدا با جماعت است . یدالله مع الجماعه خداوند با اجتماع است و شما همه با وحدت کلمه و آن کلمه ، کلمه حق ، نه کلمه باطل ، همه با هم حق گفتید ، همه با هم حق خواستید ، حق خودتان را خواستید ، آزادی خواستید ، استقلال خواستید و اسلام ، جمهوری اسلامی خواستید . بحمدالله آزادی برای شما حاصل است .

باید از خود و نافرمانی از خدا بترسیم

الان از هیچ کس نمی ترسید ولی باید ما از خودمان بترسیم . ما باید از خدا بترسیم ، از خودمان بترسیم که نافرمانی نکنیم ، که بر خلاف نکنیم والا دیگر آن زحمات

سابق نیست ، دیگر سازمان امنیت نیست ، دیگر شهربانی که بتواند به مردم ظلم بکند نیست ، شهربانی اسلامی است ، دولت اسلامی است ، دولتی است که تابع قانون است ، تابع اسلام است . آن که تابع اسلام است ظلم نمی تواند بکند و نمی کند . ما از شما هم متشکریم که در رفراندم شماها همه شرکت کردید و موجب یک پیروزی شدید که در دنیا نمونه است . سابقه نداشت یک همچو رفراندم در دنیا که از ملت سی و پنج میلیونی بیش از بیست میلیون رای مثبت داشته باشد و همین طور با شور و شعف و اشتیاق دنبال رای دادن برود . خداوند انشاءالله شما را در مراحل بعد هم پیروز کند . در قضیه مجلس موسسان ، در قضیه مجلس شورا رای بدهید و رای به وکلای متعهد مسلم امین . وکلای امین بفرستید در مجالس . دیگر شما مجالستان دست خودتان است ، اختیار دست خودتان است ، شما مختارید و مقدرات مملکت را ، خودتان به دست خودتان باید مقدرات را بگیرید . خداوند شما را پیروز کند ، خداوند شما را سعادتمند کند در دنیا و آخرت . سلام بر همه شما و بر همه مسلمین و بر همه عبادالله الصالحین .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/1/58

پیام امام خمینی در مورد اخطار به گرانفروشان

بسم الله الرحمن الرحیم

من با کمال تاسف هر روز مواجه هستم با مشکلات جانفرسا که گاهی ناچار می شوم تذکراتی به ملت شریف بدهم . از آن جمله قضیه اجحاف و گرانفروشی است که کرارا شکایت از آن دارند و حتی گفته می شود

که برخلاف موازین شرعیه اجناس را که از طرف دولت مبنی بر اینکه به قیمت معینی بفروشند ، به قیمت های گزاف به مردم مستمند می فروشند و موجبات ناراحتی و مضیقه برای برادران و خواهران خود فراهم می کنند . من از فروشندگان خصوصا آنچه مربوط است به ارتزاق مردم ، تقاضا می کنم دست از این اجحاف و تعدی بردارند و به اخلاق و اعمال اسلامی برگردند . من آنان را نصیحت می کنم که با این ملتی که خون خود را در راه اسلام داد و جوانان عزیز خود را از دست داد با عدل و انصاف رفتار کنند . من خوف آن دارم که خدای ناخواسته به غضب خداوند قهار مبتلا گردیم و تر و خشک با هم بسوزد . من اخطار می کنم که اگر دست از اجحافات و مخالفت با اسلام بر ندارند ، طبق عدل الهی و حکومت شرعیه و سیاسات شرعیه اسلامیه با آنان رفتار می شود . برادران ! قبل از آمدن آن تازیانه الهی به خود آیید و دست از ستم بردارید . خداوند شما را اصلاح کند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/1/58

بیانات امام خمینی در حمع اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شرق تهران

شما پاسداران مثل سربازان صدر اسلام با جان و دل خدمت کردید

بسم الله الرحمن الرحیم

شما پاسداران مثل سربازان صدر اسلام با جان و دل خدمت کردید شما پاسداران انقلاب اسلامی به اسلام حق پیدا کردید . شما مثل سربازان صدر اسلام که با جان و دل و با عشق و علاقه به اسلام خدمت کردند ، به اسلام خدمت کردید و می کنید . من امیدوارم که خدای تبارک و

تعالی همان اجری را که به پاسداران اسلام در صدر اسلام عنایت فرموده است ، به شما برادران عزیز عنایت فرماید . شما در این انقلاب اسلامی و در این نهضت اسلامی ، سهم بسزائی دارید . شما حفظ امنیت منطقه را کردید و این خدمت بزرگی است که به برادران و خواهران خودتان کردید و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به شماها سعادت و عزت عنایت فرماید . من از همه شما متشکر هستم و ما منتظریم که انشاءالله احکام اسلام جریان پیدا کند و همه ما خدمتگزار اسلام و احکام اسلام باشیم و ملت ما مستقل و آزاد باشد و دست خیانتکاران تا ابد از این مملکت قطع بشود . من از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان کارکنان بانک صادرات ایران

طرح جدائی میان اقشار از دسیسه های استعمارگران

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که تشریف آوردید و از نزدیک با هم مواجه شدیم تشکر می کنم . ما باید سابقا هم روابط با هم داشته باشیم ، ملت باید اقشارش با هم مربوط باشند . این جدائی که در این طول زمان بین اقشار ملت بود ، این یک امری بود که استعمارگران این امر را درست کرده اند یعنی عمال آنها در اینجا و خود آنها با تبلیغات بین اقشار ملت جدائی انداختند . باید ما همه با هم همانطوری که تا اینجا با هم پیروز شده ایم و همه یک مطلب می خواستیم و آن اسلام و جمهوری اسلامی ، از این به بعد هم باید همه با هم تا آخر نقطه ای که

جریان احکام اسلام در کشور باشد همه با هم باشیم ، جدائی نداشته باشیم .

تحقق واقعی اسلام در گرو تحول در کلیه شوونات مملکتی

باید این مملکت که طاغوت در آن سال های طولانی زندگی کرده است و مردم را متحول کرده بود به یک مردم غیر صحیح ، باید با زحمت همه متحول بشوند به یک انسان های اسلامی الهی که در اسلام ، انسان اسلامی خیانت نخواهد کرد ، به شرق و غرب توجه نخواهد کرد . باید این بانک هائی که در ایران هست متحول بشوند از صورت طاغوتی که رباگیری و رباخواری است به صورت اسلامی ، انشاءالله .

من از اینکه شما بنای بر این مطلب گذاشتید که متحول کنید صورت طاغوتی را به صورت اسلامی و بانک اسلامی در سراسر کشور تاءسیس کنید متشکرم ، لکن منتظرم که ببینم عمل چیست . آیا در عمل هم همین طور است ؟ باز اموری که سابق انجام می گرفت انجام می گیرد یا خیر؟ تحول در محتوا هست ، ما با اسم خیلی کار نداریم ، با محتوا کار داریم ، محتوا باید اسلامی بشود . شما دیدید که در این مدت در تبلیغات این بود که عدالت اجتماعی ، اسلام ، قرآن ، این حرف ها بود لکن محتوا نداشت ، واقعیت نداشت . حالا هم همین طور است . اگر چنانچه محتوا اسلامی باشد ، واقعیت پیدا بکند آن مطلبی که آقایان آمده اند و می فرمایند ، آن وقت مطلب صحیح است و تحول اسلامی پیدا شده است و اما اگر فقط لفظ باشد که سابقا این لفظها بود ، آن وقت وضع دیگر پیش خواهد آمد .

من از شما آقایان متشکرم و امیدوارم که همه با هم به سعادت

برسید و همه با هم ایران را اصلاح کنید ، متحول کنید و هر کس

در هر مقامی که هست از دولت پشتیبانی کند و با ملت همراه باشد تا اینکه انشاالله تمام مقاصد اسلامی که به سعادت همه شماها و به سعادت بشر است انشاءالله پیاده بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 23/1/58

بیانات اما خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان گنبد کاووس

هموار نمودن راه بازگشت اجانب از اهداف ضد انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

من از بعضی مطالب که شما گفتید فی الجمله آگاه بودم و من متاءسفم از این قضایا که واقع می شود و شده است اینها که در آن محل به شلوغی و به سمپاشی و به شرارت مشغولند ، اینها به دلیل اینکه ما برای این ملت می خواهیم یک آزادی ، یک استقلال ، یک رفاه پیدا بشود و آن جمعیت مفسد می خواهند نباشد و شلوغ بشود و به هم بخورد اوضاع تا اینکه اربابانشان برگردند . از این جهت ما اینها را متهم می کنیم به اینکه هم ضد انقلابند و هم دست نشانده اغیار و اجانب . اینها اگر چنانچه هوادار ملت هستند چرا در موقعی که برای ملت دارد دولت و ما ، کارهایی که رفاه آنها هست می خواهیم انجام بدهیم آنها مانع می شوند؟ چرا از رفراندمی که همه ملت با این موافق است اینها مخالفت می کنند؟ این رفراندم مگر چیست که همه ملت موافق و این عده خرابکار مخالفند؟ اینها طرفدار مردمند؟! طرفدار ملتند؟! طرفدار خلقند ، تمام خلق ، اسلام را می خواهد ، تمام ملت به جمهوری اسلامی رای می دهد ، چرا اینها مخالفت می کنند؟ چرا برادرهای ما را برای اینکه می خواهند به جمهوری اسلامی رای بدهند رگبار مسلسل به سوی آنها می بندند؟ این جز این

است که اینها می خواهند خرابکاری بکنند؟ اینها می خواستند که رای جمهوری اسلام به شکست بر بخورد و ما نتوانیم جمهوری اسلامی را در اینجا درست بکنیم و آنها یا برگردانند رژیم منحوس شاهنشاهی را و یا به جای او یک چیز دیگری که فرم دیگری که باز برای آنها کار بکند ، برای اجانب کار بکند در ایران به ثمر برسانند . اینها مخالف اسلام هستند ، اینها مخالف ملت هستند ، اینها مخالف آزادی هستند ، اینها مخالف استقلال هستند ، اینها می خواهند که باز همان کارهایی که ، همان مطالبی که در رژیم سابق بود اعاده کنند ولو به صورت دیگر . این معنا که در گنبد محقق شده در خیلی جاها از مملکت ما بوده و همه آنها هم زیر سر این اشرار بوده است که دست نشانده های آمریکا یا جای دیگر هستند .

لزوم تشریک مساعی با دولت و پشتیبانی از قوای انتظامی برای تامین امنیت

من از شما ملت غیور و از شما اهالی غیور گنبد من تشکر می کنم که در این زحمات پایداری کردید و مسائلی که ذکر کردید ، من به سمع دولت می رسانم و امیدوارم که ترتیب اثر داده بشود

و آنجا به امنیت برگردد لکن شما هم باید کمک کنید یعنی پشتیبانی کنید از قوای انتظامی اگر قوای انتظامی در آنجا مستقر شد شما هم پشتیبانی کنید و به کمک هم اشرار را کنار بزنید . این اشرار که حمله می کنند به مسلمین ، اینها واجب است آنها را دفع کنند ولو به قتل آنها مجر بشود و هر کسی پایداری کند

ثواب دارد و هر کس کشته بشود ثواب شهید دارد . من اخطار می کنم به این اشرار که اگر دست از شرارتشان برندارند ما با آنها معامله دیگر خواهیم کرد . من از شما تشکر می کنم و نسبت به مصائبی که به شما وارد شده است متاثر هستم . این مصائب به ما وارد است .

مصائب شما مصائب ماست و ناراحتی شما ناراحتی ماست

از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که شما را در پناه خود و در پناه امام زمان سلام الله علیه حفظ کند و همه با هم برادر وار ، همه با هم باشید و همه با هم این نهضت را به ثمر برسانید . خداوند همه شما را توفیق عنایت کند .

گفته های مادر یکی از شهدا: ای امام ! ما در گنبد هیچ امنیت نداریم ، ناموس و مالمان در خطر است . من دختر 14 ساله ام را در آنجا گذاردم تا به حضور شما برسم . وقتی حرکت می کردم دخترم گفت مرا هم به خدمت امام ببر ، مرا به چه کسی می سپاری ؟ آیا من از خود و ناموسم چگونه دفاع کنم ؟! ای رهبر من شرم دارم بگویم که مادری با گریه می گفت در جلوی من این گروه جنایتکار به دخترم تجاوز کرده و سر از بدن او جدا کردند .

مرگ برای من بهتر از شنیدن این مصیبت هاست !

امام : ای مادر! مرگ برای من بهتر از این است که این مصیبت ها را بشنوم . ای مادرها و ای خواهرهای من ! جوان های شما جوان های من بودند . مولا امیرالمومنین سلام الله علیه برای ربوده شدن یک خلخال از پای یک کسی که یهودیه بود فرمود که اگر انسان بمیرد بهتر از این است که بشنود این را . من اگر بمیرم بهتر از این است که ای مادرها و خواهرهای من ای برادرهای من ! اسلام از این شهیدها بسیار داشته است . پیغمبر اسلام در جنگ های مختلف شهدا داده است . امیرالمومنین سلام الله علیه در

جنگ ها عزیزها از دست داده است . سیدالشهدا سلام الله علیه خود و تمام عزیزانش را از دست داد . شهدای شما با آنها انشاء الله محشورند . اگر در راه اسلام باشد غم نیست ، ما همه باید در راه اسلام شهید بشویم . اسلام عزیزتر از هر چیز است . من راجع به مصیبت هائی که به شما مادرها و خواهرها وارد شده است بسیار متاءثرم به طوری که نمی توانم دیگر صحبت کنم . من مطالب شما را با دولت در میان می گذارم و امیدوارم که انشاء الله امنیت آنجا برقرار بشود و شما با برادران سربازمان و برادران پاسداران با هم دست به هم بدهید و این اشرار را از ناحیه عقب بزنید .

خداوند همه شما را سعادت بدهد ، خداوند شهدای شما را رحمت کند ، خداوند به شما صبر عنایت کند و به همه شما صبر و سعادت عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/1/58

تلگرام امام خمینی به آیت الله محلاتی

حضرت آیت الله محلاتی دامت برکاته شیراز

بسمه تعالی

در این موقع که بحمدالله نهضت اسلامی در آستانه پیروزی است بعضی عناصر مفسد در صدد فتنه انگیزی و ایجاد اختلاف برآمده اند . اینان ضد انقلابیونی هستند که به اسم انقلاب می خواهند مانع از ثمربخشی نهضت بشوند . امید است حضرتعالی نیرنگ بدخواهان را با تدبیر و قاطعیت خنثی فرمائید و از اعمال ضد انقلابی گروهی فاسد رنجیده خاطر نشوید . از خداوند تعالی سعادت و سلامت حضرتعالی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/1/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران کمیته مرکزی و جمعی از بانوان

تنها قرائت به اسم رب سازنده است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانم ها سهم بزرگ دارید قرائت به اسم خدای تبارک و تعالی است . برنامه این است که قرائت که اول رشد انسانی است و برای رشد انسانی است قرائت تنها نباشد ، آموزش تنها نباشد ، آموزش تنها ممکن است که برای یک کشوری مضر هم باشد . آموزش باشد با تربیت ، که در آیه می فرماید: اقراء باسم ربک قرائت کن به اسم رب ، قرائت کن ، با اسم رب شروع کن به قرائت . اگر قرائت با اسم رب شد ، این هم پرورش است و هم آموزش ، قرائت آموزش است و با اسم وقتی که شد پرورش است . هم پرورش را وهم آموزش را درآن آیه شریفه می فرمایند ، بلکه دستور کلی همه کارهای انسانی در این آیه شریفه هست که فقط قرائت نیست که باید به اسم رب باشد ، قرائت هم یکی از مصادیقی است

که باید به اسم رب باشد و با توجه به خدا باشد ، همه کارهائی که شما انجام می دهید ، همه تحصیلاتی که می کنید ، همه اقداماتی که می کنید ، تمام اینها با اسم رب شروع بشود . اگر همه با اسم رب شروع بشود ، هم آموزش ممکن است مفید باشد برای اینکه آموزش توام با پرورش است .

آموزش منهای پرورش موجب نابودی معنویت بشر و فنای مملکت

بیشتر صدماتی که به بشر وارد می شود از طریق آموزش بی پرورش است . تمام این آلاتی که درست شده است ، تمام این آلات جنگی که درست شده است ، آلات منهدم کنی که درست شده است ، به دست اشخاصی بوده است که آموزش داشته اند لکن پرورش صحیح نداشتند و لهذا با علم خودشان طرح فنای برادرهای خودشان ، همجنس های خودشان را می ریزند . در مملکت ما هم آن مقدار که از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائی که آموزششان زیاد بوده است صدمه دیده اند ملت ما ، از دست دیگران ندیده اند ، برای اینکه این متفکران و این دانشمندان بودند که طرح های تخریبی را ، طرح های فناکننده ملت را می ریختند ، برای اینکه آموزش داشتند لکن آموزش در کنارش پرورش نبود . شماها که مربی هستید یا می خواهید تربیت بکنید فرزندان خودتان را یا جامعه را ، باید توجه به این آیه شریفه داشته باشید که اقرا باسم ربک می خواهید آموزش بدهید ، می خواهید آموزش پیدا کنید ،

قرائت کنید ، با اسم رب باشد ، با توجه به

خدا باشد ، با تربیت الهی باشد . اگر یک انسانی هم علم داشت و هم تربیت الهی داشت ، این مفید خواهد شد برای مملکت خودش ، و هرگز یک مملکتی از دست آن که آموزش و پرورش دارد صدمه نمی بیند . صدمه هائی که وارد می شود بر مملکت غالبا از این متفکرین بی پرورش ، آموزشهای بی پرورش واقع می شود . علم را تحمیل می کنند لکن تقوا ندارند ، لکن پرورش باطنی ندارند ، از این جهت عمال خارجی می شوند . از این جهت نقشه هارا برای فنای مملکت خودشان می کشند .

خداوند انشاءالله شما بانوان را که مرکز پرورش بچه های کوچک هستید ، تا آخر موفق کند شما را به اینکه این بچه ها را خوب آموزش و پرورش بدهید . بله ، پرورش از دامن شما شروع می شود ، دامن بانوان است که بچه های خوب را پرورش می دهد . ممکن است که یک بچه ای که شما خوب تربیت بکنید ، یک ملت را نجات بدهد . توجه داشته باشید که بچه ها را خوب تحویل جامعه بدهید و آموزشتان با پرورش باشد .

خداوند همه شما را توفیق بدهد ، سلامت بدهد ، سعادت بدهد سلام بر همه شما خانم ها .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 24/1/58

بیانات امام خمینی در جمع پزشکان ، پرستاران و کادر درمانی بیمارستان های تهران

پرستاری از بیماران به گونه ای که مورد پسند اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما برادران و خواهران که در اینجا برای تفقد از من آمدید تشکر می کنم و سلامت و سعادت همه شما را از خداوند تعالی خواستارم . شما پزشکان

وظیفه بزرگی دارید . پزشکان ، پرستاران ، کارمند ، کارمندهای بیمارستان وظیفه بزرگی دارند و آن وظیفه بیمارداری ، وظیفه پرستاری ، وظیفه معالجه که باید مثل پدری که فرزندش را معالجه می کند و مادری که اولادش را پرستاری می کند ، شما مریض ها را مثل اولاد خودتان ، مثل فرزندان خودتان بدانید و آنها را با مهر و محبت پذیرائی کنید و آنها را پرستاری کنید ، همانطور که مادر پرستاری می کند از اولادش . اینهایی که مریض شدند به منزله اولاد شما هستند ، به منزله برادرهای ، خواهرهای شما هستند . آنها باید پرستاری به طور صحیح بشوند و در بیمارستان به طوری که اسلام بپسندد از آنها پرستاری بشود و به آنها رسیدگی بشود و من امیدوارم که با برقراری جمهوری اسلامی مشکلات ما انشاءلله حل بشود . مشکلات در هرجا در هر قشر حل بشود .

خداوند شماها را حفظ کند و موفق باشید برای خدمت به مملکت خودتان ، خدمت به اسلام خودتان ، خدمت به برادرهای خودتان . انشاءالله همه موفق و موید باشید . من دعاگوی همه شما هستم و خدمتگزار همه ملت . و من امیدوارم که بتوانم این خدمتم را تمام کنم و فرصت پیدا بکنم که این خدمت را تمام بکنم . از شما دوستان ، برادران ، خواهران امید دعا دارم که دعا کنید ما بتوانیم این راه را تا آخر برویم . مشکل است ، راه پر زحمت و مشکلی است ، با خواست خدای تبارک و تعالی تا اینجا رسیده ایم و از این به بعد با کمک

همه اقشار ملت انشاءالله به پایان خواهیم رسانید . سلام بر همه شما ، موفق باشید همه شما .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 25/1/58

بیانات امام خمینی در جمع پرستاران لشکر 92 زرهی و کارکنان راه آهن دولتی

کوتاه کردن دست اجانب فقط نیمی از پیروزی است

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر شما جوان های غیرتمند و غیور . سلام بر جوانان ایران که به واسطه زحمت های خود و مجاهدات خود نهضت را به دروازه پیروزی رساندند . ما از شما کارمندان راه آهن و از شما نمایندگان لشکر اهواز تشکر می کنیم و برای شما دعای خیر .

ما تا اینجا که رسیده ایم مقداری از راه را رفته ایم . شما خیال نکنید که ما باز پیروز شده ایم ، ما نصف راه را رفته ایم دست اجانب را کوتاه کردیم ، آن خائنان اصلی را از اینجا بیرون راندیم با همت شما جوان ها ، لکن خیلی از راه مانده است و ما باید این راه را تا آخر برسانیم .

ما الان رژیممان جمهوری اسلامی است و باید به آن چیزهائی که در جمهوری اسلامی است پایدار و وفادار باشیم . در جمهوری اسلامی همه آزادی ها ، همه استقلال ها ، در آنجا تامین است . اسلام ضامن سعادت بشر است در دنیا و آخرت .

تلاش اخلالگران برای شکست نهضت

شما هشیار باشید که بسیاری از این اشخاصی که بین مردم افتادند و تبلیغات سوء می کنند ، می خواهند این نهضت ما را به شکست برسانند . شما دوستان ، شما برادران من آگاه و بیدار باشید و نگذارید اخلالگران بین شما رخنه کنند . اینها بنا دارند که باز مسائل را به سال

های قبل برگردانند ، اینها عمال اجانب هستند اینها به نظر من می آید که عمال آمریکا هستند و می خواهند که همان مسائل را ، همان چپاولگری را ، همان سلب آزادی و سلب استقلال را دوباره به ایران برگردانند . اگر شما دوستان و همه اقشار ملت بیدار نباشند ، من خوف آن دارم که خدای نخواسته به شکست برگردیم .

وحدت کلمه را حفظ کنید

ما از شما آرزوی این داریم که وحدت کلمه تان را حفظ کنید . به همه ایران این مطلب را من اعلام می کنم که موظفند که حفظ وحدت کلمه بکنند ، اختلاف بینشان نباشد . در این وقتی که ما به آستانه آزادی رسیدیم ، به آستانه پیروزی رسیدیم نگذارند که فتنه گرها بین آنها ایجاد اختلاف کنند و باز مسائل سابق عود کند .

ما همه موظفیم به اسلام وفادار باشیم ، اسلام را ترویج کنیم . همه باید سرباز اسلام باشیم .

من توحید کلمه شما را از خداوند تعالی خواستار و سلامت و سعادت همه شما را و همه دوستان ایرانی خود را از خداوند تعالی مسئلت می کنم . امید است که همه شما در سعادت و سلامت ، هم در دنیا و هم در آخرت ، باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 25/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان همدان ، پاسداران انقلاب اسلامی ومتخصصین علوم اداری و مدیریت

با هوشیاری و وحد ت کلمه از نهضت در مقابل خطرات پاسداری کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

رژیم طاغوتی رفت و لکن خطراتی هست . دست های اجنبی در کار می باشد تا دوباره ما را به وضع اولیه برگرداند ، تفرقه بین صفوف ایرنیان بیندازند و وظیفه ماست که از این

نهضت پاسداری کنیم . وحدت کلمه را به کار ببندیم و شما با وحدت کلمه توانستید با دست خالی بر قدرتهای بزرگ پیروز شوید .

قدرت های بزرگ نتوانستند محمد رضا را نگاه دارند . قدرت های بزرگ مخصوصا آمریکا و انگلستان برای نگهداری او کوشش فراوانی کردند ولی در برابر خواست ملت کاری از پیش نبردند . به هوش باشید هنوز آنان در صدد از بین بردن شما هستند ، ایادی آنان در همه جا تبلیغ می کنند ، بخصوص در کارخانجات رفته و می گویند ما طرفدار کارگر هستیم . اگر آنان در کارخانه می روند و کارگران با صفا از آنها استقبال می کنند تااعتصاب کنند شما با هوشیاری باید جلوی شرارت و مفسده آنان را بگیرید . خداوند شما را حفظ بفرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ 26/1/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل پادگان های فرح آباد و لشگرک

رمز پیروزی نهضت ، وحدت کلمه و اتکال به خدا و استقبال از شهادت بود

بسم الله الرحمن الرحیم

جوانان غیور خوش آمدید . درود بر شما جوانان برومند ، درود بر شما که در این روز با ما مواجه هستید و من نیروی شجاعت شما را از نزدیک مشاهده می کنم . عزیزان امروز من به شما تبرک می گویم ، دو تبریک ، یکی تبریک اینکه طاغوت رفت و برگشتن ندارد ، اختناق دفن شد و برگشتن ندارد ، بستگی به اجنبی قطع شد و برگشتن ندارد . تبریک دوم ، تبریک جمهوری اسلامی ، اسلامی که تمام اقشار در آن زندگی به رفاه بکنند ، اسلامی که همه آزاد باشند ، اسلامی که استقلال را برای ما حفظ کند ، اسلامی که طبقات ضعیف را برومند کند ، اسلامی که طرفدار مستضعفین هست . من به

شما تبریک می گویم این اسلام را ، لکن شرط آن این است که با هم وفادار باشیم و همه سرباز اسلام باشیم . رمز پیروزی امروز ما این است که اتکا به خدای تبارک و تعالی داشتیم . رمز پیروزی ما این است که جنبه فقط سیاسی نبود ، فقط برای نفت و امثال اینها نبود ، جنبه ، جنبه معنوی بود ، اسلامی بود ، جوانان ما آرزوی شهادت می کردند ، جوانان ما شهادت را استقبال می کردند همانطور که در صدر اسلام سربازهای اسلام شهادت را استقبال می کردند . سربازان ما از شهادت باک ندارند برای اینکه مردن را یک چیز فنا شدن نمی دانند . سربازان ما شهادت را سعادت می دانند و برای این سعادت کوشش می کنند . رمز پیروزی ، اتکاء به قرآن و این شیوه شیعه مقدس که شهادت را استقبال می کردند ، بوده ، خوف در دل آنها نبود ، در عین حال که تانک ها و مسلسل ها به روی آنها آتش می گشود آنها استقبال می کردند ، خوف نداشتند . مشت بر تانک غلبه کرد ، مشت بر مسلسل غلبه کرد مشت بر ابرقدرتها غلبه کرد . این رمز را حفظ کنید ، این رمز پیروزی را تاحفظ کنید پیروز هستید . ملت ما تا با خداست پیروز است . ملت ما تا پناهگاه او اسلام است پیروز است . پرچم قرآن تا برفراز سر ملت ماست پیروز است . این رمز را حفظ کنید ، توجه داشته باشید که نهضت های سابق نهضت هایی بود که یا سیاسی بود

یا نیمه اسلامی . نهضت امروز تمام اسلامی است ، نهضت امروز برای خداست ، همه فریاد می زنند اسلام ، همه فریاد میزنند جمهوری اسلام . این رمز است که ما را پیروز کرد و شما هم این رمز را حفظ کنید .

هوشیاری جهت مقابله با تبلیغات سوء و توطئه های دست نشاندگان

توجه داشته باشید که شیاطین در بین همه طبقات منتشر شده اند که برای ارباب های خود راهی باز کنند ، اینها می خواهند همان بساط سابق را اوج بدهند . شما توجه داشته باشید که آنها را در بین خودتان راه ندهید ، دفع کنید آنان را . شما بدانید که با اسلام می توانید مستقل باشید و با اسلام می توانید آزاد باشید . قرآن شما را آزاد قرار داده است و قرآن استقلال شما را بیمه کرده است . کسانی که در بین شماها رخنه می کنند و می خواهند تبلیغات سوء بکنند یا به اسم دلسوزی برای کارگران با به اسم های دیگر ، اینها خائن به ملت ما هستند ، اینها برای کارگران هیچ دلسوزی ندارند ، اینها می خواهند مملکت ما آشفته باشد و مملکت ما گل آلود باشد و از گل آلود و آب گل آلود ماهی بگیرند ، اینها دست نشاندگان آمریکا یا غیر آمریکا هستند و اینها هستند که می خواهند باز ما را به آن اختناق و به آن وابستگی برگردانند . بیدار باشید برادران من ، بیدار و هوشیار باشید . مخالفت با ارتش محمدی ، مخالفت با اسلام است شما نظامیان ، شما ارتشیان از ما هستید ، برادرهای عزیز ما هستید ، فرزندان عزیز و برومند ما هستید

و ما از شما هستیم . ملت ما پشتیبان شماست و شما پشتیبان ملت . شما حافظ استقلال مملکت هستید و هر کس با شما مخالفت کند با استقلال مملکت مخالفت کرده ، با اسلام مخالفت کرده . من اعلام می کنم که اگر کسی با ارتش ما مخالفت امروز بکند با اسلام مخالفت کرده است ، با پیغمبر اسلام مخالفت کرده است . امروز ارتش ، ارتش طاغوتی نیست ، ارتش محمدی است .

و من به شما برادران سفارش می کنم که حفظ نظم را در پادگان های خود بکنید ، حفظ نظام را به همانطور که سابق بوده است بکنید ، از بزرگ ها حرف شنوی بکنید ، اخلال نکنید و همین طور راه ندهید کسانی را که می خواهند در نظام شما اخلال بکنند . اینهامخالف حیثیت مملکت ما هستند . شما حیثیت مملکت مارا خودتان باید حفظ کنید و حفظش به این است که نظام را حفظ کنید و آن چیزی که در قانون نظام است شما باید حفظ کنید و ما پشتیبان شما و شما پشتیبان ما باشید و ملت پشتیبان همه باشد و ما این راه را که تا نیمه آمده ایم تا آخر انشاءالله برویم و دیگر اجازه ندهیم که دیگران در مقدرات مملکت ما دخالت کنند و با مشت به دهان اشخاصی بزنیم که اجانب را می خواهند بر ما مسلط کنند . خداوند شماها را حفظ کند و سعادتمند کند در دنیا و آخرت

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/1/58

بیانات امام خمینی در کارگران و نمایندگان صنف نانوایان شهرستان قم

رسیدگی به امور مستضعفین و ترمیم خرابی های حاصله از غارت کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

شما آقایان باید بدانید که بعد از انقلاب آشفتگی است تاکنون

ما در حال انقلاب بودیم و الان هم در حال انقلاب هستیم و انقلابات طبعا اینطور هست که مثل اینکه یک مملکت در حبس باشد و بعد در حبس را باز کنند و سی میلیون جمعیت از حبس بیرون بریزد ، یک انقلابی خواهد شد ، یک اغتشاشی خواهد شد که ترمیم آن محتاج به خیلی صرف وقت است . الان شما آقایان در حال انقلاب هستید ، الان آن آزادی برای همه قشرها حاصل شده است ، استقلال برای مملکت ما بحمدالله تا حدودی حاصل شده است .

این اموری که شما می خواهید ، همه قشرها می خواهند ، اینطور نیست که محرومیت منحصر به شما باشد ، من اعتقادم این است که از شما محرومتر ما زیاد در ایران داریم . شما باز یک کاری دارید ، اشتغالی دارید ، عدد کثیری ، اجتماع کثیری از مردم هستند که این کار را هم ندارند و اینها با بدبختی در یک زاغه ها زندگی می کنند . شما زاغه های اطراف تهران را یک سری به آن بزنید توجه کنید ببینید اینها چه جور زندگی می کنند . ما به فکر همه هستیم ، دولت به فکر همه هست لکن مساله ، مساله آسانی نیست .

یک مملکت خراب ، یک مملکت ویران ، یک مملکتی که همه ذخائرش را به چپاول بردند حالا می خواهد تازه شروع کند ، شروع به نوسازی ، این شروع به نوسازی محتاج به وقت است ، اینطور نیست که غفلت از حال مستمندان شده باشد و یا از حال کارگران شده باشد ، خیر ، ما همه به

فکر شما هستیم و ما انشاءالله بعد از اینکه بتوانیم استقرار بدهیم جمهوری اسلامی را ، اسلام در فکر کارمندان و در فکر کارگران و در فکر مستضعفین بیشتر است تا فکر دیگری . شما مطمئن باشید که اگر ما توانستیم قدرت پیدا بکنیم و اسلام را به آنطور که هست پیاده بکنیم ، برای همه شما و برای آنهائی که از شما خیلی بدتر هست زندگی شان ، فکر خواهد شد .

الان راجع به خانه ، البته من می دانم که شما هم بسیاریتان خانه ندارید ، لکن این مطلب اختصاص به شما ندارد ، شما زاغه نشین ها را ببینید که اینها چه جور زندگی می کنند ، اگر آنها را ببینید به حال آنها ترحم می کنید . البته باید برای همه

خانه تهیه بشود ، برای همه زندگی تهیه بشود ، برای همه وضع کار به طور عادلانه تهیه بشود و این محتاج به یک مهلتی است . نمی شود یک مملکتی که خراب شده است و همه چیزش به باد رفته است ، حالا یکدفعه ما صبح بکنیم و بهشت درست بشود و این یک امری است نشدنی .

تبلیغات سوءمفسده جویان برای ممانعت از استقرار جمهوری اسلامی

و می بینید که در بین اقشار الان اشخاص مفسده جوئی هستند که نمی گذارند این جمهوری استقرار پیدا بکند ، فساد می کنند آنها می خواهند که باز مسائل سابق را عود بدهند ، آنها در صدد این هستند که ما را باز در بند بکشند ، استقلال ما را از بین ببرند ، ذخائر ما را از بین ببرند . شما آقایان و دیگران و همه اقشار ملت موظفند که

به تبلیغات سوء اینها گوش نکنند و یک مهلتی بدهند ، که انشاءالله جمهوری اسلامی مستقر بشود . الان استقراری ندارد . ما قانونمان باز تصویب نشده . مجلس شورایمان باز بر پا نشده . ما الان بین راه هستیم و در بین راه نمی توانند که همه مسائل را حل بکنند و من امیدوارم که انشاءالله مسائل شما و مسائل همه کارگرها و مسائل همه اقشار مستضعف ، اگر چنانچه توفیق پیدا بشود و همه با هم دعا بکنید و همه با هم پشتیبانی بکنید که این مطلب شرعی حاصل بشود ، برای همه انشاءالله رفاه خواهد شد و این اختلافات طبقاتی ننگین به آن صورت نخواهد ماند . من از خدای تبارک و تعالی سلامت شماها را خواستارم و باید تشکر کنم از جوان ها که هم کار کردید در موقع نهضت که لازم بود و هم پشتیبانی کردید از نهضت . خداوند شماها را حفظ کند و ما هم دعاگوی شما هستیم و هم خدمتگزار و امیدواریم که بتوانیم یک وقت به شما خدمت بکنیم .

تاریخ : 27/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران یافت آباد تهران

حفاظت و کنترل انقلاب با عزم راسخ ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب یک راه دارد و یک پس از پیروزی . قبل از اینکه انقلاب ها پیروز بشوند همه رو به مقصد هستند و گرمی ها و نهضت ها بسیار ارزنده و بسیار گرم هست ، پس از پیروزی یک سستی ها پیدا می شود و یک اختلاف ها . شما تا مدتی که در قید و بند بودید و همه بودیم ، در اختناق بودیم ، 35میلیون جمعیت ایران که در زندان بود ،

ایران یک زندان بود . پس همه در شکنجه بودید . شکنجه های روحی . دیگر برادران در شکنجه های جسمی بودند که می شنیدیم شکنجه ها را ، در شکنجه روحی بودیم . بحمدالله قیام کردید شما جوانان ملت و پیروز شدید و دست تبهکاران را از مملکت خودتان قطع کردید و دزدان حرفه ای را بیرون کردید . امروز که پیروز شدید و روز پیروزی است مثل این است که در یک زندان را باز کنند و سی میلیون جمعیت از آن زندان بیرون بریزد ، در یک قفس را باز کنند و سی میلیون کبوتر گرفتار بیرون بریزد ، حال انقلاب است ، حال اختلاف است ، حال دگرگونی است لکن باید با همت ، با عزم راسخ ، با اراده ، باید این حال بعد از انقلاب را هم کنترل کنید .

جلوگیری از توطئه های شیطانی و پیش به سوی سازندگی امروز می بینید که در گوشه و کنار مملکت ما ، کشور ما ، مفسدین دست به کارند و می خواهند بین شما اختلاف بیندازند ، قبل از این نمی توانستند ، آنوقت که شما در راه بودید و گرم مبارزه ، کسی نمیتوانست رخنه کند ، امروز که مبارزه به آخر رسیده است و وقت این است که ما ایران را بسازیم ، این ایران خراب را آباد کنیم ، امروز دست های مرموزی از آستین بیرون آمده است و بین اقشار ملت تفرقه می اندازد . باید شما پاسداران اسلام ، شما جوانان که سربازان امام زمان سلام الله علیه هستید باید با هوشیاری ، با اراده قوی

، با مشت محکم جلوی این توطئه ها را بگیرید ، گمان نکنید که ما به آخر رسیدیم و ما پیروز شدیم ، ما بین راه هستیم و باید قدمهای دیگر برداریم . امروز می خواهند نگذارند ما جلو برویم و قدم های دیگری را که برای سازندگی است برداریم ، با اسم های مختلف ، با بهانه های مختلف ، با نیت های فاسد ، با اغراض بسیار و شیطانی قیام می کنند ، راهپیمائی می کنند و می خواهند ملت ما را نگذارند وحدت کلمه داشته باشد ، می خواهند ایجاد اختناق بکنند ، شما جوانان برومند ، شما پاسداران اسلام باید محکم ، قوی در مقابل این توطئه ها بایستید و نگذارید اینها شیطنت خودشان را به آخر برسانند ، من از شما تشکر می کنم که در این برهه از زمان که احتیاج به وجود غیرتمندانی مثل شماها بود ، شما قیام کردید و هم نهضت را پیش بردید و هم پاسداری کردید لکن خدمت شما به آخر نرسیده است ، خدمت شما به اسلام به آخر نرسیده است ، باز بین راه هستیم و باید از این توطئه ها جلوگیری کنیم ، از این نقشه های شیطانی که به دست آمریکا و عمال او الان هم در مملکت ما در جریان است دست های اینها را قطع کنیم ، نگذاریم اینها توطئه کنند با اسمهای مختلف و با بهانه های مختلف توطئه کنند و تخم نفاق بپاشند بین ملت ما . شما برادران من ، شما عزیزان من باید با مشت محکم با آنها مواجه بشوید و آنها را خنثی

کنید ، حرف های آنها را خنثی کنید ، آنها در همه اطراف کشور ما مشغول شیطنت هستند و بنا دارند که باز یا آن رژیم را پیش بیاورند و یا اگر این نشد نظیر او را پیش بیاورند و باز ما را در اختناق بکشند و جوانان ما را در حبس و ذخائر ما را در غارت . ما موظفیم ، همه ما موظفیم که از این نقشه های شیطانی جلوگیری کنیم .

من اخطار می کنم به ملت ایران که هشیار باشید و نگذارید این شیاطین رخنه کنند ، اینهایی که به اسلام اعتقاد ندارند ، اینهائی که به ایمان اعتقاد ندارند ، اینهائی که به خدا اعتقاد ندارند بخواهند صفوف شما را در هم بشکنند و صفوف توحیدی شما ، انسانی شما ، اسلامی شما را در آن رخنه بکنند و نگذارند به مقاصد خودمان برسیم . مقصد این است که اسلام ، احکام اسلام ، احکام جهانگیر اسلام زنده بشود و پیاده بشود و همه در رفاه باشند و همه آزاد باشند ، همه مستقل باشند . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه ملت ایران و شما جوانان برومند که با من مواجه هستید می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ 28/1/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان عشایر بنی کعب شادگان خوزستان

از پول نفت ما برای آمریکا پایگاه ساخته اند

بسم الله الرحمن الرحیم

گرفتاری اقشار ملت زیاد است . هر کس خیال می کند فقط منطقه اوست که برق و آب ندارد و حال آنکه در تهران مردم حدود سی محله یا بیشتر با وضع تاسف باری زندگی می کنند و از همه مزایای تمدن و زندگی محرومند . عشایر بختیاری هیچ چیز ندارند وبه

هر قسمت که بروید همین طور است زیرا مال این ملت را به غارت برده اند ، از پول نفت ما برای آمریکا پایگاه ساخته اند وبه اسم ما اسلحه واردکرده اند ، اما برای خودشان پایگاه در مقابل شوروی ساخته اند . ایران احتیاج به اسلحه نداشت که ابرقدرت بشود واین سلاح ها فقط برای پایگاه های آمریکائی در ایران بود . شما فقط از اطراف خوزستان اصلاع دارید ، اما هرکس که به اینجا می آید می گوید که ما از محرومترین نقاط آمده ایم . در صورتی که همه جای این مملکت همین طور است .

نگذارید آشوبگران مغرض ، جوانان را اغفال کنند

اما چیزی که در حال حاضر مهمتر است این است که باید ما همه دست به دست هم داده و جلو افرادی را که بین مردم می افتند و میخواهند اختلاف بیندازند بگیریم . این افراد یک سری از جوانان ما را اغفال می کنند و به اسم کمک به مردم ، بذر اختلاف می پاشند و میخواهند وضع را به عقب برگردانند ، در حالی که وقتی مملکت آشفته شد ناراحتی ها زیاد می شوند و کودتائی بپا خواهد شد . اینها می خواهند ما را به حالت اول برگردانند و جوانان را با مطالب فریبنده اغفال کنند ، من بارها گفته ام اگر اینها واقعا دلشان برای کارگر و مستضعفین می سوزد ، کمک های عمرانی کنند ، نه کارشکنی ، همان گونه که صندوق های رای را سوزاندند اینها ، چرا مخالفت کردند؟ وظیفه هر کس در محل خودش این است که نباید بگذارد بین جوانان نفوذ کنند و اختلاف بیندازند ، اینها

نمی خواهند بگذارند کارخانه ها به کار بیفتد اما ما در برابر نسل های آینده مسوول هستیم . جوانان را آگاه کنید که افراد مغرض نمی خواهند بچه ها درس بخوانند ، آنها می خواهند آشوب بپا کنند و وضع گذشته را پیش آورند ولی ما باید همه با هم این نهضت را گرم نگه داریم . خدا همگی شما را حفظ بفرماید .

تاریخ 28/1/58

پیام امام خمینی به مناسبت روز ارتش

ملت شریف و مبارز ایران وفقهم الله تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

با اهداء سلام و سپاس از مجاهدات خستگی ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزی رساندید و دست خیانتگران داخلی و خارجی را با خواست خدای بزرگ قطع کردید ، لازم است به تذکرات زیر توجه نمائید:

1!!! روز چهارشنبه 29فروردین روز ارتش اعلام می شود . ارتش محترم در این روز در شهرستان های بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند .

2!!! ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند . اکنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامی است و ملت شریف لازم است آن را به این سمت رسما بشناسد و پشتیبانی خود را از آن اعلام نماید . اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است جایز نیست . ما و شما و ارتش ، برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدین خاتمه دهیم

.

3!!! افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند . توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامی میشود و نظام را از هم می پاشد . سربازان و درجه داران و افسران موظفند سلسله مراتب را حفظ و مراعات کنند ، چنانچه روسای فوق موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند . ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت کامل زیر دست از مافوق و رعایت کامل مافوق از زیر دست ، اداره شود . تخلف از این امر ضدانقلاب است و مورد مواخذه خواهد بود .

4!!! افراد خارج از ارتش حق ندارند در امر ارتش دخالت کنند و ارتشی را در داخل ارتش یا خارج بدون مجوز دستگیر کنند . اگر شکایتی دارند یا اطلاع از مجرمیت کسی دارند ، روی موازین شرعی و قانونی رسیدگی خواهد شد . دخالت بیجا در داخل ارتش موجب ضعف آنان می شود و مخالف انقلاب اسلامی است .

5!!! این قشر از ارتش که در خدمت اسلام و ملت هستند وفاداری خود را از جمهوری اسلامی اعلام نموده اند ، اگر خدای ناخواسته در رژیم طاغوتی خلاف و گناه صغیره کرده اند ، با برگشت به سوی خدای تعالی و جمهوری اسلامی مورد عفو خداوند رحمن و عفو ملت شریفند و اینجانب آنان را عفو کردم . امید است آنان با دلگرمی و اعتماد به خدا و ملت شریف به خدمت خود صادقانه ادامه دهند و با قدرت در پادگان

های خود مستقر شوند . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و هدایت جوانان فریب خورده ای را که می خواهند در صفوف مسلمان ها تفرقه بیندازند خواستارم و هوشیاری ملت را در مقابل توطئه های غیر اسلامی امیدوار .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 29/1/58

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست و مسؤ ولین کمیته های چهارده گانه انقلاب اسلامی تهران

ضرورت وجود پاسداران و کمیته ها در خلع سلاح و سرکوبی مفسدین

بسم الله الرحمن الرحیم

در جزئیات این مسائل نمی توانم وارد بشوم من کلیاتی باید بگویم . ما و همه می دانند که پس از پیروزی انقلاب تا این حد و بیرون کردن این قوای شیطانی البته دنبال هر انقلاب یک اغتشاشاتی هست ، یک نابسامانی هائی هست و همه می دانند که آنوقتی که این نابسامانی ها پیدا شد ، از قوای انتظامی هم خبری نبود و پاسدارها این کار را کردند و جلو همه این مفاسد را تا آن حدودی که امکان داشت در همه بلاد ، کمیته ها و پاسداران انقلاب این کارهای مفید را انجام دادند و البته حالا هم قوای انتظامیه تا یک حدودی تشکل پیدا کرده است ، لکن پهلوی او باید این پاسداران و کمیته ها باشند تا آن روزی که قدرت نظامی یک جوری باشد که خلع سلاح تمام مفسدین را و گروه هائی که دارند اخلال می کنند ، بکنند . علامت اینکه قدرت پیدا کرده اند این است که خلع سلاح کرده باشند ، پس از آنکه خلع سلاح کردند از این گروه هائی که در بین مردم دارند مفسده می کنند ، کارخانه ها می روند تبلیغات سوء می کنند ، کشاورزی را نمی خواهند تحقق صحیح پیدا بکند ، مدارس دولتی را نمی خواهند باز

باشد ، می خواهند این آشفتگی ها سر جای خودش باشد تا فرصت پیدا بشود که خارجی ها تبلیغ کنند که ایران نمی تواند خودش را حفظ کند ، یک زمینه فسادی ایجاد کنند و خدای نخواسته کودتایی درست کنند که در دنیا هم موجه نشان بدهند . این اشخاص و گروه هائی که در بین مردم افساد می کنند ، تبلیغات سوء می کنند ، مادامی که هستند احتیاج به کمیته ها و پاسدارها هست . این را نه دولت می تواند انکار کند و نه ملت می تواند انکار کند و هیچ کس منکر این نیست که تا اینکه قدرت دولت به اندازه ای نشود که این اشخاص مفسد را خلع سلاح بکند و به جای خودش بنشاند این احتیاج به کمیته ها و احتیاج به پاسداران انقلاب ضروری است و معلوم هم نیست که دولت اگر چنانچه با او صحبت بکنند و بکنیم این معنا را هیچ جایش را بتواند انکار بکند یا انکار کنند ، آنها همه قائلند به اینکه پاسدارها لازمند .

آن چیزی که مشکل است این است که این کمیته ها در سرتاسر ایران (شما فقط تهران را ملاحظه نکنید) در سرتاسر ایران ، کمیته ها گاهی افراد غیر صالحی در آنها پیدا شده است یا کمیته ها اصلا تشکیل شده است از افراد غیر صالح ، آن هم به اسم انقلاب و به اسم کمیته فلان ، و اینها کارهائی انجام می دهند که ضد انقلاب است ، کارهائی انجام می دهند که برخلاف شرع اسلام است و این موجب این می شود که چهره انقلاب ما را

مشوه کنند ، هم در داخل و هم در خارج که بگویند که این پاسداران انقلاب و این کمیته ها ، همه کمیته فلان و پاسدار انقلاب اسلام هستند و معذلک این کارها دارد انجام می گیرد ، پس معلوم می شود که اسلام این وضع را دارد ، اسلام ، این آشفتگی ها را اسلام می خواهد . آنهایی که دشمنند وقتی که یک جا ، دو جا ، ده جا یک امر خلاف واقع بشود ، دیگر ملاحظه این را نمی کنند که پانصد جا امر صحیح واقع شده است ، یک چند جا هم امر خلاف واقع شده است ، آن ها همان امر خلاف را انگشت روی آن می گذارند و همه رامی کوبند ، روحانیت را می کوبند ، اسلام را می کوبند ، انقلاب را می کوبند . آن چیزی که مشکل است این است که باید فکر این مطلب را کرد که اینهایی که سرخود رفتند و تشکلیل کمیته دادند ، یا آنهایی که سر خود نرفتند ، لکن دیگران در آن نفوذ کردند و بدون اینکه اشخاص صالح توجه داشته باشند آنها نفوذ کردند و کم کم تحمیل کردند بر دیگران یک مسائل باطل را ، باید فکر این معنا شد که چه جور و از چه راه ما میتوانیم اصلاح کنیم . نه اصلاح کمیته های تهران ، از کمیته های تهران کمتر حرف است ، اصلاح کمیته های همه مملکت ، مثلا در هر شهری که چند نفر مثلا آدم نافذ یا معمم یا غیر معمم است به عدد آنها کمیته هست ، کمیته هائی

که هر کدام با دیگری مخالف هستند و هر کدامی جز نفع به طرف خودشان و اشکال به طرف دیگر می کنند و کارهای نابسامانی که منافی با انقلاب است ، منافی با اسلام است انجام می گیرد و ما نتوانستیم تا حالا با کوششی که کردیم به اینکه این اختلافی که بین بعضی ها هست رفع بکنیم و مثلا در هر جائی و در هر نقطه ای به اندازه ای که لازم است کمیته باشد و پاسدار انقلاب و با هم مخالفت نداشته باشند و به اندازه لزوم حفظ نظم و آرامش را بکنند ، نه اینکه آرامش را به هم بزنند ، این مع الاسف تا حالا توفیق حاصل نشده است . ما باید این نواقص را رفع بکنیم . فکری برای اصل وجود کمیته و اصل وجود پاسدار انقلاب ضروری است که لازم است و باید باشد . تا آنوقتی که ما احساس کنیم که دولت سلطه پیدا کرده است بر امور و علامتش این است که خلع سلاح کرده است از مخالفین اسلام ، از مخالفین نهضت ، تا آنوقت ما لازم می دانیم که این کمیته ها باشند و پاسدارها هم باید باشند و ما تقدیر و تشکر می کنیم هم از کمیته ها و آقایان که صرف وقتشان را کرده اند در یک همچو امری و البته امری است که مال همه است و مال خودشان است و هم پاسدارهای انقلاب که این قدر زحمت متحمل شدند و اینقدر کشته و قتل ها و شهید داده اند ، این مورد تقدیر همه است و مورد تقدیر اسلام است .

اصل مساله که باید اینها باشند و روی احتیاجات لازم است وجود اینها ، این اصل مساله طرح نیست ، این باید باشد ، این مساله طرح است که چطور ما اصلاح کنیم اینها را ، در مثلا فرض بفرمائید که فلان شهر که واقع می شود یک قضایائی مثلا به اسم اینکه فلانی ، فلان آدم فرض کنید که ساواکی بوده است و فرار کرده می ریزند منزلش ، خوب این هیچ وجه شرعی و عقلائی ندارد که کسی فرار کرده ، بریزند زن و بچه اش را بخواهند اذیت بکنند یا مثلا اگر یک کسی را بگیرند ، روی غیر موازین شرعیه اذیت کنند ، آزار کنند ، شکنجه کنند و از این مسائل ، این مسائل را باید یک کاری بکنید که جلوگیری بشود . تصفیه لازم دارد این کمیته ها ، نه انحلال . باید باشد و باید تصفیه بشود و باید هم تصفیه بشود به اینکه اشخاص یا

هیات هائی بروند یکی یکی این کمیته ها را ملاحظه کنند و از اشخاص مطلع اعمال اینها را بپرسند و ببینند چه کارهائی کرده اند و مسبب این کارها چه اشخاصی هستند این را پیدا بکنند و آن شخصی را که مفسد است یا کنار بگذارند و یا اگر مجازات میخواهد ، مجازات بکنند و به جای او یک شخص صالح بگذارند . درد مطلب اینجاست که شما یک فکری برای این جهت باید بکنید که عرض بکنم که کمیته ها را اول اصلاح بکنید و اشخاصی که ضرر دارند ، اشخاصی که مفسد هستند آنها را کنار بگذارید و اشخاصی صالح به

جای آنها بگذارید . حتی در خود قم هم پیدا می شود یک همچو چیزی ، گاهی کارهای خلاف می شود .

لزوم هوشیاری ملت در تصفیه مغرضین

در هر صورت اصل مطلب را که شما می فرمائید ، این محل اشکالی است که باید باشد ، لکن اصلاح هم باید باشد . تصفیه کنید و این تصفیه را باید به دست خود آقایان و به هیات هائی که قرار می دهند و از اینها ، اگر چنانچه این تصفیه ها بشود معلوم نیست که دیگر انتقادی در کار باشد . انتقادات روی این است که اغراض هست در کار ، اغراض زیاد است از کمیته ها که تبلیغات سوء بکنند به اینها ، والا خوب ، این مردمی که در مساله آقای طالقانی که مورد احترام همه ما هست ، این مردمی که جلو افتادند و این تظاهرات کردند ، اینها برای خاطر آقای طالقانی این کار را کردند! یعنی اینها علاقه دارند به آقای طالقانی ؟! آن کسی که خدا را قبول ندارد با آقای طالقانی که خدا را قبول دارد عرض کنم که شخص روحانی است و متعبد به اسلام است ، برای او این کارها را کردند؟! یا برای اینکه نگذارند یک محیط سالم باشد؟ اینهایی که برای ملت ما دارند دلسوزی می کنند ، رفراندم برخلاف مشی ملت ما بود! این رفراندمی که همه ملت با جان و دل دنبالش بودند این بر خلاف مصلحت ملت بود که اینها بعضی از صندوق ها را آتش زدند ، بعضی جاها عرض کنم با تفنگ رفتند جلوی مردم را گرفتند که رفراندم نشود و تحریم کردند رفراندم را؟!

چرا این کار را کردند؟ این برای این بود که ملت را اینها می خواهند و می خواهند که مملکت ایران یک مملکت خوبی باشد؟! خوب ، ملت همین است و همینی است که همه دیدند که با شوق و شعف و با وظیفه و با احساس وظیفه شرعی رفتند و رای دادند و مشت آنها را هم که پنج ، شش تا گروه بودند که همه هم مخالف بودند و روی همرفته شان به قدر نیم درصد نشد جمعیتشان ، اینها می بینند که در رفراندم که شکست خوردند ، در بین مردم هم که جایگاهی ندارند و ارباب ها هم که منافعشان را تامین می کنند ، اگر چنانچه اینها حدیت در کارها بکنند و آشوب در اینجا بکنند و نگذارند که آرامش پیدا بشود ، از این جهت جلوی رفراندم را می خواستند بگیرند . خوب ، قضیه کشاورزی ، برخلاف مصلحت ملت است کشاورزی ؟! چرا می روند نمی گذارند کشاورزی بشود؟ و چرا می روند تحریک می کنند این کشاورزها را که شلوغ بکنند و مانع بشوند از اینکه کشاورزی بشود اینها نظر حسن دارند نسبت به این ملت ؟! می خواهند که این مستضعفین به نوائی برسند؟ می خواهند در مقابل آن هائی که عرض بکنم که ظلم به این ملت کردند ، اینها می خواهند یک فعالیتی بکنند و هوای ملت را دارند و اشتیاق دارند به اینکه این ملت یک حال صحیحی پیدا بکند ، یک وضع سامان داری پیدا بکند؟! اگر اینطور است ، مگر کشاورزی مخالف با مصالح ملت است که اینها افتاده اند در

بین این کشاورزها و همه را دارند مانع می شوند؟ می آئیم سراغ کارخانه ها ، کارخانه اگر راه بیفتد این برخلاف مصلحت مملکت ماست ؟ برخلاف مصلحت ملت ماست این ؟! چرا می آیند می افتند در بین کارخانه دارها تبلیغات سوء می کنند و نمی گذارند که راه بیفتد . همه این مسائل به ما این مطلب را نشان می دهد که یک عده ای ماءمورند از طرف خارجی ها (و من بیشتر احتمال می دهم آمریکا باشد) ماءمورند از طرف اینها که نگذارند ایران سالم باشد ، نگذارند آرام باشد . این ماءموریت را اگر بتوانند در کارخانه ها انجام می دهند ، اگر بتوانند در کشاورزی انجام می دهند ، بتوانند در دانشگاه ها و در اینها که یک مردم ساده ای هستند ولو تحصیل کرده اند و مشغول تحصیلند ، لکن جوانند و زود تحت تاثیر واقع می شوند چهار تا کلمه عرض می کنم چیزی که به آنها می گویند ، زرق و برق داری که می گویند ، بازی می خورند والا نه اینکه آنها سوء نیت داشته باشند . اینها می افتند و زن و بچه و بچه ها و بزرگ ها و زن ها و مردها را بسیج می کنند برای یک امری که این امر را خود آنها با ریشه اش مخالفند . خود آنها با آقای طالقانی مخالفند و هر روزی که دستشان برسد سر او را می برند و سر امثال او را ، لکن حالا بهانه دستشان افتاده است که مثلا آقای طالقانی رفته اند بیرون و این بهانه دستشان افتاده و

آن بساط را در مدرسه های ما و در خیابان های ما اینها درست کردند و برای کمیته ها شروع کردند تبلیغات سوء کردن . اینها یک دسته ای هستند که فردا هم یک چیز دیگری پیش می آید . من پیشتر گفته بودم زمان طاغوت که ما در مواقع معینی می بینیم که یک غائله بلند می شود ، آن مواقع معین یک وقت قبل از ماه رمضان است و یک وقت قبل از ماه محرم ، ماه رمضان برای دولت سابق یک خطری داشت که مبادا روحانیون (در مساجد مردم مجتمع اند ، ماه عبادت است ) مبادا یک تبلیغ سوء بر ضد دولت بشود ، قبل از ماه مبارک یک غائله درست می کردند . غائله قضیه مثلا شهید جاوید ، یک ماه مبارک را ماها غفلت می کردیم که ما از کجا داریم ، اشتباهمان از کجاست ، یک ماه مبارک ما سر یک مساله جزئی به جان هم می افتادیم ، اهل منبرها دو طایفه می شدند ، یک طایفه از آن ور ، یک طایفه این ور ، علما و مثلا چیزهای ما ، طلبه های ما دو طایفه می شدند ، یک طایفه از آن ور ، یک طایفه ، یک ماه مبارک را ما هدر می دادیم که ، دولت را باید در این ماه مبارک ما تنبیهش بکنیم به یک چیزهایی ، یک مطالبی بگوییم ، اینها درست می کردند این مطلب را و ما را سرگرم می کردند به شهید جاوید . یک ماه ، دو ماه ، سه ماه این می شد ، همچو

که این به طرف سردی می رفت و ماه محرم مثلا نزدیک می شد و مساءله مرحوم شمس آبادی را پیش می آوردند ، ای بسا شمس آبادی ، حالا شاید هم خودشان یک همچو کاری می کردند که این غائله درست بشود ، حالا خودشان هم نکرده باشند کس دیگری کرده باشد ، اما آنها غائله را درست می کردند و دو دسته راه می انداختند یک دسته از آن ور و یک دسته از آن ور . قوای ما و نیروی ما که باید صرف بشود در مصالح اسلام ، سر این قضیه هدر می دادند تا اینکه این یک خرده ای سرد می شد ، وقتی که این سرد می شد ، مثلا نزدیک یک ماه رمضان یا چی ، قضیه دکتر شریعتی را پیش می کشیدند ، از آن ور یا الله شروع می کردند تبلیغات بر علیه او ، از آن ور شروع می کردند تبلیغات علیه او ، تمام قوا صرف می شد سر این و الان هم مشغولند ، الان هم آنهائی که می خواهند نگذارند که این مسائل ایران روی مصالح مسلمین چیز بشود حالا هم این مسائل هست ، وقتی این هم سرد شد یک مساله دیگر . حالا شما خواهید دید بعد از اینکه مثلا این غائله اخیر از بین رفت و حل شد و چنانچه حل است و خود آقای طالقانی هم الان هستند در قم با ما ملاقات کردند و خود ایشان هم ناراحت از این مسائل شدند که یک همچو حرف هائی درست کرده اند ، بعد از اینکه این غائله چیز

شد یک غائله ای درست می کنند ، حالا یا خودشان می فرستند مثلا فرض کنید که یک کسی را می گیرند مثلا احمد ما را می گیرند ولو اینکه اگر احمد را بگیرند بکشند من حرفی نمی زنم اما اینها می خواهند درست بکنند یا یک مثلا چیز را از علمای ایران پسرش را می گیرند یک کاری سرش می آوردند و این یک غائله پیدا می شود ، تا این شد خودشان شروع می کنند قبل از اینکه صاحبکار مشغول بشود و اظهار تاءثر بکند ، آقایان تاثر می کنند و مصیبت آقایان می گویند . خود صاحبکار هیچ حرفی نمی زند اما آقایان سینه می زنند این چیست ؟ برای این است که نمی خواهند که این مملکت ما به دست خودمان باشد . اینها ماءمورند که این مملکت را کاری بکنند که آن مسائل سابق دوباره با یک فرم دیگر ، فرم شاهنشاهی دیگر نمی شود اما با یک فرم دیگری آنها عود بکنند و ما باز همان اختناق ها و همان چپاولگری هایی که آنها داشتند ، همان مال مردم را خوردن دوباره بیاید ، یک مقداری گیر اینها بیاید و اینها هم استفاده ای بکنند . ما باید الان تمام قوایمان را صرف کنیم در اینکه اینطور مسائل را که اینها پیش می آورند خنثی بکنیم . البته اینها این مساله را پیش آوردند و چه بسا خود آنها این مساله را می خواستند بشود و خود آنها مثلا فلان را گرفتند و خود آنها خواستند چیز بشود بعدش هم هیاهو کردند در صورتی که صاحبکار همچو هیاهویی نکرده

، آنها شروع کردند هیاهو کردن . در هر صورت اینکه راجع به کمیته ها هیاهو می کنند ، این امر تازه ای نیست اینها بساطشان و اساس مسائلشان این است یعنی تزشان این است که بکوبند هر چیزی را ، هر نقطه ای را که می خواهد برای این ملت ، یک کاری بکند . من عرض کردم شاهد بزرگی بر اینکه اینها حسن نظر ندارند و سوءنیت دارند ، جلوگیری از رفراندم بود . رفراندم را می توانند بگویند ملی نبود؟! می توانند بگویند که دست داشت ، دولتی در کار بود که دستی رویش داشته باشد؟! می توانند بگویند یک عرض می کنم عناصری در اینجا مخرب بوده اند؟! نمی توانند این را بگویند . اینکه دیگر حرفی نبود که ، کسی نمی تواند این حرف را بزند لکن آنها با تمام قوا کوشیدند به اینکه جلوگیری بکنند ، هر جا توانستند بعضی از صندوق ها را آتش زدند ، بعضی مردم را اذیت کردند ، مانع شدند از اینکه چه بشود ، تحریم کردند . خوب ، این دلیل بر این است که اینها نمی خواهند ما یک وضع خاص و یک وضعی نمی خواهند این انقلاب به ثمر برسد ، اینها می دانند ، خارجی ها لمس کردند مطلب را .

طریق مبارزه انبیا قیام برضد مستکبرین و قدرتمندان بوده است

سابقا یک مطلبی بود که علمی بود که اگر اجتماع کنند مردم با هم ، اگر یک ملتی باهم مجتمع بشود ، نمی شود جلویشان را بگیرند . روی آن مساله علمی ای که داشتند آنها و دید سیاسی که داشتند ، نمی گذاشتند اقشار با هم نزدیک بشوند

. ماها را از دانشگاهی ها همچو دور کردند که ماها آنها را تکفیر می کردیم ، آنها ما را تحمیق می کردند . آنها می گفتند این دسته عرض می کنم که عمال دربار هستند ، آخوند یعنی درباری ، آخوند یعنی انگلیسی . من خودم با آقای حائری و آن آقای حائری (اشاره به یکی از حضار) در زمان رضاشاه ظاهرا توی اتومبیل نشسته بودیم ، اتومبیل های بزرگ ، چند نفر هم از طرف های آن طرف شهر می آمدیم تهران ، آن چند نفر یکی شان شروع کرد صحبت کردن ، گفت که من حالا سال های طولانی بود که این هیکل ها را نمی دیدم ، اینها را انگلیس ها آورده اند در ایران و (ظاهرا گفت ) یا در نجف ، انگلیس ها آورده اند برای اینکه نگذارند کار ماها درست بشود ، اینها عمال انگلیس هستند . مادامی که ما سوار بودیم اینها این حرف ها را شروع کردند زدن و گفتن به اینکه اینها چطورند . اینها وضعشان این بود ، تبلیغاتی کردند به اینکه هر معمم و آخوندی درباری است . اصل دین را ، اینها دین را آن که بجا آورده برای افیون است دین . اینها ، قدرتمندها دین ها را ایجاد کرده اند و دینی را که اینها ایجاد کردند قدرتمندها بودند برای اینکه مردم را خواب بکنند و آنها قدرت خودشان را اعمال بکنند که مبادا توده ها بر ضد قدرتمندها چیز بشوند ، اینها با وعده بهشت و با وعده اینطور چیزها مردم را آرام میکنند ، لالائی می گویند برای

مردم ، مردم را بیهوش می کنند و قدرتمندها مردم را می چاپند ، در صورتی که اگر هر منصفی به تاریخ انبیا مراجعه کند ، می بیند که انبیا بودند که توده ها را بیدار می کردند بر ضد دولت ها . خوب این موسی علیه السلام است که توده مردم را ، یک آدم شبان با یک عصا راه افتاد ، توده مردم را بیدار کرد بر ضد فرعون ، نه فرعون موسی را درست کرد برای خواباندن آنجا ، موسی مردم را تجهیز کرد برای اینکه جلوی قدرتمندها را بگیرند . این تاریخ اسلام ما که دم دستمان است و همه تان می دانید ، می دانید که اینطور نبود که قدرتمندهای قریش حضرت رسول را درستش کرده باشند و دین اسلام را درست کرده باشند برای اینکه توده را خواب کنند . این حضرت رسول بود که توده ها را بیدار کرد ، گداها را بیدار کرد ، صعلوک ها را بیدار کرد ، فقرا را بیدار کرد و بر ضد این چیزها قیام کرد ، بر ضد قدرتمندها . جنگ های پیغمبر همه با قدرتمندها بوده . این طرف عبارت از یک عده بی ساز و برگ ، یک عده عرض بکنم که توده مردم ، فقرا و ضعفا و مستضعفین ، آن طرف مستکبرین و عرض بکنم دارای کذا و کذا . آن تبلیغات آنها به قدری بوده است که شاید در بین خود ماها و شاید در بین جوان های ما این معنا را به باور رساندند ، به ثبت رساندند که خیر ، اصل دین برای یک

همچو چیزی است ، در صورتی که عکس مطلب بوده است . در خارج همه می دانند که عکس بوده است ، همیشه نزاع ما بین پیغمبرها از توده ها شروع شده بر ضد مستکبران ، بر ضد قدرتمندها . از آن ور این روحانیون طرفدار دولت ها هستند یعنی درباری هستند ، طرفدار دولت هستند شما اگر ، سوابق را ما یادمان نیست و لکن من از اول دولت رضاشاه تا حالا یادم است و وارد در جریان بودم و مطلع بودم ، شما البته اکثرتان یادتان نیست از اولش ، از بین ما شاید بعضی هایتان . آن که با این قدرت شیطانی در این طول پنجاه و چند سال مخالفت کرد روحانیون بودند ، تمام جبهه های سیاسی کنار بودند ، گاهی ممکن بود یک کلمه ای در خارج اینها بگویند ، اما آن که در داخل ، در داخل مملکت قیام کردند بر ضد رضاشاه ، علمای تبریز بودند . یک وقت هم علمای خراسان بودند ، یک وقت هم علمای اصفهان بودند که در قم جمع شدند ، که ما همه اش را حاضر بودیم . آن که در مجلس مخالفت می کرد ، جبهه ملی نبود مدرس بود ، نهضت آزادی نبود مدرس بود که می ایستاد و بر خلاف آنجا . اینها آن وقت چیزی نبودند ، کاری نداشتند به این کارها ، بعد که چیز شد ، خوب ، آنها حالا هستند ما کاری با آنها نداریم اما قضیه این است که تبلیغات بر ضد روحانیت دامنه دار بوده است و این تبلیغات برای خاطر این بوده

است که آنها می خواستند که این جناح روحانی را از مردم جدا بکنندتا نتوانند اینها با هم مجتمع بشوندو تا نتوانند منافع اینها را در اختیار بگیرند . این قضیه تز آنها و جهات سیاسی و دیدهای علمی .

وحشت اجانب از قدرت روحی مردم و وحدت کلمه

امروز اینها لمس کردند این مسائل را ، یعنی عینا در خارج دیدند که این ملت با هم که شد ، همه چیز آنها را به باد داد . این ملت وقتی که روحانی اش و عرض بکنم دانشگاهی اش ، بازاری اش و عرض بکنم کشاورزش ، همه اینها با هم مجتمع شدند و یک کلام گفتند که مرگ بر این سلطنت و یک کلام گفتند ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، هیچ قدرتی نتوانست جلوی اینها را بگیرد . اینها الان وحدت کلمه ای که حاصل است و حاصل شد خطری بود که لمس کردند که تمام قدرت های بزرگ نتوانست جلوی این ملت را بگیرد و این ملت با مشت خالی غلبه کرد بر آنها و نبود جز اینکه اسلام در کار بود و مردم شهادت را طالب بودند و نبود الا اینکه همه با هم بودند و از آن بچه کوچک تا آن پیرمرد هشتاد ساله همه یک حرف میزدند . این معنا را اینها لمس کردند ، در رفراندم اینها فهمیدند قضیه چی هست ، فهمیدند که یک نفر آدم که (در روزنامه بود یا در رادیو بود یادم نیست ) یک نفر آدمی که اشتباه کرده است درانداختن رای خلاف ، گریه می کند به اینکه من یک گناهی کردم که بخشودنی نیست ، من جهنمی دیگر شدم .

برای اینکه اشتباه خودش را اسباب این معنا می داند . آن مردی که دوشش گرفتند ، مریض بوده آمده رای انداخته (در خمین شده ) رای انداخته و مرده . آن پیرمرد هشتاد ساله را توی چرخ نشاندند ، آن معلولین را ، آن چیزها را توی چرخ نشاندند ، آمدند پای صندوق . کجا در دنیا سابقه دارد این ؟ در کجای دنیا از یک مملکت سی و پنج میلیونی ، سی میلیون جمعیت ، بیست میلیون جمعیت رای بدهند ، رای مثبت ، در مقابلش نمی دانم چهارصد و چند نفر ، چهارصد و چند هزار نفر ، صد و چهل هزار نفر ، کجای دنیا یک همچو چیزی بوده ؟ نبوده . این خطر وجدانی است برای خارجی ها ، اینها که نمی توانند حالا به این زودی چشم پوشی کنند از نفت ما ، چشم پوشی کنند از اورانیوم ما ، چشم پوشی کنند از مس ما ، اینها که به این زودی نمی توانند دست بردارند . اینها می بینند که اگر این قدرت همراه هم باشد و با هم حرکت بکند و این نهضت به این گرمی که هست باقی باشد دیگر اینها نمی توانند مطلب را متحولش کنند به یک مطلب دیگر . مردم ایران یک تحول ذاتی پیدا کردند ، خدا کرده این را ، متحول شدند روحا . تحول روحی این است که سابق در چند سال پیش از این یک پاسبان می آمد در بازار تهران می گفت که یا بازار را ببندید یا بیرق بزنید . برای کسی قدرت این نبود ، اصلا

حق قائل برای خودش نبود که نه ، می شود گفت نه . کی می گفت نه ، هیچ کس . تمام اقشار اینطور بود که حق قائل نبودند برای خودشان . یک تحول روحی انسانی پیدا شد به دست خدای تبارک و تعالی که همین مردم بی ساز و برگی که آن روز از یک پاسبان می ترسیدند حالا دیگر از توپ و تانک نترسیدند و آمدند ریختند برچی و گفتند مرگ بر شاه . اینها از این تحول و از این و حدت کلمه وحشت دارند ، وحشت دارند و به صدد این هستند که بشکنند این را ، از چه راه بشکنند؟ از این راه که کمیته ها وقتی که می بینند که اینها می توانند استقرار نظم بدهند ، این را بشکنند ، روحانیون اگر می توانند چیز بکنند ، اینها را بشکنند ، کارخانه ها را بروند به هم بزنند ، کشاورزی را به هم بزنند . اینها می خواهند به هم بزنند اوضاع مملکت ما را . اینها غفلت دارند ، این آقایان بزرگ ها غفلت از این معنا دارند که قضیه این نیست که بخواهند یک نظمی پیدا بشود ، قضیه این نیست که بخواهند یک آرامشی پیدا بشود ، قضیه این نیست که بخواهند برای ملت یک زندگی صحیحی پیدا بشود . شما بدانید که اگر چنانچه یک زندگی صحیحی برای ملت پیدا بشود اینها بیشتر تبلیغات می کنند . اینها حالا که نمونه اش را دارند می بینند که خوب ، مشغولند برای اینکه برای کارمندها یک کاری بکنند ، برای عرض می کنم که کارخانه

دارها یک کاری بکنند ، برای مردم بی بضاعت کاری بکنند ، برای بی خانه ها کاری بکنند ، اینها حالا که می بینند این کار نمونه این است که یک آرامشی در این مملکت پیدا بشود و مردم به همان حالی که دارند که متحول شده اند و نمی خواهند دیگر دیگران را به این حال باقی باشند و همه دنبال مثلا روحانیت هستند ، این معنا را می خواهند به هم بزنند و بشکنند و این جز اینکه این اموری که هست ، این اشخاصی که هست تصفیه بشوند و از مملکت خارج بشوند یا به جزای خودشان برسند راه حل دیگری ندارد . اگر دولت بتواند این کار را بکند ، بسیار خوب ، بکند ، همه ما هم می خواهیم . آن روز دیگر مگر بیکارند آقایان که بخواهند کمیته بازی کنند؟ آقایان هم خوب کار دارند ، آقایان ، آقایان درس هایشان را رها کرده اند ، بحث هایشان را رها کرده اند ، همه کارهایشان را رها کرده اند آمده اند اینجا . مگر این پاسدارها بیکارند که بیایند شب و روز اینجا بایستند با خطر مرگ ، با کشته دادن ؟ اینها هم اگر چنانچه یک آرامش بشود و احساس کنند به اینکه خیر ، این چیزها دیگر نیستند در کار ، این مفسدین رفتند از بین ، اینها هم می روند سراغ کارشان . کار دارند ، اینها بیکار که نیستند . کاسب بوده است آمده است اینجا این کار را می کند و حالا با یک زندگی هیچی دارد این کار را می کند . اینها

لازم است باشند و غفلت است از این معناکه کسی بشکنداینهارا . دشمن ها می شکنند ، اگر دوست ها نفهمیده این را بشکنند اینها هم اشتباه کارند ، نفهمند که بخواهند این پاسدارها را بشکنند واین کمیته ها را ، باید البته آقایان تصفیه بکنند .

تایید و تقویت کمیته ها و پاسداران و اصلاح آنان

ما هر دو طرف قضیه را باید ببینیم ، آن مقدار مفیدش بلااشکال همه ما قائلیم به اینکه باید باشد واحدی حق ندارد دخالت بکند . آن طرف غیر مفیدش و آن چیزی که مفسده دارد باید کمیته ها تشکیل بشود ، گروه هایی تشکیل بشود ، شوراهایی تشکیل بشود برای اینکه تصفیه بکند این را . اگر یک روزی عاجز از تصفیه شدید ، آنوقت باعث این می شود که آیا باید اینها باشند یا نه ، آنوقت باید این صحبت را بکنید . باید بگردید دنبال اینکه اشخاص صالح پیدا کنید . یکی یکی کمیته ها را تفتیش بکنید ، دیدید که یک نفری است که مردم مثلا به او سوءظن دارند ، او را ساواکی می دانند ، یا از عملش فهمیدید که می خواهد چیز بکند ، خلاف بکند ، این را بردارید کنار بگذارید او را ، یک نفر آدم مورد اطمینان جایش بگذارید . نه در تهران ، این در همه جا باید بشود . این مساءله ای است که در همه جا باید بشود . باید این کمیته ها اصلاح بشود و باقی باشد ، تا آن وقتی باقی باشد که دولت قدرت داشته باشد (و علامت قدرت دولت خلع سلاح مخالفین اسلام است ) تا آن وقت اینها باید باشند

. آن روزی دولت می تواند گله کند از کمیته ها که خلع سلاح کرده باشند . اگر اینها خلع سلاح کردند ، یک روز کمیته ها باقی ماندند آن وقت بیائید گله کنید . اما تا مادامی که دشمن های ما خلع سلاح نشده اند ، تا مادامی که در تهران ، در خود تهران یک محله را برای خودشان دولت مستقل قرار دادند و شب نامه می خوانند و عرض میکنم عبور و مرور را از آنجا جایز نمی دانند ، تا مادامی که این طور است ، ما پاسدارها را کنار بگذاریم ، راه را برای آنها باز کنیم ؟! این غلط است ، یا نفهمی است و یا خیانت ، یا ندانم کاری است یا خیانت . ماتحمل نمی کنیم این را . ما پاسدارها را تقویت می کنیم ، ما کمیته ها را تقویت می کنیم تا آن روزی که (این را من پیشتر هم گفته ام ) تا آن روزی که دولت قدرت پیدا بکند و بتواند عرض می کنم که جریان امور را بکند و ما علامت قوت دولت را این می دانیم که خلع سلاح بکند اینها را . آن روزی که اینها را از تمام ایران خلع سلاح کردند که در هیچ جای ایران دیگر کمونیست و نمی دانم چیز خلق در کار نبود ، یا جناح دیگری که مضر به اسلام است در کار نبود و مضر به انقلاب ماست در کار نبود ، همه اینها می روند سراغ کار خودشان . آقایان همچو نیست که در اینجا یک چیزی بخواهند ببرند ، یک منصبی

برای آقایان نیست ، انحطاط برای آقایان است که آقایی که باید در محل خودش آقا باشد حالا آمده است خدمتگزار شده . این روح اسلامی است که آنها را وادار به این کار کرده . پاسدارها ، روح اسلامی آنها را وادار کرده به این کار والا دنیا که نمی تواند آدم را وادار کند که برود خود را به کشتن بدهد برای هیچ . این اسلام است که این کار را کرده . آنهایی که می خواهند اسلام را بشکنند ، آنهائی . که با روحانیت مخالفت می کنند ، با اسلام مخالفت می کنند اینها ضد انقلاب هستند اسمش هر چه می خواهد باشد .

در هر صورت این کلیات قضیه است که از آن طرفش بلااشکال لازم است و از آن طرفش تصفیه بلااشکال لازم است وباید فکر تصفیه اش را بکنیم . امااین خصوصیاتی که الان شما خواندید و آن برنامه هائی که دارید ، من الان نمی توانم چیزی درباره اش بگویم مگر اینکه مطالعه اش بکنم و بعدش بگویم باید چه بکنیم ، لکن قدم اول این است که آقا قبل از اینکه یک تصفیه ای واقع بشود شما هم خودتان هر چه خوب باشید ، کمیته های چهارده گانه هم هر چه خوب باشند لکن اگر چهار تا کمیته در تهران ، ده تا کمیته سر خود در تهران پیدا شد ، در عموم مردم که اطلاع از واقعیات ندارند ، آنها رفتند یک فسادی کردند ، خانه مردم ریختند خانمان مردم را غارت کردند ، شرب خمر کردند توی عرض بکنم که چی ، همه فسادها را

کردند ، خوب این وضع اینطور می شود که می گویند کمیته ها اینطور ، یک وقت می گویند کمیته ها . سابقا اینجور بود که اگر یک بقالی کم فروشی می کرد می گفتند فلان بقال کم فروشی است . اگر یک آخوندی پایش را کج می گذاشت می گفتند آخوندها اینطورند . نمی دانم این از کجا پیدا شده بود که راجع به آخوندها یک نفر که خلاف می کرد می گفتند آخوندها ، راجع به سایر طبقات ، آن یک نفر گناه سر خودش می گذاشتند . و لهذا برای جمعیت اهل علم سنگین است مطلب ، یعنی یک وظیفه بسیار سنگین است . نباید بگذارند که یک معمم خدای نخواسته یک خلافی در یکی از این کمیته ها ، چون میگویند که از این رقم هستند من نمی دانم راست یا دروغ باشد ، و لکن باید اجازه ندهید که یک معمم منحرف ، یک معمم سازمانی که بوده است توی اینها و از خود آنها بودند سرش عمامه گذاشته ، نباید اینها را اجازه بدهید که در این کمیته ها ، وارد نشوند و یک خلاف بکنند و آن وقت بگویند کمیته ها اینطورند . کمیته ها نگاه نمی کنند که ، کمیته ها حفظ کردند مملکت را ، این کمیته ها درست کردند ، این مملکت را ، این پاسداران انقلابند که مملکت را حفظ کردند . اینها فکرش را نمی کنند . همه هم دارند می آیند هی به ما می گویند که آقا ما نمی توانیم درست بکنیم . از همه این قوای انتظامی که ما باید

تایید کنید از ما خوب ما باید تایید کنیم از شما ، اما!!! از دولت ، از آنها اما دولت باید تایید کند از این پاسدارها و ما احتیاج به تایید آنها نداریم من خودم تایید می کنم اینها را ، ما تایید می کنیم اینها را و باید باشند لکن باید تصفیه بشوند . بدون تصفیه این نمی شود و اسباب این می شود که همه تان را ، اینهائی که می خواهند ضرر بزنند به روحانیت ، همه را چیز بکنند ، برایشان تبلیغات سوء بکنند . این باید درست بشود ، این ماحصل حرفی است که من حالا می توانم عرض کنم و مال بعدش را ، بعدش را انشاءالله بعد .

لزوم عمل نمودن به وظایف اسلامی

لکن رویهمرفته این است که در این مسائل اموری که مکروه است برای ما ، اموری که سخت است شنیدنش ، اموری که سخت است پایداری درباره آن ، این شک ندارد که هست لکن وظیفه اش است . یک مساءله این است که یک جمعیتی فرض کن هست که برای دنیا دارد این کار را می کند اینها اگر ببینند که دنیایشان به زحمت است ، چیز است ، آسایش ندارند روز و شب کار می کنند . خوب ، ما هم اینطور است ؟ اینطور که نیست ، برای اینکه اگر برای دنیا بود که نباید بروید توی آنجا خودتان را وقف کنید برای این زد و خوردهائی که به درد شما نمیخورد . این برای خداست . پس ما یک وظیفه شرعی داریم انجام می دهیم این وظیفه شرعی که انجام می دهیم با هر . .

. نتوانستیم ، ما به وظیفه مان عمل کردیم . حضرت امیر هم نتوانست معاویه را از بین ببرد ولی وظیفه اش را عمل کرد . ما وظیفه مان را عمل می کنیم ، اگر توانستیم که کار را انجام بدهیم ، خوب هم وظیفه . . . ما که از پیغمبر بالاتر نیستیم ، ما که از امیرالمومنین بالاتر نیستیم ، ما که از سیدالشهدا بالاتر نیستیم ، آن وظیفه اش را عمل کرد ، کشته هم شد ، ما هم وظیفه مان را عمل می کنیم . بنابراین نباید ما از این مکروهاتی که پیش می آید ، خصوصا اینطور امور جنجالی که همه می دانند که فلان طایفه دارند به جان آن که اصل خدا را قبول ندارد ، برای عرض میکنم که آیت الله اش سینه می زند ، این معلوم است که مردم هم می دانند و خوب شما هم می دانید ، همه هم می دانند که این مساله توطئه است و یک مساله شیطنت است . و من امیدوارم نتوانند کاری بکنند و من متوقعم که همه آقایان اتکاء به خدا بکنند ، توجه خدا بکنند که با توجه به خدا این کارها حل می شود و حل شد و وحدت خودشان را حفظ کنند و ماءیوس نباشند و مشغول کارهای خودشان باشند و البته تصفیه را باید بکنند . خود آقایان مشغول بشوند و تصفیه بکنند . بعد از تصفیه کسی نیست که قبو ل نداشته باشد این را ، چنانچه شما هم قبول دارید که بعد از اینکه آرامش در این مملکت پیدا شد دیگر ما

کاری به آنها نداریم ما می خواهیم آرامش را ایجاد کنیم ، وقتی آرامش پیدا شد ، خدمت ما هم به س ر رسید و می رویم سراغ کار خودمان که من طلبه ام و درس می خوانم ، آقایان هم که هرکدام به آقائی شان چیز می کنند . این حاصل حرف من است حالا . بعد من هم این را باید نگاه کنم .

سوال آیت الله مهدوی کنی : در اینجا یک سوالی پیش آمد که بعضی از عناصری هستند که ظاهرا رهبری حضرتعالی را قبول می کنند ولی در مقام عمل نه آئین نامه دادگاه های انقلاب را قبول دارند و نه آئین نامه های کمیته مرکزی را .

پاسخ امام : خوب ، این جزو همان ها هستند که یک وقت این است که یک آدمی است هوای نفس دارد ، نه اینکه مثلا از آنهاست که می خواهند انقلاب را به هم بزنند . گاهی هوای نفس است که دلش می خواهد که حال خودش هم یک مثلا چیزی داشته باشد . یک وقت اینطور است . اینها ، باید به آنها حالی کرد به اینکه حالا وقت این کارها نیست ، حالا صحیح نیست اینکه آدم برود دنبال هوای نفسش ، وقتش باقی است بعدها انشاءالله . یک وقت این است که نه ، موذی است ، می خواهد این کارها را بکند برای اینکه به هم بزند اوضاع را . یکی از همین ساواکی هاست ، یکی از همین نمی دانم فدایی هاست که می خواهند وضع را به هم بزنند و باید تلفی کرد که مخالف انقلاب و

ضد انقلاب و با آنها عمل ضد انقلابی کرد .

سوال آیت الله مهدوی کنی : در ادارات دولتی ما مامورینی که آنجا هستند از پاسدارها ، آنها نه اینکه مخل نظم ادارات باشند ولی مشاهده می کنند که همان اوضاع سابق دارد تکرار می شود و اینها نمی توانند تحمل آن اوضاع را بکنند . رفتند تذکراتی دادند . بله منشاء نگرانی ها باید باشد .

می خواستم عرض بکنم اینها منشاء نگرانی نیست .

پاسخ امام : بله اینها جزء خصوصیات مطلب است که حالا من دیگر الان وقتم هم الان خسته ام .

تاریخ 29/1/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرهنگیان رفسنجان

این دست غیب الهی بود که همه مردم بلاد از دهات تا شهرهای بزرگ همه یک کلمه را می گویند

بسم الله ارحمن الرحیم

این حقیقتی است که باید اعتراف کرد که قلعه محکمی بود که احتمال فتح او نمی شد و فتح شد و دژ عظیمی بود که احتمال شکستن او نمی رفت و شکسته شد . ملتی با نداشتن هیچ ابزار و ساز و سلاح بر ابر قدرت ها و بر قدرت شیطانی که تا دندان مسلح بودند غلبه کرد لکن این من نبودم که این غلبه را نصیب شما کرد این خدای تبارک و تعالی بود . من در پاریس که بودم و می شنیدم که تمام مردم بلاد از آن اقصا بلاد تا مرکز ، از دهات کوچک تا شهرستان های بزرگ همه با هم متحد شدند و همه یک کلمه می گویند و آن اینکه سلسله پهلوی نه و جمهوری اسلامی آری . من آنجا اینطور فهمیدم که این دست ، دست غیب است . انسان نمی تواند این وحدت را تحصیل کند . انسان ها شعاع فعالیتشان محدود است ممکن است یک شهر را ، یا

یک استان را ممکن است که به وحدت کلمه برساند ممکن است که یک گروه از مردم را وحدت کلمه درشان ایجاد کند لکن یک کشور سی و چند میلیونی با اختلاف گروه ها ، با اختلاف آمال و آرزوها ، با اختلاف فهم و شعور آنها همه با هم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم دادند و یک مطلب را خواستند ، این نیست الا اینکه دست غیبی در کار است ، خدای تبارک و تعالی به وسیله امام زمان سلام الله علیه من از آنوقت یاس در من هیچ وقت نبوده است لکن از آن وقت بسیار امیدوار شدم که این مطلب به پیروزی خواهد رسید ، البته این معنا که پیروزی به این سهلی و به این زودی نصیب بشود ، یک ملتی که هیچ ندارد در مقابل یک قدرت شیطانی ، با اینکه مثل آمریکا و انگلستان به صراحت و شوروی هم پشتیبانی داشتند ، همه قوای شیطانی دست به دست هم داده بودند در مقابل یک مشت ملت ، لکن اینجا قوای رحمانی در کار بود ، با خدای تبارک و تعالی هیچ کس نمی تواند ستیزه کند ، اینجا دست غیبی الهی بود و تا این دست هست و تا این عنایت الهی هست شما پیروزید .

برای حفظ نهضت در برابر اخلال تفرقه افکنان و تبلیغات شیاطین بیدار باشید

همت کنید که این نهضت را به همانطور که هست ، این نهضت را به همین گرمی که هست حفظ کنید . اگر بخواهید به یک مملکت مستقل ، آزاد ، به یک کشوری که خودش روی پای خودش بایستد و کارهای خودش را اداره کند ، بخواهید به

یک همچو کشوری برسید و پیروز بشوید و تا آخر پیروزی را ادامه بدهید ، باید این رمز پیروزی را حفظ کنید . رمز پیروزی توجه به خدا بود . اشخاصی می آمدند از جوان های برومند پیش من و مرا قسم می دادند که شما دعا کنید ما شهید بشویم . این عنایت خدا بود . این تحول ، تحولی بود که به دست بشر نمی نشد انجام بگیرد . در ملت یک تحول روحی پیدا شد . یک تحول باطنی پیدا شد ، این تحول باطنی به دست خدا بود ، با عنایت خدا بود . یک ملتی که در چند وقت پیش از این اگر پاسبانی می آمد در بازار و می گفت باید تعطیل کنید یا باید بیرق بزنید ، کسی برای خودش حق قائل نبود که مخالفت کند ، به اندک وقتی به آنجا رسید که ریختند در خیابان ها و مرگ بر فلان گفتند ، اعتنا به توپ و تانک و مسلسل نکردند ، اعتنا بر قوای شیطانی نکردند این تحول ، تحول الهی بود . کاری کنید که این تحول از بین نرود . اینکه الان به دست آوردید و ملت ما به دست آوردند این از بین نرود ، وحدت کلمه را حفظ کنید ، توجه به خدا را تقویت بدهید روح خودتان رامتوجه به خدابکنید . شیاطینی که دربین شمامی خواهند تفرقه بیندازند طرد کنید . آنها را یا ارشاد کنید اگر قابل باشند و یا طرد کنید . آمریکا باز چشمش به ایران است ، به نفت ایران است ، به مخازن ایران است ،

به این زودی نمیتواند اغماض کند و سایر ممالک . شما اگر بخواهید این چشم ها را کور کنید واین دست ها را قطع کنید ، باید با همین رمزی که تاکنون پیش آمدید از این به بعد هم این رمز را حفظ کنید ، این کلید را حفظ کنید . آن رمز توجه به خدا ، همه یک مطلب و آن اسلام ، همه یک مطلب و آن ، شرک نه ، اسلام آری . اگر این رمز از دست ما خدای نخواسته گرفته بشود ، اگر این شیاطین که الان عمال آمریکا و ممالک دیگر در بین مردم هستند و آشوب می کنند ، نمی گذارند زراعت ما ، کشاورزی ما به جریان بیفتد ، نمی گذارند کارخانه های ما به جریان بیفتد ، نمی گذارند مدارس ما باز بشود ، اگر این عناصر در بین شما باشند و خدای نخواسته رخنه کنند و شما منفعل از حرف های آنها بشوید و جوان های ما غفلت کنند و توجه به آنها بکنند و تبعیت از آنها بکنند و در خیابان ها راه بیفتند ، تظاهر بکنند در زمانی که تظاهر نباید بکنند ، اگر خدای نخواسته این اشخاص فعالی که با الهامات شیطانی مردم را می خواهند منحرف کنند موفق بشوند من خوف آن دارم که بساط برگردد به حال اول ، من خوف آن دارم که باز اختناق پیش بیاید ، من خوف آن دارم که باز استقلالی که ما تحصیل کردیم از دست ما برود . عزیزان من بیدار بشوید ، اینها که در بین طبقات مردم افتاده اند بشناسید ،

اینها اگر چنانچه غمخوار ملت هستند ، چرا نمی گذارند ملت آرام باشد؟ چرا نمی گذارند رفراندم انجام بگیرد؟ رفراندم که امر ملی بود ، چرا صندوق ها را آتش زدند؟ چرا مردم را منع می کردند؟ تحریم می کردند رفراندم را؟ رفراندم که مال ملت بود ، آن که دیگر مربوط به طاغوت نبود ، مربوط به اجانب نبود ، مربوط به ملت بود ، چرا این کار را می کردند؟ کشاورزی را چرا نمی گذارند به جریان بیفتد؟ افتادند دور دهات وفساد می کنند و نمی گذارند که به جریان بیفتد . کارخانه های ایران را چرا نمی گذارند اینها به جریان بیفتد؟ برای اینکه اگر اینها به جریان بیفتد آرامش پیدا می شود ، اگر آرامش پیدا شد دست ارباب ها قطع خواهد شد

اینها می خواهند دست آنها باز باشد ، اینها می خواهند باز برگردانند به همان زمان ولو با یک فرم دیگر ، البته شاهنشاهی دیگر قابل عود نیست لکن به صورت های شیطانی دیگر . بیدار بشوید ، توجه داشته باشید ، هر کسی در هر جا هست توجه داشته باشد به اینکه این عناصر را طرد کند .

فرهنگ اساس ملت است ، اساس ملیت یک ملت است

انشاءالله بعد از اینکه استقرار پیدا کرد حکومت اسلامی ، نقیصه ها را همه با هم باید رفع بکنیم که در راس آنها فرهنگ است . فرهنگ اساس ملت است ، اساس ملیت یک ملت است ، اساس استقلال یک ملت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند . کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا بشود ، آنها از انسان می ترسند ، از

آدم می ترسند . کوشش کردند در این سال های طولانی و خصوصا در این پنجاه و چند سال که رجال در ایران پیدا نشود . تحصیلات را به طوری قرار دادند که رشد تحصیلی و انسانی پیدا نشود . ما را همچو ترساندند ، همچو با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم ، به خودمان اعتماد نداشتیم . اگر یک کسی مریض می شد می گفتیم باید برود به خارج در صورتی که طبیب داشتیم . همچو با ما رفتار کردند و ما را لرزاندند و ما را تهی کردند که اگر می خواستیم یک زمین ، یک راهی را اسفالت کنیم می گفتیم باید از خارج بیاوریم با اینکه داشتیم . باید ارتش ما را خارجی ها اداره کنند ، باید نفت ما را خارجی ها بیایند اداره کنند با اینکه ما داشتیم . همه چیز آن برای این بود که ما را از آنکه بودیم تهی کردند ، مغزهای مارا شستشو کردند ، اعتماد به نفس را از بین بردند در ما . جوان ها را با اعتماد به نفس ، با استقلال نفسانی بار بیاورید . معلم ها!جوان ها را مستقل ، آزاد بار بیاورید ، متعمد به نفسشان کنید . ما همه چیز داریم لکن آنها ما را همچو کردند که خیال کنیم هیچ نداریم . ما دیدیم که با مشت تهی آنها را عقب زدیم و توانستیم . پس توانائی داریم . مائی که از یک سرهنگ می ترسیدیم ، از یک پاسبان می ترسیدیم ، دیدید که بچه های ما هم اعتنایی دیگر به

تانک و توپ نکردند . پس ما داریم چیز ما خدا داریم . تا اعتماد به خدا هست ، تا توجه به خدا هست ، تا اینکه این روحیه شجاعت در شما هست پیروز خواهید بود . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه اقشار ملت را خواهانم و من دعاگو و خدمتگزار همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 30/1/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام حسن البکر رئیس جمهور عراق

جناب آقای احمد حسن البکر رئیس جمهوری کشور عراق

بسم الله الرحمن الرحیم

پیام مودت آمیز آن جناب در مورد استقرار جمهوری اسلامی و اصل و موجب تشکر شد . نهضت انفجاری ایران در اثر دیکتاتوری و اختناق و فشار رژیم پهلوی هشداری بود برای همه مستکبرین در مقابل مستضعفین .

من امیدوارم همه دولت ها با ملت های خود با مسالمت رفتار کنند . دولت ها باید در خدمت ملت ها باشند و ملت ها پشتیبان آنان ، تا آسایش برای همگان باشد . عاقبت اختناق ها انفجار است و آن نه صلاح ملت است و نه صلاح دولت . خداوند تعالی توفیق سلم و سعادت به همه عنایت فرماید .

والسلام و علیک

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/1/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان پالایشگاه های اصفهان و شیراز

عامل پیروزی ، نیروی اسلام بود ، نیروی ایمان جوانان به اسلام و خدای تبارک و تعالی بود

بسم الله الرحمن الرحیم

عامل پیروزی ، نیروی اسلام بود ، نیروی ایمان جوانان به اسلام و خدای تبارک و تعالی بود من از همه شما آقایان که از مناطق دور تشریف آورده اید برای تفقد از ما و همبستگی با ملت ایران تشکر می کنم . من لازم است که بعضی تذاکرات راعرض کنم . ماتااینجاکه بحمدالله پیروزمندانه آمدیم باید بفهمیم که با چه نیرو این پیروزی دست آمد ، اگر ندانیم چه نیروئی بود ، برای آتیه خطرناک است و اگر بدانیم چه نیروئی بود و اهتمام نکنیم برای حفظ آن ، برای آتیه کشور ما خطرناک است . نیروی پیروزمندانه ، نیروی اسلام بود ، نیروی ایمان جوانان ما به اسلام و به خدای تبارک و تعالی بود ، توجه

به مقصد واحد که آن اسلام و جمهوری اسلام و احکام اسلام بود و فداکاری ملت ما برای اسلام ، و شهادت را فوز عظیم دانستن رمز پیروزی بود . ما اگر وحدت کلمه نداشتیم ، هر یک ، یک مقصدی داشت ، هر گروهی به طرفی می کشیدند ، ممکن نبود بر این قوه شیطانی و قدرت های بزرگ که در دنبال او بود پیروز شویم . اجنبی ها فهمیدند که ما با قدرت واحد که قدرت ایمان است و وحدت کلمه و اجتماع گروه های مختلف در یک کلمه پیروز شدیم و آنها خوف این را دارند که دست آنها تا ابد قطع شود ، در صدد بر آمدند که این رمز را از دست ما بگیرند و ما را از این سلاح بزرگ اسلامی خلع کنند . عمال آنها در اقشار ملت راه افتادند و مفسده می کنند ، دانشگاه ها را تعطیل می کنند ، دانشسراها را با توطئه تعطیل می کنند ، کشاورزی را نمی گذارند راه بیفتد ، فرهنگ را نمی گذارند صورت اسلامی پیدا بکند ، صنایع را نمی گذارند راه بیفتد . اینها بودند که می خواستند رفراندم را نگذارند تحقق پیدا بکند ، اینها بودند که بعضی صندوق های رفراندم را آتش زدند و به بعضی صندوق ها حمله کردند و رفراندم را تحریم کردند و اینها فهمیدند که در بین ملت جائی ندارند و ملت ما با وحدت کلمه و با قدرت الهی وایمان ، بر همه مشکلات تا اینجا پیروز شده است ، می خواهند نگذارند پیروزی ما به ثمر برسد . اینها هوادار

ملت نیستند ، اینها برای کارگر و برای دهقان نمی خواهند خدمت کنند ، اینها دشمن کارگر و دهقان هستند و به صورت دوست در آمده اند تا نگذارند برای آنها عمل مثبت انجام بگیرد . آیا رفراندم بر خلاف مسیر ملت بود که آنها مخالفت می کردند؟ آیا کشاورزی بر خلاف مسیر ملت است که اینها مخالفت می کنند؟ آیا راه انداختن صنایع و کارخانه ها

بر خلاف مسیر ملت است که اینها مخالفت می کنند و با جدیت جلوگیری می کنند؟ آیا خانه سازی برخلاف مسیر ملت است که در بین ملت حرف های نالایق پخش می کنند؟ شما از اعمال اینها بفهمید که اینها مفسد هستند و اینها عمال خارجی و مستعمرین هستند و می خواهند ما را از مسیر خودمان خارج کنند . مستعمرین لمس کردند این معنا را که ما با وحدت کلمه پیروز شدیم و آنها نتوانستند این عنصر فاسد را در ایران نگه دارند ، با آنهمه جدیت .

تاکید بر هوشیاری ملت در مقابل آشوبگری های عمال اجانب و جلوگیری از توطئه ها از این به بعد باید شما بیدار باشید ، هوشیار باشید ، نگذارید اینها در بین صفوف شما رخنه کنند و نگذارند شما به مقصد خودتان برسید . اینها نظر صحیح ندارند ، اینها دلسوز ملت نیستند ، اینها عمال اجانب هستند که با صورت های فریبنده در بین اقشار ملت به راه افتادند و نمی گذارند ایران یک آرامشی پیدا بکند تا اینکه برای همه اقشار زندگی مرفه تهیه شود . اینها می خواهند با گل آلود کردن آب ماهی بگیرند برای اجانب ، اینها

می خواهند باز چپاولگری ها را اعاده بدهند ، اینها می خواهند باز اختناق را برگردانند ، همه چیزها را به باد بدهند . شما آقایان ، شما جوان ها ، شما اقشار ملت آن رمزی را که به آن رمز پیروز شدید حفظ کنید و آن حفظ وحدت کلمه است . اختلاف را کنار بگذارید ، با هم برادروار ، با هم با یک صدا به پیش بروید و آن استقرار حکومت عدل اسلامی برای همه ، عدالت برای همه . این مفسدین باید بدانند که این برای ملت ما مضر است و برای خودشان هم مضر است . این تفرقه افکنی ملت ما را به باد خواهد داد ، اگر موفق بشوند خدای نخواسته . لکن باید بدانند که ما با ملایمت ، تا موقعی که محتاج به ملایمت است ، با آنها رفتار میکنیم و آن وقت که تکلیف برای ما پیدا شد به طور دیگر عمل خواهیم کرد و در یک روز حساب را پاک خواهیم کرد .

من از شما آقایان ، از تمام ملت ایران ، از تمام اقشار ایران ، از دانشجویان محترم ، از تجار ، از کارگران ، از کار فرمایان از همه ملت خواستارم که حفظ کنند وحدت کلمه را ، نگذارند اینها در بین اقشار شما تفرقه بیندازند . دقت کنند که اینها عمال خارجی هستند و می خواهند با بهانه های مختلف آشوب بپا کنند . در این چند روز دیدید که با بهانه بسیار مبتذل که خود آن آقا با آن مخالف بود در خیابان ها ریختند و مدارسی را تعطیل کردند و

مردم را اغفال کردند .

برای اینکه آشوب بپا شود . آنها متوجه باشند که قدرت این را ندارند که تفرقه ما بین ما و آقایان دیگر بیندازند و آقایان با هوشیاری جلوی این تفرقه ها را می گیرند . شما ملت ماءمورید که با هوشیاری جلوی این تفرقه ها را بگیرید . جوانان عزیز ما در دانشگاه و در سایر مدارس موظفند که از این توطئه ها جلوگیری کنند . عزیزان من این توطئه گری ها بر ضد انقلاب است و اینها که توطئه میکنند بر ضد انقلاب هستند ، تهمت ها که میزنند برای تفرقه ، ضد انقلاب است . انقلاب اسلامی را حفظ کنید و این نهضت را گرم نگه دارید . خداوند تمام شما را حفظ کند و ملت ما را به سعادت و سلامت برساند .

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

تاریخ : 1/2/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشسراهای کرمانشاه و همدان

ضرورت پرداختن به مسائل اصولی از قبیل سمپاشی ها و انحرافات

بسم الله الرحمن الرحیم

توفیق و سعادت همه اقشار ملت و شما خانم ها و آقایان حاضر در اینجا را از خداوند می خواهم . شما الان قبل از مسائل اصولی به مسائل فرعی پرداخته اید ، مسائل اصولی ما الان در بین داریم ، تا آن مسائل اصولی حل نشود مسائل فرعی حل نخواهد شد . این مسائل به آن می ماند که در آن وقتی که ما همه با هم برای شکستن سد محکم خارجی ها و عمال آنها فریاد می زدیم ، شما حرف درست شدن دانشگاه یا درست شدن حوزه ها را بزنید ، در آن وقت بی موقع بود حالا هم همین طور . شما الان گرفتار مسائلی هستید که اگر چنانچه آن مسائل حل

نشود ، این مسائل نخواهد حل شد . شما الان گرفتار انحرافاتی هستید که دامن می زنند و می خواهند مملکت ما را منحرف کنند و باز به حال سابق برگردانند . تا این انحراف و این خیانت ها منقطع نشود و از بین نرود ، مسائل فرعی اصلاح نمی شود . شما الان این مسائل را که گفتید و طرح کرده اید ، این برای وقتی است که ما بر اجانب غلبه پیدا کرده باشیم و آنها را عقب رانده باشیم . ما الان در بین راه هستیم ، ما نرسیدیم به مقصد ، سمپاشی ها در بین است ، جدا کردن ملت از علما یکی از آن چیزهائی است که سمپاشی است . مسائلی که شما طرح کردید ، این مسائل در موقع خودش مفید و الان مضر است . الان اگر چنانچه این مسائل را ما بخواهیم تعقیب کنیم ، بعضی از این مسائل اسباب این می شود که تفرقه در بین ملت حاصل بشود . ما می خواهیم که این مسائل را در موقع خودش با فرصت حل بکنیم . الان وقتی است که ما باید مسائل اصلی را و آن قطع ایادی این اجانب که الان در بین کشور ما به طور گسترده ای هست قطع بکنیم باید این را فکر بکنیم الان غیر از آن ، فکر کردن در مسائل دیگر ، فکر کردن در فروعی است که تا اصل درست نشود ، نخواهد درست شد .

توطئه و افساد عمال خارجی به امید ممانعت از اجرای اصلاحات

شما ملاحظه می کنید که همه مشکلاتی که ما داشتیم در زمان سابق و رژیم فاسد ، الان بخواهیم اصلاح کنیم ،

مشکل تراشی می شود ، مدرسه ها را به هم می زنند ، جوان های ما را نمی گذارند تحصیل

کنند ، هر روز به یک بهانه آنها را به خیابان می کشند ، زراعت را نمی گذارند ، کشاورزی را نمی گذارند که تحقق پیدا بکند ، می روند و فساد می کنند و جلوگیری از زراعت می کنند ، اقتصاد ما را نمی گذارند سالم باشد ، کارگر ما را نمی گذارند کار بکند ، کارخانه های ما را نمی گذارند به جریان بیفتد . اینها چه کسانی هستند؟ اینها آیا دلسوز ملت هستند که نمی خواهند این مملکت آرامش پیدا بکند؟ آیا می شود اصلاحی بدون آرامش ؟ می شود در حال جنگ اعصاب و جنگ خارجی و به هم خوردن همه اوضاع ، قضایای ، مشکلات ما حل بشود؟ می شود با این خرابکاری ها که اینها در تمام اطراف مملکت ما شروع کرده اند ، گاهی در کردستان ، گاهی در بلوچستان ، گاهی در جاهای دیگر مشغول فساد شده اند ، می شود با این امر اصلاح بشود؟ می شود یک امری که پنجاه و چند سال است به هم خورده است ، یک مملکتی که پنجاه و چند سال است رو به خرابی رفته است ، فورا اصلاح بشود؟ می شود بدون مهلت این مسائل حل بشود؟ اینها ، این عمال خارجی مهلت نمی دهند ، اینها نمی گذارند که یک مهلتی پیدا بشود و اشخاص متفکر کارها را انجام بدهند . اینها با صورت مختلف ، با تبلیغات سوء مانع هستند از اینکه آرامش پیدا بشود و تا

آرامش پیدا نشود هیچ اصلاحی

امکان ندارد . تا آرامش پیدا نشود کارخانه ها به راه نمی افتد ، تا آرامش پیدا نشود کشاورزی اصلاح نمی شود ، تا آرامش نباشد فرهنگ ما اصلاح نمی شود ، تا آرامش نباشد روحانی ما اصلاح نمی شود . این مسائل را الان طرح کردن جز اینکه یک تفرفه ای بیندازید چیزی نیست . مساله اصلی را جلو بیندازید . جوانان ! عزیزان من ! بانوان ! آقایان ! همه متوجه باشید دست ها در کار است ، توطئه ها در کار است ، از خارج الهام می گیرند که نگذارند این مملکت آرامش پیدا بکند ، نگذارند اصلاحات حاصل بشود . شما ملاحظه می کنید که ، خانه سازی برای کشاورزان و برای کارگران یک کار خلاف ملی است ؟ همین را هم دارند مخالفت می کنند ، همین خانه سازی را هم دارند مخالفت می کنند . آیا رفراندم یک امری بود که غیر ملی بود ، مربوط به خارجی ها بود؟ دولتی دخالت در او داشت ؟ دست قدرتی در آن دخالت داشت ؟ چرا نمی گذاشتند رفراندم تحقق پیدا بکند؟ چرا تحریم کردند رفراندم را؟ چرا صندوق ها رادر بعضی جاها آتش زدند؟ برای اینکه نمی خواهند یک مملکت آرام باشد ، نمی خواهند ملت به حال خودشان سرنوشت خودشان را در دست بگیرند . اگر ملت سرنوشت خودشان را در دست بگیرد نمی گذارد که آمریکا همه چیز او را ببرد و شوروی از آن طرف ، آمریکا از آن طرف ، انگلستان از آن طرف ، نمی گذارند همه نیروهای جوانی ما به

هدر

برود و آنها نمی خواهند این را .

توجه به علاج خیانت ها و پرهیز از تفرقه و تشتت

الان تمام افکار باید متوجه این معنا باشند که دست این خائن ها را کوتاه کنید . این کارهائی که اینها در اطراف مملکت می کنند با اسم های مختلف ، با بهانه های مختلف ، اینها را ما باید علاج بکنیم . بعد از اینکه این علاج شد ، وقت این است که فروع را ما وارد بشویم و کارهای دیگری را بکنیم . تا ریشه اجنبی در اینجاست و تا ریشه های عفونت بار رژیم سابق هست و تا رژیم سابق به ریشه های فاسد

خودش در اینجا هست هیچ کار انقلابی نمی توانید بکنید . ما در بین انقلاب هستیم و باید ریشه اینها را از بین ببریم . ما نرسیده ایم به پیروزی تا اینکه برسیم بعد از به پیروزی رسیدن آن مسائل پیش می آید . ما الان در بین راه هستیم ، ما الان در حال مبارزه هستیم و آقایان ملتفت باشند ، توجه داشته باشند ، اذهان شما را منحرف نکنند به فروع و به اسم اینکه برای کارگر کار بکنید ، برای مدارس چه بکنید ، اینها چیزهائی است که آنها می خواهند نشود لکن تقاضایشان این است که حالا به صورت های مختلف طرح بکنند که نگذارند آرامش در ایران پیدا بشود والا ما شروع به خانه سازی می خواهیم بکنیم ، آنها مانع هستند . دولت می خواهد کشاورزی را به راه بیندازد ، کارخانه ها را به راه بیندازد ، آنها مانع هستند . دولت می خواهد کشاورزی را به راه بیندازد ، کارخانه ها را به

راه بیندازد ، آنها مانع هستند . این موانع را اول از بین ببرید . اول باید دشمن را از بین برد ، بعد طرح ها را داد . من از خدای تبارک و تعالی یاری همه آقایان را و همه دانشجویان را و همه محترمین بلاد را خواستار هستم و از همه تقاضا دارم که این تفرقه افکنی ها را از دست بدهند و نگذارند اشخاصی در بین آنها بیایید و تفرقه بیندازند با صورت های ظاهر الصلاح و با واقع توطئه گری .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/2/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر ایلام

قطع دست فتنه انگیزان یک تکلیف الهی !!! اسلامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

قطع دست فتنه انگیزان یک تکلیف الهی اسلامی است من از این شور و شعف شما جوان ها و متدینین ، در هر نقطه هستید تشکر می کنم . شما با این شور و شعف ، نهضت اسلامی را به پیش راندید و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که این شور و شعف باقی باشد و این نهضت را به آخر برسانید . شما جوانان ملت ، شما اقشار ملت به اسلام وفاداری کردید و دست اجانب را که در کشورتان سلطه داشت قطع کردید و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که این ریشه های گندیده ای که از آن رژیم مانده است با دست توانای ملت و جوانان برومند ما قطع شود . ما راه را به آخر نرساندیم ، ما تاکنون اسلام را به آنطور که هست پیاده نکردیم ، تا اینجا که ما رسیدیم فقط دست چپاولگران را و دست اجانب را تا حدودی از کشور خودمان و از

خزائن خودمان قطع کردیم و دزدهای کشور را بیرون راندیم ولی توطئه ها باز هست ، ریشه های فاسد باز هست و باید با همت شما جوانان ملت این توطئه خنثی شود و این دست های فتنه انگیز قطع شود . شما در هر جا که هستید ، ملت ایران در هر جا که هست ، در هر شهری که هست ، در هر ده و قریه ای که هست ، با کمال دقت مواظب اعمال فتنه انگیزان باشد ، اینها در بین اقشار آمدند و می خواهند شما و ما را باز تحت فشار و اختناق قرار دهند و ارباب های خود را بر ما مسلط کنند . ما همه مکلفیم به تکلیف الهی اسلامی که با هم این نهضت را حفظ کنیم و این قدرت الهی را نگذاریم تشتت پیدا بکند و دست آنهائی که می خواهند بین ما تفرقه بیندازند قطع کنیم . ما همه موظفیم به حسب احکام اسلامی که فتنه گران را از کشور خودمان برانیم و آنها را در بین صفوف خودمان راه ندهیم . شما برادران و خواهران بیدار باشید و توجه کنید این اشخاص که می خواهند بین شما با اسماء مختلف ، با بهانه های مختلف تشتت بیندازند ، توجه به این داشته باشد که کید آنها را خنثی کنید ، اینها هر روز به یک بهانه مردم را از هم جدا می کنند ، هر روز با یک توطئه بین صفوف ملت را تفرقه می اندازند ، در دانشگاه ها می روند و با بهانه های غیر انسانی ، به صورت انسانی آنها را تجهیز

می کنند تا بر خلاف نهضت ما راهپیمائی کنند ، اینها سوء نظر دارند در این مسائل ، حسن نظر ندارند با اسلام ، موافق نیستند با علمای اسلام موافق نیستند با کشاورزها ، موافق نیستند با کارگرها ، موافق نیستند با ملت ما ، به هیچ وجه موافق نیستند و لهذا هر چه جهات اصلاحی است می خواهند نگذارند انجام بگیرد ، می خواهند نگذارند برای این ملت رفاه حاصل بشود ، می خواهند نگذارند مملکت آرامش پیدا بکند ، تا اینکه دولت بتواند کارهای خودش را ، کارهای اصلاحی خودش را انجام دهد ، می خواهند نگذارند کشاورزی ما رشد پیدا بکند می خواهند ما را همیشه جیره خوار آمریکا قرار بدهند که همه چیز ما از آمریکا بیاید ، می خواهند نگذارند فرهنگ ما رشد پیدا بکند و آدم پیدا بشود در ایران تا اینکه کید آنها را خنثی کند ، می خواهند نگذارند اقتصاد ما سالم بشود ، می خواهند نگذارند ارتش ما مستقل بشود ، اینها کیدهائی است که به الهام از آمریکا و امثال آمریکا در ایران مشغول توطئه است .

شما باید بیدار باشید ، فقط رای به جمهوری اسلامی کفایت نمی کند ، اینها خودشان را در رفراندم همچو ضعیف دیدند ، همچو وحشتناک شده اند که به خیال توطئه های دقیق تر افتاده اند ، شما باید توطئه های آنها را با کمال دقت ملاحظه کنید . جوانان دانشگاهی ما گول این قشر مفسد و فاسد را نخورند ، از حرف های زرق و برق دار آنها گول نخورند ، تحت تاثیر حرف های به ظاهر صحیح

و در واقع توطئه گر واقع نشوند ، تمام جوانان ما موظفند که این نهضت را حفظ کنند و کید خائنین را خنثی کنند .

هشدار به عشایر غیور در مورد نفوذ خائنین و توطئه شیاطین

تمام عشایر ما ، از پشت کوهی ها تا غیر آنها موظفند که این نهضت را حفظ کنند . اگر خدای نخواسته خللی در این نهضت واقع بشود ، آماده باشید خدای نخواسته برای اختناق بالاتر و برای پیوستگی بالاتر و برای زحمت و ذلت بالاتر و برای زجر جوانانمان و کشتار جوانانمان ، بیشتر بیدار باشید ، برادران بیدار باشید ، برادران من هوشیار باشید ، نگذارید یک مشت از خدا بی خبر بین شما رخنه کنند و صفوف فشرده شما را به هم بزنند ، نگذارید به اسم اینکه ما با کشاورز موافقیم ، کشاورزی ما رابه تباهی بکشند و برای آمریکا بازار درست کنند ، نگذارید برای اینکه بگویند ما با فرهنگ موافقیم ، فرهنگ ما را استعماری قرار بدهند و نگذارند رشد بکنیم ، نگذارید اینها تضعیف کنند کمیته های اسلامی را ، نگذارید اینها تضعیف کنند پاسداران انقلاب اسلامی را نگذارید اینها تضعیف کنند ارتش اسلامی را ، نگذارید تضعیف کنند ژاندارمری اسلامی را ، نگذارید تضعیف کنند کلانتری ها و شهربانی را . اینها همه در خدمت اسلام هستند و این شیاطین می خواهند اینها را تضعیف کنند . من به شما ملت ایران اخطار می کنم که خطر در کار است و جلوگیری کنید . این شیاطین که هر روز غائله درست می کنند غائله های آنها را خفه کنید . خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت عنایت کند ،

خداوند دست خائنین را قطع کند خداوند دست اجانب را از مملکت ها قطع کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 1/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت نمایندگی عالیرتبه روحانی عربستانسعودی

مساجد ، مراکز جنبش ها و حرکت های اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا تشکر می کنم از این و فد و از امام محترم و از ملت حرمین شریفین ریاض و از جلالت ملک که شما را برای تفقد از ما اینجا فرستاده است . مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکت های اسلامی بوده . از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می شده است و از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در بیرق اسلام بوده است . همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبش ها بوده است . شما که از اهالی مسجد و از علمای مساجد هستید ، باید پیروی از پیغمبر اسلام و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیت و برای قطع ایادی شرک و کفر و تایید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار بدهید .

وحدت کلمه رمز پیروزی مسلمین از صدر اسلام تا امروز

ما به خواست خدای تعالی با آنکه بی ساز و برگ بودیم و ملت ما در دستش از تفنگ و آلات جنگی چیزی نبود ، به واسطه قدرت ایمان و وحدت کلمه بر قوای طاغوتی غلبه کردیم . و من امیدوارم همه ملت های اسلامی بپا خیزند و با وحدت کلمه و با توجه به اسلام و قدرت ایمان بر اجانب و بر کسانی که می خواهند این ملت ها را همیشه در تحت اختیار و سلطه خود داشته باشند غلبه کنند . رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام وحدت کلمه و قوت ایمان بود . قوت ایمان بود که یک لشکر ضعیف را بر امپراطوری های بزرگ عالم غلبه داد و سی نفر به قیادت خالد

ابن ولید بر شصت هزار نفر لشکر پیشقراول روم غلبه کرد . این قدرت اسلام بود که پیش می برد و ما مسلمین باید با قدرت اسلام ، اسلام را پیش ببریم . باید با قوای کفر به قدرت اسلامی مبارزه کنیم و دست تبهکاران را از ممالک خودمان دور کنیم . اگر وحدت کلمه اسلامی بود و اگر دولت های و ملت های اسلام به هم پیوسته بودند معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین زیر دست قدرت ها باشند . اگر این قدرت ، قدرت بزرگ الهی منضم بشود به قدرت ایمان و همه باهم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند ، هیچ قدرتی بر آنها غلبه نخواهد کرد .

اسرائیل ، جرثومه فساد

مع الاسف بااختلافاتی که در مناطق دیده می شد و خصوصا در مناطق عربی این موجب شده است که اسرائیل با جمعیت کمی که دارد در مقابل اعراب با آن جمعیت کثیر و ساز و برگ کثیر ایستادگی کند . اگر جلوی این جرثومه فاسد گرفته نشود ، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمی کند بر فقط فلسطین و مسجد اقصی و همه جا را می خواهد غلبه کند . بر مسلمین و بر دولت های اسلامی است که باهم متحد بشوند و این جرثومه فساد را از بن و بیخ برکنند و کسانی که پشتیبانی آنها را می کنند ، اجازه ندهند که پشتیبانی کنند . من از خدای تبارک و تعالی قدرت اسلام و عظمت اسلام و مسلمین را و وحدت کلمه آنها را خواستارم .

حکومت سابق ما برای اینکه خدمت بکند به ارباب های خودش

، همه طور در اینجا فجایع کرد و در خصوص زائرین بیت الله الحرام مضیقه هائی ایجاد کرد و گاه نسبت به مسوولین دولت سعودی چیزهائی گفت که شاید پیش ایرانی ها یک ناراحتی هائی از آنها هم حاصل شد و ما پس از رفتن او و قطع ید غاصبه او متوجه این هستیم که در سال های آتیه ، مملکت سعودی با ایرانی هائی که برای زیارت بیت الله و حرمین شریفین می آیند ، چه نحو عمل خواهد کرد . ایرانی ها نظر به این معنا دوخته اند که با برادران خودشان چه نحو عمل خواهد شد . و من امیدوارم که اکنون که دست ظلم از این مملکت کوتاه شده است و تبلیغات سوئی که می کردند از بین رفته است برادرهای ما باهم برادر باشند و رفتار آنها رفتارهای برادرانه باشد و برای حجاج بیت الله تسهیلات فراهم کنند و از خدای تبارک و تعالی این توفیق را خواستارم .

قوت ایمان و اتحاد ، عامل موفقیت مسلمان ها

تاریخ باید سرمشق ما باشد و ما وقتی که تاریخ را نگاه می کنیم تحولاتی که پیدا شده است در اسلام و در مسلمین ، هر جا که قوت ایمان در کار بوده است و مردم و مسلمین به قوت ایمان حرکت می کردند ، نصر با آنها همراه بوده است و هر وقت برای رسیدن به آمال دنیائی بوده است نصر از آنها فرار می کرده است . تعلیمات انبیا و تعلیم نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این است که با قدرت های معنوی ، شما می توانید پیش ببرید . آن قوه های معنوی که

پشت سر مسلمین بود و ملائکه الله که قدرت معنوی بود ، موجب شد که مسلمین در کمتر از نیم قرن بر همه معموره دنیا سلطه پیدا کنند . ما باید از تاریخ عبرت بگیریم ، آن وقت که یک دولت قوی ما داشتیم مثل دولت عثمانی ، در مقابل شوروی ، در مقابل ژاپن می ایستاد و گاه غلبه می کرد . دشمنان ما وقتی سلطه پیدا کردند ، این مملکت پهناور را تکه تکه کردند و هر کدام را به دست یکی از عمال خودشان دادند و بین آنها مع الاسف تفرقه انداختند و این موجب شد که مسلمین و اسلام ضعیف شد و مستعمرین به ما غلبه کردند . ما باید از این امور عبرت بگیریم و دولت های ما از این معانی و از این امر تاریخی عبرت بگیرند و اختلافات خودشان را رفع کنند . اگر اینها با هم مجتمع بشوند یک قدرتی خواهند داشت که هیچ قدرتی با آنها معارضه نمی کند ، البته به شرطایمان کامل .

و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ایمان ما را وایمان دولت های ما را وایمان ملت های ما را قوی کند و با عنایت خودش با ما همراهی کند که ما بر مشکلات خودمان سلطه پیدا کنیم و از شما و دوستان شما باز هم تشکر می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل واحدهای نیروی زمینی و ژاندارمری و مردم تبریز

ملت ایران ، پاسداران اسلام و قرآنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از مجاهدات خستگی ناپذیر اقشار ملت ایران تشکر می کنم . مجاهدات ایران نه تنها روی مذهب شیعه را سفید کرد ، که روی اسلام را سفید

کرد بلکه روی بشریت را سفید کرد . آنها که داد از حقوق بشر می زنند کاری برای بشر انجام نداده اند . آنها که داد آزادی لفظا می زنند ، این جبهه های مختلف برای انسان ها کاری انجام نداده اند . آن که کار انجام داد و مبدا است از برای اینکه بشریت را نجات بدهد مجاهدات ملت ایران است . مجاهدات ملت ایران با اتکا به اسلام و توجه به خدای متعال ما را نجات داد و از این به بعد نجات خواهد داد .

مجاهدات شما جوانان و مسلمین برومند ایران ، همه طبقات که با وحدت کلمه دست اجانب را کوتاه کردید الگوئی است برای همه مستضعفین . من امیدوارم که همه مستضعفین که زیر بار مستکبرین هستند به واسطه این مجاهدات شما به خود بیایند و خودشان را نجات بدهند . شما پاسداران اسلام هستید . ملت ایران پاسدار اسلام است و همانطور که در صدر اسلام ، اصحاب رسول اکرم و ارتش رسول اکرم پاسدار اسلام و قرآن بود ، امروز ملت ایران این معنا را و این افتخار را دارد . همه برای اسلام ، همه برای جمهوری اسلام فریاد زدند ، همه اسلام را خواستند و دست اجانب را از مملکت خودشان با صدای الله اکبر قطع کردند . با نداشتن هیچ ابزار جنگی لشکرهای عظیم طاغوتی را ، ارتش طاغوتی را ، کسانی که از اجانب دنبال سر او بودند ، اینها با الله اکبر از بین بردند .

امروز قوای نظام و انتظامی در خدمت اسلامند

ارتش ما ، آنهائی که پاک بودند ، آلوده نشده بودند به چیزهائی که ، کثافاتی که

طاغوت داشت ، برگشتند به سوی ملت و با ملت شدند . الان ارتش ما ، ژاندارمری ما ، همه اینها ، قوای انتظامی ما ، شهربانی ما ، در خدمت اسلام است و آنچه مربوط به طاغوت بود دفن شد و دفن می شود . امروز شما آزادید و هیچ خوف از ستمکاران ندارید و خوف از دولت ها ندارید چون دولت هااسلامی است و خیانت نمی کنند و جباریت نمی کنند .

شکستن صف روحانیت شکستن اسلام است

امروز اشخاصی که دیده اند در راس این قوا ، روحانیت بوده است و روحانیت در همه اقشار ملت ، مقدم بر همه اقشار در این نهضت قیام کرده است و سایر ملت دنبال او به واسطه قرآن مجید قیام کرده است ، در صدد بر آمدند که با روحانیت معارضه کنند . آنهائی که هیچ در این نهضت خطی نداشتند امروز از روحانیت انتقاد می کنند می گویند روحانیت نباشد . این خیال خامی است برای اشخاص خام یا برای اشخاص خائن . روحانیت در راس ما هست و ما تبع روحانیت هستیم ، ملت ما تبع روحانیت است و اگر روحانیت در کار نبود این نهضت به ثمر نمی رسید !!! روحانیت مردم را !!! من به همه کسانی که برای کشور خودشان کار می خواهند بکنند و علاقه به کشور خودشان دارند نصیحت می کنم که این صف الهی را نشکنید ، شکستن این صف شکستن قرآن است ، شکستن این صف شکستن اسلام است . اگر بیرق اسلام در راس ملت ما نباشد ، تا آخر ، تا آخر برده و کارکن دیگران

خواهند بود . آنهایی که برای کشور خودشان علاقه مند هستند این سد را نشکنند و نمی توانند بشکنند . ملت ، ملت با روحانیت است . آن که به اسلام علاقه دارد ، به کارمندان اسلام هم علاقه دارد . اگر بعضی کسانی که به طور قاچاق وارد شدند در روحانیت ، فسادی دارند ، به روحانیت مربوط نیست . آنها مطرودند ولی آنهایی که به واسطه الهام از دیگران یا به واسطه کج فهمی خودشان خیال کردند که این دژ محکم را می توانند بشکنند در اشتباهند . این دژ ، دژ الهی است . این سد ، سد خدایی است . پشتوانه این ، امام زمان سلام الله علیه است . این حرف های نامربوط را کنار بگذارند ، ملت نمی تواند تحمل بکند ، هی آخوند ارتجاعی نگوئید ، غلط است این حرف ، کشور شما را می برند اگر این آخوندها نباشند . ما همه دیدیم که در همه بلاد ، معممین ، معممین متعهد در راس مردم بودند و مردم را وادار کردند به اینکه نهضت کنند و مردم هم اطاعت کردند . این دژ را خیال نکنید می توانید بشکنید . اسلام را نشکنید ، قرآن را نشکنید . ملاحظه حرف های خودتان را بکنید ، عاقلانه حرف بزنید ، به اسلام خیانت نکنید . من از همه اقشار ملت متواضعانه تشکر می کنم . من در خدمت شما هستم . روحانیت در خدمت اسلام و در خدمت ملت است . این سد را حفظ کنید تا کشور شما حفظ بشود .

اقشار ملت ناآگاهانه ملعبه دست دیگران نشوند

من به همه اقشار ملت سفارش

می کنم که به خود آیند و توجه کنند که ناآگاه اسباب دست دیگران نشوند . آنهایی که دم از حقوق بشر می زنند کاری نکنند که حقوق ما از بین برود . آنهایی که دم از دموکراتیک می زنند کاری نکنند که آزادی ما از دست برود و نمی توانند بکنند . من به آنها اخطار می کنم که سر جای خودتان بنشینید ، نکنید کاری که برای ما تکلیف الهی پیدا بشود .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت تمام اقشار ملت را خواهان و امید این دارم که با وحدت کلمه و با اتحاد و با حفظ جهت الهی در خدمت قرآن باشیم و با دست واحد به مشکلات خودمان غلبه بکنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از افراد قوای انتظامی و ژاندارمری

تاکید بر حفظ نظام و سلسله مراتب

بسم الله الرحمن الرحیم

من از تمام جناح های قوای انتظامی و از شما جوانان برومند ژاندارمری تشکر می کنم . شما از این به بعد نیروی اسلامی هستید ، ژاندارمری اسلام هستید ، ایران از شماست و شما از ایران . ما همه پاسداران اسلام ، پاسداران کشور هستیم . من از طرف ملت پیوند خودم را و ملت را به قوای انتظامی اعلام می کنم . قوای انتظامی از ماست و ما از آنها . قوای انتظامی حافظ استقلال کشور ماست و ما پشتیبان آنها و ملت ما پشتیبان آنهاست . در بین ما اگر تفرقه ای بیندازند ، بر ضرر کشور است . باید همه هوشیار باشید نگذارید تفرقه واقع بشود . ملت هوشیار باشد که بین آنها و قوای انتظامی فرقی حاصل نشود . قوای انتظامی بیدار

باشند که بین آنها و ملت جدائی نیفتد ، در بین خودشان باید حفظ نظام و سلسله مراتب را بکنند اگر بخواهند خدمت به کشور و اسلام بکنند باید انتظامات را حفظ کنند و سلسله مراتب را حفظ کنند .

پیوند میان قوای انتظامی و ملت به برکت اسلام

ما همه از شما هستیم و شما از ما و همه پاسداران اسلام و همه برادر و مثل زمان طاغوت نیست که بین ما و شما را جدائی انداختند . اجانب بودند که خواستند قوای انتظامی از ملت جدا ، مردم را از قوای انتظامی می ترساندند . قوای انتظامی از ماست نباید ما از آنها بترسیم و نباید آنها از ما . هیچ هراسی در کار نیست ، برادر هستیم برادرها از هم نمی ترسند ، همه در خدمت هم هستند . ما همه در خدمت اسلام و امید است که تمام شما با قدرت و قوت و عظمت حفظ ثغور و حدود مملکت را بکنید و حفظ نظم در بین جامعه ما مرهون خدمت های شما باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/2/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر نیریز فارس و نمایندگان ستاد نیروی هوایی

روحانیون و عشایر ، سدی عظیم در مقابل اجانب

بسم الله الرحمن الرحیم

این عشایر ایران یکی از بهترین خزائن ملت است و در زمان رضاشاه به امر اجانب مامور شد که عشایر را در هر جا که هست سرکوبی کند . برای اینکه مطالعاتی که کرده بودند اجانب ، یکی از چیزهائی که ممکن بود جلوی اجانب را بگیرد و نگذارد که اینها به طرف ایران رخنه بکنند ، عشایر بودند . اینها با هر احتمالی یک سدی درست می کردند که جلوی آن متحمل را بگیرند . احتمال می دادند که روحانیون از مقاصد آنها جلوگیری می کنند ، رضاخان را واداشتند به اینکه با روحانیون بجنگد . همان طور که دیدید ، یعنی شاید شما اکثرا یادتان نباشد ولکن من یادم است و پیرمردها یادشان است ، دیدید که با روحانیون چه کردند به

طوری که در همین مدرسه فیضیه نمی توانستند طلبه ها توی حجره های خودشان روز بمانند . آنها مجبور بودند که قبل از آفتاب بروند به باغات و آخر شب برگردند برای اینکه اگر در مدرسه بودند ، می آمدند پاسبان ها می ریختند مدرسه و می بردند آنها را و خلع لباس می کردند ، حبس می کردند و چه می کردند و با بزرگان ، از روحانیون هم مخالفت های زیاد شده ، گرفتاریهای زیاد آنها داشتند . به حبس عده ای رفتند ، بعضی را کشتند روی همین احتمال که روحانیون یک سدی باشند در مقابل اجانب ، عشایر هم یک سد دیگری بود که اینها خیال این را می کردند عشایر اگر در ایران باشند (همین طور هم بود) قدرت عشایر باشد ، از باب اینکه اینها توجه به اسلام دارند ممکن است که جلوی مقاصد آنها را بگیرند . از این جهت عشایر را یکی پس از دیگری خلع سلاح کردند و از محل خودشان بیرون کردند و به قول خودشان تخته قاپو کردند و این مسائلی که برای همه عشایر پیش آوردند و هر چه توانستند این ذخائر ملت ما را ، این ذخائر انسانی را ، هر چه توانستند این ذخائر را چپاول کردند ، از بین بردند .

می دیدند که مجالس ، مجالسی که در ایران تشکیل می شود ، مجالس وعظ و خطابه و مجالس روضه احتمال داشت که برای اینها ضرر داشته باشد ، جلوی آن را گرفتند . ما دیدیم که در تمام ایران دیگر مجلس روضه ای یک وقت نبود . و در

قم بعضی از آقایان ، آقای صدوقی یزدی مجلس روضه ای قبل از اذان صبح داشت که اول اذان دیگر تمام شده باشد . مجالس را بکلی از بین بردند ، مساجد و ائمه مساجد و مراجع و هر چه بود ، اینها از بین بردند یعنی نگذاشتند دیگر این قوه فعاله قوه داشته باشد و مع الاسف آن روز ملت را هم جوری بار آوردند ، تبلیغاتشان طوری در ملت تاثیر کرد که ملت هم بسیاری از آنها ، البته نه همه ، بسیاری از قشرهای ملت هم مخالف شدند با روحانیت و تبلیغات آنها تاثیر کرد به اینکه اینها را معرفی کردند به اینکه اینها انگلیسی هستند .

اصلا خود انگلیسی ها اینها را اینجور معرفی کردند یعنی عمال انگلیس توی مردم می افتادند که این آخوندها انگلیسی هستند ، این آخوندها کذا هستند ، درباری اند ، انگلیسی هستند که مردم را از اینها جدا بکنند ، در هر صورت همه اقشار ملت را از اینها ، از هم جدا کردند با اسماء مختلف عشایر از اشرار هستند و باید سرکوبی بشوند و باید چه بشوند و اینها چه دزدند اینها عشایر ، مردم محترم ، فرض کنید در هر جائی چهار تا هم چیز هست لکن اینها غرضشان این حرف ها نبود ، غرض این بود که کاری که می کنند و عشایر را خلع سلاح می کنند ، در نظر ملت یک چیز صحیحی جلوه بدهند چنانچه عمامه اهل علم را که بر می داشتند در نظر ملت یک چیز صحیحی جلوه بدهند چنانچه گفتند اینها انگلیسی هستند ، اینها باید

بروند سراغ کارشان . اینها کردند این کارها را و همه اقشار را از هم جدا کردند . قشر روحانیین را از دانشگاهها جدا کردند ، به روحانیون گفتند که دانشگاه ها یک مردم بی دینی هستند یک دسته فکلی بی دین مضر ، به اینها می گفتند آخوندها درباریند ، یک دسته مردم درباری هستند که همیشه کار می کنند برای دیگران و چه اینها را از هم جدا می کردند .

نیاز مبرم به وحدت کلمه

والحمدلله اخیرا این انفصال ها کم شد و امید است که تمام بشود ، اگر بگذارند . در این نهضت که ما ، ملت ما پیروز شد ، برای این بود که این اختلافات یک قدری منسی شد همه توجه به یک مطلب پیدا کردند که باید یک جمهوری اسلامی ، یک حکومت اسلامی باشد و قشر روشنفکر و قشر متقدم و متجدد و بازاری و سایر اقشار همه با هم دست برادری دادند تا این کار را انجام دادند ، همه هم با هم توجه به اسلام کردند لکن الان ما احتیاجمان به این وحدت کلمه بیشتر از آنوقت هاست . آنوقت یک مسائل ، نارضایتی هائی از دستگاه بود که مردم را مجتمع کرد ، حتی آنهائی هم که خیلی علاقه به اسلام نداشتند لکن نارضائی را داشتند از دستگاه ، آنها هم با آنهائی که علاقه داشتند با هم دست به هم دادند و چون همه اقشار ناراضی بودند ، آن نارضایتی اسباب این شد که یک وقتی صدائی بلند شد و همه جمع شدند و الان احتیاج به این وحدت کلمه بیشتر است برای اینکه آن نارضایتی هائی

که از دستگاه بود ، خوب دستگاه که الان نیست ، حالا دیگر فروکش کرد و حالا به واسطه تبلیغات سوئی که باز شروع شده است ، همان دستگاه هائی که سابقا شروع می شد ، حالا نارضایتی ها را آوردند روی دولت فعلی ، آن نارضایتی ها که پیشتر داشتند و آنهمه مردم زجر کشیدند دیگر حساب این را نمی کنند که این زجرها تمام شد ، این حبس هائی که ابرار را می گرفتند و حبس می کردند تمام شد ، آن گرفتاری ها الان نیست ، حالا آمدند اطراف دوره می گردند می خواهند نارضایتی ایجاد کنند از این نهضت که این نهضت چه کرد ، یکی از حرف های شان این است (این چه شد؟ خوب ، این دولت چه کرد برای شما؟

چه می کند برای شما؟ این هم دولت اسلامی ، این هم جمهوری اسلامی ، باز هم شما همان وضع سابق را دارید . ) نه اینکه اینها ندانند مساله را ، می دانند مساله را ، غرض دارند ، می خواهند نشود مطلب ، می دانند که تا حالا چه شده ، یک چیزی شده است که دنیا سابقه نداشته است ، قدرتی را شکست داده اند که امکانش پیش مردم ، پیش دولت های خارج ، پیش متفکرین خارج ، برایشان تصورش نمی شد که همچو چیزی بشود ، امر غیر ممکن می دانستند . می دانند که آن دستگاه ظلم که همه جا ، در اعماق مملکت ما هم دستشان دراز بوده و هم ظلم می کردند ، می دانند آن را که آن ظلم ها

تمام شد ، الان کسی نیست که به مردم ظلم بکند و آنکه هست این است که ظالم ها را می گیرند آنهائی که ظلم کرده اند می گیرند محاکمه می کنند اما کسان دیگر را هیچ کاری ندارند ، آزادند . ما الان در این مجلس آزاد نشسته ایم با هم صحبت می کنیم در صورتی که قبلا امکان نداشت ، یک همچو مجلسی هیچ امکان نداشت ، اینها می دانند که خیلی چیز شده لکن نمی خواهند بعدها بشود ، متاسفند از اینکه شده است ، تاسفشان برای این است که دست ارباب ها کوتاه شده است .

روابط ما با آمریکا ، روابط یک مظلوم با یک ظالم است

در یکی دو روز پیش از این در روزنامه بود که سنای آمریکا به اتفاق آرا این اعدام هائی که در ایران شده است محکوم کردند . آنهائی که طرح داده یکی از دوستان اسرائیل است که خودش هم از صهیونیست هاست . خوب معلوم است که سنای آمریکا باید محکوم کند ما را ، شکی ندارد ، ما می دانیم که اینها ما را محکوم می کنند ، دولت آمریکا هم ما را محکوم می کند منتها حرفش را نمی زند ، مجالس آمریکا هم ما را محکوم می کنند برای اینکه آن داغی که به دل آمریکا وارد شده است به واسطه این نهضت ، به دل هیچ کس وارد نشده است ، هیچ کدام از ممالک به اندازه این استفاده نمی کردند . باید ما محکوم باشیم . توقع اینکه سنای آمریکا مثلا موافق با ما باشد ، توقع بیجایی است . توقع اینکه خیر ، اعدام های ما را محکوم نکنند

، این توقع بیجاست ، ما همچو توقعی از آمریکا نداریم ، خصوصا که خوب ، دولت ایران از اسرائیل نفت را قطع کرده و تا آخر هم نمی دهد به او دیگر ، او هم از دوستان نزدیک آمریکاست و سنای آمریکا ، ما توقع نداریم که دولت آمریکا به ما چیز کرده بود که اگر چنانچه این اعدام ها ادامه پیدا بکند ، در روابط ایران با آمریکا یک قدری خطر می افتد ، الهی که به خطر بیفتد ما روابط با آمریکا می خواهیم چه بکنیم ، روابط ما با آمریکا ، روابط یک مظلوم با یک ظالم است . روابط یک غارت شده با یک غارتگر است . ما می خواهیم چه کنیم . آنها میل دارند ، که با ما روابط ، آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند ، ما چه احتیاجی به آمریکا داریم ، آمریکا آن طرف دنیاست ، آنها می خواهند که بازار داشته باشند اینجا ، آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند . ما که ، اسلام که بنا ندارد که ظلم به دیگری بکند مظلوم هم نخواهد شد . البته سنای آمریکا ما را محکوم می کند ، مجالس انگلستان هم ما را محکوم می کنند ، مجالس شوروی هم ما را محکوم می کنند ، ما محکوم همه قشرها هستیم .

آن کاری که در ایران واقع شد کاری است که همه قشرهای ظالم و مستکبر با آن مخالفند ، ما هیچ توقع نداریم که دولت آمریکا یا سایر دول ابرقدرت ، آنهائی که می خواهند منابع ما را

ببرند ، حالا که ما دست آنها را کوتاه کرده ایم بیایند تشکر هم بکنند ، البته نباید هم بکنند ، خیلی هم اظهار تاسف باید بکنند . اگر از کشتن هویدا آمریکا اظهار تاسف نکند ، خوب این از یک نوکر پانزده سال یا بیشتر خودش که از دستش رفته است اظهار تاسف نکرده ، این بیوفائی است به نوکر ، اگر از اینکه شاه را ما می خواهیم محاکمه کنیم ، می خواهیم محکوم کنیم یا اعدامش کنیم ، آنها اظهار تاسف نکنند و اظهار تاثر نکنند ، از یک نوکرشان قدردانی نکرده اند ، قدردانی از یک نوکری که همه ذخائر ما را تقدیم آمریکا کرده ، این است که تاسف ، اظهار تاسف بکند .

میزان ، نظر ملت های مظلوم است

باید دید که مظلوم ها چه می گویند ، باید ببینیم که ملت آمریکا چه می گویند ، دولت آمریکا معلوم است شکست خورده و زخمی است مار زخمی است و شکست خورده ، سنای آمریکا شکست خورده ، او اظهار تاسف می کند ، باید دید که خود ملت آمریکا چه می گویند ، آنها هم همین منطق را دارند؟ آنها ندارند این منطق را ، ملت ها اینجور نیستند . باید دید که ملت های مظلوم چه می گویند ، نظر ملت مظلوم نسبت به این اشخاصی که اعدام شده چه است . سنای آمریکا که در آن تا حالا قتل و غارتی واقع نشده بود همه اش نفع بود ، در مقابل اینکه همه اش برای او نفع بود و حالا آنهائی که نفع رسان هستند و از بین رفته اند البته متاسف

است اما باید دید که آنهائی که تحت ظلم واقع شده اند ، ملت هائی که تحت ظلم و ستم واقع شده اند یا از ناحیه آمریکا یا از ناحیه شوروی یا از ناحیه انگلستان و یا از ناحیه حکومت های خودشان که دست نشانده آنهاست ، اینها در این مسائل چه می گویند . باید دید مظلوم در این مسائل چه می گوید ، نه ظالم ، ظالم همیشه میخواهد که ظلم بکند ، عمالش ظلم بکنند ، مظلوم های عالم یا آنهائی که انسانند چه می گویند .

شرافت از دیدگاه غارتگران

آن دست نشانده های آنها را ، البته اقشار مختلفه دست نشانده هست سنا از یک طرف هست و !!! نمی دانم چیز !!! آن جمعیت حقوق بشر از یک طرف هست و از این جمعیت هائی که خودشان درست کرده اند برای بازی دادن مردم ، آنها همه متاسفند ، ما میدانیم که همه متاسفند . اینها باید عزا بگیرند برای اینکه می دانند چه از دست داده اند ، نوکرها را از دست داده اند ، چه نوکرهائی ، در کشتن هویدا اظهار تاسف زیاد بود . باید دید که کی اظهار تاسف کرده ، آنهائی که اظهار تاسف کرده اند با چه منطق اظهار تاسف کرده اند ، یک کسی که سیزده سال نخست وزیر ایران بود و همه کارها با امر نخست وزیر باید بشود ، همه این کشتار با امر نخست وزیر شده است آنوقت یک ملت مظلوم دستش به این آدم رسیده و یک نفر آدم فاسد را در مقابل چند صد نفر ، چندین هزار نفر اشخاص صحیح

کشته شده است ، باز هم آنها البته باید اظهار تاسف کنند .

آنها ، آنهائی که آنها کشتند ، اصلا به حساب نمی آورند برای اینکه یک ملتی است ، بگذارید کشته بشود تا ما نفتش را ببریم . آنها کشتاری که اینها کردند به حساب نمی آورند ، حساب نمی کنند که یک بشری کشته شده است ، می گویند یک عده ای که مانع از استفاده های ماست بگذارید کشته بشود و انسان را در مقابل منافع خودشان هیچ می دانند . در یک جائی که من بودم راجع به اوضاع ایران چیز می شد و اوضاع ایران چطور است و سفارتخانه ها ممکن است و آنوقتی که ممکن است که سفارتخانه چه بشود ، یکی که صاحب یک سفارتخانه ای بود می گفت که ما برای اینکه سفیر یا اشخاصی کشته بشود ، اهمیتی نمی دادیم ولی مبل های ما خیلی اهمیت دارد ، این مبل هائی که ما آنجا داریم آنها اهمیت دارد ، یک نفر آدم رسمی ، یک نفر آدم رسمی این حرف را زد که ما اهمیت نمی دهیم ، مبل های مان بیاید ، وضعشان این است دیگر آدم مادی جز به مادیگری فکر نمی تواند بکند نمی تواند فکر بکند ، اصلا شرف را اینها نمی توانند بفهمند یعنی چه ، همه شرف را به این می دانند که مبلشان خیلی خوب باشد . همه شرافت را ، شرافت به این می دانند که چندین دستگاه مثلا عمارت داشته باشند ، عمارتش چه جوری باشد ، انسانیت اصلا فکرش را نمی کنند تو خط این نیستند

. اگر اینها در خط این مسائل بودند ، خوب این همه آدم از ایران کشته شد ، این همه متفکرین ، روحانیین ، ابریا ، مظلوم ها ، زن ، بچه ، کوچک ، بزرگ توی این خیابان ها خونشان ریخته شد ، این اهمیتی نداشت ، هیچ وقت تاسفی ، تاسف ندارد اینکه ، خوب یک دسته کشته شده اند ، اینها مانع از استفاده های ما بودند ، اما هویدا وقتی کشته می شود صدایشان در می آید ، تاسف می خورند ، اینهائی که کشته شده اند ، بیایند مطالعه کنند اینها چه کسانی هستند که کشته شده اند ، ببینند اینها چه کسانی هستند ، اینها هر کدام چند نفر را کشته اند ، هر کدام وادار کردند به قتل چند نفر آدم ، چه بیچارگی برای این ملت درست کردند اینها .

نجابت و ادب اسلامی از ویژگی های ملت ایران

ملت ما نجیب است ، ملت ما اسلامی است و الا همان روز اول همه اینها را با هر چه بود غارت کرده بودند و از بین برده بودند ولی ملت ما ملتی است که ادب اسلامی دارد ، آنهائی هم که همه خیانت ها را کردند باز با آن خشونت هائی که آنها با بشر می کنند اینها نکردند . وقتی آمدند حبس های ایران را دیدند ، رفتند گفتند حبس ها خوب است ، مطابق با تمدن است ، مطابق با دموکراتیک است ، برای اینکه منطق ، منطق انسانی است . یک منطق انسانی ، یک منطق اسلامی نمی تواند غیر از این باشد . اگر خود آنها غلبه کرده بودند بر ما ،

هیچ یک ما الان نبودیم . اگر هویدا به ما غلبه کرده بود دیگر ما اینجا ننشسته بودیم ، شما هم نبودید .

اسلام می خواهد مادیت را مهار کند

اینها فکر نمی کنند که در دنیا یک چیزی ، معنویاتی هم موجود است ، چیز دیگری هم ما داریم غیر از عمارت و غیر از اتومبیل و غیر از این مسائل ، غیر از این قدرت حیوانی یک چیزهای دیگری هم در عالم مطرح است ، اصلا فکر این مساله در ذهن امثال کارتر نمی آید ،

فکر نمی تواند بکند ، این سناتوری که اعتراض کرده است به این اعدام ها ، اصلا نمی تواند ادراک کند این معنا را که غیر از این حیوانیت یک چیز دیگری هم در عالم هست ، اگر انسان فکر بکند که یک مسائل دیگری هم در دنیا مطرح است ، این همه نظرش را به این نمی کند که حالا که این به ما نفت را به رایگان داده است ، به ما خدمت کرده است و آدمکشی اش هم خدمت به ما بوده است ، این مطلب همین است ، ما چون منفعت باید ببریم ، اصلا تمام ، غیر از این مطرح نیست چیزی در اسلام ، همچو مسائل اصلا مطرح نیست ، مساله مادیات به این معنائی که اینها می گویند ، مطرح نیست ، اسلام مادیت را تبع معنویت می کند ، می خواهد مادیت را مهار کند ، معنوی ، صورت معنوی به آن بدهد . لشکر اسلام قبل از اینکه توجه به مادیت بکنند ، به معنویات توجه می کردند ، روی معنویات شمشیر می کشیدند ، اشخاص

فاسد را جلویش را می گرفتند . جنگ های اسلام را ببینید که با چه اشخاصی ، با چه قشرهائی بوده است ، برای منفعت بوده ؟ وقتی هم ، آن وقتی هم که در جنگ حنین بود که یا یکی دیگر از جنگ ها ، وقتی هم که غلبه کردند ، هر چه بود حضرت رسول دادند به خود همان مشرکین ، اصلا مادیت مطرح نیست در اسلام . خوب ، زندگی پیغمبر اسلام را ، زندگی امیرالمومنین سلام الله علیه را مطالعه کنند ببینند اینها چه جور زندگی کردند ، حکومت هم که کردند چه جور حکومت کردند ، چه وضعی داشته حکومتشان . آنی که اسلام است توجهش به مادیت توجه تبعی است ، همه توجه معنویات است (ان الله تعالی ما نظر) در روایت هست که ما نظر الی عالم طبیعت یا (الی الجسم منذ خلقه ) نظر لطف ، معنویات را میزان گرفته اند ، البته آنهائی که نمی فهمند فقط همان چشم حیوانی دارند ، همه ادراک ، ادراک حیوانی است ، چشم ، چشم حیوانی است ، ادراک ، ادراک حیوانی است ، نمی تواند ادراک این مطلب را بکند که هویدا را کشتن تاسف ندارد ، این همه چیزش روی همین مسائل حیوانی چرخ می زند (طعمه است ، این ممالک باید طعمه آمریکا باشد) ، هر که بهتر این صید را می کند ، در نظر سنای آمریکا نشان می گیرد ، هرکه جلوگیری می کند از این طعمه ، در سنای آمریکا محکوم است ، غیر از این نمی توانند ادراک بکنند ، اینجور از

اول تربیت شده اند . اینها هم که حقوق بشر را طرح می کنند ، آنها هم همین است آنها هم غیر از همین طبیعت و غیر از همین مادیت ادراک ندارند ، نمی توانند بفهمند . معنویات را اصلا نمی توانند بفهمند ، البته آنهائی که معنویات دارند در نظر آنها محکومند . آنهائی که دفاع از مملکتشان می کنند ، آنهائی که جانی ها را کشتند آن هم هیچ زجر نبوده است فقط یک قصاص بوده است . این هویدا در آنجا که بود روزنامه هم می خواند به من اطلاع می دادند که خیلی حالش خوب است که اگر یکی از ماها در حبس هویدا بودیم آن عمل را می کردند که با همه حبسی ها می کردند ، آن زجرها را می دادند که با همه حبسی ها می دادند لکن وقتی مسلمان همین آدم جانی را می گیرد و حبس می کند به دستور اسلام نباید زجرش بدهد محاکمه اش می کنند ، جانی هست می کشندش . ما یک آدم بری را ، اسلام یک آدم بری را نمی کشد ، یک آن حبس قائل نیست اسلام برای کسی که گناه ندارد ، یک ساعت حبس قائل نیست . آنها هم که گناهکارند یک فحش نباید به آنها بدهند ، یک سیلی نباید به آنها بزنند .

ملت ایران قائم به خودش ایستاده است

بله ، تبلیغات الان زیاد است در خارج . در روزنامه های شان ، در مجله های شان نوشته اند (که خمینی همه زن ها را گفته است که سینه های شان را ببرند ، این فقط سه مورد اتفاق افتاده بعد

مردم مخالفت کردند . ) این تبلیغات ، البته آن که می خواهد ، خمینی را مخالف با منافع خودش می داند باید این را خردش کند در خارج ، آنجاها این حرف ها را میزنند . حالا فرض کنید من هم خرد بشوم ، دیگران هستند ، همچو نیست که ملت ایران حالا احتیاج به خمینی داشته باشند . احتیاج به هیچ کس ندارد ، خودش است ، خودش الان ایستاده قائم است خودش بالنفسه ، بیخود آنها خیال می کنند که اگر ما هم از بین برویم ، بکشند یا منحط کنند ، مساله خوابیده است و دوباره آنها برمی گردند و نفت ما را می برند و همه خزائن ما را غارت می کنند . نخیر ، دیگر گذشته است این مطلب . نمی توانند این کار را بکنند . هر جا هر حمالی هم که در این ایران هست الان ایستاده مقابل اینها ، دانشگاهی ایستاده ، روحانی ایستاده ، بازاری ایستاده ، کاسب ایستاده !!! عرض می کنم که !!! دهقان ایستاده ، کارگر هم ایستاده . اگر حالا یک اختلافی هم بین اینها پیدا بشود همین از شیطنت این قشری است که منفعتش از دست رفته است .

همه می خواهند با شیطنت قشرها را از هم جدا کنند

و من حالا به شما آقایان عرض می کنم که الان تکلیف برای ما زیادتر است تا تکلیف سابق ، سابق تکلیف این بود که همه بزنیم این سد را بشکنیم و چیزها را ، تکلیف حالا این است که آن قشرهائی که با شیطنت ، حالا یک وقت با سرنیزه جلو آمده بودند (سر نیزه را مردم جلویش را گرفتند)

اینها الان با شیطنت پیش آمده اند ، می خواهند با شیطنت قشرها را از هم جدا کنند ، این متفق ها را ، اینهائی که با هم اتفاق کردند و اینها را شکستند و از بین بردند ، اینها را از هم جدا کنند . ما مکلفیم الان به اینکه قشرها را به هم جوش بدهیم ، دانشگاهی و روحانی با هم باشند ، بازاری و دهقان و کارگر همه باهم باشند ، اگر این وحدت کلمه از بین برود و این توجه به خدای تبارک و تعالی از بین برود ، خدای نخواسته شکست است و شکست آن شکستی است که دیگر برگشت ندارد . همه ما مکلفیم ، من طلبه که اینجا نشسته ام ، آقا که آقا هستند اینجا ، آقا که آقا هستند ، شما آقایان که آقا هستید ، آن آقایان عشایر ، آن آقایان ترک ، عرب ، فارس ، هر که در ایران نفس می کشد الان مسوول است . هیچ کس نباید بگوید من نمی توانم ، به اندازه خودت می توانی ، هر کسی به اندازه خودش . یکی بگوید که ، بخواهد از زیر بار شانه اش را خالی کند که از من کاری نمی آید ، این خلاف مسوولیت کرده است مسوول است همه از آنها کار می آید ، عشایر همه باید با هم مجتمع بشوند ، بایستند در مقابل اینها ، اینها اگر سلطه پیدا کنند همانطوری که سابق نقطه نظر به عشایر بود و به روحانیت ، اگر اینها ثانیا باز چیزی گفتند همان مطلب است که نقطه اصلی عشایر

است که خزائن این مملکت است و قشر روحانی و قشر دانشگاهی ، اینها باید چشم های شان را باز کنند و همه با هم برادروار ، بدون اختلاف کلمه ، همه با هم به پیش بروند و این نهضت را به آخر برسانند . وقتی که به آخر رساندند و حکومت عدل اسلامی پیدا شد آنوقت مشغول بشوند به ساختن یک ایرانی که با آزادی ، استقلال ، خودشان مشغول بشوند به ساختن ایران .

خداوند انشاءالله همه عشایر را حفظ کند ، همه اهل خرم آباد که آقا هم اینجا هستند و آقایان هم ، همه شان را حفظ کند ، موفق باشند . ما خدمتگزار همه آقایان هستیم . خداوند به همه تان سلامتی عنایت کند .

تاریخ : 2/2/58

بیانات امام خمینی در دیدار با دکتر امیر علائی اولین سفیر جمهوری اسلامی درفرانسه

پیروزی نهضت ، کار خدا بود

بسم الله الرحمن الرحیم

این کار بشری نبود ، این کار خدائی بود . بشر می تواند یک شهر را ، یک منطقه را آزاد کند ، اما نمی تواند یک اجتماع را اینچنین به حرکت در آورد که با دست خالی یک سلطنت دو هزار و پانصد ساله را واژگون کند . در چهارم آبان ، در بازار بزرگ تهران ، از ترس پاسبانی کسی تصور نمی کرد که بتواند یک پرچم نزند ، چطور می شود این حرکت به این عظمت را بشری دانست ؟ کار ، کار الهی بود ، کار خدا بود ، همه اقشار و طبقات متحد شدند و ریشه این جنایتکار را از بیخ وبن برانداختند و بر علیه استعمار مبارزه کردند . چون خدای بزرگ پشتیبان این ملت بود ، کار به سامان رسید و انقلاب پیروز شد

. این مملکت مال شماست ، مملکت خودتان است . امروز هر کس به سهم خود باید اقدام کند و وظیفه خودش را انجام دهد . شما یک قدم به عقب نگذاشتید و با استقامت و پایمردی ، شر محمد رضای خائن را از سر ملت دور کردید . او با همه زور و پول و ضمانت بیگانه نتوانست در برابرایمان مردم که با دست خالی در برابر تانک و توپ و سرنیزه مقاومت کردند ایستادگی کند . ولی هنوز استعمار دست از جان این مردم بر نمی دارد و در هر گوشه کشور نغمه شومی ساز می کند .

چون خدای بزرگ حامی ملت ایران است ، این دسائس هم خنثی خواهد شد . اینها حرکات مذبوحانه است ، اینها کسانی نیستند اینها چیزی نیستند ، آن موقع که اسلحه داشتند و حمایت می شدند کاری از پیش نبردند و کلکشان را کندند ، حالا که مسلح هستیم ، ملت مدافع ماست ، وحشتی نداریم . این مردک کیست که تحریک کند . او قابل این حرف ها نیست . خداوند همیشه با مستضعفان است و حق همواره بر باطل غلبه کرده وایمان همیشه فائق شده است . انقلاب اصیل ما که با دست خالی در برابر اسلحه و زور پیش رفت با کمک خداوند منان بود و سلطنت طاغوتی را واژگون کرد . با اتکال به خدا و با وحدت کلمه و همت فرزندان این آب و خاک ، همه با هم به بازسازی کشور می پردازیم و با عزم راسخ کمر همت می بندیم . اینها قدرتی نیستند .

دفاع از حقوق بشر به خاطر جنایتکاران ، نه مظلومین

خارجی ها می گویند

حقوق بشر ، کدام بشر؟ اینها بشر را کشتند ، اینها مجرمند ، متهم نیستند ، اینها آدم کشتند . ما از دوستان فرانسوی خود تشکر می کنیم که از ما در مدت اقامت در آن کشور دوستانه پذیرائی کردند و به من فرصت دادند که از پاریس پیام های خود را به ملت عزیز ایران برسانم ، ولی از دوستان فرانسوی انتظار نداشتم که به خاطر چند نفر جنایتکار و دزد و مجرم ، حقوق بشر را به رخ ما بکشند و در انقلاب اصیل ایران که به خواست خدا ، ملتی ستمدیده به ندای حق پاسخ مثبت داده اند ، به بهانه حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار دهند خوب بود حقوق بشر را هنگامی که رژیم فاسد پهلوی زیر پا می گذاشت و هزارها جوانان این کشور را شکنجه می کردند و به خاک و خون می کشیدند ، به کمک ملت مستضعف ایران بر می خاستند و از حقوق بشر دفاع می کردند ، نه اینکه به خاطر چند جنایتکار و مجرم که تاریخ بشریت کمتر نظیر آن را به یاد دارد ، اینچنین به ما حمله کنند ، ما چند نفر ضد بشر را کشتیم ، حقوق بشر مگر چیست ؟

من از ملت فرانسه تشکر می کنم که به من فرصت دادند تا صدای ملت ایران را به گوش جهانیان برسانم و از کشور آزاد فرانسه پیام های خود را به ملتی که دو هزار و پانصد سال زیر یوغ استبداد دست و پا می زده برسانم تا از استعمار سالیان دراز رهائی یابند .

تاریخ : 3/2/58

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان ترابری ارتش

وحشت ابرقدرت ها از وحدت اقشار ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

ما سابق ، اوایل انقلاب سر و کارمان با علمای بلاد بود و از شما آقایان ما را دور نگه داشتند و تعمد در این معنا بود ، خواستند که بین اقشار ملت یک وحدتی تحقق پیدا نکند ، آنها از این وحدت خوف داشتند و حالا هم احساس کردند ، لمس کردند که اگر ملت با هم وحدت پیدا بکنند ، اگر جناح های مختلف یکی بشوند ابر قدرت ها هم نمی توانند با اینها مقاومت کنند . از این جهت ما باید الان خیلی مراقب امور باشیم و با کمال !!! هشداری !!! هوشیاری و با کمال مراقبت ، مراقب این اموری که ممکن است خدای نخواسته پیش بیاید باشیم . الان باز اجانب ننشسته اند آرام ، آنجا به منابع ما نظر دارند و طمع دارند و حالا که دیدند که دستشان قطع شده است می خواهند از جهات مختلفه یک تشتت ایجاد کنند چنانچه می بینیم غائله بعد از غائله ایجاد می کنند . هر وقت با یک اسمی ، با یک نحوی غائله ایجاد می کنند . این ما و شما هستیم که باید این غائله ها را توجه کنیم و نگذاریم رشد بکند . الان ایران مال خودتان هست ، مال ایرانی هست چنانچه قبلا از خودمان نبود و هر یک از مخازن ما را یک طایفه می چاپیدند و می بردند و همه جهات ما وابسته بود . من امیدوارم که این نهضت به آن نقطه آخر برسد با همراهی همه قشرها ، یعنی الان وضع به نحوی حساس است که بدتر از سابق یعنی

قبل از این پیروزی . الان مردم به حال خودشان برگشتند و توجه به زندگی خودشان کرده اند و یک قدری ناآرامی ها در مملکت ، در تمام سطح مملکت پیدا شده است و از آن طرف دست های جنایتکار مشغول فعالیت هستند که نگذارند این نهضت به آن نقطه ای که باید برسد ، برسد . ما باید با تمام قوا کوشش کنیم که این نهضت را به قوت خودش حفظ کنیم و ما جلو برانیم این نهضت را با شور و شعفی که مردم دارند تا اینکه آن مراحل بعدی انجام بگیرد و حکومت استقراری جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند و مردم بر کارهای خودشان تسلط پیدا بکنند و تمام قوای مختلفه در مقام خودشان مستقر بشوند و سر و سامان به این مملکت پیدا بشود ، مملکتی که دارای خزائن بسیار است و غنی است از حیث خزائن ، مملکتی که کشاورزی آن باید زیادتر از آن مقداری که احتیاج دارد بسیار زیادتر باشد و باید صادر بکند ، مملکتی که باید همه چیز داشته باشد ، الان می بینیم که همه جهات به هم ریخته است و این بی انصاف ها تمام جهات ایران را به هم ریختند و مامور بودند که این ملت را عقب نگه دارند ،

همه چیزش را عقب نگه دارند و من امید وارم که با همت همه اقشار ، نمی تواند یک قشر این کارها را انجام بدهد ، همه اقشار باید با هم متحد بشوند ، روحانیون باید با هم باشند ، ارتشی ها همه باید با هم باشند ، ملت با ارتش ، با

روحانی ، همه باید با هم باشند و با هم این کار را انجام بدهند . من از خدای تبارک و تعالی استدعا و تقاضا و التماس دارم که همه اقشار ملت ما را بیدار کند و توجه بدهد به مال کارها و اسلام عظمت پیدا کند ، ملت اسلام و کشور اسلام عظمت پیدا بکند و ما از تحت ایادی دشمنان به کلی خارج بشویم و این ریشه های پوسیده ای که مانده است اینها هم قطع بشود و اسلام و کشور مال خود ما باشد و خود ما در آن فعالیت بکنیم و خودمان از مواهب خدا استفاده بکنیم و از اینکه اظهار کردید که در این مسائل شما حاضر هستید من متشکرم . البته همه ما باید در این مسائل راجع به مستمندان ، راجع به مستضعفین همه باید اقدام بکنیم هر کدام هر مقداری که در استطاعت ماست . خداوند به شماها سلامت و عظمت عنایت فرماید .

تاریخ : 3/2/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان روحانی کرد

محرومیت ، زاغه نشینی و بی سامانی ، هدایای رژیم گذشته

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در این مدت که یک روابطی پیدا کردیم با طوایف مختلف مملکت و اقشار مختلف پیش ما می آیند ، می بینیم که هر طایفه ای در هر جا که هستند می گویند که با ما بدتر از همه جا رفتار شده . از بختیاری ها می آیند می گویند که با ایل بختیاری بدتر از همه جا عمل شده است و اینها بیچاره تر از همه هستند . از هر طرفی از اطراف ایران که می آیند ، از شهرستان ها یا از دهات ، خصوصا از عشایر مختلفی که ایران دارد همه این مطلب را

گویند که هیچ جا بدتر از منطقه ما نیست و این برای این است که هر کسی منطقه خودش را می بیند . همه مناطق اینطوری است . شما تهران را ملاحظه کنید که مرکز ایران است و هر چه باشد باید در اینجا بهترش باشد ، قریب سی محله یا یک قدری بیشتر در تهران هست یعنی در شهر هست ، کنار شهر که اینها زاغه نشین ، چادرنشین هر چه ، عرض کنم چه نشین هستند و عائله شان پنج نفر ، بیشتر ، کمتر در یک سوراخی زندگی می کنند و نه برق دارند و نه اسفالت دارند ، نه آب دارند اینها . آنطوری که به من گفتند و مکرر می آمدند و گفتند در یک گودال های منزلشان هست که از این گودال ها پنجاه بیشتر پله می خورد ، پله های گلی می خورد و می آید لب خیابان ، آنجا آن زن بدبخت بیچاره که در این زاغه هست کوزه اش را ، بر می دارد که برود آب بیاورد ، از پنجاه شصت پله باید بالا برود و در زمستان ، آنجا کوزه اش را آب بکند ، پنجاه ، شصت پله پایین بیاید ، چند دفعه زمین بخورد تا ببرد آنجا . هیچ از آثار تمدن از قبیل آسفالت و از قبیل آب و از قبیل برق در آنجا نیست ، خانه شان هم اینجور است که می بینید ، این در تهران است ، سایر شهرها همین جورها در آن زیاد است ، قصبات بیشتر ، دهات بدتر ، عشایر بالاتر . این خیال نکنید

که فقط شما هستید که محروم هستید و محروم بودید ، این رژیم همه را محروم کرد . فشار این رژیم بر شهرستان ها به یک نحوی بود و بر عشایر به یک نحوی بود و بر دهات ، قرا و قصبات به یک نحوی . همه در فشار بودند ، همه در سختی زندگی می کردند . این شهرستانی ها خیال نکنید که خانه دارند چه دارند و در آن وقت خوب بود جایشان ، آنها هم فشارها داشتند ، گرفتاری ها داشتند ، حبس ها داشتند ، زجرها داشتند ، در حبس ها اینها را پاهاشان را اره می کردند از روحانیون ما ، خیال نکنید که روحانیون ، فقط روحانیون شما گرفتار بودند ، روحانیون ما که ما انگشت روی آنها می گذاریم که فلان و فلان ، پاهایشان را اره کردند ،

بعضی از محبوسین را توی تابه گذاشتند و بو دادند ، زیرش آتش زدند و به آن برق متصل کردند ، در حال حیات این را توی این برق ، توی یک تابه ای گذاشتند بو دادند آدم را ، این طرز رژیم بود و ما و شما و همه اقشار ملت پنجاه و چند سال به این مبتلا بودیم . قبل از اینکه حالا شما ( . . . ) باشد در این رژیم بیشتر از همه ، مبتلا بودیم به این گرفتاری های همه جانبه ، این گرفتاری های شخصی خودمان که شما می گوئید که سلام که می کنید ، من خاطره دارم از این ، دو خاطره خودم دارم یعنی یکی را دوست من ، خدا

رحمت کند مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی نقل کرد که من در اراک بودم و از آنجا می خواستم بیایم به قم ، رفتم اتومبیل بگیرم شوفر گفت که ما به دو طایفه بنا گذاشتیم که سوار اتومبیل نکنیم ، یکی فواحش ، یکی معممین . این در زمان آن خبیث اول بود که با روحانیون اینطور کرد ، تبلیغاتش اینطور و عمالش اینطور کردند . یکی هم خود من در اتومبیل ، در یک اتومبیلی که جمعیت در آن بود نشسته بودیم بنزین تمام شد بین راه ، من سید بودم ، یک شیخی هم همراهم بود ، شوفر برگشت گفت که این از اثر اینکه این شیخ را سوار کرده بودیم بنزین تمام شده ، تمام شدن بنزین را اثر نحوست یک روحانی می دانست . اینطور بود آقا ، شما خیال نکنید که ، شما برادرهای اهل سنت ما هم مبتلا بودید ، ما هم مبتلا بودیم . در شهرها ، در دهات ، در قصبات ، اطلاعاتی که گفتنی نیست توجه کنید توجه کنید اطلاعاتی ما داشتیم که گفتنی نیست ، بانوان ما اطلاعاتی داشتند که روی تاریخ را سیاه کرده است ، نمی دانید چه قضایایی بوده در اینجا واقع شده است ، در همین قم مرکز روحانیت نمی دانید چه بساطی اینها درست کردند وزن ها را چطور بیرون آوردند که بروند جشن بگیرند ، با زور بروند جشن برای کشف حجاب بگیرند . نمی دانید اینها با ما چه کرده اند ، حالا بحمد الله با قدرت الهی و با همت همه اقشار ملت است که دیگر کسی

نمی تواند بگوید من بودم ، همه بودند ، همه با هم و همه هم نمی توانند بگویند ما بودیم . ایمان بود ، قدرت خدا بود ، اگر قدرت خدا نبود ، دست خالی نمی توانستند این قدرت های بزرگ را بشکنند . ملت چیزی دستش نبود ، مشت و خون داشتند ، غیر از این چیزی نداشتند معذلک قدرت ایمان نبود که شهادت را برای خودشان فوز می دانستند این قدرت که شهادت را برای خودش فوز بداند ، این غلبه داد ایران را بر قدرت های بزرگ دنیا ، همه پشت سرش ایستاده بودند ، همه قدرت ها ، من داخل کار بودم ، پیغام ها به من بود که از آمریکا مکرر و همه پشت سرش ایستاده بودند معذلک قدرت ایمان این مردم غلبه کرد . حالا این ملت ما ، سی و پنج میلیون ملت ما از یک حبسی بیرون آمدند و اگر چنانچه یک حبسی باشد که مثلا سی و پنج میلیون را حبس بکنند ، درهایش بسته باشد ، دیوارهایش چه باشد ، یک روز بشکند این قفس و بیرون بریزند ، چه حالی پیدا می کنند؟ یک حال اغتشاش ، یک حال به هم خوردگی ، الان وضع ایران این است ، یک حال اغتشاش است ، یک حال به هم خوردگی است ، همه چیز ما را از بین بردند و رفتند ، یعنی خزانه را خالی کردند ، بانک ها را همه را خالی کردند و رفتند . الان هر بانکی از این غائله چند صد میلیون دلار طلبکار است ، همه چیز را بردند

، فرهنگ ما را بردند عرض بکنم روحانیت ما را تضعیف کردند و رفتند ، فرهنگ ما را از بین بردند و رفتند ، اقتصاد ما را خراب کردند و رفتند ،

کشاورزی ما را بکلی از بین بردند و رفتند ، همه چیز ما را بردند ، حالا که همه چیز ما را بردند و ما مثل یک حبسی هایی که از حبس یکدفعه قفس شکسته و بیرون آمدیم و هر کدام یک طرف ، یک جایی می پریم ، همه متوجه شدیم به گرفتاری خودمان . توجه به اینکه یک همچو گرفتاری نمی شود فورا رفع بشود ، یک شب نمی شود یک همچون گرفتاری یک قرن ، یک نیم قرن ، یک پنجاه و چند سال را که برای ما گرفتاری درست کردند و برای ما خانه خرابی درست کردند ، این را با یک ماه ، دو ماه ، چهار ماه نمی شود آن را درست کرد . شما خیال نکنید که به فکر شما نیستند ، الان نمی توانند به فکر هیچ کس باشند . شما خیال می کنید که اینها مثلا راجع به سایر بلاد هم کاری کردند و برای شما نکردند . نمی توانند آقا ، مطلب ، مطلب بزرگی است ، همه با هم باید دست به هم بدهیم ، یک مقدار باید فرصت بدهیم ، یک مقدار باید همراهی کنیم ، همه مان همراهی کنیم ، اگر من طلبه با این آقایان علما ، با شما علما ، با شما آقایان دست هم ندهیم و دولت را تایید نکنیم و همه باهم نشویم نمی توانیم این خرابی

ها را درست بکنیم .

پنجاه سال سوختن و ساختن و شاهد خرابی ها بودن

خرابی است الان ، همه خراب است . عمده مطلب ایران کشاورزی بود اینها به اسم اصلاحات ارضی کشاورزی را بکلی از بین بردند و ایران شد یک بازاری که دستش را هی دراز می کند پیش دولت های خارجی خصوصا آمریکا ، گندم بده ، جو بده ، نمی دانم چه ، با اینکه ایران اگر خودش کشاورزی را بکند ، باید صادر بکند به سایر ممالک ، نباید بگیرد از آنجا . همه چیز ما را از بین بردند ، دامداری ما را از بین بردند ، مراتع ما را ، مراتعی که به تصدیق خود خارجی ها گفتند بهترین مراتع برای دامداری ، غنی ترین مراتع برای دامداری ، مرتع فلان جاست و من هم اسمش را یادم نیست ، این را دادند به ملکه انگلستان و چند نفر از دوستان او ، این را به او دادند و الان نمی دانم حالا الان وضعشان چطور است . تمام مراتع ما را از بین بردند به اسم ملی کردن ، مردم را دستشان را منقطع کردند و خودشان چاپیدند و رفتند و همین طور جنگل های ما را به اسم ملی کردن ، خودشان به اشخاص خارج فروختند و استفاده اش را کردند ، نفت را هم که همه می دانید که چطور بردند و هیچ چیز هم ندادند به ما ، الان باز به دولت ما پول نفت نرسیده ، نفت صادر شده اما پول نفتش بعد باید برسد ، تا چندم ، تا کی باید برسد . اینجور نیست که الان دولت به فکر شما

نباشد به فکر ما باشد ، به فکر مثلا بلوچستان نباشد به فکر تهران باشد ، به فکر کردستان نباشد ، به فکر همه جا هستند اما نارساست مطلب ، صبر می خواهد . ما پنجاه و چند سال صبر بر این بلیات کردیم و سوختیم و ساختیم ، حالا یک مقداری باز باید بسوزیم و بسازیم و مهلت بدهیم و کمک کنیم تا درست بشود ، کارگری درست بشود . الان تو کارخانه ها می ریزند نمی گذارند کارگری درست بشود ، تو کشاورزها می ریزند نمی گذارند کشاورزی صورت پیدا بکند و تو مدارس می ریزند نمی گذارند مدرسه درست باز باشد . همه جا را اینها خراب کردند ، حالا هم تتمه ای که مانده است نمی گذارند که ما راحت باشیم ، دولت راحت باشد تا کار انجام بدهد .

شما این را بدانید که اسلام برای یک قشر نیست ، اسلام برای یک طایفه نیست ، اسلام برای همه است ، اسلام برای بشر است ، برای انسان است ، برای همه است . خیال نکنید که یک تبعیضی در اسلام باشد در اسلام تبعیض نیست . خیال نکنید که کسانی که در مرکز هستند یا علمایی که در مراکز علمی هستند تبعیض قائل باشند ، این حرفها نیست در کار ، ما همه هستیم و با هم هستیم و برادر هستیم و ما را این نهضت همچو !!! عرض کنم که !!! توفیق داد که الان شما برادرها با ما برادرها همه با هم نشسته ایم ، همه با هم تفاوتمان را می گوئیم لکن شما فکر این را نکنید

که ما در فکر شما نیستیم و نشسته ایم خودمان داریم یک کاری می کنیم برای خودمان ، نه ، برای شما ابدا این مطلب ، طرح نیست این مطلب . در جمهوری اسلامی این مسائل طرح نیست اصلا ، لکن اوضاع ، اوضاع اغتشاش و در هم و برهمی است که باید با مهلت انجام بگیرد . من به شما اطمینان می دهم که وقتی که استقرار پیدا کرد حکومت ما (الان بین راه هستیم ، ما الان حکومت مستقر نداریم ، حکومت انتقالی است ) یک حکومت مستقر پیدا کنیم که همه شما رای بدهید ، همه شما سرنوشت خودتان را تعیین کنید ، بعد از اینکه تعیین کردیم سرنوشت خودمان را ، همه را ، همه مان رایمان را دادیم به اشخاص که دلخواه خودمان هستند و اینهاست آنوقت آن اشخاصی که از طرف ما رای دادند درست می کنند یک حکومتی که مال همه ملت است ، همه ملت حکومتشان عبارت از یک حکومت صحیح است و اسلامی انشاء الله ، انشاء الله قدرت اسلامی ، احکام اسلامی و آنوقت خواهید دید که قضیه ، قضیه تبعیض و تجزیه و اینها هیچ ابدا مطرح نیست ، نه از اول اسلام مطرح بوده ، نه حالا مطرح است . اگر چهار روز یک نفر آدم قاچاق آمد در این مملکت و خرابکاری کرد ، این را نباید ما به اسم این بگذاریم که مثلا مسائل باید اینطور باشد . نخیر ، وقتی که دولت اسلامی انشاء الله استقرار پیدا بکند ، انشاء الله همه ما ، همه شما در رفاه هستیم و

من سلام خودم را به برادرهایی که شما از پیش آنها آمدید اعلام می کنم و از آنها می خواهم که یک قدری حوصله داشته باشند ، صبر داشته باشند . انشاء الله خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت اعزامی از لیبی به سرپرستی سرگرد جلود

غلبه مستضعفین بر مستکبرین اراده خداوندی است

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند را سپاس می کنم که اراده فرمود منت بر مستضعفین بگذارد علیه مستکبرین و زمین را از لوث مستکبرین پاک کند ، مستضعفین را به !!! زمین !!! حکومت برساند ، اسلام برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که مستکبری در زمین نباشد و نتوانند مستکبرین ، مستضعفین را استعمار و استثمار کنند . ما به تبع تعالیم عالیه قرآن و آنچه از اسلام بر سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین به دست آوردیم و از سیره انبیا چنانچه در قرآن نقل می فرماید به دست آورده ایم آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثوره (انقلاب ) کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند . ما با این تعالیم پیشرفت کردیم و ملت ما شهادت را استقبال کرد برای این مقصد ، و چون شهادت مورد هدف او بود با مشت و خون بر تمام قوای جهنمی ، بر دبابات (تانک ها) بر مسلسلات ، بر ابرقدرت ها که در پشت شاه سابق صف کشیده بودند غلبه کرد ، ما می خواهیم که این رمز در بین تمام حکومت ها و ملت ها باشد . حکومت ها باید خدمتگزار ملت ها باشند چنانچه در اسلام این سیره

بود که حکومت در خدمت مردم بود و ارتش در خدمت مردم بود . حکومت ها از مردم انشاء می شدند و ارتش نیز از آنها و اگر حکومت ها و ملت ها به سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین عمل می کردند ، آرامش در همه جای ارض بود این اختلافات و خونریزی ها نبود .

ما از خداوند می خواهیم که این نهضت اسلامی و نهضت انسانی سرمشق باشد از برای تمام مستضعفین و هشدار باشد بر مستکبرین . مستکبرین گمان نکنند که باید حکومت کنند بر مستضعفین و آنها را استعمار و استثمار کنند . مستضعفین حکومت را به عنوان حکومت نشناسند بلکه به عنوان خدمتگزار بشناسند . برادر باشند ، برادری که بر برادر دیگر خدمت کند ، هر دو پشتیبان هم باشند . اگر قوانین اسلام در ملت ها ، در حکومت ها جریان پیدا بکند و آداب حکومت ها و ملت ها اسلامی باشد ، نه حکومت ها خیال تعدی بر ملت ها دارند و نه ملت ها با حکومت ها مخالف خواهند بود . من از شما که از طرف (معمر) آمدید و برای ما سلام او را آوردید تشکر می کنم و سلام من را نیز به ایشان ابلاغ و به ملت لیبی ابلاغ نمائید . من از خداوند تعالی می خواهم که تمام ملت ها و دولت ها بیدار شوند و همه ملت ها و دولت های اسلامی به هم پیوند کنند تا ابرقدرت ها نتوانند بر اینها غلبه کنند و مخازن آنها را ببرند .

مسلمین قریب یک میلیارد جمعیت دارند و مع الاسف به واسطه تفرقه

ای که بین آنها واقع است و به واسطه عدم رشدی که در حکومت هاست نتوانستند آن قدرتی را که اسلام برای آنها پیش بینی می کند به دست بیاورند . من از خداوند تعالی خواستارم که مستضعفین در هر جای ارض که هستند بر مستکبرین غلبه کنند و مستکبرین به جای خود بنشینند و دولت ها و ملت ها با هم برادر باشند .

والسلام علیکم

در این موقع نماینده هیات لیبیائی سخنانی ایراد می کند و امام در جواب می فرمایند:

کلید حل معمای آقای صدر به دست دولت لیبی است

چیزی که ، قضیه ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما در آمده است این فاجعه آقای صدر است . من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متاثر هستیم و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمی شود الا به دست دولت لیبی . ما این معما را می خواهیم که برادر ما (معمر) و دولت حل کنند و ناراحتی های ما را به اتمام برسانند . من کرارا به وسائطی این معنا را تذکر دادم لکن الان نیز اکیدا تذکر می دهم که این معنا در شعب ما و در بین علمای ما انعکاس سوئی دارد و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوءتفاهمی باشد . من از شما می خواهم که این معما را حل کنید و موجب راحتی ما را فراهم کنید .

سپس نماینده هیات لیبائی سخنانی ایراد می کند و امام در جواب می فرمایند: بگوئید مقصود من این نبود که به شما یا به دولت

شما تهمت بزنم مقصود من این بود که شما قدرت دارید که در این ممالکی که نزدیک شماست و ایشان رفته اند در آنجا به قول شما ، در آنجا فعالیت بکنید و این معما را برای ما حل کنید . ما هیچگاه به برادران خودمان تهمت نمی زنیم و خلاف اسلام نمی کنیم لکن از شما خواهیم حل این قضیه را به اینکه شما قدرت این را دارید که این مساله را حل کنید و از دولت هایی که ایشان رفته اند آنجا ، یک طور تحقیقاتی بکنید و ما مطلع بشویم .

در این موقع نماینده هیات لیبائی سخنانی ایراد می کند و امام در جواب می فرمایند:

مسلمین باید ید واحد باشند بر علیه اعداء

بله ، من هم این معنی را می دانم لکن مهم این است که یک سوء تفاهمی بین ملت ها و دولت های اسلامی نباشد و وحدت اسلامی همیشه محفوظ باشد و همه مسلمین با هم برادر باشند و اینکه در این معنا درک کردم برای این بود که همین سوءتفاهم به واسطه فعالیتی که شما بکنید برای تحقیق این مطلب ، رفع بشود و بین دولتین و ملتین تفاهم صحیح حاصل بشود و این تهمت ها را اجانب که می خواهند بین دولت ها و بین ملت ها تفرقه بیندازند ، آنها را خنثی کنید ، تبلیغات آنها را .

من همیشه سعی ام در این بوده است که مسلمین ید واحد باشند بر اعداء چنانچه اسلام فرموده است و جماعت واحده باشند چنانچه اسلام می فرماید ، لکن مهم ما این بود که رفع بشود این سوءتفاهم ، و

برادری ایران و لیبی محفوظ باشد و دست اجانب که می خواهند تفرقه بیندازند بین دو برادر ، دو دولت و دو ملت ، کوتاه بشود .

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی با افسران ، درجه داران و سربازان مرکز توپخانه اصفهان

جداسازی ارتش از روحانیون و سایر اقشار ملت از خیانت های بزرگ رژیم شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

من امروز را روز مبارکی می دانم ، روز میمونی می دانم . قبل از ظهر یک عده کثیر از دوستان ما ، برادران ارتشی ما ، برادران ژاندارمری ما ، آمدند و با ما ملاقات کردند و الان دوستان عزیز من و ارتشی های محترم اصفهان به ملاقات آمدند . من از این جهت این روز را میمون می دانم و مبارک که ارتش در قلب مردم و در بین مردم و با احترام زیاد و شور و شعف فوق العاده مواجه هستند . من از این جهت مبارک می دانم که در سابق و در زمان طاغوت ارتش ما از ملت جدا بود و از روحانیت جداتر . امروز ارتش در قلب ملت است و در کنار روحانیت به طوری که هدایت آنها را به اینجا حضرت حجت الاسلام آقای طاهری ایدهم الله تعالی فرمودند . سابقه ندارد که یک شخص روحانی در ارتش و در رژه ارتش شرکت کرده باشد . ارتش از ما جدا شده بود و ملت از ارتش جدا شده بود و این خیانت بزرگی بود که رژیم سابق کرد و ما برادران را از هم جدا کرد . امروز روزی است مبارک و ارتش با ملت هماغوش و در دریای جمعیت امروز خودشان را غوطه ور می بینند و مردم مثل برادر آنها را پذیرایی می کنند . نه آنها از مردم بیزارند و نه مردم

از آنها ، به خلاف سابق که مردم را طوری کرده بودند و به طوری از ارتش و سایر قوای انتظامی ترسانده بودند که مردم احساس ناراحتی کردند با دیدن آنها و ارتش را آنطور بار آورده بودند که احساس آنها نسبت به ملت غیر از این احساس بود که امروز هست . امروز شما احساس شادی کنید که در آغوش ملت هستید و ملت احساس شادی می کند که در آغوش شماست و هر دو احساس شادی می کنید که برادروار مجتمع هستید و هر دو با هم و من احساس غرور می کنم که این ارتش با مردم همچو مختلط است و همچو مزدوج است که مثل دو برادر ، این غرور ، دارد ، اسلام همین را می خواهد . ارتش اسلام در صدر اسلام با مردم یکی بودند ، جدایی نداشتند ، از مردم بودند ، بعدها سلاطین جور و خصوصا اخیرا به واسطه تبلیغاتی که کردند ، تبلیغاتی که از جانب اجانب بود و مامور آن رژیم منحط بود ، تبلیغاتی کردند که شما را از ما جدا کردند ، ملت را از شما جدا کردند ، ملت را بعضی را از بعضی جدا کردند ، دانشگاهی را از مدرسه ای جدا کردند و بازاری را از هر دو خواستند جدا کنند و بحمدالله این فرصت پیدا نشد و خدای تبارک و تعالی همچو توفیقی داد که همه الان با هم همه برادروار در یک محیط دوستانه ، در یک محیطی که با شعف و شوق از هم پذیرایی می کنید مجتمع هستیم . امروز روز مبارک است ، امروز

روز میمون و بزرگ است .

مجازات خیانتکاران و عفو نادمین

و اما قضیه ای که فرمودند راجع به عفو ، همین طور است که گفته اند و !!! ما !!! آنهایی که مجرم بودند ، آنهایی که خیانتکار بودند ، آنها را مجازات کردند و خواهند کرد . و اما ارتش ، ژاندارمری و همین طور سایر طبقات دیگر از قوای انتظامی ، شهربانی در تمام کشور اگر چنانچه خدای نخواسته مرتکب یک جرم صغیری ، یک گناه صغیره ای شده باشند ، ما این را عفو کردیم و خداوند تبارک و تعالی به واسطه برگشت آنها به دامن اسلام و برگشت آنها به دامن ولی عصر سلام الله علیه آنها را عفو فرمود و ما به تبع امام زمان سلام الله علیه عفو عمومی نمودیم و از اشخاصی که گناه صغیره کردند و خدای نخواسته مرتکب یک بعضی از صغائر ذنوب شدند . خداوند همه شما را عظمت ، عزت ، قدرت عنایت کند .

با بیداری و وحدت کلمه ، خدعه های شیاطین را خنثی سازید

برادران من توجه داشته باشید که در این فرصت از زمان ، در این لمحه از زمان شیاطین می خواهند باز بین ما و شما ، بین شما و سایر قوای انتظامی ، بین قشرهای ملت جدایی بیندازند و از آن استفاده کنند و به خیال خام خودشان برگشت به حال اول ولو به فرم دیگر ، لکن باید با هوشیاری و با بیداری خدعه اینها را خنثی کنید و مثل کوه در مقابل آنها بایستید و نگذارید خللی در این اجتماع شما ، در این سد بزرگی که دارید و در این اجتماع و در این وحدت کلمه ای که دارید ، نگذارید که آنها رخنه کنند که

اگر خدای نخواسته رخنه کنند شاید مسائل و مشکلی برای ما پیش بیاید . خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت عنایت فرماید و شما را با ملت و ملت با شما را چنان همراه و برادر کند که کسی نتواند خلل در این برادری ایجاد کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت اعزامی کوبا

قدرت ایمان و وحدت کلمه عامل غلبه ملت بر قوای شیطانی شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از اینکه ایشان و دولت ایشان برای تفقد از حال ملت ایران به اینجا آمده اند و از نهضت ما پشتیبانی می کنند . این نهضت ایران نهضتی مبتنی بر عقائد ، مبتنی برایمان ، مبتنی بر اسلام بود و با قدرت ایمان و اسلام این پیشبرد را کرد والا ملت ما در دستشان از ابزار جنگ هیچ نبود ، در صورتی که آنها مسلح بودند به تمام انواع اسلحه ها و پشتیبانی از آنها می کردند ابر قدرت ها ، معذلک در عین حالی که همه قوای قدرتمند دنبال شاه بودند و پشتیبان ، معذلک قدرت ایمان ملت ما که به آن قدرت ایمان وحدت کلمه پیدا شد و همه با هم یک مطلب را خواستند ، نتوانستند قدرت ها این قدرت شیطانی را حفظ کنند و این نهضت چون نهضت انسانی بود و برای انسان بود ، همه انسان ها که در فطرت انسانیت باقی مانده اند باید از آن پشتیبانی کنند .

دولت ها باید خدمتگزار ملت ها باشند

و دولت ها توجه کنند به اینکه باید در خدمت ملت ها باشند و ملت ها پشتیبان دولت ها و اینکه شاه سابق نتوانست حفظ خودش را بکند برای اینکه ملت با او نبود ، ملت پشت به او کرد و او هم به ملت خیانت کرد . دولت ها باید توجه کنند به اینکه آنها در خدمت ملت باید باشند اگر در خدمت ملت باشند ملت ها پشتیبان آنها خواهند بود . و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ملت های عالم و همه مستضعفین سعادتمند باشند و

همه دولت ها در خدمت ملت ها باشند تا سعادت همه بشر تامین شود . و من سعادت ملتها را ، ملت شما را از خداوند می خواهم و سلام من را به ملت و رئیس دولت و دولت ابلاغ کنید .

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل نیروی هوائیدزفول و نمایندگان مردم شهرستان الیگودرز

تا خدا با شماست احدی توان معارضه با شما را ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

شما نیروی هوائی امروز نیروی آسمانی هستید ، نیروی اسلامی هستید ، پشتیبان اسلام هستید ، اسلام پشتیبان شماست ، ملت پشتیبان شماست ، ما همه پشتیبان شما و همه با هم ، همه با هم باید این نیروی بزرگ اسلامی انسانی را به پیش ببریم . حکومت اسلامی ، جمهوری اسلامی ، عدل اسلامی را مستقر کنید . با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود . آن نیروهای شیطانی بود که ما را از شما و شما را از ما جدا می کرد و بهره برداری می کرد . اسلام برای همه است و با همه یدالله با جماعت است ، دست خدا با شماست ، تا همه با هم هستید و همه اسلام را می خواهید ، خدا با شماست و تا خدا با شماست کسی با شما نمی تواند معارضه کند . این شیاطین که در بین ملت ما تفرقه اندازی می کنند ، آگاه باشند که نمی توانند این نیروی انسانی را شکست بدهند ، بیهوده تفرقه اندازی می کنند ، شیطنت می کنند ، نخواهد آمال آنها ، آرزوی آنها تحقق پیدا بکند . خداوند خواسته است که مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند ، غلبه کردند

و می کنند . دوستان من ! عزیزان من ! همه با هم باشید از تفرقه پرهیز کنید ، همه برای اسلام ، همه برای خدا ، همه نیروی الهی . شما نیروی هوائی ، نیروهای الهی هستید . همه نیروها ، نیروی الهی اند . ملت نیروی الهی است . دست خدا با شماست . خداوند همه شما را حفظ کند و همه با هم ، همه با هم برای اسلام به پیش .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت سردفتران تهران

باید همه دست به دست هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان متشکر هستم که تشریف آوردید و از نزدیک ملاقات کنیم . آنچه بوده است گذشت و ما امروز باید فکر آینده باشیم . آینده یک مشکلاتی است که بر عهده همه اقشار ملت است . خرابی هایی که تا کنون شده است در ظرف این پنجاه و چند سال بیشتر و قبل از آن هم دو هزار و پانصد سال این خرابی هایی که شده است و یک کشور خراب از هر جهت ، از جهت فرهنگی ، از جهت اقتصاد ، این وراثت مانده است برای ما و هیچ قشری تنهایی نمی تواند این خرابی ها را آباد کند ، همانطوری که در شکستن این سد بزرگ طاغوتی نمی توانست یک قشر ، دو قشر این عمل را انجام بدهد ، وقتی که همه اقشار ملت با هم شدند و همه تحت لوای توحید و اسلام عمل کردند ، این امر محال به حسب نظر اشخاص ممکن و واقع شده محال به نظر خیلی ها می رسید که بشود این سلطنت طاغوتی را شکست با آن

ابزار و سلاح های مدرنی که خودشان داشتند و دارند و با آن پشتیبانی هایی که از ابرقدرت ها مثل آمریکا و غیره می شد ، یک مطلب غیر ممکن به حسب عادت به نظر رسید لکن این غفلت از اراده الهی بود ، غفلت از اراده الهی بود ، غفلت بود که هر غیر ممکن به نظر ما با اراده حق تعالی واقع خواهد شد و من این مطلب را مستند به شخص نمی دانم ، مستند به ملت نمی دانم ، یک تحولی در این ملت پیدا شد با دست خدای تبارک و تعالی ، آن تحول روحی بود که الان هم بعضی جوان ها می آیند و به من می گویند دعا کنید ما شهید بشویم و آنوقت هم جوان های برومند همین تقاضا را از من می کردند ، بعضی شان قسم می دادند مرا که شما دعا کنید که ما شهید بشویم . مادرهایی که بچه هایشان را از دست دادند و داده بودند الان هم که پیش ما می آیند با تشکر . در چند شب پیش ، دو ، سه شب پیش با یک پدری که جوانش را از دست داده بود من مواجه شدم !!! احوالپرسی !!! نمی دانستم که این مصیبت بر او وارد شده از او احوالپرسی کردم ، دیدم بیشتر از میزان تشکر دارد می کند و می گوید حالم خوب است ، بعد کسی گفت یکی از جوان های ایشان کشته شده است و این تشکر برای این معنا بوده است . این تحول روحی که در ملت پیدا شد ، ملتی که

از سایه پاسبان می ترسید در خیابان ریخت و گفت مرگ بر که ، بر شاه ، این تحول یک تحول الهی بود ، نه انسانی . انسان نمی توانست یک همچو کاری بکند . هر کسی خیال کند که فلان این کار را انجام داد صحیح نیست ، خدا این کار را انجام داد .

این ید غیبی بود که بر سر این ملت سایه افکند و یک ملت مظلوم را ، ملتی که هیچ ساز و برگ نداشت ، بر یک قدرت های بزرگ موفق کرد و پیروزی داد و این سد را شکست . بحمدالله این سد شکسته شد لکن کارها باز باقی است . باز ما کارهایی داریم و احتیاجاتی به همه ، احتیاج به همه آقایان ، به گویندگان ، به نویسندگان ، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم برای اینکه یک مملکت خراب را نمی تواند یک قشر آباد کند . باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود . هر کسی به هر مقداری که قدرت دارد ، خیال نکند یک نفر است ، یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد ، این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد ، جمعیت از آن ، مثل یک قطره است که وقتی که قطره های دیگر به آن متصل شد سیل پیدا می شود وقتی سیل ها با هم متحد شدند دریا درست می شود . این قطره ها خیال نکنند ، انسان ها خیال نکنند که خوب ، از من که کاری بر نمی آید ، نخیر ، از شما و

من و همه و شما هر کدام به اندازه خودمان ، به اندازه یک نفر کار ازمان می آید و به اندازه آنقدری که از ما کار می آید مسوول هستیم یعنی امروز وضع طوری است ، به طوری حساس است وضع مملکت ما که اگر ما قصور بکنیم در ادای تکلیفمان ، مسوولیم ، همه باید باهم ، همه اقشار باید باهم ، ننشینید که دولت اصلاح بکند ، دولت تنها نمی تواند ، ننشینید که روحانیت این کار را بکند ، روحانیت نمی تواند تنها ، روحانیت ننشینند که مثلا اقشار دیگر این کار را بکنند ، از آنها هم تنها نمی آید . همه با هم ، وقتی همه با هم شدند ، (یدالله مع الجماعه ) جماعت وقتی که با هم شدند پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است و مقصد وقتی الهی شد ، مهم اینجاست که وقتی مقصد الهی شد ، همه توجه به اسلام داشتند .

غیر از قانون الهی چیزی نباید حکومت کند

شما ملاحظه کردید که در این نهضت از آن بچه ای که تازه زبان باز کرده بود ، تا آن پیرمردهایی که نزدیک های مردنشان بود ، همه با هم می گفتند جمهوری اسلامی ، همه اسلام را خواستند ، این همه اسلام خواستن ، توجه همه به معنویت بودن ، توجه همه به خدا و دین خدا بودن شما را پیروز کرده ، این توجه را از دست ندهید ، این رمز پیروزی است ، کلید پیروزی است ، این کلید را محکم نگه دارید ، وحدت پیدا بکنید ، مقصد هم خدا . این دو تا مطلب وقتی که پیدا شد

، این همه مسائل را حل می کند و همه ما باید کوشش بکنیم و به مقاصد الهیه برسیم . البته شما آقایان که دفاتر ازدواج و طلاق پیش شما هست ، مسوولیت عظیمی دارید ، اگر سابق یک قدرت شیطانی بر شما حکومت می کرد ، الان هیچ قدرتی بر هیچ کس حکومت نمی کند ، قدرت ها هست لکن حکومت نمی کند یعنی قانون هست قانون الهی است فقط . غیر از قانون الهی چیزی نباید حکومت کند . شما آقایان که متصدی یک همچو امر بزرگی هستید ، مسوولیت بزرگی بین خودتان و خدای خودتان دارید ، شرایط را البته کردید و از این به بعد هم با دقت شرایط را بکنید ، خصوصا در باب طلاق که شرایط باید خیلی با دقت و با ملاحظه انجام بگیرد انشاء الله خداوند به همه شما سلامت و سعادت بدهد و همه ما را توفیق به این بدهد که این خدمت را به اسلام بکنیم همه مان .

والسلام

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان شهرهای باختران ، سنندج ، دزفول ، بروجن و تهران

سعادت دنیا و آخرت در اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

چه برکاتی در این نهضت مترتب است ، برکت اسلام ، جمهوری اسلامی که تمام سعادت ها در اسلام است . سعادت دنیا و آخرت در اسلام است لکن اشخاص ضعیف بیچاره نمی توانند این نهضت را ببینند ، در صدد تفرقه هستند ، اینها اشخاصی هستند که می خواهند بین اقشار ملت جدایی بیندازند برای آنکه با تفرقه می توانند منافع خودشان را تامین کنند ، با تفرقه می توانند برای ارباب های خودشان یک مقامی در اینجا درست کنند ، لکن باید مطمئن

باشند که این دست های تفرقه انداز قطع خواهد شد . این دست هایی که می خواهند بین برادران ، بین خواهران ، بین اقشار ملت تفرقه بیندازند دفن خواهد شد . همانطوری که رژیم شاهنشاهی منحوس دفن شد ریشه های فساد باقیمانده آن هم دفن خواهد شد . بعضی از اشخاصی که در آن وقت منفعت طلب بودند و می خواستند با بقاء رژیم منحوس ، منافع مادی خودشان را ، غیر مشروع خودشان را تامین کنند ، حالا به خیال آن افتاده اند که باز تفرقه بیندازند بین برادران مسلم ، بدانند که غلط رفتند ، اشتباه می کنند ، دیگر بر نخواهد گردید آن رژیم طاغوتی و نظیر آن رژیم طاغوتی . من از شما بانوان محترم که همدوش برادران خودتان ، بلکه در صف جلو در این نهضت بودید تشکر می کنم و من امیدوارم که باز شما درصف مقدم باشید و این نهضت را به آخر برسانید که حکومت اسلامی انشاءالله تاسیس بشود و تمام اقشار ملت ، تمام مستضعفین به حقوق حقه خودشان برسند . خداوند شماها را حفظ کند و برای اسلام و مسلمین نگه دارد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان جامعه زنان خارجی مقیم ایران و اعضای هیاءتتحریریه نشریه (لاله )

تاریخ نیز قادربه ثبت عمق جنایات و خیانات شاه نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

من از بانوان محترم که همدرد ما هستند و در این مصیبت هائی که بر ملت ایران وارد شده است اظهار همدردی می کنند متشکرم ، لکن باید به شما بانوان محترم تذکر دهم که جنایات شاه را نه شما تمامش را اطلاع دارید و نه ما و نه آن اشخاصی که حتی نزدیک به شاه هم بودند .

جنایات اینها مراتب و

درجاتی داشته است که بعضی از آن واضح بوده است ، همه دیده اند . این جنایات و آدم کشی ها و حبس ها و زجرهائی که صدایش از داخل زندان ها به بیرون رسیده است . یک مرتبه از جنایات و خیانات ، آنهائی بوده است که وزرای شاه و اطرافیان شاه اطلاع داشتند و ماها و شماها اطلاع نداشتیم ، پاره ای از جنایات هم فقط خود شاه مطلع بوده است خیانتی که کرده است ، دیگران مطلع نبودند .

ما نمی توانیم به عمق جنایات و خیانات این پدر و پسر اطلاع پیدا کنیم ، شما که غایب امر ، یکی از شما بیست و دوسال اینجا بوده ، ما هم که تمام عمرمان را اینجا بودیم و در جریان امور بسیاری از عمرمان را گذراندیم ، باز نمی توانیم بر عمق این جنایات اطلاع پیدا کنیم ، تاریخ هم نمی تواند عمق این جنایات و خیانات را ثبت کند ، تاریخ آنقدر می تواند که اطلاع پیدا می کند و جنایات شاه بسیاریش زیر پرده است که غیر از خودش و امثال کارتراطلاع ندارد .

تبلیغات خلاف واقع جیره خواران ابرقدرت ها بر علیه انقلاب اسلامی

من از شما تشکر می کنم که برای همدردی ما تشکیل یک انجمن دادید و می خواهید که مطالب ما را برسانید . ما در دنیا مظلوم هستیم برای اینکه دنیا طرفدار شاه ظالم بود و تمام دولت های خارجی ، مگر کمی از آنها ، طرفداری می کردند و از ظلم و ستم او پشتیبانی می کردند . ملت ما الان هم مظلوم است برای اینکه نویسندگان خارج به طوری وجهه این انقلاب را جلوه دادند

در خارج و به طوری دروغ گفتند و شایعه افشانی کردند که ملت ما را غیر از آنی که هست و غیر از آنی که می بینید ، جلوه دادند در روزنامه های خارج . از جمله چیزهائی که نوشتند ، این است که آنهائی که کشته می شوند و اعدام می شوند ، از زیر خاک بیرون می آورند مردم و تکه تکه می کنند .

اگر یک نفر اینطور شده است شما در تمام ایران تفتیش کنید اگر یک نفر یک همچو کاری برایش شده است آنها حق دارند بگویند همه شده است ، لکن من می دانم نویسنده های خارج اکثرشان یا بسیاریشان جیره خوار همین دستگاه ها هستند ، اینها دیدند که ملت ایران به واسطه قدرت ایمانی که داشتند ، نهضتی را که کردند که دست ارباب ها کوتاه شده است و دست آنهائی که منافع را به اینها واصل می کردند کوتاه شده است ، اینها برای انتقامجوئی یا برگرداندن اوضاع سابق و برای نفع خود دست به این تبلیغات زدند . تمام این تبلیغات برخلاف واقع است . شما می بینید که اینجا احکام اعدام برای اشخاصی صادر می شود ، خوب است که این اشخاص را و پرونده این اشخاص را ملاحظه کنید ببینید که این اشخاص که حکم اعدامشان صادر شده و اعدام شده اند ، آیا چند نفر کشتند؟ آیا ده نفر کشته اند؟ آیا یک ملت را بیچاره کردند؟ اینها تمام ملت ایران را بیچاره کردند؟ و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار داده اند . اینها جنایاتی به این ملت

کردند که اگر چنانچه دادگاه ها نبود خود ملت می ریختند و آنها را می کشتند . دادگاه ها کنترل کردند عواطف ملت را ، ملتی که در خیابان ها جوان های خود را به خون آغشته دیدند با امر همین امثال اینها ، با امر همین شاه و با امر همین هویدا و با امر همین نصیری و امثال اینها ، طاقت ندارد که اینها را زنده ببیند .

این جوامع به اصطلاح حقوق بشر در خدمت ابرقدرت ها هستند

اینهائی که مدعی حقوق بشر هستند و حالا برای امثال هویدا سینه زنی می کنند و اظهار تاثر و تاسف می کنند ، اینها آیا طرفدار حقوق بشرند یا طرفدار مملکت ها و حکومت های ابرقدرتند؟ اگر اینها طرفدار حقوق بشرند چه شد که در مدت پنجاه سال این بشر در اینجا زیر شکنجه بود ، اعدام بود؟ این بشری را که در اینجا با تابه سرخ می کردند و بشری را که پای او را بریدند با اره ، اینها نفس نکشیدند ، امروز نفس می کشند و امروز تبلیغات می کنند . مگر اینها که کشته شدند بشر نبودند؟ مگر اینها حقوق نداشتند؟ مگر حق بشر این نیست که اگر کسی ، کسی را کشت قصاص بکند؟ این حق بشر است ، حق اشخاصی که از اولاد او یا از بقایای اوست که قصاص کند از اینها ، لکن عمده این است که این جامعه های حقوق بشر در خدمت ابرقدرت ها هستند با اسم حقوق بشر . این جامعه هائی که برای حقوق بشر فریاد می زنند ، حقوق بشر را می خواهند پایمال کنند . این روزنامه نویس ها و مطبوعاتی

که به اسم بشر دوستی انتشار این اکاذیب را می کنند ، اینها در خدمت ابرقدرت ها هستند ، اینها حقوق بشر را پایمال می کنند .

شما اوضاع ایران را بررسی کنید و آنطور که هست منعکس کنید

من از شما جمعیتی که الان در ایران برای بررسی اوضاع ملت ما و اوضاع کشور ما تشکیل جلسه داده اید ، بعد از تشکر خواستارم که شما اوضاع ایران را بررسی کنید و آنطور که هست منعکس کنید ، بررسی کنید که آیا این مردم در اینجا دارند قتل عام می کنند این مردم از گورستان ها بیرون می کنند اجساد را و تکه تکه می کنند؟

مردم دارند آتش می زنند؟ این را بررسی کنید ببینید که قضیه ، قضیه انتقامجوئی به معنای غیر انسانی است یا خیر؟ دادگاه هائی است که بعد از اینکه جرم های اینها ثابت شد ، اینها محکوم به اعدام می شوند که اگر این دادگاه ها نبود و اگر جلوگیری از این مردم به واسطه دادگاه نبود ، آنوقت مردم خودشان قیام می کردند برای اینکه آنهائی که کشتار عمومی کردند در یک ملتی ، آنهائی که فجایعی پیش آوردند و در آبادان یک دسته بزرگی ، قریب چهار صد نفر آدم را سوزاندند ، اینها را دارند اعدام می کنند ، نه اینکه اشخاص عادی را ، اشخاص عادی را شما ملاحظه می کنید که تاکنون قریب هفتصد نفر ، ششصد نفر آزاد شدند ، اینها برای اینکه جرم های شان کم بوده است و همین طور کسانی که جرم های شان کم است اینها را آزاد می کنند ، آنهائی که محکوم به حبس می شوند یا محکوم به

اعدام می شوند آنها اشخاصی هستند که دارای ظلم های بزرگ بودند و در روزنامه های خارجی شماها اینطور انعکاس نشده است و این اسباب این شده است که ملت ایران بدبین بشوند به خارجی ها به واسطه این روزنامه نویس ها و به واسطه این مدعیان حقوق بشر . شما روشن کنید اینها را و به مردم ایران هم اطلاع بدهید که اینها یک مردمی هستند که طرفدار حقوق بشر نیستند ، طرفدار حق ابرقدرت ها هستند ، اینها از این مردم شریف اروپا نیستند ، اینها یک دسته جیره خوار هستند . در هر صورت من از شما تشکرکنم که در این مسائل مشکل ما بنا دارید که به ملت ما کمک کنید و کمک تبلیغاتی از بزرگترین کمک هائی است که الان از شما ممکن است و من از شما باز هم تشکر می کنم . خداوند حفظ کند شما را .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل شهربانی و نمایندگان مردم ساوه

اجانب گمان نکنند که می توانند خللی در وحدت ملی الهی ما ایجاد کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

شما آقایان که برای تفقد از من آمدید خوش آمدید ، علمای اعلام ساوه سایر اقشار و پرسنل شهربانی خوش آمدند . این روزها روزی است که همه اقشار با هم برادر و برابر باشند . سابق شهربانی از ما و علما و مردم جدا بود ، امروز شهربانی در بین مردم و از میان مردم است و مردم نیز از شهربانی خواهان حفاظت از شهر و از عائله خودشان هستند ، علمای اعلام نسبت به آنها نظر حسن دارند و سایر اقشار آنها را برادر

خود می دǙƙƘϠ. من امید آن دارم که این وحدت کلمه که بین همه اقشار ملت ماست ، باقی بماند و به اتکاء وحدت کلمه نهضت اسلام ما پیش رانده شود و با برقراری حکومت عدل اسلامی همه اقشار به حقوق خودشان برسند . اجانب گمان نکنند که می توانند خللی در این وحدت ملی ما ایجاد کنند ، این وحدت ملی وحدت الهی است ، به دست خدای تبارک و تعالی ایجاد شده است ، اسلام پیشوای ماست ، قرآن کریم پیشوای ماست ، ملت ایران با این وحدت کلمه و اتکال به اسلام نهضت را پیش برد و این رمز را از دست نخواهد داد . ایجاد اختلاف نکنید ، با هم برادر و برابر باشید . از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ملت به سلامت و با وحدت کلمه پیش بروید و آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی می خواهد که رفاه عمومی و سعادت عمومی بشر ، سلامت عمومی بشر ، سعادت روحی بشر است انشاء الله که تحقق پیدا کند . سعادت و سلامت همه شما را خواستارم .

والسلام علیکم

تاریخ : 5/2/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان محله چهارمردان قم

بانوان ایران رهبران نهضت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

نام بزرگ ملت ایران در عالم به رشد سیاسی ثبت شد . نام بزرگ قم در بین ملت ایران به رشد سیاسی و فعالیت و جانفشانی در تاریخ ثبت شد . نام بزرگ چهار مردان در فداکاری و جان نثاری در تاریخ عالم ثبت شد . نام بزرگ بانوان ایران ثبت شد . نام بزرگ بانوان قم ثبت شد . نام بزرگ بانوان چهار مردان ثبت شد . بانوان قم

و بانوان چهار مردان پیشرو این نهضت اسلامی بودند ، رشد سیاسی خودشان را اثبات کردند ، نهضت را راهنمائی کردند . شما رهبران نهضت هستید ، بانوان رهبر نهضت ما هستند ، ما دنباله آنها هستیم . من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم . خداوند شما را برای اسلام حفظ کند .

هوشیار باشید ، شیاطین در مخفی گاه ها توطئه می کنند

اسلام احتیاج به مردان و بانوان فداکار دارد . امروز احتیاج بیشتر است ، امروز از قبل از پیروزی و رسیدن به اوج نهضت احتیاج به ملت ایران ، احتیاج به وحدت کلمه ، احتیاج به بانوان معظم ، احتیاج به چهار مردان بیشتر است . امروز است که دست های جنایتکار و خیانتکار آنهائی که منافع خودشان را در خطر می بینند ، دست های آنها در کار است که نگذارند این نهضت شکوفائی پیدا کند . امروز است که باید این خیانت ها را و این دستهای خائن را قطع کرد . امروز است که آنهائی که تفرقه افکنی می کنند و می خواهند با بهانه ها بین صفوف مسلمین جدائی بیندازند ، دست آنها را باید قطع کرد . بانوان معظم ما باید قطع کنند دست خائنین را . مردان نیرومند ما باید قطع کنند دست خائنین را . روحانیین در هر جا که هستند با هوشیاری باید دست این خائنین را قطع کنند و حیله آنها را خنثی کنند .

آنهائی که به فرصت طلبی امروز در میدان آمدند ، آنهائی که با این نهضت موافقت نداشتند ، آنهائی که مسیرشان برخلاف این نهضت بود ، برای فرصت طلبی به میدان آمدند ، احزابی که

اسمی از آنها نبود ، گروه هائی که اسمی از آنها در این نهضت نبود امروز پیشقدم می خواهند بشوند . باید شما خانم ها ، شما برادران شما خواهران بیدار باشید ، باید ملت ایران بیدار باشد ،

نگذارید خون شهدای ما هدر برود ، نگذارید خون جوانان ما پایمال شود ، پایمال اغراض شخصیه ، اغراض شخصیه را به دور بریزید . دست های خیانتکار ، گروه های مختلف درست نکند ، گروه های مختلف درست نکند ، گروه های مختلف اسباب تفرقه می شود ، رشد سیاسی نیست ، در صدر مشروطیت هم با ایجاد گروه های مختلف نگذاشتند که مشروطه به ثمر خودش برسد ، او را بر خلاف مسیر خودش راندند ، امروز هم همان شیاطین ، همان ها که مخالف با این نهضت بودند می خواهند نگذارند . مردم ایران بیدار باشید ، مسلمین بیدار باشید اگر خدای نخواسته خللی واقع بشود در این صف فشرده مسلمین ، در این صف فشرده ملت ایران ، خطر در پیش است . تفرقه افکن ها را از بین خودتان بیرون کنید ، ما نخواهیم گذاشت که این تفرقه افکن ها رشد کنند ، آنها را در نطفه خفه می کنیم . آزادی غیر از توطئه است ، آزادی ، آزادی بیان است ، هر چه می خواهند بگویند ، توطئه نکنند ، آدمکشی نکنند ، این آدمکش ها و توطئه گرها را دفن خواهیم کرد .

برادران من بیدار باشید ، هوشیار باشید ، شیاطین در مخفی گاه ها توطئه می کنند و باید ما با هم یکصدا با هم به پیش برویم

و این نهضت را و این جمهوری اسلامی را به ثمر برسانیم . خداوند به همه شما خواهران و برادران عزت ، توفیق ، عافیت ، سعادت ، عنایت فرماید . من از همه خصوصا از این بانوان محترم که همیشه جانفشانی کردند و نهضت ما را به ثمر رساندند و می رسانند تشکر می کنم . خداوند همه شما را عزت و اسلام را عظمت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/2/58

بیانات امام خمینی در دیدار با سفیر تونس در ایران

مسلمین می توانند تحت لوای اسلام بالاترین قدرت را در دنیا به دست بیاورند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از تلگراف رئیس شما تشکر می کنم و از عواطف شما و ملت شما شکرگزارم . من امیدوارم که همه ملت های اسلامی و همه دولت های اسلامی به خود آیند و تفرقه ها و هواهای نفسانی و اغراض شخصیه را کنار بگذارند و تحت لوای اسلام و قرآن مجتمع شوند و در این اجتماع قدرتی مافوق قدرت های موجود در عالم را به دست بیاورند . مسلمین قریب یک میلیارد جمعیت دارند و مخازن بزرگ در اختیار آنهاست و صحراهای بسیار وسیع در اختیار آنهاست و مع الاسف برای اینکه نتوانستند تفاهم بین خودشان حاصل کنند و دست های خیانتکار نگذاشته است وحدت کلمه پیدا شود ، خزائن آنها را بردند و بر آنها سلطه و حکومت پیدا کردند .

شما دیدید که جمعیت سی و پنج میلیونی که در مقابل یک میلیارد چیزی نیست و با نداشتن هیچ ابزار جنگی در دست ، به واسطه قدرت ایمان و به اتکاء قرآن و اسلام ، بر این قدرت شیطانی که پشت

سر او قدرت های بزرگتر شیطانی بود غلبه کرد و دست آنها را از مخازن ایران قطع کرد . اگر همه ملت ها و دولت های اسلامی اغراض شخصیه را کنار بگذارند و همه با هم به اسلام رو بیاورند و تحت لوای لااله الاالله باشند قدرت اول را در دنیا احراز می کنند ، برای اینکه معنویت اسلام کمک آنهاست و خدای تبارک و تعالی پشتیبان .

ملت با کلید اسلام وایمان بزرگترین سدها را شکست

و ما با این قدرت ایمان که همه اقشار ملت ما با هم فریاد اسلام را زدند پیروز شدیم نه با عدد وعده ، ما هیچ نداشتیم و آنها همه سلاح ها را ، لکن ما مسلح به سلاح ایمان بودیم و ملت ما آرزوی شهادت می کردند مثل اصحاب رسول الله درصدر اسلام ، همان ها که با عده کم امپراطوری های بزرگ را شکست دادند ما هم با یک عده کم و با نداشتن ساز و برگ جنگی یک امپراطوری دو هزار و پانصد ساله جبار را با پشتیبانی ابرقدرت ها از او ، شکستیم و شکست دادیم و این سد بزرگ را از پیش پای ملت خود برداشتیم و البته مشکلات زیادی برای ما به جا گذاشتند ، نقیصه های زیادی ، خرابی های زیادی به جای خود گذاشتند و ما وارث این خرابی ها هستیم ،

لکن آن هم با قدرت ایمان و پشتیبانی اسلام مشکلات را حل خواهیم کرد . و من امید آن دارم که ملت های مسلم و دولت های مسلم توجه کنند و این رمز پیروزی که برای ایران حاصل شده است به

آن توجه کنند و انشاء الله این رمز را ، کلید را ، همه در دست بگیرند و اسلام را در همه جا گسترش دهند .

از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین و عظمت قرآن را خواستارم . ابلاغ سلام من را به دولت و ملت و رئیس خودتان بکنید .

تاریخ : 5/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل پایگاه دریائی شمال

شما نیروهای انتظامی هم سهم بزرگی داشتید در این نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام دستور داده است و فرموده است (واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) همه با هم ، تمام اقشار با هم اعتصام به حبل الله ، توجه به خدای بزرگ و با توجه به خدای بزرگ همه باید پیش برویم . تخلف از این دستور الهی جرم است ، گناه است . ما همه باید با هم باشیم ، نیروهای ما همه باید واحد باشد ، نیروی دریائی ، نیروی هوائی ، نیروی زمینی ، ملت همه از هم هستند ، قوای انتظامی با قوای ملی یک قوت است ، همه باید معتصم به حبل الله باشند ، با اعتصام به حبل الله پیشرفت کردیم و خواهیم کرد . شما نیروهای انتظامی هم سهم بزرگی داشتید در این نهضت ، شما را بد معرفی کرده بودند و ملت را از شما جدا کرده بودند ، شما حقیقت خودتان را در این نهضت آشکار کردید که با ملت هستید و با اسلام ، ملت هم شما را با آغوش باز پذیرائی می کند و کرده است . شما در این گروه هائی که الان مشاهده می کردید ، هیچ وقت نبودید و خودتان را بین برادران خودتان نمی

دیدید و از برکت این نهضت خودتان را در بین برادران و در آغوش برادران خود می بینید . این توفیق بزرگی است که برای ما حاصل شده است ، این برکت عظیمی است که از این نهضت عظیم برای ما حاصل شده است که برادرها هم را پیدا کرده اند ، یک صف ، یک صف فشرده از قوای انتظامی و قوه ملت ، همه از یک صف هستیم و باید باشیم . دستور اسلام است که همه باید معتصم به حبل الله باشیم ، همه باید متفرق نباشیم و جدا از هم نباشیم ، فکر جدائی ، فکری غلط است . این وحدت را به هم نزنید ، این نهضت را خاموش نکنید ، خیانت به اسلام نکنید ، تمام قوا باید با هم مجتمع بشوند تا در مقابل قوائی که از شیطان است و از اجنبی است بتوانید ایستادگی کنید . شما دیدید که با وحدت کلمه قدرت های بزرگ را در هم شکستید ، این قدرت را حفظ کنید ، اگر خدای نخواسته در این قدرت خلل واقع بشود ، منتظر مصیبت باشید . خداوند پشتیبان همه باشد . خداوند پشتیبان کشور ما باشد . امام زمان سلام الله علیه پشتیبان این ملت است من از همه اهالی محترم گیلان و از تمام اقشار ملت ایران و اهالی انزلی تشکر می کنم و پرسنل نیروی دریائی را برادر خود می دانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم آمل

تحولات روحی در جهت توحید و احیاء ارزشهای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملت ایران تشکر می کنم ، تمام افراد در این نهضت مقدس سهیم بودند ، تمام

مردم ایران یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را خواستند و سقوط رژیم منحوس سلطنتی . من از همه اقشار ملت تشکر می کنم . من خدمتگزار همه ملت هستم . خداوند به ما منت گذاشت و به اسلام که اسلام را به ما ارزانی داشت . خداوند بر دنیا منت گذاشت که قرآن را فرو فرستاد . خداوند تعالی بر ما منت نهاد که پیغمبر خاتم را پیغمبر ما قرار داد . خداوند بر ما منت نهاد که ائمه معصوم را ائمه ما قرار داد . خداوند بر ما منت نهاد که احکام مترقی اسلام را برای ما فرو فرستاد . ما منت می کشیم از خدای تبارک و تعالی که به ما منت ها گذاشت ، خداوند بر ما منت گذاشت که این ملت یکدل و یک جهت در جهت توحید با تحولات روحی رو به اسلام آوردند و این نهضت مقدس را بارور کردند . منت خدای تبارک و تعالی را که شما جوانان برومند از هر جا که هستید توجه به اسلام کردید و اسلام را در این عصر ، در این عصر ظلمانی ، در این عصری که همه ارزش ها به باد رفته بود ، اسلام را زنده کردید .

جلوگیری از نفوذ خائنین در صفوف فشرده امت

درود بر شما ملت ایران ، مرگ بر آنها که می خواهند این وحدت کلمه را به هم بزنند ، آنها که خیال کردند می توانند این وحدت کلمه را به هم بزنند خیال خامی کرده اند . رمز پیروزی را ایران یافته است ، رمز توجه به خدا ، وحدت کلمه . این وحدت کلمه را حفظ کنید

، این توجه به خدا را حفظ کنید تا پیروز باشید . نگذارید خائنان در صفوف فشرده شما نفوذ کنند ، نگذارید آنهائی که تفرقه افکنند به بهانه های بیجا در بین شما تفرقه بیاندازند . جلوی این تفرقه ها را بگیرید ، برای اسلام خدمت کنید . اسلام مامور کرده ما را به وحدت کلمه ، تفرقه اندازان اسلام بیرونند . خداوند تمام شما را ، تمام اقشار ملت را ، شما بزرگان آمل را حفظ کند و تمام ما با وحدت کلمه و با اسلام عزیز به پیش برویم و این نهضت را به ثمر برسانیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/2/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان و و کارمندان گمرک

توجه به خدا و احکام اسلام موجب شکست طاغوت شد

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات " . کسانی که با خدا باشند ، توجه به خدا وایمان به خدا داشته باشند ، خداوند آنها را از تمام ظلمت ها ، از تمام تاریکی ها خارج می کند و به حقیقت نور می رسند . ایمان به خدانور است ، ایمان به خدا باعث می شود که تمام تاریکی ها از پیش پای مؤ منین برداشته بشود ، ایمان به خدا باعث می شود که مؤ منین در نور خدا غرق شوند . ظلمت های استبداد ، ظلمت های اختناق ، ظلمت های وابستگی به غیر ، ظلمت های ظلم ، مؤ منین از این ظلمت ها نجات پیدا می کنند . کسانی که به خدا توجه دارند و مقصد آنها مقصد الهی است ، از تمام انواع ظلمات ،

ظلمات مادی ، ظلمات معنوی نجات پیدا می کنند و در دریای نور غرق می شوند .

شما ملت ایران به واسطه اینکه متشبث به ایمان شده اید ، توجه به خدا کردید ، همه با هم به اسلام متوجه شده اید ، احکام اسلام را خواستید ، خداوند شما را نجات داد و نجات می دهد . نجات داد از این سد بزرگ استبداد ، شکستید سد استبداد را وظلمت ها را پس زدید وارد در نور آزادی شدید ، شکستید سد پیوستگی به غیر را به واسطه ایمان و وارد در نور استقلال شدید ، شکستید اختناق ها و وابستگی ها را و وارد شدید در حقیقت اسلام . اسلام نور است ، غیر اسلام ظلمات است . شما با توجه به خدا ، با توجه به ائمه اسلام ، با توجه به قرآن این سدها را شکستید ، سدهایی که همه گمان می کردند ممتنع است شکستن آن قدرت هائی که گمان کردند محال است این قدرت ها شکسته شوند . حساب دنیاباطل شد ، حساب های مادیین باطل شده . آنهائی که به خداایمان نداشتند روی محاسباتشان غیرمعقول بود ، یک ملتی که هیچ ندارد برقدرت هائی که همه چیز دارند غلبه کند؟! لکن با قوه ایمان شکستند امپراطوری روم را ، شکستند امپراطوری ایران را . شما سربازان اسلام ، شما جوانمردان باایمان ، باایمان خودتان شکستید این سد بزرگ را ، شکستید این قوت طاغوتی را ، این

قوه شیطانی را . شما با ایمان این پیشرفت را کردید و حساب همه حسابگری های مادی باطل شد . خداوند شما را

پیروز کرد و خداوند شما را پیروز می کند مادامی که به خدا توجه داشته باشید . برادران من ! عزیزان من ! این رمز را از دست ندهید ، رمز توجه به خدا ، رمز توجه به اسلام . شهادت برای مسلم ، برای مؤ من سعادت است . جوان های ما شهادت را سعادت دانند . این رمز پیروزی است . آنها که مادی هستند و مادیگر ، آنها هرگز شهادت را نمی خواهند ولی جوانان ما شهادت را سعادت خودشان می دانند ، اول راحت خودشان می دانند این رمز پیروزی بود . آنها که گمان کردند می توانند در این برهه از زمان بین جوانان من ، بین جوانان ما و بین عزیزان ما اختلاف بیندازند ، در اشتباهند . جوانان ما همه به اسلام متوجهند ، همه باایمان راسخ به پیش می روند .

با اتکال به خدا و وحدت کلمه ، این خرابه را آباد کنیم

ما قدم های بعدی خیلی داریم ، باید همه با هم ، همه اقشار با هم این خرابه ای که برای ما گذاشته اند آباد کنیم . این بدبخت ها ایران را خراب کردند به اسم تمدن بزرگ ، تمام آثار تمدن را از ایران کنار زدند . با اسم اصلاحات ارضی کشاورزی ما را از بین بردند ، فرهنگ ما را از بین بردند ، ارتش ما را وابسته کردند ، ملت ما را ضعیف کردند ، تمام مخازن ما را بردند و در خارج برای خودشان پارک ها درست کردند و انشاءالله از آنها پس گیریم . این خائنین ، یک مملکت آشفته ، یک مملکت خراب برای ما گذاشتند ، مملکتی که کارگرش

فقیر ، کشاورزش فقیر ، کاسبش فقیر ، مملکتی که در حومه تهران ، متصل به تهران ، خود تهران محله ها ی زاغه نشین دارد و بدبخت دارد اینها را برای ما گذاشتند .

کسی نمی تواند ایران را به تنهائی ، قشری نمی تواند به تنهائی این خرابه را آباد کند . دولت نمی تواند ، روحانیت نمی تواند ، بازاری نمی تواند ، دهقان نمی تواند ، کارگر ، کارمند نمی توانند لکن همه می توانند ، همه با هم "یدالله مع الجماعه " جماعت ها وقتی که با هم شدند کارهاانجام می گیرد . دیدید که با وحدت کلمه و اجتماع و اتکال به خدا این سد بزرگ را شکستند الا ن هم با اتکال به خدا و وحدت کلمه این خرابه ها را باید آباد کنید . شما که در مرزها هستید ، در گمرکات هستید به حد خودتان باید عمل کنید و آنها که در مراکز هستند به مقدار خودشان ، نه شما باید انتظار داشته باشید که یک قشر ، دولت کارها را انجام دهد و نه دولت باید انتظار داشته باشد که ملت باید انجام بدهد . ملت و دولت همه با هم ، همه با هم ، انشاءالله همه با هم برای اسلام ، برای جمهوری اسلام ، برای قانون اسلام به پیش .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/2/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان سازمان آب

ذیحق بودن کلیه اقشار ملت اسلام در پیشبرد نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

من باهر قشری که از ملت بزرگ اسلام و ملت عظیم ایران مواجه می شوم می بینم که به ما حق دارند . من هر قشری را که ملاقات می کنم می

بینم که حق خاصی به ما دارند . آقایان محترم و جوانان معظم و رامین به ما حق ویژه ای دارند . آنها در پانزده خرداد زحمت کشیدند و جوانان خودشان را از دست دادند و برای اسلام فعالیت کردند و تاکنون هم به فعالیت خود باقی هستند . کارکنان آب به ما ، به اسلام حق دارند ، سهم بسزائی دارند ، آنها برای اسلام و برای مسلمین فعالیت کردند ، تمام اقشار ملت سهیم در این حق هستند . اگر نیروی بزرگ ملت با وحدت کلمه و با اتکاء به خدای عظیم نبود نمی دانم که حالا حال ما چه بود ، در زندان ها به سر بردیم یا در تبعیدها . این همت بزرگ شما جوانان بود و این اراده قاطع ملت ما بود که با توجه به خدای بزرگ این نهضت را پیش بردید و ما را در بین دنیا روسفید کردید و اسلام را بلند کردید . شما به اسلام حق پیدا کردید ، چنانچه اسلام به همه حق دارد ، اسلام حق هدایت دارد بر همه . ما خدمتگزار هستیم و شما که خدمت به اسلام کردید اسلام برای شما حق قائل است .

باید توطئه گران را به جای خودشان بنشانیم

لکن باید توجه داشته باشید که باز پیروزی به آخر نرسیده است ما مراحلی داریم که باید آن مراحل را طی کنیم و آن با همت شما جوانان است . شما جوانان اقشار ملت هستید که باید این نهضت را همراهی کنید تا به آخر . آنهائی که در بین ما می خواهند تفرقه بیندازند ، به غلط رفته اند ، بین اقشار ملت تفرقه

نخواهد افتاد . بد خواهان می خواهند با این تفرقه نتایج سوء بگیرند و شما را به عقب برانند و نهضت را نگذارند به نتیجه برسد ، باید این توطئه را خنثی کنید . باید این اشخاصی را که توطئه گر هستند به جای خودشان بنشانیم . من از خدای تبارک و تعالی این وحدت ملت را خواهانم و با وحدت ملت با توجه به اسلام و دین اسلام ما همه به پیش باید برویم و جمهوری اسلامی را در خارج پیاده کنیم و وجود عینی بدهیم . خداوند به همه شما سعادت و سلامت عنایت کند . اهالی قصر شیرین هم که از قرار مذکور آمده اند من از آنها تشکر می کنم که از این راه دور آمده اند .

سرتاسر ایران به ما حق دارند ، به اسلام حق دارند تمام اشخاص تمام نواحی . بحمدالله وحدتی که در اسلام ، در ایران پیدا شد ، در طول تاریخ چنین وحدتی نبوده است . شما همه با وحدت خودتان با این رفراندمی که کردید که در طول تاریخ نظیر نداشت ، روی ایران را سفید کردید و روی اسلام را . خداوند به همه شما عنایات خودش را افاضه بفرماید و همه شما در سعادت و سلامت به سر ببرید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 6/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جبهه ملی اتحاد آفریقایی و نماینده رابرت موگابه رهبر میهن پرستان زیمبابوه (رودزیا)

میزان در اسلام بر اساس (تقوا) است

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما و رئیستان که پیام برای من فرستاده است تشکر می کنم . در اسلام که ما هم دنبال آن هستیم قضیه نژاد و نژاد پرستی مطرح نیست . اسلام به رنگ و به صورت

نگاه نمی کند ، میزان را تقوا قرار داده است . اینکه شما از آمریکا و سایر دولی که جنایتکارند و ستمکار ، شکایت می کنید ، این اختصاص به شما ندارد ، این آمریکا و دیگر باند او در هرجا که هستند ، همین طور با اقشار ملت ها رفتار می کنند . ملت ما بیش از50سال است که به واسطه انگلستان و آمریکا و تحت فشار آن رژیم منحوس بود . اینقدر جنایت بوسیله حکومت این پدر و پسر در ایران شد که قابل ذکر نیست . مملکت ما در زمان این پدر و پسر بکلی خراب شدند و آن چیزی که آباد شد قبرستان های ما بود . قبرستان های ما رااینها به واسطه کشتار پر جمعیت کردند و بلاد ما را تهی . خزائن ما را به اغیار دادند و به اجنبی ، و همه چیز ما را پیوسته آمریکا و غیر آمریکا کردند تا آنکه به خواست خدای تبارک و تعالی ملت ما بیدار شد و با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و اتحاد کلمه با نداشتن هیچ ساز و برگی قیام کرد ، نهضت کرد و همه این اقشار ظلمانی را کنار زد . من امید وارم که این رمزی که در ایران رمز پیروزی شد ، برای همه اقشار مستضعفین الگو باشد ، آن رمز وحدت کلمه و اتکاء به اسلام بود . در ملتی اگر اتکاء به معنویات پیدا شد بر مشکلات خودشان غلبه می کنند . ما شاهد همان بدبختی ها و ظلم هایی که شما شاهد بودید ، شاهد بودیم ، بلکه شاید بیشترش

را . لکن ما امروز این سد بزرگ را شکستیم و امید است که تا آخر نهضت ما پیروز شود و احکام مترقی اسلام را ما بتوانیم اجرا کنیم . من از خداوند تعالی پیروزی مستضعفین را بر مستکبرین مسئلت می کنم و سلام مرا به آن قشری که مظلوم هستند و بر ضد ظالم قیام کردند برسانید و آنها را آگاه کنید که با وحدت کلمه توانند پیروز شوند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانش آموزان و دانشجویان شهر سنندج

غارت ذخایر و منابع کشور ، در ازای محرومیت و فقر ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

از آثار این نهضت و برکاتش یکی این است که ما با گروه های مختلفی از مسلمانان ایران مواجه می شویم و با هم درد دل می کنیم . ما مع الاسف با هر گروهی که مواجه می شویم ، با کردستانی ها ، با بلوچ ها ، با بختیاری ها ، با قشقائی ها و سایر عشایری که در اطراف ایران هستند و گروه هائی از آنها گاهی پیش ما می آیند ، با هر گروهی که مواجه می شویم می بینیم که همین درد دل های که شما دارید آنها یا بیشتر دارند ، یا همین طور هست . بختیاری ها می آیند ، می گویند که هیچ جا بدتر از بختیاری نیست ، ما از همه مواهب تمدن محروم هستیم . بلوچ ها آیند همین مطلب را آنها هم می گویند که ما محرومیم و هیچ یک از اقشار ملت مثل ما محروم نیست . شما آقایان هم همین مطلب می گوئید . من باید بگویم که مطلب همین طور است که گفته می شود ، همه ملت محرومند از

همه مواهب . شما الان تهران که مرکز است و همه همت های دولت های سابق هم نسبت به مرکز بوده است و مع الاسف توجه به جاهای دیگر کم بوده است و یا نبوده است ، همین تهران را شما تشریف ببرید و قریب سی محله یا بیشتر که اینها یا چادرنشین هستند یا زاغه نشین هستند و یا حصیرنشین هستند . محله حصیرنشین ها ، زاغه نشین ها از همه مواهب تمدن محرومند ، آب ندارند باید بیایند از پله های زیادی بالا ، از آن گودال هائی که منزل دارند خودشان و بچه هایشان باید بیایند بالا یک کوزه آب از سر خیابان که شیر آب هست ببرند ، از اسفالت هیچ خبری نیست ، از مریضخانه هیچ خبری نیست ، از مدرسه هیچ خبری نیست ، برق ندارند ، هیچ ندارند ، این تهران که مرکز است و باید از همه جا به قول آنها آبادتر باشد . وقتی که ملاحظه می کنید در اطراف خوزستان ، در اطراف فارس ، جاهایی را به ما بعضی ها گفته اند که اینها اصلا آب ندارند ، هیچ ندارند ، آب هم حتی ندارند و در زمستان ها و بهار وقتی که باران می آید ، یک گودال هائی هست در آنجا که آب در آنجا جمع می شود و زن ها از یک فرسخ باید بروند و آب از آنجا بیاورند برای بچه های شان ، که من وقتی که نجف بودم بعضی از اهل خیر کویت که با من آشنا بودند به من توسل کردند که شما یک کمکی بکنید و

ما هم کمک می کنیم یک آب انبار درست بشود که این آب باران را این آب انبار حفظ بکند و این بیچاره ها وقتی می خواهند آب ببرند آب داشته باشند . شما خیال نکنید که همان شماها محروم بودید ، این خانه خراب ها همه ایران را خراب کردند ، همه محروم بودیم ، حتی قشرهائی که شما در صورت می بینید که اینها مثلا مرفه هستند ، در زمان اینها زحمت های داشتند که بیشتر از زحمت بی آبی بود . این حبس های طولانی و این زجرهای فوق العاده ، این شکنجه های طاقت فرسا برای یک دسته از روشنفکران ، یک دسته از علما ، یک دسته از فرهنگی ها ، از وکلای دادگستری ، از قضات دادگستری ، امثال اینها در تحت این شکنجه ها بودند و بحمدالله بعد از اینکه خدا خواست و خداوند تایید کرد ، ملت ما بیدار شدند و با هم اجتماع کردند و در تحت لوای اسلام این سد را شکستند . این سدی که مانع بود از اینکه هم فرهنگ ما ، اقتصاد ما ، ارتش ما ، همه چیز ما ترقی و رشد بکند و مانع بودند ، این مانع برداشته شد اما پشت این سد چه برای ما ماند؟ پشت این سد یک بدبختی های مانده است . صندوق دولت خالی است ، از تمام بانک ها (آنطوری که دولت به ما اطلاع دهد و آنطور هست ) . اینها هر چه توانستند قرض کردند ، صدها میلیون دلار از بانک های مختلف ایران اینها قرض کردند و فرار کردند .

همچو نیست که خیال کنید که اینها هم ساده رفتند . جواهرات ایران را یک مقداریش را آن پدر برد ، یک مقداریش را این پسر . بانک های ما را خالی کردند و رفتند . ملت را فقیر گذاشتند و رفتند و نفت ما را سال های طولانی دادند به آمریکا و پول نگرفتند ، یعنی برای آمریکا پایگاه درست کردند و به عوض پول نفت که باید پول به ما بدهند ، اسلحه دادند ، اسلحه های که به درد خود آمریکا می خورد و نه به درد ما . این یک توطئه ای بود بین این مرد (این مرد خبیث ، این مرد خائن ) با آمریکا که نفت می داد ، آن هم آنطور زیاد و در ازای آن باید پول بدهد یا اسلحه ای که به درد ما بخورد بدهد . در قبال آن یک اسلحه های اینها فرستادند ، برای خودشان پایگاه درست کردند مقابل شوروی ، یعنی ایرانی ها نمی توانستند استعمال کنند این اسلحه ها را ، تخصص نداشتند .

عمال اجانب مسؤ ول اغتشاشات و ناآرامی ها و مانع گردش چرخ های پیشرفت کشور

برای خودشان پایگاه درست کردند ، پایگاه یشان الان هم هست در ایران . الان که شما این سد را به همت خودتان و به برکت اسلام شکستید ، پشت این سد یک خرابه است ، نه تنها کردستان خراب است لرستان هم خراب است ، خوزستان هم خراب است ، بلوچستان هم خراب است ، خراسان هم خراب است ، همه خراب است . این خرابه را چه کسی باید آباد کند؟ این

خرابه را دولت می تواند تنها؟ نه ، دولت همچو بودجه ای ندارد ، نمی تواند . ملت هر قشرش می تواند؟ نه ، اما همت ملت همه با هم ، اجتماع با هم و همه اتکاء به خدا ، اتکاء به قرآن کریم ، همه با هم باید قیام بکنیم ، همه با هم تشریک مساعی بکنیم تا این خرابه را آبادش کنیم . شما خیال نکنید که دولت توجه ندارد به کردستان ، دولت نمی تواند . الان گرفتاری هائی برای دولت گذاشته اند که هر جای مملکت را که ملاحظه می کنند ، همین گرفتارهائی را که شما دارید آنها هم دارند . دولت نه اینکه نخواهد توجه بکند ، دولت خواهند ، شب و روز اینها در کار هستند ، من اطلاع دارم شب و روز اینها در زحمت هستند و می خواهند این خرابه را آبادش کنند ، لکن خرابی اینقدر است که بدون اینکه مدتی بگذرد ، مهلتی باشد ، نمی شود . مع الاسف این مهلت را این خائن ها نمی دهند ، نمی گذارند . کارخانه ها باید راه بیفتند تا اینکه چرخ این مملکت به جریان بیفتد ، به گردش بیفتد . می روند کارخانه ها را نمی گذارند کار بکنند . کشاورزی باید راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود ، کشاورزی را همین خائن های که تتمه آن رژیم فاسد هستند نوکرهای آمریکا و غیر آمریکا هستند نمی گذارند ، کشاورزی را هم مانع می شوند . مدارس باید کار خودشان را ادامه بدهند فرهنگ را اداره کنند ، می روند فرهنگی ها

را هم نمی گذارند ، مدارس را هم تعطیل می کنند . هر چه بخواهید شما ، هر چیزی را که ببینند برای این مملکت فایده دارد و برای گرفتاری این اقشار مملکت فایده دارد ، این عمال آمریکائی ها که تتمه شان مانده اند حالا در اینجا ، اینها مانع می شوند ، هر روزی با یک صورتی مردم را بسیج می کنند و توی خیابان ها می کشند و داد و فریاد و زنده باد و مرده باد . برای اینکه اینها نمی خواهند آرام بشود این مملکت . اگر آرام بشود این مملکت ، کارهایش را اداره می کنند ، اگر کارهایش را اداره بکند و آرامش حاصل بشود دست آنها دیگر کوتاه می شود . وقتی یک مملکتی آشفتگی نداشت ، دست آنها کوتاه می شود ، لکن مملکت اگر آشفته بود(و اینها هم دارند آشفته اش می کنند) اگر آشفته بود ، آنها باز طمع شان هست که با یک صورت دیگری ، با یک فرم دیگری به این مملکت سلطه پیدا کنند و همان مسائل سابق و بدبختی های سابق را عود بدهند .

رفع اشکالات و نارسایی ها مستلزم صبر انقلابی و یاری همه اقشار ملت

شما برادرهای ما گمان نکنید که به حال شما رسیدگی نمی شود ، نمی خواهند رسیدگی کنند ، نمی توانند به زودی درست بکنند ، مشغولند ، مشغول برنامه ریزی هستند ، مشغول مطالعه هستند . مسائل باید به تدریج حل بشود . الان ، دیروز که روز پنجشنبه آقای بازرگان آمدند اینجا ، آن نقشه های که راجع به راهسازی داشتند ، نقشه

های زیادی در آوردند نشان دادند که ما در همه اقشار مملکت می خواهیم راهسازی بکنیم و شروع می کنیم . و من سفارش کردم که روستاها و جاهای دور دست زودتر باید شروع بشود و قبل از جاهای دیگر . آنها هم همین مطلب را قبول کردند . راجع به کارگر ، اینها هم مشغولند برای اینکه کار درست کنند و کارگر را به کار وادارند و عرض می کنم که این قشر را هم به کار وادارند و وقتی که به کار وادار شدند ، هم برای خودشان خوب است و هم مملکت راه می افتد لکن یک صبر انقلابی شما لازم دارید و ما . همه بدبختی داریم لکن باید یک قدری صبر بکنیم ، یک قدری تحمل بکنیم ، این را حمل نکنید به اینکه یک قشری را به قشر دیگر مقدم داریم . خدا می داند که اسلام و آنی که ما می خواهیم و همه مان تابع اسلامیم بین هیچ یک فرقی نمی گذارند ، همه حقوق را ملاحظه می کنند . مسلمین همه ید واحده هستند ، مسلمین همه برادر هستند . اینکه مسلمین یک طایفه شان به یک طایفه دیگر مقدم باشد ، اینها نیست در کار ، حقوق همه ، همه مسلمین ، بلکه هر کس که در مملکت اسلامی زندگی می کند یک حقوقی دارد ، اسلام به آن حقوق می رسد ، این اقلیت های مذهبی از قبیل رزتشتی ، از قبیل یهودی ، از قبیل نصاری که در ایران گروه های فراوانی هستند ، اینها را هم اسلام برایشان احترام قائل است ،

می خواهد که اینها هم به حقوق خودشان برسند . اما این را توهم این

معنا نشود و من احتمال می دهم که خدای نخواسته باز یک دست هائی در کار باشد که پیش برادرهای کرد ما بروند بگویند که ببینید دولت اسلامی شد و کاری نشد ، پیش برادرهای بلوچ ما بروند همین حرف را بزنند ، پیش برادرهای بختیاری ما بروند همین حرف را بزنند ، پیش قشقائی ها بروند همین حرف را بزنند . همه برای اینکه یک آشوبی باشد ، آرامش نباشد که ما مملکت مان را به طور عاقلانه و به طور عدالت اداره کنیم . اینهایی که می آیند و این حرف را می زنند ، اینها قصد این را ندارند که اصلاح بشود ، اینها قصد افساد دارند ، خود شما هم می دانید که اینها می خواهند فساد بکنند ، الان هم تذکر دادید که مفسدین هستند که این کار را می کنند . باید یک قدری صبر کرد ، ملاحظه کرد . ببینید که دولت برای یک جایی کار می کرده که برای شما نکرده ؟ یک جایی را آباد کرده جای شما خراب است ؟ الان مساءله خانه سازی ، همه اقشار ملت علی السواء بر ایشان کسانی که مستمند هستند و خانه دار نیستند ، بر ایشان خانه سازی می شود . آنوقت که راهسازی بشود ، برای همه کشور می شود . آنوقتی که اینها بتوانند دارو برسانند ، طبیب برسانند عرض بکنم دانشگاه درست کنند ، اینها محتاج به یک مهلتی است . بله اگر این خانه خراب ها رفته بودند و خزینه

مملکت سرجایش بود ، آنوقت می گفتیم به دولت که خوب شما که پول دارید و خزینه دارد ، و یا الله چرا نمی کنید؟ اما تهی کردند خزینه را رفتند ، بردند همه را دزدیدند ، غارت کردند ، خودشان و آن وابستگانشان بانک ها را خالی کردند ، همه چیز ما را بردند و ما را به این حال فلاکت نشاندند . لکن من امیدوارم که به خواست خدا و به عنایتی که خدا به این مملکت دارد ، به این مملکت اسلامی دارد ، با خواست خدا ، با همت همه برادرها ، همه اقشار ، این اشکالات رفع بشود با یک مهلتی . باید ما همه صبر کنیم و مهلت به ما داده بشود .

دولت اسلامی در صدد برنامه ریزی برای تشکیل شوراهای ولایتی است

اما قضیه اینکه کارهای هر کسی به خودش باید ، باز به هر جایی به خودش ، این جزء برنامه های اسلام است و ما هم بنا بر همین هست . نه تنها شما ، در هر جا ، در هر استانی ، در هر جایی که هست باید همانطوری که از اول قانون هم همین معنا بوده است که باید شوراهای ولایتی باشد ، اینها باید بشود و می شود و در صدد هستند . الان مشغول طرح ریزی آن هستند که شما را برای خودتان ، مسائل خودتان باشد ، انتخابات مال خودتان باشد ، خودتان انجام بدهید ، کارهایتان محول به خودتان باشد . نه شما تنها ، خراسان هم همین طور ، اصفهان هم همین طور ، همه جا همین طور . این شوراها باید همه جا باشد و هر جایی خودش

اداره کند خودش را . این ، هم برای ملت خوب است ، هم برای دولت خوب است . دولت نمی تواند همه جا را خودش تحت نظر بگیرد ، وقتی محول کرد کار را به خود مردم ، هم مردم در هر منطقه ای که هستند برای خودشان دلسوزتر هستند ، بهتر اطلاع دارند به احتیاجات خودشان . اینها یک برنامه های است که در دست اجراست گمان نکنید که حالا این برنامه ها در جای دیگر پیاده شده است و شما محروم مانده اید ، این را هم چنین گمانی نکنید و من از شماها تمنا دارم که سوء ظن به برادرهایتان نبرید ، چنانچه ما نداریم سوء ظن نسبت به شما ، شما هم نسبت به دولت تان ، نسبت به ما سوء ظن نداشته باشید که ما می خواهیم خیر ، یک قشری را بالا ببریم ، این مال طاغوت بود ، اینکه یک دسته ای ، نوکر برای خودشان می خواستند درست کنند ، برای خودشان دارو دسته درست کنند و چه . ما همه ملت از خودمان است و ما خودمان هم از همه ملت هستیم و ما همه خدمتگزار شما و ملت هستیم و من اطمینان می دهم به شما که همه این مسائلی را که شما دارید ، حل بشود . قضیه اینکه آنجا امن و امان باشد و قضیه امنیت آنجا باشد ، البته تماس می گیریم با ستاد ارتش ، با ژاندامری و سفارش می کنیم راجع به این مساءله ، انشاء الله همه موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ

: 7/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاء هیاءت اعزامی از دوبی

تحول روحی ملت عنایت و اعجازی الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید از این جمعیت که به زیارت آقا (حضرت امام رضا علیه السلام ) تشریف آوردند تشکر کامل کنم . علاقه من به آقا از دو جهت است : یک علاقه ای به واسطه اینکه از بیت بزرگی هستند و من علاقه به آن بیت دارم و یک علاقه به شخص خود ایشان که در مدت های طولانی در راه اسلام مواجه شدند با خطرات . این خطرات برای شما عزت است و برای ما افتخار . چنانچه ملت ما در سال های بسیار طولانی گرفتار مصیبت های فوق العاده بود ، گرفتار سلطه اجانب ، گرفتار ظلم رژیم منحوس ، گرفتاری های که به بیان درست نمی آید ، گرفتاری ها و خیانت های که تاریخ هم نمی تواند ثبت کند ، چون بسیاری از آنها به طوری مخفی بوده است که برای کسی تاکنون کشف نشده است و معلوم نیست کشف شود لکن با سپاس از خدای تبارک و تعالی که توفیق به ملت داد و ملت را برانگیخت برای احقاق حق و این نبود جز هدایت خدای تبارک و تعالی و اعانت ولی امر سلام الله و سلامه علیه و با اعانت ولی امر و هدایت ذات مقدس حق تعالی ، برای ملت ما یک تحول بزرگ حاصل شد ، تحول روحی ، تحولی که نمی توانم من برای آن اسمی بگذارم الا اینکه تحول معجزه آسا بود . معجزه بود که در ظرف مدت کوتاهی یک ملتی که از سایه یک پاسبان می ترسید ، شاه را به عقب بزند و همه باهم کوچک و

بزرگ مقابل قدرت بایستد و با مشت گره کرده "مرگ بر شاه " بگوید . این ، این تحول ، کسی که به محیط ایران در این پنجاه سال اطلاع داشته باشد و بداند چه گذشته است بر این ملت و چه معامله کردند با آنها و چه وضعی داشته است ملت و روحیه او چطور بوده است ، باید بگوید که اعجاز واقع شد که این تحول ، تحول عظیم واقع شد . همین تحول بود که ملت ما را به پیش راند و غلبه داد ، تحولی که جوان های ما شهادت را آرزو می کردند و الان هم آرزو می کنند ، تحولی که پیرزن ها که اولاد خودشان را از دست داده بودند ، افتخار می کردند و می گفتند اولاد دیگر هم به شهادت می باید برسد . این تحول موجب شد که ملت ما با نداشتن هیچ بر این قدرت شیطانی که پشت سر او آمریکا و سایر دول بزرگ و ابر قدرت ایستاده بود ، نهر اسید و به پیش رفت تا این سد را شکست . اکنون سدی که مانع از حرکت بود شکسته شد لکن ما مراحل بسیار مشکل داریم که باید با تشریک مساعی همه ملت و دعای همه ملت ها ، این مشکلات رفع بشود .

نابودی و غارت ذخایر مادی و معنوی ملت به اسم تمدن بزرگ

اینها ، این خدانشناس ها مملکت ما را خراب کردند و رفتند . بااسم تمدن بزرگ چنان خرابی وارد آوردند و چنان آن را به عقب راندند که سال های طولانی باید تا به حد خود برسد . اقتصاد ما را از بین بردند ، کشاورزی ما را

به نحو به اسم اصلاحات ارضی از بین بردند ، ارتش ما را وابسته به غیر کرده بودند ، فرهنگ ما را به عقب رانده بودند ، از همه بالاتر نیروی انسانی ما را نگذاشتند شکوفا پیدا کند . ما الان برای نیروی انسانی احتیاج داریم و برای کارهایی که احتیاج به نیروی انسانی دارد ، باید بگردیم تا پیدا کنیم برای اینکه اینها قرن هاست و اخیرا پنجاه و چند سال است که با تمام قوا کوشیدند تا نیروی انسانی ما را از بین ببرند .

ضرورت حفظ وحدت کلمه به منظور استقرار جمهوری اسلامی

لکن من امید این دارم که خدای تبارک و تعالی که عنایت فرمود و این ملت ضعیف را بر مستکبرین غلبه داد ، بر مشکلات خودش غلبه دهد و ما فرهنگ خودمان را اصلاح کنیم و تمام چیزهایی که در نظر داریم که همه فرم های غیر اسلامی است ، به فرم اسلامی برگردانیم و اسلام را به آنطور که هست ، نه به آنطور که معرفی کرده اند خارجی ها و !!! به !!! جوان های ما هم بعضی ها قبول کرده اند و بازی خورده اند ، اسلام به آنطور که هست ، به آنطور که در صدر اسلام بود . ما اگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد و ملت ما این رمز را حفظ کند ، امیدواریم که بتوانیم استقرار بدهیم حکومت اسلامی را و احکام اسلام را ، لکن احتیاج به وحدت کلمه دارد که ملت ما باید وحدت کلمه داشته باشند و ملت ما که در سایر بلاد هستند ، باید با ما تشریک مساعی کنند . همه با هم یکصدا و

یک ندا بسوی جمهوری اسلامی و احکام مقدس اسلام . و من اخیرا از آقایان تشکر می کنم و از آقا بیشتر تشکر . خداوند همه شما را حفظ کند و در پناه و کنف خود ما را به وجود شما سرافراز کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارگران و کارکنان صنعت نفت آبادان

نقش موثر کارکنان شرکت نفت در قطع شریان حیاتی اجانب

بسم الله الرحمن الرحیم

همه اقشار ملت در این نهضت سهم دارند ، همه کوشش کرده اند ، همه جانفشانی کرده اند ، همه خون داده اند ، لکن کارکنان صنعت نفت سهم بسزائی دارند . آنها شریان حیاتی اجانب را قطع کردند ، آنها بودند که به واسطه اعتصاب خود و قطع نفت ، نهضت را به پیروزی رساندند ، آنها بودند که در سینما رکس به دست جنایتکاران و خیانتکاران بدل به خاکستر شدند ، لکن عمر جاودانی پیدا کردند ، حیات الهی در پیشگاه الهی . شهیدان عمر جاودانی دارند . من از تمام اقشار ملت متشکرم و از خصوص کارکنان صنایع نفت تشکر بیشتر دارم . من دعا به همه می کنم و به شما . لکن باید بدانید که از اینجا به بعد هم به همان قدرتی که آمده اید ، باید پیش برویم .

بعد سازنده مکتب اسلام مایه هراس و تشویش بد خواهان

اسلام قدرت کوبنده اش را نشان داد . با قدرت کوبنده اسلام دست های جنایتکار قطع شد . با دست اسلام ، خیانتکاران رانده شدند . اجانب احساس کردند جنبه کوبنده اسلام را ، و می خواهند در جنبه سازنده اش اخلال کنند . ما به جنبه کوبنده اسلام تا اینجا رسیدیم و باید جنبه سازنده اش را هم به دست ملت ، با پشتیبانی خدای تبارک و تعالی شروع و به اتمام برسانیم . بدخواهان نمی خواهند ببینند که جنبه سازنده اسلام نمایش پیدا کند در دنیا ، تا مکتب های دیگر را دفن کند . بدخواهان این چرخی که راه افتاده است نمی خواهند بگذارند که به راه خودش ادامه دهد و سازندگی کند

. شما ملت باید بیدار باشید و با صبر انقلابی ، اشتغال به سازندگی پیدا کنید . مملکت ، آشفته است . مملکت ، بعد از انقلاب است ، بعد از انقلاب آشفتگی است و بحمدالله انقلاب ایران انقلاب بزرگی بود که ضایعه کم و برداشت زیاد ، برداشت قطع ایادی اجانب و قطع ایادی خیانتکاران داخلی و خارجی ، و برداشت های بزرگتر در سازندگی است . لکن بدخواهان نمی خواهند این سازندگی را ببینند ، نمی خواهند سعادت ملت ما را ببینند آنها سعادت خودشان را در فقر و فلاکت ما می بینند به همین جهت با دست های پلیدشان بین کارگران ، کارمندان ، کشاورزان ، در اقشار مختلف ایران اختلاف می اندازند . شما نمایندگان کارگران پیام مرا به دیگر کارگران و کارمندان صنعت نفت برسانید . عزیزان من !این اسلام است که همه چیز عزیزان خود رابرای شما داد . اسلام است که سیدالشهدا را برای شما داد . اسلام برای سعادت شما آمده است . اینها که در بین شما تفرقه می اندازند ، از اسلام می ترسند ، از تعالیم عالیه اسلام می ترسند ، می ترسند تعالیم عالیه اسلام پیاده شود و راه را بر آنها ببندد و می بندد . توطئه ها را ، توطئه های بزرگ را در همه اقشار ، در همه موارد خنثی کنید . من قبلا گفته بودم که غائله ایجاد می کنند شیاطین ، هر روزی به اسمی . ما باید از این غائله ها جلوگیری کنیم ، هوشمند باشیم ، غائله ها را با هوشیاری توجه کنید و خنثی کنید

. ممکن است پس از چند روز دیگر یک غائله دیگر بلند بشود ، از اولاد من یکی ترور بشود یا خودم . اینها باید بدانند که نهضت ما قائم به شخص نیست ، نهضت ما همگانی است ، همه ملت رهبرند ، همه بیدار شده اند . گمان نکنند که با ترور کاری انجام می دهند . ملت ما راه خود را یافته است ، ما از این دسیسه ها نمی ترسیم . من به شما ملت ایران سفارش می کنم که اگر در روزنامه ای ، در مطبوعاتی ، در جای دیگری به من سب بکنند ، فحش بدهند کسی حق ندارد که یک کلمه بگوید . من تحریم کردم بر شما جوابگوئی را ، برای اینکه توطئه است توطئه ها را با سکوت خنثی کنید و اگر چنانچه توطئه زیاد شد ، با مشت خنثی کنیم .

توصیه به رفتار برادرانه و پرهیز از کینه توزی و انتقامجوئی

بین خودتان برادروار باشید ، با هم برادری کنید ، کینه توزی نکنید ، انتقامجوئی نکنید ، با بیداری جلو بروید ، در هر جا که هستید کارهای مفید کنید ، برای جامعه خودتان خدمت کنید ، جامعه را از خود بدانید ، کشور را از خود بدانید ، برای خودتان خدمت کنید ، برای کشور اسلامی خدمت کنید ، برای قرآن خدمت کنید . تمام ایران و تمام کشورهای اسلامی ، انجمن اسلامی است ، یک انجمن و آن انجمن الهی . همه باید برای اسلام با هم باشیم ، گرد هم در آئیم . هر یک از این انجمن های محترم ، شعبه ای است از آن انجمن بزرگ اسلامی تحت رهبری امام

زمان سلام الله علیه . این شعبه های انجمن های اسلامی مورد تشکر است . خداوند شما را عزت و سلامت عنایت کند و توفیق بدهد که آمال اسلامی و احکام اسلام را در بین همه قشرها ترویج کنید . با اسلام توانید به پیش بروید . خداوند همه شما را سعادتمند کند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/2/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام حبیب بورقیبه رئیس جمهور تونس

جناب آقای حبیب بورقبیه رئیس جمهور تونس

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام محبت آمیز آنجناب در مورد تبریک پیروزی جمهوری اسلامی در کشور ایران موجب تشکر گردید . از خدای تعالی سعادت و موفقیت ملت همکیش و برادر را در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام خواستارم و امیدوارم که جمهوری اسلامی ما در همبستگی و اتفاق مسلمانان جهان نقش موثری داشته باشد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/2/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم قصر شیرین

وحدت بی سابقه مردم ایران در پرتو اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من از اهالی قصر شیرین که از این راه دور آمده اند تشکر می کنم ، سرتاسر ایران به ما و اسلام حق دارند ، تمام افراد تمام نواحی . بحمدالله وحدتی که در پرتو اسلام در ایران پیدا شد در طول تاریخ چنین وحدتی نبوده است ، شما همه با وحدت خودتان با این رفراندمی که کردید که در طول تاریخ نظیر نداشت ، روی ایران را سفید کردید و روی اسلام را . خداوند به همه شما عنایات خودش را افاضه بفرماید و همه شما در سعادت و سلامت بسر ببرید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/2/58

فرمان امام خمینی به شورای انقلاب اسلامی در مورد تهیه آئین نامه اجرائی شوراهای شهر و روستا

شورای انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در جهت استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش که از ضرورت های نظام جمهوری اسلامی است ، لازم می دانم بی درنگ به تهیه آئین نامه اجرائی شوراها برای اداره امور محل شهر و روستا در سراسر ایران اقدام و پس از تصویب به دولت ابلاغ نمائید تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا در آورد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/2/58

فرمان امام خمینی در مورد قطع رابطه با مصر

جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه

بسم الله الرحمن الرحیم

با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیست ، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/2/58

بیان امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله مطهری

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

اینجانب به اسلام و اولیاء عظیم الشان آن و به ملت اسلام و خصوصا ملت مبارز ایران ضایعه تاسف انگیز شهید بزرگوار ، متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجروی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد و تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود . من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیت هائی بود که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست . و تبریک در داشتن این شخصیت های فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نور نورافشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمت ها نور افشانند ، به اسلام بزرگ ، مربی انسان ها و به امت اسلامی تبریک

می گویم . من گرچه فرزند عزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد . مطهری که بر طهارت روح و قدرت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود ، رفت و به ملاء اعلی پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود .

ترورها نمی توانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند . آنان می دانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمم تر می شوند . ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشینند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توام با شهامت بوده . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در راس برنامه های اسلام است . (و مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال و النساء والولدان ) .

اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیرانسانی خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در اسلام را بترسانند ، آنها گمان نکردند که از هر موی شهیدی از ما و از هر قطره خونی که به زمین می ریزد ، انسان های مصمم و مبارزی بوجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هر چه بزرگ باشد ، برای اعاده

چپاولگری سودی ندارد . ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام بپاخاسته با این تلاش های مذبوحانه عقب گرد نمی کنند . ما برای فداکاری حاضر و برای شهادت در راه خدا مهیا هستیم . اینجانب روز پنجشنبه 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت ، عزای عمومی اعلام می کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/2/58

بیانات امام خمینی در مراسم بزرگداشت مقام استاد شهید مرتضی مطهری در مدرسهفیضیه قم

شهادت فوزی عظیم برای شاگردان مکتب توحید

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از فرق های مکتب اسلام ، مکتب توحید با مکتب های انحرافی ، مکتب های الحادی این است که رجال این مکتب شهادت را برای خودشان فوز عظیم می دانند (یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما) از شهادت استقبال می کنند چون قائل هستند به اینکه ما بعد این عالم طبیعت ، عالم های بالاتر ، نورانی تر از این عالم است . مومن در این عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بیرون می رود . این یکی از فرق هائی است که بین مکتب ما ، مکتب توحید با سایر مکتب هاست . جوان های ما شهادت را طالبند ، علمای متعهد ما برای شهادت پیش قدم می شوند . آنهائی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا ، آنها باید بترسند از موت ، آنها از شهادت

باید بترسند . ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی هراسیم ، نمی ترسیم ، بیایند امتحان کنند چنانچه امتحان کردند . و یکی از نکته هائی که موافق حدیث تحقق پیدا کرد این است که در حدیث است که (لا یزال یوید هذا الدین برجل الفاجر) با مردهای فاجر به اراده خدا این دین تاءیید می شود . محمدرضا مرد فاجر ، خواهی نخواهی این دین به واسطه او تیید شد برای اینکه هر چه ظلم بیشتر باشد و هر چه ستمکاری بیشتر باشد ، دین عدل بیشتر تاءیید شود . ظالم با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تاءیید می کند و لایزال اینطور بوده است ، فرعون با فرعونیت و طغیانش دین موسی را تاءیید می کند و ابوسفیان با طغیان ، دین رسول اکرم را تاءیید می کند و محمدرضا با طغیان و عصیان و جور و ستم دین اسلام را تاءیید می کند . خدا همانطوری که از قشر متفکرین روحانی تاءیید می کند ، از قشرهای فاسد هم ، از رجل فاجر هم دین اسلام و دین خدا تاءیید می شود و آن به همین معناست که گفتم . نه تاءیید می کند ، تاءیید می شود . (لایزال یویدهذا الدین برجل الفاجر) این رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت تاءیید کرد دین خدا را ، یعنی خدا دین خودش را به او تاءیید کرد با ریختن خون عزیز ما ، تاءیید شد انقلاب ما ، این انقلاب باید زنده بماند ، این نهضت باید زنده بماند و زنده ماندنش به این خونریزی هاست

، بریزید خون ها را ، زندگی ما دوام پیدا می کند ، بکشید ما را ، ملت ما بیدارتر می شود . ما از مرگ نمی ترسیم و شما هم از مرگ ماصرفه ندارید . دلیل عجز شماست که در سیاهی شب متفکران ما را می کشید برای اینکه منطق ندارید ، اگر منطق داشتید که صحبت می کردید ، مباحثه می کردید لکن منطق ندارید ، منطق شما ترور است . منطق اسلام ترور را باطل می داند ، او منطق دارد لکن با ترور شخصیت های بزرگ ما ، شخص های بزرگ ما ، اسلام ما تاءیید می شود . نهضت ما زنده شد و تمام اقشار ایران ، باز زندگی را از سر گرفت ، اگر یک سستی ، ضعفی پیدا کرده بود ، زنده شد . اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر مرده بود این مرد بزرگ در بستر خودش ، این تاءیید نمی شد ، این موج بر نمی خاست . الان موجی در همه دنیا ، همه دنیا ، همه دنیائی که به اسلام علاقه دارند ، این موج بلند شد ، سایر کشورها هم . برادران من نترسید از موج .

مردن تهلکه نیست ، مردن حیات است . آن عالم حیات است ، این عالم مرده است . از مردن نترسید و نمی ترسیم ، آنها باید بترسند که مردن را از بین رفتن می دانند ، هلاک و فنا می دانند . چرا مسلمین از موت بترسند ، چرا علما از موت بترسند . این مکتب باقی است ، مکتب اسلام باقی است ،

این نهضت باقی است تا این ریشه های گندیده هم زیر خاک بروند ، تا این ریشه های گندیده هم قطع بشوند ، تا این توطئه های ضعیف هم خنثی بشوند

خداوند شما را تاءیید کند ، خداوند برادرهای ما را ، خواهرهای ما را تاءیید کند که همه برای اسلام مفید هستید و همه نهضت را به پیش بردید ، الان هم همه با هم به پیش .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 9 وپرسنل شهربانی و اداره راهنمائی و رانندگی تهران

نهضت الهی ایران مایه ابطال حساب های ما دیگران

بسم الله الرحمن الرحیم

حساب حسابگران غلط درآمد و باز متنبه نشدند . نهضت الهی ما حساب حسابگران را باطل کرد و باز نمی فهمند . حساب های ما دیگران که گمان می کردند ملت ما با نداشتن هیچ چیز امکان ندارد قدرت های بزرگ را در هم بشکند غلط درآمد . آنها که گمان می کردند یک مشت جوان بازاری و فرهنگی با نداشتن هیچ چیز چطور امکان دارد رژیمی که همه چیز دارد ساقط کنند ، فهمیدند که حساب های مادیگری باطل است . اینجا حساب الهی است اینجا دست خداست . اشخاص نمی توانند یک همچو نهضتی ، یک همچو قدرتی ایجاد کنند ، بشر نمی تواند همه اقشار را اینطور بیدار کند ، بشر نمی تواند زن و مرد یک مملکت ، بچه و بزرگ یک مملکت را فداکار کند . این دست خداست ، این اراده الهی است که تمام اقشار ملت ما را با هم برادر کرد و تمام حساب های حسابگران مادی را باطل کرد . این دست خدا و اراده خدای تبارک و تعالی است که بزرگان ما را مثل حضرت

آقای خسرو شاهی ، حجت الاسلام آقای خسروشاهی در کنار این بچه نشاند و هر دوباره با هم یک ندا کردند . این قدرت خداست ، بشر نمی تواند ، این قدرت خداست که به همه حس فداکاری داد و شهادت را برای خودشان فوز دانستند و پیش قدم شدند . برای ملتی که شهادت فوز عظیم است ، برای ملتی که بچه خردسال و پیرمرد بزرگ آرزوی شهادت می کنند ، باز حساب حسابگران باطل در می آید . با کشتن یک نفر ولو هر چه بزرگ باشد ، این ملت عقب نمی نشیند باز دست خدای تبارک و تعالی از آستین درآمد و در شهادت یک شهید ، همچو موجی ، همچو موجی در ایران و در سایر کشورها ایجاد کرد که ما را زنده کرد ، اسلام را باز زنده کرد . اگر سستی احتمال می رفت ، به واسطه اینکه خیال پیروزی کرده بودیم ، آن سستی را بدل به سختی کرد و بدل به سد بزرگ و موجب شد که شما همه ، همه ایران ، همه جا با قدرت الهی قیام کردند باز ، و شما نیروهای عظیم در اینجا مجتمع شده اید ، نیروی پرسنل شهربانی ، پاسداران انقلاب ، بزرگان دین ، این دست خداست که ما را باهم مجتمع می کند و همه اراده های ما را یکی می کنند برادران من ! تا این نهضت هست و تا این قدرت الهی هست ، شما به پیش می روید .

حفظ کنید این نهضت الهی را ، حفظ کنید این وحدت کلمه را ، حفظ کنید این

الوهیت را ، این اسلامیت را . تا این اراده الهی و این وحدت کلمه و این گرایش به اسلام هست ، شما پیروزید .

ستیزه با مکتب مقدس اسلام ممکن نیست

آمریکا بدگمان کرده است که با کشتن و با ترور می تواند کاری انجام بدهد . کمونیست های ساختگی بد خیال کرده اند ، مکتب های انحرافی بدگمان کرده اند ، ریشه های گندیده رژیم سابق بد خیال کرده اند که می توانند با ترور جلو احساسات ملت ما را بگیرند احساسات را افزون کرده اند ، باز حساب هایشان باطل شد .

حسابگری الهی غیر از حسابگری مادی است . اینها که شما حساب می کنید ، حساب های مادی است ، مادیگرایی است . ما شهادت را برای خودمان حیات می دانیم . دوستان ما شهادت را برای خودشان زندگی می دانند . مکتب اسلام این طور است . این مکتب اسلام است که شهادت را زندگی می داند . این مکتب اسلام است که این بچه را پیش من می نشاند و از حلقوم او می شنویم که ما برای شهادت حاضریم . این مکتب اسلام است . با مکتب اسلام ستیزه نکنید ، نمی توانید بکنید . ملت ما بیدارند . اگر ما ترور بشویم ملت ما هست ، ملت بزرگ ما زنده است ، نهضت ما زنده است . پیروز باد این زندگی ، پیروز باد این ملت . خداوند همه شما را پیروز کند و همه ما را به راه هدایت رهبری فرماید . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/2/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان احزاب آزادی بخش اسلام

از خدا می خواهم ما را موفق کند تا بتوانیم اسلام را آن طور که هست پیاده کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبل از هر چیز از شما جمعیت محترم که در خدمت اسلام هستید و برای ملاقات من آمده اید تشکر می کنم و از خداوند توفیق شما و همه مسلمین را برای

تحقق آمال اسلام خواهانم و از خدا می خواهم که ما موفق بشویم به آنچه که قرآن و نبی اکرم و ائمه مسلمین خواسته اند ، عمل کنیم . ما مشکلاتی که داریم ، یک مشکلاتی است مربوط به ایران و یک مشکلاتی است مربوط به همه مسلمین و یک مشکلاتی راجع به حکومت هائی که بر مسلمین حکومت می کنند . مشکلات ایران راجع به موانعی است که برای بسط اسلام و نجات امت اسلامی بود . ما به خواست خدا و همت مومنین سد را شکستیم و موانع را برداشتیم . البته الان مشکلات دیگری داریم زیرا آنها که رفتند همه تشکیلات آنها غیر اسلامی و طاغوتی بوده و ما احتیاج داریم که با زحمت زیاد این تشکیلات را به تشکیلات اسلامی برگردانیم . از خدا می خواهم که ما را موفق کند تا بتوانیم اسلام را آنطور که هست پیاده کنیم ، بزرگتر از این مشکلاتی است که برای ملت های مسلم و حکومت هاست . ملت های مسلم که در بلاد مختلف منتشر هستند ، در طول تاریخ تبلیغاتی شده تا بین آنها جدائی بیندازند ، جدائی بین مسلمین که در حدود یک میلیارد در اطراف عالم منتشر هستند . تبلیغاتی شده تا نگذارند وحدت کلمه ایجاد شود . این تبلیغات باعث شد که برادران را از هم جدا کردند و ملت های مختلف ساختند و چیزهائی که در صدر اسلام مطرح نبود ، مطرح می کنند تا جدا شوند و ضعیف شوند . بدتر از این ، مشکل حکومت هاست . در زمان عثمانی که مسلمین حکومت نسبتا قوی داشتند

و قدرتی بود که گاهی با ژاپن و با شوروی مبارزه می کرد و غلبه می کرد ، مع الاسف به واسطه همین که اجانب از این وحدت می ترسیدند ، وقتی در جنگ اول جهانی غلبه کردند ، حکومت عثمانی را تکه تکه کردند و هر کس را بر جائی گماردند و کوشیدند این حکومت ها با هم دشمن شوند زیرا می دانستند که مسلمین با این خزائن و این جمعیت اگر متحد شوند برای آمریکا و برای غرب حظی نیست و شاید مسلمین آنها را تهدید می کردند ، از این جهت حکومت ها را با هم بد کردند و اینها ماءمورین آنها بودند .

عکس العمل پلید شیاطین در مواجهه با جنبه عینی وحدت مسلمین

امروز خطر بزرگتری است . سابق از وحدت مسلمین می ترسیدند ولی مساءله ای علمی بود و نه عینی . امروز که ایران به اعتماد خدا نهضت کرد ، اینها یافتند و احساس کردند ، در عین دیدند که ملتی با نداشتن اسلحه و با قدرت اسلام وایمان و وحدت کلمه غلبه کردند بر شیاطین که دارای همه چیز بودند ، دارای اسلحه های مدرن بودند و پشتیبانشان دولت های بزرگ مثل آمریکا و انگلستان ، کردند ، نتوانستند شاه را نگه دارند . اینها وحدت کلمه را احساس کردند . پیشتر علمی بود و الان وجدانی و لمس . از این رو الان قوای خودشان را بیشتر بسیج کردند تا اختلاف در ایران ایجاد کنند . در کردستان ، در بلوچستان ، در بین خوزستان به بهانه هائی می خواهند اختلاف بیاندازند و همین معنی باعث این است که اینها کوشش کنند بین برادران اسلامی وحدت کلمه

حاصل نشود به اینکه حکومت ها را وادار کنند که به مبارزه هم بروند و طرفداران خود را به کشورهای اسلامی بگمارند . مشکل بزرگ ، حکومتهای ماست که نمی گذارند وحدت حاصل شود و آنها می خواهند منافع خودشان را تاءمین کنند .

پیروزی مسلمانان در گرو وحدت اسلامی و اجتماع زیر پرچم لا اله الا الله است

از این جهت که شما می خواهید اطاعت امر خدا را بکنید ، نهی از منکر کنید ، بزرگترین منکر غلبه اجانب بر ماست ، این منکر را باید نهی کنید . حکومت ها را نهی کنید از مخالفتی که با هم دارند و با ملت دارند و با دشمنان اسلام که خدا فرموده مراوده نکنیم محبت می کنند . الان منکری بالاتر از این نیست که مصالح مسلمین را به خطرانداخته است .

این وظیفه همه شماست که می خواهید برای خدا کار کنید . همه ما باید این دشمنی را نهی کنیم و وحدت اسلامی را شعارمان کنیم با وحدت و بودن زیر پرچم لا اله الا الله پیروز می شویم . تا مسلمین رمزی را که در ایران اتفاق افتاد پیدا نکنند ، پیروز نمی شوند . آنها متحد شدند و همه یک صدر اسلام را خواستند و جمهوری اسلام را خواستند و وقتی همه با هم متحد شدند خداوند پیروزشان کرد . اگر مسلمین این رمز را پیدا کنند ، این ملت عظیم اگر با هم مجتمع شوند ، قدرتی هستند مافوق قدرت ها ، زیرا علاوه بر مخازن طبیعی قدرت معنوی دارند که عبارت است ازایمان به خدا و رسول که اگر مجتمع شوند قدرتی فوق آنها نمی شوند .

نصیحت به کشورهای عربی در سرکوبی اسرائیل غاصب

، این ماده فساد

لکن مع الاسف نصایح کمتر اثر می کند . من قریب بیست سال است که به کشورهای عربی توصیه می کنم که با هم مجتمع شوید و این ماده فساد را طرد کنید . اگر اسرائیل قدرت پیدا کند اکتفا به بیت المقدس نمی کند ، لکن مع الاسف نصیحت در آنها اثر نمی کند . من از خدا می خواهم که مسلمین را بیدار کند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/2/58

بیانات امام خمینی در جمع مدرسین مدرسه قرآن پاوه و گروهی از برادران و خواهران اورامانات

مادام که در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله خداوند شما را مؤ فق کند . شما معلم قرآن هستید و یک شغل بزرگی ، یک مسوولیت بزرگی دارید . قرآن برای همه است و سعادت همه را بیمه می کند . در پناه قرآن بود که اسلام در نیم قرن بر همه امپراطوری های در آن وقت غلبه کرد و ما ، مادامی که در پناه قرآن هستیم بر دشمنان غلبه خواهیم کرد و اگر خدای نخواسته دشمنان اسلام ما را از اسلام و قرآن جدا کردند ، باید بنشینیم و ببینیم که ما در ذلت ، خفت ، بندگی ، زندگی می کنیم . استقلال و آزادی در پیروی از قرآن کریم و رسول اکرم است . ما همه پیرو قرآن و رسول اکرم هستیم و همه با هم برادر ̠همه با هم یک جهت ، یک وجه ، یک دین ، یک قرآن داریم و من امیدوارم که تفرقه اندازی ها را شماها با قدرت خودتان و قوه الهی قطع کنید ، نگذارید رخنه کنند در صفوف فشرده

ما . من خدمتگزار همه اقشار ملت و خدمتگزار شماها هستم . خداوند شماها را حفظ کند و سعادتمند کند در دنیا و آخرت .

تاریخ : 16/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب کمیته مسجد جامع ابوالفتح

شماالان مجاهدین اسلام هستید

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند شما پاسداران ، پاسداران اسلام را ، لشکر امام زمان را برای ما حفظ کند . موفق باشید انشاء الله . این خدمتی که الان می کنید خدمت به اسلام است در مقابل طاغوت ، خدمت به اسلام پشتیبانش خداست ، امام زمان سلام الله علیه و قرآن کریم است ، با اتکاء به قرآن کریم ، با اتکاء به ذات مقدس حق تعالی ، با اتکاء به امام زمان سلام الله علیه پاسداری کنید و خوب پاسداری کنید . پاسداری از مردم کنید و پاسداری از قوای شیطانی که هست به اینکه آن را رفع کنید . انسان همیشه مبتلای به قدرت های شیطانی است ، گاهی قدرت های شیطانی به صورت محمدرضا و گاهی قدرت های شیطانی در باطن انسان است ، مجاهده کنید شما الان مجاهدین اسلام هستید ، با نفس خودتان مجاهده کنید ، مبادا در این پاسداری یک لغزشی پیدا کنید ، مبادا مردم از دست شما خدای نخواسته آزاری ببینند ، شما پاسدارید ، پاسدار باید حفاظت کند ، حفاظت کنید برادران خودتان را ، کشور خودتان را ، به آن قدری که می توانید و حفاظت کنید نفس خودتان را از قوای شیطانی . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را می خواهم و به آقای لنگرودی سلام مرا برسانید . توفیق ایشان و همه شما را از خدای

تبارک و تعالی مسئلت می دارم .

تاریخ : 16/2/58

پاسخ امام خمینی به پیام ضیاء الرحمن رئیس جمهوری بنگلادش

حضرت ضیاءالرحمن رئیس جمهوری مردم بنگلادش

ما از پیام محبت آمیز شما درباره پیروزی مردم شریف ایران در برقراری جمهوری اسلامی در کشور عزیزمان تشکر می کنیم . ما برای ملت مسلمان بنگلادش موفقیت و شادمانی آرزو کرده و امیدواریم جمهوری اسلامی ما که بر مبنای اتحاد و تشریک مساعی با کشورهای مسلمان جهان بنا شده نقش قاطعی در حصول به هدف های والای اسلامی و خوشبختی مسلمانان سراسر جهان داشته باشد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/2/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان جنوب شهر تهران

تجلی نور قرآن و قدرت اسلام در قلوب ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

این یک معجزه است ، یک معجزه بزرگ است که شما خواهران و برادران با هم هم صدا و با مشت های گره کرده در مقابل قدرت های شیطانی ایستاده اید . معجزه اسلام است ، این قدرت اسلام است که در شما تجلی کرده است . این قوت ایمان است که شما را بر این مبارزه پیروز کرد . این معجزه است که با شهید دادن یک عزیز ، موج در تمام دنیا بلند می شود . این معجزه است که خانم ها را در مقابل تانک و توپ ، در مقابل مسلسل ها ، در مقابل توپ ها و تانک ها برقرار کرد و از هیچ چیز نهراسیدید . این نور قرآن و اسلام است که در دل های شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه کرده است . این نورایمان است که شما خانم ها هم از شهادت نمی هراسید .

این نهضت تا پیروزی نهائی بر پاست و آن اوضاع برگشتنی نیست

دشمنان گمان نکنند که با شهادت بزرگان ما این نهضت به

آرامشی بر می گردد . این نهضت افروخته است ، این نهضت بر پاست تا کلیه ریشه های فساد را از بن بکند . این نهضت تا پیروزی نهائی بر پاست و هر وقت که احتمال سستی و ضعف برود خداوند تعالی با وسیله ای او را افزایش می دهد . دشمنان ما در اشتباهند که گمان می کنند با کشتن ما رژیم منحوس یا مثل او بر می گردد . دیگر آن اوضاع برگشتنی نیست ، ملت ایران دیگر نمی پذیرد آن اوضاع را . آمریکا اشتباه کرده است ، توطئه چینان آمریکا و انگلستان و غیره آنها در اشتباهند ، این توطئه ها تاثیری ندارد . ما سد عظیم را شکسته ایم و این قطرات ناچیز ، چیزی نیستند .

از خواهران عزیز که در اینجا اجتماع کرده اند و با تظاهر خودشان پشتیبانی از نهضت می کنند متشکرم . خداوند شما را حفظ کند و برای اسلام نگه دارد . شما سهم بزرگی در این نهضت دارید و داشته اید . این نهضت را شماها باید به ثمر برسانید و می رسانید . سلام من و درود من بر شما خواهران عزیز و بر همه خواهران و برادران ملت و بر همه مسلمین . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از عشایر

ما مصمم هستیم که تا آخرین قطره خونمان را فدای اسلام کنیم

اغوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند شما عشایر را از شر شیطان حفظ کند . خداوند به شماها سلامت و توفیق بدهد که برای اسلام و برای نهضت اسلامی کوشش کنید . ما همه با هم

برادر هستیم و با هم باید در این راه که راه اسلام است ، راه قرآن است همه باید مهیا برای جانفشانی باشیم . بدخواهان گمان می کنند که با این توطئه های ناجوانمردانه می توانند ملت ایران را به عقب برگردانند ، بد خواهان گمان می کنند با کشتن یک ، دو نفر یا چند نفر از بزرگان ما ، ما به عقب بر می گردیم ، این اشتباه است . ما مصمم هستیم ، ملت ما مصمم است که تا تمام ریشه های استعمار و استبداد فاسد را از جای نکند ، از پای ننشیند . این ریشه های گندیده که در اطراف مملکت ما مشغول فساد هستند بدانند که اگر اراده ما بکنیم و ملت ما اراده بکند و من اجازه بدهم به ملت ، در نصف روز شما را قلع و قمع خواهند کرد . توطئه های خیانتکارانه را کنار بگذارید ، جنایات را کنار بگذارید ، ملت را رها کنید . شما قدرت ندارید که ملت ما را به عقب برگردانید . ما مصمم هستیم که تا آخرین قطره خون خودمان و ملتمان را فدای اسلام کنیم . ما آزادی بیان برای گفتن ، برای نوشتن می دهیم لکن برای توطئه اجازه نخواهیم داد و توطئه های شما را ، شما را اگر توطئه کنید دفن خواهیم کرد . عشایر ما در هر جا که هستند موظفند ، سایراقشار ملت در هر جا که هستند موظفند که نگذارند این توطئه گران به حیات خود ادامه بدهند و به توطئه های خود . شما عشایر در هر جا که هستید ،

پشتوانه ایران هستید ، خداوند شما را حفظ کند و موفق کند و ما را ، همه را برای شهادت موفق کند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/2/58

پاسخ امام خمینی به پیام سرهنگ قذافی رهبر انقلاب لیبی

حضرت سرهنگ معمر القذافی رهبر انقلاب لیبی

بسم الله الرحمن الرحیم

مرقوم شریف که متضمن تفقد از اینجانب و توجه به مسائل کشور ستمدیده ایران و مسائل وارد بر ملت شریف مسلمان بود توسط آقای سرگرد عبدالسلام جلود و اصل و موجب تشکر گردید . ملت ایران پس از گذشت دوره های سیاه و اختناق و پس از تحمل روزگاری بس هولناک و از دست دادن استقلال و شعائر اسلامی و ملی به دست جنایتکاران که در راس آنان سلسله خیانتکار پهلوی بود و پس از مشاهده چپاولگری ها و خیانت های بی شمار به مقدسات مذهبی و ملی و مخازن عظیم کشور و بالاتر از مشاهده چپاولگری ها و خیانت های بی شمار به مقدسات مذهبی و ملی و مخازن عظیم کشور و بالاتر از آن نیروی انسانی و ماثر فرهنگی آنان با خواست خداوند متعال و اتکاء به اسلام و قرآن کریم به خود آمد و با نهضت اسلامی خود چون سیلی خروشان سدهای عظیم استعمار و استبداد را در هم شکست و طومار خیانتکاران و رژیم استبدادی سلطنت جابرانه دو هزار و پانصد ساله و تفاله های آن را در هم پیچید .

ملت شریف ایران همچون برادران اسلامی صدر اسلام و عصر وحی با فقدان ساز و برگ جنگی و با دست تهی ، لکن با قدرت ایمان و ایثار خون و فداکاری در راه اسلام و سبقت به شهادت در راه

هدف به پیروزی رسید و دشمنان مستبد و مستعمر و مستثمر را از صحنه خارج و در زباله دانی تاریخ دفن کرد . این اسلام و عقیده بود که ما را پیروز کرد . ملت ها و دولت ها اگر بخواهند به پیروزی و هدف های اسلامی به تمام ابعادش که سعادت بشر است برسند ، باید اعتصام به حبل الله کنند ، از اختلافات و تفرقه بپرهیزند و فرمان حق تعالی را (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) را اطاعت نمایند . پشت کردن به تعالیم عالیه اسلام و روی آوردن به غرب و شرق ، مسلمین را با قریب یک میلیارد جمعیت و مخازن بسیار غنی تحت سیطره اجانب در آورده و شعائر و مخازن آنها را به باد داده است شما دیدید و ما هم شاهد بودیم که وحدت کلمه یک ملت شجاع ولی ضعیف با اعتماد به اسلام و خدای تعالی موجب غلبه بر غول های بین المللی شد و دست همه استعمارگران را قطع نمود . پس مسلمین باید برای به دست آوردن استقلال و آزادی این کلید پیروزی را به دست آورند و برای وحدت کلمه کوشش کنند . این شما سران دولت ها هستید که باید این فکر اسلامی را تعقیب کنید و دست از دشمنی و مخالفت با برادران خود بردارید . مسؤ ولیت های دولت های اسلامی در پیشگاه خدای توانا و در پیشگاه

ملت ها بسیار بزرگ است . دولت های اسلامی باید دولت مصر را در این خیانت بزرگ که به اسلام و مسلمین نموده است به جای خود بنشانند و با آن قطع رابطه کنند

. ملت مصر باید دست این خیانتکار را از کشور خود قطع کند و ننگ سر سپردگی به آمریکا و صهیونیزم را از ملت بزدایند . من به دولت دستور دادم که با مصر قطع رابطه نماید . ما دست برادری به تمام ملت های اسلامی می دهیم و از تمام آنان برای رسیدن به هدف های اسلامی استمداد می کنیم .

و السلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/2/58

بیانات امام خمینی در دیدار با سفیر سومالی

اسلام از روز اول با شهادت ، این دین حنیف را ترویج کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه راجع به این مصیبت بزرگ که به ما و به ملت ما بلکه به ملت اسلام وارد شد ، شما حامل تسلیت از طرف رئیس و دولت و شعب هستید ، تشکر می کنم . لکن ما در راه اسلام باید از این شهدا بدهیم .

اسلام از روز اول که ظهور پیدا کرد با شهادت ، این دین حنیف را ترویج کرد . اسلام شهدای بزرگ داشته است و مفتخر است به اینکه در راه خدا و در راه هدف ، شهدای بزرگ داده است ، ما هم مفتخریم به اینکه در راه اسلام و در راه هدفمان ، شهید بدهیم و این ، آخر شهید ما نیست ، ما باز شهدایی ممکن است بدهیم و برای ما زندگی این دنیا مطرح نیست ، مطرح هدف است و در راه هدف کوشش می کنیم و هر چه پیش بیاید چون برای هدف است از او استقبال می کنیم .

امام : بعد شما ترجمه اش را بعدها برای ایشان بخوانید .

مترجم : در مرحله دوم ، ایشان تاءییدات دولت خود و ملت خودشان را از شما اعلان کردند .

.

. . و اما راجع به تاءیید از این نهضت ، البته همه مسلمین در این نهضت شرکت داشتند و این نهضتی بود که برای هدف اسلامی بود ، نه فقط برای ایران . منتها نقطه ابتدا از ایران است و همه مسلمین در این هدف شریک هستند و نهضت برای اقامه عدل است که باید بگویم ، همه بشر در آن شرکت دارند و چون برای اقامه اسلام است ، همه مسلمین در آن شرکت دارند . بنابر این لازم است که همه مسلمین با هم یکصدا در این نهضت عظیم اسلامی شرکت بکنند و آن معنایی که در ایران تحقق پیدا کرد که آن حقیقت فداکاری در راه اسلام و وحدت همه اقشار ملت برای پیشرفت مقاصد اسلام ، این در همه ملت ها انشاء الله حاصل بشود و اگر چنانچه همچو وحدت کلمه ای با یک همچو مقصد بزرگی که اقامه عدل است در این کشورها ، در کشورهای پهناور اسلام پیدا بشود قدرت عظیمی است که هیچ قدرت و ابر قدرتی در مقابل او ایستادگی نمی تواند بکند .

مترجم : راجع به اینکه شما از دولت فلسطین تاءیید کرده اید و خواهان حق آنها هستید .

. . . و اما راجع به تاءیید ما از فلسطین و انزجار ما از اسرائیل ، این تازگی ندارد . ما از قریب 20 سال پیش از این تا حال راجع به این مسائل بحث و گفتگو کردیم و دولت های عربی را و سایر مسلمین را در این راه نصیحت کردیم که راجع به این مسائل با هم تشریک مساعی بکنند و اگر دولت

عرب ، دول عربی که جمعیت های زیاد و گروه های زیادی دارند اینها با هم اتفاق داشتند ، این مصیبت ها برای قلسطین و برای قدس پیش نمی آمد . لکن مع الاسف دولت های عربی به نصایح ما گوش نکردند و با اختلافاتی که بین خودشان ، دست های اجانب ایجاد کردند ، توجه نکردند و این اختلاف الان هم موجود است و روز افزون می شود منجمله این اختلافی که به واسطه قراردادی که بین مصر و اسرائیل پیدا شد به دست اجانب ، به این اختلافات بین مسلمین و بین دول اسلام دامن زد و از باب اینکه رشد سیاسی بین اینها نیست ، نتوانستند حل مسائل را بکنند و تن در دادند به یک همچو امر بزرگی ، یک همچو خیانتی که دنبال آن اختلاف بین مسلمین و اختلاف بین دول اسلامی بیشتر شد و موجب تاءسف شدید ماست .

معمای امام موسی صدر

و اما راجع به آقای صدر ، ما از آنوقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تاوقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم ، دنبال این قضیه بودیم و آقای صدر در ایران متولد شده است و ایرانی است و با من سوابق زیاد دارد و بعد از اینکه ایرانی است ، رفته است به لبنان و ما علاقه داریم ، هم به اینکه ایرانی است و هم به اینکه در لبنان رئیس مجلس شیعی بوده است ، علاقه داشتیم به اینکه این معما را حل بکنیم و مکررا با لیبی اتصال پیدا کردیم . بلکه آقای قطب زاده را یک دفعه فرستادیم برای لیبی

دنبال این مطلب و بعد هم که اینجا آمدیم ، هم سفیر لیبی که آمد پیش من راجع به این مساءله صحبت کردم و هم نخست وزیر که آمد ، حل این معما را از ایشان خواستم و مع الاسف تاکنون برای ما این معما حل نشده است . امیدوارم که با کوشش دولت ایران و سایر اقشار علاقمند به اسلام ، این معما حل بشود و اما راجع به روابط ، ما با دولت های اسلامی بلکه با همه دول یک روابطی است اما با همه دول یک روابط سیاسی است که البته دولت ما با آنها ، روابط را یا ایجاد می کنند یا تحکیم می کنند و روابط ما با دولتهای اسلامی همیشه باید قوی باشد .

دول اسلامی آنچنان باید متحد شوند کانه یک جامعه هستند

دولت های اسلامی باید به منزله یک دولت باشند کانه یک جامعه هستند ، یک پرچم دارند ، یک کتاب دارند ، یک پیغمبر دارند ، اینها همیشه باید با هم متحد باشند ، با هم علاقه های همه جانبه داشته باشند و اگر چنانچه این آمال حاصل بشود که بین دولت های اسلامی از همه جهات وحدت پیدا بشود ،

امید است که بر مشکلات خودشان غلبه کنند و قدرتی بزرگتر از قدرت های دیگر در مقابل سایر قدرت ها باشند .

و من اخیرا تشکر می کنم از رئیس و دولت و ملت شما و امیدوارم که همه مسلمین به سعادت و سلامت برسند و از شر اجانب خلاص شوند . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خواهران و برادران کمیته امداد مرکز

برای پیشبرد نهضت هیچ چیز نباید سد راه ما بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

برای من هم مایه تاثر است و من از نزدیک ایشان را می شناختم و به آتیه ایشان امیدوار بودم . انتظار بود که در آتیه خدمتگزار خوبی باشند ، الان هم خدمت می کردند که این وضع پیش آمد . خداوند ایشان را رحمت کند و به شما توفیق بدهد که وظائف را انجام بدهید . چه به اینطور تصادفات از اینجا (دنیا) برویم ، چه به شهادت ، علی ای حال در راه خدمت است . و من امیدوارم که خداوند به همه ما سلامت و سعادت عنایت فرماید و به همه ما توفیق خدمت در این نهضت . همه باید خدمت بکنیم و نهضت را پیش بریم و هیچ چیز مانع این مسیر ما در این مساله نباید بشود ، چه چیزهائی که برای ما پیش می آوردند

و بنا دارند

بعد هم پیش بیاورند و چه چیزهائی که در اثر تصادف پیش می آید که در ردیف اینطور فعالیت هاست .

در هر صورت همه موظفید که در این زمانی که زمان حساسی است و اسلام گرفتاری دارد و کشور ما گرفتاری دارد ، همه با هم یکصدا و با هم یک نواخت نهضت را پیش ببریم و انشاء الله به پیروزی آخر برسیم و می رسیم .

تفاله های رژیم ذراتی هستند که به آسانی از بین خواهند رفت

و این اقشار ضعیفی که حالا از پس مانده های رژیم سابق و آمریکا و امثال اینهاست و با صورت های مختلف و با ماسک های مختلف ، چیزی نیستند که مانع این جریان عظیم ایران بشوند . اینها یک دست و پائی می زنند . آن وقتی که آن سد بزرگ بود ، ایران شکست او را ، حالا اینها یک قطرات و یک ذراتی هستند که اگر چنانچه خیلی توطئه هاشان را انسان بفهمد ، با یک نصف روز اینها از بین خواهند رفت .

و من امیدوارم که اینها بیدار بشوند و دست شیطنت ها از بردارند و آنهائی که قابل هدایتند انشاء الله هدایت بشوند . خداوند همه شما را حفظ کند و مؤ فق باشید . هم برادرهای ما و هم خواهرهای ما ، همه سربازهای اسلام هستیم و من امیدوارم که در آن کتابی که بناست اسم سربازها را بنویسند ، اسم ماها را هم به نام سرباز بنویسند .

تاریخ : 19/2/58

پاسخ امام خمینی به تلگراف حجت الاسلام حق شناس

جهرم 12 جمادی الثانی 99

بسمه تعالی

برای پیشبرد نهضت هیچ چیز نباید سد راه ما بشود خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم حق شناس دامت برکاته تلگراف تسلیت جنابعالی و سایر طبقات اهالی محترم جهرم در مورد شهادت جانگداز مرحوم حجت الاسلام و المسلمین استاد مطهری قدس سره الشریف واصل گردید . از اظهار تفقد آقایان محترم متشکرم و سلامت و توفیق همگان را از خدای تعالی خواستارم . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/2/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان شهراهای قصر شیرین و ساری

ترمیم ویرانه باقی مانده از رژیم شاهنشاهی به تدریج انجام می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

بله ، اینها مکرر می آمدند پیش من که ، هر دسته ای که می آمدند از اطراف پیش من که در اطراف ما بیکاری زیاد است ، هیچ نداریم ، آب و برق نداریم ، دبستان نداریم ، بیمارستان نداریم ، از این حرف ها ، خوب ، هر کسی هر جا هست می آید می گوید و غالبا هم می گویند هیچ جا مثل ما محروم نبوده . ما به اینها می گوئیم که خوب ، این تازه شده است یا از قدیم بوده است ؟ انقلاب این را آورده است یا خیر ، این سابق بوده است و حالا ما وارد شدیم به جائی که همه اینها نبوده ؟ اگر بگوئید که انقلاب این فقر و فلاکت را آورده ، خودتان هم قبول دارید نیست اینجور ، پس این قبل از انقلاب بوده است این مطلب ، قبلا این بیکاری بود و این فقر بوده و این نداشتن آب و برق و آسفالت و اینها بوده است این قبلا ، حالا وارد شده .

یک مملکتی که همه چیزش اینجوری بوده ، بختیاری می گوید که ما از همه محرومتر بودیم ، سیستانی می گوید ما از همه محرومتریم ، بلوچستانی هم همین را می گوید ، کردستانی هم ، همه و همه هم راست می گویند که محروم بودند اما این محرومیتی که بوده است ، سابق بوده ، حالا پیدا نشده که شما حالا بیائید بچسبید به دولت که الان بده ، برای اینکه الان نشده است ، در دولت آقای بازرگان اینها نشده است که آقای بازرگان ضامنش باشد این در دولت های سابق و در زمان رژیم سابق شده است و حالا اینها وارد شدند ، ما وارد شدیم به یک مملکت که آشفته بوده و باید درست بشود . بنابراین کارگر ، کارمند ، کشاورز و بیکار همه اینها چیزهائی بوده که سابق همین جور بودند و بدتر بودند ، حالا لااقل حالا آزاد هستند ، آنوقت این هم نبود ، اینها باید ما هم باید خوب ، یک قدری صبر کنیم ببینیم باید چه بکنیم . آنها خیال نکنند که حالا که ما بیکار هستیم پس یا الله بدهید . من این کار را نکردم ، سابق این کار را کرده ، آنها کردند شما را محروم . ما آمدیم این محروم ها را از محرومیت در بیاوریم اما اینکه معجزه نیست که فورا معجزه بشود ، خوب ، باید این به تدریج عمل بشود . این را باید به آنها گفت که مساءله اینطور است که شما در یک رژیمی بودید که همه محرومیت را در آن رژیم داشتید ، خرابی همه

آنجا بود ، ما حالا وارد شدیم به یک خرابه ای ، می خواهیم بسازیم ، این خرابه ای که می خواهیم بسازیم مهلت لازم دارد یک قدری وقت لازم دارد ، باید وقت داشته باشد تا درست بشود ، باید دولت مستقری پیدا بشود ، باید یک بودجه ای برای دولت پیدا بشود تا کار درست بشود همین طوری که نمی شود درست بشود .

حمل آشفتگی های انقلاب از وظائف ماست

در هر صورت همه باید ، انقلاب است ، انقلاب لازمه اش اینطور مسائل است و چه انقلابی بهتر از این انقلاب ایران تا حالا واقع شده ؟ انقلاب سفید این است ، نه انقلاب سفید آقای آریامهر . انقلاب سفید این است که یک انقلابی واقع شد ، یک سد به این بزرگی شکسته شد ، در عین حال آن چیزی که ضایعات بود ، کم بود ، آن چیزی که برداشت بود ، زیاد بود اما حالا باز حاĠانقلاب را داریم ، ما اکنون از انقلاب نرفتیم ، الان حال انقلاب ، حال انقلاب آشفتگی دارد ، بعد از انقلاب آشفتگی دارد ، این آشفتگی را همه باید تحمل بکنند ، شما در حد خودتان تحمل بکنید ، کارگر در حد خودش تحمل بکند عرض کنم جوان دانشگاهی در حد خودش تحمل بکند ، برای اینکه یک روز آسایش ووقت آسایش نیست ، وقت انقلاب است ، وقت انقلاب و بعد از انقلاب این مسائل ، گرفتاری ها برای همه هست ، برای دولت هست ، برای ملت هست ، از برای جوان ها هست ، برای عرض کنم که کشاورزها هست ، برای همه هست لکن

همه باید با هم دست به هم بدهیم کار را انجام بدهیم . انساءالله که موفق باشید .

بسم الله الرحمن الرحیم

ذخائر این ملت را انگلیس ها بردند این برکت اسلام است که ماهمه را دور هم جمع کرده است ، درجه دار وافسرو سرباز و بختیاری و اهل علم ، همه در مدرسه جمع شده اند . دست ها که در طول قریب سیصد سال از آنوقتی که خارجی ها راه پیدا کردند به شرق ، دست های شان و دسته هایشان به کار افتاد که قشرهای مملکت ما را ، بلکه شرق را از هم جدا کنند ، مملکت های اسلامی را از هم جدا کردند ، در راس هر یک یکی از نوکرهای خودشان را گذاشتند که نگذارند ملت ها توجهی به مسائل خودشان بکنند . ما شاهد مسائلی هستیم و شاهد پنجاه و چند سال (البته اگر شماآن زمان را یادتان نیست شایددر بین شما بعضی هایتان یادتان باشد ، ولی من یادم هست )ماشاهداین ماموریت هائی که به این خانواده دادند بودیم که از اولی که رضا خان آمد به ایران و به توطئه انگلستان او آمد و بعد هم که رفت ، رادیو دهلی که آن وقت ها دست انگلیس ها بود اعلام کرد که ما رضاخان را آوردیم و چون به ما خیانت کرد او را بردیم . آن روزی که رضاخان رفت ، رادیو دهلی اعلان کرد که همین معنائی را که ما او را آوردیم لکن خیانت کرد و چون خیانت کرداز این جهت او را بردیم . او را بردند ، لکن چمدان های جواهرات ایران

را که در آن چند روزی که دید باید برود جمع کرد در چمدان ها بست ، اینها را بردند در آن کشتی که برایش مهیا کرده بودند که برود ، در آن کشتی گذاشتند و بین راه (آنطوری که یکی از صاحب منصب هائی که همراه بوده است نقل کرده بود برای یکی از علما و او برای من نقل کرد) ، گفته بود که ، آن چمدان ها را با رضا شاه در کشتی گذاشتند و راه انداختند ، وسط دریا یک کشتی دیگری که مخصوص حمل دواب بود ، مخصوص حمل حیوانات بود آوردند متصل کردند به این کشتی و به رضاخان گفتند ، بیا اینجا ، رفت آنجا (البته مخصوص حمل دواب بود و خوب هم حمل کردند) گفته بود که : چمدان ها؟ گفته بودند که بعد می آید . خودش را بردند به آن جزیره و چمدان های این ملت را و ذخائر این ملت را انگلیس ها بردند . عین همین مطلب در زمان ما (یعنی آن هم زمان ما بود لکن در این زمان که همه تان یادتان هست ) این تحقق پیدا کرد که اینها وقتی که مایوس شدند از اینکه دیگر نمی توانند مستقر باشند در اینجا ، پول های این ملت را از بانک های اینجا ، مبالغی بسیار هنگفت ، حیرت انگیز ، هر یک از اینها قرض کردند و همان جواهرات وچیزهائی که باید ببرند ، آنقدری که می توانستند از اینجا بردند و بانک های خارجی مثل بانک سوئیس و مثل آمریکا و دیگر بانک ها از ذخائر ما و از

پول های ما به اسم اینها یا به اسم خود او که بیشتر از همه و یا به اسم اتباع و عشیره او در آن بانک ها هست و همه مال ملت است ، اینها ملت را غارت کردند و رفتند .

رفته اند و بدتر چیزی که خیانتی که اینها کردند و به تعلیم اجانب کردند این بود که ماها را از هم جدا کردند ، روحانیت را از دانشگاه جدا کردند ، دانشگاه را در نظر روحانیت یک مبداء فساد ، مبداء کارهای زشت قلمداد کردند ، روحانیت را در پیش آنها درباری و عقب افتاده و اینها قلمداد کردند ، ملت را پیش آنها به غیر آن طوری که هست منحرف کردند ، ایجاد دشمنی کردند بین برادرها ، یعنی ایجاد کردند تا آن قدری که می توانستند دشمنی ما بین روحانیون و فرهنگی و دانشگاهی و اینها و دشمنی ما بین ارتشی ها و ملت ، ملت از ارتش می ترسید ، ارتش با ملت یک جور دیگری خیال می کرد باید رفتار کند . این بزرگتر خیانتی بود که به ملت ما کردند و به اسلام .

برای یک ارتش که باید مستقل باشد ، خیلی گران است که مستشارها بیایند و بر آن حکومت کنند

این قدرت اسلام است و الان قدرت تعلیمات اسلامی است الان که من معمم را و این آقایان اهل علم را با شما سربازها و درجه دارها و افسرها و با این عشایر در مدرسه فیضیه جمع کرده است ، آن مدرسه فیضیه ای که در زمان طاغوت به غارت رفت و درش را بستند که تا

این آخر هم درش بسته بود . این قدرت ایمان و تعلیمات اسلام است که برادرها را که هم را گم کرده بودند یا اگر هم را توجه داشتند به صورت دشمنی و اجنبی به هم نگاه می کردند و حالا مثل برادرها پیش هم نشسته اند و درد دل هم به هم می گویند . شما درد دلتان را می گوئید که پادگان ها به صورت یک محبس بود و به ما حتی اجازه نماز جماعت نمی دادند (که یکی از آقایان خواند این را) .

این آقایان هم که آنجا نشسته اند و از عشایرند ، آنها هم در زمانی که اینها قدرت پیدا کردند آنها هم محرومیت هائی داشتند و بسیار محرومیت ، لکن آنها گمان می کنند که فقط محرومیت مال خود آنها بود و جاهای دیگر ، خیر ، آباد بود . ما با هر طایفه ای که مواجه شدیم در این مدت ، همین مطلبی که این آقا الان گفت که ما هیچ در آنجا نداریم ، در آن زمان آزادی به هیچ وجه نداشتیم و در آن زمان هیچ یک از مآثر تمدن را نداشتیم ، هر طایفه ای که می آیند پیش ما همین مطلب را می گویند ، و همه هم درست می گویند ، منتها شما چون اطلاع دارید از بختیاری وایل بختیاری و وضع ایل بختیاری و آن چیزها و آن نابسامانی هائی که آنجا هست به عینه می بینید و بلوچ هم اطلاع دارد از بلوچ ، کردستان هم اطلاع از کردستان دارد ، آقایان هم از داخل پادگان های خودشان اطلاع دارند ،

ما هم از مدارس خودمان اطلاع داریم ، هر کدام ما از آن محلی که بودیم و به وجدان احساس و لمس کردیم اطلاع داریم ، باقی اش را شنیده ایم اما دیدن غیر از شنیدن است ، لمس کردن غیر از این است که ما ادراک کنیم که کجا چه می شود . شما در بین خودتان لمس کردید که چه گرفتاری ها داشتید که بزرگترین گرفتاری اینکه اجانب بیایند در آنجا ، مستشارهای اجانب بیایند در آنجا ما حکومت بکنند . برای یک ارتش که باید مستقل باشد ، باید زیر بار هیچ کس نباشد این خیلی گران است که اجنبی بیاید ، چند نفر اجنبی از خارج بیایند و مسلط بر آنها بشوند و حاکم و حکمفرما باشند و این بزرگتر چیزی است که سنگین است بر دوش درجه داران و افسران ما و این کار را آنها کردند . برای ما هم همه جور تحمیلی کرده اند اینها ، مساجد ما ، مدارس ما ، حوزه های علمی ما ، تمام اینها تحت نفوذ اینها بود و اینها نمی گذاشتند که ما به کار خودمان ادامه بدهیم . من در همین مدرسه فیضیه که حوزه ای آن وقت داشتم مثلا همین قدرها ، یک روز آمدم دیدم یک نفر هست ، گفتم که چه شده ؟ گفت همه این طلبه ها قبل از آفتاب از ترس پاسبان ها فرار کرده اند توی باغات ، صبح که می شد قبل از آفتاب این طلبه های اهل علم باید فرار کنند بروند در باغات و شب برگردند توی حجره هایشان ، آخر شب

که برگردند توی حجره هایشان ، شما نمی دانید که به ما چه گذشت در این زمان ها ما نمی توانیم من در مدرسه دارالشفا حجره داشتم رفقای ما یک عده ای بودند و آنجا مجتمع می شدند و می نشستند و درد دل می کردند ، چند روز که این اجتماع بود یک شخصی آمد (که خدا از او بگذرد) آمد نشست اینجا و گفت که خوب است که اینجا اجتماع نکنید که چطور و فلان . با ملایمت گفت ، رفقا هم با شوخی با او صحبت کردند و رفت . فردا یک نفر کارآگاه آمد ایستاد دم در ، گفت که آقایان اینجا نباید باشند اگر باشند چه خواهد شد . که از فردا ما نتوانستیم ، چند نفر ، جمعیت هفت ، هشت نفر بود اجتماع نبود ما نتوانستیم این پنچ شش نفر ، هفت هشت نفری که بودیم در مدرسه دارالشفا در آن حجره بمانیم صبح که می شد یواش می رفتیم در منزل یکی از آقایان آنجا یا مثلا دوره آنجا مجتمع می شدیم و با هم درد دل می کردیم . به همه بد گذشت و سخت گذشت ، نه به شما رفقای بختیاری ، شما حال خودتان را دیده اید ما هم حال خودمان را دیده ایم ، اهل هر محلی هم حال خودشان را دیده است و گمان می کند که خیر ، همه مسائل این بوده است که من دیده ام ، دیگران این جور نبوده اند . همه بد دیده اند ، همه در حبس بوده اند ، همه در زجر بوده اند .

تحول روحی ملت از معجزات خداوند

و خدا خواست که با قدرت الهی ، این تحول معجزه آسا ، یک تحولی پیدا بشود که ما با هم برادروار اینجا جمع بشویم و درد دل کنیم ، یک تحولی پیدا بشود که زن و مرد و بچه و بزرگ در مقابل توپ و تانک بایستند و بگویند دیگر مسلسل اثر ندارد . مسلسل می کشت آنها را ، لکن قدرت روحی این طور شده بود که مشت شان را گره می کردند و می گفتند اثر ندارد . این تحول روحی که خدای تبارک و تعالی نصیب ملت ما کرد و این تحول برای شما آقایان هم حاصل شد که متصل شدید به ملت ، این تحول روحی از جانب خدا بود ، خدا بود که ما را با هم دوست کرد ، مجتمع کرد و قلب های ما را جوری کرد که دیگر نترسیم از آن هیاهو و نتوانند آنها را به ما دیگر تحمیل کنند . این نعمت بزرگی که الان برای ما حاصل شده است و به طور معجزه حاصل شده است ، یعنی تمام حساب حسابگرها غلط درآمد ، همه حسابگرها این جور حساب می کردند که یک قدرت بزرگ و چند قدرت بزرگتر دنبال او ،

نمی شود که این به هم بخورد ، این یک مطلبی بود که همه عالم روی حساب های شان این جور بود ، حساب های مادیگری این طور بود ، آنها از اراده خدا بی خبر بودند که اراده خدا طوری می کند که یک ملت ضعیفی که هیچ دستش نیست قیام می کند ، فریاد می کند و الله اکبر می

گوید ، کم کم قشرها به او متصل می شوند ، رودخانه های عظیم هی به آن متصل می شود ، ارتش به آن متصل می شود عرض بکنم ژاندارمری به آن متصل می شود ، شهربانی به آن متصل می شود . یک اجتماع مرکب از این چیزهائی که با هم همه بد بودند ، همه با هم خوب شدند و ارتش برای ملت ، ملت برای ارتش و همه برای اسلام . این کاری بود که خدا کرد ، معجزه ای بود که خدای تبارک و تعالی انجام داد و ما باید این معجزه را حفظش کنیم ، این وحدت کلمه را حفظ کنیم .

شما غصه نخورید که کار برای شماها نشده است تا حالا ، کار برای ما هم نشده است تا حالا ، کار برای اینها هم نشده است تا حالا ، می شود انشاءالله ، یک قدری صبر کنید شماها . آن قدری که الان شما مطلع هستید پنجاه و چند سال به زیر این چکمه ها صبر کردید ، همه جور فشاری ، من می دانم به شما ایلات چه فشاری آمد ، من زیاد بی رابطه نیستم با ایلات . این . . . بشود ، نگذارند کارخانه ها راه بیفتد ، نگذارند مدارس راه بیفتد . اینها به تدریج باید بشود و شما دعا کنید که انشاءالله آرامش پیدا بشود و جمهوری اسلام به آن طوری که ماها می خواهیم ، به آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است ، آن طور پیاده بشود ، همه اقشار برایشان خوب خواهد شد ، سعادت دنیا و

آخرت همه است . من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت و عزت همه شما را ، شما افسرها ، شما درجه دارها و سربازهای اسلام که همه ما با هم الان سرباز هستیم و سرباز اسلام هستیم ، سعادت همه شما را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 19/2/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان مسلمان دانشگده پزشگی آیت الله طالقانی وسربازان پادگانهای شیراز

مجتمع شدن همه اقشار ملت ، از برکات نهضت مقدس اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

. . . حجره های مدرسه فیضیه را شکستند ، غارت کردند ، آن روز روزی بود که اجتماع در این مدرسه بین جنود طاغوتی و شیطانی و جنود الهی در حال مبارزه بود . طاغوت رفت و امروز ما گروه های مختلف که هیچ گاه با هم جمع نمی شدیم و امکان اجتماع به ما نمی دادند ، در این مکان مقدس مجتمع شدیم . سربازان محترم شیراز از پادگان های خود به اینجا آمده اند ، با دانشجویان ، با سایر اقشار ، با روحانیون ، با بانوان و زن های محترم همه با هم مجتمع ، این فرصتی است که نهضت به ما داد ، این منتی است که اسلام بر ما نهاده که همه قشرها با هم در یک مکان مجتمع . در زمان طاغوت قشرها با هم مختلف بودند اگر مجتمع می شدیم اجتماع به مبارزه بود ، در خیابان ها با مبارزه مجتمع می شدند ، برای خونریزی می آمدند . نهضت مقدس اسلامی به برکت اسلام سربازان محترم را در کنار ما نشاند ، فرهنگیان را با آنها مجتمع کرد ، بانوان را با آنها در یک مکان مجتمع کرد ، این منتی است

که ما از خدای تبارک و تعالی باید بکشیم ، برکات این نهضت زیاد بود ، بزرگترین برکات شکستن سد بزرگ شاهنشاهی و راندن دزدها و چپاولگران از مملکت و قطع ایادی شرک و نفاق و قطع ایادی چپاولگران و نفت خواران ، اینها برکاتی بود که به ما تاکنون رسیده است . آزادی ، بزرگترین موهبت الهی که الان ملت ما از آن برخوردار است . آزادانه شما اینجا آمده اید و دیروز نمی توانستید ، تذکر دادید که ما در محبس بودیم . پادگان ها محبس بود ، ایران محبس بود ، ایران محبس سی و پنج میلیون جمعیت بود . ما در مدرسه ها محبوس بودیم ، شما در پادگان ها ، بازاری ها در بازار ، اداری ها در اداره ، همه محبوس بودید . امروز خدای تبارک و تعالی به ما منت گذاشت و آزادی را نصیب ما کرد که همه آزادانه در اینجا مجتمع هستیم و مسائل خودمان را طرح کنیم ، ما از این به بعد احتیاج به این اجتماعات داریم .

ادامه نهضت تا استقرار کامل جمهوری اسلامی

نهضت ما به آخر نرسیده است ما در بین راه هستیم ، ما در بین راه هستیم ، ما تاکنون موانع را به مقدار بزرگی از راه برداشتیم و انشاء الله این ریشه های گندیده را هم از بن در می آوریم . این نوکرهای چپ و راست ، این انگل ها ، این چپاولگران و معاونین چپاولگران بدانند این حرکات مذبوحانه را نمی توانند ادامه دهند . با ترور شخص ، میدان برای آنها باز نخواهد شد ، ملت ما همه مبارزند ، ملت ما

همه سربازند ، زن و مرد ملت ما سربازند . این انگل های جامعه ، اینها که می خواهند نفت ما را باز به جیب آمریکا بریزند ، اینها که یاچپگرا یا راستگرا هستند ، اینها باید بدانند که گذشت آن زمان ، دیگر نمی تواننداعاده بدهندآن رژیم یارژیم نظیرآن رژیم را . به جای خود بنشینید ، مثل خفاش از سوراخ ها بیرون نیایید ، ترور شما برای شما فایده ندارد . جوانان ما همه برای شهادت حاضرند ، مرد و زن ما برای شهادت حاضرند . برادران من ! راه راتابین راه آمده ایم و باید به آخر برسانیم باید این نهضت را حفظ کنید ، شما باید این آتش روشن راروشن تر کنید ، اگر خدای نخواسته لطمه ای به این نهضت وارد بشود تا آخر اسارت است و نخواهد شد . و این نهضت به ثمر خواهد رسید . و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی که حافظ همه سعادت هاست و حافظ استقلال مملکت ما و حافظ آزادی ملت ماست برقرار خواهد شد . خداوندتمام شمارا ، همه مردان و زنان را ، سربازان و دانشجویان را سلامت و سعادت و عزت عنایت فرماید . خداوند این نهضت را افروخته تر کند . خداوند دست جنایتکاران را قطع کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان قم

شما بانوان در امر جهاد همدوش سربازان و بانوان صدر اسلامید

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر اهالی قم ، درود بر خانم ها و بانوان ارزنده قم . شما خانم ها ، هم جهاد کردید در راه نهضت و پیروزی ما و هم جهاد مالی کردید . شما در عرض سربازان اسلام و همدوش

با بانوان صدر اسلام هستید . همانطور که بانوان صدر اسلام به اسلام کمک می کردند و در نهضت ها و در جنگ های اسلام کمک کار بودند ، شما خانم ها ، خانم های همه ایران و خصوص خانم های قم در این نهضت سهیم هستید و در مبارزات ما علیه استبداد و استعمار همدوش با مردها کمک کردید . خداوند شما را حفظ کند و در پناه خودش . و شما خانم ها ارزش دارید ، در پیشگاه خدا انشاء الله تهذیب کنید بچه های خودتان را ، تربیت کنید ، تربیت های اسلامی .

انتظار اسلام از بانوان

اسلام از شما این معنا را می خواهد که بچه های خودتان را در دامن های خودتان مهذب کنید و دامن خودتان را منور کنید به نور این بچه های اسلامی که اینها فرزندان اسلامند و بعد از این مقدرات اسلام و مملکت خودتان به دست آنهاست . من از شما تشکر می کنم از اینکه در نهضت ما کوتاهی نکردید و همدوش مردها قیام کردید و از اینکه کمک به مستمندان نمودید . خداوند به شما سعادت و سلامت در دو دنیا عنایت کند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/2/58

بیانات امام خمینی در جمع معلمن منطقه تجریش و اهالی سراب

کسب پیروزی های عظیم به مدد پیروی از تعالیم اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

این انقلاب بزرگ ملت ما ، این نهضت عظیم تاریخی اسلامی ایران تا به اینجا رسیده است ، تا سرنگونی رژیم فاسد ، تا قطع ایادی اجانب ، تا به دست آوردن آزادی ، تا نائل شدن به استقلال آمده ایم . اینها که بین ملت ما پخش می کنند که نهضت اسلامی چه کرد ، تا اینجا که نیمه راه است باید بدانند که کاری کرد که در تاریخ سابقه نداشت . این نهضت به آخر نرسیده است ، در این نیمه راه ، یک کار عظیمی کرد که تمام حساب های حسابگران را باطل کرد . حسابگران ما دیگرا در حسابشان نمی آمد که یک ملتی با دست خالی بر قدرت های شیطانی با همه جهازهای مدرن ، با همه سلاح های روز که هیچ در دست ملت نبود و همه در دست مقابل ملت ، پیروزی حاصل بشود . محال می نمود و محال می دانستند که این قدرت شیطانی و سد عظیم ابلیسی

شکسته شود ، حالا که دیدند با قدرت الهی که بر خلاف همه موازین مادیت است و خط بطلان بر مکتب های مادی کشید ، حالا که دیدند ملتی که هیچ نداشت بر قدرت هائی که همه چیز داشت غلبه کرده است و این بطلان مادیت هست ، به دست و پا افتاده اند می گویند چه شد ، چه بیشتر از این باید بشود . امروز شما همه اینجا هستید ، با کمال آزادی هر چه می خواهید می گوئید ، این چه نعمتی است که به شما ارزانی شده است ، این را کی داد غیر از اسلام . آنها که می گویند اسلام چه کرد ، می دانند که اسلام چه کرده است ، می خواهند جلو نرود . آنها نه اینکه نمی دانند که چه شده است ، می دانند که تمام حیله های آنها نقش بر آب شده است ، می دانند که قدرت های بزرگ در هم شکست ، می دانند که این سد عظیم شیطانی تا ابد شکسته شد لکن می خواهند که جلوتر نرود این نهضت و لهذا می گویند چه شد . چه می خواهید بشود ، ما فرض می کنیم که دیگر چیزی نخواهد شد ، ما چه می خواهیم بشود ، ما دست شیاطین را کوتاه کردیم ، ملت ما دست چپاولگران را از ملت خودش و از کشور خودش قطع کرد . چه بالاتر از این ؟ زنجیر اسارت را گسیخت ، آمریکائی را بیرون ریخت ، سایر اقشار را هم ، چه می خواهید بشود ، چه شد یعنی چه ؟

فتنه انگیزی شیاطین به منظور پیشگیری از تحقق اسلام

ما

می خواهیم به خواست خدا پیش برویم ، ما می خواهیم این نهضت را به جلو برانیم تا برای این مملکت رفاه ، زندگی سعادتمند دنیائی و آخرتی تحقق پیدا بکند . این شیاطین نمی خواهند این مسائل تحقق پیدا بکند ، این شیاطین از اسلام ترسیده اند ، قدرت اسلام را فهمیده اند ، فهمیده اند قدرت ایمان مردم را فهمیده اند ، قدرت اتحاد کلمه را فهمیده اند ، حالا در صدد بر آمده اند که جمهوری اسلامی را در نظر مردم سبک کنند ، می گویند چه شد . چه می خواهید بشود و شما نمی گذارید که ما قدم های بعد را برداریم شما بین مردم ، بین کشاورزان می روید و افساد می کنید که کشاورزی تحقق پیدا نکند . دولت ما می خواهد کشاورزی را به راه بیندازد ، ملت ما هم ، لکن شما نمی گذارید شما خائنین نمی گذارید دولت ما می خواهد کارخانجات را راه بیندازد تا رفاه حاصل بشود ، تا چرخ مملکت به راه بیفتد ، شما شیاطین نمی گذارید . ما می خواهیم این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند ، ما می خواهیم این نهضت به ثمر برسد آنطور که دلخواه اسلام است ، آنطور که خدای متعال می خواهد ، شما شیاطین که فتنه انگیزی می کنید و در هر روز یک بهانه ای به دست می آورید و مردم را به هم می ریزید و وادار به راهپیمائی می کنید ، شما هستید که نمی گذارید آنچه که باید تحقق پیدا بکند . چه شد یعنی چه ؟ بگذارید ،

ببینید چه خواهد شد .

اینها از اسلام می ترسند ، اینها قدرت اسلام را لمس کرده اند

برادران من ! برادران تبریزی ! برادران فارس ! برادران اصفهانی ! برادران دیگر که از جاهای مختلف در این مکان تشریف آورده اید! ضمن تشکر از همه شما باید عرض کنم بیدار باشید! توجه داشته باشید! نقشه های موذیانه اینها را نقش بر آب کنید ، نگذارید این فتنه گرها در بین مردم بیفتند و صفوف ما را متفرق کنند ، صف واحد باشید (صفا کانهم بنیان مرصوص ) این سد عظیمی که آن سد عظیم را شکست حفظ کنید ، این قطره هائی که به صورت سیل بنیان کن در آمد ، این واحدهائی که همچون سیل عظیمی تمام موانع را از سر راه برداشت حفظ کنید ، با این سیل عظیم به پیش بروید و همه بنیان های ظلم و ستم را منهدم کنید ، این دست های خائن را قطع کنید ، در کارخانه های خودتان راه ندهید این خائنین را ، اینها به حال شما و به حال ملت دلسوزی ندارند ، اینها از اسلام می ترسند ، اینها قدرت اسلام را لمس کردند ، فهمیدند که اسلام چیست ، فهمیدند در مقابل اسلام ، ابرقدرت ها نمی توانند بایستند ، نمی خواهند این نهضت به آخر برسد ولی باید شیاطین بدانند ، تفرقه اندازها بدانند که غلط فکر کرده اند . باید این ابلیس ها و این شیاطین بدانند که همچو قدرتی برای آنها نیست ، آن قدرتی که آن سد بزرگ را شکست این قطره های ضعیف را خواهد شکست . ما آزادی مطلق خواهیم داد و می دهیم و داده ایم لکن

نه برای توطئه ، نه برای فساد و خرابکاری . توطئه باید در هم شکسته شود ، خرابکاران باید دفع شوند ، باقیمانده رژیم منحوس ، ریشه های کثیف آن ، طرفداران کثیف تر از آن باید قطع شوند ، ما آنها را دفن می کنیم .

مسؤ ولیت عظیم معلمین ، تعلیم احکام اسلام و تهذیب اخلاق نونهالان

من از تمام اقشار ملت و شما فرزندان اسلام که در این محوطه جمع شدید تشکر می کنم و برای همه شما دعا می کنم و باید تذکر دهم که مقام معلم مقام والائی است ، مقامی است که بالاتر از مقام معلم نیست ، مقامی است که خدای تبارک و تعالی از آن تعظیم فرموده است لکن مسؤ ولیت جوانان مسؤ ولیت کمی نیست ، تمام ملت باید معلم باشند ، معلم فرزندان خود . اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم . بانوان هم باید معلم باشند برای فرزندان خود ، در دامن خود مثل استادان ، مثل معلمان تربیت کنند . پدران باید معلم باشند از برای فرزندان خود . خانواده شما باید مدرسه باشد . تعلیم احکام اسلام ، تهذیب اخلاق نونهالان . شما باید نونهالان مهذب تحویل معلمان بدهید و معلمان باید آنها را بیشتر تهذیب کنند . معلمان خیلی مقام بزرگ دارند و خیلی مسؤ ولیت بزرگ . اگر معلمان ما کوتاهی کنند در تعلیم ، مسؤ ول هستند . معلمین هستند که می توانند مملکت را حفظ کنند ، استقلال مملکت را . جوان های ما ، آنهائی که مقدرات مملکت به دست آنها خواهد آمد ، زیر دست معلمین باید تربیت بشوند ، اگر تربیت صالح شدند

، مملکت صالح به دست ما می افتد و اگر خدای نخواسته تربیت های غیر الهی شد ، مملکت از دست می رود ، معلم ! بیدار شو . من از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت و سلامت همه شما و همه قشرهای ملت و همه مسلمین را در همه بلاد خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از عشایر نورآباد ممسنی و دانشجویان و معلماندانشسرای عالی یزد

نقش قیام و استقامت در راه خدا در پیشبرد مقاصد بزرگ اسلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

انبیا در تبلیغاتشان ابتدائا یک بودند ، موسی علیه السلام یک نفر بود ، رسول اکرم (ص ) اول که مامور شد خودش تنها مامور شد (قم فانذر) نهضت کن و مردم را دعوت کن . دعوت ابتدا از خود حضرت شروع شد و آن روز که اعلام نبوت فرمود ، یک زن و یک بچه به اوایمان آورد لکن استقامت که لازمه رهبری انبیاء گرام است به طور کامل در رسول اکرم بود (فاستقم کما امرت ) نهضت کن و استقامت کن . این دو خاصیت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت : قیام و استقامت . این استقامت موجب شد که با اینکه هیچ در دست نداشت و تمام قوای قدرتمندان بر خلاف او بود به طوری که در مکه نمی توانست به طور علن دعوت کند لکن مایوس نمی شد از اینکه نمی تواند علنا مردم را دعوت کند ، مایوس نبود ، دعوت زیرزمینی بود یکی یکی ها را به خود جذب کرد تا وقتی که تشریف بردند به مدینه مامور شدند که مردم را دعوت کنند به قیام (قل انما اعظکم بواحده ان تقومو الله ) در

اینجا دعوت به قیام است ، دعوت به قیام جمع است و مهم قیام لله است برای خدا ، رمز پیروزی لشگر اسلام در صدر اسلام با اینکه هیچ ابزار جنگی می شود بگوئی نداشتند . قیام لله بود . نهضت برای خدا ، ایمان به خدا پیروز کرد پیغمبر اکرم را . مایوس نشدن ، استقامت کردن در راه خدا پیروزی را نصیب پیغمبر کرد .

اصحاب رسول اکرم (ص ) در صدر اسلام قدرت ایمان داشتند و با قدرت ایمان به پیش رفتند به طوری که با جمعیت بسیار کم و با نداشتن ابزار جنگ بر دو امپراطوری بزرگ آن روز دنیا روم ایران غلبه کردند . نهضت کردند و برای خدا نهضت کردند و استقامت کردند .

نهضت الهی شکست ندارد

شما ملت ایران ، شما ملت بزرگ ایران همان معنایی که در صدر اسلام بود محقق کردید . ابتدائا از مدرسه فیضیه بلند شد صدا و مدرسه فیضیه را خراب کردند ، جوان های ما را بعضی شان را شهید کردند لکن استقامت اسباب این شد که شکست نخوردند ، شکست روحی نخوردند .

این استقامت موجب شد که اقشار بعضی به بعض پیوستند ، دعوت های اسلامی را به جان خریدند و شنیدند و این قطره ها به هم پیوستند و سیل عظیمی ایجاد کردند . قیام همگانی و برای اسلام ، قیام برای خدا ، قیام برای جمهوری اسلام ، این قیام در تمام اقشار ملت ما ریشه کرد و تمام اقشار را به هم پیوند داد وایمان در همه ظهور پیدا کرد ، یک تحول روحی ، یک تحول فکری با اراده مصمم از

بچه های کوچک تا مردهای بزرگ ، از دخترهای کوچک تا خانم های بزرگ ، همه اقشار با هم قیام کردند و استقامت کردند (ان تقومو الله ) قیام برای خدا جمعا و فردا . مادامی که این قیام برای خداست ، مادامی که این وحدت باقی است پیروز هستید . مادامی که این اجتماعات هست ، از اقطاب مملکت در اینجا حاضر می شوند و با هم صدا بلند می کنند ، از عشایر گرفته تا شهرستان ها ، از یزد آمده اند ، خداوند تاءیید کند آنها را ، از عشایر آمده اند ، از ممسنی آمده اند خداوند تاءیید کند آنها را ، دانشگاهی و غیر دانشگاهی با هم مجتمع ، مدرسه ای و بازاری با هم مجتمع ، کوهستانی و شهرستانی با هم مجتمع ، همه با هم این نهضت را به پیش می بریم . با این اراده مصمم که ملت ما دارد و با آن اراده ای که سد بزرگ رژیم منحوس را در هم شکست این پشه های ضعیف نمی توانند خودنمایی کنند . ملت ما از ترور نمی ترسد . ملت ما شهادت را فوز عظیم می داند . برادران ! این نهضت را حفظ کنید ، مستقیم باشید (انما اعظکم بواحده ان تقومو الله ) یک ، فقط یک موعظه خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم (ص ) به شماها کرده است اینکه نهضت کنید و برای خدا نهضت کنید . اگر نهضت برای خدا باشد از شهادت خوف نیست . شکست در نهضتی که برای خدا باشد نیست . مسلمین صدر اسلام می

گفتند اگر بکشیم بهشت است و اگر کشته شویم بهشت است . شما هم همین طور هستید . خداوند همه شما را و همه ملت ایران را و همه ملت های مسلمین را به سعادت و سلامت برساند . خداوند شما را ، مجتمع را برای اسلام حفظ کند . همه با هم به پیش باید برویم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

21/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پزشکان و کارکنان بیمارستان دکتر مصدق و هیاءت مدیره جمعیت هلال احمر اراک

پنجاه سال خیانت و جنایت خاندان پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

من اولا از آقایان که زحمت کشیده اند و تشریف آورده اند برای ملاقات من و تسلیت بر این مصیبت ، تشکر می کنم و امیدوارم خداوند همه آقایان را و خانم ها را توفیق عنایت کند که در خدمت به اسلام که در حقیقت خدمت به بشریت است شما و ما موفق باشیم انشاء الله .

شما می دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در ایران چه گذشت و شاید همه شما ، یعنی مسلما همه شما شاهد نبودید از باب اینکه جوان هستید اغلب ، لکن من از همان زمان از کودتای رضاخان تا امروز شاهد همه مسائل بوده ام ، رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسی و اظهار دیانت و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرم ، مردم را اغفال کرد ، پس از آنکه مستقر شد حکومتش ، شروع کرد به مخالفت با اسلام و روحانیین به طوری که مجالس روضه ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود ، اگر بعضی مجالس می خواست منعقد بشود قبل از اذان صبح منعقد می شد که اول اذان تمام بشود . مامورین دور

می گردیدند برای اینکه نگذارند مجالسی باشد ، روحانیون را در هر جا که بودند یا به حبس کشید و یا بعضی را تلف کرد و کشت و در همان وقت آنهائی که قیام کردند بر ضد رضاشاه ، روحانیون بودند که یکدفعه مشهد قیام کرد و قضیه مسجد گوهرشاد پیش آمد و قتل عموم قتل عامی که در مسجد گوهر شاد واقع شد و یکدفعه از تبریز قیام واقع شد و دنبال آن علمای بزرگ تبریز را گرفتند و تبعید کردند ، ظاهرا به سقز تبعید کردند و بعدش علمای اصفهان قیام کردند که در این قیام سایر علمای بلاد هم از همه جاها به قم آمدند و مرکز را قم قرار دادند لکن باز با حیله و با فشار این را هم ساکت کرد و خفه کرد و دیدید که در مدت چندین سال که این مشغول به فعالیت بود و مشغول به سلطنت بود با مردم چه کرد و با ذخائر ما چه کرد که شاید نتواند تاریخ درست اطلاع در آن پیدا بکند و آنوقت که بنا شد برود و رفت ، انگلستان اعلام کرد به وسیله رادیو دهلی (که آنوقت تحت نظر انگلستان بود) که رضا شاه را ما آوردیم و بعد از اینکه خیانت کرد به ما ، او را بردیم . وقتی که بردند او را ، جواهرهای ایران را در چمدان ها گذاشتند و در کشتی گذاشتند آن را ، یعنی جواهرها را خود او جمع کرد ، چمدان ها را پر کرد از جواهر و با کشتی حرکتش دادند برای بیرون از ایران و در بین

دریا آنطوری که به ما آنوقت اطلاع دادند ، در بین دریا یک کشتی دیگری آوردند و متصل به این کشتی کردند و به او گفتند بیا توی این کشتی ، رفت و گفت پس چمدان ها چه ، گفتند خوب آن هم می آید .

او را بردند به جزیره موریس و چمدان ها هم به انگلستان رفت .

و بعد از او بر حسب آنطوری که خود محمدرضا در یکی از کتاب هایش نوشت اینکه متفقین که آمدند به ایران صلاح دیدند که من باشم ، اعتراف کرد که متفقین این را تحمیل کرده اند منتها بعد این را از قراری که گفتند از کتاب حذف کرده اند ، نگذاشتند بفهمند . این هم که خیانتش را دیگر همه شما و جنایت هائی که کرده خصوصا در این چند سال اخیر ، همه اطلاع دارید جنایاتی که این کرده است . نمی شود همه مطلع باشند همه جنایات را برای اینکه بعضی از جنایات همچو مخفی بوده است که کسی اطلاع در آن پیدا نکرده جز خود او و بعضی از اشخاصی که خواص بودند و کارش را هیچ کس مطلع نشده است غیر از خودش و مثلا کارتر یا امثال آنها ، این هم وقتی که خواست برود ، این هم جواهرات را جمع کرد و علاوه بر او قرض های زیاد در ایران گذاشته است از بانک ها ، هر چه توانستند اینها قرض کردند و رفتند .

این وحدت کلمه باید محفوظ بماند

لکن با خواست خدای تبارک و تعالی و همت والای ملت ما این دیوار شکسته شد و خائن ها رفتند و بسیاریشان به جزای خودشان رسیدند و خود او هم می رسد و اینها رفتند و مملکت را آشفته کردند و رفتند یعنی الان برای مملکت ما تقریبا می شود گفت هیچی نمانده ، از جهت اقتصاد خراب است ، از جهت فرهنگ خراب است و محتاج به این است که دوباره ساخته بشود و آن باید به همت همه باشد یعنی یک

قشر که نمی تواند بسازد ، همه اقشار باید رویهمرفته ، همانطور که این نهضت را اگر یک قشر می خواست که به آخر برساند نمی شد و همه اقشار وقتی باهم شدند این سد شکسته شد از اینجا به بعد هم باید همه اقشار با هم باشند تا بتوانند این بار را به آخر برسانند و این نهضت را به آخر ، نباید هر کسی به عهده دیگری بگذارد ، هر فردی موظف است مکلف است که به اندازه ای که می تواند عمل کند ، در هر جا که هست به همان اندازه ای که می تواند همراهی کند و این وحدت کلمه باید محفوظ بماند که اگر خدای نخواسته این وحدت کلمه از دست برود و خدای نخواسته به شکست برگردیم ، تا آخر دیگر ایران روی خوش به خودش نخواهد دید . بنابراین همه ما موظف هستیم که این نهضت را حفظ کنیم و وحدت کلمه را حفظ کنیم و رمز مهم این است که برای خدا باشد ، چنانچه این نهضت اسلامی بود که اینطور زود به ثمر رسید و به آخر رسید و این سد بزرگ را شکست و انشاء الله که همه شماها موفق باشید و همه ما موفق باشیم و مصمم باشیم برای اینکه این نهضت را به آخر برسانیم و کشور مال خود شما باشد ، ذخائرتان مال خودتان باشد ، زراعت تان مال خودتان باشد ، همه چیزش را خودتان درست بکنید برای خودتان . حالا که این بعضی ریشه ها ماندند و بعضی از عمال که با اسم های مختلف هستند در ایران و

نمی گذارند این مسائل حل بشود و آرام بگیرد ایران ، موظفیم ما به اینکه اینها ، هر طوری که بتوانیم جلوشان را بگیریم و لااقل نگذاریم در قشرها نفوذ کنند ، در دبیرستان ها نگذاریم نفوذ کنند ، مثلا اولادهای خودتان را سفارش کنید که اینها اگر آمدند در دبیرستان ها و در دبستان ها و در اینها ، جلوشان رابگیرند نگذارند که در آنجا نفوذ کنند .

اگر کارخانه هائی را روابط دارید !!! جلو !!! به آنها بگوئید کارگرها را ، که نگذارند اینها نفوذ کنند . اینها نمی خواهند ایران آرام باشد اینها می خواهند مغشوش و منقلب باشد که در خارج منعکس بشود که ایران رشد ندارد و نمی تواند خودش را اداره کند و آنوقت خدای نخواسته یک کودتائی به پیش بیاورند و باز برگردد به همان حال سابق . باید این قشرهای مختلفی که موجب این ناراحتی ها می شوند ، گاهی آدم می کشند ، گاهی در کارخانه ها می روند و از این کارها می کنند ، اینها را باید ، بیدار باشید ، توجه داشته باشید که اینها غرض های سوئی دارند و مقصودشان این است که برگردانند این حیثیت سابق را به حال اول ، ارباب ها بیایند و بخورند و به اینها هم بدهند .

و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را ، سلامت همه را خواهانم و امیدوارم که همه موفق باشید به خدمت به اسلام ، به خدمت به کشور خودتان و انشاءالله این تتمه هم از بین بروند و باز خودمان انشاءالله همه با هم این قافله را به

آخر برسانیم به منزل برسانیم . انشاءالله موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای تیم ملی و هیاءت وزنه برداری تهران

به علی (ع ) در تهذیب نفس و زهد و تقوا و ورزش اقتدا کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

عقل سالم در بدن سالم است . ورزش همانطور که بدن را تربیت می کند و سالم کند ، عقل را هم سالم می کند و اگر عقل سالم باشد تهذیب نفس هم بدنبال او باید باشد . شما همانطور که ورزش می کنید و اعصاب خودتان را قوی می کنید و انشاءالله برای آتیه مملکت مفید خواهید شد ، لازم است که همه ابعاد روحی خودتان را تحت تربیت ورزشی قرار بدهید . علی علیه السلام که در هر جا می رویم اسم او هست ، پیش فقها وقتی می رویم فقه علی ، پیش زاهد وقتی که می رویم زهد علی ، پیش صوفی ها وقتی که می رویم آنها هم می گویند تصوف علی ، پیش ورزشکاران هم که رویم آنها هم می گویند که علی و با اسم علی شروع می کنند . این علی همه چیز است یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است . و لهذا هر طایفه ای خودشان را به او نزدیک می کنند و خاصیت هر طبقه ای را هم دارد . خاصیت قدرت ورزشکارها به طور وافی دارد . می گویند که حضرت این بازوی ایشان تا اینجا (اشاره به بازو) مثل آهن بوده است و قدرت هائی که در شمشیر زنی به کار برده است ، ضربت های علی را می گویند که یکی بوده ، از این

طرف که می زده دو تا می کرده ، از آن طرف هم که می زده دو تا می کرده ، با یک ضربت یکدفعه اگر بر فرق می زده که اینطور هم می زده و نیم می کرد . . . این علی همه چیز ماست و ما همه باید تابع او باشیم . در عبادت ، فوق تمام عبادت کنندگان بود ، در زهد ، فوق همه زاهدها بوده در جنگ ، فوق همه جنگجویان بود ، در قدرت ، فوق همه قدرتمندان بود و این یک اعجوبه ای است که جمع ما بین چیزهای متضاد با هم کرده است .

آدم عابد دیگر نمی تواند ورزشکار باشد ، آدم زاهد دیگر نمی تواند جنگجو باشد ، آدم فقیه دیگر نمی تواند از این کارها داشته باشد ، این یک موجودی نمونه است ، عین حالی که زهدش را همه بالاتر از همه می دانند ، طعامش را آنطوری که شنیدید و در همه تاریخ هست که یک ظرفی ایشان داشته است که در آن ظرف ، آن چیزی را که خودش می خواسته بخورد می ریخته و سرش را مهر می کرده که مبادا فرزندش ، دخترش برای دلسوزی به حال او توی این طعام روغنی ، چیزی بریزد که قوه داشته باشد ، و سرش را مهر می کرده که اینها دست به آن نزنند . در همان شب آخر که شب آخر حیاتشان بود آنطور که نقل می کنند ایشان مهمان حضرت ام کلثوم بوده و برای ایشان افطار آوردند شیر و نمک ، گفته می شود که فرمود چه وقت

دیدید که من دو تا خورشت داشته باشم .

خواست نمک را بردارد ، فرمود نخیر آن شیر را بردار و ببر و افطار کردند با همان نمک و خودشان می گویند که این تعجب است که با این خوردن ، این قدرت هست ، بعد می فرماید که درخت هائی که در بیابان است محکمتر هست . این درخت هائی که در بیابان هست کم آب می خورند و اینها ، هم آتششان محکمتر است و هم صلابتشان زیادتر است و اینطور نیست که انسان با خوردن قدرت پیدا می کند . در هر صورت این علی که می گوئید ، که گویند این علی کیست ، این علی است که همه چیز است . و من امیدوارم که شما ورزشکاران همانطوری که قدرت بدنی برای خودتان تحصیل می کنید (و ما شاء الله با بازوهای ستبر اینجا الان نشسته اید و من هم خیلی خوشم می آید) همانطور به علی علیه السلام اقتدا کنید در آن مطالبی که او داشته و آن زهدی که او داشته و آن تقوائی که او داشته است . البته ماها هیچ کدام قدرت نداریم مثل او باشیم ما تا یک اندازه ای که قدرت داریم ، تبعیت بکنیم از آن آقا و تهذیب نفس بکنیم و امیدوارم که برای ملت خودتان مفید باشید و موجب سربلندی کشور خودتان باشید . خداوند انشاءالله به شما قدرت زیادتر ، قوه ایمان ، قوه تهذیب نفس ، قدرت بر تسلط بر نفس عنایت کند . سلام بر همه شما جوانان برومند .

تاریخ : 23/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت قضات اصفهان

توجه به اسلام و وحدت کلمه عامل ایجاد تحول روحی در جامعه

بسم الله الرحمن الرحیم

من متشکرم از آقایان

که تشریف آورده اند و از نزدیک با ما مواجه شده اند و یکی از برکات این نهضت همین معناست که ماها از هم دور بودیم و حالا الحمدلله با هم مواجه و نزدیک هستیم و می توانیم مطالب خودمان را از نزدیک در میان بگذاریم و از آقای جنتی هم متشکرم که با همراهی شما تشریف آورده اند و البته ایشان از اشخاص بزرگ اینجا هستند و لیاقت برای همه مسائل را دارند و امیدوارم که با همراهی ایشان همه آقایان در خدمتی که محول به آنهاست به طور شایسته عمل کنند . می دانید که تا اینجا که نهضت آمده است در اثر وحدت کلمه همه اقشار و مهمتر ، توجه به اسلام است . یعنی یک تحول روحی در جامعه پیدا شد که من غیر از اینکه بگویم یک معجزه بود و یک اراده الهی ، نمی توانم اسمی رویش بگذارم . یک مردمی که از یک پاسبان اگر در بازارهای بزرگ مثل بازار اصفهان ، یک پاسبان می آمد می گفت چهارم آبان باید همه بیرق بزنید ، جشن بگیرید ، نه اینکه مخالفت نمی کردند ، در ذهنشان هم نمی آمد که می شود مخالفت کرد ، اصلا تو ذهن اقشار نمی آمد که با پاسبان می شود که مخالفت کرد و در ظرف مدت کوتاهی همین مردم ، یک نسل دیگر نه ، همین هائی که سابقا پاسبان پیششان آنطور بود ریختند توی خیابان و گفتند که ما این سلسله را نمی خواهیم ، با شخصی که شخص اول مملکت خودش را حساب می کرد مخالفت کردند . این

یک تحول بود که نمی شود روی مسائل عادی حسابش را کرد که یک تربیت طولانی شد ، یک قشرهای دیگر آمدند روی کار و این کار را کردند . این یک تحول الهی بود یعنی با اراده خدا این مطلب واقع شد . یک تحول دیگری هم که پیدا شد ، این انسانیت که پیدا شد در بین جوامع که بیشترش شکوفائی است ، در حال انقلاب بود و حس معاونت که در مردم پیدا شد که در این تظاهرات که واقع می شد که شماها خودتان بهتر می دانید ، از هر جا که عبور می کردند ، مردم با اینها کمک می کردند ، آب می دادند ، ساندویچ می دادند ، چه می کردند . یکی از دوستان من گفت که من در تهران دیدم در این تظاهرات یک پیرزنی یک کاسه ای دستش گرفته و توی آن پول است به ذهنم آمد که این مثلا فقیری است که پول می خواهد وقتی تحقیق کردم ، با او صحبت کردم گفت که امروز روزی است که تعطیل است و نمی شود مردمی که از اینجا عبور می کنند ممکن است که بخواهند تلفن کنند پول خرد نداشته باشند من این را نگه داشته ام اینجا که کسانی که می خواهند تلفن کنند (تلفن هم همان جا بود) از این پول بردارند تلفن کنند .

این البته یک چیز کوچکی است اما مطلب خیلی بزرگ است یک همچو تحول روحی در بین مردم پیدا شد و تحول به جائی رسید که شهادت را بر خودشان یک فوزی می دانستند . بسیاری از اشخاص

، از جوان ها ، بعضی از جوان ها در نجف من بودم که آمد جوانی پیش من گفت (خیلی با جدیت ) که شما دعا بکنید که من شهید بشوم . حالا هم گاهی وقت ها همین مطلب هست . کاغذی که دیروز به من رسیده بود باز اینکه شما دعا کنید که بچه های من شهید بشوند . این هم یک تحول روحی که اینها نظیر همان کسانی که در صدر اسلام بودند و برای شهادت استقبال می کردند و پیشقدم می شدند ، در ملت ما هم این مطلب پیدا شد . اینها یک تحولات روحی بود که در مردم پیدا شد که نمی شود اسمی روی آن گذاشت الا اینکه یک دست غیبی در کار بود و همین ها موجب این شد که در مقابل تانک و توپ ، همه این چیزها با مشت خالی ایستادند و کشته دادند و جلو رفتند . یک پیشبردی که روی موازین طبیعی ممتنع به نظر می آمد و لهذا خارجی ها حتی سیای آمریکا اعلام کردند به اینکه این مطلب روی قواعد درست نبود و روی حساب های ما درست از کار در نمی آمد . و صحیح می گفتند ، روی حساب مادیگری نمی شد صحیح باشد که یک ملتی که هیچ نداشت و دست تهی بود در مقابل این قدرتهای بزرگ که پشت سرش قدرت آمریکا و قدرت روسیه و قدرت انگلستان همیشه بود و پشتیبانی می کردند ، معذلک همین ملتی که هیچ نداشت جلو رفت و با قدرت ایمان این سد را شکست . این رمز باید محفوظ بماند .

اگر چنانچه بخواهید که نهضت شما به آخر برسد و آنطوری که خواست خدای تبارک و تعالی است اسلام تحقق پیدا بکند ، این نهضت را باید حفظ کرد با همین شور و شعفی که هست .

رفراندم جمهوری اسلامی ، بی نظیر در دنیا

همانطوری که ملاحظه کردید در رفراندم چطور مردم با شور و شعف و با اشتیاق رفتند رای دادند که یکی از آنها را که نقل کردند برای من (زیاد از این چیزها نقل کردند اما یکی اش که نقل کردند این است که نمی دانم در روزنامه هم بود یا نه ، حالا یادم نیست . ) که یک مردی داشت گریه می کرد و می گفت که من یک گناهی کردم که گمان ندارم توبه من قبول بشود ، گمان ندارم خدا مرا بیامرزد و آن اینکه من اشتباهی باید رای مثبت بیندازم رای منفی راانداختم . یا بعضی از اشخاص با چرخ و مریضی که نقل کردند در محلی ، مریض را با آن حال مریضی گفته مرا ببرید ، رایش را داده و در همان مجلس فوت شده است . یک همچو چیزی که در دنیا سابقه ندارد ، هیچ سابقه ندارد که در دنیا هر جا شما بگردید مردم به این شور و شعف بروند برای رای دادن . اینقدر تبلیغات می کنند ، این روسای جمهور وقتی که می خواهند چیز بشوند این قدر خرج می کنند ، اینقدر تبلیغات می کنند ، از یک ماه دو ماه قبل پول های گزاف خرج می کنند و تبلیغات زیاد ، راست و دروغ تا اینکه یک عده مردم را جمع کنند و رای بدهند

. اینجا این مسائل نبود ، مساله اسلام بود و مردم روی عقاید اسلامی خودشان باآن شور و شعف رفتند و رای دادند . در سی و پنج میلیون جمعیت ، بیست میلیون بیشتر رای موافق دادند . این هم سابقه در دنیا ندارد که آنقدری که می شد رای بدهند ، رای داده اند و از آن طرف بچه های اینقدری (اشاره به یک کودک نه ، ده ساله حاضر در مجلس ) که به حسب قانون که درست کرده بودند که رای نباید بدهند ، اینها ناراحت بودند که پیش من بعضی از آنها آمدند و ناراحتی می کردند و یک عده اجتماع کردند در آن حیاط از همین بچه ها و اظهار ناراحتی از اینکه چرا به ما اجازه رای ندادند .

اینها یک مسائلی است که نظیر ندارد در دنیا و این برای همین است که مساله اسلامی است و نظیر ندارد در دنیا .

هدف از ایجاد احزاب مختلف ، تشتت و اختلاف است

قضیه ، قضیه ملی بودن نیست ، قضیه ، قضیه !!! عرض می کنم که !!! حزبی بودن نیست . از این ملی ها و از این حزب ها بودند که همه شکست خوردند و تا اینجا که ما آمدیم با روحیه پاک و ضمیر صاف ، مردم ، با توجه به اسلام ، توجه به دیانت تا اینجا آمدند و پیش بردند . اگر این روحیه از مردم خدای نخواسته گرفته بشود ، ما رو به شکست خواهیم رفت . ما با این رمز پیش آمدیم اگر این رمز از دست ما گرفته بشود و اختلافات حاصل بشود ، که الان یک قشرهای مختلفی هی خودشان

را خودنمائی می کنند و این جزء اشتباهاتی است که می کنند ، اگر چنانچه مثلا مردم ملی باشند و صحیح باشند ، اشتباه می کنند که درست می کنند یک جبهه هائی ، یک حزب های مختلفی . این حزب های مختلف هیچ وقت از اینها کار نمی آید جز اینکه یک تشتتی ایجاد بکنند و یک اختلافی ایجاد بکنند و موجب تشتت و اختلاف بشوند کاری از اینها نمی آید و اگر خدای نخواسته نظر سوء دارند ، حساب شده آمده اند برای اینکه ایجاد اختلاف بکنند . باید ما بیدار باشیم و توجه داشته باشیم به اینکه نگذاریم اینها کارشان به ثمر برسد و این امر مهمی است الان ، یعنی ما الان در یک وضعی حساسی هستیم که از آنوقت که داشتیم حمله می کردیم برای شکستن این سد ، حالا بدتر است ، حساستر است . آنوقت همه یک وجهه داشتند و داشتند و می رفتند ، آنوقتی که انسان به یک نقطه ای رسید به اینکه عقیده اش این شد که پیروز شدند ، هی ، هم سستی پیدا می شود و هم توجه به احتیاجات .

فقر پنجاه ساله را نمی وان با چند روز از میان برد

الان می بینید که همین اشخاصی که پنجاه سال یا بیشتر بوده است که اینها همه فقیر بودند در اطراف ایران ، ایل های مختلف ، عشایر مختلف در خود تهران ، در شهرها ، همه جا ، خوب ، فقر زیاد بوده است در بین مردم . فقر یک چیزی نبوده است که به واسطه انقلاب آمده باشد سابقا این فقر بوده است بین مردم ، فقر یک چیزی نیست که

از انقلاب آمده باشد سابقا این فقر بوده ، البته یک مقدارش از این انقلاب هست ، اما اینهائی که اظهار می کنند که ما هیچ نداریم ، خوب ، هیچ نداشتند قبلا . الان یک دسته ای توی اینها افتاده اند که خوب چه شد ، این هم جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی چه شد؟ حساب شده هایش را هیچ نمی کنند آنهائی که تا حالا چه شده است را حساب نمی کنند ، حساب نمی کنند که اگر در زمان سابق بود شما امکان نداشت که بیائید و اینجا بنشینید و با من صحبت بکنید .

آقا (اشاره به آقای جنتی ) امکان نداشت که بیایند در اصفهان با شما تماس بگیرند . امکان نداشت که شما بتوانید یک کلمه حرف بزنید ، یک احقاق حقی بکنید ، فورا شما را می گرفتند و می بردند به زندان ها و با آن حبس ها و با آن بساط . خوب ، این حبس ها شکسته شد . چی می خواهد بشود؟ این حبس ها همه خراب شد و از بین رفت و حالا جز آن اشخاصی که خائن هستند و به شما خیانت کردند کسی دیگر تو حبس نیست . این (چه شد) یعنی چه ؟ خوب ، همین شده است که حالا ما آزادانه نشسته ایم با هم صحبت می کنیم . شما آزادانه در هر جا دلتان می خواهد صحبت می کنید و حرف هایتان را می زنید روزنامه ها هم ولو مزخرفات هم می نویسند لکن آزادانه دارند می نویسند و در حبس ها بکلی بسته شد الا برای این خائن

هائی که مردم را تا حالا چاپیده اند . این شده را هیچ حساب نمی کنند ، خوب ، یک کار دیگری که شده این نفت ما را می بردند ، عوضش چه می دادند؟ عوضش یک قدری اسلحه به اسم اینکه ما اسلحه می دهیم !!! عوض !!! واقعش این بود که اسلحه برای خود آنها بود برای اینکه ما نمی توانستیم این اسلحه را به کار ببریم . اسلحه برای خود آنها که بیایند اگر یک وقتی شوروی بخواهد حمله کند به این طرف ، اینها مقابله داشته باشند . نفت ما را می گرفتند پولش را برای خودشان می آوردند ، اسلحه می دادند برای خودشان در ایران . در این بسته شد و الان نفت به اختیار خود دولت است هر کس که پول بدهد به او نفت می دهند ، نخواهد به او نفت نمی دهند . این چه شد ، این هم یک چیزی که شده . آنی که شده است را باید حساب کرد و (باید بشود) را مهلت داد . فقر از سابق بوده است ، آنوقت صحبتش را نمی کردند حالا که یک تحول حاصل شده است و بساط به اینجا رسید فریادشان در آمده که حالا چه شده ، چرا فقر ما تمام نمی شود؟ آخر فقر پنجاه ساله را می شود با دو روز ، با یک ماه ، با دو ماه از بین برد؟ خوب ، باید مهلت بدهند کارخانه ها راه بیفتد که مهلت نمی دهند ، مهلت بدهند که زراعت و کشاورزی راه بیفتد ، این هم توی کشاورزها می روند

و نمی گذارند انجام بگیرد .

هدف مزدوران اجنبی ایجاد آشوب در کارخانه ها

در هر صورت الان یک قشرهائی هستند که نمی خواهند که این نهضت به آخر برسد . یک دسته شان که بیشتر و عمده است همین تتمه رژیم و اینهاست که با صورت های مختلف می خواهند نگذارند و می خواهند همان مسائل سابق را برگردانند و نمی توانند انشاء الله . اما این را می خواهند که این کار را بشود ، این شلوغی ها و اینها را می خواهند بکنند که آرامش در مملکت نباشد و کم کم وقتی آرامش نشد راهی باز بشود برای اینکه یک کودتای مشروعی به قول خودشان درست بشود ، خدای نخواسته به حال اول برگردد و این انشاءالله نمی شود . لکن ما باید بیدار باشیم ، باید توجه داشته باشیم اینهائی که می آیند توی کارخانه ها تبلیغ می کنند که کم کاری و بیکاری و ترک کار ، اینها دلشان برای کارگر نسوخته ، اینها دلشان برای آمریکا سوخته یا برای شوروی ، برای آنها دلشان سوخته ، یعنی برای خودشان که منافعشان تابع منافع آنهاست اینها اجیرند از غیر به واسطه اینکه مزدور آنها هستند .

اینها می آیند نمی گذارند که کارها انجام بگیرد . اینها را راه ندهند در کارخانه هایشان ، شما بروید سراغشان و بگوئید که اینها را راه ندهید اینها را توی کارخانه ها . اینها می خواهند شما را دوباره برگردانند بر همان حال اول . شماها کار بکنید و کارهایتان را درست انجام بدهید و دولت هم مشغول رسیدگی است ، برای کارگرها ، برای همه منزل درست می کنند ، رفاه

درست می کنند لکن مهلت می خواهد ، نمی شود یکدفعه همه این کارها بشود این باید مهلت داده بشود کارخانه ها راه بیفتد ، کشاورزی راه بیفتد . اینها خراب کرده اند همه را و رفتند و حالا باید درست بشود .

کم کاری در ادارات عملی است نامشروع

و من امیدوارم که با همت همه آقایان و هرکس در هر قشری که هست ، آن قشر و آن اشخاص باید در همان محلی که هستند کارهایشان را موافق با اسلام بکنند و کار بکنند . همین امروز به من گفتند که بسیاری از ادارات هست که کم کار می کنند و اهمال می کنند در کارهایشان . خوب ، این اشخاصی که در ادارات حالا کم کار می کنند که شاید یک قدری هم عادت از سابقشان باشد ، اینها برایشان مشروع نیست که اجرت بگیرند از اداره ، اجرت وقتی است که کار در مقابلش باشد و ما به دولت می گوئیم که اشخاصی که کم کار می کنند به اندازه ای که کم کار می کنند اجرت از ایشان کسر بگذارد و ندهند به اینها . کسی که می آید آنجا می نشیند و سیگار می کشد و در آخر ماه چند هزار تومان می خواهد ، او نباید بگیرد . اینها باید متوجه باشند که مملکت حالا مال خودشان است باید کار بکنند ، هر کس در هر محلی هست باید کار بکند تا چرخ های مملکت راه بیفتد و تحولی باید پیدا بشود در این ادارات .

لزوم تحول در ادارات خصوصا دادگستری و اجرای قوانین اسلامی

خصوصا در دادگستری تحول می خواهد . این را من سابقا گفته ام لکن خوب باید وقتی مستقر شد و مجلس پیدا شد ، این تحولات باید پیدا بشود که اینطور طول و عرض محاکمات به اینقدر طولانی شدن هم موجب این می شود که وقت مردم صرف بشود . آدم ده سال توی این سالن های دادگستری هی راه برود و

هی برود و برگردد و آخرش معلوم نشود که حقش می رسد یا نه . کارهائی را که یک قاضی اسلامی در یک روز و دو روز تمام می کرد وقتی به دادگستری ما می رسد یک سال طول می کشد تا این وکیل بگذارد در آن محاکمه در مجرا واقع بشود . از اول می آید به صلاحیت دادگاه اعتراض می کند . چند وقت باید طول بکشد که شما بیائید صلاحیت آن دادگاه را اثبات بکنید که خیر این دادگاه صالح است ، بعد چند وقت بیاید صحبت بکند . یک وقتی امضا کرده بود یک شاهدی ، یکی از علما ، که العاصم فلان . . . مدتی طول داده بود که این اقرار به ذنب است و این فاسق است که دارد العاصم ، وکلا اینطوری هستند که نمی گذارند که پیش برود . حالا ابتدائی ، بعدش استیناف ، بعد چه ، چند دفعه بر می گردد از اول چه می شود . اینها جز تضییع اوقات مردم چیز دیگری نیست . محاکمات باید یک درجه باشد . یک قاضی صحیح باشد کار مردم را تمام کند بروند مردم سراغ کارشان .

همان کاری که پیشتر قاضی های ما می کردند و می نشاندند اینها را و حرف هایشان را گوش می کردند شاهدشان را می گرفتند و چه می کردند ، دو روز ، سه روز ، یک روز و گاهی یک ساعت ، دو ساعت تمام می شد مساله . مردم وقتشان شریف است نباید صرف یک محاکمه بشود که آن ، یک نفر وکیل داد گستری بود که

من می شناختم او را ، دیده بودم ، شیخ رضا اسمش بود ، معروف بود آنوقت ، نقل می کنند که گفته بود این محاکمه ای را که الان ما شروع کردیم تا من هستم این محاکمه هست . وقتی من مردم ، پسرم این کار را انجام می دهد که نمی گذاریم به آخر برسد . وضع دادگستری اینطوری است که می تواند یک وکیلی نگذارد به این زودی ها مساله ختم بشود . اینها باید تحول پبدا بکند ، باید طوری بشود که اگر ما نتوانیم صد در صد اسلامی اش بکنیم لااقل نزدیکش بکنیم به اسلام و انشاءالله امیدواریم بتوانیم . اما حالا فرض می کنیم نتوانیم ، لااقل نزدیک بشود به او ، همچو نباشد که او در یک قطبی و هر چه در غرب عمل شد ما باید تبع آنها باشیم و همه اداراتمان غربی باشد . این از اغلاطی است که ، یعنی به خاطر ضعف مسلمین بوده است که هر چه را از آنجا دیدند خیال کرده اند این خوب است که به آن عمل کردند ، دیگر خودشان نظر نکردند که ببینند که خود این آیا صحیح است یا غیر صحیح است . وقتی دیدند آنها طیاره را درست کردند خیال کردند که دیگر جهات اخلاقی شان هم صحیح است و حال اینکه مساله اینطور نیست ، در هر صورت تحولات لازم است هم در اشخاص برای پاک بودن ، برای مهذب بودن ، برای خدمتگزار و ملی بودن تحول می خواهد که با ارشادات اقشار مختلف ، بزرگترها ، باید اینها عملی بشود و هم

در کیفیت خود این ادارات و فرم ادارات ، باید اینها عوض بشوند و انشاءالله امیدوارم که این امور تحقق پیدا بکند و یک مملکت اسلامی بزرگ بشود و بالاتر از آن که انشاء الله سرایت بکند به سایر ممالک اسلامی و بشود یک مملکت اسلامی بزرگ ، در مقابل همه ابرقدرت ها ، اگر ممالک اسلامی با جمعیتی که یک میلیارد تقریبا هست ، مخازن بزرگی که دارند ، اینها اگر چنانچه به یک نحو اتحادی با هم پیدا بکنند بزرگترین قدرت هستند . خداوند انشاءالله به همه شما سعادت و سلامت عنایت کند .

لزوم اسلامی عمل نمودن دادگاه های انقلاب

اینکه من عرض می کنم ، از اول هم گفته ام که دادگاه ها نباید روی آن مسائل سابق عمل بکنند . دادگاه ها باید به تمام معنا اسلامی و توجه به اینکه خدای نخواسته یک بیگناهی یک وقتی گرفتار نباشد یا یک کم گناهی زیاد ازاندازه به او تحمیل نشود . این از مسائل مهم است . قضیه مصادره اموال هم که این مساله ای است که به نظر من مگر در یک استثناهائی که معلوم است که همه اموالش از سرقت و دزدی بوده و از خیانت و چپاول و امثال ذلک بود ، والا اگر کسی فرض کنید ساواکی بوده یا کسی فرض کنید وکیل مجلس بوده متحمل است که خودش مال داشته است این را نباید مصادره کرد زیرا اینها زن و بچه دارند ، اینها زندگی دارند . همین چند روز اخیر نامه ای آمده است از عیال علامه وحید کرمانشاهی (که او را کشته اند) که اموال ما را مصادره کرده اند و

ما چیزی نداریم . و من گفته ام که تماس بگیرند که آخر نمی شود همچو چیزی . حالا ما فرض می کنیم که فلان آدم ، آدم خائنی بوده و مستحق قتل هم بوده (همه اینها را ما فرض می کنیم ) اما خوب خانواده اش و عیالش و بچه های کوچکش چه تقصیری دارند . بله ، این آقایان می گویند که ما راجع به این مصادرات اینطور نیست که مصادره همه اموال بکنیم به آن معنی ، بلکه به اندازه کفافشان اموال می گذاریم . لکن این زن که کاغذ نوشته بود خیلی الحاح کرده بود که برای ما چیزی نگذاشتند و ما نمی توانیم زندگی کنیم . که باید به او توجه بکنید . در هر صورت این یکی از مسائل است که اموال مردم را بیخودی نمی شود مصادره کرد . به مجرد اینکه وکیل مجلس بوده حالا خودش قتل و اموالش مصادره ! وکالت مجلس اسباب قتل نمی شود . اینها البته خلافکاری کرده اند ، این حقوقی که گرفته اند باید پس بدهند اما این حقوق معنایش این نیست که باید همه اموالش را مصادره کنند . حقوقی که گرفته اند خلاف قاعده بود که از دولت گرفته اند باید پس بدهند و یک تادیبی هم باید بشوند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی قم

شهادت ، عروج اززندگی حیوانی به عالم بالا

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر یک راهی راه حق شد انسان نباید از شهادت بترسد . وقتی که ما برای اسلام و برای احیای سنت پیغمبر و اقامه عدل بپا خاستیم نباید از این بترسیم که از ما شهید شهادت پیدا می

کند ، اولادمان شهید می شود ، خودمان شهید می شویم . این یک سیره ای بوده است در اسلام از اول بوده ، از اول اسلام برای خدا !!! و اسلام برای خدا !!! پیغمبر اسلام و ائمه ما فداکاری کردند ، شهادت نصیبشان شد ، اولاد دادند ، حضرت علی بن الحسین به پدر بزرگوارشان عرض می کنند که ما بحق نیستیم ؟! می فرماید چرا ، ما بحقیم . می فرماید پس از مردن نمی ترسیم (لانبالی بالموت ) کسی باید از مردن بترسد که خیال کند که بعد از مردن خبری نیست ، همه اش همین است ، این زندگانی حیوانی . این که عقیده اش این است که همین است و دیگر چیز دیگری نیست ، خوب باید این چند روزی که هستش ، حفظش کند و بترسد از اینکه از این دنیا برود اما مسلمین ، کسانی که اعتقاد به قرآن دارند ، اعتقاد به اسلام دارند و برای عالم دیگری موجودیت بالاتری قائل هستند و این زندگی اینجا را زندگی حیوانی می دانند ، زندگی انسانی در یک عالم دیگری است ، بالاتر از اینجاست ، این دیگر ترسی ندارد ، خوفی ندارد ، انسان از این محل به یک محل دیگری منتقل می شود که بهتر از اینجاست . بنابراین ، این معنایی که در صدر اسلام هم بوده است که اصحاب پیغمبر !!! برای شهادت !!! استقبال شهادت می کردند ، برای شهادت به هم پیشی می گرفتند ، اصحاب حضرت سیدالشهدا برای شهادت استقبال می کردند و پیشی می گرفتند ، این روی همین ایمان

راسخ بوده است که شهادت این مطلبی نیست که انسان بکلی از بین برود تا اینکه دیگر غیر از این خبری نباشد . شهادت از این عالم منتقل شدن به یک عالم بالاتری ، نورانی تر ، همه چیزش از اینجا بهتر .

تاکید بر جدیت در پاسداری از نهضت

بنابراین !!! ما !!! الان تکلیف همه ما این است که همه مان پاسدار اسلام هستیم ، همه سرباز اسلام هستیم و همه باید در این زمانی که قشرهای مختلفی در بین مردم افتادند و مفسده و می خواهند نهضت ما را متوقف کنند یا به عقب برگردانند ، همه ما تکلیف داریم که

جدیت کنیم که این نهضت جلو برود و انشاءالله اسلام به آنطوری که باید ، پیاده بشود و همه نواقص به واسطه اسلام از بین برود .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما جوان ها را می خواهم و تشکر می کنم از این قوه اراده ، از این قدرت بازو ، از این زحماتی که شما در راه اسلام می کشید . خداوند همه شما را حفظ کند و به سعادت دو دنیا برساند انشاءالله .

تاریخ : 23/2/58

بیانات امام خمینی در مورد نقش حساس مادران در تربیت فرزند و اصلاح و افساد جامعه

خانم ها شرف مادری و مسوولیت تربیت فرزند دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

شما خانم ها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید و مسوولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید . اول مدرسه ای که بچه دارد ، دامن مادر است . مادر خوب بچه خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد ، بچه از همان دامن منحرف بیرون می آید و چون بچه ها آن علاقه ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام چیزهائی که دارند ، آرزوهایی که دارند خلاصه می شود در مادر و همه چیز را در مادر می بینند . حرف مادر ، خلق مادر ، عمل مادر ،

در بچه ها اثر دارد . لامحاله یک بچه در دامن مادر که اول کلاس است ، این دامن اگر یک دامن طاهر پاکیزه مهذب باشد ، بچه از همین اول که دارد رشد می کند ، با آن اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد می کند . بچه وقتی در دامن مادرش هست می بیند مادر اخلاق خوش دارد ، اعمال صحیح دارد ، گفتار خوش دارد ، آن بچه ها از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر که از همه تقلیدها بالاتر است و به تزریق مادر که از همه تزریق ها موثرتر است ، تربیت می شود .

شما این مسوولیت بزرگ را دارید که باید بچه های خودتان را که نوزاد هستند و نفوسشان زود چیز را قبول می کند ، تربیت را زود قبول می کند ، خوب و بد را زود قبول می کند ، شما در اول که این بچه ها در دامن شما بزرگ می شوند ، مسوول افعال و اعمال آنها هم شما هستید همانطوری که اگر یک بچه خوب تربیت کنید ، ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تامین کند . اگر یک بچه بد هم خدای نخواسته در دامن شما بزرگ بشود ، ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود . گمان نکنید که یک بچه است ، یک بچه گاهی وقت ها در جامعه وقتی که وارد شد ، در راس جامعه واقع می شود و محتمل است که جامعه را به فساد بکشد ، نه اینکه فسادش

فقط این است که ذخائر ما را برده است ، نه این است فقط که مملکت ایران را دو دستی تقدیم دیگران کرده است و هر چه ما داشتیم به دیگران داده است بالاتر از این اینکه قشرهایی از این مملکت را همچو فاسد کرده است و همچو دزد بار آورده که حالا وقتی ما می خواهیم یک نفر آدم سالم پیدا بکنیم ، دنبالش باید بگردیم یعنی چراغ برداریم و بگردیم در دنبال اینکه یک آدمی پیدا بکنیم که سالم باشد ، بک آدمی پیدا بکنیم دزد نباشد ، یک آدمی پیدا بکنیم امین باشد و خیانت به مملکت نکند ، کم هستند حالا ، چرا؟

برای اینکه پنجاه و چند سال اینها در راس این مملکت بودند و خرابکاری کردند و خودشان چون خراب بودند ، آنهایی که نزدیک به اینها بودند خراب شدند ، دسته بعد که نزدیک به این خرابی ها بودند آنها هم خراب شدند ، همین طور از بالا خرابی شروع شد تا قشرهای پائینی همه جا را فاسد کردند اینها که الان قحط الرجال است ، در مملکتمان نمی توانیم یک افراد صحیح مهذب را پیدا کنیم الا چند ، کم هستند اینها و این برای این است که اینها پنجاه و چند سال آنقدر که به ذخائر انسانی ما صدمه زدند ، به ذخائر ملی و مملکتی ما آنقدر صدمه نزدند بلکه همه را هم دزدیدند لکن مهم اینها بود . اگر یک انسان ، یک شاه ، یک رئیس مملکت ، مهذب و صحیح باشد ، آنهائی که اطرافش هستند همه صحیح خواهند شد ، آنها هم

سرایت می کند صحت عملشان به پایین ترها . یک وقت می بینید که اگر بیست سال یک حاکم عادل در بین مردم باشد ، یک مملکت عادل پیدا می شود .

اینکه ما فریاد می زنیم که جمهوری اسلامی ، برای این است که اسلام فرد مهذب درست می کند . قرآن کتاب آدم سازی است . پیغمبرها آمدند آدم ها را درست کنند ، کاری دیگر جز این ندارند . در طول زندگی شان ، پیغمبرهای بزرگ و ائمه اطهار(ع ) دنبال این بودند که تربیت کنند مردم راه خدای تبارک و تعالی انبیا را فرستاده برای تهذیب مردم ، برای اصلاح مردم ، اگر چنانچه اصلاح بشود یک فردی که در راس جامعه است ، یک ملایی که در یک جامعه ای است اگر این ملا یک ملای صحیح باشد جامعه هم صحیح می شود از باب اینکه همه توجه به او دارند . اگر یک حکومت صحیح در یک جایی باشد ، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحیح می شوند ، این هم از دامن شما خانم ها باید شروع بشود ، از دامن شما باید این مطلب شروع بشود که بچه ها را تربیت کنید ، یک تربیت صحیح اسلامی به اینکه خودتان بچه در دامنتان هست ، همراه تان است ، همه چشم و گوشش به حول و قول شما هست ، از شما دروغ نشنود بعد دروغگو درآید از کار . اگر این دید مادر دروغ می گوید ، بعد هم دید پدر دروغ می گوید این دروغگو می شود . اگر دید مادر آدم صحیحی

است ، پدر آدم صحیحی است این صحیح بار می آید . این صحیح که بار آمد و شما تحویل مدرسه می دهید اگر معلم ، یک معلم صحیحی باشد ، از مدرسه این افراد صحیح بیرون می آید ، یک جامعه صحیح می شود . شما بعدها معلم می شوید انشاءالله ، حالا بعدها هر کدام مادر نیستید مادر می شوید انشاءالله ، معلم می شوید ، در مادری تان باید بچه ها را تهذیب کنید ، در معلمی تان هم باید تهذیب کنید تحویل جامعه بدهید یک افراد صحیح ، یک جامعه را صحیح کنید و اگر خدای نخواسته عکس این معنا باشد ، زجر آنها هم به عهده شما می آید . همانطوری که هر کار خوبی که اینها بکنند چون شما مبداء این کار خوب بودید برای شما هم خوبی دارد ، اجر و ثواب دارد ، اگر خدای نخواسته یک قشر فاسدی شما تحویل جامعه بدهید ، آنها بروند فسادکاری بکنند ، این دودش توی چشم شما هم می رود .

من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما خانم ها را و همه آقایان را می خواهم و سلامت و سعادت همه تان را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 24/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان اصفهان

این دوره ای که الان ما در آن هستیم دوره انتقال است

بسم الله الرحمن الرحیم

با اینکه وقت من دیگر تقریبا گذشته است و قبلا هم یک صحبت هائی کردم لکن بعضی تنبهات لازم است عرض کنم . این دوره ای که الان ما در آن هستیم دوره انتقال است یعنی انتقال آن قدرت شیطانی به یک قدرت دیگری و دولت

، دولت انتقالی است ، دولت استقراری نیست . ما الان مجلس موسسان لازم داریم تا اینکه قانون اساسی را تصویب کند و بعد از آن هم مجلس شورا لازم داریم که آن هم رسیدگی به امور کشور بکند و یک حکومت مستقر و مستدام پیدا بشود . در دوره های انتقالی نباید اینطور نظر کرد که همه کارها در این دوره انتقالی بشود ، هیچ وقت یک همچو چیزی ممکن نیست . دوره های انتقالی همین است که این سه تا مطلبی که از اول هم ما ماموریت دادیم به آقای مهندس بازرگان ، این بود که شما متکفل شوید و رفراندم را درست بکنید و بعد هم مجلس موسسان و بعد هم مجلس شورا ، وقتی کارشان تمام شد ، ایشان هم کنار می رود . کارهای اساسی که باید بشود منحصر به اینکه شما ذکر کردید نیست ، زیاد آشفتگی ما داریم ، یعنی باید یک تحول کلی در همه قشرها بشود . الان این حکومتی که ، یعنی طرز حکومت ، نه خود حکومت ، طرز وزارتخانه ها ، طرز ادارات ، بار تتمه ای ازهمان زمان طاغوت است ، اینها تحول لازم دارد ، لکن تحول مال آنوقتی است که حکومت مستقری ماداشته باشیم . الان یک حکومت ، یک حکومتی است که می خواهد این قدرت را منتقل کند به یک حکومتی مستقر و این مشغول به کار بشود ، یعنی یک حکومت پیدا بشود که خود مردم آن حکومت را ایجاد کنند . ما تا حالا نداشتیم یک همچو حکومتی که مال ملت باشد ، اسمش بود ،

اصلا بعد از زمان مشروطه تا حالا نشده ، این اسمش بود که ملت نمی دانم خودشان انتخابات بکنند ، خودشان وکیل بدهند ، لکن شما می دانید که هیچ وقت شماها رای نداشتید ، در این طول تاریخ ، اینها همه را خود آنها می کردند و کاش خودشان می کردند ، شاه گفت در یک از نطق هایش ، همین شاه دوم در یکی از نطق هایش گفت که لیست می دادند از سفارتخانه ها و مجبور بودیم که این لیست را عمل بکنیم ، وکلا را آنها لیست می دادند که ما وکلا را تعیین بکنیم ما هم تعیین کردیم .

منتها او می خواست بگوید که حالا دیگر آنطور نیست و حال آنکه این وقت بدتر بود .

مردم ایمان داشتند به اینکه حکومت اسلامی خوب است و این ایمان آنها را پای صندوق های رای برد

الان وضع تا اینجا پیش آمده است که شما خودتان بدون اینکه کسی به شما فشاری بیاورد در رفراندم رای دادید ، خودتان رای دادید ، یعنی مردم کوچک و بزرگ ، اینکه وقت انتخابش بود ، زن و مرد ، مریض ها از مریضخانه ها همه اینها با شور و اشتیاق رفتند رای دادند ، هیچ کس به آنها فشاری نیاورد و یک سرنیزه ای در کار نبود و قدرت ایمان بود . ایمان داشتند به اینکه حکومت اسلامی خوب است ، این ایمان مردم را پای صندوق ها برد و اشخاص هم که نمی توانستند بروند ، زیر بغلشان را گرفتند یا در چرخ نشاندند و بردند رای دادند و بعد هم شما برای مجلس

موسسان که مقدرات مملکتتان دست خودتان باشد (اگر نباشد که انتخاب قانون را به رفراندم نکردیم ) و مجلس موسسان بنا شد باشد ، باز دست خودتان است ، خودتان می روید وکلاتان را تعیین می کنید ، هیچ کس به شما فشار نمی آورد که فلان وکیل را تعیین بکنید . فرضا اگر چنانچه ما هم یک کلمه ای بگوئیم قضیه این است که ما میل داریم ، این برای شما خوب است ، بیشتر از این نیست ، ما می گوئیم این خوب است برای شما مثل اینکه در رفراندم ما گفتیم رای به رفراندم خوب است من خودم این رای را دارم الزام در کار نبود . هر کس مجاز بود و آزاد بود که خودش برود رای خودش را بریزد هر چه می خواهد باشد ، حالا هم بعد از این خود شما هم باید وکیل تعیین کنید و بعد هم وکلای مجلس شورا را خودتان تعیین می کنید ، همه چیزها دست خودتان است خودتان باید بگردید وکیل خوب تعیین بکنید که مقدرات مملکتتان دست مجلستان باشد .

ضرورت جلوگیری قاطعانه از اخلالگران جهت حفظ نهضت اسلامی

این مسائلی که حالا شما طرح می کنید و اشتباه این مسائل زیاد است ، خیلی مسائل هست ، اینها مال دوره ای است که استقرار پیدا می کند حکومت . الان همه ما باید دنبال این مطلب باشیم که اینهائی که افتاده اند دوره ، یک وقت می روند توی کارخانه ها اخلال می کنند ، یک وقت می روند پیش کشاورزها اخلال می کنند ، یک وقت می آیند توی مدرسه ها اخلال می کنند ، باید همه چشم هایمان

را باز بکنیم و نگذاریم اینها اخلال بکنند . همه چیز این مملکت را آشفته کردند .

اگر اخلال اینها به نفع خودشان به ثمر برسد ما دیگر آن دوره استقرار را نخواهیم دید ، ما بر می گردیم سراغ اول . الان وظیفه همه ما و شما دانشجوهای محترم و سایر طبقات اینست که خودتان و هر کس که دستتان به او می رسد و هر کس حرفتان به او می رسد وادار کنید که این نهضت را اینطوری که تا حالا آمده نگهش دارند ، یعنی همین ، به همین گرمی که هست ، به همین شور و شعفی که رفتند پای صندوقها و رای دادند برای جمهوری اسلامی ، این محفوظ بماند که بعد راءیتان به مجلس موسسان و به مجلس شورا هم بدهید و استقرار پیدا بکند حکومت .

این اخلال ها حالا باید جلویش گرفته بشود ، الان وقت اینست که ما جلو اخلال ها را بگیریم . بعد از اینکه مستقر شد حکومت ، آنوقت این نیازهائی که همه دارند (ماهم داریم ، همه دارند) این نیازها بعد باید البته همه درست بشود . ما هم می دانیم الان نابسامانی زیاد است یعنی اینها رفتند و همه چیز این مملکت را آشفته کردند ، همه چیزش را . الان ما یک اقتصاد سالم نداریم . اینها هر چیزی که این مملکت داشته است دزدیده اند ، قرض کرده اند و رفته اند ، همه بانک ها الان از اینها طلب دارند ، میلیون ها قرض کرده اند و فرار کرده اند هر چه هم داشتیم اینها برداشته اند رفته اند ،

کشاورزی مان هم که می بینید چه جورش کردند که ما کشاورزی نداریم . الان کارخانه ها هم الان اینها ریخته اند توی کارخانه ها نمی گذارند کار بشود ، از قراری که شنیدم خود کارمندانی که در آنجاها هستند و کارگرهائی که آنجا هستند کم کار می کنند یا کار نمی کنند ، این چیزها برای این است که اینها نمی گذارند . ما الان باید همه مان دست به هم بدهیم و نگذاریم این نهضتی که نهضت الهی بود ، برای خدا بود ، برای اسلام بود نگذاریم این خاموش بشود ، این را نگه داریم تا اینکه این مسائل حل بشود ، آنوقت می آئیم سراغ این مسائل دومی که در درجه دوم است این مسائل .

من خوف این را دارم که این آشفتگی های فکری ، اسباب غفلت از این نقطه اصلی که ما داریم بشود

مبادا یک وقتی ما غفلت کنیم از این مسائل اساسی که اساس حکومتمان است و همه توجه مان را دنبال این بکنیم که فلان کس خانه ندارد ، فلان کس درست با او رفتار نشده ، مدرسه مثلا خوب تحصیل نمی شود ، معلمان چطور هستند . اینها الان وقتش نیست . آنوقت همانطوری که همه فشار می آوردند که تانک ها را عقب بزنید و یک کسی می آمد و می گفت که آقا من منزل ندارم ، شما می گفتید الان وقت این حرف نیست ، حالا کار دیگری داریم ، کار بزرگ داریم . الان اینجوری است . الان یک وقتی است که به نظر من حساسترین اوقات مملکت ما حالاست ، نه

آن وقتی که همه فشار می دادیم می گفتیم و می خواستیم سد را خراب کنیم . این سد که خراب شد ، پشت سر ، مردم توجه کردند که ، این گفت خانه ندارم و آن گفت مریضم و آن گفت مدرسه ام درست نیست ، آن گفت معلم چطور است ، آن گفت توی ارتش چه جوری است ، آن گفت توی اداره چه جوری است ، یک آشفتگی فکری پیدا شد . من خوف این را دارم که این آشفتگی های فکری اسباب غفلت از این نقطه اصلی که ما داریم بشود و خدای نخواسته شیاطینی که با مطالعه ها دنبال این مسائل هستند ، آنها بیایند و یک وقت آشفتگی ها را دامن بزنند و یک وقتی ما متوجه بشویم به اینکه شکست خورده ایم و می دانید که خدای نخواسته اگر حالا شکستی پیدا بشود ، دیگر این ملت سرش را نمی تواند بلند بکند .

اگر ما این پیروزی را به آخر رساندیم ، دست اینها را تا آخر کوتاه کردیم و امیدوارم برسیم و می رسیم انشاءالله ، می رسیم انشاء الله ولی همه باید همت داشته باشند یعنی شما دانشجوهای عزیز و آن کارگرهای توی کارخانه ها ، آنها هم عزیز و آن کسانی که در کشاورزی مشغول کشاورزی هستند و آنها هم عزیز و همه ملت ، بازاری ، دانشگاهی ، دانشجو ، معلم ، همه باید وجهه نظرمان را به آن مقصدی که داریم بکنیم ، دنبال او ، این مسائل را پیش بیاوریم ، غفلت نکنیم از آن مسائل اصلی و برویم سراغ مسائل فرعی

، این اصل از دست ما خواهد رفت .

نیاز به وقت و امکانات کافی برای ترمیم خرابکاری های گسترده رژیم طاغوت

آن که من می فهمم اینست و آن که من می خواهم از شما اینست که همه دست به هم بدهیم و این بار را به منزل برسانیم ، حکومت مستقر وقتی پیدا شد ، حکومت مستقر این کار را باید بکند . این امور یک اموری است که قانون باید برایش باشد . این قوانینی که تا حالا بوده طاغوتی است ، اینها همه شان خرابکاری بوده . برای هر فردی قانون می خواهد و این محتاج به این است که مجلس شورا پیدا بشود و مجلس شورای خودتان ، نه مجلس شورای آریا مهری یا فرض کنید که آمریکائی ، مجلس شورای خودتان ، خودتان وکیل برای خودتان تعیین بکنید ، اشخاص مطمئن ، اشخاص ملی ، اشخاصی که خدمتگزارند برای شما ، تعیین بکنید و ما هم هر مقدار که می توانیم مطالب را به آنها بگوئیم وانشاءالله استقرار و دوره استقرار پیش بیاید ، دوره استقرار که پیش بیاید آنوقت کشاورزی طرح ها دارد ، البته طرحش باید داده شود ، مدارس باید ، فرهنگ اصلا باید منقلب بشود و یک جور تحولی پیدا بکنند ، دادگستری باید تحول پیدا بکند . همه اینها محتاج به تحول است منتها هرکداممان این نقطه ای را که در آن هستیم توجه به آن داریم ، هر کس هم از هر جا می آید همان مسائل منطقه خودشان را می گویند و درست هم می گویند ، آنها هم درست می گویند و الان وقتی اینجا نشستیم از اطراف می آیند اینجا ، بختیاری ها

می آیند و می گویند هیچ جا بدتر از محل ما نیست ، هیچ نداریم ، راست می گویند . از طرف بلوچستان می آیند و همین مطلب را می گویند ، از خراسان می آیند همین مطلب را می گویند ، شما هم می آئید مطلب را بگوئید و من صحیح می دانم همه را .

اما وجه اینست که هر کدام منطقه خودتان را می بینید و گرفتاری خودتان را . همه ملت گرفتارند ، این خانه خراب ها ملت را اصلا خراب کردند ، اینطور نیست که یک جا صحیح است و یک جا غیر صحیح همه باطل است لکن مهلت می خواهد . بعضی وقت ها می آیند و می گویند که فلان جا فقر و فلاکت است و چه هست ، من می پرسم که این فقر حالا پیدا شده یا از اول بوده ، می گویند نه ، از اول بوده ، می گویم پس حالا چه می گوئید که یکدفعه حمله می کنید ، خوب این فقری بوده که سابق هم داشتید ، آنوقت صدا در نمی آوردید ، حالا می گوئید ، (الان بده ) الان بده که نمی شود ، خوب ، باید درست بشود ، کشاورزی درست بشود ، کارخانه ها راه بیفتد ، اقتصاد ملت درست بشود ، پول نفت دستشان بیاید (حالا پول نفت هم دستشان نیامده خوب حالا نفتش را داده اند و پولشان را می گیرند) باید اقتصاد درست بشود و وضع مملکت یک وضع مستقری بشود ، یک وضع قانونی بشود همه این مسائل انشاءالله حل می شود .

تاریخ : 24/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جامعه کلیمیان ایران

انسان سازی و تربیت ، برنامه همه ادیان الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در پاریس که بودیم این تبلیغاتی که می شد و تبلیغات همه جانبه ، که منجمله تبلیغاتی می شد که (اگر چنانچه ایران ، مسلمین پیروز بشوند ، یهودی ها و نصرانی ها را قتل عام می کنند ، بنای مسلمین بر این است که تمام یهودی ها را قتل عام بکنند) من در آنجا در صحبت هائی که کردم ، آن حقیقتی که اسلام روی آن حقیقت مشی می کند ، کرارا گفتم و نماینده جامعه یهود هم آمد آنجا و من با او هم صحبت کردم و گفتم که طریقه اسلام چیست . همه ادیان که از جانب خدای تبارک و تعالی نازل شده است و همه پیغمبران گرامی که مامور ابلاغ بودند ، برای آسایش بشر آمده اند و برای انسان سازی آمده اند . خداوند تعالی با وحی به انبیاء بزرگ می خواسته اند که مردم را ، همه بشر را هدایت کنند و آدم بسازند ، آدم با همه ابعادی که دارد . سایر قدرت ها ، سایر مملکت ها ، اینها کاری به معنویات مردم ندارند . تمام مسلک هائی که در دنیا هست (غیر مسلک های توحیدی ) کار ندارند به اینکه انسان در باطن ذاتش چه باشد ، نفسیتش چه باشد و یواشکی هر کاری می خواهد بکند ، آنها فقط متوجه به این هستند که حفظ دنیایشان را بکنند و حفظ اینکه انتظامات باقی باشد ، فقط دنبال این هستند که نظم برقرار باشد و اگر نظم برقرار باشد ، دیگر بشر هر کاری می خواهد بکند ، زیر پرده هر خلافی

می خواهد بکند به حکومت ها مربوط نیست . هیچ قانونی در قوانین غیر توحیدی نیست که بشر را در توی صندوقخانه اش هم از یک چیزهائی جلوگیری بکنند ، کاری به این ندارند که در باطن ذات خودش و در منزل خودش در خفا چه واقع می شود ، نخیر کاری به این ندارند ، فقط در خیابان نیایند و عربده نکشند و نظم را به هم نزنند . این چیزی است که مسلک های غیر توحیدی همه آنطور هستند ، به خلاف مسلک های توحیدی ، ادیانی که از آسمان نازل شده است به انبیاء بزرگ . ادیان به همه ابعاد بشر کار دارند ، انسان خودش از قبل از اینکه بچه متولد بشود ، ازدواج چه جور باید باشد ، باز آن بچه نیامده است ، ازدواج چه جور باید باشد ، شرایط ازدواج چیست ، چه زنی را باید انتخاب کرد ، زن چه مردی را باید انتخاب بکند برای اینکه خوب ، این ازدواج ، کشتی است برای پیدا شدن یک بشر . قبل از اینکه اصلا ازدواجی باشد پیش بینی اینکه این بچه وقتی که به دنیا می آید به طوری باشد که سلامت باشد و سلامت نفس داشته باشد و لهذا توجه به این نیز قبل از ازداوج شده است ،

شرایط ازدواج ، با چه شرایطی ، بعد در حال حمل ، قبل از حمل در حالی که می خواهد این لقاح واقع بشود با چه شرایطی باید باشد و چه احکامی باید داشته باشد ، وقتی که حمل است بچه ، مادر چه چیزهائی خوب است بخورد

، از چه چیزهائی خوب است پرهیز کند ، چه جور باشد زندگی او ، در وقت حمل چه چیزها باید باشد ، بعد از اینکه به دنیا آمد بچه ، آن کسی که می خواهد شیربدهد بچه را چه جور باشد ، اگر بخواهند یک شیردهی و دایه ای برای او بگیرند چه جور زنی باشد ، چه جور شیر بدهد به بچه ، چه اوقاتی باشد ، با چه شرایطی باشد ، در دامن مادر ، مادر چه جور با این معاشرت داشته باشد ، و بعد از اینکه از دامن مادر بیرون آمد پدر چه جور باید باشد ، عائله چه جور باشند برای تربیت این بچه ، معلم چه جور باشد ، در جامعه که می آید در جامعه چه جور وضعی داشته باشد تمام اینها برای این است که این انسان که در خارج می خواهد تحقق پیدا می کند ، یک انسان مهذب باشد ، صحیح العمل باشد و دارای محاسن اخلاقی ، اعتقادات صحیح باشد ، اعمال صحیح انجام بدهد ، با مردم سلوکش چه باشد ، در جامعه سلوک چه باید باشد ، با همسایه باید چطور باشد ، با اهل شهر باید چطور باشد ، با اهل دین خودش باید چطور باشد ، با ادیان دیگر باید چطور باشد . اینها برای این است که آن ادیانی که از طرف خدای تبارک و تعالی می آید از باب اینکه خداوند تمام ابعاد انسان را آفریده است و توجه به آن دارد ، انسان را با همه ابعادش می خواهد تربیت بکند ، این دیگر در این

جهت ما بین ادیان فرقی نیست که همه ادیان آمده اند برای تربیت بشر . در اسلام همین معنا که گفته شد ، در احکامش ، در قرآن و در حدیث ، همه این مسائل که من تذکر بعضیش را دادم مطرح است و اسلام آنقدر به رفاه مردم ، آسایش مردم و اینطور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی مابین قشری با قشر دیگر نمی گذارد و نگذاشته است .

حساب جامعه یهود از صهیونیست ها جداست

اقلیت های مذهبی که از صدر اسلام ، بعد از فتح اسلام بین مسلمین بودند ، اینها غیر از آن مشرکین که توطئه گر بودند یا بعضی از اقشاری که توطئه می کردند و می خواستند بشر را به هم بزنند و وضعش را ، اینهائی که از اقلیت های مذهبی بودند ، تمام در اسلام احترام داشتند . در قضیه ای که ، در یکی از قضایا که لشکری از معاویه شاید بود آمد و یک خلخالی از پای یک زن یهودیه ربود (به حسب نقل ) و حضرت امیر فرمودند که من شنیدم که آمدند و یک خلخالی از ذمیه ای ربوده اند و اگر انسان بمیرد قریب به این معنا) این اشکالی برایش نیست . اینطور عنایت داشتند به حفظ مصالح همه اقشار . ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیزم و صهیونیست ها جدا می دانیم ، آنها جزء اهل مذهب اصلا نیستند . تعالیم حضرت موسی سلام الله علیه که تعلیمات الهی بوده است و در قرآن بیشتر از همه انبیا ذکر حضرت موسی شده است و تاریخ حضرت موسی در قرآن گفته شده است

، یک تعلیمات ارزنده ای است و ترتیبی که حضرت موسی رفتار کرده است با فرعون ، یک شبان بوده است با یک عالم قدرت و اراده و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد و فرعون را از بین برد .

قدرت الهی و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین که اولش فرعون بوده ، قیام بر ضد مستکبرین طریقه حضرت موسی سلام الله علیه بوده و درست این معنی بر خلاف آن چیزی است که این طایفه و صهیونست ها برنامه دارند . اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند ، جاسوس آنها هستند ، نوکر آنها هستند و بر ضد مستضعفین عمل می کنند ، عکس تعلیمات حضرت موسی که از همین مردم عادی مثل سایر انبیا ، از همین مردم عادی بازار و کوچه و اینها ، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونی قیام کرد . از مستضعفین حمله شد به مستکبرین که آنها را از استکبارشان پائین بکشد ، به خلاف طریقه این صهیونیست ها که اینها با مستکبرین مربوط هستند بر ضد مستضعقین عمل می کنند . این مقدار از یهودی هائی که بازی خوردند و از اقشار عالم جمع شدند آنجا شاید آنها الان پشیمان باشند از اینکه آنان که یهودی هستند و نمی خواهند غیر تعالیم عالیه موسی را داشته باشند پشیمان باشند از اینکه رفته اند آنجا ، برای اینکه کسی که برود و ببیند اینها چه برنامه دارند و چه جور آدمکشی بیخود می کنند و چه جور اتصال به آمریکا و دیگر اقشار دارند ، این نمی تواند تحمل کند

که یک طایفه ای به اسم اینکه ما از جامعه یهود هستیم بر ضد تعالیم حضرت موسی عمل بکنند . ما می دانیم که حساب جامعه یهود غیر حساب جامعه آنهاست و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفتمان برای این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند ، آنها یهودی نیستند ، آنها یک مردم سیاسی هستند که به اسم یهودی یک کارهائی را می کنند و یهودی ها هم از آنها متنفر هستند و همه انسان ها از آنها باید متنفر باشند .

برخورد اسلام با سایر جوامع غیر اسلامی

و اما جامعه یهود و سایر جوامعی که در ایران هستند و اهل این ملت هستند ، اسلام با آنها همان رفتار را می کند که با سایر اقشار ملت می کند ، اسلام بر آنها ابدا اجحاف جایز نمی داند ، ابدا اینطور نیست که آنها را بخواهد در مضیقه بگذارد ، بر خلاف اصل تربیت اسلام است ، برخلاف وحی است ، برخلاف آن چیزی است که خدای تبارک و تعالی می خواهد همه بشر به رفاه باشند ، به سعادت باشند . اسلام تابع احکام الهی است و همانطوری که خدای تبارک و تعالی برای اقشار ملت ما احترام قائل است ، اسلام هم احترام قائل است و مطمئن باشید ، این را من در پاریس قبل از اینکه این چیز پیدا بشود و این نهضت غلبه بکند ، در پاریس هم تنبه دادم به آن کسی که از طرف جامعه یهود آمده بود پیش من به اسم اینکه نماینده بود از آنها ، که اسلام بنایش بر این نیست که یک قشری را در مضیقه

بگذارد ، اسلام برای همه است و می خواهد همه در سعادت باشند ، می خواهد که همه در رفاه باشند و این مسائل که طرح می شود که یهودی ها را مسلمین چه می کنند ، شما دیدید غلبه پیدا کردند و به یهودی کاری نداشتند ، زرتشتی ها کاری نداشتند ، به سایر اقشار هم کاری نداشتند . این شما به عین دیدید که این مطلبی که آنوقتی که ما غلبه کردیم ، هیچ کس تعرضی به یهودی کرد؟ تعرض به نصرانی کرد؟ تعرضی به زرتشتی کرد؟ تعرضی در کار نبود و بعد هم که حکومت اسلامی انشاء الله به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می خواهند برقرار بشود و پیاده بشود ، خواهید دید که اسلام از همه مسلک های دیگر راجع به مراعات همه اقشار ملت بهتر است و از همه بهتر عمل خواهد کرد .

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه مردم و همه بشر در رفاه باشند ، همه به سعادت برسند ، همه به هدایت برسند ، خداوند همه را هدایت کند به راه راست ، خداوند به همه سعادت عنایت کند و شما مطمئن باشید که در جمهوری اسلامی ظلم نیست . مانه ظلم می کنیم نه مظلوم می شویم . این چیزی است که اسلام به ما نشان داده (ظلم نکنید ، مظلوم هم نشوید) تا می توانیم مظلوم نمی شویم و هیچ وقت هم ظلم نخواهیم کرد . انشاءالله خداوند شماها را موفق نگه دارد و همه تان با هم در این نهضت شرکت کنید ، داشته باشید با شرکتتان

آن را تا انشاءالله این نهضت به ثمر برسد و این نهضتی است که نهضت انسانی است که همه انسان ها باید با این نهضت موافقت داشته باشند و امیدوارم که همه سعادتمند باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 24/2/58

بیانات امام خمینی در جمع معلولین

میزان انسانیت و سعادت ، ایمان و صبر است

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

(ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر) همه انسان ها در خسرانند مگر آن طایفه ای که مومن باشند و عمل صالح داشته باشند و مردم را ، ملت را به صبر و به حق دعوت کنند . در این استثناء نیست که اگر کسی چشمش معیوب باشد یا اگر کسی دستش معیوب باشد ، همه در خسرند (الا الذین آمنوا) اصلا در اسلام جسم مطرح نیست ، بدن مطرح نیست ، روح مطرح است ، ایمان مطرح است . شما بچه ها که مثل فرزندان من هستید ، از اینکه پای شما معیوب است هیچ غصه نخورید . آنچه میزان انسانیت است همین آیه ای که شما خواندید ، آنچه میزان سعادت است این است که انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند و حق بگوید و دیگران را به حق وادار می کنید شما سعادتمندید . آنهائی که همه چیز دنیا دارند ، هم سلامت بدن دارند ، هم مادیاتشان تامین است لکن ایمان ندارند ، اینها غرق در خسارات هستند ، معنوی و بلکه خسارات مادی هستند .

سعادت مربوط به روح و قلب انسان است

سعادت به داشتن دست نیست و به داشتن پا نیست ، سعادت به داشتن مال نیست ، سعادت یک امری است که مربوط به روح است ، مربوط به قلب انسان است . شما بچه های عزیز من که روحتان سالم است ، قلبتان پاک است و انشاءالله بر مبنای ایمان و تواصی به صبر و حق رشد می کنید ،

شما سعادتمندید و من از خدای تبارک و تعالی سعادت همگی شما را می خواهم و این چیزی را که خواستید انشاءالله امیدوارم که یک قدری اوضاع آرامش پیدا بکند ، به همه امور انشاءالله رسیدگی بشود و دولتها رسیدگی بکنند . خداوند همه شما را حفظ بکند . من شماها را مثل فرزند خودم می دانم همه شماها نور چشم من هستید . خدا به شما سلامت عنایت بکند و شفا عنایت بکند .

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 24/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مسلمانان پاکستانی و هندی

تکلیف بر گسترش نهضت مستضعف در مقابل مستکبر

ما امیدواریم ، ما امید آن داریم که همه اقشار ملت های مستضعف به هم بپیوندند . ما از خدای تبارک و تعالی می خواهیم در تمام اقشار عالم بیدار شوند . مسلمین از تفرقه ، از اختلاف دست بردارند . من امیدوارم که شما جوانان پاکستانی که به دیدار من آمدید و هم پیوستگی خود را با نهضت ما اعلام داشتید ، همه موفق و سالم باشید . باید این نهضت در تمام عالم ، نهضت مستضعف در مقابل مستکبر در تمام عالم گسترده شود . ایران مبداء و نقطه اول و الگو برای همه ملت های مستضعف ، ملت های مستضعف ببینند که ایران با دست خالی و با قدرت ایمان و با وحدت کلمه و تمسک به اسلام در مقابل قدرت های بزرگ ایستاد و قدرت های بزرگ را شکست داد . سایر اقشار ملت ها به این رمز اسلامی ، به این رمزایمانی اقتدا کنند . در تمام اقشار عالم مسلمین بپا خیزند بلکه مستضعفین بپا خیزند وعده الهی که مستضعفین را شامل است و فرماید که ما منت بر مستضعفین

می گذاریم که آنها امام بشوند در دنیا و وارث باشند ، امامت حق مستضعفین است ، وراثت از مستضعفین است ، مستکبرین غاصبند ، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند . ما مستکبرین ایران را از صحنه بیرون کردیم و به جای آن مستضعفین نشستند .

وحدت کلمه و اتکال به خدا رمز نیل به پیروزی نهائی

قشرهای کمی که هست و مشغول توطئه هستند ، انشاء الله به همین زودی منقطع خواهند شد . آنها گمان باطل کردند که می توانند در مقابل یک ملت بپاخاسته توطئه کنند ، توطئه آنها مدفون خواهد شد لکن به شرط اینکه مستضعفین وحدت کلمه را از دست ندهند اقشار با هم باشند . همانطوری که تا اینجا همه باهم بودند و نهضت را با وحدت کلمه و اتکال به خدای عالم به اینجا رساندند و سدهای بزرگ را شکستند ، از این به بعد هم با هم باشند ، رمز را حفظ کنند ، کلید پیروزی را حفظ کنند . اگر این رمز که وحدت کلمه اتکال به خدای عظیم ، توجه به اسلام بزرگ باشد ، محفوظ بماند ، اگر این رمز را حفظ کنند ، پیروزی با آنهاست ، پیروزی نهائی .

خداوند ، ولی و خارج کننده مومنین از ظلمات به نور

پیروزی نهائی وقتی است که اسلام به همه ابعاد و به همه احکامش در ایران پیاده شود و پیروزی بالاتر آنکه در همه اقطار عالم ، اسلام حکومت کند . اسلام مایه سعادت بشر است . اسلام برای انسان سازی آمده است ، برای این آمده است که انسان ها را ، آدم ها را از ظلمات بیرون کند و به نور برساند . خداوند ولی مومنین است و آنها را از ظلمات خارج می کند و به دریای نور وارد می کند آنهائی که کافر هستند ، طاغوت پیشوای آنهاست ، آنها را از نور بیرون می برد و به ظلمت فرو می برد . شما مومنین ، شما جوانان مومن ایرانی ، پاکستانی سایر اقشار که ایمان دارید

، خداوند وعده فرموده است که شما را از همه ظلمت ها ، از همه گرفتاری ها خارج کند و به نور برساند آن هم نور الهی (الله نور السموات و الارض . الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور . الله نور السموات و الارض ) .

از همه ظلمت ها ، از همه گرفتاری ها خارجتان می کند و به نور الهی می رساندتان ، آن نوری که روشن کننده همه ابعاد انسان هاست ، آن نوری که تابش او تمام عالم را بوجود آورده است . شما توجه به اسلام و تعلیمات اسلامی داشته باشید ، اقشاری که در بین شما می خواهند اختلاف بیندازند دست رد به سینه آنها بزنید ، اینها عمال طاغوت ، اینها می خواهند شما را از نور خارج کنند و به ظلمات وارد کنند ، اینها مخالف خدا هستند ، طاغوت هستند ، عمال طاغوت هستند ، این ریشه های گندیده را بکنید . خداوند همه شما را تاءیید کند . خداوند مسلین را آشنای به وظائف اسلامی خودش بکند ، خداوند تمام مسلمین را ائمه عالم قرار بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

25/2/58

بیانات امام خمینی در جمع کارگران و صاحبان کوزه پزخانه های تهران و حومه

اهداف مزدوران خائن از دسیسه سازی میان کارگران کارخانه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

حالا ما از این جمعیتی که با صورت های مختلف افتاده اند توی مردم نمی گذارند شما کارتان را انجام بدهید ، ما از اینها می پرسیم که خوب ، ما می خواهیم برای ضعفا ، برای آنهائی که خانه ندارند ، برای آنهائی که نمی توانند خانه تهیه کنند ، برای این زاغه نشین های اطراف تهران که وضعشان اینطوری است می خواهیم خانه درست

کنیم ، آقایان هم خواهند که کمک کنند (آنقدری که بتوانید تخفیف بدهید و کمک بکنید) اینها چه می گویند؟ اینها دلسوز ملتند؟! اینها فدائی ملتند؟! اینها برای ملت می خواهند کار بکنند؟! خوب ، اگر برای ملت بخواهند کار بکنند بیایند و کمک بکنند .

فخارها دارند عمل می کنند و تخفیف می دهند ، خوب ، شما بیائید کمک کنید ، بیائید تبلیغ کنید ، بیائید به این کارگرها بگوئید که خوب ، حالا که می خواهند برای مستمندان کار کنند شما زیادتر کار بکنید ، کمتر مزد بگیرید .

اینها خائنند آقا ، اینها دستشان ، دست اربابانشان از مملکت ما کوتاه شده ، می خواهند که دست آنها را باز بکنند والا یک مساله ملی ، یک مساله ای که برای طبقه ضعیف است ، خانه سازی برای طبقه ضعیف است ، برای ثروتمندها که کسی خانه نمی سازد ، برای این زاغه نشین های اطراف تهران و اطراف شهرستان های دیگر ، برای کارگرهائی که خانه ندارند و بیچاره اند ، خانه سازی برای اینهاست ، عوض اینکه اینها هم بیایند کمک کنند ، بیایند اینها هیچ تبلیغ کنند ، کمک کنند و هماهنگ کنند تا این بیچاره ها به این خانه برسند ، نمی گذارند که این کار انجام بشود . البته می خواهند نگذارند ، ولی غلط می کنند و انجام می گیرد این کار ، اما من می خواهم معرفی شان بکنم ، شما از آنها بپرسید که آقایان که آمده اید توی این کارخانه ها و به این کارگر می گوئید کار نکن ، پول می دهی که

کار نکند (می گویند پول هم می دهند که کار نکنند) این پول که در جیب تو است ، از همانی است که از آمریکا آمده یا از شوروی آمده است . این پول از آنهاست که به جیب تو کردند که می کنی به جیب اینها ، تو که پول نداری ، تو برای پول داری می دوی . تو که پول نداری اگر پول داشتی که این کارها را نمی کردی .

این پولی است که آنها می دهند که شما نگذارید این کارخانه ها کار بکنند ، نگذارید این مسکین ها خانه پیدا بکنند تا صدا بلند بشود ، این انقلاب بشود ، تا ما دوباره بیائیم و همه نفت های شما را ببریم و همه جواهراتتان را ببریم و همه معادن زیرزمینی تان را ببریم و جنگل هایتان را ببریم و مراتعتان را ببریم و همه چیزتان را ببریم .

اینها خائنند ، اینها بدتر از این خائن هائی هستند که آدم کشتند ، اینها دارند حیثیت این ملت را از بین می برند لکن اگر این حس انسانیت ، این حس مقاومت در شما موجود باشد که برای این ضعفا دلسوز باشد و ملاحظه بکنید ، آن روزی که توی خانه تان راحت نشسته اید ملاحظه بکنید که آن فردی که با هفت هشت نفر عائله توی این زاغه نشسته است ، در سرمای زمستان بر او چه می گذرد ، در گرمای تابستان بر او چه می گذرد ، یک خرده ای فکر این معنا را بکنید و برای اینها و برای خدای تبارک و تعالی ، رضای خدای تبارک و

تعالی ، برای اینها تخفیف بدهید ، برای اینها زحمت بکشید . انشاء الله با حفظ این انسانیت و تعاون پیش می برید ، پیروز می شوید .

من انشاءالله امیدوارم که اگر حفظ بشود این نهضت ما ، این حس تعاون ، نیفتند یک دسته استفاده جو ، حالا که مثلا یک وقتی یک قدری آرام شده ، اینها بیفتند استفاده کنند ، گرانفروشی و !!! نمی دانم !!! قاچاقگری و این حرف ها ، اگر نکنند اینطور و روی موازین انسانی و روی انصاف عمل بکنند من امیدوارم که حکومت عدل اسلامی آنطوری که ما می خواهیم ، آنطوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد تحقق پیدا بکند و برای همه رفاه و سعادت ، هم در اینجا و هم در آنجا فراهم بشود .

مدرس قدرتمند بود برای اینکه الهی بود

این عکسی که ملاحظه می کنید ، شخصی است که ملک الشعرا گفته است که از زمان مغول تا حالا مثل این شخص در عالم نیامده ، یعنی مرحوم مدرس . این حرف اوست . آنی که ما خودمان دیدیم تنها آدمی که در مقابل رضاخان قلدر ایستاد این است ، این شخص است ، یک روحانی که لباسش از سایر اشخاص کمتر بود و کرباس به تن می کرد ، آنوقت وقتی که شعر گفته بودند ، برای تنبان کرباس مدرس ، آن فاسد شعر گفته بود ، او در مقابل قدرت بزرگ رضاخان ایستاد و آن که هجوم کرده بود به مجلس که مجلس را چه بکند و زنده باد زنده باد رضاخان می گفتند ایستاد و گفت که مرده باد او و زنده باد من

.

یک چنین مرد قدرتمندی بود برای اینکه الهی بود برای خدا می خواست کار بکند ، نمی ترسید . خداوند انشاءالله او را رحمت کند و شما را هم توفیق بدهد که این اشرار را عقب بزنید .

تاریخ : 25/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت بازرگانان ایرانی

مدافعان دروغین حقوق بشر ، چشم خود را بر جنایات رژیم سابق بسته اند

بسم الله الرحمن الرحیم

البته آنهائی که منافع خودشان را در خطر می بینند یا منافع ارباب های خودشان را ، از این نهضت به هر صورتی که باشد شکایت دارند و با هر توطئه ای می خواهند این نهضت را خاموش کنند . گاهی به بهانه حقوق بشر از این اعدام هائی که در ایران شده است انتقاد می کنند و این را یک امر خشونت آمیز می دانند . اینها در ایران نبودند ببینند چه شد و در پنجاه سال و بیشتر بر ایران چه گذشت و بر جوان های ما اخیرا چه گذشت ، لکن اطلاع دارند ، همچو نیست که اینها بی اطلاع باشند . اینها مطلع هستند که شاه سابق و شاه جلوتر با ایران چه کرد و جنایات این دو تا مرد یا نامرد به ایران چه بود ، خیانات اینها را اینها اطلاع دارند . این جمعیتی که ادعا می کنند جمعیت حقوق بشر و حالا برای حقوق بشر دارند سینه می زنند که (چرا این عده را که تا حالا کشته شده است چرا کشته شد ، این یک خشونتی است ) اینها خشونت هائی که در عصر این پدر و پسر بود نادیده گرفتند ، آن قتل هائی که به دست عمال اینها واقع شد و گاهی هم به دست خود محمدرضا واقع شد آنها را اصلش

نظری به آن ندارند . نه آنوقت که ملت ایران آنجور ابتلاء داشت و آنطور اینها غارت و قتل می کردند یک کلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند و نه در آخر که تمام جنایاتی که در ایران واقع می شد در ظرف تقریبا دو سال آخر که همه ملت ها اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور گرفتار شد که جوان های ما را در خیابانها و دستجمعی کشتند . پانزده خرداد را اینها اصلش ذکری از آن نمی کنند . پانزده خرداد به طوری که گفته اند (من در حبس بودم لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون آمدن گفتند) قریب پانزده هزار نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند خود محمد رضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده است خودش . اینها ، این طرفداری های حقوق بشر ، این پانزده هزار جمعیتی که در یک روز کشته شد اینها را مثل اینکه بشر نمی دانند یا بشر می دانند و برای آنها حقوق قائل نیستند . اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که در این چند صباح در این چند ماه از ایران کشته شد ، از بهترین جوان های ما کشته شد ، از همه طبقات ، طبقه روحانیین ، طبقه دانشگاهی ، طبقه تجار ، اداری ، همه جور جمعیتی ، دهقان ، کارگر کشته شد اینها اصلش به روی خودشان نمی آوردند که این کارها شده است ، هیچ ما ندیدیم که فریادی از اینها در آید که خیر ، چرا حقوق

بشر را ملاحظه نمی کنید ، چرا اینقدر آدم می کشید ، حالا که ما این جنایتکارها را که هر کدامشان ، بعضی از اینها چندین نفر آدم را کشته اند یا آنطور اینها را شکنجه داده اند که در زیر شکنجه مردند یا پاهای آنها را اره کردند یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند ، از همه طبقات ، در زندان ها آنطور عمل کردند که یک شب را من در آن حبس که بودم صدای ضجه و ناله اشخاصی که چه می کردند خودم می شنیدم که بعد که آمدند این حبسی ها یعنی صاحبان حبس پیش من آمدند ، اعتراض کردم و گفتم زندان ها باید جای تربیت باشد نه جای اینطور وحشیگری ها . گفتند نه ، این چیزی نبوده ، این یک سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند . در صورتی که شاید بیشتر از یک ساعت ، شاید شکنجه می کردند و من فریاد می شنیدم .

آنها که تاکنون مجازات شده اند قتال و مفسد فی الارض بوده اند

این طرفدارهای حقوق بشر ، این حقه بازها که می خواهند همه منافع ماها را بدهند به ارباب هایشان ، آن روز خفه شده بودند قلم هایشان شکسته بود . حالا که ما اینها را پیدا کردیم و چند تایشان را کشتیم ، محاکمه کرده اند و اقرار کرده اند به اینکه چه کردند و چه کردند (پرونده هایشان معلوم است که چه کردند) حالا صدایشان در آمده . در عین حال که مساله اینطور است و آنهائی که تاکنون کشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسیاریشان قاتل و قتال و مفسدالارض بودند

، معذلک ما اخیرا یک قدری تضییق کردیم دائره این جنایات را ، یک قدری تخفیف دادیم ، که کسانی که ثابت شده قاتل هستند یا کسانی که شکنجه کردند و به قتل منتهی شده است ، یا کسانی که امر کرده اند که دستجمعی مردم را بکشند ، اینها را گفتیم حالا از این به بعد اینها مورد اعدام باشند ، دیگرانی که شکنجه کردند و اینها ، البته آنها هم اعدام نمی شوند لکن به جزای خودشان می رسند ، به حبس یا تعزیز و اینطور چیزها ، یک کسی که پای کسی را اره کرده لکن نمرده ، آن که پایش اره کرده ، این را نمی شود ما بگوئیم که تو بسم الله تشریف ببرید و اهلا وسهلا خوب این باید به مجازات برسد . اگر آن آدمی که پایش را اره کردند پیدا بشود ، پای او را به حسب حکم شرع باید اره بکند ، قصاص . اگر آن آدمی را که آنجور شکنجه کردند الان ما پیدا کنیم و ببینیم که می خواهد این هم تقاص کند ، ما به او اجازه می دهیم که برود تقاص بکند .

این برای حقوق بشر است . خوب ، این بشر حق دارد آن بشر هم حق دارد . این بشر سلامت این را سلب کرده است ، حق این است که سلامت او را سلب کند . این بشر یکی را کشته است ، حق ورثه او این است که او را بکشند . ما ورثه را پیدا نکنیم ، حق حاکم است که او را بکشد . ما تا

حالا که این عده ای که کم هم بودند تعداد زیادی نبودند ، این عده را دادگاه های انقلابی کشته اند ، اینها برای احقاق حقوق بشر اینها را کشته اند . اینهائی که ادعای حقوق بشر می کنند و برای القانیان هیاهو می کنند و یا برای هویدا هیاهو می کنند ، اینها هستند که حقوق بشر را پایمال دارند می کنند .

پانزده سال این هویدا یا سیزده سال تقریبا این هویدا نخست وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست وزیر است . ما هر نخست وزیری که در آن عصر پیدا شد ، اگر پیدا کنیم ، مثل شریف امامی ، مثل بختیار ، محکوم به قتلند اینها .

بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع شد . اینها عامل قتلند به اینطور که وادار کردند جمعیت را به قتل عام . اینها مفسدند ، اینها فاسدند . ما برای حقوق بشر این کار را داریم انجام می دهیم و این جمعیتی که صدا می کنند که حقوق بشر ، حقوق بشر ، اینها عمال استعمارند . اصل این جمعیت هائی که در آمریکا یا در جاهای دیگر درست شده است به عنوان جمعیت حقوق بشر ، جمعیت کذا و کذا اینها را همه آنها درست کرده اند برای اینکه حقوق بشر را ضایع کنند . این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و این همه قتل و غارت کرده است ، حالا که می گویند این باید به قتل برسد (حالا هم که حکمی صادر نشده برای قتل محمد رضا لکن صادر می شود ، اگر چنانچه

ما پیدایش بکنیم ، او باید کشته بشود) اینهائی که می گویند حقوق بشر ، حالا صدایشان در آمده و اظهار تاسف می کنند .

اظهار تاسف آمریکا و اسرائیل برای محمدرضا و القانیان

البته آمریکا باید اظهار تاسف بکند ، برای اینکه محمد رضا یک نوکر بسیار خوبی برای آمریکا بود که همه منافع ما را به کام آمریکا کرد ، ایران را فقیر کرد و همه را داد به آمریکا و به رفقای او ، او البته باید اظهار تاسف بکند . البته باید اسرائیل اظهار تاسف بکند از مرگ القانیان برای اینکه القانیان ، این مردی که اینقدر جنایت کرده در اینجا و اینقدر خیانت کرده و اموال این ملت را به اسرائیل داده ، این البته باید اظهار تاسف بکند لکن باید واقعیت را ببینیم چیست ، آیا واقعیت این است که ما داریم حقوق بشر را ضایع می کنیم ؟

ما در حبس ها سفارش کرده ایم که حتی به این اشخاص شکنجه گر یک کلمه درشت نگویند

ما در تمام این مدتی که این حکومت ما ، این حکومت ایران الان هست ، در تمام این مدتی که چیز است و تمام مدت بعد از انقلاب ، آن بعد از انقلابی که در انقلاب ها آنقدر می کشتند ، یک نفر آدمی که بی جرم کشته شده باشد ، بیایند و بگویند ، بیایند بگویند این جرم نداشت ، یک آدمی . آنطوری که فوج فوج جوان های ما را می گرفتند به عنوان اینکه کتاب توی خانه تو است ، به عنوان اینکه اعلامیه تو خانه تو است ، به عنوان اینکه با کسی که اعلامیه دارد یا در

کتابفروشی تو یک دانه کتاب رساله پیدا می شود ، با این عنوانها می گرفتند ، می بردند ، شکنجه می دادند ، می کشتند .

شما در تمام این مدتی که این نخست وزیر ، نخست وزیر اسلامی آمده است روی کار ، یکی را پیدا بکنید که در این دادگاه انقلاب یا در نخست وزیری یا در ارتش یا در جای دیگر در این حکومت بدون جرم یک نفر را گرفته باشند یک روز حبس کرده باشند ، به یک کسی فحش داده باشند . این جمعیت حقوق بشر متوجه نیستند اینها را ، یا می دانند و خودشان را به کری می زنند؟ خائنند اینها ، اینها می خواهند ما را باز زیر بار همان چیزهائی که سابق ها بود بکشند . ما به این حرف ها گوش نمی دهیم .

ما برای احقاق حق بشر ، برای حقوق بشر ، تا حالا این جمعیتی که کشته شده است برای احقاق حقوق بشر بوده است و دادگاه های ما با دقت و با همه جور چیزی که بودند و اشخاص امین بوده اند این کار را کرده اند از این به بعد باز یک قدری تخفیف داده شده است که ، یک قدری مثلا ما به آن حدت نباشد ، بعدها هم زیادتر تخفیف داده می شود لکن ما با همین ، همین اشخاصی که اینطور شکنجه کردند ، اینطور آدم کشتند ، ما در حبس ها سفارش کردیم که حتی به این یک کلمه درشت نگویند . من اعلام کردم این را ، اعلامیه داده ام که حبسی را در حکومت اسلامی ولو

هر چه مجرم باشد ، حبسی را حق ندارند با اینکه گرسنگی بدهند ، حق ندارند به اینکه او را شکنجه بکنند ، حق ندارند که یک کلمه درشت به او بگویند ، آنقدری که حقش این است که محاکمه اش بکنند ، هر طور جرمی که دارد به آن جرم چیزش بکنند ، جزاء به او بدهند ، بیشتر از این نه ، زائد بر این نه . یک حبس اینطوری که این شکنجه گرها را اگر یکی از ماها گرفتار آنها می شد و نسبت به آنها یک تو گفته بودیم آنطور با ماها رفتار می کردند . این شکنجه گرها الان در حبس ما موجودند ، الان در حبس ایران اینها موجودند ، آمدند دیدند از خارج و گفتند مطابق با تمدن است اینطور چیز ، اینطور حبس .

اینها (جمعیت های حقوق بشر) مزدورانی هستند که می خواهند حقوق بشر را پایمال کنند

بیایند و ببینند . همان جا در خارج نشسته اند و اجرت می گیرند و فرد می گیرند و قلم را برداشتند و همین طور دارند چیز می نویسند به عنوان حقوق بشر . اینها اشخاصی هستند که می خواهند حقوق بشر پایمال بشود ، نه اینکه می خواهند حقوق بشر را استفاده کنند و بگویند حقوق بشر . اینها ، جوان های ما این همه کشته شدند ، این همه زجر دیدند ، برایشان هیچ حق قائل نیستند ، برای ما ، ما را انسان اینها می گویند نیستند ، اینها ما را بشر مثل اینکه نمی دانند ، آنوقت چهار نفر را ما اعدام کردیم برای اینکه پانزده

سال ، ده سال زجر داده اند ، کشته اند ، قتل عام کردند ، ریختند توی خیابان ها به قتل عام ، خوب شما همه دیدید این را و همه دیدند این را ، آنها مطلعند از این معنی ، نه اینکه آنجا نشسته اند و بی خبر هستند ، همین طوری که جزئیات حالا را مطلعند ، جزئیات سابق هم مطلع بوده اند ، مطلعند لکن خیانتکارند ، بی انصافند ، بشر نیستند اینها ، اینها یک مزدورانی هستند که می خواهند حقوق بشر را پایمال کنند . تا حالا اینطور شده است و بحمدالله !!! ما !!! تا یک قدری جزای بعضی از آنها (البته هستند باز هم ) داده شده است ، لکن الان توطئه ها هست ، الان همان اشخاصی که اهل این کارها بوده اند یک مقداری شان هستند و مشغول توطئه هستند می خواهند دوباره کار را از سر بگیرند ، اینهائی که مشغول توطئه هستند ، اینهائی که می خواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند ، دوباره یک ملت را به زیر بار بکشند . دوباره یک ملت را ذلیل کنند ، دوباره حقوق یک ملت را به باد فنا بدهند ، اینها را ما اگر پیدایشان بکنیم البته به جزا می رسانیم و انشاءالله پیدایشان می کنیم .

چه شد این حقوق بشری ها راجع به (شهادت ) آقای مطهری یک کلمه ننوشته اند و نگفته اند؟

این وضع حقوق بشری های مادی است ، اینهائی که مثل آقای مطهری که اذیتش به یک مور نرسیده است ، من قریب بیست سال این مرد را می

شناسم ، یک آدم به آن سالمی ، یک آدم به آن ادب ، به آن انسانیت ، این را محکوم به قتلش می کنند . چرا؟ چه کرد آقای مطهری ؟ کی را کشته ؟ چه کرده ؟ این بشر نیست ؟! این انسان فیلسوف ، عالم ، فقیه ، این بشر نیست ؟ این بشر را اینطور می کشند بدون اینکه یک جرمی داشته باشد . جرم آقای مطهری چه بوده ؟ چه کرده بود؟ جرم قرنی چه بود؟ اینها چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند؟ حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عده ای . خیال می کنند که با کشتن آقای مطهری یا با کشتن امثال آقای مطهری این نهضت خاموش می شود و دوباره حقوق ملت ما پایمال می شود و دوباره چه ، چه شد . خوب ، راجع به آقای مطهری این حقوق بشری ها یک کلمه ننوشته اند و نگفته اند ، ما که نشنیده ایم که بگویند ، این بشر نیست ؟! اعتراض نکردند ، هیچ نگفتند ، محکوم نکردند آن کسی را که کشته است ، حالا نمی شناسندش آقا ، خوب آن طائفه ای که این کار را کرده است . چرا محکوم نکرده اند . حالا اگر ما قاتل آقای مطهری را پیدا بکنیم او را مجازات بدهیم ، قصاص بکنیم ، آنوقت صدایشان در می آید که خشونت است . این خشونت نیست که شب بدون جهت ؟! آخر یک وقت یک آدمی بود که کاری کرده بود ، جز تعلیم و تعلم این مرد کاری نداشت ، یک آدمی

که من قریب به بیست سال است او را می شناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و می دانم که اذیت به کسی نکرده ، یک آدمی که زحمت برای این ملت کشیده است ، یک آدمی که کتاب نویس بوده است ، یک آدمی که فیلسوف و متفکر بوده مستحق قتل است که این را کشتند؟! این جمعیت حقوق بشر کجا هستند که یک کلمه نمی گویند . حالا ما اگر آن کسی که این را کشته است پیدا کنیم و بکشیم ، یکدفعه سر قلم حقوق بشر باز شود و شروع می کنند به نوشتن و به چیز کردن که خشونت است ، ایران خشونت است ، حقوق بشر را ملاحظه نمی کند . اینها چه جمعیتی هستند ، من نمی دانم چه تربیتی اینها دارند ، چه حیواناتی اینها هستند . این وضع دنیای مادی است ، این وضع ، این حقوق بشری ها مادی اند ، این وضع دنیای مادی است که غیر از منافع مادی و غیر از منافع ارباب های خودشان هیچ چیز را ملاحظه نمی کنند چون مطلع بر هیچ چیزی نیستند ، همه را غمض عین می کنند تا آنجائی که منفعت خودشان را در خطر می بینند فریادشان بلند می شود . این خاصیت تربیت های مادی است و این نحو حکومتی که الان هست ، خاصیت تربیت های اسلامی است ، معنوی است .

حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است

تربیت است ، جامعه باید تربیت بشود ، حدود الهی برای تربیت جامعه است ، نه برای انتقامجوئی اگر قاتل را نکشند ، قتل زیاد می شود و

(فی القصاص حیوه ) در قصاص زندگی است . اگر ما در قصاص را ببندیم ، هر کسی بکشد کارش نداشته باشیم ، قتل زیاد می شود ، زندگی مردم از بین می رود ، هرکس دلش خواست هر کسی را می کشد .

قصاص برای این است که زندگی بشر تامین بشود ، تربیت است ، برای مصلحت جامعه است ، تمام حدود الهی برای مصلحت جامعه است . اگر آن آدمی که فلان کار را می کند و در شرع برایش فلان جزا را قرار داده اند ، اگر این جزا نباشد ، امثالش زیاد می شود . آن کسی که رفته مثلا با زن کسی چه کرده است ، اگر چنانچه این را جزا به او ندهند این فحشا زیاد می شود . جلو فحشا را باید گرفت . دزدها را می گرفتند و می بردند توی حبس آنجا تعلیم دزدی می کردند می گفتند کلاس باز شده برای کیفیت جیب بری ، چگونه و چه جور جیب بری ، چه جور بهتر است . اگر چهار تا دزدی که روی موازینی که البته هست ، بگیرند و جزای آنها را بدهند ، دست دزدی از ایران قطع می شود ، از عالم قطع می شود . چهار نفر دزد را به آنطوری که شارع فرموده است ، آن شارعی که راضی نیست به یک بشر ، به یک بشر ، به یک بشر که هیچ به یک حیوان ظلم بشود امر می کند که باید این که این جرم را کرده است این حد را هم بخورد ، این برای این است

که مصلحت بشر را دارد ملاحظه می کند ، برای حفظ حقوق بشر است . حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است . بشر همه حق حیات دارند . اگر نکشند آن آدم جانی را و آن آدمی که آدم کشته است آدمکشی زیاد می شود . اگر جرم دزدی ، به جرم دزدی چهار نفر را که دزدی کرده اند و رفتند منزل مردم را برده اند و از بین برده اند مالش را ، جزا به آنها ندهند ، این ، این جنایت زیاد می شود . گرفتن و بردن توی حبس نگه داشتن و چیز به آنها دادن ، در همان جا هم باز جیب بری را تعلیم و تعلم کردن ، این اسباب زیادیش می شود . این را حبس نباید کرد باید همان جرمی که گفتند بکنند و رهایش کنند برود ، دیگر نمی شود . اگر آن کسی که به نوامیس مردم چیز کرده است ، با آن شرایطی که دارد بیاورند بکشندش ، زیاد نمی شود دیگر این . حق بشر را دارد اسلام ادا می کند . شما که فریاد حقوق بشر را می زنید می خواهید حقوق بشر را ضایع کنید و پایمال کنید . شما این همه بشر کشته شده است ، حق ندارند؟! دو تا بشری که این همه را کشته حالا کشتن خلاف حق بشر است ؟! آخر این حرف است در عالم ، منطق است این منطق ؟ ما امیدواریم که یک حکومت اسلامی عدل بتوانیم ایجاد کنیم ، دعا کنید بشود انشاء الله آنوقت مردم عالم می فهمند که حکومت اسلامی

یعنی چه ، چی هست . الان ماهیتش مجهول است الان نمی دانند که وضع حکومت اسلامی چه جوری است خیال می کنند که نه ، اگر اسلام آمد دیگر همه زن ها را می کنند توی اتاق و درش را می بندند ، دیگر همه مردم را . خوب ، تبلیغات است .

اگر حکومت اسلامی تحقق پیدا کند ، دست اجانب از ممالک اسلامی قطع می شود

پیش از این یهودی ها آمده بودند اینجا . گفته بودند به این یهودی ها ، به اینها ، به این جمعیتی که اگر چنانچه این نهضت پیش برود و حکومت ، حکومت اسلامی بشود ، همه یهودی ها را از بین می برند ، همه را می کشند . به آنها گفتم که خوب ، نهضت پیش برد ، الان هم پیش برده ، به شما یهودی ها تا حالا یک کسی تو گفته ؟ اذیت کرده شما را؟ خوب اینها می خواهند که با این حرف ها ، و با این مفت گوئی ها نهضت را نگذارند برسد و حکومت اسلامی تحقق پیدا نکند ، برای اینکه اگر حکومت اسلامی تحقق پیدا کند ،

دیگر دست اجانب از ممالک اسلامی قطع می شود و آنها خواهند که دستشان باز باشد ، دیگر امثال محمد رضای پهلوی نمی تواند سلطنت و ریاست بکند و آنها می خواهند این باشد تا اینکه برای آنها هر جوری دلشان می خواهد عمل بکند . انشاءالله این حکومت تحقق پیدا بکند و مزه حکومت اسلامی را که چند صباحی در صدر اسلام بوده است (کم بوده است نگذاشتند آنوقت هم ) مزه

حکومت اسلامی را مردم بفهمند یعنی چه .

با وحدت کلمه و حفظ اسلامیت نهضت ، ما پیروز هستیم

و حالا تکلیف ما چیست ؟ تا حال این شکایت هائی است که ما از حقوق بشری ها داریم . الان تکلیف ما چیست ؟ تکلیف ما ، الان زیاد تکالیف ما داریم ، طبقات مختلف تکالیف مختلف دارند . یک تکلیف عمومی هست و آن اینکه همه ما با همه قدرت و قوت که داریم سعی کنیم که این نهضت محفوظ بماند ، این وحدت کلمه محفوظ بماند ، این خدائی بودن نهضت محفوظ بماند که همه برای اسلام کار بکنند . همین که ما را تا حالا آورده و پیروز کرده است که چون برای اسلام بود ، وحدت کلمه بود ، همه ملت برای اسلام قیام کردند و پیروز شدند ، خداوند تاءیید کرده . الان تکلیف همه ما این است که سعی بکنیم و هر چه قدرت داریم ، هر فردی هر مقداری که قدرت دارد سعی بکند که این وحدت کلمه و این اسلامیت نهضت محفوظ بماند ، اگر این محفوظ ماند ما پیروزیم ، هیچ شک نکنید . اگر ما وحدت کلمه مان و اسلامیت ، این دو تا اگر محفوظ بماند ، فساد می کنند و توطئه می کنند همه را از بین می بریم اما شرط همین است که همه مردم ، همه ملت با هم دست به هم بدهند و این نهضت را حفظش بکنند . این یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است ، ما این هدیه و امانت را اگر چنانچه حفظ کردیم و خیانت به آن نکردیم پیروزیم

. اگر خدای نخواسته خیانت به این معنا کردیم آنوقت خوف این است که خدای نخواسته برگردد حالمان به حال اول و بدتر .

مملکت احتیاج به کار دارد

اقشار مختلف از مردم تکالیف مختلف دارند . الان ما می بینیم که گفته می شود در ادارات کم کاری است ، در کارخانه ها کم کاری است . این خیانت به یک مملکتی است . الان وقت این است که کار را زیاد بکنند ، نه کار را کسر بکنند . ما الان مواجه با یک مشکلاتی هستیم در این مملکت . اقتصاد ما یک اقتصاد ضعیفی است . الان همه اموال را برداشته اند و غارت کردند و رفتند . کشاورزی ما الان کشاورزی صحیح نیست . الان وقت این است که این ملت که تا الان رنج دیده است و با رنج به دست آورده است این هدیه الهی را کار را زیاد کنند ، نه کار را کم بکنند . در ادارات کم کاری چرا الان مملکت دیگر برای خودتان است باید کار بکنید . در کارخانه ها کار کم کردن چرا ، سستی چرا ، بیکاری چرا ، مال خودتان است باید کار بکنید . در زراعت چرا کم کاری بشود .

کسانی که در این قشرها هستند باید کار بکنند ، هر مقداری که می توانند کار بکنند . اگر بتوانند ، زیادتر از سابق کار بکنند و کسر نگذارند . مملکت احتیاج به کار دارد ، احتیاج به کشاورزی دارد وزارتخانه ها احتیاج دارند که کار بکنند ، کار بشود ، معطل نکنند مردم را .

گرانفروشی ، خیانت است به مملکت اسلامی

بیائیم سراغ تاجر و بازرگان و کاسب و این سنخ جمعیت . الان روزی است که باید به این ملتی که در طول زمان تاریخ زندگی این پدر و پسر و بعد هم

در حال انقلاب که بازارها تقریبا حدود یک سال و نیم یا چقدر یا تعطیل بود یا نیمه تعطیل بود و بسیاری از مردم ضعیف ، ضعیف تر شدند ، امروز روزی نیست که استفاده چی ها راه بیفتند و بخواهند استفاده کنند . روز حمایت است امروز . از برادرانشان باید حمایت کنند نه اینکه یک جنسی را که به ده تومان می خرند به صد تومان بفروشند . گرانفروشی امروز خیانت است به یک مملکت اسلامی ، این خیانت را نکنند اینها ، یک قدری با مردم ملایمت کنند . برادران خودتان هستند ، با این برادرهائی که خون داده اند ، شما تاجرهای محترم که نبودید در این میدان ها ، من که می دانم شماها نبودید ، آنهائی که بودند این کاسب جزء بود و این حمال بود و این کارگر بود و این طلبه بود و این عرض می کنم دانشگاهی بود که همه فقیرند ، این طبقه بودند که این نهضت را پیش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و این نهضت را پیش بردند . حالا انصاف است که یک تاجر معتبری که دارای یک کارخانه کذاست ، دارای کذا و کذاست و آن بالاها نشسته و تماشا کرده و اینها خون خودشان را داده اند و پیش برده اند ، حالا همراهی نمی کند؟ اجحاف کند با این طایفه ؟ یک قیمت اجناس را همچو بالا ببرد که این ضعفا نتوانند بخرند ، زندگی شان مختل بشود؟ خوب ، باید اینها برادرهای خودشان ، با آنهائی که در این راه زحمت کشیده اند

، اهل وطنشان هست ، اهل دینشان هست ، با اینها باید همراهی کنند ، گرانفروشی نکنند ، نگذارند یک وقتی ما روی تکلیف های الهی باهاشان عمل بکنیم ، خودشان جلوگیری کنند از مسائل . یک روز اگر ما یک تکلیف الهی عمل بکنیم ، کارشان زار است ، نگذارند اینطور بشود . این هم یک باب است که مال یک طایفه . یک طایفه هم این قاچاقچی ها ، هروئین فروش و قاچاقچی و اسلحه قاچاق می آورد ، این هم یک درد و بلائی است که به جان این ملت الان افتاده است و اینها درجه اول خائنین هستند به این مملکت . تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم ، هروئین آوردن و پخش کردن بین جوان های ما ، ملت ما را این از بین خواهد برد . اینها خودشان قبل از اینکه این عذاب الهی برایشان بیاید ، قبل از اینکه آن شلاق الهی به آنها بخورد ، خودشان ملاحظه بکنند و نکنند و ترک کنند . این جنایت است ، این کشیدن جوان های برومند ماست به از بین رفتن ، این فساد نسل است ، نسل را فاسد می کند . کاسبی مگر قحط است که انسان هروئین فروشی بکند . کاسبی دیگر بکن ، قاچاقچی باشد ، برو کار دیگری بکن ، آن هم قاچاق هروئین و تریاک و قاچاق اسلحه از خارج که یک وقت به دست دشمن ها بیفتد و مملکت را به هم بزند . این هم یک باب است .

یک باب هم قضیه زراعت است که باید آن کسانی که زراعت می

کردند و حالا به حسب یک جهاتی فرار کردند از آنجا و آمدند و بازیشان دادند و آوردند و در اطراف شهرها اسکانشان کردند با آن وضع ، برگردند سراغ زراعت خودشان ، زمین های خودشان . اینها الان دیگر آزادند زراعت بکنند و دولت هم به قیمت خوب ازشان می خرد .

اینها باید ، ما الان وضعمان طوری است که همه مان باید کمک بکنیم به این کشور ، همه باید دلسوزی بکنیم برای این ملت . ملتی است که مثل ملت جنگزده ، جنگزده است واقعا ، ملتی است که در خیابان ها جنگ کردند ، مگر جنگ غیر از این بود منتها آنها توپ و تانک داشتند اینها مشت داشتند و اراده قوی . یک ملت جنگزده ، یک ملت خیانت زده ، یک ملت جنایت زده ، یک ملتی که فقیرش کردند و رفتند ، انصاف نیست که حالا اقشار مختلفی که دستشان به دهنشان می رسد با این ملت باز همان کاری را بکنند که آنها می کردند به صورت دیگر ، همان خیانت هائی که آنها کردند ، آنها می بردند می کشتند تو حبس ها و اینها ، اینها با هروئین می کشند ، اینها بدتر از قبل است . باید ما بیدار بشویم آقا ، باید موافق اسلام عمل کنیم ، انسان باشیم و باید انصاف داشته باشیم . دردها زیاد است و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همانطوری که تا حالا با رحمت خودش با ما عمل کرده است ، باز هم با رحمت خودش عمل بکند که ما بتوانیم این نهضت را به

آخر برسانیم و مملکت خودمان را از چنگال اجنبی ها نجات بدهیم و اشخاص خائن را هم به سزای خودشان برسانیم . انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق باشید ، سلامت باشید ، برای مملکت خودتان خدمت بکنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/2/58

پیام امام خمینی در جمعی از بانوان مشهد

بسم الله الرحمن الرحیم

اختناقی که در زمان این پدر و پسر بود در طول تاریخ ایران سابقه نداشت من قبلا باید از شما بانوان محترمه که در این آفتاب گرم ، زیر آفتاب سوزان نشسته اید عذر بخواهم و تشکر کنم . من در خارج که بودم و همین طور داخل ، آن فعالیت های ارزنده بانوان مشهد را می شنیدم و باید فخر کنم به همچو خانم ها ، به همچو بانوان . من در عین حال که می بینم شما در زحمت گرما هستید مختصرا دو سه کلمه با شما عرض می کنم . ما از کارهائی که دولت ها یا صاحبان قدرت انجام می دهند آن چیزهائی که نقطه ابهام ممکن است داشته باشد کشف می کنیم . رضا شاه آمد ، کودتا کرد و ایران را ، دولت ایران را ساقط کرد و خودش جانشین شد ، بعد هم محمدرضا . اینها کارهائی کردند که بعضی از آن کارها ابتدائا شاید به نظر اشخاص غافل یک کار مثبت مفید بود و کارهای دیگری کردند که با اسم اصلاح ، با اسم تمدن انجام دادند ، کارهائی را که فسادش کشف شد مثلا اصلاحات ارضی . اصلاحات ارضی ابتدائا خیلی سر و صدا کردند که (ما می خواهیم برای دهقانان چه

، دیگر رعیت و اربابی از بین رفت ، دهقان شدند ، همه چه ) از این حرف هائی که در روزنامه ها نوشتند ، در رادیوها گفتند در نطق ها پخش کردند که مردم را گول بزنند لکن حالا ما فهمیدیم ، قبلا هم می دانستیم ، حالا ملت فهمید که قضیه اصلاحات نبود نمی خواستند دهقان را آزاد کنند ، نمی خواستند دهقان و طبقه مستمند را به نوائی برسانند بلکه مقصد این بود که ایران را بازاری کنند از برای آمریکا و کشاورزی ایران را تباه کنند تا محتاج بشود ایران به آمریکا در همه چیز که الان باز این احتیاج به خارج هست . صحبت از اصلاحات ارضی بود لکن فهمیدیم که به فساد کشیدند مملکت را . یا مثلا (آزادی برای قشرها ، برای زن ها ، برای مردها ، آزاد زنان ، آزاد مردان !!) ما و شما همه دیدید که در زمان این پدر و پسر آن اختناقی بود که شاید در طول تاریخ ایران سابقه نداشت ، نه مرد آزاد بود و نه زن ، همه در اختناق بودند ، همه در رنج بودند . یک روز جشن ها بر پا می شد که ما کاپیتولاسیون را لغو کردیم (زمان رضاخان ) یک روز حرف ها زده می شد و در روزنامه ها ، در نطق ها برای اینکه مملکت پیش رفته است ، یک وقتی همان معنا را باز برقرار می کردند و مصونیت می دادند به آمریکائی ها . این تابع این بود که قدرتمند چه بکند ، هر چه آن قشر قدرتمند یک کاری

می کرد دیگران دنبال او هیاهو می کردند ، در مجلس دست نشانده هیاهو می شد و مداحی می شد .

قضیه (کشف حجاب ) قضیه ای نبود که اینها بخواهند برای خانم ها خدمت بکنند از جمله چیزهائی که در زمان رضاخان به تبع آتا ترک انجام گرفت یکی اتحاد شکل بود و یکی کشف حجاب . آنوقت این اتحاد شکل و این کشف حجاب را در بوق و سرنا ، بلند گوهای آنها چه تعریف هائی کردند ، چه مداحی هائی کردند . از آخوند که مخالف با این مسائل بود چه تکذیب هائی کردند ، چه شعرهائی گفتند ، شاید شعرهایش را بعضی اش را شنیده باشید ، چه شعرهای هجوی می گفتند و گفتنی نیست . بعد دیدیم که قضیه کشف حجاب قضیه ای نبود که اینها بخواهند برای خانم ها خدمت بکنند ، اینها می خواستند که برای این طبقه هم با زور آزمائی و با فشار ، با زور این قشر را هم نابود کنند ، آن ماثری که اینها دارند ، آن خدمت هائی که این قشر می خواهند به ملت بکنند ، آن خدمت های ارزنده ای که بانوان ما عهده دار آن هستند ، آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اینها آن خدمت اصیلی که باید بکنند و آن تربیت بچه ها که بعدها مقدرات مملکت به دست آنهاست اینها نگذارند که این خدمت انجام گرفته بشود ، مبادا بچه ها در دامن اینها تقوا پیدا بکنند ، در دامن اینها تربیت اسلامی بشوند ، تربیت ملی بشوند و بعد در دبستان ها که آمدند و

بعد در دبیرستان ها که رفتند نتوانند آنها با تبلیغاتی که آنجا می کنند و استادهائی که از خودشان آنجا می گذارند و مبلغینی که در آنجا دارند نتوانند اینها را برگردانند ، از این جهت نقشه این بود که این بانوان را از آن مقام اصیل بزرگی که دارند کنار بزنند و به خیال خودشان نیمی از این جمعیت ایران را آزاد کنند . دیدید که چه جور آزاد کردند ، من دیدم که ، شماها شاید اکثرا یادتان نباشد ، من دیدم که چه کردند با این بانوان محترم ایران ، چه فشارها آوردند ، با چه سرنیزه ها این کار بیجا را انجام دادند و بعد هم خواستند نتیجه بگیرند که کار اصیل را از دست اینها بگیرند و تربیت اولاد را اینها نتوانند بکنند . اینها اگر وارد بشوند در شغل های مثلا دیگر ، شغل های غیر اساسی نمی توانند به طور اصالت رفتار کنند . البته شغل برای زن ، شغل صحیح برای زن هیچ مانعی ندارد لکن نه آنطوری که آنها می خواستند ، آنها نظرشان به این نبود که زن یک اشتغالی پیدا بکند ، نظرشان به این بود که زن را مثل مردها هم ، زن ها را و مردها را از آن مقامی که دارند منحط کنند نگذارند یک رشد طبیعی از برای قشر زن پیدا بشود یا یک رشد طبیعی از برای قشر مرد ، نگذارند بچه های ما تربیت صحیح بشوند و لهذا از آن اول جلویش را گرفتند ، دامن بانوان که مرکز تربیت اطفال است محروم شد بسیاریش از این .

بعد در دبستان ها بچه ها رفتند آنجا هم با تبلیغات سوئی ، با کتاب های منحرفی آنها را منحرف کردند بعد در دانشگاه که رفتند عمال خود آنها نگذاشتند رشد صحیح بکنند ، نگذاشتند دانشمندان صحیح تربیت بشود ، اشخاص ملی صحیح ، اشخاص اسلامی صحیح تربیت بشود . ما از آن کارهائی که اینها کردند که دیدیم برضد ملیت ما ، برضد مصالح کشور ما بود مثل قضیه کاپیتولاسیون ، مثل قضیه عرض می کنم که کشاورزی ، مثل سایر قضایا ، می فهمیم که اصل اساس بر این بود که انحراف درست کنند ، اساس بر اصلاحات نبود اساس این بود که نگذارند یک مملکتی رشد بکند و لهذا از آن می فهمیم که آن کشف حجابی که رضاخان به تبع ترکیه و به تبع غرب و به ماموریتی که داشت ، آن بر خلاف مصلحت مملکت ما بود و ما دیدیم که عضو فعالی که کار از او می آید ، آن که در این نهضت خدمت کرد شماها بودید ، شما بودید که با همین وضعی که الان اینجا حضور دارید با همین وضع در خیابان ها ریختید و به نهضت ما کمک کردید . آنهائی که تربیت شده آنها بودند اگر هم دخالت کردند ، باز یک قشری شان بود که نزدیک بودند به آنطوری که شماها هستید ، آنهائی که تربیت شان آنطور بود ، آنها کاری به این مسائل نداشتند همانطوری که بعضی از مردها در این نهضت هیچ دخالت نداشتند حالا آمده اند خواهند که استفاده کنند . حالا که این طبقه مستضعف ، این طبقه

ای که دیگران ضعیف می شمردند و بحمد الله قوی بودند ، این طبقه ای که اینها می گویند طبقه سوم و اینها طبقه اول هستند و آنها طبقه جهنمی سوم بلکه هفتم ، اینها بودند که برای کشور کار کردند ، اینها این سد بزرگ را شکستند ، این طبقه بودند که راه را باز کردند ، حالا آقایان از آمریکا و اروپا سرازیر شدند به اینجا و می خواهند استفاده کنند . بعضی بانوان هم که هیچ دخالت در این مسائل نداشتند حالا سر این خوان یغما خیال خودشان این است که استفاده کنند . الان هم شما طبقه ای که خداوند حفظتان کند ، خداوند سعادت به شما بدهد شما هیچ توقعی ندارید شما همان خدمتگزار برای اسلام بودید ، حالا هم هستید هیچ کدام توقع ندارید به اینکه چه بشوید و چه بشوید ، خدمت را شما کردید و بعد هم شما می کنید ، آن توقع دارهای بیجا که هیچ به این امور کار نداشتند یک نفر کشته ندادند آنها حالا آمدند یکی می خواهد وزیر بشود ، یکی می خواهد وکیل بشود ، یکی می خواهد چه بشود . این یک خیال خامی است به سر اینها . خوب است که در کارهای خودشان تجدید نظر بکنند .

این طبقه محروم بودند که این نهضت را به پیش راندند این یک خیال باطلی است که دیگران زحمت بکشند و شما آرام باشید و در محل خودتان یا در خارج و حالا بیائید و بخواهید زحمت دیگران را از آن منفعت ، شما ببرید . اول کسی که حق به این

ملت پیدا کرد همین جمعیت هستند که الان اینجا نشستند و آن جمعیتی که اینها نماینده آنها هستند از بانوان محترم مشهد و سایر بانوان ایران . در مردها هم همان طبقه کارگر و همان طبقه کشاورز و همان کاسب های جزء و همان اشخاصی که در دانشگاه ها هستند و محروم ، در قشرهای ما هستند و محروم ، اینها بودند که این نهضت را به پیش راندند و حالا هم اینها توقع شان اینقدرها نیست که آنها هست . آن توقع دارها آنهائی هستند که هیچ کاری نکردند ، آنها حالا آمده اند می خواهند مثلا فرض کنید رئیس جمهور بشوند ، آنها حالا آمده اند می خواهند نخست وزیر بشوند ، آنهائی که بلندگوی همین دستگاه بودند حالا می خواهند که یک کاری انجام بدهند دوباره در اینجا بیایند . انقلابی شده اند همه ، امروز هر کس می آید پیش ما می گوید که (ما مبارزبودیم ) من می بینم ، می دانم دروغ دارد به من می گوید لکن خوب من چه بگویم به این آدم . (ما در آن زمان مبارز بودیم ما حبس ها دیدیم چه دیدیم ) از این گزافگوئی ها ، خیال می کنند که من بی اطلاعم . خوب من اطلاع دارم که شما آنوقت همه تان یا بسیاریتان نوکر بودید ، بسیاریتان کارهایتان برای آنها بود حالا آمده اید انقلابی شده اید . خیر شما انقلابی نیستید و نخواهید بود . هر روزی که خدای نخواسته یک تقی بلند بشود و یک شکستی خدای نخواسته پیدا بشود شما از آن اشخاصی هستید که فورا

جلو می آئید و می گوئید زنده باد کذا .

ما شماها را می شناسیم ، خودتان را اصلاح کنید ، یک قدری توجه داشته باشید . ما باید برای این طبقه کارگر و کارمند که طبقه ضعیف هستند ، طبقه ای هستند که شماها اینها را پائین می دانید و اینها از همه شما بالاتر و بلند مقام تر هستند ، باید دولت ها برای اینها کار بکنند . شما که آلات والوف دارید و در بانک ها دارید و در خارج دارید و در داخل دارید و شرکت ها دارید و تجارت ها دارید ، شماها چه گوئید؟ اینهائی که هیچ چیز ندارند و در این امور دخالت کردند ، خدا می داند آن روزی که من در تلویزیون دیدم که نمایش می داد این زاغه نشینان تهران را ، وقتی پرسید از یکی شان که خوب شما اینجا چه می کنید گفت ما صبح ها که می شود با بچه هامان می رویم به تظاهر . این زاغه نشین بیچاره تظاهر کرده است و این پیروزی را آورده است ، دولت ها برای این زاغه نشین یک کاری بکنند ، شماها که کنار نشسته بودید حالا آمدید خواهید که استفاده کنید ، استفاده چی ها بروند سراغ کارشان . خداوند انشاء الله این طبقه را حفظ کند ، خداوند شما بانوان عزیز محترم را حفظ کند ، خداوند به شما سعادت عنایت کند . شما از قبل من به همه بانوان مشهد که از طرف آنها نمایندگی دارید سلام برسانید . من خدمتگزار همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ

: 26/2/58

پیام امام خمینی به مناسبت روز زن

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

فردا روز تولد صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیهاست ، روز زن است . تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوه کرده و بوده است یک زن معمولی نبوده است ، یک زن روحانی ، یک زن ملکوتی ، یک انسان به تمام معنا انسان ، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن ، تمام حقیقت انسان . او زن معمولی نیست ، او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است ، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است . پس ، فردا روز زن است . تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد ، تمام در این زن است . و فردا همچو زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیا در اوست ، زنی که اگر مرد بود نبی بود ، زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود . پس ، فردا روز زن است . تمام حیثیت زن و تمام شخصیت زن فردا موجود شد . معنویات ، جلوه های ملکوتی ، جلوه های الهی ، جلوه های جبروتی ، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود مجتمع است . انسانی است به تمام معنا انسان ، زنی است به تمام معنا زن . از برای زن ابعاد مختلفه است ، چنانچه برای مرد و برای انسان . این ورق صوری طبیعی نازل ترین مرتبه انسان است

و نازلترین مرتبه زن است و نازلترین مرتبه مرد است . لکن از همین مرتبه نازل حرکت به سوی کمال است . انسان موجود متحرک است ، از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیبت ، تا فنا بر الوهیت . برای صدیقه طاهره این مسائل ، این معانی حاصل است . از مرتبه طبیعت ، شروع کرده است ، حرکت کرده است ، حرکت معنوی ، با قدرت الهی ، با دست غیبی ، با تربیت رسول الله (ص ) مراحل را طی کرده است تا رسیده است به مرتبه ای که دست همه از او کوتاه است ، پس ، فردا تمام جلوه زن تحقق پیدا کرده است ، و زن به تمام معنا متحقق است . فردا روز زن است . مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است : یکی در جاهلیت . در جاهلیت ، زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان ، زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون کشید . مرحله جاهلیت مرحله ای بود که زن را مثل حیوانات بلکه پائین تر از او ، زن در جاهلیت مظلوم بود . اسلام زن را از آن لجنزار جاهلیت بیرون کشید در یک موقع دیگر در ایران ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود و شاه لاحق بود ، با اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند ظلم کردند به زن .

ظلم ها کردند به زن ، زن را از مقام شرافت و عزت که داشت پائین کشیدند ، زن را از آن مقام معنویت که داشت شئی کردند .

به اسم آزادی ، آزاد زنان و آزاد مردان ، آزادی را از زن و مرد سلب کردند . زن ها و جوانان ما را فاسد الاخلاق کردند . شاه برای زن این خاصیت را قائل بود که گفت ، (زن باید فریبا باشد ، ) البته با آن نظر حیوانی که او داشت ، با آن نظر جسمانی ، مادی ، حیوان پست که او داشت زن را نظر می کرد (باید فریبا باشد) . از مقام انسانیت زن را فرو کشید به مرتبه یک حیوان . به اسم اینکه برای زن می خواهد مقام درست کند زن را از مقام خودش پائین تر آورد . زن را مثل یک عروسک درست کرد ، در صورتی که زن انسان است ، آن هم یک انسان بزرگ . زن مربی جامعه است . از دامن زن انسان ها پیدا می شوند . مرحله اول مرد و زن صحیح ، از دامن زن است . مربی انسان ها زن است . سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است . زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند . مبداء همه سعادت ها از دامن زن بلند می شود . زن مبدا همه سعادت ها باید باشد و مع الاسف زن را بصورت یک لعبه در آوردند این پدر و پسر و خصوصا این پسر ، آنقدر جنایات که به زن کردند به مردان نکردند . زن مبدا همه خیرات است . شما دیدید ، ما دیدیم که زن در این نهضت چه کرد

. تاریخ دیده است که چه زن هایی در دنیا بوده است و زن چیست . تاریخ دور است ، ما خود دیدیم که چه زن هایی تربیت کرده است اسلام ، چه زن هایی در این عصر اخیر قیام کردند و آنها که قیام کرده اند همین زن های محجوبه جنوب شهر ، قم و سایر بلاد اسلامی بودند ، آنها که به تربیت آریا مهری تربیت شدند ابدا در این امور دخالت نداشتند ، آنها تربیت های فاسد شده بودند ، از تربیت های اسلامی آنها دور نگه داشتند . اینهایی که تربیت اسلامی داشتند خون دادند ، کشته دادند ، به خیابان ها ریختند ، نهضت را پیروز کردند . ما نهضت خودمان را مدیون زن ها می دانیم . مردها به تبع زن ها در خیابان ها می ریختند ، تشویق می کردند زن ها مردان را ، خودشان در صف های جلو بودند . زن یک همچو موجودی است که می تواند یک قدرت لایزال ، یک قدرت شیطانی را بکشد . این زن را در این دوره رضاخان و محمد رضاخان منحط کردند از مقام خودش ، مرد را هم منحط کردند ، جوان ها را هم منحط کردند . مراکز فحشا الی ما شاء الله برای جوان های ما درست کردند . به اسم آزادی ، به اسم پیشرفت ، به اسم تمدن ، جوان های ما را به فحشا کشیدند . به اسم آزادی ، همه آزادی ها را از ماها سلب کردند . آنهایی که زمان رضاخان را درک کرده اند می دانند چه می گویم

، آنها دیدند که چه کردند با ما و چه کردند با زن های محترمه ما . آنها که زمان محمدرضا را درک کردند ، آنها هم می بینند . با اسم های فریبنده ، با الفاظ بزک کرده مملکت ما را رو به خرابی بردند . بالاتر از همه ، بالاتر از همه جوان های ما را فاسد کردند . نیروی انسانی ما را به عقب نشاندند . زن در زمان محمدرضا و رضا پهلوی عنصر مظلومی بود و خودش نمی داند ، آنقدر که ظلم در این دو زمان شد در زمان جاهلیت معلوم نیست ، شده باشد . آنقدر که انحطاط برای زنها در این قرن بشر معلوم نیست که در قرن جاهلیت شده باشد . در هر دو قرن مظلوم بوده اند زن ها ، آنوقت اسلام آنها را از اسارت بیرون آورد و در این زمان هم امیدوارم که اسلام باز دست آنها را بگیرد و از غرقاب ذلت ها و مظلومیت ها نجات بدهد . ای زن های محترم بیدار بشوید ، توجه کنید ، بازی نخورید ،

گول این شیاطین که می خواهند شما را به میدان بکشند ، گول اینها را نخورید ، اینها فریبنده اند ، اینها دنبال فریبا هستند ، مثل شاه ملعون . به اسلام پناه بیاورید ، اسلام برای شما سعادت ایجاد می کند . فردا روز زن است ، روز زنی است که عالم به او افتخار دارد ، روز زنی است که دخترش در مقابل حکومت های جبار ایستاد و آن خطبه را خواند و آن حرف را زد ، آن حرف

ها را زد که همه می دانید . زنی که در مقابل یک جباری ایستاد که اگر نفس مردها می کشیدند همه را کشتند و نترسید و ایستاد و محکوم کرد حکومت را ، یزید را محکوم کرد یزید فرمود تو قابل آدم نیستی ، تو انسان نیستی . زن یک همچو مقامی باید داشته باشد . زن های عصر ما بحمدالله شبیه به همان ها هستند ، ایستادند در مقابل جبار با مشت گره کرده ، بچه ها در آغوششان و به نهضت کمک کردند . خداوند ما را از شر شیاطین نجات بدهد ، خداوند جوانان ما را از شر این شیاطین انسی نجات بدهد . خداوند بانوان ما و دوشیزگان ما را از شر اینها نجات بدهد . سلام بر همه شنوندگان .

تاریخ : 26/2/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام . آیت الله خادمی

بسمه تعالی

خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای خادمی دامت برکاته تلگرام تسلیت آن جناب در مورد شهادت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین استاد مطهری واصل گردید . تلگرافات دیگری نیز به همین مناسبت از طرف اصناف محترم و سایر طبقات اصفهان واصل شده ، مراتب تشکر و سلام اینجانب را به عموم آقایان محترم ابلاغ فرمائید . از خداوند تعالی موفقیت و سعادت همگان را خواستاریم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم و عشایر خرم آباد لرستان

مستضعفین در همه طول تاریخ به کمک انبیا برخاسته اند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

تمام ادیان آسمانی از بین توده ها برخاسته است و با کمک مستضعفین بر مستکبرین حمله برده است . مستضعفین در همه طول تاریخ به کمک انبیاء برخاسته اند و مستکبرین را به جای خود نشانده اند . در اسلام پیغمبر اکرم از بین مستضعفین برخاست و با کمک مستضعفین ، مستکبرین زمان خودش را آگاه کرد یا شکست داد . مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند ، مستضعفین به اسلام حق دارند زیرا در طول تاریخ 1400 ساله این جمعیت بودند که کمک کردند دین اسلام را ، ترویج کردند از دین اسلام . رژیم های شاهنشاهی و مستکبرین وابسته به آن رژیم ، همیشه راه آنها غیر راه اسلام بوده است و با مبارزه با اسلام زندگی منحوس خود را ادامه می دادند . مستضعفین بودند که دنبال انبیا بودند ، دنبال علما بودند ، دنبال اولیا بودند . نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت ، مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند . آنهائی که امروز برای استفاده نامشروع می خواهند سر این سفره

بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را می دادند ، یا در بیغوله ها بودند و یا در خارج . این مستضعفینند که نهضت ما را به پیش بردند ، اینها هستند که خون خود را ریختند . جوانان دانشگاهی ، جوانان مدارس قدیم ، جوانان بازاری ، عشایر محترم ، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را به عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند .

ظلم و ستم رژیم پهلوی گریبانگیر تمامی اقشار ایران

از خیانت هائی که رژیم سلطنتی پهلوی به اسلام کرد و به ایران ، تخته قاپو کردن عشایر بود ، این پشتیبانی ، این پشتیبان اسلام را او خواست بگیرد ، عشایر و ایلات ما را خواست به شکست برساند تا وحدت ملی ما از دست برود ، تا وحدت اسلامی ما از دست برود . در طول سلطنت جائرانه این پدر و پسر تنها شما بختیاری ها نیستید که گرفتار ظلم و ستم بودید و گرفتار کمبودی ها ، تمام عشایر ایران ، تمام اقشار ایران این گرفتاری را داشتند و با زحمت و رنج دست به گریبان بودند . تنها کشاورزی شما از بین نرفته است ، کشاورزی تمام ایران از بین رفته است . تنها شما مظلوم نبودید ، همه ایران مظلوم بود . ایران یک محبسی بود و در آن 35 میلیون جمعیت حبسی .

الان بحمد الله تعالی همه از حبس بیرون آمدید و با شکرانه این نعمت باید صبر انقلابی داشته باشید ، مهلت بدهید جمهوری اسلام مستقر بشود ، تمام شما به حقوق خودتان خواهید رسید انشاء الله .

اراده آهنین ملت آنطور نیست که بتوان با این حرکات مذبوحانه به او شکست داد

اسلام طبقه ای را بر طبقه دیگر ترجیح نداده است . اسلام گرایش مادیگری ندارد . اسلام تمام طبقات را مساوی دانسته است فقط به تقوا مردم را بر دیگری ، بر دیگران ترجیح داده است . لکن ما الان مبتلا هستیم به گرفتاری های زیاد ، به خرابی های زیاد که باید با دست قدرتمند تمام طبقات و به خصوص عشایر ، این گرفتاری ها رفع بشود . کوشش کنید که آرامش پیدا بشود در کشورتان . دنباله های

رژیم با اسم های مختلف می خواهند آرامش نگذارند تحقق پیدا بکند چون می بینند با آرامش ملت به حق خود می رسد و دست آنها کوتاه می شود . الان که شکست خودشان را دیدند در رفراندم ، شکست قطعی خودشان را دیدند ، حس کردند توجه ملت را به اسلام ، لمس کردند شکست خودشان را ، به کارهای مذبوحانه ، به جنبش های مذبوحانه دست زدند ، بزرگان ما را ترور می کنند و گمان می کنند با ترور کار آنها درست می شود . این ترور ثابت کرد که ملت ایران هر چه خون ببیند و هر چه رنج ببیند قویتر می شود . اراده آهنین ملت ما آنطور نیست که بتوان بااین حرکات مذبوحانه به او شکست داد . ملت ما راه خودش را یافته است و از پا نمی نشیند تا اینکه اسلام عزیز را پیاده کند ، تا آنکه دست همه خائنان را قطع کند ، تا آنکه مفتخواران را از مفتخواری منع کند . شما ای برادران ! ای برادران عشایری من ! آگاه باشید ، نگذارید تبلیغات سوء اینها در جوانان شما تاثیر کند ، اینها را راه ندهید در بین خودتان که با تبلیغات خودشان بخواهند باز مسائل سابق را برگردانند و آمریکا را بر خزائن ما مسلط کنند . اینها پیوستگان به آمریکا هستند با هر صورتی که هستند . سلام و درود من بر عشایر ایران و سلام و درود من بر عشایر بختیاری .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/2/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان روزنامه کیهان

نقش مطبوعات در تربیت جامعه و انعکاس آرمان ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمان

های ملت است . مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت می کنند و آرمان ملت را منعکس می کنند . در مملکتی که آن همه خونریزی شد و آن همه ملت ما خون دادند تا اینکه یک جمهوری اسلامی موافق آراء اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد ، اگر مطبوعات در مطبوعات بخواهند باز به پشتیبانی از جنایتکاران و خیانتکاران چیزی بنویسند ، این مطبوعات ما نیست ، این خیانت است . باید مطبوعات آنچه که ملت می خواهند بنویسند ، نه آنچه که بر خلاف مسیر ملت است . مع الاسف در بعضی از مطبوعات چیزهائی که بر خلاف مسیر ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعکس می شود و ما تاکنون به مسامحه رفتار کرده ایم و من امیدوارم که مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح کنند .

من از شما کارمندان و کارگران روزنامه کیهان تشکر می کنم که با اراده صمیمانه و با عزم مصمم جلوی اشخاصی که بر خلاف مسیر ملت می خواهند بروند گرفتید . گفتید که شاید کیهان امروز موافق میل ملت نباشد ، کیهان امروز موافق میل ملت است . ملت روزنامه ای را خواهد که مطابق آرای خودش ، مطابق آرای ملت ، مطابق خواسته های ملت رفتار کند ، مقاله نویسی نمی خواهد ، قصه نویسی نمی خواهد ، چیزهائی را می خواهد که مطابق مسیر ملت باشد . باید جدیت کنید ، مسائلی را بنویسند که موافق مسیر ملت باشد .

همه رسانه های تبلیغاتی باید خودشان را اصلاح کنند

خون های ملت ما را هدر

ندهند ، ملت ما زحمت کشیده اند ، ملت ما خون داده اند ، بخواهند باز با اباطیل برگردانند به حال اول ، این قابل تحمل نیست . ما تا آنجا صبر می کنیم که توطئه نباشد و اگر خدای نخواسته توطئه باشد ، صبر نخواهیم کرد ، تحمل نخواهیم کرد . باید خودشان را اصلاح کنند ، همه رسانه های تبلیغاتی باید خودشان را اصلاح کنند که خدای نخواسته بر خلاف مسیر ملت نروند ، گمان نکنند که باز می شود آن دستگاه سابق را برگرداند دیگر گذشت آن مسائل و آنها دفن شده اند .

خداوند شماها را توفیق عنایت کند و من از شما متشکرم که در اینجا آمده اید و از نزدیک من شما را ملاقات کردم و امیدوارم که روزنامه را خودتان اداره کنید و آنطور که دلخواه ملت است درج کنید در آن .

قلم آزاد است مسائل را بنویسد لکن نه اینکه توطئه برضد انقلاب بکند

مطبوعات در عین حال که یک موسسه محترم و بسیار موثرند لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند . آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد ، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند بنویسد ، همچو آزادی صحیح نیست . قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند . بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد آن هم مطالبی که به او داده می شود ، از همه اشخاص بنویسد بدون توطئه . وقتی ما دیدیم که در یک روزنامه ای از یک اشخاصی مطالب نوشته می شود که اینها

عمال اجانب هستند و خواهند مملکت ما را باز به خرابی بکشانند ، از آن طرف مقالاتی و مطالبی که راجع به مسائل نهضت است ، راجع به مسائل اسلام است ، یا تحریف می شود یا نوشته نمی شود ، اینطور مطبوعات را ما نمی توانیم برایش احترام قائل بشویم . برای مطبوعاتی ما احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه . گفته می شود که مردم آزادند ، یعنی آزاد است انسان که بزند سر مردم را بشکند؟! آزاد است که قانون شکنی بکند؟! آزاد است که برخلاف مسیر ملت عمل بکند؟! آزاد است که توطئه بکند بر ضد ملت ؟! اینها آزادی نیست . در حدود قوانین ، در حدود کارهای عقلایی آزاد است . و ما در بعضی مطبوعات ، حالا من اسم مطبوعات را نمی برم لکن در بعضی مطبوعات می بینیم که اینها از آزادی سوء استفاده می کنند ، به گمان اینکه یا به خیال اینکه آزادی است می خواهند از مردم آزادی را سلب کنند . این مردم با این زحمتی که در این سالهای طولانی کشیده اند و با این خون هائی که در این دو سال اخیر داده اند می خواهند آزاد باشند ، بعضی مطبوعات می خواهند اینها را ازشان سلب آزادی بکنند ، به اسم آزادی قلم بر خلاف مسیر ملت عمل بکنند . دست اشخاصی که می خواهند اختناق در ملت ایجاد بکنند ، می خواهند چپاولگری کنند ، بعضی مطبوعات دست آنها را دارند باز می کنند و این معنی آزادی نیست این معنی خیانت است

. اینکه داده می شود به ملت آزادی است ، نه خیانت ، آزادی قلم است ، نه خیانت قلم ، آزادی بیان است ، نه بیان خائنانه .

توصیه به مطبوعات در خدمت به انقلاب و انعکاس آمال ملت

باید مطبوعات در خدمت کشور باشند ، نه برضد انقلاب کشور . مطبوعاتی که بر ضد انقلاب کشور هستند اینها خائن هستند . مطبوعات باید منعکس کننده آمال و آرزوی ملت باشند ، مسائلی که ملت می خواهند ، آنها را منعکس بکنند ، البته آزادند که یک مطلب دیگری هم که کسی می گوید منعکس کنند لکن در توطئه آزاد نیستند . ما از بعضی مطبوعات توطئه می فهمیم برای اینکه می بینیم که مسائلی که به ضد انقلاب است با آب و تاب و با تفسیر و طول می نویسند ، مسائلی که وفق انقلاب است یا نمی نویسند یا بااشاره رد می شوند . اینطور مطبوعات مورد قبول ملت نیست و مردم نمی خرند یک همچو روزنامه هایی را و اگر گفته بشود بهشان که این روزنامه اینطور است ، مردم خودشان نمی خرند . مردم آزادند در اینکه نخرند چنین روزنامه ای را ، وقتی روزنامه خریده نشد روزنامه بسته می شود ، همانطوری که بعضی روزنامه ها وقتی مردم نخریدند خودش بسته شود .

شما از این به بعد توجه به این معنا داشته باشید که به روی همین مسیر ملت رفتار کنید ، همانطوری که ملت دارد می رود رفتار کنید نه اینکه به اسم آزادی قلم بر خلاف مسیر ملت مشی بکنید . آنهایی که ، بعضی از این کسانی که جزء هیات تحریریه اند و می دانید که اینها

اصلاح نمی شوند و اینها نمی توانند اصلاح بشوند ، اینها عمال غیر هستند ، اینها خواهند دست اجانب را باز به مملکت ما باز بکنند ، آنها را باید کنار بگذاریم و نویسنده زیاد است ، نویسنده دیگری وارد کار بشود .

تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند ، باید تربیت کنند کشور را

در هر صورت تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند ، باید تربیت کنند کشور را ، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملت . روزنامه از ملت است و برای ملت است و چنانچه برخلاف مسیر ملت بخواهد یک روزنامه ای یا چیز دیگری رفتار بکند ، خود ملت با او مخالفت می کنند . لازم هم نیست که مخالفتش این باشد که بریزد و بزند و بشکند ، نه ، اینها این کار را نمی کنند ، لکن روزنامه برای خواننده است وقتی خواننده نباشد روزنامه نیست . رادیو برای این است که گوش کنند مردم ، وقتی رادیو را درش را بستند و هیچ کس گوش نکرد رادیو نیست . در هر صورت این چیزها به خدمت ملت است ، نه برخلاف مسیر ملت . هر نویسنده ای که بر خلاف مسیر ملت بخواهد بنویسد ، این اسباب این می شود که روزنامه بدنام بشود ، گفته بشود که این روزنامه ملی نیست ، این روزنامه برای اجانب است و این البته برخلاف مصلحت روزنامه است و برخلاف شغل روزنامه نویسی است . روزنامه نویس باید حفظ کند احترام خودش را و حفظ احترام این است که روی مسیر ملت رفتار کند ، خدمتگزار به ملت باشد . اگر چنانچه برخلاف مسیر ملت و برخلاف خواست

ملت عمل بکند ، این پیش ملت دیگر احترام ندارد . این نصیحتی است که من به شما که حالا آمدید اینجا می کنم و البته از این کار شما هم که اعتصاب کردید سابق و با هم اعتصاب کردید و با اعتصاب ، کار خودتان را انجام دادید من متشکرم . انشاءالله موفق باشید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان

زن ، مظهر تحقق آمال بشری

بسم الله الرحمن الرحیم

می بینیم که مسائلی روز بزرگ و اجتماع عظیم و محل مبارک ، روز ولادت زهرای مرضیه که روز زن است ، روز پیروزی زن است و روز نمونه زن در عالم است . زن نقش بزرگی در اجتماع دارد . زن مظهر تحقق آمال بشر است . زن پرورش ده زنان و مردان ارجمنداست . از دامن زن مرد به معراج می رود . دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است . روز بزرگی است ، یک زن در دنیا آمد که مقابل همه مردان است ، یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است ، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوه گر است . پس روز ، روز بزرگی است ، روز شما زنان است .

زنان ایران پیشقدم در جهاد با جان و مال

زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان بلکه مقدم بر آنانند . زنان ایران ، هم مجاهدات انسانی عظیم کرده اند و هم مجاهدات مالی . این طبقه محترم زن ها که در جنوب تهران و در شهر قم و در سایر شهرها هستند ، همین خانم های محجبه ، همین ها که مظهر عفاف هستند ، در نهضت پیشقدم بودند و در ایثار مال هم پیشقدم . ایثار کردند جواهرات و طلاهایی که دارند ، برای مستضعفین ، عمده در این امور آن قصد پاک است . خداوند چند آیه برای چند قرص نان که حضرت امیر سلام الله علیه و عائله اش صدقه دادند ، چندین آیه ، چند آیه نازل فرمود . این آیات برای قرص نان

نیست ، این آیات برای اخلاص ، برای آنکه برای خدا بود . ارزش اعمال به معنویات اعمال است . خواهرهای ما که در عصر نهضت شرکت داشتند ارزش اعمال آنها بیشتر بود از ارزش اعمال مردها ، آنها از پرده های عفاف بیرون آمدند و با پرده عفاف با مردان همصدا شدند و پیروزی را تحصیل کردند و حالا هم با قصد خالص آنچه که در ایام عمر تهیه کردند برای مستمندان دادند . این ارزش دارد ، متمکنین اگر میلیون ها بدهند ، به قدر ارزش این نیست . پس روز زن ، روز با اهمیتی است و امروز روز زن است و امروز روز مخدرات است و اجتماع عظیم ، اجتماع از اقشار مختلفه آنهایی که نمی توانستند با هم مجتمع باشند ، آنهایی که اختناق نمی گذاشت با هم مجتمع شوند ، همه با هم مجتمع شدند ، همه با هم ، برادر و خواهر ، برادر و خواهروار

مجتمع شدند در مکان مقدس ، مکان مقدس فیضیه ، محلی که علم از آنجا به همه اقطار سرازیر می شود ، محلی که احکام الهی در آن بیان شود ، از آن علم به همه جا رفت و از علم جهاد به همه جا . زن و مرد قم نمونه اند در علم و در عمل ، زن ومرد ایران نمونه اند در علم و در عمل . در جوار حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز ولادت صدیقه علیها سلام واجتماع امت اسلامی بر محلی که از اسلام است .

تا قیام شما برای خداست پیروز هستید

دوستان من ! این اجتماع را ، این وحدت را

حفظ کنید . شیاطین در صدد اختلاف انداختن هستند ، این وحدت کلمه را حفظ کنید . این قیام لله را حفظ کنید . تا قیام شما برای خداست پیروز هستید . آنان که به عناوین مختلف در صدد تفرقه هستند خیانت به ملت می کنند ، خیانت به کشور می کنند ، خیانت به اسلام کنند ، با هوشیاری فعالیت و توطئه های آنها را خنثی کنید . اینها که بین اقشار ملت در اطراف مملکت آشوب می کنند و در صدد اختلاف انداختن هستند ، عمال خارجی هستند ، عمال آمریکا هستند ، جیره خوار آنها هستند ، از آن طرف مرزها پول می آید پیش اینها و اینها بین کارگرها تقسیم می کنند که کار نکنید که کارخانه ها راه نیفتد ، کشاورزها را مانع می شوند از اینکه به شغل خودشان ادامه دهند . ای کارگران محترم ! ای کشاورزان عزیز! به کار خود ادامه دهید ، از اختلاف کلمه دست بردارید . امروز روزی است که همه باید برای اسلام و برای کشور خودتان کار کنید ، همه مکلف هستید . اینها که جلوگیری از کار شما کنند ، می خواهند برای ارباب های خودشان راه باز کنند! می خواهند ما را باز به آن ذلت زحمت بکشند . خداوند شما را از شر آنان حفظ کند . خداوند اسلام و مسلمین را پیروز فرماید . خداوند به ما قدرت تفکر بدهد . خداوند به شما سعادت و سلامت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/2/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از عشایر جوانمرد و اورامانات

در پنجاه و چند سال حکومت غاصب سلسله پهلوی به اقشار ملت چه گذشت

بسم الله الرحمن الرحیم

من از برادرانم متشکرم که از راه دور

آمده اند که از نزدیک با هم صحبت کنیم و مطالبی که مورد نظر است به گوش یکدیگر برسانیم . آقایان می دانند که در این پنجاه و چند سال حکومت غاصب سلسله پهلوی به اقشار ملت چه گذشت . شما مرزنشین ها در مرز مورد تجاوز و تعدی بودید و آنهائی که در مرکز بودند ، در مرکز مورد تعدی بودند ، منتها هر کس در هر جا که هست آن تعدیات آنجا را خوب ادراک می کند ، ماها که اینجا هستیم ، در طول مدت سلطنت غاصبانه اینها ، اینجا را مشاهده کردیم و از مرزها چند خبری گاهی شنیده می شد لکن اطلاع صحیح نداشتیم . شما آقایان هم که در مرزها بودید همان مرزها را و محل خودتان را و گرفتاری ها را می دانستید و مشاهده می کردید لکن از این مراکز اطلاعی نداشتید مگر اینکه آن چیزی که می شنیدید . همه اقشار ملت در زحمت و رنج بودند ، همه گرفتار بودند .

وحدت کلمه زیر لوای اسلام و پرچم توحید حاصل شد

در این دو سال اخیر که ظلم آنها اوج گرفت و ملت هم کم کم طاقتش تمام شد و قیام کرد ، نهضت کرد ، یک نهضت اسلامی برای اسلام ، برای احیای سنت رسول الله (ص ) و یک وحدتی به خواست خدای تبارک و تعالی در همه جا از مرزها گرفته تا مراکز ، از شهرستان ها تا دهات و قصبات ، یک وحدت کلمه حاصل شد و این وحدت کلمه زیر لوای اسلام و پرچم توحید حاصل شد که اگر اسلام نبود و یک جنبش ملی ، فرض کنید یک جنبش

سیاسی بود ، به این طور گسترش نمی شد . جنبش های سیاسی ، جنبش های ملی از باب اینکه به اسلام ارتباطی ندارد ، در یک محدوده کوچکی یک اشخاص محدودی گسترش پیدا می کنند اینطور گسترش که بچه های کوچک تا پیرمردها احزاب ، قشرهای مختلف بدون اینکه یک طایفه ای بین طایفه ای باشد ، این نهضت گسترش پیدا کرد این نبود الا این اراده خدای تبارک و تعالی ، برای اینکه ملت اسلام را می خواست ، همه ، در هر جا که ملاحظه کردید می گفتند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، ما سلسله پهلوی نمی خواهیم ، از این جهت این نهضت پیش برد و یک مطلبی که همه ، همه متفکرین ، سیاسیون محال می دانستند ، به اراده خدا تحقق پیدا کرد و الان که ما با هم مجتمع هستیم همه درقم و شما از مرز ، بدون اینکه خوفی از کسی داشته باشید از سازمان امنیتی و از ارتشی و از دولتی خوف داشته باشید آمدید با ما در این اطاق مجتمع شدید .

هوشیاری در مقابل توطئه منحرفین و ریشه های گندیده رژیم سابق

و این از برکات این پیشرفت است که این سد طاغوتی شکسته شد و قشرهای ظالمانه فرو ریخت و ما آزاد شدیم و مملکت ما از دست چپاولگرها هم بیرون رفت مهمش . حالا که ما آزاد شدیم و مملکتمان را از دست دیگران گرفتیم آنها آرام نمی نشینند ، آنها الان در صدد هستند که توطئه هائی بکنند ، یک اشخاصی را مامور کردند که در اطراف مملکت طرف شمابیایند یک چیزی بگویند ، در تهران یک جور ، در

خوزستان یک طور ، در کردستان یک طور ، در بلوچستان یک طور ، در خراسان ، در کرمان ، اینها ماءمورهایی هستند که از طرف اجانب منتشرند الان و یک ریشه هائی از همان رژیم سابقند و یک مقدار هم از همین منحرفین با اسم های مختلف ، اینها ماءمورند که نگذارند مملکت آرام باشد ، اختلاف ایجاد کنند هر جا به یک صورتی ، طرف مرزها که برادرهای ما در آنجا هستند به صورت این مذهب و آن مذهب اختلاف ایجاد می کنند ، در آنهائی که لسانشان ترک است ، با آنهائی که لسانشان کرد است ، با آنهائی که لسانشان فارس است به عنوان عشیره ای ، به عنوان اینکه این گروه با آن گروه دو زبان دارند ، دو فرهنگ دارند ، از این راه ، کردستان علیحده ، آذربایجان علیحده ، خراسان علیحده ، به این اسباب مختلف و تشبثات مختلفه می خواهند که بین برادرها را به هم بریزند . درتهران که هم بیائید می بینید که به یک صورت های دیگری می ریزند توی دانشگاه ها ، نمی گذارند دانشگاه ها باز بشود ، هر چند روزی یک بهانه ای درست می کنند با این بهانه یک تظاهراتی می کنند و یک اجتماعی می کنند و یک اختلافاتی می خواهند ایجاد بکنند . الان که ما و شما برادرها با هم نشستیم اینجا ، باید با هم درد دلمان را بگوئیم که چی است درد ما و درمان چی است . درد فعلی ما همین ریشه هائی است که ، ریشه های گندیده ای که از رژیم

سابق مانده است و مشغول مفسده هستند ، در کارخانه ها می روند نمی گذارند کارخانه ها به کار بیفتد ، در صحراها و بیابان ها و کشاورزی می روند نمی گذارند کشاورزی به راه بیفتد ، بین رعایا اختلاف می اندازند در هر جا به یک صورتی اینها دارند اختلاف می اندازند . این درد است اگر این درد خدای نخواسته علاج نشود ، من خوف این را دارم که همان مسائلی که ما پنجاه و چند سال به آن مبتلا بودیم و همه شما تلخی آن را چشیدید به صورت بدتری باز برگردد به صورت غیر صورت شاهنشاهی یک صورت دیگری ، یا اگر بتوانند به همان صورت . من خوف این را دارم که اگر ما علاج این مصیبت را ، این درد را نکنیم همان مسائل برگردد دوباره ، همان سازمان امنیت و همان ماءمورین دولت و همان بساط که امکان نداشت برای ما یک همچو روزی با هم بنشینیم صحبت کنیم . اگر رژیم سابق بود حالا شما همه توی حبس بودید ، از دم این در که آمده بودید همه را گرفته بودند و بعد هم ریخته بودند ما را برده بودند . به شکرانه این نعمتی که خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرمود و ما را بر طاغوت غلبه داد و برای علاج این دردی که الان هست ، هیچ چیز علاج نیست و هیچ

چیز شکرانه این نعمت نیست الا اینکه ما با هم برادروار مجتمع باشیم .

(قیام لله ) تنها موعظه خداوند تبارک و تعالی

دو مطلب را در نظر بگیرید: یکی وحدت کلمه که همه با هم باشید و یکی برای خدا

بودن که قیاممان و نهضتمان برای خدا باشد . خدای تبارک و تعالی دستور داده است به رسول اکرم (ص ) که بگو به امت ما که من یک موعظه دارم فقط یک دانه موعظه و آن این است که برای خدا قیام کنید ، قیام کنید برای خدا . (اعظکم بواحده ان تقوموالله ) اگر چنانچه یک نفر هستید و می خواهید برای خدا قیام کنید ، قیام کنید . برای خدا باشد ، اگر اجتماعی هم هست قیامتان برای خدا باشد . این موعظه ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله وحی برای ما ملت فرستاده و فرموده همین یک موعظه را من دارم . توی این موعظه همه چیز هست اگر چنانچه ملت قیام بکند و قیام برای خدا باشد این ملت پیروز است . الان ما باید به این دستور الهی رفتار کنیم و این نهضت که تا اینجا رساندید و بحمد الله قیام را کردید و تا حالا هم آنطوری که من فهمم لله بود یعنی همه مان اسلام را خواستیم ، این مطلب را ما باید نگهش داریم یعنی این یک مساءله ای است الهی ، مکلفیم ما ، مائی که مسلمان هستیم ، تابع دستورات خدا هستیم ، مکلفیم که این نهضت را که برای ΘϘǠبود حفظش کنیم ، حفظش به این است که با کمال هوشیاری ملاحظه کنید که اینهائی که می آیند و می گویند که شما باکی دو طایفه اید ، شما کردستانی هستید ، آنها لرستانی هستند ، آنها کجا ، با کمال هوشیاری ببینید که اینها کی هستند ، چرا این

حرف را حالا می زنند یک ملتی که همه با هم پا شدند می خواهند زندگی خودشان را اداره کنند ، می خواهند دست اجانب را از مملکت خودشان کوتاه کنند و کوتاه هم کردند ، آنی که حالا می آید می گوید که شما سنی هستید شیعه هستند ، شما کردستانی هستید و آنها لرستانی هستند و شما جبهه گذا هستید ، در شهرها هم شما جزء چه حزبی هستید ، فلان توی چه حزبی هست ، اینها را ما باید با هوشیاری دقت کنیم ، ملاحظه کنیم ، مطالعه کنیم در حالشان که اینها از کجا الهام می گیرند که می آیند مردم را نمی گذارند آرام باشند ، اینها را کی وادار می کند ، پشت پرده چه دستی هست که اینها را وادار می کند که (نگذارید کارخانه ها راه بیفتد) در صورتی که اگر کارخانه ها راه بیفتد ، خوب ، زندگی روزمره مردم اداره می شود (نگذارید کشاورزی تحقق پیدا کند) اگر کشاورزی تحقق پیدا کند به صلاح ملت است . چه اشخاصی اینها هستند؟ از کجا اینها الهام میگیرند؟ از کجا آمدند؟ از آن طرف مرز بسیاری از اینها در آنوقتی که شلوغ شد و انقلاب شد و و جلو افتادند مسلمین و ریشه اینها را خواستند بکنند ، این اشخاصی که تهیه شده بودند برای آشوب ، هی از آن طرف مرزبا تذکره های ساختگی و امثال ذلک ، خیلی شان اینجوری آمدند ، یک اقشاری هم بودندکه در خود آنجاها بودند و از تتمه همان دستگاه بودند و جیره خوار آنها بودند ، دیدند که الان

خطر برایشان هست وقتی دست ارباب ها کوتاه شد ، نوکرها هم محروم شوند ، اینها هستند که افتادند توی جمعیت ، بین شما می آیند یک حرف را زنند ، بین دسته دیگر می روند دیگر می روند یک حرف می زنند ، آذربایجان یک جور حرف می زنند ، کردستان یک جور حرف می زنند ، هر جا یک طور . ماها اگر تحت تاثیر اینها واقع بشویم که دنبال آنی را که آنها می خواهند که همه به هم بریزند و برادرها بریزند به جان هم ، اگر یک همچو چیزی بشود ، آنها قدرت پیدا می کنند و از پشت خنجر می زنند به ما .

رفتار برادرانه و حفظ وحدت کلمه از دستورات مهم اسلام

ما باید همه با هم توجه به این بکنیم که همانطوری که اسلام فرموده است (واعتصمو ا بحبل الله حمیعا ولاتفرقوا) همه با هم دست به هم بدهید و اعتصام به حبل خدا بکنید و برای خدا اجتماع کنید و تفرقه نباشد در کار ، از تفرقه بترسید ، همه مان ، این مساله واضحی است که امروز آنچه ما را پیش برد این وحدت کلمه بود ، تفرقه این وحدت کلمه را از بین می برد ، وقتی که از بین برد این رمزی که رمز پیروزی ما بود از دستمان گرفته می شود ، گرفته که شد شکست می خوریم . اگر خدای نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم دیگر ایران به حال استقلال بر نخواهد گشت ، دیگر ایران به حال آزادی بر نخواهد گشت برای اینکه یک نمونه بود این نهضت ، یعنی شاید در طول تاریخ یک همچو نهضتی

تحقق نداشته است . این یک امر نمونه ای بود و یک چیزی نیست که بشود تکرار بشود ، دوباره از سر گیرد ، کسی بتواند یک همچو نهضتی را ایجاد بکند ، باید آنوقت ما تن در بدهیم به اسارت تا آخر ، نسل های بعد هم همین طور تا آخر . بنابراین عقل و دین و وجدان انسان اقتضاء می کند همانطور که اسلام فرموده است که همه برادرید ، (المومنین اخوه ) برادرند همه ، همانطور که اسلام دستور داده است که شماها برادرید با هم ، باید به برادری رفتار کنید یعنی اگر دو تابرادر را یک کسی به او حمله بکند ، دوتائی با هم آن را دفع و نابود می کنند . الان ما مورد حمله این قشر قلیلی که از اینها مانده است هستیم ، حمله شان یک حمله سیاسی است که بریزند نگذارند ما مجتمع بشویم ، متفرق از هم باشیم . شماها باید بیدار بشوید ، همه باهم دست برادری بدهید و برای خاطر قرآن ، برای خاطر حفظ احکام خدا ، برای خاطر خدا دست از اختلافات و حرفهائی که اینها منتشر می کنند دست بردارید ، همه با هم برادروار این اقشار را هم بیرون بریزیم ، همه با هم در هم در یک محیط انسانی اسلامی آرام زندگی بکنیم . من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه مسلمین را در هر جا هستند ارشاد کند ، همه مسلمین را در هر جا هستند سعادتمند کند ، وحدت کلمه را بین همه مسلمین در هر جا هستند متحقق گرداند و خصوصا برادرهای

ایرانی ما .

در مرزهائی که شما هستید مسوولیت زیادتر هست

از خدا می خواهم که این برادرهای ایرانی ما را هم هوشیار کند ، هم توجه به ایشان بدهد که گوش به این حرفهائی که اینها می آیند می زنند ، اینها همه غرض دارند ، مرض دارند ، گوش به حرف اینها ندهند ، همه باهم برادروار انشاء الله به زندگی خودشان ادامه بدهند و آنجا در سر حدات شما ، در مرزهایی که شما هستید مسؤ ولیت در مرز خیلی زیادتر هست ، چنانکه در مرکز هم زیاد است . اینجا یک نحو مسؤ ولیتی است برای اهل مرکز ، آنجا یک نحو مسؤ ولیتی است برای اهل مرز . مرزنشین ها به وظیفه شرعی مرزنشینی شان عمل بکنند و مرکزنشین ها به وظیفه شرعی مرکزنشینی شان عمل بکنند تا انشاءالله با وحدت کلمه و رفع اختلافات و نبودن اختلافات و نترسیدن ، اینها می ترسانند ، منتشر کرده بودند که مسلمانان می خواهند یهودی ها را قتل عام کنند ، چند روز پیش از این یهودی ها روسایشان آمده بودند اینجا ، گفتیم که خوب ، شما دیدید که مسلمان ها پیروز شدند ، یهودی ها هم دارند زندگی شان را می کنند ، به یهودی ها کاری ندارند . اینها می خواهند نگذارند که دو نفر با هم باشند و ما باید علاج کنیم این درد را به اینکه در مقابل آنها بایستیم و با هم باشیم . از خدای تعالی خواستارم که همه مسلمین را در هر جا هستند ارشاد کند ، همه مسلمین را در هر جا هستند سعادتمند کند ، وحدت کلمه را بین همه

مسلمین در هر جا هستند متحقق فرماید و خصوصا برادرهای ایرانی ما .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/2/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم بحرین و پاکستان

توطئه جدائی اقشار جهت دستیابی اجنبی ها بر منابع شرق

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از بزرگترین نتایجی که ما از این نهضت می بریم و بردیم ، همین مواجه شدن با برادرهائی که در طول این مدت ها مواجه نشدیم . در این مجلس ، الان برادرهای ایرانی ، بحرینی ، پاکستانی دور هم نشسته ایم و مشکلات خودمان را می توانیم بیان کنیم . در طول بیش از سیصد سال که اجنبی ها راه پیدا کردند به شرق مشغول شدند در همه جا ، جهات شرق ، در جهات مادی ، در جهات معنوی ، در روحیات گروه های مختلفی که در شرق موجود است ، مطالعات دقیق کرده اند و بررسی ها و به اینجا رسیدند که اولا در شرق یک ممالک غنی هست از حیث مخازن زیر زمینی و همین طور روی زمینی از قبیل مراتع بزرگ و غنی و جنگل های بسیار زیاد و غنی مخازن نفتی که مطلع هستید و سایر مخازن که بسیاری از آنها را شاید الان هم خود شرقی ها مطلع نیستند ، لکن آنها آمدند و رفته اند و گردیده اند . آنوقت که آن اتومبیل و امثال اینها نبوده است ، اینها با شتر و با قافله حرکت می کردند و به اسم سیاح می آمدند اطراف همان کشورهائی را که می دیدند و ابزار و آلاتی که داشتند ، عکسبرداری می کردند و بر مخازن زیر زمینی را ، اطلاع بر آن پیدا می کردند و مطالعاتی هم در روحیات مردم داشتند

و به اینجا رسیدند که اگر بخواهند این مخازن را تصاحب کنند ، باید چه بکنند . فکر کردند که اگر چنانچه اینها با هم باشند ، اگر همه ممالک شرقی با هم باشند و اجتماع داشته باشند امکان ندارد که به مخازن اینها دست بیابند پس باید قشرها را از هم جدا کرد .

تبلیغات وسیع ضد اسلامی جهت چپاولگری بیشتر

یکی از مسائلی که خیلی مورد اهمیت است برای ما و برای آنها هم بوده است اینکه اگر اسلام آنطوری که هست ، مسلمین بر آن دست بیابند ، باز منافع آنها به خطر می افتد . کوشش کردند با تبلیغات مختلفه ، کارشناس های مختلف که مطلق ادیان را از چشم مردم بیندازند ، بخصوص اسلام را از چشم مردم بیندازند ، تبلیغات کردند که اسلام اصلش افیون جامعه است و ادیان برای این آمده است که مردم را خواب بکند تا اشخاص مقتدر و سلاطین بیایند و مردم رابچاپند ، این قشرهای دینی مردم را خواب کنند ، و همین طور دنبال این افتادند که قشر روحانی را در بین مردم

منحط کنند . (روحانیین مردم کهنه پرستی هستند فناتیک هستند ، اینها درباری هستند ، اینها برای سلاطین کار می کنند) این هم یک تبلیغ وسیعی بود که مع الاسف در هر دو تبلیغ توفیق هائی پیدا کردند . یک قشر جوان که بی اطلاع از مسائل و عمق مسائل را ادراک نمی کردند ، اینها راجع به آن تبلیغ اول هم که ادیان افیون جامعه هستند باورشان آمد و شروع کردند اینها هم به تبع آنها اینجور تبلیغات را کردند . و این درست بر عکس آن

چیزی است که ادیان به حسب تاریخ و دین اسلام که تاریخش دیگر نزدیک است به ما ، درست بر خلاف آنطور مسائل بود . آنها می گفتند ادیان را سلاطین ایجاد کردند برای اینکه مردم را اینها خواب کنند و آنها بچاپند و اینها هجمه نکنند ، اینها قیام نکنند و نهضت نکنند ، در صورتی که هر کس تاریخ را ببیند می بیند که ادیان بودند که مردم مستضعف را به ضد سلاطین شوراندند .

قیام کنندگان برضد طاغوت در طول تاریخ روحانیون بودند

حضرت موسی یک شبان با یک عصا حرکت کرد و فرعون را سرنگون کرد با همین جمعیت مستضعف ، نه اینکه فرعون موسی را درست کرد برای خواب کردن . موسی مردم را بیدار کرد برای به هم زدن اوضاع او . تاریخ اسلام نزدیک است به ما ، هر کس که مطالعه کرده باشد می داند که پیغمبر اسلام در مکه که بودند از همین مردم مستضعف و طبقه به اصطلاح آنها صفر ، و تجار قریش و ثروتمندان آنوقت و قدرتمندان آنوقت همه با او مخالف بودند ، نه اینکه قدرتمندان او را آورده بودند که مردم را خواب بکند ایشان بود که تا مکه بود نمی توانست اظهار وجود بکند ، زیر زمینی مشغول فعالیت بود ودار و دسته ترتیب می داد برای خودش ، وقتی که دیدند آنجا نمی شود ، از آنجا هجرت فرمودند به مدینه ، در مدینه هم که آمدند وارد شدند به یک نفر از همین مردم طبقه سه به اصطلاح آنها و اشخاصی هم که جمع شدند دور ایشان عبارت از همین فقرا بودند . جنگ های پیغمبر همه

اش با اغنیا بود و با گردن کلفت ها بود و با ثروتمندها بود .

این عکس آنطوری است که آنها تبلیغ کردند و جوان های بی اطلاع ما هم تبعیت کردند . نه اینکه فرعون موسی را درست کرد که مردم را خواب کند ، موسی مردم را بیدار کرد برای اینکه فرعون را از بین ببرد . نه اینکه قریش و ثروتمندان پیغمبر را درست کردند برای اینکه مردم را خواب کند ، پیغمبر این فقرا را بلند کرد و نهضت داد برای اینکه اغنیا را سرکوب کند و سرجای خودشان بنشاند . بعد هم که یک قدری نضج پیدا کرد اسلام ، باز همین طبقه ضعیف و مستضعف بودند که حمله کردند به دو امپراطوری بزرگ دنیا که رم و ایران بودند . رم و ایران پیغمبر را درست نکردند پیغمبر رم و ایران را راند و شکست داد .

از آن طرف می آئیم سراغ روحانیون که تبلیغ روی آنها باشد که روحانیون درباری هستند ، اینها را انگلیسی ها آوردند اینجا برای اینکه نگذارند مردم بیدار بشوند ، نگذارند مردم بر خلاف مصالح آنها عمل بکنند ، در صورتی که هر کس تاریخ را بداند می داند که در طول تاریخ آنی که بر ضد قدرت قیام کرده روحانیون بود نه اینکه آنها روحانیون را درست کردند ، روحانیون مردم را بعث کردند بر ضد آنها .

محمدرضا و پدرش خیانتکارترین افراد در تاریخ ایران

و ما در ایران ، در این مدتی که خودمان یادمان هست (که من از همه شما بیشتر یادم هست ) این است که از آن اولی که رضاخان آمد در ایران کودتا کرد تا

حالائی که بحمدالله غلبه حاصل شد ، در طول این پنجاه سال که شاید سخت ترین ایام بود بر ملت ایران ، و اینها اگر جنایتکارتر از همه سلاطین سابق نبودند ، خیانتکارتر بودند .

ممکن است کسی بگوید که آقا محمد قجر هم مثل آنها جنایتکار بوده ، اما آقا محمد قجر مثل اینها خیانتکار نبود ، در تاریخ نیست که محمد خان قجر برای مملکت دیگری منافع مملکت خودش را داده باشد . جنایتکار بود اما خیانتکار نبود . همین طور سلاطین سابق جنایتکار بودند همه شان ، همه بد بودند ، اما خیانت مثل این عنصر فاسد ، هیچ یک از سلاطین ایران خیانت این جوری نکردند . اینها از پدر و پسر ، در این مملکت خیانت هاکردند که به این زودی ما نمی توانیم مطلع شویم . الان قراردادهائی که با این ممالک بزرگ کردند پیش این حکومت حکومت ما محیر العقول است که این چه جور قراردادهائی هست . می گویند این قراردادها جوری است که ما هر طرفش را بگیریم ضرردارد . همه کارهائی که اینها کردند خیانت به مملکت خودشان ، به ملت خودشان بود . سلاطین سابق خیانت به این معنی کم داشتند ، شاید در قاجار بود یک قدری ، اما کم بوده است . قبل از اینها خیانت به این معنی نبوده است اما اینها خیانت هائی کردند که به این زودی تاریخ نمی تواند کشف کند و شاید بعضی از آنها تا آخر هم کشف نشود . آنقدری از آن که کشف شده مورد تعجب اشخاص است که الان مطالعه می کنند درباره آنها

. وزارتخانه ها فرصت پیدا کرده اند و مطالعه می کنند راجع به قراردادهائی که اینها با ممالک کرده اند که چطور قراردادهای فاسدی بوده که اینها کردند و الان یک از گرفتاری های بزرگ دولت ما این است که با این قراردادها باید چه کرد . می گویند هر طرفش را می گیریم اشکال دارد ، جوری درست کرده اند که در آنها علی ایحال ضرراست .

آن که پنجاه سال بر ضد رژیم شاهنشاهی قیام کرد علما بودند

در هر صورت ، در این طول تاریخ که ما یادمان هست آن که قیام کرد بر ضد این قدرت ها ، روحانیون بودند که در همین پنجاه و چند سال چند دفعه قیام کردند و البته قدرت آنها زیاد بود شکست خوردند . آذربایجان و مشهد قیام کرد ، تقریبا یک قیام عمومی اصفهان کرد از همه علمای بلاد بودند ، لکن قدرت زیاد بود و این قدرت زیاد شکست اینها را ، حبس کردند اینها را ، تبعید کردند اینها را ، علمای درجه یک را حبس و تبعید کردند ، علمای آذربایجان را که درجه یک بودند ، آنها را آوردند و بردند به سقز یا سنقر و به آنجا تبعید کردند و مدت ها در آنجا بودند . علمای مشهد را ، همه را گرفتند آوردند حبس در تهران . علمای اصفهان را شکستند آن نهضت شان را و نتوانستند کاری بکنند . در تمام این مدت پنجاه سال آن که قیام کرد بر ضد اینها علما بودند و لا غیر ، هیچ کس ، ملت هم همراه علما بود تا آن اندازه که می توانستند . آنوقت البته این نهضتی که حالا

پیدا شده است حالا نبود و نمی شد ، لکن از طرف علما نهضت شد و شکست خوردند ، و کشته دادند ، حبس شدند ، تبعید شدند . پس اینکه می گویند اینها درباریند ، خیر ، اینها درباری نیستند ، اینها ضد درباریند ، ضد درباریند را درباری معرفی کردند برای اینکه اینها را از نظر مردم بیندازند . و مع الاسف این هم بیشتر از آن حرف اول تاثیر کرد ، به طوری که در زمان رضاخان بسیاری از مردم برگشتند ، بسیاریشان ، بسیاری از جوان ها برگشتند از علما . این هم یکی از کارهائی بودکه اینها کردند .

مسلمین را از هم جدا کردند

از کارهای دیگری که کردند این است که بین طوائف با هم مقابله می اندازند که نخواهند مجتمع باشند . ترسیدند که اگر اسلام شد همه مجتمع شوند ، اسلام را خواسته اند بزنند . اگر علما و روحانیون باشند ، همه را تحت یک بیرق می برند ، علما را باید از بین ببرند . خوب حالا به این قدر هم کفایت نکرد ، بین خود مردم جدائی بیندازند با تبلیغات کردستان ، بلوچستان ، بختیاری ، خراسان ، در داخل ایران ، پاکستان و ایران ، آن علیحده این علیحده ، نمی دانم ممالک عربی ، بحرین ، نمی دانم کذا وکذا وکذا ، هر کدام علیحده ، اینها را از هم جدا کردند ، تکه تکه کردند . مسلمین را از هم جدا کردند ، تکه تکه کردند . در این جنگ عمومی که غلبه پیدا کردند آنها علیه عثمانی که یک دولت بسیار بزرگی بود و از

مصر تا حجاز تا خیلی جاهای دیگر بود این را تکه تکه کردند و هر جایش را به یک کسی دادند ، به یکی از نوکرهای خودشان (یعنی خارجی ها) اداره شان بکنند . این حکومت ها را مقابل هم قرار دادند ، سلطان کذا و سلطان کذا ، رئیس جمهور کذا و رئیس جمهور کذا ، همه را مقابل هم قرار دادند ، همه را دشمن هم کردند ، این دشمن آن و آن دشمن این . حالا کنار نشسته اند و بردند همه چیز ما را . اینها با هم دشمنی کردند خودشان با هم دشمنی کردند . در هر مملکتی هم احزاب درست کردند ، حزب های مختلف ، حزب هائی که همه مخالف هم هستند ، این آن را بکوبد و آن این را بکوبد ، جبهه های مختلف ، حزب های مختلف من حیث لایشعر هم و مسلمین مع الاسف به واسطه عدم توجه به عمق مسائل تحت تاءثیر واقع شده و می شوند . دولت عراق علیحده و دولت ایران علیحده ، هر دو مسلم اما با هم دعوا و جنگ دارند . دولت پاکستان علیحده ، دولت کذا علیحده و همه شان مسلم اما با هم جنگ دارند ، دعوا دارند .

آیا مسلمین و خصوصا حکومت های اسلامی چه وقت می خواهند بیدار بشوند؟

اینها نقشه هائی بوده است که اینها درست کردند و کشیدند و اینها را مقابل هم قرار دادند و نمی دانم چه وقت شود که مسلمین بیدار بشوند . چه وقت ممکن است که دولت های ما ، ملت های اسلامی چه وقت می خواهند چشم هایشان را باز کنند . آیا نمی فهمند؟ یا می

فهمند و نمی کنند؟ اگر نمی فهمند ، باید توجه کنند به مسائل که ببینند بدبختی مسلمین از کجا شروع می شود و چه هست آن دردی که مسلمین را اینطور کرده که خزائن آنها را می برند و خودشان روی خزائن خودشان گرسنگی می خورند . این نفت به این سرشاری را بردند و ملت ما گرسنه مانده است و همه جا همین طور ، آیا مسلمین و خصوصا حکومت های اسلامی چه وقت خواهند بیدار بشوند و چه وقتی می خواهند اغراض شخصیه خودشان و آمال شخصی خودشان را کنار بگذارند و برا ی ملت ها خدمت بکنند؟ مسلمین یک میلیارد تقریبا جمعیتند ، الان یک میلیارد جمعیت دنیا را تشکیل می دهند ، با دارا بودن همه چیز ، ممالک غنی و همه چیز دار ، وسیع ، مملکت ایران سی و پنج میلیون حالا گویند جمعیت دارد ، وسعتش آنقدر است که برای صد و پنجاه میلیون تا دویست میلیون جمعیت کافی است ، یعنی اگر دویست میلیون جمعیت داشته باشد ، در ایران به رفاه زندگی می کنند و همین طور ممالک دیگر وسیعند . عراق وسیع است و جمعیت کمی دارد . چه وقت می خواهند این حکومت ها بیدار بشوند و دست از اغراضشان بردارند؟ و چه وقت می خواهند مسلمین توجه بکنند به اینکه مصالحشان چه است و دردشان چه است ؟ و چه وقت باید دوا کنند این درد را؟

نگذاشتند به اینکه مااسلام را آنطوری که هست بفهمیم

یکی از کارهای بزرگی که شده است و گمانم این است که آنها ، آن شیاطین کرده اند ، این است که قرآن و اسلام را

آنطوری که هست نگذاشتند ما بفهمیم ، نگذاشتند مسلمان ها بفهمند ، نفوذ کرده است این تبلیغات حتی در عمق حوزه های دینی نجف و قم ، این معنی که یک مقدار از اسلام و یک قدری از اسلام مطرح است بین علمای اسلام ، یک قدری از اسلام است ، باقی آن مانده است آن زیر و مخفی است . نگذاشتند به اینکه ما اسلام را آنطوری که هست بفهمیم ، برای اینکه یکی از خطرهائی که برای خودشان می دیدند همین بود که اگر اسلام را آنجوری که هست بفهمند ، همه به آن رو می آوردند و برای آنها دیگر مقامی باقی نمی ماند ، نخواستند درست بشود ، تعلیمات اسلام را دیدند وقتی که انگلیسی ها آمده بودند عراق ، یکی شان شنیده بود که یکی اذان می گوید ، گفتند این چیست . گفتند اذان می گوید . گفته بود به امپراطوری انگلستان هم ضرر دارد این ؟ گفتند نه . گفت : (هر چه می خواهد اذان بگوید) . این بحث و مباحثه ای که ما می کنیم به امپراطوری انگلستان و به جمهوری آمریکا و به نمی دانم جمهوری شوروی ضرر ندارد ، آنها خیلی هم به آن باد می زنند که زیاد بشود و بحث تفصیل پیدا بکند . آنچه برای آنها ضرر دارد ، نمی گذارند درست بشود . چه وقت می شود که مسلمان ها توجه بکنند به تعلیمات اسلام ؟ توجه بکنند به اینکه صدر اسلام چه جور بود؟ چه وقت توجه بکنند به این ، وضع رسول اکرم (ص ) وضع ائمه ما

وضع خلفا ، که چه جور بودند آنها؟ چه جور زندگی می کردند و چه جور پیشبرد کردند اینطور؟ یک مشت جمعیتی که هیچ چیز نداشتند چطور دو امپراطوری را اینطور از بین بردند .

رمز پیروزی ما وحدت کلمه ، اسلام و روحیه شهادت طلبی بود

نظیر او را در ایران ما دیدیم ، نظیر همان معنی که در صدر اسلام بود در ایران واقع شد یک جمعیتی که (حالا شما چند تا تفنگ می بینید به دوش بعضی هست ، این تفنگ هائی است که از آنها گرفته اند والا تفنگ نداشتند اینها) آنطوری که به من می گفتند صبح که می شد هر کس از خواب پا می شد و بیرون می خواست برود از خانه یک چوبی ، یک عصائی ، یک کارد مطبخی ، چند تا سنگ ، چند تا آجر بر می داشتند و می رفتند به جنگ ، طرف چه داشت ؟ تانگ و توپ و مسلسل و خمپاره ، همه چیز ، از بالای سر ، از پائین ، از همه جا ، لکن این جمعیت یک چیز داشت و آن ایمان ، یک پشتوانه داشت و آن خدا ، یک مقصد داشت و آن اسلام . همه از اول ایران تا مرکز ، تا آخر هر جا رفتی فریاد مرگ بر شاه و ما جمهوری اسلامی می خواهیم بلند بود . نه از مردم عادی ، از آن بچه های کوچک و اینقدری (اشاره به کودک خردسال که در کنار امام بود) که تازه زبان باز کرده اند ، از آن بچه های دبستانی تا آن پیرمردهائی که توی مریض خانه خوابیده بودند ، نه یک قشر ،

علما ، معممین ، طلاب ، دانشگاهی ها ، اداری ، همه و همه یک مطلب می خواستند و آن اینکه جمهوری اسلامی و ما جمهوری اسلامی می خواهیم . این معنی بود که رمز پیروزی بود .

این معنی که مردم همانطوری که در صدر اسلام جنگجویان اسلام می گفتند ما اگر بکشیم بهشت است اگر کشته بشویم بهشت است ، شهادت را برای خودشان فوز می دانستند ، در ملت ما پیدا شده . به دست کی ؟ به دست خدا ، مگر امکان دارد که یک بشری ، یک انسانی ، افرادی بتوانند این کارها را بکنند . این تحول امکان ندارد ، خدا کرد این کار را . مسلمان ها چه وقت می خواهند که یک همچو روحیه ای پیدا بکنند که شهادت را برای خودشان فوز بدانند و بایستند مقابل اشخاص خائن و خیانتکار را سرجای خود بنشانند .

پشتوانه شاه ابر قدرت ها و قدرت های کوچک بودند

قدرتی که در ایران بود می گفتند در شرق نیست ، آن قدرت نظامی که در ایران بود ، در شرق نبود چنانچه می گفتند پشتوانه ای که اینها داشتند ، همه قدرت های بزرگ بود ، همه ابرقدرت ها و همه قدرت های کوچکتر . یکی از ممالک اسلامی (حالا یکی می گوید ، شاید ، شاید یکی بوده ) از ممالک اسلامی در طول این مبارزه ای که ایران می کرد ، پشتیبانی از ما نکرد ، همه از شاه می کردند ، همه شان ، خوب ، شاه بود با آن قدرت که می گفتند مثل این قدرت در شرق نیست و پشتیبانش همه مسلم و غیر مسلم ،

از ابرقدرت ها گرفته تا قدرت های کوچک ، تا همین شیخ نشین های شما همه موافق بودند و اغفال کرده بودند برادرهای ما را . در بعضی از این مقاطع خلیج بحیثی که برادرهای اسلامی خیال کردند که اگر شاه نباشد دیگر اسلام از بین می رود ، اگر شاه نباشد شیعه اصلش بکلی از بین می رود . همچو تزریق کرده بودند که این برادرهای مؤ من متدین همچو حالیشان شده بود که اگراین نباشد دیگر هیچ چیز نیست . من وقتی که پاریس بودم هی می گفتند که اگر این برود چه می شود . گفتم که هیچ نمی شود ، یک دزد می رود . حالا هم همین شده ، ما حالا هیچ غصه ای نداریم . دزد را بیرون کردیم دست دزد قطع شد ، دست خیانتکارهای خارجی قطع شد .

گرفتاری های ما ثمره رژیم سابق است ، نه انقلاب

حالا ما گرفتاری که داریم ، گرفتاری خانوادگی است . این که دعوا ندارد ، چیزی نیست که ما الان البته گرفتاری حالا گرفتاری خانوادگی است ، گرفتاری سازمان امنیت دیگر ما نداریم ، گرفتاری و فلان خارجی را ما نداریم ، حالا دیگر خوفی نداریم ، الان نشسته ایم با هم و داریم صحبت می کنیم گرفتاری ما حالا گرفتاری این است که آن برادر ما کمتر چیز دارد و فلانی زیادتر دارد ، خانه ندارد و . . . . این که چیزی نیست . خوب اینها که از اول بود ، گرفتاری ها هم از اول بود منتها حالا هم شیاطین دوره افتاده اند که خوب چه شد؟ کو؟ کو خانه ؟ کو زندگی ؟هی تبلیغات

. من به بعضی شان می گفتم که این ناداری مال حالا نیست ، اینکه از اول بوده . انقلاب آیا اینها را بوجود آورده ؟! رفتن شاه نداری را بار آورده است ؟! دیگر این ناداری جرمش گردن ماست ، اگر اینطور است که چون شاه رفته برق و اسفالت ، مریضخانه و اینها را ندارید ، اگر اینطور بود ، آنوقت ما مجرم بودیم و باید جبران بکنیم ، اما اگر این بوده و ما حالا وارد شده ایم در یک مرحله ای که نه برق بود ، نه آب بود و نه آسفالت هست و حتی در خود این تهران و در محلات تهران چیزی نیست ، و به ما چه می گوئید؟ آن کاری که می باید می کردیم این است که شما را آزاد کردیم ، آزادید حالا تا خودتان کار کنید . شما آنوقت در قید بودید ، در حبس بودید و هر روز یک ماءموری بالای سرتان می آمد و تحکم بر شما می کرد و یک کلمه اگر می گفتید به حبس می رفتید . این الان از سر شما برداشته است و شما راحت شدید . حالا شما چه ایرادی دارید؟ مگر ما شما را بی آسفالت کردیم که حالا آمدید سراغ ما ، مگر ما شما را بی برق کردیم ؟ این گرفتاری هائی بوده است که در همه جای ایران از اول بوده است و ما وارد شده ایم در این گرفتاری و دولت وارد شده در این گرفتاری . خوب ، این باید رفع بشود . این گرفتاری چه شد؟ یعنی چه که

چه شد؟ بهتر از این چه ، که یک سدی راملت شکستند که امکان نداشت که این سد شکسته شود الا به اراده الله ، از این بهتر چه می خواهد بشود؟ بهتر از آزادی چه نعمتی است که الان داریم ؟ خوب پیشتر فقیر بودیم ، حالا باید کوشش کنیم که از این فقر بیرون بیائیم مشغول بشویم به کار ، تا فقرمان از بین برود . آنها مانع بودند از اینکه ما زراعت ، بکنیم به اسم اصلاحات ارضی نمی گذاشتند زراعت ما تحقق پیدا بکند ، حالا آزادید زراعت بکنید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/2/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران مسجد الرضا تهران

به دنبال گفتار ، باید عمل باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائل و مطالب همین بود که آقا خواندند . مهم عمل است ، یک مطالبی است که معلوم است ، همه به طور کلی می دانیم ، می دانیم که تاکنون با وحدت کلمه وتوجه به اسلام به اینجارسیدیم و می دانیم که تا این وحدت کلمه نباشد و تا توجه به اسلام نباشد نمی توانیم پیشرفت بکنیم . مسائل به حسب علمی و به حسب کلی معلوم است لکن عمده این است که ما دنبال این مسائل معلوم عمل بکنیم یعنی همانطوری که ملت با عمل خودش ، با توجه خودش به اسلام و قیام و نهضت خودش و با عدم خوف از تانک ها و مسلسل ها و نظامی ها و قدرت های شیطانی حرکت کرد ، نهضت کرد ، ریخت به خیابان ها و هجوم کرد و شکست داد طرف را ، البته با یاری خدای تبارک و تعالی ، این حرکت ، این نهضت ،

باید محفوظ بماند یعنی عملا ماها که همه مان پاسداران انقلاب اسلامی هستیم و همه خدمتگزار به اسلام هستیم ، چنین نباشد که همیشه بگوئیم و عمل نباشد ، باید دنبال گفتار عمل باشد ، چنانچه اگر هزار گفتار بود و عمل نبود ، این قدرت سر جای خودش بود ، لکن تبلیغات شد و مردم عمل کردند ، این عمل بود ، عمل دست جمعی بود که پیروزی را آورد ، و اتکال به خدای تبارک و تعالی .

ترمیم خرابی های مملکت با اتکال به خدا و وحدت همه جانبه

حالا هم ما باز احتیاج به همین عمل و همین وحدت و همین توجه به خدا داریم و اینطور نیست که ما پیروز شده باشیم . ما یک سدی را شکستیم ، ریشه هایش باز یک قدری هست و علاوه بر اینکه این ریشه ها را باید باز قطع کرد و از بین برد علاوه بر این ، کار مشکلتر این است که یک سازمانی داد به اوضاع مملکت و خرابی هائی که در طول اقلا پنجاه و چند سال در این زمان (سابقا هم بود) خرابی هائی که برای کشور حاصل شده است ، چه از ناحیه فرهنگ ، چه از ناحیه اقتصاد و چه از نواحی دیگر حاصل شده است ، باید آنها را بعد از پیروزی تام و کامل ، آنها را منقلب کرد و اصلاح کرد و این امریست که باید با دست همه ، نه تنها دولت می تواند و نه تنها روحانیت می تواند و نه تنها سایر اقشار ، چنانچه در پیشبرد تاکنون اگر یک قشری از اقشار خواست نهضتی ایجاد کند و خودش و خودش برود دنبال

این کارها ، هیچ امکان نداشت ، این وقتی امکان پیدا کرد و یک امر محال به نظر اشخاص مادی تحقق پیدا کرد که با معنویت و اسلام حاصل شد . پیشبرد نهضت با پرهیز از آمال شخصی و توجه به مقصد باید این کارهائی که بعد می خواهد بشود ، کارهائی که بعد از این باید تحقق پیدا بکند ، چه این پاکسازی در این قشرهای گندیده ای که الان بین مردم مجتمع اند ، بین مردم منتشرند و می خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد و چه بعد از این پاکسازی ، برای نوسازی مملکت که خراب کرده اند حالا باید آباد بشود ، اینها با لفظ درست نمی شود ، اینها عمل خواهد ، چنانکه تا حالا که آمده ایم باعمل آمده ایم ، هر چه لفظ هم بود فایده نداشت ، باید همه ما همانطوری که تا حالا شما جوان ها و مرد و زن همه با هم حرکت کردند و این سد را شکستند ، به حرکت خودشان ادامه بدهند ، سست نشوند ، حالا بر نگردند سراغ اینکه من مثلا فلان حاجت را دارم .

الان ما باز نرسیدیم به آنجائی که حاجات را بتوانیم برآوریم ، همانطوری که قبل از اینکه این سد را ، سد بزرگی که جلو ملت ما افتاده بود ، می خواستیم بشکنیم ، چطور در آنوقتی که همه توجه به این داشتیم که این سلسله باید برود ، هیچ دیگر توجه به این نبود که من حالا مثلا زندگیم چطور است ، خانه دارم یا ندارم ، این حرف ها اصلا مطرح نبود

اگر آن وقت هم این حرف ها مطرح بود پیشرفت نمی شد . آن وقت مردم همه یک توجه داشتند و از سایر چیزها غفلت کرده بودند ، آن یک توجه اینکه باید این سلسله برود که خائن است و باید یک حکومت اسلامی پیدا بشود . همانطور که قبل از اینکه ما این سد بزرگ را بشکنیم ، در حالی که توجه داشتیم به شکستن این سد ، از کارها و از حالات خودمان غافل بودیم که من مثلا فلان حاجت را دارم ، غافل بودیم و این غفلت و توجه به مقصد پیشبرد کرد ، همین طور حالا هم باید این چیزها رعایت بشود چون ما بین راه هستیم ، باز نرسیدیم به مقصد ، ما راه داریم ، طولانی است راه .

تاءکید به ملت در آماده باش و حفظ روحیه تحرک

باید باز ملت این حال آماده باش را که داشته است و حال تحرکی که داشته است ، این را حفظش بکند و از این چیزهائی که دست های اجانب و ناپاک بین مردم منتشر می کنند اعتنا نکند به اینها ، اینهائی که می آیند و نمی گذارند کارها انجام بگیرد از ایشان جلوگیری بشود تا اینکه این نهضت به آخر برسد . نهضت بین راهی مثمر ثمر نیست ، نهضت به آخر برسد ، یک دولت مستقر پیدا بشود ، یک مجلس شورای ملی ، نه به آن معنائی که در زمان های سابق پیدا می شد که مردم بی اطلاع بودند ، یک مجلسی که به نظر خود مردم باشد ، مردم خودشان نظر داشته باشند ، مقدرات دست خود مردم باشد ، اینها تحقق پیدا بکند

، آنوقت مردم بروند سراغ اینکه ما فقیر هستیم .

دعوت ملت و دولت به صبر و همت در اصلاح امور

خیلی ها می آیند ، مثلا یک جمعیت هائی که (در ناحیه ما فقر است و هیچ یک از آثار تمدن نیست و مریض خانه نداریم و اسفالت نداریم و آب نداریم ) ، و از این مسائل ، من گفتم به بعضی ها که خوب این حالا پیدا شده است ، یا از اول بوده است ؟ معلوم است که این همیشه بوده ، قبلا بوده ، چیزی که از اول بوده است ، به مجرد اینکه آنهائی که خراب کردند ، یا عمل نکردند و رفتند ، این یکدفعه باید درست بشود؟! اینکه امکان ندارد . خوب ، حالا ما یک کاری کردیم که اینها رفتند ، فرض کنید که ما دیگر عرضه اینکه کار دیگر انجام بدهیم نداریم ، حالا دست خودتان است ، خودتان درست کنید . البته اینکه عرض می کنم ، نه این است که عرضه اش نباشد ، هست ، انشاء الله درست هم می شود اما این یک همتی ملی و الهی خواهد ، از ملت صبر و کار ، از دولت صبر و کار ، هر دو باید هم صبر داشته باشند و هم کار بکنند . دولت صبر بر این هجوم هائی که از اطراف به او می شود بکند ، ملت صبر کند در اینکه این ناداری و این گرفتاری که همه می دانیم از سابق بوده ، حالا پیدا نشده ، این چیزی که از سابق بوده یک قدری دیگر تامل کنند ، یک قدری دیگر صبر کنند تا اینکه بتواند دولت اقتصاد

خودش را درست کند ، کارخانه ها را راه بیاندازد ، کشاورزی راه بیفتد تا اینکه این امور اصلاح بشود .

ناراضی تراشی و اخلالگری عمال اجانب با علم به دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی این معنا که مرتب جمعیت ها بیایند و بگویند که ما چیز نداریم ، این ناچار یک دست هائی از پشت پرده اینها را بعث می کنند ، همان هائی که می خواهند این گرفتاری تا آخر باشد ، اینهائی که می روند می گویند (خوب حالا چه شد؟ باز هم دولت اسلامی شد و برای شما الان نه اسفالتی هست ، نه چیزی ) . مثل اینکه همین که مهر دولت اسلامی خورد به یک جائی ، همان مهر باید یکدفعه همه کارها را درست بکند ، ملت ما باید بداند که این چیزی که اینها می آیند و می گویند (چه شد و دولت اسلام هم آمد و کاری نکرد) اینها آنهائی هستند که می خواهند هیچ کاری نشود ، نه آنهائی هستند که می خواهند یک کاری بشود ، برای اینکه اینها اشخاصی نیستند که بی اطلاع باشند ، اینها اشخاصی هستند که مطالعه کرده اند ، عمال یک دولت هائی هستند که در این امور مطالعه کرده اند ، اینها بنایشان بر این است که با هر جوری که هست ناراضی درست کنند ، بروند داخل دهات بگویند که (چه شد ، حالا چه شد) این دهاتی بیچاره هم نمی تواند به او بگوید که این شد که ما حالا نمی ترسیم از دولت ، نمی ترسیم از ساواک ، نمی ترسیم از اینکه یک کسی بیاید با

شلاق روی سر ما بزند و ما را اذیت بکند ، بهتر از این چه می خواستی بشود؟ حالا ما فرض می کنیم هیچ چیز هم نشده ، آزادی بهترین نعمتی است که خدا برای بشر قرار داده ، اینها که می آیند و می گویند که چه شد ، نه اینکه ندانند چه شده ، می دانند کاری شده است که دست ارباب ها را کوتاه کرده ، می دانند که خیلی کار شده ، می دانند که یک معجزه ای شده است . که دست ارباب ها کوتاه شده چه بکنیم که دست ارباب ها دوباره باز بشود؟ برویم بگوئیم که (چه شد؟ چیزی نشد ، هیچ خبری نشد . ) اینها می دانند که این قدرت شیطانی شکست و رفت ، اینها می دانند که نفت برای خودمان شده است و خودمان باید دیگر از آن برداشت بکنیم ، اینها دانند که آمریکا و شوروی و انگلستان و سایر ابرقدرت ها نمی توانند دیگر الان در مملکت ما تصرفی بکنند ، ولو شیاطین شان مشغولند لکن خودشان نمی توانند بیایند مستقیما یک دخالتی بکنند چنانچه می کردند ، اینها می دانند اینها را ، نه اینکه غافلند ، اینها استادند در فن خودشان ، تحصیل کرده اند اینها ، اینها را آنها تربیت کرده اند ، اجنبی ها تربیت کرده اند برای اینکه یک همچو موقعی به دردشان بخورند . می خواهند الان اذهان را از آن معنائی که همه دنبالش بودیم که پهلوی و امثالش نه و حکومت اسلامی آری ، (نه ) آن شد ولی (آری ) هنوز نشده ،

ما فقط رای دادیم ، همه شما رای دادید به اینکه (جمهوری اسلامی ) اما تا حالا جمهوری اسلامی پیاده نشده ، اینها خوف این را دارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند ، یعنی بعد از رای ، واقعش هم واقع بشود ، از این می ترسند ، می خواهند نگذارند این بشود ، چنانچه می خواستند نگذارند رای بدهند مردم . خیلی از صندوق ها را از قراری که به ما اطلاع دادند سوزاندند ، خیلی جاها مسلح رفتند که نگذارند مردم رای بدهند ، با اینکه این رای ملی بود و مردم خواستند رای خودشان را بدهند ، همه هم با اشتیاق ، چرا می خواستند نگذارند؟ برای اینکه می دیدند با این رای دستشان کوتاه می شود حالا هم بینند که خوب رایش را دادند ، تا حالا که نشده ، بگذاریم نشود ، یک کاری بکنیم که نشود ، چه بکنیم که نشود؟ برویم در بین اقشار ملت ، هر جا که به هر کس برسیم ، بگوئیم تا حالا چه شد هیچ چیز که نشد ، پس ناراضی درست کنیم ، یک دست کارگر را از کار باز بداریم ، یک دسته دهقان را از کشاورزی باز بداریم ، مدارس را از اینکه مشغول کارشان باشند ، دانشگاه ها را از اینکه مشغول کارشان باشند باز بداریم . نگذاریم که یک سامانی پیدا بکند این مملکت و از آن نهضتی که اینها داشتند و هیچ کاری به اینکه حالا من چه دارم و چه ندارم ، نبود ، آن وقت که می ریختند توی خیابان ها و فریاد

می کردند که مرگ بر این کذا ، هیچ ابدا به فکر این نبودند ، که من شب می روم منزل شاید شام نداشته باشم ، هیچ به فکر نبود ، این روحیه بود که پیروزی آورد ، این روحیه را می خواهند از ما بگیرند . حالا باز متوجه به اینکه (من خانه ام چطور است و خوب چه شد ، حالا که نشد ، حالا کجاست خانه ) ، الان می خواهند خانه بسازند برای اینها ، اینها باز نمی گذارند ، اینها باز می آیند و مانع می شوند ، به هر اسمی ، دارند به شما مستضعف می گویند ، شما قبول نکنید . آنها فهمند مستضعف یعنی چه ، به اینها بد حالی می کنند . ما همه جزء مستضعفین هستیم ، یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرت ها ما را ضعیف شمردند ، ما را هیچ می دانستند ، ما می خواهیم از این جهت بیرون بیائیم . می افتند دنبال اینها که (اینها می گویند ما می خواهیم خانه برای مستضعفین بسازیم ، مگر شما مستضعفید؟ خیر ، شما خیلی کذا هستید) از اینها . هر راهی که بتوانند یک اخلالی بکنند ، اخلال می کنند و همه نظر اخلالگرها به این است که نگذارند که ایران برای خودش یک سامانی پیدا بکند که دست آنها تا ابد کوتاه بشود .

به حرف های باطل گوش نکرده و خون جوانان را به هدر ندهید

شما جوان ها که تا حالا رساندید مطلب را به اینجا ، ملت ما که با همه اقشارش ، باجان و خون خودش رساند مطلب را به اینجا ، مبادابه این حرف ها گوش بکند و خون

جوانان خودش را هدر بدهد . اگر به حرف های اینها گوش بکنید ، اگر اینها وارد دانشگاهی شوند ، جوان های دانشگاهی ما به حرف اینها گوش بدهند ، اگر در کارخانه ها که اینها وارد می شوند جوانان کارخانه ای ما به اینها گوش بدهند ، اگر در کشاورزی وارد می شوند و در صحرا و بیابان ها می ریزند و نمی گذارند کشاورزی بشود ، گوش بدهند به این حرف ها ، اگر ما همه گوش بدهیم به این حرف ها ، این حرف ها معنایش این است که باز همان آش و همان کاسه ، همان خارجی ها و همان بردن همه چیز ما ، همان قلدری ها یک کس دیگر را می آورند بالای سر ما با همان قلدری و بدتر از اول .

خیال نکنید که این قلدری اگر پیدا بشود مثل قلدری این است ، خیر ، پوست را از سر همه شما می کند اگر خدای نخواسته عود کند آن مسائل . اینها فهمیدند که ما یک چنین پاسدارانی داریم داخل مملکت ، شما را اول خواهند کشت ، اول آن جوان هائی که قدرتمند هستند و اینها از آنها ضربه خوردند ، اول حساب شما را صاف می کنند ، بعد هم حساب همه را . الان نباید رعیت به فکر این باشد که آب من کم است ، آب تو از اول کم بود ، امسال هم که خدا به شما باران داد . نباید کارخانه ای خیال کند که من حالا چه کم دارم و چه نقصی دارم ، این نقص از اول بوده .

نباید حالا مردم به فکر این باشند که من حالا خانه ندارم ، تو خانه از اول نداشتی ، تازه نشده است این .

دست به دست هم بدهید برای تحقق حکومت عدل اسلامی

شما باید همه دست به دست هم بدهید که این نهضت را به آخر برسانید ، حکومت عدل اسلامی پیدا بشود ، محقق بشود ، خارجیت پیدا بکند ، بعدا برویم سراغ این فروع که خوب ، حالا حکومت اسلامی پیدا شد یا الله شروع کنید ، اما نه این که (یا الله ) یعنی الان بده ، شروع کنید . به کار ، مشغولند آقا ، ملت بداند که دولت مشغول کار است اما کار اینقدر زیاد است که به این زودی انجام نمی گیرد .

هوشیارانه و با توجه به مسائل اصولی در قطع ریشه های فساد بکوشید

اما اگر ما غفلت کنیم از آن مقصد اصلی مان که کندن این ریشه های فاسدی که زیر خاک هست در این مملکت ما و دارند اخلال می کنند ، اگر ما غفلت کنیم از کندن این ریشه ها ، این ریشه ها رشد می کنند ، بعد درخت تناور می شوند و بعد ریشه ما را قطع می کنند . غفلت از این نکنید ، نروید سراغ اینکه خانه ام چه و زندگیم چه ، بروید مملکتتان بینید مملکت چه جور است ، اول مملکت را اصلاح بکنیم بعد برویم سراغ خانه و لانه خودمان . مبادا که اینها ما را اغفال بکنند و این تبلیغات غلط و سوئی که می کنند که برای خودشان و اربابانشان خیلی خوب است و برای ملت ما ذلت آور است ، مبادا بین شما بیایند و بگویند که خوب چطور شد حالا ، و از این حرف هائی که می زنند و شما را اغفال کنند از آن مقصد اصلی که عبارت از پیشبرد این نهضت است و به آخر

رساندن ، آخر رساندن آن وقتی که بکلی ریشه ها کنده بشود و یک مملکت اسلامی با احکام نورانی اسلامی و عدل اسلامی پیدا بشود ، دنبال آن برویم ، سراغ این فروعی که هست . من هم گرفتاری دارم ، مردم همه گرفتارند ، این آقا هم گرفتاری دارند ، شما هم گرفتارید ، اما الان وقت گریه و زاری نیست ، الان وقت الله اکبر و باز جلو رفتن است . باید هوشیار و بیدار باشیم همه ، آنها هوشیارند ، بیدارند ، آنهائی که افتاده اند دور ، توی دانشگاه ، دانشگاه را تعطیل می کنند ، می روند عرض می کنم که توی کارخانه ها ، کارخانه را یا تعطیل می کنند و یا نمی گذارند کار بکنند یا می گویند کم کار کنید ، توی ادارات می روند و کم کاری ایجاد می کنند ، آنها هوشیارند و می دانند دارند چه می کنند ، آنها روی نقشه دارند عمل می کنند ، شما هوشیار باشید ، ما هوشیار باشیم ، ملت هوشیار باشد ، توجه به فروع نکند و از چیزهای اصلی غفلت بکند .

شما پاسداران به عالم ثابت کردید که ایران یک مملکت زنده است

خداوند انشاءالله همه شما پاسدارها را برای اسلام نگه دارد ، شما افتخار ما هستید ، شما کسانی هستید که آن از زندگیتان را این عالم ثابت کردید ، شما به عالم ثابت کردید که ایران یک مملکت زنده است ، مملکتی است که می تواند خودش روی پای خودش بایستد ، مملکتی است که می تواند جلوی اشخاصی که می خواهند بچاپند آنها را بگیرد . خداوند به شما قدرت زیادتر بدهد .

همه را به وظائف اسلامیمان ، به وظائف کشورمان و ملی مان آشنا بکند .

سلام بر همه شما .

تاریخ : 30/2/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان ثبت احوال کشور

همگامی و همصدائی اقشار ملت در نهضت ، مساله ای الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا عرض کنم که این پیروزی ارتباط به من نداشت ، من یک طلبه هستم و نباید این را به من متصل کنید ، پیروزی ارتباط به ملت هم نداشت ، این پیروزی مربوط به خدا بود . من همان وقت هم که در پاریس بودم ، وقتی که می شنیدم که آمدند بعضی ها پیش من می گفتند که یک نفر آمد گفت که من در دهات کجا و کجا رفتم و دیدم که صبح که می شود آخوند ده جلو می افتد و مردم دنبالش تظاهر می کنند ، حتی یک قلعه ای که من آن قلعه را دیدم و در اطراف ماست ، آن قلعه را اسم برد (که آن قلعه شاید آنوقت که من دیدمش یک قلعه ای ده ، پانزده مثلا خانوار در آن ممکن بود که هر خانواری یک اطاق داشته باشد و توی بیابان پهلوی یک کوهی بود که این طرف و آن طرفش هم هیچ چیزی نبود) گفت که من در آن قلعه هم (قلعه حسن فلک به آن می گویند) رفتم و دیدم توی آن قلعه همان حرف هاست که در تهران است . من همان وقت مطمئن شدم به اینکه مساله ، مساءله بشری نیست . شعاع فعالیت انسان تا یک حدودی است ، با اختلاف ، یکی می تواند یک محله را ، یک مسجد را اداره کند ، یکی می تواند یک شهر را بسیج کند ، یکی می

تواند یک استان را بسیج کند اما کسی بتواند همه ایران را ، این 35 میلیون جمعیت را به یک راه بسیج کند به حیثی که این بچه های کوچک دبستان (وقتی که چیزهایشان را به من می گفتند) این بچه های کوچک دبستان هم همان حرف را می زدند که دبیرستانی ها می گفتند ، آنها هم همان که در بالاتری ها می گف

تند . آن پیرمردها و آن بچه ها و آن زن ها و دخترها همه یک چیز می گفتند ، همه می گفتند که ما این سلسله را نمی خواهیم و ما جمهوری اسلامی می خواهیم . من به نظرم اینطور آمد ، مطمئن شدم به اینکه (ما آن وقت اصلا این صحبت ها نبود ، آن وقت وقتی بود که قدرت آنها سر جای خودش بود) من به نظرم آمد که ما پیروز خواهیم شد برای اینکه این مساله دیگر به ما مربوط نیست ، یک مساءلهای است که به جای دیگر مربوط است و این را هم شاید کرارا در پاریس هم آن وقت من گفتم که مساءله شده یک مساءله الهی و اینکه یک تحولی در یک جامعه ای در یک مدت کم پیدا بشود ، هم تحول روحی پیدا بشود و هم سایر تحولات .

پیروزی نهضت از ادله بزرگ توحید و بطلان حسابگری ابر قدرت ها

شما ملاحظه کنید این تحول روحی که در ملت پیدا شد ، همین ملت بود که یک پاسبان اگر در بازار می آمد بازار را می بست و مردم بخودشان حق نمی دادند که مقابل پاسبان حرف بزنند ، همین ملت ، همین ملت ، در ظرف کوتاهی ریختند توی خیابان ها

فریاد زدند که مرگ بر شاه ، همه دیوارها را پر کردند از مرگ برشاه که الان هم آثارش باز باقی هست . این تحول که آن خوف مبدل شد به آن شجاعت که ایستادند ، توپ ها و تانک ها توی خیابان ها آدم می کشت مردم حمله می کردند به توپ و تانک و می گفتند اثر ندارد . بااینکه می کشت آدم را ولکن اثر خودش را از روحیه ملت به طوری قوی شده بود که آنها همه آثار خودشان را از دست دادند . آن روحیه قوی ملت که در اثر همین تبعیت از اسلام و توجه به اینکه ما اسلام را می خواهیم ، یک ملت مسلم توجه کردند به یک نقطه و آن این است که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، ما سلسله پهلوی را نمی خواهیم ، این اسباب این شد که این وحدت کلمه و اجتماع مردم بر این مطلب و توجه به اینکه یک نقطه را می خواهیم و آن اسلام است ، این پیروزی را به ما داد . چه پیروزی ، پیروزی که همه حساب ها را باطل کرد ، حساب مادیگری را همه را باطل کرد ، یکی از ادله بزرگ توحید است . روی حساب های مادیگری آن دستگاه های جاسوسی آمریکا مثل سیا و امثال اینها تصدیق کردند که این بر خلاف آن حساب هائی بود که ما می کردیم ، راست هم می گفتند حساب !!! روی حساب مادیگری ، یک قدرت شیطانی با یک تجهیزات بزرگ ، مجهز به همه جهازها و اسلحه ها ، دنبالش هم آن

قدرت های بسیار بزرگ و ابر قدرت ها در مقابل یک جمعیتی که هیچ چیز ندارند ، زن است و مرد ، زن ها و مردها ریختند ، بامشت خالی ریختند توی خیابان ها و در مقابل ایستادند ، هیچ حساب درست نمی شود که این قدرت ، این چیزی نداشت ، آن همه چیز را داشت ، این چه شد؟این یک تحولی پیدا شد در قشرهای نظامی ها که یا روحیه ها را دادند از دست یا متحول شدند و متصل شدند به ، البته مختلف بودند ، اینها متصل شدند به این جمعیت که در این آخر که این آدم بسیار بی عقل ، این بختیار بسیار بی عقل که من نصیحتش کردم و اگر نصیحت مرا قبول کرده بود ، حالا نخست وزیر بود ، من نصیحت کردم به او آن وقت که پاریس بودم که تو حالا که شاه رفته ، یک چیزی دستت آمده ، بیا بگو که من می خواستم یک خدمتی به ملت بکنم ، حالا من در اختیار ملت . اگر این را می کرد ، قهرمان می شد ، نفهمید که چه بکند . در هر صورت این اجتماع مردم بر این امر و وحدت کلمه ای که پیدا کردند ملت ما و توجه به اسلام اسباب این شد که این پیروزی پیداشد و آن حساب ها همه حسابش غلط از کار در آمد ، آنها می گفتند این همه تجهیزات در یک طرف ، دنبالش هم آمریکا بود ، شوروی بود ، انگلستان بود منتها شوروی کمتر صدایش در آمد لکن بود ، الان هم

دارد مفسده می کند ، آمریکا و انگلستان به صراحت می گفتند که نخیر ما پشتیبانیم و ما هستیم لکن ملت گوش نکرد به این حرف ها ، خداوند همچو قدرتی به ملت داد که گوش نکرد به این حرف ها و حساب ها همه باطل در آمد ، هیچ بر همه چیز غلبه کرد ، هیچی بر حسب جهات مادی و الا همه چیز بر حسب معنویت . معنویت کرد غلبه کرد بر مادیت از راه خدا ، فوق همه چیز بود . این اسباب این شد که ما غلبه کردیم .

این شعرها که خواندید شعرش خوب بود اما برای من اینها صحیح نیست و همان نثرها ، شما ثنای خدا را بکنید که یک همچو توفیقی نصیب ما شد . ما هیچ هستیم ، این همه عالم هیچ است ، سر تا ته عالم یک جلوه ای است از خدای تبارک و تعالی . هر چه هست اوست . الحمدلله تا حالا به واسطه همین توجهی که همه پیدا کردند به خدا ، بچه کوچولو می گفت جمهوری اسلامی و پیر مرد در بستر هم این معنا را می گفت و آنها هم که وقتی که می خواستند رای به جمهوری اسلامی بدهند و رفراندم کردند ، پیر مردی که نمی توانست حرکت بکند با چرخ می آوردندش رای می داد ، بعضی ها هم همان جا که رای داده بودند مردند ، همان جا به من اطلاع دادند در!!! شهر ما یک شهر سابق ما یک نفر آمده (خوب آوردندش ) پیرمرد می خواسته برود ، رای داده ، بعد هم مرده

است . بچه هائی که رای ندادند ، ناراحت شده بودند . یک بچه هائی بودند که مربوط به ما بودند ، ناراحت بودند از اینکه خوب ، چرا ما رای نباید بدهیم . این یک مطلبی بود که خدا درست کرد مردم را ، اینطور اشتیاق در آنها ایجاد کرد ، اینطور شوق و شعف در آنها ایجاد کرد ، اینطور جانبازی در آنها ایجاد کرد که می آیند می گویند که شما دعا کنید من شهید بشوم ، دعا بکنید بچه من شهید بشود . این تحول روحی که در مردم پیدا شد و موجب این شد که مابحمدالله ملت ما پیروز شد ، این تحولی بود که خدای تبارک و تعالی به فضل عنایت خودش این را نصیب کرد به ما .

این را حفظش کنیم ، این هدیه خداست حفظش کنید . اگر این از دستمان برود ، آن طرفیم ، اگر این معنای وحدت کلمه ای که در اثر توجه به اسلام برای ما پیدا شد ، اگر این از دست ما گرفته بشود ، ما همان اشخاص ضعیف هستیم و همان اشخاصی هستیم که هیچ دستمان نیست . چهار تا تفنگی که دست مثلا این پاسداران هست ، با آن چیزی که آنها دارند که مقابله نمی تواند بکند . این خداست که آنها را عقب زده است و کید آنها را باطل کرده است . این را شکر گزاری کنید برای این معنا و این را حفظش کنید . این نهضت را حفظ کنید . با حفظ این نهضت همه به پیش خواهیم رفت و اسلام آنطوری که هست

و نه آنطوری که برای ما ، خارجی ها معرفی کردند و ما هم باورمان آمد ، آنطوری که هست ، آنطوری که صدر اسلام بود ، آنطور در خارج انشاء الله تحقق پیدا بکند . سعادت برای همه اقشار ، سلامت برای همه اقشار ، رفاه برای همه اقشار ، تعدی هیچ در دولت اسلامی ، هیچ کس از حکومت نمی ترسد برای اینکه حکومت کاری به مردم ندارد ، نمی خواهد ، همه باید از خودشان بترسند که مبادا جرم بکنند ، جرم که بکنند حکومت او را می گیرد برای جرمش اما دیگر یک ساواکی باشد که مردم را با بهانه بخواهد بگیرد و حالا هم که گرفت زجر بکند ، اینها دیگر در کار نیست ، انشاء الله نخواهد شد . الان شما بحمد الله آزادی که بهترین نعمت های الهی است به دست آوردید ، الان اینجا مطمئن هستید که بلند بشوید بروید بیرون ، نمی آیند شما را بگیرند شما را ببرند که چرا رفتید آنجا اجتماع کردید . اگر چند وقت پیش از این بود یک همچو اجتماعی را الان ساواکی ها ریخته بودند و همه تان را گرفته بودند و برده بودند ، ما را هم شکنجه می کردند . حالا بحمد الله اینها دیگر نیست در کار و الحمدلله که دست آنهائی هم که غارتمان می کردند ، آنها هم دستشان کوتاه شد ، آن را هم بریدند دستشان را . بنابراین ما

الان سنگری را که پیش بردیم یکی دست این چپاولگرها را کوتاه کردیم و یکی آزادی برای خودمان تهیه کردیم . استقلال داریم و

آزادی . الان آن معنائی که می خواستیم حاصل شده است . این یک مقدار یک ریشه های کوچکی که هستند و گندیده ای که هستند و فساد می کنند ، اینها چیزی نیستند و اینها تمام می شود کارشان ، آن قدرت بزرگ رفت اینها دیگر چیزی نیستند ، اینها به یک فوت تمام می شوند لکن عمده این است که ما آن نعمتی که به ما دادند شکرش را بجا بیاوریم و شکر به این است که حفظ کنیم آن چیزی که به ما اعطا کرده است ، حفظش کنیم . این یک هدیه است که خدای تبارک و تعالی به ملت ما عنایت کرده است ، ملت تا این هدیه را حفظ کرده است پیش می رود ، اگر خدای نخواسته این از دستش برود ، باز همان است ضعیف و بیچاره و یک پاسبان بیاید زور بگوید . انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و برای مملکتتان مفید واقع بشوید . حالا از این به بعد دیگر یک مملکت اسلامی است و همه موظفیم خدمت بکنیم ، مثل خدمت به خانه خودتان باشد .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/2/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان شیعیان جنوب لبنان

هشدار به بیداری مسلمین در مقابله با استکبار ، تحت سیطره قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

من از سال های طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبه ها و در نوشته ها گوشزد کرده ام به مسلمین که این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک اسلامی و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان قدس و اینها ، اینها بنایشان بر این است که پیش بروند ، یعنی اینها تابع سیاست آمریکا هستند

، آمریکا هم آمالش فقط یک جانیست چنانچه همه ابر قدرت ها می خواهند همه ممالک را تحت سیطره قرار بدهند اگر بتوانند . لبنان را ما یک جزئی از ایران می دانیم برای اینکه ما و آنها از هم جدا نیستیم و ما آنها هستیم و آنها ما هستند و آقای صدر یک مردی است که من می توانم بگویم که او را بزرگ کرده و به منزله یک اولاد عزیز است برای من و من امیدوارم که انشاء الله ایشان با سلامت برگردند به محل خودشان و بسیار مورد تاءسف است که ایشان را ما الان نمی بینیم در بین خودمان . اصلا باید مسلمین بیدار بشوند . امروز روزی نیست که مسلمان ها هر کدام یک گوشه ای زندگی تنهائی بکنند و خودشان بین خودشان در هر کشوری یک زندگی خاصی به خود داشته باشند ، نمی شود این معنا . در یک همچو زمانی که سیاست های ابر قدرت ها بلعیدن همه جاست مسلمین باید بیدار بشوند ، ملت ها ، دولت ها رامن از اکثرشان ماءیوس هستم لکن ملت ها باید بیدار بشوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند . الحمد لله مسلمین ، هم عده شان قریب به یک میلیارد هست و هم ممالکشان یک ممالکی است غنی و ثروتمند و هم افرادشان افراد لایق ، لکن آنهائی که می خواهند در این ممالک حکومت کنند به واسطه تبلیغات سوئی که در طول چند صد سال تقریبا کرده اند و نفوذی که در دانشگاه ها ، در جاهائی که مراکز تربیت ابناء مسلمین است کرده

اند ، مسلمین را طوری کردند که از خودشان ماءیوس شدند ، یعنی خودشان را گم کردند . باید مسلمین جدیت کنند مجد خودشان را پیدا کنند .

وظیقه مسلمانان نفی سلطه فرهنگی اجنبی و نشر فرهنگ غنی اسلام است

این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همه ممالک اسلامی مهمش این سلطه فرهنگی بوده است که در آن مراکز تربیت می شدند بچه های ما به تربیت هائی که وقتی که از دانشگاه ها بیرون می آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند . همین جوان هائی که شما ملاحظه می کنید که الان یا برای چین یا برای شوروی یا برای آمریکا فعالیت در ممالک مختلف و الان در ایران مخصوصا می کنند اینها بسیارشان از همین دانشگاه ها بیرون آمده اند یعنی با این تربیت بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستند . عمال آنها ، چه آنهائی که قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند و چه آنهائی که در مدارس ما مشغول تربیت بودند ، اینها همه این معنی را متفق الکلمه بودند که از خود ما چیزی نمی آید ما باید دنباله غرب باشیم یا دنباله شرق باشیم . مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین مسلمین رواج پیدا کرده است و جوان های ما را می کشاند یا به آن طرف یا به این طرف و در ایران اکثر طرف آمریکا هستند با صورت اینکه ما کمونیست هستیم ، برای اینکه بعضی هاشان که از کمونیسم خودشان را می دانستند یا خیال کردند بودند ، در دربار شاه خدمت می کردند . در هر صورت

آن چیزی که وظیفه همه ما مسلمین هست ، وظیفه علمای اسلام است ، وظیفه دانشمندان مسلمین است ، وظیفه نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم ، ما خودمان فرهنگ غنی داریم ، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما . کتبی که در ایران یا در ممالک اسلامی نوشته شده است ، کتبی بوده است که آنها گرفتند و از آن استفاده کرده اند . فرهنگ این شرق یعنی شرق اوسط که ما هستیم در آن ، فرهنگ مسلمین غنی ترین فرهنگ ها بوده و هست ، مع الاسف مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند . آن قضیه ابوعبیده راکه شمشیرش چقدر بود ، کسی گفت آن را خود ابوعبیده باید به کار بیندازد ، شمشیری است که خودش از آن کاری نمی آید ، باید اشخاص این شمشیر رابه کار بیندازند . اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است ، همه چیز ، قرآن در آن همه چیز است لکن مع الاسف ما استفاده از آن نکرده ایم و مسلمین مهجورش کردند یعنی استفاده ای که باید از آن بکنند نکردند . باید مردم را توجه داد ، گرایش داد به اسلام و قرآن . . . انقلاب ما معجزه بود از این بچه های اینقدر کوچک تا آن پیرمردهائی که در بیمارستان ها خوابیده بودند ، یکصدا برای اسلام فریاد کردند . این یک اعجازی بود که در ایران واقع شد و همین بود که

پیروز کرد اینها را بر یک همچو قدرت هائی که تخیل این در ذهن کسی در عالم پیدا نمی شد . یک ایرانی که فاقد همه چیز سلاح مدرن باشد یا اگر در آن باشد استعمالش برایشان مشکل است ، این بتواند این قدرتی که همه قدرت ها دنبالش بودند بتواند در هم بشکند و بیرون کند این را ، در صورتی که همه ابرقدرت ها بلکه همه قدرت های مسلمین هم تقریبا پشتیبانش بودند . بنده که در پاریس بودم بیشتر از همه از آمریکا هی سفارش می شد که شما بگذارید اینها بمانند ، شما نروید ، حالا اخیرا که خود مردیکه رفته بود و بختیار که جنایتش کمتر از او معلوم نیست باشد بود ، در ایران بود و نخست وزیر بود به خیال خودش ، از طرف آمریکا هی سفارش می شد . می آمدند گاهی به اسم اینکه من یک بازرگان هستم و گاهی با سایر آقایانی که آنجا بودند ملاقات می کردند با خود من ، ملاقات می کردند که آنها به من برسانند که شما حالا نروید ایران ، حالا زود است شما بروید ایران . من از همان اول فهمیدم که وقتی دشمن ما می گوید شما نروید ، معلوم می شود که رفتن

ما صلاح است و لهذا ما کوشش کردیم برای آمدن و اعلام کردیم که هر وقت باز شد راه ، ما می رویم ، اینها راه را بستند . ما گفتیم هر روزی که راه باز شد ما حرکت می کنیم ، آنها هم که نمی توانستند تا آخر راه را ببندند ، همان

روز هم که راه باز شد ما آمدیم و بعد هم معلوم شد که به صلاح بوده است .

سرانجام مبارزه مسلمین با ظلم به دست آوردن یکی از دو پیروزی است

مسلمان ها باید خودشان را پیدا کنند یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند ، خودشان یک کشوری دارند ، خودشان یک شخصیتی دارند . اینکه در ذهن جوان های ما کرده اند که باید مثلا (فلان مکتب در اینجا پیاده بشود ، مکاتب شما چیزی نیستند) اینها همین تعلیماتی است که ابر قدرت ها در ایران پیاده کرده اند . آنها یک همچو فرهنگی را برای ما درست کردند که ما از خودمان بیخود بشویم و آنها تمام چیزی که ما داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند . باید ما برگردیم به حال اول اسلام ، باید مسلمین بر گردند به همان حال که با جمعیت کم غلبه کردند بر همه قدرت ها . مسلمین با داشتن این همه ذخائر و با داشتن این همه مکنت ها و با داشتن این همه جمعیت ، مع الاسف اینها را چون تکه تکه کردند بعد ازجنگ عمومی ، عثمانی را تکه تکه کردند و هر جا را دادند دست یک نوکری از نوکرهای خودشان که حالا این گرفتاری ها پیدا شده است ، مسلمین باید یکپارچه بشوند و با ابر قدرت ها مقابله کنند و هیچ ابرقدرتی هم نمی تواند با آنها مقابله کند . ما الان با جمعیت کمی که داریم ، ما سی و پنج میلیون جمعیت داریم در صورتی که حریف های ما میلیارد جمعیت دارند ، ما با جمعیت کم عازم این شدیم که مقابله کنیم و هیچ هم بنا نداریم به

اینکه پیروز بشویم ، ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم ، ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم . در پاریس هم که می آمدند به من بعضی خیر اندیشان و اشخاصی که ملتفت قضایا نبودند می گفتند که نمی شود ، دیگر امکان ندارد ، دیگر شما یک فکر مثلا بکنید که یک تنازلی بکنید و اینها ، من به آنها گفتم ما تکلیف داریم ادا می کنیم ، می شود و نمی شود برای ما مطرح نیست ، ما مکلفیم از طرف خدای تبارک و تعالی که با ظلم مقابله کنیم ، با آن آدمخوارها و با این خونخوارها مقابله کنیم . ما با آن اندازه ای که قدرت داریم مقابله می کنیم ، اگر پیروز شدیم که خوب ، الحمدلله و اگر پیروز هم نشدیم الحمد لله که به تکلیف عمل کردیم . مسلمین باید خودشان را مکلف بدانند و گمان نکنند که اگر پیروز نشدند پیروز نیستند . اگر معنویات ما محفوظ بشود ، گرایشمان به قرآن محفوظ باشد ، چه شهادت برای ما حاصل بشود که نیل بزرگی است و چه پیروز بشویم ، ما الحمد لله در همه جا پیروز هستیم واحدی الحسنیین برای ماست انشاءالله .

شکست ابرقدرت ها و صدور انقلاب اسلام با اتحاد ممالک اسلامی

و ما امیدواریم که یک روزی با جنابعالی ، با آقای آسید موسی صدر سلام الله تعالی در قدس با هم برویم نماز بخوانیم انشاءالله . و ما ماءیوس نیستیم و مسلمین باید با قدرت پیش بروند و امروز تقریبا ابرقدرت ها رو به شکست هستند ، رو به شکست هستند ، آنطور نیست که خیال بشود مثل ده سال پیش

از این است . امروز هر جا ، آمریکا الان گرفتار همین مسلمان های سیاهپوست است که مجبور بشود در چندین شهر ، هشت شهر اعلام حکومت نظامی بدهد . این مساءله یک جنبشی است که در بشر پیدا شده که زیر بار نمی خواهد برود ، یک چیزی است در همه جا پیدا شده . الان در عراق جنبش پیدا شده است ، در عرض می کنم پاکستان ، در هندوستان ، در جاهای دیگر همه جا پیدا شده ، این مسلمان ها باید هم را پیدا بکنند ، هم خودشان را پیدا بکنند و خیال نکنند که ابرقدرت ها چه هستند . نخیر ، همچو حرف هائی نیست در کار . هم خودشان را پیدا بکنند و هم با هم اجتماع بکنند ، با هم وحدت داشته باشند تا انشاءالله پیروز بشوند و پیروز می شوند انشاءالله . انشاءالله امیدواریم که این انقلابات و نهضت هائی که در بین مسلمین پیدا شده است همه جا برود و همه جا باهم باشند و با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی که منشاء همه پیروزی هاست مابه پیش برویم و همه ممالک اسلامی وحدت کلمه وزیر بیرق اسلام زندگی مرفه آبرومندانه بکنند انشاء الله تعالی . خداوند تعالی انشاءالله لبنان عزیز را نگه دارد و مسلمانان لبنان را ، مسلمانانی که برای اسلام در جنگ هستند پیروز کند انشاءالله تعالی .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/2/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت مؤ سس بانک اسلامی ایران

بدترین انواع استثمار رباست

بسم الله الرحمن الرحیم

اصلا بهره از پول یک امری است بسیار خلاف انصاف و خلاف انسانیت . یک پولی آنجا گذاشته اند ،

بعد از این پول نه کاری ، نه چیزی یک چیزی ، در آورند . و بدترین انواع استثمار همین رباست که در مقابل هیچ ، خود پول که هست و در مقابل هیچ ، این بزاید ، بهره بردارد . در اسلام ، این البته به هر صورتش حرام است حتی این فرارهائی که بعضی ها جائز می دانند ، این فرارها هم صحیح نیست . فرار از ربا هم صحیح نیست . یک راه هائی گفته شده است ، لکن آنها هم صحیح نیست . بهره برداری از این نقود و از پول به هیچ وجه در اسلام جائز نیست . از جهتی که یک همچو بانک اسلامی که مبنایش بر این باشد که بهره در کار نباشد و ربا در کار نباشد ، این یک خدمت بزرگی است به جامعه و به اسلام ، هر دو ، که امید است که احتیاج مردم از سایر بانک ها به واسطه این بانک سلب بشود و مردم توجه بکنند به این بانک که اسلام است مبنایش ، اسلام است ، اسلامی است و مبنایش بر این است که استثمار نکند مردم را ، بهره برداری از انسان بی خودی نکند .

نیت ها را باید برای خدا صادق کرد

و من توفیق شما را از خدا می خواهم که در این راه با صداقت ، با نیت صادقانه عمل بکنید ، چنانچه هر کاری که بانیت صادقانه شد ، آن کار به نتیجه می رسد و به نتیجه ای که بخواهید می رسد . نیت ها را باید صادق کرد و برای خدا . یک همچو کار بزرگی که شما الان انجام

می دهید انشاءالله برای خدا باشد تا منابع آخرتی هم برای همه تان انشاءالله داشته باشد و من امیدوارم که توفیق پیدا بکنید و بانک شما یک وقت بانک اول باشد و سایر بانک ها که بر مبنای بهره برداری و بر مبنای خلاف و فساد است ، اینها از بین بروند ، یا بهره ها از بین بروند که همه اسلامی بشوند ، آن وقت شما هم یکی از بانک ها . اگر اسلامی شدند آنها هم بمانند ، والا بالاخره باید بر چیده بشوند اگر اسلامی نشوند . انشاءالله که موفق و موید باشید .

در خاتمه سرپرست هیات طی سخنانی گفت : شنیدم که ، برای اینکه همه بتوانند دارای سهم باشند حداقل صد تومان و حداکثر صدهزار تومان گذاشته اند که همه بتوانند و آقایان ضمنا علاقمندند که افتخار بدهید به ایشان و این هم مشوقی است برای آنها .

امام در پاسخ فرمودند : یک سهم هم من . انشاءالله که موفق و موید باشید .

و در خاتمه اساسنامه این بانک که طرز و نحوه عملکرد این بانک را مشخص می کرد ، تقدیم امام شد .

امام : انشاءالله موفق باشید . خداوند تاءیید کند شماها را . سلامت باشید . خداحافظ شما .

تاریخ : 31/2/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشگده حقوق

توجه به خدا و اتحاد در سایه اسلام ، اساس پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

ما یک قسم مسائل اصولی داریم که الان مطرح است ، یک قسم مسائلی فرعی داریم که بعد از اینکه مسائل اصولی تحقق پیدا کرد باید مطرح کرد که ما اگر مسائل فرعی را الان مطرح بکنیم ممکن است که از آن مسائل اصولی که اساس مسائل است عقب بمانیم ، یا به

واسطه طرح این مسائل که گاهی موجب یک اختلافاتی می شود ما در نهضت شکست بخوریم از این جهت آنچه من الان به نظرم می آید این است که شما می دانید که در این نهضت آن چیزی که ما را پیش برد دو مطلب بود ، که یکی از آنها اساس بود و یکی از آنها به واسطه آن اساس تحقق پیدا کرد . آن که اساس بود اینکه مردم به عنوان اسلام و به عنوان ایمان و عقیده وارد این میدان شدند ، چون برای ایمان و اسلام وارد شدند ، همه قشرها با هم متحد شدند که آن رمز حقیقی که اتحاد همه در یک جهت ، وحدت همه در یک مسیر ، موجب شد که تا حالا ما مطلب را رساندیم ، یعنی مطلب را ، آن مطلبی که همه ممتنع می دانستند ، در ایران تحقق پیدا کرد . ممتنع می دانستند که یک ملتی با نداشتن ابزار و با نداشتن یک نظام سیاسی که همه را روی آن نظام سیاسی هدایت کند و خالی بودن دستشان از همه اسلحه های روز بلکه همه اسلحه ها که اسلحه های آنها (حالا را یک قدری غمض عین کنید که یک قدری تفنگ پیدا شده است ) آنطور که به ما می گفتند کاردتوی مطبخ ، چوب توی خانه بود و باقی هم با دست خالی ، زن ها هم بچه هایشان را بغل می کردند می آمدند بیرون . آن که رمز بود این بود که همه باهم بودند و همه هم فریادشان این بود که ما این رژیم فاسد را

نمی خواهیم و ما یک جمهوری اسلامی می خواهیم . این اسباب این شد که ما آن مطلبی را که دنیا ممتنع می دانست که هیچ بر همه چیز غلبه پیدا بکند (البته روی حساب های ما دیگری ) ملت ایران روی حساب معنویت و توجه به خدای تبارک و تعالی و ایمان پیش برد و این قدرت های شیطانی را که پشت سرش هم قدرت ابرقدرت ها بود شکست به طوری که نتوانستند آنهایی که می خواستند این مرد را نگه دارند نتوانستند نگه دارند ، کوشش کردند ، تهدید کردند ، ما که در پاریس بودیم تماس می گرفتند با ما از طرف آمریکا که ابتدائا به اینکه (ما پشتیبان هستیم ، چه ، چه ) بعد هم که به اینکه (شما یک قدری صبر کن حالا زود است ، حالا نروید حالا زود است ) که ما هم توطئه را فهمیده بودیم . با هیچ ما غلبه کردیم بر همه چیز و این را برای همین نکته بود که ما همه با هم بودیم و از مرکز تا آخر بلدی که در ایران بود ، ده و شهر و قصبه و بزرگ و کوچک و همه اقشار در همه جا با هم اتحاد پیدا کردند و این نبود جز در سایه اسلام ، هیچ چیز دیگر نمی توانست اینطور قدرت داشته باشد که همه را با هم توافق بدهد و آن چیزی که شما را در این میدان پیروز کرد همین بود و ما الان به پیروزی نهائی نرسیدیم .

تبلیغات منفی مزدوران اجانب و تضعیف جمهوری اسلامی به قصد خاموش ساختن نهضت

الان

به نظر من امروز ایران حساسیتش بیشتر از آن روزی است که هجوم می کردیم و مردم را بسیج می کردیم برای مبارزه ، برای اینکه آن وقت همه توجه شان به این بود که این سد را بشکنند این سد بزرگی که مانع از پیشرفت ما بود و همه نظرشان به این بود که این سد را بشکنند ، توجه به مسائل خودشان نداشتند ، همه توجه به این داشتند که این سد باید شکسته بشود ، همه با هم بدون اینکه ملتفت این باشند که امروز مثلا ناهار خوردند یا نه ، قرض دارند یا نه عرض کنم سفته در کجا دارند یا نه ، هیچ این توجه نبود در کار ، همه با هم فشار آوردند و آن سد بزرگ را شکستند . در هر انقلابی وقتی که به یک نقطه ای رسید که یک پیروزی پیدا شد آن وقت وقت حساسیت انقلاب است که مردم خودشان را پیروز دیدند ، بعد توجه می کنند به اینکه خوب حالا ما چه ، چه شد ، حالا زندگی مان چه ، حالا قرض داریم ، حالا سفته هایمان چه ، حالا بازارمان چه . این اسباب این می شود با ضمیمه اینکه این کارشناس هایی که آنها دارند ، آمریکا به این زودی دست از ما بر نمی دارد ، کارشناس هائی که اینها دارند ، اینها روانشناسی را از صد سال پیش از این یا بیشتر روانشناسی در ایران را شروع کرده اند و می دانند چه بکنند . الان عمال آنها بین اقشار مردم افتاده اند که : (خوب ، این

هم رفتن شاه و این هم حکومت جمهوری ، چه شد؟) عمال اینها توی اقشار مردم افتاده اند برای اینکه مردم را سرد کنند و این نهضت را به سستی بگرایانند و موجب این بشود که این نهضت خاموش بشود ، آنها سر بلند کنند . در صورتی که وقتی روی محاسبات ما حساب بکنیم و ببینیم که تا حالا چه شده است و بعدها ما می خواهیم چه بشود . تا حالا معجزه شده است ، چه شده یعنی چه ؟ تا حالا شما اسیر بند و قید سازمان امنیت که در همه جا ریشه داشت و همه را به رنج می کشید از این حبس های بزرگ که بعضی عکس هایشان را وقتی که نشان می دهند انسان وحشت می کند ، زیر زمین چه کردند اینها با مردم ، خوب این کم کاری بود که این نهضت کرد؟ این (چه شد) یعنی اینکه این کم کاری بود . کاری است که همه دنیا ، آنهائی که متفکر هستند در دنیا ، حیرت کردند که این چه جور واقع شد ، چه جور این سد شکسته شد . از آن طرف دست اجانب که باز بود در خزائن ما ، نفت ما را همه اش را می بردند در ازایش برای خودشان پایگاه درست می کردند و اینجا به اسم اینکه ما می خواهیم عوض بدهیم می فرستادند آن آهن پاره هایشان را یا آن عرض می کنم اسلحه هائی که ایران اصلا اطلاع بر آن نداشت که این را چه جور باید چه بکنند ، می فرستادند اینها را به ازاء اینکه

ما نفت را می گیریم و اینها را می دهیم . اینها برای خودشان بودند ، نه برای ما ، برای اینکه ما که اطلاع از اینها نداشتیم . اینها برای این بود که پایگاه اینجا درست کنند و اگر چنانچه با شوروی یک وقتی بناست دعوا کنند ، اینجا پایگاه داشته باشند . هم نفت را می بردند ، هم عوضش برای خودشان پایگاه درست می کردند با اسم اینکه ما می خواهیم عوض بدهیم که مبادا صدا در آید پس یک کار بزرگ محیر العقول دیگر واقع شد و آن اینکه دست آمریکا و دست انگلستان ، شوروی و همه اینها از خزائن ما کوتاه شد . الان نفت مال خودمان است و عرض می کنم چیزهای دیگر هم مال خودمان است و نفتش هم از خودمان ، همه چیز از خودمان (هیچ نشد) را ، (چه شد) را ، اینهائی که می خواهند نهضت را خاموش کنند این مسائل را پیش می آورند که حالا چه شد . می روند توی کارخانجات به این کسانی که آنجا کار می کنند و بیچاره ها اطلاعی از مسائل ندارند ، طرح می کنند این مسائل را (خوب حالا دیگر ، خوب چه شد؟ چه شد؟) از آن طرف می روند در کشاورزی نمی گذارند کشاورزها کار خودشان را بکنند و تبلیغات می کنند ، در صورتی که اگر اینها بگذارند ، آن برنامه های آتیه زود انجام می گیرد . شما ملاحظه بکنید راجع به رفراندم یک مساءلهای بود که همه ملت این را می خواستند ، با شوق و شعف می خواستند ،

اینها برای خاطر ملت بود که می ریختند و صندوق ها را آتش می زدند و با عرض می کنم اسلحه مردم را منع می کردند از اینکه بروند رای بدهند ، خودشان هم تحریم می کردند؟! اینها هوادار ملت بودند که این کار را می کردند؟! یا خیر می خواستند این ملت رفراندم را نکند آشوب باشد و حکومت باز همان ، حکومت سابق باشد یا شبیه به آن باشد ، والا رفراندم یک امر ملی بود که همه ملت می خواستند و ما دیدیم که 5/99 را ملت رای دادند و نیم درصد تقریبا رای مخالف داد ، در صورتی که همه اقشارشان با هم جمع شدند و رای مخالف دادند نیم درصد بود ، یک چیزی که همه ملت می خواستند ، چرا اینها جلوگیری می کردند؟ یا حالا برای مستضعفین می خواهند خانه درست بکنند ، مردم می خواهند خانه درست کنند ، زن ها پول هایشان را دادند ، زر و عرض می کنم که جواهراتشان را ، اقشار مختلف و زیادی از خانم ها آمده اند آن چیزهائی که در عمرشان ذخیره کرده اند ، حالا برای مستضعفین دارند می دهند که خانه بسازند ، اینها افتاده اند توی مردم با اقسام مختلفه برای جلوگیری از اینکه نشود این کار ، چرا نشود؟ این مضر به حال مردم است ؟! این برای آنهائی که شما می گوئید ما برای آنها می خواهیم کار بکنیم ، این برای آنها کار نیست ؟! نه ، مساءله این نیست ، مساءله این است که اینها می خواهند که آرامش در ایران پیدا

نشود ، کاری انجام گرفته نشود . وقتی آرامش نشد و کار برای مردم انجام گرفته نشد ، شلوغ می شود . وقتی شلوغ شد آنها به مقاصد خودشان می رسند والا خانه سازی برای مستضعفین و برای مردم کارمند و کارگر و سایر مردم یک چیز بدی هست ؟! یک چیزی مخالف با مثلا مصلحت ملت است ؟! یانه ، این موافق مصلحت ملت است ؟ این هم می خواهند جلوگیری بکنند . یا کشاورزی ، آیا کشاورزی برای مملکت ما یک چیزی مضری است که اینها می روند نمی گذارند بشود؟ یا کار کردن در کارخانه ها ، راه افتادن کارخانه ها ، این مضر است به حال ملت ؟! اینها می خواهند آشوب کنند و دنبال این آشوب شاید به فکر این باشند که اگر آشوب کردند ، در خارج دولت هائی که می خواهند ما را بچاپند ، در خارج منعکس کنند که ایران خودش را نمی تواند اداره کند ، یکی باید برود اداره اش کند ، یک کودتا بکنند و همان مسائل را با یک وضع بدتر از سابق پیش بیاورند و ما باز در سال های طولانی دیگر ، تا خدا می داند چه وقت بشود ، باز زیر همان چیزهائی که پیشتر بوده ، باشیم .

مطلب اساسی سازندگی ، لزوم رسیدن به خودکفائی

آنکه من الان به شما آقایان عرض می کنم این است که ما الان بین راه هستیم ما نرسیدیم به مقصد . یک مقصد این بود که این اشخاص دزد و چپاولگرها را دستشان را کوتاه کنیم ، تا یک قدری کوتاه شد یعنی یک قدر مهمی کوتاه شد ، آنها

هم مال ملت را برداشتند و خوردند و بردند و فرار کردند اما دستشان الان از اینجا کوتاه است و انشاءالله از آنها هم پس گرفته می شود انشاءالله . و ما آن مقداری که تا حالا کارکردیم موانع را برداشتیم ، موانع رشد انسانی و رشد ملی و رشد طبیعی را برداشتیم . اما الان همه موانع برداشته نشده ، یک مقدار از این اقشارش باقی مانده و الان دارند مفسده می کنند و باهر حیله ای که باشد ، می خواهند یک اختلافی ایجاد کنند . و اما مهم این است که ما مملکت حالا که می گوئیم دست خودمان است ، یک مملکتی باشد که خود کفا باشد و سازندگی شروع بشود تا ما مملکت را به طوری که اقتصادش صحیح باشد ، کشاورزیش درست بشود ، دانشگاه هایش درست بشود ، قضاوتش درست بشود ، همه اینها آشفته اند چون که اززمان طاغوتند دیگر ، الان باز متحول نشده برای اینکه دولت الان دولت انتقالی است ، یک دولت مستقری نیست این . بنابراین آنکه الان برای همه ما لازم است این است که تمام توجه مان به این باشد که این نهضت محفوظ باشد ، تمام توجه به این باشد که قشر دانشگاهی با قشر!!! عرض می کنم که مدارس قدیمه اینها باهم جوش بخورند . یکی از کارهائی که اینها در سال های طولانی کردند این بود که دانشگاهی که یک عضو مهمی در هر کشوری است ، با روحانیت که یک عضو مهمی در کشور ماست اینها را از هم جدا کنند ، این را دشمن او کنند

او را دشمن این با تبلیغات ، تبلیغاتشان هم مع الاسف در خود ماها در همه اثر کرده بود که این طایفه آن طایفه را قبول نداشتند و احیانا لعن می کردند ، آن طایفه هم آن طایفه را همین طور . اثرش این بود که نتیجه را دیگران می گرفتند ، ما دعوا می کردیم دیگران نتیجه می بردند . قشرهای دیگر هم همین طور هی از هم جدا می کردند ، بازاری را از کارگر ، کارگر را از دیگران ، دیگران همه را ، می خواستند آشفته باشد . این نهضت اسباب این شد که یک قدری نزدیک شدیم ماها به هم ، یعنی دانشگاهی هم همان حرف ها را می زد که بازاری می گفت ، بازاری هم همان حرف را می زد که معممین می گفتند ، همه هم همان حرف را می زدند که کشاورزان می گفتند . اگر چنانچه ما این مطلبی که الان یک مقدارش موجود است ولکن یک خرده رو به سستی دارد می رود اگر به داد این نهضت نرسیم و این نهضت خدای نخواسته رو به سستی برود و یک وقت خاموش بشود ، خواهید دید که خدای نخواسته مسائل سابق شدیدتر عود می کند .

اینها تاکنون سیلی آشکار نخورده بودند ، این اجانب تاکنون لمس نکرده بودند شکست

خودشان را در ایران ، در این نهضت لمس کردند . یک مطالبی که حدس می زدند و در مقابل آن حدسشان فعالیت های زیاد می کردند برای اینکه نگذارند اقشار نزدیک به هم بشوند ، حالا لمس کردند که یک کشوری اگر همه اقشارش با

هم متحد بشوند ، هیچ قدرتی نمی تواند جلو اینها بایستد ، هیچ قدرتی نمی تواند به اینها پیروز بشود . این مطلب الان احساس کردند و بیشتر مجهز الان هستند برای اینکه ما را از هم جدا کنند . این نهضت برکتش این بود که شما آقایان دانشگاهی که هیچ وقت با ما ملاقات نمی کردید ، حالا نشستیم با هم صحبت می کنیم و درد دلمان را می گوئیم . نمی گذاشتند اینها آن آقایانی که مثلا کارخانه ها و نمی دانم کارگرها و اینها که با ما هیچ وقت ارتباط نداشتند ، حالا ارتباط پیدا می کنند . الان می بینم که مثلا روز پنجشنبه و جمعه که ما می رویم مدرسه فیضیه ، گروه های مختلف از دانشجو گرفته تا کارگر گرفته تا عرض می کنم که اقشار مختلفه ، نظامی ، همه اینها مجتمع می شوند ، زن و مرد مجتمع می شوند در آنجا همه با دل راحت . نه نظامی از مردم نفرت دارد و می ترسد نه مردم از او ، همه با هم مجتمع می شوند و مطالب گفته می شود ، مسائل طرح می شود ، این را باید حفظش کنیم ، اینها الان در صدد این هستند که با صورت های مختلف ، با یک صورت های خیلی به نظر صحیح بین ماها اختلاف بیندازند ، چنانچه در رژیم سابق همین مسائل بود و من راجع به این مسائل همیشه سفارش می کردم ، مع الاسف غلبه داشتند و نمی شد . قبل از ماه رمضان که از ماه رمضان آنها می ترسیدند ،

مردم مجتمعند و عبادت می کنند و منبر هست و محراب هست و اجتماع هست ، یک مساءلهای پیش می آوردند اختلاف بیندازند ، قبل از ماه محرم همین کار را می کردند یک مساءله فرعی را پیش می آوردند که ما از مسائل اصلی غفلت کنیم . قبل از ماه رمضان می گفتند (شهید جاوید) تقریبا تمام ماه رمضان را به اینکه یک دسته ای اشکال می کردند ، یک دسته ای رفع اشکال می کردند ، یک دسته ای فحش می دادند و یک دسته ای به این طرف فحش می دادند می گذشت . آنها هم کنار نشسته بودند به ریش ما می خندیدند که اینطور ما اینها را ملعبه کردیم . تمام ماه رمضان ما در تمام ایران سر یک کتابی که مساءله فرعی بود و هیچ اصلا چیزی نبود ضایع می کردند وقت ما را و ما را منحرف می کردند از اینکه نسبت به (آنوقت البته قدرت او بود) که نسبت به آنها یک کلمه ای بگوئیم ، همه نسبت به خودمان صحبت می کردیم . یک قدری که این سست می شد ، حالا می دیدند که یک وقت اجتماع دیگری است می آمدند مساءله شمس آبادی را پیش می آوردند ، مرحوم شمس آبادی را . و من احتمال می دهم ، بعضی های دیگر هم احتمال می دهند که اصل کشتار از خودشان بود برای اینکه آشوب درست کنند ، یک مدت زیادی هم آقایان اهل منبر و پایین و بالا و اینها وقتشان صرف این می شد و از آن مطلب اساسی که داشتند اینها

ذهنشان منصرف می شد . بعد می دیدند خوب ، این هم یک چیز کمی است تمام نمی شود ، دیدند تمام شد دیگر عرض می کنم که وقت این است که باز یک ماه رمضانی باشد ، یک ماه محرمی باشد ، باز اختلافاتی می خواهند ، لازم دارند ، باز می افتند در کار ، مساءله دکتر شریعتی را پیش می آوردند ، از آن طرف دامن بزن به اینکه این مثلا چطور است ، اهل منبر هم بی توجه به مطلب که عمق قضیه چیست منبر می رفتند و حرف می زدند . از آن طرف جوان های داغ هم بی توجه به واقعیت مطلب از این طرف می افتادند . این دو گروه را مقابل هم قرار می دادند برای اینکه ذهنشان را ا ز خودشان منصرف کنند . امروز که حساسترین مواقعی است که ما در آن واقع هستیم و احتیاج ما به اجتماع ، احتیاج ما به اتحاد ، بیشتر از هر چیزی است ، این مسائل فرعی را باید کنار بگذاریم ، برویم روی مسائل اصلی . آمریکا دشمن ماست ، ما باید دنبال او برویم و همین طور سایر ممالک خارجی چپ و راست همه آنها هستند که می خواهند ما را بچاپند و شرق را بچاپند ، نه فقط ایران را ، ایران هم جزئش هست . الان مخازن شرق را می خواهند ببرند ، نمی گذارند جوان های ما رشد کنند ، دانشگاه های ما را جلویش را می گیرند ، نمی گذارند . الان که وقت این است که مثلا امتحان بدهند ، وقت

این است که بنشینند ، می افتند توی مدارس با یک بهانه ای یک آشوب درست می کنند ، یک بساطی درست می کنند . باید ما توجه بکنیم به اینکه مبادا دست های غیر در کار باشد و هست ، مبادا ما را دوباره ملعبه کنند و به جان هم بریزند و خودشان استفاده اش را ببرند . دانشگاهی ها ملتفت باشند ، مدرسه ای های ما هم ملتفت باشند به اینکه مبادا یک دستی در کار باشد دوباره ما را با یک اسمی به جان هم بریزند و نهضت ما را خاموش کنند و مسائل برگردد به حال اول ، همه ما را خرد کنند . مسائل اصلی را الان باید ملاحظه بکنیم ، الان گرفتاری هائی که ما داریم ، همه داریم ، نه اینکه شما تنها دارید ، نه اینکه دانشگاهی گرفتاری دارد ، همه گرفتاری دارند لکن امروز روزی نیست که ما طرح گرفتاری ها را بکنیم ، امروز روزی است که ما این مسائل اصولی را جلو ببریم که یک حکومت مستقری به کار بشود و مجلسی تحقق پیدا بکند از خود مردم و حکومت مستقری از خود مردم تحقق پیدا بکند آنوقت برویم سراغ این مسائل که مسائل بعدی است . الان همه شما ، خودم و همه شما مسوول هستیم ، مسوول خدا هستیم ، مسوول ملت هستیم ، مسوول نسل های آتیه هستیم . ما دستمان الان به جایی رسیده است که می توانیم کار بکنیم الان ما قبلا محال بود که بشود این سد را شکست لکن شکسته شد . الان ما جوری هستیم که

می توانیم کار انجام بدهیم ، می توانیم با این وحدت کلمه مجلس موسسان درست کنیم ، مجلس شورا درست بکنیم ، حکومت مستقر درست کنیم ، الان می توانیم این کار را بکنیم و انشاء الله می شود این کار . الان وقت این است که همه توجه به این داشته باشند که با هم باشیم همه با هم . دانشگاهی ها که یک عضو موثرند توجه به این داشته باشند که ما باید با این معممین که یک عضو موثرند ، آقایان خیال نکنند که معممین چه ، شما می بینید که ملت با اینهاست ، ملت که شما با آن ملت می خواهید کار انجام بدهید با اینها هست ، هر روزی اینها بخواهند ملت را به یک راهی ببرند ، تبعیت می کنند ، برای اینکه اینها را نماینده امام می دانند تبعیت می کنند . اینها را از دست ندهید ، این یک قوه بزرگی است این قدرت را از دست ندهید ، این را من حالا نمی گویم نجف هم که بودم و سابق هم ، قبل از آن هم می گفتم که ما این قشر روحانی را اگر از دست بدهیم شکست می خوریم ، ماها دیگر عرضه نداریم اینها هستند که می توانند کار انجام دهند ، این قشر را نباید از دست بدهیم . روحانی هم گمان نکند که دانشگاهی چه ، مقدرات مملکت ما دست دانشگاهی هاست . فردای امروز ، مقدرات مملکت ما دست اینهاست ، این دو قشر با هم باید جور شوند . اگر این دو طایفه که هر دو از منور

الفکرها هستند لکن مع الاسف شما خیال می کنید که آنها فناتیک هستند ، آنها هم خیال می کنند شما بی دین هستید (خیال می کردند ، حالا نیست اینطور دیگر) اگر این دو طایفه با هم مجتمع بشوند ، رشد داشته باشند ، رشد سیاسی داشته باشند ، بفهمند که از غیردارند هدایت می شوند ، از اجانب دارند هدایت می شوند به اینکه آن طایفه را کنار بگذارند ، اسلام منهای آخوند ، بفهمند که این مساءله چیزی است که از خارج دارد انجام می گیرد اغفال می کنند شما را ، از آن طرف هم آن طایفه بفهمند از اینکه دانشگاهی یک عضو موثری است که ما فردا همه چیزمان دست اینهاست اگر ایران بخواهد یک سعادتی پیدا کند با دست اینها سعادت پیدا می کند ، اگر خرابی هم پیدا کند به دست اینها خرابی پیدا می کند . این دو قشر با هم متحد بشوند ، توجه داشته باشند که مبادا در این هیاهوئی که گاهی ایجاد می شود ، ایجاد اختلاف بشود . در این مسائلی که پیش می آید مبادا یک وقت یک دستی باشد که بخواهد شماها را از هم جدا بکند . همه با هم باشید ، همه با هم همکار باشید ، همه این نهضت را پیش ببرید . خدا می داند که اگر این نهضت شکست بخورد ، تا آخر دیگر ایران روی خوش به خودش نمی بیند . همه مسؤ ول هستید ، من یک طلبه با شمای دانشگاهی فرق نداریم ، هر دو مسوول هستیم ، نه شما باید به عهده من

بگذارید نه من به عهده شما ، من به اندازه خودم کار می کنم ، شما به اندازه خودتان کار بکنید و همه توجه به این نکته داشته باشید که ما الان مسائل اساسی مان مانده است دنبال این مسائل اساسی باید برویم مسائل فرعی را بعد طرح بکنیم در سایه مسائل اساسی باید طرح بکنیم . الان جزء برنامه هایتان مسائل فرعی را قرار ندهید ، الان جزء مسائل اصلی تان را توجه بکنید و این نهضت را پیش ببرید تا یک حکومت مستقری ما پیدا بکنیم ، یک حکومتی که انشاءالله این ریشه های گندیده ای که هست اینها هم برداشته شود ، یک حکومت مستقری پیدا بکنیم ، بعد که حکومت مستقر پیدا کنیم وقت این است که دانشگاهی مسائل خودش را طرح بکند ، معمم مسائل خودش را طرح بکند ، بختیاری مسائل خودش را . خوب ، من اینجا که نشستم از اقشار مملکت می آیند اینجا ، همه هم درد دل دارند ، راست هم می گویند . بختیاری ها می آیند می گویند که هیچ جابه خرابی محل ما نیست ، مانه آب داریم ، نه برق داریم نه چیزی ، بلوچ ها هم می آیند همین مطلب را می گویند ، کردستانی ها هم می آیند همین مطلب را می گویند ، خوزستانی ها هم همه همین مطلب را می گویند ، همه هم راست می گویند ، همه هم درست می گویند که برای آنها کاری نشده برای اینکه این رژیم سابق بنا نبود که برای مردم کاری بکند بنا بود که بچاپد ، نه بنا

بود که عمل بکند . اطراف تهران که همین محله های ، سی و چند محله ای که این مستضعفین هستند ، این چادرنشینان هستند ، این زاغه نشینان هستند برای اینها کار نکردند . اینها هم نه آب دارند ، نه برق دارند ، نه هیچی . بنابراین نبود ، بنابراین بود که برای یک قشری کار بکنند و آنهائی که منفعت به خودشان می رسانند یا منفعت ازشان می برند برای آنها یک کاری بشود ، برای دیگران بنابراین بشود . همه راست می گفتند اما حالا وقت این نیست که بختیاری بگوید یا الله الان همه کارها را انجام بدهید ، این معنایش این است که ما یک بختیاری با عرض می کنم دسته دیگر با هم مخالف بشوند و بدبین بشوند به دولت و بدبین بشوند به نهضت و نهضت شکست بخورد و برگردد به آن حال اول که تا آخر بختیاری در عرض می کنم که زحمت و ذلت باشد و خوزستانی هم همین طور . حالا وقت این است که همه ما هدایت کنیم مردم را ، شما دانشگاهی ها هدایت کنید رفقای خودتان را ، دانشگاهی ها را هدایت کنید به این امر که آقا مبادا یک وقتی دست خبیثی در کار باشد که شما را وادار کند به کاری که اختلاف بین تان واقع بشود .

هدف عمده اسلام با توجه به تمامی ابعاد ، (انسان سازی ) است

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما آشنا بشویم به وظایفمان و با یک بینش واقعی اسلامی به مسائل نظر بکنیم و از این اشتباهاتی که گاهی می شود احتراز کنیم و همه مان با هم مجتمع

، همه با هم یکصدا این نهضت را نگذاریم که خاموش بشود ، این را پیش ببریم تا انشاء الله یک حکومت اسلامی که حکومت نمونه است . اسلام غیر سایر حکومت هاست . همه حکومت های عالم (غیر حکومت های انبیا) همه حکومت های عالم ، اولا خوب هایشان آنهائی که خیلی هم مردم خوبی هستند پیش از این کار ندارند که این نظام طبیعت درست انجام بگیرد ، دزدی نشود عرض می کنم که خرابکاری نشود ، خوب بشود وضع مادی ، اینها به معنویات حکومت ها کار ندارند ، به من چه که تو مهذب النفس هستی یا نیستی ، به من چه که تو عرض بکنم آدم صحیح نیستی ، بلکه اگر یواشی هم دزدی بکنی که هیچ کس نفهمد او کاری ندارد ، تو صندوقخانه شما را کاری ندارد بیرون نیا عربده بکش ، توی خانه ات هر کاری می خواهی بکن ، فرض کن در خانه فحشا هم بکند ، حاکم چه کار دارد؟ حاکم به این کارها چه کار دارد؟ بیرون نیائید داد و قال بکنید ، نظام را به هم نزنید . آن خوب هایشان اینطورند آن بدها هم که اکثرا یا همه یا اکثرا هستند ، آنها هم که به فکر این هستند که خودشان چه بشوند . اسلام به همه چیز کار دارد ، اسلام قبل از اینکه ازدواج بکنی نقشه آن بچه که شما می خواهید بعد از ازداوج آن بچه را تولید کنید نقشه را قبل از ازدواج شما ریخته است ، چه جور زنی انتخاب کن ، چه جور مردی انتخاب کن

، مرد چه جور باید باشد ، زن چه جور باید باشد . برای این است که این انسان مثل یک نباتی می ماند که باید رشد بکند ، مثل یک نفر کشاورز که وقتی تخمکاری می کند باید زمین را ببیند چه جور زمینی است ، کود را ببیند چه جور کودی است عرض می کنم آب چه وقت لازم دارد ، کذا . انسان هم یک همچو موجودی است از قبل از اینکه کشت شود ، زمینش را ملاحظه می کند که این زمین چه جور زمینی باید باشد ، آن کسی که می خواهد کشت بکند چه جور باشد ، بعد از اینکه ازدواج واقع شد زمان تلقیح چه جور باید باشد ، همه ابعاد را می خواهد درست کند . اسلام می خواهد انسان درست کند می خواهد آدم درست کند یک آدم اگر موافق تعلیم قرآن درست شود یک وقت می بینید که یک مدرس از کار در می آید که یک مدرس مثل یک گروه است جلوی قدرت رضاخان را ، آن قدرت شیطانی را می ایستد ، می ایستد تنها ، با پیرمردی خودش می ایستد جلویش را می گیرد و جلوی شوروی که می خواستند به ایران حمله کنند می گیرد . اینها هم ، خارجی ها هم از انسان می ترسند و لهذا دانشگاهی ها را می خواهند نگذارند از آن انسان پیدا بشود و مدارس ما را هم می خواستند نگذارند و همه اش را می خواستند به هم بزنند و مساجد را به هم بزنند ،

همه چیز را . ما الان موظفیم که با

تمام قدرت خودمان ، همه توجه خودمان را به این نهضت داشته باشیم که این محفوظ بماند ، این به آخر برسد تا یک اسلام آنطوری که باید و شاید بتوانیم انشاءالله باشد که ببینند دموکراسی که اینها ادعایش را می کنند یعنی چه . آزادی که اینها ، آزادی بشر بتوانیم آنطوری که باید و شاید تحقق پیدا بکند که یک نمونه ای در عالم و آن حقوق بشری که این حقوقی ها ادعا می کنند و ما دزدها و آدم کش ها را وقتی که به جزای خودشان می رسانیم دادشان در می آید و آقای مطهری را وقتی می کشند یک کلمه حرف نمی زنند ، ما می خواهیم یک اسلام درست کنیم تا معلوم بشود حقوق بشر یعنی چه ، حق بشر چه هست ، حقوق زن یعنی چه ، حقوق مرد یعنی چه ، حقوق کشاورز یعنی چه . ما می خواهیم یک همچو چیزی درست بشود ، اگر بگذارند ، اگر این شیاطینی که دست پرورده آن شیاطین بزرگ هستند اینها بگذارند تا یک حکومتی پیدا بشود ، آنوقت معلوم می شود که برای کارگر ، اسلام چه جور نظر دارد ، به کارگر چه جور ، به اقلیت های مذهبی چه نظر دارد ، به همه اقشار چه نظر دارد ، لکن مهلت به ما نمی دهند . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را و همه اقشار ملت را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/3/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان سندیکاهای کارگری و کارکنان شرکت نفت

شریان حیاتی اجانب در دست کارکنان شرکت نفت

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه حالم مساعد نیست معذلک چند کلمه ای

با شما دوستان ، با شما عزیزان و بانوان محترمه و با برادران عزیزم صحبت می کنم . نهضت ما گر چه مرهون همه اقشار ملت است ، گر چه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند ، بانوان ایران و چه مردان ما ، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند و از آنجمله کارکنان و کارمندان شرکت نفت ، برای اینکه اینها در مقامی بودند که شریان حیات اجانب به دست اینها بود ، شریان حیات رژیم منحوس در دست اینها بود . اعتصاب آنها یک ویژگی خاصی داشت و همراهی آنها از نهضت ، یک خصوصیت بیشتری داشت از این جهت ما به آنها از سایر اقشار ارج می گذاریم . شما برادران بودید که در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید . من باید از شما تشکر کنم ، من دعا به شما کردم و می کنم .

در زمان طاغوت همه در عسرت زندگانی می کردند

لکن این معنا که گفتید شما زیر فشار بودید و بیشتر فشار دیدید ، باید بفرمائید که شما فشار خودتان را بیشتر احساس کردید والا در این مملکت کی بود که تحت فشار نبود ، کدام قشر بودند که اختناق بر آنها حکومت نمی کرد ، کدام قشر بودند که محرومیت نداشتند . آیا قشر روحانی محرومیت نداشت ؟ آنها را از تمام وعظ و ارشادی که می خواستند بکنند محرومشان کردند ، آنها را در وضع اختناق چنان فشار دادند که نمی توانستند نفس بکشند ، سایر اقشار ملت هم همین طور بودند ، همه در رنج بودند ، همه در

عسرت زندگانی می کردند . شرکت نفت مورد هدفگیری شیاطین برا ی فلج نمودن اقتصاد ما زندگانی که در آن آزادی نباشد زندگانی نیست . زندگانی که در آن استقلال نباشد ، به زحمت کار بکنند برای استفاده دشمن ها ، اینکه زندگانی نیست . الان زندگانی شما دارید برای اینکه استقلال دارید ، برای اینکه کار شما امروز به نفع ملت خودتان است ، لکن باید با هوشیاری و با توجه زیاد ، توجه

داشته باشید که این اقشاری که نمی گذارند کارگرهای محترم ما به کار ادامه بدهند ، خیابان ها را غوغا می کنند به یک نظاهرات مثلا ، اینها بدانند که این قشرها همان دشمن های اولی شما هستند ، اینها می خواهند شما که شریان مملکت در دست شما ، شریان حیات مملکت در دست شماست اعتصاب کنید ، کم کاری کنید تا اینکه فلج بشود دولت ما ، اقتصاد ما . با فلج شدن اقتصاد ، فرصت به دست بگیرند این عده و همان مسائل سابق را اعاده کنند ، البته با یک صورت حق به جانب می آیند در بین قشرهای کارگر ، لکن شیطنت در باطن . این حرف ها به صورت صحیح است و قصد باطل دارند ، نمی خواهند مملکت آباد بشود ، نمی خواهند آرامش در این مملکت پیدا بشود بهترین جائی که برای آنها مورد هدفگیری است شرکت نفت است . آنها دیدند شرکت نفت یک چنین قدرتی دارد ، کارمندان و کارگران محترم شرکت نفت یک چنین قدرتی دارند که در این نهضت بیشتر پیشبرد با دست آنها بود ، احساس این را

کردند که این قدرت بزرگ است یا باید این قدرت را بر ضد دولت و ملت بسیج کنند یا این قدرت را فلج کنند ، نگذارند کار بکند .

اسلام است که استقلال شما را بیمه می کند

دوستان من ! آن که برای همه کارگرها و کارمندها و طبقه ضعیف دلسوز است ، خدای تبارک و تعالی است که به اراده خودش می خواهد که مستمندان مرفه باشند . آن که برای شما دلسوز است اسلام است . اسلام است که شما را نجات می دهد از اینکه آزاد نباشید ، از اختناق نجات می دهد . اسلام است که استقلال شما را بیمه می کند . روی به اسلام بیاورید . همانطور که دیدید اسلام بود که ما را به پیش برد ، وحدت کلمه و توجه به اسلام بود که نهضت ما را پیروز کرد . از این به بعد هم اگر چنانچه همین معنا محفوظ بماند ، توجه به اسلام و وحدت کلمه ، این دو کلمه رمز پیروزی شماست . توجه به اسلام ، همانطور که دیدید همه می گفتند جمهوری اسلامی ، وحدت کلمه ، چنانچه دیدید همه می گفتند جمهوری اسلامی . همه با هم یک مطلب می گفتند و آن یک مطلب ، اسلام بود . آنچه ما را پیروز کرد همین معنا بود و آن که ما را پیروز می کند باید همین معناباشد . شما دوستان من تشبث به اسلام داشته باشید و این مفسدین که می خواهند شما را از اسلام جدا بکنند ، شما را از خدای تبارک و تعالی جدا بکنند ، دوست نیستند .

اینها دشمنانی هستند که به صورت دوست

در بین شما می آیند و لهذا هر جا می روند فساد می کنند . در بین کشاورزان می روند و نمی گذارند کشاورزی بشود . الان که کشاورزی در ایران از قراری که می گویند خوب است ، اینها نمی گذارند کشاورزان به کار خودشان ادامه بدهند و زراعت را جمع کنند . اگر اینها دلسوز کشاورز هستند ، دلسوز ملت هستند ، چرا نمی گذارند چرخ زندگی این ملت به راه بیفتد . اگر کارخانه ها به راه بیفتد ، اگر شرکت نفت کار کند و به کار خودش ادامه بدهد ، اگر کشاورزان کار خودشان را ادامه بدهند ، این به نفع ملت نیست که اینها کار شکنی می کنند؟! یا به نفع ملت است ولی آنها می خواهند آن چیزی که به نفع ملت است راه نیفتد؟ بیدار باشید برادران من ، هوشیار باشید ، توجه کنید

که این ریشه های گندیده رژیم سابق و طرفداران آن کنده بشود .

قضیه قطع ایادی دشمنان اسلام از مخازن ما مخصوصا نفت ، از نعمت های انقلاب است

خداوند شما را انشاءالله رحمت کند . رحمت خدا بر شما خانم ها و بر شما برادران . من خدمتگزار همه هستم ، من خدا می داند که برای شما دلسوزم ، متاسفم ، شما با صبر انقلابی قدری صبر کنید تا اینکه دولت به کار خودش ادامه بدهد و کارها موافق میل انجام بگیرد . الان ما ، همه آزادند ، با هم صحبت می کنیم که در یک سال پیش ممکن نبود که با هم آزاد صحبت کنیم . اگر یک سال پیش بود ، شما اینجا نبودید ، من نبودم ، نه خانم ها می توانستند

اجتماع کنند ، نه آقایان . این یک نعمت بزرگی است که به ما رسیده است که همه آزادانه پیش هم درد دل رامی گوئیم همه با هم صحبت می کنیم ، مصلحت را بیان می کنیم . این از نعمت های بزرگ این انقلاب بود و این نهضت ، نعمت بزرگتر و بزرگ باز قضیه قطع ایادی دشمن های اسلام از مخازن خودمان خصوصا مخزن نفت . الان دست آنها بر مخازن ما باز نیست ، مخازن مال خود شماست ، اگر زحمتی می کشید ، برای خودتان می کشید ، برای ملت خودتان می کشید ، برای کشور خودتان می کشید . خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت عنایت فرماید .

تاریخ : 1/3/58

بیانات امام خمینی در جمع فرهنگیان اصفهان

کلید سعادت و شقاوت جوامع به دست معلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه در رژیم سابق شد که دیدید گذشت و ننگ برای عمال استعمار باقی ماند و آنچه که ملت ما در طول این مدت زجر کشید گذشت و اجر برای ملت ما باقی است . و آنچه که ملت ما به عالم ثابت کرد که می شود با ایمان و با عزم و تصمیم راسخ بر قوای شیطانی غلبه کرد گذشت و آنچه که از حالا به بعد ما مکلف به آن هستیم ، گذشته ها گذشت لکن ما آینده را باید نگاه کنیم حالا ما چه تکلیف داریم ، در آینده چه تکلیفی داریم . فرهنگی ها که با فرهنگیان علوم قدیمه در صف واحد هستند یعنی علمای اسلام ، معلمین علوم اسلامی با فرهنگی ها که شغلشان شغل واحد است ، این شغل شریف ترین شغل ها و پر مسوولیت ترین شغل

هاست . شریف ترین شغل هاست برای اینکه شغل انسان سازی است ، همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند . قرآن یک کتاب انسان سازی است و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند و این شغلی که فرهنگی ها دارند ، چه فرهنگی های علوم قدیمه و چه فرهنگی های سایر علوم ، این شغل هم شغل آدم سازی است . اگر آدم ما بسازیم مملکت ما نجات پیدا می کند . همیشه آدم ها هستند که مقدرات کشورها را در دست می گیرند منتها بعضی ها آدم های به صورت آدم و واقع شیطان و بعضی ها آدم و همیشه از فرهنگ این اشخاص بزرگ قیام می کنند . اشخاصی که ملت ها را می توانند نجات بدهند و کشور را می توانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را می توانند تعمیر کنند فرهنگی ها هستند . پس فرهنگ یک کارخانه آدم سازی است چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند . تعلیم سر مشق همه انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها ماموریت داده شده ، ماموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند و آنهائی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند . آن وقت که ملائکه اشکال کردند که آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودید؟ جواب این بود که من می دانم چیزهائی که شما نمی دانید . دنبالش هم خداوند تعلیم همه اسماء را به آدم کرد و وقتی که عرضه داشت به ملائکه ، آنها

دیدند که نمی توانند اینطوری که آدم می تواند ادراک کند حقایق را ، آنها نمی توانند . از اول این بود که آدم که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود ، انبیا هم معلم بشر بودند . شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته تا اولیا تا فلاسفه و امام تا علما و تا فرهنگی ها که ماها انشاء الله باشیم از آنها . پس شغل ، شغل بسیار بزرگی است

شغل آدم سازی ، دیگر شغل ها به این درجه نمی رسند برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگراست . در عالم هیچ موجودی به پایه انسان نمی رسد و هیچ شغلی به پایه انسان سازی نمی رسد . پس شغل بسیار بزرگ است ، بسیار شریف است لکن برای فرهنگی ها مسؤ ولیت بسیار هست . هر چه شغل عظیم باشد ، مسؤ ولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است . مسوول تمام مقدراتی که برای یک کشوری پیش می آید ، مسئول تمام انسان هائی که باید انسان بشوند ، مسوول تمام جوان هائی که زیر دست جوان هائی که زیر دست آنها باید تربیت بشوند ، تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان ، معلم و مقدرات هر مملکتی به دست همین هاست که از فرهنگ بیرون می آیند و پیشرفت هر کشوری و عقب ماندگی هر کشوری باز به دست معلمین است . معلم است که با ساختن خود ، افراد را ، کشور را پیش می برد و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او انحراف حاصل بشود ، کشور را

خراب می کند . معلم است که انسان ها را یا مهذب بار می آورد ، متعهد بار می آورد و یا انگل بار می آورد و وابسته ، همه از مدرسه ها بلند می شود ، همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش دست معلمین است . باید معلمین توجه داشته باشند اولا به شغل شریف خودشان که شغل انبیاست و ثانیا به مسؤ ولیت خودشان که همان مسؤ ولیت انبیاست . انبیا مسوولند لکن درست آنها عمل می کنند ، از مسؤ ولیت درست بیرون می آیند ، از امتحان درست بیرون می آیند . آنها مامور به تربیت هستند و تربیت می کنند و آنقدری که از عهده شان بر آمد عمل کردند . شما هم همان مسؤ ولیت را دارید و همان شرافت را ، کانه فرهنگ سایه ای است از نبوت و فرهنگی ها سایه هستند از نبی . این سایه باید عمل کند به آنطوری که ذی ظل عمل کرد . اینکه می گویم سایه ، برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد همانطوری که یک سایه ای وقتی که می افتد روی زمین از یک شخصی ، حرکت ، حرکت شخص است و سایه به حرکت شخص حرکت می کند . اینکه سلطان را می گویند ظل الله ، این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم ، تمیز می دهیم ما بین حق و باطل . ظل خدا ، وقتی ظل الله است که حرکتش حرکت خدا باشد ، از خود هیچ نداشته باشد .

پیغمبر اکر ظل الله است برای اینکه هیچ (و مارمیت اذرمیت ولکن الله رمی ) آنهائی که با تو مبایعه کردند (یبایعون الله ) بیعت با پیغمبر ، بیعت خداست . چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد ، از خدا و هر چه می بیند خدا و فانی است در او . هر حرکتی پیغمبرها می کنند همانی است که مطابق رضای خداست ، به حرکت او ، به تحریک او حرکت می کنند ، از خودشان حرکت ندارند ، به تحریک او حرکت می کنند . شما هم ، فرهنگی ها هم ظل انبیا باید باشید و همه کسانی که شغل انبیا را دارند که فرهنگی ها هم همان شغل را دارند . مسؤ ولیت زیاد است برای فرهنگی ها ، چنانچه برای علماء دین زیاد است ، یعنی یک مسؤ ولیت است برای همه . همه یک جور مسؤ ولیت در مقابل خدا دارند ، شما مسوولید که آنهائی که در کلاس های شما هستند و تحت تربیت شما هستند مسوولید که آنها را انسان کنید و معلمین علوم قدیمه هم مسوولند که آنهائی که پیش آنها هست آنها را انسان کنند . اگر درست این شغل را انجام دادند این هم برای آنها شرافت زیاد هست و هم برای مملکت خود و کشور خودشان یا مایه های شرافتمندی گذاشته اند که با تربیت صحیح ممکن نیست که یک مملکتی تحت نظر استعمار برود و لهذا آنهائی که می خواهند این ممالک تحت نفوذ ، ممالکی که حالا باید بگوئیم ممالک شرق ، آنهائی که می خواستند ممالک شرق را بچاپند ،

اینها به این دو جناح حمله کردند: به جناح علماء قدیم و به جناح فرهنگ ، منتها گاهی حمله ظاهر بود و گاهی پشت پرده . حمله ظاهر آن بود که در زمان رضا شاه به علماء اسلام شد که شاید اکثر شما یا همه شما یادتان نباشد که چه کردند . با علمای اسلام طوری کردند که این مدرسه های قم ، مدرسه فیضیه ، طلبه ها نمی توانستند توی مدرسه روز باشند ، روز می رفتند توی باغات آخر شب بر می گشتند . نمی توانستند یک جلسه درس داشته باشند ، یک مجلس وعظ داشته باشند و هکذا . و حمله بدتر از آن ، حمله پس پرده است که نگذارند یک فرهنگی رشد بکند ، عقب نگه دارند ، نگذارند آنطوری که باید تربیت کند تربیت کند فرهنگ را غیر اسلامی بار بیاورند . این مساءله تصادفی نیست ، مساءله اینکه در مدارس ما در زمان اینها ضد اسلامی نمو می کرد تصادفی نبود مساءله ، مساءله حساب شده بود ، حساب کرده بودند که آن چیزی که بتواند یک کشوری را از دست آنها نجات بدهد انسان اسلامی متعهد است . آنهائی که اسلامی بار نمی آیند و همه توجه شان به همین عالم ماده است آنها دنبال اینند که اتومبیل داشته باشند ، این اتومبیل از دست شیطان به آنها برسد یا از دست خدا برسد فرقی ندارد در آن که می دهد ، او اتومبیل می خواهد ، او پارک می خواهد ، او زندگی مرفه می خواهد ، این زندگی مرفه را یک نفر دزد به او

بدهد یا یک نفر نبی به او بدهد هیچ فرقی پیش او نیست برای اینکه به آن دهنده اش کاری ندارد . انسان متعهد است که اگر چنانچه پارک ها را یک آدم منحرف به او بدهد قبول نمی کند و اگر یک چیز مختصر را یک آدم صحیح به او بدهد برایش ارزش قائل است . این انسان است که اینطور است . آن که می تواند منفعت یک مملکت و یک کشوری را حفظ کند آنی است که فرق می گذارد ما بین زندگی ای که از کارتر به او برسد یا زندگی ای که از یک فرد مسلم به او برسد ، بین این دو تا فرق می گذارد . این نمی رود دنبال اینکه از شاه باشد ، خوبتر باشد ، بهتر باشد ولو از یک آدم جنایتکار باشد ، او دنبال این است که از کجا پیدا شد ، نه چی هست . آن که مادی است دنبال این است که اینکه دست من آمد چی هست ، کار به این ندارد که از کجاست . آن کس که متعهد است دنبال این است که از کجا آمد ، آیا از طریق حلال آمد؟ آیا از مال مردم دارند به این می دهند؟ مال دزدی است اینکه دارد به او می دهد؟ مال حلال است که دارد به او می دهد؟ این دو طایفه باهم فرق می کنند . آنی که می تواند حفظ منافع یک کشوری را بکند این هست که (از کجا آمد) نه آنی که (چی هست ) . آن که می بیند ، خود همین (چی

هست ) را می خواهد ، اتومبیل می خواهد ، خوب ، شرکت نفت به او اتومبیل می دهد ، شرکت نفتی که آنها مثلا تاسیس کرده اند به او می دهد بهتر ، خوب ، او خوبترش را می دهد برای او کار می کند ، سفارتخانه به او می دهد برای او کار می کند برای اینکه منفعتش را اینجا می بیند ، کار ندارد که کی می دهد به او و از کجا آمده لکن انسان متعهد اگر چنانچه صدها میلیون سفارتخانه به او بدهد قبول نمی کند برای اینکه می بیند که از جائی آمده است که می خواهد این را منحرف کند . این می دهد که عوض بگیرد ، مجان نمی دهد . سفارت آمریکا اگر به کسی چیز می دهد یا سفارت انگلستان به کسی چیزی می دهد مجان نمی دهد ، او می دهد که از او کار بکشد .

فرهنگ می تواند حل عقده ها را بکند . اگر فرهنگ یک فرهنگی شد که انسان بار آورد ، متعهد بار آورد ، معتقد به یک ماوراء بار آورد ، معتقد به اینکه اگر این از دیگری باشد این مسؤ ولیت دارد ، اگر این دزدی باشد مسؤ ولیت دارد ، آن که اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده ماورای این عالم ، این است که می تواند مملکت حفظ بکند ، این است که اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همه چیزها را بهش بدهند زیر بار نمی رود . او مثل حضرت امیر سلام الله علیه قسم می خورد (به

حسب روایتی که هست توی نهج البلاغه ) که اگر چنانچه همه اقالیم دنیا را به من بدهند که بخواهم یک ظلمی بکنم ، اینقدر که یک چیزی را از دهن یک مورچه من بگیرم ظلم است من نمی کنم . البته کسی نمی شود ، لکن مقدرات یک کشوری دست شماست . اینها که به فرهنگ حمله کردند ، به مدارس قدیمه حمله کردند ، به دانشگاه ها حمله کردند ، حمله باطنی یا ظاهری ، اینها می خواهند نگذارند از دانشگاه آدم بیرون بیاید ، از مدارس قدیمه انسان پیدا بشود و لهذا جلوی فرهنگ ما را محکم گرفتند که جلو پیش نرویم برای اینکه اگر چنانچه از فرهنگ کسانی که بعد مقدرات مملکت دست آنهاست از فرهنگ یک اشخاص متعهد و صحیح بیرون بیایند ، کلاه آنها پس معر که است و اگر یک اشخاصی بیرون بیایند که مبالات به هیچی ندارند ، جز طعمه چیزی نمی فهمند آنها ، آنهائی است که آنها صیدش می کنند ، طعمه ها را آنها بهتر از کسان دیگر می دهند ، منصب ها را آنها بهتر می دهند ، مال ها را آنها بهتر می دهند و اینها را تحت استعمار و استثمار قرار می دهند . پس شغل ماها همه ، همه مان ، شغل من و شغل شما ، هر دو شغلی است که از انبیا به ما رسیده است . اگر ما به این شغل که داریم خیانت کنیم ، به انبیا خیانت کرده ایم ، به خدای تبارک و تعالی خیانت کرده ایم و خیانتمان این است که جوان هائی

که پیش ما باید تربیت بشوند یک تربیت منحرفی بشوند . جوان ها را مستقیم بار بیاورید ، آدم بار بیاورید ، اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما ، دین شما محفوظ بماند این محفوظیت کلیدش دست شماست . کلید سعادت و شقاوت یک ملت دست فرهنگی است . فرهنگی اگر خوب باشد مملکت خوب می شود ، معلم اگر خوب باشد مملکت خوب می شود ، معلم اگر منحرف باشد مملکت خراب می شود . پس شمائید که می توانید یک مملکتی را به پیش برانید ، هم معنویاتش را و هم مادیاتش را . و شمائید که می توانید یک مملکتی را خدای نخواسته به عقب برانید ، هم معنویتش را و هم مادیتش را . پس شغل شریف ، مسؤ ولیت زیاد . این شغل شریفی که الان به عهده شما آمده است و ما هم با شما هستیم . تبع شما انشاءالله ، این شغل شریف را ، این امانتی است که خدا به شما داده ، به این امانت خیانت نکنید و نکنیم انشاء الله .

اگر یک ملتی بیدار بشود ، الهی بشود ، پیش می برد مقاصدش را

انشاءالله خداوند شمارا حفظ کند و امیدوارم که فرهنگ تغییر کند وقتی که یک قدری فرصت پیدا بشود . الان می بینید که فرصت ها کم است و الان باز شیاطین اطراف هستند و می خواهند نگذارند ، باز احساس کردند به اینکه اگر یک ملتی بیدار بشود ، یک ملتی هوشیار بشود ، متحد بشود ، الهی بشود ، این پیش می برد مقاصد خودش را . احساس کردند ، لمس کردند شکست خودشان را ، بعد از این لمس

الان توطئه هازیاد

است ، بیخود نیست که سنای آمریکا اینطور حرف ها را می زند ، آنها می فهمند چه از دستشان رفت . سنای آمریکا برای انسان چیزی قائل نیستند آنها ، آنها انسان ها را می کشند ، در هر جا گیر بیاورند انسان ها را فوج فوج می کشند ، آنها همه فریادشان برای این است که چه از دستشان رفت ، یک کشور از دستشان رفت و کشورهای اسلامی دیگر هم ترس این را دارند که آنها هم برود و انشاءالله برود و انشاءالله شرق بیدار بشود ، انشاءالله . خداوند به همه شما توفیق بدهد .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/3/58

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

حل مشکلات نیازمند وقت است

بسم الله الرحمن الرحیم

من تمام مشکلاتی که شما گفتید و آن مشکلاتی که ایشان گفتند و زیادتر از اینها من می دانم و به این مشکلات مطلعم . من می دانم که ارتش تا سلسله مراتبش محفوظ نباشد و تا تحت یک ضابطه نباشد نمی شود به او ارتش گفت . ارتشی که پائین تر از بالاتر اطاعت نکند این ارتش نمی تواند یک ارتشی باشد که دفاع بکند از ایران ، این شکی نیست ، چنانچه می دانم که روحیه بعضی از قشرهای اینها هم به واسطه همین مسائلی که مع الاسف بیشتر بوده است و بعضی چیزها که واقع شده است اینها هم یک قدری سست شده اند در مسائل . این را هم من می دانم که کمیته ها در همه ایران ، در همه جا یک نابسامانی هائی دارند و یک اختلافاتی هست همه اینها را من اطلاع دارم . مشکلات معلوم است

، حل مشکلات یک قدری محتاج به زمان است ، خوب ، الان مشکلات برای دولت زیاد است ، برای ارتش زیاد است برای سایر اقشار زیاد است و مع الاسف در این وقت زیادتر شده و حالا هم رو به زیادی است لکن رفع مشکلات یک امری است که آنی نمی شود ، در چند لحظه و چند روز و چند ماه نمی شود ، این باید به تدریج رفع بشود .

تکلیف شرعی هر فرد ، خدمت به اسلام است

و مهم این است که ما همه مان و هر فردی خودش را مکلف بداند به اینکه باید حالا خدمت بکند . یک وقت مثلا بود که ما می گفتیم چه کار داریم به اینکه مرزها چه است ، این با ارتش است شما می گفتید ما چه کار داریم که در داخل شهر ، بین شهرها چه رخ می دهد ، بین شهرها ژاندارمری باید حل بکند . ژاندارمری می گفتند چه کار داریم که داخل شهر چه می گذرد ، این را باید شهربانی حل کند . هر کدام به دیگری واگذار می کردند . البته در مواقعی که مواقع عادی است مساءله همین طور است ، هر رشته از اینها مامور یک فتنه هستند ، اما در مواقعی که غیر عادی است مملکت عادی نیست ، مثلا فرض بفرمائید که جلوگیری از خرابکاری هائی که در قشر زارع و قشر دهقان می شود ، ژاندارمری باید جلویش را بگیرد ، اما وقتی که شما دیدید که کشورتان اگر زراعت نداشته باشد ، اگر نتوانند اینها زراعتی را که کرده اند جمع بکنند ، کشور به خطر می افتد ،

احتیاج زیاد می شود ، گرسنگی زیاد می شود ، اینجا دیگر نباید وقتی که گفته می شود که ارتش هم به کمک ژاندارمری برود ، روسا بگویند به ما مربوط نیست .

ما باید سر حدات را نگه داریم . یا اگر دیدیم که سر حدات ما الان طوری است که از آن طرف اسلحه وارد می کنند ، اشخاص فاسد وارد می شوند ، یا اسلحه وارد بشود و دست اشخاص فاسد بیفتد ، این باعث می شود که یک وقت ما بفهمیم که یک دسته فاسد مخالف با کشوری ، مخالف با ملتی ، مخالف با اسلامی مسلح شده اند . یک وقت بیدار بشویم که دیگر نتوانیم جلو آنها را بگیریم ، اینجا نباید دیگر ژاندارمری فکر این را بکند که من مال بین شهرها هستم ، ژاندارمری باید کمک کند به ارتش و سپاه انقلاب هم کمک بکند به اینها . یک وقت هائی که وقت آشفتگی است مثلا فرض کنید که یک وقت زلزله بیاید ، زلزله بیاید و جائی را خراب بکند ، شما ببینید که برادرانتان زیر خرابی ها مانده اند و دارند جان می دهند شما نمی توانید بگوئید این کار مال شیر و خورشید سرخ است و به من ربطی ندارد ، هر انسانی خودش را مکلف می داند به هر طوری که باشد برود اینها را نجات بدهد .

با بیداری باید جلوی دشمن را هر چند هم کم باشد بگیریم

مملکت ما امروز یک آشفتگی هائی دارد ، البته نه آشفتگی که نشود اصلاحش کرد ، اینها که حالا دارند آشوب می کنند الان چیزی نیستند لکن ما اگر غفلت کنیم ممکن است این چیز نبوده

، چیز بشود . من الان هیچ از اینها خوفی ندارم برای اینکه یک وقتی که ملتی همه اقشارش با هم بودند و همه یک مطلب را خواستند ، همانطور که دیدید ملت که باهم بودند ، نتوانستند قدرت های خارجی ملت را از آن راهی که دارد منحرف کند . ما خوف از این نداریم که این چند تا فاسد که مانده اند ، یک چیزی باشند لکن دشمن هر چه باشد نباید ما او را کم بشماریم ، این کم ممکن است کم کم زیاد بشود . ما باید بیدار باشیم ، بیداری ، با توجه ، یک نفر را هم که دیدیم مخالف است برویم سراغش و جلویش را بگیریم . نباید ما فرض کنیم که خوب ، بیاورند چند تا تفنگ از خارج ، ما الحمدلله چه داریم . خیر ، باید ما با تمام قدرت و قوت هر چه می توانیم ، اگر سر حدات را دیدیم که اسلحه وارد می شود ، همه قوا روی هم بروند و جلویش را بگیرند نگذارند وارد بشود . این اوقات غیر عادی کارها غیر عادی باید واقع بشود ، نباید روی آن ترتیبی که پیشتر بوده واقع بشود . من ، آقایان که اینجا بودند ، آقایان روسای ژاندارمری و رئیس ستاد ، راجع به این سر حدات سفارش کردم . ما می خواهیم خیلی بهتر بشود . من از آنوقتی که می بینم که در ارتش گاهی اوقات یک مسائلی واقع می شود که موجب اشکال است مثلا مثل دستور انتقال زندان های نظامی از زندان قصر ، ما وقتی ببینیم

که زندانی های نظامی را می خواهند یکجا بگذارند و در ذهن ملت ما بیاید که این یک توطئه ای است من نمی گویم هست ، لکن احتمال دادند که اینها را می خواهند فرار بدهند ، اینها می خواهند توطئه کنند ، من می دانم که اینها دیگر نمی توانند توطئه کنند ، این را می دانم لکن وقتی واقع شد یک چنین مساءله ای ، برای ما سوء ظن پیدا می شود ، برای ملت سوء ظن پیدا می شود . چرا باید اینطور باشد؟

سه قوه ارتش ، شهربانی و ژاندارمری باید قوی باشند

من هر وقت صحبت شده است ، من در هر اجتماعی که بودم ، در اجتماعات زیاد ، مدتی است راجع به ارتش و اینکه ارتش باید چگونه باشد و مردم با ارتش چگونه رفتار کنند ، صحبت کرده ام ، یک دفعه و دو دفعه نه ، و حالا هم باز اگر اجتماعی باشد ، باز هم صحبت می کنم ، لکن باید ارتش هم همانطور که می خواهیم آنها مجهز باشند . مجهز بشوند . با یک لفظ نمی شود کار را درست کرد . ما می گوئیم ، نه اینکه نمی گوئیم ، من مکرر گفته ام که گناه صغیره چیزی نیست ، در یک چنین وضعیتی که اشخاص داریم که جنایتکارند ، آن کبیره است ، مقابل جنایتکارها صغیره است . این صغیره و این کبیره غیر از آن صغیره و کبیره است و لهذا ما می گوئیم صغیره را بخشیدیم معنایش این است که مادون آن جنایتکار و خیانتکار است . قضیه آمدن به پادگان ها و دخالت در آنجاها البته این خلاف

است ، این را من گفته ام و باز هم تکرار می کنم که هم در ادارات و هم در ارتش و ژاندارمری و هم شهربانی ، این سه قوه ای که باید قوی باشد این نباید از تحت اختیار فرماندهان خارج بشود و یک بیخودی در شهر مثلا شهربانی برود و دخالت کند ، این بسیار غلط است . ما این را سفارش کردیم و انشاء الله باز هم سفارش می کنیم ، این بلا اشکال است لکن فقط این معنا که یک جنایتکار باید دستگیر بشود ، یک کسی که بیست سال خیانت کرده این هم باید بخشیده بشود؟! در هر صورت این مساءله که در آنوقت فرض کنید رفته مثلا دعاگوئی هم کرده ولی نه آدم کشته ، نه خیانت کرده ، نه چه ، خوب این معلوم است و آنکه من گفتم ارتشی را بخشیدیم ، این صغیره ، مقصودمان مادون جنایت و خیانت است و انشاء الله من یک روزی تفصیلش را خواهم گفت . انشاء الله من امیدوارم که همه تان موفق باشید و موید باشید .

همه موظفیم به هر اندازه ای که می توانیم کار کنیم

امروز روز خدمت است فقط ، امروز هیچ یک از افراد ، شما نمی توانید از زیر بار مسؤ ولیت خارج بشوید ، یک مسؤ ولیت وجدانی و دینی است ، الهی و ملی است . امروز شما نمی توانید بگوئید که خوب ، من زحمت بکشم آنوقت یک کس دیگری منفعتش را ببرد ، من هم بگویم که خوب ، ما زحمت بکشیم و یک کس دیگر منفعتش را ببرد و چه کار بکند . امروز دیگر آن روز نیست ،

آنهائی که منافع شما را از بین می بردند و شما را استثمار می کردند نیستند ، الا شاید کمی که نمی توانند کاری بکنند . الان کسی شما را نمی تواند استثمار کند ، الان مملکت مال خود شماست یعنی الان شما هر یکی تان نظرتان مثل نظرتان به عائله تان باشد ، بلکه بیشتر . همه را ما عائله خود می دانیم و مملکت مال همه ماست و این آشفتگی باید به دست ماها درست بشود . هر فرد با اینکه یک است لکن به اندازه یک فرد از او کار می آید ، این اجتماع از افراد درست شده و از فرد کار برنمی آید و یک سنگ صد خرواری را یک نفر نمی تواند بلند کند باید هزار نفر جمع بشوند لکن هر یک اینها یک مقدار قوه ایجاد کرده اند ، اینطور نیست که من کاری نداشته باشم ، من به اندازه خودم فشار دادم ، شما هم به اندازه خودتان ، آن هم به اندازه خودش و این قوا رویهمرفته جمع شد آنوقت این سنگ چند خرواری بلند می شود .

یک قطره باران ، یک قطره است ، هیچ کاری هم از قطره بر نمی آید لکن این قطره ها وقتی با هم جمع شدند می شود سیل ، این سیل ها وقتی با هم جمع شدند می شود دریا . افراد حکمشان این است ، مثل قطره ها مانند وقتی تنها هستند کار از او بر می آید اما نه آن کار بزرگ ، از او یک مقدار کار برمی آید . اگر یک قطره بنشیند کنار و

بگوید من قطره هستم کار از من نمی آید ، این قطره هم بنشیند کنار بگوید من هیچ کار ندارم ، کاری انجام نمی گیرد . هر قطره ای اگر هر کار از او بر می آید انجام بدهد ، وقتی اینطور یک همچو حسی در یک ملتی پیدا شد که همه افراد خودشان را موظف دانستند به اینکه هر کسی در هر جا هست کار بکند برای کشور خودش ، 35 میلیون آدمی می شود که دارند کار می کنند برای کشور خودشان . ما تا حالا کاری که نکردیم همه . اگر شما بگوئید که به من چه ، من کاری ندارم به این کارها ، من هم بگویم که خوب ، من طلبه هستم ، آن یکی هم همین طور ، کارگر هم همین طور ، خوب کارها می ماند ، سر جای خود می ماند . همه ما موظفیم به اینکه هر کدام به اندازه ای که کار می آید به همان اندازه کار بکنیم الان محول نکنید شما به ما و ما به شما ، ما همه به ژاندارمری و ژاندارمری به دیگر ، بلکه هر کس در هر جا که هست و هر پستی که دارد در همان جا مشغول به کارش باشد و تقویت کنند همدیگر را و تهدید کنید آنهائی را که دارند تحریک می کنند به اینکه نه ، نباید شما سلسله مراتب را حفظ کنید . اینها خیانتکارند ، می خواهند اینها ، خواهند نگذارند مملکت آباد بشود ، اینها را باید موعظه بکنید و بگوئید باید بیایند و بگوئید به اینها و اینها را

بیدارشان بکنید .

کسی حق ندارد احترام ارتش اسلامی را از بین ببرد

من شاید مکرر این مطلب را گفته ام که آنهائی که خیانتکار بوده اند و جنایتکار ، آنها یا فرار کرده اند یا گرفتار شده اند و الان اینهائی که هست ، اینها اشخاصی هستند که برای اسلام دارند خدمت می کنند . الان این ارتش ، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از بین ببرد و از اینکه وادار می کنند یک عده اشخاصی را که این کار را بکنند ، این باید جلویش گرفته شود و انشاءالله می شود .

و در هر صورت شما مطمئن باشید که اینطور نیست که بیایند و بریزند و همه را بگیرند . شما برادرهای ما هستید و قضیه اینجور نیست که ما با شما دشمن باشیم یا شما با ما دشمن باشید ، ما همه با هم دوست و برادریم و انشاءالله باید این بار را همه با هم به منزل برسانیم . و این مسائل که می گویند ، می دانم و این مسائل برای من هم تاسف آور است . انشاءالله امیدوارم که این خلاف قاعده ها قویا جلوگیری بشود و اینگونه اعمال تکرار نشود و اگر چنانچه شخصی باشد که کذا و کذا ، این باید روی موازین عمل بشود و دستگیر بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله و بر کاته

تاریخ : 2/3/58

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان شرکت مخابرات ، پرسنل شهربانی و اقشار مختلف مردم تبریز

هوشیاری اقشار ملت در برابر توطئه های دشمنان اسلام و کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید از آقایان عذر بخواهم که در این محوطه کوچک و هوای گرم زیر آفتاب ایستاده اند . من متاثرم از اینکه می بینم که در پیشانی محترم شما عرق نشسته است . از خداوند تعالی برای همه

شما سلامت ، سعادت ، عزت ، عظمت خواهانم . ما مرهون زحمت های ملت به طور عموم هستیم و مرهون زحمات آذربایجانی ها هستیم . آذربایجان همیشه در صف مقدم برای دفاع از اسلام و کشور و ملت بوده است ، حالا هم باید در صف مقدم باشد توطئه ها در همه جا هست و شاید در آذربایجان بیشتر باشد . شما جوانان برومند ، شما ماموران محترم موظفید که این توطئه ها را خنثی کنید ، اینها الان چیزی نیستند بیخود گمان می کنند که می توانند باز ارباب ها را بر ما مسلط کنند لکن ما باید هوشیار باشیم و از دشمن هر چه ضعیف هم باشد احتراز کنیم و توطئه دشمن را خنثی کنیم .

پنجاه سال اهانت و ظلم رژیم پهلوی به مقدسات ملت و اسلام

امروز مملکت به همت همه شما اقشار محترم ، به همت همه زن و مرد ایران ، مال خود شماست . دست ظالم ها ، دست مستبدها ، دست دیکتاتورها ، دست اجانب ، دست غارتگرها از مملکت ما کوتاه شده است . امروز من و شما آزادانه می توانیم با هم در یک مجمع جمع بشویم . اقشار مختلف ، مامورین شهربانی ، سایر برادرها ، خواهرها در یک محل مجتمع بشویم و درد دل را بگوئیم ، درد دل ما زیاد است ما در پنجاه و چند سال اخیر دردهایی کشیدیم ، ملت ما رنج هایی کشیده است که تاریخ سراغ ندارد . من از اول کودتای رضاخان شاهد مسائل بودم و شاید بین شما کمی باشند که آن زمان را یاد داشته باشند . من رنج هایی که به این ملت از دست

ناپاک این مرد وارد شد و اهانت هایی که به مقدسات ملت و اسلام وارد شد و ظلم هایی که که بخصوص به بانوان محترمه ما وارد شد همه را شاهد بودم ، می دیدم . شاهد بودم که با روحانیون چه کردند ، شاهد بودم که دو روحانی بزرگ آذربایجان را ، مرحوم حاج میر صادق آقا و مرحوم انگجی را تبعید کردند شاید سقز بود که ایشان را تبعید کردند ، شاهد بودم که علماء خراسان را دستجمعی گرفتند و به تهران آوردند و به حبس کشیدند ، شاهد بودم که علماء بزرگ اصفهان قیام کردند و بسیاری از علمای بلاد دیگر تبعیت کردند و در قم مجتمع شدند برای مخالفت با این مرد خائن لکن قدرت با آنها بود و شکستند قدرت اینها را ، نگذاشتند به ثمر برسد .

من شاهد گرفتاری هایی که برای قشر روحانی در طول مدت حکومت رضاخان بود ، گرفتاری هایی که حاصل شد من خودم شاهد بودم و شریک بودم در آن گرفتاری ها و شما و ما شاهد خیانت ها و جنایت های این پسر بدتر از پدر بودیم .

شما ملت شاهد همه این مصیبت ها و جنایت ها و خیانت ها بودید و شما ملت به خواست خدای تبارک و تعالی قیام کردید ، قیام مردانه ، قیام همه جانبه ، قیام برای خدا . اگر قیام برای خدا باشد و برای اسلام و برای دین باشد ، هیچ وقت شکست ندارد . پیشبرد شما برای همین وحدت کلمه و قیام برای خدای تبارک و تعالی و خواستار بودن جمهوری اسلامی شد . شما

تا اینجا رساندید نهضت را و از این به بعد باید دنبال کنید .

وظیفه ملت شناسایی و قطع دست عمال اجانب از کشور است

ما تاکنون به آن آرزوهایی که داریم نرسیدیم ، به بعضی از آنها رسیدیم ، آرزوهایی که رسیدیم بسیار بزرگ بود و ارجمند و ارزش دار . سقوط سلطنت جائرانه و قطع ایادی کفار ، اجانب ، بزرگترین چیزی که در تاریخ نظیر نداشت ، بالاتر چیزی که تصور آن را نمی کردند ، ما به این مرز رسیدیم و اگر در بین شما خائنانی آمدند و گفتند چه شد ، جواب این است که چه می خواهید بشود ، بالاتر از اینکه ما دست ارباب های شما را کوتاه کردیم و ما خائن ها را بیرون کردیم . لکن این مقدار کافی نیست ، ما باید جلو برویم ، ما باید یک ایران ، یک ایران آباد ، یک ایران آزاد ، یک ایران مستقل ، یک ایرانی که همه قشرهای آن در رفاه باشند ، ما می خواهیم همچو ایرانی باشد و این ریشه های گندیده هم مانع هستند . عمال اجانب باز در ایران هستند ، در آذربایجان شما هست ، در کردستان هست ، در تهران هست ، همه جا منتشرند با صورت های مختلف ، اسم های مختلف ، لکن برنامه واحد و آنکه نگذارند آرامش پیدا بشود ، نگذارند دهقان های ما به زراعت خودشان ادامه بدهند ، نگذارند کارخانه ها به کار خودشان ادامه بدهند . علامت خائن ها که دسته های مختلفند این است که بخواهید بشناسید آنها را ، مانع بشوند از کشاورزی ، علامت خیانت است . مانع بشوند از کار

کارخانه ها که به صلاح ملت است ، این علامت خیانت آنهاست ، علامت این است که اینها عمال اجانب هستند . نگذارند دانشگاه ها به کار خودشان ادامه بدهند ، این علامت این است که خائن هستند . تظاهرات بیجا بکنند و مردم را وادار به تظاهر بکنند بدون اینکه خود ملت و بزرگان ملت راضی باشند ، این علامت این است که خائن هستند . شما خائن ها را با این علامت ها بشناسید و دست آنها را کوتاه کنید .

خداوند انشاءالله شما برادران من را ، شما فرزندان عزیز من ، شما خواهرهای عزیز من را حفظ کند ، توفیق به شما بدهد و سلامت به شما بدهد . من خدمتگزار همه هستم ، من سرباز همه هستم و من خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم و عشایر کرمانشاه

من امیدوارم که همه ما اهل حق باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدوارم که ما همه اهل حق باشیم . رژیم های فاسد با حق مخالف بودند پس با اهل حق هم باید مخالف باشند ، آنها کوشش می کردند که حق تحقق پیدا نکند ، آنها از اهل حق می ترسند . اگر ما اهل حق باشیم و اگر ملت ما اهل حق باشند ، نمی گذارند که رژیم های فاسد هر کاری می خواهند بکنند و مانع شوند از اینکه اجانب در مملکتتان حکمفرمائی کنند ، من امیدوارم که همه ما اهل حق باشیم و همه به قرآن کریم و اسلام سر به پیش بیاوریم و همه عامل به احکام خدای تبارک و تعالی باشیم که اگر همه عامل باشیم به احکام خدا و علاقه داشته باشیم

به اسلام ، مملکتمان پیروز خواهد شد و به پیشرفت خواهد رفت . تمام نقص ما این است که حق را نمی گذارند تحقق پیدا کند و اهل حق را نمی گذارند تحقق پیدا کنند و ما باید با تمام جدیت حق را زنده کنیم ، اسلام را زنده کنیم و قرآن کریم را زنده کنیم و یک جمهوری اسلامی که حق است متحقق کنیم تا اینکه تمام در زیر سایه حق زندگی کنیم و همه اهل حق باشیم و من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را مسئلت می کنم .

رفع آشفتگی های بر جا مانده از رژیم سابق با وحدت و برادری اقشار ملت

و مسائلی که ایشان فرمودند ، مسائل مورد بررسی انشاءالله قرار می گیرد و من هم می دانم که بعضی آشفتگی ها هست لکن البته این آشفتگی ها که بسیاریش وراثت همان رژیم سابق است ، نغمه همان رژیم سابق است ، الان گرفتاری هائی برای همه هست شما گمان نکنید که برای عشایر شما تنهاست ، همه عشایر اینطور هستند . شما گمان نکنید که برای حدود شما این نارحتی ها هست ، همه جا اینطور است برای اینکه اینها به این ملت آنچنان خیانت کردند ، آنچنان این ملت را فقیر کردند ، آنچنان آشفته کردند کشور را که یک مدت طولانی لازم است که با دست همه ، همه با هم این آشفتگی ها رفع بشود و من امیدوارم که شما و ما همه با هم دست برادری بدهیم و این آشفتگی ها را رفع کنیم . خداوند همه شما را توفیق و تایید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/3/58

بیانات امام خمینی در جمع وزیر فرهنگ و آموزش عالی و رؤ سای دانشگاها و مدارس عالی سراسر کشور

مسؤ ولیت خطیر روحانیون و دانشگاهیان در تعیین مقدرات کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان متشکرم که تشریف آوردند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم و مطالبی که به نظرمان می رسد در میان بگذاریم و باز تشکر می کنم که در این امر انسانی آقایان اظهار تمایل کردند که خدمت بکنند و این خدمت ها البته ارزنده است لکن اساس در دانشگاه مطلب دیگری است . روحانیون با دانشگاهی ها یک مسیر دارند و مسؤ ولیت این دو طایفه از همه طوایف دیگر بیشتر است چنانچه شغلشان شریفتر است . شغل شریفتر است برای اینکه با شغل دانشگاهی و روحانی اگر چنانچه به شرایط عمل

بشود ، انسان درست می شود و این است که این شغل ، شغل انبیا بوده است . تمام انبیا برای آدم درست کردن آمدند و قرآن کتاب آدم سازی است . پس این شغل یک شغل بسیار شریفی است و مسؤ ولیت بسیار زیاد است برای اینکه در این دو دانشگاه ، دانشگاه روحانی و دانشگاه آقایان ، در این دانشگاه هاست که مقدرات کشور ، چیزهائی که باید در کشور درست بشود منشاء آن این دو دانشگاه است .

علم بدون ایمان منشاء بسیاری از شقاوت هاست

اگر گمان کنید که ، یا ما گمان کنیم که علم منشاء سعادت است ولو هر چه باشد ، این یک اشتباهی است ، بلکه گاهی علم منشاء بسیاری از شقاوت هاست ، (چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا) حکیم سنائی ظاهرا مال اوست . اگر روحانی علم داشته باشد لکن ایمان نداشته باشد ، مسیرش مسیر انبیا نباشد ، منشاء مفاسد بسیار می شود . اکثر این دین سازی ها که بوده است اینها از طبقه ملاها بودند ، ملاهایی که فقط علم به خیال خودشان کافی بوده است و دنبالش مسیر انبیا نبوده اند ، اگر دانشگاه فقط دنبال این باشد که فرزندان ایران را با معلومات بار بیاورد ، معلومات را هی روی هم بریزد ، این برای سعادت ملت ما یا فایده ندارد یا ضرر دارد . یک فرد دانشگاهی که انحراف پیدا بکند غیر از یک فرد بازاری است ، غیر از یک فرد کشاورز است . یک فرد روحانی که انحراف پیدا کند غیر از یک فرد بازاری و کارگر است . کارگر و بازاری

، کشاورز و امثال اینها اگر چنانچه یک انحرافی داشته باشند ، انحراف شخصی برای خودش است لکن انحراف اساتید دانشگاه انحراف خودش تنها نیست ، انحراف یک گروه است .

چه گروهی ؟ آن گروهی که می خواهند مملکت را اداره کنند گاهی به انحراف یک کشور منجر می شود . انحراف یک روحانی انحراف خودش تنها نیست ، انحراف یک ملت است ، بنابراین ، این دو طایفه هستند که می توانند خدمت بکنند و کشور را نجات بدهند و ممکن است که مسیرشان مسیر حق نباشد و کشور را به تباهی بکشند . گمان نشود که کسانی که ایمان ندارند اینها هم خدمت به کشور می کنند و فرق ما بین آنها و آن کسانی که ایمان دارند نیست . (و الذین کفروا یتمتعمون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم ) کسی که ایمان ندارد نظیر حیوانات خوارکش هست یعنی در آخور الاغ ، نبی اکرم کاه بریزد یا ابوجهل کاه بریزد هیچ فرقی به حال او نمی کند ، او می خواهد بخورد ، حیوان می خواهد کسی ، میل دارد کسی تیمارش کند ، این تیمارکننده علی بن ابیطالب باشد یا ابن ملجم ، این فرقی به حالش نمی کند ، اگر ابن ملجم بهتر تیمار کرد با او بیشتر رفیق است . این آیه شریفه که این مطلب را می فرماید ، دستور کلی است برای شناخت منحرف از غیر منحرف که ما چطور منحرف ها را بشناسیم و چطور غیر منحرف ها را . منحرف ها آنها هستند که فرقی به حالشان نمی کند که این

پارک ، این اتومبیل که به دستشان آمده از راه صحیح آمده یا از راه دزدی ، خیانت شده است و این به دستش رسیده است یا اینکه نه روی امانت و روی یک کسب صحیح آمده است هیچ فرقی به حال او نمی کند ، او اتومبیل را می خواهد ، او خوبی اتومبیل را می بیند ، از کجا آمده ، این را اصلا پیش او مطرح نیست ، چنانچه پیش انعام مطرح نیست که از کجا آمد و آن اشخاص انحرافی نظیر همان حیوانات که از کجا آمده مطرح نیست ، چه هست مطرح هست . شما می توانید که جوان ها را تربیت کنید به یک تربیتی که تقوا در آن باشد ، نظر این باشد که این از کجا آمده است ، این شغل را کی به او داده است ، این شغل چه شغلی هست و چه کاری باید اینجا انجام بدهد .

هدف تبلیغات سوء رژیم پهلوی برای جداسازی روحانی و دانشگاه

اگر چنانچه شما و طبقه روحانیین که هر دو یک شغل دارید ، هر دو شغل واحد دارید و مع الاسف این دو قشر را که مربی جامعه هستند دست های ناپاک از هم جدا کرد ، ما تا حالا با آقایان روبرو نمی شدیم یعنی شما از ما فرار می کردید ما هم از شما ، شما ما را قبول نداشتید ما هم شما را قبول نداشتیم ، شما برای ما یک چیزی می گفتید ما هم برای شما یک چیزی می گفتیم . من نه از شما مقصودم این افراد است و نه از ما ، مقصودم خودم هستم لکن قشرها اینطور شده بود

، رفتند توی دانشگاه ها به دانشجو و به استاد و به غیر استاد و به همه یک صورت بسیار زیبای ظاهری ارائه می دادند (این آخوندها مرتجعند ، اینها می خواهند ما را برگردانند به آن عصر حجر) محمد رضاخان در یکی از حرف هایش قبل از پانزده خرداد ، در یکی از حرف هایش گفت که این آخوندها طیاره هم سوار نمی شوند (همان روزها بود که یکی از مراجع با طیاره رفته بود مشهد) و اینها با طیاره هم مخالفند ، اصلا با همه اساس تجدد مخالفند ، اینها می خواهند برگردند به آنوقتی که مثلا الاغ سواری کنند و بروند این طرف و آن طرف یا فرض کنید که یک شمعی بسوزانند ، برق را با آن مخالفند ، همه آثار تمدن را با آن مخالفند ، می آمدند پیش شماها یک همچو مسائلی را طرح می کردند یا اینکه (آخوندها همه درباری هستند ، اینها همه برای منافع دربارها ، اصلا وجود اینها را دربارها آوردند ، سلاطین این وجودها را در خارج محقق کردند) می آمدند پیش این قشر می گفتند (اینها دین ندارند ، این بی دین ها ، یک مشت فکلی بی دین ) و طوری تزریق می کردند که مع الاسف بعضی از اشخاص بی عمق باورشان می آمد . این باور آمدن اسباب این شد که این دو قشر از هم جدا شدند ، این به او بدبین شد ، او به این بدبین شد . چه دو قشری ، دو قشری که مربی جامعه بودند ، دو قشری که باید جامعه را با مساعی

هم دست به هم بدهند و جامعه را اصلاح بکنند ، اینها را از هم جدا کردند . دو قشری که اگر این دو قشر به مسیر صحیح باشد ، تمام ملت به مسیر صحیح می رود . اینطور نیست که یک قشر مثلا کاسب باشد که فقط خودش اگر اصلاح بشود ، صالح باشد ، خودش هست و غیر نیست . دو قشری که ، با اصلاح این دو قشر ، جامعه اصلاح می شود . دو قشری که (اذا فسد العالم فسد العالم ) است ، این عالم من نیستم ، شما هم هستید ، همه مان هستیم . شما هم جزء علما هستید که اگر چنانچه خدای نخواسته فاسد باشید عالم را به فساد می کشید و اگر صالح باشید عالم را به صلاح می کشید . صلاح و فساد یک جامعه به دست مربی های !!! آن هست !!! آن جامعه هست و آن مربی ها شماها هستید و قشر روحانی . آنها به یک جور و شما به یک جور . اما دو طایفه مربی جامعه هستند .

مملکت ما احتیاج به انسان مومن دارد

اگر بنا باشد که همان تربیت علمی باشد ، شما یک طبیب می خواهید درست بکنید نظر به اینکه این طبیب چه جور باشد نیست ، این طبیب فردا می شود یک کاسب ، یک کاسبی که ، اینطور کسب که یک مریض را معطل می کند برای اینکه ویزیت را زیاد بکند . خیلی طبیب خوبی درست شد از حیث طب ، بسیار متخصص بود اما چون اخلاق ، اخلاق صحیح نبود ، مهذب نشده بود ، متقی نبود ، خداشناس

نبود ، این طبیب مریض را معطل می کند ، امروز یک نسخه ای می دهد ، با دواخانه هم می سازد که نسخه را هر چه گرانتر بدهد ، این بیچاره را مبتلا می کند ، این نسخه فایده نکرد فردا یک نسخه دیگر باز همین ، باز همین . طبیبی بود یعنی من حیث طبابت . یک مهندس درست می کنید ، مهندس در علم خودش خیلی خوب بود اما وقتی که می خواهد فرض کنید که یک نقشه ای بدهد ، یک چیزی بدهد ، با آن استادی هایی که دارد جوری می دهد که مفید و صحیح نباشد و منفعت طلبی باشد و هکذا همه چیز . در قشر ما هم اگر بنا باشد که همین ملایی باشد ، این ملا بسیار ملای خوبی است ، بسیار آدم فهمیده ای است ، کتاب و سنت را بسیار خوب می فهمد اما اگر چنانچه تقوا در کار نباشد ، همین فهم کتاب و سنت موجب اعوجاج مردم می شود در سنت ، یک جور سنت را بیان می کند که منحرف بکند . در کتاب ، یک جور کتاب را بیان می کند که منحرف بکند . بسیاری از این آدم هایی که منحرف کردند و می کنند جوان های ما را ، از اینها هست که در قشر شما و در قشر ما بودند و متقی نبودند ، الهی نبودند ، خدایی نبودند ، فقط توجه به این بوده است که مقام چه باشد ، توجه به این بوده است که حقوق چقدر باشد ، تربیت که کردند تربیت یک اشخاصی

را کردند از حیث دانشمندی ، دانشمند لکن دانشمند مضر ، نه دانشمند مفید ، نه مثل یک بازاری که اگر مفید هم نباشد ، مضر نیست ، یک فردی است که مضر است به جامعه . فرقی ما بین قشر شما و قشر ما در این مساءله نیست ، ما هر دو طایفه باید تربیت کنیم قشر جامعه را . ما احتیاج به آدم داریم مملکت ما احتیاج دارد به اینکه انسان درست بشود در آن ، مومن باشد . این آدمی که از زیر دستگاه شما یا از دستگاه ما بیرون می آید ، اگر مومن باشد ، دیگر نمی شود که زیر بار ظلم اجانب برود و یا تطمیع بتوانند بکنند او را . این تطمیع ها و تهدیدها را همه ، آنی که تطمیع می شود و تهدیدش آنها اثر می کند آنهایی است که ایمان ندارند . آنی که تقوا و ایمان دارد نه تطمیع در او تاثیر می کند که خیانت کند برای اینکه ببرد یک چیزی و نه تهدید در او اثر می کند برای اینکه تهدیدها را با خلاف تکلیف کردن موازنه می کند ، می گوید نباید بکنم . اگر شما و ما دست به هم بدهیم و یک جامعه توحیدی به معنای اینکه همه معتقد به خدا ، همه معتقد به اینکه یک وقتی جزا دارد کارها ، همه معتقد و مومن به همه جهات ، اگر ما و شما دست به هم بدهیم و جوان ها را مومن ، متقی بار بیاوریم مملکتمان تا آخر احیاء می شود و اگر چنانچه ما کوتاهی بکنیم

، این مسؤ ولیت بزرگ را ما به دوش خودمان بکشیم و کوتاهی بکنیم در حق فرزندان این مملکت ، فرض کنید چند روزی هم یک چیزی بشود و یک صورتی پیدا بکند ، فردا بدتر از این است ، به دست این اشخاصی که اعتقاد ندارند ، ایمان ندارند ، توجه به مصالح کشور ندارند ، فقط برای مصلحت خودش می خواهد کار بکند . همه اینهایی که این بساط را ، این فضاحت ها را در ایران درست کردند واین گرفتاری ها را برای ملت ما درست کردند برای این بود که ایمان در کار نبود . اگر ایمان در کار بود ممکن نبود که یک آدم یک قراردادهائی درست کند که حالا دولت ما گرفتارش هستند که ما هر طرف قضیه را بگیریم ضرر دارد قرار دادها جوری درست شده است که هر طرف قضیه را می گویند می گیریم ضرر برایمان دارد ، ماندند چه بکنند . اگر اینها ایمان داشتند ، همه چیز یک مملکت را به باد نمی دادند برای اینکه چند تا قصر در خارج داشته باشند ، چند تا بانک را در خارج پر بکنند . ایمان نبوده است که این کارها را کردند . مبداء همه خیرات و مبداء همه ترقیاتی که برای یک مملکت هست چه در جهت مادیت و چه در جهت معنویت این است که ایمان در کار باشد . باید شما و ما دست به هم بدهیم برای قشر آتیه که اینها مقدرات مملکت دستشان است ایمان ایجاد کنیم ، شما از دانشگاه مومن بیرون بدهید ، ما از مدرسه ها مومن

بیرون بدهیم نه عالم ، عالم تنها فایده ندارد البته مومن تنها هم موثر خیلی نیست ، خوب قشرهای دیگر هم مومن هستند اما عالم وقتی مومن شد ، عالم وقتی متقی شد آن است که منشاء خیرات و برکات است و حفظ یک کشور یا خدای نخواسته از آن طرف به باد دادن یک کشور است . بنابراین یک بار سنگینی به عهده ما و شماست و این بار سنگین به عهده ما و شماست اگر چنانچه درست راه بردیم و به آن شغلی که داشتیم درست عمل کردیم و در کنار علم ، ایمان را هم تقویت کردیم و برنامه ها ، برنامه های سابق نباشد و یک تحول در برنامه ها پیدا بشود و کوشش کنید که برنامه هایی که برای عقب نگه داشتن ما بوده است این برنامه ها تغییر کند ، البته در موقعش ما کوشش می کنیم

اما شما الان باید کوشش بکنید ، برنامه هایی که دیگران برای ما درست کردند ما نباید زیر بار آن برویم ، ما باید تغییرش بدهیم .

فرهنگ باید متحول بشود

تحول می خواهد ، بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود برای اینکه بزرگترین موسسه ای است که ملت را یا به تباهی می کشد یا به اوج عظمت و قدرت می کشد . برنامه های فرهنگی تحول لازم دارد فرهنگ باید متحول بشود . این غیر از سایر ادارات است . فرهنگ ، غیر جاهای دیگر است ، بنابراین مشکلات زیاد است و در عین حال که من تشکر می کنم از اینکه شما برای مستمندان حاضرید اینکه هر جور خدمتی را بکنید

و این هم ارزش دارد پیش خدا و خلق ، لکن کار شما ، کار اساسی شما آن است که در فرهنگ است . این یک امر مادی است ، یک فقر مادی است که البته ارزش دارد که کمک می کنید ، ارزش هم ، ارزش معنوی دارد این ، ارزش اخلاقی دارد لکن آن کار مهم شما ، آن کارهای معنوی است که باید فرهنگ را یک جوری درست بکنید ، فرهنگی را یک جوری بار بیاورید که برای ملت شما مفید باشد و این نمی شود جز که ایمان باشد . اگر یک نفر ، دو نفر در یک جامعه پیدا شد که ایمان هم نداشت لکن کارش خوب بود ، میزان یکی دو تا نیست ، میزان جامعه است . اینطور نیست که اگر یکی پیدا شد شما حالا بگوئید فلان آدم هم پیدا شد و هیچ اعتقادی نداشت لکن آدم صحیحی بود ، خلاف نمی کرد چطور و یکی ، دو تا یک نوبری است اگر صحیح باشد . میزان جامعه است که یک جامعه آیا همین طور ما علم به آن تزریق کنیم و با حربه علم او به جان مردم بیفتد یا در دانشگاه همچو تهذیبش کنیم که علمش را برای نفع جامعه به کار ببرد ، مثالش را مثل طبیب که عرض کردم و مثل همه . در هر صورت من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم و سعادتتان را ، و دعا گوی همه هستم و خدمتگزار به همه و امیدوارم که همه ما به دردهای حقیقی کشور مطلع بشویم و

در درمانش هر کس به اندازه ای که می تواند کوشش کند انشاءالله ، سلام من به همه شماها .

تاریخ : 3/3/58

پیام امام خمینی در مورد عدم تعرض به روحانی نماها

بسم الله الرحمن الرحیم

با آنکه در اسلام برای مجازات مجرمین فرقی بین گروه ها نیست و همه در مقابل قانون برابر هستند و باید مجرمینی که با پوشیدن لباس روحانیت خود را در این صف وارد کرده اند به مجازات برسند ، لکن به طوری که اطلاع می دهند عده ای مخالف اسلام و روحانیت در صدد هستند که به اسم تصفیه ، روحانیت را بکوبند و راه را برای ستمگران باز کنند ، لهذا لازم است به تذکرات زیر توجه شود:

1!!! نظر به اینکه روحانیون از حال معممین بهتر آگاه هستند ، در شهرستان ها به وسیله علمای اعلام درجه اول هیات هائی مرکب از سه نفر از اهل علم مورد وثوق و دو نفر از معتمدین محل تشکیل و ماموریت رسیدگی به پرونده های اشخاص به صورت روحانی یا اهل منبر را به آنان بدهند و پس از ثبوت جرم شرعا تحت نظر دادگاه انقلاب اسلامی به مجازات برسند .

2!!! هیچ کس و هیچ گروهی حق ندارد معترض معممین بشود و به روحانیون اهانت کند . در صورت تخلف ، دادگاه انقلاب محل موظف است او را تعقیب و مجازات کند . تذکرات فوق برای کوتاه کردن دست عمال اجانب از حریم محترم روحانیت که می خواهند تا نیات فاسد خود و با تز اسلام منهای روحانیت اسلام را که معارض مناف٠اربابان هستند بکوبند . ملت باید توجه به اینطور فکر استعماری و حیله مغرضانه غربی داشته باشد و ملت شریف

موظف است این اقشار خائن را در صفوف خود راه ندهد و در صورت تعرض به علما و روحانیون آنان را به دادگاه معرفی کند .

والسلام علی من اتبع الهدی روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران میدان خراسان تهران

شما پاسداران بودید که در لحظات مشکل از ایران پاسداری کردید

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملت ایران عموما و از پاسداران انقلاب خصوصا و از شما پاسداران انقلاب تهران ، میدان خراسان تشکر می کنم . شما پاسداران بودید که در لحظات مشکل از ایران پاسداری کردید و کسانی که می خواستند بشکنند این نهضت مارااز آن جلوگیری کردید . من باید از شما تشکر کنم . خداوند شما را حفظ کند . در جوار ولی عصر محفوظ باشید . ما پس از این هم احتیاج به این نیروی بزرگ پاسداری داریم ، اسلام چشمش را به این جوانان دوخته و از آنها انتظار دارد ، انتظار نصرت و یاری ، انتظار شکستن توطئه توطئه گران . خداوند تمام شما را سلامت و سعادت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/3/58

بیانات امام خمینی در جمع فرهنگیان و دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشکده ادبیات دانشگاه اهواز

ملت ما باید یک برنامه طویل المدت و یک برنامه عاجل داشته باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که دولت ها گاهی برنامه طویل المدت و برنامه قصیر المدت دارند ، الان ملت ما باید یک برنامه طویل المدت و یک برنامه عاجل قلیل المدت داشته باشند . برنامه قلیل المدت این است که این انقلاب را و این نهضت را کوشش کنند که محفوظ باشد . این انقلاب اگر محفوظ نباشد و اگر خدای نخواسته نهضت ما نتواند با وحدت کلمه به پیش برود ، همین اشکالاتی که شما اشاره کردید ممکن است که پیش بیاید و دست هائی که در کار است برای اینکه نگذارند این نهضت به ثمر برسد ، آن ریشه های گندیده کم کم با هم اجتماع کنند ، پیدا کنند هم را و با هم متحد بشوند و

ما هم خدای نخواسته به توهم پیروزی رو به سستی و سردی برویم و مشغول به این بشویم که حالا من چه گرفتاری دارم ، گرفتاری های شخصی از قبیل کار نداشتن ، بیکار بودن ، مقروض بودن و خانه نداشتن ، امثال گرفتاری هائی که قشرها دارند . اگر ما الان در این موقع که هستیم و در این موقع حساس که مملکت ما شاید از همه اوقاتی که بر آن گذشته الان حساستر باشد ، اگر ما مشغول بشویم به کارهای شخصی خودمان و از آن نظری که اول داشتیم و آن توجهی که همه با هم داشتیم و این نهضت را تا اینجا رساندیم اگر غفلت بکنیم ، ممکن است (البته حالا چیزی نیست ولی ممکن است ) که دشمن ها با توطئه ها و نقشه هائی که دارند و منافع خودشان را دیدند از دستشان رفته است ، این اقشار مختلفی که هستند ، اینها با هم اتحاد پیدا کنند و موجب زحمت بشوند و خدای نخواسته نهضت را جلوگیری کنند .

دشمنان ما از جمهوری نمی ترسند ، از اسلام می ترسند

برنامه قلیل المدت و عاجل که حالا ما برایش مکلف هستیم این است که با توجه به اینکه ما پیروزی که پیدا کردیم در اثر وحدت کلمه و اینکه همه اقشار با هم دست به دست هم و با فریاد واحد و آن اینکه ما این سلطنت کثیف را نمی خواهیم و ما یک سلطنت الهی ، یک جمهوری الهی می خواهیم ، می خواهیم احکام الهی در خارج تحقق پیدا بکند ، همه گفتیم جمهوری اسلام ، باید همین معنا را حفظ کنیم و در خلال این معنا

یک توجه خاصی همه ملت ایران به جمعیت هائی که در شرف تشکیل هستند یا تشکیل شدند و دارند تشکیلات خودشان را بیشتر می کنند ، یک توجهی به اینها بکنیم و ببینیم که اینها مسیرشان مسیر ملت است یا مسیرشان با ملت فرق دارد . علامت اینکه مسیر همان مسیر ملت باشد

این است که در صحبت هائی که می کنند ، در مقالاتی که می نویسند ، در میتینگ هائی که می دهند ، همانطوری که ملت هر جا با هم مجتمع بشود و هر جا میتینگ بخواهد بدهد و هر وقت قلم دست نویسندگان ملت می افتد ، ملی می افتد ، اینها همه فریاد می زنند باز و می نویسند جمهوری اسلامی ، اگر این جمعیت هائی که حالا در شرف تکوین است یا تکوین شده است و دارند تقویت می کنند خودشان را و مردم را از اطراف جذب می کنند ، اگر اینها هم همین مطلب را بگویند جمهوری اسلامی ، مضایقه ای نیست از اینکه اینها همه هم هر کدام یک اجتماعی داشته باشند ملت هم با آنها ، آنها هم با ملتند اما اگر دیدید که در حرف هایشان از خدا خبری نیست ، از اسلام هم خبری نیست ، هیچ به جمهوری اسلامی فکر نمی کنند ، هیچ دمی نمی زنند از جمهوری اسلامی ، از اینکه ملت هم با هم رای دادند با اتفاق کلمه که ما جمهوری اسلامی می خواهیم اگر شما دیدید که این جمعیت هائی که الان مشغول فعالیت هستند ، جمهوری که می گویند ، یا جمهوری می گویند یا جمهوری دموکراتیک

می گویند یا جمهوری دموکراتیک اسلامی ، اگر اینها جمهوری گفتند ، این همان معنائی است که دشمنان ما می خواهند . دشمنان ما از جمهوری نمی ترسند از اسلام می ترسند . از جمهوری صدمه ندیدند از اسلام صدمه دیدند . آن که تو دهنی به آنها زد جمهوری نبود ، جمهوری دموکراتیک هم نبود ، جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نبود ، جمهوری اسلامی بود . علامت اینکه شما بفهمید که مسیر این جمعیت ، هر که می خواهد باشد ، اگر چنانچه جمعیتی باشد که در پیشانی او از نماز خواندن پینه بسته نظیر خوارج که پینه بسته بود پیشانی شان از شدت طول سجده لکن حق را کشتند ، اگر اشخاصی باشند که صددرصد ملی به خیال شما یا به خیال خودشان هستند ، اگر اشخاصی باشند که دم از آزادی می زنند ، دم از استقلال می زنند لکن در نوشته هاشان از خدا خبری نیست ، از اسلام خبری نیست ، از جمهوری اسلامی خبری نیست ، اینها همانطوری که شیطان از بسم الله می ترسد اینها از اسلام می ترسند . علامت اینکه شما بشناسید اشخاصی که از مسیر شما خارج است ، از مسیر این ملتی که خونش را می داد در راه اسلام ، اینهائی که خون دادند ، جوان های ما که به خیابان ریختند ، بانوان ما که به خیابان ریختند و تظاهر کردند و با مشت گره کرده این دشمن بزرگ را از بین بردند ، باید دید که اینها اشخاصی بودند که دموکراتیک بودند؟ مذاقشان و مسلکشان دموکراتیک بود؟! اینها جمهوری می خواستند

مثل جمهوری که شوروی می خواهد؟! شوروی هم جمهوری است مثل جمهوری که سایر ممالک دشمن ما می خواهد ، آمریکا هم جمهوری است . ملت ما که خون خودش را ریخت و فریاد کرد الله اکبر و فریاد کرد جمهوری اسلام ، اسلام اینها را وادار کرد به یک همچو جانبازی و خونریزی و فدایی دادن ، یا آن معنائی که شوروی ها می خواهند؟ یا آن معنائی که آمریکائی ها می خواهند؟ یا آن معنائی که اسرائیل می خواهند؟ آنها هم جمهوری اند . اینهائی که می گویند جمهوری ، اسلامی را دنبال آن نمی گذارند و فقط این که کلمه که من از اول فریاد زدم که ما همین دو کلمه را می خواهیم جمهوری اسلامی ، اگر دیدید یک کلمه ای اضافه شد ، بدانید مسیرشان با شما مختلف است . اگر کلمه اسلام هم پهلویش گذاشتند می خواهند شما را بازی بدهند ، اگر دیدید که یک کلمه از آن افتاد و گفتند جمهوری ، بدانید مسیرشان با شما مختلف است . اینها می خواهند شما را بکشانند به آن مطالبی که برخلاف اسلام است . بر فرض اینکه مخالف با رژیم سابق هم باشند و بسیاریشان هستند لکن ما فقط مطلبمان این نبود که رژیم خارج سابق از بین برود ، مقدمه بود آن ، مطلب مسلما این نیست که فلان طایفه از بین بروند . از باب اینکه رژیم مانع بود از اینکه اسلام در خارج تحقق پیدا بکند ، احکام اسلام تحقق پیدا بکند ، به قرآن عمل بشود ، از این جهت ما با رژیم مخالفت

کردیم . اگر رژیم هم احکام اسلام را به آن عمل می کرد همانی که ما می گفتیم او هم می گفت که با او دعوا نداشتیم . اگر بنا باشد که این خون ها که ریخته شده است نه برای اینکه رژیم از بین برود برای اینکه اسلام تحقق پیدا کند ، مقصود از رفتن رژیم های فاسد ، مقصود از قطع ایادی دشمن ها این است که ایران بشود یک مملکت اسلامی ، حکومت اسلامی باشد ، برنامه ها ، برنامه های اسلامی باشند . اگر بنا باشد که حکومت و رژیم سابق از بین رفت لکن یک رژیم غیر اسلامی دیگری آمد ، خون های بچه ها و جوان های ما هدر رفت . ما زحمت کشیدیم و این سد را از بین بردیم و دیگران آمدند و همان مطالب سابق و همان حرف های غیر اسلامی را در خارج تحقق دادند به آن . برنامه ملت ما آنهم برنامه قلیل المدت این است که دشمن را شناختند و از میدان رد کردند حالا هم بشناسند دشمن را و از میدان ردش کنند . دشمن ما فقط محمد رضا خان نبود ، ما هر کس که مسیرش مسیر اسلام نباشد دشمن ماست ، با هر اسم می خواهد باشد . هر کس جمهوری را بخواهد دشمن ماست برای اینکه دشمن اسلام است . هر کس پهلوی جمهوری اسلامی دموکراتیک بگذارد این دشمن ماست ، هر کس جمهوری دموکراتیک بگوید ، این دشمن ماست برای اینکه این اسلام را نمی خواهد .

نهضت با خون کسی که شهادت را فوز می دانست پیش رفت

ما اسلام را می خواهیم ، ما این همه فداکاری کردیم

جوان های ما این همه در مبارزات وارد شدند و زحمت کشیدند و رنج کشیدند و خون دادند برای این بود که اسلام را می خواستند . آنی که این نهضت را پیش برد ، آنی بود که می گفت من شهادت را فوز می دانم . شهادت را برای دموکراتیک فوز می داند؟! شهادت را برای مسیر چپ یا راست فوز می داند انسان ؟! بچه های ما برای اینکه همان جمهوری که در شوروی هست ، همان جمهوری که کمونیست ها می خواهند ، ما فریاد بزنیم دنبالش ؟! ما خون دادیم برای آن جمهوری ؟! ما خون دادیم برای جمهوری غرب ؟! ما برای اسلام خون دادیم ، جوان های ما برای اسلام خون دادند .

برنامه قلیل المدت مدت ملت ما ، شما جوانان ما که از راه دور آمدید زحمت کشیدید و آمدید ، شما آمدید یک نفر آدمی که دموکراتی است ببینید؟! یک نفر آدمی که مایل به شوروی است ببینید؟! یک نفر آدمی که آمریکائی است ببیند؟! انگلیسی است ببینید؟! یا آمدید یک نفر آدم مسلمان ببینید؟! یک نفری که دعوت به اسلام می کند ببینید؟! این همه زحمت کشیدید که یک نفر روسی را ببینید؟! یک نفر انگلیسی را ببینید؟! یک نفر آلمانی را ببینید؟! شما که برای این جهت نیامدید شما آمدید پیش یک نفری که با شما همدرد است .

مقصد ما اسلام است

همه اسلام را می خواهیم همان که شما می خواهید ، می خواهد ، باید بشناسید ، علامتش هم همین است که من عرض می کنم . روزنامه ها را بخوانید ، اینهائی که فریاد می

زدند که باید دموکراتی باشد ، اینها مسیرشان غیر از ماست . اینهائی که اسمی از اسلام نمی آورند و اجتناب می کنند از اینکه اسمی از اسلام بیاورند ، در عمرشان بسم الله الرحمن الرحیم را نمی خواهند بگویند ، اینهائی که نوشته هاشان را بخوانید ببینید که از جمهوری اسلامی اصلش صحبتی نیست ، اینهائی که از این فداکاری که روحانیین کردند و قدم اول را روحانیین برداشتند ، پانزده خرداد ، پانزده خرداد روحانی است و باید تعطیل بشود برای روحانی ، نهضت روحانیت ، اینهائی که می بینید که اجتناب از این دارند و حتما باید اسم دیگری روی آن باشد ، اسلام نباشد هر چه می خواهد باشد ، اینها سرپوش می خواهند بگذارند روی مقاصد خودشان ، آن مقاصدی که بر خلاف مسیر ماست ، با اسم یک نفری که ملی است . مسیر ما مسیر نفت نیست ، نفت پیش ما مطرح نیست ، ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست ، این اشتباه است . ما اسلام را می خواهیم ، اسلام که آمد نفت هم مال خودمان می شود . مقصد ما اسلام است ، مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده اسلام را کنار بگذاریم برای او سینه بزنیم . هر کس را دیدید با هر اسمی ، هر هیاتی را دیدید با هر اسمی ، هر جمعیتی را دیدید با هر اسمی ، هر نویسنده ای را دیدید با هر اسمی ، هر کسی که دعوی می کند که ما حقوقدان هستیم ، دعوی هر چه می کند ،

ببینید مقالاتشان چه جوری است . در روزنامه ها مقالاتشان رامی نویسند ، ببینید وقتی که اجتماع می کنند (که کردند) ببینید که با اسلام چطور مخالفت می کنند . ببینید این اجتماعات از چه ، از چه جور جمعیتی مجتمع می شود ، ببیند چه مردمی در این اجتماعات جمع می شوند و خودشان را متصل می کنند و بعد هم از اسلام هیچ خبری نیست ببینید چه جمعیت هائی هستند که روحانیین رامی خواهند کنار بگذارند . همانطوری که در صدر مشروطه با روحانی این کار را کردند و اینها زدند و کشتند و ترور کردند ، همان نقشه است . آنوقت ترور کردند سید عبدالله بهبهانی را ، کشتند مرحوم نوری را و مسیر ملت را از آن راهی که بود ، برگرداندند به یک مسیر دیگر و همان نقشه الان هست که مطهری را می کشند ، فردا هم شاید من و پس فردا هم یکی دیگر را . مسیر ، غیر مسیر ماست .

ما آزادی و استقلالی که اسلام در آن نباشد نمی خواهیم

مسیر ما اسلام و اسلام می خواهیم . ما آزادی که اسلام در آن نباشد نمی خواهیم ، ما استقلالی که اسلام در آن نباشد نمی خواهیم . ما اسلام می خواهیم . آزادی که در پناه اسلام است ، استقلالی که در پناه اسلام است ما می خواهیم . ما آزادی و استقلال بی اسلام به چه دردمان می خورد؟ وقتی اسلام نباشد ، وقتی پیغمبر اسلام مطرح نباشد ، وقتی قرآن اسلام مطرح نباشد ،

هزار تا آزادی باشد ، ممالک دیگر هم آزادی دارند ، ما آن را نمی خواهیم . دشمن خودتان را

بشناسید من حالا دارم معرفی می کنم و این نواری که من می گویم ، امروز ، امشب باید ، یا هر وقت که می شود باید در رادیو بی یک کلمه این طرف و آن طرف ، اگر یک حرف اهل روزنامه یا رادیو این ور و آن ور بکنند من خراب می کنم آن روزنامه را ، برای اینکه بر خلاف مسیر ملت است . آزادی نیست ، توطئه است ما توطئه را می شکنیم . بشناسید آنها را . من حجت را دارم تمام می کنم بر ملت ایران . من می بینم بدبختی هائی که از دست همین اشخاصی که فریاد آزادی می کشند برای ملت ایران ، من بدبختی را دارم می بینم . بدبختی ملت ما آنوقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشند ، از احکام خدا جدا باشند ، از امام زمان جدا باشند . ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم ، استقلال در پناه اسلام می خواهیم ، اساس مطلب اسلام است . معرفی کردم من به شما ، به این اشخاصی که اسلام را کاری به آن ندارند ، روحانیت را هم هیچ کاری به آن ندارند ، می خواهند یک مملکت غربی درست کنند برای شما ، آنهائی که حسن نیت دارند ، نیت سوء ندارند و نمی خواهند دوباره رژیم برگردد ، با او هم بد هستند ، اینها می خواهند یک مملکت غربی برای شما درست کنند که آزاد هم باشید ، مستقل هم باشید ، اما نه خدائی در کار باشد و نه پیغمبری و نه امام زمانی و

نه قرآنی و نه احکام خدا ، نه نمازی و نه هیچ چیز . شما شهادت را برای خودتان فوز می دانید برای اینکه مثل مثلا سوئیس بشوید؟! شما قرآن را می خواهید ، شما برای اسلام قیام کردید . این همه رنج و زحمت که روحانیت برد و می برد برای اسلام است . هر جائی که گفتند جمهوری ، بدانید که توطئه تو کار است ، اسم اسلام را نیاوردند ، هر جا گفتند جمهوری دموکراتیک بدانید توطئه تو کار است ، بدانید منهای اسلام است ، آزادی منهای اسلام است ، استقلال منهای اسلام است .

روحانی با توطئه مخالف است ، نه با آزادی

این همه تبلیغاتی که می کنند اهل قلم نمی دانم اهل بیان تبلیغاتی که می کنند که ما از آن دیکتاتوری فارغ شدیم ، دیکتاتوری عمامه و کفش آمده است ، اینها ضد اسلام هستند ، می دانند که آخوند دیکتاتور نیست . آخوند می خواهد مردم آزاد باشند ، آخوند می خواهد استقلال باشد . آخوند با توطئه مخالف است نه با آزادی . اینها می خواهند که روحانیت را کنار بگذارند !!! مملکت را یک مملکت !!! آنهائی که ، آنهائی که حسن نیت دارند ، حسن نیت به این معنا که نیتشان این است که رژیم سابق نه و خارجی ها هم نه ، اما چه ؟ اما اسلام هم نه ، اینها ، آنهائی که به خیال خودشان حسن نیت دارند ، نه رژیم سابق را می خواهند با او دشمن هستند و نه اجانب را می خواهند با آنها هم دشمن هستند و نه اسلام و آخوند را ، اسلام و

هر چه وابسته به اسلام است . آخوند یعنی اسلام ، روحانیین با اسلام در هم مدغمند . آن که به روحانیین به طور کلی ، نه با یک آخوند ، نه با من ، هر کس ، با من هر چه هم بگویند مانعی ندارد آن که با عنوان روحانی و آخوند مخالف است او دشمن شماست ، این آزادی را برای شما ممکن است تامین کند ، استقلال را هم برای شما ممکن است تامین کند اما استقلال که در آن امام زمان نیست ، آزادی که در آن قرآن نیست ، آزادی که در آن پیغمبر اسلام نیست ، ملت ما این را نمی خواهد .

خونش را داد برای این ، برای آزادی داد ، برای خدا داد . ملت ما تبع حضرت سید الشهدا شد ، او خونش را برای چی داد؟ حکومت می خواست ؟! استقلال می خواست ؟! آزادی می خواست ؟! می خواست ، خدا را می خواست ، او اسلام را می خواست ، او خواست که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند . روحانی اسلام را می خواهد ، روحانی اسلام در پناه اسلام را می خواهد و آزادی در پناه اسلام را می خواهد . این برنامه کوتاه مدت که شما بشناسید اشخاصی که مسیرشان مسیر خداست ، مسیر اسلام است ، مسیر امام زمان است ، راه شناختن این معناست . اگر گفتند جمهوری اسلامی ، بدانید راه ، راه شماست و اگر از این کلمه احتراز کردند ، اگر دیدید که با روحانیت شما موافقند بدانید با قرآن هم موافقند ، بدانید با

اسلام هم موافقند . اگر گفتند اسلام منهای روحانیت ، بدانید با اسلام موافق نیستند این را برای گول زدن می گویند ، این را برای اینکه این دژ را بشکنند ، دنبالش اسلام رفته است دیگر محتاج به چیز نیست . اسلامی که گوینده اسلامی ندارد این اسلام نیست . اسلام که توی کتاب نیست کتابش را هم فردا از بین برند . آنی که روحانیت را می خواهد از بین ببرد ، کتاب روحانیت را هم می خواهد بریزد دور ، اگر روحانیت رفت تمام کتب دینی ما به دریا ریخته می شود ، آتش زده می شود . این برنامه کوتاه مدت برای ملت ما (اللهم قد بلغت ) من رساندم به شما ملت مطلب را ، گفتم به شما و باید هم گفته بشود . من مسائلی که می دانم و می فهمم وظیفه ام این است که بگویم و گفتم . من حجتی که خدا برایم دارد ، ادا کردم . این برنامه قلیل المدت شماست که ، کوتاه مدت شماست که باید ، با تمام اینها مبارزه کنید بدتر از آن مبارزه ای که با شاه کردید . دشمنی بعضی از این طوائف برای اسلام کمتر از دشمنی او نبود ، او در عین قدرتش هم باز اسم خدا می آورد ، باز زیارت می رفت ولو ریا هم بود ، اما اینها ریائی اش را هم حاضر نیستند ، اینها همچو فرار می کنند از اسلام و قرآن و از احکام اسلام که حاضر نیستند دروغش را بگویند که توی دلشان خلاف هم باشد ، بگویند به لفظ

. بعضی از این نویسنده های ما حاضر نیستند برای جلو بردن مقصدشان یک کلمه اسلام را تو کار بیاورند ولو برای اینکه بازی بدهند ما را با اینها باید ما همان مبارزه ای را بکنیم که با محمدرضا کردیم ، برای اینکه توطئه در کار است ، نه قضیه آزادی ، آزاد ، لکن توطئه نه . جمع آوری قشرها را درهم و برهم و میتینگ راه انداختن برای هر بهانه ای ، برای هر استخوانی میتینگ راه انداختن و دنبالش با اسلام مخالفت کردن ، قابل تحمل نیست .

اینها از اسلام می ترسند

و برنامه طویل المدت برای شما جوان ها ، برای شما خانم ها ، برای همه این است که اگر شماها یک انسان مهذب باشید ، مقاصد اسلامی را پیش برید . اگر این خانم ها بچه های مهذب بار بیاورند ، بچه های اسلامی بار بیاورند ، شما هم دینتان و هم دنیاتان محفوظ است . اگر خدای نخواسته در دامن اینها بچه غیر مهذب ، بچه غیر اسلامی پیدا بشود و در کفالت شما جوان ها بچه های غیر اسلامی ، بچه های غیر مهذب پیدا بشوند و در دبستان های ما که بچه هامان می روند مهذب و مودب به آداب اسلامی نباشند ، در دبیرستان های ما که جوان های ما می روند تهذیب در کار نباشد ، ادب اسلامی در کار نباشد و در دانشگاه . . .

یعنی هم اسلام به باد می رود و هم کشور . برنامه طویل المدت ، دراز مدت این است که شما خودتان را تهذیب کنید و بچه هایتان را برای آتیه ،

شما کشور لازم دارید برای بچه های خودتان و اسلام برای بچه های خودتان شما حالا به واسطه اینکه مودب شدید به آداب اسلام برای حالا کار می کنید لکن اولاد شما اگر چنانچه مهذب نباشد ، مودب به آداب اسلام نباشد ، فردا برای اسلام هیچ کار نمی کند و هر کسی که ایمان نداشته باشد ، کسی که به خدا اعتقاد نداشته باشد ، کسی که به روز جزا اعتقاد نداشته باشد ، این نمی شود که برای کشورش مفید واقع بشود . ممکن است یکی ، دو تا پیدا بشود ، اما ما صحبت مان سر توده مردم !!! مردم !!! است . مردمی می توانند کشور خودشان را حفظ کنند ، مردمی می توانند مملکت و ملت خودشان را نجات بدهند که معنویت داشته باشند . اگر معنویت در کار نباشد و همه مربوط به مادیت باشد هر جا آخور بهتر است سر آن آخور می روند ولو اینکه آن آخور را آمریکا برایش درست کند . اینهائی که خیانت به مملکت ما کردند و همه چیز ما را بردند ، اینها پیششان فرق نمی کرد که آمریکا به آنها مادیت را بدهد ، پارک و نمی دانم دستگاه را بدهد یا از یک راه صحیحی باشد . راه صحیح و غیر صحیح پیش آنها فرقی نمی کند ، آنها اتومبیل می خواهند ، اتومبیل از دست پیغمبر به آنها برسد یا از دست ابوجهل برسد فرقی نمی کند ، به او کار ندارند به اتومبیل کار دارند . اینهائی که به مملکت ما خیانت کردند و مملکت ما را به

تباهی کشاندند اینها آنها بودند که ایمان نداشتند . اگر در بین آنها یک نفر ایمان داشت ، آن یک نفر این کارها را نمی کرد . آنهائی که خوردند و بردند و ما را به تباهی کشاندند آنهائی بودند که به اسلام کار نداشتند ، اعتقاد نداشتند ، به ماوراء طبیعت اعتقاد نداشتند ، به معنویات عقیده نداشتند آنها می گفتند همین چهار روز زندگی است ، پس هر چه هست بهتر ، مرفه تر ، از هر راهی می خواهد باشد . برنامه طویل المدت ملت ما ، برنامه دراز مدت ملت ما این است که بچه های خودشان را ، اینهائی که در تحت تربیت آنهاست ، معلم های ما ، مادرهای بچه های ما ، پدرهای بچه های ما ، معلم های بچه های ما ، استادهای بچه های ما ، نویسندگان برای بچه های ما ، گویندگان برای بچه های ما ، اینها معنویات را به این ملت بفهمانند ، آشنا کنند آنها را با معنویات .

مبتذل جلوه دادن شغل مادری توطئه اجانب

این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود ، بزرگترین مسؤ ولیت را دارد و شریفترین شغل را دارد ، شغل بچه داری . شریفترین شغل در عالم بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان است به جامعه . این همان بود که خدای تبارک و تعالی در طول تاریخ برای انبیا فرستاد . در طول تاریخ از آدم تا خاتم انبیا آمدند انسان درست کنند . شغل مادری که مع الاسف اجانب این شغل را پیش ما مبتذل کردند و مادرهای بچه های ما را از بچه

ها جدا کردند (نه همه ، مقداری را) این شغل بزرگ را مبتذل کردند که از دامن این مادر ، بچه ، بچه صحیح بیرون نیاید و بعد که به دبستان می رود و بعد که تحت حمایت پدر می آید پدر را هم یک کاری بکنند که توجهش به بچه نباشد ، تربیت نکند ، بعد هم در دبستان ، بعد هم در دبیرستان ، بعد در همه جای دیگر ، در بالاتر از آن .

اینها می خواهند که انسان در این کشورها نباشد . اگر انسان در این کشورها باشد ، دست آنها کوتاه خواهد شد . می خواهند مسلمان صحیح مومن ، مومن به الله ، آن که شهادت را فوز می داند ، در این مملکت نباشد . دیدند که اینهائی که دست آنها را کوتاه کردند همین ها بودند که توی خیابان ها ریختند زن و مرد و فریاد کردند اسلام . اینها از اسلام می ترسند . آن برنامه قلیل المدت و کم مدت ، این برنامه دراز مدت . و این مطلبی است که من به شما عرض می کنم و شما به برادرها و خواهرهای من از قول من عرض کنید که مطلب این است که همه با هم و مساءله ، مساءله جمهوری اسلام .

وکیلی را تعیین کنید که به جمهوری اسلامی عقیده دارد

بعد هم که می خواهید ، بعد هم که انشاءالله می خواهید وکلا تعیین بکنید ، هر جوری وکیل که می خواهید برای هر محلی که می خواهید تعیین بکنید ، وکیلی که جمهوری اسلامی را اعتقاد دارد . اگر وکیلی باشد که اینجایش پینه بسته از شدت سجده ولکن جمهوری

اسلامی را نمی خواهد ، این به درد شما نمی خورد و اگر وکیلی باشد که بدانید دشمن با رژیم منحوس بود و دشمن با آمریکا و شوروی بود لکن جمهوری اسلامی را نمی خواهد این وکیل را وکیل تعیین نکنید . وکیلی که تعیین می کنید آنی است که جمهوری اسلامی را عقیده داشته باشد ، نه چهار روزی که حالا می خواهد وکالت بکند بگویند جمهوری اسلامی . ما یک نفر را داشتیم که می خواست وکیل بشود ، می گفتند که این آدم در ایامی که می خواهد رای بگیرد نماز می خواند ، اینجور نباشد . خودتان فهمیده باشید ، بین خودتان زندگی کرده باشد ، فهمیده باشید که مسیر همان مسیری است که شما دارید . اگر یک نفر آدمی باشد که فیلسوف باشد ، یک آدمی باشد که تمام عالم را در تحت سیطره علمی خودش برده باشد لکن جمهوری اسلامی را نمی خواهد ، این را تعیین نکنید . خداوند انشاءالله که شما را حفظ کند ، موید و منصور کند و این راه را همه با هم انشاءالله ادامه بدهیم ، انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/3/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی و اعضای دادگستری

همین محرومین به مملکت خدمت کردند و قیام کردند و با دست همین طبقه نهضت به اینجا رسید

بسم الله الرحمن الرحیم

این فرصت هائی است که به برکت این نهضت برای ما و شما پیدا شده است ، پاسداران محترم در کنار ما و اعضای دادگستری باز در کنار ما ، آن مطالبی که باید صحبت بشود میان بگذاریم و راه حل هم انشاءالله پیدا بشود ، بیان کنیم ، من ابتدائا راجع به پاسداران بعضی از کلمات را عرض می کنم . ما

باید از این پاسداران ، این جوان های برومند ، این جوان های زحمتکش تشکر کنیم که در یک وقتی جزء محرومین بودند و بعد همین محرومین به مملکت خدمت کردند و قیام کردند و با دست همین طبقه این نهضت به اینجا رسید . این یک مطلبی است که برای ما و برای هیچ کس پوشیده نیست که آن طبقه ای که این نهضت را به ثمر رساندند ، آن طبقه محروم ، از زن و مرد بود ما اینهائی که در خیابان ها ریختند و با صدای الله اکبر و با مشت فشرده و با ایمان ، اعتناء به قدرت های شیطانی نکردند ، همین زن های محترم و مردهای عزیز محترم بودند که از طبقه محروم در آن رژیم بودند . اینها بودند که توانستند این قدرت شیطانی را بشکنند و این سد را خرد کنند و اینها هستند که از این به بعد باز تکلیف دارند یعنی همه تکلیف داریم .

یک همچو نهضتی تاریخ نشان نداده است

ما الان نرسیدیم به آن نقطه ای که می خواهیم و ملت می خواهد و آن نقطه ای که اساس برقراری حکومت عدل است . تا اینجا که ما آمدیم موانع را تا یک حدودی رفع کردیم ، چپاولگرها را تا یک حدودی خارج کردیم لکن باز ریشه هائی از آنها هست که اگر به آنها مهلت داده بشود این ریشه ها کم کم ممکن است رشد بکند ، حالا چیزی نیستند لکن نباید ما دشمن را حقیر بشمریم . باید توجه کنیم به اینکه الان توطئه در کار است ، در هر جای کشور که می رویم توجه می

کنیم ، می بینیم که توطئه هائی در کار است برای اینکه نگذارند این نهضت به ثمر حقیقی اش برسد ، بلکه به طمع اینکه شکست بخورد نهضت و مسائل سابق باز برگردد . از این جهت ما الان در یک موضع حساس هستیم که به نظر من حساسترین نقطه تاریخ است و همه ما ، دانه دانه ما ، فرد فرد ما مسوول هستیم ، من یک طلبه هستم مسوول ، آقایان علما هم که تشریف دارند مسوول ، شما پاسدارها هم ، پاسدارهای محترم هم یکی یکی مسوول ، آقایان دادگستری ها هم یکی یکی مسوول و همه قشر ملت مسوولند . یعنی ما الان در یک موضعی واقع شدیم که اگر مسامحه بکنیم ، من بخواهم کنار بکشم بگویم خوب ، دیگران بکنند ، شما بخواهید کنار بکشید بگوئید دیگران بکنند ، این اسباب این می شود که نتوانیم ما این نهضت را به آخر برسانیم . الان همه ما ، هر فرد ما به اندازه خودش می تواند یک کاری انجام بدهد ، یک پاسدار به اندازه یک نفر مرد شجاع می تواند کار بکند ، یک اجتماع به اندازه افرادی که دارد کار انجام می دهد و اجتماع از این افراد پیدا می شود ، اگر فرد خودش را مسوول نداند ، اجتماع که از افراد باید پیدا بشود قهرا مسؤ ولیت خودش را نمی داند . ما الان همه مان در این وقتی که هستیم همانطور که قبل از اینکه برسیم به این قله بلندی که آن دیوار بزرگ را شکستیم چطور بود که هیچ توجه نداشتیم که ما

شب که برویم منزل شام چه می خوریم ، روز که بیائیم منزل ناهار چه داریم ، گرفتاریمان چه است ، قرض داریم . هر کس خودش ادراک این معنا را می کند که آن روز که فریاد الله اکبر می کشیدید جز یک نقطه نظر که پیشبرد اسلام باشد چیز دیگر نبود ، در نظرتان چیز دیگری نبود ، گرفتاری های شخصی هیچ مورد نظر نبود . من می دانم که در آن حالی که همه با هم داشتند مبارزه می کردند ، مقابل تانک رفتند ، اینها جز اینکه یک پیشرفتی بکنند و اسلام را به پیش ببرند و کشور را نجات بدهند ، به آن چیزهائی که مربوط به خودشان بود ، احتیاجاتی که داشتند هیچ توجه نداشتند برای اینکه در راه بودند ، نظیر یک قافله ای که حرکت می کند از یک محلی به محل دیگر ، مادامی که توی راه است خستگی را نمی فهمد ، دارد می رود ، وقتی که رسید به آن محلی که منزل است آنوقت خستگی را ادراک می کند ، کم کم تنبل می شود . آن نهضتی که با وحدت کلمه همه اقشار ملت ما و توجه و ایمان به خدای تبارک و تعالی پیشرفت کرد و تا اینجا رسید نباید ما خیال بکنیم که ما دیگر تمام شد کارمان ، پیروز شدیم ، این توهم پیروزی برای ما سستی می آورد . وقتی انسان اعتقاد کرد . که دیگر کار تمام شده است مثل قافله ای است که به منزل رسیده است دیگر نمی تواند پا بشود یک نیم فرسخ هم

راه برود ، دیگر می افتد . ما باید توجه داشته باشیم به اینکه ما الان هم بین راه هستیم ، مراحلی داریم که طی کنیم و مهمش این ریشه های گندیده ای است که در کشور ما الان موجود است ، آن توطئه هائی که در پس پرده الان می شود ، الان اینطور نیست که اینها بتوانند کاری بکنند ، نمی توانند ، ملت ، همه باهمند لکن اگر از ما سستی و از آنها تجمع ، ما رو به سستی برویم آنها رو به توطئه بروند کم کم آنها عددشان زیاد می شود و عدد ما ، هی تحلیل می رود و ممکن است یک وقت خدای نخواسته نهضت شکست بخورد و من به شما برادرها عرض می کنم که اگر این نهضت شکست بخورد ، ایران تا آخر ، تا آخر دیگر تحت ذلت و تحت رنج است . یک همچو نهضتی در طول تاریخ یک دفعه اتفاق می افتد ، در تاریخ ایران نمی توانید پیدا بکنید ، یک همچو نهضتی تاریخ نشان نداده است ، یک همچو نهضتی که در ایران در ظرف این یکی ، دو سال واقع شده ، اگر این نهضت خدای نخواسته فرو بنشیند و به نتیجه نرسیده سستی پیدا بکند این معنایش این است که تا آخر دیگر ملت ایران ، نسل های آتیه شما هم تحت رنج و عذاب و اختناق و وابستگی به دولت های بزرگ باید باشد .

از این جهت الان به دوش شما جوان های برومند بسیار عزیز و در دوش ما پیرمردهای از کار افتاده یک بار سنگین تکلیف

است ، یک بار بزرگی است که الان به دوش ما واقع است و باید ما با همت مردانه شماها و دعای خودمان این بار را به منزل برسانیم و این آشفتگی ها را خاتمه بدهیم و این ریشه های فاسد گندیده ای که می خواهد دوباره رو به رشد برود نگذاریم رشد کند و نمی گذاریم انشاء الله .

ارائه خط مشی و نحوه عملکرد صحیح به پاسداران اسلام

آن چیزی که از شما پاسدارها و سایر رفقای خودتان و همه پاسدارهای ایران من توقع دارم این است که آن جهات لطیف اسلامی را حفظ کنید ، انسان اگر چنانچه آن جهت روحانیت اسلام را ، آن جهت معنویت اسلام را حفظ بکند ، یک آدم می شود صد تا ، یک آدم می شود هزار تا . مالک اشتر یک نفر نبود ، مالک اشتر یک آدمی بود که یک لشکر بود و بیشتر . حضرت امیر سلام الله علیه یک نفر نبود همه عالم بود ، همه چیز بود روی آن جهات معنویت و واقعیتی که داشت . انسان مادامی که توجهش به همین مادیات دنیا و جهات پائین است یک نفر است ، آن هم یک نفر حیوان . ما با حیوانات در این معنا شرکت داریم که همه می خوریم و می خوابیم ، این کارهای حیوانی را می کنیم ، آنی که امتیاز می دهد شما را و همه ما را از حیوانات ، آن معانی است که در انسان موجود است بالقوه موجود است و باید بالفعل بشود ، آن حظ الهی و روحانی است که در انسان موجود است و باید رشد بدهد . اگر چنانچه آن

حظ معنوی را رشد دادید یکی تان یک فوج می شوید ، یک نفر دیگر نیستید ، یکی می شود ، یک موجود می شود موجودات ، یک قطره می شود دریا . آنچه می خواهم من عرض کنم به شما ، به وسیله شما به همه پاسدارها که من دعا به آنها می کنم و من خدمتگزارشان هستم این است که توجه کنید به اینکه یک وقت برخلاف قواعد اسلام با برادرانتان و با اشخاص که خیال می کنند که اینها مثلا چه هستند رفتار نکنید ، نظم داشته باشد ، هر اجتماعی با انتظامات می تواند رشد بکند مثلا اگر بنا باشد که نظامی ها آن وضع نظامشان از دست برود نمی توانند کاری انجام بدهند ، اگر پائین دست ها از آن بالا دست ها اطاعت نکنند آشفته می شود ، انسجام پیدا نمی کند . اگر بنا باشد که مثلا پاسدارها برای خودشان یک سرپرستی که اطاعت از آن بکنند نباشد ، اطاعت نکنند و یا از مرکزی که باید اطاعت کنند اطاعت نکنند و همین طور خودشان هر کاری دلشان می خواهد بکنند این تفرقه حاصل می شود ، این همان است که پاسدارها را و هر قوای اجتماعی را به تفرقه می کشد . مجتمع وقتی که روی یک نظام حرکت بکند کارها را از پیش می برد ، وقتی متفرق بشود ، یکی از این طرف بکشد ، یکی از آن طرف بکشد ، این تفرقه حاصل می شود ، تفرقه که حاصل شد نمی توانند کار انجام بدهند شما برای خدا تا حالا کار را رساندید به

اینجا و برای خدا از این به بعد هم با هم باشید ، با یک نظام باشید ، یک اطاعت ، مورد اطاعت اشخاص که مثلا بزرگترند یا قرار داده شده اند برای شما مثلا چه ، اطاعت باید باشد تا نظم پیدا بشود . و از چیزهائی که می خواهم به شما عرض بکنم این است که آنطور نباشد که اگر فرض کنیم که یک نفر آدم در شهربانی ، یک نفر آدم در ژاندارمری ، یک نفر آدم در ارتش گناهکار تشخیص دادید ، خودتان بروید سراغش و بکشید ببرید .

این موجب این می شود که شهربانی تضعیف بشود ، ژاندارمری تضعیف بشود ، ارتش تضعیف بشود ، روحیه شان را از دست بدهند ، این برای شما مضر است ، برای کشور شما مضر است ، برای اسلام شما مضر است . اگر چنانچه تشخیص داده شد به اینکه فلان آدم جنایتکار است ، این روی ترتیب که رجوع شود به صاحب منصب های خود آنها که این را مثلا به فلان جا تحویل بدهید ، اما خودتان بخواهید بروید و از پشت میز یک نفری را بکشید ببرید این اسباب تضعیف می شود ، این خلاف قواعد اسلام است . باید ملاحظه بکنید ، باید توجه کنید . بنابراین ، این مسائل باید درست با یک نظامی پیش برود تا انشاء الله این ریشه ها کنده بشود و شما به مقصد خودتان برسید و اسلام و احکام اسلام آنطوری که باید تحقق پیدا کند .

حالا هم همه یک نظر داشته باشند و آن اینکه این علف هرزه ها هم نباید باشند

سایر مسائل که حالا نظرم به حرف های این آقاست که دادگستری هستند ، ما یک

مسائل اصلی الان داریم بالفعل و یک مسائل دنبال این مسائل . آن مساءله اصلی که ما الان داریم این است که همه قوا را روی هم بگذاریم که این مفسده هائی که در شرف تکوین از بین ببریم ، این توطئه هائی که توطئه گرهای خارج و داخل باهم دارند اجتماع پیدا می کنند و می خواهند رشدش بدهند نگذاریم رشد پیدا کنند . همه قوا الان باید مجتمع بشود ، چه قوای پاسدارها ، چه قوای ژاندارمری وارتش و شهربانی و چه قوای ملت همه باهم باید دست به هم بدهند و یک نقطه نظر داشته باشند ، همانطوری که قبلا یک نقطه نظر داشتند و آن اینکه این سلسله نباید باشد و رفت از بین ، حالا هم همه یک نظر داشته باشند و آن اینکه این علف هرزه ها هم نباید باشند . اینها را که از بین بردیم بازسازی مملکت باید بشود . خیال نکنید که فقط دادگستری تحول باید پیدا بکند ، فرهنگ هم تحول باید پیدا بکند ، همه چیز به هم ریخته است ، اینها تحول لازم دارند . دادگستری ما امروز دادگستری طاغوتی است فرهنگمان هم همین طور است ، همه چیز اینطوری است . اینها همه باید در یک وقتی که از این مساءله اصلی ما فارغ شدیم برویم سراغ آن . اگر بنا باشد که حالا ما مساءله اصلی را فراموش کنیم و برویم سراغ این فروع و سراغ احتیاجاتی که هر جائی ، هر اداره ای دارد ، این اسباب این می شود که خدای نخواسته آن ریشه ها هم یک وقت رشد

بکنند و ما را برگردانند به آن حال که دیگر نتوانیم بنشینیم یک همچو جائی با هم صحبت بکنیم . الان این نعمت برای ما پیش آمده است که من طلبه با شما که هیچ وقت باهم نبودیم نشستیم صحبت می کنیم ، نظامی و پاسدار و پاسبان و ملا و همه مجتمع می شوند در یک محیطی همه باهم می نشینند صحبت می کنند . این آزادی برای ما الان یک نعمتی است که باید قدرش را بدانیم و همه باهم حفظ کنیم این را . این نعمتی که خدا به ما داده است ، شکر کنیم این نعمت را و حفظ کنیم این نعمت را و همه باهم به پیش برویم و این نهضت را به آخر برسانیم .

الان باید این ریشه ها را بکنیم و دور بریزیم که مبادا باهم مجتمع بشوند

وقتی که یک حکومت مستقل و یک مجلسی پیدا شد همه این مسائلی که این آقا گفتند و صحیح هم دارند می گویند و همه می گویند و صحیح هم همه می گویند ، خیال نکنید که فقط دادگستری اینطور است همه جا یک همچو مسائلی هست ، لکن الان مثل این می ماند ، اگر زلزله مثلا بیاید من بخواهم بنشینم مطالعه کنم ، آقا هم بخواهند بنشینند ، بروند نماز بخوانند ، شما هم بخواهید بنشینید کسب بکنید نمی شود این ، همه باید بروند آنهائی که از زلزله گرفتار شده اند نجات بدهید ، نه من می توانم بروم سراغ کار دیگر ، نه شما . هیچ کدام نمی توانیم به احتیاجات فعلی خودمان برسیم باید آنی که الان جامعه به آن احتیاج دارد ، آنی کشور به آن احتیاج دارد

، آنی که اسلام به ما پیشنهاد می کند آن را الان تعقیب بکنیم بعد از اینکه این مرحله تمام شد آنوقت می رسد به مرحله های دیگر . البته ، هم کشاورزی ما الان ناقص است ، هم ادارات ما الان ناقص هستند ، هم دادگستری مان اینطور است ، هم فرهنگمان هست ، اینها همه اموری است که معلوم است که احتیاج به پاکسازی دارد لکن وقت دارد ، الان زلزله است ، ما باید آن ریشه ها را بکنیم دور بریزیم که مبادا اینها باهم مجتمع بشوند و یک وقت چیزی بکنند و من امیدوارم که همان قدرت الهی که پشتیبان شما بود و این سد را شکست با همان قدرت این ریشه ها را بیرون بریزیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/3/58

فرمان امام خمینی به مهندس بازرگان در مورد تصویب قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت جمهوری اسلامی :

لازم است ملت مبارز ایران هر چه زودتر سرنوشت آینده مملکت خویش را به دست گیرد و ثمره انقلاب عظیم اسلامی خود را در همه روابط و نظامات اجتماعی به دست آورد و حقوق از دست رفته خود را باز یابد ، عدالت اسلام را در همه شوون جامعه پیاده کند ، از این رو طرح قانون اساسی را که شورای طرح های انقلاب مشغول تدوین و تکمیل آن هستند با سرعت تکمیل و به تصویب شورای انقلاب رسانده و هر چه زودتر در اختیار افکار عمومی بگذارید تا همه صاحبنظران و تمامی اقشار ملت در مدت محدودی که تعیین نمائید ، پیشنهادها و نظریات خود را درباره آن ابراز نمایند و

بنا بر تصمیمی که با تبادل نظر با شورای انقلاب و دولت گرفته شد ، ترتیبی دهند تا مردم هر استان و هر یک از اقلیت های مذهبی نمایندگان صاحبنظر خود را به تعدادی که شورای انقلاب اسلامی و دولت تعیین می کنند ، انتخاب کنند و مجلس متشکل از نمایندگان مردم با توجه به همه پیشنهادهای مفیدی که رسیده شده است مواد قانون اساسی را به صورت نهائی بررسی و تنظیم نمایند و سعی شود که در آن کلیه حقوق و آزادی ها و فرصت های رشد و تعالی و استقلال این ملت بر مبنای موازین اسلامی که ضامن حقوق همه افراد است و اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران بدان رای مثبت داده است ، پیش بینی گردد و پس از آنکه این قانون اساسی در جمع نمایندگان صاحبنظر مردم مورد بررسی نهائی قرار گرفت ، به رای گذارده شود و طی یک همه پرسی نهائی همه آحاد ملت قبول و یا رد خود را مستقیم در باره آن ابراز نمایند و سعی شود که تمام این مراحل در اسرع وقت انجام گیرد تا با انتخاب رئیس جمهوری و نمایندگان مجلس ، ارکان حکومت جمهوری اسلامی استقرار یابد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/3/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان سازمان حمایت خانواده های قم و گروهی از اهالیبناب

خیانت و ستم به زنان و مردان ، به اسم خدمت !!

بسم الله الرحمن الرحیم

چه خوب نهضتی بود ، چه خوب قیامی . ما هر روز تقریبا با قشرهای مختلف ، با گروه های مختلف از اقشار ایران مواجه هستیم . الان در این مجلس خانم های محترم قم که فعالانه برای اسلام و نهضت و برای تربیت جامعه فعالیت می کنند با آقایان بنابی که از راه دور آمده

اند در یک مکان مجتمعیم . این قبل از نهضت هیچ تحققی نداشت ، شما یک راهی داشتید ما یک راهی ، آقایان هم یک راهی . چه خوب نهضتی که همه ما را در یک مکان مجتمع کرده است که با هم صحبت کنیم ، مسائلی که احتیاج به آن داریم طرح کنیم ، دردهای دل را بگوئیم به هم و راه جبرانش را هم گفته بشود و شاید با گفتن درد و درمان بتوانیم به یک جائی برسیم .

دردها زیاد است و زیادتر بود و بحمدالله یک مقداری از آن رفع شد . آنهائی که برای ما دردهای عظیم پیش آوردند ، آنهائی که به کشور ما خیانت کردند ، آنهائی که به بانوان ما بیشتر ظلم کردند تا به مردها ، آنها که بانوان را به طوری به آنها ظلم کردند و به صورت اینکه می خواهیم خدمت بکنیم آنها را به عقب راندند ، به آنها ظلم زیاد شد ، به مردها هم شد ، به همه اقشار ظلم شد ، بحمدالله دست آنها کوتاه شد و امیدواریم که این قشرهای ضعیفی که مثل حیوانات ضعیف زیر زمین می لولند و می خواهند ریشه های گل ها را فاسد کنند آنها هم انشاء الله از بین بروند .

ما بیزار هستیم از اسلام منهای روحانیت ، اسلام منهای روحانیت خیانت است

دردهای حالا هم زیاد است ، دردهائی که به واسطه خیانت هائی که به ما کردند و به ملت ما کردند ، تتمه آن باقی است ، خیانت ها و تبلیغاتی که بر ضد اسلام و بر ضد قرآن کریم کردند و

قشرها را خواستند از قرآن کریم جدا کنند و خواهران و برادران ما را خواستند از اسلام دور کنند ، اینها باز یک مقدارشان هست با صورت های مختلف . شما زحمت کشیدید ، زن و مرد زحمت کشید ، به خیابان ها ریخت ، جورها کشید ، خون ها داد که اسلام را زنده کند ، برای اسلام خون داد ، برای شهادت داوطلب شد ، آن که می خواست ملت ما ، آن که به او رای داد ملت ما ، جمهوری اسلامی بود ، اسلام مورد نظر بود . الان قشرهائی هستند که می خواهند اسلام را کنار بگذارند با نوشتن ، با گفتن ، با اجتماعات . این درد بزرگترین دردی است که الان ملت ما به آن مبتلا هست و ما از آن نگرانیم که ملتی که رای داد بر جمهوری اسلامی ، 5/99 درصد رای داد بر جمهوری اسلامی ، یعنی ما اسلام را می خواهیم ، اگر برای صرف جمهوری بود ، همچو رائی نبود ، اگر برای جمهوری دموکراتیک بود ، همچو رائی نبود ، دیگران هم از این حرف ها سابقا گفتند و شکست خوردند . ملت ما برای اسلام قیام کرد و برای اسلام راه را پیمود و برای اسلام خون داد .

الان قشرهائی هستند که می خواهند اسلام را کنار بگذارند . جمهوری تنها ، از اسلام می ترسند ، جمهوری تنها ، جمهوری دموکراتیک . آنها که می خواهند یک قدری در پرده صحبت کنند ، جمهوری دموکراتیک اسلام . اینها همه خدعه است . اینها برای این است که از اسلام می

ترسند . اسلام را مخالف می دانند با هواهای نفسانی خودشان ، بیدار باشید اگر انحرافی باشد از جمهوری اسلام ، هر انحرافی اگر از جمهوری اسلامی باشد ، خلاف مسیر شماست ، خلاف مسیر اسلام است . مسلمین توجه داشته باشند که در حزب هائی که صحبتشان از اسلام نیست ، صحبتشان از دموکراتیک است ، قشرهائی که به اسلام کار ندارند گرچه به آزادی کار دارند ، آزادی را می خواهند اما آزادی به غیر اسلام ، ملت ما توجه کنند که لااقل داخل اینطور حزب ها نشوند . شما عزیزان خودتان را برای اسلام دادید ، حالا که عزیزها را دادید ، به ضد اسلام بخواهید وارد بشوید ، هدر می دهید خون عزیزان خودتان را . توجه بکنید ، اینها می خواهند هدر بدهند خون شما را . اجتماعات اینها بر ضد اسلام است . چند روز پیش اجتماع زیاد داشتند به بهانه و حرف هایشان بر ضد اسلام بود . با اینها همکاری نکنید . مسلمین با اینها همکاری نکنید . خودتان را از اینها دور نگه دارید . از اینها اجتناب کنید . اینها آزادی منهای اسلام را می خواهند ، این غیر از طریقه شماست ، شما اسلام را می خواهید . ما اسلام را می خواهیم که اسلام آزادی به ما بدهد ، نه آزادی منهای اسلام . آنها استقلال منهای قرآن را می خواهند ما قرآن را می خواهیم ما اگر تمام آزادی ها را به ما بدهند ، تمام استقلال ها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند ما نمی خواهیم

. ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن ، ما بیزار هستیم از استقلال منهای اسلام . ما بیزار هستیم از اینکه بگویند اسلام منهای روحانیت ، اسلام ی منهای روحانیت خیانت است . می خواهند اسلام را ببرند ، اول روحانیت را می برند ، اول می گویند اسلام را می خواهیم ، روحانیت را نمی خواهیم ، روحانیت استثناء شود ، اسلام در کار نیست ، اسلام با کوشش روحانیت به اینجا رسیده است .

بیدار باشید ، توطئه بزرگ در کار است

بیدار باشید ، خانم ها بیدار باشید ، آقایان بیدار باشید ، مسائل شخصی خودتان را کنار بگذارید . مسائل جزئی را کنار بگذارید . احتیاجات را کنار بگذارید . امروز وقت این نیست که من محتاج هستم ، من چیز ندارم . امروز وقت این است که ما اسلام را تقویت کنیم . همه اقشار بیدار باشند . کارگرها بیدار باشند . دهقان ها بیدار باشند . بازاری ها بیدار باشند . دانشگاهی ها بیدار باشند ، تز اسلام منهای روحانیت یعنی لااسلام ، درجه اولش این است ، بعد هم کتاب های روحانیت را به دریا بریزند .

بیدار باشید . من توجه شما را به این خطر ، به این خطر عظیم عطف می کنم خطر بزرگ است با صورت های (آزادی ما می خواهیم ، دموکراتیک ما می خواهیم ، استقلال می خواهیم ) اسلام چه ، منهای اسلام ، در تمام حرف هایشان اسلام در کار نیست . اگر اسلام نبود ، شما حالا در زاغه ها بودید ، شما در خارج کشور بودید . اگر در کشور بودید ، در زاغه ها زندگی

می کردید ، در بیغوله ها زندگی می کردید ، نمی توانستید ظاهر می شوید . اسلام است که شما را آزادی داد و آورد در میدان ، بر ضد اسلام قیام نکنید . خواهران من ! عزیزان من ! برادران من ! عزیزان من ! توجه داشته باشید توطئه در کار است ، توطئه بزرگ در کار است ، توطئه در کار است ، قشرهای مختلفی که به اسلام پشت کرده اند و از اول توجه نداشتند ، دارند با هم جمع می شوند .

باید تجدید نظر کنند ، باید در کارهای خودشان تجدید نظر کنند ، در اجتماعاتشان تجدید نظر کنند ، ملت نمی تواند توطئه را تحمل کند ، ما تحمل نمی کنیم این توطئه را ، اینها توطئه است ، توطئه بر ضد اسلام توطئه بر ضد ملت . آزادی هست توطئه نیست ، آزادی معنایش این نیست که بنشینید بر خلاف اسلام صحبت کنید ، آزادی در حدود قانون است ، دین کشور ما اسلام است ، آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد ، قانون اساسی ما دین را اسلام می داند . خداوند انشاء الله شر مفسدین را قطع کند . خدا به شماها توفیق عنایت کند ، سلامت و سعادت عنایت کند . من از همه شما تشکر می کنم و امیدوارم که با اراده قاطع ، با تصمیم قاطع به پیش بروید . سلام بر همه شما ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/3/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر کهنوج و اساتید دانشگاه

تعدی پنجاه و چند ساله به ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

چه فرصت های خوبی برای ما در این انقلاب حاصل می

شود و حاصل شده است . ما از شما عشایر و از سایر عشایر اقشار ایران جدا بودیم ، ما را جدا کرده بودند ، ما را از دانشگاه جدا کردند ، ما را از قشرهای دیگر جدا کردند ، از ارتش جدا کردند ، از فرهنگیان جدا کردند و از عشایر .

نمی توانستیم با هم در یک محلی مجتمع بشویم و مسائلی که لازم است با هم در میان بگذاریم ، شما مشکلات خودتان را بیان کنید و ما هم مشکلات خودمان را . این نهضت از برکاتش این بود که این فرصت را برای ما پیش آورد که می توانیم با شما مجتمع شویم و می توانیم مسائل را با شما در میان بگذاریم . ایشان ذکر از مستکبرین و مستضعفین کردند و من باید بیان مستضعف و مستکبر را به اندازه ای که در این مجلس مناسب است عرض کنم . مستکبرین منحصر نیستند به سلاطین ، منحصر نیستند به روسای جمهور ، منحصر نیستند به دولت های ستمگر ، مستکبرین یک معنای اعمی دارد . یک مصداقش همان اجانبی هستند که تمام ملت ها را ضعیف می شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار می دهند ، یک مورد هم همین دولت های جائر و سلاطین ستمگر که ملت های خودشان را ضعیف می شمرند و به آنها تعدی می کنند ، دست تعدی به ملت ها دراز می کنند ، چنانکه در این پنجاه و چند سال شما مبتلا بودید و ما هم مبتلا بودیم و همه ملت مبتلا بودند ملت را ضعیف می شمردند و ملت را از روی

استکبار نظر می کردند و به ملت تعدی می کردند و تجاوز می کردند . آنها رفتند و انشاءالله بر نمی گردند .

نعمت آزادی وسیله ای است برای خدمت به خالق و خلق

امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده است و ما را با این آزادی و استقلال امتحان می کند . ما را آزادی مرحمت فرموده است که ببیند در این آزادی ما چه می کنیم . ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را فرمود تا ما چه بکنیم ، آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین ؟ هر فرد می شود که مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد . اگر من به زیر دست های خودم ولو چهار نفر باشد تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم ، بنده خدا را کوچک شمردم من مستکبرم و او مستضعف و مشمول همان معنائی است که مستکبرین و مستضعفین هستند . اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید به آنها خدای نخواسته تعدی کردید ، تجاوز کردید ، شما هم مستکبر می شوید و آن زیر دست ها مستضعف . ببینیم ما از این امتحان ، از این بوته امتحان چطور بیرون می آئیم ، آیا سرفراز بیرون می آئیم یا گردن کج و شکسته ؟ آیا ما با بندگان خدا به طور ، به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است رفتار می کنیم حالا که آزاد شدیم ، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار می دهیم یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار مردم

؟ هیچ فرق نیست ما بین من طلبه و این آقایان اهل علم و شمایی که از عشایر محترم هستید و بازاری و ارتشی و اداری و همه و همه ، ما الان در تحت مراقبت هستیم ، مراقبت شدید ، امتحان الهی . نعمت ها گاهی برای امتحان است تا آن اشخاصی که نالایقند ، آن اشخاصی که فرصت طلبند اینها کارهای خودشان را بکنند و مستحق عذاب بشوند آنهائی که لایقند ، آنهائی که شریفند آنها هم کارهای شرافتمندانه خودشان و خدمت به هموطن خودشان را بکنند تا سعادتمند باشند . بسیار مشکل است ، بسیار مشکل است که از این امتحانی که خدای تبارک و تعالی ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآئیم ، و بسیار مراقبت می خواهد که مبادا خدای نخواسته ما از امتحان بد درآییم . اگر از امتحان بد درآییم ممکن است که باز عنایت خدا برگردد و آزادی سلب شود ، استقلال گرفته بشود . همین دنیا ممکن است که ما اگر چنانچه بر خلاف موازین الهی رفتار کنیم و این آزادی را اسباب دست برای تعدی به مظلومان قرار بدهیم ، در همین دنیا ممکن است ما مجازات بشویم . و امید است که در همین دنیا مجازات بشویم ، مجازات ما به عالم دیگر نرسد . مجازات عالم دیگر غیر از این مجازات هاست . ما نمی توانیم تصور آن مجازات ها را بکنیم اگر ما خطاکار هستیم ، خدایا! اگر ما خطاکار هستیم ، اگر این آزادی را ما وسیله قرار دهیم از برای تعدی به مظلومان ولو یک نفر

باشد ، تعدی به زیردستان ولو یک نفر باشد ، خدایا! ما را در همین عالم عذاب کن نگذار برسد به عالم دیگر .

مسؤ ولیت پاسداری از مملکت امام زمان (عج ) بر دوش یکایک افراد ملت

دوستان من ! عزیزان من ! من دانم که عشایر هر جا که هستند ، در مرزها ، مرزها را نگهداری می کنند ، در جاهای دیگر جلوگیری از مفسده ها می کنند . من می دانم که شما عشایر از زمان رژیم سابق مظلوم بودید ، ما هم مظلوم بودیم ، روحانیون هم مظلوم بودند ، بازاری هم مظلوم بود ، کی نبود مظلوم ؟ من می دانم که ارزش ها مرز دارها و عشایر ما چیست . آنها عشایر را سرکوب می خواستند بکنند برای اینکه راه را برای اجانب باز کنند ، آنها به جزای خودشان رسیدند و می رسند و به جزای آخرت که سخت ترین جزاست هم می رسند . ما باید الان که در بوته امتحان گذاشته شدیم و اختیار به ما دادند و ما را آزاد کردند ، خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استضعاف آزاد کرد ، حالا که آزاد هستیم ، چه می کنیم ؟ چه باید بکنیم ؟ نباشد که یک وقت ما هم در صف محمد رضا خان واقع بشویم او آزادی را از یک امت سلب کرد و ما آزادی را از یک قشر کوچک سلب بکنیم .

او در وسط واقع بشود و ما در یمین و یسار او و همه از جند او . چشم های خودتان را باز کنید ، توجه خودتان را و دقت خودتان را در این مسائل بکنید

. امروز روز امتحان الهی است ، شما قدرتمندید ، شما جوانید ، شما برومندید و من این جوان های برومند را که می بینم افتخار می کنم لکن شما جوان ها امروز جوان هائی هستید که پاسدار اسلام هستید . دیروز مملکت ، مملکت طاغوتی بود و شما در مظلومیت واقع بودید در ظل مملکت طاغوتی . امروز مملکت اسلامی است و شما در سایه اسلام هستید و شما پاسداران اسلام ، پاسداران اسلام باید احتراز کنند از تمام چیزهائی که بر خلاف اسلام است . پاسداری فقط پاسداری مرز نیست . پاسداری یک معنای وسیعی دارد . هر یک از ما پاسداریم نسبت به دیگران ، من باید نصیحت بکنم به شما ، شما به من نصیحت کنید . من به شما بگویم که امروز که روز امتحان است خوب از امتحان بیرون بیائید ، شما هم به من همین معنا را بگوئید من به شما عرض می کنم که با مظلوم ها و زیردست های خودتان خوب رفتار کنید ، عادلانه رفتار کنید . شما هم به من بگوئید همه ما مسوولیم (کلکم راع و کلکم مسوول ) همه ما مثل شبان ها هستیم و همه ما مسوول هستیم از این شبانی . همانطوری که می دانید شبان نسبت به آن گوسفندهائی که زیر دستش است محبت دارد ، آنها را در جائی که علفزار باشد ، در جائی که آب خوب باشد می برد و آنجا تربیت می کند . همه ما نسبت به هم اینطور باید باشیم ، مثل شبانی که گوسفندهای خودش را با محبت بدون آزار تربیت می

کند ما هم اینطور باشیم . مبادا که یکی از ما خدای نخواسته حالا که آزاد است ، به آن دوست زیر دستش ، به آن شخص زیر دستش تعدی بکند ، تجاوز بکند و تعدی و تجاوز عبارت از همان هائی است که اسلام منع کرده است ما همه مسوول هستیم و خدای تبارک و تعالی الان همه ما را ، همه ملت ایران را در تحت امتحان قرار داده است . از امتحان خدا خوب بیرون بیائید . ما از شما می خواهیم که این مرزها را خودتان حفظ کنید . مملکت امروز مال خود شماست . دیروز اجانب در آن تصرف داشتند ، امروز یک مملکتی است اسلامی ، یک مملکتی است مال پیغمبر اسلام ، یک مملکتی است مال امام زمان سلام الله علیه . مملکت از آن وجود مقدس است و ما همه پاسدار آن هستیم و باید این مملکت را حفظ کنیم هر کس به هر اندازه ای که می تواند . شما جوان های برومند مسلح به آن مقداری که می توانید باید مرزها را حفظ کنید ، ما هم در اینجاها که هستیم به اندازه ای که می توانیم باید حفظ کنیم جهات را ، مملکت مال خودتان است ، الان همانطوری که با عائله خودتان رفتار می کنید ، محبت نسبت به عائله خودتان دارید ، نسبت به کشور خودتان داشته باشید ، نسبت به برادرهای خودتان داشته باشید . اینها برادر شما هستند و ملت برادر هم هست . خدای تبارک و تعالی می فرماید که (المومنون اخوه ) برادر هستند اینها ، باید به

برادری رفتار کرد . چطور شما برادر خودتان را دلتان نمی آید که اذیت کنید ، باید همین طور با هم رفتار کنید و با دیگران ، با دیگران همین طور رفتار کنید . نفوس خودتان را تربیت کنید ، تهذیب کنید . این دنیا پایان دارد برای همه ما ، من زودتر و شما بعد . پایان دارد ، نمی مانیم . آن که می ماند خوبی و بدی است شما صفحه اعمالتان منور به نور اسلام باشد ، به عمل و احکام اسلام باشد تا در همه جا سعادتمند باشید . در اینجا دلتان خوش باشد به اینکه خدمت به ملتتان کردید ، خدمت به زیر دستتان کردید ،

خدمت به کشورتان کردید ، در آنجا هم در ازای این خدمت جزاهای بسیار بزرگ است ، عوض های بسیار بزرگ . من چون باید آن طرف هم باز بروم ، به آن آقایان هم عرض ارادت بکنم ، از این جهت من دعا می کنم خداوند انشاءالله شما را سعادتمند کند . خداوند همه ما را ، همه ما را به راه راست هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 4/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از معلمان و دانشجویان دانشسرای دختران تبریز وپزشکان کاشان و روشندلان

امر بر قیام برای خدا و استقامت در آن قیام

بسم الله الرحمن الرحیم

این آیه ای که این خواهر خواندند (فاستقم کما امرت . . . . ) در دو جای قرآن است یکی در سوره شوراست که همین آیه بود که ایشان خواندند (فاستقم کما امرت ) و یک در سوره هود است که در آنجا (فاستقم کما امرت و من تاب معک . . . ) در روایت وارد شده

است که نبی اکرم (ص ) فرمود (شسیبتنی سوره هود لمکان هذه الایه ) در سوره شورا !!! در سوره شورا !!! امر شده است که پیغمبر استقامت کند . در سوره هود امر شده است که پیغمبر و امت استقامت کنند . استقامت امت را هم در سوره هود خواسته است خدای تبارک و تعالی . این سوره است که این آیه است که پیغمبر می فرماید مرا پیر کرد این آیه برای اینکه امر مشکل و مهمی است . قیام برای خدا و استقامت دنبال آن قیام . در وصیت خدا به وسیله پیغمبر برای امت این است که قیام کنید برای خدا ، یکی یکی قیام کنید ، جمع جمع قیام کنید ، لکن قیام برای خدا . در این آیه است که استقامت کنید . شما ملت قیام کردید و بحمدالله قیام شما برای خدا بود ، همه فریاد می زدید که ما جمهوری اسلامی می خواهیم . برای احکام اسلام قیام کردید . امر اول را که فرموده اند قیام کنید برای خدا ، اطاعت کردید ، باقی مانده است امر دوم (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) استقامت کنید ، این قیام را حفظ کنید ، این تحول روحی که برای شما ملت حاصل شده است ، حفظ کنید ، استقامت کنید ، نگه دارید این تحول انسانی که بالاتر از تحول های فعال خارجی است ، این تحولی که شما را برای رسیدن به آمال مشتاق کرد که خون بدهید ، این تحول انسانی که شما برای برادرانتان حاضرید جان بدهید و حاضرید مال بدهید حاضرید

وقت صرف کنید ، این تحول مهم بود ، این تحول بالاتر از اصل مبارزه بود .

تحول نفسانی ، تحول روحی ، تحول انسانی ، این تحول را حفظ کنید ، مستقیم باشید ، استقامت کنید ، دشمن در توطئه است . دشمن در حال توطئه و نقشه است . اگر استقامت نکنید ، اگر این تحول را حفظ نکنید ، شاید خدای نخواسته دشمن پیروز شود . این تحول روحی ، این تحول انسانی ، این تحولی که اساس پیروزی شما بود ، این تحول را حفظ کنید تا پیروز شوید . خداوند انشاءالله به شما سلامت و سعادت عنایت کند و استقامت که بالاترین نعمت است . قیام برای خدا و استقامت در آن قیام . تا اینجا قیام کردید و پیروز شدید ، اگر استقامت کنید پیروز خواهید شد ، اگر استقامت کنید این عده ای که در صدد توطئه هستند ریشه کن خواهند شد .

خداوند شما را هدایت کند و شما را به استقامت دعوت کند و شما را به استقامت و اطاعت خودش راهنمائی فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از تکنسین های پزشکی اورژانس تهران

تمام اعمال نیک و بد انسان در ماوراء طبیعت یک صورت مجسم دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

البته فرق است مابین شنیدن و دیدن . ما در این جنایات آخر مصیبت هائی که بر جوان های ما و اطفال ما وارد شد از دور می شنیدیم و شما دیدید و این خیلی فرق می کند ، ما در خارج خدمت های لفظی می کردیم و شما عملی ، شما در میدان بودید در میدان مبارزه به کار خودتان و مسؤ ولیت خودتان عمل می کردید و شما در کارتان از

کار ما بالاتر بود . البته ما هم در زمان شاه سابق که جوان بودیم با مشاهده ، چیزهائی دیدیم لکن اخیرا شماها دیدید که بر سر این ملت چه آمد و شما حالا احساس می کنید که اینهائی که می خواهند اخلال کنند که همان رژیم را با صورت دیگری ، نه رژیم شاهنشاهی ، با یک صورت دیگری همان مسائل سابق پیش بیاید و به ملت ما همان بگذرد که دیدید . شما بیشتر احساس ناراحتی می کنید شما بهتر خیانت های این قشرهائی که می خواهند آشوب کنند و در آشوب ، از خارج ، دیگران ، آنهائی که ما را غارت کردند ، آنهائی که جوان های ما را با توطئه های آنها به خاک و خون کشیدند ، برگردند ، شما بیشتر احساس ناراحتی باید بکنید برای اینکه شما دیدید که چه کردند و ما شنیدیم که چه کردند ، هر چه باید بکنند ، و رفتند و انشاء الله به جزای خودشان ، هم در اینجا و هم در آنجائی که جای جزاست خواهند رسید . بعضی از کارهاست که جزای او در این دنیا نمی شود ، امکان ندارد ، هر جانی یک نفر آدم است ، مثل سایر مردم است ، یک جان دارد و یک حیات دارد ، این جانی اگر چنانچه ده هزار نفر را کشته باشد ما بخواهیم برای ده هزار نفر این را مجازات کنیم چطور مجازات کنیم ؟ یک جانی که صد نفر را به آن طرزی که می دانید در شکنجه قرار داده یعنی آن طرزی که شنیدید در شکنجه قرار

داده ، حالا ما بخواهیم این را مجازات کنیم ، چطور مجازات کنیم ؟ نمی شود ، یک جان دارد و غایت امر این است که او را بکشیم یا با مجازات و شکنجه بکشیم ، !!! اما این که !!! او که یک شکنجه نکرده ، یک نفر نکشته که یک کشتن در مقابل یک کشتن و یک شکنجه در مقابل یک شکنجه باشد . شکنجه گرهای ما که از خارج هم تعلیم دیده اند ، اینها فوج فوج مردم را شکنجه کرده اند ، آنهائی که جوان های ما را کشته اند ، بعضی از آنها عدد بسیاری از جوان های ما را کشتند و از بین بردند ، اینها آنقدری که ماها می توانیم شکنجه شان کنیم و ماها می توانیم جزایشان بدهیم یک امر ناچیزی است . لکن یک جای دیگری هم هست که در آنجا شکنجه هائی است که ما نمی توانیم بفهمیم و آن از خود اعمال است ، اینطور نیست که نظیر اینجا یک فراشی از خارج بیاید و شکنجه کند ، خود عمل انسان اگر چنانچه صالح باشد ، خود آن عمل در آنجا به انسان می رسد و اگر چنانچه عمل ناصالح باشد ، همان عمل به او می رسد . (فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره ) خود عمل را می بیند . هر ذره ای که انسان عمل می کند یک صورت ماوراء طبیعت دارد ، اینجا زبانش را آدم دراز می کند . زبان درازی می کند ، یک مسلمانی را ، یک مومنی را فحش

می دهد ، غیبت می کند ، آن مومن فرض کنید در آمریکاست شما از اینجا به او فحاشی می کنید یا غیبتش را می کنید ، در آنجا که این زبان اینقدر دراز شده است در آنجا صورتش این است که همین زبان دراز شود تا آنجا از رویش عبور می کنند . در حدیث است که زبان درازی اینجا ، آنجا صورت دارد . این شکنجه های ناجوانمردانه ای که به جوان های ما کردند ، هر شکنجه صورت دارد در آنجا ، هر داغی که کردند داغ می شوند آنجا ، همین عمل آنجا صورت پیدا می کند ، همین عمل شکنجه می شود آنجا . این اعمال انسانی که شما کردید و در یک موقعی بود که همه در زجر و در شکنجه بودند و شما یک چنین عمل انسانی کردید و آنها را برای معالجه بردید ، همین در آنجا صورت دارد ، همین عمل شما یک صورتی در ماورای طبیعت دارد که ماورای طبیعت را حالا نمی توانیم بفهمیم ، انبیاء می فهمیدند و خدای تبارک و تعالی اطلاع داده است . پس شما هر کاری که انجام بدهید و ما هر کاری که انجام بدهیم ، چه کار خوب و چه کار بد ، همان را خواهیم دید ، اینطور نیست که مخفی شود از کسی ، خود عملی که انجام می دهیم در آنجا متحقق می شود ملکات انسان ، یکی هست که ملکه خوب دارد و یکی هست که ملکه زشت دارد ، همین ملکات در آنجا تجسمی دارد ، تحققی دارد . در نفس انسان

ملکه است ، ملکه خیانت ، طبیعتش طبیعت خائن است ، در اینجا انسان ابتدا که به دنیا می آید ، همه چیز در انسان به طور استعداد هست یعنی تحقق باز ندارد ، اما قابل است . این بچه ای که به دنیا می آید قابل است که ملکات صالحه پیدا کند و قابل است که ملکات رذیله ، اگر سعی کرد در آن طرف ملکات رذیله کم کم اینها تحقق پیدا می کنند و باطن ذات انسان یک موجود رذل می شود . گاهی انسان یک کارهائی می کند که مناسب با یک جور حیوانی است ، درندگی لفظی هم باشد که مردم را با فحاشی ، با اینطور چیزها آبرویشان را می ریزد (درندگی است اینها) یا درندگی های دیگری دارد ، این ملکه ای در انسان پیدا می شود که یک ملکه درندگی است . انسان وقتی از اینجا منتقل می شود به یک ماورای اینجا ، همان ملکه درندگی مطابق با یک صورتی که مناسب با آن هست می شود ، به یک صورت حیوانی ، حیوانی درنده متناسب با آن متحول می شود . می گویند گاهی اوقات انسان چند تا صورت آنجا دارد صورت های مختلف دارد ، در طرف اعمال صالحه هم اینطوری است .

عمل صالح ، عملی است که با فطرت ابتدائی انسان سازگار باشد

اعمال صالحه آنهائی هست که سازش داشته باشد با نفس انسان ، نفس انسان سعادتمند خلق شده است ، یعنی استعداد سعادت در آن هست و فطرت انسان فطرت سعید است .

عمل صالح آن است که با این فطرت سازش داشته باشد ، صالح یعنی سازش . عمل ناصالح آن است که

با فطرت انسان سازش نداشته باشد . این اعمالی که برای برادرهایتان انجام دادید ، این سازش دارد با آن فطرت ، فطرت انسان فطرت دوستی است با برادرانش ، دشمنی یک فطرت ثانوی است که انسان برایش پیدا می شود ، دوستی یک فطرت ابتدائی انسان است . بچه کوچکی که متولد شده است رحمت و دوستی در او ظاهر است ، کم کم باعث می شود که از آن طرف بیفتد یا اینکه قوت پیدا کند این عمل صالحش . این کارهائی که شما برای خدمت به برادرهایتان کردید خیال نکنید که از جیبتان رفت ، خیر . اینهاست که به جیب شما می آید ، این اعمال است که فردا صورتش را می بینید و چه صورت های زیبائی ، اثرش را می بینید و چه اثرهای زیبائی و آن روز است که می بینید که آنهائی که شکنجه کردند چه حالی دارند . در قرآن هست که می بینند اینها آنها را ، گاهی احاطه پیدا می کنند ، آنها را می بینند آنها هم اینها را می بینند آنها به اینها می گویند یک قدری آبی ، چیزی به ما بدهید . همین هائی که این جوان های ما را شاید تشنگی هم دادند (داده اند لابد) اینها هم در آنجا عمل خودشان را می بینند ، همراه عمل خودشان است . جهنم از اعمال ما درست می شود ، بهشت هم از عمل ما درست می شود ، همه اش عمل ماست . کوشش کنید که عمل صالح باشد ، سازگار باشد با طبیعت و فطرت . همین اعمالی

که شما انجام دادید ارزشش را ما نمی توانیم تعیین کنیم در یک میدان جنگی که دارد گلوله غرش می کند و دشمن با توپ و تانک حمله کرده ، برای نجات دادن یک انسان اگر کسی خودش را به خطر بیندازد و برود نجات بدهد او را ، ارزش این کار را در اینجا نمی توانیم ما تعیین کنیم که چقدر ارزش دارد . قضیه نجات یک آدم نیست قضیه آن حالی روحی است که این آدم دارد و با آن حال روحی می رود و این اقدام را می کند . این عمل شما ارزش دارد پیش خدا و این عمل را ادامه بدهید . انشاء الله آن چیزها نمی آید در کار ، لکن خوب تصادف ها هست ، گرفتاری ها هست ، مرض ها هست ، همه اینها هست .

نیاز بیمار به تلطف و مهربانی طبیب بیشتر از مداواست

شغل شما یک شغل شریفی است و پر ارزش ، تماس لمسی شما دارید با آن برادرهای گرفتار ، توجه کنید که خوب انجام بدهید ، با آنها خوب رفتار کنید که یک نفری که الان گرفتار است و مثلا زیر اتومبیل رفته یا زخم برداشته یا زلزله دیده یا چه ، این آنقدر که احتیاج به مداوا دارد بیشتر احتیاج به لطف دارد . این کسی که می رود او را نجات می دهد ، پرستاری می کند ، می آورد طبیبی که او را می بیند ، آنقدری که این آدم الان احتیاج دارد که با او تلطف کنند ، ترحم کنند ، خوب رفتار کنند ، بیشتر از آن اندازه ای است که باید مداوا کنند . این

یک لطف روحی است و آن یک گرفتاری جسمی . خیلی باید توجه داشته باشید به اینکه با آنهائی که سر و کار دارید و اینها گرفتار هستند ، طوری رفتار کنید که گرفتاری هایشان سبک بشود . وقتی با آنها رفتار خوب بشود مثل یک پدری که اولادش را می خواهد نجات بدهد یا مادری که بچه اش گرفتاری دارد و می خواهد او را نجات بدهد ، آنقدری که الطاف این مادر او را آرام می کند ، مداوا ، آنقدر تاثیر در او ندارد ، این الان احتیاج به این دارد که روحش آرام بشود ، مادر روح این را آرامش می دهد ، پدر روح او را آرامش می دهد .

جوری رفتار کنید با این کسانی که گرفتار شده اند و گرفتار هستند ، مثل پدری که با اولادش اینطور رفتار می کند ، مثل مادری که با فرزندش رفتار می کند . این ارزش زیاد دارد ، آن هم ارزش دارد و اما این یک وضع دیگری دارد . انشاءالله خداوند به شما هم سلامت و سعادت عنایت کند و همه ما انشاءالله به وظایفی که برایمان هست ، وظایف انسانی ، وظائف اسلامی ، انشاءالله موفق بشویم و خداوند به شما همه توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/3/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان خانواده های فضلای حوزه علمیه قم و دیگر گروهها

خدا و مومنین حافظ و حامی دین اسلام و اهداف الهی پیامبر اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

(یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المومنین ) چه خطاب افتخار آمیزی است برای مومنین ، چه خطاب مسؤ ولیت آوری است برای مومنین . افتخار آمیز برای اینکه ، با اینکه خدای تبارک و تعالی کافی است و

هیچ کس در مقابل حق تعالی قدرتی ندارد ، قوه ای ندارد ، همه هیچ هستند ولی خدای تبارک و تعالی به مومنین که مومنات هم داخل مومنینند ، این افتخار را مرحمت فرموده است که در پهلوی اسم مبارک خودش مومنین را هم ذکر فرمود (برای تو خدا و کسانی که متابعت کردند ، مومنینی که از تو متابعت کردند کافی است ) با اینکه خدا کافی است لکن همچو تشریفی را به مومنین که مومنات هم داخل هستند مرحمت فرموده است که خدا و مومنین ، کسانی که از تو تبعیت کردند ، برای تو کفایت می کنند . چقدر افتخار آمیز است برای ما ، برای مومنین برای شما مخدرات ، برای شما مومنات که شما در یک ردیف خدای تبارک و تعالی قرار داده است و چقدر مسؤ ولیت آور است این خطاب مومنین باید کفایت کنند از اسلام ، حفاظت کنند از اسلام ، پیغمبر اسلام را کافی هستند ، پیغمبر اسلام هست و احکام اسلام ، اهداف اسلام . خدای تبارک و تعالی در این آیه به ما فرموده اند که اهداف اسلام و خود نبی اکرم و هرکس مربوط به نبی اکرم است ، شماها باید کفایت کنید . ما ماموریم ، ماموریم که حفاظت کنیم از دین خدا ، حفاظت کنیم از اهداف الهی . شما مومنات ، شما مخدرات که از بیوت علما و فضلاء هستید ، اولی هستید از دیگران ، شما از بیت نبوت هستید ، اولی هستید به اینکه اهداف اسلام را حفاظت کنید . خداوند به ما این مرحمت را فرموده است

که شما با خدا حفاظت کنید از اسلام و از دین اسلام . (حسبک الله و من اتبعک من المومنین . )

مسؤ ولیت خطیر مادران ، تربیت اولاد صالح و حافظ اسلام

بانوان محترم ! مسوولید همه ، مسوولیم همه ، شما مسوول تربیت اولادها هستید ، شما مسوولید که در دامن های خودتان اولادهای متقی بار بیاورید ، تربیت کنید ، به جامعه تحویل بدهید . همه مسوول هستیم که اولادها را تربیت کنیم لکن در دامن شما بهتر تربیت می شوند . دامن ما در بهترین مکتبی است از برای اولادها . مسؤ ولیت دارید نسبت به فرزندان خود ، مسؤ ولیت دارید نسبت به کشور خودتان و شما می توانید بچه هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند . شما می توانید بچه هایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیاء بکنند ، حفاظت از آمال انبیاء بکنند . شما هم خود حافظ باید باشید و هم نگهبان درست کنید ، نگهبان ، اولادهای شما هستند ، آنها را تربیت کنید . خانه های شما باید خانه تربیت اولاد باشد . منزل علماست منزل شما و منزل تربیت علمی ، تربیت دینی ، تهذیب اخلاق . توجه به سرنوشت اینها در عهده پدران است و در عهده مادرها ، مادرها بیشتر مسوول هستند و مادرها اشرف هستند ، شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است ، تاثیر مادر هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است .

ترور اشخاص ، ترور نهضت نیست

شما مسوولید ، ما همه مسوولیم ، خدای تبارک و تعالی همه را مسوول قرار داده است ، و در این آیه شریفه فرموده است (حسبک الله و من اتبعک من المومنین ) خدا کسانی که تبعیت کردند ترا ، از مومنین ، مومنینی که تابع اسلام هستند ، تابع پیغمبر اسلام هستند ،

اینها اشخاصی هستند که کافی هستند برای رسول ، برای پیغمبر کافی هستند . یک تکلیف بزرگی است به عهده همه ، به عهده همه متابعین ، به عهده همه ملت که تبعیت دارند از پیغمبر ، باید این نشان (حسبک الله و من اتبعک من المومنین ) هم در پیشانی آنها باشد ، حفاظت کنند از دین خدا ، حفاظت کنند از اسلام ، از قرآن کریم . نلغزند از این جنبش های ضعیفی که این اقشار غیر انسان در ایران ایجاد می کنند ، نترسند از اینکه این اقشار ضعیف به جنبش در آمدند و به خیال خود برای ارعاب ملت ترور می کنند . ملت ما هرگز از این معانی نمی ترسد و نهضت ما هرگز ترور نمی شود . ترور اشخاص ، ترور نهضت نیست . نهضت ما قائم است ولو اشخاصی مثل مرحوم (مطهری ) و مثل آقای (هاشمی ) هم و مثل سایرین هم نباشند . خدای تبارک و تعالی و من اتبع نبی را من المومنین کافی است ، ملت کافی است و ملت ما راه خود را پیدا کرده است ، هیچ خوفی نیست ، هرگز ما نمی ترسیم از این ترورها و هرگز به عقب بر نمی گردیم و هرگز اجازه نمی دهیم شرق و غرب دخالت کند در مملکت ما .

خدمات ارزنده زنان به نهضت اسلامی

خداوند شما مومنات را حفظ کند که در نهضت اسلامی حظ کافی داشتید و الان هم برای مستمندان کمک کردید و کمک های شما بسیار با ارزش است ، کمک های بانوان ارزشش چند برابر کمک های مردان است . خداوند شما را حفظ

کند و شما را برای تربیت انسان ها که شغل انبیاء است ، برای تربیت انسان ها که شغل انبیاء است حظ کند . سلام بر همه شما و رحمت بر همه شما .

تاریخ : 5/3/58

پیام امام خمینی به حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی در مورد ترور نافرجامایشان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد به رضاخان بگویید من زنده هستم . مدرس حالا هم زنده است . مردان تاریخ تا آخر زنده هستند . بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است . آمریکا و دیگر ابرقدرت ها بدانند ملت ما زنده است . اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است . اینان با این تلاش های احمقانه نمی توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند ، نمی توانند شخصیت انسانی اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند ، هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابلای آنها جای پای ابرقدرت ها و جنایتکاران بین المللی به چشم بخورد . ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه ها مقاومت کند ، توطئه ها را بشکنند ، با کمال مراقبت انقلابی این جنایتکاران را شناسائی کنند و به دادگاه های انقلابی معرفی کنند . پاسداران انقلاب و روسای آنان موظفند از این شخصیت های ارزنده انقلابی حفاظت کنند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند ، اگر چه خود آنان راضی نباشند . ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد و اجازه دخالت خیانتکاران را در کشور خود ندهد . ما ملت های بزرگ

اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می کنیم . باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود و وعده الهی نسبت به اقشار ملت های اسلامی تحقق یابد . من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور جلد 7

پیام امام خمینی به حجت الاسلام والمسلمینهاشمی رفسنجانی درمورد ترور نافرجام ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد به رضاخان بگویید من زنده هستم . مدرس حالا هم زنده است . مردان تاریخ تا آخر زنده هستند . بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است . آمریکا و دیگر ابر قدرت ها بدانند ملت ما زنده است . اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است . اینان با این تلاش های احمقانه نمی توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند نمی توانند شخصیت انسانی اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابلای آنها جای پای ابر قدرتها و جنایتکاران بین المللی به چشم بخورد . ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه ها مقاومت کند توطئه ها را بشکند با کمال مراقبت انقلابی این جنایتکاران را شناسایی کنند و به دادگاههای انقلابی معرفی کنند . پاسداران انقلاب و رؤ سای آنان موظفند از این شخصیت های ارزنده انقلابی حفاظت کنند و رفت و

آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند اگر چه خود آنان راضی نباشند . ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد و اجازه دخالت خیانتکاران را در کشور خود ندهد . ما ملت های بزرگ اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می کنیم . باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود و وعده الهی نسبت به اقشار ملت های اسلامی تحقق یابد . من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 5/3/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای گروه امداد بروجرد

برای اصلاح آشفتگی ها همه ما باید گروه امداد باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

زحمات شما پیش خدای تبارک و تعالی محفوظ است . ما همه باید گروه امداد باشیم . اسلام همه مردم را به رعایت یکدیگر دعوت فرمودهاند (کلکم راع ) همه ما مسوولیم و (کلکم مسوول ) همه باید رعایت همه ملت را بکنیم و همه باید از لشکر اسلام باشیم و از گروه امداد . شما البته به این اسم مسمی هستید و امیدوارم که عملتان موافق با اسم باشد . همین طوری که اسمتان گروه امداد است و تا حالا امداد کردید ، از این به بعد هم به برادران خودتان ، به کشور خودتان ، به شهر خودتان گروه امداد باشید و مطابق با آنچه خدای تبارک و تعالی فرموده است مطابق دستورات او عمل کنید و دعا کنید که همه ما گروه امداد

باشیم و همه عمل کنیم به وظائف اسلامی خودمان . امروز ایران محتاج است به گروه امداد . ایران محتاج است که همه گروه ها گروه امداد باشند برای آنکه آن چیزی که برای ایران گذاشتهاند خرابی است ، آشفتگی است و با امداد همه باید این آشفتگی ها رفع بشود .

تلاش مذبوحانه مخالفین نهضت برای ایجاد جو بدبینی و متوقف ساختن مردم

یکی از امدادهائی که ملت می توانند بکنند این است که ایرادها را کم بکنند . الان وقت این است که ما باز این نهضت را به پیش ببریم وقت این نیست که ایراد بکنیم . آنهائی که وادار می کنند مردم را به ایراد ، آنها می خواهند نهضت پیش نرود ، آنها از پیشرفت نهضت نگران هستند می دانند که اگر این نهضت پیش برود برای آنها دیگر جائی نیست از این جهت اشکال تراشی می کنند!!! مردم را وادار به ایراد می کنند وادار به ایراد می کنند !!! و اینها برای این است که متوقف کنند مردم را یا بدبین کنند . گاهی می گویند که (خوب چه شده است تا حالا که چیزی نشده است ) . ملت می داند که چه شده است دنیا هم می داند که چه شده است و از این شده ها نگرانند اینهائی که می گویند چه شده است از این شدن ها نگرانند برای اینکه آنچه شده است این بوده است که تمام متفکرین دنیا را به تحیر واداشته است . یک ملتی که به دستش هیچ نبود قدرت های بزرگ را شکست ، آزادی برای خودش تهیه کرده . (چه

شده است ) یعنی چه ؟ الان این شده است که ما نشستهایم !!! با هم !!! آزاد با هم صحبت می کنیم . در چند سال پیش یک چنین اجتماعی ، کمتر از این هم برای ما ممکن نبود برای شما ممکن نبود . ما الان دست دیگران را از سر مملکتمان کوتاه کردهایم و چند وقت پیش از این هر چه بود آنها می بردند حالا نمی برند . اینها که می گویند (چه شده است ) برای این است که مردم را بدبین کنند و اشخاص غافل هستند ، شاید بسیاری از این (چه شده است ) بسیاری غفلت بکنند و اگر اینها بگذارند چیزهائی دیگر هم می شود لکن البته به تدریج باید این آشفتگی ها رفع بشود . همه ایران باید گروه امداد باشند . اگر همه گروه امداد شدند و رفع این اشکالات همه خواهد شد و اگر ایرادگیر شوند اشکالات رفع نمی شود و احتمال اینکه یک وقتی خدای نخواسته به عقب برگردیم ، یک وقت شکست بخوریم ، یک وقت باز همان مسائل برگردد هست . انشاءالله خداوند شما را گروه امداد برای اسلام قرار بدهد و اجر گروه امداد را به شما عنایت کند و همه موفق و موید باشید و همه باشیم برای خدمت انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 6/3/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل شهربانی کاشان

عبرت گرفتن ازتاریخ موجود

بسم الله الرحمن الرحیم

چیزهائی که در دنیا اتقاق می افتد که آنها تاریخ را تحقق می دهد ، این برای عبرت گرفتن ما ، سرمشق بودن برای ماست . از جمله این قضیهای که در ایران اتفاق افتاد . پنجاه و

چند سال سلطنت غاصبانه رژیم پهلوی که سرتاسرش مشحون بود ازکارهائی که مخالف مسیر ملت بود که شاید اکثرش را شماها یادتان نیست ، شماها جوانید ، من از اولش بودم ، از آن وقتی که کودتا شد ، کودتای رضا شاه شد تا حالا ناظر قضایا بودهام . کارهایشان گاهی به ظاهر خیلی فریبنده بود لکن برخلاف مسیر ملت بود . وقتی که او آمد ابتدائا شروع کرد به اظهار دیانت و اظهار چه و روضه خوانی و سینه زنی و گاهی ماه محرم در همه (در تهران ) همه تکیه هائی که در تهران بود می رفت می گردید خودش تا وقتی که سوار مطلب شد ، سلطه پیدا کرد .

همین آدمی که اینطور مجلس روضه داشت ، هم آنطور سینه زن و ارتش می آمد به سینه زنی (که من خودم دسته های ارتش را هم دیدم ) . همین آدم شروع کرد به ضد او عمل کردن ، تا قبل از اینکه قدرت پیدا بکند ، خواست برای بازی دادن مردم آنطور امور را انجام داد ، وقتی که قدرت پیدا کرد درست بر ضد آن کارهائی که کرده بود شروع کرد به فعالیت ، منجمله همین آدمی که این دستگاه روضه را داشت همچو قدغن کرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اینها را ، که در تمام ایران شاید یک مجلس علنی نبود ، اگر بود در خفا ، در بعضی شهرها در خفا و به صورت های مختلف و با اسم های مختلف . چیزهائی که موجب نارضایتی مردم بودانجام می داد ، مثل قضیه کشف

حجاب . کشف حجاب شما نمیدانید آنوقت چه مصیبتی برای مردم بود ، نمی دانید چه کرد و مامورها چه کردند با مردم و با زن ها که اسباب نارضایتی عموم مردم بود ، منتها قدرت زیاد شده بود ، مردم هم هدایت نمی شدند با یک مثلا قدرت هائی ، از این جهت نمی توانستند کاری بکنند لکن عقده ها زیاد بود . بعد هم شروع کرد به اسم اینکه می خواهد قدرت مرکزی را درست کند ، عشایر که همه شان ، البته در عشائر یک اشخاص غیرباب هم بود ، لکن اینها یک پشتوانهای برای ملت بودند ، تمام اینها را از بین برد و آنطور فشار آورد به مردم و نارضایتی ایجاد کرد که وقتی که آن سه قدرت خارجی در جنگ عمومی اینها حمله کردند به ایران ، آمریکا و انگلستان و روسیه ، اینها همه با هم حمله کردند ، در جایی که مخالفت با آلمان می خواستند بکنند حمله کردند به ایران ، در عین حالی که همه چیز ایران در خطر بود و مردم برای همه چیزشان نگران بودند ، لکن وقتی گفتند که رضاخان را اینها بردهاند مردم شادی می کردند . اینطور رفتار کرد ، رفتار غیر عقلائی ، رفتاری که برای خاطر انگلستان بود . آنوقت انگلستان این را آورد روی کار ، بعد از او نوبت به پسرش رسید که این را دیگر بیشتر شما یادتان است این هم کارهایی کرد که به حسب صورت فریبنده بود لکن کم کم هی هر چه پرده بالا رفت دیدند که بر خلاف مسیر ملت است

. ملت با او مخالف شد منتها در طول این سی و چند سالی که بود ، هی عقده ها روی هم آمد ، عقده های مردم روی هم آمد و هی نارضایتی ها زیاد شد و هی خدمت های او به اجانب یکی بعد از دیگری هی فاش شد تا رسید به آنجا که من شاید مکرر این را در بعضی از صحبت هایم گفتم که نکن کاری که وقتی بروی ، همه مردم شادی کنند ، نکن این کاری را که همین مطلب را ، که وقتی که پدر تو رفت همه شادی کردند در عین حالی که همه در خطر بودند ، تو نکن این کار را ، که وقتی رفتی همه شادی کنند . حکومت اگر حکومت ملی باشد و به دست ملت یک حکومتی وجود پیدا بکند ، چون از خودشان است ، اگر یک وقتی از بین برود همه ناراحت می شوند ، اگر بخواهد از بین برود ، همه پشتیبانش هستند ، لکن حکومت اگر چنانچه پایه قدرتش بر دوش ملت نباشد ، به این وضع در می آید که آن روزی که می گویند رفت ، خیابان ها آنطور شد که دیدید (من نبودم لکن نقل می کنند) شادی ها آنطور شد که دیدید . همان که من به او تنبه دادم که نکن که اینطور بشود . این باید مایه تنبه برای ماها بشود ، فرق نمی کند ، یک قدرتی که در راس است و همه مملکت تحت سیطرهاش است ، یا یک قدرتی که در یک استان است ، یا یک قدرتی که در

یک شهر است ، یا یک قصبه است ، اگر چنانچه عقل داشته باشند ، قدرت ها باید از این تاریخ موجود عبرت ببرند که وقتی حکومتی پایه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشند ، هر چه قدرتمند باشد هم نمی تواند پایداری کند . دیدید که قدرت خودش چه بود و علاوه بر او همه قدرت ها با او موافق بودند ، یعنی ما در تمام دنیا یک کسی که با او مخالف باشد حالا شاید یک نفر مثلا یکی از دولت ها شاید آن هم اظهار می کرد حالا راست گفته یا نه نمی دانم اما تمام دول بزرگ با او موافق بودند . ابرقدرت ها موافق بودند ، تمام دول غربی با او موافق بودند ، این خلیج و این کویت واین !!! عرض می کنم که !!! دول عربی با او موافق بودند ، در عین حال چون پایه قدرت بر قلوب مردم نبود ، روی دوش ملت نبود ، همه قدرت ها دستشان را روی هم گذاشتند که و قدرت هایشان را روی هم گذاشتند که نگه دارند او را و نتوانستند ، رفت ! این یک تاریخ موجود است و باید برای ما همه عبرت باشد .

فرو ریختن حکومت نتیجه از دست دادن پایگاه ملی است

شما که در شهربانی کاشان هستید ، آن هم که در شهربانی قم است ، آن هم که رئیس شهربانی کل است ، آن هم که رئیس ارتش کل است ، آن هم که رئیس ژاندارمری کل است ، آن هم که رئیس دولت است ، اینها توجه داشته باشند که آن که می تواند

اینها را نگه دارد و حفظ کند ، ملت است ، ملت می تواند این قدرت ها را حفظ کند ، اگر ملت پشتیبان این جمعیت شد ، اینها همه کاری می توانند بکنند و اگر ملت یک وقتی نارضایتی پیدا کرد ، اگر امروز صحبت نکنند ، چند روز دیگر صدایشان در می آید چند وقت دیگر صدایشان در می آید ، آن روزی که ملت صدایش در بیاید دیگر نمی تواند یک قدرتی با او مقابله بکند . از این جهت باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم که اینکه ملت را راضی می کند این است که ببینند که شهربانی برای آنهاست ، نه شهربانی ضد آنهاست . در زمان طاغوت مردم شهربانی را ، ارتش را ، ژاندارمری را ، دولت را تا برسد به خود آن آدم ضد خودشان می دیدند ، اگر هم فرض کنیم یک شهربانی یا یک رئیس شهربانی بود که این موافق با ملت بود ، نمی توانست عملی بکند که مردم احساس کنند که این موافق است و لهذا خوب و بدش در نظر همه مردم بد بود و آن پایگاهی که باید از آن اول تا آن آخر داشته باشد ، در ملت آن پایگاه را از دست داد . وقتی بناشد که پایگاه ملت از دست رفت و نتوانستند هم جوری بکنند که دوباره اعادهاش بکنند ، این است که فرو می ریزد . این الان برای شما و ما و همه قشرهای دولت و ملت و خصوصا قشرهائی که قوای انتظامی هستند ، این باید یک سرمشق و یک الگو

باشد که ببینیم که یک قدرت بزرگ وقتی پایگاه ملی ندارد ، این قدرت نمی تواند بایستد سرپای خودش . یک قدرت ولو بزرگ نباشد ، اگر پایگاه ملی داشته باشد ، این غلبه می کند .

کاری کنید که دل مردم را بدست بیاورید

کوشش کنید که پایگاه ملی برای خودتان درست کنید ، این به این است که گمان نکنید که شما صاحب مقام هستید ، منصب هستید و باید به مردم فشار بیاورید . هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد ، مردم بفهمند که هر درجهای که این بالا می رود با مردم متواضع تر می شود . اگر یک همچو کاری شد و یک چنین توجهی به مسائل شد و یک همچو عبرتی از تاریخ برای ما شد ، هر قوهای پایگاه ملی پیدا می کند و پایگاه ملی حافظ اوست ، حفظ می کند او را . شهربانی هر شهری اگر چنانچه در خدمت مردم باشد ، اینطور نباشد که مردم وقتی اسم کلانتری را بشنوند ، بلرزند به خودشان ، وقتی بخواهند بروند طرف کلانتری مثل اینکه طرف حبس دارند می روند یا طرف کشتارگاه می روند ، خیال کنند دارند طرف منزلشان می روند و طرف جایی می روند که عدالت در آن هست ، جایی می روند که ظلم در آن نیست ، جایی می روند که با مردم دوست هست ، نه دشمن ، اگر اینطور شد ، دلهای مردم متوجه می شود . مردم زود راضی می شوند ، مردم نفوس شان اینطور است که زود راضی می شوند ، یک نوازش از یک نفر صاحب منصب برای مردم

کافی است که تا مدت ها اینها دلشان راضی باشد از او . کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید . پایگاه پیدا کنید در بین مردم . وقتی پایگاه پیدا کردید ، خدا از شما راضی است ، ملت از شما راضی است ، قدرت در دست شما باقی می ماند و مردم هم پشتیبان شما هستند . اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند ، ملت به او حمله می کند . به خلاف اینکه اگر مردم دیدند که اینها با آنها نیستند ، اینها دشمن آنها هستند ، اگر یک کسی بیاید ، یک دزدی

بیاید بخواهد به شما حمله کند ، آنها کمکش هم می کنند . این یک مطلبی است که الان ما از این تاریخ موجودی که بر ما گذشت باید عبرت بگیریم و بدانیم که اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم ، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برا ی ارضاء مردم ، هرگز این قدرت به هم نمی خورد ، هرگز مخالفت با او نمی شد لکن مع الاسف همه قدرتش را روی هم گذاشت بر ضد مردم ، به طوری که اگر می رفت به زیارت حضرت رضا ، هر که می شنید می گفت که دارد حقه بازی می کند ، اگر قرآن طبع می کرد و بین مردم منتشر می کرد دست هر کس می آمد می گفت که این برای مثل قرآن معاویه است . این برای این است که عمل نشان نداد به مردم ، یک عملی که با آن عمل بتواند پایه برای خودش درست

بکند . او آن قدرت بالا بود ، فرق نمی کند ، شما هم که در کاشان هستید و در آنجا یک ادارهای دارید ، همین معنا در آنجا هم جاری است ، آن برای همه ملت بود ، شما برای ملت کاشان هستید ، قم هم برای قم هست ، تهران هم برای تهران هست . این یک مساءله کلی است برای همه ما که فکر این باشیم !!! که برای ملتمان !!!بفهمد ملت که خدمتگزار ملت هستیم ، ملت ادراک کند که ما خیر او را می خواهیم ، وقتی آن را ادراک کرد که ما همه خیر ملت را می خواهیم ، ملت هم پشتیبان ماست . انشاءالله خدا همه شما را حفظ کند . همه موفق باشید و همه خدمتگزار باشید و در این خدمتگزاری بدانید که هم رضای خدارا تحصیل کردید و هم رضای ملت که رضای خداست تحصیل کردید . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/3/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت مخابرات و دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران

نقش موثر دایره مخابرات در پیشرفت نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول با خانم ها که از مخابرات هستند چند کلمه صحبت کنم . این دایره مخابرات ، ما که در پاریس بودیم به ما خیلی محبت کردند و به نهضت خدمت . آنوقتی که اعتصاب بود ، آنها اعتصاب کردند لکن تلفن ها را برای اینکه ما با ملت اتصال پیدا کنیم در اختیار ما گذاشتند و این بسیار در آنوقت موثر بود در پیشرفت نهضت ، از این جهت من باید از این دایره تشکر کنم .

حصول پیروزی به واسطه اتفاق آراء و توجه یکپارچه مردم به شکست

طاغوت

حالا من یک صحبتی به همه راجع به همه آقایان و خانم ها عرض می کنم . من اصل نابسامانی هائی که در ایران هست فعلا ، و آشفتگی هائی که در همه قشرهای ملت هست ، هم مطلعم و هم متاثرم لکن باید الان ما حساب این را بکنیم که وظیفه فعلی برای ما ، برای ملت ما ، چه بانوان محترمات و چه آقایان معظم ، برای همه چه هست ؟ الان ما درچه حال واقع هستیم ؟ و باید چه بکنیم ؟ قبل از اینکه ما به این مرتبه از نهضت برسیم همه می دانستیم که باید چه بکنیم و لهذا همه ملت باهم همصدا شدند و مقصدشان هم این بود که ما سلسله پهلوی را و رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم و ما یک حکومت اسلامی ، جمهوری اسلامی می خواهیم . همه با هم همصدا بودیم و همه با هم پیش رفتیم تا رسیدیم به آنجایی که با این وحدت کلمه و با این وحدت مقصد ، همه با هم اسلام خواستند و تاءیید خدای تبارک و تعالی یک سد بزرگی را شکستید و شکستیم . در آنوقتی که دنبال این قضیه بودید همه می دانید که هیچ قشری توجه به اینکه من حالا چی ندارم ، چی دارم ، گرفتاری خانوادگیم چی هست ، آیا منزلم مثلا برقش مرتب است ، آیا تلفن من چطوری است ، هیچ توجه به این مسائل نبود مطرح نبود این مسائل ، اینکه مطرح بود بین همه این بود که این رژیم نباشد ، یک رژیم الهی باشد . این اسباب این شد

که پیروز شدید .

اگر در آنوقت هم که همه داشتند !!!مثلا فرض کنید!!! که توی خیابان آمده بودند ، هر کسی فکر این بود که خوب ، حالا ما امشب وقتی که برویم منزل شام مان چه هست ، برقمان چطوری است ، تلفن مان چه هست ؟ قرض داریم ، بچه هامان مثلا چطور هستند ، مریض داریم ، اگر اینطور تشتت افکار بود ، هرگز این پیشرفت را نمی کردید . شما هر کدام وارد بودید و همه وارد بودند همان روز در این نهضت و در آنوقتی که شور این نهضت بود و فشار از آن طرف و از این طرف ، این توجه این معنا را دارید و خودتان الان برگردید به آن حالی که در آنوقت داشتید ، می دانید که هیچ چیز مطرح نبود آنوقت ، همه یک توجه ، و از خودمان غفلت کرده بودیم آنهایی که توی خیابان ها و بالای پشت بام ها شب و روز فریاد می زدند و الله اکبر می گفتند و مبارزه می کردند و با هیچ ، با همه چیز مقابله می کردند اینها ابدا توجه به اینکه ما منزلمان چه جوری است ، خانه مان آیا داریم یا نه ، هیچ ابدا این مطرح نبود . آن زاغه نشین های اطراف تهران که یک دفعه من در تلویزیون دیدم وضعشان را ، و دیدم روحشان را ، که وضعشان ، خوب به مشاهده دیدم که عده زیادی در یک زاغهای ، در یک سوراخی رفت و آمد می کنند و بعد که پرسید یکی از آنها ، که شماچه می

کنید؟ روزها چه می کنید؟ گفت ما صبح که می شود با بچه هایمان راه می افتیم می رویم تظاهرات . فکر اینکه حالا ما منزلمان این زاغه است و زندگی مان اینطوری است ، این فکر از سر مردم پریده بود . همه فکر متوجه و متمرکز شده بود در یک جهت و آن اینکه این رژیم نباید باشد ، ما نمی خواهیم اینها را مرگ بر شاه ، ما جمهوری اسلامی می خواهیم . این رمز بود از برای اینکه شما پیروز شدید . توجه به خودمان نه ، توجه به مقصد . همه رو به مقصد بودیم . رو به خودمان نبودیم . همه آن طرف نگاه می کردیم . این طرف که عبارت از وضع خودمان بود ، هیچ توجه به آن نداشتیم . از این جهت پیروز شدیم . لکن خوب پیروزی تا کجا رسیده است ، تا اینجا که این بنیان ظلم اساسش شکسته شد و رفت لکن ریشه هاش که هست ، حالا به پیروزی ما نرسیدیم .

پرداختن به گرفتاری های شخصی و غفلت از مقصد مایه توقف نهضت

آنی که الان ما رایک قدری به نگرانی می کشد ، این است که ملت حالا برگشته به اینکه حال خودش را دارد می بیند ، بین راه از مقصد دست برداشته ، متوجه شده است به حال خودش . (خانه نداریم ) یک عده کثیری به اینکه ما خانه نداریم ، خانه می خواهیم . یک عده کثیری به اینکه ما ، در اداره مان مثلا چطور است . یک عده کثیری به اینکه مثلا در دانشگاه چطوری است . از آن حال انقلابی که این ملت داشت و

حال توجه به مقصد و غفلت از حالات خودش و گرفتاری خودش بیرون آمده است ملت ، سرتاسر کشور اینجوری است الان که همه الان یک توجه به چیز دیگری هم پیدا کردهاند و آن اینکه گرفتاری های خودمان . هر کسی الان ، الان روزی چقدر کاغذ برای ما می آید ، چقدر مراجعات به جاهای دیگری هست ، چقدر مراجعات به دولت هست و همه شکایت از وضع خودشان و دامن می زند به این مطلب اینکه دست هایی که الان در کار است که این نهضت را در نیمه راه متوقف کند .

آنها دست زدند به یک تبلیغاتی و آن اینکه : (چه شد تاکنون چه شده است ؟ خوب ، این هم جمهوری اسلامی ، باز هم برای فقرا فکری نشده است ، برای اداری فکر نشده است ، باز هم بعضی از همان مهره ها هستند باز هم کذا) هی اشکالتراشی ، از همه اطراف عمال آنهایی که می خواهند نگذارند

این نهضت به آخر برسد اینها افتادهاند توی قشرهای مختلف ملت و هر جا به یک صورت به حسب ظاهر فریبنده همان فریب هایی که شاه در آنوقت ، شاه سابق در وقت سلطنتش می داد ، ماها را و صورت فریبنده درست می کرد (دروازه تمدن بزرگ ، عرض می کنم دهقان کذا ، آزاد زنان و آزاد مردان ، بیرون آوردن نیمی از ملت را برای خدمت ) همین حرف هایی که حرف است ، محتوا ندارد ، همین حرفهای فریبنده الان روی هر نقشهای که کشیده شده است و با دقت کشیده شده است و کاردارها و

آن اشخاص که درست مطالعات در همه روحیات مردم داشتند و دارند ، همین مسائل را حالا می بینند که تا اینجا که رسیده است ، نگذارند جلو برود . اینها فهمیدهاند که اگر این نهضت به این قدرتی که تا حالا آمده است برود جلو ، این اسباب این می شود که بکلی تا آخر دست آنها کوتاه بشود . این را می خواهند دراین نیمه راه خفهاش کنند و لهذا در همه قشرهای مختلفی که اینها عمالشان هست ، تبلیغاتی شروع شده است دامنه دار . توی کارگرها می روند یک صورتی با یک وضعی صحبت می کنند که خوب ، برای کارگر هم که باز فکری نشد ، کو خانه ؟ کو زندگی ؟ کو چطور؟ آن روزی که کارگر اعتصاب کرد و هیچ توجه به خانه و به زندگی نداشت و با اعتصاب خودش جلو رفت ، حالا می آیند به او می گویند که خوب ، این هم جمهوری اسلامی پس چه شد الان کو خانه تان ؟ کو چطور؟ آنها هم غفلت می کنند از اینکه ما باز نرسیدیم ، به جمهوری اسلامی ، حالا باز الفاظ است ، معانی تا حالا نیست ، مابین راه هستیم باز به مقصد نرسیدیم ، مثل اینکه مثلا یک رئیس کاروانی به دوستان و اعضای کاروان بگوید که ما وقتی به منزل رسیدیم خیر ، همه اسباب و وسایل راحتی آنجا فراهم است ، بعد که دارند حرکت می کنند ، یک جا اینها اعتقادشان این اصل بشود که رسیدهایم ، باز می بینند که نه دیگر باز زحمت و باز جور

و باز راه رفتن و باز چیز است ، هی بروند ایراد بگیرند که خوب ، ما که رسیدهایم حالا پس کو این وعده هایی که تو کردی . این غفلت از این است که ما نرسیدهایم باز به آنجایی که باید برسیم ، نرسیدیم .

الان ریشه هایی از آن رژیم سابق و عمالش هست ، آنطوری که گفته می شود در سر حدات و کنار سرحدات بیرون از کشور ، چه در طرف ترکیه و چه در طرف افغانستان و چه در طرف عراق و آنجاها هستند اشخاص ، جاهای دیگر هم هستند و اینها یک توطئهای الان دارند و می خواهند یک اجتماعی داشته باشند ، با هم روابط پیدا می کنند و عمالشان توی جمعیت ها افتادهاند و توی قشرهای مختلف ملت افتادهاند و اشکالتراشی می کنند .

امروز باید توجه به این معنا داشته باشیم که وقت اشکالتراشی و وقت اینکه حالا ماچه شد کارمان ، یک قدری زود است حالا ، همه را باید توجه به این بدهیم که ما بین راه هستیم الان ، یک رایی ملت دادهاند به جمهوری اسلامی ، با راءی ملت جمهوری اسلامی رسمیت دارد اما محتوایش تا حالا تحقق پیدا نکرده ، اسلام که این نیست . ما می دانیم که همه قشرهایی که هست باز رنگ هایش رنگ های غیراسلامی است لکن الان اگر چنانچه همه ما توجه به این بدهیم که برویم سراغ اینکه فلان اداره وضعش چه جوری است ، فلان رئیس اداره وضعش چه جوری است ، فلان کس چه جوری است ، فلانی خوب عمل نمی کند ، فلانی خوب

عمل می کند ، اگر از آن معنایی که الان ما دنبالش هستیم و می خواهیم

متحققش بکنیم ، می خواهیم قانونش را بگذرانیم ، می خواهیم مجلسش را درست بکنیم ، اگر از این مرز برگردیم به این مسائل فرعی و اصل را از دست بدهیم خوف این است که دوباره برگردد مطلب به حال اول . الان وقت این نیست که تا عرض کنم که ناراحت بشویم از اینکه چرا خوب دولت کار نمی کند . خود دولت هم می داند که آنطور نمی تواند با شدت کار بکند اما سوء نیت ندارند کار زیاد است ، گرفتاری زیاد است ، آشفتگی زیاد است و این اضافه کنید به این زیادی آشفتگی و کار ، اینکه اشکالتراشی زیاد است . می روند نمی گذارند که این کارگرهای نفت ، کارگرهای ادارات ، کارخانه ها ، نمی گذارند اینها کار بکنند . می گویند که باید ما همین حالا این کارفرماها را همه را از بین ببریم و چه بکنیم . در صورتی که الان وقت این حرف نیست و اینهایی که دارند این را می گویند از فرصت دارند استفاده می کنند برای اینکه نهضت را جلویش را بگیرند ، مهار کنند . می روند توی رعیت ها و اینها نمی گذارند کشت بکنند ، بعد ، از آن هم که کشت شده الان نمی گذارند برداشت کنند .

آنها از این کلمه اسلام می ترسند

شما دیدید که در رفراندم که آمال یک ملت بود ، مساءله ملی بود . تاریخ سراغ ندارد یک همچنین ملی بودن یک رفراندمی را ، یک چنین اشتیاقی را که همه داشتند ، زن

و مرد و جوان ، پیر و مریض و علیل و همه آمدند پای صندوق و راءی دادند ، باز یک دستهای پیدا شدند که تحریم کردند ، یک دستهای پیدا شدند که رفتند با تفنگ جلویش را گرفتند ، یک دستهای پیدا شدند که صندوق ها را آتش زدند . اینها دلشان برای ملت سوخته بود که این کارها را می کردند؟ یک کار غیر ملی بود؟ یک کار تحمیلی بود؟ یک زوری در کار بود؟ یک فشاری در کار بود؟ یا با کمال آزادی و اشتیاق نه اینکه فقط راءی بخواهند بدهند . این بچه های کوچکی که وقت راءی دادنشان نشده بود و به آنها گفته بودند راءی ندهید ، متاثر بودند ، اعتراض می کردند که یک دسته شان آمدند اینجا من نصیحت شان کردم ، دلداری شان دادم . یک همچو مسالهای که همه ملت می خواست ، همه قشرها می خواستند زن و مرد رفتند راءی دادند و قریب به اتفاق راءی دادند و آنها همه قوایشان را که روی هم جمع کردند نیمی از صد ، شاید شد یا فرض کنید قدری بیشتر . چه شد که تحریم کردند؟ چه شد که جلویش را می خواستند بگیرند؟ چه شد که صندوق را آتش می زدند؟ جز این است که اینها نمی خواستند تحقق پیدا کند؟ اینها می خواستند جمهوری اسلامی نشود . از جمهوریش می ترسیدند؟ نه ، جمهوری که ترسی ندارد شوروی هم جمهوری است . از اسلامش می ترسیدند ، از این کلمه اسلام می ترسند آنها ، از جمهوری اسلامی می ترسند ، از دولت

اسلامی می ترسند ، الان این توطئه در کار است که نگذارند این نهضت جلو برود . راءی فقط ما دادیم کار دیگری که انجام ندادیم .

ما همه می دانیم که نتوانستهایم تا حالا ، برای اینکه کار کم نیست کار زیاد است و الان این ایرادهایی که گرفته می شود ، چه ایرادهای باشد که صحیح باشد (من هم می دانم بسیاریش صحیح است ، ایشان که خواندند الان من هم تصدیق دارم که بسیاریش صحیح است ) چه آن چیزهایی باشد که صحیح نیست ، هر دوی اینها الان به حال نهضت ما که تو راه است مضر است . همه باید دست به هم بدهیم . همه ما ، همه قشرها ، همه دانشگاهی ها ، همه تاجر و کاسب و عرض کنم کذا ، همه زن و مرد همانطوری که تا حالا دست به هم داده بودیم و تا اینجا رساندیم که موجب حیرت همه متفکرین شد ، از اینجا به بعدش که مهمتر است باید دست به هم بدهیم تا این مراحل را بگذرانیم . بعد هم نباید ما بنشینیم منتظر اینکه یک قشری این کار را انجام بدهد . یک مملکتی است مال همه تان ، آشفته هم هست ، فقیر زیاد ، بیکار زیاد لکن ما باید بپرسیم ازشان که این فقر زیاد و بیکاری زیاد مال انقلاب است ؟ چون شاه رفته است فقیر زیاد شده است ! چون رژیم به هم خورده است بیکاری زیاد شده است ! یا نه یک مسالهای است که الان ما وارث آن خرابی ها هستیم ؟ دولت وارث آنها هست

. یعنی خرابی را کردهاند و رفتهاند ، دزدی هایشان را کردهاند و رفتهاند ، قرض ها رابه بانک ها گذاشتهاند و رفتهاند ، از هر بانکی چند صد میلیون دلار قرض کردند و رفتند . الان وقت این است که ما با هم باشیم و بعد هم نباید ما بگوئیم چرا او نکرد؟ باید بگوئیم خودمان هم باید بکنیم ، همه باید بکنیم ، همه باید بکنیم ، همه هم وادار کنیم دیگران بکنند اما اشکالتراشی و عرض بکنم که اینطور چیزها که احتمال اینکه موجب یک وقفهای بشود ، موجب یک عرض بکنم که تزلزلی در نهضت ما بشود ، امروز صلاح هیچ یک از قشرهای ملت نیست . امروز ، هم دانشگاهی و هم من طلبه و هم آقا که آقا هستند و هم شما که از آقایان هستید و هم خانم ها و همه ملت امروز باید با هم برویم جلو ، فردا هم با هم بسازیم . توقع نداشته باشید که ما بسازیم ، خوب ما چکاره هستیم ؟ شما هستید ، ما هستیم ، دیگران هستند . نه من باید بنشینم بگویم که خانم ها این کارها را انجام بدهند ، نه خانم ها بنشینند بگویند فلانی انجام بدهد . آنها به اندازه خودشان ، ما به اندازه خودمان ، شما به اندازه خودتان ، دولت به اندازه خودش ، ارتش به اندازه خودش ، اداره به اندازه خودش چیزی نیست که یک دولت بتواند انجام بدهد . آشفتگی ، آشفتگیی نیست که یک دولت بتواند یا یک قشر از ملت بتواند . همه ما بگوئیم که ما هیچ

کاری نمی کنیم ، دانشگاهی ها بکنند ، دانشگاهی نمی تواند بکند . دانشگاهی بگوید که ما هیچ کاری نمی کنیم ، آخوندها بکنند . آخوندها هم هیچ چیز . ما همه هر دو بنشینیم بگوئیم تاجرها این کار را بکنند ، کاسب ها این کار را بکنند ، ازشان نمی آید . ملت اگر چنانچه همه با هم نباشند ، اگر دست به دست هم ندهند ، اگر هر کسی هر مقداری که ازش می آید کار نکند ، این مملکت نمی تواند این آشفتگی را از دست بدهد ، باید همه مان باهم . اگر همه با هم مشغول شدیم پیروز می شویم ، پیش می بریم .

همین طور که دیدید همه با هم بودید و یک همچنین سد بزرگی که هیچ کس احتمال شکستش را نمی داد ، شکستید . با دست الهی شکستید . اجتماع شکست این را . برای سازندگی هم و برای پیشرفت از حالا به بعد هم همین مطلب لازم است . از حالا به بعد ما باید این راه را طی کنیم . ما بین راه هستیم . ما نرسیدیم به آخر . یعنی اوایل هستیم فقط یک موانعی را آن هم نه به تمام ریشه هایش ، مهمش البته از بین رفته است و این هم که از بین رفته است هیچ کس احتمال نمی داد ، هیچ متفکری . سیای آمریکا گفت : (ما اشتباه کرده بودیم ، حسابمان غلط در آمد) برای اینکه آنها حساب مادیت می کردند و این قضیه ، قضیه الهی بود .

ما الان بین راه هستیم یعنی نصف راه هم

نرفتیم دیوارها را شکستیم ، رد کردیم ، حالا می خواهیم برویم . یک راءی دادیم ، راءی که برای ما خانه نمی شود ، راءی برای ما این چیزها را تمام نمی کند ، عمل می خواهد ، رایش را دادیم عملش را باید بکنیم ، دنبال این باید عمل بکنیم ، باید همانطوری که الان مطرح است نمایندگان را تعیین بکنیم برای اینکه قانون اساسی درست بشود ، نمایندگان را تعیین بکنیم برای اینکه مجلس درست بشود مجلس ملی باشد یک مجلس فرمایشی نباشد ، یک مجلسی نباشد که به قول محمدرضا خان لیستش را می نوشتند و می دادند می گفتند اینها را ، خود این اقرار کرد که لیست را می نوشتند منتها می خواست برای خودش تعریف درست بکند ، پدرش را تکذیب می کرد . برای حالای خودش تعریف درست کند ، جلوی خودش را ، جلوتر خودش را خراب می کرد که لیست را می فرستادند از سفارتخانه ها و ما هم مجبور بودیم که همان لیست را ، وکلا را همانطوری تعیین بکنیم . این چیزی بود که اقرار کرد خودش . منتها او می خواست بگوید که حالا دیگر اینجور نیست و حال آنکه بدتر بود . حالا یک مملکتی هست که نصف راه را بلکه کمتر از نصف را ما رفتیم و البته این قدرت های بزرگ که مانع بودند اصولش از بین رفته است و ریشه هایش مانده است که این هم با دست شماها باید از بین برود . این توطئه ها را شما ملت باید بشکنید ، هم بانوان مکلفند هم آقایان

مکلفند که بشکنند این چیز را . بعد که این ریشه ها از بین رفت و موانع از بین رفت ، آنوقت وقت این است که سازندگی پیش بیاید یعنی این ، تا آنجائی که باید این دولت موقت کارش را بکند و بعد مجلس بیاید در کار و قضیه سازندگی . امید اینکه مجلس هم برای ما کار بکند صحیح نیست ، مجلس هم یک چند صد نفرند ، ازشان کاری نمی آید . باید همه قشرها برای خودشان تکلیف فرض کنند . بگویند ما موظفیم . همانطوری که هر آدمی خودش راموظف می داند که بچه خودش را ، اطفال خودش را اداره کند و می رود دنبال اینکه اداره کند او را ، این احساس باید در ما پیدا بشود که این مملکت عائله ما هستند و خانه ماست . این خانه را باید درستش بکنند . صاحبخانه ها هم یکی نیست ، دو تا نیست ، همهاند . اینطور نیست که صاحبخانهای داشته باشیم . همه ملت است و همه کشور . همه کشور مال همه ملت است . اینها باید خودشان بنشینند درستش بکنند و باید همه با هم دست به هم بدهیم و الان وقت این نیست که مااشکال کنیم به این طرف و آن طرف اشکالی که شما می کنید من هم دارم خودشان هم دارند لکن الان وقت طرحش نیست که باز یک آشفتگی بر آشفتگی ها اضافه بشود . امروز وقت این است که ما همه با هم این سد را بشکنیم . یعنی این ریشه ها را ، سد را شکستیم الحمدلله ، این ریشه

ها را درآوریم از زیر خاک و بریزیم بیرون .

اهمیت شناسایی ضدانقلاب

این مفسدهایی که الان دور می گردند توی دانشگاه می روند !!! عرض بکنم که !!! تظاهرات راه می اندازند ، توی خیابان ها می روند چه می کنند ، با هر بهانهای یک بساطی درست می کنند ، اینها را بشناسیم . همه قشرها اینها را بشناسند که چه جور اشخاصی هستند ، چی دارند می کنند؟ اجتماعاتشان روی چه میزان است ؟ آیا به اسلام اعتقاد دارند یا ندارند؟ آیا اینها جمهوری اسلامی می خواهند یا جمهوری دموکراتیک می خواهند؟ یعنی جمهوری منهای اسلام . باید همین معانی در ذهن ما باشد که این جمعیت هایی که تو کار کارخانه ها می روند و توی کشاورزها می روند و توی دانشگاه ها می روند و سر نمی دانم این طرف و آن طرف می روند ، باید اینها را بشناسیم که اینها چه اشخاصی هستند و اینها را بشناسانیم به ملت تا ملت از اینها احتراز کند و اینها را دمشان رابگیرد بیرونشان بکند و بعد این مراحل که طی شد و این قشرها از بین رفتند آنوقت سازندگی هم با همه ملت است همه با هم ، همه با هم شکستیم ، همه با هم باید این سازندگی را بکنیم . الان وقت این کار است . من هم قبول دارم آشفتگی ها هست اما آشفتگی علاجش به این است که همه کار بکنیم ، همه دقت بکنیم در امورمان . هر کس خیال نکند که از من چه کاری می آید هر آدمی از او یک کاری می آید . یک

قطره باران از آن کاری نمی آید اما به اندازه یک قطره است . یک قطره کار یک قطره را می کند همین قطره های باران است که سیل را راه می اندازد و سیل سدها را می شکند . همین قطره ها ، یکی ، یکی ، یکی های ما که مثل قطره باران هستیم بود که با هم وقتی مجتمع می شد و در خیابان فریاد می زدیم ، سدی را می شکست . اگر آن روز هم می گفت خوب من یک آدم هستم ، من که نمی توانم در مقابل توپ حرفی بزنم ، هر کسی این فکر را می کرد حالا باز همان بساط بود و همان آریامهر و همان نصیری بود و همان هویدا و همان بساط . اما این قطره ها که به نظر می آید چیزی نیستند و هستند وقتی پهلوی هم جمع شدند از بین بردند اینها را . الان هم همین طور است این قطره ها متفرق نشوند . اینها دنبال این هستند که این قطره ها را از حال اجتماع بیرون کنند ، متفرق کنند ، بشوند قطره ، قطره ، قطره را بعد هم می شود از بین برد . یک پاسبانی از بین می برد . الان وقت این است که همه با هم دست به هم بدهیم ، همه با هم تاءیید هم را بکنیم . من تاءیید شما را بکنم شما تاءیید مرا بکنید . ما همه تاءیید دانشگاهی ها را بکنیم . دانشگاهی ها تاءیید بازاری ها را بکنند ، بازاری ها تاءیید چیز را بکنند تا این کار

را پیش ببرند . تا این آشفتگی ها کم کم رفع بشود ، تا این موانع برداشته بشود و بعد دنبالش سازندگی پیش بیاید .

انشاءالله خداوند همه شما را ، می دانم که حسن نیت دارید همه تان ، می دانم دلتان برای این مملکت می سوزد لکن در عین حالی که الان این آشفتگی ها هست الان این کندروی ها هست لکن باید کمک بکنید . نباید یک باری را روی بار بگذارید باید یک باری را کم کنید . انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق باشید . بانوان را حفظ کند ، آقایان را حفظ کند و همه موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 8/3/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران ، مرزنشینان دشت مغان و بانوان مکتب ولی عصر

انسان سازی و تهذیب نفس ، مقصد نهائی انبیا و اولیاء است

بسم الله الرحمن الرحیم

نهضت هائی که به وسیله انبیا و اولیا علیهم السلام واقع شده است ، قابل مطالعه است . ما که تابع مکتب انبیاء هستیم باید آن نهضت ها را مطالعه کنیم و بفهمیم نهضت چه بوده است ، برای چه بوده است ، مقصد انبیا چه بوده است ، مقصد پیغمبر اسلام (ص ) از نهضت اسلامی چه بوده است مقصد ائمه علیهم السلام چه بوده است ، آیا فقط این بوده است که دست ستمکاران راکوتاه کنند؟ آیا دعوت انبیا فقط برای این بوده است که مزاحمین با مستضعفین را کنار بزنند و همین که غلبه بر آنها کردند و کار را به پیروزی و راندن آنها رساندند کار تمام است ؟ آیا مقصد انبیا این است که ظالم نباشد فقط؟ یا مقصد بالاتر از این است ؟ اگر مقصد بالاتر از این است باید ما هم که

تابع انبیا هستیم و تابع مکتب اسلام هستیم ، به تبعیت از آن بزرگان دین و دنیا مقصدمان همان مقاصد باشد . آیا راندن رژیم پهلوی و ابطال رژیم شاهنشاهی تمام مقصد بود؟ آیا رفاه ملت و رسیدن ملت به چیزهای مادی آخر مقصد است ؟ انبیا آمدهاند تا مردم را ، تا جامعه را ترتیبی بدهند که رفاه زندگی مادی آنها باشد؟ مقصد انبیاء این بوده است که مستکبرین بروند و مستضعقین به نوای دنیا برسند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست ؟ مقصد انبیا دنیا بوده است ؟ اینهمه انبیا آمدهاند و دعوت کردند و کشته شدند ، جنگ ها کردند و زحمت ها کشیدند ، فقط برای این بود که مستکبرین را کنار بزنند و توده های مردم را برای آنها رفاه حاصل کنند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست ؟ خدای تبارک و تعالی که انبیاء را فرستاده است ، برای تعمیر دنیا فقط فرستاده است ؟ یا مقصد بیشتر از اینهاست و بالاتر از اینهاست ؟ اگر مقصد همین شکست مستکبرین بود ، ما به مقصد تقریبا رسیدیم و آنها را شکست دادهایم ، ملت ما شکست داد اجانب را ، دست خیانتکاران را قطع کرد و این ریشه هائی هم که مانده است آن را هم قطع می کنند لکن مقصد همین نیست ، اگر مقصد این بود که زاغه نشین ها از زاغه نشینی بیرون بیایند و یک سر و سامانی پیدا کنند ، این هم انشاءالله می شود و با همت همه باید بشود لکن باز مقصد این نیست مقصد این است که کشور ما یک کشور اسلامی باشد

کشور ما در تحت رهبری قرآن ، تحت رهبری پیغمبر اکرم و سایر اولیاء عظام اداره بشود . رفتن مستکبرین مقدمه است ، رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است . رژیم اسلامی مثل رژیم های مکتب های مادی نیست مکتب های مادی تمام همتشان این

است که مرتع درست بشود ، تمام همت این است که منزل داشته باشند ، رفاه داشته باشند (آنهائی که راست می گویند) . اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست . مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست ، یک مکتب مادی معنوی است . مادیت را در پناه معنویت اسلام قبول دارد ، معنویات ، اخلاق ، تهذیب نفس . اسلام برای تهذیب انسان آمده است ، برای انسان سازی آمده است . همه مکتب های توحیدی برای انسان سازی آمدهاند . ما مکلفیم انسان بسازیم . شما خانم ها که زحمت کشیدید و به اینجا آمدید در این زحمت ، مکلفید انسان بسازید ، مکلفید در دامن های خودتان انسان مهذب بار بیاورید . مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدم ها راتربیت کنند ، صورت های آدمی را آدم معنوی و واقعی کنند . مهم در نظر انبیا این است که انسان درست بشود ، اگر انسان تربیت شد ، همه مسائل حل است . یک مملکتی که داراءی انسان مهذب است ، تمام مطالبش حل است . انسان آگاه مهذب ، همه ابعاد سعادت را برای کشور تامین می کند . انسانی که ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد ، انسانی که متعهد است ، انسانی که مهذب است ، دست ظالم را کوتاه

می کند لکن مقصد همین نیست ، این یکی از خدمت هائی است که می کنند ، آزادی برای مردم تامین می کنند ، لکن این یکی از مقاصد است همه این نیست ، استقلال برای کشور تامین می کند لکن همه مقصد این نیست ، رفاه برای امت درست می کند لکن مقصد این نیست . انسان حیوان نیست ، انسان یک موجودی است که در طرف سعادت به بالاترین مقام می رسد ، در طرف کمال به بالاترین مقام موجود است می رسد و اگر انحراف داشته باشد از پست ترین موجودات پست تر است . انبیاء که دیدند مردم در هلاکت هستند از حیث اخلاق ، از حیث عقاید ، از حیث اعمال ، مکتب هائی را خدای تبارک و تعالی به آنها الهام کرد تا نجات بدهد انسان را به همه ابعادی که دارد . اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات ، لکن حیوانی که تدبیر دارد ، حیوانی که اهل صنعت است ، اگر این بود احتیاج به آمدن انبیا نداشت . برای اینکه این راه ، راهی است که مادیین خودشان ادراک می کنند . آمدن انبیا برای این است که آن راه هائی که بشر نمی داند ، آن حقایقی را که انسان نمی داند ، به آنها تعلیم بفرمایند . انبیاء برای راهنمائی یک مقام بالاتر ، یک مقام انسانی بالاتر آمدهاند . قرآن کتاب آدم سازی است ، برای آدم ساختن آمدهاند ، کتاب حیوان سازی نیست ، کتاب تعمیر مادیت نیست ، همه چیز است ، انسان را به تمام ابعاد تربیت می کند

، مادیات را قبول دارد در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار می دهد .

ایجاد مملکت اسلامی مشروط بر اجرای احکام اسلام

مملکت وقتی مملکت اسلامی است که تعالیم اسلام در آن باشد . اگر تعالیم اسلامی در آن نباشد ، اسلامی نیست . هر چه ما بگوییم جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی لفظ نیست ، با راءی ما جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمی کند ، بله رژیم رسمی رژیم جمهوریت می شود لکن اسلامی نمی شود مگر آنکه احکام اسلام در او جاری بشود با جریان قانون اساسی هم اسلام نمی شود . با مجلس شورا هم اسلام نمی شود . اینها همه مقدمه است . وقتی می توانید بگوئید که مملکت اسلامی است که بازاری اسلامی بشود ، تهذیب نفس باشد ، نه مثل بازار ما که سنگر گرانفروشی و تعدی است ، وقتی اسلامی می شود که مرد و زن اسلامی بشوند ، همه افراد اسلامی باشند . الگو حضرت زهرا (سلام الله علیها) است ، الگو پیغمبر اسلام است . ما وقتی مملکت مان اسلامی است ، وقتی می توانیم ادعا کنیم که جمهوری اسلامی داریم که تمام این معانی که در اسلام است تحقق پیدا بکند . ما الان اول راه هستیم ، ما جمهوری اسلامی را به راءی اثبات کردیم ، دست خیانتکاران هم بریدیم و می بریم لکن این کافی نیست ، بعد از آن باز راه زیاد است ، هم راه تحصیل زندگی صحیح برای مستمندان که در پیش است و باید پیش برود ، هم راه معنویات است که آن راه بالاتر است .

لبیک به ندای اسلام در تحصیل معنویات

خانم های محترم ، خودتان را تهذیب کنید و کودکان خودتان راتهذیب کنید ، کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید که در اسلام همه

چیز است . خودتان در پناه اسلام و به اخلاق اسلامی متخلق بشوید که همه چیز در اسلام است . آقایان محترم ! خانم های محترمات ! ندای اسلام را لبیک بگویند . اسلام برای تامین علف نیامده ، اسلام برای تامین معنویات آمده است ، همهاش فریاد از مادیات نباشد ، بر خلاف مسلک اسلام است . معنویات اگر تحقق پیدا کرده ، مادیات معنوی می شود و به دنبالش هست . اسلام مادیات را به تبع معنویات قبول دارد ، مادیات را مستقلا قبول ندارد . اساس ، معنویات است . یک کشور با معنویاتش کشور است .

علم و ادب در خدمت معنویات

آزاد باشد و هر چه بخواهد بکند! ولو دزدی بکند! ولو خیانت بکند! امروز روز امتحان است برای شما . شما آزاد شدید ، شما مستقل شدید . آزاد شدید که هر چه بخواهید بگوئید؟! و هر چه بخواهید بکنید؟! خیر ، خدای تبارک و تعالی به شما آزادی عنایت کرد و شما را در این آزادی امتحان می فرماید ببیند تا ما چه بکنیم ، در این آزادی چه بکنیم ، با زیر دستان چه بکنیم ، با برادران خود چه بکنیم ، با خواهران خود چه بکنیم ، آزادی تنها سعادت ملت نیست ، استقلال تنها سعادت ملت نیست ، مادیت تنها سعادت ملت نیست ، اینها در پناه معنویات سعادتند ، معنویات مهم است . بکوشید تا معنویات تحصیل کنید ، علم تنها فایده ندارد ، علم با معنویات علم است ، ادب تنها فایده ندارد ، ادب با معنویات . معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه می کند و

کوشش کنید در تحصیل معنویات ، در خلال علم که تحصیل می کنید معنویات را تحصیل کنید ، دانشگاه ها معنویت پیدا بکنند ، مدارس معنویت پیدا بکند ، مکتب ها معنویت پیدا بکنند تا انشاءالله سعادتمند بشوند . خداوند همه شما را سعادتمند کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 8/3/58

بیانات امام خمینی در جمع کارگزاران و کارکنان روزنامه کیهان

وظایف خطیر مطبوعات

بسم الله الرحمن الرحیم

من به طور کلی مسائل را طرح می کنم ، افراد چطور هستند من اطلاعی ندارم . به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد . مطبوعات باید ببیند که ملت چه می خواهد ، مسیر ملت چیست ، روشنگری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند . اگر مطبوعاتی پیدا بشود مسیر آنها بر خلاف مسیر ملت است ، راهی که آنها می روند غیر از راهی است که ملت می رود و این بر فرض اینکه ملت هم و دولت هم اجازه بدهند که بنویسند و بگویند ، لکن مورد تاءیید این ملت نمی تواند باشد و نباید آن را حساب کرد که یک رسانه ملی است و یک روزنامه کشوری و ملی است و اگر خدای نخواسته در نوشتن و ننوشتن ، نوشتن مقالات انحرافی و ننوشتن مقالاتی که در مسیر ملت است این نحو عمل بکنند ، این به نظر می آید که توطئه در کار باشد ، این غیر از آزادی مطبوعات است .

آزادی واقعی یعنی اجرای قوانین اسلام

آقایانی که اسم از آزادی می آورند ، چه آقایانی که داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهای دیگری فریادی از آزادی می زنند ، اینها آزادی را درست بیان نمی کنند یا نمی دانند . در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است ، در حدود قوانین آن مملکت است . مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند . معنی آزادی این نیست که هر کس بر خلاف قوانین ، بر خلاف

قانون اساسی یک ملت ، برخلاف قوانین ملت هم هر چه دلخواهش می خواهد بگوید . آزادی در حدود قوانین یک مملکت است . مملکت ایران مملکت اسلامی است و قوانین ایران قوانین اسلام است . در قانون اساسی زمان سابق هم این معنا که هر چه بر خلاف قانون اسلام باشد قانونی نیست و قانون باید موافق با قوانین اسلام باشد ، هست و هر قانونی که در ایران ، قانون اساسی که در ایران بخواهد قانونیت داشته باشد ، نمی تواند قانونی باشد که بر خلاف گفته پیغمبر اسلام ، بر خلاف گفته قرآن باشد . پس آزادی که گفته می شود که مطبوعات آزادند ، بیان آزاد است اینها معنایش این نیست که مردم آزادند که هر کاری می خواهند بکنند مثلا آزادند دزدی بکنند ، آزادند به فحشا استثناء دزدیش ) این آزادی غربی است که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند ولو اینکه فحشا باشد ، ولو اینکه یک کارهایی باشد ناشایسته . اینطور آزادی در ایران نمی تواند باشد ، آزادی در حدود قانون باید باشد . قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد ، در چهار چوب قوانین اسلام ، در چهارچوب قانون اساسی ، بیان آزاد و بحث آزاد . این اشتباهی است می کنند اینهائی که فریاد از آزادی می زنند ، اینها غربزدهاند ، آزادی غربی می خواهند . اینها که دم از دمکراسی می زنند ، اینها همان دمکراتیک غربی می خواهند ، آزادی غربی را می خواهند یعنی بی بند و باری . در غرب هر چه شده است ما هم باید

تبع آنها باشیم ، اینها جزو غربزده ها هستند . روزنامه ها آزادند مطالب بنویسند ، مسائل بنویسند ، اما آزاد هستند که اهانت به مثلا مقدسات مردم بکنند؟! آزادند که فحش به مردم بدهند؟! آزادند که تهمت به مردم بزنند؟ همچو آزادی نمی تواند باشد ، آزادی توطئه نمی تواند باشد . اگر روزنامهای فرضا(من نمی خواهم یک روزنامهای را بگویم اینطور است ) اگر یک روزنامهای توطئه بر ضد مسیر ملت می خواهد بکند با نوشتن چیزهائی که بر خلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهائی که بر مسیر ملت است ، اگر بخواهد توطئه بکنند و راهی برود که دشمن های یک ملت آن راه را می روند ، ترویج بکند از کارهای دشمن های یک ملتی ، بنویسد چیزهایی که مربوط به دشمن های یک ملت است ، اگر اینطور باشد ، اینطور آزادی ها را ملت ما نمی توانند بپذیرند .

ملت ما اینهمه زحمت کشیدند و اینهمه خون دادند و اینهمه گرفتاری پیدا کردند و اینهمه فریاد زدند ، اینها برای اسلام این کارها را کردند ، اسلام را مردم می خواهند . اگر چنانچه ما اسلام نداشتیم ، الان همه همان معانی سابق بود . مردم برای جهات دیگری غیر از اسلام نمی روند خون خودشان را بریزند . مردم شهادت را می خواهند . الان هم باز اشخاصی می آیند از من استدعا می کنند که دعا کنید که ما شهید بشویم . شهادت را برای چه می خواهند؟ شهادت را برای این می خواهند که مثلا غیر اسلام چیز دیگری تحقق پیدا کند؟! یک دمکراسی غربی

باشد؟ یک آزادی مثل شوروی باشد؟ یک آزادی مثل مثلا امریکا باشد؟ یا اسلام را می خواهند؟ اگر اسلام نبود همه اینها که دارند می گویند آزادی ، آزادی ، همه اینها یا در اروپا باید زندگی بکنند یا در بیغوله ها . اسلام اینها را از بیغوله ها بیرون آورد و از خارج کشور آورد به داخل ، حالا که آورده باز حرف هایی می زنند که مسیر ، مسیر اسلام نیست . این کاری که اسلام کرد این بود که شماها را آزاد کرد ، شماها را از حبس ها بیرون آورد ، شماها را از تبعیدات برگرداند . شماهایی که رفتید در خارج نشستید و تماشا کردید تا خون مردم ریخته شد ، حالا فرصت به دستتان آمد و آمدید به ایران . همچو کرد که شما حالا آزاد شدید ، لکن آزادی که بر ضد اسلام صحبت کنید . آزادی که بر ضد همان که شما را آزاد کرده است ، بحث بکنید . آزادیی که همه چیز بگوئید ، الا اسلام . همه حرف ها را بزنید ، همه چیز خوب است ، لکن از اسلام صحبت نشود . اگر یک کسی از اسلام صحبت می کند به ا و حمله بکنید . این حرف ها نیست در کار ، مطبوعات و کلیه چیزهایی که در یک کشوری هست به خدمت ملت باید باشد . برای یک ملتی باید آموزنده باشد . مسیر ملت را باید روشن کند نه اینکه بر خلاف مسیر ملت عمل بکند . هر جا و هر روزنامهای ، هر مطبوعاتی و هر چه که از

این رسانه های تبلیغاتی هست ، همه اینها باید مسیرشان همان مسیر ملت باشد و تخلف از این نکنند . این هم بر صلاح خودشان است ، هم بر صلاح کشور است و هم موافق با قوانین موضوعه در یک کشوری است . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه شماها موفق باشید به خدمت . امروز روزی است که باید همه خدمت بکنند . امروز روزی نیست که هر کسی به یک طرف بکشد . همه این مسیر ملت که راه افتاده است . ملت ، ببینم چه کرد ، ملت چه می خواهد . !!! ملت !!! همان که ملت می خواهد همه با هم باید دنبال این برویم . همان که این قدرت بزرگ را به هم زد و شکست باید دنبال او رفت تا بتوانیم نجات بدهیم ملت را . اگر این مسیر را ما دست از آن برداریم ، حرف هایی ، هی بنشینند یک مطلب بگویند ، اختلاف ایجاد بکنند ، این اسباب این می شود که ما نتوانیم این نهضت را به آخر برسانیم . من یک هشداری می دهم به روزنامه نویس ها ، به رادیو و تلویزیون ، به جمعیت هایی که هر کدام حالا پیدا شدند ، به همه جمعیت ها ، این یک هشداری است به اینکه همه جمعیت ها اگر بخواهند خیانت نکنند به ملت ، اگر بخواهند خدمت کنند به کشور ، مطالعه کنند ببینند مسیر این ملت چه بود ، چرا این ملت به خیابان ها ریخت و الله اکبر گفت ، چرا جوان هایش را داد و

شب پشت بام ها رفت و فریاد زد و مرگ بر که و زنده باد بر که گفتند ، این برای چه بود؟ برای اسلام بود ، اینها اسلام می خواستند فقط مساءله این نبود که ما آزادی می خواهیم ، آزادی منهای اسلام نمی خواهند ملت ایران ، ملت ایران اسلام را می خواهد . آزادی باشد لکن مثل شوروی باشد؟ آزادی باشد لکن مثل مملکت دیگری باشد ، اجنبی باشد؟ کی همچون چیزی را ملت ما می خواست . این آقایان در اشتباهند ، من نمی گویم خائنند ، من می گویم در اشتباهند باید اشتباهات خودشان را رفع کنند ، باید همه با هم باشند ، همانطوری که همه با هم به اینجا رسیدند ، همه با هم از اینجا تا آخر مسیر که در اولش حالا هستیم ، همه باهم این مسیر را طی بکنیم . انشاءالله خداوند همه را هدایت کند و همه ما به راهی که خدای تبارک و تعالی راضی است قدم برداریم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/3/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و اهالی یزد

هدایت جامعه ، وظیفه علمای اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

یزد از شهرهایی بود که نمونه بود ، چنانچه قم از شهرهای نمونه بود ، لکن اینکه علمای آنجا خصوصا آقای صدوقی که مورد علاقه شدید من است ، آنجا بودند ، بحمدالله در این نهضت پیشقدم بودند و این نهضت راکمک شایان کردند ، سایر علما ، یزد هم که ارادت به همه دارم در این معنا شرکت داشتند ، چنانچه طبقات مختلف محترم یزد هم بسیار به این نهضت کمک کردند خداوند همه آنها را حفظ کند و خداوند سعادت به

همه اینها عنایت کند . من از شما آقایان که اظهار لطف کردید و از راه دور ، از کویت و از یزد آمدید برای ملاقات من ، برای تفقد ، تشکر خودم را از شما و سایر اهالی یزد ، به واسطه شما ابلاغ می کنم . خداوند آنها را هم سلامت و سعادت عنایت کند . باید ما بدانیم که همه مکلف هستیم ، علماء اسلام مکلفند در صف جلو ، وظیفه آنها زیادتر از دیگران است ، وظیفه آنها هدایت جامعه است . الان ما احتیاج داریم به اینکه جامعه را هدایت کنیم ، از این تقرفهای که می خواهند بین جامعه بیندازند جلوگیری کنیم و این به عهده علما در درجه اول است که مردم را آگاه کنند که از شر این شیاطینی که می خواهند بین قشرها تفرقه بیندازند و از توطئه های باقیمانده رژیم سابق جلوگیری کنند ، مردم را آگاه کنند که اگر چنانچه این قشرها در بین شما نفوذ کنند و خدای نخواسته تفرقه بیندازند بین مومنین و بین مردم ممکن است که مسائل سابق برگردد ، و مسائل سابق اگر برگردد اسلام در خطر است ، کشور تا آخر در خطر است .

امروز روزی است که باید اصول را حفظ کرد

باید در این وقتی که از همه اوقات برای ایران حساستر است ، علماء ایران و فقهم الله و سایر اقشار ، جوانان محترم ، دانشگاهی ها ، دانشجوها ، طلاب علوم دینیه ، بازاری ها سایر اقشار ، دهقان و کارگر توجه داشته باشند به اینکه شیاطین در کمین اند و اگر خدای نخواسته غفلت بشود و این ریشه های پوسیده باز

رشد کنند بین جامعه ، زحمت ها هدر می رود . الان چیزی نیستند لکن اگر هوشیاری نباشد ، اگر جلوگیری نشود ممکن است که رشد کنند . شما آقایان از قبل من سلام به همه علماء یزد دامت برکاتهم برسانید و از قول من استدعا کنید که قشرهای مردم را آگاه کنند . الان وقت

بهانه گیری نیست ، الان وقت نیست که ما راجع به جزئیات امور ملاحظه بکنیم ، جزئیات امور را نظر بکنیم و از اصول غفلت کنیم . امروز روزی است که باید اصول را حفظ کرد ، حفظ اصول به این است که این ریشه های گندیده را از بن در آوریم و این حرف هایی که بین مردم انداختهاند که اسباب نارضایتی مردم می شوند ، باید هدایت کنید مردم را که اینها اغراض دارند . ما امروز احتیاج به وحدت کلمه داریم بیشتر از دیروز ، ما امروز احتیاج به این داریم که همه با هم به سوی اسلام ، به سوی جمهوری اسلامی . . . . .

تاریخ : /8/3/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهر قزوین

فساد و خرابی های معنوی از دستاوردهای رژیم سلطنتی

بسم الله الرحمن الرحیم

قزوین هم از شهرهایی بود که خرابی و مصیبت از اکثر جاها درش بیشتر واقع شد و شما قزوینی های محترم ، هم مصیبت دیدید و هم خرابی در شهرتان واقع شد و هم پایمردی کردید و من وقتی که این جوان های برومند را می بینم خوشحال می شوم و موجب افتخار است و از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را خواستارم . تا کنون ما از اسلام ، الان باز حرف است ، البته جمهوری اسلامی ، همه هم راءی دادید

به جمهوری اسلامی ، لکن باز اینکه باید بشود و انشاءالله بعدها خواهد شد نشده است . الان باز آن خرابی های اخلاقی که در طول سلطنت این پدر و پسر در ایران تحقق پیدا کرد و آن فسادهایی که در این مملکت پیدا شد ، و دامن به آن زدند به عنوان ترقی به عنوان تعالی ، به عنوان تمدن بزرگ ، اینها طولانی است تا اینکه ترمیم بشود . آن که از همه چیز به کشور ما صدمهاش بیشتر بود این بود که نیروی انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند . مراکز فساد در شهرها و بخصوص در تهران آنقدر زیاد بود و آنقدر تبلیغ در کشاندن جوان های مابه این مراکز فساد شد و آنقدر راه های فساد برای جوان های ما باز کردند و دامن زدند به اینها و کشاندند اینها را در مراکز فساد که این خرابی از همه خرابی ها بدتر بود . خرابی های مادی جبرانش آسانتر از خرابی های معنوی است .

غربزدگی ، اسفناکترین نوع وابستگی

نفت ما را دادند و رفت و از بین رفت . حالا نفت را دوباره از سر برای خود ایران است . کشاورزی را از بین رفته بود ، بعد دوباره قابل جبران است انشاءالله زود جبران می شود !!!لکن می شود!!! لکن نیروهای انسانی مهم است . اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند ، نگذاشتند رشد بکند ، در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند ، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند ، طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان

تمام شد . استقلال فکری ما را ، استقلال روحی ما را از دستمان گرفتند . این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت ، ما روحیه خودمان را از دست داده بودیم هر چه می شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود . می خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را یا !!!یک !!! بین این شهر با آن شهر یک خطی بشکند ، آن باید از خارج بیاید . اهانت کردند به نیروهای انسانی ما ، محتوا را گرفتند . تا یکی مریض می شد این باید انگلستان برود و حالا هم با تتمهاش هست . اطباء که گاهی می آیند اینجا می گویند ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا ، ما هم می توانیم معالجه کنیم ، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان ، استقلال فکری را از ما گرفتند ، ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم . این وابستگی بسیار اسفناک است . وابستگی نظامی را با یک روز یا یک ماه می شود رفعش کرد ، بیرونشان کرد ، وابستگی اقتصادی قابل جبران است ، زود می شود جبران کرد . اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است . یک بچه را از آن بچگی ، کوچکی که بوده است در دامن مادرش و تارفته است به دبستان ، تا رفته است به دبیرستان و تارفته است در دانشگاه ، هر جا رفته تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته

بار آورده اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود کاری کرد ، خودمان چیزی نداریم ، حتی گمان این است که خودمان ، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد ، این است که مشکل است ترمیمش ، به این زودی ها هم ترمیم نمی شود و همه باید دست به هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد ، هم فرهنگش مستقل باشد ، هم انسانش مستقل باشد ، هم فکرش مستقل باشد . استقلال فکری ، استقلال روحی . الان هم در هر جا که بروید ، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند ، باز حرف ها همان حرف های غربزدگی است ، همان حرف هاست ، همان حرف هائی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند ، حالا هم باز همان حرف ها را می زنند . از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و بهاین زودی بیرون نمی آئیم . آن گوینده شان که خدا رحمتش کند (حالا فوت شده است ) گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد ، یکی از معاریف اینها که : ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد . اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود . صورت ، صورت یک آدم مثل سایر مردم ، ولی محتوا ، و محتوای وابسته . این ، به این زودی ها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای آزادی طلب را !!!به این زودی نمی شود

که !!!اینها از آن محتوائی که درشان 50 سال ، 30 سال ، 20 سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان ، خودشان از خودشان غافل شدند ، به این زودی نمی شود اصلاحش کرد . یک فرهنگ تازه می خواهد ، یک فرهنگ متحول می خواهد که حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی ، اسلامی ، استقلالی . یک فرهنگی که مال خودمان باشد که این بچه از اول بار بیاید به اینطور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم بگیرم هی تو گوشش نخوانید که فرهنگ !!!نمی دانم !!! اروپا و آمریکا . هی تو گوش ها خواندند این را ، همه چیز باید از آنجا باشد ، همه چیز ما وابسته باید باشد ، اخلاقمان هم باید وابسته باشد ، وقتی هم که آزادی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم ، ما باید غربی باشیم ، یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد . این معنا به این زودی از توی مغزهائی که شستشو شده است 40 و 50 سال ، 20 و 30 سال و به جای مغز ایرانی ، مغز اروپائی آمده است ، به جای فکر ایرانی ، فکر غربی جانشین آن شده است ، این به این زودی نمی شود رفعش کرد ، این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ ، یک فرهنگ مستقل ، نه یک فرهنگ استعماری که آنها برا ی ما دیکته کردند . آنها برای ما دیکته کردند ، فرهنگ ما را طوری کردند

که ما همه چیزمان الان عوض شده ، غربی شده ، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است ، وقتی اسم خیابان می گذاریم ، اسم خیابان های غرب را می گذاریم ، اسم اشخاص غربی را می گذاریم ، خیابان روز ولت ، خیابان کندی ، خیابان کذا . اینها غربزدگی است ، در تمام اروپا بگردید یک خیابان محمدرضا پیدا نمی کنید ، یک خیابان نادر پیدا نمی کنید . خیابان هایمان هم خیابان غربی است ، تعارف هایمان هم تعارف غربی است ، آداب و معاشرتمان هم ، با هم معاشرت غربی است ، همه چیز . ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم ، این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است . اسلام یک وقتی سیطرهاش بر همه ممالک بود ، آنوقت روم و ایران بود که هردوی اینها از همه ممالک !!! آنها دیگر آنوقت به وحشیگری بودند!!! این دو تا مملکت مستقل متمدن ، آن روز اسلام سیطرهاش بر اینها شد و همه را اسلامی می خواست بکند .

گرفتاری قلم های سوء ، بدتر از گرفتاری سرنیزه

در هر صورت من از شما جوان ها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درد دلمان را بگوئیم . زیاد است ، درد دل ها زیاد است . مااز سرنیزه ها و مسلسل ها و اینها فارغ شدیم . سرقلم ها حالا ضد ماست ، قلم ها به جای نیزه ها آمده است ، مقاله ها به جای مسلسل ها ، حالا به روی اسلام بسته شده است . الان ما گرفتار سرنیزه نیستیم ، ما گرفتار قلم هستیم ، اهل قلم ،

ما گرفتار روشنفکرها هستیم ، ما گرفتار آزادیخواه ها که آزادی را نمی دانند چی است ، هستیم . یعنی چه آزادی . ماالان گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشود یک وقت ملت ما ، یک وقت آزادیخواه های ما هم بیدار بشوند ، از این غربی بودن بیرون بیایند ، توجه بکنند به خودشان ، خودشان را مستقل قرار بدهند . یک وقت از اسلام همه جا ، به همه جا چیز صادر می شد فرهنگ صادر می شد ، حالا ما همه چیزهامان باید تبع باشد . خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و برای مملکتمان مفید باشید و برای اسلام مفید باشید و مملکت خودتان را خودتان حفظ کنید دیگر ننشینید به اینکه ژاندارمری و پاسبان اینها بیایند . خودتان همه پاسبان و خودتان همه ژاندارمری و خودتان همه ارتشی و همه چیز خودتان هستید ، مملکت هم مال خودتان است ، خودتان حفظش کنید (حضار: در سایه رهبری شما حضرتعالی ) خداوند همه تان را حفظ کند .

تاریخ 8/3/58

بیانات امام خمینی در جمع پهلوانان ورزش باستانی

ما همه زنده ایم برای احیاء سنت پیغمبر اسلام (ص )

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه جوان ها از دست شما رفته و مصیبت واقع شده است من متاثرم لکن برای اسلام و برای قرآن کریم ارزش دارد که همه از بین برویم . ما همه زندهایم برای احیاء سنت پیغمبر اسلام و احیاء قرآن کریم و باید دین خودمان را به اسلام ادا کنیم . من وقتی که شما جوان ها را می بینم ، ماشاءالله جوان های برومند و پهلوان خیلی خوشم می آید و افتخار می کنم به اینکه جوان ها علاوه بر برومندی بدنی توجه

به دیانت و اسلام دارند و همانطوری که ورزش کردند برای تقویت بدن انشاءالله ورزش برای تقویت روح هم کردهاند و می کنند . وقتی این دو تا قوه با هم شد ، قوه جسمانی و قوه روحانی ، این ارزش خیلی پیدا می کند ، قوه جسمانی برای خدمت و قوه روحانی هم برای هدایت ، با قوه روحانی انسان هدایت کند خودش ر ا و با قوه جسمانی خدمت کند . این دو قوه وقتی که مجتمع شد ، یک انسان به تمام معنا انسان می شود . همانطور که در یک جامعه ، یک قوای فعاله و یک قوای هادیه می خواهد ، یک جامعه را هدایت کن لازم است و جامعه هم باید به آن هدایت عمل بکند . وقتی هدایت صحیح باشد و عمل ، عمل صحیح باشد ، یک جامعه را راه می اندازد و یک جامعه را معتدل می کند ، صحیح بار می آورد . در شخص هم همین طور است . شخص هم مثل یک جامعه می ماند ، یک قوه هادی می خواهد هدایت کند و یک قوه عامله می خواهد ، که عمل بکند . یک عقل فعال می خواهد ، یک عقل نظری می خواهد و یک عقل عملی می خواهد ، ادراک کند به آن عقل نظری مطالب را و هدایت کند همین انسان خودش را به اینکه در راه آن مقصودی که دارد عمل بکند . همانطور که جامعه با این دو قوه اصلاح می شود ، انسان هم با این دو قوه اصلاح می شود و من امیدوارم که همانطوری

که شما قوه جسمی تان بحمدالله سالم و خوب است ، قوای روحی تان همانطور باشد و با این دو قوه به اسلام خدمت بکنید .

تمام مقصد ما باید اسلام باشد

الان وقتی است که ما بخواهیم این کشور را از این آشفتگی هائی که دارد نجات بدهیم ، باید همه وجهه نظر را به اسلام بکنیم ، تمام مقصد اسلام باشد . اسلام است که می تواند ما را به سعادت دنیا و آخرت

برساند . اسلام است که برای ما آزادی ، یک آزادی سالم ، آزادی صحیح تامین می کند . اسلام است که می تواند ما را مستقل کند . اسلام است که می تواند روح ما را قوی کند و به تبع آن جسم ما هم قوی بشود . ما همه الان محتاج به این هستیم . که با این آشفتگی هائی که البته بعد از هر انقلاب آشفتگی ها هست و بحمدالله انقلاب ایران یک انقلاب کم آشفتگی است ، آشفتگی هست نه مثل آنها که در جاهای دیگر انقلاباتی دیگر بوده است . انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه ضایعاتش خیلی بوده است . بحمدالله ایران ، آن هم از برکت اسلام است برای اینکه این مردمی که انقلاب کردند ، اسلامی بودند ، مردمی نبودند که بخواهند بیجا خرابکاری بکنند به حد خودشان کردند ، به آن اندازهای که مفید بود می کردند ، به آن اندازهای که مجاز بود می کردند و لهذا بعد از انقلاب اینطور آشفتگی هائی که در جاهای دیگر بود ، اینطور آشفتگی ها نیست ، البته یک گوشه هائی از آن رژیم باز باقی است و یک عمالی

هم از خارجی ها باز در بین مردم باقی هست لکن آنهم باید به همت ملت ، به همت همه با هم این آشفتگی ها انشاءالله رفع بشود و بعد هم با همت همه سازندگی شروع بشود ، به همت همه اسلام آنطوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است تحقق پیدا بکند .

استقرار حکومت الله به همت تمام اقشار ملت

الان ما الفاظ است ، باز پا را از الفاظ بیرون نگذاشتهایم ، جمهوری اسلامی راءی هم دادیم اما آن معنا و آن محتوایی که باید تحقق پیدا بکند باز نشده است . الان آشفتگی ها همه جور هست ، تحول لازم دارد . از همه چیز آن که بخواهد بشود ، همه آن آثار طاغوتی که در همه جا الان هست ، الان هم آثار در همه جا هست ، همه اینها باید متحول بشود تا اینکه اسلام به آنطوری که ، به آن چهره زیبایی که دارد !!!اسلام !!! تحقق پیدا بکند ، یک مملکت الهی بشود در مقابل یک مملکت طاغوتی . طاغوت را که از بین بردید باید به جای آن یک مملکت اسلامی و یک مملکت الهی درست بشود . مقابل طاغوت ، الله است . با رفتن طاغوت باید مملکت الله پیدا بشود ، مملکت الهی پیدا بشود و آن هم با همت همه است ، نه !!!ما !!! روحانیون می توانند تنها کار انجام بدهند و نه دولت می تواند تنهائی انجام بدهد و نه قشری از اقشار ملت . همانطوری که همه پیش بردید ، با هم مساءله را پیش بردید ، با هم پیروزی را تا این حدود ایجاد کردید ،

نائل شدید به پیروزی ، باز هم با هم باید این قافله را به منزل برسانید . اگر با هم نباشید ، اگر این قوا همه با هم مجتمع نشوند نمی توانند کاری انجام بدهند . این حرف هائی که اینطرف و آنطرف گفته می شود ، این اختلافاتی که دارد هی دامن به آن زده می شود ، همه اینها مخالف بامسیر ملت است . ملت ما با هم همه اسلام ر ا خواستند ، همه ملت فریاد کردند با الله اکبر که ما اسلام را می خواهیم ، ما حکومت اسلامی می خواهیم ، جمهوری اسلامی می خواهیم . مقصد ملت اسلام است ، اینها که گذشت اینها مقدمات بود ، اینها چون مانع بودند از اینکه اسلام تحقق پیدا بکند ، مردم این مانع ها را رد کردند ، ظالم ها را کنار زدند ، آنهایی که غارت می کردند اینها را کنار زدند لکن مقصد اصلی این است که یک حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند ، رژیم یک رژیم انسانی !!!

اسلامی بشود و مملکت ، یک مملکت

اسلامی !!! انسانی بشود که اسلام در همه قشرهای مملکت ، در همه قشرهای مملکت همه جا اسلام باشد ، هر جا بروید رنگ اسلام ببینید و من امیدوارم که با همت همه شما آقایان و با همت همه اقشار ملت آن آرزوئی که ماداریم تحقق پیدا بکند . خداوند انشاءالله شما را توفیق دهد .

محبت اقتضا می کند که اختلاف در کار نباشد

من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و اختلاف که ریشه همه مفاسد است کنار گذاشته بشود همه با هم برادر ، همه

با هم برابر و دوست . در بین شما آن چیزی که از همه بیشتر به چشم می خورد ، محبتی است که در شماهاست . شماها اهل محبت هستید و محبت اقتضا می کند که اختلاف در کار نباشد . دو نفر که هم را دوست دارند باهم اختلاف نمی کنند و شماها بین تان محبت رایج است و مردانگی ، و امیدوارم که آن صفات بزرگی که هر دو آن صفت از طرف خداوند تبارک و تعالی است این اسباب این باشد که اختلافات در کار نباشد ، همه با هم ، همه مان باهم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/3/58

بیانات امام خمینی در جمع علمای سبزوار و بانوان چهار مردان قم

آنچه که تحمل مشقت را آسان می کند کار برای خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید از آقایان که از راه دور تشریف آوردهاند و در این هوای گرم و در این منزل کوچک زیر آفتاب تشریف دارند و تحمل زحمت می کنند و از خانم هائی که تشریف آوردهاند و در این هوای گرم مستمع هستند تشکر کنم و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می نمایم . آنچه که زحمت ها را آسان می کند این است که برای خداست ، کاری که برای خدا باشد ، تحملش آسان است ولو در آفتاب باشد ، ولو در گرما باشد . اولیاء خدا برای خدا زحمت ها کشیدند ، اسلام با خون پیش رفت ، با زحمت پیش رفت ، با فداکاری پیش رفت و ما باید با فداکاری پیشرفت کنیم . اسلام محتاج به فداکار است ، قرآن کریم محتاج به فداکاری قشرهای ملت است ، پیغمبر اکرم به این ملت چشم دوخته است ،

نامه های اعمال پیش ایشان می رود و ما باید کوشش کنیم که رضایت خدای تبارک و تعالی را به دست بیاوریم .

اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد اسلام ، برضد روحانیت ، بشناسند آنها را

شما با زحمت های خودتان ، با رنج های خودتان ، چه آقایان و چه خانم ها ، این پیروزی را تحصیل کردید و باید با زحمت های خودتان ، با رنج های خودتان ، با فداکاری های خودتان ادامه بدهید . الان موقعی است که احتیاج به ادامه نهضت است ، نهضت نارس است ، بین راه است و شیاطین توطئه می کنند . باید همه ملت با هم ، همه قشرها با هم ، آنها که برای اسلام دلشان می طپد ، آنهائی که کشور خودشان را می خواهند ، باید از مسائل خصوصی ، از مطالبی که مربوط به خودشان هست ، از آمال و آرزوهای شخصی دست بردارند و به فکر ملت باشند و به فکر اسلام باشند و به فکر کشور باشند و توطئه ها را با وحدت کلمه خنثی کنند . آنهائی که در بین مردم ، کارگرها ، دهقان ها ، دانشکده ها ، دانشگاه ها می روند و تخم فساد می کارند ، آنها را بشناسند ، ببینند که اینها چه کسانی هستند و از کجا تاءیید می شوند و کی آنها را تاءیید می کند . قلم های مسموم را بشناسند ، اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد اسلام ، بر ضد روحانیت ، بر ضد مسیر ملت قلم فرسائی می کنند ، بشناسید آنها را . سوابق اینها را به دست بیاورند . مطالعه در احوال و سوابق اینها بکنند

.

آزادی را اسلام به ما داد ، قدر این آزادی و اسلام را بدانید

ما احتیاج به وحدت کلمه داریم . زحمت ملت ما برای اسلام است . برای اسلام بود . اسلام است که سعادت همه را تامین می کند و اسلام است که ما را پیروزی رساند و اسلام است که ما را به پیروزی می رساند . اگر اسلام نبود و اگر اسلام نباشد ، ملت باز معنائی که سابق بود بر می گردد . آنهائی که حکومت می خواهند بین ما بکنند ، عمالشان را وادار کردند بر ضد اسلام ، بر ضد روحانیت عمل کنند و قلم فرسائی کنند . بیدار باشید ملت بیدار باشید علمای اعلام ! خطبای عظام ! دانشگاهی ! بازاری ! کارگر! دهقان ! همه بیدار باشید و دشمن های خودتان را بشناسید . دشمن های اسلام را بشناسید . اگر اسلام نبود اینها که برای آزادی قلم فرسائی می کنند ، اینجا نبودند ، آزادی نداشتند . آزادی را اسلام به ما داد ، قدر این آزادی را بدانید و قدر این اسلام را بدانید . کسانی که برای کشور می خواهند خدمت کنند ، به اسلام خدمت کنند ، باید روحانیت را تقویت کنند ، دانشگاه را تقویت کنند . من از خدای تبارک و تعالی بیداری ملت را مسئلت می کنم . من از خدای تعالی سعادت همه ملت را و سعادت و سلامت شما آقایان و خانم ها که تشریف دارید مسئلت می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/3/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون ، فرهنگیان و مردم کرج به مناسبت شهادت شهید مطهری و سوء قصد به حجت السلام رفسنجانی

جدیت در حفظ حیثیت اسلام و شناساندن چهره حقیقی جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه پیش من اهمیت دارد این اموال نیست ، این دارائی های جنایتکاران نیست . اینکه من خیلی به آن

اهمیت می دهم این است که امروز که جمهوری اسلامی اعلام شده است و مردم ایران را از شر آنها ، از شر رژیم فارغ می دانند و جمهوری را اسلامی می دانند ، همه اقشار ملت خصوصا آنهائی که در راس کار هستند ، خصوصا روحانیینی که در راس کار هستند اینها جدیت کنند به اینکه نبادا خدای نخواسته چهره جمهوری اسلام به طور قبیح بین مردم وجود پیدا کند . این اهمیت در راس همه امور این معناست . اموال چیزی نیست ببرند ، بخورند یا بگیرند ، یا برای مستضعفین کار بکنند ، البته می شود ، آنکه اهمیت دارد حیثیت اسلام است که باید کوشش کرد این حیثیت را حفظ کرد . تا حالا مردم می دیدند که خوب ، یک دولت طاغوتی است و کارهایش کذا و کذاست . وقتی که دولت طاغوتی رفت مردم توقع دولت اسلامی دارند . مردم توقع دارند که حالا که نمی توانید همه کارها را یکدفعه اصلاح کنید لکن آنهایی که در راس کار هستند جوری نباشد که اسلام را هم مثل یک دولت طاغوتی ما عرضه بکنیم . اگر ما مسامحه کنیم در امور یا تخطی کنیم از آن مشیی که اسلام و حکومت های اسلامی دارد ، این اسباب این می شود که اسلام را ما در نظر عالم ، در نظر غیر ، در نظر جوان های بی اطلاع از اسلام ، قشرهایی که اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند در نظر اینها یک صورت طاغوتی به آن داده بشود . این شکست است که تا آخر اسلام را به

شکست می رساند .

دیروز به بعضی از این آقایان که اینجا بودند گفتم که آن روزی که وجهه اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود ، آن روز است که بزرگان اسلام جانشان را دادند برای او . در زمان معاویه و در زمان پسر خلف معاویه مساءله اینطور بود که چهره اسلام را اینها داشتند قبیح می کردند ، به عنوان خلیفهالمسلمین ، به عنوان خلیفه رسول الله آن جنایات را می کردند . مجالسشان ، مجالس چه بود . اینجا بود که تکلیف اقتضا می کرد برای بزرگان اسلام که مبارزه کنند و معارضه کنند و این چهره قبیحی که اینها دارند از اسلام نشان می دهند و اشخاص غافل ممکن است که خیال کنند که اسلام خلافتش همین است که معاویه دارد و یزید دارد ، این است که خطر می اندازد اسلام را و این است که مجاهده برایش باید کرد ولو انسان به کشتن برود .

تا حالا همه قشرها (خداوند همه شان را سعادت و سلامت بدهد) مبارزه کردند و این قشری که ظالم بودند ، ستمکار بودند خائن بودند ، این رژیم فاسد را شکستند و از بین بردند ، حالا که دست خود مردم افتاده است مملکت ، و ادعا این است که یک حکومت اسلامی است ، که یک جمهوری اسلامی است ، حالاست که خطر زیاد است حالاست که برای قشر روحانیت از همه بیشتر (برای اینکه اینها نمونهای از اسلام هستند ، نمونهای از انبیاء هستند) برای سایر قشرها هم همین معنا ، این که به اسلام عقیده دارد ، به خدا عقیده دارد ، برایش

الان یک تکلیف هست که در اینوقتی که آن رژیم طاغوتی رفته است و حالا یک رژیم ما ادعا می کنیم اسلامی و انسانی هست ، یک وقتی طوری نشود که کمیته ها در سرتاسر کشور عرض بکنم پاسدارها در سرتاسر کشور ، سایر قشرها در سرتاسر کشور خودشان را آزاد بدانند که هر کاری می خواهند بکنند ، آزاد بدانند که هر جور می خواهند رفتار بکنند . این است که اگر چنانچه کمیته ها روی موازین اسلامی عمل نکنند ، اگر روحانیون که در راس جامعه هستند روی موازین مقررات به طور دقت عمل نکنند ، اگر دولت به طور دقت عمل نکند ، اگر ارتش به طور دقت عمل نکند و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام ، یک صورت قبیحی از اسلام در خارج منعکس می شود که حالا هم که دولت اسلامی مثلا شد ، حالا هم که جمهوری اسلامی شد مثلا پاسدارهای اسلام می ریزند خانه های مردم را غارت می کنند ، چه می کنند . یک قضیه که بشود ، کافی است که بگویند همه می کنند ، دو تا قضیه وقتی که واقع بشود که بیخود بریزند به خانه های مردم و از آنجا مثلا غارتگری بکنند ، این کافی است برای اینکه بگویند کمیته هایی که ، بگویند پاسدارهای اسلامی وضعشان غارتگری است . یک کمیته در یک محلی اگر واقع بشود ، دو تا کمیته در یک محلی اگر واقع بشود و بر خلاف مقررات شرع درش عمل بشود کافی است که بگویند کمیته های اسلامی هم اینطور هستند که اینطور کارها را انجام

می دهند . اگر دو تا حبسی بر خلاف مقررات اسلام با او عمل بشود کافی است که بگویند حبس اسلام هم مثل حبس ساواک می ماند . الان یک تکلیف بسیار بزرگی به عهده همه ماست . من که یک طلبه هستم این تکلیف را دارم ، آقایان هم که از آقایان (روحانیون ) هستند این تکلیف را دارند ، سایر قشرها هم دارند که کوشش کنیم وجهه اسلام و صورت اسلام را آنطور که هست نمایش بدهیم ، نه آنطوری که خلفای مثل معاویه و یزید و بعضی از ، یا بسیاری از خلفای اموی و بنی عباس جلوه می دادند . به عنوان اینکه ما نماینده اسلام هستیم ، کارهایی می کردند که با اسلام مخالف بود و اسباب این می شد که یک وجهه اسلام را در دنیا دگرگون کنند .

الان ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم . الان خدا ما را امتحان می کند که آیا ما در این وقتی که یک مطلب دستمان آمده ، یک قدرتی دستمان آمده است ، آیا ما چه می کنیم ؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر ، ما روی مقررات عمل می کنیم آنی که مهم است پیش من این است که امروز خطر هست در کار ، خطر کمونیست در کار اینقدرها نیست ، هست ولی اینقدرها نیست ، خطر ساواکی دیگر اینقدرها نیست در کار ، این خطرها مهم نیست ، اموال شاه سابق برود یا نرود پیش من چیز مهمی نیست ، قصرهای کذا و کذا پیش ما چیز اهمیت داری نیست ، آنی که

اهمیت دارد این است که وجهه اسلام محفوظ باشد ، صورت اسلام آنطوری که هست باشد ، امروز که دست ما افتاده یک جوری نمایش ندهیم که بگویند اسلام این است . یک وقت می گویند که فلان آدم اینطوری است ، این اشکالی ندارد ، فلان شخص اینطوری است . یک وقت اگر بنا شد که مثلا در قشر معممین خدای نخواسته ، در قشر علما خدای نخواسته یک مطلب خلافی واقع بشود ، دو تا مطلب خلاف واقع بشود مردم می گویند که خوب اینها نمایندگان اسلام هستند ، نمایندگان اسلام هم همین طورند ، پس معلوم می شود اسلام اینطوری است . کمیته هایی که برای کمیته اسلامی هست و کمیته در حکومت اسلامی هست اگر چنانچه یک قضیهای بر آن واقع بشود ، صورت اسلام را بد نمایش می دهد و اگر یک همچنین کاری به دست ماها واقع بشود ، جرمی است که بخشودنی نیست ، پیش خدای تبارک و تعالی بخشودنی نیست . این مثل سایر گناه ها نیست ، این یک گناه بزرگی است که اسلام را ما در خطر انداختیم ، اسلام را بر خلاف آن چیزی که هست نمایش دادیم .

و لهذا من از همه ، از همه کمیته ها ، از همه پاسدارها ، از همه معممین ، از همه اهل منبر ، از همه اهل محراب ، از همه مسلمان ها عاجزانه با کمال عجز و تواضع استدعا می کنم که این اسلامی که الان به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید ، همانطور که هست عرضه کنید . اگر اسلام همانطور که

هست عرضه کنید ، دنیا قبولش می کند ، متاع خوبی است . اما اگر چنانچه امروز خدای نخواسته ما یک جور عملی بکنیم که این عمل اسباب این بشود که بگویند اسلام اینطوری هست ، بزرگتر خیانت را ما به اسلام کردیم .

سفارش عمومی به اقشار ملت در نظارت بر کلیه امور و اعتراض به اعمال خلاف اسلام

این یک سفارش عمومی است که پیش من اهمیت دارد و باید عرض بکنم به همه ، به همه قشرهای ملت باید عرض بکنم . با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد ، یک قدم . با کمال دقت ملاحظه کنید که کمیته هایی که در تحت کفالت شماست اشخاصی توی آن نباشند که خلاف اسلام عمل می کنند . باکمال دقت ملاحظه کنید که کسانی که به عنوان اسلام ، به عنوان مسلمین ، به عنوان چه ، معممین کذا اینها یک قدم خلاف برندارند که خدای نخواسته چهره اسلام را بر خلاف آنطوری که هست قبیح نشان بدهند . این در نظر من از همه چیزها اهمیتش بیشتر است و مسؤ ولیتش هم بیشتر . همه ما مسوولیم که این کار را انجام بدهیم یعنی آنطور که ، آنقدری که قدرت داریم این کار را انجام بدهیم که گمان نشود که اسلام هم مثل سایر حکومت های دیگری هست و تا حالا دستشان چیزی نبوده حالا که دستشان آمده همانند که بودند و همانند که هستند . این مساءله مهم است . و آقایان توجه کنند و همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور ، نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم ، کج گذاشتم ملت موظف است که

بگویند پایت را کج گذاشتی خودت را حفظ کن . مساءله ، مساءله مهم است . همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الان مربوط به اسلام است ، اگر دیدند که یک کمیته خدای نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل می کند ، بازاری باید اعتراض کند عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند ، معممین و علما باید اعتراض کنید ، اعتراض کنند تا این کج را راست کنند . اگر دیدند یک معمم بر خلاف موازین اسلام خدای نخواسته می خواهد عمل بکند ، همه موظفند که جلویش را بگیرند که امروز غیر روزهای دیگر است . آنوقت هم باید بگیرند اما حالا کار مهم است . حالا اساس ، اساس وجهه اسلام است ، اساسی است که الان اسلام به دست ما افتاده ، داریم چه می کنیم ؟ بنابراین آنی که به نظر بنده مهم است این است و البته اینها هم باید عمل بشود اما اینها در درجه دوم است درجه اولش عبارت از این است که همه ما ، همه قشرها ، همه ، اینها همه باید این جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات این مساءله (کلکم راع ) همه باید مراعات این مسائل را بکنند ، توجه داشته باشند که نبادا من یک وقت یک کلمه بر خلاف مقررات اسلام بگویم . اعتراض کنند ، بنویسند ، بگویند ، آقا ، خدای نخواسته آقا ، شما ، ایشان ، اینهایی که الان مردم توجه به آنها دارند و می گویند اینها مثلا دارند اداره می کنند ، چه

حکومت باشد و چه کسانی که عرض بکنم که از این دادگاه ها باشد هر جا باشد ، الان وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان ، مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند و اسلام را حفظ کنند ، صورت اسلام را آنطوری که هست نشان بدهند و اگر خدای نخواسته یک کسی پیدا شد که یک کار خلاف کرد اعتراض کنند مردم و مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را می کنی ؟ در صدر اسلام هست که عمر وقتی که گفت (در منبر بود ، کجا) که اگر من یک کاری کردم ، شما چه بکنید ، یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این ، با این شمشیر راستش می کنیم . باید اینطور باشد ، باید مسلمان اینطور باشد که اگر هر که می خواهد باشد ، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که می خواهد باشد اگر دید پایش را کنار گذاشت شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار .

امور باید موافق اسلام باشد

اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و اینطوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم ، ایران رابگوییم یک نمونه است ، یک الگو هست ، با رفتن شاه درست نمی شود ، بارفتن ظالم ها درست نمی شود . اگر بنا شد که ظالم ها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم همان کارها را به اندازهای که قدرت داریم بکنیم ، ما هم همان هستیم ، ما هم همان رژیم هستیم ، ما هم همان ظالم هستیم . این یک مطلبی است که باید

همه بدانند و همه ملت باید بدانند و در راس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همه جاها ، دولت اسلامی عرض بکنم که ارتش اسلامی ، همه قوای انتظامیهای که حالا همه می گویند ما اسلامی هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم ، مجرد لفظ فایده ندارد ، باید محتوا داشته باشد ، باید شهربانی حالا وضعش با آنوقت تغییر بکند ، نه لفظش تغییر بکند و وضعش همان باشد ، باید شهرداری ها همین طور باشند ، ارتشی ها همین طور باشند ، وزارتخانه ها همین طور باشند ، ادارات همین طور باشند ، بازار همین طور باشد ، بازار باید بازار اسلامی باشد ، نه بازار چپاولگری ، نه بازار قاچاق ، بازار اسلامی باشد به حال مردم رسیدگی بکنند ، این مردم دارند از بی بضاعتی چه می شوند ، آنهائی که فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا می برند ، اینها با وضع اسلام موافق نیست ، مخالف است عرض بکنم که بنابراین الان بر عهده ما همه ، همه افراد ملت از صدر تا ذیل ، چه در دستگاه های حکومتی باشند ، چه نباشند ، چه در دستگاه هایی باشد که تمشیت امور را می کنند چه نباشند ، الان به عهده همه ما این است که ما کارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم و اسلام را حالا که می گوییم جمهوری اسلامی هست و حالا که می گوییم مملکت اسلامی است و حالا که می خواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو

باشد از برای سایر جاها ، یک وقت جوری نباشد که یک الگویی باشد الگوی شیطانی باشد و ما غفلت از آن بکنیم . باید یک الگوی اسلامی باشد واین وظیفه برعهده همه ماهاست . انشاءالله خداوند همه شما را موفق بدارد و من تشکر می کنم از اینکه آقایان از راه دور آمدند برای ملاقات ما و امیدوارم که این امور هم اصلاح بشود انشاء الله .

امام خمینی در جواب سوال یکی از حضار فرمودند:

امور باید موافق اسلام باشد . ثروت اگر ثروتی است که مخالف اسلام است مصادره خواهد شد ، حساب خواهد شد . این املاکی که گفته شدند که مصادره می شوند و دولت چه می کند املاک مردم نیست عبارت از زمین های مواتی که دولت سابق بدون اینکه مالک باشد فروخته است یا اشخاص بدون اینکه مالک شده باشند فروختهاند . اینها هست نه اینکه یک کسی خودش زمینی را احیا کرده و بروند از او بگیرند . این حرف ها نیست در کار ، اسلام این حرف ها راه ندارد که برای هوای نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگیرد ، نیست . مال مردم روی حقوق حقه شرعی و روی موازین الهی باید درست بشود و اگر موازین الهی عمل بشود ، همه امور درست می شود .

تاریخ : 10/3/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت قائمیه تهران

در قیام لله شکست راه ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدوارم که ما همه جزء هیات قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام ، قرآن ، تحت لوای حضرت صاحب سلام الله علیه برای ما تعیین فرمودهاند عمل کنیم و صورت ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را

معانی حقیقی . شاید این وصفی که برای حضرت صاحب سلام الله علیه ذکر شده است دنبال همین آیه شریفه که می فرماید که :(قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ) دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم قیام واحد که بالاترین قیام همان آن شخص واحد است و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد . خدای تبارک و تعالی می فرماید که : من فقط یک موعظه دارم به شما (قل انما اعظکم بواحده ) به امت بگو که فقط من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که قیام کنید و قیام لله باشد ، قیام لله کنید . البته آن حضرت قیام لله می فرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست لکن شیعه های بزرگوار آن حضرت هم باید پیروی از او بکنند در اینکه قیام کنند لله ، برای خدا . که اگر قیام برای خدا باشد ، اگر عمل برای خدا باشد ، اگر نهضت برای خدا باشد ، شکست ندارد ، برای اینکه آن چیزی که برای خدا هست اگر در صورت هم خیال بشود که شکست خورد به حسب واقع شکست نخورده است ، حضرت امیر سلام الله علیه با معاویه جنگ کردند و شکست خوردند لکن شکست نبود . این شکست صوری شکست حقیقی نبود چون قیام لله بود قیام لله شکست ندارد . تا امروز هم او غالب است ، تا ابد هم او غالب است . سید الشهدا سلام الله علیه با

چند نفر از اصحاب ، چند نفر از ارحامشان ، از مخدراتشان قیام کردند . چون قیام لله بود اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند . در صورت ، ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را شکستند ، اساس سلطنتی که می خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی در آورد . خطری که معاویه و یزید بر اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند ، این یک خطر کمتر از آن بود . خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در می خواستند بیاورند ، می خواستند معنویت را به صورت طاغوت در آورند ، به اسم اینکه ما خلیفه رسول الله هستیم اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی . این مهم بود . آنقدری که این دو نفر ضرر به اسلام می خواستند بزنند یا زدند جلوتری ها آنطور نزدند . اینها اصل اساس اسلام را وارونه می خواستند بکنند . سلطنت بود ، شرب خمر بود ، قمار بود در مجالسشان . خلیقه رسول الله و در مجلس شرب و خمر؟ و در مجلس قمار؟! و باز خلیقه رسول الله نماز هم می رود در جماعت می خواند . این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود ، این خطر را سیدالشهدارفع کرد . قضیه ، قضیه غصب خلافت فقط نبود ، قیام سیدالشهدا سلام الله علیه قیام برضد سلطنت طاغوتی بود ، آن سلطنت طاغوتی که اسلام را می خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا می کردند ، اسلام یک چیز دیگر می شد ، اسلام می شد

مثل رژیم دو هزار و پانصد ساله سلطنت . اسلامی که آمده بود و می خواست رژیم سلطنتی را و امثال این رژیم ها را به هم بزند و یک سلطنت الهی در دنیا ایجاد کند ، می خواست طاغوت رابشکند والله را جای آن بنشاند ، اینها می خواستند که الله را بردارند ، طاغوت راجایش بنشانند ، همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق . شکست نبود کشته شدن سیدالشهدا سلام الله علیه چون قیام لله بود قیام لله شکست ندارد . خدای تبارک و تعالی می فرماید فقط یک موعظه همه موعظه ها را یک موعظه من دارم . پیغمبر اکرم واسطه ، خدا واعظ ، ملت متعظ ، من فقط یک موعظه ، بیشتر از یک موعظه ندارم (انما اعظکم بواحده ان تقومو الله ) اینکه برای خدا قیام کنید وقتی که دیدید که دین خدا در معرض خطر است برای خدا قیام کنید . امیرالمومنین می دید که دین خدا در خطر است معاویه دارد وارونه می کند دین خدا را ، برای خدا قیام کرد . سیدالشهدا هم همین طور برای خدا قیام کرد . این یک مطلبی است که برای یک وقت نیست ، موعظه خدا همیشگی است هر وقت دیدید که بر ضد اسلام ، بر ضد رژیم انسانی اسلامی الهی خواستند که قیام کنند ، خواستند وارونه کنند مسائل اسلام را ، به اسم اسلام ، اسلام را بکوبند ، اینجا لله باید قیام کرد و نترسید از اینکه شاید نتوانیم ، شاید شکست بخوریم ، شکست تویش نیست .

آنچه برای ما مهم است عمل به تکلیف شرعی است

من در پاریس که بودم بعضی

خیراندیش ها می گفتند که نمی شود دیگر ، وقتی که نمی شود ، باید چه کرد ، باید یک قدری گفتم ما تکلیف شرعی داریم عمل می کنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم ، برای اینکه آن راما نمی دانیم قدرتش را هم الان نداریم اما تکلیف داریم ، ما تکلیف شرعی خودمان را عمل می کنیم . من اینطور تشخیص دادم که باید این کار را بکنیم . اگر پیش بردیم هم تکلیف شرعی مان عمل کردهایم ، هم رسیدهایم به مقصد . اگر پیش نبردیم به تکلیف شرعی مان عمل کردهایم ، نتوانستیم ، حضرت امیر هم نتوانست ، تکلیف را عمل کرد ولی در مقابلش ایستادند ، اصحاب خودش ایستادند در مقابلش ، نتوانست . این چیزی نیست ، خوب مابه اندازه قدرتمان ما می توانیم کار بکنیم . وقتی که ما دیدیم که یا شما دیدید که یک رژیمی اسلام را دارد وارونه می کند ، به اسم عدالت اسلامی دارد ظلم را ترویج می کند می خواهد اسلام را اینجوری معرفی کند ، یک وقت می ایستد و می گوید من کاری به اسلام ندارم ، این سبکتر است تکلیف برای انسان . یک وقت یک کسی قران طبع می کند و زیارت حضرت رضا سلام الله علیه می رود و در ملاء عام نماز می خواندو حرف هایش هم این است که : (عدالت اسلامی را ما می خواهیم جاری کنیم ، ما می خواهیم اسلام را) و فریاد می زند که ما اسلام را می خواهیم درست کنیم ، وارونه درست می کنند ،

اینجاست که تکلیف مشکل است . اینجاست که اسلام در خطر است که انعکاسش در خارج و گاهی در داخل هم . اگر اینها موفق می شدند در داخل هم گاهی انعکاس این بود که خوب همین است دیگر ، این رژیم اسلامی همین است . ما قیاممان ، شما قیامتان برای خدا باید باشد . وقتی دین خدا را انسان در خطر دید برای خدا باید قیام کند . وقتی احکام اسلام را در خطر دید برای خدا باید قیام کند . توانست ، عمل کرده به وظیفه و پیش هم برده ، نتوانست ، عمل به وظیفه کرده . گاهی وقت ها تقیه حرام است . آنوقتی که انسان دید که دین خدا در خطر است نمی تواند تقیه بکند ، آنوقت باید هر جه بشود برود . تقیه در فروع است در اصول نیست ، تقیه برای حفظ دین است . جائی که دین در خطر بود جای تقیه نیست ، جای سکوت نیست .

جمهوری اسلامی همهاش باید اسلامی و با محتوا باشد

حالا ما ببینیم وظیفه مان چیست . تا حالا انجام دادید وظائف اسلامی تان را خداوند به همه شما اجر عنایت کند . تا حالا همه با هم دست به هم دادید ، جناح روحانی ، جناح دانشگاهی ، جناح بازاری ، جناح اداری ، جناح ارتشی (یک قشرشان البته ) همه دست به هم دادند و این دیوار بلندی که واقع شده بود بین ملت و آن چیزی که باید به آن برسد !!! و اسلام !!! آن را شکستید . خداوند به شما اجر عنایت کند . اما حالا تمام شده دیگر قضیه ؟ ما

حالا دیگر آسوده هستیم و هر کدام باید برویم سراغ کارهایمان ؟ یا خیر آسوده نیستیم باز هم ؟ باز هم بین راه هستیم . الان ما باز محتوای اسلام را ، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نکردیم . همه ما راءی دادیم به جمهوری اسلامی ، صحیح ، با راءی تنها اسلام نمی آید . به حسب رسمیت ، رسمیت مملکت ایران الان جمهوری اسلامی است به حسب راءی همه مردم ، اما محتوای اسلام باید در این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند . فقط ما بگوئیم جمهوری اسلامی و همه جهاتش غیر اسلامی باشد این اسلام نمی شود که . آن هم سابق می گفت اسلام ، معاویه هم داد می کرد اسلام ، نماز جماعت هم می رفت می خواند ، امام جماعت هم بود . خلفاء بنی العباس هم بعضی شان از فضلا و علما بودند و بعضی شان یا همه شان هم نماز جماعت می خواندند و آداب صوری را عمل می کردند لکن محتوای اسلام را اینها ، محتوای قرآن را اینها می خواستند تهی کنند . اینها با اعمالشان می خواستند که یک اسلام منهای محتوا (مثل حالا اسلام منهای روحانیت ، اسلام منهای محتواست . محتوای اسلام را اینها دارند درست می کنند) باشد . اینها می خواستند که یک اسلامی ، (اسلام را قبول داریم ، بله اسلام ) ، اما الفاظ فقط ، دیگر از حد لفظ نرود به محتوا .

محمد رضا خان هم اسلام را می گفت قبول داریم ، هیچ هم مضایقه نداشت از اینکه شما بروید در مساجد نمازتان را بخوانید

ولو اینکه این مضایقه این هم داشت از ترس یک جیز دیگر . انگلیس ها که آمده بودند عراق را گرفته بودند شنیدم که آن سردارشان دیده بود که یک کسی دارد بالای ماذنه یک چیزی می گوید ، اذان می گفتند . گفته بود این چیست ؟ گفته بودند

اذان می گوید . گفته بود که به که به امپراطوری انگلستان هم ضرر دارد این ؟ گفته بودند نه . گفت بگوید ، هر چه می خواهد بگوید نماز و روزه ما به امپراطوری انگلستان ضرری نداشت ، هیچ هم کاری نداشتند به تو ، هر چه می خواهید نماز بخوانید ، هر چه می خواهید روزه بگیرید ، آنی که به امپراطوری همه ضرر داشت آن اسلام و محتوای واقعی اسلام بود که مع الاسف بسیاریش منسی واقع شده است . سیاسات اسلام همچومنسی شده است که اصلا سیاست یک ننگی بود در اینجا ، می گفتند فلان آخوند سیاسی است و ساسهالعباد که در زیارت جامعه می خوانیم ، اگر به یک مقدس مآبی هم گفتند ، تعبیرش لابد می کرد اگر جرات نمی کرد بگوید که آن هم سیاسی است ، این یک چیز بود که یک کسی در حکومت دخالت بکند که این حکومت باید صحیح باشد جریان صحیح باید باشد . این از تبلیغات همان شیاطین بود که می خواستند قشر اسلام را صورتش را نگه دارند و ماها مشغول به همین صورت ها باشیم و محتوا نباشد در کارهایشان را انجام بدهند . محتوای اسلام که مهمش اسلام قیام لله ، نهضت لله ، جلوگیری از ظلم ظالمین ،

از ستم ستمکاران ، اجرای عدالت اسلامی اینها منسی باشد ، برویم هر چه دلمان می خواهد مساءله بگوئیم ، هر چه می خواهیم نماز بخوانیم . مساءله گفته نشود که باید جلوگیری از طاغوت کرد . این را نگوئید مساءله ، هر چه دیگر می خواهید بگوئید اما این نباید گفته بشود . سینه بزنید لکن هیچ صحبت از سیاست نکنید همان سینه بزنید بی محتوا . باید سینه زدن هم محتوا داشته باشد امسال باید چراغان بکنید با محتوا ، نه صرف چراغان صرف چراغان خوب است اما آن فایدهای که برای اسلام باید داشته باشد خصوصا چراغان برای کسی که قیام می کند ، چراغان برای قیام لله ، یک پرتوی باشد این چراغان از قیام لله ، از جلوگیری از مفاسد ، از ریشه کندن این ریشه های مفاسدی که الان بین مردم منتشر هستند باز ، این ریشه هائی که می خواهند نگذارند این نهضت پیش برود با هر صورت ، چراغان در کمال خوبی ، در کمال عظمت با محتوا ، باید امسال فرق کند با همه سال ها ، شما امسال باید جبران کنید آن جهات سابق را . یک وقت به وقوف است ، یک وقت به حمله . آن جهاد بود که آن روز کردید این هم جهاد است که امروز می کنید اما متوجه باشید که (ان تقوموا لله ، انما اعظکم بواحده ان تقومو الله ) اینکه نهضت ، قیام برای خدا باشد ، هر کاری می کنید برای خدا باشد نمایش نباشد برای خدا باشد ، پرنمایش (اما نه برای نمایش ، برای

خدا) محتوایش را حفظ کنید . گویندگانی بیایند در مجالس شما که مسائل را درست بگویند برایتان . ما الان به آخر نرسیدیم ما تا حالا جز یک الفاظی بیشتر نبوده ، البته کارهائی کردهاند اما آنی که ما می خواهیم تا حالا نشده است آنها ، یک رایی دادیم به جمهوری اسلامی و آن رژیم رفت و یک رژیم دیگری است لکن باید همه چیز اسلامی بشود . آن روزی ما به آخر مقصد رسیدیم که همه چیزمان اسلامی باشد ، بازار یک بازار اسلامی باشد . بازاری که یک متاعی را یک تومان می خرد و سی تومان به این فقرا و ضعفا می دهد این بازار اسلامی نیست . بازاری که قاچاق وارد می کند و به قیمت های گزاف می دهد و اقتصاد اسلام را می خواهد به هم بزند این اسلامی نیست ، این بازار اسلامی نیست اینها باید اسلامی بشود ، خودشان اسلامیش کنند . بازاری که به فکر ضعفا و فقرا نباشد ، بازاری که پهلویش ضعیف باشد و به فکر نباشد ، این بازار اسلامی نیست . ملتی که اینجا

قصرهای روی هم روی هم درست کنند و آنجا زاغه نشین ها باشند (شما همه زاغه نشین را دیدید چطورند لابد شماها دیدید من هم صورتش را دیدم ) یک مملکتی که زاغه نشین ها آنطور باشند و مردم به فکر اینها نباشند این مملکت ، مملکت اسلامی نیست صورت است محتوا ندارد این . حضرت امیر می فرماید (به حسب نقل ) که شاید در سر حدات یک کسی گرسنه باشد ، به خودش رنج می دهد

که مبادا یک کسی از او گرسنه تر باشد . آن امیر ماست ، او آقای ماست ، امام ماست . ما ، هی بگوئیم امام و اقتدا نکنیم به او ، در کارها هیچ اقتدا نباشد . امام معنایش این است ، شیعه معنایش این است که مشایعت کند همانطوری که تابوت را که می برند اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند تشییع کردند ، اگر تابوت را از این طرف می برند یکی از این طرف برود این را تشییع نکردند . شیعه باید اینطوری باشد مشایعت کن علی را . البته قدرت نداریم ما مثل او ، هیچ کس قدرت ندارد ، اما به زهد ، به تقوا ، به رسیدگی به مظلوم ها ، به رسیدگی به فقرا مشایعت کنیم از او نمی توانیم مثل او زندگی بکنیم ، نمی توانیم که مشی او را داشته باشیم ، قادر بر این نیستیم . او یک موجودی بوده ، معجزهای ، جمع ما بین تضاد ، جمع بین همه ضدها ر ا کرده بود . یک آدم در قدرت آنطور که به حسب نقل از این طرف می زد دو تا می کرد ، در جنگ می زد می کشت تمام کسانی که بر ضد اسلام بودند . از آن طرف یک آدم زاهد ، یک آدم عابد تا صبح بنشیند نماز بخواند . آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست ، آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست ، جمع می کرده او بین همه . ماها نمی توانیم اما می توانیم که اقتدا

کنیم به او تا حدودی ، می توانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان ، به ضعفایمان .

حفظ انقلاب درونی و تحول روحی ، بالاترین پیروزی هاست

یک تحولی در ایران پیدا شد تحول روحی که این تحول روحی از این غلبهای که کردید بر طاغوت و او را عقب زدید و همه دنیا به قول شما متحیر بود ، این تحول از آن بالاتر بود . تحول روحی که در ملت پیدا شد ، ملتی که از یک پاسبان می ترسید ریخت در خیابان ها بچه و بزرگش گفت ما شاه را نمی خواهیم ، از یک پاسبان می ترسید دیروز ، امروز اینطور شد . این تحول ، تحول روحی بود که خدا داد . ملتی که چک و چک می کرد در معاملاتش برای زیاد شدن و کم شدن ، در یک برهه از زمان همچو انسانی رفتار می کرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برایش حاصل شده بود که یکی از آقایان می گفت که دیدم یک زنی یک چیزی در آن تظاهرات ، آنوقت که تظاهر می کردند یک زنی یک کاسهای دستش است پول در آن است گفتم لابد مثلا فقیر است تا رسیدیم به او دیدیم می گوید که امروز تعطیل است و اینهائی که دارند می روند ممکن است بعضی شان بخواهند تلفن کنند پول هم که حالا نمی توانند پیدا کنند من اینها را گذاشتهام برای تلفن . این یک امر کوچکی است ولی خیلی بزرگ است ، یک تحولی است که عظمتش خیلی زیاد است . در یک برهه از زمان آنوقتی که انقلاب بود و فشار بود وقتی که آنطور که من

می شنیدم وقتی که این آقایان که در خیابان می آمدند عبور می کردند از اطراف ، از خانه ها چیز به آنها می دادند ، آب می آوردند گلاب می زدند ، چه می دادند ، ساندویچ می دادند . یک حس انسانی تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب . این انقلاب روحی از آن انقلابی که در خارج واقع شد عظمتش زیادتر است . اگر این انقلاب را ما حفظ بکنیم و آقایان حفظ بکنند ، بدانند که از همه پیروزی ها بالاتر است ، این انقلاب روحی را حفظش بکنید ، حالا که رسیدیم ما به مثلا یک قسم از پیروزی و آن رفع موانع است ، حالا مدتی اعتصاب شده است و مثلاکم دخلی شده است ، حالا اینطور نباشد که تلاقی بخواهید در آورید . تلافی آن اعتصاب هائی که کردید حالا بخواهید به جان مردم بیفتید و تلافی کنید . اگر اینطور باشد ، آن روحیه اسلامی الهی از دست رفته است و اگر آن روحیه از دست رفت پیروزی هم از دست ما می رود . این را باید حفظش کنید ، این تحول روحی را باید حفظش کنید . نگویند که حالا گذشت و دیگر چطور هر که برود سراغ کار خودش و هر که سر کسب خودش و آنطوری که هر روز تقریبا (حالا با کم و زیادش ) به ما هی می آیند شکایت می کنند که گرانفروشی چقدر شده . گرانفروشی چه شده ، قاچاق گری چقدر شده ، هروئین فروشی چقدر شده ، تریاک فروشی چقدر شده ، اگر برگردد آن

تحول روحی که یک برهه از زمان بود و شما را به پیش برد اگر خدای نخواسته آن برگردد خوف این است که جهات دیگر هم برگردد . عنایت خدا برگردد . عنایت خدا به این ملت ، عنایت خدا به این ملت این پیروزی را به ما داد ، هیچ کس نکرد خدا کرد . هیچ کس نیست آن که هست خداست عنایت کرد به ما ، این حس تعاون که در مردم پیدا شد رحمت خدا به اینها توجه پیدا کرد . خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به بندگان خودش ، به ضعفا عنایت دارد . این حس تعاون که پیدا شد رحمت خدا دنبالش بود ، این رحمت خدا و عنایت خدا شما را به پیروزی رساند کوشش کنید این را نگهش دارید . اگر نگه داشتید پیروزی شما تا آخر است ، تا آخر آخر و اگر خدای نخواسته از دست ما برود نمی دانم چه می شود . من امیدوارم که امسال با شکوه هر چه تمامتر و با محتوای هر چه تمامتر این جشن بزرگ انشاءالله تعالی انجام بگیرد و آقایان همه با سلامت و سعادت و آقا انشاءالله . به سلامت و همه مان با هم این نهضت را به پیش ببریم که همه باهم یک جمهوری اسلامی ، با محتوای اسلامی در همه جهات خداوند تاءییدتان کند انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/3/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پرسنلنیروی دریائی بندرعباس

آزادی ، امانت بزرگ الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

اول باید تشکر کنم از شما آقایان که از راه دور آمدید برای ملاقات ما و خوشوقتم از اینکه مواجه با هم هستیم و می توانیم

صحبت ها را با هم بکنیم . ما گذشته را پشت سر گذاشتیم و بحمدالله موفقیت آمیز بود . به گذشته خیلی نباید نظر کرد ، عمده آینده است . تکلیف فعلی ما چیست ؟ و تکلیف بعد از این و آینده ما؟ فرق نیست بر اینکه ما همه مکلف هستیم به تکلیف های الهی برای حال و برای آینده . در حال حاضر می دانید که آشفتگی هایی در کار است و توطئه هائی برای اخلال ، تکلیف ما در این حال که اخلالگرها که می خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد چیست و تکلیف آینده ما چیست ؟ ما تا کنون آزادی را به دست آوردیم . همه الان آزادانه از محل خودتان آمدید و با هم ملاقات می کنیم که قبل از این چنین آزادی برای شما نبود ، برای ما هم نبود . ماالان آزاد هستیم . آزادی یک نعمت بزرگ الهی است آیا در این موقع که آزاد هستیم ، ببینیم که از این آزادی آیا سوء استفاده می کنیم یا استفاده مشروع ؟ آزادی یک امانت الهی است که خداوند نصیب ما کرد ، آیا این امانتی که خدای تبارک و تعالی به ما داد و ما را آزاد کرد ، با این آزادی چه می کنیم ؟ آیا آزادی را صرف صلاح ملت و اسلام می کنیم ؟ یا آزادی را صرف جهاتی که بر خلاف مسیر نهضت و بر خلاف رضای خداست ؟ خداوند با نعمت آزادی ما را امتحان می کند الان ما همه در حیطه امتحان گذاشته شدیم . قشرهای ملت همه از روحانیون

گرفته است تا دانشگاهی ، از نیروی هوائی گرفته است تانیروی زمینی و تا نیروی دریایی ، بازارهای اسلام ، سرحدات اسلام ، عشایر ایران همه ما الان آزادیم و در تحت امتحان خداوند ما را با این نعمت امتحان خواهد کرد . اگر ما آزادی را در مسیر خودش برای صلاح ملت ، برای صلاح اسلام ، در خدمت کشور ، از این آزادی استفاده کردیم ، از امتحان درست بیرون آمدهایم و اگر خدای نخواسته آزادی را صرف کردیم بر خلاف مسیر ملت و اسلام ، حالا که آزاد شدیم خودمان را به هرج و مرج بکشیم ، حالا که آزاد هستیم به زیر دستان خودمان ظلم کنیم ، حالا که آزاد هستیم بر خلاف نظامات اسلامی و بر خلاف نظامات ملی عمل کنیم . هرج و مرج بپا کنیم چون آزاد هستیم ، تحت هیچ قاعده نباشیم تحت هیچ یک از قواعد اسلامی و ملی نباشیم ، اگر اینطور باشد ، آزادی را سلب کردیم بر خلاف مسیر ملت و برخلاف مسیر اسلام . توجه داشته باشید که از این امتحان آبرومند بیرون بیاییم . اگر من طلبه وقتی آزاد شدم به رفقای خودم ، به زیردستان خودم ، به دوستان خودم تعدی کردم ، برخلاف مسیر نهضت عمل کردم ، برخلاف مسیر ملت عمل کردم ، من به این آزادی که خدای تبارک و تعالی داده است خیانت کردهام . اگر شما برادرهای نظامی من هم حالا که آزادی پیدا کردید بخواهید از این آزادی سوء استفاده کنید ، برخلاف مسیر ملت ، برخلاف مسیر کشور عمل بکنید ، برخلاف نظامات

مقرر عمل بکنید ، شما هم مثل من از این امتحان بیرون نیامدید و خدای نخواسته خیانت کردید . امانت خدا را حفظ کنید . به امانت خدا خیانت نکنید .

آزادی را در صلاح ملت و صلاح کشور صرف کنید

شما آزادید ، آزادی را صرف کنید در صلاح ملت ، در صلاح کشور . و آزادی برای این نیست که هر کسی هر کاری می خواهد بکند ، قاچاق فروشی بکند ، گرانفروشی بکند ، سرحدات را به هم بزند ، نظام را به هم بزند ، جهات مقررات ملی و دولتی و اسلامی را ملاحظه نکند ، معنای آزادی این نیست ، آزادی در حدود مقررات است ، مقررات را باید حفظ کرد و کسی حق ندارد به شما تعدی بکند ، شما آزادید و کسی حق ندارد شما را محدود کند لکن مقررات را باید همه حفظ بکنیم ، من که در اینجا هستم و شما که در سرحدات هستید ، باید مقررات را حفظ بکنیم باید نظامات راحفظ بکنیم ، باید جهاتی را که مقرر شده برای ما و شما هم حفظ بکنیم تا انشاءالله این کشور را به سامان برسانیم . اگر من که اینجا هستم بر خلاف مقررات عمل کنم و آن که در تهران است بر خلاف مقررات عمل کند و آن که در سرحدات است برخلاف مقررات عمل کند ، خدای نخواسته این نعمت را که خدا به ما داده است و باید شکر او را بکنیم ، کفران او را کردهایم و خدای نخواسته از ما گرفته می شود و باز بر می گردیم به سال های سابق و به گرفتاری های سابق . شما

آقایان و ما اینجا ، شما آنجا و همه ملت در هر جا که هستند باید از آزادی استفاده صحیح بکنند ، از آزادی استفاده های سوء نکنند . همه باید با مقرراتی که شرع و عقل معین می کند ، با نظاماتی که باید عمل به آن کرد ، همه با هم به این نظامات عمل بکنیم ، به این مقررات عمل بکنیم . من از شما دوستان عزیز ، فرزندان محترم که در سرحدات هستید و در آنجا زحمت می کشید و در هوای گرم برای اسلام و برای کشور خودتان خدمت می کنید کمال تشکر را دارم و امیدوارم که شما خودتان سرحدات راحفظ کنید و نگذارید قاچاق وارد بشود ، خصوصا اسلحه قاچاق و مواد مخدرهای که برای ملت ما مضر است ، خود شما باید آنجا فعالیت کنید و جلوگیری از این مطالب بکنید . خداوند به همه شما سلامت و سعادت و عزت و عافیت عنایت کند شما را جزء فداکاران اسلام قرار بدهد .

والسلام علیکم ور حمه الله و برکاته

تاریخ : 11/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان اهواز

نهضت اسلامی عامل مجتمع شدن همه اقشار

بسم الله الرحمن الرحیم

این نهضت بحمدالله تا کنون بسیار ثمر بخش بوده است گر چه ما در اوایل امر هستیم . این نهضت موجب شد که ما و شما در یک محل مجتمع بشویم و مسائلی که داریم طرح بکنیم . قبل از این یک همچو امری میسور نبود ، ما در کنار بودیم و شما در کناری دیگر و سایر اقشار ملت هم متفرق . این نهضت الهی موجب شد که آن متفرقات مجتمع بشوند و آن مطلبی که باید بشنوند و بگویند ، با

هم در میان بگذارند تا انشاءالله مسائل حل بشود و ما به آن مقصدی که داریم نائل بشویم .

مقصدمان این نبود که فقط محمد رضا برود ، مقصد اسلام است

مسائل زیاد است لکن مهم ، الان که ما دربین راه هستیم و به مقصد نرسیدیم ، فقط موانع را رفع کردهایم والا مقصد ما بالاتر از این معانی است ، مهم این است که نهضت محفوظ باشد . این نهضتی که این قدرت را داشت که یک همچو قدرت شیطانی را در هم شکست و محمدرضا در عین حال که خودش یک قدرت عظیم بود دنبال او هم همه قدرت ها ، همه قدرت هائی که در عالم بودند با او موافق بودند و با ما مخالف ، معذلک این نهضت چون یک نهضت الهی بود ، نه یک نهضت مادیگرائی ، نهضت ملی ، یک نهضت الهی ، یک نهضت اسلامی بود از این جهت پیروز شد و تمام قدرت ها نتوانستند این شیطان را نگه دارند . او رفت و دیگر برگشت ندارد ، لکن مساءله این نبود که او برود ، مساءله این بود که دنبال رفتن او قطع ایادی همه قدرتمندها بشود و این هم شده است ، البته ریشه هائی دارد و انشاءالله اینها هم از بین خواهند رفت ، لکن مساءله این هم نبود ، مساءله اساسی ما این نبود که رژیم سلطنتی برود و قطع ایادی دیگران بشود ، اینها همه مقدمه بود برای مساءله اساسی ما ، او اسلام است . انبیا که جنگ می کردند با مخالفین توحید ، مقصدشان این نبود که جنگ بکنند و طرف را از بین ببرند ، مقصد اصلی این بود

که توحید را در عالم منتشر کنند ، دین حق را در عالم منتشر کنند . آنها مانع بودند اینها می دیدند که این مانع را باید برداشت و به مقصد رسید . رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مقصدشان این نبود که مشرکین مکه را از بین ببرند و یا مشرکین جزیره العرب را از بین ببرند ، مقصد این بود که دین اسلام را منتشر کنند و حکومت ، حکومت قرآن باشد ، حکومت اسلام باشد . آنها چون مانع بودند از اینکه این حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند منتهی به جنگ می شد و معارضه ، آنها معارضه می کردند با حکومت اسلامی ، اینها مقابله می کردند . جنگ ها ، جنگ های زیادی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است ، همه برای این معنا بوده است که موانع را از سر این مقصد الهی ، مقصد اعلی که دارند و آن تحکیم حکومت اسلامی ، حکومت الله ، حکومت قرآن ، همه برای این بود ، به طوری که اگر چنانچه معارض با این نبودند معلوم نبود که جنگ پیش بیاید . معارضه داشتند و نمی گذاشتند که این حکومت تحقق پیدا بکند ، جنگ پیش آمد . ملت ایران و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود ، رژیم سلطنتی از بین برود ، دست اجانب کوتاه بشود ، اینها همه مقدمه بود ، مقصد اسلام است .

ما می خواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت ، احکام اسلام در این مملکت جریان پیدا بکند .

اگر ما فرض کنیم که حکومت رژیم سلطنتی از بین برود و یک رژیم دیگری بیاید که آن رژیم دیگر ، ایادی دیگران هم از او ، از مملکت ما قطع بشود ، یک رژیمی بیاید اما رژیم اسلامی نباشد ، برخلاف اسلام باشد ، این مقصد ما حاصل نشده . اگر مقصد این بود که محمدرضا برود و دست اجانب قطع بشود ، بله ، اما اگر مقصد اصلی ما این است که اسلام تحقق پیدا بکند ، اگر مقصد اصلی ملت ایران این است که جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند ، حکومت عدل الهی تحقق پیدا بکند ، رفتن آنها همه مقدمه بری این مطلب است .

این اشتباه نشود که ما می خواستیم که او برود ، رفت ، تمام شد ، خیر ، تمام نشده است . این مانع از کار بود چون مانع بود که ما به مقصد برسیم با او معارضه کردیم . او نمی گذاشت که عدل الهی تحقق پیدا بکند ، او نمی گذاشت که مملکت ما یک مملکت اسلامی با یک حکومت عادل باشد و محقق بشود این رژیم ، از این جهت معارضه شد با او ، او رفت . اگر به جای اینکه او رفت یک رژیم دیگری تحقق پیدا کند مثل یک رژیمی که در اروپا هست مثلا ، مثلا مثل فرانسه ما بخواهیم بشویم که ما رژیم محمدرضا را کنار بگذاریم ، یک رژیمی مثل رژیم فرانسه که کاری به اسلام ندارد ، اگر اینطور باشد اینهمه خون ریختن ملت ما برای این نبوده است که حالا یک مملکتی باشد ، مملکت اسلامی

نباشد ولو رژیم سلطنتی هم نباشند . یک رژیم غیر اسلامی خیر . بسیارند رژیم آزاد منشانه ، رژیمی که استقلال هم دارد ، آزادی هم می دهد اما یک آزادی می دهد که بروفق اسلام نیست . احکام ، احکام اسلام نیست . رژیم ، رژیم اسلام نیست . عدالت اسلامی به آنطوری که در اسلام است نیست ، ما همچو چیزی را نمی خواستیم و نمی خواهیم .

ما دنبال تحقق اسلام هستیم ، نه اسم اسلام

حالا که ما می گوئیم جمهوری اسلامی ، معنایش این نیست که فقط ما راءی به جمهوری اسلامی دادیم دیگر به باقی کارهای دیگر کار نداریم . جمهوری اسلامی معنایش این است که همه مردم راءی بدهند یا اکثریت راءی بدهند به اینکه جمهوری لکن احکام ، احکام اسلام ، جمهوری که در او قانونش

قانون اسلام باشد . اگر یک جمهوری باشد که قانونش قانون اسلام نباشد ، این آن نیست که ملت ما می خواهند و راءی بر آن دادند . اینهمه خون دادند مردم به اینکه اسلام تحقق پیدا بکند ، دنباله کار انبیاست ، دنباله کار رسول خداست ، دنباله کار امیرالمومنین علیه السلام است ، دنباله کار سیدالشهدا است سیدالشهدا خونش را داده برای همین که اسلام تحقق پیدا بکند ، یزید می خواست اسلام را از بین ببرد . ما دنبال این هستیم که اسلام تحقق پیدا بکند ، جمهوری اسلامی پیدا کردیم کافی است برای ما . ما در هر یک از مواردی که هست ، در تمام شؤ ون مملکت مان می خواهیم که احکام اسلام باشد ، قرآن حکومت کند بر ما ، قانون اسلام بر ما

حکومت کند ، هیچ کس دیگر حکومت نداشته باشد و ما الان بین راه هستیم و نرسیدهایم به مقصد .

عمال اجانب چون از اسلام می ترسند ، هر چیزی که ترویج از اسلام بکند از او می ترسند

مع الاسف می بینید که در اطراف ، خصوصا در اطراف شما ، مفسده جوها افتادهاند و می خواهند نگذارند این کار را انجام بگیرد . اینها عمال خارجی هستند ، اینها اشخاصی نیستند که برای ملت ما بخواهند دلسوز باشند ، اینها می خواهند که این جمهوری اسلامی که از آن می ترسند و اربابانشان هم از همین جمهوری اسلامی ، از اسم اسلام می ترسند و لهذا عمالشان به این راه افتادند که جمهوری لازم نیست جمهوری اسلامی باشد ، خوب ، جمهوری باشد ، جمهوری ایرانی باشد ، جمهوری دموکراتیک باشد . این برای این است که اینها از اسلام می ترسند ، از اسلام آن چیزهائی که باید نبینند دیدند ، اسلام تو دهنی به آنها زد و بیرونشان کرد از مملکت . اینها از این می ترسند و لهذا کوشش می کنند خودشان و عمالشان که به هر صورت هستند ، آنهایی که به هر صورت هستند کوشش می کنند که این کلمه اسلام تو کار نباشد هر چه می خواهد جایش باشد . آنها راضی هستند که هر چه جای کلمه جمهوری اسلامی ، هر چه می خواهید بگذارید ، اسلام نباشد دیگر هر چه می خواهد باشد .

در مملکت ما روحانی قدرت نداشته باشد ولو کمونیست قدرت داشته باشد . اینها دنبال این هستند ، اینها از روحانی می ترسند و

از اسلام می ترسند ، چون از اسلام می ترسند ، از آن کسانی که مروج اسلام هستند می ترسند . از منبری می ترسند برای اینکه مروج اسلام است ، از روحانی و اهل محراب می ترسند برای اینکه مروج اسلام است . چون از اسلام می ترسند هر چیزی که دنباله اسلام باشد ، هر چیزی که ترویج از اسلام بکند از او می ترسند و نمی خواهند او را .

و لهذا نعمه اینکه (لازم نیست که اسلام باشد ، جمهوری باشد جمهوری دمکراتیک باشد ، لازم نیست که اسلام پهلویش بگذارید ، اسلام باشد منهای روحانیت ، روحانیت نباشد ولو اسلام باشد) . معنایش این است که اسلام باشد منهای اسلام . اگر روحانیت نباشد اسلام را هیچ کس نمی تواند نگه دارد . اینها اصلا نقشه بر این است که اسلام نباشد برای اینکه اینها سیلی خوردند از اسلام احساس کردهاند الان که اسلام است که این پیروزی را حاصل کرده ، شهادت است که این پیروزی را حاصل کرده ، شهادت است که این پیروزی را حاصل کرده ، شهادت هم حفظ اسلام است ، از اول اسلام با شهادت پیش برده ، حالا هم که می بینید که جوان های ما شهادت را می خواهند . همین امروز هم که من این بیرون ایستاده بودم یک جوان برومندی فریاد می کرد از آنجا که شما دعا کنید که من شهید بشوم . این حس بود که ما را پیش برد ، این حس شهادت بود و این حس جلو آمدن برای اسلام و شهادت بود که ما را به

پیروزی رساند و اینها از این می ترسند . از اسلام ، اینها می ترسند .

می شود گفت که بانوان این نهضت را پیش بردند

شما فکری بکنید که این معنای اسلامی ، این جمهوری به معنای اسلامی ، به همین معنا که عرض کردم که محتوا اسلام باشد ، تو دانشگاه وقتی برویم اسلام باشد ، تو دادگستری وقتی برویم اسلام باشد ، تو وزارت خارجه برویم اسلام باشد ، تو ادارات برویم اسلام باشد ، تو بازار برویم اسلام باشد ، صحرا برویم اسلام باشد ، شهر برویم اسلام باشد ، کوشش کنید که این معنا حاصل بشود . اگر این معنا حاصل شد شما تا آخر پیروز هستید . با هم باشید همه تان ، همه با هم باشید . شما یک نصیب زیادی در این نهضت دارید . می شود گفت که بانوان این نهضت را پیش بردند برای اینکه بانوان ریختند توی خیابان ها ، در صورتی که بانوان بنابراین نبود که بریزند در خیابان ها ریختند توی خیابان ها . مردها اگر یک سستی هم احتمال می رفت در آنها باشد همان معنا آنها را شجاع کرد . مرد وقتی دید زن ها آمدهاند مشغول یک عملی هستند ، مردها شجاع می شوند . شما بودید این پیروزی را نصیب اسلام کردید و شما سهم زیادی در این پیروزی دارید ، این سهم را نگه دارید . این پیروزی که دنبال این بود که همه با هم یک تحول روحانی پیدا کرده بودید ، یک تحولی که از عالم غیب شما را متحول کرده بودند ، این تحول روحانی را حفظ کنید ، وحدت کلمه را حفظ کنید

. الان ما بین راه هستیم ، ما کار زیاد داریم تا همه احکام اسلام جریان پیدا نکند ، ما در راهیم . آنوقتی که همه احکام اسلام جریان پیداکرد ، آنوقت ما رسیدیم به مقصد . مقصد اسلام است . این را حفظ کنید ، این وحدت کلمهای که پیدا شد و این اسلامیتی که پیدا شد و این تحول روحی که پیدا شد ، این را حفظ کنید . انشاءالله تعالی پیروز هستید . خداوند انشاءالله شماها را پیروز کند و شماها را سعادتمند کند و در دنیا و آخرت شما سعید باشید و انشاءالله هستید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/3/58

بیانات امام خمینی در دیدار با ورزشکاران و کارمندان تربیت بدنی

شما با اسلام این پیروزی را پیدا کردید

بسم الله الرحمن الرحیم

این چه قدرتی است که شما و ورزشکاران را با یک طلبه مجتمع کرده است ؟ این چه قدرتی است که دانشگاهی را با سایر اقشار همراه کرد؟ و این چه قدرتی بود که تمام اقشار ملت ما را ، زن و مرد ، بچه و بزرگ در هر کسوتی که بودند به خیابان ها کشیده و بر ضد طاغوت آنها را مجهز کرد؟ غیر از اسلام بود؟ این اسلام بود که همه را با هم مجتمع کرد و این اسلام بود که شما را پیروز کرد و این اسلام است که سعادت همه انسان ها را تامین می کند . نه سعادت دنیائی فقط ، سعادت دنیا و آخرت . آزادی که در پناه اسلام باشد ، استقلال که در پناه اسلام باشد ، سعادت برای کشورها و برای کشور ما تهیه می کند ، تامین می کند . شما با اسلام این پیروزی

را پیدا کردید و با اسلام باید این پیروزی را تعقیب کنید .

ما باید بیدار باشیم توطئه ها را خنثی کنیم

شما باید الان توجه کنید به اینکه دشمن در توطئه است و می خواهد که این وحدتی که در اقشار ملت ما حاصل شد این را از بین ببرد ، الان همه آن اشخاصی که بر خلاف مسیر شما هستند ، بر خلاف مسیر ملت ما هستند ، بر خلاف مسیر قرآن و اسلام هستند ، بر خلاف مسیر پیغمبر و ائمه اطهار (ع ) هستند اینها دارند با هم مجتمع می شوند و توطئه می کنند ، البته نمی توانند ، کاری هم از آنها نمی آید لکن ما هم نباید غافل باشیم ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه اینها با هم مجتمع بشوند خنثی کنیم . مطالعه کنید در حال اینهائی که الان دارند خرابکاری می کنند ببینید که اینها از کجا آمدند ، منشاءش چیست ، از کجا پیدا شدند ، اینهائی که نبودند ، بعد از اینکه انقلاب پیروز شد پیدا شدند ، حالا هر کدام در یک جائی بودند و اگر بودند در خفا بودند و اگر در خارج ایران بودند ، در خارج بودند ، حالا که انقلاب رسید اینجا یکی یکی از اطراف آمدند و با هم دارند خودنمائی می کنند . این اقشار مختلفی که حالا تازه پیدا شدند با اسم های مختلف ، می بینید که مسیرشان بر خلاف مسیر شماست ، حرف هایشان غیر از این حرف هائی است که شما می زنید . شما فریادتان اسلام است آنها چیزهای دیگر می گویند . اینها راباید

مطالعه کنید . شماها ببینید که از کجا پیدا شدهاند اینها تازه پیدا شدند ، از کجا آمدند ، چطور شده است که حالا آمدند و می خواهند نگذارند این نهضت ما به ثمر برسد . توطئه ها را خنثی کنید .

ورزشکاران با ایمان پشتوانه ملت و اسلام

مملکت ما همین طوری که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شماها هم احتیاج دارد به این قدرت شما هم احتیاج دارد . این قدرت وقتی با ایمان باشد ، وقتی که زورخانه با قرآن باشد ، با ایمان باشد ، پشتوانه یک ملت است . وقتی قهرمان ها قهرمان های اسلامی باشند پشتوانه یک ملت هستند ، باوزی یک ملت هستند . آنها می خواستند قهرمان باشد لکن قهرمان آریامهری باشد چون پشتوانه ملت نمی توانست باشد . آنها همه چیز را می خواستند برای خودشان ، ما و شما همه چیز را می خواهیم برای خدا ، برای اسلام ، آنچه که پشتوانه ملت است ، پشتوانه اسلام است ، آن مردهای با ایمان هستند ، ورزشکار با ایمان ، روحانی با ایمان ، دانشگاهی با ایمان ، بازاری با ایمان ، دهقان و کشاورز و کارگر با ایمان ، اینها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دست های خائنانه کسانی که می خواهند همه چیز ما را ببرند ، قدرت مادی ما ، قدرت معنوی ما را از بین ببرند ، اینها هست که نمی گذارند . ایمانتان را تقویت کنید ، به اسلام پناه ببرید ، همه مان به اسلام پناه ببریم ، همه جا یاد خدا باشیم . من می دانم که ورزشکارها

در گودهای زورخانه یاد خدا هستند ، یاد امیرالمومنین هستند ، تقویت کنید این یاد خدا را تقویت کنید ، این یاد مولا را و همه با قدرت ، همه با ایمان انشاءالله به پیش ببرید . خداوند همه شما را موفق کند و همه سالم و سعادتمند باشید . من خدمتگزار همه شما هستم .

تاریخ : 12/3/58

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

با فرا رسیدن پانزدهم خرداد خاطره غم انگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید می شود ، روزی که بنابر آنچه که مشهود است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم کشیده ما به خاک و خون کشیده شد ، روزی که طلیعه نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده نهضت عظیمی که بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسئول و متعهد ، در مقابل محمدرضا پهلوی که مخالفتش با اسلام عزیز آشکار و آشکارتر شد ، شکل گرفت . روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثهای ناگوار اعتراض با موج عظیم انسانی اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائله پانزده خرداد 12 محرم را هر چه دردناکتر بوجود آورد .

محرم چه ماه پرغائلهای و چه ماه خونی ، و چه ماه حماسه آفرینی ، ماهی که دستگاه شاهنشاهی بنی امیه را در هم کوبید و ماهی که رژیم شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله جنایتکاران را در هم پیچید .

ملت ما نه محرم را که شاهد قتل عام های وحشیانه جباران است فراموش می کند و نه

پانزده خرداد را که سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت است .

نهضت از حوزه علمیه قم مرکز فقاهت راستین برخاست و برق آسا در سایر حوزه های علمیه و دانشگاه ها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت و همه را به میدان مبارزه کشید و در سال های اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد و ملت بزرگ با شعار اسلام و فریاد الله اکبر و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بن کند و ملت ما این روز را عزیز می شمارد و من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می کنم و برای بزرگداشت شهدای خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ می نشینم به امید آنکه با خواست خداوند متعال باقیمانده ریشه های گندیده استعمار از بیخ و بن کنده شود و جمهوری اسلامی مبنی بر احکام نورانی قرآن مجید در کشور ما مستقر گردد .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15 / 3 / 58

بیانات امام خمینی به منسبتت سالگرد 15 خرداد

اشاره

پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به راهنمائی روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

پانزده خرداد چرا بوجود آمد؟ و مبداء وجود آن چه بود؟در دنباله آن در سابق چه بود؟و الان چیست ؟و بعدها چه خواهد بود؟

پانزده خرداد را کی بوجود آورد؟ و دنباله آن را کی تعقیب کرد؟ و الان کی همان دنباله راتعقیب می کند؟و پس از این امید به کیست ؟

پانزده خرداد برای چه مقصدی بود؟ و تاکنون برای چه مقصدی است و بعدها برای چه مقصدی خواهد بود؟

پانزده

خرداد را بشناسید و مقصد پانزده خرداد را بشناسید و کسانی که پانزده خرداد رابوجود آوردند بشناسید و کسانی که پانزده خرداد ، را دنبال کردند بشناسید و کسانی که از این به بعد امید تعقیب آنها هست بشناسید و مخالفین پانزده خرداد و مقصد پانزده خرداد را بشناسید .

پانزده خرداد از همین مدرسه شروع شد . عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود و بعد از اینکه صحبت هائی و افشاگری هائی شد ، دنباله آن منتهی به پانزده خرداد شد .

پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمائی روحانیت و همین جمعیت ها که الان اینجا هستند ، اینها بودند که 15 خرداد را بوجود آوردند . همین صنف جمعیت بودند که 15 خرداد را بوجود آوردند و همین صنف جمعیت بودند که کشته شدند . همین طبقه از افراد اسلامی که برای اسلام قیام کردند و هیچ نظری جز اسلام نداشتند ، 15 خرداد را بوجود آوردند همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام ندارند ، در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنباله کردند . از همین جمعیت که مقصدی غیر از اسلام ندارند امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند .

باید دید این جمعیت کی هستند ، اینها که 15 خرداد را بوجود آوردند و آن ها که در 15 خرداد به طوری که مشهور است 15000 فدائی دادند و آنهائی که پس از پانزده خرداد و پانزده های خرداد و پس از قتل عام 15 خرداد و قتل عام های دیگر در میدان ها آمدند

، چه قشری از جمعیت بودند؟ آنهائی که پانزده خرداد را بوجود آوردند ، آنهائی که دنباله 15 خرداد را تاکنون رساندند ، آنهائی که برای شکستن سد رژیم از جمعیت بودند . حق مال همین قشر از جمعیت است ، دیگران هیچ حقی ندارند .

الان کی منحرف دارد می کند مسیر ملت ما را؟ چه گروه هائی هستند که ملت ما را از این مسیر می خواهند منحرف کنند؟ چه جمعیت هائی هستند که نهضت اسلامی را می خواهند از اسلامیتش منحرف کنند؟ اینها گروه هائی هستند که عدهای از آنها نمی دانند قضایا را جاهلند و عدهای هستند عالما ، عامدا با اسلام مخالفند .

آنهائی که جاهلند باید هدایت کرد ، باید گفت به آنها که ای آقایان که خیال می کنید به غیر اسلام در ایران می تواند چیزی پیش ببرد ، ای کسانی که گمان می کنید غیر اسلام رژیم را ساقط کرده است ، ای کسانی که احتمال می دهید که غیر مسلمین و غیر اسلام کس دیگر دخالت داشته است ، شما مطالعه کنید ، بررسی کنید اشخاصی که در پانزده خرداد جان دادند ، سنگ های قبرهای آنها را ببینید کی بودند اینها ، اگر یک سنگ قبر از این قشرهای دیگر غیر اسلامی پیدا کردید ، آنها هم شرکت داشتهاند . اگر در قشرهای اسلامی ، یک سنگ قبر از آن درجه های بالا پیدا کردید ، آنها هم شرکت داشتهاند ولی پیدا نمی کنید ، هر چه هست این قشر پائین است ، این قشر کشاورز است ، این قشر کارگر است ، این تاجر مسلم

است ، این کاسب مسلم است ، این روحانی متعهد است هر چه هست از این قشر است . پس 15 خرداد را به تبع اسلام اینها بوجود آوردند و به تبع اسلام اینها حفظ کردند و به تبع اسلام اینها نگهداری می کنند .

نظر آن ملتی که نهضت را بوجود آورد و قدرت های بزرگ را شکست ، میزان است کسانی که گمان می کنند غیر قدرت اسلام می توانست یک همچو سدی رابشکند ، در خطا هستند . و اما آن قشری که به واسطه مخالفت با اسلام با ما مخالفت می کنند ، آنها باید علاج به هدایت (اگر ممکن است علاج ) کرد و الا با همان مشتی که رژیم را از بین بردید ، آن وابسته ها را هم از بین خواهید برد .

از 15 خرداد تا کنون آنچه شده است ، آنچه تحقق پیدا کرده است با فعالیت همین قشر و با جان نثاری همین جمعیت و با خون دادن همین طبقه بوده است . اینها حق دارند در همه چیزهائی که باید تحقق پیدا بکند راءی بدهند . آنهائی که در خارج بودند و حالا آمدهاند و آنهائی که در خارج صف بودهاند و حالا وارد صف شدهاند هیچ حقی در این نهضت ندارند و نظر آنها هیچ اعتباری ندارد . نظر آن ملتی که نهضت را بوجود آورد و قدرت های بزرگ را شکست و بعد از این هم دنبال همین قدرت خواهد بود ، تمام حق مال اینهاست ، نظرهای اینها میزان است . نظرهای دیگران اگر موافق با نظر اینهاست ، اگر دنباله اسلام است

، اگر با حفظ اسلام و احکام اسلام است ، اهلا و مرحبا و اگر انحراف است و اگر انحرافات است ، آنها باید بروند آنجائی که قبلا بوده اند .

انحرافات را از کجا بشناسیم ؟ از کجا بدانیم که قشر نهضت بوجود آور ، با قشرهای مخالف نهضت کیست ؟ از کجا بفهمیم ؟ از نوشته های آنها ، ازگفتار آنها ، از اجتماعات آنها ، از میتینگ های آنها . هر اجتماعی که بر اساس اسلام و قوانین اسلام است ، بر مسیر این ملت است و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلمفرسائی که بر خلاف مسیراسلام است ، هر چه باشد خلاف این نهضت است . مخالفین شما می خواهند خون را شما دادید ، استفاده را آنها ببرند . مخالفین شما می خواهند زحمت ها را شما کشیدید میوه ها را آنها بچینند . مخالفین شما ملت ستمدیده هیچ رنجی نبردند ، در زمان طاغوت هم هیچ رنجی نبردند برای اینکه تبع بودند ، موافق بودند یا ساکت بودند ، حالا که شما سفره را پهن کردید ، اینها به دور سفره نشستهاند برای استفاده . کاش می گفتند شما هم شریک لکن می گویند ما و شما نه . ما و روحانیت نه . ما و قشرهای دیگر نه . همه چیز را برای خودشان می خواهند ما و اسلام نه .

ای غرب زدگان ، انسان بی محتوا به خود آئید!

ای غربزده ها! ای اجنبی زده ها! ای انسان های میان تهی ! ای انسان های بی محتوا ، به خود آئید ، همه چیزخودتان را غربی نکنید . ملاحظه کنید چیزهائی که

در غرب است ، چیزهای خوبی که در غرب است ، ملاحظه کنید جمعیت حقوق بشر که در غرب است ، ببینید چه اشخاصی هستند و چه مقاصدی دارند ، اینها حقوق بشر را می خواهند ملاحظه کنند یا حقوق ابرقدرت ها ، را؟ اینها دنبال ابرقدرت ها هستند و حقوق ابر قدرت ها رامی خواهند تامین کنند .

شما ای حقوقدان های ما ، ای جمعیت حقوق بشر! دنباله این حقوقدان ها نروید ، شما مثل این قشر ، این قشر زحمتکش ، حقوق رااجرا کنید . اینها جمعیت حقوق بشر هستند ، اینها برای حقوق بشر زحمت می کشند ، اینها تامین آسایش بشر را می کنند و شما صحبت می کنید ، اینها عمل می کنند . این کارگرها ، این دهقان ها ، اینها جمعیت حقوق بشر و حقوقدان هستند . اینها عمل می کنند و شما می نویسید . هیچ یک از شما در راه رسیدن بشر به حقوق خودش فعالیت ندارد . آن که فعالیت دارد ، همین جمعیتی است که امروز قیام کرده و 15 خرداد قیام کرد ، اینها برا ی بشر دلسوزند برای اینکه مسلمند ، اینها مسلمند . اسلام برای بشر دلسوز است . شما که مسیرتان غیر اسلام است برای بشر هیچ کاری نمی کنید ، می نویسید و می خواهید نهضت رامنحرف کنید . می گوئید و می خواهید نهضت را منحرف کنید .

از 15 خرداد تا حالا که آمدیم ، خون دادیم یعنی شما خون دادید ، من که نشستهام اینجا ، من هم هیچ حقی ندارم شماها خون دادید ، شماها به

میدان رفتید ، شماها مبارزه کردید ، ماها هیچ حقی نداریم . ما باید برای شما خدمت کنیم . خودمان نباید استفاده کنیم . نه استفاده عنوانی ، خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم ، خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفادهاش را ببرم . طبقه های بالا ، آنهائی که فعالیت هیچ نداشتند و مخالفت هم ندارند ، حقی ندارند و نباید حقی داشته باشند لکن اگر از حالا خدمت بکنند ، صاحب حق می شوند ، و من ماءیوسم که خدمت بکنند . آنهائی که نظر انحرافی دارند ، آنهائی که نظر خیانت به اسلام و این ملت دارند ، آنهائی که اسلام 1400

ساله راکافی نمی دانند ، آنها باید حسابشان را از ملت جدا کنند ، جدا هم هست . ما از این به بعد ، احتیاج به شما داریم ، احتیاج به همین طبقه و بی نیاز از آن طبقات .

اسلام در همه وقت و خصوصا حالا قابل اجراست

امروز روزی است که اسلام باید تحقق پیدا کند . این حرف ها که گفته می شود ، نظیر همان حرف ها بود که گفته شد که حالا زود است صبر کنید . مااگراسلام را دراین انقلاب ، در این نهضت احکام اسلام را پیاده نکنیم ، کی پیاده خواهیم کرد؟ چه وقت همچو نهضتی تحقق پیدا می کند؟ اگر این نهضت خدای نخواسته بخوابد و به خاموشی بگراید ، کی می تواند دیگر اسم اسلام را بیاورد؟ اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم ، کی اجرابکنیم ؟ آقایانی که می گوئید نمی شود ، پس کی

می شود؟

پس بگوئید هیچ وقت اسلام نه ، بگوئید نهضت منهای اسلام . همانطوری که گفتید اسلام منهای روحانیت ، حالا هم بگوئید نهضت منهای اسلام . اگر با این نهضت ، اسلام رامتحقق نکنید و احکام اسلام را مو به مو جاری نکنید ، ماءیوس باشید ، دیگر نخواهد شد . آنهئی که به اسلام عقیده دارند ، آنهائی که دلشان برای قرآن می تپد ، امروز باید فعالیت کنند .

15 خرداد برای همین بود . قبل از 15 خرداد برای اسلام بود قیام روحانیون ، قیام 15 خرداد برای همین بود ، بعد از آن هم دنباله همین بود ، اسلام بود لیس الا . ما غیر اسلام نمی خواهیم و اسلام در همه وقت و خصوصا حالا قابل اجراست .

آقایان توجه کنید به گفته های خودتان ، توجه کنید به نوشته های خودتان ، توجه کنید که شما را اسلام از قید و بند آزاد کرد ، توجه کنید که شما را اسلام از خارج بلاد به داخل کشاند ، توجه کنید که اسلام شما از زاویه ها بیرون کشید ، از کنج خانه ها بیرون کشید ، توجه کنید که اسلام قلم شمارا آزاد کرد ، توجه کنید که اسلام بیان شما را آزاد کرد ، اسلام آزاد کرد ، حالا بر ضد اسلام ؟! مسلمین می توانند تحمل کنند که اسلام و خون مسلمین شما را آزاد کرد و حالا بر ضد اسلام قیام می کنید؟ چیز می نویسید؟ این کفران نعمت است . خداوند این نعمت را به شما داد شکرانه این نعمت این است که تبعیت کنید از

اسلام ، توبه کنید از حرف هائی که می زنید ، توبه کنید از نوشته هائی که می نویسید ، گرایش کنید به اسلام ، گرایش کنید به طبقات پائینی که شما پائین می دانید و از شما بالاترند . اینها چهره نورانی اسلام و مسلمین اند ، اینها چهره هائی هستند که رسول خدا آنها را می پذیرند ، اینها چهره هائی هستند که محبوب خدا هستند . شما هم وارد اینها بشوید ، چهره خودتان را با اینها منطبق کنید ، آراء خودتان را با اینها منطبق کنید .

من به شما اخطار می کنم که به اسلام وفادار باشید

هی دم از غرب چقدر می زنید ، چقدر میان تهی شدید! باید احکام اسلام را با احکام غرب بسنجیم ! چه غلطی است .

شکر نعمت این است که به اسلام وفادار باشید . من به شما اخطار می کنم که به اسلام وفادار باشید . من شما را نصیحت می کنم ، من در همین مدرسه شاه را نصیحت کردم و نشنید ، شما که چیزی نیستید . عصر عاشورا من گفتم کاری نکن که ملت تو را بیرون کند ، نشنید و کاری کرد که ملت بیرونش کرد .

برادرهای من ، از هر قشری که هستید وقت نگذشته است وقت توبه باقی است ، بیائید با این ملت برادروار در این راه ، راهپیمائی کنید . یکی از شما توی این جمعیت نیست . یک دانه از شما توی این جمعیت نیست . بیائید با این مردم هم راءی باشید ، همصدا باشید . بیائید اسلام که همه شما را نجات داد ، به شکرانه نعمت از اسلام وفاداری کنید . برای

اسلام باشید . برادرهای من ! آنچه می خواهید در اسلام است آنچه می خواهید در این کنج مدرسه هاست . زندگی آنها را ببینید و مقایسه کنید با آنهائی که برای بشر دلشان می تپد یعنی با قلم یعنی با بیان ببینید اینها در چه حال هستند ، ببینید زندگی روحانیت چه است ، ببینید زندگی این طبقه کارگر چه است ، ببینید زندگی کشاورز چه است ، ببینید زندگی کاسبکار چه است ، برای اینها فکر کنید . دلسوزی این نیست که قلم بردارید به ضد اسلام چیز بنویسید ، به اسم حقوق بشر و به اسم حقوقدان با اینها همراهی کنید . شماها تا حالا برای این ملت از جیبتان چیزی خرج کردید؟ به وجدان خودتان من ارجاع می کنم . آنهائی که دلشان برای این مستمندان و این بشر می سوزد ، این زن های اطراف شهر قم و زن های جنوب تهران و زن های جنوب همه شهرستان ها (جنوب به معنای اینکه شما می گوئید اینها از طبقه پائین هستند) اینها حقوق بشر را می دانند و عمل می کنند . اینها طلاهای خود را که ذخیره 50 سال ، 20 سال ، 30 سالشان بود آمدند برای مستمندان دادند . شما چه کردید؟ شماها چه کردید؟ بگوئید . شماهم همراهی کنید با این مستمندان ، شما با این طبقه همراه بشوید . نمی گویم پول بدهید ، می گویم قلمتان موافق باشد ، قدمتان موافق باشد ، راءی راءی تان موافق باشد ، اسلام را حفظ کنید . اسلام برای شما خوب است برای دنیایتان خوب است ،

اگر آخرت را هم قبول ندارید برای دنیایتان خوب است .

با روحانیون مخالفت نکنید ، برای دنیایتان خوب است ، اینها هستند ، این قشر روحانی متعهد ، این قشر روحانی که توی این حجره های کوچک دو تا ، سه تا زندگی می کنند که بیرونشان کردند این جمعیت زاغه نشین های اطراف شهرها که هر هفت نفر ، هشت نفر آنها در یک سوراخی زندگی می کنند ، اینها حقوق بشر را بهتر از ما می دانند . اینها جمعیت دلسوزی برای بشرند ، اینها جمعیت حقوق بشرند ، نه من و شما . بیائید برای اینها فکری بکنید . برای اینها دولت و ملت فکر کنند ، اینها حق دارند ، حق اینها را ادا کنید و همین ها حق بشر را دارند ادا می کنند .

قدرت روحانیت راکه یک قدرت الهی است از دست ندهید

من به شما جمعیت ها (جمعیت ) که هر چند روز دور هم می نشینید نصیحت می کنم ، من علاقه دارم که همه سعادتمند باشید ، من نصیحت می کنم که مسیر خودتان را از اسلام جدا نکنید ، مسیر خود را از روحانیت جدا نکنید ، این قدرت الهی را ، این قدرت روحانیت را که یک قدرت الهی است از دست ندهید . اگر این قدرت از دست برود شما هیچ خواهید بود . این قدرت روحانی است که مردم را به کوچه ها می کشد ، قدرت اسلام است که از حلقوم روحانیت بیرون می آید ، اینها را نشکنید . خدایا تو می دانی که من برای اینکه معمم هستیم از روحانیت طرفداری نمی کنم ، برای اینکه می دانم

این قشرند ، این قشرند که می توانند ملت را نجات بدهند ، این قشرند که مردم آنها را می خواهند .

این مساجد است که نهضت را درست کرد

این مساجد است که این بساط را درست کرد ، این مساجد است که نهضت را درست کرد . در عهد رسول الله هم و بعد از آن هم تا مدت ها مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود مرکز تجییش جیوش بود . محراب یعنی مکان حرب مکان جنگ ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت . از محراب ها باید جنگ پیدا بشود چنانچه پیشتر از محراب ها و از مسجدها پیدا می شد .

ای ملت ! مسجدهای خودتان را حفظ کنید . ای روشنفکران ! مسجدها را حفظ کنید ، روشنفکر غربی نباشید روشنفکر وارداتی نباشید ای حقوقدان ها! مسجدها را حفظ کنید ، بروید به مسجد ، نمی روید این مسجدها را حفظ کنید تا این نهضت به ثمر برسد ، تا مملکت شما نجات پیدا کند . خداوند انشاءالله این مسجدها را برای ما حفظ کند . خداوند انشاءالله روحانیون را برای ما حفظ کند خداوند انشاءالله مخالفین را هدایت کند خداوند انشاءالله ملت ما را سعادتمند کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز

دانشگاه ، مرکز تعیین سعادت و شقاوت ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل ، شقاوت یک ملت است . از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود . دانشگاه خوب ، یک ملت را سعادتمند می کند و دانشگاه غیر اسلامی ، دانشگاه بد ، یک ملت را به عقب می زند . در رژیم سابق شاید از همه جنایت ها ، جنایت اینکه دانشگاه را به طور صحیح نگذاشتند عمل بکند شاید از همه جنایات بالاتر باشد . آنچه که در اسلام مطرح است اموال

نیست ، مادیات نیست ، معنویات است که باید از دانشگاه به همه اقشار سرایت بکند یعنی ، چه دانشگاه شما و چه دانشگاه روحانیون ، این دو قشر هستند که تربیت امت به عهده این دوقشر است ، این دو قشر از همه قشرها عملشان شریفتر و از همه قشرها مسؤ ولیتشان بیشتر است ، عمل شریف ، برای اینکه مرکز انسان درست کردن است دانشگاه باید مرکز درست کردن انسان باشد ، چه دانشگاه روحانی و چه دانشگاه شما و این یک امری بوده است که انبیا علیهم السلام ماءمور بر همین امر بوده اند که انسان درست کنند . کتب آسمانی ، همه کتب آسمانی ، برای انسان ساختن آمده است . اگر انسان ساخته بشود ، همه چیز به صورت معنویت در می آید یعنی مادیت هم به صورت معنویت در می آید . بعکس ، اگر چنانچه قشرها شیطانی باشند و از دانشگاه ما و شما انسان های منحرف بیرون بیاید ، معنویات هم به صورت مادیات در می آید ، فانی در مادیات می شود .

رسالت انبیا ، الهی کردن انسان ها در همه ابعاد و جوانب

آن چیزی که انبیا می خواستند این بود که همه امور را الهی کنند . تمام ابعاد عالم را و تمام ابعاد انسان را که خلاصه عالم است ، عصاره عالم است ، انبیا برای این آمدند که همه اینها را الهی کنند یعنی انسان که خلاصه ، عصاره همه عالم است ، یک انسان الهی بشود که وقتی که هر کاری می کند روی جنبه الهیت بکند . انبیا اینطور بودند که معاشرت هایشان هم جنبه الهی داشته است ، ازدواج هاشان

هم جنبه الهی داشته ، همه چیزهایشان ، هر جهتی که ما به نظرمان یک جهت مادی حیوانی هست آنها این جنبه را انسانی ، این جنبه را الهی کرده اند . اگر جنگ می کنند جنگ هایشان الهی است و برای اوست ، اگر صلح می کنند ، صلح شان هم الهی است و برای اوست در مقابل طاغوت ، یک جنبه الهی در مقابل طاغوت است . طاغوت همه چیزش مادی است ، شیطانی است ، معنویات راهم می کشد طرف مادیات و طرف دنیا ، لکن آنها که تابع دستورات الهی هستند ، همین مادیاتی که همه از آن استفاده می کنند همین مادیات را با یک صورت معنویت به آن می دهند ، با جنبه معنویت به اینها نگاه می کنند ، همه عالم را به جنبه الهیت نگاه می کنند ، همه رامظاهر خدا می دانند ، اگر محبت به مردم داشته باشد ، نه به عنوان اینکه این پسر من است ، دختر من است ، این برادر من است ، به آن عنوان معنویت که هست که بنده خداست ، فرستاده خداست . شیطان عکس این است ، طاغوت عکس این است . انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور دعوت کنند .

(الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاء هم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات ) یا اخراج از ظلمت ها به نور است . این کار انبیاست ، این کاری است که خدای تبارک و تعالی به وسیله انبیا انجام می دهد . و یا از نور به

ظلمت است ، فطرت انسانی که یک فطرت نورانی است به حسب خلقت ، اینها این فطرت را می کشند طرف ظلمت ، از نور به ظلمت می آید . این کار طاغوت است . این دو جنبه است و هر کدام اصحابی دارد . مؤ منین ، آنهائی که به خدا ایمان دارند از همه ظلمت ها به نور کشیده می شوند و کفار ، آنهایی که ایمان به خدا ندارند از نور به طرف ظلمت ها کشیده می شوند .

نجات اسلام و قرآن ، انگیزه روح شهادت طلبی و ایثار ملت در انقلاب

چیزهائی که در عالم واقع می شود و ما باید از آن چیزها تنبه بکنیم یکی از امور همین نهضت ایران است . از این نهضت ایران باید ما تعلم پیدا بکنیم ، تنبه پیدا بکنیم ، مطالعه کنیم در این نهضت ببینیم که این نهضت چه بود ، برا ی چه بود؟ و چه شد که تا اینجا پیروز شده است ؟و باید چه کرد که تا آخر پیروز بشود؟نهضت ها در عالم خیلی بوده است ، انقلابات در عالم خیلی بوده است .

انقلاب در شوروی هم بود ، انقلاب در فرانسه هم بود ، انقلاب ایران با آنجا چه فرقی دارد؟ وانقلاب ایران برای چه هست ؟ و انقلاب شوروی برای چه بود؟مردم ایران چرا در خیابان ها ریختند و فریاد کردند و همه الله اکبر گفتند و فریاد کردند ، این چه بود قضیه ؟آیا مردم ایران هم مثل شورشی های شوروی فریاد می کردند و علف می خواستند! فریاد می کردند و دنیا می خواستند؟! خونشان را جوان های ما برای اینکه یک زندگی مرفهی در دنیا داشته باشند

خون می دادند؟این می شود که یک کسی خودش را بکشد که زندگیش خوب باشد؟ یا خیر این یک نهضتی الهی بود . نهضت مثل نهضت های آنهائی که به خدا اعتقاد ندارند یا آنهائی که نهضت هایشان نهضت های جهت مادی بوده است ، نبوده است . نهضت ایران نهضتی بود که خدای تبارک و تعالی در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهوری اسلامی ، به عنوان اسلام ، به عنوان احکام اسلام درخیابان ها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمی خواهیم و حکومت عدل اسلامی و جمهوری اسلامی می خواهیم . این چیزی که انگیزه این ملت بود ، انگیزه همه قشرها الا بعضی ها . زن ها در خیابان ها ریختند ، مردها در

خیابان ها ریختند ، بچه ها آمدند . همین دیشب کسی می گفت که من شاهد قضیه بودم که یک بچه ده ، دوازده ساله سوار موتورسیکلت شده بود و حمله کرد طرف یک تانک و از آن ور هم بچه را تکه تکه کردند ، اما او یک بیرق دستش بودو حمله کرد . این چه بود؟ قضیه ، قضیه چه بود که یک چنین تحول در ملت پیدا شد؟ این تحول عظیمی که در این ملت پیدا شد ، یک تحولی بود که فقط برای این معنا که مثلا رژیم نباشد؟ یا دنباله داشت ؟ رژیم نباشد ، حکومت اسلامی باشد ، اساس او بود ، اساس آن بود که می خواستند قرآن حکومت کند در این کشور . موانع را برداشتند که حکومت ، حکومت اسلامی باشد نه اینکه همه مقصد

این بود که فقط آزاد باشیم . همه مقصد این بود که مستقل باشیم ؟ ایران می خواست که مثل مملکت مثلا سوئد باشد؟ آزاد هستند ، مستقل هم هستند . اما اگراز قرآن در آن خبری نباشد ، باز هم چنین می خواهد؟! ایرانی ها این را می خواستند که قرآن باشد یا نباشد؟ اسلام باشد یا نباشد؟ ما آزاد باشیم ، ما آن جهت حیوانی مان ، آن جهت حیوانی مان اشباع بشود کاری به معنویات دیگر ما نداریم !! ایران جوان های خودش را برای این داد؟ یا ایران متحول شده بود به یک ملت صدر اسلامی ، یک جوان هایی مثل جوان های صدر اسلام که شهادت را برای خودشان فوز می دانستند می گفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم . مساءله این بود و مساءله این هست .

برای اسلامی کردن دانشگاه جدیت کنید

دانشگاه مبداء همه تحولات است . از دانشگاه ، چه دانشگاه علوم قدیمه ، چه دانشگاه علوم جدیده ، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل سعادت ، شقاوت یک ملت سرچشمه می گیرد . دانشگاه را باید جدیت کرد ، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید ، دانشگاه را اسلامیش کنید . مملکت ما برای اسلام زحمت کشیده است و باید برای اسلام زحمت بکشد و می کشد و همه چیزش باید اسلامی بشود .

همین توقع نباشد که دولت اسلامی باشد ، خیر ، همه چیز باید اسلامی بشود ، همه قشرها باید قشر اسلامی باشد که هر کس که بیاید و ببیند جمعیت را ، ببیند که یک جمعیت الهی اینها هستند ، یک جمعیت اسلامی اینها هستند .

تمام مقصد ما اسلام است

الان وقتی است که خدای تبارک و تعالی ما راامتحان می کند . همین حالا ، همین عصر ما الان بعد از اینکه انقلاب به پیروزی رسیده است تا حدودی ، الان وقتی است که ما در امتحان هستیم که حالا که ما آزادی پیدا کردیم ، این آزادی را صرف چه می کنیم . آزادی پیدا کردیم ، آزادی ، حالا من آزادم که هر کاری می خواهم بکنم ؟! آزادم که به هر که می خواهم اذیت بکنم ؟ آزادم که هر چه می خواهم بنویسم ؟ ولو به ضد اسلام باشد ، ولو به ضد منافع مملکت باشد . این آزادی است ؟این را ما می خواستیم ؟ما آزادی می خواستیم یا آزادی در پناه اسلام ما می خواستیم ؟ما اسلام می خواستیم ، اسلام هم آزادی دارد اما آزادی

بی بندوباری نه ، آزادی غربی ما نمی خواهیم ، بی بندو باری است او . هر کس با هر که هر طوری می خواهد ، هر چه ، هر چه ، نیست اینطور . آزادی که ما می خواهیم ، آزادی در پناه قرآن ما می خواهیم . استقلال مامی خواهیم ، آن استقلالی که اسلام به ما بدهد ، آن که اسلام بیمه اش کند . تمام مقصد ما اسلام است ، همه اسلام برای اینکه اسلام مبداء همه سعادت ها و همه قشرها را از ظلمات به نور می رساند .

امور مادی ، مقدمه ای برای هدایت و رشد انسان ها

ما می خواهیم یک جمعیتی نورانی پیدا بکنیم ، یک قشرهای نورانی که وقتی وارد می شویم در یک دانشگاهی ، عملش نورانی ، علمش نورانی ، اخلاقش نورانی ، همه چیزش نورانی باشد ، الهی باشد . پیروزی نه برای این است که ما برسیم به یک مثلا آزادی ، برسیم به یک استقلالی و منافع برای خودمان باشد ، همین ، همین دیگر تمام ؟ حالا که دیگر منافع مال خودمان شد ، دیگر کاری دیگر نداریم اینها مقدمه است ، همه اش مقدمه این است که یک ملت انسان پیدا بشود ، یک ملتی که روح انسانیت در آن باشد پیدا بشود ، تحول پیدا بشود در خود اشخاص . آن چیزی که مطرح است پیش انبیا انسان است آن چیز ، چیز دیگری نیست ، انسان مطرح است پیش انبیا ، چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست ، همه چیز به صورت انسان باید در آید . می خواهند انسان درست کنند . انسان که درست شد

، همه چیز درست می شود . رژیم ها به تبع خارجی ها می خواستند که در این ممالک شرقی انسان درست نشود . آنها از انسان می ترسند . آنها می خواهند که یک انسانی پیدا نشود . انسان اگر پیدا شد زیر بار زور نمی رود انسان ، انسان اگر پیدا شد منافع مملکتش را به خارج نمی دهد ، امین است انسان . انسان برای خدا کار می کند و برای خداست . زندگیش برای خداست و مردنش هم برای خداست . یک چنین موجودی ممکن نیست که برای اجانب خدمت بکند و به ضد کشور خودش قیام بکند . اینها نخواستند در دانشگاه های ما انسان درست بشود از انسان می ترسیدند ، کوشش کردند که نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند ، نیروی انسانی ما را نگذارند جلو برود ، کوشش کردند ، با هر ترتیبی که توانستند ، با هر نقشه ای که داشتند ، عمده کارشان روی انسان ها بود که انسان ها را نگذارند رشد بکنند . وقتی انسان تربیت نشد در یک مملکت ، وقتی تمام نظر یک فرد به مادیت بود ، وقتی تربیت ، تربیت مادی بود ، خوب ، این آدم می خواهد که داراءی یک پارک باشد ، این از هر راهی شد بشود ، این فرقی به حالش نمی کند برای اینکه مادی است . آدم مادی همین جهت ماده را نگاه می کند ، کار ندارد که این ماده ، این پارکی که پیدا شده است ، این اتومبیلی که پیدا شده است از کجاست . هر چیز ،

خودش رامی خواهد ، به مبداءش کار ندارد . انسان الهی است که اگر چنانچه یک چیزی را به او بدهند می پرسد از کجاست ؟ چه هست استفاده این آیا صحیح است یا نه ؟ این اتومبیل آیا از راه حلال است یا حرام ؟ خیانت است یا امانت ؟ این انسان است که این چیزها را پیشش مطرح است ، ما هم این را می خواهیم . این اشتباه است که ما می گفتیم که یا می گوئیم که رژیم نباشد بس است دیگر ، استقلال باشد بس است ، آزادی باشد بس است ، نخیر ، مساءله این نیست . ما همه اینها را فدای انسان می کنیم . ما انسان می خواهیم ، همه فدای انسان .

انسان وقتی درست بشود همه چیز درست می شود . در این چند سال کوشش کردند که انسان نباشد ، انسان رانگذارند یک انسانی پیدا بشود . اینها می دیدند که یک فرد انسان اگر پیدا بشود ممکن است یک ملت را هدایت کند ممکن است که یک ملت را به خلاف آنها چیز بکند ، از این ناراحت بودند نمی گذاشتند کسی تحقق پیدا بکند .

آنهااز مدرس می ترسیدند . مدرس یک انسان بود ، یکنفری نگذاشت پیش برود کارهای او را تا وقتی کشتندش . یکنفری غلبه می کرد بر همه مجلس ، بر اهالی که در مجلس بودند غلبه می کرد یکنفری ، یکنفری تا توی مجلس نبود (من آنوقت مجلس رفتم ، دیدم ، برای تماشا ، بچه بودم ، جوان بودم رفتم ) مجلس آنوقت تامدرس نبود مثل اینکه چیزی

در آن نیست ، مثل اینکه محتوا ندارد . مدرس با آن عبای نازک و با آن !!! عرض بکنم !!! قبای کرباسی وقتی وارد می شد ، مجلس می شد !!! یک مجلس !!! طرح هایی که درمجلس داده می شد ، آن که مخالف بود مدرس مخالفت می کرد و می ماساند مطلب را .

وقتی که روسیه در یک قضیه ای (که الان یادم نیست ) اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قوای نظامی اش هم حرکت کرده بودند به طرف تهران یا قزوین که این را قبول کنند ، مجلس (آنطور که حالا نقل می کنند) مجلس بهت شان زده بود که باید چه بکنند . قوا ، قوای شوروی است ، مقاومت نمی توانیم بکنیم ، قبول این هم که خیانت است . آنجا نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد و گفت حالا که ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم ؟ما این را ردش می کنیم . رد کرد ، همه هم قبول کردند . آنهاهم هیچ کاری نکردند . اینها می بینند یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود می تواند که مجرای امور را از آن طریقی که آنها می خواهند برگرداند ، آن چیزی که آنها می خواهند نگذارد پیدا بشود ، کوشش کردند نگذارند انسان پیدا بشود .

کوشش کنید که انسان درست کنید

شما دانشگاهی ها کوشش کنید که انسان درست کنید . اگر انسان درست کردید مملکت خودتان را نجات می دهید . اگر انسان متعهد درست کردید ، انسان امین ، انسان معتقد به یک عالم دیگر ، انسان

معتقد به خدا ، مؤ من به خدا ، اگر این انسان در دانشگاه های شما و ما تربیت شد مملکتتان را نجات می دهد . بنابراین ، کار ، کار بسیار شریف و مسؤ ولیت ، مسؤ ولیت بسیار زیاد . الان این مسؤ ولیت به دوش ما و شماست . این مسؤ ولیت بزرگ ، یعنی سعادت ملت را شما و ما باید بیمه کنیم ، قشر روحانی و قشر دانشگاهی . سعادت ملت را شماها باید بیمه کنید ، این مسؤ ولیت به دوشتان آمده ، نرفتید زارع بشوید ، اگر زارع بودید ، مسؤ ولیت داشتید اما نه این مسؤ ولیت را . اگر یک کاسبی بودید ، مسؤ ولیت داشتید درحدود شعاع خودتان اما الان مسؤ ولیت ، مسؤ ولیت یک ملت است ، مسؤ ولیت یک کشوراست ، مسؤ ولیت برای اسلام است . مقابل خدا ، الان همه مسؤ ولیم . باید همه ما کوشش کنیم ، دانشگاه کوشش کند ، دانشگاه های دینی کوشش کنند ، دانشگاه های علمی شما کوشش کنند انسان درست کنند .

همه دنبال این باشید ، انسان . اگر انسانیت را استثناء بکنید یک فردی درست بکنید

دانشمند ، یک طبیبی که بهتر از همه اطباء دنیاست اگر این وجهه انسانی نداشته باشد همین طبیب مضر است ، همین طبیب وقتی که می خواهد یک کسی را معالجه کند دنبال منافع است ، نه دنبال معالجه ، دنبال آن است از این چقدر در می آید ، هر چه بشود بیشتر بدوشد او را . اگر یک طبیب درست کنید که انسانی بار بیاید

، او دنبال معالجه است ، نه دنبال اینکه ازاین چقدر در می آید . قضیه کسب نیست ، قضیه علاج انسانی است ، الهی است . یک طبیب می تواند معالجه اش الهی باشد ، می شود معالجهاش شیطانی وطاغوتی باشد . معالجه طاغوتی ، اینکه برود دنبال اینکه چقدر از این درمی آید چقدر ما قضیه استخوان لای زخم چقدر ما می توانیم از این استفاده کنیم ، هر چقدر می توانیم استفاده کنیم معطلش کنیم . الهی ، می خواهد این را نجات بدهد ولو چیزی گیرش نیاید می خواهد این را نجات بدهد . اگر در دانشگاه شما انسان درست شد او می خواهد ملت را نجات بدهد در فکر این نیست که خودم چی باشم ، مقام خودم چی باشد؟ می خواهد نجات بدهد و اگر طاغوتی شد می خواهد استفاده کند ، نمی خواهد نجات بدهد ، می خواهد خودش را ، برای خودش کار کند ، نه برای کشور .

کوشش کنید که الان همه مسؤ ول هستیم و باید همه از این عهده مسؤ ولیت بیرون بیائیم و همه باید خدمت کنیم . الان مملکت ما محتاج به خدمت است ، چه آنهائی که انسان می خواهند درست کنند و نیروی انسانی در دست آنهاست و چه آنهائی که در قشرهای دیگر هستند . همه باید به این مملکت خدمت بکنیم بلکه این آشفتگی هائی که هست این آشفتگی هاانشاءالله از بین برود و شما به یک مملکتی از خودتان باشد خودتان در آن خدمت بکنید ، برای ملت خودتان و خودتان و عمده اینکه برای نجات کشورتان

و برای خدا . خداوند همه شما را انشاءالله موفق کند و همه مارا به خدمتگزاری برای کشورمان برای ملتمان موفق کند .

امام در جواب سوال یکی از حضار فرمودند : من دیگر وقت اینکه حالا بنشینم و هی صحبت کنم ندارم ، من حرف هایم همین هاست . من عرض می کنم دیگر ، من الان دیگر حالم مقتضی نیست ، حرف های ما همین هاست ، دیگر بیشتر از این ما حرفی نداریم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 19 / 3 / 58

پیام امام خمینی به شیعیان لبنان

بسم الله الرحمن الرحیم

برادران ما بعد از سلام و تحیات ، توجه ما به اوضاع لبنان و مصیبت هایی که به برادران ما وارد می شود هست و با کمال تاءسف از این اقدامات ضد انسانی که از جانب صهیونیست ها به کمک آمریکا به بلاد مسلمین مخصوصا مردم لبنان و برادران ما وارد می شود ، بسیار متاءسف هستیم و امیدواریم خداوند تبارک و تعالی که پشتیبان مستضعفین و مظلومین است ، در این موقع هم به مددهای خود به شما و همه برادران ما کمک کند . ما در کنار شما با اسرائیل و آمریکا در حال مبارزه هستیم و امیدواریم که لشکر حق بر لشکرهای طاغوتی و شیطانی غلبه کند . مصیبت ها و ناراحتی های شما برای اسلام و مسلمین تازگی ندارد ، همیشه نیروهای طاغوتی با اسلام مخالف بوده اند و با مسلمین مبارزه می کردند .

نصرت شما و موفقیت همه مسلمین را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/ 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شوراءی مرکزی ایران

خواست و مقصد واحد اقشار ملت در نهضت ، عنایتی الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

این از خصوصیت نهضت اسلامی است که همه قشرها در خدمت صادقانه اند ، نه خدمت به حسب وظیفه ظاهری بلکه همه یک وظیفه الهی برای خودشان احراز کردند و یک خدمتی همه جامعه کردند که شما کارکنان آمار هم از همان جمعیت هستید . یعنی همه ، همه و همه برای اسلام . اگر این یک نهضت ملی بود ، نه شما اینقدر فعالیت می کردید و نه ما و نه سایر ملت . ملت اسلام رامی خواهد ، ملت کشور خودش را هم که می خواهد

برای اسلام است . از بچه های کوچک تا پیرمردها همه فریاد اسلام می زدند و این نهضت برای همین صیغه اسلامیش و برای همین که مقصد اسلام بود و قیام بر ضد طاغوت ، قیام بر ضد کسانی که اسلام را می خواستند بشکنند و کارهایی کردند که اسلام را می خواستند به فراموشی بسپارند ، یک قیامی بود که خدای تبارک و تعالی مدد فرمود که شما جمعیتی که همه متفرق بودید ، همه از هم جدا بودید ، همه با هم مجتمع شدید ، ارتشی ها که بر ضد مابودند ، متصل شدند آنهایی که اصلش کاری به این مسائل نداشتند وارد شدند ، آنهائی که اگر کار داشتند ، کم کار بودند پرکار شدند و همه با هم یک مقصد ، همه باهم یک مقصد ، یعنی از مرکز تا شعاع آن طرف ، تا آخر مملکت ، از آن طرف هم تا آخر از آنور ، از آن ورهم تا آخر همه با هم یک چیز می گفتند . یعنی در بیابان ها هم اگر شما می رفتید از یک چوپان می پرسیدید که تو چه می خواهی ؟ می گفت که جمهوری اسلامی . آن یک مساءله الهی بود ، خدایی بود . یعنی خدا تاءیید کرد شمارا ، و این را خیلی برا ی خودتان و برای خودمان افتخار می دانیم که در یک مرحله ای که رو به نابودی داشت یک مملکتی می رفت ، اسلام رو به فراموشی می خواست برود ، در یک چنین مرحله ای خداوند عنایت کرد و دست رحمتش رادراز کرد به

طرف ملت و ملت همه باهم هر کس از هر جا می آمد داد می زد اسلام ، طاغوت نه ، رژیم نه ، این یک مطلبی نبود که یک کسی بتواند خودش درست کند این را خدا درست کرده .

محقق ساختن احکام اسلام ، ضامن دوام رحمت و عنایت الهی

از این جهت که دست خدا در کار است ، باید شما و ما و همه ، کاری بکنیم که این دست رحمت بسته نشود ، از روی سر ما برداشته نشود و آن کار این است که همانطوری که تا حالا همه باهم بودیم و (یدالله مع الجماعه ) و همه برای خدا بود و خدای تبارک و تعالی عنایت فرمود . حالا هم توجه به یک گرفتاری های شخصی عجالتانکنیم ، الان هم توجهمان به همان مقصد باشد که این جمهوری اسلامی که حالا لفظش آمده است ، معنا و محتوایش باز نیامده است ، شما می بینید که در همه ادارات ، در فرهنگ ، در دادگستری ، درسایر جاها باز یک صیغه اسلامی پیدا نکرده است که ما اسمش را بگذاریم جمهوری اسلامی ، ما راءی دادیم به جمهوری اسلامی ، شما هم راءی دادید ، الان جمهوری اسلامی است در ایران ، اما محتوایش تا حالا تحقق پیدا نکرده ، یعنی در هر اداره ای که برویم باز یک رنگ و بویی از سابق می بینیم و ما می خواهیم این رنگ و بو برود ، و شسته بشود .

استقلال فکری را از ما گرفته اند

و در راءس همه چیزها همانطوری که اشاره کردید فرهنگ است ، فرهنگ ما که حالا می شود گفت از اولی که وجود پیدا کرد ، این مدارس وجود پیدا کرد ، از اول آن مخالفین ما توجه بدان داشتند برای اینکه آنها می دانستند که هر چه پیدا بشود از فرهنگ باید پیدا بشود . دو جناح بود که این دو جناح بیشتر از هر چیزی مورد توجه مخالفین

ما بود ، مخالفین اسلام بود . یکی جناح روحانیت ، یکی جناح فرهنگ ، این دوتا قوه را اینها می دیدند که این دوتاست که می توانند یک مملکتی را استقلال به آن بدهند و اداره اش کنند و لهذا در هر دوی اینها کارشکنی کردند . در فرهنگ روی برنامه هایی که درست کردند ، برنامه هایی نبود که درست به درد ما بخورد .

در روحانیت ، کوبیدند روحانیت را در هر نوبت . از زمانی که رضاخان آمد ، جز یک چند صباحی که می خواست بازی بدهد مردم را و اظهار دیانت کرد و اظهار چه کرد ، از همان زمان عمده نظرش را دوخت روی روحانیت که اینها را از بین ببرد با هر بهانه ای توانست . او می دید که مجالس روضه هایی که بر پا می شود و در تمام ایران است در تمام ده و قصبه و شهر و بیرون شهرها ، این مجالس پر برکت هست و از این مجالس پر برکت ممکن است که اشخاصی پیدا شوند و گروه هایی پیدا بشوند که جلوگیری از این استفاده های غیر مشروع را بکنند . این مجالس رااگر هر کدام شماها یادتان نیست ، اکثرا شاید آقا (اشاره به یک پیرمرد روحانی ) یادشان باشد ، این مجالس را قدغن کردند در سرتاسر ایران ، دیگر ما مجلس روضه نداشتیم در یک موقعی که اینطور بود ، هیچی نداشتیم ، سر تا سر مملکت را اینها کنترل می کردند ماءمورینشان ، که مبادا یک صدایی یک جا بلند بشود ، روضه ای در یک جایی باشد

و از آن طرف فشار به اینها برای اینکه عمامه ها را بردارید و عمامه ها را برداشتند .

و همین طور فرهنگ را ، برنامه هایش را یک جوری درست کردند که آنجا دیگر نمی توانستند بگویند که فرهنگ نباشد ، می گفتند باشد اما برنامه ها جوری درست شد که به درد خود ملت نخورد و بالاتر از این ، این است که تبلیغات زیاد برای اینکه محتوای ما را از ما بگیرند ، خودمان را به خودمان بدبین بکنند ، دانشگاهی را از روحانی جدا کنند بلکه دشمن کنند ، روحانی را با دانشگاهی جدا بکنند بلکه دشمن بکنند ، بازاری را با کذا ، همین طور اینها را محتوایشان را بگیرند و بدبین کنند و بدتر ، از این است که

محتوای اشخاص را بگیرند که اطمینان به خودشان نداشته باشند . مثلا ما طبیب داریم نه این است که ایران طبیب ندارد ، طبیب دارد ، الی ما شاء الله طبیب داریم ، چه شده است که یک مریض وقتی پیدا می کنیم فورا صحبت این است که (برود اروپا) این برای این است که ما را به طبیب های خودمان بدبین کردند ، طبیب داریم و بدبین شدیم . ما مهندس داریم ، نمی توانیم بگوییم مهندس ما نداریم ، اما این محتوا را از ما گرفته اند که اگر بخواهیم یک جاده ای را اسفالت کنند ، مهندسش باید از خارج بیاید ، از خارج می آوردند ، یک کارخانه بخواهید درست کنید ، یک بنای بزرگ بخواهید درست کنید ، از خارج باید بیاید . این برای این است

که همچنین تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده بودند ، محتوایمان را بیرون کشیده بودند ، ما یک آدم هائی بودیم که همه اش توجهمان به غرب بود . الان هم که ملاحظه می کنید الان همین طور است ، الان هم که ما می گوئیم اسلام ، اسلام ، شما می گوئید اسلام ، اسلام ، این گروه ها هم دور هم نشسته اند و می گویند دموکراسی ، دموکراسی ! چرا؟ برای اینکه اینها همچنین غربی شده اند ، همچو غربزده شده اند که نمی توانند تصور بکنند که یک کشوری با برنامه اسلامی می تواند اداره بشود ، اینها غفلت از این می کنند یا خودشان را به غفلت می زنند که 700 !!! 800 سال این اسلام بر همه ممالک حکومت کرد ، حالا می گویند نه ! ما جمهوری اسلامی نه ، جمهوری دمکراتیک ، این برای این است که محتوا ندارند اینها ، اینها را تبلیغات همه جانبه ای که کردند همه را از این باطنشان بیرون آورده اند ، مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای او غرب را نشانده اند . استقلال فکری را از ما گرفته اند ، استقلال خودمان را ، شخصیتمان را از ما گرفته اند . ما استقلال شخصیت الان نداریم و باید فکر این باشیم که خودمان شخصیت پیدا بکنیم ، توجه بکنیم به تاریخ اسلام که ببینیم اسلام در دنیا چه کرده و چه کارهایی اسلام کرده است که اینها که می گویند که از اسلام کاری نمی آید یا اینکه الان دیگر مثلا

قدیمی شده است اینها ، از بابت اینکه نمی فهمند ، اینها بسیارشان ملتفت نیستند ، توجه نکردند ، برای همین معنا که محتوا را غربی ها کشیدند و به جای آن تزریق غربیت کرده اند و لهذا همه چیز را می گویند از آنجا بیاور . خوب ، شما می خواهید یک خیابان را آسفالت کنید شما ندارید اشخاصی را که خیابان اسفالت کنند؟شما می خواهید یک سمپاشی بکنید ، ندارید اشخاص شما؟

می خواهید یک عرض می کنم کارخانه را راه بیندازید ، دارید اشخاص لکن شما را از اشخاص خودتان جدا کردند ، از شخصیت خودتان جدا کردند ، ما می توانیم خودمان را اداره کنیم و بهتر هم می توانیم .

اسلام انسان ساز است و غرب نابود کننده انسانیت شما خیال نکنید که غرب خبری هست در آنجا خبری نیست ما نمی گوئیم که آنها کارخانجات ندارند آنها درست کردند همه اینها را ، اما اساس انسانیت در آنجا نیست اینها هر چه درست کردند ، یعنی هر چه نه ، بسیاری از چیزهایی که درست کرده اند بر ضد انسانیت درست کرده اند ، این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین می برد ، این غرب است که دارد شخصیت انسانیت

را از بین می برد و ما خیال می کنیم که غرب همه چیز دارد ، حالا که غرب اتومبیل درست کرد پس باید غرب همه چیز داشته باشد . درقوانین ، ما قوانینمان غنی تر از همه قوانین عالم است . قوانین اسلام از آن قبل از اینکه شما ازدواج کنید برای ازدواجتان ترتیب درست کرده

است برای اینکه این ازدواج طریق به این است که آدم درست بشود ، از آنجا شروع کرده است . شما حالا می خواهید ازدواج کنید هیچ ، هیچ قانونی در عالم کار به این ندارد که شما می خواهید ازدواج کنید . چه جوری بکنید ، شما ثبت کنید ، در اداره ای که باید ازدواج را ثبت کنید ، بکنید ، باقی آن به خودتان مربوط است . اسلام از قبل از این که شما ازدواج کنید تصرف کرده ، توجه کرده که این ازدواج مبداء یک بچه است . این بچه باید درست بجا بیاید . نظیر یک کشاورز بسیار عطوفت دار ، به اینکه کشاورزیش خوب بشود از اول زمین را یک زمین صالحی درست می کند ، آب را یک آب صالحی درست می کند ، کشت را و تخم را یک تخم صالحی درست می کند . اسلام انسان ساز است می خواهد انسان درست کند . از قبل از اینکه شما ازدواج کنید ، گفته ، به زن گفته است چه مردی را انتخاب کند و به مرد گفته چه زنی را انتخاب کن ، چه ادبی داشته باشد ، و همین طور آن ازدواج را بعد از ازدواج را ، آن عرض می کنم که چه را ، بعد از او را ، آن حمل را ، بعد از او را ، بچه داری را ، برای اینکه اسلام انسان می خواهد درست کند . از آن اولی که می خواهد بنای یک اولادی بشود اسلام در آن تصرف دارد ، اینکه همه ، همه قوانین دنیا

از آ ن غفلت دارد ، هیچ توجهی بدان ندارند ، اسلام بدان توجه دارد . اسلام می خواهد کاری بکند که شما در داخل صندوقخانه هم هیچ کاری نکنید بر خلاف قوانین عالم ، قوانین دیگر چه کار دارند به باطن ، داخل خانه ات هر کاری می خواهی بکن . به من چرا ، شما نیا بیرون و نظم رابه هم بزن ، هر کاری می خواهی بکن . اسلام اینجور نیست . اسلام می خواهد انسان درست کند . این انسان را جوری می کند که در صندوقخانه و پشت در هم همان باشد که در خیابان است نه اینکه در صندوقخانه هر کاری می خواهد بکند ، در خیابان نکند .

در صندوقخانه این آدم باید همان آدمی باشد که در خیابان است ، در مجامع است ، اسلام انسان می خواهد درست کند ، انسانی که درهمه حالات انسان باشد .

غرب از این اصلا خبری ندارد . غرب دنبال این است که طیاره درست کند به انسان کار ندارد .

عالم را انسان باید درست بکند ، غرب به انسان کاری ندارد . غرب به طیاره کار دارد و اینطور چیزها ، انسان را رو به تباهی دارد می برد . دارد انسان را وحشی بار می آورد ، یعنی آدمکش ، بالاتر وحش ، آن است که بیشتر آدم می کشد ، بیشتر حیوان می خورد . غرب دارد انسان را وحشی بار می آورد . آن وحشی که آدمخوار است ، آدمکش است ، آدمکش بار می آورد .

اسلام انسان را محب آدم بار می آورد . به آدم عطوفت

می دهد . آنجائی هم که اسلام جنگ کرده و اشخاص فاسد را از بین برده ، برای عطوفت به جامعه است ، آنها مفسد بودند . فاسدها را از بین می بردند برای اینکه این غده سرطانی برود از بین ، این جامعه درست بار بیاید . همه اش عطوفت است ما که این چند نفر فاسد را می گوئیم باید بکشند برای اینکه غده سرطانی مفسدند ، فاسد می کنند این جامعه را و فاسد کردند این جامعه را ، حالا که این

فاسدها و مفسدها رادارند می کشند ، صدای غرب در آمده است که چرا این فاسدها را می کشند ، اینها دوستان ما هستند ، خوب ، ما برای همین می کشیم آنها را . اینها ازما هستند ، اینها به ما خدمت کردند ، اینها هیاهو در می آوردند به اینکه خدمتگزارهای ما را چرا می برید از اینجا ، ما روی همین زمینه که خدمتگزارهای شما هستند و برخلاف ملیت ما عمل کردند ، برخلاف اسلام عمل کردند ، آدم کشتند ، روی این منظور است که ما آنها را ، جزای آنان را به آنها می دهیم .

آن روزی که امثال مرحوم مطهری را می کشند ، یک کلمه حرف نیست که چرا کشتید ، یک کلمه هویدا را وقتی می کشند داد می زنند ، این مجلس سنای امریکا اینقدر فریاد کرد . برای اینکه آدمکش ها از آنها باید پرسید که آمار این آدم کشی ها که ما کردیم ، کو؟ سوابقشان راهم بگویید ، نمی گویند آنها ، آنهابله خیر خواه امت هستند ، خیرخواه

مردم هستند ، دوست هستند ، حقوق جامعه را می خواهند حفظ کنند ، طرفدار حقوق بشرند . از این الفاظ لامعنی که باز یک قدری از این الفاظ فاسد در ایران هم هست باز ، طرفدار حقوق ، این الان در اینجا هم هست و مانصیحت به اینها کردیم که بابا شما حسابتان را از ما جدا بکنید ، آنها حقوق بشر را نمی خواهند ، ملاحظه بکنند آنها طرفدار ابرقدرت ها هستند ولهذا می بینید که این بشری که با دست اینها تقریبا چند صد هزار ، حالا چند هزار را نمی دانم ، چند هزار نفر را از ما کشتند . 15 خرداد می گویند 15000 کشته شده است ، از 15 خرداد تا حالا شاید دویست هزار تا یا بیشتر کشته دادیم ، زخمی الی ما شاء الله ، این طرفدارهای حقوق بشر نمی گفتند که آخر چرا؟ چرا دارد اینجور می شود؟ نمی گفتند چرا حالا که ما اینهائی که آدم کشتند ، فساد کردند ، به تباهی کشاندند مملکت ما را چهار تا ا ز آنها را داریم در دادگاه ها بعد از رسیدگی ، بعد از شهادت شهود ، بعد از اقرار خودشان ، به جزایشان می رسانیم حالا فریاد ، داد طرفداران حقوق بشر بلند شده ، این طرفداران حقوق بشر را بشناسند مردم که اینها چه مردمی هستند اینها طرفدار کی هستند و این طرفداران حقوق بشر خودمان توجه کنند به این مسائل که اینها چه اشخاصی هستند و برای چه این کارها را می کنند .

تداوم نهضت ، تا تحقق حکومت اسلام و قرآن در

هر صورت ما الان احتیاج به شماهاداریم به همه داریم ، بیشتر از سابق ، اینکه می گوییم بیشتر از سابق برای این استکه بیشتر همه مردم توجه داشتند به اینکه این رژیم برود و ما یک حکومتعدل داشته باشیم . همه توجهشان یک جا بود ، هیچ توجه به اینکه ما امشب وقتی برویممنزل ناهار ، شام ، چه بخوریم نبود در کار ، هیچ این مطلب نبود ، یا حقوق من کم یا زیاداست . د ر این حال انقلابی که همه داشتیم می رفتیم جلو ، نه من به فکر این بودم که حالابعد از اینکه شب شد چه باید کرد نه شما در فکر این بودید که حقوقتان کم است ، زیاده ، اینها اصلا مطرح نبود ، چون مطرح نبود و همه هم الهی بودید این سد را شکستید ، سدی که ممتنع می دانستند آن را که همچو چیزی بشود . شما با دست خالی و با اراده الهیاین سد را شکستید ، حالا که رسیدیم به اینجا الان یک سستی پیدا شده که توجه به اینکه حالا ما حقوقمان چیست ، خانه نداریم ، زندگی نداریم ، حقوق چطور است ، در جه چطور است ، این حرف ها حالا پیش آمده است ، از این جهت الان توجه باید بیشتر به نهضت باشد ، یعنی فعالیت بکنید که مردم را متوجه به نهضت بکنید برای اینکه ما بین راه هستیم نرسیدیم به مقصد ، ماباز محتوای جمهوری اسلامی را در ایران پیاده نکردیم ، مقصد ما این بود که اسلام ، سر تا سر ایران اسلام باشد

، حکومت مال اسلام باشد ، تا حالا نشده البته یک مقدار راه را جلو رفتیم لکن مانده است ، راه زیاده است ، حالا وقتی است که همه با هم باشیم ، همه توجهمان به مقصد باشد و اینقدر بهانه گیری برای اینکه حالا حقوق من کم است ، انشاءالله زیاد می شود یا خانه نداریم ، انشاءالله خانه پیدا می کنیم ، زراعتمان چطور است ، زراعت پیدا می کنیم . اما باید حالا همانطوری که د ر آن قدم های اول فراموش کردید همه اینها را ، نه کارگر متوجه این بود که من مزدم کم است یا زیاد و نه کشاورز متوجه این بود که امسال کشاورزیش چطور است همه متوجه یک مقصد بودند لکن عمل شد و خوب شد ، از حالا به بعد هم باید همین معنی را ادامه بدهیم ، همین توجه به مقصد را ادامه بدهیم ، همین الوهیت را حفظ کنیم ، یعنی قصدمان را برای خدا و برای جمهوری اسلام و برای احکام قرآن بکنیم تا عنایت خدا محفوظ باشد و دست لطف الهی بالای سر همه باشد و انشاءالله اگر این مطلب بشود ، پیروزید و مملکتمان انشاءالله مال خودتان ، و خودتان اداره اش می کنید ، همه دست ها هم منقطع خواهد شد ولی عمده همین معناست که این معنا را حفظ بکنیم . من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم و سعادت این ملت که شما هم از این ملت هستید و خداوند همه شمارا تاءیید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21

/ 3 / 58

بیانات امام خمینی به وزیر امور خارجه ترکیه

اسلام برای تمام کشورها یک آرمانی است که در آن همه چیز هست

بسم الله الرحمن الرحیم

من متقابلا سلام به ملت ترک و نخست وزیر ابلاغ می کنم و لازم است که ما اساس این نهضت را بطور اجمال برای شما و دولت شما بیان کنیم . اساس این نهضت از دو جا سرچشمه گرفت ، یکی از شدت فشار خارجی و داخلی و چپاولگری های خارجی و داخلی ، و اختناق فوق العاده ، که در ظرف پنجاه و چند سال ایران ، ملت ایران یک روز خوش ندید و اخیرا هم کشتارهای فوق العاده دست جمعی که در اکثر بلاد ایران پیش آمد ، مردم را به جان آورد که این نهضت را همراهی کنند و یکی دیگر آرزوی ما برای یک حکومت اسلامی و یک حکومت عدل که یک رژیمی در مقابل رژیم های طاغوتی باشد و ما مسائل اسلامی را مثل صدر اسلام در ایران پیاده کنیم .

و امید ما آن است که سایر ملت ها ، سایر دولت ها به این نهضت اسلامی بپیوندند و وجهه نظرشان اسلام باشد . اسلام برای همه کشورها یک آرمانی است که در آن همه چیز هست لکن تبلیغات خارجی و دنبال آن هم تبلیغات داخلی ، اسباب این شد که ملت های ما را از اسلام جدا کردند و دولت های ما را هم جدا کردند . و مع الاسف تبلیغات به طوری شد که جوان های شرق ، تمام آمالشان را به تحقق معانی غربی خرج کردند و تمام حیثیت ملی خودشان را ، بعضی از جوان های ما فدای غرب کردند و این شکست روحی بود که برای ما از

همه شکست هایی که داشتیم بالاتر بود .

نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طور آلت ، نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند . و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت و محتوای بسیار از جوان های ما را گرفت ، اما ما گمان می کنیم که باید تمام ملت ها ودولت ها توجه خودشان را به این نقطه نظر منعطف کنند که این شکست روحی را از ملت ها جدا کنند و گمان نکنند جوان های ما که هر چه هست ، در غرب است و خودشان چیزی ندارند .

اسلام حکومت ها را موظف به خدمت کرده است

اسلام در مقابل همه دولت های طاغوتی ، برای انسان سازی آمده است ، قرآن کتاب انسان سازی است . انسان اگر چنانچه در این ممالک اسلامی تحقق پیدا بکندو اسلام برنامه دولت ها و ملت ها باشد ، امکان ندارد که دیگران بتوانند استفاده های نامشروع از ما بکنند ، ما باید اقتصادمان تابع اسلام باشد ، فرهنگمان تابع اسلام باشد ، ارتشمان ، ارتش اسلام باشد .

در صدر اسلام ارتش یک پناهگاهی برای ملت ها بوده است ، محیط ارتش از محیط مردم جدا نبوده است ، محیط رعب نبوده است ، محیط وحشت نبوده است ، اگر چنانچه ارتش ، دولت ، به وظایف ارتشی خودشان ، به وظائف دولتی خودشان ، به وظائف اسلامی عمل کنند ، محیط در یک کشور ، محیط محبت می شود ، محیط آرامش روحی می شود و این هم برای ملت مفید است و هم برای دولت و هم برای

ارتش ، و اگر محیط ، محیط ارعاب باشد ، چنانچه در حکومت های طاغوتی است ، محیط وحشت باشد ، این برای ملت و خود دولت و خود ارتش بد است و اینکه طاغوتی ها محیط ارعاب ایجاد می کنند ، برای این است که آنها برای ملت کار نکرده اند و خودشان را از ملت جدا کرده اند و از ملت وحشت دارند ، از این جهت محیط را ارعاب ، محیط ارعابی درست می کنند که مردم را سرکوب کنند . در صدر اسلام این معانی نبوده است ، ارتش اسلام از مردم جدا نبوده است محیط هیچ وقت محیط ارعابی نبوده است ، حکومتی که در راءس جامعه بوده است ، با مردم دیگر فرقی نداشته است بلکه زندگیش پائین تر بوده است . حکومت ها نمی خواستند که به مردم حکومت کنند ، می خواستند خدمت کنند . اسلام حکومت ها را موظف به خدمت کرده است ، ارتش در خدمت ملت باید باشد .

حکومت ها در خدمت مردم باید باشند ، اگر یک چنین برنامه ای تحقق پیدا بکند ، محیط رعب از بین می رود ، محیط دوستی پیش می آید ، مبدل به محیط برادری می شود ، یک چنین محیطی که محیط برادری باشد ملت پشتیبان دولت است ، و اگر ملت پشتیبان یک دولتی شد ، دولت سقوط نمی کند .

اگر شاه به نصایح روحانیون توجه کرده بوده و خدمت به این ملت کرده بود ، سقوط نمی کرد لکن خدمت نکرد و خیانت کرد و پشتوانه مردمی را از دست داد و وقتی که

مردم شنیدند رفت شادی کردند ، چنانچه در رفتن پدرش هم شادی کردند . حکومت ها باید عبرت بگیرند از این وضعی که در ایران پیش آمد و بدانند که وضع برای این بود که محیط اختناق به طوری پیش آوردند که اختناق انفجار آورد . برادر باشند با هم ، با ملت دوست باشند ، ملت احساس کند که دولت از خود اوست ، دولت خدمتگزار اوست . ملت ها احساس کنند که ارتش از خود آنهاست ، ارتش که در خیابان می آید برای او گل بریزند ، نه از او فرار کنند . آن عمده در برنامه های حکومتی ، در برنامه های دولتی این معناست که محیط اخلاقی درست کنند . محیط برادری درست کنند . این در راءس همه برنامه هاست ، اگر این برنامه درست شد ، اگر دولت بخواهد کاری بکند ، همه ملت با او همراهی می کنند . اگر دولت بخواهد برنامه ای را ، اگر دولت بخواهد برنامه ای را اجرا بکند ، ملت در خدمت او هست ما این دو حکومت راکه در ایران بود ، الان با هم مقایسه می کنیم ، دولت سابق اگر می خواست برنامه ای را اجرا بکند ، مردم با او موافق نبودند بلکه حتی الامکان کارشکنی می کردند . الان دولت ما وقتی می خواهد برنامه ای را اجرا کند ، از اطراف به ما پیشنهاد می شود که ما درخدمت حاضریم ، طبقات مختلف مردم می گویند: که ما در اجرای این برنامه حاضریم ، از جان و دل حاضریم که کمک بکنیم . الان که

بعض برنامه ها را می خواهد دولت اجرا بکند ، ملت همچو اظهار همراهی می کند که اعجاب آور است .

این یک مطلبی است که درعین حال که به تمام معنا الان ما نتوانستیم اسلام را در ایران پیاده بکنیم لکن همان نسیمی که از اسلام به ایران وزیده است ، نتیجه اش این شده است که دولت ما یک دولتی است که ملی است ، ملت او را می خواهد . نخست وزیر ما هیچ وحشت ندارد که توی مردم برود و با مردم بنشیند و صحبت بکند ، بر خلاف نخست وزیرهای رژیم سابق که امکان نداشت که توی مردم بیایند برای اینکه مردم با آنها دشمن بودند ، چنانکه آنها با مردم دشمن بودند . دولت ها اگر چنانچه اینطور بشوند که به اسلام توجه کنند و روح اسلام را در مردم ایجاد کنند و در خودشان ، این هم به صلاح خودشان هست و هم به صلاح کشورشان و هم همه برنامه ها را با آسانی می توانند انجام بدهند .

و من امیدوارم که بین دولت های اسلامی یک اخوتی ، اخوت اسلامی ، همانطوری که قرآن امر فرموده است ، پیدا بشود که اگر این اخوت اسلامی در بین ممالک اسلامی پیدا بشود ، یک قدرت عظیمی است که هیچ یک از قدرت های دنیا نمی توانند به پای او باشند .

و من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم . که این معنا در همه دولت ها تحقق پیدا بکند و همه موفق بشوند که برای اسلام باشند و همه موفق باشند که اخوت اسلامی خودشان را حفظ

بکنند و همه موفق باشند که در خدمت ملتشان باشند که ملت هم پشتیبان آنها باشد .

وزیر امور خارجه ترکیه : باتشکر از حضرت امام خمینی مایل هستم که دو مطلب را بیان کنم . مساءله اول رابطه مذهب و سیاست است و مشکل اینکه چگونه ما بتوانیم ظرفیت های انسانی را توسعه بدهیم و تقویت بکنیم . نکته دوم : درباره تفاوتی که نباید بین کسانی که حکومت می کنند و کسانی که بر آنها حکومت می شود ، وجود داشته باشد ، این همان چیزی است که مواضع و اصول دموکراسی را بیان می کند و اجرا می کند . من از این پذیرائی گرمی که شما از من و از هیاءت اعزامی ما کردید بسیار سپاسگزارم و متشکر هستیم .

امام خمینی : آنچه که اما ، قضیه تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت فرهنگ صحیح باشد .

شما کوشش کنید که فرهنگ را ، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید . جوان هایی که در این فرهنگ تربیت می شوند همان هایی هستند که مقدرات کشور در دست آنهاست . اگر اینها درست بار بیایند ، همه خدمتگزار به مردم ، امین به بیت المال ، و همه اینها در تحت رهبری اسلام تحقق پیدا می کند .

اگر یک ملتی فرهنگش اینطور تربیت بشود ، این فرهنگ ، فرهنگ غنی اسلامی است و مملکت یک مملکت آرام مترقی خواهد بود . و اما اینکه می گوئید که یک مساءله دموکراسی است صحیح است لکن مع الاسف در ممالک غرب که بیشتر دم از دموکراسی می زنند و در ممالک ما

، که باز آنها هم دم از دموکراسی می زنند ، خبری از دموکراسی نیست غربی ها با این افسون می خواهند ما راخواب کنند و بهره برداری از ما بکنند و ما هم در تحت لوای اسلام نباشیم دموکراسی را نمی توانیم آنطوری که صحیح است به آن عمل بکنیم .

من از خدای تبار ک و تعالی می خواهم که همه دولت های مارااسلامی را توفیق بدهد که همه در سایه اسلام و زیریک پرچم ، که آن پرچم اسلام است با هم برادروار درکنار هم با هم بر مشکلات خودشان غلبه کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21 / 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان دزفول

مسؤ ولیت خطیر و شریف مادران و معلمان ، تربیت انسان ها

بسم الله الرحمن الرحیم

شما خانم ها به طوری که حالا خودتان می گوئید معلم هستید ، دو شغل شریف دارید ، شما خانم ها دو تا شغل بسیار شریف دارید . یکی شغل تربیت فرزند که این از همه شغل ها بالاتر است . یک فرزند خوب ، شما اگر به جامعه تحویل بدهید برای شما بهتر است از همه عالم . اگر یک انسان شما تربیت کنید ، برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم . پس شما یک شغلتان این است که بچه های خوب تربیت کنید . دامن مادرها ، دامنی است که انسان از آن باید درست بشود یعنی اول مرتبه تربیت ، تربیت بچه است در دامن مادر برای اینکه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علائق هاست و هیچ علاقه ای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست ، بچه ها از مادر بهتر چیز اخذ

می کنند . آنقدری که تحت تاءثیر مادر هستند ، تحت تاءثیر پدر نیستند ، تحت تاءثیر معلم نیستند ، تحت تاءثیر استاد نیستند . از این جهت بچه هایتان را در دامنتان تربیت اسلامی ، تربیت انسانی بکنید تا وقتی تحویل می دهید شما این بچه را به دبستان ، یک بچه صحیح ، اخلاق خوب ، آداب خوب ، آنطور تحویل بدهید . پس یک شغل ، شغل تربیت اولاد است که مع الاسف در آن حکومت طاغوتی این شغل را می خواستند از این مادرها بگیرند ، تبلیغ کردند به اینکه زن چرا بچه داری بکند . این شغل شریف را منحطش کردند در نظر مادرها ، برای اینکه می خواستند که مادرها از بچه ها جدا بشوند ، بچه ها را ببرند در پرورشگاه ها بزرگ کنند ، مادرها هم علی حده بروند یک کارهائی که آنها دلشان می خواهد بکنند ، بچه در پرورشگاه وقتی که بزرگ بشود ، یک بچه ای که در دامن مادر بزرگ بشود نیست ، عقده پیدا می کند ، وقتی بچه در پرورشگاه و بدون مادر با اجنبی بخواهد سر و کار داشته باشد و محبت مادر از سر او کم بشود ، این بچه عقده پیدا می کند . بسیاری از این مفسده هایی که در جامعه واقع می شود ، از این بچه هایی هستند که عقده دارند ، از این انسان هایی هستند که عقده دارند ، مبداء یک عقده بزرگ این جدا کردن بچه از مادر است . محبت مادری لازم دارد بچه . بنابراین ، این شغل که شغل

انبیاء است و انبیاء هم آمدند برای اینکه انسان درست کنند ، این شغل اول شما هست در اول تربیت بچه . و چون شما معلم هستید از این جهت یک شغل شریف دیگری به شما محول شده است و به آنقدر که این شغل شریف است ، مسؤ ولیت آن هم بزرگ است . شغل شما شغل انسان سازی است . معلم انسان درست می کند ، همان شغل انبیاء است .

انبیاء آمدند از اول ، هر نبی آمده است تا آخر ، فقط شغلش این بوده است که انسان درست بکند ، تربیت کند انسان ها را . شغل معلمی همان شغل انبیاء است . پیغمبر اکرم معلم همه بشر است و بعد ا ز او حضرت امیر (سلام الله علیه ) باز معلم همه بشر است . آنها معلم همه بشر هستند ، شما معلم یک عده از بشر . شغل همان شغل است یعنی شعبه همان است ، کار ، یک کار است . آنها در محیط وسیع تر و ماها در یک محیط کوچکتر . بنابراین ، این شغل شما باز یک شغل بسیار شریفی است لکن مسؤ ولیتش هم بسیار زیاد است ، چنانچه مسؤ ولیت انبیاء بسیار زیاد بود ، انبیاء به همان مقدار که برای آدم سازی آمده بودند مسؤ ولیتشان زیاد بود منتهی آنها مسؤ ولیتشان را به انجام رساندند ، کارهائی که به آنها محول بود به انجام رساندند . شما شغلتان بسیار شریف است و همان شغل انبیاء است مسوولیتتان هم همان مسؤ ولیت است .

اصلاح و افساد جامعه در گرو نحوه تربیت معلمین

و باید توجه داشته باشید که این بچه

هایی که پیش شما تربیت می شوند ، تربیت دینی بشوند ، تربیت اخلاقی بشوند . اگر یک بچه متدین را شما تحویل جامعه بدهید ، یک وقت می بینید همین یک بچه متدین متعهد ، یک جامعه را اصلاح می کند . یک فرد ممکن است یک جامعه را اصلاح بکند ، بنابراین اگر چنانچه خدای نخواسته این بچه از دامن شما درست از کار نیاید ، از تحت تربیت شما که معلم هستید درست از کار در نیاید ، ممکن است یک بچه یک جامعه را فاسد بکند و شما مسؤ ول باشید .

شما از آن طرف یک فرد راتربیت صحیح بکنید ، آنقدر شرافت دارید که همان شرافت انبیاء است ، از این طرف اگر خدای نخواسته تربیتتان نسبت به بچه هائی که توی دامنتان هست ، یا بعدا که بچه هائی که تحت تربیت شما هستند ، اگر خدای نخواسته فاسد تربیت بشوند ، ممکن است که یک جامعه را فاسد کنند .

خداوند انشاءالله شما را حفظ کند و سعادتمند کند و مربی خوب باشید برای بچه ها و مربی خوب باشید برای دخترهایی که می آیند پیش شما تربیت بشوند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/3/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت مخابرات

قضیه ، قضیه اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در پاریس که بودیم و در شدت مبارزه بین مسلمان ها و طاغوت قشرهای مختلف هر کدام خدمت هایی کردند از آنجمله گروه مخابراتی خدمت بزرگی کردند . اگر اینها نبودند ، مطالب ما به ایران نمی رسید . اینها مطالب ما را در کمال اخلاص به ایران رساندند و در نهضت ، پیروزی نهضت سهم بسزایی

داشتند . من از خداوند تعالی سعادت همه را خواستارم و دعاگوی همه هستم . از حالا به بعد هم همین تکالیف هست . ماها الان باید برای اسلام زحمت بکشیم .

قضیه ، قضیه اقتصاد نیست . قضیه ، قضیه کشور نیست . قضیه ، قضیه ایران نیست . قضیه ، قضیه اسلام است . از قضایای دیگر انسان می تواند صرفنظر کند ، از خانه اش بگذرد ، از اولادش صرفنظر کند ، از جهات دیگر بگذرد لکن از اسلام نمی تواند بگذرد . هیچ کس حق ندارد که از اسلام بگذرد . هیچ کس حق ندارد که از این رژیمی که تمام سعادت ها در آن است و تمام چیزهائی که ملت ها می خواهند در پرتو آن است ، نمی تواند انسان بگذرد و نباید بگذرد .

تکلیف ملت ، کوشش و جدیت برای اصلاح امور و سازندگی کشور تا تحقق جمهوری اسلامی

ما الان در وضعی واقع هستیم که قشرهای مختلف با زبان های مختلف بر ضد این نهضت فعالیت می کنند ، چه در کارخانه ها و کارگاه ها و چه در قشر کشاورزی و عمرانی و چه در دانشگاه ها و سایر جاها ، در ادارات و سایر جاها فعالیت می کنند برخلاف نهضت . گر چه این قشرهای ضعیف دیگر نمی توانند یک کار اساسی بکنند لکن خوب موجب زحمت می شوند ، موجب ابتلاء می شوند . الان ما همه موظفیم ، چه شما خانم ها و چه آقایان موظفند که هر کدام در هر رشتهای که هستند ، در هر مقامی که هستند ، مشغول هر کاری که هستند ، این نهضت را ادامه بدهند . الان وضع این است که ،

ادامه نهضت به این است که کارهایی که اینها می خواهند انجام بدهند به وجه خوبتر انجام بدهند . کارخانه ها به کار خودشان ادامه بدهند . کشاورزها به کار کشاورزی ادامه بدهند و هر گروهی که مشغول یک کاری هستند ، این کار را خوب انجام بدهند . اختلال در کار پیدا نشود ، کم کاری نباشد ، اهمال کاری نباشد ، اینها به سازش و ساختن ایران مضر است . شما الان بعد از اینکه این سد بزرگ را شکستید ، دیدید که آن طرف سد که شکسته شد چه خرابی ها هست و ایران به چه وضعی مبتلا است و حالا ما باید یک ایران ویرانی را از سر بسازیم و ساختن یک مملکت با دست یک گروه امکان ندارد . محول کردن مطالب را به دولت یا به روحانیت صحیح نیست برای اینکه اینها قدرت این کار را ندارند ، تمام گروه ها و تمام افراد ، هر فردی وظیفه دارد که در این نهضت خدمت بکند . چنانچه در وقتی که می خواستید بکشنید این سد را ، هر فردی یک تاءثیر داشت . نمی توانست یک فرد بگوید که من تنها که نمی توانم این رژیم را به هم بزنم پس کنار بروم ، قطره ها جمع می شود و دریا و رودخانه ها و سیل ها را تشکیل می دهند . انسان ها هم مثل قطراتی می مانند که یکی یکی یک جزئی کار از ایشان می آید . از هر قطره توقعی نیست که یک سد را بشکند لکن اگر قطره کنار برود ، قطرات کنار بروند

، سد شکسته نمی شود . قطرات وقتی که با هم مجتمع شدند سیل درست می کنند ، سیل های عظیمی درست می کنند ، این سیل های عظیم از همان قطرات باران است . این قطرات باران است که وقتی به کوهسارها می ریزد ، سیل از آن درست می شود و سیل کوه را درهم می شکند . قطرات انسان هم همین طور است که یکی یکی از آنها کار نمی آید (یعنی کار مهم ) اما هر یک دخالت دارند در آن کاری که باید بکنند .

همانطوری که برای شکستن آن سد افراد هر یک دخالت داشتند ، برای سازندگی یک مملکت هم . . . افراد هر یک دخالت دارند . هر یک از افراد یک کار از آنها می آید و نمی تواند این فرد بگوید من کار خودم را انجام نمی دهم ، یا کار خودم را بد انجام می دهم . الان باید کار کرد و کار را خوب انجام داد ، حفظ کرد این نهضت را به اینکه همه با هم مشغول ساختن بشویم ، همه با هم مشغول تصحیح این اموری که آنها خراب کردند باشیم .

و همانطوری که شما دستگاه مخابراتی ، یک قسمت عظیمی از کار را در موقعی که ما احتیاج مبرم به آن داشتیم شما حاجت ما را برآوردید و این در دفتر شماثبت است و پیش خدای تبارک و تعالی ضبط است ، همانطور حالا هم احتیاج به وجود شماها هست ، احتیاج به وجود همه افراد هست . همه ، هر فردی مورد احتیاج است و هر فردی مکلف است

و هر فردی مسوول است . همه ما مسوولیم الان در مقابل خدای تبارک و تعالی . مطلب ، مطلب اسلام است ، نه مطلب اینکه بتوانیم ما از آن بگذریم . در این مطلب باید همه ما کوشش بکنیم و با کوشش همه انشاءالله این جمهوری اسلامی تحقق پیدا می کند و با تحقق جمهوری اسلامی آرمان همه شماها برآورده می شود .

دستیابی به مملکتی نمونه با تحقق احکام و قوانین اسلام در همه ابعاد و جوانب مملکت

اسلام تاکنون (مگر یک چندی که در صدر اسلام بوده است ) تاکنون وجود خارجی به آن معنایی که باید پیدا بکند ، پیدا نکرده . الان هم که ما جمهوری اسلامی را می خواهیم ، تاکنون کاری که ما کردیم مانع را به طور عمده رفع کردیم . آنطوری که ملت تاکنون عمل کرده است ، موانع برقراری جمهوری اسلامی را رفع کرده است که آن رژیم سلطنتی بود . راءی هم به جمهوری اسلامی همه دادید و الان مملکت ما رژیمش ، رژیم جمهوری است لکن با راءی به جمهوری اسلامی آرمان های اسلام تحقق پیدا نمی کند . دنبال این راءی عمل باید باشد ، باید یک یکی احکام شرع در خارج تحقق پیدا بکند ، باید دادگستری ، دادگستری اسلامی باشد ، باید فرهنگ ، فرهنگ اسلامی باشد ، باید بازار ، بازار اسلامی باشد ، مدارس ، مدارس اسلامی باشند ، باید همه قشرها اسلامی بشوند و همه قوانین اسلام انشاءالله تحقق پیدا بکند . اگر چنانچه به این آرمانی که همه داریم انشاءالله برسیم ، یک مملکت نمونه خواهید پیدا کرد .

شما گمان نکنید که غربی ها پیشرفت کرده اند ، غربی ها در جهات

مادی پیشرفت کرده اند لکن معنویات ندارند . اسلام و همین طور مکتب های توحیدی ، اینها انسان می خواهند درست کنند و غرب از این معنی بکلی برکنار است ، غرب مواد طبیعت را کشف کرده است و قوای طبیعت را کشف کرده است و آنهم بر ضد انسان این قوا را به کار می برد ، برای هدم انسانیت ، برای هدم شهرهای ممالک . چنانچه که می بینید که هر یک از این کشورها که به اصطلاح پیشرفته تر هستند بیشتر انسان ها را در فشار قرار می دهند . ما یک مملکت پیشرفته به اصطلاح خودشان که عبارت از آمریکاست ، گرفتار آن بودیم و الان هم ممالک بسیار گرفتار همین مملکت پیشرفته هستند . آن چیزهایی که آنها پیشبرد کردند ، بر ضد مقصد انسانیت به کار می برند و آدمخواری را در عالم ترویج می کنند ، جنگ و جدال را در عالم ترویج می کنند ، پیشرفت ها برای پیشرفت جنگ و پیشرفت آدمکشی است .

لکن ممالکی که اگر پیدا بشود ، مملکتی است اسلامی که هر چه بکند درخدمت معنویات است ، در خدمت انسان است ، برای انسان سازی است . اگر ما موفق بشویم به اینکه فرهنگمان ، یک فرهنگ اسلامی بشود ، مدارسمان ، یک مدارس اسلامی بشود و آنوقت افرادی که از آن تحقق پیدا می کند و افرادی که تربیت می شود در آن فرهنگ و در آن مدارس ، انسان هستند . انسان امین است ، انسان رحیم است ، انسان رفتارش با برادرها و خواهرهای خودش رفتار رحیمانه است ،

با عطوفت است . ما امیدواریم که شما به فعالیت خودتان همانطوری که قبلا ادامه دادید ، حالا هم ادامه بدهید و در هر جا که هستید ، آن فعالیتی که باید داشته باشید و آن خدمتی که باید به کشور خودتان و آن اسلام بکنید انشاءالله موفق باشید . خداوند همه شما را سعادتمند بکند و همه شما را عزت و سعادت عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21 / 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران

سرنوشت یک ملت دردست دو قطب دانشگاه و روحانیت است

بسم الله الرحمن الرحیم

نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسان است . ممکن است از دانشگاه انسانی خارج بشود که یک کشور را نجات بدهد و ممکن است که یک انسان درست بشود که کشور را به هلاکت بکشاند . این نقش مهم از دانشگاه می باشد . مقدرات هر کشوری به دست دانشگاه و آنهائی که از دانشگاه بیرون می آیند هست . بنابراین دانشگاه بزرگترین مؤ سسه موثر است در کشور و بزرگترین مسؤ ولیت ها را هم دانشگاه دارد . اینکه اجانب به وسیله عمال شان این کار را انجام دادند که دانشگاه های ما را عقب نگه داشتند و به اصطلاح استعماری درست کردند ، برنامه ها ، برنامه های استعماری بود ، این برای ترس از دانشگاه بود . همین مطلب در روحانیت هم هست ، روحانیت هم نقش دارد . در روحانیت هم ممکن است یک روحانی یک کشور را نجات بدهد و ممکن است یک روحانی یک کشور را به هلاکت برساند . این دو قطب که عبارت از قطب دانشگاه به معنای تمام کلمه ، دانشگاه و روحانیت ، این

دو قطب تمام سرنوشت یک ملت را در دست دارند . و لهذا کار از همه کارها بالاتر و شریفتر است و برا ی اینکه کار ، همان کار انبیاست . همه انبیا برای آدم سازی آمده اند . قرآن کریم یک کتاب آدم سازی است . همه انبیا آمده اند که آدم ها را درست کنند ، با درست کردن آدم همه بساط درست می شود . این دوقطب که هر دومامور آدم سازی هستند ، قطب دانشگاه مامور آدم سازی هست و قطب روحانیت مامور آدم سازی هست و کارشان شریفترین کارهاست و برای اینکه همان کارها انبیاست و هم مسؤ ولیت شان بالاتر از همه مسؤ ولیت هاست برای اینکه دراینجا همه چیز درست می شود . تمام نظر اجانب به این دو قطب دوخته شده است منتها هر جا را یک جور کوبیدند . رضا خان که آمد شماها هیچ کدام یادتان نیست ، من دیدم . از اول رضاخان که آمد بعد از چندی که ابتدائا به صورت یک مسلمان و یک آدم مثلا ملی ، وقتی که پایه حکومتش محکم شد ، اول حمله ای که کرد به روحانیین کرد ، اینها را از همه طرف و از هر طرفی کوبید به طوری که من در فیضیه یک جلسه درس داشتم ، یک روز که رفتم دیدم یک نفر است ، گفتم چطور؟ گفت که همه شان فرار کردند . قبل از آفتاب از مدرسه و از حجره ها فرار می کردند و آخر شب بر می گشتند منزل برای اینکه نمی توانستند ، پلیس می آمد و می

گرفت و می بردشان یا لباس شان را می کند ، یاالتزام از ایشان می گرفت و یا حبس شان می کرد و روحانیون سرتاسر کشور را در مضیقه و در فشار گذاشته بودند .

در رژیم طاغوت تعالیم دانشگاهی بر اساس غربزدگی بود

راجع به دانشگاه ، چون انعکاس دنیائیش به نظرشان این بود که دانشگاه را نمی شود بست ، دانشگاه را باز گذاشتند ، لکن نه دانشگاهی که به درد یک ملتی بخورد و دردی را از ملت بردارد . دانشگاه را به یک صورتی در آوردند که اشخاصی که از آنجا خارج می شوند به درد همان بخورند . آنقدر تبلیغات کردند از غرب ، از جلو رفتن به طرف غرب آنقدر تبلیغات کردند که جوان های ما را در دانشگاه ، غربی بار آوردند . از همان دانشگاه روی تعلیماتی که بعضی از اساتیدی را که از خود آنها بودند تبلیغات کردند ، جوری که جوان های ما جوان هائی شدند که به درد آنها می خوردند ، نه به درد کشور ما . مغزهای اینها را شستشو کردند ، به جای مغزهای انسانی ایرانی ، غربی گذاشتند به طوری که اعتقاد بچه ها و جوانان ما این شد و حالا هم شاید خیلی شان این باشد که باید همه چیز ما غربی باشد . به طوری تبلیغات کردند که الان هم همین طور است . در عین حالا که طبیب داریم یکی که مریض می شود می گویند اروپا باید ببریم . این برای این است که خودمان را از دست دادیم . استقلال فکری دیگر حالا نداریم . همه اش دنبال این هستیم که غرب چکاره است

.

الان هم که جمهوری اسلامی را ما می خواهیم انشاءالله مستقر بشود و می خواهیم حساب مان را از غرب جدا بکنیم و استقلال همه جانبه پیدا بکنیم ، الان هم یک دسته غربزده هائی هستند که اینها الان در فکر این هستند که یک جمهوری بوجود آید ولی اسلامیش نباشد ، جمهوری باشد یک جمهوری دموکراتیک . این برای این است که اینها ، آنهائی شان که مردمی نیستند که جنایتکار باشند ، اشتباه دارند . اینها از بس به آنها تزریق شده و تعلیم شده در این مدارس ، هر جا می رفتند هی صحبت غرب بوده ، هر جا رفتند صحبت آزادی در غرب و بوده است ، هر جا می رفتند هی صحبت غرب بوده ، هر جا رفتند صحبت آزادی در غرب بوده است ، هر جا رفتند صحبت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر و جمعیت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر در غرب بوده . اینها آنهائی شان که خیانتکار نیستند ، اشخاص بدی نیستند لکن باورشان آمد و از بس به آنها گفته اند باورشان آمده .

تربیت غرب انسان را از انسانیت خلع کرده

و حال آنکه غرب پیشرفت هائی که دارد ، پیشرفت های مادی دارد و دنیا را به صورت یک جنگنده ، به صورت یک وحشی بار می آورد . تربیت غرب انسان را از انسانیت خودش خلع کرده ، به جای او یک حیوان آدمکش گذاشته است . الان شما در هر جای دنیا که ملاحظه کنید ، الان هم که یک آرامشی فرض کنید که در دنیا هست و جنگ عمومی نیست ، در هر مملکتی می بینید با

دخالت همین آمریکا و با دخالت همین شوروی آدمکشی هست . افغانستان الان آدمکشی است به دخالت شوروی ، در بسیاری از جاها . لبنان هم آدمکشی است به دخالت امریکا . غرب حیوان بار می آورد آن هم نه حیوان آرام ، یک حیوان وحشی ، آدمکش ، آدمخوار ، پیشرفت ، پیشرفت انسانی نیست ، پیشرفت حیوانی است ، تربیت انسانی نیست . در غرب ، تربیت حیوانی است . من حکومت ها را می گویم ، ملت ها را نمی گویم . حکومت ها و پرورش هائی که درحکومت هست ، حکومت های انسانی نیست . غرب پیشرفت کرده در اینکه حیوان تربیت کرده ، آلات قتاله درست کرده . در روزنامه دیشب یا پریشب بود که یک چیزی درست کرده اند که پنج مرتبه بالاتر از آنی است که در آن جنگ روی ژاپن ریختند . کار غرب این است یک همچو چیزی درست کند برای آدمکشی . و این افتخاری است که دویست هزار نفر را در یک شهر ، یک بمب کشت ، این پیشرفت غرب است ، ما باورمان آمده است که همه چیزها در غرب است ، خیر ، آن چیزی که در غرب است تربیت حیوان درنده است ، حیوان درنده دارند درست می کنند . الانی هم که درست می کنند ، همان چنگ و دندان حیوان درنده است منتها به صدها هزار مرتبه بالاتر .

تنها مکتب های توحیدی الهی انسان سازند

غرب انسان درست نمی کند آن که انسان درست می کند آن مکتب های الهی است ، مکتب های توحیدی است که تمام هم انبیا این بوده که آدم

درست کنند که آدم توی یک مملکتی باشد . آزادی به جوری که آزادی ضرر به غیر نزند ، استقلال فکری ، استقلال روحی ، استقلال انسانی . آنها انسان می خواهند درست بکنند . قرآن کتاب انسان سازی است ، می خواهند که انسان درست کنند . انسان اگر درست شد آرامش در یک مملکتی پیدا می شود . اگر یک مملکتی روی تعلیمات توحیدی ، روی تعلیمات انسانی اسلامی افرادش بار آمدند اینها به تعبیر قرآن اینطوری بار می آیند که بین خودشان با هم رحیمند ، دوستند ، بین خودشان اینطور هستند اما اگر کسی باشد به آنها تعدی بکند و بخواهد حمله کند به آنها ، نسبت به آنها اشداء است ، سخت است . باید یک مملکتی که عهده دار تربیتش دانشگاه است ، چه دانشگاه روحانی و چه دانشگاه شما ، عهده دار انسان سازی باشد که وقتی جوان ها از دانشگاه بیرون آمدند انسان بیرون آمده باشند ، غربی نباشند ، اسلامی باشند . غربی بودن ملازم با همان معانی است .

زحمات پانزده ساله ملت برای تحقق یک مملکت اسلامی بود

آزادی که غرب می خواهد ، یک آزادی بی بند و بار است هر که کاری دلش بخواهد می کند ، یک آزادی است که مخالف با اخلاق است مخالف ، با سنن انسانی است ، نه یک آزادی محدودی که روی قواعد و روی چهارچوب قوانین باشد . آنها یک همچو آزادی می خواهند . جمهوری دموکراتیک که این آقایان می خواهند همان جمهوری طرز جمهوری های غرب را می خواهند . مملکت ما آنقدر خون داده اند که حالا بشود یک مملکت غربی !!

مردم ما برای اسلام خون داده است ، برای اسلام اینقدر تحمل زحمت کشیده اند که یک مملکت اسلامی درست بشود ، یک قوانین اسلامی در کار باشد ، قوانین غربی ما نمی خواهیم . ما نمی خواهیم تربیت ، تربیت غربی باشد . ما می خواهیم یک تربیت انسانی باشد به طوری که همه با هم دوست باشند ، همه رفیق باشند ، نه من ازشما بترسم ، نه شما از من بترسید . محیط ، محیط رحمت باشد ، نه محیط رعب و وحشت . این خدمت که خدمت به انسانیت است و خدمت به اسلام است بر عهده ما و شماست . بر عهده ما هست از جانب روحانیت ، بر عهده شما هست در جهت دانشگاه های خودتان .

مسؤ ولیت دانشگاه پلیس سنگین تر و حساستر از سایر قسمت هاست

مسؤ ولیت دانشگاه پلیس بیشتر از سایر قسمت هاست برای اینکه اینها کارشان حساستراست . اگر از دانشگاه پلیس آدم های اسلامی بیرون بیاید ، آدم هائی که نسبت به مردم محبت داشته باشند بیرون بیاید این اصلاح می کند یک مملکت را . به خلاف اینکه اگر آدم هائی باشند که بخواهند تحمیل کنند بر مردم ، مردم را اذیت کنند ، تربیت آنطور باشد که ایجاد وحشت و رعب کنند در مردم ، دین به فساد کشیده می شود ، به فساد که کشیده شد خودشان هم رو به فساد می روند . بنابراین ، این شغل شریفترین شغل هاست و مسؤ ولیتش بزرگترین مسؤ ولیت هاست . و ما و شما که این شغل را داریم ، ما در طرف روحانیت و شما در طرف دانشگاه ها مسوول این

جوان ها هستیم . در پیشگاه خدای تبارک و تعالی مسوول هستیم که اینها را خوب بار بیاوریم تا اشخاصی که به درد یک مملکت بخورند ، اشخاصی که خدمتگزار باشند به اسلام ، خدمتگزار باشند به کشور خودشان ، امین باشند و خیانتکار نباشند ، همه اینها زیر بیرق توحید است و اسلام است . اسلامی بار بیاورید و اسلامی بشوید . خداوند همه شما را حفظ کند ، سعادتمند کند و همه شما را برای مملکت خودتان مفید قرار بدهد .

تاریخ : 22/3/58

بیانات امام خمینی در جمع وزیر امور خارجه و هیاءت سفرای ایران در کشورهای خارج

شستشوی مغزی ملت ایران در جهت بی محتوائی و گرایش به غرب

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که به نظر من مهم است این است که در زمان این پدر و پسر نالایق بیشتر در ایران واقع شده است این است که با تبلیغات دامنه دار هر طرفی اینها کاری کردند که مهم این است که محتوای ما را از ما گرفتند و ما را همچو مومن به غرب کردند که حاضر نیستیم غیر از مطالب غرب چیزی را قبول بکنیم . جوان های ما تقریبا خیلی هایشان اینطور شدند که از یک ایرانی ، متحول شدند به غربی و این یک خطری است برای کشوری که اصلا خودش را دیگر قبول نداشته باشد هر چه قبول دارد ، اجنبی را قبول داشته باشد جای خود ، یک کس دیگر نشسته باشد و به اصطلاح شما ، مغز شویی شده ، آنها را شستشوی مغزی دادند و آن ملیت خودشان را ، اسلامیت خودشان را شسته اند وبه جای آن غرب را نشاندند و به حیث اینکه ما اگر چیزی هم خودمان داشته باشیم ، باز دست مان را دراز می کنیم پیش

غرب ، مثلا ما می دانیم که مهندسینی داریم که می توانند اسفالت کنند ، می توانند عمارت بسازند ، می توانند عرض بکنم که راهسازی کنند معذلک وقتی که صحبت می شود ، یک معمار غربی باید بیاید و عمل کند . ما طبیب داریم ولی وقتی که یک نفر مریض می شود ، باید بفرستیم به خارج با اینکه طبیب در میان ما هست لکن طوری ما را الان تحقیر کردند اینها و ما را میان تهی کردن که ما باورمان آمده است که ما هیچی نداریم و آنها همه چیز دارند و در صورتی که ما راجع به همین پیشرفت هائی که اینها کرده اند ، باید بنشینیم حساب کنیم ببینیم که آیا این پیشرفت ها رو به تمدن دارد می رود یا رو به توحش دارد می رود؟ من تعبیرم این است که امریکا و سایر این دول غربی و شرقی اینها ترقیاتی کرده اند به این معنا که انسان ها را دارند حیوان درنده بار می آورند ، تمام این کارها که کرده اند ، برای درندگی است (ملت رانمی گویم ، دولت ها را می گویم ) تمام افکار متوجه این شده است که یک چیزی درست کنند که کوبندگیش از آن سابق بیشتر باشد . همین پریروز بود که روزنامه من دیدم که فلان چیز را درست کرده اند که پنج مرتبه بالاتر از آن بمبی است که در ژاپن ریختند و چند هزار نفر را کشته اند . دنبال این هستند که یک آلت قتاله درست کنند یعنی دنبال این هستند یک حیواناتی درست کنند که این

حیوانات درنده باشند ، بدتر از حیوانات درنده قبلی . تمدن نیست ، رو به توحش دارد می رود ، غرب دارد رو به توحش ، دارد می سازد یک مردمی را که بریزند به جان هم و با چنگ و دندانشان هم را پاره

کنند . برخلاف تمدن که مکتب های الهی می خواهند انسان درست کنند که همه درکنار هم آسوده و آرام باشند ، مکتب های اینها همه اش دنبال این معناست که باید این آنجا رابگیرد و آنجا را بگیرد بزند ، بکشد ، چه بکند . ما باید حالا که یک همچو انقلابی پیش آمد ، یک همچو نهضتی پیش آمد و اینها هم ، این طبقه متوسط و پائینی احساس کرد که یک استقلالی دارد ، باید همه ما دنبال اینها باشیم و این استقلال فکری را حفظ کنیم .

توصیه به سفرای ایران در حفظ استقلال و عدم خودباختگی در برابر محافل غربی

آقایان حالا دارند تشریف می برند به ممالک خارج و بیشترش به ممالک غرب است . این جهت در نظرشان باشد که آن خود باختگی ها را که دولت سابق و دولت های سابق داشتند و چشم گو بودند ، هر چه آنها می گویند قبول بکنند ، آنها دیگر نباید باشند . همانطوری که ایشان (اشاره به وزیر امور خارجه ) سفیر امریکا را رد کرد و هیچ کاری هم نمی شود بکنند ، نمی توانند بکنند ، شما هم وقتی که تشریف می برید در سفارتخانه هایتان ، در محل کارتان می بینید یک انسان متحول از آن حاصل می شود و آنطوری که شاه بله قربان گو بود و من این را مکرر گفته ام و از

بس متاثرم باز هم پیش شما عرض می کنم که من وقتی عکس شاه را پهلوی جانسون دیدم که جانسون عینکش را برداشته و از این طرف دارد چشم هایش آنطور می کند و نگاه می کند و به او نگاه نمی کند و او آن طرف میز او سر جای خودش بود ، او آن طرف میز او ایستاده بود مثل یک بچه مکتبی که ایستاده پیش معلمش چیز می کند ، من همچو متاثر شدم که ما در چه حالی هستیم که این شخص اول مملکت ما به اصطلاح هست ، در مقابل او اینطوری ایستاده و آن هم اینطور بی اعتنا چشم هایش را آن طرف گذاشته و در روزنامه انداخته بود این عکس را و تحمیل هم گمان می کنم کرده بودند که در روزنامه های ایران منعکس بشود ، اینجور نباشد . ما الان یک مملکتی هستیم که مستقلیم ، کسی در ما دخالت نمی تواند بکند شما هم الان نماینده هستید از یک مملکتی که مستقل است ، احتیاج اصلا ندارید ، آنها به ما احتیاج دارند ، ما احتیاجی به آنها نداریم ، آنجا که می روید با کمال استقلال عمل کنید . اینطور نباشد که آنجا وقتی شما رفتید باز همان حرف های سابق باشد و همان چیزهائی که سابق آنها می آمدند . شاه به صراحت بیان گفت که لیست وکلا را می فرستادند پیش دولت ها و آنها لازم بود که همین ها را تعیین بکنند . می گفت (می خواست تاءیید خودش را بکند ، تکذیب پدرش رامیکرد) لیست را تا حالا اینطور می

داد . تکذیب چند سال قبل خودش را هم می کرد که خیر حالا دیگرآنطور نیست حالا همان وقت هم آنطور بود لکن خوب ، دستور بود که اینجوری بگوید . اینجور نباشد که هر چه آنها به ما می گویند ، قبول بکنیم . نخیر شما باید مستقل باشید و شجاع باشید ، مملکت شما یک کاری کرد که دنیا را متحیر کرد . الان هم شما رفتید آنجا می بینید که چه جور به شما احترام خواهند گذاشت ، ملت احترام خواهد گذاشت لکن آنها ممکن است بخواهند باز سوء استفاده بکنند ، محکم بایستید در مقابل شان ، مسائل را به طور جدی و به طور اینکه یک ابر قدرت با یک ابر قدرت دارد صحبت می کند ، نه یک ضعیف با یک قوی . ما الان هیچ ضعفی از خودمان نشان نمی توانیم بدهیم و نمی دهیم و ابرقدرت ها هم کنار زده ایم و خودمان هم مستقل داریم کارخودمان را انجام می دهیم . شما هم الان از طرف یک دولتی که ابرقدرت ها را کنار گذاشته و خودش جایش نشسته و خودش در حکومت نشسته و استقلال دارد ، یک حکومت اسلامی است ، به عنوان اسلام مستقل است ، اسلامی که هفتصد سال تقریبا تمام قاره آسیا و اکثر بسیاری از جاهای اروپا را تحت سلطهاش بوده است .

بعد اسلامی و ایمانی نهضت را که موجب پیروزی شد حفظ کنید

در هر صورت و مهمتر از این ، اینکه این جهت اسلامیت را نگه دارید . آنکه این نهضت را پیش برد قدرت اسلام بود ، نه ما بودیم ، نه شما بودید ، نه دولت بود ،

نه جبهه ها بودند ، نه نهضت ها بودند ، نه عرض بکنم که احزاب بودند ، هیچ یک از اینها ، نه بازار بود ، همه اینها وقتی آن روح اسلام آمد در آنها ، این کارها انجام گرفت ، آن روحی که الان هم یک قدری فرض کنید دارد سست می شود که مکرر پیش من آمده اند ، جوان ها قسم داده اند به من که شما دعا کنید ما شهید بشویم ، حالا هم دارند می گویند خوب ، حالا که دیگر قضیه میدان جنگ نیست الان هم به من می آیند می گویند که شما دعا کنید ما شهید بشویم . این تحول اسباب این شد که ما پیش بردیم . شما این جهت ایمان و اسلام را حفظ کنید ، در سفارتخانه هایتان رنگ اسلامی بدهید ، نترسید از اینکه بگویند اینها عرض بکنم عقب افتاده اند . آنها عقب افتاده اند ، آنها که دارند مردم را می کشند به عصر حجر عقب افتاده اند ، نه ما که می خواهیم مردم را بکشیم به تمدن ، به تمدن به معنای واقعیتش . نترسید از حرف هائی که اینها می زنند . هیچ قدرتی در مقابل اسلام نیست ، همین قدرت است که یک عده کمی غلبه کرد بر یک عده زیادی ، بر قدرت های زیاد . سفارتخانه هایتان را ، اداراتتان که در آنجا دارید ، همه را اسلامی کنید ، آن جهات غربی اش را اصلاح کنید . هر چه جهت اسلامیش بکنید آنها بیشتر از شما حساب می برند ، هر چه طرف غرب

بروید آنها از شما بهره می برند ، شما این مطلب را که با آن از یک مملکت اسلامی رفته اید ، با یک حال اسلامی رفته اید و مسائل را اسلامی می خواهید حل بکنید این مطلب را در همه جا که هستید در نظر داشته باشید ، بعد از یک چند دفعه تجربه کنید ببینید احترام بیشتر خواهد شد . وقتی دیدند شما یک ایده ای دارید که سر آن ایده باقی هستید و پافشاری دارید می کنید ، اینها هم با شما چیز می شوند ، اگر شما یک قدم کنار بروید ، یک قدم عقب بروید آنها جلوتر می آیند . وضع همین است ، یک قدم شما عقب بروید آنها یک قدم جلوتر می آیند ، بیشتر از شما توقع دارند .

تاکید فراوان بر شروع مطالب با (بسم الله الرحمن الرحیم )

مجالستان را هم مجالس اسلامی کنید . عرض بکنم که سفارتخانه هایتان ، سفارتخانه اسلامی کنید ، همه جهات را چیز بکنید ، اسم خدا را آن بالا یک جا بنویسید ، بسم الله الرحمن الرحیم را بنویسید ، در کاغذهایتان بسم الله الرحمن الرحیم باشد ، خوف نکنید از اینکه به ما می گویند چی ، همین تعلیمات آنهاست که ما را غربزده کرده که می ترسیم که بسم الله الرحمن الرحیم را بنویسیم روی کاغذهایمان . من این را به آقایان هم گفتم که این را رسمی اش بکنند که بسم الله الرحمن الرحیم در همه کاغذها باشد . این دولت عراق با اینکه سرانشان اعتقاد به این مسائل اصلش شاید بسیاریشان نداشته باشند لکن در کاغذهایشان بسم الله الرحمن الرحیم همه هست ، همه کاغذها

را ، وقتی هم که صحبت می خواهند بکنند ، همان جا که می نشینند بسم الله الرحمن الرحیم می گویند و صحبت می کنند . از بسم الله الرحمن الرحیم نترسید ، شیطان می ترسد ، شما ملک هستید انشاء الله .

لزوم پرهیز از مجالس طاغوتی و برپائی محافل ساده اسلامی

در هرصورت آنکه من زیاد به نظرم اهمیت دارد این است که آقایان از غرب نترسید ، اینقدر ما را که ترسانده اند ، در غرب هم خبری نیست ، نترسید هر وقت خودتان مستقل و عرض بکنم اسلامی و مطالب اسلامی ، مجالس اسلامی ، آنجور مجالسی که آن طاغوت داشت ، نداشته باشید ، آن مهمانی کذا را نکنید ، مهمانی اگر کردید ساده باشد ، وقتی ساده باشد عرض بکنم که مراسم دینی اش محفوظ باشد و امثال ذلک جهات سیاسی اش هم آقای دکتر و خود شما بهتر اطلاع دارید و من دعا می کنم برای شما ، انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و همه ما را آشنای به وظائف مان بکند که یک مملکتی که حالا دست شما آقایان و ما افتاده است ، بتوانیم آن را درست اداره کنیم ، بعد نگویند که اینها نتوانستند ، حالا که نتوانستند قیم می خواهند و ما قیم شان باید باشیم . اینجور نباشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/3/58

بیانات امام خمینی در دیدار با سفیر شوروی

از شوروی می خواهیم در افغانستان دخالت نکند

احکام اسلام ، احکامی است مسالمت آمیز و می خواهیم همه قشرها ، مسالمت آمیز باشند . همانطور که قبلا تذکر داده ام ما می خواهیم با کسانی که

می خواهند با ما روابط دوستانه داشته باشند روابط دوستانه داشته باشیم و امیدواریم که کشور شما و دولت شما احترام متقابل را حفظ کند و طوری عمل کند که در ایران منعکس نشود که شما در امور کشور ما دخالت دارید . من میل ندارم که وانمود شود در اهواز دخالت داشته اید . رفتار شما باید طوری باشد که رفع سوء تفاهم شود . نباید کاری انجام شود تا وانمود گردد از شوروی اسلحه وارد می شود و اگر این مساءله درست باشد ، من از شما گله دارم . ایران در سابق بیشتر تجارتش با روسیه شوروی فعلی بود . سابق که اصلا آمریکایی در کار نبود و ما هم مایلیم با شما روابط حسنه و روابط اقتصادی و سیاسی داشته باشیم و این موکول است به احترام متقابل رعایت شود . ما از شما می خواهیم مسائلی که باعث شود عده ای بعضی چیزها را بگویند ، پیش نیاید و مهمش همین قضیه رساندن اسلحه است ، چنان که ما میل داریم افغانستان که یک مملکت اسلامی است ، مسائل اسلامی حل شود . دخالت شوروی در آنجا در ایران هم اثر خواهد گذاشت و ما از شوروی می خواهیم درافغانستان دخالت نکند . باز تکرار می کنیم که ما خواستار روابط دوستانه هستیم .

اینکه جوانان ما می گویند نه شرق و نه غرب ، معنایش این است که هیچ کدام در ایران دخالت نکنند ، و این کاملا بجا و بحق است . شما باید ثابت کنید که اسلحه های ساخت شوروی از شوروی به ایران وارد نمی شود .

روابط ما باید صحیح و سالم و بدون دخالت کسی در کشور ما و یا دخالت ما در کشور دیگر باشد .

اگر تره کی به راه خود ادامه دهد ، سرنوشتش سرنوشت محمد رضا خواهد بود

امام با تاکید بر اسلامی بودن جنبش مردم افغانستان و رد اظهارات سفیر شوروی مبنی بر وجود جنبش ضد انقلابی در آن کشور ، فرمودند: معلوم می شود که شما از اوضاع افغانستان خیلی اطلاع ندارید . من به طور کلی بگویم کسانی که در ایران و افغانستان اعمالی به اسم کمونیست انجام می دهند به نفع شوروی نیست . گر چه اعتقاد من این است که کمونیست هائی که درایران هستند روابطشان با آمریکا بیشتر است . در افغانستان حکومت فعلی فشار زیادی به نام کمونیست به مردم وارد می آورد و به اطلاع ما رسیده که حدود پنجاه هزار نفر از مردم در افغانستان کشته شده اند و علمای اسلام را در آنجا دستگیر کرده اند . اگر تره کی همچنان به راه خود ادامه دهد ، سرنوشتش سرنوشت محمد رضا خواهد بود . و من میل ندارم که کشورهای اسلامی روابطشان با شوروی غیر حسنه شود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهر ری و بازاریان تهران

مقصد نهائی ملت ، تحقق احکام اسلام در سراسر بلاد مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که همه ما پاسدار اسلام و از نگهبانان دین مبین اسلام باشیم و شما برادران را خدای تبارک و تعالی در جزو پاسداران اسلام و دوستان اهل بیت (ع ) ثبت کند . البته همه اقشار ملت در این نهضت شرکت داشتند و شما پاسدارها در این نهضت شرکت داشتید . جوانان ما همه در این نهضت

شریک بودند و امیدوارم از این به بعد هم به این شرکت باقی بمانند . مهم این است که ما تکلیف حال و آینده را بدانیم . آنچه گذشته است بحمدالله خوب گذشت لکن آنچه مهم است این است که تکلیف ما در حال چه است و در آینده . ما باز جمهوری اسلامی را به آنطور که می خواهیم تحقق پیدا نکرده ، البته الان رژیم فعلی به حسب رفراندمی که شد رژیم جمهوری اسلامی است لکن ما مقصودمان نبود که فقط راءی بدهیم به جمهوری اسلامی و برویم کنار . ما جمهوری اسلامی را می خواهیم که احکام اسلام در آن جمهوری تحقق پیدا بکند . احکام اسلام در سرتاسر کشور و انشا ء الله در سرتاسر بلاد مسلمین و امید است که سرتاسر کشورهای همه جا باشد .

معنای آزادی در جمهوری اسلامی ، آزادی عمل در چهار چوب قوانین اسلام

آنچه که مورد نگرانی هست فی الجمله این است که الان که شما آقایان و همه اقشار احساس یک آزادی کردید و آزاد هستید ، ببینیم که آیا آزادی که ما الان داریم با این آزادی چه می کنیم ما الان از قید و بندی که رژیم سابق داشت آزاد هستیم و لهذا آزادانه شما پیش ما آمدید و سابقا نمی توانستید و ما هم آزادانه با شما صحبت می کنیم و شما هم با ما صحبت می کنید ، لکن ما با این آزادی باید چه بکنیم ؟ آیا حالا که آزاد هستیم ، دیگر تمام قید و بندها را کنار بگذاریم ؟ به مجرد اینکه آزاد شدیم هر چه می خواهیم

بگوئیم ؟ هر چه می خواهیم بنویسیم ؟ هر کاری که می خواهیم بکنیم ، بکنیم ؟ این است معنای آزادی که در جمهوری اسلامی است که قید و بندها دیگر برداشته باید بشود؟! هر کس هر چه می خواهد بگوید ولو ضد ملت باشد ، ولو ضد اسلام باشد ، ولو برخلاف قرآن مجید باشد؟ یا نه ، آزادی که می خواهیم ما ، آن آزادی که اسلام به ما داده است ، حدود دارد آزادی ، آزادی در حدود قانون است . همه جای دنیا اینطور است که آزادی که هر ملتی دارد ، در حدود قانون آزادی دارد . نمی تواند کسی به اسم آزادی قانون شکنی بکند . آزادی این نیست که شما بایستید در کوچه به هر کس رد می شود یک مثلا ناسزائی بگوئید خدای نخواسته یا با چوب بزنید او را من آزادم آزادی این نیست که قلم را بردارید و هر چه دلتان می خواهد بنویسید ولو بر ضد اسلام باشد ولو بر ضد قانون باشد .

نعمت آزادی ، امتحانی الهی است

الان این آزادی را خدای تبارک و تعالی که به ما عنایت کرده است ، ما را برای این آزادی امتحان می کند . یک وقت نمی توانستید هیچ کاری بکنید ، حالا خدا به شما این عنایت را فرموده است که آنهائی که جلو آزادی شما را گرفته بودند ، آنها را از این مملکت اخراج کرد ، حالا که اخراج کرد و آزادی به شما عنایت فرمود ، شما را با این آزادی امتحان می کند . نعمت های خدا امتحان است برای بندگان خدا . ببینیم که

آیا نعمتی که خدا به ما عنایت کرده است ، این نعمت راکفران می کنیم یا شکر این نعمت را می کنیم . کفران این است که آزادی را ما وسیله کارهای زشت قرار بدهیم من آزادم ، هر کاری می خواهم می کنم ولو ، شکر نعمت این است که که این آزادی را صرف بکنیم در آنچه که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است . این آزادی که خدا به ما عنایت فرموده است و یک هدیه الهی است ، اگر چنانچه شما خیانت به این آزادی واین هدیه خدا بکنید ، ممکن است خدای تبارک و تعالی هدیه خودش را پس بگیرد از ما و ما باز برگردیم ، به آن حالی که سابق بودیم . باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم که از این آزادی سوء استفاده نکینم . گرانفروشی یکی از سوء استفاده هاست که کسی بگوید من آزادم ، حالا هر چه دلش می خواهد به این مستمندها اجحاف بکند و قیمت ها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتی درست کند . اجحاف در معاملات ، بی انصافی در معاملات یک امری نیست که عقل انسان بپذیرد و خدای تبارک و تعالی راضی باشد به این معنا . باید بازارها را یک بازارهای اسلامی بکنید .

در جمهوری اسلامی همه چیز باید اسلامی باشد

جمهوری اسلامی همه چیزش باید اسلامی باشد ، اداراتش ، باید اسلامی باشد ، تحول لازم دارد . حالا باز نیست . دادگستری باید اسلامی باشد ، قضات ، باید قضاتی که اسلام تعیین کرده است باشند . تا حالا نشده است این . فرهنگ باید

یک فرهنگ اسلامی و از این فرهنگ وابسته و استعماری بیرون بیاید ، و حالا نشده است باز . الان بازار که در دست بازارهای به ظاهر متدین است ، به اسم اینکه حالا دیگر کسی نیست که به ما فشار بیاورد و بگوید نرخ کذا ، نباید اجحاف بکند . با حاکم وقت است که جلوگیری کند و ما ممکن است اجازه بدهیم جلوگیری کنند از یک اجحافاتی که می شود در بازار . ما آزادیم هروئین بفروشیم ، آزادیم تریاک بفروشیم ، آزادیم قمار خانه باز کنیم ، آزادیم شرابخانه باز کنیم ، شراب فروشی باز کنیم همچو آزادی نیست ، این آزادی ها یک آزادی های غربی است که اینطور چیزها را می آورد . آزادیی که در اسلام است ، در حدود قوانین اسلام است . آن چیزی که خدا فرموده است نباید بشود ، شما آزاد نیستید که الزام کنید . همچو آزادی نیست که کسی بخواهد قمار کند ، بگویند آزاد است ، خودش می داند . بله اگر چنانچه آزادی دموکراتیک بود و جمهوری ، جمهوری دموکراتیک بود ، آن آزادی ها به حسب قاعده اش هست ، هر کس دلش می خواهد که دکان شراب فروشی باز کند ، باز کند . اگر دلش می خواهد هم قمار خانه باز بکند . مراکز فحشا هیچ مانعی با جمهوری دموکراتیک ندارد . اینها که جمهوری دموکراتیک می خواهند این را می خواهند ، یک همچو آزادی ، ما که عرض می کنیم جمهوری اسلامی این است که روی قواعد اسلام باید باشد . باید مراکز فحشا بسته بشود

. جوان های ما به مراکز فحشا وارد نشوند . جوان های ما را بد بار آوردند ، هروئینی بار آوردند ، تریاکی بار آوردند ، قمار باز بار آوردند ، شرابخوار بار آوردند و یک صدمه بزرگی به کشور ما زدند که نیروی انسانی را از ما گرفتند ، نیروهای انسانی راهدر دادند .

نابودی نیروهای انسانی ، از جنایات 50 ساله خاندان پهلوی

باید در جمهوری اسلامی ، نیروهای انسانی محفوظ بماند . نیروی انسانی صرف یک امر صحیح بشود تا کشور ما نجات پیدا بکند . ما الان یک کشوری داریم که سال های طولانی و خصوصا در این پنجاه و چند سالی که این پدر و پسر غیر صحیح ، این پدر و پسر جنایتکار در این مملکت حکومت کردند ، نیروی انسانی ما را از بین بردند . الان شما باید چراغ بردارید و بگردید دوره که انسان پیدا بکنید . نگذاشتید انسان پیدا بشود . دانشگاه ها رانگذاشتند دانشگاه اسلامی باشد ، دانشگاه انسانی باشد . مدارس ما را نگذاشتند درست ما درس بخوانیم . فشارها ، اختناق ها در آن زمان ، در این زمان هر کدام به یک شکلی . جوان های ما را برایشان مراکز فحشا تهیه کردند و تشویق کردند به این مراکز فحشا . مراکز فحشا را می گویند بیشتر از کتابخانه هست و همین طور هم هست . حالا انشاءالله امیدوارم جلوگیری شده باشد . در هر صورت این صدمه ای که به ایران خورد ، از حیث نیروی انسانی بیشتر از آن صدماتی است که از حیث اقتصاد خورد از حیث جهات دیگر اقتصاد زود قابل جبران است اما نیروی انسانی سال

طولانی لازم است تا یک انسانی به رشد انسانی برسد .

وظیفه پاسداران ، صیانت از اسلام و نفوس خود

من امیدوارم که همان طوری که شما پاسدارهای اسلام هستید ، پاسداری از خودتان هم بکنید ، پاسداری از نفس خودتان بکنید . نگذارید نفس سرکشی بکند ، هرکاری می خواهد بکند ، مهار کنید نفس خودتان را که تابع اسلام باشد ، هر چه خدا می خواهد عمل بکنید . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند . انشاءالله این مملکت به سر و سامان برسد و همه سعادتمند باشید خدا حفظتان کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان و درجه داران پادگان ها و یگان های شهرستانتبریز

تلاش گسترده ریشه های گندیده رژیم سابق

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا از شما آقایان که تشریف آوردید و از نزدیک با من ملاقات می کنید و مطالبی که شما دارید و من دارم ، در میان می گذاریم مثل برادرها ، تشکر می کنم و آنچه که به نظرم می رسد در یک همچو موقع حساس ، برای همه پادگان خصوصا پادگان های آذربایجان عرض می کنم . موقعیت حساس را همه می دانید که گر چه رژیم رفته است ، برگشت هم ندارد و اگر چه دست اجانب کوتاه شده است و انشاءالله آن هم بر نمی گردد ، لکن الان در همه قشرها یک اشخاصی که استفاده می بردند ، استفاده های نامشروع می بردند ، چه در ادارات ، چه در ارتش و چه در جاهای دیگر ، اینها الان باز در فکر این هستند که یااگر بتوانند همان جور رژیم را برگردانند که نمی توانند و اگر هم آن را نتوانند ، تضعیف کنند این نهضت اسلامی را ، چون نهضت اسلامی استفاده غیر مشروع به کسی نمی دهد و استفاده مشروع می دهد

و آنها استفاده غیر مشروع می خواهند بکنند . از این جهت الان در همه اقشار از این ریشه های گندیده هست بنابراین حالا که ما تا اینجا رسیدیم ، از اینجا به بعد باید بسیار هوشیار باشیم و توجه داشته باشید به اینکه آن توطئه هائی که از داخل و خارج دارد می شود ، نگذارید که اینها رشد پیدا بکند و اینها را همین حالا از بین ببرید و آن که به جهت وحدت کلمه اولا و ایمان ثانیا یعنی ایمان مقدم بر همه چیز ، دنبال او وحدت کلمه ، همانطوری که شما ملاحظه کردید که ایمان به خدا و وحدت کلمه این معنا را پیش آورد که ابرقدرت ها را کنار زدید . همه قشرها ، چه دولت های اسلامی (الاکمی از آنها) و چه ابر قدرت ها که همه شان پشتیبان محمد رضا بودند ، همه بودند ، به من پیغام ها می دادند خصوصا از آمریکا و می خواستند که او باشد چنانچه خودش هم وسائطی ایجاد کرد که باشد و هر چه قدرت است دست ماها باشد و ایشان سلطنت بکنند (و من می دانستم دروغ می گوید) معذلک این قدرت ها نتوانستند نگه دارند او را برای اینکه در مردم یک ایمانی پیدا شده بود که شهادت را برای خودشان فوز می دانستند . یک ملتی که شهادت را برای خودش فوز می داند و می رود دنبال شهادت ، این را نمی شود با توپ و تانک جوابش را داد ، چنانچه نشد .

الان یک سستی مشاهده می شود که پیدا شده است و این سستی

در اثر این است که خودشان را پیروز دانسته اند و چون خودشان را پیروز دانسته اند از این جهت یک قدری سست شده اند ، و توجه به جهات شخصی شروع شده ، خانه ندارم ، حقوقم کم است ، درجه می خواهم از این حرف هائی که آنوقت انقلاب رو به جلو رفتن بود این حرف هیچ نبود ، حالا که رسیده است به یک حدی که یک شکستی به طرف داده است ، قهرا در هر انقلابی اینطور است که بعد از اینکه طرف را شکست دادند و به پیروزی رسیدند باز بر می گردند به حالات خودشان و حالات اولیه و چیزهائی که احتیاج دارند مورد نظرشان می شود خانه ندارم و حقوق ندارم و من فرضا مریض هستم و این حرف ها پیش می آید . الان ما در نصفه راه واقع هستیم ، ما راه را به آخر نرسانده ایم . رای دادیم به جمهوری اسلامی ، الان هم رسما جمهوری اسلامی است ایران شناختند همه ممالک هم شناخته اند ایران را به جمهوریت اسلامی ، لکن ما محتوای جمهوری اسلامی را می خواهیم . زحمت ما ، آنکه ملت ماداد ، زحمت های چیزهائی که تحمل کرد ، برای این بود که اسلام تحقق پیدا بکند . جمهوری اسلامی لفظی ما نمی خواهیم که ، یک جمهوری اسلامی که فقط به آن راءی بدهیم و خودش را کار نداشته باشیم . ما باید اسلام را به همان طوری که در صدر اسلام بود ، آرزوی ما این است که اسلام را آنطور که در صدر اسلام بود پیاده

کنیم ، آنطوری که در زمان خود رسول الله بود پیاده بکنیم و این محتاج به جدیت تام است در همه اقشار . الان یک مسؤ ولیت بزرگی به دوش همه ما هست . من که یک طلبه هستم و در قم هستم و شما آقایانی که در مراکز حساس هستید ، مسؤ ولیت دارید ، یعنی به جائی رسیده است که اگر چنانچه ما سستی بکنیم ، ممکن است آن ریشه ها تقویت بشوند ، رشد پیدا بکنند ، به هم متصل بشوند و غائله بار بیاورند . اگر نتوانند هم توفیق پیروزی پیدا بکنند ، لکن غائله می توانند ایجاد کنند که زحمت برای مملکت ما ایجاد کنند و ما اگر چنانچه سستی بکنیم ، ممکن است که آنها روابطشان را با هم درست بکنند و لااقل برای ما ، برای شما زحمت ایجاد بکنند .

وظائف خطیر ارتش اسلام در رابطه با خدا و خلق

الان ما باید هر کدام وظائف خودمان را انجام بدهیم ، من که یک نفر طلبه هستم ، وظیفه طلبگی خودم را و شماها که در ارتش هستید وظیفه ارتشی خودتان را . من برای شما عرض بکنم ارتش های صدر اسلام وضعش این بوده رئیس ارتش ، امام جماعت بود یعنی انتخاب که می شد این رئیس ارتش که برود کجا ، امام جمعه هم همان انتخاب می شد . مالک اشتر را وقتی می فرستادندش کجا ، همان مالک اشتر رئیس ارتش بوده و استاندار فلان جا هم بوده است و امام جماعت و امام جمعه هم بوده است برای اینکه وضع ارتش در اسلام با وضع ارتش در ، سایر رژیم فرق داشته است

شما ببینید الان که ما اینجا با هم نشستیم و یک محیط محبت است ، این بهتر است یا یک محیط رعب که وقتی یکی از شما وارد می شود ما بترسیم ؟ در روح خود شما ، این محیطی که محیط دوستی و محبت است در روح شما آرامش بیشتر ایجاد می کند یا اینکه وقتی وارد بشوید و مردم از شما فرار کنند؟ ارتش باید وقتی ارتش اسلامی شد ، رئیس ارتشش جوری باشد که دیگران به او اقتدا بکنند ، افراد ارتش طوری باشند که مردم وقتی که وارد شدند در یک جلسه ای ، مردم از آنها استقبال بکنند گل سرشان بریزند . چنانچه در این آخر شدید ، این بهتر بود که گل بریزند سر ارتش ، یا از آنها فرار بکنند؟ برای خودتان ، برای خودمان ، برای همه . این طاغوت ها که محیط رعب ایجاد می کنند برای این است که خائن هستند ، می ترسند از مردم ، چون می ترسند از مردم یک محیط رعب ایجاد می کنند که مبادا مردم احقاق حق بخواهند بکنند ، لکن ارتش اسلامی از باب اینکه خیانت نکرده به مردم ، عدالت کرده است ، خدمت کرده است ، برای خدمت آمده است ، چون برای خدمت آمده است ، خیانت هم نکرده هیچ خوفی از مردم ندارند مردم هم از آنها خوف ندارند . در عین حالی که مردم پشتیبان اینها هستند ، از آنها خوف ندارند . مثل پشتیبانی یک برادر از برادر است . اگر چنانچه ملت پشتیبان شما باشد بهتر است یا اینکه ملت پشت

بکند به شماو شما تنها بمانید و بخواهید هی با تانک و توپ و سرنیزه و خونریزی کار انجام بدهید؟ اگر این آدم که هنوز سی و چند سال حکومت کرد بر اینجا اگر دست یک دستی به ملت دراز کرده بود قبل از اینکه وقت گذشته باشد (این آخر دستش را دراز کرد لکن این دست غلط بود) اگر این نصیحت روحانیون را پذیرفته بود و توجه به ملت کرده بود و خدمت کرده بود به ملت ، سقوط می کرد؟ ملت پشتیبانش بود ، سقوط نمی کرد . همین ملتی که با فریاد مرگ بر شاه قیام کردند اگر آنوقت یک فرض کنید که جبهه ای بر خلاف آن می شد همان وقت مردم با زنده باد شاه می آمدند جلو . من این معنا را به او تذکر دادم که من یادم هست که وقتی که متفقین از اطراف ریختند به ایران و ایران را قبضه کردند و مردم بر همه چیزشان می ترسیدند لکن وقتی که اطلاع رسید که رضاخان را فرستادند و فرار کردند ، مردم شادی می کردند . من به این پیغام دادم کاری نکن که وقتی تو بروی مردم شادی بکنند واین نشنید و وقتی که رفت دیدید که مردم چه کردند ، چقدر شادی کردند .

آقا کاری باید بکنید که محبت مردم را جلب کنید . این ، هم رضای خدا در آن هست ، هم راحتی خودتان در آن هست و هم برای کشورتان مفید است . اگر بنا باشد که ارتش جوری باشد که مردم از آن بترسند و پشت به او بکنند ،

این برای ارتش ، خودش بد است ، ارتش باید خدمت به ملت بکند ، باید خدمت به کشور بکند همان طوری که در صدر اسلام بوده است که ارتش اسلام مردم از آنها خوفی نداشتند مردم با هم رفیق و برادر بودند . رئیس اول اسلام هم اینطور بود که با مردم معاشرت می کرد مثل معاشرت یک نفر آدم بایک نفر دیگر ، مثل دو نفر برادر که اینجا نشسته بودند . پیغمبر اکرم که رئیس اسلام بود در مسجد می آمدند می نشستند و رفقایشان هم اصحابشان هم دورشان می نشستند با هم ، جوری بود جلسه که وقتی یک کسی می آمد از خارج ، نمی شناخت که اینها کدام یکی پیغمبرند کدام یکی غیر پیغمبر ، می پرسید که کدام یکی تان هستید ، وضع اینطوری بود ، اینطور با جامعه رفتار ، اینطور با مردم رفتار می کردند . اینطور نبود که وقتی که وارد می شود هزار تا پرده جلو باشد و بعد هم باید دید کجا بنشینید و سان بدهند و چه ، این حرف نبود در کار . از آن طرف اینطور ، از آن طرف قدرت اینطور بود که ایران را ، آن امپراطوری بزرگ ایران را شکست دادند ، آن امپراطوری بزرگ روم را هم شکست دادند ، در عین حالی که وضع یک وضع ساده ای بود ، بین خودشان به دستور قرآن رحمت بود و بر دیگران شدت . لشکر ما هم باید اینطور باشد ، باید اینطور باشد که بین خودشان

، یعنی خودشان و ملت ، ملت را عائله خودشان حساب

بکنند ، همانطوری که با فرزند خودشان رفتار ، با برادر خودشان رفتار می کنند ، با مردم هم اینجور باشند . در مقابل وقتی که اجنبی ، غیر مسلمین که حمله ای به شما کردند ، اجنبی خواست حمله بکند ، آنجا شدید محکم ، اینطور نباشد که بین خودتان وقتی ضعفا را گیر بیاورید اذیت بکنید و وقتی که یک صدا از یک جا بلند شود فرار کنید . خوب ، ما دیدیم وقتی که متفقین آمدند آن مضمونی که آنوقت می گفتند ، که می گفتند آن یکی که دو نشد اعلامیه چیز است ، لشکر زمان اینها بود که اعلامیه چیز کردند ، اعلامیه شماره یک ، دوم نداشت و سه ساعت از قراری که گفتند مقاومت کردند و فرار کردند . من فراری هایشان را که در خود تهران آنجا صدا در آمده بود در تهران سربازها داشتند فرار می کردند . تمام صاحب منصب ها از تهران فرار کردند ، طرف اصفهان رفتند ، برای چه ؟ برای اینکه اینها نه پایگاه ملی داشتند بین مردم ؟ پایگاه نداشتند . از آن طرف هم قدرت نظامی نداشتند ، قدرت نظامی نداشتند . به رضا خان گفته بودند که (گفته بود چرا به این زودی آخر چرا؟) گفته بودند که این هم ما تعارف داریم می کنیم و الا همان ، همان حمله اول بود . سه ساعت طول نکشید همان حمله اول . آنها از آن طرف آمدند ما از این طرف فرار کردیم برای اینکه قدرت نظامی نبود ترس بود .

قدرت نظامی در مقابل غیر می ایستد تا

آنوقتی که کشته بشود شهادت . نظامی اسلام شهادت را برای خودش زندگی می داند کسی که شهادت را زندگی دانست برای خودش ، زندگی ابدی دانست برای خودش ، این در مقابل غیر می ایستد و آخر نفس را می کشد و شهادت طلب می کند اما آن کسی که نظرش به همین زرق و برق و مادیات است و اصلا ایمانی در قلبش نیست ، آن البته از آنجا صدا بلند می شود ، در تهران فرار می کند ، در سر حد بود ، باز نیامده بودند همان سر حد که صدا بلند شد ما شاهد قضیه بودیم در تهران فرار کردند و از اینجا رفتند . شما باید همان دستور قرآن را عمل کنید که بین خودتان ، بین خودتان با سایر ملت روابط دوستی داشته باشید که وقتی شما می آئید توی مردم ، مردم شما را بپذیرند ، شما را دوست داشته باشند برای اینکه شما حامی آنها هستید ، آدم حامی خودش را دوست دارد . اما در مقابل غیر ، محکم بایستید و شهادت را برای خودتان فوز بدانید . این سرباز اسلام است و حالا شما سرباز اسلام هستید ، و من امیدوارم که اسماء شما ثبت بشود در دفتر امام زمان (سلام الله علیه ) خداوند همه شمارا حفظ کند ، موفق باشید و من امیدوارم که این حرف هائی که در تبریز یا آذربایجان یک اشخاص مفسدی حرف های نامربوط اینجا می زنند ، امیدوارم نباشد این مسائل . من خدمتگزار همه هستم ، خدمتگزار شماها هستم ، خدمتگزار روحانیت هستم .

این مسائل نیست

. این مسائل را مفسده جوها و اشخاصی که می خواهند فساد بکنند ، اینها طرح می کنند والا دو تا مسلمان ، دو تا انسان که نمی توانند با هم مخالف باشند . ما نسبت به همه شما و نسبت به همه قشر ملت ، خدمتگزار هستیم و من امیدوارم به این خدمت بتوانیم تا به آخر برویم و همه ما خدمتگزار اسلام باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر خوزستان

تحت ظلم و فشار بودن تمام اقشار دررژیم شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

خوب است که در یک مکان ، برادرهای اهل سنت ما و برادران اهل تشیع حاضرند و هر دو دسته از وضع سابق نگرانند و ظلم هائی که به اینها شده است ذکر می کنند و این مساءله این نیست که فقط شماها تحت فشار و ظلم بودید یا آقایان اعراب تحت فشار و ظلم بودند . این یک ظلم عمومی بود به تمام این کشور ، همه تحت فشار بودند . من اگر نگویم مراکز و خصوص مرکز علمیه قم بیشتر در فشار بود لکن نمی توانم تصدیق کنم که دیگران بیشتر در فشار بودند ، همه بودند . الان هم که با گروه های مختلف از جاهای مختلف مواجه می شویم ، هر گروهی چنین ظلم را در محل خودشان احساس کرده اند ، اعتقادشان این است که همان محل خودشان از همه جا بیشتر تحت ظلم قرار گرفته . شما در محل خودتان احساس کردید ، عینا دیدید که ظلم شده است ، آقایان هم در مناطق خودشان همین معنا را احساس کرده اند ، ما هم در قم احساس کردیم ، اهالی تهران هم

در تهران و اهالی هر محلی در همان محل و لهذا چون ما هر کدام ، هر طایفهای شاهد همان وضعی بوده است که پیش خودش بوده است و سایر چیزها را می شنیده ، از این جهت آنی که به عیان دیده ، بیشتر در نظرش جلوه کرده است از آنکه شنیده است ، لکن شما باید بدانید که همه اهالی مملکت ما تحت فشار بوده اند . آنوقت که به اسم کشف حجاب و برای کشاندن ملت به تباهی ، آن سابقی اقدام کرد ، در همین قم شاید از جاهای دیگر بیشتر فشار آوردند ، در تهران همین طور ، در همه جا و آنوقت که پسر او چپاولگری و جنایات را به ارث برد ، همه جا اینطور بود ، در همه جا این فسادها و تباهی ها بود . شاید در تهران بیشتر از جاهای دیگر مراکز فساد بود ، در تهران بیشتر عنایت داشتند که جوان های ما را ، این نیروی بزرگ را نگذارند رشد بکند . این یک مطلبی نبود که یک جا و دو جا باشد ، منتها شما آقایان در محل خودتان که بودید به عیان دیدید که چه کارها کردند . آقایان در محل خودشان به عیان دیدند ، ماها هم در محل خودمان به عیان دیدیم که چه کردند با این ملت .

ایجاد تفرقه میان اقشار توسط ریشه های فاسد

البته ما تا کنون نتوانستیم جمهوری اسلامی را به آن محتوائی که باید داشته باشد ، متحقق کنیم .

ما در بین راه الان هستیم ، ما الان آنقدری که انجام دادیم ، ملت ما انجام داده است این است که

دست جنایتکارها را تا یک حدودی قطع کرده است و البته ریشه هائی هم از آنها هست الان و همین ریشه ها هستند که در بین آقایان اعراب می روند و به آنها تزریق می کنند که اینها می خواهند بین عرب و عجم فرق بگذارند ، در بین شما می آیند و می گویند بین برادرهای سنی و شیعه می خواهند فرق بگذارند ، در هر جا یک نغمهای را سر می کنند . در کارخانه ها می روند طور دیگری آنها را از کار باز می دارند ، در میان کشاورزان می روند و به طور دیگری اخلالگری می کنند . الان از ریشه های آنها اشخاصی متفرق هست در همه جای ایران و البته از خارج هم الهام می گیرند ، اینها مشغول فساد هستند .

سعی اخلالگران جهت عدم تحقق جمهوری اسلامی است

امروز آن چیزی که تکلیف همه ماست ، شما برادرهای اهل سنت ، اینها برادران اهل تشیع ، همه و همه افراد این ملت تکلیف دارند ، این است که الان توجه به این معنا داشته باشند که دست هائی در کار است که نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند ، با شیوه مختلف . شیوه های مختلفی الان در کار است و این محتاج به این است که خارجی ها آنی که به آن رسیده اند این است که اسلام که جلو منافع آنها را می گیرد . اگر اسلام تحقق پیدا بکند و مملکت یک مملکت اسلامی باشد ، دست آنها دیگر تا آخر کوتاه است فلهذا الان که همه راءی دادید به جمهوری اسلامی و همه وفاداری خودتان را اعلان می کنید و در

این وفاداری طبیعی است که یک امر اسلامی را می خواهید و همه ما اسلام را می خواهیم ، الان اینها در صدد این هستند که بین مسلمین تفرقه بیندازند و یک برنامه هایی ، یک پیشنهادهائی بکنند ، همه این پیشنهادها یا بیشترش برای این است که نگذارند جمهوری اسلامی به آنطور که اسلام می خواهد تحقق پیدا بکند .

بسط اختلافات جزئی ، راهی برای بازگشت اجانب

الان بر همه ماست که دست از اختلافات جزئی و شخصی و این چیزها برداریم ، دست از آن چیزهائی که امور شخصی است ، همه اهل این مملکت در زمان سابق به واسطه فشارهائی که سابق آوردند ، اکثر اهل این مملکت ناراضی بودند و تحت فشار بودند و این ناراضی ها از سابق هستند . جمهوری اسلامی هیچ نارضایتی درست نکرده است . این وارث یک عده ای است ، یک عدد کثیری از ناراضی هاست . الان باید فکر این معنا باشیم که جمهوری اسلامی آمده است برای این معنا که اصلاح کند امور را ، آمده ترمیم کند آن خرابی ها را و باید همه کمک کنیم به این جمهوری اسلامی که نگذاریم اینهائی که می خواهند اخلال بکنند به نتیجه برسند . اگر خدای نخواسته این اخلالگرها بتوانند یک کاری انجام بدهند و ما نتوانیم جلو آنها را بگیریم و آنها رو به رشد بروند ، اگر به واسطه اختلافات که در بین مان ایجاد بشود رو به ضعف برویم ، خوف این است که دوباره یک مسائلی شبیه به آن مسائل سابق پیش بیاید یا بدتر از آن . بنابراین الان همه ما موظفیم که از آن چیزهائی

که

مربوط به شخصیات خودمان است یک قدری صرفنظر بکنیم ، یک قدری صبر بکنیم . شمائی که پنجاه و چند سال در زیر ظلم صبر کردید ، یعنی نتوانستید حرف بزنید ، حالا یکی دو سال هم صبر کنید ، تامل کنید . کمک کنید به نهضت ، کمک کنید و نگذارید که این اشخاص مفسد بیایند و فساد بکنند بین شما ، بیایند و یک چیزی بگویند که بخواهند بین شما جدائی بیندازند ، بین آقایان بروند جور دیگری صحبت کند و نگذارند که با هم دوست باشند ، همه با هم برادر باشیم و همه دوستیم ، همه مسلمانیم ، همه اهل یک ملت هستیم ، همه با هم دست به هم بدهیم تا اینکه انشاءالله این آشفتگی ها رفع بشود و شما بدانید که اگر چنانچه اسلام تحقق پیدا بکند ، همان معانی که در صدر اسلام بود و همان برابری که در صدر اسلام بود ، همان قطع ایادی ظلمه در آنوقت بود ، انشاءالله تحقق پیدا می کند . من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه آقایان را می خواهم و امیدوارم که این ملت به سعادت و سلامت بتواند این راه را طی بکند . انشاءالله موفق باشید .

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران

اعمال ضد مردمی عمال اجانب در لباس طرفداری از توده ها

بسم الله الرحمن الرحیم

این گروه ها که در دانشگاه و در رسانه ها و در سطح کشاورزی و در سایر جاها مشغول سمپاشی هستند و با اسم ملت دوستی و ملت خواهی و به ǘ՘יĘǘ͠خودشان کمونیست مشغول فعالیت هستند ، من گمانم این است که آمریکائی هستند . آمریکائی ها در هر جا یک چیزی درست می

کنند و دراین ممالک اسلامی ، صورت کمونیست و شبیه مارکسیست درست می کنند . دست آنها پشت سر اینهاست به حسب گمان من . باید ازاین آقایان که طرفدار توده ها هستند ، پرسید که حساب کنند این طرفداریشان را . ما حسابش را می کنیم . رفراندم با مصالح توده مخالفت داشت ؟ بر خلاف مصلحت مردم بود؟ رژیم شاهنشاهی برود و یک رژیم انسانی اسلامی بیاید ، این خلاف مصلحت توده بوده ؟ اگر خلاف مصلحت توده بود ، شما پس شاهنشاهی را می خواهید ، پس شما کمونیست نیستید ، شما امریکائی هستید که رژیم طرفدار آمریکا را می خواهید . و اگر چنانچه بر خلاف مصلحت ملت نیست (چنانچه نیست ، همه می دانند که نیست ) چرامخالفت کردید؟ چرا صندوق ها را سوزاندید؟ چرا مسلحانه از بعضی جاها جلوگیری کردید؟ چرا تحریم کردید؟

شمائی که طرفدار توده ها هستید ، خوب توده ها هر چه می خواهند شما باید با آنها باشید . توده های ایران رفراندم را نمی خواستند؟ صد و نود و نه تقریبا نرفتند راءی بدهند با آن اشتیاق ؟ با آن وضع که همه می دانیم ؟ حتی مریض ها ، معلول ها رفتند و در بعضی جاها بعد از اینکه راءی را در صندوق ها انداختند ، همان جا فوت شدند . به من این مطلب رسیده ، اینهایی که وقت راءی دادنشان نبود مثل بچه های کمتر از سن راءی دادن ، اظهار ناراحتی می کردند ، یک عده شان اینجا جمع شدند من برایشان صحبت کردم ، دلداری دادم به آنها . خوب

، یک همچو چیزی که همه ملت می خواهد ، چطور شد که این آقایانی که طرفدار ملت هستند مخالفت کردند؟

کشاورزی مخالف با مصالح مملکت ما و ملت ماست ؟ اگر کشاورزی نشود ، نفعش به جیب کی می رود؟ باید این را حساب بکنیم تا آقایان معلوم بشود چکاره اند . آنوقت که کشاورزان می خواستند تخم افشانی بکنند ، اینها می رفتند مانع می شدند از آن ، بعد که این را موفق نشدند و حالا می خواهند درو بکنند ، می روند مانع می شوند . اگر کشاورزی ما محصول نداشته باشیم ، آیا خلاف مصلحت ملت است ؟

یا مصلحت ملت است ؟ مصلحت ملت ما ، توده های ما این است که کشاورزی ما راه نیفتد و ما همه چیزمان محتاج به آمریکا باشد؟ این خدمت ، خدمت به آمریکاست ، یا به شوروی ؟ به آمریکاست . اینها یا می گویند ما شوروی هستیم و کمونیست چین هستیم یا اینکه آنطور که ما می گوئیم آمریکائی هستند . همه می دانند که اگر کشاورزی ما یعنی همین کاری که شاه کرد و همین خیانتی که شاه کرد به اسم اصلاحات ارضی ، کشاورزی ما را به زمین زد و آمریکا نفعش را برد ، یک مقدارش آمریکا و یک مقدارش هم صهیونیسم ، اینها اگر چنانچه توده ای هستند به اصطلاح خودشان ، کمونیست هستند ، مارکسیست هستند واقعا ، دلسوز برای این ملت هستند(آن هم نیستند ، آن هم دروغ می گویند ، اما حالا ما فرض می کنیم ) اگر چنانچه اینها برا ی ملت دلشان سوخته و

می خواهند خدمت کنند به ملت ، خدمت به ملت این است که ما محتاج باشیم که گندم و جو و برنج و عدس و همه چیزمان از آمریکا بیاید؟! آمریکا این چیزها چون زیاد است در آنجا می سوزاند ، به دریا می ریزد ، زیاد است . اصلاحات ارضی را پیش آوردند که کشاورزی را به زمین بزنند . من همان وقت هم ، دکتر امینی آنوقت نخست وزیر بود ، گاهی کسی را می فرستاد پیش من ، من همان وقت به او پیغام دادم که تو خودت اهل کشاورزی هستی ، خودت ملاک هستی ، تو می دانی که اگر چنانچه این اوضاع به هم بخورد اداره نمی توانند بکنند ، این برای اداره کردن نیست . خوب حالا ما از این آقایان که دور می گردند و کشاورزی را می خواهند نگذارند که به جریان بیفتد ، می پرسم که خوب به جریان که نیفتاد ، نفعش تو جیب کی می رود؟ همه می دانیم که به جیب آمریکا ، پس شما از عمال آمریکا هستید ، اگر از عمال آمریکا نباشید ، باید بگوئید که کشاورزی باید چیز بشود که نفعی توی جیب آمریکا نرود .

خوب می آئیم سراغ کارخانه ها . به نفع ملت است که این کارخانه ها راه بیفتد و جریان پیدا بکند ، یا به ضرر ملت است ؟ به نفع مملکت ماست که کارخانه هایش به کار بیفتد یا ما باید در این محصول کارخانه ها هم دستمان را پیش دیگران دراز کنیم نفعش باز ببرند اکثرشان ؟ پس شما عمال دیگران هستید .

می

آئیم سراغ دانشگاه . آیا به نفع دانشگاه هست که جوان های ما تحصیل نکنند؟ هر روز توی دانشگاه بیایند یک بساطی درست کنند ، یک میتینگی درست کنند ، یک !!! عرض کنم !!! اغتشاشی ایجاد کنند که جوان های ما درس نخوانند؟ این به نفع کیست ؟ به نفع مملکت ماست این ؟ ما اگر دانشگاهی مان خوب باشد ، دانشگاهی مان صحیح عمل بکند ، به نفع ملت است یا به ضرر ملت ؟ خوب شما نمی گذارید که دانشگاه راه بیفتد ، این به نفع کی تمام می شود؟ این هم به نفع خارج تمام می شود ، برای اینکه همانطوری که آن دست ها نمی گذاشت که دانشگاه جریان صحیحش را پیدا بکند که ما در این مطالب هم محتاج بشویم به خارج ، دستمان را پیش غیر دراز کنیم ، اینها هم دارند همین کار را انجام می دهند که ما در همه چیزمان محتاج به خارج باشیم . حالائی که یک مملکتی ما پیدا کردیم و دست دیگران راکوتاه کردیم ، الان نفت را برای خود ما می خواهند استخراج کنند ، خوب شما می روید نمی گذارید که نفت هم استخراج کنند ، این به نفع کیست ؟ ما هر یک از کارهای اینها را وقتی بنشینیم

حساب بکنیم ، آنها به نفع آمریکا بیشترش می شود . پس بنابراین شما به اسم کمونیست ، به اسم مارکسیست ، به اسم توده ، برای آمریکا کار می کنید . آدم های غیر عاقلی نیستید که بیخودی برای آمریکا کار کنید ، نخیر آدم های عاقلی هستید جیبتان را

آنها پر می کنند . کی به شما پول می دهد که بروید جلوی کارخانه ها بایستید و بگوئید تعطیل کنید ما بیشتر از آنها به شما پول می دهیم ؟ این پول ها از کجا می آید که می روید دم کارخانه ها می ایستید و به کارگرها می گوئید که ما بیشتر پول به شما می دهیم ، شما کار نکن ما مزدتان را می دهیم . این پول از کجا برای شما می آید؟ شما که از خودتان که چیزی ندارید بدهید ، بی چیزید ، شما اگر چیزدار بودید که این کارها را نمی کردید . این پول ها را کی به شما می دهد که نگذارید کارخانه ها به راه بیفتد؟ اگر روس ها می دهند ، پس شما تابع او هستید ، پس شما عمال اجنبی هستید ، اگر انگلیس ها می دهند همین طور ، و به گمان من آمریکائی می دهند . پس شما در این جهت هم که می روید پول می دهید که کارگر کار نکند و خودتان هم که پول ندارید ، این پول ها از خارج می آید ، وقتی که از خارج آمد ، خوب شما این سرحدات ما که می خواهیم جلوی اجنبی را بگیریم ، می خواهیم مملکت مان یک مملکت باشد ، می خواهیم مستقل باشد ، می خواهیم تجزیه نشود ، چطور رفتید افتادید اطراف مملکت و با هر بساطی که می توانید ، می خواهید تجزیه را درست کنید؟ شما خدمتگزار این مملکت هستید؟ اگر خدمتگزارید چطور تجزیه می خواهید بکنید یک مملکتی را؟ این تجزیه به

نفع کیست ؟ به نفع ایران است ؟ به نقع ملت ماست ؟ یا آن هم به نفع دیگران است ؟ شما هر جای قضیه را بگیرید ، مشت اینها باز است . باید این را به آنها گفت ، باید نوشت ، باید تبلیغ کرد .

ننشینید تا خائنین دانشگاه را قبضه کنند

آقا شما نشسته اید که چهار تا کمونیستی بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را؟ شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست ، حجت شما بالاتر از آنهاست . شما این مسائل را که بگوئید ، خیانت اینها را می توانید واضح کنید در آن مکان ، در دانشگاه ، خیانتشان را می توانید واضح بکنید که خودشان بگذارند و بروند . بایستید ، صحبت کنید ، بگوئید آقا خوب بیائید یکی یکی بگوئید ببینم شما چکاره هستید که آمده اید توی دانشگاه دارید اخلال می کنید می خواهید چه بکنید؟ می خواهید درس بدهید بر ایمان ؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چکاره هستید توی این مملکت . شما از اهل این مملکت هستید یا عمال غیر هستید خودتان را به ما می چسبانید؟ بایستید آقا ، بگوئید .

البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد می کنم که آقای آقا سید علی آقا بیایند ، خامنه ای . شما ممکن است که بروید پیش ایشان از قول من بگوئید ایشان بیایند به جای آقای مطهری . بسیار خوب است ایشان ، فهیم است ، می تواند صحبت کند ، می تواند حرف بزند . در هر صورت عمده ، فعالیت خود شماهاست .

مرحوم

مدرس خدا رحمتش کند ، مردی بود که ملک الشعرا گفته بود از زمان مغول تا حالا مثل مدرس کسی نیامده ، می گفت که بزنید که بروند از شما شکایت کنند ، نه بخورید و بروید شکایت کنید . من رفتم پیشش ، خدا رحمتش کند ، اخوی ما نوشته بود به من که یک نفری است اینجا رئیس غله است ، آنوقت یک رئیس غله زمان رضاشاه بود ، به من نوشت که بروید به آقای مدرس بگوئید که این مرد آدم فاسدی است ، دو تا سگ دارد یکی اش را اسمش سید گذاشته و یکی اش را شیخ ، شما بگوئید که این را از اینجا بیرونش کنند . من رفتم به ایشان گفتم ، گفت بکشیدش . گفتم آخر چطور بکشیم ؟ گفت من می نویسم بکشیدش . گفتم آخر شما اینجا مامور هستید ، شما اینجا هستید آنها آنجا نمی توانند . گفت چطور شد که وقتی قافله ها از گلپایگان می آیند عبور کنند و بروند ، از کمره می خواهند عبور کنند می فرستید لختشان می کنند ، حالا نمی توانید بکشید یک کسی را؟

جلوگیری قاطعانه از اخلالگران مزدور

اینها تودهنی می خواهند آقا . عدد شما زیادتر است ، حجت شما بالاتر است ، خیانت آنها واضح است . گفتن می خواهد ، اجتماع بکنید ، بگوئید مطالب را ، یک رئیسی ، یک معلمی را که می بینید کمونیست است بیرونش کنید از دانشگاه ، من نمی گویم حالا جنگ بکنید با آنها ، جنگ نمی خواهیم حالا بشود ، اگر یک وقتی منتهی به اینها شد که یک

روز اینها را بیرونشان می کنیم اما حالا نمی خواهیم یک جنگی بشود ، می خواهیم حالا با ملایمت بشود ، اما خوب ، با صحبت ، آنها صحبت می کنند ، شما هم صحبت بکنید . شما ننشینید یکی دیگر برایتان صحبت بکند . یک روحانی بیاید صحبت کند ، خودتان بگوئید ، هر کدامتان می توانید ، در مقابل آنها بایستید ، صحبت کنید ، آن می گوید ، شما هم بگوئید . آنوقت یکی یکی انگشت بگذارید روی کارهایشان که تو این کاری که می کنی برای چیست ؟ تو تابع کی هستی که این کارها را می کنی ؟ تو ایرانی هستی و این کار را می کنی یا آمریکائی هستی یا شوروی ؟ یا برای آنها کار می کنی یا برای ایران ، اگر برای آنها کار می کنی جایش اینجا نیست ، برو آنجاها کار کن . تو برای آنها داری کار می کنی ، واضح است که منفعتی که به دست می آید از نبود زراعت در ایران ، جیب آمریکا می رود ، همه می دانند این را .

ما چه چیزهایمان از آمریکا وارد می شود و این بازاری بود که شاه درست کرد و حالا شما تابع او هستید ، شما دنبال او هستید ، شما می خواهید همان رژیم را پیش بیاورید ، نمی خواهید که یک رژیم صحیحی باشد ، شما تابع همان هستید ، شما می خواهید همان بساط را درست کنید برای ما . ما هم تا حالا زحمت کشیدیم ، این ملت اینقدر خون داده است ، اینقدر زحمت کشیده است

شما آن کنارها نشستید تماشا کردید ، مثل بسیاری از این روشنفکرها آن کنار نشستند تماشا کردند .

این جوان های ما از دانشگاهی و از !!! عرض می کنم !!! که جنوب شهری و از اینها ریختند و کارها را انجام دادند ، حالا که کارها را انجام دادند ، اینها از آن طرف مرزها راه افتاده اند و آمده اند اینجا و با تذکره های نمی دانم درست یا غیر درست ، ایرانی اند اما بیرون بودند اینها بسیارشان ، حالا آمده اند اینجا و می خواهند باز اخلال بکنند ، می خواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند ، نه اینکه اینها می خواهند که یک رژیمی باشد مثلا فرض کنید که (با اسلام مخالفند) اسلامی نباشد ، لکن یک رژیم آزادمنش دموکراتیک به اصطلاح آنها باشد . نخیر ، این مساءله اینها نیست ، مساءله اینست که اینها می خواهند همان مسائل پیش بیاید ، نشد با عنوان شاهنشاهی ، یک عنوان دیگر رویش بگذارند ، باز قضیه ، قضیه آمریکائی باشد لکن با یک صورت دیگری غیر شاهنشاهی ، حالا دیگر شاهنشاهی تمام شد . اگر بتوانند او را می آورند ، اما حالا نمی توانند می خواهند یک بساط دیگری درست کنند ، همان مسائل ، همان منافع این ملت رنجدیده باز برود تو جیب آمریکائی ها و باز برود توی جیب نفتخوارهای مفتخوار . اینها عمال آنها هستند برای این کار ، دلیلش هم همین ها است که من دارم می گویم و واضح است جواب آنها .

هی (مکتب ، مکتب ) کدام مکتب ، مکتب مارکسیسم ؟ این

شکست خورده در دنیا ، حالا گیر این بچه ها افتاده . اگر راست بگویند ، لکن درست نمی گویند . قضیه ، قضیه مکتب نیست ، قضیه ، قضیه منافع است ، منافع را می خواهند ببرند ، آنها بهتر به آنها منفعت می رسانند ، تابع آنها هستند والا خوب یک مملکتی که که می خواهد ، ادعایش اینست که ما می خواهیم دست همه (خوب ، بنابر همین است ) ما می خواهیم دست همه اجانب بریده بشود از این مملکت ، این به نفع ملت ماست یا به ضرر؟ اگر به نفع ملت ماست و شما ملی هستید ، شما هم دلسوز هستید برای این مملکت ، تودهای هستید ، خوب شما کمک کنید ، ما می خواهیم قطع بشود دست اجنبی ها (وقطع شد الحمد لله ) حالا ، شما کمک کنید که دوباره برنگردد ، نه اخلال کنید که دوباره برگردند آن مسائل . کمک به این است که بروید کارخانه ها را کاری کنید راه بیفتد ، کارگرهای نفت را کاری کنید که کارهایشان را انجام بدهند ، حالا که نفت منافعش برای خود شما هست ، راه بیفتد اینها ، کشاورزها را بروید تشویق کنید که کار بکنند ، دانشگاه را تشویق کنید که راه بیفتد . شما همه جا اخلال می کنید پس شما یک مردم اخلالگر هستید ، نه یک مردم مثلا دانشمندی که می خواهید به ما چیز یاد بدهید ، شما می خواهید اخلال بکنید . و باید جلویشان را بگیرید ، مسائل را به آنها بگوئید ، در دانشگاه بنویسید ، منتشر

کنید . کسانی که برخلاف این هستند بروید یکی یکی پیش آنها ، بروید بگوئید شما این کاره هستید ، شما چه می گوئید باز به ما؟ پس چطور می خواهید یک دانشگاهی را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه ر ا اداره کند .

تکیه بر اصلاح دانشگاه از طریق سخنرانی و روشنگری

ما اگر دانشگاهمان اداره نشود ، کارمان زار است . دانشگاه ، تمام مسائل به دست دانشگاه است ، یعنی این دو تا قطب دانشگاه و روحانی همه مقدرات مملکت تو مشت اینهاست . دانشگاهی ، دانشجو چه دانشجوی قدیمی و چه دانشجوی جدید ، همه مسائل توی دست اینها باید حل بشود ، اینها قوه متفکره ملت هستند . اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست ما برود ، همه چیزمان از دستمان رفته است .

یک مساءله ایست که نباید شما بنشینید که من عمل بکنم و نه من هم باید بنشینم که شما تنها . ما هر دو باید دست به دست هم بدهیم ، آنقدری که من می توانم من انجام بدهم و آنقدری که شما می توانید ، شما انجام بدهید . جوان هستید ، در مقابلشان بایستید ، صحبت کنید ، حرف بزنید ، اشخاصی که می توانند در اینجا بیایند حرف بزنند ، بروید پیدایشان کنید بردارید بروید دعوتشان کنید به دانشگاه ، ننشینید که من تعیین کنم ، البته من آسید علی آقا را صالح می دانم برای این کار ، لکن ننشینید که من دعوت کنم . لازم نیست که یکی باشد ، هر چند روز یک دفعه یک نفر ،

اجتماع کنید در همان دانشگاه و یک نفر از همین آقایانی که صحبت می توانند بکنند ، حرف می توانند بزنند ، بیاورید دانشگاه صحبت بکنند برایشان . حاضر به صحبت هم اینقدرها نیستند اینها ، فقط اخلال می خواهند بکنند . در هر صورت من امیدوارم که مایوس نباشید و با قدرت جلو بروید و با قدرت دانشگاه را خودتان اصلاح کنید ، هر معلمی که می بینید انحراف دارد بروید با او صحبت کنید ، دعوا نکنید صحبت کنید بگوئید شماها این کاره هستید و این کاره نمی تواند در دانشگاه بیاید و رئیس دانشگاه یا استاد دانشگاه بشود ، نمی شود . و البته اگر مسائلی باشد که من هم از دستم برآید که خدمت بکنم ، من خدمتگزارم و می کنم و اگر چنانچه اینهائی که گفتید ، باید به جائی رجوع بشود ، بنویسید روی ورقه ای ، بدهید اینجا تا من با آنها صحبت کنم تا درست بشود .

در اینجا امام در پاسخ سوالی که از طرح جهاد برای روستاها شده بود ، چنین جواب فرمودند: بله ، این مورد تاءیید است ، لکن به طور مفید . من گفتم به آقایانی که آمدند پیش من راجع به این معنی ، گفتم که این مورد تایید است ، صحیح است این کار لکن باید اینطور نباشد که هر کس می خواهد برود در دهات و به اسم اینکه از طرف دولت آمده و هر کاری بکند ، نباشد . باید به نظر معتمدین ، اشخاصی که می شناسند آن اشخاص را ، انتخاب بشود که گروه هائی که می

روند در ده و اینها اگر که یک وقت گروه منحرف باشد ، دهات را منحرف می کنند . این باید انتخاب بشوند از اشخاصی که متعهدند ، از اشخاصی که صحیح اند . و البته یک خدمتی است به جامعه ، این چیز خوبی است برای مملکت ما .

و نیز امام در پاسخ سوال دیگر در مورد بعضی گروه ها ، چنین بیان داشتند: بله ، اینها مصیبت شان بدتر از آنهاست . یک وقت اینست که یک کسی می آید تکلیفش معلوم است . آنوقت که ما بچه بودیم ، در خمین می گفتند امیر مفخم (آنوقت از بختیاری ها بود آنجا رئیس بود در آنجاها) گفته بود که من سردار حشمت (این یکی از خوانین آنجا بود ، یکی از شاهزاده ها بود) این تکلیفش معلوم است ، دشمنی اش معلوم و دوستی اش هم معلوم ، اما فلان آدم ، گفته بود امان از این آدم که با ظاهر دوست است لکن کمر آدم را می شکند .

خطر دشمنان به ظاهر دوست و لزوم احتراز از آنان

این ظاهر دوست ها کارش مشکل تر از آن غیر دوست هاست . آنها تکلیفشان معلوم است ما می دانیم چه بکنیم . اگر یک همچو ، حالا من نمی گویم که کی اینطور است ، من آنها را الان درست نمی توانم بگویم ، اما اینهائی که سر خود هر چه دلشان می خواهد گردن قرآن می گذارند ، اینها کارشان مشکلتر از آنهاست !!! هر کی دلش هر طوری !!! اینکه در صدر اسلام این کلمه مکرر وارد شده است که اگر کسی قرآن را به راءی خودش تفسیر کند (فلیتبوء

مقعده من النار) این جایش در آتش است ، این پیش بینی یک همچو مطالبی است که یک وقتی هر کسی به راءی خودش یک چیزی درست می کند ، بر خلاف آنکه می گوید قرآن ، می خواهند درست کنند . اینها کارشان یک قدری مشکلتر است برای اینکه !!! از!!! تشبث به قرآن می کنند .

من نجف که بودم ، یک نفر از همین افراد آمد (قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند آمد) پیش من ، شاید بیست روز ، بعضی ها می گفتند بیست و چهار روز ، مدتی بود پیش من ، هر روز می آمد آنجا قدری به نظرم آمد که این وسیله است ، نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است و شاید ، باید یادم بیاورم آن مطلبی که مرحوم آسید عبدالمجید همدانی به آن یهودی گفته بود . یک یهودی می گویند در همدان مسلمان شده بود بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود ، خیلی زیاد ، این موجب سوءظن مرحوم آسید عبدالمجید که یکی از علمای همدان بود شده بود که این قضیه چیست . یک وقت خواسته بودش ، گفته بود که تو مرا می شناسی ؟ گفت بله . گفت : من کیم ؟ گفت : شما آقای آسید عبدالمجید . گفت من از اولاد پیغمبرم گفت بله . تو کی ؟ من یک یهودی بودم و پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شده ام . گفته بود نکته اینکه تو تازه مسلمان که همه پدرانت هم یهودی بودند و من همه سید و اولاد پیغمبر و

ملا و این چیزها و تو از من بیشتر مقدسی ، این نکته این چیست ؟ من شنیدم که از آنجا گذاشت و رفت معلوم شد حقه زده و یک قضیه ای بوده ، می خواسته با صورت اسلامی کارش را بکند . در یهودی ها این کارها هست . من به نظرم آمد که این قضیه ، اینقدر نهج البلاغه و خوب ، من هم یک طلبه هستم من اینقدر نهج البلاغه خوان و قرآن و اینها نبودم که ایشان بود ، ده ، بیست روز من گوش کردم به حرف هایش ، جواب به او ندادم ، همه اش گوش کردم و آمده بود که تاءیید بگیرد از من ، من هم گوش کردم و یک کلمه هم جواب ندادم فقط اینکه گفت که ما می خواهیم که قیام مسلحانه بکنیم ، من گفتم نه ، قیام مسلحانه حالا وقتش نیست و شما نیروی خودتان را از دست می دهید و کاری هم ازتان نمی آید . دیگر بیش از این من به او چیزی نگفتم . او می خواست من تاءییدش بکنم . بعد هم معلوم شد که مساءله همانطورها بوده . بعد هم که آقایان آمدند ، از ایران هم برای آنها اشخاصی سفارش کرده بودند که اینها را تاءیید کنید ، اینها مردم کذائی هستند ، فلان ، معذلک من باور نکردم . حتی از آقایان خیلی محترم این تهران چیز کرده بودند که اینها مردم چطور هستند و من باورم نیامده بود . اینهائی که اینقدر از قرآن و از نهج البلاغه و از دیانت زیاد دم می زنند

و بعد جملات قرآن را یک جور دیگری غیر از آنچه باید معنا می کنند و جملات نهج البلاغه را یک جوری دیگر غیر از آنچه که باید معنا می کنند ، اینها را نمی توانیم ما خیلی رویشان اطمینان داشته باشیم .

این بعثی های عراق همین فقرات نهج البلاغه را که امثال اینها استشهاد می کنند ، آنها هم در چیزها می نویسند در پلاکاردشان می نویسند و منتشر می کنند همین ، همین فقرات نهج البلاغه را . این بعثی هائی که اصلا کاری به این مسائل ندارند ، اینها را می نویسند و به دیوارهای نجف و به خیابان های نجف منتشر می کنند . به اینها ما نمی توانیم ، من نمی گویم چه جورند ، ممکن هم هست که یکنفرشان صادق باشد یا شاید اشتباه داشته باشد ، لکن ما نمی توانیم به آنها اعتماد کنیم ، به آنها نمی شود اعتماد کرد .

سپس یکی از دانشجویان سوال کرد: در مقابل ، موضع ما چگونه باید باشد؟

امام در جواب فرمودند: موضع شماهمین است که با آنها خیلی دوستانه نباشید ، البته نباید طردشان کرد ، نباید درگیری با آنها کرد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24 / 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع پزشکان ، کارکنان و گروهی از مجروحین بیمارستان شفایحیائیان

همه جان ها فدای اسلام عزیز و احیاء آن

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم چطور اظهار تاءثر کنم در اینطور مصیبت ها که به ما وارد شده است . نمی دانم با شما برادران خودم و فرزندان خودم چطور مواجه باشم و چطور ببینم من سالم نشسته ام و شما مجروح و رنجیده هستید .

آنچه که مایه

دلخوشی است این است که این امور برای اسلام واقع شده است و برای خدا بوده است ، آنچه که برای خداست پیش خدا محفوظ است . شما سلامتی خودتان را از دست دادید برای اسلام ، چنانچه اولیاء خدا جان خودشان را برای اسلام دادند . اسلام عزیزتر از آن است که ما تصور می کنیم . اسلام آن است که رسول خدا(ص ) برای آن چه زحمت ها کشید و چه مصیبت ها کشید و چه جوان ها داد و چه اشخاص برومند را فدا کرد . اسلام همچو عزیز است که فرزندان پیغمبر جان خودشان را فدای اسلام کردند . حضرت سید الشهدا (سلام الله علیه ) با آن جوان ها ، با آن اصحاب برای اسلام جنگیدند و جان دادند و اسلام را احیاء کردند . شما زحمت کشیدید ، شما رنج بردید . جوان های ما فدا شدند و اسلام را در این وقت که می رفت رو به تباهی برود زنده کردید . خداوند شما را اجر عنایت کند که اسلام در این زمان به خاطر کوشش شما تجدید شد اگر نبود این کوشش های جوان های ما و اقشار ملت ، می رفت که اسلام را دست جنایتکاران از بین ببرد . شما قیام کردید ، فداکاری کردید و اسلام را زنده کردید و خداوند به شما زندگی ابدی خواهد داد . من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت و توفیق شما را خواهانم و تشکر می کنم از شما و از کسانی که به شما خدمت می کنند ، چه پزشکان و چه اشخاص دیگر

. من هم یکی از خدمتگزاران شما هستم و یکی از دعاگویان شما . خداوند انشاءالله شما را شفا بدهد رحمت خودش را بر همه ما و بر همه ملت ایثار فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/3/58

بیانات امام خمینی به آیت الله محمد باقر صدر

حضرت آیت الله آقای حاج سید محمد باقر صدر دامت برکاته نجف اشرف

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشامدهای اخیر یکی پس از دیگری موجب تاءسف است . انتظار آن نبود که به جنابعالی شخصیت علمی و اسلامی چنین رفتار شود ، چنانچه انتظار نبود ، و نیست که ماءمورین دولت عراق در سرحدات رفتاری کنند که مخالف حسن همجواری است . ملت ایران که با نهضت اسلامی خود امید دارد دست اجانب را از جمیع ممالک اسلامی کوتاه کند و استقلال را به آنها برگرداند ، همچنین انتظار دارد که همان نحو که ملت ها با نهضت عظیم اسلامی ایران موافق و پشتیبان آن هستند ، دولت ها نیز پشتیبان آن باشند . حوزه علمیه نجف اشرف که در خدمت اسلام و مسلمین است ، در طول تاریخ حافظ استقلال عراق بلکه سایر کشورهای اسلامی بوده است ، انتظار ندارد که مورد اهانت واقع شود و یکی از شاخص ترین بزرگان آن مورد تهاجم واقع شود .

من به دولت عراق نصیحت می کنم که این دژ محکم را که حافظ کیان مصالح کشور است حفظ کند ، این نصیحتی بود که من در دوران گذشته به شاه مخلوع و دولت ایران کردم . از خداوند تعالی عظمت اسلام و استقلال کشورهای اسلامی را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/3/58

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان بانک مرکزی ایران

این مملکت در طول پنجاه و چند سال با اسم تمدن رو به تباهی رفته است

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایانی که در بانک ها هستید بهتر می دانید که این رژیم سابق با بانک چه کرده است و بانک ها نسبت به این ملت چه کرده اند و همین طور می دانید که با کارخانه ها و

کشاورزان چه کرده اند . شما ببینید اینها با دانشگاه چه کرده اند . ما به طور اجمال این را می دانیم که این مملکت در این پنجاه و چند سال رو به تباهی رفته است ، به اسم تمدن بزرگ این مملکت را خراب کرده اند ، لکن هر قشر ما آنچه را که لمس کرده است فقط به محل کار خودش مربوط می شود . الان ما مواجه هستیم با دستجات مختلفی که از اطراف ایران پیش من می آیند ، هر دسته ای که می آید می گوید که هیچ جا خرابتر از جای ما نیست . مثلا از بختیاری می آیند و می گویند که هیچ جا بدتر از بختیاری نیست و بختیاری ها هیچ ندارند . از بلوچ می آیند همین حرف را می زنند و آنها هم می گویند هیچ جا بدتر از جای ما نیست . از کردستان می آیند همین مطلب را می گویند و از هر جای دیگر همین حرف است و من می بینم که همه صحیح می گویند ، لکن اینکه می گویند هیچ جا بدتر از ما نیست ، این برای این است که آنها را دیده اند و جاهای دیگر را نشنیده اند . آن کس که در بختیاری مانده ، دیده است که در بختیاری چه گذشته اما شنیده که در جاهای دیگر هم ظلم و ستم بوده اما آنها را ندیده ، از این جهت محل خودش را از همه جا بدتر می داند . اینها همه درست می گویند برای اینکه همه جا خراب است ، اصلا برنامه این

بوده است که خرابی بکنند . کشاورزی را با اسم اصلاحات ارضی بکلی از بین ببرند و بازار درست کنند برای آمریکائی ، برای آمریکائی که گندم هایش زیاد است . آمریکا می خواهد که ایران با سایر کشورهائی که تحت نفوذ است کشاورزیش به هم بخورد تا محتاج به او شوند چنانچه ما الان محتاج هستیم همه چیزمان از خارج باید بیاید ، دامداری را از بین نبردند تا اینکه در گوشت محتاج به خارج باشیم و همین طور در این پنجاه سال همه چیزمان را با اسم های بسیار فریبنده و اغفال کننده خراب کرده اند و از بین بردند . منتها شما خرابی های بانک را بهتر مطلع هستید ، کشاورز ، خرابی کشاورزی را بهتر از شما می داند و هر قشری خرابی محل خودشان را بهتر احساس می کنند .

تکلیف کارمندان بانک کوشش درجهت اصلاح مفاسد آن است

لکن بحث این است که حالا باید چه کرد . اگر بنا باشد که حالا ما باز بنشینیم و کلیات بگوئیم که باید چه بشود ، کاری از پیش نمی بریم . الان شما که کارمندان بانک هستید مشغول بشوید به درست کردن بانک ها . تکلیف این است که شمائی که کارمند بانک مرکزی هستید کوشش کنید که آن را اصلاح کنید . شما اینجا را اصلاح کنید آن کس هم که می گوید فلان اداره خراب است مشغول درست کردن آن اداره باشد . الان شهردار تهران با عده ای از کارمندانشان اینجا بودند و آنها هم همین شکایت ها را داشتند ، لکن آنها هم باید مشغول بشوند به درست کردن شهرداری و خدمت به شهر ،

نه اینکه همه مان بنشینیم و کلیات را بگوئیم و دردها را بگوئیم و درمانش را از خدا بطلبیم . نه ، باید همه مان کار بکنیم . از حالا باید این طبقه جوان و بچه کوچک را کم کم تربیت کنیم . بزرگ ها را طوری تربیت کردند که کمتر می توان اصلاحش کرد . الان شما در بانک هستید ، نباید بگوئید که در شهربانی خرابی است و باید چه کرد . شما باید ببینید که در بانک چه خبر است و عمل بکنید . بانک را ببینید مفاسدش چه بوده ، اشکالاتش چه بوده ، چه جور باید بانکی درست بکنیم که مفید برای کشورمان باشد . شماها خودتان همه با هم تفاهم کنید و مشکلات بانک را از میان بردارید . این تکلیف شماست . اگر اینطور بشود که هر کس در محلی که هست همان محل را وجهه نظر خودش قرار بدهد و بنا بگذارد که آن محل را درست بکند بعد از یک مدتی انشاءالله می بینیم که همه جا درست شده ، شهرداری مان درست شده ، بانک هامان درست شده و کشاورزی مان هم درست شده .

ما می خواهیم همه جا یک رنگ اسلامی پیدا کند

امیدوارم خداوند به شما توفیق بدهد و این مسائلی هم که شما گفتید مورد نظر هست ، امید است که تحقق پیدا کند . ما می خواهیم اینطور باشد که وقتی در یک بانک وارد شدید مثل این باشد که به مسجد رفته اید ، آنطور باشد که وقتی در وزارتخانه رفتید مثل این باشد که توی مسجد رفته اید و همه جا یک صبغه اسلامی پیدا کند و اگر

انشاءالله این معنا تحقق پیدا کند که من امیدوارم تحقق پیدا کند همه چیز ما اصلاح می شود . خداوند همه تان را تاءیید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/3/58

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

هر گاه برای اسلام احساس خطر کنم تکلیفم را ادا می کنم

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر وقت احساس خطر بکنم برای اسلام ، برای مسلمین ، لازم می دانم تکلیف خودم را ادا کنم و مسلمین را آگاه کنم . من در این موقع که برا ی راءی گیری در قانون اساسی است احساس خطر می کنم ، احساس توطئه می کنم و لازم می دانم تذکراتی به ملت ایران بدهم تا تکلیف خودم را ادا کرده باشم .

این چند روز ، این چند روز که صحبت از قانون اساسی و نشر قانون اساسی است ، مسائلی طرح می شود که به نظر من توطئه ای در کار است ، توطئه ای که برای اسلام و مسلمین و برای کشور ما خطر پیش می آورد . این چند روز که صحبت از قانون اساسی است و مطالعه در قانون اساسی و به رفراندوم قرار دادن قانون اساسی بعد از مجلس و بعد از مطالعه کارشناسان ، مطالبی پیش آمده است که من احساس خطر می کنم و لازم می دانم ملت را از این خطر آگاه کنم .

امروز طرح اشکال ، یا توطئه است یا جهالت

در اجتماعاتی که می شود ، گروه هائی که در اینجا اجتماع می کنند از اقشار مختلف ، مسائلی را طرح می کنند که امروز وقت آن مسائل نیست . اشکالاتی را طرح می کنند که امروز وقت آن اشکالات نیست . من احتمال می دهم که این مسائل ، این اشکالات ناخودآگاه از طرف اشخاصی طرح می شود که یا مستقیما یا به واسطه ، تحت تاءثیر توطئه ها شده اند . ما امروز گرفتار مساءله ای هستیم که باید تمام افکار ملت ما متوجه به همان

مساءله باشد . صحبت از گرفتاری ها ، صحبت از نابسامانی ها ، صحبت از اشتباهات دولت ، صحبت از خرابی اوضاع بی موقع است . آقایان توجه داشته باشند امروز روزی نیست که طرح اشکالات بشود ، در ارتش طرح اشکال بشود ، در وزارتخانه ها طرح اشکال بشود ، در کمیته ها طرح اشکال بشود ، در دادگاه ها طرح اشکال بشود . امروز اشکال به این قشرها محتمل است از ناحیه اشخاصی باشد که توطئه بزرگ را می خواهند انجام دهند . در وقتی که قانون اساسی را می خواهند طرح کنند و به نظر ملت برسانند ، ذکر این مسائل یا توطئه است یا جهالت .

با به تعویق افتادن تصویب قانون اساسی باید فاتحه اسلام را خواند

آن مطلبی که بسیار مهم است این است که من اول باید بگویم صحبتم با کیست و با چه اشخاصی و بعد عرض کنم . اشخاص مختلفند در مخالفت ، یک اشخاصی هستند که حسن نیت دارند لکن توجه به عمق مسائل ندارند ، یک اشخاصی هستند که تحت تاءثیر تبلیغات و صحبت های اشخاص مغرض واقع می شوند در عین حال که حسن نیت دارند ، یک اشخاصی هم هستند که با کمال سوء نیت مشغول توطئه هستند . توطئه این است که تصویب قانون اساسی را به تعویق بیندازند یک سال ، دو سال به بحث و شور قرار بدهند و ریشه های گندیده به هم متصل بشود و اساس اسلام را از بین ببرند .

تعویق تصویب قانون اساسی و برقراری جمهوری اسلامی ، استقرار حکومت اسلامی ، این تعویق موجب این می شود که اشخاص توطئه گر در مرزهای ما در داخل

، در خارج با هم متصل بشوند و با اتصال با هم اصل قانون اساسی و اصل اساس اسلام را پایمال کنند . اشخاصی که حسن نیت دارند باید توجه کنند که اگر چنانچه به آنطور که مجلس مؤ سسان صحبت می شود و به آنطور که قانون اساسی در مجلس مؤ سسان واقع بشود که این مطلب از اشخاصی که سوء نیت دارند طرح شده است و به اشخاصی که با کمال تاءسف حسن نیت دارند سرایت کرده است ، این معنا این است که دو سال ، سه سال به مباحثات و معارضات دامن زده بشود و توطئه مجتمع شود . الان دارند مزدورانی در ایران از آن طرف مرز تربیت می کنند که اگر ما به زودی مطلب را خاتمه ندهیم ، این مزدوران مجتمع می شوند و با اجتماع آنها ممکن است مصیبتی به بار بیاورد ، باز شما رابه زحمت بیندازد ولو سرکوب می شوند لکن زحمت ایجاد می کنند .

طرح مجلس مؤ سسان الهام گرفته از شیاطین و خطری برای اسلام است

مجلس مؤ سسان برای این است که مردم منتخبین خودشان را تعیین کنند و این فرق ندارد بین آنکه طرح فعلی دولت باشد یا طرح هائی که اشخاصی که توجه ندارند یا تحت تاءثیر واقع شده اند یا شیاطین به آنها چیزهائی را تزریق کرده اند که تعویق بیندازد و استقرار حکومت اسلامی یکی دو سال طول بکشد تا توطئه ها نضج بگیرند و اساس را از بین ببرند . این طرحی که دولت داده است این است که همان مجلس مؤ سسان با افراد کمتر ، از خود ملت ، به تصویب ملت ، به انتخاب ملت اشخاصی

انتخاب بشوند و آنها در قانون اساسی که پیش نویس شده است مطالعه کنند و اشکالاتی که روشنفکران و حقوقدانان و سایر مردم به قانون اساسی که پیش نویس شده است ، طرح کنند و منتخبین مردم مطالعه کنند و بعد از اینکه آنها تصویب کردند باز هم به رفراندم گذاشته شود ، با اینکه احتیاج نیست لکن ما برای اینکه تحکیم بشود مطلب ، به نظر عموم می گذاریم لکن اگر آن مجلس مؤ سسان با طول و عرض و عمق آن که دو سال ، سه سال باید طول بکشد تا قانون تصویب بشود اگر آن طرح را ما می خواهیم از آن روشنفکران غربزده که بعضی از این قشرهای روشنفکر هستند ، از این مزدوران با توجه ، از آنهایی که می خواهند رژیم سابق را برگردانند و یا شبیه آن را ، از آنهائی که از آن طرف مرزها به آنها کمک می شود ، از آنهائی که مزد می دهند به کارگران که کار نکنند ، از آنهائی که اسلام را کهنه می دانند ، از آنهائی که ازاسلام می ترسند ، اگر ما بخواهیم تعویق بیندازیم و آنطوری که آنها با شیطنت طرح کردند و مع الاسف بعضی از اشخاصی که حسن نیت دارند باورشان آمده است ، باید برای اسلام فاتحه بخوانیم ، باید برای کشور خودمان فاتحه بخوانیم .

من امروز ملت را آگاه کردم که طرح مجلس مؤ سسان به آن معنائی که از غرب طرح شده است و الهام از شیاطین گرفته شده است موجب تعویق می شود و موجب فساد .

چه کسانی رفراندم را تحریم کردند؟

اینها که در مراحل

اول شکست خوردند ، اینها که رفراندم را تحریم کردند ، اینها که انحرافات اسلامی دارند ، بعداز شکست از رفراندم به این فکر افتاده که نگذارند قانون اساسی به این زودی ها تصویب شود تا بلکه (و به خیال خودشان ) توطئه ها نضج پیدا کند و به خیال خودشان باز مسائل سابق برگردد . ملت ایران ! بدانید و بشناسید اینها را . آنهائی که غفلت کرده اند توجه فرمایند ، آنهائی که سابقا رفراندم را تحریم کردند حالا هم دارند می گویند ما شرکت نمی کنیم تا مجلس مؤ سسان پیدا بشود . ببینید چه اشخاصی هستند آنها ، آنهائی که از آن طرف مملکت می گویند ما شرکت نمی کنیم ، از آنجائی که مرکز توطئه است ، از کردستان که مرکز توطئه است ، آنهائی که می گویند ما شرکت نمی کنیم ، چه نظر دارند؟ آنهائی که تبع کمونیست ها هستند ، چه نظر دارند؟!

اینقدر تحت تاءثیر غربزده ها نباشید

بزرگان ما توجه کنند ، به عمق مطالب برسند ، اقشار مختلفه دارند با هم مجتمع می شوند . اولی که اسلام بناشد تحقق پیدا بکند ، شیطان بزرگ رفت و شیاطین را فریاد زد که اگر این اسلام درست بشود ، کارها همه لنگ است . حالا هم فریاد بلند شده است ، فریاد بلند کردند برای اینکه قانون اساسی را به تعویق بیندازند . باید آقایان توجه کنند ، آنهائی که حسن نیت دارند مطالعه کنند ، دقت کنند ، تحت تاءثیر اشخاصی که مفسد هستند نروند ، روشنفکران ما تحت تاءثیر روشنفکران حرفه ای نروند ، حقوقدان های ما تحت تاءثیر

حقوقدان های غربی نروند ، وکلای دادگستری ما تحت تاءثیر غربزده نروند ، قضات ما تحت تاءثیر اشخاصی که غربزده اند نروند ، دانشگاه ما تحت تاءثیر اشخاصی که در دانشگاه افساد می کنند نروند ، کارگرهای ما ، دهقانان ما تحت تاءثیر اشخاص مفسد نروند . اینها شیاطینی هستند که در صدر اسلام هم شیطان بزرگشان فریاد زد و همه را با هم مجتمع کرد ، الان هم می خواهند همین کار را بکنند . ملت ! متوجه باش . وقت این نیست که اشکال بکنی به دولت ، اشکال بکنی به ارتش و اشکال کنی به بازار . وقت این است همه با هم مجتمع برای تصویب قانون اساسی و تسریع در آن که در ظرف یکی دو ماه تمام بشود و نه یکی دو سال طول بکشد تا اینکه توطئه ها نضج بگیرد .

صلاح اسلام و مسلمین در تصویب قانون اساسی است

خدایا! تو می دانی که من صلاح ملت را ، صلاح اسلام را ، صلاح قرآن مجید را ، صلاح روحانیت را ، صلاح مسلمین را دارم عرض می کنم . تعویق در تصویب قانون اساسی و گذاشتن آن را در نظر یک مجلس بزرگ مؤ سسان که مناقش آنها و تاءسیس آن 6 ماه طول می کشد و مناقشات آن معلوم نیست یکی و دو سال ، سه سال طول بکشد ، خطر است برای اسلام ، خطر است برای رسول الله . تاءسیس مجلس مؤ سسان به آنطوری که غربی ها الهام کردند ، خطر است برای اسلام ، خطراست ، خطر است برای کشور اسلامی ، خطر است برای امام زمان . آنهائی که در

اشتباه هستند ، برگردند و بدانند توطئه در کار است و بدانند من کمال علاقه را به آنها دارم و نمی خواهم به آنها سوء ظن پیدا بشود . آن شیاطینی هم که می خواهند توطئه را بکنند ، بدانند که ملت ما بیدار است و این توطئه را خنثی خواهد کرد .

خداوند ما را از خواب غفلت بیدار کند . خداوند اسلام و مسلمین را تقویت کند . دست اجانب را از ممالک ما کوتاه کند . این ریشه های گندیده را که می خواهند توطئه کنند خدایا قطع کن این ریشه ها را .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/3/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون ، وعاظ و گویندگان مشهد

(و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤ منین )

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

نه سستی کنید و نه محزون باشید اگر مؤ من هستید ، علو رتبه دارید و از همه بالاترید لکن مهم ایمان است و چطور تحصیل کنیم ایمان را؟ اسلام شهادتین است ، ایمان حظ قلب است ، آن چیزی را که زبان بگوید و تلقین کند به قلب و قلب قبول کند ، باور کند . اگر باور کردید که خدای تبارک و تعالی قادر مطلق است ، حی مطلق است ، وجود مطلق است ، قادر عظیم الشاءن است ، اگر باور کردید این معنی را ، دیگر نه حزنی است و نه سستی . یک جلوه ای در از این ایمان در شما پیدا شد و به واسطه همین جلوه ایمان این سد عظیمی که باورکردنی نبود شکستید ، سدی که تمام قدرت های ، تمام ابرقدرت ها

، تمام حکومت ها پشتیبان او بودند ، تمام حکومت های اسلامی ، شاید استثناءشان کرد که یکی دو تا ، تمام حکومت اسلامی پشتیبان بودند و تمام قدرت های بزرگ پشتیبان بودند . امریکا کرارا پشتیبانی خودش را اظهار کرد ، انگلستان کرارا اظهار کرد . نوکر خوبی بود برای اینها و اظهار تاءسف آنها بعد هم دلیل بر این بود که خوب نوکری بود و البته باید هم اظهار تاءسف کند . کی اظهار تاءسف نکند برای کسی که طول عمرش ، وطنش را برای آنها داد . چرا اظهار تاءسف نکند ، چرا سنای امریکا اظهار تاءسف نکند از اینکه ایران چند نفر قاتل را می کشد . اظهار تاءسف برای این است که این نوکرها را از دست داده اند و حق دارند اظهار تاءسف کنند . آنها پیششان انسان مطرح نیست ، منافع مطرح است . ایمان مطرح نیست ، نفع مطرح است و چون فکرها ، فکر مادی بود و از ایمان اطلاع نداشتند و از خدابی اطلاع بودند ، ممتنع می دانستند که یک مشت اشخاصی که هیچ ندارند ، بر یک قدرت شیطانی غلبه کنند با داشتن تمام ابزار جنگ و پشتیبانی تمام قدرت های بزرگ . آنها حساب مادیات را کرده بودند ، حساب ایمان را نکرده بودند ، روی قواعد مادی ، صحیح می گفتند ، روی قواعد مادی همین بود که آنها می گفتند ، ما هیچ نداشتیم ، یک مشت خالی بود و آنها همه چیز داشتند ، لکن قدرت ایمان آمد و با قدرت ایمان شکست آن سدهای بزرگ را و تا

این قدرت ایمان هست ، شما (انتم الاعلون ) تا این قدرت ایمان را حفظ کردید ، شما بالاترین موجودات هستید . کوشش کنید ، ایمان را تحصیل کنید و ایمان را نگه دارید . یک جلوه ایمان این سد بزرگ را شکست و دست اجانب را ، قدرت های بزرگ را کوتاه کرد . ایمان بود که در صدر اسلام دو امپراطوری بزرگ را درهم کوبید ، و الا قدرت مادی نبود در کار . در جنگ روم طلیعه جنگجویان روم 60 هزار بودند و تمام جمعیت مسلمین 30 هزار نفر بودند و پشت سر آن طلیعه 700 هزار نفر رومی بودند یکی سرداران اسلام گفت 30 نفر با من بیاید تا من شب بروم و با این 60 هزار نفر جمعیت جنگ کنم بعد از اینکه اصرار کردند به او (بر حسب تاریخ ) 60 هزار رفتند ، 60 هزار نفر مسلم با 60 هزار نفر جنگجوی رومی که تا دندان مسلح بودند ، رفتند و آنها را شکست دادند و 700 هزار نفر جمعیت رومی به دنبال آن شکست خورد و رفت . بود که قدرت ایمان بود که این کار را کرد و شما دیدید که قدرت ایمان هم در ایران همین کار را کرد .

تحول روحی که پیدا شد در ملت ما ، بالاتراز این شکستن سد بود . این را کرارا من گفته ام که یک نفر پاسبان می آمد در بازار تهران ، بزرگترین بازارهای ایران و می گفت چهارم آبان است بیرق بزنید ، احدی به خودش اجازه نمی داد که تخلف کند ، در ذهنش نمی

آمد که می شود تخلف کرد . همین جمعیت ، همین مردم در ظرف قریب به دو سال که اخیرا تقریبا نهضت نضج گرفت ، همین جمعیت در کوچه و خیابان ریختند و گفتند مرگ بر این رژیم . همین که از یک پاسبان آنطور می ترسیدند ، بازارها می ترسیدند ، همین ها ریختند در خیابان ها و با مشت خالی گفتند مرگ بر رژیم و ما رژیم را نمی خواهیم ، ما اسلام را می خواهیم . پیشبرد برای این بود که اسلام را می خواستند ، نه جمعیت ، نه شخص ، هیچ کس دخالت در این امور نداشت ، خدا بود ، قدرت ، قدرت الهی بود . این قدرت الهی را ، این عنایت الهی را حفظ کنید . تا حالا شما را قدرت الهی رسانده است به اینکه آزاد شدید ، استقلال پیدا کردید و هیچ یک از ممالک در مملکت شما نمی تواند تصرف کند . این ایمان بود ، این قدرت الهی بود ، این ودیعه الهی را حفظ کنید . مادامی که این ودیعه حفظ شده است (انتم الاعلون ) . اگر خدای نخواسته این ودیعه را ما از دست بدهیم ، دنبالش سستی است و بعدش حزن است ، اندوه است ، شکست است ، بخواهید که پیروز شوید رمز پیروزی را باید حفظ کنید . رمز پیروزی ایمان بود . آن وحدت کلمه را ، ایمان آورد . ایمان ، وحدت کلمه آورد که سر تا سر این مملکت همه با هم ، همه با هم فریاد زدند و یک مطلب را خواستند .

اجتماع کردند از مرکز تا هر جا شعاع مملکت است رفت صدا وفریاد زدند جمهوری اسلامی ، اسلام . شهادت را برای خودشان فوز دانستند . آنهائی که فرار می کردند از همه چیز ، حمله کردند بر تانک ها و توپ ها ، غلبه کردند بر لشکر شیطان ، بر طاغوت . این رمز را حفظ کنید ، این نهضت را حفظ کنید ، این وحدت کلمه را حفظ کنید ، همه قشرها با هم باشید ، روحانی با دانشگاهی باشد ، دانشگاهی با روحانی باشد ، همه با بازاری باشند ، همه با دهقان باشند ، همه با اداری باشند ، همه با کارمندان باشند ، همه با هم . از حالا به بعد ما احتیاجمان به وحدت کلمه بیشتراست . الان من می بینم که رو به سستی داریم می رویم و این لازمه هر پیروزی است ، وقتی عقیده شد که پیروز است ، سست می شود لکن ما پیروز نشدیم باز ، سست نشوید . ریشه های گندیده رژیم و اجانب در مملکت ما هست و در هر گوشه و کنار هست اگر سستی کنید ، این ریشه ها با هم مجتمع خواهند شد و اگر مجتمع بشوند خطر دارد . باید این نهضت حفظ بشود ، این وحدت کلمه حفظ بشود ، بر نگردید ، ملت ما بر نگردند سراغ اینکه خانه ندارند ، سراغ اینکه کاشانه ندارند ، شما پیروز بشوید ، همه چیز دارید لکن پیروز نشدیم ما . این ریشه ها را بشناسید ، اینهائی که در هر امری اشکال تراشی می کنند ، بشناسید .

اینهائی که نمی خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند ، بشناسید . اینها همان ها بودند که تا شاه بود شاه را می خواستند و حالا هم آرزوی او را دارند و این آرزو را به گور می برند . من متشکرم از شما علما ، فضلا ، مؤ منین که از راه دور آمدید و با ما ملاقات می کنید و درد دل ما را می شنوید . ما امروز مواجه هستیم با یک گروه هایی که اینها بر ضد ملت ما هستند به صورت مختلف و من امیدوارم که هدایت بشوند اینها . من از آقای مرعشی که تشریف آوردند تشکر می کنم و از همه آقایان تشکر می کنم و این صورت های نورانی را که می بینم مسرور می شوم . خداوند همه شمارا سعادتمند کند . خداوند همه شما را از لشکر امام زمان سلام الله قرار بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 25/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اقشار مردم

پیروزی بی نظیر ملت و شکست مفتضحانه شاه و عمالش در تاریخ ثبت گردید

بسم الله الرحمن الرحیم

وقت من کم و هوا گرم و شما عزیزان من در توی آفتاب و مکان ضیق و فشرده در زحمت هستید ولی من چند کلمه با شما صحبت می کنم . بعضی مسائل ، مسائل اصلی است ، مسائلی است که بنیاد مسائل دیگر است ، مسائلی که حفظ کیان اسلام و حفظ استقلال کشور به آنها بسته است و بعد از اینکه این مسائل اصلی تحقق پیدا کرد مسائل دیگری است که آن مسائل باید دنبال بشود . ما الان مبتلا هستیم به یک رشته از مسائل اصلی که اسلام به آن بسته است و استقلال کشور . باید همه

ما تمام هممان را و تمام قدرتمان را صرف در این مسائل اصلی بکنیم و بعد از آنکه ایران مستقلی و اسلام پیاده شده ای داشتیم ، دنبال مسائل فرعی برویم وانشاءالله آن مسائل را هم متحقق کنیم .

الان مساءله ای که در پیش است یکی مساءله قانون اساسی است و یکی تشکیل مجلس شورا . این دو مساءله بر سایر مسائل مقدم است . کوشش ها هست برای اینکه نگذارند این قدم ثانی را ما برداریم ، چنانچه کوشش ها کردند که نگذارند رفراندم حاصل بشود راجع به اصل جمهوری . قشرهای مختلف ، ریشه های فاسد رژیم سابق ، عمال فاسد اجانب جدیت کردند که پس از آنکه شکست خوردند و رژیم منحوس شاهنشاهی مدفون شد ، نگذارند جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند . طرح ها ریختند و کارشکنی ها کردند . طراحان نوکر اجانب طرح ریختند و ریشه های فاسد رژیم سابق کارشکنی ها کردند ، تحریم کردند رفراندم را ، آتش زدند صندو ق های بعضی از بلاد را ، مانع شدند از اینکه راءی بدهند در بعضی از موارد ، لکن شکست خوردند ، آن هم شکستی که در تاریخ نظیر نداشت .

دو شکست اینها تاکنون خورده اند که هر دوی این شکست ها در تاریخ بی نظیر یا کم نظیر است . یکی شکست در مبارزه بین ملت و رژیم ، با همه قدرت که داشت و با همه پشتوانه ها که از قدرت های بزرگ داشت . این شکست ، شکستی بود که در دنیا سابقه نداشت که یک ملتی با دست خالی ، یک ملتی که هیچ

نداشت ، بر یک رژیمی که همه چیز داشت غلبه کند ، البته نیروی ایمان ، نیروی اسلام موجب این غلبه شد . وقتی نیروی اسلامی بود تمام قشرها متصل شدند به هم ، قشر روحانی ، قشر دانشگاهی ، قشر ارتش همه به هم متصل شدند و همه با هم این سنگر بزرگ را ، این سد بزرگ را شکستند و این نیروی ایمان بود . قدم بعد قدم رفراندم بود . مخالفین ما با رفراندم مخالفت کردند و کارشکنی کردند لکن ملت ما با نیروی ایمان پیش برد و رفراندمی که در ایران واقع شد ، نه در ایران و نه در سایر جاها سابقه نداشت . با این عشق و علاقه ، با این محبت و همبستگی که 99 و بیشتر یا 99 درصد قدری این طرف آن طرف ، شما پیروز شدید . در این دو قدم ، پیروزی مال شما و خذلان و رسوایی مال مخالفین شماست

عدم صلاحیت حقوقدانان غربزده در تدوین قانون اساسی

حالا به قدم سوم رسیده است که باز مخالفت ها شروع شده است . با بهانه مختلف ، جنود شیاطین دور هم دارند جمع می شوند ، بهانه های مختلفی که سابقا هم این بهانه ها را داشته اند . حالا که بناست قانون اساسی به دسترسی ملت گذاشته شود تا هرکس هر مطلبی دارد پیشنهاد کند و بعد نمایندگان مردم ، نمایندگان منتخب از طرف خود ملت قانون اساسی را بررسی کنند ، با همه مطالبی که قشرهای مختلف و به اصطلاح ، حقوقدان ها بررسی کنند و همه مطالب را روی هم بریزند و قانونی که نوشته شده است اگر نقص

دارد ، رفع کنند نقص را و اگر اشکال دارد ، اشکال را مرتفع کنند ، حالا هم بهانه گیرها ، آنهایی که شکست خورده اند در آن مراحل ، می خواهند در این مرحله خرابکاری کنند . بیدار باشید برادران ، دشمنان خودتان را بشناسید ، می خواهند نگذارند قانون اساسی بر طبق آنطوری که اسلام حکم می کند تصویب شود . باید حقوقدان های غربی نظر بدهند؟! ما می خواهیم قانون اسلامی بنویسیم ، از غرب بیایند نظر بدهند؟! یا غربی ها بیایند نظر بدهند؟ یا غربزده ها بیایند نظر بدهند؟ حقوقدان اسلامی ما می خواهیم و این حقوقدان ها اسلام رانمی دانند یعنی چه ، البته بعضی از آنها من وقتی که به طور کلی می گویم ، از باب اینکه آنهائی که در قشر اسلامی هستند و مطالعات اسلامی دارند خارج هستند ، من با آن غربزده ها صحبت دارم ، با آنهائی که تحت تاءثیر غربزده ها واقع می شوند صحبت دارم . باید قانون اسلامی ما را از غرب بگیریم ؟ از غربزده بگیریم ؟ باید دید کی صلاحیت دارد ، چه حقوقدانی صلاحیت دارد که در قانون اساسی ما نظر بدهد . ما که می خواهیم جمهوری اسلامی تحقق پیدابکند و قانون اساسی جمهوری اسلامی می خواهیم تدوین کنیم ، ما باید دنبال آنهائی باشیم که حقوقدان غربی هستند؟ اگر باشند روشنفکرانی که از اسلام بی اطلاع هستند و نمی دانند اسلام چیست ، هر وقت ما خواستیم قانون اساسی جمهوری یا جمهوری دموکراتیک را تدوین کنیم شما آقایانی که حقوقدان هستید ، شما آقایان روشنفکر غربی صلاحیت

دارید که نظر بدهید لکن ما هر وقت خواستیم قانون اسلامی بنویسیم ، خواستیم مسائل اسلام را طرح بکنیم شما صلاحیت ندارید ، شما از اسلام اطلاعی ندارید ، شما اسلام را می گوئید برای این زمان نیست برای اینکه اسلام را نمی دانید ، برای اینکه اعتقاد ندارید که آن که قانون اسلام را آورده است ، خداست ، خداست که محیط بر همه چیزهاست ، بر همه اعصار است ، قرآن است که کتاب همه اعصار است ، دستورات رسول الله است که برای همه اعصار است . شما اطلاعی نه از قرآن دارید و نه از سنت دارید و نه از اسلام و ما به شما اجازه نمی دهیم که دخالت در معقولات کنید ، بله در بعض مسائل اداری ، در بعضی مسائل اجرایی شما هم حق نظر دارید لکن عمده این است که شما نمی خواهید یک قانون اساسی اسلامی باشد . شماها از اسلام وحشت دارید ، حق هم دارید برای اینکه اسلام در استفاده های شما را بست ، اسلام دوستان شما را از ایران بیرون کرد ، اسلام ، جنایتکارها که رفقای بعضی از شما بودند به درک فرستاد . شما وحشت دارید از اسلام و حق دارید وحشت داشته باشید ولی ملت اسلام ، ملت ایران نمی تواند تابع هوای نفس شما باشد ، نمی تواند قرآن را کنار بگذارد و قانون اساسی غربی را قبول کند ، به شما اجازه نمی دهد که در امری که بی اطلاع هستید و جاهل هستید دخالت کنید . شما اطلاعاتتان در حدود مسائل غربی است ، قوانین غرب

را می دانید ، شما تاکنون قرآن را مطالعه نکرده اید . عرض می کنم که ، من به همه اقشار نمی گویم ، در بین اینها اشخاص اسلامی ، اشخاص مطالعه دار هست ، من آنها را می گویم که می گویند اسلام دیگر فایده ندارد ، من آنهایی را می گویم که می گویند اسلام مال 14 قرن پیش است . ما به اشخاصی که اطلاع ندارند از قوانین اسلام ، اطلاع ندارند از روح اسلام ، نمی دانند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند چه خواهد شد ، ما به آنها اجازه نمی دهیم که دخالت در این امور بکنند ، بله ، حق راءی دارند ، راءی بدهند که اسلام نه ، چنانچه دادند . مختارند که راءی بدهند لکن نگویند که ما مجلس مؤ سسان کوچک را نمی خواهیم ، یک مجلس مؤ سسان 500 !!! 600 نفری می خواهیم ، بهانه نگیرند . مگر مجلس مؤ سسان چیست ؟ جز این است که اشخاصی که مردم آنها را انتخاب می کنند ، باید بنشینند و قانون را ملاحظه کنند ؟باید حتما 600 !!! 700 نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد؟! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعیین کنند ، اینها وکیل ملت نیستند؟ این مجلس ، مجلس مؤ سسان نیست ؟ ما بعد از اینکه بررسی شد در قانون اساسی به نظر خبرگان اسلامی رسید ، به نظر روحانی اسلامی رسید ، به نظر علماء متعهد رسید به نظر نمایندگان مردم رسید ، باز هم در افکار عمومی می گذاریم ، میزان است .

میزان ، راءی ملت است

مجلس مؤ سسان

اگر اعتبار دارد برای این است که مجلس مبعوث از ملت است . خود ملت حق ندارد راءی بدهد لکن وکیل ملت حق دارد؟ این چه غلطی است ؟ خود من حق ندارم تصرف بکنم در مالم ، وکیل من حق دارد؟ خود شما حق ندارید راءی بدهید ، وکیل شما حق دارد؟! وکلا برای این حق دارند که وکیل شما هستند و الا چه حقی دارند . یک نفر چه حقی دارد برای 35 میلیون جمعیت راءی بدهد؟ پنجاه نفر ششصد نفر چه حقی دارد برای یک ملت 35 میلیونی راءی بدهد؟ این حق برای این است که شما می خواهید راءی بدهید ، راءی شماست ، میزان ، راءی ملت است . ملت یک وقت خودش راءی می دهد ، این اساس یک وقت یک عده ای را تعیین می کند که آنها راءی بدهند ، آن در مرتبه دوم صحیح است و الا مرتبه اول ، حق مال خود ملت است . شما خون دادید ، حقوقدانان برای شما تکلیف معین کنند؟ خودتان باید تکلیف معین کنید . شمائید ، همین ملت ، همین مردم محروم دانشگاه ، جوان های محروم دانشگاه ، همین جوان های محروم مدرسه فیضیه ، همین جوان های محروم در ارتش ، همین جوان های محروم در بازار ، همین جوان های محروم در کارخانه ها و در کشاورزی ، اینها باید راءی بدهند . بهانه ها را کنار بگذارید ، از خدا بترسید ، با ملت شوخی نکنید ، راءی مردم را هیچ حساب نکنید ، مردم را به حساب بیاورید .

ما حتما باید تابع طرح

های غربی باشیم ؟ اسلام را کار نداریم ؟! غرب هر چه بگوید تابع او هستیم ؟ غرب تا حالا همین بساط بود که بود . ما تا حالا مبتلای به غرب بودیم و بیش از پنجاه سال که اکثر شما یا بعض از شما یادشان است ، بعضی از شما و من یادم است و بیست و چند سال که اکثر شما یادتان است ، طرح های ما غربی بود ، گرفتاری های ما از غرب بود . باز همان گرفتاری ها پیش بیاید؟ قانون اساسی را هم آنها بنویسند؟ آنها راءی بدهند؟! غربزده ها راءی بدهند؟ میزان ، شما هستید . آن کسی هم که اینها خودشان قبول دارند ، ولو دروغ می گویند ، دکتر مصدق هم وقتی که یک مطلبی پیش آمد که من حالا یادم نیست ، آمد بالا ایستاد گفت :(من با خود مردم صحبت می کنم ، به وکلا کار ندارم ، وکلا صدای مردمند ، من با خودشان صحبت می کنم . ) ما از خودتان راءی می خواهیم ، مااگر چنانچه هیچ هم وکیل نگیریم ، شما هستید میزان .

یک قدری در مطالبتان تعقل کنید ، نگذارید ملت به تنگ بیاید

ما برای خاطر اینکه این نق نق ها کم بشود ، گفتیم یک مجلسی هم درست بشود ، شما اسمش را مجلس مؤ سسان بگذارید . اگر خیلی دلتان می خواهد غربی باشید ، اگر خیلی دلتان می خواهد که مردم را به خودتان متوجه کنید ، اسمش را بگذارید مجلس مؤ سسان و الا ما با مردم کار داریم . ما قانون را قاعده این بود قانون را بنویسیم ، منتشر کنیم در همه بلاد

و همه مردم ببینند ، بعد به آنها بگوئیم این را می خواهید یا نه ؟ رفراندم کنیم . ما برای اینکه شماها خیلی دم از روشنفکری می زنید ، یک قدری هم با شما مسالمت بکنیم . با اینکه هر چه مسالمت بکنیم شما بدتر خواهید کرد ، ما می گوئیم که مردم خودشان افرادی را تعیین کنند که این قانون اساسی که نوشته شده است بیایند ببینند ، هر راءیی دارند ، هر طرحی دارند بدهند ، می خواهد این راءی ها راءی های مخالف با قرآن باشد ، می خواهد موافق ، منتها ما مخالف هایش را قبول نمی توانیم بکنیم و شما دنبال این هستید که این کار را بکنید . این مجلس را شما اسمش را مجلس مؤ سسان بگذارید ، ما بعداز این مجلس مؤ سسان هم به خود موکل ها ، به وکلا ما چکار داریم ، ما شما را می شناسیم ، ما نوکر شمائیم .

آقایان می گویند که ملت اطلاع است ، من می گویم شما بی اطلاع هستید . اگر ملت بی اطلاع است شما بی اطلاع تر هستید برای اینکه در اینجااطلاعات اسلامی می خواهد و بعضی از شما اصلا اطلاع ندارید ، بعضی از شما نمی داند نماز چند تاست . چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اینقدر ملت ما را ضعیف قرار می دهید؟ چرا اهانت به ملت می کنید؟ چه حقی دارید ؟ ملت ما ، درش همه چیز هست . اگر اسلام فقط عیب است ، بله شما حق دارید . ملت ما مسلم است ، شما هم اسلام را

قبول ندارید ، پس ملت ما چیزی نمی داند برای اینکه اسلامی است و اسلام چیزی است که مخالف با همه دانش هاست ! حرف شمااین است . یک قدری در حرف هایتان تفکر کنید ، یک قدری در مطالبتان تعقل کنید ، نگذارید که ملت یک وقت به تنگ بیاید ، رژیم سابق ملت را به تنگ آورد نگذارید یک قدری تعقل کنید ، یک قدری برای اسلام حق قائل شوید ، یک قدری برای مسلمین حق قائل بشوید ، یک قدری برای برادران اسلامی حق قائل بشوید .

امروز اختلاف سلیقه و تشتت برخلاف مسیر ملت است

مساءله اصلی که حالا باید شمای ارتشی ، من طلبه ، مراجع عظام ، علماء اعلام ، دانشگاهی بازاری ، دهقان ، اداری و کارمندها ، همه به آن توجه بکنند این است که این قانون اساسی که اساس اسلام را ما می خواهیم پیاده بکنیم ، این قانون اساسی درست بشود ، بعد که قانون اساسی مان را انشاءالله !!! به رغم !!! به رغم اینهائی که نمی خواهند بشود ، باز شما راءی دادید و درست شد و مجلس شورا و شما راءی دادید آزادانه ، بر خلاف این پنجاه سال ، آزاد راءی دادید و وکلایتان را فرستادید و رئیس جمهور را خودتان تعیین کردید ، باز نگفتید شما حق ندارید ، ما غربی ها باید رئیس جمهور برایتان تعیین کنیم ، خود شما تعیین کردید ، آنوقت می آئیم سراغ اینکه این مسائل دوم را باید پیش بیاوریم و من هم می دانم شما مشکلات دارید ، ما هم مشکلات داریم .

شما ارتش را می دانید که یک اشکالاتی در آن

هست ، ما هم ارتش را می دانیم اشکالات دارد ، هم ادارات را ، هم وزارتخانه ها را ، هم بازار را و هم محله ها را و هم مدارس خودمان را . این مدارس خودمان هم اشکال دارد . اما حالا ما نباید آن چیزی که ما باید در آن مسیر همه با هم برویم ، هر کداممان مسیرش را رها کند ، من بیایم بروم حجره های مدرسه مثلا چند تا هست ، نمراتش چطوری هست ، طلبه هایش چند تاست و شما بروید بگوئید در ارتش ، حالا چه اشکالی هست ، شورا لازم است یا چه لازم است . تشتت الان مخالف با مسیر ماست ، ملتفت باشید . الان اختلاف سلیقه ها را نیاورید پیش ، الان همه مان باید برویم سراغ این کارها . چطور آنوقت که (من یک گاهی مثال می زنم ) اگر یک وقت زلزله خدای نخواسته بیاید و یک شهر را خراب کند و من بنشینم توی مدرسه درس بخوانم ، شما هم بروید در نظام !!! عرض می کنم که !!! رژه بروید صحیح است ؟ نه ، باید همه بیائیم این زلزله زده ها را نجات بدهیم .

آقا ، امروز مملکت ما غربزده است که از زلزله زده بدتر است امروز بعضی از اشخاص در این مملکت می خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند ، اغفال می کنند بعضی مقامات را ، می خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند امروز وقت این نیست که نق بزنم که من فلان قسمش را نمی خواهم فلان قسمش را می خواهم امروز وقت این است

که همه دست به هم بدهید بگوئید اسلام را ما می خواهیم ، چنانچه همه گفتید ، با اسلام همه پیش رفتید . شما اشکالات خودتان را حالا پیش نیاوردید ، بگذارید برای بعد ، بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند ، بگذارید مملکت ، مملکت بشود بعد بیائیم سراغ اینکه این مملکت نظامش چه جور باید باشد ، طلبهاش چه جور باید باشد ، کاسبش چه جور باید باشد . من هم می دانم همه جا اشکال هست لکن الان ما زلزله زده هستیم ، غربزده هستیم ، همه باید دست به هم بدهیم و این راه را تا اینجا که آمدیم ، باقیش هم برویم . ما بین راه هستیم ، باز گردنه ها داریم که دزدها توی آن گردنه است . ما یک گردنه را از آن گذشتیم ، یا دو گردنه را ، باز دزدها توی آن گردنه های دیگر هست ، در کمین نشسته اند با هر صورت . ما باید همه ، همه دست به هم بدهیم از این گردنه ها بگذریم ، بعد که گذشتیم از گردنه ها و رسیدیم به منزل بنشینیم بگوئیم حالا اشکالاتمان چیست . الان وقت اشکال تراشی نیست ، الان وقت جلو رفتن است . من از همه می خواهم ، من التماس می کنم به ملت ایران ، من دست ملت ایران را می بوسم ، اسلام را می خواهند ببرند .

صفوف خود را از غربزدگان و عمال رژیم فاسد جدا سازید

این قشرهای این قشرهای دانشگاهی و دانشجو و وکلا و روشنفکرها حساب خودشان را از این چندین نفر ، چند نفری که عمال غربند و عمال محمدرضا ، جدا کنند .

کانون وکلا که همه اش غربزده نیست ، کانون وکلا تویشان پیدا می شود ، این غربزده ها را کنار بگذارند . یکیشان رفت ، باقی هم بروند . روشنفکرها ، روشنفکرهای اسلامی ، روشنفکرهای وارداتی را کنار بزنند . غربزده ها را کنار بگذارید ، عده شان خیلی زیاد هم نیست اما فضولیشان زیاد است . عده زیادنیست ، ادعایشان زیاد است . خود قشر روشنفکر متعهد اسلامی برای خاطر خدا ، برای خاطر اسلام ، برای خاطر استقلال کشور ، برای خاطر حفظ آزادی ، این روشنفکر متعهد اسلامی ، آنهایی را که در بینشان پیدا می شود که نق می زنند و می خواهند نگذارند کارها پیش برود ، اینها را کنار بزنند . التماس دعا بکنند پیش گوششان ، بروند به اروپا باز سر عیاشی ای که می کردند ، حالا آمده اند . آن کانون وکلا ، آنهائی که بر ضد اسلامند ، و کنار بگذارند . همه که نیستند ، بعضی از وکلا بسیار مردم صحیح و سالمی هستند ، بسیارشان ولی آنهایی که فضولی می کنند ، آنها را کنار بگذارند ، از کانون بیرون کنند .

ترس غربزدگان از روحانی و دانشگاهی صالح

دانشگاه ما که مرکز آدم سازی باید باشد ، قشر دانشجو که متعهد برای اسلام است و خونش را برای اسلام داد و فعالیت برای اسلام کرد ، حالا بیدار باشد که یک عده معدودی توی این دانشگاه دارند می روند و نمی خواهند اسلام پیدا بشود ، نه اینکه می خواهند دانشگاه درست بشود ، خیر ، آنها از درست شدن دانشگاه می ترسند .

خدا رحمت کند مرحوم فیض رضوان

الله علیه را !!! قمی !!! توی همین مدرسه فیضیه ، نزدیک اینجایی که حوض بود ، زمان رضاخان فرمودند به من که چی عیبی دارد ، خوب اینها می خواهند صالح را از غیر صالح جدا کنند (می خواستند امتحان بکنند و آن امتحان هایی که می خواستند بکنند و روحانیت را از بین ببرند) ایشان باورش آمده بود ، می فرمود که خوب ، اینها می خواهند صالح ها را کنار بگذارند باشد ، بدها را بفرستند . من عرض کردم آقا ، اینها از صالح می ترسند ، اینها از روحانی صالح می ترسند ، ، از بدش چه ترسی دارند؟ بدش که همراه هست !!! همراهشان !!! اینها از صالح می ترسند . دانشگاه هم باید خودش را اصلاح کند ، خود دانشگاهی ، خود دانشگاهی صالح . اینهایی که حالا آمده اند و می خواهند به قول خودشان اصلاح بکنند ، اینها از اصلاح دانشگاه می ترسند . اینها می ترسند که در دانشگاه یک آدمی پیدا بشود که یک وقت مشت بزند به دهانشان . آنها هم می ترسیدند که از روحانیت یکی پیدا بشود مشت بزند به دهانشان . همه از آدم می ترسند ، از آدمک که کسی نمی ترسد . اینها می خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت کنید که آدم پیدا بشود . شما جدیت کنید که این اشخاصی که حالا افتاده توی دانشگاه ها و دارند فساد می کنند ، خودتان بیرونشان کنید . نباید شکایت کنید که در دانشگاه یک کسی آمده و دارد حرف می زند .

خوب ، برو مقابلش بایست ، بگو آقا تو چه می گوئی ؟ تو برای ملت دلت می سوزد؟ اگر برای ملت دلت می سوزد ، چرا رفراندم را نمی گذاشتید بشود؟ چرا نمی گذارید کشاورزها الان رزاعتشان را بردارند؟ جز این است که می خواهید برای آمریکا بازار درست کنید؟ پیشتر ، شاه درست می کرد ، حالا شاهک . چرا نمی گذارید کارخانه ها راه بیفتد؟اگر کارخانه ها برای ما راه بیفتد ، خوب احتیاجمان از بیرون کم می شود ، از غرب کم می شود و اینها عمالند برای اینکه ما را محتاج به آنها کنند . بشناسید دوستان خودتان و دشمنان خودتان را . قشرهای روشنفکر ، دشمن اسلام را بیرون کنند از مراکز خودشان . کانون وکلا ، وکلای دشمن با اسلام را یا نفهم را کنار بگذارند . من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم و عذر می خواهم که شما را در این گرما مزاحمتتان کردم ولی خوب چه باید کرد . باید دردها را گفت و ملت را بیدار کرد که مبادا خدای نخواسته تحت تاءثیر این حرف ها یک وقت واقع بشوند . خداوند ملت ما را سعادتمند کند . خداوند مملکت ما را از شر شیاطین نجات بدهد . خداوند شما را از مسلمین متعهد و از لشکر امام زمان سلام الله علیه قرار بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/3/58

بیانات امام خمینی در دیدار با جامعه وعاظ تهران

در صدر اسلام ، مسجد مرکز فعالیت های سیاسی بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

مسجد و منبر در صدراسلام مرکز فعالیت های سیاسی بوده است . جنگ هائی که در اسلام شده است بسیاری از آن از مسجد

طرحش ریخته می شد . حضرت امیر سلام الله علیه به حسب خطبه هائی که در نهج البلاغه جمع شده است !!! بعضی !!! خطیب بزرگ و فخر خطباست و با آن خطبه های بزرگ مردم را تجهیز می کردند برای دفاع از اسلام و همین طور دستورهای اخلاقی و دستورهای عقیدتی و همه چیز در این کتاب مقدس هست . مسجد جائی بوده است که از آنجا شروع می شده است به قعالیت های سیاسی ، منبر هم جائی بوده است که محل خطبه ها بوده است ، خطبه های سازنده و سیاسی ، مع الاسف تبلیغات زیادی که شاید از سیصد سال پیش شده است یعنی از آنوقتی که غرب به اینجا راه پیدا کرده و مطالعات در حال مردم مشرق عموما کرده اند و رسیدگی به اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مردم شرق آنها کرده اند . در آنوقتی که وسایل رفت و آمد مثل حالا نبوده است در تاریخ می بینید که با شتر حرکت می کردند این بیابان های مملکت ما را بررسی می کردند ، تمام جاها را اینها بررسی کردند و تمام مخازن ما را بهتر از ما مطلع اند و تمام گروه های کشور را چه مرزنشین ها و عشایر و چه مرکزنشین ها و روشنفکرها ، همه اینها را ، اینها مطالعه کردند و به آن نتیجه رسیدند که مسجد و محراب را و دانشگاه را باید به یک وضعی درست کرد که نتیجه نداشته باشد ، یعنی آن نتیجه ای که از مسجد و محراب و منبر و از دانشگاه باید حاصل

بشود ، خنثی کنند ، چه بکنند؟ مسجد و منبر و روحانیت ، مامورشان که رضاخان بود آمد و شاید (اگر) شما یادتان نباشد که چه کرد ، تمام منابر تعطیل شد ، تمام مساجد نیمه تعطیل ، تمام مجالس روضه خوانی همه از بین رفت ، تمام روحانیت دستخوش مفسده هائی که آنها داشتند (عمامه ها را برداشتند ، لباس ها را از چیز آنها کندند تغییر دادند ، منبری ، محرابی ، کوچک ، بزرگ همه در تحت فشار قرار گرفتند) واقع شدند .

تبلیغات دامنه دار جهت جدا نمودن روحانیت از سیاست

و یک چیز مهمی که هم در دانشگاه عمل شده است و هم در منبر و محراب و روحانیت ، این است که تبلیغات دامنه دار شده است که به خود روحانیون هم مطلب را مشتبه کنند که شما چه کار دارید به سیاست ، شما بروید نمازتان را بخوانید ، عبا را به سرتان بکشید و بروید نماز را بخوانید و بعد از نماز هم اگر می توانید چند کلمه مساءله بگوئید و بعد هم برگردید خانه تان ، چه کار دارید به مملکت ، به احتیاجات ملت شما چه کار دارید ، این کارش با ماهاست . ما وقتی که از آن حبس بنا بود بیائیم به آن حصر ، این پاکروان (مثل اینکه مقتول هم شد و آنوقت رئیس سازمان بود) آمد آنجا ، من و آقای قمی هر دو با هم نشسته بودیم آن هم آمد و گفت به اینکه این سیاست کاری است که دروغگوئی در آن هست ، بدجنسی مثلا در آن هست چه هست ، آخر کلمه اش این بود که پدر

سوخته ای در آن هست ، این را شما بگذارید برای ما ، من گفتم سیاست به این معنائی که شما می گوئید مال شماست . اینها همچو تبلیغات کرده بودند که اگر یک ملائی وارد می شد در ا مر سیاسی ، راجع به حکومت می خواست صحبت بکند ، راجع به مجلس می خواست صحبت بکند ، راجع به گرفتاری های سیاسی مردم می خواست صحبت بکند ، در خود جامعه روحانیت می گفتند این آدم سیاسی است دیگر به درد نمی خورد همان خاصیتی که در علی ابن ابیطالب (ع ) بود که یک رجل سیاسی بود ، از خطش معلوم است که مرد سیاست بوده واز کاغذی که به مالک اشتر نوشته و دستورهائی که داده ، همه اش دستورهای سیاسی است ما غفلت کردیم ، از مبادی امر و از صدر اسلام و از کیفیت سیاست رسول اکرم (ص ) و از سیاست امیرالمومنین سلام الله علیه و سیاست ائمه علیهم السلام که به صورت تقیه سیاست ها را اجر می کردند غفلت کردیم . به ما اینها تزریق کردند و حتی به خود ما تعمیه کردند که شما حق دخالت دراین امور را ندارید ، اصلا به شاءن شما نیست و آن اسم که ما هم یک قدری خوشحال بشویم که آقا شما بالاتر از این هستید که در سیاست دخالت بکنید شما یک رجل روحانی هستید ، شما باید مردم را تهذیب اخلاق شان بکنید ، اخلاق برای مردم بگوئید و امثال این حرف ها . هم منبرها را از محتوائی که باید داشته باشد که آن دخالت

در امور سیاست و مملکت است و هم مسجدها را و هم سایر طبقات روحانیون را و هم حوزه علمیه را از آن محتوائی که اسلام از اول می خواسته اینها باشند و این کارها را بکنند ، حوادث واقعه باید به روحانیین رجوع بشود . حوادث واقعه چه چیز است ، حادثه ها ، همین حوادث سیاسی است ، حالا احکام جزء حوادث نیست و اما (الحوادث الواقعه ) رجوع کنید به فقها حوادث همین سیاست هاست ، این حادثه ها عبارت از این است که برای ملت ها پیش می آید ، این است که باید مراجعه کنند به کسانی دیگری که در راءس مثلا هستند و الا مساءله گفتن ، احکام شرعی جزء حوادث نیست ، یک چیزهائی است که بوده است . در هر صورت من طلبه را و شمای خطیب را از آن خاصیتی که باید داشته باشیم ، از آن خاصیت انداختند و این بزرگترین جرمی بود که اینها مرتکب شدند . آن فشارهای رضا شاه ، آنها معلوم بود که به جائی نخواهد رسید ، فشار و زور کار را انجام نمی دهد و لهذا دیدید تمام شد آنها ، با فشار نمی شد ، نمی شد کا ر را درست کرد ، با حیله باید کار را درست کرد ، دست دوم این بود که با حیله به صورت اینکه من هوادار اسلام هستم من عدالت اجتماعی اسلام را قبول دارم حالا هم دست بر نمی دارد .

ایجاد تحول روحی در جامعه ، اراده الهی بود

همین چند روز پیش از این در یک مجله ای دیدم که نوشته است که من از مردن نمی

ترسم برای اینکه من یک آدم مسلمانی هستم !!! باز هم به خیالش که باز می شود !!! در هر صورت آنکه برای ما مهم است این است که ما همانطوری که در این سه سال ، بحمد الله واقع شد و تقریبا راه صد ساله منبری و محرابی رفت و سایر مردم و دانشگاهی ها راه صد ساله رفتند اینها ، یعنی یک تحول روحی در تمام جوامع پیدا شد . آن منبری که اصلش یا جراءت نمی کرد از ترس این مردمی که پای منبرش نشسته اند مطلب سیاسی را عنوان بکند یا خودش اعتقادش این بود که نه نباید این کارها بشود ، در این یکی ، دو سال دیدیم که متحول شدند به یک مردم متعهد که همان چیزی که درصدر اسلام مطرح بوده اینها مطرح کردند ، محراب ها همانطوری که محراب های صدر اسلام بوده است متحول شدند ، منبرها همانطور ، بازار متحول شد ، بازاری که برای خودش هیچ قائل نبود که در امور سیاسی داخل بشود در امور سیاسی و در متن سیاست داخل شد ، دانشگاه ها متحول شدند ، آنهائی که خیال می کردند که بعضی شان اسلام این نمی شود ، تحرک ندارد ، آنها فهمیدند که همه تحرک ها از اسلام است . قرآن کتاب تحرک است ، جنبش است . آنها هم متصل شدند به شما ، بازار هم متصل شد به همه ، کارگرها هم متصل شدند به همه ، کارمندان هم متصل شدند به همه ، آخرش هم ارتش متصل شد . این یک مطلب الهی بود ، نمی

شود این را پای کسی حساب کرد که این کار را کرده ، این را ما به پای خدا حساب می کنیم ، خدا این کار را کرد ، اراده خدا بود که منت بر همه گذاشت و همه اقشار را با هم متحد کرد به طوری که ارتش هم متصل شد ، ژاندارمری هم متصل شد همه متصل شدند به هم و همه یکصدا یک مطلب را خواستند و آن مطلب اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، ما این رژیم را نمی خواهیم ، این یک تحولی بود که بشر نمی توانست این تحول را درست کند ، این تحول الهی بود ، یعنی مقلب القلوب این کار را کرد ، قلب ها را از آن وحشت بیرون آورد ، از آن وحشتی که از این رژیم ها همه داشتند از آن وحشت بیرون آورد و به جای آن تصمیم و شجاعت به ایشان داد به طوری که زن ها ، بچه ها و مردها ، همه به مبارزه برخاستند . کی سابقه داشت که زن در مبارزه بیاید ، مقابل توپ و تانک بیاید ، این یک تحول روحی بود که خدای تبارک و تعالی در این ملت تحول را ایجاد فرمود و مادامی که ما این تحول را حفظ بکنیم و نهضت را به همانطوری که تا حالا آمده است حفظش بکنیم ، برای ما پیروزی هست ، جدیت بکنید . شما آقایان که وظیفه تان سنگین تر از سایر طبقات است ، شغل شریف تر و مسؤ ولیت زیادتر ، آگاه کنید مردم را به اینکه یک چند قدم دیگر

ما داریم که برسیم به اینکه همین طور که گفتید رئیس درست بشود ، مجلس شورا درست بشود و قانون اساسی تصویب بشود ، شما و من و همه اهل منبر و محراب و همه روحانیون و طبقات دیگر و همه دانشگاهی و دانشمندان موظفند که امروز همه با هم و همه مجتمع کوشش کنید که زود این مطلب بگذرد .

مخالفین ، با جمهوری مخالف نیستند ، بااسلام مخالفند

شما ببینید ما رفراندمی که می خواستیم بکنیم و همه ملت همراه بودند ، کسی مخالف نبود ، آنهائی که به اسلام اعتقاد نداشتند ، آنهائی که می خواستند که اسلامی توی کار نباشد تحریم کردند ، بعضی شان در کردستان تحریم کردند ، یک اشخاصی که کمونیست بودند و متصل به آنها ، در تهران هم شرکت نکردند ، چند طبقه و چند حزب ولو جمعیت کم بود . خوب ، در بعضی از شهرستان ها هم صندوق ها را سوزاندند ودربعضی جاها هم با تفنگ مانع شدند از اینکه بیایند راءی بدهند . همین اشخاصی که برای راءی به جمهوریت اسلامی کوشش می کردند که نشود ، از جمهوریش حرفی نداشتند ، از اسلامیش حرف داشتند و الا آنها جمهوری را ، اگر شرقی بودند جمهوری هست ، اگر غربی هم بودند جمهوری هست ، از اینش هیچ حرفی نداشتند ، کلمه اسلامیش را بردارید جمهوری جایش بگذارید ، همه مان رفیقیم ، اما یعنی چه ؟ یعنی ما اسلام را کنار بگذاریم تا آنها با ما رفیق بشوند که اسلام را کنار گذاشتند . حالا همان جمعیت ملاحظه کنید آنهائی که می گویند ما راهپیمائی می کنیم تا مجلس مؤ سسان

درست بشود ببینید چه اشخاصی هستند ، کی ها متصل شدند به هم و چه نظری دارند از این کار . نظر این است که مجلس مؤ سسان شش ماه طول بکشد تاتعیین بشود اشخاصش ، دو ماه طول بکشد تا یکی یکی ، پانصد ، ششصد ، هفتصد نفر را تعرفه هایشان را ببینند و ببینند درست است یا نه ، این تقریبا حدود یک سال ، دو سه سال طول بکشد که مناقشات در یکی یکی اش ، این بعضی از این شیاطین بیایند یک ماه دو ماه معطل کنند سر یک ماده ای از این قانون . آنوقت چه بشود؟ این ریشه هائی که الان زود قابل کندن و دور ریختن است ، اینها جان بگیرند ، اینها به هم متصل بشوند؟ این اشخاص مختلف به هم متصل بشوند ، با اتصال به هم مانع بشوند از اینکه اصل راءی داده بشود (جمهوری اسلامی ) با اتصال به هم همچو بکنند که مسائل سابق دوباره عود کند . در اصل مقصد این است منتها در بین اینها بعضی در اشتباهند ، سوء نیت ندارند ، اطلاعشان ناقص است ، اشتباه دارند ، در تحت تاءثیر آنهایی که سوء نیت دارند واقع می شوند و بعضی شان سوء نیت دارند و روی نقشه دارند کار می کنند اینهائی که با هم دارند متصل می شوند شما مطالعه کنید ، چه جمعیت هائی بودند ، آیا بازاری هستند ، آیا منبری ها هستند آیا محرابی ها هستند یا یک دسته هائی هستند که این دسته ها هیچ کدام یک کار به اسلام کاری ندارند

، بعضی شان هم جدا مخالف با اسلامند . اینهائی که می گویند ما از دیکتاتوری پهلوی خارج شدیم به دیکتاتوری عمامه و کفش رسیدیم ، از دیکتاتوری نمی ترسند حاضرند که یک کمونیست بیاید دیکتاتوری کند ، از آخوند می ترسند ، از عمامه و کفش می ترسند ، از اسلام می ترسند ، نه از دیکتاتوری . بدترین دیکتاتوری ها آنی است که در کمونیست هاست ، غرب آنطور دیکتاتوری ندارد ، اینها از او نمی ترسند ، اینها از اسلام سیلی خوردند از آنکه سیلی خوردند از آن می ترسند .

ما می خواهیم مملکت اسلامی درست کنیم ، نه غربی

و شما باید همه رفقاتان را ، تقریبا شاید بیشتر از هزار نفر شما رفیق دارید در اینجا ، همه اهل این علم هستید (بیشترند الحمد لله ، خدا بیشترشان کند) شما بعد به تمام اینها ابلاغ کنید از قول من ، ابلاغ عاجزانه ، ابلاغی که یک نفر فقیر دستش را دراز می کند که منابر ، در منابر بگوئید که مجلس مؤ سسان به آن معنا ملت نمی خواهد . به مردم حالی کنید مطلب را . مساءله ، مساءله اقتصاد نیست ، مساءله خانه نیست که من بتوانم از خانه بگذرم ، از اقتصاد بگذرم ، مساءله ، مساءله قرآن است . می توانیم ما بگذریم از قرآن ؟! ما نمی توانیم بگذریم از این . آن که می گوید مجلس مؤ سسان اگر نباشد ما تحریم می کنیم ، این همین کمونیست ها هستند که آن را تحریم کردند ، حالا هم باز همین حرف را می زنند ،

یا یک کسی است که اشتباه دارد اشتباهش باید رفع بشود . اینها نظرشان این است و اشخاصی که حسن نیت دارند ، توجه به این ندارند ، نظرشان به این است که تعویق بیندازند . هی تعویق ، تعویق ، تعویق و مجلس مؤ سسان به آنطوری که در غرب هست و ما همیشه باید تقلید از غرب را بکنیم و مع الاسف دست بر نداشتیم از این غربزدگی ، آن مجلس مؤ سسان شش ماه می خواهد تا آن افراد تعیین بشوند ، هفتصد نفری ، هشتصد نفر ، اگر کارشکنی نکنند در آن ، بعد هم چند ماه می خواهد اصلا یک مجلسی درست بشود ، آئین نامه اش نوشته بشود ، بعد هم خدا می داند چقدر می خواهد تا رسیدگی به آن طوری که شیاطین می خواهند ، رسیدگی بکنند . ما می خواهیم یک مملکت اسلامی درست کنیم ، ما نمی خواهیم یک مملکت غربی درست کنیم ، ما حقوقدان غربی لازم نداریم ، اصلا صلاحیت ندارد آن کسی که حقوق به معنای حقوقدانی غربی و غربزدگی دارد ، او صلاحیت ندارد که در قانون ما دخالت بکند و با قانون اساسی مسکو را نمی خواهیم درست بکنیم ما قانون اساسی آمریکا را که نمی خواهیم ، ما می خواهیم قانون اساسی اسلام را درست کنیم . اسلام شناس باید دراینجا دخالت داشته باشد ، اسلام شناس روحانیون هستند و بعضی ازا شخاصی که در روحانیت داخل هستند ولو از صنف دیگر هستند لکن اطلاعات اسلامی سیاسی دارند و ما همین ها را می خواهیم تعیین کنیم یعنی نه

اینکه ، ملت ما همین ها را می خواهد . ما تبلیغ می کنیم ، شما هم تبلیغ بکنید یک همچو اشخاصی باید تعیین بشوند . حالا الان وظیفه همه شما آقایان و رفقا و برادرهایتان و ما و دوستانمان همه باید توجه مان الان به این باشد که این طرحی که دولت می دهد صحیح است و همه تاءیید کنیم دولت را تا رفراندم بگذارد قانون اساسی را . دیشب بود که در روزنامه دیدم که سفیر سوئیس گفت که قانون اساسی در این مملکت به رفراندم گذاشته می شود و در همه جا این رسم هست ، برویم سراغ وزارتخانه اش آن هم نه ، برویم سراغ اداراتش آن همه نه . ما همچو چیزی نمی خواهیم ، ملت ما می خواهد که اسلام درخارج تحقق پیدا بکند ، یعنی هر کس وارد هر وزارتخانهای بشود خیال کند که وارد شده در یک معبدی ، یک جائی که مردمش آنجا هستند مردم صالحند . اگر وارد شد در ژاندارمری ، مثل سابق نباشد که رضاخان وارد شده بود آنوقت نوشته بودند که وارد شد در ژاندارمری دست گذاشته بود در جیب هایش گفته بود می ترسم بدزدند . اینجور نباشد . سردارهای جنگ های اسلامی امام جماعت هم بودند . همان سرداری که می فرستادند حاکم کجا بود ، یا می فرستادند رئیس لشکر کذا بود ، امام جماعت هم بود ، آنها صالح بودند (نه ، امام جماعت که چیزی نبود ، نه ) آنها صالح بودند . ما حالا می خواهیم آنطور باشد که آن رئیس ستادمان هم همچو باشد که

به او اقتدا بکنند ، نخست وزیرمان هم همچو باشند که به او اقتدا کنند ، به ایشان اقتدا بکنند ، ما می خواهیم اینطور باشد ، ما می خواهم همچو باشد که هر جای مملکت که بروید این اسلام را آنجا ببینید . مقصد ما این است ، مقصد ما این نبود که یک لفظی بگوئیم که ما جمهوری اسلامی می خواهیم باقیش دیگر هیچی . حالا باید این کارها را انجام بدهیم و الان چیز مهمی که نظر همه تان باید باشد همین است که این طرحی که دولت داده است که باید عده ای را ، هفتاد و پنج نفر را مردم تعیین بکنند ، بعد از این تعیین اینها را بررسی بکنند و بعد از او رفراندم بشود ، این طرح را قبول کنید و به مردم هم تزریق کنید که همین طرح صحیح است ، باقیش برای اینکه می خواهیم این زود بگذرد ، باقیش معطل کردن است و باقیش توطئه و چیز است و می خواهند با هم جمع بشوند شیاطین . من متشکرم از شما که آمدید با من از نزدیک ملاقات کردید و درد دل های مان را با هم بگوئیم . خداوند انشاءالله همه شما را تاءیید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/3/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی جوانان و حزب جمهوری اسلامی وفرهنگیان شهرستان ملایر

قدرت اسلام عامل تجمع طوایف مختلف درزیر یک سقف

بسم الله الرحمن الرحیم

این قدرت اسلام است که طوایف مختلفه را در زیر یک سقف جمع کرده است . قبل از این یک همچو اتفاقی نمی افتاد که از بیجار ، از دورود ، از ملایر ، از خوزستان و از جاهای دیگر با ما ملاقات کنند ، مطالبشان

را بفرمایند ، ما هم مطالبی عرض کنیم . لکن قدرت اسلام قوه ایمان ، این مطلب را محقق کرد که الان ما اشخاص مختلف المحل در یک جا مجتمع هستیم و مطالب خودمان را می گوئیم .

مطلب همان است که مکرر عرض کردم و باید تاکید کنم که ما یک مطلب حتمی داشتیم که دشمن های خودمان را عقب بزنیم و آنها را از مملکت بیرون کنیم و موانع را مرتفع کنیم که الحمدلله شده است و اگر هم مانده است ، یک ریشه گندیدهای هست این ، و یک مطالبی داریم که در مقام سازندگی کشور است . در راس همه قضیه قانون اساسی است . . . به اسم تمدن بزرگ همه را به هم بریزد ، لکن ما باید اول اصول مطلب را درست کنیم ، اʘјǙƙɠداشته باشیم ، اسلامی داشته باشیم ، تا بعد راجع به آبادی این و راجع به فروعش صحبت کنیم .

الان مطلب این است که دشمن شما ، دشمن های اسلام الان مشغول توطئه هستند و مشغول جمع آوری قوا هستند و می خواهند یک توطئه ای بکنند و توطئه ای که آنها می خواهند بکنند قبلا هم در صدد بودند که نگذارند . . . .

. . . خوب امریکاست که دارد و به همه جا می دهد و ما هم از آنجا باید بخریم . اگر کشاورزی ما تحقق پیدا بکند ، ما خود کفا هستیم ، بلکه زیادتر داریم . مملکت ما یک مملکت کشاورزی است ، زیادتر از مقدار خودش دارد . اگر یکی از استان های ایران درست کشت شود ،

مثل خراسان ، مثل آذربایجان کافی است برای مملکت ما ، باقیش را باید بفروشیم . اینها آمده اند نمی گذارند . این به نفع کیست ؟ به نفع آمریکا . پس این دلیل بر این است که اینها برای آمریکا دارند کار می کنند . کارخانه ها را نمی گذارند که جریان پیدا بکند . این به نفع کیست ؟ به نفع اجنبی . پس اینها برای اجنبی دارند کار می کنند اینها ادعا می کنند که ما صلاح ملت را می خواهیم ، صلاح مملکتمان را می خواهیم . خیر ، اینها اعمالشان بعکس است .

الان ما می خواهیم قانون اساسی یک مملکتی را درست کنیم و به نظر ملت برسانیم ، خوب یک همچو چیزی ، یک همچو امر مهمی را اینها حالا افتاده اند دوره که نه ، ما می خواهیم مجلس مؤ سسان باشد . و آن مجلس مؤ سسان عریض و طویلی که ششصد ، هفتصد نفر باید جمع بشوند که اگر بخواهد اصلش تحقق پیدا بکند ، یک شش ماهی لازم است تا مجلس مؤ سسان درست بشود و بعد هم افراد مختلف ، افراد مغرض نمی گذارند که این قانون درست تحقق پیدا بکند و نظرشان به این است که طول بکشد . یک چیزی که با دو ماه می شود اصلاحش کرد ، به دو سه سال ، سه چهار سال طولش بدهند و آنها توطئه ها را بکنند ، کارهایشان را انجام بدهند و اجتماعاتشان را با هم بکنند و یکدفعه نه اسلام و نه کشور و نه قانون اساسی و همان حرف های سابق

.

لزوم شرکت در جهاد سازندگی به عنوان یک وظیفه الهی

الان همه ما که در اینجا مجتمع هستیم ، شما که از بیجار آمده اید ، آقایانی که او دورود آمده اند ، آقایانی که از ملایر آمده اند ، آقایانی که از اهواز آمده اند ، همه ما باید با هم دست به هم بدهیم که این مرحله اصلی را ، اینها را محقق کنیم مراحل بعد آسان است دیگر . مهم این است که این مراحل بگذرد که مملکت ما یک حکومت مستقر پیدا بکند ، یک رئیس جمهوری پیدا بکند ، یک مجلس شورا پیدا بکند که اساس حکومت که اصل است تحقق پیدا بکند ، بعد برویم سراغ اینکه گرفتاری داریم . و الان هم دولت در صدد این است که به طور گسترده در همه جا مشغول بشوند به پاکسازی و مشغول بشوند به کار . که همین امروز هم پیامش را ما خواهیم داد به همه ملت که جهاد سازندگی یک کاری است که باید بشود و همه ملت ، همه مردم موظفند که در کار شرکت کنند و اگر با همه ملت این کار شروع بشود ، ایران بعد از چندی یک ایران آباد انشاءالله خواهد بود . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما آقایان را می خواهم و متشکرم از شما که از بلاد دور آمدید و در یک اتاق تنگ و تاریکی نشستید و عرق می ریزید .

انشاءالله خداوند همه تان را تاءیید کند .

تاریخ :26/3/58

بیانات امام خمینی به ملت ایران در مورد تشکیل جهاد سازندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت ، ملتی که بحمدالله مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند . با

فداکاری ملت بحمدالله مراحلی را بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم . موانع مرتفع شد ، خائنین رفتند و اگر تتمه ای هم باشد با همت ملت خواهند رفت ، لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست ، پشت آن دیوار خرابی های زیاد هست و ما باید به همت ملت آن خرابی ها را ترمیم کنیم . ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی برای اینکه ترمیم کنیم این خرابی که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی این مهیا بودن خودشان را اعلام کرده اند . دانشجوهای عزیز ، متخصصین ، مهندسین و بازاری ، کشاورز ، همه قشرهای ملت داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند ، از این جهت باید ما بگوئیم یک جهاد سازندگی ، موسوم کنیم این جهاد را به جهاد سازندگی که همه قشرهای ملت ، زن و مرد ، پیر و جوان ، دانشگاهی و دانشجو ، مهندسین و متخصصین ، شهری و دهاتی همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند و البته آن جاهائی که بیشتر خرابی هست مثل آنجاهایی که روستاها ، جاهائی که مساکن عشائر هست ، دهات دور افتاده که تقریبا هر کدام از گروه ها می آیند شکایت از وضعشان دارند می گویند برق نداریم ، خانه نداریم ، آب نداریم ، اسفالت نداریم ، بهداری نداریم و همه هم صحیح می گویند ، بنابراین بوده است که اینطور ایران را

خراب کنند و الان که بحمد الله آن سد شکسته شد ، برای مرحله ثانی که مرحله سازندگی است ، ما دستمان را پیش ملت دراز می کنیم و از ملت می خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادری به هم بدهند و این سازندگی و جهاد سازندگی را شروع کنند و البته ماءمورین دولت در هر جا آنها هم مردم با آنها تشریک مساعی کنند در تحت نظر اشخاص کارشناس ، دولت کارها را انجام بدهند و روحانیونی که در همه جا در بلاد بحمدالله هستند ، در این امر آنها هم تشریک مساعی کنند ، نظارت کنند و من به همه ملت ، به همه اشخاص که در این روستاها و دهات بسر می برند ، پس از اینکه به همه شان دعا می کنم و عرض ارادت ، یک سفارش دارم و آن اینکه توجه کنند کسانی که برای ساختن و برای سازندگی و برای جهاد سازندگی در دهات می آیند در روستاها می آیند ، توجه کنند که مبادا خدای نخواسته در بین آنها یک اشخاصی باشد که بر خلاف رویه ملت ، بر خلاف اسلام مسائلی داسته باشند . اگر یک همچو اشخاص دیدند ، فورا آنها را از ده کنار بگذارند و نگذارند در بین جوان های ما ، در بین روستائیان ما تبلیغات سوئی بکنند . انشاءالله خداوند به همه ملت و به همه کسانی که در این راه تشریک مساعی می کنند و این وظیفه اخلاقی شرعی را ادا می کنند ، به همه توفیق عنایت کند . همه موفق باشند که

در این جهاد شرکت کنند و آن خرابه ها را بسازند و برادران خودشان را کمک کنند که شاید هیچ عبادتی بالاتر از این عبادت نباشد . بلکه من می خواهم از اشخاص که برای زیارت ها ، برای مکه معظمه ، برای مدینه منوره می خواهند بروند لکن به طور استحباب می خواهند بروند ، من می خواهم از آنها هم تقاضا کنم که شما برای ثواب می خواهید بروید مکه مشرف بشوید ، می خواهید بروید مدینه منوره ، عتبات عالیات مشرف بشوید ، امروز ثوابی بالاتر از اینکه به برادرهای خودتان کمک کنید و این سازندگی را همه با هم شروع کنید که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادرهای خودتان نجات پیدا بکنند خداوند به همه شما اجر عنایت می کند و همان ثوابی را که شما از زیارت ها می خواهید ، خداوند به شما در این جهاد خواهد داد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم تهران نو ، نمایندگان کارکنان کشتارگاه اصفهان و عشایر کرد

توجه کنید که ما مسلمانیم و فقط قانون اسلام را می خواهیم بسم الله الرحمن الرحیم

از برکات این انقلاب است که برادرها همه دور هم جمع شده اند ، شما آقایان که از کردستان ، از اصفهان و از جاهای دیگر همه با هم جمع شدید تا مطالبی را که داریم در میان بگذاریم .

شما همه می دانید که در این پنجاه و چند سال در مملکت ما به جوان های ما چه گذشت و خزائن این مملکت چطور به باد رفت و نیروهای این ممکلت چطور عقب ماند . حالا که بحمد الله به واسطه اجتماع همه این سد بزرگ

شکسته شد و قشر خائن یا کشته شد و یا فرار کرد ، حالا ما باید در این فکر باشیم که الان تکلیف مان چیست . همان هائی که رفراندم را تحریم کردند ، همان می خواهند که نگذارند قانون اساسی را به تصویب برسانیم چون این قانون اساسی اسلام و جمهوری اسلام است و اینها از اسلام می ترسند و لذا می خواهند نگذارند جمهوری اسلامی در ایران مستقر بشود . قبلا می گفتند که ما جمهوری می خواهیم و به اسلام هیچ کاری نداریم ما جمهوری دموکراتیک یا جمهوری غربی می خواهیم . ولی ما مسلمان هستیم و مسلمان نمی تواند از اسلام بگذرد . مسلمان از همه چیز می تواند بگذرد اما از اسلام نمی تواند بگذرد . این عده قلیلی که می گفتند که ما جمهوری و یا جمهوری دموکراتیک می خواهیم ، آنها در اقلیت بسیار ضعیف واقع شدند . ما که می خواهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را بگذرانیم اینها به فکر افتادند که این را هم نگذارند تحقق پیدا کند و لذا می گویند باید مجلس مؤ سسانی نظیر مجلس غرب در اینجا باشد و ششصد یا هفتصد نفر عضو داشته باشد . اولا چند ماه طول بکشد تا عضوها تعیین بشوند و ثانیا چند سال طول بکشد تا تصویب بشود و این تاءخیر بدان جهت است که شاید بتوانند ریشه گندیده دور هم جمع بشوند و یک مفسده ای بار بیاورند . شما آقایان باید توجه داشته باشید که طرحی که دولت داده است طرح صحیحی است و باید زودتر مطلب را تمام کرد که مبادا اینها

دوباره اجتماعی بکنند و همان مفاسد سابق را پیش را پیش بیاورند . بعضی از این افراد در کردستان باز همین معنا را تحریم کرده اند که ما مجلس مؤ سسان می خواهیم و الا تحریم می کنیم . آنوقت هم رفراندم را تحریم کرده بودند و الان هم همان ها هستند آنهائی هستند که با اسلام مخالفند . ما به مردم می گوئیم شما نماینده های خود را تعیین کنید و حدود هفتاد و پنج نفر بنا شده است تعیین شوند تا بیایند این قانون را بررسی کنند . تمام مردم نماینده های خود را بفرستند ، بعد از اینکه این نماینده ها قانون را قبول کردند آنوقت به راءی مردم گذارده می شود و یک روز مطلب تمام می شود و تمام جریان ، دو ماه بیشتر طول نمی کشد ، نه سه سال و چهار سال طول بکشد تا از آن طرف مرزها به این طرف و از داخل هم ایادی آمریکا و انگلستان و جاهای دیگر دست به هم بدهند و غائله ای بپا کنند .

شما عشایر محترم خرابکاران را در بین خود راه نداده هدایت شان کنید

ما می خواهیم هر چه زودتر مملکت ما مملکت اسلامی بشود و همه شما همین معنا را می خواهید . شما هم که به کردستان می روید سلام را به همه دوستان برسانید و بگوئید اساس این است که می خواهند همان رژیم سابق یا نظیر آن را پیش بیاورند و آنها را باید در بین خود راه ندهید ، از آنها اعراض بکنید یا هدایتشان بکنید . شما هم برای ملت می خواهید

کار بکنید ، بیائید کمک کنید ، چرا کارشکنی می کنید؟ رفراندم می خواهیم بکنیم ، شما کارشکنی می کنید خرابکاری می کنید قانون اساسی اسلامی می خواهیم درست کنیم باز هم شما خرابکاری می کنید . پس شما یک دسته خرابکار هستید ، نه یک دسته ملی . شما می خواهید همان مسائل را دوباره برگردانید و ما هم انشاءالله نمی گذاریم . انشاءالله همه شما سالم باشید ، همه موفق باشید ، همه موید باشید و سلام من را به همه دوستان در همه جا برسانید . خداوند همه را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/3/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن ندای اسلام قم

باید تمامی هم و غمتان متوجه مسائل اصولی مثل تصویب قانون اساسی باشد .

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض می کنم که اول باید تشکر کنم از شماها که در جنوب شهر یک همچو فعالیت ها را می کنید واین یک جهاد بزرگی است برای شما و خداوند شمارا انشاءالله تاءیید می کند . قضیه اینکه برای رفاه آنجا ، برای چی آنجا ، اینها همه در نظر گرفته شده است و شاید زود هم این کارها بشود . بنابراین است که در همین جهاد برای ساختن ، جهاد سازندگی ، به قشرهای پائین تر بیشتر توجه بشود و جنوب شهری ها و روستاها و اینها ، بیشتر به آن توجه بشود ، اینطور نیست که از آن غفلت بشود .

البته خوب یک قدری معطلی دارد ، یک قدری مسائل مشکل تر که اساسی تر است الان در کار است . شما می دانید که الان قضیه قانون اساسی در کار است ، قضیه

قانون اساسی ، اساس حکومت اسلام است . ما اساس حکومت را باید درست بکنیم و بعد برسیم سراغ اینکه کارهای حکومت باید چه باشد . و غالبا البته در هر انقلابی وقتی که یک پیروزی حاصل شد ، آنوقت مردم متوجه به گرفتاری خودشان می شوند . قبل از پیروزی توجه دارند به اینکه برسند به پیروزی وقتی که فهمیدند حالا پیروز شدند یک سستی پیدا می شود ، توجه به گرفتاری ها زیاد می شود ، نظیر اینکه یک قافله ای وقت که از این منزل می خواهد به یک منزل دیگری برود مثلا چهار فرسخ مثل قوافل سابق تا توی راه بودند خستگی نبود همچو که می رسیدند به منزل ، آنجا خستگی حاصل می شود ، خستگی توی منزل حاصل می شود . آنوقت دیگر اگر به آنها می گفتند که پا شوید یک نیم فرسخ دیگر بروید نمی توانستند ، آنجا چون رسیدند به منزل سستی می کنند . قضیه انقلابات هم اینطوری است که وقتی که همه داریم با هم حرکت می کنیم که آن سد را بشکنیم خسته نمی شویم ، سستی پیدا نمی شود ، هر چه جلو می رویم قویتر می شویم . وقتی که رسیدیم به یک جایی که سد را شکستیم و اعتقادمان این شد که الحمدالله پیروز شدیم ، آنوقت بر می گردیم سراغ اینکه زاغه نشینان وضعشان چه جوری است ؟ اداره ای ها وضعشان چه جوری است ؟ارتش ها وضعشان چه جوری است ؟ مردم کوچه و بازار را باید چه کرد؟مدارس را باید چه کرد؟ اینها برای این است که

ما خودمان را پیروز فرض کردیم . حالا بر می گردیم به مسائل خودمان . اگر در این انقلاب درست دقت کنیم پیروزی ما در آنوقتی است که آن مسائل اصلی ما لااقل درست تحقق پیدا بکند . از مسائل اصلی ما یکیش تحقق پیدا کرده است و آن رفراندم برای جمهوری اسلامی است ، اما قانون اساسی که اساس یک ممکلت است و بعد هم مجلس شورا که باید باشد در یک مملکتی ، رئیس جمهور باید باشد ، این مراحل باز برایمان مانده است . اگر بنا باشد که ما حالا به خیال خودمان پیروز شده باشیم ، آنوقت من که طلبه هستم بروم سراغ طلبگی خودم و شما آقایان هم بروید هر کدام سراغ کارهای خودتان ، گرفتاری های خودتان ، این مسائل اصلی ممکن است یک وقت خلا به آن وارد بشود و خطرناک است به نظر من می آید که شما ، همه آقایان ، همه قشرها ، زن ها ، مردها ، دانشمندها ، غیر دانشمندها ، همه الان همشان را صرف این بکنند که این قانون اساسی به تصویب برسد . یعنی کسانی که می خواهند مخالفت با این بکنند الان زیادند ، زیادند که مخالفت می خواهند بکنند و عمده مخالفتشان هم همین است که نمی خواهند اسلام تحقق پیدا بکند آنها می ترسند از اسلام چنانچه اربابانشان هم از اسلام می ترسیدند . الان همه ما تکلیفمان این است که گرفتاری های خودمان را که زیاد است ، من می دانم گرفتاری زیاد است ، گرفتاری زاغه نشینان را می دانم چقدر زیاد است ، گرفتاری

های خودمان را عجالتا تا یکی دو سه ماهی که این قانون اساسی باید تصویب بشود و مجلس شورا درست بشود و رئیس جمهور تهیه شود ، عجالتا اینها را یک قدری سبک بگیریم ، خیال نکنیم مطالب اینهاست . اصول را باید ما حفظ بکنیم ، وقتی اصول تحقق پیدا کرد اینها فروعش است . باید هم اینها بشود ، شکی نداریم که باید بشود . در عین حالی که اینطور است ، معذلک خوب دولت بنا گذاشته است که این کار را بکند اما حالا آنی که به نظر من بسیار اهمیت دارد و شیاطین دارند کارشکنی می کنند این است که همین جوری که طرح کرده دولت و صحیح هم هست ، این قانون اساسی را منتشر کنند ، بعد هم یک عده 75 نفری را تعیین کردند که مردم آنها را خودشان انتخاب کنند . آنها هم بررسی کنند در قانون اساسی بعد هم به رفراندم مردم بگذاریم و آنها هم راءی بدهند که قانون اساسی مان درست بشود چون اساس است . دنبال آن مجلس شورا درست بشود آن دیگر آسان می شود کارها . وقتی ما این اساس را درست کردیم ، آنوقت بیاییم سراغ اینکه باید چه بکنیم راجع به جهات دیگر . البته نمی گویم حالا این فعالیت نشود ، اینها هم باید بشود اما تمام هممان صرف این نشود که ما مثلا زاغه نشینانمان چطور است ، یا مثلا مدارس مان چطور است ، یا محله مان چطور است ، همه هم ما صرف این نشود . و مهم مان این قضیه باشد که اساس مساءله

اصل باشد ، ما اساس مساءله را درست بکنیم و بعد بیائیم سراغ این متفرعاتش . حالا هم این فعالیت ها می شود ، مشغول هستند ، از این طرف خانه سازی شروع کردند دیگر برای خانه سازی ، منتها از بیرون ، از کناره ای ایران می آید جلو ، از این طرف هم برای این جهادی که هست این هم انشاءالله دارند عمل می کنند و همه قوا بحمدالله بسیج می شوند برای این کار و این کارها امید است که زود هم درست بشود . اما چیز مهم این اصول است ، قانون اساسی مهم که یک دسته الان افتادند تو دور که نه ، مجلس باید مجلس مؤ سسان باشد ، چون در غرب مجلس مؤ سسان بوده ، آقایان هم میل دارند مجلس مؤ سسان باشد و اینها هم نه اینکه برای مجلس مؤ سسان دلشان سوخته ، اینها می خواهند مطلب را به تعویق بیندازند ، معطل کنند بلکه آن ریشه های گندیده ای که دارند به هم متصل می شوند قوه پیدا کنند بیایند اساس را از کار بیندازند . تکلیف بر گسترش مساجد ، این مراکز تبلیغات اسلام و بسیج قشون الان ما باید همه هممان را صرف این قضیه بکنیم . اینها البته مورد توجه هست ، همیشه مورد توجه بوده و ما امیدواریم که همه مسائل بعد از اینکه یک استقراری حکومت اسلامی پیدا کند و ما بتوانیم انشاءالله حکومت اسلامی آنطور که اسلام می خواهد چه بشویم ، اول نظر راجع به مستمندان ، اول نظر ، همانطور که اسلام اینطور می گوید ،

اسلام برای مستضعفین آمده است و اول نظرش به آنهاست .

سخنگوی انجمن : اگر اجازه بفرمائید مساءله مهمی که مطرح است که اول خدمتتان عرض کردم ، آن مساءله تبلیغاتی است که در جنوب شهر خیلی کم است .

امام : خوب ، اینها هم باید در مقابلش بشود ، اینها هم باید بشود . می دانم باید مساجد ، انشاءالله در یک طرحی می شود که ، باید بروند سراغ مساجد . مساجد باید مرکز ، همانطور که صدر اسلام مرکز سیاست بوده مساجد ، مساجد مثل اینها نبوده است که فقط مرکز چه باشد . خطبه نماز جمعه ، خطبه سیاسی بوده همیشه . مساجد مرکز بسیج قشون بوده ، مرکز تبلیغات اسلام بوده است .

اینها انشاءالله تدبیر می شود .

سخنگوی انجمن : چون به اصطلاح ضد انقلاب ، از همین مساءله سوء استفاده می کند .

امام : بله می دانم اینهارا ، می دانم اینها را .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/3/58

پیام امام خمینی به ژیستکار دستن رئیس جمهور فرانسه

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای رئیس جمهور

برای پذیرائی و مهمان نوازی که در مدت اقامت در فرانسه از من به عمل آوردید تشکر می کنم .

از کشور شما بود که من توانستم ندای حق و حقیقت را به ملت ستمدیده ایران برسانم و انقلاب استثنائی ایران را رهبری کنم . انقلابی که سال های متمادی در حال تکوین بود و دلیل نضج آن فساد و ظلمتی بود که در تمام کشور حکفرما وعلت اصلی آن وجود سلطنتی بود که از خارج حمایت می شد .

روابطی که ما را به فرانسه پیوند می دهد همواره بر مبنای اخلاقی و

تمدن های ما احترام متقابل پایه گذاری شده است . بنابراین تعجب کردم وقتی دریافتم بعضی از محافل فرانسوی برای محکومیت جنایتکاران ، غارتگران و فاسدان رژیم منحله گذشته که مرتکب جنایات عظیمی نسبت به مردم کشور شدند و طبق اصول اسلامی و قرآن مجید مقصر شناخته و محاکمه شدند دخالت می کنند . آنان باید احساس همدردی و توجه بیشتری نسبت به انقلاب ما از خود نشان دهند . انقلابی که ما را از یوغ امپریالیسم و ستم پادشاهی مستبد که جنون عظمت و خود بزرگ بینی داشت رها کرد .

این قادر متعال است که به ما کمک کرد و مارا از چنگال عامل بدبختی ها و نابسامانی ها رهائی بخشید . ما دست شما را می فشاریم و امیدواریم که روابط دوستی مان بیش از پیش توسعه یابد و استحکام یابد .

آقای رئیس جمهوری خواهشمندم مراتب حق شناسی من و آرزوهای مرا برای سعادت ملت فرانسه بپذیرید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران مسجد نبی اکرم (ص )تهران

به غیر اسلام نباید فکر کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که همه ما پاسداران اسلام باشیم . من امیدوارم که همه مسلمین از پاسداران قرآن کریم باشند و همه مسلمین از پاسداران امام زمان باشند . من از شما پاسدارها که لباس پاسداری پوشیده اید تشکر می کنم . در هر جا هستید پاسداری کنید از این نهضت طرفداری کنید و از آقای بطحائی هم تشکر می کنم که زحمت کشیدند و با شما آمدند اینجا .

ما آنچه مقصدمان است اسلام است ، به غیر اسلام نباید فکر کنیم ، به غیر قوانین اسلام نباید فکر کنیم . مقصود

ما این است که هر جای این مملکت برویم اسلام را ببینیم ، اینطور نباشد که راءی بدهیم به جمهوری اسلامی لکن هر جا برویم از اسلام خبری نباشد . جمهوری اسلامی معنایش این است که یک جمهوری باشد و قوانینش همان قوانین اسلام . تمام قوانینی که غیر از قانون اسلام است ، قانون نیست ، مورد رضای ما و ملت ما نیست . ملت ما که به خیابان ها ریختند ، به پشت بام ها رفتند و شب و روز زحمت کشیدند ، جوان هایشان را دادند ، خونشان را دادند ، برای اسلام بود ، اگر اسلام نبود همچو کاری نمی کردند .

این تحولی بود که به دست خدا واقع شد

اسلام بود که شما را راه انداخت و به شما همچو قدرتی داد که در مقابل این قدرت های شیطانی بزرگ ایستادید و نترسیدید ، این غیرتی بود که خدا به شما داد و الا ما که بندگان ضعیفی هستیم و چیزی نداریم ، همه مان در مقابل این تفنگ عاجزیم و همین ما که در مقابل یک تفنگ عاجز بودیم و از یک پاسبان می ترسیدیم ، همین ملتی که از پاسبان می ترسید ، خدا یک قدرت به همه ما داد که بیائیم در خیابان و فریاد بزنیم که ما این رژیم را نمی خواهیم . این قدرتی بود که خدا به شما داد و باید از خدا تشکر کنیم ، این قدرتی بود که ایمان به خدا بعدا به شما داد ، این تحولی بود که به دست خدا واقع شد . الان هم باز جوان هائی می آیند پیش من و می گویند دعا کنید

که ما شهید بشویم ، ما شهادت را می خواهیم .

این یک تحولی بود که برای این ملت پیدا شد و گرایش زندگی این دنیا خیلی مطرح نبود ، شهادت را می خواستند . اگر چنانچه دنیا و این امور مادی و این زندگی مطرح بود نمی رفتند در مقابل توپها و در

مقابل تانک ها و مسلسل ها . آنان در مقابل توپ و تانک رفتند ، از بچه کوچک گرفته تا بزرگ ها ، از دانشگاهی تا علمای مذهب ، از بازاری تا کارگر و ارتشی .

حفظ عنایت خدا منشاء تمام پیروزی هاست

ارتشی که سال های طولانی اینها برای خودشان درست کرده بودند ، دیدید که در ظرف مدت کمی پشت به آنها کرد و رو به شما آورد . این قدرت خدا بود ، این چیزی بود که خدا به شما عنایت کرد و باید این عنایت خدا را حفظ کنید . حفظ این عنایت خدا که منشاء همه پیروزی هاست به این است که قدم های دیگری هم بردارید ، همه با هم پشتیبانی کنیم ، همانطوری که در اول ، این نهضت با ایمان پیش رفت و اجتماع همه شما به واسطه ایمانی که در دلتان بود سبب شد که یک همچو قدرت شیطانی را درهم کوبیدید . این یک عنایتی بود ، عنایت خاصی بود از خدای تبارک و تعالی و لذا حساب همه اشخاصی که به مادیات فکر می کردند ، آن اشخاصی که توجه به معنویات نداشتند هم حساب هایشان باطل شد ، ولی حساب هائی که روی دنیاست و به معنویات نظر ندارد ، روی آن حساب ، حق با آنها بود

که به معنویات نظر نداشتند امکان ندارد این قدرت از بین برود این را مکرر می گفتند ، خصوصا این آخر که در پاریس دستجات می آمدند و بعضی ها نه اینکه سوء نیت داشتند ، خیرخواه بودند لکن اشتباه داشتند و روی حساب مادیت ، روی حساب های دنیا و اهل دنیا ، نباید یک ملتی که هیچ ندارد ، حالا چهار تا اسلحهای که دارید قبل از انقلاب که هیچ چیز نداشتید ، این غنیمت است که قبلا نداشتید ، جز یک مشت خالی ، یک ملتی که زن هایش همیشه در پرده بودند و پایشان را بیرون نمی گذاشتند ، یک ملتی که حاضر نبودند یک قدم برای امری بردارند ، در آنها یک تحولی واقع شد . تحول الهی که همین ملت با اینکه هیچ نداشتند ، بر آنها که همه چیز داشتند مقدم شدند مشت های شما با ایمانی که دنبالش بود ، بر این تانک های غول پیکر غلبه کرد . خون های جوانان ما بر مسلسل ها غلبه کرد . این چیزی بود که خدا به شما داد و باید این را حفظ کنید . الان به فکر این نباشید که به ما پاسدارها حقوق نمی دهند و یا کم می دهند . همانطوری که سابق درحال انقلاب بودید و در حال جلو رفتن و شکستن ، یک کدام می نشستید فکر کنی که ما اگر شب به منزل برویم شام چی هست ؟ نه ، این فکر در ذهن هیچ کسی نبود و می دانم نبود اگر بود نمی آمدند جان بدهند . آن روزی که شما

راه افتادید به میدان و توی خیابان ها ، آنها با ابزار غول پیکر و شما با مشت ، هیچ به فکر آن نبودید که حقوقم کم است ، حقوق مطرح نبود ، جان مطرح نبود . این روحیه شما را غلبه داد ، این چیزی که شما را غلبه داد مادامی که او هست شما پیروزید دعا کنید که باشد ، جدیت کنید که نگهش دارید . خدا به شما یک عنایتی کرده است که این عنایت را حفظ کنید ، نگهش دارید . تا آن قدم های اصولی و مسائل اصلی درست نشود ، تا آن کارها درست نباشد به فکر اینکه من حقوقم کم است ویا من رتبهام کم است به این فکرها نباشید . حالا باید همه همانطوری که از اول مقصد را نگاه می کردید و به مصائب خودتان توجه نداشتید ، حالا هم مقصد را نگاه کنید ، به مطالب خودتان توجه نکنید . بازاری حالا نباید به فکر منفعت بردن باشد ، کارگر به فکر این نباشد که حقوقش کم است ، دهقان به فکر این نباشد که امسال زراعت چطور است ، باران آمده یا نه ، اینها فکرهائی است که شما را از این قدرت الهی باز می دارد . شما قیام لله کردید .

شما که موعظه خدا را پذیرفتید حافظ آن باشید آن وصیتی که خدای تبارک و تعالی به پیغمبر اکرم فرمود این بود که به مردم بگو من یک حرف دارم ، یک موعظه دارم ، هیچ دیگر من نمی گویم ، یک موعظه دارم (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله )

نهضت کنید برای خدا . یک نفری برای خدا نهضت کن ، همه با هم برای خدا نهضت کنید . شما برای خدا نهضت کردید ، دلیلش این است که جان را گذاشتید کف دست و راه افتادید در خیابان ها و فریاد کردید اسلام ، این دلیل بر این است که شما برای خدا کار کردید ، اگر اینکار برای خدا نبود ، کسی جانش را نمی داد . میدانی که گلوله تفنگ دارد ، مسلسل می بندند ، توپ می آید ، تانک می آید ، سرباز مسلح است ، این دلیل بر این است که برای خدا کار انجام دادید . همین وصیتی که خدا ، موعظه ای که خدا کرده است عمل شد (اعظکم بواحده ) این یکی (انما اعظکم بواحده ) به ایشان بگو که من فقط یک موؙ٘Ǡدارم و آن اینست که نهضت شما ، قیام شما برای خداباشد . توی این همه چیز هست ، در این یک کار و یک موعظه همه چیز هست . شما این موعظه خدا را پذیرفتید تا حالا ، نگذارید از دست برود ، قیام شما لله باشد ، برای خدا ، از حالا به بعد هم جدیت کنید . شما شب ها خیلی هاتان تا صبح بیدارید و آنوقتی که جوان باید بخوابد و درها بسته است ، شما ایستاده اید و شما به دوشتان تفنگ است ، این اگر برای خدا نباشد ، برای کیست ؟ کسی زور به شما نگفته است . یک وقت این است که یک صاحب منصبی ایستاده آنجا و تفنگش را کشیده و می گوید

باید بایستد ، آن برای خدا نیست برای صاحب منصب است ، برای تفنگ است . کسی حالا به شما فشاری نیاورده که پا شوید بایستید تا صبح .

این لله است ، کار شما برای خداست . جوانی که باید در دل شب بخوابد و اقتضای جوانی است که بخوابد ، نمی خوابید تفنگ را به دوش کشیدید ، خودتان را در معرض هلاکت گذاشتید ، شیاطین باز به دنبال هستند که خدای نخواسته بزنند و شما ایستاده اید و دارید از اسلام طرفداری می کنید ، این برای خداست . اگر برای خدا نبود ، این چه کاری بود که انسان خوابش را کنار بگذارد که بیاید در جائی که معرض خطر است و از معرض اطمینان و از معرض آمال دست بردارد و بیاید در معرض این خطر و خواب عزیزش را از دست بدهد ، این نمی شود مگر برای خدا . زور هم که نیست ، هیچ کس هم به شما نگفته ، فقط یک قدرت ایمان است . این را حفظ کنید ، این همان است که شما را تا اینجا پیروز کرده است و همه حرف های مادیین را باطل کرده است . حرف های کمونیستی با همین کارها باطل می شود .

اگر فقط دنیاست و فقط همین است ، این قدرت زمین زدن آن قدرت های بزرگ را ندارد ، اگر دنیا بود معقول نیست که شما بتوانید قدرت بزرگ را از بین ببرید .

باید قانون اساسی را به نفع اسلام تحکیم بخشیم

ما حالا باید قانون اساسی را آنطوری که برای اسلام باشد ، تحکیم کنیم ، تصویب کنیم و این هم باید زود تصویب

شود . این طرحی است که دولت داده است ، همین طرح صحیح است و اگر بخواهد آنطوری که این غربزده می گویند مبنی بر اینکه شما مطابق چیزهای دنیاپسند یک مجلسی درست کنید با پانصد ، ششصد نفر آدم و پانصد ، هشتصد نفر آمدند یکی یکی بنشینند آنجا ، این معانی اش آن است که ما تا دو سه سال دیگر بنشینیم و عزا بگیریم و آنان قوت پیدا کنند ، طرحی است که یا از غرب ریخته شده است و یا از آنجائی که شاه در آنجاست . این طرح وارداتی است ، آیا این طرح قبول است ؟ ما می گوئیم زود کلک قضیه کنده شود و اسلامی بشود و الان همه ما باید در دنبال همان معنا باشیم و همین طرحی را که دولت گفته است ، صحیح است . دشمنانتان می خواهند که جیب هایشان پر بشود و اسلام جیب پر کن نیست ، اسلام با ضعفا است . اسلام آن است که امیرش می فرماید که من می ترسم در آن طرف مملکت یک کسی گرسنه باشد ، شاید آنجاها چیزی نداشته باشد بخورد من باید زندگیم این باشد ، خودم دلم آرام نباشد که اگر آنجا گرسنه است من هم اینجا گرسنه ام . اسلام این است ، البته خودش می فرماید شما قدرت ندارید و صحیح می فرماید ، ماها قدرت نداریم مثل او باشیم . اما اینقدر قدرت داریم که جیب هایمان را دیگر پر نکنیم برای املاک بیابان ها قصرهای روی هم انباشته ، این را قدرت داریم که از مال این فقرا از

مال این ضعفا جیب مان را پر نکنیم این پول های نقد زیادی که ما نمی توانیم تصورش را بکنیم ، اکثرش به جیب این خانواده رفته ، اکثرش جیب اینها رفته ، به همان مقدار هم به جیب امریکا رفته ، ما می خواهیم این لقمه را از دهن اینها بیرون بیاوریم به فقرا بدهیم . این کارگرهای صنعت نفت ما با آن زحمت و با آن بیچارگی کار بکنند ، آنوقت برود توی شکم این خارجی ها و این پولدارها ، آنهائی که در خارج برای خودشان املاک درست کردند ، برای خودشان پارک درست کردند . این صحیح است ؟!

ما می خواهیم از توی شکم اینها بیرون بیاوریم و بین همین ملت پخش کنیم ، همین هائی که این انقلاب را بپا کردند . و من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت شما را می خواهم و دلم به شماها خوش است . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/3/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان مکتب الزهرا و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم

بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما بانوان محترم تشکر می کنم که از راه دور آمدید و با من ملاقات کردید . من دعا به شما می کنم که خداوند همه را سعادتمند کند و تشکر می کنم که در این نهضت پیشقدم بودید . بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند و مثل بانوان صدر اسلام بودند و نهضت ما به واسطه آنها به پیش رفت و امیدوارم که این نهضت به واسطه شما به پیش برود .

این قدرت ایمان بود که شما را به خیابان ها کشید

چیزی که هم به

بانوان و هم به آقایان برومند که عمرتان ، وقت تان را ، جوانی تان را صرف دارید می کنید در راه اسلام و این اسلام است شما را در نیمه های شب که جوان باید بخوابد شمارا بیدار نگه می دارد و این ایمان است که جوانی که از مورد مطمئن بیاید در مورد خطرناک ، از رختخواب منزلش که هم مطمئن است و هم محل خواب است بیاید در کوچه ها ، در خیابان پاسداری کند در صورتی که هم خواب از چشمش رفته است و هم احتمال خطر است ، این یک خدمت ارزش داری است که شما الزامی به این معنا ندارید ، خودتان آمدید . ارزش این خدمت این است که بدون اینکه کسی شما را الزام بکند به اینکه این خدمت را کنید خودتان انتخاب کردید که خدمت را بکنید ، چنانچه بانوان هم در همین معنا شریکند که در وقتی که همه خطرها بود ، هم شما در خیابان رفتید ، هم آن بانوان محترمه و هیچ کس هم شما را الزام نکرده بود که بیائید بریزید در خیابان و بروید پشت بام ها الله اکبر بگوئید و مورد اصابه گلوله مثلا بعد واقع شوید . این قدرت ایمان است که شماها را به خیابان ها کشید و بانوان را به خیابان ها و ارزش عمل همین است . یک وقت این است که یک سازمانی است که این سازمان الزام دارد انسان به اینکه برود بیرون خودش را به خطر بیندازد ، یک وقت این است که نه ، یک سازمانی که او را ملزم کند نیست

، داوطلب است برای اینکه برود و خدمت کند . اینکه ارزش به خدمت و عمل زیاد می دهد همین معناست که با همه مشکلات و با همه خطرها در اول نهضت همه تان به خیابان رفتید و مقابل توپ و تانک بدو ن اینکه کسی شما را الزام کرده باشد و حالا هم همه به همین حاضرید و دارید شما پاسداری می کنید و ارزش این پاسداری خیلی زیاد است و من امیدوارم که همه ما و همه شما را خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد ، خدمت امام زمان باشید .

قدرت ایمان را برای رسیدن به جمهوری اسلامی حفظ کنید

همه چیزی که الان مهم است این است ، همین پاسداری که شما می کنید و بانوان هم همین پاسداری که کردید و نهضت را رساندید به اینجا و یک امر اعجازی را ، معجزه آمیزی را تحقق کردید و قدرت بزرگی را شکستید . همین قدرت ایمان باید باز هم محفوظ بماند .

اگر چنانچه بخواهید روی آن مقصدی که شما از اول آمدید و اسلام را خواستید ، جمهوری اسلام را خواستید ، اگر بخواهید جمهوری اسلامی به همه معنا که دارد ، با همه محتوا که دارد ، در خارج تحقق پیدا بکند باید که ا ز حالا به بعد هم همان ایمان را ، همان قدرت ایمان را حفظ کنید ، با هم باشید . همه فکرها ، همه فکر اینکه جمهوری اسلامی محقق بشود . جمهوری اسلامی فقط به این نیست که بگوئیم ما جمهوری اسلامی می خواهیم راءی بدهیم . راءی دادن اسباب این نمی شود که جمهوری اسلامی تحقق داشته باشد . بله ، البته الان

رسما ایران جمهوری اسلامی است ، لکن جمهوری اسلامی ، احکام اسلامی باید در او جاری بشود ، یعنی در هر جای ایران ، در اداراتش ، در وزارتخانه ها ، در بازارش ، در محله هایش ، در دانشگاهش ، در دادگستری ، همه جا باید اسلام باشد .

آنکه ملت ما می خواهند و خدای تبارک و تعالی می خواهد که ما باشیم این است که ما همه جای مملکت را به صورت اسلامی در بیاوریم ، در صورتی که در زمان طاغوت همه جا خراب بود ، حالا هم باز خرابی هست . بنابراین ما الان باز بین راه هستیم ، باز به مقصد نرسیدیم . کسی که بین راه است باید تمام نظرش به این باشد که به مقصد برسد . من می دانم که در بین همه قشرها یک اختلالاتی هست ، یک نابسامانی هائی هست ، اینطور نیست که نه ، من ندانم . خوب هر روز آنطور که شما آمدید و مشکلاتتان را می گوئید ، تقریبا ماهر روز مبتلا هستیم و از اطراف می آیند و مشکلات را می گویند و ما می دانیم که مشکلات زیاد است و در بین ارتش مشکلات زیاد است ، در بین ژاندارمری مشکلات زیاد است ، در شهربانی زیاد است ، در خود پاسدارها زیاد است ، در کمیته ها زیاد است ، در رادیوها زیاد است ، همه اینها چیزی نیست که معلوم نباشد ، ما می دانیم که اشکالات زیاد است و بعد از هر انقلابی این اشکالات هست ، نمی شود که یک انقلابی واقع بشود آن هم

یک همچو انقلاب بزرگی ، یک همچو انقلابی که در غرب می گویند که این اعجاز واقع شده است حساب این انقلاب حساب ها را از هم باطل کرد ، یک همچو انقلابی واقع بشود . آنوقت پنجاه و چند سال هم دست های ناپاک خارج و داخل خراب کرده باشند ، هر چه منفعت داشته به جیب زدند و یک مملکت خرابه ای گذاشتند . بعد از انقلاب با این خرابی مملکت توقع این نیست که همچو که شد و اینها رفتند همه چیزها درست بشود .

اگر هر کسی در هر پستی هست آنجا را خوب اداره کند مملکت خوب می شود

الان همه ما دست به هم بدهیم همه با هم دست به هم بدهیم و با هم این خرابه ها را آبادش کنیم و اینکه می گویم همه ما با هم ، برای این است که هر کس در هر پستی است آنجا خوب اداره کند . شما متوقع این نباشید که همه کارها را من بکنم ، من هم متوقع نباشم که شما همه کارها را بکنید . من به این طلبگی که دارم این شغل خودم را خوب اداره کنم ، شما هم که پاسبان هستید هر یک تان پاسبانی خودتان را خوب انجام بدهید ، این خانم ها که شغل دیگری دارند ، این شغل خودشان را خوب انجام بدهند ، وزارتخانه ها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند ، دهقان ها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند ، کارگرها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند . وقتی بناشد همه قشرها اسلامی باشند ، همه فکرشان این

باشد که یک مملکت اسلامی را اداره بکنند ، یک کشور اسلامی که حالا جمهوری اسلامی است اداره اش بکنند ، خرابی ها را ترمیم بکنند . ما یک قشرمان نمی تواند خرابی ها را ترمیم بکند ، همانطوری که شما نمی توانید همه ایران را پاسداری بکنید ما هم نمی توانیم همه ایران را مثلا صحیح اداره بکنیم . همه ما باید همه جمعیت ایران ، همه ایران را ، شما در قم هستید پاسدار هستید ، هر کس این پاسداری را که می کند خوب انجام بدهد ، با صداقت انجام بدهد ، با امانت انجام بدهد ، برای خدا انجام بدهد . من هم که یک طلبه هستم طلبگی خودم را همین طور ، آقا هم که آقا هستند آقائی خودشان را و همه قشرها وقتی که آن کاری که دستشان هست خوب انجام بدهند ، یک مملکت خوب می شود . مملکت عبارت است از این آب و خاک ، جمعیتش هم عبارت از این ملت است این آب و خاک است ، این ملت است . این ملت وقتی همه شان دست به هم دادند ، یعنی هر کدام در آن محلی که هست آنجا را خوب اداره بکند ، باغبان باغ است باغ را خوب اداره بکند ، کشاورز هم در صحرائی که هست کشاورزیش خوب اداره بکند ، نخست وزیر هم در نخست وزیریش خوب اداره بکند ، وزراء دیگر هم همین طور ، اداره دیگر هم همین طور ، پاسبان هم همین طور ، همه اگر بنا شد که با چنین نظری تو کار باشند و همانطوری

که همه تان با یک فریاد الله اکبر کندید یک کوه بزرگ را و ساقط کردید یک امپراطوری دو هزار و پانصد ساله را و این ایمان بود که این کار را کرد و این اسلام بود که این کاررا کرد ، اینجا راهم می توانید .

بعد از متمرکز شدن اصول ، همه امور به جای خود عمل شود

الان مملکت دست خودتان است ، خودتان می توانید اداره اش بکنید به شرط اینکه الان که اصول ، یعنی قانون اساسی الان بناست درست بشود باید بعدش مجلس شورای ملی درست بشود ، رفراندم درست بشود ، الان که این اصول در دست است و شیاطین دنبال این هستند که هر کسی را وادار کنند که اشکالاتی درست بکنند ، اشکالاتش توجهش می دهند ، می روند پیش دهقانان می گویند که کو اینکه ، حالا هم جمهوری اسلام ، اسلام شد که برای شماکاری نکرد . مثل اینکه همچو که گفتند جمهوری اسلامی یک خرابی هائی یکدفعه خودرو سبز می کند . یا بیایند به پاسدارها بگویند (که گفت ) خوب حالا جمهوری اسلامی شد ، الان این چیزها ی مختلفی که اینجا هستند ، این اشخاص بدی که هستند ، انتصابات بدی که هست ، همه را متوجه کنند به یک چیزهائی که غیر آن مساءله است که الان ما دنبالش

برویم . این نظیر این می ماند که آن روزی که شما که همه با هم داشتید الله اکبر می گفتید و می خواستید بشکنید این سد را بیایند به شما بگویند که مثلا اداره فلان رئیسش چه جوری است . بگو حالا وقت

این حرف نیست ، حالا وقت این است که برویم و بشکنیم . حالا همین است . الان وقت این است که نه این خانم ها به اشکالات خودشان ، داخلی خودشان توجه کنند و نه شما برادرها به اشکالات خودتان و داخلی خودتان توجه کنید و نه من و نه آقا و نه دیگران . الان تا این اصول مستقر نشده ، یعنی ما یک مملکتی می خواهیم تا باشد ، آنوقت بگوئیم که پاسدارش کی و ملایش کی و بانوانش کی و چه . الان وقت این است که ما می خواهیم این مملکت را مستقلش ، آزادش ، قانون اسلامش ، همه چیزها درست بشود . وقتی که تا دو سه ماه دیگر انشاءالله این مطلب پیش رفت ، جمهوری یعنی رئیس جمهور هم درست شد ، قانون هم تصویب شد ، رفراندم هم شد ، مجلس شورای ملی هم درست شد که دیگر تزلزل توی کار نباشد ، الان یک حکومتی است که انتقالی است ، حکومت آمده است که انتقال قدرت را بدهد به کس دیگری که این قدرت متمرکز بشود ، وقتی متمرکز شد ، همه این امور به جای خودش عمل می شود . حالا هم الان در عین حال که حکومت انتقالی است باید خوب یک کارهای اساسی دارند می کنند ، حالا همین سازندگی که بناست می کنند ، همین خانه سازی که بناست بکنند ، همین پل سازی و خیابان ها و همه اینها را مشغولند .

شیاطین درپی آنند که نگذارند قانون اساسی تصویب شود

اما الان آنی که مهم است این است ، آن اصل را فراموش نکنیم ، اصل این است

که الان می خواهند قانون اساسی درست بکنند ، شیاطین افتادند که نگذارند . همه بایستیم در مقابلشان که ما نخیر ، می خواهیم . این طرح خوبی است ، همین را می خواهیم . ما مجلس مؤ سسانی که غربی ها می گویند ، نمی خواهیم . ما همین معنائی که دولت گفته است و زود انجام می گیرد ، نه آنی که یک سال ، دو سال ، سه سال شاید طول بکشد که خدای نخواسته یک وقت این تزلزل اسباب این بشود که به هم بخورد اینها . الان وقت این معناست و من می دانم که چیزهائی که شما گفتید که ما تنها نیستیم ، همه هستند که ناراحتی دارند ، اما ناراحتی را بگذارند برای یک وقت دیگر ، یک قدری تاءمل کنید و بگذارید برای وقت دیگری .

الان هر کدام هر پستی که دارید محکم دنبالش را بگیرید و محکم انجام وظیفه بکنید و این وظیفه ، وظیفه ای است که برای خداست ، نه کسی شما را الزام کرده و نه خیلی چیزی است که شما به طمع آن باشید . چیزی تو کار نیست ، یک مشت فقرا ، یک مشت از مستمندها ، الان مسائل الهی اهمیتش زیاد است و ما انشاءالله امیدواریم که همه مان با هم اسلام را پیاده کنیم و همه قشرها اسلامی شوند . وقتی بشود عدالت اسلامی ، عدالت اسلامی برای همه است ، یک فردی این نیست که به فرد دیگر تقدم داشته باشد ، مگر اینکه تقوا داشته باشد . خدا همه شما را انشاءالله حفظ کند ، موفق

کند . من به همه شما دعا می کنم و من خدمتگزار همه شما هستم . خدا همه تان را انشاءالله حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 30/3/58

فرمان امام خمینی به حجه الاسلام نوری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب آقای حجت الاسلام حاج میرزا حسین نوری دامت افاضاته

لازم است جنابعالی مسافرتی به کشورهای اروپائی بنمائید و از نزدیک با دانشجویان عزیز و برادران ایرانی آشنا شوید و نیازمندی ها و مشکلات مذهبی آنان را بررسی نموده و در حدود امکاناتی که در اختیار دارید در رفع آنها بکوشید و به وظایف خطیری که در این موقع حساس به عهده دارند آنان را آشنا سازید و از تفرقه و اختلاف بر حذر دارید و نسبت به تقویت معتقدات مذهبی ایشان در برابر دشمنان اسلام سعی کافی مبذول دارید و سلام اینجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائید . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

25 رجب الخیر 99

تاریخ : 30/3/58

بیانات امام خمینی در جمع وعاظ خراسان

درباره قانون اساسی اسلام ، اسلام شناس باید نظر بدهد نه روشنفکران خارجی

بسم الله الرحمن الرحیم

مساءله مهم فعلا این است که پیش نویسی از قانون اساسی شده است و آن به معرض افکار عمومی گذاشته شده است و الان باید همه قشرها و همه روحانیون بلاد و همه روشنفکران متفکرین اسلامی با دید اسلامی ، برای جمهوری اسلامی این قانون را بررسی کنند و نظر بدهند .

این قانون که پیش نویس شده است برای این است که همه نظر بدهند . شما آقایان ، شما علمای اعلام ، شما متفکرین اسلامی ، شما اشخاصی که علاقه به دیانت مقدسه اسلام دارید و عقیده دارید به اینکه هیچ حکومتی مثل حکومت اسلام نیست و هیچ رژیمی مثل رژیم اسلام نیست ، باید نظر کنید به یک یک مواد این قانون .

یک ماه مهلت دارید که هرچه به نظرتان رسید برای اسلام مفید است و موافق جمهوری اسلامی است و در این قانون به آن توجه نشده است ، تذکر بدهید و بنویسید و در روزنامه هائی که هست منتشر کنید . آقایان ننشینند که دیگران قلم ها را بردارند و قانون را بررسی کنند و به خیال خودشان آن را اصلاح کنند . این حق شماست ، درباره قانون اسلام ، باید اسلام شناس نظر بدهد . قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی قانون اساسی اسلام . حق این مطلب با شماست ، با علمای اعلام و با مراجع عظام است ، با همه روشنفکران اسلامی است . ننشینید تا اینکه روشنفکران خارجی ، روشنفکرانی که به اسلام عقیده ندارند اظهار نظر بکنند و این حرف هائی که می نویسند ، بنویسند . شماها قلم را بردارید ، در همه مساجد ، در همه منابر ، در همه کوچه و بازار مسائلی را که به نظرتان می رسد باید دراین قانون اساسی باشد ، طرح کنید .

علما مسائل را مطرح کنند ، ننشینید دیگران برای شما تکلیف معین کنند خودتان تکلیف را معین کنید . خودتان قانون اساسی را بررسی کنید ، خودتان نظر بدهید ، روزنامه ها را از مقالات خودتان پر کنید . ننشینید دیگران و دشمنان شما برای شما مقاله بنویسند و مسائلی را که خدای نخواسته بر خلاف مسائل اسلامی و بر خلاف شؤ ون اسلام باشد مطرح کنند . همه موظفیم که این کار را انجام بدهیم . همه حق نظر داریم و شما علمای اعلام بیشتر حق نظر دارید .

آنهائی که اسلام را می شناسند و علاقه به اسلام دارند در این امر بیشتر جدیت کنند و پیشقدم باشند .

لزوم انتخاب علمای اسلام شناس و آشنا به مسائل روز جهت نمایندگی مجلس

مساءله بعد که بسیار مهم است ، مساءله انتخاب اشخاصی است که باید بعد از اینکه همه ایشان و مطلب شان را گفتند ، نظر بدهند این عده تعدادشان هفتادوپنج نفر می باشد که باید بنشینند و این قانون اساسی را با توجه به آرائی که از همه می آید مورد بررسی قرار دهند که بعد به رفراندم گذاشته شود .

مهم این است که ملت بفهمند چه اشخاصی باید برای بررسی قانون اساسی تعیین بشوند . بفهمند که مساءله اسلامی است ، نه مساءله غربی و نه مساءله شرقی است . ما نمی خواهیم قانون اساسی نه غربی و شرقی را بررسی کنیم . مامی خواهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را بررسی کنیم و لازم است اشخاصی را که مردم انتخاب می کنند و آقایان روحانیون و مراجع پیشنهاد می کنند اشخاصی باشند مردمی و علاقمند به اسلام و اشخاصی باشند که بدانند اسلام یعنی چه .

در این زمان که بناست این قانون اساسی بررسی شود و مطلب به دست خود شما افتاده است ، ملت علما را تعیین کنند . البته اختیار ملت دست خودش است لکن پیشنهاد می شود علمائی را که از قانون اسلام و مسائل روز اطلاع دارند تعیین کنند و علما هم باید از رفتن به مجلس خودداری نکنند برای اینکه مجلس ، مجلسی است که در آن سرنوشت اسلام تعیین می شود . وقتی سرنوشت اسلام باید

در یک مجلس تعیین شود ، حق علما است که بروند و این سرنوشت را به دست مبارک خودشان تعیین کنند . پس مطلبی که مهم است دو مطلب است : یکی بررسی از قانون اساسی که همه قشرها باید بررسی کنند و من توصیه می کنم که علمای اعلام بررسی کنند و نظر بدهند و بعد از اینکه مردم آراء خودشان را گفتند و طرح های خودشان را دادند ، این کار باید انجام پذیرد . حرف ما این است که برای اسلام باید مردم اشخاص اسلام شناس و کسانی را که مسائل اسلام را می دانند و علاقه به اسلام دارند انتخاب کنند و ما انشاءالله بعد از این هم اوصاف چنین اشخاصی را خواهیم گفت و خواهیم نوشت .

خداوند شما را برای کمک به اسلام و جامعه اسلامی موفق کند و بتواند اسلام را آنطوری که دلخواه اسلام است در خارج پیاده کنید . من از همه شما و از همه علمای بزرگ مشهد و همه خطبا و فضلا که در اینجا هستند تشکر می کنم و خدمتگزار همه شما هستم و دعاگوی شما می باشم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 30/3/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از طلاب حوزه علمیه مشهد

اصل حرکت روحانیت و سایر اقشا ر ملت ، جایگزین نمودن اسلام به جای طاغوت است

بسم الله الرحمن الرحیم

من میل نداشتم که آقایان فضلا در این آفتاب گرم ، در این خانه محقر با این هوای گرم زیر آقتاب ، اینجا تشریف داشته باشند و گمان داشتم !!! که !!! و گفتم به بعضی آقایان که از آقایان بخواهند که در سالن مدرسه فیضیه تشریف داشته باشند تا

من آنجا خدمتشان برسم لکن بعد مثل اینکه اینطور مقرر فرمودند آقایان که اینجا تشریف داشته باشید و من از اینکه شما الان در زحمت هستید ، هم خواهران ، هم برادران ، هم علمای اعلام در زحمت هستید بسیار معذرت می خواهم و این زحمت را هم جزء خدمت های به امام زمان سلام الله علیه و به اسلام عزیز باید محسوب بدارید . مسائل زیاد است مطالبی که پیش خواهد آمد زیاد است لکن ما باید در مسائل ، هر مساءله ای که پیش آمد و جلو پیش آمد آن مساءله را بررسی کنیم و در آن مساءله ، فعالیت . تا کنون مسائل بزرگی را با همت همه قشرهای ملت و خصوصا روحانیت عظیم الشاءن پشت سر گذاشتیم و بحمدالله موفق شدید شما آقایان و ملت بزرگ و همه قشرها بر اینکه این خدمت بزرگ را به اسلام کردید و این اشخاصی که به اسلام خیانت کردند و بنای خیانت بزرگتر داشتند و کسانی که آنها را تاءیید می کردند و بنای تاءیید بیشتر داشتند ، آنها را شکست مفتضح

دادید و رفتند و دست خیانتشان کوتاه شد ، چنانچه دست چپاولی ابرقدرت ها هم کوتاه شد .

آنچه که پشت سر گذاشتیم ، بحمدالله موفقیت آمیز بود لکن ما نباید به همین معنا قناعت کنیم و مسرور باشیم که مطالب تمام شده است . مطالب تمام نشده است و مسائل اصولی هم باقی مانده است برای اینکه اصل حرکت روحانیت و حرکت همه قشرهای ملت برای جانشین کردن اسلام در محل طاغوت بود .

البته برای مقدمه این جانشینی ، اول باید طاغوت برود

و رفت ، حالا وقت این است که ما به جای آن طاغوت یک حکومت عدل اسلامی ، یک حکومت انسانی ، یک حکومت قرآنی به جای آن جایگزین کنیم و این حالا اول کار است . البته اصل تغییر رژیم و برقرار شدن جمهوری اسلامی الان هست یعنی اصل رژیم تغییر کرد و الان رسما ایران جمهوری اسلامی است و همه هم شناختند ایران را به

این معنا لکن ما فقط این معنا را نمی خواهیم که جمهوری اسلامی راءیی باشد ، لفظی باشد . مهم همه ما ، همه شما و همه ملت و همه علمای اعلام این است که اسلام به همه ابعاد تحقق پیدا بکند به طوری که هر کس وارد این مملکت می شود ، از سرحد که وارد شد آثار اسلام ببیند تا مرکز که آمد آثار اسلام ، دانشگاه رفت اسلامی ، وزارتخانه رفت اسلامی ، ادارات دولتی رفت اسلامی ، بازار آمد اسلامی ، در کشاورزها و پیش کارگرها رفت اسلامی . آنکه مقصد ما هست این معنا هست ، نه فقط رفتن چپاولگرها و ما راجع به این معنا در اول قدم هستیم و مسائل پشت سر است . بعضی مسائل الان آنوقت است که ما تمام همتمان را به آن مساءله بگماریم و با تمام قوا توجه بکنیم و بعضی مسائل بعد از این است و بعضی مسائل هم مسائل فرعی است که دنباله اینها باید تحقق پیدا بکند .

اظهار نظر در مورد قانون اسلام بر عهده (اسلام شناس ) است نه روشنفکران خارجی !

آنکه الان محل ابتلاء همه ما هست این است که یک پیش

نویسی از قانون اساسی شده است و این پیش نویس به معرض افکار عمومی گذاشته شده است ، الان باید همه قشرها و شما روحانیون و همه روحانیون همه بلاد و همه روشنفکران اسلامی و همه متفکرین اسلامی ، با دید اسلامی ، برای جمهوری اسلامی ، این قانون را بررسی کنند و نظر بدهند ، این قانونی که پیش نویس شده است برای این است که همه نظر بدهند .

شما آقایان ، شما علمای اعلام ، شما متفکرین اسلامی ، شما اشخاصی که علاقه به اسلام و علاقه به دیانت مقدسه اسلامی دارید و عقیده دارید به اینکه هیچ حکومتی مثل حکومت اسلام نیست و هیچ رژیمی مثل رژیم اسلامی نیست ، باید نظر کنید به این قانون ، یکی یکی موادش را ، یک ماه مهلت دارید ، یکی یکی موادش را در نظر بگیرید و هر چه به نظرتان رسید که برای اسلام مفید است و موافق با جمهوری اسلامی است و در این قانون ناقص است ، در آن جهت تذکر بدهید و بنویسید و در روزنامه هائی که هست منتشر کنید . آقایان ! ننشینید که دیگران قلم ها را بردارند و بررسی از قانون بکنند و به خیال خودشان ، آنها را به خیال خودشان اصلاح بکنند . این حق ، حق شماست . قانون اسلام را ، اسلام شناس باید نظر بدهد . قانون اساسی جمهوری اسلام یعنی قانون اساسی اسلام . حق این مطلب با شماست ، با علماء اعلام است ، با مراجع عظام است ، با همه روشنفکران اسلامی است ، ننشینید تا اینکه روشنفکران

خارجی ، روشنفکرانی که به اسلام عقیده ندارند اظهار نظر بکنند و این حرف هائی که می نویسند ، بنویسند . شماها قلم را بردارید ، در همه مساجد ، در همه مدارس ، در همه کوچه و بازار ، مسائلی را که به نظرتان می رسد باید در این قانون اساسی باشد طرح کنید . علماء طرح کنند و مردم دنباله ، ننشینید دیگران برای شما تکلیف معین کنند . خودتان تکلیف را معین کنید ، خودتان قانون را بررسی کنید ، خودتان نظر بدهید ، خودتان روزنامه ها را پر کنید از مقالات خودتان . ننشینید دیگران برای شما مقاله بنویسند و مسائلی طرح بکنند که یک وقت خدای نخواسته بر خلاف مسائل اسلامی و بر خلاف شؤ ون اسلام باشد . همه موظفیم ، همه باید این کار را انجام بدهیم و نظر بدهیم و همه حق نظر داریم و شما علماء اعلام بیشتر حق نظر دارید . آنهائی که اسلام را می شناسند ، آنهائی که علاقه به اسلام دارند آنها بیشتر باید در این امر جدیت کنند و پیشقدم باشند .

لزوم جدیت ملت در انتخاب علماء مطلع برای تدوین قانون اساسی و تعیین سرنوشت

و بعد آن چیزی که بسیار مهم است ، قضیه انتخاب اشخاصی است که باید نظر کنند به این قانون و باید بعد از اینکه همه راءی خودشان را دادند و همه مطالب خودشان را گفتند این عده 75 نفری مثلا این عده بنشینند و این قانون اساسی را با آرائی که از همه می آید نگاه کنند و جرح و تعدیل کنند و بنویسند که بعد

به رفراندم واقع بشود .

مهم این است که اشخاصی که برای بررسی این قانون تعیین می کند ملت ، بفهمد چه اشخاصی باید تعیین کند . بفهمد که مساءله ، مساءله اسلامی است ، نه مساءله ، مساءله غربی ، نه مساءله مساءله شرقی ، ما نمی خواهیم قانون اساسی غربی یا نمی خواهیم قانون اساسی شرقی را بررسی کنیم ، ما می خواهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را بررسی کنیم و این لازم است که اشخاصی که انتخاب می کنند ، مردم انتخاب می کنند ، آقایان روحانیین پیشنهاد می کنند ، مراجع پیشنهاد می کنند ، اشخاصی را پیشنهاد کنند ، مردم را پیشنهاد کنند که اینها علاقمند به اسلام باشند ، اینها بدانند اسلام یعنی چه . در مجلسی که سابقا با اینکه طاغوت آن مجلس را بر پا کرد ، مجلس مؤ سسانی که در زمان رضاخان در ایران تحقق پیدا کرد علمای اول ، طراز اول علمای ایران در آن مجلس بودند البته آنوقت با سرنیزه بود لکن علمای درجه اول بودند . در این زمان هم بناست این قانون اساسی بررسی بشود و دست ظالم کوتاه شده است و مطلب به دست خود شما افتاده است ، ملت علما را تعیین کنند ، اختیار هست ، الزامی نیست لکن پیشنهاد است ، علمائی که اطلاع دارند از قانون اسلام ، اطلاع دارند از مسائل روز ، آنها را تعیین کنند و علماء هم ابا نکنند از رفتن در مجلس برای اینکه مجلس ، مجلسی است که سرنوشت اسلام در آن تعیین می شود وقتی سرنوشت اسلام در یک مجلسی

باید تعیین بشود حق علماست که بروند و این سرنوشت را به دست مبارک خودشان تعیین کنند .

پس مطلبی که الان مهم است دو مطلب است یکی بررسی از قانون اساسی که همه قشرها باید بررسی کنند و من توصیه می کنم که علمای اعلام بررسی کنند و نظر بدهند ، بعد از این تعیین اشخاصی که باید بعد از راءی ، بعد از اینکه مردم آراء خودشان را گفتند و طرح های خودشان را دادند آن اشخاصی که باید تعیین بشود و مردم تعیین می خواهند بکنند برای بررسی کردن همه آراء این اشخاص ، ملت ما بداند که باید این اشخاص ، اشخاصی باشند که علاقه به اسلام داشته باشند ، طرح ما این است لکن ملت مختار است . طرح ما این است که برای اسلام باید اسلام شناس ، کسی که اسلام را می داند چه است ، کسی که مصالح اسلام را می داند چه است ، کسی که علاقه به اسلام دارد ، کسی که علاقه به قرآن مجید دارد ، کسی که علاقه به کشور اسلامی دارد ، یک همچو اشخاصی را تعیین کنند و ما انشاءالله تعالی باز هم راجع به اوصاف این اشخاص ، راجع به اشخاصی که وصفشان چه باشد باز هم خواهیم

گفت و نوشت .

و خداوند همه ما را و همه شما را موفق کند که خدمت کنیم به این جامعه و خدمت کنیم به اسلام و اسلام را به آنطوری که دلخواه اسلام است در خارج محقق کنیم و من از همه شما تشکر می کنم و از همه علمای بزرگ مشهد ،

آیت الله (اشاره به یکی از حضار) ، همه آیات عظام را که الان در اینجا تشریف دارند و همه علمای اعلام که اظهار تفقد می کنند به من و همه خطبا و همه اعاظم از فظلای مشهد مقدس که در سنگر جلو هست راجع به مسائل دینی ، من از همه شما تشکر می کنم و دعاگوی همه شما و خدمتگزار همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/3/58

بیانات امام خمینی در جمع ورزشکاران و فرهنگیان بابل

دو قوه مادی و معنوی انسان وقتی ارزش دارد که در خدمت خدا باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان دو جنبه دارد یکی جنبه معنوی و یکی جنبه ظاهری و مادی ، انسان ها در جنبه های معنوی یک نحو تعلمیات دارند و در جنبه های ظاهری و مادی یک نحو دیگر ، و اگر این دو تا با هم جمع بشوند یک انسان به تمام معنی بوجود خواهد آمد .

من از این خوشحالم که کسانی جهت معنوی را تقویت می کنند و اشخاصی هم جهت مادی را ، و امید است هر دوی آنها دو جنبه مادی و معنوی را جمع بکنند . شما معلمان محترم و آقایان ورزشکاران عزیز اگر این دو جنبه را تقویت کنید و همچنین در همه قشرهای کشور اگر این دو جنبه تقویت بشود ، جنبه معنوی با آن تعلیمات معنوی که اسلام آورده است و جنبه های مادی با آن طرزهائی که لازم است ، این ملت سعادتمند می شود . آنها که جنبه ورزشکاری و مادی را دارند ، آنها جوان هائی هستند که قوای جسمی شان به خاطر همین ورزش نشاط و آمادگی پیدا می کند ، آنوقت روح آنها معنویات و ایمان را زودتر قبول می

کند . یک وقت است که ورزشکاری و تعلیم و تربیت در خدمت طاغوت است که این جز خسران برای یک کشوری به بار نمی آورد ، ولی وقتی این دو قوه و نیروی بزرگ در خدمت خداست ، آنوقت ایمان در آنها تقویت شده و برای پیشبرد مقاصد اسلام نیروی عظیمی پیدا می شود که هیچ نیروئی نمی تواند جلویش را بگیرد . چنانچه به عیان دیدید که اجتماعات با قوای مادی و معنوی و نیروی ایمان پیش رفتند تا اینجا و این نهضت عظیم را بپا کردند و آن قدرت های شیطانی را شکستند و آن قدرت طاغوتی و بزرگ که مجهز به همه سلاح های مدرن بود و پشت سر او هم تمام قوای مادی و تمام ابرقدرت ها بود و از او حمایت می کردند و البته امریکا بیشتر حمایت می کرد ، با این حال با همه قدرتها نتوانستند این قدرت ایمان را که در کشور ما و در ملت ما پیدا شد از بین ببرند و نتوانستند خود و منافع خود را حفظ کنند . ما در آنوقت اسلحه نداشتیم ، حالا که چهار تا اسلحه در دست پاسداران قرار دارد ، اینها غنائم جنگی است . قبل از انقلاب و در حال انقلاب ما اسلحه نداشتیم ولی آنها همه چیز داشتند . بنابر حساب هائی که مادیون می کردند امکان نداشت یک قدرتی به آن بزرگی که همه قوا دنبال آن بود و حتی حکومت های به اصطلاح اسلامی پشت سر او ایستاده بودند شکست بخورد .

ممالک به اصطلاح اسلامی تمام شان مشترک المنافع و پشتیبان یکدیگر هستند

ابر

قدرت ها مثل آمریکا ، شوروی ، چین ، انگلستان ، اینها همه پشتیبان قدرت طاغوتی بودند . بی جهت نبود که من وقتی خواستم از کویت عبور کنم اجازه ندادند ، بیخود نبود که دولت عراق جدیت کرد که یا ما ساکت باشیم و یا آنجا نباشیم ، برای اینکه همه با هم بودند ، قوای شیطانی با هم بودند . و من در آنجا وقتی دیدم حتی از رفتن من به کویت مانع شدند و گفتند از هر جا که آمده ای برگرد ، و ما مجبور شدیم به عراق برگردیم . مهم مساءله این نیست که فقط کویت اینچنین باشد ، این ممالک به اصطلاح اسلامی تمام شان با هم مشترک المنافع و همه پشتیبان یکدیگر هستند . اینها نخواهند گذاشت ما در آنجا بمانیم و بدین خاطر بنا گذاشتیم به مملکتی برویم که دیگر تحت تاءثیر نباشد . ما فرانسه را انتخاب کردیم و آنجا رفتیم و آنها هم پشیمان شدند ، هم عراق و هم دولت ایران ، چرا که در پاریس دست ما برای تبلیغات باز بود . ما مطالب و مسائل ایران را به همه جای دنیا رساندیم و با بعضی که از آمریکا می آمدند مصاحبه های تلویزیونی انجام می شد و در تمام آمریکا (آنطور که می گفتند) و در بسیاری از مناطق مثل کانادا پخش و مطالب ما در آمریکا هم پخش می شد . آنهائی که خودشان را منتسب به اسلام می دانستند و هم آنهائی که از اسلام خارج بودند به پشتیبانی طاغوت پرداختند ، اما ملت ما با قدرت پیش رفت .

آیا در آنوقت ملت تفنگ داشت ؟ مسلسل داشت ؟ تانک داشت ؟ توپ داشت ؟ هیچ نداشت ، لکن یک چیز دیگر بود و آن معنویات و ایمان به خدا بود و ایمان آنچنان قدرت به ملت داد که افرادی که قبلا از صدای تفنگ می ترسیدند دیگر از تانک هم هراسی در دل راه ندادند .

قدرت الهی باعث جمع شدن قوای روحانی و قوای مادی شد .

آن که در دو سال قبل از سایه یک پاسبان می ترسید حالا از سپهبد هم نمی ترسد . یکی از دوستان ما گفت چند تا بچه در شیراز دور یک صاحب منصبی جمع شدند و به او گفتند که بگو زنده باد فلانی و مرده باد فلانی . صاحب منصب همین طور که ایستاده بود و می گفت بروید ، وقتی مرا دید ، گفت آقا بیا و مرا از دست اینها نجات بده و بعد ایستاد و همان را که بچه ها به او می گفتند با فریاد بلند گفت . ملت ما همه با هم یک مطلب می گفتند و این باعث شد که قوای روحانی و قوای مادی با هم جمع شوند . این کار از غیر خدا بر نمی آمد . این قدرت ، یک قدرت الهی بود . در پاریس شخصی پیش من آمد ، از دهات اطراف خود که رفته بود تعریف کرد و می گفت صبح که می شود آن عالم ده جلو می افتد و مردم دنبال او تظاهرات می کنند . گفت همه دهات اینطور شده است و یکی را اسم برد که من به یکی از دهات آنجا رفتم . یک قلعه ای است در بیابان

در نزد یک کوه ، دیدم اینها هم همان معنی را می گویند . من در همان جا اعتقادم این شد که یک دست غیبی در کار است ، و الا کارهای بشری یک شعاع خاصی دارد . این همان عقیده و ایمان است که در صدر اسلام هم بوده است . در آنوقت مسلمانان 10 تا 15 نفرشان یک شتر داشتند ، لشکرهای رسول الله و لشکر مسلمین هر چند نفرشان یک شمشیر داشتند آن هم یک شمشیر کهنه ، اما با این حال بر امپراطوری ایران و روم غلبه کردند . عده پیشقراول روم 60 هزار نفر و دنبال آن 700 نفرند 830 هزار نفر بودند . یکی از سرداران اسلام گفت که 30 نفر با من بیایند تا با این 60 هزار نفر مقابله نمایم ، ولی بر حسب تاریخ بنابراین شد که 60 نفر باشند که یک نفر مقابل هزار نفر برود و بعد هم رفتند و پیروز شدند و این به این خاطر بود که ملائکه پشت سرشان بودند و خداوند به آنها توجه کرد . خداوند شما را موفق کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30 / 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع هیاءت اعزامی از سیستان و بلوچستان

بنابراین بود که فرهنگ ما را از بین ببرند

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما آقایانی که از دور آمدید تا مطالب خودتان را بگوئید و مطالب ما را هم بشنوید و همین طور از خواهرهای محترمات که آمده اند من تشکر می کنم و مطالبی که من الان باید به شما عرض کنم این است که اولا این گرفتاری هائی که شما ذکر کردید ، این اشکال صحیح است و شما یا می دانید و

یا باید بدانید که این گرفتاری اختصاص به ناحیه سیستان ندارد ، اختصاص به مازندران ندارد ، هر جای مملکت را که شما بروید و هر دستهای از اهالی مختلف مملکت که پیش ما آمده اند ، همین گرفتاری ها و شبیه همین گرفتاری را گفته اند ، حتی کوچ کردن از محلی به محله دیگر و باز در جاهای دیگر هم بوده است و هست ، مثل بختیاری ها و از عشایر دیگر . این شکی ندارد که رژیم سابق بنایش بر این بود که مردم را متشتت کند و زندگی آنها را بر هم بزند ، بنابراین بود که کشاورزی ما را از بین ببرند و ما را محتاج به آمریکا کنند ، بنابراین بود که فرهنگ ما را از بین ببرند و ما را حتی برای طبیب ، برای مهندس ، برای همه چیز محتاج به آمریکا و سایر ممالک کنند . این بلا اشکال همین طور بوده و هیچ هم اشکال در این نیست که برنامه اسلام بر خلاف این است . اگر اسلام تحقق پیدا کند ، اگر حکومت اسلامی به آنطوری که دلخواه ماست تحقق پیدا بکند ، مسیر ، این مسیر نیست ، اینطور نیست که آن هم کمک کند به اینکه آشفتگی پیدا شود ، برای اصلاح است حکومت اسلامی .

تحصیل استقلال برای مملکت با تصویب قانون اساسی

لکن آنکه من می خواهم ، حالا اساسی است که می خواهم عرض کنم و الان موظفم که هر طایفه ای آمدند این مطلب را بگویم ، این است که الان ما یک گرفتاری اصولی داریم که اگر این گرفتاری اصولی تمام نشود و نتوانیم به

پیروزی در این گرفتاری برسیم ، نه دیگر امید این است که سیستان درست بشود و بلوچستان درست بشود و نه امید این است که تهران و قم و سایر جاها درست شود باز ممکن است خدای نخواسته به وضع بدتری برگردد ، به آن حالات سابق ، و آن گرفتاری این است که اول ما باید اساس استقلال مملکتمان را درست بکنیم که مملکت بشود مملکت ایران برای ما و کسی دیگر نتواند در آن تصرف کند . اگر ما کشور خودمان را استقلالش را

تحصیل نکنیم ، تضمین نکنیم ، سایر چیزها درست نخواهد شد . پس الان آن چیزی که بر ما لازم است این است که همه برادرها ، همه خواهرها ، همه قشرهای ملت دراین امری که الان راجع به اصل مطلب است و آن قانون اساسی است (اساس یک مملکت قانون آن مملکت است ) راجع به این همه قوا را روی هم بگذاریم ، الان که طرح شده است قانون اساسی و به دسترس مردم گذاشته شده است ، کسانی که صاحب نظرند ، مسلمان هائی که صاحب نظرند ، علمائی که صاحب نظرند ، اسلام شناس هائی که می دانند اسلام چه هست ، آنها بررسی کنند ، نظر بدهند ، بنویسند ، در روزنامه ها منتشر کنند ، نگذارند که دیگران مشغول بشوند به نوشتن و سرنوشت ما را دیگران درست کنند ، خودشان با همه اشخاصی که می توانند قانون را بفهمند و می توانند اسلام را بفهمند که این آیا فلان ماده اش منطبق با قوانین اسلام است یا نه و آیا صلاح برای مملکت

اسلام چه است . این ، الان این چیزی که مهم است این معناست که همه شما با هم نظر کنید به قانون اساسی و اهل نظرتان ، حقوقدان های مسلم ، روشنفکرهای متعهد به اسلام ، مهندسین ، روحانیون ، همه اینها الان نظر بدهند راجع به قانون اساسی ، نگذارند که دیگران نظر بدهند و بعد ببینند چه خواهد شد ، حالا خودشان نظر بدهند . هر ماده ای از مواد قانون اساسی را که روحانیون تشخیص دادند که این برخلاف اسلام است ، سایر طبقات هم ، آنهائی که می دانند خلاف اسلام است ، آنها هم نظر بدهند و آنها که اطلاع از این معنا ندارند تبعیت کنند و بخواهند که باید اینجور باشد و بعد از اینکه این مرحله را گذاراندیم ، یک مرحله دیگری است که آن بسیار مهم است و آن این است که بعد از اینکه قانون اساسی به نظر همه رسید ، یک ماه گذاشتند به آراء عمومی و همه نظر دادند ، یک جمعیت که مثلا 70 نفر ، 75 نفری در همه ایران ، خود اهالی هر طرفی ، هر ناحیه ای وکیل تعیین بکنند برای اینکه بررسی کنند در قانون اساسی و نظر بدهند که بعد از اینکه نظر دادند ، آنوقت به آراء عمومی بگذارند . الان آن چیزی که بسیار برای ما ضروری است این است که آن افرادی که باید در هر جا تعیین شوند این افراد چه افرادی باشند ، ممکن است که در بین بعضی از این افراد یک اشخاص منحرفی باشند و این اشخاص منحرف اسباب این

بشوند که به انحراف کشیده بشوند . باید فکر کنند ، دنباله کنند ، بررسی کنند ، یک اشخاص که مؤ من به این نهضت هستند و این هم مورد نظرشان است و می خواهند هم انجام دهند .

جاهائی که عقب افتاده است مقدم است

و الان هم بررسی هائی شده است ، طرح هائی داده شده است و شاید در رادیوها دیده باشید !!! شنیده باشید که طرح هائی است برای اینکه هم کار پیدا شود برای بیکارها و هم ساخته شود یک چیزهائی ، هم راجع به خانه سازی ها در همه سطح کشور و هم راجع به راه سازی که البته این جاهائی که عقب افتاده است مقدم است و اینطور نیست که همه مثل سابق همه چیز منحصر بشود به مراکز و بنابراین است آن جاهائی که دور افتاده تر است ، احتیاجشان بیشتر است ، جلو باشند ، مقدم باشند . و من از خدا می خواهم که انشاءالله دعا کنید موفق بشویم و همانطوری که آن خواهر محترم

من مسائل را گفت ، همانطور حالا فکر بکنیم که الان راجع به اساس مطلب ، اینها انشاءالله در موقعش درست می شود با یک صبری ، حوصله ای و البته باید همه این مسائل درست شود لکن با یک صبری که الان ما در حال انقلاب هستیم ، حالا باز ما انقلابمان تمام نشده ، ما باز جمهوریمان تمام نشده ، ما فقط یک راءی دادیم حالا چیزهای دیگرش درست نشده ، انشاءالله اینها درست بشود به تدریج و امیدوارم که همه امور اصلاح بشود . و امیدوارم خداوند توفیق بدهد به شما ، عنایت کند خدای

تبارک و تعالی ، چنانچه تا حالا به عنایت خدای تبارک و تعالی پیش رفتید و از این به بعد با عنایت خدا انشاءالله پیشروی کنید و مسائل همه اش انشاءالله حل می شود . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31 / 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع هیاءت نیوزیلندی

بسم الله الرحمن الرحیم

باید روابط بین ملت ها بر اساس مسائل معنوی باشد و در این رابطه بعد مسافت تاءثیری ندارد و چه بسا کشورهائی که همجوار هستند اما رابطه معنوی بین آنها نیست ، بنابراین روابط دیگر هم نمی تواند مثمر ثمر باشد . ما روابطمان با کشورها براساس مبانی اسلام خواهد بود . چنانچه ملت ها از اسلام اطلاع پیدا کنند خواهند فهمید که هر چه می خواهند در اسلام وجود دارد . ما امیدواریم که با کشور نیوزیلند روابط حسنه داشته باشیم . در پایان سلام ما را به ملت و دولت نیوزیلند ابلاغ نمائید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

بیانات امام خمینی در جمع علماء و روحانیون مشهد

این عنایت الهی بود که یک ملتی که هیچ نداشت ، توانست بر قدرت هائی که همه چیز داشتند غلبه کند

بسم الله الرحمن الرحیم

این دیانت اسلام و قدرت ایمان بود که حتی بچه های خردسال ما را جلوی تانک و توپ برد . من وقتی در پاریس می شنیدم که در تمام قراء و قصبات ایران ، در تمام اقشار ملت ، زن و مرد ، بزرگ و کوچک ، دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی ، روحانی عالیقدر و سایر طبقات ، همه با هم یک مطلب را می گفتند ، آنجا فهمیدم که دست غیب در کار است . شعاع افعال انسان (هر انسانی باشد) یک حدودی دارد . یک نفر ممکن است یک خانه را بتواند متبدل کند به یک وضعی ، یک محله را ، یک شهر را ، یک استان را ، یک قشر را . اما انسان نمی تواند تمام سی و چند میلیون جمعیت ، با افکار مختلفه و شغل های مختلفی که دارند و امکنه مختلفه و از هم دور همه یک شعار بدهند

، از بچه دبستانی تا بیمارستانی و پیر مردهای بیمارستانی ، همه دنبال یک مطلب باشند . آن نمی شود الا اینکه یک عنایت غیبی در کار باشد . آن که بود این دست غیبی بود و این عنایت الهی بود که یک ملتی که هیچ نداشت ، بر یک قدرت هائی که همه چیز داشتند غلبه کند . این همان قدرت صدر اسلام بود که یک عده از اعرابی که هیچ وسیله نداشتند ، هر چندتایشان یک شمشیر ، یک شتر داشت غلبه کنند بر تقریبا تمام معموره دنیا در آنوقت ، بر آن قدرت های بزرگ سلطنتی ایران و روم این نبود الا قدرت الهی و تاءییدات غیبی . این را از تاءییدات الهی و غیبی بدانید نه از شخص ، نه از مثل من که حقیر هستم و خدمتگزار شما . و این معنایی که حاصل شده است و باید بگویم یک عنایتی از خدای تبارک و تعالی به این ملت شده است این هدیه خدای تبارک و تعالی راحفظ کنید . این یک هدیه غیبی بود که به ما داده ، این آزادی که الان به ما داده است و دست ستمکارها را کوتاه کرده است و این استقلالی که خدای تبارک و تعالی به ما داده است و دست اجانب را کوتاه کرده است ، این برای خاطر آن قدرت ایمان و وحدت کلمه و توجه به خدای تبارک و تعالی بود که دست عنایت حق تعالی بر سر این ملت سایه افکند و این پیروزی حاصل شد .

آنکه مردم خونشان را درراه او دادند ، اسلام بود

این هدیه خدای تبارک و تعالی را حفظ کنید ، حفظ

به این است که همانطوری که با هم بودید ، دل ها با هم یکصدا بودند ، همانطور از حالا به بعد هم این معنا راحفظ کنید . وقتی که شما دل هایتان با هم صاف باشد ، قلب ها یک قلب باشد ، دست ها دست واحد باشد ، دست خدا هم باشماست . (یدالله مع الجماعه ) این دست مبارک الهی که بر سر شما و عنایت حق تعالی که بر شما سایه افکند این را قدر بدانید و حفظ کنید . اگر حفظ شد ، در همه مراحل پیروز هستید ، همانطوری که در وقتی که انقلاب حاصل شد و همه رو به پیروزی رفتید و توجه به یک مقصد داشتید و آن نبود رژیم فاسد و تحقق رژیم الهی و توجه به چیز دیگر نبود ، توجه به اینکه من گرفتاری دارم ، وقتی منزل می روم شام چه دارم ، آیا من فرض کنید فلان گرفتاری دارم ، هیچ توجه به این معانی نبود . نه زارع به فکر زراعت بود و نه کاسب به فکر کسب . و لهذا دیدید که کسب ها را رها کردند و بازارها را تعطیل کردند و کارها را تعطیل کردند و همه با هم توجه به یک معنا و آن خدا ، توجه به دین خدا . این توجه عمومی به دین خدا موجب این شد که خدای تبارک و تعالی هم توجه فرمود و این معجزه حاصل شد . آن چیزی که همه حساب های مادیین را فاسد کرد و غلط از آب در آمد ، آنی که دولت آمریکا هم ،

کارشناسان آنها هم تصدیق کردند به اینکه مسائل فوق فکر ما بود و حساب های مادرست نبود و حق هم داشتند برای اینکه حساب های آنها حساب مادی و طبیعی بود ، ماورای طبیعت را ندیده بودند ، طبیعت را دیده بودند . روی موازین طبیعت همانطور است که آنها می گفتند که نباید یک ملتی که هیچ ندارد این غلبه کند بر یک قدرت هایی که پشتیبانش قدرت های همه عالم بود ، نه قدرت ها ، تقریبا عرض می کنم نه فقط ابر قدرت ها ، همه ممالک اسلامی دنبالش بودند . اینکه ما را نگذاشتند عبور کنیم از کویت ، از این طرف کویت به آن طرف کویت هم اجازه عبور ندادند برای این بود که پشتیبانش بودند . اینکه عراق فشار آورد که شما فعالیت سیاسی نکنید ما تعهدات داریم و ما هم فشار آوردیم که ما تا هستیم فعالیت سیاسی تکلیف شرعی ماست ، می کنیم و بالاخره ما را تهدید کردند به اینکه شما بر فرض اینکه به شما کار نداشته باشیم ، اصحاب شما ، رفقای شما را خواهیم چه کرد و من دیدم که دیگر نمی شود ، این برای این بود که آنها می گفتند ما تعهد داریم با دولت ایران و من فهمیدم که اینهمه دولت های اسلامی (به اصطلاح اسلامی ) وضع همین است که نگذارند ما وارد شویم و هر کجا برویم ردمان بکنند ، ما هم رفتیم به خارج که اینها دیگر نفوذ نداشتند آنجا و آنها هم پشیمان شدند از این معنا .

این قدرت الهی را از دست ندهید . این

امانت الهی را حفظ کنید . همانطوری که آنوقت به فکر گرفتاری های خودتان نبودید و فکر ، یک فکر بود و آن هم اسلام و این رمز پیروزی شد . شما الان پیروز نیستید باز ، برای اینکه آنکه شما می خواهید ، آنکه ما همه می خواهیم این است که اسلام به همه معنا در ایران و انشاءالله در همه ممالک انشاءالله تحقق پیدا کند . غرض این نبود که فقط ظالم از بین برود ، مانع از بین برود ، آن هم یکی بود اما آنها مقدمه بودند . آنکه مقصد بود اسلام بود ، آنکه مردم خونشان را در راه آن دادند اسلام بود ، آنکه مردم جوان هایشان را دادند و زن ها جوان هایشان را دادند و بعد هم

اظهار تشکر می کردند ، آن اسلام بود و اعتقاد به اینکه باید اسلام تحقق پیدا بکند . ما تا حالا این مطلب برایمان حاصل نیست ، الان باز آن رنگ های رژیم سابق هست ، نتوانستیم و نتوانستند که آن صبغه ها و رنگ ها را بزدایند ، ما بین راه هستیم ، ما بین راه هستیم .

به اسم اسلام لطمه بر حیثیت اسلام زدند

ما باید سازندگی کنیم ، چه سازندگی های مادی و چه معنوی . معنویات این کشور را اینها از بین برده اند ، نیروهای انسانی را از بین برده اند ، کوشش کردند که نگذارند روحانیت به شغل مقدس خودش آنطور که می خواهد ادامه بدهد ، کوشش کردند که نگذارند دانشگاه به آنطوری که باید دانشگاه باشد انجام وظیفه کند و همین طور همه قشرها را ، هم معنویات را از

ما گرفتند و قوای انسانی را و هم اقتصاد مملکت را از بین بردند و همه جهات مادی را ، هم خیانت به مادیات کردند و هم خیانت به معنویات و خیانتشان به معنویات عظیم تر بوده از خیانتشان به مادیات .

شما اکثرا یادتان نیست مصیبت هایی که بر حوزه علمیه در زمان رضاخان وارد شد . بعضی از این آقایان عظیم که اینجا تشریف دارند یادشان است والا طبقه جوان یادش نیست که چه کردند اینها با حوزه های علمیه ، چه کردند اینها با ملت در آن زمان دراین زمان هم که شما یادتان هست دیدید که چه کردند . تمام حیثیت ملی ، حیثیت انسانی ، حیثیت اسلامی ما را اینها تباه کردند . آنوقت مساجد ما را بستند ، مدارس ما از بین رفت ، عمامه های فصاحت اهل علم را از سرشان برداشتند و آن فضاحت ها و نسبت به خواهرهای ما هم آن فضاحت ها . در زمان این بدتر از زمان او شد . در آنوقت فشار بود و فشار امد داشت ، در اینوقت حیله بود حیله های زیاد و فشار هم بود اما حیله هم زیاد بود . به اسم اسلام ، به اسم عدالت اجتماعی ، عدالت اسلامی ، به اسم اسلام ، احکام اسلام را از بین می خواستند ببرند ، به اسم اسلام لطمه بر حیثیت اسلام زدند و می خواستند بزنند . بحمدالله اینها از بین رفتند و خواهند رسید به جرائم خودشان در آنجایی که آنجا دار جزاست .

محدودیت پاداش و کیفر در دنیای مادی گواهی بر وجود یک عالم نامتناهی

است

ما نمی توانیم یک نفر آدمی که به اندازه محمدرضا ارتکاب جرائم کرده ، بشر با تمام قوایش نمی تواند او را ، این جنایت هائی که او کرده است جزا بدهد برای اینکه بالاخره تا آخرش این است که یک نفر آدم مرده است ، یک نفر آدم مقابل یک نفر آدم است . کسی که هزاران جمعیت را ، بسیاری از اشخاص

را خودش در 15 خرداد ، آنطوری که می گفتند خودش در هلیکوپتر ، در آن بالاها ، خودش مرتکب این قتال شده است و با امر او این ملت با امر او به این قتلگاه ها خیابان های ما مبدل شد . یک ملت را از بین برده است ، یک ملت را ، ما چه جوری می توانیم او را !!! ارتکاب این جنایت را ما عوضش را به او بدهیم . این دلیل بر این است که یک عالم دیگری است که درآنجا همه این معانی حاصل می شود . یک عالمی که ابدی است ، جهنمی که خالد است ، همیشه است . یک عذابی که تصورش را ما نمی توانیم بکنیم .

این دلیل بر این است که یک عالم دیگری باید باشد تا این مجرم ها را در آن عالم جزایشان را بدهند . ما دراین عالم نمی توانیم جزای آنها را بدهیم . انشاءالله خداوند تعالی به ما و شما کمک کند و به روحانیت قدرت عنایت کند ، به ملت ما قدرت عنایت کند که ما بتوانیم اسلام را آنطور که هست پیاده کنیم و متحقق کنیم و من باید ثانیا از حضرات آیات عظام

و حضرات فضلا و علمای اعلام و همه شما آقایان تشکر کنم و من نسبت به همه شما خدمتگزارم و امیدوارم که همه ما نسبت به اسلام خدمتگزار باشیم و این منزل را با همه سختی ها که هست طی کنیم و انشاءالله به مقصد اصلی برسیم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/3/58

بیانات امام خمینی خطاب به وزیر امور اقتصاد و دارائی و معاونین این وزارتخانه

از وجوه تمایز حکومت اسلامی با حکومت طاغوت ، (داشتن پایگاه مردمی ) است

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر یک کشور بخواهد یک کشور سالمی باشد باید بین دستگاه حاکمه با ملت تفاهم باشد و مع الاسف در رژیم های شاهنشاهی و بخصوص در رژیم اخیر این معنا عکس بود یعنی دستگاه حاکمه (همه دستگاه حاکمه ) در یک قطب واقع شده بود و ملت هم دریک قطب . این دستگاه حاکمه کوشش می کرد که با ارعاب و با فشار و با آزار و شکنجه و حبس و امثال اینها با ملت رفتار کند و ملت هم اگر زور نداشت کوشش می کرد که مالیات بتواند ، نپردازد ، از زیر بار همه چیز در برود ، هر چه بتواند کارشکنی کند برای دولت و از این جهت هی شکاف بین مردم و دولت حاصل می شد و دولت هم هیچ پشتیبان نداشت و دستگاه حاکمه یک امر به خیال خودش مستقلی بود که هیچ ارتباطی با ملت نداشت ، ملت هم به او هیچ اعتماد نداشت ، او را دشمن خودش می دانست . ارتش وقتی می آمد توی مردم مثل اینکه دشمن آمده است و جمعیت از او فرار می کردند و پشت می کردند به او و پاسبان وقتی که می آمد در بین مردم ، مردم از او

فرار می کردند ، تنفر داشتند و اینها اسباب این شد که نتواند حکومت باقی بماند و با پایگاه نداشتن در پیش ملت ناچار باید کنار برود و رفت . این باید یک عبرتی باشد برای دولت ها . در رژیم اسلامی شاید در راءس برنامه همین تفاهم ما بین دولت و ملت باشد یعنی نه دولت خودش را جدا می داند و بخواهد تحمیل بکند و مردم را تهدید بکند ، ارعاب بکند ، اذیت بکند و نه مردم در صدد این بودند که دولت را تضعیف بکنند از مقررات دولتی . اسلام وضعش از اول اینطور بوده است که آن حاکمش که راءس بوده است ، در زندگی ، در معاشرت ، در اینها با مردم یا پائین تر بوده است یا همانجور . و ما بهترین حاکمی که در اسلام بعد از رسول الله پیدا شد ، حضرت امیر سلام الله علیه بود و مع الاسف حکومت کوتاهی داشت و ما وقتی که سیره ایشان را در عمل از تاریخ اخذ بکنیم و فرمایشات ایشان را در خطبه ها ، درنامه ها اخذ بکنیم و رفتار ایشان را با رعیت و همین طور رفتار رعیت با او ، رفتار استاندارهایی که می فرستادند در اطراف ، یک مملکت بسیار بزرگ بود دیگر ، حجاز و مصر و ایران و عراق و سوریه و یک مقدار از اروپا و اینها همه تحت سیطره بودند و وقتی که می فرستادند سفارش هایی که می کردند نسبت به اینکه چه جور باید رفتار بکنید و چه جور هم رفتار می کردند آنها و مردم با

آنها چه وضعی داشتند ، اینها همه در تاریخ هست . زندگی خود

امیرالمومنین که معروف است که . . . یک آدم متعارف نمی تواند آنطور زندگی کند . حتی اشکال کرده بودند که خوب شما اگر زندگی ات این است ، پس چرا همچه قوی هستید؟ در یک جایی می فرمایند که این درخت هائی که در بیابان پیدا می شود ، هم چوبش محکمتر است هم آتشش قوی تر است برای اینکه آب کم خورده است . اینطور نیست که هر کس زیاد خورد و چرب خورد و شیرین خورد ، این یک آدم قویی بشود بلکه شاید بسیاری از این غذاها خصوصا این غذاهای غیر عادی برای انسان شاید سستی و ضعف و اینها هم می آورد . در هر صورت در زندگیش وقتی که انسان می بیند ، می بیند که یک پوستی بوده است (اینطور نقل می کنند) که شب ها این پوست را می انداختند و خودشان با حضرت فاطمه سلام الله علیها رویش می خوابیدند و روزها همین پوست را علوفه رویش می ریختند برای شترشان . و در خوراک هم کسی نمی توانست آنطور زندگی بکند ، هیچ کس همچو زندگی ای و خودشان هم می فرمایند شماها نمی توانید لکن در تقوا و در ورع ȘǠمن اشتهاد کنید ، با من موافقت کنید . وضع حکومت اینطوری بود واینطور خاضع در مقابل قانون ، رئیس یک ملت که توسعه ریاستش اینقدر زیاد بود و قدرت ارتشش آنطور ، آنطور خاضع در مقابل قانون که وقتی قاضی ای که خودش نصب کرده او را دعوت می کند

که یک کسی را ادعائی داشته یا ایشان ادعا داشتند که راجع به یک زرهی ، یهودی هم بوده آن طرف ، وقتی که (به حسب نقل ) قاضی ایشان را احضار می کند (همان قاضی که خودش نصب کرده ) تشریف می برند وقتی قاضی می گوید یا اباالحسن ، می گوید نه ، باید من و او را علی السواء حساب بکنی ، قاضی باید نظرش به هر دو علی السواء باشد و مرا با کنیه که یک احترام است اسم نبر ، یاعلی بگو . و وقتی هم که قاضی رسیدگی می کند و حکم بر ضد حضرت امیر می دهد ، حق می دهد ، منتهی یهودی می آید ایمان می آورد اسلام می آورد می بیند که اسلام این است . وضع معاشرتشان با مردم ، وضع زندگی شان ، وضع عدالتشان ، رسیدگی شان به فقرا و معروف است و دیگر تاریخ هم هست که خانه هایی بوده است که مطلع نبودند که کی می آید برایشان چیز می آورد ، ایشان می بردند و در یک جایی که رفتند و بچه ها وقتی که می رفتند گریه می کردند و ایشان وارد شده بود و به آنها غذا داد و تلطف کرد و اینها ، بعدش شروع کردند یک صدای مثل صدای شتر که بچه ها را بخندانند . گفتند:( من وقتی آمدم این بچه ها گریه می کردند دلم می خواهد حالا که می روم بخندند بچه ها ) . ای یک حاکمی است که توسعه حکومتش از حجاز تا مصر تا ایران تا افریقا تا همه

اینها بوده است . خوب البته هر کس که نمی تواند (هیچ کس نمی تواند) . لکن اگر حکومت ها خودشان را جدا ندانند از مردم ، رؤ سا اینطور نباشد که بروند هر کس در هر جائی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند ، اعمال ریاست بکند ، مردم را پائین تر بداند ، با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلا زورمند خیلی کذا است با دیگران ، اسباب این می شود که مردم از او جدا بشوند ، مردم مالیات ندهند و فرار کنند از مالیات ، دو دفتر داشته باشند . الان کرارا از من سؤ ال شده است که مادر زمان طاغوت دو تا دفتر داشتیم یک دفتری بود که در دسترس ماءمورین می گذاشتیم این غیر آن بود که ما داشتیم . حالا چه بکنیم ؟ ما گفتیم نه ، حالا دیگر شما از خودتان می دانید دیگر . اینها برای این است که از آنطرف زور و ارعاب و فشار ، از آنطرف هم ملت نمی تواند

اینقدر بپذیرد ، از این جهت او هم قدر بتواند تخلف می کند ، بتواند علنا تخلف می کند چنانچه اخیرا کرد ، اگر نتواند اینطورند خوب در خفا تخلف می کند ، هر چه بتواند از مال دولت بر می دارد . این باید یک سرمشقی باشد برای دولت ها ، برای ادارات ، برای همه جا که مردم را از خودشان جدا نکنند ، مردم را از خودشان بدانند ، مردم هم آنها را از خودشان بدانند . اگر یک همچو تفاهمی بین دولت و ملت پیدا شد این

دولت متکی به ملت است و سقوط ندارد ، این دیگر قابل سقوط نیست و من امیدوارم که بشود انشاءالله یک صبغه اسلامی پیدا بکند ، یک شبیهی ، یک قدری شباهت به حکومت اسلام باشد و اگر باشد (امیدواریم که بشود همه اش ، اما هر چه بتوانیم ) اگر بشود یک مملکت آرامی که هیچ کس در فکر این نیست که به دیگری تعدی بکند ، نه دولت به ملت و نه ملت به دولت و مردم هم از روی رضا و رغبت مالیاتی که برای حفظ خودشان است ، برای حفظ سرحدات خودشان است ، خودشان رضا ورغبت می دهند . هرکسی فرض کنید که یک کسی گوسفند دارد ، ده هزار گوسفند دارد ، اگر یک نفر بیاید بگوید ، اینها را حفاظت می کنم ، او بداند که این امین است و حفظ می کند ، این از روی رضا و رغبت به او اجرت می دهد ، چیز می دهد که حفظش کند . یک کسی که خودش نمی تواند حفظ کند ، آن اشخاصی که بیایند و بگویند ما حفظ می کنیم ، خودش از روی رضا و رغبت به او پول می دهد . خوب یک مملکتی است که مردم که نمی تواند این مملکت را اداره بکنند و حالا که نمی توانند اداره کنند خوب یک طایفه ای باید اداره کنند ، سرحداتش راحفظ بکنند همچو جهات دیگرش درست بشود . خوب ، یک مملکتی مملکت خود مردم است و دولت می خواهد حفاظت کند این را ، انتظامات را ایجاد کند ، شهرداری می خواهد

شهر را آباد کند ، دولت می خواهد راه ها را درست بکند و این چیزی است که مال خود مردم است و به دسترس خود مردم ، برای خود مردم دارد انجام می دهد . وقتی اینطور شد ، خود مردم با رضا و رغبت (دیگر دو دفتر هم درست نمی کنند) و می دهند برای اصلاح امورشان و اگر یک دغل هم پیدا بشود آنوقت کم می شود ، اینطور نیست که همه باشند .

خمس تمام عایدی یک مملکت در سال رقم هنگفتی است که میتواند کشور را اداره کند و اگر یک روزی هم انشاءالله توانستیم ، توانستید که همان مالیات اسلامی را بگیریم و آن هم کم رقمی نیست ، البته از زکات خیلی نیست اما اندازه فقرا هست که دیگر فقیر را نمی گذارد وجود پیدا کند . اما خمس یک مالیات بسیار هنگفتی است و این مالیات بسیار هنگفت برای همه چیز است یعنی سیستمش طوری است که ، اینطور نیست که خیال بشود که برای فقرا است . خمس تمام عایدی تمام یک مملکت در هر سال یک قلم بسیار درشت است و این می تواند اداره بکند . اگر انشاءالله توانستید ، توانستیم همین سیستم اسلامی را که دیگر در مالیات هم هیچ احتیاج به اینکه یک چیز دیگری زاید بر آن باشد نداشته باشیم ، همین خمس تمام درآمدها و بسیار عادلانه است برای اینکه این بقال سر محله به اندازه خودش مالیات می دهد ، آن آدمی هم که صاحب کارخانه های کذاست

آن هم به اندازه خودش مالیات می دهد . این یک طور سیستمی

است که یک جور با عدالت رفتار شده و اگر چنانچه انشاءالله هم بشود ، که دیگر هیچ احتیاجی به اینکه مردم زاید بر آن چیزی بدهند ندارد و البته حالا که باز آن ترتیب نشده است و امید است که بشود و اگر بشود هم یک درآمد بسیار سرشاری است که شاید همه چیز ما را اداره بکند و انشاءالله مملکت صحیح و سالم بشود و خودتان اداره اش بکنید . مقصود عرضم این است که حتی رؤ سای مالیه وقتی که در آنوقت که من بچه بودم و در آن طرف ها بودم رئیس مالیه اش هم حراص بود نسبت به مردم و (را) چه می کرد واز ژاندارمری مثلا چه می کرد تا از مردم به زور چیز می گرفت ، به زور نه اینکه همان مالیات را مالیات و غلق به اصطلاح آنوقت که مالیات می گرفت و ماءمور هم غلق می خواهد و آنجا هم باید برود وقتی که وارد می شود باید آن کسی که به او وارد شد کدخدای ده چه بکند و چی برایش بیاورد . چه مصیبت هائی مردم داشتند از دست همین کسانی که به عنوان ماءموریت ، چه ماءمور مالیه بود چه ماءمور حکومت بود ، ماءمورین هم وقتی می رفتند مردم را عذاب می کردند و آنطور نبود که حضرت امیر (ع ) دستور می دهد که بروید صدا کنید آن آدم هایی که هستند برای زکات صدا کنید . بگوئید که (به حسب روایت ) که زکات تان را داده اید یا نداده اید؟ اگر گفتند داده ایم برگردید و آنها هم

تخلف نمی کردند . وقتی یک حکومت آنطور شد و مردم در مقابل خدا مسؤ ول شدند و خداوند را شاهد دیدند آنها هم تخلف نمی کردند و آنها هم مالیاتی را که باید بدهند می دادند ، زکات را می دادند ، خمس را می دادند .

امر بر جدیت مسؤ ولین در رفتار نیک با مردم و ایجاد یک محیط برادری

در هر صورت عمده این است که همه ماها بدانیم که مسؤ ول هستیم پیش خدای تبارک و تعالی و همه بدانیم که عقل هم اقتضاء می کند که به همانطوری که اسلام دستور داده با مردم رفتار بشود ، حکومت ها همانطور رفتار بکنند . وقتی که در صدر اسلام ماءمورین رامی فرستادند ، همان که سردار بود ، همان که استاندار بود امام جماعت هم بود یعنی اینقدر مورد اعتماد مردم بود و مردم او را به عدالت می شناختند که به او اقتدا می کردند و با او نماز می خواندند و همان هم جنگ می رفت و مردم هم به او احترام می کردند . اگر یک همچو چیزی بشود و ما بتوانیم که یک دستگاه دولتی ای که دولت اسلامی باشد ، با مردم باشد . شما الان الحمدلله تا یک حدودی پیش رفته است این . می دانید که ارتش همچو با مردم دور بود که در یک جمعیتی ارتش وارد نمی شد برای اینکه اگر می آمد تا او می آمد مثل اینکه لشکر مغول حمله کرده مردم می رفتند کنار و اگر مردم می خواستند بیایند توی اینها با سرنیزه کنارشان می کردند اینجور بود وضع ، حالا ما اینجا هر چند روز یک دفعه یک عده ای از

ارتش می آیند ، یک عده ای از ژاندارمری می آیند ، یک عده مردم دیگر ، همه مردم مخلوط به هم ، داخل در هم و همه با هم مخلوط و همه باهم یکصدا و همه اظهار اسلام ، اظهار اطاعت به احکام اسلام می کنند و این چقدر خوب است من به آنان می گفتم که شما حالا برایتان بهتر است که با دل راحت اینجا نشسته اید و نمی ترسید که کسی شما را اذیت کند و مردم هم نمی ترسند که شما اذیتشان کنید ، حالا وجدان کنید حالا وجدان شما راحت تر است یا آنوقتی که می ریختند و با سر نیزه مردم را ، خود آن آدمی هم که سرنیزه می کشد ناراحت است و وجدانش ناراحت است ، نمی شود انسان اینطور باشد . بله ، ممکن است یک وقت یک کسی اینقدر جنایت بکند که عادی بشود برایش ، لکن مردم عادی نمی توانند . این ارعابی که اینها ایجاد می کردند برای این بود که از ملت می ترسیدند . اصلا اساس ارعاب مردم و ترساندن مردم و عرض بکنم که دور کردن مردم از خودشان ، اساس این بوده است که اینها از بس که به مردم تعدی کرده اند ، از مردم می ترسند . حالا که از مردم می ترسند چه بکنند که ماءمون باشند؟ ایجاد رعب می کردند ، می ریختند عرض بکنم که توی مردم یک بساطی درست می کردند که مردم از آنها بترسند ، این مردم از آنان بترسند ، برای حفظ خودشان بود . خودشان به مردم بد

کرده بودند ، حالا اینطور می کردند که بترسند . این شاه سابق جراءت نمی کرد بیاید توی مردم ، هیچ امکان نداشت برایش که بیاید با مردم بنشیند . دو گل بود که آمده بود اینجا ، رفته بودند نزدیکی های بازار و با آن همه حفاظت و اینها ، دو گل پیاد شده بود رفته بود توی جمعیت ، برای اینکه او نمی ترسید از جمعیت ایران ، شاید در جمعیت خودش هم آنجا نمی ترسید . وقتی که اینطور بشود که بتواند یک سلطان مملکت ، فرض کنید یا یک نخست وزیر مملکت بتواند برود توی مردم ، با مردم باشد ، صحبت بکند ، حرف بزند ، چه بکند ، وقتی اینطور باشد خوب اساس به احترام . . . حکومتی اش اضافه اینکه مردم پشتیبان او هستند ، مردم او را چون پاسبان خودشان می دانند پشتیبانشان هستند اما وقتی که بگویند پاسبان عقرب است و می زند آدم را ، به اسم پاسبانی اخاذی می کند ، مردم را می چاپد خوب این دیگر معلوم است که مردم به او بدبین می شوند . اگر دیدند که روسای مالیه مثلا ، اینها یک قدری مالیات می گیرند یک قدری هم زیادتر از مالیات برای خودشان ، یک قدری هم ماءمورشان می رود چه می کند ، مردم حتی الامکان مالیات نمی دهند ، حتی الامکان بتوانند از زیر بارش فرار می کنند اما وقتی دیدند آنکه آمده است برای حفظ خودشان و برای حفظ مملکتشان و برای حفظ دارایی شان ، برای حفظ جانشان اینها دارند زحمت می کشند

، خوب قهرا آدم وقتی دید یک کسی به او کمک می کند به او محبت می کند ، آنوقت مالیات ها را با رضا و رغبت و با صورت گشاده به آنها می دهد . جدیت بکنید که با مردم رفتارتان خوب باشد . اینها بندگان خدا هستند ، با اینها رفتارتان خوب باشد . همه جا و همه کس همه مردم با هم جدیت بکنند که همه باهم خوب باشند ، یک محیط برادری ایجاد بشود . در مملکت اگر یک محیط برادری ایجاد شد ، محیطی که قرآن کریم می فرماید که مؤ منین اخوه هستند ، برادر هستند ، همه مؤ من ها با هم برادر هستند ، وقتی یک محیط برادری پیداشد ، صلح و صفا پیدا شد دیگر اینطور ناراحتی ها و اینطور چیزها در کار بشود ، نمی شود .

روش بررسی قانون اساسی و تصویب آن در دنیا نمونه است

انشاءالله خداوند همه شمارا تاءیید کند ، موفق باشید و همه را تاءیید کند که این بار که حالا در نیمه راه است به آخر برسانیم و این مجلس که بنا است درست بشود و بررسی قانون اساسی ، هر که نظر دارد نظر بدهد و بعد از نظر دادن به این مجلسی که بنا است درست بشود ، مردم خودشان این مجلس را تاءسیس بکنند آنجا آنها بررسی بکنند ، آنها تصویب بکنند بعد هم خوب مردم ، و من گمان ندارم که در دنیا ازاین فرمی که طرح شده است الان ، بهتر فرمی است که هست و در دنیا از این بهتر نداریم ما که در

اختیار ملت در دو دفعه باشد . در هر جا به اصطلاح اینها هیچ دموکراسیی بالاتر از این نیست که یک مطلبی در اختیار مردم دو دفعه قراربگیرد . مجلس مؤ سسان که درست می کردند یک دفعه اختیار مردم بود و آن این است تعیین آن آقا را بکنند . رفراندم اگر بود یک دفعه در اختیار مردم بود که یکی دیگر قانونش را بنویسد مثل فرانسه در جمهوری پنجمش کسان دیگر از اجزای دولت و وزارتخانه ها و اینها قانون را نوشتند ، یک چند نفری هم از مجلس شورا و اینها بود که بعد به رفراندم گذاشتند قانون اساسی شان را اما این قانون اساسیی که الان بنا هست بر آن ، دو دفعه در اختیار مردم است ، یک دفعه اینکه مردم این اشخاصی که اطلاعات دارند از قوانین ، اطلاعات دارند از اسلام اطلاعات دارند از آن ، برای مردم هستند ، دلسوزند برای مردم ، امین هستند ، یک همچو اشخاصی را تعیین کنند برای بررسی قانون اساسی و درست کردن و اینطور چیزهایش ، به این هم اکتفا نکنند باز یک دفعه دیگر در اختیار مردم بگذارند که حالا بعد از اینکه نمایندگان شما این را تصویب کردند یا تصدیق کردند به اینکه این بسیار خوب است و صحیح است و موافق با اسلام است و موافق با مصلحت کشور است ثانیا بیایند به مردم بگویند آقا اینی که ، کسانی که شما تعیین کردید ، تعیین کردند ، بیائید باز خودتان هم باز بفرمائید . در دنیا یک همچو چیزی نیست و حالا هم که می بینید

که بعضی ها نق نق می زنند اینها همانها هستند که نمی خواهند این مملکت یک آرامشی پیدا بکند . هر جایش را بگیری باز یک صدایی دیگری در می آورند ، هر جایش را ، مردم را شما از اینجا بشناسید ببینید که حرف هائی که می زنند روی چه اساسی دارد . اینهائی که الان دارند هی داد و قال می کنند اینها خوب ، حرفشان چیزی نیست که قابل ذکر باشند لکن ببینیم چه جور اشخاصی نق می زنند راجع به همین معنا هم که بهترین ترتیبی است که در دنیا واقع شده است و می خواهد واقع بشود . برای همین هم باز یک اشخاصی اشکال می کنند . این برای یا می خواهند اظهار فضلی بکنند ، خوب آن مانعی ندارد ، خوب اشخاصی دلشان می خواهد اسمشان توی روزنامه باشد و اظهار فضلی بکنند ، اظهار روشنفکری بکنند ، ما مضایقه از این نداریم که آقایان اظهار فضل خودشان را بکنند لکن جوری نباشد که بخواهند یک مطلبی را که می خواهیم زودی تمام بشود و این مملکتی که الان توطئه دارند می کنند توطئه ها جمع به هم بشود و یک وقت خدای نخواسته بعد از دو سه سال که قانون اساسی را ما تا دو سه سال طول بدهیم و مجلس مؤ سسان تا دو سه سال ، این اسباب زحمت بشود . و بهترین طریقی که اصلا در دنیا هم سابقه دارد یعنی به استثناء آن جهتش خود مردم و وکلایشان را تعیین می کنند و چیز ، رفراندم سابق دارد و بررسی از قانون اساسی

هم با اهل خبره این هم سابقه دارد در فرانسه ای که این به قول همین شماها ، یعنی به قول همین روشنفکرها ، مهد آزادی و مهد دمکراسی است این سابقه دارد این بهتر از آن است . برای اینکه آنجا از وزرا و از نخست وزیری و از اشخاصی که منتخب مردم نبوده است با چند نفر هم از منتخبین مردم ، اینها با هم جمع شدند ، این منتخبین در غیر این جهت ، آنها هم منتخب برای این جهت نبودند . مجلس شورا و مجلس سنا منتخب برای نگاه کردن درقانون اساسی نبوده ، انتخاب کرده اند اما نه انتخاب برای قانون اساسی ، از منتخبین آنها که انتخاب برای قانون اساسی هم نبوده و از وزرا و از امثال اینها یک گروه هایی جمع شدند با هم ، تدوین کردند ، اینکه تدوین شد به آراء عمومی گذاشتند راءی دادند این تمام شد . این بهتر است که دیگر بالاترین (به اصطلاح شما) دمکراسی در دنیا و مهد آزادی اینطور درست کرده است یا اینکه حالا ایران که شماها روشنفکرها اعتقادتان این است که یک مملکتی است که مردمش هیچ نمی فهمند عرض بکنم همچو اهانت می کنید به مردم و همچو خودتان را باختید در مقابل غرب که خیال می کنید ما هیچ چیز نداریم و آنها همه چیز دارند ، حالا آن بهتر است یا این بهتر است ؟ در همان معنائی که مهد عرض بکنم آزادی و اساس و دمکراسی است آن بهتر است یا این که آنی که می خواهد بررسی کند در قانون اساسی ،

منتخب خود مردم باشد و بعد از این هم که چیز شد خود مردم راءی بدهند . آنی که بهترین طریقش به خیال آنها بوده ، این است که یک اشخاص دیگری این را بررسی بکنند که مبعوث از مردم نیستند و بعد مردم خودشان راءی بدهند . ما می گوئیم نه ، آنی هم که می خواهد بررسی بکند ، آن هم مبعوث از مردم ، بعد هم خود مردم راءی بدهند . دیگر بهتر از این چیزی اصلا نیست و این نق نق ها هم جز اینکه یا اظهار فضیلت است (که هیچ مضایقه ای نیست ) یا خدمت به این است که نگذارند درست بشود بلکه این پالیزبان !!! نمی دانم !!! و این اویسی و اینها که در سر حدات دارند فتنه می کنند بلکه بتوانند ، لکن آقایان باید بدانند دیگر گذشت ، نمی توانند و نمی شود این چنین چیزی . انشاءالله همه موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 1 / 4 / 58

بیانات امام خمینی در دیدار با سفیر یمن شمالی

بسم الله الرحمن الرحیم

تشکر می کنم از اینکه به ملاقات من آمده اید و همین طور از ملت شما . اسلام یک دین آسمانی است که برای ارشاد ملت ها و رفع اختلاف بین آنان و هدایت به کمالات انسانی و رفع ظلم و بیدادگری آمده است لکن مسلمین مجموعا و تقریبا همین طور دولت های اسلامی از آن سری که اسلام برای آن آمده است یا غافل بودند و یا تغافل کردند و همه گرفتاری هائی که برای مسلمین در طول تاریخ ایجاد شده است برای همین جهت است

که از تعلیمات اسلام دور بودند و نتوانستند آن هدایتی را که اسلام برای آن آمده است ادراک کنند و یا به واسطه اغراضی که داشتند نتوانستند انجام بدهند . مشکل عمده مسلمین همان دوری از اسلام و قرآ ن است و اگر مسلمین به حسب امری که خدای تبارک و تعالی فرموده است : (و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) اگر به همین یک امر و نهی عمل می کردند تمام مشکلاتشان ، مشکلات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادیشان رفع می شد و هیچ قدرتی نمی توانست با آن مقابله کند لکن مع الاسف به واسطه غفلت بعضی و عدم توجه بعضی و تغافل بعضی از این امر محروم ماندند و تا این امر الهی تحقق پیدا نکند باید مسلمین انتظار گرفتاری های بیشتر داشته باشند . مشکل دیگری که هست عدم تفاهم بین دولت ها و ملت است . جدائی ملت از دولت بلکه رو در رو قرار گرفتن آنها موجب ضعف آنها و گرفتاری دولت و ملت شده است و تا این مشکل خود را دولت ها رفع نکنند ، روی سعادت را نخواهند دید و همیشه گرفتار دست خیانتکاران و اجانب خواهند بود . من از خدا می خواهم که مسلمین را بیدار و آشنا به وظائف اسلامی بکند .

تاریخ : 1/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن کاراته ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله خداوند به همه شما توفیق بدهد و قدرت شما را ، هم قدرت جسمی و هم قدرت روحی عنایت کند .

الان مملکت ما احتیاج به قدرت روحی دارد و هم احتیاج به قدرت جسمی . و امیدوارم که شما در هر دو مرتبه

، هم درجانب روح و هم در جانب جسم خودتان را تقویت کنید . و تقویت در جانب روح به این است که توجه تان به خدای تبارک و تعالی زیاد باشد ، اتکائتان به قدرت لایزال حق تعالی باشد و نظرتان نظر الهی باشد و تبعیت از احکام خدا بکنید و در جسم و جان هر دو فداکار اسلام باشید و همه فداکار اسلام باشید . و من امیدوارم که در پناه اسلام همه قدرت ها ، همه قواه ها قدرتمندتر بشوند ، قوت دارتر بشوند و شماها انشاءالله برای مملکت آبرومندی تهیه کنید و مملکت ما را معروف کنید در همه جا ، چنانچه در این نهضت بحمدالله همه جا معروف شد و همه با چشم احترام به این ملت نگاه می کنند و عمده این است که از این به بعد هم ما این احترام را حفظ بکنیم ، به اینکه همه با اخلاق اسلامی و با آداب اسلامی باشیم تا انشاءالله این قدرت و این قوت در جای خودش خرج بشود و نهضت اسلامی ما به ثمر برسد . خداوند انشاءالله شما را سعادتمند کند در دنیا و در آخرت .

تاریخ : 1 / 4 / 58

پاسخ امام خمینی به نامه آقای یوسف کرمعلی

بسمه تعالی

جناب آقای یوسف کرمعلی دامت توفیقه

نامه جنابعالی و اعضای محترم جمعیت خوجا اثنی عشری کشور کنیا واصل گردید . از اظهار تبریک و پشتیبانی از استقرار جمهوری اسلامی در کشور ایران که نموده بودید ، متشکرم و از خدای تعالی عظمت و موفقیت عموم مسلمانان جهان و پیروزی آنان را بر دشمنان خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ

: 2 / 4 / 58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان لنگرود و پاسداران انقلاب اسلامی همدان

رسالت انبیا ، تزکیه نفوس و مهار جهات مادی افسار گسیخته انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

من چند کلمه با آقایان و خواهران د ر مفاد این آیه شریفه که آن خواهر خواند عرض کنم . خدای تبارک و تعالی می فرمایند که من منت گذاشتم بر مردم به اینکه پیغمبر را فرستادم که آیات مرا برای مردم تلاوت کند (ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ) تزکیه رامقدم ذکر فرموده است از علم ، از حکمت . آیات شریفه قرآن در هر ذره از آن نکات هست . جهت اینطور نیست که مثل یک نویسنده باشد که مقدم و مؤ خر بودنش ممکن است که در نظر نباشد . تلاوت آیات شریفه ، خوب همان رسالت است یعنی رسول آمده است که آیات قرآن را بر مردم تلاوت کند ، تلاوت برای چه ؟ تلاوت کند و مردم را تزکیه کند ، نفوس مردم را تزکیه کند تطهیر کند .

انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوی و جنبه ظاهری . جنبه ظاهری همین است که می بینید و همین دنیاست که می بینید و همین مادیات است که مشهود است و جنبه معنوی جنبه دیگری است که ماورای این عالم است ، در انسان است . اما انسان مجموعه همه عالم است کانه خدای تبارک و تعالی دو نسخه موجود فرموده اند : یک نسخه تمام عالم ، یک نسخه کوچک این است . انسان عصاره همه موجودات عالم است یعنی در انسان همه چیز هست و خدای تبارک و تعالی توجه و عنایت فرموده است و منت گذاشته است بر انسان به اینکه پیغمبرانی فرستاده است برای اینکه هم آن جهت

معنویت را که اهم است و تمام نظر به اوست تربیت کند ، تزکیه کند مردم را ، تهذیب کند مردم را ، تعلیم بدهد مردم را ، حکمت تعلیم کند ، کتاب تعلیم کند و هم این جهات مادی افسار گسیخته رامهار کند . اینها که مادی هستند مادیت را به طور افسار گسیختگی توجه به آن دارند و انبیا آمده اند که همین مادیات را و همین امورات مادی که انسان نسخهای از آن هم هست ، عصارهای از آن هم هست و انسان را طوری تربیت کند که مادیات هم در مهار معنویات باشد . اصل اساس ، معنویات اوست . اصل اساس این است که هیچ تعلیم و تربیتی در دنیا و هیچ رژیمی در عالم (از تمام رژیم ها که بگیرید) توجه به آن معنویت انسان ندارند . اینکه توهم می شود که فرق ما بین رژیم اسلامی و انسانی با سایر رژیم ها این است که در این عدالت هست ، این صحیح است لکن فرق این نیست ، فرق ها هست ، یکی از فرق هایش قضیه عدالت اجتماعی است . هیچ یک از رژیم دنیا غیر از این رژیم توحیدی انبیا توجهش به معنویات انسان نبوده است ، در نظر نداشته است که معنویات را ترقی بدهد . آنها همه در دنبال این بوده اند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادی در عالم ایجاد بشود و انبیا اصلش آمده اند برای تزکیه نفوس انسانی ، تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهارکردن این طبیعت که انسان قبل از مهار کردن

طبیعت به دست انبیا به طور اصلاح همه چیز را می خواهد . در انسان کما اینکه یکی از موجودات عالم است که یک حیوانی است منتها حیوان قابل تربیت . هیچ یک از چیزهائی که در انسان ، قوائی که در انسان است محدود نیست . انسان شهوتش محدود نیست به اینکه نظام داشته باشد مثل سایر حیوانات ، بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است . غضب انسان محدود نیست به اینکه در یک موردی اعمال غضب بکند ، در یک موردی نکند ، غیر محدود است . این مثل این است که سلطه بر سایر کشورها ، بر سایر گروه ها محدود نیست که با یک نظمی بر آنها غلبه کند ، غیر محدود است . انسان شهوتش همچو غیر محدود است که هیچ مرزی ندارد ، هیچ فرقی مابین افراد نیست ، اگر غضب کند مرزی ندارد که در آن مرز محدود باشد . مهار تا نشود ، تا اشخاصی که باید مهار کنند این قوای انسان را ، تا مهار نکنند غیر محدودی و مطلق است . انبیا آمده اند که با تعلیم و تربیت الهی و با تزکیه نفوس مهار کنند این قوه های غیرمحدود انسان را .

بر طبق موازین کتاب و سنت اعمال قدرت کنید

این مقدمه را که من عرض کردم برا ی این است که ماالان در معرض یک خطر عظیم واقع هستیم که این خطر از خطر رژیم سابق برای ما بیشتر است و آن خطر افسار گسیختگی است . خطر افسار گسیختگی که انسان بعد از اینکه خودش را آزاد دید ، بعد از اینکه دیوارهای استبداد را شکسته دید ، بعد

از اینکه از زندان 35 میلیونی بیرون آمد ، حالا افسار گسیخته بشود ، هر چه می خواهد بکند ، یعنی برخلاف این تعلیماتی که انبیا از صدر عالم تا حالا آورده اند که مهار کنند این قوای انسان را ، مهار کنند این قدرت هائی که انسان دارد ، مهار کنند این شهواتی که انسان دارد ، حالا که ما ، ملت ما به واسطه همتی که کردند و به واسطه همتی که کردند و به واسطه آن ایمانی که داشتند خدای تبارک و تعالی آنها را موفق کرد و غالب شده اند بر طاغوت ، حالا مهار گسیخته بشود . این خطر ، خطر بزرگی است که تعالیم انبیا را به باد می دهد ، زحمت های رسول اکرم را به باد می دهد ، آبروی اسلام را از بین می برد . الان آبروی اسلام بسته است به اعمال شما مردم ایران که مردم عالم متوجه اند به اینکه ببینند چه می کنید . اینکه الان آزادی به دست شما آمد و از اختناق بیرون رفتید ، آیا چه می کنید؟ آیا افسار گسیخته شدید؟ دیگر حدی ندارد کارها؟ مرزی ندارد کارها؟ پاسدارید و تفنگ دارید و قوه دارید و قدرت دارید و به خانه ها می ریزید ، مال مردم را می برید ، هتک آبروی مردم را می کنید؟ یا نه ، تربیت ، تربیت اسلامی است ، حد و مرز دارد ، حدود دارد در اسلام ، اگر چنانچه یک کسی با دیگری هم دشمنی داشته باشد (که در اسلام نباید داشته باشد) اگر چنانچه کسی فرزند کسی را

کشته باشد ، حقی که اسلام به او داده این است که روی موازین آن را قصاص بکنند هیچ حق دیگری ندارد یعنی اگر چنانچه فرزند یک نفر را ، فرزندهای یک نفر را ، عشیره یک نفر را ، یک نفر قتل عام بکند و همه را بکشد ، در اسلام این است که این را باید قصاص کرد بیش از این حقی برای کسی قائل نیست ، یک فحش حق ندارد بدهد ، یک سیلی حق ندارد بزند .

آیا امروز که قدرت دست مردم آمده است و در مقابل قدرت ها خود مردم هم قدرت پیدا کرده اند ، پاسبان ها قدرت دارند ، سپاهی ها قدرت دارند ، آیا قدرت را روی موازین کتاب و سنت ، روی تعلیمات رسول اکرم صلی الله علیه و آله اعمال می کنند ، یا هر چه پیش آمده ، آمد . حالا که قدرت داشت ، هر جا که می تواند این قدرت را اعمال می کند ، دنبال این نیست که روی حق باشد ، دنبال این نیست که روی عدالت باشد ، دنبال این است که اعمال قدرت خودش را بکند ، همان افسار گسیختگی که حیوانات دارند ، حیوانات افسار گسیخته اند ، میزان ندارد کارشان انسان را که انبیا تربیت می خواهند بکنند ، می خواهند محدودش کنند به حدودی ، روی قوانینی ، روی مرز و بومی باشد . آیا امروز که ایران یک مرکزی شده است که چشم های دنیا به این مرکز دوخته شده و همه عالم دارند دانشمندانشان مطالعه می کنند در احوال این مملکت و این

ملت ، آیا این ملت حالا دنبال این مطلب هست که ما یک کاری بکنیم که حفظ آبروی اسلام بشود؟ما می گوئیم جمهوری اسلامی ، آیا رباخورها به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و باز مشغولند؟ آیا آن اشخاصی که ظلم می کردند و حالا قدرت دست یک اشخاص دیگر افتاده و اینها با قدرت هستند ، به جمهوری اسلامی معتقد هستند؟اگر معتقد هستند به جمهوری اسلامی ، باید حکومت اسلامی مثل حکومت علی ابن ابیطالب سلام الله علیه باشد . مردمی که در این حکومت زندگی می کنند همه اسلامی باشند ، تابع باشند . اینطور نباشد که کارهائی بشود که در خارج منعکس بشود که اینها یک مشت وحشی بودند ، وقتی که از دام بیرون افتادند خودشان وحشت کردند . مسؤ ولیت خطیر روحانیون در حفظ حیثیت اسلام برادرهای من ! خواهرهای من ! امروز آبروی اسلام بسته به اعمال ماها ، اعمال شماهاست ، امروز آبروی اسلام بسته به اعمال روحانیون است . روحانیون که مربی انسان ها هستند به جای انبیا نشسته اند ، مبعوث از طرف انبیا هستند . آبروی اسلام امروز ، آبروی اسلام در ایران و امروز بسته به اعمال همه است و خصوصا روحانیون . اگر خدای نخواسته از این طایفه یک اشتباهی صادر بشود ، یک خطایی صادر بشود ، این به پای اسلام تمام می شود . متوجه باشید که مسؤ ولیت بزرگ است ، همه مسؤ ولیم ، همه مسؤ ولید لکن روحانیون بیشتر مسؤ ولند . مبادا یک وقت اعمالی صادر بشود از این طایفه که همانطور که گفته می شود و اشخاص

مغرض گفته اند و می گویند که ما از زیربار دیکتاتوری رضاخان بیرون آمدیم و زیر بار دیکتاتوری آخوندها واقع شدیم . آخوند دیکتاتور نیست و دیکتاتور آخوند نیست . اگر رسول اکرم ، امیرالمومنین (سلام الله علیه ) خدای نخواسته دیکتاتور بودند ، آخوند هم باید دیکتاتور باشد لکن آنها نبودند ، آنها هیچ وقت اعمال قدرت را بر غیر موضعش نمی کردند ، آنها بودند که به حسب نقل وقتی که حضرت امیرسلام الله غلبه کرد بر یک دشمن و او تف انداخت به صورت امیرالمومنین ، پاک کرد . گفته می شود که آمدند بعد او را از بین بردند و از ایشان سؤ ال شد ، گفت ترسیدم که برای خدا نباشد برای این باشد که او به من اهانت کرده . اهانت را ، اهانت به یک موجودی که هر که او را اهانت کند واجب القتل است ، هر که به رسول خدا اهانت کند ، هر که به ائمه خدا اهانت کند واجب القتل است ، در عین حال برای اینکه خودش بوده و حقی برای خودش بوده و می خواسته که خالص باشد این کاری را که می فرماید ، تحمل کرد تااینکه مبادا یک وقت یک خللی در قصد واقع بشود . آقایان علماء اعلام مسؤ ولیتشان زیاد است چنانچه شغلشان از همه شغل ها شریفتر است . شغل ، شغل انبیا است و مسؤ ولیت انبیاء و همه و همه مسؤ ول هستیم . همه هستیم که باید با رعایت صحیح رفتار کنیم (کلکم راع ) همه باید مراعات حدود بکنیم . مراعات اموری را

که باید بکنیم ، بکنیم . همه باید بنده خدا باشیم ، بنده خدا در احکام ، هر چه فرموده است عمل بکنیم ، نه هر چه خواستیم . امروز آبروی اسلام بسته به اعمال شما آقایان ، شما برادرها ، شما خواهرها و بالاتر علما ، برای اینکه علما در راءس هستند و اگر در راءس یک خطائی خدای نخواسته واقع بشود سرایت می کند ، در راءس علما هستند و اگر در راءس یک خطائی واقع بشود مردم او راپای انبیا دارند و می گویند تعلیم آنهاست ، لااقل دشمن های ما می گویند اسلام همین بوده است . الان دشمن ها دنبال این هستند که این نهضت را ، این نهضت اسلامی را یک کاری بکنند که لکه دار بشود . شکست مهم نیست ، لکه دار شدن مهم است . اگر ما با آبرومندی شکست بخوریم اهمیتی ندارد ، انبیا هم شکست خوردند ، اگر نهضت ما خدای نخواسته با آبرومندی از بین برود آبرو محفوظ است ، در تاریخ محفوظ خواهد ماند . شکست بخوریم ، حضرت امیر هم از معاویه شکست خورد ، اما اگر شکست معنوی بخوریم ، اگرحالا که اسلام دست ما آمده است ، امانت است پیش ما ، اگر ما به این امانت خیانت بکنیم ، اگر خدای نخواسته از حدود تجاوز بکنیم ، این نهضت آلوده می شود و در خارج گفته می شود این هم اسلام ، پای اسلام حساب می کنند نمی دانند که اسلام این نیست . اگر ما خطا بکنیم ، ما خطا کاریم نه اسلام . کاری نکنید و

کاری نکنند و علما کاری نکنند و بزرگان قوم کاری نکنند و متفکران کاری نکنند که اسلام لکه دار بشود ، که مکتب لکه دار بشود . ما خودمان از بین برویم اشکالی ندارد ، نهضتمان هم از بین برود اشکالی ندارد لکن اگر خدای نخواسته مکتبمان از بین برود ، مکتب ، مکتب توحید است ، مکتب اسلام است ، مکتب خداست . اگر ما کاری بکنیم که این مکتب لکه دار بشود ، در دنیا بگویند که وقتی که کار به دست خود مردم افتاد ، وقتی کار به دست پاسداران اسلام افتاد ، گفتند ما پاسداران اسلامیم ، اگر کار به دست علمای اسلام افتاد ، گفتند ما علمای اسلام هستیم ، ما جانشین انبیا هستیم ، اگر یک وقت خطا واقع بشود ، این مساءله از آن خطاهای کوچک نیست ، امروز مسائل بزرگ است ، امروز خطاها کوچکش هم بزرگ است ، امروز اسلام در دست ماست تا ما چه بکنیم ، قرآن کریم در دست ماست تا ما چه بکنیم . آیا کاری بکنیم که به ما بگویند که این هم اسلام ؟پای اسلام حساب می شود .

پاسداران قرآن و اسلام باشید برادرها! از پاسداری خوب پاسداری کنید . محور اسلام باشید . پاسدار اسلام و قرآن باشید . پاسداری از اسلام بکنید . همین دیروز به من اطلاع دادند که یک پاسداری در قم یک کسی را همینطور کشته است . (یکی از حضار :(برادر ایشان است ) برادر هر کس باشد باید کشته بشود باید ، بله ؟ امام در جواب سخنان یکی از حضار سؤ ال

می فرمایند: برادر مقتول است ؟ قصاص می شود ، شما حق دارید او را قصاص کنید و به دست شما می دهند و کشته خواهد شد . من امروز گفتم باید کشته بشود . هر که قدرت دستش هست هر کاری می خواهد نباید بکند . موازین دارد ، میزان دارد مطلب . کشتن یک مسلمان میزان دارد ، بیخود است مگر؟ کشتن یک بشر میزان دارد بی میزان نمی شود کسی را کشت .

من امیدوارم که خداوند ماها را بیدار کند . خداوند ماها را هوشیار کند . خداوند به ما ایمان عنایت کند . خداوند انشاءالله شما را سعادتمند کند . خواهران و برادران من را هر جا هستند سعادتمند کند و از عهده این مسؤ ولیت بزرگی که بردوش همه است انشاءالله با توفیق خدای تبارک و تعالی همه از این عهده بیرون بیائیم . خداوند همه را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2 / 4 / 58

پاسخ امام خمینی به تلگرام لئونید برژرف

بسمه تعالی

حضرت لئونید برژنف صدر هیات رئیسه شورایعالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی

از پیام محبت آمیز آن حضرت و ابراز محبتی که نسبت به جمهوری اسلامی ایران ابراز داشته اید کمال تشکر را دارم . از خداوند تعالی سعادت و رستگاری ملل اتحاد جماهیر شوروی را مسئلت داشته و امیدوارم جمهوری اسلامی ما که بر اساس اتحاد کلمه و بر مبنای پر ارج انقلاب اسلامی و محو رژیم طاغوتی بنا شده ، در همبستگی و اتفاق ملل جهان و آسایش ابناء بشر نقش ارزندهای ایفاء نماید و جناب آقای دکتر محمد مکری حامل این پیام هستند آرزو دارم ملت

های جهان در راه صلح و آرامش همچنانکه خواست اسلام و ملت ماست پیوسته کوشا باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/4/58

پیام امام خمینی به اهالی آذربایجان در مورد کمک به سیل زدگان

بسم الله الرحمن الرحیم

حادثه دردناک و آتش سوزی و سیل ویران کننده در تبریز که موجب وفات بعضی از برادران شده است ، موجب کمال تاسف و تاثر است . به خانواده های برادران آذربایجانی که پیوسته در مسیر انقلاب اسلامی بوده اند و از جان و مال دریغ نکرده اند تسلیت عرض می کنم و از خدای تعالی صبر و اجر آنان را خواستارم و دولت جمهوری اسلامی و موسسه شیر و خورشید سرخ و استاندار آذربایجان موظفند هر چه زودتر به ترمیم خسارات وارده بر برادران عزیزمان بشتابند و از برادران آذربایجانی تقاضا می کنم که با همت والای خود برادران عزیز خود راکمک نمایند و اگر از بابت سهم مبارک امام علیه السلام همراهی نمایند ، مورد قبول و مرضی ولی عصر عجل الله فرجه الشریف است .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/4/58

بیانات امام خمینی در دیدار با طلاب و روحانیون شهرستان تبریز

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که شما آقایان که در این راه قدم برداشتید و در مدرسه دینی و علمی وارد شدید ، بعدها ازذخائر این امت و از مبلغین اسلام باشید . راه ، راه خوبی است و خطرناک . راه خوبی است که راه انبیاست ، انبیا ، هم برای تربیت بشر آمده اند و علماء امت هم مربیان بشر باید باشند . پس شغل ، شغل انبیاست راه ، راه انبیاء خطرناک است که اگر ما به وظایف محوله خود عمل نکنیم ، غیر از این است که دیگران نکنند . اگر یک بقال ، یک کارمند ، یک شخصی که سمت روحانیت ندارد ، یک کار زشتی خدای نخواسته

انجام بدهد ، این برای خودش عیب است اما اگر شما انشاءالله روحانی شدید و هر کدامتان در یک بلدی یا در یک مملکتی انشاءالله سرشناس شدید و مروج دین اسلام ، اگر خدای نخواسته یک انحرافی در شما پیدا بشود . این انحراف ، انحرافی نیست که مثل سایر مردم باشد . شما نشانه خدا هستید ، نشانه اسلام انشاءالله خواهید بود و کسی که نشانه خدا و نشانه اسلام است ، باید همه حرکاتش ، همه سکناتش ، همه اعمالش ، همه گفتار و کردارش الهی باشد ، روی موازین الهی باشد . مردم به روحانیون نظر دارند ، توجه دارند ، توجه به پیغمبر اکرم که اینها نمایندگان پیغمبر اکرم و امام زمان سلام الله علیه هستند . اگر خدای نخواسته از اینهائی که نماینده هستند از طرف اولیاء خدا ، از طرف رسول خدا ، اینها اگر یک وقت ، یک انحرافی از آنها پیدا بشود ، شاید اشخاص غرضمند این را به پای اسلام حساب کنند ، خیال کنند تعلیمات اسلامی اینطور است و لهذا راه ، راه پر خطری است و راه شریفی . جدیت کنید که از این راه پر خطر خوب عبور کنید که این صراط است . صراط مستقیم الهی از اینجا شروع می شود . جسر جهنم از دنیا تا بهشت امتداد دارد و شما الان در بین راه هستید و در صراط هستید . توجه کنید که این راه را منحرف نشوید . مستقیم این راه را تا بهشت انشاءالله با سعادت پیدا کنید و توجه داشته باشید که شما درآتیه انشاءالله در آتیه

مربی مردم هستید و مربی مردم باید خودش منزه باشد ، مهذب باشد . توجه داشته باشید که آخوند شغلش بزرگترین شغل ها و مسوولیتش بزرگترین مسؤ ولیت هاست . یک شخص روحانی می تواند یک ملت را نجات بدهد و یک شخص روحانی می تواند یک ملت را به تباهی بکشد . توجه داشته باشید که مبادا از آن اشخاص بشوید که یک ملت رابه تباهی بکشید . از آن اشخاص باشید که یک ملت را به سعادت برسانید ، یا شعاع شما در هر جا هست ، آنها را به سعادت برساند . با ارشاد شما مردم هدایت بشوند . نکند که یک وقت با عمل شما ، با قول شما ، با رفتار شما یک اعوجاجی در مردم پیدا بشود ، یک انحرافی پیدا بشود . این انحراف برای شما ضررش زیاد است . شما انشاءالله بعد که هر یک از علمای اعلام شدید ، توجه کنید که در خلال تحصیل علم ، تقوا تحصیل کنید ، مهذب بشوید ، اخلاقتان را مهذب کنید ، اعمالتان را مهذب کنید . باید بر طبق کتاب و سنت باشد که شما خودتان کتاب و سنت بشوید یعنی کتاب و سنت عملی . روحانی باید طوری باشد که مردم وقتی که او را دیدند به یاد رسول خدا بیفتند و شما این بار را به دوش گرفتید و باید این بار را به سلامت به آخر برسانیدو مردم را هدایت کنید . خداوند شما ودوستان شما و رفقای شما که در مدرسه و در سایر مدارس هستند همه را سلامت و سعادت عنایت کند و

همه شما را خداوند از علمای اعلام مهذب که برای خدا قدم برداشتید قرار بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان صنعت نفت تهران

هجوم اشخاص فرصت طلب وقبضه امور ، پس از پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

من این جهت رامی دانم که این نهضت و انقلاب تا رفتن رژیم شاه و به هم خوردن این دستگاه ظلم خوب جلو رفت ، لکن بعد از این پیشرفت ، یک آزادی پیدا شد و آن اختناق ها از بین رفت و اشخاصی که فرصت طلب بودند از اطراف به ایران هجوم آوردند و کارها را به وسائلی قبضه کردند و نمی گذارند کارها به صورت اسلامی پیش برود . این را من می دانم ، این انحصار به شرکت نفت ندارد ، در سایر جاها هم همین مسائل هست و از همان افراد ناصالح هستند ، بلکه بسیاریشان از همان رژیم سابق الان هستند ، وجود دارند و تصفیه نشده اند لکن الان یک قدری باید آقایان صبر کنند تا این مراحلی که مراحل ابتدائی است ، از آنها بگذرند بعدش مشغول تصفیه بشوند و یک تصفیه صحیح بشود کرد .

ما می خواهیم یک مملکتی باشد اسلامی ، اشخاصی که اداره می کنند این مملکت را ، اعتقاد به اسلام داشته باشند و اسلام مبنای اعمالشان باشد ، نه اشخاصی که به اسلام خیلی توجه ندارند . اینها باید تصفیه بشوند لکن ما برای مصالحی عجالتا این مطلب را مسکوت عنه گذاشتهایم و در عین حال که می دانیم بعضی افراد ، افراد غیرصالح هستند و در خصوص شرکت نفت هم به من اطلاعاتی داده اند که روی یک روابطی دارد پیش می رود لکن من

باز در این باب سکوت کردم که عجالتا این مسائل اصلی مان حل بشود ، بعد از اینکه این مسائل اصلی حل شد ، آنها آسان است ، مشکل نیست ، آنها در یک روز تصفیه می شوند ، یا دو روز تصفیه می شوند . و من امیدوارم انشاءالله یک روز یک رژیم اسلامی با محتوای اسلامی داشته باشیم ، نه فقط لفظ اسلام باشد و عمل ، عمل طاغوتی . الان در بعضی جاها لفظ اسلام است و فقط گفته می شود اسلام ، آنهائی که الان اعتقاد به اسلام ندارند کلمه اسلام را می گویند ، برای اینکه می دانند الان اسلام خریدار دارد و آنها هم یک اشخاصی هستند که دنبال این هستند که مشتری پیدا بکنند این مشتری آن روز که طاغوت بود ، طاغوت بود و اسم او را می بردند ، حالا که اسلام است اسلام می گویند . این فرق نکرده ، فرق ، این مشتری است که ببیند ، دنبال مشتری می گردند که مشتری هر جور هست ، آنها هم خود را آنجوری کنند . لهذا ما هم نه اینست که توجه نداریم که اینهائی که اینطور هستند و بعضی شان هستند که معلوم نیست اعتقاد به اسلام داشته باشند و بعضی هم ندارند ، لکن معذلک یک مصالحی الان اقتضا می کند که این مطالب اول مستقر بشود ، یک حکومت ، حکومت انتقالی به حکومت استقراری تبدیل بشود و مجلس پیدا بشود و وقتی مجلس از اشخاص ملی بوجود آمد حل خواهد شد . ما امیدواریم که انشاءالله بتوانیم مردم را هدایت کنیم

به اینکه چه اشخاصی را به مجلس بفرستند ، وقتی مجلس یک مجلس ملی اسلامی شد این مسائل دنبالش حل است . اینکه من راجع به بسیاری از افراد که می دانم افراد سالمی نیستند ، سکوت کردم ، این برای همین مصلحت است و انشاءالله امیدوارم که موفق بشوید شما وهمه به اینکه خدمت بکنید به این کشور و بدانید تا برنامه اسلام نباشد خدمت صحیح نخواهد بود . از اشخاصی که به اسلام توجه ندارند ، توقع اینکه خائن نباشند هیچ وقت نداشته باشید ، آنها دنبال این هستند که یک راهی پیدا بکنند برای مقاصد خودشان ، هر راهی که پیدا شد ، هر راهی که هر روزی پیدا شد آن راه را می گیرند .

همه اقشار از اختلاف و تفرق که مضر برای اسلام و ملت است پرهیز کنند

من امیدوارم که انشاءالله همه توجه بکنند ، همه قشرها به اسلام توجه بکنند ، و این اختلافات و این مسائل که همه مضر برای کشور ماست ، همه مضر بر ملیت ماست ، برا سلام ماست ، از اینها دست بردارند ، گروه گروه نشوند ، این گروه گروه شدن اسباب این می شود که مسائل عقب بیفتد . هر گروهی و دستهای جمع می شوند ، یک گروه درست می کنند ، مااین گروه ها را همه ادغام کردیم ، دور هم جمع کردیم تا یک قدرت بزرگ شدند که آن قدرت های ابر قدرت را شکستند ، حالا آقایان دوباره برگشتند گروه درست کردند ، هر روز هم یک گروهی پیدا می شود که اگر چه عددشان چیزی نیست ، ادعایشان زیاد است نه واقعیتی دارند و نه یک برنامه ای دارند ،

هیچ چیز نیست لکن همین مقدار که گروه کذا ، گروه کذا ، حزب کذا ، همین ها مضر به حال مملکت ماست . ما می خواهیم این گروه ها برگردند یک گروه بشوند و آن گروه ، گروه اسلامی که برای این مملکت مفید باشند ، خدمت بکنند به این کشور این نابسامانی هائی که هست ، این خرابی هائی که هست ، ترمیم بکنند . این اختلافات و گروه گروه درست کردن نمی گذارند خرابی ها ترمیم بشود ، نمی گذارد دولت کارش را انجام بدهد ، نمی گذارد که مردم به کارشان برسند البته ممکن هم هست که سوء نیت نداشته باشند . لکن فهمشان خیلی نیست و ادراکشان زیاد نیست ، فهم سیاسی ندارند ، خیلی دم می زنند از اینکه ما کذا هستیم ، لکن فهم سیاسی ندارند . اگر فهم سیاسی داشتند ، امروز روز این نبود که هی گروه های مختلف و دستجات درست کنند ، آن یک حزب درست کند ، آن یک گروه ، آن یک گروه ، هر کس یک چیزی درست کند و یک عدهای دور خودش جمع بکند ، در عین حال که عده شان چیزی نیست لکن مضر هست .

انشاءالله خدا همه را بیدار کند و همه توجه به مصلحت مملکت بکنند و انشاءالله پیش ببریم و این مسائل حل بشود ، لکن مطمئن باشید که دیگر نمی توانند آنها بیایند و کاری انجام بدهند ، این کار گذشته است ، دیگر تمام شده است . خدا همه تان را توفیق بدهد و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ

: 3/4/58

پیام امام خمینی به مردم فردوس

بسم الله الرحمن الرحیم

اهالی محترم شهرستان فردوس ایدهم الله تعالی

طبق درخواست آقایان محترم ، جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای آقا شیخ اسماعیل فردوسی دامت افاضاته جهت رسیدگی به امور مذهبی و مشکلات محلی بدان شهر می آیند . امید است اهالی محترم فرصت را مغتنم داشته از وجود ایشان بهره مند شده و برای پیشبرد اهداف عالیه اسلام از هرگونه همکاری لازم با ایشان دریغ ننمایید و انشاءالله تعالی با همکاری علمای اعلام دامت برکاتهم و اهالی محترم ، بتوانند وظائف محوله را به نحو احسن انجام دهند . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/4/58

بیانات امام خمینی در جمع طلاب حوزه علمیه اصفهان

وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا سرمنشاء همه کمالات است

بسم الله الرحمان الرحیم

شما از صفر شروع کردید و بحمد الله تا اینجا رسیدید و از حال اختناق شروع کردید و به آزادی رسیدید و من امیدوارم که تا آخر ، تا آنجا که مقام انسان است ، یعنی لایتناهی ، همه برسید . امیدوارم که انسان های آگاه و آگاهی دهندهای باشید . شما آقایان همانطوری که شغلتان محترم و شریف است مسؤ ولیت تان زیاد است . شماباید خودتان را بسازید و بعد ملت را بسازید ، خودسازی به اینکه تمام قشرهائی ، ابعادی که انسان دارد و انبیاء آمدند برای تربیت آن ، تمام ابعاد را ترقی دهید ، جنبه علمی ، همه ابعاد علم . جنبه اخلاقی ، همه ابعاد اخلاق . تهذیب نفس ، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا که سرمنشاءء همه کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است و بدبختی هر انسان تعلق به مادیات است .

توجه و تعلق نفس به مادیات ، انسان را از کاروان انسان ها باز می دارد و بیرون رفتن از تعلقات مادی و توجه به خدای تبارک و تعالی انسان را به مقام انسانیت می رساند . انبیاء هم برای همین دو جهت آمده بودند ، بیرون کردن مردم را از تعلقات و تشبث به مقام ربوبیت .

نیل به مقام انسانیت ، با منزه شدن از تعلقات دنیوی

شما آقایان اهل علم که بعضی ملبس به لباس علم هستید ، و بعضی یا اکثرا انشاءالله بعد ملبس خواهید شد ، انشاءالله این مراتب را طی می کنید . علم تنها اثر ندارد بلکه گاهی مضر است عمل بدون علم بی نتیجه است . علم و عمل دو بالی است که انسان را به مقام انسانیت می رساند . علم به همه شوون و عمل ، عمل نفسانی ، عمل جسمانی ، عمل عقلانی ، انسان را به مراتب انسانیت می رساند . امید است که شما آقایان در خلال تحصیل توجه به این مطلب داشته باشید که در مدرسه ها منزه کنید خودتان را از تعلقات دنیا . تمام گرفتاری های بشر از این تعلقات است . اگر این تعلقات نبود ، اگر این توجه به دنیا و تعلق به دنیا نبود ، ما اینقدر گرفتاری در ظرف بیش از پنجاه سال و قریب شصت سال نداشتیم . محمد رضا پهلوی به واسطه تعلقی که به دنیا داشت ، نفسش غیر از دنیا چیزی نمی فهمید ، سر منشا اینهمه فساد برای ملت و این همه بدبختی برای خودش شد . دوستان او که جنود شیطان بودند ، برای تعلقی که به دنیا داشتند که

نفوسشان غیر از دنیا ادراک نمی کرد ، به واسطه همین تعلق ، منشاءاین همه بدبختی برای ملت و بدتر آنکه برای خودشان شدند ، هم بدبخت کردند ملت را و به باد دادند همه چیز ملت را و هم بدبخت کردند خودشان را .

انبیاء در عین حال که دنیا را اداره می کردند ، مملکت ها رااداره می کردند که در اسلام نمونه بارزش نزدیک به ماست وتاریخ نشان می دهد که در ظرف نیم قرن تقریبا اکثر معموره را فتح کردند ، در عین حال تعلق نداشتند به دنیا . فتح برای مملکت گیری در اسلام نیست . مملکت گیری برای حکومت در اسلام نیست . حکومت جائرانه مطرح نیست . فتح برای این است که انسان ها را ، آدم ها را به کمال برساند . فتوحات اسلام غیر از فتوحات رژیم های دیگر است . آنها فتوحاتشان ، رژیم فتوحاتشان ، فتوحات برای دنیاست و انبیا فتوحاتشان برای خداست ، برای توجه دادن مردم به خداست . آنها مردمی که اسیر ماده هستند و اسیر نفس و شیطان هستند ، آنها را می خواهند تحت تاءثیر خودشان و مکتب خودشان قرار بدهند و آنها را از حزب شیطان به حزب الله وارد کنند .

(الله ولی الذین امنوا بخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاء هم الطاغوت بخرجونهم من النور الی الظلمات ) این دو ، این دو جنبه است ، این دو جبهه است ، جبهه طاغوت و جبهه الله ، جبهه الله را که توجه به خدا دارند و ایمان به خدا دارند ، خدای تبارک و تعالی

آنها را از همه ظلمت ها از تمام ظلمت ها اخراج می کند و به نور می رساند . آن نور ، نور خود حق است . اینکه نور است (الله نور السموات و الارض ) از همه ظلمت ها که ما عدای الله است ، آنها را خارج می کند و به نور می رساند و به الله می رساند . طاغوت مردم را از نور خارج می کند و به ظلمات می رساند . (ظلمات بعضها فوق بعض ) این دو راه است ، راه انبیا و راه طاغوت . راه انبیا راه خداست و خدا ولی است و خدا فاعل است و به دست خدا انسان تربیت می شود و راه طاغوت راه شیطان است که شیطان مربی انسان است .

با تعلم و تهذیب نفس به جند الهی وارد شوید

عزیزان من ! توجه داشته باشید که در جند الهی وارد باشید . درس خواندن تنها انسان را در جند الهی وارد نمی کند ، علم تنها خصوصا علم های قانونی ، رسمی ، انسان را به مراتب انسانیت نمی رساند باید باشد لکن در جنب او باید توجه به غیب باشد . درس را برای خدا بخوانید . از صفر شروع کردید و امیدوارم تا غیر متناهی بروید و بروید تا برسید به آنجا که غیر از خدا کسی را نبینید . همه چیز را از او ببینید ، همه کس را جلوه او بدانید . اگر همچو تربیتی در انسان ها واقع بشود ، انسان ها الهی می شوند . انسان الهی جنگ و زور ندارد ، جنگ و جدال ندارد ، همه جنگ و جدال هائی که واقع

می شود برای این است که توجه به طبیعت است . جنگ هائی که در اسلام وارد شده است برای اینکه اینها رااز ظلمات به نور وارد کنند . جنگ اسلامی ، جنگ های رژیم های دیگر نیست . اینها از ظلمات به ظلمات دیگر وارد می کنند ، از ظلمت به ظلمات وارد می کنند . انبیا می خواهند از ظلمات اینها را به نور وارد می کنند . خداوند همه شما را تاءیید کند . من از شما فرزندان عزیز که دلم به شما خوش است . دلم به چهره های شما خوش است و از این صورت نورانی حظ می برم ، تشکر می کنم که از راه دور آمدید و در این هوای گرم و در این منزل تنگ در زحمت واقع شدید . خداوند همه شما را از علمای عاملین و از مجاهدین اسلام قرار بدهد . خداوند همه شمارا از ظلمات بیرون کند و به نور برساند .

والسلام عیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینی در جمع مردم اردکان فارس

پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانی ، الهی و اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب هائی که در دنیا واقع می شود دو جور است . یک انقلابی ، انقلاب اسلامی است و یک انقلاب غیر اسلامی . انقلاب اگر انقلاب غیر اسلامی باشد ، این انقلاب بعد از انقلاب دیگر بند و باری در کار نیست و هر طوری که می خواهند با مردم عمل می کنند ، مهاری در کار نیست . لکن انقلاب اگر اسلامی باشد یعنی متکی به ایده اسلام ، متکی به احکام اسلام باشد این باید از اول انقلاب تا آخر ابد که این انقلاب آثارش هست این

اسلامی باشد و تحت احکام اسلام . ملت ما تا اینجا آمده است و بحمد الله با پیروزی به اینجا رسیده است لکن پیروزی این نیست که مافقط طاغوت را از بین ببریم پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانی ، الهی ، اسلامی که همه کارهایمان ، همه عقایدمان ، همه اخلاقمان ، همه اسلامی باشد .

اصل ، محفوظ ماندن مکتب است نه به دست آوردن پیروزی ظاهر

الان چشم همه متفکرین دنیا تقریبا دوخته شده است به ایران و توجه به این الان هست که آیا این ایرانی ها که به این پیروزی رسیدند و مدعی هستند به اینکه اسلام بالاترین مکتب است ، اسلام از همه مکتب های عالم منزه تر است ، آیا این مردمی که این ادعا را دارند ، اینها چه جور هستند الان ؟ الان که جمهوری اسلامی در ایران مستقر شده است یعنی رژیم الان رژیم جمهوری اسلامی است ، آیا این نظام اسلامی در ایران چه اثری داشته است ؟ همان مسائل سابق است منتها مهره ها تفاوت کرده است ؟ آن روز ماءمورین انتظامی و ماءمورین دولتی ، آنها ظلم می کردند و حالا پاسداران اسلامی و مردم اسلامی و بازار اسلام ظلم می کنند؟ فقط اسم تغییر کرد و افراد تغییر کردند لکن مطلب باقی است و مطالب باقی است ؟ یا خیر ، آن هم ، محتوا هم تغییر کرده است ؟ من خوف این را دارم که در دنیا یک شکست بزرگ بخوریم و آن شکست مکتبمان باشد . من از این بسیار خوف دارم . شکست ما اگر مکتبمان محفوظ باشد و شکست بخوریم اشکالی در

کار نیست ، بسیاری از اولیاء خدا در مقابل غیر ، شکست خوردند اما مکتبشان محفوظ بود . اگر خدای نخواسته ما پیروز بشویم به این معنا که آن دستهای از ظالم ها که بودند و آن دستهای از چپاولگران که بودند بیرون کردیم لکن به جای آنها یک دسته ظلمه دیگری با یک محدودیت خاصی و چپاولگرهای دیگری با یک محدودیتی به جای او نشست ، این موجب این می شود که مکتب ما در دنیا منعکس بشود که مکتب درستی نبوده ، شکست در مکتب واقع بشود . آ ن شکستی که جبران نمی تواند بپذیرد این شکست است .

هشدار به رعایت حدود و عمل به موازین شرعی برای پیشگیری از شکست

الان ما در تمام سطح ایران می بینیم که یک نابسامانی هائی هست ، یک اختلافاتی هست ، یک کارهائی هست که نباید بشود . چیزهائی که بر خلاف رضای خداست ، بر خلاف دستور پیغمبر اکرم است ، بر خلاف دستور اسلام است ، در همه سطح کشور واقع می شود . نه همه می کنند ، لکن در تمام سطح کشور هستند اشخاصی که همچو کارهائی می کنند و خوف این است که این به پای اسلام نوشته بشود ، به پای جمهوری اسلام نوشته بشود و در خارج بگویند این هم نظام اسلام و این هم جمهوری اسلام که مثل سابق است با اختلاف افراد . همانطوری که سابق می ریختند توی خانه های مردم و می گرفتند و هیچ تحت قاعده ای نبود الا قاعده جباریت و ظلم ، حالا هم بی میزان مثلا دربعضی جاها می روند

خانه مردم و چه می کنند ، این پای اسلام حساب بشود . اگر پای خود ما حساب می شد ، خوب مسلک بود ، مسلک صحیح . لکن آنهائی که می خواهند در این مملکت باشند آنها دارند خلاف می کنند ، مثل کارهای رژیم سابق ، آن را به پای اسلام حساب نمی کردند آنها یک دستهای بودند که کارهائی می کردند وروی رژیم طاغوتی بود ، این به مسلک ما هیچ ضرری وارد نمی آورد ، به مملکت ما ضرر وارد می آورد اما مسلک ما محفوظ می ماند و آنها راخلاف اسلام می دانستند ، خلاف رژیم اسلام می دانستند . لکن اگر امروز خدای نخواسته در طبقات مردم خصوصا در طبقات روحانیین که آنها در راس هستند و آنها نماینده اسلام هستند اگر خدای نخواسته بعضی اشخاص ملبس به لباس روحانیین یک کاری بکنند به اسم روحانی ، یک کاری بکنند به اسم کمیته کذا و این کار بر خلاف موازین شرعیه باشد ، این را دیگر نمی آیند حساب کنند به اینکه این رژیم طاغوتی است ، می گویند رژیم اسلامی است و این هم کارهایش ، این هم حرف هائی است که دارند می زنند و لهذا امروز یک مساءله خطرناکی مطرح است . ما آنوقت اگر شکست خورده بودیم از طاغوت هیچ ابائی نداشتیم خوب ما شکست خوردیم حضرت امیر سلام الله علیه هم از معاویه شکست خورد آن ابائی نبود خوب ما یک مطلبی را می گفتیم ، مطلب حقی داشتیم می گفتیم ، نتوانستیم پیش ببریم آنها غلبه کردند بر ما . اما امروز مساءله

آن نیست امروز یک صفحه دیگری در کار است و آن این است که مسلمین ملت ما شکست داد طاغوت را و رای داد به جمهوری اسلامی و شد مملکت ، مملکت اسلامی . اگر امروز ما یک خطاهائی بکنیم که دشمن های ما در خارج دامن به آن بزنند ، در داخل دامن به آن بزنند و منعکس کنند در خارج و داخل به اینکه اسلام هم مثل سایر مکتب ها بلکه پائین تر از او ، این شکست ، شکستی است که جبران ناپذیر است شکست حضرت امیر از معاویه هیچ اهمیتی نداشت برای اینکه شکست مسلک نبود شکست شخص بود . اما اگر ما الان مدعی هستیم که اسلام است رژیم ما ، ولی وقتی برویم سراغ بازار ببینیم بازار همان بازار سابق است ، ربا همان ربای سابق است ، چپاولگری همان چپاولگری سابق است ، اجحاف و گرانفروشی فوق العاده همان است که سابق بود ، برویم توی ادارات هم ببینیم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانی آنجا هم هست ، برویم در مثلا دانشگاه ببینیم آنجا هم مسائل همان مسائل است ، هر جا برویم همان مسائل باشد این موجب این می شود که انعکاس پیدا بکند . که رژیم فاسدی رفت یک رژیم فاسدی جایش نشست . کاری ما نکردیم جز اینکه یک رژیم فاسدی را ما از بین بردیم که آن رژیم فاسد کارهایش پای اسلام حساب نمی شد . این خطر نبود که اگر چنانچه محمد رضا یک ظلمی بکند یا سازمان امنیت مردم را چه بکند این به اسلام مربوط است . هیچ

، جدا بود . حساب اسلام جدا ، حساب آنها هم جدا بود . این خطر آن روز هیچ نبود بلکه هر چه آنها ظلم می کردند اسلام تقویت بیشتر می شد . (لازال یوید هذا الدین الرجل الفاجر) رجل فاجر ، آدم فاسق ، آدم ظالم هر چه ظلم بکند تاءیید دین است برای این که دین عدل است او هر چه ظلم بکند مردم توجهشان به دین زیادتر می شود اما امروز که مملکت یک مملکت اسلامی است ، رژیم یک رژیم اسلامی است و یک آزادی برای مردم پیدا بشود ، از این آزادی اگر بخواهد خدای نخواسته یک استفاده های سوئی بشود و از این آزادی یک ظلمی بشود ، تعدی بشود عرض می کنم که کارهائی که بر خلاف مسیر انقلاب است بشود ، اینطور نیست که ما مثل شکست از محمد رضا باشد که بر ایمان اهمیت هیچ نداشت . امروز شکست مسلک شکست می خورد ، این است که مهم است . باید ما همه بیدار باشیم ، متوجه باشیم به اینکه از آزادی سوء استفاده نکنیم . حالا که آزاد هستیم هرج و مرج بشود ، هر کسی بخواهد برای خودش ، همچو آزادی در بین بشر نباید باشد ، در اسلام مطرح نیست یک همچو آزادی که کسی آزاد باشد که مردم را اذیت کند ، کسی آزاد باشد که اجحاف بکند و همین طور از سایر چیزها . امروز همه ما امانتدار اسلام هستیم ، اسلام الان سایه افکنده بر سر ما از باب اینکه رژیم سلطنتی مبدل شد به رژیم اسلامی . الان که

این امانت دست ما آمده است اگر خدای نخواسته ما به این امانت خیانت بکنیم و این را در نظر غربی ها ، در نظر دشمن های ما ، در نظر دشمن های داخلی و خارجی و آن اشخاصی که می خواهند این نهضت را آلوده کنند ، ننگین کنند ، اگر ما الان یک عملی بکنیم که بهانه دست اینها بدهیم ما خیانت به اسلام کردهایم و باید همه چشم هایمان را باز بکنیم . بالاتر از همه طبقه روحانیون هستند که باید بسیار با توجه ، حالا غیر سابق است سابق روحانیون نمی توانستند کاری بکنند اگر کاری هم می کردند می گفتند که این ساواکی است . اگر یک معممی یک کار خلافی می کرد مردم می گفتند این ساواکی است ، این از خدمه مثلا ظلمه است . امروز که همچو چیزی را نمی شود گفت امروز اگر خدای نخواسته یک نفر روحانی (که نمی کند او ، یک نفر صورت روحانی ) بیاید در بینشان واقع بشود ، یا در کمیته ها برود ویک خلافی بکند ، امروز دیگر نمی گویند ساواکی است ، امروز می گویند روحانی است دارد این کار را می کند ، دیروز ساواکی این کار را می کرد امروز روحانی این کار را می کند و همین طور شماها دیروز بازار ، بازار طاغوت بود امروز بازار اسلام است . محتوایش فرق کرد؟ نه ، رباخور همان رباخور ، گرانفروش همان گرانفروش ، احجاف کن همان احجاف کن و همین طور در هر جای مملکت که برویم اگر محتوا تغییر نکند خوف این است که

مکتب مامورد اهانت واقع بشود ، مردم از مکتب ما برگردند و این بالاترین شکستی است که ممکن است بر ما وارد بشود و الا فرض کنید یک کسی هم (اینها هم نمی شود اما فرض کنید شد) اینها روابطشان را باهم درست کردند و امریکا هم پشت سرش آمد و یک کودتا هم شد ما را هم همه را کشتند و از بین بردند و خودشان جایش نشستند ، این شکست مسلک نیست ما شکست نخوردیم ماشکست طبیعی خوردیم ، نه شکست معنوی . اما اگر خود ما یک کارهایی بکنیم که در بین مردم ، در بین جوامع ، در بین متفکرین بادامن زدن دشمن های ما در داخل و خارج بر مسائل و مکتب ما اسباب این بشود که شکست بخورد ، این شکست است که دیگر جبران ندارد ، این شکستی است که در مقابل این ، انبیا ایستادند ، درمقابل این ، اولیا ایستادند که این شکست واقع نشود جانشان رادادند برای اینکه مکتبشان محفوظ بماند . در هر صورت ما الحمدلله تا حالا آمده ایم لکن از این به بعد مشکلتر است مساءله و اهمیتش بیشتر است . و من از شما آقایان هم تشکر می کنم که از راه دور آمده اید با ما ملاقات کنید و به رفقای شما خودتان و به دوستان ما و به برادرهای ما سلام من را تبلیغ کنید . خداوند همه شما را تاءیید کند و موفق .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان شیلات جنوب

همه موظفیم که خودمان را اصلاح کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایانی که به اینجا آمده اند تشکر می کنم ، خداوند

شماها را سعادتمند کند در دنیا و در آخرت ، شما می دانید که امروز ایران احتیاج دارد به کار و کارگر و زیاد کارکردن ، روز سازندگی است . اینها رفتند و مملکت خرابی گذاشتند که در همه چیز احتیاج به سازندگی دارد و این سازندگی باید به دست همه ، همه جمعیت ایران واقع بشود . دولت تنها نمی تواند ، روحانیون نمی توانند ، قشر واحد نمی تواند ، همه با هم باید دست به هم بدهند و این خرابه را بسازند .

الان شما در یک شرکتی واقع شدید که در آن شرکت هم باید به طور امانت ، به طور دیانت عمل کنید و همان طوری که در این نهضت پیشبرد کردید ، در نهضت مقابل جنود ابلیس هم پیشبرد کنید . جنودی که ما را می خواهد به فساد بکشاند ، جنودی که ما را می خواهد به ظلم و به تاریکی بکشاند ، در مقابل آنها هم باید نهضت کرد ، قیام کرد ، هر کس مکلف است که خودش را اصلاح کند قبل از اینکه دیگران رااصلاح بکند ، همه موظفیم که خودمان را اصلاح کنیم .

تلاش شیاطین برای ایجاد تفرقه و فساد میان اقشار مردم

امروز ایران محتاج است به اینکه مردهای صالح در کارها دخالت کنند . هر جا هستید باید با صلاح و باسداد و با امانت و بادیانت مشغول کار باشید . خداوند همه شما را تاءیید کند و خداوند مملکت شما را مستقل کند و از شر شیاطین حفظ کند . البته می دانید که الان هم شیاطین در کارند که بین کارگران ، کارمندان ، همه اقشار فساد ایجاد کنند ،

تفرقه ایجاد کنند ، شما برادرها بیدار باشید که مبادا در بین شما بیایند و موجب تفرقه بشوند ، اینها گمان کردند که می توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند ، آن رژیم های فاسد را برگردانند ولی بحمد الله دیگر دیر شده است و نخواهند توانست لکن آنها کوشش می کنند که تفرقه نفاق بین شماها بیندازند و زحمت ایجاد کنند و شما توجه داشته باشید که اگر یک همچنین اشخاصی در بین شماها آمدند ، آنها را از بین خودتان دور کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی همدان

خویشتن داری و حفظ احکام اسلام بالاترین پاسداری است

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما پاسداران از دو جهت تشکر می کنم : یکی اینکه از راه دور آمدید برای ملاقات و حرف های خودتان را بزنید ، ما هم اگر حرفی داریم بزنیم به شما ، یکی هم برای اینکه پاسدار هستید ، پاسدار اسلام هستید و من امیدوارم که همه ما پاسدار اسلام و قرآن مجید باشیم . پاسداری از اسلام ، یکی اش همین است که الان در سطح کشور بحمد الله جمعیت کثیری مشغول هستند و نظم مملکت الان در دست آنهاست و اگر آنها نبودند ، این انتظامات نبود و یک پاسداری بالاتر از این است و آن پاسداری از اسلام ، از احکام اسلام و پاسداری انسان از خودش . همانطوری که برای یک کشور دزدهائی هست ، خیانتکارهائی هست ، جنایتکارهائی هست و باید با پاسداری جلو این خیانت ها و جنایت را گرفت و بحمدالله پاسدارهای اسلامی جلو می گیرند ، همین طور در خود انسان از این جنود شیطانی زیاد است

که انسان اگر پاسداری نکند ، انسان را به هلاکت می رساند .

وظیفه خطیر پاسداران خدمت صادقانه بر طبق موازین اسلام است

اگر پاسدارهای اسلامی ما پاسداری از خودشان هم بکنند که در این خدمتی که هستند یک خدمت صادقانه ، یک خدمت عاشقانه برای اسلام و یک خدمتی که مستقیم در راه اسلام باشد ، اگر بکنند اینها پاسداری را حقش را عمل کردند و اگر خدای نخواسته یک انحرافی حاصل بشود ، یک تعدی از طرف آنهائی که میگویند ما پاسدار اسلام هستیم ، به برادرانشان بشود ، حالائی که قدرتمند هستند و قوی هستند و آزاد هستند ، از این قدرت و قوه و آزادی سوء استفاده کنند ، به برادرهای خودشان خدای نخواسته تعدی کنند ، به منازل مردم تعدی خدای نخواسته بکنند ، آنوقت نه اینکه یک آدم عادی این کار را کرده است (آن آدم عادی هم مجرم است ) لکن یک جمعیتی است که به اسم پاسدارهای جمهوری اسلامی هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهوری اسلامی هستند ، اگر خدای نخواسته از پاسدارهای جنود اسلامی ، پاسدارهای جمهوری اسلامی یک اشتباه و خطائی حاصل بشود ، این فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادی حاصل شود ، برای اینکه اینها خودشان را معرفی می کنند که ما جنود اسلام هستیم ، ما پاسدار اسلام هستیم و همه توقع از پاسدارهای اسلام دارند که روی خط مشق اسلام کنند ، کارهایشان کارهای اسلامی باشد . همانطوری که در طبقه روحانیون که آنها پاسدار اسلام و احکام اسلام هستند اگر خدای نخواسته یک ملبس به لباس روحانیون یک کار خلاف بکند ، این فرق دارد با اشخاص

عادی ، برای اینکه اینها پاسدار اسلام هستند ، ملبس به لباس روحانیت هستند ، ملبس به لباس پاسداری از قرآن و سنت هستند اگر خدای نخواسته از اینها یک وقت اشتباه ، خطائی حاصل بشود فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادی حاصل بشود و لهذا شما جوان ها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و روحانیون که پاسدار احکام اسلام و قرآن هستند وظیفه تان زیاد است و شغلتان شریف . شغل ، شغل شریف برای اینکه پاسداری از اسلام یک شغل بسیار شریف است و مسؤ ولیتش هم زیاد است . باید حفظ کنیم این حدود ثغور اسلامی را ، فقط این نباشد که ما پاسدار هستیم ، ما هم بگوئیم ما روحانی هستیم ، شما هم بگوئید ما پاسدار و خدای نخواسته به وظایفی که پاسداران و روحانیون باید عمل بکنند ما یک وقت خدای نخواسته نکنیم . باید همانطوری که مدعی هستیم ما که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهوری اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم ، باید خودمان ابتداء مرزمان همان مرز اسلام باشد ، راه مان همان راه مستقیم اسلام باشد تا این ادعای ما پیش خدا قبول بشود . اگر فرض بفرمائید که مردم هم مطلع نشوند که ما برخلاف داریم عمل می کنیم ، خدا که می داند ، در محضر خداست . در پیشگاه خدا ما نمی توانیم آنوقت ادعا کنیم که ما پاسدار هستیم ، برای اینکه ما که خودمان بر خلاف موازین اسلام ، خدای نخواسته عمل بکنیم ، بعد بخواهیم ادعا کنیم که ما نگهبان اسلام هستیم ، کسی که خودش بر

خلاف اسلام عمل می کند نمی تواند بگوید من نگهبان هستم ، یک کسی که خودش دزد است نمی تواند بگوید من نگهبان هستم ، من پاسبان هستم . پاسبان وقتی دزد باشد ، پاسبان نیست ، دزد است . پاسدار خدای نخواسته اگر برخلاف موازین اسلام باشد ، پاسدار نیست ، این یک آدمی است که برخلاف اسلام است .

کوشش در اصلاح خویش و دفع توطئه گران

کوشش کنید برادرها که خودتان را اصلاح کنید و پاسداری از خودتان بکنید ، پاسداری از خودتان کردید ، پاسداریتان از جمهوری اسلامی پیش خدای تبارک وتعالی مقبول است و ارزشمند ، بسیار ارزشمند . در یک همچو زمانی که احتیاج دارد اسلام به اینکه پاسدار داشته باشد و مردمی که برخلاف هستند و آنهائی که برخلاف جمهوری اسلامی هستند ، در توطئه هستند ، مشغولند آنها به عمل در سرحدات ما ، در خود شهرهای ما مشغول به توطئه هستند ، دریک همچو موقعی احتیاج به پاسدارها هست . هم پاسداری از خودتان بکنید و هم پاسداری از جمهوری اسلامی . انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد و موید و موفق باشید و آقای مدنی هم انشاءالله بعد از اینکه در تبریز کارهایشان را یک مقداری رو به راه کردند انشاءالله می آیند به همدان . موفق باشید انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران قرچک ورامین

در مملکت اسلامی غیر قانون خدا هیچ چیز حکومتی ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

ما موظفیم حالا که جمهوری اسلامی رژیم رسمی ما شده است همه طبق جمهوری اسلامی عمل کنیم . جمهوری اسلامی یعنی اینکه رژیم به احکام اسلامی و به خواست مردم عمل کند و الان رژیم رسمی ما جمهوری اسلام است و فقط مانده است که احکام ، همه احکام اسلامی بشود . مجرد بودن رژیم اسلامی مقصود نیست ، مقصود این است که در حکومت اسلام ، اسلام و قانون اسلام حکومت کند ، اشخاص برای خودشان و به فکر خودشان حکومت نکنند ، ما می خواهیم احکام اسلام در همه جا جریان پیدا کند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت

کند . در اسلام حکومت ، حکومت قانون ، حتی حکومت رسو ل الله و حکومت امیر المومنین حکومت قانون است یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است ، آنها به حکم قانون واجب الاطاعه هستند پس حکم از آن قانون خداست و قانون خدا حکومت می کند . در مملکت اسلامی باید قانون خدا حکومت کند و غیر قانون خدا هیچ چیز حکومتی ندارد . اگر رئیس جمهوری در مملکت اسلامی وجود پیدا بکند ، این اسلام است که او را رئیس جمهور می کند ، قانون خداست که حکمفرماست . در هیچ جا در حکومت اسلامی نمی بینید که خود سری باشد حتی رسول الله از خودشان رایی نداشتند ، راءی قرآن بوده است ، وحی بوده ، هر چه می فرموده از وحی سرچشمه می گرفته است و از روی هوا و هوس سخن نمی گفتند و همین طور حکومت هایی که حکومت اسلامی هستند آنها تابع قانونند ، راءی آنها قانون اسلامی است و حکومتشان حکومت الله . اینکه ما دائما راجع به این معنی سفارش می کنیم که باید حالا که رژیم ، رژیم اسلامی شده است ، محتوا ، محتوای اسلامی باشد برای این است که یک مملکتی که افرادش ادعا می کنند که مسلمان هستیم باید در آنجا احکام اسلام حکومت کند لکن می بینیم در بسیاری جاها دیده می شود که افراد پایبند احکام اسلام نیستند . بسیاری از اشخاص ادعای اسلام می کنند ولی فقط ادعاست ، دیگر در عمل خبری از اسلام نیست . ما که می گوئیم حکومت باید همانطور که اسلامی است

محتوایش هم اسلامی باشد ، یعنی هر جا که شما بروید ، در هر وزارتخانه ای شما بروید ، در هر ادارهای که شما بروید ، در هر کوی و برزن و در هر بازار که شما بروید ، در هر مدرسه و دانشگاه که بروید آنجا اسلام و احکام اسلام را ببینید . ما حکومت اسلامی خواستیم ، ما جمهوری اسلامی لفظی نخواستیم ، ما خواستیم که حکومت الله در مملکتمان و انشاءالله در سایر ممالک اجرابشود .

آزادی باید منطقی و طبق قانون الهی باشد

بنابراین ، این تو هم که حالا که جمهوری اسلامی شده است و هر کس خودش هر کاری می خواهد بکند آزاد است ، این درست نیست ، آزادی در حدود قانون است یعنی آن مقداری که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی داده است در آن مقدار آزاد هستیم . آزاد نیستیم که فساد بکنیم ، هیچ انسانی آزاد نیست که کار خلاف عفت بکند ، هیچ انسانی آزاد نیست که برادر خودش را اذیت بکند . این مقدار آزادی که خدای تبارک و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادی هائی است که دیگران داده اند آنها آزادی غیر منطقی داده اند و آزادهایی که خدا داده است آزادی منطقی است ، همه چیزهائی را که آنها دادهاند آزادی نیست ، آزادی باید منطقی و طبق قانون باشد . بنابراین ما از آن چیزی را که می خواهیم حکومت الله است ، می خواهیم خدا و قرآن بر ما حکومت کند ، ما هیچ حکومتی را جز حکومت الله نمی توانیم بپذیریم و هیچ دستگاهی را که برخلاف قوانین اسلام باشد

نمی توانیم بپذیریم و هیچ رایی را که برخلاف راءی اسلام باشد ، خواه راءی شخصی باشد و یا راءی گروهی و حزبی نمی توانیم بپذیریم . ما تابع اسلام هستیم ، ما تابع قانون اسلام هستیم و جوان های ما خونشان را برای اسلام داده اند جوان های ما!!! ما اسلام و احکام اسلامی را می خواهیم .

اصلاح و تهذیب نفس ، مسوولیتی خطیر برای تحقق احکام اسلام

الان وظیفه ما این است که هر کدام مان در هر جا که هستیم و در هر سرحدی که هستیم جدیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم . اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را نسبت به خودمان اجرا نکنیم ، نمی توانیم یک حکومت اسلامی تشکیل بدهیم . اگر آن کسی که در راس حکومت است مثلا رئیس جمهور و نخست وزیر خودش را اصلاح نکند و خودش تابع قوانین اسلام نباشد و قوانین اسلام را در مملکت اجرا نکند ، چنین شخصی نمی تواند در راس حکومت اسلامی و حاکم اسلام باشد . هر یک از این صاحب قدرت ها و کسانی که در راس قدرت هستند مثل رئیس ستاد یا رئیس کل ژاندارمری و سایر روسا تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نکنند ، نمی توانند ریاست اسلامی داشته باشند . اسلام یک رئیسی را که برخلاف قوانین اسلام عمل بکند نمی پذیرد . لشگر اسلام کسی را که در راس آن باشد و عمل به اسلام نکند نمی پذیرد ، یک ادارهای که احکام اسلام در آن جاری نباشد نمی پذیرد و ما الان نواقصی داریم ، مملکت ما الان اسلامی نیست ،

شما هر جا که دست بگذارید باز می بینید که آثاری از طاغوت هست ، یک عده افراد توطئه گر هستند و ما نمی توانیم بپذیریم که در وزارتخانه ها ، در ادارات افراد توطئه گر باشند . باید اصلاح بشود ، مملکت باید اسلامی بشود و شما هم که پاسدار هستید ، اول باید خودتان را اصلاح کنید ، خیال نکنید که ما حالا آزاد هستیم ، تفنگ هم که داریم باید مردم را اذیت کنیم . شما الان وظیفه سنگینی دارید ، شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه ) هستید ، ملائکه ، شما را مراقبت می کنند ، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام ) عرضه می دارند . باید متوجه باشید مبادا از این اختیاراتی که حالا پیدا کرده اید و از این قدرتی که الان پیدا کردید و زیر بار آن قدرت ظالم بیرون رفتید ، خودتان یک قدرت ظالمه باشید و به برادران خودتان تعدی کنید ، مبادا یک کسی را بیجا بگیرید یا به واسطه اغراض شخصی یک کسی را بیجا محاکمه کنید ، یک کسی را بیجا محکوم کنید ، چون شما تحت مراقبت هستید ، خدای تبارک و تعالی از ما سوال خواهد کرد . خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و همه ما را توفیق بدهد که انسان بشویم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینی در جمع افراد جهاد سازندگی و کارکنان شرکت نفت

هر جنبشی که این صد سال اخیر شده از طرف روحانیون بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام مکتب تحرک است و قرآن کریم کتاب تحرک ، تحرک از طبیعت به غیب ، تحرک از مادیت به معنویت ، تحرک

در راه عدالت ، تحرک در برقراری حکومت عدل و مع الاسف آنهایی که می خواستند شرق را که حتی خود شرقی ها هم ، آنهایی که غافل بودند از اسلام و از مکتب های توحیدی باورشان آمد . آنها بعکس آن چیزی که مکتب های توحید ی هست که همه مکتب تحرک بوده اند ، گفته اند دیانت افیون جامعه است یعنی دین آمده است که مردم را خواب کند ، روحانیت درباری است ، روحانیون درباری هستند ، روحانیون در خدمت سرمایه دارها هستند . این تبلیغاتی بوده است که در طول شاید چند صد سال شده است و در این سال های اخیر و زمان این پدر و پسر خیلی زیادتر شد و این مطلب درست بعکس آن چیزی است که واقع است . شما اگر حالت و تاریخ انبیا را ملاحظه کنید و تاریخ اسلام را و صدر اسلام را که به ما نزدیک است ملاحظه کنید می بینید بعکس آن چیزی که اینها تبلیغ کرده اند چیزی که اینها تبلیغ کرده اند که دیانت افیون است یعنی دیانت آمده است که مردم را خواب کند و مثل یک افیونی که به چرت فرو می رود و مردم را اینطور کند تا اینکه آن سرمایه دارها مردم را بچاپند ، بعکس آن ، وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید می بینید که انبیا آمده اند مردم را بیدار کنند ، این مردم افیونی را هشیار کنند این مردمی که به خواب رفته بودند اینها را هشیار کنند . موسی (علیه السلام ) که تفصیل تاریخش در قرآن هم هست و

در کتب آسمانی هم هست ، ملاحظه می کنید که یک آدمی بوده است ، یک شبانی بوده است ، شبان حضرت شعیب بود مدت ها و با یک عصا مردم را ، همین مردم توده را برضد فرعون که در زمان او بزرگترین قدرت بود بسیج کرد نه اینکه مردم را خواب کرد تا فرعون بچاپد آنها را ، مردم را بیدارکرد که فرعون نچاپد آنها را ، عکس آن چیزی که گفتند و جوان های ما باور کردند . اسلام که نزدیک به ماست ، تاریخ پیغمبر اسلام در دسترس همه است ، ملاحظه کنند ببینند که آیا اسلام آمده است که مردم را تخدیر کند؟ خواب کند؟ یا اینکه قرآن یک کتاب سلحشوری است ، قرآن یک کتاب جنگجویی است در مقابل مشرکین ، مشرکینی که قدرتمند بودند . اینکه می فرماید (قاتلو المشرکین کافه ) مشرکین در آنوقت همان قدرتمندها بودند ، مشرکین قریش همه قدرت دست آنها بود . آیا پیغمبر را مشرکین ، قدرتمندها بسیج کردند ، درست کردند که مردم را خواب کند و مشرکین بچاپند مردم را؟! یا پیغمبر اسلام مردم را بسیج کرد؟ همین سر و پا برهنه ها را بسیج کرد بر ضد مشرکین و قتال کرد و جنگ ها کرد تا مشرکین را دماغشان را به خاک مالید و عدالت اجتماعی را ایجاد کرد . عکس آن مطلبی که برای شرقی ها ، غربی دیکته کردند و مع الاسف بسیاری از ما هم باورمان آمد . تبلیغات آنها تبلیغات دامنه داری بود . در زمان رضاخان که اکثر شما یا هیچ یک از شما

یادتان نیست ، در زمان رضاخان اول هدفی که بعد از قدرتمندی داشت اول هدف به زمین زدن روحانیون بود ، هدف اولش بود ، مدرسه ها را از بین برد ، روحانیون را لباس هاشان را کند ، گرفتند بعضی از روحانیون محترم را ، در خیابان بردند در آن محالی که داشتند در کلانتری ها ، و می بردند نه اینکه می گفتند برو لباست را عوض کن ، همانجا عبا و قبا را وسطش را پاره می کردند می ریختند دور که این یک کت و شلوار مثلا بشود . اینطور رفتار کردند و این دستور بود . آیا اسلام تخدیر کرده است مردم را؟ یا تاریخ اسلام نشان می دهد که پیغمبر اسلام در مکه که بودند از ترس همین قریش و مشرکین در پنهان بودند و تبلیغات زیرزمینی می کردند ، وقتی که آنجا دیگر نتوانستند و آنها با هم شدند که او را بکشند و ایشان فرار کرد و به مدینه تشریف برد ، آنهایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند ، همین مردم طبقه سه بود ، همین فقرا . اصحاب صفه که معروف است اینها یک عده ای بودند که توی مسجد از باب اینکه منزل نداشتند توی مسجد می آمدند روی صفه ای ، یک سکوئی آنجا می خوابیدند . در جنگ هایی که می شد اینها نداشتند چیزی ، یک خرما را (اینطور می گویند) یک خرما را این دهنش می گذاشت در می آورد می داد به آن ، آن دهنش می گذاشت در می آورد می داد به آن

، اینطور بود وضعشان . اینها را پیغمبر بسیج کرد بر ضد این سرمایه دارها بر ضد این قدرتمندها ، بر ضد این مشرکین که مردم را غارت می کردند . تبلیغات غرب این بود که نه ، این عکس بود که اینطور بود که پیغمبرها آمده اند که مردم را تخدیر کنند و قدرتمندان آنها را بچاپند در صورتی که پیغمبرها تاریخشان معلوم است واینها آمده اند که بسیج کنند این مستمندان را که بروند و این غارتگرها را سر جای خودشان بنشانند و عدالت اجتماعی درست کنند . در روحانیون هم می گویند که اینها اهل درباری هستند ، قدرتمندها اینها را درست کرده اند که اینها مردم را تخدیر کنند و آنها بچاپند .

من خودم در یک اتوبوسی در تهران با دو نفر از آقایان نشسته بودم ، در زمان رضاشاه بود از طرف شمال شهر می آمدم به طرف جنوب ، چند نفر هم توی اتوبوس بودند ، دو نفر با هم شروع کردند صحبت کردن ، یکی از آنها به دیگری گفت که من سال ها بود که این هیکل ها را ندیده بودم (اشاره کرد به ما ، ما سه نفر معمم بودیم ) بعد گفت که اینها را انگلیسی ها درست کردند که در نجف و در قم مردم را چه بکنند و به نفع آنها چه بکنند . البته آن آدم جاهل بود نه اینکه چه بود ، تزریق کرده بودند ، گفته بودند ، باورش آمده بود . بسیاری از جوان های ما باورشان آمده بود . در صورتی که تاریخ خود ما همین چند سال

!!! این 100 سال اخیر !!! این 100 سال اخیر را وقتی ما ملاحظه کنیم جلویش هم همین طور بوده ، ما این 100 سال اخیر را که ما ملاحظه کنیم هر جنبشی که واقع شده است از طرف روحانیون بوده است

بر ضد سلاطین . جنبش تنباکو بر ضد سلطان وقت آن بود ، جنبش مشروطه بر ضد رژیم بود ، البته با قبول داشتن رژیم ، عدالت می خواسته اند ایجاد کنند . در زمان خود ما چندین دفعه قیام کردند روحانیون بر ضد رضاخان ، چندین دفعه ، یک دفعه از خراسان ، یک دقعه از آذربایجان ، یک دفعه از اصفهان و همه اطراف ایران را دعوت کردند به قم که ما اینها را شاهد بودیم و اینها همه قیام بر ضد رضاخان بود ، البته قدرت او داشت و شکست می داد ، علمای آذربایجان را گرفت و برد ، در سنقر گمان می کنم بود ، دو نفر بزرگان علمای آنجا مرحوم آمیرزا صادق آقا ، مرحوم انگجی ، اینها را بردند در سنقر یا آنجاها طرف کردستان آنجاها مدت ها آنها در آنجا تبعید بودند ، بعد هم که رهایشان کردند مرحوم آمیرزا صادق آقا آمد قم ماند و دیگر نرفت به آذربایجان و در همانجا فوت شد . علمای مشهد هم که قیام کردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس کردند و علمای بزرگشان را می بردند در کلانتری ها یا در عدلیه می بردند توی خیابان ها با سر برهنه هم راه می رفتند که بروند آنجا استنطاقشان کنند . علمای اصفهان هم که آمدند اینجا ،

شکستند آن اعتصابشان را با فشار ، با حیله ، بلکه آنوقت معلوم شد ، می گفتند که مرحوم حاج آقانورالله که بزرگشان بود او را مسموم کردند . قیام بر ضد اینها از روحانیون شروع می شد البته مردم هم تا یک حدودی کمک می کردند لکن در عوض مردم را اینطور گفتند که آخوند جماعت اصلش درباری است ، اینها برای دربار کار می کنند ، می خواهنϠسلطنت محفوظ باشد ، می خواهند دربار باشد . حال آنکه اینها بر خلاف آنها بودند و درست عکس تبلیغ می کردند . چرا؟ برای اینکه اینها می دیدند که دو تا قوه است که اگر این دو تا قوه بماند نمی شود ارباب های اینها منافع ایران را ببرند . کارشناس های اینها فهمیده بودند که این دو تا قوه اگر چنانچه در ممالک شرق باشد ، باید آنها دستشان را از شرق بشویند ، یکی قوه اسلام که اگر اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حکومت کند ، نمی گذارند که بیایند آنها هر چه ما داریم ببرند و هر چه از نیروهای انسانی و غیر انسانی داریم از بین ببرند . یکی هم روحانیت که اگر این طایفه باشند ، مردم چون با اینها همراه هستند ، نمی گذارند که آنها به منافعشان برسند . پس این دو تا قدرت باید شکسته بشود ، هم قدرت اسلام و قدرت روحانیون . قدرت اسلام را به اینکه دین افیون جامعه است ، حتی نویسندگان خبیث ما هم گاهی این حرف را می زدند ، حتی در امروز هم این حرف هست ،

در امروز هم این حرف هست ، در عین حالی که دارند با چشمشان می بینند که این قدرت روحانیون بود که مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند ، نمی توانند اینها ببینند آن را ، آن قدرت روحانیون بود که مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند ، نمی توانند اینها ببینند آن را ، آن قدرت را می خواهند بشکنند یعنی اینها عمال همان ها هستند که می خواهند این قدرت را بشکنند . اینها مطالعه کردند دیدند که اگر این قدرت هم محفوظ باشد ، چون مردم و توده همراه اینها هستند ، اگر یک وقت صدایشان در آید دیگران هم بسیج می شوند . چه بکنند که در بین خود مردم اینها را بشکنند؟ در زمان رضاخان طوری کردند ، طوری کردند که شوفرها می گفتند که آخوند را سوار ماشین نمی کردند . یکی از دوستان من از علمای آنوقت می گفتند که (خدا رحمتش کند من از عراق که می خواستم بیایم به قم رفتم ماشین بگیرم شوفر گفت که ما بنا گذاشتیم دو طایفه را سوار نکنیم یکی فواحش را ، یکی آخوندها را . زمان رضا شاه اینطور تبلیغ بود یعنی تبلیغ نه اینکه آن شوفر چیز را ، آن شوفر را به او همچو فهمانده بودند ، تبلیغات اینطور بود که فهمانده بودند به اینها ، عمال آنها همه جا ، در همه جا مشغول تبلیغ بودند بر ضد اینها ، برای چه ؟ برای اینکه اگر اینها یک رشدی داشتند ، اگر اینها در بین جامعه

همانطوری که باید باشند ، باشند ، نمی گذارند که هر طایفه ای بیاید ، هر مملکتی بیاید یک گوشه ای اینجا را ببرد . مردک می گفت که اگر من نباشم ، ایران تجزیه می شود ، ایران می شود ایرانستان . ایشان نیستند و ایران هم همان ایران است ، نه تجزیه شد ، نه ایرانستان شد ، و دست آنها هم قطع شد .

توجه و هوشیاری در مقابل توطئه شیاطین ، بر ضد اسلام و روحانیت

برادرها! توجه داشته باشید باز هم شیاطین هستند ، باز هم آنهائی که می خواهند این دو مساءله را به کرسی بنشانند ، اسلام را بگویند که نه حالا دیگر وقتش نیست ، همین ملعون ها حالا هم می گویند ، همین هائی که از عمال دیگران هستند الان هم این حرف را می زنند که اسلام مال هزار و چهار صد سال پیش از این است . این اسلامی که حالا تحرکش همچو شد که این رژیم را از بین برد ، تحرک از اسلام بود ، فریاد اسلام بود که رژیم را از بین برد ، اینها می خواهند این رابشکنندش ، اینها خدمتگزار آنها هستند یا عالما آمده اند که خیانتکارند ، یا از روی نفهمی . همین ها باز آن قدرت دوم را می خواهند بشکنند . حالا بدتر از آنوقت است ، حالا خارجی ها لمس کرده اند اسلام هم همچو کاری می تواند بکند لمس کرده اند که روحانیون همچو کاری می توانند بکنند ، حالا بیشتر از آنوقت تبلیغات می کنند ، عمال آنها حالا بیشتر از آنوقت تبلیغ می کنند ، آنهایی که از خارج آمدند حالا در اینجا و

مشغول توطئه هستند ، بیشتر از آنوقت این تبلیغات را خواهند کرد و می کنند و لهذا می خوانید در بعض مقالاتشان باز همان مسائل است منتها نمی توانند علنی بگویند ، در پرده ، در پرده بایک جهاتی ، علنی صاف نمی توانند بگویند ، در پرده ای ، در چیزی همان مسائل رامی گویند . این همان مطلبی است که از اول زمان رضاخان (پیشترها هم بوده اما از اول زمان رضاخان ) تا امروز و تا وقتی که پسرش از ایران رفت ، این دو تا مساءله بود ، این دو تا تبلیغ بود بر ضد اسلام ، تبلیغ بر ضد روحانیت ، یعنی اسلام و خدمتگزاران اسلام . این دو تا تبلیغ از زمان رضاشاه بود ، در زمان او بسیاری از مردم هم به واسطه تبلیغات زیادی که کردند و فشاری که از آن طرف آوردند و اذیت هایی که کردند به این طایفه آنوقت عده زیادی باورشان آمده بود . در زمان این هم باز عده زیادی از جوان های ما بازی خوردند ، گول خوردند ، پشت کردند بر اسلام ، پشت کردند بر روحانیون و حالا هم که فهمیدند که این قدرت اسلام بود که این سد بزرگ را شکست و این قدرت روحانیون بود که در همه جا مردم را بسیج کرد ، هر جا رفتید آخوند آن شهر مردم را بسیج کرد و همه را با هم متحد کردند و همه در منبر و محراب مردم را جمع کردند و جوش دادند به هم تا این سد را شکست ، حالا هم بازیک طایفه ای

، اشخاصی با نغمه های مختلف زیر پرده و روی پرده می خواهند همین مسائل را بگویند ، یعنی همان مطلبی که آنوقت از حلقوم افرادی که در زمان

رضاخان بود در آمد ، حالا هم از حلقوم یک طایفه ای در حالا در می آید که همان دو مساءله است (اسلام کهنه شده است ، اسلام نمی شود دیگر ، روحانیون ، آخوندها باید بروند سراغ کارشان ، باید بروند سراغ چه ، دیکتاتوری آخوندی می خواهد درست بشود . ) من نمی دانم این دیکتاتوری آخوندی کجاست ؟ کدام آخوند دیکتاتور است که اینها می گویند؟

تنها با تمسک به حبل الله و وحدت کلمه پیروزی تثبیت می شود

در هر صورت بیدار باشید برادرها که همان دام هایی که آنوقت بود و ما را به سیاه روزی رساند و اسلام را از نظر ملت ، نه همه البته ملت ، زیاد از روشنفکرها انداخت و روحانیون را از نظر آنها انداخت ، همان نقشه الان هست ، همان نقشه ، الان هم همان مطالب هست و همان حرف ها هست . گروه گروه با هم می نشینند ، هی گروه درست می کنند ، گروه . ما زحمت کشیدیم ، روحانیون زحمت کشیدند این قشرهای مختلف را جوش دادند به هم تا این کار را انجام دادند ، تا این سد را شکستند ، الان جمعیت های زیادی پیدا شده اند ، شما در روزنامه ها بخوانید ببینید ، هر روز می بینید که گروه کذا ، گروه کذا ، گروه کذا ، هی تیکه تیکه ، چیزی نیستند اما خوب هی تیکه تیکه می شوند ، وقتی گروه گروه کنار رفتند یعنی آنی که اسلام

می خواست با هم جوششان بدهد و روحانیون زحمت کشیدند و جوششان دادند به هم ، حالا همین هائی که دعوی این را می کنند که ما ملت را می خواهیم ما خلق رامی خواهیم ، همین هائی که دعوت روشنفکری دارند !!! اینقدر اگر !!! اگر چنانچه خائن باشند که خوب معلوم است که از روی فهم می گویند و اگر نباشند ، اینقدر فهم ندارند که این گروه ها که به هم متصل شد ، این سیل عظیم پیدا شد و این سد بزرگ را شکست حالا دوباره تا حالا با هم منسجم شده بودند حالا یک جدیت دارد می شود که گروه گروهشان کنند ، هی این گروه برود کنار ، آن گروه برود کنار ، آن گروه برود کنار ، همه از هم جدا ، تا باز راه باز بشود برای آنهائی که می خواهند استفاده بکنند . متوجه باشید گروه گروه نکیند ، این مملکت با وحدت کلمه پیش برد ، متفرقشان نکنید (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) این آیه قرآن را بپذیرید همه بچسبید به ریسمانی که بین شما و خداست و آن اسلام است ، متفرق نشوید ، از هم جدا ، جدا نشوید ، هی حساب را جدا نکنید ، آن حساب جبهه کذا ، آن حساب نهضت کذا ، آن حساب حزب کذا ، آن حساب گروه کذا ، آن حساب حزب چه ، کذا جدا نکنید ، همه را ، همه با هم باشید ، همه دوست باشید . حزب سازی دشمن درست کردن است ، هی این یکی از آن طرف بکشد

، آن از آن طرف بکشد ، آن از آن طرف بکشد . همه تحت یک رایت باشید . همه تحت یک پرچم باشید همان پرچمی که شما را پیروز کرده است تا حالا از این به بعد هم دنبال همان باشید و اگر باشید انشاءالله پیروز خواهید شد . و من امیدوارم که نتوانند اینها دیگر شکاف صحیحی وارد کنند . انشاءالله خداوند همه تان را توفیق بدهد ، سلامت باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان کارخانه اتمسفر ایران

اساس اقتصادی کشورها بسته به وجود کارگر و کشاورز است

بسم الله الرحمن الرحیم

در هر کشور کارگر و کشاورز اساس آن کشور هستند . اساس اقتصادی کشور بسته به کار کارگر و کشاورز است و مع الوصف این دو جلوه اقتصادی که اساس اقتصاد کار آن دو گروه می باشد ، در زمان رژیم سابق شکست خورد . کشاورزی رادیدید که چگونه با اسم اصلاحات ارضی بکلی از بین بردند . ایران که باید در کشاورزی صادرات داشته باشد ، یک استان ایران مثل استان آذربایجان یا خراسان که قادر به تاءمین محصولات کشاورزی کشور می باشد ولی اینها کاری کردند که ایران بازار برای آمریکا شد و هر چه ما بخواهیم بایداز آمریکا یا کشورهای دیگر وارد کنیم . کارگرهای ما راهم طوری کردند که زندگی آنها زندگی اضطراری باشد و کار آنها هم در خدمت دشمن . شما کارگران محترم و کشاورزان محترم ، شما برادران که اساس اقتصاد ایران دست شماست در سابق تحت نظارت طاغوت بودید و کارهای شما نادیده گرفته می شد اما امروز انشاءالله در رژیم اسلامی هستید و اسلام به کارگر و کشاورز بسیار اهمیت می دهد .

دولت در فکر شماست ، ما دعاگوی شما و در فکر شما هستیم لکن خرابی ها به اندازه ای است که به این زودی ترمیم نمی شود ، گرفتاری ها به اندازه ای است که به این زودی از چنگال آن نمی توانیم خود را نجات دهیم . قدری صبر لازم دارد . شما که 50 سال تحت فشار طاغوت صبر کردید ، اینکه هم مقداری باید صبر کنید تا جمهوری اسلامی مستقر بشود و بتواند در فکر همه شما باشد . حالا هم چنانچه می بینید در فکر هستند ، برنامه هائی ریخته شده است که هم برای کارگران و کشاورزان و هم برای مستمندان مفید بوده لکن محتاج به وقت است .

به ثمر رساندن نهضت ، به ید قدرت کارگران و جوانان برومند

آنچه که الان لازم است من به شما برادران و جوانان برومند ، تذکری که می دهم این است ، شما دیدید رژیم گذشته را با فریاد مردانه خودتان که از حلقوم همه ملت بلند شد شکست دادید ، در عین حالی که رژیم یک قدرت بزرگ شیطانی بود و پشتیبان او همه قدرت ممالک دیگر بودند خصوصا ابرقدرت ها ولی نتوانستند او را نگه دارند و به همت والای شما جوان ها و با ایمانی که به اسلام داشتید آن رژیم را شکست دادید و بحمد الله زیر بار ظلم و اختناق نرفتید و از زیر بار آنها بیرون آمدید ، تا به اینجا همه با هم بودید و از زیر بار اختناق بیرون آمدید ، از اینجا به بعد هم باید با قدرت شمااین نهضت به آخر برسد . شما جوان های برومند ، شما جوان های کارگر که

اساس مملکت هستید باید از این به بعد هم این مملکت را اداره کنید و اقتصاد ایران را به ثمر برسانید . گاهی شنیده می شود که در ادارات و در کارخانجات کم کاری می شود ، همین امروز کسی گفت که دراین ادارات گاهی بیکاری است و بسیاری هم کم کاری در کارخانه ها ، هم چنین مطالبی شنیده می شود ، در صورتی که الان وقت این است که همه کار بکنیم و همه با هم این آشفتگی ها و خرابی هائی که اینها به جای گذاشتند با همت همدیگر ترمیم بکنیم . الان مملکت مال خود شماست منافع مملکت هم باید مال خود شما باشد و انشاءالله اگر احکام اسلام تحقق پیدا کند ، خواهید دید که عدالت اسلامی چیست ، خواهید دید که عدالت اسلامی غیر از آن ادعاهائی است که در زمان سابق و در رژیم سابق از حلقوم محمدرضا بیرون می آمد که فقط ادعا بود و برای هیچ کس کاری نکرد بلکه زاغه نشین ها را زیاد کرد و به اسم اینکه مملکت صنعتی باشد ، زراعت را به هم زدند و صنعتی هم در کار نبود ، الان هم که بعضی از کارخانه های صنعتی رابه اصطلاح خودشان به اینجا آوردند ، باز به نفع خارجی هاست و برای ما نفعی ندارد بلکه ضرر دارد ، مثل ذوب آهن که برای ایران ضررهای زیاد دارد و نمی توانند ترکش کنند و ادامه آنها هم ضررهای زیاد دارد . کارها همه از روی خیانت و جنایت بود و مملکت ما را به تباهی کشیدند که حالا باید به

همت همه شما ، من که طلبه ای هستم آنقدری که می توانم و شما که بحمدالله قدرتمند هستید ، آنقدری که در قدرتتان است با هم کوشش کنیم و مشکلات را حل نمائیم . کم کاری نکیند ، نباید کاری بکنید مملکت که الان برای خود شماست و از دست دشمن نجات پیدا کرده است در اثر کم کاری و بیکاری طوری بشود که ما و شما نتوانیم مملکت را اداره کنیم و بعد بگویند اینها احتیاج به سرپرست دارند ، احتیاج به این دارند که کسی دیگر بیاید و مملکتشان را اداره کند . باید همه دست به دست هم بدهید و این مملکت را اداره بکنید و همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را اداره بکنیم و همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را سالم بکنیم و این چرخ ها را به راه بیندازیم . کارخانه باید به همت شما به راه بیفتد ، وقتی که به راه بیفتد منفعتش هم مال مملکت خودتان و از آن خود شماست امید است ظلم هائی که سابق می شد تکرار نشود و دیگر به شما هم ظلم نشود . من می دانم که به شما ظلم شده است ، نه فقط به شما بلکه به همه قشرهای ملت ظلم شده است لکن شاید کارگرها بیشتر مورد ظلم و ستم واقع شده اند . امیدوارم خداوند به شما قدرت و سعادت عنایت کند ، شما ستون های این مملکت باشید و اقتصاد این مملکت را به راه بیندازید و همه شما سعادتمند باشید و برادرانتان هم به قدرت شما

و خودشان سعادتمند باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان اصفهان

مقدمترین جهادها ، سازندگی انسان و جهاد اکبر است

بسم الله الرحمن الرحیم

اساسا اسلام برای سازندگی آمده است و نظر اسلام به ساختن انسان است . جهاد برای سازندگی ، سازندگی انسان خودش را ، مقدم بر همه جهادهاست . این است که رسول اکرم جهاد اکبر فرموده اند هست ، جهادی بس بزرگ است و مشکل و همه فضیلت ها دنبال آن جهاد است .

جهاد اکبر است ، جهادی است که با نفس طاغوتی خودش انسان انجام می دهد . شما جوان ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد ، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود ، هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جهاد مشکلتر . جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود ، پیر به این زودی نمی تواند . نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد ، یکی از کیدهائی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر خودت را اصلاح کن ، حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن . این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان می کند به تعلیم شیطان بزرگ . انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است می تواند اصلاح کند خودش را . لکن اگر چنانچه ریشه های فساد در انسان ریشه اش قوی شد ، ملکه انسان شد

فسادها ، آنوقت است که امکان ندارد . شما جوان ها که الان مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن ، این یک جهاد است لکن جهاد اکبر ، جهاد در راه سازندگی خودتان است که برای مملکت خودتان بعدها مفید واقع بشوید ، خدمتگزار باشید . از همین سنین شما باید شروع بشود به ساختن افرادی که بعدها یک مملکت ، یک کشور را ممکن است نجات بدهد . اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضائل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید ، آنوقت در همه مراحل پیروز هستید ، مملکتتان را می توانید نجات بدهید ، اینها که مملکت ما را به تباهی کشیدند برای این بود که ساختمان خودشان فاسد بود ، خودشان یک اخلاق فاسد داشتند ، یک عقاید فاسد داشتند ، یک اعمال فاسد . اگر چنانچه خودشان را ساخته بودند ، به ملت خیانت نمی کردند ، به اسلام خیانت نمی کردند .

برای خدمت به اسلام و کشور کوشش کنید

شما کوشش کنید که به ملت خدمت کنید ، به اسلام خدمت کنید و کوشش کنید که جهاد اکبر را انشاءالله به آخر برسانید و یک انسان کامل ، یک انسان اسلامی ، یک انسان متعهد بشوید که برای خودتان و برای کشورخودتان و برای ملت خودتان مفید واقع بشوید .

خداوند انشاءالله شما را تاءیید کند و خداوند شما را به مراتب عالیه برساند . شما جوان ها امروز روز شماست ، امروز روزی است که شما باید سازنده باشید در این راه ها . البته خدمت به خلق ، خدمت به خداست . خدمت به انسان ها ، خدمت به خداست . خدمت

به بندگان خدا ، خدمت به خداست و دراین خدمت انشاءالله موفق باشید و من هم همیشه مهیا هستم از برای ملاقات آقایان و هیچ مانعی از قبل ما نیست ، نماینده بیاید یا خود آقایان بیایند . ما آنقدری که می توانیم خدمت به همه بشر ، همه ملت ها می کنیم و امیدواریم که شما خدمتگزار به انسانیت و خدمتگزار به اسلام باشید . خداوند همه شما را تاءیید کند .

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینی در جمع علمای اصفهان

اصفهان ، مرکز علم و علمای بزرگ اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

اصفهان همیشه مرکز علم بوده است در بعضی اوقات که من شنیده ام هفت هزار یا بیشتر ، اهل علم در اصفهان ، طلبه در اصفهان بوده است و علماء بسیار بزرگ از اصفهان برخاسته است و متفکرین عظیم الشاءن . الان هم مرکز علم است ، الان هم علمای بزرگ در آنجاست و من امیدوارم که آن حوزه ، با برکت و عظمت و پشتیبان اسلام و مروج احکام اسلام باشد . حوزه ها باید توجه داشته باشند که در اینوقت ، در این حالی که الان ما واقع هستیم و دشمن ها می خواهند خرده گیری کنند ، خصوصا نسبت به اهل علم و علما ء و فظلا و طلاب ، باید بسیار توجه داشته باشند که اگر خدای نخواسته در این زمان که مورد بررسی هستند اینها و مورد توجه هستند ، اگر خدای نخواسته یک انحرافی از بعض اشخاص ملبس به این لباس واقع بشود ، ممکن است این پای اسلام حساب بشود .

در رژیم سابق اگر چنانچه یک معمم ، یک ملبس به این لباس ، یک کار خلاف انجام می داد

، به اسلام نسبت معلوم نبود بدهند ، می گفتند این منحرف است ، این ساواکی است ، این درباری است . الان که رژیم ، رژیم جمهوری اسلامی است و همه نظرها به شما دوخته شده است ، اگر خدای نخواسته یک انحرافی واقع بشود در مدارس ، در کمیته ها ، در جاهای دیگر ، در دادگاه ها ، این پای اسلام حساب می شود ، گفته می شود که جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی هم همین هاست ، همین است که می بینید .

تکلیف ما ، حفظ وجاهت و ترویج اسلام

و لهذا امروز تکلیف ما بسیار سنگین است . تکلیف ما حفظ وجاهت اسلام است . تکلیف ما این است که با اعمال خودمان ، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترویج کنیم و وجاهتش را حفظ کنیم و اگر خدای نخواسته یک انحرافی باشد ، باید جلوگیری کنید . اگر یک شخصی را دیدید که از وظیفه اهل علم ، از وظیفه انسانی !!! اسلامی تخطی می کند ، او را نهی کنید . اگر نمی شنود ، کنار بگذارید . باید همه به وظیفه اسلامی عمل کنیم و به دست دیگران فرصت ندهیم بهانه ندهیم دست دشمنان که ما را آلوده کنند و بگویند که اهل علم یا دیکتاتور هستند یا انحرافات دارند یا برای خودشان می خواهند یک بساطی درست کنند . امروز بسیار مساءله مهم است و با سابق بسیار فرق دارد . باید آقایان همانطوری که در تحصیل علم کوشا هستند ، در تهذیب اخلاق ، در اعمال ، در عقاید ، در فضایل اخلاقی کوشا باشند که علم بدون عمل

و بدون تقوی بسیاری از اوقات مضر است . باید عالم متقی باشد و متوجه به خدای تبارک و تعالی باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند . باید خودش تربیت شده باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند .

پیش نویس قانون اساسی را بررسی ، و نظریات خود را اعلام کنید

و امید است از آقایان که در اینوقتی که بناست قانون اساسی بررسی بشود ، هر کس هر نظری دارد ، مستقیما خودش اظهار نظر کند و بفرستد در آنجائی که بناست همه نظرها جمع بشود ، الان برای من فرستادن هیچ نتیجه ندارد ، باید بفرستید و نظرهای خودتان را بگوئید و توجه کنید که ننشینید دیگران نظر بدهند و شما ساکت . صاحبنظرها نظرهای خودشان را بدهند ، علمای اعلام نظر خودشان را بدهند ، هر اشکالی که در این پیش نویس دارند ، بکنند و آن اشکالات را بعد بررسی باید بکنند و بالاتر از آن اینکه توجه داشته باشید که در آتیه ای که بناست وکلا تعیین بشوند برای نظر کردن به قانون اساسی ، توجه بکنید که اشخاص متدین ، اشخاص مطلع ، اشخاص متعهد ، اشخاصی که اعتقاد به اسلام دارند ، اشخاصی که اعتقاد به این نهضت اسلامی دارند ، تعیین بکنند که انشاءالله با نظر آنها یک قانون اساسی اسلامی به تمام معنا بشود . من از همه آقایان تشکر می کنم ، که مشایخ معظم و آقایان فضلا و ائمه جماعت و دیگران که تشریف آوردند و آقایان در این هوای گرم با ناراحتی اینجا نشسته اند . خداوند همه شما را تاءیید کند و سلامت بدارد و سعادت نصیب همه بکند .

والسلام علیکم و رحمه

الله وبرکاته

تاریخ : 6/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیتمعلم

ضرر عالم بی تهذیب بیشتر از جاهل بی دانش است

بسم الله الرحمن الرحیم

مهم در دانشگاه ها ، دانشسراها ، تربیت های معلم ، تربیت های دانشجو ، این است که همراه با تعلیمات و تعلمات ، تربیت انسانی باشد . چه بسا اشخاصی که در علم به مرتبه اعلا رسیده اند لکن تربیت انسانی ندارند ، که یک همچو اشخاصی ضررشان بر کشور ، ضررشان بر ملت ، ضررشان بر اسلام ، از دیگران زیادتر است .

آن کسی که دانش دارد لکن دانشش توام با یک تهذیب اخلاق و یک تربیت روحی نیست . این دانش موجب این می شود که ضررش بر ملت و کشور زیادتر باشد از آنهائی که دانش ندارند . همین دانش را یک شمشیری می کند در دست خودش و با آن شمشیر دانش ممکن است که ریشه یک کشور را از بین ببرد و قطع کند .

نوک تیز حمله اجانب همیشه متوجه دو قشر روحانی و دانشگاه بوده است

اینکه خارجی ها ، کارشناش های اجانب ، آنهائی که می خواستند این مملکت ها را غارت کنند عنایت زیادشان به دو جبهه بود ، یکی جبهه روحانیون ، یکی جبهه دانشگاه ها ، برای همین نکته بود که این دو جبهه اگر چنانچه یک تربیت صحیح بشوند که در پهلوی علم ، تربیت و عمل صحیح باشد ، آنها این معنا را فهمیدند که اگر این دو جبهه به آنطوری که باید باشد ، بشود ، دست آنها از منافع کوتاه خواهد شد .

اگر یک دانشگاه صحیح ما داشته باشیم یا یک جبهه روحانی به تمام معنا روحانی داشته باشیم ، نخواهد اجازه داد به اجانب که همه حیثیت یک مملکت را از بین ببرند ، از این جهت چون

این دو جبهه را آنها برای خودشان خطر می دانستند ، حمله شان به این دو جبهه بود منتها فرم حمله شان فرق داشت . در زمان رضاخان که من یادم است و اکثر شما یادتان نیست ، در آن زمان با سرنیزه حمله می کردند و لهذا حمله می کردند مدارس را ، افراد را می گرفتند می بردند ، عمامه ها را بر می داشتند ، لباس ها را می کندند ، مدرسه ها را می بستند ، مساجد را تعطیل می کردند ، مجالس را تعطیل می کردند ، مجالس وعظ و روضه و اینها را بکلی از بین بردند ، به خیال اینکه با این فرم می شود از بین برد . منتها در دانشگاه چون انعکاس خارجی اش را می ترسیدند ، به این فرم وارد نمی شدند ، به فرم دیگر وارد می شدند که نگذارند دانشجویان رشد کنند ، بعد فهمیدند که این طرز نتیجه ندارد ، فشار هر چه زیادتر باشد ، بدتر خواهد شد ، برای اینها بدتر خواهد شد . در زمان محمدرضا حمله به روحانیت را تغییر دادند و شروع کردند به تبلیغات کردن که مردم را از روحانیت جدا کنند چون این دو قوه اسلام ، قوه روحانیت و قوه دانشگاه می توانست در مقابل اینها بایستد . آن ترتیبی که با فشار بخواهند روحانیت را از بین ببرند ، این ترتیب نشد . تغییر دادند وضع را شروع کردند تبلیغات به ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه و همه را از مردم . بین مردم ، هم دانشگاهی و

هم روحانیون را می خواستند !!! در بین مردم !!! یک طوری قلمداد کنند که اینها دیانت صحیح ندارند ، اینها هم درباری و انگلیسی و نمی دانم آمریکائی و اینها هستند ، نقشه این بود که ملت جدا بشود از این دو قشری که از آنها کار می آمد . بین خود این ، این دو تا هم جدائی انداختند ، به طوری که روحانیون بدبین بودند به دانشگاهی ها ، دانشگاهی ها بدبین بودند به روحانیون و این نقشه ای بود برای اینکه این قشرهای مؤ ثر را از هم جدا بکنند و همه را از ملت جدا بکنند تا نتوانند اینها کاری انجام بدهند و آنها بهره برداری خودشان را از این کشور بکنند .

در این نهضت ، یکی از برکات این نهضت این بود که این قشرها را به هم نزدیک کرد ، قشر دانشگاهی با قشر روحانی و طبقه جوان روحانی ، اینها با هم نزدیک شدند ، همکار شدند و همه با سایر طبقات مردم نزدیک شدند ، همکار شدند و همه اینها در این کلمه (رژیم طاغوتی نباید باشد و باید یک جمهوری عدل اسلامی باشد) ، همه با هم مشترک شدند . این غرض همه بود و مقصود همه این معنا بود . این نزدیک شدن این قشرها به هم ، متحد شدن این قشرهائی که از هم جدا بودند ، با تاءیید خدای تبارک و تعالی و با اینکه همه مقصدشان یک مقصد الهی بود ، این سد عظیم که همه امکان نمی دانستند ، ممکن نمی دانستند که این سد شکسته بشود ، این سد

را شکست ، حالا که این سد شکسته شد و آشفتگی ها ظاهر شده و دزدی های اینها فاش شده و بعد هم فاش تر می شود ، حالا از برای این ملت ، به نظر خود افراد نوعا یک آرامشی پیدا شده است ، و یک نقشه دیگری آنها دارند پیاده می کنند ، یعنی آن نقشه ای که قبل اسلامی بود و این قشرها رابه هم نزدیک می کرد و منسجم می کرد و جوش می داد به هم ، اینها فهمیدند که از این جوش خوردن این قوا به هم این سد شکسته شده است ، حالا در صدد این برآمده اند که اینها را از هم جدا کنند . الان تمام این اشخاصی که برای اجنبی ها دارند کار می کنند آن اشخاصی که سوءنیت ندارند لکن توجه به واقعیات ندارند همه آمده اند دارند گروه گروه می شوند . زحمت تا حالا این بود که این گروه های مختلف با هم باشند تا این کار را انجام بدهند و از حالا به بعد هم هر کاری بخواهد بشود ، باید با اجتماع بشود . اینها آمدند حالا با نقشه هائی که دارند ، دارند گروه گروه درست می کنند . دیشب بود در روزنامه دیدم که صد گروه ، تا حالا ، یا صد و پنج گروه تا حالا اظهار وجود کرده اند . یعنی صد طایفه ایجاد اختلاف دارند می کنند . نتیجه این خواهد شد که اگر چنانچه این صد طایفه هر کدام توانستند یک عده زیادی دور خودشان جمع بکنند ، نتیجه این می شود که از

آنطرف مرزها و از داخل و خارج ، بعد از اینکه دیدند این قوا از هم جدا شد ، راه خودشان را باز ببینید برای اینکه یا یک کودتائی بکنند یا یک حمله ای بکنند یا لااقل شلوغکاری ها را زیاد بکنند ، فلج بکنند مملکت را ، درست الان آن نقشه ای که اول بود به یک جور دیگر . اول که رضاخان آمد آن نقشهای که آنوقت بود برای جدا کردن این قوا از هم ، دانشگاه را از مدارس دینی ، بازار را از اینها هر دو ، کشاورزها را از همه ، همه را علیحده . علیحده ، احزاب سیاسی زیاد درست می کردند ، جبهه های مختلف درست می کردند ، همه برای این بود که مبادا یک وقت اینها ، آنها با هم مجتمع بشوند . آنوقت احساس نکرده بودند ، لمس نکرده بودند مطلب را لکن به طور کلی می دانستند ، می فهمیدند این مطلب را ، می خواستند این کار بشود .

بعد که این نهضت الهی پیدا شد و این گروه های مختلف با هم جمع شدند و یک گروه پیدا شد دیگر صحبت از این گروه های دیگر نبود ، همه یک گروه اسلامی بودند ، در دانشگاه می رفتی فریاد این بود که مرگ بر این کذا و اسلام کذا ، در پیش کشاورزان می رفتی همین طور ، در کارخانه ها هم می رفتید ، همین طور ، در !!! عرض کنم که !!! بازار هم می رفتید همین طور . هر جا که می رفتید ، همه با هم یکصدا یک مطلب

داشتید و این سد را شکستید . این دشمن های شما لمس کردند این مطلب را . آنوقت علمی بود ، حالا عینی شد که لمس کردند این مطلب را که با انسجام این قوا با هم ، دانشگاه و روحانی با هم ، همه بازار با هم ، با کارگر و !!! عرض بکنم !!! سایرین ، اداری و غیر اداری با هم ، اینها وقتی منسجم شدند حتی ابر قدرت ها نمی توانند کاری انجام بدهند چنانچه نتوانستند و همه در صدد این بودند که محمدرضا را نگه دارند ، نه ابرقدرت ها تنها ، تمام قدرت هائی که بود ، همه این مملکت اسلامی هم ، همه پشتیبانی می کردند یعنی من نیافتم یک کسی را که لفظا ، بعضی از اینها به ما پیام می دادند که ما همراهیم ، لکن ما نمی توانستیم باور کنیم لکن همه شان با هم متحد بودند برای اینکه این جانور را حفظش کنند اینجا و نتوانستند . چرا نتوانستند؟ برای اینکه همه تان با هم یک صحبتی می کردید . یک ملت وقتی همه آن یک چیزی داشت !!! نمی شود !!! یک چیزی را خواست ، نمی شود خلافش کرد . خلاف خواست یک ملت نمی شود عمل کرد ، عملی نیست در دنیا . حالا که اینها لمس کردند این مطلب را که این اتحاد و انسجام یک همچو ضرری برایشان دارد و این نفت را ازشان گرفته است که الان دارند دنبالش روضه خوانی می کنند و گریه می کنند که نفت از دستمان رفته است ، حالا دنبال این آمده

اند که باز آن مسائل را برگردانند ، جدا کنند ملت را از هم ، همه را از هم جدا کنند و مع الاسف روشنفکرهای ما هم غافلند از این معنا ، غیر از آنهاشان که خائنند ، یک دسته خائنند که با حساب کار می کنند و برای غیر کار می کنند ، و بیشتر غافلند از مطلب . گروه گروه ، صد گروه ، صدها بیشتر ، مثل اینکه صد گروه مثل اینکه تا حالا درست شده است ، در این دو ماهی که شما به پیروزی رسیدید که با اتحاد به پیروزی رسیدید . حالا آن انسجام دارد باز می شود ، دارد از هم باز می شود ، گروه گروه می شوند ، هر گروهی جدای از هم ، حسابشان جدای از هم ، قلمشان مخالف با هم ، قدمشان مخالف باهم . نتیجه چه می شود؟ نتیجه می شود که یک ملتی همانطوری که سابقا و در این پنجاه و چند سال به واسطه این اختلافات مانتیجه برده اند ، دوباره همان مسائل پیش بیاید و همان اختلافات موجب این بشود که آنها باز بیایند و برگردند به حال اول و لااقل یک رژیمی دست نشانده امریکا بیاید ولو اسمش رژیم سلطنتی نباشد ، یک رژیمی بیاید دمکراتیک باشد اما نوکر امریکا .

در برابر نقشه های اجانب بیدار باشید

الان نقشه این است و شروع شده به این تکه تکه کردن . صد تا در این دو ماه ، دو سه ماه ، صد تا گروه اظهار وجود کرده است ولو چیزی نیستند اینها ، اینها چیزی نیستند ، یک عده معدودی هستند ، لکن فساد

ایجاد می کنند ، این اسباب فساد می شود در این مملکت ، این کم کم زیاد می شود یک وقت ما باز بر می گردیم به اینکه قشر متجدد و متفکر و !!! عرض کنم !!! که دانشگاهی جدا شده است از روحانی ، روحانی رفت آن طرف و شروع کرد باز هم حرف های سابق را زدن ، دانشگاهی هم رفت آن طرف و شروع کرد آن حرف های سابق را زدند . این دو تا با هم مخالف . بازاری هم به تبع اینها یک دسته با این موافق و با آن مخالف ، یک دسته مخالف یا همه با هم نتیجه این می شود که ما اینقدر خون جوان هایمان از بین رفت برای اینکه یک مملکتی داشته باشیم مال خودمان ، اینقدر مردم جان فشانی کردند و زن هاو جوانهاشان را دادند برای اینکه یک مملکت عدل اسلامی پیدا بشود ، مخالفین اسلام نمی توانند ببینند این مطلب را ، می بینید با قدرت اسلام است که می شود جلوی اینها را بگیرند . نمی توانند آن معنا را ببینند . حالا در صدد این بر آمده اند که باز از هم جدا کنند اینها را ، وقتی جدا کردند اینها را از هم باز همان مسائل پیش می آید . امروز باید شما معلمین ، آن متعلمین آن دانشگاهی ، آن بازاری ، آن روحانی ، آن کارگر و کارمند ، آن کشاورز و همه بیدار باشید که الان نقشه دقیق تر از سابق است .

سابق چون علما به طور کلی می گفتند که اگر اینها با هم بشوند

، چه خواهد شد و آن نقشه ها را می کشیدند ، حالا عینا دیدند که شد ، اینها با هم شدند و یک همچنین کاری شد ، یک همچنین کاری که همه ممتنع می دانستند و همه حساب ها بر خلاف در آمد ، شد . حالا که شده است بیشتر آنها در صدد هستند که بشکنند این نهضت را . راه شکستن هم همین است که شماها رااز هم جدا کنند ، هر کدام را به دیگری بدبین بکنند ، هر کدام را با دیگری در یک جبهه مخالف قرار بدهند و آنها نتیجه ببرند . متفکرهای ما ، روشنفکرهای ما ، همه دانشجویان و دانشگاهیان بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم می بینیم . این گروه گروه شدن ها برای همین است که نگذارند این انسجامی که بوده حفظ شود ، می خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا کنند . همان راهی را که اسلام دستور داده که همه با هم باشید خداوند (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) را به مردم واجب کرده . همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد . با تفرق همه فسادها هست و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادت ها هست . خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را بیدار کند و همه ما در راه اسلام و در راه استقلال مملکت و در راه حقیقت و آزادی قدم بردارد و این نهضت را به آخر برسانیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران منطقه 12 تهران

پاسدار باید خودش دارای عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند

بسم

الله الرحمن الرحیم

همانطوری که انقلاب اسلامی ما وجهه های مختلف دارد: انقلاب برای برانداختن رژیم فاسد ، انقلاب برای بپا داشتن رژیم حق ، و امید است که انقلاب برای ساختن انسان و یک مملکت انسانی ، پاسداران هم باید پاسداریشان به طرز و شکل انقلاب باشد . تا آنوقت که انقلاب برای شکستن سد رژیم بود ، پاسداران ، پاسداران آن انقلاب بودند ، یعنی آن جهت انقلاب باید قیام کنند و کردند و فریاد زدند و مقابله کردند با همه جنود ابلیسی و بحمدالله از این جهت در انقلاب پیروز شدید . لکن انقلاب یک جهتش پیروز ، آن هم نه تمام پیروز ، بیشتر این سد از بین رفته است و ریشه های مختصری مانده است که امید است از بین برود . انقلاب برای تحقق حکومت عدل و جمهوری اسلامی که قدم بعد است ، پاسدارها هم باید از این معنا پاسداری کنند و همه باید پاسداری بکنند ، همه پاسدار اسلام و حکومت حق باید باشید در اینجا پاسداری این است ، که این حکومت ، حکومت عدل باشد ، پاسداری از عدالت باشد . پاسداری از عدالت این است که پاسدار خودش دارای عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند . اگر خدای نخواسته یک گروهی در جامعه ما دارای عدالت نیستند و همانطوری که دستگاه سابق ، دستگاه تعدی و ظلم و تجاوز به مردم بود ، این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت هر کس باشد ، این هم تا آن اندازه که دستش می رسد همان کارهای رژیم سابق را می کند ، این

پاسدار نمی تواند باشد . اگر فرض کنید که ماها که مدعی هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب ، این جهت انقلاب که بر قراری حکومت عدل اسلامی است اگر بنا باشند ما مدعی پاسداری هستیم از انقلاب (لکن از آنجائی که خراب کردن و زدن و کشتن ، کشته شدن بود ، درست آمدیم و به انقلابمان وفادار بودیم ) اما در این مرحله که مرحله سازندگی یک حکومت عدل اسلامی است ، خدای نخواسته پاسداریمان از یک همچو حکومت عدل اسلامی به طور صحیح نباشد ، یعنی خودمان در این مرحله انقلابی نباشیم ، در این مرحله خودمان را نساخته باشیم که موصوف به عدالت باشیم ، که پاسدار عدالت باشیم ، پاسدار حکومت عادلانه چنانچه اگر حکومت ما هم یک حکومت عدل نبود نمی توانیم بگوئیم که این جهت انقلاب ما تحقق پیدا کرده است ، که جهت حکومت عدل اسلامی بود . اگر در ادارات ما ، در بازارها ، در سایر جاهای دیگری که این افراد ایرانی نشیمن دارند و مشغول به کارهای خودشان هستند ، اگر اینها هم آن عدل اسلامی که باید باشد مراعات نکنند ، باز افراد انقلابی اسلامی نیستند . پاسدار ، چه شماها که با اسم پاسداری مشغول خدمت هستید و چه سایر قشرها (یکی هم قشر روحانیت است ، آنها هم پاسدار هستند ولو لفظ پاسدار بر آنها اطلاق نمی شود ، لکن به حسب واقع پاسدار اسلام هستند) اگر این جمعیت آنطوری که باید این وجهه از انقلاب را که انقلاب ، آمدن یک رژیم عادل جای یک رژیم فاسد ،

اگر در این مرحله که آمدن یک رژیم ، نشستن به جای یک رژیم فاسد ، مراعات نکند آن جهت انقلابی را ، مراعات نکند آن عدالت اسلامی را ، که عدالت اسلامی از خود انسان شروع می شود تا هدایت در خود انسان ، عدالت با رفیق ، عدالت با همسایه ، عدالت با هم محله ، عدالت با همشهری ، عدالت با هم استانی ، عدالت با هم کشوری ، عدالت با همسایه های کشورهائی که با ما هستند و با همه بشر ، اگر حاصل نشود ، نه حکومت اسلامی است و نه پاسدار اسلامی . به مجرد اینکه من ادعا کنم که پاسدار اسلام هستم ، از باب اینکه یک نفر طلبه هستم و طلبه شغلش پاسداری است ، مجرد این تا یک نمونه ای نداشته باشد ، نشانه و علامتی نداشته باشد ، این ادعاست ، ولو بتوانیم این ادعا را به مردم جا بزنیم ، پیش خدا واضح است که درست نیست . کوشش کنید که دراین مرحله دوم که ما الان هستیم و بعد هم مرحله های دیگر هست ، پاسدار باشید . شماها که الان پاسداری کردید تا حالا (و خداوند همه تان را تاءیید کند) کوشش کنید در این مرحله دوم که مرحله حکومت عدل است ، رژیم عادلانه است ، رژیم اسلامی است ، جمهوری اسلامی است ، در این مرحله به وظائف پاسداری در این مرحله قیام کنید .

اعمال شما تحت مراقبت و مناقشه دشمنان است

پاسداری در این مرحله این است که از عدالت پاسداری کنید ، از حکومت عدل پاسداری کنید . اگر خدای نخواسته فرض کنید یک نفر

جوان مسمای پاسدار به دوستش ، به منزل یک کسی ، به خانه یک کسی ، به مال یک کسی تعدی بکند ، آن از پاسداری خودش همین طوری مخلوع است ، لکن شماها جدیت کنید ، او را هدایت کنید یا از صف خودتان کنارش بزنید ، که ممکن است یک کار خلاف از یک نفر در یک جمعیت تحقق پیدا بکند و همه جمعیت به او آلوده بشود و بگویند پاسدارها اینطور هستند .

یک وقت می گفتند که فلان آدم اینطوری است ، یک وقت است می گویند پاسدارها اینجوری اند . کوشش کنید که مبادا یک همچو مطلبی پیدا بشود که گفته بشود که پاسدارها فلان جور هستند . خیلی کوشش لازم دارد . چنانچه ما آقایان هم باید کوشش کنیم به اینکه گفته نشود روحانیون اینجور هستند ، آخوندها اینجورند . امروز همه چشم ها دوخته به این کشور است و بیشتر چشم آنها که می خواهند مناقشه کنند ، می خواهند اشکال تراشی کنند ، می خواهند این نهضت ما را یک نهضت صحیح ندانند ، چشم ها الان به این مطلب دوخته شده است و مناقشه می کنند ، می نویسند در روزنامه های خارج ، زیاد می نویسند . اینجا در روزنامه ها شاید با اشاره و این چیزها باشد ، اما آنجاها با صراحت می نویسند . باید ما بهانه به دست آنها ندهیم . آنها خلاف می نویسند لکن اگر ما یک قدم خلاف برداریم ،

بهانه به دست آنها می آید و یک کار را هزار کار نمایش می دهند .

سعی کنید طوری رفتار کنید که خدا این تکلیف الهی را قبول کند

تکلیف امروز برای شما پاسدارها

و ما هم که مدعی پاسداری هستیم تکلیف زیاد است ، مشکل است . ببنید از این تکلیف الهی چطور امتحان خودتان را می دهید . حالا که پاسدار هستید ، حالا که دارای اسلحه هستید ، حالا که قدرتمند هستید ببینید که با این اسلحه خودتان ، با این قدرت خودتان چطور با مردم رفتار می کنید ، چطور با برادرانتان که همه کشور است ، همه مردم است ، رفتار می کنید ، رفتار ، رفتار عادلانه است و آنطور که اسلام می خواهد ، تا بشوید پاسدار انقلاب اسلامی ، یا خدای نخواسته از بعضی اشخاص بر خلاف باشد تا بشود پاسدار جنود شیطان و از پاسداری اسلام ، مخلوع باشد و خدا او را قبول نکند . خداوند همه شما را و همه ملت ما را به وظایف خودمان آشنا کند و همه انشاءالله خدمتگزار باشیم به این ملت و به این کشور .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/4/58

بیانات امام خمینی به مردم مرودشت

بسمه تعالی

اهالی محترم شهرستان مرودشت ایدهم الله تعالی

طومارهای آقایان محترم و اصل و از مضمون آن اطلاع گردید . در مورد اعزام جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ احمد خدایی به آنجا پس از مذاکره با ایشان قرار شد برای رفع مشکلات و گرفتاریهای محل به آنجا بیایند و از نزدیک با همکاری آقایان محترم در رفع آنها بکوشند و چنانچه مصلحت دانسته نماز جمعه نیز در محل اقامه نموده ، با تشکل و اجتماع بیشتر مردم آنجا را به وظایفی که دارند آشنا نمایند . امید است اهالی محترم از وجود ایشان بهره مند گشته

از همکاری های لازمه دریغ ننماید . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/4/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم

موضوع علم انبیاء تربیت انسان است

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر برای هر علمی موضوعی است ، چنانچه شما آقایان می فرمایید ، علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است و اگر برای هر دولتی برنامه ای است ، برنامه رسول اکرم (صل الله علیه و اله وسلم ) را می شود گفت سوره ای که در اول وارد شده است آن برنامه رسول خداست :(بسم الله الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربک ، اقرا باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم ، علم الانسان مالم یعلم ) . تمام انبیاء موضوع بحثشان ، موضوع تربیتشان ، موضوع علمشان انسان است . آمده اند انسان را تربیت کنند ، آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق الطبیعه ماوفوق الجبروت برسانند . تمام بحث انبیا در انسان است . از اول ، هر کس هر یک از انبیاء که مبعوث شدند ، مبعوث شدند برای انسان و برای تربیت انسان . برنامه هم این آیه شریفه به حسب اعتبار و به حسب احتمال تعیین می فرماید ، به خود رسول اکرم خطاب است لکن خطابات قرآن آن هم که به خود رسول اکرم است غالبا عام است : (اقراء باسم ربک ) از اول که قرائت شروع می شود تعیین می فرماید که قرائت چه جور باید باشد ، به اسم رب باید باشد . تمام قرائت هائی که ، تمام کلماتی که از اسم رب

، جدا باشد شیطانی است . دو جنبه است ! یک جنبه رحمانی و یک جنبه شیطانی . قرائت به اسم قرائت که شروع شد با اسم رب شروع شد علم با اسم رب قرائت با اسم رب ، دیدن با اسم رب ، شنیدن با اسم رب ، گفتن با اسم رب ، درس خواندن با اسم رب ، همه چیز با اسم رب ، عالم با اسم رب شروع شده است .

خدای تبارک و تعالی عالم را با اسم خودش شروع کرده است ، بنای عالم با اسم خداست و انسان که یک عالمی است ، عالم صغیر و به حسب واقع کبیر ، قرائت ، اول تعلیمی که به او می شود و اول برنامه ای که برای رسول اکرم آمده است این است که : (اقراء باسم ربک ) نه همین طور قرائت کن ، نه همین طور درس بخوانید ، نه همین طور ترویج بکنید ، نه همین طور منبر بروید نه همین طور تبلیغ بکنید . درس بخوانید به اسم رب ، برنامه است ، تبلیغ بکنید به اسم رب ، منبر بروید به اسم رب ، گوش کنید به اسم رب ، صحبت کنید به اسم رب ، که اگر اسم رب را از اشیاء جدا کنند ، به یک معنا هیچ هستند و هیچ می شوند . همه چیز با اسم رب چیز است ، همه آوازها از خداست . با اسم رب عالم شروع شده است و با اسم رب ختم می شود . همه موجودات عالم اسماء خدا هستند

شما هم باید با اسم رب شروع

کنید و با اسم رب ختم کنید . علامت خدا در همه چیز هست و باید ما استشعار کنیم اسم خدا ، همه عالم اسم خداست . شماها همه اسم خدا هستید با اسم خدا همه چیز تحقق پیدا کرده است و همه اسم خدا هستید . ما باید این معنا را ادراک کنیم بفهمیم که همه از اوست و همه به او رجوع می کنند (انا لله و انا الیه راجعون ) از او هستیم و به او ، اوست همه چیز ، دیگران نیستند ، هیچ اند ، هر چه هست اوست . ما باید ادراک این معنا را بکنیم . انبیاء آمدند که مارا هشیار کنند ، تربیت کنند . انبیاء برای انسان آمده اند و برای انسان سازی آمده اند ، کتب انبیاء کتب انسان سازی است . قرآن کریم کتاب انسان است . موضوع علم انبیاء انسان است هر چه هست با انسان حرف است ، انسان منشاءء همه خیرات است و اگر انسان نشود منشاء همه ظلمات است . در سر دوراهی واقع است این موجود ، یک راه ، راه انسان ، یک راه ، راه منحرف از انسانیت تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد . تعلیم تنها ، تعلم تنها ، فقه تنها ، فلسفه تنها ، علم توحید تنها فایده ندارد تا مقرون با اسم رب نباشد (اقراء به اسم ربک ، باسم ربک الذی خلق ) . همه خلق را به اسم رب نسبت می دهد ، اسم رب مبداء همه خلق هاست ، خلق است ، خلق مطلق (اقراء باسم ربک الذی خلق

) درس هم بخوانید به اسم ربک الذی خلق ، مباحثه هم بکنید به اسم رب . نه همان اول بگویید بسم الله الرحمن الرحیم . بفهمید قضیه چه است و بفهمیم قضیه چه است . انبیاء آمدند که بفهمانند به ما که قضایا چه هست . ما همه حیران ، سرگردان ، همه عالم سرگردانند نمی دانند قضایا چیست ، اینهائی که ادعای انسان شناسی و اسلام شناسی می کنند ادعاست . کی انسان را می شناسد و کی اسلام را؟ یک پرده هائی ، یک ورق های بسیار مختصری از انسان ، یک ورق های بسیار مختصری ا ز اسلام وقتی که کسی بشناسد خیال می کند انسان را شناخته ، اسلام را شناخته .

انسان به معنای حقیقی انسان ، به آن معنائی که انسان است جز ذات مقدس حق و آنهائی که ملهمند به الهام او ، کسی نمی شناسد . ملائکه ایراد گرفتند که این مفسد را (انسان ) چرا خلق می کنی ، فرمود شما نمی دانید بعد که تعلیم اسماء کرد و هیچ کس نمی تواند حمل اسماء بکند الا انسان و حمل امانت بکند الا انسان ، وقتی که اسماء را به او تعلیم کرد فرمود که عرضه کن بر این ملائکه ای که اشکال داشتند ، همه عاجز ماندند ملائکه هم عاجز ماندند ، ملائکه مقربین هم عاجزند اما نه ما ، انسان ، ماها یک موجودی هستیم که سر دوراهی واقع شده ایم ، باز آنهایمان که خوب هستند راه را معوج نرفتند و الا توی راهند تا ببینیم چه بشود . دنبالش می فرماید (اقراء

و ربک الاکرم ) با خدا قرائت کن (شاید معنایش این باشد) آنجا (اقراء باسم ربک الذی خلق ) البته طولانی است صحبت (خلق الانسان من علق ) انسان از این علق ، از این آب ، یک همچو قدرت ، یک همچو قدرت که آن انسانی که همه عالم است .

صراط مستقیم از علق شروع می شود و تا الوهیت ادامه می یابد

می گویند (والعصر ان الانسان لفی خسر) عصر ، انسان کامل است ، امام زمان سلام الله علیه است یعنی عصاره همه موجودات . قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان کامل (ان الانسان لفی خسر) !!! الا !!! این انسان که اینجا می گویند ، همین انسان یک سر و دو گوشی است که ماها انسانش می گوئیم خطاب با ماست ، سر دو راهی واقع شده ایم ، یک راه ، راه انسانیت است که این صراط مستقیم است ، صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است ، یک طرفش به الوهیت . راه مستقیم از علق شروع می شود منتها بعضی از آنها طبیعی است و آنجائی که مهم است آنجائی است که ارادی است . یک سرش طبیعت است و یک طرفش مقام الوهیت و انسان از طبیعت شروع می کند تا اینکه برسد به آنجائی که در وهم من و تو نمی آید . (آنچه در وهم تو ناید آن شوم ) اختیار با شماست که این دو راه را اختیار کنید یا صراط مستقیم انسانیت را ، یا انحراف چپ ، یا انحراف به راست .

از هر طرف انحراف باشد از انسانیت دور می شود ، هر چه جلو برود دورتر می شود ، کسی

که از راه مستقیم منحرف شد هر چه پیش برود دورتر می شود به راه . اگر از راه مستقیم انسانیت یعنی آن راهی که انبیاء آمدند معرفی کنند آن راه را ، ماءمورند برای اینکه آن راه را معرفی کنند ، خدای تبارک و تعالی در سوره حمد می فرماید که : (اهدانا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم ) آنهائی که تو به آنها نعمت دادی ، آنها را منعم کردی ، رحمت را بر آنها وارد کردی ، هدایت را بر آنها وارد کردی ، (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) مغضوب علیهم یک طایفه اند منحرف ، ضالین هم یک طرفند منحرف ، از هدایت دورند و هر چه پیش بروند دورتر می شوند . هر چه درس بخوانید و به اسم ربک نباشد ، از صراط مستقیم دورید و هر چه زیادتر درس بخوانید دورتر می شوید . اگر اعلم من فی الارض بشوید و به اسم ربک نباشد ، ابعد از خدای تبارک و تعالی هستید ، از صراط مستقیم بعیدتر می شوید . یا صراط مستقیم است که یک سرش جسر جهنم است ، یک طرفش طبیعت است یک طرفش بهشت است ، آخر مرتبه بهشت لقاءالله است ، آنجائی است که غیر انسان هیچ کس راه ندارد فقط انسان راه دارد و ما همه الان در جسر جهنم واقع شدیم ، طبیعت متن جهنم است . در آن عالم ظهور که می کند ، طبیعت جهنم است ، الان ما در متن جهنم داریم حرکت می کنیم ، اگر این راه را طی کردیم آن روز

که جسر جهنم ظاهر می شود ، در این چشم های مردم در آن عالم ظاهر می شود ، آن که این راه را طی کرده است از آن جسر عبور می کند آن که این راه را طی نکرده است در جهنم واقع می شود ، می افتد از راه ، کج است دیگر . یک راه مستقیم که اوصافش هم که گفتند و شنیدید و دقیقتر او موست ، راه باریک است و تاریک است و نور هدایت می خواهد . (اهدنا الصراط المستقیم ) خداوند هدایت کند ما را . مقام انسانیت با قرائت به اسم رب حاصل می شود شما آقایان که در راه اسلام و علم قدم بر می دارید و متلبس به لباس اسلام و لباس انبیاء شده اید و متلبس به لباس روحانیت شده اید ، گمان نکنید که درس خواندن بدون اینکه قرائت به اسم رب باشد

برایتان فایده دارد ، گاهی ضرر دارد ، گاهی علم غرور می آورد ، گاهی علم انسان را پرت می کند از صراط مستقیم . اینهائی که دین ساز بودند ، اکثرا اهل علم بودند . اینهائی که دعوت بر خلاف واقع کردند ، اکثرا از اهل علم هستند ، چون علم قرائت به اسم رب نبوده است ، انحراف داشته است از اول ، این راه انحرافی هر چه پیش رفت ، بیشتر انحراف حاصل می شود ، دورتر می شود از انسانیت . چه بسا یک نفر آدم فیلسوف اعظم است به حسب نظر مردم ، فقیه اکرم است به حسب نظر مردم ، همه چیز می داند ،

انبار معلومات است لکن چون قرائت به اسم رب نبوده است از صراط مستقیم دور شده است و از همه دورتر . هر چه انبار زیادتر و زرش زیادتر ، هر انبار بزرگتر و زر و ظلماتش بیشتر ، ظلمات ، (بعضها فوق بعض ) گاهی علم ظلمت است ، نور نیست . آن علمی که شروع بشود به اسم رب ، نور هدایت دارد این علمی که برای این است که یاد بگیرد ، آن خوبش این است که می خواهد یاد بگیرد و الا می خواهم مسند بگیرم ، می خواهم امام جماعت بشوم ، می خواهم اهل منبر بشوم ، می خواهم مقبول عامه باشم ، مقبول مردم باشم ، انحراف است ، اینها انحرافات است و همه دقیق . صراط مستقیم ، به حسب وصفی که شده است باریکتر از موست بسیار دقیق است . چه بسا انسان یک عمر در ریا بوده و خودش نفهمیده ، یک عمر هر عملی کرده ریا بوده است و نفهمیده خودش ریاست ، اینقدر دقیق است که خود آدم هم نمی فهمد ، موازین دارد برایش ، آنهائی که اهل عمل هستند موازین تعیین نکردند که ما بفهمیم که چه هستیم و خودمان را تشخیص بدهیم . در علم انبیاء که علم انسان سازی است موازین دارد اینها .

اسلام را به این زودی نمی شود شناخت ، اسلام را با دو تا جنگ نمی شود ، اسلام جنگ نیست ، جنگ به اسلام مربوطی نیست . مکتب اسلام ، اینکه حالا به آن گفته می شود مکتب ، این یک چیزی است که مقدمه

ای برای آن مکتبی است که اسلام دارد ، آن مکتب را من و تو نمی شناسیم ، چنانچه انسان را ما نمی شناسیم ، اینکه می شناسیم همین موجود طبیعی است ، این انسان نیست ، از علق می آید یک قدری بالاتر ، یک قدری بالاتر ، تا می شود حیوان . این حیوانیش خیلی طولانی است ، این مقام حیوانیت خیلی طولانی است و انسان ممکن است تا آخر عمرش در همین حیوانیت متوقف شده باشد . تا قرائت به اسم رب نباشد فایده ندارد ، همه چیز باید به اسم رب باشد .

با اسم خدا و با محبت و رحمت به اصلاح انحرافات بپردازید

شما حالا آقایان از قراری که گفتند بنا دارید که تشریف ببرید در قراء و قصبات و شهرها برای ترویج ، برای هدایت ، توجه داشته باشید اگر قدمی بر خلاف موازین ، بر خلاف رضای خدا بردارید یک جرمی است که به این زودی نمی توانید جبران کنید . شمائی که به اسم هدایت بین مردم می روید غیر عامه مردم است وضعتان ، غیر وضع عامه مردم است . شمائی که برای هدایت می روید شما رسول از طرف اسلام هستید ، رسول رسول خدا هستید . باید بفهمید که در این رسالت چه باید بکنید ، این کارهائی که بنا دارید بکنید آیا به اسم رب است ؟ آیا از اول که شروع می کنید به اینکه هدایت کنید مردم را ، اسلام را معرفی کنید بر مردم ، ولو همین قدر که می دانید ، آیا این به اسم رب است ؟از اسم خدا شروع می شود یا خدای نخواسته نفسانیت آدم در آن

دخالت دارد . (اعدا عدوک ) همین نفسی است که در انسان است ، این از همه دشمن برای انسان دشمن تر است همه دشمن های عالم آنقدری که از آنها می آید این است که انسان را بکشند زجرش بدهند اما آن که بین جنبیک ، آن نفس اماره انسان ، آن غیر این است که انسان را بکشد ، انسانیت را می کشد . همه عالم جمع بشوند که انسانیت شما را بکشند تا آن چیزی که در خود شما هست ، آن نباشد و تغییر نکند ، کسی نمی تواند (اعدا عدوک ) همین نفسی است که بین جنبیک . ببینید که حالا که تشریف می برید و می خواهید مردم را هدایت کنید ، به اسم رب هدایت می کنید یابه اسم نفس که همان به اسم شیطان است ؟ ببینید با آقایانی که در محل هستند ، شما چه جور رفتار می کنید؟ ما فرض می کنیم که شما در محل که رفتید بعضی از اشخاص منحرف هستند ، پیغمبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم ) برای همین ها غصه می خورد ، برای همین مردم منحرف غصه می خورد (و لعلک باخع نفسک ) اینکه مومن نشدند ، همچون غصهای که مثل اینکه می خواهی خودت را بکشی . ما فرض می کنیم که شما وقتی که رفتید یک انحرافات دیدید ، انحرافات را با انحراف اصلاح خیال نکیند بکیند . انحراف نمی تواند انحراف را مستقیم کند . انحرافات را با نور هدایت خدا و باسم ربک مستقیم کنید .

با اسم خدا حرکت کنید و

با اسم خدا هدایت کنید . و با اسم خدا ترویج کنید و با اسم خدا انحرافات را مستقیم کنید . اگر دیدید آنجا می خواهد نفس اماره بگوید که حالا این آقا که اینجا مدتی بوده است و عنوانی دارد و بخواهید عنوانش را یک وقت خدای نخواسته از دستش بگیرید ، بدانید که این الهی نیست ، این شیطانی است . بخواهید مقابل یک اهل علمی که آنجا هست بایستید و بشکنید خدای نخواسته حیثیت او را ، بدانید که انسانی نیست و این الهی نیست شیطانی است . با همه محبت کنید ، با محبت می شود منحرف ها را مستقیم کرد ، بهتر از اینکه با شدت وحدت ، گاهی نمی شود و الا غالبا می شود . پیغمبر اکرم نبی رحمت است که برای رحمت آمده است آنجائی هم که آن منحرف های غیر قابل اصلاح را امر به قتل می کرد ، مثل یک غده سرطانی که در یک بدن باشد ، برای اصلاح بدن آن غده را باید بیرون آورد ، چاره نیست ، این غده های سرطانی گاهی یک جامعه را فاسد می کنند ، این هم رحمت بر جامعه است . اینهائی که اسلام را اصلا نمی دانند چیست ، نمی فهمند اصلا اسلام چه است ، خیال می کنند این غربی ها ، اینهائی که دنبال غرب هستند ، که احکام اسلام خشونت دارد . اینها اصلا نمی دانند که این احکام چه چیز هست ، برای چه هست . این مثل این است که به یک طبیبی که کارد را برداشته و شکم را

پاره می کند و غده سرطانی را بیرون می آورد بگویند این خشونت دارد می کند . این رحمت است یا خشونت ؟ آن طبیبی که می برد دست را برای اینکه دست فاسد می کند انسان را ، کارد را در آورده می برد دست را ، این طبیب با خشونت دارد رفتار می کند و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن است یا این طبیب ، طبیب رحمت است ، با رحمت دارد رفتار می کند ، یک انسان را برای یک عضو نجات می دهد .

این جامعه مثل یک انسان می ماند ، گاهی وقت برای اصلاح جامعه یک کسی را تهدید

می کنند آن هم تهدیدی که گاهی وقت ها منتهی به کشتن می شود . یک نفر آدمی که یک مملکت را می خواهد فاسد بکند ، یک کشور را ، یک گروه را فاسد می خواهد بکند و قابل اصلاح نیست آن را باید برای تهذیب جامعه ، برای حفظ جامعه این را ، این غده سرطانی را باید از این جامعه دور کرد ، دور کردنش هم به اینکه اعدامش کنند . اعدام های اسلامی اینطوری است ، نه مثل اعدام غربی می ماند . آنها می ریزند می کشند ، می برند از بین و همه آن برای این است که جا برای خودشان باز کنند . اعدام هائی که در اسلام است ، اعدام رحمت است ، یک طبیبی است که چاقو را برداشته و این جامعه را از شر یک موجودی که اگر باشد فاسد می کند جامعه را ، از شر این نجات می

دهد جامعه را . یک حد از حدود الهی وقتی که واقع بشود ، یک جامعه اصلاح می شود . اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومی ، دزدی تمام می شود . اگر چهار تا آدمی که به فحشا مبتلاست آن را شلاق بزنند ، در جامعه ، فحشا از بین می رود . این همان غده سرطانی است که طبیب برای حفظ یک انسان ناچار است که این غده را بیرون بیاورد . گاهی چاقو بر می دارد چشم آدم را بیرون می آورد ، رحمت است ، این حفظ است .

جاری نمودن حدود الهی در جامعه یعنی رحمت بر امت

انبیاء آمدند این جامعه را حفظ کنند از فسادها . این حقوقدانان نمی فهمند اصلش اصل اسلام را نمی شناسند چیست . این غربی هائی که دور هم جمع شدند برای منافع ابر قدرت ها ، اینها از انسانیت اطلاعی ندارند ، اینها فقط این حیوان یک سر و دو گوش رامی بینند و این طبیعت و این سطح طبیعت ، نه عمق طبیعت ، این سطح طبیعت را می بینند ، اینها می خواهند حقوق بشر ، تو چه می دانی بشر چه هست تا حق بشر چه باشد؟ تو انسان را می شناسی تا حق انسان را بشناسی ؟ تو جامعه را می شناسی که حق جامعه را بشناسی ؟ همه آنها همین طور هستند ، همه این حرف ها که می شنوید در آن طرف ها هست و این طرف ها هم از آنها تقلید می کنند ، همه برای این است که بچاپند این جامعه را ، برای چاپیدن است ، برای اصلاح

نیست . جنگ هائی که الان هم در دنیا ممالک زیادی پشت سر هم بجنگند و آمریکا از آن طرف ، شوروی از این طرف و آن طرف و از آنور کمک می کنند به اینها ، اینها همه جنگ های انحرافی است ، بر خلاف انسانیت است . اینجاهائی که این جنگ ها می شود و اینهمه کشتار ، اینهمه کشتار در این ممالک می شود این طرفدارهای حقوق بشر نشسته اند و سیگار می کشند و پاهایشان را روی هم می اندازند و یک کلمه صحبت نمی کنند اما آن روز که یک عده اشخاصی که غده هستند برای این جامعه ، غده سرطانی هستند برای این جامعه اگر بمانند یک جامعه را به باد می دهند ، حکم اسلام را در اینها جاری می کنند ، همین هائی که آن روز فوج ها از مردم ، هزارها از انسان ها را اربابانشان می کشند و پاهایشان را روی هم می اندازند و تکیه می دهند و یک کلمه حرف نمی زنند ، واویلا بلند می کنند چرا هویدا را کشتند یا چرا نصیری را کشتند یا چرا کسانی که فوج ، فوج جوان های ما را از بین برده اند ، اینها می کشند . کشتن اینها رحمت است بر امت . حدود الهی رحمت است بر امت . البته آن دستی که بریده می شود ، اگر زبان داشت گله می کرد اما برای انسان یک عضو فدا می شود ، برای یک جامعه یک اشخاص باید از بین بروند ، برای حفظ حقوق یک جامعه باید یک غده های سرطانی

از این جامعه جدا بشود . اینها برای رفتن محمد رضاخان هم همین عزاها را داشتند ، همین آدمی که ، حالا هم از او تعریف می کنند ، حالا هم در مجله های خارجی یا در مطبوعاتشان از او تعریف می کنند ، که (نه این اصلاح می کرد ، می خواست درست کند مملکت را) آن کنار نشسته اند ، نه مطلع نیستند ، لکن آن کنار هستند ، کنار معرکه هستند ندیده اند اینجا چه شده است ، می دانند چه شده اما به خودشان که واقع نشده ، هزاران آدم اینجا هم کشته بشود اصلا انسان مطرح نیست پیش آنها ، حق و حقوق انسان اصلا مطرح نیست در این جوامعی که طرفدار حقوق بشر هستند ، ابدا حقوق بشر مطرح نیست ، حقوق ابر قدرت ها مطرح است ، آنها برای ابر قدرت ها حق قائلند حقشان هم این است که همه ممالک را اینها بچاپند .

دعوت اقشا رملت به وحدت با تشبث به حبل الله

شما آقایان که انشاءالله تشریف می برید و موفق می شوید و مردم را هدایت می کنید ، اولا دعوت کنید همه را به وحدت کلمه خدای تبارک و تعالی امر فرموده است : (واعتصمو بحبل الله ) اجتماع لکن اجتماع با تشبث به حبل الله . هر اجتماعی مطلوب نیست (واعتصموا بحبل الله ) مطلوب است ، همان است که (اقراء باسم ربک ) اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند .

مردم را دعوت کنید به وحدت ، دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند . الان مشغولند شیاطین به اینکه این انسجامی که پیدا شد برای

ملت ما و با این انسجام پیش بردند و بحمدالله پیروز شدند تا اینجا ، این را بهمش بزنند ، گروه گروه کنند ، حزب کذا ، حزب کذا ، جمعیت کذا . چه اسم رویش بگذارند جمعیت اسلامی کذا ، چه اسم بگذارند جمعیت دمکراتیک کذا ، امروز ، روز این نیست که تکه تکه بشود این مملکت ، گروه گروه بشوند اینها امروز تمام گروه ها باید ادغام بشود در یک گروه و آن گروه اسلامی است . همانطوری که تمام گروه ها ادغام شد در یک گروه و تمام قول ها و تمام فریادها ادغام شد در یک فریاد و آن فریاد مرگ بر این رژیم و عرض بکنم که جمهوری اسلامی می خواهیم . آن ادغام گروه ها در هم و توجه به اسلام بود که این سد بزرگ شیطانی را شکست و همه حساب مادیین را باطل کرد ، آنها حساب عالم طبیعت و ماده را می کردند حساب جنبه الوهیت آن را نمی کردند ، ایمانش را حساب نمی کردند که ایمان چه قدرتی دارد ، آن را نمی توانند حساب کنند و ایمان نمی دانند چه است . حساب اینکه ، به حسب حساب مادیت محال بود که یک عده معمم که باید درس بخوانند و یک عده دانشگاهی که باید سر کلاس بروند ، یک عده بازاری که باید کسب بکنند و یک عده دهقان که باید کشت بکنند و (ولو کشتی برایشان نگذاشتند) یک عده کارگر که باید کار بکنند ، نظامی هیچ کدام اینها نبودند ، اینها قیام بکنند و نظام یک غولی را به

هم بزنند ، آن نظامی که همه قدرت ها دنبالش بودند ، نه ابرقدرت ها تنها ، همه قدرت ها ، البته روی حساب طبیعت ، روی حساب مادیت ، آنهائی که اطلاع از ماورای این عالم ندارند ، آنهائی که اطلاع از ایمان ندارند ، روی حساب آنها یک

امر محالی بود ، یک امر محال واقع شد ، آنها محال می دانستند . اما روی حساب (اقراء باسم ربک الذی خلق ) وقتی اسم خدا شد همین مقدار (ما به عمق مسائل نمی رسیم ) همین مقداری که همه اسلام گفتند و اسلام اسم خداست همین پیروز کرد اینها را ، همه قدرت ها را به هم زد ، نتوانستند نگهش دارند . همه قدرت ها دنبالش بودند ، من مطلع هستم همه قدرت ها دنبالش بودند که نگهش دارند همه چنگال ها چسبیده بودند به این تخت و تاج منحوس که نگه دارند و قدرت ایمان شما ، اسلام ، قدرت اسلام همه این قدرت را عقب زد و این را از این مملکت بیرونش کرد ، ریشه های دیگر را هم بیرون می کنیم .

پرهیز از اعمال انحرافی و خلاف موازین به منظور حفاظت از مکتب

اما باید توجه داشته باشید که امروز یک خطر بزرگی جلوی پای ماست که من از این خطر بیشتر می ترسم تا از خطر اینکه بیایند و بریزند و بکشند و ما را از بین ببرند و آن خطر این است که مبادا ما پاهایمان را انحرافی برداریم ، قدم های انحرافی برداریم و مکتبمان را بد منعکس کنیم ، اسلام را بد معرفی کنیم . آنی که مهم است این است که مکتب به قدرت خودش

باقی باشد ولو ما همه از بین برویم . ما شیعه ائمه اطهار هستیم ، ائمه اطهار اکثرا یا کشته شدند یا چه شدند لکن مکتبشان محفوظ بود . سیدالشهدا کشته شد مکتبش محفظ بود بلکه مکتب را زنده کرد ، با این کشته شدن مکتب را زنده کرد . سیدالشهدا دیدند که مکتب دارد از بین می رود . قضیه قیام سیدالشهدا و قیام امیرالمؤ منین در مقابل معاویه ، قیام انبیاء در مقابل قدرتمندان و کفار ، مساءله این نیست که بخواهند یک مملکت بگیرند ، همه عالم پیش آنها هیچ است . مکتب آنها این نیست که ، مقصد آنهااین نیست که کشورگشائی بکنند . اینهائی که از اسلام تعریف می کنند که کشورگشائی کرد اینها اصلا اسلام را نمی شناسند چه است ، خیال می کنند اسلام هم مثل رژیم ، اسلام مثل آمریکا می ماند که هر چه کشورش وسیعتر بهتر . کشورگشائی انبیاء سنخش فرق دارد با کشورگشائی سلاطین ، سلاطین برای دنیایشان فریاد می زنند ، برای دنیایشان کشورگشائی می کنند ، برای قدرت شیطانیشان کشورگشائی می کنند انبیاء می روند که یک جمعیتی را آدم کنند ، توی سرش می زنند که آدم بشو . آنها کشورگشائی شان برای این است که انسان درست کنند . حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه دیدند که معاویه و پسرش (خداوند لعنتشان کند) اینها دارند مکتب را از بین می برند ، دارند وارونه اسلام را جلوه می دهند اسلامی که آمده است برای اینکه انسان درست کند ، نیامده است قدرت برای خودش درست کند ، آمده است انسان درست

کند ، اینها ، این پدر و این پسر (مثل این پدر و پسر) اسلام را وارونه داشتند نشان می دادند شرب خمر می کردند ، امام جماعت هم بودند ، مجالسشان مجالس لهو و لعب بود ، همه چیز درآنها بود ، دنبالش هم جماعت بود ، امام جماعت هم می شدند امام جماعت قمارباز ، امام جمعه هم بودند و منبر هم می رفتند و اهل منبر هم بودند ، منبر هم می رفتند . به اسم خلافت رسول الله بر ضد رسول الله قیام کرده بودند ، فریادشان لااله الاالله بود و بر ضد الوهیت قیام کرده بودند . اعمالشان ، رفتارشان رفتار شیطانی لکن فریادشان فریاد خلیفه رسول الله . این است که مکتب را متزلزل می کند و یک وقت در دنیا منعکس

می شود که اسلام هم همین است . من خوف این را دارم امروز و خدایا به فریاد اسلام برس ، امروز که مکتب ما منحرف جلوه داده بشود یا از اعمال من و شما یا از اعمال کمیته ها یا از اعمال دادگاه ها یا از اعمال ادارات و وازارتخانه ها و امثال ذالک . رژیم سابق برای ما خطر نداشت رژیم سابق ادعا نمی کرد که من ، ادعایش را می کرد لکن کسی از آن قبول نمی کرد ، رژیم سابق خطری نداشت ، اگر یک معممی در رژیم سابق کار خلاف می کرد می گفتند این ساواکی است ، این درباری است ، این ساواکی است . امروز که ساواکی در کار نیست و هم دفن شده اند ، اگر از شما آقایان یک

چیزی صادر بشود می گویند جمهوری اسلامی این است ، مکتب ما متزلزل می شود . مسؤ ولیتتان زیاد است ، آقایان ، خیال نکنید که بروید یک حرفی بزنید ، خیر چیزی نشده . خیر ، هر یک از شما مسؤ ولیت دارید و مسؤ ولیت بزرگ ، خیلی بزرگ .

امروز مکتب ما بسته به اعمال ماست ، مکتب ما بسته به اعمال روحانیون است . اگر روحانیون سابق خدای نخواسته یک حرف خلافی ، یک کار خلافی می کردند ، مردم خود او را یک طعن و لعنی می کردند ولو یک دسته شان هم می گفتند روحانیون اینجور هستند ، آخرش این بود که می گفتند روحانیون اینجور هستند اما رژیم ، رژیم اسلامی نبود ، نمی گفتند رژیم اسلامی ، نمی گفتند مکتب اسلام اینطور است . امروز قلم های دشمن های ما در خارج گاهی در داخل برداشته شده است ، قلمفرسائی می شود که مکتب ما را بد جلوه بدهند . آ ن مکتبی که آمده است ، اسلامی که آمده است و تهذیب می خواهند بکند همه قشرها را ، همه فسادها را از بین ببرد . با اعمال من و شما ، با اعمال دادگاه ها و با اعمال پاسدارها و با اعمال کمیته ها و اینهائی که همه الان دم از اسلام می زنند همه دم از اسلام (حالا این دیگر این به اصطلاح شما مد شده که بگویند اسلام و جمهوری اسلامی ) همه !!! دم می زنند از !!! اسلام ، حالا اینهائی که الان دم از اسلام می زنند و اینهائی که دار

و دسته اسلام هستند مثل شما که اولی هستید از همه ، اگر خدای نخواسته در اینها یک خلاف واقع بشود ، یک کاری واقع بشود که صحیح نباشد ، مکتب ما متزلزل می شود اسلام لکه دار می شود . این اهمیت دارد و الا من و تو را بکشند چه اهمیتی دارد اسلام هست . سیدالشهدا را کشتند اسلام ترقیش بیشتر شد . ماها از اگر با مظلومیت بکشند ، ترویج از اسلام است . خوب شما دیدید بعضی از افراد را کشتند و ترویج شد ، اما اگر کار ما اسلام را از بین ببرد ، کار ما اسلام را بکشد ، عمل ما ، حرف ما ، قول ما ، این است که مصیبت است . این مصیبت ، مصیبت اعظم است و باید شما آقایان که تشریف می برید مواظبت کنید .

تاءکید بر انتخاب وکلای متدین و مطلع برای تعیین سرنوشت اسلام

امروز اسلام رهین کارهای من و شماست ، مثل دیروز نیست . بروید در این قراء و قصبات و نخواهید هم که در آنجا خیلی زیاد به شما اهمیت بدهند ، نخواهید ، خدا می دهد شما خودتان لازم نیست دست و پا کنید ، نمی توانید هم بکنید ، گاهی بدترش هم می کنید شما (اقراء باسم ربک ) ، کارها درست می شود . بروید در این قراء و قصبات مردم را هدایت کنید ، امرور باید هدایت کرد و هدایت بزرگ این

است که مردم را آشنا کنید به وظایف امروزشان که وکلائی که می خواهند تعیین کنند که سرنوشت اسلام باید تعیین بشود ، وکلا چه اشخاصی باشند ، اشخاص متدین ، مطلع ، دانشمند

اسلام شناس آنقدری که می توانند ، نه این اشخاصی که می نشینند می نویسند و کاری به اسلام ندارند . از اینها احتراز کنید ، اینها را تعیین نکنید ، اینها خراب می کنند ، نمی دانند اصلا اسلام چیست تا اینکه بیایند قانون اسلام را درست کنند . قوانین اسلام و قانون اساسی اسلام باید به دست اشخاصی که یک مقدار لااقل اسلام را بدانند ، یعنی چه علاقه داشته باشند به اسلام ، دشمن نباشند با اسلام ، به دست آن اشخاص که اسلام را اصلش مخالف با طریقه های خودشان می دانند بلکه مخالف با تمدن (به اصطلاح آنها) می دانند البته آن تمدنی که آنها می گویند ، مثل تمدن شاه است دیگر ، دروازه تمدن او این مقدرات را دست اینها ندهند ، ملت ما مقدراتشان را دست این اشخاصی که به اصطلاح خودشان روشنفکر ، نه هر روشنفکری ، روشنفکرها بسیاریشان خوب هستند ، آنهائی که علاقه ای به اسلام ندارند ، آنهائی که از گفتار و اعمال سابق و لاحق شان معلوم می شود که اینها چه هستند . در تمام این مدتی که همه این ملت فریاد می کردند جمهوری اسلامی ، این بیچاره ها برای تقیه هم یک دفعه نگفتند جمهوری اسلامی ، اینها از اسم اسلام همچنان می ترسند که شیطان از بسم الله ، می ترسند اینها و حق هم دارند بترسند برای اینکه اسلام جلوی شهوات را می گیرد ، اسلام نمی گذارند که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند ، پوستشان را می کند با زن ها لخت بروند آنجا

و بعد زن ها لخت بیاند توی شهرها ، مثل کارهائی که در زمان طاغوت می شد همچو کاری اگر بشود ، پوستشان را مردم می کنند ، مسلمانند مردم ، نمی گذارند زن ها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند . تمدن اینها ، این است . اینها از تمدن این را می خواهند . اینها از آزادی اینها را می خواهند ، آزادی غربی می خواهند و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توی دریا بروند توی نمی دانم !!! جاهای دیگر شنا کنند . این تمدنی است که آقایان می خواهند ، این تمدنی است که در رژیم سابق تحمیل بر مملکت ما شد که بعد از اینکه می رفتند زن و مرد در دریا ، زن همانطور لخت و همانطور لخت می آمدند توی شهر ، مردم هم جراءت نمی کردند حرف بزنند . امروز اگر یک همچو چیزی بشود اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد و دولت هم معین کرد ، البته دولت طوری که وزیر کشور گفتند ، گفتند که ما جلویش را گرفتیم ، اگر نگیرند مردم می گیرند . مگر مازندرانی ها می گذارند یا رشتی ها می گذارند که باز کنار دریاشان مثل آنوقت باشد؟ مگر بندر پهلوی ها مرده اند که زن و مرد با هم در یک دریا بروند و مشغول عیش و عشرت بشوند ، مگر می گذارند اینها را؟ تمدن های اینها این است و آزادی که آنها می خواهند همین است ، اینجور

آزادی بروند قمار کنند و با هم لخت بشوند و با هم چه بشوند و این آزادی . آزادی در حدود قانون است ، اسلام از فسادها جلو گرفته و همه آزادی ها را که مادون فساد باشد داده ، آنی که جلو گرفته فسادهاست که جلویش را گرفته است و ما تا زنده هستیم نمی گذاریم این آزادی هائی که آنها می خواهند تا آن اندازه ای که می توانیم آن آزادی ها تحقق پیدا کند . شما آقایان هم حالا آزاد هستید ، تشریف می برید در شهرها در قراء ، در قصبات برای هدایت ،

ملتفت باشید که از این آزادی حسن استفاده کنید ، خدای نخواسته سوء استفاده نکیند . مردم را همه دعوت کنید به اینکه وکلای خودشان را بشناسند ، علماء برایشان معرفی کنند ، آنهائی که آدم شناس هستند معرفی کنند که این سابقه اش چه بوده ، دیروز در آن رژیم چه می کرده حالا آمده البته تسبیح هم دستش ممکن است بگیرد و خیلی هم فریاد اسلام بزند ، من ببینم دیروز چه جور بوده ، چه جنایت هائی را یا کرده یا اجازه کردن داده است . باید اینها را بشناسند و علمای بلادشان به آنها معرفی کنند ، اشخاصی که برای اسلام دلشان می تپد آنها را تعیین کنند . خداوند انشاءالله همه شما را موفق کند و همه قرائت کنید ، قدم بردارید ، منبر بروید ، همه چیز (باسم ربک الذی خلق ) .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان وزارت کشاورزی عازم کشور اتحادجماهیر شوروی

بسم الله الرحمن الرحیم

در برخورد با گروه های دیگری که راجع

به ایران می خواهید بحث بکنید ، شما خودتان نهضت را می دانید چه بوده است و برای چه بوده است و مقصد آخری چیست . ایران بعد از آن زحمت ها و مرارت و اختناق ها و چپاولگری ها و اینها ، به جان آمد ملت ایران و قیام کرد . و صرف قیام ، ما را به جائی نمی رساند ، بلکه قیام چون اسلامی بود و جوان های ما برای اسلام کوشش کردند و همه مقصدشان اسلام بود و از جان گذشته بودند برای اسلام ، از این جهت ، با وحدت کلمه و با اتکاء به اسلام این نهضت پیشرفت کرد و امید است که این نهضت باز باقی بماند و وحدت کلمه باقی بماند و پیش برود نهضت تا آخر شما در آنجا باید این چیزی که علت پیش آمدن این نهضت بود ، چون در خارج حتی حالا هم باز در روزنامه هائی که اجیر هستند از طرفش یا خود آن مرد یا کسانی که هوادار او هستند باز هم برای او توصیف می کنند که : این می خواست مملکت را پیش ببرد ، شما به گروه هائی که بر می خورید ، توضیح بدهید که این با اسم پیشرفت ، با اسم تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ همه چیز ایران را به باد داد و نگذاشت حتی دانشگاه آنطوری که باید رشد بکند ، رشد بکند و اقتصاد ما را بکلی به هم زد و همه چیز ایران را وابسته به اجانب کرد ، همه چیز مردم ایران به باد رفت و خسته شدند مردم از

این جهت قیام کردند و این نهضت را بپا داشتند و این دست رابریدند و قطع کردند از کشورشان و حالا هم نه این است که به مقصد رسیدند ، مقصد این است که یک حکومت عدل یک حکومتی که وابسته به هیچ جناحی نباشد ، یک کشوری که هیچ یک از جناح نتوانند در او دخالت بکنند ، به یک کشور اسلامی که مبنی بر احکام اسلام باشد ، که احکام اسلام همه اش عدالت است ، یک همچو آرزوئی هست و اگر چنانچه بگذارند این دست های پلید وابسته به خارجی ها ، این کار انجام می گیرد و ما امیدواریم که این توطئه هائی هم که الان در ایران است و به صورت های مختلف توطئه هست ، امیدواریم که با همت همه جوان ها و همه جناح ها اینها هم از بین برود . در هر صورت معرفی اینکه وظیفه ای که گفتید راجع به آن اصل ، معرفی اینکه برای چه مردم قیام کردند و چه شد علت قیام آنها و مقصد آنها چه هست ، اینها را البته آنقدری که شما می توانید ، آنجا برای آنها توضیح بدهید . و اما برخورد با همه گروه ها برخورد سالم باید باشد یعنی اسلام همین طور است که حتی با دشمن ها هم با مسالمت رفتار می کند مگر آنکه توطئه بر ضد مصالح یک کشوری ، مصالح اسلام توطئه بکند ، آنجاست

که با شدت عمل می کند . لکن همه بشر را اسلام می خواهد که سعادتمند باشند و با همه هم معاشرت صحیح ، برخورد صحیح ، برخورد

دوستانه باید باشد ، حتی آنهائی هم که هیچ اعتقادی به اسلام ندارند برخورد ، برخورد دوستانه باشد .

و اما آن مطلب سومتان : در میزی که مشروب محرم است ، مثل مسکرات ، سر آ ن میز نشستن ، به حسب اسلام حرام است . حتی کسی که هیچ مشروبات هم نمی خورد و سر یک میزی اگر یک ظرف مسکر باشد ، سر آن میز حرام است بنشیند . این حکم خداست و دیگر البته استعمالش دیگر معلوم است . بنابراین ، البته وقتی که شما آنجا بروید ، به شما احترام می کنند ، چیزی را که بخواهید ، می کنند . بگوئید میزتان را علیحده کنند و جلوتر بگوئید . (سؤ ال : ممکن است عوامل شوروی به یک حالت کوچکی بگیرند) جواب امام : گمان ندارم که آنها حالا شما را کوچک نگاه کنند ، آنوقتی !!! که !!! شما را کوچک نگاه می کردند که می دیدند که آن شخصی که خودش را شخص اول مملکت می دانست ، برای آنها آنقدر خضوع می کرد که من این را یادم نمی رود که جانسون بود و شاه رفته بود آنجا در عکس هم آنجا در روزنامه ها منتشر شد که این یاد من نمی رود از ناراحتی که آنوقت پیدا کردم ، آن مرد ، جانسون ایستاده بود آنجا عینکش را برداشته بود و به دستش گرفته بود و چپ به آن طرف نگاه می کرد ، این شخص ، آن سر ، همان آنجائی که جای نشیمن خودش بود ، محمدرضا جلو او ایستاده بود مثل اینکه یک

بچه مکتبی پهلوی استاد ایستاده بود . وقتی می دیدند آنها که شخصی که حالا دارد حکومت می کند به یک جمعیتی اینطور است وضعش ، نسبت به آحاد مملکت هم آنها نظرشان آنطور می شد اما وقتی که حالا دیدند که یک مملکتی است که مشتش را گره کرد و همه را بیرون کرده ، الان نظر همه نسبت به شماها منقلب شده است . خودتان را باید حفظ کنید ، خودتان را برای اینکه اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است که ماها را ، باطنمان را متحول کردند به یک چیز دیگر از آن شخصیتی که انسان باید داشته باشد ، اینقدر اینها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما گرفتند که ما الان هم تا صحبت می شود انگلستان ، امریکا ، همه این خیابان های ما را به اسم اینها گذاشته بودند . میدان ها را به اسم اینها گذاشته بودند و هکذا همه چیز . حالا شما آن نیستید و مملکت ایران هم آن نیست . شما از قراری که از خارج می آیند ، می گویند که شما نمی دانید خارج نسبت به ایران چه نگاه می کند . خود ایران باز عظمت این نهضت را درست ادراک نکرده است . عظمت این نهضت در خارج بیشتر از این مسائل است . الان هم اینهائی که از طرف شوروی می آیند اینجا ، گاهی آن سفیرشان می آید اینجا ، معلوم است که نظرشان به اینجا آن نظرها دیگر نیست و بنابراین شما خودتان را یک ملت غالب بدانید و اشخاص که غلبه کردید دیگر ، و

به اسم غلبه بروید در آنجا ابدا از آنها هیچ باکی نداشته باشید و به اسم یک ملت غالب بروید در آنجا ، نه مثل سابق که یک ملت ضعیف بود ، یک ملت قوی که هم شوروی را کنار گذاشت و هم آمریکا را و هم انگلستان و هم همه را ، بنابراین هیچ به شما نگاه کوچکی نمی کنند مگر اینکه خودتان کوچک کنید خودتان را و خودتان نکنید این کار را . خداوند انشاءالله همه شما را تاءیید کند و توفیق بدهد . انسان باشید و با سلامتی بروید و با پیروزی برگردید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ :9/4/58

پیام امام خمینی به مناسبت روز پاسدار

بسم الله الرحمن الرحیم

روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طلیعه پاسدار و پاسداری از مکتب مترقی اسلام است به عموم هم میهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامی تبریکات عرض و بحق باید این روز معظم را روز پاسدار بنامیم . روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز است ، پاسداری که هر چه داشت ، در راه هدف اهداء کرد و اسلام عزیز را از پرتگاه انحراف رژیم طاغوت بنی امیه نجات داد . رژیم منحط بنی امیه می رفت تا اسلام را رژیم طاغوتی و بنیانگذار اسلام را برخلاف آنچه بوده معرفی کند ، معاویه و فرزند ستمکارش به اسم خلیفه رسول الله با اسلام آن کرد که چنگیز با ایران ، و اساس مکتب وحی را تبدیل به رژیم شیطانی نمود . اگر فداکاری پاسداران عظیم الشاءن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداکار او نبود ، اسلام در خفقان رژیم بنی

امیه و رژیم ظالمانه آن وارونه می شد و زحمات نبی اکرم (ص ) و اصحاب فداکارش به هدر می رفت .

هان ای پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامی ! به امام امت و پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز اقتداء نموده حق پاسداری از انقلاب اسلامی را به خوبی ادا کنید و از این منصب بزرگ که منصب انبیاء عظام و اولیاء خداوند تعالی است به خوبی حفاظت کنید . نکند خدای نخواسته کاری کنید که مقام پاسداری لکه دار شود و مبادا در لباس پاسداری از شما عملی صادر شود که موجب سرشکستگی اسلام باشد و خدای نخواسته گفته شود پاسداران اسلام چون ماءموران سازمان هستند . اکیدا از شما جوانان عزیز خواستارم که عناصر ناپاک را از خود دور کنید و عمل خلاف یک نفر ممکن است گروهی را بدنام کند . ما امروز مواجه هستیم با گروه هائی که در کمین نشسته اند و می خواهند اسلام را و انقلاب شکوهمند اسلام را بر خلاف آنچه هست معرفی کنند و به قشرهای مختلف اسلامی خرده گیرند و آنچه در افراد غیر مسؤ ول می گذرد به حساب نهضت و اسلام بیاورند ، لهذا لازم است علمای اعلام که راهنمای جامعه هستند و کمیته ها و دادگاه ها و پاسداران انقلاب کوشش کنند و نگذارند کسانی از روی شیطنت و توطئه یا از روی جهالت یا بی اطلاعی از مبانی اسلام رفتاری کنند که نهضت پاک اسلامی را واژگونه و مکتب مقدس اسلام و جمهوری اسلامی را لکه دار کنند . من از تمام گروه های مذکور می خواهم که به دولت

موقت اسلامی کمک کنند و دخالت های مستقیم در امور دولتی و در عزل و نصب ماءموران نکنند ، دخالت هائی که موجب تضعیف دولت اسلامی می شود بر خلاف رضای خداست و باید از آن احتراز شود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت مخابرات (تلفن بین شهری )

بسم الله الرحمن الرحیم

من سلامت و توفیق همه آقایان را از خدا می خواهم و آن چیزی که از حالا به بعد تکلیف ماست ، مهم این است که انسان در آنوقتی که وقت کار است تکلیفش را بداند . شما می دانید که این مملکت احتیاج به کار دارد ، احتیاج به بازسازی دارد و رژیم سابق همه چیز ایران را فاسد کرد ، از بین برد و الان به قوه های شما جوان های برومند احتیاج است .

خدمت به هر کشوری این است که آن کسی که مشغول یک خدمتی است آن خدمت را خوب عمل کند . شما نمی توانید که کاری که ارتش می کند ، بکنید . ارتش هم نمی تواند کاری که شما می کنید بکند لکن هر دو جمعیت می تواند آن کاری را که به خود شما محول است خوب انجام بدهید . اگر همه اجزاء این مملکت یا هر مملکت دیگری کاری که به آنها محول است خوب انجام بدهند مملکت آباد می شود . کشاورز ، کشاورزی را خوب انجام بدهد کسانی که در کارخانجات هستند کار آنجا را خوب انجام بدهند ، کسانی که در ادارات هستند در ادارات کار را خوب انجام بدهند ، کسانی که در وزارتخانه ها هستند آنجاها خوب انجام

بدهند . الان شنیده می شود که کارمندهای دولتی کم کاری می کنند ، بلکه گاهی گفته می شود که اصلا کار نمی کنند خیلی هایشان ، این بر خلاف مسیر یک ملتی است که الان باید این مملکت را بسازد . در زمانی که آنها بودند اگر کم کاری یا بیکاری بود ، خوب ، می گفتید که برای چه ما کار بکنیم اجنبی منافع ببرد . اما امروز که اینطور نیست ، امروز دست اجنبی کوتاه است الحمدلله ، دست این چپاولچی هائی هم که از داخل بودند ، اینها هم دستشان کوتاه است . امروز یک مملکتی است مال خودتان و همانطوری که هر نفری نسبت به عائله خودش موظف می داند اخلاقا خودش را ، شرعا خودش را به اینکه اداره کند آن زندگی داخلی خودش را و از روی اخلاص عمل می کند ، الان مملکت از خود شما شده است و به منزله عائله شما هست جمعیت مملکت ، باید با محبت و با اخلاص کار بکنید تا اینکه این آشفتگی انشاءالله ترمیم بشود .

و آن تحولی که در حال نهضت ، در آنوقتی که مشغول به انقلاب بودند و مشغول به اقدام بودند ، یک تحول روحی پیدا شده بود از برای همه قشرها که آن تحول خیلی اهمیت داشت و به نظر من آن تحول روحی که برای ملت حاصل شد از آن تحولی که ایجاد کردند و رژیم را بیرون کردند ، آن اهمیتش بیشتر است برای اینکه آن یک تحول معنوی بود ، مردم همه نسبت به هم محبت می کردند . از قراری که

به من کرارا اطلاع داده اند اینکه وقتی که آن اشخاص می آمدند توی خیابان تظاهر می کردند ، از خانه ها به آنها همراهی می شد و خود آنها ، کسی می گفت که من دیدم که یک ساندویج را وقتی که دست یک کسی می رسید تکه تکه می کرد و به رفقائی که ، به این اشخاصی که این بین بودند می داد ، یک حس تعاونی در مردم پیدا شده بود که این حسن تعاون مورد نظر خدا بود و خدای تبارک و تعالی به این ملت مرحمت فرمود که یک ملتی که دست خالی بود ، بر یک قدرتی که همه چیز داشت غلبه کرد . این نبود الا اینکه این ملت یک روح تعاون پیدا کرده بود ، یک ایمان پیدا کرده بود . این ایمان بود که شما را پیروز کرد . الان باید شما همین نهضت را حفظ کنید به اینکه هم اختلافات نباشد بین قشرهای مختلف که مع الاسف تازگی هی کم کم دارد یک اختلافاتی پیدا می شود و هم آن جهت اخلاصش ، جهت اسلامیتش محفوظ باشد ، جهت ایمانش محفوظ باشد که با اخلاص و ایمان کار بکنید . همانطوری که با اخلاص و ایمان ، شمااین سد را شکستید ، با اخلاص و ایمان جای او را پر کنید و سازندگی کنید و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه شما سعادت عنایت کند و مملکتتان را یک مملکت مستقلی که هیچ کسی در آن تصرف نداشته باشد و نتواند تصرف بکند انشاالله نصیب ما یک همچنین استقلالی بشود .

خداوند همه شما را حفظ کند . موفق باشید انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/4/58

بیانات امام خمینیی در جمع هیاءت شرکت کننده در سمینار محاسبات وزارت دارایی

درس عبرت از سرانجام فلاکت بار حکام ظلم و جور و غیر مردمی

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ و آنچه که به ملت ها می گذرد این باید عبرت باشد برای مردم ، از جمله تاریخ عصر حاضر ببینیم که چه شد که یک چنین قدرتی از بین رفت ، دولت ها ببینند که برای چه اینطور منهدم شد یک چنین قدرتی و اجزاء دولتی ، ادارات ببینند که چه شد قضیه و موجب عبرت همه باشد . هر دولتی که متکی بر ملت نباشد بلکه مقابل ملت بایستد ، این عاقبتش ، ولو یک قدری هم طولانی باشد ، عاقبتش به همین عاقبتی که این پدر و پسر منتهی شدند ، منتهی خواهد شد . رضاخان کاری کرد که بین ملت هیچ پایگاهی نداشت و من شاهد قضیه بودم که متفقین که به ایران رو آوردند و ایران را گرفتند و همه چیز ایرانی ها در معرض خطر بود ، وقتی که نتیجه این شد که رضاخان رفت شادی کردند ، مردم . من به این پسر نادانش گفتم که تو نکن کاری که همانطوری که پدرت رفت و شادی کردند برای رفتن تو هم شادی بکنند و نشنید و دیدید که برای رفتن این بیشتر شادی کردند و حق هم همین بود ، چرا؟ برای اینکه بین مردم پایگاه نداشت . اساس این بود که یک دولتی که خیانتکار است ، این نمی تواند با مردم بسازد و برای خیانتکاری که دارد و چپاولگری که می کند و وابستگی به بیگانگان که دارد ، این همیشه از

خودش می ترسد . یک دولت همیشه نگران است که مبادا این خیانت ها که کرده است ، ملت جبران بکند و ملت تلافی کند . از این جهت اینها مجبورند به اینکه با ملت به فشار و ارعاب عمل کنند و لهذا هر روز که می گذرد فشار آنها زیادتر می شود ، تنفر ملت هم از این طرف زیادتر . در این پنجاه و چند سال ، اینها هر روز فشارشان زیادتر شد و هر روز ملت از آنها تنفرش زیاد شد تا رسید به آنجائی دیدید که تمام ملت ، نه یک قشر ، دو قشر ، همه ملت یکدفعه از او رو برگرداندند و چون هیچ بین مردم پایگاه نداشت نتوانست ، نه خودش توانست و نه قدرت های بزرگ توانستند او را نگه دارند . وقتی یک ملت یک چیزی را خواست ، نمی شود خلافش را کسی عمل بکند و ملت ما همه با هم خواستند که رژیم طاغوتی نباشد و لهذا کوشش هایی که دولت های بزرگ و ابرقدرت ها هم کردند برای نگه داشتن او به جایی نرسید و نتوانستند نگهش دارند . این باید یک سرمشقی برای دولت ها باشد ، دولت هایی که در عالم هستند که ببینند که چه شد که یک چنین قدرت بزرگی که همه قدرت ها هم دنبالش بودند ، همه هم از او پشتیبانی می کردند ، نه فقط ابرقدرت های کوچکتر هم ، اینها هم از او پشتیبانی می کردند و می شود گفت که همه قدرت های شیطانی جمع شده بودند با هم که این را حفظش کنند

و نتوانستند . این باید یک سرمشقی باشد از برای دولت ها که وظیفه خودشان را بدانند . چه دولت هایی که بعدها در ایران تشکیل می شود و امید است که دولت اسلامی !!! انسانی و چه دولت هایی که در خارج این مملکت هستند ، این باید یک سرمشقی برای آنها باشد که با ملت چه بکنند ، چه جور رفتار بکنند . اگر با ملت اینها رفتار خوب کرده بودند ، همه قدرت ها می خواستند اخراجش کنند نمی توانستند . اگر ملت پشتبیان او بود و مردم می خواستند او را ، فرض کنید که دولت های بزرگ می خواستند او را بیرونش کنند ، قدرت ملت او را نگهش می داشت ، نمی توانستند کاری با او بکنند . چنانکه عکسش هم همین طور بود که همه خواستند باشد ، ملت گفت نه ، تمام شد . ملت ها و دولت ها باید با هم تفاهم داشته باشند یعنی دولت جوری باشد ، ارتش جوری باشد ، شهربانی جوری باشد ، ژاندارمری جوری باشد که مردم به آنها محبت داشته باشند ، احساس دوستی و محبت بکنند نه اینکه وقتی که شهربانی بیاید یا مامور شهربانی بیاید توی بازار ، مردم از او بترسند و از او تنفر داشته باشند چنانکه در این نقاط اینطور بود بلکه در طول سلطنت اینطور بوده است . در سلطنتی که (یعنی در حکومتی که ، سلطنت که نباید گفت ) در حکومتی که در اسلام هست اینطور است که آن که راءس است با آن که در لشگر واقع شده است و در

ارتش واقع شده است و آن که در ادارات واقع شده ، همه اینها با سایر ملت فرقی ندارند که از هم جدا باشند ، همین ملت هستند که یک مقداری از آنها ارتش شده و یک چند تا از آنها هم حکومت را اداره می کنند و اینها . و وقتی که رئیسشان بیاید توی جمعیت ، هیچ باکی از این ندارد که مردم با او چه می کنند ، هیچ ، برای اینکه با آنها خوبی کرده است ، وقتی خوبی کرد مردم هم با او خوب هستند . شما دیدید که یک روز نمی توانست ، یک ساعت نمی توانست محمدرضا بیاید توی مردم ، اگر می خواست از این خیابان عبور کند ، قبل از اینکه بیائید از این عبور کند آنطور که می گفتند تمام منازلی که در سر راه او بود کنترل می شد ، سازمان امنیت می فرستاد تمام اینجاها را می گرفتند و کنترل می کردند ، برای چه ؟ برای اینکه خوف این را داشتند که از اینجاها یک کسی سوء قصد بکند که حسن قصد اسمش بود اما یک حکومتی که برای مردم باشد ، مردم او را بخواهند این نمی ترسد از اینکه توی بازار مردم بیاید ، توی جمعیت بیاید و با آنها بنشیند صحبت کند ، هیچ از اینها باکی ندارد چنانکه صدر اسلام اینطور بوده است که آن که راءس هم بوده هم توی مسجد می آمده می نشسته و منبر می رفته و می نشسته و با مردم صحبت می کردند . بلی ، وقتی که بساط مثل معاویه شد

، آنوقت او هم دیگر نمی توانست ، او می آمد نماز ، اما برایش یک محفظهای درست کردند و درش را قفل می کردند که او توی آنجا نماز می خواند و مردم بیرون به او اقتدا می کردند و با او نماز می خواندند یعنی آنهایی که باید با او نماز بخوانند ، او نمی توانست بیاید توی صفوف بایستد ، او را قوای انتظامی می آوردند و می کردندش توی آن سوراخ و در آن را می بستند . آنجا در بسته نماز می خواند و بعد هم می آمدند در را باز می کردند و با قوای انتظامی می رفت ، برای اینکه پایگاه نداشت در بین مردم اما آن که حکومت عدل می کرد آن توی مردم بود و با هم بودند و !!! عرض بکنم که !!! رفاقت داشتند و نه خوف آنها از او

داشتند و نه آنها از او . چرا باید مردم از ارتش بترسند چرا باید مردم از قوای انتظامی بترسند؟ از ژاندارمری بترسند؟ از شهربانی بترسند؟ خوب ، اینها بر حسب قاعده باید شهربانی باید شهر را حفظ کند ، باید مردم او را اینطور ببینند که حافظ جانشان هست ، نه دشمن جانشان . ارتش باید مملکت را حفظ کند نه اینکه مردم خیال کنند که این ارتش می خواهد با مردم چه بکند و می خواهد مردم را اذیت بکند . حکومت اسلامی که ما می خواهیم ، یک چنین چیزی ما می خواهیم که آن کسی که در راءس است ، او هم با مردم رفیق باشد و بنشیند و خودش را

نگیرد ، در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بکند ، هر کس حاجتی دارد به او بگوید ، وقت داشته باشد با او صحبت بکند ، آن هم که رئیس ارتش است و آن هم که رئیس شهربانی است و آن هم که رئیس ژاندارمری است ، آن هم در بین مردم همانطور باشد ، وارد بشود بین مردم ، نه او از مردم وحشت کند ، نه مردم از او وحشت بکنند ، این باید دستور باشد برای همه حکومت ها و ملت ها . وقتی یک حکومت اینطور شد ، ملت دنبالش است ، ملت حافظش است همانطور که او حافظ ملت است ، ملت هم حافظ او هستند و ما می خواهیم یک چنین چیزی پیدا بشود که ملت حافظ دولت به همه جهات باشد و دولت هم حافظ منافع ملت به همه جهات باشد . اگر یک چنین چیزی شد ، یک مملکت آرامی است که هیچ کس هم نمی تواند در آن تصرف بکند . تا خیانت بزرگان نباشد ، دولت های خارج نمی توانند تصرف بکنند . خیانت هست که اسباب این می شود که اینها راهشان را باز می کنند ، مستشار می آورند نمی دانم کارشناس می آورند ، از این بساطها درست می کنند . این خیانت است که راه آنها را باز می کنند . اگر یک دولت غیر خائن باشد ، راه باز نمی شود بر آنها که بیایند منافع ما را ببرند و حالائی که مملکت رسیده به خودمان ببینیم که یک مملکت آشفته و از بین رفته و همه چیزش از

بین رفته و باید همه با هم کمک کنند تا اینکه اصلاح بشود .

تکلیف بر کمک و همیاری اقشار برای آباد ساختن خرابی های مملکت

حالا از این به بعد تکلیف همه ما چیست ؟ تکلیف همه ما این است که همه کمک کنیم برای ساختن این مملکت ، شما در هر جا که هستید کمک کنید ، ما هم اگر کاری ازمان برآید کمک بکنیم ، کشاورزها هم کمک بکنند ، کارگرها هم کمک بکنند ، همه کارمندها هم کمک بکنند ، تا کمک همه نباشد نمی شود این خرابه را آبادش کرد ، کمک لازم است . خیال نکند یک کسی که من یک نفرم ، من یک نفر چه از من بر می آید . هر یک نفری به اندازه یک نفر از او کار می آید به اندازه همان یک نفر مکلف است کارش را انجام بدهد . الان همه ما ، همه قشرهای این ملت مکلفند که برای این مملکت کار بکنند تا اینکه با کار ، این مملکت اداره بشود ، درست بشود . مملکت مال خودتان است ، خودتان برای خودتان دارید کار می کنید و انشاءالله من امیدوارم که همه ما به وظائفمان آشنا بشویم و شما که محلتان هم حساس است ، انشاءالله وظائفتان را خوب عمل کنید و این کم کاری که گفته می شود در بین ادارات هست ، انشاءالله نباشد بلکه گفته می شود گاهی بیکاری هست . امروز کم کاری مخالف با نهضت است ، باید کار بکنیم همه مان ، باید برای مملکتمان ، برای کشورمان که از خودمان هست الان ، الان کسی در آن دخالت ندارد ، البته در بین

این مملکت اشخاصی الان هستند خائن ، لکن رؤ وسشان از بین رفت ، آنهایی که سر بودند از بین رفتند ، دیگر هم قابل عود نیست . این حرف هائی که می زنند که نمی دانم در سرحدات فلان آقا هست و فلان هست ، اینها اصلا جراءت نمی کنند یک مملکتی که مجاور اینجا هم باشد ، باشند . اینها از این مملکت ها فرار کردند و آن دور دورها رفته اند . خیال نکنید اویسی می تواند در سرحدات اینجا باشد یا پالیزبان می تواند در سرحدات باشد . اینها از سرحدات اینجا همچو می ترسند که شیطان از بسم الله می ترسد . اینها فرار کردند پول ها را برداشتند رفتند آن طرف در آمریکا و آن دور دورها زندگی می کنند . این حرف ها را هیچ وقت خیال نکنید که واقع بشود . البته شلوغی می کنند ، الان البته شلوغی ها هست ، آن هم از یک دسته مفسدی که نمی خواهند این مملکت آباد بشود ، می خواهند همیشه آشوب باشد تا استفاده بکنند ، این هست . البته این هم انشاءالله با عمل خود شما جوان ها و خود شما ملت انشاءالله اصلاح خواهد شد . خداوند همه تان را حفظ کند و همه موفق باشیم و همه وظیفه شناس باشیم و هر کس در هر عملی می کند خوب انجام بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/4/58

بیانات امام خمینی در دیدار با خواهران دانشجوی دانشگاه دماوند

گروه بندی ها و مطرح شدن مسائل شخصی بعد از پیروزی نیم رس انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

لازمه هر انقلابی !!! که شاید قابل اجتناب نباشد !!! این است که بعد از پیروزی یا بعد از اعتقاد به پیروزی

، این مسائل شخصی پیش می آید . مادامی که در حال انقلاب هست یک ملتی (هر ملتی باشد) در حال انقلاب مسائل شخصی و مسائل گروهی پیششان مطرح نیست ، همه اجتماعا رو به مقصد می روند . چنانچه در انقلاب ایران ملاحظه کردید که همه قشرهای ملت مسائل شخصی و مسائل حزبی و گروهی خودشان را کنار گذاشته بودند و رو به یک مقصد می رفتند ، حتی آن گروه هائی که موافق با نهضت هم نبودند آنها هم سکوت می کردند ، طرح نمی کردند مخالفت را برای اینکه می دیدند مقابل ملت نمی توانند عرض وجود بکنند . لکن بعد از اینکه این پیروزی تا همین حد حاصل شد و مردم دریافتند که حریف را از میدان بیرون کرده اند ، آن هم یک همچو حریف قدرتمندی و ریشه داری که رژیم دو هزار و پانصد ساله بود ، بعد که مردم احساس پیروزی کردند مثل اینکه سی و پنج میلیون جمعیت را از زندان بیرون کرده باشند . اینها از اختناق و از زورها و چپاولگرها و اینها ، یکدفعه زدند بیرون و بعد از اینکه خودشان را پیروز دیدند ، این معنائی که لازمه انقلاب است در ایران هم حاصل شد و آن اینکه بعد از انقلاب توجه می شود به خواست های شخصی . در حال انقلاب اصلا صحبت مسکن هیچ مطرح نبود که مسکن کی دارد ، کی ندارد حتی آن زاغه نشین ها هم آنطوری که یک وقت نشان دادند ، آنها هم در مصاحبه گفت یکیشان که ما صبح که می شود همه مان با

هم می رویم برای تظاهر . اصلا مطرح نبود که کسی مسکن دارد یا ندارد ، کسی فلان احتیاج را دارد ، فلانکس حقوقش کم است ، زیاد است ، این حرف ها اصلش در حال انقلاب مطرح نیست و در ایران هم دیدید که نبود . اما مع الاسف در ایران قبل از اینکه ما به پیروزی نهائی برسیم این پیروزی نیم رس اسباب این معنا شد که مردم ، گروه ها متوجه به مسائل شخصیه شدند و توجه به آن نابسامانی هائی که در رژیم گذشته باقی گذاشته بود و آن گرفتاری هائی که برای همه قشرها بود و از ارث همان رژیم سابق بود . این توجه یک جهت شد که مردم از آن وحدت کلمه و از آن توجه خاصی که همه با هم داشتند بیرون آمدند .

گروه بندی های مختلف منفعت طلبان به منظور ایجاد اختلاف و فعالیت های تخریبی و یک جهت دیگر که شاید در خصوص انقلاب ما بود ، آن این است که آن گروه هائی که با جمهوری اسلامی و با اسلام روی خوشی نداشتند ، یا به حسب مکتب انحرافی شان مخالف بودند و یا ترس داشتند از اسلام و گمان های باطلی درباره اسلام می بردند ، این گروه ها هم شروع کردند عرض وجود کردن . این عرض وجود این گروه های بسیار فراوان که در روزنامه ها تا صد تا (یک قدری هم بیشتر یا همان حدود صد تا) گفته می شود که تا کنون گروه های مختلف تا اینقدر با اسماء مختلف پیدا شده است ، این گروه های مختلفی که

پیدا شده است به نظر آدم می آید که علاوه بر اینکه یک گروه هائی با اسلام مخالفند و یک گروه هائی هم از اسلام می ترسند ولو اینکه یک مکتب مخالفی ندارند ، لکن از اسلام ترسیده اند و بی جهت هم ترسیده اند ، لکن خوب ترسیده اند . علاوه بر این یک دست هائی زیر پرده در کار هست برای درست کردن این گروه های مختلف و ایجاد اختلاف کردن که الان در ایران این عوامل هست . یکی احساس پیروزی که دنبال احساس پیروزی برگشت به این است که حال ، ما بعد از پیروزی می خواهیم ثمراتی داشته باشد و همچو گمان کردند که فورا تا پیروز شدند همه چیز درست می شود ، یک مملکتی که همه چیزش به باد رفته یکدفعه همه چیزش درست می شود . این یک عامل بود یک عامل دیگر هم آن گروه بندی هائی که شده است و دست هائی که در کار است ، آنهائی که می خواهند منافع ماها را ببرند و خوف این را دارند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند و رژیم جمهوری اسلامی درست پا برجا بشود دیگر برای آنها جایی نیست ، آنها شروع کردند به ایجاد اینطور گروه ها برای ایجاد اختلافات . دستجات مختلفی ، چه باقیمانده آن رژیم سابق و تفاله آن و چه آن قدرت های بزرگی که طمع به ایران دارند و باز هم نمی توانند دست بردارند و چه این گروه هائی که هر کدام برای مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام یا مخالفت با اسلام درست شده اند ،

اینها همه اسباب این شده است که الان یک اختلافاتی در سطح کشور وجود دارد و دستجات مختلفی هم فعالیت های به قول خودشان سیاسی دارند و یک دسته هائی هم هستند که اینها فعالیت های تخریبی دارند که خرابکاری می کنند . از این جهت مساءله ای است که بعد از هر انقلابی اجتناب ناپذیر است و در ایران که یکی از انقلاب هاست ، به واسطه این جهات مختلفه و شاید بعضی جهات دیگر ، این اختلافات پیش آمده است .

تکلیف بر حفظ نهضت اسلامی و جاری نمودن احکام اسلام

تکلیف همه ما ، چه شما بانوان محترم و چه سایر ملت ، همه ، بانوان و برادران و خواهران و همه این است که در یک همچو مقطعی که ما واقع شده ایم از تاریخ که ما سر دو راهی الان واقع شده ایم ، دو راهی یکی پیروزی نهائی ، یکی خدای نخواسته شکست و برگشت به حال های اول ، تکلیف همه ملت این است که همانطوری که این نهضت را با وحدت کلمه و وحدت مقصد که همه مقصدشان اسلام بود ، همه با هم فریاد اسلام می زدند ، حالا هم همان را حفظ بکنند ، اجتماعات خودشان را حفظ بکنند ، مساجد را پر بکنند از جمعیت ها ، جاهایی که اجتماعات عمومی می شود ، در جای اجتماعات عمومی

اجتماع بکنند و مطالب را ، آن مطالبی که مقصدشان است و آن اینکه همه احکام اسلام در ایران جاری بشود ، اینها را باز در نظر بگیرند . با این اجتماعات و با اینطور گرم نگه داشتن نهضت ، این را گرم نگه دارند تا این

مسائل بعدی که باید بگذرد و این حکومت انتقالی مبدل به یک حکومت مستقر بشود ، مستقل بشود ، مجلس شورا پیدا بشود ، رئیس جمهور معلوم بشود تا اینکه بساط آن احزاب ، آنهائی که مخالفت هایی با رژیم اسلامی دارند ، آنها از بین بروند و انشاءالله مملکتتان را خودتان اداره اش بکنید و خودتان مستقل ، بدون اختناق استقلالش را حفظ بکنید و به پیش بروید .

البته ما برای آتیه هم احتیاج داریم به مسائلی . ما نباید همین ، فرض این بکنیم که حالا ما یک جمهوری اسلامی پیدا کردیم (و انشاءالله همه جهاتش هم امید است که درست بشود) ما نباید قناعت به این بکنیم که در عصر خودمان جمهوری اسلامی محقق شده است ، ما برای عصرهای بعد باید حالا فکر بکنیم یعنی ما همانطوری که خودمان مقاصدی داریم و روی آن مقاصد این نهضت را کردیم اعقاب ما هم همان مقاصد را دارند و آنها هم احتیاج دارند به اینکه اجتماع داشته باشند ، بینش داشته باشند که بتوانند این چیزی را که شماها به دست آوردید ، آنها نگهداری کنند و مملکتمان تا آخر یک مملکت مستقل و یک مملکتی که از تحت فشار دیگران خارج شده است و مال خودمان باشد و خودمان اداره اش کنیم .

امیدوارم انشاءالله که خانم ها که تشریف آورده اند اینجا و خیلی هم در این مسائل سهیم و شریک هستند ، در این نهضت سهیم هستند ، شریک هستند بلکه باید گفت اینها پیشقدم هستند ، باید گفت که مردها از اینها الهام گرفته اند در این نهضت ، انشاءالله

خداوند همه تان را تایید کند ، موفق باشید ، سعادتمند باشید و مملکت خودتان را خودتان اداره بکنید و بچه ها را خوب تربیت بکنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/4/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آذری قمی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد آذری دامت افاضاته

با توجه به وضع کنونی زندان های تهران و احتیاج به تسریع در کار رسیدگی به پرونده های متهمین ، بدین وسیله جنابعالی به دادستانی دادگاه انقلاب اسلامی تهران و حومه انتخاب و منصوب می شوید . امید آنکه پیرو این ماءموریت اقدام به رسیدگی و تسریع کارها نموده و در هر حال احتیاط را مراعات نمائید . از خدای تعالی موفقیت آن جناب را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/4/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان اهواز

بسم الله الرحمن الرحیم

من می توانم بگویم که در زمان این پدر و پسر به بانوان ما بیشتر ظلم شد تا به سایر اقشار . شما شاید اکثرا یادتان نباشد که در زمان رضاشاه با بانوان چه کردند اینها ، چه مصیبت هائی به بار آوردند با اسم اینکه می خواهیم ایران را نظیر اروپا مثلا بکنیم ، ایران را متجدد بکنیم ، نصف از جمعیت ایران را می خواهیم در جامعه بیاوریم . با بانوان نمی دانید چه کردند ، اینها دو طایفه را در آنوقت از همه بیشتر بهشان ظلم کردند یکی بانوان بود که با این اسم آنقدر ظلم کردند و یکی هم روحانیون بود . این دو طایفه را شاید در زمان رضاشاه بیشتر از سایر مردم بهشان تعدی کردند .

بانوان را الزام کردند به اینکه در مجالس کذائی که داشتند حاضر بشوند . مردها با زن هایشان ، با دخترهایشان در آن مجلس های فاسد الزام داشتند که حاضر بشوند . حتی در قم ، در قم که مرکز روحانیت

بود ، در قم هم این مسائل بود و در همه شهرستان ها . اینها نمی خواستند که به جمعیت ایران یک نیمی افزوده بشود ، برای اینکه اینها همه جمعیت ایران را می خواستند که نباشد آنطوری که باید باشند .

اینها نمی خواستند که بانوان را آزاد کنند ، برای اینکه مردها هم در زمان اینها آزاد نبودند . نه بانوان آزاد بودند نه مردها . آنها آزادی را در چیزهای دیگر می دیدند که در آن همه اش فساد بود . آزادی را در این می دیدند که زن ها با مردها توی دریا لخت بشوند و با هم شنا کنند ، در مراکز فحشا با هم مجتمع باشند و به قول خودشان آزادانه هر کاری می خواهند ، بکنند . اینها تربیت انسانی را از ایران بکلی از بین بردند و تربیت های غربی ، نه آنهم تربیت های صحیح غربی ، تربیت های فاسد غربی در بین ما رواج دادند . و در زمان این پسر شاید بیشتر معنویات از بین رفت . در زمان او ظلم شاید ظهورش ، ظاهرش بیشتر بود ، بانوان را بیشتر اذیت کردند ، سایر مردم را بیشتر اذیت کردند . ولی در زمان اینها معنویات مملکت را بیشتر از بین بردند ، نگذاشتند که یک رشد فکری بکنند . با اسم تمدن و با اسم تمدن بزرگ این مملکت را به هدر دادند ، همه چیز این مملکت را و خصوصا نیروی انسانی را به هدر دادند و خیانتی که در این جهت به مملکت ما کردند بیشتر از خیانتی است که در اقتصاد

کردند ، یا در ارتش کردند ، یا در فرهنگ کردند . نیروی انسانی ما را نگذاشتند رشد بکند ، فرهنگ را نگذاشتند ترقی بکند ، نگذاشتند که جوان های ما رشد پیدا بکنند . هر کاری کردند همه اش

بر خلاف مصلحت مملکت بود . حالا هم که رفته اند اینقدر قرض به بانک ها باقی گذاشته اند که دولت معلوم نیست بتواند از زیر این قرض ها بیرون برود . همه چیز مملکت ما را بردند و یک مملکت خرابی گذاشتند .

شما بانوان که در این نهضت شرکت داشتید و خداوند شما را حفظ کند ، از این به بعد هم در این نهضت شرکت کنید و این نهضت را به پیش ببرید و مهم شما این است که اولادها را خوب تربیت کنید ، بانوان را آنطور اینها می خواستند باشند که بچه هایشان از آنها جدا باشد ، بانوان را بکشند به ادارات ، نه برای اینکه اداره درست بشود ، یکی اینکه ادارات را فاسد بکنند ، یکی اینکه بچه ها را از دامن مادر جدا بکنند و بچه ها از اول که در دامن مادر نباشد عقده پیدا می کنند و اکثر مفاسد از این عقده هائی است که بچه ها پیدا می کنند .

شما بچه های خودتان را خوب حفظ کنید ، بچه های خودتان را خوب تربیت کنید ، این بچه ها هستند که کشوری را نجات می دهند . در دامن شما اینها اسلامی بار بیایند ، در دامن شما اینها با فضیلت بار بیایند ، با ایمان بار بیایند تا در این مملکت بتوانند خدمت بکنند

. خداوند همه شما را انشاءالله سعادتمند کند و همه شما را برای مملکت خودتان مفید قرار بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در دیدار اعضای هیاءت بحرینی و کرد و پاسداران قائمیه

دشمنان در صدد بد جلوه دادن نهضت اسلامی هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

از برکات این نهضت یکی این است که طوائف مختلفه را زیر یک سقف توی یک اطاق کوچک جمع کرده است ، فارس و کرد و عرب و عجم ، همه برادرها را در یک جا مجتمع کرده است تا مسائل و مطالبی که دارند بگویند و ما هم اگر عرائضی داریم به آنها عرض می کنیم .

آنچه که الان به نظر من اهمیت دارد و اهمیت حیاتی دارد یعنی حیات اسلام به آن بستگی دارد این است که از حالا به بعد ما چه بکنیم ، تکلیف حالا را معین کنیم . آنچه که گذشت ، گذشت و بحمدالله به خیر گذشت ، ما چه بکنیم که از این به بعد هم به خیر بگذرد ، به نفع اسلام بگذرد . آن که الان ما را تهدید می کند و موجب نگرانی است و نگرانیش بیشتر از نگرانی ای است که سابق داشتیم راجع به مبارزه با طاغوت این است که الان یک قشرهائی هستند ، یک اشخاصی در بین ملت هستند که اینها می خواهند این نهضت اسلامی را با اینکه اسلامی است بد نمایش بدهند ، یعنی مکتب ما را یک طوری نمایش بدهند به دنیا که این مکتب اسلامی هم مثل همین مکاتب دیگر و مثل همین رژیم های فاسد دیگر است ، منتها آنوقت قدرت دست یک طائفه ای بود و کارهای خلاف می کردند ، حالا دست یک طائفه

دیگر آمده ولی همان کارها را می کنند .

ما اگر چنانچه در این مبارزه که با طاغوت می کردیم و همه شما جوان های عزیز و همه طبقات ملت با هم مجتمع شدند و به پیش رفتند اگر در آن رژیم ما شکست می خوردیم ، قتل عام می شدیم چیز مهمی نبود برای اینکه در راه حق بوده است و مکتب ما محفوظ بود و کوشش خودمان را آنقدری که می توانستیم کردیم منتها زورمان نرسید آنها غلبه کردند ، چنانچه اولیاء حق هم بسیاریشان مغلوب شدند لکن مکتب محفوظ ماند . سیدالشهدا سلام الله علیه با همه اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند ، لکن مکتب شان را جلو بردند . شکست در مکتب نبود پیشروی بود ، یعنی بنی امیه را تا ابد شکست داد ، قتل سیدالشهدا ، یعنی این اسلامی که بنی امیه می خواست بد نمایش بدهد و با ادعای خلافت بر خلاف موازین انسانی عمل بکند آن را ، سیدالشهدا سلام الله علیه با نثار خون خودشان آن رژیم را ، رژیم فاسد را شکست داد و خود مقتول شد . ما اگر در این رژیم سابق در این مبارزه شکست می خوردیم و آن مکتب مان محفوظ می ماند ، دست نخورده می ماند و خودمان از بین می رفتیم خیلی اهمیت نداشت برای اینکه سیدالشهدا هم کشته شد ، امیرالمؤ منین هم در جنگ با معاویه شکست خورد .

امروز هر قدم کجی که برداشته شود به نام اسلام تمام می شود

اما حالا سر یک دوراهی واقع شدیم این اهمیت دارد . این دوراهی این است که چه بکنیم که مکتب مان محفوظ باشد ، و چه

اعمالی مکتب ما را به باد می دهد ، شما پاسدارهای عزیز محترم که علاقمند هستیم ما همه به شما ، چه بکنید؟ چه اعمالی از شما صادر بشود که این اعمال در این رژیمی که الان رژیم اسلامی است ، الان جمهوری اسلامی است ، مملکت ما رژیمش الان با رفراندم ، جمهوری اسلامی شده ، اگر الان یک اعمالی بجا بیاوریم ، ارتکاب یک کارهائی بکنیم که بر خلاف موازین شرعیه باشد ، بر خلاف موازین عدالت باشد مثلا فرض کنید که جوانی از ما بر خلاف موازین یک تعدی به غیر بکند ، یک جوانی که به عنوان پاسبان اسلام است بریزد در خانه یک کسی و یک کار زشتی بکند ، امروز این کار را دیگر پای این شخص حساب نمی کنند می گویند پاسبان ، پاسدار اسلام هم اینطوری است ، در رژیم سابق ساواکی ها این کارها را می کردند ، در رژیم حالا هم پاسداران اسلام این کارها را می کنند . اگر به پای شخص حساب می شد و مکتب محفوظ می ماند و نسبت به اسلام نمی دادند اشکال خیلی نبود . آدم فاسد در عالم خیلی هست ، آدم مخالف با موازین عمل کن زیاد است ، اما اگر ما خودمان را پاسدار اسلام بدانیم ما که در لباس روحانیت هستیم ، این صف و شما که پاسداران اسلام هستید و همه مان انشاءالله پاسداران اسلام باشیم ، اگر امروز از ما از این طبقه و از شما و این طبقه و از آقایان و آن طبقه اگر امروز یک خلافی صادر بشود ، این

اشخاصی که با قلم های زهرآلود چشم ها را دوخته اند که یک چیزی پیدا بکنند برایش ، یکی را هزار تا اضافه بکنند و به اسلام نسبت می دهند نه به شما نه به من ، اگر یک کاری یک وقتی من کردم می گفتند خمینی یک آدم مخالف با عقل و اسلام است ، این اشکالی نداشت ، خوب ، خیلی اشخاص مخالف بودند یکی اش هم من ، اما اگر من حالا یک کاری بکنم و بگویند که رژیم اسلام اینطوری است ، یا آقا خدای نخواسته یک کاری بکنند که نسبت داده بشود به اینکه این حکومت اسلام هم همین است ، اینهائی که نشسته اند و الان در داخل و خارج چشم ها را دوخته اند که یک مناقشه ای بکنند ، یک چیزی از شما ، از من ، از آقا ببینند ، از روحانیون ، از پاسداران ، از کمیته ها ، از دادگاه انقلاب ، از حکومت !!! عرض می کنم که !!! ملی ، از همه اینها یک چیزی ببینند یکی را هزار می کنند ، آنهم پای من و آقا حساب نمی کنند ، پای اسلام حساب می کنند . امروز مکتب ما در خطر است و آنوقت که رژیم بود ، مکتب مان سر جایش بود ، خودمان در خطر بودیم . اگر در زمان طاغوت ما با آنها مبارزه می کردیم و ما را می کشتند اشکال نداشت شکست خورده بودیم و اگر در زمان طاغوت از یک معمم یک چیزی صادر می شد ، نمی گفتند اسلام ، می گفتند این ساواکی

هست ، به اسلام نسبت نمی دادند . الان اگر از پاسدارهای اسلام ، چه شما که پاسدارید و چه ما که پاسداریم یک مطلبی صادر بشود ، این اشخاصی که در صددند که تخطئه کنند مکتب ما را ، اسلام را تخطئه کنند ، اینها قلم ها را بر می دارند اینجا به کنایه و در خارج به صراحت می نویسند و مکتب ما یک وقت در دنیا شکست می خورد . شکست مکتب مصیبت بزرگ است . امروز مسؤ ولیت طبقه روحانی ، مسؤ ولیت پاسدارهای اسلام ، مسؤ ولیت حکومت است ، رئیس الوزراء اسلام ، نخست وزیر اسلام ، مسؤ ولیت امروز مثل سابق نیست ، امروز مسؤ ولیت زیاد است . مسؤ ولیت این است که اگر یک کاری ما بکنیم ، روحانی خدای نخواسته یک کاری بکند ، در کمیته ها یک کاری بشود ، در دادگاه های انقلابی یک کار خلافی بشود ، پاسدارهای انقلاب یک کاری بکنند ، مردم یک کاری بکنند ، بازار یک بازار غیر اسلامی باشد ، آنهائی که برای مناقشه نشسته اند و چشم هایشان را دوخته اند به ما ، آنها برای ما یک کاری می کنند که اصل مکتب ما شکست بخورد ، یعنی تا ابد اسلام دفن بشود . مصیبت این است و الا مصیبت کشته شده که مصیبتی نیست ، خوب ، جوان های ما کشته شدند ، در راه اسلام کشته شدند ، شهید شدند ، (هنیالهم ) ، اما کشته شدن ، دفن شدن مکتب اهمیت دارد ، این را حفظش کنید ای برادرهای پاسدار من !

ای عزیزان ما! مبادا از شما یک مطلبی صادر بشود که قلم ها برداشته بشود و نوشته بشود که اسلام اینجوری هست ، اینها مثل ساواکی هایند . ای آقایان روحانیون ! مبادا از روحانیون یک وقتی ، حالائی که یک قدرتی پیدا شده است یک چند نفر تفنگدار دور خودشان جمع کنند و یک کاری بکنند که اسلام را لکه دار بکنند .

امروز اگر از یک روحانی یک مطلبی صادر بشود که بر خلاف موازین باشد ، آنهائی که باید ما را لکه دار کنند می گویند اینها هم ، آخوندها ، الان دیکتاتوری کفش و عمامه است . بهانه دست مردم ندهید ، اسلام دیکتاتوری نیست ، آن که دیکتاتور است مسلم نیست ، روحانیت دیکتاتور نیست ، آن که دیکتاتور است روحانی نیست ، لکن قلم برداشته می شود و نوشته می شود اینها همان ها هستند ، آنوقت ساواک بود ، حالا پاسدار هست . نکند خدای نخواسته یک وقت یک چیزی از شما صادر بشود ، از ما صادر بشود ، از روحانیون صادر بشود ، از کمیته ها صادر بشود . اینها هم الان اجزاء مملکت اسلام است . ما ادعا داریم که یک مملکت اسلامی حالا داریم . الان اینهائی که به اسم دادگاه اسلام و کمیته اسلام عرض می کنم پاسداران اسلام و روحانیون اسلام الان دیگر آنطور نیست که مثل رژیم سابق باشد که اگر شما یک کاری می کردید به شما نسبت بدهند ، اگر من یک کاری می کردم به من نسبت بدهند الان یک وضعی داریم که اگر خدای نخواسته یک قدم کجی

برداریم این را به اسم اسلام تمام می کنند .

کاری نکنیم که امام زمان (سلام الله علیه ) پیش خدا خجالت بکشد

این راجع به دشمن های ما ، و اما اولیاء خدا و خداوند تبارک و تعالی مراقب ما هستند . ما رقیب داریم ، خدای تبارک و تعالی رقیب ما هست ، ملائکه الله رقیب ما هستند یعنی پاسداری از ما می کنند ، مبادا یک وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان سلام الله علیه و آنجا گفته بشود به امام زمان که این پاسدارهای شما ، و ایشان سرشکسته بشوند ، آقا مساءله مهم است . قضیه ، قضیه کشت و کشتار نیست ، قیام و نهضت ما ، نهضت یک رژیم طاغوتی نیست ، قیام و نهضت ما یک نهضت انسانی است ، یک

نهضت اسلامی است ، ما به کتاب و سنت می خواهیم عمل بکنیم ، شما به کتاب و سنت باید عمل بکنید . اگر یک وقت نامه عمل یک روحانی را بردند و به امام زمان سلام الله علیه دادند و آن ملائکه اللهی که بردند دادند گفتند که این هم روحانی شماست ، اینها پاسداران اسلام شما ، و امام زمان خجالت بکشد نعوذ بالله ، او علاقه دارد به شما . شما ببینید اگر این آقا خودشان خیلی منزه است از پسرشان یک چیزی صادر بشود خودشان سرافکنده می شوند ، اگر از خادم شان یک چیزی صادر بشود خودشان سرافکنده می شوند . ما همه خادم هستیم ، از ما توقع هست ، از شما توقع هست .

حکومتی که مردم حامی اش باشند ، سقوط نمی کند

امروز روزی است که باید حفظ کنید شمااسلام را ، اسلام را باید حفظ کنید . حفظ اسلام به این است که اعمالتان را تعدیل کنید ،

با مردم رفتار خوب بکنید ، برادر باشید با مردم ، مردم را اینطور حساب نکنید . رژیم های سابق مردم را از خودشان جدا می دانستند . آنها در یک طرف بودند ، مردم هم در یک طرف بودند . آنها مردم را می کوبیدند ، مردم هم آنها را اگر می توانستند . امروز که مردم جدا نیستند از پاسداران اسلام ، حکومت اسلام که از مردم جدا نیست ، تو مردم است ، از همین مردم و از همین جمعیت است شما هم از همین مردمید ، از همین جمعیتید ، شما کاری نکنید که مردم از شما بترسند ، شما کاری بکنید که مردم به شما متوجه بشوند ، کاری بکنید که مردم محبت به شما بکنند ، پشتیبان شما باشند . اگر مردم پشتبیان یک حکومتی باشند ، این حکومت سقوط ندارد ، اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند ، آن رژیم از بین نخواهد رفت اینکه رژیم سابق از بین رفت برای اینکه پشتبیان نداشت ، ملت پشتیبانش نبود ، ملت پشت به او کرد بلکه خود ملت او را بیرونش کرد . رضاخان را وقتی متفقین از این مملکت بیرون کردند ، مردم شادی می کردند با اینکه در خطر بودند ، جانشان در خطر بود ، لشکر غیر بود ، لشکر اجنبی بود ، لشکرهای اجنبی بودند ریختند به ایران ولی چون رضاخان را بردند ، مردم خوشحالی می کردند . ما خودمان مطلع بودیم در بین مردم این مردم هم که رفت که دیدید که چه شادیها کردند برای اینکه پشتیبان نداشتند کاری نکنید که

مردم بگویند که ایکاش نبود این پاسدار ، کاری نکنیم که مردم بگویند ایکاش روحانیتی در کار نبود . مساءله مهم است . قضیه این نیست که من ساقط باشم ، قضیه این نیست آقا ساقط باشند ، قضیه این است که اسلام در خطر است . امروز اینطوری است وضع ما ، همه انشاءالله با هم متوجه به اسلام و وظائف .

نگذارید عملی از شما صادر بشود که اجر شما از بین برود

پاسداری و وظائف پاسداری شغل بسیار شریف و بسیار پر مسؤ ولیت است . شما تا صبح بیدارید و از این مردم پاسداری می کنید و برای خداست و در خطر هم هستید . چه چیزی بالاتر از این ، لکن کاری بکنید که مقبول درگاه خدا باشید این زحمت های شما خدای نخواسته هدر نرود و آن این است که به وظائف پاسداری عمل بکنید و این است که خودتان پاسدار خودتان هم باشید . این جنود ابلیسی که به باطن انسان هجوم می کنند ، پاسداری کنید نگذارید ، ردشان کنید ، طردشان کنید ، نگذارید که وسوسه بکنند شیاطین و خدای نخواسته یک عملی از شما صادر بشود که اجر شما را از بین ببرد . شما خیلی اجر دارید پیش خدا ، نگذارید این از بین برود .

در اسلام همه میزان ، تقواست

و من امیدوارم که همه طبقات این ملت در تحت لوای اسلام با رفاه ، با سلامت ، با سعادت ، همه با سعادت باشند . اگر اسلام بیاید ، در اسلام این حرف ها نیست که این سفید است آن سیاه است ، آن کرد است و آن لر است ، آن روحانی است و آن چی ، تقوا میزان است ، اسلام اگر آمد انسان باید از خودش فقط بترسد ، نه از حکومت می ترسد ، نه از ارتش اسلامی کسی می ترسد ، نه از ژاندارمری اش می ترسد ، نه از پاسبانش می ترسد ، نه از پاسدارش می ترسد ، هر کسی باید از خودش بترسد که اعمالش مبادا بد باشد . و من امیدوارم اسلام به

آنطوری که ما می خواهیم به آنطوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد ، در ایران پیاده بشود و همه اقشار بدون اینکه فرقی باشد ما بین مرزنشین و ما بین مرکز نشین ، بین فارس و کرد ، بین عرب و عجم ، بین کرد و غیر کرد ، هیچ فرقی در اسلام نیست و همه به حقوق خودشان می رسند . از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه را می خواهم و خداوند همه را حفظ کند ، غلبه بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در جمع جامعه ورزشکاران باستانی مشهد

بسم الله الرحمن الرحیم

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر سلام الله علیه را نزدیک فرماید و چشم های ما را به جمال مقدسش روشن . ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار ، خدمت کنیم . انتظار فرج ، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهورانشاءالله تهیه بشود .

من از شما جوان ها ، از شما ورزشکارها که از آستان قدس آمدید تشکر می کنم و به دوستان اسلام و مسلمین و دوستان ولی عصر سلام الله علیه و ورزشکاران آستان قدس عرض می کنم که همانطوری که با ورزش قوت جسمانی خودتان را تقویت می کنید ، قوای روحانیتان را هم تهیه و تقویت کنید . همانطوری که کوشش می کنید که جسمتان قوی باشد ، کوشش کنید که روحتان قوی باشد . آن قوت روح و قوت ایمان بود که شما را غلبه داد بر جنود شیطانی و بر

طاغوت و باید آن قوت ایمان و قوت باطنی ، شما را غلبه بدهد بر جنود شیطانی که در باطن انسان ، انسان را می خواهد اغواء کند . اصلاح کنید حال خودتان را ، همانطوری که تقویت می کنید جسم خودتان را .

شما که در جوار امام (ع ) هستید و به حرم آن حضرت مشرف می شوید ، وظیفه شما شاید از دیگران که دورند بیشتر باشد . شما خدمتگزار نزدیک هستید ، از نزدیکان هستید و نزدیکان امام (ع ) ، باید همانطوری که جسما و مکانا نزدیک هستید ، روحا و مکانتا هم نزدیک باشید . باید ببینید که ائمه ما (ع ) در راه اسلام چه فداکاری ها کردند و هر چه داشتند در راه اسلام تقدیم کردند ، ما هم باید اگر شیعه آنها هستیم ، اگر تابع آنها هستیم ، در راه اسلام هر چه داریم بدهیم . اسلام عزیزتر از هر چیزی است و چون عزیزتر از هر چیزی است ، نبی اکرم (ص ) و ائمه ما هر چه داشتند در راه او دادند . خداوند انشاءالله همه ما را توفیق بدهد به اینکه این وحدت کلمه ای که موجب عزت اسلام شد از دست ندهیم . این وحدت کلمه ، این قدرت ایمان ، توجه به اسلام ، شما را به پیروزی تا اینجا رساند . از این به بعد هم با همین قدرت پیش بروید ، با همین قوه اسلامی ، با همین وحدت کلمه . توجه به گرفتاری های دنیوی خودتان کمتر بکنید ، توجه به اسلام داشته باشید ، توجه به گرفتاری

هائی که اسلام الان هم دارد

از دست این قشرهائی که نمی خواهند بگذارند جمهوری اسلامی تحقق پیدابکند ، کوشش ها می کنند که جمهوری اسلامی نباشد ، شما باید کوشش بکنید در مقابل همه کوشش های آنها و همانطوری که با کوشش شما ، همه قدرت ها در هم پیچیده شد و نتوانستند این قدرت شیطانی را نگاه دارند ، با قدرت و قوه و قدرت اسلامی شما ، قوه ایمانی شما انشاءالله از این به بعد هم این راه را ما برویم و آنهائی که باید تعیین بشوند برای رسیدگی به قانون اساسی که اساس مملکت ماست و اساس اسلام است ، آن اشخاص صحیح ، اشخاص متدین ، اشخاص متعهد ، اشخاصی که علمای بلادتان تعیین می کنند ، همه به آنها راءی بدهید تا انشاءالله یک قانون اساسی پسند اسلام درست بشود و گرفتاری ها انشاءالله رفع بشود . من از خدای تبارک و تعالی قدرت جسمی و روحی شما را خواستارم و همین طور قدرت روحی و جسمی همه ملت را و قدرت روحی و جسمی رفقائی که در آستان قدس دارید و ورزشکارهائی که در آنجا هستند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از جوانان اصفهان

امروز طرح مسائل تفرقه آمیز خلاف مصالح اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز روز این بحث ها نیست و دنبال کردن این حرف که چه کسی بد است و چه کسی خوب است خلاف اسلام است و خلاف مصالح اسلامی . این جزء نقشهای از خارج است که نگذارند این مملکت آرام گیرد ، نگذارند شما یک مملکت اسلامی درست کنید . این نقشهای است

که از خارج اشخاصی شیطان الهام می کنند به اشخاص متدین و آنها هم بی توجه دنبال می کنند . و شما مردم را آماده کنید که امروز روزی نیست که ما مسجدمان را صرف این بکنیم که زید بهتر است یا عمرو ، مسیرتان ، کارتان و منبرتان ، بازارتان همه دنبال این باشد . الان باید همه روی این جمع شویم که این قانون اساسی درست از کار در بیاید و اشخاصی را که تهیه می کنید برای بررسی قانون اساسی ، اشخاص صحیح باشند ، مسلمان و متدین باشند ، شرقی و غربی نباشند ، امین باشند . امروز وقت تان را صرف این بکنید ، صرف اینکه زید خوب است یا نیست نکنید . خوب باشد پیش خدا خوب است بد باشد پیش خدا بد است ، به شما چکار؟ این مگر یکی از ارکان اسلام است که زید خوب است یا عمرو! امروز سر ولایت حضرت امیر (ع ) هم نباید دعوا کرد . امروز باید همه با هم مجتمع شوید و جمهوری اسلامی را به آخر برسانیم .

اینها همه روی نقشه است . نقشه کشیدند که نگذارند این نهضت به ثمر برسد و لذا از همه طرف خرابکاری می کنند . یک خرابکاریشان همین است که نگذارند جوان های ما صحیح بار بیایند و حالا که باید از نیروی جوانی استفاده بشود ، نگذارند این نیروی جوانی به ثمر برسد . بنابراین باید از همه جوانب جلوگیری بشود ، هر دسته ای باید یک گوشهاش را بگیرد و درست کند . یک دسته مبارزه با مواد مخدر بکنند ،

یک دسته با مشروبات مبارزه بکنند ، یک دسته هم با فسادهای دیگر مبارزه کنند و همین طور تا انشاءالله این نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامی آنطوری که اسلام فرموده است ، نه آنطوری که هوای نفس بخواهد ، عمل بکند که اگر اسلام تحقق پیدا کند ، این سعادتی است برای ملت و سایر ملت ها . من توفیق شما را دراین مجاهدت از خدا می خواهم . البته هر کس هم می تواند به شما کمک کند ، کمک به امر خیری کرده است . خداوند همه شما را موفق کند .

والسلام عیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران اسلامی منطقه 12 تهران

پاسداری از مکتب اسلام با عمل به قوانین و مقررات آن

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما برادران و جوانان عزیز تشکر می کنم که در این مدت پاسداری کردید و حفظ امنیت را شما کردید و از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت و عزت شما را خواستارم . لکن نکتهای را باید عرض کنم که به سایر پاسدارها هم که با من ملاقات کرده اند گفته ام و او این است که امروز چشم هائی به شما دوخته شده است ، به مملکت شما ، چشم دشمن ها و چشم های گستاخ . دشمن ها می خواهند بهانه پیدا کنند و این انقلاب را آلوده کنند . یک وقت هست که یک شخص به عنوان اینکه یک شخص است ، یک خلاف می کند این خلاف البته صحیح نیست لکن این اسباب این نمی شود که یک نهضت آلوده بشود ، یک شخص است . یک وقت هست که یک شخصی که منتسب به نهضت است ، از نهضت است

، مثل شماها که پاسدار نهضت هستید و نگهبان جمهوری اسلامی هستید اگر خدای نخواسته از بعضی از شما یک مطلبی صادر بشود ، یک عملی انجام بگیرد که این عمل موافق با اسلام نباشد ، موجب این بشود که این چشم ها که دوخته شده است که اشکال بکند ، آنوقت اشکالشان را متوجه به شخص این آدم نکنند که این شخص یک همچو کاری کرده است ، اشکال را متوجه بکنند به اسلام و جمهوری اسلامی و نهضت اسلامی که نهضت اسلامی را یک جوری دیگری غیر از آنچه باید باشد نمایش بدهند . این مسؤ ولیتش خیلی زیاد است ، مسؤ ولیت اصل کار ، همه دارند اگر خلاف بکنند ، اما یک مسؤ ولیت های شخصی است که بین خودش و خدا تمام می شود وقتی توبه بکند ، اما یک مسؤ ولیتی است که یک نهضت ، اسلام ، اینها بسته به آن دارد . اگر چنانچه یکی از شماها امروز که در لباس شریف پاسداری هستید ، مثلا با مردم رفتارش یک رفتاری باشد که مثل رفتاری که سابق اجزاء ساواک مثلا خدای نخواسته داشت ، امروز نمی گویند که این آقا این کار را کرد ، آنهائی که دشمن هستند می گویند که خوب ما دیدیم که اینها هم آمدند روی کار و جمهوری اسلامی هم شد و جمهوری اسلامی هم که همان کارهائی که ساواکی ها می کردند می کنند . به جمهوری اسلامی نسبت می دهند ، به اسلام نسبت می دهند . این مسؤ ولیت خیلی مسؤ ولیت بزرگی است که الان به گردن همه

ما هست ، یعنی من همین مسؤ ولیت را دارم ، شما هم همین مسؤ ولیت رادارید . ما باید پاسدار اسلام باشیم که پاسداری از ملت است ، یک پاسداری از بازار مسلمان ها و خانه مسلمان ها و از اشخاصی که می خواهند شلوغ بکنند و از اینها پاسداری می شود که اینها شلوغکارها را نگذارند شلوغ کنند ، دزدها را نگذارند چه بشود ، خیانت ها را بگیرند . این یک قسم پاسداری است . یک پاسداری هم پاسداری از مکتب اسلام است . این مهم است که پاسداری ماها بکنیم از مکتب اسلام ، از جمهوری اسلامی . پاسداری از جمهوری اسلامی ، مکتب اسلام این است که ما اعمالمان همانطوری که اسلام مقرر فرموده است باشد . اگر اعمال پاسدارهای جمهوری اسلامی همان اعمال اسلام باشد ، موافق رضای خدا باشد ، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد ، حتی آنهائی هم که معصیت کار هستند ، پیغمبر اسلام (ص ) همانطوری که برای مؤ منین رحمت و دلسوز بود ، برای کفار هم بود ، دلسوز بود برای کفار یعنی متاثر می شد که این کفار به کفر خودشان باقی باشند و منتهی به آتش جهنم بشوند ، برای آنها دلسوزی می کرد ، دعوتش برای این بود که نجات بدهد این اشخاص کافر را ، آن اشخاص عاصی را . خدای تبارک و تعالی خطاب می فرماید که : (مثل اینکه می خواهی خودت را بکشی برای اینها که اینها ایمان نیاورده اند) همچو متاثر بود که اینها چرا ایمان نمی آورند ، اینها چرا نجات پیدا

نمی کنند . وقتی یک دستهای را در یک جنگی در تاریخ هست که بسته بودند آنها را و می آوردند از کفار ، می فرمود که ما اینها را باید با زنجیر وارد بهشت کنیم ، حالا باید با اینطور بیاوریم و هدایتشان بکنیم . نور هدایت بود ، همانطوری که با مؤ منین سر صلح و صفا داشت ، با دیگران هم داشت ، مگر آنهائی که یک غده سرطانی بودند که باید کنده بشوند ، از جامعه باید کنار بروند .

پاسداری از هواهای نفسانی و رفتار دلسوزانه با مردم از اهم تکالیف است .

شما آقایان که الان پاسدار انقلاب هستید (یعنی انقلاب اسلامی ) همانطوری که از انقلاب پاسداری می کنید ، تکلیف بالاتراین است که از اسلام پاسداری بکنید و آن به این است که از خودتان پاسداری کنید ، از هواهای نفسانی خودتان ، از شهوات خودتان ، از میل هائی که میل هائی است که در هر انسان هست و میل شیطانی است ، از اینها پاسداری بکنید به طوری که وقتی که شما پاسدارها را مردم می بینند و یا آن چشم هائی که می خواهند یک اشکالی بکنند ببینند ، ببینند که شما مردمی هستید که سلامت هستید ، در عین حالی که قدرت دارید ، در عین حالی که با اشخاصی که فاسدند قدرتمندی هم نشان می دهید لکن با مردم رحیم هستید ، با مردم رفیق هستید . رژیم سابق و رژیم های شیطان ، اینهائی که مردم را به داغ می کشند ، داغ می کردند ملت را ، اذیت می کردند ، ارعاب

می کردند با هر طوری بود مردم را می خواستند از خودشان بترسانند ، این نکته اثر این بود که خودشان خیانتکار بودند و ازمردم می ترسیدند و هر چه زیادتر ارعاب می کردند ، دلیل بر این بود که زیادتر می ترسند ، برای حفظ خودشان چاره نمی دیدند الا اینکه مردم را اذیت کنند و ارعاب کنند که مردم بترسند از این ولهذا نمی توانستند اینها چهره خودشان رادر جامعه نشان بدهند . این محمد رضا یک وقت توی جامعه نتوانست بیاید ، هر وقت اینها می خواستند عبور بکنند از یک خیابانی ، این خیابان قرق می شد ، اجزاء سازمان امنیت تحت نظر می گرفتند همه خانه های مشرف به خیابان را ، همه جا قرق می کردند و تحت نظر می گرفتند و آنها هم که هیاهو می کردند از خودشان بودند نه مردم ، مردم که برای اینها هیاهو نمی کردند . تا همچو نمی شد و همه چیز کنترل نمی شد و تحت نظر و مراقبت قرار نمی گرفت ، این جراءت نمی کرد از این خیابان عبور کند ، چرا؟ برای اینکه مردم با او خوب نبودند ، او از هر فردی می ترسید مبادا یک وقتی یک مثلا تفنگی به او بزنند . یک سنگی به از بزنند می ترسیدند از مردم . ژاندارمری ما و عرض بکنم که ارتش ما و شهربانی ما همه آنها وضعشان اینطوری بود که با مردم از باب اینکه نبودند ، مردم را ارعاب می کردند برای اینکه کلاه خودشان را حفظ کنند . اسلام اینطور نیست ، اسلام سردارهایش

هم توی مردم هستند . پیغمبر اسلام (ص ) ، خوب سردار همه بود ، بزرگ همه بود توی مردم بود ، با مردم می آمد می نشست ، توی مسجد می نشست مثل سایر مردم . حضرت امیر (سلام الله علیه ) آنوقت که حکومت یک مملکتی بود که چندین مقابل ایران بود ، مصر بود ، حجاز بود عراق بود ، ایران بود ، سوریه بود عرض کنم یمن بود ، همه اینها تحت سیطره او بود ، مثل سایر مردم می آمد با مردم می نشست ، معاشرت می کرد برای اینکه از مردم نمی ترسید ، ظلم نکرده بود به مردم تا بترسد ، خلافی نکرده بود که از مردم بترسد ، برای مردم بود ، مردم او را حامی خودشان می دانستند . مردم شما را باید حامی خودشان بدانند . شما جوری رفتار کنید که مردم شما را تشخیص بدهند که یک برادرهای دلسوزی هستید برای آنها و برای حمایت آنها شما شب ها بیدار هستید و شب ها کشته می دهید . اگر خدای نخواسته یک جوانی در بین شما پیدا شد (از باب اینکه جوان است گاهی بی توجه به مسائل است ) یک وقت خواست یک کاری بکند که کج رفتاری باشد ، با مردم یک خشونتی بخواهد به دست بدهد ، حالا که یک تفنگی دارد ، روی مردم مثلا چه بکند نصیحتش کنید به اینکه اسلام است ، دیگر قضیه ، قضیه رژیم طاغوت نیست که سربازش با مردم دعوا بکند ، سربازش برادر مردم است و برای مردم است . وقتی اینطور شد

مردم هم برای شما می شوند . محبت متقابل است ، وقتی شما محبت به مردم کردید مردم به شما محبت می کردند . آن روزی که ارتش ایران شمشیر کشیده بود دنبال مردم ، مردم هم با تمام قوا با آنها می جنگیدند . آن روزی که ارتش آمد توی مردم و با مردم چیز کرد ، گل سرش می ریختند ، محبت متقابل است .

تاءکید بر حفظ حیثیت اسلام و جلوگیری از بهانه جوئی دشمنان

الان یک وقتی است که ما احتیاج به این داریم که همه مان رفتارمان ، گفتارمان ، اعمالمان یک طوری باشد که این دشمن های ما به ما اشکال نکنند که اینها هم همانند ، آنروز نمی توانستند ، حالا می توانند ، آن روز چون آب نبود شنا نمی کردند ، حالا آب هست ، حالا وقتی که آب هست شناگر قابلی هم هستند . نباید اینطور بشود ، ما باید حفظ کنیم خودمان را ، حفظ کنیم حیثیت اسلام را ، حفظ کنیم حیثیت جمهوری اسلامی را و حفظ کنیم بازار و خیابان و اینها . اینها اهمیتش کمتر از آن حفظهائی است که عرض کردم ، آنها بسیار مهم است و من دعاگوی همه شما هستم ، و خدمتگزار همه شما هستم و از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت ، عزت ، قدرت شما را می خواهم و انشاءالله امیدوارم که با همین قدرت پیش بروید و با همین قدرت نهضت را پیش ببرید و اسلام آنطوری که دلخواه همه است تحقق پیدا بکند و همه مان انشاءالله مملکت خودمان را ، خودمان اداره بکنیم و دست دیگران مقطوع از آن باشد و

اسلام به آن طوری که هست و به آن طوری که مکتب مترقی است در خارج انشاءالله با کمک همه و قدرت شما برادران برومند انشاءالله تحقق پیدا بکند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان سواحل جنوب

تحول همه جانبه فکری و روحی را خداوند نصیب ملت کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

این برکات نهضت است که شما بانوان ساحل را و سایر بانوان محترم ایران را در مسائل روز و در مسائل سیاسی وارد کرده است دست های جنایتکار که مظهرش دست محمدرضا و پدر او بود همه قشرهای ملت را از امور اجتماعی و سیاسی کنار گذاشته بود . مسائل سیاسی در پیش بانوان اصلا مطرح نبود و پیش برادرها هم مطرح نبود ، یا اگر بعضی مطرح می کردند روی همان جریان سیاست چپاولگری بود . اگر بعضی قشرهای به اصطلاح سیاسی هم در آنوقت در مسائل سیاسی وارد می شده اند ، آن سیاست های دیکته کرده از غرب برای چپاول کردن شرق بود . این تحول که در ایران پیدا شد تحول همه جانبه بود ، تحول فکری و تحول روحی که خدای تبارک و تعالی نصیب شما ملت کرد . دراین زمان که می بینیم گوینده شما بانوان ساحلی ، سخنگوی شما بانوان ساحلی مسائلی را که مطرح می کند مسائل روز است ، مسائل سیاسی روز است ، مسائل اجتماعی روز است ، همانطور که بانوان دیگر در مراکز و در سایر جاهای ایران مسائلی را که مطرح می کنند مسائل روز و مسائل سیاسی و اجتماعی است ، که این تحول به برکت این نهضت اسلامی پیدا شده . من امیدوارم که این تحول باقی بماند . و شما

بانوان و شما برادران و سایر برادران و خواهران ما جدیت کنند و این تحول روحی را حفظ کنید و در مسائل سیاسی خودتان ، در مسائل اجتماعی خودتان دخالت کنید .

این نهضت شما را از قید و بندها نجات داد

در رژیم سابق ، به اسم اینکه نیمی از جمعیت را در مسائل وارد بکنند همه جمعیت را از مسائل روز و از مسائل زندگی و از مسائل سیاسی کنار گذاشتند . امروز است که همه قشرها در مسائل خودشان و در مسائل کشورشان و در مسائل سیاسی دولت دخالت می کنند . امروز است که تمام ملت ، چه بانوان محترم و چه برادران در سرنوشت خودشان دخالت می کنند . آنها مدعی بودند که ما نیمی از جمعیت را آزاد کردیم ، با اسم آزادی نیمی از جمعیت ، تمام جمعیت را از آزادی محروم کردند . شما امروز آزاد هستید ، همه برادران و خواهران امروز آزادند و آزادانه از دولت انتقاد می کنند ، از هر چیزی که برخلاف مسیر ملت و اسلام باشد انتقاد می کنند ، مسائل اساسی را از دولت تقاضا می کنند . این نهضت شما را آزاد کرد و از آن بندهائی که بر ملت بود نجات داد . اگر آزادانه در اینجا مجتمع هستید و آزادانه مسائل سیاسی و اجتماعی محل احتیاج ملت را طرح می کنید ، و وظایف سنگین که در این برهه از تاریخ به عهده یکایک افراد ملت است .

تاءکید بر ادامه نهضت و انتخاب وکلای متدین و مطلع

تاءکید می کنم شما موظفید که نهضت را به همانطور که تا اینجا رساندید تا آخر برسانید و در انتخاب وکلائی که خبره هستند و می خواهند مطالعه قانون اساسی که سرنوشت ملت است بکنند ، انتخاب اشخاص متدین ، اشخاص مطلع و متعهد و عقیده مندبه نهضت اشخاصی که نه مایل به طرف شرق هستند و نه مایل به طرف

غرب بلکه در صراط مستقیم انسانیت و اسلام هستند ، آنها را انتخاب کنید . سرنوشت خودتان را به اشخاص امین بدهید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور

واقعیت هر رژیمی از اجزاء آن رژیم معلوم می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

ما تحت مراقبت هستیم . همانطور که شما پاسداران عزیز و همه پاسداران این ملت مراقبت می کنند از کشور ، دست هائی به دنبال این هستندکه دست هائی که می خواهند با توطئه های شیطانی این نهضت را خاموش کنند یا سست کنند ، شماها مراقبت دارید تا اینکه جلوگیری بکنید ، چشم هائی هم هست که از شما مراقبت می کند ، چه چشم های دشمنانتان و چه چشم های دوستانتان و چه مراقبت های ملائکه الله و چه مراقبت خدای تبارک و تعالی . همه تحت مراقبت هستید . همانطوری که شما مراقبت می کنید از خرابکارها ، تحت مراقبت هستید که مبادا خرابکاری بکنید . امروز غیر از دیروز است . دیروز که کشور ما طاغوتی بود ، اگر افراد یک خلافی می کردند در دولت طاغوت بود ، جرم سبکتر بود و افراد عادی اگر خلاف بکنند خلاف است لکن جرم سبکتر است . امروز از دو جهت خلاف ها سنگین تر است و خطاها بزرگتر . از یک جهت که مملکت جمهوری اسلامی است و چشم آنان دوخته شده است به این جمهوری اسلامی . دشمنان دارند مراقبت می کنند دارند توجه می کنند ، ما را تحت مراقبت قرار داده اند که ببینند این جمهوری اسلامی چیست ، واقعیت این جمهوری اسلامی چیست . واقعیت هر رژیمی و هر حکومتی ، از اجزاء آن رژیم

و اجزاء آن حکومت و اعمال آنها این واقعیت پیدا می شود و معلوم می شود . اگر چنانچه امروز که ما جمهوری اسلامی ادعا می کنیم که هست ، رژیم فاسد بحمدالله که رفت و حالا به حسب راءیی که همه دادید به جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی مستقر شد ، اگر از مردم عادی هم خطائی صادر بشود جرمش زیادتر است از دیروز . دیروز در حکومت طاغوت بود ، امروز در حکومت حزب الله است . در حکومت پیغمبر اکرم اگر چنانچه کسی خلاف بکند فرق دارد تا اینکه در حکومت طاغوت خلاف بکند . از این جهت همه ملت تحت مراقبت هستند ، هم چشم های دشمن ها دوخته شده است که از شماها ، از ماها ، از اجزاء این ملت ، از افراد این ملت که اینها راءی دادند که حکومت اسلام ، جمهوری اسلامی ، مناقشه کنند ، خرده گیری کنند . خرده گیری ، نه خرده گیری شخصی به افراد که بگویند فلان اینطور بود ، مناقشه به اینکه جمهوری اسلامی این است . آنها مراقب این مطلب هستند . آنهائی که با جمهوری اسلامی مخالفند کم نیستند ، در مسلمین هم زیادند . حکومت های طاغوتی که الان در بلاد مسلمین هست بسیاری از آنها ، آنها هم با حکومت جمهوری اسلامی مخالفند . درصورتی که اکثر افراد خارجی هائی هستند که به اسلام اعتقاد ندارند ، آنها هم اکثرشان ، البته خیلی هاشان اسلام را محترم می دارند یعنی بسیاری شان حکومت هاشان مخالفند بااسلامی و جمهوری اسلامی . در داخل هم ما زیاد داریم

اینطور . همین الان در داخل هم بسیار هست از اینهائی که با جمهوری اسلامی مخالفند . با جمهوری مخالف نیستند با جمهوری اسلامی اش مخالفند . اینها همه چشم هایشان را دوختته اند که از ما یک خطائی ببینند یکی را هزار تا کنند ، در نوشته هاشان ، در مجله هاشان در روزنامه هاشان خارج ، داخل یک مطلب جزئی را بزرگش کنند . این اشخاص دشمن با ما هستند که با قلم های زهر آلودشان می خواهند این نهضت را آلوده کنند ، ننگین کنند ، به عالم نمایش بدهند که اسلام هم همین است حالائی که اسلامی شده است و اینها ادعا می کردند که حکومت اسلامی یک حکومت عدالت است ، دولت اسلام دولت عادل است ، پاسبان اسلام یک پاسبان عادل است . اگر خدای نخواسته یک اشتباه و خطائی بکنیم اینطور نیست که یک شخص اشتباه کرده ، یک شخص خطا کرده ، پای شخص اینها حساب نمی کنند ، اینها که می خواهند مکتب ما را آلوده کنند پای مکتب حساب می کنند یعنی بی انصافی می کنند . شخص اگر یک کاری کرد به مکتب مربوط نیست لکن آنها دنبال اینند که گناه شخص را پای مکتب بگذارند . بنابراین از من تا آقا ، تا همه اقشار ملت الان پاسداری از اسلام به این معنا که همچو پاسداری بکنند که بهانه دست این اشخاصی که بهانه گیر هستند و جرم من و جرم شما را پای مکتب حساب می کنند ، یک همچو بهانهای دست اینها ندهید ، از خودمان پاسداری کنیم ، بدانیم که

ما تحت مراقبت دشمن هستیم ، تحت مراقبت دوست هستیم ، تحت مراقبت اولیاء خدا هستیم ، تحت مراقبت خدا هستیم .

همه ملت اسلام ، پاسدار اسلامند

عالم محضر خداست ، الان ما در محضر خدا هستیم ، خدا همه جا هست ، حضور دارد . اگر خلافی بکنیم در حضور خدا خلاف کردیم ، در محضر خدا خلاف کردیم . و با ادعا به اینکه جمهوری اسلامی است و الان هم رژیم ، رژیم جمهوری اسلامی است ، اگر خدای نخواسته به وظائفی که باید پاسدار عمل کند عمل نکنیم ، من هم پاسدارم آقا هم پاسدار است و شما همه ، همه ملت اسلام پاسدار اسلامند (کلکم راع و کلکم مسؤ ول ) همه باید رعایت بکنند ، همه مسؤ ول هستند . اگر بنا باشد که خدای نخواسته در یک قطعه از زمان که حساسترین قطعات زمان است بر کشور ما و بر اسلام ، اگر خدای نخواسته از پاسدار ، چه پاسدار روحانی که آنها هم همه پاسدارند (روحانیون ) و چه شما آقایان که پاسدار هستید ، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطائی واقع بشود ، اینهائی که دشمنند پای اسلام حساب می کنند ، دوستان نه ، دشمن ها پای اسلام حساب می کنند و مکتب ما را می کوبند . و این یک مسؤ ولیت بزرگی است برای همه .

اینطور نیست که من خیال کنم یا شما خیال کنید که خوب معصیت کارم و بینی و بین الله مثلا چه . نه مساءله این نیست مساءله مکتب است ، مساءله اسلام است . الان ما در یک وقتی واقع شدیم

که حیثیت اسلام دست ماهاست . اگر ما در رژیم سابق یک اشتباه و خطائی می کردیم پای اسلام حساب نمی شد این یک رژیم طاغوتی بود ، نمی گفتند که دولت اسلامی کذا ، می گفتند در دولت طاغوت این واقع شده است . دشمنان هم نمی گفتند که دولت اسلامی ، دراسلام این است . دولت ها هم نمی گفتند . امروز که اسلام است امروز که دولت اسلامی است ، مملکت رژیمش جمهوری اسلامی است ، شماها پاسدار اسلام ، همه ما انشاءالله پاسدار اسلام هستیم ، اگر چنانچه حالا یک خطائی واقع بشود فرم این خطا با خطای سابق فرق دارد ، برداشت دشمن های ما در این جمهوری اسلامی با برداشت شان در رژیم طاغوتی فرق دارد پای اسلام حساب می شود . این یک مسؤ ولیت بزرگی است به عهده ما ، مسؤ ولیت بسیار بزرگی است به عهده این آقا که سر پرست پاسداران هست ، این مسؤ ولیت بزرگی است به عهده هر یک ، یک شما که عده ای در تحت نظارت شما هست ، مسؤ ولیتی است برای خود آن افرادی که پاسدار هستند ، همه در این مساءله مشترک هستیم که مسؤ ولیت داریم . من یک جور مسؤ ولیت دارم ، آقا یک جور مسؤ ولیت دارد ، شما آقایان یک جور مسؤ ولیت دارید ، قشرهای ملت ، پاسدارهای دیگر ، قشرهای دیگر همه مسؤ ولیت داریم برای اینکه امروز خطای ما خصوصا خطای قشر روحانی و قشر پاسدار ، قشر پاسدارهای اسلام ، اینها پای اسلام حساب می شود یعنی دشمن

ما می آیند ثبتش می کنند به نام اسلام و در خارج و داخل ، در خارج با صراحت ، در داخل با اشاره منعکش می کنند که جمهوری اسلامی همین است . حالا که ما هیچ کاری نکردیم ، معممین دیکتاتوری نکردند ، خوب حالا دارند به ما می گویند دیکتاتور . معممین متوجه باشند که اشخاص می خواهند برای شما مناقشه کنند . اگر خدای نخواسته در یک جا یک معممی یک خلافی بکند ، یک روزی خدای نخواسته به کسی زور بگوید ، می گویند همه آخوندها دیکتاتور هستند همه دیکتاتورند ، از آنوقت تا حالا دیکتاتوری محمد رضا بود ، حالا دیکتاتوری عمامه و کفش است . اینها دنبال اینند که درست کنند و ما باید مراقبت کنیم . این مراقبت یک مراقبتی که شما از دزدها می کنید ، خیانتکارها می کنید ، این مراقبت بالاتر است . این مراقبت یک مراقبتی است که اساس اسلام در خطر است ، مکتب در خطر است . اگر فرض کنید که توطئه ها جمع بشود خدای نخواسته (همه توطئه هائی که می گویند هست ولو باور نکنید که اساسی دارد ، لکن خوب شایعات است ) شما اگر فرض کنید که توطئه ها همه با هم جمع بشود و شما پاسدارها و این آقا و این بنده و همه را بیایند از بین ببرند اما مکتب مان محفوظ باشد ، ما شکست نخوردیم ، ما به وظیفه مان عمل کردیم ، نتوانستیم مطلب را به آخر برسانیم چون قدرت نداشتیم . حضرت امیر صلوات الله علیه نتوانست در جنگ معاویه غلبه کند

، مغلوب شد یعنی همان اشخاصی که با خودش بودند ، همان اشخاص مخالفت کردند با او و مغلوبش کردند ، لکن مکتبش محفوظ بود . سیدالشهدا مکتبش محفوظ بود و خودش شهید شد . شهادت گاهی مکتب را پیش می برد و شاید اکثرا اینطور باشد . خدا نکند که یک وقت شهادت مکتب پیش بیاید ، اسلام را لکه دار کنند ، جمهوری اسلامی را بگویند این رژیم مثل همان رژیمی ، برای اینکه ما باید از افرادش ، از اشخاصی که تبع او هستند بشناسیم و ما وقتی که اطراف و افرادش را ملاحظه می کنیم می بینیم اینها از همان سنخ کارها می کنند ، اینها هم منزل مردم می ریزند . بحق هم باشد نباید کرد ، در صورتی که بحق هم باشد ، نباید یک کاری کرد که صورت ، صورت باطل است ، ولو واقع حق است ، بعضی به او صورت باطل می دهند . تحت مراقبت هستیم و هستید . این مراقبت از دشمن که دنبال اینند که ما را معرفی کنند به دنیا که اینها اینطور هستند . شما ملاحظه کردید که یک عده معدود جنایتکاری که اگر وجودش محفوظ می ماند ، مثل یک غده سرطانی جامعه را فاسد می کرد ، این عده معدود را شما ملاحظه کردید که وقتی که دادگاه اسلامی اینها را حکم به اعدام کرد و اعدام کرد سروصدا از اطراف بلند شد و ما را به عنوان هیتلر خواندند . قضیه را می دانند ، لکن دنبال اینند که یک چیزی از ما پیدا بکنند و یکی را

هزار تا بکنند .

کاری نکنیم که امام زمان سلام الله علیه پیش خدا شرمنده شود

و ما باید مراقب باشیم . این مراقبت دشمن ها و مراقبت اولیاء خدا و دوستان شما که آنها هم انشاءالله دوستان شما هستند شما هم دوستان آنها هستید و مراقبت ذات مقدس حق تعالی از همه مان ، همه تحت مراقبت هستیم . پاسدارهای معنوی ملائکه الله به همه ما اشراف دارند که ما چه می کنیم ، در این پاسداری ما چه می کنیم در این آزادی که الان پیدا شده ، این قدرتی که الان به دست شماها افتاده است . الان شما قدرتمند شده اید دیگر . پیشتر آنها قدرتمند بودند چه کردند و چه کردند ، حالا ببینید که الان که قدرت دست شما افتاده است و شما بحمد الله غنائم جنگی را گرفتید ، تفنگ ها رااز دست آنها گرفتید و دست خودتان است و الحمدالله پاسداری هم دارید می کنید و امید است که انشاءالله تا آخر بروید ، حالا ببینید که تحت مراقبت هستید . نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان سلام الله علیه هفتهای دو دفعه (به حسب روایت ) من می ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم ، شیعه این بزرگوار هستیم اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود . شما اگر یک فرزندتان خلاف بکند شما شرمنده می شوید اگر این نوکر شما خلاف بکند شما شرمنده اید در جامعه آدم شرمنده می شود که پسرش این کار را کرده یا نوکرش این را کرد یا اتباعش این کار را کرده من خوف دارم

که کاری بکنیم که امام زمان سلام الله علیه پیش خدا شرمنده بشود . اینها شیعه تو هستند این کار را می کنند . نکند یک وقت خدای نخواسته یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود ، نوشته هائی که ملائکه الله مراقب ما هستند ، رقیب هستند ، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود ، ذره هائی که بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد ، چشم ما رقیب دارد ، گوش ما رقیب دارد زبان ما رقیب دارد ، قلب ما رقیب دارد . کسانی که مراقبت می کنند اینها را ، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان سلام الله علیه یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان سلام الله علیه باشد . مراقبت کنید از خودتان ، پاسداری کنید از خودتان . اگر بخواهید این پاسداری شما ، در دفتری که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود ، همانطور که آنها پاسداری می کردند از خودشان ، شما هم از خودتان پاسداری کنید تا ثبت بشود آنجا .

متاع بزرگمان اسلام را آنطوری که هست به عالم عرضه کنیم

خدای تبارک و تعالی شما را انشاءالله از پاسداران اسلام ، قرآن و احکام خدا قرار بدهد و همه ملت را پاسدار قرار بدهد . خدای تبارک و تعالی به شما سعادت عنایت کند و شما را پاسدار خودتان قرار بدهد . خدای تبارک و تعالی همه شما را عزت سلامت و عظمت و قدرت دهد که این مملکت را همانطور که تا حالا به پیش را ندید و دست های خائنین

را قطع کردید از این به بعد هم به پیش برانید و این تتمه ها را از بین ببرید . یک مملکت اسلامی که ما بتوانیم عرضه کنیم که ما این را می خواستیم و اگر شما متاعتان را آنطوری که هست عرضه کنید همه از شما می پذیرند . متاع خوب را همه می پذیرند و متاع ما خوب است ، مگر خودمان خرابش بکنیم . متاع ، قرآن است ، اسلام است . اگر خدای نخواسته ما یک تصرفی از پیش خودمان نکنیم ، یک کارهای خلافی نکنیم و متاع بزرگمان آنطوری که هست به عالم عرضه کنیم که این جمهوری اسلامی بود که ما می خواستیم ، این وزارتخانه های ماست که اسلام می خواهد ، این ارتش ماست ، این ژاندارمری ماست ، این پاسبان شهربانی ماست ، این ادارات و سایر قشرهای ما هستند ، این پاسدارهای ما هستند ، این را اگر ما عرضه کنیم ، آنطوری که خدا می خواهد باشیم و عرضه کنیم به عالم ، یک متاع بسیار خوب است ، همه طالبش هستند و انشاءالله خواهید دید که ممالک اسلامی یکی پس از دیگری به شما اقتداء می کنند و یک وقت هم اسلام آن قدرتی که در صدر اسلام برای اسلام بود ، آن قدرت را پیدا می کند که دو امپراطوری بزرگ عالم را که آنوقت از آنها بالاتر نبود شکست داد . یک جمعیت که غلبه کرد بر دو امپراطوری بزرگ عالم ، که امیدوارم شما همین طور . خداوند انشاءالله همه تان را تائید کند ، این برادر عزیز ما را

تائید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در کارکنان سازمان مبارزه با اعتیاد

لزوم جلوگیری از خرید و فروش مواد مخدر و مبارزه با مطلق فساد

بسم الله الرحمن الرحیم

اصل قضیه مبارزه با فساد مطلقا و با این قسم از فساد که اعتیاد باشد ، هیچ اشکالی ندارد و مطلبی است که باید بشود و باید هم دولت و اشخاصی که می توانند کمک کنند که این فساد برداشته شود ، در این هیچ اشکالی نیست و هر عقلی و هر عاقلی این معنا را تصدیق دارد که با اینطور فسادها که جوان های ما را به نیستی تقریبا می کشاند باید مبارزه بشود و آنهائی که معتاد هستند باید آنها را در مراکزی ، از اعتیاد بیرون بیاورند و بالاتر ، جلوگیری از فروش و خرید و پخش اینگونه مواد بسیار لازم است ، از نظر شرع ، این کار هم باید بشود . من حالا کیفیت اینکه چه جور است و وضعش چه جور است اینها را دیگر من الان اطلاعی ندارم ، اگر آقایان مثلا یک برنامهای دارند و آن برنامه موافق با مصالح است و موافق با همین قضیه است که برای جلوگیری از اعتیاد و برای اینکه معتادین را معالجه بکنند ، بسیار امر صحیحی است و لازم است . البته فساد در این مملکت هم منحصر به اعتیاد نیست ، به اعتیاد و اینطور فسادها دامن زدند ، زیاد کردند ، اصل برنامه این بوده است که جوان ما را به فساد بکشند . اینها برای اینکه مبادا یک قدرتی یک وقتی در مقابلشان قیام کند ، هر جا که احتمال قدرتی می

دادند آن را با تمام قوا سرکوب کردند . احتمال می دادند که روحانیت جلوی آنها را بگیرد ، زمان رضاخان هر که یادش است می داند که با روحانیت چه کردند و بعدش هم به آن طرز نبود ، به طرز شیطنت گری بدتری درزمان این یکی بود . دانشگاه را احتمال می دادند که یک وقتی در مقابل اینها بایستید ، دانشگاه را هم با طرح هائی نگذاشتند که دانشگاه صحیح برای این مملکت باشد مردم را احتمال می دادند که اگر اتکا بکنند به اسلام یا اتکا کنند به روحانیت بلکه بتوانند بدبین بکنند به اصل همه مکتب توحیدی و اسلامی . از این جهت تبلیغات دامنه داری که باید گفت چند ساله طوری کرده بود که جوان های مااشخاصی که درست ، به عمق مسائل سیاسی نمی رسیدند ، اینها هم باورشان آمده بود که اسلام یا هر مکتب توحیدی بر خلاف مسیر ملت هاست و جلوگیری از رشد انسانی می کند ، جلوگیری از تمدن می کند . اگر یادتان باشد در زمان محمدرضا و در اوائل این نهضت یک وقتی در یکی از کلامش گفت که این معممین ، روحانیون می خواهند که مملکت برگردد به حال سابق ، حتی کسی سوار اتومبیل هم نشود ، سوا ر طیاره هم نشود ، اینها با این هم مخالفند ، اینها می خواهند مثل همان سابق مثلا با الاغ این طرف و آن طرف بروند . همان وقتی که بعضی مراجع با طیاره رفته بودند به مشهد ، همان وقت هم ایشان همین حرف را می زد که ما هم بالای

منبر گفتیم همین حرفی که این می زند الان بعضی مراجع با طیاره رفتند مشهد ، چطور این حرف را می زند؟ روحانیت با فساد مخالف است نه با تمدن . این رژیم بود که به اسم تمدن فساد را رایج کرد ، مراکز فحشا در تهران آنطوری که می گویند بیشتر از مراکز کتابفروشی بود ، مشروب !!! فروشی از کتابفروشی می گویند در تهران زیادتر بوده ، حالا البته انشاءالله نیست .

آن کسی که در سرحدات شلوغ کاری می کند و آن کسی که هروئین را در مملکت رواج می دهد هر دو طبق یک نقشه برای شکست این نهضت عمل می کنند .

اینها می خواستند که هر قوه ای که احتمال بدهند که در مقابل اجانب و ارباب ها می ایستد و هر فکری را که احتمال بدهند که این فکر در مقابل آنهاست ، اگر بتوانند فکر را از آنها بگیرند . فکر را چطور بگیرند؟ با اعتیاد به مشروبات ، با اعتیاد به هروئین و امثال این مخدرات که فکر انسان را می گیرد ، انسان را از میان تهی می کند و مراکز فحشائی که سرتاسر مملکت بود ، مراکز فسادی که سرتاسر مملکت بوده ، خوب ، این هم جوان ها را مشغول می کرد به امور شهوانی که بکلی افکار را از دستشان می گرفت . این یک برنامه ای بود که روی یک حساب دقیق این کارها انجام می گرفت . و الان روی یک حساب دقیق دارد یک کار دیگر انجام می گیرد . شماگمان نکنید که ، همین طوری الان صد تا گروه پیدا

شده ، صد تا گروه اظهار وجود کرده ، صد تا بیشتر می گویند اظهار وجود کرده اند ، این همین طوری نیست صد گروه در یک مملکتی اظهار وجود کنند ، یعنی صد گروه با هم اختلاف پیدا بکنند ، یعنی صد گروه با اسلام مخالف باشند ، بیشترشان ، این همین طوری نیست که من باب اتفاق هر گروهی دلشان خواسته ، خیر ، یک دستی در کار است که یا اینها دانسته هستند که خیانتکارند چنانچه بسیاریشان اینطورند یا ملتفت نیستند و توجه به مسائل سیاسی ندارند . در یک موقعی که همه قدرت ها جمع شد با هم و ملت را با هم منسجم کرد ، الان که وقت این است که نتیجه گرفته بشود و سازندگی بشود ، در این موقع آمدند گروه های مختلف ، دستجات مختلف ، احزاب مختلف ، هر کسی یک طرفی یک گروه درست کرد ، بسیاریشان در مقابل نهضت و در مقابل اسلام و بسیاریشان هم اسم این را نمی برند لکن واقعش همین طور است . اینها یک مسائلی است که حساب کردند رویش خارجی ها ، حساب کردند رویش آنهائی که مطالعه کردند در افکار و در عادات ما ، در جمعیت های ما . آنها از هر راهی می خواهند نگذارند که این نهضت به ثمر برسد و تا بتوانند ازاین شلوغکاری شلوغکاری هایی که در مرزها و در جاهای دیگر می شود ، نتیجه بگیرند . الان یک جمعیتی آمده اند اینجا که خرمن های ماراآتش زدند و یامشغول آتش زدن خرمن هستند . فرض کنید که یک دستهای هستند

که اینهائی که آتش می زنند خرمن ها را ، اولا نمی گذاشتند کشت

بکنند ، بعد نمی گذاشتند برداشت بکنند ، حالا هم که خرمن کردند ، آتش می زنند واین همان گروهی هستند که می گویند ما طرفدار مردم هستیم ، طرفدار خلق . طرفداری از خلق را به اینطور می دانند که نگذارند زراعت کنند ، بعد هم نگذارند اینها زراعت شان را بردارند ، بعد هم اگر خرمن کردند خرمن ها را آتش بزنند . این طرفداری آنهاست که مثل تمدن بزرگ شاه است . طرفداری آنها این است که این ملت را بخواهند ضعیف نگاه دارند این ملت را بخواهند فقیر نگه دارند ، این ملت را مختلف و متشتت قرار بدهند تا اینها مشغول به این کار هستند ، آنها بیایند قبضه بکنند همه چیز مارا . به هر حال از چیزهای مهمی که دراین باب بوده همین قضیه موادمخدر بود که با حساب ، مواد مخدره می آید نه این است که یک قاچاقچی این کار را می کند یا قاچاقچی هائی ، خیر ، اینها حساب دارد ، اینها روی حساب فهمیدند دانشگاه را باید چطوری نگذارند عمل بکند ، مدارس علمی را باید چه جوری نگذارند کار بکند عرض کنم که جوان ها را چه جوری باید نگذارند که مفید برای جامعه باشند و نگذارند رشد بکنند و یک قسمش هم همین است که با اعتیاد ، با هروئین و با تریاک و امثال ذالک این کارها را رواج بدهند . اینها یک مسائل حساب شده است ، شما اینها را پای چهار تا قاچاقچی حساب نکنید

، این قاچاقچی های بزرگ این کارها را می کنند ، این دست های خارجی دارد این کارها را می کند ، اینطور نیست که این مفسده هائی که الان در ایران دارد می شود مثلا شما این را پای یک جمعیتی حساب بکنید که شلوغکار هستند . نخیر ، این روی حساب صحیح دقیق ، پیش خودشان حساب شده است . باید این مملکت که بناست اسلامی بشود و اگر انشاءالله اسلامی بشود ، دست اینها دیگر تا آخر کوتاه است ، نه به نفتش می توانند دست بزنند ، نه به مس اش و نه به سایر چیزهایش . اینها می خواهند که نگذارند این نهضت به آخر برسد . تا می توانستند همه جمع شدند که نگذارند محمدرضا برود ، همه قوا جمع شدند که نگذارند او برود . خوب ، نشد ، ملت قیام کردند و نشد ، بعد که او رفت جمع شده بودند که بختیار را نگه دارند که آن هم تالی اوست ، او هم یکی از نوکرهاست . بعد که آن هم ملت خارجش کرد و این چیزها کوشش می کردند که باشد ، بعد از اینکه یک عده ای حتی اشخاص محترم هم کوشش کردند به اینکه بماند ، خود او بعدش کوشش کرد به اینکه بختیار باشد و بعد از کوشش به اینکه این چیز یا شورای سلطنتی باشد و ما انتخابات را درست کنیم . اینها همه یک چیزهائی است که هی تزریق می کردند که یک اشخاص بی اطلاعی از آنها قبول می کردند و طرح می دادند . ملت قبول نکرد این

حرف را از آنها ، همه اینها را زد کنار . حالا که همه زدند کنار و از آن جهت هم ماءیوس هستند و بعد آمدند سراغ انتخابات ، انتخابات را منع می کردند ، یک دسته تحریم می کردند ، بعضی ها تحریم کردند قضیه رفراندم را ، بعضی ها تحریم کردند رفراندم را و بعضی ها آتش زدند ، گروهی آتش زدند صندوق ها را ، باسلاح نگذاشتند مردم راءی بدهند ، خوب ، اینجا هم شکست خوردند و مردم راءی دادند ، راءیی که در دنیا سابقه نداشت ، اکثریتی که در دنیا سابقه نداشت . دادند اینها . از این هم دستشان کوتاه شد ، بعد آمد سراغ قانون اساسی . باز بنا کردند یک کارشکنی کردن که نه ، باید مجلس مؤ سسان باشد اگر مجلس مؤ سسان نباشد چه و چه خواهد شد ، برای اینکه نگذارند جلو برود از این هم دستشان کوتاه شده ، حالا افتادند دنبال همین که همین هیاءت هم نگذارند درست بشود ، آنطور چیزها . اینها ، اصلا تمام اینها یک نقشه های حساب شده است ، نه آن کسی در سرحدات و اینها به اسم مثلا کمونیستی و به اسم نمی دانم کذا شلوغکاری می کنند ، اینطور است که دست خودشان است که آمده اند می کنند ، نه اینکه هروئین و رواج هروئین در سرتاسر مملکت یک چیز همین طوری شده و من باب اتفاق شده است ، نه ، اینها همه روی نقشه است ، نقشه کشیده اند اینها که نگذارند این نهضت به ثمر برسد ، چه بکنند

. از همه اطراف خرابکاری . یکی از خرابکاری هایشان همین است که جوان ها را نگذارند یک جوان صحیح بار بیاید و اگر یک نهضتی بشود ، از این نیروی جوانی باید استفاده بشود ، نگذارند این نیروی جوانی به ثمر برسد . بنابراین ، خوب مساءله ای است که همه جوانب باید جلوگیری بشود و البته همه جوانب را هم همه کس نمی تواند ، هر دستهای باید یک گوشه اش را بگیرند و درست بکنند . یک دسته مبارزه با مواد مخدره بکنند ، یک دسته مبارزه با مشروبات بکنند ، یک دسته مبارزه !!! عرض بکنم !!! با فسادهای دیگر بکنند و همین طور تا انشاءالله بلکه این نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامی آنطوری که اسلام فرموده است نه آنطوری که هواهای نفسانی بخواهد بکند . آنی که اسلام فرموده است اگر انشاءالله این تحقق پیدا بکند ، سعادت برای این ملت و سایر ملت ها ، انشاءالله کشیده می شود به سایر ملت ها ، انشاءالله .

و من توفیق شما را در این مجاهدت از خدا می خواهم و البته هرکس هم بتواند کمک بکند به شما ، کمک به امر خیری است لکن اصل حالا تشکیلات تان چه جور است و وضع چه جوری است ، اینها را دیگر من اطلاعی ندارم . آن کلیات را من عرض کردم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان و عشایر استان فارس و کهکیلویه

فقر و محرومیت موجود در جامعه ، میراثی بر جای مانده از رژیم منفور پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال حالا این است که هر طایفهای گمان می کنند که همان محروم بودند و از همه آثار تمدن بی بهره ، در صورتی که مساءله اختصاص

به عشایر شما ندارد ، این مساءله عمومی است که در همه ایران هست . اینطور نیست که فقط شما محروم هستید از این مدرسه و راه و سایر جهاتی که مربوط به زندگی است . همین تهران که مرکز است ، شاید قریب (آنطوری که به من صورت داده اند) سی تا محله است که اینها همه چیزهائی که برای زندگی یک فردسالم هست ، محرومند ، آب ندارند ، برق ندارند ، بهداری ندارند . تهران ، نه اینکه اطراف تهران خود شهر ، خود شهر تهران از این زاغه نشین ها ، چادرنشین ها تقریبا (از قراری که گفته می شود) حدود قریب سی محله از اینها مرکب هست که در اثر به اصطلاح اصلاحات ارضی اینها کوچ کرده اند و آمده اند در اطراف شهر ، در خود شهر ، در اطراف شهر چادر زده اند و یک جایی کنده اند و آنجاها یک زندگی می کنند که زندگی آنها بسیار بدتر از زندگی عشایر است . خیال نکنید که جاهای دیگر در رفاه هستند و شما نه ، مساءله این بوده است که یک مملکتی را به آن عنایت نشده که هیچ ، مثل این است که یک دشمنی ، یک مملکتی را بخواهد سلطه به آن پیدا بکند و مردم را از زندگی باز دارد و اشکال دیگر این است که آقایان گمان می کنند که اینطور اموری که از سابق بوده ، از حالا که این مسائل نیست ، مساءله نداشتن برق و نداشتن آب و نداشتن راه و نداشتن بهداری و نداشتن همه چیز ، اینها از

اموری است که در رژیم سابق بوده است و حالا از رژیم سابق ارث رسیده ، حالا چند ماه است که الان انقلاب هست و توی انقلاب ما هستیم . الان چهار ماه و نیم است که اینها رفته اند ، این دزدها رفته اند و هر چه هم ایران داشته برداشتته اند و رفته اند ، هر چه می توانستند حمل کرده اند و هر چه نمی توانستند قرض کرده اند از بانک ها و بانک ها را چاپیده اند و رفته اند و الان هم مانده است گردن دولت که باید مال بانک ها را بدهد . ما حالا قریب پنج ماه است که از دست این چپاولگرها نجات پیدا کرده ایم و یک مملکتی به دست دولت آمده است ، به دست ملت آمده است که هیچ چیز ندارد ، اقتصادش ورشکسته است ، فرهنگش عقب مانده است ، مناطق ایران از مرکز گرفته تا آخر الا بعضی مراکز ، باقی اش مردم از همه آثار تمدن اینها محرومند و حالا هم بعد از اینکه یک آزادی پیدا شده است و آن زورها و فشارها برداشته شده است ، یک عده ای ریخته اند توی مردم و به عناوین چپاولگری یا می کنند یا شلوغکاری می کنند ، چه آنهایی که انحرافات مسلکی دارند و چه آنهایی که انحراف مسلکی ندارند لکن از تتمه همان رژیم و از تتمه همان بساط هستند . همه جای ایران الان اینطوری است . خوب شما تصور می کنید که یک ایرانی که همه چیزش را بردند و خوردند و مانده است یک خرابهای که نه

اقتصاد صحیحی دارد و نه فرهنگ صحیحی دارد و نه ژاندارمری صحیحی دارد و نه ارتش صحیح دارد و نه هیچ چیز و الان هم آن که اداره می کند مملکت را خود مردم هستند که حفظ نظام و نظم را می کنند ، شما تصور می کنید که بشود ، امکان داشته باشد که فورا این کارها همه درست بشود ، همه چیزها یکدفعه صحیح بشود یا مساءله ای است که همه ما باید دست به هم بدهیم ، دولت و ملت و این خرابه را بسازیم دولت به آن مقداری که قدرت دارد . باید به مسئولین مملکتی که وارث خرابی است مهلت داد .

شما خیال نکنید که دولت نمی خواهد بکند ، دولت در صدد است ، مشغول است . الان خانه سازی در اطراف ایران شروع شده است ، راه سازی شروع شده است ، امایک ایران پهناور با نداشتن وسایل آنطوری که باید باشد ، این لابد با تدریج باید درست بشود ، یکدفعه نمی شود . شما خیال کنید که یکدفعه بعداز انقلاب بشود همه چیز را یک روز و دو روز و یک ماه و دو ماه و یک سال درست کرد ، این نمی شود . اگر یک ناحیه بود ، یک جا بود ، ده جا بود ، خوب می گفتند که این ده جا را به موقع درست کند امایک مملکت است ، یک مملکت پهناور بزرگ ، همه چیزش را برده اند و مانده است یک مملکت چیز دست اینها . من باید بگویم به شما که باز هنر می کنند که اینقدر کار

کرده اند الان مشغول به رشته های مختلف برای تعمیر چیز هستند و از آن دورها شروع کرده اند که مبادا این زاغه نشینان همین جا بمانند و نروند سراغ زراعتشان ، نروند سراغ کسبی که آنجا داشتند . در هر صورت همه این اموری که گفتید ، صحیح است ما می دانیم اینها را لکن اختصاص به محل شما هم ندارد . از خوزستان هم که می آیند همین حرف هایی که شما می زنید ، می زنند درست هم هست . از هر جایی که از مملکت می آیند اینجا اجتماع که می کنند همین مسائل را می خواهند و می گویند ، درست هم می گویند منتها خیال می کنند این همان محل خودشان است که اینطور است . بسیاریشان می گویند که هیچ جا بدتر از محل ما نیست و حال آنکه برادرهای دیگر نیز هم می آیند و می گویند هیچ جا بدتر از محل ما نیست . راست می گویند ، همه جا خراب است . قضیه بدتری نیست ، همه جا بداست و اینطور نیست که دولت در فکر نباشد . الان یک دولت انتقالی متزلزل است ، یک دولت مستقری ماالان نداریم ، یک دولت انتقالی است . این دولت انتقالی راباید یک مقداری به آن مهلت داد که انتقال تحقق پیدا کند ، جمهوریت استقرار پیدا کند ، یک حکومت مستقری بیاید ، یک مجلس صحیحی باشد و بعد از این آنوقت به فکر این کارها بیفتیم که باید البته اشخاصی که متعدی هستند آسان است ، آنوقت دیگر خیلی مهم نیست اینها . شماها آن

قدرت بزرگ را شکستید اینها دیگر چیزی نیستند . در هر صورت الان باید یک مقداری مهلت داد . اگر راجع به خود این رژیم یک کاری شده بود ، خوب حق بود که بگوئیدکه رژیمی آمده و ادعا می کند من رژیم اسلامی هستم و دارد فساد می کند . اما اگر یک رژیمی هست و آمده است و وارث یک مملکتی است که همه چیز آن را برده اند ، خورده اند و برده اند ، هم آن پدر برد جواهرات ایران را و مخازن ایران را منتها گیر انگلیس ها (از قراری که گفته اند) افتاد و هم این پسر برد . همه بانک خارج را پرکردند از اموال دار و دسته اینها و هر چه هم آنجاها نتوانستند ، از اینجا توانستند حمل کردند و بردند . هر چه هم امکان داشته است (از قراری که مطلعین می گویند) از بانک ها قرض کرده اند و برده اند مانده یک مملکتی که ندارد به طوری که بتواند . الان همچو نیست که یک خزینه پری باشد و گذاشته باشند و نخواهند عمل کنند . یک خزینه خالی است نسبت به یک مملکتی . شما باید حساب کنید ، بنابراین یک مقداری باید مهلت داد و همه اشکالاتی که شما می گوئید ، اشکالات صحیح است .

نیاز به برقراری آرامش برای دفع آشوبگران و استقرار جمهوری اسلامی

ما می دانیم مطالب همین است که شما می گوئید ، هم باقیمانده های رژیم سابق مانده اند و فساد می کنند و هم اشخاصی که انحراف دارند و از خارج الهام می گیرند دارند فساد می کنند و ما حالا باید همه دست به

هم دهیم ، کوشش کنیم که این حکومت دولت انتقالی منتقل بشود یعنی یک مملکتی بشود که یک حکومت مستقری داشته باشد . ماالان رئیس جمهور نداریم ، مجلس نداریم ما مجلس لازم داریم ، رئیس جمهور لازم داریم . قانون اساسی نداریم ، اساس یک مملکتی قانون اساسی آن است ، رئیس جمهورش است ، مجلسش است ، دولت مستقرش است ، ما الان هیچ یک از اینها را نداریم . ماالان اینها را الحمدلله بیرون کردیم لکن به جای او الان مایک چیز مشت پرکن نداریم ، نیمه کاره است اینها . و الان هم اگر شما خیال کنید که بخواهند مشغول بشوند به اینکه مثلا آنهائی که شما می گوئید ، دستشان را کوتاه کنند ، یک آشوبی در یک حالی هست که آشوب بلند می شود ، الان برای مملکت شما آشوب ضرر دارد . الان باید یک قدری آرامش باشد تا کارها راه بیفتد . اگر بخواهند با فرض کنید آشوبگری و با جلوگیری از اینها یک شدتی به خرج بدهند ، این جز اینکه یک آشوبی بلند بشود و ما نتوانیم اصل این حکومت مستقری که در نظر است ، این را برقرار کنیم . الان باید یک قدری آرامش کرد شما پنجاه و چند سال شماها صبر کردید و اعقابتان و آنهائی که جلوتر از شماها بودند در طول تاریخ شاهنشاهی تحت این فشارها و ظلم ها بودند و شما هم هرچه یادتان است از این مسائل بوده است ، هر چه یادتان است حبس بوده گرفتاری بوده است و اینها و چارهای نداشتید جز اینکه صبر کنید

، حالا البته الحمدلله آزاد شدید ، دست های آنها کوتاه شده است و کسی نیست که شما را بگیرد ببرد حبس بکند ، چه بکند ، باقی مانده است یک دستهای و تفالهای از اینهائی که حالا خیال می کنند می شود یک ماهی از آب گل آلود گرفت . الان اگر بخواهند (تنها عشایر شما که نیست ، سرتاسر ایران است ) اگر بخواهند الان شروع کنند به اینکه اینهائی که دارند آشوب می کنند ، سرکوبی بکنند ، الان اسباب این می شود که یک اختلافاتی در همه ایران پیدا بشود . از آن طرف هم که دارند دامن می زنند به این اختلافات . در خود شهر تهران چقدر دامن می زنند به اختلافات . چقدر ایجاد اختلاف کرده اند ، در سایر شهرها همین طور ، در عشایر همین طور ، در جاهای دیگر همه جا خرابکاران مشغول خرابکاریند که یک فرصتی پیدا بکنند و یک آشوبی درست بشود و نتوانید مملکت خودتان را چه بکنید و بگویند اینها مردمی هستند که آشوبگرند و اینها مردمی هستند که نمی توانند اداره بکنند و محتاج به این هستند که یک کسی بیاید و اداره اش بکند و خدای نخواسته دوباره یک قلدری را بیاورند بگذارند اینجا و بساط اول را برگردانند . باید یک قدری صبر کرد تا یک حکومت مستقر پیدا بشود و شما بدانید که الان هم در همین حکومت انتقالی ، اینها شب و روز مشغول این هستند که طرح بدهند برای اصلاح ، برای اینکه درست بکنند ، برای اینکه به حال مردم رسیدگی بکنند لکن مجال

می خواهد اینطور نیست بشود یکدفعه یک دولت انتقالی ، دولتی که همه چیز را می بیند خراب است ، یکدفعه بتواند درست کند ، نمی توانند درست کنند . نه اینکه نخواهند درست کنند ، خیلی هم می خواهند ، از خدا هم می خواهند که بتوانند چند روزه مساءله را درست کنند ، مطلبی نیست که بشود . شما یک خانه وقتی که در یک جائی خراب بشود ، بخواهید درست کنید 6 ماه لازم است اگر همه چیز آن مهیا باشد اگر نباشد که هیچی . یک مملکت اینطوری است حالش ، نه شما ، همه جا ، شما محیط خودتان را می بینید ، می بینید گرفتاری ها چه هست و آن هم که از بختیاری می آید محیط خودش را می بیند ، آن هم که از اطراف خراسان می آید محیط خودش را می بیند و از محیط دیگر خبر شنیده ، آنجا را دیده ، علنا دیده ، عینا دیده . باید قدری صبر بکنید آقا . الان اگر بخواهید اینطور اختلافات را درست بکنید ، همین نقشه ای است که اینهائی می خواهند ، آنهائی که می خواهند ما را نگذارند یک حکومتی پیدا بکنیم ، یک جمهوری اسلامی محقق بشود ، همین ها دامن می زنند به اختلافات و اگر بنا باشد خودمان هم زیاد بکنیم اختلافات را ، آنها از آن طرف دامن بزنند ، سرحدات و مرزهای ما هم که از اطراف دارند اخلالگری می کنند ، یک وقت یک مملکتی بشود که نشود سر و ته آن را به هم آورد ، خدای

نخواسته نتوانید اداره کنید مملکتتان را و گرفتاری و مصیبت بار بیاید . یک قدری باید تحمل کرد ، البته راه ندارید واضح است ، آشوبگرها هستند آنجا ، همه جا هستند . نمی دانم حمام و بیمارستان و اینها ، از اول نداشتید حالا هم ندارید ، ما هم می دانیم ندارید ، خیال نکنید که نخواهند درست کنند ، می خواهند و انشاءالله هم می شود اینها ، اما یک قدری ، یک قدری صبر ، به اصطلاح اینها صبر انقلابی لازم است و این تحمل و صبر می خواهد که انشاءالله به تدریج این کارها درست بشود .

برای تثبیت نظام ، باید به انتخاب اشخاص متعهد به اسلام همت گماشت

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما را در راه اسلام و در راه کشورمان همه ما توفیق بدهد که همه ما در نظرمان این باید که کمک کنیم و بسازیم این را . البته اینطور خرده اشخاصی که از سابق مانده اند و اینها پایگاهی هم ندارند در بین مردم ، اینها چیزهایی نیستند که قابل باشند . اینهایکدفعه تمام می شود . اساس این است که این حکومت مستقر بشود . ما این مراحلی که الان توی راه هستیم ، مراحلی که باید طی بکنیم ، ما الان قانون اساسی مان در دست رسیدگی است که رسیدگی به آن کنند . بعد هم اشخاصی را باید انتخاب کنید ، خود شماها انتخاب کنید ، انتخاب که می کنید ، یک اشخاصی که عالم باشند ، اسلامی باشند ، متعهد به اسلام باشند و اعتقاد به جمهوری اسلامی داشته باشند و ملی باشند ، به چپ و راست گرایش

نداشته باشند ، یک همچو اشخاصی را خودتان که در بین خودتان البته هستند انتخاب می کنید و می فرستید برای اینکه قانون اساسی را ببینند . سرنوشت شما با قانون اساسی است ببینند قانون اساسی را ، بعد که قانون اساسی تصویب شد ، مجلس شورای ملی را درست کنند ، بعد هم رئیس جمهور و بعد از این آنوقت با جدیت این کارها را بکنند . الان دارند می کنند نه اینکه خیال کنید نمی کنند ، الان مشغولند ، هم خانه سازی را در اطراف ایران مشغول شده اند و دارند می سازند و هم پاکسازی را که انشاءالله می شود و خواهد شد و هم چیزها و راه ها را . اینها به فکر هستند و مشغولند و منتها کار بزرگ است ، یک مملکت است ، یک ناحیه نیست که زودی بشود اداره اش کرد ، یک مملکت است ، باید به تدریج دست بشود . انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد ، موید باشید و همه مان برای اسلام انشاءالله کوشا باشیم ، کار بکنیم و همه ما در سازندگی کمک بکنیم ، کمک دولت را بکنیم و کمک اسلام را بکنیم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/4/58

پیام امام خمینی در جمع گروهی از عشایر بویراحمد

سرکوبی و تضعیف عشائر ایران از اقدامات رضاخان برای جلوگیری از قیام یکپارچه آنان

بسم الله الرحمن الرحیم

عشائر ایران یکی از پشتوانه های بزرگ کشور بودند که در زمان رضاخان مامور بود که ، یکی از ماموریت هایش این بود که عشائر را از بین ببرد . نقشه بود ، بااسم اینکه ما می خواهیم عشائر را شهری کنیم ، آنهائی که در کوهستان ها زندگی می کنند در شهر باشند (و

تخته قاپو کنیم ) اینها حتی حرف بود . اصل مطلب این بود که خارجی ها با مطالعاتی که کرده بودند ، چه مطالعاتی که در کشور ما و تمام شهر در زمین های (حالا ما ایران را می گوئیم ) در زمین معادن را بررسی کرده بودند و آنوقتی که این وسائل نقلیه حالا نبود اینها کارشناسانشان با شتر می آمدند و به این بیابان ها به این جاهائی که حتی آب و علف هم نبود ، آنجاها می رفتند و نقشه برداری می کردند و آن معادن زیرزمینی را با نقشه هائی که کارشناس ها داشتند و با وسائلی که داشتند آنها را کشف می کردند می فهمیدند که چه دارد این کشور . اختصاص به ایران هم نداشت ، جاهای دیگر هم ، ممالک شرق همه تحت نظرشان بود و همانطور مطالعاتی در روحیه مردم اینجاها کرده بودند . گروه هائی که هستند ، عشائر ، باید چطور جلویشان را گرفت ، هر عشیرهای را چه جور می شود جلویش را گرفت که مبادا مخالف با چیزهای آنها ، منافع آنها باشند یا در شهرها باید چه کرد و چه اشخاصی و چه گروه هائی را باید از آنها جلوگیری کرد و کنترل کرد و سرکوبی کرد که همه مملکت آرام بشود و آنها هر چه می خواهند ببرند . مقصد این بود که مملکت را از قوه هائی که می توانند این قدرت ها جلوگیری کنند از منافع آنها ، پاک کنند ، آن قدرت ها را سرکوب کنند . در مراکز آنکه ادراک کرده بودند قدرت روحانیون بود و قبل

از اینکه دانشگاه پیدا بشود روحانیون را مورد نظر داشتند بعد هم که دانشگاه ها یک قدری زیاد شد و جمعیتشان زیاد شد آنها هم تحت نظر در آمدند اینها را به یک جور سرکوب کردند و عشایر هم همین طور چون آنها ادراک این را کرده بودند که این عشائر هستند که اگر یک وقت مثلا قیام کنند نمی گذارند اینها به منافعی که دارند برسند . عشائر را هم می خواستند از آن محالی که دارند ، اینها را کوچ بدهند به یک محل دیگر ، از محلی که محل قدرتشان بود اینها را دور کنند و کوچ هم دادند ، زیادی از عشائر را از محل خودشان کوچ دادند به یک محل های دیگر و معلوم است که وقتی عشائر از آن محل هائی که آشنا بودند به وضعیت کوهستان های محل دور بشوند و بروند به یک جای غربتی ، اینها قدرتشان را از دست می دهند . نقشه هم همین بود که عشائر که می توانند یک وقتی قیام کنند برخلاف مصالح آنها ، اینها را خلع سلاح بکنند . علاوه براین از محل های خودشان دورشان کنند و کوچشان بدهند به محال دیگر .

ظلم و اختناق ، ویرانی و ایجاد نارضایتی از موجبات انفجار ملت

در زمان رضاشاه این کارها شاید شما اکثرتان یادتان نباشد ، این کارها شد و در مراکز از قبیل تهران و قم و اصفهان و مشهد ، اینجاها که مرکز روحانیت بود ، با روحانیت مخالفت های شدید کردند و سرکوبی کردند و روحانیت را . این ظلم هائی که شما در محل خودتان ادراک کردید و معاینه کردید ظلم های اینها را ، همه

ماها اینها را دیدیم منتها ما به یک وضعی ، شما به یک وضع دیگری و اقشار دیگر ملت ما هر کدام به یک وضعی . این ظلم ها ، این اختناق و اینها را دیده اند و یکی از چیزهائی که موجب پیروزی شماها شد همین زیادی ظلم و زیادی اختناق که این اختناق وقتی زیاد شد انفجار از آن پیدا می شود ، دنبال یک اختناق طولانی هی عقده ها زیاد می شود و منتظرند که یک صدائی درآید ، صدای اولی ، فریادی در آید ، دیگران دنبالش بروند . اینکه در این پیروزی همه ایران با هم مجتمع شدند و همه با هم همصدا شدند و گفتند ما این رژیم را نمی خواهیم و اسلام را می خواهیم برای این بود که اینها از رژیم هر چه دیده بودند ، بد دیده بودند ، هر چه دیده بودند ظلم دیده بودند با اسم آباد کردن ، خراب کردند با اسم اینکه می خواهند اینها را شهری کنیم و به تمدن به اصطلاح خودشان برسانیم خرابی کردند و مملکت را تقریبا به هلاکت کشاندند . همه اقشار ملت ناراضی شدند منتها جراءت صدا نداشتند تا یک وقتی که کم کم صدا بلند شد ، از مراکز صداها بلند شد ، آن عقده ها یکدفعه با هم مجتمع شد و انفجار حاصل شد و این انفجار موجب این شد که در عین حالی که دست همه خالی بود و آنها هم با همه قدرتی که داشتند نتوانند آنها مقاومت کنند و مهم هم این بود که این انفجار دنبال علاوه بر اختناق ،

یک توجهی به اسلام بود . ایمان مردم اسباب این معنا شد که اینها با هم فریاد کنند و با هم جلو بروند . بنابراین آن معنائی که شماها را پیروز کرد و آنها را شکست داد آن معنا این بود که آنها ستمگر بودند و شما که مظلوم بودید کم کم یک عقده ها پیدا شد و بعد هم توجه به اسلام پیدا شد و همه با هم با توجه به اسلام جلو رفتید . در عین حالی که وسائل جنگ نداشتید ، در عین حال بر اینهائی که همه وسائل را داشتند پیروز شدید .

حفظ ایمان و وحدت کلمه و دفع توطئه ها ، رمز تداوم نهضت

حالا باید ما چه بکنیم ؟ آنهایی که ما پشت سر گذاشتیم ، خوب ، تاریخ است ، گذشت ، ماها باید حالا فکر بکنیم که الان که اینجا نشستیم و باز هم مسائلی داریم حالا تکلیفمان چه هست .

مهم این است که حالا را ما بفهمیم که باید چه بکنیم . باید همان نهضت به همانطور که بود همان کلید پیروزی که وحدت کلمه و ایمان بود همان را نگه دارید . وحدت کلمه و ایمان ، شما را براین قدرت پیروز کرد ، حالا هم توطئه های همه جانبه هست ، گر چه این توطئه ها خیلی چیز مهمی نیست لکن آشوب می کند ، اسباب یک آشوب و ناراحتی برای دولت ، برای ملت هست . باید حالا هم همان نهضت را با همان رمز ، با همان کلید پیروزی که همه با هم بودید و همه هم اسلام را می خواستید باید این را حفظش کنید . اگر این حفظ شد ، شما را

تا آخر نقطه پیروزی می رساند . اگر خدای نخواسته وحدت کلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حکومت اسلامی باشد ، خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید ، نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است که آنها قدمشان را پیش بگذارند ، شماها سست بشوید عقب نشینی کنید آنها یک قدمی جلو بگذارند ، آنها توطئه ها را زیاد کنند . الان چیزی نیستند لکن ممکن است که ماها هر چه عقب برویم آنها جلو بیایند توطئه زیاد بشود این ریشه ها همه با هم مجتمع بشوند ماها از هم متفرق بشویم آنها با هم مجتمع بشوند ، عکس آنکه با آن پیروزی حاصل شد تحقق پیدا کند ، گروه های مختلف با هم مجتمع شدند همه با هم همصدا شدند و سد را شکستند و حالا که سد را شکستند باز هم ما یک سد دیگری داریم یک کارهای دیگری داریم . اگر بنا باشد که ما حالا دیگر آن اجتماعاتی که داشتیم آنها را از دست بدهیم و یکی یکی گروه مختلف ، جمعیت های مختلف ، جمعیت مخالف با هم بشویم ، آن توجهی که به مقصد داشتیم و اینکه حکومت اسلام را می خواهیم آن هم کم کم سرد بشود ، این آتشی که در دل ها افروخته شده بود و این نور خدا ، نوری که خدا در دل ها هدایت او روشن کرده بود ، اینها سرد بشود ، سست بشود ، از آن طرف آنها اجتماعاتشان زیاد بشود از این طرف ما اجتماعاتمان را از دست بدهیم نتیجه این می شود که آنها خدای

نخواسته یک وقتی غلبه کنند و اگر غلبه کنند این دفعه خدای نخواسته مثل آنوقت نیست که رها کنند شما یک زندگی بکنید ولو توی کوهستان ، ولو توی عشائر خودتان ، نخیر بکلی از بینتان می برند یعنی هم دانشگاه را از بین می برند ، هم مدارس را از بین می برند ، هم شهر نشین ها را از بین می برند ، هم عشائر را از بین می برند . از بین خواهند برد ما را اگر خدای نخواسته اینها غلبه کنند و انشاءالله نمی کنند لکن ما باید بیدار باشیم ، توجه کنیم که آن معنائی که ما را رساند به اینجا ما حفظش کنیم . آن معنا این بود که اختلافات را کنار گذاشته بودید همه با هم آن روز ، آن روزی که فریاد ، همه مردم الله اکبر می گفتند و در شهرها و ده و در همه جا یک فریاد می زدند و می گفتند (مرگ بر این سلطنت ) که آنوقت هیچ فکر اختلاف نبودند اما با هم اجتماع داشتند ، اختلافات کنار گذاشته شده بود این اسباب این شد که شما پیروز شدید یک پیروزی اعجاز آور ، هیچ کس تصور این معنا را نمی کرد که یک همچنین پیروزی برای ملتی که هیچ ندارد ، در مقابل یک قدرتی که همه چیز دارد پیروز بشود . اگر چنانچه این رمز را حفظ بکنید ، اجتماع خودتان را حفظ بکنید ، دست از اختلافات قبیلهای ، اختلافات شخصی ، اختلافات ملکی ، اختلافات عشیرهای دست اگر بردارید و آن رمز دوم که عبارت از این

است که خواست همه یک جمهوری اسلامی ، یک حکومت عدل ، یک حکومت انسانی ، اگر این دو تا جهت را حفظ بکنید ، هم دست از آن اختلافات بردارید نگذارید اختلاف پیدابشود اگر یک وقتی خواست بین دو نفر ولو از عشیره تان بخواهد اختلاف کند ، جمع بشوید نگذارید ، آنها را صلح بدهید ، با هم برادر باشید و از آن طرف هم توجه داشته باشید که ما بناست که یک حکومت اسلامی باشد که دیگر ظلم در کار نباشد دیگر اختناق در کار نباشد دیگر زیر بار ظلم اجانب در کار نباشد که ما منافعمان را هر چه داریم بیایند بر دارند و ببرند و هیچ کس هم حرفی نزند ، اینها نباشد ، اگر ما حفظ کنیم این وحدت کلمه و وحدت مقصد ، که آن اسلام است ، حفظ کنیم ، تا آخر پیروز هستیم یعنی مملکتمان را بکلی از اینها از این شیاطینی که الان هستند و فتنه گری می کنند خالی می کنیم و دیگران هم اجازه نمی دهیم دخالت بکنند در مملکتمان و خودمان برای خودمان مملکتمان را اداره می کنیم و منافع مملکت برای خود شما می شود . یک مملکت پر منفعتی است که می خوردند و می بردند و حالا هم اینقدر قرض گذاشتند در بانک ها و جاهای دیگر که مدت ها باید قرض های اینها ادا بشود تا آیا بشود پس گرفت از آنها ، یا دولت های خارج نگذارند ، آن هم باب دیگری است .

در هر صورت برادرها! شما تا اینجا با برادری ، با اجتماع ، با

دوستی ، با محبت ، با توجه به اسلام پیش بردید ، از حالا به بعد هم حفظ کنید این معنا را ، برادری خودتان را حفظ کنید ، عشیره خودتان را حفظ کنید از اینکه با یک عشیره دیگر اختلاف پیدا بکنید . اگر خدای نخواسته خواست یک اختلاف پیدا بشود ، کدخداهای شما ، پیرمردهای شما ، محترمین شما جمع بشوند جلوی این اختلافات را بگیرند ، نگذارند اگر یک جوانی می خواهد با یک جوان دیگری اختلاف پیدا کند ، نگذارید اختلاف پیدا کند . همه مصیبت هائی که به یک کشوری وارد می شود از روی اختلافاتی که در بین آنها هست پیدا می شود اگر یک کشوری متحدالکلمه باشند ، هیچ ظلمی بر آنها نمیتواند وارد بشود .

خداوند انشاءالله شما را حفظ کند و سلامت و سعادت به شما عنایت کند و عشیره تان را حفظ کند . عشائر ما خزائن این مملکت هستند ، خداوند همه شان را حفظ کند و موفق و موید باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 13/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان آباده

نامحدود بودن شعاع بینش مکاتب توحیدی در تربیت انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه ما می گوئیم و شما هم اشاره به آن کردید که هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمی تواند انسان را و ملت های انسانی را آنطوری که باید اداره کند و تربیت ، این برای این است که همه رژیم های غیر توحیدی و رژیم هائی که به دست غیر انبیاء وجود پیدا کرده است آنقدری که بینش دارند ، اگر ما فرض بکنیم که اینها صد در صد هم امین هستند و دلسوز برای ملت ها ، لکن شعاع بینش بشر

را باید دید تا کجاست و انسان تا کجا می تواند سیر بکند و احتیاجات انسان چقدر است . آیا به مقدار سعه وجود انسان و قابلیت رشد انسان این رژیم های غیر الهی دیدشان وافی است ؟ تا فرض بکنیم اگر هم اشخاصی باشند دلسوز و اشخاصی باشند که بخواهند خدمت بکنند به ملت ها ، بتوانند خدمت بکنند . یا دید اینها محدود است تا یک حدودی و اگر آنها هم بخواهند خدمت بکنند تا همین حدود می توانند خدمت بکنند؟ اگر ما این معنا را دیدیم که انسان مراتب سیرش از طبیعت است تا مافوق طبیعت ، تا برسد به آنجائی که مقام الوهیت است ، سیر از طبیعت تا رسیدن به مقامی که غیر از خدا هیچ نمی بیند ، مراتب معنوی انسان . و این موجود که قابل این است که از این طبیعت سیر بکند و تمام معنویت ها را در خودش ایجاد بکند باتربیت های صحیح و برسد به یک مقامی که حتی فوق مقام ملائکه الله باشد ، احتیاجات انسان یک همچو احتیاج است . انسان مثل یک حیوان نیست که احتیاجش به خوردن و خوابیدن باشد ، انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همه جهاتی که در عالم هست درانسان هست ، منتها به طور قوه است ، به طور استعداد است و این استعدادها باید فعالیت پیدا بکند ، تحقق پیدا بکند . تمام رژیم های غیر الهی که به دست غیر انبیاء تحقق پیدا کرده است ، حدود دیدشان همین طبیعت است

، احتیاجات طبیعی را می توانند آنها بر آورند ، می توانند احتیاجات طبیعی هم خیلی خوب برآورده کنند . سابق مسافرت ها با الاغ و اسب بود ، حالا با طیاره است ، سابق طبابت ناقص بود ، حالا کامل است و از این هم کاملتر خواهد شد ، سابق علوم طبیعی ناقص بود ، حالا کامل است و کاملتر هم خواهد شد ، همه اینها حدود طبیعت است . تمام آن چیزهائی که دست بشر به آن می رسد همین حدود طبیعت و چیزهائی که با چشمشان می بینند و با ادراک ناقصشان ادراک می کنند . از عالم طبیعت به آن طرف دست بشر از آن کوتاه است و تربیت هائی که بخواهند غیر الهیین ، غیر انبیا که به الهام خدا تربیت می کنند ، تربیت هائی که اینها بخواهند بکنند ، همان تربیت های طبیعی است . طبیب معالجه جسم ما را می کند ، طبیب خیلی خوب هر مرضی را ، مرض جسمانی را معالجه می کند اما امراض روحانی به طبیب مربوط نیست ، هیچ ابدا طبیب کاری به او ندارد ، نمی تواند هم داشته باشد برای اینکه اطلاع بر آن ندارد . هر چه علوم طبیعی ترقی بکند انسان را به آن چیزهائی که در طبیعت به آن احتیاج دارد می رساند ، آن ورق بالا که فوق طبیعت است ، هیچ یکی از این علوم بشری به آنجا نمی رسد . رژیم های بشری بر فرض اینکه صالح باشند و حال آنکه می دانیم که اکثرا نیستند ، بر فرض اینکه صالح باشند تاحدودی که

دیدشان هست ، انسان را پیش می برند . آنجا که نمی دانند ، دیگر نمی توانند پیش ببرند و لهذا می بینیم که تمام رژیم های غیر وحی ای ، آنهائی که مربوط نیستند به مبداء وحی ، کاری به انسان ندارند راجع به آن چیزهائی که مربوط به باطن انسان است حکومت ها هیچ کار ندارند که شما پیش خودتان چه فکر می کنید ، پیش خودتان چه اعتقاد دارید ، پیش خودتان چه ملکاتی دارید ، هیچ کاری به این ندارند ، آنقدری که آنها کار دارند ، این است که نظام این عالم طبیعت را آنهائی که مردم صحیح هستند ، آن حکومت های عادل نظام این طبیعت را به طوری کنند که محفوظ باشد ، بازارشان یک بازار منظم باشد ، مملکتشان یک مملکت منظم باشد ، دزدها را جلویش را بگیرند ، بی عدالتی ها را جلویش را بگیرند ، آنقدری که رژیم ها به آن نظر دارند همین مقدار است اما هیچ کاری به این ندارند که شما توی منزلتان چه خودتان چه می کنید ، چه کار دارند به توی منزلتان ، شما بیرون که آمدید باید نظام را حفظش کنید اما در داخل منزل بین خودت و خدای خودت چه کاره هستی . هیچ ابدا این نظام ها قانونی هم برایش ندارند و کاری هم به آن ندارند ، تنها رژیمی که و تنها مکتبی که کار دارد به انسان از قبل اینکه این تخم و این دانه کشته بشود ، تا آنوقتی است که آخر است و آخر ندارد کار دارند ، این مکتب های

انبیاء است . هیچ مکتبی غیر از مکتب انبیاء کاری به این ندارند که تو چه زنی انتخاب کن ، وصلت کنی ، و زن چه مردی را انتخاب کند . به آنها چه ربطی دارد ، کاری به این ندارند ، هیچ ابدا در قوانینشان این نیست که چه زنی انتخاب کن و چه مردی انتخاب کن . هیچ در قوانینشان نیست که در ایام حمل بچه ، مادر چه کارهائی را بکند ، ایامی که بچه را شیر می خواهد بدهد . چه کار بکند ، ایامی که بچه در دامن مادرش است ، مادرش چه وظیفهای دارد ، آنوقتی که تحت تربیت پدرش هست پدرچه . ابدا به این کارها قوانین مادی و طبیعی و رژیم های غیر انبیاء و هیچ کاری به اینها ندارند آنها فقط وقتی که انسان انسانی شد که آمد توی جامعه ، جلو مفسده هائی که اینها می خواهند ، آن هم مفسده هائی که مضر به نظم باشد و الا مفاسدی که عیش و نوش و عشرت باشد ، هیچ کاری به آن ندارند بلکه دامن هم به او می زنند ، کاری به اینکه بخواهند که انسان بسازند ، آدم درست کنند ، کاری به این ندارند در نظر آنها انسان با حیوان فرقش همین مقدار است که در طبیعت این بیشتر پیشرفتگی دارد ، حیوان نمی تواند طیاره درست کند ، انسان می تواند ، حیوان طبیب نمی تواند بشود ، انسان می تواند ، اما حدود ، حدود طبیعت است . آن که به همه چیز کار دارد ، آن که انسان را

قبل از ازدواج ، قبل از اینکه بخواهد ازدواج کند دنبال این است که آن چیزی که از این ازدواج می خواهد حاصل بشود باید یک آدم صحیحی باشد ، انسان باید باشد ، قبل از اینکه شما ازدواج کنید ، دستور دارد چه زنی را انتخاب کن ، چه مردی را انتخاب کن . چرا این را دستور دارند؟ برای اینکه همانطوری که یک زارع ، یک دهقان وقتی که می خواهد یک مزرعهای را بسازد ، اول نظر می کند که زمین چه جور زمینی است ، یک زمین صالح انتخاب می کند ، آن تخمی را که می خواهد بکارد چه جور تخمی است ، یک تخم گندم صالحی انتخاب می کند ، چی لازم دارد برای تربیت ، تمام اینها را در نظر دارد تااینکه این مزرعه را آباد کند و یک منفعتی از آن ببرد ، اسلام در انسان این نظر را داشته است که آن زوجی که انتخاب می شود چه جور باشد تا از این زوج یک انسان صحیح پیدا بشود ، آن زنی که انتخاب می کنی چه جور زنی باشد تا از این دو نفر زوجین یک انسان پیدا بشود ، بعد هم به چه ادبی باید باشد ، روی چه ادبی این ازدواج باید باشد ، بعد هم در چه حالی باید تلقیح بشود و چه ادبی دارد ، بعد هم در ایام حمل چه ادب هائی هست بعد هم در ایام شیر دادن چه ادب هائی هست ، همه اینها برای این است که این مکتب های توحیدی که بالاترینش اسلام است آمده اند

برای اینکه انسان درست کنند ، نیامده اند که یک حیوانی منتها دارای ادراکاتی که حدود همان حیوانیت و همان مقصدهای حیوانی باشد ، منتها یک قدری زیادتر ، نیامده اند اینها را درست کنند آمده اند انسان درست کنند . اینکه شما گفتید که هیچ مکتبی مثل اسلام نیست و هیچ رژیمی مثل اسلام نیست ، نکته اش این معناست که اسلام است که می تواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت ، تا فوق روحانیت تربیت کند . غیر اسلام و غیر مکتب های توحیدی اصلا کاری به ماوراء ندارند ، عقلشان هم به ماوراء طبیعت نمی رسد ، علمشان هم به ماوراء طبیعت نمی رسد ، آنی که علمش به ماوراء طبیعت می رسد آنی است که از راه وحی باشد ، آنی است که ادراکش ادراک متصل به وحی باشد و آن انبیاء هستند .

بررسی تفاوت های اساسی میان حکومت اسلامی و حکومت های دیگر

اسلام مثل حکومت های دیگر نیست ، اینطور نیست که اسلام فرقش با حکومت های دیگر این است که این عادل است و آنها غیر عادل ، خیر فرق ها هست یکی اش همین است ، فرق های زیاد بین حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم های دیگر ، یکی از فرق هایش هم این است که حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم های دیگر ، یکی از فرق هایش هم این است که حکومت اسلام یک حکومت عادل است . آن اوصافی که در حاکم است چیست ، آن اوصافی که در پلیس است چیست ، آن اوصافی که در لشگری است چیست ، آن اوصافی که

در مثلا سایر کارمندان دولتی است باید چه باشد ، این یکی از فرق هاست ، یک فرق نازلی است و بالاتر از این آن چیزهائی است که انسان را رو به معنویات می برد . اسلام آمده است که این طبیعت را بکشد طرف روحانیت ، مهار کند . طبیعت را به همان معنائی که همه میگویند ، آن هم می گوید اینجور نیست که به طبیعت کار نداشته باشد ، تمدن را به درجه اعلایش اسلام قبول دارد و کوشش می کند برای تحققش و لهذا حکومت هائی که در اسلام بوده اند یک حکومت هائی بوده اند که همه جور تمدنی در آنها بوده است اما نظر به این نبوده است که در عین حالی که همان چیزهائی که در ممالک متمدن باشد ، اسلام هم آنها را قبول دارد و کوشش هم برایش می کند ، در عین حال آنها به این نگاه می کنند و همین است ، او به این نگاه می کند که بکشدش طرف روحانیت ، بکشدش طرف توت فرق است ما بین اسلام و غیر اسلام ، بین حکومت اسلامی و حکومت غیر اسلامی ، بین آن چیزی که مکتب اسلام آورده با مکتب های دیگر ، مکتب های دیگر یک مکتب های ناقص هست که خودشان خیال می کنند خیلی کامل است لکن حدودش تا همین دیدی است که دارند ، بیشتر از این نیست . مکتب اسلام دیدش تا آخر است ، طبیعت را به آن دنیا می گویند ، در لسان انبیا دنیا یعنی خیلی پست ، پس کلمه دنیا یعنی خیلی پست

، اسفل سافلین هم که در قرآن هست همین طبیعت است و آثار طبیعت ، بالاتر است اعلی علیین است ، خدا می خواهد مردم را به اعلی علیین برساند از اسفل سافلین بکشاندشان تا اعلی علیین و این در غیر رژیم های انبیا جاهای دیگر اصلا مطرح نیست . چکار دارند به اینکه مردم بشوند یک مردم الهی ، به ما چه ربط دارد ، اینجا خلاف نظم نکنند ، اینجا کاری نکنند به حکومت ما ضرر بزند ، هر چه می خواهد باشد . انبیا اینطور نیستند ، انبیا به شما کار دارند ، توی صندوقخانه هم که هستی به تو کار دارند . هیچ کس نیست ، لکن حکم خدا هست دنبال شما . آنها می خواهند یک انسانی تربیت کنند که خلوتش و جلوتش فرقی نداشته باشد ، همانطوری که خیانت نمی کند در جلوت و در پیش مردم برای اینکه از مردم ملاحظه می کند ، انبیا می خواهند که انسانی درست کنند که پیش مردمش و غیاب مردمش دیگر فرقی نباشد ، هر دویش آدم باشد ، وقتی که آدم شد ، چه در خلوت آدم است ، چه در بین مردم هم آدم است . نظرشان به این معنا هست و ما میلمان این است ، آرزومان این است که یک همچو مکتبی در خارج بشود ، تحقق پیدا کند ، میل انبیا هم همین بوده است ، میل همه ما این است که ما یک حکومتی داشته باشیم ، همانجور حکومت هائی که در صدر اسلام بود که عدالت بود ، همه اش عدالت بود و زائد

بر او آن مسائلی که در قرآن کریم و در اسلام هست آنها هم باشد ، همه چیز و حالا راجع به جمهوری اسلامیش که اول قدم است و تاحالا ، الان ، اسلام ، جمهوری اسلامی الان رژیم ماست ، برای اینکه راءی دادند ، تمام شد ، رژیم رفت ، دفن شد تا ابد . دفن شد و حالا رژیم شما رژیم اسلامی است ، در این رژیم اسلامی الان ما خیلی مسؤ ولیت داریم . مسؤ ولیت بزرگ داریم و آن حفظ آبروی اسلام است .

ما مکلفیم به پیاده کردن محتوای اسلام در تمامی امور

الان ما همه مان مکلفیم حالائی که جمهوری اسلامی شد ما هم اسلامی باشیم . اگر بنا شد جمهوری اسلامی باشد اما ماها دیگر اسلامی نباشیم ، حکومت اسلام نیست ، این جمهوری اسلامی نمی شود . اگر بنا شد که جمهوری اسلامی باشد ، پاسبان هایش اسلامی نباشند خدای نخواسته ، دادگاه هایش اسلامی نباشد ، وزارتخانه هایش اسلامی نباشد ، این حکومت طاغوتی است به اسم اسلام ، همان طاغوت است منتها اسمش را ما عوض کردیم . ما نمی خواهیم اسم عوض بشود می خواهیم محتوا درست بشود باید کوشش کنید محتوا درست بشود .

امروز اسلام بسته به اعمال شما است ، حکومت اسلامی اگر شما خوب رفتار کردید ، همه قشرهای ایران خوب رفتار کردند یک حکومت اسلامی و یک رژیم اسلامی است ، حکومتش اسلامی ، ملتش اسلامی اگر همه وزارتخانه ها اسلامی شد و همه ادارات اسلامی شد ، ارتش اسلامی شد و شهربانی اسلامی شد و ژاندارمری اسلامی شد ، آنوقت حکومت ما یک حکومت اسلامی است و اگر

ماها هم که یک اشخاصی هستیم که هر کدام وارد یک کسبی هستیم ، یک شغلی هستیم ماها هم روی دستور اسلام عمل کردیم یک ملت اسلامی هستیم و الا الفاظ است و معنا ندارد ، هی من بگویم اسلام ولکن عملم برخلاف او باشد ، هی حاکم بگوید اسلامی ولکن عمل برخلاف او باشد ، این ، نه رژیم آنوقت اسلامی می شود ، نه ملت ، ملت اسلامی می شود . کوشش کنید که ملت اسلامی باشد و دولت اسلامی و از خدای تبارک و تعالی من می خواهم این اتحاد شماها و این روحیه قوی شما محفوظ باشد تا این مراتب سیر بشود ، تا این مراحل بگذرد . خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

صحیفه نور جلد 8

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان آباده

نامحدود بودن شعاع بینش مکاتب توحیدی در تربیت انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه ما می گویم و شما هم اشاره به آن کردید که هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمی تواند انسان را و ملت های انسانی را آنطوری که بایداداره کند و تربیت ، این برای این است که همه رژیم های غیر توحیدی و رژیم هائی که به دست غیر انبیاء وجود پیدا کرده است آنقدری که بینش دارند ، اگر ما فرض بکنیم که اینها صد در صد هم امین هستند و دلسوز برای ملت ها ، لکن شعاع بینش بشر را باید دید تا کجاست و انسان تا کجا می تواند سیر بکند و احتیاجات انسان چقدر است . آیا به مقدار سعه وجود انسان و قابلیت رشد انسان این رژیم های غیر الهی دیدشان وافی است ؟ تا فرض بکنیم اگر هم اشخاصی باشند دلسوز

و اشخاصی باشند که بخواهند خدمت بکنند . به ملت ها ، بتوانند خدمت بکنند یا دید اینها محدود است تا یک حدودی و اگر آنها هم بخواهند خدمت بکنند تا همین حدود می توانند خدمت بکنند؟ اگر ما این معنا را دیدیم که انسان مراتب سیرش از طبیعت است تا ما فوق طبیعت ، تا برسد به آنجائی که مقام الوهیت است ، سیر از طبیعت تا رسیدن به مقامی که غیر از خدا هیچ نمی بیند ، مراتب معنوی انسان . و این موجود که قابل این است که از این طبیعت سیر بکند و تمام معنویت ها را در خودش ایجاد بکند با تربیت های صحیح و برسد به یک مقامی که حتی فوق مقام ملاء که الله باشد ، احتیاجات انسان یک همچو احتیاج است . انسان مثل یک حیوان نیست که احتیاجش به خوردن و خوابیدن باشد ، انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همه جهاتی که در عالم هست در انسان هست ، منتها به طور قوه است ، به طور استعداد است و این استعدادها باید فعالیت پیدا بکند ، تحقق پیدا بکند . تمام رژیم های غیر الهی که به دست غیر انبیاء تحقق پیدا کرده است ، حدود دیدشان همین طبیعت است ، احتیاجات طبیعی را می توانند آنها بر آورند ، می توانند احتیاجات طبیعی هم خیلی خوب برآورده کنند . سابق مسافرت ها با الاغ و اسب بود ، حالا با طیاره است ، سابق طبابت ناقص بود ، حالا کامل است

و از این هم کاملتر خواهد شد ، سابق علوم طبیعی ناقص بود ، حالا کامل است و کاملتر هم خواهد شد ، همه اینها حدود طبیعت است . تمام آن چیزهائی که دست بشر به آن می رسد همین حدود طبیعت و چیزهائی که با چشمشان می بینند و با ادراک ناقصشان ادراک می کنند . از عالم طبیعت به آن طرف دست بشر از آن کوتاه است و تربیت هائی که بخواهند غیر الهیین ، غیر انبیا که به الهام خدا تربیت می کنند ، تربیت هائی که اینها بخواهند بکنند ، همان تربیت های طبیعی است . طبیب معالجه جسم ما را می کند ، طبیب خیلی خوب هر مرضی را ، مرض جسمانی را معالجه می کند اما امراض روحانی به طبیب مربوط نیست ، هیچ ابدا طبیب کاری به او ندارد ، نمی تواند هم داشته باشد برای اینکه اطلاع بر آن ندارد . هر چه علوم طبیعی ترقی بکند انسان را به آن چیزهائی که در طبیعت به آن احتیاج دارد می رساند ، آن ورق بالا که فوق طبیعت است ، هیچ یکی از این علوم بشری به آنجا نمی رسد . رژیم های بشری بر فرض اینکه صالح باشند و حال آنکه می دانیم که اکثرا نیستند ، بر فرض اینکه صالح باشند تا حدودی که دیدشان هست ، انسان را پیش می برند . آنجا که نمی دانند ، دیگر نمی توانند پیش ببرند و لهذا می بینیم که تمام رژیم های غیر و حیای ، آنهائی که مربوط نیستند به مبدا وحی ، کاری به

انسان ندارند راجع به آن چیزهائی که مربوط به باطن انسان است حکومت ها هیچ کار ندارند که شما پیش خودتان چه فکر می کنید ، پیش خودتان چه اعتقاد دارید ، پیش خودتان چه ملکاتی دارید ، هیچ کاری به این ندارند ، آنقدری که آنها کار دارند ، این است که نظام این عالم طبیعت را آنهائی که مردم صحیح هستند ، آن حکومت های عادل نظام این طبیعت را به طوری کنند که محفوظ باشد ، بازارشان یک بازار منظم باشد ، مملکتشان یک مملکت منظم باشد ، دزدها را جلویش را بگیرند ، بی عدالتی ها را جلویش را بگیرند ، آنقدری که رژیم ها به آن نظر دارند همین مقدار است اما هیچ کاری به این ندارند که شما توی منزلتان چه خودتان چه می کنید ، چه کار دارند به توی منزلتان ، شما بیرون که آمدید باید نظام را حفظش کنید اما در داخل منزل بین خودت و خدای خودت چه کاره هستی . هیچ ابدا این نظام ها قانونی هم برایش ندارند و کاری هم به آن ندارند ، تنها رژیمی که و تنها مکتبی که کار دارد به انسان از قبل اینکه این تخم و این دانه کشته بشود ، تا آنوقتی است که آخر است و آخر ندارد کار دارند ، این مکتب های انبیاء است هیچ مکتبی غیر از مکتب انبیاء کاری به این ندارند که تو چه زنی انتخاب کن ، وصلت کنی ، و زن چه مردی را انتخاب کند . به آنها چه ربطی دارد ، کاری به این ندارند ،

هیچ ابدا در قوانینشان این نیست که چه زنی انتخاب کن و چه مردی انتخاب کن . هیچ در قوانینشان نیست که در ایام حمل بچه ، مادر چه کارهائی را بکند ، ایامی که بچه را شیر می خواهد بدهد . چه کار بکند ، ایامی که بچه در دامن مادرش است ، مادرش چه وظیفه ای دارد ، آنوقتی که تحت تربیت پدرش هست پدرچه . ابدا به این کارها قوانین مادی و طبیعی و رژیم های غیر انبیاء و هیچ کاری به اینها ندارند آنها فقط وقتی که انسان انسانی شد که آمد توی جامعه ، جلو مفسده هائی که اینها می خواهند ، آن هم مفسده هائی که مضر به نظم باشد والا مفاسدی که عیش و نوش و عشرت باشد ، هیچ کاری به آن ندارند بلکه دامن هم به او می زنند ، کاری به اینکه بخواهند که انسان بسازند ، آدم درست کنند ، کاری به این ندارند . در نظر آنها انسان با حیوان فرقش همین مقدار است که در طبیعت این بیشتر پیشرفتگی دارد ، حیوان نمی تواند طیاره درست کند ، انسان تواند ، حیوان طبیب نمی تواند بشود ، انسان می تواند ، اما حدود ، حدود طبیعت است . آن که به همه چیز کار دارد ، آن که انسان را قبل از ازدواج ، قبل از اینکه بخواهد ازدواج کند دنبال این است که آن چیزی که از این ازدواج می خواهد حاصل بشود باید یک آدم صحیحی باشد ، انسان باید باشد ، قبل از اینکه شما ازدواج کنید ، دستور

دارد چه زنی را انتخاب کن ، چه مردی را انتخاب کن . چرا این را دستور دارند؟ برای اینکه همانطوری که یک زارع ، یک دهقان وقتی که می خواهد یک مزرعه ای را بسازد ، اول نظر می کند که زمین چه جور زمینی است ، یک زمین صالح انتخاب می کند ، آن تخمی را که می خواهد بکارد چه جور تخمی است ، یک تخم گندم صالحی انتخاب می کند ، چی لازم دارد برای تربیت ، تمام اینها را در نظر دارد تااینکه این مزرعه راآباد کند و یک منفعتی از آن ببرد ، اسلام در انسان این نظر را داشته است که آن زوجی که انتخاب می شود چه جور باشد تا از این زوج یک انسان صحیح پیدا بشود ، آن زنی که انتخاب می کنی چه جور زنی باشد تا از این دو نفر زوجین یک انسان پیدا بشود ، بعد هم به چه ادبی باید باشد ، روی چه ادبی این ازدواج باید باشد ، بعد هم در چه حالی باید تلقیح بشود و چه ادبی دارد ، بعد هم در ایام حمل چه ادب هائی هست بعد هم در ایام شیردادن چه ادبهائی هست ، همه اینها برای این است که این مکتب های توحیدی که بالاترینش اسلام است آمده اند برای اینکه انسان درست کنند ، نیامده اند که یک حیوانی منتها داراءی ادراکاتی که حدود همان حیوانیت و همان مقصدهای حیوانی باشد ، منتها یک قدری زیادتر ، نیامده اند اینها را درست کنند آمده اند انسان درست کنند . اینکه شما گفتید

که هیچ مکتبی مثل اسلام نیست و هیچ رژیمی مثل اسلام نیست ، نکته اش این معناست که اسلام است که می تواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت ، تا فوق روحانیت تربیت کند . غیر اسلام و غیر مکتب های توحیدی اصلاکاری به ماوراء ندارند ، عقلشان هم به ماوراء طبیعت نمی رسد ، علمشان هم به ماوراء طبیعت نمی رسد ، آنی که علمش به ماوراء طبیعت می رسد آنی است که از راه وحی باشد ، آنی است که ادراکش ادراک متصل به وحی باشد و آن انبیاء هستند .

بررسی تفاوت های اساسی میان حکومت اسلامی و حکومت های دیگر

اسلام مثل حکومتهای دیگر نیست ، اینطور نیست که اسلام فرقش با حکومت های دیگر این است که این عادل است و آنها غیر عادل ، خیر فرق ها هست یکیاش همین است ، فرق های زیاد بین حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم های دیگر ، یکی از فرق هایش هم این است که حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم های دیگر ، یکی از فرق هایش هم این است که حکومت اسلام یک حکومت عادل است . آن اوصافی که در حاکم است چیست ، آن اوصافی که در پلیس است چیست ، آن اوصافی که در لشگری است چیست ، آن اوصافی که در مثلا سایر کارمندان دولتی است باید چه باشد ، این یکی از فرق هاست ، یک فرق نازلی است و بالاتر از این آن چیزهائی است که انسان را رو به معنویات می برد . اسلام آمده است که این طبیعت را بکشد طرف روحانیت ،

مهار کند . طبیعت را به همان معنائی که همه میگویند ، آن هم می گوید اینجور نیست که به طبیعت کار نداشته باشد ، تمدن را به درجه اعلایش اسلام قبول دارد و کوشش می کند برای تحققش و لهذا حکومت هائی که در اسلام بوده اند یک حکومت هائی بوده اند که همه جور تمدنی در آنها بوده است اما نظر به این نبوده است که در عین حالی که همان چیزهائی که در ممالک متمدن باشد ، اسلام هم آنها را قبول دارد و کوشش هم برایش می کند ، در عین حال آنها به این نگاه می کنند و همین است ، او به این نگاه می کند که بکشدش طرف روحانیت ، بکشدش طرف توحید . از این جهت فرق است ما بین اسلام و غیر اسلام ، بین حکومت اسلامی و حکومت های غیر اسلامی ، بین آن چیزی که مکتب اسلام آورده با مکتب های دیگر ، مکتب های دیگر یک مکتب های ناقص هست که خودشان خیال می کنند خیلی کامل است لکن حدودش تا همین دیدی است که دارند ، بیشتر از این نیست . مکتب اسلام دیدش تا آخر است ، طبیعت را به آن دنیا می گویند ، در لسان انبیا دنیا یعنی خیلی پست ، پس کلمه دنیا یعنی خیلی پست ، اسفل سافلین هم که در قرآن هست همین طبیعت است و آثار طبیعت ، بالاتر است اعلی علیین است ، خدا می خواهد مردم را به اعلی علیین برساند از اسفل سافلین بکشاندشان تا اعلی علیین و این در غیر رژیم

های انبیا جاهای دیگر اصلا مطرح نیست . چکار دارند به اینکه مردم بشوند یک مردم الهی ، به ما چه ربط دارد ، اینجا خلاف نظم نکنند ، اینجا کاری نکنند به حکومت ما ضرر بزند ، هر چه می خواهد باشد . انبیا اینطور نیستند ، انبیا به شما کار دارند ، توی صندوقخانه هم که هستی به تو کار دارند . هیچ کس نیست ، لکن حکم خدا هست دنبال شما . آنها می خواهند یک انسانی تربیت کنند که خلوتش و جلوتش فرقی نداشته باشد ، همانطوری که خیانت نمی کند در جلوت و در پیش مردم برای اینکه از مردم ملاحظه می کند ، انبیا می خواهند که انسانی درست کنند که پیش مردمش و غیاب مردمش دیگر فرقی نباشد ، هر دویش آدم باشد ، وقتی که آدم شد ، چه در خلوت آدم است ، چه در بین مردم هم آدم است . نظرشان به این معنا هست و ما میلمان این است ، آرزومان این است که یک همچو مکتبی در خارج بشود ، تحقق پیدا کند ، میل انبیاء هم همین بوده است ، میل همه ما این است که ما یک حکومتی داشته باشیم ، همانجور حکومت هائی که در صدر اسلام بود که عدالت بود ، همه اش عدالت بود و زاء د بر او آن مساء لی که در قرآن کریم و در اسلام هست آنها هم باشد ، همه چیز و حالا راجع به جمهوری اسلامیش که اول قدم است و تا حالا ، الان ، اسلام ، جمهوری اسلامی الان رژیم

ماست ، برای اینکه راءی دادند ، تمام شد ، رژیم رفت ، دفن شد تا ابد . دفن شد و حالارژیم شما رژیم اسلامی است ، در این رژیم اسلامی الان ما خیلی مسؤ ولیت داریم . مسؤ ولیت بزرگ داریم و آن حفظ آبروی اسلام است .

ما مکلفیم به پیاده کردن محتوای اسلام در تمامی امور

لان ما همه مان مکلفیم حالائی که جمهوری اسلامی شد ما هم اسلامی باشیم . اگر بنا شد جمهوری اسلامی باشد اما ماها دیگر اسلامی نباشیم ، حکومت اسلام نیست ، این جمهوری اسلامی نمی شود . اگر بنا شد که جمهوری اسلامی باشد ، پاسبان هایش اسلامی نباشند خدای نخواسته ، دادگاه هایش اسلامی نباشد ، وزارتخانه هایش اسلامی نباشد ، این حکومت طاغوتی است به اسم اسلام ، همان طاغوت است منتها اسمش را ما عوض کردیم . ما نمی خواهیم اسم عوض بشود می خواهیم محتوا درست بشود .

باید کوشش کنید محتوا درست بشود امروز اسلام بسته به اعمال شما است ، حکومت اسلامی اگر شما خوب رفتار کردید ، همه قشرهای ایران خوب رفتار کردند یک حکومت اسلامی و یک رژیم اسلامی است ، حکومتش اسلامی ، ملتش اسلامی . اگر همه وزارتخانه ها اسلامی شد و همه ادارات اسلامی شد ، ارتش اسلامی شد و شهربانی اسلامی شد و ژاندارمری اسلامی شد ، آنوقت حکومت ما یک حکومت اسلامی است و اگر ماها هم که یک اشخاصی هستیم که هر کدام وارد یک کسبی هستیم ، یک شغلی هستیم ماها هم روی دستور اسلام عمل کردیم یک ملت اسلامی هستیم و الاالفاظ است و معنا ندارد ، هی من بگویم اسلام

ولکن عملم برخلاف او باشد ، هی حاکم بگوید اسلامی ولکن عمل برخلاف او باشد ، این ، نه رژیم آنوقت اسلامی می شود ، نه ملت ، ملت اسلامی می شود . کوشش کنید که ملت اسلامی باشد و دولت اسلامی و از خدای تبارک و تعالی من می خواهم این اتحاد شماها و این روحیه قوی شما محفوظ باشد تا این مراتب سیر بشود ، تا این مراحل بگذرد . خداوند همه تان را حفظ کند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/4/58

بیانات امام خمینی در جمع استادان دانشگاه

مقصد اسلام از علوم مادی ، رساندن عالم طبیعت به مرتبه توحید است

بسم الله الرحمن الرحیم

فرق بین دانشگاه های غربی و دانشگاه های اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاه ها طرح می کند . دانشگاه های غربی به هر مرتبه ای هم که برسند ، طبیعت را ادراک می کنند طبیعت را مهار نمی کنند برای معنویت . اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد . تمام علوم طبیعی به هر مرتبه ای که برسند باز آن چیزی که اسلام می خواهد نیست . اسلام طبیعت را مهار می کند برای واقعیت و همه را رو به وحدت و توحید می برد . تمام علومی که شما اسم می برید و از دانشگاه های خارجی تعریف می کنید و تعریف هم دارد ، اینها یک ورق از عالم است آن هم یک ورق نازکتر از همه اوراق . عالم از مبداه خیر مطلق تا منتها الیه ، یک موجودی است که حظ طبیعی اش یک موجود بسیار نازل است و جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل است ، چنانچه تمام موجودات طبیعی

در مقابل موجودات الهی بسیار نازل هستند . فرق مابین اسلام و سایر مکتب ها (نه ، مکتب های توحیدی را عرض نمی کنم ) بین مکتب های توحیدی که بزرگترینش اسلام است و سایر مکتب ها این است که اسلام در همین طبیعت یک معنای دیگری را می خواهد ، در همین طب یک معنای دیگر می خواهد ، در همین هندسه یک معنای دیگری را می خواهد ، در همین ستاره شناسی یک معنای دیگر می خواهد . کسی که مطالعه کند در قرآن شریف این معنی را می بیند که جمیع علوم طبیعی جنبه معنوی آن در قرآن مطرح است ، نه جنبه طبیعی آن . تمام تعقلاتی که در قرآن واقع شده است و امر به تعقل ، امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل عالمی است که اصالت دارد و این طبیعت یک شبحی است از عالم ، منتها ما تا در طبیعت هستیم این شبح را ، این حظ نازل رابینیم . در حدیث است که "ان الله تعالی ما نظر الی الدنیا" یا "الی الطبیعه منذ خلقها نظر رحمه " نه اینکه این جزء رحمت نیست لکن نظر به ماوراء این عالم است ، به ماوراء این طبیعت است . اینهائی که ادعا می کنند که ما عالم را شناختیم و اعیان عالم را شناختیم ، اینها یک ورق نازل کوچکی از عالم را دیدند و اقناع شدند به همان . آنهائی که می گویند که ما انسان را شناختیم ، اینها یک شبحی از انسان آن هم نه انسان ، شبحی از

حیوانیت انسان را شناختند و گمان کردند که انسان همین هست . آنهائی که ادعا می کنند که ما اسلام شناس هستیم ، اینها هم یک چیزی از این مرتبه نازل اسلام را دیدند به همین قناعت کردند و گمان کردند که اسلام را شناختند .

انسان یک مراتبی که دارد ، مرتبه طبیعتش از همه مراتبش نازل تر است منتها محسوس ماست . آن چیز چون محسوس ماست ، ماها که طبیعی هستیم و الان در عالم طبیعت هستیم ، این محسوس ، ما را گاهی اشباع می کند . معنویت نیست الان ، محسوسات هست . اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید است . تعلیمات اسلام ، تعلیمات طبیعی نیست ، تعلیمات ریاضی نیست ، همه را دارد ، تعلیمات طب نیست ، همه اینها را دارد لکن اینها مهار شده به توحید . برگرداندن همه طبیعت و همه ظل های ظلمانی به آن مقام نورانی که آخر ، مقام الوهیت است . بنابراین باید این معنا که علوم (ما از آن هم تمجید می کنیم ، تعریف می کنیم ، همه علوم طبیعی ، همه علوم مادی لکن آن خاصیتی که اسلام از اینها می خواهد ، در غرب از آن خبری نیست ، اگر هم باشد کم است ، یک چیز نازلی است ) . آن معنائی که از علوم دانشگاه ها ما می خواهیم و آن معنائی که از علوم مدارس قدیمه ما می خواهیم همین معنا نیست که در سطح ظاهر الان هست و متفکرین ما همان سطح ظاهر را دارند در آن می کنند

و بسیار هم ارجمند است کارهایشان ، لکن آنکه اسلام میخواهد این نیست ، آنکه اسلام می خواهد تمام علوم ، چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیرطبیعی باشد آنکه از آن اسلام می خواهد ، آن مقصدی که اسلام دارد این است که تمام اینها مهار شود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند . هر علمی که جنبه الوهیت در آن باشد یعنی انسان طبیعت را که می بیند خدا را در او ببیند ، ماده را که می بیند خدا را در او ببیند ، سایر موجودات را که مشاهده بکند خدا را در او ببیند . آنکه اسلام برای او آمده است برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الوهیت و تمام علوم طبیعی به علم الهی . و از دانشگاه ها هم این معنی مطلوب است نه اینکه خود طب را ، البته طب هم باید باشد ، علوم طبیعی هم همه باید باشد ، معالجات بدنی هم باید باشد ، لکن مهم آن مرکز ثقل است که مرکز توحید است . تمام اینها باید برگردد به آن جهت الوهیت نباید ما خیال کنیم که اسلام هم مثل ، مثلا اگر علومی در اسلام هم باشد ، نظر مثل علومی است که سایر مردم دارند یا سایر رژیم ها دارند . اسلام در همه چیزش اصلش آن مقصد اعلی را خواسته ، هیچ نظری به این موجودات طبیعی ندارد ، الا اینکه در همان نظر ، نظر به آن معنویت دارد و به آن مرتبه عالیه دارد . اگر نظر به طبیعت بکند ، به عنوان اینکه طبیعت یک

صورتی است از الوهیت ، یک موجی است از عالم غیب . اگر نظر به انسان بکند ، به عنوان این است که یک موجودی است که از او می شود یک موجود الهی درست کرد . تربیت های اسلام تربیت های الهی است ، چنانچه حکومت اسلام ، حکومت الهی است . فرق ما بین حکومت های دیگر با حکومت اسلام این است که آنها حکومت رامی خواهند برای اینکه غلبه کنند بعضی بر بعضی و سلطه پیدا کنند یک عده ای بر عده دیگر . اسلام این منظورش نیست ، اسلام از کشورگشائی ها ، نمی خواهد کشورگشائی کند ، اسلام می خواهد که کشور گشائی کند که همه را بکشد طرف یک عالم دیگری ، همه را تربیت انسانی بکند نه اینکه استفاده از آنها بکند مثل این رژیم ها که شما ملاحظه کردید و می کنید که چه در غرب باشد و چه آنهائی که در شرق بوده است که همه نظر به این بوده است که یک سلطه ای پیدا کنند و یک استفاده های مادی بکنند . اسلام اصلش ماده در نظرش مطرح نیست . هر کس قرآن را مشاهده کند می بیند همه چیزهای ماده در آن هست لکن نه به عنوان مادی ، همه اش به عنوان یک مرتبه دیگری ، تعلیم به یک مرتبه دیگری . حکومت اسلامی هم اینطوری است که می خواهد حکومت الله در عالم پیدا بشود ، یعنی می خواهد سرباز مسلمان با سربازهای دیگر فرق داشته باشد ، این سرباز الهی باشد . نخست وزیر مسلم با نخست وزیر سایر رژیم

ها فرق داشته باشد ، این یک موجود الهی باشد . هر جا یک مملکتی باشد که هر جایش ما برویم صدای الله در او باشد . اسلام این را می خواهد . اسلام از کشورگشائی می خواهد که الله را در همه عالم نمایش بدهد ، تربیت الوهیت بکند در همه عالم ، تربیت انسانی بکند ، انسان را برساند به آنجائی که در و هم تو ناید آن شود . بنابراین ما باید فرق بگذاریم بین علومی که خودشان مستقیما آنها را می بینند و آن علومی که اسلام آنها را طرح کرده . علوم اسلامی همه اینها هست بعلاوه ، اینها همین ها هستند ، آن علاوه را ندارند . فرق مابین علوم اسلامی در همه طرف ، در همه جا باسایر علوم این است که یک علاوه در اسلام هست که این علاوه در آنجا نیست . آن علاوه ای که در اسلام هست ، آن جنبه معنویت و روحانیت و الوهیت مساله است . و اما قضیه خواجه نصیرو امثال خواجه نصیر را شما می دانید این را که خواجه نصیر که در این دستگاه ها وارد می شد نمی رفت وزارت کند ، می رفت آنها را آدم کند نمی رفت که برای اینکه در تحت نفوذ آنها باشد ، خواست آنها را مهار کند تا اندازه ای که بتواند کارهائی که خواجه نصیر برای مذهب کرد ، آن کارهاست که خواجه نصیر را خواجه نصیر کرد ، نه طب خواجه نصیر و نه ریاضیات خواجه نصیر . آن خدمتی که به اسلام کرد خواجه نصیر که رفت در

دنبال هلاکو و امثال آنها لکن نه برای اینکه وزارت بکند ، نه برای اینکه یک برای خودش یک چیزی درست بکند ، او رفت آنجا برای اینکه آنها را مهار کند و آنقدری که قدرت داشته باشد ، آن خدمت بکند به عالم اسلام و خدمت به الوهیت بکند و امثال او مثل محقق ثانی ، مثل مرحوم مجلسی و امثال مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود ، صفویه را آخوند کرد ، نه خودش را صفویه کرد . آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش و اینها تا آن اندازه ای که البته توانستند . بناء علیه ما نباید مقایسه بکنیم که روحانیون یک وقتی وارد شدند ، الان هم ما اگر بتوانیم ، ما آنوقت هم اگر می توانستیم ، آنطوری که آنها می خواستند خدمت کنند ، ما هم وارد می شدیم برای اینکه مقصد این است که انسان درست بکنیم . اگر انسان بتواند که محمدرضا را انسان کند ، بسیار کار خوبی است . انبیا برای همین آمده اند . پیغمبر اکرم برای خاطر اینکه این کفار مسلمان نمی شدند و اعتنا به این مسائل را نمی کردند غصه می خورد . فعلک باخع نفسک که بر آثار تو اینها توجه نکردند . در هر صورت انبیا آمدند که همه مردم را آدم کنند ، علم انبیا علم آدم سازی است . قرآن هم یک کتاب آدم سازی است ، نه کتاب طب است ، نه کتاب فلسفه است ، نه کتاب فقه است ، نه کتاب عرض می کنم !!! سایر علوم است

. هر چه در قرآن هست اگر کسی مطالعه کند درست ، می بیند آن چیزی که در قرآن است آن جنبه الوهیتش است ، همیشه هر چیزی طرح شده به جنبه الوهیت طرح شده است ، همه چیز در آن است اما به جنبه الوهیتش . اسلام برای خدمت به خدا آمده است . انبیا خدمه خدا هستند و برای خدا آمده اند و برای توجه دادن همه موجودات اینجا و همه انسانهای اینجا به خدای تبارک و تعالی .

نیاز به یک تبدل معنوی در دانشگاه ها و حفظ وحدت کلمه

و من امیدوارم که دانشگاه ما یک تبدل معنوی پیدا بکند ، یک تحول پیدا کند . همانجوری که بسیاری از چیزها در این نهضت تحول پیدا کرد و شما ملاحظه کردید که یک تحول بزرگ روحی که در ایران پیدا شد بالاتر از این فتحی بود که کردند و آن تحول روحی این بود که یک روز پاسبان می آمد توی بازار می گفت چهارم آبان است همه باید بیرق بزنید ، هیچ کس به خودش اجازه نمی داد که ، توی مغزش نمی آمد که می شود با این پاسبان مخالفت کرد . هیچ کس ، همه اطاعت ، هر جا می رفت اطاعت ، توی دانشگاه هم که می آمد اطاعت می کردند ، یک وقت بعد از یکی ، دو سال چنین شد که مردم ریختند توی خیابان و گفتند : (ما شاه نمی خواهیم ) و پیروز هم شدند . این تحول روحی ، آن خوفی که از پاسبان بود متبدل شد به یک شجاعتی که از تانک نترسیدند . همان آدمی که از آن چوبی که دست پاسبان

بود می ترسید ، همان آدم آمد در خیابان مشتش را گره کرد و حمله کرد به تانک ، کشته هم شد ، اما حمله کرد به تانک . این تحول ، یک تحولی بود که در نهضت پیدا شد و این یک دست الهی بود ، نه یک چیزی بود که ماها بتوانیم این کارها را بکنیم ، انسانی بتواند این کارها را بکند . اصلا این حرفها نیست ، این یک نظر الهی بود ، یک نظری بود که خدای تبارک تعالی به این ملت کرد و متحولشان کرد به یک صورتی که مثل سربازهای صدر اسلام که می گفتند که ما جنگ می کنیم کشته شویم نفع با ماست و بکشیم هم نفع با ماست ، اینها را اینجوری کرده بودند . مکرر پیش ما آمدند الان هم باز ، الان هم گاهی وقت ها شاید همین دیروز بود که اینجا می رفتم یک کسی در گوشم گفت که دعا کنید من شهید بشوم . این تحول که مردم شهادت رابرای خودشان فوز عظیم می دانستند و می آمدند توی خیابان ها به عشق اینکه شاید هم شهید بشوند این تحول اسباب این شد که این پیروزی حاصل شد و الان این تحول را باید حفظش کنیم . آن چیزی که لازم است این است که شما که در دانشگاه هستید ، شما که تماس با جوانها دارید این معنا را تذکر بدهید که این تحولی که رمز پیروزی شما بود و شما را تا اینجا رساند و این سد بزرگ شیطانی را شکستید ، این تحول و این نهضت را به

این معنا که هست حفظش کنید تا اینکه بعدها بتوانیم یک دانشگاه داشته باشیم مستقل برای خودمان ، یک مدرسه علمی داشته باشیم مستقل برای خودمان ، یک ارتش داشته باشیم مستقل برای خودمان . ما هیچ چیز نداشتیم ، ما نمی توانیم ادعا کنیم ، نه شما دانشگاه داشتید ، نه ما مدرسه علمی ، همه دست آنها بود ، همه ، همه با امر آنها بود . سازمان امنیت همه را می خواست اداره بکند ، مساجد ما دست سازمان امنیت بود هر کدامش یک نفر باز نشسته را نشسته بودند آنجا که نظارت بکند . همه امور دست آنها بود . این تحول اسباب این شد که ما دست همه را انشاءالله کوتاه کردیم و می کنیم بعدها هم به شرط اینکه شما دانشگاهی ها و اساتید محترم در محل خودتان ، من که یک طلبه هستم در محل خودم آقایان که از علما هستند در محل خودشان ، همه مان دنبال این معنا باشیم که این نهضت به اینجوری که تا اینجا آمده حفظ بشود . اگر این نهضت به همین طوری یعنی با وحدت کلمه باقی بماند و گروه گروه نشویم امید پیروزی نهائی هست اما الان ملاحظه می کنید صد گروه اظهار وجود کرده اند ، صد گروه مخالف با اسلام ، ولو خودشان نفهمند ، ولو خودشان بگویند ما این کار را برای اسلام کردیم . اگر دانشگاه از روحانیت جدا بشوند ، روحانیت از دانشگاه و هر دو از مردم جدا بشوند و احزاب متعدد و متشتت پیدا بشوند ما خوف این معنی را داریم که نهضت

ما به ثمر نرسد و دانشگاه هم به آن معنی که دلتان می خواهد نرسد . ما باید دنبال این باشیم که وحدت خود را حفظ کنیم و دانشگاه و مدارس را به وحدت کلمه دعوت کنیم تا مردم با وحدت کلمه و توجه به اینکه ما همه جمهوری اسلامی می خواهیم آزاد فکر کنند . آزاد نظر بدهند و آزاد عمل کنند ، استقلال داشته باشند . من خوف این را دارم که دست هائی در کار باشد برای ایجاد این تشتت ها و گروه گروه درست کردن ها . من امیدوارم که یک مسجد و محراب مستقل داشته باشیم ، یک دانشگاه مستقل داشته باشیم و همه با عقیده بر اینکه کشور ما اسلامی است و زحمات ما از خود ماست جدیت کنیم . اگر همه با هم باشیم همانطوری که تا حالا بودیم ، پیروز هستیم . من از خداوند تبارک و تعالی توفیق همه شما را می خواهم و امیدوارم که همه ما در راهی که خداوند می خواهد قدم برداریم و همه موفق باشیم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 13/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسدران و روحانیون تربت حیدریه

روحانیون پاسداران اسلام هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مجلس ، هم پاسدارها هستند و هم علما و هم طبقات دیگر . آن چیزی که من را حالا نگران دارد و اگر عرض کنم ، آقایان هم نگران خواهند شد ، این است که در اینوقت که با همت همه قشرها ، همه طبقات ، این نهضت را به اینجا رسانده اند و دشمن را از صحنه بیرون کرده اند و دست اجانب را کوتاه کردند ، حالا یک خطری بدتر از آن

خطرها متوجه ماست و آن خطر این است که از این دو طایفه یعنی طایفه روحانیون و پاسدارها (که روحانیون هم جزء پاسدارها هستند روحانیون پاسدار اسلامند دیگران هم پاسدارند بلکه همه ملت پاسدار اسلام باید بشاند کلکم راع و کلکم مسوول آن خطری که الان من را نگران کرده است و من تکرار می کنم ، هر دسته ای که بیایند اینجا تکرار میکنم آن را ، آن خطر این نیست که ما شکست بخوریم ، شکست خوردن خطر نیست . اولیاء خدا هم بسیاریشان در جنگها شکست می خورده اند و حتی خود پیغمبر هم گاهی شکست می خورد . حضرت امیر هم از معاویه شکست خورد . اگر ما در آن رژیمی که بود و قیام کردیم و شما قیام کردید ، فرض شد که ما را شکست می دادند ، هیچ اشکالی در کار نبود ، ما را هم می کشتند برای اسلام بود ، کاری نبود .

آنکه الان موجب نگرانی است این است که از این دو قشر (مهم این دو قشر است و سایرین هم هستند که الان اسم می برم ) قشر روحانیون که پاسداران اسلام و قرآن هستند ، از صدر اسلام تا حالا و قشر پاسدارهای اسلامی و اضافه کنید به اینها کمیته ها ، دادگاه های انقلاب اسلامی ، اگر خدای نخواسته اینها که در نظام اسلام الان هستند ، ما مدعی هستیم که پاسدار احکام اسلام هستیم و شما هم پاسدارید از این انقلاب اسلامی و همه ملت هم باید پاسدار از اسلام باشند ، الان که نظام اسلامی است و ما رژیم را

رژیم جمهوری اسلامی می دانیم ، راءی دادید ، همه ملت راءی دادند و الان رسما مملکت ما رژیم آن جمهوری اسلامی است ، اگر از ما یا از شما یا از کمیته ها یا از دادگاه های انقلاب یک اعمالی صادر بشود که در نظر عالم این اعمال بر خلاف رویه باشد ، این اسباب این می شود که آنهایی که با ما دشمن هستند و عدد آنها هم در خارج خیلی زیاد است و در داخل هم هست و مراقب این هستند که یک قدم خلافی از ماها ببینند و یکی را هزارها کنند و منعکس کنند در روزنامه های خارج ، در مجلات خارج و در داخل هم با اشارات و بگویند که نظام اسلامی هم همین است ، اینها پاسدارهایش و اینها روحانیونش و اینها بازاری هایش و آنها هم سایر طبقاتش و مکتب ما را متزلزل کنند ، اسلام را معرفی کنند به اینکه اینها پاسدارهای اسلامند ، الان جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی هم با سابق فرق نکرد ، آنوقت محمدرضا پهلوی و سازمان امنیت خلافکاری می کردند ، حالا آقایان روحانیون و آقایان پاسداران و دادگاه های انقلاب و کمیته ها خلافکاری می کنند ، پس معلوم میشود که اسلام هم همین ، مثل سایر رژیم ها می ماند . نمی گویند که من یک کارخلاف کردم ، آقا یک کار خلاف کرده شما !!! می گویند که (الان رژیم اسلامی و جمهوری اسلامی است و اینها هم که می گویند ما پاسدار جمهوری اسلامی هستیم ، روحانیون هم که می گویند ما از اول پاسدار اسلام

بودیم و دادگاه ها هم می گویند دادگاه انقلاب اسلامی و کمیته ها هم می گویند کمیته های اسلامی ، اینها همه با اسم اسلام الان این جماعات هستند و به ما بگویند که جمهوری اسلامی هم مثل رژیم شاهنشاهی است منتها آنوقت یک دسته ای آن کارها را می کردند حالا یک دسته دیگری . آنوقت آن دسته می ریختند توی خانه های مردم و کارهای خلافی می کردند ، حالا هم این دسته هست . آن وقت آن دسته کاری می کردند حالا به اسم کمیته اسلامی تعدی می کنند . آنوقت محمد رضا و اتباعش این کارها را می کردند حالا روحانیون این کار را می کنند . مهره ها عوض شده ، مسائل همان مسائل است . )

این خطری است که ، مصیبتی است که از همه مصیبت ها بالاتر است . در کشتن حضرت سیدالشهدا هیچ اشکال نبود برای اینکه مکتب را داشتند آنها از بین می بردند و شهادت حضرت سیدالشهدا مکتب را زنده کرد . خودش شهید شد مکتب اسلام زنده شد و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد و سیدالشهدا هم چون دید اینها دارند مکتب اسلام را آلوده می کنند بااسم خلافت اسلام ، خلافکاری می کنند و ظلم می کنند و این منعکس می شود در دنیا که خلیفه رسول الله است دارد این کارها را می کند ، حضرت سیدالشهدا تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را . پس کشتن ، شهادت سیدالشهدا چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد

. نفع داشت برای اسلام ، اسلام را زنده کرد . اگر ما هم همه در این نهضتی که کرده بودیم ، در این راهی که داشتیم می رفتیم برای مبارزه و معارضه ، کشته می شدیم ، آن هم اشکال نداشت برای اینکه ما هم راهمان را رفته بودیم ، کشته شده بودیم در راه اسلام ، اسلام در خطر نبود ، اسلام زنده تر می شد ، اما حالا که دست ما افتاده است ، حریف را بیرون کردید و خودتان قبضه کردید مملکت خودتان را و خودتان دارید اداره می کنید و پاسدار هستید و آقایان هم پاسدار هستند ، اگر در این وضع از ماها یک کار خلاف صادر بشود ، خدای نخواسته روحانیون در بلاد اختلافی با هم بکنند ، معارضه با هم بکنند ، پاسدارها با هم اختلاف بکنند ، به هم تفنگ بکشند ، کمیته ها خلاف بکنند ، دادگاه ها درست رسیدگی نکنند ، امروز نمی گویند که اگر یک آقایی کاری بکند ، بگویند ساواکی است ، امروز می گویند روحانی است و روحانیون این هستند ، دیکتاتوری عمامه و کفش است . و مکتب ما آلوده می شود نه خودمان ، خودمان مهم نیست ، مکتبمان آلوده می شود . منعکس می کنند این اشخاصی که با کمال دقت کارهای ما را تحت نظر دارند و با ما هم دشمنند و با اسلام هم دشمنند . نمی گویند که فلان آدم یک کار خلافی کرد ، می گویند رژیم هم الان اسلامی شده و الان هم اینها همه مدعی اند که ما پاسدار اسلام هستیم

و ما نگهبان اسلام هستیم و روحانیون هم میگویند ما نگهدار اسلام هستیم و این است وضعشان ، پس معلوم شد که اسلام اینطوری است . اینطور منعکس می کنند که این اسلام این است و این آخوندها دروغ می گفتند که اسلام مکتب مترقی است . این است ، این خطر ، خطر بزرگی است برای ما و این خطر را باید از آن جلوگیری کنیم . چطور جلوگیری کنیم ؟ روحانی به وظیفه روحانیتش ، به وظیفه ای که اسلام برای روحانی تعیین کرده عمل کند ، پاسداراسلام به وظیفه پاسداریش عمل بکند ، پاسدار انقلاب است ، نه مخل به انقلاب معارض با انقلاب . اگر ما یک خلافی بکنیم ، روحانی نیستیم ، یک اشخاص شیطانی هستیم که صورت روحانیت به خودمان ، لباس روحانیت پوشیدیم . اگر شما پاسدارها که قدرت الان دست تان است یک کاری بکنید که بر خلاف وظیفه پاسداری است ، شما پاسدار اسلام و انقلاب نیستید ، شما پاسدار هوای نفس خودتان هستید ، به هوای نفستان عمل می کنید ، به الهام شیطان عمل می کنید . اگر بازاری در جمهوری اسلامی همان بازاری باشد که در رژیم طاغوتی بود نباید ادعا کند که بازار اسلامی است ، نه بازار طاغوت است . آن اجحافات زیادی که الان دارد به این مستمندان می شود ، این رباخواری که الان رواج دارد ، این هروئین فروشی و نمی دانم زهر مارفروشی که الان رواج دارد اینها رابه عهده بازار اسلام حساب می کنند ، به عهده جمهوری اسلامی حساب می کنند ، مکتب ما شکست

می خورد ، اسلام شکست می خورد ، اسلام دفن می شود و دیگر کسی نمی تواند بیرونش بیاورد . برادرهای روحانی من ! برادرهای پاسدار من ! دریابید اسلام را ، اختلافات را کنار بگذارید ، با هم برادر باشید ، همه با هم دست به هم بدهید و اسلام را نجات بدهید ، خطر است امروز . حالا که ما آزاد شدیم ، هر کاری دلمان می خواهد بکنیم ؟! اسلام یک همچو آزادی نمی دهد به کسی . حالا که ما از زیر بار ظلم رژیم سابق بیرون آمدیم خودمان ظلم بکنیم ؟ !خوب ، پس ما فرقمان با آنها چه هست ؟ شما همه لباس پاسداری دارید ، آقایان لباس روحانیت دارند ، مسؤ ولیت زیاد است برای آنها . امروز روزی است که مسؤ ولیت برای همه ما ، برای همه طبقات ، برای همه مسلمان ها ، مسؤ ولیت امروز زیاد است در ایران . رژیم سابق نیست که گردن من و شما نگذارند بگویند ظالم ها دارند این کارها را می کنند ، رژیم اسلامی است اگر از دولت اسلامی خلاف صادر بشود ، اسلام را لکه دار می کنند ، اگر از روحانی در این زمان یک خلاف صادر بشود مکتب را متزلزل می کنند ، اگر از پاسدارها ی ما خدای نخواسته یک خلافی صادر بشود ، همان کارهایی که در رژیم سابق می شد حالا با این اسم بشود ، مکتب ما متزلزل می شود ، اگر کمیته های ما یک خلافی بکنند ، اگر دادگاه های ما ، این دادگاه ها را ، دادگاه

های طاغوتی که نیست دادگاه های اسلامی است ، از دادگاه های اسلامی توقع این دارند که احکام اسلام جاری بشود و همین طور از همه ما . این مساله جزءمصیبت هایی است که من الان برایش ناراحتم و شما هم ناراحت باید بشوید و علاجش به این است که هر یک ما به وظیفه ای که خدا برای او معین کرده عمل کنیم ، روحانیون عمل کنند به وظایفی که اسلام برایشان تعیین کرده .

الزام قرآن کریم بر اعتصام بحبل الله و دوری از اختلاف و تفرقه

قرآن کریم فرموده است : واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا این یک دستور است ، دستور الزامی است ، امر است ، مشتمل بر یک امر است و یک نهی . مجتمع باشید با هم ، به اسلام تمسک بکنید ، همه با هم به اسلام تمسک بکنید ، تفرقه بینتان نباشد ، اینطور نباشد که ملت ها ، آنهایی که ناظر ما هستند ، آنهایی که دشمن ما هستند و نظارت به ما می کنند بگویند که در هر شهری آن شلوغکار ، عبارت از معممین آن است . این برای ما سر شکستگی دارد عرض بکنم خلاف ما برای امام زمان سرشکستگی دارد ، دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان و ایشان دید شیعه های او (خوب ، ما شیعه او هستم ) شیعه او دارد این کار را می کند ، این ملائکه الله که بردند پیش او دید ، سرشکته می شود امام زمان . بیدار بشوید که مساله خطرناک است و خطر هم خطر شخص نیست ، خطر ملت نیست ، خطر اسلام است . انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند به

وظایف عمل بکنید ، همه مان را خداوند موفق کند به وظائف اسلامی ، وظایف روحانی ، به وظایف پاسداری به این وظایف عمل بکنیم و انشاءالله این نهضت را به پیش ببرید و مملکت مال خودتان باشد ومملکت یک مملکت اسلامی بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 13/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان اداره بهداری و بهزیستی آذربایجان شرقی

بروز یک تحول روحی همه جانبه به برکت نهضت اسلامی و عنایت الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

از برکات این نهضت یکی این است که ما با آقایان محترمی که دور از مراکز علمند ، در مراکز دیگرند ، از نزدیک آنها می شویم و مطالبی اگر دارند و داریم به هم می رسانیم و اگر درد دلی هم داریم ذکر می کنیم بلکه شما که ماءمور بهداری و بهزیستی هستید معالجه کنید .

یکی از برکات این نهضت قضیه تحول روحی در جامعه ما هست ، که من مکرر این را گفته ام که این تحول روحی که در ایران پیدا شده است و این نهضت توانست این تحول روحی را ایجاد کند به خواست خدای تبارک و تعالی ، از این پیروزی که نصیب ما شده است و دست اجانب را کوتاه کردیم و دست خیانتکارها را ، اهمیتش بیشتر است . این تحولات روحی به این زودی برای یک شخص هم حاصل نمی شود تا برسد به گروه ها ، تا برسد به سرتاسر یک کشور . شما ملاحظه می کنید که چند جور تحول ، تحولهای روحی پیدا شد در این جمعیت ها . یکی که من کرارا گفتم و باز هم تکرار می کنم این تحولی که از خوف و ترس به شجاعت متحول شدند . شما ملاحظه کردید ، دیگر اینها همه یادتان

هست که یک پاسبان اگر می آمد در بازارها ، بازار تهران ، بازار تبریز و می گفت که چهارم ابان است و باید بیرق بزنید سردکان ها ، توی ذهن مردم اصلا نمی آمد که می شود هم با پاسبان معارضه کرد و گفت نه ، همه اطاعت می کردند روی اینکه خوب ، دنبالش خوف اینکه حبس باشد ، زجر باشد ، شکنجه باشد ، بود . در ظرف کمتر از دو سال آخر این انقلاب ، در ظرف کمتر از دو سال همین جمعیت ها یک تحولی درشان پیدا شد که ایستادند در مقابل توپ وتانک و مسلسل و گفتند ما اصلا رژیم نمی خواهیم . آن که به خودش جراءت نمی داد که بگوید من امشب این کار را نمی کنم و بیرق نمی زنم ، این جرات را پیدا کرد که مشتش را گره کند و جلو برود ، بریزند توی خیابان ها و فریاد بزنند که مرگ بر این سلطنت کذا . این تحول آسانی نیست . بله ، یک نفر ، دو نفر ، ده نفر ، یک همچو تحولی پیدا بکنند ، خوب می شود اما یک ملتی اینطور بود ، همانطوری که در آذربایجان بود ، در مشهد بود ، در تهران بود ، در شیراز بود ، در دهات بود ، در قصبات بود . اختصاص به یک محیطی نداشت سرتاسر کشور یکدفعه متحول شد و این نبود جز اینکه یک عنایت خاصی از طرف خدای تبارک و تعالی به این ملت شد ، یک نظر معنوی خدای تبارک و تعالی بر این ملت انداخت

و ملت را فوق النظر متحول کردکانه یک چیزی دیگر شدند .

جمعیت ها سرتاسر کشور یک چیز دیگری شدند ، یک چیزی بودند یک چیز دیگر شدند ، متحول شدند یک جمعیتی به یک جمعیت دیگر . و باز جزء تحولات این تحول حس اعانت بود که مردمی که از هم جدا بودند و کاری به هم نداشتند واینها ، یک وقت ما دیدیم که وقتی جمعیت راه می افتد ، از اطراف به اینها اعانت می کنند ، زن و مرد خانه این خیابان هائی که هست و خانه هائی که در خیابان هست (آنطور که به مانقل می کردند) مکرر اینها آب می آوردند ، چه می کردند و به مردم اعانت می کردند دراین کاری که داشتند . یک دسته تظاهر می کردند یک دسته هم اعانت به این اشخاصی که تظاهر می کردند .

یک قصه ای که در نظر من خیلی جالب است این بود که یکی از اشخاص به من گفت ، گفت من در خیابان تهران دیدم که در این تظاهرات یک زنی یک کاسه ای دستش هست و اینطور ایستاده و تویش هم پول هست ، من فکر کردم که خوب این حالا فقیر هست و پولی می خواهد ، پیرزن هم بود گفت وقتی که نزدیک شدم و از استفسار کردم ، گفت که امروز تعطیل است ، اینجا هم مرکز تلفن است ، من این را نگه داشته ام که هر که بخواهد تلفن کند این پول را بردارد و بندازد آنجا و تلفن کند . این یک قضیه کوچک جزئی است اما معنایش زیاد است

. این جزو همان تحول هائی است که پیدا شد . یا کسی باز نقل می کرد که اگر یک ساندویچی را به یک نفر تعارف می کردند در این اجتماعات (ایشان گفت من خودم دیدم ) این تکه تکه می کرد ، لقمه لقمه هی به این و آن می داد تا آخر . اینها یک مسائلی است که به نظر اولی کوچک می آید لکن اینها بزرگ است . یک تحول بوده این ، این حس اعانت که تعاون مردم از هم داشتند این یک مساله عادی نیست باز یک مساله الهی است که اشخاصی که آنوقت ارتباط به هم نداشتند ، کاری نداشتند ، اینها هم همچو مرتبط به هم شدند و همچو جوش پیدا کردند که شدند یک خانواده کانه مردم یک خانواده بودند این خانواده هم از هیچ چیز نمی ترسید . گفت شخصی که یک بچه ده دوازده ساله ای در این مبارزات سوار موتورسیکلت ظاهرا (یا دوچرخه یا موتور سیکلت ) این همان طور رفت طرف تانکی که داشت می آمد حمله کرد این بچه و بچه هم زیر تانک خرد شد از بین رفت . اما اینطور شده بود . این تحول یک تحول الهی بود و یک دست غیبی مردم را اینطور متحول کرد و تا این نحو تحول نبود این پیروزی نبود . یک ملتی که دست خالی بود ، هیچ نداشت (حالا چهار تا تفنگ پیدا شده است کی آنوقت این حرف ها بود) دست خالی ، آنها همه مسلح و همه تانک و توپ و مسلسل دار و اینها هیچ نداشتند جز اینکه

یک فریاد لااله الا الله و الله اکبر و یک مشت پرو یک ایمان قوی . این ایمان بود که این مردم را به این پیروزی رساند که همه حساب ها فاسد از کار در آمد . حساب اینکه دست خالی نمی شود غلبه کرد بر این سلاح ها مدرن ، این حساب ها خلاف در آمد چون آن ها حساب معنویات را نمی کردند حساب مادیات را می کردند . معنویت غلبه کرد بر مادیت ، خدا غلبه کرد بر شیطان و غلبه دارد بر شیطان .

لزوم حفظ یکپارچگی و قدردانی از نعمت های خدا برای تثبیت پیروزی

این تحول یک نعمت بزرگی است که اگر ما نگهش داریم این نعمت خدا را ، برای ما همه چیز هست . اول بفهمیم که نعمتی بوده خدا داده است ما خودمان ضعیف بودیم و خداوند ما را تقویت کرد و قوتی داد که همه قدرت های خارجی را شکست دادید . اینهائی که از خارج می آیند ، از آمریکا می آیند ، از جاهای دیگر می آیند می گویند که ایرانی ها نمی دانند چه کردند ، خارج می دانند چه خبر است ، آنها می فهمند که چه شده است ، خود ایرانی ها توجه ندارند ، داخل معرکه هستند نمی دانند چه شده است . تمام دول پشتیبان محمدرضا بودند ، نه دولت آمریکا و شوروی و ابرقدرت ها ، خیر ، همین دولت های پائین تر ، همین دولت های اسلامی همه طرفدار بودند و با همه طرفداری هائی که کردند و با همه قدرت هائی که خود این هم داشت نتوانستند این را نگهش دارند . ملت با دست خالی شکست

داد هم قدرت محمدرضا را و هم آنهائی را که پشتیبان او بودند . این یک مساله ای نیست که ما بتوانیم روی موازین طبیعی حلش کنیم این دلیل بر این است که یک مبداء فوق این مبادی هست ، این دلیل بر این است که خدا هست . اگر این را حفظش بکنید همه چیز دارید ، اگر این انسجامی که ملت پیدا کرد و گروه ها ، متفرقات به هم مجتمع شدند ، همه با هم شدند ، آنهائی که دور از هم بودند به هم نزدیک شدند و آن ایمانی که قلب ها مملو از ایمان و همه داد می زدند جمهوری اسلامی ، اگر این را ما نگهش داریم ، این نعمت را قدرش را بدانیم ، نگهش داریم یک ملت پیروزی هستیم که دیگر نمی توانند این ریشه های فاسد کاری انجام بدهند . لکن مهم همین است که نگهش داریم . مهم این است که ما آن وحدتی که داشتیم حفظش کنیم ، حالائی که رسیدیم به یک مرتبه ای از پیروزی و دشمن ها را بیرون کردیم ، حالا خیال نکنیم که تمام شد قضیه و برگردیم سراغ اینکه من خانه ندارم ، کسب من حالا چطوری است . شما دیدید آن روزی که توی خیابان ها می ریختند (همه تان بودید لابد) توی خیابان ها می ریختند و فریاد (الله اکبر) رابلند میکردید ، هیچ فکر این بودید که کسب شما امروز چه جوری است ؟ شما کسب ها را رها کرده بودید شما پنج ماه ، شش ماه بیشتر کسب ها را رها کردید . یک

همچو موجودی خدا ساخت . آنی که حاضر نبود یک روز دکانش را رها بکند شش ماه رها کرد . نه شش ماه رها کرد و نگران بود ، شش ماه رها کرد و عاشقانه رها کرد . این را یک چیزآسانی حساب می کنید ؟ اینها یک نعمت هائی است که ، عنایاتی است که خدای تبارک و تعالی بر شما کرد و این عنایت را ، این رحمت را دو دستی بگیرید نگهش دارید ، حفظش کنید . همه با هم برادر ، همه فداکار هم باشید و فداکار اسلام باشید . اگر این روحیه محفوظ بماند ، این شجاعت محفوظ بماند و شما آذربایجانی ها مرکز شجاعتید ، اگر این شجاعت محفوظ بماند و این توجه به خدا محفوظ بماند و این وحدت کلمه محفوظ بماند دیگر کسی نمی تواند ، هیچ قدرتی نمی تواند شما را عقب بزند و هیچ کس نمی تواند همه دارائی شما را بگیرد و بخورد و ببرد و خیانت به شما بکند . نه دولتی دیگر می تواند که خلاف بکند و نه ارتشی می تواند به شما تحمیل بشود و نه ژاندارمری می تواند تحمیل بشود و نه هیچ چیز ، خودتان هستید و استقلال ، آنها هم از شما هستند ، آنها هم قوای شما هستند .

آرمان جمهوری اسلامی پیروی از شیوه سرداران اسلام است

وحدت کلمه و اسلامی بودن یک مملکت این است که از آن رئیس جمهورش که آن بالا هست به حسب اعتبار تا آن کسی که آن پائین هاست اینها یک جور باشند ، نه این از او بترسد نه او توقع داشته باشد که این از او

بترسد ، اسلام اینطوری است .

حضرت امیر سلام الله علیه که خلیفه مسلمین بود ، خلیفه یک مملکتی که شاید ده مقابل مملکت ایران بود از حجاز تا مصر ، آفریقا ، کذا ، کذا ، یک مقدار هم از اروپا ، این خلیفه الهی وقتی توی جمعیت بود مثل همه ما که نشسته ایم با هم ، این هم زیر پایش نبود ، همین بود که یک پوست داشتند به حسب نقل . یک پوست داشتند که شب خودش و حضرت فاطمه رویش می خوابیدند و روز روی همین پوست علوفه شترش را می ریخت ، پیغمبر هم همین شیوه را داشت . اسلام این است ، آن که ما می خواهیم این است . البته هیچ کسی قدرت ندارد مثل او باشد اما ما می خواهیم یک خرده نزدیک ، یک بوئی از اسلام بیاید در ایران ما می خواهیم اینطور بشود که وقتی رئیس یک مملکتی ، فرض کنید رئیس جمهور ، نخست وزیرش توی جمعیت می آید همچو امتیازی نباشد که مردم کنار بروند ، آی آه واه بشود . زمان رژیم سابق اگر می خواست این شخص از یک خیابانی عبور کند ، سازمان امنیت و ماءمورها قبل از اینکه بیاید ، دو روز ، سه روز قبل این جاها را همه را تحت نظر می گرفتند ، خانه ها را این خانه ها را خالی می کردند از مردم تحت نظر میگرفتند که ایشان می خواهد یک عبوری از اینجا بکند . چرا؟ برای اینکه خودش خائن بود و خائن می ترسد . خیانت به مملکت کرده بود و

خائن خائف است ، از خودش می ترسد ، میترسد بکشندش . اما مالک اشتر هم اینطور بود؟ توی مردم بودند ، حضرت امیر تو مردم بود ، با مردم بود . پیغمبر اکرم توی مسجد به حسب نقل وقتی نشسته بودند با اصحابشان یک عربی که از خارج می آمد نمی شناخت اینها کدام یکی پیغمبرند ، کدام یکی دیگران هستند . می پرسید که : کدام یکی تان هستید ؟ پیغمبر کدام ها هستید ؟ وضع اینطور بود که دور می نشستند ، یک صدری یک ذیلی نبود دور هم می نشستند ، وقتی یک کسی می آمد ، خوب اینها که دور هم نشسته اند کدام یکی شان هستند . وضع حکومت اسلام این است ارتش اسلام اینطور نبوده است که وقتی بیاید مردم از خوف فرار کنند از دست آنها ، پشت بکنند به انها . رژیم های طاغوتی ارتششان برای این است که مردم را اول سرکوب کنند . ارتش ایران هیچ وقت برای این نبوده است که بروند دشمنان را سرکوب کنند این ارتش ها برای سرکوب کردن شماهاست . شما هم شاید بسیاری تان یادتان باشد که متفقین وقتی که آمدند در سرحدات ، زمان رضاخان شاید بعضی تان یادتان باشد وقتی که آمدند در سرحدات به مجرد اینکه اینها حمله کردند ، آنها فرار کردند سرحد ، این را دیگر من خودم شاهد بودم سرحد را ما شاهد نبودیم اما سرحد حمله کردند تهران خالی شد . تمام صاحب منصبان از تهران رفتند طرف اصفهان ، چمدانشان را پر کردند و فرار کردند . رضا خان گفته

بود آخر این ارتش و این بساط چطور سه ساعت طول کشید . گفته بودند سه ساعت طول نکشید آنها آمدند و ما رفتیم . ما برای اینکه اظهار قدرت بکنیم می گوئیم سه ساعت ، کی سه ساعت طول کشید ؟ مساله اینطور بود . در سرحد اینطور شد . من تهران بودم در سرحد این قضیه واقع شده بود ، سربازها در تهران از سربازخانه ها بیرون ریخته بودند و فرار کردند ، تو خیابان ها راه می رفتند ، فرار می کردند . به هم ریخت ، آنها در سرحدات آمدند ، تهران به هم ریخت . فرار کردند صاحب منصب های ارشد ، ارتشبدها و نمی دانم فرض کنید که سپهبدها ، چمدان ها را برداشتند و سوار اتوبوس شدند رفتند طرف اصفهان که از یک طرفی که مثلا پناهگاه پیدا کنند . ارتش برای این نبود که مقابل یک قدرت خارجی باشد ارتش برای این بود که ماها را سرکوب کنند تا دیگران بیایند بخورند ما نتوانیم حرف بزنیم ، برای این بود . یک همچو ارتشی نمی تواند مقاومت کند در مقابل یک قدرتی ، بلکه نتوانست مقابله کند در مقابل شماها . البته پیوند هم شدند به ما ، آنهائی که روح انسانی شان باقی بود متصل شدند به ملت آن هم برای اینکه می دیدند که حق با اینهاست . آنها را هم چاپیده بودند ، آنها را هم خود آنها چاپیده بوند . شاید از حقوق آنها هم باز در بار یک چیزی می برد . می گویند از پاسبان ها هم می بردند . من

اطلاعی ندارم . اسلام اگر خدا بخواهد انشاءالله با خواست خدا در خارج تحقق پیدا کند ولو به یک وجود کوچکی نازلی ، غیر از این مسائل است که اینها خیال می کنند ، غیر از این مطالبی است که مردم خیال می کنند و اینهائی که خیال می کنند که ما اسلام را می فهمیم ، غیر از این مسائل است . اگر اسلام پیدا بشود ، اسلام آن است که همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر سلام الله علیه ، همان روز (در تاریخ هست ) که بیعت کردند ، بیعتی که طول و عرض مملکتش آنقدر بود که عرض کردم ، بیعت تمام شد بیل و کلنگش را برداشت رفت یک چشمه ای بود که مشغول بود برای کندنش ، رفت آنجا برای سر کارش ، کارگر بود . حالا چشمه در آمد می گویند که چشمه هم وقتی که کلنگ آخر را زدند مثل گردن شتر آب بیرون آمد . یک کسی گفت خوب است ، گفت که این ورثه را چیز بده . بعد آن را وقفش کرد . یک همچو سردارهائی اسلام داشته است . یک همچو لشگری اسلام داشته که جنگ وقتی که می کردند (تاریخ هست این ) گرسنه بودند ، این جهازات جنگی در کار نبود ، هر چند نفرشان یک دانه شمشیر و هر چند نفرشان یک دانه شتر داشتند این حرف ها نبود که خیال کنید که حالا ساز و برگ چیز . یک دانه خرماگیر این می آمد می گذارد دهانش ، همان شیرینی اش که به دهانش می رسید در

می آورد می داد به رفیقش آن بگذارد دهانش ، می داد رفیقش آن می داد رفیقش تا آن آخر . اینطور اسلام را اینها نگه داشتند و حالا ما باید نگه داریم این اسلام را اسلام خیلی عزیز است .

هدف اصلی از جهاد در اسلام ، انسان سازی است

اسلام خیلی فدائی داده است . پیغمبر اسلام برای اسلام خیلی زحمت کشیده ، تمام عمرش در زحمت بوده ، تمام عمرش آنوقتی که در مکه بود زحمتش یک طور بود با آن رنجی و تعبی که بود و مدت ها در حبس ، یعنی بیرون بود و نمی توانست اصلا خودش را نشان بدهد . آنوقت هم که مدینه آمدند این جنگ های زیادی که با مشرکین واقع شد و با خائن ها و با گردن کلفت ها و با ثروتمندها تا اینها را بخواهند خاضع کنند برای اسلام . بسته بودند چند نفر را داشتند می آوردند ، اسیر کرده بودند ، فرمود ببین ما با زنجیر اینها را بهشت می بریم . جنگ هایشان برای این بودکه مردم را آدم کنند ، نه این بود که مملکت بگیرند . مملکت گیری چیز اسلام نیست . ممالک را فتح می کردند برای این بود که قلوب اینها فتح بشود ، نه برای این بود که یک مملکت زیادی درست کنند مالیات زیاد بشود ، برای این بود که اینها را آدم کنند انسان کنند . اسلام خیلی عزیز است و اسلام خیلی فدائی داده . اسلام امام حسین (ع ) را فدائی داده این را باید نگهش داشت . الان نوبت ماست . الان اسلام به دست ما افتاده . الان جمهوری

اسلامی است ، طاغوتی در کار نیست . ما باید فکر این باشیم که این اسلام را حفظ کنیم ، نگه داریم . ما باید از این اختلافاتی که تازگی دارد هی پیدا می شود و دامن به آن می زنند ، آنهائی که می خواهند نگذارند این اسلام تحقق پیدا کند به آن دامن می زنند ، به اختلافات دامن میزنند ما باید این اختلافات را کوشش کنیم که از بین برود و این وحدت کلمه ای که نعمت خدا ، نعمت بزرگ خدا بود به ما داد محفوظ بماند تا اینکه این بار را انشاءالله با سلامت ، سعادت به منزل برسانیم . خداوند انشاءالله همه شما را تائید کند . موفق باشید . خداوند همه شما را سعادتمند کند . مملکت مال خودتان باشد خودتان زحمت بکشید برای خودتان نه اینکه شماها زحمت بکشید و دیگران ببرند و بچاپند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/4/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام جعفری ورامینی

بسمه تعالی

جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمد جعفری ورامینی دامت افاضاته

با توجه به وضع موجود زندان قصر لازم است جنابعالی مجددا به تهران مراجعت نموده و از نزدیک وضع زندانیان را بررسی کنید و نسبت به امور رفاهی ایشان همانند گذشته سعی و کوشش نمائید و در تسریع رسیدگی به اتهامات ایشان با قضات و بازپرسان محترم همکاری های لازمه را بنمائید . از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/4/58

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولین و کارکنان مجله خواندنیها

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمتی که مجله ها و روزنامه ها و سایر رسانه های این مملکت می توانند به کشور خودشان و به اسلام بکنند این است که وضع این مجله ها را تغییر بدهند . این مجله ها در زمان رژیم سابق یک وضعی داشت از حیث مطالب ، از حیث عکسها و از این جهات ، اگر شما بخواهید خدمتی بکنید به کشور خودتان ، خدمتی بکنید به اسلام ، باید از چیزهائی که انحراف می آورد ، اینکه در مجله ها این عکس شهوانی مبتذل و آن مقالات منحرف کننده بود ، شما خیال نکنید که این همین طور واقع شده بود ، این هم یک راه حساب شده ای بود که جوان های ما را به انحراف بکشاند . جوانهای ما را از طریق های مختلف اینها می خواستند محتوایشان را از آنچه هستند خالی کنند یک چیز دیگرشان کنند . یک وقت از راه مواد مخدره ، خوب این یک راه بود . مواد مخدر الان هم رایج است . یک راه از باب مراکز فساد که می

دانید که چقدر مراکز فساد درست کردند و جوانهای ما را به آن مراکز کشاندند و از آنی که باید یک جوان بشود ، که استفاده از او بشود برای اسلام ، استفاده بشود برای کشور خودش ، اینها را از آن استفاده انداختند ، یک آدم همین جوری بار آوردند . کسانی که در مراکز فحشا می روند اینها دیگر نمی توانند نه فکرشان یک فکر صحیح باشد ، نه عملشان یک عمل صحیح و اینها می خواهند همین معنا را که جوانهای ما را کاری با آنها بیاورند که محتوای خودشان را بگیرند به جای آن یک چیز دیگری تزریق کنند و یکی از چیزهای مهم هم از قضیه مطبوعات و سینماها و تئاترها ، رادیوها ، و اینها بود ، تمام اینها روی یک نقشه حساب شده برای این بود که این کشور را از آدم خالی کنند ، از یک انسانی که بتواند در مقابل کسانی که به کشورش می خواهند خیانت بکنند ، به اسلام می خواهند تجاوز بکنند بتواند در مقابل بایستد . این بساطی که اینها درست کرده اند و به آن دامن زده اند و زیادتر از همه در همین زمان های نزدیک به ما ، در این پنجاه سال و این سالهای اخیرش دیگر بیشتر ، برای این بود که جوانهای ما را از صحنه خارج کنند . از صحنه تفکر ، از صحنه سیاست خارج کنند ، به چه خارج کنند؟ این یک رشته طولانی قضیه مواد مخدراست که شما خیال می کنید که این قاچاقچی ها همان یک کاسب هائی هستند قاچاقچی بی حساب

مساءله ، من احتمال می دهم که این هم جزء همان حساب هائی است که آنها می کنند . آنهائی که می خواهند شما را بچاپند ، آنهائی که نمی خواهند ایران به پای خودش بایستد (هر کشوری با جوانهایش به پای خودش می ایستد) از یک راه جوانهای ما را عادی کردند به این مخدرات که دیگر یک کسی که عادی به هروئین شد دیگر آدم اسمش را نمی شود گذاشت ، یک موجودی است که آنجا نفس می کشد ، این نمی تواند مبداء یک کاری بشود ، نمی تواند یک اداره ای را اداره کند ، نمی تواند تفکر بکند در اموری که مملکتش احتیاج به او دارد و همین طور مراکز فحشا که درست کردند ، هر جا می رفتی یک مرکز فحشا بود که جمع می شدند در آن این اشخاصی که عادی شدند به این ، جوان است ، جوان وقتی عادی شد به این مراکز فحشا همه چیزش می شود آن فحشا ، آن دیگر نمی تواند تفکر کند که مملکتش دارد چه میشود ، نمی تواند تفکر کند که کی دارد مملکت را اداره میکند چه جوری دارد اداره می کند ، کاری به این کار ندارد . او فقط دنبال این است که ببیند که آن مرکز بهتر ارضاء می کند او را یا آن مرکز دیگر . دنبال همین است . یک عده کثیری از جوان های ما را هم کشیدند در این مراکز . سینماهای آن زمان هم همین بود حالایش را من نمی دانم ، سینماها آن زمان هم همین بود که کسانی

که عادی شده بودند بروند سینما ، اینها دیگر نمی توانستند فکر کنند ، بنشینند فکر کنند که کشورشان به چه احتیاج دارد ، کی دارد کلاه سرشان می گذارد . اصلا !!! فکر !!! همچو فکری در آنها نمی آید ، چنان خیالی منعکس نمی شود ، هر چه در ذهنش می آید آن پرده سینما و آن بساطی که آنجا هست . سینمائی که باید معلم این جوان ها باشد ، مربی این جوانها باشد ، اصلاح کند اینها را ، جوری درستش کردند که به فساد می کشاند آنها را .

آنهائی که ، عقلائی که اینها را درست کردند اگر برای ماها درست کرده باشند روی همان عقل خودشان برای مهار ما برای این است که جوانهای ما را از دستمان بگیرند و اما برای خودشان اگر درست کرده باشند ممکن است که یک اغراض صحیحی هم داشته باشند لکن مطبوعات ، سینما ، تلویزیون ، رادیو ، مجله ها ، همه اینها برای خدمت به یک کشور است ، اینها باید در خدمت باشند ، نه اینکه هر کس پا شود و یک مجله ای درست کند و هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد توی آن بیندازد . عکس مهیج ، عکس های مهوع در آن بیندازد که مشتری هایش زیاد بشود آنوقت اسمش مطبوعات است و عرض می کنم صاحب قلم است و آزادی هم می خواهد!! باید دید تو چه می کنی ، چه خدمتی داری به این مملکت می کنی ، با قلمت داری چه می کنی ؟ با قلمت

بچه های ما را داری به باد فنا می دهی یا تربیت می کنی ؟ مطبوعاتی که در زمان این پدر و پسر بود حساب شده ، نه همین طوری ، حساب شده اینها به خدمت خارجی ها بودند ، به خدمت اجانب بودند ، ولو خودش نمی فهمید ، ولو خودش هم نمی فهمید لکن با حساب درست کرده بودند اینطور که این مجله باید حتما در آن یک صورت های کذایی باشد ، یک چیزهائی باشد که اعوجاج بیاورد که بچه ها و جوانهای ما وقتی عادت کردند به این مجله دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری ، همه اش فکر روی این نقشه ها باشد و روی این صورت ها باشد ، روی این بساط ، یا اگر جوان های ما رفتند در سینما و عادت کردند به این ، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری ، فکر دیگر را از آنها بگیرند . تا حالا اینجور بوده ، حالا از این به بعد هم می خواهد اینجور باشد؟ اگر از این به بعد هم می خواهد اینجور باشد ، ما از جمهوری اسلامی ، لفظ جمهوری دستمان آمده باقی همان طاغوت ، همان است . اگر بیدار شدند این جوانهای ما ، این نویسنده های ما ، این گوینده های ما ، این متفکرین ما ، اگر بیدار شدند ، حالا باید همه چیز فرمش تغییر بکند . مجله باید در خدمت کشور باشد ، خدمت به کشور این است که تربیت کند ، جوان تربیت کند ، انسان درست کند ، انسان برومند درست کند ، انسان متفکر درست کند

تا برای مملکت مفید باشد . مجله باید وقتی کسی بخواند ، ببیند ، اگر عکس دارد ، عکسی باشد که تهییج کند برای اینکه مقابله با دیگران بکند . اگر مطلبی دارد ، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش ، برای حفظ آزادی خودش ، برای حفظ مملکت خودش . اگر مجله ، این مجله است ، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی . اگر مجله همان مسائل سابق است منتها حالا یک خرده تخفیفش داده اند لکن باز هست ، اگر آن باشد نباید اسمش را مجله جمهوری اسلامی گذاشت ، باید اسمش را مجله طاغوتی گذاشت که در آنجائی که گفته می شود ما جمهوری اسلام هستیم پیاده می شود و سایر چیزها هم همین طور . ملت ایران ، ملت مسلم ایران اسم را نمی خواستند عوض بشود ، محتوای همان یا بدتر ، می خواستند که عوض بشود این مملکت ، یک مملکتی که همه چیزش از بین رفته بود به هلاکت کشیده بود ، به نابودی رفته بود ، این برگردد به حال خودش و مهمش انسان هاست . یک کشور اگر انسان هایش ، آدم هایش صحیح باشد ، کشور است ، اگر آدم هایش آدم صحیح نباشد ، کشور نمی تواند صحیح باشد . تمام این خیانت هائی که به این مملکت ما شده برای اینکه ما آدم نداشتیم ، اگر ما آدم داشتیم نمی شد این خیانت ها ، مملکت ما را از آدم خالی کردند .

دیشب آقای بازرگان می گفت خوب ما هر چه می گردیم پیدا می کنیم

، درست هم می گوید . برای پنجاه سال کوشش شد که نگذارند آدم پیدا بشود ، پنجاه سال ، پنجاه و چند سال کوشش ، سابق همین کوشش ها بود اما زیادش در این پنجاه و چند سالی که این پدر و پسر خیانتکار در این مملکت بودند و همه قدرت ها کمک کردند اینها را نگه داشتند و اینها هم با همه قدرت این مملکت را تهی کردند و مهمش تهی کردن از نیروی انسانی است . جوان های ما ، نیروی جوانی ما را از بین بردند با اسم های مختلف ، با یک اسماء خیلی فریبنده ، با یک بساط (ما می خواهیم آزادمردان ، آزادزنان ، مملکت ، حالا دیگر همه آزاد شدند ، این دهقان ها دیگر ، حالا دهقان است دیگر رعیت نیست ) این دهقان های بیچاره آمدند توی این زاغه ها ، زاغه های اطراف تهران و اطراف شهرستان از اینکه زراعت از دستشان گرفته شد هیچ چیز هم نداشتند ، حالا دیگر دهقان شدند! زاغه نشین شدند بیچاره ها . هر جا دست بگذاری خراب کردند و آنکه در یک موقعی از همه خیانت بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را عقب بزنند و نگذارند درست بشود و آنکه از همه خدمت ها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است ، مجله هاست ، رادیو تلویزیون است ، سینماهاست ، تئاترهاست . اینها می توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد و می توانند مثل

رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود و همه چیز در خدمت استعماربود ، آنها خودشان هم نمی دانستند ، خیلی ها خودشان نمی دانستند نمی دانست که این عکسی که از این زن لخت می اندازد چند تا جوان را آشفته می کند ، از بین می برد ، در هر هفته ای که یک مثلا مجله ای در می آید که در آن ده تا عکس کذاست ، این چند نفر از جوان های ما را از دست ما می گیرد . یا خودشان هم متوجه نبودند یا خودشان هم از آنها بودند ما چه می دانیم . اگر خودتان را متحول کردید ، کشورتان را هم می توانید نجات دهید ، اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید ، با اسم نمی تواند یک کشوری اداره بشود ، با لفظ ، با لفظ جمهوری اسلام ، با راءی به جمهوری اسلام نمی تواند یک مملکتی اسلامی بشود . مملکت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد . شما هم که مجله می نویسید می توانید خدمت کنید ، جوان ها را برومند کنید با مقالاتتان ، مقالات صحیحتان ، دنبال این باشید که از نویسنده های متعهد اسلامی و انسانی نیرو بگیرید ، مقالات صحیح بنویسید ، درد و دوایش را بنویسید همه چیز را انتقاد کنید و می توانید باز از آن عکس ها و از آن بساط و از آن کار درست کنید تا جوانها را از دست بدهید ، از بین ببرید .

خدا انشاءالله همه شما را توفیق بدهد که خدمت بکنید و همه ما

را توفیق بدهد که خدمت کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نابینایان مدرسه ابابصیر اصفهان

مطالعات گسترده استعمارگران در اوضاع مشرق زمین به منظور غارت و چپاولگری هر چه بیشتر

بسم الله الرحمن الرحیم

من ابتدا یک نکته ای راجع به این مطلبی که آن آقا گفتند عرض کنم . اینکه تذکر دادید که در حدود پنجاه سال پیش یک نفر آمده است و مدرسه تاءسیس کرده است ، شما باور نکنید که اینها مدرسه ای برای نصرانیت درست کنند ، این چپاولگرها نه به نصرانیت اعتقاد دارند نه به اسلام و نه به هیچ مبدائی از مبادی . اینها برای این بوده است که بچه های ما را از اسلام منصرف کنند و این نقشه تنها در سازمان ابوبصیر نیست ، این نقشه در همه سازمان ها بوده است . از وقتی که غربی ها راه پیدا کردند به شرق ، از سالهای بسیار قدیم شاید حدود قریب سیصد سال که اینها راه پیدا کردند به ایران ، کارشناس های خودشان را فرستادند و مطالعه کردند ایران را و شرق را ، تنها نه ایران را ، همه شرق را مطالعه کردند . یک قسم مطالعات ، مطالعات در خصوص زمین اینجا ، معادن اینجا ، چیزهای ، ذخائر زیرزمینی این ممالک شرقی ، این یک قسم مطالعات بوده است که در آنوقتی هم که این وسائل نقلیه حالا نبوده است در تاریخ است که اینها با شتر می رفتند و حتی آن بیابانهای بی آب و علف را هم گردش می کردند و لابد نقشه برداری می کردند و معادنی که در این ممالک است ، آنها با نقشه برداری ها و با وسائل علمی که داشتند اطلاع بر

آنها پیدا می کردند . من در یک سالی که (خیلی سابق ) همدان بودم یکی از آشنایان ما یک ورقه ای آورد که تقریبا حدود یک متر بیشتر در یک متر بیشتر ، این راجع به نقشه همدان بود که آنها نقشه کشی کرده بودند و روی آن نقشه نقطه های به رنگ دیگری زیاد بود ، آن آقا که این را آورد گفت این نقطه ها هر یک علامت این است که در این ده ، در این بیابان یک معدنی است ، یک ذخیره زیرزمینی هست . این یک قسم از مطالعاتشان بوده است که بفهمند این ممالک شرقی چه دارند ، چه چیزهائی هست که می شود از آنها استفاده کرد و چپاول کرد . یک مطالعات دیگر راجع به عقائد این مردم بوده است و اینکه این عقائدی که اینها دارند تا چه حدود می تواند فعالیت داشته باشد و تا چه حدود می تواند جلوگیری کند از چپاولگری که این هم یک مطالعات دامنه داری اینها در این معنا داشتند . یک صنف مطالعاتشان هم مطالعات روحیات گروه های مختلفه ای که در این ممالک بوده است که حالا مملکت خودمان را حساب کنیم ، ایل هائی که در مملکت ما بوده ، عشائری که بوده است مطالعه کرده اند ، در بین این عشائر رفته اند با آنها صحبت کرده اند ، روحیات آنها را مطالعه کرده اند که ببینند که اینها هر کدام را به چه جور می شود مهار کرد . اینها چیزهائی بوده است و بیشتر از اینها که اینها مطالعه کرده اند و شرق

را تماما مطالعه کرده اند که باید چه جور این شرق را چاپید و چه قدرت هائی می تواند جلوی این چاپیدن را بگیرد و چه جور باید این قدرت را مهار کنند که نتوانند . تبلیغات دامنه دار غربی ها برضد روحانیت ، این دژ مستحکم اسلام از چیزهائی که آنها ، قدرتی که آنها فهمیدند که می شود این قدرت از سایر قدرتها بیشتر جلو چپاولگری و سلطه آنها را بگیرد ، قدرت اسلام بود در این ممالک اسلامی و عقیده اسلامی ، با اصل اسلام شروع کردند مخالفت کردن و مبلغین آنها به طور وسیع با همه دین ها و در این ممالک اسلامی با خصوص اسلام مخالفت کردند و می خواستند که اسلام را غیر از آنی که هست به مردم نمایش بدهند و خود این مردمی که در اینجاها زندگی می کنند و عقائد اسلامی دارند ، اینها را از اسلام منحرف کنند و اسلام را پیش آنها کوچک کنند و بد نمایش بدهند و مع الاسف از تفاله آنهائی که این مسائل را چشم بسته قبول کرده اند حالا هم موجود است . الان هم اشخاصی پیدا می شود که از همان ها ارتزاق فکری کرده اند بدون اینکه اصلا از اسلام اطلاعی داشته باشند و احکام اسلام را ، حکومت اسلامی را ، رژیم اسلامی رااصلا بدانند چیست . همین که غربی راجع به اسلام بدبین هستند و تبلیغات کرده اند ، اینها هم برای اینکه بگویند ما روشنفکر هستیم ، دنبال آنها رفتند و از اصل اسلام انتقاد کرده اند . الان هم شما در همین قشرهائی

که به اسم روشنفکر هستند ، اشخاصی را می بیند ، نه همه ، در اینها اشخاص متفکر خوب زیاد است اما باز شما در بین اینها اشخاصی را می بینید که این اشخاص در همین جمهوری اسلامی ، اسلامی اش را نمی خواستند ، می گقتند جمهوری باشد ، جمهوری دموکراتیک باشد . این دنباله آن تزریقات بود که آنها کردند ، تبلیغاتی بود که خارجی ها کردند و اینها گوش و چشم بسته بدون اطلاع از اسلام تسلیم آنها شدند و غربزده شدند . یکی از قدرتهائی که آنها باز احراز کردند که باید شکسته بشود ، قدرت روحانیت بود که اینها با تجربه و با عینیت در جاهای مختلف دیدند که قدرت روحانیت می تواند جلوگیری کند از مفاسدی که آنها می خواهند ایجاد کنند ، از انتفاعاتی که آنها می خواهند از ما ببرند و ما را عقب نگه دارند اینها می توانند یک چنین کاری بکنند . قضیه تنباکو در زمان مرحوم میرزا به اینها فهماند که با یک قتوای یک آقائی که در یک ده در عراق سکونت دارد یک امپراطوری را شکست داد و سلطان وقت هم با همه کوششی که کرد برای اینکه حفظ کند آن قرارداد را نتوانست حفظ بکند و مردم ایران قیام کردند و شکستند آن پیمانی که آنها داشتند . این یک تجربه ای شد برای آنها که ببینند که یک آقائی در یک ده وقتی یک کلمه می نویسد که امروز استعمال تنباکو در حکم محاربه با امام زمان است و این موجش می آید همه ایران را فرا می گیرد به

طوری که شاه مستبد با آن قدرت را می کوبد ، قلم این آقا می کوبد آن سرنیزه های آن روز را . اینها فهمیدند که باید این قدرت را بگیرند ، تا این قدرت زنده است نمی گذارد که اینها هر کاری دلشان می خواهد بکنند و دولت ها عنان گسیخته شده باشند و هر طوری دلشان می خواهد عمل بکنند .

لهذا با کمال کوشش تبلیغات کردند بر ضد روحانیت و زائد بر اصل تبلیغات عمل خارجی کردند . در زمان رضاخان (که اکثر شما یادتان نیست و شاید کمی از شما یادتان باشد ابتداء زمان رضاخان را و من همه اش را یادم هست و از اولی که آمد تا حالا مسائل را یادم هست ) با دست رضاخان شروع کردند کوبیدن روحانیون ، عمامه ها را برداشتن و مدرسه ها را جلویش را گرفتن ، لباس ها را تغییردادن با آن شدتی که انسان شرم می کند که چه کردند با این طایفه و این هم به اسم اینکه می خواهیم اصلاح بکنیم (همین اصلاحاتی که پسر می خواست بکند) با اسم اصلاحات ، با اسم اینکه همه ایران یک رنگ باشند ، ملت ما کذا باشد ، با این حرف های ناروا این قدرت را هم می خواستند بشکنند و شکستند در آنوقت و سخت هم شکستند و چند قیامی که در ایران از جانب روحانیون شد که یکی از آنها از اصفهان بود که با یک دایره وسیعی که تقریبا از همه شهرهای ایران اتصال پیدا شد و در قم مجتمع شدند و مرحوم حاج آقا نورالله راءسشان بود و

مخالفت با رضاخان کردند ، این را هم با قدرت و حیله شکستند چنانچه قیام آذربایجان و علماء آذربایجان و قیام خراسان و علماء خراسان ، اینها را همه را با قدرت ، شکستند و آنوقت هم به ما بعضی گفتند که مرحوم حاج آقا نورالله را که در قم فوت شد ایشان را مسموم کردند (ما مطلع نیستیم اما اینطور می گفتند بعضی از اشخاص که از اصفهان ، از علماء اصفهان آمده بودند اینجا) و علماء تبریز را دو نفر شخصی که در راءس بود از آنجا گرفتند و بردند (گمانم این است که ) در سنقر ، آنجا مدتی تبعید بودند و بعد هم که اجازه رفتن را دادند و مرحوم حاج میرزا صادق آقا که شخص اول آنوقت روحانیت تبریز بود آمد و در قم ماند و در همین جا هم فوت شد و دیگر نرفت آنجا ، می رفت هم کاری نمی توانست بکند . و علماء مشهد را دست جمعی گرفتند و آوردند به تهران و حبس کردند و مرحوم آقازاده که در راءس علماء آنوقت خراسان بود ، به محاکمه می بردند با سر برهنه و یک نفر سرباز همراهش می بردند که در عدلیه محاکمه اش کنند . آنوقت قدرت شیطانی ، این قوه را می خواستند بشکنند منتها خوب نتوانستند و خدا حفظ کرد این جمعیت را .

ملاحظه تاریخ اسلام و سرگذشت انبیا باطل کننده یاوه سرائی دشمنان

در زمان این یکی که آنطور قلدری دیگر وقتی گذشته بود یا آنها هم صلاح نمی دانستند که به این نحو باشد شروع به تبلیغات کردند ، تبلیغات زیاد کردند ، نسبت به اهل علم ، روحانیت تبلیغات

زیاد شد (آن سرنیزه برداشته شده بود اما نه به آن شدت ) مساجد را نگذاشتند تبلیغات صحیح بشود ، درست کردند مبلغینی که بر ضد اسلام به صورت روحانی لکن ضد اسلامی بود ، خود آنها هم تبلیغات در همه جا و خصوصا در دانشگاه ، در دانشگاه دامنه تبلیغات ضد روحانی خیلی اوج گرفت به طوری که بکلی دانشگاه را از روحانیین جدا کردند و هم دانشگاه را شکستند و هم روحانیون را شکستند یعنی می خواستند بشکنند . اینها که می گوئید که مدرسه درست کردند در آنجاها یا بعدا در همه جا داشتند مدارس ، نه اینکه آنها یک اعتقاد به یک مبادی داشتند منتها می گفتند اسلام نباشد و نصرانیت باشد ، آن ها نه نصرانیت را می خواهند و نه اسلام را می خواهند و نه کاری به این مسائل دارند ، آنها منافع مادی خودشان را ، می خواهند به هر جوری شده بچه های ŘǠرا منحرف کنند ، از اسلام منحرف بشوند ، نصرانیت هم کاری از او نمی آید برای اینکه آن چیزی که الان در نصرانیت است این است که مردم یک دعائی بکنند و یک ذکری بگویند و یکشنبه کلیسا بروند و دیگر کاری به دولتشان نداشته باشند چنانچه الان هم این دستگاه نصرانیت کاری ندارد با نفوذ اینها ، اگر نگوئیم دنبال آنهاست . اسلام بود که تحرک داشت و مع الاسف ما را از اسلام جدا کرده بودند . این قرآن کریمی که هر که مطالعه بکند می بیند که یک کتابی است که در آن جنگ ها هست ، تحرک ها

هست بر ضد این اشخاصی که می خواهند مستتضعفین را از بین ببرند ، این قرآن را نگذاشتند حتی ما خودمان درست مطالعه کنیم . همچو تبلیغات کردند که ما دیگر از قرآن آن استفاده را نگذاشتند بکنیم که خودمان ببینیم چه نوشته قرآن ، چی بوده است . در صدر اسلام همین قرآن بود که مردم را تجهیز کرد و دو تا امپراطوری بزرگ را با یک عده معدود عربی که اسلحه نداشتند ، هر چند تایشان یک شتر داشتند ، هر چند تایشان یک شمشیر ، آن هم آن شمشیرهای آنوقت در مقابل یک قدرت هائی که در آنوقت روم داشت وآن قدرت قدرتهایی که در آنوقت ایران داشت که در جنگی که در روم بین ایران و آنجا !!! بین چیز واقع شد !!! بین لشکر اسلام واقع شد آن کتیبه شان که عبارت از پیشقراول ها بود شصت هزار نفر بود از آنها و دنبال او هم هفتصد هزار یا هشتصد هزار از لشکر بود . یکی از سردارهای اسلام گفت که ما اگر بخواهیم با اینها به میدان برویم از ما نمی آید . تمام لشکر اسلام سی هزار بودند . یک سی هزار نفری که ابزار جنگی نداشتند بلکه درست خوراک هم نداشتند ، یک مردم فقیری بودند لکن ایمان داشتند . این سردار گفت ما اگر بخواهیم با اینهابه طرز متعارف جنگ بکنیم ما حریف اینها نیستیم من سی نفر انتخاب می کنم و امشب با این شصت هزار نفر می روم جنگ می کنم . مسلمان ها گفتند آخر با سی نفر چطور می شود؟ بالاخره قرار

شد که با شصت نفر برود که هر نفری مقابل هزار نفر باشد ، یعنی هر نفر با یک شمشیری آنوقتی کند (اگر حالا تندش کردند نمی دانم ، لابد با آن بساطی که آنها داشتند) این شصت نفر شبیخون زدند و شصت هزار را عقب نشاندند . این اسباب این شد که لشکر روم بکلی شکست خورد از اینها . اینها از اسلام تاریخ را دیده اند و !!! عرض می کنم که !!! به عین در وقت خودش دیده اند و از اسلام ضربه خورده اند و دیده اند قدرت اسلام چیست و این قدرت ایمان است . این قدرت را باید بگیرند . خوب ، چه کنند که قدرت را بگیرند؟ بخصوص اسلام توجه کنند؟ نه ، اول به تمام ادیان . (اصل دین افیون است ) دین را اینها اینطور تبلیغات کردند و مع الاسف در خود ایران و در جوانهای ما هم تاثیر گذاشت و گذاشته و در بعضی از این روشنفکرهای ما هم باز اثرش هست . اینها از همان تفاله هایند حالا که حالا باز اثرش هست هست در آنها ، (دین افیون است ، افیون جامعه است ) معنایش این است که دین را همین قدرتمندها درست کردند برای اینکه مردم را خواب کنند و آنها بچاپند . همانطوری که افیونی وقتی افیون کشید چرت می زند و دیگر توجه به چیزی ندارد ، دین را هم اینها تبلیغ کردند که یک همچو چیزی است که قدرتمندها درست کردند که مردم توجه به دین بکنند و مثل آدمی که افیون می کشد خواب بروند و آنها بیایند

غارت کنند و از بین ببرند . راجع به دین اینطور گفتند ، آنوقت اسلام را که قدرتمندتر دین بود کشاند همین حرف ها (اسلام برای هزار و چهار صد سال پیش خوب است ) این را حالا بعضی از اشخاصی که از تفاله های آنها ماندند حالا هم باز این را می گویند که نمی شود همه احکام اسلام الان تحقق پیدا بکند ، این مال سابق است ، مال حالا نیست ، و از این حرفهائی که همین ها گاهی هم نفهمیده اکثرا هم شاید از روی نفهمی می زنند نه اینکه عداوت دارند ، از روی نفهمی که اسلام را نمی دانند چیست تا اینکه اسلام مال چه وقت است ، اینهااصلا اطلاع ندارند که اسلام چیست در صورتی که هر کس تاریخ را دیده باشد و لااقل تاریخ اسلام را دیده باشد که نزدیک است به ما ، تاریخ را دیده باشد که چه اشخاصی در قبال چه اشخاصی بوده اند ، این انبیا که اینها می گویند که درست کرده اند انبیا را برای اینکه دین درست بشود ، برای اینکه قدرتمندها را حفظ کنند ، هر که تاریخ انبیا را ملاحظه کند که این انبیا از چه طبقه ای بوده اند و اینها با کی مخالفت داشتند ، می بیند که انبیا از این طبقه مستضعفین بوده اند ، از همین طبقه سوم مردم بوده اند و مردم را وادار کردند که جنگ کنند با آن مستکبرین . یکی حضرت موسی است که به ما باز یک قدری نزدیک تر است . حضرت موسی یک آدمی بوده ، شبان

بوده است با عصای شبانی مدت ها هم در خدمت حضرت شعیب بوده و شبانی او را می کرده است و از همان مردم عادی بوده است در صورت ، و همین حضرت موسی که از توی همین جمعیت پا شد ، همین ها را تجهیز کرد بر ضد فرعون . فرعون موسی را درست نکرد برای اینکه تختش را حفظ کند ، موسی مردم را برداشت رفت تخت فرعون را به هم زد ، نه اینکه دین افیون است . به نظر آنها فرعون موسی را درست کرده که مردم را خواب کند تا خودش سلطنت کند ، عکس آنی که واقع هست که موسی مردم را تجهیز کرده یعنی این طبقه سه را تجهیز کرده و برده و تاج و تخت فرعون را به باد فنا داد . خوب تاریخ اسلام که نزدیک است ، آیا قریش و قدرتمندهای قریش رسول اکرم را درست کردند که مردم را خواب کنند که آنها به رباخواری خودشان و به تجارت خودشان و به اخاذی خودشان و به غارتگری خودشان ادامه بدهند؟! یا پیغمبر اکرم در مقابل قریش بود؟ خودش هم از قریش بود اما یک آدمی بود که از همین طبقات پائین بود ، از اشراف به آن معنی که طایفه دار بوده ، بود اما هیچ چیز نداشت ، نتوانست در مدینه زندگی کند ، از دست همین پولدارها و همین قلدرها مدتی در یک کوهستانی رفت ، در یک غاری بود تا اینکه کارهای زیرزمینی را انجام داد و بعد تشریف بردند مدینه . مدینه کی همراه پیغمبر بود؟ باز آن قدرتمندها بودند؟!

باز قلدرها بودند؟! باز رباخوارها بودند؟ تاجرها بودند؟! یهودی هائی که آنوقت جزء متمکنین بودند ، آنها بودند؟! یا پیغمبر وارد شد به یک آدم درجه سه ای و اشخاصی که دورش جمع شده بودند یک اشخصاص فقیر بی بضاعتی و خودش هم یک منزل و اطاق (نه مثل این اطاق ) یک اطاقی با ساقه خرما چند تا اتاق برای خودش و مسجدش هم آنطور و اصحاب حضرت هم یک دسته شان که اصحاب صفه بوند آنهائی بودند که منزل هم نداشتند ومی آمدند روی سکوئی در آنجا می خوابیدند و زندگیشان همین بود . اینها را برداشت برد و آنها را از بین برد . این فقرا را ، این مستضعفین را ، اینهائی که درجه سه بودند و حتی خانه رانداشتند ، حتی در جنگ یکی شان یک خرما وقتی پیدا می کرد دهن خودش می گذاشت و در می آورد به دهن رفیقش می گذاشت و او در می آورد و به دهن رفیقش و . . . یک خرما را اینطوری دور می زدند ، اینها بودند که پیغمبر تجهیز کرد و در جنگ های با قریش ، آنها با همه بساطی که داشتند و اینها با همه فقر و فلاکتی که داشتند ، لکن ایمان داشتند . واقعه غیر آنی است که به جوانهای ما گفته اند و تبلیغات کرده اند که خیر اینها ، اسلام یا سایر ادیان ، همه اش افیون بوده . خیر ، اسلام و سایر ادیان همه محرک بودند ، بیدار کردند مردم را ، تعلیمات انبیا مردم را بیدار کرد ، تجهیز کرد

مردم را بر ضد قدرتمندان ، بر ضد مشرکین . قرآن می شود گفت کتاب جنگ است ، کتابی است که تجهیز می کند مردم را به جنگ کردن ، در عین حالی که همه تعلیمات انسانی در آن هست لکن (اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) ( قاتلوا المشرکین کافه ) قرآن وادار کرد مردم را و بیدار کرد مردم را ، دلداری داد به مردم که ملائکه همراه شماست . ملائکه هم بود همراهشان . یک دسته کوچکی حرکت می کرد یک قدرت بزرگ را می شکست با همان قدرت ایمان و آن تحرکی که پیغمبر اکرم و قرآن کریم ایجاد کرده بود در آنها ، پس این تعلیم که مع الاسف در بعض از جوان های ما هم اثر گذاشته است ، این تبلیغی است که آنها کرده اند که بشکنند این قدرت را که می تواند در مقابل سایر قدرت ها بایستد و آنها ما را بچاپند . می آئیم سراغ روحانیین که ببینیم که آیا اینها درباری اند ، اینها را انگلیس ها درست کردند که مردم را خواب کنند و آنها بچاپند؟! این قیام هائی که در این صد سال شده است از کی بوده ؟ چند قیام در این صد سال ؟ کی راس اینها بوده ؟ قیام تنباکو ، مرحوم میرزا بود ، قیام مشروطه از نجف ، آقایان نجف ، از ایران ، علمای ایران ایجاد کردند . این چند قیامی که ما شاهدش بودیم همه از علما بود . علمای اصفهان قیام کردند راءسشان مرحوم حاج آقا نورالله رحمت الله بود . علمای تبریز قیام

کردند ، علمای مشهد قیام کردند . یک وقت مرحوم آقای قمی خودش تنها پاشد راه افتاد آمد که من تهران بودم ، ایشان به حضرت عبدالعظیم آمدند و ما رفتیم خدمتشان و ایشان قیام کردند ، منتها حبس کردند در همانجا حبسش کردند و بعد هم تبعیدش کردند . قدرت بود دیگر ، در این صد سال هر چه قیام بوده است ، تقریبا از اینها بوده ، تبریز هم خیابانی یکی از آقایان بود ، از علما بود . البته جنگل هم بوده اند ، اینها هم بوده اند لکن در اقلیت بودند ، عمده اش اینها بودند . پس اینکه می گویند که (روحانیون درباری اند یعنی برای دربار دارند کار می کنند ، اینها کاری می کنند که مردم را خواب کنند و دربار بچاپندشان ) این حرف صحیح نیست . باز در هر شهری از شهرها بروید آن روحانی آن شهر اگر علنا نتواند مخالفت کند با اینها ، مخالفت می کرده است . من نمی گویم صد درصد معمم درست است . ما معمم هائی داشتیم که از سازمان امنیتی ها بدتر بودند . من روحانیون را می گویم . آنها بطور مطلق می گویند روحانیون اینطور هستند و من عرض می کنم نه ، مساءله این نیست . من نمی خواهم بگویم که هر کس عمامه سرش گذاشت این روحانی است و هر کس عمامه سرش گذاشت این مخالفت کرده ، نه . خیلی از عمامه به سرها هم موافقت کرده اند ، زیاد هم موافقت کرده اند ، اما (روحانیین مطلقا اینطور بودند) صحیح نیست . این

هم برای این بود که این قدرت را بشکنند و وقتی که این قدرت را شکستند ، از آنطرف اسلام را در نظر مردم کوچک کردند ، از این طرف روحانیون را در نظر مردم کوچک کردند . این دو تا قدرت را از ما گرفتند آنوقت هر کاری می خواستند می کنند ، از آن طرف آمدند دانشگاه ها را جدا کردند از روحانیون ، در دانشگاه ها تبلیغات بر ضد روحانیین ، در مساجد و منابر و عرض می کنم که جاهای دیگر گروه های روحانی تبلیغات بر ضد دانشگاه راه انداختند و این نه برای اسلام بود که اینها می آمدند می گفتند که دانشگاهی ها مثلا اشخاصی هستند کذا ، خیر ، این نبود ، این نقشه بود ، این یک مطلب حساب شده بود ، می خواستند این دو تا قدرتی که می تواند کار بکند (دانشگاهی می تواند کار بکند ، روحانی هم می تواند کار بکند) می خواستند این دو تا قدرت را از هم جدا بکنند و جدا هم کردند . دانشگاه می رفتی اسم روحانی را نمی شد بیاوری (حالا نه ، آنوقت ) اسم معمم را نمی شد بیاوری ، در محیط روحانی هم اسم دانشگاهی را نمی شد برد . جدا کردند این دو تا قدرت را از هم ، یعنی دو قدرت فعاله ای که می توانست اگر با هم پیوند کند اساس این چپاولی ها و این دست هائی که از خارج به این سفره یغما دراز شده اینها می توانستند قطع کنند ، این دو تا طایفه را از هم جدا

کردند . اینها یک نقشه هائی بود . هوشیاری در مقابل نقشه های تفرقه انگیز اجانب و توجه به تصویب قانون اساسی خوب ، الحمدالله در این نهضت این پیروزی حاصل شد برای مسلمان ها که همه بیدار شدند و همه با هم انسجام پیدا کردند . پیوند پیدا کردند مع الاسف حالائی که ما رسیدیم به یک مرتبه ای از پیروزی ، دست آنها را کوتاه کردیم ، چپاولگرها هم به همت همه مردم بیرون رفتند مع الاسف حالا باز نقشه ها این است که تفرقه بیندازند ، گروه گروه بکنند مردم را ، همان نقشه ای که در زمان سابق ، زمان همین رژیم سابق بود ، چه قبل از ماه رمضان و قبل از محرم و صفر ، این دو موعد جای تفرقه اندازی بود برای اینکه ماه رمضان شهرالله بود و قدرت روحانیون در ماه رمضان نمایشش زیاد بود ، اجتماع مسلمین زیاد بود ، ماه محرم هم ماه امام حسین بود و قدرت اینها ، اهل منبر و روحانیون آنوقت هم زیاد بود . جلو ماه رمضان یک چیزی درست می کردند ، جلوی ماه محرم هم یک چیزی درست می کردند ، حالا هم ما جلو ماه رمضان هستیم الان هم درست کرده اند الان اصفهان یک قصه ای درست شده است ، مشهد هم همین طور ، سر یک مطلب پوچی ریخته اند به هم . این چقدر غفلت می خواهد ، یک حالی که الان مقدرات اسلام مطرح است ، قانون اساسی اسلام مطرح است حکومت اسلام مطرح است ، رئیس جمهور اسلام مطرح است ، از

اینها دست برداشتند یک جبهه هائی که حساب شده آنها کارهای خودشان کرده اند و بسیاری شان هم از روی بی اطلاعی چند تا گروه درست کرده اند ، صد تا حزب و گروه در همین چند وقت درست کرده اند ، هر کدام گروه گروه شدند و مع الاسف در اصفهان ، در تهران هم یک مقداری ، در مشهد هم ، حالائی که قبل از ماه رمضان است و حالائی که باید قدرت ها با هم جمع بشوند و این مقدرات مملکت را درست بکنند و اسلامی کنند حکومت را ، سر یک شخصی دعوا می کنند (آیا این مسلمان است یا نه ؟) مسلمان است به من چه ، مسلمان نیست به تو چه ؟ چرا همه قدرتها را به باد فنا می دهید برای اینکه زید مسلمان است یا غیر مسلمان ؟ قضیه مرحوم شمس آبادی شما خیال کردید که یک چیز عادی بود ، اینهم جزء همان ها بود که با طریق های مختلف اینها می آمدند و درست می کردند . یک وقت شهید جاوید را پیش می آوردند از این طرف و از آن طرف و یک ماه محرم و صفر و بیشتر را منبرها همه خرج این می شد که شهید جاوید چی . از این طرف و از آن طرف یک دسته ای تاءیید ، از آن طرف یک دسته ای تکذیب . یک قدری که این سست می شد ، باز یک چیز دیگری درست می کردند . مرحوم شمس آبادی هم از این امور بود که شاید هم خودشان این کار را کردند (من

نمی دانم ) که یک کسی را بکشند و صدا در بیاورند یک دسته از آن طرف و یک دسته از این طرف و بساط درست کنند و یک قدری که این کمتر می شد آنوقت یک کس دیگر را به میدان می آوردند که این کتاب هایش چطور است . او می گفت کافر است ، این می گفت مسلمان است ، آن می گفت که مسلمانی است در تالی مثلا انبیا ، آن دیگری می گفت کافری است از ابوجهل بدتر . اما نقشه توی کار است ، آنهائی که اینها را درست می کنند نه به اسلام عقیده دارند و نه به روحانیت عقیده دارند و نه به هیچ چیز ، آنها مادیت در نظرشان هست و مسلمان ها را به جان هم بریزند تا آنها چپاول کنند . امروزی که ما احتیاج مان به وحدت کلمه از همه اوقات بیشتر است ، امروزی که این توطئه ها ، مرزی و غیر مرزی ، در کار است ، باز ما سر یک چیز مختصری دعوا می کنیم ، این نیست جز اینکه یک جهالت است در ما ، رشد ما نداریم که مواقع را تشخیص بدهیم که چه وقت باید چی گفت و آنها که نقشه می کشند می فهمند که دارند چه می کنند ، آنها می دانند که باید چه وقت چه چیز را چاپ کرد و منتشر کرد ، کسانی را واداشت ضدش ، کسانی را واداشت تاءییدش .

ما باید بیدار باشیم آقا ، توجه داشته باشیم ، وقت این نیست که امروز سر افراد ما دعوا بکنیم ،

وقت این است که امروز همه قوایمان را متحد کنیم و این گروه گروه ها یکی بشوند و همانطوری که با یکی بودن به جلو برویم ، نه اینکه حالائی که با یکی بودن قدرت را به زمین زدیم حالا متفرق مان کنند و بعد هم یک قدرتی بیاید و همه ما را از بین ببرد . الان وقت وحدت کلمه است ، الان وقت این است که همه ما قدرت هایمان را روی هم بگذاریم ، از من که یک طلبه هستم ، از شما آقایان ، از این علمای اعلام اصفهان یا جاهای دیگر ، وقت این است که همه فکرهایشان را متوجه به این بکنند که حالا باید چه کرد . حالا که قانون اساسی مطرح است طرح بدهند ، نظر بدهند ، مسائل را بگویند به مردم ، بگویند فردا که بناست مجلس خبرگان درست بشود ، خبره اسلامی تعیین کنند . حالائی که وقت این حرف هاست ، یک وقت ما می بینیم که یک طرحی آوردند او فحاشی به یک کسی کرده ، یک دسته هم از آن طرف فحاشی ، یک دسته هم از آن طرف تاءیید ، یک دسته هم از آن طرف ، باز همان مسائل که در زمان محمدرضا درست می شد قبل از ماه رمضان ، دوباره حالا قبل ماه رمضان ما ، آن هم در یک همچو موقعی . و این ماه رمضان و ماه شعبان ، غیر ماه شعبان و رمضان های دیگر است ، ماه رمضانی است که سرنوشت ما را می خواهد درست بکند . ما باید همه قوا را

روی هم بریزیم و برویم سراغ این مصیبت . نباید ما مشغول یک چیزی بشویم که هیچ ارزشی پیش اسلام ندارد ، هیچ ارزشی به هیچ وجه ندارد . ما

نباید برویم دنبال این مسائل ، باید برویم دنبال این مسائل اساسی ، این یک جمله ای بود راجع به عموم .

ارزش انسان به قلب و بصیرت اوست ، نه به بصر

اما چیزی که راجع به این عزیزها ، راجع به این فرزندان عزیز بگویم ، این است که انسان با روح انسان است ، با بصیرت انسان است . ما همه با همه حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم ، چشم داریم ، پا داریم و ما دست داریم چه ، اما این مناط و انسانیت نیست ، آنی که انسان را از همه موجودات جدا می کند ، از همه موجودات طبیعی جدا می کند ، آن قلب انسان است ، آن بصیرت انسان است . شما بصیرت داشته باشید ، انسانید . اگر بصیرت نداشته باشد ، ابوجهل چشم داشت اما انسان نبود ، بعضی از انبیا هم چشم نداشتند و نبی بودند . میزان در انسانیت معنویت انسان است . کوشش کنید که خودتان را با محتوا کنید ، معنویت در خودتان ایجاد بکنید و از این هیچ باکی نداشته باشید که انسان دست ندارد ، پا ندارد ، چه ندارد . در روایت است که بعضی از انبیابودند که چشم نداشتند و دست و پا هم حتی نداشتند . حضرت می فرماید که می بینم فلان را (که الان من درست یادم نیست ) دست و پا نداشتند ولی نبی بودند و البته مرسل به آن معنی نبودند اما

نبی بودند . بسیاری از علما ، بسیاری از نوابغ بودند که چشم نداشتند ، در زمان ما هم بعضی را ما ملاقات کردیم که از علما بودند ، نابغه بودند ، اطلاعات زیاد و وسیعی داشتند ، اسنان بودند هیچ از این معنی نگران نباشید که حالا شما صاحب یک حسی نیستید ، شما معنویت تان را انشاءالله تقویت کنید ، روحتان را تقویت کنید و از همه بصیرها شما انشاءالله بصیرتر باشید . خداوند انشاءالله شما را حفظ کند و همه ما را برای اسلام خدمتگزار کند و همه ما این راهی را که آمده ایم بتوانیم تا آخر انشاءالله برسانیم .

تاریخ : 15/4/58

بیانات امام خمینی در جمع صاحبان صنایع و بازاریان تهران

موعظه به صاحبان کارخانه ها در رعایت حقوق کارگران و پیشگیری از انفجار عمومی

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک کلمه به طور موعظه با شما صحبت می کنم ، یک کلمه هم راجع به اساس قضایا که شما می گوئید اینکه بطور موعظه عرض می کنم این است که آقایان صاحب کارخانه ها باید وضعشان را یک قدری از آن رژیم سابق تغییر بدهند برای اینکه در رژیم سابق که مردم آن را رژیم اسلامی نمی دانستند و طاغوتی می دانستند ، اگر کاری می شد می گفتند که در رژیم طاغوتی شده است و اگر یک ناراحتی هایی برای کارگرها پیدا می شد یا یک تحریکاتی می شد که اینها اعتصاب کنند ، شورش کنند ، آنها با فشار و اگر چنانچه نوبت به روحانیین هم می رسید با موعظه اما الان با آنوقت فرق دارد . الان همه ما این ادعا را داریم که یک مملکت اسلامی است و روی احکام اسلام باید عمل بشود . اگر خدای نخواسته در یک

مملکت اسلامی طوری بشود که در کارخانه ها کارگرها به واسطه اینکه درست به آنها رسیدگی نمی شود انفجار حاصل بشود ، این انفجار از محیط یک مملکتی است که مدعی اسلام است ، نه روحانی می تواند این را خاموش کند و نه کس دیگر . برای اینکه روحانی آنوقت می تواند چیز بکند که بگوید خوب یک اشخاصی غیر اسلامی این کارها را کرده اند اما اگر مملکت اسلامی به اینکه اسلامی است یک طوری بشود که انفجار در کارگرها حاصل بشود ، این انفجار دیگر قابل کنترل نیست و این یک خطری است که بر همه شماها و بر همه ما هست و ما را تهدید می کند . از این جهت باید صاحبان کارخانه ها توجه به این داشته باشند که با کارگرها نظیر سابق عمل نکنند ، با اینها برادر و دوست باشند و تا آن حدودی که آنها ، کارگرها هم چنین نیست که خیلی بلندپرواز باشند ، اینهایک زندگی می خواهند . آقایان کاری بکنند که یک زندگی برای اینها حاصل بشود و جلوگیری بشود از یک انفجاری که قابل کنترل نیست . عرض کردم انفجار ، اگر یاس از حکومت اسلامی باشد و انفجار پیدا بشود هیچ چیز نمی تواند جلویش را بگیرد به خلاف آنجایی که انفجار حاصل بشود و پناه به اسلام بخواهند بیاورند ، آن قابل کنترل است اما اگر یک مملکتی اسلامی شد و باز بساط ، همان بساط سابق باشد که لفظ ، لفظ اسلامی است ، عمل ، عمل طاغوتی باشد و خدای نخواسته انفجار حاصل بشود ، با اینهمه تحریکاتی

که می بینید الان هست ، توطئه که الان هست اگر انفجار بشود ، انفجار بر ضد اسلام است . یک همچو انفجاری ، انفجاری است که از باطن یک مملکتی که مدعی اسلامی است پیدا شده و ماءیوس از اسلام شده اند ، ماءیوس از برنامه های اسلام شده اند ، یک همچو انفجاری را هیچ کس نمی تواند جلویش را بگیرد ، دیگران هم که دامن می زنند و همان مسائل را دارند طرح می کنند که (تغییری نکرده است ، یک اسمی تغییر کرده ، آنوقت می گفتیم حکومت شاهنشاهی ، حالا می گوئیم جمهوری اسلامی ، واقع مسائل همان مسائل است ، کارگرها همان کارگرها هستند ، کارمندها همان کارمندها هستند ، مردم همان مردمند ، رباخوارها همان رباخوارها هستند ، زورگوها همان زورگوها هستند) اگر در یک همچو محیطی خدای نخواسته انفجار حاصل بشود ، غیر از انفجارهای دیگر است ، این دیگر چیزی برای کسی باقی نخواهد گذاشت و لهذا باید خود آقایان در فکر این معنا باشند که یک همچو چیزی نشود و آن به این است که شماها یک قدری پایین تر بیائید ، کارگرها را هم یک قدری بالاتر ببرید ، آنها نمی خواهند در عرض شما باشند ، آنها یک زندگانی می خواهند ، شماها که الحمدلله دارا هستید و دارای کارخانه ها هستید و داراءی کارمندان زیاد هستید ، یک قدری برای مصلحت خودتان و برای اینکه خدای ناخواسته یک وقت انفجاری نشود که همه چیز به باد رود ، همه چیز یک کشور به باد برود ، شماها هم یک مقداری خودتان با

دست خودتان به اینها یک کمک هایی بکنید ، یک کارهائی بکنید که آنها ببینند که در این وضعی که حالا شده است به آنها رسیدگی می شود . البته دولت هم رسیدگی می کند ما هم موعظه شان می کنیم و رسیدگی می کنیم اما مساءله این است که اینها ببینند که در یک جمهوری اسلامی ، این کارگرها ببینند که این اشخاصی که در راءس هستند و کارفرما آنوقت به آنها می گفتند اینها بنا دارند که با اینها یک جور دیگری رفتار کنند ، آنچه که کمونیست ها یا اشخاص منحرف تبلیغ می کنند ، اینجور نیست ، بنابراین است که با اینها یک طرز بهتری رفتار بشود ، به زندگی آنها رسیدگی بشود ، به احتیاجات آنها رسیدگی بشود . این معنا امروز دیگر عملی نیست که یک دسته ای آن بالاها باشند و همه آن چیزهایی را که بخواهند ، به طور اعلی تحقق پیدا بکند ، پارک ها و اتومبیل ها و بساط ، یک دسته هم این زاغه نشین ها باشند که اطراف تهرانند و می بینند آنها را این نمی شود . این نه منطق اسلامی دارد ، نه منطق انصافی دارد ، نه صحیح است . و اگر خدای نخواسته اینها صدایشان درآید دیگر قابل خاموشی نیست ، شماها باید یک فکری بکنید برای اینها . شما برای حفظ خودتان ، حفظ خانواده تان ، حفظ ثروتتان ، حفظ حیثیت خودتان ، خودتان بنشینید با هم تفاهم بکنید ، دسته های دیگر هم که آمدند ، از اصفهان یک دسته ای آمده بودند و من همین

حرف هایی که به نظرم می آید به آنها گفتم که باید یک فکری خودتان بکنید که این تفاوت طبقاتی به اینطور نباشد ، یک تعدیلی بشود . اسلام تعدیل می خواهد ، نه جلو سرمایه را می گیرد و نه می گذارد سرمایه آنطور بشود که یکی صدها میلیارد دلار داشته باشد و برای سگش هم اتومبیل داشته باشد و شوفر داشته باشد و امثال ذلک و این یک شب که برود پیش بچه هایش نان نداشته باشد . نمی شود این عملی نیست ، نه اسلام با این موافق است نه هیچ انسانی با این موافق است ، این با دست شماها نصفش حل می شود ، نصفش ، اگر نگویم همه اش ، نصفش با دست شما حل می شود یک قسمت دیگرش هم با دولت است که برای اینها خانه درست بکند ، بسازد !!! عرض کنم که !!! یک زندگی ، همانقدری که آن بیچاره هامی خواهند . شما خیال نکنید آن کارگرها می گویند ما اتومبیل می خواهیم ، ما پارک می خواهیم این حرف ها نیست آنها یک زندگی می خواهند وقتی بروند منزلشان اگر بچه اش بگوید من کفش ندارم بتواند کفش بخرد برایش ، بشرند آنها ، ناراحت می شوند خود شما فکر کنید ، که خودتان بروید منزل ، یک بچه عزیز داشته باشید از شما یک چیز بخواهد نداشته باشید ، یک وقت ندهید ، نه ؟ ناراحتی ندارد؟ یک وقت بخواهید و نداشته باشید به او بدهید . فرضا از اینکه یک وقت برود منزل و ببینید که پدرش برایش نان نیاورده ،

خوب شما فکر این را بکنید ، این منطق دیگر درست نمی شود که بگویید که ما اختیار داریم و همه اختیارات را داریم و ما باید چه باشیم و چه باشیم و دیگران هیچ . نمی شود این ، این ، من حالا که عرض می کنم از نظر جهت سیاسیش می گویم که جهت سیاسی برای خود کارخانه دارها و برای خود کارفرماها جهت سیاسی اقتضاء می کند که خودشان فکر بکنند و این مسائل را بین خودشان حل کنند . من به آن اصفهانیها هم که آمدند گفتم شما خودتان یک چیزی تشکیل بدهید یک مجلسی تشکیل بدهید با هم صحبت بکنید با هم قرار بدهید که کمکهایی بکنید به اینها که اینها دلخوش بشوند به شما هم کار خوب بکنند برایتان و هم آن انفجاری که احتمال هست و من ترس از او دارم آن حاصل نشود . این آن مطلبی است که عرض کردم که به طور موعظه می گویم و مساءله اساسی است و سبک نگیرید این را . شما حالا ممکن است که خیلی توجه به مسائل نکنید اما یک وقت از دست بگذرد ، وقتش بگذرد و علاج برای هیچ کس ممکن نباشد نه ما بتوانیم مهارش کنیم و نه شما بتوانید ، این یک فکر می خواهد .

عمل بر خلاف مسیر اسلام ممنوع !!

اما آنچه راجع به قضایاست ، آنکه مربوط به من است باید صحبت بکنم البته یک چیزهائیش مربوط به دولت است یکی مربوط به وزارت کار است ، یکی مربوط به !!! عرض کنم که !!! دیگر است و آن این است که ما اجازه نخواهیم داد که

یک قدم خلاف اسلام بردارند . اسلام مالکیت را به طور مالکیت مشروع تثبیت کرده ، اجازه داده و کسانی که داراءی کارخانه ای هستند ، صنعتی هستند ، آنها اگر چنانچه به غیر مشروع نباشد ، اینها باید باشند سر جایشان و طرح دولت هم این نیست که صنایع خاص مردم را چه بکنند ، دولت هم آن طرحی که حالا داده اند که من باز درست تمامش را با دقت نگاه نکردم این است که گفتند یک دسته ای هستند که اموالشان اموالی بوده است که چه کرده اند و برده اند و خورده اند واز بین برده اند و اموال غیر است و کذا ، و صاحب کارخانه هایی که آنطور هستند ، آنها ملی می شود و این حق است . یک دسته هم آنها هستند که بدهکار به دولت هستند ، بیشتر از آن اندازه ای که دارند در آنجا . یک دسته اشخاص هستند که به اندازه ای نه ، بدهکار نیستند ، خودشان شریکند آن شریکشان عبارت از کسی بوده است که مثلا صاحب منصب و امثال اینها بوده است ، یکی هم شریک خاصی داشته اند اینها هم بیایند اینها شرکتشان محفوظ است . یک دسته هم هستند که خودشان

می توانند اداره کنند خودشان را . پس این نبوده است که دولت بخواهد ، اینجا مملکت کمونیست نیست که دولت ، حرفی از کمونیست که نیست ، اینجا دولت اسلامی است ، آنقدری که اسلامی می شناسد مالکیت را ، دولت نمی تواند تخطی بکند ، بخواهد تخطی بکند ، بخواهد تخطی بکند کنارش می گذارند ،

اینطور نیست که شما خیال بکنید که بخواهند هر کس هر کارخانه ای دارد بگیرند . چنانچه در زمینها گفته بودند که خوب زمین ها را می خواهند بگیرند ، مساءله این نبود . زمین موات بود ، زمین موات آن است که هیچ کس در آن چیز نکرده آنوقت این موات را فروخته بودند همین فروش غلط بود زمین موات را نمی تواند کسی بفروشد یا یک خطکشی کرده بودند و فروخته بودند ، آن هم غلط است ، آن موات را می گیرند بلکه ارفاق هم می کنند که هر که خودش می تواند برود چه بکند اما زمینی که کسی احیاء کرده و مالک هست ، کی می گیرد آن را کی می تواند بگیرد آن را . این مسائل مطرح نیست ، این مسائل یک مسائل اسلامی است ، یک برنامه اسلامی است و تاکنون هم هر چه اینها گفته اند و طرح داده اند من ندیدم یک چیزی باشد که خلاف اسلام باشد و بخواهند این را ، ولی شایعات زیاد است . یک کلمه که گفته می شود که اراضی موات گرفته می شود یکدفعه شایع می شود به اینکه می خواهند خانه های مردم و زمین ها را بگیرند از مردم . اما اشخاص غیر مسؤ ول اگر یک حرفی ، نطقی بکنند ، توی روزنامه یک چیزی بنویسند ، اینها میزان نیست . هر وقت خود دولت صحبت کرد ، سخنگوی دولت صحبت کرد آن میزان است . روزنامه ها خیلی چیزها همین طوری می نویسند یا یک اشخاصی که غیر مسؤ ولند یک حرف هایی می

زنند این مربوط به دولت و مربوط به اسلام نیست ما روی خط اسلام باید عمل کنیم من تا زنده هستم از خط اسلام نمی گذارم دولت خارج بشود و من امیدوارم خودمان هم خارج نشویم .

لزوم همیاری دولت وملت در رفع حوائج یکدیگر و بازسازی ایران اسلامی

و شماها سرگرم کارتان باشید لکن این مطلبی را که به شما گفتم خیلی در نظر داشته باشید ، خیلی توجه داشته باشید ، شما فکر بکنید اینها فرزندان خودتان هستند شما فکر کنید که یک فرزندی دارید برود منزل برای بچه اش نان نداشته باشد به شما چه می گذرد . فکر این را بکنید یک قدری افکارتان را بیاورید توی این جمعیتی که زیر دستتان هست ، توی این جمعیتی که زاغه نشین هستند ، توی این جمعیتی که هیچی ندارند . البته دولت هم مشغول است لکن بی انصاف ها اینقدر خرابی کرده اند و رفته اند که به این زودی نمی شود اصلاحش کرد . هر جا شما دست بگذارید خرابی است . هر چه توانستند بانک ها را چاپیدند و رفتند ، به عنوان قرض . الان این چیزهایی که اینها گذاشته اند از قبیل عمارات و اینطور چیزهایی که گذاشته اند ، همه اش را قرض کرده اند و برده اند که باید قرض اینها را بدهند . اینطور نیست که این ثروت را ما اکثرا خیال می کردیم خوب ، برای اصلاح حال فقرا همین که اینها گذاشتند کافی است ، ما هم اینها را بنیاد مستضعفین درست کردیم بعد که رسیدگی کردند دیدند چه . اینقدری که اینها چاپیدند و

رفتند و این اخیرا قرض کردند و همچو که فهمیدند که امکان دارد که بروند قرض کردند از همه بانک ها با هر طوری که توانستند چاپیدند و بردند این بنیاد مستضعفین هم آنقدر سرمایه دیگر ندارد . معلوم شد اینطورها نیست که ما خیال می کردیم که کافی است برای ما . ما باید دستمان را باز پیش ملت دراز کنیم برای اینکه این مستضعفین و این بیچاره ها و این زاغه نشین ها را نجاتشان بدهیم ، باید به ملت رجوع کنیم و ملت این کارها را بکند . همه مان یعنی با هم ، همه مان روی هم رفته دست به هم بدهیم که یک وضع متوسطی برای اینها حاصل بشود که نه بی انصافی باشد نسبت به برادرهای هم نوع شما اینها را برادر خودتان حساب کنید ، کارگرها ، کارگردان ها را نوکر حساب نکنید ، برادر حساب کنید ، فرزند حساب بکنید . حوائجشان را ببینید چه ، برای اولادتان حوائجی اگر داشته باشد هر چه بتوانید بر می آورید ، اینها آنقدرها نمی خواهند ، آنقدری که یک زندگی متوسطی ، همچو نباشد که هر چه را دست بگذارد ، نداشته باشد ، این اسباب این می شود که خدای نخواسته یک وقت غیر آنطوری که ما فکر می کنیم بشود . خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و همه تان ، همه تان در فکر این باشید که این مملکت را راهش بیندازید . اینکه شما خیال کنید دولت تنها بتواند ، نمی تواند . مساءله این نیست که دولت بتواند کار بکند . یک قشر

از مردم بتوانند ، نمی توانند . باید هر کس در هر جا هست مشغول بشود به خدمت تا اینکه بشود این کار را انجام بدهیم . من که اینجا نشسته ام و یک طلبه هستم به اندازه طلبه ای به مردم سفارش کنم و چه بکنم و شما که صاحب کارخانه هستید و خداوند به شما عنایت کرده ، شما هم به اندازه خودتان کار را انجام بدهید . کشاورزان هم به اندازه خود ، هر کس در آن محیطی که هست آنجا را درست بکند . انشاءالله بلکه ایران به دست همه درست بشود تا دوباره چپاولگران نیایند همه چیز شما را ببرند . هر چه نتیجه عملتان است چپاولگران به صورتهای مختلف و به جهات مختلف ببرند . این بسته به این است که خود ما قیام کنیم به امر و گمان نکنیم که مطلب دیگر تمام است . نخیر ، مطلب تمام نیست . الان ساختن برتر از سابق است ، سابق برای بیرون کردن آنها خیلی معونه نمی خواست یعنی جز معونه مشت و فریاد ، اما حالا محتاج به عمل است و همه عمل می کنند . و همه برای خدا عمل بکنند . انشاءالله خداوند همه شما را مؤ ید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اقشار مختلف مردم

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید به یک واقعیتی ملت ایران را تذکر دهم واقعیتی که شاید باز هم تذکر داده باشم لکن اهمیت موضوع موجب می شود که من باز به ملت ایران تذکر دهم .

کوشش های زیادی در ظرف قریب 20

سال شد تا گروه های مختلف ملت را به هم پیوست ، کوشش هایی شد تا آنکه تبلیغات اجنبی ها ، آنهائی که می خواستند ما را غارت کنند و عقب نگه دارند خنثی شد . کوشش ها شد تا گروه های مختلف ملت را به هم پیوست ، جوانان دانشگاهی را با جوانان روحانی پیوند داد ، کارمندان دولت را با بازاری و روحانی و دانشگاهی به هم پیوست . این قشرها ، قشرهای مختلف از کارگر تا دهقان تا کشاورز ، بازاری ، روحانی ، دانشگاهی ، تمام قشرهابه هم پیوستند و به هم جوش خوردند . زحمت های زیاد ، کوشش فراوانی شد تا این متفرقات مجتمع شدند تا این قطره ها دریا شدند ، تا این قطره جدای از هم به یک شکل سیل بنیان کن در آمدند و بنیان ظلم و جور و دست های اجنبی را از بیخ و بن کندند و قطع کردند و شما ملت بزرگ ایران ، از شهرستانی ها گرفته تا دهات و قصبات ، بانوان محترم و برادران عزیز ، بدون توجه به گرفتاری های خودتان همصدا با هم این سد بزرگ انسانیت را شکستید . من می ترسم که در این نیمه راه زحمت هایی که تاکنون کشیده شده است ، به واسطه نادانی یک عده و غرض ورزی عده دیگر از بین برود و خون جوانان ما هدر رود . شما می بینید که در ظرف دو ماه ، سه ماه که از پیروزی شما گذشته است و همه دیدید در پناه وحدت کلمه و در پناه قدرت اسلام این پیروزی را

تحصیل کردید و رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود ، در ظرف یکی دو ماه قریب صد گروه با اسم های مختلف اظهار وجود کردند یعنی آن انسجامی که ملت به هم پیدا کرد و آن وحدتی که ملت پیدا کرد و اجانب احساس کردند که با وحدت کلمه ملت و با قدرت ایمان هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند با این قدرت ، در صدد بر آمدند این قدرت را تضعیف کنند ، هم قدرت اسلامی را و هم وحدت کلمه را . زحمت های چندین ساله ای که برای انسجام گروه های مختلف و برای وحدت کمله بود ، اجانب درصدد بر آمدند که به هدر بدهند این زحمت ها را و با دستهای ناپاک خودشان و با بی توجهی به بسیاری از اشخاصی که ادعای همه چیز می کنند ، این زحمت ها نزدیک است به هدر برود . ما گروه های مختلف را مجتمع کردیم و این سد را

شکستیم و الان گروه های مختلف حدود صد گروه تاکنون اظهار وجود کرده اند و این اظهار وجود منتهی به معدومیت همه خواهد شد .

ای احزاب مختلفه !ای گروه های مختلف !اگر شما برای کشور خودتان دلسوز هستید و برای ملت خودتان دلسوز هستید ، باید بدانید که این ایجاد گروه های مختلف برای ملت سم قاتل است و کشور شما را باز به حال اول خدای نخواسته بر می گرداند . ای اشخاصی که داد از ملیت می زنید ، داد از دوستی با ملت می زنید ، داد از دوستی با مستضعفین می زنید ، این اظهار وجودها ،

این گروه گروه کردن ملت موجب این می شود که ملت شما باز به حالت اول برگردد . شما دارید رمز پیروزی ملت را از دست می دهید . شماها که حسن نیت دارید در تحت تاءثیر شیاطینی که سوء نیت دارند واقع شده اید . خدای تبارک و تعالی می فرماید (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) امر به اجتماع و نهی از تفرق . شماها اجتماع مسلمین را به هم می زنید و موجب تفرقه می شوید .

هواهای نفس را کنار بگذارید ، با ملت در یک مسیر بروید . این ملت جوانهای خودش را از دست داد ، این دانشگاه زحمت کشید ، این مدرسه ها زحمت کشیدند ، این مدرسه فیضیه کشته داد ، قرآن ها را در این مدرسه فیضیه بی احترامی کردند ، بلکه گفته بود آتش زدند . ما زحمت کشیدیم و روحانیون را با دانشگاه آشتی دادیم و تبلیغات سوء اجانب را خنثی کردیم و شما در این وقت ، در وقتی که ما احتیاجمان به وحدت بیشتر است موجب تفرق دارید می شوید . این خدمت به خلق است ؟! این خدمت به کشور است ؟! این گروه گروه شدن خدمت به انسانیت است ؟! خدمت به مستضعفین است ؟! یک قدری تاءمل کنید و یک قدری در کارهایتان تجدید نظر کنید .

گروه گروه می شوید و هر گروهی مخالف گروه دیگر . اگر همه در یک مسیر می رفتید ، باز مضایقه نبود که گروه هایی همه در مسیر واحد لکن دست های خبیث اجانب در کار است که شما را ندانسته گروه گروه

کند و مخالف با هم . آنهایی که می خواهند ما را بچاپند و ذخائر ما را ببرند و ما را به اسارت بکشند ، مشاهده عینی کردند که دو چیز برای ما پیروزی آورده است و به این دو چیز حمله کردند : یکی ایمان ، اسلام ، یکی وحدت کلمه . با دست عمال خودشان ، این رمز پیروزی که دارای دو جهت بود به هر دو حمله کردند و در سطح وسیعی در ایران مشغول تفرقه افکندن شدند ، تفرقه در همه اطراف ایران ، احزاب مختلفه ، گروه های مختلفه ، جبهه های مختلفه و مع الاسف همه با هم مخالف . این وحدت کلمه را دارند از ما می گیرند . قدرت ایمان بود که شما رابه این پیروزی رساند و آنها مشاهده عینی کردند که ایمان منشاء شکست آنها شده است این را هم دارند در آن خدشه می کنند . آنهایی که با اسلام مخالفند ، امروز اگر چنانچه عقل دارند مخالفت نکنند که اسلام پیروز می کند آنها را . آنها که نوکر اجنبی هستند حسابشان معلوم است . این یک نگرانی است برای من که زحمت های چندین ساله اشخاصی که دنبال این بودند بین قشرهای مختلف آشتی بیندازند و تبلیغات باطل اجانب را خنثی کنند و بحمدالله کردند و پیروز شدند ، این اجتماع به هم بخورد و تفرقه حاصل شود .

یک نگرانی دیگری که ما داریم این است که دوست هائی که نادان هستند توجه به مسائل ندارند موجب این بشوند که اسلام را طور دیگری نشان بدهند . ما امروز رژیم جمهوری اسلامی

داریم . ما امروز تمام قشرهایمان مدعی هستند که جمهوری اسلامی هستیم ، که رژیم ما جمهوری اسلامی است ، دادگاه های ما دادگاه های اسلامی است ، کمیته های ما کمیته های اسلامی است ، پاسدارهای ما پاسدار اسلامی است ، ارتش ما ، ژاندارمری ما ، شهربانی ما ، قوای انتظامی ما اسلامی است ، دولت ما اسلامی ، ادارات ما اسلامی ما همچو ادعا داریم . من خوف آن دارم که به واسطه کارهایی که از قشرهایی که غرض ندارند لکن نادان هستند کارهائی صورت بگیرد که مکتب ما را آلوده کند و بد معرفی کند ، ما شکست بخوریم در مکتب ، اسلام دفن بشود .

اگر کمیته ها ، چه آنهایی که در آنها بعضی معممین هست و چه آنهائی که نیست اگر خدای نخواسته بر خلاف موازین اسلامی عمل کنند ، مکتب ما را شکست می دهند و این مسؤ ولیت بزرگی است برای معممین . اگر خدای نخواسته در شهرستان ها ، در جاهایی که علما و روحانیون هستند یک اختلاف نظری باشد که منتهی به اختلاف ظاهر بشود ، مکتب ما خدشه دار می شود و این مسئولیت بزرگی است متوجه به روحانیون . اگر دادگاه های ما بر خلاف موازین اسلامی ، بر خلاف عدالت رفتار کنند مکتب ما خدشه دار می شود . اگر پاسدارهای ما که پاسدار جمهوری اسلامی هستند ، پاسدار انقلاب اسلامی هستند کاری بکنند که بر خلاف موازین پاسداری باشد ، مکتب ما خدشه دار می شود و این مسؤ ولیت بزرگی است . ما اگر در رژیم سابق شکست می خوردیم

و کشته می شدیم لکن مکتب ما محفوظ بود غم نداشتیم ، نگرانی نداشتیم .

ما اگر در رژیم سابق بعضی کارهای خلاف فرض کنید می کریدم به مکتبمان مربوط نبود ، امروز اگر کار خلاف بکنیم مکتب شکست می خورد . مصیبت آن است که مکتب شکست بخورد سیدالشهدا (ع ) شهید شد با همه اصحاب و عشیره لکن مکتب جلو رفت ، شهادت او مکتب را جلو برد . ما هم اگر در آن رژیم شهید می شدیم و شما هم اگر شهید می شدید ، مکتب جلو می رفت لکن با اعمال ما ، با کردار ما ، با گفتار ما ، با قلم های ما ، با قدم های ما اگر امروز کارهای خلاف واقع بشود ، مکتب متزلزل می شود . مصیبت بزرگ این است که مکتب از دست برود ، مکتبی که انبیا برای آن کشته شده اند ، مکتبی که اولیا برای آن کشته شده اند .

ملت ایران ! بانوان محترم ! بردادران محترم ! به داد اسلام برسید اسلام امروز امانت است در دست شما ، خیانت نکنید به این امانت . روحانی ! دانشگاهی ! بازرگان ! دهقان ! کارگر! شهری ! دهاتی ! عشایر! اسلام امروز در خطر است ، نه ما . خطر برای ما بود اشکال نبود . اسلام را دریابید ، کارهای خلاف ما اسلام را بد جلوه می دهد ، اسلام را دفن می کند که تا آخر به آن توجه نشود . قلم ناپاک ، چشم های ناپاک در صددند که از شما خرده گیری کنند و مکتب شما را بد

جلوه دهند و بگویند این هم جمهوری اسلامی ، چنانچه در کارخانه ها می روند و می گویند ، چنانچه قلم های خائن می نویسد . ما امروز از دوستان می ترسیم ، دیروز از دشمن ها می رسیدیم . آن ترس خیلی زیاد نبود ، اشکالی نبود . امروز از دوست ها می ترسیم که این دوست های بی توجه به عمق مسائل ، بی توجه به موقعیتی که الان ما در آن واقع هستیم کاری بکنند که مکتب ما در دنیا مکتب فاسد قلمداد شود ، مکتب عقب مانده قلمداد شود .

این است که ما را رنج می دهد ، این است که ما را نگران کرده . امروز بر همه ما ، بر همه ملت ، بر بانوان ، بر برادران ، بر علما ، بر دانشگاهی ها ، بر وکلا ، بر وزرا ، بر همه قشرهای ملت است که احتراز کنند از اختلاف و احتراز کنند از کارهائی که مخالف با نهضت اسلامی است ، مخالف با جمهوری اسلامی است . دست از اختلافات بردارید ، در یک امور جزئی با هم اختلاف نکنید ، امروز روز اختلاف نیست . دست از هواهای نفسانی بردارید ، برای ریاست کمیته و پاسداری و اینها خدای ناخواسته خلاف نکنید . امروز روز هوای نفس نیست . امروز روزی است که سرنوشت شما ، سرنوشت اسلام ، سرنوشت قرآن باید معلوم شود . با هم برادر باشید . دانشگاهی ها با ما برادرند ، ما خدمتگزار آنها هستیم . برادران دانشگاهی ! توجه کنید که شما را جدا نکنند از روحانیون . برادران

روحانی ! توجه کنید که شما را جدا نکنند از دانشگاهی ها . همین چند روز در اصفهان ، در مشهد ، در تهران اساس یک خلاف را دارند طرح ریزی می کنند که دانشگاه را از روحانی جدا کنند . بعضی منبرهای نادان و بعضی دانشگاهی های نادان می خواهند این دو قشر را از هم جدا کنند ، طرحش را ریخته اند در یک موقعی که موقع طرح قانون اساسی است ، در یک موقعی که موقع نتیجه گیری است ، در یک موقعی که نزدیک به ماه مبارک رمضان است و اجتماعات شما برای آنهائی که می خواهند ایران را از بین ببرند خطر دارد . ماه مبارک ، ماه اجتماع است ، ماه وحدت است ، ماه خداست . در یک همچو موقعی قبل از ماه رمضان و موقع نتیجه گیری از این خون ها ، از این زحمت ها ، از این رنج ها طرح یک اختلاف بزرگ بین روحانیون و دانشگاهی ریخته شد ، یکی جزوه می دهد لعن می کند یک کسی را ، یکی جزوه می دهد تعریف می کند از کسی . هر دو خلاف است . هر دو امروز غلط است . دست بردارید از نادانی ، شما را تحریک نکنند آنهائی که با اسلام دشمن هستند . خیانت به اسلام نکنید . این تفرقه امروز خیانت به اسلام است با هر اسمی که باشد . امروز سر ولایت امیرالمؤ منین (ع ) اختلاف کردن خیانت به اسلام است . امروز این حرف ها را طرح نکنید همه توجه به این معنا داشته باشید که

این سرنوشتی که بناست برای ایران تحقق پیدا کند خوب باشد . با اعمال شما مبادا اسلام فراموش بشود ، با اعمال شما مبادا اسلام دفن بشود . اگر دلسوز به اسلام هستید دست از تفرق بردارید ، اگر دلسوز به ملت هستید دست از تفرق بردارید ، اگر دلسوز به کشورتان هستید دست از این تفرقات بردارید . این طرح شیطانی که در اصفهان ظهور کرده و در مشهد و در تهران هم ، این طرح شیطانی را خنثی کنید . سر یک نفر آدم که آیا کافر است یا مسلم ، تو سر هم نزنید ، توجه به مسائل کنید ، شما را می خواهند به جان هم بریزند و آنها نتیجه بگیرند . خداوند انشاءالله ما را از غفلت بیدار کند . خداوند انشاءالله اجتماع ما را حفظ کند . خداوند انشاءالله تفرقه اندازها را هدایت کند . خداوند انشاءالله اسلام را پیروز کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/4/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه

شکست ظاهری و شهادت اهل حق به نفع اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید با آقایان روحانیون و پاسدارهای محترم و سایر آقایان محترم که تشریف دارند ، خطرهائی که حالا به ما متوجه است و اشکالاتی که در حال حاضر ما داریم و موضعی که ما در اینوقت داریم فی الجمله عرض کنم و من در مجامع دیگر هم مطلب را چون اهمیت دارد گفته ام و باز هم تکرار می کنم .

موضع ما الان از دو جهت حساستر از اوقات دیگر است . در رژیم سابق و آنوقتی که همه شما و همه قشرها مشغول مبارزه بودند با رژیم سابق ، آنوقت رژیم ، رژیم طاغوتی

بود و شما هم بر ضد طاغوت قیام کرده بودید اگر ما در آن روز شکست می خوردیم ، کشته می شدیم اشکالی خیلی نداشت برای اینکه یک لشکر اسلامی ، یک لشکر الهی با لشکر طاغوتی مقابله کردند و شکست خوردند ، یک شکستی که اولیاء خدا هم در مقابل طاغوت گاهی شکست می خوردند و این شکست در آن حال به ضرر اسلام تمام نمی شد ، به نفع اسلام بود و قدرت اسلام و صحت مکتب ما بیشتر ثابت می شد . به وجهی نظیر مبارزه حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه با دولت وقت که دولت طاغوتی بود . شهادت سیدالشهدا به اسلام هیچ لطمه ای وارد نیاورد ، اسلام را جلو برد . اگر نبود شهادت ایشان ، معاویه و پسرش اسلام را یک یک جور دیگری در دنیا جلوه داده بودند به اسم خلیفه رسول الله ، با رفتن در مسجد ، اقامه جمعه و امام جمعه بودن ، اقامه جماعت و امام جماعت بودن . اسم ، اسم خلافت رسول الله و حکومت ، حکومت اسلام لکن محتوا بر خلاف . نه حکومت ، حکومت اسلامی بود به حسب محتوا و نه حاکم حاکم اسلامی . سیدالشهدا سلام الله علیه این نقشی که اینها داشتند برای برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام را به اینکه این هم نظیر همان چیزهای سابق است آن را باطل کرد . و اگر هم در این مبارزه ای که می کردیم شکست می خوردیم ، کشته می شدیم ، اسلام از او ضرری نمی دید بلکه اسلام نفع می دید برای

اینکه یک جبهه مجاهد اسلامی با یک عده طاغوت مبارزه کردند ، مبارزه شان هم بین حق و باطل بود منتها باطل قوه اش زیاد بود و آنهائی که اهل حق بودند شهید شدند ، لکن حالا وضع چه جور است ؟ آنوقت رژیم ، رژیم طاغوتی بود و حکومت وقت حکومت طاغوتی بود و همه دستگاه ها دستگاه های طاغوتی بودند و لکن حالا که حکومت ما می گوئیم اسلامی ، همه تان راءی دادید به

جمهوری اسلامی و رژیم تغییر کرد از رژیم سلطنتی به حکومت جمهوری اسلامی ، الان ما که معمم هستیم و شما که پاسدار هستید و سایر قشرهائی که در این مملکت هستند ، همه در حکومت اسلامی هستید ، همه ما در جمهوری اسلامی واقعیم ، الان رژیم ما جمهوری اسلامی است ، آن خطری که الان متوجه به ماست خطر کشته شدن نیست ، خطر شکست یک جمعیت اسلامی در مقابل طاغوت نیست ، آنها اصلا خطر نیست . آن خطری که الان برای ماست اینست که مکتب ما شکست بخورد ، اسلام شکست بخورد . این خطر بزرگترین خطری است که الان متوجه به ماست و آنکه ما را تا اینجا رساند و پیروز کرد این بود که با هم قشرها اختلاف نداشتند ، همه با هم فریاد می کردند که جمهوری اسلامی می خواهیم ، فرقی ما بین شهر و ده نبود ، مرکز و سرحدات نبود ، همه دست به هم دادند و فریاد کردند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم و این دو جهت که یکی وحدت کلمه همه بود ، اکثرا با هم

بودند و یکی هم مقصد ، مقصد اسلامی بود ، شما را پیروز کرد . شما الان یک لشکر فاتح هستید . اما لشکرهای فاتح در سابق هم غالبا اینطور بوده که بعد از فتح طوری می شد که شکست می خوردند . امروز من برای یک جمع دیگر که صحبت کردم هیتلر را مثال زدم که حرکت کرد و نهضت کرد و زد و کشت و فرانسه را فتح کرد و سایر کشورها را فتح کرد و حمله کرد به شوروی ، با آن قدرتی که شوروی داشت ، فتح کرد بسیاری از جاها را لکن نتوانست نگه دارد ، آن فتح و پیروزی که کرده است نتوانست نگه دارد . چون نتوانست نگه دارد شکست خورد و منتهی شد به آنجائی که خودکشی می گویند کرد . فاتح ها همیشه تقریبا اینطوری بودند که بعد از اینکه فتح می کردند ، یک عواملی پیدا می شد که اینها را به شکست منتهی می کرد .

تخطی از موازین ، خطری برای اسلام و حربه ای به دست دشمنان

من خوف این را دارم که شما که یک لشکر اسلامی ، ملت اسلامی فاتح هستید الان و فتحی هم کردید که همه دنیا را به اعجاب آوردید ، عواملی پیدا بشود که شکست بخورید و شکست هم از ناحیه خودتان باشد ، نه از ناحیه دشمن . من خوف این را دارم که ما ، چه طبقه روحانیون و چه سایر طبقات که مهمش اینهائی است که مستقیما اسم اسلامی رویشان هست ، دولت اسلامی ، وزارتخانه های اسلامی ، کمیته اسلامی ، پاسداران اسلامی و دادگاه های اسلامی و این هائی که الان به اسم اسلام

و لباس اسلامی دارند در حکومت اسلامی پاسداران اسلامی داریم و دادگاه اسلامی و همین طور کمیته ، اگر در یک همچو موقعی ماها که ادعا می کنیم که ما هم پاسدار هستیم و شماها هم که پاسدار هستید ، در یک همچو موقعی ما یک کارهائی انجام بدهیم که آنهائی با ما مخالف اند و دشمن اند ، آنها مراقب هستند و با کمال مراقبت به کارهای ما چشم دوخته اند ، ما یک کارهائی انجام بدهیم که این کارها با محتوای جمهوری اسلامی موافق نباشد . این شکست مسلم در مقابل کافر نیست ، شکست سیدالشهدا در مقابل یزید نیست ، این شکست اسلام است . ما ادعا کردیم که جمهوری اسلامی داریم و ادعا کردیم که حکومت اسلامی تنها حکومت عادلانه است ، تنها حکومتی است که از رئیس جمهورش تا پاسبانش تابع اسلام است ، نه رئیس جمهورش می خواهد بزرگی بفروشد به پائین ترها نه پائین ترها می خواهند مردم را از باب اینکه مثلا نظامی است ، پاسدار است مردم را آزار بدهند ، این چیزی است که ما ادعایش داریم می کنیم . جمهوری اسلامی یعنی یک حکومت عادلانه اسلامی چنانچه مملکتی که اسلامی است و جمهوری در تحت لوای اسلام دارد اداره می شود ، این مملکت هم باید اجزائش اسلامی باشد . اگر چنانچه در این مقطعی که از زمان ما هستیم و در اینوقتی که ما ادعای تبدیل طاغوت به اسلام ، همچو ادعائی را داریم ، اگر چنانچه ما که معمم هستیم و شما که پاسدار هستید بر خلاف آنطوری که باید پاسدارهای اسلامی

، روحانیون که پاسدارند و شماها که پاسدارید بر خلاف آن اگر یک وقت یک عملی صادر بشود ولو از یک مصداق ، یک فرد صادر بشود و دیگران جلویش را نگیرند ، آنهائی که الان متوجه اند که به ما اشکال کنند ، یکی را هزار می کنند و در بوق تبلیغاتی در خارج و در داخل منتها در داخل به یک طرز دیگر و در خارج با صراحت که : (اسلام هم همانست ، تغییری حاصل نیست ، اسلام اصلش همین طوری است ، اسلام هم مثل رژیم شاهنشاهی است منتها اینها حالا یک اسمی جای یک اسمی گذاشته اند . راءی داده اند فقط به یک چیزی اما محتوا ، محتوای دیگری است . یک چیز دیگری است . اسلام اینجوری است آنوقت سازمان امنیت مردم را آزار می کرد ، حالا پاسداران اسلامی ، آنوقت روسای طاغوتی به مردم تعدی می کردند حالا روسای جمهوری اسلامی . )

آنوقت روحانیون در زمان طاغوت بودند ، اگر یک کاری از بعضی شان صادر می شد مردم می گفتند که اینها ساواکی هستند ، یکی کار خلاف می کرد نمی گفتند که اینها نوکر اسلامند و این کار را می کنند می گفتند اینها جزء ساواکند . امروز اگر از یک روحانی صادر بشود کی می گوید ساواکی است ؟ هیچ کس ، کی می گوید که الزام دارد به این کار؟ اگر امروز یک خطائی از یک نفر معمم صادر بشود و سایرین جلویش را نگیرند و اعتراض نکنند ، جنگ لازم نیست ، اعتراض ، گفتن ، نهی از منکر . در

خارج آنهائی که دشمن شماها هستند منعکس می کنند که جمهوری اسلامی با رژیم شاهنشاهی هیچ فرقی ندارد فقط یک اسمی تغییر کرده و الا واقع همان واقع است ، دلیلش هم اینست که این پاسدارها ببینید مثل ساواکی عمل می کنند ، این کمیته ها ببینید مثل مثلا چه عمل می کنند ، این دادگاه ها را ببینید مثل همان دادگاه های طاغوتی است و هکذا و هکذا . آنکه امروز نگرانی دارد ، آنکه امروز مصیبت است برای ما این است که مکتبمان یعنی اسلاممان در معرض این است که دنیا به آن پشت بکنند و با اعمال ما دفنش کنند ، فکری برای این باید کرد . تا ما خودمان را اصلاح نکنیم نمی توانیم بگوئیم که ما یک اشخاصی هستیم که برای خدا داریم کار می کنیم ، می خواهیم اصلاح کنیم مردم را . تا آقا خودشان صالح نباشند نمی توانند دعوت به صلاح بکنند . کسی که خودش خدای نخواسته پایش را کج می گذارد اگر به مردم بگوید پایت را راست بگذار مسخره اش می کنند ، می گویند اگر پا راست گذاشتن صحیح بود خودت بگذار . اگر شما که پاسدارید و مدعی هستید که ما برای پاسداری خدمت می کنیم به اسلام می خواهیم خدمت کنیم ، اگر خدای نخواسته همانطور که در رژیم سابق گاهی می ریختند منزل یک کسی و اثاثش را می بردند ، زن و بچه اش را به زحمت می انداختند ، اگر حالا هم از یکی از شما خدای نخواسته یک همچو چیزی صادر بشود و دیگران جلویش را نگیرند

و تربیتش نکنند ، نهی اش نکنند ، این حربه را دست دشمن ما می دهد و می گوید پاسداران اینجوری اند . نمی گوید آن یک آدم اینجوری است ، نمی گویند این یک روحانی ملبس به این لباس اینطوری است ، می گویند آخوندها اینطورند و پاسدارها اینطورند . این خطر را چه جور باید رفع کرد؟ ما الان مواجهیم با این .

امر به معروف و نهی از منکر ، تکلیف همگانی امت است

الان مکلفیم ما ، مسوولیم همه مان مسوولیم ، نه مسؤ ول برای کار خودمان مسؤ ول کارهای دیگران هم هستیم (کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ) همه باید نسبت به همه رعایت بکنند ، همه باید نسبت به دیگران ، مسؤ ولیت من هم گردن شماست ، شما هم گردن من است . اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسوولید اگر نگوئید چرا پایت را کج گذاشتی ، همه روحانیون باید به او هجوم کنند که چرا بر خلاف موازین ؟ سایر مردم هم باید بکنند و نهی از منکر اختصاص به روحانی ندارد ، مال همه است ، امت باید نهی از منکر بکند ، امر به معروف بکند . اگر ما ملت که الان مدعی هستیم که رژیم ما اسلام است ، حکومت ، حکومت عدل است و امثال ذالک و به دنیا هم اعلام کردیم و دنیا هم شناخته مملکت ما را به اسم جمهوری اسلامی ، ممالک دیگر شناختند اکثرا و الان ما را یک رژیم اسلامی می دانند ، اگر چنانچه ما محتوای این رژیممان اسلامی نباشد و کارهائی که می کنیم منطبق نباشد با قوانین اسلام ، سر یک قضایای

جزئیه ای با هم معارضه بکنیم ، سر یک قضایای جزئیه ای با هم دشمنی بکنیم ، سر یک قضایای جزئیه ای برای دیگران کارشکنی بکنیم که همه اینها مخالف با قواعد اسلام است ، اگر یک همچو چیزی بشود و دنیا بگوید که اسلام هم همین است ، همین رژیم است ، دیگر همه سر یک کرباس هستید . این قضیه این نیست که ما در یک جنگی شکست خوردیم ، سیدالشهدا سلام الله علیه از یزید شکست خورد همه را کشتند لکن همچو شکستی به رژیم معاویه داد که تا ابد دفن شان کرد . ما اگر کشته می شدیم در این نهضت شاید ما هم دفن می کردیم رژیم را ، اما حالا که ما پیروز شدیم و رسیدیم به این مرتبه ، اگر اختلافات بین خودمان حالا شروع بشود ، اگر نزاع های شخصی بین خودمان حالا شروع بشود ، اگر سر یک کارهائی جزئی با هم اختلاف بکنیم ، اگر خدای نخواسته پاسداری برود منزل مردم و تعدی بکند ، اگر دادگاهی راءی بر خلاف اسلام بدهد ، اگر کمیته ای بر خلاف موازین اسلامی عمل بکند ، این دیگر پای این حساب نمی شود که در رژیم طاغوتی دارد این کارها می شود . در رژیم اسلامی دارد این کار می شود ، در حکومت اسلامی دارد این کار می شود ، این پای اسلام حساب می شود ، دشمن های ما این را پای اسلام حساب می کنند . یکدفعه می بینیم که در همه روزنامه های خارج صریحا نوشتند به اینکه اینها همان است فرقی ندارد .

اینجا هم که جرات نمی کنند به طور صحیح بنویسند ، به طور کنایه می نویسند . الان خوف از این دشمن ها بیشتر از خوف محمدرضا بود ، محمدرضا جنگ بود و نزاع بود و زد و خورد بود و بحمدالله زدید و بیرونش کردید . حالا که جنگ نیست ، الان جنگ قلم است ، الان جنگ اعصاب است ، آن جنگ نیست که آسان است . الان یک همچو جنگی هست که در خارج و داخل قلم ها را برداشته اند و می خواهند بر ضد اسلام چیزی بنویسند ، نه برضد من و شما و زید و بکر ، بر ضد اسلام . اینها از اسلام می ترسند ، از من و تو نمی ترسند اینها از اسلام می ترسند . اسلام بود که جوانهای ما را غلبه داد بر توپ و تانک و همه چیزها ، بر همه قدرت ها ملت ما را غلبه داد . اگر این پاسبان های ما بعد از این غلبه یک کاری بکنند که اسباب شکست اسلام بشود ، این مسؤ ولیت غیر مسؤ ولیت آدمکشی است ، غیر مسؤ ولیت گناه هاست ، این یک گناهی است که قابل بخشیدن نیست . اگر ما اسلام را آنطوری که هست بر خلاف آنطوری که هست نمایش بدهیم به خارج ، عرضه کنیم به خارج ، این شکست اسلام است ، نه یک معصیت ، قضیه معصیت نیست . این آنی است که انبیا سرش کشته شدند ، آنی است که اولیا سرش کشته شدند . دین حق دینی است که اولیا و انبیا کشته شدند

سرش ! اگر کسی یکی از انبیا را بکشد ، یا اسلام را کاری بکند ، این گناهش بالاتر از او هست . انبیابرای اسلام کشته شدند ، این از نبی کشتن بالاتر است ، این از سیدالشهدا کشتن بدتر است . سیدالشهدا برای اسلام خودش را به کشتن داد ، همان اسلامی که حالا دست ما افتاده و مع الاسف بعضی از ما بازی می کنند با او .

رعایت حدود الهی و پرهیز از اختلاف به منظور حفظ اسلام

باید اصلاح کنید خودتان را ، مسئولیت زیاد است آقا ، خیال نکنید که مسؤ ول نیستیم ، من مسئول نیستم ، او مسئول نیست . من عمامه ای مسئولم ، شمای غیر عمامه ای هم مسئولید ، بازاری مسئول است ، دانشگاهی مسئول است . همه مسئول هستیم ، همه مراقب این باشیم که این مکتب محفوظ باشد . دشمن ها الان دنبال این هستند که مکتب ما را به تباهی بکشند برای اینکه آنی که از آن می ترسند این است . دشمن های ما از من و شما نمی ترسند . از مکتب ما می ترسند . آنها !!! شکسته خورده ای !!! که خودشان را شکست خورده می دانند ، شکت خورده از من و شما نمی دانند ، شکست خورده از ایمان شما می دانند . آنها فهمیدند ، لمس کردند که یک دسته ای با هیچ با قدرت الله اکبر بر آنها غلبه کردند . اینها این قدرت را می خواهند از شما بگیرند و شما حفظش کنید ، حفظش کنید ، حفظش به این است که من معمم و هر کس که معمم هست ، از حدود الهی

یک کلمه ، یک قدم برندارید ، شمای پاسدارهای معظم (که خداوند حفظتان کند) از حدود پاسداری اسلام قدمی تجاوز نکنید . آن طبقه بازاری و آن طبقه اداری و آن دولت و آن ملت هم ، همه در رژیم اسلامی الان واقع هستیم ، همه در دولت اسلام الان هستیم ، وظیفه دولت اسلامی را از دست ندهید . اختلافات را در یک اموری که نباید هم در آن اختلاف کرد این اختلافات را کنار بگذارید همه . این حزب بازی و نمی دانم گروه گروه که صد گروه به حسب آنطوری که در روزنامه ها بود ، قریب صد گروه ، در این چند هفته صد گروه اظهار وجود کرده اند ، یعنی صد گروه کاری دارند می کنند که این انسجامی که پیدا شد و رمز قدرت شما بود به هم بزنند . صد گروه دشمن دارید شما منتها یک عده می فهمند و شاید اکثرا توجه ندارند .

این گروه گروه شدن همین طوری نیست که خیال بکنید که من باب اتفاق اظهار وجود می کنند ، هر روز در روزنامه ها می خوانید که گروه کذا هم اظهار وجود کرد ، بسیارشان به اسم اسلام است و خیلی شان هم غیر اسلامی ، هم آن که به اسم اسلام است حالا اشتباه دارد می کند ، هم آن که به اسم غیر اسلام است اشتباه می کند . همه باید تحت لوای لااله الا الله باشیم ، همه یکی باشیم انشاءالله .

توصیه به حسن استفاده از نعمت آزادی

خطر بزرگ است ، مسئولیت بزرگ ، مسئولیت من و آقایان زیادتر از شماست ، مسؤ ولیت شما هم

بزرگ است . از تحت این مسئولیت باید صحیح بیرون بیائیم . اصلا امتحان است ، خداوند یک نعمت بزرگی به شما داده است و الان تحت امتحان هستید . نعمت آزادی بالاترین نعمتی است که بشر دارد ، شما فاقد بودید این نعمت را نمی توانستید یک کلمه حرف بزنید ، نمی توانستید اینجا با هم مجتمع بشوید . امکان داشت برای شما؟ قبلا امکان داشت که ماها بنشینیم با هم صحبت کنیم ؟ نمی گذاشتند کسی از این در داخل بشود ، اگر یک وقتی قاچاقچی داخل می شدید وقتی بیرون می رفتید توی سازمان امنیت باید بروید .

خدا به شما نعمت آزادی را داده و شما را در امتحان این آزادی قرار داده که ببیند که شما با این آزادی چه می کنید . آیا این نعمت خدا را کفران می کنید و با آزادی خودتان مردم را رنج می دهید یا این نعمت را تشکر از آن می کنید و این آزادی را حسن استفاده از آن می کنید . این چیزی است که من خودم را موظف می دانم در این زمان هر گروهی که می آیند همین مسائل را بگویم ، برای اینکه درد این است . درد این است که الان اختلافات زیاد ، گروه گروه ها زیاد ، آنها دارند باهم مجتمع می شوند ماها داریم از هم متفرق می شویم . باید همه بیدار بشویم ، همه توجه بکنیم ، همه اصلاح کنیم خودمان را که خدای نخواسته تخلف نکنیم و همه توجه کنیم به اینکه اگر یکی تخلف کرد جلویش را بگیریم ، نه به

داد و دعوا ، گفتن با ملایمت . اگر یک کسی یک کار خلافی کرد و صد نفر آدم با ملایمت سلام کرد ، تعارف کرد ، بگوید آن کار خوب نبوده ، تاءثیر می کند در انسان و نمی تواند تخلف بکند .

خداوند انشاءالله شما پاسدارها رابرای اسلام حفظ کند و شما آذربایجانی ها را که همیشه عزت اسلام بودید باز هم عزت اسلام قرار بدهد و همه ما را موفق کند به خدمت به اسلام و به مسلمین و به سایر کشورهائی که مستضعف هستند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/4/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان اهواز

باید از طریق (عمل ) محتوای اسلام را متحقق سازیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که حالا که مملکت مان یک مملکت اسلامی است و جمهوری اسلامی الان حکومت ماست و رژیم طاغوتی از بین رفته است و دست خیانتکارها و ظلمه کوتاه شده است ، ما همه و شما دانشجوهای محترم و این داشنجویان ، خواهران ما همه کوشا باشیم به اینکه اینطوری که باید و آنطوری که لازم است در جمهوری اسلام ما عمل کنیم . همچو نباشد که فقط لفظ باشد که ما جمهوری اسلامی هستیم لکن نه دانشگاه هایمان ، نه دانشسراهایمان و نه دادگاه هایمان و نه پاسدارهایمان و نه کمیته هایمان هیچ کدام آن معنایی که باید در اسلام باشد در آنها نباشد . اگر خدا نخواسته اینطور باشد که فقط یک راءی به جمهوری اسلامی دادیم و دیگر فکر این نباشیم که این جمهوری اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد ، نه اینکه لفظ جمهوری اسلامی و محتوا غیر اسلامی ، و این بسته به عمل همه هست خصوصا قشر دانشجو و

قشر اساتید دانشگاه ، استادهای دانشسراها و آنهائی که جوانند و در صدد تعلم و دانش هستند و دانشجو هستند و می خواهند بعدها برای کشور خودشان مفید واقع بشوند .

اهمیت تزکیه و تربیت همراه با تحصیل

بسیار اشخاص هستند که دانشمندند ، خیلی هم دانشمندند لکن چون تربیت اسلامی ندارند وجودشان گاهی ضرر می زند به کشور و ضرر می زند به اسلام ، این فرقی نیست مابین اینکه دانش ، دانش علوم قدیمه باشد یا دانش علوم جدیده ، چه در جانب علماء اسلام و روحانیون و چه در جانب شما دانشجوها و دانشگاهی ها و سایر طبقاتی که در صدد تعلیم و تعلم هستند ، اگر چنانچه فقط دنبال یاد گرفتن باشید ، حالا این یاد گرفتن همراه با یک تربیت صحیح و تزکیه نفس و درست راه رفتن نباشد ، یک انباری از معلومات یا به قول سعدی که به تعبیری دیگر ، قرآن هم همان تعبیر (مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملواها کمثل الحمار یحمل اسفارا) کسی که یاد می گیرد لکن یاد گرفتنش همان یاد گرفتن است و به کار نمی بندد آن یادگرفتن ها را ، تربیت ، تربیت انسانی نیست ، در تعبیر قرآن کریم این است که مثل یک حیوانی ، الاغی می ماند که به پشتش کتاب بار باشد . این کتاب فرق نمی کند که

پشت یک کسی باشد یا خیر ، در مغز و در فکرش باشد ، بلکه آن که در مغز و کتاب هست ، تعلیمات هست لکن مربا به تربیت انسانی نیست این ضرر دارد برای جامعه ، چه در جانب ما باشد و چه در

جانب شما باشد هیچ فرقی نیست ، چه علوم اسلامی و فلسفه اعلا باشد و چه علوم طبیعی و امور مربوط به طبیعت باشد . اگر همراه با تعلیم ، تربیت نباشد ، همراه با تعلم تربیت نباشد ، تربیت انسانی نباشد یک حیوانی هست که انباری از معلومات دارد . اکثر این دین هائی که باطل بوده و درست شده است ، به وسیله اهل علم درست شده است ، غیر اهل علم دین سازی نکرده اهل علم دین سازی کرده و بسیار از این خیانت هایی که به کشور ما شده است از همین درس خوانده هاست . این درس خوانده ها هستند که کمک کردند به دستگاه و دکترها و نمی دانم کذا و اینها کمک کردند به دستگاه و پنجاه سال مملکت ما را به باد فنا دادند .

اگر دانشگاه ها درست نشود و مدرسه های ما هم درست نشود امید اینکه یک جمهوری اسلامی ما پیدا بکنیم نداریم . اگر این دو قشر تربیت شدند به طوری که اسلام می خواهد ، تربیت انسانی شدند ، هم مملکت ما مصون می شود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش می کند بدون وابستگی به خارج و بدون خیانت های داخلی و هم ترقیات حاصل می شود برای شما . مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت ، در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد ، عالم تربیت شده به تربیت انسانی ، که همان تربیت اسلامی است . کوشش کنید که هر قدمی که برای علم بر

می دارید ، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی ، ایجاد تقوا در خودتان ، ایجاداستقامت ، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه انشاءالله بیرون می آیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید . برای معلوماتتان ، هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید ، نفس خودتان را مهار کرده باشید . نفس انسان سرکش است و سرکشی آن انسان رابه زمین می زند . همانطوری که انسان اگر سوار یک اسب سرکش باشد و مهار نداشته باشد این اسب سرکش انسان را به هلاکت می رساند ، نفس انسان بدتر از هر سرکشی است . سرکشی نفس ، انسان را به هلاکت می رساند . هر قدمی که برای تعلیم و تعلم بر می دارید همراه آن قدم ، قدم باشد برای مهار کردن نفستان که از این سرکشی که دارد و آزادی که برای خودش فرض می کند که هیچ مهاری در کار نباشد خودتان مهار کنید نفس خودتان را . اگر یک همچو تعلیم و تربیتی در یک کشوری باشد این کشور می تواند مستقل باشد ، می تواند آزاد باشد ، اقتصادش را می تواند تاءمین کند ، می تواند فرهنگش را درست کند و می تواند همه چیزش را اصلاح کند یک همچو کشوری دیگر حکومتش نمی تواند معوج بشود ، ارتشش نمی تواند زورگو باشد ، ژاندارمری اش نمی تواند تعدی بکند ، شهربانی اش نمی تواند خلاف بکند . عمده این است که از دانشگاه ها ، چه دانشگاه های علوم جدید باشد و چه دانشگاه های

علوم قدیمه باشد ، که مقدرات یک مملکت دست این دو قشر است ، از اینها انسان بیرون بیاید ، نه چهارپایی و بر دوشش کتابی چند ، اینطور نباشد که تعلم باشد ، دنبال دقایق علوم ، شما در طرف علوم طبیعی و این طایفه هم در طرف علوم فقهی و الهی ، دقایق علوم را بررسی کنید لکن از آن جهالاتی که در نفس است و از آن سرکش هایی که در نفس است غفلت بکنید . اگر غفلت بکنید هر قدمی که در علم بردارید از انسانیت دور شده اید ، هی دورتر . انسانیت یک راه مستقیمی است ، یک راه مستقیم که اگر از این طرف کسی برود معوج است و بر خلاف انسانیت است و اگر از آن طرف هم برود بر خلاف است و آن کسی که اعوجاج پیدا کرد و راه مستقیم نرفت ، هر چه پیش برود دور می شود از راه انسانیت . مثل این می ماند که یک خط مستقیم بکشید ، دو خط اینطور ، هر چه این خط جلوتر بروند ، از خط مستقیم دورتر می شود . هر چه درس بخوانید و بخوانیم ، اگر چنانچه به راه مستقیم نباشیم و مهار نکنیم معلومات خودمان را و مهار نکنیم نفس خودمان را و در این راه مستقیم نکشیم نفس را ، هر چه معلومات زیادتر بشود ، از انسانیت ، انسان دورتر می شود و مشکلتر می شود انسان خودش را برگرداند . شما که الان جوان هستید و قوای جوانی را الحمدلله دارید و مبتلای به سستی پیری نشدید زود

می توانید خودتان را اصلاح کنید . خیال نکنید که بگذاریم آخر عمر ، آنوقت توبه کنیم . آخر عمر توبه ممکن نیست برای آدم ، اگر از اول عمر دنبال قضیه نباشد ، خودش ، خودش را نسازد ، آخر عمر دیگرنمی تواند ، قوای شیطانی در انسان ریشه کرده و قوی شده و قوه خود آدم ضعیف شده و اراده اش ضعیف شده و کاری از او نمی آید . جوان ها قدر جوانی شان را بدانند که صرف کنند در علم و در تقوا و در سازندگی خودشان که اشخاص امین صالح بشوند که مملکت با اشخاص امین صالح می تواند مستقل باشد . همه این پیوستگی هایی که ما به خارج پیدا کردیم ، دنبال این بود که ما رجال صالح نداشتیم ، آنوقت اگر رجال صالحی بودند ، کنار بوند ، کنار گذاشته بودند ، آنهایی که در میدان بودند آنها رجال صالح نبودند ، دانشمند هم بودند اما رجال صالح نبودند ، به درد مملکت نمی خوردند و آنها بودند که ما را پیوسته به خارج کردند و سال های طولانی مملکت ما در حلقوم خارجی منافعش فرو رفت و به ما آن کردند که الان می بینید که هیچ نداریم . شماها ذخائر این مملکت هستید ، جوانید ، دانشجو هستید ، ذخیره این مملکت هستید طوری بکنید که این ذخیره ها برای مملکت مفید واقع بشود و خودتان رااصلاح بکنید تا انشاءالله یک انسان های متعهد صحیح العمل امین ، کشورتان دست خودتان و خودتان اداره اش بکنید . آدم امین را هیچ کس نمی تواند معوجش

کند ، اشخاصی که اعوجاج دارند اینها امانت ندارند ، اینها صلاحیت ندارند .

خداوند انشاءالله همه شما را ، هم خواهرها را و هم برادرها را که همه ارجمند هستید و ذخیره هستید برای این مملکت همه تان را حفظ کند و همه مان را به راه راست هدایت فرماید .

تاریخ : 16/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی حصارک کرج

جدیت در شناخت عوامل پیروزی و کوشش فراوان جهت حفظ آن

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول راجع به آنچه گذشته است یک کلمه عرض می کنم و بعد آنچه باید در آینده بشود و ما تکلیف داریم راجع به آنچه گذشت و بحمدالله خوب گذشت . چه چیز اسباب شد که این ملت ، این راه را رفت و پیروز شد و چه باید کرد که این پیروزی ادامه پیدا کند؟ چه بسا یک لشکری ، یک جمعیتی پیروز بشوند به یک جمعیت یا ملت دیگر و خوب از عهده بر آیند لکن نتوانند حفظ کنند پیروزی خودشان را . بسیاری از این کشورگشاها بوده اند که زده اند ، رفته اند و جلو رفته اند و فتح کرده اند لکن نتوانستند حفظ کنند . وقتی که به یک حدی رسیدند ، یک جهاتی پیش آمد که نتوانستند حفظ کنند ، شکست خوردند . این باید عبرت بشود برای کسانی که در یک میدان پیروز شدند و باز تتمه دارد ، نرسیده اند به مقصد . در همین جنگ های عمومی که شده است ، یک وقت ، یک سرداری با فشار و زور و با لشکر خیلی جرار جاهایی را گرفت و پیش رفت مثل هیتلر ، پیش رفت فرانسه را گرفت و !!! عرض می کنم !!! حمله کرد به شوروی

و یک مقداری هم از شوروی گرفت لکن جهاتی پیش آمد که در همان جا شکست خورد و شکستن هم تا آخر تا ملزم شد (به طوری که گفته اند) خودش را بکشد .

ما نباید مغرور بشویم به این پیروزی که پیدا کرده ایم با اینکه پیروزی بزرگی بود ، یعنی یک پیروزی بود که احتمالش را نمی دادند ، شاید این حرکات ما را یک حرکات غیر عاقلانه می دانستند ، حتی در این اواخر هم که خود آن مردک رفته بود و بختیار جایش بود باز ناصح های بی اطلاع نصیحت می کردند که باید ساخت دیگر با اینها ، باید شورای سلطنتی را تاءیید کرد و بعد رفت وکیل درست کرد و بعد از راه او مساءله را ختم کرد و شاید این پافشاری هائی که از طرف بعضی می شد ، اینها صحیح نمی دانستند . حالا شما به یک پیروزی بحمدالله رسیدید و یک پیروزی بزرگی بود که هم یک قدرت بسیار بزرگ را شکستید و هم از کشور خودتان دست قدرت های بزرگ را کوتاه کردید . تا اینجا باید ما از همه ملت تشکر کنیم و این خدمتی که ملت کرد ، این وحدت کلمه ای که پیدا کرد ، این کوششی که کرد ، این جان نثاری و فداکاری که کرد ، در محضر خدای تبارک و تعالی ماءجور است و مورد نظر ولی عصر (سلام الله علیه ) است . تا اینجا خوب رفتیم و نتیجه هم خوب گرفتیم اما ما کارمان که به آخر نرسیده است ، الان نه یک حکومت مستقر داریم ، یک

دولت انتقالی است ، در عین حال که خوب است لکن یک دولت متزلزل انتقالی است ، و نه قانون اساسی که اساس هر کشوری هست الان داریم و نه یک رئیس جمهور داریم و نه یک مجلس شورا داریم که اینها اساس یک حکومت است و همه اینها باید باشد آنقدری که ما تا حالا به آن رسیدیم این است که با راءی و رفراندم عمومی آن رژیم از بین رفت و به جای او جمهوری اسلامی آمد ، الان ایران به عنوان جمهوری اسلامی در دنیا شناخته شده است ، اما جمهوری اسلامی که فقط ما به آن راءی دادیم اما مجلس نداریم و رئیس جمهور نداریم و قانون اساسی نداریم اینها را باید درست کنیم . پس ما بین راهیم ، مثل یک لشکر فاتح می ماند که زده و رفته و یک جایی را گرفته است لکن معلوم نیست که بتواند حفظش بکند . ما الان معلوم نیست که با این توطئه ها که هست و با این تفرق ها که موجود شده است و با این کارها که انجام می گیرد ، بعد از پیروزی معلوم نیست سرنوشتمان چه خواهد شد ، نگرانی داریم . تکلیف ما امروز چه هست ؟ ما اگر بخواهیم پیروزیمان که تا اینجا رسیده به آخر برسد ، چه بکنیم که حفظ بشود این پیروزی و مثل قضیه هیتلر نشود که محتاج بشود به خودکشی . ما باید بفهمیم چرا پیروز شدیم ، این چرا را اگر فهمیدیم آنوقت باید کوشش کنیم که همان چیزی را که ما را پیروز کرده حفظش کنیم ، اگر

حفظش نکنیم ، همان است که یک لشکر فاتحی آمده و نتوانسته بعدش را حفظ کند . اکثر فتح هائی که شده نتوانستند حفظ کنند بعد رفتند و رها کردند . حتی نادرشاه هم که رفت هندوستان را گرفت ، آنجا دید نمی تواند حفظ کند یک قراردادی کرد و برگشت . حفظ یک نظامی ، حفظ یک پیروزی از اصل یک پیروزی مشکلتر است و نکته اش هم این است : در آنوقت که یک جمعیتی دارند حمله می کنند برای گرفتن یک قلعه ای ، همه توجه شان به گرفتن قلعه است ، هیچ توجه دیگری ندارند ، هیچ کس فکرش این نیست که ما امشب وقتی شب شد شام چه داریم ، ناهار چه داریم ، بچه مان کسالت دارد ، هیچ در فکر نیستند ، تمام قوای هر فرد دنبال این است که این فتح را بکنند ، این قلعه را بگیرد و یک گروهی که با هم مجتمع شدند ، همه یکصدا و قوای مختلفه جمع شده است و به حال حمله است ، همه قوا مجتمع شده است و همه هم نظرشان یک چیز است و آن این است که این قلعه راباید ما فتح بکنیم ، تا وقتی که رسیدند و فتح کردند و آنوقتی که در داخل قلعه بودند و نشستند و دیدند الحمدالله فتح کردیم ، سستی ها شروع می کند پیدا شدن ، خستگی ها ، سستی ها ، اختلاف ها ، در داخل همان قلعه ممکن است که هم سستی برای این افرادی که آنوقت با این قدرت پیش رفتند ، پیش بیاید و

قدرت خودشان را از دست بدهند و هم تا حالا همه متحدالکلمه برای این فتح و پیروزی بودند حالا که خودشان را پیروز می بینند می افتند به گله هایی که از هم دارند ، اشکالاتی که برایشان هست ، زندگیمان چطوری هست ، بچه هایمان چطورند ، مناقشاتی که بعضی با بعضی دارند ، اغراضی که دارند ، آن سستی بعد از پیروزی و این اختلاف بعد از پیروزی موجب این می شود که نتواند این فاتح حفظ کند فتح خودش را و آنهایی که شکست خورده اند بسیار اینطور اتفاق افتاده آنهائی که شکست خورده اند ، آنها برای اینکه عقده شکست خوردن درشان هست شروع می کنند به پیوند با هم . از آن طرف شکست خورده ها روی عقده ای که پیدا کردند بنا می کنند این جزیی جزیی ها به هم متصل بشوند و وحدت پیدا بکنند ، از این طرف اینهائی که فتح کرده اند ، برای اینکه عمق مسائل را درست ادراک نکرده اند شروع می کنند به اینکه استراحت بکنند ، سستی پیدا می کنند و عمده ، اختلافات ، جدا از هم بشوند ، آنوقت که با هم مجتمع بودند فتح کردند ، حالا آنهایی که شکست خوردند دارند با هم مجتمع می شوند ، اینهایی که فتح کردند دارند از هم جدا می شوند ، نتیجه چه میشود؟ نتیجه این می شود که همان رمزی که در فتح شما بود در اینها پیدا می شود و همان رمزی که در شکست آنها بود در شماپیدا می شود . پس ما باید چه بکنیم ؟ این

فتحی را که کردید ، یک فتح کوچکی نبود ، ما باز ادراکش را خیلی نمی کنیم ، اینهائی که از خارج می آیند ، از امریکا می آیند ، از انگلستان می آیند ، از بلاد خارج و غرب می آیند ، اینها گاهی به ما می گویند که ایرانیان نمی دانند که چه کرده اند ، نمی دانند که چه فتحی کرده اند ، یک فتحی بوده است که همه عالم را به تعجب واداشته است که چطور یک جمعیتی که هیچ چیز دستشان نبود بر یک قوائی که همه قوای عالم با هم جمع شده بودند ، شما خیال می کنید که فقط محمد رضا بود و امریکا؟ مساءله این نبود ، محمدرضا بود و دنبال سرش همه دولت ها ، چه اسلامی و چه غیر اسلامی ، همه دنبال سرش بودند . بی جهت بود که ما را در کویت راه ندادند؟ با ما دشمنی نداشتند آنها ، برای اینکه پشت سر او بودند . بی جهت بود که ما را کاری کردند که نتوانیم عراق بمانیم ؟ بی جهت بود که من ممالک اسلامی را رها کردم و رفتم به خارج ، در یک مملکت کفری ؟ اینها همه جهت داشت برای اینکه من دیدم همین کاری که عراق دارد می کند و همین کاری که کویت می کند نمی گذارد ما از این طرف شهر برویم آن طرف شهر سوار طیاره بشویم و برویم ، اینقدر هم مانع شدند ، گفتند از همان جا که آمدید به همان جا برگردید . این برای این بود که همه اینها طرفدار

بودند با آن رژیم ، آنوقت آن قدرتهای بزرگ هم همه پشت سرش بودند ، بعضی ها صریح می گفتند مثل امریکا و انگلستان ، بعضی ها هم صریح نمی گفتند لکن بودند برای اینکه منافع خودشان را به وجود او می دانستند و متاءسف بودند از رفتن او .

در عین حال که همه قوه های عالم بر خلاف یک 35 میلیون جمعیت ، یک جمعیت ایرانی ، همه قوه های عالم مخالف ، معذلک نتوانستند نگه دارند او را چه اسباب این شد که یک همچو پیروزی پیدا شد؟ ماها چنین عرضه ای داشتیم ؟ نه ، ایمان و نظر خدا بوده وقتی همه شما از ظلم بیزارید و همه شما به عدالت اسلامی رو آوردید خدای تبارک و تعالی به شما کمک می کنند ، ملائکه الله به شما کمک می کنند ، این ملائکه الله که در جنگ های اسلامی به جمعیت های کوچک کمک می کردند که پیروز می شدند بر جمعیت های بزرگ ، منتها خود مردم آنجا نمی دانستند ، پیغمبر(ص ) می دانست به وحی ، الان هم اگر پیغمبر بودند ، شاید می فرمودند که شما این پیروزی را که پیدا کردید ملائکه الله با شما موافق بود ، همه اسلام را می خواستید ، دین حق را می خواستید و از رژیم فاسد اعراض کردید ، این اسباب این معنا شد ، این دو تا کلمه ، همه با هم وحدت کلمه و همه با هم اسلام . این دو تا کلمه رمز پیروزی شما بود و عمل به آیه کریمه : (واعتصموا بحبل الله جمیعا

و لا تفرقوا) در این آیه همین رمز است که همه تان با هم به خدا بپیوندید و جدا از هم نباشید ، اجتماع با هم باشد و توجه به خدا باشد ، تفرقه هم نباشد در کارهایتان ، این اسباب این شد که یک جمعیت کمی با نداشتن هیچ ساز و برگ جنگی مشتی داشتند و ایمانی داشتند ، غلبه کردند بر جمعیت های بزرگ و با اشخاصی که منافعشان در خطر بود ، منافع حیاتشان در خطر بود و پشتیبان او بودند ، هیچ کس هم نتوانست این را نگهش دارد . ما تا اینجا آمده ایم ، پس ما یک فاتحی هستیم که در نیمه راهیم . از اینجا به بعد چه بکنیم که این فتح را به آخر برسانیم ، حفظ کنیم این فتح را ، این پیروزی را حفظ کنیم ، مثل هیتلر نشویم که بین راه برش گرداندند ، توی دهنش زدند برش گرداندند و محتاج به خودکشی شد؟ آنچه که باید بکنیم این است که همین رمز را ، همین دو تا کلمه را حفظ کنیم : یکی جدا نشویم از هم و الان دستهایی در کار است که می خواهند این رمز را از ما بگیرند ، دست های زیاد ، دست هایی که مع الاسف اغفال کرده اند دوستان ما را ، نه همان دشمن ها ، دوستان را هم اغفال کرده اند و دارند بذر نفاق و جدائی را در این مملکت پخش می کنند . این مملکتی که از مرکز تا سرحدات همه جا یک کلمه می گفتند ، می گفتند : جمهوری اسلامی

، یک کلمه مقدمه آن بود ، می گفتند : که این رژیم نه ، از مرکز این بود تا سرحدات ، از هر طرف بروی ، هر جائی می رفتی همین کلمه بود ، فهمیدند آنهایی که می خواهند غارت کنند ما را که رمز پیروزی ما این وحدت کلمه بود و مقصد ، یک مقصد بودن ، هر کس یک طرف نمی کشید ، همه یک چیز می گفتند ، همه می گفتند : (جمهوری اسلامی ) . حالائی که ما رسیده ایم به اینجا ، الان آنهایی که این معنا را لمس کردند که این وحدت کلمه و وحدت مقصد ، همه با هم و همه با هم اسلام ، این پیروز کرده ما را ، می خواهند این را از ما بگیرند ، همه را بگیرند ، اسلامش را هم بگیرند . این دو تا کلمه ای که اساس پیروزی شما بود ، الان شیاطین در صددند که از شما این رمز را بگیرند و اگر این رمز را حفظش نکنید و شیاطین خدای نخواسته غلبه کنند بر شما و رمز را بگیرند ، مملکت ما می شود مثل همان قضیه هیتلر می شود ، در نیمه راه برش می گردانند ، می زنند توی دهنش بیرونش می کنند . ماباید این را حفظش کنیم .

بیداری در برابر نقشه های حساب شده شیاطین و پیشگیری از اختلاف و افتراق

الان شما ببینید ، در تهران از قراری که روزنامه ها می نویسند قریب صد گروه پیدا شده اند ، اظهار وجود کرده اند ، گروه ، گروه ، گروه ، ولو چیزی

نیستند اینها ، در مقابل ملت اینها چیزی نیستند لکن این زنگ خطر است . این زنگ خطر برای اینکه آن رمز پیروزی که اجتماع بود از ما بگیرند . آنوقت ما گروه گروه ها را به هم پیوند دادیم ، ملت ، گروه ، گروه ها را به هم پیوند داد ، حالا در مقابل او بعد از اینکه به این حد رسیدید ، دارد پیوندها از هم گسسته می شود و گروه گروه می شوند . این کیست ؟ حزب چه این کیست ؟ حزب چه . این کیست ؟ جبهه چه . آن کی ؟ بسیارش هم اسم اسلام رویش هست ، اما غفلت از اینکه حالا تکه تکه کردن صحیح نیست ، محله محله کردن ، گروه گروه کردن الان صحیح نیست ، ما در یک حالی الان هستیم که باید این مراحل را طی کنیم تا بتوانیم بگوئیم ما حالا پیروز شده ایم . آنوقت هم باید حفظش بکنیم . همیشه باید حفظش بکنیم اما حالا نیمه پیروزی است ، نه پیروزی ، الان ما یک مقداری جلو رفتیم ، مقدار دیگرش مانده است . اگر در این نیمه راه که ما هستیم غلبه کنند بر ما ، ما از هم جدا بشویم ، کم کم آنها از زیر پیوند کنند ، مثل همان فاتحی که قلعه رافتح کرده و لشکرش رو به سستی و رو به افتراق گذاشته است و اهالی قلعه ای که شکست خورده بودند رو به اجتماع و روی دسته بندی که با هم یکی بشوند ، نتیجه اش این می شود که بعد از چندی

این گروه فاتح شکست خورده می شوند و از قلعه بیرونشان می کنند . اگر ما این رمز را حفظ نکنیم (ما مقصودم همه ایران است ، همه مملکت ، طبقه روحانی ، طبقه دانشگاهی ، پاسداران ، بازاری ، کارمند ، کارگر ، دهقان ، همه مکلفیم ) اگر ما نگه نداریم این پیروزی که برایمان پیدا شده است و این فتح عظیمی که برای شما پیدا شده است ، اگر حفظش نکنیم ، در حالی که بین راه هستیم ، آنها دارند با هم مجتمع می شوند ما داریم گروه گروه می شویم الان بسیاری از این منحرفین ، زیرزمینی با هم مجتمع دارند می شوند ، با هم پیوند می کنند . اضافه کنید دست هم از خارج هست که دست ها ، آن کمک های خارجی هم این مطلب را به آن باد می زنند ، کمک می کند . از مرزها الان باز اشخاصی وارد می شوند اسلحه وارد می شود ، از این چیزها ، در داخل باز اینطور روابط دارد درست می شود ، گروه ها با هم مجتمع می شوند . آنها دارند مجتمع می شوند ، ماها داریم متفرق می شویم . ما خودمان را فاتح دیدیم به سستی گرائیدیم و جدا داریم از هم می شویم ، آنها خودشان را مغلوب دیدند و عقده پیدا کردند و دارند با هم پیوند می کنند و ما را متفرق می کنند ، رمز را از ما می گیرند خودشان رفتار می کنند رمز پیروزی یعنی یک رمزش را و آن وحدت کلمه و آن اجتماع ، اجتماع

را دارند از ما می گیرند ، گروه گروهش می کنند . آقا این بی جهت نیست که صد گروه یک وقت ، در حدود یک ماه یا یک خرده بیشتر در تهران پیدا بشود ، این یک مساءله عادی نیست که یک دسته ای دلشان خواسته ، دلشان خواسته ، این یک نقشه ای است و یک چیزی است که زیر پرده یک دستی پشت سر اینهاست ، آنهایی که آدم های صحیح هستند و حسن نیت دارند ، غفلت می کنند ، باید بیدار بشوند ، آنهایی که شیاطین هستند روی نقشه کار می کنند . اگر این دسته هایی که علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به کشور خودشان ، علاقه دارند به ملت خودشان ، این دسته ها از این تفرق ها دست بردارند ، برای آنها چیزی خیلی نمی ماند ، دیگر آنها صد گروه نیستند . از آن طرف دارد آنها مجتمع ، از این طرف گسسته می شود . نتیجه این می شود که خدای نخواسته اگر ما سستی کنیم ، اگر ما غفلت کنیم ، شیاطین هم با هم مجتمع بشوند ، یک وقت چشممان را باز کردیم که یک کودتا شد و همه بساط را به هم ریخت . همه بساطی که تا حالا ، همه خون هائی که تا حالا دادید هدر می رود ، همه زحمت هایی که کشیدید باطل شد ، باید چه کرد؟ نباید امروز ما هی فریاد کنیم که ما چنین کردیم ، ما امروز باید فریاد کنیم که باید این کار را بکنیم . نباید یک لشکر فاتح هی

بنشیند از فتحش بگوید ، این ثناخوانی از فتح اسباب این می شود که دلگرم بشوند که الحمدلله دیگر گذشت ، سستی پیدا می شود . !!! ما!!! باید از آن طرف صحبت کرد ، فریاد کنیم که ما باید جلو برویم ، همان فریادهای الله اکبری که کردید و با قدرت الهی پیش بردید این پیشبرد عظیم را ، همین را باید حفظش بکنید .

این مساجد را باید مسلمان ها پر کنند از جمعیت

الان ماه مبارک رمضان جلو است ، ماه بسیار شریف شعبان هم درش واقع هستیم ، این مساجد

را باید مسلمان ها پر کنند از جمعیت ، این سنگرهای اسلامی را پر کنند از جمعیت ها و در آنجا مسائل روز رابگویند و فریاد کنند . الان ما احتیاج به الله اکبر بیشتر داریم . تا آن وقتی که آن مردک بود . الان احتیاج ما بیشتر است ، الان ما به اجتماعات بیشتر احتیاج داریم . حربه دست شماست ، اگر بتوانید نگهش دارید . شما همه چیز دارید ، اگر بتوانید نگه دارید . شماقدرت ایمان دارید باید نگهش دارید . شمایک ملت رنجدیده بودید که از وقتی چشمتان را باز کردید و هوشتان بوده است هی سازمان امنیت به گوشتان خورده ، هی در سازمان امنیت چه شده ، هی دلتان لرزیده برای اینکه سازمان امنیت مبادا چه بکند ، پاسبان مبادا چه بکند . شما با این تنفری که پیدا کردید از این رژیم و با آن توجهی که پیدا کردید به اسلام ، پیروز شدید .

این وحدت کلمه را حفظش کنید و این ایمان را ، این ایمان را که جوانهای عزیز ما ، بسیار

عزیز ما می آیند استدعا می کنند که دعا کنید ما شهید بشویم ، این جوان 30 ساله ، 20 ساله ، 25 ساله ، کمتر ، 18 ساله می آید که دعا کنید من شهید بشوم این رمز پیروزی است . این احساس ، این تحولی که در جامعه ما پیدا شد ، اینها رمز پیروزی ما بود ، این را نگهش دارید . این روحیه ، این روحیه بزرگ ، این روحیه الهی ، غیبی ، این را حفظش کنید و از تفرقات ، از این افتراق ها پرهیز کنید . من همه را دارم می گویم ، من خطابم به هر جا برسد صدایم . معنا ندارد امروز در یک مملکتی که فتحش نیمه کاره است احزاب مختلف بگذارند استقرار پیدا بکند بعد هر کاری می خواهند بکنند . بگذارند ما درست مستقر بشویم ، اقتصادمان درست بشود ، زراعتمان درست بشود ، لااقل دستمان دراز نباشد برای دیگران که گندم بده ، جو بده ، چه بده ، همه چیزمان را از دیگران بگیریم بگذارید اینها قدری درست بشود ، اگر شما خدا را می شناسید ، برای خاطر خدا ، اگر شما ملت را دوست دارید ، برای خاطر ملت ، اگر کشورتان را می خواهید ، برای خاطر کشور بازی نخورید از این یک مشتی که دارند کاری می کنند که همه چیز ما به باد برود ، تا می توانستند نمی گذاشتند کسی زراعت درست بکند ، بعدش نمی گذاشتند کسی زراعتش را بردارد ، حالا که برداشت کرده اند آتش می زنند . اینها دلشان برای ملت

سوخته ؟ ارزاق یک ملتی را که اینطور دارند به باد می دهند آنوقت می گویند که ما ملی هستیم ، ما با ملت آشنا هستیم . نیست مطلب اینطور ، باز نخورند این جوانان عزیز ما ، اینهائی که قصدشان این است که خدمت بکنند لکن راهش را نمی دانند ، دست بردارند اینها از این متفرق شدن و گروه گروه درست کردن .

با رفتار موافق موازین و انجام وظایف انسانی اسلامی پاسدار مکتب باشید

مطلب زیاد است و من هم نمی توانم دیگر ادامه بدهم ، محول به خودتان . اسلام را امروز به دوش من و شما گذاشته اند که این را حفظش کنیم ، مسئولیتش به دوش من و شماست ، به دوش این ملت است این را حفظش کنید . شما پاسداران خدمت می توانید بکنید به این نهضت ، و خدای نخواسته می توانید کاری بکنید که اسلام از دست برود ، شما پاسدارها اگر پاسداری واقعا از اسلام می کنید ، پاسداری از مملکت اسلامی می خواهید بکنید ، توجه کنید به اینکه خودتان یک قدم خلاف بر ندارید . اگر شمایی که الان پاسدار اسلامید از شما یک خلاف ببینند ، می گویند اسلام اینطوری است ، چنانچه اگر از روحانیون یک چیزی ببینند ، می گویند اسلام این است . باید شماها وظایف پاسداری از اسلام ، پاسداری از جمهوری اسلامی پاسداری از مملکت اسلام ، شمائی که الان به این شغل بسیار شریف و لباس بسیار مبارک در آمدید ، قدرش را بدانید . اگر الان شما یک خلافی بکنید ، گردن شما نیست می گذارند گردن جمهوری اسلامی ، می گویند جمهوری اسلامی هم همین

است ، آنوقت سازمان امنیت به ما ظلم می کرد و حالا پاسداران اسلامی . مکتب ما را ، آن مکتب بزرگ ما را دفن می کند . اگر در این نهضت مکتب ما شکست بخورد ، دفن می شود و دیگر کسی نمی تواند بیرونش بیاورد . کاری بکنید که شکست نخورید ، کاری بکنید که مکتبتان شکست نخورد . شما به وظایف انسانی و اسلامی خودتان رفتار کنید و ما هم همین طور انشاءالله و همه گروه ها هم همین طور تا اینکه این فتحی که تا اینجا رساندیم بتوانیم نگهش داریم تا به آخر برسانیم و بتوانیم ما عرضه کنیم به دنیا که ما یک چنین متاعی داریم ، اسلام یک چنین چیزی است . اگر بنا باشد که حالایی که یک پیروزی نصیب ملت ما شده است ، کمیته ها تعدی بکنند خدای نخواسته ، پاسدارها تعدی بکنند خدای نخواسته ، روحانیون خلاف مسلک روحانیت عمل بکنند خدای نخواسته ، دولت خلاف دولت اسلامی رفتار کند خدای نخواسته ، ارتش خلاف ارتش اسلامی رفتار کند خدای نخواسته ، و همین طور ، اگر یک چنین قصه ای پیش بیاید ، در دنیا منعکس می شود ، آنهایی که در صددند که این نهضت را آلوده کنند و اسلام را !!! دشمن دارد اسلام !!! آنها در خارج و در داخل منعکس کنند که اعمال همان تا عمال است مهره هǠعوض شده آنوقت نصیری بود حالا بصیری ، عمل چه عملی است . اگر ما اعمالمان را موافق با آنکه جمهوری اسلامی اقتضا دارد منطبق نکنیم ، اگر ما که پاسدار احکام

و شما پاسدار اسلام (همه مان الحمدلله امیدورام پاسدار باشیم ) اگر ما اعمالمان را مطابق با آن وظیفه پاسداری نکنیم ، ما را متهم می کنند به اینکه ، (خودمان را متهم نمی کنند ، آنها دیگر حالا کاری به شخص ندارند) مکتب ما را متهم می کنند به اینکه این هم همان رژیم شاهنشاهی است ، افراد فرق کرده اند ، اسمش فرق کرده ، آنوقت می گفتند رژیم شاهنشاهی و حالا می گویند جمهوری اسلامی ، آنوقت می گفتند شاهنشاه حالا می گویند یکی دیگر ، اما معنا همان معناست ، محتوا همان محتواست ، اشکالات هم همان اشکالات است و تعدیات همان تعدیات است . اگر یک کاری بکنید ، زیادش می کنند ، اگر کسی یک تعدی بکند ، نمی گویند این کرده ، می گویند پاسدارهای اسلام اینطور ، از اینجا هم برش می دارند و می گذارند روی اسلام و می گویند اسلام این است ، آن اسلامی که اینها فریاد می کردند ما اسلام می خواهیم ، ما رژیم شاهنشاهی نمی خواهیم ، ما رژیم اسلام را می خواهیم ، این هم اسلامشان . اینطور برای ما می گویند .

توصیه به اصلاح خویشتن و مؤ اخذه از خلافکاران

امروز اسلام به شما محتاج است ، قرآن کریم محتاج به شماست ، خودتان را اصلاح کنید . شما هم خودتان را اصلاح کنید ، این طبقه هم خودش را اصلاح کند . اگر هر کس یک جایی فرض کنید یک صورت روحانی به خودش داد و چهار تا از این تفنگدارها را دور خودش جمع کرد و شروع کرد خلاف آن چیزی که وظیفه روحانی است

عمل بکند ، اسلام را باد داده ، امروز نمی گویند زید این کار را کرده می گویند جمهوری اسلامی این است ، منعکس می کنند این جمهوری اسلامی است . وظیفه سنگین ، مسئولیت سنگین و همه تان مسؤ ول است . خواهید بود اگر یکی تان یک کاری بکند دیگری ساکت باشد او هم مسؤ ول است یکی یک خلاف کرد ، همه باید بروید دنبالش که آقا چرا . لازم نیست که کتک کاری بکنید ، مؤ اخذه کنید . اگر یک نفر خلاف کرد ، 20 نفر از شماها رفت گفت نکن این کار صحیح نیست ، تحت تاءثیر واقع می شود . اگر یک معمم ، یک صورت معمم ، یک کار خلاف کرد ، از اطراف ، معممین هجوم به آن آوردند که چرا این کار را می کند ، دیگر اگر من دخالتی کردم همه تان هجوم آوردید که چرا این کار را می کنی من سر جایم می نشینم ، همه تان مسؤ ولید همه مان مسؤ ولیم ، امروز مسؤ ولیت بزرگ است برای ما ، ما نصف راه هستیم و من خوف این را دارم که قضیه ما قضیه هیتلر بشود .

خداوند انشاءالله شما را سلامت بدارد . ماها همه را به وظایف خودمان آشنا کند و مملکت ما را از همه شرها نجات بدهد و نادان های ما را دانا کند و آن کسانی که خیانت می خواهند بکنند به این مملکت ، هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/4/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان مکتب ولی عصر

نقش عظیم تعلیم و تربیت در رشد معنوی انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که همه خواهرها و برادرها

و همه قشرهای این ملت و همه ما از خدمتگزاران به اسلام و ولی عصر سلام الله علیه باشیم .

ما در یک مملکتی هستیم که مملکت ولی عصر است و وظیفه آنهائی که در مملکت ولی عصر زندگی می کنند ، یک وظیفه سنگین است . نمی توانیم ما لفظا بگوئیم ما در زیر پرچم ولی عصر سلام الله علیه هستیم و عملا توی آن مسیر نباشیم ، چنانچه نمی توانیم بگوئیم که ما جمهوری اسلامی داریم و عملا آنطور نباشیم اسلامی نباشیم . شما که به نام مقدس ولی امر یک گروه متشکلی تشکیل داده اید و زحمت می کشید و خدمت می کنید و احکام اسلام را ترویج می کنید و تعلیم و تربیت می کنید ، تعلیم باید پهلویش تربیت باشد ، تربیت صحیح ، تربیت اسلامی . اگر تعلیم تنها باشد بی تربیت ، فایده ندارد بلکه گاهی مضر است ، تربیت بی تعلیم هم نمی شود ، به نتیجه نمی رسد . این دوتا باید با هم باشند ، تواءم باشند ، تعلیم و تربیت . انسان یک موجودی است که با تعلیم و تربیت رشد می کند . یک رشد نباتی و حیوانی انسان دارد که با نباتات و با حیوانات شریک است ، همه با هم ، این قافله حرکت دارند می کنند ، انسان هم یکی از آنهاست ، یک نباتی است اول و بعد یک حیوانی مثل سایر حیوانات است و تا سرحد حیوانیت با حیوانات شریک است چنانچه تا سرحد نبات با نباتات شریک است . یک موجودی است که هم نبات است و هم

حیوان و تا سرحد حیوانیت با همه حیوانات شرکت دارد . و از آنجا راهش جلوتر می رود . حیوانات با انسان شرکت دارند در همین امور مادی ، همان خوردن و خوابیدن و تولید مثل کردن ، همه حیوانات همینند ، انسان هم اگر همین باشد ، حیوانی است مثل سایر حیوانات ولو اینکه خوراکش با او فرق داشته باشد ، حیوانات هم بعضی شان با بعضی خوراکشان فرق دارد ، یکی گوشتخوار است ، یکی علفخوار است و انسان هم جزء آنهاست که علفخوار است منتها حالا گوشتخوار هم شده . اگر انسان تربیت و تعلیم نداشته باشد تواءم با هم ، در همین حد حیوانیت باقی می ماند و انسان از سایر حیوانات اگر آن تربیت و تعلیم نباشد ، بدتر است .

شعاع آمال و آرزوها و شهوات انسان نامحدود است

حیوانات حدود شعاع فعالیتشان خیلی محدود است و حدود تجاوز و تعدیشان هم محدود است ، یک طعمه ای گیر می آورد و می خورد و دیگر ذخیره نمی کند الا بعضی شان و همان وقتی که سیر شد می رود سراغ کارش می خوابد . انسان یعنی این حیوانی که حالا نرسیده به حد انسانیت ، این حیوان ، این قسم از حیوان که ما اسمش را انسان می گذاریم برای اینکه بعدها ممکن است انسان بشود ، این هیچ حدی ندارد ، نه در شهوت حد دارد و نه در آمال و آرزوهائی که باید باشد حد دارد . شما اگر فرض کنید برای یک انسانی ، یکی از همین ها ، ابتدائا خودش خیال می کند که من اگر یک خانه خوبی داشتم بس بود .

وقتی به خانه می رسد می بیند بس نیست ، خوب یک باغی هم پهلوی آن خانه بود بس بود ، به باغ رسید می بیند بس نیست ، یک مزرعه ای داشتیم ، خوب ، بد نبود . به مزرعه هم می رسد ، یک دهکده خوب بود داشته باشیم ، به آن می رسد . هر چه بالا می رود زیادتر می شود ، ابتدائا یک چیز مختصری می خواست ، هر چه بالاتر رفت ، زیادتر می شود ، طمعش زیادتر می شود ، آرزویش زیادتر می شود . اینهائی که یک مملکت دارند ، می بینید که می روند دنبال یک مملکت دیگر ، مملکت گیری می کنند . اگر همه ممالک دنیا را یک انسانی بگیرد ، آنوقت به فکر می افتد برود کره ماه ، برود آنجا را هم بگیرد ، بعد به فکر می افتد برود کره مریخ ، آنجا را هم بگیرد ، بعد می رود سراغ جاهای دیگر . آخر ندارد ، این یک موجودی است که خدا اینطور خلقش کرده است که در حد حیوانیت ، یعنی همان هائی که حیوان می خواست این زیادترش را دارد ، حدود هم ندارد . حیوانات در یک وقت خاصی شهوت دارند ، در وقتی که وقت حمله است ، وقتی است که می خواهند تولید مثل بکنند ، در ما بقیش آنطورها نیستند . انسان اینجور نیست ، انسان شهوتش هم حد ندارد ، نه حدود دارد و نه یک طور خاصی که غیر از آنطوری که انبیا آمده اند محدودش کردند به حدودی ، انسان هیچ

این حرف ها ندارد ، با آن بهترین محارمش هم فرق نمی کند پیشش با او ، دخترش با اجنبی فرقی ندارد پیش او . یک همچو حیوانی است ، در هر چیز نامحدود است . شما یک موجود نامحدود هستید . اگر این نامحدودی در طرف حیوانیت صرف شد ، یک حیوان نامحدود ، یک حیوانی که با سایر حیوانات فرق دارد ، حیوانات دیگر شهواتشان محدود است ، آمالشان محدود است ، این انسان نامحدود است ، اگر به همین حال حیوانیت باشد و دنبال همین کارهای حیوانی ، دنبال همین شهوات ، دنبال همین آمال و آرزوهای حیوانی که همه این آمال و آرزوهائی که مربوط به طبیعت است ، تمام آمال و آرزوهائی که مربوط به امور طبیعی است ، حیوانی است ، اگر به این حد باقی بماند این تا آخر حیوان است ، اینجا صورتش ، صورت انسان است وقتی این پرده برگشت و آن عالم پیدا شد ، صورتش هم یک صورت دیگر می شود . همچو نیست که به صورت انسانیت آنجا محشور بشود ، اگر انسان اینجا شد ، آنجا انسان است ، اگر کسی در اینجا توانست خودش را انسان بکند ، آنجا که برود ، آنجا انسانیتش به طور کمال و آنطوری که چشم های این عالم نمی تواند او را ببیند ، به طور کمال در آنجا تحقق پیدا می کند و اگر چنانچه نتواند این کار را بکند ، مهار را رها کند ، خوب بسیاری هستند که مهار ندارند ، رها هستند ، آزادند ، این آزادیی که غربی ها می

خواهند همین است ، آزادند ، هر چه می خواهند ، هر کاری می خواهند بکنند ، ظلم بکنند آزاد است ، شهوات غیر مشروع ، آزاد است ، بدگوئی به هر کس ، آزاد است ، قلمفرسائی به ضد هر کس ، آزاد است . اگر این آزادیی که همین غیر محدود بودن این قسم حیوان ، غیر محدود بودن این قسم حیوان ، این حدی ندارد برای خودش ، آزادیش را حدی قائل نیست ، هر جا جلو برود باز در این آزادی می خواهد جلوتر برود .

نیاز انسان به هدایت انبیا در پیمودن مسیر کمال و کنترل غرائز

اگر ما تربیت و تعلیم نداشته باشیم ، تربیتی که انبیا آورده اند برای اینکه غیر انبیا راه را نمی دانند ، ما الان یک راهی را داریم قهرا می رویم خودمان هم ملتفت نیستیم و آن راهی که انبیا برای ما آوردند که از آن راه باید بروید آن صراط مستقیم که منتهی می شود به آنجائی که ماها دیگر الان نمی توانیم ادراک بکنیم ، این را انبیا آورده اند ، مکتب غیر انبیااطلاع از ماوراء طبیعت ندارد ، هر چه مکتب هست همین طبیعت است ، مکتب انبیا است که ماوراء طبیعت را هم طرح می کند . در مکتب های دیگر اصلا طرح نمی شود ماوراءالطبیعه ، بله می گویند دروغ است . یک آدمی که اصل نمی داند ماوراء طبیعت چیست ، همین طور نشسته توی خانه اش و می گوید نخیر ، نیست . انبیا می دانند راه چه هست ، از کجا باید رفت ، چه جوری باید رفت . راهی است که تا بوسیله انبیا و تعلیمات

انبیا نباشد ، انسان نمی تواند به مقصدش برسد . از راه مستقیمی که انسان را به مقصد می رساند اگر راه انبیا نباشد معوج می شود یا این طرف می رود یا آن طرف می رود . انبیا هستند که ما را به راه مستقیم هدایت می کنند و کیفیت تربیت و تعلیمی که برای آن عالم هم باشد ، هم این عالم و هم آن عالم ، نه اینکه انبیا به این عالم کاری ندارند ، این عالم هم با هر چیزی که بگوئید ، آنها منافی و مخالف با آن نیستند ، مخالف با دل بستن به دنیا هستند ، این دو تا اشتباه می شود . آنهائی که می خواهند عیب گیری کنند می گویند که با همه تمدن ها مخالف است . اسلام با همه تمدن ها مخالف است ، این اشتباه است ، اسلام با هیچ تمدنی مخالف نیست ، اسلام یک تمدنی را ایجاد کرد ، ششصد ، هفتصد سال یک دنیا را تقریبا اکثر معموره را چیز کرد ، با اینکه باز اسلام نبود درست . با تمدن ، اسلام مخالف نیست ، با دلبستگی و محدود شدن مخالف است که همه آمال و آرزوی ما همین باشد ، همه هم ما همان علفمان باشد ، تمام همت ما این باشد که خوب بخوریم ، خوب بخوابیم و خوب شهوات . دلبستگی را مخالف است . این هم انسان علفش باشد یا الفش باشد ، با این مخالف است اسلام . تمدن به اعلی مرتبه ، مهار ، مهار در معنویت . همه مظاهر تمدن را انبیا

قبول دارند لکن مهار شده ، نه مطلق و رها . شهوات را جلویش را نگرفتند ، جلوی اطلاقش را گرفتند ، جلو رهائی و آزادی را گرفتند . یک کسی ، در همان زمان های سابق به یک ظریفی که از آشناهای ماست راجع به امور جنسی گفته بود که فلان ، این حل شده . این گفته بود این را در صدر خلقت ، خرها حل کرده بودند . آن آزادی که شما می گوئید که حل شده همان است که حیوانات در صدر خلقت آزاد بودند . انبیا آمدند این آزادی را جلویش را بگیرند و الا اصلش را مخالف نیستند ، دعوت هم به آن کرده اند ، این دعوت به ازدواج ، اینقدر تعریف از ازدواج برای اینکه هم ازدواج بشود ، هم انحراف نباشد . از این شهوات مطلق ، از این مراکز فساد و فحشا انبیا جلوگیری می کنند ، نه از اصل شهوت . اصل شهوت طبیعی است و باید هم کار خودش را انجام بدهد اما حدود دارد . اگر تربیت و تعلیم آنطوری که انبیا و تحت تربیت انبیاست تحقق پیدا بکند ، انسان ، هم اینجایش صحیح می شود و روی یک نظمی تحقق پیدا می کند و این آکل و ماءکول و این تعدیات و این تجاوزها و این اختلاف های طبقاتی پیدا نمی شود و هم آن طرف ، که عمده آن طرف است ، آن حیات جاویدی که آخر ندارد ، هم آن طرف تاءمین می شود . کوشش کنید که شما که حالا منتسب به ولی امر سلام الله علیه

هستید ، مکتب ولی امر را به آن توجه کنید که برای تعلیم و تربیت این انسان است که از حد حیوانیت برساندش به حد انسانیت و رشد انسانی پیدا کند و تربیت انسانی پیدا کند و تعلیمات ، تعلیمات صحیح باشد . خداوند همه شما را انشاءالله موفق بدارد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/4/58

بیانات امام خمینی در جمع وعاظ و روحانیون تهران

وقتی که قلب الهی شد همه چیز انسان الهی می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من چند جمله راجع به تکالیف کلی روحانیون و اهل محراب و منبر باید عرض بکنم و بعد مشکلاتی که هست . آقایان روحانیون و خصوص اهل منبر ، خطبا ، اینها سخنگوی اسلام هستند . اگر حکومتی سخنگو می خواهد ، سخنگوی اسلام آقایان خطبا هستند و وقتی می توانند آقایان خطبا سخنگوی یک اسلامی باشند ، آن اسلامی که همه چیز در آن هست ، این اگر خودشان را اسلامی کنند و مطالبی که گفته می شود ، اسلامی باشد و از قلب پاکیزه اسلامی بیرون بیاید ، این صلاحیت سخنگویی برای اسلام را دارد . سخنگوی دولت های دیگر هیچ کاری به این ندارند که این حرفی که تو می زنی ، باورداری ، از روی قلب است . به قلب هیچ کاری ندارند اینها ، فقط کار دارند که این خوب صحبت بکند و مطالب دولت را خوب ادا بکند ، حالا به حسب قلبش معتقد باشد یا نباشد کاری به آنها ندارد و از سخنگویی او هم چیزی کسر نمی شود اما اسلام اینطور نیست ، اسلام آنقدری که به قلب اعتنا دارد ، به زبان اعتنا ندارد . مرکز ، قلب است ، مرکز ، لب انسانی

است . اگر خدای نخواسته شما حرف هایی که می زنید همه اش اسلامی باشد ، لکن از یک قلب اسلامی بیرون نیاید ، این شایستگی برای سخنگویی در اسلام ندارد ولو خیلی هم خوب صحبت بکند . و اگر از قلب اسلامی بیرون بیاید ، یعنی قلبی که اعتقاد دارد به مبانی اسلام ، ایمان آورده است به اینکه اسلام همه چیز است و مکتب اسلام مکتبی است که تنها این مکتب و مکتب های الهی که آنها هم همه اسلامند ، این مکتب است که می تواند انسان ها را به همه ابعادی که دارد ، تربیت کند و نظام را به همه ابعاد برقرار کند و انسان ها را برساند به آنجایی که مقام انسانیت است . با همچو اعتقادی ، با همچو ایمانی اگر چنانچه خطیب خطبه بخواند و ملا موعظه بکند و روحانی عمل بکند ، اگر از روی یک همچو قلبی بیرون بیاید ، روحانی ، روحانی است خطیب هم خطیب اسلامی است و اهل منبر هم سخنگوی اسلام هستند ، روحانیون هم باز سخنگوی اسلام . ابتدا از قلب شروع می شود ، همه چیزها از قلب انسان شروع می شود ، نه این قلبی که حیوانی است ، قلب انسانی ، همه مسائل از قلب انسانی شروع می شود و اگر چنانچه قلب ، یک سرچشمه نور و هدایتی در آن باشد ، زبان هم به نورانیت قلب منور می شود ، چشم هم به نورانیت قلب منور می شود ، همه اعضای انسان که تابع قلب است ، وقتی قلب الهی شد ، همه چیز انسان

الهی می شود یعنی حرف که می زند ، حرفش هم الهی است ، استماع هم که می کند ، استماعش هم الهی است ، راه هم که می رود ، راه رفتنش هم الهی است . این همان است که انبیا آمده اند برای تربیت انسان ها که این انسانی که یک حیوانی است ، با سایر حیوانات فرق ندارد یا بدتر از سایر حیوانات است می خواهند که این انسان را از این لجنزار بیرون بیاورند و یک انسان الهی ، یک انسانی که سر تا پایش معرفت الله باشد ، توحید باشد ، حرکتی نکند الا به حرکت الهی (و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ) نه این است که معنایش این است که خدا تیر را با دست انداخت . این دست ، دست خداست و نفسانیت در تو نبوده است تا اینکه رمییی که می کنی ، رمی تو باشد . تو الهی بودی ، تو یک موجود الهی بودی ، موجود الهی همه چیزش الهی است ، رمیش رمی الله است ، عینش ، عین الله است ، همه چیزش خداست .

باید کوشش کنیم ما معممین ، ما که خودمان را اسممان روحانی گذاشتیم ، چه طبقه اهل منبر باشند ، چه اهل محراب باشند ، چه از قشرهای دیگر ، همین بنگاه ، این بنگاه را بنگاه اسلامی اش کنیم . ما که امروز همچو قدرتی خدا به ما داد و اعطای خدا بود ، لیس الا برای این نیم توجهی بود که به اسلام شد و همه گفتند اسلام را می خواهیم ، یک

همچو قدرت هایی را از بین بردیم ، بردید و همه قشرها هم در این شرکت داشتند ، زن ها ، مردها ، بچه ، بزرگ ها ، ما همه ، روحانی ، دانشگاهی ، همه ، ما که الان آن قدرت ها را از بین بردیم و الان هم مدعی هستیم که رژیم ما رژیم اسلامی است و جمهوری ما جمهوری اسلامی است ، باید اکتفای به این نکنیم که یک لفظی را برداشتیم و یک لفظ دیگر جایش گذاشتیم یا یک رژیمی را منقرض کردیم ، یک رژیم دیگری جایش گذاشتیم . باید ما همه متوجه این معنا باشیم که لااقل این محیط بنگاه روحانی ، این محیطی که سر و کار دارند با قلوب مردم ، دعوت می کنند مردم را و سر و کارشان با دل های مردم است ، شمائی که سر و کارتان با جان مردم است ، باید کوشش کنید که جان خودتان را ، قلب خودتان را اصلاح کنید ، الهی کنید که وقتی که منبر می روید مثل منبرهای ، البته نمی شود ، اما شیعه آن صاحب منبر حقیقی که حضرت امیر سلام الله علیه هست باشد که هر چه می گفت و از قلب الهی سرچشمه می گرفت (ضربت علی یوم الخندق کافضل من کذا . . ) این نه اینکه مساءله این بود که تمام کفر با تمام اسلام مقابله کردند ، از این جهت شده است . ما اگر فرض می کردیم که غیر حضرت امیر همین ضربه را زده بود و همان شکست را هم داده بود ، باز اصلا معلوم

نبود که یک فضیلتی داشته باشد تا فضیلتش از نماز انبیا هم بالاتر باشد این ضربه ضربتی بود که از روح امیرالمومنین سرچشمه گرفته بود همه ایامی که ضربت می زد ، فضیلتش بالاتر از همه بود برای اینکه قلب ، قلب الهی بود ، قلبی بود که غیر از خدا در او راه نداشت . ضربتی که از آن قلب سرچشمه بگیرد ، تصمیمی که از آن قلب سرچشمه بگیرد ، این ارزشش همان است که فرموده است افضل از همه چیزهائی که در عالم واقع شده است . البته برای ماها و بالاتر از ماها این مقام میسور نیست لکن آن تا حدودی که میسور است ما باید کوشش کنیم (حالا که نشد ، هیچ ، نباشد) حالا که ما نمی توانیم حضرت امیر سلام الله علیه باشیم شیعه اش هم نباید باشیم ؟! نه ، خود ایشان هم فرمودند که شماها نمی توانید اینطور باشید لکن اعانت کنید مرا به تقوا و به امثال ذلک .

رسالت عظیم روحانیت در حفظ شؤ ونات و ادای مقاصد اسلام

باید شما سخنگوی اسلام باشید ، این شغل شماست و این شغل اگر چنانچه واقعیتی داشته باشد از همه شغل ها بالاتر است برای اینکه مقاصد اسلام با زبان شما ادا می شود ، همه مقاصد اسلام ، و مسؤ ولیتش از همه چیز زیادتر است . اگر خدای نخواسته یک نفر از کسانی که ادعای اهل منبری می کنند یا محرابی ، یا در منبر می روند و یا در محراب اگر چنانچه آن کسی که منبر می رود ، زبانش یک وقتی یک زبانی باشد که بر خلاف مسیر اسلام باشد ، این غیر

از یک آدم عادی است که توی دکانش یک خلافی می کند ، یک کم فروشی می کند ، این خطر ، خطر به مکتب است . شماها سخنگوی اسلام هستید اگر سخنگوی اسلام یک چیزی بگوید که با برنامه اسلام مخالف باشد ، با مقاصد اسلام مخالف باشد ، این مسؤ ولیتش غیر از آن مسؤ ولیتی است که یک نفر آدم عادی یک چیزی می گوید . یا باید این ادعا را نکنید و این شغل را قبول نکنید یا اگر قبول کردید و این ادعا را کردید ، باید سرش بایستید همه مان ، همه ما الان این لباسی که الان شعار است لباس اسلام است ، شعار است لباس روحانیت است ، ما که این لباس را پوشیدیم ، به لوازم این لباس باید التزام پیدا بکنیم دنبال این باشیم که شؤ ون این لباس که می گوئیم لباس اسلام است شؤ ون این را باید حفظ بکنیم اگر خدای نخواسته ما شؤ ون این را حفظ نکنیم لباس ، یک لباس غصبی است ، ماقاچاق هستیم برای اینکه لباسی که باید یک فردی بپوشد که اسلامی باشد ما این لباس را از او غصبا پوشیده ایم . باید مافکر این مطالب باشیم که اول شرط روحانی بودن ، چه آن قشر از روحانی که اهل منبر و خطبا هستند که سرو کار با روحانیت دارند ، سر و کار با روح دارند و چه آن قشری که اهل محراب و اهل تحصیل و اهل فتوی و اهل این چیزها هستند ، این یک مسئله ای است که برای همه سنگینی

دارد و مشکلات دارد و برای همه مسئولیت دارد منتها مسئولیت ها کم و زیاد دارد . یک کسی است فرض کنید که اگر چنانچه یک خلافی بکند یک مملکت به واسطه خلاف او یک وقت خدای نخواسته به اعوجاج کشیده می شود ، یک وقت یک کسی هست که یک شهر ، یک وقت یک کسی است که یک ده ، یک وقت کسی یک کسی است که یک مسجد ، البته فرق می کنند اینها ، لکن همه مشترکند در اینکه مسئول هستند و همه مشترکند در اینکه باید از این مسئولیت درست از کار بر آیند . الان یک رژیم اسلامی به حسب راءی همه مردم ، رژیم ما دیگر رژیم سلطنتی نیست و جمهوری اسلامی است ، اما آنقدری که تا حالا واقع شده است همین است که ما راءی دادیم به یک مساءله ای و دنیا هم ایران را شناخت به اینکه جمهوری اسلامی است ، اما محتوای این جمهوری اسلامی که یک مقداریش مربوط به دولت است و دستگاه های دولتی که آن الان به ما ، محل صحبت ما نیست ، یک قسمت مهمش هم مربوط به این بنگاه است ، به این بنگاه روحانیت است ، ما باید این بنگاه روحانیت را یک کاری بکنیم که اسلامی بشود و ما بتوانیم بگوئیم که ما در جمهوری اسلامی واقع شدیم ، ما حالا دیگر آزاد هستیم ، اختناق نداریم و مسائل اسلامی را آنطور که باید می گوئیم ، آنطور که باید عمل می کنیم پیشتر نمی توانستیم ، آزاد نبودیم ، منبر آزاد نبود ، محراب آزاد

نبود ، حالا آزاد شدیم اما نه آزاد به اینکه حالا بخواهیم هر چه دلمان می خواهد بگوئیم و هر چه بخواهیم بکنیم ، نه آزادیم که پیشتر نمی توانستیم عمل به اسلام و مقاصد اسلامی را بگوئیم ، حالا آزادیم که مقاصد اسلامی را بگوئیم .

امروز تمامی چشم ها برای طرح اشکال متوجه جمهوری اسلامی است

الان همه چشم ها دوخته شده است به این مملکت و شاید بیشتر به این بنگاه که این بنگاهی که در اسلام در طبقه بالا واقع شده اند ، مربی هستند ، تربیت می خواهند بکنند ، سخنگوی اسلام هستند ، اینها چه می کنند وضع همان وضع است و لفظ تغییر کرده است یا خیر حالا وضع را دارند تغییر می دهند محتوا را دارند تغییر می دهند ، متبدل شده اند ، همین طوری که حکومتشان ، رژیمشان متبدل شد از طاغوتی به رژیم اسلامی ، این قشر هم که قشر روحانی باشند اعم از مراجع اسلام ، از علمای اسلام و از خطبای اسلام ، از همه اینها ، مساءله گوی اسلام ، همه اینها که در این بنگاه واقع شده اند ، نظرها الان دوخته شده است به اینکه اینها چه می کنند ، الان در چه حالی هستند ، تغییری در ورحیه اینها پیدا شده ، در اعمال اینها پیدا شده است یا اعمال همان اعمال و روحیه همان روحیه و یک لفظی را برداشتند یک لفظ دیگری جایش گذاشتند . در دولت هم همین طور ، در وزارتخانه ها هم همین طور ، در ادارات دولتی هم همین طور است ، در ارتش

هم همین طور ، همه جا همین است مطلب ، منتها یک چشم های دشمن است که به ما دوخته شده است و یک چشمها هم از غیر دشمن آن چشم دشمن که به ما دوخته شده است ، هم در داخل کم نیستند و هم در خارج زیادند . اینها چشم هایشان را دوخته اند به ما که از ماها اشکال بگیرند ، به ما اشکال بکنند و اشکال را به آن باد بزنند تا زیاد بشود ، یکی را چندین هزار کنند و در مجلات اینجا و روزنامه های اینجا به طور کنایه و رمز و در خارج به طور صریح حمله کنند ، نه حمله به بنده و شما ، حمله به مکتب . مساءله این است که از اعمال ماها یک بهانه ای دست دشمن داده بشود که مکتب ما را بگویند اینطوری است . این مکتب دارها شما هستید اگر مکتب دارها خدشه در آنها پیدا شد ، آنها می گویند مکتب خدشه دارد ، برای اینکه سایر قشرها سر و کار با موارد طبیعت دارند ، با اسلام هم اگرسر و کار دارند ، به این رژیم طبیعی اسلام آنها سر و کار دارند اما شماها و ماها همه ادعایمان این است که ما سر و کار با ارواح مردم داریم ما خواهیم روح مردم را تربیت کنیم ، اگر چنانچه ما که سروکارمان با معنویات اسلام است و با واقعیات اسلام است ، از ما یک مسائلی ببینند ، در محراب ببینند ، در مسند ببینند ، در منبر ببینند ، اگر ببینند ، نمی گویند که این

آقا که منبر است یک آدم کذائی است ، می گویند که روحانیون اینطورند ، اهل منبر ، خطبای اسلام اینطورند ، بعد جرش می کنند به اسلام که اصلا این همین است دیگر ، این رژیم هم همان رژیم است منتها یک اسمی را تغییر دادند و یک افرادی رفتند ، یک ظلمه ای رفتند و یک ظلمه ای دیگر جایشان نشستند ، یک منحرفینی رفتند یک منحرف های دیگر جایش نشستند . اینها برای ما یک همچو چیزهایی درست می کنند . امروز مسئولیت مان مسئولیت شخصی نیست که من موظفم که حفظ آبروی خودم را بکنم . این وظیفه است برای همه ، هر کسی وظیفه دارد حفظ حیثیت و آبروی خودش را بکند ، اختیار ندارد که آبروی خودش رابریزد . قضیه این نیست که حیثیت شخص من ، حیثیت شخص شما یک وقتی خدشه دار بشود تا مسئولیت به حدود همان خود آدم برگردد ، صحبت در این است که با عمل ما ، مکتب ما دفن بشود ، یعنی حالائی که ما جمهوری اسلامی پیدا کردیم و هیاهو کردیم که ما ظلم نمی خواهیم و عدالت می خواهیم ، حالا ما که اولی هستیم به اینکه این عدالت را اجرا بکنیم ، اولی هستیم به اینکه اعوجاجات را مستقیم کنیم ، خدای نخواسته از ما عملی صادر بشود که بر خلاف مجاری عدالت است ، انحرافی است اگر اینطور شد جمهوری اسلامی شکست می خورد . اگر این جمهوری اسلامی شکست خورد اسلام مدفون می شود ، دیگر خیال نکنید بعدها شما بتوانید دوباره یک کاری انجام بدهید .

مسئولیت یک همچو مسئولیتی است . مسئولیت یک مسئولیتی است که انبیا و اولیا و همه خونشان را دادند برای حفظ این ، همه برای حفظ مکتبشان خون هایشان را دادند ، چه انبیاء سابق و چه نبی اکرم که همه تاریخش را می دانید ، همه چیزشان را دادند برای اینکه حفظ بشود این مکتب و یک وقت اعوجاجانی در آن پیدا نشود . سیدالشهدا سلام الله علیه که آن قیام را کردند ، برای اینکه معاویه و پسرش اسلام را وارونه کرده بودند ، هم امام جماعت بود و هم امام جمعه بود و هم خطیب بود و هم شارب الخمر و هم همه چیز ، مکتب داشت از بین می رفت . یک وقت یک کسی است که می گوید من رضاخان پهلوی هستم ، هر غلطی بکند به مکتب ضرر نمی زند مردم می گویند مردیکه کذاست . یک وقت یک کسی است که می گوید من خلیفه رسول الله هستم ، می آید خطبه می خواند و می آید جماعت خواند و خلافت رسول الله است و با اینکه خلافت رسول الله است ، آن اعوجاج ها را می کند ، آن خطاها را می کند ، این غیر خطای محمد رضا و رضاست . خطای یزید قضیه این نبود که سیدالشهدا را کشت ، این یکی از خطاهای کوچکش بود ، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونه اش کرده بودند و سیدالشهدا به داد اسلام رسید ، سیدالشهدا اسلام را نجات داد .

روضه و مصیبت سیدالشهدا ، مایه حفظ مکتب اسلام

روضه سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهداست . آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهدا

را نخوانید ، اصلا نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه ، نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرده این مکتب را . الان هزار و چهار صد سال است که با این منبرها با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند ، تا حالا آورده اسلام را . این عده از جوانهایی که اینطور نیست که سوء نیت داشته باشند ، خیال می کنند ما حالا باید حرف روز بزنیم . حرف سیدالشهدا حرف روز است ، همیشه حرف روز است ، اصلا حرف روز را سیدالشهدا آورده است دست ماها داده و سیدالشهدا را این گریه ها حفظ کرده است مکتبش را ، این مصیبت ها و داد و قال حفظ کرده این سینه زنی ها و این دستجات و عرض می کنم اینها حفظ کرده . اگر فقط مقدسی بود و توی اطاق و توی خانه می نشست برای خودش و هی زیارت عاشورا می خواند و تسبیح می گرداند ، نمانده بود چیزی . هیاهو می خواهد ، هر مکتبی هیاهو می خواهد ، باید

پایش سینه بزنند ، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد ، تا پایش گریه کن نباشد ، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد ، حفظ نمی شود . اینها اشتباه می کنند ، بچه اند اینها ، نمی دانند که این نقش روحانیت واین نقش اهل منبر چه هست در اسلام ، خودتان هم شاید خیلی ندانید . این نقش یک نقشی است که

اسلام را همیشه زنده نگه داشته ، آن گلی است که هی آب به آن می دهند زنده نگه داشته ، این گریه هازنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را ، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را . ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود ، علم بپا کنیم ، نوحه خوانی کنیم ، گریه کنیم ، فریاد کنیم . دیگران می کنند ، دیگران فریادزنند وقتی یکی از آنها کشته بشود ، فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود میتینگ ها می دهند ، فریادها می کنند . این یک میتینگ و فریادی است برای احیاء مکتب سیدالشهدا واینها ملتفت نیستند ، توجه ندارند به مسائل ، همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها ، همین هاست که ما را زنده نگه داشته ، همین هاست که این نهضت راپیش برده ، اگر سیدالشهدا نبود ، این نهضت هم پیش نمی برد ، سیدالشهدا همه جا هست (کل ارض کربلا) همه جا محضر سیدالشهداست ، همه منبرها محضر سیدالشهدا است ، همه محراب از سیدالشهداست اگر سیدالشهدا نبود ، یزید و پدرش و اعقابشان اسلام را منسی کرده بودند ، اگر نسیان شده بود ، یک رژیم طاغوتی در خارج منعکس شده بود . معاویه و یزید ، یک رژیم اسلامی را رژیم طاغوتی داشتند معرفی می کردند ، اگر سیدالشهدا نبود این رژیم طاغوتی را اینها تقویت می کردند ، به جاهلیت بر می گرداندند ، اگر حالا من و تو هم مسلم بودیم مسلم طاغوتی بودیم

، نه مسلم امام حسینی . امام حسین نجات داد اسلام را ، ما برای یک آدمی که نجات داده اسلام را و رفته کشته شده هی سکوت کنیم ؟ ما هر روز باید گریه کنیم ، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مکتب ، برای حفظ این نهضت ها ، این نهضت ها مرهون امام حسین سلام الله علیه هست . نمی فهمند اینها ، بچه اینها ، سوءنیت ندارند ، بله خوب ، ممکن است بعضی از آنها هم سوءنیت داشته باشند ، بعضی ها هم روی نقشه کار می کنند همانطوری که زمان رضاخان ، منتهااو یک قدری روی نفهمی کرد ، بعدها روی فهمیدگی ، جلوی منبرها را همه را گرفت ، نگذاشت کسی منبر برود ، محراب ها را هم همه را یک جور دیگری گرفت ، یک مجلس روضه ای نداشتند . در همه قم ، آنقدری که من ، آنوقت ها بود ، می گفتند یک مجلس آقای صدوقی بود که قبل از اذان شاید ، یا قبل از آقتاب تمام می شد . شب بود . . . این یک مطلبی بود ، نه این است که من باب اتفاق رضاخان آمد منبرها را نگذاشت و محراب ها را جلویش را گرفت و روحانیون را متحدالشکل کرد . نخیر ، این مساءله نقشه بود ، نقشه اینکه این قوه را بکوبند ، این قوه محراب منبر که از آن می آید یکدفعه یک ملت را هول بدهد به یک طرف و یک همچو سلطنت را از بین ببرد . این رااز بین ببرند این

قدرت را از دست ما بگیرند . نمی دانند این قشرهای سیاسی که چه خدمتی این منبر ، این محراب به این کشور کرده .

اینها اگر چنانچه ملی هستند ما کار نداریم که آیا به خدا هم کار دارند یا نه اگر ملی هستند ، اگر کشورشان را می گویند می خواهیم اگر ملت را می گویند که ما می خواهیم ، اینها باید دامن بزنند به این روضه خوانی ها برای

اینکه این روضه خوانی ها این ملت شما را حفظ کرده ، این روضه خوانی ها و مصیبت و گریه است که کشور شما را حفظ کرده . بله ، اگر چنانچه یک مردمی هستند که روی همان نقشه ای که طرح شده است که باید قدرت اسلام گرفته بشود و قدرت روحانی گرفته بشود و قدرت خطیب گرفته بشود تا راه باز بشود برای آنهائی که باید استفاده کنند و استفاده کردند ، آنها یک مردم دیگری هستند که با آنها نمی توانیم حرف بزنیم اما سایر مردم ، اینهایی که مسجد می آیند ، منبر را گوش می کنند ، مطالب را گوش می کنند ، همچو که به روضه می رسند ، رد می شوند روند ، این از باب این است که ملتفت نیستند چه هست . آن روضه است که این محراب ، که این منبر را حفظ کرده ، اگر آن روضه نبود ، این منبر هم نبود ، این مطالب هم نبود ، آن حفظ کرده . ماباید به شهیدمان گریه کنیم ، فریاد کنیم ، مردم را بیدار کنیم . البته یک مطلبی هم که بین

همه ما باید باشد این است که این نکته را به مردم بفهمانیم همه اش قضیه این نیست که ما می خواهیم ثواب ببریم ، قضیه این است که ما می خواهیم پیشرفت کنیم . سیدالشهدا هم که کشته شد ، نه اینکه رفتند یک ثوابی ببرند ، ثواب برای او خیلی مطرح نبود ، آنطور رفت که این مکتب را نجاتش بدهد ، اسلام را پیشرفت بدهد اسلام را زنده کند . شما هم که دارید نوحه خوانی می کنید ، حرف می زنید ، خطبه خوانید ، نوحه می خوانید ، مردم را به گریه وادار می کنید ، مردم هم که گریه می کنند ، همه روی این مقصد باشد که این اسلام را ما خواهیم با همین هیاهو حفظش کنیم . با این هیاهو ، با این گریه ، با این نوحه خوانی ، با این شعر خوانی ، با این نثر خوانی ما می خواهیم این مکتب را حفظ کنیم چنانچه تا حالا هم حفظ شده . باید این نکته را هم به مردم گفته بشود ، تذکر داده بشود که آقا قضیه روضه خوانی قضیه این نیست که من یک چیزی بگویم و یکی هم گریه کند ، قضیه این است که با گریه حفظ شده است این ، با گریه این حفظ شده ، حتی تباکی هم ثواب دارد ، خوب تباکی چرا ثواب دارد ؟ برای اینکه تباکی کمک می کند به این مکتب ، کمک به مکتب می کند . اینها اشتباه است که اینهایک طرف قضیه را می بینند یک طرف قضیه را نمی بینند

و مع الاسف ما همیشه ، یعنی اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدن ها ، همیشه مبتلا بوده . اینکه در روایت است که اسلام غریب است ، از اول غریب بوده و الان هم غریب است ، برای اینکه غریب آن است که نمی شناسند او را ، در یک جامعه ای هست او اما نمی شناسند ، نمی شناسند اسلام را ، هیچ وقت شناخته نشده به آنطوری که باید باشد ، مگر پیش خودمان ، همیشه یک ورق را گرفته اند ، آن ورق دیگر را حذفش کرده یا مخالفت با آن کرده اند . یک مدت زیادی گرفتار عرفا ما بودیم ، اسلام گرفتار عرفا بود . آنها خدمتشان خوب بود اما گرفتاری برای این بود که همه چیز بر می گردانند به آن طرف ، هر چه دستشان ، هر آیه ای دستشان می آمد می رفت آن طرف ، مثل تفسیر ملا عبدالرزاق ، خوب بسیار مرد دانشمند بسیار مرد با فضیلتی اما همه قرآن را برگدانده به آن طرف کانه قرآن با این کارها کار ندارد . یک وقت هم گرفتار شدیم به یک دسته دیگری که همه معنویات را بر می گردانند به این طرف ، اصلا به معنویات کار ندارند ، کانه اسلام آمده برای اینکه اسلام هم طریقه اش مثل هیتلر که او آمد که دنیا گیری کند و کشورگشائی کند ، اسلام هم آمده کشورگشائی کند . هر چه مربوط به عرض

می کنم زندگی است و هر چه مربوط به طبیعت است و هر چه ، اینها را گرفته اند ،

هر چه معنویات است برگردانده اند به این طرف . بعضی از تفسیرها ، بعضی از اشخاصی که می خواهند اظهار فضیلت مثلا بکنند ، ملاحظه کنید همه مسائل را برگردانده اند به این آب و خاک ، همه چیز را فدای حیوانیت کرده اند . عرفا همه چیز را فدای انسانیت کرده اند ، خوب باز او ، اما اینها غفلت از آن کرده اند . اسلام همه چیز است آقا ، اسلام آمده انسان درست کند و انسان همه چیز است ، همه عالم است انسان . آن که مربی انسان است باید همه عالم را آشنا بر آن باشد و انسان را به همه مراتب آشنا به آن باشد تا بتواند این انسان را به آن مدارجی که دارد برساند ، اسلام را به همه جهاتش بشناسد . یکی می آید چهار تا از جنگ های اسلام را بررسی می کند ، بعد می شود اسلام شناس . خوب تو جنگ شناسی ، از اسلام بگو ، من این ورقش را می شناسم . فقیه حق ندارد بگوید که من اسلام شناسم ، فقیه باید بگوید من فقه شناسم ، من فقه اسلام را می شناسم ، آن که از همه بهتر می داند همان است که فقه اسلام را می داند . فیلسوف حق ندارد بگوید من اسلام شناسم ، این بگوید من یک قسمی از مثلا معقولات اسلام را ادراک کردم . آن هم که حکومت اسلامی را بررسی کرده و اطلاع پیدا کرده که وضع حکومت چه بوده او حق ندارد بگوید من اسلام شناسم ، بگو من حکومت

اسلام شناسم . ادعای اسلام شناسی جز برای آن که همه جهات اسلام را بداند چه جوری است و همه مراتب معنویت اسلام و مادیت اسلام را بداند ، او می تواند بگوید من اسلام شناسم . علی ابن ابیطالب اسلام شناس بود ، در عملش هم آنطور بود که عملش هم اعجاز است ، یک معجزه ای بود ولهذا می بینید که فقها حضرت امیر را از خودشان می دانند ، خطبا هم از خودشان می دانند ، پهلوان ها هم از خودشان می دانند ، زورخانه کارها هم از خودشان . زورخانه کارها وقتی اینجا می آیند ، همه دم از علی است ، شما هم همین طور . یک موجود اعجوبه ای بوده است که همه کس او را از خودش می دانسته ، از همه بوده و از هیچ کدام نبوده ، از همه بوده برای اینکه هر کدام یک جهت علی را توجه به آن داشته ، آن که خوب توجه دارد ، از این جهت ، از آن جهتش از شما هم بوده ، از این جهتش از یک دسته دیگر بوده ، نبوده از باب اینکه یک جهت نبوده ، همه چیز بوده ، کیست که همه چیز باشد .

پیروزی نهضت مرهون اظهار ارادت ملت به اسلام و توجه به مقصد

حالا طولانی شد صحبت و اسباب زحمت آقایان ، لکن ما حالا باید بگوئیم چه بکنیم . الان ما گرفتار هستیم به یک گرفتاری های زیادی یعنی حالا گرفتاری ما بیشتر از آن گرفتاری است که قبل از پیروزی بود . قبل از پیروزی یک گرفتاری بود و آن است که دو تا قدرت ، یکی با هیچ

و یکی با همه چیز رو به هم رفته بودند یعنی یک قدرت ایمان و یک قدرت های شیطانی زیاد ، دعوا بود و مبارزه دیگر طرح چیز دیگری نبود ، همه از این راه داشتند می رفتند . آن که با برنامه می رفت ، می رفت ، آنهای دیگری هم که برنامه نداشتند ، کشیده می شدند . دیگر وقتی یک جامعه ای راه افتاد ، آن هم که نخواهد ، قهرا کشیده می شود . اگر الان همه شما یک فریادی بزنید ، چاره نداریم ما هم فریادبزنیم ، وضع جامعه و اجتماع اینطوری است . همه اینها کشیده شدند یک طرف . خوب ، دنبال آن همه رفتند و همه مقصد این بود که این سد را بشکنند و الحمدلله شکستند و رفتند ، آن وقت گرفتاری فقط یک کلمه بود و آن اینکه برویم بشکنیم ، همه الله اکبر می گفتند ، بچه های کوچک هم با اینکه نمی دانستند دارند چه می گویند ، لکن از پدرها یاد گرفته بودند که الله اکبر می گفتند !!! و چیز می کردند !!! بچه های کوچولو هم که روی دوش پدر بودند ، آنها هم یک چیزی به تبع می گفتند ، برای اینکه همه داشتندگفتند . حالا آنطور نیست حالا یک مقصد که مقصد اصلی ماست باقی مانده است و یک جهات مختلفه و گرفتاری های مختلف پیش آمده . آنوقت هیچ صحبت این نبود که در سرحدات چه می گذرد ، هیچ صحبت نبود ، صحبت نبود کارخانه ها چه می کنند ، همه با هم موافق بودند ،

کارخانه ها و کارمندها و علما و شما ، همه قشرها با هم دست به هم داده بودند و فریاد می کردند ما اسلام را می خواهیم . همین مقدار که ما فریاد می کردیم اسلام ، اگر چه قلب ما هم خیلی با اسلام آشنا نبود اما همین اظهار ارادت و اظهار اسلامیت و توجه به مقصد ، شما را پیروز کرد .

پرهیز از تشتت و کوشش برای انتخاب وکلای مطلع و معتقد به مکتب حیاتبخش اسلام

امروز قشرهای مختلفی توطئه دارند می بینند و به عبارت اخری مع الاسف ماها که آنوقت با هم مجتمع بودیم ، همه با هم بودیم ، الان داریم از باطن می پوسیم . آنهایی که شکست خوردند ، از باطن دارند رشد می کنند ، آنها دارند ، همین امروز بود ، کی بود که کاغذ نوشته بود ، هر روز از این حرف ها هست که در فلان جا فلان اشخاص با هم اتحاد پیدا کرده اند با هم وحدت پیدا کرده اند با هم اجتماع دارند پیدا می کنند ، شاید همین چند روز مثلا چه بکنند ، ولو حرف است اما خوب ، اشتغال دارند . اینها نتوانند یک مطلبی است اما اشتغال دارند و اگر چنانچه کوشش نشود ، یک وقت هم می توانند . فرق ما !!! بین حالا وآنوقت این است که آنوقت همه با هم منسجم می شدیم به هم و کار را انجام می دادید و دادید ، این انسجام حالا دارد گسسته می شود ، از باطن می پوسد آنها آنوقت انسجامشان را از دست دادند و شکست خوردند یعنی ارتش پشت کرد ، ژاندارمری پشت کرد عرض کنم شهربانی پشت کرد

ادارات پشت کردند ، کارگرها پشت کردند ، کارمندان ، همه پشت کردند به او و آن انسجامی که آنوقت بود ، همه قوای آنهابا هم منسجم بودند ، آن انسجام گسیخته شده ، از این طرف انسجام بود از آن طرف گسیختگی ، پیش بردید شما . الان عکس است ، الان دارد دست هایی ، دست هایی توطئه می کند که این قشرهائی که با هم انسجام پیدا کرده بودند حلش کنند و همان ها هم دارند انسجام برای خودشان درست می کنند . آنها دارند باهم روابط پیدا می کنند ، ماها داریم با هم قهر می کنیم . عاقبت این امر چه خواهد شد که دشمن ما دارد با هم روابطش را زیاد می کند و ما داریم روابطمان را از دست دهیم ؟ نتیجه شکست است ، چاره نیست . همان رمزی که در پیروزی ما بود آنها دارند به دست می آورند و همان چیزی که در شکست آنها بود برای ما الان دارد حاصل می شود .

از سابق اینطور بود که قبل از ماه رمضان و قبل از ماه محرم که وقت یک نتایج اسلامی بود ، در همان رژیم سابق شما اگر توجه کنید به این قضایایی که پیش آمده ، ببینید اینها چه وقتی پیش آمده . یک قصه یک وقت می بینید درست شد (شهید جاوید) آقا ، این منبری ، آن منبری ، آن محراب ، آن محراب ، آن محراب ، در سطح کشور همه حرف ها شهید جاوید بود ، (شهید جاوید) چه بود که اینقدر داد بکنید؟ برای چه ؟ نزدیک

محرم می شد می دیدند که اگر این قوه ها با هم باشند و یک وقت نکند که توجه بکنند به گرفتاری های خودشان ، توجه بکنند به آنکه گرفتارشان کرده ، شهید جاوید را پیش می آورند ما هم غفلت از مسائل روز و از مسائل سیاسی ، همه به جان هم می افتادیم ، همین قم تمام وقتش را صرف کرد سر شهید جاوید ، تا تمام شده ، بعد که تمام شد حالا یک وقت دیگر نزدیک می شود ، آقای شمس آبادی را پیش کشیدند ، شاید هم خودشان کشتند تا پیش بیاورند ، بعد این هم یک خرده ای کم شد شریعتی راپیش کشیدند ، هی دامن بزن ، از این طرف تکفیر ، از آن طرف تمجید ، هر دو طایفه غافل از اینکه کی دارد کلاه سرشان می گذارد ، هر دو طایفه غافل ، هر دو (برای خدا ، برای خدا) یعنی محرابی و منبری عرض می کنم چیزی که اشکال می کرد می گفت که برای خدا ، دارد دین خدا از دست می رود ، آن جوان و چه می گفت (نه باز هم او برای خدا ، این ما را آشنا کرد به اسلام ) هر دو کلاه سرتان رفته و آنها نتیجه بردند و الان فکر این هستند همین که این صدا را بلند کنند تکلیف منبری و محرابی این است که یک کلمه راجع به این مسائل حالا صحبت نکنند . الان روز این مطلب نیست ، الان روز این است که شما همه قوایتان را روی هم بگذارید و آن که

باید برای مجلس خبرگان تعیین بشود ، انتخاب کنید و مردم را وادار کنید که اینها را منتخب کنند . اگر امروز چهار نفر از این معوج ها بروند در این مجلس خبرگان ممکن است این چهار نفر آدم توطئه چی مطلع از مسائل خارج ، این دیگران را هم بسیاریشان را تحت تاءثیر قرار بدهند . باید شماها ، همه ما ، شماها کوشش کنید به اینکه اشخاصی که انتخاب شوند اشخاصی باشند مطلع بر اسلام ، اشخاصی باشند دلسوز برای اسلام ، اشخاصی که معتقدند که اسلام می تواند استقلال ما را حفظ کند و اسلام می تواند آزادی ما را حفظ کند ، اسلام می تواند ما را ترقی بدهد اسلام می تواند که اقتصاد ما را حفظ کند ، یک اشخاصی معتقد به اسلام که قبول کرده باشند اسلام یک مکتب مترقی است و مملکت ما باید اسلامی بشود . یک همچو اشخاص اگر رفتند و قانون اساسی ما را عرض می کنم مطالعه کردند و بررسی کردند و تنظیم کردند ، ما برده ایم . اگر چنانچه از الان غفلت بکنیم ، هی بنشینیم و طرح بدهیم ، آن هم طرح پیش من ، من حالا دخالتی در این امر ندارم طرحی که می دهند باید بدهند مجلس سنا که آنجا اجتماع هست برای این کار ، هر کس هر طرحی دارد آنجا باید بدهد ، الان باید همه شما ، همه ما باید قوایمان را روی هم بگذاریم که مبادا دیگران ببرند این مطلب را و ما را وقتمان را صرف این بکنند که آیا اسب حسین خان بهتر

است یا اسب حسن خان ، دعوا را یک جای دیگر ، ما را منحرف کنند از مقصد خودمان به طرف جای دیگر ، جای دیگر ما برویم آنها هم کار خودشان را انجام بدهند . الان نقشه این است که ماها از صحنه خارج بشویم خودمان با رضا و رغبت ، این منبر ، این منبر ، آن منبر ، خوب مردم هم توی همین منبرها و توی همین مساجد هستند ،

وقتی منبری رفت و شروع کرد به مثلا یک مساءله ای که انحرافی بود ولو حق بود لکن در این زمان انحراف است ، اگر یک مساءله را طرح کردید ، آن اشخاصی هم که آنجا نشستند آنها هم کم کم ذهنشان این طرف آید ، از آن مساءله اساسی که ما الان پیشمان مطرح است که باید اساس و شالوده یک حکومت اسلامی حق انجام بگیرد از این ما را منحرف می کنند شیاطین به یک طرف دیگری و خودشان می روند سراغ آن کارها ، به ما می خندند ، به ریش ما می خندند ، خودشان می روند کارها راانجام می دهند . الان باید فکر این مطلب باشید ، این ماه مبارک شعبان ، این ماه مبارک رمضان که خدای تبارک و تعالی یک حربه ای دست شما داده ، الان این حربه دست شماست و دیگران ندارند این را و این هم از برکت امام حسین سلام الله علیه است ، این حربه الان دست شماست ، این حربه را به کار ببرید ، مثل شمشیر ابی عبیده است که خودش باید به کار ببرد ، هر کسی

نمی تواند این شمشیری که دست شماست بتواند به کار ببرد . غفلت نکنید ، اغفالتان نکنند . ممکن است الان اشخاصی بیایند هی بیخ گوش شما بخوانند که (دیدی اسلام از بین رفت ، چطور شد) این نظر سوء دارد نظر حسن ندارد ، شما بگوئید ما الان می خواهیم اسلام را درستش کنیم بعد که اسلام درست شد ، آنوقت می رویم سراغ اشخاص که کی مسلم است یا غیر مسلم . ما الان را همان این راه است ، شما هم باید در مساجدتان ، در منابرتان عرض می کنم مردم را دعوت به اجتماع بکنید . این اجتماعات است که اسلام را حفظ کرده ، این اجتماعات ، این فریادها ، این زنده بادها این مرده بادها ، اینهاست که ما را پیش برد . این اجتماعات مساجد را زیاد کنید ، مردم را دعوت کنید به مساجد ، بفهمانید به آنها که نکته گریه چیست گریه فقط برای این نیست که ما عزادار هستیم ، مردم برای پدرشان هم و فرزندشان هم دو ، سه روز گریه می کنند و تمام شد ، چرا این تمام نشد؟ برای اینکه مکتب تمامی ندارد و این مکتب ماست ، این سند مکتب ماست ، ما می خواهیم مکتبمان را با این حفظش کنیم .

مسائل دیگری که ایشان فرمودند که راجع به همین قضیه انتخابات و قضیه اینها باشند ، اینها از مسائلی است که من الان نباید دخالت در آن بکنم به یک جهاتی ، اینها هر کدام هر کس مساءله ای داردبدهد به همان مجلسی که برای این قضیه هست که

بررسی بکنند . ومهم مطلب این است که اشخاصی را انتخاب بکنند آقایان آنجا ، آقایان هر بلدی ، علمای هر بلدی ، اشخاصی را انتخاب کنند و به اهل منبر بگویند وآنها هم معرفی بکنند و شاید این مساءله بشود که اشخاصی درصدد بررسی الان هستند اشخاصی که پیدا بکنند و باید هم اکثرا از علما باشند ، بدانند چه می کنند . انشاءالله خداوند همه شما را تایید بکند و موفق باشید ، ادامه بدهید به این شغل شریف و محترم و بگریانید مردم را ، گریه بکنید خودتان بر شهیدی که اسلام را زنده کرده .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/4/ 58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای سازندگی قم

آتش زدن خرمن ها به دست عمال امریکا وبه نفع ابرقدرت ها

بسم الله الرحمن الرحیم

امید است پیش خدای تبارک و تعالی کارتان مقبول باشد و توجه داشته باشید که کارهای اسلامی باید در اطرافش توجه بشود که صد در صد اسلامی باشد . شما الان دارید می روید در دهات و در جاها دیگر می خواهید بروید ، ممکن است که در آنجا یک عناصر ضد اسلامی پیدا بشوند ، آنها را هدایت کنید ، آنها را نگذارید که یک کارهای خلافی بکنند ، تبلیغات خلافی بکنند ، البته در حدود همان که از ایشان بپرسید خوب ، شما چه می گوئید ، شما که می گوئید ما برای مردم و برای توده می خواهیم یک کاری بکنیم ، خوب زراعت راآتش زدن ، این برای خلق یک خدمتی است ؟! خرمن را آتش زدن یعنی چه ؟ قبلا این عده می رفتند و نمی گذاشتند کشت بکنند ، بعد از آن نمی گذاشتند درو بکنند ، بعد

از آن درو کردند ، خرمن کردند ، حالا خرمن ها را آتش می زنند . این نفعش به جیب چه کسی می رود؟ ما حساب بکنیم . ما بخواهیم عمال یک رژیم را بشناسیم باید ببینیم که این کاری که اینها می کنند نفعش تو جیب چه کسی می رود؟ توی جیب هر کس که رفت این نوکر اوست . مستقیما توی جیب امریکا می رود ، برای اینکه ما وقتی که زراعت نداشته باشیم ، گندم نداشته باشیم ، در جائی که صادر می شود امریکاست ، مهمش اوست ، شوروی که گندم نمی دهد ، خودش هم محتاج است ، از امریکا به شوروی صادر می شود ، نفع این کارها مستقیما توی جیب امریکا می رود . پس اینکه ما می گفتیم که اینها که با اسم چپی و به اسم کذا دارند عمل می کنند اینها از عمال امریکا هستند ، منتها خودشان نمی دانند وضع خودشان را ، این برای این است که کار ، کار آمریکائی است . کار ، کاری است که می خواهد گندم نباشد ، ما زراعت نداشته باشیم و آنها که زراعت شان زیاد است و آتش می زنند و به دریا می ریزند ، آنها زراعت شان را بدهند به ما ، شما که می گوئید ما برای مردم دلسوز هستیم ، برای خلق می خواهیم کار بکنیم ، خوب بیائید کمک کنیم تا گندم زیاد بشود ، بیائید شما هم با این آقایان درو کنید ، بروید گندم ها را جمع بکنید ، بروید زراعت ها را تصفیه کنید تا برای مردم

باشد . اگر خلاف این شد و بنابر شلوغکاری و به هم زدن شد ، این را باید دید آن که بیشتر در این کار فایده می برد کیست ، آن که شما را وادار می کند به این کار کیست . و ما دیدیم که امریکا بیشتر نفع می برد برای اینکه امریکا در این شکست از همه بیشتر شکست خورد و بیشتر از دول منفعت می برد ، شکست او هم بیشتر است ، ناراحتی او هم بیشتر است و دسیسه او هم بیشتر است . شما توجه داشته باشید به اینکه اینها را هدایت کنید ، این جوانهای ما بسیارشان گول خورده اند نمی دانند چه می کنند .

ایجاد حزب توده ، به دست انگلیس ها

اصل این حزب توده را من اولش را می دانم این ابتدا حزب توده ، آن کسی که حزب توده را ایجاد کرد ، همسفر مکه ما بود ، می خواهم بگویم از اول توده ای نبود ، توده ای آنوقت بود که شوروی درست کرده بود ، این همسفر مکه ما بود ، سلیمان میرزا یک آدم مقدس مآبی بود و دو ، سه نفر هم همراه خودش آورده بود . خودش اولاد نداشت لکن یک کسی را به اولادی قبول کرده بود و او رابرداشته بود آورده بود مکه ، خودش هم یک آدم نمازخوانی در آن شهرها . آنوقت هم که تکبیر سلیمان نمازی وکذا که برایش می خواندند ، که ، این نماز می خواند ، چرا شما تکفیرش کنید؟ حزب توده به دست سلیمان میرزای نمازی و طاعتی و مکه برو ایجاد شد و این مستقیما از انگلیس

ها بود . آنوقت انگلیس ها اینجاچیز داشتند ، حالا امریکائی ها هستند . در دربار همین محمدرضا خان از همین کمونیست ها خدمتگزار بودند ، از همین سران اینها خدمتگزار بودند . پس مطلب اینطور نیست که ما خیال کنیم که نه ، اینها کمونیست اند ، کمونیست نیستند ، اصلا کمونیست به آن معنا که خودشان ادعاکنند که ما طرفدار ضعفا و مستضعفین هستیم و می خواهیم به مردم برسیم ، اصلا اینها آن نیستند ، اینها طرفدار سرمایه دارها و طرفدار قلدرها هستند و می خواهند ما محتاج به آنها باشیم و گندم ها را از آنها بیاوریم و پولش را بدهیم و بعد هم نفت را بیایند ببرند . اینها را هدایت کنید ، نگذارید توی ده رخنه بکنند . توی آن دهاتی که می روید ، اگر آنها یکی شان آمدند ، شما هم بایستید صحبت کنید ، مساءله بگوئید . اگر این مطلبی را که من عرض می کنم به شما ، درست بگوئید ، از این ده می رود ، از آن دهات می رود ، می روند جای دیگر پیدا می کنند . انشاءالله خداوند همه شما را تایید کند و موفق باشید و به خدمت خودتان ادامه بدهید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 17/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان و دانشجویان دانشگاه شیراز و گروه اطباء سنتی اسلامی

ضرورت پرداختن به تدوین قانون اساسی و عدم طرح مسائل غیر اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما بالفعل یک مسائل اساسی داریم که باید فکر آن مسائل اساسی باشیم . در یک همچو موقعی که این مسائل اساسی مطرح هست ، طرح مسائل دیگر اشتباه است . من کرارا گفته ام که

اگر چنانچه یک زلزله ای بیاید و یک خانه هایی را خراب و یک مردمی زیر آوار باشند ، دیگر شما به خودتان اجازه می دهید که بنشینید راجع به مسائل طب صحبت کنید ، یا مسائل ریاضی ، یا مسائل دیگر مطالعه کنید؟ یا همه باید هجوم بیاورید و این زلزله زده ها را بیرون بیاورید؟

ما الان یک مملکتی داریم که یک خرابی هایی دارد اساسی و یک مسائلی ما الان داریم که این مسائل ، اساس مملکت ماست . مسائل اساسی را ما الان باید طرح کنیم و همه با هم دنبال این مسائل اساسی باشیم . بعد که این مسائل اساسی را درست کردیم و اساس مملکت مان را مستقر کردیم ، آنوقت شما بروید سراغ طب سنتی ، آنها هم بروند سراغ طب وارداتی . امروز روزی نیست که شما صرف کنید همه قوایتان را در اینکه آیاطب اسلامی به اصطلاح شما ، یا طب سنتی ابوعلی و رازی باید عمل بشود یا طب های دیگر . این الان نباید مطرح بشود . الان شما در یک وضعی واقع هستید که بین وجود و عدم کشورتان ، بین وجود و عدم مذهب و اسلامتان واقع شده اید ، سر دو راهی الان واقع شده اید ، گمان نکنید حالا که رژیم سابق را عقب زدید ، دیگر مسائل تمام است . الان شما ملاحظه می کنید که در این مملکت ریشه هایی که از همان رژیم سابق هست که مشغول فعالیتند ، یک اشخاصی از خارج آمده اند با اسمهای مختلف آنها هم مشغول فعالیتند ، می خواهند نگذارند که این

مملکت رژیمش مستقر بشود . سابق با رفراندم مخالفت می کردند ، بعد با طرح قانون اساسی مخالفت می کنند . بعد هم هرقضیه ای را که پیش بیاورید . یک قشری هستند که از عمال خارجی ها مخالفت می کنند . در یک روزی که راجع به اساس مذهب ، راجع به اساس کشور ، ما مواجه با مخالفین هستیم ، همه ما باید توجه به همین معنا بکنیم . چطور آن روز که می خواستید این رژیم را خارج کنید ، هیچ طرحی نمی کردید مسائل خودتان را ، گرفتاری های خودتان را با اینکه داشتید آنوقت هم گرفتاری لکن می دیدید که الان وقت طرح این نیست . الان هم همانطور است ، الان وقت طرح اینکه دانشگاه وضعش چطور است ، طب سنتی یا طب جدید وضعش چه جور است ، یا سایر چیزهایی که ما به آن احتیاج داریم و همه خرابی هایی که الان گذاشتند و رفتند ، الان وقت طرح اینها نیست ، اینها یک وقتی دارد . الان ما یک دولت متزلزل انتقالی داریم ، استقرار پیدا نکرده است الان رژیم ما ، استقرار پیدا نکرده حکومت ما . ما قانون اساسی خواهیم که اساس یک مملکتی بر قانونش هست ، بعد از آن رئیس جمهور خواهیم که الان نیست ، بعد از آن مجلس شورای ملی خواهیم که با راءی مردم تحقق پیدا کند ، بعد که مجلس تحقق پیدا کرد و رئیس جمهوری تحقق پیدا کرد و دولتی تحقق پیدا کرد ، یک دولت مستقری ، و دست اینها و طمع اینها از این مملکت

برید ، آنوقت ، وقت این است که من مشکلاتی که دارم ، بگویم ، شما مشکلاتی که دارید ، آقایان هم مشکلاتی که دارند ، نه اینکه ما نمی دانیم ، مشکلات زیاد است و نه اینکه ما نمی دانیم که علومی که در شرق بود ، دسیسه اسباب این شد که عقب بزنند آنها را و به جای آن علوم غرب را بیاورند ، دانش هایی که در شرق بود و اروپا از آن تقلید می کرد ، دست هایی آمد آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت و الان وضع ما وضعی شده است که خیال می کنیم که هر چه هست ، در غرب است و ما هیچ چیز نداریم . محتوای خودمان را گرفتند ، یعنی مغزهای ما را شستشو کردند جایش یک مغز دیگری گذاشتند که از همان غرب ارتزاق می کند و این یک مطلب مهم است که باید به تدریج این مملکت از زیر آن بار بیرون برود . یکی هم از مسائل ، همان مساءله طب قدیم است . آنها همه این دردهایی که الان هست ، با همین دواهای علفی معالجه می کردند و معالجه شان یک معالجات اساسی بود و اروپا از طب بوعلی تا همین آخر استفاده کردند . کتاب بوعلی تا همین آخر ، شاید حالا هم مورد نظر آنها باشد ، بروزش را نمی دهند . من نه این است که ندانم اینهارا . می دانم اشکالات زیاد است لکن همه چیز اینطور است ، همه مسائل اینطوراست که ما را ، به ما اینطور فهماندند که خودتان

هیچ چیز نیستید و همه چیز آنها هستند و اینها می خواستند همچو ما را از صحنه انسانیت بیرون بکنند ، بگویند ما اصلا هیچ چیز نداریم ، الان هم شما می بینید که ما طبیب داریم ، معالج داریم لکن تا یک کسی یک مرضی پیدا می کند ، راهش را می رود به انگلستان ، می رود به امریکا ، همین جا می تواند معالجه کنند لکن اینها می روند به آنجا ، بعد از مدتی که آنجا دیدند آنجا هم معالجه شان نکرده اند ، گاهی هم معالجه کردند . این از باب این است که ما را جوری الان بار آوردند که خیال می کنیم که غیر از آنجا چیزی نیست در کار و حال آنکه نه ، هست ، اینجا هم هست در کار . در هر صورت ما همه اشکالات را دانیم لکن وقت دارد اینها ، الان شما باید تمام همتان را صرف این معنا بکنید که این مراحلی که ما داریم و دارند با آن مخالفت می کنند ، این مراحل را ماطی بکنیم . الان مااحتیاج داریم که قانون اساسی مان بکنند و تصویب بکنند یک عده آدم مطلع ، خبیر ، مجلس خبرگان پیدا بشود ، باید همه افکار را متوجه این بکنید که یک اشخاص صحیحی ، یک اشخاص مسلمانی ، یک اشخاص متعهد به اسلامی ، یک اشخاص معتقد به اینکه این مکتب است که می تواند ما را مستقل قرار بدهد ، یک همچو اشخاصی را تعیین بکنید تا بروند به مجلس و انشاءالله قانون اساسی را آنها چه بکنند و بعد

هم به رفراندم گذاشته بشود و این مرحله را ما طی بکنیم . در همین مرحله ای که ماهستیم ، الان ما مخالف داریم . الان همین حرف هایی که شما می زنید من احتمال می دهم که یک کسی بیخ گوشتان است خودتان هم متوجه نیستید . گفتید که ببین طب ما از بین رفته ، بیائید برویم آنجا طرحش بکنیم . وقت طرح نیست الان ، الان وقت این نیست که ما بنشینیم بگوییم که طب ما چه جور است . دانشگاه ما چه جور است همه اینها اشکال دارد دادگستری ما چه جور است همه اینها باید متحول بشود اما موقعش وقتی است که ما یک حکومت صحیح پیدا بکنیم ، ما بتوانیم در دنیا بگویی که این مملکت ما ، این رژیم ما ، این قانون ما ، این رئیس جمهور ما ، این مجلس ما ، که مردم ، که دنیا ما را بپذیرد به اینکه ما یک رژیم تام العیاری هستیم . بعد از اینکه اینطور شد ، آنوقت بیائیم سراغ این خرده ریزهایی که چه شده است ، چه عقب افتادگی داریم ، چه گرفتاری هایی برای ما این رژیم منحوس سابق درست کرده است ، همه چیزها را به هم ریختند ، رفتند .

انشاءالله خداوند همه تان را تایید بکند و وظیفه فعلی تان را به آن توجه پیدا کنید . و شمای دانشگاهی و آن طب سنتی و دیگران ، همه این خواهرهای محترم و شمابرادرها و همه ایران ، همه با هم الان باید توجه به همین مسیر داشته باشیم که نهضت مان تو راه

هست ، این نهضت را باید همچنان زنده نگه دارید تا این مسائل بگذرد . اگر یک سستی بکنید و بروید سراغ کارهای دیگر ، آن بگوید من خانه ندارم و آن بگوید طب من چطور است و آن بگوید دانشگاه من چطور ، در بین راه ما می ترسیم که یک وقتی یک عایقی پیدا بشود ، یک مانعی پیدا بشود و همه این حرف های شما بشود دیگر هیچ و تمام بشود و تا آخر دیگر باز ما زیر بار همان مسائل باشیم . خدا همه تان را انشاءالله حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 17/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان جامعه اسلامی وزارت امور اقتصاد و دارائی

هدف خداوند از بعثت انبیا و نقش سازنده تعالیم آنان

بسم الله الرحمن الرحیم

کوشش هایی که انبیا می کردند و جنگ هایی که با مخالفین راه حق می کردند و خصوصا جنگ هایی که در صدر اسلام واقع شد ، مقصد جنگ نبوده است و مقصد کشورگشایی هم نبود ، مقصد این بوده است که یک نظامی عادلانه که در آن نظام عادلانه ، احکام خدا جاری بشود . انبیا آنهمه زحمت کشیدند نه فقط برای اینکه طرف را از صحنه خارج کنند و خودشان صحنه را دست بگیرند ، بلکه مقصد اصلی این بوده است که این انسان هائی که انسانیت ندارند ، این اشخاصی که در راه خلاف دارند سیر می کنند و آنها می دیدند که این راه خلاف ، راه شقاوت است ، راه ضلالت است ، راهی است که مردم را در این دنیا به شقاوت و در آن دنیا هم به مهلکه می کشاند ، انبیا از طرف خدای تبارک و تعالی ماءمور شدند برای نجات مردم .

مردم را اگر به حال خودشان می گذاشتند جز یک حیوانی که خوردن و خوابیدن را و شهوات را ادراک بکند و در راه آن عمل بکند ، چیز دیگر را نمی توانستند بفهمند ، از باب اینکه ورق ماورای طبیعت برمردم پوشیده است . اینکه مردم می دانند ، همین عالم را عالم طبیعت را ، آنهایی که علمشان دیگر زیاد هست ، یک خصوصیات طبیعت را زیادتر می فهمند ، لکن همه آنها همین است که از طبیعت بهره ور می شوند و به طبیعت توجه دارند و انسان را هم به همین جنبه طبیعی می شناسند و برای همین جنبه طبیعی انسان هم زحمت می کشند . تمام زحمات مادیین که مربوط به مکتب الهی نباشد صرف ادراک طبیعت و خصوصیاتی که در طبیعت است می شود و استفاده از طبیعت ، آنهم طبیعت انسان از طبایع عالم . هر چه نگاه بکنید از این تمدن های بزرگ ، جدید ، از این پیشرفت های عظیم انسانی می بینید که همه آن مربوط به همین طبیعت است و مربوط به استفاده انسان از طبیعت است ، آنهم استفاده انسان طبیعی از عالم طبیعت . از عالم طبیعت به آن طرف این موجودات طبیعی نمی توانند بفهمند و لهذا اینها راهی به آن عالم ندارند مگر از راه وحی که همه عالم را در تحت سیطره اش هست و چون این انسان مثل سایر حیوانات نیست که همان حیات طبیعی و دنیایی باشد بلکه انسان یک طور خلق شده است که علاوه بر حیات طبیعی ، حیات مابعدالطبیعه هم دارد و آن حیات

مابعدالطبیعه ، حیات صحیح انسان است ، اینجا همان حیات حیوانی است ، از این جهت مردم محتاج شده اند به اینکه در پیدا کردن راه صحیح از طریق وحی به این ها گزارش داده بشود

و خدای تبارک و تعالی هم منت بر مردم گذاشت و انبیا را مبعوث فرمود تا اینکه راه را به اینها نشان بدهند . تمام تعلیمات انبیا برای مقصد ، نشان دادن راهی است که انسان ناچار از این راه باید عبور کند . ناچار انسان از این عالم طبیعت به یک عالم دیگری عبور می کند ، اگر سر خود باشد یک حیوانی است که از این عالم به عالم دیگر می رود و اگر چنانچه به راه انبیا برود انسانیتش کامل می شود و هر چه بیشتر اطاعت کند بیشتر انسانیتش رشد می کند . تمام کوشش انبیا برای این بوده است که انسان را بسازند ، تعدیل کنند ، انسان طبیعی را مبدل کنند به یک انسان الهی ، در همین عالم که هست هم ، باز اینطور باشد . نظر انبیا به این عالم بانظر اشخاص دیگر فرق دارد ، آنهامی خواهند این عالم را الهی کنند ، یعنی به هر چه نگاه می کنند آثار الهیت در آن ملاحظه کنند . سایر قشرها چه فلاسفه باشند و چه سایر دانشمندان باشند خصوصا دانشمندان طبیعی ، اینها تمام نظرشان به این است که آثار طبیعت را کشف کنند و استفاده از طبیعت بکنند . انبیا طبیعت را قبول دارند لکن طبیعت را مهار می کنند به طوری که در تحت الوهیت مهار بشود ، در تحت

عالم بالاتر باشد . همان استفاده ای را که ماها که اطلاعی از آن واقعیات نداریم از این عالم طبیعت می کنیم آن آدمی که از ما عدای طبیعت هم اطلاع دارد همین استفاده را می کند با فرق اینکه ، این که استفاده می کند نظرش به همین طبیعت است و او که استفاده میکند طبیعت را آثار آن عالم می بیند و حق تعالی را در طبیعت مشاهده می کند .

اینهمه جنگ هایی که در اسلام شده است و زحماتی که اولیاء خدا کشیده اند و اینها برای اینکه اسلام را پابرجا کنند ، احکام اسلام را پیاده کنند آنهم برای اینکه انسان ها را هدایت کنند به یک واقعیاتی که اطلاع بر آن ندارند ، راه را نمی دانند ، آنها می دانند راه را اینطور باید بروند .

تکلیف بر تحقق عملی احکام اسلام در کلیه امور فردی و اجتماعی

ما تا حالا که این جمهوری اسلامی را ، همه شماها زحمت کشیدید و همه قشرهای ملت متحد شدند با هم و خون ها را دادند و زحمت ها کشیدند و زجرها را کشیدند و این سد را شکستند و راءی به جمهوری اسلامی هم دادند ، این برای این نبود که فقط حریف را از میدان در بکنند و خودشان به جای او بنشینند ، این برای این بود که یک رژیم فاسد راتبدیل کنند به یک رژیم صحیح ، رژیم عادل که وقتی رژیم عادل تحقق پیدا کرد و احکام اسلام آنطوری که باید تحقق پیدا کرد ، آنوقت افراد اگر عمل کنند ، راه صحیح واقعیت را پیدا می کنند و رژیم هم اگر چنانچه اسلامی باشد و عمل ،

عمل اسلام باشد و همه نظام ، نظام اسلام باشد ، یک نظام عادلانه ای که به هیچ یک از افراد تعدی نشود ، در هر اداره ای بروید آنجا اسلام را ببینید ، در هر بنگاهی بروید آنجا هم ببینید اسلام هست ، اینکه حکومت می کند اسلام حکومت بکند ، غیر اسلام در کار نباشد . ما تا حالا نرسیدیم به این . ما راءی دادیم به اینکه جمهوری اسلامی باشد ، حالا هم رژیم ما جمهوری اسلامی است اما اینطور نیست که ما تا راءی دادیم ، جمهوری اسلامی ، یک جمهوری اسلامی شده باشد ، فقط نظام الان نظام جمهوری اسلامی و دنیا هم شناخته ایران را به اینکه اینجا رژیمش جمهوری اسلامی است اما اسلام که این را نمی خواسته که مایک راءی بدهیم و بگوئیم جمهوری اسلامی ، اسلام می خواسته که در رژیمش اینطور باشد که هر جا پا بگذاری احکام اسلام باشد ، غیرش نباشد . اگر ما با همه زحمت ها با همه خون دادن ها به این جا رسیدیم که جمهوری اسلامی ، و باز رهایش بکنیم تمام کارهایمان هدر رفته ، یعنی طاغوت فرق نمی کند که محمدرضا باشد یا من و شما . حیطه شعاع عملیات مختلف است یک کسی طاغوت است در خانواده خودش ، یک کسی طاغوت است در خودش و همسایه هایش ، یک کسی طاغوت است در محله اش ، یک کسی در شهر ، یک کسی هم در یک استان ، یک کسی هم در سطح کشور . در طاغوتی فرقی نیست ، در شعاع عمل فرق است

. همین طاغوتی که در خانواده خودش طاغوت است ، اگر دستش برسد در محله هم طاغوت است ، اگر دستش برسد ، در همه سطح کشور طاغوت است ، برای اینکه خودش وقتی طاغوت هست دیگر شعاع عمل کم و زیادش پیش او فرقی ندارد ، دستش نمی رسد ، دستش برسد همان کارهایی که محمد رضا می کرد ، این آدم هم همان کارها را می کند تا تربیت اسلامی و انسانی و تحت تربیت انبیا کسی نباشد ، دستش نمی رسد و الا وقتی دستش برسد همه آن کارها را می کند حالا هم خیال می کند نمی کند . این آدمی که در منزل خودش ظلم می کند ، در منزل خودش تعدی بر اولادش ، بر فرزندش ، بر خادمش می کند این اگر زیادتر بشود خدمه اش ، زیادتر بشود اولادش ، زیادتر بشود تابعش همان قدر که آنها زیادتر شوند این وسعت ظلمش زیاد می شود ، برای اینکه آدم ظالم است . ظالم اگر ده نفر تحت سیطره اش باشند ، ظلمش به اندازه ده نفر است ، اگر سی و پنج میلیون جمعیت هم باشند ، ظلمش به اندازه سی و پنج میلیون نفر است ، آدم ، همان آدم است برای اینکه آدم نشده است ، یک موجودطاغوتی شیطانی است . این موجود طاغوتی شیطانی اگر تحت سیطره انبیا نرود ، تحت تعلیم و تربیت انبیا نرود هیچ فرقی مابین این فرد با آن فردی که یک عالم را دارد می چاپد ، در روحیات نیست ، در عمل هست از باب اینکه این دستش

نمی رسد ، او دستش می رسد . اینهایی که مثلا فرض کنید در ایران سیطره داشتندمثل محمد رضا اگر در عراق هم سیطره اش می رفت همین ظلم هایی که اینجا می کرد آنجا هم کرد ، اگر در همه ممالک اسلامی هم سلطه پیدا می کرد همین کارهایی که اینجا کرد در همه می کرد اگر در همه عالم هم سلطه پیدا می کرد همان مطلب بود . می بینید که این ابرقدرت ها که دستشان را همه جا دراز کنند ، دستشان را همه جا دراز می کنند برای چاپیدن ، آن آدمی که چاپیدنش یک حدود خاص داشت وقتی که شد رئیس ، یک قدری وسعت پیدا می کند و همان کارها را هم آنجا می کند . گمان نکنید که من و شما اگر دستمان برسد به آنها نکنیم ، تا آدم نشویم همان حرف هست ، باید همه فکر این معنا را بکنیم که رژیممان را رژیم اسلامی بکنیم . رژیم اسلامی به این است که این افرادی که در کار هستند ، این افرادی که در این رژیم سر کار هستند ، مشغول به فرض کنید که خدمتگزاری هستند ، کارمندهای دولتی همه شان ، هر کدام آنجا که کار می کنند کارشان کار اسلامی باشد ، این فکر نباشد که حالا که این اداره آنجایش خراب است خوب ، بگذارید اینجایش هم خراب باشد ، حالا که آن آدم آنجا خلاف می کند خوب ، بگذار اینجا هم خلاف کند . همه ملکفیم ، همه ما . اگر همه عالم خلاف بکنند ، یک

آدمی که تربیت شده

تحت مکتب انبیاست او خلاف نمی کند ، تمام عالم وقتی که به هم بخورد و ظلم بشود ، حضرت موسی خلاف نمی کند . از اینکه حالا همه دارند می چاپند پس باید من هم این کار را بکنم ، نه ، در تربیت انبیا اینجور نیست ، علی بین ابیطالب سلام الله علیه همه عالم اگر کافر می شدند به حال او فرقی نمی کرد جز غصه خوردن به اینکه چرا اینها دارند خلاف می کنند و الا در مشی او هیچ تغییری نمی کرد آن روزی که تو خانه نشسته بود با آن روزی که یک خلافت دارای آن وسعت که ایران یک جزئش بود تا مصر و در حجاز و همه اینها تحت سیطره بود و از اروپا هم یک مقداری ، هیچ فرقی در حال روحی اش نبود که حالا که من دارای یک همچو چیزی هستم ، باید مثلا چه بشود ، هیچ ابدا در روح او هیچ فرقی نمی کرد برای اینکه روح ، روح الهی بود . روح الهی در آن فرقی نمی کند که یک جمعیت کمی تحت نظر او باشد یا یک دنیا باشد ، در حال روحی او فرقی نمی کند ، او موظف است عدالت کند ، می تواند با این چهار تا که هست عدالت بکند ، اگر توانست با همه جا و همه جا عدالت را گسترش می دهد . همه ما الان که اسم جمهوری اسلامی روی خودمان گذاشتیم و رژیم سابق را فرستادیم بحمدالله به خارج و دفنش کردیم و دیگر هم زنده نخواهد شد انشاءالله ، همه ما

الان مکلفیم که این رژیمی که ادعا داریم که تحقق پیدا کرده ، واقعیتش تحقق پیدا کند ، از حد لفظ به حد معنا بیاید ، از حد راءی به حد خارج بیاید . شما که ماءمورین یک وزارتخانه هستید یک طور باید عمل بکنید ، آنها هم که در وزارتخانه دیگرند یک طور ، همه باید یک ماءمورین اسلامی باشند . هر فرد باید خودش را موظف بداند به اینکه این کاری که الان ، این کار جزئی که پشت میز نشسته به او محول است ، این کاری که به او محول است به عدالت عمل کند ، منتظر نشود که وزیر عادل بشود . وزیر عادل باشد یا نباشد ، شما باید عادل باشید . نخست وزیر عادل باشد یا نه ، برای خودش ضرر دارد و نفع دارد ، آن حسابش علیحده هست ، شما هم حسابتان علیحده است ، پیش خدا حسابش علیحده است ، پیش ملت هم حسابش علیحده است . شما که این کار جزئی ، پیشخدمتی که این کار جزئی دستش هست ، این عدالت در آن کارش باید بکند . آن رئیس اداره هم که در آنجا نشسته آن هم عدالت در همان کار باید بکند ، منتظر نشود دیگران عادل بشوند تا او عادل بشود . مثل این است که من منتظر بشوم دیگران نماز بخوانند تا من نماز بخوانم ، یا منتظر بشوم دیگران ناهار بخورند تا من ناهار بخورم . چطور وظایف طبیعی را آدم اینطوری عمل می کند ، وظایف طبیعی را هر کسی شخصی عمل می کند . شما هیچ وقت

انتظار کشیدید دیگران نفس بکشند تا شما بکشید؟ دیگران نگاه کنند تا شما نگاه کنید؟ هیچ همچو نیست . شما به حسب طبیعت تان وظایف طبیعی را شخصا عمل می کنید ، وظایف الهی را هم همینطور است همانطور که وظایف طبیعی را شخصا عمل می کنید وظایف الهی را شخصا شما موظفید عمل کنید بعلاوه موظفید که دیگران را هم وادار کنید که به این کار در این جا موظف نیستید که دیگران را وادار کنید که نگاه کن اما در آنجا موظفید که تعدیل کنید دیگران را هم تربیت کنید . هر کدام ما موظفیم خودمان عمل کنیم و موظفیم دیگران را هم وادار کنیم ، اگر یک همچو روحیه ای در یک ملتی پیدا بشود که انشاءالله امیدوارم پیدا بشود ، اگر یک همچو روحیه تعاون معنوی همانطوری که در این برهه ای که انقلاب بود یک تعاون مادی پیدا شده بود ، این هم معنا بود ، اما معاونت راجع به این بود که اینهائی که می آمدند در خیابان ها تظاهر می کردند ، خانه ها به آنها آب می دادند ، غذا می دادند عرض کنم مردم کمک می کردند و معاونت می کردند ، اگر یک روحیه معاونت معنوی پیدابشود در انسان ، در همه ، که هر کس خودش را موظف بداند به اینکه علاوه بر اینکه خودش یک آدمی است که می خواهد عدالت بکند ، وظیفه شناس است ، پشت میز که نشسته کار خودش را که می کند و کار مردم را که می خواهد انجام بدهد ، روی وظایف است ، نه روی

طمع است ، نه روی ترس و خوف است ، روی وظیفه است ، آنطوری که وظایف شخصی خود راآدم عمل می کند برای خودش وظیفه می داند که برای بچه هایش لباس بخرد ، این یک وظیفه ای است پیش آدم ، نه خوف است و نه طمع . اگر انسان ، آن کسی که متصدی یک کار یاست ، وظیفه بداند این را که من حقوق مثلا می گیرم وظیفه ام این است ، نخیز ، حقوق هم نمی گیرم وظیفه انسانی ام این است ، وظیفه اسلامی ام این است که حالا که متکفل یک امری شدم و یک دسته ای به من محتاجند که کار آنها را راه بیندازم ، کارها را تعویق نیندازم ، همانقدری که می توانم ، به هر ترتیبی که جریان دارد ، جریان بدهم با رفاقت ، جلو وعقب انجام ندهم ، خلاف عدالت نکنم ، اگر جلو و عقب انجام بدهم این همان کارهای طاغوت است ، طاغوت در یک چیز کم ، در یک شعاع کم . چنانچه هر کداممان توجه به همین معنا داشته باشیم ، هر کسی به خودش متوجه باشد ، خودش را درست کند ، اداره ای که دارای پانصد نفر ماءمور است ، هر ماءموری آن کاری را که به او محول است سرش را زیر بیندازد و کارش را انجام بدهد ، یک اداره درست می شود ، یک وزارتخانه درست می شود ، باقی درست می شود ، همه کشور درست می شود . اگر یک همچو چیزی در یک کشوری پیداشد ، این کشور مترقی است

کشور مترقی این نیست که سینماهای کذا داشته باشد و آن کارهایی که در آن می شد ، یا مترقی آن است که مراکز فحشا آن قدر زیاد باشد ، مشروب خوری آنقدر زیاد باشد این انحطاط است ، کشور مترقی این است که افرادش مترقی باشند ، فرد مترقی آن است که وظیفه شناس باشد ، وظایف اداری اش ، وظایف الهی اش ، اگر انسان وظیفه شناس شد یک انسان مترقی است ، یک انسان عادل است . یک مملکتی اگر انشاءالله موفق بشویم ، موفق بشوید به اینکه این مملکت ، همه وظیفه شناس بشوند و جمهوری اسلامی بشود . جمهوری اسلامی این است که اداره مالی آن هم اسلامی بشود ، اداره عدلیه اش هم اسلامی بشود . تحول باید پیدا بشود ، تحول در نظام و تحول در افراد که این نظام را می خواهند پیش ببرند . به مجرد اینکه تحول در نظام هم باشد و تحول در افراد نباشد ، فایده ندارد برای اینکه وقتی تحول در افراد نباشد ، اگر حالا هم یک کسی ، یک تحولی در نظام درست کند ، فردا همین افرادند که این نظام را می خواهند پیش ببرند ، همین افراد ، نظام را معوجش کنند ، بر خلاف می کنند .

تحول در افراد ، در روحیه افراد میزان است و این با این است که همه آقایان بنای بر این بگذارند که کارهایشان را روی وظیفه شان عمل بکنند ، خودشان را ببینند در یک جمهوری اسلامی ، ببینند در یک مملکتی هستند که راءس این مملکت امام زمان سلام الله

علیه مراقبشان هست ، ماءمورهای مخفی دارد ، ملائکه الله ماءمورند ، خودش را تحت مراقبت ببیند ، بگوید که ما یک

مملکتی الان هستیم که یک مراقبی داریم معصوم و ماتحت مراقبت هستیم ، اعمالمان باید یک اعمالی باشد که یک وقتی به عرض ایشان رسید ، راضی از ما باشند . در هر جا که کار می کنید ، شما برای مسلمان ها می خواهید خدمت بکنید . دولت ها خدمتگزار مردم هستند ، نه فرمانفرما . این رژیم طاغوتی است که مثلا یک نخست وزیرش ، یک رئیس جمهورش فرمانفرمایی بخواهد بکند . این طاغوت ، همین است . بله ، این مقداری که وظیفه هست که امر و نهی بکند وظیفه است بکند ، اما بخواهد زاید بر آن وظیفه فرمانفرمایی بکند ، حالا که رسیده به اینجا سوء استفاده بکند ، این همان رژیم طاغوتی است حالا دستش به زیادتر نمی رسد یا خوف دارد از اینکه مردم به او اشکال بکنند ، اگر دستش باز بشود ، همان کارهایی که محمد رضا می کرد شاید من هم بکنم اگر دستم برسد . تا تربیت یک تربیت صحیح نباشد ، فایده ندارد . و شما آقایان انشاءالله من امیدوارم و از خودتان ، رفقایتان ، دیگران ، سفارش کنید همه که ما الان در یک نظامی واقع شده ایم که ما می گوئیم ما اسلامی هستیم ، شما یک گروه اسلامی هستید الان . یک گروه اسلامی اگر همان ادعا باشد ، خوب ، همه عالم می توانند ادعا کنند ، مگر محمدرضا نمی گفت من مسلمانم ، قرآن هم طبع

می کرد ، خدمت حضرت رضا هم رفت و می ایستاد و برایش زیارت نامه هم می خواندند و نماز هم می خواند و همه این کارها را می کرد اما نبود اینطور . ما اگر بخواهد رژیممان اسلامی باشد و این ادعایی که می کنیم که ما مسلم هستیم و ما طرفدار اسلام هستیم و طرفدار رژیم اسلامی هستیم باید این قدم راهم برداریم که مهمش این قدم است که محتوای یک مملکتی اسلامی باشد ، هر جایش برویم در مملکت اسلامی رفتیم ، نه اینکه وقتی رفتیم ، بازار ببینیم بازار همان بازار و همان رباخوری و همان اجحاف و همان گرانفروشی بیجا و همان ها و بعد هم فریاد می کنند که اسلام ، بعد هم چراغانی می کنند . خیال می کنند با این می شود امام زمان را بازی داد ، نمی شود . تا یک نوری در قلب ما پیدا نشود فایده ندارد ، هر چه هم از این اعمال بکنیم اعمال است . خیر ، از این اعمال همه می کنند باید این اعمال بشود ، نه اینکه اینها نشود ، این اعمال بشود ، پیوند با قلب داشته باشد ، با قلبمان یک کاری کنیم که این عمل را قلب ما آورده باشد .

در هر صورت ما الان در یک جمهوری لفظی اسلامی هستیم ، نه جمهوری اسلامی ، جمهوری ، طرح جمهوریت است ، حالا طرحش هست ، طرحش هم حالا تمامی باز نیست . وقتی مملکت ما جمهوری اسلامی است که همه چیزش اسلامی باشد . هر چه ناقص باشد جمهوری اسلامی ناقص ما داریم

، حالا جمهوری اسلامی لفظی داریم . اگر چهار تا اداره مان درست بشود ، یک جمهوری اسلامی ناقصی باندازه این اسلامی شده ، اگر انشاءالله همه آن اسلامی بشود آنوقت مدعی هستیم ، ادعای ما این است که جمهوری اسلامی و این ادعا صحیح است و از ما می پذیرند این را و این را هم نباید هر یک فکر کند که دیگران بشوند تا من بشوم ، هر کس باید آن کاری را که می کند ، آن کار را خوب انجام بدهد . شما شبیه خوان های سابق رادیده اید ، این شبیه که می خواندند ، شمر خوب آن بود که خوب شمر باشد ، اگر آن شمر بنا بود که یک کاری بکند که سیدالشهدا باید کند ، این خوب شمری نیست ، سیدالشهدا بر حسب شبیه هم آن است که آن عمل را خوب انجام بدهد ، اگر آن عمل را خوب انجام بدهد یک شبیه خوان خوبی است . هریک ما باید آن عملی که دستش می دهند خوب انجام بدهد ، نرود سراغ اینکه دیگران چه می کنند ، بخواهد دخالت کند در کار دیگران . نه ، دخالت در کار دیگران نکنید ، شما آن کاری که به آن موظف هستی همان کار را خوب انجام بده ، برادرت هم که پهلویت نشسته اگر انجام خواست بدهد ، دیدی یک خلافی می خواهد بکند به او بگو که آقا ما جمهوری مان اسلامی است . جمهوری اسلامی معنایش این است که عدالت باشد عدالت این است که این آدمی که الان احتیاج به من دارد ،

از خارج آمده الان ، از راه دور آمده ، به این اداره احتیاج دارد ، زود رسیدگی بشود به احتیاج این . اینطور نباشد که یک کسی که آشنای ما هست ، جلو کارش را انجام بدهیم ، یک کسی که خیر ، غریبه هست ، عقبتر انجام بدهیم و هکذا چیزهایی که شما می دانید شود ، این چیزهایی که می شد ، دیگر نگذارید بشود .

خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند ، توفیق بدهد و امیدوارم که همه ما با هم بتوانیم که یک جمهوری اسلامی درست کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 18/4/58

بیانات امام خمینی در جمع راهپیمایان تهرانی

کوشش کنید که عملتان برای خدا و مقصدتان جلب رضای او باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر این راه را برای خدا می روید ، اگر این طریق را برای خدا طی می کنید ، افسرده نباشید از اینکه به شما اعتنا نمی شود ، خداوند به شما عنایت دارد . کوشش کنید که راه برای خدا باشد ، کوشش کنید که چشمتان را از مخلوق ، از ما سوای خدا ببندید ، توجه تان به این نباشد که اگر خدمتی برای خدا می کنید ، دیگران پیش شما بیایند تواضع کنند . شما جوان هائی هستید که در طول این مدت زحمت کشیدید برای خدا رنج بردید ، برای خدا عمل کردید ، حالا یک راه طولانی را برای خدا طی کردید و آمدید اینجا با ما صحبت کنید ، و درد دل کنید . کاری که برای خداست خدا توجه می کند و اگر برای خدا نباشد ، همه عالم هم توجه کنند چیزی نیست .

رفع آشفتگی ها و گرفتاری های حاصل از افساد رژیم منحوس

با روحیه ای قوی من هم می دانم که الان مشکلات زیاد است . توطئه زیاد است ، تفرق ها زیاد است و گرفتاری همه قشرهای ملت زیاد ، لکن شما هم می دانید که چه مشکلاتی را برای این مملکت اینها بار آورده اند و چه کارها کرده اند که به این زودی ها نمی شود درستش کرد . این فسادی که پنجاه سال اینها دامن به آن زده اند ، این جوان های ما که پنجاه سال است تربیت فاسد کرده اند ، مراکز فحشا برایشان درست کرده اند ، همه جا را مرکز فحشا قرار داده اند ، سینماها که باید مرکز تربیت جوان های ما باشد ، مرکز فساد و مرکز فساد اخلاق بود ، مدرسه ها که باید مرکز سازندگی باشد ، نگذاشتند به آنطور باشد ، جوان ها که باید ذخیره این ملت باشند و مقررات این مملکت را به دست بگیرند ، نگذاشتند یک تربیت صحیح بشود که اینها بتوانند یک همچو کاری را بکنند . الان شما بعد از انقلاب هستید ، یعنی در حال انقلاب ، باز بعد از انقلاب نیست الان شما در حال انقلاب هستید در همه جای دنیا حال انقلاب و بعد از انقلاب آشفتگی است . و بحمدالله ایران نه حال انقلابش آنطور آشفتگی بود نه بعد از انقلاب . شما اگر انقلاب های بزرگ دنیا را ملاحظه کنید ، فسادهائی که در آن انقلاب ها بوده است ، قتل عام هائی که بوده است ، گرفتاری هائی که بعد از انقلاب بوده است ، طرف مقایسه نیست با اینجا . نکته

اش این است که این انقلاب ، انقلاب اسلامی بود ، انقلاب اسلامی آن مفسده هائی که در سایر انقلابات هست کم است مشکلات زیاد است اما ما نباید روحیه خود را ببازیم لکن همه می دانیم ، شما می دانید ، ما میدانیم ، دولت می داند ، ملت می داند که الان آشفتگی زیاد است و گرفتاری هم زیاد و دست های خبیثی هم هستند که در کارند که در توطئه هستند و می خواهند نگذارند این نهضت ما به ثمر نهائی برسد . ما الان یک مسائل بزرگ دیگر داریم که آن مسائل باید حل بشود ، باید به آن برسیم تا یک دولت مستقری ، یک مجلسی ، یک رئیس جمهوری ، یک قانون اساسی داشته باشیم و بعد از اینکه اینها شد ، آنوقت باز اول این است که سازندگی بشود ، نه اینکه دولت نخواهد بشود ، اینها شب و روز مشغولند ، لکن آشفتگی زیاد است . من که اینجا هستم شب و روز تقریبا مواجهم با ایƠŘԙÙĘǘʠ. مشکلات مال شما تنها نیست ، از هر جای ایران که آیند ، مشکلات زیاد دارند و اتفاقا هر گروهی که می آیند ، می گویند مشکلات ما از همه جا بیشتر است ، خرابی ما از همه جا بیشتر است ، از بختیاری ها می آیند همین را می گویند ، از اهواز می آیند همین راگویند ، از هر جا می آیند همین مسائل مطرح است و ما هم نباید روحیه خودمان را از دست بدهیم برای این مشکلات .

پیشبرد نهضت بسته به ایمان راسخ و حفظ روحیه الهی است

با روحیه قوی شما جوان ها وبا توجه

های خدا این مشکل بزرگی که عبارت از این رژیم فاسد بود آن را برانداختید و از بین بردید ، این روحیه را حفظ کنید ، این روحیه قوی را حفظ کنید ، خدا با شماست . وقتی خدا با کسی باشد کارها درست شود . البته پشت سر هر انقلابی مشکلات زیاد هست لکن آنهائی که اعتقاد به این انقلاب دارند ، ایمان به این نهضت دارند ، این روحیه قوی ای که با آن روحیه قوی و آن ایمان راسخ و آن توجه به خدای تبارک و تعالی شما را پیش برد ، مادامی که این روحیه محفوظ باشد ، شما پیش می روید . حالا گاهی کندی دارد ، گاهی تندی دارد ، گرفتاری دارد ، راه حق گرفتاری دارد ، هر راه حقی مشکلات دارد ، شیاطین نشسته اند سر راه حق که مردم را منحرف کنند ، مال حالا نیست ، زمان پیغمبر هم همین طور بوده ، مشکلات پیغمبر از مشکلات ماها زیادتر بوده است ، مشکلات امیرالمومنین سلام الله علیه از مشکلات ما بیشتر بوده ، گرفتاری آنها از گرفتاری ما بیشتر بوده ، آنها از دوستانشان مخالفت دیدند ، این دسته ای که قیام کردند در صفین در مقابل حضرت امیر و ایستادند و شمشیر کشیدند به روی حضرت ، اینها از دوستان حضرت بودند ، مخلصین حضرت بودند . گرفتاری حضرت از مخلصینش شاید بیشتر بود از سایرین . امام حسن سلام الله علیه آنقدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت . اصحابی که توجه نداشتند که امام زمانشان روی چه

نقشه دارد عمل کند با خیال کوچکشان با افکار ناقصشان در مقابلش می ایستادند و غارتش کردند ، اذیتش کردند و عرض می کنم که شکستش دادند ، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند . گمان نکنید که این مشکلات برای من و شماست ، هر چه مشکلات زیادتر باشد ، اجرش زیادتر است ، الهیتش زیادتر است . اگر آدم در حال خیلی وسعت ، در حال خیلی تفریح و تفرح ، گرایش به اسلام کند ، اینکه چیزی نیست ، خوب همه وقتی که وقت نتیجه بردن است حاضرند . آن روزی که برای اسلام زحمت پیش می آید ، آن روزی که زحمت و مرارت دارد ، آن روزی که خون دارد ، آن روزی که رنج دارد ، آن روزی که باسر نیزه آدم مقابل است ، آن روزی که با توپ و تانک مقابله می کند ، آن روز ، روزی است که مرد از غیر مرد تمیز داده می شود ، مسلمان از غیر مسلمان . آن روز ، روزی است که روز اجراست ، روزی است که خداوند توجهش را به این ملت کرد .

تحول روحی و حصول پیروزی در اثر عنایات (مقلب القلوب )

آن رمزی که شما را پیروز کرد که ایمان به خدا ، توجه به خدا بود (که من در قیافه شما دارم می بینم ) این را حفظش کنید ، گله نکنید از دیگران . شما برای خدا دارید می کنید ، هر چه توانستید ، اینهائی که مبتلا هستند ، اینها را نجات بدهید . هر چه نتوانستید ، عذر دارید پیش خدا . هر چه ما توانستیم

، آنهائی که افتاده اند باید دستشان را بگیریم . آنهائی که مبتلای به این مخدرات هستند ، اینها برادران ما هستند و ما باید اینها را نجات بدهیم و با چشم پدری ، برادری به اینها نگاه کنیم ، اینها را هدایت کنیم ، نجات بدهیم ، کوشش کنیم برای نجات این جمعیت نجات این ملت . شما با این عزم راسخ ، با این قوه ایمان پیاده آمده اید ، خواهرها بالاتر پیاده آمده اند و من خجلم ازاین عواطف ، من خجالت می کشم که خودم اینجا نشسته ام و دوستانم اینطور بیابانگردی می کنند . من دعاگوی شما هستم . خداوند انشاء الله شما را حفظ کند . شما ذخیره اسلام هستید ، شما جوان هائی هستید که ذخائر این ملت هستید این عواطف شما را پیروز کرد ، این تحول روحی ، این تحولی که در جوان های ما پیدا شد ، این دست خدا بود ، بشر نمی تواند در ارواح مردم اینطور موثر باشد . آن خداست که مقلب القلوب است ، قلب ها دست اوست ، متحول می کند ، قلب ضعیف را قوی می کند ، آن قلبی که از یک پاسبان می ترسید ، حالا مقابل توپ و تانک می رود ، استقبال می کند از مردن ، از شهادت ، این کار خدا بود ، خدا را در این امور باید دید ، اعتمادتان به خدا باشد خلق از شما پذیرفتند یا نپذیرفتند چیزی نیست کوشش تان همین باشد که برادرهای خودتان را نجات بدهید ، ملت خودتان را نجات بدهید ، کوشش این

باشد که اسلام را ما بتوانیم در این مملکت ، آنطوری که اسلام است ، آنطوری که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است ، آنطور ما بتوانیم در ایران پیاده کنیم . راه طولانی است و قوی باشید ، قدرتمند باشید ، اراده تان قوی باشد . انشاءالله که این چهره نورانی ذخیره برای اسلام باشد و متصل بشود این زمان به زمان ظهور مهدی سلام الله علیه .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/4/58

پیام امام خمینی به مناسبت نیمه شعبان ، میلاد حضرت سلام الله علیه

بسم الله الرحمن الرحیم

میلاد شکوهمند امام امت و عصاره خلقت ، وارث نبوت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به عموم مسلمین و مستضعفین تبریک عرض می کنم . سال قبل در چنین ایامی برای مصیبات وارده بر اسلام و مسلمین عید مبارک به صورت تعطیل در آمده ، گرچه وابستگان به رژیم شاهنشاهی کوشش می کردند که ملت را برای مراسم اسلامی ، از مصالح اسلامی باز دارند بحمدالله موفق نشدند ولی در این سال جشن های توام با پیروزی هر چه شکوهمندتر بر پاست و مراسم عظیم مذهبی ، مشتی محکم به دهان بدخواهان ، شرق وغرب را ماءیوس نموده و خط بطلان بر نقشه های تار عنکبوتی آنان کشید و باید این ریشه های گندیده بدانند که حرکات مذبوحانه آنان جز به رسوائی خود و اربابان تبهکار تمام نمی شود و ملت حماسه آفرین ما که با مشت خالی و قدرت ایمان قدرت های شیطانی را به خاک سپرد ، این ریشه های پوسیده را دفن خواهد کرد . من به این منحرفین که باصورت های مختلفه رو در روی ملت ایستاده و

به نفع اجانب به خرابکاری مشغولند ، اخطار می کنم که تا وقت نگذشته و جرم ها و خیانت ها ثابت نشده به صفوف فشرده ملت بازگردید و از روز انتقام حق تعالی که به دست توانای ملت انجام می گیرد ، بهراسید . اکنون اینجانب با تشکر وافر از همت والای ملت بزرگ ایران از بد و نهضت عظیم اسلامی تا بزرگداشت با شکوه جشن میلاد مسعود ولی الله الاعظم ارواحنا فداه لازم است تذکراتی بدهم :

1!!! بارها تذکر دادیم که باید ایرانی بسازیم که بتواند بدون اتکاء به امریکا و شوروی و انگلستان ، این جهانخواران بین المللی ، استقلال سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی خویش را به دست گیرد و روی پای خود بایستد و هویت اصیل خویش را به جهان عرضه کنند افسوس که هنوز عده ای از روشنفکران نمی توانند دست از غرب و یا شرق بکشندواین دو را سر مشق کارهای خود قرارداده اند امیدواریم با تحول فرهنگ حاکم اسلامی ، این گروه به خود مشغول و از مردم بریده به خود آیند و اصالت خویش را دریابند و از وابستگی نجات پیدا کنند .

2!!! کلیه متهمین که در رژیم سابق مرتکب تقصیراتی شده اند بخشوده می شوند به استثنای اشخاصی که مبادرت به قتل مردم نموده یا دستورآن را صادرکرده اند یا زندانیان انقلابی ما را شکنجه داده اند تشخیص جرائم فوق را باید هیاتی مؤ من به انقلاب اسلامی به عهده بگیرند .

3!!! حفظ استقلال و امنیت و بقاء جنبه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هر کشور مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به قوای

انتظامی ارتش ، ژاندارمری و شهربانی آن است و در کشور ما که در حال انقلاب به سر می برد ، در کنار قوای انتظامی پاسداران انقلاب نیز موجود و به حفاظت انقلابی اشتغال دارند و باید ملت محترم با تمام قوا کوشش در حفظ این قوای انتظامی و فعال نمایند و از پشتیبانی آنها دریغ ننمایند که این قوا در خدمت اسلام و از جنود اسلامند که مولا امیرالمؤ منین درباره آنها فرموده : فی الجنود باذن الله حصون الرعیه وزین الولاه و عزالدین و سبل الا من و لیس تقوم الرعیه الا یحم و چون این قوای انتظامیه که در خدمت خالق و خلق هستند ، باید با روحیه قوی سربازی و در امن و امان به سر ببرند و نیز در چنین حالی که سربازان اسلامند ، مورد نظر مقدس ولی عصر عجل الله فرجه هستند ، قوای سه گانه مورد عفو هستند و اینجانب و ملت شریف آنها را عفو نمودیم و البته موارد استثناء شده در بند یک در اینجا نیز جاری است لکن تا جرم آنها به ثبوت شرعی نرسیده است احدی حق تعرض به آنها را ندارد و متهمین به جرم هائی که بخشوده نشده ، باید از طریق ارتش و ژاندارمری و شهربانی تسلیم دادگاه انقلاب شوند و دیگران حق هیچ گونه تعرض به آنها را ندارند .

4!!! چون ملت مبارز رمز پیروزی را یافته است و با هوشیاری دریافته که بسیج عمومی از سنگرهای الهی مساجد و منابر و محافل دینی گردید ، لازم است این سنگرهای اسلامی را حفظ نمائیم و در این موقع حساس

سرنوشت ساز که با ماه مبارک رمضان نیز مصادف است ، باید اجتماعات در مساجد و محافل مذهبی هر چه بیشتر و با شکوهتر بر پا شود و اهل منبر و خطباء محترم به روشنگری و سازندگی هر چه بیشتر قیام و اقدام نمایند و توطئه خیانتکاران و وابستگان به اجانب را خنثی نمایند و نهضت اسلام عظیم را حفظ نموده و به پیش ببرند . و ملت شریف با اجتماعات خود قطع طمع اجانب و مفتخوار را بنمایند .

5!!! لازم است ملت بدانند که ما در نیمه راه پیروزی هستیم و پیروزی نهائی وقتی است که ریشه های گندیده رژیم سابق طرفداران آن قطع و دندان طمع چپاولگران از کشور ما کنده شود و جمهوری اسلامی وقتی متحقق می شود که محتوای آن صد در صد اسلامی شود . در کشور ، احکام قرآن و خداوند تعالی اجرا شود و از قوانین طاغوتی و انحرافی بکلی تصفیه شود و عناصر انحرافی از توطئه ماءیوس شوند و این به خواست خداوند تعالی و همت والای ملت انجام خواهد گرفت و خدای تعالی با شماست .

6 !!! از جمله چیزهائی که محتمل است توطئه باشد برای تضعیف دولت اسلامی ، مطالبی است که در بین ملت پخش می شود و در رسانه ها تعقیب می شود و از دولت انتقادهای غیر صحیح می شود و کوشش می شود دولت را در نظر مردم بد جلوه دهند . دوستان از این توطئه غافل و دشمنان در کمین هستند . من نمی گویم دولت صد در صد موفق است لکن می گویم خدمتگزار است و کوشش دارد انجام

خدمت بدهد . لکن خرابی ها به قدری است که با فوریت قابل ترمیم نیست . انتقادهای بیجا سوء استفاده از

آزادی است و کسانی که به کشور و اسلام علاقه دارند در موارد صحیح دولت را هدایت کنند و از او پشتیبانی نمایند و تحت تاءثیر تبلیغات دشمنان نروند و دولت اسلامی خدمتگزار را تضعیف نکنند .

7!!! آنچه اینجانب را نگران می دارد آن است که ملت ما چون لشکر فاتحی است که پس از فتح مغرور شود و از داخل رو به پوسیدگی و تشتت گذارد و حریف و یا حریفان لشکر بزرگ شکست خورده ای است که با حساب و توطئه مشغول به انسجام و بسیج قواست . درست به عکس آنچه قبل از پیروزی بود و عاقبت این امر تکان دهنده است . من از تمام قشرهای مذهبی و ملی و اسلامدوست و ملت و کشور خواه اکیدا و با تواضع می خواهم که به انجام قبل از پیروزی برگردند و از تفرق و گروه گروه شدن در این موقع حساس بپرهیزند که این تفرقه ها به منزله انتحار است و ممکن است خدای نخواسته نهضت را به عقب براند .

دوستان عزیز امروز همه چیز ما در معرض خطر است ، خطر از جانب دوستان نادان تفرقه افکن و یا با نقشه حساب شده از ناحیه دشمنان توطئه گر . بیدار شوید که حفظ پیروزی و نهضت بسیار مشکل تر از اصل آن است . از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمین را خواهانم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان کشورهای اسلامی

ایمان به اسلام و روحیه شهادت طلبی رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من ابتدائا تشکر می کنم

از اینکه آقایان آمدند اینجا و از شعب آنها هم تشکر می کنم . و بعد ما باید ببینیم که چه شد که اسلام در صدر اول با یک جمعیت کمی و با یک دست خالی که هیچ ساز و برگ جنگی نداشتند قریب نیم قرن گذشت و معموره را فتح کردند ، و چه شد که مسلمین بعدها با اینکه جمعیت هایشان خیلی زیاد و ساز و برگ جنگی هم دارند و از حیث ذخایر هم غنی هستند و معذلک همه چیزشان را از دست داده اند . این چه شد که آنها آنطور و ما اینطور . علت این است که در صدر اسلام افرادی که بارسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) بیعت کرده اند و بودند ، اینها افراد کمی بوده اند لکن متعهد به مسلک خودشان و معتقد به اسلام و برای آنها طرح نبود اینکه زندگی بکنند ولو با هر ذلت و زحمت ، اینها شهادت را برای خودشان سعادت دانستند و این روحیه که در آنها بود آنها را غلبه داد بر روم و ایران دو امپراطوری بسیار بزرگ ، که آن دو امپراطوری روم و ایران هر دو قویتر از حالای این دو معموره است و بعدها مسلمین کم کم آن قدرت ایمان را از دست دادند و وارد شدند در شوون دنیا و دلبستگی به همین مادیات و آنهائی هم که می نشستند و صحبت می کردند و حالا هم که ما اجتماع می کنیم و صحبت می کنیم ، بحث های عددی است ، یک بحث هائی نیست که سازنده باشد .

در این ممالک اسلامی که ممالک بسیار وسیعی هستند و قدرت هائی هم دارند وقتی که انسان ملاحظه می کند ، می بیند که مسئله شعر و خطابه و فلسفه و آنهائی که دیگر خیلی چیز هستند ، عرفان و امثال اینها مطرح است و آن چیزی که در صدر اسلام رمز پیروزی بود مطرح نمی شود . اگر آنکه در صدر اسلام در اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) و لشکر اسلام بود ، عشر او در این مملکت اسلامی بود ، قدرتی بودند که از تمام ابرقدرت ها مقدم بودند لکن بکلی آن روحیه ایمان را از دست دادند و آن که خیلی مؤ من بود آن بود که به مسجد برود و از مسجد برگردد منزل و دعا بخواند ، دیگر آن جهاتی که در صدر اسلام مطرح بود اصلا در بین ممالک اسلامی مطرح نیست ، الان هم مطرح نیست . الان هم وقتی که مجالسی که تهیه می شود برای اینکه ببینند باید چه بکنیم ، از حدود نطق (و هر که بهتر نطق بکند) معلوم نیست بیشتر باشد ، همچو نیست که واقعا رسیدگی بکنند به اینکه چرا ما عقب افتاده هستیم و چرا و چه چیز ممکن است که ما را از این عقب افتادگی نجات بدهد ، طرح بکنیم و دنبالش برویم ، عمل بکنیم . نه در هر سالی ، هر چند سال یک جلسه ای درست بکنیم و هر کس هم از هر جا بیاید یک مقداری خطابه و شعر و یک مقدار هم از مسائل اسلامی و احتیاجات مسلمین

و بعد هم که از آن مجلس خارج شدند دیگر اصلش همه چیزها مغفول عنه بمانند . باید بگوئیم که دشمن های اسلام ، ممالکی که به اسلام سلطه پیدا کردند و به مسلمین ، آنها مرد عمل بودند ، نه حرف ، و مسلمین در این بعد از صدر اول مرد حرف بودند ، نه عمل . خیلی خوب شعر می گفتند ، خیلی خوب خطابه می خواندند وقتی هم مطرح مشکلات می شد ، خیلی هم خوب طرح می کردند امااز حدود گفتار خارج نمی شد ، به عمل نمی رسید . اگر از حدود گفتار خارج می شد نمی تواند انسان باورش بیاید که بیشتر از صد میلیون عرب در مقابل اسرائیل آنطور زبون باشند و انسان نمی تواند باور کند که با داشتن همه چیز ، و احتیاج غرب در بسیاری از امور به ممالک اسلامی ، اینها همه تحت سلطه آنها باشند با داشتن جمعیت های زیاد و ذخایر زیاد . این نیست جز اینکه آن روحیه ای که در صدر اسلام بود و منشاء غلبه شد ، آن روحیه را ما از دست دادیم . دلیل بر اینکه یک همچو روحیه ای می تواند غلبه کند بر مشکلاتش ، قصه ایران است . اگر در ایران هم مثل سابق ، مثل سالهای گذشته تمام مسائل بر می گشت به اینکه مشکلات گفته بشود و هیچ عمل نشود ، مصیبت ها را ذکر بکنند و بروند منزلشان بخوابند ، اگر اینطور بود الان هم زیر بار همان رژیم و همان گرفتاری ها بودیم لکن خداوند خواست که این ملت از

حد حرف به حد عمل بیاید و آن روحیه ای که در صدر اسلام بین مسلمین بود ، تا حدودی در این ملت پیدا شد و همان رمز پیروزی یک مشت فاقد همه چیز بر یک قدرتهای شیطانی بزرگ ، همان روحیه که در صدر اسلام بود و مسلمین دنبال شهادت می رفتند ، جنگ می رفتند و اگر از جنگ بر می گشتند شاید پیش خودشان معلوم بودند ، این تا یک حدودی در ایران پیدا شد به طوری که جوان های برومندی که اول جوانی شان بود و هست چه در آنوقتی که من نجف بودم و چه حالا که ایران هستم و چه قبل از این پیروزی و چه بعد ، اینها از من می خواهند که دعا کنم شهید بشوند و جدا دعا میخواهند و بعضی ها تاءسف می خورند ، اظهار تاءسف می کنند که ما نشدیم . این روحیه تا در مسلمین پیدا نشود همینند که هستند ، مجلس ها اثری ندارد ، اجتماعات اثری ندارد ، کنفرانس دولت های مختلف و اجتماعاتشان اثری ندارد ، صحبت است . دل خوش کردن به این چیزها موجب تنفر ما شده است و می شود . مسلمین فکری بکنند که این تحول در آنها حاصل بشود ، تحول از خوف به شجاعت و تحول از توجه به دنیا به ایمان به خدا . منشاء همه پیروزی ها همین کلمه است ، ما متحول بشویم به یک موجودی اسلامی انسانی با ایمانی که خداوند تبارک و تعالی از ما خواسته است ، والا شما تشریف می آورید اینجا با ما صحبت می

کنید ما هم با شما صحبت می کنیم دردها را گوئیم و درمانش هم گاهی گفته می شود لکن شما که میروید و ما که اینجا هستیم هیچ دیگر در فکر این نیستیم که یک عملی انجام بگیرد .

منشاء مصائب و گرفتاری های مسلمین

اضافه بر همه این مسائل قضیه دولت های اسلامی است که مصیبت مسلمین بسیارش از دولت های اسلامی سرچشمه می گیرد . دولت اسلامی که باید با هم همصدا باشند ، همفکر باشند ، همه از یک دیانت ، صاحب یک کتاب ، و همه هم می بینند که با اختلافاتی که بینشان هست دیگران نتیجه می گیرند ، درد را می دانند لکن دنبال دوا نمی روند ، بلکه هر روز اختلافاتشان بیشتر می شود و جدائی از هم بیشتر پیدا می کنند و دولت های بزرگ هم حرفشان همین است که ماها از هم جدا باشیم و با هم بلکه دشمن باشیم و اشتغال پیدا کنیم به حال هم و آنها استفاده کنند . باید مسلمین فکر اساسی برای خودشان بکنند و دولت های اسلامی فکر اساسی بکنند . فکر این نباشند که چند روزی که هستند مرفه باشند و دارای سلطه بر کشور خودشان ، و این درد تفرق را خودشان دوا کنند ، والا هیچ علاجی دیگر نیست در کار و هیچ مجلس و هیچ کنفرانس و هیچ اجتماعی اثری نخواهد گذاشت . من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که مسلمین را عموما و دولت های اسلامی را خصوصا بیدار کند و بر مشکلات خودشان غالب بشوند و اسلام آنطور که هست در ممالک اسلامی تحقق پیدا بکند ، آن طور

که در صدر اسلام بود .

(آنگاه یکی از نمایندگان سخنانی را به زبان عربی معروض داشت و امام در پاسخ وی فرمودند : )

بله یکی از مشکلات که باز مسلمین ، من گرفتارش هستم و مشکله دولت و ملت است ، و دولت ها در آن قدری که ما اطلاع داریم و شما هم مطلع هستید ، دولت ها ، دولت هائی هستند که با ملتشان تفاهم ندارند ، معامله دولت ها با ملت ها ، معامله دشمن بادشمن است ، ملت پشت می کند بر دولت و دولت می خواهد تحمیل کند بر ملت از این جهت ملت ها پشتوانه دولت ها نیستند بلکه معامله دشمن با دشمن می کنند و این موجب ضعف دولت هاست . ما دیدیم که این پدر و پسر که در ایران حکومت کردند ، حکومت جابرانه ، هم در زمان پدر همچو ملت پشت به او کرده بود که وقتی متفقین آمدند و همه جهات مملکت ما در خطر بود ، وقتی که رضا شاه رفت مردم شادی کردند و شکست او را در جنگ با شادی تلقی کردند برای اینکه او را هم دشمن خودشان می دانستند و محمدرضا وقتی که با قدرت مردم بیرون رفت ، مردم در روز رفتن او مثل عید رفتار می کردند و عید گرفتند و این یک مطلبی است که در اکثر دولت های اسلامی (اگر نگویم در همه ) هست که دولت های اسلام ما با ملتشان هیچ تفاهم ندارند ، معامله دشمن با دشمن است ، ملت از آنها فرار می کنند آنها می خواهند به ملت تحمیل کنند

. و این هم یکی از مشکلاتی است که در ممالک ما هست و شاید حلش به این زودی ها امکان نداشته باشد . ما الان که یک دولتی داریم که با مردم تفاهم دارد ، الان تظاهرات مردم در خیابان ها له اوست در عین حالی که خیلی نتوانستند تاکنون برای ملت کاری بکنند لکن ملت با او موافق است ، با دولتشان موافقند ، پشتیبان آن هستند یعنی یک دولت ملی است ، یعنی دولتی است که یک ملت پشت سرش هست ، و اما اگر حساب بکنید در سایر ممالک اکثرا (اگر همه نباشند) مساءله اینطور نیست ، مردم با رضای نفس از آنها پشتیبانی ندارند ، آنها هم مصالح مردم را نمی خواهند مصالح خودشان رامی خواهند و تا این مشکل هست باز ما به همین حال هستیم و باز من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که این مشکل حل بشود .

دولت ها توجه بکنند به اینکه چه شد که این قدرت شیطانی از بین رفت و ملت ما غلبه کرد . این برای این بود که ارتش او هم وقتی که ملت را دید یک طرف می رود ، پشت به او کرد ، قوای خودش بر خود او پشت کرد چون که دیدند که ملت یک راهی دارد و آنها راه مخالف . از این جهت اینها غلبه کردند و دولت ها اگر چنانچه با مردم تفاهم کنند و خدمتگزار مردم باشند ، مردم پشتیبان آنها هستند و شکست برای آنها دیگر نیست لکن مع الاسف ، هم دست های خارجی نمی گذارند و هم عدم رشد

خودمان .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی سپید دشت

بسم الله الرحمن الرحیم

شما برادران پاسدار که از سپید دشت آمده اید ، من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که سفید رو باشید . انشاءالله همه ما در این نهضت ، کاری بکنیم که پیش خدای تبارک و تعالی سفید رو باشیم . امروز ملتفت هستید که هر جا یک نغمه های ضعیف البته ، اما ناراحت کننده هست و پاسدارها بحمدالله همه جا قدرت دارند و همه جا جلوگیری می کنند از این ریشه های فاسدی که در صدد توطئه هستند و با هوشیاری ، ما از زحمات هوشیارانه شماها تشکر می کنیم .

و امیدوارم که این خدمت را که خدمت به اسلام است و خدمت به امام زمان سلام الله علیه است به آخر برسانید و برسانیم و همه با هم این منزل را طی بکنیم و انشاءالله وکلائی که ، اشخاصی که برای اهل خبره هستند ، خوب تعیین بشود و قانون را خوب ، به طوری که با اسلام موافق باشد و با مصلحت مسلمین موافق باشد بررسی بکنند و انشاء الله تصویب بشود اساس مملکت که عبارت از قانونش است . درست بشود و در این مدت که این قانون باید تصویب بشود و بعدش یک رئیس جمهور تعیین بشود و مجلس شورا تعیین بشود ، از موارد حساسی است که پاسداریش با شما آقایان است . همه باید پاسداری بکنیم لکن یک پاسداری است که از قوه جوان بر می آید ، یک پاسداری است که از ماها که با صحبت باید ، من از خدا

می خواهم که شماها انشاءالله همانطوری که اسمتان پاسدار است و در این زیب شرافتمندانه وارد هستند ، پاسداران امام زمان سلام الله علیه باشید و خدای تبارک و تعالی شما را حفظ کند و سعادتمند کند ، قدرت و قوه بدهد و همه در همین راهی که نهضت باشد ، در این راه برویم و حفظ کنیم این نهضت را و نگذاریم اختلافات واقع بشود . پاسدارها در عین حالی که شغلشان بسیار شریف است لکن مسئولیت شان هم زیاد است . مبادا یک وقتی کاری انجام داده بشود از بعضی از نادان ها که اسباب این بشود که اصل پاسداران را مردم راجع به آنها یک چیزی بگویند . باید خود شما از اشخاصی که یک قدری مثلا جوان هستند ، یک قدری تند هستند یا گاهی جهالت دارند ، شماها باید جلوگیری کنید . نگذارید یک وقتی پاسداری مثلا یک کار خلافی بکند ، موجب بشود که بگویند پاسدارهای جمهوری اسلامی هم اینطوری هستند و این امر مهمی هست که به عهده خود شماست و امیدوارم از این به بعد هم پاسداری تان هم یک پاسداری خالصانه و برای اسلام باشد و همه با هم به پیش بروید و موفق و موید باشید و امیدوارم که این بچه هائی که حالا آمدند برای ما شعر خواندند ، اینها هم پاسداران اسلام بشوند و بعدها ملحق بشوند به شماها در پاسداری و خوب تربیت بشوند و خوب درس بخوانند . خدا همه شما را انشاءالله حفظ کند و من دعا به همه می کنم و خدمتگزار همه شماها هستم . سلام بر همه

شما انشاءالله موفق و موید باشید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان پالایشگاه تبریز

تغییر روحی ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

ما باید فکر بکنیم که چه کردیم و بعد از این کار چه باید بشود و بعد ما چه تکلیف داریم . آنکه ملت ما انجام داده است یک امر اعجاز آمیزی است که به حسب قواعد طبیعی نمی شد یک همچو امری واقع بشود ، برای اینکه یک ملتی بود اولا خیلی ترسناک از سازمان ها و اینها ، که وقتی اسم سازمان را می شنید ، هر کس می شنید شاید به خودش می لرزید و ثانیا نداشت هیچ چیزی که مقابله کند با یک قدرت بزرگ . معذلک ، هم در روحیه متبدل شد به یک موجود دیگری و یک موجود ترسو به یک موجود شجاع ، یک موجودی که از سایه پلیس می ترسید ، متبدل شد به یک موجودی که با شاه در افتاد و بیرونش کرد و ثانیا هیچ نداشت و آنها همه چیز داشتند و یک کاری انجام دادید .

نیاز به مهلت و صرف وقت برا اصلاح آشفتگی های پس از انقلاب و پاکسازی دستگاه های دولتی خوب حالا یک انقلابی شما کردید و یک پیروزی بسیار مهمی به دست آوردید . پشت هر انقلابی یک آشفتگی های بسیار زیادی هست و بحمدالله آشفتگی هایی که در این انقلاب ماست خیلی کم است اما خودش فی نفسه زیاداست ، اما وقتی که مقایسه بشود با آشفتگی هایی که در انقلابات دنیا واقع شده است این کم است نسبت به آنها . و بعد از این انقلاب و

هر انقلابی که این آشفتگی هست و خصوصا انقلاب ما که خرابکاری اینها کردند و رفتند ، قرض های زیاد گذاشتند ، نیروی انسانی ما را عقب زده بودند ، اقتصاد ما را ورشکسته کرده بودند ، ارتش به یک صورت دیگر در آمده بود همه قوا و همه جهات در هم و بر هم ، همه وزارتخانه ها یک جاهای بسیار ناراحت کننده . و حالا که انقلاب حاصل شد و می خواهید همه چیز منقلب بشود دیگر ، همه چیز بخواهد منقلب بشود نمی شود که یکدفعه بشود . شما فرض می کنید که ما می خواهیم همه وزارتخانه هایی که هستند اینها اشخاصی که در آنجامثلا طاغوتی بودند ، اینها عوض بشوند و یک اشخاص دیگری بیایند . اینها پنجاه سال زحمت کشیدند که ما آدم نداشته باشیم حالا دولت به زحمت افتاده است که چه بکنند . گردش می کنند این طرف ، آن طرف یکی را بردارند ، یکی را می گذارند . بخواهند یکدفعه در را باز کنند و بگویند همه بروید ، خوب به هم تغییر روحی ملت با تدریج اینها دارند عمل می کنند ، دولت شب و روز زحمت می کشد ، حسن نیت دارند ، زحمت می کشند لکن اموری است که با تدریج باید درست بشود . به این زودی نباید ما توقع داشته باشیم که یک رژیمی رفته و همه چیز را هم خراب کرده و اینهمه هم قرض گذاشته برای این مملکت ، حالا تا این پایش را بیرون گذاشت تمام کارها درست بشود . و البته آنهایی که طمع به این

مملکت دارند به این زودی دست بردار نیستند ، آنها توطئه می کنند ، اسباب فساد ایجاد می کنند ، اسباب شلوغی و ناراحتی ایجاد می کنند ، نمی گذارند کشت بشود ، وقتی کشت شد نمی گذارند بر دارند ، وقتی برداشتند می سوزانند . اینها همه اموری است که بعد از انقلاب هست در کار شما نباید قدرت ایمانی تان را هیچ در آن تزلزل ایجاد کنید . شما قوی باشید ، شما پیروز هستید ، اینها رفتنی هستند منتها تحمل زحمت می خواهد . شما پنجاه سال ظلم کشیدید و حرف نزدید ، نتوانستید هم حرف بزنید . پنجاه سال از شهربانی و از ارتش و ازژاندارمری و از سازمان بالخصوص همه ما رنج بردیم ، همه ما زحمت کشیدیم ، حبس رفتند رفقای شما ، شکنجه دیدند رفقای شما پنجاه سال اینطور بود ، حالا پنجاه سال این کارها شده است و شما هیچ وقت خطابه نخواندید که چرا اینجوری می شود ، حالا پنج ماه است ، پنجاه ماه هم نیست ، پنج ماه است که اینها رفته اند ، آنوقت هم خرابی کرده اند و رفته اند ، شما با آن قدرت و قوه الهی که خدا به شما داده به پیش بروید . دولت از یک طرف و شماها از یک طرف و ماها از یک طرف همه با هم مجتمع این نهضت را پیش ببریم و انشاءالله همه چیز درست بشود و همه این چراها جواب داده می شود . اشکالات وارد است اما وقت دارد .

ارجحیت تدوین قانون اساسی و انتخاب نمایندگان مؤ من و اهل

علم بر سایر امور الان شما باید همه قدرت تان راصرف بکنید برای اینکه الان قانون اساسی باید ، اساس مملکت باید درست بشود ، اساس مقدم بر اینطور چیزهاست . الان قانون اساسی را باید درست بکنید ، اشخاص خبره را فکر بکنید چه اشخاصی باید انتخاب بکنید ، اشخاص سالم ، اشخاصی که نه شرقی باشند نه غربی باشند ، اعتقاد به جمهوریت اسلامی داشته باشند ، ایمان به خدا داشته باشند ، اهل علم باشند ، امثال ذلک ، انشاءالله وقتی مجلس درست شد و قانون اساسی درست شد و رئیس جمهور درست شد ، اینها هم بتدریج درست شود . قدرت الان دست خود شماست و اینها هم هیچ آدمی نیستند که بتوانند کاری بکنند .

خدا انشاءالله همه تان را حفظ کند . موفق باشید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/4/58

بیانات امام خمینی در جمع برادران اهل مریوان وسنندج وپرسنل گران 62

بسم الله الرحمن الرحیم

شما می دانید که الان موقع حساسی است که باید ما این مراحلی که پیش داریم ، جلو برویم و باید در این مراحل اولیه که قانون اساسی و خبرگان و مجلس شورای ملی و رئیس جمهور و اینهائی که اساس یک مملکت است ، اینها را ما الان جلو داریم و باید همه برادرها با هم متحد باشیم و این مسائل را پیش ببریم . در یک همچو موقع حساسی دشمن های شما و ما در صدد هستند که نگذارند این مراحل پیش برود و لهذا دیدید که در رفراندم شلوغکاری کردند و الان هم می خواهند شلوغ بکنند و نگذارند مسائل اسلامی پیش برود .

اینها از اسلام می ترسند برای اینکه

اسلام دین برابری و برادری است و در آن اصلا نژاد مطرح نیست . کرد و فارس ، ترک و عرب و فارس ابدا در اسلام مطرح نیست و آن چیزی که در اسلام مطرح هست تقوا و صفا و برادری و برابری است . و اینها می دانند که اگر اسلام به آنطوری که هست ، در این مملکت تحقق پیدا بکند ، دستشان کوتاه خواهد شد . آنها می خواهند که همان قلدری هائی که در سابق می کردند ، همان چپاولگری هائی که می کردند همان ها را ادامه بدهند یا برگردانند و تنها اسلام است که می تواند جلو اینها را بگیرد از این جهت اینها می خواهند یک شلوغی هائی بکنند ، یک نفاق هائی ایجاد کنند ، یک اختلاف هائی ایجاد کنند که این مراحل ابتدائی نگذرد و منعکس کنند در خارج که ایران نمی تواند خودش را اداره کند . با تبلیغاتی که در خارج و در خارج از مرزها و در داخل هم یک مقداری بکنند این است که اینها رشد ندارند . ایران باز رشد اینکه خودش . خودش را اداره بکند ندارد محتاج به این است که یک کسی ، یک قیمی بیاید او را اداره بکند ، و می خواهند همان مسائل را برگردانند . امروز روزی است که ما ، همه برادرها ، برادرهای مرزنشین و مرکز نشین با هم همانطوری که در ابتداء نهضت همه با هم بودید و همه با هم این نهضت را پیش بردید از حالا به بعد هم این نهضت را پیش ببرید به طوری که یک حکومت

اسلامی مستقر شود . الان یک حکومت انتقالی است ، باید قدرت را انتقال بدهد ، یک حکومت اسلامی مستقر ما پیدا بکنیم با قوانین اسلام آنوقت خواهید و خواهند دنیا فهمید که آن رژیمی که عدالت پرور است ، آن رژیمی که برای دهقان بیشتر مقام قائل است تا برای بالاتری ها آن رژیم اسلام است . آن رژیمی که اصلا در آن گروه ها و زبان ها هیچ در آن مطرح نیست اسلام است . ما باید کوشش کنیم که این مطلب را به دنیا ثابت کنید که مملکت ما یک مملکتی است که متحول شد از رژیم طاغوتی به رژیم اسلامی انسانی و محتوایش ، واقعش تغییر کرده ، تحول واقعی . فقط اسم نبود که ما بگوئیم جمهوری اسلامی ، نه ما می خواهیم تمام قواعد اسلامی همانطور که در صدر اسلام بوده است در ایران تحقق پیدا بکند و ما ارائه بدهیم به دنیا که اسلام این است ، اسلام مترقی این است ، احکام مترقی اسلام این است . آن که به حال مستمندان و ضعفا بیشتر عنایت دارد تا به حال دیگران ، آن که طرفدار مستضعفین است ، آن رژیمی که می خواهد مستضعفین را از قید و بند آن گرفتاری ها بیرون بیاورد آن اسلام است . آن که پیشش اصلا مطرح نیست مرزنشینی و مرکز نشینی ، بالانشینی و پائین نشینی پیشش مطرح نیست اسلام است آن که وقتی حکومتش ، راسش مثل رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) وقتی که با اینکه راس بود ، بااینکه اداره یک کشور میکرد

وقتی که می آمدند در یک مجلسی که نشسته بودند اصحاب حضرت و حضرت نشسته بودند ، بالا و پائین معلوم نبود چیه . می آمد می گفت کدام یکی تان پیغمبر هستید ؟ از باب اینکه دور می نشستند اصحابشان با خودشان ، همه با هم دور هم می نشستند . یکی بالا و یکی پائین ، یکی این زیرش باشد نبوده است ، روی همان زمین و اگر هم یک بوریائی بوده ، بوریای آنوقت برای مسجد بوده روی آن بوریا همه می نشستند دور هم و از همان مسجد که اینطور زندگی می کردند تجهیز قوا می کردند و ممالک را می گرفتند . یک همچون حکومتی ما می خواهیم که اینطور باشد که این طبقات مختلفه ای که چپاولگرند یک دسته شان ، اینها نباشد و این دهقان ها به حالشان رسیدگی بشود ، این مستمندها ، این زاغه نشین ها . شما بدانید که در خود تهران الان زاغه نشین هائی هست که در کردستان شبیهش را نمی بینید ، در اطراف خودتان شبیهش را نمی بینید ، آنقدر اینها مستمند هستند و همه اینهارا این شاه مخلوع ایجاد کرد ، به اسم اصلاحات ارضی همه این گرفتاری ها را برای این مستمندها پیش آورد . من امیدوارم که بعد از اینکه ما الان بنا بگذاریم همانطور که تا حالا بوده است که الان صف خودمان را محکم نگه داریم ، شما که در مرز هستید و امیدوارم که مرزها را شما خودتان باقدرت خودتان حفظ کنید و ماها که در اینجا هستیم همه یک کلام داشته باشیم و او

اسلام ، جمهوری اسلامی ، برگشت به صدر اسلام . وقتی که این را داشته باشیم این مسائل خود به خود حل می شود دیگر آن مسائلی که اینها بخواهند پیش بیاورند ، وقتی قوانین اسلام آمد آنها حل است ، آن قدرت ها از بین خواهند رفت . قدرت ، قدرت اسلام است ، قدرت ملت اسلامی است .

من از شما و همه دوستان اینجا می خواهم که این وحدت را حفظ کنید و این اراده و تصمیم قوی تان را حفظ کنید و با این بازوهای قدرتمند جلو این حشیش هائی که هست و این حشاش هائی که هست ، بگیرید . انشاءالله مملکت خودتان برای خودتان باشد و همه اینهائی که می خواستند ، می خواهند باز یک سلطه ای پیدا کنند بر امثال شماها ، همه اینها از بین خواهند رفت .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/4/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام موسوی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای سید محمد موسوی دامت افاضاته مقتضی است جنابعالی تشریف ببرید در سازمان رادیو و تلویزیون باهمکاری جناب آقای قطب زاده امور و برنامه های آنجا را تنطیم کنید که موجب شکایت مردم نباشد . البته توجه دارید که این دستگاه اسلامی است و باید جدا از برنامه های انحرافی احتراز شود . توفیق جنابعالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/4/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان کارکنان روزنامه جمهوری اسلامی

کوشش رژیم شاهنشاهی در انحراف نیروی انسانی و از بین بردن اتکاء به نفس

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا یک قصه ای را عرض کنم که شاید شماها هیچ کدام یادتان نیست . در این جنگ عمومی دوم که هیتلر پیش برد و فرانسه را گرفت و خیلی جاهای دیگر و حمله کرد به شوروی و اینها ، چرچیل آن سیاستمدار انگلیسی آمد در مجلس انگلستان و شروع کرد راجع به ضعف خودشان و راجع به گرفتاری ها و راجع به شکست خوردن ها ما کجا را از دست دادیم و کجا را از دست دادیم کار ما چطور است ، مملکت ما چه خواهد شد ، زندگی ما چه خواهد شد خیلی طولانی شکایت و اینکه ما از بین رفتیم ، آخرش یک کلمه گفت ، گفت لکن پیروزی مال کسی است که روی موج های نفت سوار است وحدسش هم درست بود و پیروزی هم مال اینها شد که نفت های ما را بردند من هم حالا این معنا را عرض می کنم که الان که بعد از انقلاب است و در همه انقلابات یک آشفتگی های فراوان هست ، ما هم مبتلای به آشفتگی هستیم

، مضافا به اینکه در طول ، اگر نگوییم دو هزار و پانصد سال رژیم شاهنشاهی ، لکن آنقدری که ما مشاهده کردیم در طول پنجاه و چند سال رژیم پهلوی کوشش شده است که مملکت ما را از هر جهت عقب بزنند ، از جهت نیروی انسانی که از همه بالاتر است که الان باید بگردید ، شما درسی و پنج میلیون جمعیت بگردید این طرف و آن طرف چند نفر پیدا کنید که دولت تشکیل بدهند . یک نفر بخواهید پیدا کنید رئیس جمهور بشود ، باید شمع بردارید و دور همه جا بگردید و چه بکنید . اینها یک نیروی انسانی را بکلی نه به باد دادند ، منحرف کردند . یک وقت این است که نیروی انسانی به باد داده شده ، یک وقت یک نیروی مقابل با نیروی انسانی درست کرده اند ، یعنی انسانی که باید متکی به خودش باشد ، متکی به ملتش باشد ، متکی به عقایدش باشد ، این را متحول کردند به یک نیروئی که متکی به غرب است ، به یک نیروئی که خودش را از دست داده ، به خیال خودش ، خودش هیچ نیست ، هر چه هست خارجی ها هستند . نه اینکه نیرو را ما از دست داده ایم ، نیروی متضاد با نیروئی که ما باید داشته باشیم به جای آن نیرو نشسته . درست یک انسانی که باید متکی به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژیم خودش باشد این را متحولش کردند به یک آدمی که بدبین شده است راجع به فرهنگ خودش ،

راجع به نیروی ملت خودش ، راجع به همه اینها بدبین شده است ، خودش را از دست داده و به جای یک انسان شرقی ، شده یک آدم غربی . مصیبت اینجا این

است که طولانی سال ها می خواهد تا این غربزده ها برگردند به حال طبیعی ، نه به حال یک انسان مترقی ، به حال یک انسانی که هیچ نیست حالا می خواهد از سر شروع کند . این خیلی طولانی است یک شستشوهای مغزی داده بشود به این ملت که یعنی آنهائی که در این امور وارد بودند ، که اینها برگردند به آن حالی که در اول قبل از اینکه غربزده بشوند داشتند . این یک مشکله است که شاید از همه مشکل های ما زیادتر باشد و خیلی هم از این مشکلات داریم ، لکن ما هم حرف چرچیل را نظیرش را می گوئیم ، ما به نفت اتکاء نداریم ، ما اتکاء داریم به اینکه می گوئیم پیروزی مال آن کسی است که ملت با او موافق است و ملت با اسلام و با سعادت اسلامی ، با جمهوری اسلامی موافق است . بنابراین ما هیچ خوفی از این ریشه هایی که حالا دارند انقلابات می کنند نداریم منتها اگر خوفی باشد ، برای این است که شلوغ می کنند ، ناراحت می کنند ، دولت را ناراحت می کنند ، ملت را ناراحت می کنند عرض بکنم که اینطور چیزها والا اینها یک چیزی که ما بتوانیم بگوئیم مشکلی است و نمی شود حلش کرد نیست .

استقرار حکومت و محدود شدن هرج و مرج با بررسی قانون اساسی و تشکیل مجلس

و آنچه می خواهم عرض بکنم این است که اصل

این قضایا را ، اصلاح این قضایا را به نظر من آسان است و آن در وقتی است که ما یک مجلسی داشته باشیم . اگر مجلس شورا آن طوری که ما بخواهیم ملی و اسلامی باشد ، همه این مطبوعات اصلاح خواهند شد ، همه این رادیو تلویزیون ها اصلاح خواهند شد ، همه این ادارات تصفیه خواهند شد ، یعنی ملت باید تصفیه کند به وسیله اشخاصی که می فرستد . انشاء الله در این دوره بر خلاف دروه هائی از زمان ، یکی دو دوره شاید بعد از مشروطه تا حالا و یا از زمان رضا شاه تا حالا دیگر آنطورها نخواهد شد که یک کسی به قول محمدرضا لیست را از چیزها ، سفارتخانه ها بفرستند و ما هم ماءمور اجرا باشیم . ایشان خودشان این مطلب را به صراحت گفتند منتها خواست تعریف از خودش بکند که ما حالا دیگر آنطور نیست . از پدرش تکذیب کرد و از خودش ماقبل اینوقت را ، اصلش هم دروغ گفت . انشاءالله ما امیدواریم که دیگر لیستی در کار نباشد که یکی لیستی بدهد و شما ملزم باشید ، بله لیست بدهید که هدایت کند ملت را به اینکه اینها افراد خوبی هستند ، اما الزام کند ملت را که اینها را تعیین کنید یا اصلا به ملت کاری نداشته باشد ، خودش تعیین کند و ببرد مجلس چون اصلش از خیلی وقت ها اینطور بود ، اینها دیگر پیش نمی آید و انشاءالله وقتی که یک مجلسی ملی اسلامی به همت همه ملت تهیه شد این مسائل که حالا یک قدری

هرج و مرج است و یک قدری از این آزادی سوء استفاده می کنند ، اینها محدود خواهدشد و مجلس اصلاح خواهد کرد اینها را . الان شما بخواهید که در این مسائل وارد بشوید ، من چون می بینم که حالا که صحبت قانون اساسی است هی طرح های زیاد می آید که بسیارش انقلاب آمیز است و بسیاریش شلوغ بازی و بر هم کردن است ، مخالف ایجاد کردن است . در همین چند روزی که صحبت قانون اساسی است ، زیادتر این هجوم به اینجا شود ، مشکلات را می گویند ، من هم قبول دارم مشکلات هست ، از اطراف می آیند و مشکلات خودشان را می گویند و من هم به همه آنها این سفارشی را که به شما حالا عرض می کنم به همه شان عرض کرده ام که ما یک مسائل اصلی داریم که الان به آن مبتلاییم و آن اینکه تدوین قانون اساسی شده منتشر هم کرده اند و باید نظر داده بشود . الان وقتی است که ما همه قوایمان را صرف کنیم در اینکه طرح بدهیم ، اشکالاتی که راجع به قانون اساسی داریم بکنیم و بدهیم به مجلس سنا که بعدها خبرگان بیایند و نظر کنند و بالاتر از آن اینکه همه قوا را صرف کنیم در انتخاب اشخاص صحیح ، اشخاصی که غربی نباشند که بعد ما را بکشانند به طرف غرب ، شرقی نباشند که ما را بکشانند از آن طرف ، به صراط مستقیم اسلام باشند و مسلم باشند ، متعهد باشند ، عالم به اوضاع وقت ، عالم به اسلام

و عرض می کنم که امین در کارهایشان ، اینطور باشند . یک همچو اشخاصی با همت همه قشرهای ملت تعیین بشود تا اینکه این قانون اساسی بررسی بشود و عرض می کنم که نقایصی اگر دارد رفع بشود و اگر یک چیزی باید به آن زیاد بشود ، زیاد بشود و چیزی باید کم بشود ، کم بشود و بعد هم به دسترسی ملت بدهند و ملت نگاه کند و راءی بدهد ، یا آری یا نه . آنوقت اساس مملکت ما یک پایه اش درست شده و آن پایه قانون اساسی است . دو پایه دیگر مانده و آن اینکه مجلس شورا را باید ملت خودش وکلا تعیین کنند وکلا هم همین جوری که عرض کردم وکلای ملی ، وکلائی که مردم در بلاد خودشان شناختند که اینها مردم صالحی هستند ، اینها مردم اسلامی هستند ، اینها گرایش به شرق و غرب ، گرایشی به مکتب های فاسد ندارند ، اینها را تعیین کنند . یک مجلس شورا داشته باشیم ، آنوقت رئیس جمهور هم انشاءالله تعیین بشود و مملکت ما رسمی ، یک دولت مستقر رسمی داشته باشد با قانون اساسی ، با آن جهاتی که اساس مطلب است ، بعدش بیائیم برسیم به قضیه مطبوعات که می دانیم مطبوعات صحیح نیستند ، رادیو تلویزیون اشکال در آن هست عرض کنم ادارات در آنها اشکال هست ، در وزارتخانه ها اشکال هست ، در بازارخیلی اشکال هست ، در همه جا اشکالات زیاد است اما ما الان بخواهیم برویم سراغ آن اشکالات فرعی ، ممکن است که نقشه باشد که ذهن

ما را به آن طرف منحرف کنند و خودمان هم متوجه نباشیم ، ذهن ما را برگردانند به یک طرف دیگری و آنهائی که می خواهند نتیجه بگیرند ، ما که الان می خواهیم نتیجه بگیریم نتیجه اش را آنها بگیرند ، یعنی آنها در قانون اساسی طرح بدهند . من اشخاص مختلفی که از علمای بلاد و از اشخاصی آمده اند اینجا صحبت شده است گفتم آقا ننشینید تا دشمن های شما طرح بدهند ، شما خودتان طرح بدهید ، خودتان صحبت کنید ، نیائید پیش من بگوئید ، طرح را بنویسید بدهید به آنجاهائی که باید بررسی بشود و بعد هم خودتان باید ، ملت خودش باید انتخاب کند اشخاصلی الله علیه وآله را ، البته یک معرفی هم از طرف اشخاصی که مطلع بر اوضاع هستند و مطلع بر افراد هستند ، یک معرفی هم از آنها خواهد شد لکن ملت خودش باید نظر بدهد . ما الان می ترسیم که در اینوقتی که وقت نتیجه گرفتن از این نهضت است و باید ما جدیت کنیم که اساس را درست بکنیم ، بخواهند ذهن ما را از این مطلب منصرف کنند به یک مشکلاتی که همه اینها مشکلات صحیح است ، مشکل است همه اینها ذهن ما را منصرف کنند و خود آنها مسائل اصلی را خود آنها تصرف در آن بکنند . از این جهت به نظر من می آید که باید ما همانطوری اقلا شماها تا آنوقتی که چشمتان باز شد و توجه پیدا کردید ، زیر مشکل بودید و زیر بار !!! عرض کنم که انحرافات بودید یکی دو

ماه دیگر ، دو سه ماه ، دیگر باید تحمل کنید و اذهانتان متوجه باشد به این مسائل اصلی که قدم به قدم پیش برود . باید انسان هر وقت به آن مساءله ای که راجع به آنوقت است توجهش را بکند این مسائل ، مسائل دست دومند و این مسائل دست دوم انشاءالله حل می شود و انشاءالله کم کم هم روزنامه ها ترتیبش حل می شود و هم سایرچیزهائی که هست ، انشاءالله درست می شود ، لکن این نکته را من هر وقت و هر آن می گویم از باب اینکه خوب ، دردی است که باید گفت و نباید اینکه ترسید که چرا هی گوئید این راه ما ، هی باید این را بگوئیم ، یک نفر آدم که سرش درد می کند ، برای اینکه تکرار نشود ، یک دفعه هم بگوید دلم درد می کند؟! خوب سرم درد می کند ، بترسد از اینکه تکرار می کند؟! این طبیب می آید ، به طبیب باید بگوید سرم درد می کند ، اگر یک طبیب دیگری آمد ، به او بگوید دلم درد می کند که مبادا آن دفعه گفتم سرم درد می کند این دفعه بگویم دلم ؟! نه ما الان سرمان درد می کند ، هر کس را می بینیم باید این ناله را بزنیم که آقا آه سرم درد می کند ، هر کسی را می بینیم باید بگوئیم الان وقت این است که راجع به این قدمی که الان پیش داریم ما الان طرحی که هست نظر بدهیم و راجع به وکلایی که می خواهیم تعیین

کنیم و اشخاصی که می خواهیم تعیین کنیم که خبره مساءله هستند ، چشممان را باز کنیم که مبادا یک اشخاصی نابابی وارد بشوند ولا اقل اشکال تولید کنند ، نتوانند ولو اینکه یک کاری بکنند ، لکن اشکال و هیاهو و بساط برای ما درست بکنند . انشاءالله من امیدوارم که همه مسائل با توجه به خدا ، با حفظ وحدت کلمه ، با حفظ این انقلابی که در خود روحیه ها شد که روحیه را متبدل کرد به یک روحیه صحیح اسلامی ، این مسائل انشاءالله با قدرت خودتان حل بشود و حل می شود انشاءالله وخواهد شد انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بازاریان تهران

پرداختن به قانون اساسی و مجلس خبرگان از مسائل ضروری و تعیین کننده کنونی

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالب شما دو بخش بود : یکی راجع به امور بازرگانی و بازار و برگرداندن بازار را به یک بازار اسلامی که اشخاصی که بر خلاف موازین اعمالی می کنند جلوگیری بشود ، یکی هم راجع به قانون اساسی و وضع قانون اساسی . من حالا اعتقادم این است که آن قسمت اول یک قدری ما صبر بکنیم و قسمت ثانی که الان اولویت دارد ، در آن صحبت بکنیم و بعد مربوط به آن اقدام بکنیم . الان چیزی که مطرح است آن چیزی است که اساس اسلام و اساس مذهب مبتنی بر آن است و آن قانون اساسی مملکت است . در قانون اساسی مملکت ، یک صحبت در این است که شما گفتید که باید روی موازین شرعیه باشد . شک ندارید این ، لکن شماها مطالعه کنید ، همین قانونی که منتشر شده است و هر جا که نظر

دارید یا اصحاب نظر ، نظر داده اند نظرتان را بنویسید و به مجلس سنا که بناست همه نظرها مجتمع بشود آنجا بدهید تا انشاءالله بعد آن خبرگانی که آنجا می روند ، آنجا روی هم بریزند و اصلاح کنند و یک مساءله دیگر که مهم است قضیه خبرگان است . در قضیه خبرگان اهمیت خیلی زیاد است برای اینکه ممکن است که یک وقتی اگر ماها ، شماها غفلت کنید یا سستی کنید یا انظارتان را متوجه به یک مسائل دیگر بکنید ، اشتغال به مطالب دیگر پیدا بکنید ، اشخاصی که با مسیر شما مخالف هستند چند نفری بفرستند در مجلس و موجب زحمت بشوند . از این جهت در اینوقت باید همه توجه به آن دو تا مطلب باشد : یکی تدوین قانون اساسی یعنی نظر در قانون اساسی که شماها هر کس صاحبنظرند نظر بدهند و یکی هم انتخاب اشخاصی که باید بشود ، اشخاصی که متدین باشند ، اشخاصی که اهل نظر باشند ، شرقی و غربی نباشند ، مورد اطمینان جامعه باشند . این چند نفری که در تهران شده است باید یک همچو اشخاصی باشند ، که البته یک معرفی هم بعضی اشخاص صاحبنظر می کنند . در هر صورت الان طرح همه چیزها (چون طرح های زیادی الان هی می آید) طرح همه چیز الان یک قدری با مسیر مخالفت دارد . آن چیزها قدم قدم باید پیش رفت ، یعنی هر چی در هر وقتی که موقعش هست . یک مسائلی است که حالا موقعش است ، یک مسائلی است که بعد موقعش است ، یک

مسائلی است که متاخرتر .

خدشه در اصول قانون اساسی مایه ضربه به پیکر یک جامعه

آن که الان مطرح است آنهایی است که اساس حکومت ماست اگر در اساس قانون اساسی ما یک خدشه ای بشود ، یک اشتباهاتی باشد یا عمدی یا خطئی ، این سرنوشت یک مملکتی را عوض می کند . بنابراین الان راجع به اصناف و گرفتاری هائی که در اصناف است و چیزهائی که در بازار واقع می شود ، الان طرح این مساءله یک قدری زود است . این ، طرح این مساءله باید بشود که همه نظر بدهید راجع به قانون اساسی ، قوایتان راصرف این مطلب بکنید . الان ما احتیاج مان به این مساءله است ، نه احتیاجمان به بازار . الان اگر راجع به ما همه احتیاجات داریم ، خوب مدارس ما نواقص دارد باید رفع بشود ، دانشگاه هم نواقص دارد ، دادگستری هم نواقص دارد ، همه اینها باید رفع بشود ، اما اگر ما حالا از این مطلبی که الان اساسی است برای ما ، دست برداریم و برویم سراغ آن مسائل ، خدای نخواسته رخنه می کنند در این مساءله اساسی ما ، بعد هم اگر خدای نخواسته آنها غلبه بکنند ، دیگر نه بازاری برای شما می ماند و نه مدرسه ای برای ما . پس حالا باید این دو تا مساءله ای که الان موقعش است ، دو مساءله دیگر هم بعد از این موقعش است : یکی انتخابات است ، یکی انتخاب رئیس جمهور . انتخابات مجلس شوراست که امسال غیر سالهای سابق است ، غیر دوره های سابق است . دوره های سابق فرمایشی بود ، هیچ

کدامتان هم اطلاع نداشتید که کی وکیل می شود و کی می شود . چه بخواهید چه نخواهید می شود ، اما حالا اینطور نیست . خود شما باید تعیین بکنید ودر آنجا هم آن قدم بعد باید برداشته بشود و وکلایی که آنجا تعیین می شود هم باید بعد نظر همه تان بدهید که و بعد از اینکه این مسائل تمام شد ویک استقراری در حکومت پیدا شد ، آنوقت این مسائل باید به طور دقیق بررسی بشود . پس حالا همه ما ، نه من به احتیاجات خودم و نه شما به احتیاجات خودتان الان نظر نکنید ، خیال کنید که ، که دو سال دیگر هم خدای نخواسته این حکومت آن بود . یک چند ماهی است . انشاءالله با یک چند ماهی تمام می شود مساءله و این چند ماه هم روی همان سال های طولانی که گذشت است .

ایجاد اختلاف ، حرکتی است در مقابل پیشرفت نهضت

و مهم این است که یک اختلافاتی الان ایجاد می کنند یعنی اشخاصی که می خواهند نگذارند که نهضت ما نتیجه بگیرد . ما یک نهضتی کرده اید شما ، یک قدرت بزرگی را شکست دادید لکن نتیجه این نبوده است که فقط به قدرت برسید . اگر عوض آن قدرت ، یک قدرتی نظیر آن بیاید ، خوب همان است که بود پس عمده این است که ما بعد از رفتن آن قدرت نتیجه ای که اسلام می خواهد نتیجه ای که صلاح مسلمین است بگیریم . در همین حالی که برای نتیجه مشغول بررسی و اقدام است ، یک دستهایی از خارج و داخل مشغول ایجاد اختلافاتند ، یک

اختلافاتی بین مردم به جهات مختلفه ، به اسماء مختلف ، به جهات مختلف ، خیلی توجه به این معنا بکنید و به دوستانتان و بازاری ها هم بعداز اینکه سلام من را رسانید این مطلب را بگوئید که توجه تان به این معنا داشته باشید که هر کس

بخواهد ایجاد اختلافی بکند ، بدانید که یا آدم نادانی است ، تحت تاءثیر واقع شده است ، یا آدم شیطانی است که می خواهد نگذارد نهضت درست بشود . الان اختلاف سر هیچ نکنید . من در آن صحبت های طولانی هم که کردم سفارش کرده ام این مطلب را . شما هم رفقایتان ، دوستانتان ، خودتان توجه به این معنا را داشته باشید که الان اختلاف ایجاد نشود ، یکی بیاید بگوید کتاب کی چطور است ، کی بگوید چطور است اینها . الان اختلافات اسباب این می شود که ما نتوانیم این قدم را که الان لازم است برداریم .

استمداد از افراد خیر برای جلوگیری از اجحاف و گرانفروشی و کوشش برای آبادانی

بنابراین ، این مساءله اول شما انشاءالله بعد از یک مدتی که یک استقراری پیدا بکند ، لااقل یک حکومت چه مستقری پیدا بکنیم و این نقیص و خیلی نقایص دیگر ، یکی ، دو تا نیست برای اینکه 50 سال ، اقلا پنجاه و چند سال و 25000 سال هم جلوتر کوشش کرده اند تا اینکه خراب کنند ، برای اینکه آبادی کوششی نکرده اند ، منتها یک کسی خراب می کرد و نمی گفت که من دارم آباد می کنم ، این محمد رضا خراب می کرد و فریاد می کرد که ما خواهیم به تمدن بزرگ برسیم . ما را

عقب راندند ، فرهنگ ما عقب است الان ، اقتصاد ما سالم نیست ، درست انشاءالله می شود و همه چیز ما خراب است ، همه جا را خراب ، هی وعده دادند . الان از هر طرفی که از ایران می آیند اینجا پیش ما ، تقریبا هر چند روز یک دفعه یک گروهی از اطراف می آیند ، همه شکایت از اینکه ما هیچی نداریم ، نه بهداری داریم ، نه آسفالت داریم ، نه چی داریم . من گاهی به آنها می گویم که آقا ، شما خیال نکنید که شما هیچی ندارید ، تهران هم ندارد . تهران این زاغه نشین ها را بروید ببینید که اینها هیچ ندارند ، یک تکه ای از تهران است که چیز دارد . این بیچاره ها و مستضعفینی که اطراف تهران الان خیمه دارند و نمی دانم کپر دارند و امثال ذلک ، آنها هم هیچی ندارند . اینها کوشش کرده اند به اینکه نگذارند یک مملکتی آباد بشود ، با اسم اینکه می خواهند تمدن بزرگ درست کنند بکلی خراب کردند . انشاءالله اینها باید بعدا زاینکه اساس مطلب درست بشود به اینها رسیدگی بشود . یکی اش هم قضیه بازار است ، یکی اش هم که حالا هم خوب ، صحبتش هست قضیه گرانفروشی های زیاد . آخر فکر نمی کنند اینهایی که اجحاف اینقدر می کنند ، گرانفروشی اینقدر می کنند که این برادرهایشان ، این بیچاره ها ، این سراپا برهنه ها که فریاد کردند توی این خیابان ها و خونشان را دادند ، حالا باید اینطور باهاشان معامله کنند

که یک کس که هیچ ندارد نتواند هندوانه بخرد و در تابستان یک فقیری که چند تا بچه دارد نتواند هندوانه بخرد ، نتواند یک میوه ای برای زن و بچه ای ببرد برای اینکه وضع گرانی آنطور است و ما نمی دانیم باید چه بکنیم . آیا می شود که در بازار یک خیرمندانی باشند یک دکان هایی باز کنند عمومی برای مردم با یک قیمت مناسبتری رویش بگذارند تا این گرانفروشی تمام بشود؟ این را که نمی دانم حالا . علی ایحال خداوند همه تان را تایید کند و موفق باشید که یک بازار اسلامی ، یک مملکت اسلامی پیدا بکنید که این الگو بشود برای همه جا انشاءالله .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 22/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروه کثیری از اقشار مختلف مردم

هوشیاری در مقابل وقوع توطئه ها در آستانه تعیین سرنوشت ملت واسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه بررسی قانون اساسی ، در آستانه تعیین خبرگان برای بررسی از قانون اساسی ، در آستانه تعیین سرنوشت ملت ما و سرنوشت اسلام ، در آستانه سرنوشت استقلال ایران ، توطئه هایی را در کار بینم . در این موقع که از هر وقت حساستر و سرنوشت ملت ما در این موقع باید تعیین شود و اساس مملکت ما باید تعیین شود ، توطئه در دست اجر است . ملت هوشیار باشد . حمله هایی مستقیما بر بعضی قوانین اسلام ، حمله هائی بر من ، اهانت هایی بر من برای اینکه اغتشاش ایجاد کنند . من به ملت ایران اخطار می کنم و تاکید می کنم که اگر چنانچه هر کس با هر عنوان در این موقع حساس به من اهانت کند و بخواهد تفرقه ایجاد کند نباید در این موقع

عکس العمل نشان دهید . در این دو روز بعضی مراجعات شد که برای بعضی مجلات که اهانت کرده اند ، عکس العمل نشان دهند و من در این موقع حساس جایزنمی دانم . بدخواهان گمان نکنند که بتوانند صفوف فشرده ملت ما را با این دسیسه ها به تفرقه بکشند . ملت ایران باید با هوشیاری این مراحلی را که داریم طی کند . اگر فر ضا به من سب کنند یا عکس مرا بسوزانند یا به من حمله کنند ، در این موقع حساس کسی حق ندارد عکس العمل نشان بدهد . دشمن در کمین است و در توطئه ، می خواهند اذهان شما را از طریقی که دارید و از راهی که برای نجات اسلام است و دارید طی می کنید منحرف کنند . می خواهند نهضت را از طریق خودش منحرف کنند . می خواهند شما را سرگرم کنند به مسائل دیگری غیر از مسائل اساسی . در این چند روز من می بینم که گروه های مختلفی می آیند و شکایات مختلفی دارند ، این را من ، من باب اتفاق نمی دانم . اهانت به بعضی از احکام اسلام و اهانت به من و شکایات متعدد از اموری که در کشور گذرد ، من باب اتفاق نیست ، نقشه است ، توطئه است . نقشه برای اینکه شما را از راه مستقیمی که دارید ، از این نهضتی که دارید منحرف کنند و به امور دیگر غیر از این امر مهم منصرف کنند . ملت ایران باید با هوشیاری این توطئه ها را خنثی کند . در این روزها

اجتماعاتی می شود ، از طرق مختلفه می خواهند ایجاد نفاق کنند ، ایجاد هیاهو کنند . ملت باید با کمال خونسردی این توطئه ها را و این شیطنت ها را خنثی کند . اگر شما سرگرم کارهای دیگر بشوید ، اگر راجع به مسائل جزئی ، راجع به مسائل تفرقه افکن توجه کنید ، از مسائل اصلی باز می مانید .

بررسی قانون اساسی و تعیین خبرگان مسئله اصلی است

مساءله اصلی ما طی کردن این راه است ، تعیین خبرگان است ، بررسی قانون اساسی است و بعد از این قدم ، قدم های دیگر ، باید در هر قدمی همان مطلب را توجه بهش کرد ولو شیاطین می خواهند شما را به واسطه احساسی که از بعضی از امور دارید شما را متوجه به مسائل دیگر بکنند و ایجاد اختلاف بین شما بکنند ، توجه به این کارها نداشته باشید . تمام توجه ، تمام توجه شما به بررسی از قانون اساسی و هر اشکالی که در قانون اساسی دارید طرح کنید و به مجلس سنا بفرستید و بعد هم نمایندگان خودتان را تعیین کنید ، خبرگان را تعیین کنید تا بررسی کنند از قانون اساسی . من توصیه می کنم که خبرگان خودتان را اشخاص متدین ، اشخاص عالم ، علمای بزرگ بلاد ، اشخاصی که نه به راست و نه به چپ انحراف دارند ، اشخاصی که به صراط مستقیم انسانیت ، به صراط مستقیم اسلام ، در صراط مستقیم اسلام هستند ، اشخاص معتبر ، اشخاص امین ، اشخاص و طنخواه ، اشخاصی اسلام خواه ، این اشخاص را تعیین کنید برای تعیین سرنوشت خودتان . امروز سرنوشت

شما در دست خود شماست .

لزوم حفظ خونسردی و احتراز از هرگونه تشنج و اختلاف کلمه

امروز هر تشنج و هر اختلاف کلمه برای هر چیز که باشد ، بر خلاف مسیر نهضت و انقلاب است ، از آن احتراز کنید . بی جهت نیست که در یک همچو موقع حساس شیاطین دست به هم داده اند تا اختلاف ایجاد کنند ، بیخود نیست که در بعضی مجلات اهانت به اسلام می کنند . در این موقع نباید از خونسردی خودتان غفلت کنید . خونسرد باشید ، ترتیب اثر به این حرف شیاطین ندهید . انشاءالله در موقع خودش ، ملت سرنوشت این اشخاصی که توطئه گرند تعیین خواهد کرد . شیاطین بدانند که در این موقع ملت ما آرام است هر چه فحش بدهید ملت خونسردی خودش را حفظ می کند و باید حفظ کند ، هر چه اهانت به اسلام بکنید ، در این موقع حساس باید ملت خونسردی خودش را حفظ کند و هیچ ترتیب اثر ندهد . من از قشرهای مختلفی که در این هوای گرم ، در این مکان ضیق ، با این فشار و با این زحمت مجتمع شده اند تشکر می کنم و از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه شما را خواستارم . خداوند همه شما را به سعادت ابدی برساند . خداوند دست شیاطین را از این مملکت قطع بکند . خداوند توطئه ها را خنثی بکند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت اعزامی از کشور یوگسلاوی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملت و دولت و این هیاءتی که از آنجا آمده اند تشکر می کنم و سعادت

همه را از خداوند می خواهم . نهضت ایران نهضت اسلامی است و نهضت اسلامی نهضتی است انسانی که اگر اطلاع بر عمق آن پیدا بکند بشر ، همه طرفدار او خواهند بود مگر آنها که از انسانیت به دور هستند . برنامه دولت اسلامی آنست که همه بشر به سعادت برسند و همه در کنار هم به طور سلامت و رفاه زندگی کنند . اسلام با همه کشورهایی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد و دولت اسلامی با همه ملت ها و با همه دولت ها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد در صورتی که آنها متقابلا احترام دولت اسلامی را مراعات کنند . برنامه جمهوری اسلامی اینست که یک دولتی بوجود بیاید که با همه قشرها به عدالت رفتار کند و امتیاز بین قشرها را ندهد مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند . ما اگر موفق بشویم و جمهوری اسلامی را با محتوای اسلام پیاده کنیم و یک حکومت اسلامی به تمام معنا در ایران بپا کنیم این الگو خواهد شد از برای همه کشورها که معنی دمکراسی را به آن معنای حقیقی ، نه به آن معنای طرحی بدون حقیقت ، و معنی آزادی را به آن معنای حقیقی ، نه به آن معنایی که برای اغفال دیگران است ، انشاءالله پیاده بشود . ما امیدواریم که با همه ملت ها و دولت ها با حسن جوار ، با حسن نیت و با حسن رفتار و با ارتباطات حسنه رفتار کنیم و دولت ما با همه دولت روابط حسنه متقابله داشته باشد . سلامت

و توفیق همه بشر را و همه مستضعفین را از خداوند می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/4/58

پیام امام خمینی به حجت الاسلام توحیدی

شاهرود !!! حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی توحیدی دامت برکاته تلگراف تسلیت آقایان علمای اعلام شاهرود در مورد رحلت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای مهدوی قدس سره و اصل و موجب تاءثر گردید . مراتب تاءثر و تسلیت اینجانب را به آقایان محترم و بازماندگان ابلاغ فرمائید . سلامتی و توفیق شما را از خدای تعالی خواستاریم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرهنگیان شهرستان شهرضا

بسم الله الرحمن الرحیم

آموزش تنها اثر ندارد و پرورش پهلوی آموزش باید باشد ، یعنی جوانها وقتی که در دانشگاه ها و دانشسراها بروند برای تحصیل ، اگر همان تحصیل محض باشد ، گاهی وقت ها شاید مضر هم باشد به حال کشور . بسیاری از ضررهایی که به کشور ما وارد شده است ، از همین تحصیلکرده ها وارد شده است . طرح های منافی با کشورما بسیارش به دست همین تحصیلکرده ها شده است ، تحصیلکرده هایی که آموزشی داشته اند لکن پرورش نداشته اند ، تحصیلکرده هایی که فقط برای منافع شخصی خودشان کارها را انجام می دادند . کسی که پرورش صحیح ندارد و آموزش هم صحیح فرض کنید دارد ، خیلی هم آموزشش به سطح عالی است ، این ضررش به کشور از مردم عادی بیشتر است . مردم عادی نمی توانند آنطور ضرر به کشور بزنند ، اینها تحصیلکرده ها هستند که می توانند یک طرح هایی بریزنند برای استفاده دیگران .

اشخاصی که در اطراف این پدر و پسر بودند ، اینها از همان تحصیلکرده هایی بودند که در اروپا و آمریکا تحصیل کرده

بودند لکن فقط آموزش بود ، پرورش اسلامی ، پرورش انسانی نداشتند و لهذا آن ضرری که به کشور ما از ناحیه دانشمندان این کشور وارد شده است ، آن ضرر از ناحیه دیگران وارد نشده است ، حتی ساواکی هم مثل آنها به ما ضرر نزده است . آنها افکار را ضایع کردند ، آنها جوانهای ما را فاسد کردند .

از این جهت فرهنگ در کنار آموزش باید پرورش داشته باشد . همان اسم نباشد که آموزش و پرورش ، واقعیت باشد ، هم تحصیل باشد به مدارج عالیه و هم همراه تحصیل تربیت باشد و جوانهای ما تربیت بشوند به یک تربیت های انسانی ، به یک تربیت های اسلامی که همان تربیت های انسانی است . اگر چنانچه تربیت انسانی بشوند جوان های ما ، اینها دیگر خیانتکار به کشور خودشان نمی شوند ، اینها دیگر طراح نیستند برای اینکه منافع کشور ما را به دیگران بدهند .

عمده این است که فرهنگ ، یک فرهنگ متحول بشود ، یک فرهنگی که از آن غربزدگی بیرون بیاید . همه چیزمان باید اینطور بشود ، استقلال فکری ، استقلال باطنی داشته باشد ، علاوه بر اینکه استقلال باید داشته باشد و کسی در فرهنگ دخالت نباید بکند ، باید استقلال فکری داشته باشد . خودش را مستقل و آزاد و روی پای خودش باشد . اینطور نباشد که توجهش به این باشد که غرب چه

می کند ما هم دنبال آن ، آنها چه می گویند و ما هم دنبال او .

این مصیبت بزرگی که بر ایران و ممالک شرقی مطلقا وارد شده است که

گوششان به این است که غربی ها چه کنند و چه می گویند و چه عمل می کنند و خودشان را از دست بکلی داده اند ، استقلال فکری خودشان را ، محتوای خودشان را از دست داده اند ، این ضرری است که بالاتر از ضرر نفت و !!! نمی دانم !!! امثال اینهاست . این را باید فرهنگ جبران بکند که فرهنگ ما طوری باشد که بعد از انشاءالله چند سال دیگر افرادی که از فرهنگ بیرون می آیند یک افرادی متکی به نفس که خودشان را ببینند ، نه تبع ببینند ، نه دنباله ببینند و گمان کنند که هر چه آنها کردند ، ما باید دنبال آنها باشیم . باید مملکت خودشان را و خودشان را مستقل ببینند و خودشان اداره بکنند مملکتشان را ، خودشان با استقلال فکری خودشان دنبال مملکت و مصالح مملکت باشند .

من انشاءالله امیدوارم که همه شما موفق باشید و همه ما موفق باشیم به اینکه انسان ها ساخته بشوند در این مملکت ، انسان سازی باشد مملکت . چنانچه برنامه اسلام انسان سازی است فرهنگ انشاءالله انسان ساز باشد . خداوند همه شما را تاءیید کند انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای کانون دارالتعلیم مهدویه قزوین

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره ای را که این خانم خواندند ، این می تواند برنامه باشد از برای مسلمین و برنامه اسلام باشد . می فرماید : (اقراء بسم ربک الذی خلق ) قرائت را شروع می کند که اول امر ، قرائت را شروع می کند که اول امر ، قرائت است اما قرائت به اسم خدای تبارک

و تعالی . برنامه این است که قرائت اول رشد انسانی است و برای رشد انسانی است ، قرائت تنها نباشد ، آموزش تنها نباشد ، آموزش تنها ممکن است که برای یک کشوری مضر هم باشد ، آموزش باشد با تربیت که در آیه می فرماید : (اقراء بسم ربک ) قرائت کن ، به اسم رب قرائت کن ، با اسم رب شروع کن به قرائت . اگر قرائت با اسم رب شروع شد این هم پرورش است و هم آموزش . قرائت پرورش است ، آموزش است و با اسم رب وقتی که شد آموزش است ، پرورش است . هم پرورش را و هم آموزش را در آیه شریفه می فرماید بلکه دستور کلیه همه کارهای انسانی در این آیه شریفه هست که فقط قرائت نیست که باید به اسم رب باشد ، قرائت هم یکی از مصادیقی است که باید به اسم رب باشد و با توجه به خدا باشد . همه کارهائی که شما انجام می دهید ، همه تحصیلاتی که می کنید ، همه اقداماتی که می کنید تمام اینها با اسم رب شروع بشود ، اگر همه با اسم رب شروع بشود ، آموزش ممکن است مفید باشد از برای اینکه آموزش توام با پرورش است . تمام صدماتی که ، بیشتر صدماتی که به بشر وارد می شود از طریق آموزش بی پرورش است . تمام این آلاتی که درست شده است ، تمام این آلات جنگی که درست شده است ، آلات منهدم کنی که درست شده است ، به دست اشخاصی بوده است که

آموزش داشته لکن پرورش صحیح نداشته اند و لهذا با علم خودشان طرح فنای برادرهای خودشان و همجنس های خودشان را می ریزند .

در مملکت ما هم ، آن مقدار که از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائی که آموزششان زیاد بوده است صدمه دیده اند ملت ما ، از دست دیگران ندیده اند برای اینکه این متفکران و این دانشمندان بوده اند که طرح های تخریبی را ، طرح های فنا کننده ملت را می ریختند برای اینکه آموزش داشتند لکن آموزش در کنار پرورش نبود . شماها که مربی هستید یا خواهید تربیت بکنید فرزندان خودتان را یا جامعه را ، باید توجه به این آیه شریفه داشته باشید که (اقراء بسم ربک ) می خواهید آموزش بدهید و می خواهید آموزش پیدا کنید ، قرائت کنید ، با اسم رب باشد ، با توجه به خدا باشد ، با تربیت الهی باشد . اگر یک انسانی ، هم علم داشت و هم تربیت الهی داشت این مفید خواهد شد برای مملکت خودش و هرگز یک مملکتی از دست آن که آموزش و پرورش دارد صدمه نمی بیند . صدمه هائی که وارد می شود بر مملکت غالبا از این متفکرین بی پرورش ، آموزش های بی پرورش واقع می شود ، علم را تحصیل می کنند لکن تقوی ندارند ، لکن پرورش باطنی ندارند ، از این جهت عمال خارجی می شوند ، از این جهت نقشه ها را برای فنای مملکت خودشان می کشند .

خداوند انشاءالله شما بانوان را که مرکز پرورش بچه های کوچک هستید ، تا آخر موفق

کند شما را به اینکه این بچه ها را خوب آموزش و پرورش بدهید و پرورش از دامن شما شروع می شود . دامن بانوان است که بچه های خوب را پرورش دهد . ممکن است که یک بچه ای که شما خوب تربیت بکنید یک ملت را نجات بدهد و توجه داشته باشید که بچه ها را خوب تحویل جامعه بدهید و آموزشتان با پرورش باشد . خداوند به همه شما توفیق بدهد و سلامت بدهد ، سعادت بدهد . سلام بر همه شما .

تاریخ : 23/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جامعه ورزشی اصفهان

تلاش دامنه دار ابرقدرت ها جهت سرکوب و انحراف نیروهای مبارز و مؤ من

بسم الله الرحمن الرحیم

نقشه این بود که همه نیروها را یا متوقف کنند و یا منحرف . نقشه این بود که هر جایی که احتمال بدهند که در مقابل اجانب یک نیرویی باشد ، یا سرکوب کنند یا منحرف . این یک نقشه ای بود که با این نقشه رضاخان آمد روی کار و ادامه داد به جنایات خود و با این نقشه محمدرضا آمد برای تکمیل کار و خدمت به خارجی ها . رضاخان را آنوقت انگلیسی ها آوردند ، چون آنوقت زور آنها بیشتر بود . آنها رضاخان را آوردند ، چنانچه جنگ عمومی که پیدا شد ، در رادیو دهلی انگلیسی ها اعلام کردند به اینکه ما رضاخان را آوردیم و به سلطنت رساندیم و چون خیانت کرد او را بردیم . و محمدرضا را متفقین روی کار آوردند به اعتراف خودش که در یک کتابی نوشت (ولو بعد او را محوش کردند) نوشت که متفقین که آمدند صلاح دیدند که من باشم ، سلسله ما باشد . و این یک نقشه ای بود

که ، این یک نقشه ای بود که خارجی ها و آنهایی که نقشه کش هستند برای چاپیدن این ممالک اسلامی ، ممالک شرق مثلها ، اینها نقشه داشتند که در همه جا نیروهایی که احتمال مقاومت در مقابل اجانب در آنها می دادند این نیروها را یا خفه کنند و یا منحرف کنند از آن راهی که دارند . و لهذا دیدیم و شماها اکثرا یادتان نیست ، بعضی از شما یادتان هست که زمان رضاخان نقشه را به اینطور پیاده می کردند که روحانیت را سرکوب می کردند ، سرکوب کردند سخت و مجالس وعظ و خطابه و مصیبت را قدغن کردند به طوری که شاید در تمام ایران یک مجلس علنی نبود ، اگر بود سری . در قم من یک مجلس سراغ داشتم که سری ، قبل از آنکه صبح بشود یا قبل از آفتاب تمام بود و آن هم مثل اینکه گرفته شد . برای اینکه اینها اینطور تشخیص داده بودند که روحانیت یک قوه ای است و این مجالس وعظ و مجالس خطابه و مجالس سیدالشهدا سلام الله علیه یک قدرتی است که ممکن است یک وقتی از این قدرت استفاده بشود و جلوی آن چپاولگری ها را بگیرد . آنها با اطلاع کامل از وضع خزائن زیرزمینی که این دولت ها ، این ملتها ، این کشورها ، کشورهای شرقی دارند و بالخصوص ایران زیاد مورد نظرشان بود و قدرتی را که احتمال می دادند آنوقت که بتواند یک مقاومتی بکند و دیده بودند که در طول تاریخ همین قدرت ها مقاومت کرده اند ، این قدرت را

سرکوب کردند با دست رضاخان و پلیس آنروز و سازمان های آن روز . منتها بعد نقشه عوض شد . نقشه این شد که با تبلیغات ،

علاوه بر فشارهایی که می آورند ، تبلیغات بر ضد آن قدرتهایی که ممکن است یک وقتی بر خلاف آنها یک خودنمایی بکنند و نقشه اینها را بشکنند و تبلیغات را شروع کردند . و در زمان رضاشاه هم تبلیغات زیاد بود به طوری که مردم را (آنهایی که آگاه نبودند) از روحانیت تقریبا بسیارشان را برگرداندند .

در زمان این پسر که بدتر از آن پدر در یک دهاتی بود ، در این زمان تبلیغات زیاد شد به طوری که این تبلیغات در دانشگاه هم ، جوانها هم که جوان های خوبی بودند ، تبلیغات در آنها هم اثر کرد . چه حیف که یک وقتی بود که در دانشگاه اسم یک معمم را شاید نمی شد ببرند ، بلکه در دانشگاه بعضی از آیات قرآن را در دیوار می نوشتند و مسخره کردند ، برای اینکه آنها که منحرف می کردند اینها را از راه حق نقشه شان این بود که مبادا یک وقت اسلام قدرت پیدا بکند در جامعه و روحانیت که خدمتگزار اسلام است آن هم قدرت پیدا بکند و جامعه را بکشد به طرف مخالفت با دستگاه ها و مخالفت با اجانب .

در همه قشرهایی که یک احتمالی می دادند که شاید مقاومتی در اینها باشد ، به یک وضعی وارد می شدند و یا آنها را منحرف می کردند و یا سرکوب می کردند . قشر شما پهلوانان هم مستثنی نبوده ، قشر ورزشکارها

هم مستتثنی نبوده از این ، برای اینکه اینها هم یک جمعیت متدین بودند ، علاقه مند به اسلام بودند و قدرتمند . اینها را هم به یک جوری سرگرم می کردند ، نمی توانستند از اسلام منحرفشان کنند ، گوش نمی دادند به حرف اینها در آن باب اما منحرف می کردند از مسائل اصلی . یک بساطی درست می کردند که سرگرم بشوند به آن بساط و از مسائل اساسی مملکت غفلت بکنند . در همه قشرها این مسائل پیش می آمد ، مستقیما یا سرکوبی می کردند ، اگر نمی توانستند انحراف ایجاد کنند ، سرکوبی می کردند و یا اگر سرکوبی را صلاح نمی دانستند یا او را انحراف را بهتر می دانستند به تبلیغات منحرفشان می کردند از آن راه و اگر این هم نبود ، سرگرمشان می کردند به یک کارهای دیگر . قشر روحانی را سرکوب کرد رضاشاه و با بهانه های مختلف که شاید اکثرا یادتان نباشد که چه بساطی بود و بعد که دانشگاه پیدا شد و دانشگاه هم یک قدرتی به نظر آنها بود که در مقابل ممکن است بایستند شروع کردند تبلیغات انحرافی در ایجاد یک انحرافات که اذهان جوان را با تبلیغات که زود می شود برگردانید او را ، تبلیغات دامنه دار از اصل مذهب شروع کردند تا اسلام اصل و اساس را تبلیغات دامنه دار به خلاف کردند . و بعد هم جدا کردند روحانیت را از دانشگاه ، هر کدام را مفقود کردند . آنها را هم بسیارشان منحرف کردند ، البته در آنها ، آنهایی بودند که بسیاری منحرف

نبودند لکن نمی توانستند ، چون قدرت در دست آنها بود و بعضی از آنها هم منحرف کردند به طوری که ایجاد دشمنی بین دانشگاه و روحانی کردند . می دیدند که اگر این دوبار مستمر شوند ، خطرناک است . بنابراین چند جور اینها نقشه داشتند . یکی نقشه سرکوبی که آنی را که نمی شود الا به سرکوبی ، سرکوبش کنند ، حبس ببرند ، زجر بدهند ، به بهانه های مختلف بگیرند (زمان رضاشاه بدتر بود در قضیه ، گرفتار شدیم ، زمان این هم بود) و آنکه را می شود منحرفش کرد ، منحرفش کنند ، آنکه نه ، انحراف عقیدتی می تواند در او تاءثیر بکند ، آنها را بیایند و سرگرمشان کنند به یک مسائلی که سراغ همان مسائلی را که خودشان است سرگرم کنند و به دستجات زیادی را ، شماها را سرگرم کنند به همان محیطی که خودتان دارید و جوری وضع راپیش بیاورند که شما به مسائل سیاسی کم توجه کنید یا نکنید . یک دسته های زیادی هم از جوانهاɠما را برای اینکه منحرفشان کنند از اساس ، به مراکز فحشا کشیدند که بیشتر جوان های ما از این راه انحراف پیدا کردند . مراکز فحشا در همه جا و خصوصا در شهرهای بزرگ و بالاخص در تهران مراکز زیاد برای فحشا و برای آن کارهایی که می دانند ، درست کردند ، دامن زدند ، آسان کردند رسیدن به شهوات را . رادیو و تلویزیونی که باید مربی جوانها باشد منحرف کننده شد ، سینما و تئاتر که باید مربی جامعه باشد منحرف کنند

شد . با تمام قوا کوشش کردند که این ملت را اولا از هم جدا کنند ، تکه تکه اش کنند ، صنف دانشگاهی علیحده برای خودش یک مطلبی باشد ، روحانی علیحده باشد ، ورزشکار علیحده باشد ، بازاری علیحده باشد ، همه را تکه تکه کنند ، آنقدری که می توانند منحرف کنند و نیروی جوانی را به باد بدهند .

تبلیغات سوء اجانب در شستشوی مغزی و از خود بیگانه ساختن ملت

و یک راه دیگر هم قضیه تبلیغات دامنه داری برای ترقیاتی که در غرب هست که جوانهای ما را غربزده کنند ، اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند ، اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند ، هر صحبتی که می شود صحبت از غرب پیش بیاید ، خیابان ها را به اسم آنها اسم گذاری کنند ، میدان ها را به اسم آنها اسم گذاری کنند ، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند ، جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد ، بجای آن یک آدم غربی بنشیند . یک آدم اسلامی شرقی که باید متکی به خودش باشد ، متکی به مکتب خودش باشد این را شستشو کنند ، شستشوی مغزی به اصطلاح بکنند و به جای یک آدم شرقی ، یک آدم غربزده درست بکنند که هر چه صحبت بکنند ، از آنها . گوینده هایشان بگویند که ما همه چیزمان را انگلیسی می سازد ، ما اگر بخواهیم به تمدن برسیم ، همه چیزمان باید انگلیسی باشد . گوینده معروفشان ، اینطور . الان هم ملاحظه می کنید که این مساءله هست تا یک کسی

مریض می شود باید برود اروپا . طبیب نداریم ما؟ داریم طبیب ، اما جوری تربیت شده اند اینها که حتی خود طبیب ها هم اتکاء به نفس شان از دست رفته ، خود طبیب هم وقتی بروند ، می گوید دیگر گذشته باید برود به جای دیگر ، می رود آنجا هم اکثرا نتیجه معلوم نیست حاصل بشود . ما را از خودمان جدا کردند . آن شجاعت انسانی که در انسان باید باشد و همه چیز را طرد کند و بگوید من هستم در مقابل همه ، از او گرفته اند ، می گوید من هیچ هستم و همه آنها هستند . در صورتی که این اشکال در کار نیست و آنها ترقیات مادی زیاد کردند ، ما این را در آن اشکالی نداریم لکن اشکال سر این است که ما آدابمان را هم از آنها می خواهیم بگیریم ، قوانین مان را هم می خواهیم از آنها بگیریم ، آنوقت هم که قانون اساسی را نوشتند ، از بلژیک و بعضی جاهای دیگر گرفتند و نوشتند . همه چیزمان را خیال می کنیم آنها مقدمند ، در صورتی که در تمدن مقدم نیستند بلکه بسیار عقب افتاده اند ، آنی که جلو هستند این است که آلاتی درست کردند آدمکش . دنیا را به آتش می زنند اینها . اخیرا هم می گویند یک چیزی درست کرده اند ، یک بمبی درست کرده اند ، که پنج مقابل زیادتر از آنی است که در آن 200 هزار نفر را در یک بمب کشتند . افتخارشان به این که دنیا را متبدل کرده

اند و می خواهند بکنند . یک جمعیت آدمکش و آدمخوار ، اگر تمدن این است ، همه عالم باید از تمدن بیزار باشند . مجرد اینکه طیاره درست کنند ، ما قبول داریم خوب جهت مادیش صحیح است ، اما جهت انسانیش ، آن چیزی که بشر را به آرامش می کشد ، آن چیزی که انسان را متمدن می کند ، در غرب از آن خبری نیست . اگر باشد ، در شرق است . آنکه ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد ، آزادیخواه به معنای حقیقیش باشد ، استقلال داشته باشد به معنای حقیقیش ، آن مکتب انسانیت است ، غیر از او هیچ نیست . آنکه می تواند آزادی به مردم بدهد ، آن آزادی که در غرب است یک قدری فحشاست که هر جوری دلشان می خواهد عمل کند در شهوات ، هیچ قید و بندی نباشد ، آزادند هر طوری دلشان می خواهد در فحشا غوطه ور شوند . یک مقدارش هم کلاه سر ما گذاشتن است که ما آزادی می دهیم . در زمان رژیم سابق می گفتند که آزادی زیاد دادند کارتر می گفت که زیاد آزادی دادند به این ملت ، این فریادی که از مردم بلند می شود ، برای اینکه آزادی زیاد است !! این حبس و این زجر و این بساطی که در ایران بود و یک حبس بود مملکت ما که 35 میلیون جمعیت توی حبس بودند ، نه یک مطبوعات ما آزاد بود ، یک کلمه نمی توانستند بنویسند ، نه رادیو آزاد بود ، یک

کلمه نمی توانستند خلاف بگویند ، همه آن دیکته بود و از طرف سازمان امنیت درست می کردند و دست اینها و از طرف بالاترها هم درست می کردند و دست آنها هم می دادند . یک وکیل را ملت تعیین نکرده ، اینکه حالا فلان جمعیت می گویند که نخیر ما آزادی داشتیم و وکیل خودمان است ، برای اینکه می خواهند این را از آن چیزی که دادگاه ها دارند مطالعه می کنند ، می خواهند نجات بدهند نه این است که وکیل را خودشان تعیین کردند ، خودی در کار نبود که تعیین کند . آزادی به این معنا که مردم در انتخابشان آزاد باشند ، در اقوالشان آزاد باشند ، مطالبی که دارند بتوانند بگویند ، هیچ اصلا نبود .

جدیت در تحقق محتوای اسلام در داخل و خارج

آنی که آزادی به مردم می دهد ، آزادی در حدودی که فحشا نباشد ، آنی که مخالف با شخصیت انسانی است ، نباشد ، این را مکتب های توحیدی می دهند که در راءس آنها اسلام است . گرایش باید پیدا کرد به این مکتب . اگر بخواهید سعادتمند بشوید ، جدیت کنید که این مکتب تحقق پیدا کند در خارج . حالا یک اسمی هست ، در عین حالی که اسمی هست ، از همه آن رسمی ها بهتر است . همین حالایش هم از آنها بهتر است ، دلیلش این است که ما اشخاص مختلف که آن روز نمی توانستیم در یک مجمعی در یک مجلسی با هم مجتمع بشویم ، اگر شما می آمدید اینجا وقتی بیرون رفتید باید بروید حبس ، الان آزاد نشسته اید ،

قلم ها هم آزاد است . حتی آنهائی که بر خلاف نهضت هم هستند ، به آنها حرفی نمی زنند ، دارند می نویسند و می گویند و مزخرفات خودشان را می گویند . الان هم که باز ما یک اسمی از جمهوری اسلامی داریم و باز محتوایش به آنطوری که دلخواه است تحقق پیدا نکرده است ، باز نه قانون اساسی جمهوری اسلامی درست شده است و نه رئیس جمهوری ما داریم و نه مجلس شورای ملی داریم و یک دولت انتقالی است ، معذلک خدمت همین دولت انتقالی در همین پنج ماه از خدمت هایی که آنها کرده اند (بگویم که خدمتی نکرده بودند) خدمت هائی که اینها کرده اند ارزشمند است ، منتها قلم های مسموم است که هی می گویند چه شد ، چه شد .

چه می خواهید بشود آقا؟ یک قدرت بزرگی که همه چیز شما را به باد داده بود این نهضت برد از بین . اگر هیچ چیز نشود الا این ، بس است دیگر ، باقی اش را خودتان درست کنید . اگر ما هیچ نداشتیم الا اینکه دست مفتخوارها را از نفت قطع کردیم ، نفت مال خودتان است الان ، دست جنایتکارها از خزینه دولت قطع شد ، اینها همه نفت را ، آنقدرش را که به آنها می دادند عوضش هم به خودشان دادند ، پایگاه درست می کردند برایشان ، آنقدری هم که تو جیب این ملت باید بیاید ، خود اینها می خوردند . به صورت حساب هایشان برسید ، هر فردشان از این نفت می بردند ، برسید به حساب هایشان

و می رسند به حساب هایشان . همین چهار ، پنج ماهی که این دولت انتقالی هست ، باز یک دولت مستقر ما نداریم ، همین چهار ، پنج ماهی که یک بویی از جمهوریت اسلامی هست و باز آنقدری که باید بشود ، نشده است و طولانی است باز راهمان ، همین قدرش هم نمی شود مقایسه کرد حتی با مملکت های دیگر این چیزی که الان هست ، این کارهائی که الان شده ، مقایسه با آنها نمی شود کرد . ممالک دیگر الان تحت سیطره همین ابرقدرت ها هستند و اینجا سیطره آنها را شکست در هم این نهضت و از بین برد . باز گرفتار آنهایی هستند که می کشند و می برند و می زنند و همین امروز یک آقایی که آمده بود گفت که من و بچه هایم و بچه شیرخوارم و زنم و همه را در حبس برده اند از یک مملکت دیگر آمده بودند . این حرف ها نیست الان ، الان آن که می ترسد ، جنایتکاران هستند که می ترسند . مردم عادی دیگر چه ترسی دارند؟ برای اینکه بنای بر ظلم نیست ، بنای بر این نیست که مردم را غارت کنند ، در این پنج ماه اگر یکی پیدا شد که بگوید دولت اینجا به ما ظلم کرد ما را غارت کرد ، پیدا نمی شود همچو چیزی . بله صاحب قلم هایی که می خواهند انتقاد بکنند ، انتقاد می کنند منتها انتقاداتشان راه های دیگر است . آنها که نمی گویند دزدی کردند ، آنها هم چیزهای دیگر می گویند .

همین دست دزدی از خزاین یک مملکت کوتاه شدن ، اسباب این می شود که انشاءالله بعد از یک چندی اقتصاد ما اقتصاد صحیحی بشود ، انتساب به سایر ممالک را احتیاج نداشته باشیم . یک مملکتی خودش خودکفا بشود ، خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بکند . این خانه خراب ها به اسم اصلاحات ارضی بکلی از بین بردند زراعت ها را ، بکلی کشاورزی را از بین بردند و یک بازاری درست کردند برای خارجی ها .

برادرها! به اسلام روی بیاورید ، همه . توجه به اسلام بکنید . از تفرقه دست بردارید . توجه کنید وحدت کلمه ، اینی که رمز پیروزی شما شد ، اسلام و وحدت کلمه ، این دو تا مطلب را نگهش دارید محکم . خداوند انشاءالله شما پهلوان ها را پهلوان تر کند و ما معممین را هم معمم تر کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/4/58

بیانات امام خمینی در جمع علما و لشگر 16 زرهی قزوین

ترسیم چهره ارتش در رژیم های فاسد و حکومت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

حالا که ما در این اتاق کوچک می بینیم که جمع شده است بین علما و ارتشیان ، این بهتر است یا آنوقت که ارتشی یک طرف بود و علما یک طرف و ملت جدای از ارتش و ارتش جدای از ملت ؟ رژیم های فاسد با حکومت اسلامی یکی از فرق هایش هم همین است که در رژیم فاسد از باب اینکه خیانتکارند به ملت ، از ملت می ترسند و برای اینکه مبادا یک وقت ملت که ناراضی از آنهاست قیامی بکند ، یک ارتشی درست می کند که این ارتش ملت را بترساند . در رژیم های فاسد ، ارتش

برای ارعاب ملت ایجاد می شود و ملت هم ارتش را دشمن خودش می داند ، ارتش هم ملت را . از این جهت اینها همیشه از هم جدا هستند و بدخواه هم هستند . شاید آنهایی که مسجد می روند عوض اینکه دعا بکنند نفرین می کنند آنها هم که در ارتش هستند ، ارتش رژیم فاسد به جای اینکه حفاظت کنند از ملت ، ملت را به تفنگ می کشند . این مال رژیم فاسدی که ایجاد ارتش برای این است که خودش می ترسد و مردم را می ترساند که مبادا مردم بر ضدش قیام کنند . در حکومت اسلام این مطلب مطرح نیست برای اینکه حاکم اسلام و رئیس دولت اسلام از مردم هیچ نمی ترسد چون خیانتکار نیست ، از خود مردم است و توی مردم است .

شما شاید شاهد این مطلب بوده اید یا شنیده اید که همین محمدرضا وقتی که می خواست از خیابانی عبور کند برود مثلا به یک جایی ، یکی دو روز قبل این ماءمورین ساواک می آمدند و این خانه هایی که سر راه بودند همه را تحت نظر می گرفتند و کنترل می کردند و ماءمور می گذاشتند و اشخاص را از خانه بیرون می کردند ، خیابان ها را تحت نظر قرار دادند و از ماءمورین خودشان آنجا می گذاشتند ، برای چه بود؟ برای اینکه او خائف بود ، آدم خائن خوف دارد ، می ترسد ، می ترسد که از اینجا که عبور بکند ، مردم با او بد هستند ، چه چون مردم بدند شاید او را ترور کنند

، شاید بریزند سر او . اما حکومت اسلامی از مردم نمی ترسد به مردم چون خیانتی نکرده و لهذا در صدر اسلام همان مسجدی که عالم در آن بود ، همان مسجد هم ارتشی بود و سردارهای سپاه هم همانجا بودند و با هم نماز می خواندند و با هم اطاعت می کردند و با هم ، هم جنگ می کردند . یک همچین وضعی داشت .

اجتماع اقشار مختلف در کنار یکدیگر و در کمال آرامش ، از برکات نهضت است

شما قبل از اینکه این نهضت بشود هیچ وقت با این آقایان مجتمع نمی شدید یک جائی و هیچ وقت هم پیش ما نمی آمدید . ماها با هم گاهی هم مجتمع می شدیم ، شما هم با هم و هر دو از هم جدا . این نهضت اسباب این شد که ما همه با هم حالا هستیم ، نه من از شما می ترسم ، نه شما از من و نه آقایان از شما فرار می کنند و نه شما از آقایان فرار می کنید ، همه رفیق و دوستید . این آرامش خاطری که الان در ما هست و در شما که شما آرامش دارید از اینکه نمی ترسید از ملت و آرامش دارد ملت از اینکه نمی ترسد از شما این ، یکی از برکات اسلام است که به ما رسیده است و این ارزشمند است خیلی . آنهائی که در رژیم سابق ، همین ساواکی ها و امثالشان که در رژیم سابق مردم را اذیت می کردند آنطورها ، وجدانشان ناراحت بوده است . بله ، گاهی می شود که انسان دیگر وجدانش هم تغییر می کند اما اکثرا ناراحت می شدند از

اینکه یک همچنین کارهایی را می کردند با وحشت بودند توی مردم وقتی که همچین کارهایی می کردند آرامش خاطر ، اطمینان خاطر که از نعمت های بزرگ است نداشتند . الان آرامش خاطر است ، همه مان حالا با اینکه نیمه راه هستیم ، اگر انشاءالله راه را به آخر برسانیم و این ریشه فاسدی که خیال می کنند با مثلا سوء قصد به کسی ، با ترور یک کسی دیگر کارشان انجام می گیرد و حال آنکه نه ، دیگر گذشته وقتش . لابد شنیدید که امروز هم یکی از علمای تهران را سوء قصد به او کرده اند ، آقای آقارضی را به اصطلاح سوء قصد کردند ، سه تیر هم به ایشان زدند لکن به جایی نشده است ، ایشان نجات پیدا کردند . اینها خیال می کنند که با این مسائل می شود دیگر برگرداند یک ملتی که جوان هایش می آیند پیش من یک دفعه و دو دفعه نه ، زیاد و از من تقاضا می کنند که تو دعا کن که ما شهید بشویم . این از ترور دیگر نمی ترسد ، این شهادت هم می خواهد ، با آغوش باز دنبال شهادت می رود . این تعلیم اسلامی اینطوری است . رمز پیروزی ملت ما همین بود که دیگر نمی ترسیدند از اینکه بروند توی خیابان بکشندشان ، می رفتند ، خیلی هم کشته می شدند ، بالاخره هم با همین فریادها و دادها و الله اکبرها پیروز شدند . رژیم اسلامی اینطور است که افرادش از مسجد هستند ، از مسجد نهضت می شد و از

مسجد می رفتند به میدان ، به میدان جنگ ها . در جمعه ها که خطابه می خواندند یا غیر جمعه که می رفت آن سردارشان منبر و صحبت می کرد ، از آنجا راهش را می انداخت برای اینکه بروند مبارزه کنند و یک همچین روحیه ای که از مسجد تحقق پیدا می کند ، این دیگر نمی ترسد از اینکه حالا من بروم شاید چه بشود ، این مسجدی است ، الهی است ، آدم الهی نمی ترسد از اینکه حالا شاید من هم بکشند . بهتر ، ما جای بهتری داریم ، آنها باید بترسند از مردن که خیال می کنند وقتی مردند تمام شد ، یا اگر تمام نشده ، آنجا که بروند چه خواهند کرد با آنها ، اما آنهایی که راهشان و حسابشان درست است با خالق خودشان ، اینها چرا بترسند؟ نمی ترسند .

در هر صورت حالا از برکات این نهضت همین اجتماع ما در اینجاست . ما و علمای بزرگ و محترم قزوین و شما آقایان ارتشی ها همه با هم اینجا مجتمع و همه برادر و دوست و با آرامش خاطر اینجا نشسته ایم و با آرامش خاطر هم می رویم و این یکی از برکاتی است که از اسلام به ما رسیده است .

تلاش در عرضه محتوای اسلام به عالم ، به عنوان یک مکتب نمونه

امیدوارم که این راه را همه با هم طی کنیم و آن حکومتی را که اسلام خواهد (حالا باز نشده است ، اول مطلب است ، یک نسیمی از اسلام آمده و الا الان باز نشده است ) آن حکومتی را که اسلام می خواهد و آن رژیمی را که اسلام

می خواهد متحقق باشد ، انشاءالله متحقق بشود به طوری که شما هر جا بروید ، بازار بروید ببینید بازار اسلامی است ، دیگر اجحاف نمی شود ، زیادفروشی بیجا نمی شود ، کم فروشی نمی شود ، ربا نمی شود ، مفتخوری نیست ، در ارتش بروید ببینید که اسلامی هست ، همه شان توجه به اسلام دارند ، نماز می خوانند ، روزه می گیرند ماه رمضان و هکذا در مسجد بروید می بینید که همه چیز درست است ، در ارتش بروید می بینید که مثل این است که توی مسجد رفته اید و همه جای مملکت ، وزارتخانه هایش ، اداراتش همه اسلامی بشود . اگر انشاءالله آنی که خدای تبارک و تعالی فرموده است بشود ، که تحقق پیدا بکند ، آنوقت یک نمونه ای است که در عالم عرضه بشود به اینکه آنکه ما می خواستیم این است و الان هم که تا اینجا رسیدید ، کاری انجام گرفته است که دنیا باورش نمی آید ، این کار را اسلام کرد . مردم چون فریاد کردند اسلام ، توده های مردم داد زدند اسلام ، وقتی که از پهلوی ارتش رفتند ارتش هم به اینها متصل شد ، وقتی از پهلوی ژاندارمری رفتند ژاندارمری هم به اینها متصل شد ، همه متصل شدند به هم و این مطلب اعجازآمیز را متحقق کردند و امیدوارم که این تتمه اش هم ، همه مجتمعا با هم انشاءالله برسید . و قضیه ، قضیه قانون اساسی را هم با آن مجلس خبرگان که باید اشخاص بسیار خبیر و اسلامی باشند ، آنها

هم متحقق بشود ، که قانون اساسی اسلامی ، یک مجلس شورای اسلامی ، یک رئیس جمهور اسلامی ، همه اینها تحقق پیدا بکند و بعد که اینها تحقق پیدا کرد ، کارهای اصلاحی آسان پیش رود . انشاءالله خدا همه شما را حفظ کند و موفق باشید به اینکه همه مان خدمت کنیم به این .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/4/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده داروسازی دانشگاه تهران

طرح مسائل غیر اصولی ، توطئه ای برای انحراف از مسائل اصلی

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائلی که شما حالا طرح کردید بسیاریش را یا اکثرش را و یا همه اش را من می دانم و مشکلات تحصیلی تان را هم می دانم لکن من حالا احساس می کنم این اجتماعاتی که در این چند روز اینجا می شود و مسائل غیر اصولی طرح می شود دنباله یک توطئه ای است که این گروه هائی که می آیند توجه به آن ندارند . الان ما بعضی از مسائل اصولی داریم که اگر از طرف همه قشرهای ملت ، چه بانوان و چه آقایان به آن توجه نشود ، اصل مسائلمان و اصل استقلال مملکتمان ممکن است به خطر بیفتد . ما امروز باید تمام توجه مان را به طرح قانون اساسی و انتخاب خبرگان منعطف کنیم ، که در قانون اساسی که طرح شده است و کسانی که صاحب راءی هستند راءی بدهند و انتقاد کنند ، چیزی باید اضافه بشود اضافه کنند ، چیزی بناست کسر بشود کسر کنند ، قیدی باید در آن اضافه بشود ، شرطی باید اضافه بشود ، اینها را بررسی کنند و بنویسند و به مجلس خبرگان که الان برای این کار مهیاست تسلیم کنند و دنبال

آن هم توجه کنند به اینکه سرنوشت مملکت ما و سرنوشت اسلام به این خبرگانی است که باید تعیین شوند و توجه بکنید به اینکه چه جور اشخاص باید تعیین بشوند ، اشخاصی که متدین باشند ، اشخاصی که اسلام را قابل انطباق بدانند و نگویند اسلام مال هزار و چهار صد سال پیش از این است و دیگر حالا به درد نمی خورد ، چپی نباشند ، راستی نباشند ، امین باشند و امثال ذالک ، عالم به اوضاع باشند ، عالم به اسلام باشند اسلام شناس باشند ، از این قبیل اشخاص تعیین کنید تا اینکه بروند و مطالعه کنند در قانون اساسی و این طرحی که داده شده است تصحیح کنند و بعد به آراء عمومی گذاشته بشود .

توطئه جهت انحراف اذهان

الان توجه به مسائل فرعی که باید بعد از اساس مسائل طرح بشود ، این الان صلاح نیست . بلکه من در این چند روزی که صحبت قانون اساسی است و می بینم که اشخاص مختلف و گروه مختلف می آیند شکایاتی دارند از همه اطراف و بعد یک مسائل دیگری در روزنامه ها و در مجلات طرح می شود که همه اینها به نظر من می آید یک توطئه ای در کار باشد که بخواهند اذهان ملت ما را منحرف کنند و توجه شان را از قانون اساسی که اساس است منصرف کنند به جاهای دیگر ، چه حق باشد و چه باطل ، به آنجاها سوق بدهند و آنها نتیجه بگیرند و ماها مشغول بشویم به یک مسائل و اختلاف هائی که خودشان ایجاد می کنند و به یک مسائل جزئی

که یک احتیاجات محلی ، ذهنمان ار از اصل قانون اساسی ، از انتخابات خبرگان و بعد هم از مجلس شورای ملی که بعد باید تعیین بشود و رئیس جمهور که باید تعیین بشود که اینها اساس مملکت هستند منحرف کنند . اگر غفلت از اینها بشود ممکن است که ما دوباره برگردیم به وضعی که امیدواریم برنگردیم . بنابراین من الان از همه شماها که مسائل تان هم صحیح است ، حق است ، از همه شماها من خواهش می کنم که یک قدری صبر کنید در این امور و مهلت بدهید در این امور و الان تمام ذهنتان را ، تمام قوایتان را متوجه به این مسائل اصلی بکنید . این مسائل اصلی که اگر درست شود و ما یک مجلس شورای ملی داشتیم ، نه مجلس شورای فرمایشی مثل سابق ، یک مجلس شورائی که اشخاص آن صحیح ، اسلامی هستند ، اسلام را کهنه نمی دانند ، اشخاصی که چپ و راستی نیستند ، اگر یک همچو مجلسی درست شود ، این مسائل همه حل شود . من می دانم که الان در همه قشرهای مختلف اشخاص مختلفی هستند که صلاحیت ندارند ، لکن حالا وقت این نیست که ما صدا در بیاوریم ، حالا وقت این نیست که ما اختلاف ایجاد بکنیم ، از همه اطراف هم دارند اختلاف ایجاد می کنند ، در شهرها ، در مرزها ، در کردستان ، در جاهای دیگر و الان اشخاصی که نمی خواهند این نهضت درست بشود ، دارند اختلافات ایجاد می کنند . همین امروز اگر شنیده باشید رادیو اعلام کرد

که در مریوان یک جنگی واقع شده است و تقریبا بیست و چند نفر کشته شدند . اینها توطئه است . اینها را ایجاد می کنند آن کسانی که می خواهند که این نهضت به آخر نرسد و قانون اساسی ما درست نشود ، در آنجا به یک جور ، در مرکز به یک جور ، در کارخانه ها به یک جور ، در مرکز هر جا به یک طور . الان توطئه ها در کار است برای اینکه نگذارند این نهضت به آخر برسد و نگذارند که ما قانون اساسی را به طور صحیح درستش کنیم و یک دولت مستقر و مستمری که همه امور را اصلاح بکند درست بشود .

لزوم انتخاب اشخاص متعهد و امین که گرایش به چپ و راست ندارند

الان به نظر من کارهای دیگر هر چه باشد دست دوم است ، دست اول همین کاری است که الان بالفعل هست که هر کدام شما که اهل نظر هستید به قانون اساسی ، مطالعه کنید قانون اساسی را و نظر بدهید و بعد از این هم توجه به این نکته بکنید که آرائی که می دهید ، راجع به اشخاص متعهد ، اشخاص صحیح ، اشخاص اسلامی ، اشخاصی که بشناسید که اینها مسلمانند و متعهدند و امین هستند ، گرایش به چپ و راست ندارند ، این اشخاص را تعیین کنید تا آنها آن قانون را بررسی کنند و بعد از بررسی و پیدا شدن استقرار و دادن راءی بر آن و این مرحله را طی کردیم و دارای قانون اساسی شدیم و دنبالش هم مجلس شورا است که انشاءالله

بعد به همت همه ملت ، ملی و صحیح و با اختیار تام ، مردم منتخبین شان را تعیین کنند که در امورات نظر بدهند و آنوقت هم ما باید بگوئیم که منتخبین چه جور اشخاصی باید باشند . در هر صورت الان وقت این است . من می دانم مشکلات هست و مشکلات نه اینکه شما تنها داشته باشید ، ما هم مشکلات داریم همه قشرها مشکلات دارند ، از همه اطراف می آیند مشکلاتشان را می گویند ، لکن این مشکلات را حالا باید یک قدری پائین بیاوریم ، حالا باید قدری صرفنظر کرد ، این اشکالات را باید یک قدری صرفنظر کرد تا انشاءالله این مسائل درست بشود ، بعد برسیم به آن مسائلی که باید چه بکنیم ، تحصیل باید چه بشود . در تحصیل ما هم اشکال هست ، نه در تحصیل شما فقط . انشاءالله من امیدوارم که همه موفق و سالم باشید و این عرضی را که کردم عمل بکنید و الان که پا می شوید در نظرتان این باشد که اشخاصی که باید تعیین بشوند و صالح هستند در نظر بگیرید ، ممکن هم هست که از علمای تهران اشخاصی منتخب بشوند یعنی پیشنهاد بشوند که اینها را تعیین کنید و اینکه علمای تهران اگر تعیین کردند صحیح است . انشاءالله سلامت و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/4/58

پیام امام خمینی به حجت السلام رضی شیرازی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج آقا رضی شیرازی دامت افاضاته

خبر ناگوار سوءقصد به جنابعالی از طرف عناصر فاسد رژیم منحط سابق موجب نگرانی و تاثر گردید . در این موقع

که نهضت اسلامی با قاطعیت به راه خود ادامه می دهد و بدخواهان رابه یاس و نومیدی می کشد ، با این حرکات مذبوحانه می خواهند به خیال فاسد خودشان ایجاد وحشت در ملت مسلم کنند غافل از آنکه ملتی که جوانان نورسشان از شهادت در راه هدف که همان اسلام است استقبال می کنند ، از سوءقصدها و ترورها نمی هراسند . سوءقصد به اشخاصی که در طول عمر به خدمت خالق و خلق اشتغال داشته اند ، اراده آنان را مصمم تر و حقانیت مکتب را واضح تر می نماید . گروهی که به اسم اسلام ، فرزندان اسلام را ترور می کنند و به اسم خلق ، زندگی خلق را به تباهی می کشند ، می توان آنها را جز هواخواهان اجانب و خیانتکاران به اسلام و خلق مسلمان دانست ؟ از خداوند تعالی سلامت و بهبودی جنابعالی را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان وزارت کشور و استادان ودانشگاهیان اصفهان

اقدامات عمال اجانب اعم از ترور یا تخریب نمایانگر یاس و نابودی جبهه باطل است

بسم الله الرحمن الرحیم

من اینطور احساس می کنم که باقیمانده رژیم ماءیوس شدند ، ماءیوس شدند از اینکه بتوانند دیگر یک کاری انجام بدهند . دلیل ماءیوس شدن ، این دست زدن به این ترورها و به این کارهای خرابکاری است . خوب لابد شنیدید که امروز هم یکی از علمای تهران را ترور کردند لکن موفق نشدند که بکشند ، سه تا گلوله اصابت کرده است به یکی از علمای تهران . اینها دلیل بر ضعف است ، کسی که خودش را دیگر ضعیف می داند و از بین رفته می داند به این امور تخریبی دست می زند

و در اطراف کشور می خواهد یک شلوغکاری هائی بکند و اذهان را مشوش کند و به خیال خودشان ارعاب کنند ، در صورتی که ملت ما دیگر نمی ترسند از اینها . خود آنها که بودند با همه قوایشان ملت از آنها نترسید ، در خیابان رفت ، در خیابان ها از بچه های کوچک تا مردهای بزرگ ، زن ها مردها رفتند در کوچه ها و در خیابانها و فریاد کشیدند و با فریاد الله اکبر و اسلامی شکست دادند اینها را . بنابراین یک خیال باطلی است که اینها می کنند که با یک ترور یک شخصی یا فرض کنید که یک پایگاهی را یک وقت یک تخریبی بکنند دیگر کاری می توانند انجام بدهند . این ها ماءیوس از این مسائلند از این جهت یک همچو خرابکاری هایی می کنند و باید ملت قوی باشد و با قوت نفس ، با اراده مصمم پیش برود و باید ما یک سؤ الی از اینهائی که ، بعضی از این طایفه هایی که دست به این شلوغکاری ها می زنند و خودشان را اسلامی معرفی می کنند یا طرفدار خلق و توده و امثال ذلک ، طرفدار آنها حساب می کنند ، ما یک سوالی از اینها بکنیم که خوب و شما اگر اسلامی هستید و مسلمان هستید ، چطور بر خلاف اسلام اقدام می کنید؟ و کشتن یک شخصی که در عمرش همیشه مشغول به ترویج اسلام بوده است ، به تائید از مکتب اسلام بوده است مثل مرحوم آقای مطهری یا سوء قصد به عالمی که در تمام عمرش مشغول به

خدمت بوده است ، هیچ کس از او یک چیزی که بر خلاف مصلحت اسلام باشد ندیده است ، مثل آقای ، آقا سید رضی که الان هم در بیمارستان خوابیده اند ، این باکجای اسلام (این ) جور در می آید؟ شما مدعی هستید که ما مسلمان هستیم و برای اسلام می خواهیم خدمت کنیم و علمای اسلام را ، اولاد پیغمبر را مورد اصابه قرار می دهید . اگر آن دسته باشند ، و اگر آن دسته ای باشند که می گویند ما طرفدار توده ها و خلق و اینها هستیم ، می گوئیم شما در این پنج ماهی که جمهوری اسلامی متحقق شده است ، جز خدمت به مردم در این پنج ماه چیزی دیدید که حکومت فعلی ، ماءمورینش ریخته باشند منزل یک کسی و یک آدم بیگناهی غارتی کرده باشند ، بیگناهی را گرفته باشند جز اینکه آن اشخاص فاسد را محاکمه می کنند و کسانی که فوج فوج مردم را کشتند یا امر به کشتن کردند . آیا شما زراعت های مردم را آتش می زنید نمی گذارید که زراعت کنند و کشت کنند ، وقتی هم کشت کردند ، نمی گذارید برداشت کنند وقتی هم خرمن کردند ، خرمن ها را می سوزانید ، این خدمتی است به ملت ؟ خدمتی است به توده مردم ؟ آن رفراندمی که همه مردم با آن موافق بودند و راءی دادند و صد ، نود و هشت ، نود و هشت و نیم راءی دادند ، شما اگر چنانچه توده مردم را می خواهید ، مصالح مردم را می خواهید ،

خوب این مردم می خواهند همه شان ، چه شد که خرابکاری کردید؟ چه شد که تحریم کردید بعضی شماها؟ صندوق هائی که ، بعضی صندوق ها را آتش زدید با اسلحه مانع شدید از اینکه بعضی ها راءی بدهند ، این موافق با مصلحت توده بود؟ حالا که دارند برای این مردم خدمت می کنند ، خانه سازی مشغولند الان ، پاکسازی مشغولند الان ، مردم دارند خدمت می کنند ، شما در مقابل اینها اینطور دست به هرج و مرج می زنید ، اینها موافق با مصلحت مردم است ؟ و ما از این کارهائی که اینها می کنند همیشه در دادگاه ها ، همین است که در دادگاه ها اگر یک کسی یک کاری می کرد ، می روند دنبال اینکه چه شخصی از این نفع برده ، آن کسی که صاحب نفع است کی هست تا اینکه راه پیدا کنند بر اینکه از چه طریقی این جرم واقع شده است . ما هم در اینجا وقتی که ملاحظه می کنیم که این خرابکاری مثلا خرمن سوزی ها ، نگذاشتن اینکه مردم زراعت کنند ، جلوگیری از کارمندانی که می خواهند کار بکنند ، جلوگیری از کارخانه هایی که می خواهد به راه بیفتد ، باید ببینیم این به نفع که تمام می شود ، تا ما برویم سراغ آن که اینها از عمال آن طایفه اند که به نفع آنها تمام می شود و به نظر می آید که در باب زراعت که حتما به نفع آمریکاست . آمریکاست که عرضه دارد ، زراعت های خودش را زیادی دارد و اگر

چنانچه مشتری نداشته باشد ، باید بسوزاند یا باید به دریابریزد . سایر کشورها اینطور نیستند . آنها هم محتاج (هستند) به شوروی هم از آمریکا صادر ، می شود . این خرمن سوزی و جلوگیری از کشاورزی به نفع آمریکاست و اما ، حدسی که ما می زدیم که این اشخاصی که خودشان را چپی معرفی کنند یا به نفع خلق به خیال خودشان معرفی می کنند اینها عمال آمریکا هستند ، نه اینکه مربوط به آن طایفه دیگر باشند . می شود به آنها هم باشند اما بیشتر احتمالش این است که اینها آمریکائی باشند ، ساخته آنها باشند چنانکه اساس حزب توده را من یادم است ، آن کسی که حزب توده را در ایران ایجاد کرد سلیمان میرزا بود . سلیمان میرزا همسفر من بود در مکه ، آدم نمازخوان و آدم مؤ من . دو تا هم ، بچه از سر راه برداشته بود که معامله اولادی با آنها می کرد ، آن هم برداشته بود آورده بود مکه ، این توده به آن معنا که اینها می گویند نبود که اعتقاد هیچ نداشته باشد . اصلا این از طریق انگلیس ها این طرح را ریخته بود . آنوقت ، در آنوقتی که سلیمان میرزا بود . زمان سابق بود ، آمریکائی ها خیلی در اینجا چیز نداشتند بلکه هیچ ، این که زیاد دست داشت انگلیس ها بودند ولهذا رضاشاه (را) هم انگلیس ها آوردند ، به طوری که خود آنها در رادیو گفتند ، گفتند ما این را آوردیم و بعد که خیانت کرد بیرونش کردیم . حالا

دیگر انگلیس ها نیستند ، هر چه هست آمریکاست که زیادتر ، در اینجاها ، هم نفع و طمع زیادتر است هم نفوذش در این ممالک شرقی بیشتر است و انشاءالله این نفوذ در ایران دیگر قطع شد و قطع می شود .

از این جهت به نظر آدم می آید که این شلوغکارها به نفع آمریکا دارند کار می کنند . اگر مدعی اند که به نفع ملت و آنطور که ادعا می کنند که ما می خواهیم ملت چه بشود ، خوب اینها می بینند که الان کارهای زیادی برای این ملت شده است ، کارهائی شده است که همه اش به نفع ملت می بوده ، اگر واقعا اینها ملی هستند ، خوب چیزی که به نفع ملت است باید بیایند کمک بکنند ، همانطوری که می بینید که در جاهایی که الان دارند زراعت بر می دارند اجزاء ادارات و عرض می کنم که دکترها و مهندسین و زن ها و مردها توی بیابان می روند و با مردم کمک می کنند که این سابقه ندارد در ایران یک همچو وضعی ، خوب ، وقتی یک همچو وضعی در ایران حالا پیش آمده که دکترها هم می روند توی کشت ها و برای مردم کمک می کنند ، معممین هم ، علمای بلاد هم بعضی وقت ها می روند کمک می کنند به مردم ، در تلویزیون من دیدم که اشخاصی که آنجا بودند ، اشخاص ، خلاصه ازاین صنف جمعیت بودند ، رعیت ها نبودند کمک می کردند ، زن بود ، مرد بود . اگر اینها راست میگویند که راءی

ملت اینها می خواهند خدمت بکنند ، خوب آنها هم بیایند بااینها شریک بشوند در برداشتن زراعت ، در کشت و زراعت ، چرا جلوگیری از کشت می کنند؟ بعد هم که کشت کردند مردم ، زحمت یک ساله یک کشاورز یا چند کشاورز که یک خرمن است آن را آتشش می زنند . این صحیح است که یک کسی ادعا بکند که من موافق با خلقم ، من خدمتگزار به خلقم ، خدمتگزار به توده هستم لکن خرمنش را آتش می زنم ، زراعتش را به باد فنا می دهم ؟ اینها ، آدم باید ازشان بپرسد ، آن طایفه را ازشان بپرسد که شما می گوئید من مسلمانم ، آدم مسلمان ، می شود که یک کسی مسلم باشد و اینطور شلوغکاری بکند و آدمکشی بکند و اینها؟ یا توده ای هستید و اهل مثلا طرفداری از خلق به قول خودتان ، آدمی که طرفدار است ، می شود که یک آدم طرفدار مردم و ضعفا و مستمندان برود دم چیزها بایستد بگوید که کار نکنید ، بیائید حقوق را از ما بگیرید و کار نکنید؟ این پول از کجا می آید که اینها می دهند به کارمندان که کار نکنند و حقوق بگیرند؟ برای کار نکردن حقوق بگیرند؟ این جز این است که می خواهند اختلال (پیدا بشود؟) ، آن پول مبداءش آن خزانه های دیگران است و می خواهند هم اختلال پیدا بشود در امر مملکت بلکه دوباره آن ارباب ها بیایند و اینها هم به نوائی برسند؟ لکن باید بدانند که نه ، دیگر مساءله از اینها گذشته ، راه

طی شده تا نیمه راه و این باقی اش هم طی خواهد شد .

تاءکید بر گسترش تحول اسلامی در کلیه دستگاه های مملکتی

شما همه می بینید که یک نهضت اسلامی در همه جا پیدا شده ، یک تحول اسلامی پیدا شده . این تحول اسلامی که در مردم پیدا شده است و همه یک علاقه ای پیدا کرده اند به اسلام و توجه کرده اند که با اسلام می شود پیشرفت کرد ، این علاقه رابه این زودی نمی شود دیگر از مردم گرفت . مردم دیدند که اسلام کار از آن می آید ، این هم که می بینید که اینها الان جدیت می کنند که مثلا اشخاص مبرزی را چه بکنند ، برای اینکه اینها هم از اسلام ترسیده اند ، اینها دیده اند به اینکه اسلام از آن همچو کاری آمده است که یک ملتی که هیچ نداشت بر همه چیز مقدم شد ، فقط ایمان داشت ، فقط فریاد می کرد الله اکبر و با فریاد الله اکبر بیرون کردند اینها را ، دست همه اینها را قطع کرد . الان همه چیز مال خودتان هست منتها از بس که خرابی به جا گذاشته اند ، دولت تا آمده بیاید یک خرده ای ترمیم بکند خرابی ها را ، یک مقداری البته طول دارد و البته باید همه وزارتخانه ها ، همه ادارات ، همه دستگاه ها باید یک تحول اسلامی پید ابکند . یعنی ما که حالا مدعی هستیم همه مان به اینکه رژیم مان رژیم اسلامی است ، جمهوری اسلامی داریم ، انجمن های اسلامی بپا می کنیم ، باید کوشش کنیم به اینکه فرم هائی که

در وزارتخانه هاست اسلامی بشود که کسی که وارد می شود در وزارت مثلا کشور ، ببیند که وارد شده در یک جایی که همه چیزش اسلامی است و همه ، همه شان اسلامی هستند ، یک چیزهای غیر اسلامی به چشمش نخورد . نمی شود که ما مدعی بشویم که جمهوریمان اسلامی است لکن وقتی برویم در این اداره ، باز همان مسائل سابق باشد ، در آن اداره . هم این نمی سازد با هم ، تناقض (است ) این ، من مدعی باشم اسلامی هستیم ، رژیم مان اسلامی است لکن محتوایش نباشد . باید با کوشش شما آقایان که انجمن اسلامی درست کردید آنجا و امیدوارم که همه ایران یک انجمن اسلامی باشد . انجمن اسلامی انشاءالله با کوشش شما جوانها ، با کوشش همه زن و مرد ایران ، یک مملکت اسلامی بشود که آنطوری که احکام اسلام همه جا برود و بدانند مردم که یک همچو رژیمی هم می شود در دنیا باشد که در آن ظلم نباشد ، در آن خلاف عدالت نباشد ، در آن دزدی نباشد ، در آن فحشا نباشد ، بازارش بازار اسلامی باشد . البته اینها یک مقداری کوشش لازم دارد ، یک مقدار تعقیب لازم دارد ، یک مقداری رنج می خواهد این چیزها ، این مملکت از خودتان است ، مثل اینکه برای منزل خودتان شما زحمت می کشید حالا باید برای مملکت تان زحمت بکشید . یک روزی بود که این منطق بود که خوب ما زحمت بکشیم و دیگران ببرند ، چرا؟ امروز آنطور نیست که یک دیگری داشته

باشیم که زحمت های شما را ببرد ، این عاید خود مملکت مان می شود ، عاید خود کشور می شود و زحمت ها هدر نمی رود و آنچه باز من باید حالا عرض کنم به شما قضیه کوشش کردن در این قانون اساسی و خبرگان است که وقتی که بنا شد خبرگانی تهیه بشوند ، باید کوشش کنید که یک اشخاصی که متعهد باشند ، مؤ من باشند ، چپ و راستی نباشند ، امین باشند ، یک همچو اشخاصی را (که ) مطلع از اسلام باشند ، اسلامی باشند ، ما می خواهیم یک قانون اسلامی را رسیدگی بکنیم و آن اسلام را که بخواهیم رسیدگی بکنیم باید یک اشخاصی باشند که اسلام را بدانند چه است ، احکام اسلام را بفهمند چه است ، معتقد باشند که اسلام یک رژیمی است که لازم است که در مملکت ما باشد . الان باید همه قوا را روی هم بگذارید برای اینکه این قدم ، قدم که دارد نهضت پیش می رود در هر قدم همان قدم راتعقیب کنید که انشاءالله پیش بروید و امیدوارم که خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید و به خدمتگزاری ، همه ما انشاءالله به خدمت به این مردم ، خدمت به این مستمندان موفق باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اساتید و علمای اصفهان

جدا کردن دو قدرت روحانی و دانشگاهی از ماءموریت های رژیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من این چند روز که شنیدم و خواندم که دانشگاهی های اصفهان با علمای اصفهان مجتمع شده اند ، بسیار از همه متشکرم و امیدوارم که ادامه پیدا کند این وحدت . این اختلافی که بین دانشگاه ،

روحانی ، مع الاسف در زمان رژیم بود یک چیز من باب اتفاق نبود ، یک مطلب حساب شده بود که هم روحانی از او بی خبر بود و هم دانشگاهی .

به دانشگاه که می رفتند ، دستگاهی که باید ماءمورند که این دو را از هم جدا کنند ، راجع به روحانیین مطالبی می گفتند که مع لاسف جوان های ما باورشان آمد . پیش روحانیون هم که می رفتند مطالبی از دانشگاه گفتند که آنها هم باور می کردند و هر دو قشر غالبا غافل از این بودند که دارند آنها را به کجا می کشند . هر دو قشر توجه نداشتند که آنها قصد این ندارند که یک دانشگاه خوبی درست بشود و یا یک روحانی خوبی ، آنها دنبال این بودند که این دو قدرتی که قدرت متفکر ملت هست و ممکن است که ملت ها را اینها بیدار بکنند ، اینها را از هم جدا بکنند ، نه فقط جدا ، طوری بکنند که مقابل هم بایستند ، صف آرائی بکنند . آنها به اینها مطالبی بگویند ، آنها به اینها ، اینها سرگرم خودشان باشند و غافل از مسائل اصلی که بر ملت و مملکت می گذرد چنانچه حالا هم ، که من این را باید تکرار کنم و این را گفتم که ما از این تکرار هیچ اشکالی نمی بینیم برای اینکه یک مریضی اگر چنانچه سرش درد بکند پیش صد تا طبیب که برود می گوید سرم ، نباید بگوید که چون تکرار می شود و یک دفعه بگوید سرم ، یک دفعه بگوید پایم ، یک

دفعه بگوید دلم که مبادا تکرار بشود .

درج مطالب تحریک آمیز ، توطئه ای برای انحراف از مسائل اساسی

ما الان حکم یک مریضی را داریم که باید آن مرض خودمان را افشا کنیم ، بگوئیم ، هر دسته ای که آمدند همان مرض که هست باید بگوئیم . برای شما ، برای دیگران هر چه که هست ، هر واقعی که هست ما باید بگوئیم . دردی که بالفعل ما دچارش هستیم باید بگوئیم . آن دردی که دچارش هستیم الان این است که در این حالی که قانون اساسی دارد ، طرح شده است و می خواهد تصویب بشود تا مراحل نهائی اش ، در این حال من می بینم که قشرهای مختلفی می آیند و یک مسائل دیگری طرح می کنند و

گاهی هم یک مسائلی که دنبال او ممکن است که برخوردها باشد و در روزنامه ها و مجلات هم بعضی مطالب را می نویسند که این مطالب محرک است ، تحریک آمیز است . و این روی یک (آنطور که به نظر آدم می رسد) نقشه و حسابی است ، یک توطئه ای است که الان ماها را یا متوجه کنند به یک مسائلی غیر از مسائل اصلی که ما داریم ، یا منحرفمان کنند به طوری که تا آخر منحرف بشویم از مسائل ، یا به جان هم بیندازند ، دعوامان بیندازند که آن هم اسباب انحراف است و آنها نگذارند که ما این مراحلی که الان داریم : یکی بررسی در قانون اساسی ، یکی انتخاب خبرگان ، دنبالش مجلس شورای ملی ، دنبالش یا همراه او رئیس جمهور که اینها اساس یک مملکت است که باید این اساس درست

بشود ، بعد که این اساس درست شد روی او و مسائل دیگر باید حل بشود .

ایجاد استقلال و جمهوری اسلامی از اهداف ماو ملت

و ما الان آنی که گرفتارش هستیم این اساس است و الان بالفعل هم آنکه گرفتارش هستیم ، قضیه بررسی قانون اساسی است . شماها دانشگاهی هستید و اهل نظر ، مطالعه کنید قانون اساسی را ، هر نظری دارید بنویسید و به مجلس سنای تهران بفرستید تا آنها بعد که خبرگان آمدند تا رسیدگی بکنند و دنبالش آنوقت که اعلام می شد که انتخاب بکنید خبرگان را ، شما ببینید که چه اشخاصی باید انتخاب بشوند ، اشخاص مطلع از اسلام . ما اسلام را خواهیم درست بکنیم ، ما نمی خواهیم یک مطلب اروپائی درست کنیم تا برویم سراغ کارشناس های اروپا ، نمی خواهیم یک مساءله حقوق اروپائی و غربی درست کنیم تا برویم سراغ حقوقدان اروپائی فهم ، ما می خواهیم یک مسائل اسلامی . همه این ملت فریاد زدند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، این فریاد ملت بود . آنهایی که مخالف با این بودند ، آنوقت نفس شان هم در نمی آمد آنها رفته بودند ، یا خارج از این مملکت بودند و هیچ کاره ، یا داخل در مملکت بودند و آن کنار نشسته بودند و تماشا می کردند و شاید به شهیدهای ما هم می خندیدند . اینها اهل این نیستند که اسلام را بدانند چی هست تا اینکه قوانین را وقتی نگاه می کنند ببینند به اسلام مربوط هست یا نه . شماباید اشخاص را تعیین کنید که علاقه مند به اسلام باشند . اینطور نباشد که

فرض کنید یک جایش که راجع به اسلام است یک قلمی رویش بکشند و آن هم کنارش بگذارند . علاقه مند باشند به اینکه اسلام باید در این مملکت ، در این کشور تحقق پیدا کند . از اینور و از آنور هم نرفته باشند که بخواهند منافع غرب را یا منافع شرق را تاءمین بکنند ، مستقل در نظر باشند ، مستقل در روحیه و فکر باشند ، امین باشند ، شناخته شده باشند . یک آدم مجهول را هر چه هم به شما بگویند خیلی آدم خوبی است ، تا خودتان نشناسیدش این را تعیین نکنید . اشخاصی که می شناسید که مسلمانند ، مطلع بر اسلامند و گرایش نداشتند در عمرشان به این طرف و آن طرف ، گرایش شان ، گرایش اسلامی بود ، مشی شان ، مشی اسلامی بود ، مطلع هستند از اوضاع کشورشان ، یک همچو اشخاصی را باید تعیین بکنید که انشاءالله این قانون اساسی را آنها مطالعه کنند و بر طبق آنکه مصلحت ملت ما هست .

اسلام تا ابد زنده است

این را شما بدانید ، همه باید بدانید که آنچه مصلحت ماست که از زیر بار خارجی ها و افکار خارجی ها و اعمال خارجی ها این ایران را بیرون بکند و یک مملکت عدل به تمام معنا آزاد ، آزادی صحیح ، نه آزادی غربی ، و عرض کنم که اقتصادش صحیح باشد ، همه چیزش صحیح باشد ، آنکه بتواند یک همچو کاری بکند اسلام است ، اسلامی است که خدا قوانینش را وحی فرموده و بهتر میداند که برای اینها تا ابد چی لازم است .

خیال نشود که اسلام سابقا شده است پیاده بشود ، حالا نه ، دیگر نمی شود یا بعدش نمی شود . اینها انحراف است بی توجهی است ، نفهمی است ، باید شما اشخاصی که صد در صد معتقد باشند که اسلام کهنه نیست ، الان تا ابد زنده است .

این نهضت شما ثابت کرد به اینکه اسلام الان متحرک است و کوبنده است . الان هم ظلم را دستگاه ظلم را اسلام می کند . اگر شما پیوند به اسلام نداشته بودید و اشخاصی بودید که هر کس برای مقصد خودش یک حرفی زد ، حالا هم باز زیر همان بارها بودیم و محمدرضا هم اینجا باز سلطنت می کرد و فریاد می کرد تمدن بزرگ و ما را به آتش می کشید .

این وحدت کلمه شما و همه توجه تان به اسلام ، جوانها توجه شان به اسلام که الان هم آیند می گویند شما دعا کنید ما شهید بشویم و من می گویم دعا کنم که شما ثواب شهید داشته باشید دیگر ما حالا انشاءالله می دانی پیدا نمی کنیم تا شهادتی باشد ما حالا دیگر دزدها را و کلاهبردارها را داریم چه می کنیم در هر صورت یک همچو روحیه ای که متحول شده بود از آن ترس به این شجاعت ، از آن فرار به این هجوم ، یک همچو روحیه ای شما را پیروز کرد و این روحیه ، روحیه ای بود که اسلام به ما داده یعنی مردم حالا متحول شده اند به همان اشخاصی که در صدر اسلام ، سی هزارتاشان یک روم و یک ایران را

به هم کوبید و عرض کنم که فتح کرد . آنها هم برای همین بود که اسلام را سعادت می دانستند ، چه زنده باشند چه نباشند ، شهادت را برای خودشان زندگی ابدی دانستند . این روحیه در جوانهای ما ، من می بینم که پیدا شده است و جدا می آیند و از من تقاضا می کنند که من دعا کنم شهید بشوند . این اسباب این شد که ما پیروز شدیم .

الان که وظیفه فعلی ما این است که همه مسائلی که بعدها باید درست بشود ، همه گرفتاری هائی که بعدها باید درست بشود ، همه را کنار بگذاریم و همه متوجه به این باشیم که این قانون اساسی که بناست تصویب بشود ، چی هست ، اشکالاتش چی هست ، اشکالات را بگوئید ، کی باید این را بررسی بکند و چه اشخاصی باید بررسی بکنند ، همان اشخاص را تعیین بکنید .

انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند وهمه مسائل بعد از تحقق یک دولت غیر انتفاعی ، یک دولت مستقر و مستمر ، بعد از او و یک قانون اساسی و یک مجلس شورائی که ملی باشد ، نه فرمایشی ، انشاءالله همه این مسائل حل می شود و به دست خود ملت همه اینها واقع می شود . خداوند همه شما را حفط کند و موفق .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/4/58

فرمان امام خمینی به دادستان دادگاههای انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دادستان دادگاه های انقلاب اسلامی کشور

نظر به اینکه در نیمه شعبان معظم 99 ، روز میلاد مسعود حضرت ولی عصر (عج ) کلیه متهمین که در رژیم

سابق مرتکب تقصیراتی شده اند ، به استثنای اشخاصی که ذیلا ذکر خواهد شد ، مورد عفو قرار گرفته ، لازم است دستور دهید تمام دادگاه های انقلاب اسلامی سرتاسر کشور در اسرع وقت به پرونده متهمین رسیدگی نموده و بخشوده شدگان را فورا آزاد نمایند . استثناشدگان عبارتند از :

1!!! کسانی که شخصا مبادرت به قتل شخص یا اشخاصی نموده اند .

2!!! آنهائی که دستور قتل شخص یا اشخاصی راصادر کرده اند .

3!!! افرادی که زندانیان را شکنجه داده و یا دستور آن را داده اند .

4!!! اشخاصی که به نحوی از انحاء از بیت المال سوء استفاده نموده اند .

ضمنا توجه داشته باشید که بخشودگی مذکور شامل کسانی که قبل از عفو 15 شعبان 99 حکم دادگاه درباره آنها صادر شده است نمی شود و نیز بعد از حکم عفو اگر کسی مرتکب جرمی شد باید تعقیب و مجازات شود و اکیدا اعلام کنید که هیچ کس حق ندارد مستقیما متعرض قوای انتظامی ، ارتش ، ژاندارمری و شهربانی بشود و متهمان در این دستگاه ها باید بوسیله رؤ سای خود آنان تسلیم دادگاه شوند و متخلفین از این امر مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/4/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد شرکت در راهپیمایی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم ملت شریف و مبارز ایران ایدهم الله تعالی

به طوری که ملاحظه می کنید ، پس از نهضت مقدس اسلامی که با تاءیید خداوند متعال و همت والای ملت ، کنگره های کاخ ستمگران را معجزه آسا فرو ریخت و قدرت ایمان و فداکاری مؤ منان بر قدرت های شیطانی پیروز شد و دیوار اختناق و استعمار

در هم شکست ، فرصت طلبان از سوئی و مفسده جویان از سوی دیگر می خواهند وانمود کنند که نهضت از پشتیبانی عظیم ملت پس از پیروزی برخوردار نیست و با این حیله شیطانی مردم ناآگاه را به تردید بکشانند و به خیال خام خود از آب گل آلود ماهی بگیرند ، لهذا برای اثبات وحدت ملی و ابطال باطل و احقاق حق و خاتمه دادن به دروغپردازی ها و فتنه انگیزی های مخالفین با اسلام و نهضت مقدس اسلامی مقتضی است روز سه شنبه 26 تیر ماه 58 عموم اقشاری که به اسلام و قرآن مجید و جمهوری اسلامی و استقلال کشور علاقه دارند ، در راهپیمائی شرکت کنند تا حساب گروه هائی که بر خلاف مسیرانقلاب اسلامی هستند روشن شود . در حقیقت این مانور اسلامی ملی عرضه جنود حق و حزب الله است در مقابل جنود شیطانی .

از خداوند متعال عظمت اسلام و ملت را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم عرب زبان خوزستان

اتفاق مخالفین اسلام در ایجاد توطئه ، برای انحراف اذهان مؤ منین از تنظیم قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

من اولا از اینکه آقایان در این محل گرم ، توی آفتاب ، خانه کوچک مجتمع هستید معذرت می خواهم و باید کلماتم را کوتاه کنم که آقایان در زحمت نباشند . و از همه تشکر می کنم که از راه دور آمدند و با من ملاقات کردند و ما درد دل خودمان را به آنها بگوئیم و آنها هم مطالبی که دارند با ما در میان بگذارند . شما اولی به اسلام هستید از دیگران . شما عرب

هستید و اسلام از عرب است و پیغمبر اسلام عرب است . بنابراین عرب نسبت به اسلام بیشتر باید توجه داشته باشد چون اسلام از خود اوست و دیگران دنباله . امروز روزی است که سرنوشت اسلام ، سرنوشت مملکت اسلامی باید با دست توانای ملت من غیر فرق بین طوائف مختلفه ، این سرنوشت حقق پیدا بکند . امروز روزی است که حساسترین اوقات است برای مملکت ما ، از یک طرف مشغول بررسی به قانون اساسی باید بشوند وکلای بلاد ، اهل خبره تعیین بشوند و مطالعه کنند قانون اساسی را که اساس مملکت و سرنوشت اسلام و مملکت در آن است . و از یک طرف ملاحظه می کنید که در همه جا توطئه هائی در کار است که نگذارند این اساس و پایه درست متحقق بشود ، در هر جای از بلاد به وجهی ایجاد اختلاف می کنند و بالخصوص در این چند روز و چند هفته ای که مساءله قانون اساسی در پیش آمده است و مخالفین اسلام و مخالفین شماخوف این را دارند که قانون اساسی طوری تنظیم بشود و تصویب بشود که دست آنها برای همیشه کوتاه بشود ، اینها در فکر افتاده اند که اذهان ملت را ، اذهان مؤ منین را ، اذهان خطبای معظم را ، اذهان علمای اعلام را ، اذهان سایر قشرها را ، از این مسیر مستقیمی که باید حرکت کرد و منتهی شد به تصویب قانون اساسی ، منحرف کنند به مسائل دیگر . این شلوغی هائی که الان در کردستان هست ، در خوزستان هست و این اختلافاتی که در

همه جاهای مملکت هست واین توطئه هائی که برای ایجاد یک خلاف ، برای ایجاد و هیاهو بپا کردن هست و معلوم نیست که من باب اتفاق همین طور شده باشد ، این یک نقشه ای است از آنهایی که می خواهند قانون اساسی نباشد . هم قشرهای خارج و قدرت های خارج از اسلام می ترسند و هم قشرهای منحرف داخل می ترسند . الان خوف آنهااین است که اگر قانون اساسی آنطوری که اسلام می خواهد ، آنطور یکه برنامه قرآن کریم است ، اسلام است و تصویب بشود و دنبالش همین ملت که اکثریت تام دارند و همین ملت که در رفراندم آنطور پیروز شدند که در دنیا سابقه نداشت ، اینها خوف این را دارند که قانون اساسی را خبرگانی که شما ملت تعیین می کنید آنها بررسی کنند ، یک قانون اساسی اسلامی باشد و بعد هم که به رفراندم ملت گذاشته می شود می دانند که اکثریت با ملت است . خوف این را دارند که این مراحل طی بشود و دست خودشان و ارباب هایشان از مخازن و از منافع ملت ما کوتاه بشود . از این جهت ملاحظه کردید که در رفراندم بعضی از همین هایی که مخالف با اساس هستند تحریم کردند و بعضی از همین هایی که مخالف با اسلام هستند ، بعضی از صندوق ها را سوزاندند یا با اسلحه جلو گرفتند از اینکه راءی بدهند . با همه وصف ، ملت اسلام و ملت ما یک راءی صد الا یک یا دو داد و همه گروه ها یک از صد یا یک و

نیم از صد راءی داشتند . اینها الان احساس شکست در خودشان کرده اند ، در این احساس شکست دست و پا می زنند که جدا کنند گروه ها را از گروه ، پخش کنند بین مردم که کردها علیحده ، عرب ها علیحده اند ، بلوچ ها علیحده اند ، فارس ها علیحده اند ، ترک ها علیحده اند ، و اینها را گروه گروه کنند . در صورتی که اسلام برای هیچ کس امتیازی قائل نیست الا برای آن که به طریقه اسلام رفتار کند و متقی باشد . تاء کید بر خنثی ساختن حیله تفرقه انگیزان و توجه به پیشرفت اسلام شما برادرها که از راه دور آمده اید اینجا و الان هم در رنج هستید توی این آفتاب گرم و سوزان ، توجه تان را باید معطوف کنید به اینکه مبادا این اشخاص مفسده جو و توطئه گر که می خواهند جدائی بیندازند مابین عرب و عجم ، مابین کرد و ترک و عرب و سایر چیزها ، مبادا موفق بشوند . حیله های اینها را خنثی کنید . وقتی بناشد که همه خطبای عرب و عجم در منابر گفتند ما همه برادر هستیم و همه اهل قرآن هستیم و همه اهل اسلام هستیم ، دیگر حرفی باقی نمی ماند که اینها توطئه بکنند و بخواهند که این قانون اساسی تاءسیس آن درست نشود ، باید دقت کنید ، توجه کنید به اینکه در یک همچو موقعی همه اذهانتان متوجه به این باشد که قانون اساسی درست از کار درآید و اسلامی باشد . سرنوشت همه ما به قانون اساسی بستگی

دارد و بعد هم مجلس خبرگان و بعد هم مجلس شورا ، که ملی باشد ، مثل سابق نباشد که تحت فرمان دیگران باشد . بنابراین آن چیزی را که من از شماها خواهش کنم این است که گوش به حرف اینهایی که الان می خواهند تفرقه بیاندازند ندهید ، توجه تان به مقصد باشد ، توجه تان به پیشرفت اسلام باشد . همه قشرهای ملت الا نادری که انحراف از اسلام دارند ، با شما و با هم هستید . همه باید دست برادری به هم بدهید و این توطئه ها را خنثی کنید و اشخاص خبره ای که می خواهید بفرستید به ملاحظه و بررسی قانون اساسی که اساس را درست کنند ، اشخاص ، با اوصافی که اسلام باشد ، مسلم باشد ، معتقد باشد به مذهب ، معتقد باشد به طریقه ما و انحراف راست و چپی نداشته باشد ، انحرافات دیگر نداشته باشد ، امین باشد ، اسلام را بشناسد ، اهل اسلام باشد ، عالم اسلام باشد ، یک همچو اشخاصی را تعیین کنید و بفرستید تا اینکه قانون اساسی شما را مطالعه کنند و یک قانون اساسی مطابق اسلام بررسی شده و مطابق اسلام عرضه کنند . اختلافات امروز بسیار مضر است ، از

همه اوقات ضرر اختلاف الان بیشتر است اگر یک اشخاصی پیدا شدند و خواستند به تبلیغات سوءشان اختلافی بین شما برادرها ایجاد کنند ، بین برادرهای عرب و عجم ، بین برادرهای کرد و غیرکرد ، ترک و غیر ترک ، بدانید که توطئه است و می خواهند همه تان را منحرف کنند از آن

اساس و خدای نخواسته قانون اساسی ما را به طور انحرافی درست بکنند . انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند و ثانیا از همه شما تشکر می کنم که در اینجا هستید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/4/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان هنرجویان و دانش آموزان مدارس کرمان

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما تشکر می کنم که به اینجا آمده اید . سلام مرا به مردم کرمان برسانید . یکسری مسائل در گذشته داشتیم که با آنها فعلا کار نداریم ، مسائلی هم در آینده خواهد بود . یکسری مسائل امروز مطرح است که عمده اینها هستند و آن قانون اساسی ، انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان و انتخاب رئیس جمهوری است . به اینها توجه کنید . من در این ملاقات هائی که هفته گذشته با گروه های مختلف داشتم می بینم که یک توطئه در کار است و اینها می خواهند ما را از هدف اصلی باز دارند . پیام من به مردم کرمان این است که در مورد قانون اساسی مطالعه کنند و نظر دهند و نمایندگان مجلس خبرگان را کسانی انتخاب کنند که از بین علماء محل باشند ، نه چپی باشند و نه راستی و نه مخالف اسلام ، که بتوانند قانون اساسی اسلام پسند را تهیه کنند . مسائل اصلی اینها هستند . مسائل دیگر فرعی هستند . هر شهری مسائلی دارد . باید به اصول فکر کرد و از تفرقه و اختلاف باید اجتناب نمود . ضمن تاءیید مجدد نمایند خود حجت الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی ، ایشان از اشخاص صاحبنظر هستند و بهتر است بیشتر اوقات خود را در زمینه مواد قانون

اساسی صرف کرده و نظر خود را برای مجلس خبرگان ارسال دارند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرمانداران کشور پاسداران سپیددشت و کودکان مکتب سرود

اشاره

نحوه عملکرد و برخورد سران حکومت اسلامی و رژیم های طاغوتی با مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

از حمله تحولاتی که باید بشود وشما آقایان باید کوشش کنید ، این است که به این کلمه فرماندار مغرور نشوید که شما فرماندار هستید . این کلمه فرماندار مال وقتی است که فرمان باشد و فرمانبر باشد و برادری نباشد و طبقه ای طاغوتی باشد و مردم دیگر فرمانبردار آنها . در صورتی که در اسلام مطرح نیست . آنهائی که سرتاسر کشور اسلامی را اداره کردند ، آن هم آن کشوری که از حجاز تا مصر و آفریقا و عراق و ایران و همه این ممالک اسلامی که می بینید ، اروپا هم یک مقدارش ، تحت فرمان بود ، معذلک اینطور نبود که معاملاتشان با رعیت ، معامله فرمانفرما و فرمانبر باشد . خود رسول اکرم (ص ) وضعشان با مردم مثل یکی از سایرین بود ، یکی از اشخاص بود ، نه یک منزل فرمانفرمائی داشتند و نه در محافل که بودند ، یک امتیازی بود که مردم ببینند که این بالا نشستن و پائین نشستن ، این مسائل مطرح نبود .

بعضی از این عرب ها که از خارج می آمدند و وارد مسجد می شدند و پیغمبر را با سایرین نشسته بودند ، وضع جوری بود که نمی شناختند که خوب ، کدام یکی پیغمبر است و کدام یکی اصحاب ، می پرسیدند که کدام یکی تان هستی . برای اینکه وضع نشستن دور

بود و حتی اینکه حالا شما اینجا می بینید که یک پتو اینجا انداخته اند و یک اشخاصی هم اینطوری نشسته اند که اگر یکی از خارج بیاید یک امتیازی قائل می شود ، نبود . حضرت امیر سلام الله علیه همان روزی که بیعت با وی کردند ، بیعت به خلافت رسول الله ، همان روز بیل و کلنگش را برداشته و رفت سراغ یک جائی که کار می کرد ، خودش کار می کرد دستش پینه داشت . وضع این سردارهائی که حکومت های بلاد بودند با مردم وضع ، وضع فرمانفرمائی و فرمانبرداری نبوده است ، وضع خدمت بوده است که فرمانفرماها خدمتگزار مردم بودند . این انفصالی که شما دیدید در زمان رژیم سابق و طاغوت که بین حکومت های بلاد ، استاندارهای بلاد با مردم یک جدائی بود که هر کدام د شمن دیگری بودند ، مردم اینها را به صورت یک دشمن حساب می کردند ولو اینکه خدمتگزار هم بودند لکن مردم نمی پذیرفتند ، این برای این بود که وضع رژیم اینطور بود . رژیم های سلطنتی و طاغوتی هر جا که هستند ، وضع رژیم اینطور اقتضاء می کرد که با یک تشریفاتی و هیاهوئی مردم را از خودشان رم بدهند ، بترسانند و لهذا مردم پشتیبان نبودند . در وقتی که من بچه بودم در خمین یک حکومتی بود که این ، یکی از خوانین آن اطراف را گرفته بود و حبس کرده بود ، بعد از همان خوانین چند نفری با تفنگ آمدند و حکومت را گرفتند و بردند و مردم هیچ عکس العملی نشان

ندادند بلکه خوشحالی هم می کردند . این حال حکومت مال رضاشاه سابق را حساب کنیم و مال محمدرضا . شما اکثرا یادتان نیست وقتی که متفقین ، وقتی که آمریکا و عرض کنم که انگلستان و روسیه و اینها آمدند به ایران و ایران را گرفتند ، همه چیز مردم در معرض خطر بود ، در عین حال وقتی رضاشاه را از اینجا بردند بیرون مردم شادی می کردند ، کانه همه آن ناراحتی ها به رفتن رضاشاه ترمیم شد . محمدرضا هم شما شاهدش بودید که وقتی که از اینجا رفت (من نبودم در ایران لکن گفتند) ایران غرق شادی بود این را دیگر شماها دیدید . چرا؟ برای اینکه جدا بودند اینها از ملت ، فرماندار به قول شما از ملت جدا بود . وقتی که یک حکومتی ، آنوقت هم این متعارف بود که وقتی حکومت معزول می شد فرار می کرد فرماندار یک جائی . این کرارا ، این دیگر مساءله ای بود که آنوقت ها کرارا اتفاق افتاد ، شاید در زمان اینها نشد اما قبلا این مساءله بود که فرماندار یک جائی ، حکومت یک جائی وقتی حکم عزلش می آمد ، نمی توانست آنجا دیگر باشد فرار می کرد شب فرار می کرد که مبادا مردم غارتش کنند ، بریزند و چه بکنند ، برای اینکه از مردم جدا بودند ، آنوقتی که قدرت دستش بود ، با مردم بدرفتاری می کرد ، مردم از او جدا ، او از مردم جدا و آنوقتی که معزول می شد ، می بایست فرار کند برود . اگر چنانچه

این محمدرضا گوش کرده بود آن چیزی که به او تزریق می شد ، گفته می شد که با مردم ملت باید آن کسی که خیال می کند که راءس است ، با ملت باید بسازد تا اینها پشتیبان او باشند ، اگر ملت پشتیبانش بود ، خوب این قضایا پیش نمی آمد . کاری کرده بودند و طاغوت ها این کار را می کنند و طاغوت ها هم برای این ، این کار می کنند که خودشان از مردم می ترسند ، خائن هستند ، به مردم خیانت کرده اند ، ظلم کرده اند ، از مردم می ترسند ، وقتی که بنا شد از مردم ترسیدند باید یک قوائی تهیه کنند برای حفظ خودشان و با این قوا مردم را بترسانند . اینکه قوای انتظامی در زمان طاغوت و هر طاغوتی ، قوای سرکوبی ملت است ، الان هم در جاهای دیگر همین جور است ، حالا الحمدلله ایران دیگر این نیست و امیدوارم که نشود دیگر ، اما الان هم شما ملاحظه کنید ، پایتان را از ایران بگذارید ، هر جا بروید قوای انتظامی برای سرکوبی مردم است ، این برای این است که حکومت از مردم نیست ، جداست نه فقط جداست ، حکومت را مردم مخالف مصالح خودشان می بینند ، دشمن خودشان می بینند . پشتیبانی که ندارند دشمنی دارند ، اگر یک دشمنی رو بیاورد اینها هم با او همراهی می کنند ، این جدائی دولت ها از ملت ها منشاء همه گرفتاری هائی است که در یک کشوری تحقق پیدا می کند . اگر آنطوری که

اسلام طرح دارد راجع به حکومت و راجع به ملت ، حقوق ملت بر حکومت ، حقوق حکومت بر ملت ، اگر آن ملاحظه بشود و مردم به آن عمل بکنند همه در رفاه هستند ، نه مردم از حکومت می ترسند ، برای اینکه حکومت ظالم نیست که از آن بترسند ، همه پشتیبانش هستند و نه حکومت فرمانفرمائی می خواهد بکند ، حکومت هم خدمت می خواهد بکند . مساءله ، مساءله خدمتگزاری دولت به ملت است نه فرمانفرمائی دولت به ملت . همین فرمانفرمائی جدا می کند شما را از ملت و ملت را از شما و منشاء مفاسد زیاد می شود . اگر جوری باشد که وقتی رئیس دولتی نخست وزیرش ، رئیس جمهورش بیاید توی مردم ، با مردم باشد ، فواصل نباشد ، آنطور فواصل که در طاغوت هست و فرماندارها با مردم فواصل نداشته باشند که مردم پشت اتاقش بیایند بایستند و راهشان آنها ندهند و چه ، البته با عدالت راه باید بدهند هرج و مرج نباشد که هر کس آمد ، بخواهد جلو بیفتد ، یک موازینی که خود شما می دانید ، اما مردم از کارهای شما احساس کنند که شما از خودشان هستید و می خواهید خدمت کنید بهشان ، نمی خواهید فرمانفرمائی کنید و نمی خواهید مردم را تحت فشار قرار بدهید و نمی خواهید ظلم بکنید . این حرف نباشد ، مثل سابق نباشد که اجاره می دادند یک استانی را ، اجاره رسمی ، چقدر بدهد تا اینکه این در این استان برود ، و آنوقت رفت باید چقدر بدهد و

چقدر درآورد تا آن را ادا کند و برای خودشان چقدر باشد ، قضیه تیول بود . یک جائی را به یک نفری به اجاره ، تیول دادند ، این باید برود مردم را آنقدر بدوشد که آن مقداری را که باید به مثلا آن نخست وزیر آنوقت یا آن فرض کنید که فرمانفرما و آن کسی که در راءس بود باید ادا کند ، ادا کند . خوب قهرا خودش هم که رفته برای این کار برای خودش هم ببندد بار خودش را . وقتی وضع اینطور شد که از اول آن کسی که صدر اعظم بوده است (آنوقت ، صدراعظم آنوقت منشاء امور بود) صدراعظم آن حکومت را ، استانهائی را که می خواست بفرستد ، اجاره می داد آنجا یک تیول بوده این استان ، استان کرمان است ، کم درآمدتر است ، کمتر . استان خراسان زیادتر درآمد دارد ، استان آذربایجان زیادتر ، روی درآمد آنجا و اینکه ثروتمندهای آنجا چقدر هستند ، چقدر می شود از آنها این استفاده بکند . وقتی بنا شد سند اجاره بندی یک استانی دست یک حاکمی باشد و یک چیزی داده باشد برای این کار ، خوب ، بالاخره باید برود مردم را داغ کند و می کردند و مردم را داغ می کردند و از آنها چیزی می گرفتند ، البته سابق همین بود نه اینکه در زمان اینها ، زمان اینها به فرم دیگری اینطور بود .

اصل رژیم سلطنتی غیر منطقی و باطل است

ما یادمان است ، رژیم غیر از این رژیم ، آنها هم همین طور بوده اند . وضع رژیم سلطنتی اصلا این است و

از اول یک رژیم غلطی بوده است ، از اول یک رژیمی بوده است که بی منطق بوده است . حالا یک کلمه اش را برای شما می گویم . ما فرض کنیم که تمام ملت (فرض است و الا واقعیت که ندارد) تمام ملت جمع شده اند و یک کسی را برای خودشان مثلا سلطان قرار داده اند . اختیار دارند مردم یک کسی را انتخاب کنند ، انتخاب کردند . خوب ، این ملتی که حالا هستند حق دارند ، در حومه زندگی خودشان اختیار دارند که کسی را قرار بدهند . خوب ، برای صد سال بعدی که این آقایان هیچ نیستند ، چه حقی دارند؟ شما چه حقی دارید که برای اولادتان و اولاد اولادتان که الان نیستند سلطان انتخاب کنید؟ سلطنت ، سلطنت میراثی بود . ما فرض می کنیم با انتخاب دولت یک سلطنتی را امضاء کردند ، به چه حقی ملت می تواند برای نسل های آتیه اش سرپرست قرار بدهد؟ خودشان حق اختیار دارند ، باید خودشان انتخاب کنند و لهذا سلطنت از اول غلط بوده ، جمهوری یک مطلب صحیحی

است برای اینکه هر مملکتی وقتی قرار دادند خود این چهار سال ، پنج سال بعد از چهار سال و پنج سال باز ثانیا باید قرار بدهند ، دیگر برای نسل های آتیه ارثی نیست که کسی اگر چنانچه پسرش هر چیز باشد باید بشود . حالا که رضاخان شد ، بعدش محمدرضا باشد و بعد هم باز رضا وبعد هم باز محمدرضا و بعد رضا و همین طور ادامه پیدا کند . و لهذا اصلا منطقی

نیست سلطنت به این معنایش ، به این معنا که سلطنت میراثی ، اگر جمهوری میراثی باشد ، منطقی نیست . منطقی آن است که کار درست خود ملت باشد . ملت یک کسی را می آید انتخاب می کند ، آن هم انتخاب آزاد می کند ، یک کسی را رئیس جمهور قرار می دهد . اختیار دارد که یک کسی را برای خودش رئیس جمهور قرار دهد . بعد که چهار سال گذشت با همین ملت است و همین بساط ، باز یکی دیگر را قرار می دهند ، اگر این آدم خوبی بود ، همین را قرار می دهند . تکلیف صد سال بعد را من و تو نمی توانیم تعیین کنیم ، ما حق داریم برای خودمان مثل این است که یک نفر را فرض بفرمائید که وکیل کنیم از جانب آن آدمی که مرده ، برای اینکه نیامده است برای راءی دادن به من چه ربط دارد؟ این اصلا یک رژیم غیر منطقی بوده است ، حالا هم هر جا باشد غیر منطقی است ولو انگلستان باشد ، انگلستان حالا سلطنتی است ، البته آن سلطنتی که آنها می کنند ، سلطنت اینطوری نیست که ماها می کنیم معذلک یک مساءله غیر منطقی است .

تاءکید بر نظارت دقیق در امر انتخابات و ایجاد زمینه مساعد برای راءی دهندگان

حالا شما خواهید که در این انتخابات البته نظارت کنید ، شما باید توجه کنید که این رژیم ، رژیم انسانی !!! اسلامی است ، رژیم طاغوتی نیست ، یک کلمه نباید شماها مطلبی بگوئید که تحمیل اسمش باشد مطلبی که عمل بکنید . مردم آزاد و همانطوری که در رفراندم بود آزاد بودند مردم

مردم را باید آزاد بگذارید . بله ، وسائلش را شماها فراهم می کنید ، نظارت بر اینها که مبادا یک وقت خیانت بشود در اینطور چیزها . مثل سابق نباشد که بردند و هر چه که می خواستند می ریختند تویش و می آوردند و عرضه می داشتند . نظارت باشد بر صندوق ها به طوری که هیچ کس نتواند خیانت کند . صندوق ها دست امین ها باشند ، امین از ملت باشد که بعد صحبت نشود . برای شما که فلان فرماندار مثلا دخالت کرد در این امر در حکومت اسلامی وضع این است که شماها در انتخابات بیش از حق نظارت و فراهم کردن وسائل به آنقدری که باید حکومت فراهم کنند ، بیشتر از این حق ندارید ، که خدای ناخواسته یک وقتی نسبت بدهند به اینکه اینها برای خاطر طرفداری از یک نفر آدم !!! فرض کن !!! یک کاری کردند ، صندوق عوض شده . این را باید خیلی توجه به آن داشته باشید ، هم آزادی ملت را ، راه دادن ملت را در آنجائی که می خواهند راءی بدهند و هم امانت در حفظ آن چیز که تحت مراقبت یک عده اشخاص امین از دولت و از ملت ، اشخاص امین تحت نظرشان باشد که بعد صحبت نشود که خوب این هم این رژیم و این هم این انتخابات و انتخابات اینجا هم مثل آنجا . این باید خیلی مورد توجه آقایان باشد که اصلا یک تحولی در ایران انشاءالله بشود ، یک تحولی روحی . تحول روحی یعنی فرماندار خودش را فرماندار حساب نکند .

من دلم نمی خواهد اصلا این اسم را ببرم چنانچه سلطان هم دلم نمی خواهد اسم ببرم . اسم ، این اسم را هم اگر آقایان خودشان بنشینند با هم یک اسم بهتری ، قشنگی انتخاب کنند ، (یکی از حضار : خدمتگزار) امام : خودتان دیگر بکنید این را ، من دیگر به این کار ندارم ، من دوست ندارم این را ، چنانچه سلطنت مثلا سلطان . من خیلی ناراحت گاهی می شوم از اینکه مثلا امام عصر سلام الله علیه را می گویند سلطان السلاطین ، خلیفه الله است در هر صورت عمده عمل است حالا اسمائش خیلی مهم نیست ولو اینکه بهتر این است که تغییر بکند انشاءالله ، عمده عمل است که به عمل نشان بدهید که در این انتخابات که یک انتخابات ملی آزاد ، هر کس هر جا هر کس را دلش بخواهد راءی بدهد . وقتی اکثریت آوردند ، البته مردم صالح اسلامی !!! چیز !!! را مردم قرار می دهند اما هیچ تصرفی از جانب آقایان نباشد که الان چشم هائی دوخته شده است به اینکه مناقشه کنند ، اشکال کنند . اگر یک فرمانداری یک جائی یک کاری بکند که بر خلاف موازین جمهوری اسلامی باشد ، این یکی را به همه سرایت می دهند بعد می گویند فرمانداران اینطوری هستند ، استانداران اینطور هستند ، حکومت هم هست اینطور .

تفاوت دولت اسلامی با دولت طاغوتی در عنایت خاص نسبت به مستضعفین است

من امیدوارم که همه تان سلامت و با سعادت باشید و همه مان و همه تان خدمتگزار به این مردم خصوصا به مستمندان ، به ضعفا ، عمده توجهات به این طبقه ای باشد

که این طبقه احتیاج دارند . اینطور نباشد که مثل رژیم سابق که یک دسته بالاها را برایشان همه چیز فراهم کردند به علاوه که جیب هایشان را هم پر کردند و فرستادند و یک دسته هم زاغه نشین اطراف تهران که الان هم باز به همین طور هستند . اینها باید تبدل پیدا کنند ، باید فرق باشد ما بین دولتی که می گوید من اسلام هستم و دولت اسلامی هستم با دولت هائی که طاغوتی هستند . یک فرقش هم این است که عنایت شما فرماندارها یا خدمتگزاران به خلق ، به این طبقه ضعیف بیشتر باشد تا طبقه بالا . مبادا یک وقتی یک نفر آدمی که مثلا متمکن است و چیزدار است و با یک نفر آدم ضعیف ، او را با آنکه آن یکی باید جلو باشد او را جلو بیندازید . من نمی گویم آن یکی را جلو بیندازید ، می گویم عدالت باید باشد . البته در یک فرمانداری که با آن احتیاج دارند ، نمی تواند همه را یکدفعه بپذیرد لکن روی عدالت باشد که آن آدمی که ضعیف است هم بپذیرید ، آن یکی هم که غیر ضعیف است او را هم بپذیرد . حضرت امیر سلام الله علیه در یک محاکمه ای که ما بین آنوقتی بود که خلیفه الله بود و خلیفه مسلمین بود و قضات هم خودش تعیین می کرد ، یک محاکمه ای بود بین حضرت امیر و یک نفر غیر مسلم (یهودی ظاهرا بود) و قاضی خواست حضرت را ، وقتی که رفت ، تشریف بردند ، آنطور است که با

کنیه اسم حضرت را برد ، گفت : نه حق نداری ، باید مساوی باشیم ، در نشستن مساوی ، در همه چیز مساوی وقتی هم که حکم بر خلاف کرد ، پذیرفت آن خلیفه بحق خدا بود و شماها باید به او اقتدا بکنید . همه ما باید اقتدا بکنیم . البته هیچ کدام طاقت نداریم مثل او باشیم لکن اینقدر که اگر نامه ما را بردند ، آنجا بگویند اینها هم شیعه هستند ، اینها هم تابعند . وقتی نامه های ما را بردند پیش امام زمان سلام الله علیه (در روایات است

که هر هفته می برند ، هفته ای دو دفعه ) وقتی که می برند ، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم ، ما آنطور نیست که خود سر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم .

امیدوارم انشاءالله این انتخابات و انتخابات بعد که راجع به مجلس شورا است با نظارت شما جدیت به اینکه کسی دخالت نکند ، دخالت نابجا نکند ، کسی نباشد که بخواهد یک تحمیلی بکند به مردم ، اینطور باشد و این انتخابات انشاءالله باشد که برای نمونه و در طول تاریخ مشروطیت (الا بعضی الا یک کمی ) نمونه باشد که یک انتخابات آزاد . این هم که می گوید الا یعنی دخالت دولت نبوده و الا خان ها دخالت می کردند . همان صدر مشروطه ، از آن اول مردم گرفتار خان ها بودند و ارباب ها و یک وقت هم گرفتار به دست حکومت بودند . انتخابات شود گفت که در طول مشروطیت آزاد نبوده است و خان

ها جمع می کردند رعیت ها را ، ارعاب می کردند رعیت ها را ، رعیت هم می آمدند راءی به آنها می دادند که این را من خودم شاهد بودم قبل از رضاشاه زمان احمدشاه آنوقت ها این دست خان هابود ، خان ها وکیل درست کردند و بعد که رضاشاه آمد و این خان ها را یک قدری متمرکز کرد در خودش (نه از بین برد ، همه قدرت ها را در خودش متمرکز کرد و همه ظلم هائی که خان ها می کردند خودش می کرد) بعد که اینطور شد ، دیگر دست اینها بود و هیچ مردم ، و ملت اصلا مطرح نبودند ، ملت کیست . حالا آنطور نیست ، حالا ملت مطرح است و خود مردم . انشاءالله نمونه باشد کارهای شما برای همه جا که انتخابات آزاد این است . انشاءالله خدا همه تان را تاءیید کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/4/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران مهدیه تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

در این آیه شریفه ای که آقا خواندند ، یک جهت مربوط به ذات مقدس حق تعالی بود که تحقق پیدا کرد ، یک جهت هم مربوط به ماست . آن که مربوط به قدرت الهی بود ، تبدیل کرد خوف ما را به ایمنی . قبلا ما از قوای انتظامی ، ملت ما از سازمان امنیت ، از شهرداری ، از شهربانی ، از همه اینها ، از دستگاه ظلم خوف داشتیم . خدای تبارک و تعالی تبدیل کرد این خوف را به ایمنی و الان ما با کمال امانت و ایمنی در اینجا نشسته

ایم . یک جهت هم مربوط به ماست (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) ما باید چه کنیم ؟ عبادت خدا و کسی را شریک با او قرار ندادن ، نه قدرتها را ما شریک قرار بدهیم و نه نفس اماره را و نه شیاطین را ، همه چیز را از او بدانیم و همه قدرت ها را قدرت او بدانیم ، کسی را ما صاحب قدرت ندانیم الا او ، این پیروزی را از او بدانیم . ما چیزی نداشتیم ، قدرتی نداشتیم ، تشکیلاتی نداشتیم ، مردم متفرقی بودیم ، هر کسی مشغول به کار خود و حال خود و همه گرفتار دست جبارها . آن که ما را مجتمع کرد ، آن که همه دل های ما را یک جهت کرد ، آن که همه مقاصد مختلفه ما را در یک مقصد خلاصه کرد آن ذات مقدس حق تعالی بود . هیچ بشری نمی تواند یک همچو نهضتی ایجاد کند ، نهضتی که اغراض مختلفه ، گروه های مختلف ، مقصد مختلف ، مکان ها دور از هم ، افراد متشتت ، اینها همه برگشت به یک ، یک جامعه واحد . یک روز ما جوامع متعدد بودیم هر فرد برای خودش علیحده بود ، فکر هر فرد غیر فکر دیگری بود ، آن قدرت خدای تبارک و تعالی بود که تمام افکار را متوجه کرد به یک فکر ، تمام مقاصد را خلاصه کرد دریک مقصد . یک اشخاصی که باید بگوئیم قطره هائی بودند ، مثل قطرات باران بودند واز هیچ قطره ای کاری بر نمی آمد اینها را متبدل کرد

به یک سیل بنیان کن ، سیلی که در مقابل توپ ها و تانک ها ، قدرت های بزرگ و با عالم ، نه فقط قدرت شیطانی رژیم ، همه قدرت ها دنبال او بودند ، بعضی ها تصریح می کردند مثل آمریکا ، انگلستان و بعضی ها بودند ولو تصدیق نمی کردند ، نه فقط قدرت های خارج از سیطره اسلام ، قدرت های اسلامی هم ، حکومت های اسلامی همه با هم متفق الکلمه پشتیبانی می کردند ، از آن طرف قدرت داخلی او آنطور بود و از آن طرف قدرتهای بزرگ و کوچک خارجی پشتیبانی می کردند . ما می توانستیم در مقابل قدرتی که عالم مجتمع شده بود با هم ، ما می توانستیم کاری بکنیم ؟! ما که نمی توانیم یک محله را با هم مجتمع کنیم ، ما که نمی توانیم چند نفر افراد را با هم در یک راه ببریم ، ما نمی توانیم یک ملتی را از مرکز تا حدود ، و از

بچه تا پیرمرد ، و از ملا تا غیر ملا و جاهل ، می تواند کسی غیر خدا اینها را در یک جا مجتمع کند؟ (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) هیچ خیال نکنید که کسی بتواند یک همچو معجزه ای را ایجاد کند . معجزه ای که همه دستگاه ها و متفکرین حرف هائی را که می گفتند ، طرحهائی را که می دادند همه خنثی شد ، همه تصدیق کردند که این غیر آن مسائلی بود که ما طرح می کردیم . آنهائی که طرح مسائل می کردند برای حفظ قدرتشان در اینجا ،

حسابشان غلط در آمد . آنها حساب مادیت را می کردند ، روی حساب مادی درست می گفتند . روی حساب طبیعی کسی که جز طبیعت را نبیند . معلوم بود که روی طبیعت ما باید نتوانیم یک قدم برداریم ، شکست بخوریم . اینها حساب معنویت را می کردند . آنها غافل بودند از آن قدرتی که با اراده خودش یک ملت را متبدل می کند . یک ملتی که از یک پاسبان می ترسید ، متبدل می کند به یک ملتی که از تانک و توپ نترسد ، نه بزرگ ها ، بچه ها . یکی از دوستان من برای من نقل کرد که من شاهد بودم که یک پسر بچه دوازده ، سیزده ساله سوار بر یک موتور سیکلت یا یک دوچرخه بود و با همین حمله کرد به تانک ولو زیر تانک رفت . لکن یک همچو روحیه ای پیدا شده بود . این خوفی که بیش از پنجاه سال بر این ملت سایه افکنده بود چطور در ظرف یکی ، دو سال (البته از عمر نهضت از اول تا آخرش از پانزده سال بیشتر می گذرد لکن آن که نهضت بود قریب دو سال است ) چطور امکان داشت آن کسی که ، آن ملتی که پنجاه سال خائف بود ، اگر اسم سازمان امنیت را می شنید می لرزید ، همچنان متبدل شد که ریخت در خیابان ها و فریاد زد (مرگ بر شاه ) از هیچ چیز نترسید ؟ چطور یک ملت متبدل شد به جوان هائی ، به یک اشخاصی که آرزوی شهادت کردند؟ الان هم باز

با آنکه انشاءالله دیگر مبارزه تمام شده ، الان هم باز بعضی ها می آیند در همین اتاق . یک شخصی همین دو روز پیش آمد ، تعقیب به اینکه شما دعا کن من شهید بشوم حتی تا دم در باز تعقیب کرده بود . من می گفتم که خداوند به تو ثواب شهدا را بدهد و او اصرار می کرد که شما دعا کن من شهید بشوم . این تبدل روحی را کی می تواند ایجاد کند ؟ کی می تواند تصرف کند در ارواح مردم ؟ کی مقلب القلوب است ؟

توجه به خدا داشته باشید و هیچ در مقابل خدا کسی را شریک قرار ندهید ، نه در عبادت تنها ، در همه چیز ، نه عبادت تنها . همین فریادهائی که می شنوید ، فریاد خداست ، قدرت خداست . این نهضت را خدا پیش برده والا به حسب موازین طبیعی ما چهار تا معمم بودیم و یک عده هم بازاری که شغلشان کسب و کار بود و تمام قوا هم دست آنها بود . این خدا بود که وقتی که این نهضت پیدا شد ، هی فوج فوج از آنها را برگرداند به این طرف ، منصرفشان کرد از اینکه آن قوای شیطانی شان را استعمال کنند والا اگر شصت تا از این طیاره ها که از آمریکا خریده بودند می آمدند بالای سر ما و بالای سر شما و بمباران می کردند ، ما قدرت نداشتیم ، اما خداوند آنها را از این هم منصرف کرد ، ایجاد خوفی در آنها کرد که دست و پایشان را بست راجع به

این ، از باطن خودشان از هم پاشید ، خود قوایشان رو آورد به مردم ، پائینی ها دیگر از بالائی ها اطاعت نکردند . اینکه فرار کرد عادی نبود ، بهم خورده بود ، دیگرپائینی ها از بالائی ها نمی شنوند . قدرت فرمانفرمائی از هم پاشیده شده بود . همه اش از خداست . خدا را در این امورببینید ، خدا ظاهرتر از این آفتاب است . از این به بعد هم اگر ما حفظ کنیم این توجه را به خدا ، اگر حفظ کنیم این این برادری و وحدت را ، از این به بعد هم پیش می بریم ، تا آخر هم پیش می بریم .

دعا کنید که ما غفلت نکنیم از خدای تبارک و تعالی ، غفلت نکنیم از اسلام ، نرویم سراغ آن چیزهائی که خودمان به آن احتیاج داریم اینها می گذرد . نرویم سراغ اینکه کارم چطور است ؟ مسجدم چطور است ؟ محرابم چطور است ؟ خانه ام چطور است ؟ اینها یک چیزهائی است که عبور می کند و می گذرد ، آن که باقی است معنویات انسان است .

خداوند انشاءالله این امان را هیچ وقت از ما به خوف مبدل نفرماید . خداوند انشاءالله ما را اهل عبادت و اهل اینکه کسی را شریک خدا در هیچ چیز ندانیم قرار بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 26/4/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام ملک حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سید کرامت الله ملک حسینی دامت افاضاته

امید است وجود محترم از بلیات محفوظ و به انجام وظایف اسلامی موفق باشید . ضمنا با توجه به وضع

زندانیان و متهمین لازم است زودتر در مورد تشکیل دادگاه و رسیدگی به پرونده های آنان اقدام بفرمائید و کسانی که گناه صغیره دارند مورد عفوقرار داده و آنها را آزاد کنید و دیگران را طبق مقررات شرع محاکمه نموده وحکم شرع را در مورد ایشان اجرا کنید و نسبت به وضع منطقه هم به هر نحو صلاح می دانید ، در آرامش و امنیت منطقه اقدام وسعی کافی مبذول دارید و اهالی محترم را به وحدت و پرهیز نمودن از اختلاف و تفرقه ، دعوت و ارشاد نمایند و توطئه های دشمنان اسلام را با حسن تدبیر خنثی نمایند و وظیفه خطیری را که مردم در این موقع حساس به عهده دارند گوشزد فرمائید . از خدای تعالی موفقیت همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و دشمنان خواستاریم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/4/58

بیانات امام خمینی در جمع خواهران دانشجوی مکتب معصومه اصفهان و اعضای سپاهپاسداران شهرضا

دستور خدا حفظ وحدت بر اساس اعتصام به حبل الله است

بسم الله الرحمن الرحیم

دستور همان است که آیه شریفه را که این خواهر خواندند فرمودند : (و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقو ا) در آیه فقط امر به اجتماع نیست ، تمام دستورهای مردم عادی و رژیم های غیر الهی این است که همه با هم باشید و دستور به اجتماع است لکن دستور خدا دستور (و اعتصموا بحبل الله ) است . اینکه مهم است این است که تنها این نباشد که همه با هم در یک امری مجتمع باشید و متفرق نباشید ، امر این است که همه با هم اعتصام به حبل الله بکنید . راه راه حق باشد و توجه به حق باشد

و اعتصام به راه حق باشد . انبیا نیامده اند که مردم رادر امور با هم مجتمع کنند انبیا آمده اند که همه را در راه حق مجتمع کنند یعنی این (راهی که ) راهی است که از طبیعت شروع می شود تا ماوراءالطبیعه و تا آنجاکه ماها نمی توانیم الان بفهمیم و اگر همه با هم مجتمع بشوند و این راه را بروند ، دستجمعی این راه را بروند ، این اداره امور دنیا را می کند و اداره امور آخرت را ، هر دو .

تاءمین سعادت و پیروزی در گروه اجتماع و توجه به خداست

شما دیدید که در این اجتماعاتی که اخیرا کردید ، همه باهم مجتمع شدید ، اینکه واقع رمز بوده است از برای پیروزی شما همان جهت الهیت مساءله بود . یعنی همه اهالی ایران توجه به این داشتند که ما اسلام را می خواهیم . این اعتصام به حبل الله بود . اسلام حبل الله است . اینهمه با هم یک راه بروند و آن هم راه خدا ، این پیروزی را به ما هدیه کرد . پس آن که ما را در مقابل قدرت های بزرگی که در داخل و خارج بود یعنی قدرت بزرگی که در داخل و خارج بود یعنی قدرت بزرگی که شاه سابق داشت و دنبالش ǙŠ، همه قدرت های ممالک دیگر بی استثناءاست تقریبا ، تقریبا تمام ممالک عربی با او موافق بودند ، ابر قدرت ها هم همه شان ، خودش ذی قدرت ، دارای قدرت شیطانی بود ، همه قدرت هایی هم که در عالم بود یعنی اینهایی که توانست مربوط باشد به طرف های ما ، همه اینها با

او موافق بودند و خواستند نگهش دارند ، در عین حال نتوانستند نگهش دارند . شما هیچ نداشتید ، اصلا اسلحه ای دست شما نبود ، الان چهار تا تفنگ یا چند تفنگ می بینید ، اینها غنیمتی است که بعد از شکست دادن آنها به دست شما آمده است ، قبل از آن دست شما چیزی نبود . عزب بودید شما و آنها مجهز بودندبه همه جهازات شیطانی ، همه

چیزداشتند . در عین حالی که اینها همه چیز داشتند و شما هیچ نداشتید ، مغلوب کردید آنها را . همه می خواستند بماند او و بعد از رفتن او هم خواستند که با رژیم باقی باشد و شورای سلطنتی باشد و نشد ، نتوانستند . این یک قدرت الهی بود ، نه قدرت من و شما . این برای همین بود که همه اجتماع اعتصام به حق کرده بودند ، یعنی به این اسلام که بین مردم و خدای تبارک و تعالی مثل یک ریسمانی است که تصور شده ، همه معتصم شده بودند به او ، همه توجه پیدا کرده بودند به اسلام . این اسباب این شد که ما پیروز شدیم . حالا هم باید همین را نگهش داریم . اگر بخواهید این مملکت ، این کشور به سعادت برسد ، پیروزی شما به آخر برسد ، بین راه نمانیم یا خدای نخواسته در بین راه ما را از مقصد برگردانند ، اگر بخواهید (که می خواهید البته ) که کشور ما تا آخر دیگر مستقل باشد ، شما تا آخر آزاد باشید و منافع کشور ما دست دیگران نباشد و راه

ما راه سعادت باشد همین معنایی که اعتصام به اسلام که حبل الله است و متفرق نشدن از هم ، همه با هم در اسلام مجتمع ، در این راه مجتمع و تفرقه بینمان نباشد . الان آن اشخاصی که در بین ملت افتادند و تخم تفرقه دارند می پاشند با قلم هایشان ، با نطق هایشان ، با اجتماعاتشان ، اینها جنود شیطان هستند و شما که انشاءالله جنود الله هستید ، حسب این امری که خداوند تبارک وتعالی فرموده است که (واعتصموا بحبل الله ) و به حسب آن نهی ای که فرموده که (لا تفرقوا) همین یک امر و نهی الهی را اگر عمل کنید تمام سعادت تان تاءمین می شود و تا حالا هم برای همین بوده است که همه شما توجه به خدا داشتید ، همه با ذکر (الله اکبر) جلو رفتید و همه چیزها را خنثی کردید . یعنی یکی از اموری که شد اینکه انصراف پیدا کردند از اینکه شما را بکوبند ، نه اینکه نمی توانستند ، همه وسایل بمباران را داشتند که طیاره ها را راه بیندازند همه شهرهای ایران را بمباران کنند لکن یک رعبی خدا در دلشان خدا!!! القاء کرد که از این کار منصرف شدند ، منحرف شدند ، نکردند . این هم یکی از چیزهایی بود که خدا این رعب را در دل آنها انداخت و این رعب را در دلشان انداخت که وقتی شما جمعیت الله اکبر گفتید ، همه قشرهایی که مربوط به او بود مربوط به شما شد . هی از آنها منفصل شدند به شما متصل شدند .

از ارتش ، از اداری ، از همه اینهایی که مربوط به اینها به خیالشان بود . همه اینها برای خاطر اینکه این راه ، راه خدا بود و اعتصام به حبل الله بود همه اینها متصل شدند به شما و این راه را تا اینجا طی کردید و از اینجا به بعد هم باید طی بکنید با همین جهت : این حربه ، حربه بزرگ که اعتصام به حبل الله و متفرق نشدن است حفظ کنید این وحدت را ، حفظ کنید این اعتصام به حبل الله و اسلام را . اسلام همه چیز برای شما هست .

سعادت دنیا ، سعادت آخرت ، همه چیز برای شما اسلام است . و کوشش کنید که انشاءالله این قانون اساسی درست تدوین بشود و کوشش کنید که اشخاص مؤ من ، صحیح از علمای بزرگ را انتخاب کنید تا قانون اساسی را آنطوری که اسلام می خواهد تدوین کنند ، بعد هم خودتان انشاءالله تصویب کنید و یک مملکت اسلامی آنطوری که همه خواهیم ، مملکتی که هر جایش بروید بوی اسلام بدهد . خداوند همه تان را تایید کند ، موفق بدارد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیات استرالیائی

بسم الله الرحمن الرحیم

این پیروزی که برای ملت ما حاصل شد ، یک عنایت الهی بود ، یک عنایت بزرگی که متحول کرد روحیه ملت ما را به روحیه اسلام و مسلمین صدر اسلام و این قدرت ایمان و اعتقاد به اسلام بود که پیشرفتی را که کسی احتمال نمی داد نصیب ما کرد . ملت ما با دست خالی ، هیچ اسلحه نداشت ، با

همان قدرت ایمان در مقابل اسلحه مدرن و قدرت عظیم نظامی ایستادگی کرد و تمام قدرت ها را در هم شکست و این دلیل بر این است که ملتی اگر قیام کرد ، با حفظ قدرت ایمان ، هیچ قدرتی در مقابل آن نمی تواند بایستد . تمام قدرت ها و ابر قدرت پشتیبانی از شاه مخلوع می کردند و گاهی ما را تهدید می کردند ولکن قدرت اسلام با تاءیید خداوند تعالی موجب شد که ما با دست خالی بر قدرت های بزرگ غالب شویم و من امیدوارم این نهضت ایران الگویی باشد برای سایر ملت های مستضعف و امید است خداوند دنیا را از دست مستکبرین بگیرد و به دست مستضعفین بسپارد و من از اینکه شما اظهار محبت کردید متشکرم . سلام گرم خود را به دوستان شما و مسلمین استرالیا تقدیم می کنم و از خداوند تعالی تاءیید همه را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

بهترین راه سازندگی ، خدمت صادقانه با در نظر گرفتن رضای خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما جوانهای نیرومند مؤ من تشکرمی کنم که آمده اید و از نزدیک با من ملاقات و حضور خودتان را در همه مشکلاتی که مملکت الان دارد اعلام کردید . می دانید که امروز مملکت آشفتگی زیاد دارد . اینها یک مملکت آشفته ای درست کردند و به جا گذاشتند و رفتند و الان شما وارث یک مملکت خراب شده تقریبا هستید و همه ما باید کوشش کنیم که حالا که سد عظیم را شکستیم و پشت سد اینقدر خرابی داریم می بینیم ، کوشش کنیم در ساختن این

مملکت . و کوشش به این است که هر گروهی در هر محلی که هستند در همان محل خوب عمل کنند ، معنایش این نیست که شما که در یک محل خاصی خدمت می کنید ، کوششتان این باشد که در جای دیگری یک خدمتی بکنید . کوشش برای ساختن این است که هر جمعیتی آن کار خودش را خوب انجام بدهد ، این که به او محول شده است ، آن را خوب انجام بدهد . اگر همه قشرهای مملکت به این فکر باشند که الان مملکت اسلامی است و باید به همانطوری که دستور اسلام است عمل بکنند ، کم کاری که باید کار بکنند نداشته باشند ، انحراف نباشد در کار ، با صداقت ، با امانت ، با توجه به خدا عمل بکنند .

شکست ناپذیری کشورها در سایه تفاهم میان ملت و دولت شما ملاحظه کردید که در این انقلاب ، شما همه قلوبتان برگشت به طرف ملت و این را خدای تبارک و تعالی این قلب ها را برگرداند والا یک ارتشی که در طرف دیگری بود ، باید به حسب آن وضعی که ارتش دارد ، باید بر خلاف مسیر مقابل خودش باشد ، لکن شما ملاحظه کردید که دل هایتان برگشت به این طرف و اسباب این شد که گروه های مختلف پیوستند به ملت و با ملت همقدم شدند ، همصدا شدند و این موجب پیروزی ملت شد ، ملتی که هیچ نداشت و آن طرف همه چیز داشت . این اراده خدا بود که ما را پیروز کرد و ما باید طوری عمل کنیم که این

عنایت الهی محفوظ بماند برای ما ، امانت داشته باشیم ، توجه به خداداشته باشیم ، برای ملت خدمتگزارباشیم ، همه مان وضعمان تغییر بکند با وضعی که رژیم های طاغوتی دارند . بنای مابر این باشد که به مملکتمان خدمت بکنیم ، به ملت خدمت بکنیم . ارتش باید نگهبان یک ملت باشد و نگهبان کشور

باشد و سایر قوای انتظامی هم همین طور ، باید طوری عمل بکنند که ملت را برادر خود بدانند و ملت هم آنها را برادر خود ، آنها پشتیبان ملت باشند ، ملت پشتیبان آنها . اگر یک مملکتی دولت و ملتش ، ارتش و ملت ، قوای انتظامی و ملت از هم شدند ، با هم شدند و هر دو احساس کردند که باید خدمت به هم بکنند ، یک همچو کشوری شکست نخواهد خورد . عمده شکست هایی که کشورها می خورند برای پوسیدگی است که از باطن خودشان پیدا می شȏ̠ارتش شان از آنها جدا می شود ، ملت پشت به آنها می کند . همین پیروزی که شما مشاهده کردید در ایران ، دیدید که ملت پشت کرده بود به دستگاه و فریاد می کرد (نمی خواهیم ) خوب ، ارتش هم از همین ملت بود ، ژاندارمری هم از همین ملت بودند ، اینها برادر بودند ، می دیدند که نمی شود مخالفت کرد ، نمی شود تا آخر سرکوبی کرد ملت را ، این است که پیوستند به ملت . خرابیها مال این است که یک مملکتی قوای انتظامی اش را جدا کنند از ملت ، ارتشش از ملت جدا باشد به طوری

که ملت وقتی که ارتش را ببیند از آن فرار کند ، ارتش هم در ذهنش این باشد که باید سرکوبی کند ملت را ، ژاندارمری اش هم همین طور ، شهربانی اش هم همین طور ، اداراتش هم همین طور . وقتی بنا شد که یک کشوری اینطور حالش شدکه ملت علیحده شدند و دولت با همه بساطش هم علیحده ، این دولت پشتیبان ندارد . ملت باید پشتیبان دولت ها باشد . دولتی که پشتیبان ندارد شکست می خورد . همه شکست هائی که از این دولت هائی که در خارج شکست می خوردند و مال خودمان هم دیدیم که رژیم سلطنت اصلا به هم خورد ، برای همین بود که تفاهم ما بین ملت و رژیم نبود . اگر ملت با رژیم تفاهم داشتند این مسائل پیش نمی آمد ، الان ، الان شما مشغول کار خودتان بودید ، ما هم مشغول کارخودمان . این مسائل روی همین زمینه پیش آمد که دولتها در مقابل ملت می ایستادند و جبهه می گرفتند . ملت هم در مقابل دولت همین طور بود . وقتی اینطور شد نمی تواند دوام داشته باشد . ممکن است سرنیزه تا یک مدتی باشد امادوام نمی تواند داشته باشد . اما اگر ملت و دولت هر دو با هم باشند . ممکن است سر نیزه تا یک مدتی باشد اما دوام نمی تواند داشته باشد . اما اگر ملت و دولت هر دو با هم باشند ، دوست باشند ، اینها خودشان را خدمتگزار آنها بدانند آنها خودشان را پشتیبان اینها بدانند ، هر دو به هم خدمت

بخواهند بکنند ، یک همچو ملت و دولتی هیچ وقت شکست نخواهد خورد . تا اینطور هستید که با ملت هستید ، تا اینطور هستید که توجه به خدا داشته باشید شکست برایتان نیست . بپرهیزید از اینکه از ملت جدا بشوید ، شما را بخواهند جدا بکنند ، ملت هم باید بپرهیزد از اینکه از شما جدا باشد . وقتی این دو قدرت همراه هم شدند ، هیچ قدرتی نمی تواند اینها را شکست بدهد . همه قدرت های خارجی ، همه قدرت ها تقریبا ، یعنی اینهایی که تماس داشتند ، خوب بعضی تماسی نداشتند ، چه ابرقدرت ها و چه قدرت هایی که با این ممالک ما تماس داشتند همه کوشش کردند که محمدرضا بماند ، همه کوشش شان این بود که بماند (اگر همه نگوییم یک اکثریتی که یکی ، دو تا از آن می شود گفت مستثنی بود که آن هم کاری نداشت ) در عین حال چون ملت یک مطلبی را نمی خواست ، نشد . وقتی ملت نخواست ، قوای انتظامی هم وفادار دیگر نمی توانند باشند ، به یک نفرنمی شود که قوای انتظامی که از همین مردم است ، پسرش توی این مردم است ، برادرش توی این مردم است ، عیالش تو این مردم است ، برای خاطر یک نفر از همه چیز خودش دست بردارد .

یک وقت این است که خدا و اسلام است ، انسان می تواند از خودش بگذرد برای خاطر خدا ، برای خاطر اسلام ، برای خاطر عقیده ، یک وقت این حرف ها نیست ، یک رژیمی است که

طاغوتی است ، معنا ندارد که انسان برای خاط یک نفر دیگر از خودش بگذرد . از این جهت چون پشتیبان نداشت ، این وقتی که ملت با دست خالی فشار آورد شماها هم به او پیوستید ، همه قوای انتظامی هی رو آوردند به این طرف و او هم وقتی دید که از باطن پوسیده است مساءله ، نتوانست کاری بکند ، دیگران هم نتوانستند . کوشش کنید که قوای شما با ملت یکی باشد ، با ملت تفاهم داشته باشد . انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و همه شمارا از لشکر امام زمان سلام الله علیه قرار دهد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان وزارت بهداری و بهزیستی

تزکیه نفس از علم و حکمت بالاتر است

بسم الله الرحمن الرحیم

این آیه که خوانده می شود از آیاتی است که در بیان آن می شود مفصل صحبت کرد ، لکن من یک نکته را عرض می کنم و می گذرم . خداوند فرموده است : (لقد من الله علی المومنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ) خداوند به مومنین منت گذاشته که از خودشان کسی را فرستاد که آیات الهی را بر آنها تلاوت کند . تلاوت آیات برای تزکیه و تعلیم کتاب وحکمت است . تزکیه را مقدم ذکر فرموده است ، معلوم می شود تزکیه نفس از علم و حکمت بالاتر است . همین طور هم هست . اگر افراد یک ملت تزکیه و تربیت شده باشند ، آن ملت پیشرو است . اگر سران قوم ، آنهائی که کشور را اداره می کردند نفس شان تزکیه وتربیت شده بود ،

نه آن گرفتاری ها برای ملت پیش می آمد و نه برای خودشان . منشاء تمام این گرفتاری ها در همه جا این است که آنهائی که عهده دار امور ملت هستند تزکیه نشده اند . یک نفر آدمی که تزکیه نشده اگر بر یک ملت سلطه پیدا کند اینهمه گرفتاری هائی را که در طول پنجاه و پنج سال برای ملت ما پیش آمد بوجود می آورد . کسی که بر ملتی سلطه و حکومت دارد اگر یک نفر عدالت پرور باشد دستگاه او عدالت پرور خواهد شد ، قشرهائی که به او مربوطند قهرا به عدالت گرایش پیدا می کنند ، تمام اداراتی که تابع آن مملکت و آن حکومت است خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می کند . اگر همه ملت تزکیه بشوند همین دنیا بهشت آنهاست و تمام گرفتاری ها از بین می رود .

مفاسد و مصالح از حکومت ها و سران آن سرچشمه می گیرد

از طرف دیگر چون اشخاصی در رژیم طاغوتی بر مردم حکومت کردند اشخاص تزکیه شده ای نبودند و شخص اول مملکت اخلاق و عقاید و اعمالش تزکیه نشده بود ، مملکت را به هلاکت کشاندند . رضاخان خودش سرچشمه تمام مفاسد بود . در پاریس که بودیم یک نفر آمد پیش من و از کسی نقل کرد که او گفته اگر در ایران پنج نفر فاسد بشوداین محمدرضا روی هر پنج نفر انگشت می گذارد و به طرف خودش جلبشان می کند . آن اشخاصی که پاک نیستند و با تزکیه شده ها سر و کار ندارند ، نمی روند سراغ اشخاص امین . آدمی که خودش امین نیست می رود سراغ اشخاصی که نظیر

خودش باشند .

ولهذا مفاسد و مصالح از حکومت ها سرچشمه می گیرد . حکومت عدل تمام مصالح کشور را تاءمین می کند و حکومت ظلم تمام بدبختی ها را برای یک ملتی ایجاد می کند .

دامن مادران می تواند مبداء خیر یا مبداءشر باشد

لذا در آیه شریفه تزیکه مقدم است . انبیا آمده اند که انسان بسازند ، انبیا ماءمورند که افرادی را که بشر هستند و با حیوانات فرق ندارند ، اینها را انسان کنند ، تزکیه کنند . شغل انبیاهمین است ، باید شغل مادرها هم همین باشد نسبت به بچه هائی که در دامنشان است ، و با اعمالشان آنها را تزکیه کنند . در دامن مادر ، بچه ها بهتر تربیت می شوند تا در پیش استادان . علاقه ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد و آن چیزی که در بچگی از مادر می شنود در قلبش نقش می بندد و تا آخر همراهش است . مادرها باید توجه به این معنی کنند که بچه ها را خوب تربیت کنند ، پاک تربیت کنند ، دامن هایشان یک مدرسه علمی و ایمانی باشد ، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها ساخته است و از کسی دیگر ساخته نیست . آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدرنمی شنود ، آنقدری که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تاءثیر دارد و به او منتقل می شود از دیگران عملی نیست . مادرها مبداء خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند مبداء شرند . یک مادر ممکن است یک بچه را خوب

تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات بدهد ، و ممکن است بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت یک امت بشود . مع الوصف در طول این سلطنت ، اینها کوشش کردند که مادران را از بچه ها جدا کنند به مادرها تزریق کردند که بچه داری چیزی نیست ، شما توی ادارات بیائید . و اینها بچه های معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاه ها و جاهای دیگر ، و اشخاص اجنبی و غیر رحیم آنها را به تربیت فاسد تربیت می کردند . بچه ای که از مادرش جدا شد پیش هر که باشد عقده پیدا می کند ، عقده که پیدا کرد مبداء بسیاری از مفاسد می شود . بسیاری از قتل هائی که واقع می شود از روی همین عقده هائی است که پیدا شود ، و بسیاری از عقده ها از این پیدا می شود . در همین کاری که باید معلم و دانشگاه ها بکنند ، از دامن مادر شروع می شود تا برسد به مدارس و به دانشگاه ها و به جاهای دیگر . اگر از دامن مادر این تربیت خوب شروع شد و مادر بچه را خوب تربیت کرد و به دبستان تحویل داد ، دبستان هم خوب تربیت کرد و به دبیرستان تحویل داد آنجا هم همین طور ، تا دانشگاه یا مدارس علمی دیگر ، آنها هم خوب تربیت کردند ، یک وقت در یک برهه از زمان می بینید که جوانها همه خوب از کار در آمده اند و یک مملکت را به طرف خوبی

می کشانند .

تمام مبارزه رژیم شاه با تزکیه و رشد انسانی جوان ها بود

رژیم خائن سابق جدیت کرد که با همه جهات و همه قدرت با تزکیه مبارزه بکند و نگذارند جوان های ما صحیح بار بیایند . می گویند در تهران در آن زمان شراب فروشی ها از کتاب فروشی ها بیشتر بوده و حالا انشاءالله دیگر نیست . می دانید که چقدر مراکز فساد درست کرده اند ، مراکزی را که باید آموزشی باشد به فساد کشیدند مثل سینما ، مثل رادیو و مطبوعات . با تمام قوا کوشیدند که نگذارند رشد انسانی پیدا شود . باید این تربیت های طاغوتی در جوانهای ما و در این نسل به تربیت های انسانی و اسلامی متحول شود و امید است که از دامن مادرها شروع بشود و به دانشگاه و بالاتر ختم بشود . سعادت یک ملت به این است که سران آن ملت و کسانی که مقدرات آن ملت به دستشان است تزکیه شده باشند . خداوند همه شما را به راه راست هدایت کند و همه ما را خدمتگزار به اسلام و مسلمین قرار بدهد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 27/4/58

بیانات امام خمینی در جمع فارغ التحصیلان پاسیار دانشگاه پلیس

ترسیم چهره کریه قوای انتظامی طاغوت و توصیف قوای انتظامی اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من در این وقت کم و اتاق گرم و فشرده از آقایان دو ، سه کلمه راجع به وظیفه شما آقایان که می خواهید پلیس انشاءالله باشید و پاسدار و پاسیار و امثال ذلک باید عرض کنم پلیس در رژیم های طاغوتی مثل سایر قوای انتظامیه از قبیل ژاندارمری و ارتش در نظر ملت ، ملت که در تحت سلطه طاغوت بودند ، پلیس یک معنایی پیش ملت داشت که آن معنا این بود که مردم از پلیس فرار کنند

و پلیس هم هجوم ببرد . نه فقط پلیس ، قوای انتظامیه هم که در این دولت هایی که ما دیدیم بوده است اینها برای سرکوبی خود ملت ، در مقابل دیگران نبوده اند ، تربیت نشده بودند که در مقابل دیگران باشند . ما شاهدبودیم که در زمان رضاخان این قوای انتظامیه ، سرانشان همه سرکوب می کردند ملت را . آن روزی که قوای خارجی ، متفقین هجوم آوردند به ایران ، همین قوای انتظامیه ، سرانشان در تهران همچوکه سر حد اینها هجوم آوردند ، اینها از تهران فرار کردند . این را ما شاهد بودیم که چمدان هاشان را بستند و از تهران فرار کردند ، می گفتند طرف اصفهان می روند ، حالا از آنجا کجا می روند را من نمی دانم ، و در مقابل آنهایی که هجوم کردند ، مهاجمین ، آنوقت گفتند که سه ساعت مقاومت کردند و بعد گفتند که وقتی رضاخان از یکی از صاحب منصبان پرسیده است که آخر 3 ساعت چرا؟ گفته است این را به شما گفته اند 3 ساعت ، ساعتی در کار نبود ، آنها از آن طرف آمدند ما از آن طرف فرار کردیم . مقابله ارتش در مقابل خارجی اینطور بود ، و در مقابل ملت خودش سرکوبی می کرد ، هر طور تعدی را می خواست می کرد و سران ارتش که آنطور با مردم رفتار کردند به مجرد اینکه اطلاع پیدا کردند از اینکه آمدند اینها به سرحد ، بدون اینکه باز واردبشوند ، اینها از تهران فرار کردند و سربازخانه ها هم به هم خورد

که من خودم تهران بودم آنوقت ، می دیدم که این سربازها ویلان توی خیابان ها دارند می روند . برای این بود که قوای انتظامیه را طاغوت در خدمت خودش می خواست باشد ، نه در خدمت ملت ، نه در خدمت کشور . نه شهربانی را آنطور که باید باشد آنها تربیت می کردند و نه ژاندارمری را و نه ارتش را . اینها همه یکجا در خدمت خود آنها بودند . شخص ، کسی که خودش را شاه می دانست بوده ، ملت اصلا مطرح نبود پیششان ، مگر برای دوشیدنشان ، مگر برای استفاده شان هر طوری که می توانستند ولهذا ملت از همه قوای انتظامی فرار می کردند و متنفر بودند ، قوای انتظامی هم ملت را از خودش نمی دانست بلکه یک برده ای می دانست که از او باید استفاده بکند . این اساس حکومت طاغوتی را تشکیل می داد که نسبت به ملت آنطور کوبنده و نسبت به خارج آنطور فرار .

خود اینها هم همین طور بودند ، خود رضاخان و پسرش هم همین طور بودند ، در مقابل ملت اینها اظهار قدرت آنطور که می دیدید میکردند لکن خود من در عکسی که در روزنامه انداخته بودند که باز هم هر وقت من فکر می کنم تاثرم هست که وقتی که رفته بود محمدرضا در امریکا ، زمانی بود که جانسون رئیس جمهوری بود ، عکسی که انداخته بودند من دیدم که جانسون ایستاده بود و در سر جای خودش ایستاده بود و عینکش را اینطور دست گرفته بود و چپ به جای دیگر نگاه می

کرد ، حتی تو روی او نگاه نمی کرد و این مثل یک آدم بنده ای در مقابل او ایستاده بود . در مقابل آنها اینطور بودند ، وقتی پایشان را می گذاشتند توی مملکت بامردم اینطور رفتار می کردند . این برنامه همه اشخاصی است که به ملت خیانت می کنند . همه حکومت هایی که خیانت به ملت می کنند از ملت می ترسند . چون از ملت می ترسند قوای انتظامیه را ، همه را ، در خدمت خودشان برای مقابله با ملت استخدم می کنند ، تربیت هاشان هم همین طورها بوده . این درست عکس آن معنایی است که از این قوای انتظامیه انتظار می رفت و درست عکس آن معنائی است که قوای انتظامیه اسلام داشته است . قوای انتظامی اسلام برای سرکوبی خود ملت نبوده است ، با ملت رفیق و دوست و خدمتگزار ، در مقابل خارجی کوبنده و مهاجم . همین دسته بی ساز و برگ قوای اسلامی در صدر اسلام که هر چند نفرشان یک اسب و یک شتر داشتند ، هر چند تاشان یک شمشیر داشتند و زندگی سربازی شان اینطور بود از باب اینکه اتکایشان به ملت بود و به خدا ، همین عده کم به دو امپراطوری بزرگ آنوقت که همه دنیا تقریبا تحت سلطه آنها بودند اینها غلبه کرده اند با همین دست خالی لکن قدرت ایمان ، با نداشتن ساز و برگ صحیح جنگی و مجهز بودن قوای ایران و روم با همه قوایی که داشته اند لکن اینها قدرت ایمان داشتند آنها نداشتند . آنها را در یکی ازجنگ

ها که جنگ سلاسل (یک همچو چیزی ) به آن می گویند این سربازهایی که اینها می خواستند به جنگ بیاورند ، از طرف ایران میخواستند به جنگ بیاورند اینها را با ریسمان و با زنجیر بسته بودند که فرار نکنند . یک همچو روحیه ای درمقابل خارج داشتند ، در مقابل مردم سختگیری داشتند ، روحیه شان اینجور بود که وقتی خواستند به جنگ ببرند پانصد هزارتا ، پانصدتاشان ، هزارتاشان با یک زنجیرهایی می بستند که اینها فرار نکنند و به جنگ بروند . معلوم است یک همچو لشکر با سلسله نمی تواند جنگ بکند ، مثل همین لشکرهای ما و زمان متفقین می شود اسلام وضعش در حکومت ، وضعش در قوای انتظامی ، وضعش در شرطه که به اصطلاح آنهاانتظامی هست درست عکس این وضعی است که حکومت های طاغوتی دارند . شرطه با مردم دوست ، رفیق یعنی شهربانی با مردم دوست ، رفیق ، خدمتگزار ، مردم با او دوست ، پشتیبان . ارتش و لشکری آنوقت بامردم دوست و رفیق ، پشتیبان مردم ، مردم پشتیبان آنها . یک همچو روحیه ای که نسبت به خودشان آنطور باشند و نسبت به خارج قوی باشند و (اشداءعلی الکفار رحماءبینهم ) که قرآن است ، وصف اینهاست ، وصف مومن هایی است که ارتش اسلام هستند ، عکس آنی که طاغوت ها دارند . در قرآن وصف آنها راعکس اینها می گوید . می گوید (نسبت می فرماید) نسبت به کفار اشداء هستند و قوی ، نسبت به خودشان رحیم و مهربان و دوست ، نه ارتش و ژاندارمری و

شهربانی از مردم ترسی دارد که مبادا یک وقتی چه بشود ، نه مردم از ارتش ترس دارند ، همه دوست و رفیق و همه همین طوری که حالا می بینید شما اینجا آمدید ، نه ما از شما می ترسیم که شما هجمه کنید به ما ، ما را چه بکنید ، نه شما از ما چیزی دارید . ما رفیق و دوست و هر دو رحماءبینهم . این دستور قرآن است . قوای انتظامی برای انتظام یک کشور است ، برای حفظ مردم است ، برای حفظ مال و جان مرم است ، نه برای ارعاب مردم ، نه برای ترساندن و عرض کنم چاپیدن مردم . شما الان در جمهوری اسلام واقع هستید ، طاغوت رفت ، جایش نمی آید دیگر .

توصیه به مردمی بودن و ایجاد تحولی همه جانبه

شما الان در یک جمهوری اسلامی واقع هستید که باید خودتان اسلامی باشید یعنی همانطوری که شرطه زمان حضرت امیر سلام الله علیه با مردم بوده است شما هم با مردم باشید . همانطوری که قوای انتظامیه در خدمت مردم بوده است و مردم با آغوش باز می پذیرفتند ، دوست داشتند آنها را شما هم باید عملی بکنید که مردم با شما آنطور باشند . عمل شما ، عمل طاغوتی دیگر نباشد . خیال نکنید که ما قدرتمندیم و مردم چه ، قدرت وقتی دارید که ملت دنبال شما باشد . شما دیدید در این قضیه ، عبرت می گیرید از این قضیه که وقتی ملت یک چیزی را اراده بکند و همه با هم ، مصمم ، ملت یک کاری را بخواهد هیچ قوه ای نمی تواند جلویش

بایستد . همه قوا شکست خوردند در مقابل ملت و آن چیزی که مهم است آرامش روحی انسان است . آنی که سعادت انسان است این است که آرامش داشته باشد در اینجا یا انشاءالله آنجا . الان شما آرامش دارید از باب اینکه نمی خواهید به مردم تحمیل بشوید تا اینکه در وجدانتان ناراحت باشید .

آنهایی که به مردم تعدی می کنند وجدانشان ناراحت است ، مگر بعضی شان که دیگر از وجدان انسانی بیرون رفته اند اما غالبا اینطورند خصوصا این طبقه جوان . اما وقتی با مردم دوستند و رفیقند آرامش قلبی دارند ، سعادت ، دارند ، سعادت همین آرامش سعادت است . شماکاری بکنید که این آرامش قلبی را حفظ بکنید و مردم را مثل فرزندهای خودتان ، مثل برادرهای خودتان اینطور حساب بکنید . آن مسائل طاغوتی را کنار ، شما که نبودید آن موقع ، کنار بگذارید مطالعه کنید در حال آن رژیم و وضع او و در عاقبت او .

الان دولت اسلامی است ، شماها اسلامی ، شهرداری و شهربانی و امثال ذلک انشاءالله همه اسلامی و باید همه چیزهایی که در ایران است همه متحول بشود به یک مملکت اسلامی به همه معنا که در مملکت اسلامی آرامش روحی هست ، رفاه همه جانبه هست ، تعاون هست ، برادری هست . و من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت همه شما رامی خواهم و امیدوارم پلیس های خوبی برای اسلام باشید ، پلیس های امام زمان سلام الله علیه باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/4/58

بیانات امام خمینی در جمع برادران و خواهران نابینای کارمند

انقلاب ما انقلاب اسلامی است ، چون متکی بر اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

البته دانید که

بعد از هر انقلابی یک مشکلات زیادی برای کشور و برای دولت ها پیش می آید ، این اجتناب ناپذیر است . هیچ نمی شود تصورکرد که انقلابی حاصل میشود ، یک رژیم دو هزار و پانصد ساله با همه قدرتی که داشت شکسته بشود ، از بین برود و آرام باشد و مملکت همه چیز به جای خودش باشد و همه چیزها زود اصلاح بشود ، همه حوائج برآورده بشود . اینها یک اموری است که هیچ امکان ندارد برای یک انقلابی . بعضی از انقلاب هائی که در حدود شصت سال پیش از این شده است ، الان هم با مشکلات روبرو هستند و من گمانم این است که انقلاب ما بهترین انقلابی بوده است که با ضایعاتی کم ، نتایج زیادی از آن تاکنون برداشتیم و امیدواریم که بعد از این هم برداشته بشود و نکته اش هم این بوده است که انقلاب های دیگر ، انقلاب های یک رژیمی بر یک رژیمی و یک رژیم مشابه رژیم بوده و انقلاب ما انقلاب اسلامی است چون متکی بر اسلام است .

رفع مشکلات متضمن استقرار حکومت است

از این جهت است که بعد از انقلاب آشفتگی ها کم هست و نیست لکن رویهمرفته باید یک قدری با مشکلات ساخت . شمائی که پنجاه وچند سال از وقت که توجه به دنیا کردید ، از وقتی که اندازه رشد رسیدید دیدید که همیشه در مشکلات بودید و همیشه تحت فشار و اختناق و همه نابسامانی ها بوده ، حالا پنج ماه است تقریبا از عمر این رژیم ثانی ورژیم تازه اسلامی ، جمهوری اسلامی می گذرد و ما الان

آن اصول مسائل را باز درست نکردیم . خوب ، اصول مسائل قانون اساسی است که باید تصویب بشود ، مجلس شوراست که باید انتخاب بشود ، رئیس جمهور است که باید تعیین بشود تا این حکومت انتقالی یک حکومت استقراری دنبالش باشد . این مشکلات ، من هم می دانم هست ، هم برای شما و هم برای همه قشرهای ملت ، همچو نیست که شماخیال کنید که برای شما!!! چیز هستید !!! یک مشکلاتی باشد ، برای دیگران نباشد ، مشکلات برای همه است و من امیدوارم که اگر آنطوری که ماخواهیم حکومت اسلامی برقرار بشود ، هیچ امتیازی نباشد بین قشرها ، همه تحت لوای اسلام با هم انشاءالله رشد خودشان را بکنند و به همه رسیدگی بشود .

شما دعا کنید که این آشفتگی ها و این توطئه هائی که الان در دست است و در همه جا تقریبا توطئه است . چه از رژیم سابق و چه از منحرفین ، گروه های منحرف الان هست و توطئه می کنند ، دعا کنید که انشاءالله اینها رفع بشود ، یک حکومت مستقری پیدا بشود ، بعد آسان است اینها . امیدواریم که به زودی اینطور چیزها رفع شود این رژیم اسلامی مثل رژیم طاغوتی نیست که همش را صرف کرد برای به هم زدن اوضاع کشور ما و همه چیز را به نفع خودشان تمام کردند ، انشاءالله امیدواریم که یک حکومت عدل اسلامی باشد و به همه رسیدگی بکند و همه قشرها به نتایجش برسند و هم دنیا و هم آخرت انشاءالله معمور بشود . خداوند همه شما را حفظ کند

. موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/4/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان گروه های مختلف مردم

تحت فشار قرار داشتن مدرسه فیضیه در طول سلطنت شاهنشاهی

بسم الله الرحمن الرحیم

مدرسه فیضیه نشیب و فرازهائی به خود دیده است ، مدرسه فیضیه شاهد قضایائی بوده است که اگر زبان داشت و بیان می کرد ماها متاثرشدیم . من شاهد قضایائی که در مدرسه فیضیه واقع شد در زمان آن پدر و این پسر بودم . در زمان پدر آنقدر شدت کردند ، آنقدر فشار آوردند بر این مدرسه فیضیه و همه مدرسه ها و همه مساجد و همه ملت و تمام روحانیت که روی تاریخ سیاه شد . طلاب مدرسه فیضیه قبل از آفتاب باید از حجره های خودشان به باغات شهر پناه ببرند که وقتی در مدرسه بودند ماءمورین می آمدند و آنها را می بردند و خلع لباس کردند . یا به نظام وظیفه یا به نظام اجباری می بردند ، و آخر شب بر می گشتند به مدرسه . علمای اسلام در زمان آن پدر آنچنان تحت فشار بودند ، علمای درجه اول را از خراسان به حبس کشیدند دستجمعی و از آذربایجان تبعید بردند علمای طبقه اول را و از اصفهان که مجتمع شدند در این قم و از اطراف علمای بلاد آمدند ، آنها را هم با فشار در هم شکستند . مدارس ما را خواستند از آثار اسلام خالی کنند . در زمان پسر هم که شما شاهد بودید که حمله ها شد بر مدرسه فیضیه . مدرسه فیضیه شاهد سوختن کتاب های دینی بلکه کتاب آسمانی ما بود ، شاهد آتش زدن عمامه های اهل و شاهد پرت کردن بعضی از طلاب ما از پشت

بام به زمین بود .

اگر خلافی از ما صادر شود دشمنان آن را به اسلام نسبت می دهند

والحمدلله حالا هم شاهد است که شما علمای بلاد از کاشان ، از رفسنجان مجتمع شدید و آزادانه مسائل خودتان را می گوئید . و من امیدوارم که تا آخر ، این آزادی و این استقلال محفوظ بماند . شما آقایان باید حافظ حیثیت اسلام باشید . امروز آنچه که به شما احتیاج است ، آنچه شما تکلیف دارید و همه روحانیت در سراسر کشور ، کشورهای اسلامی وظیفه دارند این است که حدود اسلام را امروز اگر چنانچه از یکی از ماها بر خلاف مقررات اسلامی ، بر خلاف احکام اسلام یک مطلبی از او صادر بشود اسلام رو به شکست می رود امروز مملکت ، مملکت اسلامی است و محتوا باید محتوای اسلام باشد . وقت حساسی است ، روحانیت زمان حساسی را می گذراند . مبادا این کمیته ها به اسم روحانیت کارهای خلاف بکنند و مبادا پاسداران به اسم پاسداری از اسلام کار خلاف بکنند و مبادا که

دادگاه ها که اسلامی هستند بر خلاف موازین اسلام باشند اسلام امروز احتیاج دارد به همه قشرها برای محافظت اولیای اصفهان نظر دوختند به شما روحانیون و سایر اقشار ملت که حفظ کنید حدود اسلام را از آزادی ها سوء استفاده نشود آزادی در حدود اسلام است ، در حدود قانون است ، تخلف از قانون نشود به خیال اینکه آزادی است . از همه بالاتر مسؤ ولیت روحانیت است . دشمن ها چشمها را دوخته اند که از روحانیت چیزی ببینند و آن را بزرگ کنند و به اسلام نسبت بدهند . اگر امروز از شما ، از

علما خدای نخواسته از علمای اسلام ، از فضلای بنام ، یک امر خلاف صادر بشود ، دشمن های شما آن را هزار امر می کنند و با هیاهو و جنجال به اسلام نسبت میدهند می گویند جمهوری اسلام هم مثل سایر رژیم هاست است . این مسئولیت بزرگی است . خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را توفیق بدهد که خدمتگزار به اسلام باشیم و آبروی اسلام باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

نهضت ما قرآنی و اسلامی و تا آخر باقی است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در این دعوت به راهپیمائی نه اینکه احتمال می دادیم ملت ما از انقلاب منصرف شده باشد ، ما برای اینکه بدخواهان بفهمند نهضت ما به قوت خود باقی است و ملت ما همانطور که در اول انقلاب با شور و شعف به نهضت رو آوردند الان هم باقی هستند و تا آخر باقی خواهند ماند دعوت به راهپیمائی کردیم و ملت اثبات کرد که نهضت به قوت خودباقی است . مااحتمال اینکه ملت پشت به اسلام بکند نمی دهیم ، بدخواهان گمان نکنند ملت مسلم به اسلام پشت خواهد کرد . نهضت ، نهضت سیاسی نیست که احتمال برود مردم توجه ندارند . نهضت ، نهضت قرآنی است . نهضت ، نهضت اسلامی است و این نهضت اسلامی تا آخر باقی است . دعوت ما برای این نبود که احتمال سستی در نهضت می دادیم . ما هر روز شاهد تظاهرات مردم هستیم ، ما خواستیم بدخواهان را بفهمانیم که به جای خود بنشینند و گمان نکنند بااین صحبت ها و توطئه هاتوانندملت را از راه خود باز دارند .

نهضت ، برای حکومت اسلام و قوانین قرآن بود

من از ملت تشکر می کنم و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی طلب می کنم و آنان را دعوت به ادامه نهضت و دعوت به آرامش و دعوت به وحدت کلمه می کنم . نهضت ما پیروز شد و پیروز است تا آخر . نهضت ما همانطور که قدرتهای بزرگ را شکست ، این ریشه های ضعیف را مدفون می کند . ما آن روز که بفهمیم دشمنان توطئه گر دست از لجاجت بر نمی دارند ،

با یک روز فاتحه آنها را می خوانیم . با قاطعیت به اینجا رسیدیم و با قاطعیت جلو می رویم و با قاطعیت مقاصد اسلامی را پیاده خواهیم کرد . ما نهضت برای آن کردیم که اسلام و قوانین اسلام و قرآن و قوانین قرآن در کشور ما حکومت کند و هیچ قانونی در مقابل قانون اسلام و قرآن عرض وجود نکند و نخواهد کرد . نهضت اسلامی است و نهضت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد و احکام اسلام در سرتاسر کشور باید جاری شود و تمام قشرها اسلامی می شوند . ملت ما برای اسلام خون خود را داد و برای اسلام ادامه می دهد نهضت خود را .

کسانی را انتخاب کنید که اسلام شناس باشند

قانون اساسی ما باید اسلامی باشد و اگر حرفی از اول اسلامی نباشد ، نه من راءی خواهم به او داد و نه ملت . ملت ما که همه اسلامی هستند و همه توجه به اسلام دارند و می خواهند قانون اساسی ما اسلامی باشد ، کسانی را انتخاب می کنند که به اسلام عقیده دارند و اسلام را دین مترقی می دانند ، کسانی را انتخاب می کنند که امین باشند ، کسانی را انتخاب می کنند که اسلام شناس باشند . کسانی که توجه به اسلام ندارند ، کسانی که نمی خواهند قوانین اسلام در ایران پیاده شود ولو هر چه دانشمند باشند و نویسنده ، ملت ما آنها را انتخاب نخواهند کرد . آنها که گمان می کنند با طرح شیطانی خود می توانند راهی پیدا بکنند برای انحراف قانون اساسی از مجرای اسلام ، اشتباه میکنند . مسلمین همه در زیر

پرچم اسلام و زیر پرچم توحید و در سایه قرآن ادامه حیات می دهند . آنها که گمان کردند نهضت تا اینجا که آمد دیگر سست شده است و مردم توجه به اسلام ندارند ، دیدند که مطلب اینطور نیست ، راهپیمائی اخیر را دیدند و هر روزی که بخواهیم راهپیمائی کنیم ، همه حاضریم . قشرهای اینطور نیست ، اکثریت ما را نخواهند منحرف کرد . من از همه طبقات ، از همه جبهه ها ، از همه حزب ها تقاضا می کنم که در کاندیدهای خود توافق کنند . اسلام برای همه بهتر است از سایر مسلک ها ، اسلام است که شما را از زیر بار ظلم بیرون برد . اسلام است که شماها را از حبس بیرون آورد . اسلام است که شماها را از خارج به داخل آورد . اسلام است که شماها را آزاد کرد و قلم های شما را آزاد کرد . از این آزادی سوء استفاده نکنید ، قدر اسلام را بدانید ، همه با هم مجتمع شوید ، کاندیدها را با هم تعیین کنید . اگر کاندیدهای غیر اسلامی باشد ، شکست مفتضحانه خواهید خورد .

اعتصام کنید

به حبل الله من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه قشرهای ملت را می خواهم و از همه تقاضا دارم که با هم این راه را طی کنند . اگر استقلال کشور را می خواهید ، اگر قطع ایادی دشمنان را می خواهید اگر می خواهید آزاد باشید ، اگر می خواهید که کشور مال خودتان باشد ، بیائید همه زیر پرچم اسلام (واعتصموا بحبل الله جمیعا

ولا تفرقوا) امر خدا را اطاعت کنید از آنچه نهی فرموده است ، که با هم اعتصام کنید به حبل الله . حبل الله ، اسلام است . صراط مستقیم اسلام است . ریسمان بین حق و خلق ، اسلام است . (واعتصموا بالاسلام ) متفرق نشوید ، گروه گروه نشوید . مملکت شما مستقل شود ، تا آزاد باشید . قدر اسلام را بدانید که شماها رااز زاویه ها بیرون آورد . من از گروه هائی که از اطراف آمده اند و از رفسنجان و سایر جاها آمده اند تشکر می کنم و از علماء رفسنجان هم که زحمت کشیده اند و تشریف آورده اند تشکر می کنم و از همه ملت تشکر میکنم که با شور و شعف نهضت را دارند ادامه می دهند و ادامه خواهند داد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/4/58

بیانات امام خمینی در جمع دانش پژوهان قزوین

بسم الله الرحمن الرحیم

من از این روحیه ای که در جوان های ما در همه نقطه نقاط کشور حاصل شده است ، خیلی متشکرم و خیلی امیدوار . ما امیدمان به شما جوان هاست ، آن جوان هائی که برای اسلام خدمت کردید و رنج بردید و در مقابل طاغوت ایستادگی کردید و یک روح انسانی اسلامی در همه زنده شده است و این موجب این است که ما آن مقاصدی که داریم و حالا در آستانه آن مقاصد هستیم ، انشاءالله بتوانیم اجرابکنیم لکن دو جهت باید ، یعنی دو شرط دارد : یک شرط اینکه این روح نهضتی و انقلابی را حفظش کنید ولو به اینکه هر چند وقت یک دفعه در شهر خودتان اینها راهپیمائی

کنید که این انقلاب ، روح انقلابی محفوظ باشد . و یکی که از این بالاتر است روح ایمانی است . انقلاب تنها ما را به مقصد نرساند ، ایمان ما را به مقصد رساند ، خدا ما را به مقصد رساند . همه این حرف ، همه این کارها با دست غیبی واقع شد والا یک ملتی که چیزی در دستش نبود ، اسلحه صحیحی نداشت ، چهار تا تفنگی که حالا می بینید اینها غنایم جنگی است شما نداشتید همچو چیزی ، معذلک خداوند طوری کرد که اسلحه های آنها را نگذاشت استعمال بشود یعنی نه اینکه آنها اسلحه نداشتند ، آنها تانک داشتند ، توپ داشتند ، طیاره داشتند ، فانتوم داشتند ، عده داشتند لکن خداوند شما را به رعب نصرت کرد ، در دلشان یک ترسی انداخت ، همان ترس اسباب شکستشان شد . ایمان شما و ایمان ملت ما ، زن و مردش ، بچه و بزرگش ، یک مساءله ای بود که نمی توانیم ما به حساب افراد ، اشخاص ، شخصیت ها بگذاریم ، یک مطلبی که در عرض یک مدت کمی طوری شد که بچه ها زبان باز کردند و شعار می دادند ، در دبستان ها بچه های کوچک اعتصاب می کردند شعار می دادند ، در دبیرستانها همین طور در دانشگاه ها همین طور ، بازار همینطور ، کارخانه ها همین طور ، خود ادارات همین طور ، اسباب این شد که ، آنهاهی فوج فوج برگشتند به طرف ملت قوه های آنها ، خداوند همچو کرد که این قوه ها برگشت به طرف

ملت ، ملت قدرت پیدا کرد ، قدرت ایمان و قدرت عمل پیدا کرد و یک همچو قدرت بزرگی را در هم شکست ، این غیر از یک دست غیبی هیچ چیز دیگری نبود ، همه را پای خدا حساب کنید و ایمان خودتان را تقویت کنید . با این ایمان و با این انقلاب و روح انقلابی شما انشاءالله پیروز شوید ، پیروزی را به آخر می رسانید و انشاءالله از کشورخودتان به کشورهای خارجی ، به کشورهای اسلامی سرایت می کند و امیدوارم که انشاءالله همه شما موفق باشید . و همین روح متحول انقلابی است که شما را با بودن همه وسایل پیاده راه می اندازد . این خداست که شما را پیاده راه انداخته است . خودتان ملتفت نیستید این چیزها را یک روحی خدا به آدم می دهد که یک وقت یک همچو کارهائی انجام بدهد . از آمریکا آمده بودند برای جهادسازندگی ، یک دسته از جوان ها شاید عددشان یک قدری کمتر از شما بود ، در چندوقت پیش از این از آمریکا آمده بودند برای جهاد سازندگی . خوب این یک مساءله ای است که سابقا هیچ مطرح نبود این مسائل ، این مسائل نبود اصلا شما پاشید پیاده راه بیفتید برای اینکه مثلا در اینجا باشید . این یک مطلبی است که خدا درست کرده است و چیزی که به دست خدا واقع بشود ، شکست ندارد . انشاءالله برای شما دیگر شکست نیست و شما مقابل کفر و زندقه و ستم و چپاولگری ایستادگی کردید و تا اینجا هم پیروز شدید و از این به

بعد هم پیروز می شوید و خداوند شما را همانطوری که این راه طولانی را طی کردید و آمدید ، در راه هائی که در پیش دارید مثل برق شما را بگذراند . انشاءالله موفق و موید باشید ، سلامت باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان و کارمندان بخش تولید و مالی رادیو و تلویزیون

انسان از راه چشم و گوش و زبان می تواند کسب فضیلت یا فساد کند

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان اینطور خلق شده است که به حسب تمام اموری که در خارج هست ، هر چه هست در خارج ، خداوند یک روزنه ای در انسان قرار داده که اتصال به او پیدا می کند ، چشم ، دیدنی ها را ، گوش ، شنیدنی ها را و همین طور عقل ، مافوق طبیعت را . انسان یک موجودی است که رابطه با تمام موجودات خارجی به واسطه قدرتی که خدا به او داده است و روزنه هائی که برایش قرار داده که با خارج اتصال پیدا بکند این موجود می تواند اتصال پیدا بکند و از همین روزنه ها می تواند کسب فضیلت کند و احیانا از همین روزنه ها فسادها در باطن انسان موجود بشود ، از راه چشم ، از راه گوش ، از راه زبان این عثوری که هست ، می شود که یک انسان از این راه ها فضایل را و چیزهائی که مصالح یک جامعه است و برای خودش هست ادراک کند و پس بدهد و می شود که یک انسان هم به واسطه انحرافاتی که دارد عکس این باشد .

رادیو و تلویزیون می تواند یک کشور را اصلاح کند یا به فساد

بکشد

این رسانه هائی که ما الان داریم ، چه مطبوعات و مجلات و روزنامه ها و چه سینماها و تئاترها و امثال ذلک و چه رادیو و تلویزیون ، اینها آنچه از همه آن دستگاه ها بیشتر رابطه با انسان دارد ، تلویزیون است ، از دو جهت ، یک جهت اینکه مطبوعات هر چه هم تیراژش زیاد باشد اولا در سطح یک مملکتی نیست و ثانیا همه افراد نمی توانند از این استفاده کنند برای اینکه الان تقریبا نیمی از جمعیت ما سواد خواندن ندارند تا از مطبوعات و نوشته ها استفاده کنند . سینماها در یک محیط محدود می توانند کار خودشان را انجام بدهند ، رادیو هم در همه جا هست ، در همه چیز هست لکن فقط از راه سمع است . آنچه که در همه کشور یعنی آن دهاتی که در خانه است توی مرز و هیچ هم سواد ندارد ، لکن چشم و گوش دارد ، این از رادیو تلویزیون استفاده می کند ، هم استفاده سمعی می کند ، هم استفاده بصری ، یعنی رادیو فقط استفاده سمعی دارد ، رادیو تلویزیون استفاده سمعی و بصری دارد ، هم آن آدم نقشه ها را می بیند و هم طرح ها رابیند و هم می شنود . بنابراین رادیو تلویزیون از تمام رسانه هائی که هست حساستر است ، رادیو تلویزیون می تواند یک مملکت را اصلاح کند و می تواند به فساد بکشد ، این را نه روزنامه می تواند ، نه سینما می تواند ، نه تئاتر می تواند ، نه تبلیغات لفظی که درمنابر است تواند

، برای اینکه اینها همه شعاعشان محدود است . رادیو شعاعش مثل تلویزیون است لکن فقط سمعی است . تلویزیون ، هم سمعی است و هم بصری . تبلیغات تلویزیون می تواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند یا منهدم کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 30/4/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده بابل

انبیا مستضعفین را بیدار می کردند که بر ضد مستکبرین قیام کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

در این آیه شریفه که تلاوت کردید ، نکات زیادی هست منجمله اینکه : (البته من همه نکات را نمی توانم عرض کنم ) می فرماید که ( من الله علی المومنین ) که از خودشان یک کسی را فرستادم . این در مقابل آن حرفی است که عده ای برای منحرف کردن مردم از ادیان می گویند که ادیان را قدرتمندها مثل فرعون وامثال اینها درست کردند تا اینکه مردم را خواب کنند و آنها بچاپند . در تمام ادوار مؤ منین عبارت از این طبقه مقابل مستکبرین بودند که آنها دارای قدرت های فوق العاده . زمان حضرت موسی مومنین عبارت از یک دسته ای بودند در مقابل فرعون و قدرت های فرعونی . و در آیه می فرماید که از خودشان ، از خود مومنین یعنی از این طبقه پائین به اصطلاح ، خداوند منت بر آنها گذاشته که از این ، همین طبقه مومن ها در همه عصرها عبارت از همین طبقه پائین تر بودند مقابل مستکبرین که طبقات بالا بودند . و این یک واقعه ای است که قرآن می فرماید ، واقعه تاریخی است که قرآن می فرماید و در مقابل چشم و گوش همه مردم که در آن عصر بودند و دیدند که چه بوده

قصه . اگر چنانچه پیغمبر دستاورد آن مستکبرین بود و از آن طایفه بود ، در مقابلش مردم می ایستادند که نه ، قرآن در اینجا خلاف واقع گفته است از همین طبقه به حسب تاریخ هم همین طور بوده است که حضرت موسی یک شبانی بوده است سال ها برای حضرت شعیب شبانی می کرده است و همین شبان را چون لیاقت داشته است خداوند مبعوثش کرده است و در اسلام هم پیغمبر اسلام از قریش بوده لکن قریش آن ثروتمندهایشان و آن مستکبرین شان یک دسته بودند و این طایفه پائین تر را که خود حضرت می فرمایند من هم شبانی کرده ام . یک موجودی بوده است که از طایفه فقیر بوده است که اینها خود حضرت و عموهایش ، اینها فقیر بوده اند و لهذا در یک وقتی حضرت فرمود که ابوطالب نمی تواند بچه هایش را حفظ کند ، ما برادریم هر کدام قسمت کنیم . این برای این بوده است که مال نداشتند و این طایفه پائین را همیشه اینطور بوده که پیغمبرها این مردم مستضعف را ، این طایفه ای را که مستکبرین آنها را ضعیف می شمردند و می دیدند که شما چیزی نیستید در مقابل ماها ، ازهمین ها ، خداوند یکی را انتخاب می فرمود روی لیاقت ذاتی ای که داشت و او را در مقابل مستکبرین قرار می داد ، درست عکس آنکه تبلیغات سوئی که می شود و می خواهند مردم را از ادیان منحرف کنند درست عکس آن . اینها می گویند که پیغمبرها را مستکبرین درست کردند بر اینکه مردم پائین

را ، کارگر را ، صنعتگر را ، زارع را ، اینها را ، اینها با موعظه و اینها خواب کنند و اغفال کنند ، وعده بدهند و آن بزرگترها بچاپند مردم را و اینها هم حرفی نزنند برای این وعده ها . و حال آنکه به حسب تاریخ ، تاریخ اسلام هم که نزدیک است به ما ، تاریخ دیگر هم که منقول است که از این طایفه تجهیز می کردند انبیا مستضعفین را در مقابل مستکبرین ، نه متسکبرین اینها را درست می کردند که مستضعفین را خواب کنند ، اینها مستضعفین را بیدار می کردند که بر ضد مستکبرین قیام کنند . قیام های انبیا همیشه اینطوری بوده که یکی از بین خود اینها ، از بین خود این مومنین که طبقه پائین بودند ، از خود همین مردم پائین یکی انتخاب می شد برای اینکه تبلیغ کند و کارش هم ، یکی از کارهایش هم این بود که همین جمعیت مستضعف مقابل مستکبر را تجهیز می کرد با تبلیغاتی که می کرد ، مهیا می کرد ، تجهیز می کرد بر ضد آنها ، بر ضد مستکبرین . مستکبرین اینها را برای منافع خودشان درست نمی کردند ، این مستضعفین بودند که از میان آنها یکی پا می شد و خداوند انتخاب می کرد و بر ضد مستکبرین قیام می کردند . موسی بر ضد فرعون و رسول اکرم بر ضد قریشی که آنوقت همه چیز دستشان بود و در آیه این معنا را می فرماید و این به مرئی و منظر مردم بوده است که مطلبی را نمی شده است

که خلافش بگوید نعوذبالله . این مطلبی بوده است که همه مردم می دانستند که پیغمبر زندگی اش چطور بوده و مادرش در کجا بچه را بزرگ کرد و در یک بیابانی ، بعد هم که آمده همیشه تحت قدرت این بزرگ ها بوده ونمی شده زندگی بکند و در مکه د رغار مدتی بوده است و هیچ نمی توانسته ، همیشه آنجا در مکه که بوده تبلیغاتشان به طور تقیه و زیرزمینی بوده تا وقتی هم که آمدند مدینه ، مدینه هم آنی که دور ور حضرت بود یک دسته ای از همین فقرا ، مستمندها بودند که !!! مسجد !!! وقتی که ایشان در مسجد ، مسجد درست کردند ، آن هم نه مثل مسجدهای ما ، یک مسجدی که یک دیواری با چوب دورش درست کرده بودند ابتدائا و اگر هم یک سایه ای داشت با این چیزهای خرما ، با این علف های خرما ، چوب های خرما با این درست کرده بودند و یک جائی هم بود که به آن می گفتند صفه : یک دسته ای از اصحاب پیغمبر اصحاب صفه هستند یعنی اشخاصی بودند که خانه نداشتند ، هیچی نداشتند و می آمدند توی همین مسجد روی همین زمین ها وصفه اش هم مثل صفه های مسجد حالا نبوده است که آجر فرش مثلا باشد یا با چیزهای دیگر درست شده باشد یک زمینی بوده است قدری بلندتر مثلا جای آن گل بوده ، چیز دیگر شاید ، اصلا حصیر هم نداشتند آن وقت آنجا می خوابیدند و آنجا زندگی می کردند . اینها را حضرت بر ضد

قریش و آنهائی که دارای اموال بزرگ بودند و از مستکبرین بودند اینها را از اینها حرکت کرد و رفت سرکوبی آنها را کرد . اینکه این تبلیغات شود ، برای این است که اینها هر چه ضربه خورده اند از ادیان خورده اند . حالا در اسلام که ، حالا ما بحثمان در این است این قدرت های بزرگی که می خواهند ماها را بچاپند ، اینها آنی را که معارض خودشان می دانند اسلام است از این جهت اول حمله می کنند به اصل ادیان و مقصودشان هم حالا آن دینی که گذشته و رفته نیست مقصودشان این است که کلام را بکشند به اسلام و بیایند بگویند که اسلام هم یک دینی است که مخدر است . حال اینکه ما وقتی تاریخ اسلام را می بینیم و بعد هم از زمان پیغمبر تا حالا درست اسلام را و کسانی که اسلام را تبعیت کرده اند مطالعه کنیم می بینیم که در صدر اسلام پیغمبر از همین طبقه پائین بوده است و ( من الله علی المومنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم ) این از خود این طایفه پائین ، نه اینکه انسان بوده این طایفه پائین ، مومنین ، خدا به اینها چیز داد که از خود اینها یک کسی را که هم مشرب باشند و بیایند با هم بنشینند و با هم بیاشامند اینها و همانطوری که پیغمبر توی مسجد زندگی می کرد و توی همان مسجد با مردم معاشرت می کرد و از همان مسجد هم تجهیز می کرد جیوش را برای کوبیدن قدرت ها ، از همین جمعیت پیغمبر

را انتخاب فرمود بر ضد آنهائی که می خواستند چه بکنند . این برای این است که اینکه این تبلیغات را می کنند اول طرف همه ادیان می روند بعد می کشندش به اسلام و مقصودشان این است که اسلام را سرکوبی کنند ، این برای این است که از اسلام می ترسند . آن که می تواند درمقابل اینهاعرض اندام کند و دست اینها را از ظلم و تعدی و غارتگری و اینها کوتاه کند آن اسلام است از این جهت اینها باید اسلام ، می خواهند اسلام را درنظر جوان های ما ، در نظر طبقه متنور ، در نظر این جمعیتی که از آنها کار می آید کوچکش کنند تا اینها برگردند از اسلام ، وقتی برگشتند از اسلام ، دیگر از خودشان کاری نمی آید .

می خواهند قدرت روحانیت را از مردم بگیرند

حالا البته خیلی چیزها هست که برای سرگرم کردن جوانهای ما خیلی دامنه دار است . آن چیزهائی را که آنها طرح کرده اند و طرح هائی که دادند ، یکی از آنها همین است که اسلام را در نظر اینها کوچک کنند چنانچه از روحانیت هم چون می ترسند و از طبقه ای که می تواند در مقابلشان بایستد و ایستاده است طبقه روحانی هستند از این جهت مستقیما به اینها هم حمله می کنند (روحانیین درباری هستند ، هر چه آخوند است درباری است . این دربار است که آخوندها را درست کرده و تربیت کرده برای اینکه مردم را بچاپند و اینها هم ثناگو باشند وعاظ السلاطینند . ) این هم برای این معناست که مردم را از روحانیت رم بدهند ،

از اسلام رم بدهند و از روحانیت هم رم بدهند و این دو تا قدرت را بگیرند از مردم . حال اینکه شما اگر ملاحظه کنید ، از اول تا حالا آن که با این قدرت معارضه کرده ابتدایش از روحانیین شروع شده در این صد سال آخری که خوب تاریخش دیگر خیلی نزدیک است و همه شما هم اطلاع دارید در این صدساله اخیر آنی که معارضه کرده با سلاطین وقت ، ابتدایش از روحانی شروع شده . قضیه تنباکو ابتدایش از روحانیون ایران و عراق ، از مرحوم میرزا فتوا بود ، و از علمای تهران قیام و عمل . البته مردم هم به اینها علاقه داشتند و دنبال اینها را می گرفتند و کارها را انجام می دادند . در جنبش مشروطیت هم همین طور بود که از روحانیون نجف و ایران شروع شد مردم هم تبعیت کردند و کار را تا آنجا که توانستند آنوقت انجام دادند و رژیم استبدادی را به مشروطه برگرداندند ، لکن خوب نتوانستند مشروطه را آنطور که هست درستش کنند ، متحققش کنند ، باز همان بساط بود . در زمان رضاشاه که من و مثلا ایشان (اشاره به یکی از حضار) یادشان هست و شما اکثرا اصلا آن زمان را یادتان نیست چند قیام که در ایران شد همه اش از روحانیون بود . یک قیام از آذربایجان شد ، از

علمای آذربایجان که قیام کردند و چه ولکن خوب قدرت دست آنها بود گرفتند . آنها را ودر گمان می کنم سنقر مدت ها اینها تبعید بودند و بعدش هم که تبعید برداشته شد مرحوم

آقا میرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اینجا و اینجا هم فوت شدند . یک قیام از خراسان بود منتها همه علما قضیه قیام مسجد گوهرشاد تمام علمای خراسان را که در این قیام دخالت داشتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس کردند و محاکمه کردند و اینها . یک قیام از اصفهان شد و علمای اصفهان آمدند به قم و دعوت کردند از علمای اطراف و علمای اطراف هم خیلی هایشان هم آمدند اینجا ، منتها این هم قدرت دست آنها بود و نتوانستند و شکستند و ملت هم آنطور هوشیار نشده بود که درست دنبال علما را بگیرد . عکس آنکه اینها می گویند که اینها درباری هستند ، بعکس اینها ضد درباری هستند . ضد درباری را اینها می گویند درباری . و همیشه در همین عصر خودمان آنی که مورد هجوم واقع می شد همین مدرسه علمی بود . همین مدرسه فیضیه قم چند دفعه مورد هجوم واقع شد و در شکستند و پنجره شکستند و کتاب ها را آتش زدند و عمامه ها را آتش زدند و بعضی از افراد را از پشت بام پرت کردند پائین و از این وحشیگری ها که کردند این هم برای این بود که می خواستند این دو تا قدرت را از مردم بگیرند .

تلاش استعمار در دور نمودن جوانان از اسلام

یک چیز دیگر هم راجع به دانشگاه ها بود و طبقه دانشجو و دانشگاهی . اینها از دانشگاه هم می ترسیدند ، می دیدند که خوب اینها یک قوه متفکره ای هستند که جوان هم هستند ممکن است از اینجا باز یک قدرتی پیدا

بشود در مقابلشان ، دانشگاه را هم به طریق های مختلف کوبیدند . طریق های مختلفی داشتند تا توانستند اینها را به واسطه همین تبلیغات ، منحرف کردند ، اذهانشان را منحرف کردند . یک کارهای مهمی اینها کردند برای اینکه طبقه جوان هر چه هست این را مشغول کنند به خودشان و نگذارند که اینها در مقدرات مملکت دخالت بکنند . اگر دانشگاه را به حال خودش می گذاشتند و تبلیغات توی کار نبود و کارشکنی در کار نبود از دانشگاه خوب متفکرهائی پیدا می شدند که در فکر این بودند که دارند دیگران می چاپند ما را ، یک علاجی بکنیم . اینهاطبقه جوان که این کارها از آنها می آمد و می آید به طریق های مختلف مشغول می کردند تا اینها را به خودشان . تمام این رسانه های گروهی که هست تمام اینها را اجیر می کردند یااز خودشان بود که طبقه جوان را به واسطه رادیو و تلویزیون و سینما و تئاتر و مطبوعات و مجلات و اینها سرگرم به عیاشی بکنند و عیاش بارشان بیاورند . جوان است وقتی که رفت سینما ، پنج روز ، ده روز رفت سینما عادت می کند به رفتن سینما و اصلا فکر ، فکر سینمائی می شود شاید شب هم وقتی که خواب ببیند خواب ستاره سینما می بیند ، روز هم وقتی که چشمش را باز کند به فکر است که کی شب بشود من بروم و چه وقت بشود که برویم سراغ این مرکز . یک همچو دماغی که بار آمد اینطوری ، این به فکر این نمی افتد

که کارتر نفت ما را می برد ، اصلا هیچ کاری به این ندارد . جوانهائی که در این مراکز فساد که درست کردند سرتاسر ایران و بیشتر تهران ، این مراکز فسادی که اینها درست کردند ، مراکز عیاشی که درست کردند ، این خانه هائی که درست کردند برای اینکه مردم ، بچه ها بروند ، جوان ها بروند عیاشی بکنند ، دامن زدند به این . این ایام تابستان این دریاها با آن وضعی که آنها درست کردند ، این دستگاه هائی که باید دستگاه تربیتی باشد مثل دستگاه رادیو و تلویزیون و مطبوعات و اینها ، تمام اینها را بعکس آنی که باید باشد درست کردند و قضیه این نبود که یک چیزی خود به خود شده باشد ، یک قضیه ای بود که روی برنامه تنظیم شده ، آن هم بسیار محتمل است که تنظیمش از همان (سیا) شده باشد ، از آنجا شده باشد که باید جوان ها را اینطوری می شود بگیرید ، حبس کنید . خوب نمی شود همه مردم که حبس بشوند . آنجائی که می شود با آنطور ، آنجائی که همه این حرف ها ، همه این چیزها دست به دست هم دادند برایشان مراکز فساد و فحشا درست کردند و دامن به آن زدند و تبلیغاتی روی آن کردند و جوان هم هست کشیده می شود قهرا به آنجا . تابستان است ، دریاچه درست کردند و دریا و اجتماعات جوان ها با هم زن و مرد داخل هم و ، که می کشیدند اینها را به اطراف دریا و برایشان هم همه

وسائل را درست می کردند و مفت و مجانی می رفتند آنجا و هر کاری دلشان می خواست می کردند . مساءله این نبود که طبعا این شده باشد ، مساءله این بود که یک برنامه خاص و یک توطئه ای در کار بود که نگذارند این جوان ها رشد طبیعی خودشان را و انسانی خودشان را بکنند ، سرگرمشان کنند به همین مسائل . قضیه موسیقی یک مطلبی است که خوب طبع جوان به آن توجه دارد اگر یک مدتی این عادت کرد که موسیقی را باز کند و گوش کند مغز این از تفکر در امور جدی بازماند ، می رود دنبال همین قضیه . اینها اموری است که با نقشه درست کردند که جوانهای ما را منحرف کنند و یکی از نقشه هایشان این بود (نقشه های دیگر زیاد) که نگذارند در دانشگاه درس بخوانند یک دسته ای را درست بکنند به اسم چپ گرا بریزند توی دانشگاه و شلوغ بکنند و دعوا راه بیندازند و امثال ذلک و دانشگاهی ها را ، جوان ها را از کلاس بیرون بکشند و بیاورند به بیرون به جنگ و به چیزهای دیگر ، تبلیغات چپی بکنند در دانشگاه ها که توجه اینها را به آن مسائل کنند و هکذا از این قبیل . اینها همه چیزهائی است که روی نقشه ای درست شده است که ماها از مقدرات مملکتمان غافل بشویم . حالا بیشتر روی این امور تکیه می شود برای اینکه حالا لمس کرده اند که اسلام و ایمان به خدا اسباب این شد که یک جمعیتی که هیچی دستشان نبود از تفنگ

و بساط (حالا هم چهار تا تفنگ اگر پیدا شده است بعد از غنائم جنگی پیدا شده ) اینها دیدند که اینها با مشت خالی لکن با ایمان ، با ایمان به خدا آمدند به میدان و قدرت های بزرگ را شکست دادند و همه را بیرون کردند ، قطع دستشان را کردند . اینها الان لمس کردند که آنی که اینها را شکست داد این ایمانی بود که این جوان ها داشتند و این توجهی بود که به اسلام داشتند . حالا بیشتر در صدد این هستند که شما را از اسلام جدا کنند .

تلاش قلم اجیر در تکفیر مومنین

الان باز آن قلم هائی که قلم اجیر است و مزدمی گیرد تا جوانهای ما را منحرف کند الان هم در کار هستند نطق ها را می کنند و قلم ها را به کار می اندازند حتی این مساءله اطرف دریا را که با آن فضاحت انجام گرفت ، در بعضی از مطبوعات نوشتند جلوگیری از این ارتجاع است . اینکه تمدن عبارت از این است که زن و دختر و پسر با هم تو دریا به هم ور بروند و اگر این نباشد ارتجاع است . تمدن این است که هر جوانی که در سینما چند روز برود و دیگر زندگی اش همان بشود ، تمام آمال و آرزویش همان بشود . اگر چنانچه از اینطور چیزها جلوگیری بشود و آموزنده باشد ، این سینما آموزنده باشد ، این مطبوعات آموزنده باشد ، این مجلات ، اگر کسی بگوید که باید اینها آموزنده باشد ، اینها باید بچه های ما را تربیت کنند ، اینها باید بچه های

ما را رشد سیاسی بدهند و اینها را وارد میدان عمل سیاسی بکنند و این عکس ها و این دعوت های به شهوت اینطور چیزهائی که همه جانبه است اینها را از این راه باز دارد ، می گویند ارتجاع است و شما را از ارتجاع می ترساند و به اصطلاح چماق تکفیر دارند ، همین ارتجاع اصلا این تکفیر مؤ منین است . اینها به هر قدرتی که توانستند و به هر ترتیبی که توانند می خواهند شماها را منحرف کنند از آن مسیری که دارید .

ایجاد تحول روحی در سراسر ایران به لطف و عنایت الهی

الان این نهضتی که ملاحظه کنید ، این نهضت الان رسیده است به یک حدی که دست را کوتاه کرد همه دست های خارجی ها را کوتاه کرد و شما می دانید که نهضت اسلامی ایران با همان توجه به مردم به اسلام و اینکه از شهادت دیگر خوفی نداشتند ، برای اسلام شهید شدن را یک چیز عظیمی برای خودشان دانستند ، یک فوزی می دانستند برای خودشان ، این معنا شد که مردم دیگر نترسیدند از تانک و توپ و اینها نترسیدند و ریختند به خیابان ها . یک تحول روحی پیدا شد در ایران ، سر تا سر ایران ، یک تحول روحی پیدا شد و مردمی که فکر در امور مملکتی نمی کردند ، حالا جوان ها ، بچه ها ، زن ها ، مردها مسائلی که در مجالسشان طرح می شود مسائل روز است و قبلا اصلا این مطلب هیچ نبود . ما آخوندها را که گفتند ، اگر یک کلمه می گفتند ، می گفتند که این سیاسی است . یکی

از فحش هائی که به یک آخوندی اگر می خواست یک حرفی بزند که به درد مملکتش بخورد می گفتند سیاسی است . اوایل که ما آمده بودیم به قم یکی از علمای محترم !!! محترم !!! و رئیس بود در قم ، این را بعضی مقدس مآب ها اشکال به او داشتند می گفتند منزلش روزنامه پیدا می شود . اینطور مغزها را تهی کرده بودند که اگر یک ملائی منزلش روزنامه بود این اسباب طعنش می شد . ملا باید ، چکار دارد ملا به روزنامه ، ملا چکار دارد به سیاست . ما را وقتی که از حبس می خواستند بیرون بیاورند آمدند گفتند که بیائید توی آن اتاق . از حبس در آمدیم رفتیم توی اتاق مجللی هم بود نشستیم . پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی هر دو آنها هم رفتند ، آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبت هایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است ، عبارت از تقلب است ، عبارت از خدعه است ، عبارت از فریب است ، عبارت از پدر سوختگی است (این تعبیر آخرش بود) این را بگذارید برای ما . می خواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم . من به آن گفتم خوب اگر این سیاست عبارت از اینهاست این که مال شما

هست ، بله . بعد هم برداشتند توی آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان . من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم . اینها تبلیغات همچو کرده بودند که به خورد ما معممین هم داده بودند که

شماها بروید کنار سراغ مدرسه تان و این منافع مملکت را بدهید دست ما (مطلب این بود) مقدرات مملکت را بدهید دست ما شما بروید آن گوشه مدرسه بنشینید و آنطور زندگی کنید و مساءله بگوئید آن هم نه هر مساءله ای !!! هر مساءله ای !!! را . اگر ما درست مساءله می گفتیم که وضع اینطور نبود . مسائل اسلام را کنار گذاشته بودند و یک دسته ای از مسائل شخصی را پیش کشیدند . مسائل اجتماعی اسلام ، مسائل سیاسی اسلام ، مسائل جنگ اسلام . آن قرآن را شما ملاحظه می کنید که قرآن مسائل سیاسی اش و جنگی اش و مقاتله اش و اینهایش زیاد در آن طرح شده اهلا و سهلا اما دیگر کار نداشته باشید به اینکه تکلیف ملت با دولت چیست و تکلیف دولت با ملت چی هست ؟ چه جور باید دولت باشد ، شرایط حاکم چیست ، شرایط شرطه چیست ؟ شرائط قاضی چیست ؟ اینها را دیگر شما کار نداشته باشید ، شما هم بروید این مسائل و ما هم باورمان آمده بود ، همچو باورمان آمده بود که !!! روزنامه خواندن را !!! اولی که ما آمدیم قم سنه چهل ، روزنامه خواندن را عیب می دانستند ما هم اصلا جرات نمی کردیم یعنی ما هم خودمان جزء آنها بودیم . الان یک تحولی پیدا شده است که شاید در دو سال پیش از این نبود اینطور تحولی ، دو ، سه سال است که ، دو سال است که تحول زیاد پیدا شد . البته نهضت عمرش پانزده ، شانزده سال است

لکن این تحول در این آخر پیدا شد یک تحول پیدا شد که ، تحول های مختلف ، شما همه و ما همه ، یک پاسبان اگر پیدا می شد و یک امری کرد همین بازار تهران ، توی ذهن کسبه و تجار نمی آمد که می شود مخالفت با پاسبان کرد . پاسبان آمده گفته است چهار آبان است باید همه بیرق بزنید . همه گوش و سمع و چیز بودند که هر چه این گفته عمل بکنیم . چندی نگذشت که همین هائی که از یک پاسبان می ترسیدند و برای خودشان هم حقی قائل نبودند ریختند تو خیابان و گفتند ما شاه نمی خواهیم . این یک تحول معجزه آسا بود که آدمی که از یک پاسبان ترسید حالا از تانک نمی ترسد ، حالا از سربازها هم نمی ترسد ، سر نیزه ها هم که می آورند ، می آیند معارضه با آنها می کنند . این یک جور تحولی بود که حاصل شد ، یک تحول دخالت همه در مسائل روز و مسائل سیاسی . همین جمعیتی که روزنامه خواندن را در آنوقت اشکال می کردند حالا همان ها منزل هایشان هم رادیو هست و هم تلویزیون هست و هم عرض می کنم اصلا مشروعش هست ، غیر مشروعش نیست و هم مسائل روز طرح است . در هر جا بروید جوان ها مشغول به صحبت در مسائل روزند . شما خیال می کنید که در ده سال پیش از این این حرف ها بود اصلا چه دخالتی داشتید ، حقی نداشتید که دخالت در مساءله روز بکنید ، حقی

نداشتید که باید مثلا ژاندارمری وضعش این باشد ، باید دولت وضعش این باشد ، اشکال بکنید به دولت . حالا طوری شده است که همه در میدان آمده اند و یک تحول روحی پیدا شده است در این جامعه و این تحول ، تحول الهی است هیچ کس نمی تواند ، این قلوب مردم دست خداست این تحول الهی است . یکی از تحولاتی که امروز یک دسته از اروپا آمده بودند ، یک دسته جوان ها گفتند که ما آمدیم برای اینکه برویم در این روستاها کمک بکنیم . یعنی این چه تحولی است که جوانی که بحبوحه جوانی اش است و در اروپا است و باید در اروپا فرض کنید روی غریزه جوانی اش مشغول و پی چیزهای دیگر باشد همچو تحولی پیدا شده است که عده زیادی بودند زن و مرد گفتند که ما از اروپا آمدیم که برویم روستاها کمک کنیم به مردم در چیز . به آنها گفتم که ارزش این عمل را خیلی باید بدانید که این عمل چه ارزشی دارد . این روستائی که تاکنون می دیده تنها هست و همه قدرت ها مخالف او هست و می خواهند بچاپندش ، ببیند که از اروپا یک دسته جوان تحصیلکرده مهندس و طبیب و دکتر و اینها آمده اند با آن زحمت به ایران و می روند توی این روستاها برایشان گندم می چینند ، ولو شما بلد نیستید درست درو کنید خوب ، درو را رعیت ها می دانند شما بلد نیستید درو کنید اما شما چهار تا خوشه گندم را که برای اینها جمع بکنید همچو

قدرتی در این رعیت ها و در این زارع ها و در این دروگرها پیدا می شود که کارشان دو مقابل می شود . وقتی کشاورز دید که خانم ها از خانه ها پاشده اند ، از اروپا ، اینجا هم همین طور ، از دانشگاه ها و از دانشکده ها و از مراکز تحصیل جوان ها ریختند ، زن و مرد ، در تلویزیون دیشب هم نشان داد این را ریخته اند اینجا و دارند کمک کنند به اینها ، در روحیه این کشاورزها چقدر این تاءثیر دارد ، چقدر اینها را آقا کند که می بینند خدمه اینها عبارت از دکتر است و مهندس ، آقایان کمک کار هستند ، این ارزشش خیلی است . شما هم که الان می گوئید ما مهیا هستیم ، این یک همچو تحولی است که خدا این تحول را پیدا کرده ، قلب شما پیشتر اصلا دنبال این مساءله نبود حالا آمده . کی آورده این را؟ مقلب القلوب خداست . خداوند قلب های شما را اینطور کرده است که می خواهید بروید روستاها کمک کنید ، آموزش ، پرورش . غیر آن وضعی که سابق بود که اگر یک دسته از سازمانی را می خواستند بفرستند آنجا به اسم نمی دانم کذا برای تبلیغ برای خودشان ، حالا دیگر تبلیغی در کار نیست هیچ کس از کسی تبلیغ نمی کند شما به طبیعت خودتان می خواهید بروید کمک کنید ، آموزش بدهید ، پرورش کنید و امثال ذلک .

همه با هم بکوشیم که درست عمل کنیم

انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند که خدمت بکنید به کشور خودتان .

مملکت مال خودتان است دیگر ، دیگر دست های آنها برید ، دیگر همت کنید که اداره کنید مملکت خودتان را تا نگویند نمی توانند ، ایرانی ها نمی توانند مملکت شان را اداره کنند یک کسی دیگر خواهد که بیاید سرپرستی کند . فضول ها الان باز هم هستند ، آنهائی که نقشه کشند باز هم هستند . خودتان بچسبید به مملکتتان و با قدرت خودتان هر که در هر جا هست خوب عمل کند . آقا در محراب خوب عمل کند و شما در دانشگاه خوب عمل کنید و ما هم در مدرسه خوب عمل کنیم . همه و همه با هم دست به هم بدهیم که درست عمل بکنیم و انشاءالله مملکت مال خودتان است .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان در اورپا و انشجویان اصفهان

یاس از جنود ابلیس است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از جنود ابلیس یاس است در اموری که انسان باید با امید و طمانینه و تسلیم عمل بکند و شیاطین ایجاد یاس کنند و با این ایجاد یاس جوانهای ما را در آن مسائلی که باید با تصمیم جدی پیش بروند ، گاهی سست می کنند . من آنقدری که یاد دارم از اول نهضت تاحالا که اینجا نشستم ، چه آنوقت که در حبس بودم و چه آنوقتی که در تبعید به ترکیه بودم و چه وقتی که در عراق بودم و چه آنوقتی که به پاریس آمدم و چه آنوقتی که شاه با آن طمطراق ها و قدرت ها بود و چه آنوقت که او رفت و بختیار شروع کرد ، من هیچ وقت ماءیوس از مسائل نبودم و اعتقادم این

بوده است که این ملت وقتی که چیزی را بخواهد ، می شود . خداوند حافظ ملت های اسلام خواه در برابر تعدی قدرت های بزرگ است . خصوصا اخیرا که در پاریس بودیم ، نمی دانم حالا آقایان را آنجا ملاقات کردم یا بعضی شان را ، پیش ما می آمدند ، ملاقات شان می کردیم ، این خواهرها هم ، با اینها بودند اخیرا که در آنجا بودیم و اخبار ایران به ما می رسید و از جمله اخبار ، بعضی ها خودشان لمس کرده بودند ، برای من آمدند گفتند ، این بود که من دردهات بعضی از مناطق رفته ام و اسم یک قریه ای ، یک قلعه ای را گفت ، آنجا خود من هم رفتم ، در اطراف ماست ، او می گفت که در این دهات صبح که می شد آن ملای محل جلو می افتد و مردم دنبال او تظاهر می کنند ، و آن قلعه اسم برد که آن قلعه رامن رفته ام و دیده ام چقدر است ، شاید مثلا ده خانوار ، پانزده خانواربشود توی آن قلعه زندگی بکنند ، گفت : (حتی آن قلعه که من رفتم ، دیدم همان حرف هائی که تهران گفته می شد توی آن قلعه ، مردم آن قلعه می گویند . این برای من خیلی جالب بوده است ) ، ایمان آورد که یک مطلبی که مطلب ملت است و اینطور مطلب ملت است که هر جا پا بگذاری ، همان مطلب هست شما که در اروپا بودید و آنها که در امریکا بودند ، آنهائی که

در خارج از کشور در هر جا بودند ، همین مسائل را می گفتند که آنهائی که در داخل بودند . دانشجویشان همین می گفت که علمای دینی شان گفت ، بازاریشان همان را می گفت که کارگرشان می گفت ، بچه های اینقدری شان همان می گفت که بزرگان می گفتند . این مورد اطمینان من شد که یک دست غیر طبیعی در کار است . شعاع عمل انسان تا یک حدودی است ، یک کسی می تواند یک محله را تحت تاءثیر قرار بدهد ، یک کسی می تواند یک شهر را ، یک کسی می تواند یک استان را ، اما کسی نمی تواند به این ترتیب همه قشرهای موجود در هر جا را از یک ملتی ، از بچه های کوچک و تا پیرمردهایشان و دانشجویشان با افکار متعدده که اینها دارند و با ایده های مختلفی که دارند ، همه را تحت یک مطلب بیاورد ، این نمی شد الا اینکه دست غیبی در کار است . من مطمئن شدم به اینکه یک عنایتی از طرف خداوند تبارک و تعالی هست و این عنایت انشاءالله محفوظ است ، شما پیروزید تا این توجه ملت ما به مقاصد اسلامی است ، این ملت پیروز است و این حرف هائی که گفته می شد و قلم هائی که هست و اینها چیزی نیستند . آنوقت که قدرت ها بود که همه قدرت های موجود پشتیبانی می کردند از محمدرضا ، مکرر شاید از امریکا به ما پیغام می دادند ، در پاریس که من بودم ، مکرر می آمدند و مستقیما با

من تماس می گرفتند ، گاهی از بعضی از کسانی که به من مربوط بودند تماس می گرفتند ، گاهی به صورت تعزیر و گاهی به صورت نصیحت واینها ، و می خواستند که حفظ کنند محمدرضا را ، رژیم را می خواستند حفظ کنند ، انگلستان هم به صراحت چیز کرد که ماباید این را حفظش کنیم ، منافع ما در این است ، دیگران هم همین طور بودند و مع الاسف دولت های اسلامی هم همین طور بودند ، دولت های اسلامی هم پشتیبانی می کردند اصلش جدا بودند از مقاصد ما و مطابق با این مشی می کردند . معذلک یک ملتی وقتی یک چیز را خواست و آن خواستش هم خواست الهی بود ، یک مطلب مادی نمی خواست ، گفت ما اسلام را می خواهیم ، جمهوری اسلامی را ما می خواهیم ، می خواهیم ظلم نباشد ، می خواهیم رژیم غارتگر نباشد ، مسائلی بود ، همه اش اسلامی بود ، همه اش انسانی بود ، با یک همچو ملتی نمی شود کسی در بیفتد ، بخواهد جور کند ، نمی شود ، اصلش ما فرض می کنیم اصلا در دنیا اینطوری است ، ما فرض می کنیم که یک وقت از طرف یکی از این ابرقدرت ها بریزند ایران را بگیرند ، نمی کنند ، نمی شود ، ما حالا فرض می کنیم لکن با یک ملتی که همه یکپارچه هستند ، نمی توانند بمانند و گرفتن یک جائی یک طور ، و ماندن در آنجا یک طور دیگر است وضعش جور دیگر است ، می خواهند برای

هر آدمی یک ماءمور بگذارند؟! اینکه معقول نیست ، در هر شهری یک عده می گذارند ، بعد از چندی همین مردم این عده را از بین می برند . کشورگیری غیر کشور نگه داشتن است ، اینها عاقلند اولا که نمی شود دیگر در دنیا با اعمال زور ، آنطوری اصلش معقول نیست دیگر ، ثانیا قوای ابر قدرت همه مقابل هم می ایستادند ، این مواظب اوست ، آن هم مواظب این است ، آن یک قدم اگر جلو برود ، آن هم می گوید ، من هم خواهم جلو بیایم ، از این جهت خداوند اینطور ملت ها رابه همین معناست ، حفظ میکند که قدرت های بزرگ در مقابل هم بایستند و نتوانند هیچ کدام تعدی بکنند و آنها می دانند که اگر فرض کنیم که یک قدرت هم بشود و بخواهد حمله کند و یک جا را بگیرد ، نمی تواند ادامه به حیات خودش بدهد . این کشورهائی که یک وقتی می ریختند و یک جائی را می گرفتند ، بعد از چندی همه شان از بین می رفتند و مستهلک می شدند ، بعد که جزء همین ملت می شدند . بنابراین ملت وقتی که یک مطلبی را می خواهد ، این عملی خواهد شد و شما اسلام را خواستید و جمهوری اسلامی را خواستید و احکام اسلام را همه مان می خواهیم و این عملی می شود ، بیخود دست و پا می زنند خودشان را زحمت دهند ، البته ما را هم زحمت می دهند اما زحمت دادن یک مطلب است ، پیروز شدن یک مطلب

دیگر .

آتش زدن خرمن ها ، عملی در جهت منافع آمریکا

البته هر کسی که یک صحبتی بکند ، قلمفرسائی بکند ، انتقاد بکند ، خوب ، یک زحمتی است یا فرض کنید اینهائی که می روند و کشاورزها و پیش کشاورزها ، پیش کارگرها و اینها ایجاد فتنه و فساد می کنند خوب ، یک زحمتی ایجاد می کنند ، اما آنطور نیست که حالا که چهار تا جوان گول خورده یا چهار تا جوان اجیر که خیلی محتمل است در بعضی اینها که اینها اجیر آمریکا هستند به یک صورت دیگری .

چنانچه من توده را ، در حزب توده آن اولش را ، حالا دیگر که من اطلاع پیدا نکردم ، اولی که حزب توده پیدا شد ، آن شخصی که این حزب را درست کرد و همه می گفتند که این از شوروی است و از اینهاست ، از روسیه است ، سرچشمه گرفته اینها ، آن شخص همسفر من بود در مکه و در بیروت که ما برای انتظار کشتی سیزده روز بودیم ، این هم آنجا بود و می آمد پیش ما ، یک آدم نمازخوان ، حج برو ، خیر هم بود ، لکن خوب ، تحت نظر یک دسته آنوقت که به نظر می آمد که انگلیس ها ، حزب توده را آنها درست کردند ، حزب توده ای که منتسب به یک قشر دیگری است ، آن را درستش کردند ، حالا همین طور به نظر آدم می آید که بعضی از این احزابی که چپگرائی می کنند ، خودشان را می چسبانند به چین و یا چسبانند به شوروی ، به نظر آدم اینطور می

آید که نه ، اینها یک اشخاصی هستند که آمریکا درست کرده برای ما که شلوغ بکنند اینجا و صدا ایجاد کنند و دوباره آنها برگردند ، دلیل من بر این مطلب این است که اینها یکی از کارهاشان ، قضیه رفتن در پیش کشاورزها ، اول می رفتند و می گفتند که کشاورزی را جلو می گرفتند که کشاورزی نکنند ، اینجا زورشان نرسید ، بعد می رفتند که نگذارند اینهاجمع بکنند ، آنجا هم که ماءیوس شدند و مردم جمع کردند ، بعد شروع کردند خرمن ها را آتش زدند . این طایفه ای که ادعا می کنند ما طرفدار خلق هستیم ، طرفدار مردم هستیم ، توده را چه داریم ، خلق را چه ، ما از ایشان می پرسیم که آتش زدن خرمن هااولا چه منفعتی برای توده ها دارد ، این ضعفایند که خرمن درست کردند ، یک سال این بیچاره زحمت کشیده یک عده ای یک خرمن درست کرده ، این خرمن آتش زدن طرفداری از این ضعفاست ؟ بعد هم می گوئیم که کی منفعت از این می برد! یکی از طرقی که برای کشف بعضی از جرائم است این است که یک جرمی که واقع می شود ببینیم کی از این جرم منفعت می برد که بگوئیم زیر سر اوست . اگر ما گندم نداشته باشیم ، از کجا گندم وارد می کنید؟ از آمریکا ، اگر ما فرض کنیم جو نداشته باشیم ، باز هم آمریکا ، زراعت هر چه نداشته باشیم آن کس که صادر کننده است برای ما ، آمریکاست ، نه چین ما

زراعت تواند بدهد نه شوروی ، خود شوروی هم از آمریکا می گیرد ، او هم ندارد ، منفعت به جیب آمریکا می رود! پس شما عمال آمریکا هستید برای اینکه اگر منفعت به جیب آنها و دیگران می رفت ، ما می گفتیم از عمال آنها هستند ، نمی خواهم بگویم که آنها چطورند و آنها هم از آنهابدتر ، همه شان با وضع ما موافق نیستند ، همه می خواهند که از این سفره حظی ببرند لکن در این قضیه که آتش زدن خرمن ها و امثال ذلک باشد ، این منفعتش مستقیما توی جیب آمریکا می رود . آنها گندم هایشان زیاد است بالاخره یا باید آتش بزنند یا به دریا بریزند وبازار می خواهند ، همانطوری که ملاحظه کردید که قضیه اصلاحات ارضی هیچ نبود الا اینکه بازاری برای آمریکا درست کند و نگذارند ما زراعت داشته باشیم . همانطوری که خود آن مردک از عمال آمریکا بود و برای بازار درست کردن امریکا این کار را کرد و نقشه از آنها بود و او اجرا می کرد الان هم نقشه از آنهاست و اینها اجرا می کنند ، منتها آن به اسم آریا مهر ، اینها به اسم فلان و فلان چپگرا .

بی حاصل بودن نقشه های آمریکا در جهت سرکوب نهضت

اما مساءله اینطوری است ، همین ها بودند که در زمانی که او بود از او طرفداری می کردند ، در در بار هم از همین ها بودند ، از بزرگانشان در دربار هم بودند ، ما از اینها دیگر وقتی خود آمریکائی هیچ کار نتوانست بکند با همه صحبت هائی که کرد یک وقت به صورت

ارعاب و یک وقت به صورت مصلحت اندیشی . اخیرا هم که شاه رفته بود و بختیار بود دیگر به صورت اینکه نه ، صلاح نیست ، حالا زود است ، نورس است ، حالا چه و می آمدند که من را نگذارند به ایران بیایم ، جدیت می کردند ما نیائیم به ایران ، همین جدیت اینها باعث شد که من فهمیدم که رفتن ما مضر به حال اینهاست برای اینکه آنها برای صلاح ما نمی گفتند که شما زود است حالا بروید و حالا پیغام فرستادند به وسیله رئیس جمهور فرانسه که آوردند برای ما خواندند پیغام شان را که الان چطور است و کذا هست و زود است ، نورس است ، حالا شما یک قدری ، چند هفته ای باشید . من دیدم که معلوم می شود که در این چند هفته می خواهند اینها قوایشان را مجتمع کنند که دیگر هیچ کاری از ما بر نیاید ، مردم الان قیام کردند و نهضت کردند ، حالا باید رفت هر چه شد بشود ، ما بنا گذاشتیم بیائیم ، آنها فرودگاه را بستند ، ما گفتیم ، خوب ، هر وقت باز شد می رویم ، معلوم است که تا ابد نمی بندند که وقتی هم که باز شد ، ما هم آمدیم .

اعتصام به حبل الله عامل سرکوب قدرت های شیطانی

علی ایحال ماءیوس نباشید ، این از جنود ابلیس است که به انسان تزریق می کند ، قدرتمند باشید که این از طرف خداست ، خدا شما را قدرتمند کرده ، ملت قدرتمند است .

یدالله مع الجماعه خداوند می فرماید : (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا

تفرقوا)

خوب ، ما اگر اطاعت این امر را کردیم ، خداوند ما را واگذار می کند که ما را بچاپند ، ما اطاعت بکنیم از امر خدا ، که ما اعتصام کنیم به اسلام ، حبل الله همین اسلام است ، مااعتصام کنیم به حبل خدا ، به اسلام ، به قرآن و توجه کنیم به او همه مان ، تفرقه هم نداشته باشیم ، بعد خدا ما را وادار می کند ، واگذار می کند به اینکه ما را بچاپند؟ نه ، دیگر نمی شود ، اگر ما وفا کردیم به این امر خدا و عمل کردیم به امر خدا و با هم شدیم ، همه قشرهایمان با هم شد ، خارج و داخل ، دانشجو و طلبه ، همه با هم این نهضت را تا اینجا که رساندیم تا آخر ببریم ، شک نکنید که پیروز هستید ، هیچ شک نداشته باشیم ، الان مهار پیروزی دست خود ملت است ، دست خودشان ، کلید پیروزی دست خود ملت است ، ملت باید بفهمد که آن چیزی که او را پیروز کرد همین بود که همه با هم بودند و اعتصام بحبل الله بود ، همه با هم چسبیده بودند که

ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، ما اسلام را می خواهیم ، ما قرآن رامی خواهیم ، ما حکومت عدل الهی می خواهیم ، این اعتصام بحبل الله بود ، این اعتصام بحبل الله اسباب این شد که یکدفعه یک قدرت شیطانی که همه قدرت ها ، نه همه قدرت ها فقط ابر قدرت ها ، بلکه قدرت های کوچولو هم دنبال او

بودند ، بیخود نشد که ما را به کویت راه ندادند ، یعنی راه ندادند که من از این دروازه کویت بیایم و از آن طرف رد بشوم و سوار شوم و بروم ، اینقدر هم راه ندادند گفتند از همان جا که آمدید به همان جا برگردید . وقتی هم عراق آمدیم دیدیم که من فکر کردم که ما هر جا برویم همین صحبت ها هست برای اینکه اینها همه مربوطند به هم ، یک سیاست است ، اینها همه پشت او ایستاده اند ، ما دیدیم که خوب ، حالا برویم در خارج ، بعدش آمدیم و آنها هم پشیمان شدند و من از جوانهای آنجا متشØљŠو از این جوان های عزیز ما که از همه جاها آمدند و احوال از ما پرسیدند و مجتمع شدند ، حرف ما را شنیدند و منتشر کردند مصاحبات ما را در آنجا ، گاهی در همه جا منتشر کردند و این راهی برای پیروزی ما بحمدالله بود .

امروز زمان طرح گرفتاری های شخصی نیست

در هر صورت به شما عرض بکنم که تحت وسوسه ابلیس و عمال ابلیس که همین هایند که می نویسند و همین ها که می گویند هیچ وقت نروید ، شما پیروزید و پیروزی تا آخر مال شماست . آنی که من به شما عرض می کنم ، این است که کلید پیروزی را حفظ کنید ، کلیدش را اگر حفظ کردید عنایت خدا با شماست اجتماع تان را حفظ کنید ، دنبال این الان نباشید که ما حوائجی داریم برآورده نشد ، این را به این آقا دارم می گویم من هم می دانم که حوائج برآورده

نشده ، من هم حوائجی دارم که برآورده نشده ، آقا هم حوائجی دارند و آقا و آقا ، همه چیزهائی می خواهند که نشد . من که از اول مسائل یادم هست حدود پنجاه و هشت سال ، شماها هم که در بین راه ها ملحق شدید ، زمان این شاه را درک کرده اید ، از آنوقت که چشمتان را باز کردید ، اختناق بوده ، زحمت بوده ، گرفتاری بوده ، توی حبس بوده ، تبعید بوده ، از این مسائل بوده ، گرفتاری های دیگری که چپاول بوده ، همه چیز شما را برده اند اینها ، جواهرات که پشتوانه این مملکت بوده ، یک مقداریش را رضا شاه برد و انگلیس ها در بین راه از دستش گرفتند و بردند و یک مقداریش ایشان حمل کرد وبرد ، الان هم بانک های ما گرفتار قرض است ، یعنی دولت گرفتار قرض هائی است که اینها از بانک ها گرفته اند و برداشته اند و رفته اند . در هر صورت الان وقت این نیست که ما گرفتاری های شخصی که داریم ، طرح کنیم و هی به دولت اشکال بکنیم ، به ملت اشکال بکنیم ، به نهضت اشکال بکنیم .

نهضت اسلام در برخورد با مجرمین بی نظیر در عالم است

شما بدانید این را ، در عالم نهضتی به این خوبی نبوده ، انقلاب سفید این بود نه آنی که درست کرده بودند . شمانهضت هائی که ، انقلاب هائی که در عالم واقع شده ، یکی انقلاب فرانسه است که بزرگ است و یکی انقلاب شوروی است ، آنقدری که آنجاها آدم کشته شده و سایر انقلابات ،

آنقدری که آنجاها خونریزی شده ، اینجا نشده ، برای چه ؟ برای اینکه بعد از انقلاب یک نسیم اسلام بود نمی گویم اسلام تحقق پیدا کرده ، دیگر اینها که انقلاب کرده اند ، ننشسته آنجا همین جور سر ببرند تا آخر هر کس را احتمال بدهند که مخالف است به تفنگ ببندند ، این مسائل نبوده ، هیچ نیست . البته یک عده ای که پنجاه سال این مردم را قتل و غارت کرده است این عده که حد عددشان شاید تا حالا به صد و چند نفر بیشتر تجاوز نمی کند من دقیقا نمی دانم ولی کم بوده عددشان ، جنایت شان زیاد بوده ولو عددشان کم بوده ، اینها البته به جزای خودشان رسیدند ، نه آن جزائی که باید برسند آن جزا در آنجا باید واقع بشود ، در اینجا نمی شود . یک نفر آدمی که صدها خانواده را بی سرپرست کرده ، صدها جوان را از مادرهایشان جدا ، کرده و داغ کرده و آتش زده و بوداده روی تاوه های متصل به برق این را نمی توانیم جزایش را اینجا بدهیم ، یک جان دارد ، ما آن یک جانش را فرض کنیم از او گرفتند ، آن هزارها افراد و خانواده را چه کرده ، ما نمی توانیم ، این دلیل بر این است که یک جای دیگری هم هست که این باید تا ابد بسوزد ، تا ابد جنایاتی را که کرده ، جبران بشود ، در آنجا جبران می شود انشاءالله . مقصود من این است که این حرف هائی که حالا دارند می

زنند ، ما از این بزرگترش را شنیدیم و اعتنا نکردیم . اینها دیگر چیزی نیست ، نیستند ، یک تتمه ای است که دست و پائی در این آخر می زنند ، چلاپ و چلوپی می کنند .

راه انبیا الگوی راه ما جهت نیل به اهداف اسلامی

و انشاءالله با قدرت شما و با قدرت ایمان شما ، با قدرت اسلام این نهضت به آخر می رسد و بوی اسلام را آنوقت می شنوید که چه معطر است اسلام . چه نظامی است این اسلام که آن که در راءس واقع شده است مثل خود پیغمبر (ص ) و آنهائی که در پائین به اصطلاح شما یا مردم ، واقع شده اند ، اینها در یک جا با هم مجتمع می شوند و می نشینند و صحبت می کنند و !!! عرض می کنم !!! قصه و صحبت تجییش جیوش می کنند اینها ، این بنای پیغمبر اینطور بود . پیغمبر که خلیفه الله بود ، همه او را قبول داشتند ، وقتی که توی مسجد می نشست نمی شناختندش ، کسی که از خارج می آمد ، نمی شناخت برای اینکه بالا و پائینی در کار نبوده ، آنوقت حتی یک همچو چیزی هم نبوده است که بیندازد زیرش ، آن روی یک حصیر اگر خوب ، بود حصیر ، و الا روی زمین نشست ، اسلام این است . ما دلمان می خواهد یک همچو ، البته قدرت ما نداریم که این که هست عرضه کنیم اما هر چه ، هر چه آدم بخواهد به مبداء خیر نزدیک بشود ، باید خودش را نزدیک کند ، حالا من نتوانستم مثل مالک

اشتر عمل کنم خوب ، هر چه بتوانم خودم را نزدیک کنم به آنها ، باز خوب است و من امیدوارم که مملکت ما یک مملکت اسلامی بشود ، جوانهای ما ، یک جوان های مسلم ، معتقد به اسلام بشود و اگر این ایمانی که ما را پیش برد ، باقی باشد ، احدی دیگر نمی تواند به شما تعدی کند و انشاءالله نخواهد توانست .

انقلاب روحی ، بالاتر از سدی است که شکستند

از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت می خواهم و همین حس یکی از اموری که انسان به او خیلی علاقه پیدا می کند ، خیلی مایه امیدواری است ، این انقلاب روحی است که در ملت پیدا شده ، انقلاب روحی بالاتر از سدی است که شکستید ، شما از اروپا پا شدید ، آمدید که به مردم کمک کنید ، این انقلاب روحی مهم است ، این را هیچ کس نکرده الا خدا .

خدا مقلب القلوب شما در بین دست خدای تبارک ، دست معنوی خدای تبارک و تعالی است که هر جا می خواهد ، او بر می گرداند . شما یک وقت مشغول کار خودتان بودید ، در زمان چیز من مشغول طلبگی خودم بودم ، شما مشغول آقائی خودتان ، که شما را از آنجا برداشت و آورد اینجا که بروید در یک روستا زحمت بکشید برای برادرانتان ، این دست خداست که قلب های شما را اینطور کرده ، قدرش را بدانید . دل شما الان در دست خدا ، هر طوری می خواهد می گرداند و به خیر گردانده ، الان شما را از آنجا او آورده ، جوانهای دانشگاه

و نمی دانم دکتر و مهندس ، اینها که هر کدام باید در یک جای دیگری باشند ، زن محترمه و خانم های عزیز که باید در جاهای چه باشند ، همه اینها توی این روستاها رفته اند و دارند درو می کنند ، چه می کنند ، البته اینها دروگر نیستند به آن معنائی که رعیت دروگرند ، اما یک عمل کوچک که اینها همچو قدرت می دهد به این دروگرها که اگر یک جریب زمین را آنوقت درو کردند ، حالا دو جریب زمین درو می کنند . وقتی دروگر آمد دید که این خانم هائی که باید زیر سایه بنشینند ، آمدند توی افتاب و گرفتند دارند جو را درو می کنند و جمع می کنند ، و اینها یک قدرتی در نفس آنها پیدا می شود ، یک ارزشی دارد عمل اینها که قدرت به آنها می دهد و آنها کارشان چند برابر می شود . خیلی ارزش دارد وقتی ببینند شما از اروپا پا شدید آمدید ، از امریکا پاشدید آمدید اینجا برای اینکه کمک کنید به برادرهای خودتان ، ببینید چه حالی برای این رعیت پیدا می شود ، این رعیتی که هر روز یک سازمان امنیت می رفت بالا سرش یا شلاقش زد یا چه از او اخذ می کرد ، حالا می بیند که از اقصی بلاد خارج نه داخل ، برادرانشان آمدند و می گویند ما آمدیم به شما کمک کنیم ، ما آمدیم که با شما درو کنیم ، ما آمدیم با شما زراعت تان را برداریم ، نمی دانیم این چه حظی برای ،

این چه در قلب آنها چه اثری خواهد گذاشت و نمی دانید ارزش اینکه یک قلب ضعیف را شما همچو خوشحال کردید ، این ارزش چقدر است ، معنویت عمل را ما نمی دانیم چقدر است ، خیلی زیاد است عمل ، ولو کوچک هم باشد و شما از باب اینکه دروگر نیستید ، نتوانید درست درو کنید ، لکن چند تا خوشه گندم را که شما جمع بکنید ، اینقدر ارزش دارد ، اینقدر قلوب را به شما متوجه می کند و اینقدر مردم را امیدوار می کند و نهضت ما را پیش می برد که خدا می دانϠ. خداوند همه تان را حفظ کند ، و خداوند همه شما را سعادتمند کند ، و این تحول روحی که پیدا شده است ، خداوند حفظ کند این تحول را .

نقشه های استعمار گرانه ، جهت انحراف اذهان جوانان من حالا وقت ندارم لکن از اموری ، خیانت هائی که دستگاه به ما کرده است یکی همین قضیه

اختلاف است ، از طرق مختلفه جوانهای مارا منحرف کردند ، راه های مختلف ، شیاطین اینها نشستندبررسی کردند و راه هائی پیدا کردند برای اینکه نسل جوان ما را بکشند به یک فسادهائی و از آن چیزهائی که مربوط به خودشان و زندگی خودشان غافل کنند . این مراکز فسادی که بیشترش در تهران است و در همه شهرستان ها هست ، این با یک نقشه و حساب بوده است . اگر یک جوانی رفت در یک مرکز فسادی ، فردایش هم رفت ، ده روز رفت ، عادت می کند به آن مرکز فساد ، دلش

دنبال اوست ، یک جوان یا جوانهائی که دلشان دنبال مراکز فساد باشد وقتی که خواب می بینند ، خواب همان مراکز را می بینند تا بیدار هم می شوند حواسشان آنجا باشد و بعد هم بروند سراغ همان مقاصد فاسده ، این دیگر به درد اینکه بتواند در مقابل قدرتها بایستد و بگوید نه ، نیست ، این دیگر فکرش دنبال این نیست که مملکت ما گرفتاری دارد ، باید این گرفتاری را ما خودمان رفع بکنیم ، این ذهنش منعطف است دیگراز این مسائل . این اختلاطهائی که درست کرده اند و ایجاد کردند برای ملت ما و جوانهای ما را مختلط کردند با هم کشیدند به یک مسائل فاسدی ، این هم جزء همان نقشه هائی است که برای ما کشیدند . این اختلاط در دریا یک چیز عادی نیست ، یک چیزی نیست که همین طوری شده باشد ، یک نقشه ای است برای اینکه جوان های ما را منعطف کنند ذهن شان را به این مسائل ، اگر چندین هزار جوان ما جذب شدند به مراکزی که اینطور مسائل شهوی و حیوانی در او مطرح است ، همین چندین هزار جوان را ملت ما از دست داده .

تاریخ : 30/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اهالی شهرستان اسفراین

هدف ، عقب نگاه داشتن اقشار مختلف مردم بود

بسم الله الرحمن الرحیم

شما توقع نداشته باشیدکه یک کشوری که دو هزار و پانصد سال تحت سلطه سلاطین جور بوده است و و قریب شصت سال تحت سلطه رژیم ناپاک پهلوی بوده است ، با همه قوا و با همه و با همه کوشش ها ، کوشش کردند که این کشور را از همه حیث به عقب بزنند ، توقع

نداشته باشید به مجرد اینکه آنها رفتند ، اینجا بشود یک گلستان و مردمش هم بشوند ملائکه . نسل جوان ما را اینها به طوری تربیت بر خلاف انسانیت کردند که مشکل است به این زودی بشود اینها را برگرداند به یک حال که از آن راه به این راه بیاید تا راه بیفتد . هر معممی روحانی نیست و هر قائل به اسلامی مسلم نیست ، و در دستگاه جور که از همه قشرها استفاده می کردند از این قشر هم استفاده شده است و شما توقع نداشته باشید که در ظرف پنج ماه بشود همه را اصلاح کرد . نه همان شهر شما این گرفتاری را دارد ، شهرهای دیگر هم همین گرفتاری ها را دارند ، قشرهای دیگر هم همین گرفتاری ها را دارند منتها هر یک از گروه ها که می آید همان وضع خودشان چون محسوس شان بوده است ، می گویند هیچ جا بدتر از محل ما نیست ، از کردستان می آیند همین را می گویند ، از لرستان می آیند همین را گویند و از هر جا که می آیند همین مسائل مطرح است و همه هم درست گویند برای اینکه در طول این مدت زحمت کشیده شده است که همه چیز عقب کشیده بشود و خصوصا نیروی انسانی ، نگذارند نیروی انسانی . . . قشرها و نه در قشر دیگران ، نگذارند روحانی صحیح و سالم باشد . . . صالح ، هر چه هم صالح باشد بتواند همه قشرها را سالم کند حتی بتواند همان چیزی که مربوط به خود رژیم هست ، مربوط

به خود دستگاه دولتی است سالم کند . . . نخواهد روحانیت مترقی کاری بکند . به قدری آشفته است که نمی توانند به این زودی کاری انجام بدهند .

با کمک همه اقشار مشکلات رفع خواهد شد

با اینکه دولت با تمام قوا مشغول است برای اینکه مسائل را ، مشکلات را حل بکند لکن مشکلات زیاد است و مشکلات زیاد را نمی شود حل کرد الا با دست همه ملت ، همانطوری که همه ملت این رژیم را عقب زد و قشری . . . قشری نمی تواند این کار را بکند ، اجتماع بود که این کار را کرده همین طور حالا هم برای سازندگی که کارش مشکل تر از اصل مطلب بود احتیاجی به کمک دارد ، دولت محتاج است که همه مردم کمکش بکنند ، زیر بالش را بگیرند و این انشاءالله با کمک همه اقشار انشاءالله درست خواهد شد و آنطور اشخاص ناباب هم انشاءالله خود مردم طردشان می کنند ، خود مردم رها می کنند آنها را .

انشاءالله امیدواریم که به خواست خدای تبارک و تعالی امور اصلاح بشود ، و هیچ خوف اینکه نتواند ، در ذهن تان نیاید . قدرتمند باشید و همه با هم قدرتمند . شما یک همچو قدرتی را عقب زدید ، این آشفتگی ها دیگر داخلی ، مال خودمان است غیر آن بود که همه قدرت ها دنبالش بودند ، همه قدرت ها ، یعنی قدرت های کوچک ممالک . . . بزرگ . . . ما دیگر دشمن داخلی را کنار گذاشتیم ، اینها یک چیزهای داخلی است . اگر ریشه ای ، یک چیز گندیده ای هم باشد

این را هم شما می کنیداندازید دور ، تمام شد . خداوند انشاءالله همه تان را حفظ کند ، خواهرها را حفظ کند برادرها را هم حفظ کند و همه موفق باشید که این نهضت را به آخر انشاءالله برسانید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/4/58

بیانات امام خمینی در دیدار با گروه تحقیقات و تبلیغات دانشکده علوم اصفهان

نپذیرفتن قدرتی جز قدرت حق ، از آداب عبودیت

بسم الله الرحمن الرحیم

از آداب عبودیت این است که جز قدرت حق ، قدرتی را نپذیرند و جز ثنای حق و آنکه از اولیاء حق است ، ثنای کسی را نگویند . ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم و هیچ نیستیم و هر چه هست قدرت الهی است . معجزه هایی که در این نهضت واقع شد همه از جانب خدای تبارک و تعالی بود و بشر کوچکتر از آن است که بتواند این معجزه ها را انجام بدهد . تحولات روحی که در این مدت قلیل برای ملت ما پیدا شد ، تحولاتی قلبی ، تحولات روحی ، تحولات ارادی ، هیچ کس نمی توانست این تحولات را ایجاد کند . آنچه که عظمت دارد این تحولات روحی است که در ملت پیدا شده و او بالاتر از این پیشبرد و پیروزی است که ملت ما پیدا کرد . ملتی بود که در فکر سرنوشت خودش نبود ، هر کس مشغول کاری بود و آنچه مطرح نبود مسائل سیاسی ، مسائل اجتماعی کشور بود ، در مدت کمتر از دو سال یک تحول پیدا شد که تمام قشرهای ملت افکار سیاسی پیدا کردند . مجالسی که صرف می شد در اموری که بیهوده بود حالا صرف می شود در اموری که سرنوشت ساز است

. خواهرهای ما که اشتغال به مسائل دیگر داشتند الان همدوش با برادرها و مقدم بر آنها به سرنوشت ملت و به سرنوشت کشور خودشان فکر می کنند ، طرح دهند ، فکر می کنند ، انتقاد می کنند . این تحول تحولی است که خدای تبارک و تعالی که مقلب القلوب است این تحول را ایجاد کرد . کشیده شدن کشور از ضعف به قدرت و ایجاد حق تعاون از معجزات الهی تحول مهم دیگر ، تحولی بود که از ضعف به قوت کشور ما را کشاند . کرارا گفتم این را که یک پاسبان در بازار بزرگ ایران که تهران است اگر می آمد و می گفت باید بیرق بزنید کسی به خود اجازه نمی داد ، فکر نمی کرد که می شود مقابل او ایستاد . همین ملت با همین ضعف در ظرف یک سال و چندی به خیابان ها ریخت و گفت ما شاه را نمی خواهیم ، ما ابرقدرت ها را محکوم می کنیم . آنهائی که از یک پاسبان می ترسیدند از توپ و تانک و مسلسل هراسی نداشتند ، خانم هائی در قبل وضعشان یک نحو دیگری بود و رژیم آنها را به یک مسائل دیگری مشغول کرده بود ، متحول شدند به کسانی که در مقابل رژیم ایستادند و با برادرها همدوش بلکه مقدم در این نهضت شرکت کردند . این تحول ها ، تحول های اعجاز آمیز بود .

از آنطرف تحول دیگری که پیدا شد ، امروز یک دسته از جوان ها ، زن و مرد ، از اروپا آمدند پیش من و آنها گفتند ما

آمدیم برای اینکه در روستاها برویم و به مردم خدمت بکنیم . جوانهائی که سابق در مسائل دیگر فکر می کردند امروز در اینجور مسائل فکر می کنند . می آیند ، از اروپا می آیند ، از خارج می آیند ، زن و مردشان می آید برای اینکه در روستاها بروند کمک کنند به روستائی ها . چنانچه از داخل ، از دانشگاه ، طبیب ، مهندس ، خانم ها همه می روند در این روستاها و کمک می کنند . این حس تعاون یک حسی است که ، یک تحولی است که اعجاز آمیز است و آنچه که هست خداوند تبارک و تعالی انجام داده است .

با اراده حق تعالی در همه چیز پیروز شدیم

همه چیز را از خدا بدانید . ما بنده ضعیفی هستیم که هیچ نیستیم ، هر چه هست او هست و هر چه داریم از او داریم و پیروزی ما به دست او واقع شد . ما که هیچ در دستمان نبود و پیروز در همه چیز شدیم با اراده حق تعالی بود . این اراده حق تعالی دنبال اینکه شما اجتماعتان ، اجتماع اسلامی بود (یدالله مع الجماعه ) اجتماع شما اسلامی بود و قیام ، قیام انسانی اسلامی بود و خداوند به شما آزادی را هدیه داد برای اینکه برای او قیام کردید . این قیامی است که برای اوست ، حفظ کنید . مادامی که برای او کار کنید ، اجتماعتان برای او باشد پیروز هستید و من امیدوارم که این اجتماعات شما تا آخر محفوظ باشد و برای خدا باشد . خداوند همه شما را سعادتمند کند و خداوند کشور شما را

مستقل و آزاد کند وآزادی را از کشور شما نگیرد .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/4/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان رادیو دریا

می خواستند مملکت ما را از انسان خالی بکنند

بسم الله الرحمن الرحیم

دستگاه رژیم سلطنتی و آن چیزهائی که از قبیل رژیم سلطنتی که رویهمرفته بگوئیم رژیم الهی و غیر الهی ، رژیم های غیرالهی برای اینکه وضع شان بر حسب نوع این است که به ملت خیانت می کنند و برای خودشان دستگاه درست می کنند و به منافع خودشان ملت را به کار می کشند و از ملت جدا هستند ، برنامه های آنها این است که با کوشش ملت را به تباهی بکشند و نسل جوان را فاسد کنند . اگر نسل جوان فاسد نباشد آنها از آن خوف دارند و می ترسند که یک وقت نسل جوان یک عصیانی بکند و آنها را به تباهی بکشد از این جهت به وسائل مختلف کوشش می کنند که نسل جوان را به تباهی بکشند که از مسائل روز و از مسائل زندگی کنار باشند . وسائل متعدده از قبیل مطبوعات که در خدمت آنها ، رادیو و تلویزیون ، سینما ، تئاتر ، تمام اینها که در خدمت آن رژیم های غیر توحیدی هست ، تمام اینها برای این است که ملت را عقب برانند و از توجه به مقدرات خودشان غافل کنند و احیانا بکشانند به طرف خودشان و آنها سرگرم به کارهای غیر مقدرات خودشان بشوند و آنها هم منافع خودشان راببرند و مطمئن باشند که کسی مخالفشان نیست و لهذا جمیع وسائل فساد جوانها را اینها فراهم می کردند از قبیل مراکز فحشا که اطلاع لابد دارید که در

تهران خصوصا چقدر مراکز فحشا بوده است به طرق مختلف که بعضی از آنها گفتنی نیست اصلا و همین طور اطراف دریا . در وقتی که ، موقعی که مردم دریا می روند یکی از اموری که آنها دامن به آن می زدند همین اختلاطی بود که بین جوانها و زن و مرد ، و این نه از باب این بود که اینها می خواستند به جوانهای ما مثلا یک خوشی بگذرد ، بلکه از باب این بود که اینها را به تباهی بکشند . مراکزی که در آن مخدرات بود از قبیل مشروبات و دستگاه های تخدیری دیگری بود الی ماشاءالله . در سینما جوانهای ما وارد می شدند ، اگر چنانچه چند روز وارد می شدند عادت می کردند و سینما با آن صورت هائی که همه اش انحرافی بود ، رادیوها همه انحرافی ، مطبوعات از قبیل روزنامه ها ، از قبیل مجلات ، همه چیزهائی بودند که جوانهای ما را منحرف کنند . و از جمله چیزهائی که باز مغزهای جوانها را مخدر می کند و تخدیری است موسیقی است . موسیقی اسباب این می شود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد تبدیل می شود به یک مغزی غیر آن کسی که جدی باشد ، از جدیت انسان را بیرون می کند و متوجه می کند به جهات دیگر . تمام این وسائلی که حالا این بعضی شان بود و الی ماشاءالله وسائل درست کرده بودند ، همه برای خاطر این بود که ملت را از مقدرات خودشان غافل کنند و متوجه به جهات دیگر بکنند ،

منحرف کنند او را از مسائل روز که مبادا مزاحمش بشوند . این یک برنامه بسیار مفصلی بوده است که طرح شده نه اینکه من باب اتفاق مثلا این مسائل واقع شده ، نخیر ، این یک طرح هائی است که آنهائی که طراح هستند ، طرح کردند که این جوان ها را به تباهی بکشانند و علاوه بر این آن فشارهائی که بر مردم می آوردند و آن فشارهائی که به روحانیت آوردند و آن فشارهائی که به دانشگاه ها می آوردند و به سایر اقشار ، رویهمرفته خواستند که مملکت ما را از انسان خالی بکنند و نیروی انسانی را به تباهی بکشند . دستگاه هائی که برای آموزش است ، برای پرورش است ، تبدیلش کرده بودند به دستگاه هائی که ضد او باشد . آموزش هائی که برای انسان مفید است ، برای یک جامعه و کشوری مفید است ، آنها حذف می شد و به جای او آموزش هائی که مخالف مسیر ملت بود ، روی شهوات خود فرد بود لکن با مسیر ملت مخالفت داشت ، با مصالح کشور مخالفت داشت آنها را می آوردند . مقالاتی که مربوط به سرنوشت ملت بود امکان نداشت در روزنامه نوشته بشود و در رادیوها خوانده بشود . مقالاتی که مخالف مسیر ملت بود ، مقالاتی که مخالف مصالح یک ملت بود ، مخالف مصالح جامعه بود ، اینها رایج بود و مجلاتی که باید تربیت کند نسل جوان را ، مبدل شده بود به آن تربیتی که همه ملاحظه کردید که مجلات ما چه وضع افتضاح آمیزی داشت . همه برای

این بود که جوان ها را از مسیری که دارند و مسیر انسانی که باید اینها بروند ، منحرف کنند به یک مسیر دیگری و استفاده کنند . استفاده همچو بکنند که تمام مصالح یک کشور را از بین ببرند ، همه چیز را به تباهی بکشند ، همه مخازن ما را به اجنبی دهند و کسی نباشد که چرا بگوید ، برای اینکه توجه مردم را از آن چیزی که مربوط به زندگی شان است منحرف کردند . وقتی جوان ها که اساس یک مملکتی هستند ، پایه یک مملکت هستند ، همه جوان ها بروند طرف فحشا ، طرف مواد مخدره ، متوجه بشوند به این مجلات و به این اوضاع و به آن وضع رادیو و تلویزیون و به آن مسائلی که بود ، دیگر برای جوان نه وقتی می ماند که فکر کند در این امور و نه مغزش کار کند . موسیقی از اموری است که البته هر کسی بر حسب طبع خوشش می آید ، لکن از اموری است که انسان را از جدیت بیرون می برد و به یک مطلب هزل می کشاند ، دیگر یک جوانی که عادت کرد که روزی چند ساعت را با موسیقی سر و کار داشته باشد (که اینها شاید اکثر رادیوشان و تلویزیون شان از همین قسم ها بود) یک جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند پای موسیقی و اکثر اوقاتش را صرف بکند در اینکه پای موسیقی بنشیند و اینها ، این از مسائل زندگی و از مسائل جدی بکلی غافل شود ، عادت می کند ، همانطور که به

مواد مخدره عادت می کند . کسانی که به مواد مخدره عادت می کنند ، دیگر نمی توانند یک انسان جدی باشند که بتوانند در مسائل سیاسی فکر بکنند . فکر انسان را موسیقی جوری کند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقی و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقی نتواند اصلش فکرش را بکند . از این جهت اینکه پافشاری داشتند به اینکه رادیو آنطور باشد و تلویزیون آنطور باشد و مطبوعات و مجلات آنطور باشد و روزنامه ها آنطور باشند و سینماها آنطور باشند و همه رویهمرفته دست به دست هم بدهند و این ملت را سرگرم بکنند به این امور و همه مخازن ما را ببرند که الان که رفتند و گم شدند برای مملکت ما یک چیز سالم نمانده ، هر جایش دست بگذاری ناسالم است . هیاهو کردند ، فریاد کردند که ما می خواهیم شما را به دروازه تمدن بزرگ برسانیم و واقع مطلب دور کردن ملت بود از اصل تمدن ، تا چه برسد به تمدن بزرگ . همه را دور کردند از تمدن ، از آنی که استقلال انسان را درست می کند ، استقلال فکری انسان را . تا انسان استقلال فکری نداشته باشد ، نمی تواند یک فرد مفید باشد . و اینها خواستند فرد مفید پیدا نشود ، اصلا اینها از انسان می ترسیدند . اینها دیدند که یک مدرس ، در زمان رضاخان یک مدرس بود که در مجلس بود نگذاشت رضاخان آنوقت که می خواست جمهوری را درست بکند ، مدرس نگذاشت ولو بر خلاف مصالح شد و اگر درست

شده بود بهتر بود ، لکن آنوقت اینها نظر سوء داشتند ، یعنی او به سلطنت که نرسیده بود ، او می خواست رئیس جمهور بشود و بعدش حالا کارهای دیگر بکند و کسی که جلوی او را گرفت مدرس بود که نگذاشت این کار عملی بشود . کسی که تا آخر ایستاد در مقابلش و بالاخره هم جانش را از دست داد ، مدرس بود که نگذاشت او کارهائی بکند ، لکن آخرش هم در یک جائی شهیدش کردند . اینها نمی خواهند یک انسان پیدا بشود ، کوشش دارند که دانشگاه اینقدر که مورد توجه شان است و مورد هجومشان هست و تا بتوانند نمی گذارند که برنامه های دانشگاه یک برنامه های صحیح باشد . اگر هم از آنجا فرض کنید یک برنامه صحیح باشد ، نمی گذارند اینها استقلال داشته باشند هر روز یک غائله و یک بساط درست می کنند ، غائله هائی ایجاد می کنند که جوان های ما سرگرم بشوند . در محیط ما هم همین طور ، غائله درست می کنند ، می کردند ، هر روز یک غائله ای درست می کردند ، یک بساطی درست می کردند که همه را سرگرم به او بکنند ، و از مسائل اصلی و انسانی ما دور باشیم . جزء همین مسائل ، قضیه دریاست که حالا شما مطرح می کنید و قضیه دریا این بود که این جوان های نورس و این دخترهای نورس در دریا بریزند به جان هم و هر کاری می خواهند بکنند نسل ضایع بشود ، انسان ضایع بشود . یک انسان جوانی که

چند ماه در اطراف دریا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند ، این دیگر نمی تواند فکر بکند که نفت ما را وقتی می خواهند ببرند باید چه کرد . اصلا فکر این معنی در ذهن جوانی که آنطوری است نمی آید ، آن فقط توجه به این دارد که یک شعر عاشقانه بخواند و یک عاشق و معشوقی باشد ، اصلا فکر می رود سراغ اینگونه مسائل ، مسیر عوض می شود . اینها روی نقشه کار می کنند من باب اتفاق این نشده که دریا اینطور باشد ، اینجور نشده که دریا اینطور باشد که آنطور وسائل برایشان فراهم می کردند . از قراری که می گویند همه وسائل را برایشان فراهم می کردند ، تشویق شان کردند ، به همه این مسائل انحرافی تشویق می کردند . اینها برای این بود که جوان ها را با هر ترتیبی که شده ، با هر جوری که شده از مسیر زندگی خارج کنند تا این که یک ملتی فقیر باشد و نفهمد که الان چیست یک مملکت فقیر الان ما داریم و ملت نمی دانست چی هست . حالا که اینها رفتند ، چشمشان باز شده و می بینند تمام انبارها را خالی کرده اند و قرض کردند و بردند تمام جواهرات را اینها یعنی اکثر جواهرات ما را رضاشاه برد که به انگلیس ها رسید و بسیاریش هم ایشان برده که نمی دانم به که خواهد رسید . بانک های خارج پر است از ارزهای اینها و پول های اینها و جوان های ما توجه به این مسائل نداشتند برای

اینکه توجه خودشان را منصرف کرده بودند به یک جاهای دیگر یک روح جوان تازه رسیده که الان وقت شهواتش هست ، اگر مسایل شهوی برای او به آنطور رایج بشود و مسائل جدی به آنطور مغفول عنه بماند ، بالاخره این جوان آنطور بار می آید ، دیگر در زمان پیری هم که دیگر به درد نمی خورد ، کاری از او بر نمی آید . آنوقتی که نیروی جوانی است و باید به کار بیاید آنوقت این نیروی جوانی منحرف است که تهی شده از آنی که بوده ، یک چیز دیگری جایش نشسته ، مسائل دیگری هست از قبیل همین مسائل غربی و غربزدگی که اینها بساط طولانی دارد . بالاخره با تمام وسائل حساب کرده روی نقشه ها ، بسیار محتمل است که از خارج این نقشه ها ریخته می شود و اینهائی که می خواهند منافع ما را ببرند ، آنها نقشه می دهند و اینها اجرا می کنند یا کارشناس ها می آیند به اینجا و نقشه می دهند و اینها اجرا می کنند . اینها یک مسائل حساب شده است و روی یک مقاصد پلیدی که خارجی ها داشتند و خود دستگاه داشت .

رادیو و تلویزیون آموزنده باید باشد

الان انشاءالله امیدواریم که این مسائل یک مقداری حل بشود و دست آنها بحمدالله الان کوتاه است و امیدواریم که تا آخر کوتاه باشد . رژیم رفته است و امیدواریم که دیگر برنگردد و نخواهد برگشت . حالا باید جدی بگیرید مسائل را ، از آن هزل و شوخی و مسائل غیر جدی برگردید به آن مسائل جدی ، مملکت تان را اداره کنید

، خودتان باید اداره کنید . دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو آموزنده باید باشد ، قدرت بدهد به جوان های ما ، جوان های ما را نیرومند کند نباید دستگاه تلویزیون جوری باشد که ده ساعت موسیقی بخوانند ، جوان هائی که نیرومند هستند از نیرومندی آنها را برگردانند به یک حال خمار و خلسه مثل همان تریاک و . . . موسیقی با تریاک فرق ندارد ، تریاک یک جور خلسه می آورد این یک جور خلسه می آورد . اینها باید تبدیل بشود . اگر بخواهید مملکت تان یک مملکت صحیح باشد ، یک مملکت آزاد باشد ، یک مملکت مستقل باشد ، مسائل را از این به بعد جدی بگیرید ، رادیو و تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده ، موسیقی را حذف کنید نترسید از اینکه به شما بگویند که کهنه پرست شدید . باشد ما کهنه پرستیم . از این نترسید . همین کلمات نقشه است برای اینکه شماها را از کار جدی عقب بزنند . اینکه می گویند که اگر چنانچه موسیقی در رادیو نباشید ، آنها می روند از جای دیگر موسیقی را می گیرند ، بگذار بگیرند از جاهای دیگر ، شما عجالتا آلوده نباشید ، آنها کم کم برمی گردند به اینجا . این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو ، آنها می روند از جای دیگر موسیقی می گیرند . حالا اگر جای دیگر می گیرند ما باید به آنها موسیقی بدهیم ؟! ما باید خیانت بکنیم ؟! موسیقی خیانت است به یک مملکتی ، خیانت است به جوان

های ما ، این موسیقی را حذفش کنید بکلی ، عوض آن یک چیزی بگذارید آموزنده باشد ، کم کم مردم را و جوان ها را عادت به آموزندگی بدهید ، از آن عادت خبیثی که داشتند برگردانید . اینکه می بینید که جوانها اگر این نباشد می روند سراغ موسیقی و جای دیگر ، برای این است که اینها عادت کردند و این شاهد بر این است که جوان های ما فاسد شدند . الان ما موظفیم که این نسلی که فاسد شد برگردانیم به صلاح و نگذاریم آن کوچک کوچک های ما فاسد بشوند و اینها را جلوشان را بگیریم . باید جدی باشد این مساءله . اختلاط زن و مرد در دریا هم از همان نقشه ها بوده باید مردم جدیت کنند ، خودشان جلو بگیرند و دستگاه های انتظامی و حکومت ها و اینها جلوگیری بکنند و خود مردم جلوگیری بکنند رادیو این معنی را تبلیغ بکند که نباید اینطور باشد ، مفاسدش را به آنان بگوید و همین طور رادیو یک دستگاهی باشد برای آموزندگی ، برای پرورش یک ملتی . با رادیو و تلویزیون از همه چیز بهتر می شود پرورش داد مملکت را ، برای اینکه رادیو و تلویزیون هم ملا و آدمی که سواد دارد از او استفاده می کند هم آن کس که سواد ندارد ، اما از دستگاه های دیگر مثل روزنامه و مجله یک دسته می توانند استفاده بکنند در یک جاهای محدودی . این الان رادیو و تلویزیون جوری شده است که در همه جا الان شما می گوئید که رادیوی ما را

چهار میلیون جمعیت می شنود . رادیوها یک جوری شده است که حالا همه قشرها می شنوند . این از راه سمع و بصر شما می توانید خدمت بکنید به این مملکت ، چنانچه خیانت کردند به این مملکت ، بهتر می شود به آن آموزندگی و تربیت داد و مترقی کرد و جوان ها را به آن تربیت کرد ، برای اینکه همه گوش می کنند و همه جوان ها گوش می کنند و دهاتی ها و روستائی ها و آنها همه ، هر کس توانست ، یک رادیو پیدا می کند و نتوانست ، رفته منزل رفیقش و گوش کرده است . در هر صورت این دستگاه ها باید تبدیل بشود ، اگر بخواهید مملکت تان بماند در دست تان و اگر همان بساط و همان برنامه ها باشد ، بدانید که حالا اگر نشود بعد از چند سال دیگر دوباره برگشت می کند به همان مسائل و دوباره بدبختی برای اعقاب شما خواهد بود .

انشاءالله خداوند همه را تاءیید کند و همه ملت ما را بیدار کند و همه ملت ما به مصالح خودشان آشنا بشوند و از آن نقشه هائی که برای ما کشیده اند انشاءالله مطلع بشوند و خنثی کنند آنها را .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/4/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای نهضت رادیکال ایران

شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد ریا کاری است

بسم الله الرحمن الرحیم

الان مردم همه دارند راجع به این مساءله فریاد می زنند که مااسلام را می خواهیم . همه این را می خواهند . آقا! شما می گوئید نه ، و می خواهید چه کنید ؟ همه با هم مجتمع بشوید تحت یک بیرق و وکلایتان

را تعیین بکنید . همه به یک وکلای اسلامی که اعتقاد به مسائل دارد ، آنی که ایمان دارد ، آنی که اعتقاد دارد که اگر خلاف بکند ، ولو در اینجا مچش گیر نکند جای دیگر مچش گیر می کند . امروز روزی است که کلمه وحدت برای ما فایده ندارد ، عمل وحدت لازم است . من هم هی می گویم وحدت ، اگر بنا شد که من مخالفت کنم بااین ، خوب این کلمه ای است دیگر ، یک ریایی بیشتر نیست . فکر این مطلب را بکنید ، خودتان بنشینید فکر بکنید . رفقای دیگر ، آنهائی که اعتقادشان این است که می خواهند خدمت بکنند به کشور ، با آنها تفاهم بکنید ، بگویید اگر خدمت می خواهید بکنید ، چرا گروه گروه می شوید؟ همه خدمت بکنید . گروه گروه شدن معنایش این است که من می خواهم برای خودم بکشم ، آن می خواهد برای خودش بکشد ، اظهار وجود بکنند . آقا نمی توانیم در مقابل اسلام اظهار وجود بکنیم ، در اشتباه هستیم . جز این معنی که یک تشتتی پیدا بشود و یک اختلافاتی پیدا بشود و یک عرض می کنم تاءخیری نهضت را عقب بیندازد . شما خیال نکنید این پیش نمی رود ، پیش می رود انشاءالله ، لکن عقب می شود . با اختلافاتی که پیدا بشود و اشخاص روشنفکر ، اشخاص صاحب قلم ، اشخاص صاحب اطلاع و فکر ، اینها دنبالش را می گیرند که ، قلم ها را بر می دارند ، هر چه دلشان می خواهد می نویسند

و موجب تشتت می شوند . همین هم که می گویند وحدت ، وحدت ، وحدت ، همین ها وقتی که قلم دست شان می گیرند و مطلب می نویسند ، یک وقت دیدیم که حمله کردند به یک مساءله ای از مسائلی که مردم به آن مساءله علاقه مند هستند ، و ایجاد اختلاف می کنند . چراباید اینطور باشد؟ اگر اینها و اقعار است می گویند که ما مملکت را میخواهیم و ملت را می خواهیم ، استقلال را می خواهیم ، چرا باید اینطور باشد که قلم هایشان بر خلاف مسائلی است که ادعا کنند . اول کلام می گویند که مملکت باید با هم متحد باشد ، آخر کلام شان می بینید که یک کلمه ای گفته است که اسباب تشتت می شود . این اطراف دریا بود که جهات اطراف دریا را یک مرد (نمی دانم ، حالا من که نمی شناسم ) در مجله گفته جدا بودن زنها از مردها افتضاح است . تمدن این است که پسرها و دخترها توی دریا به هم ور بروند !! این تمدن این تمدنی است که پنجاه سال حالی ما کردند؟!! این معنی اش تمدن است ؟!

تهی نمودن مغزهای جوانان با ایجاد مراکز فحشا

پنجاه سال به مغزهای ما تزریق کردند که تمدن عبارت از این است که چیز کردند ، سینمایش بروید تمدنش عبارت از این است که آن دستگاه وقاحت ، مجلاتش اینطور و روزنامه هایش اینطور ، رادیو و تلویزیونش اینطور ، همه اینطور بودند و ما از این ضرر دیدیم ، همه مان از این ضرر دیدیم ، دیدیم که زندگی ما را به هم

زدند ، نیروی انسانی ما را عقب زدند . نیروی انسانی ، ما الان کم داریم . برای چه ؟ برای اینکه پنجاه سال ما را کشیدند به مراکز فحشا ، جوانهای ما را کشیدند به مراکز فحشا ، کشیدند به مراکزی که مغزهای آنها را تهی کردند . به آدمی که در این نحو سینماهائی که پیش بود (حالا من نمی دانم وضعش چه جوری است . آنوقت سینماهائی که بود همه آن دستگاه فساد بود) دیگر یک جوانی که می رفت در آنجا ، پنج روز ، ده روز می رفت عادت می کرد به این ، این دیگر نمی توانست جدی یک عملی بکند ، این دیگر نمی توانست فکرش را متوجه بکند به اینکه نفت شما را دارند می برند و همه چیز ما را دارند ، حیثیت ما را دارند برند و ما مشغول اینکه سینما را تماشا بکنیم ، ستاره سینما را . مجلاتمان اینطور ، سینماهایمان اینطور ، همه چیزمان اینطور شده بود و ما را خودمان را از بین بردند که هیچ ، یکی دیگر را جای ما نشاندند و مملکت ما متبدل شده بود به یک چیز دیگری . الان که در این نهضت بسیاری از قشرها آن وضع سابق شان را رها کرده اند ، متوجه شدند .

این اسلام بود که شما روشنفکران را از انزوا خارج کرد

این حقوقدان ها ، این روشنفکرها ، این عرض می کنم کذاها ، اینها چرا نمی آیند ملحق بشوند به همین جمعیت ها؟ و با همین ها کارشان ، چرا همه دست به هم نمی دهند؟ نوشته هایشان جوری باشد که وحدت کلمه ایجاد کند ، گفته

هایشان جوری باشد ، جمعیت هایشان اینطور باشد . چرا می روند توی مجلس نمی دانم وکلا و می گویند که اسلام دیگر به درد نمی خورد ؟ جز این است که می خواهند فساد کنند ؟ ولو یک کلمه مفتی که به یک کسی بگوید ، که در کسی تاءثیر نمی کند ، اما خود این معنی نشان این را می دهد که این رشد نیست . الان اگر این تمیز می داد که این اسلام بود که همه شما را از خارج کشید اینجا و حالا آزاد شدید ، این اسلام بود که شما را از انزوا بیرون آورد ، شما همه توسری خور سازمان امنیت بودید ، شما همه نمی توانستید اظهار وجود کنید ، حالا که اسلام آمده و شما را از زاویه بیرون کشیده و از خارج وارد کرده در میدان عمل ، حالا بر ضد همان اسلامی که همچو خدمتی برای شما کرده است ، قیام کردید ؟ ! این را باید اسمش را چی گذاشت ؟ این را اسمش را می گویید تشخیص نمی دهند ؟ اینقدر با اسلام بد هستند که حتی حاضرند که امریکا و شوروی براینها حکومت کنند و اسلام روی کار نیاید . چه جوری است وضع ؟ اصلاح کنند مردم خودشان را . باید این طبقه روشنفکر و این طبقه ای که عرض می کنم که کار آمد هستند ، خودشان را اصلاح بکنند . این طبقه مردم زود سالم می شوند ، دست نخورده اند اینهاما هر چی داریم از این طبقه ای که ادعا کنند که ما روشنفکریم و ماحقوقدانیم و

ما نمی دانم طرفدار چه هستیم و اینها ، ما هر چه داریم از اینها داریم صدمه می خوریم . چرا دست به هم نمی دهند که این کار را بکنند؟ چرا جلوگیری می کنند از این سیلی که راه افتاده است و می خواهد کارها را اصلاح بکند ؟ این دردهایی است که هست و شماها باید درمان بکنید و دست به هم بدهید که درمان بکنید . حالا شماها که آمدید ، این عمل را بکنید تا ببینیم سایرین چه می کنند . اگر من دیدم شماها کردید آنوقت . . .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/5/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام شاهرخی

بسمه تعالی جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای سید محمد تقی شاهرخی دامت افاضاته

با توجه به حساسیت وضع موجود و احتیاج به تسریع در کارهای دادگاه ها و رسیدگی به وضع زندانیان و اصلاح امور مردم بدین وسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع در دادگاه انقلاب اسلامی بروجرد منصوب می شوید که انشاءالله تعالی زودتر به پرونده ها رسیدگی و حکم الهی را درباره متهمان اجرا نمائید و افرادی را که مشمول عفو عمومی می شوند از زندان آزاد کنید و در مورد اصلاح امور مذهبی و اجتماعی شهر نیز با همکاری و مشورت علمای اعلام محل و مؤ منین محترم اقدام نمائید . از خدای تعالی توفیقات همگان را در راه خدمت اسلام و مسلمین خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/5/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل شهربانی همدان

تفاوت مابین قوای انتظامیه در رژیم طاغوتی و جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

فرق مابین قوای انتظامیه در نظام و در رژیم طاغوتی و قوای انتظامی در رژیم اسلامی این است چون رژیم طاغوتی مبنایش بر استفاده های شخصی و رساندن انتفاع به کسانی که ارتباطات خارجی با آنها دارد و می خواهد حفظ کند او را ، ناچار آن رژیم به ملت خیانت می کند ، می خواهد از چنگ ملت بر باید و به جیب خودش و اربابهایش بکند چنانچه مشاهده کردید و کردیم . از این جهت قوای انتظامی که آن رژیم خواهد این است که جوری تربیت بشود که حفظ همان منافع او را بکند و چون خیانتکاراست از ملت می ترسد و چون می ترسد می خواهد که یک قوائی درست کند که ملت را بترساند . اینکه قوای

انتظامی در رژیم های غیر انسانی و غیر توحیدی کوشش دارند که مردم را سرکوب کنند وبترسانند ، این برای این است که خودشان از مردم می ترسند و چون خیانتکارند می ترسند ، از این جهت ارتش را جوری درست می کنند ، تربیت می کنند که در مقابل ملت بایستد . ملت را از ارتش جداکنند ، ژاندارمری را ، شهربانی را ، اینها را طوری تنظیم می کنند که از ملت جدا باشد و با ملت مخالف باشد . این برای این است که چون دستگاه از ملت می ترسد و می خواهد که اینها با ملت روابط نداشته باشند و مخالف ملت باشند و ملت هم مخالف اینها ولهذا قوای انتظامی در امثال ایران ، نه در خود ایران تنها در امثال این کشورها طوری هستند که با مردم در دو جهت واقع هستند . مردم از قوای انتظامی بیزارند و قوای انتظامی هم مردم را می خواهند سرکوبی کنند و تمام اساس این است که آنها برای اینکه خودشان را حفظ کنند یک قوائی تربیت می کنند که این قوا آنها را حفظ کند و از ملت هم جدا باشند . شما می دانید که اگر چنانچه این محمدرضا می خواست از یک خیابانی در چند روز دیگر عبور کند ، آن جاهائی که در مسیر او بود کنترل می شد . خانه های اطراف خیابان باید یا خالی بشود یا ماءمور انتظامی بروند آنجاها پاس بدهند برای اینکه در یک عبوری می ترسید ، از مردم می ترسید مردم را هم می ترسانند از باب اینکه می ترسیدند از

مردم ، می ترسیدند از باب اینکه خیانتکار بودند . خیانت منشاء این شد که یک شخص خائن ، اسباب این شد که تمام قوای انتظامیه ای که باید در خدمت مردم باشد اینها راکشیدند به ضد مردم ، مردم از شما جدا بودند ، متنفر هم بودند ، شما هم از مردم جدا بودید و خیال می کردید باید تو سر مردم بزنید . اما رژیم اسلامی اینطوری

نیست برای اینکه آن کسی که مبداء امر است ، خیانتکار نیست وقتی خیانتکار نیست از ملت نمی ترسد ، ملت به او وفا دارند ، قوای انتظامی در آن رژیم برای حفظ ملت است و برای این است که به مردم خدمت بکنند . وقتی که قوای انتظامی اینطور تربیت شد که به مردم خدمت بکند ، آنها خدمتگزار ملت می شوند ، ملت هم خدمتگزار است از او پشتیبانی می کند . اینکه در آن رژیم شهربانی ها مثل وقتی که مردم اسم شهربانی می شنیدند یا اسم سازمان امنیت را می شنیدند می لرزیدند به خودشان و می ترسیدند از اینها و از شما روگردان بودند این برای این بود که وضع را اینطوری پیش آورده بودند . در این ممالکی که اینها همه می خواهند مردم را بچاپند ، خزائن مردم را ببرند و خدمت بکنند به ارباب هاشان ، اینها ناچارند که برای این کار یک قوائی تهیه کنند مناسب با این کار و اینطور تربیت می کردند ، قهرا آن کسی وارد می شد در شهربانی یا وارد می شد در ژاندارمری یا وارد شد در ارتش ، به این ترتیب

وارد می شد ، از آن طرف شاهدوستی را باید خیلی تزریق کنند که هر روز بخوانند به گوش سربازهای جوان و از آن طرف مردم را از اینها جدا بکنند . حساب مردم حساب علیحده ، شهربانی با مردم هیچ رابطه ای نداشت مگر اینکه این رابطه که یکی را بیاورند آنجا وکتکش بزنند و حبسش بکنند و آن ترتیب .

مردم با طبقات ارتشی و ژاندارمری و شهربانی ، خودشان را از هم جدا ندانند

شما امروز در رژیم اسلامی واقع هستید یعنی رژیمی که اساسش بر این است که مردم با طبقات ارتشی و ژاندارمری و شهربانی خودشان را از هم جدا ندانند . شما خودتان را از آنها بدانید آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما ، پذیرائی کنند ، شما کوشش کنید که این معنی را در ذهن مردم با اعمالتان وارد کنید شما پنجاه ساله اید ، شما که سن تان جوانید مردم ملت پنجاه و چند سال از این لباس بدی دیده اند ، از وقتی که شهربانی را دیدند ، دیده اند که این شهربانی معنایش این است که آدم را بزند و بگیرد و حبس کند و زجر بدهد و از او چیز بگیرد ، از ارتش هم همین طور ، از ژاندارمری هم همین طور ، پنجاه سال ملت ما اینطور دیده قبلا هم اینطور دیده . اما حالا آنکه ما واردش هستیم این را تا بخواهید از ذهن مردم بیرون کنید یک قدری طول دارد لکن می توانید که شما این چیزی که در ذهن آنها در این پنجاه سال

رفته است از آنوقتی که چشمش را باز کرده است از سازمان امنیت ترساندنش و از ارتش ترساندنش و از ژاندارمری ترساندنش ، این را باید با عمل کاری بکنید که از قلب او بیرون بیاید و بفهمد که امروز غیر دیروز است . قوای نظامی در صدر اسلام با وجود تجهیزات ناقص برد و امپراطوری بزرگ غلبه کردند امروز روزی است که ملت با این قشرهای انتظامی رفیقند و دوستند و برادرند . آنها می خواهند حفظ کنند این انتظامات را برای ملت ، ملت وقتی دید که این طایفه خدمتگزار او هستند و محبت به او می کنند ، نسبت به کسی که خدمت به او می کند ، حفظ می کند نظم مملکتش را ، قهرا علاقه مند می شود . شما کوشش کنید که همین معنائی که الان هست که بنا این است که رژیم جمهوری اسلامی رژیم مردمی باشد ، همه با هم باشند . قوای انتظامی مردم همانطور که در صدر اسلام بوده است که از خود این مردم بودند ، اینطور نبوده است که آن کسی که استاندار یک جائی می شده ، می خواهد برود مردم را بچاپد ، در آن زمانها اینطور بودند . این را یادم هست ، که حالا در چه وقتش بود نمی دانم ، اگر یک کسی را استاندار آذربایجان مثلا می کردند ، اجاره می دادند به آنها ، یعنی این آدم باید مثل پنجاه هزار تومان یا ده هزار تومان آنوقت بدهد به آن کسی که باید این را سر آن کار بگذارد (نخست وزیرش ، خودش یا صدر اعظمش

) باید اینقدر بدهد که برود استاندار آذربایجان بشود . این به آنجا که می رفت چون اجیر است و اینقدر گرفته باید دو مقابل ، آنجا بگیرد یا بیشتر تا اینکه خوب ، هم مال لاجاره را بدهد ، هم نفع ببرد . وضع اینطور بود که اجاره بندی بود ، آذبایجان چون بزرگتر بود زیادتر ، همدان چون کوچکتر بود کمتر ، همه روی یک اجاره بندی خاصی بود که روی این اجاره بندی استاندار تعیین می شد یا فرض کنید که فرماندار تعیین می شد ، این وضع ها در اسلام نیست ، این بساط در اسلام نیست ، آن هم که در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست ، با سایرین در یک طبقه نشسته اند ، با هم دوستند ، رفیقند ، صحبت می کنند و تفاهم دارند با هم و لهذا یک لشگر و یک ارتش ، آنوقت که اسمش را نمی شد ارتش بگذارید یک عده عرب بودند که اینها چندتاشان یک شمشیر داشتند ، چندتاشان یک اسب داشتند ، اینها غلبه کردند بر این دو تا امپراطوری بزرگ که امپراطوری روم بود و ایران ، بزرگترین امپراطورها آنوقت اینها بودند . این یک مشتی عرب از باب اینکه قوی بودند ، ایمان داشتند و از ملت بودند و اینطور نبود که بخواهند برای استفاده یک کاری بکنند ، می خواستند خدمت بکنند اینها ، در مقابل آنها ایستادند و از آن طرف با اینکه عدد زیاد بود و تجهیزات زیاد بود و !!! عرض می کنم که !!! اسب ها کذا وزین

اسب ها طلا و اینها لکن روحیه نداشتند ، اینها را در یکی از جنگ ها می بستندشان در ذوالسلاسل دیگر ، می بستند اینها را که مباد فرار کنند ، با زنجیر می آوردند که جنگ بکنند . عرب ها شمشیر را کشیده بودند و ریختند همه اینها را از بین بردند و یک عدد کمی با تجهیزات ناقص ، یعنی ناقص که نمی شود اصلا اسم تجهیزات روی آن بگذاری یک چند تا شمشیر و یک چند تا اسب و یک چند تا شتر و اینها برای اینکه روحیه اینها روحیه مادی بود ، ضعیف ، روحیه آنها روحیه معنوی بود و قوی .

به مملکت رسول خدا و صاحب الزمان خدمت کنید

شما امروز شهربانی دولت جمهوری اسلامی هستید ، افرادتان یکی یکی باید ملاحظه این را بکند که من در شهربانی اسلامی دارم کار می کنم رئیس شهربانی هم باید همین معنا را در ذهنش بیاورد ، جمعیت تان هم باید همین معنا در ذهنش باشد که ما در یک مملکتی می خواهیم شهربانی بکنیم که این مملکت مال امام زمان سلام الله علیه است ، مال حضرت امیر سلام الله علیه ، مال پیغمبر است . ما داریم خدمت به پیغمبر و اسلام می کنیم ، ما نباید به مردم حالا عرض کنم که قدرت فروشی بکنیم ، خیال بکنیم ما یک قدرتمندی هستیم و مردم چیزی نیستند ، اگر این کار را بکنید محبوب مردم نیستید ، دل هاتان مطمئن ، آرام ، وقتی شب می روید منزل با دل آرام منزل می خوابید هیچ تشویشی در کار نیست ، اما اگر یک رژیمی باشد که مخالفت بخواهد

بکند حتی آن کسی که ظالم است به حسب نوع مردم ، مگر بعضی شان که دیگر متبدل به یک حیوانی شده اند آنها ناراحتند از اینکه اذیت کنند مردم را ، این یک چیز جبلی است ، آدم وقتی هم به یکی اذیت بکند خودش هم ناراحت می شود . اما در این رژیم باید همه با دل راحت انشاءالله و با قدرت ، اما قدرت برای اشخاصی که فساد می کنند ، و با رحمت برای دوستان خودتان ، (اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) دستور خداست که وصف مؤ منین این است که در مقابل اجانب ایستند قوی ، بین خودشان دوست و رفیق و رحیم و اینها .

انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند . موفق باشید به اینکه خدمت بکنید به این مملکت .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/5/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان کاشان

هدف عمده رژیم طاغوت انحراف نیروهای جوان به طرف فحشا بود

بسم الله الرحمن الرحیم

شما خودتان در ضمن بیان گفتید که فرهنگ دو هزار و پانصد ساله ، دو هزار و پانصد سال فرهنگ غلط رژیم طاغوتی و پنجاه و چند سال رژیمی که ما ادراک کردیم و ده پانزده سال هم رژیمی که شماها که جوانید ادراک کردید ، تمام همشان در انحراف بود ، نیروی جوانی را و نیروی انسانی را می خواستند که منحرف کنند و یا مشغول کنند به چیزهائی که مربوط به زندگی نیست . اینهمه مراکز فحشا ، اینهمه مخدرات ، اینهمه مراکزی که باید آموزشی باشد ، بر خلاف آموزش و فاسد کننده ، اینها همین طور من باب اتفاق واقع نشده است ، اینها نقشه داشته است و با آن نقشه

عمل شده است ، نقشه این بوده است که نگذارند نیروی فعال این مملکت رشد کند و به فعالیت انسانی خودش ادامه بدهد و لهذا از طریق های مختلف با برنامه های بسیار وسیع و مختلف کوشش کردند که نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند . آنها از نیروی انسانی می ترسند ، اصلا از انسان می ترسند آنها تجربه کرده اند که در دوران سابق گاهی یک نفر آدم وقتی پیدا شد در مقابلشان ایستاد و منافع شان را مانع شد که درست به آزادی ببرند ولذا برنامه آنها (خارجی هائی که می خواهند استفاده از ما ببرند) برنامه این است که نگذارند انسان پیدا بشود و بهتر از همه چیز این است که نیروی جوانی را منحرف کنند از آن راهی که باید برود ، بکشندش به طرف فحشا ، بکشندش به طرف سینمائی که آن برنامه های فحشائی را داشت . این از صبح که بیدار بشود تا پیچ رادیو را چیز بکند ، موسیقی ، تا تلویزیون را نگاه بکند ، آن مناظر بد و باز گوشش و چشمش را مشغول کند تا از منزل بیرون بیاید ، راهش راه این باشد که یا اطراف دریا برود و آن وضع یا دنبال مراکزی که مهیا شده و آسانش کرده اند و ارزانش کرده اند برود و عادتش بدهند به این مسائلی که شهوی است ، به این مسائلی که مغز انسان را فاسد می کند و همه مطلب این است که نگذارند تفکر کند در اموری که احتیاج به آن دارد . اگر جوان های ما اینطور عادت کردند که

دائما اذهانشان مشغول شد به آن چیزهائی که در سینما به آنها نشان داده اند و آن چیزهائی که از رادیو شنیده اند و آن چیزهائی که در خارج برایشان مهیا کرده اند ، اینها تمام افکارشان متوجه به همان مسائل می شود ، مسائل شهوی ، شب که توی منزلش می رود و فکر همان مسائل ، در رختخوابش می رود و شب هم اگر خواب ببیند همان مسائل را خواب می بیند وقتی هم بیدار می شود اول چیزی که در ذهنش وارد می شود همان مسائل است ، وقتی هم می رود سراغ یک کاری و اشتغالی ، حواسش به آنجاست تا کی وقتش بشود که برود سراغ آن مسائل ، یک همچو موجودی نمی تواند در مسائل جدی فکر کند ، فکرش نمی آید دنبال مسائل جدی . یک مغزی را که اینطور تربیت کرده اند ، این مغز اصلش وارد بشود در یک فکر روز و فکر مسائل حیاتی و جدی ، تمام افکارش متوجه به آن مسائل شهوانی و حیوانی است . این یک برنامه بوده ، همین طور اتفاق نیفتاده است که در این ممالک ما اینطور به خودی خود شده باشد که جوان ها این کارها را کرده ، فکر این یک مساءله ای بوده است که روی یک نقشه ای که از خارج داده اند به اینها و طرح کرده اند و اینها هم در خارج اینها را عمل کرده اند . این یک باب واسعی است که علاوه بر آن مسائل دیگری که دارند ، یک باب واسعی است که از همه اطراف چشم و

گوش جوان های ما را به روی مسائل حیاتی ببندند ، به مسائل دیگر منحرف کنند . قضیه روزنامه ها علیحده ، قضیه مجلات با آن وضعی که می دانید علیحده و همین طور هر جا گوشت را باز بکنی می بینی یکی از آن مسائل است ، یک وقتی بود که در تهران من گاهی عبور می کردم همین طور که آدم می رفت موسیقی بود ، در تمام دکان ها صدای موسیقی که پخش شد همانطور تا آخر موسیقی بود ، این مغز را اینطور متزلزل می کردند ، حواس را می بردند دنبال این مسائل که مبادا راجع به آن مسائلی که مربوط است به زندگی شان ، مربوط به آن مسائل انسانی شان هست ، مربوط به استقلال مملکت شان است مبادا متوجه به او بشوند و همین طور هم هست ، توفیق هم یافتند که اصلا در طول این پنجاه و چند سال الا کمی از اوقات آنهم کمی از مردم ، توجه به این مسائل اصلش نداشتند .

پیدا شدن روزنامه در منزل یک روحانی را نقصش می دانستند

از آن طرف تبلیغات دامنه دار که طبقه روحانی را جدا کنند از مسائل روز ، آنچنان تبلیغ کرده بودند که اوائلی که من همان سال اول ، دومی که من آمدم به قم ، در قم وضع جوری بود که یکی از روحانیون که رئیس بود ، در اینجا مورد طعن مردم بود ، می گفتند در منزلش روزنامه پیدا می شود ، روزنامه پیدا شدن در منزل یک روحانی را نقصش می دانستند . فلان آخوند ، سیاسی است و طعن می زدند آخوند سیاسی است به اینکه فلان

آخوند سیاسی است جدا می کردند روحانیون را ، محدودشان می کردند به همان مسائل شخصی و از مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی جدا کردند و تبلیغات همچو بود که یک آخوندی اگر چنانچه می خواست در این امور دخالت کند می ترسید از مردم ، مطعون می شد ، کنار گذاشته شد . اینطور درست کرده بودند این هم یک باب واسعی بود برای جدا کردن روحانیون از مسائل روز . یک باب واسع هم جدا کردن روحانیون از دانشگاه بود که این هم نقشه بود ، برای اینکه من باب اتفاق اینها به نظر نمی آید باشد ، همه اینها طرح هائی بود که درست کرده بودند برای اینکه استفاده ها را ببرند و کسی حرف نزند . جدا کردن روحانیون از دانشگاه ، پیش روحانیون اینطور منعکس می کردند که دانشگاهی ها یک دسته فکلی نمی دانم کذا و کذا ، پیش آنها هم می گفتند آخوندها اصلا درباری هستند . این دو تا قشر را از هم جدا می کردند ، نه فقط جدا ، دشمن این به او بد می گفت ، این به او بد می گفت ، درگیری تبلیغاتی جدا می کردند این دو طایفه را از هم . طرح ها بود برای این جدائی در قبل از ماه رمضان که وقت اجتماعات است و قبل از ماه محرم که وقت اجتماعات است اینها یک طرحی درست می کردند ماها غافل و بیچاره طرحی درست می کردند که تمام ماه مبارک مردم در منابر سر آن طرح با هم دعوا می کردند . دانشگاهی به اینها حمله می

کرد ، اینها به دانشگاهی ، تمام ماه مبارک را به یک مسائلی که ربطی نداشت به مسائل روز و زندگی سر اینها را گرم می کردند و آن کنار می نشستند و به ماها می خندیدند . ما اینطور بی اطلاع از مسائل روز و بی اطلاع از نقشه های شوم آنها . این هم یک باب واسعی بود که اینطور چیز کرده بودند و همین طور امثال اینها .

امروز باید همه اقشار هوشیار و مجهز باشند در مقابل نقشه های شیطانی حالا باید ما فکر این مسائل باشیم هم طبقه روحانیون و هم طبقه دانشگاهی و دانشجویان و سایر طبقات به فکر این مطلب باشیم که الان اینها احساس کرده اند ، لمس کردند که اتصال مردم به هم آنها را شکست داد و نتوانستند مقاومت کنند ، روی یک وحدت کلمه جامعه نتوانستند مقاومت کنند ، با تمام جدیتی که آمریکا به صراحت و انگلستان به صراحت و شوروی هم برای حفظ این جرثومه فساد می کردند نتوانستند حفظش کنند و فهمیدند که این برای این بود که قشرهای مختلف با هم مجتمع شدند و مقصود همه هم این بود که یک حکومت عدل اسلامی . مجتمع شدند در این مساءله حق . الان بیشتر ما احتیاج به این داریم که خودمان را حفظ کنیم و مجهز باشیم . پیشترها اینها همه کارها را البته می کردند لکن مسائل کلی در نظرشان بود ، آنکه شاید اینها با هم مجتمع بشوند ، شاید این دو قوه متفکر روحانی و دانشگاهی با هم بشوند ، شاید توده های مردم با اینها بشود ،

شایدها بود و روی شایدها این همه نقشه ها بود . حالا احساس کردند ، در این نهضت عینا دیدند که مساءله چه بود ، دیدند که همه قدرت ها در مقابل قدرت ایمان و اجتماع مردم بر امر اسلامی ، فشل شده است . الان بیشتر نقشه ها ، نقشه شیطانی در کار است و الان بیشتر ما باید هوشیار باشیم گمان نکنیم به اینکه ما حالا دیگر این سد را شکستیم و تمام شد .

الان اینها مشغول تجیهزند . اجتماعات ، اتصالات و اشخاصی که با هم اصلش دوستی نداشتند ، گروه هائی که با هم هیچ ابدا ارتباط نداشتند حالا پیوند کردند ، پیوند می کنند ، شما روزنامه ها را بخوانید قضیه قانون اساسی و خبرگان ، ببینید چه گروه هائی با هم مجتمع شدند برای اینکه کاندید بدهند .

مهم این است که خبرگان باید خبرگان اسلامی باشد توجه داشته باشید کاندیدهایتان اسلامی باشند . ما می خواهیم یک مملکت اسلامی درست بکنیم ، یک مملکت غربی نمی خواهیم درست بکنیم . مملکت اسلامی قانونش باید اسلامی باشد ، باید آن کسانی را که تعیین می کنید برای بررسی ، خبره اسلامی باشند ، مثل این می ماند که !!! مثلا !!! ما بخواهیم یک کسی را معالجه کنیم برویم یک فقیه را چون فقیه است بیاوریم برای معالجه !!! یک یک !!! این را باید طبیب باشد تا معالجه کند ، فقیه هم هرچه فقیه باشد عقلش نمی رسد راجع به طب . ما می خواهیم یک قانون اسلامی ، یک جمهوری اسلامی . این جوانهای ما در خیابان ها

ریختند و غلبه کرده اند بر اینها ، روی آن حس اسلامیتشان بود و الا اگر کلمه اسلام را بر می داشتیم کنار می گذاشتیم ، مردم مگر بی عقلند که بروند جلوی توپ و تانگ ، مردم برای اسلام روند . صدر اسلام ، سربازهای اسلامی برای اسلام جانشان را به خطر می انداختند یعنی خطر نمی دیدند ، خطر برای خودشان نمی دیدند برای اینکه مردن را خطر نمی دانستند . جوانهای ما اینطور شده بودند و الان هم هستند . الان هم بعضی وقت ها شاید هر چند روزی یک دفعه یکی می آید بیخ گوش من می گوید دعا کنید من شهید بشوم . جوان اینطور آمده است الان به میدان . این حس ، حس انسانی و حس اسلامی ما را پیروز کرده است و روی این حس است که مردم خون خودشان را دادند . حالا بعد از اینکه رسیدیم به اینجا بیائیم یک قانون آمریکائی درست کنیم ، یک قانون اروپائی درست کنیم ، یک قانون اساسی غربی درست کنیم ، خون جوان هامان را هدر بدهیم ، این الان دست خودتان است . این قانون پیش نویس است . پیش نویس هیچ چیز نیست . باید راءی بدهید . باید نظر بدهید و مهم این است که خبرگان باید خبرگان اسلامی امین ، مسلمان ، متوجه غرب و شرق ، تحت تاءثیر غربی و شرقی نباشند ، تحت تاءثیر مکتب های انحرافی نباشند . اینهائی که می خواهید قرار بدهید اینطور نباشد که تحت تاءثیر مکتب مارکس یا امثال اینها باشند ، اینها باید اسلامی باشند ،

مجلس خبرگان را که می خواهید درست بکنید باید افراد خبیر و دانشمند به احکام اسلام و اشخاصی که امین هستند و اشخاصی که تحت تاءثیر مکتب های انحرافی نیستند و اشخاصی که با این ملت هستند و اشخاصی که دلسوز به اسلام هستند یک همچو اشخاصی را ، البته اشخاص خبیر مطلع و مطلع بر اوضاع روز ، اینها را باید تعیین بکنید تا بررسی بکنند و یک قانونی که مطابق با میل همه ملت است که آن عبارت از قانون غیر مخالف با قانون اسلام است ، هیچ چیزش مخالف با اسلام نباشد انشاءالله درست بشود و بعدش آنوقت به نظر همه مردم گذاشته بشود ، مردم راءی به آن بدهند و آن قانون تصویب شده باشد . انشاءالله که خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/5/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی امیرآباد و جوادیه تهران

پاسداری در دولت اسلامی دارای شرافت زیاد و مسئولیت بزرگ است

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که همه ما سرباز اسلام باشیم و گوش به فرمان خدای تبارک و تعالی و من امیدوارم که شما پاسداران همانطور که پاسدار اسلام الان هستید ، پاسدار جمهوری اسلام هستید ، پاسدار خودتان هم باشید . شما امروز با سمت پاسداری در جمهوری اسلامی یک شرافت زیاد و بزرگ دارید و یک مسئولیت بزرگ . اما شرافت برای اینکه خدمتگزار به اسلام ، خدمتگزار به دین اسلام شریف است و اما مسئولیت برای اینکه شمائی که برای اسلام هستید و سرباز اسلام هستید باید همه چیزتان را اسلامی کنید . خدای نخواسته اگر چنانچه از سربازهای اسلام به مردم یک تعدی بشود ، یک چیزی واقع بشود ، یک

مکروهی واقع بشود ، این پای اسلام حساب می شود . در رژیم طاغوتی هر کاری که سازمانی ها می کردند و دیگران و قوای انتظامی ، پای طاغوت حساب می شد . امروز این رژیم رفت و رژیم اسلامی است شما هم پاسدار رژیم اسلامی هستید . اگر خدای نخواسته از بعضی جوانهای شما یک تندی ، یک چیز مکروهی ، یک چیزی واقع بشود که مردم مثلا خوششان نیاید ، حالا دیگر نمی گویند رژیم طاغوتی ، گویند در رژیم اسلامی هم این مسائل هست و نمی گویند آن آدم این کار را می کند ، می گویند پاسدارها این کار رامی کنند . اگر یک پاسدار قدمش را کج بگذارد ، می گویند پاسدارها اینجوری هستند چنانچه اگر یک روحانی پایش را کج بگذارد ، می گویند روحانی ها اینطوری هستند . این یک مسئولیت بزرگی است که برای ما هست و برای شما . برای ما هست برای اینکه ما خودمان را منتسب به اسلام می کنیم . ما هم مثل شما پاسدار اسلام هستیم انشاءالله . و برای شما هست برای اینکه شما الان پاسدار اسلام هستید .

در رژیم اسلامی دولت و ملت از هم جدا نیستند با همند

خیلی مواظب باشید که صحیح رفتار بکنید . با مردم برادر باشید . فرق ما بین رژیم طاغوتی و رژیم اسلامی اینست که در رژیم طاغوتی مردم جدا بودند از قوای انتظامیه ، از رژیم . هر کدام مقابل هم ایستاده بودند . ملت هر چه می توانست کار شکنی می کرد برای دستگاه دولتی . دولت هم هر چه میکرد برای استفاده خودش و برای فشار به ملت بود . اما

در رژیم اسلامی دولت و ملت از هم جدا نیستند ، باهمند . دوست و برادرند . برادر باشید با مردم . همین قوای انتظامی که شما هم الان از این قوا هستید ، اینها باید در خدمت مردم باشند مردم احساس کنند که شما در خدمت آنها هستید ، وقتی این احساس بشود آنها مثل برادر با شما رفتار می کنند ، دعا به شما می کنند ، پشتیبان شما هستند . سرباز در دولت اسلامی مثل سربازان صدر اسلام با خداست اینکه در آن رژیم ها تا یک صدائی بلند شد همه رها کردند و متصل شدند به ملت ، برای اینکه کار ، کار شیطانی بود ، ملت هم پشتیبان نبود ، خودشان هم از باطن پوسیده بودند . اما در رژیم اسلامی کار ، کارخدائی است و سرباز ، سرباز خداست و قوی است . چنانچه در صدر اسلام با یک عده کمی آن فتح ها و پیروزی ها نصیبشان شد ، ایران را ، روم را شکست دادند . شما هم الحمدلله با روحیه قوی ، ایمان به خدا ، این طاغوت را شکست دادید و طاغوتی که در باطن خودتان هست شکست بدهید .

مهم این است که آن طاغوت را شکست بدهید . امیدوارم که انشاءالله با سلامت و سعادت و در تحت رهبری آقا این راه را طی بکنید و این نهضت را به آخر برسانید که یک حکومت اسلامی با محتوای اسلامی که تمام جاها که انسان پا می گذارد ببیند که اسلامی است . خداوند همه شما را موفق کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و

برکاته

تاریخ : 2/5/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام جبل عاملی

بسمه تعالی

خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ عبدالجواد جبل عاملی دامت برکاته

امید است وجود محترم از بلیات محفوظ و به وظایف الهی مشغول باشید . ضمنا با توجه به لزوم تسریع در کار دادگاه های انقلاب و رسیدگی به پرونده متهمان ، لازم است جنابعالی در شهر سده (خمینی شهر) و توابع ، دستور رسیدگی و اقدام در مورد پرونده ها را بدهید و به همین جهت جنابعالی به سمت قاضی شرع منصوب می شوید تا مستقیما در دادگاه ها شرکت و قضاوت نموده و احکام صادره را اجرا نمایید و در اصلاح کارهای محول و مشکلات اهالی نیز به هر نحو مصلحت دانید اقدام نمائید .

از خدای متعال ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/5/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران ملکان آذربایجان

ایمان و وحدت ، این رمز پیروزی را حفظ کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

آذربایجانی ها همیشه در نهضت های اسلامی پیشرو بوده اند و همیشه چشم ما به جوان های آنها و جوان های سایر ملت ایران روشن است . شما می دانید که این نهضت با قدرت اسلامی و با قوت ایمان پیش برد ، وگرنه ما در مقابل آنها چیزی نداشتیم و آنها همه چیز داشتند و شما جوانان با قدرت ایمان این نهضت را تا اینجا آوردید و به پیروزی رساندید . این قدرت ایمان را حفظ کنید . اگر خدای نخواسته سستی یا تفرقه ای پیش بیاید یا مخالفت قشرها با یکدیگر پیش بیاید ، خوف آن است که دشمن های شما با هم متحد بشوند و بر ما غلبه کنند آنوقت است

که اسلام را کنار زنند و بر ما حکومت می کنند ، همان حکومت های جابرانه ، لیکن اگر این ایمان و این وحدت را حفظ کنید و همه به سوی اسلام باشید هیچ قدرتی بر شما پیروز نخواهد شد .

آنها الان در صددند که با هم ارتباط پیدا بکنند و شما را از هم جدا کنند . این گروه ها ، این منطقه ها را با تبلیغات غلطشان از هم جدا کنند ، با اسم های فریبنده . در حالیکه ما می خواهیم به ملت خدمت بکنیم در صورتی که آنان دشمن ملت هستند .

اینها کسانی هستند که در طول مدت رژیم منحوس شاهنشاهی به او کمک می کردند و در خدمت او بودند ، الان هم برای خدمتگزاری به آن رژیم است یا خدمتگزاری به ارباب های رژیم این فساد را می کنند ، می روند در کردستان یک جور تبلیغ می کنند ، در خوزستان جور دیگر ، پیش شماها یک جور ، در دهات طور دیگر ، در شهرستان ها از طریق دیگر ، در کارخانه ها پیش زارعین طوری دیگر . مقصد این است که نگذارند جمهوری اسلامی به معنای واقعی اش تحقق پیدا کند ، برای اینکه از اسلام می ترسند ، اینها می دانند که اگر عدل اسلامی محقق شود ، برای توطئه گرها ، برای طاغی ها ، برای چپاولگرها دیگر راهی باقی نمی ماند و لهذا دست و پا می زنند که نگذارند جمهوری اسلامی آنطور که میل ماست تحقق پیدا بکند . ولی انشاءالله به قدرت شماها و با قدرت اسلام و به پشتیبانی ولی

عصر سلام الله علیه ما پیروز هستیم و شما جوانها انشاءالله موفق و موید باشید . انشاءالله خداوند به شما توفیق عنایت کند و این را با هم بروید و به مقصد برسید تا دنیا بفهمد که حکومت عدل علی یعنی چه .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/5/58

پیام امام خمینی به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

باحلول ماه مبارک رمضان ، ماه عبادت و سازندگی ، ماه تجدید قوای معنوی ، شهرالله الاعظم که در آن عموم مسلمانان در صف واحد متوجه به موضع قدرت لایزال و تجهیز در مقابل قوای طاغوتی هستند ، لازم است با توحید قدرت و قدرت واحده در مقابل طاغوت های زمان و چپاولگران بین المللی بپا خیزند و از ممالک اسلامی دفاع کنند ، دست خائنان را کوتاه و امید آنان را قطع نمایند . اکنون عموم مسلمانان و مستضعفان و خصوصا ایران عزیز و لبنان و فلسطین مغصوب ، مراحل حساسی را در پیش دارند . ایران با اخلالگران وابسته به رژیم و منحرفین و صهیونیسم جهانی و لبنان و فلسطین با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین و مفسد آدمخوار روبروست . اکنون برادران مسلمان ما در فلسطین و لبنان گرفتار تجاوزات غیر انسانی اسرائیل اند و اگر خدای نکرده اسرائیل در آن میدان پیروز شود ، دامنه تجاوزاتش را به سایر کشورها نیز خواهد کشید . مقتضی است در اجتماعات ماه مبارک به برادران فلسطینی و لبنانی دستجمعی دعا شود .

لازم است در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان مطالبی را تذکر دهم :

1!!! در این موقع حساس که بیش از هر وقت دیگر احتیاج به اجتماعات اسلامی داریم

، لازم است ملت مسلمان ما در تمام بلاد به مساجد روی آورند و نهضت را از راه مساجد که دژهای محکم اسلامند ، زنده نگه دارند و با شعارهای اسلامی نهضت را پیش برند .

2!!! خطباء محترم و اهل منبر ، مردم را به وحدت کلمه و ادامه نهضت و تقوی و صبر انقلابی دعوت کنند و از اختلاف و تفرقه که اساس شکست و عقب ماندگی است بترسانند و با یاد آوری جهاد سید مظلومان و مصیبات وارده بر آن حضرت ، ملت را به مجاهدت تا پیروزی نهائی و رسیدن به حکومت اسلامی در تمامی ابعادش فرا خوانند . ذکر فداکاری ها و مجاهدات مجاهدین صدر اسلام ، نه تنها در امروز ، بلکه تا ابد اسلام را زنده نگه می دارد .

3!!! لازم است علماء جمیع بلاد ، از مرکز تا دورترین استان ها و شهرستانها برای رسیدن به هدف اسلامی تشریک مساعی نمایند و برای انتخاب مجلس خبرگان ، همه مجتمعا در انتخاب کاندیدا مشترک باشند و هر یک یا هر محل کاندیدای جداگانه نداشته باشند ، که در این تفرق ، خوف شکست و مخاطره عقب راندن اسلام و احکام مترقی آن است . امروز ، چنانچه ملاحظه می نمائید بعضی

از گروه هائی که با هم اتحاد نداشته اند ، در این امر متحد شده و کاندیدای مشترک تعیین نمودند . من بیم آن دارم که شما از حق خود متفرق شوید و خدای نخواسته سستی در انقلاب پدید آید . لازم است در این امر حیاتی ، برای مصالح اسلام از مقاصد دیگر دست برداشته و همه علما

و قشرهای علاقه مند به اسلام ، خصوصا جوانان پرشور اسلامی در تعیین خبرگان ، متحد شوند . در این صورت خداوند تعالی با شماست . امیدواریم که در این چند روز ، کاندیداهای مشترک همه علماء بلاد و علاقه مندان به اسلام را در رسانه ها بشنوم و بخوانم . از خداوند تعالی قدرت اسلام و پیروان را خواهانم .

4!!! من با پشتیبانی ملت عظیم مسلمان ، از موضع قدرت به بدخواهان نهضت اسلامی و به توطئه گران راست و چپ اخطار می کنم که دست از افساد و توطئه بردارید و برای مصالح کشور به ملت بپیوندید و از نفاق و خدمت به اجانب بپرهیزید و گمان نکنید با این حرکات جاهلانه می توانید ملت را از مسیر خود باز دارید و نیز به مطبوعات و رسانه های جمعی همین اخطار را اکیدا می کنم ، آزادی غیر از توطئه است . از توطئه های خلاف مصالح عالیه اسلام و کشور و ملت جدا جلوگیری می شود و من در صورت احساس خطر جدی ، مسائل را با ملت عزیزم در میان می گذارم تا ملت دلیر ، خود تصمیم لازم را بگیرد ، که تا به حال در مسائل مختلف ، تصمیم قاطعانه گرفته است .

5!!! اینجانب به برادران اسلامی ، در همه کشورها خصوصا به برادران عرب و ملت عظیم عرب که پیشتازان اسلامند ، خطر عظیم اجانب ، خصوصا صهیونیسم را کرارا اعلام کرده ام . لازم است در شهر رمضان که ماه اجتماعات اسلامی است ، مومنین در مجامع عمومی پرده از توطئه های این غول جهانخوار برداشته و

خطرات دشمن انسانیت را بر ملا کنند .

6!!! لازم است از متفکرین بزرگ جهان اسلام دعوتی به عمل آید تا ابعاد مختلف انقلاب کبیراسلامی ایران تشریح گردد و ضرباتی که این انقلاب بر پیکر جهانخواران بین المللی زده است ارزیابی گردد تا تبلیغات سوء دشمنان انقلاب اسلامی ما نقش بر آب گردد . از خداوند متعال عظمت اسلام و کشورهای اسلامی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/5/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در آستانه انتخابات مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه انتخابات خبرگان برای بررسی پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی لازم است با ملت شریف و مبارز مطالبی را در میان گذارم :

1!!! ملت شریف با نهضت عظیم خود و قیام مردانه ، با ایثار جان و خون و از دست دادن ده ها هزار شهیدان ارجمند و به جا گذاشتن ده ها هزار معلول و معدوم ، کشور را از لوث وجود خیانتکاران و اجانب پاک و با رفراندم بی مانند خود به جمهوری اسلامی راءی مثبت داد که حکومت عدل اسلامی برقرار و احکام مترقی اسلام اجرا شود و از این جهت جمهوری صد در صد اسلامی است و قانون اساسی آن باید به هیچ وجه مخالف با احکام اسلام نباشد و برای رسیدن به این مقصود لازم است با شور و شعف همانند رفراندم ، زن و مرد و بزرگ و کوچک به صندوق آراء هجوم برده و آراء خود را در آن بریزند و هر چند ماه مبارک است و زحمت دارد لکن این امر از عبادات بزرگ محسوب خواهد شد .

2!!! خبرگانی که برای رسیدگی به قانون اساسی جمهوری اسلامی

انتخاب می شوند باید آشنا به مسائل اسلام و خبره در آن باشند و نیز معتقد به اسلام و متعهد و امین و ملی و مورد اعتماد و بی گرایش به چپ و راست و پرهیزکار باشند . ملت عزیز! سرنوشت خود را به کسی دهید که در مسیر شماست که مسیر اسلام است . در هر شهرستان و حوزه انتخاباتی علمای اعلام و معتمدین محل منتخبین خود را با وحدت کلمه تعیین و ملت را دعوت به انتخابات آنان کنند و من امیدوارم که ملت شریف از ارشاد علمای اعلام خود بهره مند شده و اسلام و مصالح کشور اسلامی را با این عمل انسانی !!! اسلامی حفظ نمایند .

اینجانب راجع به قانون اساسی و خبرگان مطالبی دارم که انشاءالله بعد از این بیان می کنم .

3!!! این روزها در بعضی مصاحبات و مطبوعات مطالبی مبنی بر نزدیکی خطر منتشر می شود که جز جنگ اعصاب و تبلیغات بی سرو پا چیزی نیست . ملت ما که قدرت شیطانی عظیم دشمن را از دست او گرفت و رژیم شاهنشاهی را از تاریخ محو کرد از این تبلیغات بی مایه نمی هراسد . امروز به خواست خداوند متعال قدرت در دست ملت است و جوانان برومند ایران چون سدی عظیم در مقابل دسیسه ها و توطئه ها ایستاده اند و ما هیچ باکی از این ریشه های گندیده نداریم و تمام توطئه ها را در نطفه خفه می کنیم . من به ملت مبارز اطمینان می دهم که خطری ما را تهدید نمی کند و توصیه کنم که از موضع قدرت هوشیارانه مراقب توطئه ها

باشند و راه را بر خائنان به ملت و کشور ببندند و وحدت خود را حفظ کنند و از تبلیغات منحرف رسانه ها نترسند که خداوند متعال پشتیبان ماست .

4!!! من ارباب جراید و رسانه ها و گویندگان رانصیحت می کنم که دست از این شایعه افکنی ها بردارند و مسائل بیهوده و مطالب دروغ را برای زیاد شدن تیراژ پخش نکنند ، که اگر احساس توطئه و فساد شود ملت با آنها به طوری دیگر عمل می کنند . از آزادی سوء استفاده نکنید و مسیر ملت را رها ننمائید و از بزرگ نشان دادن و قایع کوچک بپرهیزید که صلاح ملک و ملت در آن است . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/5/58

پیام امام خمینی به آیت الله دستغیب

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب دامت برکاته ، مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف بود واصل گردید طوماری هم از اهالی محترم شیراز وسیله حامل نامه رسید که خواستار شده بودند جنابعالی دعوت آقایان را جهت اقامه نماز جمعه بپذیرید و بدین ترتیب مناسب است جنابعالی اقدام فرموده و نماز جمعه را در شیراز بخوانید ، از خدای تعالی ادامه توفیقات و سلامتی آنجناب را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/5/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد شرکت در انتخابات

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران ! دشمنان اسلام و نهضت در خارج و داخل تبلیغات زهر آگین خود را شروع کردند و چنین وانمود می کنند که مردم دراین انتخابات بی تفاوتند و به سردی و سستی گراییده اند ، می خواهند شما را متهم کنند که از جمهوری اسلامی رو برگردانیده اید . از شما ملت مبارز انتظار دارم که با شرکت همگانی خود یاوه سرایان را رسوا کنید . و نیز اطلاع دادند که در اطراف دانشگاه که محل اقامه نماز جمعه است ، گروهی برای اخلال در شرکت در انتخابات بپا خاسته اند . دولت موظف است از آنان جلوگیری کند و مردم موظفند به تبلیغات آنان اعتنا نکنند . ملت عزیز مسلمان ! از اسلام و کشور اسلامی پاسداری کنید و به سوی صندوق آرا هجوم آورید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/5/58

پاسخ امام خمینی به تلگراف جعفر نمیری

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت جعفر محمد نمیری رئیس جمهوری دمکراتیک کشور سودان ؛

پیام محبت آمیز آن حضرت بوسیله آقای دکتر حسن عبدالله ترابی نماینده جنابعالی واصل گردید . از ابراز محبت و احساسات گرمی که نسبت به اینجانب و انقلاب اسلامی ایران ابراز فرموده اید متشکرم و از خداوند تعالی سعادت و رستگاری ملت همکیش و برادر را مسئلت داشته وامیدوارم جمهوری اسلامی ما که بر اساس اتحاد کلمه و بر مبنای انقلاب پر ارج اسلامی و محو رژیم طاغوتی بنا شده ، در همبستگی و اتفاق مسلمانان جهان و پیروزی و تعالی روزافزون اسلام و آسایش مسلمین نقش موثر و ارزنده ای را ایفا نماید .

والسلام علی من التبع الهدی

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/5/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام قدوسی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای شیخ علی قدوسی دامت افاضاته بدینوسیله جنابعالی به سمت دادستانی کل انقلاب اسلامی در سطح کشور منصوب می شوید که از این تاریخ در کارهای دادستانی اقدام و شروع به کار نمائید و در هر حال احتیاط را کاملا مراعات نمائید . ازخدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/5/58

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای هادوی دادستان کل انقلاب اسلامی

ضمن تشکر و قدردانی از زحماتی که در طول این چند ماهه جنابعالی در مقام دادستانی متحمل شدید ، قرار شد از این تاریخ جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی قدوسی دامت افاضاته متصدی مقام دادستانی شده و بدین مقام منصوب گردند . مراتب جهت اطلاع آن جناب بدین وسیله ارسال شد . از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/5/58

پیام امام خمینی به علمای قزوین

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات آقایان علماء اعلام شهرستان قزوین دامت برکاتهم ،

امید است وجود محترم آقایان از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی موفق و منصور باشید آنچه که لازم به تذکر است و خود آقایان محترم نیز توجه دارند این مطلب است که باید در این موقعیت حساس سعی شود از هر گونه اختلاف و تفرقه پرهیز گردد و وحدت کلمه و اتحاد به هر نحو که مقدور است حفظ شود و برای انجام کارها هیاتی را انتخاب فرموده و کارها از طریق هیات مذکور انجام پذیرد . لازم است جناب حجت الاسلام آقای باریک بین یکی از اعضاء آن هیات باشد . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را در راه ترویج شریعت مقدسه خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/5/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد ترمیم خسارات انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران ، ایدهم الله تعالی

در این ماه مبارک رمضان ، ماه خداوند تعالی و ماه عبادت و توجه به مبداء اعلی سلامت و سعادت همه مسلمین خصوصا شما ملت عظیم را خواستارم و می خواهم یک عبادت بزرگ که شاید در راءس عبارتها باشد ، به شما ملت عزیز پیشنهاد کنم . شما میدانید که در انقلاب عظیم که بحمدالله به پیروزی رسید و امید است به پیروزی نهایی برسد ، چه خسارت های بزرگ از طرف دستگاه جبار به مردم مسلمان و برادران و هموطنان شما وارد شده است . خساراتی که ما و دولت نمی توانیم جبران کنیم و من کرارا تذکر دادم که این خسارات را باید خسارات جنگزدگی نامید با کمک تمام قشرهای ملت بزرگ

باید جبران کرد ولهذا به منظور کمک به ترمیم ضایعات و جبران خسارات وارده به خانه ها و مستغلات و فروشگاه ها و دارایی مردم در نقاط کشور که در اثر حملات و خرابی های دشمن در دوران انقلاب دچار ویرانی و غارت و حریق شده اند ، سازمانی مردمی به نام صندوق ملی ترمیم خسارات دوران انقلاب به شماره دویست بانک ملی در کلیه شعب تاءسیس و به ثبت رسیده . امید است بودجه این صندوق به همت والای خواهران و برادران عزیزم و کمک دولت تاءسیس شود که با نظارت هیاتی از معتمدین هر محل و و ناحیه با کمک دولت ، با دادن وام بدون بهره و جبران خسارات بلا عوض از محل صندوق انجام گیرد .

دوستان عزیز در این دوران مصیبت بار دوران انقلاب ، خانواده های محترم علاوه بر خسارات جانی عزیزانشان ، از هستی ساقط شده اند یا به قدری خسارت دیده اند که نمی توانند جبران کنند که به زندگی شرافتمندانه خود ادامه دهند و بر ما و شماست که با آغوش باز در رفع این خسارت بکوشیم که این از عباداتی است که نزد خداوند متعال ارزش فراوان دارد . لازم است از برادران و خواهران ارجمندی که در خانه سازی برای مستمندان که بحمدالله تعالی در نقاط مختلف کشور مشغول انجام آن هستند و کمکهای ارزنده کردند تقدیر و تشکر کنم و سعادت همگان را از خداوند متعالی بخواهم . اینجانب از بیت المال مبلغ یکصد میلیون ریال به صندوق شماره دویست بانک ملی واریز می نمایم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :

16/5/58

پیام امام خمینی به مسلمانان جهان به مناسبت انتخاب آخرین جمعه ماه رمضان به عنوانروز قدس

بسم الله الرحمن الرحیم

من در طی سالیان دراز ، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و بویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران می کند . من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی می خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند . از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/5/58

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

باکمال تاءسف در این روزهای پس از انقلاب که باید تمام قشرها برای ساختن و مرمت خرابی های دولت طاغوتی دست به دست هم بدهند و با پشتیبانی از دولت جمهوری اسلامی خسارات را جبران کنند ، دیده و شنیده می شود اعتصاب بعد از اعتصاب و تحصن پس از تحصن و راهپیمائی پس از راهپیمائی و دروغ پراکنی و دنبال دروغ پراکنی و کوشش در تضعیف دولت با هر حیله و هر شایعه سازی رواج دارد . در حالی که دولت با کوشش به اصلاح امور و مرمت خرابی های اشتغال دارد ، کارشکنی ها شروع ، به اسم صلاح اندیشی به تضعیف روحیه

مردم ، انتقاد بی منطق به دولت اسلامی ، بپاخاسته اند . باید به برادران و خواهران بسیار محترم تذکر دهم که همانطور که در حال انقلاب تحصن و اعتصاب بر ضد طاغوت موجب رضای خداوند تعالی بود ، در حال حاضر که دولت اسلامی و ملی است و دشمن در توطئه است تحصن و اعتصاب و شایعه سازی و جنجال بی اساس که باعث ضعف دولت می شود موجب سخط خداوند و از معاصی بزرگ و محرمات عظیم شمرده می شود . دوستان من ! شما اگر به اسلام و احکام آزادیبخش آن گرایش دارید ، امروز تضعیف دولت و شایعه سازی ها و دروغ پردازی ها مخالف صلاح ملت ها و مستضعفین و کمک به دشمنان ملت و کشور است و کسانی که گروه ها را وادار به اعتصاب و تحصن و تضعیف دولت می کنند مخالفین نهضت و از طرفداران اجانب و یا اعمال آنها به نفع اجانب است . اینجانب از تمام قشرهای ملت عزیز تقاضا دارم که به کمک دولت که کمک به مستضعفین است بشتابند و تفرقه اندازان را به خود راه ندهند و در این ایام ماه مبارک ، که خصوصا ایام لیالی متبرکه قدر ، در محافل و مساجد اجتماع و دعا به اسلام و مسلمین نمایند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/5/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام شاهرخی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای سید محمد تقی شاهرخی دامت افاضاته

با توجه به اختلافات منطقه بروجن و سابقه ای که جنابعالی در آن منطقه دارید ، مقتضی است مسافرتی بدانجا بکنید و از نزدیک به

وضع محل و مشکلات رسیدگی نموده و در رفع آنها بکوشید و به هر نحو صلاح می دانید با همکاری افراد ذیصلاح در آن منطقه و جلوگیری از اختلاف و تفرقه سعی نمائید و برای اصلاح وضع کمیته محل و یا انحلال آن و تشکیل سپاه پاسداران و غیره نیر با جلب نظر کمیته مرکزی و ستاد مرکزی سپاه پاسداران و سایر مراجع مربوط و تاءیید آنان اقدام نمائید . از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/5/58

پیام امام خمینی به مناسبت روز قدس

روز قدس ، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین

بسم الله الرحمن الرحیم

روز قدس ، یک روز جهانی است ، روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد ، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است ، روز مقابله ملت هائی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند ، در مقابل ابرقدرت هاست ، روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند ، روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد . متعهدین این روز را روز قدس می دانند و عمل می کنند به آنچه باید بکنند و منافقین ، آنهائی که با ابرقدرت ها در زیر پرده آشنائی دارند و با اسرائیل دوستی ، دراین روز بی تفاوت هستند یا ملت ها را نمی گذارند که تظاهر کنند . روز قدس ، روزی است که باید سرنوشت ملت های مستضعف معلوم شود . باید ملت های مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین ، باید همانطور که ایران قیام کرد و دماغ

مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید ، تمام ملتها قیام کنند و این جرثومه های فساد را به زباله دان ها بریزند . روز قدس ، روزی است که باید این دنباله روهای رژیم سابق در ایران و آن توطئه چین ها ی رژیم فاسد و ابرقدرت ها در سایر جاها خصوصا در لبنان ، تکلیف خودشان را بدانند ، روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم و برادران لبنانی را از این فشارها نجات بدهیم ، روزی است که باید تمام مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون بیاوریم ، روزی است که باید جامعه مسلمین ، همه ، اظهار وجود بکنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها ، به این تفاله هائی که مانده است از آنها ، چه در ایران و چه در سایر جاها . روز قدس ، روزی است که باید به این روشنفکرانی که در زیر پرده با آمریکا و عمال آمریکا روابط دارند ، هشدار داد ، هشدار به اینکه ، اگر از فضولی دست برندارید ، سرکوب خواهید شد . ما به آنها مهلت دادیم و با آنها با ملایمت رفتار کردیم که شاید دست از شیطنت بردارند و اگر دست بر ندارند کلمه آخر را خواهیم گفت و خواهیم به آنها فهماند که دیگر رژیم سابق قابل برگشتن نیست و دیگر آمریکا نمی تواند به اینجا حکومت کند ودیگر سایر ابرقدرت ها نمی توانند در این مملکت حکومت کنند . روز قدس ، روزی است که باید به همه ابرقدرت ها هشدار داد که باید دست خود را از

روی مستضعفین بردارید و سر جای خود بنشینید . اسرائیل ، دشمن بشریت ، دشمن انسان ، که هر روز غائله ایجاد می کند و برادرهای ما را در جنوب لبنان به آتش کشد ، باید بداند که دیگر ارباب های اورنگی ندارند در

دنیا و باید انزوا اختیار کنند ، طمع ها را از ایران باید قطع کنند ، دست آنها باید از همه ممالک اسلامی قطع شود ، عمال آن در همه ممالک اسلامی باید کنار بروند . روز قدس ، روز اعلام یک چنین مطلبی است ، اعلام این است به شیاطینی که ملت های اسلام را می خواهند کنار بگذارند و ابرقدرت ها را به میدان بیاورند . روز قدس ، روزی است که قطع آمال آنهارا بکند و به آنها هشدار بدهد که که گذشت آن زمان ها .

روز قدس ، روز اسلام است روز قدس ، روز اسلام است

روز قدس ، روزی است که اسلام را باید احیاءکرد و احیاء بکنیم و قوانین اسلام در ممالک اسلامی اجرا بشود . روز قدس ، روزی است که باید به همه ابرقدرت هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما به واسطه عمال خبیث شما ، واقع نخواهد شد . روز قدس ، روز حیات اسلام است ، باید مسلمین به هوش بیایند ، باید بفهمند قدرتی را که مسلمین دارند ، قدرت های مادی ، قدرت های معنوی . مسلمین که یک میلیارد جمعیت هستند و پشتوانه خدائی دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ایمان پشتوانه آنهاست ، از چه باید بترسند؟ ما با یک جمعیت کمی در مقابل دشمنهای زیاد ، دشمن های بسیار ، قیام کردیم و ابرقدرت ها

را شکست دادیم و کسی گمان نکند که دیگر بعضی از این قشرهای فاسد ، بعضی از این چپ روهای آمریکائی یا غیر آمریکائی بتوانند در این مملکت اظهار وجود کنند . آن روز که ما بخواهیم و ملت ما بخواهند ، در ظرف چند ساعت تمام آنها به زباله دان های فنا خواهند ریخته شد . ملت بزرگ ما دیگر از این حرکات مذبوحانه نخواهد ترسید و حرکات اسرائیل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطین ، همین حرکات مذبوحانه است ، حرکاتی است که اواخر عمر اشخاص فاسد ، می کنند چنانچه شاه ما ، شاه مخلوع ایران این حرکات را کرد و منتهی به فنا شد . دولت های عالم بدانند که اسلام شکست بردار نیست ، اسلام و تعالیم قرآن بر همه ممالک باید غلبه کند ، دین باید دین الهی باشد ، اسلام دین خداست وباید در همه اقطار ، اسلام پیشروی کند . روز قدس ، اعلام یک چنین مطلبی است ، اعلام به این است که مسلمین به پیش ! برای پیشرفت در همه اقطار عالم . روز قدس فقط روز فلسطین نیست ، روز اسلام است ، روز حکومت اسلامی است ، روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها ، بیرق آن برافراشته شود ، روزی است که باید به ابرقدرت ها فهماند که دیگر آنها نمی توانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند . من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم (ص ) می دانم و روزی است که باید ما ، تمام قوای خودمان را مجهز کنیم و مسلمین از آن

انزوائی که آنها را کشانده بودند ، خارج شوند و باتمام قدرت وقوت در مقابل اجانب بایستند و ما در مقابل اجانب ، با تمام قوا ایستاده ایم و نخواهیم اجازه داد کسان دیگر در مملکت ما دخالت کنند ومسلمین نباید اجازه بدهند که کسان دیگر در ممالکشان دخالت کنند . در روز قدس ، ملتها باید به حکومت ǘǘƙɠکه خائن هستند ، هشدار دهند . روز قدس ، روزی است که ما خواهیم فهمید چه اشخاصی و چه رژیم هائی باتوطئه گرهای بین المللی موافقت دارند وبا اسلام مخالفت . آنهائی که شرکت ندارند ، مخالف با اسلام هستند و موافق با اسرائیل و آنهائی که شرکت کردند ، متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام که در راس آنها آمریکا و اسرائیل است . روز امتیاز حق از باطل است ، روز جدائی حق و باطل است .

من از خداوند تبارک و تعالی خواهانم که غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهای عالم ، بر همه مستکبرین ، مستضعفین را غلبه بدهد . واز خدای تبارک و تعالی خواهانم که برادرهای ما را در فلسطین ، در جنوب لبنان و در لبنان و در هر جائی از عالم که هستند ، از دست مستکبرین و از دست چپاولگران نجات بدهد .

والسلام علی رسول الله و علی ائمه المسلمین

تاریخ : 25/5/58

بیانات امام در دیدار با وزیر خارجه کشور سوریه

اتفاق بر اسلام قدرت مافوق طبیعت می آورد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام مرا به رئیس جمهور برسانید و از ایشان تشکر کنید . نسبت به ما عواطف دارند . امیدوارم که مسلمین و ملت های اسلامی همانطور که دستور اسلام و قرآن مجید است با هم برادر

باشند و نسبت به دشمنان انسانیت ، کشورهای اسلام با شدت و قدرت رفتار کنند . و این حاصل نمی شود الا به اینکه از اختلافات جزئی که بین دولت ها هست دست بردارند و مثل برادر هم باشند . این اختلاف موجب بهره برداری دشمن اسلام و مسلمین است . باید از این بهره برداری جلوگیری بشود به وحدت اسلامی و اینکه همه در تحت لوای اسلام و قرآن مجید مجتمع بشوند ، زیرا آنطور که قرآن دستور داده است رحماءبینهم واشداء بر کفار باشد . در اسلام اساسا نژاد مطرح نیست ، عربی و عجمی و سایر گروه ابدا مطرح نیست . اسلام برای تربیت انسان آمده است . مطلب در برنامه اسلام ، انسان است و تربیت انسانی . آنچه مطرح است تقوا و اخوت بین مسلمین و دوستی و دفع اختلافات است . و اگر مسلمین بخواهند این عزت و عظمتی را که در صدر اسلام بین پیغمبر اکرم (ص ) و اصحاب بود ، و سایر اقشار مسلمین آن سیره را متابعت کنند تا اینکه عظمت خودشان را بیابند و آن سیره همان اتفاق بر اسلام که قدرت مافوق طبیعت می آورد ، و شجاعت مافوق الطبیعه . آنچه که ملت ما با اینکه در حال ضعف و تشتت بود دریافت ، همین مطلبی بود که در صدر اسلام مسلمین دریافته بودند ، اتکاء به ایمان و اسلام و وحدت کلمه . جوانهای ما در حال انقلاب و حالا هم باز تقاضا می کنند که ما دعا کنیم تا آنها شهید بشوند . این تحول بزرگی که به اراده خدای

تبارک و تعالی در این ملت پیدا شد ، موجب پیروزی آنها بر یک قدرت شیطانی بزرگ که پشتیبان او همه ابرقدرت ها بودند گردید و این پیروزی از خدای تبارک و تعالی و عملیات خاصه او بود . و من امیدوارم که این اخلاق در ملت ما باقی بماند و همه ملت ها و مسلمین همین اخلاق را و همین سیر را داشته باشند ، عظمت صدر اسلام را باز یابند . اگر مسلمین مجتمع بودند ، هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دول

اسلامیه و ملت های اسلام می دانند که درد چیست ، می دانند که دستهای اجانب در بین است که اینها رامتفرق از هم بکند ، می بینند که با این تفرقه ها ضعف و نابودی نصیب آنها می شود ، می بینند که یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده که اگر مسلمین مجتمع بودند ، هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد ، معذلک در مقابل او زبون هستند . معما این است که با اینکه اینها رادانند ، چرا به علاج قطعی که آن اتحاد و اتفاق است روی نمی آورند؟ چرا توطئه هایی که استعمارگرها برای تضعیف آنها به کار می برند ، آن ها توطئه ها را خنثی نمی کنند؟ آیا این معما چه وقت باید حل شود؟ و پیش کی باید حل بشود؟ این توطئه ها راکی باید خنثی کند غیر از دولتهای اسلام و ملت

های مسلمین ؟ این معمایی است که شما اگر جوابی دارید و حل کردید ، این معما رابه ما هم تذکر بدهید .

عامل ضعف و فساد در ممالک اسلامی از حکومت هاست

میل داشتم که این حقیقت را از شما بشنوم و این حقیقتی است که ما هم بر او مطلع هستیم که هر چه ضعف در مسلمین وفساد در ممالک اسلامی است ، از حکومت هاست . حکومت ها به واسطه خودخواهی که دارند مع الاسف برای اجانب به طور نوکری عمل می کنند و برای ملت خودشان آقایی می کنند وتمام مفاسد را همین نوکری و آقایی در ممالک مسلمین ایجاد کرده است و راه حل همان است که شما گفتید . راه حل اینها به دست ملت است . ملت ها باید دولت هائی که بر خلاف مصالح اسلامی و مصالح ملت ها عمل کنند ، باآنها همان معامله کنند که ملت ایران با شاه مخلوع کرد . و اگر این مطلب در آنجاهائی که دولت ها بر خلاف مسیرملتها عمل می کنند عمل بشود ، حل مشکلات می شود و دست اجانب از ممالک اسلام کوتاه می شود . و من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که یا حکومت ها را به هوش بیاورد که موافق اسلام و مصالح مسلمین عمل کنند یا ملت ها را بر آنها غلبه بدهد که آنها را قلع و قمع کند . سپس برادر عبدالحلیم خدام گفت : از حضرت امام نهایت تشکر را دارم که چنین فرصتی را به اینجانب عنایت فرمودند تا بتوانیم فرمایشات معظم له را به حضرت حافظ اسد رئیس جمهوری بازگو کنم . حافظ اسد با

علاقه فراوان و شوق بسیار ، امید به ملاقات حضرت آیت الله در دمشق را دارد . برای ملت ایران و شخص آن حضرت آرزوی سلامت و سعادت را می نمایم .

امام در پاسخ گفتند : من از ایشان و شما تشکر می کنم وسعادت همه را از خدا می خواهم و غلبه شما را بر اسرائیل و فتح قدس را از خدای تبارک وتعالی آرزو می کنم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/5/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای سمینار آموزشی انجمن اسلامی معلمین کشور

مکتب های توحیدی و مادی

بسم الله الرحمن الرحیم

از امتیازات مکتب توحید با تمام مکتب هائی که در عالم هست ، این است که در مکتب های توحید ، مردم را تربیت می کنند و آنها را از ظلمات خارج می کنند و هدایت به جانب نور می کنند . تمام مکتب هائی که مکتب غیر توحیدی هستند ، مکتب مادی هستند و این مکتب های مادی مردم را از عالم نور بر می گردانند به سوی عالم ظلمت و دعوت می کنند به مادیگری و ماده و از عالم نور منصرف و منحرفشان می کنند یا آنها راهمان دعوت به ماده می کنند و دیگر آن طرفش را کار ندارند . نسبت به عالم نور ، و در ارجاع مردم به عالم نور بیطرف هستند و علی ایحال هر دو مکتب ، چه آن مکتب های ضد توحیدی و چه آن مکتب هائی که نسبت به توحید کاری ندارند ، بیطرفند نسبت به توحید ، اینها کارهائی که می کنند ، تعلیم و تعلم هائی که دارند ، تعلیم و تعلم هائی است که مربوط به ماده است و مردم را در مادیات و

در ظلمات منغمس می کنندواز توحید و از نور آنها را باز می دارند لکن مکتب های توحیدی که در راس آنها مکتب اسلام است در عین حال که به مادیات و با مادیات سر و کار دارند ، لکن مقصد این است که مردم را طوری تربیت کنند که مادیات ، حجاب آنها برای معنویات نباشد ، مادیات را در خدمت معنویات می کشند ، به خدمت معنویات می کشند ، در عین حالی که نسبت به مادیات نظر دارند ، نسبت به زندگی دنیا نظر دارند ، در عین حال مردم را متوجه به معنویات می کنند و از ظلمت ماده نجات می دهند . توجه به ماده و به مادیات به طوری که تمام توجه به مادیات باشد ، ظلمت است ، ظلمات است و انسان را به ظلمات می کشد و به چیزهائی می کشد که شما مشاهده می کنید که در همه مکتب هائی که هست ، مردم را می کشند به جنگ ها ، به خونریزی ها . مکتب کمونیسم ، مکتب خونریزی است ، مکتب اختناق است ، تمام اختناق در آنجا حکمفرماست و خونریزی در آنجا هست به طوری که سران آنها در اول امری که سلطه پیدا کردند ، هزاران نفر ، بلکه صدها هزار نفر را به قتل رساندند و مادیتی که در آمریکا و امثال آن ممالک غربی غیر کمونیستی است ، آنها هم تمام جدال و نزاعشان سر مادیات است و با مادیات سر و کار دارند و مردم را به خاک وخون می کشند . الان در تمام دنیا که ملاحظه می

کنید ، این دو مکتب و این دو فرقه دست دارند و مردم را به خاک و خون می کشند . یک طایفه در افغانستان و امثال اینها ، یک طایفه دیگر در جاهای دیگر . مکتب های توحیدی اینطور نیست ، مکتب توحیدی نمی خواهند فتح کنند بلاد را و نمی خواهند با مردم با خشونت رفتار کنند ، آنها می خواهند مردم را از ظلمت های ماده به نور بکشند ، به طرف خدا بکشند ، توجه به خدا بدهند ولهذا تا آنجا که امکان دارد در مکتب های غیر مادی مدارا هست ، خوشرفتاری هست ، دعوت هست ، تا آنجائی که ممکن است با دعوت مردم را بر می گردانند به عالم نور وهیچ وقت در صدد جنگ و جدال نیستند مگر اینکه احساس کنند توطئه هست ، اگر احساس توطئه کردند ، به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آن ها با شدت رفتار می کنند ، تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد می گذارند برای هر چه می خواهند اختیار کنند ، وقتی احساس توطئه شد ، با شدت رفتار می کنند .

عرضه مکتب غیر از سوزاندن خرمن هاست

در مملکت ما هم وقتی که این فتح بزرگ به دست شما زنها ومردهای محترم انجام گرفت ، همه چیز را آزاد گذاشتند ، تبلیغات را آزاد گذاشتند ، مکتب ها را آزاد گذاشتند و این است که در چند ماه ، تقریبا حدود دویست تا شاید ، گروه های مختلف اظهار وجود کردند . حتی کمونیست هائی که فاسد و مفسدند اظهار وجود کردند لکن بعد از آن ما احساس

کردیم که اینها اظهار وجودشان فقط برای تبلیغ نیست ، فقط برای این نیست که می خواهند مکتب خودشان را عرضه کنند بلکه مساءله ، مساءله توطئه است . عرضه مکتب غیر از سوزاندن خرمن هاست ، غیر ریختن به دانشگاه است و جلوگیری از اینکه دانشگاهیان مشغول کار باشند ، غیراز ریختن به کارخانه هاست و مانع شدن از اینکه کارخانه ها عمل بکنند ، غیر از این است که با رفراندمی که مردم و مردمی است و مربوط به مصلحت مردم است مخالفت کنند و تحریم کنند یاآتش بزنند صندوق ها را یا با اسلحه جلوگیری کنند از اینکه مردم راءی بدهند یا در راهپیمائی که کرده ، خودشان غائله درست کردند و عده کثیری از جوانهای ما را زخمی کردند ، قریب سیصد نفر زخمی شد که اکثرشان شاید مربوط به ما بود ، خودشان غائله درست می کردند و حالا که می بینند که نزدیک است که مجلس خبرگان تحقق پیدا بکند ، حالا افتادند به دست و پا که در هر جا یک غائله ای ایجاد کنند و ما تا حالا که صبر کردیم و صبر انقلابی کردیم تا حالا برای این بود که به مردم معلوم بشود که اینها چه هستند ، اینها چه مرا می دارند . اینها نمی خواهند مکتب خودشان را عرضه کنند ، اینها نمی خواهند با منطق صحبت کنند ، اینها می خواهند که همه مکتب ها را سرکوب کنند ، اینها برای سرکوبی مکتب اسلام است ، اینها از اسلام ترسند ، اینها از قوانین اسلام می ترسند ، اینها می خواهند که

اسلام نباشد ولو هر چه باشد ولهذا توطئه است .

الان وقتی که توطئه شد ، دیگر نمی توانیم ما تا آخر تحمل کنیم و توطئه ها را بپذیریم . مساءله ، مساءله اسلام است ، مساءله مصالح مسلمین است ، با مصالح مسلمین و اسلام ما نمی توانیم مسامحه کنیم . بنابراین من اعلام کردم که اگر چنانچه اینها باز یک چنین کارهائی بکنند ، ما تمام ملت را بسیج می کنیم ، ما تمام پاسدارانی که هستند بسیج می کنیم ، ماتمام زن و مرد ایران را بسیج کنیم و ریشه آنها را در می آوریم ، اینها باید برگردند به ملت و اگر مکتبی هم دارند با اینکه برگشت به ملت کردند ، از روی عقل ، از روی منطق صحبت بکنند . اینها را در رادیو خواستند که با ایشان صحبت بکنند ، حاضر نشدند ، اینها در مکتب شکست خورده اند ، اینها یک دسته اشرار هستند ، نه مکتب دارند ، اینها اشرار هستند . بنابراین اشرار را ما باید سر جای خودشان بنشانیم و با آنها با خشونت رفتار کنیم لکن من باز مهلت دادم به آنها که باز سر عقل بیایند و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهی کنند . این مربوط به این قضایا .

نقش معلم در جامعه نقش انبیاء است

و اما معلم ، نقش معلم در جامعه ، نقش انبیاء است . انبیاء هم معلم بشر هستند ، نقش بسیار حساس و مهمی است و مسئولیت بسیار زیادی دارد . نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که (اخراج من الظلمات الی النور) است آنهائی که ( الله

ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور ، ) همین سمت معلمی است . خدای تبارک و تعالی این سمت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ، ولی مومنین است و آنها را از ظلمات اخراج می کند به سوی نور . معلم اول ، خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم رااز ظلمات به نور و بوسیله انبیاء و به وسیله وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت ، دعوت می کند به کمال ، دعوت می کند به عشق ، دعوت کند به محبت ، دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است . دنبال او انبیاء هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند و آنها هم شغلشان تعلیم است ، معلمند ، معلم بشرند ، آنها هم شغلشان این است که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که از مقام حیوانیت بالا برود وبه مقام انسانیت برسد . انسان مقام هائی دارد که مقام اولش بعد از اینکه مراتبی را سیر کرد ، همین مقام حیوانیت است ، یک حیوانی است مثل سایر حیوانات بلکه خطرناکتر . خطر حیوانات به اندازه خطر انسان نیست ، آنقدری که انسان جنایت وارد می کند به همنوع خودش ، هیچ حیوانی حتی سبع هم آنقدر جنایت وارد نمی کند . این چیزی است که انسان است ، اول مقامی است که بعد از اینکه مراحلی را طی کرده ، به مرتبه حیوانیت رسیده ، یک حیوانی است که هیچ افساری ندارد ، یک حیوانی است که اگر

رهایش کنند ، خونخوارترین موجودات است . انبیاء آمده اند این انسانی که در این مرحله رسیده است و یک مرحله خطرناک است هم برای خودش و هم برای همنوع خودش ، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بکنند ، متوجه به مبادی نور بکند ، آنها را از اخلاق فاسد ، از آن اخلاق ، خوی های حیوانی بیرون بیاورند و به خوی های انسانی و به اخلاق انسانی برسانند ، از مقام حیوانیت بالا ببرد به مقام انسانیت برساند ، ماده را تابع عالم غیب بکنند ، عالم طبیعت را تابع عالم الوهیت بکنند و بعد از او معلمینی که در بشر هستند که الان شما هم انشاءالله موفق باشید از آن طایفه هستید .

شغل معلم اخراج بچه ها و کودکان است از ظلمت به نور

شغل شما اخراج بچه ها و کودک هاست از ظلمت ها به نور . تعلیم و تربیت انسانی ، تعلیم و تربیت اسلامی ، آنها را از اخلاقی فاسد نجات بدهید ، آنها را از این آمال و آرزوهائی که بواسطه آن به فسادکشیده می شوند ، بر حذر دارید ، بچه ها را تربیت کنید . شما معلمین یک شغل بسیار شریف دارید که همان شغل الله است ، همان شغل انبیاءاست و یک مسئولیت بسیار بزرگ دارید که همان مسئولیت انبیا است ، منتها انبیا از مسئولیت بیرون می آیند برای اینکه عمل می کنند به آنچه فرموده اند ، به آنچه ماءمور هستند ، ماها هم باید عمل بکنیم ، اگر چنانچه خدای نخواسته بچه هائی از دامن های شما و از کلاس های شما بیرون بیایند که بر خلاف تربیت های انسانی

اسلامی باشد ، شما مسئول هستید ، مسئولیت بزرگ است . یک انسان درست ممکن است یک عالم را تربیت کند ، یک انسان غیر سالم و یک انسان فاسد عالم را به فساد می کشد . فساد و صلاح از دامن های شما و از تربیت های شما و از مدارسی که شما در آنجا اشتغال دارید ، از آنجا شروع می شود .

اینها می خواهند بچه ها را از دامن مادرشان جدا کرده و به پرورشگاه ها بفرستند

اینهامی خواهند بچه هارا از دامن مادرشان جدا کرده و به پرورشگاه ها بفرستند برای خانم یک مطلب بالاتر است و آن مطلب ، تربیت اولاد است . شما گمان نکنید اینها که همیشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربیت اولاد داشتن ، اینها تکذیب می کنند و مطلب را یک مطلب خیلی سستی می گیرند و مطلب را یک مطلب بسیار پائینی می گیرند ، اینها غرض صحیحی دارند . اینها می خواهند از این دامن که بچه خوب می خواهد در آن تربیت بشود ، بچه ها را از این دامن ها دور کنند ، بچه ها را از همان اول به پرورشگاه ها بفرستند ، زیر دست دیگران ، زیر دست اجانب بچه ها را تربیت کنند ، آنهامی خواهند انسان درست نشود ، دامن های شما دامن هائی است که انسان درست می کند . اینهامی خواهند بچه شما را راازاینجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود . بچه هائی که از دامن مادر جدا شده اند و در پرورشگاه ها رفتند ، اینها چون

پیش اجنبی هستند و محبت مادر ندیده اند ، عقده پیدا می کنند ، این عقده ها منشاء همه مفاسدی است یا اکثر مفاسدی است که در بشر حاصل می شود . این جنگ هائی که پیدا می شود از عقده هائی است که در قلوب این خونخوارها هست . این دزدی ها این خیانت ها ، اینها اکثرا از عقده هائی است که در انسان است . بچه های شما را اگر از شما جدا کردند ، به واسطه نداشتن محبت مادر ، عقده پیدا می کند ، به فساد کشیده می شود . ماءمور بودند این دستگاه به اینکه بچه های مارا به فساد بکشند ، از آن اول نگذارند در یک دامن محبت بزرگ بشود ، تربیت بشوند ، تا عقده پیدا بشود . بعد هم زیر دست معلم هائی که خودشان تعیین کردند و بعد هم در دانشگاهی که خودشان تاءسیس کردند ، از این پائین تا آن بالا فساد ، اخراج من النور الی الظلمات ، نگذاشتند اینکه یک تربیت انسانی پیدا بشود . دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود ، آنچه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود ، بچه از مادر بهتر می شنود تا از معلم ، در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر ، تا در جوار معلم . یک وظیفه انسانی است ، یک وظیفه الهی است ، یک امر شریف است ، انسان درست کردن است . اینهائی که می خواهند انسان درست نشود

از انسان می ترسند . این رژیم ها از انسان می ترسند ، در هر رژیمی یک انسان اگر پیدا بشود ، متحول می کند کارها را . رضا شاه از مدرس می ترسید ، آنقدری که از مدرس می ترسید ، از دزدهای سرگردنه نمی ترسید ، از تفنگدارها نمی ترسید . از مدرس می ترسید ، مدرس مانع بود از اینکه یک کارهای زشتی را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و کشت . اینها از روحانی می ترسند برای اینکه روحانی تربیت می کند انسان را و آنها انسان نمی خواهند پیدا بشود . اینها نمی خواهندانسان پیدا بشود از این جهت اینقدر تربیت اولاد را پیش مادر مبتذل کردند و اینقدر تبلیغات کردند که حتی خود مادرها هم شاید باور کردند ، آنهائی که تحت تاءثیر اینها واقع شدند ، آن بچه های عزیز را به پرورشگاه ها فرستادند و از دامن های خودشان جدا کردند و در آنجا تربیت های شیطانی شدند .

موظفیم ما که انسان درست کنیم . انسان است که می تواند جلوی مفاسد را بگیرد ، انسان است که به حال مستضعفین نظر دارد ، انسان است که از حال مستضعفین متاءثر می شود ، پیغمبر اکرم (ص ) است که از حال مستضعفین متاءثر است ، امیرالمومنین سلام الله علیه است که از حال مستضعفین در رنج و عذاب است .

دشمنان ، مهلت خدمت کردن به دولت نمی دهند

این رژیم ها همه مستضعفین را زیر بار می خواهند بکشند و از آنها استثمار کنند . آنها دنبال این نیستند که برای مستضعفین کاری بکنند ، نکردند ، دیدید که پنجاه و چند

سال که ما شاهد قضایا بودیم برای مستضعفین کاری نکردند ، باز زاغه نشینان در اطراف تهرانند و این دولت هم که می خواهد کاری بکند ، نمی تواند به این زودی . این دولت هم که می خواهد یک خدمتی به مردم بکند نمی گذارند ، این اقشار نمی گذارند که دولت توجه داشته باشد به این مسائل از بس غائله پیش می آورند . هر روز یک غائله پیش می آورند که مبادا مهلت پیدا بکند دولت و کارهای اساسی انجام بدهد و اساس اینها از بین برود و ما خواستیم که مفسده نکنند ، زحمت ایجاد نکنند و ما می خواهیم که اینهابه فساد نکشند جوانهای ما را و من امیدوارم که موفق نشوند و به خود بیایند و به ملت برگردند و به سوی جامعه انسانی بیایند .

خداوند شما همه را موفق کند و من از زحمت شما که در این هوای گرم آمدید اینجا و در این اطاق گرم تشریف دارید عذر می خواهم و من هم یکی از خدمتگزارهای شماها هستم و امیدوارم خداوند این خدمت را از ما قبول کند . سلام بر همه شما .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 27/5/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

اغتشاشات عمال اجانب هنگام تحقق جمهوری اسلامی به منظور انحراف اذهان عمومی

بسم الله الرحمن الرحیم

من می خواستم اظهار تاءسف کنم از اوضاعی که پیش آوردند و همیشه این اوضاع ، اینطور خرابکاری ها قبل از یک کاری که بنا بود انجام بگیرد ، انجام می دهند . وقتی که رفراندم می خواست بشود ، یک شلوغی هائی ایجاد می کردند . آنجا که شکست خوردند بعد در هر مورد اینها با شکست مواجه می شدند و حالا

هم که بناست این مجلس محترم تحقق پیداکند ، این خرابکاری ها را پیش آوردند برای اینکه اذهان را متوجه کنند به جای دیگر و شاید به خیال خودشان نتوانند آقایان به کار خودشان ادامه بدهند ، بعد هم که این کار درست شد ، بعد که بخواهیم مجلس شورای ملی درست بشود و رئیس جمهور ، باز هم منتظر هستیم که این مسائل پیش بیاید ، لکن ملت راه خودش را پیدا کرده است و ملت ودولت و همه قشرها به این راه ادامه دهند ، چه این شلوغ کاری ها را اینها بکنند و چه نکنند و سرکوبی اینها هم خیلی دشوار نیست ، ما می خواهیم حتی الامکان با ملایمت با اینها رفتار بکنیم ، خونریزی نشود . در هر صورت ما منتظر این هستیم که این خرابکاری ها به دست این خرابکارها و به دست این اجانب که اینها را آلت قرار دادند بشود . اینها برای مقاصد خودشان با این اسماء مختلف ، مثل حزب دمکرات ، دمکرات کذا ، حزب فدائیان خلق و اینطور الفاظ بی معنا به این کارهای خلاف انسانی ادامه دارند می دهند ، با قلم گاهی ، با عمل گاهی ، و این همانطور که من پریروز عرض کردم این گناهش گردن ماست ، انقلاب نباید اینطور باشد ، ما می خواستیم که آقایان خواستند که بعد از انقلاب هم خیلی باملایمت رفتار کنند ، آزاد کردند ، مرزها را باز گذاشتند ، آزاد کردند همه را ، قلم ها را آزاد کردند ، گفتارها را آزاد کردند ، احزاب را آزاد کردند ، به

خیال اینکه اینها یک مردمی هستند که لااقل اگر مسلمان نیستند ، آدم هستند ، برای یک مملکتی که برای خود آنها ملت زحمت کشیده است ، لااقل آنقدر ادراک دارند که اگر دوباره اوضاع برگردد ، برای همه بد است لکن معلوم شد خیر ، قضیه این حرف ها نیست و اینها عمال خارجی ها هستند ، حالا یا عمال آمریکا هستند یا عمال جاهای دیگر هستند ، حالا برای ملت ماهیت اینها ، ماهیت این نویسنده ها ، ماهیت این احزاب ، ماهیت این الفاظ فریبنده بی معنا برای ملت حالا روشن شد .

اسلام اجازه نمی دهد که ما آزاد بگذاریم هر کس هر توطئه ای خواهد بکند

اگر ما الان دیگر انقلابی رفتار کنیم ، نمی توانند بگویند که شما آزادی ندادید . ما آزادی دادیم ، سوء استفاده شد و آزادی نخواهیم دیگر داد . آزادی به آن معنا که اینها بخواهند خرابکاری بکنند ، این آزادی نخواهد داده شد . آزادی در حدودی که قوانین اقتضاءکند ، در حدودی که اسلام به ما اجازه می دهد ، اسلام اجازه نمی دهد که ما آزاد بگذاریم که هر کس هر غلطی بخواهد بکند ، هر توطئه ای می خواهد بکند ، هر کاری می خواهد بکند که بکشد به خاک و خون . ما باید از دولت و از وزیر کشور هم باید گلایه کنیم که در آن روزی که اینها سیصد نفر را (آنطور که گفتند) زخمی کردند ، از طرف دولت جز اظهار تاسف ، ما چیزی ندیدیم ، از رادیو هم ندیدیم چیزی . اگر بنا بود اینها با

یک اظهار تاسفی ، با یک مثلا نصیحتی از کارهای خلاف خودشان دست بر می داشتند ، حالا چند ماه است نصیحت شده است ، توصیه شده است ، التماس شده است ، همه چیز با اینها رفتار شده است و اینها اهل این نیستند که با نصیحت دست از کار خودشان بردارند . باید با شدت با آنها عمل کرد و من شاید امروز و فردا بسیار از این احزاب را ممنوع اخطار و اعلام کنم و نگذاریم هیچ نوشته ای از اینها در هیچ جا و هیچ اثری از اینها در هیچ جای مملکت نگذاریم که خروج کند ، تمام نوشته هایشان را از بین می بریم برای اینکه وقتی ملت فهمید که اینها خرابکارند ، اینها اشخاصی نیستند که بشود با آنها با ملایمت رفتار کرد . حزب دمکرات کردستان یک جمعیت خرابکار هستند ، یک جمعیت فاسد هستند ، یک جمعیت مفسد هستند ، اینها را ما نمی توانیم بگذاریم که همین طور هرکاری که دلشان می خواهد بکنند ، حالا هم اعتراض کرده اند که خود شماها دارید این کارها را می کنید . نظیر آنها که در پریروز و در چند روز پیش ، آن خرابکاری را کردند و بعد گفتند که خود مردم این کارها را کردند . خودشان ایجاد غائله می کنند ، بعد گردن اینها می گذارند . حالا هم در روزنامه دیدم که آنجا عزالدین حسینی فاسد و همین طور قاسملوی فاسد (که نیست لابد اینجا) اینها می گویند خود پاسدارها که آمدند ، اینها مردم را چه کردند ، در صورتی که سر پاسدارها

رابریدند ، سر مردم را بریدند ، بچه هارا چه کردند . یک همچو مردمی هستند اینها ، با اینها نمی شود با آشتی و مصالحه و با این چیزها با اینها نمی شود رفتار کرد ، با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار می کنیم انشاءالله .

سوء استفاده جنایتکاران مدعی خلق از نعمت آزادی

البته حتی الامکان ، حالا ما هم دلمان می خواهد که کسانی که قلم دارند ، کسانی که !!! عرض می کنم که به خیال خودشان روشنفکر هستند ، کسانی که جبهه ها تشکیل دادند ، آنها باز ما میل داریم که باملایمت با آنها رفتار کنیم لکن باید دست از کار خودشان بردارند . مسیر ملت معلوم است ، یک چیزی نیست که مجهول باشد . همه کسانی که بر اوضاع ایران مطلع هستند ، همه میدانند که این ملت چه خواهد ، بر کسی پوشیده نیست ، به خارجی ها ، به داخلی ها ، به احزاب ، به همه پوشیده نیست که این ملت آنی را که می خواهد ، جمهوری اسلامی است . اسلام را می خواهد این ملت . چند نفر آدم فاسد بیایند بگویند که نخیر ، اسلام نه ، همان جمهوری بخواهند و چند نفر آدم به یک ملت تحمیل کنند و بعد بگویند که ما آزاد نیستیم . آزادی این است که شمائی که در اقلیت هستید (نه آن اقلیتی که حزب ها بعضی شان اقلند وبعضی اکثرند) ، آن اقلیتی که شما همه گروه ها را با هم جمع کردید ، همه کارها را انجام دادید و همه خرابکاری ها را هم کردید و

از صد ، یک ونیم فوقش دو ، همه رویهمرفته دو ، مخالف با قضیه بود . یک همچو رفراندمی در دنیا سابقه نداشته که اینطور رفراندم باشد ، یک چنین رفراندم آزادی که همه مردم را آزاد گذاشتند و با آزادی مردم راءی دادند ، ولی بعضی ها هم جلو گرفتند ، بعضی از همین شیاطین جلو گرفتند . اینها نمی خواهند که این مملکت به حال خودش باقی بماند و این مملکت و این نهضت پیش برود ، اینها منظورشان این است که نگذارند پیش برود ، والا خرمن سوزی و کارخانه ها را از کار بازداشتن و مردم را از راءی دادن باز داشتن ودر وقتی که مردم مجلس خبرگان را می خواهند تهیه کنند ، این بساط را درست کردن و وقت راءی گرفتن آنطور و وقت تشکیل اینطور (بعدها هم که خواهد شد) اینها مسیر ملت است ؟! شمائی که می گوئید ما برای ملت و برای توده ها و برای خلق داریم کار می کنیم ، اینها مسیر ملت است ؟! به نفع خلق است سوزاندن حاصل رنج یک جمعیت ، یک سال حاصل رنجشان را شما با یک کبریت آتش می زنید ، این مسیر ملت است ؟! این به نفع توده ها و خلق است ؟! می خواهند توده ها و خلق راءی بدهند جلو می گیرید این به نفع خلق است ؟! به نفع توده هاست ؟! که شما ادعا کنید ما به نفع توده ها هستیم ، به نفع خلق هستیم و این عمامه و نعلین است که بر خلاف است . این عمامه و

نعلین چه می کنند ، این عمامه و نعلین حالا پنج ماه است که به شما مهلت داده در صورتی که همه قدرت دستش بوده است ، قدرت در همه جا دست عمامه و نعلین بوده ، چه کرده اینها؟ شما جز خرابکاری کرده اید؟ بله ، اشکال به عمامه و نعلین است که به شما مهلت دادند ، این اشکال وارد است . اگر بنا بود که از اول مثل سایر انقلاباتی که در دنیا واقع می شود ، انقلاباتی که واقع می شود ، پشت سر هر انقلاب یک چند هزار از این فاسدها را در مراکز عام دار می زنند و آتش می زنند ، تمام می شود قضیه ، نمی گذارند که یک روزنامه ای چیز بشود الا آن روزنامه ای که خودشان می خواهند .

الان انقلاب اکتبر که اینقدر وقت از آن گذشته ، باز روزنامه ای مردم ندارند ، باز حزبی در کار نیست ، یک حزب بیشتر نیست . اینها دارند برای آنها سینه می زنند . اگر در اینجا از یک حزب فاسد جلو بگیرند می گویند شد یک حزبی ، شد رستاخیز . ما می خواهیم رستاخیز بشود ، ما یک حزب را ، یا چند حزب را که صحیح عمل می کنند می گذاریم عمل بکنند و باقی همه را ممنوع اعلام می کنیم و همه نوشتجاتی که اینها کرده اند و بر خلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است ، ما همه اینها را از بین خواهیم برد . ما بعد از اینکه فهماندیم به اینها که شماها دیکتاتور هستید ، ما آزادیخواه بودیم

و شما نگذاشتید ، ما آزادی دادیم و شما نگذاشتید این آزادی باقی بماند ، حالا که اینطور شد ما انقلابی با شما رفتار می کنیم ، هر چه می خواهند روزنامه های خارج بنویسند ، هر چه می خواهند توابع صهیونیست ها و امثال اینها هر چه دلشان می خواهد فریاد بزنند . اینها هم اگر چنانچه هر چه دلشان می خواهد توی خانه هایشان بروند فریاد بزنند لکن بیرون دیگر نمی توانند ، اینها بایدمنزوی بشوند .

ما شرعا موظفیم به حفظ مصالح اسلام و مسلمین

بعد از این هم ما گرفتاری داریم ، فردا قضیه رئیس جمهور است ، همین بساط و همین خونریزی و اینها در قضیه مجلس شورا بدتر از این خواهد شد ، دیگر خیلی بدتر از این خواهد شد . ما باید جلوی مفاسد را بگیریم ، ما موظفیم از طرف اسلام که مصالح مسلمین را حفظ کنیم ، همه موظفیم ، همه ما موظفیم که مصالح اسلام را حفظ کنیم و این طوایف دارند مصالح اسلام را از بین می برند . بنابراین در کمال تاسف ما دیگر نمی توانیم آن آزادی که قبلا دادیم ، بدهیم و نمی توانیم بگذاریم این احزاب به کار خودشان و به فسادهائی که داشتند می کردند و می کنند ادامه بدهند . مردیکه سرمایه داری که چه است (که حالا من نمی خواهم اسم کثیفش را ببرم ) یک مردیکه سرمایه داری ، همه این غائله ها را ایجاد کرد در آن چند روز پیش از این و بعد هم حالا فرار کرد ، ما نمی توانیم مهلت بدهیم ، شرعا جایز نیست برای ما دیگر مهلت . تا

آنجائی که ما توانستیم و خطا هم کردیم و من تصدیق می کنم که خطا کردیم ، هم ما خطا کردیم ، هم دولت خطا کرد ، هم شورای انقلاب خطا کرد ، همه ما خطا کردیم . ما خیال می کردیم که ما با انسان سر و کار داریم ، پس با انسانیت رفتار می کنیم ، معلوم شد که نه ، ما با انسان سر و کار نداریم ، ما با حیوانات درنده سر و کار داریم . نمی شود با حیوانات درنده ، ما ملایمت بکنیم و نمی کنیم دیگر ملایمت و من امیدوارم که این فریادهای اینها و این دست و پا زدن های اینها ، این شایعه پخش کردن اینها ، حالا هم باز شایعه پخش کرده اند که 28 مرداد شاه می آید ، بسیار خوب بیاید ، ما از خدا می خواهیم که شاه بیاید آنجا ، این شایعه ها چیزی نمی شود .

طرح مسائل غیر اسلامی بر خلاف حدود وکالت است

و من امیدوارم که بدون اینکه یک ذره آقایانی که انشاءالله با سلامت (و می دانم دیگر گفتن من زیادی است لکن برای اینکه گفته بشود باز هم ) بدون یک ذره ملاحظه از غرب ، از شرق ، از نمی دانم حزب کذا ، حزب دمکرات ، از چه و چه بدون یک ذره ملاحظه ، باید این قانون اساسی ما مطابق با شرع ، در چهار چوب شرع . اگر یکی یکی از وکلا یا همه وکلا بخواهند دست از این چهارچوب خارج بشود ، اصلا وکیل نیستند برای ما . شما آقایان وکیل هستید که زن های مردم راهم طلاق بدهید؟

زن موکل تان را؟ نیستید . اگر طلاق بدهید ، صحیح است ؟ نه . از باب اینکه شما وکیل هستید برای رسیدگی به قانون جمهوری اسلامی . الان اگر چنانچه شما بخواهید ، یا بعضی از شما بخواهند که اسم جمهوری اصلا نباشد ، بحث را ببرند روی رژیم سلطنتی ، شما حق دارید رسیدگی بکنید؟ شما حق رسیدگی ندارید . برای اینکه جمهوری اسلامی را شما حق رسیدگی دارید . همانطوری که برای طلاق دادن زن مردم ، شما و ما ، هر کس که وکیل شده است برای طلاق دادن زن مردم وکالت ندارد ، وکالتش محدود است . در مسائل غیر اسلامی ، اگر یک مساءله غیر اسلامی در اینجا بیاید ، طرحش مردود است . طرح مساءله غیر اسلامی بر خلاف وکالت شما ست . مثل یک مباحثه ای می ماند که شما ، یک مساءله علمی بحث بکنند ، مانعی ندارد بحث بکنید ، اما بر خلاف وکالت شما است . همانطور که طلاق دادن زن موکلین تان بر خلاف وکالت شماست . طرح کردن یک مساءله غیر اسلامی هر چه باشد ، هر چه مترقی باشد ، شما نمی توانید طرح بکنید . یک دسته دیگری درست کند ، ملت خودش اختیار دارد یک دسته هم درست کند که در مسائل غیر اسلامی بحث بکند در چهار چوب مسائل اسلامی . البته مسائل اداری راجع به اداره امور ، اینها مسائل دیگری هست . اما مطالبی که مربوط به اسلام است ، اگر یکی بخواهد طرحی کند ، بر خلاف او ، بر خلاف مسیر ملت است و

علاوه بر خلاف حدود وکالتش است ، حد وکالت بیشتر از این نیست . اگر راءی هم بدهد ، راءیش ، اگر خدای نخواسته همه آقایان هم راءی بدهند به یک مساءله غیر اسلامی ، بر خلاف وکالتشان است ، مردم وکیلشان نکرده اند برای آن . وقتی بر خلاف وکالت شد ، مثل طلاق دادن زن آنها می ماند .

بدون هراس از یاوه سرائی دشمنان اسلام به طی مسیر خویش ادامه می دهیم

ما از هیچ چیز باک نداریم ، نه باک داریم که شرق ما را یکوقت اشخاص مثلا غیر آزادی طلب یا دیکتاتور حساب بکند ، نه باک از این داریم که غرب یک همچو چیزی بکند . البته منافعشان که در معرض خطر است ، باید همه تهمت ها را به ما بزنند و ما همه تهمت ها را قبول می کنیم . هر چه آنها می گویند بسیار خوب ، اما ما مسیر خودمان را طی می کنیم . ما جمهوری اسلامی را به آنطوری که دستور از خدای تبارک و تعالی داریم و به آنطوری که مصالح مملکت ما ، ملت ما اقتضاء می کند ، ما این مسیر را خواهیم رفت و آقایان هم همین مسیر را خواهند رفت و هر چه که بگوید هیچ مورد اعتماد و اعتنا نیست وباکی هم از این نیست که چه بگویند . البته بخواهید که همه مردم برای شما خوب بگویند ، باید بروید توی خانه هایتان بنشینید و هیچ کس شما را نبیند . برای حضرت امیر هم هزاران چیز گفتند ، برای پیغمبر اکرم گفتند ، حالا هم دارند می

گویند . ما باکی از این نداریم . غربی برای پیغمبر ما بدتر از این می گوید که برای شما و ماها می گوید . برای همه خلفای اسلام ، برای همه آنها می گویند ، برای اینکه الان در معرض خطر است کارشان . وقتی در معرض خطر شدند یعنی منافعشان در معرض خطر است . البته آنهاباید بر علیه ما حرف بزنند لکن ما مسیر خودمان را طی می کنیم ، تا آنجائی که بتوانیم مسیر خودمان را طی می کنیم و آقایان هم مسیر خودشان را طی می کنند بدون اینکه هیچ باکی از حرف های این ور و آن ور داشته باشیم . و جاهت ما نمی خواهیم برای خودمان درست بکنیم . نه شما خواهید وجیه المله بشوید با مردم ، اگر کسی شما را می شناسد وجیه است ، نمی خواهید حالا درست کنید ، نمی خواهید در این مجلس وجاهت درست بکنید . شما این مجلس را می خواهید بروید و مطابق آنطوری که ملت شما را وکیل کرده است و مطابق آنکه اسلام شما را موظف کرده است ، به آنطور عمل کنید و همین طور عمل خواهید کرد .

سفارش به وکلای مجلس در پیمودن مسیر ملت

و من سفارش می کنم به آنهائی که خدای نخواسته یک آرائی دارند بر خلاف مسیر ملت ، من سفارش می کنم به آنها که طرحشان راو آرایشان را بگذارند برای یک وقت دیگری و یک وقت های دیگری این کارها را بکنند ، حالا وقت این نیست که آرائی که خلاف مسیر ملت است اظهار بکنند و حیثیت خودشان را در بین ملت از بین ببرند

. من میل ندارم حیثیت آقایان از بین برود در بین ملت . خلاف در این مجلس یک چیزهایی و یک حرف هائی زده بشود که بر خلاف مسیر ملت است ، اینها وجاهت خودشان را در بین ملت می برند و خدای نخواسته بعدها برایشان خیلی نفع ندارد . همان مسیری که ملت داشتند ، همین چیزی که اگر می خواهید مطابق به قول خودتان دموکراسی عمل بکنید ، دموکراسی این است که آراء اکثریت و آنهم اینطور اکثریت معتبر است ، اکثریت هر چه گفتند آرایشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد . شما ولی آن ها نیستید که بگوئید که این به ضرر شماست ما نمی خواهیم بکنیم . شما وکیل آنها هستید ، ولی آنها نیستید . بر طبق ، آنطوری که خود ملت مسیرش است ، خواهش می کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح بر خلاف مسیر ملت است ، طرحش نکنند ازاول ، لازم نیست ، لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن . شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان است و آن مسیری که ملت ما دارد ، روی آن مسیر راه بروید ولو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته ، خلاف صلاحش است . خوب باشد ، ملت می خواهد اینطور بکند ، به من و شما چکار دارد؟ خلاف صلاحش را می خواهد انجام بدهد . ملت راءی داده و رایی که داد ، متبع است . در همه دنیا راءی اکثریت آن هم یک همچو اکثریتی ، آن

هم یک فریاد چند ماهه و چند ساله ملت ، آن هم این مصیبت هائی که ملت ما در راه این مقصد کشیده اند انصاف نیست که حالا شما بیائید یک مطلب بگوئید که بر خلاف مسیر است ، یعنی انصاف نیست که نمی شود ، پیش هم نمی رود ، اگر چنانچه یک چیزی هم گفته بشود ، پیش نمی رود برای اینکه اولا مخالف با وضع وکالت شما هست و شما وکیل نیستید از طرف ملت برای هر چیزی و ثانیا بر خلاف مصلحت مملکت است ، بر خلاف مصلحت ملت است ، بر خلاف مصلحت خود آقایان است .

اسلام مترقی ترین مکتب هاست

و من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که آقایان انشاءالله با سلامت و موفقیت این راه را طی بکنند و یک قانونی که مطابق با اسلام و مترقی و همه چیزش تمام باشد ، و ما اسلام را مترقی ترین مکتب ها دانیم و هر مکتبی هر چه می خواهد بگوید ، بگوید . ما اسلام را مکتب مترقی می دانیم و شما فرض کنید که مکتب مترقی نیست ، ما این را می خواهیم . ما این را می خواهیم . مترقی اسمش را می گذارید ، بگذارید ، غیر مترقی هم اسمش را می گذارید ، بگذارید ، ما را وحشی هم بدانید ، بدانید . ما این را می خواهیم . ملت ما هم این را می خواهند و من معذرت می خواهم از آقایان که در این هوای گرم تشریف آوردند . موید باشید .

تاریخ : 27/5/58

فرمان امام خمینی به دولت ، ارتش و ژاندارمری در رابطه با غائله پاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

از اطراف ایران گروه های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده اند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند ، من از آنان تشکر می کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می کنم اگر با توپ ها ، تانک ها ، قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود ، من همه را مسؤ ول می دانم . من به عنوان ریسات کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فورا با تجهیز کامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور می دهم که بی انتظار دستور دیگر و بدون

فوت وقت با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند و به دولت دستور می دهم وسائل حرکت پاسداران را فورا فراهم کند . تا دستور ثانوی ، من این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می دانم و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند ، با آنان عمل انقلابی می کنم . مکرر از منطقه اطلاع دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده اند . من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد ، سران ارتش و ژاندارمری رامسؤ ول می دانم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/5/58

فرمان امام خمینی به رئیس ستاد ارتش ، ژاندارمری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

به رئیس ستاد ارتش و ریاست کل ژاندارمری جمهوری اسلامی و رئیس پاسداران انقلاب اکیدا دستور می دهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم کنند و تمام مرزهای منطقه را با فوریت ببندند که اشرار به خارج نگریزند و اکیدا دستور می دهم که سران و اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند . اهمال در این امر ، تخلف از وطیفه و مورد مواخذه شدید خواهد شد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/5/58

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

ضرورت تشکیل حزب مستضعفین

بسم الله الرحمن الرحیم

من از ملت ها ودولت هائی که در این ندای اسلامی با ما موافقت کردند و لبیک به ندای اسلام دادند تشکر می کنیم و سلامت و تاءیید همه را از خداوند تعالی خواستاریم .

روز قدس یک روز اسلامی است و یک بسیج عمومی اسلامی بود و امیدوارم که این امر ، مقدمه باشد از برای یک حزب مستضعفین بر تمام دنیا و من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا بوجود بیاید و همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند و مشکلاتی که سر راه مستضعفین است از میان بردارند و قیام در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند ، و ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است ، و وراثت ارض برای مستضعفین است

متحقق کنند . تاکنون مستضعفین متفرق بودند و با تفرقه ، کاری انجام نمی گیرد . اکنون که نمونه ای از پیوند مستضعفین در بلاد مسلمین تحقق پیدا کرد ، این نمونه باید به یک سطح وسیع تری در تمام قشرهای انسانهای تاریخ تحقق پیدا کند به اسم (حزب مستضعفین ) که همان (حزب الله ) است و موافق اراده خدای تبارک و تعالی است که مستضعفین وارث ارض باید بشوند .

ما از جمیع مستضعفین عالم دعوت می کنیم که با هم در حزب مستضعفین وارد بشوند و مشکلات خودشان را با دستجمع و اراده مصمم عمومی رفع کنند و هر مساءله ای که در هر جا و در هر ملتی پیش می آید ، بوسیله حزب مستضعفین رفع بشود .

ما مکرر گفته ایم که اسرائیل این جرثومه فساد ، اکتفا به بیت المقدس نخواهد کرد

من باید با کمال تاءسف عرض کنم که یک اشتباه دولت ها و ملت های اسلام و خصوصا دولت ها و ملت های عرب کردند و یک اشتباه هم در ایران ، ما کردیم . اشتباهی که همه مسلمین و خصوصا ملت ها و دولت های عرب کردند این بود که مهلت دادند که اسرائیل به ، اغراض شخصیه دولت ها مانع شد از اینکه صدای اسرائیل را در همان اول خفه کنند و نگذارند قدرت پیدا بکند و مع الاسف به نصیحت های ما که در طول بیست سال یا قدری کمتر فریاد زدیم و آنها را دعوت کردیم به اتحادبر ضد اسرائیل ،

اغراض مانع شد از اینکه اجابت کنند . مهلت دادند تا اینکه مطلب به اینجا رسید

که الان دست تعدی او دراز شده است و جنوب لبنان را به آتش می کشد و فلسطین را می خواهد عقب بزند و ما گفته ایم مکرر که اسرائیل این جرثومه فساد اکتفا به قدس ، اکتفا به بیت المقدس نخواهد کرد و اگر مهلت داده شود ، تمام دول اسلامی در معرض خطر است . اشتباه سابق باید جبران بشود به اتحاد مسلمین و تشکیل حزب مستضعفین بر ضد مستکبرین که در راءس آنها آمریکای جانی است و نوکر بسیار فاسد او که اسرائیل است . این اشتباه دول اسلامی و اعراب خصوصا بود و باید جبران کنند این اشتباه را و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی توبه کنند .

ما نمی خواهیم در خارج از کشور وجاهت پیدا کنیم ، ما می خواهیم به امر خدا عمل کنیم و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد ، و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی ، هیچ یک از اینها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند . اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم ، به طور انقلابی عمل کرده بودیم ، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤ سای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤ سای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه های دار را در میدان های بزرگ برپا کرده

بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم ، این زحمت ها پیش نمی آمد .

من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز عذر می خواهم ، خطای خودمان را عذر می خواهم . ما مردم انقلابی نبودیم ، دولت ما انقلابی نیست ، ارتش ما انقلابی نیست ، ژاندارمری ما انقلابی نیست ، شهربانی ما انقلابی نیست ، پاسداران ما هم انقلابی نیستند ، من هم انقلابی نیستم . اگر ما انقلابی بودیم ، اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود کنند . تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم . تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می کردیم ، یک حزب و آن (حزب الله ) حزب مستضعفین ، و من توبه می کنم از این اشتباهی که کردم و من اعلام می کنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران که اگر سر جای خودشان ننشینند ما به طور انقلابی با آنها عمل می کنیم . مولای ما امیرالمؤ منین سلام الله علیه آن مرد نمونه عالم ، آن انسان به تمام معنا انسان ، آن که در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفین آنطور بود ، با مستکبرین و با کسانی که توطئه می کنند !!! شمشیر را !!! می کشت هفتصد نفر را در یک روز (چنانچه نقل می کنند) از یهود بنی قریضه که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند ، از دم شمشیر گذراند .

خدای تبارک و تعالی در موضع عفو و رحمت ، رحیم است و در موضع انتقام

، انتقامجو ، امام مسلمین هم اینطور بود ، در موقع رحمت ، رحمت ، و در موقع انتقام ، انتقام . ما نمی ترسیم از اینکه در روزنامه های سابق ، در روزنامه های خارج از ایران برای ما چیزی بنویسند ما نمی خواهیم وجاهت در ایران در اسلام در خارج از کشور پیدا بکنیم ، ما می خواهیم به امر خدا عمل کنیم و خواهیم کرد .

می آیم تهران و رؤ سائی که مسامحه می کنند ، با آنها انقلابی عمل می کنم

(اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) این توطئه گرها در صف کفار واقع هستند ، این توطئه گرها در کردستان و غیر آن در صف کفار هستند . با آنها باید باشدت رفتار کرد . دولت با شدت رفتار کند ، ژاندارمری با شدت رفتار کند ، ارتش با شدت رفتار کند . اگر با شدت رفتار نکنند ، ما با آنها با شدت رفتار می کنیم . ما با خود همین ها اگر مسامحه بکنند ، با شدت رفتار می کنیم . مسامحه حدودی دارد ، جلب وجاهت حدودی دارد . مصالح مسلمین را نمی گذارند به این امور از بین برود . دادستان انقلاب موظف است مجلاتی که بر ضد مسیر ملت است و توطئه گر است تمام را توقیف کند و نویسندگان آنها را دعوت کند به دادگاه و محاکمه کند . موظف است کسانی که توطئه می کنند و اسم حزب روی خودشان می گذارند ، رؤ سای آنها را بخواهد و آنها را محاکمه کند . ما باز تا چندی مهلت می دهیم به این قشرهای

فاسد و این اعلام آخر است و اگر چنانچه در کار خودشان تعدیل نکنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه ها برندارند ، خدا می داند انقلابی عمل می کنم . می آیم تهران و رؤ سائی که مسامحه می کنند ، با آنها انقلابی عمل می کنم . قشرهائی از ارتش که اطاعت از بالاترها نمی کنند و امر آنها را اطاعت نمی کنند ، باید بدانند که من با آنها اگر آمدم ، انقلابی عمل می کنم . عذرها را کنار بگذارید ، بروید فاسدها را سرکوبی کنید ، بروید توطئه گرها را سرکوبی کنید ، مسامحه نکنید . دولت مسامحه نکند ، ارتش مسامحه نکند ، ژاندارمری مسامحه نکند ، پاسداران مسامحه نکنند .

از گذشته ها عبرت بگیرید و در مسیر اسلام و ملت عمل کنید

من باز از همه قشرهای ملت ، از همه روشنفکران ، از همه احزاب ، از همه دستجات و گروه (گروه ها که مع الاسف تاکنون شاید دویست گروه پیدا شده باشد) تقاضا می کنم که مسیرتان ، مسیر ملت و مسیر اسلام باشد ، به ملت بپیوندید ، صلاح شما در این است که به ملت بپیوندید . اگر خدای نخواسته این نهضت عقب بزند ، شماها هم فدای غلط کاری خودتان خواهید شد لکن نهضت ما عقب نخواهد زد و نهضت ما به پیش می رود و باید سایر ملت ها از نهضت ما عبرت بگیرند و حکومت ها از حکومت سابق ما و از وضعی که برای او پیش آمد ، عبرت بگیرند . ملت افغانستان از ایران عبرت بگیرد و این

فاسدها را که مردم را به خون و خاک می کشند به سر جای خودشان بنشانند . ارتش افغانستان به ملت بپیوندد ، حکم اسلام است . ادارات دولتی افغانستان همانطوری که ادارات ما به ملت پیوستند ، به ملت بپیوندند ، ژاندارمری آنجا به ملت بپیوندد و این فاسد را بیرون کند . ما امیدواریم که با وحدت کلمه مسلمین ، مسائل اسلام ، مسائل فلسطین ، مسائل افغانستان حل بشود . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق مسلمین را خواستارم و از خدای تبارک و تعالی خواهانم که مستضعفین را بر مستکبرین غلبه بدهد و زمین را به آنها به ارث عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/5/58

فرمان امام خمینی به کلیه قوای انتظامی در مورد غائله سنندج

بسم الله الرحمن الرحیم

الساعه خبر رسید که در سنندج حزب دموکرات ، ارتشی ها و سازمان های آنان را محاصره کرده اند و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحه ها را می برند . و از مسجد سنندج به ما اطلاع داده اند که حزب دموکرات زن های ما را به گروگان برده اند . اکیدا به کلیه قوای انتظامی دستور می دهم به پادگان های مراکز ابلاغ کنند که با قدرت کافی به طرف سنندج حرکت کنند و با شدت اشرار را سرکوب نمایند . پاسداران انقلاب در هر محلی هستند به مقدار کافی به طرف سنندج و تمام کردستان با پل هوائی بسیج شوند و با شدت تمام ، اشرار را سرکوب نمایند .

تاءخیر ولو به قدر یک ساعت ، تخلف از وظیفه و به شدت تعقیب می شود . از ملت ایران می

خواهیم که مراقب باشند هر یک از ماءمورین تخلف کردند فورا اطلاع دهند . من انتظار دارم که تا نیم ساعت دیگر از قوای انتظامی به من خبر بسیج عمومی برسد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/5/58

پیام امام خمینی در مورد غائله پاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرو مسائل پاوه ، گروه های بسیار زیادی از اطراف و اکناف کشور آمادگی خود را برای حرکت به منطقه و سرکوبی اشرار اعلام نمودند ، من از مردم غیرتمند و برادران عزیزم تشکر و امر می کنم پیرو مساءله سنندج که به اطلاع رسید و به قوای انتظامیه دستور بسیج فوری دادم ، از قوای انتظامی اطلاع رسید که اقدام مؤ ثر و فوری شده است .

هم اکنون مطلع شدم که اهالی دستجمعی پیاده به طرف سنندج حرکت کرده اند ، ضمن تشکر فراوان از آنان تقاضا دارم به منازل خود مراجعت کنند . به قوای انتظامیه و سپاه پاسداران دستور اکید داده ام که غائله کردستان را ختم نموده و مردم شریف آن منطقه را از دست ضد انقلابیون نجات دهند و آن منطقه را از لوث اشرار خارج و داخل پاک نمایند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/5/58

پیام امام خمینی به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که با عنایت خداوند متعال و تاءیید حضرت ولی الله اعظم اجل الله فرجه و بایمن و برکت ، مجلس رسیدگی پیش نویس قانون اساسی کار خود را شروع می کند ، بجاست تذکراتی به ملت شریف و حضرات علمای عظام و سایر وکلای محترم بدهم .

1!!! بر هیچ یک از آنان که از انقلاب اسلامی ایران اطلاع دارند ، پوشیده نیست که انگیزه این انقلاب و رمز پیروزی آن اسلام بوده و ملت ما در سراسر کشور از مرکز تا دور افتاده ترین شهرها و قراء و قصبات با اهداء خون و فریاد الله اکبر جمهوری اسلامی را خواستار شدند

و در رفراندم بیسابقه و اعجاب آور ، با اکثریت قریب به اتفاق به جمهوری اسلامی راءی دادند و دولت های اسلامی و غیر اسلامی ، رژیم و دولت ایران را به عنوان جمهوری اسلامی به رسمیت شناختند .

2!!! با توجه به مراتب فوق ، قانون اساسی و سایر قوانین در این جمهوری باید صد در صد بر اساس اسلام باشد و اگر یک ماده هم بر خلاف احکام اسلام باشد ، تخلف از جمهوری و آراء اکثریت قریب به اتفاق ملت است . بر این اساس هر راءی یا طرحی که از طرف یک یا چند نماینده به مجلس داده شود که مخالف اسلام باشد ، مردود و مخالف مسیر ملت و جمهوری اسلامی است و اصولا نمایندگانی که بر این اساس انتخاب شده باشند ، وکالت آنان محدود به حدود جمهوری اسلامی است و اظهار نظر و رسیدگی به پیشنهادهای مخالف اسلام یا مخالف نظام جمهوری ، خروج از حدود وکالت آنهاست .

3!!! تشخیص مخالفت و موافقت با احکام اسلام منحصرا در صلاحیت فقهاء عظام است که الحمدلله گروهی از آنان در مجلس وجود دارند و چون این یک امر تخصصی است ، دخالت وکلای محترم دیگر در این اجتهاد و تشخیص احکام شرعی از کتاب و سنت ، دخالت در تخصص دیگران بدون داشتن صلاحیت و تخصص لازم است . البته در میان نمایندگان ، افراد فاضل و لایقی هستند که در رشته های حقوقی و اداری و سیاسی تخصص دارند و صاحبنظرند که از تخصصشان در همین جهات قوانین استفاده می شود و در صورت اختلاف متخصصان ، نظر اکثریت متخصصان

معتبر است .

4!!! من با کمال تاءکید توصیه می کنم که اگر بعضی از وکلای مجلس تمایل به مکاتب غرب یا شرق داشته یا تحت تاءثیر افکار انحرافی باشند ، تمایل خودشان را در قانون اساسی جمهوری اسلامی

دخالت ندهند و مسیر انحرافی خود را از این قانون جدا کنند ، زیرا صلاح و سعادت ملت ما در دوری از چنین مکتب هائی است که در محیط خودشان هم عقب زده شده و رو به شکست و زوال است .

از گفته ها و نوشته های بعضی از جناح ها به دست می آید افرادی که صلاحیت تشخیص احکام و معارف اسلامی را ندارند ، تحت تاءثیر مکتب انحرافی ، آیات قرآن کریم و متون احادیث را به میل خود تفسیر کرده و با آن مکتب ها تطبیق می نمایند و توجه ندارند که مدارک فقه اسلامی بر اساسی مبتنی است که محتاج به درس و بحث و تحقیق طولانی است و با آن استدلال های مضحک و سطحی بدون توجه به ادله ، معارض و بررسی همه جانبه معارف بلند پایه و عمیق اسلامی را نمی توان به دست آورد و من انتظار دارم محیط مجلس خبرگان از چنین رویه ای به دور باشد .

5!!! علمای اسلام حاضر در مجلس اگر ماده ای از پیش نویس قانون اساسی و یا پیشنهادهای وارده را مخالفت با اسلام دیدند ، لازم است با صراحت اعلام دارند و از جنجال روزنامه و نویسندگان غربزده نهراسند ، که اینان خود را شکست خورده می بینند و از مناقشات و خرده گیری ها دست بردار نیستند .

6!!! نمایندگان محترم مجلس خبرگان

باید همه مساعی خویش را به کار برند تا قانون اساسی جامع و دارای خصوصیات زیر باشد :

الف !!! حفظ و حمایت حقوق و مصالح تمام قشرهای ملت دور از تبعیض های ناروا .

ب !!! پیش بینی نیازها ، منافع نسل های آینده آنگونه که مد نظر شارع مقدس در معارف ابدی اسلام است .

ج !!! صراحت و روشنی مفاهیم قانون به نحوی که امکان تفسیر و تاءویل غلط در مسیر هوس های دیکتاتورها و خودپرستان تاریخ در آن نباشد . د !!! صلاحیت نمونه و راهنما قرار گرفتن برای نهضت های اسلامی دیگر که با الهام از انقلاب اسلامی ایران در صدد ایجاد جامعه اسلامی بر می آیند .

در خاتمه از خداوند متعال ، توفیق و تاءیید همگان را خواستارم و امیدوارم به برکت تلاش آقایان ، قانون اساسی واقعا اسلامی و مترقی به تصویب برسد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/5/58

پیام امام خمینی به مردم کردستان

بسم الله الرحمن الرحیم

اهالی محترم کردستان ! دوستان معظم من ! پس از پیروزی انقلاب و اعلام جمهوری اسلامی ، گروه هایی که با اسلام دشمن هستند و از وابستگان اجانب می باشند شروع به فعالیت بر ضد نهضت اسلامی و بر ضد جمهوری اسلامی نمودند حتی بعضی از آنها علنی مخالفت کرده و رفراندم را تحریم نمودند و شما برادران دیدید که حزب دموکرات کردستان وابستگی مستقیم با امریکا و صهیونیزم دارد . در آستانه تشکیل مجلس خبرگان و پس از راهپیمائی عظیم مسلمین برای قدس ، سر کردگان خائن این حزب ، جوانان را اغفال نموده و به برادر کشی کشاندند . برادران مسلمان

من ! شما به تبلیغات فریبنده این مخالفین اسلام که می خواهند کشور مسلمان ما را به کفر بکشند گوش ندهید و نگذارید جوانان عزیز به دام این منحرفین بیفتند . من از اهالی محترم کردستان تشکر وافر می کنم که به تعهد انسانی و اسلامی خود باقی هستند و از آنان تقاضا می کنم که از قوای انتظامی اسلامی پشتیبانی کنند و سران این حزب و مفسدین را در این منطقه بگیرند و تحویل ماءمورین دهند و بدانند که با این عمل رضای خداوند تعالی و پیغمبر عظیم الشاءن اسلام را به دست آورده است . حزب دموکرات کردستان غیر رسمی و غیر قانونی اعلام شد و چون حزب شیطان است باید تمام اهالی کردستان به وظیفه شرعیه عمل و جوانان خود را از عضویت در این حزب منحل ممنوع نمایند و با قاطعیت تمام از توطئه این جنایتکاران جلوگیری و مخفی گاه های سران آنان را به دولت و ارتش اسلامی معرفی کنند . امید است این عمل شما موجب قبولی عبادات در درگاه حق تعالی بشود . در خاتمه تاءکید می کنم که اسلام تنها پناهگاه همه ماست و در زیر پرچم پرافتخار آن ، همه گروه ها به حقوق خود می رسند . عوامل اجانب که منافع خود و اربابانشان را در خطر می بینند برای تحریک برادران اهل سنت و دامن زدن به برادر کشی ، قضیه شیعه و سنی را طرح نموده و می خواهند با شیطنت بین برادران اختلاف ایجاد کنند . در جمهوری اسلامی ، همه برادران سنی و شیعه در کنار هم و با هم برادر

و در حقوق مساوی هستند . هر کس خلاف این را تبلیغ کرد دشمن اسلام و ایران است و برادران کرد باید این تبلیغات غیر اسلامی را در نطفه خفه کنند . از خداوند تعالی وحدت کلمه مسلمین و نابودی منافقین را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/5/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران از انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما بر نمی گردد . اگر سپاه نبود ، کشور هم نبود . من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می دارم . چشم من به شماست . شما هیچ سابقه ای جز سابقه اسلامی ندارید . سلام مرا به همه برسانید . من از همه شما متشکرم . من به همه دعا کنم . اوضاع انشاءالله به تدریج درست می شود ، نارضایتی ها رفع می شود . خطر مملکت را تهدید نمی کند ، زحمت ما را فراوان می کند . آنها را سرکوب می کنیم . باید بیشتر کار کرد ، باید بیدار بود . اوضاع مملکت خوب می شود و اینطور نمی ماند . به دولت دستور می دهم صریحا به کارهای شما رسیدگی کند و بودجه تان را هر چه زودتر بپردازد . خداوند همه شما را تاءیید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/5/58

فرمان امام خمینی به آیت الله صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای صدوقی دامت افاضاته

پس از اهداء سلام و تحیت ، در این موقع حساس که لازم است مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام گوشزد ملت شود مقتضی است جنابعالی در یزد اقامه نماز جمعه نموده و مردم را به وظایف شرعی و ملی آنان آشنا فرمائید . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/5/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی گلپایگانی

بسمه تعالی

حضرت آیت الله آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی دامت برکاته !!! مشهد مقدس

تلگراف شریف و اصل و موجب تشکر شد . خائنان و استفاده جویان از مال ملت که خود و اربابانشان را در خطر می بینند به تلاش افتاده که به خیال خود با سلب آرامش و ایجاد فجیعه و کشتار مسلمین منطقه مانع از پیشرفت سیاسی و اجتماعی کشور شوند غافل از آنکه ملت به خواست خداوند متعال آنچنان با هوشیاری بپاخاسته و آماده سرکوبی آنان است که اگر جلوگیری و تقاضای صبر نشود ، با بسیج عمومی ریشه فساد را قطع و به زندگی خائنانه آنان خاتمه می دهد . از جنابعالی در تحت قبه مطهر ثامن الائمه علیه السلام امید دعا برای اسلام و مسلمین دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/5/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با مساءله کردستان

بسم الله المنتقم

از مقام رهبری انقلاب و فرماندهی کل قوا اخطار کنم :

1!!! اینجانب پشتیبانی خود را از قوای انتظامی ، ارتش ، ژاندارمری ، شهربانی و پاسداران انقلاب اعلام می کنم و اجازه نمی دهم قلم یا قدمی در تضعیف آنان به کار رود . متخلفین ، مجرم و در صورت احساس توطئه در دادگاه های انقلاب محاکمه انقلابی می شوند و از این تاریخ هیچ کس و هیچ مقامی حق تضعیف آنان را ندارند .

2!!! افراد قوای انتظامی فوق باید اطاعت از مافوق و حفظ سلسله مراتب را بکنند و در صورت تخلف مجرم شناخته می شوند و با احساس توطئه دستور محاکمه در دادگاه های صحرائی را می دهم .

3!!! اعتصابات قوای انتظامی اکیدا ممنوع می شود و

در صورت تخلف مجرم شناخته شوند و محرکین ، ضد انقلاب شناخته می شوند و در دادگاه های انقلابی به کیفر انقلابی می رسند و با احساس توطئه دستور دادگاه های صحرائی نسبت به آنان را می دهیم .

4!!! اکیدا دستور می دهم که قوای انتظامی بخصوص ارتش و پاسداران انقلاب هماهنگ باشند و تمام گروه های پاسدار نیز هماهنگ باشند و در سرکوبی اشرار و پاکسازی مناطق بخصوص کردستان و خوزستان همکاری کنند . متخلفین مجرم و محرکین محاکمه انقلابی می شوند .

5 !!! به اعضای حزب دمکرات و کردهای غیور و پاکدل که از طرف سران توطئه گر این احزاب و خیانتگران به اسلام و ملت اغفال شده اند ، اعلام می شود در صورتی که خائنان را رها کرده و به ملت و به اسلام بپیوندند و خود را به پادگان ها و مقامات انتظامی معرفی کرده سلاح خودشان را تحویل دهند ، مورد عفو واقع می شوند و اگر سران خائن را دستگیر و تحویل دهند پاداشی بزرگ به آنان می دهم و در صورتی که به مخالفت با ملت و دولت پایداری کنند به سزای اعمال ضد اسلامی خود می رسند و با شدت با آنان عمل می شود .

6!!! به مردم شریف کردستان اعلام می کنم که شما را برادر و برابر خود می دانیم و از حقوق برابر با سایرین ، برادران ایرانی تان در هر کجا باشید برخوردار خواهید شد و در جمهوری اسلامی هیچ فرقی بین ترک ، کرد و لر و عرب و فارس و بلوچ نمی باشد .

7!!! به مدیر عامل شرکت نفت دستور

داده ام که با مذاکره با دولت پول یک روز نفت را به کردستان اختصاص دهد و دولت موظف است در اسرع وقت ، در عرض یک هفته این امر را انجام دهد و برادران عزیز کرد ما که مورد هجوم اشرار قرار گرفته اند مورد توجه قرار دهد و نسبت به سایر استانها نیز اقدام می شود . 8 !!! از ملت رزمنده و شریف ایران باید تشکر کنم که باکمال صداقت و شجاعت آمادگی خود را برای سرکوبی اشرار و حفظ سرحدات کشور اعلام داشتند و به پشتیبانی از قوای انتظامی برخاستند . پاسداران و سایر قوای انتظامی امروز از اسلام و در مسیر اسلام هستند و پشتیبانی از آنان وظیفه شرعی و ملی همگی ماست .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/6/58

پاسخ امام خمینی به تلگراف آیت الله قمی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای قمی دامت برکاته مشهد !!! مقدس

تلگراف شریف و اصل و موجب تشکر گردید . از خداوند متعال توفیق سرکوبی اشرار و قطع ایادی خیانتکاران را مسئلت می نمایم . ملت شریف ایران با تصمیم قاطع رشته حیات توطئه گران و وابستگان به اجانب را قطع و پرچم پر افتخار اسلام را افراشته و جمهوری عدل اسلامی را به ثمره های شیرین آن می رساند . از خداوند تعالی امید دعای خیر شما را در جوار مولا ثامن الحجج دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 2/6/58

بیانات امام خمینی به مناسبت عید سعید فطر

اشاره به جهات گسترده سیاسی اقتصادی اسلام و اظهار تاءسف از غفلت مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید فطر را به همه مسلمین در مشارق ارض و مغارب ارض تبریک عرض می کنم . امید است خدای تبارک و تعالی عبادات مسلمین را در این ماه بزرگ قبول فرماید و عید را مبارک فرماید . اسلام دین سیاست است ، دینی است که در احکام او ، در مواقف او سیاست بوضوح دیده می شود . در هر روز اجتماعات در تمام مساجد کشورهای اسلامی از شهرستانها گرفته است تا دهات و قراء و قصبات ، روزی چند مرتبه اجتماع برای جماعت و برای اینکه مسلمین در هر بلدی ، در هر قصبه ای از احوال خودشان مطلع بشوند ، از احوال مستضعفین اطلاع پیدا کنند و در هر هفته یک اجتماع بزرگ از همه در یک محل و نماز جمعه که مشتمل دو خطبه است که در آن خطبتین باید مسائل روز ، احتیاجات کشور ، احتیاجات منطقه و جهات سیاسی ، جهات اجتماعی ، جهات اقتصادی طرح بشود و

مردم مطلع بشوند بر این مسائل و در هر سال دو عید که در آن دو عید مجتمع بشوند و دو خطبه در آن دو عید در نماز هست . در نماز عید دو خطبه هست که آن دو خطبه هم باید بعد از حمد و بعد از صلوات بر پیغمبر اکرم و ائمه علیهم السلام ، جهات سیاسی ، جهات اجتماعی ، جهات اقتصادی ، احتیاجاتی که کشور دارد ، احتیاجاتی که منطقه دارد در آنها طرح بشود و خطبا مردم را آگاه کنند از مسائل . و از همه بالاتر در هر سال یک مرتبه اجتماع در حج که از همه بلاد اسلامی اشخاصی که مستطیع هستند واجب شده است بر آنها که مجتمع بشوند و باید در آنجا مسائل اسلام در آن مواقفی که در حج هست ، در عرفات ، بخصوص در منا و بعد در خود مکه مکرمه و بعد در حرم رسول اکرم این مواقفی که در آنجا هست ، در آنجا مردم مطلع بشوند از اوضاع مملکت و از اوضاع تمام کشورهای اسلامی و در آنجا بالحقیقه یک مجلس عالی است و یک اجتماع عالی برای بررسی تمام اوضاع تمام کشورهای اسلامی . پس مطلب این است هر روز در محله ها اجتماع و رسیدگی به اوضاع شهر و محله ، در هر هفته اجتماع بزرگ در شهرها و در جاهایی که شرایط نماز محقق است برای بررسی اوضاع شهرستان و بالاتر ، اوضاع تمام کشور و در هر سال باز دو اجتماع بزرگ برای بررسی به اوضاع کشورها و در هر سال یک اجتماع بسیار بزرگ از

تمام ممالک اسلامی برای حج و آن مواقفی که در حج هست ، اجتماعات در آنجا برای رسیدگی به اوضاع تمام کشورهای اسلامی . تمام اینها مسائل سیاسی هست و مسائلی است که باید مسلمین به آن توجه داشته باشند و مع الاسف غفلت از این مسائل هست ، غفلت از این مسائل شده است . اجتماعات می شود و از اجتماعات نتیجه گرفته نمی شود . مجتمع شوند مسلمین در مکه مکرمه و در مواقف لکن مثل اینکه از هم جدا هستند و غریبه هستند . اجتماعات می شود در بلاد ، نمازهای جمعه ، نماز عید لکن افراد مثل اینکه با هم وحدت کلمه ندارند . اسلام دعوت کرده است مردم را به این اجتماعات برای مقصدهای بزرگ ، مقصدهای عالی دارد اسلام در این اجتماعات .

نظری بر مسائل مطروحه در سوره مبارکه (جمعه )

در روز جمعه که اجتماعات می شود ، دو سوره انتخاب شده است و امام را دعوت کرده اند که آن دو سوره را بخواند ، در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقین . در سوره جمعه راجع به بعثت رسول اکرم و سر بعثت رسول اکرم ذکر می فرماید که پیغمبر اکرم مبعوث شده اند از برای اینکه : (ویزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه ) بعثت برای این است که مردم را تزکیه کنند . مقدم بر تعلیم حکمت و تعلیم کتاب ، تزکیه را ذکر فرموده است که آیات را بر آنها بخواند تا آنکه آنها تزکیه بشوند و تعلیم بکند کتاب را بر آنها و حکمت را بر آنها عرضه بدارد و تعلیم کند آنها را . در سوره

جمعه سر بعثت رسول اکرم را ذکر می فرماید . سر بعثت رسول اکرم تزکیه امت است و تعلیم و تربیت امت ، آن هم تعلیم ، تمام قشرهای تعلیم که کتاب و حکمت تمام قشرهای تعلیمات را واجد است . بعد از آنکه تعلیم و تربیت را ذکر کرده است ، ذکر علماء سوء را فرماید ، آنهایی که علم را آموخته اند لکن عمل به آن علم نمی کنند و با بدترین وجه از آنها اسم برده است : (مثل الذین حملو التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا) مثل آنها که عالم شده اند لکن علم در آنها اثر خودش را نگذاشته است مثل الاغی می ماند که بارش کتاب باشد . وقتی که علم در انسان تاءثیر نکند و انسان را انسان نکند این حمل کتاب ، چه درها باشد و چه در پشت باشد مثل اینها ، مثل آن اشخاص است ، مثل حیوانی هست ، مثل الاغی هست که کتاب به دوش او باشد . همانطور که کتاب برای آن حیوان هیچ فایده ندارد ، این علمی که دنبالش تعهد نباشد ، دنبالش عمل نباشد ، دنبالش رشد فکری نباشد ، دنبالش هدایت مردم نباشد ، این نظیر همان است که به دوشش کتاب باشد بلکه به دوش یک حیوان و یک الاغ کتاب باشد . در اینجا این را ذکر می فرماید برای تذکر به مردم به اینکه عالم سوء را از عالم غیر سوء تمیز بدهند و برای تذکر به عالم که تکلیف خودش را بفهمد . البته نکاتی دیگر هم در سوره اول هست که

من دیگر وقت این کار را ندارم .

شناخت چهره منافقین از طریق عملکرد رسوای آنان

در سوره دوم منافقین ذکر فرماید و کیفیت منافقین را که اینها پیش تو اظهار دیانت می کنند ، اظهار اسلام می کنند لکن دروغ می گویند ، اینها مسلم نیستند ، اینها منافق هستند و منافقین را هم به بدترین وجه ذکر می فرماید که مردم آنها را بشناسند . ما قبلا تذکرات دادیم برای اینکه منافقین را از

غیر منافقین مردم تشخیص بدهند . به مجرد اینکه کسی گفت که من مسلم هستم و به مجرد اینکه کسی گفت من جمهوری اسلامی را قبول دارم ، این نمی شود باور کرد باید اعمال آنها را دید ، باید دید اینها در این جمهوری اسلامی چه تعهداتی دارند ، چه کاری کردند برای مملکت خودشان ، چه فکری دارند . اینهایی که اظهار اسلام می کنند لکن مردم را در بلاد ایران به آتش می کشیدند ، خرمن های مردم را به آتش کشند ، جوان های ما را در اطراف می کشند ، در کردستان عزیز آنقدر از جوان های ما را و از خود کردها را کشته اند و اینها در عین حال گویند ما مسلم هستیم ، قرآن می فرماید که شماها منافق هستید ، شماها مسلم نیستند ، شمایی که قولتان غیر عملتان است ، حرفتان غیر واقعیت تان هست ، شما مسلم نیستید ، شما منافق هستید ، شما خواهید مردم را گول بزنید . شمایی که الان در کردستان دست به خرابی زده اید و معذلک می گوئید ما سنی هستیم و اهل سنت هستیم ، شما اگر اهل سنت هستید

به حسب فتوای علمای بزرگ اهل سنت واجب است اطاعت کنید او از اولی الامر ، اولی الامر امروز دولت ما و ما هستیم ، بر شما واجب است به حکم اسلام که تبعیت کنید و به حکم قرآن ، به حسب راءی ، علمای خودتان ، به حسب راءی مشایخ خودتان . شما اگر چنانچه مسلم هستید ، چرا تبعیت از قرآن نمی کنید؟ چرا به حسب آنطوری که علمای شما استفاده از آیه شریفه (اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ) اطاعت نمی کنید؟ شما در صورت مسلمان هستید ، در ظاهر اظهار اسلام می کنید ، به حسب واقع مسلم نیستید .

مردم کرد ما ، کردستان عزیز ما ، جوان های کرد ما این میزان در دستشان باشد که منافق را از غیر منافق بشناسند . آنهایی که اظهار اسلام می کنند و مسلمین را به آتش می کشند ، آنهایی که اظهار اسلام می کنند و مردم را به زحمت می اندازند ، مردم را به مضیقه می اندازند ، آنهایی که اظهار اسلام می کنند و بیمارستان را آتش می زنند و مجروح ها را سر می برند ، اینها را بشناسید ، اینها مسلم نیستند ، اینها منافق هستند ، اینها اظهار اسلام امروز می کنند برای اغفال شما ، اغفال نشوید ، توجه بکنید که اینها چه مردمی هستند . آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین بر پا شد و راءی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند (راءی به جمهوری اسلامی ندادن یعنی ما طاغوت می خواهیم

) اینها منافق هستند ، اینها مسلم نیستند ، مسلم باید به جمهوری اسلامی راءی بدهد ، مسلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد . آنهایی که تحریم کردند راءی دادن بر جمهوری اسلامی را ، منافق هستند مسلم نیستند . آنهائی که صندوق ها را آتش زدند ، آنهایی که مانع شدند از اینکه مردم راءی بدهند ، آنها مسلم نیستند ما با آنها عمل خواهیم کرد به طوری که با غیر مسلمین عمل می کنیم ، با منافقین عمل می کنیم و آنها را سرکوب می کنیم .

هشدار به ملت ایران در مطالعه اعمال منافقین و سرکوب جدی این جرثومه های فساد ما تاکنون برای اینکه به مردم عالم بفهمانیم و بفهمند مردم که ما با چه اشخاص مقابله داریم ، ما آزادی دادیم به آنها ، آزادی مطلق که در ظرف این چند ماه قریب دویست حزب و گروه و زیاد مطبوعات و مجلات و روز نامه ها منتشر شد و هیچ کس جلوگیری نکرد در عین حالی که به همه مقدسات ما توهین کردید ، در عین حالی که با حکومت آنطور رفتار کردید و با اسلام آنطور رفتار کردید در مطبوعاتتان ، معذلک به شما تعرضی نشد تا آنکه فتنه را دیدیم و فهمیدیم شما فتنه گر هستید ، شما منافقینی هستید که می خواهید فتنه بکنید ، منافقینی هستید که توطئه کردید بر ضد اسلام ، توطئه کردید بر ضد کشور ، توطئه کردید بر ضد ملت ، شما اشخاصی هستید که با سر حدات و با خارج روابط دارید ، رفت و آمد شما کنترل است ، اطلاع

به ما دادند که رفت و آمد دارید شما با اشخاصی که در رژیم سابق بودند ، با اشخاصی که می خواهند مملکت ما باز به حال اول برگردد . بعد از اینکه توطئه شما ثابت شد و مردم فهمیدند شما چه اشخاصی هستید ، دیگر نمی توانیم اجازه بدهیم آزادانه هر کار می خواهید بکنید ، شما را سرکوب خواهیم کرد .

من به ملت عزیز کردستان ، من به مردم بزرگ کردستان هشدار دهم که توجه داشته باشند به اعمال اینها ، مطالعه کنند در حال اینها . من به جوان های عزیز کردستان هشدار می دهم که اسلام پناهگاه همه ماست ، اسلام برای شما همه چیز را فراهم می کند و اینها تابع اجانب هستند و در حزب اینها اگر وارد شدید بیرون بیایید و به اینها اتصال پیدا نکنید . من از آنها می خواهم که این سران بسیار خبیث و این سران خائن را خودشان بگیرند و تحویل بدهند . جوان های ما اغفال نشوند ، اینها یک مشتی از اراذل هستند و یک مشتی اشخاص منافق هستند که خدای تبارک و تعالی به اسم منافقین اینها را ذکر می فرماید و اوصافشان را در کتاب ذکر می کند .

من به همه قشرهای ملت هشدار می دهم که اینها در هر جا هستند و با هر صورتی که هستند ، از آنها احتراز کنند و در موقعی که امر می آید و در موقعی که خواهیم انشاءالله (اگر اینها دست از شیطنت بر ندارند) یک بسیجی فوق این بسیجی که سابق شد انجام بدهیم و تمام را پاکسازی بکنیم ،

باید هوشیار باشند و مهیا . ملت ما مهیا باشند نگذارند که این جر ثومه های فساد دوباره ، مملکت ما را به حال اول برگردانند و رژیم شاهنشاهی را برگردانند یا بدتر از او ، اگر بدتری باشد .

لزوم تاءسیس حزب مستضعفین به منظور بر پا ساختن پرچم اسلام در سراسر دنیا

من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که این عید را و همه اعیاد را بر همه مسلمین مبارک کند و همه با هم در کنار هم در همه جا ، در همه جای عالم برای مصالح مسلمین اقدام کنند ، برای گرفتاری هایی که ما در افغانستان داریم و آنها هم گرفتار به دست همین طایفه هستند که منافقین هستند ، اظهار اسلام می کنند لکن منافق هستند و همین طور در قدس و نقاط دیگر مثل لبنان ، مثل فلسطین که برادرهای ما گرفتار هستند و ابر قدرت ها با صهیونیسم موافقت می کنند و آنها را به آتش می کشند . مسلمین همه توجه داشته باشند و در روز دعا ، دعا کنند به اینها و در روز عمل ، عمل کنند و من امیدوارم که ما بتوانیم پرچم اسلام را پرچم جمهوری اسلام را در همه جای دنیا بر پا کنیم و اسلام که حق همه است ، از او تبعیت کنند ، همه از او تبعیت کنند . و این نکته را باید تذکر بدهم که ما گفتیم حزبی به نام (حزب مستضعفین ) در همه دنیا ، معنایش این نبود که حزب های صحیحی که در ایران هست نباشد ، حزب های منطقه ای علیحده است و حزب تمام مناطق و تمام جاها یک حزب دیگر است

. اگر انشاءالله مسلمین موفق بشوند و یک همچو حزبی که حزب مستضعفین است ، برای همه جاها یک همچو حزبی را تاءسیس کنند بسیار بموقع است لکن به معنای این نیست که در محل و در منطقه ها حزب نباشد ، خیر ، در منطقه احزاب هستند و آزاد هم هستند مادام که توطئه معلوم نشده است .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/6/58

بیانات امام خمینی خطاب به امت مسلمان ایران

اسلام در تمامی اعصار با خون شهدا و اولیاء خدا رشد یافته است

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید فطر بر همه مسلمین مبارک باد و عیدهای سعید مبارک باد . سال سابق ، عید فطر ما عید خون بود ، مبارک و امسال هم برای برادران کرد ما عید خون است و مبارک . اسلام با خون رشد پیدا کرد . دین های بزرگ پیامبران سابق و دین بسیار بزرگ اسلام در عین حالی که یک دستشان به کتابهای آسمانی و برای هدایت مردم ، دست دیگر به اسلحه ها بود . ابراهیم خلیل سلام الله علیه با یک دست صحف را داشت و با دست دیگر تبر برای سرکوبی بت ها . موسی کلیم سلام الله علیه با یک دست تورات را داشت و با دست دیگر تبر برای سرکوبی بت ها . که فرعونیان را به خاک مذلت کشاند ، عصایی که اژدها بود ، عصایی که خیانتکاران را می بلعید . پیغمبر بزرگ اسلام با یک یک دست قرآن را داشت و با دست دیگر شمشیر ، شمشیر برای سرکوبی خیانتکاران و قرآن برای هدایت . آنها که قابل هدایت بودند ، قرآن راهنمای آنها بود و آنهایی که هدایت نمی شدند و توطئه گر بودند ، شمشیر

بر سر آنها .

ما در عید فطر سابق که عید خون بود و در این عید هم که باز عید خون است هراسی از خون نداریم . اسلام دین خون است برای فجار و دین هدایت است برای مردم دیگر . اولیاء ما بی هراس خون دادند و بی هراس در جنگ های خونین وارد بودند . امیرالمؤ منین سلام الله علیه آن موجود یگانه در عین حالی که نهج البلاغه برای هدایت داشت ، شمشیر برای آنهائی که توطئه گر بودند . ما خون ها دادیم و شهدا دادیم . اسلام خون داد و شهدا داد . ما فرق های شکافته دادیم مثل علی ابن ابی طالب ، علی ابن الحسین و سرهای بر نیزه رفته دادیم مثل سیدالشهدا و اصحاب واعوان او . اسلام در تمام اعصار با خون و با شمشیر و با اسلحه اسلام را پیش برد و نمایش پیدا کرد . ما از شهید دادن باکی نداریم . در عید فطر ، ما سال قبل و در آن ایام شهدا دادیم و در این فطر ، در این ماه صیام هم شهدا دادیم . از شهادت باکی نیست . اولیاء ما هم شهید شدند یا مسموم شدند یا مقتول . اولیاء ما هم بعضی از آنها در حبس و بعضی از آنها در تبعید بسر بردند . برای اسلام هر چه بدهیم کم دادیم و جانهای ما لایق نیست . بدخواهان ما گمان نکنند که جوان های ما از مردن ، از شهادت باکی دارند . شهادت ارثی است که از اولیاء ما به ما می رسد . آنها باید

از مردن بترسند که بعد از مرگ ، موت را فنا می دانند . ما که بعد از موت را حیات بالاتر از این حیات می دانیم چه باکی داریم .

خائن ها باید بترسند . خادم های به اسلام خوفی ندارند . ارتش ما ، ژاندارمری ما ، شهربانی ما ، پاسداران ما خوفی ندارند . پاسداران ما را که در پاوه و امثال آن سر بریدند به حیات جاودان رسیدند .

مدعیان دروغین دموکراسی و آزادیخواهی

ما هر چه خواستیم هدایت کنیم این قشرهای فاسد را ، هر چه مهلت دادیم که هدایت بشوند ، هر چه مهلت دادیم که به خود بیایند ، هر چه مهلت دادیم که به مصالح کشور نظر کنند ، هر چه آزادی دادیم که آزادی را برای ملت وسیله رشد ملت قرار بدهند ، آزادی قلم دادیم ، آزادی بیان دادیم ، آزادی اجتماعات دادیم ، آزادی احزاب دادیم که اینها اگر درست می گویند که برای ملت کار می کنند و دموکرات هستند ، حکومت مردم بر مردم می خواهند ، اگر اینها حکومت مردم بر مردم می خواهند ، چرا نمی گذارند مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند؟ چرا با خرابکاری ها نمی خواهند مردم حکومت خودشان را تعیین کنند؟ چرا با غائله آفرینی نمی گذارند که ملت قانون اساسی خودش را به دست خبرگان خودش تعیین کند؟ اینها دموکرات نیستند ، اینها جنایتکارانی هستند که با اسم حزب دموکرات می خواهند برای اربابان خودشان کار کنند .

ملت عزیز کردستان ما ، بیدار باشند ، از اعمال اینها بفهمند اینها مردم خائنی هستند و اینها منافق هستند . اینها اظهار می

کنند که ما برای ملت می خواهیم ، برای مصالح ملت می خواهیم عمل کنیم . اینها که می گویند برای مصالح ملت می خواهیم عمل کنیم ، چرا مصالح ملت را به باد می دهند؟ چرا جوان های این ملت را می کشند؟ چرا بیمارستان را خراب می کنند؟ چرا نمی گذارند این ملت سرنوشت خودش را تعیین کند؟ اگر شما دمکرات هستید ، بگذارید حکومت مردم بر مردم تحقق پیدا کند . شما دموکرات نیستید ، شما منافق هستید ، شما دیکتاتورهائی هستید که به صورت دموکرات بیرون آمدید و ادعا می کنید .

برادران کردستانی ! به دامن اسلام باز گردید

برادران کردستانی من ! عزیزان من ! کسانی که گول خوردید از این سران خود فروخته ! برگردید به اسلام . اسلام عفو دارد . اسلام برای همه است . اسلام باب رحمت است . برگردید به دامن اسلام دست بردارید از این حزب ها ، از این گروه های فاسد . اسلام با شما با عطوفت رفتار می فرماید و با خائن ها با خشونت . خائنان را سرکوب می کند با شمشیر ، با اسلحه و به شما رحمت می کند و با شما مدارا می کند . باب رحمت باز است . باب عفو باز است . بیایید به باب رحمت حق ، گول نخورید از این خائنان ، از این منافقان . ما انسان رزمنده می خواهیم ، ما جوان های حماسه جو می خواهیم ، ما روشنفکر نمی خواهیم مع الاسف در مراکز هم یک آراء فاسد هست . اینها که آزادی می خواهند ، اینها که می خواهند جوان های ما آزاد باشند

قلمفرسایی کنند برای آزادی جوان های ما ، چه آزادی را می خواهند؟ می خواهند جوانان ما آزاد بشوند ، قمار خانه ها باز باشد به طور آزاد ، مشروبخانه ها باز باشد به طور آزاد ، عشرتخانه ها باز باشد به طور آزاد ، هروئین کش ها !!! باز باشد !!! آزاد باشند ، تریاک کش ها آزاد باشند ، دریاها آزاد باشند و درها باز برای جوان ها . جوان های ما آزاد باشند و هر مفسده ای را بخواهند عمل کنند ، به هر فحشا که می خواهند کشیده شوند . این چیزی است که از غرب دیکته شده است . این چیزی است که می خواهند جوانان ما که می شود در مقابل آنها بایستند ، جوانان ما را بی خاصیت کنند . ما می خواهیم جوانانمان را از میکده ها به میدان جنگ ببریم . ما می خواهیم جوانانمان را از عشرتکده ها به میدان جنگ ببریم ما می خواهیم جوانانمان را از این سینماهایی که بود و جوان های ما را به فساد می کشید دستشان را بگیریم و به جاهایی ببریم که برای ملت فایده داشته باشد . این آزادی که آقایان می خواهند ، آزادی است که قدرتمندها دیکته کرده اند و نویسندگان ما یا غافلند و یا خائن . این دمکرات مآب ها که می گویند باید آزاد باشد ، به هیچ وجه نباید جلوی هیچ چیز را گرفت ، اینها الهام می گیرند از ابرقدرت ها ، با آنها می خواهند ما را غارت کنند و جوان های ما بی تفاوت باشند . جوان هایی

که در عشرتگاه هستند بی تفاوتند . جوان هایی که مبتلا به مخدرات هستند ، در امور کشوری بی تفاوتند . جوان هایی که در مراکز فحشا بزرگ می شوند نسبت به مسائل ممکلت کار ندارند . آن جوان ها به مصالح مملکت کار دارند که از این مسائل دورند ، در تحت تربیت اسلامی هستند . رئیس پاسدارها به من گفت جوان های ما شب ، نماҠشب می خوانند و در قنوت فلان دعا ، دعای مفصل را می خوانند . اینها می توانند مملکت نگه دارند . ما می خواهیم مملکت حفظ کنیم . حفظ مملکت به آزادی که شما می گویید نیست . باد می دهد این آزادی مملکت را ، بر باد می دهد . این آزادی که شما می خواهید ، آزادی دیکته شده است برای اینکه مملکت را ببلعند و جوانی ما نداشته باشیم جواب بدهد . چنانچه دیدیم که عمل کردند و چه شد ، چه مصیبت هایی به مملکت ما وارد شد ، برای اینکه جوان های ما را به فساد کشیده بودند . ما می خواهیم جوانانمان را از چوب وافور رها کنیم ، مسلسل به دست آنها بدهیم . ما می خواهیم جوانانمان را از پای منقل و وافور رها کنیم و به میدان جنگ ببریم . شما خواهید که ما آزاد بگذاریم تا جوانان ما فاسد بشوند و اربابان شما بهره بردارند .

بله ، ما مرتجع هستیم ، شما روشنفکر هستید . شما روشنفکرها می خواهید که ما به هزار و چهار صد سال قبل بر نگردیم . شما می ترسید که اگر ما

جوانان را مثل هزار و چهار صد سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت کم دو امپراطوری بزرگ را به باد داد . ما مرتجع هستیم ، شمایی که می خواهید جوانان ما را به تعلیمات غربی بکشید ، نه آن تعلیماتی که خودشان دارند ، آن تعلیماتی که برای ممالک استعماری دارند ، شما روشنفکر هستید! شما که آزادی می خواهید ، آزادی همه چیز ، آزادی فحشا ، همه آزادی ما را می خواهید ، شما روشنفکر هستید! آزادی که جوان های ما را فاسد کند ، آزادی که راه را برای مستکبرین باز کند ، آزادی که ملت ما را تا آخر به بند می کشد ، شما این آزادی را می خواهید و این دیکته ای است که از خارج به شما شده است . شما حدود آزادی را ، برای آن چیزی قائل نیستید . شما بی بند و باری را آزادی می دانید . شما فساد اخلاق را آزادی می دانید . شما فحشا را آزادی می دانید . ما شما را آزاد گذاشتیم و خودتان را به فحشا کشیدید ، به بدتر از فحشا کشیدید ، آبروی خودتان را بردید پیش ملت . ما شما را آزاد گذاشتیم و قلم های مسموم شما توطئه گران ، مملکت ما را خواست به باد بدهد . با اسم دموکراتی ، با اسم آزادیخواهی ، با اسم روشنفکری ، با اسم های مختلف ، خائنان در این مملکت با دست باز شروع کردند به فعالیت و توطئه چینی . همین خائن ها غائله های کردستان را بوجود آوردند و همین خائن

ها هستند که برای توطئه گرها عزا می گیرند . آنهایی که جوان های ما را سر بریدند حرفی نیست . آنهایی که جنایتکاران را قصاص می کنند ، برایشان نوحه می گیرند . ما که خواهیم مملکت خودمان را از دست جنایتکاران ، از دست خیانتکاران ، از دست چپاولگران نجات بدهیم ، ما سلب آزادی کردیم ! البته آزادی که منتهی می شود به فساد ، آزادیی که منتهی بشود به تباهی ملت ، به تباهی کشور ، آن آزادی را نمی توانیم بدهیم . آن آزادیی است که شما خواهید ، آن آزادیی که منتهی بشود به تباهی ملت ، به تباهی کشور ، آن آزادی را نمی توانیم بدهیم . آن آزادیی است که شماها می خواهد ، آن آزادیی است که می خواهید جوان های ما را بی تفاوت بار بیاورید هر چه هر جا بشود و هر که هر کاری بکند ، دولت های بزرگ تمام منافع ما را ببرند و آنها مشغول عشرت باشند . عشرتخانه ها درست کرده اند ، بارها درست کردند ، سینماها درست کردند ، دامن زدند به آن ، مخلوط کردند جوان های زن و مرد را با هم و به فساد کشیدند هر دو را با اسم آزادی . مملکت ما را بردند و اینها که آزاد بودند و به آزادی عمل کردند ، بی تفاوت بودند . همین روشنفکرها هم بی تفاوت بودند ، همین دموکرات ها هم بی تفاوت بودند ، همین احزاب هم بی تفاوت بودند . آنهایی که مملکت ما را نجات دادند همین توده جمعیت است ،

همین دانشگاهی های عزیز هستند ، همین طلاب علوم دینیه عزیز هستند ، همین علمای بلادند ، همین تجار و کسبه بلاد هستند ، این جوان ها ، همین کارگر است ، همین کشاورز است . اینها مملکت ما را نجات دادند و اکنون شما با اسم آزادی و آزادیخواهی و دموکراسی و کذا می خواهید این مردم را دوباره برگردانید به حال اول و آنها را تحقیر کنید . آزاد بگذارید تا اینها هر کاری می خواهند بکنند و بعد از یک نسل دیگر یک انسان متعهد پیدا نشود در مملکت . این آزادی را شما می خواهید و این همان آزادی است که به شما الهام کرده اند و شما از خارج الهام گرفتید و ما آزادی وارداتی را قبول نمی کنیم . ما باید این ملت را حفظ کنیم . ما باید این جوانان را حفظ کنیم . ما باید دست این جوان ها را از تباهی ها بکشیم و قدرتمند کنیم . ما انسان رزمنده می خواهیم . ما جوان های حماسه جو می خواهیم . ما روشنفکر نمی خواهیم ، اینجور روشنفکر .

ای علمای کردستان ! جوان های خودتان را بیدار کنید

البته در بین روشنفکرها ، در بین طبقات تحصیلکرده بسیار اشخاصی صحیح هستند لکن اینهایی که با قلم دارد بر ضد ملت قلمفرسایی می کنند و با قدم دارند بر ضد ملت اقدام کنند و اسلحه را به روی ملت کرد عزیز ما کشیده اند ، اینها سرکوب خواهند شد .

خدای تبارک و تعالی در باب مؤ منین می فرماید : (اشداء علی الکفار رحماء بینهم . . .

) نسبت به توطئه گروه ها نسبت به کفار که توطئه گرها هم از آن صف هستند و سران این احزاب هم از آن سنخ هستند ، نسبت به آنها اشداء با شدت ، با مشت گره کرده ، به دستور اسلام با شدت عمل کنیم و با ملت رحما ، رحیم هستند ، دوست هم هستند . ما خادم همه هستیم . ما چون خادم شما هستیم ، این خیانتکارها را سرکوب می کنیم برای اینکه اینها به شما خیانت می کنند . ما خادم برادران کردستانی هستیم و خادم برادران بلوچستانی و سیستانی و همه طبقات . ما می خواهیم شما را نجات بدهیم از دست این خائن ها ، شما هم کمک کنید این خائن ها را از خود دور کنید ، سران اینها را بگیرید تحویل بدهید . اینها به اسلام عقیده ندارند ، اینها با قرآن مخالفند . اگر !!! از قرآن !!! به قرآن اعتقاد دارند ، قرآن فرموده است : (اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ) چرا از اولی الامر اطاعت نمی کنند؟ چرا قیام بر ضد حکومت کردند؟ چرا قیام بر ضد اولی الامر کردند؟ ای علمای کردستان ! جوان های خودتان را بیدار کنید . ای علمای کردستان ! از اسلام پشتیبانی کنید . ای علمای کردستان ! این خیانتکاران را برانید و دستور دهید اینها را بگیرند و تحویل دادگاه اسلامی دهند . نگذارید از مرزها فرار کنند .

هماهنگی و وحدت کلمه قوای انتظامی و پاسداران برای حفظ مرزهای کشور

ارتش مرزها را نگه دارد . تمام مرزها را مکلف است که با

قدرت نگاه دارد . قوای انتظامی وحدت کلمه پیدا کنند ، هماهنگ باشند . پاسداران ما با قوای انتظامی دیگر هماهنگ باشند . اگر هماهنگ نباشید ، خائنید . امروز مخالفت ، خیانت است . امروز دسته دسته بودن ، خیانت است . اگر شما هماهنگ باشید کشته نمی دهید ، زود پیش برید و انشاءالله به همین زودی این ریشه های فاسد کنده می شود و این خیانتکاران به سزای خودشان می رسند . خداوند همه شما را و همه ما را هدایت کند . خداوند خائنان را از صفحه روزگار بردارد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/6/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته !!! مشهد مقدس

تلگرام شریف و اصل و موجب تشکر گردید . به خواست خداوند متعال ، با پشتیبانی قاطع ملت عظیم ، دست خائنین و وابستگان به آنان را از کشور کوتاه خواهیم کرد . اینان که خود را عاجز می بینند ، دست به شایعه افکنی زده و به خیال خام خود می خواهند مردم شریف کردستان را در مقابل نیروهای انتظامی قرار دهند . اگر نیروی انتظامی دست به قتل عام زده است ، چرا مردم شریف پاوه و سنندج و سایر نقاط از آن استقبال نموده و آنها را گلباران می کنند و از جمهوری اسلامی پشتیبانی نمایند؟ امید است بدون احتیاج به بسیج نیروی عظیم ملت ، نیروهای انتظامی اشرار را قلع و قمع نموده و منطقه و مردم بیگناه را از چنگال این خونخواران نجات دهند . از جنابعالی امید دعای خیر در تحت قبه مطهره دارم .

والسلام

علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/6/58

پیام امام خمینی به مهندس بازرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس بازرگان نخست وزیر

برای بازماندگان شهدای قوای انتظامی پاداشی در نظر بگیرید و بپردازید و برای بازماندگان پاسداران علاوه بر پاداش ، نظیر ارتشیان حقوق ماهانه ، هزینه ای با توافق هیاءت دولت و شورای انقلاب مقرر دارید که برای همیشه به آنان بدهند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/6/58

امید است که بیرق پر افتخار اسلام در تمام نقاط ارض به اهتزاز در آید

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خواهران و برادران کویتی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خواهران و برادران کویتی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از خواهران و برادرانی که زحمت کشیده اند و از کویت تشریف آورده اند و با ما مواجه و روبرو شدند تشکر می کنم و دعاگوی همه هستم . ما آنچه که می خواهیم این است که اسلام با تمام محتوائی که دارد که آن محتوا یک میوه شیرینی است که هر کس آنرا بچشد به لذات ابدی می رسد ، می خواهیم که در تمام قشرها و در تمام آن طرف از ممالک اسلامی این حقیقت ، این نور ، این اسلام عزیز با محتوای بسیار عزیز پیاده شود ، بلکه آرزو این است که از سرحدات ممالک اسلامی به جاهای دیگر انشاءالله کشانده شود و امید است که بیرق پر افتخار اسلام در تمام نقاط ارض به اهتزاز در آید لیکن شرط تحقق این مطالب این است که مسلمین وضع خودشان را تغییر بدهند ، دولت های اسلامی هم وضع خودشان را تغییر بدهند . دولت های اسلامی مع الاسف اکثرا با مردم به خشونت و به حکومت رفتار می کنند و از این جهت مردم هم به آنها پشت می کنند . اگر

برای حکومت ها مشکلی پیدا بشود مردم بی تفاوت هستند ، بلکه شاید تاءیید بکنند آن مشکلات را . یک کلمه با دولتها هست و یک کلمه با ملت ها . با دولت ها این است که عبرت بگیرند از دولت سابق ما و از دولت فعلی ما . دولت سابق ما که مردم به او پشت کرده بودند و او با تمام قدرت مردم را سرکوب می کرد و بالاخره به آنجا رسید که خود ملت با مشتهای گره کرده بر توپ و تانک های آنها غلبه کرد و در عین حال که یک ارتش قوای انتظامی شیطانی داشت و تمام ابرقدرت ها بلکه تمام قدرت ها پشتیبان او بودند چون ملت با او نبود و مخالف او بود ، با همه کوشش ها نتوانستند او را نگه دارند و حالا را ملاحظه کنند که هر مشکلی که برای دولت پیش بیاید ملت قدم گذارد جلو برای حل او . در مشکل کردستان ملاحظه کردید که تمام قشرهای ملت بلکه مسلمین جاهای دیگر ، بلاد دیگر ، مسلمین خلیج ، جاهای دیگر همه آمادگی خودشان را برای پشتیبانی و برای سرکوبی اشرار اعلام کردند و ما دیدیم احتیاج به بسیج عمومی نیست ، خود قوای انتظامیه آنها را سرکوب می کنند ، از این جهت خواهش کردیم از آنها که دست نگه دارند . آن طرز حکومت با این طرز حکومت این دو تا را باید حکومت ها به نظر بیاورند . آن طرز حکومت که اگر مشکلی پیدا بشود ، مردم به مشکلات می افزایند و این طرز حکومت که مردم حکومت را

از خودشان می دانند و همانطور که از عائله خودشان دفاع کنند . از حکومت خودشان دفاع می کنند اگر همه حکومت های اسلامی بلکه همه حکومت های جهانی اینطور بشوند که با مردم تفاهم داشته باشند ، مسلمین ملاحظه بکنند ، حکومت های اسلامی ملاحظه بکنند حکومت صدر اسلام را ، صدر اسلام وضع حکومت چطور بود پیغمبراسلام (ص ) با مردم چطور رفتار می کرد در عین حالی که با کفار با خشونت (وقتی که نمی شد هدایتشان بکنند و توطئه گری می کردند) با خشونت رفتار می کرد ، با ملت چطور رفتار می کرد ، یک پدر مهربان و بالاتر از یک پدر مهربان بود . امیرالمؤ منین چطور در زمان خلافت که یک خلافتی بود که سرتاسر ممالک اسلامی که در آنوقت از حجاز و مصر و ایران و عراق و سوریه و یمن و همه اینها از اروپا هم یک مقداری بود ، این مرد بزرگ در عین حالی که سیطره بر همه این ممالک داشت با مردم چطور رفتار می کرد ، با ضعفا ، با مستضعفین چه جور رفتار کرد ، زندگی خودش چطور بود . البته او یک مردی بود که معجزه بود ، کسی نمی تواند مثل او باشد لکن حکومت ها می توانند عبرت بگیرند که تعدیل کنند کار خودشان را ، آنطور حکومت می کرد ملت هم با او آنطور بودند . الان مشهود است این در ایران ، حکومت از خود مردم است ، به مردم تعدی نمی کند ، خیر مردم را می خواهد ، مردم هم خیر او را می

خواهند ، پشتیبانش هستند . اگر همه حکومت ها سیره خودشان را تغییر بدهند و با مردم اینطور باشند ، این حل یک مشکل می شود و آن حل مشکل حکومت هاست . یک مشکل دیگر عدم رابطه بین ملت هاست . ملت ها با هم روابطشان یا هیچ نیست یا کم است . تمام مؤ منین به حسب فرمان خدا برادرند . برادرها باید از حال برادرها مطلع باشند . برادرها باید مشکلات برادرشان را حل کنند . اسلام در عین حالی که نقشه این مطلب را که تفاهم بین همه قشرها باشد کشیده است و آن مساءله حج است ، فریضه حج که تمام کشورهای اسلامی را موظف کرده است که افراد مستطیع شان بروند به مکه ، آنجا هم مواقف متعدده فراهم کرده اسباب را که تفاهم باشد . مسلمین مع الاسف غفلت دارند . اگر دولت ها بخواهند یک مجلسی را از دویست نفر آدم از بلاد مختلفه جمع بکنند ، چه زحمت ها و چه خرج ها باید تحمل کنند تا اینکه دویست نفر جمع بشود در یک نقطه ای بخواهند که یک محفلی در آن نقطه درست کنند . خدای تبارک و تعالی یک محفل چندین میلیونی برای مسلمین تهیه کرده است و گفته است بروند همه در آنجا و همه هم برادرند . مؤ من ها اخوه هستند ، برادرند و اگر چنانچه این برادرها به حال هم رسیدگی نکنند ، این قصور از اسلام نیست این قصور از ماست . اگر ما آن مواقفی که اسلام قرار داده است و مردم را هدایت کرده است به آن

مواقف ، آن مواقف را حفظ کنیم . اسلام پیش می رود ، ممالک اسلامی مشکلاتش حل می شود ، دیگران به ما نمی توانند طمع کنند ، یک میلیارد جمعیت مسلم اسیر یک مشت اشخاص یا دولت های کذا نمی شوند . یک میلیارد جمعیت با داشتن خزائن ، با داشتن خزائن زیرزمینی و با داشتن پشتوانه ایمان ، ایمان به خدا ، یک همچو قدرت بزرگ مادی و معنوی که برای هیچ جا نیست برای مسلمین هست ، اگر استفاده نکنند خودشان قصور یا تقصیر کرده اند . مسلمین باید وضع خودشان را تغییر بدهند .

ضرورت تشکیل حزب مستضعفین

و من یک پیشنهادی در چند روز پیش از این کردم که اگر این پیشنهاد را عمل بکنند ، این اسباب این شود که روابط انشاءالله کم کم پیدا بشود و ایجاد یک حزب مستضعفین ، تمام مستضعفین دنیا اعم از مسلم و غیر مسلم ، این دولت های غیر اسلامی که به مردم ظلم می کنند ، ملت ها اینطور نیستند ، ملت مثلا آمریکا ، ملت فرانسه آنهائی که ظلمی نمی خواهند بکنند ، آن که ظلم می کند ، آن که خلاف می کند ، دولت ها هستند ، آنها هم مستضعفین شان گرفتار مستکبرین است و اگر یک حزبی در عالم پیدا بشود ، یک حزب عالمی ، حزب مستضعفین که همان حزب الله است ، این همه مشکل رفع بشود ، با رفع این دو اشکال ، تمام مشکلات مسلمین رفع می شود ، هیچ قدرتی با این 3 نمی تواند مقابله بکند .

روح شهادت طلبی و ایمان اسلام ، رمز غلبه مشت بر توپ و تانک

شما دیدید که ملت ایران ، حالا شما چند تا اسلحه دست مردم می بینید ، این اسلحه ها غنیمت حربی است ، اینها اسلحه های خود مردم که نبود ، غنائمی بود که از دولت سابق گرفتند ، چیزی نداشتند مردم ، دست خالی لکن ایمان داشتند ، ایمان به خدا بود ، فریاد الله اکبر بود ، این ملت تحت فشار دو هزار و پانصد سال و تحت فشار بسیار پنجاه و چند سال و تحت فشار بسیار این دو دهه آخر این ملت همچو متحول شد ، خدای تبارک و تعالی همچو تقدیر فرمود این ملتی که خوف از یک پاسبان داشت همچو

متحول شد که در خیابانها آمد و فریاد زد که ما این سلسله خبیث را نمی خواهیم ، آن که نمی توانست یک کلمه بر خلاف بگوید ، بچه کوچک و بزرگش ، زن و مردش . مارهین منت بانوان بیشتر از جوانهای مردشان هستیم بانوان در ایران بسیار حظ وافر داشتند یعنی بانوان که بیرون می آمدند مردم تهییج می شدند ، دو مقابل ، چند مقابل می شد قدرت مردم در عین حالی که هیچ نداشتند الاقوه ایمان در ظرف چند این آخر دیگر که اینها حمله کردند و کودتا خواستند بکنند و نقشه کشیدند که در یک شب تمام سرها را ، سرهای قوم را از بین ببرند !!! در ظرف !!! خدا رحمت کند قره نی را ، گفت سه ساعت و نیم طول کشید . گفت جنگ ما بین مردم و قوای شاه شاه مخلوع سه ساعت و نیم شد . با سه ساعت و نیم غلبه کرد ، مشت ها غلبه کرد بر تانک ها ، بر توپ ها . این ایمان بود ، این برای این بود که جوان های ما از مردن نمی ترسیدند برای اینکه شهادت را فنا نمی دانستند ، شهادت را یک زندگی جاویدان می دانستند . کرارا پیش من آمدند ، کرارا ، حالا هم می آیند گاهی که شما دعا کنید ما شهید بشویم . من دعا می کردم که ثواب شهید پیدا کنید انشاءالله . یک همچو روحیه ای پیدا شد نظیر همان روحیه ای که در زمان رسول الله در جوان های آنوقت بود . این اسباب این شد که

غلبه کرد مشت بر تانک . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه مسلمین ، همه حکومت های اسلامی به وظائف اسلامی شان عمل کنند و همه موفق باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواه شهید عراقی

بسم الله الرحمن الرحیم

من ایشان را حدود بیست سال است که می شناسم . مهدی عراقی یک نفر نبود ، او به تنهائی بیست نفر بود . حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود . شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان می کند آن است که در راه خدا بود . شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد . او می بایست شهید می شد ، برای او مردن در رختخواب کوچک بود .

سپس برادر شهید عرض کرد : ما خوشبختیم که هدیه ای به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج ) و نایب آن حضرت امام خمینی تقدیم داشتیم .

امام فرمودند : این هدیه ای است برای خدا .

در اینجا فرزند کوچک شهید عراقی گفت : پدر من در مقابل دو شخصیت سر تعظیم فرود آورد ، اول مرحوم نواب صفوی و دوم امام خمینی و من خوشحالم که اگر دو نفر را از دست دادیم قلب میلیون ها انسان را متوجه به خود دیده و دل آنان را در دست داریم .

امام فرمودند : شما خدا را دیدید که فوق هر نیروئی است .

تاریخ : 4/6/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام رحمانی

بسمه تعالی

ثقه الاسلام آقای شیخ محمد علی رحمانی دامت افاضاته

مقتضی است جنابعالی با آشنائی و اطلاعاتی که از وضع قوچان دارید مسافرتی بدانجا نموده و چنانچه مشکلاتی در آنجا هست ، با همکاری و مشورت علمای اعلام محل دامت افاضاتهم در رفع آنها بکوشید و مردم آن سامان را به وظایف خطیری که در این برهه از زمان دارند آشنا نموده و از اختلاف و تفرقه

بر حذر دارید و به اتحاد و یگانگی در برابر دشمنان دعوت کنید . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران کرج و نمایندگان اصناف

حل مشکلات و نابسامانی ها در سایه کوشش برای حفظ آرامش

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که امروز برای همه ما لازم است این است که حتی الامکان کوشش کنیم در اینکه آرامش پیدا بشود . اگر حالا که در کردستان اشرار مشغول شرارت هستند و اذهان متوجه به این است که حل کند آن قضیه را ، در هر جا باز یک صدائی در آورند ، اینجور می شود که افکار متشتت بشود و نتوانند این مساءله را حل کنند .

من اعتقادم این است که هر جا الان باید یک قدری آرامش باشد ، یک قدری توصیه بشود به اینکه آرامش باشد . شما آقایانی که از کرج آمده اید و به کردستان هم رفتید من تشکر می کنم از شما لکن حالا که برگشتید همچو عجله نکنید در اینکه همه کارها فورا درست بشود . باید یک قدری در این وقتی که آنجا این انقلاب هست و این آدمکشی و همه اذهان هم متوجه به آنجاست کاری بکنید که در محل خودتان ، هر کس در هر محلی هست همصدا باشد ، آرام باشد ، تا اینکه دولت بتواند به آن امر رسیدگی بکند . اگر بنا باشد که هر جا صدا در آید و !!! عرض می کنم که !!! اختلافات باشد و بین قشرها مختلف باشند و این موجب این می شود که خدای نخواسته یک وقتی ضد انقلابی ها پیشه کنند و

یک وقت یک فاجعه ای به کار بیاید . در هر صورت انشاءالله به این امور رسیدگی می شود لکن یکدفعه و در این حالی که الان جهاتی دیگر در کار است که آنها اهمیتش زیاد است ، البته به این زودی فورا این امور قابل حل نیست و مهمش هم همین است که اگر بنا باشد هی متشتت باشد هر جا ، الان از قزوین آمده بودند و حرف هائی می زدند ، جاهای دیگر هم همین طور مسائل هست و من هم می دانم که آشفتگی در کار است و نابسامانی زیاد است .

لزوم انتخاب وکلای متدین و صالح برای مجلس شورای اسلامی

اما الان مساءله کردستان ، یک مساءله ای است برای ایران برای اینکه از آن طرف مرز هم ممکن است به آنها کمک بشود ولو کاری نمی توانند بکنند اما خوب ، یک کشتاری می شود و یک جوان هائی از دست ما می روند . یک قدری باید ، آقایان همانطوری که می گویید تا حالا صبر انقلابی کردیم باز هم یک صبر انقلابی بکنید تا بلکه این مسائل حل بشود و همه این مسائل در مجلس شورا باید حل بشود

یعنی مردم کوشش کنند که وکلای صالح متدین در مجلس بفرستند . تمام گرفتاری ها و تمام چیزهائی که بر خلاف موازین عمل می شود آنجا حل می شود . دیگر نه دولت می تواند خودش یک کاری بکند ، یک برنامه ای بدهد تا یک وقت خلاف باشد و اگر چنانچه انشاءالله آنهائی هم که در مجلس می روند ، مردم ، انشاءالله امیدوارم همین طور هم بشود برای اینکه مملکت ما همه متدینند اکثرا و وکیل

متدین تعیین می کنند وقتی بنا شد وکلای متدین باشند و مقید به احکام شرع باشند که انشاءالله هستند ، آنوقت این مسائل همه اش حل شود . و بعضی از این حرف ها هم که مثلا گفته شده است به اینکه اسباب این شده است که آقایان ترسیده اند ، من نمی دانم چه چیزی بوده که آقایان ترسیده اند ، چه ترسی از مملکت اسلامی هست ؟ چطور آقایان قبلا نمی ترسیدند؟ اینهائی که ترسیده اند (بعضی شان البته ) همان هائی که می خواهند آشوب بپا کنند که می گویند ما ترسیدیم و الا خوب چه ترسی هست . البته بعضی حرف هائی که شده است ، یک حرف هائی است که عمل نخواهد شد . عملی که بر خلاف شرع مقدس باشد نخواهد شد اما خوب یک خلاف هائی هم حالا هست که مهمش این است که مجلس شورا ما نداریم . الان هر کسی هر جائی یک کاری کند و یک طرحی می دهد و یک برنامه ای می گذراند یا یک قانونی مثلا فی الجمله درست می کند و اینها بعد از تحقق مجلس شورا ، همه اینها به هم می خورد و مجلس شورا یک مجلس اسلامی امیدوارم باشد . مجلس اسلامی نگذارد که برنامه های غیر اسلامی اجرا بشود یا کارهای خلاف شرع واقع بشود .

من هم می دانم که الان همه جای ایران مسائلی هست ، هم کمیته ها یک مقداری خرابکاری دارند ، هم در دادگاه ها خیلی معلوم نیست همچو با دقت عمل بشود و هم دولت بعضی وقت ها برنامه هایش بر خلاف

است ، صحیح نیست . اینها را من مطلعم ، می دانم لکن الان یک وقتی نیست که ما بخواهیم همه چیز را به هم بزنیم و اوضاع را دگرگون بکنیم . البته از بعضی مسائل که آقایان گفتند و ایشان اشاره کردند ، جلوگیری خواهد شد لکن باید این جهت را متوجه باشید که اگر در بازار دیدید که یک صحبتی است ، بروید دنبال اینکه از کجا ریشه اش هست ، دنبالش بکنید ، تعقیب بکنید و ریشه را پیدا بکنید که گاهی وقت ها یک ریشه هائی دارد که این ریشه ها با مسائل شما هم جور نیست ، با موازین اسلام هم جور نیست . و من امیدوارم که این مسائل حل بشود و بر خلاف اسلام چیزی واقع نشود انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/6/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام کرمانی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجه الاسلام آقای حاج شیخ حسن کرمانی دامه افاضاته

با توجه به آشنائی و سابقه ای که جنابعالی نسبت به منطقه کردستان دارید مقتضی است مسافرتی بدانجا نموده و با همکاری و مشورت با آقایان علمای اعلام و روحانیون محل و همچنین ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران و کلیه افراد ذیصلاح در رفع مشکلات و کمبودهای منطقه سعی کافی را مبذول دارید و به هر نحو به نظر جنابعالی و آقایان مصلحت بود در آرامش منطقه اقدام نمایید . مقصود آن نیست که با جنایتکاران که سران آنها هستند مذاکره کنید ، آنان باید سرکوب شوند . از خدای تعالی موفقیت همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/6/58

پیام امام خمینی در رابطه با مساءله کردستان

بسم الله الرحمن الرحیم

بدین وسیله مراتب زیر اعلام می شود :

1!!! هماهنگی در قوای انتظامی ، ارتش ، ژاندارمری و سپاه پاسداران به طور قاطع باید ادامه پیدا کند . متخلفین ، مجرم شناخته می شوند و مواخذه می گردند .

2!!! با سران حزب منحله دموکرات و دیگر سران که خائنان به ملت و کشور اسلامی هستند و قیام بر ضد حکومت مرکزی نمودند ، با شدت ، عمل می شود و جوانان عزیز و برومند کرد آنان را گرفته و تحویل نیروهای انتظامی دهند .

3!!! علمای اسلام اهل سنت مکلفند شرعا که با قوای انتظامی همکاری کنند و مخفیگاه خائنان را در صورتی که می دانند به آنان نشان دهند و با آنان معامله مرتد از اسلام نمایند تا نزد خدا مسئول نباشند .

4!!! من مکرر اعلام کرده ام که در اسلام ، نژاد ، زبان ، قومیت و ناحیه مطرح نیست . تمام مسلمین ، چه اهل سنت و چه شیعی برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند . از جمله جنایت هایی که بدخواهان به اسلام مرتکب شده اند ایجاد اختلاف بین برادران سنی و شیعی است . من از همه برادران اهل سنت تقاضا دارم که این شایعات را محکوم و شایعه سازان را به جزای اعمالشان برسانند .

5!!! هیچ کس به هیچ عنوان حق تجاوز به جان و مال برادران کردستانی ما را ندارد . متجاوزین شدیدا به جزای اعمال خود می رسند .

6!!! آن دسته از اعضای حزب منحل دموکرات و سایر برادران ما که بوسیله تبلیغات باطل

سران جنایتکار این حزب اغفال شده اند ، در صورتی که به برادران مسلمان خود بپیوندند ، اسلحه را زمین گذاشته و تسلیم شوند ، باز هم مورد عفو هستند و در امان حکومت جمهوری اسلامی می باشند .

7!!! در عین حال که باید سلسله مراتب در قوای انتظامی دقیقا مراعات شود و اطاعت از ما فوق حتمی است ، ما فوق موظف است با زیردست رفتار اسلامی انسانی داشته باشد .

8!!! شایعه سازی های ضد انقلاب که از چپ و راست بر خلاف مسیر ملت می شود و دولت را متهم به اختناق می کنند جدا مردود است . ما در طول پیروزی انقلاب گوشزد کردیم که آزادی مطبوعات مورد نظر ماست لیکن از خیانت و توطئه به طور جدی و بدون اغماض جلوگیری می شود . مطبوعاتی که توطئه گر و مخالف مسیر ملت نباشند ، پس از تحقیق آزاد خواهند بود .

9!!! دادستان های دادگاه ها موظفند که بار دیگر رسیدگی به مطبوعات و حال نویسندگان آنها را بر عهده گیرند و هر یک از مطبوعات را که توطئه گر و مخالف مصالح ملت و کشور ندانستند ، اجازه نشر دهند و از نشریات مخالف مصالح ملت و کشور جدا جلوگیری کنند .

10!!! مردم به هیچ وجه حق ندارند به کتابفروشی تعرض نمایند . در صورتی که دادستان شهرستانها نشریاتی را مضر انقلاب و مصلحت کشور تشخیص دادند موظف به جلوگیری هستند . اشخاص غیر مسئول از دخالت در این امور جدا خودداری کنند و الا مواخذه شوند .

11 !!! مطبوعات موظفند از تیترهایی که موجب تحریک و یا تضعیف مردم می

شود و یا مخالف واقع است خودداری کنند و خود را با مسیر انقلاب تطبیق دهند و نیز از درج مقالاتی که مضر به انقلاب و موجب تفرقه می شود خودداری کنند که این خود توطئه محسوب می شود .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور جلد 9

پیام امام خمینی در رابطه بامساءله کردستان

بدین وسیله مراتب زیر اعلام می شود:

1 !!! هماهنگی در قوای انتظامی ، ارتش ، ژاندارمری و سپاه پاسداران به طور قاطع باید ادامه پیدا کند . متخلفین ، مجرم شناخته می شوند و مؤ اخذه می گردند .

2 !!! با سران حزب منحله دموکرات و دیگر سران که خائنان به ملت و کشور اسلامی هستند و قیام بر ضد حکومت مرکزی نمودند ، با شدت ، عمل می شود و جوانان عزیز و برومند کرد آنان را گرفته و تحویل نیرهای انتظامی دهند .

3 !!! علمای اسلام اهل سنتت مکلفند شرعا که با قوای انتظامی همکاری کنند و مخفیگاه خائنان را در صورتی که می دانند به آنان نشان دهند و با آنان معامله مرتدد از اسلام نمایند تا نزد خدا مسؤ ول نباشند .

4 !!! من مکرر اعلام کرده ام که در اسلام ، نژاد ، زبان ، قومیت و ناحیه مطرح نیست . تمام مسلمین ، چه اهل سنت و چه شیعی برادر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند . از جمله جنایت هایی که بدخواهان به اسلام مرتکب شده اند ایجاد اختلاف بین برادران سنی و شیعی است . من از همه برادران اهل سنت تقاظا دارم که این شایعات را محکوم و شایعه سازان با به جزای اعمالشان برسانند .

5 !!! هیچ کس

به هیچ عنوان حق تجاز به جان و مال برادران کردستانی ما را ندارد . متجاوزین شدیدا به جزای اعمال خود می رسند .

6 !!! آن دسته از اعضای حزب منحل دموکرات و سایر برادران ما که به وسیله تبلیغات باطل سران جنایتکار این حزب اغفال شده اند ، در صورتی که به برادران مسلمان خود بپیوندند ، اسلحه را زمین گذاشته و تسلیم شوند ، باز هم مورد عفو هستند و در امان حکومت جمهوری اسلامی میباشند .

7 !!! در عین حال که باید سلسله مراتب در قوای انتظامی دقیقا مراعات شود و اطاعت مافوق حتمی است ، مافوق موظف است با زیر دست رفتار اسلام انسانی داشته باشد

8 !!! شایعه سازی های ضد انقلاب که از چپ و راست بر خلاف مسیر ملت میشود و دولت را متهم به اختناق میکنند جدا مردود است ما در طول پیروزی انقلاب گوشزد کردیم که ازادی مطبوعات

مورد نظر ماست لیکن از خیانت و توطئه به طور جدی و بدون اغماض جلوگیری میشود . مطبوعاتی که توطئه گر و مخالف مسیر ملت نباشد ، پس از تحقیق آزاد خواهند بود .

9 !!! دادستان های دادگاها موظفند که بار دیگر رسیدگی به مطبوعات و حال نویسندگان آنها را بر عهده گیرند و هر یک از مطبوعات را که توطئه گر و مخالف مصالح ملت و کشور ندانستند ، اجازه نشر دهند و از نشریات مخالف مصالح ملت و کشور جدا جلوگیری کنند .

10 !!! مردم به هیچ وجه حق ندارند به کتاب فروشیها تعرض نمایند . در صورتی که دادستان شهرستان ها نشریاتی را مضر انقلاب و مصلحت

کشور تشخیص دادند موظف به جلوگیری هستند . اشخاص غیر مسؤ ول از دخالت در این امور جدا خودداری کنند والا مؤ اخذه شوند .

11 !!! مطبوعات موظفند از تیترهایی که موجب تحریک و یا تضعیف مردم میشود و یا مخالف واقع است خودداری کنند و خود را با مسیر انقلاب تطبیق دهند و نیز از درج مقالاتی که مضر به انقلاب و موجب تفرقه میشود خودداری کنند که این خود توطئه محسوب می شود .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از عشایر جوانمرود

به حکم قرآن و اسلام ، همه مسلمین با هم برادرند

بسم الله الرحمن الرحیم

من کرارا در خطابه هایی که ایراد کردم و در نوشته هایی که داشتم دو مطلب را رویش تاءکید کردم ، یک مطلب اینکه در اسلام ، نژاد ، گروه ، دستجات ، زبان ، اینطور چیزها مطرح نیست اسلام برای همه است و به

نفع همه و ما با شما برادر هستیم به حکم قرآن ، به حکم اسلام و از همه جدا نیستیم با کردها ، با ترکها ، با بلوچ هاهمه برادر و باید با هم زندگی کنیم .

الان یک مملکتی است که دست اجانب از آن کوتاه شده و این جنایتکارهای داخلی هم یا فرار کردند یا در زوایا هستند . البته آنها به این زودی نمی توانند ، خارجی ها ، آنهایی که منافع ما را می بردند به این زودی نمی توانند که دست بردارند و ما هم به آنها مجال نخواهیم داد انشاء الله آن چیزی که من تاءکید کردم یکی همین معنا بود که گمان نکنند برادرهای سنی ما که در اسلام این معنا مطرح باشد که فرقی ما بین شما و ما باشد

. همانطور که شما چهار مذهبی که در اهل تسنن هست ، چطور آن مذهب با آن مذهب دو تاست لکن برادر هم هستند ، دشمن نیستند ، این هم یک مذهب خامسی است که دشمنی در کار نیست ، همه برادری ، همه مسلمان ، همه اهل قرآن ، همه تابع رسول اکرم . بنابراین ، این معانی را اگر چنانچه کسی در آنجاها القاء بکند ، جزء ریشه های فاسد رژیم سابق که یک خرده شان مانده اند و طرفدارهای اجانب که به نفع آنها میخواهند اغتشاش ایجاد کنند .

مفسدین و اخلالگران با اساس اسلام مخالفند

و شما برادرها باید به این معنا توجه داشته باشید که اینها یک توطئه هایی است برای اینکه نگذارند اسلام در ایران حکومت کند اینها با اسلام مخالفند ، نه با کرد مخالفند و نه با فارس مخالفند ، آنها با اساس مخالفند ، با اسلام مخالفند و همه مسلمان ها تکلیف شان این هست که اینها را جلوگیری از آنها بکنند ، اینها را سرکوب کنند و من در صحبت های اخیری که کردم ، این مطلب را گفتم که تمام کردستان ، تمام طبقاتش را الا آن رده بالا ، آن رده بالا که توطئه گر و مفسد هستند ، تمام آنها در امانند ، احدی به آنها تعدی نخواهد کرد ، دادگاهی آنها را نخواهد خواست مفسدین را ما می خواهیم جلوگیری کنیم یعنی همان هایی که شما را به زحمت می اندازند . الان در منطقه شما کشتار است ، در منطقه ما که نیست ما اینجا نشستیم شما هم نشستید ، آنکه ما را وادار کرده است که

همه قوا را متوجه به آنجا بکنیم ، آن مصلحت شماست ، آن برای این است که شماها و خانواده شماها گرفتار این قشرهای فاسد هستید و آنها با اسم های مختلف میخواهند همه را سرکوب بکنند وت حریکاتی که میخواهند بکنند برای همین است که نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند والا حزب دموکرات به اسلام کاری ندارد تا بگوید من سنی هستم . اگر می گوید من سنی هستم ، همه فقهای اهل سنت می گویند اطاعت اولی الامر واجب است و اینها نمی کنند ، یعنی خلاف می کنند ، بر خلاف رفتار می کنند . پس بدان اینها سنی نیستند اینها میخواهند شما را بازی بدهند ، بگویند که ما سنی هستیم و شیعه ها با ما چه . اگر شیعه ها با سنی مخالف بودند ، چرا قبل از اینکه اینها به این شرارت دست بزنند ، شیعه هانیامدند با شما جنگی بکنند . چه جنگی دارند ؟ ما با شما برادر هستیم ، جنگی نداریم با شما .

همه مناطق گرفتار مظالم خاندان پهلوی بودند

شماها و ما همه با هم در برابر اسلام و قانون اسلام !!! سواء!!! علی السواء هستیم . بنابر این هیچ خوف نیست و من این را بعد هم اعلام عمومی می کنم . و قضیه گرفتارهایی که داشتید شما در زمان سابق ، این اختصاص به شما نداشته است . همین قم آنقدر گرفتاری داشت در زمان شاه سابق و پدر این که هر دو طرفدار خارجی ها و نوکرهای آنها بودند . همین قم و همین حوزه علمیه قم مصیبت ها از اینها کشیده اند ، حبس ها رفتند ،

تبعیدها رفتند ، کشته ها دادند ، غارت شدند ، قرآن را آتش زدند . در این مدرسه فیضیه به طوری که برای ما نقل کردند کتاب های علمی را آتش زدند ، کتاب های حدیث را آتش زدند . ما هم گرفتار بودیم شما هم گرفتار بودید ، سایر برادرهای ما هم در قراء و سایر جاها گرفتار بودند . همه . الحمدلله این گرفتاری رفع شد و امیدواریم دیگر بر نگردد .

اسلام ، تنها خیر خواه و دلسوز ملت

راجع به اینکه در همه جا باید یک اصلاحاتی بشود ما می دانیم که همه مناطق را اینها عقب نگه داشتند از همه چیزهائی که باید ایرانی ها برخوردار باشند ، نگذاشتند ، نه آب هست ، نه برق هست ، نه آسفالت هست ، نه چیزی و این هم اختصاص به شما ندارد . شما بروید تهران طرف جنوب ، آن محله های زیادی که الان در تهران هست ، زاغه نشین ها ، شما باز یک خانه ای دارید ، شما بروید تهران ملاحظه کنید ، اینها یک عده زیادی ، یک محله هایی که شاید حدود سی تا محله است که الان در همین اطراف تهران ، نه بیرون ، متصل ، همه متصل تهران ، در این گودال ها زندگی می کنند ، نه خانه دارند ، نه آب دارند ، نه برق دارند . اینها باید زن هایشان بیچاره ها از پنجاه پله آنطور که به من نقل کرده اند از پنجاه پله ، شصت پله یا بیشتر ، بروند بالا تا برسند به یک شیر آبی ، یک کوزه آب کنند بیاورند برای بچه هاشان

. این مساءله اینطور نیست که شما خیال کنید الان تهران همه کارها درست کرده !!! سابق و یا شاه سابق یا پدرش و شما!!! خیر ، همه جا را عقب نگه داشتند . الان هم اول چیزی که در نظر است ، مناطق شماست . همین چند روز ما الان در صددیم ، همین چند روز هیات هایی می آیند برای آنجا ، برای رسیدگی و امیدوارم که همه گرفتاری ها را رفع بکنند انشاء الله . شما جوان هایتان را از اینکه بازی بخورند از اینها جلوگیری کنید ، نگذارید از اینها بازی بخورند ، اینها خیرخواه شما نیستند . آن که خیر خواه همه است اسلام است . اینها شما را می خواهند از اسلام دور کنند . کسی که می خواهد کسی را از اسلام دور کند این خیر خواه نیست . اینها می خواهند همانطور که سابق چپاول می کردند و اربابهاشان چپاول می کردند حالاهم همان قضیه باشد و چپاول باشد . چپاولگرند اینها این چپاولگرهایی که آدمکشی دارند می کنند !!! عرض می کنم که !!! خرمن آتش می زنند و همه این حرف ها را ، کارها را می کنند ، اینها دلسوز برای ملت نیستند . آنی که برای ملت دلسوز است اسلام است که دلسوز است و آنهایی که تابع اسلام هستند برای شما کار می کنند . مربی همه قرآن است و آن که برای همه است قرآن است و آن که باید زیر سایه او همه ما باشیم آن عبارت از قرآن است .

شما مطمئن به این معنا باشید که اینها همه اش

غلط است و شما خودتان شاهد هستید که آنها شروع کردند به شلوغکاری و جنگ و آدمکشی و اینها ، و ارتش ما برای جلوگیری از این بود ، برای این بود که داشتند آنجا را به آتش می کشیدند ، رفتند برای جلوگیری ، آنوقت آنها منتشر می کنند که نخیر اینها می خواهند بیایند مناطق اینها را چه بکنند . اینها چه کاری به مناطق آنها دارند ؟ مناطق آنجا ، منطقه اسلامی است و ایران است و همه ما ایرانی و همه ما مسلمان و همه ما تابع قرآن انشاء الله همه تان موفق باشید و موید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان و کارکنان عضو انجمن های اسلامیاستان خراسان

رحمات و الطاف الهی تاءمین کننده سعادت دنیا و آخرت

بسم الله الرحمن الرحیم

رحمت خداوند بر غضب او سبقت دار( یا من سبقت رحمته غضبه ) مصداق کلام خدا با اسم رحمان و رحیم آغاز شده است . به اسم رحمان و رحیم و در تکرار رحمان و رحیم قرآن آغاز شده است . خداوند به همه بندگان خودش رحمت دارد و همین رحمت موجب ایجاد بندگان و فراهم کردن اسباب رفاه و زندگی آنها و همین رحمت موجب فرستادن انبیاء بزرگ است . رحمت خدا اقتضاء دارد که بندگان خدا را هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت برساند ، تمام اسباب سعادت را مادی و معنوی فراهم فرموده است .

بندگان خدا با اسم رحمان و با اسم رحیم موجود شدند و ادامه حیات در دنیا و آخرت می دهند و در عین حال که رحمت حق تعالی سبقت دارد بر غضب ، لکن اگر چنانچه اقتضاء بکند و مردم قدر رحمت حق

تعالی را نداشته باشند و تخلف از فرمان حق تعالی بکنند و موجب فتنه و فساد بشوند ، باب رحمت نیمه بسته می شود و باب غضب باز میشود . بترسند مردم از اینکه باب رحمت نیم بسته شود و باب غضب باز شود . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نبی رحمت بود و با مردم به رحمت رفتار می فرمود و همان رحمت بود که مردم را هدایت می کرد و برای مرد مغصه میخورد ، برای اشخاصی که در ضلالت بوده اند ، به واسطه رحمتی که داشت متاثر بود ولی وقتی که ریشه هایی را می دید که اینها مشغول فساد هستند و ممکن است که فساد آنها به فساد امت منتهی بشود و اینها غده های سرطانی بودند که ممکن بود جامعه را فاسد کنند ، در عین حالی که نبی رحمت بود باب غضب را باز میکرد . یهود بنی قریظه همان فاسدهایی که الان هم دنباله آنها صهیونیستها هستند و غاصب ، بعد از اینکه ملاحظه فرمود اینها فاسد هستند و موجب فساد می شوند امر فرمود تمام آنها را گردن زدند ، این ماده سرطانی را از بین برداشتند . امیرالمومنین سلام الله علیه با آنهمه عطوفت ، با آنهمه رحمت وقتی که ملاحظه فرمود خوارج مردمی هستند که فاسد و مفسد هستند ، شمشیر کشید و تمام آنها را الا بعضی که فرار کردند ، از دم شمشیر گذراند . در وقت رحمت ، رحمت و اگر کسانی لایق رحمت نباشند انتقام و غضب کاری نکنند که باب رحمت بسته شود ، توطئه

ها را کنار بگذارند ما بعد از آنکه پیروزی برای ملت مان حاصل شد و خیانتکاران و جنایتکاران را از صحنه بیرون کردیم و ملت بیرون کرد ، باب رحمت را به روی ملت و به روی همه قشرها به دو مصداق باز کردیم ، با رحمت عمل شد ، آزاد شدند ، مردها آزاد ، قلم هاآزاد ، فعالیت های سیاسی آزاد ، تمام آزاد و با رحمت با همه عمل شده ، در هیچ انقلابی مثل انقلاب ما رحمت نداشت و هیچ انقلابی مثل انقلاب ما با مردم و با خیانتکاران رفتار نکرد ، همه را آزاد گذاشتیم ، دولت ما با همه به طور رحمت رفتار کرد ، قلم هارا آزاد گذاشتند ، مطبوعات را آزاد گذاشتند ، احزاب را آزاد گذاشتند ، گروه ها را آزاد گذاشتند ، باب رحمت به مصداق به روی ملت باز ، همان رحمتی که دنباله رحمت اسلام است ، دنباله رحمت رسول خداست لکن خیانتکاران ، جرثومه های فساد ، و غده های سرطانی به اخلالگری برخاستند ، به فتنه گری برخاستند . ملتی که با خون خودش عدل و اسلام را می خواست در مملکت پیاده کند و به طور رحمت با همه رفتار کند ، قدر این رحمت را ندانستند و مشغول توطئه شدند . اگر ادامه پیدا کند توطئه ، باب رحمت بسته بشود یا نیم بسته می شود و باب غضب ، غضب الهی ، انتقام الله باز می شود . کاری نکنند که باب رحمت بسته شود . توطئه ها را کنار بگذارند ، قلم های مسموم را کنار بگذارند

، فعالیت های غیر اسلامی را کنار بگذارند . همین فتح باب رحمت بود و همین مدارا و ملایمت بود که فاجعه کردستان را به بار آورد ، از فرصت و از رحمت استفاده کردند و سوء استفاده کردند ، از آزادی که رحمت خداست سوء استفاده کردند .

اسلام و کردستان را دریابید

فاسدهایی که با خارج پیوند دارند خائن به مملکت هستند ، می خواهند کردستان را به کمونیستی بکشند ، می خواهند اسلام را در کردستان محو کنند ، الان هم مشغول تبلیغات سوء هستند ، الان هم با قلم های داخل و خارج به کار افتادند و تبلیغات سوء می کنند . از آن طرف می گویند ماخواهیم ملت کرد را حفظ کنیم و از آن طرف می گویند دولت می خواهد کردها را سرکوب کند . مساله کرد مطرح نیست ، مساله کمونیست مطرح است . کرد مسلم است ، ملت . جنگ ندارد . اینها می خواهند مملکت ما را ، کردستان ما را به ضلالت بکشند ، به کمونیستی بکشند ملت کرد باید بیدار شود ، علماء کردستان توجه داشته باشند این جرثومه های فساد را معرفی کنند . ملت کردستان توجه داشته باشند که اینها به اسلام عقیده ندارند ، اینها اسلام را منافی با منافع خودشان می دانند ، اینها اسلام را مخالف با ارباب های خودشان دانند ، اینها نمی خواهند کردستان را آباد کنند ، اینها می خواهند خرابی کنند تا کردستان رابه ضلالت بکشانند ، از اسلام خارج کنند . کردستانی ها جوانهای خودتان را دریابید . علماء معظم کردستان مردم کردستان را دریابید ، مجال به این

ریشه های فاسد ندهید مردم شجاع کردستان کردستان را دریابید ، اسلام را دریابید . ای ریشه های فاسد شما نمی توانید کاری انجام بدهید از صحنه بروید . ما شما را محکوم می کنیم شما قابل هدایت نبودید . آنهایی که جوانهای ما را اغفال کردند ، آنهائی که با اسم دموکراسی ، با اسم دموکرات می خواهند مملکت ما را به فساد و تباهی بکشند ، اینها باید سرکوب شوند . ملت ما آنها را سرکوب خواهد کرد کاری نکنید که باب غضب باز شود و باب رحمت بسته شود

برادران کرد! اسلحه ها را کنار بگذارید و به آغوش اسلام در آئید

ارتش ، ژاندارمری ، پاسداران ملزمند که با هم تفاهم داشته باشند ، هماهنگ باشند . اگر هماهنگ نبودند تعقیب می شوند ، مجرمند . روسای ارتش موظفند که اسباب جنگ برادرهای ما را ، برادرهای پاسدار ما را فراهم کنند ، تعلل نکنند ، آنها را مجهز کنند . باید با فوریت این ریشه های فساد را بکنند ، مهلت به این ریشه های فساد ندهند . سران اینها قابل هدایت نیستند اینها از یهود بنی قریظه بدترند و اینها باید اعدام شوند . تمام کردستان به استثناء این چند عددی که سران آنها هستند در امان هستند . باب رحمت خدا برروی آنها باز است ، برادر ما هستند . نظر ما به برادران کردستانی از دیگر برادران بیشتر است . رفاه برای آنها حاصل می شود ، حوائج آنها ، چیزهائی که آنها می خواهند و مسموع است ، به آنها داده می شود . تبلیغات سوء را توجه نکنید . اسلام به شما محبت دارد ، رحمت اسلام به

روی شما باز است ، باب رحمت اسلام به روی شما باز است . این سران خائن را بگیرید و تحویل بدهید . برادران کرد! اسلحه ها را کنار بگذارید به آغوش اسلام در آئید و به برادران ارتشی تان کمک کنید و این ریشه های فساد را از بیخ و بن برآورید . اسلام برای شما پناه است . اسلام صلاح شما را می خواهد . اینها که خرمن های شما را آتش می زنند ، اینها که جوانان شما را به کشتن می دهند ، اینها جوانانی را که برای کمک به کشاورزان رفتند ، برای پاکسازی رفتند ، برای کمک رفتند اعدام می کنند . اینها انسان نیستند ، اینها خوی حیوانی دارند ، از خوی حیوانی هم بدتر . اینها می خواهند کردستان را به تباهی بکشند . خداوند شماها را از شر این مفسده جوها نجات بدهد . خداوند کردستان را از شر این جرثومه های فساد نجات بدهد و ما به اذن خدا و ما به امر خدا با آنها باشدت رفتار می کنیم و آنها را به همین زودی سرکوبی می کنیم . رحمت بر تمام قشرهای کردستانی برادر ما و غضب و لعنت بر سران مفسده جوی و مفسدان آن سامان .

از خداوند تبارک و تعالی سلامت همه مؤ منین و سعادت همه مؤ منین را خواستارم و خداوند تعالی به همه آنها رحمت کند و مفسدین را براندازد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی پرسنل نیروی هوائی جمهوری اسلامی

نقش تبلیغات سوء اجانب و اهمال مسلمین در عدم عرضه حقیقت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا از این آقا تشکر کنم که هم ما را مستفیض کردند امروز به آیات شریفه

و هم آبروی ما را در جاهای دیگر ، خداوند انشاءالله شما را بپذیرد . من امیدوارم که انجمن اسلامی شما و سایر انجمن های اسلامی که هست بتواند اسلام را آنطور که هست عرضه کند . اسلام یک متاعی است که اگر عرضه بشود ، معلوم نیست که کسی که ذره ای انصاف داشته باشد ، این متاع را نپذیرد و دلخواه نباشد . منتها ما در طول تاریخ بعد از غیبت امام سلام الله علیه نتوانستیم آنطور که باید عرضه کنیم ، اسلام را عرضه نتوانستیم بکنیم و این در طول تقریبا دویست ، سیصد سال به این طرف برای خاطر عوامل خارجی که اینجاها کم کم آمدند و مطالعات کردند و همه چیزهای ما را مطالعه کردند و ثبت کردند و بردند و کارشناس هایشان در اطرافش فکر کردند ، اینها همچو یافتند که اگر چنانچه (اینطور محتمل است ) اسلام در محیط اسلام آنطور که هست عرضه بشود ، برای آنها مجالی نخواهد بود . از این جهت با عوامل مختلفه ای که داشتند ، از داخل و خارج در صدد بر آمدند که این متاع را نگذارند نمایش پیدا بکند ، این را در تحت پوشش هائی مخفی نگه دارند و مع الاسف ما خودمان هم به آنها کمک کردیم و زیاد هم کمک کردیم . ما از مسائل اسلام ، بعضی مسائلی که روابط بین فرد و خدای تبارک و تعالی بود گرفتیم و مابقی مسائل که اکثر کتب فقهی ماست در کتاب ها مدفون شد ، همین توی کتاب ها مدفون شد و در خارج نیامد . مباحثی

که بحث شد در حوزه های ما همین مباحث ، محدود به همین مباحث بود و آنهمه اخبار و آنهمه آیات و آنهمه کتب فقهی ما نمایش خارجی پیدا نکرد ، نتوانستیم ما عرضه کنیم ، امور اجتماعی را ، امور سیاسی را ، این اموری که مال زندگی است ، اینها را نتوانستیم ما عرضه بکنیم . از این جهت آنها از آن طرف دامن زدند ، ما هم از این طرف غافل . قلم های مسموم که حتی حالا هم بعضی از آن انگل ها در ایران هستند ، اسلام را معرفی کردند به اینکه این یک ترتیبی است که مال سابق بود کهنه است حالا دیگر ، این مال هزار و چهار صدسال پیش از این است و باید حالا فکر نوئی کرد . آنها از آن طرف هر چه توانستند راجع به اسلام گفتند و حالا هم میگویند و مهمش این است که از اسلام می ترسند . اینهائی که قلم های مسمومشان یا قدم های بسیار کثیفشان بر ضد اسلام و جمهوری اسلام و اینها برداشته می شود ، اینها بعضی های شان یا خیلی های شان اصلا نمی دانند چیست اسلام ، غافل

هستند اصلا نمی فهمند ، یک چیزی از یک مقاله ای در اروپا منتشر شده است خوانده اند ، همان را میزان فهم خودشان و همانطوری که (غربزده اند دیگر) هر چه آنها بگویند اینها بی دلیل می پذیرند ، هیچ دلیلی دیگر نمی خواهند ، هر چه آنها در مقالاتشان بنویسند این دلیلشان این است که او نوشته شما در کتاب هائی که در این قرن

ها از نویسندگان ما ، از به اصطلاح محققین ما نوشته اند (الا بعضی ) ملاحظه کنید که اینها هر مطلبی را که می گویند آخرش دلیلشان این است که فلان پروفسور در کجا این را گفته ، فلان مثلا کی در کجا این را گفته . تمام استشهادشان به قول آنها نظیر استشهاد ما به قول خداست . ما هم استشهاد می کنیم به قول پیغمبر و خدا در حرفهایمان ، آنها هم استشهادشان همین نحو است که هر چه که فلان پروفسور گفت ، همین ، تمام است ، مارکس هر چه گفت درست است دیگر ، دیگر لازم نیست . مارکسی که در خارج الان شکست خورده و مکتبش دفن شده است ، حالا تازه آمده است توی جوانهای ما و بچه های ما تازه حالا اینجا آنها کنارش زده اند ، اینها گرفته اند و نمی دانند اصلا او چه می گوید و نمی دانند که برنامه اش چی هست و نمی دانند برنامه های اسلام چی هست این را ، اصلا نمی دانند اینها را و یک دسته هائی هم هستند که اینها می دانند اما اجیرند برای اینکه اگر چنانچه اسلام آنکه هست در خارج بیایدو عرضه بشود ، کلاه آنها پس معرکه است ، نمی توانند اجانب در اینجا حکومت کنند . از این جهت این یک دسته ای از اینها هم اجیر آنها هستند برای همین که نگذارند این یک مطلبی درست بشود ، از آن جمله آن نویسنده هائی بود که اطراف شاه مخلوع بودند . این کتابها ، کتابهائی نیست که به قلم او باشد

، او اهل قلم نبوده است و اهل فهم این چیزها نبوده ، برای اینها می نوشتند در سابق هم برای ناصرالدین شاه شعر می گفتند و می گفتند خودش گفته است اینها هم حالا کتاب نوشتند و آنهائی که باید بنویسند و آنهائی که اجیرند از آن طرف کتاب نوشتند و به اسم اعلی حضرت منتشر کردند . اینها با قلم های خودشان نخواستند که اسلام معلوم بشود چیست و اینها دیگر یک دسته اند که البته اینها در اقلیتند اما موثرند ، اینها یک دسته ای هستند که با علم به مطلب برای انحراف اذهان مطالب را می گویند ، مطلعند نه اینکه نمی دانند لکن اگر آنکه را می دانند بگویند کلاه خودشان هم پس معرکه است ، کلاه ارباب ها هم پس معرکه است از این جهت آنها هم نمی گذارند که چه بشود و در این مدتی که اینها رفت و آمدشان زیاد شده است ، در شرق آن چیزی را که توفیق زیاد پیدا کرده اند تهی کردن جامعه ماست از محتوای خودش ، در این توفیق پیدا کردند .

استقلال شرق در گرو رهائی از بی محتوائی و خودباختگی است

بی جهت نیست که هر قصه ای پیش می آید راجع به فرض کنید که اطبا ، راجع به سایر طبقات ، هر قصه ای پیش می آید قبله شان غرب است . آتاتورک در ، من گمان می کنم دیده باشم این مجسمه را ، به من هم گفتند که اینکه ایستاده دستش را اینطور کرده یک مجسمه ای هست رو به غرب یعنی همه چیز از آنجاست .

یکی از نویسنده های اینجا هم که حالا مرده است او هم می گفته است که ما همه چیزمان باید از انگلستان باشد ، همه چیزمان . این برای این است که تبلیغات آنها این مغز اینها را تهی کرده است ، از خودشان بیگانه شدند . شرقی های ما از ماثر شرق که اروپا گرفته است ، کتاب شیخ الرئیس حالا هم در اروپا مورد استفاده است ، ماثر شرق را از دست ما آنها گرفتند و ما را همچو تهی کردند که هر چه صحبت می شود ما حرفمان آنجاست . تا یک کسی زکام می شد باید برود اروپا ، می خواهد لوزتینش را عمل کند ، این باید اروپا برود یا اگر متمکن است یک طبیبی از اروپا بیاورد من یک وقت (اطبا بعضی شان بودند) گفتم که خوب یک همچو مساله ای است که شما معلوم می شود بلد نیستید هیچی که اینطوری ، گفتند ما بلد هستیم ، همانها را که ما بلد هستیم ، در آنجا هم الان اطباء ما کار می کنند ، اینها هم که بروند آنجا شاید بسیاریشان پیش اطباء خود ایرانی اند اما وضع جوری شده است که این مطلب در همه جا گسترش پیدا کرده . هر که هر چه بخواهد بفهمد باید اروپا برود ایران اصلا جای فهمی نیست در حال حاضر ، اصلا مساله ای نیست در ایران ، اینطور نیست که ایران خودش بتواند خودش باشد این برای این است که این تبلیغات ما را از آن محتوائی که خودمان داشتیم تهی کرده یعنی یک شرقی را از شرقیت خودش

تهی کرده ، مغز غربی به جایش گذاشتند و مغز غربی انگل . این دیگر در همه قشرها هست ، همه قشرها یک همچو غربزدگی در آنها هست منتها کم و زیاد دارد بعضی زیادتر بعضی کمتر و آنکه بخواهیم ما اگر واقعا مملکتمان نجات پیدا کند ، مقدم بر همه این است که از این غربزدگی نجات پیدا کنیم . شما ملاحظه کنید حتی اسم خیابان های ما روز ولت ، چرچیل ، چه و چه ، چرا ؟ برای اینکه ما برای خودمان شخصیتی قائل نیستیم الا شخصیت اروپائی باید باشد . اصلا مملکت ما تزئین باید بشود به اسماء اینها . این مساءله است . اینها ، یعنی آنها همچو کردند که مغز ما را اینطور بار آوردند که اگر بخواهیم یک چیزی بشویم ، کتاب می نویسیم اولش هم اسم یکی از آنها باید باشد ، تاکتابمان را بخرند . جوانهای ما بخواهند کتاب بخرند اگر چنانچه به اسم مارکس باشد ولنین باشد تا کتابمان را بخرند . جوان های ما بخواهند کتاب بخرند اگر چنانچه به اسم مارکس باشد و لنین باشد ، مشتری زیاد است . اگر به اسم شیخ الرئیس باشد نه ، با اینکه تمام اینها را یک صفحه از کتب شیخ الرئیس را نمی توانند بفهمند ولی معذلک چون شرقی است و غربی نیست ، از این جهت . ملاصدرا را اسمش را نشنیدند ملاصدرا اصلا اسمش را نشنیدند و ملا هادی ما را اسمش را نشنیدند اما رجال آنها همه ، همه هست . کتابهای ما را نمی دانند چه است . می گویند اسلام

شناس ، اسلام شناس ، ما اسلام شناسیم ، اسلام را نمی دانند چیست تا اسلام شناس باشند . دو تا جنگ اسلام را می دانند ، دو سه تا جنگ هائی که واقع شده است . مگر اسلام جنگ است ؟ مگر معارف اسلام جنگ است ؟ از معارف اسلام بی اطلاعند ، اسلام هم وقتی می خواهند بشناسند با حرفهای اروپائی ها می شناسند . حرفهای غربی ها را می آورند ، فلان غربی اسلام شناس ، اسلامی که غربی ها برای ما معرفی می کنند . این برای این است که ما خودمان را باخته ایم در مقابل غرب ، شرق خودش را باخته است ، تا از این باختگی بیرون نیاید ، تا محتوای خودش را پیدا نکند نمی تواند مستقل باشد . استقلال نظامی یک مساءله است ، استقلال فکری ، استقلال روحی ، مغز خود آدم مال خودش باشد ، همه اش توی آن هی غرب نباشد ، هر چه می خواهد بگوید غرب ، کی گفته ، فلان فیلسوف گفته ، فلان چه گفته . این تا شرقی ها آن حیثیتی که خودشان داشتند و یک وقتی قبله همه جا بودند ، آنوقتی که آنها وحشی بودند اینها قبله بودند برای آنها ، تا اینها آن محتوای خودشان را پیدا نکنند و نشوند یک موجود شرقی و خودشان را نشناسند نمی توانند مستقل باشند . شما هر چه هم زحمت بکشید ، تا دانشگاه ما آن مغز غربیش را کنار نگذارد و یک مغز شرقی پیدا نکند نمی تواند مستقل باشد . دائما حرف ، حرف آنهاست .

فوج فوج از اینجا باید بروند اروپا برای تحصیل ، اگر هم اروپا نروند ، اینجا نمی پذیرند آنها را . تمام سر این است که ملت هم اینطور شده ، مردم هم اینطور شده اند ، دولت هم همین طور است ، همه همین طورند ، همه اینجورند دیگر که تا این نرود یک مدتی در فرض کنید که فرانسه ولو آنجا برود و کاری دیگر نداشته باشد ، اکثرا هم شاید اینطوری باشند ، آنجا می روند و کارهای دیگری می کنند لکن وقتی که اینجا آمد او ، آنها هم زود به به اینها ورقه می دهند برای اینکه نمی خواهند که یک آدم دانشمند بفرستند ، می خواهند یک آدم ورقه دار بفرستند . اصلا برنامه این است که این اشخاصی که می روند در آنجا و صاحب دیپلم می شوند و تصدیق می شوند ، اینطور نیست که آنها تصدیق کرده باشند اینها را ، این تصدیق استعماری است . بنای آنها بر این است که خودشان یک جور تصدیق می کنند ، به این زودی ها به آنها تصدیق نمی دهند ، به ما هم یک جور ، به ما زود تصدیق می دهند ، برای چه ؟ برای اینکه نمی خواهند که ما یک چیزی داشته باشیم ، نه آنها نه ، همیشه ما محتاج به آنها باشیم و همیشه انگل باشیم . تا ما از آن غربزدگی در نیائیم و مغزمان را عوض نکنیم و خودمان را نشناسیم نمی توانیم مستقل باشیم ، نمی توانیم هیچ داشته باشیم .

جهد و کوشش در راه معرفی و ترویج مکتب اسلام

کوشش کنید اسلام را بشناسانید به مردم .

این انجمن های اسلامی کوشش کنند که این متاعی که ما داریم و هیچ کس ندارد ، این قرآنی که ما داریم ، این سنتی که ما داریم و هیچ کس ندارد در دنیا ، این را معرفی کنید . کارشناس ها را پیش خودتان ببرید از آنها استفاده کنید و این را توسعه بدهید که یک وقت انشاءالله ایران بشود انجمن اسلامی ایران انجمن اسلامی ، نه فقط فرض کنید در نیروی هوائی یا در نیروی زمینی یک انجمن اسلامی ، همه انجمن اسلامی . خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد ، موفق باشید و از خدمتگزاران اسلام باشیم و باشید انشاء الله با قصد خالص و نیت الهی انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 11/6/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام معادیخواه

جناب حجت الاسلام آقای معادیخواه دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

جنابعالی به اتفاق نماینده وزارت کشور و نماینده جهاد سازندگی و گروهی که انتخاب شده اند ، برای رسیدگی به وضع عمرانی کردستان به آن منطقه بروید و از احتیاجات برادران عزیز کرد اطلاع پیدا کرده و گزارش تفصیلی از کار این گروه را بدهید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/6/58

بیانات امام خمینی در جمع خانواده های شهدای پایگاه هوائی بوشهر

مباهات می کنم من به یک چنین جوانانی که ما داریم که نظیر جوانان صدر اسلام هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

من البته از این شهدائی که در راه اسلام رفته اند ، از جهتی متاثرم وبه خانواده های آنها ، بستگانشان تسلیت عرض می کنم و از خدای تبارک و تعالی رحمت برای شهدا طلب می کنم و صبر و اجر برای خانواده هایشان و از طرفی هم مباهات می کنم من به یک چنین جوانانی که ما داریم که نظیر جوانهای صدر اسلام هستند . شما اگر به تاریخ صدر اسلام مراجعه کنید می بینید که فداکاری هائی که آنها کرده اند و آنقدری که آنها در مضیقه بودند ، در زحمت بودند ، حتی در بعضی از جنگ ها یک خرما را ، یک دانه خرما را این دهانش می گذاشت همان شیرینیش را که ادراک می کرد می داد رفیقش و همین طور ، چون که چیزی نبود در کار و اینها با کمال شهامت و قدرت به اسلام خدمت کردند و اسلام را به ارث پیش ما گذاشتند . ما هم موظفیم که این ارث بزرگ را حفاظت کنیم و برای آن جانبازی کنیم . آنها که شهید شدند به خدمت خودشان و به سعادت خودشان و به اجر خدمت خودشان رسیدند و ماها

هم امید است که یا پیروز شویم و یا شهید در راه اسلام . و خداوند شماها را حفظ کند و الان این امانتی که در دست ماست ، همه ما ، چه نیروهای انتظامی و چه ملت ، چه خانمها و چه برادران ، همه موظفیم در حفظ این امانتی که از جانب خداست این امانت اسلام است ، قرآن است .

لزوم خودسازی و حفظ تحول روحی برای رسیدن به پیروزی نهائی

الان برای اسلام ، برای قرآن و برای کشور اسلامی و کشورهای اسلامی که مع الاسف در سالیان بسیار دراز در تحت فشار بودند و چپاولگران شرق و غرب اینها را در فشار گذاشته بودند ، ما الان وارث یک همچو چیزهائی هستیم و یک آشفتگی هائی که همیشه بعد از انقلابات هست . اجتناب از این آشفتگی ها نمی شود کرد . هیچ انقلابی نبوده است که دنبال آن اینطور مسائل نباشد و من باید عرض کنم که انقلاب ایران یک انقلابی بوده است که نظیر نداشته است از جهاتی ، یکی از اینکه مقابل این انقلاب همه نیروهای اهریمنی چپ و راست ایستاده بودند ، همه پشتیبانی می کردند ، اظهار پشتیبانی می کردند ، بلکه بسیاری از دولتهای اسلامی هم همین طور پشتیبانی می کردند و ما چیزی نداشتیم در دست ، آنها همه چیز و بحمدالله به واسطه قدرت اسلام که همه را به هم پیوند داد و نیروهای انتظامی را هم به ملت پیوند داد ، این پیروزی حاصل شد به رغم عنف آنهائی که خیال می کردند امکان ندارد . یک چیزی را که آنها غیر ممکن می دانستند واقع شد برایمان و از جهت تحولهای

روحی که در ملت پیدا شده است هم یک نمونه است به نظر من این تحول روحی که در جامعه ما بحمدالله پیدا شده است و رو به رشد است و امیدوارم که کمک کنید هر کسی به رشد خودش برسد ، اهمیت این تحول روحی بیشتر از اهمیت این پیروزی است . این یک پیروزی معنوی است . اهمیت پیروزی معنوی بیشتر از پیروزی نظامی و مادی است و این معنا حاصل شده است . ما الان مشاهده مان هست که جوانهای ما ، چه جوانهای نیروهای انتظامی و چه جوانهای معمولی و پاسدارها و حتی بازاری ها مکرر می آیند پیش من حتی امروز و آرزو می کنند ، به من می گویند شما دعا کنید که ما شهید بشویم . این روحیه ، این روحیه انقلابی که در نفوس پیدا شده است ، این یک معجزه الهی است بشر نمی تواند یک ملت را چنین متحول کند ، این دست غیبی در کار است و من امیدوارم که همین دست غیبی ما را به پیروزی نهائی برساند و این ریشه های گندیده ای که الان در کار هستند ، اینها هم انشاء الله سرکوب بشوند و می شوند انشاء الله و مملکت پاکسازی می شود و مال خودتان می شود ، خودتان باید از آن حفاظت کنید و شما در صدد باشید که همانطوری که حفاظت می خواهید از مملکتتان بکنید ، از اسلام بکنید ، از خودتان هم حفاظت بکنید ، حفاظت روحی ، یعنی بسازید خودتان را . اگر بخواهید پیشرفت بکنید و همه چیزتان انشاء الله اسلامی بشود و

پیروزی نظیر پیروزی های صدر اسلام بشود ، کاری بکنید که خودتان هم ساخته بشوید ، همانطور که سربازهای صدر اسلام در عین حالی که سربازی می کردند ، وظائف صوریه اسلام را هم به تمام معنا به جا می آوردند ، همانطوری که شمشیر می کشیدند و می کشتند . دشمنهای اسلام را با خودشان به طور رافت ، به طور دوستی ، برادری رفتار می کردند . همین دستور قرآن کریم است که از اوصاف مومنین صدر اسلام و اینها نقل می فرماید که اینها رحیم هستند بین خودشان رحماءبینهم خودشان با هم با رحمت رفتار می کنند اشداء علی الکفار وقتی به کفار می رسند شدت . حضرت امیر وقتی که مواجه می شود با لشکر معاویه که از کفار هم بدتر بودند ، با خوارج که آنها هم به همین طور بودند ، با کمال شدت ، بعد از اینکه می دید هدایت نمی شوند ، سفارش می کرد که شماها ابتداء به جنگ نکنید ، به لشکر خودش فرمود شماها ابتدا به جنگ نکنید ولو حق با شماست ، بگذارید آنها ابتدا کنند وقتی آنها ابتدا می کردند ، گاهی هم یکی دو تا کشته می شدند ، آن وقت اجازه می داد و با کمال قدرت تا آخر می کوبید . خوارج را همچو سرکوب کرد که از آنها چند نفری توانستند فرار کنند و خوارج هم همانها بودند که بعد هم توطئه کردند و حضرت امیر را به شهادت رساندند .

رحمت و راءفت با تمامی طبقات و شدت وحدت با توطئه گران مشی اسلام است

اسلام با کمال رافت ، با کمال رحمت با همه طبقات رفتار می کند و همین رحمتش

هدایتی است که می خواهد همه قشرهای عالم به سعادت برسند لکن با توطئه گرها با شدت رفتار می کند و باید هم اینطور باشد . و شما هم که سرباز اسلام هستید و من امیدوارم که شما را در طومار امام زمان سلام الله علیه ثبت کنند اسم های تان را ، باید وضعتان همان باشد ، سرمشق همان باشد که اسلام طرح کرده است که خودتان با هم دوست ، رفیق ، با همه قشرها رفیق و رحیم باشید ، در مقابل دشمن قوی و مصمم و کوبنده .

خداوند همه شما را انشاءالله نصرت بدهد و همه ما را خدمتگزار به اسلام قرار بدهد و به این بازماندگان شهدا صبر عنایت کند و اجر عنایت کند و خداوند آنها را غریق رحمت خودش بفرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/6/58

پیام امام خمینی به علمای اعلام و مردم غیور کردستان

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز تلگرامی با قید دو فوریت و با اسم امضای 18 نفر از ائمه جماعت و رونوشت برای پانزده مقام از مهاباد و اصل شد که در آن اظهار تاءسف شده است که اینجانب به واسطه تبلیغات سوء بر ضد کردها و اهل تسنن بسیج عمومی نموده ام . من با اینکه می دانم علمای اعلام کردستان در مهاباد و سایر شهرستانها واقعه را آنطور که هست می دانند و پر واضح است که سران اشرار یا جعل امضاء به اسم علما نموده اند ، و یا علما و ائمه جماعت را الزام به امضاء نموده اند ، معذلک لازم است برای چندمین بار به استحضار علمای اعلام کردستان و برادران کردستانی و سایر طبقات برسانم . این

سران خائن چون خود را شکست خورده و مورد تنفر ملت ایران می دانند دست به این تشبثات واهی زده اند ، از اول پیروزی انقلاب تاکنون در هر موقعیتی که پیش آمده است اعلام کرده ایم که در اسلام کرد و ترک و فارس و بلوچ و لر و ترکمن و غیر اینها مطرح نیست . اسلام برای همه است و جمهوری اسلامی حق همه گروه ها را با عدالت اسلامی ادا خواهد کرد . در عین حال این خائنان به ایران ، خصوصا کردستان دست از خیانت و جنایت برنداشته و طرح هائی مسالمت آمیز را با اسلحه هائی که از کشورهای خارجی و یا از غارتگری به دست آورده اند جواب داده اند و برادران ما را که برای حفاظت برادران کردستانی خود بسیج شده اند با کمال بیرحمی و شقاوت به آتش کشیده اند و سر بریده اند ، حتی به برادران کردستانی ما و به کسانی که برای جهاد سازندگی و کمک به کردستان آمده بودند رحم نکردند و آنان را اعدام نمودند . ما به این اشرار می گوئیم اگر ما بر ضد کردها بسیج عمومی نمودیم ، چرا در شهرستانهای کردستان مثل نقده و سنندج و پاوه و دیگر جاها پس از پاکسازی غیر از برادری اسلامی رفتار نشده است و چرا برادران کردستانی ما از ارتش و پاسداران و سایر قوای انتظامی استقبال پرشور کردند و با آغوش باز پذیرفتند و چرا ما گروهی را برای بازسازی آن منطقه فرستادیم که حوائج برادران اهل سنت را برآورده کرده و با تمام امکان وسایل آسایش و رفاه آنان

را فراهم کند ؟ آیا ما برادران اهل سنت را دشمن می دانیم که بارها و بارها اعلام کرده ایم هیچ فرقی بین این دو فرقه نیست ؟ ما که تصمیم گرفته ایم که آن سامان را به بهترین وجه آباد کنیم و مقدماتش را فراهم کرده ایم ، با کرد مخالفیم ؟ یا شما که اسلحه به دست گرفته و به هیچ چیز و به هیچ کس رحم نمی کنید ، طرفدار کرد هستید ؟ ما بسیج عمومی اگر بکنیم ، برای پشتیبانی از برادران کردستانی و استخلاص آنان از اشرار

است و به خواست خداوند متعال شر آنان را به زودی دفع و سران خائن را شدیدا به جزای اعمالشان رسانده و با برادران کرد ، حتی آنانی که در حزب منحله دموکرات داخل شده اند ، اگر به آغوش ملت برگردند ، با برادری و برابری رفتار می کنیم و همه در پناه اسلام خواهند بود . والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای ستاد مرکزی جهاد سازندگی و نماینده امام در این نهاد

بروز تحول روحی و انسانی در ملت به دست خداوند تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

من کرارا این مطلب را گفته ام که این نهضت یک تحولاتی آورده است که آن تحولات ، تحولات روحی و انسانی است که در نظر من بسیار اهمیتش بیشتر از این پیروزی در مقابل شاه سابق و قدرتهای بزرگ است .

در ظرف یک مدت کوتاهی ملت ما متحول شد به حسب نوع ، از یک حالی به یک حال مقابل او . یک طور تحول این بود که همه مشاهدش بودید ، می دیدید که در یک وقتی ملت ما طوری بود که اگر یک پاسبان می آمد در بازار مثل بازار

تهران که بزرگترین بازار ایران است و می گفت که چهارم آبان است و باید بیرق بزنید ، علاوه بر اینکه خوب عمل می کردند ، برای خودشان اصلا حق این معنا را قائل نبودند که بگویند نه ، اصلا یک همچو چیزی مطرح نبود ، بی چون و چرا عمل می کردند . همین ملتی که از حرف یک پاسبانی تخلف را برای خودش مطرح نمی دید ، در ظرف مدت کوتاهی همین ملت ریخت در خیابان و گفت ما اصل سلطنت را نمی خواهیم ، این تحول ، یک چیز بزرگی است ، کوچکی نیست . یک آدمی که ، یک بازاری که از یک پاسبان خوف داشت ، یا یک مثلا صاحب منصبی که می آمد و چند تا ستاره روی دوشش بود ، همه از آن پرهیز می کردند و می ترسیدند ، این بچه ها و بزرگ ها و زن ها و مردها ریختند در خیابان ها و اساس مساءله را ، اصلا شاهنشاهی را گفتند نمی خواهیم یعنی آنی که دو هزار و پانصد سال با قدرت حکومت کرده بود بر ملت ، آن را زیرش زدند و جلو هم زدند و عمل هم کردند و پیش هم بردند . این تحول روحی یک تحولی بود که اعجاب آور و هیچ نمی شد اسمی روی این گذاشت الا اینکه تحولی بود که با دست خدا انجام می شد یعنی هیچ بشری قدرت این معنا را ندارد که روحیه یک جمعیتی آن هم یک جمعیت سی و پنج میلیونی با عقاید مختلف ، با روحیه های مختلف ، از بچه

کوچولویشان بگیرد تا پیرمرد توی مریض خانه هایشان این یک همچو تحولی در او پیدا بشود ، این بشر نمی تواند این کار را بکند . این کاری بود که ، تحولی بود که خداوند تبارک و تعالی درآن اراده داشت .

یک تحولی دیگری که از این لطیف تر است آن تحول انسانی است که پیدا شد . شاید سابق همچو چیزی نبود که دکترها و تحصیل کرده ها و عرض بکنم که اشخاص نازک نارنجی به اصطلاح ما و اینها یک وقتی فکر این بیفتند که بروند گندم درو کنند ، زن ، خانم ها به فکر این اصلش نمی افتادند که یک وقت بروند توی صحرا و کمک کنند به این کشاورزها و زحمت بکشند و عرق بریزند و عشقبازی کنند با گندم و جو و زمین . این یک تحول لطیفی بود که در ایران پیدا شد که حتی ایرانی های اروپا هم یک دسته آمدند اینجا ، از اروپا هم یک دسته آمدند پیش من گفتند ما آمدیم برای همین سازندگی . من به آنها گفتم که شما البته نمی توانید مثل کشاورزها بروید به آنطور فعالیت کنید ، لکن این را بدانید که رفتن شما ، از اروپا آمدن و رفتن شما توی جامعه کشاورزی ، قدرت کشاورز را چند برابر می کند و حالا دارم به شما عرض می کنم که البته آنها کار دیده و کار ورزیده هستند و شماها قدرت اینکه مثلا آنقدری که آنها می توانند عمل بکنند ندارید ، اما این معنا هست که وقتی کشاورز دید که دکتر و تحصیل کرده و مهندس و

عرض بکنم اینها آمدند ، زن های محترم ، مردهای محترم آمدند در آنجا باهاشان کمک می کنند ، قدرت آنها چند برابر می شود . این قدرت می آورد و این عمل ، عمل بسیار شریفی است و این تحول هم تحول لطیفی است که به غیر دست خدا کسی دیگر نمی تواند داشته باشد ، نمی تواند این را انجام بدهد ، این تحولات روحی ، تحولات انسانی ، تعاون که در ایران پیدا شده است .

یکی از دوستان من می گفت که در آن روزهائی که تظاهرات بود زمان طاغوت و آن تظاهرات شدید بود (دو قصه را برای من نقل کردند ، یکی از آنها را یادم است کی نقل کرده یکی را هم کس دیگری نقل کرده ) آن که از دوستان من بود نقل کرد گفت که من داشتم در همین خیابان ها که داشتند عبور می کردند ، مردم تظاهر می کردند ، می رفتم ، دیدم یک پیرزنی یک کاسه ای دستش است یک مقداری هم پول توی آن کاسه هست ، دستش اینطور بود و در ذهنم آمد که خوب این فقیر است و مردم به او ، وقتی که رفتم نزدیک دیدم که این پیرزن بسیار محترم می گوید که امروز تعطیل است بازارها و پول خرد ممکن است پیدا نشود و بعضی ها احتیاج داشته باشند که تلفن کنند ، من این را نگه داشته ام که هر که بخواهد تلفن بکند بیاید از این بر دارد و تلفن کند . این یک کاری است که ابتدائی ، آدم خیال می کند خوب یک

چند قرآن باشد اما این خیلی لطافت روح می خواهد ، این یک انقلابی است که خدا کرده است و من روی این انقلاب های روحی و این حس تعاونی که در ملت ما پیدا شده است و آن شجاعتی که در ملت ما پیدا شد و این علاقه ای که من ادراک می کنم ، حتی همین امروز ، هر روز تقریبا ، تقریبا من مواجه با یک همچو چیزی می شوم . دیروز یک دسته ای از خانم ها ، محترمات ، اینجا بودند یکی اصرار می کرد که شما بگذارید که ما برویم کردستان . من گفتم آخر شما ، نه ، کردستان حل می شود ، لازم نیست شما تشریف ببرید . یکی گرفته بود جلوی من ، تا آنجا آمد یکی شان دنبال من که شما دعا کنید من شهید بشوم . گفتم من دعا می کنم که شما ثواب شهید را ببرید و خدمت کنید . اینها یک تحولاتی است که پیدا شده است . صدر اسلام با یک همچو روحیه ای که شهادت را می خواستند ، آنطور پیشرفت کردند و در نیم قرن تقریبا معموره را ، معموره دنیا را ، دنیای متمدن آنوقت را فتح کردند و الا عددشان ، یک عده ای بودند حجازی و نه فنون جنگی به آن معنای مدرنش را که روم و ایران می دانستند می دانستند و نه ابزارش را داشتند ، ابزار که هیچ نداشتند حتی هر چند نفرشان یک شتر ، هر چند نفرشان یک شمشیر ، یک بندی از چیز خرما ، لیف خرما درست کرده بودند

شمشیر را با آن بند بسته بودند اینجا .

لکن روح ، روح الهی بزرگ بود ، آن روحی بود که وقتی نیزه را (آن در یک جنگی مرد) آن مخالف گذاشت به اینجای آن و فشار داد ، این دید که خواهد مرد ، با این فشار داد خودش را از توی نیزه ، یکی نیزه توی شکمش رساند ، خودش را ، او را هم کشت ، خودش هم مرد . یک همچو روحیه ، یک همچو روحی یا مثلا به قلعه های بزرگ وقتی که می رسیدند و کشته می دادند ، کشته می دادند بعد برای رفتن بالا نیزه ها را زیر یک سپر می گذاشتند ، سپر رویش ، یکی رویش می نشست می رفت بالا ، اگر کشته هم می شد ، که می شد تا در را باز می کرد . این روحیه ، یک روحیه است که روحیه الهی است ، در ملت ما هم پیدا شده است الحمدلله (یکی از حضار خطاب به امام : انشاء الله خدا به شما عمر هزار ساله بدهد) و به همه ملت انشاءالله عمر با برکت که هزار سال که نمی شود لکن برکت هزار سال را ، انشاء الله ملت ما این برکت داشته باشد عمرشان همانطوری که این برکت بود که سلطنت دو هزار و پانصد ساله را ، این محتاج به هزار سال فعالیت بود تا یک سلطنت دو هزار پانصد ساله را ببرند ، این برکت بود ، این برکتی بود که خدای تبارک و تعالی به شما ملت مسلمان مومن داد و من دلخوشیم به این

تحولات است یعنی همان وقت که من در پاریس بودم و بعضی از این مسائل را (البته تمامشان را آنجا شنیدم یعنی بیشترش را) بعضی از این مسائل را در پاریس می شنیدم و منجمله این بود که یک نفری که رفته بود گردیده بود و به دهات اطراف ما ، دهات کمره ، دهات خمین ، دهات چاپلق آنجاها رفته بود ، به من گفت که من در آن دهات که رفتم ، صبح همان وقتی که بحبوحه تظاهرات و اینها بود گفت صبح که می شد در هر دهی آخوند ده جلو می افتاد مردم عقبش تظاهر می کردند و ایشان گفت به من در فلان جا در قلعه حسن فلک (آن قلعه حسن فلک را من رفتم می دانم کجاست ، در پهلوی کوهی است که به آن کوه الوند می گویند آن غیر الوند همدان است . مال خمین است الوندی است ، آنجا یک قلعه ای است مثلا به اندازه چند مقابل این عمارت ها ، ده بیست تا خانوار شاید داشته باشد) گفت حتی آنجا ، گفت من آنجا که رفتم ، دیدم مطالبی که در آن قلعه مردم آنجا می گویند همانی است که در تهران می گویند . من آنجا در ذهنم آمد که مساله ، مساله بشری نیست ، مساءله ، مساءله الهی است و این پیش می برد . وقتی مطلب توجه از جانب ماوراء الطبیعه و غیب باشد ، این ملت پشتیبان غیبی دارد و با پشتیبان غیبی شما پیش بردید والا ابزاری دست شما نبود ، چهار تفنگ دست پاسبان های ما هست

، اینها غنیمت جنگی است و الا کی داشتند اینها را . آنی که در بین ملت ما بود الله اکبر و ایمان بود ، فریاد الله اکبر و ایمان بود و او پیش برد .

حفظ وحدت و روحیه الهی ضامن تداوم پیروزی است

برادرها! حفظ کنید این را ، خواهرها! حفظ کنید این را . تا این ، این سنگر الهی ، این دژ محکم خدایی هست شما پیروزید ، نه دموکرات ها به شما غلبه خواهند کرد و نه کمونیست ها خواهند ، همه اینها دفن خواهند شد لکن به شرط اینکه این روحیه ای را که خدا داده است و این وحدت کلمه ای را که از جانب غیب به شما هدیه شده است ، این امانت را حفظش کنید . الان این یک مساءله ای است که پیش ما امانت است و باید حفظ کنیم آن را و وقتی که توجه این باشد که ما برای خدا این کار را می کنیم ، این هم باز در پاریس مکرر اتفاق می افتاد که اشخاص دلسوز ، اشخاصی که هواخواه بودند ، اینها به من کرارا می گفتند که نمی شود اصلا ، حالا که نمی شود باید یک جوریش کرد که مثلا به تدریج پیش برود وقدم به قدم مثلا پیش برویم و بعضی ها هم از اینجا پیغام می دادند که قدم به قدم پیش بروید ، حالا انتخابات را درست کنید ، بعد از انتخابات هم یک مجلس خوبی درست بکنیم و بعد از مجلس خوب و کذا و کم کم ، من به بعضی هاشان گفتم به اینکه این نهضتی که الان ما پیدا شده است

و همه مردم بزرگ و کوچک الان توی خیابان دارند فریاد می زنند ، شما اگر این نهضت خاموش بشود ، دوباره می توانید یک همچو نهضتی درست کنید ؟ نه ، پس قبول دارید که نمی شود . شما می توانید یک همچو قولی بدهید و همچو اعتقادی پیدا کنید که این آقای آریامهر به قول خودش عمل می کند و آمده است می گوید که ملت ، علمای اعلام ، ای مراجع عظام من اشتباه کردم شما احتمال نمی دهید این معنا را که فردا همین آدمی که آمده است می گوید علمای اعلام ، فردا باز همان قلدر باشد و قلم های شما را بشکند ؟ جواب نداشتند بدهند . گفتند حالا که ما این نهضت را درست کردیم و این هم از اینها می دانیم که اگر اینها قدرت پیدا بکنند ، تمام ما را از بین خواهند برد ، حالا ما باید عمل بکنیم .

ما مکلفیم به مبارزه با مخالفین اسلام و ملت

و عمده مطلب این است که ما یک تکلیفی داریم ، ما مکلفیم ، خدا به ما تکلیف کرده است که با این مخالفین اسلام و مخالفین ملت اسلام مبارزه کنیم یا پیش می بریم ، یا نمی بریم اگر پیش بردیم که الحمدلله ، هم ما به تکلیفمان عمل کرده ایم و هم پیش بردیم و اگر هم مردیم و کشته شدیم ، به تکلیفمان عمل کردیم . ما چرا بترسیم ، ما شکست نداریم ، شکست برای ما نیست برای اینکه از دو حال خارج نیست یا پیش می بریم که پیروز هم شدیم یا پیش نمی بریم که پیش خدا آبرومندیم .

اولیاء خدا هم شکست می خوردند ، حضرت امیر در جنگ معاویه شکست خورد ، اینکه حرف ندارد ، شکست خورد . امام حسین سلام الله علیه هم در جنگ با یزید شکست خورد و کشته شد اما به حسب واقع پیروز شدند آنها . شکست ظاهری و پیروز واقعی بود . اگر ماها هم که برای خدا می خواهیم کار کنیم شکست هم بخوریم ، تکلیف را عمل کردیم و به حسب واقع هم پیروزی با ما خواهد شد .

شما وارث مملکتی هستید که دو هزار و پانصد سال به آن ظلم شده این را عرض می کنم برای اینکه به شما عرض کنم که من می دانم که الان گرفتاری زیاد است ، نه برای شما ، نه برای گروه شما ، برای همه گروه ها ، شماوارث یک مملکتی هستید که دو هزار و پانصد سال بر آن ظلم شده است و آن چیزی را که شما خودتان مشاهد بودید ، ده پانزده سالش را

شاید شماها یادتان است ، از اول آمدن رضا خان به سر کار تا حالا من یادم است شما هیچ کدام یادتان نیست ، از آنوقتی که آن وارد شد به تهران و کودتا کرد تا حالا که اینجا نشسته ام مسائل یادم است ، یعنی مشاهد بودم ، شماها هم زمان محمدرضا را یادتان است و خرابی های را که بیشتر کرده از سایرین . این دو پدر و پسر هر دو خیانت کردند اما خیانت های این بیشتر از خیانت های او بود . خرابکاری این بیشتر از خرابکاری او بود ، ما وارث یک همچو

مملکت خراب از همه جهت ، اقتصادش ، خوب دنبال هر انقلابی یک آشفتگی است ، این قابل تعرض نیست ، یک رژیم بخواهد تغییر بکند ، آن هم یک همچو رژیمی ، آن هم به دست مردم ، نه به دست یک نظامی که روی نظم کارهایش انجام میدهد نه کودتا ، کودتا نبود ، آنها می خواستند کودتا بکنند ، خوب البته می دانید که در این شب های آخری که ما تهران بودیم ، قضیه کودتا بود و کشتن همه لکن خدا نخواست و همان های که می خواستند به دست آنها کودتا کنند همان ها هم برگشتند به همه آنها و خدا برگردانده است ، شما غافل نشوید از این . شما افغانستان الان را ملاحظه کنید ، افغانستان الان چند ماه است گرفتارند مردم ، خداوند انشاء الله که نجاتشان بدهد ، برای این است که طرفشان که عبارت از این مرد فاسق است ، می کوبد آنها را با طیاره و با توپ و تانک . یکی از عنایاتی که خدای تبارک و تعالی به شما کرد و به ما کرد اینکه اینها را از خدا یک خوفی در دلشان وارد کرد که متشبث به آن اسلحه ها نشدند ، منصرفشان کرد ، آنطور نبود که فانتوم ها را بیاورند بالای سر تهران و چه بکنند ، بعضی های شان هم که گفته بودند اطاعت نکرده اند از آنها . اگر چنانچه آنها قوای انتظامی شان را به کار انداخته بودند و تهران را سرکوب کرده بودند ، حالا شما اینجا مجتمع نبودید ، ما هم نبودیم . این

یکی از معجزاتی بود که خداوند اینها را منصرفشان کرد از این کار ، اگر هم تو ذهن یکی شان آمد ، یا ترسید و نکرد ، اگر هم دستور داد ، طرف ترسیده بود یا طرف برای خاطر خدا نکرد ، این هم یکی از چیزهایی بود که دراین نهضت واقع شد و امری بود ماوراءالطبیعت ، مثل افغانستان نشد .

یاءس به خود راه ندهید که از جنود شیطان است

در هر صورت این را می خواستم عرض بکنم به شما که شجاع باشید . در گرفتاری ها که می آید ، پا بر جا باشید ماءیوس هیچ وقت نشوید . دولت اگر چنانچه نمی تواند به آن اندازه ای که ، من تصدیق می کنم که دولت مشغول کار است ، کار خیلی هم کردند این هم به خود آقایان گفته ام ، به آقای بازرگان و دیگران گفته ام که شما کار می کنید و عرضه نمی کنید ، دیگران کار نمی کنند و می گویند ، دیگران کار نمی کنند ، فریادش را می زنند . اینها خیلی کار کرده اند اما عرضه نمی کنند . چند دفعه تا حالا به آنها ، شما این پاکسازی را خوب عرضه کنید ، آن خانه سازی را عرضه کنید ، آن امداد را که دارید در همه جا می کنند و می کنید عرضه کنید به مردم ، این چیزهایی که تا حالا شده است بگوئی د . فقط در تمام این مدت یک روز آقای هاشمی ( سلمه الله تعالی ) در مدرسه فیضیه شمرد ، پنجاه تا تقریبا یا سی تا ، چند تا بود شمرد یکی یکی که این

کارها تا حالا شده است . خوب این را باید در روزنامه ها بنویسند ، صدایش را در آورند که مردم نیایند از ما سؤ ال کنند که آقا این چیزی که در صد (شماره حساب بانکی ) ریخت ، خوردید یا عمل شد . نگویند مردم که خوب ، مردم آن چیزی که در صد ریختند الان خرج شده ، تمام شده ، باز هم احتیاج است ولی عرضه نمی کنند ، باید عرضه کنند . عمل کردند ، اما اینقدر اشکالات در کار است که به این زودی نمی شود درستش کرد ، یک مملکت آشفته ای را به این زودی نمی شود اصلاحش کرد ، این پافشاری لازم دارد ، باید ماءیوس نشد . د راین قضیه کردستان بعضی از آقایان محترم به طور یاءس آمیزی و بعضی از سران به طور یاس آمیزی با من تماس می گرفتند (حتی این روزهای آخر) که اگر چنانجه با اینها وارد مذاکره نشویم ، چه خواهد شد و چه خواهد شد ، از دست ما خواهد رفت . به ایشان گفتم اشتباه می کنی به اتمام رسید .

مقصود من این است که هیچ وقت یاءس را در قلب خودتان وارد نکنید ، یاس از جنود شیطان است ، امید از جنود خداست ، همیشه امیدوار باشید ، پشتوانه شما خدا و اسلام است . کسی که پشتیبانش اسلام است از چه بترسد ؟ با یک اشاره همه تمام می شود ، اتکال کنید به خدای تبارک و تعالی ، اتکال کنید به قرآن و اسلام و پیش بروید و اینکه یک کسی مثلا فرض

کنید سردی با شما می کند ، همراهی با شما نمی کند ، اینها چیز مهمی نیست خدا همراه شماست ولو حالا با شما یک قدری هم فرض کنید سردی می کنند یا اگر همراهی نمی کنند یا اگر دلجوئی نمی کنند . کار وقتی برای خدا باشد ، دیگر انسان خوف از چیزی ندارد . حضرت علی بن الحسین سلام الله علیه در آن بحبوحه کذایی که بود راجع به اینکه همه اصلا مقدراست که باید کشته بشوید ، اینطور نقل می کنند اهل منبر که عرض کرد به امام علیه السلام که " اولسنا علی الحق " ما بحق نیستیم ؟ فرمود چرا ، گفت پس چرا بترسیم از مردن ( فاذا لانبالی بالموت ) وقتی ما بحقیم ، ما بحقیم هیچ اشکالی در این نیست که بحقیم ، ما در مقابل باطل ایستاده ایم باطل عبارت از رژیم سلطنتی جابر و شما مسلمان متعهد در مقابل یک همچو رژیمی و در مقابل دستجاتی که تایید او را می کردند که ابر قدرت ها بودند و سایر قدرت ها . شماها بحقید ، وقتی شماها بحقید ، از اینکه با ما فلان کس همراهی نمی کند چه باکی . خوب من که بحقم من تکلیفم را دارم عمل می کنم حالا شما با من موافقت کنید ، نخیر مخالفت کنید ، ده تا هم فرض کنید که کاره چوب لای چرخ بگذارید من کارم را دارم انجام می دهم ، رسیدم به آن کاری که انجام دادم ، دو تا چیز بردم یکی ثواب خدا ، یکی رسیدن به مطلب . نرسیدیم ،

ثواب خدا سر جای آن هست . شکست توی کار نیست ، شما ملت شکست نمی خورید انشاء الله و به پیش می روید و انشاء الله همه این مشکلات تمام خواهد شد . البته راجع به این قضیه ای هم که آقا گفتند و اینها ، من این آقایان می آیند اینجا باهاشان صحبت می کنم . امیدوارم که همه موفق باشید ، موید باشید ، همه از جنود امام زمان سلام الله علیه باشید و در دفتر آنها اسم شما را بنویسند .

تاریخ : 12/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده شهید سرهنگ فراشاهی و بانوان مکتب ولی عصر

تبلیغات و تحقیقات دامنه دار اجانب برای تضعیف اسلام و روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

مهم برای هر ملتی این است که آن دردهایی که دارد بشناسد و درمان آن درد را و دنبال آن به معالجه بپردازد؛ دردهایی که در طول تاریخ و بالخصوص از آنوقتی که غربی ها راه باز کردند به شرق و از همه بالاتر در این پنجاه و چند سال حکومت سیاه برای ملت ما پیش آمده است و مع الاسف بسیاری از قشرها غافل از آن هستند و بعضی ها هم با طور خیانت آمیز دامن به آن می زنند . مهم این است که آن دردی که برای ملت ما پیش آمده و الان به حال یک مرض ، یک مرض مزمن تقریبا هست این است که کوشش کرده اند غربیها که ما را از خودمان بیخود کنند ، ما را میان تهی کنند ، به ما اینطور بفهمانند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هر چه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید . آتاتورک ، در ترکیه من مجسمه او را دیدم ، دستش اینطور بالا بود گفتند

او دست را بالا گرفته رو به غرب که باید همه چیز ما غربی بشود . یکی از اشخاصی که در زمان رضاشاه و بعد از رضاشاه هم او بود و معروف هم بود ، حالا من میل ندارم اسمش را ببرم ، اولش هم معمم بود و بعد هم مکلا و بعد هم سنا و اینها راه داشت ، آن هم گفته بود که همه چیز ما باید انگلیسی بشود . اینطور نقشه بوده است ، اینطور طرح بوده است که ما را از خودمان بیخبر کنند و تهی کنند و به جای او یک موجود غربی درست کنند ، طوری باشد که ما اسم مدرسه هم وقتی بگذاریم یکی از اسمایی که غربی ها دارند بگذاریم . اسم خیابان های مان هم به اسماء غربی ها نامگذاری شود . دواخانه ها و موسساتمان هم با آن اسماء ، اگر بخواهند خیلی برایش احترام قائل بشوند ، آن اسماء را داشته باشد . کتاب هایی که در این نیم قرن نوشته شده است استشهاد صاحب کتاب ها همه به حرف های غربی ها هست ، اگر یک مطلبی را می خواهند بگویند ، دنبالش می گویند این را هم چه کسی گفته است ، یکی از فلاسفه غرب را اسم می برند . هم آنهائی که کتاب می نویسند از خودشان بیخبر شده اند و هم ماها و مردم از خودمان تهی شده ایم و به جای یک موجود شرقی اسلامی ، یک موجود غربی بر ما تحمیل شده که خودمان را گم کرده ایم و به جای مغز شرقی مغز غربی نشسته است

، تا استشهاد به آنها نباشد ، مشتری هم کم می شود . کتاب ها بخواهند مشتری زیاد داشته باشند ، موسسه ها بخواهند زیاد مشتری داشته باشند ، دواخانه ها بخواهند که زیاد به آنها توجه بشود اسماء غرب را باید بگذارند رویش تا اینکه مشتری پیدا بکنند .

استشهاد به کلام غربی ها بشود تا اینکه مردم توجه به کتاب پیدا کنند . این یک مرضی است در شرق ، یک مرضی است که تا این مرض هست شرق نمی تواند صحیح باشد . تا این مرض هست شرق انگل است ، تبع است . تا ما یکی مان مریض می شود فورا راه می افتد به انگلستان ، فرانسه ، به امریکا . در زمان محمدرضا ، در ذهنم این است که یک لوزه ای می خواستند یکی از این بچه های آنها بود !!! چیزی حالا درست یادم نیست !!! لوزتین را می خواست عمل کند ، می گفتند از خارج باید بیاید . نه این که اینجا طبیب نبود ، طبیب بود لکن هم طبیب و هم آن که محتاج به طبیب است ، از خودشان بیخبر بودند خودشان را هم نمی شناختند ، هر چه می شناختند غرب را می شناختند . الان هم هر که مریض می شود در عین حالی که در اینجا طبیب متخصص هم هست ، همان طبیب متخصص هم که این معنا را می تواند عمل بکند لکن از باب اینکه مغزش غربی شده است می گوید ببرید او را انگلستان . چند وقت پیش از این چند تا از اطباء اینجا بودند و من

راجع به همین مسائل که خوب چه شده است که ، من اینطور می گفتم که نگذاشتند که طبیب پیدا بشود در ایران و از این جهت است که می برند به خارج . او می گفت که نه ، ما طبیب هستیم ، اینها را هم که به خارج می برند ، در خارج هم اطباء ایرانی زیاد هستند و بسیاری از اینها را هم ، همان اطباء ایرانی معالجه می کنند . گفتم خوب بدتر برای اینکه شما حالا طوری شده اید که دیگر خودتان هم نمی توانید خودتان را بفهمید ، خودتان را گم کردید ، به جای خودتان یک موجود غربی نشسته است . فلاسفه غرب الان هم محتاج به این هستند که از فلاسفه شرق یاد بگیرند ، کتاب های ابوعلی الان هم من گمان می کنم تا چند وقت بیش از این بود و الان هم همین طور ، مورد استفاده اطباء غرب باشد . قانون بوعلی رسما تدوین می شده آنجا ، استفاده از آن می شده لکن این تحفه شرقی رفته غرب ، غرب از آن استفاده کرده و ما خودمان گم کرده ایم خودمان را ، بوعلی را نمی شناسیم . این برای این است که آنوقتی که اینها راه پیدا کردند به ممالک شرق که شاید سابقه اش حدود ششصد سال یا همچو چیزی باشد (درست من نمی دانم لکن طولانی است ) مطالعات در همه چیز شرق مطالعه کردند . اشخاص متخصص از خارج آمد ، از غرب آمد و همه جای ایران را و همه جای شرق را گردش کردند و بررسی کردند

. در تاریخ هست ، در همین تاریخ های آخری که با شتر می رفتند این بیابان های ما را ، همان بیابان های بی آب و علف هم می رفتند ، با شتر می رفتند و آنجا بررسی می کردند . یک قسم از بررسی ها و اینها مال این بود که بفهمند چه دارد شرق ، نفت را ، کبریت را ، هر چه که دارد ، مس ، آهن ، این ذخایر زیرزمینی را بفهمند چه دارد و باید به چه راه آنها را به دست آورد . آنها کشف می کردند . در همدان من بودم که یکی از آشناهای من که سابقه داشت (اینکه می گویم مال شاید حدود بیست سال یا بیشتر باشد) که یک ورقه ای آورد شاید یک متر در یک متر نقشه بود ، نقشه مال همدان و دهات و قراء و قصبات همدان بود ، این را که باز کرد من دیدم نقطه هایی با رنگ دیگر ، زیاد نقطه در آن هست . گفتم اینها چیست ؟ گفت این نقشه از خارجی هاست ، این نقطه ها جاهایی است که یک چیزی در آنجا پیدا می شود ، یک زیرزمین ، یک چیزی دارد آنجا ، اینها همه جا را مطالعه کردند . یک راه این بود که یک قسم از مطالعاتشان مطالعات شناختن ذخایر شرق که یکی از آن هم ایران بود ، یک قسم از مطالعات هم که باز در همان وقت ها که این وسائل اتومبیل و اینها نبود با قافله ها حرکت می کردند و با شترها می رفتند و

مطالعه در گروه های مختلف ، عشایر ایران ، بختیاری ها !!! عرض کنم !!! بلوچ ها ، کردها ، یک دسته آنجاها می رفتند و مطالعه می کردند آنها چه جور آدم هائی اند و چه جور می شود آنها را تحت استعمار گرفت . و یک گروه دیگری هم در شهرها مشغول مطالعه بودند که اینها چه جور وضعی دارند و آنطوری که من می فهمم از رویهمرفته مطالعاتشان راجع به انسان ها این حاصل شده است که این جمعیت شرقی به اسلام اعتقاد دارد و آن که مانع می شود از اینکه آن چیزهای زیرزمینی را به غارت ببرند اینها هستند که به اسلام عقیده دارند ، این قشرهای دیگری که با اسلام سر و کار ندارند از آنها هیچ باکی نداشتند ، آنها یک مردم تهی هستند که با آنها کاری نداشتند ، آن که از آن خوف داشتند توده هایی بود که به اسلام عقیده داشتند . خوب ، اینهائی که به اسلام عقیده داشتند از چه راه این عقیده را پیدا کرده بودند از طریق روحانیت این اعتقاد را اینها تزریق کرده بودند و مطالعاتشان به اینجا رسیده است که ، رسیده بود که این ملاها در دهات و قصبات و همه جا هستند و هر وقت بخواهند ، این مردم را ممکن است که به شورش وا دارند . چه بکنند این نشود ؟ دو نقشه می خواستند پیاده کنند . در زمان رضاشاه پیاده شد به طور سختی هم پیاده شد و بعد از آنکه دیدند آن سختی ها مشکل است و نمی شود ، به ترتیب

شیطانی یکی اینکه اسلام را در بین توده ها ، در بین مردم ، این را کوچکش کردند ، قلم های اجیر آنها و تبلیغات دامنه دارشان راجع به اینکه این اسلام مال زمان سابق بوده است ، چیزی که مال هزار و چهار صد سال پیش از این است دیگر حالا ، حتی حالا هم اگر شما دیده باشید گاهی وقت ها جرات نمی کنند بگویند ، اما می گویند در یک کلمه ای . این یک راه بود که اسلام را اصلا از نظر مردم بیندازند (اسلام کهنه شده است ، دیگر حالا وقت عصر نوینی است ، حالا عصر تجدد است ، حالا عصر موشک است ، در عصر موشک دیگر اسلام نباید مطرح بشود) یک راه دیگرش هم که در عرض همین دنبال می شد اینکه روحانیت را از دست مردم بگیرند (اینها درباری اند ، اینها انگلیسی اند) ، خود انگلیس ها تزریق می کردند ، خود انگلیس ها به مردم اینطور می گفتند که اینها انگلیسی اند ، اینها منحرفند ، انگلیسی اند . خودشان به مردم اینطور می گفتند ، آنهایی که اجیر بودند از طرف آنها ، به مردم اینطور تزریق می کردند . خوب سابق ، ده ، بیست سال پیش از این ، بیست سال پیش از این یا یک قدری بیشتر ، انگلیس معروف بود و مطرح بود ، بعد آمریکا جلو افتاد (اینها درباری اند ، اینها انگلیسی اند ، اینها را گذاشته اند برای اینکه مردم را خواب بکنند ، دین اصلش تخدیر است ، دین مثل مخدرات می ماند ، مردم

را خواب می کند که آنها ببرند ، و بچاپند ، و روحانیت هم عامل انگلیس ها هستند اینها آمده اند اینجا مردم را خواب کنند که آنها بچاپند و اینها حرف نزنند ، مردم را اینها خواب می کنند ، آنها اموالشان را می برند و خودشان خوابند ملتفت نیستند) . این دو نقشه بود که اسلام را از نظر مردم پایین بیندازند و مردم به آن بی اعتنا بشوند و آنها هم که اسلام را ترویج می کنند ، از آنها هم می ترسیدند ، آنها را هم منحط کنند تا اینکه این دو تا قدرت وقتی که از ملت گرفته شد دیگر ملت نمی تواند کاری انجام بدهد ، نه می تواند وحدت داشته باشد و نه می تواند عمق مسائل را بفهمد ، از آن طرف هم نویسنده هایی که از خودشان هستند یا بدتر از خودشان هستند به این مسائل کمک می کردند .

یکی ا ز شعراشان در همان عصر (مضمون شعرش را می گویم ، شعرش هم یادم است ) می گوید تا آخوند و قجر در این مملکت هست این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد . این ننگ اینکه ، ننگ اینکه آخوند در این مملکت هست کشور دارا این ننگ را به کجا ببرد آنوقت که رضاشاه غلبه کرد ، شاعر اینها منطقش این بود که یک ننگی است ، روحانیون در اینجا ننگ است ، کشور دارا باید از روحانیون و آن چیزی که روحانیون می گویند که اسلام است ، تا این هست چطور این ننگ را ما ، یک مجلسی درست کردند

در همان زمان آن شخص (شاید در اواخر زمان ) که در آن مجلس نمایش غلبه اسلام بر ایران بود که لشکر عرب آمد و غلبه کرد و !!! عرض بکنم که چیز را !!! ایران را گرفت و آنوقت !!! چیز هم !!! عربستان هم جزء اینجا بود . آنجا دستمال ها را در آوردند به گریه ، گریه اینکه اسلام آمد و ایران را اسلامی اش کرد ، گریه کردند . در یک مجلس عمومی درست کردند وضع را به طوری که دستمال ها را در آوردند و به حال ایران گریه کردند که ایران اسلام آمده است . چه بود ؟ برای این بود که مردم را از اسلام همچنین بترسانند که اسلام آمد و بکلی اوضاع را به هم زد . الان که ما اینجا نشستیم ، من آن طرف بودم ، یک طومار ، یک چیزی آمد ، تلکسی آمد که در آن این بود که به امر تو ایرانی ها بر ضد کردها قیام کردند . اینطور الان حزب دموکرات در آنجا و آقایان کرد را هم اینها در مهاباد ، چون الان دیدند مهاباد از دستشان دارد می رود و وقتی رفت دیگر تمام شد و انشاء الله همین طوری می شود ، چون دیدند که دیگر کارشان دیگر به آخر رسیده است به اینجا منتهی شدند که یک تلکسی بود که الان من آن طرف خواندم ، با اسم من شروع شده و دنبالش هم عده زیادی از روزنامه ها و اینها رونوشت به همه آنها و همه به اینکه ما کردها ، ملت کرد که با

شما یکی هستند ، چطور شده است که حالا همه مردم را شما وادار کردید همه ایران بر ضد کردها قیام کردند ؟ در صورتی که همه ایران می دانند که بر ضد ، بر ضد ضد کرد ، کردها قیام کرده اند ، نه بر ضد کردها ، چون ما همیشه داد این معنا را داریم که کردها با ما برادر هستند معذلک !!! به این !!! مطلب به این روشنی را دارند به من تلگراف می کنند ، به مهندس بازرگان تلگراف می کنند و تلکس می زنند .

تاریخ مبارزاتی انبیا و علمای اسلام ، افشاگر تبلیغات کذب استعمار وضع اینطوری است که می خواهند اینطور نمایش بدهند ، همین اشخاص بودند ، همین اشخاصی هستند که اسلام را به مردم اینطوری نمایش می دهند که اسلام آمده است که مردم را خواب کند ، اسلام آمده است که طبقه مستضعف را خواب کند تا بزرگ ها اینها را بخورند و اینها صدایشان در نیاید ، غافل از اینکه تاریخ در کار هست ، تاریخ هست ، تاریخ اسلام که دیگر دور نیست خیلی ، در راجع به همه ادیان اینها می گویند . خوب این تاریخ هست . همه ادیان وقتی که شما ملاحظه بکنید سران این ادیان که انبیا بودند ، اینها از طبقه مستضعف قیام کردند و طبقه مستضعف را بر ضد قدرت ها شوراندند . حضرت ابراهیم خودش بوده و یک تبری ، از طبقه پائین در مقابل آن نمرود عصر قیام کرد و آن مظاهر آنها که مظاهر اشرافیتشان را (بت پرستی هم آنوقت یک مظاهر اشرافی بود)

آنها را شکست .

حضرت موسی هم یک شبان و یک عصا ، از همین طبقه مستضعف ، این طبقه را بر ضد فرعون و بر ضد دستگاه طاغوتی او برافراشت ، اینها را بر انگیخت بر ضد آنها ، نه اینها را خواب کرد تا آنها بخورند ، اینها را بیدار کرد که آنها را بکشند . عکس آنکه نویسنده های خائن ما و نویسنده های خائن تر خارجی ها می گویند که دین افیون جامعه است و انبیا آمده اند که جامعه را با این افیون خواب بکنند و قدرتمندها و طاغوت ها این را ، جامعه را بمکند و اینها خواب باشند . درست وقتی تاریخ انبیا را ملاحظه کنید عکس این است یعنی طاغوت ها به مردم غلبه کرده بودند و خداوند در هر عصری یک نفر را از همین قشر پائین ، از همین چوپان ها ، از همین طبقه مستضعف برانگیخت و این طبقه مستضعف را بیدار کرد و بر ضد طاغوت ها قیام کرد و فرعون را غرق کرد و از بین برد . و اما اسلام که تاریخش نزدیک به ماست آنها اینقدر دورند ، تاریخ نزدیک به ماست ، زندگی پیغمبر اکرم معلوم است برای همه چه جور بوده است . معارض های او و جنگ های او معلوم است با کی جنگ کرده . پیغمبر اکرم در مکه مکرمه از همین طبقه مردم ، البته از اشراف به آن معنا که سادات آنوقت بودند ، نه اشراف به آن معنا که سرمایه دار بودند ، به آن معنا که سادات بودند ، از آنها بود لکن

فقیر بود ، از طبقه فقرا بودند اینها ، تا آخر هم با همین فقر زندگی کردند و معذلک این کارها را انجام دادند . از همین طبقه در مکه پیدا شد و اشراف مکه و سرمایه دارها و قافله دارها و اینها با او مخالفت کردند به اندازه ای که نمی توانست دیگر آفتابی بشود ، توی غار رفت ، مدت ها در غار محبوس بود آنجا تقریبا ، تا کارهای تبلیغات زیرزمینی را اینجا کرد . یک عده ای را با خودش همراه کرد و بعد دید اینجا زورش به اینها نمی رسد با مردم مدینه بست و بند کرد و تشریف بردند مدینه ، در مدینه هم که رفتند وارد نشدند به یک طایفه چیزدار ، به همین فقرا ، به همین مردم ضعیف . مسجد پیغمبر اکرم هم مثل این مسجدهای شما نبوده است مسجد اعظم ، یک جای کوچکی ، یک سقفی با این چیزهای خرما ، با این چیزهای خرما یک چیزی درست کرده بودند ، یک دیوار اینقدری هم برای اینکه مثلا حیوانات وارد نشوند با یک چیزی گلی یا از همین ها درست کرده بودند . اما سرنوشت اسلام را در یک همچو مسجدی درست می کردند . مسجد بود ، همچو نبود که قبه و بارگاه باشد و میان تهی ، از آن تاسیسات خالی لکن از همان جا روم و ایران را شکست دادند ، هر چه هم بخواهند اینها گریه کنند . این پیغمبر اکرم از همین طبقه پایین به طوری که وقتی هم مدینه تشریف بردند باز اصحابی ایشان داشتند که خانه نداشتند

، هیچ خانه نداشتند ، در مسجد اینها می خوابیدند ، یک صفه ای بود که اصحاب صفه می گفتند ، عده ای آنجا پهلوی هم همان جا می خوابیدند زندگی شان همان بود . زندگی نداشتند وقتی هم می خواستند جنگ بروند هر چند نفرشان یک شتر ، هر چند نفرشان یک شمشیر ، اینجوری بود وضعشان . هیچی ، هیچ خبری نبود در کار . از این طبقه بودند ، در مقابل کی ؟ جنگ های پیغمبر با کی بوده ؟ آیا پیغمبر آمده این طبقه مستضعف را خواب کند که آنها بمکندش ؟ ! یا آمد و این طبقه ضعیف را ، این مستضعفین را برانگیخت ؟ جنگ های پیغمبر همه اش با همین اشراف بود و با همین باغدارها و با همین سرمایه دارها و با همین ها و بعد هم با سلاطین و با کسان دیگر . کاغذهای پیغمبر به سلطان ایران ، به سلطان روم ، به سلطان قبط ، به کجا ، کاغذهایش همه معروف است دیگر ، دعوت کرده آن سلاطین را که بیایید آدم بشوید ، مسلم بشوید ، نه اینکه خواسته است که مردم را لالایی بگوید خواب کند ، افیون باشد هر که قرآن را بخواند . آخر بی انصافی این است که قرآنی که در خانه همه مسلمان ها هست ، همه دارند این قرآن را می بینند ، قرآنی که هر صفحه اش را که باز کنی راجع ، یا مثلا هر جزئیش را که ببینید راجع به قتال و راجع به کشتار اشخاص طاغوت و بر انگیختن مستضعفین در مقابل مستکبرین

است . این بی انصاف ها قرآن را که در دسترس همه هست ، نادیده گرفتند . آنوقت می گویند که اسلام آمده است که مردم را ، مستضعفین را خواب کند و مستکبرین را بر آنها غلبه بدهد . این قرآنی که قتال در آن هست !!! عرض می کنم که !!! جنگ مستضعف بر مستکبر هست ، سر تا ته آن راجع به فرعون ، راجع به اشخاص دیگر و راجع به مستکبرینی که در آن عصر بودند هست و مردم را وادار کرده بر ضد آنها ، می گویند که قرآن یا پیغمبر آمده است که این مردم بیچاره و فقیر و رعیت و کشاورز را خواب کند تا محمدرضا بیاید بمکدشان !! این قرآن و آن انبیا ، بیاییم سراغ این علمای به اصطلاح اینها درباری ، شما یادتان است ، همسن من تقریبا هستید ، می شناسم شما را از آنوقت ، از وقتی که رضاخان آمد تا امروز چند مرتبه قیام شد ، کی قیام کرد ؟ از این طبقات دیگر ، مردم ، از روشنفکرش بگیر ، از !!! نمی دانم !!! نویسنده اش بگیر و از اینها در این قیام های بر ضد ، کی بود که قیام کرد ؟ قیام آذربایجان را کی کرد ؟ علمای آذربایجان ، مرحوم آمیرزا صادق آقا ، مرحوم انگجی ، دیگران کردند قیام اصفهان را کی کرد ؟ مرحوم حاج آقا نورالله ، دیدید که آمده اند علمای اسلام به اینجا و علمای بلاد هم جمع کردند قیام بر ضد رضا خان . قیام خراسان را کی کرد ؟ علمای

خراسان مرحوم آمیرزا یونس و مرحوم آقازاده و امثال اینها . بعد از او هم یک قیام تنهایی آقای قمی کرد که آمد به حضرت عبدالعظیم و ما هم حضرت عبدالعظیم بودیم و منتها این قیام ها شد و قدرت ، آن قدرتی بود که اینها را شکست داد ، قیام ها را شکستند ، علمای آذربایجان را گرفتند و در یکی از بلاد کردستان ، سقز بوده ، کجا سنقر ، کجا ، اینجا تبعیدشان کردند و بعد از مدتها اجازه دادند که مرحوم آمیرزا صادق آقا آمدند همین قم و اینجا هم فوت کردند . علمای مشهد هم ، همه آنها را گرفتند آوردند در تهران حبس کردند . مرحوم آقازاده یکی از علمایی بود که درجه یک آنجا بود . من خودم می دیدم که ایشان در گوشه یک جایی که یک منزلی داشتند ، اینطور به خیابان چیز بود تنها آنجا نشسته بود ، مامورها هم مواظبش ، کسی نمی توانست با ایشان تماس بگیرد ، ایشان را هم می بردند در عدلیه آنجا محاکمه می کردند و اینطور . در مجلس کی بود که می ایستاد در مقابل اینها ؟ مدرس بود . این علمای درباری که اینها می گویند ، عکس بودند . این پانزده ، شانزده سال قیام مال کی بود ؟ مال همین آقایان بود ، همین آخوندهای بلاد و اطراف . همین ها بودند که اینها برضد آنها تبلیغ می کنند و الان هم نمی خواهند که این رژیمی که اسلامی است باز اسم آخوند در آن باشد ، الان هم نمی خواهند . از اینها

همچو می ترسند که مبادا این منافع نامشروعی که اینها می بردند و در خارج و در داخل برای خودشان این بساط را درست می کنند ، دست اینها بیفتد که وقتی در مجلس خبرگان می روند بر ایشان بودجه قرار می دهند ، بگویند که ما عبایمان را رویمان می کشیم می خوابیم ، بودجه می خواهیم چکار ؟ این آخوند است که این را می گوید . همین آخوندها هستند که شما می گویید که اینها کذا و کذا هستند که وقتی رفتند مجلس خبرگان و برایشان ده میلیون بودجه قرار دادند اعتراض کردند که ما بودجه می خواهیم چه کنیم برایشان !!! عرض می کنم که !!! یک جایی را گرفته بودند ، تخت هایی گرفته بودند . ما تخت می خواهیم چه کنیم ؟ ما هر کداممان بیاییم در مجلس همین جا عبایمان را دوش می کشیم ، همین جا هم می خوابیم . اینها نمی خواهند اینها را ، اینها یک رژیمی را می خواهند ، یک وضعی را می خواهند که جیب های اینها پر بشود بقدری که تخمه کنند که ندانند چه می کنند ، سرمایه های اینجا را ببرند به خارج . ارز اینجا را الان هم مشغولند که ببرند به خارج و برای خودشان آنجا تعیش کنند . من در پاریس که بودم یکی از مطالبی که شنیدم آنچه که یادم ماند و تحفه بود یک کلمه اش بود ، برای یکی از بستگان همین رژیم ، بستگان همین محمدرضا ، یکی (حالا از کدامشان بود آن هم یادم نیست ) ویلایی در خارج هست ،

قیمت ویلا را هم من یادم نیست اما آنی که یادم ماند این است که 6 میلیون دلار خرج گلکاری ، ملتفتید یعنی چه ؟ 6 میلیون دلار یعنی 42 میلیون تومان یا پنج میلیون دلار ، حالا یکی از اینها . پنج میلیون ظاهرا پنج میلیون ، پنج میلیون دلار خرج گلکاری آن ویلا . آنها این را می خواهند . آنها هم که اطراف آنها هستند و !!! عرض می کنم که !!! الان در کردستان غائله درست کرده اند و برادرهای کرد ما را اغفال کرده اند ، آنها می خواهند اینطوری این وضع را پیش بیاورند که از شما بگیرند و در جیب هایشان پر کنند و ویلا در آنجا درست کنند که پنج میلیون دلار ، 35 میلیون تومان خرج گلکاریش بشود . من خودم همه چیز را یادم نیست چقدر بود ، اصلا نمی دانم چقدر بود اما این را یادم بود . خوب سال دیگر هم همین طور . در هر صورت آن دو تا مطلبی که اینها داشتند ما را اول میان تهی کردند ، خودمان را از خودمان گرفتند ، تبلیغات ، تعلیمات همه چیز استعماری بود ، خودمان رااز خودمان تهی کردند . این دو قدرتی هم که می شد یک کاری بکنند از ما گرفتند ، می گرفتند ، می خواستند بگیرند ، الحمدلله نتوانستند . یکی قدرت اسلام را که از آن می ترسیدند ، یکی قدرت خدمه اسلام را که عبارت از روحانیون ، اینها را می خواستند بگیرند و شدت هم کردند و گرفتند ، در زمان رضاشاه سرکوبی کردند سخت

به حیث که خود مردم هم بر ضد روحانیت ، طبقات زیادی از آنها بر ضد روحانیت حرف زدند و گفتند و شنیدند و بعد که دیدند با زور مشکل است بعد با حیله وارد شدند ، با حیله و با تبلیغات سوء و با اینطور چیزها وارد شدند .

اینها از روحانیت می ترسند ، برای اینکه روحانیت می خواهد اینها را بیدار کند

و بحمدالله این انقلابی که در ایران پیدا شد که من این انقلاب را خیلی به آن خوشبین هستم ، نه از این باب که محمدرضا را شکست داد ، این هم زیاد بود ، خیلی عظیم بود ، و نه از این باب که غرب و شرق را شکست داد ، از این باب که یک انقلاب انسانی پیدا شد ، خودشان را شناختند . خانم های ما خودشان را شناختند یعنی چه ، فهمیدند چه هستند . تبلیغات کردند که شما خانم ها را از آن حیثیتی که دارید بیندازید ، از شما بگیرند حیثیت خودتان را ، شما را غربی کنند . آرایش ها از غرب باید بیاید ، مدها از غرب باید وارد بشود ، هر روز تغییر که بکند شما هم تغییرش بدهید . همه چیزهای شما از غرب وارد می شد . تبلیغات بود دیگر ، همه هم عادت کرده بودند . اگر امروز یک چیزی می آمد و می گفتند در مثلا انگلستان یک همچو چیزی شده است ، فورا آنجا همه اینها را باید کنار بگذارند ، آن پیش بیاید ، این مد پیش بیاید . چند مرتبه در ، در پیراهنی که می

خواستند برای فرح درست کنند ، برای تاجگذاری گمانم بود ، چند مرتبه طراح ها با طیاره ها رفت و آمد کردند و چقدر الان من یادم نیست ، خرج این شد ، برای اینکه یک پیراهن را درست بکنند . آنوقت خوشمزه این بود که در یکی از گفته هایش این بود که ما بچه هایمان را لباس عوضی این را به آن کوچیکه می پوشانیم !! این در روزنامه ها بود ، این آدمی که سه مرتبه طیاره باید برود و برگردد تا این طرح را درست بکند و چقدر ، صد و پنجاه هزار تومان نمی دانم چقدر بود که برای طرح یک پیراهن درست می کنند ، می خواهند چه بکنند ؟ می خواهند شما را خواب کنند . روحانیت نمی خواهد شما را خواب کند . اینها از روحانیت می ترسند برای اینکه روحانیت می خواهد اینها را بیدار کند . از بیداری ، از آدم بیدار اینها می ترسند ، از آدم خواب چه ترسی دارند ؟ اینها با اگر اینها را خواب می کردند ، روحانیت را به عرش اعلی می بردند . اگر اینها اهل این بودند که مردم را خواب می کردند ، رضا شاه روحانیت را ترویج می کرد و نه همچو می کرد که شوفر سوار اتومبیلشان نکند . شوفرها سوار نمی کردند ما را بعضی مان را . . . می گفتند ، یک شوفر گفت که من قرار داده ام با خدا که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنم یکی فواحش را ، یکی آخوندها را . . . .

تاریخ : 13/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل مخابرات ارتش جمهوری اسلامی

صفحه قلبمان که همه چیز درش نقش می شود ، همان صورت نامه اعمال است

بسم الله الرحمن الرحیم

این یک واقعیتی است که در آیه هست (الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت ) . این آیه محک است برای اینکه ما خودمان را بشناسیم . هر کسی می داند که خودش چه می کند ، می داند که چه مقصدی دارد ، در کارهائی که انجام می دهد روی چه مقصدی انجام می دهد . اگر چنانچه مقصد ، مقصد طاغوتی است ، عمل ، عمل طاغوتی می شود و اگر مقصد ، مقصد الهی است ، عمل ، عمل الهی می شود . و راه فهم هم خود آدم است . خود ما هم می دانیم ، می فهمیم کارهائی که انجام می دهیم ، چه قتال باشد و چه کارهای دیگر ، این آیا کارهای ماروی مقصد طاغوتی انجام می گیرد ؟ بر ضد مصالح مملکت ، بر ضد مصالح اسلام یا بر مسیر اسلام و بر مسیر ملت است . اگر بر مسیر اسلام ، بر مسیر ملت اسلامی شد این کسی که عمل می کند ، عملش الهی است و فی سبیل الله است و اگر خدای نخواسته بر خلاف مسیر ملت و ملت اسلامی و بر خلاف مسیر اسلام شد باید بفهمد که این مسیر ، مسیر طاغوت است و عمل ، عمل طاغوتی ، حالا چه قتال باشد وجه کارهای دیگر فرقی نمی کند . شماها که در مخابرات هستید و به منزله اعصاب یک ارتش هستید خودتان باید بفهمید در یک همچو کار مهمی که وارد هستید ، آیا مقصد ، مقصد خدای نخواسته طاغوتی است

یا مقصد ، مقصد الهی است و آیا در این مخابرات هیچ خدای نخواسته خیانتی ، کارشکنی می شود یا نه ، همه اش بر وفق مصالح کشورتان ، مصالح اسلام عمل می کنید . در همین مخابرات هم می تواند انسان خودش را تشخیص بدهد که از اولیاء شیطان است یا از اولیاء خداست . ما خودمان می توانیم اعمال خودمان را تشخیص بدهیم قبل از اینکه این نامه اعمال ما برای پیشگاه خدا و قبل از آن برای پیشگاه امام زمان سلام الله علیه برسد خودمان باید نظر کنیم به این نامه اعمالمان یعنی صفحه قلبمان که همه چیز درش نقش می شود که همان صورت نامه اعمال است . خودمان بفهمیم چه کاره هستیم . آیا ما در این کاری که به ما محول است ، با صداقت ، صمیمیت ، برای صلاح ملت ، برای صلاح اسلام کار می کنیم ؟ چه من که یک طلبه هستم و کارهای طلبگی می کنم و شما که در مخابرات هستید و کارهای مخابراتی می کنید ، یا آنهائی که در میدان جنگ هستند همه باید خودمان تشخیص بدهیم چه می کنیم .

این چند روز عمر را برای خدا صرف کنید

برادرهای ما! این چند روز عمر را برای خدا صرف کنید . عزیزان من ! این چند روزی که ما هستیم برای خدا صرف کنید . این را ، این حیات از دست ما می رود ، این دنیا برای هیچ کس باقی نمی ماند . آن چیزی که برای همه باقی می ماند نتیجه آن اعمالی است که از ما صادر می شود . هر عملی که از ما صادر

می شود یک صورتی در آن عالم دارد و ما آن را می بینم . (فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ) خود او را می بینید . هر ذره خیراتی که از شما صادر می شود ، هر عمل انسانی که از شما صادر می شود ، هر عمل اسلامی که از شما صادر می شود ، یک صورتی در آن عالم دارد و شما آن را می بینید . و اگر چنانچه خدای نخواسته یک امر غیر !!! انسانی باشد ، یک امری بر خلاف مسیر اسلام ، بر خلاف مصالح کشور اسلامی باشد از ما صادر بشود ، صورتش در آن عالم با مناسبت هست و ما می بینیم . کاری بکنید که وقتی از اینجا بار را بستید ، در حضور خدای تبارک و تعالی با رو سفیدی باشید . کاری نکنید که خدای نخواسته در آنجا غیر از این صورتی که در اینجا دارید داشته باشید . کار شما مهم است . این کار مهم را خوب انجام بدهید . همه کارهامان مهم است . همه باید کارهایمان را خوب انجام بدهیم . خداوند انشاء الله شما را تایید کند ، موفق کند به اینکه اعمال صالح را انجام بدهید .

این کاری که در محوله شماست اگر خوب انجام دادید ، این عمل صالح است . اگر خدای نخواسته بد انجام بگیرد ، عمل ناصالح و نتیجه اش عاید خودتان می شود . انشاء الله موفق باشید و موید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/6/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام فومنی حائری

بسمه تعالی به طوری که مرقوم شده است ، اهالی محترم تقاضا

دارند جنابعالی در منطقه فومنات اشتغال به رسیدگی به وضع منطقه داشته باشید . مقتضی است جنابعالی تشریف ببرید و با مشورت آقایان و اشخاص معتمد به کارهای آنجا رسیدگی نمائید .

والسلام علیکم روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/6/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام کاشانی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد حسین کاشانی دامت افاضاته پیرو تقاضائی که جهت اعزام جنابعالی به منطقه لرستان شده بود مقتضی است جنابعالی مسافرتی بدان منطقه نموده و از نزدیک به وضع کمیته ها رسیدگی نموده و با مشورت و همکاری علمای اعلام و معتمدین محل ایدهم الله تعالی در رفع مشکلات و کمبودها و جلوگیری از توطئه ها بکوشید و سعی کافی در حفظ وحدت و پرهیز از اختلاف و تفرقه مبذول دارید . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین و پیروزی بر دشمنان خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/6/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون اهل سنت گنبد

خرابی و ویرانی همه جاگیر ، میراثی از رژیم 2500 ساله

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از برکات این نهضت ، اجتماع علمای این حدود ، آن حدود ، علمای تشیع و علمای تسنن در زیر یک سقف ، یک سقف کوچک ، تا مسائلی که ما داریم و خلاف آن مسائل دارد تبلیغ می شود به گوش آقایان برسانید . دیروز چنانچه من قبلا هم اعلام کردم شاید همه شنیده باشید یک تلگرافی با امضای 18 نفر از ائمه جماعت مهاباد یا مهاباد و اطراف و رونوشت به پانزده نفر از مقامات آمد و در آن این بود که ما اهالی کردستان در این نهضت شریک بودیم و زحمت کشیدیم و حالا اشخاصی ذهن شما را مشوش کردند و نسبت به اهالی کردستان بدبین کردند و شما همه ایرانی ها را بر ضد کردستان بسیج کردید . خوب من می دانم که علمای آنجا همچو چیزی نمی گویند . این یک مطلبی است که یا ائمه

جماعت را اسمشان را نوشته اند آنها هم بی اطلاعند ، یا با سر نیزه رفتند آنجا و گفتند باید این را امضاء کنید و نمی توانستند نکنند . ما می خواستیم ببینیم که علمای کردستان و اهالی کردستان و علمای سایر بلاد ما که برادران ما هستند و اهل سنت هستند ، تا حالا چه مطلبی دیدند که در این پنج ، شش ماهی که جمهوری اسلامی هست که نسبت به کردستان ، بلوچستان ، سیستان ، سایر جاها یک عملی شده باشد که بر خلاف باشد ، بر خلاف مصالح آنها باشد یا یک امتیازی در این مدت گذاشته شده باشد بین اهالی کردستان یا بلوچستان با اهالی تهران . یک گرفتاریهایی شما دارید و همه قشرهای مملکت دارند که هر کدام همان محیط خودشان را دیده اند ، مشاهده کرده اند و گرفتاری های خودشان را دیده اند و شاید در ذهنشان این آمده باشد که جاهای دیگر اینطور نباشد . من در این مدتی که اینجا بودم و گروه های مختلف آمده اند ، چه از کردستان ، چه از جاهای دیگر ، از بختیاری ، از قشقایی ، از همه اینها ، این گروه های مختلف آمده اند اینجا و هر دسته ای ادعا کرده اند که آن قدری که به ما ظلم شده است به دیگران نشده ، آن قدری که ما عقب مانده هستیم دیگران نیستند ، ما نه آب داریم ، نه اسفالت داریم و نه برق داریم ، نه کذا . من به آنها گفتم به اینکه آقا شما محیط خودتان را می بینید ، شما

بروید جاهای دیگر هم ببینید ، ببینید آنها دارند و شما ندارید ، یا همه ندارید ؟ اصلا بنابر این بوده که نداشته باشید . من نمی گویم بروید عشایر را ببینید ، دور دست ها را ، حالا به شما عرض می کنم شما بروید تهران ، این محل هایی که در دور و بر تهران الان واقع است که من در نجف بودم ، یک کاغذی به من نوشته بودند و صورت محل ها را نوشته بودند ، در ذهن من این است که حدود سی تا محل نوشته بودند که در تهران هست ، اینها نه آب دارند ، نه برق دارند و نه اسفالت دارند و نه خانه دارند . خانه هم ندارند . اگر تلویزیون را ملاحظه کرده باشید ، من یک دفعه ، یک دفعه ، دو دفعه ، تلویزیون را که این را نشان می دادند نگاه کردم هفت ، هشت ، ده نفر بزرگ و کوچک مثلا از یک سوراخی در می آیند که اینها اسمش را خانه گذاشته اند . یک سوراخی بود یک عده بچه و بزرگ و به من گفتند که اینجا ، اگر بخواهد این مثلا زنی که مادر این بچه هاست آب برای این بچه ها بیاورد ، باید کوزه را بردارد پنجاه پله ، چند پله زیادتر از این گودال برود تا برسد به آنجائی که شیر آب است ، کوزه را آب کند و برگردد . در زمستان شما ملاحظه کنید که چه خواهد شد . شما خیال نکنید که اطراف شما خراب است ، این خرابی است که همه

جا بوده و این ارثی است که به ما رسیده است .

تلاش دولت با تصویب بودجه های متفاوت به منظور بازسازی مملکت

در جمهوری اسلامی کوشش دارند می کنند برای اینکه آباد کنند لکن اینقدر خراب است که به این زودی نمی شود آباد کرد . الان !!! در !!! برای کردستان ، خوب ، یک بودجه چهارصد و پنجاه میلیون تومانی تصویب کرده اند و یک هیاتی هم بناست بروند برای آنجا . برای هر یک از این استانهایی که هستش مثل بلوچستان ، سیستان ، فلان ، برای هر کدام هم یک روز نفت را که چهار صد میلیون ، شاید چهار صد و پنجاه میلیون آن هم باشد ، آن هم قرار داده اند برای تعمیر آن جا یعنی درست کردن مدرسه ، درست کردن زمین ها ، درست کردن خانه ، درست کردن کشاورزی . همه اینها مساله ای است که در فکر هستند . اینطور نیست که بیفکر باشند ، در فکر هستند لکن خوب ، الان جمهوری اسلامی یک بچه پنج ماهه است ، شش ماهه است ، از یک بچه شش ماهه آن هم اسم بردن یک خرابی دو هزار و پانصد ساله اولا و پنجاه و چند ساله اخیر که همه ما شاهد ، البته همه که من می گویم آنهائی که سنشان سن من است والا شما آقایان همان زمان پسر را یادتان است ، زمان پدر را کم تان هستید که یادتان باشد . اسم بردن از یک خرابی که همه دست به هم داده بودند برای اینکه بچاپند و ببرند و این ملت را عقب نگه دارند و فرهنگ را عقب نگه دارند و

!!! عرض کنم که !!! اقتصاد را به تباهی بکشند و مردم را ناراضی و چه بکنند لکن هیاهوهی کردند ، هی می گفتند ما چه کردیم و چه کردیم ، چه می کنیم ، مملکت کذا درست می کنیم ، تمدن بزرگ می کنیم . من تا حالا چند دفعه به آقای نخست وزیر که آمدند اینجا و سایر وزرا بودند ، گفتم که آقایان شما کار می کنید و حرف نمی زنید و تبلیغ نمی کنید . کار کردند اینها لکن تبلیغ نکردند . کار هم می خواهند بکنند لکن نمی گویند که ما چه می خواهیم بکنیم . تازه آقای نخست وزیر دیروز مثلا این کار آخری را که تصویب ، اینکه برای هر استانی یک روز نفت که تقریبا چهار صد میلیون یا چهار صد و پنجاه میلیون تومان است ، تازه ایشان گفتند . نه این است که کار نکردند ، کار می کنند ، مشغولند ، همه مشغولند ، با حسن نیت هم مشغولند لکن کار ، اینقدر آشفتگی است که نمی توانند بکنند . آنوقت این دموکرات ها که این کاغذ را درست کردند ، این تلگراف را درست کرده بودند و یا به اسم آقایان اسم گذاری کرده بودند یا الزام کرده بودند که آقایان چیز بکنند که البته بعد خودشان نسخ آن را خواهند داد انشاءالله .

در اسلام اصل بر (برادری و برابری ) است

این مردمی که ، مثلا پاسدارها و ارتشی و ژاندارمری را که ما بسیج کردیم برای آنجا ، برای چه بسیج کردیم ؟ بسیج کردیم که کردها را سرکوب کنند ؟ یا بسیج کردیم که آنهایی که آمدند کردها

را سرکوب کنند ، سرکوب کنند . اگر بسیج کرده بودیم که کردها را سرکوب کنند ، خوب وقتی که آنها می رفتند آنجا خوب بود آن کردهائی که آنجا باشند سرکوب کنند ، چطور آن کردها را هم با آغوش باز پذیرفتند ، هم اینها آنها را ، هم آنها دارند تشکر می کنند از وضع معاشرت اینها با آنها . همین دیشب در رادیو راجع به آقای چمران بود که از آن تعریف کرده بودند که چقدر با ما خوشرفتاری می کند . لشکر اسلام است دیگر ، لشکر اسلام که بدرفتاری نمی کند . آن که بدرفتاری می کند می خواهد جیب خودش و جیب اربابانش را پر کند و آن ، این حزب ها و این سران اینها هستند که می خواهند این کار را بکنند . آنها خرابی کردند . ما فرستادیم که خرابی آنها را نگذاریم بشود ، ترمیم کنیم آنها حالا فریادشان در آمده است که چه شده است که شما کردستان را دارید ، سنی ها دارند ، شیعه ها چه می کنند . سنی و شیعه مطرح نیست در اسلام ، کرد و فارس مطرح نیست ، در اسلام همه برادر با هم هستیم الان همه مان با هم نشستیم ، برادر هستیم . ما با شما دشمنیم ؟ شما با ما دشمن هستید ؟ نیستیم هیچ کدام .

اسلام برادری است ، برابری است . بنابر این آنکه شما می بینید که در آنجاها کم کار شده است برای اینکه از بس کار زیاد است . در جاهای دیگر هم کار کم شده است . کار

زیاد است مشکلات زیاد است . طرح الان هست ، هم برای اطراف شماست هم برای اطراف کردستان هم بلوچستان هم سایر جاها . طرح ها هست ، تصویب هم شده است و انشاءالله عمل خواهند کرد ، خواهند کرد اگر این مفسدین بگذارند . خوب کار کردن باید یک محیط آرام باشد تا بشود در کردستان یک کاری کرد وقتی محیط را اینطور متشنج می کنند ، می ریزند مریضخانه خراب می کنند ، مریضخانه را به آتش می کشند ، سر این اشخاصی که مجروح بودند سرشان را می برند ، اینقدر آدم را کشته اند ، اینقدر مردم را در مضیقه گذاشتند ، خوب با این وضع که نمی شود کار کرد . حالا انشاءالله وقتی شر اینها کنده شد کارها شروع می شود و انشاءالله همه چیز مطابق میل آقایان عمل خواهد شد .

تاریخ : 14/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای کمیته انقلاب اسلامی شمیرانات

من شما را مثل سربازان صدر اسلام می بینم

بسم الله الرحمن الرحیم

من میل ندارم دوستان عزیز خود را که در آفتاب عرق می ریزند معطل کنم لکن چند کلمه ای برای شما عرض می کنم و امیدوارم آقایان موفق و به سلامت به محل خودشان برگردند . من از این تحولی که در شما جوانان حاصل شده است امیدوارم و شما را پیروز می بینم . من شما را مثل سربازهای صدر اسلام می بینم . من به این چهره های نورانی علاقه دارم . من به این چهره های نورانی و اسلامی که برای خدمت به اسلام مهیا هستند ، درود می فرستیم . شما مثل لشکر اسلام در صدر اسلام برای اسلام خدمت می کنید و مورد نظر امام زمان سلام

الله علیه هستید . دلخوش باشید که اسلام شما را می پذیرد ، دلخوش باشید که شکست برای شما نیست ، نه در حیات و نه در شهادت . شهادت فخر اولیا بوده است و فخر ما . شما چه در دنیا پیروز بشوید یا به شهادت برسید ، پیروزمندید ، مثل لشکر اسلام در صدر اسلام که خودشان را پیروز می دیدند ، چه کشته بشوند و چه بکشند .

شما حق هستید و در مقابل باطل ایستاده اید و حق پیروز است

من به شما مژده پیروزی می دهم و تبریک عرض می کنم ، خدای تبارک و تعالی به شما نظر دارد . همان نظر لطف خدا بود که شما با نداشتن سازمان و با نداشتن ساز و برگ ارتشی ، بر قدرتهای بزرگ پیروز شدید این نظر خدای تبارک و تعالی و تایید اسلام بود و این نظر اسلام است که شما را متحول کرده است . خداوند با شماست ، قرآن کریم پناه همه ماست . ما برای قرآن قیام می کنیم و کردیم و پیروز خواهیم بود شما حق هستید و در مقابل باطل ایستاده اید و حق پیروز است . شما برای اسلام قیام کردید و پشتیبان شما اسلام است و کسی که پشتیبان او قرآن است و اسلام باشد پیروز است . من سلامت همه شما و پیروزی شما را از خدای تبارک و تعالی خواستارم . این دسته اشرار که الان مشغول شرارت هستند چیزی نیستند ، اینها دفن خواهند شد . خداوند شما را بر اشرار غلبه دهد . من از شما و آقایان که تشریف آورده اید تشکر می کنم و همه آقایان که آمدند ، چه

از مشهد و چه از شمیران و چه از جاهای دیگر ، به همه سلام می فرستم و من خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم قارنا و کردستان

قیام برای رضای خدا و اجرای عدالت

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول راجع به این مساله ای که ایشان گفتند عرضی دارم و بعد ، خداوندا تو می دانی که ما در این قیام رضای تو را می خواهیم و تو می دانی که ما از ظلم ولو بر یک نفر بیزار هستیم و تو می دانی که ما برای اجرای عدالت قیام کرده ایم و تو می دانی که از این تعدیات و ظلم ها بیزار و منزجر هستیم . من راجع به مسائلی که شما آقایان نوشتید مطالعه می کنم و بعد هم اقدام می کنم و شما بدانید که این اشخاصی که ظلم کردند به شما ، قبلا هم به من دیروز ، آقای خلخالی دیشب به من گفتند اینجا ، اینها اشرار بودند و سرانشان انشاءالله گرفتار می شوند و محاکمه می شوند و من در این باب اقدام می کنم که به عدالت عمل بشود و اینها جزء اشخاصی که مربوط به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی باشد بدانید که اینها نبودند . اینهائی که مربوط به اسلام باشند مربوط به جمهوری اسلامی باشند ، اینها آدمکش نیستند ، اینها تعدی و جور نمی کنند ، اینها از اشرار بودند که باید انشاءالله تعقیب بشوند که من اقدام می کنم انشاءالله و نسبت به آن دهکده که شما می گویید قارناست تحقیق می کنم و انشاءالله امیدوارم جبران بشود و اینها باید تحقیق بشود ، بله

، انشاءالله خداوند سرپرست آنهاست و انشاءالله امیدواریم که جبران بشود انشاءالله .

حکومت قانون قرآن و اجرای احکام خدا ، در اسلام

و من باید از آقایان هم تشکر کنم و باید افتخار کنم که جوانهای ما ، آقایان ما ، علمای ما در هر جا که هستند با یک روح اسلامی ، با یک روح انسانی در این نهضت قیام کردند و ما مواجه با یک چهره هائی هستیم که اینها متعهد برای اسلام هستند و همانطوری که شما فرمودید ما همه مان باید در راه اسلام عمل بکنیم و شهادت در راه اسلام برای همه ما افتخار است و از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را خواهانم و البته ما الان یک مقداری از راه را رفتیم و یک مقدار زیادش مانده است ، و باید در این مقدار زیاد هم ، همه کمک بکنیم و همه باهم باشیم . ما الان یک مسافری هستیم که بین راه ، در یک منزل بین راهی هستیم و دزدهای سر گردنه هم باز هست . از این گردنه ها که باید بالا برویم باز دزدها هستند و باید با آشنائی به قوانین اسلام و با هشیاری و با رشدی که برای ملتمان حاصل شده است و امیدوارم از دست نرود ، این گردنه هائی که هست طی بکنیم و انشاءالله به مقصد اعلای ما که آن اسلام است ، اسلامی که در آن ظلم برای یک نفر نیست ، نه رژیم یا جمعیتی که اینطور کارها که این آقا می گویند ، انجام داده اند ما عدالت اسلامی را می خواهیم در این مملکت برقرار کنیم . اسلامی که راضی نمی شود حتی

به یک زن یهودی که در پناه اسلام است تعدی بشود . اسلامی که حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید برای ما اگر چنانچه بمیریم ، ملامتی نیست که لشگر مخالف آمده است و با فلان زن یهودیه ای که ملحد بوده است خلخال را از پایش در آورده است . یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن ، اسلامی که در آن هیچ ظلم نباشد ، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه علی السواء در مقابل قانون باشند . در اسلام آن چیزی که حکومت می کند یک چیز است و آن قانون الهی . پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) هم به همان عمل می کرده است ، خلفای او هم به همان عمل می کردند ، حالا هم ما موظفیم که به همان عمل کنیم . قانون حکومت می کند ، شخص هیچ حکومتی ندارد . آن شخص ولو رسول خدا باشد ، ولو خلیفه رسول خدا باشد ، شخص مطرح نیست در اسلام . در اسلام قانون است ، همه تابع قانونند و قانون هم قانون خداست ، قانونی است که از روی عدالت الهی پیدا شده است ، قانونی است که قرآن است ، قرآن کریم است و سنت رسول اکرم است . همه تابع او هستیم و همه باید روی آن میزان عمل بکنیم . فرقی مابین اشخاص نیست در قانون اسلام ، فرقی مابین گروه ها نیست . با اینکه پیغمبر اکرم عرب بوده است و با عرب صحبت می فرموده است می فرماید که : هیچ عربی

بر عجم شرافت ندارد و هیچ عجمی هم بر عرب شرافت ندارد . شرافت به تقواست . شرافت به این است که تبعیت از اسلام ، هر کس بیشتر تبعیت از اسلام کرد ، بیشتر شرافت دارد و هر کس کمتر ، شرافتش کم است ، ولو اینکه بسته به رسول اکرم باشد . حضرت صادق سلام الله علیه (از قراری که نقل شده است ) آن آخری که در معرض موتشان بوده است ، جمع کردند عده ای را دور خودشان از عشیره خودشان گفتند که (شما فردای قیامت نیائید بگوئید که من مثلا پسر حضرت صادق بودم ، من برادر او بودم ، من زن او بودم . نخیر اینها نیست در کار ، عمل در کار است ، باید همه با عملتان پیش خدا بروید) ما همه باید با اعمالمان پیش خدا برویم نه اینکه حسبی در کار باشد ، نه اینکه نسبی در کار باشد . این حرفها مطرح نیست در اسلام ، در اسلام یک قانون است و آن قانون الهی حکمفرماست . یک چیز است و آن حکم خدا ، همه اجرای این حکم را می کنند . پیغمبر اکرم مجری احکام خداست . امام مجری احکام خداست . دولت اسلامی مجری احکام خداست . خودشان چیزی ندارند از خودشان ، همه اجرای دستورات خدای تبارک و تعالی را طی کنند و من امیدوارم که آن آرزوئی که ما داریم و آن تقاضائی که ما از خدای تبارک و تعالی داریم ما را موفق کند به اینکه بتوانیم آن کاری را که خدا از ما خواسته است انجام بدهیم

و آن خدمتی را که باید ، به همه اعضای ملت ، همه افراد ملت بتوانیم بکنیم . خداوند توفیق بدهد که ما این کار را انجام بدهیم انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/6/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان مشهد

مسوولیت سنگین روحانی و دانشجو و قشر متفکر جامعه

بسم الله الرحمن الرحیم

من تکلیف را در آنجائی که بودم تعیین کردم . اگر آقایان تشریف داشتند و شنیدند ، که ما تکلیف را عرض کردیم و اگر تشریف نداشتید حالا دو کلمه عرض می کنم که تکلیف همه ما چیست . تکلیف مهم آنی است که متوجه به این قشر است و این قشر یعنی روحانیون و دانشگاهی ها و دانشجوها . آن که مغز متفکر جامعه است همین دو طایفه اند ، اینها مغز متفکرند ، دانشگاهی ها ، چه آنهائی که از دانشگاه بیرون آمده اند و حالا وکیل دادگستری شده اند و یا حقوقدان شدند یا هر چیز ، چه این قشر روحانی که مشغول تحصیلند یا از تحصیل فارغ شده اند و مشغول ترویج و کارهای دیگر هستند ، مغز متفکر جامعه شما دو طایفه هستید ، و آن قشری که می تواند خنثی کند آن توطئه هائی که با کمال دقت برای شکست دادن نهضت در شرف تکوین است ، آن هم شماها هستید ، تکلیف برای شما دو طایفه از سایرین زیادتر است و مسوولیتتان بسیار زیاد ، همه مسوولند لکن شما دو طایفه مسوولیتتان زیادتر است . و آنها در صدد هستند که بین شما دو طایفه ای که با هم مربوط شدید و دیگر صحبتی نبود که دانشگاهی کذا و روحانی کذا ، همه با هم بودید و

پیش بردید بحمدالله و فهمیدید با هم بودن پیش می برید ، شما دو قشری که مغز متفکر بودید ، وقتی با هم مجتمع شدید قشرهای دیگر پیوند کردند با شما ، تکلیف شما و این قشر روحانیون و شما آقایان دانشگاهی ها این است که دست از هم برندارید .

توطئه های دقیق خبائث در از بین بردن وحدت روحانی و دانشجو

الان نقشه این است که شما را از هم جدا کنند . فهمیدند که این وحدت کلمه ای که در ایران پیدا شده است و شاید این دو قشر بودند که موجب یک همچو مطلبی شدند ، قشر روحانی ، منبریش و محرابیش ، واعظش ، گوینده اش ، اینها ، شماها با فعالیت های خودتان و با نطق های خودتان ، با زحمت های خودتان ، مردم مجتمع شدند همه و این پیروزی حاصل شد ، آنهائی که احساس کردند شکست خودشان را از این اجتماع ، یک وقت این است که آدم می گوید اگر اینها با هم مجتمع بشوند ما شکست می خوریم ، اما احساس نکردند ، یک وقت این است که در خارج لمس کردند پیروزی شما را و لمس کردند شکست خودشان را و لمس کردند که این شکست و آن پیروزی برای خاطر اجتماع شماهاست .

الان توطئه است برای اینکه شماها را از هم جدا کنند ، دو قشر برادر را با هم مخالف کنند ، دو قشر مغز متفکر را از هم جدا کنند ، اگر از هم جدا بشوید ، نه اینها ازشان کار می آید نه شما . شما خیال کنید که دانشگاهی بدون این قشر می تواند کاری بکند ، نه . اینها

هم خیال کنند که همه اش ما هستیم و دانشگاهی نیست ، نخیر اشتباه است . دو قشر باید با هم جوش بخورند و آن تبلیغات خبیث چندین ساله را که در صدد بودند شماها را از هم جدا کنند و شما را یک طرف قرار بدهند ، شما دشمن باشید با اینها ، اینها را هم یک طرف قرار بدهند و اینها هم دشمن باشند با شما ، آنها هم این میانه بیایند استفاده های خودشان را بکنند و هیچ کس هم نباشد بگوید چرا ، الان بعد از اینکه اینها لمس کردند که یک همچو قدرتی وقتی پیدا شد ، یک همچو وحدتی وقتی پیدا شد ، این موجب این می شود که آنها شکست خورده اند ، پیدا شد و آنها را شکست داد ، امروز توطئه ها بیشتر و شاید دقیق تر باشد و الان توطئه است برای اینکه این قشر را از این قشر جدا کنند ، در مشهد توطئه اش دارد پیاده می شود ، در اصفهان هم شده است ، در تهران هم هست ، شاید قشرهای دیگر را هم فرا بگیرد . سر چی دعوا دارید ؟ سر اینکه یک نفر آدم آیا خیلی آدم خوبی است یا خیلی آدم بدی است ؟ یک دسته ای بگویند بالای منبر و پائین منبر که این آدم کافر است و یک دسته ای هم بگویند که این آدم مسلم است و خیر ، از اولیاء است ؟ نتیجه چی ؟ نتیجه این است که شماها از اینها جدا ، اینها از شما جدا ، هر دو مقابل هم ایستاده

اید و آن وحدت کلمه ای که داشتید از دست دادید سر هیچی ، سر هیچ وحدت کلمه را از دست بدهید و جدا شدن شما از هم اسباب این می شود که سایر قشرها هم از شماها جدا بشوند ، مختلف بشوند ، این اختلافات اسباب این بشود که این نهضت نتواند کار خودش را عمل کند . آن که همه خارجی ها می خواهند ، آنی که شرقی ها و غربی ها همه می خواهند این را که شماها از هم جدا و متفرق باشید ، توطئه ها برای همین است که شماها را از هم جدا کنند ، دشمن کنند ، قشرهای مختلف درست کنند ، گروه های مختلف درست کنند همه باهم دشمن و آنها نتیجه اش را ببرند . نباید ما بیدار بشویم ؟ ! تا کی ما باید غافل باشیم ؟ ما را سال های طولانی غافل کردند و کلاه ما را برداشتند ، باز نباید بیدار بشویم ؟ ! شما دانشگاهی ها نباید بیدار بشوید ؟ ! شما علما نباید بیدار بشوید ؟ ! با همین تفرقه افکنی ها ما را چاپیدند و بردند و بر ما حکومت کردند و جوان های ما را در حبس آنقدر زجر دادند و روحانیون ما را آنطور که دیدید کردند و سایر اقشار هم آنطور ، باز ما نباید بیدار بشویم ؟ ! باز ما باید سر یک امور جزئی که هیچ نیست ، با هم اختلاف کنیم ، به جان هم بیفتیم ؟ ! منبر را ، محراب و دانشگاه و اینها همه بریزند به جان هم ؟ ! نباید

ما توجه کنیم که این دست دیگری است که آمده و دارد این کار را انجام می دهد ؟ ! نباید این ملت بیدار بشود که در ظرف دو ماه صد گروه اظهار وجود کردند ؟ ! این هم ، همچو من باب اتفاق نیست ، این یک دست حساب کرده در کار است که این رمزی که دست شما بود و آن رمز پیروزی بود ازتان بگیرد .

آنها فهمیدند که با وحدت شکست خوردند ، وحدت را از شما دارند می گیرند ، با عمل آنها و با تبلیغات آنها و با طرح های آنها ، این کی است حزب کذا ، آن کی است حزب کذا ، صد تا ، یک همچو عددی من به چشمم خورد که در ظرف این چند هفته صد گروه اظهار وجود کردند و مع الاسف وضع این است که گروه ها وقتی اظهار وجود می کنند همه با هم بد می شوند ،

اینطور نیست که همه به نفع ملت و به نفع اسلام کار بکنند ، اینها با هم مختلف می شوند ، گروه های مختلف و به واسطه این اختلافات که حاصل می شود ، آن وحدت کلمه گرفته می شود ، آن قدرت گرفته می شود . آحاد کار ازشان نمی آید ، گروه گروه کار ازشان نمی آید ، ملت کار ازش می آید ، ملت وقتی گروه گروه شد ازش کار نمی آید .

این اختلافات بر خلاف رضای خدا و سم قاتل برای ملت است

تکلیف ما و تکلیف شما این است که توجه بکنیم به این توطئه هائی که برای تفرقه است الان

و آنها را خنثی کنیم . شما که در مشهد می روید ، رفقای خودتان را هم بگوئید ، بگوئید آقا امروز ، روز این نیست که سر یک قصه ای شما به هم بریزید . آقایانی هم که در هر جا تشریف می برند ، به اهل منبر و به اهل محراب بگویند که تحت تاثیر یک دست های خبیثی که الان می خواهند این ملت را به هم بریزند و استفاده کنند و شکست بدهند ، تحت تاثیر اینها واقع نشوید ، از این اختلافات شخصی و جزئی دست بردارید الان وقت این است که شما قانون اساسی تان را توجه کنید به آن ، خبرگانتان را توجه کنید ، بعد رئیس جمهورتان را توجه کنید ، مجلستان را توجه کنید ، این مراحل باید بگذرد تا یک دولت مستقری پیدا بشود . الان ایران یک شیئی متزلزل است ، باز اساسش درست نشده و در این موقع ، الان این اختلافات بر خلاف رضای خداست ، این سم قاتل برای ملت ماست این تکلیف ، از من عرض کردن و از شماها نمی دانم شنیدن یا نشنیدن . انشاء الله خداوند همه تان را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم گرگان

کاش من هم می توانستم پیاده بیایم پیش شما بازدید کنم .

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر چه را فراموش کنم ، این عواطف را فراموش نمی کنم ، این عواطف این جوان هائی که از راه های دور با پای پیاده آمده اند و با من ملاقات می کنند . کاش من هم می توانستم پیاده بیایم پیش شما بازدید کنم لکن من دعاگوی شما هستم و خدمتگزار

شما و ملت ایران ، و از خدای تبارک و تعالی سعادت همه شما را می خواهم . و آن چیزی که برای من اعجاب آور است آن قضیه شکست طاغوت نیست ، آن قضیه شکست شیطان است و تحول شما جوانها به یک انسانهای متحول . در این نهضت آن چیزی که خیلی برای من مطرح است ، این تحولی است که پیدا شد در ملت ما . در عرض یکی دو سال ، یک تحولات روحی ، یک تحولات فکری پیدا شد که این تحولات روحی و فکری مایه امیدواری است و انشاء الله با همین تحول به پیش بروید و با همین تحول ایران را بسازید و جمهوری اسلامی را با محتوای آن که پیاده شدن تمام احکام اسلام است ، انشاءالله .

تحقق اسلام و محو آثار شرک و کفر با حفظ وحدت کلمه و نهضت

خداوند شماها را انشاءالله حفظ کند و شماها برای ایران باقی باشید و حفظ کنید این نهضت را . خداوند همه تان را حفظ کند شما نهضت را حفظ کنید و خداوند شما را . و اگر بخواهید که اسلام تحقق پیدا بکند ، همه آثار شرک و کفر از این مملکت از بین برود ، باید این وحدت کلمه و این نهضت را حفظ کنید . و مهم این است که این تحولی که خدای تبارک و تعالی به قدرت تامه خودش در شما ایجاد کرده ، قدرش را بدانید و حفظش کنید . این یک معنائی است که خدا ایجاد کرده است در شما و این تحولی است که خدا ایجاد کرده ، این همه زحمت و رنج می برید و با آغوش باز استقبال می کنید

. این یک تحول روحانی است یک معنای غیبی الهی است ، قدرش را بدانید و حفظ کنید و خداوند به شما پیروزی خواهد داد . تا این تحول هست شما پیروزید انشاءالله همه موفق باشید . همه موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده شهید هادی فرخ نیا

بسم الله الرحمن الرحیم

ما هر روز مواجه می شویم با این جنایاتی که از طرف بازمانده های رژیم سابق می شود . ما هر روز باید متاثر باشیم از این مصیبت هائی که بر ما و بر خواهران و برادران ما وارد می شود لکن آنکه ما و شما را تسلیت

می دهد اینست که این کارها برای خدا بوده است و چیزی که برای خداست محفوظ می ماند . اسلام از این شهدا زیاد داشته است صدر اسلام پیغمبر اکرم شاهد شهدای بسیار بزرگ بوده است و حضرت امیر سلام الله علیه ، هم شهید شد و هم شاهد شهدای بزرگ بود . بعد از او هم حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه ، هم شهید شد و هم شاهد شهدای بزرگ بود . اسلام همیشه از این فدائی ها داشته است و قرآن کریم که به همه ما و به همه بشر حق دارد سزاوار است که ما در راه او فداکاری کنیم . من از خدای تبارک و تعالی رحمت برای آن شهید طلب می کنم و صبر و اجر برای ما در و عیال و سایر باز ماندگان او خداوند به شما صبر عنایت کند و این شهید را در نتیجه اعمال شما جزء شهیدانی که فداکار در راه اسلام بوده اند ثبت کند

. من به شما تسلیت عرض می کنم و شریک شما هستم در این غم ها و در این گرفتاری ها و این باری است که روی دوش ما سنگینی می کند . مهم اینست که برای اسلام است . امیدوارم که برای اسلام برای همه محفوظ بماند و فدائی ان ما ، فدائی ان اسلام ، در ردیف شهدای درجه اول در صدر اسلام باشند . خداوند همه تان را حفظ کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/6/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی واحد عباس آباد

حفاظت این مملکت اسلامی با خود شماست

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند و موفق باشید . مملکت مال خودتان است ، خانه خودتان هست و علاوه بر این خانه اسلامی است ، منزل امید همه است مملکت اسلامی است و حفاظت این مملکت اسلامی که خانه شماست با خود شماست . اگر شما جوانها حفاظت نکنید ، ما به کی امیدوار باشیم ؟ باید به شماها امیدوار باشیم و من امیدم به این است که شما در صف جنگنده های اسلام که در صدر اسلام در رکاب پیغمبر اکرم بودند شما اسمتان آنجا ثبت باشد . شما انشاءالله پیروز هستید و کسی که برای خدا کار بکند در هر حال پیروز است . همان منطقی که در صدر اسلام لشکر اسلام داشتند که ما اگر بکشیم بهشت می رویم و اگر کشته شویم هم همین طور ، این منطق شما هم باید باشد . انشاءالله موفق و موید باشید .

هرگونه اختلاف بر خلاف رضای خدا و مسیر اسلام است

خداوند همه تان را حفظ کند و این نهضت را ادامه بدهید ، وحدت کلمه داشته باشید . همه قوای انتظامیه هماهنگ باشند . اگر در این روز خدای نخواسته بین پاسدارها و نظامی ها ، آنها با این ژاندارمری ها یک وقت اختلاف بشود ، بر خلاف رضای خداست ، بر خلاف مسیر اسلام است . همه با هم هماهنگ باشید و با هم به پیش بروید . و من امیدوارم که پیروزی آخر که آن عبارت از این است که در ایران اسلام به همه معنا تحقق پیدا بکند و انشاءالله سرایت بکند به سایر مملکت ها و مستضعفین همه بر مستکبرین پیروز می شوند

و خداوند همه شما را حفظ کند . همه موفق و موید باشید .

تاریخ : 16/6/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و علمای تبریز و نمایندگان عشایر داراب وگروهی از اعضای جهادسازندگی

شکست روحانیت ، شکست اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

از این جهت که مجلس ما ممحض در روحانیین است و ما می توانیم با روحانیون چیزهائی که در این مملکت اتفاق افتاده و باید اتفاق بیفتد با صراحت عرض کنیم روحانیون در طول تاریخ مقدم بر دیگران در فعالیت بودند و قلم های فاسد ، این فعالیت روحانیون را سرپوش کرده است که هیچ ، شاید گاهی هم بر خلاف جلوه داده اند . از بعد از هجرت رسول اکرم (ص ) و در طول زمان غیبت امام سلام الله علیه تا حالا آن که حفظ کرده است اسلام را و حفظ کرده است ملت اسلامی را ، این طبقه روحانیون بوده اند . شماها بودید که مردم را حفظ کردید و اسلام را به مردم معرفی کردید و ملت اسلام را روشن کردید و آن کسی که با شماها دشمنی داشته باشد ، او با اسلام دشمنی دارد و آنهائی که مخالفت با شماها می کنند ، آنها اولا با اسلام مخالفند و چون شما را خادم اسلام می دانند با شما مخالفند . این چیزی که پیش من طرح است این است که ما همه در یک ردیف باشیم ، من را از خودتان حساب بکنید ، مساءله طبقاتی نیست در کار ، همه در یک صف واقع هستیم و باید همه در این صف ، این صف واحد خدمت کنیم . الان که جمهوری اسلامی شده است (که امیدوارم که محتوایش هم تحقق پیدا بکند) این چیزی که بر دوش روحانیت است

زیادتر از آن چیزی است که بر دوش دیگران است ، همیشه بوده لکن حالا زیادتر است . چشم ها دوخته شده است به اینکه ببینند روحانیون که حالا یک قدرت ظاهری دست شان آمده است چه می کنند ، با ملت چه می کنند ، آیا آنطور است که قلم های مسموم می گوید که ما از دیکتاتوری پهلوی خارج شدیم و به دیکتاتوری عبا و عمامه مبتلا شدیم ؟ اگر ما بهانه دست اینها بدهیم یکی راصد می کنند و در خارج و داخل منتشر می کنند . اگر در داخل هم یک قدری ملاحظه بکنند ، در خارج و در مجلات ممالک غربی و شرقی و اینها یک مطلب را صد مقابل می کنند و ما را معرفی می کنند به اینکه اینها تا قدرت دست شان نبود هی می گفتند باید آزادی باشد ، چه باشد ، حالائی که قدرت دست شان آمده خودشان مشغول شده اند به اینکه با مردم بدرفتاری می کنند . الان وظیفه شما آقایان روحانیون (وفقکم الله تعالی ) یک وظیفه سنگینی است یعنی اینطور نیست که مثل اشخاصی دیگر که وظیفه شخصی دارند ، همه وظیفه دارند که خودشان را حفظ کنند و جهات اسلامی را مراعات کنند ، لکن شما چون که در راءس جامعه هستید و سرپرست ارواح مردم هستید ، وظیفه شما دو چندان است بلکه صد چندان است ، یعنی همان قدری که پست شما یک پست شرافتمندی است و از همه بالاتر است ، مسؤ ولیت تان هم یک مسؤ ولیت بزرگی است که از همه مسؤ ولیت ها بالاتر

است . اگر خدای نخواسته خطائی از بعضی افراد ما صادر بشود ، این را آنهایی که با اسلام مخالفند پای اسلام حساب می کنند ، نمی گویند زید پایش را کج گذاشت ، می گویند روحانیت این طوری است ، می گویند اسلام هم همین است . این وظیفه بزرگی است که الان به عهده ماست ، حفاظت از حیثیت اسلام . الان که جمهوری اسلامی شده است ، حفاظت ما باید بکنیم جمهوری اسلامی را و نگذاریم که اجانب ، دشمنان ما یک لکه ننگی به جمهوری اسلامی و اسلام وارد کنند ، آن هم از ناحیه ما باشد ما و شما باید با کمال دقت ، با کمال دقت مواظب باشیم که بر طبق موازین شرعیه عمل بکنیم . قدرت دست تان باشد ، بر طبق موازین ، نباشد ، بر طبق موازین . ما امروز گرفتار اشخاصی هستیم که می خواهند نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند ، از اول ملاحظه کردید که مخالفت ها کردند با رفراندم که مردم خودشان خواستند به جمهوری اسلامی رای بدهند ، مخالفت هاشد ، صندوق ها را آتش زدند ، تحریم کردند بعضی ها ، بعد که شکست خوردند در این سنگر ، سنگرهای بعد را باز مخالفت کردند . در این مجلس خبرگان با مخالفت های زیاد مواجه شدیم ، در این جهت هم که باز شکست خوردند شروع کردند به سمپاشی ها این طرف و آن طرف کردن و ایجاد آشوب و اختلاف و اینها به اسم های مختلف و بعد هم که قضیه مجلس شورا و قضیه رئیس جمهور پیش

می آید باز شما مواجه هستید با همین مخالفت ها ، یک قدری زیادتر . اگر چنانچه ما بهانه دست اینها بدهیم و اعمال ما برخلاف دستور عمل روحانیت باشد ، این پای مطلق روحانیت و پای اسلام تمام می شود و لهذا یک مسؤ ولیت بزرگ الان ما گرفتار آن هستیم ، یعنی همان قدری که شما شغل تان شریف است به اندازه شرافت شغل ، مسؤ ولیت تان زیاد است . همان طوری که انبیا شغل شان بزرگ بود مسؤ ولیت شان بزرگ بود ، منتها آنها از زیر بار مسؤ ولیت در می آمدند و می توانستند و ماها باید جدیت کنیم که آنقدری که می توانیم توانایی خودمان را صرف کنیم در حفظ اسلام که الان دست ما سپرده شده است . این امانت بزرگی که خدای تبارک و تعالی الان به دست ما داده است ما حفاظت کنیم این را . شما اگر چنانچه به وظایف روحانی ، وظایف روحانیت عمل بکنید ، قلوب مردم با شماست ، مردم شما را می خواهند و اگر خدای نخواسته یک خلافی از بعضی بشود ، این قلوبی که متوجه به شما شده است ممکن است خدای نخواسته برگردد . برگشتن قلوب از شما ، شکست روحانیت است شکست روحانیت ، شکست اسلام است .

روحانی باید خدمتگزار ارواح و قلوب مردم باشد

اسلام با این سد بزرگ روحانیت تا حالا محفوظمان ده و اگر خدای نخواسته این سد شکسته بشود ، اسلام شکسته می شود . از این جهت وظیفه بسیار بزرگ است ، وظیفه بسیار بزرگی به عهده ماست اختلافاتی که در بلاد مختلفه من می شنوم که گاهی

بین بعضی از مثلا اشخاص هست ، اشخاص روحانی هست بسیار ناراحت کننده است . اختلاف ما سر چه بکنیم ؟ ما ، ما به الاختلاف مان چه باید باشد ؟ اسلام را همه قبول داریم ، قرآن را همه قبول داریم ، ائمه هدی را همه قبول داریم ، طریق را همه می دانیم این است ، راه همین است ، همه مخالفت کردید با رژیم طاغوتی ، همه موافقت کردید با جمهوری اسلامی . این اختلاف که گاهی شنیده می شود ، انشاءالله صحیح نباشد اینهایی که من می شنوم لکن اگر خدای نخواسته یک اختلافی باشد ، این به ضرر هم طرفین منازعه و هم اسلام تمام می شود . اینجور گمان نشود که اگر من با شما مخالفت کردم ، به ضرر شما تنهاست ، به ضرر هر دویمان است ، به ضرر روحانی مثلا یک شهری ، به ضرر روحانیت آن شهر است ، به ضرر مطلق روحانیت است ، به ضرر اسلام است . باید بسیار توجه داشت به این معنا . اگر شما فرض کنید که در یک جایی که تشریف دارید دیدید که بعضی از اشخاص مخالف با بعضی هستند ، خوب ، ممکن است یک سوءتفاهمی باشد ، ممکن است یک اشتباهاتی باشد ، خود آقایان شهر و خود ائمه جماعت شهر و خود اهل منبر و خطبای شهر بروند پیش آقایان ، از آقایان خواهش بکنند که اختلاف نداشته باشند ، رفیق باشند ، برادر باشند ، با هم باشند . همه می خواهید که اسلام رشد بکند و ترقی .

همه ما در پناه اسلام

هر چه داریم هست . ما چیزی نیستیم خودمان ، هر چه هست اسلام است و ما در پناه اسلام اگر چیزی باشیم هستیم . این اسلام را ماباید حفظش بکنیم و این اختلافات جزئی اگر باشد ، در نظر توده مردم ممکن است که صحیح نباشد ولو !!! در نظر فرض کنید که زیدی که با عمرو اختلاف می کند ، هر دویشان خودشان را محق می دانند لکن باز هم که محق می دانند ، چون انعکاسش در توده مردم یک انعکاس صحیحی نیست ممکن است موجب این بشود که مردم از روحانیت یک قدری سرخورده بشوند و بگویند حالایی که دست اینها هم افتاده است همین است که می بینید . دارند می گویند به ما این را که حالا هم که جمهوری اسلامی شده اینها هم نتوانسته اند کاری بکنند ، نمی توانند یک کاری انجام بدهند . در عین حالی که اگر چنانچه روحانیت با هم باشند ، همه کارها را خوب انجام می دهند ، بهتر از دیگران انجام می دهند ، برای اینکه اینها هر چه باشند علاقه به پست خودشان دارند ، هر چه باشند ، هر امام جماعتی به مسجد خودش علاقه دارد و هر خطیبی به منبر خودش علاقه دارد ، بالاخره علاقه هست ، علاقه طبیعی هست و می خواهیم اینها محفوظ بماند . محفوظ ماندن به این است که اسلام بین مردم قدرت داشته باشد هر چه قدرت اسلام پیش مردم زیادتر باشد مسجدها بهتر می شود و منبرها بهتر . یعنی اجتماع مسجد برای خداست و هر چه قدرت الهی ، البته

قدرت الهی هست . لکن هر چه قدرت احکام الهی در یک منطقه ای بیشتر باشد ، مساجد آبادتر است و هر چه این قدرت احکام بیشتر باشد ، منابر رواجش بیشتر است . ما اگر اهل رواج مسجد و منبر هم باشیم باید آن پشتیبان خودمان را ، آن پشتوانه خودمان را که عبارت از اسلام است ، با کمال دقت حفظش بکنیم ، نگذاریم که این قلم های مسمومی که الان بر ضد اسلام قلمفرسایی می خواهند بکنند یا می کنند ، در خارج ، در داخل نگذاریم به آنها بهانه پیدا بشود برایشان . شما روحانی هستید ، روحانی باید خدمتگزار ارواح مردم باشد ، قلوب مردم را حفظ بکند . شماها مامورید که قلب های مردم راحفظ بکنید . در آیه شریفه دو جا آمده است که فاستقم کما امرت لکن در یک سوره فاستقم کما امرت است و در یک سوره فاستقم کما امرت و من تاب معک روایت شده است از پیغمبراکرم شیبتنی سوره هود لمکان هذه الامر در سوره شورا هم هست نفرمود سوره شورا ، فرمود سوره هود ، برای اینکه در سوره هود و من تاب معک است یعنی چون استقامت ملت را هم به عهده من گذاشته است که مستقیم باش و هر که با توست مستقیم باشد ، این من را پیر کرد . الان استقامت ملت با شما روحانیون است ، یعنی خطاب فاستقم کما امرت . یک نهضت حاصل شده ، استقامت لازم دارد ، یک جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده ، استقامت در مقابل او لازم است باید نگهش دارید و

همه اشخاصی که با شما هستند هم به عهده شماست که استقامت شان را حفظ کنید . اهل مسجدید ، اهل مسجد را ، امام جماعتید ، اهل مسجد را باید استقامت شان را حفظ بکنید ، خطیب هستید ، مستمعین را باید حفظ بکنید . هر چه هستید و در هر جا هستید زمام امور مردم به دست شماهاست و پیغمبر اکرم می فرماید که : شیبتنی سوره هود سوره پیرم کرد . سوره هود ، برای اینکه استقامت امت را هم به عهده من گذاشته اند . این یک چیز بزرگی است . استقامت هر مسجدی و اهل هر مسجدی به عهده امام مسجد است . استقامت هر شنونده ای به عهده گوینده است . گوینده ها باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند . ائمه جماعت باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند دیگران را . بنابراین ما باید وظیفه خودمان که بزرگترین وظیفه است بدانیم و بعد از اینکه مطلب مان حق است مستقیم باشیم در این مطلب حق . این اشکالی در کار نیست که مطلب ما حق است ، ما بحق هستیم ، ما در مقابل باطل هستیم ، رژیم شاهنشاهی باطل بود و شما در مقابل رژیم شاهنشاهی ایستادید ، پس شما حق هستید ، در مقابل باطل ایستاده اید ، استقامت می خواهد ، تا استقامت در کار نباشد ، نمی توانید به پیروزی نهایی برسید .

هر کس در هر جا هست باید همان محل خویش رادرست کند

ما بین راه هستیم الان ، اینطور نیست که ما صد در صد پیروز شدیم . مایک سدی را شکستیم ، شما شکستید ، قدرت ملت شکست ، اسلام شکست

، قرآن شکست ، ماها چیزی نیستیم ، ایمان مردم شکست این سد را ، این سد شکسته شده ، پشت سد وقتی که وارد شدید دیدید که همه چیز آشفته است ، نه فقط دانشگاه آشفته است ، دانشگاه شما هم آشفته است ، منبرهایمان هم آشفته است ، محراب های مان هم آشفته است ( عرض کردم چون خودمانی هستیم باید بگویم ) مجامع علمی مان هم آشفته است . پشت این سد همه چیز را آشفته دیدیم و باید همه در سازندگی این آشفتگی ها شرکت کنیم . به عهده یکی گذاشتن یا یک جمعی گذاشتن یک امری است که نخواهد شد . اگر شما بخواهید که این آشفتگی ها را به عهده دولت بگذارید ، به عهده مثلا مراجع عظام بگذارید نمی شود . هر کس در هر جا هست باید همان محل خودش را درست کند . در یک اداره ای فرض کنید که صد نفر ، دویست نفر هستند و پست هائی دارند ، اگر این کسی که این پست را دارد ، بگوید که اینها را آن رئیس اداره درست کند یا آن کسانی که پست های دیگر دارند ، این درست نمی شود ، این باید همان پستی را که دارد اداره کند و صحیح اداره کند ، آن یکی هم آنی که دارد صحیح اداره کند ، وقتی همه صحیح اداره کردند درست می شود . وقتی بنا شد که اهل منبر خوب انجام وظیفه کردند ، اهل محراب خوب انجام وظیفه کردند و سایر قشرها هر کدام انجام وظیفه ای که به عهده شان است

خوب انجام دادند ، کشاورزها خوب کشاورزی کردند ، کارگرها خوب کارگری کردند ، کارخانه دارها خوب کارخانه داری کردند ، بر موازین اسلامی و بر موازین انسانی عمل کردند ، یک مملکت عبارت از همین هاست . کارگرش و کارفرمایش عرض می کنم و کارمندش و دولتش و ملتش و روحانیتش و بازارش و همه چیز وقتی اینها هر کدام به آن وظایفی که خدای تبارک و تعالی محول کرد به آنها هر کدام در همان چیزی که محول به آنهاست خوب عمل کردند ، این مملکت بعد از چندی همه اش درست می شود . اگر بنا باشد که ماها کنار برویم و بگوئیم که بگذارید دولت این کار را بکند ، دولت نمی تواند . دولت بخواهد بگوید که ما کنار برویم و بگذار روحانیت این کار را بکند ، روحانیت هم نمی تواند ، تنها تنها نمی شود یدالله مع الجماعه همه دست به دست هم اگر دادیم می توانیم کاری انجام بدهیم . اگر در همین پیروزی ابتدائی ، این قدم اول شما محول کرده بودید ، روحانیون محول کرده بودند که خوب ، بازاریان بروند شکست بدهند ، بازاریان محول کرده بودند که روحانیون بروند شکست بدهند ، آنها محول کرده بودند کارگرها بروند ، الان هم نه شما اینجا تشریف داشتید و نه من . من یا نجف بودم یا فرانسه و شما هم در محل های خودتان گرفتار به سازمان امنیت بودید . همه وقتی دست به هم دادید ، مجتمع شدید مثل قطرهای بارانی که از یک قطره یک قطره هیچ کاری نمی آید وقتی که

با هم مجتمع شدند یک سیل راه می افتد ، یک سیل عظیم راه می افتد ، یک سد بزرگ را می شکند ، این انسان ها اینطور هستند ، هر کدام یک ذره کار از آنها می آید ، اگر بخواهد این گروه خودش یک عمل مستقلی بکند ، نمی تواند ، وقتی گروه ها به هم متصل شدند و مجتمع شدند و مقصد هم مقصد الهی آن مهم این بود که در این اجتماعات یک مقصد بود و آن خدا بود . این یک تحول روحی بود که در ملت به اذن خدا پیدا شد و رمز پیروزی ملت ما این معنا بود که همه حول و بر اسلام فریاد کردند ، هرکس چیزی را نچسبید ، آن یک چیزی را ، آن یک چیزی را ، حتی آنها هم که حالا یک مخالفت های می کنند آنها هم آنوقت مخالفت دیگر نمی کردند ، مستهلک بودند در بین ملت . ملت ما مجتمع شدند در کلمه اسلام ، در جمهوری اسلام ، مجتمع شدند در اینکه ما این سلسله فاسد را نمی خواهیم . این مساله الهی بود ، خدا خواست این کار بشود و این مساله الهی را ماباید حفظش کنیم . این معنا که همه باز توجه مان به این باشد که برای خدا انجام وظیفه بکنیم ، هر کس در هر حال هست برای خدا و این اجتماعی که با این اجتماع ما موفق شدیم که این سد شکسته بشود این را حفظش بکنیم اگر این اجتماع و این الهیتی که در مردم پیدا شد و مقصد روحانی الهی

که در مردم پیدا شد آن محفوظ باشد ، مادامی که این محفوظ هست شکست توی کار نیست . توجه کنید که این از دست شما نرود . این دو تا جهت ، اجتماع ولله بودن و برای خدابودن ، این دو خاصیت مادامی که در امت ما هست امت ما پیروز است و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که این اجتماع محفوظ و این الهیت محفوظ باشد و من از شما آقایان تشکر می کنم که تشریف آوردید و از نزدیک ما با هم ملاقات کردیم و مسائلی که باید عرض کنیم عرض کردیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/6/58

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت سالگرد 17 شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطره تلخ 17 شهریور 57 و خاطره تلخ روزهای بزرگی که بر امت گذشت ، میوه شیرین سرنگونی کاخ های استبداد و استکبار و جایگزینی پرچم جمهوری عدل اسلامی را به بار آورد . مگر نه آن است که دستور آموزنده کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سر مشق امت اسلامی باشد ، قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین . عاشورا قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد . روزهائی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدان ها و خیابان ها و کوی و بر زن هایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت ، کربلای مکرر و این دستور آموزنده ، تکلیفی است و مژده ای .

تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگر چه با عده ای قلیل علیه مستکبران ، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم ، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند . و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است ، و مژده که شهادت رمز پیروزی است . 17 شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای ما مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند . کربلا کاخ ستمگری را با خون در هم کوبید و کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت . اکنون وقت آن است که ما که وارثان این خون ها هستیم و بازماندگان جوانان و شهدای به خون خفته هستیم از پای ننشینیم تافداکاری آنان را به ثمر برسانیم با اراده مصمم و مشت محکم بقایای رژیم ستمکار و توطئه گران جیره خوار شرق و غرب را در زیر پای شهدای فضیلت دفن کنیم .

غائله کردستان به دست مشتی از خدا بیخبر مزدور که از اسلحه اجنبی برخوردار و از پشت مرزها الهام می گرفت ، با قیام دلاورانه قوای انتظامی و پاسداران انقلاب در هم پیچید و سرکردگان مفسد و وابسته به اجانب در گریزگاه ها پنهان و جوانان فریب خورده ای را به جای گذاشتند . به طوری که کرارا اعلام کردیم به جز سران جنایتکار و آنان که در خیانت و جنایت با آنان شریک بودند ، از دیگر جناح ها حتی گول خوردگانی که در حزب دموکرات وارد شده اند ، در صورتی که سلاح های خود را به مقامات

انتظامی بسپارند ، با برادری رفتار و عفو عمومی نمودیم . این اصل عمومی شامل قشرها و برادران کردستانی است . همه از پناهگاه ها بیرون بیایند و به برادران خود ملحق شوند و به زندگی

عادی خود ادامه دهند . دولت جمهوری اسلامی در رفع گرفتاری های آنان و ترمیم خرابی ها و سازندگی عقب مان دگی ها کوشا خواهد بود . برادران کرد من ! به تبلیغات وابستگان حزب دموکرات اعتناء نکنید و در شهرها به حال عادی خود برگردید و هیچ ترسی نه از ناحیه دولت و نه از ناحیه خرابکاران به دل راه ندهید که دولت دوستدار شما ، و خرابکاران قدرت را از دست داده و مدفون شده و خواهند شد . از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای شهدای اسلام و صبر و اجر برای بازماندگان آنان و سعادت و سلامت برای ملت بزرگ خواهانم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/6/58

بیانات امام خمینی به مناسبت 17 شهریور

انبیا مبعوثند به اینکه مردم را از ظلمت ها به نور خارج کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

در قرآن کریم می فرماید که ما موسی را فرستادیم به سوی قومش ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله دو تا ماموریت به حضرت موسی می دهد خدای تبارک و تعالی . یکی اینکه مردم را از ظلمات خارج کن به نور و یک ماموریت دیگر اینکه ذکرهم بایام الله اینها را متذکر کن به ایام خدا .

همه انبیا مبعوثند به اینکه مردم را از ظلمت ها به نور خارج کنند . خدای تبارک و تعالی هم می فرماید که الله ولی الذین آمنوایخرجهم من الظلمات الی النوروالذین کفروااولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات طاغوت را در

مقابل خودش قرار می دهد ، خدای تبارک و تعالی شغل طاغوت را هم بیان می فرماید . همانطوری که خداوند ولی مومنین است و مومنین را از ظلمات ، از همه انواع ظلمات و تیرگی ها به سوی نور می برد ، در مقابل ، ولی کفار طاغوت است و آنها را از نور به ظلمات می کشد .

ملت تا از غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمی کند

این دو مطلبی است مقابل هم . اخراج از ظلمات به نور ، ظلمت هاو تاریکی ها را زدودن و به نور رساندن ملت . در مقابل ، نورها را از بین بردن و مردم را به ظلمت کشیدن ، این شغل طاغوت است . آن هنوز هم امر خدا . تمام ناروادئی هاظلمات است ، تمام عقب افتادگی ها ظلمت است ، تمام توجه های به عالم طبیعت ظلمت است ، همه غربزدگی ها ظلمت است . اینهائی که توجهشان به غرب است ، توجهشان به اجانب است ، قبله شان غرب است ، رو به غرب توجه دارند ، اینها در ظلمات فرو رفته اند ، اولیائشان هم طاغوت است .

ملت های شرقی که به واسطه تبلیغات داخل و خارج ، به واسطه تعلیمات عمال داخلی و خارجی ، رو به غرب آورده اند و قبله آمالشان غرب است و خودشان را باخته اند و نمی شناسند خودشان را ، مآثر و مفاخر خودشان را گم کرده اند و خودشان را باخته اند و گم کرده اند و به جای آنها یک مغز غربی نشسته است ، اینها اولیائشان طاغوت است و از نور به ظلمات وارد شده اند و همه بدبختی های

شرقی ها هم از آن جمله ماها ، همه گرفتاری های ما و بدبختی های ما هم همین است که خودمان را گم کردیم ، یک کسی دیگر به جای ما نشسته است و لهذا می بینید که هر چیزی که در ایران هست تا یک اسم غربی نداشته باشد رواج ندارد . داروخانه هم باید اسم غربی داشته باشد ، کارخانه های ما هم که پارچه می بافند باید آن حاشیه اش خط غربی باشد ، اسم غربی هم رویش بگذارند ، خیابان های مان هم باید یک اسم غربی داشته باشد ، همه چیزمان باید رنگ غربی داشته باشد ، کتاب هم که می نویسند همین کتاب نویس ها ، همین روشنفکرها بعضی شان کتاب هم که می نویسند یا یک اسم غربی روی آن می گذارند یا مطالب را وقتی ذکر می کنند استشهاد می کنند به قول یک نفر غربی عیب هم این است که هم آنها غربزده هستند و هم ماها . اگر کتاب ها آن اسم ها را نداشته باشد ، اگر فاستونی آن اسم را نداشته باشد ، اگر دواخانه آن اسم را نداشته باشد کمتر به آن توجه می شود . وقتی به کتاب زیاد توجه می شود که از اول که انسان وارد می شود هی اصطلاح غربی ببیند ، هی الفاظ غربی ببیند ، الفاظ خودشان را فراموش کنند ، لغت خودشان را فراموش کنند ، مفاخر خودشان را بکلی فراموش کرده اند ، دفن کرده اند و به جای آن دیگران را نشانده اند . اینها همه ظلمت هائی است که طاغوت ما را

از نور به این ظلمت ها خارج کرده است . همین طاغوت زمان های اخیر ، زمان های ما ، همین ها دامن زدند به این غربزدگی ، هر چیزی را به غرب نسبت داده اند ، هر مطلبی را از غرب گرفته اند . هر مفخری را از غرب گرفتند و به خورد ما دادند . دانشگاه های ما هم در آن زمان دانشگاه های غربی بود ، اقتصادمان هم غربی ، فرهنگمان هم غربی ، اصل خودمان را بکلی از یاد بردیم و به جای خودمان یک موجود غربی نشاندیم . به مجرد اینکه یک کسی مریض می شود می گویند باید برود انگلستان ، باید برود اروپا ، با اینکه اطباء اینجا هم هست . در ذهن من این است که یکی از بستگان محمدرضا مخلوع ، ملعون ، لوزتین پیدا کرده بود ، از اروپا برای او یک کسی که عمل لوزه بکند آوردند در صورتی که اطبای اینجا ، عمل لوزه یک عمل آسانی است . این چه می فهماند به عالم که یک کسی که در راس یک مملکت به زور واقع شده و او را شناختند به اینکه شاه مملکت است ، این برای لوزتین هم طبیب قائل نباشد که در ایران هست ، این به طب ایران و به طبیب ایران چه لطمه وارد می کند ، چه خیانتی است این به ملت ایران که ملت ایران معرفی بشود به اینکه در سرتاسر کشور ما یک طبیبی که لوزتین را بتواند عمل بکند نیست ، از این جهت از خارج می آورند که لوزتین را عمل کند

. این چقدر کمک می کند به استعمار ، چقدر کمک می کند به غرب و چقدر حیثیت ملت ما را از بین می برد . وقتی که او این کار را کرد مردم هم تا آن زمان همه آنها چشمشان به این بود که چه می کند این آدم ، آنها وقتی که مریض پیدا می کردند حتی الامکان باید بروند به خارج در صورتی که اطباء ما داریم .

در آن زمان جوانی من یادم هست که چشم من ضعیف شد که الان هم ضعیف هست و در آنوقت امین الملک ، خداوند رحمتش کند ، طبیب چشم بود و من رفتم تهران برای اینکه چشمم را معالجه کنم . یک کسی که با ما آشنا و با او آشنا بود ، گفت : بروید پی امین الملک و ایشان نقل کرد ( آن آقا نقل کرد) که فلان الدوله چشمش معیوب شده بود بود رفته بود اروپا پیش اطباء آنجا ، آنجا پیش آن طبیبی که رفته بود ، پرفسوری که رفته بود ، گفته بود که اهل کجا هستی . اهل ایران ، تهران . گفته بود ، مگر امین الملک نیست آنجا ؟ گفته بود یا هست یا نمی شناسیم . آنطور که آن آقا نقل می کرد ، گفته بود: امین الملک از مثل اینکه همچو چیزی ما بهتر است . طبیب خوب داریم لکن مغزهایمان ، مغزهای غربی شده است . خود طبیب ها همین طورند . خودشان هم وقتی پیش خودشان بروید می گویند دیگر باید بروی اروپا برای اینکه خودشان هم مغزشان این طوری شده خودشان را

گم کرده اند ، قدرت را از دست داده اند ، حیثیت ، ملیت خودشان را از دست داده اند و از دست داده ایم همه مان . تا این ملت از این غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمی کند . تا این نویسنده های ما کتاب هایشان به این وضع است که هر مطلبی که مال خودمان هست وقتی بخواهند بیان بکنند استشهاد به قول فلان خارجی می کنند ، فلان غربی می کنند ، تا از این وابستگی شماها در نیائید استقلال پیدا نمی کنید . تا این خانم ها (شما را نمی گویم شما توده هستید ، آن خانم هارا می گویم ) تا اینها توجهشان به این است که فلان چیز باید ، فلان مد از غرب به اینجا بیاید ، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند ، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند ، تا از این تقلید بیرون نیائید نمی توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید . اگر بخواهید مستقل باشید ، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت ، از این تقلید غرب باید دست بردارید . تا در این تقلید هستید ، آرزوی استقلال را نکنید . تا این نویسنده های ما ، نویسندگان ما ، همه حرفهایشان غربی است ، این را دست از آن برندارند ، امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود . تا این اسم هائی که در خیابان ها و در داروخانه ها و در کتاب ها و در پارچه ها و در

همه چیزتان ، فقط مساجد است که اسماء خارجی را ندارند آن هم برای اینکه روحانیون تا حالا به حسب نوعشان آنجور نشده اند و الا همه چیز باید یک اسم غربی داشته باشد هم آنهائی که می نویسند اسم غربی می گذارند ، هم شما که می خواهید بخوانید ، اینهائی که می خواهند بخوانند تا یک اسم آنطور نباشد به آن اقبال نمی کنند . والذین کفروا اولیاء هم الطاغوت آنهائی که کافر هستند ، کفران نعمت خدا را می کنند . مستور است واقعیات پیش آنها ، در سطح و در تیرگی هستند که اینها اولیائشان طاغوت است . کار طاغوت چیست ؟ یخرجهم من النورالی الظلمات از نور ، از نور مطلق ، از هدایت ، از استقلال ، از ملیت ، از اسلامیت ، اینها را بیرون می کند و وارد می کند در ظلمت ها . در این ظلمات اینها را وارد می کنند . ماها الان خودمان را گم کردیم ، مفاخر خودمان را الان گم کردیم ، ماثر خودمان را گم کردیم ، تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمی شوید . بگردید پیدایش کنید ، بگردید شرق را پیدا کنید . تا ما اینطور هستیم ، تا نویسنده های ما آنطور است ، تا روشنفکرهای ما آنطور فکر می کنند ، تا آزادیخواهان ما آنطور آزادی غربی را می خواهند همین است که هست . فریاد می زنند که ما اختناق است ، اختناق است ، آزادی نیست . چه شده است که آزادی نیست ؟ نمی گذارند این آخوندها زن ها و مردها

با هم توی دریا بروند بغلطند ، این آخوندها نمی گذارند که این جوان های ما آزاد باشند بروند در مشروبخانه ها و در قمارخانه ها و در فحشا فرو بروند ، آزادی نیست ، اینها نمی گذارند که رادیو و تلویزیون ما زن های لخت را نشان بدهد و آن وجه وقیح را فضیح را ، قبیح را و بچه ها و نوجوان های ما را مشغول کند . این یک آزادی وارداتی است که از غرب آمده است ، آزادی استعماری است یعنی ممالک مستعمره را دیکته کردند به آنهائی که خائن به مملکت هستند به اینکه ترویج این آزادی ها را بکنید ، آزادند که هروئین بکشند ، چه بکنند ، آزادند که افیون بکشند ، آزادند که به قمارخانه ها بروند ، آزادند که به عشرتخانه ها بروند ، آزادند که به سینماها بروند . نتیجه چه ؟ نتیجه اینکه این جوان هائی که باید برای یک مملکت و برای سرنوشت یک مملکت فعالیت داشته باشند ، نسبت به سرنوشت مملکت بی تفاوت باشند . تمام نظرشان به این است که کی شب بشود ما سینما برویم و کی تابستان بشود ما دریا برویم . همه نظر این است . یک آدم افیونی نمی تواند فکر کند برای یک مملکت ، یک آدمی که مغزش به موسیقی عادت کرد نمی تواند برای مملکت مفید باشد و اینهائی که بازی خوردند از خارج یا بازی نخورده عمال خارج هستند و ترویج موسیقی می کنند ، ترویج فحشا می کنند ، ترویج این کارهائی که جوان های ما را به تباهی می کشد

می کنند ، اینها کارهایشان ، نتیجه کارهایشان این است که یک مملکت را که قدرتش باید از جوان سرچشمه بگیرد ، باید جوان آن قدرت را داشته باشد تا اداره بکند ، این قدرت را از جوان می گیرند . این فکر اینکه چه می گذرد به این مملکت ، حکومت ها چه می کنند با این مملکت ، محمدرضا چه به سر این مملکت آورد ، این فکر از توی کله ها بیرون می رود ، تمام توجه ، تمام این مغز ، مغز موسیقی می شود ، به جای مغز جدی ، مغز لهوی می نشیند . باید یک آدمی باشد که به سرنوشت خودش فکر کند ، این فکر را از او گرفته اند . این آزادی است که آزادی استعماری باید به آن بگوئیم غیر آزادی است که در ملت باید باشد . آزادی است که از خارج وارد شده است و ماها را اینطور کرده است ، جوان های ما را اینطور کرده است . جوان ها ، آنهائی که عادت بکنند ، چند روز عادت بکنند به این کارها ، به این عشرت ها ، به این چیزهائی که در سینماها می کردند و نمایش می دادند ، این دیگر در فکر اینکه نفت ما را کی می برد و آهن ما را کی می برد و گاز ما را کی می برد ، این به این فکرها دیگر نیست . چه کار دارم ، بگذار عیش و عشرتم را بکنم . مگر بیکارم که بروم وقتم را صرف کنم برای این چیزها اینطور ما را بار آوردند

. تا جوان ها را این نویسندگان بی انصاف ما نجات ندهند و آزادی سالم را ترویج نکنند و آزادی فاسد را جلویش را با قلم و قدم نگیرند ، امید اینکه یک مملکت آزاد مستقل داشته باشیم این امید را به گور باید ببریم .

موسی (ع ) مامور شد ان اخرج قومت را از ظلمات به نور ، ماموریت است ، ماموریت همه انبیا این است که اینها را از این ظلمت ها ، از این چیزهائی که بر خلاف مسیر انسانیت است ، بر خلاف مسیر ملیت است ، اینها را خارج کنند و متوجه به نور کنند . وارد کنند در نور و نورانی باشد . قلب نورانی نمی تواند ببیند که ماثر و مفاخرش را دارند زیر پا می گذارند و حرف نزند . نمی تواند یک قلب نورانی ببیند که ملتش را به این ذلت کشیدند و افرادش در اطراف تهران هم باز یک سوراخ منزلشان است و این صحبت نکند و آنها می خواهند که شما را جوری بار بیاورند که در همه امورشان بی تفاوت باشید ، نپرسید که چرا این مستمندان به حال مستمندی باقی مان ده اند و نفت های ما رادیگران می بردند ، نپرسید در ذهنتان اصلا نیاید ، در ذهن وارد نشود که یک همچو گرفتاری هائی هم ما داریم . شما حالا را ملاحظه نکنید که نور وارد شده است در قلب های شما . شما پانزده سال پیش از این ، بیست سال پیش از این را ملاحظه کنید ببینید که هیچ مقاومتی بود در مقابل آنهائی که همه چیز ما

را می بردند ؟ نبود ، کاری نداشتند به این حرف ها ، یک دسته ای گاهی وقت یک نقی می زدند ، نه توی مجلسمان صحبت بود و نه توی مسجدمان صحبت بود و نه توی دانشگاهمان صحبت بود و هیچ جا .

ایام الله را از یاد نبریم

امر دومی که فرموده است خدای تبارک و تعالی به حضرت موسی وذکرهم بایام الله اینها را متذکر کن به ایام خدا . همه ایام مال خداست لکن بعضی از ایام یک خصوصیت دارد که برای آن خصوصیت یوم الله می شود .

روزی که پیغمبر اکرم (ص ) هجرت کردند به مدینه این روز یوم الله است . روزی که مکه رافتح کردند یوم الله است . یوم قدرت نمائی خداست که یک یتیم را که همه ردش کرده بودند ، نمی توانست زندگی بکند تو وطن خودش ، تو خانه خودش ، بعد از چندی فتح مکه به دست او شد و آن قلدرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سیطره او واقع شد و فرمود انتم الطلقاء می گویند آزادتان کردم ، بروید . این یوم الله است یوم خوارج ، روزی که امیرالمومنین سلام الله علیه شمشیر را کشید و این فاسدها را ، این غده های سرطانی را درو کرد این هم یوم الله بود . این مقدس هائی که پینه بسته بود پیشانیشان لکن خدا را نمی شناختند ، همین ها بودند که کشتند امیرالمومنین را . قیام کردند در مقابل امیرالمومنین سلام الله علیه ، از لشکر خودش بودند ، قیام کردند در مقابل او برای خاطر آن قضایائی که در صفین

واقع شد و امام (ع ) دید که اگر اینها باقی باشند ، فاسد می کنند ملت را . تمامشان را کشت الا بعضی که فرار کردند . این یوم الله بود . روزهایی که خدای تبارک و تعالی برای تنبیه ملت ها یک چیزهائی را وارد می کند ، یک زلزله ای وارد می کند ، یک سیلی وارد می کند ، یک طوفانی وارد می کند که شلاق بزند به این مردم که آدم بشوید ، اینها هم یوم الله است . چیزهائی است که به خدا مربوط است ، از آن یوم الله ها پانزده خرداد بود . پانزده خرداد هم از ایام الله بود که یک ملت ایستاد در مقابل یک قدرت و کاری کرد که پنج ماه تقریبا حکومت نظامی شد منتها قدرت نداشت ملت ، باز اجتماع درست نشده بود . بیدار نشده بودند ، شکست خوردند ، نه شکست ، به حسب ظاهر ، والا از همانجا مبداء پیروزی ملت است . هفده شهریور هم که امروز ما اینجا مجتمع هستیم ، آن هفده شهریور سال گذشته ایام الله ، آن هم از ایام خدائی بود که یک ملت زن و مردش ، جوان و غیر جوانش ، بایستند و خون بدهند برای احقاق حق . این روز خداست . هفده شهریور من ایام الله باید متذکر باشید ، باید یادآوری کنید این ایام الله را چنانچه کردید ، از یاد نباید برود این ایام الله برای اینکه این ایامند که آدم سازند ، در این ایام است که جوان های ما را از عشرتکده ها بیرون می

آورد به میدان جنگ می برد . این ایام الهی هست که ملت ما را بیدار می کند و بیدار کرد . امر می کند ذکر هم بایام الله ایام الله را در ذکر مردم وارد کن .

یادتان نرود این ایام بزرگی که بر ملت ما گذشت و ایام الله بود . مثل پانزده خرداد ، مثل هفده شهریور ، آن روزی که این خبیث فرار کرد از ایام الله بود که یک ملتی که هیچ نداشت ، یک قدرت را شکست . به طوری که نتوانست بماند . نه قدرت خودش ، قدرت همه دنیا ایستاده بود مقابل شما . من مطلع بودم . دنیا ایستاده بود پشتیبان ، پشتیبان خودش اول ، پشتیبان وارث آن ، که این شخص بختیار باشد ثانیا ، ایستاده بودند دنبال او که نگهشان دارند . دو دستی آمریکا چسبیده بود که شاه را نگه دارد . وقتی او فرار کرد دو دستی چسبیده بودند بختیار را نگه دارند ، می فرستادند پیش ما که این از ماست این مال ماست . نوکر بودند اینها . و این را بعید ندانید که یک نفر را ده سال ، پانزده سال ، بیست سال با یک صورتی نگه دارند ، به یک صورت ملی ، صورت دروغی ملی ، صورت ملی کاذب نگه دارند برای یک روز که به دردشان می خورد . ممکن است بیست سال یک کسی تو مسجد نماز بخواند عرض می کنم که عبادت بجا بیاورد که یک روز برای آنها کار بکند ، این ممکن است و ممکن است یک نفر آدم ده ،

بیست سال ادعای صداقت بکند و ملیت بکند و فحش هم بدهد به خارجی ها ، مقاله هم بنویسد برای آنها ، به ضد آنها ، تا در دل مردم درست جاگیر بشود ، برای یک روز ، آن یک روز آن روزی بود که وقتی او رفت او جایش باشد برای حفظ منافع اجنبی ها هیچ بعید شما ندانید اینها را ، چنانچه شد و واقع شد و دیدید و به ما می گفتند که زود است ، شما حالا نروید زود رس است ، حالا شما به ایران نروید . می خواستند جمع و جور کنند قدرت خودشان را و آشفتگی ها را تمام کنند که دیگر امکان رفتن نباشد . آن هم یکی از ایام الله بود و یکی از ایام بزرگ خدای تبارک و تعالی ، آن شبی بود که کودتا کردند اینها ، آن شبی که ما تهران بودیم و اعلام حکومت نظامی روز هم شد که روز هم کسی بیرون نیاید و آن شب ، بعدها به ما اطلاع دادند که اینها آن شب بنا داشتند که تمام سران قوم ، هر کس گوشش می جنبید بکشند و تصفیه کنند تمام بشود کار . خدا نخواست . آن قیام ملت و آن قیام نورانی ملت ، ملت متعهد که بعدش که اینها قیام کردند ، نیروهای آن طرف هم به این طرف ملحق شدند ، هی ملحق شدند ، یک مساله ای بود که الهی بود و من ایام الله بود . این را از یاد نبرید که تمام چیزها را جمع کردند و تمام کیدها را درست کردند

برای اینکه در یک شب بریزند کودتا کنند و همه اشخاصی که احتمال می رود یک کاری از آنها بیاید همه را از بین ببرند ، ملت را باز برگردانند به آن حال اول ، خدا نخواست . این یکی از ایام الله بود که شما ملت شریف نورانی با قلب های پر از ایمان نترسیدید و آن روز ریختید به خیابان ها بااینکه اعلام حکومت نظامی بود ، ریختید به خیابان ها و خنثی شد آن چیزی که آنها می خواستند . می خواستند خیابان ها خلوت بشود تانک ها را بیاورند همه جا مستقر بکنند و شب مشغول آن جنایت بشوند . همه قدرت ها دنبال اینها بودند ، همه قدرتها ، نه فقط قدرت ابر قدرت ، دیگران هم بودند ، آنهائی که به نرخ روز کارهایشان را می کنند ، نان را به نرخ روز می خورند . همه آن روز پشتیبانی می کردند ، معذلک خدای تبارک و تعالی با شما مرحمت فرمود شما را بر این قدرت های بزرگ پیروز کرد و دست اجانب را از مملکت شما کوتاه کرد و انشاءالله تا آخر کوتاه است .

این ایام یادتان باشد از یادتان نبرید ، این ایام بزرگ الهی که از ایام الله است اینها را یادتان باشد . یادتان نرود که ما یک پانزده خرداد داشتیم ، پانزده خرداد مبداء نهضت اسلامی ایران است . یادتان نرود که ما یک هفده شهریور داشتیم ، هفده شهریور از ایام الله است و باید یادمان نرود این را . آنقدر شهید دادیم ، آنقدر خون دادیم ما آن روز در مقابل

اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب . قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد لکن پیروز شدیم ، مبداء پیروزی و همه روزهائی که نمی توانیم ما بشمریم این روزهائی که آنها با کمال شقاوت حمله می کردند و شما با کمال شجاعت زن و مردتان می ایستادید در مقابلشان ، یک کسی که برای من نقل کرد گفت من خودم دیدم که یک بچه ده ، دوازده ساله ( یک همچو چیزی ) سوار موتور سیکلت بود و رفت طرف تانک ، تانک هم او را زیر گرفت از بین برد اما یک همچو روحیه ای پیدا شده بود که بچه دوازده ساله هم حمله به تانک می کند با دست خالی و هیچی . شماها هم با دست خالی یک امپراتوری !!! نمی دانم دو هزار و پانصد ساله و یک جنایتکاران دو هزار و پانصد ساله را که اگر مطالعه بکند کسی تاریخ را ، در اینها شاید یک نفر هم پیدا نشود که جنایتکار نباشد منتها کم و زیاد داشتند ، کم و زیاد داشتند ، آنها هم که به آنها جنت مکان می گویند آنها هم جنایتکار بودند ، آنها هم پسر برومند خودش را کور کرد برای اینکه مبادا یک وقتی قدرت نمائی کند . آنها هم اینطور بودند لکن جنایت اصیل ، آن کسی که اصیل در جنایت بود این پسر بود ، پدر به این اصالت نبود ، برای این ، هم ارث برده بود و هم خودش بود . آن که اصیل بود در جنایت ، آن که همه چیز ما را به اسم

تمدن بزرگ عقب نگه داشت آنکه اسلام عزیز ما را با اسم اسلام می خواست محو بکند ، آن که مفاخر ما را از بین می خواست ببرد ، تاریخ بزرگ ما را می خواست به هم بزند ، که از همه اصالتش بیشتر در جنایت بود این شخصی بود که حالا معلوم نیست کجاها دارد سرگردان می گردد .

به مظاهر و مفاخر اجنبی پشت کنید

شما این مظهرهای خودتان را از یاد نبرید ، روشنفکرهای ما و نویسندگان ما ، نویسندگان ما و تمام طبقه عالم و روشنفکر توجه به مفاخر خودشان داشته باشند ، اینقدر طرف غرب سجده نکنند کتاب بنویسند . شما مطلب خودت داری ، چه کار داری فلان کس چه گفته ؟ جهنم . چرا استشهاد به یک قول اجنبی می کنی تا روح جوان های ما را افسرده کنی و اینها را از قالب خودشان بیرون بکنی . شماملت هم بنابر این بگذارید که اگر یک داروخانه ای اسم خارجی داشت از او چیزی نخرید تا اسمش را عوض کند . اگر یک کتابی ، این دانشگاهی های عزیز ما ، اینها هم توجه به این معنا بکنند که اگر یک نویسنده ای در هر کتابی شروع می کند از دیگران در کتابش استشهاد کردن ، این کتاب را نخوانید . نخوانند این کتاب را . اگر اینطور بکنید و مشتری ها کنار بروند (اینها می خواهند مشتری پیدا کنند) اگر مشتری ها کنار بروند ، اینها هم دست بر می دارند از این کارها . وقتی متاعی مشتری نداشت دیگر عرضه نمی شود . شما بنابر این بگذارید که این چیزهائی که دارد شما

را می کشد به طرف غرب و مفاخر شما را زیر پا می گذارد و به جای او مطالب غربی را می نشاند ، شما هم اعراض کنید از او ، پشت کنید به این . به نویسنده این طوری پشت بکنید ، به کتاب این طوری پشت بکنید ، این کتاب هائی که هر چه صحبت می شود از لنین و استالین و زهر مار صحبت می شود ، نخرید . الزامی نیست که شما باید کتاب بخرید ، نخرید این کتاب ها را ، نخوانید این کتاب ها را!!! من وقت گذشته است که تفسیر این قضیه را که فردا ما مبتلا هستیم به دانشگاه و مبتلا هستیم به توطئه گریهائی که در دانشگاه بنا دارند می کنند ، من حالا وقت ندارم که راجع به آن یک صحبتی بکنم ، گذشته وقت ، لکن باید خود ، خود جوان های ما که اکثرا متعهد هستند ، اکثرا این ملت ملی هستند ، اکثرا به اسلام اعتقاد دارند ، اینها نگذارند یک عده ای بیایند آنجا و شلوغ کنند و توطئه کنند . پشت کنند به اینها . کتاب هایشان را نخوانند . من نمی گویم آتش بزن ، نه ، آتش سوزی غلط است . هیچ آتش سوزی بدتر از اعراض نیست . وقتی آتش سوزی بشود مردم خیال می کنند یک چیزی توی این بوده ، حالا آتشش زده اند ، وقتی پشت بکنید به آنها تمام می شود . نخرید کتابهایشان را ، نگذارید این متاعی که می آورند شما مشتریش باشید ، نه ، مشتری نباشید . بیایند بریزند

آنجا ، صد خروار هم کتاب را بریزند اینجا . نه ، نریزید و آتش نزنید و پاره نکنید لکن نخوانید و نخرید . اگر نخوانید و نخرید بعد از چند روز می بینید که خبری نیست دیگر ، این کتاب ها ، کتاب ها را می آورند که شما بخوانید . می خواهند شما را از شرقیت به غربیت ، آن هم به آن بدترین اقسام دیکتاتوری ، بدترین اقسام دیکتاتوری را به شما می خواهند تحمیل کنند . نخرید این کتاب ها را انشاءالله اگر فرصتی باشد در یک وقتی بیشتر راجع به این مطلب ، این مطلب را من نمی توانم حالا حقش را ادا کنم . حالا من دعا می کنم به شما که خداوند تبارک و تعالی همانطور که عنایت کرد بر این ملت ، رحمت کرد بر این ملت و این ملت را از شر اجانب و از شر نوکرهای اجانب نجات داد ، این نظر رحمت را بر این ملت حفظ بکند که دیگر این اجانب رخنه نکنند در این مملکت .

خداوند به شما سعادت ، سلامت ، عزت ، قدرت ، جدیت بدهد و شما را از این آزادی هائی که استعماری هست و از خارج وارد شده است به این مملکت ، نجات بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/6/58

بیانات امام خمینی در جمع علمای پاوه

ممانعت اشرار از اصلاح و باز سازی در کردستان

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چه کوتاهی شده است درباره این مناطق شما و امثال شما و خصوصا منطقه کردستان ، این برای همین اشرار و مفسدین است که مجال ندادند تا دولت به بازسازی و رسیدگی برسد . برای اینکه این مسائلی که

شما گفتید و حتما هست ، برای اینکه اینها تحقق پیدا کند باید یک منطقه آرام باشد ، در یک منطقه ای که اشرار دائما آتش روشن می کنند و حتی خود مردم را سرکوب می کنند و قوای انتظامی اگر بیاید با آنها جنگ می کنند ، در حال جنگ نمی شود که شما توقع داشته باشید که مسائلی که مربوط به منطقه است و باید با آرامش تحقق پیدا کند ، حل شود . شما گمان نکنید که دولت در فکر نیست ، برای همه مناطق ایران و خصوصا مناطقی که در زمان رژیم سابق عقب افتاده بوده است ، اینطور گمان نکنید که دولت نمی خواهد کارهای آنجاها را عمل بکند ، اشرار فرصت نمی دهند به کس ، به اسم اینکه ما منافع خلق را می خواهیم ، فرصت نمی دهند که کسی منافع خلق را تحقق بدهد ، اینها می خواهند منطقه را به هم بزنند تا دولت نتواند کاری بکند و باز همان مسائل سابق و همان عقب افتادگی هائی که شماها و همه داشته اند تکرار بشود . انشاءالله اگر چنانچه شر این اشرار کنده شد بکلی و انشاءالله می شود ، به این مسائل رسیدگی می شود و من راجع به مطلق علمای اهل سنت در هر جا باشند و خصوص علمای کردستان با دولت صحبت کردم و آنها همه وعده کردند که همه قشرها را و علمای آنجا بالخصوص مورد عنایت واقع بشوند و رسیدگی بشود و همین طور البته مدرسه ای که مدرسه قرآن است محترم است و باید به آن رسیدگی شود و طلاب

هم اگر چنانچه آنجا مجتمع شدند و مدرسه ای تاءسیس شد ، انشاءالله رسیدگی می شود لکن شرط این است که بگذارند ، شرط این است که محیط آرام باشد . آنها نمی گذارند که محیط آرام باشد ، آنها با اسم اینکه ما فدائی خلق هستیم و ما دموکرات هستیم و می خواهیم آزادی در دنیا پیدا بشود ، نمی گذارند مردم آزاد بشوند ، مهلت نمی دهند به دولت که یک فکری بکند برای اینها ، اینها که از بین رفتند آن وقت قضایای دیگر حل خواهد شد .

اولیای امور مشغول برنامه ریزی و اصلاحند

شما گمان نکنید که جاهای دیگر عمل شده است و برای شما عمل نشده است ، در حال برنامه ریزی هستند ، برای همه جا مشغولند لکن آنقدر رژیم سابق خرابکاری کرده است که به این زودی نمی شود اصلاحش کرد . انشاءالله بالخصوص راجع به مناطق شما که الان هم یک بودجه خوبی برایش قرار داده شده و بعدا هم اگر چنانچه کسر آمد باز هم قرار داده می شود و هیات هائی می آیند برای رسیدگی و همه جهات انشاءالله ترمیم می شود . مهم این است که شما خودتان و همین طور علمای کردستان و همین طور جوان های شما آنها هم کمک کنند و ایستادگی کنند در مقابل این اشرار و این اشرار را خارج کنند ، این اشرار را بیرون کنند تا یک مجالی داده بشود که انشاءالله کارها اصلاح بشود

سلام مرا به همه رفقای خودتان و به همه علمای آنجا و به همه طبقات برسانید و اطمینان بدهید که ما در فکر شما هستیم و اسلام برای همه

است و ما همه در تحت لوای اسلام انشاءالله امیدوارم با رفاه و امنیت زندگی کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 17/6/58

فرمان امام خمینی در حجت الاسلام کروبی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

بسمه تعالی

طبق اطلاع واصله در منطقه الیگودرز مشکلاتی پیش آمده که با توجه به اطلاعات و سوابقی که جنابعالی از منطقه دارید ، مقتضی است مسافرتی به الیگودرز و همچنین ازنا و مناطق عشایری آن حدود بنمائید و در رفع مشکلات و ایجاد امنیت در آن منطقه به هر نحو صلاح می دانید با مشورت علماء اعلام منطقه و افراد ذیصلاح اقدام نمائید و به امور مستضعفین و نیازمندی های ایشان از نظر عمران و آبادی و سایر احتیاجاتشان رسیدگی کرده و از طریق کمیته امداد و احیانا اگر احتیاجی بود با تماس گرفتن با جناب آقای نخست وزیر و سایر وزرا و مقامات مربوطه در رفع نیازمندی های ایشان اقدام و کوشش کنید . از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را در این راه خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی

تاریخ : 17/6/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام امر اللهی

جناب مستطاب ثقه الاسلام حاج شیخ محمد حسن امراللهی دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع در دادگاه های صنفی شهر تهران و شهرستان قم منصوب می شوید که به مراجعات و شکایات اصناف محترم که در دادگاه های مزبور مطرح می شود رسیدگی نموده و حکم شرعی امور را صادر و اجرا نمائید . از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/6/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان واحد بخش صدای جمهوری اسلامی ایران

تمام شهادت ها و ایثارگری ها برای تحقق اسلام عزیز بود

بسم الله الرحمن الرحیم

من میل دارم که همه قشرهای ملت ، خصوصا قشرهائی که در خدمت دولت هستند ، همه ادارات مختلفه و از همه بالاتر رادیو و از آن بالاتر رادیو و تلویزیون میل دارم که باورشان آمده باشد که جمهوری اسلامی است . یک وقت انسان رای می دهد به جمهوری اسلامی (که راءی دادید) یک وقت هم هست که محتوای جمهوری اسلامی را مطلع نیست ، این باید مطلع بشود که جمهوری اسلامی معنایش این است که راءی عموم یا اکثر ، برای نظام و محتوای نظام اسلام و احکام اسلام ، برنامه اسلام است ، یک وقت این را هم می داند لکن باز باورش نیامده است که باید همه چیز اسلامی بشود . من میل دارم که همه باورشان آمده باشد که این نهضتی که از اول تا آخرش قریب پانزده ، شانزده سال طول کشید و زحمت ها کشیده شد ، خون ها داده شد و جوان ها از دست رفت ، خانه ها از دست رفت ، خانمان ها خراب شد و خصوصا در این یکی دو سال آخر که همه شاهد بودید که چه شد ، باورمان آمده

باشد که این همه برای اسلام بود . هیچ من نمی توانم و هیچ عاقلی نمی تواند تصور کند که بگویند ما خون های مان را دادیم که خربزه ارزان بشود ، ما جوان هایمان را دادیم که خانه ارزان بشود . هیچ عاقلی جوانش را نمی دهد که خانه ارزان گیرش بیاید . مردم همه چیزشان را برای جوان هاشان می خواهند ، برای خانمانشان می خواهند . این منطق ، یک منطق باطلی است که شاید کسانی انداخته باشند ، مغرض ها انداخته باشند توی دهن مردم که بگویند ما خون دادیم که مثلا کشاورزیمان چه بشود ، آدم خودش را به کشتن نمی دهد که کشاورزیش چه بشود . چرا همان منطقی که خود مردم در تمام طول مدت و خصوصا در این آخر منطق شان بود آن را ذکر نمی کنند ؟ همه دیدید که تمام قشرها ، خانم ها ریختند توی خیابان ها ، جوان ها ریختند توɠخیابان ها ، در پشت بامها ، در کوچه و برزن و همه جا فریادشان این بود که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی می خواهیم . برای اسلام است که انسان می تواند جانش را بدهد . اولیای ما هم برای اسلام جان دادند ، نه برای اقتصاد . اقتصاد قابل این نیست که انسان ، آدم اقتصاد را برای خودش می خواهد ، خودش را به کشتن بدهد که اقتصادش درست بشود! این معقول نیست ، یا جوان هایشان را بدهند که نان ارزان گیرش بیاید! این یک چیز معقولی نیست . آن که معقول است و عمل شد

و همه دیدیم و همه دیدید این است که همانطوری که در صدر اسلام ، پیغمبر اسلام

صلی الله علیه و آله و اولیای اسلام ، همه چیزشان را فدای اسلام می کردند ، برای اینکه در این فداکاری باخت نیست . آنهائی که دم از اقتصاد می زنند و زیر بنای همه چیز را اقتصاد می دانند ، آنها از باب اینکه انسان را نمی دانند یعنی چه ، خیال می کنند که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد ، این چلوکباب می خورد ، او کاه می خورد ، اما هر دو حیوانند . اینهائی که زیر بنای همه چیز را اقتصاد می دانند اینها انسان را حیوان می دانند ، حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است ، زیر بنای همه چیزش است ، الاغ هم زیر بنای همه چیزش اقتصادش است . اینها انسان را نشناختند اصلا که چه هست . ما باید باورمان بیاید به اینکه مملکت ما همه چیزش را فدا می خواست بکند برای اسلام . الان هم می آیند به من می گویند مکرر ، دست جمعی ، تنهائی که شما دعا کنید ما شهید بشویم . معقول است که بگوید من شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود ؟ ! برای شکمش می خواهد شهید بشود ؟ ! کسی معقول است که تقاضای شهادت بکند برای شکمش ؟ ! همچو معقول نیست این معنا تقاضای شهادت ، برای اینکه ادراک کرده است که در شهادت موت نیست یک حیات جاوید

است ، برای حیات جاوید است ، که این تقاضای شهادت می کند . زیر بنا توحید است ، زیر بنا عقاید حقه الهی است ، نه زیر بنا شکم باشد اینهائی که اقتصاد را زیر بنا می دانند ، اینها منحط کردند انسان را از حد انسانیت به حد یک حیوانی مثل سایر حیوانات .

تلاش رژیم طاغوت در تباه ساختن نیروهای انسانی

من می خواهم که همه ما باورمان آمده باشد که جمهوری اسلامی است و باید همه چیز ما اسلامی بشود . ما از آن وضع سابق که اخیرا پنجاه سالش را ، پنجاه و چند سالش را من شاهدش بودم و شماها چندین سال ، البته هیچ کدام پنجاه سال یادتان نیست ، شماها چندین سالش را که در زمان این حکومت جائر بود ، در نظر دارید که همه وابستگی به غرب بود و به آمریکا بود و تلخی هایش را هم همه دیدید . ذائقه های شما باز از آن چیزها تلخ هست ، حبس ها را ، حالا خودتان هم حبس نرفتید ، دوستانتان رفتند ، اهل ملتتان رفتند ، حبس ها ، زجرها ، حتی گاهی برای من نقل کرده اند که اینها نقلش هم مشکل است ، بعضی ها را در تاوه سرخ می کردند ، می گذاشتند روی تاوه آهنی برق را متصل می کردند سرخش می کردند . این تلخی ها در ذائقه ما هست و شما ، ما حالا باید باورمان بیاید که آن بساط طاغوت باید بر چیده بشود . همان راءس و رده بالا برود و باقی اش باقی بماند ، این باز به مقصد نرسیدیم . همه جا

، در همه وزارتخانه ها ، در همه ادارات ، در بازار ، در همه جا باید جوری بشود که وقتی که یک کسی وارد شد ببینید که وارد شده در یک مملکت اسلامی ، همه چیزش اسلامی است ، نه کم فروشی در اینجاست ، نه گرانفروشی و اجحاف هست در آن ، نه دروغ هست ، نه تقلب هست ، نه این کاغذ بازی های اداری هست ، نه آن مجلات با آن عکس ها و با آن تبلیغات که جوان های ما را به تباهی کشیدند و نه آن بساطی که در رادیو و تلویزیون بود و شماها دیدید . مقصد آنهائی که اینها را پیش آورده بودند ، در

همه جاها که شما قدم می گذاشتید در آن یک چیز نمایان بود که اشخاص عمیق آن یکی را می فهمیدند و آنکه نگذارند جوان های ما رشد کنند ، جوان های ما را بار بیاورند به طوری که در قید این نباشد که مملکتش چه در آن می گذرد . اگر یک کسی عادت کرد که این مجلات را که دیدید با آن عکس ها و با آن مسائل ، آن سینماها را که دیدید که با آن بساط و امثال ذلک و آن تلویزیون آن وقت و آن رادیوی آن وقت و آن مدارس آن وقت و آن کنار دریا رفتن های آن وقت و آن مراکز فحشای آن وقت ، همه اینها در یک مطلب شریک بودند و آن اینکه جوان های ما را بی تفاوت کنند راجع به مسائل خودشان . یک جوانی که عادت کرد که هر روز

برود یا هر شب برود در سینما و آنطور مسائل را ببیند ، این دیگر فکرش نمی رود دنبال اینکه نفت ما را که می خورد ، کجا می رود این نفت ، این ثروت ما کجا می رود ، اصلا تو فکرش نمی آید این . این همان مثل آدم هروئینی می ماند . یک آدم هروئینی اصلش فکرش دنبال این نیست که چه می گذرد . او همه اش دنبال این است که چه وقت ، وقت هروئین می شود یا وقت استعمال تریاک . آن کسی که عادت کرد که برود در این مراکز فحشا ، تمام هم و غمش همان مراکز فحشاست ، حالا چه می گذرد در این مملکت ، چه به سرش دارد می آید پیشش مطرح نیست ، دنبال این مطلب نیست . تمام این مسائلی که در این پنجاه سال اخیر اینها پیش آوردند و خصوصا در زمان این دومی که از اولی بدتر بود ، تمام این مسائل دیکته ای بود که شده بود برای اینکه جوان های ما را بی تفاوت کنند ، هر چه سرشان می آید به من چه ربطی دارد . آن که می رود در دریا با مثلا چه ، با هم آنجا بازی می کنند ، اینها دیگر فکر اینکه مسائل روز چه هست ، دولت ها چه می کنند ، این مرد خائن چه به سر ما آورد ، اصلا فکر این در ذهن شان نمی آید . این روشن فکرها و نویسنده ها و آزادیخواه ها (نه همه شان ، بسیارشان ) یا توجه به این ندارند که

این برنامه ها و آزاد گذاشتن این جوان ها و این دخترها و این پسرها برای اینکه هر کاری دلشان می خواهد بکنند ، این چه به سر این مملکت می آورد ، یا توجه ندارند ، یا می دانند و اجیر هستند ، دنبال همان هستند فریاد می زنند ای آزادی ازبین رفت ، ای آزادی . خوب آزادی از بین رفت ، چه شد ؟ شرابخانه ها محدود شده یا گرفته شده ، مراکز فحشا را جلویش را گرفتند (حالا تمامش هم باز معلوم نیست ، من نمی دانم حالا پاکسازی شده یا نه ) دیگر نمی گذارند این دختر و پسر تو دریا بروند لخت بشوند با هم چه بکنند . اینها آزادی را این می دانند و همان آزادی می دانند که از غرب دیکته شد برای ما ، نه پیش خودشان ، پیش خودشان اگر اینطور بود ، این ترقیات مادی را نمی کردند . دیکته شده برای ممالک استعماری این نحو آزادی ها ، این آزادیها ، آزادی های وارداتی است و این بی انصاف های طرفدار به قول خودشان حقوق بشر و این بی انصاف های به قول خودشان نویسنده (همه شان را نمی گویم ، بعضی شان ) و این بی انصاف های آزادیخواه این نحو آزادی را برای ما تبلیغ می کنند و تاءکید می کنند ، آزادیی که مملکت ما را به تباهی می کشد . مملکت ، مملکت است به جوانش ، به نیروی انسانیش . چیزی که نیروی انسانی را به باد بدهد ، مملکت را به باد می دهد . اگر یک

مملکتی نیروی انسانی نداشته باشد ، این مملکت نمی تواند اداره بشود . و این طور آزادیی که این آقایان می خواهند ، این آزادیی است که نیروی انسانی را به تباهی می کشد و به آنجا می کشد که هر چه سرش بیاورند حرف نزند ، یعنی حرف نزدن مطرح نیست پیشش ، او تمام همش به این است که چه وقت تابستان بشود و چه وقت ، وقت این بشود که بروند دریا ، تمام همش به این است که چه وقت شب بشود و بروند به سینما ، چه وقت این مثلا قضایای رادیو تلویزیون پیش بیاید و بنشینند تماشا . نمی تواند ، همانطوری که آدم تریاکی نمی تواند از پای منقل پاشود برود سراغ فرض کنید جهادسازندگی ، نمی تواند از پای منقل فکر این معنا را بکند که به مملکت ما چه می گذرد ، فرهنگ ما چه شده ، اقتصاد ما چه شده ، نمی تواند فکر کند ، اینها هم می خواهند همین جور باشند . آنهائی که می خواهند ما را غارت کنند ، می خواهند بی مزاحمت غارت کنند چرا مزاحم برای خودمان درست کنیم ، راه عیش و عشرت را بر این جوان های تازه رس باز می کنیم ، هر چه می خواهند از این عیش و عشرت ها بکنند ما هم آن مخازنشان را می بریم اینها هم این عیش و عشرتشان را بکنند . اینها فریاد بکنند و عیش و عشرت بکنند ، آنها هم همه چیزشان را ببرند .

اسلام ، رزمنده می خواهد ، جنگجو می خواهد در مقابل کفار

این پنجاه سال وضع ما این بود ، دامن می زدند

به همه چیزهائی که در این معنا مشترک بود که جوان های ما را تباه کنند ، بی تفاوت می کردند . در همه این معنا مشترک بود و حالا ما می خواهیم که باورمان آمده باشد ، چه شماها که در تلویزیون هستید ، در رادیو هستید و کار می کنید و چه ما که طلبه هستیم و آنجا هستیم ، باورمان بیاید که ما یک رژیم فاسدی که همش به این گماشته بود که جوان های ما را فاسد کند ، تباه کند ، بی تفاوت نسبت به مسائل اساسی خودش بکند ، باورمان بیاید که آن رفته که یک رژیم اسلامی انسانی بیاید که در همه امور جدی باشد اسلام شوخی هم ندارد ، همه اش جدی است . هزل ندارد ، لغویات ندارد ، لهویات ندارد ، همه اش جدی است ، جدیات است ، هم در امور مادی ، که اسلام هر دو جهت را دارد ، هم امور مادی و هم امور معنوی که همه اش جد است ، لهو و لعب و لغو و آن چیزهائی که اسلام جلویش را گرفته همان هائی است که اینها دامن به آن می زنند . هر چیزی دیدید که اینها ترویجش می کنند بدانید آنی است که اسلام جلویش را گرفته . آن چیزهائی که اسلام جلویش را گرفته است همین هائی است که جوان های ما را به تباهی می کشد . اسلام رزمنده می خواهد ، جنگجو می خواهد در مقابل کفار ، در مقابل آنهائی که هجوم می کنند به مملکت ما ، اسلام مجاهد می خواهد درست

کند ، نمی خواهد یک نفر آدم عیاش درست کند که این آدم عیاش ، عیاشی اش را بکند و همه چیزش را از بین ببرند ، همه شرافتش را از بین ببرند و این باز مشغول عیاشی و رقصیدن باشد . اسلام جد است ، یک مسلک جدی است ، هزل در آن نیست ، لغو در آن نیست ، لهو در آن نیست ، بازی در آن نیست . آن بازیی که اسلام اجازه داده تیراندازی است و اسب سواری ، مسابقه در اسب سواری ، مسابقه در تیراندازی ، آن هم جنگ است آن را اجازه داده ، حتی برایش رهان هم قرار داده اند یعنی شرط بندی هم بکنند ، آن را اجازه داده اند لکن مساله جدی است آنجا ، تربیت است و اینها می خواهند که ما را به همان حالی که بودیم ، اسم جمهوری اسلامی و رسم و واقعیت ، همان مسائل طاغوتی و همان مسائل باشد .

جدیت در پیاده کردن محتوای اسلام و سالم سازی برنامه های رادیو و تلویزیون

ما باید جدیت کنیم که همانطوری که رای دادیم به جمهوری اسلامی و اسم جمهوری اسلام الان در ایران است ، محتوایش را اسلامی کنیم ، یعنی رادیو تلویزیون که شما هستید اسلامی باشد ، لغویات و لهویات و نمی دانم صورتهای کذا نباشد . اصلاح باید بشود اینها ، البته ما بخواهیم جوان هامان که چندین سال از آن وقتی که چشم باز کردند در فساد بودند و در مراکزی بودند که همه اش فساد بوده و این جور بزرگ شدند ، برنامه هم این بوده که اینها را این جوری بزرگشان کنند ، بخواهیم برگردد به حال

اول ، طولانی است ولی امیدواریم که برگردد و الحمدلله تحولاتی که الان دارد می شود و شده است تقریبا راه صد ساله را با یک شب جوان های ما دارند می پیمایند ، تحولات ، تحولات تند سریعی بوده و امیدوار کننده است . ما میل داریم ، الان راجع به تلویزیون صحبت دارم می کنم ، یک چیزی که از همه رسانه ها حساستر است ، تلویزیون از همه مسائل تبلیغی و آلات تبلیغی حساستر است ، برای اینکه هم گوش است و هم چشم . در چیزهای دیگر حتی رادیو فقط گوش استفاده می کند ، در نمی دانم روزنامه ها و مطبوعات چشم از آن استفاده می کند ، رادیو تلویزیون گوش است و چشم ، آن هم نه به اینکه مثلا تیراژش مثل روزنامه کذا ، ده هزار ، بیست هزار ، صد هزار ، یک میلیون باشد ، همه مملکت است ، الان هم وضع جوری شده است که در دهات هم که می روید آن مرد دهاتی که شاید درست خرج عائله اش را نتواند ادا بکند ، یک رادیو خریده است یا یک تلویزیون دارد . همه جا هست ، یعنی این چیزی که در تلویزیون نشان داده می شود در همه سطح مملکت و در بیرون هم هر جا که موج ها باید بروند همه جا منتشر می شود . این حرفی که در رادیو گفته می شود و در رادیو تلویزیون گفته می شود ، مال یک طایفه نیست ، مال یک جمعیت نیست ، مال یک مملکت نیست ، همه جاست ، همه قشرها

هستند . ما اگر این دستگاه که باید یک دستگاه آموزنده باشد ، یک دستگاهی باشد که آن تباهی ها ، آن چیزهائی که جوان های ما را به تباهی کشید و می کشد حذف بشود ، به جای آن آموزندگی باشد ، امور اخلاقی باشد ، امور فرهنگی باشد ، چیزهائی که به درد جوان های ما می خورد و جوان های ما را تربیت می کند ، این باید یک همچو عضو حساس و یک همچو آلتی که همه جا و در همه قشرها این پا دارد ، همه جا هست ، حاضر است همه جا ، الان اینجا هست اگر فردا هم مثلا رادیو تلویزیون این حرف ها را بگوید ، همه جا می شنوند ، یک مطلبی است همه جائی ، این اگر آموزنده باشد ، همه ملت را برایش آموزندگی دارد و اگر خدای نخواسته انحراف داشته باشد ، همه ملت را به انحراف می کشد . ما می خواهیم که رادیو تلویزیونمان که پیشتر در خدمت طاغوت بود ، حالا در خدمت خدا باشد ، در خدمت اسلام باشد و اسلام می خواهد که همه مسائل جدی باشد ، مسائل مملکتی مسائل جدی باشد ، مسائل روحی مسائل جدی باشد ، جد است در آن ، حتی در این امور تفریحی هم در اسلام یک جوری است که باز در آن جد پیدا می شود . عائله هم که وقتی انسان می خواهد تشکیل بدهد یک نحو جدی در آن هست و زیاد و یک دقت های زیاد برای تشکیل یک ازدواج ، از قبل از اینکه ازدواج بکند

دستور هست . زن چه مردی را انتخاب کند ، مرد چه زنی را انتخاب کند . بعد هم حتی اوقات ازدواج یک اوقات مثلا با برکتی باشد . بعد هم کیفیت ازدواج و کیفیت همه چیز یک برنامه خاصی داشته باشد . بعد هم زمان حمل برای مادر چه برنامه هائی باشد بعد هم وقتی که بچه را شیر می دهد در زمان شیردادن چه برنامه هائی باشد بعد هم در دامن مادر که می خواهد بچه تربیت بشود چه جور تربیت بشود . بعد هم در حمایت پدر که بچه می خواهد تربیت بشود ، چه بشود . بعد هم در مدرسه که می رود چه باشد ، برای اینکه برنامه همه مکتب های توحیدی که اسلام در راءس آنهاست برنامه آدم درست کردن است ، می خواهند انسان درست کنند . قرآن اصلا آمده است که یک انسان صحیح درست کند ، انسان ساز است . از این جهت همانطوری که یک کشاورز اگر بخواهد یک زراعت سالم خوب تحویل بگیرد ، زمین را باید ، شرایطی دارد که باید روی آن شرایط عمل کند ، آب چه وقت باید داده بشود ، چه آبی باید باشد ، چه کودی باید ریخته شود روی آن ، چه وقت باید شیار بشود ، چه رسیدگی هائی به آن باید بشود ، همه اینها برای این است که یک ثمره ای ، یک گندمی را می خواهد . تمام اینهائی که عرض کردم و بسیاری از چیزهائی که هست و حالا در ذهن من فرض کنید نیست یا طولانی می شود ، برای این

است که اسلام ماها را یک نباتی که باید آن جور تربیت بشود و بعد هم وقتی که به مرتبه حیوانیت رسید ، این جوری باید تربیت بشود تا برساندش به یک انسانی . زیر بنا اقتصاد نیست ، برای اینکه غایت انسان ، اقتصاد نیست . انسان زحمتش برای این نیست که فقط شکمش را سیر کند یا جوان هایش را بدهد شکمش سیر بشود ، حرف است اینها . از اینجا تا لانهایت انسان هست ، این انسان مردنی نیست ، انسان تا آخر هست و برنامه اسلام این است که این انسان را جوری کند که هم اینجا صحیح باشد و هم آنجا صحیح باشد . راه مستقیم ، نه طرف شرق ، نه طرف غرب ، صراط مستقیم ، یک سرش اینجاست ، یک سرش هم لانهایت . ما می خواهیم که آنقدری که می توانیم ، البته قدرت ما کم است ، آنقدری که می توانیم این مملکت را از این حال طاغوتی متبدلش کنیم به یک حال توحیدی ، اسلامی و این باید با کمک همه باشد ، یکی نمی تواند این کارها را بکند ، یک جمعیت نمی تواند ، هر کس در هر کاری که مشغول است باید آن کار را خوب انجام بدهد ، آن کار را الهی اش کند ، از طاغوتی بیرونش کند . خداوند انشاءالله همه شما را موفق کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/6/58

فرمان مام خمینی به ثقه الاسلام برقعی

بسم الله الرحمن الر حیم

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای حاج سید رضا برقعی دامت افاضاته

پیرو درخواست مکرر آقایان محترم ، ایرانیان مقیم

قطر ، مقتضی است جنابعالی مسافرتی به آنجا نموده و به وضع منطقه از نزدیک رسیدگی نموده و چنانچه مصلحت دیدید ، مدتی در آنجا اقامت نموده و مانند مسافرت های قبلی که به آن منطقه کرده اید در رفع مشکلات مذهبی اهالی سعی کافی مبذول دارید . امید است آقایان محترم نیز با جنابعالی همکاری های لازم را بنمایند از خدای تعالی موفقیت همگان را در پیروزی اسلام و مسلمین خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/6/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان عشایر بختیاری مسجد سلیمان و جهاد سازندگی یزد

برنامه بوده است که ملت ما را با هر وسیله ای که می توانستند عقب نگه دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه این بوده است که ملت ما را با هر وسیله ای که می توانستند عقب نگه دارند ، مراکزی که ذخائر ما زیر زمینی هست ، روی زمینش اهالی همان جا هم به فقر و مسکنت زندگی کنند ، مراکز تعلیمی ما را طوری بکنند که جوان های ما از تعلیم صحیح بهره برداری نکنند و وضع کشاورزی ما را آنطوری که دیدید به اسم اصلاحات به آن فساد بکشند ، همه نیروهای انسانی ما را هدر بدهند . اینها یک برنامه ای بوده است که ماءمور اجرا بودند و این پدر و خصوصا این پسر خوب هم اجرا کردند ، مطابق دلخواه ارباب ها عمل کردند و اینکه در آن کتاب نوشته است ماءموریت برای وطنم ، این کلمه صحیح است اما ماءمور از جانب آمریکا و دیگران بوده است برای اینکه نگذارد این وطن ، وطن باشد و شما گمان نکنید که فقط در مسجد سلیمان و در بختیاری و در عشایر و آنجا این مسائل هست ، این عقب افتادگی در همه جا هست بعضی از شهرها را که بسیاری

از سران آن شهرها سر سپرده بودند ، آنها را یک قدری رسیدگی کردند و بعضی هم که نمی شده است که رسیدگی نکنند کرده اند لکن در همان شهرها هم وقتی اطرافش را ملاحظه کنید همین مشکلات هست . شما تشریف ببرید تهران و آن زاغه نشین های تهران و آن محله هائی که در حاشیه شهر واقع شده است ملاحظه کنید ، قطعا خواهید فهمید که وضع آن حاشیه نشین های شهر که از جاهای دیگر آمدند اینجا ساکن شدند و به واسطه همان اصلاحات ارضی اینها مجبور شدند حرکت کنند ، بدتر از وضع مسجد سلیمان و وضع بختیاری هاست . خیال نکنید که آنجاها شهرها همه کارهایشان درست است و فقط مسجد سلیمان یا امثال او اینطور است ، همان زاغه نشین های تهران که من نجف که بودم صورت محله هایشان را پیش من آوردند ، گمان می کنم حدود سی محله نوشته بودند محله های اسم برده بودند که فلان محله در کجا ، فلان در کجا ، فلان در کجا ، فلان ها حصیر نشینند ، فلان ها زاغه نشینند ، اینها هم هیچ یک از این چیزهائی که مربوط به یک شهری است ندارند ، نه آب دارند ، نه برق دارند ، نه اسفالت دارند . اینها آب را هم باید از آن گودال ها ، پله های زیادی را طی بکنند و بیایند لب خیابان تا برسند به یک شیر آبی و آب ببرند برای بچه هایشان . هر چندین نفرشان در یک سوراخی که نمی شود اسمش را خانه گذاشت ، یا یک چیزی

درست کرده اند یک حصیری درست کرده اند این طوری زندگی می کنند . و این مساله ای است که در بسیاری از جاهای مملکت هست و از اطراف هم این عشایراطراف اینجا می آیند همین حرف هائی که شما می زنید که ندارد هیچی آنها هم می گویند . منتها هر کسی محیط خودش را اطلاع دارد و از محیطهای دیگر بی اطلاع است ، خیال می کند جاهای دیگر درست شده اینجا نشده . نخیر ، بنابر این بوده است که ذخائر ما را ببرند و خود ما در یک مملکت غنی ای ، یک مملکتی که دارای همه چیز است گرسنه به سر ببریم .

و من امیدوارم که با این تحولی که الان شده است و دست آنها کوتاه شده است و دست چپاولگران کوتاه شده است و ملت ایران قیام کرد و جبارها را خارج کرد و این چیزهائی هم که حالا هست اینها هم از بین خواهند رفت و مملکت هم مال خودتان خواهد شد و دولت هم اسلامی است و اول برنامه اش این است که از روستاها و از آنجا شروع کنند به اصلاحات و مشغول هم هستند لکن اینقدر پریشانی زیاد است و اینقدر آشفتگی زیاد است که اینها در عین حالی که همه مشغولند ، نمی توانند برسند به این زودی ، این البته باید با یک مهلتی باشد و مسلما انشاءالله خواهد که میسر شد خصوصا برای مراکزی که نفت زیر پایشان است ، این مراکزی که این ذخیره زیر پایشان است و اینها رویش نشسته اند گرسنگی می خورند ، البته باید اینجاها همه

درست بشود و در صدد هم هستند ، آقای مدنی هم مورد رضایت ماست ، امیدوارم که ایشان هم فعالیت هایشان را ادامه بدهند ، دولت هم کمک بکند و مسائل انشاءالله حل بشود .

ماباید فکر این باشیم که اسلام جریان پیدا کند

مهم این است که ما این چیزی که باید پیش همه برادرهای ما مطرح باشد این نباشد که هر چه هست مربوط به همین مادیات و همین طبیعیات باشد ، باید ما فکر این باشیم که اسلام جریان پیدا کند . اگر اسلام در این مملکت ، احکام اسلام در این مملکت پیاده بشود ، همه جهات مادی و معنوی تاءمین خواهد شد . اسلام برنامه اش است که مابین فقیر و غنی و نمی دانم کرد و ترک و لر و اینها فرق نگذارد ، همه برادر و همه برابر و برای همه است و شما باز همین نهضتی را که دارید ، نهضت اسلامی با همان نیت اسلامی و نهضت اسلامیش ادامه بدهید و امیدوارم که موفق بشویم به اینکه این جمهوری اسلامی را آنطوری که اسلام می خواهد ما پیاده کنیم و اگر چنانچه آنطور بشود ، مطمئن باشید که برای همه قشرها رفاه هست ، هم دراینجا و هم در آن طرف .

خداوند انشاءالله به شما سلامت و سعادت بدهد و همه تان با هم دوست و رفیق و همه کمک هم باشید و کمک دولت باشید . دولت دیگر از خودتان است ، فاصله نیست ما بین شما و مابین دولت ، و ماموران دولت هم می دانند که جمهوری اسلامی است ، دیگر آن تحمیلاتی که آنوقت ها هر کس می رفت در هر

جا ، مامور می شد در هر جا به مردم تحمیل می کرد ، دیگر در جمهوری اسلامی نیست اینطور . همه برادر با هم و همه با هم این نهضت را پیش ببرید و به سعادت و سلامت انشاءالله برسید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/6/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام محمدی گلپایگانی

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقای حاج شیخ غلامحسین محمدی گلپایگانی دامت افاضاته ، طوماری به امضاء گروه بسیاری از کارمندان و پرسنل محترم نیروی هوائی پایگاه اصفهان واصل گردید که در خواست کرده بودند جنابعالی کماکان در آن پایگاه بمانید و به ارشاد و تبلیغ و رفع مشکلات اجتماعی و دینی آنان اشتغال داشته باشید . با توجه به وضع حساس کنونی و سابقه و آشنایی جنابعالی با محیط مذکور مقتضی است دعوت آقایان محترم را بپذیرید . امید است پرسنل محترم نیز از همکاری های لازم در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام با جنابعالی دریغ ننموده و قدردانی کنند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/6/58

پیام امام خمینی به مناسبت در گذشت آیت الله طالقانی

انالله وانا الیه راجعون و فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر

بسم الله الرحمن الرحیم

عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست می دهد و به سوگ شخصیتی می نشیند و در غم برادری فرو می رود . مجاهد عظیم الشان و برادر بسیار عزیز ، حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملا اعلی با اجداد گرامش محشور شد . برای آن بزرگوار ، سعادت و راحت و و برای ما و امت ما تاءسف و تاثر و اندوه . آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند . او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و

پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم . او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود . زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود ، برنده بود و کوبنده . مرگ او زود رس بود و عمر او با برکت . رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در راس پرهیزکاران بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام . من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت می دهم . رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حق

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم سرپل ذهاب و سران عشایر

این معنائی که ما در فکرش هستیم ، این است که اسلام در ایران حکومت کند

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله همه موفق بشوند ، این از برکات این نهضت است که ما همه با هم مجتمعیم . این از برکات این نهضت اسلامی است که برادرهای اسلامی را با هم زیر یک سقف مجتمع کرده است و مسائلی که مورد حاجت است انشاءالله مورد بحث قرار بگیرد و آقایان باید بدانند که این معنائی را که ما در فکرش هستیم و با همت همه قشرهای ملت امیدواریم که تحقق پیدا بکند ، آن این است که اسلام در ایران حکومت کند . حکومت ، حکومت خدا باشد و از آن کارهایی که طاغوت می کرد و عمال طاغوت می کردند و گرفتاری هائی که برای ملت ما از دست آنها پیدا شد انشاءالله با همت همه جوان های ملت ما آنها تمام بشود و همه جا بیرق اسلام باشد . یعنی طوری باشد که ما اگر در نخست وزیری برویم ببینیم که آنجا اسلام است و

اگر در سایر وزارتخانه ها برویم ببینیم آنجا اوضاع ، اوضاع اسلامی است و اگر در عشایر برویم ببینیم آنجا هم اوضاع ، اوضاع اسلامی است و اگر در بازار برویم ببینیم بازار هم اوضاعش اسلامی است . اگر چنانچه اسلام به معنای خودش آنطوری که خدای تبارک و تعالی وحی فرموده است به پیغمبر اکرم ، آنطور تحقق پیدا بکند ، همه مردم در زیر پرچم اسلام در رفاه و سعادت هستند ، نه همان سعادت این عالم ، سعادت این عالم و سعادت آن عالم

با هوشیاری و وحدت ، دست توطئه گران و مفسدین را از کشور قطع کنید

و ما از خدا می خواهیم که یک همچو سعادتی به ما بدهد که ما بتوانیم این خدمتی را که بنا داریم انجام بدهیم قدرت داشته باشیم که انجام بدهیم و این قدرت هم در وقتی است که ملت با ما باشد . اگر ملت با ما باشد ، ما می توانیم به واسطه قدرت ملت کارها را انجام بدهیم ، چنانچه دیدید که چون ملت همراه با هم بودند یک همچو قدرت های بزرگی را از بین بردند . حالا هم که وقت این است که این مفسده ها از بین بروند و پاکسازی بشوند و آن بازمانده های آنها از بین بروند ، باز محتاج به این است که ملت همراه باشند والان توطئه ها زیاد در کار هست که بین برادرها را از هم جدا کنند ، هر جا به یک صورت ، آنجاهایی که مراکز مثلا شهرهای بزرگ است به صورت حزب و نمی دانم کذا و در جاهایی که مرز است و برادرهای اهل سنت ما آنجا هستند به اینکه سنی ها و

شیعه ها چه می خواهند ، این دو تا طایفه را که هر دو مسلمند به جان هم بریزند . در عین حالی که شاید همه شما بدانید که در کردستان یک دسته ای که وابسته به خارج بودند و آنطوری که از رفت و آمدهایشان کشف شده است و گفته اند به ما ، اینها از وابسته های هم رژیم سابق هستند و هم رفت و آمد دارند با صهیونیست ها ، با اسرائیل روابط دارند و هم با بعضی از ممالک دیگری که اجنبی هستند و اینها غائله در کردستان درست کرده اند به طوری که مردم کردستان از دست آنها به عذاب بودند ، دولت فرستاد و این مفسدین را این مقداری که می شد دستگیر یا سرکوب کرد و یک مقدارش هم فرار کردند ، بعدش در خارج آنهائی که عمال اجانب هستند بنا کردند چیز نوشتن که دولت ایران یا فلانی همه مردم ایران را بر ضد کردها ، بر ضد اهل سنت بسیج کرده است و حال آنکه ما فرستادیم برای کمک به برادرهایی که گرفتار بودند . باید هوشیار بود در این مواقع که این اشخاصی که می خواهند فساد کنند ، می خواهند بین برادرها جدایی بیندازند ، اینها نظری ندارند جز اینکه دیدند که منافعی که از اینجا می بردند خودشان و ارباب های شان در خطر افتاده است و دستشان دارد کوتاه می شود ، می خواهند که دوباره آن مسائل را پیش بیاورند و دوباره همان ها را به ما مسلط کنند و همه زندگی این مردم را به هم بزنند . و در

طول تاریخ همه این عشایر ، همه این مرزنشین ها در فشار این طاغوت ها بودند ، برایشان هیچ زندگی هم درست نکرده اند ، حالا هم می خواهند مهلت ندهند که دولت که می خواهد رسیدگی بکند ، اینها مهلت ندهند که دولت یک همچو کاری بکند تا اینکه دوباره آشفتگی پیدا بشود ، دوباره آن مسائل برگردد . باید امروز همه مابیدار باشیم و متوجه باشیم به توطئه های اینها . انشاءالله این توطئه ها از بین برود . انشاءالله مملکت آرام بشود و شما هم بدانید که سرلوحه برنامه این دولت این است که ابتدا از مستمندان شروع کنند ، از مرزها شروع کنند به تعمیر و رفع حوائجی که تا حالا نبوده است از قبیل برق و نمی دانم آسفالت و آب و امثال ذلک که من می دانم در بسیاری از جاها اینها نیست یا کمیاب است .

دولت در صدد است و انشاءالله عمل خواهد کرد . خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد . در پاسخ به سخنان یکی از عشایر در مورد کمبودهای مناطق کردنشین ، امام فرمودند: همه این مطلب که گفتید صحیح است لکن دولت هم در فکر هست که همه اینها را بکند . حتی راجع به علمای اهل سنت که من کرارا به وزیر معارف گفتم (وزیر علوم ) که اینها باید به طور شایسته با آنها همراهی بشود و بناست هم که صورت را از همه آنجاهائی که در ایران است بردارند و انشاءالله عمل بشود و می شود انشاءالله . و همین طوری که این گرفتاری هائی که گفتید ، اینها هم

باید بشود لکن می دانید که الان همه جا به هم ریخته است . بعد از انقلاب همیشه یک به هم ریختگی هائی هست خصوصا که همه اینها ، اینها ارث هایی است که از دولت سابق ما بردیم ، در جمهوری اسلامی که پنج ماه ، شش ماه از عمرش می گذرد این مسائل در آن پیش نیامده ، این مسائل از سابق بوده و این باید جبران بکند و یک بچه شش ، هفت ماهه است الان جمهوری ما ، این باید یک قدری به آن مهلت بدهند ، یک قدری این اغتشاشاتی که این مفسدین درست کردند اینها یک قدری کم بشود و آنوقت رسیدگی کامل بشود . حالا هم در صدد هستند برای هر ناحیه ای ، برای هر استانی پول نفت را قرار دادند و درصددند که برسانند و می رسانند و من هم تاءکید می کنم به اینکه زود برسانند . انشاءالله امیدوارم به زودی اینها ، گرفتاری ها رفع بشود و عمده این است که شما به حرف این مفسدین گوش ندهید ، اینها می خواهند نگذارند ، در عین حال که دولت هم بودجه برای این تصویب کرده است ، برای هر استانی بودجه تصویب کرده برای همین امور ، ساختن حمام ، ساختن عرض کنم آسفالت ها ، مدارس ، همه این چیزها را درصدد هستند که انجام بدهند لکن شرطش این است که منطقه آرام باشد ، یک منطقه غیرآرام و جنگی را نمی شود عمل بکنند ، بخواهند یک منطقه ای که در جنگ هستند حالا بیایند حمام بسازند ، نمی شود این ،

این یک قدری باید آرامش پیدا بشود و انشاءالله پیدا می شود و این امور انشاءالله درست می شود . برای روحانی هم باید با آقایان مدرسین ، این جوان ها ، صحبت بکنید ، هر چه به نظر شما شد ، خوب شما خودتان تشریف دارید آنجا که اگر کمبودی دارید و من امیدوارم به زودی این گرفتاری ها رفع بشود . ممکن است آن یک نفر روحانی که شما می برید اینجا مثلا با آقای منتظری هم بحث بشود ، آقای منتظری کسی را تعیین کنند برای این کارها .

تاریخ : 21/6/58

مصاحبه اوریانا فالاچی با امام خمینی

سوال : من قبل از هر چیز مرگ مرحوم طالقانی را به شما تسلیت عرض می کنم .

جواب : انشاءالله موفق باشند ، تشکر می کنم از تسلیت ایشان

سوال : امیدوارم حضرت امام به سوالاتی که من می کنم که شاید بعضی ها به ظاهر مسخره بیاید و بعضی ها ناراحت کننده باشد ، ولی امیدوارم که با صبر و حوصله ای که من در ایشان می بینم به سادگی جواب بدهند .

جواب : بگویید که اگر سوال ها بخواهد زیاد باشد من وقت ندارم و محدود باشد ، یک چند سوالی باشد عیب ندارد . سوال ها را انتخاب کنید و آن سوالی که مهم است بکنید برای اینکه زیاد طول می کشد .

سوال : حضرت امام خمینی ! ایران در دست شماست و حرف های شما کاملا مورد قبول است و حرف های شما قانون می شود در این کشور و حالت اجرائی پیدا می کند . در مملکت بعضی ها هستند که فکر می کنند در این کشور

آزادی نیست حضرتتان چه می فرمایید ؟

جواب : بگویید که ایران در دست من نیست ، در دست ملت است و ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد ، با آزادی مطلق به او ممکن است رو بیاورد . و شما ملاحظه کردید در فوت مرحوم آقای طالقانی سر نیزه ای نبود ، زوری نبود ، مردم با آزادی ریختند در خیابان ها و همه ایران منقلب شد . این نه این است که آزادی بدون قانون وجود داشته باشد ، آن آزادی نیست ، منتها آزادی است که مردم روی محبت و عشقشان و روی یک مبادی و مبادی الهی به بعضی اشخاص که اینها را می شناختند به اینکه الهی هستند روی می آورند و این آزادگی است .

سوال : آنطوری که از بیاناتتان در قم در گذشته نه نزدیک ، خیلی دور فرموده اید و حقیقتی بوده ، آن مدرن شدن یک انسان این است که بتواند آزاد بیندیشد و آزاد تصمیم بگیرد وآزاد انتخاب بکند . چطور امکان دارد ، الان در کشور کمونیست ها و سایر اقلیت ها چه سیاسی و چه مذهبی و چه ملی نمی توانند آزادانه اظهار بیان بکنند و اظهار اندیشه بکنند .

جواب : بگویید شما اول خیال کردید که مساله ای را ، بعد علتش را می پرسید . در مملکت ما آزادی اندیشه هست ، آزادی قلم هست ، آزادی بیان هست ولی آزادی توطئه و آزادی فساد کاری نیست . شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر ما توطئه کنند و مملکت ما را به هرج و مرج بکشند

، به فساد بکشند و مقصودشان از آزادی این است ، در هیچ جای دنیا همچو آزادی نیست . و اگر آزادی اندیشه است ، آزادی بیان است ، این آقای بنی صدر مطلعند و ما مطلعیم که ایشان دعوت می کردند همین کمونیست ها را و همان اشخاصی که غیر ما فکر می کردند ، دعوت می کنند که بیایید صحبت های تان را بکنید و ما پنج ماه بیشتر بلکه به طور مطلق به اینها آزادی دادیم ، یعنی آزاد بودند که هر چه می خواهند ، حتی الانش هم هر کاری کردند ، لکن اخیرا که ما مطلع شدیم که با الهام از رژیم سابق و با الهام از اجانب و کسانی که می خواهند به تباهی بکشند ، توطئه کردند ، خرابکاری کردند ، خرمن ها را آتش زدند ، صندوق های آراء را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را کردند ، قضایای اطراف کردستان را همان ها پیش آوردند و سایر قضایا هم آنها اگر ما سستی کنیم پیش می آورند . اگر آزادی ، آزادی بیان و عقیده و اندیشه است ، آزادی هست و بوده است . این چیزی که جلویش گرفته شده است ، این است که در ممالک دیگر آنجا که انقلاب شد و صددرصد ادعای آزادی می کردند ، بعد از انقلاب مطلقا جلوگیری کردند از کسانی که توطئه می کردند ، ما پنج ماه است و بیشتر است مهلت دادیم به آنها تا اینکه بر مردم ثابت شد ، به دنیا ثابت شد به اینکه قضیه ، قضیه آزادی بیان

نیست ، قضیه ، قضیه آزادی توطئه است . این آزادی توطئه را هیچ کس ، هیچ جا به هیچ کس نمی تواند بدهد .

سوال : البته این سوالاتی است که قبلا می دانید که معمولا خبرنگارها از شما می کردند ، پس چه دلیلی بود که مثلا روزنامه های مخالف مخصوصا آیندگان بسته بشود ؟

جواب : روزنامه آیندگان همان بود که با دشمن های ما روابط داشت ، توطئه بود در کار و با صهیونیست ها روابط داشت ، از آنها الهام می گرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور می نوشت و در تمام آن روزنامه هائی که توطئه گر بودند و می خواستند رژیم سابق را دوباره برگردانند به اینجا ، این روزنامه ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به اینکه چطورند اینها و بعد از اینکه فهمیدند هر کدام که چیز نیستند ، نه ، آزاد باشند . همه روزنامه هائی که بودند ، به اعتبار اینکه دادستان آنطوری که فهمیده است اینها توطئه گر بودند و مفسد بودند و اینها الهام از شاه و از دستگاه صهیونیست ها می گرفتند ، از این جهت اینها را توقیف کردند موقتا ، تا اینکه رسیدگی کنند . این خلاف آزادی نیست ، این جلوگیری از توطئه است که همه دنیا بوده است که جلوی این توطئه را بگیرند .

سوال : حضرت امام ! اینهائی که الان دم از مخالفت می زنند ، عده ای هستند که اکثرشان مبارزه کرده اند و زجر کشیده اند و ضد رژیم گذشته بودند . چطور امکان دارد که فضا و حق وجود به چپی که

این همه مبارزه و رنج کشیده ، نداد ؟

جواب : امکان ندارد ، حتی یکی شان نه مبارزه کرده اند ، نه رنج کشیده اند ، همه از دولت و از رنج های این ملت ما استفاده برده اند و بر ضد ملت ما قلمفرسائی کرده اند . سوال : منظورم گروه های سیاسی اند مثلا احزاب توده ، مثلا فدائیان ، مجاهدین .

جواب : و احزاب هم همین طور ، آنها هم خلاف آزادیشان اگر توطئه گر نباشند ، حالا عملی که بر خلاف آزادی باشد نکرده اند و نشده است و اما اینکه می گویید آنها رنج کشیده اند و در این باره فعالیت کرده اند ، این معلوم می شود که درست از اوضاع ما مطلع نیستید . آنها که رنج کشیده اند این توده مردمند که رنج کشیده اند آنها یک عده ای شان درخارج بوده اند و حالا آمده اند در داخل و می خواهند استفاده بکنند بدون رنجش . یک دسته هم اینجا بودند و در پناهگاه ها یا در خانه ها بودند و بعد از اینکه ملت رنج ها را کشید و خون داد و همه کارها را کرد ، اینها آمدند و دارند استفاده می برند و معذلک کسی جلو اینها را نگرفته است و آزادی دارند .

سوال : منظور من بیشتر روی چپی هائی است که درزندان هم بوده اند ، یا به دست شاه شکنجه شدند .

جواب : در این نهضت ما دخالت نداشتند ، در نهضت ما هیچ یک از اینها ، بلکه مخالف بودند . همین چهار تا هم که الان برخلاف ما

دارند فعالیت می کنند ، آنها یک مسلک خاصی داشتند و روی مسلک خاصشان هستند . نهضت ما یک نهضت اسلامی بود که چپی با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بیشتر است از مخالفت شاه و آنها هم توطئه گر هستند و می خواهند همان مسائل را ، که من نظرم این است که چپی های ساختگی اند ، نه چپی های واقعی و ساخت

امریکا هم هستند . بنابراین اینطور نیست که شما خیال کردید که چپی ها یک دسته ای هستند که در نهضت ما دخالت داشتند . نهضت ما هیچ دخالتی آنها نداشتند ، البته آنهابرای مقصد خودشان هر چه بوده اینجا و آنجائی کرده اند و یک کارهائی انجام داده اند و هیچ ربطی به نهضت ما ندارد . نهضت ما هیچ ارتباطی با چپی ها ندارد و چپی ها هم هیچ خدمتی به نهضت ما نکرده اند و هر چه کرده اند کار شکنی و خلاف بوده است ، حالا هم توطئه گری از چپی ها است و این چپی های ساختگی اند ، نه چپی های واقعی .

سوال : حضرت امام ! می شود بیان کنید که این ملت برای آزادی مبارزه کرده یا برای اسلام ؟

جواب : برای اسلام جنگیده ، لکن محتوای اسلام همه آن معانی است که در عالم به خیال خودشان بوده که می گویند دموکراسی . اسلام همه این واقعیت ها را دارد و ملت ما هم برای همه این واقعیات جنگیده اند و لکن در راءسش خود اسلام است و اسلام همه این را دارد . سوال : یک تعریف

ساده از آزادی بیان کنید .

جواب : آزادی یک مساءله ای نیست که تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است ، کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید ، کسی الزام به شما نمی کند که حتما باید این راه را بروید ، کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی ، کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی یا در آنجا چه شغلی را انتخاب کنی . آزادی یک چیز واضحی است .

سوال : حضرت امام ! شما چرا از اول روی یک کلمه ای خط کشیدید و آن دموکراتیک است که رویش خط کشیدید و فرمودید جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر . این کلمه که این قدر عزیز است ، برای ما عزیز است و شما خطش زدید و در کشور الان باز در این باره صحبت می کنند .

جواب : بله این مسائلی دارد ، یک مساءله این است که این توهم ، این را در ذهن می آورد که اسلام محتوایش خالی است از این ، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزن انگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست ، حالا ما بیائی م بگوئیم که ما اسلام می خواهیم و ما با اسلاممان دموکراسی باشد . اسلام همه چیز است . مثل این است که شما بگوئید که ما اسلام را می خواهیم و می خواهیم که به

خدا هم اعتقاد داشته باشیم ، ولی به شرط اینکه به خدا هم معتقد باشیم . این برای ما خیلی ناراحت کننده است که کسی یک همچو خیالی داشته باشد ، این اولا ، و ثانیا این کلمه دموکراسی که پیش شما این قدر عزیز است یک مفهوم مبینی ندارد ارسطو یک جور معنی کرده ، شوروی یک جور معنی کرده ، سرمایه دارها یک جور معنی کرده و ما در قانون اساسیمان نمی توانیم یک لفظ مبهمی که هر کس برای خودش یک معنی کرده است ، آن را بگذاریم ، به جای آن اسلام را گذاشتیم که اسلام مبین می کند حد وسط چیست ، این مخالف با هیچ چیزی نیست ولی آنهائی که نفهمیده اند اسلام را ، خارجی ها که با اسلام کار ندارند ، آنها که در داخل هستند و اسلام را نمی دانند چه رژیمی است ، چه حالی دارد ، از این جهت یک امکان به خیالشان دارد . من حالا برای شما مثال می زنم از این آزادی و دموکراسی یک چیزی که تاریخ می گوید و آن قضیه حضرت امیر سلام الله علیه است که در وقتی که رئیس و خلیفه رسول الله بود و دامنه این ریاست عملیش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریبا بسیاری از آسیا ، یک مقداری حتی اروپا داشت ، همین شخص که رئیس یک همچو مملکت وسیعی بود و دارای همچو قدرتی بود و قاضی را هم خود خلیفه رسول الله تعیین می کرد ، وقتی یک اختلافی بین آن رئیس و یک یهودی حاصل شد قاضی

دعوت کرد او را به اینکه بیاید جواب بدهد او هم رفت در محضر قاضی نشست ، قاضی خواست به او احترام بکند ، گفت نه یک نفر قاضی باید احترام از هیچ کس نکند و ما عل السواء باید باشیم و بعد هم که قاضی حکم بر خلاف او کرد ، او تصدیق و قبول کرد .

من میل دارم که شما که اطلاع دارید از همه حکومت ها و از همه جاها یک نمونه این طوری هم شما نشان بدهید در تمام این حکومت هائی که در دنیا از اول دنیا تا حالا حکومت ها بودند و شما لابد مطلع هستید ، شما هم یک نمونه این طوری به ما نشان بدهید ، که آن از این اولی است .

سوال : نه من همچو نمونه ای الان ندارم به شما تذکر بدهم ولی در عوض ، شما الان انقلاب کردید ولی هنوز ثروتمند و فقیر در بین کشور شما هست و چند حزبی که به صورت عینی دموکراسی است که اگر یک دسته ای راءی نیاورد بتواند یک دسته دیگر جای او باشد مثل انگلیس که گاهی حزب کارگر و گاهی حزب محافظه کار ، همچو وضعی آیا شما در کشورتان اجازه خواهید داد و این عدالت اقتصادی را اجازه خواهید داد ؟

جواب : ما الان یک بچه شش ماهه داریم و در این پنجاه و چند سال ، ثانیا با آن وضع و با آن گرفتاری هائی که ایران داشته است شما چه توقع از یک بچه شش ماهه ای که پنجاه و چند سال در زمان ما و دو هزار و پانصد

سال در تاریخ عقب زده شده است . الان اول راه این است و تمام خرابی هائی که الان با آن مواجه هستیم ، خرابی هایی است که رژیم سابق برای ما گذاشته است . در زمان ما هیچ خرابی حاصل نشده ، زمان ما همه کوشش برای درست کردن وضع ملت است ، درست کردن وضع کشاورزی و سایر کارخانه ها و امثال ذلک . و شما توقع دارید که ما بتوانیم در همین چند ماه یا چند سال برویم به آن حدی که همه مان ، ملتمان در رفاه باشد ، همه کارها هم درست شده باشد ؟ همه آشفتگی هایی که تحمیل به ما شده است ، همه اینها با یک اوقات کمی درست بشود ؟ ما فرصت می خواهیم و فرصتمان را از این کسانی که شما می گوئید کمونیستند و دموکراتند و امثال اینها ، از اینها فرصت می خواهیم که اینها به ما فرصت بدهند تا ما رسیدگی کنیم به حال ملت و رسیدگی کنیم و مملکت را این طوری که اینها می گویند اداره کنیم اقتصادمان الان ور شکسته است ، پی ریزی بکنیم . ما الان مهلت نداریم ، ما الان در آشفتگی هستیم و همه آشفتگی ها هم زیر سر همین هایی است که شما می گویید دموکرات هستند و شماها می گویید کمونیست هستند و اینها . ما همه گرفتاریمان اینها هستند ، این گرفتاریها که رد بشود احزاب آزاد هستند ، ما جلوی آزادی را هیچ وقت نمی گیریم ، اسلام هم جلوی آزادی را هیچ وقت نگرفته است بیش از اینکه جلو توطئه

را ، که همه عالم همین طورند ، ما هم همین طور هستیم .

سوال : من در قیافه شما نگاه می کنم که یک قیافه آرامی است و طبیعی است و نرم است اما دنیا یک قیافه ای از شما ، قیافه سخت خشن ، ترسناکی درست کرده ، آیا این قیافه ای که از شما ساخته اند برای شما رنج آور نیست . شما را دیکتاتور جدید ایران می خوانند ، این شما را ناراحت نمی کند ؟

جواب : از یک جهت البته ناراحتی دارد و آن اینکه دشمن های ما چقدر بر خلاف انسانیت عمل می کنند . ما متاءسفیم که یک طایفه ای این قدر بر خلاف انسانیت ، بر خلاف انصاف رفتارکند . از این جهت البته ناراحتی دارد . ما به حسب تعالیم اسلام برای عیب هایی که در بشر هست ، باید متاثر باشیم . و از جهتی به نظر ما اهمیتی خیلی ندارد برای اینکه ما یک راه حقی می رویم و البته در یک راه حقی که در مقابل ابر قدرت هاست ، مقابل با منافع بزرگ یک کشورهائی است که می خواهند اینها را بخورند و ببرند و من نمی توانم متوقع نباشم که آنها بنشینند و نگاه بکنند ، ما نگذاریم کارهایشان را بکنند . البته این برای ما خیلی بیسابقه نیست ، همچو نیست که ما همچو بوده است که یک کار بی سابقه ای بوده است برای ما . ما می دانستیم که یک همچو حرف هایی هست ، همیشه هست که یک ضعیفی که در مقابل یک قدرت های بزرگی می خواهد

جلوگیری بکند این تهمت ها برایش هست . کسانی که اجیر هستند از طرف شاه ، کسانی که اجیر هستند از طرف قدرت های بزرگ ، ما توقع نداشته باشیم که هیچ به ما زهری ، زهر چشمی وارد نکنند . خوب ، ما هم در خارج می بینیم که در مملکت ما

دارند آشوب می کنند ، عینا می بینیم که آشوب می کنند و ما هم می دانیم که به اینکه در روزنامه ها آنها هر چه دلشان بخواهد تهمت می زنند . خوب ، شما لابد دیدید این را در روزنامه ها که نوشته اند که به امر خمینی پستان های زنها را بریده ، بازن ها چه کرده . البته دشمن است ، ولی من متاءسفم که دشمن ها این قدر خلاف انصاف و خلاف انسانیت عمل کنند .

سوال : آنهائی که از شما ترس ندارند و من دیدم که الان اینجا جلوی منزل شما و در تهران هم دیدم که خمینی ، خمینی می کنند . اینها یک احساسی به انسان دست می دهد که از یک تعصبی می آید . آیا شما این را خطرناک نمی بینید برای پیشرفت آدم ، رشد انسان ؟

جواب : این تعصب نیست ، این آزادی دوستی است ، این به اصطلاح شما دموکراسی دوستی است . اینها احساس کرده اند که روی مصالح آنها عمل می کنیم ، احساس کرده اند که ما نمی خواهیم ظلم بکنیم به آنها نمی خواهیم ظلم بکنیم ، آنها را نمی خواهیم به زور وادار بکنیم به یک کاری ، این احساس که آنها از اسلام دارند و

این احساس هم دارند که ماهمان تبع اسلام هستیم و مطابق احکام اسلام عمل می کنیم . این دو احساس در مردم هست ، یکی اینکه اسلام را می دانند که رژیمی است که عدالت در آن هست و ما را هم می دانند که ما تابع یک رژیمی هستیم که عدالت هست و ما می خواهیم اجرا کنیم عدالت را . از این جهت است این احساسات ، نه یک تعصب خشکی باشد بدون منطق ، بدون مبنا و من اصلا هیچ خطری در این ، احساس نخواهم کرد .

سوال : شما خطر فاشیسم را در ایران امروز می بینید ؟

جواب : هیچ ، ابدا همچو خطری نیست . مادامی که این ملت به اسلام توجه دارد و تابع اسلام است و ما حکومت اسلامی می خواهیم درست کنیم ، هیچ خوفی نیست ، هیچ دیکتاتوری نخواهد بود و هیچ خطری برای این مطالب نیست . ما وقتی خطردار هستیم که کمونیسم بتواند به ما غلبه کند که آنوقت اول گرفتاری و دیکتاتوری معنایش هست ، یا رژیمی نظیر رژیم شاه پیش بیاید آن هم همانطور است . و اما آن رژیمی که ما می خواهیم ، آن رژیمی است که ملت ما دنبالش هستند ، دیکتاتوری با آنها معصیت بزرگ است و فاشیسم از معاصی بزرگ است پیش ملت ما و هیچ همچو خطری نیست پیش ما سوال : در این فاشیسم جنبه مردمی و توده ایش قوی است . در ایتالیا (که ما در آنجا زندگی کرده ایم ) و در آلمان ، موسولینی و هیتلر به افکار اینجوری تکیه داشتند و

این خطر همیشه هست که توده مردم به تدریج نوعی حکومت دیکتاتوری را بوجود بیاورند و آن رژیمی که بوجود می آید کاملا متکی به افکار عمومی است ، اما در اعمال خودش مثل همان مطلق العنانها عمل می کند .

جواب : توده ما توده مسلمان است . تعلیمات اسلامی همانطوری که در روحانیت هست ، آنها به مردم هم تعلیم کردند و تمام این مسائل اسلامی که بر مبنای عدالت است و بر مبنای آزادی است و بر مبنای اختیار مردم است و بر مبنای آن چیزهای متعالی است ، در اسلام هست و مردم هم او را دارند . بله امکان این هست عقلا که این مملکت از اسلام بر گردد و بشود کمونیست ، اگر همچو شد همه مردم از اسلام بر گشتند و کمونیست شدند ، این خطر البته آنوقت هست برای اسلام ، و اما مادامی که ملت ما مسلم است ، برای ملتی که اسلام ندارد یا فرض کنید که تابع کمونیسم است یا تابع اصول و مسالک دیگری هست ، البته این خطر در آن هست ، و مملکت ما هیچ خطری به هیچ وجه ندارد .

سوال : مطلب دیگری که در غرب خیلی در آن سر و صدا شده است مساله اعدامها که می گویند پانصد نفر تا حال در ایران اعدام شده اند و اینها بدون وکیل مدافع و بدون تجدید نظر . باز هم شما با این ترتیب موافقید ؟

جواب : اینها از باب اینکه یا غرب این افراد را نشناخته است ، اولا پانصد تا نیست و بسیار کمتر است و علت این است

که یا غربی ها نشناختند این اشخاص را یا می شناختند و متعهدند در اینکه خودشان را به نشناسی بزنند . اینها افرادی بودند که علنا بسیاریشان آمدند و مردم را کشتند در خیابان ها ، یا امر به کشتن مردم در خیابان ها دادند و این یک مساءله مبهمی نبوده است پیش ملت ما که اینها شاید صحیح بگویند ، شاید دفاع از خودشان داشته باشند . یک کسی که وارد بشود در یک جمعیتی و با تانک بزند و جوان ها را زیر تانک ببرد ، آن وقت یک نفر را در مقابل هزار نفر که اینها کشته اند بکشند معذلک به آنها مهلت هم بدهند که صحبت هایشان را بکنند ، اجازه رفتن داده شده است . البته قلم دست دشمن است و برای ما هر چه بخواهد می نویسد ، اما واقعیت اینطور نیست و آنهائی که در اینجا کشته شده اند نه عددشان آنقدر است و نه طوری بوده است که برخلاف موازین باشد . اینها هر کدامشان اشخاصی را کشته اند و فسادها ایجاد کرده اند ، خانمان ها را سوزانده اند ، اشخاص را اره کردند در حبس هایشان پای آنها را ، اشخاص را روی تاوه گذاشته اند و متصل به برق کرده اند ، در تاوه آنها را بو داده اند . این اشخاص البته کشته شدند و اینها هم حق دفاع داشتند و در محکمه به اینها اجازه اینکه وکیل بگیرند دادند ، لکن ما چه بکنیم که قلم دست دشمن است و ما را می خواهد اینطور صورت بدهد .

سوال : راجع به شاه

شما چه می گوئی د ؟ آیا شما دستور داده اید که او را در خارج بکشند ؟ و آیا به نظر شما این کار ممکن است ؟

جواب : نه من دستور ندادم ، من میل دارم که بیاید ایران و او را محاکمه کنیم . من اگر می توانستم او را حفظش می کردم و می آوردمش ایران و علنا او را محاکمه می کردیم برای این پنجاه و چند سال ظلمی که کرده و آن خیانت هائی که او کرده است جبران می کردیم و این سرمایه هائی که از ما به خارج برده است اگر او کشته بشود از دست ما می رود لکن اگر حفظش کنیم و بیاوریم به اینجا ممکن است این ثروت برگردد به ایران سوال : شما مایلید که مثل آیشمن که گرفتند آوردند به اسرائیل ، او را هم مثلا بگیرند و به همان ترتیب بیاورند ایران ؟

جواب : من مایلم که او بیاید ایران ، بیاورندش ایران و ما محاکمه کنیم . (خطاب به مترجم ) بگویید به او که مرحوم مدرس که با شاه سابق دشمن سرسخت بود یک وقتی که شاه به سفر رفته بود ، وقتی آمده بود ، مرحوم مدرس گفته بود که من به شما دعا کردم . خیلی او خوشش آمده بود که چطور یک دشمن دعا کرده بود . گفته بود نکته این است که اگر تو مرده بودی اموالی که از ما غارت کرده بودی و به خارجی ها داده بودی همه از بین رفته بود و من دعا کردم تو زنده باشی برگردی بلکه بتوانیم ما مال

ها را برگردانیم . حالا ما هم همانطور هستیم و این پسر هم بیشتر از او اموال ما را برده است به خارج .

سؤ ال : اگر اموال را شاه پس بدهد ، شما رهایش می کنید ؟

جواب : راجع به خیانت هایش ، اگر چنانچه پول ها را به ما پس بدهد ، آن مقداری که پس بدهد البته دیگر حرفی با او نیست ، اما یک خیانت هائی که به ملیت ما کرده است ، آنها را جبران نمی شود کرد و نمی شود ولش کرد . یک خیانت هائی به اسلام کرده است آن هم ما نمی توانیم جبران کنیم . این جنایت هائی که کرد . مردم را به کشتن داد ، دست جمعی پانزده خرداد خود او از قراری که به ما اطلاع داده اند عامل مستقیم قتل عام ما بوده است . اینها یک چیزی نیست که بخشیدنی باشد . آنهائی که در پانزده خرداد کشته همه را زنده کند ، دیگر حرفی نیست .

سؤ ال : یعنی تنها شاه یا همه خانواده اش ؟

جواب : هر کدام که خیانتکار باشند ، مجرد اینکه کسی از خانواده شاه ابدا در بین ما چه بشود ، ولیعهد شاه بیاید مثل یکی از مردم اینجا زندگی بکند ، کاری به ما نکرده است ، هیچ کسی هم کاری به او ندارد . آنهایی که مثل اشرف که آن هم خواهر اوست خواهر تنی هم هست آنها در یک آنها دو قلو بودند ، آن هم نظیر او جزء جنایتکارهاست ، آن هم به اندازه جنایتی که کرد و جنایت هایی که

کرده است ، این چه کاری به افراد خانواده دیگرش دارد . آن که خیانتی نکرده بود کاری به او نداریم .

سؤ ال : پسرش کاری کرده ؟

جواب : اینها باید به محکمه برسد . می گویند ، اما چه می دانیم .

سؤ ال : این برای شما یک امیدی است که او باید بیاید ایران و محاکمه بشود ، مطمئنید که این جور خواهد شد ؟

جواب : تقریبا یک آرزو است .

سؤ ال : یعنی شما مطمئن باشید چیزی از دست نمی دهید . من تمام تبلیغاتی که علیه شما کردند به هم می زنم .

جواب : خیال می کنید .

مترجم : می گویند اینها که اعدام شده اند ، همه شان مقصر سیاسی و ساواکی و اینها نبودند ، آنها هم اعدام شدند برای اینکه لواط کردند و زنا کردند . البته من توضیح دادم که اینجور نیست اینها تاجر و این چیزها بودند و بچه ها را می دزدیدند و این حرف ها ، و اخبار دروغ به شما گفتند .

امام : بله اصل مساءله را باید گفت و آن این است که اگر یک بدنی یک انگشتش فاسد بشود چه باید کرد برای اصلاح آن بدن . آیا باید این انگشت را گفت تو باش اینجا ، فاسد کن این بدن را ؟ این انگشت یک مفسده است و باید برید این چیزهائی که می دانید که اینها به فساد می کشند . یک وقت مثل بعضی طوایف می گویند که خوب ، مردم آزادند ، آن زن آزاد هست زن این باشد ، او هم تمتعی ببرد ، خوب ،

چه بهتر . یک وقت منظور این هست . نه ما این را نمی توانیم بپذیریم یک وقت منظور این است که باید حفظ نظم جامعه ، حفظ صحت جامعه بشود . این سیاست هایی که ما در اسلام داریم و اجرا می شود برای این است که جامعه را ما می خواهیم پاکسازی کنیم ، علف های هرزه ای که ضایع می کنند مزرعه ما را ، باید این علف های هرزه را بچینیم و دور بریزیم . آن کسی که بخواهد یک جامعه را اصلاح بکند ، آن کسانی که افساد در جامعه می کنند ، آن کسانی که جامعه را به تباهی می کشند ، آن کسانی که جوان های ما را به تباهی می کشند ، دخترهای ما را به تباهی می کشند آنها را نمی توانیم تحمل کنیم که نظر کنیم اینها هر کار می خواهند بکنند . و هر سیاستی که هست باید بشود ، چه پیش شما خیلی مشکل باشد پذیرفتنش و چه نباشد . یک چیزی است ، به اصطلاح جامعه را می خواهیم اصلا جامعه هم همانطوری که دزد را شما می گیرید و حبسش می کنید ، خوب چرا آزادش قرار نمی دهید ؟ همانطور که قاتل را می گیرید نگهش می دارید یا احیانا قصاص می کنید ، چرا رهایش نمی کنید که هر کاری دلش می خواهد بکند ؟ چرا ؟ این برای این است که اینها اسباب این می شود که یک جامعه را به فساد بکشد . اگر جلوگیری از چند تا از این فسادها بشود ، جامعه اصلاح می شود

، و ما منظورمان اصلاح جامعه است ، اصلاح جامعه به همین چیزهاست که این سیاست ها باشد . (خطاب به مترجم ) و اما اینهائی که واقع شد در اینجا همانطوری که شما گفتید ، به او بگوئید که اینها امثال یک همچو مسائلی بودند .

فالاچی : بعضی هم مثلا لواط می کنند ، بیمار هست ، فرض کنید یک همچو چیزی و چرا باید اعدامش کنند ؟

امام : این مایه فساد است ، فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح بشوند . این دیگر مسائلی فرعی است .

مترجم : می گویند یک زن هیجده ساله را که آبستن بوده این را به عنوان اینکه زنا کرده اعدام کردند .

امام : دروغ است ، نمی شود ، در اسلام نیست . این جزء همان هاست که به ما نسبت می دهند . فالاچی : این روزنامه ها بودند که درباره آن نوشتند . امام : بی اطلاعم . ما چه می دانیم حالا چه شده ، وقتی به محکمه رفته است محکمه حکم کرده است .

فالاچی : این چادر ، آیا صحیح است که این زن ها خود را در زیر چادر مخفی کنند ؟ این زن ها در انقلاب شرکت کردند ، کشته دادند ، زندان رفتند ، مبارزه کردند . این چادر هم یک رسم از قدیم مانده ای است ، حالا دیگر دنیا هم عوض شده ، حالا این صحیح است که مثلا اینها خودشان را مخفی کنند ؟

امام : اولا اینکه این یک اختیاری است برای آنها ، خودشان اختیار کردند . شما چه حقی دارید که اختیار را از

دستشان بگیرید ؟ ما اعلام می کنیم به زن ها که هر کس چادر می خواهد یا هر کس پوشش اسلامی ، بیاید بیرون ، از سی و پنج میلیون جمعیت ما سی و سه میلیونش بیرون می آید . شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید ؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زن ها دارید ؟ و ثانیا اینکه ما یک پوشش خاصی را نمی گوییم ، برای حدود زن هایی که به سن و سال شما رسیده اند هیچ چیزی نیست . ما زن های جوانی که وقتی ایشان آرایش می کنند و می آیند یک فوج را دنبال خودشان می کشند ، اینها را داریم جلوشان را می گیریم ، شما هم دلتان نسوزد . من دیگر بلند شوم ، شما هم دلتان نسوزد . ( خطاب به مترجم ) شما بگویید اینها را به ایشان .

تاریخ : 21/6/58

پیام امام خمینی به آیت الله منتظری

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم مجاهد بزرگوار آقای طالقانی پس از عمری مجاهدت و پاسداری از اسلام به رحمت خداوند پیوست و ما را سوگوار کرد . تکلیف پاسداری از اسلام به عهده همه ماست و من شما را که مجاهدی بزرگوار و فقیهی عالیقدر می دانم برای دژ محکمی که آن فقید سعید پاسدار آن بود انتخاب و منصوب نمودم . نماز جمعه که نمایشی از قدرت سیاسی و اجتماعی اسلام است باید هر چه شکوهمندتر و پر محتواتر اقامه شود . ملت ما گمان نکنند که نماز جمعه یک نماز عادی است ، نماز جمعه با شکوهمندی

که دارد برای نهضت کوتاه عمر ما یک پشتوانه محکم و در پیشبرد انقلاب اسلامی ما عامل مؤ ثر و بزرگی است .

ملت عظیم و عزیز با شرکت خود باید این سنگر اسلامی را هر چه عظیم تر و بلند پایه تر حفظ نمایند تا به برکت آن توطئه های خائنانه و دسیسه های مفسدان خنثی شود . از خداوند تعالی دوام نهضت و عظمت اسلام را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای جهاد سازندگی قزوین ، اعضای حزب جمهوری اسلامی و اعضای صندوق ذخیره ولی عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

نهضت برای اسلام است و شهادت هم برای اسلام و آنچه که برای اسلام است شرف است و عزت است و من امیدوارم که شهدای ما به شهدای کربلا ملحق بشوند و بازماندگان آنها ، خداوند به آنها صبر عنایت کند و به شما برادرها و همه ما قدرت مقاومت . در مقابل مشکلات باید مقاومت به خرج داد . اگر بنا باشد که ما در مشکلات عقب نشینی و سستی کنیم ، نهضت ما نمی تواند پیش برود لکن در مقابل مشکلات باید مردانه قیام و مردانه مقاومت کرد . شماها ، زن و مردتان ، شجاعانه قیام کردید و دست اجانب را کوتاه کردید و دست چپاولگرها را از خزائن مملکت تان کوتاه کردید و شجاعانه باید به پیش بروید و مقاومت کنید . همانطوری که ایمان ، ایمان به خدا در قلب ها بود و شما را آن ایمان به خدا هدایت کرد و حس مقاومت به شما داد و خداوند ایجاد رعب در آنها کرد و با قدرت شیطانی که داشتند ، شکست خوردند . این ایمان را حفظ کنید تا این نهضت جلو

برود . توجه به خدا داشته باشید ، ایمان به خدا . همانطوری که در صدر اسلام یک جمعیت های کم و بی سازمان بر یک قدرت های بسیار بزرگ با همه سازمان ها که داشتند ، قدرت ایمان این جمعیت کم را بر آن جمعیت های بزرگ با همه ساز و برگی که داشتند غلبه داد و در ایران هم همان نظیر صدر اسلام قضیه واقع شد که شماها با ساز و برگ کم در مقابل یک قدرت بسیار بزرگ که مجهز به همه جهازات جنگی بودند قیام کردید و خداوند با شما همراهی کرد و این قدرت بزرگ را شکست ، از حالا به بعد با همین قدرت ایمان باید پیش بروید . پیام من به همه دوستان ، به همه احباء ، به همه جوان های برومند زن و مرد این است که این قدرت ایمان را حفظ کنید . . . . . حق با شماست و شما ایمان به خدا دارید . خداوند پشتیبان است و کسی که خداوند پشتیبان او باشد ، از هیچ چیز هراس ندارد شهادت برای ما فیض عظیمی است و جوان های ما شهادت را آرزو دارند و ملتی که شهادت را آرزو دارد پیروز است و شما ملت پیروزید انشاء الله .

خداوند انشاء الله همه شما را سعادتمند کند هم در دنیا و هم در آخرت .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/6/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان دانش پژوه مرکز آموزشی دارالزهراء همایونشهر

موقع شناسی یکی از اموری است که در رشد هر جامعه ای دخالت زیاد دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

من چند تا کلمه باید بگویم . اول از شما خانم های محترم معذرت می خواهم که در یک جائی که گرم است و شما در

زحمت هستید ، الان ما با شما مواجه هستیم . رشد فکری هر جامعه ای اقتضا می کند که انسان در هر مرحله ای که واقع است همان مرحله را توجه به آن داشته باشد و افراد هم و گروه ها هم در هر حالی که هستند و هر گروهی که هستند ، همان وضعی که در آن گروه هست به آن توجه داشته باشند . فکر کردن به آن چیزی که در گذشته است و گذشته است و آن چیزی که بعدها خواهد آمد ، از جهتی خوب است و از جهتی انسان را از این مقصدی که دارد باز می دارد . ما اگر الان همه توجهمان را منصرف کنیم به اینکه ما چه کردیم و چه کردیم پیروز شدیم و همه توجهمان را به آتیه دور منعطف کنیم ، از آن چیزی که الان وقتش است ، اذهان مان منصرف می شود ، چنانکه گروه های مختلفی که هستند و هر گروهی برای یک کاری هستند ، اگر چنانچه توجه کنند به کارهای گروه های دیگر ، از کاری که خودشان دارند ، منحرف می شوند . ما الان چیزی که بالفعل محل حاجتمان است این را باید به آن توجه کنیم ، نه به آتیه خیلی فکر کنیم و نه به گذشته ، گذشته الحمدلله تا حالا خوب گذشته است و امیدوارم که آتیه هم انشاء الله خوب بشود لکن شرط اینکه آتیه خوب بشود این است که حال خوب بشود یعنی هر قدمی که بر می داریم همان قدم را ببینیم چطور باید برداریم و کجا باید بگذاریم . الان

ما مبتلا به قانون اساسی هستیم و خبرگان این قانون اساسی ، آنهائی که باید این قانون اساسی را تصویب کنند ، هر کس هر نظری در قانون اساسی دارد ، الان باید این نظر را بدهد و ننشیند تا اینکه دیگران نظر بدهند برای او هم شما بانوان محترم و هم سایر طبقات ، چه از طبقات روحانی باشند یا از طبقات دیگر ، نباید مهلت بدهند به دیگران که آنها نظر بدهند و ما بنشینیم صبر بکنیم ببینیم چه خواهد شد . تکلیف فعلی ما این است که نظرهایی که داریم در قانون اساسی آنها را بنویسیم و به آن محلی که باید داد که مجلس سناست بدهیم و در مطبوعات هم اگر خواستیم ، بنویسیم و آن چیزی که مهمتر از این است ، این است که آن اشخاصی که می خواهیم برای نظر کردن به قانون اساسی و تشخیص دادن اینکه این قانون موافق با اسلام است ، موافق با صلاح ملت است ، آن اشخاص را باید در نظر بگیریم و انتخاب کنیم که مبادا یک وقت اشخاصی که بر خلاف مسیر این نهضت هستند ، اعتقاد به این نهضت ندارند ، توجه به اسلام و مصالحی که در اسلام است ندارند ، یک وقت انتخاب نشوند و اینها نروند سراغ اینکه قانون اساسی را برای ما تنظیم کنند . پس الان ما این قدم را نباید فکر کنیم که ما آن هستیم که چه کردیم و نباید فکر کنیم که بعدها چه خواهیم کرد ، باید فکر کنیم که حالا باید چه بکنیم . رشد فکری هر قومی این

است که بشناسند مقام را و بفهمند چه وقت باید چه کرد . بسیاری از انحرافات که برای انسان پیدا می شود این است که موقع شناس نباشد و یک مطالبی که حالا باید طرح بشود آن را طرح نکند ، یک مطالبی که حالا وقتش نیست ، طرح بکند ، شما الان باید همه تان و تمام ملت از زن و مرد ، از کوچک و بزرگ ، از روحانی تا دانشگاهی همه باید در فکر حال باشید که این قدمی که الان می خواهید بردارید ، صحیح بردارید و قدم های بعد در موقع خودش . الان ما نباید به فکر این باشیم که ما مثلا مدارس مان چطور است ، کشاورزی مان چطوراست ، ماکارخانه های مان چطور است ، اینها الان وقتش نیست ، الان همه افکار باید متوجه به این باشد که قانون اساسی مان چه جوری است ، نظر بدهیم و باز تمام افکارمان متوجه به این باشد . که چه اشخاصی را ما برای تنظیم قانون اساسی و تصویب قانون اساسی باید تعیین بکنیم . این قدم الان قدم فعلی محل حاجت است و حرف های دیگر و کارهای دیگر و همه اینها بی موقع است موقع شناسی یکی از اموری است که در رشد هر جامعه ای دخالت زیاد دارد .

همیشه بانوان در نهضت پیشقدم بودند

و من امیدوارم که شما بانوان که همیشه در این نهضت پیشقدم بودید و هدایت کردید تقریبا شما بانوان دیگران را و دیگران نظر به اینکه شماها پیشقدم شدید ، بیشتر قوت پیدا کردند ، انشاء الله موفق باشید ، سلامت باشید ، سعادتمند باشید و

همین طور که تا حالا با وحدت کلمه و قدرت و قوه ایمان تا اینجا رسیدید از اینجا به بعد هم قدم به قدم که احتیاج دارد اسلام به وجود همه ، همه ملت قدم به قدم پیش برویم تا انشاء الله تمام مطالب موافق اسلام عمل بشود . سلام بر همه تان باد .

تاریخ : 22/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

دعوت اسلامی به آنجا رسید که تمام اقشار ملت لبیک گفتند

بسم الله الرحمن الرحیم

ما به پیروزی از انبیا عظام سلام الله علیهم از صفر شروع کردیم ، انبیا علیه السلام برای دعوت و قیام بر ضد طاغوت از صفر شروع می کردند و دعوت های بزرگ آنها از واحد واحد شروع می شد تا گروه گروه جمع می شدند . آن روزی که ما دعوت بر ضد طاغوت را شروع کردیم ، صفر بودیم ، گروه های مسلمین و اقشار ملت ما در اختناق عظیم بودند و جرات نفس کشیدن نداشتند . ما از صفر شروع کردیم و به دعوت اسلامی مردم را خواندیم و این قطره واحد قطره ها شد و قطره ها سیل و سیل دریا . این دریای بزرگ با قدرت ایمان در مقابل تمام قدرت هائی که بر ضد اسلام و بر ضد انقلاب بودند در هم شکست . دعوت اسلامی ما به آنجا رسید که تمام اقشار ملت لبیک گفتند ، از دانشگاهی ، بازاری ، دهقان ، کارگر ، نظامی ، ارتشی به ما پیوستند چون دعوت ، دعوت الهی بود ، دعوت برای خدا بود ، قیام قیام اسلامی بود ، مردم به اسلام علاقه داشتند و دارند ، به آنجا رسید که الان در همین محضر گروه های مختلف از

بلاد مختلف برادروار با هم مجتمع و همه پشتیبانی خودشان را از نهضت اسلامی و از جمهوری اسلامی ملت ما در تمام اقشاری که دارد ، از مرکز تا آخرین نقطه مرزها یکدل و یک جهت از پیروزی اسلام خوشحال و پشتیبانی خودشان را اعلام می کنند و ما با پشتیبانی ملت بزرگ اسلام به پیش می رویم و دست جنایتکاران را قطع کردیم و ریشه های گندیده آنها را قطع خواهیم کرد . این قدرت اسلام است ، این قدرت ایمان ملت است ، این بیداری ملت است که در سایه قرآن کریم و تعلیمات اسلام بپا خاسته است . مستضعفین بپا خاسته اند و مقابل مستکبرین ایستاده اند ، چنانکه در طول تاریخ انبیاء با مستضعفین بپا!!! خاستند و با مستکبرین مبارزه کردند و آنها را شکست دادند . ملت مستضعف ما به تبعیت از تعلیمات اسلام و قرآن کریم ، دعوت اسلامی را لبیک گفت و هر چه رنج و زحمت دید مصمم تر شد و هر چه شهید داد مصمم تر شد .

شهادت عزت و حیات ابدی است

امروز که برای تسلیت در مرگ یکی از عزیزان ما و در ترور یک نفر دانشمند اینجا مجتمع شده اید ، آگاهانه ، مصممانه اراده دارید که بر ضد طاغوت و استعمار و استکبار مبارزه را ادامه بدهید . برادران من ! خواهران من ! عزیزان من ! مصمم باشید ، از ترور نترسید ، از شهادت نترسید و نمی ترسید . شهادت عزت ابدی است ، حیات ابدی است . آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند که مردن را تمام می دانند و انسان را

فانی ، ما که انسان را باقی می دانیم و حیات جاودانه را بهتر از این حیات مادی می دانیم ، برای چه بترسیم . من از همه طوایف مختلفی که در اینجا از عشایر ، از نظامیان ، از بانوان ، از فرهنگیان که در اینجا مجتمع هستند ، از تمام آنها تشکر می کنم و سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ 22/6/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و علمای منطقه 10 تهران

همه مجتمع اند به یک مقصد که آن مقصد اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما گرفتاری هایمان یکی دو تا الان نیست ، گرفتاری خیلی زیاد است و تقریبا باید گفت که دستجات مختلف هماهنگ نشده اند در صورتی که آنکه لازم است هماهنگی است . این نه تنها در مثلا دولت و ملت بلکه خود گروه های ملی هم باز هماهنگ نشده اند یعنی آن هماهنگی که بود کم کم دارد از دست می رود و همین طور در خود قشر خودمانی و آقایان خودشان در حال انقلاب یک حال خوبی پیدا شده بود یعنی البته هر انقلابی اینطور است یک وحدت کلمه ای و توجه خاص به مقصد ، همه مجتمع اند به یک مقصد که آن مقصد اسلامی بود و دفع شر اجانب (شاه سابق و امثال ذلک ) هماهنگی خوبی بود و با همان هماهنگی این مسائل ابتدائی حل شد یعنی یک مطلبی که در دنیا کسی احتمالش را نمی داد و در اینجا هم اکثرا یا همه احتمال اینکه یک همچو قضیه ای واقع بشود و یک ملتی که دست خالی دارد ، این غلبه بکند به یک قدرت هائی که نه فقط قدرت شیطانی خود دستگاه

بلکه همه قدرت ها و نه فقط قدرت آمریکا و مثلا امثال آن بلکه قدرت های خود دولت های اسلامی همه اینها پشتیبانی می کردند منتها بعضی به صراحت و بعضی به طور دیگر ، در عین حال این هماهنگی که در بین ملت و بین قشرهای روحانی همه پیدا شد بر این مشکلات بسیار عظیم غلبه کرد و تا اینجا آمد ، تا اینجا که رفع شر آنها شد به حسب مهم اگر هم باشد ، یک چیز با اهمیتی دیگر نیست و اینها هم رفع می شود انشاء الله .

تبلیغات مسموم به منظور منعزل ساختن روحانیت از امور سیاسی و اجتماعی

و آن چیزی که مهم است در نظر من و وظیفه ماست و سنگینی اش بیشتر به عهده خود روحانیون است و آن این است که جمهوری ، اسلامی است همه هم رای داده اند که جمهوری اسلامی ، در جمهوری اسلامی اگر یک وقت خدای نخواسته بر خلاف موازین عملی بشود ، به طوری که خدای نخواسته یک وقت جبهه و وجهه این جمهوری مشوه در خارج جلوه کند خصوصا که دشمن های اسلام و دشمن های روحانیت زیادند و در صدد این هستند که یک مطلبی ببینند و این مطلب را بزرگش کنند و بزرگتر کنند تا اینکه بلکه این اسلامیت را هم به مردم خارج چیز بکنند که جمهوری اسلامی هم همین است مثل نظام شاهنشاهی می ماند ، چنانچه خوب ، الان !!! اقلام !!! قلم های خارجی ها الان مدت هاست که به کار افتاده است و همین مسائل را (دیکتاتوری عمامه و عبا و قبا و این بدتر از آن دیکتاتوری است ) البته ما نمی توانیم

کاری بکنیم که آنها برای ما چیزی ننویسند و نگویند مگر اینکه تسلیم بشویم و همه چیزهائی که داریم تسلیم شان کنیم اما بعد از اینکه آنها را ما خلع کردیم همه چیزشان را و دستشان را از مخازن ملت کوتاه کردیم دیگر نباید ما خیال این معنا را بکنیم که آنها دیگر صحبتی نکنند ، آنها صحبت می کنند ، هر کاری هم ما بکنیم آنها اشکالاتشان را می کنند و حرف هایشان را می زنند لکن مهم این است که ما بهانه دست ندهیم . ما یک گرفتاری با خود ملت داریم یک گرفتاری هم با خارجی ها . در بین خود ملت هم اشخاص زیادی هستند که از اینکه الان روحانیون یک کارهای جزئی دستشان آمده است ناراحتند ، اینها بسیاریشان می گویند که روحانیت برود مسجد نمازش را بخواند و برود سراغ کارش کارها دست ما باشد من از حبس که بنا بود بیایم ، آمدند گفتند که شما بیائید آن اتاق بروید ، یک اتاق بسیار بزرگی و مجللی بود ما رفتیم آنجا دیدیم که آن رئیس سازمان آنوقت که حالا هم کشتندش حسن پاکروان آنجاست و مولوی ایشان شروع کرد صحبت کردن که سیاست یک امری است که دروغ گفتن است ، خدعه کردن است ، فریب دادن است ، از این چیزها الفاظ جور کرد و آخرش هم گفت پدر سوختگی است و این را شما بگذارید برای ما . من به او گفتم که این خوب مال شما هست ، به این معنا اگر سیاست است خوب شما ، مال شماست . این همین را برداشتند در

روزنامه ها نوشتند که ما تفاهم کردیم با فلانی در اینکه در سیاست دخالت نکند و من هم وقتی آمدم بالای منبر گفتم که مطلب این بود اینها الان می خواهند بگویند که سیاست ، یک همچو مسائلی است و علما اعلام (که نباید خدعه بکنند ، نباید فریب بدهند ، نباید چه ) اینها تشریف ببرند مسجد و عبایشان را سرشان بکشند بروند مسجد و نماز بخوانند و خوب مثلا دو تا مساله شرعی در همان حدود مسائل شرعی را برای مردم بگویند و برگردند منزلشان خیلی هم محترم هستند و ما هم به آنها احترام قائل می شویم و مملکت را واگذار کنند به ما ، آنها اهلش نیستند و ما هستیم که مملکت را باید اداره بکنیم . این منطق اینهاست به حسب واقعش و بسیاری از اینها از اسلام می ترسند و از شماها هم که می ترسند به عنوان اینکه شما هم مبین اسلام هستید و می خواهید که اسلام را در خارج محقق کنید . اینها قبل از اینکه این نهضت پیدا بشود به طور علمی می ترسیدند خارج و داخل همه شان از اسلام و از کسانی که وابسته به اسلامند که در راسش شما هم هستید ، از این جهت کوشش کردند در اینکه همه ادیان را در نظر مردم کوچک کنند و برسند به اسلام و اسلام را همردیف کنند با آن ، در نظر توده های مردم اسلام را مشوه نمایش بدهند ، ادیان به طور کلی می گویند ، می گفتند ادیان افیون جامعه است . منظورشان هم این بود که ادیان آمده اند

، ادیان را این قلدرها و سرمایه دارها و سلاطین و روسا درست کرده اند برای اینکه مردم را خوابشان کنند مثل افیونی که به مردم می دهند تخدیر می شوند ، مردم را تخدیر کنند ، تا اینکه آنها هم مال مردم را بخورند و اینها در خواب باشند . ادیان را اینطور نمایش می دادند . آخوندها را هم ، اینها درباری هستند ، اینها انگلیسی هستند ، خود انگلیسی ها اینطور القا می کردند که بگویند انگلیسی اند ، اینها درباری هستند ، این آخوندها چه هستند . این را ، قصه را من مکرر گفته ام من و آقای حائری ،

آقا مرتضی حائری و آقای حائری اخویشان ، آقای حاج آقا مهدی در اتوبوس بودیم نمی دانم در چند سال پیش از این و از یک جائی می آمدیم طرف جنوب شهر و آنجاها در آن اتوبوس یک عده ای بودند یکیشان شروع کرد صحبت کردن گفت که من مدت ها بود که این هیکل ها را ندیده بودم (آن زمانی بود که زمان قدرت رضا شاه شاید آخرهای رضا شاه حالا یادم نیست درست ) گفت من مدت ها بود این هیکل ها را ندیده بودم . (مقصودش ما سه نفر معمم بودیم ) اینها را انگلیسی ها درست کرده اند در نجف وقم جمعشان کرده اند و اینها از عمال آنها هستند . یک شرح این طوری . ما هم صحبتی نکردیم ، سکوت کردیم . وضع اینطور بود و هست . حالا هم که می خواهند شما را چیز بکنند که یک جوری بکنند که از زندگی روز

و از احتیاجات مسلمین منعزل کنند ، شما بروید سراغ یک کارهای دیگر و (آن قاطر چموش لگد زن ، از آن ما) مقصود آنها این است و ممکن است که ما یک وقتی خدای نخواسته به آنها فرصت بدهیم ، به آنها بهانه بدهیم ، این بهانه اسباب این بشود که آنها با قلم هایشان شروع کنند بر ضد شماها نوشتن ، گفتن و مهم همان است که اینها نمی خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند ، از اسلام می ترسند خصوصا حالا که به مشاهده دیدند . یک وقتی همان قضیه ، قضیه علمی بود و آن مسائل را که پیش می آوردند و تبلیغات سوئی که می کردند برای همان مساله علمی اش بود که می گفتند اگر اسلام پیدا بشود ، چه می شود ، اگر روحانیون قدرت پیدا کنند چه خواهد شد . در این نهضت اینها بالعیان دیدند که مساله همین است که اسلام همچو قدرتی دارد که با دست خالی بر قدرت های بزرگ غلبه می کند و روحانیون هم همچو مردمی هستند که این ملت پشت سرشان ایستاده و هر کاری می خواهند ، هرامری می کنند عمل می کنند ، حالا که بالعیان این مطلب را مشاهده کردند حالا خوفشان صد چندان شده است و دست و پا می زنند به اینکه شماها را آلوده بکنند و پیش ملت باز شماها را یک طوری بکنند که مردم از شما روگردان بشوند و شما را هم بگویند که اینها تا حالا چیزی دستشان نبود حالا که دستشان آمده اینها هم همان ها هستند مطلب اینها

این است که بگویند این روحانیون تا حالا کاری دستشان نبود حالا هم که کار دستشان آمده است اینها هم همان مسائل هست و همان کارها را دارند انجام می دهند . اگر یک قدم کج گذاشته بشود ، این یک قدم کج را صد مقابل اینها عرضه می کنند و در کتابشان یا در مقالاتشان یا در روزنامه هایشان می نویسند و در خارج بیشتر و در داخل هم که دیروز یکی از خبرنگارهائی که می خواست یک کتابی بنویسد مدتی بود که به من یک نفر از آقایان پیشنهاد می کرد که این بیاید اینجا و شما را ببیند و صحبت بکنید با او و مسائل را بگوئید این می خواهد کتاب بنویسد (خارجی بود ، زن هم بود) و این مسائلی از شما سوال می کند و جواب دهید و از جمله حرف هایی که زد این بود که من وقتی شما را دارم می بینم ، می بینم که یک آدم آرامی هستید ، به نظر نمی آید که شما یک آدم چه ای باشید لکن در خارج شما را یک طور دیگری دارند معرفی می کنند . خوب البته من این را می دانستم که خارج می گویند هیتلر است . همین امروز هم برای من یکی عکسی آورده اند هیتلر ایستاده و دستهایش را کمرش زده یک عده ای هم سر ، اینطور عکس انداخته اند من هم آن بالا شمشیر را کشیده ام برای اینکه گردن ها را بزنم . من به ایشان گفتم خوب من اینها را که شنیده ام ، شنیده ام که گفته اند که

فلانی امر کرده است که پستان های زن ها را ببرند ، شما هم که حالا اینجا هستید خوب بروید توی مردم این را بپرسید از مردم که چه هست قصه بعد به او گفتم که ما گفت شما راجع به اینکه آنها اینجور می نویسند متاسف نیستید ؟ گفتم از جهتی من متاسفم و آن اینکه چرا باید یک انسانی که باید انسانیت داشته باشد اینقدر انحراف داشته باشد که یک چیزی که هیچ نیست ، این برای منافعش آنطور چیزها بنویسد ، از این جهت البته تاسف است و اسلام آمده است برای اینکه همه مردم را ارشاد کند ، ارشاد به راه راست کند و از اینکه مردم اینطور هستند من البته متاسفم اما از یک طرف دیگر ما توقع باید نداشته باشیم که برای ما اینها را ننویسند برای اینکه ما دست آنها را از منافعشان کوتاه کردیم آنها چشمشان دوخته شده بود به منافع اینجا و ماها ، آقایان ملت ایران دستشان را کوتاه کردند ، وقتی دستشان را کوتاه کردند ما دیگر توقع نداشته باشیم که آنها مدح ما را بکنند . آنها باید بگویند ، هر چه می خواهند بگویند ما باید راه خودمان را برویم .

حیثیت روحانیت الان بستگی به اعمال ما دارد

مقصود من از این اطاله کلام این است که عرض کنم که همانطوری که مقام شما و پست شما یک پست شرافتمند بزرگی است ، مسؤ ولیتتان هم یک مسؤ ولیت بزرگی است . به همان اندازه که مقام شما بالاست مسؤ ولیتتان هم زیاد است . اگر یک وقتی مثلا فرض بفرمائید یک کمیته ای تحت نظر بعضی از آقایان

باشد و در آنجا یک شخص نابابی باشد و یک کاری انجام بدهد که بر خلاف باشد آنهائی که می خواهند مناقشه بکنند با ما ، نمی گویند که یک شخص نابابی در این کمیته بود ، آقا خودش خوب است اما آن شخص ناباب این کار را کرد می گویند آخوندها این کار را کردند . آنها به آخوند نسبت می دهند نمی گویند که این کمیته اینطور است می گویند آخوند است ، اینطور است حیثیت روحانیت الان بسته به اعمال ما ، همیشه بود . اما حالا بیشتر است ، همیشه در زمان طاغوت بود ، ما هم هیچ کاره بودیم شما هم هیچ کاره بودید و تحت فشار ظلم بودید و مظلوم محبوب است ، مظلومیت محبوبیت می آورد . حالائی که جمهوری شده اسلام و اسلامی و رژیم طاغوتی از بین رفته و رژیم اسلامی انسانی بناست باشد و شما هم متصدی یک اموری هستید برای اینکه کمک بکنید به این نهضت و بحمدالله با کمک این طبقه است که این کارها دارد انجام می گیرد . الان آنطور نیست که اگر یک کاری آنوقت می شد مردم از باب اینکه شما مظلوم باشید مظلوم بودید و محبوب شده بودید مردم مناقشه نمی کردند ، اما امروز آن وضع دیگر نیست ، امروز مناقشه می کنند . اگر یک کمیته ای که بعضی از آقایان مثلا در آن ریاست دارند یک نفری در آنجا یک کار خلافی بکند ، کمیته را مطلقا و چون با اهل علم مخالفند ، اهل علمی که در آن کمیته هست بالخصوص او را و

سرایت می دهند به همه ما(اصلا آخوند این طوری هست ، آخوند جماعت اصلش این طور است ، شلوغکار است ، اینها الان یک چیزی دستشان افتاد بنا کردند شلوغ کردن ، این جماعت اصلا این طوری هستند)!! مردم هم وقتی تبلیغات زیاد بشود مردم هم خیلی ها باورشان می آید . من شاهد بودم در زمان رضاخان و شاید هیچ یک از شماها یادتان نباشد من یادم است آن مسائل یعنی از اولی که آمد و کودتا کرد تا حالا همه مسائل را من شاهد بودم تبلیغاتی که اینها کردند در ملت تاثیر کرده بود با اینکه می دیدند که اینها چه جنایتی می کنند ولی تبلیغاتشان قوی بود و در بعضی از قشرهای ملت هم تاثیر کرد . این قصه را من کرارا گفتم و چون در قلب من یک امر ناراحت کننده ای بود حالا هم عرض می کنم مرحوم شیخ عباس تهرانی رحمه الله تعالی ایشان فرمودند که من از اراک می خواستم بیایم قم ، رفتم که اتومبیلی سوار بشوم کرایه کنم و بیایم ، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کرده ایم دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم یکی آخوندها را ، یکی هم فواحش را . این وضع ما بود در زمان آن پدر ، زمان پسر را همه یادتان هست که چه بود و چه شد خوب حالا الحمدالله پدرش که رفت و خودش هم که رفت آنها دیگر برگشت ندارند لکن ما باید توجه به این معنا بکنیم که حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام الان بسته به کارهای ماست . اگر ما کارمان یک کار

صحیح مطابق با قواعد اسلام باشد هم حفظ روحانیت می شود هم حفظ اسلام و اگر خدای نخواسته از ما ببینند که باز مخالفت ها شروع شد و باز این بکش آن طرف و آن بکش آن طرف و این کمیته چه بکن ، آن کمیته چه ، یک همچو مسائلی اگر از ما دیدند روحانیت حیثیتش را از دست می دهد و با از دست دادن روحانیت حیثیت خود را ، اسلام عقب نشینی می کند . اینکه روحانیت را تا اینجا آورده همین طبقه بود مردم هم تبع همین هستند الان بسته به اعمال ماست یعنی مسؤ ولیتی که الان به عهده ماست در این زمان بیش از مسؤ ولیتی است که به روحانیت زمان طاغوت بود و بیش از مسؤ ولیتی است که به روحانیت در زمان های سابق بوده زمان های سابق اینطور مسائل اصلا مطرح نبود ، مردم بودند و روحانیت بود و احکام خدا و اینها گاهی هم یک خان یک جائی چه řɠکرده یا یک سلطانی جائی ، اما این مسائلی که حالا طرح است نبوده اصلا حالا دنیا شده مثل یک عائله واحده ، یک کلمه که اینجا گفته می شود فردا در همه ایران و آنجا هم که موج های رادیو و تلویزیون برود همه جا منعکس می شود ، در همه دهات و قصبات در همه خارج و داخل منعکس می شود . ما اگر چنانچه به وظیفه اسلامی خودمان ، روحانی خودمان عمل بکنیم ، حیثیت روحانیت در یک همچو مقطع زمانی محفوظ می ماند و بیمه می شود ، برای بعد هم اگر

در این انقلاب ما پیروزی معنوی پیدا بکنیم این پیروزی معنوی باقی می ماند و اگر خدای نخواسته در این انقلاب ما پیروزی نداشته باشیم و حیثیت خودمان را از دست بدهیم باید دیگر کنار برویم و فاتحه روحانیت را بخوانیم و دنبال آن فاتحه اسلام برای مدت طولانی ، از این جهت ما آنقدری که وظیفه داریم و آقایان وظیفه دارند باید کوشش کنند که هم خودشان را و هم آن کمیته هائی که در تحت نظارت آقایان هست و هم آن پاسدارهائی که در تحت نظارت آقایان هست کوشش کنند که همه اینها را به فرم اسلام در می آورند ، هر کس بیاید کمیته را ببیند ، مثل اینکه در یک مسجد رفته و همه چیزش اسلامی است ، هر کس پاسبان را ببیند یک مرد مسلم متعهد ببیند اگر ما بتوانیم یک همچو کاری بکنیم که این کمیته هایمان را و این پاسدارهایمان را بتوانیم تهذیب کنیم ، بتوانیم تربیت بکنیم ، نصیحت بکنیم و مواظبت از روحیات آنها بکنیم و اینها را خوب تربیت بکنیم ، در این نهضت پیروزیم و پیروزی انشاءالله دائمی است و اسلام هم روسفید از !!! روسفید که هست !!! روسفید در می آید از آب .

ما باید حیثیت اسلام و روحانیت را حفظ کنیم

بنابراین ما وظیفه داریم الان یعنی وظیفه الهی ، شرعی ، وجدانی و انصافی بر این داریم که ما باید از خودمان شروع بکنیم و از خودمان که شروع کردیم به آن چیزهائی که مربوط به ما هست ، به آن دستگاه هائی که مربوط به ما هست به آنها هم سرایت بدهیم و در نظرمان این باشد

که تربیت کنیم جامعه ای که 2500 سال در آن ظلم و ظلمات به سر برده و 50 و چند سال به این ظلمات وحشتناک و جوان های ما را همچنان منقلب کرده بودند که نسبت به شما یک نحوه دیگر فکر می کردند ، چنانچه شما هم نسبت به آنها یک طور دیگر فکر می کردید و هر دو فکر ، فکرهای وارداتی تبلیغاتی بود ، هم آنطوری که دانشگاه درباره شماها فکر می کرد (یک مشت آخوند که همین حرف ها) و هم این طوری که شما نسبت به دانشگاه که همچو به طور مطلق (یک دسته فکلی نمی دانم کذا) این هر دو تبلیغات بود که جدا کنند طبقه جوانی که بعدها باید مقدرات یک مملکت را در دست بگیرد از شما جدا کنند . اصلا برنامه این است که شما را از طبقه فعال جوان جدا بکنند یعنی طبقه ای که روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از آنها و آنها را هم از شما و دو قوه ای که دو قوه مفکره یک ملت هست ، اینها را مقابل هم قرار بدهند تا کارهایشان همه خنثی بشود ، نه دانشگاهی بتواند کار خودش را انجام بدهد کار صحیح و نه شما بتوانید کار صحیح . شما را در مقابل هم قرار بدهند و خودشان هر کاری می خواهند بکنند و ما راجع به آن قضایای آنها بی تفاوت باشیم خودمان تو سر هم بزنیم . این یک برنامه ای بوده است که اینها داشته اند و علاوه بر هزار جور برنامه ای که داشتند و

دیگر من نمی توانم حالا عرض بکنم ، حالا آن مقداری که من در این مجلس مقتضی است و حالا هم خدمت آقایان رسیدم همین مقدار است که ماها باید حفظ کنیم این حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام را و به همه رفقایتان باید بگوئید که مسؤ ولیت زیاد است امروز غیر سابق است امروز خیلی وقت حساس است امروز خیلی وقت حساس خطرناکی است برای همه ما . حالا من امیدوارم که انشاءالله چه بشود . مسائلی هم که آقا گفتند صحیح است لکن باید تنبه داد . آن غرض ندارد اما اشتباه دارد . به او هم گفتند زیاد هم به او گفته اند که اشتباه کردی و تنبه البته لازم دارد که یک همچو اشتباهاتی نشود و من ممکن است که امروز صحبت اگر عصر در چیز کردند بگویم که وضع ، وضع روحانیت چه است و باید چه کرد و آنهائی که می خواهند روحانیت را یک لطمه ای وارد کنند چه کاره اند آنها . این ممکن است که من انشاءالله امروز عصری که در مدرسه فیضیه اجتماع هست یک صحبت هائی که به صلاح اسلام و مسلمین است عرض بکنم انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق و موید باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 22/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان فرهنگی و مربیان قرآن کاشمر

مطلب اصلی ما اسلام است که باید به آن تحقق بدهیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم آقای طالقانی رفتند و روسفید رفتند . ایشان باید گفت یک عمر تقریبا خدمت کردند و جهاد کردند و رفتند و ما باید ببینیم که چه بکنیم تا ما هم روسفید برویم . ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانم ها سهم بزرگ

دارید یعنی آمدن شما خانم ها به خیابان ها و میدان های مبارزه موجب این شد که مردها هم قوه پیدا بکنند ، تقویت بشوند ، روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود . شما سهم بزرگی در این نهضت دارید لکن در نیمه راه هستیم الان ، بیشتر راه مانده است . ما فقط رفتن محمدرضا و کوتاهی دست اجانب مقصد اعلایمان نبود ، آن مقدمه بود یعنی اینها یک خاری بودند بین راه که باید این خارها از بین راه برداشته بشود تا ما بتوانیم آن مقصدی که مقصد اصلی است به آن برسیم و آن مطلبی را که مطلب اصلی ماست و اصلی اسلام است به آن تحقق بدهیم . ما همه رای به جمهوری اسلامی دادیم شما هم دادید رای ، رای تنها کافی نیست رای همین قدر است که رسما الان مملکت ایران رژیمش جمهوری اسلامی است لکن وقتی به حسب واقع جمهوری اسلامی می شود که شما خانم ها به وظیفه تان عمل کنید و این آقایان هم به وظیفه شان و همه ما خودمان را وظیفه دار و مکلف بدانیم .

باید این فرم غربی برگردد به یک فرم اسلام

یک مملکتی که پس از رفتن خرابکارها یک مملکت جنگزده است ، یک مملکت غربزده است ، یک مملکتی است که همه چیز ما را عقب رانده اند و همه جهت ما را شکست داده اند و حیثیت ملی ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش ، اقتصادش ، همه چیزش درهم و برهم است ، این به یک کلمه رئیس جمهوری اسلامی درست نمی شود . با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست نمی

شود فعالیت می خواهد . الان ما مکلفیم که برای جبران این خساراتی که به مملکت ما وارد شده است ، چه خسارت های معنوی که جوان های ما را اعم از زن و مرد به واسطه تبلیغات فاسدی که کرده بودند از آن وضعی که باید داشته باشند آنها را عقب زده اند و چه خسارات مادی که مملکت ما را به فقر کشانده اند ، به اسم اصلاحات ارضی بیچاره کردند کشاورزهای ما را و مملکت را به تباهی کشیدند و چه مدارس و فرهنگ ما که عقب نگه داشتند نگذاشتند که یک فرهنگ صحیح باشد ، مترقی باشد . این آشفتگی ها باید به دست ما و شما ، به دست ملت و دولت ، تنها هیچ کدام نمی توانند این کارها را درست بکنند . اگر خانم ها خیال کردند که کنار بروند و مردها این کارها را انجام بدهند و یا مردها خیال کنند که کنار بروند و خانم ها این کار را انجام بدهند یا هر دو خیال بکنند دولت انجام بدهد و یا هر سه خیال کنند روحانیت انجام بدهد ، این خیال ، خیال صحیحی نیست برای اینکه کارها اینقدر آشفته است ، گرفتاری ها اینقدر زیاد است که هر شخصی باید در هر محلی هست تکلیفی که دارد این است که آنجا را خوب بسازد . اگر شما در محلی هستید که در آنجا مثلا باید تعلیم و تربیت خانم کوچولوها را بکنید باید خوب تربیت کنید ، اگر در جائی هستید که در آنجا تبلیغ باید بکنید ، باید تبلیغاتتان ، تبلیغات صحیح باشد و

هر قشری در هر جا هست باید همان پستی را که دارد خوب عمل بکند .

اگر در وزارتخانه است ، آنجا پشت هر میزی که نشسته تکلیفی را که دارد نسبت به آن وضعی که دارد ، خوب عمل کند . اگر در ادارات دیگر هست ، هر اداره ای که هست کاری که انجام می دهد صحیح انجام بدهد که وضع سابق که همه چیز را در هم کرده بود و ادارات ما را اداراتی کرده بود که قابل ذکر نیست ، وزارتخانه ها همین طور و سایر قشرها همین طور و جوان های ما را به طوری تربیت کرده بودند که تعهد دیگر نداشتند نسبت به گرفتاری هائی که برایشان پیش می آمد ، اینها باید در هر محلی که هست ، محول به هر کسی که هست یا بر هر گروهی که هست ، اینها باید هر کسی در محل خودش ، هر گروهی در محل خودش ، هر کسی در پست خودش انجام وظیفه زمان جمهوری اسلامی بکند . یعنی باید این فرم غربی برگردد به یک فرم اسلامی . تا حالا ما همه چیزمان را تقریبا باید بگوئیم غربی بود ، همه چیز غربی بود . حالا باید بعد از اینکه ما دست آنها را کوتاه کردیم اینطور نباشد که باز دنبال آنها باشیم ، همه چیزهای خودمان را فراموش بکنیم و دنباله رو غرب یا دنباله رو شرق باشیم . باید ما توجه داشته باشیم که ما خودمان کی هستیم و چی هستیم و مملکت ما احتیاج به چی دارد و به کی دارد . اگر ما این وابستگی

های معنوی را ، این وابستگی هائی که جوان های ما را و دانشگاه ما را و همه چیز ما را به صورت غربی در آورده بود ، اینها را اگر برگردانیم به حال خودش ، و پیدا کردیم خودمان را ، می توانیم یک ملت مستقل باشیم و یک ملت آزاد باشیم ، پیوند به غیر نداشته باشیم و خودمان سر پای خودمان بایستیم و کارهای خودمان را خودمان انجام بدهیم و اما اگر چنانچه از این معنا غفلت بشود و باز همان خیالات و همان بساط غرب در اینجا باشد امید اینکه بتوانیم ما مستقل باشیم و بتوانیم آزاد باشیم ، آزاد فکر بکنیم ، آزاد عمل بکنیم ، این امید دیگر نیست . بر همه ماست که از این غربزدگی بیرون بیاییم ، افکارمان را عوض بکنیم ، اعمالمان را عوض بکنیم ، وضعیت فرهنگمان عوض بشود ، وضعیت دادگستری مان عوض بشود . همه اینها سوغات غرب است . این دادگستری ما به این ترتیبی که بود در زمان طاغوت ، این یک سوغاتی بود از غرب آمده بود باید تغییر بکند و یک وضع دیگری پیدا بکند . و همین طور فرهنگمان هم همان طور بود . تمام چیزهائی هم که وسیله قرار داده بودند برای اینکه جوان های ما را تباه کنند ، همه اینها سوغات های غرب بود یعنی بنابراین بود که وسایلی تهیه بکنند که هم زن ها را و هم مردها را تباه بکنند نگذارند یک رشد انسانی پیدا بکنند . همه وسایل را تهیه کرده بودند برای همین مقصد . در سینما می رفتند ،

وضع سینما را جوری قرار داده بودند که تباه می کرد . در هر جا که می رفتند همین مسائل بود . ما باید خودمان را تغییر بدهیم تا اینکه بتوانیم سرپای خودمان بایستیم و بفهمیم که ما شرقی هستیم و ما در اسلام هستیم و برنامه ما اسلام است . انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و همه را موفق کند به اینکه به این مملکت خدمت بکنید که مملکت الان مال خود شماست و خود شما موظفید که او را حفظ بکنید .

سلام بر همه شما باشد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 23/6/58

بیانات امام خمینی در جمع خانواده آیت الله طالقانی

مکلفیم که مردم را دعوت کنیم به راه مستقیم ، به همان صراط الله

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

نمی دانم من باید به شما تسلیت بدهم و یا شما باید به من ، یا هر دو به هم . من به شما تسلیت بدهم که یک پدر بزرگی را از دست داده اید و شما به من که یک برادر عزیزی را از دست داده ام و همه به ملت که یک خدمتگزاری را ملت از دست داده و همه به اسلام که یک مجاهدی را از دست داده است لکن ما از خدا هستیم و از آنجا آمدیم و به آنجا بر می گردیم (انا لله ) ما از خدائیم ، مال خدائیم ، ما چیزی نداریم خودمان ، هر چه هست از اوست و به سوی او می رویم و باید ببینیم چطور از آنجا آمدیم و چطور در اینجا هستیم و چطور به آنجا می رویم آیا در اینجا که هستیم ، در اینجا که هستیم در خدمت حق تعالی در خدمت خلقیم ، مجاهده

می کنیم در راه خدا ، به صراط مستقیم ، ربوبیت مشی می کنیم یا انحراف داریم ؟ اگر انحراف داشته باشیم ، چه به چپ و چه به راست ، چه طرف چپ که تعبیر به (مغضوب علیهم ) شده است و چه طرف راست که تعبیر به (ضالین ) شده است در مقابل طریق مستقیم و صراط مستقیم ، اگر از این راه مستقیم رفتیم ، از اینجا که حرکت کردیم راه مستقیم باشد ، منحرف نباشد ، شرقی نباشیم غربی نباشیم ، مستقیم باشیم ، یمین و شمال نباشد در کار ، مستقیم حرکت کنیم از اینجا به لانهایت ، سعادتمندیم و ملتی را سعادتمند کردیم و اگر چنانچه خدای نخواسته انحراف به چپ ، انحراف به راست ، انحراف به یمین ، انحراف به یسار باشد ، منحرف هستیم و اگر چنانچه در بین ملت یک مقامی داشته باشیم ، ملتی را منحرف می کنیم .

مرحوم آقای طالقانی مستقیم بود ، مستقیم فکر می کرد ، مستقیم عمل می کردانحراف به چپ و راست نداشت ، نه غربزده بود و نه شرق زده اسلام زده بود ، دنبال تعلیمات اسلام بود و برای یک ملت مفید بود و رفتنش ضایعه است لکن او پیوست به آنجایی که برای او تهیه شده است ، مقامی که برای او تهیه شده است و ما باید فکر این باشیم که ماهم مستقیم باشیم . اگرمستقیم باشیم و ملت را دعوت به استقامت کنیم از این غربزدگی که در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه و چند سال ما را به آن طرف کشیدند

، از آن طرف ما را کشیدند طرف شرق ، از آن طرف ما را کشیدند طرف غرب و ما را ازخود بیخود کردند ، جوان های ما را تهی کردند از آنکه باید باشند . ما مکلفیم همه مان ، مکلفیم همه آقایان و همه خانم های محترم ، مکلفیم که مردم را دعوت کنیم به راه مستقیم ، به همان صراط الله ، راه الله که راه مستقیم است و از انحراف ها جلوگیری کنیم . نه منحرف به آن طرف باشیم که دیکتاتوری به تمام معنا است و نه منحرف به غرب باشیم که ظلم و ستم و به اسم حقوق بشر ، بردن همه حقوق بشر است . مکتب هائی که در دنیا هست غیر از مکتب های توحیدی ، اینها مکتب هائی هستند انحرافی که آن اشخاصی که این مکتب ها را درست کرده اند ، آنها برای یک مقصدی و توطئه ای درست کرده اند ، برای به دام انداختن جوان های غافل . آنهائی که دعوی می کردند به این که ما برای ملت هستیم ، خدمتگزار ملت ها هستیم ، برادریم با مردم ، با لفظ برادری و قارداشی از هم تعبیر می کردند ، شاید بعضی از شما یادتان باشد یا هیچ کدامتان که وقتی که سران کشورها بناشد بیایند به ایران و آنجا یک اجتماعی داشته باشند ، وقتی که چرچیل آمد ، آنطور که آنوقت معروف شد و نقل کرده اند ، آمد به فرودگاه و با یک تاکسی رفت به محل خودش ، وقتی که رئیس جمهور آمریکا آمد آن هم با یک

ترتیب لکن وقتی استالین آمد طیاره ای که او را حمل می کرد ، گاو هم همراهش آوردند که مبادا یک شیری از این طرف ها ناسالم باشد . با یک تشریفات زیاد ، در عین حال که او آنطور با سلطنت و فوق سلطنت زندگی می کرد و از قراری که به ما گفته اند کالسکه طلا هم داشته است و من اطلاع ندارم لکن آنهایی که مشاهد من بود ، سربازهای آمریکا که اینجا بودند و سربازهای انگلستان که اینجا بودند ، برای شان خیلی چیزها از آنجا می آوردند حتی آنطور که در ذهن من است لیموی ساییده شده ، پودرش را می آوردند ، لباس برای شان می آوردند ولی آنکه من خودم مشاهدش بودم ، بین اینجا و مشهد ما سوار !!! چیز بودیم !!! اتومبیل بودیم می رفتیم !!! اتوبوس بودیم این سربازهای روسی که به آنان اینطور فهمانده بودند که ما برادریم با آنها ، فرقی ما بین ما و شما نیست ، اینها برای یک سیگار گدایی می کردند ، از این مردم ، مسافرین .

بازی می دهند جوان های ما را ، هر دو دسته بازی می دهند ، هم غرب ما را بازی می دهد ، ملعبه کردند ما را ، هم غرب ما را ملعبه کرده هم شرق ما را ملعبه کرده است و تا این گول خوردن ها هست ، تا این غربزدگی و شرق زدگی در ملت ما هست ، هیچ امیدی به اصلاح نیست . ما باید اول تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این وابستگی فکری بیرون

بیاوریم . ما فکرهای مان وابسته است ، ما فرهنگمان وابسته است . ما باید سعی کنیم از این فرهنگ وابسته خارج بکنیم خودمان را ، چه فرهنگ آن طرف که همه اش فساد و چه فرهنگ این طرف که همه فساد است یعنی همه اش برای به دام انداختن ماهاست ، به دام انداختن بشر است .

رفتار حاکمان صدر اسلام رسواگر مدعیان خلق و حقوق بشر

ما تا این راه مستقیمی که راه انسانیت است ، راه اسلام است و از حکومت هایش ما فرق را می فهمیم ، آنوقتی که اسلام به دست ماها نیفتاده بود که مثل یک پوستین این طرف ، آن طرف باشد آن وقتی که اسلام صریح بود ، زمان خود پیغمبر (ص ) و زمان علی ابن

ابیطالب (سلام الله علیه ) شما وقتی آنوقت را ملاحظه کنید و سران قوم را در آنوقت ، سردارهای اسلام را در آنوقت ، آن که در راس واقع شده بود به حسب نظم مملکتی ، وقتی که ملاحظه بکنید چه جور زندگی می کردند ، وضع خودشان چه جور بود ، آن که پیغمبر اسلام بود در یک مسجدی که نه مثل این مسجد ماها ، مساجدی که حالا هست ، یک مسجدی که شاید حصیرهم نداشتند ، یک دیوار یک متری آنقدری تقریبا بوده است و با این چیزهای ، چوب های خرما یک جائیش را سقف زده بودند . مسجد ، آن مسجد و اطاق ها ، یک دانه اطاق برای یک عده بود وقتی که نشسته بودند (در مسجد می نشستند با اصحابشان ) کسی که از خارج می آمد نمی فهمید اینها کدام یکی پیغمبرند و

کدام یکی دیگرانند ، پرسید کدام یکی شما او هستید . اینطور می نشستند ، مثل ، مثل سایرین حتی یک همچو پتوئی نبوده است که زیرشان بیندازند که یک امتیازی در کار باشد و آن که حضرت امیر (سلام الله علیه ) است و تاریخش را همه می دانیم ، همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر و رای دادند به ایشان ، همان روز وقتی فارغ شد از این قضیه بیل و کلنگش را برداشت رفت پی کار . کار می کرد ، یک جا رفت آنجا سراغ کارش . یک همچو حکومتی ، خودش کار می کرد . این حکومت یک حکومتی است که اگر بگوید ما برادر هستیم ، راست می گوید یعنی یک برادری است که از برادر دیگرش ، از سایر برادرهای دیگرش در زندگی پائین تر است . حضرت امیر سر آن آنطور که در تاریخ است آن چیزی که تویش آرد جو درست کرده بود برای اینکه از آرد جو میل می فرمود سرش را مهر زده بود که مبادا دخترهایش به واسطه عطوفتی که به او دارند یک روغنی ، یک چیزی داخلش بکنند ، مثلا چیزی که تغییر مزه داشته باشد . زندگی این زندگی بود و می فرمود که من می ترسم که در آن طرف مملکت نمی دانم کجا ، یک کسی باشد که گرسنه باشد ، نان نداشته باشد و من می خواهم همانطور باشم این حکومت یک حکومتی است که می تواند حاکم بگوید که ما با دیگران برادر هستیم ، ما همه هستیم ، همه با همیم ، با

اینکه وضعش کمتر از دیگران است . یک پوستی داشتند که شب زیر خودش و عیالش حضرت زهرا می انداختند می خوابیدند روی آن ، روز همین پوست را یک قدری علف می ریختند برای شترشان . این زندگی بود . این حکومت هائی که ادعا می کنند که ما برای خلق هستیم ، برای چه هستیم ، وضع خودشان را بروند ببینند ، وضع خلقشان را هم بروند ببینند آنهائی که می گویند که ما برای حقوق بشر چه و مجلس حقوق بشر درست کردیم ، از این حرف ها ، ببینند اینها با بشر چه جور رفتار کردند ، کجا حق بشر را به او دادند . یکی از بشرها ما بودیم دیگر ، ما هم یک دسته ای بشر هستیم ، پنجاه و چند سال است که ماها یادمان است ، همه حقوق ما را از بین بردند ، همه چیزمان را از بین بردند همین هایی که دعوی می کنند حقوق بشر ، همین ها فوج ، فوج بشر را می کشند و فریاد می زنند حقوق بشر . وقتی در ایران نصیری را می کشند یا هویدا را می کشند ، هیاهو بلند می کنند چرا کشتید ، این جز این است که می خواهند ماها را اغفال کنند و نهضت ما را بدنام کنند ؟ اینها بشر را نمی شناسند ، چه تا حقوق بشر را . اینها برای بشر وضعی قائل ، حیثیتی قائل نیستند اینها هر چه در نظرشان است همان جهت اقتصاد است و جهت چاپیدن مردم ، چیز دیگری نیست در کار ، زیر بنا

اقتصاد است ، زیر بناست . همه چیز از آنجا پیدا شده است که کسی اطلاع ندارد انسان چیست ، یک همچو چیزی هم می گوید .

مرگ علمای اسلام ضایعه است ، نه شکست

در هر صورت گرفتاری های کشور ما زیاد است و ما احتیاج داشتیم به یک شخصی مثل اقای طالقانی لکن اینطور نیست که ما وقتی آقای طالقانی بروند ، شکست خورده باشیم . اسلام است ، پیغمبر هم رفت اما وقتی وحی آمد که اگر پیغمبر کشته بشود یا بمیرد ، شما برمی گردید از دینتان ؟ اسلام هم پیغمبرش هم می رود ، امامش هم می رود ، عالمش هم می رود ، همه می روند و مملکت ما الان بحمدالله تعالی و امیدوارم که یک بیداری برای قشرهای مملکت ما پیدا شده و کشور ما پیدا شده ملت ما یک بیداری پیدا کردند که خودشان دارند می روند ، خودشان دیگر بیدار شدند ، دیگر خودشان راه می روند . و ما امیداریم که انشاء الله خداوند آن خدمتگزار را رحمت کند و همه ما را هم خدمتگزار قرار بدهد و ملت ما را هم از این بیدارتر کند که راه را بروند و من تسلیت به خانم ها اول و به آقایان ثانیا عرض می کنم و من بدانید که شریکم در این مصیبت . خداوند همه ما را در این راه مستقیم هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 23/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم در مدرسه فیضه

ما احترام به هر کس بگذاریم برای خدا باید باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

ما برادری را از دست دادیم و ملت ما پدری را و اسلام مجاهدی را ، همه در سوگ هستیم و متاثر از این مصیبت بزرگ . . . ، خداوند او را غریق رحمت و شما را بردبار و صبور بفرماید . آقای طالقانی پس از سال های طولانی خدمت و رنج

و نگرانی و مجاهدت از بین ما رفت و با اجداد طاهرینش انشاء الله محشور شد . ما باید از وقایعی که رخ می دهد عبرت هایی بگیریم و تعلیم هایی و تنبه به بعضی مسائل پیدا کنیم . آقای طالقانی چرا در مرگ او این انقلاب و این انفجار در مملکت ما و در سایر ممالک حاصل شد ؟ مگر چه بود که این انفجار حاصل شد ؟ ما اوصاف او را و ابعاد او را تحلیل می کنیم و بعد خود ملت را میزان قرار می دهیم . ما در تحلیلات نباید توی یک اتاق سربسته بنشینیم و فکر کنیم و قلم به دست بگیریم و به خیال خودمان تحلیل کنیم ، ما باید مطالعه در حال ملت بکنیم ببینیم ملت چرا به آقای طالقانی این احترام را گذاشت ؟ چه بود در او و انگیزه ملت چه بود ؟ آقای طالقانی ابعاد مختلفه ای را داشت ، اولاد پیغمبر بود ، عالم بود ، خدمتگزار بود ، متفکر بود ، مفسر قرآن بود ، انسان متعهد بود ، مخالف با رژیم بود ، مخالف با چپ و راست بود ، کدام یک از این ابعادی که آقای طالقانی داشت اینطور مردم را برانگیخت و اینطور در سوگ نشاند همه طبقات را ، هر یک از این اوصاف به تنهایی در خیلی هست و همچو مطلبی رخ نمی دهد ، آنچه که ما از حال ملت و فریاد ملت می توانیم بفهمیم دو سه مطلب مهم است که آن مطالب موجب این انفجار ملت ما و این تاثرات فوق العاده ملت ما شد:

یکی این روح مقاومت و مخالفت با دستگاه ظلم ، از اول جوانی تا وقتی که به دار بقا به اجداد طاهرینش ملحق شد ، انگیزه او مخالفت با جباران و ستمکاران و چپاولگران بود ، هیچ وقت از پای ننشست و دنبال همین معنا ، حبس های متعدد ، هر گاهی از حبس به حبس دیگر منتقل می شد . ملتی که با یک رژیم مخالف است ، ملتی که از دست رژیم طاغوتی رنج کشیده است ، ملتی که همه بدبختی خودش را از این رژیم طاغوتی و از ارباب های او می داند اگر ببیند یک کسی با این رژیم با تمام قوایی که دارد چه در حال جوانی و قوه جوانی و چه در حال پیری و ضعف پیری مقاومت کرده ، مخالفت کرده است ، رنج برده است در این مخالفت و مقاومت ، حبس رفته است ، تبعید رفته است ، اهانت شده است ، شاید شکنجه شده است ، یک ملتی که ببیند یک کسی با دشمن او ، با کسی که تمام حیثیت ملی و دینی او را از بین برده است این طور مخالفت می کند ، این ملت از او قدردانی می کند یعنی این قدردانی از خدمتگزار خودش است . طالقانی خدمتگزار ملت بود و ملت از خدمتگزار خودش قدردانی می کند لکن این تمام انگیزه نبود ، این مقاومت در بعضی از اشخاص دیگر هم بود و هست لکن برای آنها مردم متاثر و متاسف ، اما این انفجار حاصل نشد . مقاومت و مخالفت با دستگاه جبار را ضم به این بکنید

که این روحانی است و این کار را می کند . یک روحانی ، یک شخصی که به واسطه روحانیتش در بین مردم محبوبیت دارد ، وقتی خدمتگزاری او را هم که مشاهده کنند این انفجار حاصل می شود . شما آنوقت که ایشان را دفن می کردند ، در تلویزیون دیدید ، شعارهای مردم را می شنیدید ، شعار چه بود ؟ انگیزه مردم از شعارشان پیدا می شود . توی اتاق های در بسته نویسنده ها ننشینند برای خودشان وجه درست کنند ، انگیزه درست کنند .

انگیزه های علمی و توهمی غیر از انگیزه های واقعی محسوس است . چه می گفتند مردم ؟ چه شعار می دادند ؟ (ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی ) . این نفس مردم بود ، به عنوان نایب پیغمبر این را می شناختند لکن نایب پیغمبر ، هم در جهات معنوی و هم در مقاومت ، در مخالفت با دستگاه ظلم . نیابت ، هم در مقابله با ظلم ، مخالفت با جباران ، مقاومت در مقابل ستمکاران و هم در روحیات ، معنویات ، اما انگیزه ، (ای نایب پیغمبر ما) بود . شما دیدید که آن بیل و کلنگی که قبر ایشان را کنده بودند و با او خاک را بیرون آورده بودند و مردم با آن بیل و کلنگ چه می کردند ، عشق بازی می کردند ، می بوسیدند ، حمله می کردند ، بعضی به بعض و این بیل و کلنگ را می بوسیدند ، چرا می بوسیدند ؟ بیل و کلنگ که بوسیدنی نیست ، برای اینکه آقای طالقانی

یک مرد دموکراتی بود بیل و کلنگش را می بوسیدند ؟ ! به همان انگیزه ای که ضریح ائمه اطهار و بزرگان ما را می بوسند همان انگیزه مردم را وادار کرد که بیل و کلنگش را ببوسند ، برای روشنفکریش نبود ، برای این بود که این را نایب پیغمبر خودشان می دانستند . این حضرت معصومه را دختر امام خودشان می دانند که آستانش را می بوسند ، آستانه هم یک خرده طلاست ، یک خرده آهن است ، این آهن و طلا را چرا می بوسند ؟ خیلی آهن و طلا توی دنیا هست ، خوب لیره هم دستشان می آید ، هیچ وقت می بوسند ؟ این انگیزه علاقه مردم به مبادی است . چرا حجرالاسود را می بوسید و لمس می کنید و به او تبرک می جوئید ؟ چرا دور یک خانه سنگی و گلی میلیون ها مردم هر سال می روند و طواف می کنند ؟ چرا ؟ انگیزه ، انگیزه الهی است . هر چه مربوط به دستگاه خدا باشد احترام دارد . شما این پوستی که با او جلد کلام الله را درست کرده اند می بوسید و به چشم می گذارید ، خوب پوست است ، چرا ؟ برای اینکه در جوف این کلام خداست . همه چیز برای خداست . ما احترام هم به هرکس بگذاریم برای خدا باید باشد . ملت ما این بیل و کلنگی را که چند روز پیش از این می بوسیدند ، به انگیزه این بود که نایب پیغمبر ماست ، خودشان هم فریاد می زدند که (ای نایب

پیغمبر ما جای تو خالی ) چرا این قدرت را می خواهید از دست بدهید ؟ چرا اینقدر کم سلیقه و بد سلیقه هستید ؟ چرا این جوان هایی که می خواهند یک خدمتی به مملکتشان و خودشان بکنند از یک همچو قدرتی استفاده نمی کنند ؟ نمی بینند این قدرت را . نمی بینند که یک پیرمرد هفتاد و چند ساله ای که هیچ قدرت بر اینکه یک فعالیت سیاسی داشته باشد به آن معنا ندارد ، ضعف پیری او را گرفته است ، نقاهت دارد ، وقتی از دست مردم می رود یک همچو انقلابی در ایران و در سایر کشورها و مورد تحیر غرب و شرق می شود ؟ ! این قدرت را چرا می خواهید از دست بدهید ؟ چرا هی می شکنید این قدرت را ؟ چرا هر چیزی که می شود از دوش اسلام بر می دارید ، می خواهید رویش یک عنوان غربی بگذارید ؟

ای ملت ! ای روشنفکران ! ای متفکران ! از این قدرت استفاده کنید . این قدرت بود که طاغوت را تا جهنم راند ، شماها که نمی توانستید . چرا هر روز این مظاهر الهیت و قدرت خدائی را می بینید و بیدار نمی شوید ؟ این مرض چه مرضی است که بعضی از این روشنفکران ما دارند ؟ همه آنها را نمی گویم ، بعضی شان ، بعضی شان ، این چه مرضی است که اینها دارند که وقتی یک ملت در سرتاسر ایران به سر و سینه اش می کوبد و به عنوان نایب پیغمبر ، یک کسی را یاد می

کند ، وقتی می خواهند بنویسند می گویند که آقای طالقانی یک مرد روشنفکری بود از این جهت مردم ، تو هم روشنفکر هستی ، چطور مردم برایت فاتحه نمی خوانند ؟ این قدرت را از دست ندهید آقا . کسانی که علاقه به کشورشان دارند ، علاقه به ملتشان دارند ، می خواهند مقابله کنند با دشمن خودشان ، می خواهند نگذارند باز یک رژیم چپاولگر بیاید ، اگر عقل دارند از این قدرت استفاده کنند ، بیایند متصل بشوند به این دریای مواج ، من نصیحتشان می کنم . فردا دانشگاه ها باز می شود و باز یک دسته ای که خودشان را روشنفکر می دانند و خودشان را برای اسلام و برای ملت چه می دانند و خدمتگزار می دانند ، باز می ریزند و نمی گذارند که انگیزه های ملت به آنطوری که هست شکوفا بشود . دوست های ما هم متوجه نیستند ، آنها هم (سعدی از دست دوستان فریاد) دوستانمان هم ملتفت نیستند که نباید این قدرت را از دست بدهند . این یک قدرت الهی است (یدالله مع الجماعه ) . می توانید انکار کنید این را که آقای طالقانی فوت شده است ؟ می توانید انکار کنید که در دنبال فوتش یک انفجار حاصل شده است ؟ می توانید انکار کنید که این انفجار از خود متن ملت پیدا شده است بدون اینکه من و تو او را تبلیغ کنیم ؟ می توانید انکار کنید که متن ملت فریاد می زند که (ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی ) ؟ کجا چنین انکار می کنید ؟

قدرت ملت را می توانید انکار بکنید ؟ این قدرت ملت است ، متصل بشوید به این قدرت . ای قطره ها به دریا متصل بشوید تا محفوظ باشید والا مستهلک و از بین می روید . ای افکار کوتاه بیدار بشوید ، خودتان را متصل کنید به این دریا ، دریای الوهیت ، دریای نبوت ، دریای قرآن کریم .

این دژ بزرگ اسلام و روحانیت ، هر دوی آن مورد نفرت اجانب است

از این غرب زدگی ها بیرون بیائید ، آقا شما پنجاه و چند سال است این غربزدگی ها همه مصیبت ها را به شما وارد کرده ، به خود بیائید ، یک قدری به اسلام فکر کنید ، نشکنید این سد بزرگی که قدرت های بزرگ را شکست ، نمی توانید هم بشکنید (عرض خودمی بری و چه می کنی ) نمی توانید بشکنید ، هر چه هم بخواهید نمی شود آقا ، ملت علاقه به خدا دارد ، با آنهایی که خدا را انکار دارند ملت ما معارض است ، ملت علاقه به روحانیت دارد ، نایب امام می داند اینها را ، نایب پیغمبر می داند اینها را . برای طالقانی ای نایب پیغمبر ما ، علت علت را خودش نقل می کند ، اینکه من تو سرم می زنم برای این است که نایب پیغمبر رفته است ، نه برای این است که یک دموکرات رفته است ، نه برای این است که یک روشفنکر رفته است ، برای اینکه نایب پیغمبر رفته . شما مطالعه در حال ملت بکنید ، ننشینید تو خانه هایتان و پیش خودتان انگیزه فکری و هر چه هم می توانید بر خلاف آن چیزی که

مسیر ملت است هی بنویسید ، بنویسند . این هم فایده ای ندارد لکن چرا متصل نمی شوید به این ملت ، چرا آنی که هست نمی گوئید . هی آخوند مرتجع ، آخوند مرتجع ، همین است که تزریق به شما کرده اند ، دشمنان اسلام تزریق به شما کرده اند آخوند مرتجع تا شما را از آخوند جدا می کنند . همین قلم هایی که آخوند را مرتجع می دانند و می نویسند یا ادراک ندارد و مطالعه در حال آخوند نکرده است و یا غرض دارد و قلم او اجیر است ، اجرت می گیرد و می نویسد . این عراق را آخوند نجات داد از انگلستان ، از توی حلقوم انگلستان آخوند بیرون آورد ، آمیرزا محمد تقی شیرازی سلام الله علیه از توی حلقوم انگلستان بیرون کشید ، آخوند مرتجع است یا تو ؟ آن نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله علیه مملکت ما را از تو حلقوم خارجی ها بیرون کشید (الیوم استعمال دخانیات حرام است ، معارضه باامام زمان است ) این یک کلمه یک ملت را وادار کرد که مخالفت کنند . چرا این قدرت را می شکنید ؟ آخر آدم باشید . این آخوند بود که در عراق به جبهه رفت و به جنگ رفت و اسیر شد . همین مرحوم آقای خوانساری رضوان الله علیه ، مرحوم آقای آسید محمد تقی خوانساری یکی از اشخاصی است که در جبهه رفت و جنگ کرد و اسیر شد ، مدت ها هم اسیر بود . این قدرت را نشکنید ، صلاح نیست ، صلاح ملت نیست ،

صلاح کشور نیست که یک قدرتی که در مقابل قدرت بزرگ مشتش را گره می کند و آنها را از صحنه بیرون می کند حالا اجر او را تحویلش بدهید و یک همچو قدرتی را بشکنید . این دژ بزرگ اسلام و این دژ بزرگ روحانیت ، هر دوی آن مورد نفرت اجانب است ، هم اسلام را باآن دشمن هستند برای اینکه از اسلام بدی دیده اند ، اسلام نمی گذارد که اینها مخازن ما را از بین ببرند و هم روحانیت را معارض خودشان می دانند و این را می خواهند بشکنند . رضاخان که آمد تمام نظرش به این بود که این قدرت آخوند را بشکند ، تمام نظرش این بود لکن مامور بود لکن مامور معذور نه ، ماموری بود که معذور هم نبود . تمام قوایش را صرف این کرد که این لباس را از تن اینها بیرون بیاورد . ما در آن مدرسه دارالشفا ، من حجره آنجا داشتم ، در آن بحبوحه فشار به ملت ، فشار به روحانیت ، در آنجا ما یک حجره ای داشتیم ، رفقای ما در مواقعی که از کارهاشان فارغ می شدند آنجا می آمدند مجتمع می شدند ، یک روز یک نفر کارآگاه آمد در حجره و بعد آمد توی حجره نشست گفت که بنابراین است که در تمام ایران شش نفر معمم باشد خوب بنایی بود که از این عمامه ها اینها می ترسیدند ، چرا ؟ برای اینکه این عمامه توی مردم به عنوان نایب پیغمبر ما جای تو خالی است بودند ، مردم از اینها حرف می شنیدند

، از این مسجدها می ترسیدند . اخیرا برای هر مسجد یک سرهنگ یک سرهنگ باز نشسته گذاشته بودند مامور مسجد ، برای اینکه از این مساجد می ترسیدند . آنها کوشش کردند که این لباس را از تن روحانیت بیرون بیاورند و روحانیت را خلع کنند از آن پستی که دارند و بحمدالله نتوانسته اند . حالا نوبت شما شده ، حالا نوبت این شده است که شما هی هر کدامتان یک نقی بزنید به روحانیت ، یک روحانیتی که اینهمه خدمت به ملت کرده و نجات داده چندین مرتبه از مهلکه این ملت را . حالا آقایان آمده اند با قلم هایشان و با قدم هایشان و با کلماتشان از این روحانیت انتقاد می کنند . من نمی خواهم بگویم سرتاسر هر که عمامه دارد کذاست ، نایب الامام است ، نیست همچو حرفی ، نیست ، لکن آنها که می شکنند ، بدها را نمی شکنند ، اینها با خوب ها بدند با بدها خوبند . بدهایی که هم پست آنها هستند و هم رای آنها هستند و در خدمت دستگاه هستند و بودند ، با اینها بدی ندارند ، اینها با آنهایی که خوبند ، بدند ، اینها با طالقانی بدند . من می گویم که این قدرت را همچو یک کاسه نکنید و بشکنید آن را ، این یک قدرت الهی است که از آن استفاده کنید .

هم روحانی باید با دانشگاهی دوست و برادر باشد و هم دانشگاهی با روحانی

من به آقایان روحانیین هم کرارا گفته ام ، حالا هم عرض می کنم که اولا مسؤ ولیت شما زیاد

است ، مسؤ ولیت بزرگی به عهده شماست . این ملت که همه دارند می گویند نایب الامام و نایب پیغمبر ، اگر خدای نخواسته از شما یک انحرافی ببینند ، این روحانیت را می شکنند . روحانیت اگر شکسته بشود ، اسلام شکسته شده است . روحانیت اسلام را نگه داشت . اگر این شکسته بشود ، اسلام شکسته می شود ، اگر در این مقطع زمان به دست ما شکسته بشود ، ما خیانت به اسلام و قرآن کردیم . خودتان رابپائید متوجه باشید ، اعمالتان را با اسلام تطبیق بدهید ، اگر کسانی در بین شما خدای نخواسته انحراف دارند ، از صف خودتان خارج کنید و نصیحت دیگر ، که به آنها می کنم و کرده ام اینکه این قدرت دانشگاهی و طبقه جوان را حفظ کنید ، در مقابل او نایستید ، همه اهل یک ملتید ، همه اهل یک کشور و خانه هستید ، این خانه خودتان را هر دوتان حفظ کنید مقدرات مملکت شما بعد از چندی به عهده این دانشگاه هاست ، اینها وزیر و نمی دانم چه خواهند شد ، اینها را حفظشان کنید . همانطوری که به آنها عرض می کنم که این قدرت را از دست ندهند به شما عرض می کنم که این قدرت را از دست ندهید ، برادر باشید ، با هم باشید . به دانشگاهی ها عرض می کنم که اینقدر گروه گروه نشوید ، شما دشمن دارید ، در مقابل دشمن باید مجهز بشوید ، مجهز شدن به این است که با هم یک گروه با وحدت کلمه ،

اگر شما یک گروه بشوید ، جوان های معتقد مسلم ما که بحمدالله اکثر دانشگاه را در قبضه دارند اگر اینها هی گروه گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند ، چهار تا آدمی که معوج و منحرف است ، یا به اینها ملحق می شود که انشاء الله ملحق بشود و یا گورش را گم می کند و می رود . شما منتظر این نشوید که دولت بیاید جلو بگیرد یا ملت بیاید جلو بگیرد ، خودتان با اجتماع خودتان بدون اینکه دعوایی راه بیندازید ، بدون اینکه درگیری در کار باشد ، با اجتماع خودتان ، با وحدت کلمه خودتان جلوی این توطئه ها را بگیرید . فردا دانشگاه باز می شود ، جلو بگیرید از این توطئه ها . توطئه گرها دشمن شما هستند ، دشمن ملت شما هستند . هم روحانی باید با دانشگاهی دوست و برادر باشد و هم دانشگاهی با روحانی ، تا این دو قدرت ، دو قدرت مفکره ، متفکر بتوانند مملکت خودشان را حفظ کنند . (وقت گذشت ) خداوند انشاء الله شما را هدایت کند و ما را . خداوند خدمتگزاران به ملت را رحمت کند . و مرحوم آقای طالقانی را به رحمت خودش غریق کند و همه ما را سعادت و سلامت و مملکت ما را استقلال و آزادی بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 23/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و گروهی ازنمایندگان مجلس خبرگان

همه با هم تفاهم داشته باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

در این نوشته این است که شما ازمشکلات مملکت بحث کرده اید و اما راه حل این است که همه با هم تفاهم داشته باشید ، دولت با شورای انقلاب ، شما

با حزب جمهوری اسلامی ، و اگر بشود با حزب های دیگر بتوانید تفاهم بکنید و درگیری واقع نشود بین مثلا دولت و حزب و یا دولت و شورا ، یا مثلا رادیو تلویزیون و دیگران . در یک وقتی که الان درگیری ها صددرصد مضر است ، یعنی ما الان احتیاج داریم به اینکه یک آرامشی باشد و یک تفاهمی باشد ، مشکلات شک ندارم که زیاد است و شک ندارم که به این زودی رفع شدنی نیست ، یعنی شما بخواهید یک رادیو تلویزیون که پنجاه و چند سال در خدمت رژیم فاسد بوده و افرادی که در او بوده است از آن سنخ که جور کرده اند و از آن سنخ بودند ، حالا یکدفعه اینها تبدیل بشوند به یک اشخاص مومنی ، اشخاص مسلمانی که فکرشان فکر اسلامی و ملی باشد ، این یک مطلبی است که آرزویش هست ، اما به این زودی درست نمی شود . چنانچه دولت هم بخواهید که در ظرف مدت کم بتواند این کارها را انجام بدهد این هم نمی شود ، یا اجزاء دولت بخواهید که صددرصد در طریق ما باشد این هم نیست . من از آنان می بینم اشخاصی که در این راه نیستند ، لکن علاج این نیست که ما یک درگیری حالا ایجاد کنیم و یک مثلا به هم زدن اوضاع و برویم سراغ دولت و هی افراد را بگوئیم که این کنار برود و آن کنار برود و آن دیگری کنار برود . برویم سراغ تلویزیون و بگوئیم که باید امروز این عوض بشود و فردا دوباره یکی دیگر

بیاید ، یک دسته با او مخالف باشند او هم عوض بشود ، و همین طور سایر قشرها .

به نظر من می رسد که امروز باید ما کوشش کنیم که حتی الامکان اشکالات وارد را هم یک قدری غمض عین بکنیم تا اینکه یک استقراری پیدا بکنیم ، تا اینکه مجلس خبرگان کارشان انشاءالله به همت آقایان زودتر تمام بشود و برویم سراغ مجلس شورا درست بکنیم و محول بشود کار به ملت و به نمایندگان ملت ، و کارها انشاء الله با محول شدن به ملت و به اشخاصی که متعهد هستند و توانستیم و توانستند که یک منتخباتی داشته باشید که آنها صددرصد انشاء الله اسلامی و ملی و متفکر و همه جهات در آنان جمع باشد ، آنوقت انشاء الله با آنها کارها انشاء الله اصلاح بشود . حالا ما بخواهیم که اوضاع را حفظ بکنیم و هی هر روز به هم بزنیم و هر کس از آنوقت تا حالا و از آن وقت تا حالا من دیدم که هر کس آمده توی کار و در راس کاری شده ، یک عده ای فورا آمده اند به اینکه این چطور مثلا آقایان بعد از تفتیش و تفحص زیاد یک نفر را برای ستاد ارتش رئیس درست کردند ، به مجرد اینکه او را گذاشتند ، یک عده شروع کرده اند که این چه و چه و چه ، نمی شود که ما تا چهار نفر گذاشتیم بگویند نه ، آنی که انتخاب شده کنار بگذاریم و یکی دیگر بیاوریم ، باز یک دسته دیگر بیایند و بگویند این چطور ، این اسباب

این می شود که کاری نتوانیم انجام بدهیم باید ما الان یک قدری دست به عصا راه برویم ، نه تضعیف کنیم دولت را به طوری که بعضی از آقایان همت گماشته اند به اینکه مثلا تضعیف کنند و از بین ببرند دولت را ، هر فردی در دولت هست ، یک دفعه می بینیم می گویند که این آنی است که از همه خیانتکارتر بوده ، این آنی است که از همه جنایتکارتر بوده ، و اینطور حرف ها که گاهی وقت ها به واسطه یک سوء نیتی است لکن به واسطه سوء تشخیص است واقع می شود . و شورا مثلا که ما افرادش را می شناسیم و می دانیم چه اشخاصی هستند وانهائی که نمی شناسند به طور اجمال و کلی انتقاد می کنند ، شورائی که هیچ معلوم نیست چه جوری است و فلان مجلس خبرگانی که با رای مردم حاصل شده است و همه می دانند که این مجلس یک مجلس معمولی نبوده است ، هیچ کس تحمیل نکرده ، خود مردم اشخاصی را انتخاب کرده اند . منتها فرض کنید که حزب جمهوری هم کاندید داشته ، دنیا هم اینطور است که کاندید دارند احزاب ، احزاب دیگر هم کاندید داشتند ، حالا شکست خوردند ، آنها که شکست خوردند می گویند خوب ، چرا ما نیستیم خوب شما در ملت وجهه نداشتید که کاندید بشوید . کسی که نیامده جلو رای مردم را بگیرد ، شماها جلو رای مردم را می گرفتید والا حزب جمهوری اسلامی که جلو مردم را نمی گرفت که رای به او ندهید ،

به من بدهید نه ، اینها خودشان را چه کردند که ما در جبهه کذا هستیم . خوب ، بسیار خوب ، حالا ما فرض می کنیم راست باشد ، دروغ است این ، اما راست فرضش می کنیم ، اگر فرض کنید که یک طائفه ای گفت که ما با آقای بهشتی رفیق هستیم ، آقای بهشتی هم در بین مردم وجاهت داشت و به واسطه وجاهتش مردم به او رای دادند ، این خلاف واقعیتی است ، این یک زوری است در کار ، یا مردم خودشان اینجور تشخیص داده اند و عمل کردند . الان هم که که می بینید در مجلس خبرگان هر کس از هر طرف می رود یک چیزی می گوید . و آن چیزی که رویهمرفته هست راجع به مجلس خبرگان و راجع به حزب جمهوری اسلامی و راجع به همه اینها ، آن خوفی است که عده زیادی در اسلام دارند ، اینهامی ترسند مبادا یک وقت نظام اسلامی پیدا بشود که ما نتوانیم دیگر هر کاری که دلمان می خواهد بکنیم و هر طوری که دلمان می خواهد بشود . مساله به نظر من اینطور است که رویهمرفته وقتی حرف ها را گوش می کنید می بینید که ناراحتند از اینکه یک عده که آمده اند در مجلس خبرگان ، اینها هستند که می خواهند اسلام را سر پا کنند و برای جمهوری اسلامی قانون را بنویسند ، اینها از این ناراحتند ، می گویند خوب ، چرا ما نیستیم خوب ، شما را انتخاب نکردند ، یکی دو تا که از شما را انتخاب کردند

آن هم با خیانت انتخاب کردند . اینها ملت نیستند درست کرده اند ، بازی درست کرده اند ، قاسملو را ملت انتخاب کردند ؟ یا خود کردها هم با او مخالفند ، خوب او سرنیزه داشت و همه جور اسبابی داشت خودش را معرفی کردو کاش هم که آمده بود ، نیامد ، من خیال داشتم که بیاید ، همین جا نگهش دارم یک ماهی یا بیشتر .

اینها خوفشان از اسلام است و از آن نظامی که آقایان بنا دارند ، انشاء الله موفق خواهند شد ، یک نظام اسلامی می خواهند درست بکنند که این چپاول ها نباشد ، این غارتگری ها نباشد ، این غربزدگی ها نباشد و این انحرافات نباشد .

چون آخوند خدمتگزار اسلام است مردم از آنها حمایت می کنند

و همه ناراحتی ها این است آخوند چطور است . به آخوندش خیلی کار ندارند ، اگر آخوند هم مثل خود آنها بود ، هیچ کاری به او نداشتند ، لکن از آخوند می فهمند که این دارد اسلام را پیاده می کند ، از این جهت می گویند چرا در مجلس خبرگان همه آخوندند ، خوب برای اینکه یک مملکت اسلامی است ، مردم ببینند احکام اسلام دارد اجرا می شود هر آخوندی که در آنجا نیست ، آخوندهای منتخبی هستند که مردم انتخابشان کردند و آوردند آنجا برای اینکه جمهوری اسلامی را می خواهند درست بکنند ، بلی اگر می خواستند یک جمهوری غربی درست بکنند ، آنوقت یک افراد دیگری باید باشند ، آنوقت یک آخوند هم اصلش نباید باشد ، آخوند را باید کنار گذاشت . اما ما که می خواهیم جمهوری اسلامی و قانون برای

جمهوری اسلامی درست کنیم برویم از اروپا افراد پیدا بکنیم ، برویم از آنهائی که طرفدار اروپا و طرفدار غرب هستند ، طرفدار کمونیست ها هستند از آنها یک افرادی پیدا بکنیم ، آقایان بروند آنها را پیدا بکنند که ناراحت نشوند این آقایان ، خوب آقایان هم اگر پیدا می کردند و معرفی می کردند و ملت می فهمید که این برخلاف مسیر اسلام است ، از آقایان هم انصراف پیدا می کردند ، آقایان عقد اخوتی مردم نیستند . مردم به عنوان اینکه اینها اسلامی هستند و معرف اسلام هستند ، همه ما این طوری هستیم ، به عنوانی که ما یک آدمی هستیم خدمتگزار به اسلام ، مردم ما را می پذیرند والا چشم و ابروی سیاهی که ما نداریم که مردم برای خاطر او ما را بپذیرند . اینها می دانند که ماها خدمتگزار هستیم به آنها و خدمتگزارها را مردم علاقه دارند

این آقایانی که برای آقای طالقانی اینقدر اظهار چیز کردند ، این واقعا برای این است که آن آقا نوشته است که چون دموکراسی بود از این جهت اینقدر مردم احترام گذاشتند ، آن چیزها را که مردم می بوسیدند که با آنها قبرش را کنده بودند ، آن برای این بود که ایشان یک مردی بود دموکرات بود ، اینجوری بود ؟ ! یا نه ، این یک روحانی بود و مردم روحانی را مظهر نبوت می دانند و مظهر امامت می دانند و باید ببینیم مردم چه می گویند ما یک وقت این است که می رویم توی اتاق نشینیم و هر چه دلمان می خواهد می

نویسیم ، این برای خاطر این بود ، این برای خاطر آن بود . یک وقت می خواهیم ببینیم که این مردم که انقلاب کردند و همچو اظهار مصیبت کردند چه چیزمی گفتند ، جز این بود که می گفتند ، ای سید ما ، سرور ما ، جای تو خالی ، ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی است . آنها به عنوان نایب پیغمبر می شناختند ایشان را ، از این جهت آن کلنگ را می بوسیدند ، مثل آن است که ضریح حضرت معصومه را می بوسند . این به طلا و نقره و به آهن علاقه نیست ، این یک اظهار علاقه ای است نسبت به خدا و نسبت به پیغمبر و نسبت به امام ، به اینها . اینها از این مسائل خوفشان باید باشد . یک سید پیرمرد وقتی توی این جمعیت می رود اینطور می شود و هزار از حزب دموکرات اگر از بین برود ، مردم شادی می کنند این خوف دارد از اینها ، و ما هم نباید آنها را تاییدشان کنیم برای اینکه آنها می خواهند یک جائی داشته باشند و دست و پا می زنند که یک فکری برای خودشان بکنند ولکن ما باید فکر این معنی باشیم که این ملت ما از چه ضربه دیده تا حالا و باید با چه عصائی حالا راه برود آن ضربه ها را نخورد . ما پنجاه و چند سال است که ضربه خوردیم از اجانب خوردیم از گرایش به اجانب ، از اینکه همه چیز ما توجه به آنجا داشته ، ما ضربه را خوردیم ،

حالا باز ما تکرار بکنیم آن ضربه ها را ، تکرار بکنیم آن مسیر را یا نه .

آنها که اعتقاد ندارند مکتب ما مترقی ترین است ، تجربه کنند

ما باید منقلب کنیم مسیر را به یک انقلاب دیگری ، لااقل آنهائی هم که اعتقاد ندارند که مکتب ما مترقی ترین مکتب است خوب تجربه کنند ، پنجاه سال آن طرف را تجربه کرده اند ، پنج سال هم این طرف را تجربه کنند ، آنوقت اگر این طرف هم همانجوری هǘƙɠکه در کار آمد و همان قلدری ها ، و همان آدمکشی ها ، همان غارتگری ها ، در این طرف هم اگر بود ، آنوقت بیایند بگویند هر دوتان کنار ، یک فکر دیگری باید کرد . اما بی تجربه و بدون اینکه اینها بفهمند که حالا بنا چیست ، حالا از افراد اینها بشناسند ، افرادی که در آن رژیم و افرادی که در این رژیم هست . یک وقت این است که این فرد قاطع نمی دانم خیلی نمی تواند کار بکند یک مساله است ، یک وقت این است که بگوئید نه این فرد همان کارهای رژیم سابق از دزدی ، از غارتگری ، از خیانتگری ، از خدمت به اجانب می کرد ، اینها هم بروند همان کار را بکنند ، گمان ندارم یک همچو حرفی بخواهند بزنند انصاف باشد ، این خلاف انصاف است .

ما افراد را می شناسیم ، افرادی که در شورای انقلاب هستند ، آنها را می دانیم کجاها هستند ، افرادی که در دولت هستند به استثناء یکی ، بعضی شان خوب می دانیم اینها خیانتکار به آن معنا که همانطور که رژیم ، هی

به ما می گویند که فرقی نکرده است . این انصاف است که ما بگوئیم که این رژیم با سابق فرق نکرده . آنی که همان مردم را غارت می کرد و کتک هم می زد و غارت می کرد ، مالش را می برد و داغش هم می کرد ، حالائی که نه حبسی برای مردم عادی و برای غیر جنایتکارها هست و نه چپاولگری هست ، نه خوردنی هست ، حالا اگر فرض کنید یک جا هم یک کسی دزدی بکند این هم باز از ارث رژیم سابق است والا رژیم اسلامی اگر پیش بیاید ، دیگر دست اینها بریده می شود . و مهم قضیه این است که از شماها می ترسند برای همین خاصیت ، برای اسلام است همه مخالفت های با روحانیت هم برای اسلام ، نه برای روحانی ، و آنها چیزی نیست خودش مستقل . همه مخالفت ها برای این است که اسلام را اینها مخالفت با منافع خودشان ، مخالف آنهایی که اینها برایشان فکر دارند کار بکنند و آنها هم اینها را وادار به این عمل ها می کنند ، اینها هم می بینند که با آمدن اسلام احساس کرده اند که اسلام قدرت دارد ، آن یک مساله ای بود که دیگر احساس کردند که اسلام همچو قدرتی داشت که رژیم سابق با آنهمه قدرت و باآنهمه پناهگاه که به ما دائما فشار می آمد در پاریس که بود دائما از طرف آمریکا فشار می آوردند شما با اینها اینطور نکنید ، بعد از رفتن شاه هم با بختیار چه نکنید ، اینها چطورند ،

بگذارید تا کارها انجام بگیرد حالا . خوب ، حالا هم می بینند که اینهمه قدرت هاشان را روی هم گذاشته اند و یک جبهه ملت ، ما هم با نداشتن هیچ چیز ، یک طرف جبهه ، لکن فریادش اسلام بود .

حالا آنی که آنها می خواستند نگهدارند نتوانستند نگهدارند و حالا خارج فهمیدند ، عینا فهمیدند که یک قدرت است این ، و این قدرت ممکن است که تا آخر هم نگذارد دیگر دست اینها باز بشود در این مملکت باز بشود انشاء الله ، از این جهت می ترسند باید هم بترسند ، چاره ای هم ندارند . در خارج هم آنهمه فعالیت می شود و آنهمه چیزها نوشته می شود خوب برای همین است که می ترسند از این قضیه و چه . دیروز آن زنی که آمده بود اینجا و مصاحبه ای با من کرد و یکی از حرف هایش این بود که شما را می بینم که یک چهره آرامی دارید ولی در خارج یک طور دیگر شما را معرفی کرده اند ، این شما را ناراحت نمی کند ، گفتم از جهتی چرا و آن این است که چرا باید انسان اینطور باشد که برای مقاصد خودش یک مسائل خلاف واقع بگوید . خوب آنها گفتند که خمینی وادار کرده است که پستان های زن ها را ببرند ، حالا هم شما آمدید اینجا ، بروید توی مردم بپرسید که آیا تا حالا پستانی بریده شده است تااینکه آمرش یک کسی باشد . به او نگفتم لکن واقع این است . می گویند شیطان را خواب دیدند با

یک صورت خوبی ، گفتند خوب این غیر آن است که به ما ارائه دادند ، گفت قلم دست دشمن است . مساله این است ، دیروز هم ورقه ای آورده اند اینجا گفتند این هیتلر است ، هیتلر آن طرف دستش را پشتش زده و دارد اینطور نگاه می کند ، از من هم کاریکاتوری زده اند و یک شمشیری کشیده اند و یک عده هم سر ، جمجمه ها هم آنجا هست که اینها همه آنهائی است که من سرهایشان را بریده ام ، و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند ، معلوم می شود ما خیانتکاریم . آن روزی که ، من آنوقت ها می گفتم که نمی فهمد این دستگاه ، برای سقوط من این است که آنها شروع کنند به تعریف کردن ، آنها هر روز فحاشی می کنند ، این غلط است . هر چه فحاشی بکنید این مردم می گویند که این مخالف آنهاست . اگر شروع کرده بودند به تعریف کردن ، چه کردن و احترام کردن و اینها ، ما کم کم تمام می شدیم کارمان خراب می شد . اگر چنانچه آمریکا از ما تعریف کند و روزنامه ها از ما تعریف کنند ، آنوقت است که باید مردم بگویند که این چه است قضیه ، قضیه ای است که دارند تعریف می کنند . البته باید از ما تکذیب کنند و از شماها هم باید تکذیب کنند ، جمهوری اسلام را هم باید تکذیب بکنند . در هر صورت اینها خوفشان برداشته از این نظامی که امید است

انشاء الله ، امید است انشاء الله این نظام در خارج تحقق پیدا کند ، از این خوفشان برداشته ، یک دسته خیانتکار خوفشان برداشته ، یک دسته آدم سالم ، لکن توجه ندارند به اینکه مساله اینطورها نیست ، مساله این است که اگر فقیه رادر شورای انقلاب چیز کردند که باید مثلا چه باشد ، اینها خیال می کنند که حالا که اینطور شد پس دیگر دنیا به هم می خورد ، اینها می ریزند به جان مردم ، این فقها می ریزند هرکاری دلشان بخواهد بکنند و بعدها هم چه خواهد شد و ما هم به شکست خواهیم رسید .

ملت اسلام را می خواهد و در اسلام دیکتاتوری نیست

این مملکتی است اسلامی ، یک مملکتی که مردم بیل و کلنگ !!! چیز !!! را که مرحوم آقای طالقانی را دفن کردند می بوسند . ما بااین مردم می خواهیم ، برای این مردم می خواهیم قانون بنویسیم ، برای این مردم می خواهیم چه بکنیم ، اینها هستند که به اینها رای می دهند ، اگر ما فشار آوردیم به اینکه آقا رای بدهید ، حتما به این مساله رای بدهید ، البته ، هم به ما اشکال است ، هم به آنها ، اما اگر به دست مردم دادیم و گفتیم آقا این مساله است شما قبولش دارید یا نه ، ممکن است همین یک چیز را به اراء عموم بگذارید که آیا شما قبول دارید که عالم مثلا درجه اول اسلام این کارها را مثلا نظارت در آن بکند . ببینند سی و پنج میلیون (الا آنهائی که همه دست هایشان را توی هم داده اند ، و

یک میلیون نتوانسته اند درست کنند) ببینند اینجا هم همین طور است و مساله این است که می خواهیم ما به زور تحمیل بکنیم . اگر مساله این است ، پس شمائی که خلاف این را می گوئید دیکتاتور هستید و می خواهید به ما تحمیل بکنید . دیکتاتوری این است که برخلاف مسیر ملت ، برخلاف رای ملت یک چیز را به زور گردن ملت بگذارند . شما می خواهید که این مطلب را به زور گردن ملت بگذارید که نه ، شما این مثلا راجع به ولایت فقیه را کنار بگذارید ، ما قطع نظر از این می کنیم که دولت ما دولت اسلامی است ، خداست ، خدا این کار را کرده ، ما آمدیم چندین درجه پائین . و ما مطابق میل آقایان رفتار کردیم ، زیادتر ، برای اینکه ما یک دفعه یک مجلسی درست کردیم با آراء مردم که ، بیایند بگویند آرا کجایش زور بوده است ؟ کجا فشار آورده اند ؟ یک نظامی را گذاشته اند آنجا که تو باید این طوری رای بدهی ؟ یا یک صندوقی را بردند و خلافش کرده اند ؟ بیایند بگویند هر جا هست باطلش می کنیم . اینکه یک دفعه آراء عمومی به این هم اکتفا نشده ثانیا آقایان با اینکه منتخب خود مردم هستند این را گفتند مورد تصدیق ماست ، ثانیا به آراء همه مردم کجایش اشکال دارد که آقایان اینقدر سوز و گداز می کنند ، جز این است که همان رگ خلاف اسلامی است که اینها را وادار می کند به اینها ، گاهی ملتفت نیستند

به آن ، گاهی ملتفت هستند . مساله این طوری است و حالا باید آن چیزی راکه اینجا عرض کنم و برای هم آقایانی که در حزب جمهوری اسلامی هستند و آقایانی که در اینجا هستند و آن این است که ما حالا باید تهیه قضیه مجلس شورا ببینیم ، مهم این است که اگر چنانچه مجلس شورای مورد خواست اسلام تحقق پیدا کرد ، ما هم می رویم سراغ کارمان ، آنها هم مشغول کارشان می شوند ، کارشان را انجام می دهند ، دیگر ما نمی توانیم هی تا آخر در زحمت باشیم . خود آنها ، ملت خودش دارد کارش رانجام می دهد و وقتی که یک ملتی خودش کار خودش را انجام می دهد ، دیگر هر که می خواهد هر صدائی بکند ، هر داد و فریادی بکند ، ملت خودش می خواهد . من یک وقت گفتم اگر ملت خواست بگوید نه ، ما دیکتاتوریم ، اشکال ندارد ، همه ملت گفتند دیکتاتوریم شما چه حقی دارید بگوئید نه ، اگر فرض کنند چون غرب دیکتاتوری نیست ، و هست آن ، خودشان بدتر از اینها هستند ، لکن ملت ما اسلام را می خواهند و در اسلام اصلا دیکتاتوری در کار نیست ، هیچ ابدا ، هیچ وقت نبوده و هیچ وقت نیست ، هیچ وقت نخواهد بود . و ما باید کوشش کنیم به اینکه انشاء الله یک مجلسی ، یک مجلس صحیحی واز این حرف هاهم هیچ نترسیم ، شما هر چه بهترش را درست کنید ، آنها بیشترش می خواهند .

این را من یک دفعه

، دو دفعه هم گفته ام ، مرحوم آقا میرزا محمد فیض رحمه الله تعالی ا زعلماء اینجا بود ، آنوقتی چیز کرده بودند که باید طلبه ها امتحان بدهند و نمی دانید چه فضاحتی سر ما در آوردند . توی مدرسه فیضیه هم داشتم من می رفتم خدمت ایشان ، ایشان فرمودند ، اینها می خواهند تشخیص بدهند خوب و بد را ، چه اشکال دارد ، من به ایشان عرض کردم اینها از خوب هایش می ترسند . اینها می خواهند تشخیص بدهد ، خوب ها را می خواهند از بین ببرند ، بله اگر می خواستند بدها را از بین ببرند مورد تصدیق ما بود ، اما اینها می خواهند خوب ها را از بین ببرند ، از خوب می ترسند اینها . رضاخان از مدرس می ترسید ، از آن کسی که با خودش موافق بود که چه ترسی داشت . خارجی از امثال مدرس می ترسند نه اینکه از فلان آدمی که با رای آنها موافق است یا فرقی به حالش نمی کند این دستگاه باشد چیزش درست باشد بساطش ، آن دستگاه هم باشد ، آن تابع آن دستگاه است ، تابع این است که اتومبیلش خوب باشد ، این اتومبیل را عمر سعد به او بدهد یا امام حسین (ع ) ، هیچ فرقی به حالش نمی کند برای اینکه اتومبیل میزان است ، آن که زندگی برایش میزان است ، مکتب توی کارش نیست ، زندگی توی کارش است ، این زندگی را اگر رضاخان بدهد اهلا و سهلا و اگر هم شما بدهید اهلا و سهلا

، فرقی به حالش نمی کند ، برای اینکه اتومبیلش که فرق نمی کند شما بدهید یا او .

مساله این است آنهائی که مکتب دارند ، آنهائی که گرایش دارند به اسلام ، انشاء الله شما پیدا کنید ، از حالا شروع کنید . این دفعه دیگر مصیبت تان زیادتر است برای اینکه یک مجلس خبرگانی بود که یک مدت کوتاهی بود ، یک مجلسی است که مدت بلندی است و استفاده توی آن است ، باید خیلی دقت بکنید ، خیلی زحمت بکشید ، کاندیدتان را تعیین کنید و ارائه بدهید به مردم ، این کاندید ماست ، این است که برای اسلام کار می کند ، ترویج کنید از آن ، اسلام ، شمشیر دستتان باشد ، شمشیر هم هست دستتان ، با این شمشیر کارها را انجام بدهید . این شمشیر برنده اسلام ، یک شمشیری که خائن ها را از بین می برد و خادم ها را در امان نگه می دارد ، مردم را حالی کنید که ما کاندیدهامان عبارت از این ششصد نفر مثلا یا پانصد نفر هر چقدری که هست کاندیدهامان عبارت از اینها هستند ، البته از ملاها و علما . از این نترسید که آخوندیش کردند ، اسلام آخوندیش کرده به ما چه ربط دارد و عرض می کنم آخوند و آخوند مسلک یعنی اسلامی و اسلامی مسلک ، همه باید اینطور باشند و آنوقت راحت شما دیگر بروید ، شما اگر خودتان نرسیدید ، در مجلس هم می آئید انشاء الله ، راحت بروید ، استراحت کنید و خود ملت کارش را انجام می دهد

.

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 24/6/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان ، اساتید و دانشگاهیان شیراز و روسای ادارات آموزش و پرورش استان فارس

لزوم وحدت و دوری از اختلاف جهت اخراج اخلاگران از صحنه

بسم الله الرحمن الرحیم

این نهضت تمام بشود و دسته هائی بروند در دبیرستان ها و در دانشگاه خصوصا!!! دانشگاه ها !!! در هر جائی که محل آموزش و پرورش و اینهاست ، یک دسته هائی البته خواهند مزاحمت ایجاد کرد و از تهران و از جاهای دیگر هم مراجعه شده راجع به اینکه باید چه بکنیم . آنها در فکر هستند که یک ترتیبی بدهند ، لکن مهم این است که اینها در این جمعیتی که اخلالگرند در اقلیت واقعند ، اکثر که اینطور نیستند که اخلالگر باشند و این جمعیت اکثر باید از اختلافاتی که خودشان ، اگر در بینشان هست دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینکه یک درگیری ، یک اختلاف عملی بشود ، با اجتماع خودشان آنها را از صحنه خارج کنند که نتوانند آنها فعالیت بکنند . مهم این است که خود کسانی که در دانشگاه ها هستند ، در مواردی هستند که آموزش و پرورش هست در آن ، چه اساتید و چه جوان هایی که آنجا هستند ، اینها خودشان به طور معقولی جلوگیری بکنند چون اینها حرفی ندارند ، اخلالگرها حرفی ندارند همان فقط می خواهند اخلال کنند . اگر هر کدام چیزی شد جلویش بروند بگویند (خوب شما چه حرفی دارید ، حرفت را بزن ) خواهید فهمید که حرفی ندارند ، فقط حرف همه شان این است که اخلال کنند ، نگذارند یک کاری انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهی ها و دانشسراها و

خود اساتید و غیر اساتید هست که در این امر کمک کنند . ما هم انشاء الله یک اقدامی می کنیم و دولت هم بنا دارد که یک کارهائی بکند . من اینها را نگاه می کنم ببینم اینها چه هست و باید چه کرد .

سخنان یکی از حضار خطاب به امام : ما می گوییم اگر حقوق متقابل شاگرد و معلم که تقریبا ده میلیون نفر در سطح سرتاسر مملکت می شوند ، از لحاظ اسلام برای ما روشن بشود ، هر کس ، چه دانش آموز و چه معلم خواست از این مسیر منحرف بشود ، ما شدیدا در مقابلش می ایستیم . یعنی اگر حقوق متقابل دانش آموز و معلم از دیدگاه اسلام برای ما روشن بشود که لطف بکنید پیامی در این زمینه بفرستید ، هر کس خواست از این مسیر منحرف بشود . . .

امام : من هم ، من هم می خواهم شما را مستعد این بکنم که اگر ما یک وقتی یک چیزی نوشتیم و منتشر کردیم شما مستعد باشید که مهم خود شما هستید . ما نصیحت می کنیم آنها را و اگر چنانچه خدای نخواسته یک وقتی دیدیم که توطئه می کنند ، یک جور دیگر با آنها رفتار می کنیم لکن مهم این است که در دانشگاه ها خود آقایان ، خود دانشجوها ، خود معلمین ، خود آنها ، اینهائی که هستند ، در آنجا خودشان با هم ، دیگر خودشان اختلاف نداشته باشند .

در هر جائی اگر چنانچه خود جمعیتی که همه اسلامی اند و اکثریت هم اینطور هستند و منحرفین در اقلیت

واقع شده اند ، بین خودشان اگر چنانچه اختلافی نباشد ، آنها را زود از بین می برند . عمده این است که گاهی بین خودشان اختلاف است ، اختلاف بین خودشان اسباب می شود که آنها نفوذ کنند و نگذارند کاری انجام گیرد .

شما سعی کنید در اینکه بین خود ، در هر مدرسه ای یا در هر دانشگاهی ، بین خود جمعیت های متعهد و مسلم دیگر اختلاف نباشد ، گروه گروه نشوند که هر کدام یک چیزی بشوند . گروه هستند اما در اصل مطلب که باید تحصیل بشود ، باید موازین ، موازین اسلامی باشد ، باید اخلاق و عرض کنم اینها تهذیب بشود ، اینها در یک مسائل مشترکی با هم باشند ، حالا به هر حال یک اختلاف سلیقه ای هم دارند ، خارج از این باشد که همه با هم باید جلوی یک مفسده ای را بگیرند .

این مثل را برایتان عرض کنم . این بختیاری که آن وقت خیلی هم قدرتمند بودند اینها دو طایفه بودند ، من می دانستم این را یک طایفه ایلخانی بودند و یک جمعیتی داشتند ، یک طایفه هم حاجی ایلخانی ها بودند و آنها هم یک جمعیتی داشتند ، اینها هم غالبا با هم بد بودند ، مخالف بودند . من شنیده ام که اگر یک دشمنی برای یکی از اینها پیدا می شد ، این دو جنبه و جهت مخالف با هم مجتمع می شدند این دشمن ها را بیرون می کردند ، بعد که آن بیرون رفت برمی گشتند به حال اختلاف خودشان . یک مساءله عقلائی است که

شما وقتی که همه تان مسلمان هستید ، همه تان بنا دارید که این نهضت انشاء الله اسلامی پیش برود ، اکثریت با شماست ، یعنی یک اکثریت قاطع با شماست ، لکن اختلافات اسباب این نشود که حتی اختلاف با هم داشته باشید در مقابل آنها ، اگر متحد در مقابل آن تیپی که دشمن اصل انقلاب و دشمن اصل اسلام است ، در مقابل آنها مجتمع باشید ، آنها هیچ کاری از آنها دیگر برنمی آید . ولی مهم این است که با هم اجتماع داشته باشید ، خودتان با هم اجتماع داشته باشید . آنها هم بتوانید نصیحت شان کنید ، بتوانید وادارشان بکنید که ساکت باشند . اگر نتوانستید و نکردند ، البته یک طوری دیگر با آنها رفتار می شود . (در اینجا یکی از حاضرین در مورد نقش تفرقه انگیز روحانی نماها مطالبی بیان داشت .

امام : خوب ، حالا آن هم ، آن هم یک دردی است که آن هم انشاء الله خداوند هدایت شان کند .

تاریخ : 24/6/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام حافظ اسد رئیس جمهور سوریه

حضرت حافظ اسد رئیس جمهوری عربی سوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام تسلیت آن حضرت را به مناسبت در گذشت اسف انگیز برادر مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقای سید محمود طالقانی طاب ثراه دریافت داشتم . آنچه مسلم است نام آن فقید سعید به لحاظ خدمات ارزنده ای که به اسلام و مسلمین نموده اند و همچنین به خاطر مبارزات مداوم و مستمر آن مرحوم علیه جور و ستم و استبداد و استعمار شرق و غرب ، در تاریخ آزادیخواهان و طالبان حق و عدالت ثبت خواهد شد . ضمن

سپاس و آرزوی سعادت و سلامت برای آن حضرت ، رفاه و تعالی ملت برادر سوریه و نصرت و سعادت عموم مسلمانان جهان را تحت لوای اسلام عزیز از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/6/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام یاسر عرفات

مجاهد محترم حضرت یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام تسلیت جنابعالی به مناسبت درگذشت حجت الاسلام والمسلمین آقای سید محمود طالقانی طاب ثراه را دریافت داشتم ، موجب تسلی گردید . نام آن مرحوم به خاطر خدماتی که به اسلام کرده و به لحاظ مبارزات پیگیرش با ظلم و با استبداد و دیکتاتوری شرق و غرب در تاریخ مجاهدان راه حق و آزادی ثبت باشد . جا دارد ضمن سپاسگزاری از تلگرام تسلیت جنابعالی ، در گذشت آن مرحوم را به حضرتعالی که خود از پیشگامان مبارزه در راه حق هستید ، تسلیت بگویم . آمرزش خداوندی را برای آن مرحوم و مزید توفیق مبارزه در راه احقاق حقوق برادران مسلمان فلسطین را برای جنابعالی از درگاه باریتعالی مسئلت می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 24/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای شورای انقلاب و سازمان مقاوت فلسطین

مسلمین باید بر علیه ستمگران ید واحده باشند

من از آقای ابو عمار و از ایشان تشکر می کنم . گر چه این مصیبت برای ما ناگوار و سنگین بود لکن ما باید در مقابل مصیبت و مشکلات مقاوم باشیم و با مقاومت انشاءالله مشکلات را رفع کنیم . و من از خداوند می خواهم که برای ما حس مقاومت عنایت کند و همین طور برای برادران ما در فلسطین و در لبنان ، با همه مصیبت هائی که مواجه هستند ، امیدواریم که با مقاومتی که آقایان دارند و ابوعمار دارد بر مشکلات فائق بشوند و امور مسلمین انشاءالله اصلاح بشود .

سلام و تحیت من را به ابوعمار برسانید و از قول من به ایشان بگوئید که مشکلات شما مشکلات ماست ، چنانکه مشکلات ما مشکلات

شماست . و مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران و امیدوارم که با وحدت کلمه بین ما و شما که بحمدالله حاصل است و با وحدت کلمه بین سایر قشرهای مسلم و خصوصا دولت های اسلامی موجب بشود که گرفتاری های ما و گرفتاری شما و گرفتاری سایر مسلمین رفع بشود .

منشاء گرفتاری های مسلمین

ما می دانیم و مسلمین هم ، بلکه مهم دولت های اسلامی هم ، همه دانند که آنچه به ما می رسد و رسیده است از دو مشکل است : یکی مشکل بین خود دولت هاست که مع الاسف تاکنون نتوانسته اند این مشکل را حل بکنند و آن مشکل اختلاف بین خودشان است و آنکه می دانند منشاء همه گرفتاری های مسلمین این اختلافات است و ما هم قریب به بیست سال است که در این موضوع هی سفارش کردیم ، گفتیم ، نوشتیم ، دعوت کردیم سران دولت ها را بر این اتحاد ، لکن مع الاسف تاکنون حاصل نشده است و مشکل دوم مشکل دولت هابا ملت هاست که دولت هاباملت ها طوری رفتار کردند که ملت پشتیبان آنها نیستند . مشکلاتی که برای دولت ها پیدا می شود و باید به دست ملت ها این مشکلات رفع بشود ، برای تفاهمی که بین آنها نیست ، اگر ملت ها دامن نزنند به مشکلات دولت ها ، لااقل بی تفاوت هستند . و من این مطلب را شاید کرارا گفتم که خوب است دولت ها از دولت سابق ما و دولت فعلی ما عبرت بگیرند . دولت سابق در رژیم طاغوتی اگر مشکلی برای آن پیدا می

شد ، ملت یا بر مشکلات او می افزود و یا بی تفاوت بود .

کوشش و پشتیبانی ملت در حل غائله کردستان

و الان دولت ما به اعتبار اینکه دولت اسلامی است و بنای اینکه به ملت ستم بکند ندارد ، مشکلات او را ملت رفع می کند . شما دیدید که یک مشکل بزرگی برای ما در کردستان پیدا شد و به مجرد اینکه اعلام شد که همچو مشکلی است ، از تمام ایران ملت پشتیبانی کردند و بنای حرکت به طرف کردستان برای رفع غائله را داشتند که ما به واسطه اینکه به زحمت نیفتند و مطمئن بودیم که قوای انتظامی تواند حل بکند ، از آنها خواهش کردیم که صبر داشته باشند . و من می دانم که روزی که برای ما مشکلی پیدا بشود ، ملت ما در رفع آن کوشش خواهند کرد و اعلام موافقتشان را با ما کردند . اگر دولت ها هم با ملت خودشان اینطور رفتار کنند ، برای مملکت اسلامی مشکلی باقی نمی ماند و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما همه را بیدار کند و این مشکلات رفع بشود تا اینکه از دست جنایتکاران تاریخ ما مستخلص بشویم .

دعا می کنیم که خداوند قضایای فلسطین را حل بکند به طوری که منفعت مسلمین در آن باشد . من از شما و ابو عمار متشکرم . دعا می کنم به همه شما و دعا را وظیفه اسلامی می دانم و امیدوارم خداوند حل همه مشکلات را به دست خودش بکند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 25/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای مجتمع آموزشی طیبه پیراسته لنگرود

جدائی دین از سیاست ، توطئه ابر قدرت ها

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا تشکر می کنم از خانم ها که از راه دور آمدند و برای تسلیت ، من هم به آنها تسلیت عرض می

کنم . آنچه که در این نهضت مطرح است این است که ما وضعیت نهضت را بفهمیم و مقصد از جمهوری اسلامی را آگاهانه تعقیب کنیم تاکنون رژیم طاغوتی تمام احکام اسلام را در همه کشور و در کادرهای آموزشی و غیر آموزشی ، در وزارتخانه ها و ادارات ، در ارتش و در سایر جاها بر خلاف اسلام سیر داده بود . دستور اصلا این بود که نگذارند اسلام در ایران به معنائی که دارد تحقق پیدا بکند ، برای اینکه خارجی هائی که می خواستند از ما استفاده ببرند و بی زحمت هم استفاده ببرند ، اینها تبلیغاتشان و طرحشان این بود که اسلام را نگذارند ظهور پیدا بکند ، آن مقداری که کاری به استفاده های آنها ندارد ، آن مقدار را مضایقه نداشتند لکن آن بعدهای دیگری که با استفاده آنها مخالف بود ، آنها را اصلا می خواستند نگذارند تحقق پیدا بکند . اینها کوشش داشتند به اینکه این معنا را به باور همه بیاورند که دین از سیاست جداست . دیانت یک احکامی است که بروند نمازی بخوانند و چند تا از این مسائلی که هیچ ربطی به این چیزهائی که آنها می خواهند نداشته باشد ، بگویند و برگردند مشغول کارشان بشوند . آنها مشغول چپاولگری باشند و مشغول ظلم و جور و قشرهائی که دینی هستند ، اینها مشغول به اعمال دیانتی خودشان باشند ، کاری نداشته باشند که چه می گذرد بر این مملکت ، کار نداشته باشند که خارجی ها چه به سر این مملکت آورند . برنامه دولت ها در زمان طاغوت این بود

و دامن زده بودند بر اینکه نگذارند روحانیون در سیاست دخالت بکنند و شاید بسیاری از خود روحانیون هم باورشان آمده بود که نباید در امور سیاسی دخالت کنند ، و بسیاری از جوان های ما هم باورشان بکنند آمده بود که نباید اینها در امور سیاسی دخالت بکند ، حتی از قراری که گفتند یکی از همین افراد فاسد وابسته ، در همین چند روز ، در یک جائی به این صورت گفته بود که می خواهیم قد است روحانیون محفوظ باشد ، اینها دخالت در امور مملکتی نکنند تا قداستشان محفوظ باشد . این یک شیوه ای است که غربی ها به کار بردند و وابستگان آنها هم از آنها تقلید کردند به اسم اینکه قداست اینها محفوظ باشد ، یعنی اینها همان بروند توی مسجدها و دعا بخوانند تا قداستشان محفوظ باشد و کاری به مملکت و کاری به دولت و کاری به مجلس و کاری به دیگر قشرهایی که باید باشد نداشته باشند ، اینها را بگذارند برای چپاولگرها و دعا و ذکر خودشان را بگویند و کاری نداشته باشند . این یک برنامه ای است که ریخته شده است و ریخته شده بوده است در سال های طولانی ، و در زمان این پدر و پسر دامن زیاد زده شده است ، این حرف آنهاست .

اسلام دینی است عبادی که همه چیزش سیاست است حتی عبادتش

حرف ما این است که نه روحانی تنها ، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند . سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد یا مال مجلس باشد یا مال افراد خاصی باشد ، سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی که در یک

کشوری می گذرد از حیث اداره آن کشور ، همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند . خانم ها حق دارند در سیاست دخالت بکنند ، تکلیف شان این است ، روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند ، تکلیف آنهاست . دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش سیاست است حتی عبادتش . شما ملاحظه کنید همین نماز جمعه ای که در زمان طاغوت نمی شد درست بجا بیاورند ، گاهی آهسته در داخل یک مسجدی نماز را می خواندند ، در صورتی که وضع نماز جمعه این نبود ، وضع نماز جمعه این است که حالا انجام می گیرد و انجام گرفت چند هفته و مع الاسف آقای طالقانی فوت شدند و بحمدالله به جای ایشان یک فرد بسیار ارزنده ای است ، ملای متعهدی است ، ایشان هم حبس ها دیده است ، زجرها کشیده است و پخته شده است در این امور . نماز جمعه یک اجتماع سیاسی در عین حالی که عبادت است . در خطبه نماز جمعه باید مسائل سیاسی روز طرح بشود ، گرفتاری های مسلمان طرح بشود ، در نماز جماعت هم اینطور است . نماز جماعت ، اجتماع مردم در یک محلی ، این برای این است که اینها مطلع بشوند از حال مملکت خودشان ، مطلع بشوند از حال برادرهای خودشان ، گرفتاری هاشان را اطلاع پیدا بکنند و رفع بکنند . اجتماع در مکه ، آن اجتماع عظیم در جاهای مختلف ، هی اجتماع ، اجتماع در منا ، اجتماع درعرفات ، اجتماع در مشعر ، اجتماع در مکه

، اجتماع در مدینه ، اجتماع ، اجتماع از همه قشرهای ممالک اسلامی ، همه مسلمین ، کسانی که استطاعت دارند و مشرف می شوند ، اینها همه یک امور سیاسی است ، هر کدام به مقدار شعاع خودش یک جا ، یک شهر است ، یک ده است ، جماعاتی که در این شهر و ده است ، مجمع سیاسی است به اندازه خودش .

در صدر اسلام مسجد مرکز تبلیغ احکام سیاسی اسلامی بود

مع الاسف ما استفاده نتوانستیم بکنیم از این اجتماعاتمان ، نه از آن اجتماعات بزرگمان و نه از این اجتماعات کوچکمان ، این برای این بود که تبلیغات اسباب این شده بود که مسجدی ها را در آن مسجد محصور کرده بود . مسجد مرکز تبلیغ است . در صدر اسلام از همین مسجدها جیش ها ، ارتش ها راه می افتاده ، مرکز تبلیغ احکام سیاسی اسلامی بوده مسجد ، هر وقت یک گرفتاری پیدا می شد صدا می کردند که (الصلوه بالجماعه اجتماع می کردند ، این گرفتاری را طرح کردند ، صحبت ها را

می کردند . مسجد مرکز اجتماع سیاسی است و از این یک قدری وسعتش زیادتر ، می شود نماز جمعه . در هر هفته همه مجتمع بشوند در یک جائی ، به حسب اختلافات ، این شهر کوچکی است به اندازه وسعت خودش ، یک شهر بزرگی است مثل تهران به این ترتیبی که هست ، این یک اجتماع بزرگتر در هر هفته ، آن اجتماع کوچک ها در هر روز چند دفعه ، این یک اجتماع بزرگ در هر هفته یک دفعه ، با خطبه ها و با روشنگری ها که باید

خطیب یک آدم روشن روشنگر باشد و مردم را به وظائف سیاسی خودشان ، به وظائف اجتماعی ، به وظائف فرهنگی خودشان آشنا بکند . اجتماعات در هر سال یک دفعه یا برای دو تا عید ، دو اجتماع بزرگ ، باز و یک اجتماع همگانی برای همه مسلمین ، اشخاصی که می توانند به مکه بروند ، کسانی که مستطیع هستند ، به طور الزام که باید در این مجتمع شرکت کنند و مجتمع هم یک مجتمع سیاسی است که باید اشخاصی که از اطراف می روند ، از ممالک مختلف می روند ، مسائل را با هم طرح بکنند ، مسائل مسلمین را طرح بکنند . و مع الاسف با اینکه اسلام این اجتماعات را به رایگان تحت اختیار قرار داده ، شما ملاحظه کنید اگر امیر حجاز بخواهد یک پانصد نفر آدم در حجاز در غیر مورد حج دعوت کند ، چقدر خرج دارد ، چقدر تشریفات دارد ، چقدر زحمت دارد تا پانصد نفر جمع بشوند آنجا ، خدای تبارک و تعالی بدون اینکه برای اشخاص مثل دولت ها زحمت زیادی داشته باشد ، مردم را خودشان را وادار کرده که مجتمع بشوند آن هم چندین میلیون جمعیت ، میلیون جمعیت مجتمع بشوند ، به رایگان این را تحت اختیار ما قرار داده و ما هم بدون استفاده از دست می دهیم . این برای این است که از آن طرف تبلیغات بسیار دامنه دار خارجی ها وداخلی های وابسته به خارجی ها دامن زده به اینکه دیانت کاری به سیاست ندارد ، آنها را برای خودشان ، سیاست را وا

دارید به امپراطور ، و دیانت هم مال پاپ و افرا دپاپ . در اینجا هم سیاست را وا دارید برای محمدرضا پهلوی ، شما پهلوی ، شما هم بروید مساءله بگوئید و هر کاری هم آنها می کنند کاری نداشته باشید ، قداست خودتان را حفظ کنید . این یک مساله است که با کمال توطئه و شیطنت در همین چند روز در یک محلی طرح شد که نمی خواهم اسمش راببرم ، اینها گرفتاری است که ما داشتیم و من امیدوارم که در این نهضت ، یکی از آثار بزرگ این نهضت این تحولی است که حاصل شده است برای همه تان ، برای خانم ها ، برای برادرها ، برای خواهرها حاصل شده است و آن احساس وظیفه است که ما همه وظیفه داریم در مملکتمان ، وظیفه آموزش داریم ، آموزش چیزهائی که به دردشان می خورد در دین و در دنیا . اسلام یک چیزی نیست که برای یک طرف قضیه فکر کرده باشد ، اسلام همه اطراف قضایا را در آن حکم دارد ، تمام قضایای مربوط به دنیا ، مربوط به سیاست ، مربوط به اجتماع ، مربوط به اقتصاد ، تمام قضایای مربوط به آن طرف قضیه که اهل دنیا از آن بی اطلاعند . ادیان توحیدی آمده اند برای اینکه هر دو طرف قضیه را نگاه بکنند و طرح بدهند ، نسبت به هر دو طرف قضیه آنها حکم دارند ، طرح دارند ، اینطور نیست که یا این طرف را و از آن طرف غافل باشند ، یا آن طرف را و از این طرف

غافل باشند ، نه ، آن طرف هم نظر دارند ، این طرف هم نظر دارند و خصوصا اسلام که از همه ادیان بیشتر در این معنا پافشاری دارد ، که همه احکامش یک احکام مخلوط به سیاست است ، دست به گردن از احکام سیاست ، نمازش مخلوط به سیاست است ، حجش مخلوط به سیاست است ، زکاتش سیاست است ، اداره مملکت است ، خمسش برای اداره مملکت است ، دیگر حدود تعزیرات و اینهائی که قصاص ، این احکامی هست که تمامش را گذاشتند کنار و یک عده احکامی که از غرب آمده است اینجا ، در این زمان های طولانی به آن عمل کرده اند . من امیدوارم که این تحولی که حاصل شده است از برای همه ، یعنی هم خانم ها و خواهرهای محترم ما و هم برادرهای محترم ما احساس وظیفه کردند ، این احساس وظیفه بود که همه تان را آورد در خیابان ها و با فریاد ، دشمن خودتان را بیرون کردید . این دخالت در سیاست مستقیم شما بود ، همانی بود که آنها می گفتند شما چکار دارید ، همانی بود که خواستند این خواهرها را بکشند به یک کارهائی که نه اینکه بی تفاوتشان کنند ، فاسدش بکنند و اسباب این بشوند که دیگران را هم به فساد بکشند . مقصد این بود اینکه طرح می کردند که بله ، ما آزاد زنان و آزاد مردان ، ما آزاد کردیم ، مثلا پانزده میلیون زن را آزاد کردیم ، آن آزادی که آنها می خواستند چه بود ؟ مردها آزاد بودند تا

زن ها آزاد باشند ؟ یا آزاد مردان و آزاد زنان در چی ؟ شما آزاد بودید در چی ؟ ما آزاد بودیم در چه ؟ مردها آزاد بودند ؟ بله ، در یک چیزهائی آزاد بودند و آنها هم دامن می زدند در اینکه یک مراکز فسادی درست بکنند . آن زن ها که سنخ خودشان هست با آن جوان ها که هم سنخ هستند ، در آن مراکز فاسد آزاد بودند بروند هر کاری دلشان می خواهد در این کنار دریاها که شماها دانید که چه خبر بود ، همان جا آزاد بودند ، آزاد زن و آزاد مرد این طوری بود ، والا یکی از مطبوعات ما در آن زمان آزاد بود که یک کلمه بگویند ؟ ! یکی از شما آزاد بودید که یک صحبت بکنید ؟ ! اینکه آزاد نبودید . آنی که آنها می خواستند آزاد باشند ، همانی بود که فساد بود و فسادآور بود ، رنج بود و رنج آور بود ، زحمت بود و زحمت آور بود . باد داد این قشر جوان ما را در این چند سال و از بین برد این قشر را و امسال الحمدلله در این چند سال اخیر یک تحول بزرگی حاصل شد و شما خواهرها و برادرها همه فهمیدید که باید خودتان مملکت خودتان را اداره بکنید ، خودتان آن قشرهای فاسد را بیرون کنید و بیرون کردید و خود شما مشغول آموزش باشید و مشغول پرورش دخترها و پسرها باشید و مشغول هستید و البته شغل ، بسیار شغل شریف ، ولی مسؤ ولیتش هم زیاد است یعنی

مسوولید که این بچه ها را تربیت بکنید ، این دختر بچه ها تربیت ، تربیت اسلامی ، تربیت انسانی ، روح های آنها آنها را متحول کنید به یک روح انسانی و اسلامی تا برای مملکتتان مفید باشد ، در مقابل اینکه آنها بنا داشتند این جوان های ما را فاسد کنند تا اینکه بی تفاوت بشوند راجع به مسائل خودشان و هر قضیه ای و هر بلائی سرشان بیاید . این جوان هروئینی دیگر نمی تواند فکر بکند به اینکه سر این مملکت چه آمده است . آن جوانی که عادت کرده هر روز برود سینماهای آن ترتیبی و نمی دانم کذا ، این دیگر نمی تواند فکر کند که مملکتش چه دارد می شود . آنها هم می خواستند همین طوری بشود و من امیدوارم که با این نهضتی که ارواح شما هم نهضت کرده است ، اجساد شما هم نهضت کردند و همه توجه به اسلام و توجه به قرآن کریم ، انشاءالله این مملکت به زودی اصلاح بشود . و بدانید این مطلب را که تاکنون انقلابی به خوبی انقلاب ایران نبوده است . انقلاب هائی که در عالم واقع شده است ، میلیون ها جمعیت کشته شده اند و میلیون خانه از بین رفته است . همین انقلاب اکتبری که در شوروی واقع شده است ، می گویند الان شصت و چند سال از عمر این گذشته ، باز به جا نیامده ، باز نتوانسته درست اداره کند ، باز آزاد نیستند مردم ، از باب اینکه نتوانستند درست اداره کنند ، لکن این انقلاب پنج ماهه ما و

طفل پنج ، شش ماهه ما ، این الحمدلله بسیاری از امور را درست کرده و در صدد است درست بکند ، برای اینکه انقلاب اسلامی ، فرق ما بین انقلاب اسلامی و غیر اسلامی همین است که انقلاب وقتی اسلامی شد ، توده های مردم همراه باآن هستند و وقتی که توده های مردم بایک شیئی همراه شوند زود پیش می رود و کم فساد است ، فسادش کم است ، البته هست ، نمی گویم که الان صد در صد نیست ، هر انقلابی یک همچو چیزهائی را دارد ، یک همچو لوازمی دارد لکن هیچ انقلابی مثل انقلاب ایران ما ، به این خوبی و به این کم زحمتی و به این سرعت نگذشته است . و من امیدوارم که خداوند همه شما را سلامت ، عزت ، عظمت عنایت کند و همه ما خدمتگزار باشیم به این مملکت و اسلام که همه امور ما را انشاءالله اصلاح کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 25/6/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام لاهوتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای لاهوتی دامت افاضاته سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به موجب این حکم به شما ابلاغ گردد که لازم است در تمام جلسات شورای عالی هماهنگی و تصمیم گیری سپاه پاسداران شرکت نموده و نظارت مستقیم داشته باشید و گزارش کار سپاه را هر هفته به اطلاع اینجانب برسانید . لازم به تذکر است که بیش از پیش باید به اخلاق اسلامی سپاه توجه شود تا سپاه از هر جهت مؙǙѠکامل سرباز اسلام باشد . توفیق و تاءیید جنابعالی را در ارشاد و هدایت سپاه که بیش از هر

چیز مورد نظر است ، از خداوند متعال خواستار است .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای گروه اعزامی جمعیت شیر و خورشید (سابق ) به کردستان

اطاعت از حکومت اسلامی ، وظیفه اسلامی و وجدانی است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما باید همانطوری که ملاحظه کردید که با کمک همه قشرهای دولت این پیروزی معجزه آسا را به دست آوردیم ، کمک همگی بود که توانست یک همچو اعجازی را بکند و توجه به مبادی ، حالا هم که باز بین راه هستیم و احتیاج داریم به اینکه از قدرت هائی که هست استفاده کنیم ، باید گمان نکنیم که مطلب گذشته است . اینها که استفاده از این مملکت کردند و چشم طمع شان باز و از اینجا نبریده است ، اینها در صددند که کارشکنی هائی بکنند و هر چه بتوانند نگذارند یک مملکت آرامی ، یک مملکتی که خودش ، خودش را اداره کند و خودکفا باشد ، نگذارند که یک همچو چیزی پیش بیاید و لهذا این توطئه را که می بینید پیش می آورند ، کردستان را به آن صورت درست کردند و محتمل است که باز هم جاهای دیگر را ، و ما باید با توجه به این معنا که ما بین راه هستیم و باز گرفتاری داریم ، همه مان کمک کنیم .

معنی کمک این نیست که شمائی که مامور شیر و خورشید سرخ هستید یک کار دیگر انجام بدهید ، معنی اش این است که آن کاری که به دست شماست خوب انجام بدهید . در حکومت غیراسلامی و طاغوتی وجدان شما خیلی همراه نبود که اطاعت از آنها بکنید ، اگر هم اطاعت شده ، اطاعتی بوده است که اطاعت الزامی بوده ، لکن حالا که متبدل

شده است و یک حکومت اسلامی ملی است که از خودتان است ، دیگر یک چیزی نیست که تحمیلی باشد و یک دستگاهی نیست که دستگاه ظلم و جور و این طور چیزها باشد ، باید یک وظیفه اسلامی وجدانی را ما احساس بکنیم که با آن وظیفه اسلامی و با آن وظیفه انسانی ، کارها را خوب انجام بدهید .

تحول روحی ملت ، موجب طمانینه است و من دلخوشم به اینکه یک همچو تحولی در ایران ، در همه قشرها شده است . الان در همین قضیه جهاد سازندگی ، خوب ، انسان می بیند که از همه جا اشخاصی که تحصیل کرده اند . خصوصا خانم ها ، اینها همین امروز هم در مصاحبه ای که بود ، من گوش کردم دیدم که می گوید ما از اول آفتاب می رویم سراغ کار تا غروب . این یک مساءله ای است که یک تحولی است پیدا شده است ، یعنی با اشتیاق و احساس اینکه باید برای مردم کار بکنیم مشغولند و مسلما در شما هم همین معنا هست . شکی نیست که حالا دیگر با اینکه یک الزامی عرض می کنم یک اجباری ، اینها نیست ، خودتان داوطلبید و مشکلاتی اگر هست ، خودتان مشکلات را رفع می کنید . بنابراین آن چیزی که مایه دلخوشی ماست این است که این تحول اسلامی که با دست خدا پیدا شده است و کسی نمی توانست یک همچو تحولی ایجاد کند خصوصا تحولات روحی که از امریکا یک عده ای جوان چند وقت پیش از این آمدند که ، ما آمدیم برای همین

جهاد سازندگی و برویم به دهات ، من به آنها گفتم خوب ، من می دانم که شماها اهل اینکه بتوانید به یک قدرتی درو بکنید یا بنائی بکنید یا چه ، همچو چیزی را ، همچو قدرتی ندارید ، لکن متوجه باشید که کار شما چه کار ارزنده ای است ، شما وقتی که از آمریکا آمدید و رفتید در روستای فلان و مردم دیدند که یک دسته از جوان تحصیل کرده آمریکا که شاید بعضی شان هم مهندس ، بعضی شان دکتر باشند آمده اند درو می خواهند بکنند ، این یک روحیه بزرگی به مردم اعطا می کند که آن رعیتی که امروز یک جریب را مثلا درو می کرده ، فردا دو جریب را درو می کند . این ، قدرت می دهد ، خیال نکنید ، خیال نکنید که ما کارمان کم است ، کار شما از حیث معنویت خیلی زیاد است . وقتی این رعیت ها که تا حالا هر چه دیده بودند ، هی یک سربازی یا یک ژاندار می برود و اذیت کند ، همین را دیده بودند ، یا اخاذی کند ، حالابینند که یک دکتری ، یک مهندسی ، یک محصلی می رود ، چه از مرکز اینجا ، چه از خارج می رود و به اینها کمک می کند ، اینها تاکنون به چشم شان نخورده بود که یک دسته از خانم هائی که در شهرستان زندگی می کردند ، اینها بروند توی این جمعیت هائی که دارند درو کنند همراه آنها درو بکنند ، همچو چیزی به چشممان نخورده بود ، به خیالشان

نمی آمد ، حالا وقتی که می بینند یک همچو حس انسانی پیدا شده است و این در سایه اسلام پیدا شده و قدرت های ظاهری نمی تواند یک همچو تحولی را بدهد ، تحول اسلامی و انسانی است ، این آنها را همچو دلخوش می کند که کارهاشان را و قدرتشان را چند مقابل می کند بنابراین یک تحول انسانی و یک تحول روحی حاصل شده است که این موجب طمانینه انسان است . موجب اطمینان است .

من امیدوارم که این محفوظ بماند و ملت ما همین طور زنده که حالا زنده هستند زنده بمانند و این مملکت را با این زندگی ، با این هوشیاری مملکت را به پیش ببرند ، به طوری که افراد خودشان دیگر راه خودشان را پیدا کرده باشند که فقدان با اشخاص هیچ خللی وارد نشود . خداوند انشاءالله شما را حفظ کند ، موید ، منصور و مشکلات را رفع کند . البته مشکلاتی در دولت هست ، مشکلاتی هست الان زیاد و اینها باید با همت همه رفع بشود و من امیدوارم که انشاءالله رفع بشود .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای گروه فرهنگی و تربیتی انقلاب اسلامی و اعضای خانواده های شهدای انقلاب

آتیه روشن و نورانی ایران به برکت تحول روحی ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

هم سرودی که خواندید دلپذیر بود و مؤ ثر و راهنما و هم مسائلی که طرح کردید . باید بگویم که شما خودتان پیشاپیش راه را رفتید و مجالی برای اینکه من صحبتی بکنم خیلی نمانده است و من به همین جهت دلخوشم که ملت ما خودش راه را پیدا کرده و دارد راه را می رود . این تحول روحی که در ملت پیدا شده است و در شما

جوان ها ، مردها ، زن ها پیدا شده است ، این موجب امیدواری است و من امیدوارم که این راه را ما به آسانی ، مشکلاتمان کم باشد ، به آسانی این راه را طی بکنیم . وقتی یک جامعه متحول شد از آن صورتی که در زمان طاغوت بود به یک صورت اسلامی ، به یک صورت انسانی ، این کارهائی که شما انجام می دهید انسانی است ، اسلامی است و از روی رضا و رغبت عمل می کنید ، با اشتیاق عمل می کنید . این یک تحول روحی است ، یک تحقق روحانی است که باید ما امیدوار به آن باشیم و امیدوار هستیم و امید است که آتیه بسیار روشنی را در ایران ببینیم و شما انشاءالله بهترش را ببینید .

سرکوبی روحانیت و دانشگاه گامی مؤ ثر در جهت وابستگی به اجانب

اینها که گفتید که نقص دارد ، فرهنگمان نقص دارد ، کجامان نقص ندارد ؟ کوشش کردند که نگذارند این مملکت ، نگذارند این کشور یک رشد انسانی بکند ، یک رشد اقتصادی بکند ، یک رشد فرهنگی بکند ، یک رشد نظامی بکند . در طول تاریخ و در این پنجاه و چند سال اخیر ماءموریت داشتند اینها برای اینکه ما را عقب نگه دارند ، نگذارند که یک دانشگاهی داشته باشیم ، نگذارند که یک دبیرستان صحیح داشته باشیم . یک ماموریتی بود که آن مراکزی که از آن مراکز ممکن است که انسان های آگاه پیدا بشوند آن مراکز را نگذارند رشد بکند .

رضاخان ، اولی که وارد شد البته با صورت اسلامی وارد شد و در مجالس تعزیه داری و در مجالس روضه و

در تکیه ها در ماه محرم راه می افتاد دور ، تکیه ها هم می رفت . ابتدا این طوری با این اسلحه پیش آمد ، بعد از اینکه قدرتش محکم شد و توانا شد ، شروع کرد به کارهائی که ماءمور بود ، در راءس ماءموریتش کوبیدن روحانیون بود . این مدرسه فیضیه که ملاحظه کنید که آنوقت ها تمام حجراتش طلبه داشت ، دو تا طلبه یا سه تا طلبه داشت ، روز هیچ نمی توانستند تو حجره ها بمانند ، قبل از آفتاب حرکت کردند تو باغات ، باغهای شهر و اواخر شب می آمدند برای اینکه کارآگاه ها و پاسبان ها و اینها می آمدند اینها را می بردند که لباسشان را تغییر بدهند . حمله ها شد به این طایفه . دانشگاه را نمی توانستند آن وقت روی اینکه مثلا از دنیا یک چیزی داشتند ، نمی توانستند به آن ترتیب حمله کنند به آن ، آن وقت از راه تبلیغات و از راه تعلیمات برخلاف مسلک صحیح پیش آمدند و برنامه های استعماری داشتند . این دو قدرت را اینها اعتقادشان این بود که اگر اینها قوه پیدا بکنند ، ممکن است که سایر ملت هم دنبال اینها بیایند و نگذارند کارها انجام بگیرد و لهذا در راءس برنامه کوبیدن روحانیت بود و کوبیدن دانشگاهی ها .

اغفال مردم و نابودی اقتصاد مملکت از طریق سالوسی و ادعای دیانت

در زمان این دومی هم که دنبال این معنا بود که با سالوسی ابتدا تا کارها را انجام بدهد و معلم هائی هم در این باب داشت ، شروع کرد سالوسی از جهاتی ، یکی راجع به اینکه خودش را به دیانت

می بست ، قرآن چاپ کرد ، هر چند وقت یک دفعه می رفت در حرم حضرت رضا و می ایستاد و نماز می خواند و زیارت می کرد . این یک راه بود . یک راه دیگر هم که برای طبقات دیگر پیش گرفته بود این بود که ما می خواهیم این مملکت را به تمدن بزرگ برسانیم . کتاب (ماءموریت برای وطنم را یکی دیگر نوشته و به ایشان نسبت داده . خودش اهل نوشتن نبود ، وقتش را هم نداشت . این هم یک دامی بود برای اینکه مردم را غافل کند از اینکه دارد همه چیزشان را از بین می برد . از این طرف اینکه (ما می خواهیم برای ملت چه بکنیم ، و می خواهیم مملکت را صنعتی اش کنیم . می گویند که کلاغ می گویند که مثل کبک می خواست راه برود راه رفتن خودش هم یادش رفت . این نمی خواست اصلا مثل کبک راه برود ، می خواست بازی بدهد مردم را . در صدد بودند اینها که مردم را اغفال کنند ، سر خوش کنند به اینکه ما مملکت مان بعدها صنعتی می شود و بعد از یکی دو سال دیگر ما در ، ادعا بود دیگر ، بعد از یکی دو سال دیگر ما می رسیم به همان ابر قدرت ها ، می شویم مثل ژاپن !! ژاپنی که الان به آمریکا تنه می زند و صنعتش در خود آمریکا جلو از آمریکاست ، اینها می گفتند ما می شویم مثل ژاپن !! چه کردند ؟ آن چیزی که در ایران لازم بود

باشد و اقتصاد ایران به او بستگی داشت که عبارت از کشاورزی بود ، از بین رفت . کشاورزی را به صورت اینکه ما می خواهیم ، به اسم اینکه ما می خواهیم صنعتی کنیم مملکت را ، اول کشاورزیش را از بین بردند . کشاورزی که از بین رفت اشکالاتی پیدا شد . یکی اینکه ما شدیم برای آمریکا یک بازاری برای خرید کالاهای امریکا ، یعنی گندم ها و سایر حبوباتی را که آنها زیادی داشتند و باید بریزند به دریا یا بسوزانند ، به ما به قیمت اعلا می فروختند و پول ما را می گرفتند . یکی دیگر اینکه این کشاورزها را از اطراف ایران کوچ داد ، این طرح را آورد اطراف تهران و اطراف شهرهای دیگر ، بیشترش در تهران . این همه محله هائی که در تهران درست شده ، محله گودال ها و محله نمی دانم چه و حصیرها و این خانه های حصیری و این خانه های چه ، این

بیچاره هائی که در محل خودشان کشاورز بودند ، کشاورزی را از بین بردند به اسم اینکه می خواهیم ، می خواهیم ما ارباب رعیتی را برداریم ، همه بشوند ارباب ما هم چقدر غافل ، ملت ما هم چقدر حالا یا غافل بود یا خوب ، سرنیزه بود ، چه ، همه دهقان ، این بیچاره هائی که الان اطراف تهران هستند ، هر ده نفرشان توی سوراخی هستند . آنی که خانه دارد ، خانه شان را نمی دانم شما دیدید یا نه ، من در تلویزیون یک دفعه ، دو دفعه دیدم که خوب

، اسباب تاءسف است یک سوراخی است ، یک عده ای بچه و بزرگ از تویش بیرون می آید . اینها دهقان هائی است که ایشان می خواست دهقانشان کند و زندگیشان را بکلی به هم زد . مملکت ما را از حیث کشاورزی که می توانست خودکفا باشد بلکه صادر کند ، مملکت ما از حیث کشاورزی یک مملکت غنی است اگر کشاورزی صحیح در این مملکت بشود ممکن است آذربایجان کافی باشد برای همه مملکت ، باقیش باید صادر بشود ، یا خراسان برای همه مملکت کافی باشد و باید باقیش صادر بشود .

ما الان در زمان ایشان ، نمی دانم شما در روزنامه ها گاهی دیدید یا نه ، خیلی افتخار می کردند که ما چند صد ، مثلا هزار چیز خریدیم . این افتخارشان این بود که ما گندم خریدیم ، جو خریدیم . یک مملکت را از این جهت ساقط کرده اند و فریاد هم می زدند که ما همچو هستیم که گندم و جو را از آمریکا خریدیم و امسال گرسنگی نمی میریم . اینطور اینها وارد شدند ، هم آن قوه های ، قدرت های انسانی را در این مملکت متوقف کردند و یا عقب راندند . من در پاریس که بودم از جاهای مختلف ، ممالک مختلف پیش من زیاد می آمدند منجمله آلمان که خوب نزدیک بود ، اینهائی که در این چیز اتمی بودند و در آنجا کار می کردند از طرف ایران ، اینها هم آمدند پیش من گفتند که این کاری که ما انجام می دهیم اولا مضر برای ایران است ، ثانیا

نمی گذارند ما بفهمیم ، می خواهند نگه دارند به یک سطحی که نتوانیم بفهمیم ، اگر هم درست بشود برای ایران مضر است . یک همچو طرح هائی بود ، جوان ها را ببرند در خارج نگذارند ، الان ، حالا الانش که من خیلی اطلاع ندارم ، در زمان ایشان این جوان های ما که می رفتند در آمریکا و اروپا و پخش شده بودند در آنجا همه جا را پرکرده بودند (از قراری که برای ما نقل کردند) دیپلم هائی که آنها می دادند ، تصدیق هائی که آنها به جوان های ما می دادند غیر از آن تصدیق هائی بود که به خودشان می دادند . جوان های ما را زود به آنها یک تصدیق می دادند (نخوانده ملا) مال خودشان را دقت می کردند . این طور به من کرارا شاید گفته باشند . برای چه ، برای اینکه نگذارند این رشد بکند ، این قدرت را نگذارند پیدا بشود ، از این قدرت آنها می ترسیدند . همانطوری که از آخوند اینها می ترسیدند ، از دانشگاهی هم می ترسند . این دو تا را می خواهند کنار بگذارند . ملت هم اگر این دو قدرت را نداشته باشد نمی تواند جلو برود و اینها با این دو قدرت مخالفند .

تبلیغ بر آزادی زن و مرد ، حقه ای پلید به منظور شیوع فحشا و استثمار جوانان حالا الحمدلله یک تحولی در مملکت ما پیدا شده ، یعنی وقتی که ملاحظه می کنید خانم ها را از آن وضعی که سابق می خواستند برایشان پیش بیاورند به اسم اینکه

(آزاد زنان و آزاد !!! مردان فهمیدند همه اش حقه است و بازی . نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان ، نه زن ها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچی . آزادی در کار نبود . اسم ، صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود . آن آزادی هم که آنها می خواستند برای مملکت ما (حالا هم بعضی از نویسنده های ما پیشنهاد همان را دارند) آن آزادی است که هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می کشد . آن آزادی را آنها می خواهند که من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی ، آزادی استعماری ، یعنی یک آزادی که در ممالکی که می خواهند وابسته به غیر باشد این آزادی ها را سوغات می آورند ، هروئین آزاد ، مثلا مشروبات هم آزاد ، محل فساد که می دانید آن طوری که می گفتند از تهران تا آخر شمیران صدها محل فساد به بدترین فسادها ، آن هم آزاد . اینها آزاد اما قلم نه ، بیان هم نه ، اینها آزاد نه . آن آزادی که آنها می گفتند و هی آزاد آزاد می کردند این معنا بود که مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی باشد و مراکز فحشا بیشتر از مراکز علم باشد ، جوان های ما را بکشند به آن مراکز فحشا . جوان است و اول جوانی است وقتی راه باز باشد و تبلیغات باشد و آسان کنند کار را برایشان ، کشیده می شوند به آن طرف . وقتی یک جمعیت که باید برای مملکت

شان فاعل باشند ، مؤ ثر باشند ، این را کشیدند به طرف فحشا ، این دیگر نمی تواند ، این مغز عادت کرده به فحشا ، فکر بکند که نفت ما را کی می برد ، به فکرش نمی آید هیچ وقت و اینها می خواهند اینطور باشد .

بحمدالله آنی که حالا به ما مژده می دهد همین تحولی است که پیدا شده ، یعنی جوان ها از آنطرف کشیدند به خیابان ها و فریاد زدند بر ضد استعمار و بر ضد دیکتاتوری . حالا هم رشد همچو شده است که مشغولند خودشان به طور خودکار ، بدون اینکه تبلیغاتی لازم داشته باشد به طور خودکار مشغولند به اینکه تربیت کنند بچه ها را . تربیت کنید این بچه ها را به تربیت انسانی ، تربیت اسلامی که همان تربیت انسانی است . اگر این مملکت مسلمان بشود ، تربیت ، تربیت اسلامی باشد ، هیچ قدرتی نمی تواند مقابلش بایستد . چنانچه دیدید که این قدرت که شکست داد این قدرت بزرگ را ، همین قدرت ایمان بود ، همین بود که فریاد می کردند که شهادت می خواهیم . حالا هم دارند هی می گویند زن ها هم می گویند ، مردها هم می گویند . این قدرت بود که جلوی این فسادها را گرفت و شکست داد اینها را . این قدرت را حفظش کنید .

منطق روحانیت رسیدن به خودکفائی و مخالفت با بی بند و باری است

اگر بخواهید مملکت تان یک مملکتی باشد از خودتان باشد ، کشورتان یک کشور سالم باشد ، یک کشور مفید باشد ، خودکفا باشد ، باید از این سوغاتی هائی که غرب برای ما فرستادند

و می فرستند ، ما این معنا را گفته بشود که ما با صنعت خارجی ها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم ، ابدا مخالف نیستم ، ما با این آزادی هائی که از غرب می آیند و اینها هم دامن به آن می زنند و آزادی وارداتی است با این مخالفیم ، اینکه جوان های ما را رو به تباهی می کشید و به تباهی می کشد . ما با صنعت مخالف نیستیم ، ما با هیچی مخالف نیستیم . اصلا سر تمدن ، ما می گوئیم کلاه سر ما می گذارند ، غربی و شرقی

کلاه سر ما می گذارید که ما می خواهیم به شما تعلیمات بدهیم می خواهند ما را نگه دارند ، متوقف کنند ، می خواهند ما را محتاج به مستشار بکنند . نظاممان مستشار داشته باشد ، فرهنگمان هم مستشار داشته باشد و همه چیزمان مستشار داشته باشد . مستشار هم نه اینکه بیایند به ما تعلیم و تربیت یاد بدهند ، بیایند ما را تا یک حدودی نگه دارند ، ما با این مخالفیم روحانیت با ترقی مخالف نیست ، با ترقی محمدرضائی مخالف است ، با این تمدن ، دروازه تمدن مخالف است ، این دروازه تمدنی که همه چیز ما را به باد داد . با این آزادی آزاد زنان و آزاد مردانی که ایشان می گویند ، مخالفند ، نه با آزادی . آزادی سر جای خودش اما بی بند و باری ؟ آزادی یعنی هر که دلش می خواهد هر کاری بکند!! می خواهند هروئین بکشند ، به شما چه !! می خواهند قمار

کنند!! می خواهند کارهای زشت بکنند!! با این مخالف است روحانیت ، نه با آزادی بیان ، نه با آزادی قلم ، نه با آزادی گفتار ، نه با روشنگری ها ، نه با صنعت . شما صنعت درست کنید ، کی مخالف باشد ؟ اما یک قضیه ذوب آهن را حالا چندین سال است که اینها درست کردند حالا هم می گویند باز اگر بخواهیم که ضرر ندهیم ، چند سال دیگر لازم است که کار بکنیم تا ضرر نکنیم والا در هر ماه چقدر میلیون ضرر ما داریم می کنیم . ما ضرر می بریم در اینها . ما چشممان از اینها بدی دیده است . آن چیزهائی هم که عرضه می کنند ، به صورت خوب عرضه می کنند ، ما از باب اینکه آدمی هستیم که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد ، ما از آن قبیل هستیم ، ما از این پیشنهادهای اینها می ترسیم برای اینکه ما از اینها بدی دیدیم . ما ندیدیم هیچ وقت اینها بخواهند ما را تربیت کنند ، ما را مثلا صنعت یاد ما بدهند . صنعتشان این است که دارید می بینید که ذوب آهنشان حالا تا چند سال دیگر آیا بشود ، آیا نشود . حالا ماهی چقدر ، چند میلیون ، چند ، چقدر میلیون (که من حالا یادم نیست ) ضرر دارد می دهد . زراعتمان را از آن طرف از بین بردند ، فرهنگ را از آن بین بردند ، ارتش را وابسته کردند ، همه چیز را در هم ریختند و اموال هم هر چه

توانستند جواهر و هر چه توانستند بار کردند و رفتند و فرار کردند .

کار برای خدا شکست ندارد

انشاءالله خداوند این تحولی که برای شما حاصل شده است که مایه امیدواری ماست حفظ کند و شما این بچه ها را تربیت کنید و یک همچو خوی انسانی ، یک همچو تحول روی به روی انسانیت که در صدد این هستید که این بچه هائی که باقیماندند از این شهدا و موجب تاءثر ما ، تاءسف ماست و باید بگویم یک بار سنگینی است به دوش من وقتی که ببینم یک بچه پدرش را از دست داده و می آید پیش من یا یک پدر پیر بچه اش را از دست داده ، لکن آن چیزی که ما را دلخوش می کند این است که برای خدا بوده است ، چیزی که برای خداست آسان می شود ، همانطوری که در این چیز خواندید ، از کربلا شروع کردید ، خوب ، کربلا هم همین مسائل بود اما برای خدا بود ، چون برای خدا بود آسان بود . شما هم انشاءالله برای خداست و همانطوری که چیز خواندید که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا این یک عبارت آموزنده است ، نه معنایش این است که هر روز کربلاست هر روز بنشینید گریه بکنید . ببینید چه کرده ، کربلا چه صحنه ای بوده ، هر روز این صحنه باید باشد . مقابله اسلام با کفر ، مقابله عدل با ظلم ، مقابله عدد کم با ایمان زیاد ، در مقابل عدد زیاد با بی ایمانی . نه از جمعیت کم بترسید و نه از شکست بترسید و

شکستی تو کار نیست . وقتی کار برای خدا باشد ، شکست تویش نیست . کشته بشوید بهشتی هستید ، بکشید هم بهشتی هستید . خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و همه مؤ فق باشید . من خدمتگزار همه تان هستم و دعاگو .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران کمیته مرکزی و اعضای خانواده های شهدای انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جنت لقاءالله بالاترین پاداش خادمین اسلام است من نمی دانم با چه بیانی از این جوان هائی که در طول این مدت فداکاری کردند تشکر کنم آنقدری که می توانم عرض کنم این است که این مطلب برای خداست و ما هم از خدا هستیم (انالله و به سوی او هم می رویم ، دیر و زود خواهیم رفت و چه بهتر که در این راهی که داریم قهرا به آن طرف می رویم با یک توشه باشد و آن توشه ، توشه توحید است ، توشه خدمت به اسلام است . من نمی توانم برای خدمتگزاری جوانی که برای خدمتگزاری به اسلام شب تا صبح ، شب زنده داری می کند ، در حال خطر واقع می شود ، مجاهده می کند ، ارزش برای این مان می توانیم حساب بکنیم که چه ارزش این چقدر است ، اجرت این چقد راست مگر غیر از خدا می تواند کسی به این اعمال پاداش بدهد ؟ مگر طبیعت و زینت های طبیعت پاداش یک موجودی است که برای خدا قیام کرده است و برای خدا خودش را به خطر انداخته است ؟ آن چیزی که دل ما را خوش می کند این است که برای شما پیش خدای تبارک

و تعالی یک حسابی باز است والا ما نمی توانیم از شماها تشکر کنیم یا خدای نخواسته به شما اجر بدهیم . ما همچو قدرتی نداریم ، آنچه هست این است شما از خدا هستید ، برای خدا هم خواهید بود و خدا هم اجر شما را می دهد . اجری که خدا می دهد ، آن ارزش دارد ، ارزش عمل شما آن است که خدا به شما می دهد ، (ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه جنت ، آن جنتی ) که لقاء خداست ، جنتی که لقاء دوستان خداست ، آن برای شما کافی است و از آن که گذشت ، دیگر در عالم طبیعت نمی شود برای اعمالی که برای خداست یک چیزی قرار داد او هر چه مربوط به عالم طبیعت است مادون آن چیزی است که برای خداست . پیشبرد و پیروزی نهضت با اتصال و عنایت قلوب به دریای رحمت الهی و شما برای خدا قیام کردید و برای خدا هم مجاهده کردید و برای خدا انشاءالله تا آخر مجاهده می کنید و این نهضت را به پیروزی می رسانید برای خدا باز . و این لله بودن شما را به پیروزی رساند والا با یک همچو قدرت شیطانی و قدرت های دیگری که دنبال او بودند ، اصرار می کردند ، تشر می زدند ، تهدید می کردند ، شما جوان ها ایستادید ، قدرت ایمان بود که شما را جلو برد ، نه قدرت طبیعت و مادی ، از حیث مادیت آنها به ما طرف نسبت نبودند . این که دنیا

را به تحیر واداشته است و حساب ها را همه خطا از کار در آورده است این است که چطور یک ملتی که نه ساز و برگ دارد ، نه نظام ، نظامی در کار نبود که ، فکری در این باب نبود که ما بخواهیم یک فکر نظامی بکنیم ، یک نیروی نظامی داشته باشیم ، نه نظامی ما داشتیم و نه ساز و برگ مقابله با آنها . شما خیال می کنید که اگر نبود اراده خدا که منصرف کرد اینها را از اینکه مقابله کنند و نبود آن که رعب در بسیاری از آنها ایجاد کرد ، اینها با یک شب می توانستند همه تهران را خراب کنند ، همه چیز دستشان بود ، همه مراکزی که یک نفر آدم را که گوشش می جنبید همه را بمباران کنند ، نه اینکه برای خدا نکردند ، خدا اذهان اینها را همچو منصرف کرد و دل های اینها را همچو پر از خوف کرد که دست به آن آلاتی که باید بزنند نزدند . این یکی از معجزاتی بود که در این قضیه واقع شد و معجزه دیگر همین توطئه ای بود که برای کودتا در همان شب های آخر که ما در تهران بودیم اینها دیده بودند و قبلش توطئه این بود که حکومت نظامی را روز هم اعلام بکنند ما هم هیچ خبر از هیچ نداشتیم . اعلام بکنند مردم توی خیابان ها نیایند ، قوای انتظامی هم تمام را بگیرند ، تمام خیابان ها و اینها را قوای انتظامی و آلاتی که آنها دارند ، تانک ها را بیاورند مستقر

کنند و بنابراین بود که در همان شب بریزند و هر کس را که احتمال بدهند که این یک مثلا چیزی هست ، از بین ببرند و بعد هم چه بکنند ، ما هم هیچ اطلاع نداشتیم (من حیث لایحتسب ) قضایا واقع شد که مثلا گفته شد که بشکنید این اعتصاب را ، این نظام را ، این حکومت نظامی را ، خوب ، مردم شکستند و آنها نتوانستند که بیاورند چیزشان بکنند ، بعد آن درگیری ها پیدا شد مرحوم قرنی ، خدا رحمتش کند ، اینجا بود به من گفت که مقاتله بین ، جنگ ما بین مردم و قوای دولتی در آن شب سه ساعت و نیم بود . با سه ساعت و نیم دست های خالی بر تانک و توپ و مسلسل و اینها غلبه کرد . این غلبه ، غلبه الهی بود یعنی نظر خدا بود . این نظر خدا را حفظش بکنید ، خودتان را متصل کنید به آن دریای بی پایان الوهیت ، قلب هایتان را متصل کنید به مبداء خیر ، همه چیز از اوست ، او کس همه کس است ، همه پیروزی ها با اراده او حاصل می شود ، همه خوبی ها با اراده او تحقق پیدا می کند ، هر چه بدی هست از ماست و هر چه خوبی است از اوست . خودتان را به او متصل کنید . آن قطره های ضعیفی ما هستیم بلکه لاشی ءایم ، هیچیم ، اما اگر متصل بشویم به آن دریای رحمت الهی ، همه چیز می شویم ، قدرت پیدا می کنیم .

روحیه

شهادت طلبی ، رحمت و امانتی الهی است

صدر اسلام هم یک دسته از اعرابی که نه نظامی داشتند و نه پرورش نظامی شده بودند و نه ساز و برگی داشتند ، آنها از شما دستوری تر بودند ، هر چندتایشان یک شمشیری با یک چیز خرمابند ، بندشان بود لیف های خرما ، هر چند تایشان هم یک اسبی و یک شتری . وضع این طوری بود عدد هم بسیار کم ، تمام لشکر اسلام سی هزار بود و روم ها که ، رومی ها که آمدند با اسلام مواجه شدند پیشقر اول آنها شصت هزار تا بود ، همه لشکر اسلام سی هزار ، به حسب تاریخ پیشقر اول آنها شصت هزار بود

دنبالش هشتصد هزار تا ، یا هفتصد هزار . یکی از سرداران اسلام گفت که ما اگر چنانچه بخواهیم به طور عادی با اینها مقابله کنیم ، اینها هم طلیعه شان که همان پیشقراولشان باشد در مقابل ما هستند ، ما باید یک کاری بکنیم که اینها را بترسانیم ، سی نفر همراه من بیاید ما می رویم با آنها جنگ می کنیم ، با این شصت هزار تا جنگ می کنیم ، باشد ؟ گفتند آخر نمی شود چون ، بالاخره چک و چک کردند تا قبول کرد که شصت نفر باشند ، شصت تا یک نفری شبیخون زدند به آنها ، شکستشان دادند . شصت هزار جمعیت را شصت نفر مومن ، شصت نفر که برای خدا داشت کار می کرد این طلیعه را شکست دادند ، اسباب این شد که این سی هزار جمعیت بر روم غلبه کرد ،

بر ایران هم که غلبه کرد ، در صورتی که آنها همه چیز داشتند ، آنها یراق های اسب هایشان از قراری که گفتند طلا بوده است لکن ایمان نداشتند ، میانشان تهی بود ، هر چه بود یک صورت بود ، هر چه بود یک ساز و برگ بود اما میان تهی بود ، این روحیه در آنها نبود که ما اگر بکشیم هم بهشت می رویم ، اگر کشته بشویم هم بهشت می رویم ، این روحیه در آنها نبود ، در اینها بود و این روحیه غلبه کرد و من مطمئنم به اینکه شما پیروز می شوید انشاءالله برای اینکه یک همچو روحیه ای امروز من در بین ملتمان می بینم ، یک دفعه و دو دفعه نبوده است ، از نجف تا اینجا مواجه شدم من باجوان های زیبا ، جوان هائی که اول جوانی شان است و اینها یکی شان آمد در نجف ، آمد جلو من نشست بنا کرد قسم دادن من را که شما ، قسم ، قسم داد که من شهید بشوم ، بعدا که ما در اینجا آمدیم زن این تقاضا را کرده ، جوان ها این تقاضا کرده اند ، زنی که بچه هایش را از دست داده است باز می گوید که من یکی دو تا دارم این هم می دهم ، این روحیه ، روحیه ای است که اطمینان برای ما می آورد . این بر همه تانک های عالم مقدم است ، یعنی پیروز می شوید . این روحیه ، روحیه ای است که خدای تبارک و تعالی انعام کرده است ،

مرحمت کرده است ، این مرحمت الهی را حفظ کنید ، این امانت است ، این را کوشش کنید محفوظ بماند . مادامی که این روحیه الهی ، این هدیه الهی در بین شماها هست از هیچ نترسید ، نگرانی هیچ وقت نداشته باشید ، به فکر این نباشید که چرا به ما احسنت نگفتند ، چرا به ما اجر ندادند ، چرا به ما مثلا همراهی نکردند . خدا همراه شماست ، امام زمان سلام الله علیه دعاگوی شماست ، از چه ما می ترسیم ؟ ما چرا بترسیم ؟ مائی که راهمان راه خداست ، مائی که در مقابل این قدرت شیطانی که همه چیز ما را ، اسلام ما را ، جوانان ما را ، همه چیز ما را از بین برد ، قیام کردیم ، از چه بترسیم ؟ از این بترسیم که کشته می شویم ؟ خوب ، بشویم ، جوان های ما همه کشته شدند . از این می ترسیم که غلبه بکنند ؟ غلبه هم بکنند ما ترس نداریم برای اینکه ما حقیم وقتی حق هستیم غالب هم بشویم ما حق هستیم ، مغلوب هم بشویم ما حق هستیم و انشاءالله غالب می شویم . مطمئن باشید ، دلتان را به این مبداء خیر متصل کنید ، با خدا مناجات کنید . این شب هائی که در این تاریکی ها اسلحه ها به دوش است و در این تاریکی ها راه می روید دلتان را به آن مبدا متوجه کنید ، متصل بشوید به آن دریای بزرگ رحمت و از هیچ چیز دیگر باک نداشته باشید ، از

هیچ کس توقع نداشته باشید ، نظرتان هم به هیچ کسی نباشد و غیر از آن یک قدرت هم هیچ چیزی نشناسید . همه اوست ، همه هر چه هست آنجاست . خداوند انشاءالله به شما اطمینان عنایت کند ، ایمان کامل عنایت کند ، و شماها را در شمار شهدای کربلا محسوب کند و همه ما را موفق کند که این وظیفه ای که الان به دوش همه مان هست این وظیفه را بتوانیم خوب عمل کنیم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/6/58

بیانات امام خمینی در جمع رؤ سا و سرپرست های ادارات آموزش و پرورش تهران وشهرستانها

تکرار و تلقین ، یک روش موثر قرآنی برای تربیت انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

من مطالبی که می خواهم عرض کنم ، مطالب تازه ای نیست ، شما هم این مطالب را می دانید لکن در گرفتاری ها ، هر کس گرفتار است ، باید گرفتاری خودش را تکرار کند . ممکن است در این تکرارها گاهی یک وضعی پیش بیاید که به واسطه آن وضع تاثیراتی داشته باشد . شما می دانید که قرآن کتاب معجزه است و در عین حال در قرآن راجع به مسائل ، تکرار زیاد است ، البته در هر تکراری مسائلی طرح شده است اما برای اینکه برای رشد مردم قرآن آمده است و برای انسان سازی ، مسائلی که برای ساختمان انسان است نمی شود یک دفعه بگویند و از آن رد بشوند ، باید هی بخوانند ، توی گوشش مکرر کنند . تلقین است ، تلقین با یک دفعه درست نمی شود ، باید اگر بخواهید یک بچه ای را شما تربیت بکنید ، باید یک مساله را چندین دفعه با چند زبان ، با چند وضع به او بخوانید ، مطلب

یکی باشد لکن طرز بیانش اینها به طوری که در قلب او نقش ببندد .

به تباهی کشانیدن نسل جوان طبق نقشه های دقیق استعمار

مسائلی که من مکررا عرض کردم و حالا هم تکرار است این است که گرفتاری ما در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه و چند سال اخیر این بود که آنی که به میدان ما آمده بود ، آگاهانه آمده بود ، طرح ریزی شده بود ، برنامه داشت ، همین طور خود به خود واقع نمی شد و هر جا را شما ملاحظه کنید اگر درست مطالعه بشود ، انسان می بیند که یک برنامه خاصی است برای یک مقصد خاص . از اولی که رضا شاه آمد ، رضاخان آمد و آن کودتا را کرد (که شاید شماها یادتان نباشد ، اکثرا یادتان نیست شاید بین شما کسی باشد یادش باشد ، لکن من یادم هست و شاهد قضایا بودم ) از اول ، به تدریج البته ، نه یکدفعه ، آنوقتی که آمد ابتدا شروع کرد همان مقدس بازی ها که پسرش در می آورد و سالوسی را آن هم شروع کرد . مثلا در یک محرمی من یادم است که گفتند که همه تکایای تهران را این رفته دیدن کرده ، شرکت کرده در عزا و خودشان هم روضه داشتند و مسائل تبلیغی و همه اینها را داشتند تا کم کم وقتی مستقر شد ، پایش محکم شد آنوقت آن صورت دیگرش را نشان داد ، تمام مجالس روضه و وعظ و خطابه را در تمام سطح ایران قدغن کرد . در قم مجلس این طوری بود که آقای صدوقی یک مجلس داشتند قبل از

اذان صبح شروع می شد ، اوایل اذان تمام بود ، آن هم چند نفر و احتمال می دهم که آن را هم آمدند جلویش را گرفتند . تمام چیزهایی که مربوط به دیانت بود شروع کرد آنها را یکی یکی جلویش را گرفت ، شروع کرد با شدت با روحانیت عمل کرد به طوری که من در مدرسه فیضیه آنوقت یک درسی می گفتم ، یک عده چند نفری بودند ، یک روز که رفتم یک نفر بود این شخص گفت که این آقایان همه فرار کردند رفتند به باغات . طلبه های مدرسه هم قبل از آفتاب آنطور که می گفتند فرار می کردند به باغات می رفتند و آخر شب آنوقت ها می آمدند و بنابراین بود که این لباس بکلی خلع بشود و آنها این جبهه را در زمان او محکم جلوگیری کردند . در دانشگاه ها که بعدها هم باز در زمان این بدتر از او شد ، اینطور عمل نکردند که یک جور ، با شیطنت بیشتر و اخیرا هم در حوزه های ما باز با یک شیطنت دیگر . در دانشگاه ها دنبال این بودند که آنهائی که می خواهند بچه ها را تربیت کنند ، اشخاصی باشند که تربیتی که می کنند تربیت نباشد ، عقب راندن باشد و از حیث اخلاق هم تربیت اخلاقی نباشد به آن معنائی که ما می گوئیم ، تربیت اسلامی توی کار نباشد ، بلکه تبلیغاتی باشد که این جوان های ما را تباه کند . (برنامه آنکه از رویهمرفته مسائل که حالا آدم بخواهد بگوید ، یک محتاج به یک

کتابی است ) برنامه این بود که این دو قشری که ممکن بود که برای یک مملکت مفید باشد و ممکن بود که دیگر قشرها هم دنبال این باشند ، این دو قشر را نگذارند که به کار خودشان به طوری که شایسته است انجام وظیفه کنند . در طرف روحانیت از باب اینکه اختیار معلم و متعلم به آن وضع دست آنها نبود ، اینجا به یک جور دیگر رفتار کردند ، به خلع لباس و به فشار و به بردن سربازخانه ها و امثال ذلک که شکست بدهند حوزه ها را ، و در قشر فرهنگ که اختیارات را دست شان گرفته بودند می خواستند که باز ، این فرهنگ را یک فرهنگ دلخواه خودشان بلکه دلخواه آنهائی که می خواهند استفاده از ما بکنند قرار بدهند و این دو تا قوه ای که به منزله قوه مفکره جامعه است از آنها بگیرند و تباه کنند و کسی پیدا نشود که اگر همه چیز ما را بردند ، یک صحبتی بکند یا یک چیزی بنویسد .

روی همرفته اگر ملاحظه کنید ، از همه کارهائی که در آن زمان انجام می گرفت در زمان این پدر و پسر (در زمان پسر شاید بیشتر) در یک معنا مشترک بود و آنکه جوان ها را بکشند به غیر آنطوری که باید تربیت بشوند . اینطور نیست که ما همچو ساده تصور بکنیم که بدون نقشه قضیه اینطور بشود که آنقدر مشروب خانه در سرتاسر ایران باز باشد ، و اینقدر مراکز فساد در همه جا و خصوصا تهران که به وضع وحشتناکی مراکز فساد ، هر

جوری که جوان می پذیرد برای آن فراهم کنند و دامن بزنند . نمی توانیم ما باورمان بیاید که این مجله ها و این مطبوعات ، این مجله هائی که هم جوان وقتی چشمش بیفتد به آن و هم وقتی بخواند ، جوان است و به تباهی کشیده می شود ، این بدون اینکه نقشه ای باشد و اینها من باب اتفاق اینجور شده باشد . مساله اینها نیست . یک طرحی بوده است که جوان های ما را ، آنهائی که می خواهند ، می توانند تربیت کنند ، آنها را یک جوری کنند که نتوانند ، ازشان قدرت تربیت را بگیرند ، یا اشخاصی را که خودشان می خواهند ، در دانشگاه ها و در دبیرستان و آنجا بگذارند به آنطوری که می خواهند تربیت کنند و از آن طرف تمام راه های تعیش را به روی جوان ها باز کنند که هر ساعتی که این بخواهد یک عیش و نوشی بکند برایش فراهم باشد ، آسان باشد و دامن هم به آن بزنند و تبلیغات هم بکنند و عرض کنم اعلام هم بکنند و اینها را بکشند به طرف آن . نتیجه چی می شد ؟ نتیجه این می شد که این نسل جوانی که باید برای این کشور مفید باشد ، این نسل جوان بی تفاوت باشد نسبت به مسائل جدی . یک مغزی که دنیال این رفت که موسیقی گوش کند (موسیقی که الان هم قلم ها هست که خیر ، موسیقی یک چیزی مثلا تربیتی است ) یک مغزی که دنبال این رفت که موسیقی گوش کند و عادت

به این کرد ، این مغز مریض می شود ، این نمی تواند فکر این بکند که کشورش به چه حال دارد می گذرد ، چه می گذرد در آن ، دیگر دنبال این نیست ، مثل یک آدم هروئینی می ماند . اینهائی که عادیات هست که انسان به آن عادت می کند منجمله همین هائی که ، مثلا سینماهائی که اینها درست کرده بودند ، تاترهائی که اینها درست کرده بودند ، اینها تمام یک نقشه ای بوده است که ما را ، جوان های ما را نگذارند به مسائل روزشان ، به مسائل جدیشان فکر بکنند ، توی ذهن شان هم نیاید همچو فکری ، همه چیز هم برای آنها فراهم کردند ، همه جور هم فراهم کردند . خوب جوان هم وقت جوانی اش است و وقتی عیش و نوش برایش فراهم باشد کشیده می شود به آنجا . اینهمه نقشه ها این بود که از آن طرف نیروهائی که می توانند تربیت کنند جوان ها را ، یا از بین ببرند یا لااقل محدودش کنند و یک طورش کنند که روی همان مسائل آنها فکرها به کار بیفتد و از آن طرف باز به این قانع نشدند ، جوان ها را از راه های دیگر ، باز کردن مراکز فساد و فحشا و همه چیز ، اینها را به تباهی بکشند با صورت های مختلف ، با وضع های مختلف ، با برنامه های مختلف که همه شرکت در این معنا داشتند که ما از آن چیزی که هستیم تهی بشویم ، مغزهای ما از آنی که هست تهی بشود

، به جای مغز آدم جدی یک مغز لهو و لعبی جایش بنشیند ، یا یک مغز غربی جایش بنشیند . آن مقدار از آزادی که برای مملکت ما در این زمان ها بود ، این آزادی های تباهی آور بود ، آزادند که شرب خمر کنند ، آزادند قمار کنند ، آزادند لب دریا زن و مرد با هم بریزند به جان هم ، آزادند که در این مراکز فساد بروند ، اینها آزادند . آنهائی که آزاد نبود ، آزاد نیستند که یک قلم بر خلاف آنها و بنا به مصلحت مملکت بنویسند ، آزاد نیستند یک کلمه راجع به او بگویند . این (آزاد زنان وآزاد مردان ) ، درست می گفت اما آزادی چی بود ؟ آن بود که آنها می خواستند که من از آن تعبیر می کنم به آزادی وارداتی ، آزادی استعماری . اینها نقشه بوده است ، نه این است که همین طوری ، مغز خود این پدر و پسر هم آنقدرها کار نمی کرد که بتواند این چیزها را درست کنند اینها یک چیزهائی بوده است که مفکرها ، آنهائی که در این امور نقشه دارند ، در این امور تحصیل کردند ، اینها طرح می کردند و چی می کردند ، آنوقت یک کسی هم برای این کتاب می نوشت اسمش را هم می گذاشت مثلا (تمدن بزرگ ) اسم چی و آن لاطائل ها را می نوشت برای اغفال ما و برای اینکه مردم را خیال کند که نه الحمدلله ما دیگر ، اگر یکی ، دو سال دیگر ایشان باشند ، دیگر اینجا

می شود ژاپن ، دیگر مملکت ما می شود ژاپن که ادعایش هم همین بود که ما به همین زودی ، همین زودی ما جزو ابرقدرت ها می شویم . این مغز خود این کار نمی کرد ، نقشه ای بود که آنها می دادند و چی می دادند و آنهائی که اطراف بودند و !!! عرض می کنم که !!! داشتند در اطراف و آنها هم برای او می نوشتند و برای او می گفتند و ترویج می کردند .

بروز یک تحول روحی به دست خداوند تعالی برای نجات ملت ایران

این اجمالی است از این تفسیر پنجاه سال که موفق هم خوب شدند و جوان های ما را هم خوب تباه کردند و اگر چنانچه به این منوال می رفت ، باید ما دیگر مایوس باشیم از همه چیز ، لکن خداوند خواست که به داد این مملکت برسد . این خواست خدا بود و یک قدرت مافوق الطبیعه ، هیچ قدرتی نمی توانست یک همچو کاری را ، یک همچو چیزی که در ظرف پنجاه و چند سال اقلا و به حسب واقع در طول تاریخ ، این مملکت را به یک جور دیگر درست کرده بودند ، این مرد و زن را یک جور دیگری درستشان کرده بودند و تربیت کرده بودند ، همچو تحولی که الان هر جا بروید می بینید که انسان هایش غیر آن انسان هایند که بودند . همین جوان هایی که آنوقت کشیده می شدند طرف شمیران و آن قضایای شمیران ، حالا کشیده می شوند طرف جاهائی که جهاد سازندگی است ، همین ، همین جوان ها ، همان زن هائی که آن وقت که هیچ

بی تفاوت بودند راجع به کشور خودشان ، راجع به همه چیز ، همین ها هم وارد شدند در میدان و دیدیم که خوب هم می توانند انجام وظیفه بکنند .

این یک تحول روحی بود که با دست تبارک و تعالی و اراده خدای تبارک و تعالی برای نجات ملت ما آمد و ما متحول شدیم از یک صورتی که آنطور بود ، به یک صورت دیگری . از آمریکا یک عده جوان چند روز ، چند وقت پیش از این آمده بودند که ما آمدیم برای جهاد سازندگی . این یک تحولی است ، جوان در امریکا برای عرض بکنم که بیاید از آنجا راه بیفتد که برود توی دهات اینجا برای جهاد سازندگی . من به آنها گفتم که شما (البته ، هم آنها ، هم شماها ، فرق ندارد البته شما نمی توانید مثل رعیت ها بروید و کار بکنید و شما یک جور دیگر زندگی کردید اما این را بدانید که وقتی این رعیت ، این کشاورز دید از آمریکا یک عده محصل ، یک عده مهندس ، یک عده دکتر آمدند توی صحرا مثلا کجا مشغول شدند به درو ، این قدرت فوق العاده ای به آنها می دهد یعنی آنها امیدوار می شوند به مملکت خودشان ، امیدوار می شوند به عرض می کنم که نظام خودشان . آن قدرتی که آنها دارند و فرض کنید در یک روز پنج ساعت ، شش ساعت کار می کنند ، اینکه شما حالا آمدید و رفتید و آنها چشمشان به شما افتاد ، ده ساعت کار می کنند . آنی که

یک جریب زمین را درو می کرد حالا دو جریب زمین را درو می کند ، ضمیمه کنید به اینکه وقتی چشم این کشاورزها بیفتد که یک عده زن از توی خانه هایشان در آمدند (کسانی که خوب هیچ وقت اهل این کار نبودند که بروند در جهاد سازندگی و بروند با رعیت ها شرکت کنند در چیز) وقتی که ببینند اینها که یک همچو جمعیتی زن ها آمدند برایشان دارند کمک می کنند ، این ارزشش پیش آنها خیلی زیاد است ، واقع ارزش هم زیاد است ولو کارش کم است ، نمی تواند یک زن یک کار مثبت زیادی انجام بدهد لکن ارزش زیاد است . کارهائی که الان می شود ، کارهای ارزش داری است . در نظر من بسیار بعضی از این کارها ارزش دار است ولو کم باشد ارزشش زیاد است یعنی کم کم این اسباب این می شود که زیاد بشود این و موج پیدا بکند و سرتاسر کشور را بگیرد .

امدادهای غیبی الهی عاملی جهت پیروزی

شما که به فکر این هستید و بودید به اینکه الان یک فعالیت فرهنگی مثبت انجام بدهید ، شما مواجه هستید با یک فرهنگی که فرهنگ خودتان نبوده است . فرهنگ غیر ، تحمیل به ما بوده است . وقتی مواجه با این هستید و حالا به فکر این معنا افتادید که ما فرهنگ غیر را کنار بگذاریم و فرهنگ خودمان را شروع بکنیم این خودش یک تحولی است ، یک چیزی است که خدا این کار را انجام داده است و من از باب اینکه کارها دارد به یک وضع غیر عادی انجام می گیرد ،

اگر ما این قدرت را ، ملت ، ملت ما این قدرت را شکست داد ، این یک امر عادی نبود که ما حساب کنیم که یک امر عادی بود !!! و ما جمع شدیم یک ما مگر می توانستیم ؟ این یک امر مهمی که خداوند برای ملت ما انجام داد این بود که همه این سران را منصرف کرد از اینکه با فشار عمل کنند . شما خیال کردید که اگر اینها می خواستند با فشار عمل کنند و طیاره ها را از بالا و عرض می کنم که چیزهای دیگر را از پائین و قوای انتظامی و کذا ، ما می توانستیم به این زودی کارمان را انجام بدهیم ؟ اگر هم می شد مثل افغانستان می شد که حالا آن بیچاره ها مبتلا هستند . اما کار یک کاری بود که بزرگترها ترسیدند ، خدا نصر ، گاهی نصر به رعب است . در اسلام اینطور بوده است که گاهی پیغمبر اسلام را نصر می داد خدا به اینکه طرف مقابل می ترسید ، شاید توی ذهنشان می آمد که این عرب ها ما را می خورند . این اینطور بود ، اینطور به نظرشان وحشتناک می آمد ، یک وقت می دیدی که یک گروه زیادی در مقابل چند نفر که اینطور اعتقادها نسبت به آنها پیدا کرده بودند فرار می کردند . این نصر به رعب بود ، در ذهنشان القاء می شد به اینکه خوب ملت ما را چه می کند ؟ همین جا اینطور بود ، این بزرگ هایشان ترسیدند و این ترسیدن یک نصرتی بود که

خدا به ما مرحمت فرمود . دنبال این معنا ، این ملحق شدن همه دستجاتی که مال آنها بود به ما ، این یک امر عادی نبود که یک وقت ما دیدیم که نیروی زمینی و نیروی هوائی و نیروی نمی دانم چی و همه اینها متصل شدند یک وقت به خود مردم و کار را آسان کرد . نتوانستند ، آنطوری که به ما گفتند ، بختیار وقتی که می خواسته برود امر کرده بوده که بمباران کنند تهران را ، به او گوش نکردند و در این آخری که یک بنای کودتا داشتند و بعد به ما اطلاع دادند ، آنوقتی که روز ، حکومت نظامی را اعلام کردند ، ما اطلاعی نداشتیم از چیزی ، بعد به ما اطلاع دادند که این برای این بود که مردم در خیابان ها نباشند ، قوا در آنجا جاگیر بشود یعنی همه قوای انتظامیه با جهازاتشان بیایند و خیابان ها را بگیرند و شب بنای بر این داشتند که آنکه از روز حکومت نظامی درست کردند شبش کودتا کنند و هر کس را احتمال بدهند که یک حرفی بزند ، بکشند . این هم خدا خواست ، ما هیچ اطلاع از هیچ جا نداشتیم ، این هم خدا خواست که یک همچو صحبت پیش آمد که نه اعتنا نکنید به این و بیائید بیرون و مردم آمدند بیرون ، آن خنثی شد . آن نقشه ای که آنها داشتند که خلوت بشود و تانک هایشان را بیاورند مستقر بکنند و مجهز بشوند برای کار ، این هم خنثی شد ، این هم یک کار غیبی

بود ، یک کار الهی بود ،

هیچ کار بشر اینها نبوده ، همه یک کارهائی بود که بر خلاف عادت واقع شد .

مسؤ ولیت سنگین و شریف تعلیم و تربیت ، تداوم رسالت انبیا جهت هدایت انسان

و من امیدوارم که با کوشش شماها نسبت به آن وضعی که دارید ، یعنی شماها یک شغل بسیار شریفی دارید ، یعنی شغل آدم سازی ، یعنی شغل انبیا ، همه انبیا از اول تا آخر یک کار داشتند و آنکه آدم درست کنند ، برای آدم سازی آمده بودند ، برای هدایت آمده بودند این شغل را الان شما دارید که شغل انبیاست چنانچه شغلی هم که آقایان دارند همین شغل است همان مقداری که شغل شریف شماست و شغل انبیاست ، مسؤ ولیت تان زیاد است و مسؤ ولیت انبیاست منتها انبیا مسوول بودند و با قدرتی که داشتند انجام دادند وظایفشان را و ما هم باید تبعیت کنیم و آنقدری که می توانیم ، آقایان در محیط خودشان ، شما در محیط خودتان این شغلی که آدم سازی است ، آدم سازی کنید ، متبدل کنید این جوان هائی که متوجه شدند که هر چه هست از بیرون می آید برای ما ، از بیرون می آید اما آنهائی می آید که تباه می کند ما را . آنها هیچ وقت یک مطلبی که برای ما فایده داشته باشد ، هیچ وقت این را به ما نمی دهند ، آنها هر کاری بکنند یک کاری انجام می دهند که برای ما مفید نباشد یا مضر باشد . این باید در فرهنگ توجه به آن داشته باشید و کوشش بشود که خودتان را پیدا کنید . ما گم کردیم

خودمان را ، ما تمام مفاخر شرقی را کنار گذاشتیم و هی رفتیم سراغ مفاخر غرب ، آن هم نه آنی که آنها دارند ، آنی که به ما می دهند . اگر آنی که آنها داشتند بسیار خوب ، آنها در جهات طبیعی جلو هستند اما آنی که به ما تحویل می دهند ، آن مستشاری که می آید اینجا می خواهد فرض کنید فرهنگ ما را درست کند ، این نمی خواهد برای ما فرهنگ درست کند ، این می خواهد یک فرهنگ غربی برای ما درست کند که در خدمت غرب باشد . آن مستشاری هم که می آید نظامی را می خواهد درست کند آن هم به !!! یک نظامی می خواهد درست کند که در خدمت اسلام باشد ؟ ! در خدمت مسلمین ؟ ! در خدمت ملت باشد ؟ ! آن می خواهد یک چیزی درست بکند که اگر همه چیز ما را هم بردند یا موید باشد ، یا کار نداشته باشد . هر چه از غرب برای ما می آید ، یا از شرق برای ما می آید که سوغات برای ما می آورند آنهائی است که ما را تباه کرده است و می کند .

ما با تربیت و فرهنگ استعماری مخالفیم ، نه با علوم و مظاهر تمدن

ما مخالف با ترقیات نیستیم . یکی از تبلیغاتی که بعد از زمان همین محمدرضا از آن اوایل که وقتی دید در قم یک شورشی شد ، یک جنبشی شد ، این در صحبت هایش کرد که این آخوندها با همه مظاهر تمدن بدند ، اینها می گویند ما الاغ سواری می خواهیم . در یکی از نطق هایش بود که

من در دنبال او این صحبت را کردم که تو این حرف را که داری می زنی همین وقتی است که بعضی مراجع ما با طیاره رفتند به مشهد ، چطور تو می گویی ما الاغ سواری می خواهیم ؟ ترویج می کردند یعنی تبلیغ می کردند برای اینکه این فعالیتی که ممکن است این طایفه داشته باشند فلج کنند و آن فعالیت که ممکن است جوان ها داشته باشند فلج بکنند و آن فعالیتی که ممکن است معلمین و !!! عرض می کنم که !!! دانش آموزها داشته باشند فلج کنند . حالا که مادر یک همچو مقطع از زمان واقع شدیم که آنها بحمدالله رفتند ، دیگر تمام شد کارشان ، جهنم انشاءالله رفتند . حالا که نوبت به شما رسیده است و شما سرپرستی می خواهید بکنید از فرهنگ ، باید حالا توجه تان در این باشد که آنی که آنها به ما می خواهند تحویل بدهند تحویل نگیرید ، خودتان کار انجام بدهید . نمی گویم من تمدن آنها را تحویل نگیرید ، آنی که آنها می خواهند به ما بدهند تمدن نیست . آن ، آنی است که تباه می کند ما را ، آن همان تمدنی است که دروازه تمدن به ما می داد ، آن همان است . چه بود ؟ هر جایش بروید خراب است . الان بیچاره دولت چه بکند ؟ این سد شکسته ، پشت این سد همه چیز خراب است . خوب ، نمی توانند انجام بدهند ، این باید با کمک همه قشرها انجام بگیرد ، یعنی هر کس مشغول هر کاری هست

آن کار را خوب انجام بدهد . من نمی گویم شما باید بروید مثلا یک اداره مالیه را درست بکنید ، نه این درست نمی شود ، شما باید در فرهنگ که هستید ، فرهنگ را خوب انجام بدهید ، وظیفه هر شخص ، وظیفه خودش را در آن پستی که دارد خوب انجام بدهد و دو چشمی هم مواظب این باشد که کلاه غربی سرش نرود ، ما بازی خور هستیم .

کلمه (اسلام ) جامع تمامی ارزش های انسان ساز

یکی از خبرنگارها آمد گفت که (همین چند روز پیش از این ) در یک مصاحبه گفت که شما چرا می گوئید که جمهوری اسلامی و حتی دموکراتیکش هم از پهلویش بر می دارید ؟ گفتم اولا اینکه (آنکه به او گفتم ) اولا اینکه این دموکراتیک و دموکراسی تفسیرهای مختلف شده است ، ارسطو یک جور تفسیر کرده است ، الان هم که ما هستیم ، غربی های سابق یک جور تفسیر می کردند ، غربی های لاحق یک جور ، شوروی یک جور تفسیر می کند . ما وقتی یک قانون می خواهیم بنویسیم ، باید صریح باشد و معلوم . یک لفظ مشترکی که هر کس یک جوری به یک طرف می کشدش ، ما نمی توانیم استعمالش کنیم و ثانیا !!! ما این را دیگر به شما !!! عرض می کنم که !!! ما مثل مار گزیده ای که از افسار ، از ریسمان سفید و سیاه می ترسد است ، ما مار گزیده هستیم ، ما از غرب بد دیدیم ، تباه کردند ما را اینها ، حالا ما باز بیائیم همان لفظی که غربی دلش می

خواهد ، تحمیل به ما بکند ، ما می ترسیم از این . ما خودمان لفظ داریم چه داعی داریم به اینکه برویم و ثالثا به او گفتم این را که ما ناراحت می شویم از اینکه خیال بشود که اسلام ندارد چیزی ، تهی است از دموکراتیک به اصطلاح شما ، از دموکراسی به اصطلاح شما ، بهترش را دارد . ما وقتی اسلام را گفتیم ، همه چیز در آن هست ، آنی که ما می خواهیم هست در آن ، آنی که ملت می خواهد هست در آن . این قید گذاشتن معنایش این است که این اسلام تهی است از این ، ما می خواهیم یک چیزی هم پهلویش بگذاریم . و ما ناراحت می شویم از اینکه شما خیال کنید که ما نداریم چیزی و باید حتما از خارج وارد بکنیم آنی که از خارج وارد می کنند آنهائی است که برای ما مضر است و آنهائی هم ، بیچاره هائی هم که مبتلای به این مرض هستند و قلم را دست شان می گیرند و هی می نویسند ، هی می نویسند ، هی می نویسند ، اینها هم مریض شده اند از بس که به آنها تزریق شده است . از بچگی رفتند به خارج ، آنجا و در آن محیط بزرگ شدند ، نه آن محیطی که آنها هستند ، یک محیطی که برای ما تهیه شده است . بدبختی این است که ما در خارج هم که می رویم در یک محیطی که آنها تربیت می شوند آنطور نیست برای ما ، حتی آن دیپلم هایی

که به ما می دهند ، غیر از آنی است که به آنها می دهند ، آن درسی که به ما می دهند ، فرق دارد با آنکه می دهند . درسی که به ما می دهند درس استعماری است ، درس ممالک استعماری است ، دیپلمش هم دیپلم مملکت استعماری است . برای ما یک جور دیگر وضع هست و برای خودشان یک وضع دیگری . این بیچاره ها در آنجا در یک محیط استعماری یعنی جائی که برای استعمار می خواهند افراد را تربیت کنند رفتند به آنجا و حالا اگر تحصیل هم کرده باشند ، این طوری . اگر هم مثل بسیاری شان که تحصیل هم نکردند فقط رفتند رود سن آب شنا بکنند (به ما می گفتند که فرات ، به آنها می گفتند رود سن ) اینها حالا آمدند اینجا نشستند و توی اطاق هایشان نشستند و خوب یک مقاله ای که باید بنویسند ، توی روزنامه هم یک مقاله ای را بنویسند یک اسمی هم پیدا بکنند . هی از این چیزها بر می دارند می نویسند ، از همان حرف هائی که یاد گرفتند و دیکته کردند و به آنها دادند ، نمی گذارند که این ملت به حال خودش باشد ، خودش را پیدا بکند ، بفهمد که خودش جزو عالم است ، این طرف دنیا و این شرق هم جزو یک ممالک مترقی بوده است و ما به این حال رساندیم آن را و غربی ها ما را به این حال رساندند . کتاب شیخ الرئیس حالا هم شاید در دانشگاه های آنها تدریس می شود

، استفاده از آن می شود . ما آن چیزی که داشتیم کنار گذاشتیم ، آن چیزی هم که آنها داشتند نتوانستیم پیدا بکنیم . یک لی فروش از کار در آمدیم ، یک چیزی که نه شرقی نه غربی و نه اسلامی و نه اروپائی ، هیچی ، بله شرقی هستیم ، به معنای همان شرقی استعماری . غربی هم هستیم ، به همان غربی استعماری . از این باید بیرون بیائیم . مادامی که این مرض را ما داریم ، این مرض نمی گذارد یک حال صحتی برای ما پیدا بشود ، از این مرض باید بیرون بیائیم ما در سهم خودمان ، آقایان در سهم خودشان ، شما هم در سهم خودتان که کارتان حساس و مسؤ ولیت زیاد . تربیت ، یک تربیت صحیح باید بشود ، برنامه ها یک برنامه های صحیح باید بشود و ما با همه علوم و با همه ترقیات موافقیم الا آنهائی که با اسم ترقی آوردند اینجا ، به اسم آزادی آوردند اینجا برای تباه کردن ما ، ما آنش را مخالف هستیم .

انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند ، موفق باشید ، حالایی که مملکت مال خودتان است و انشاء الله تا آخر هم مال خودتان است . این جوان ها ، جوان هایی ، بچه هائی که پیش شما ، این جوان هایی که می آیند ، اینها فرزندان شما هستند یک تربیت با محبت و همانطوری که فرزند خودتان رامی خواهید تربیت بکنید ، اینها را هم همانطور انشاء الله تربیت کنید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 27/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از علما و نمایندگان مردم تبریز

آذربایجان ، حامی همیشگی اسلام و کشور

بسم

الله الرحمن الرحیم

ما می دانیم که آذربایجان همیشه در این مسائل پیشقدم بوده است ، از قبل از مشروطیت و در خود مشروطیت و بعدها . و علمای آذربایجان در این مسائل رنج دیده اند و ما شاهد تبعید مرحوم آقای انگجی و مرحوم آقا میرزا صادق آقا بودیم و همین جا هم خدمتشان رسیده ایم بعد از این هم که از تبعید برگشتند و مرحوم آقا میرزا صادق آقا اینجا ماندند تا آخر هم ما اینجا خدمتشان می رسیدیم . این مساله هم مسلم است که آذربایجان با آن غیرتی که دارند و معروف به این معنا هستند آنها و با آن دیانت سختی که دارند آنها همیشه در مقابل چیزهائی که کشور ما را تهدید می کرده است یا خدای نخواسته دیانت ما را ، اینها همیشه کوشا بوده اند و حالا هم باز امید ما به همه ملت است و خصوص آذربایجان .

انحراف ملت علاقه مند به اسلام از هیچ طریقی میسر نیست

و من امیدوارم که همین طور که دیدید که وقتی ملتی یک چیزی را خواست کسی نمی تواند مخالفت کند ، ملت ما خواست که خانواده پهلوی و شاهنشاهی غیر قانونی و غیر اسلامی نباشد و همه قدرت ها دنبال این بودند که باشد و نتوانستند برای اینکه ملت یک چیزی را می خواهد . ایران خانه ملت است ، ملت خانه اش می خواهد که اینطور باشد ، نمی تواند کسی مخالفت کند . من در صحبت هایم گاهی گفته ام که ما بر فرض اینکه ، نمی شود اینطور که یک قدرتی بیاید و ایران را خدای نخواسته بگیرد ، فرض می کنیم این طوری ، لکن

تجربه شده است که هر قدرتی که رفته است و یک ناحیه ای را گرفته است ، بعد حل شده است و آنجا ، اگر شوروی هم یک وقتی بخواهد بیاید و آمریکا هم یک وقتی بخواهد بیاید ، با قوائی که دارند و ما نداریم در مقابلشان و بخواهند بیایند و مملکت ما را بگیرند ، ما بعد از چندی غلبه خواهیم کرد ، یا آنها را در خودمان حل می کنیم و مسلمانشان می کنیم و یا اگر مسلمان هم نیستند ، نمی توانند دیگر بمانند . یک مملکتی که همه افرادش مسلمانند و علاقه مند به اسلام هستند ، نمی شود اینها را منحرف کرد ، این قلم ها نمی توانند منحرف کنند مملکت ما را و ملت ما را . این نوشته ها و این نطق ها و این کارهای خلاف و این قیام مثلا دموکرات و این حرف ها ، یک مملکتی که همه افرادش مسلمانند الا یک مقدار کمی ، یک مملکتی که در رفراندمش شما دیدید که تمام آنها یک طرف شدند

مقابل مسلمان ها ، مسلمان ها 98 ، یک قدری بیشتر یا 99 ، در صورتی که اینها روی اسلامیت شان فشاری به کسی نیاوردند و !!! عرض می کنم که !!! الزامی نکردند و آزادی بود و آنها خرابکاری هم کردند و تحریم هم کردند و !!! عرض می کنم که !!! سوزاندند هم باز بعضی از صندوق ها را ، در عین حال تقریبا 98 و چند ، این طرف بودند و یک عده کمی ، یک و چند آن طرف بودند . یک همچو

مملکتی که 98 یا بیشترش مسلمانند ، علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به کشور اسلامی ، علاقه دارند به ملت خودشان ، این را نمی شود هیچ وقت با این حرف ها و با این قلم ها ، اینها بیخود خودشان را معطل کرده اند ، این نمی شود ، نشدنی است . پیروزی شما بیمه شد پیش خدا و خداوند انشاء الله که این حالی که ، تحولی که برای ملت ما پیدا شد که همه علاقه مند به یک مطلب و آن اینکه جمهوری اسلامی بشود ، این دیگر نتواند کسی جلویش را بگیرد .

میزان برتری در اسلام بر اساس تقوا و اطاعت خداست

و من به وسیله شما به همه برادرهای آذربایجانی سلام می رسانم و بدانند که ما دعا می گوئیم و ابدا پیش ما مطرح نیست زبان ، مطرح نیست عرض می کنم ناحیه و این حرف ها ، حرف های غیر اسلامی است ، طاغوتی است . اسلام آمده است برای همه بشر و می خواهد همه بشر را وارد کند در سعادت . در قرآن که به پیغمبر اکرم می فرماید که تو چرا اینقدر غصه می خوری برای اینهائی که مسلمان نمی شوند ، پیغمبر غصه می خورد برای کفار ، کفار که نمی آیند . در یک جنگی که یک دسته ای را اسیر کرده بودند و بسته بودند و می آوردند ، فرمود که ببین ، ما با زنجیر می خواهیم اینها را به بهشت ببریم ، اینها را ما اسیر کردیم ، آوردیم آدمشان کنیم و بفرستیمشان به بهشت . پیغمبر و همین طور سایر پیغمبرهای آسمانی اصلا بنایشان بر این

است که همه بشر را سعادتمند کنند ، هیچ نظری ندارند که یک ناحیه ای باشد و یک ناحیه دیگر ، در عین حالی که خوب پیغمبر اکرم عرب است و عربستانی است لکن می فرماید هیچ عربی بر هیچ عجمی تفوق ندارد و هیچ عجمی هم بر هیچ عربی . میزان ، اطاعت خداست و تقواست . وقتی این طوری باشد خوب همه ما برادر هستیم و همه ما چه هستیم و با همه بشر ما خوب هستیم و می خواهیم اصلاح بشوند . منتها یک دسته ای هستند که در مقابل یک همچو مطلبی که اسلام می خواهد همه را اصلاح بکند ، قیام می کنند و آدمکشی می کنند اینها ، در مقابل آنها اسلام هم با قوت و قدرت می ایستد و نابودشان می کند و از بین می بردشان . مثل یک غده سرطان که باید عمل کرد و بیرونش کرد و الا فاسد می کند ، این اشخاص که در آنجا شلوغ کردند و مسلمان ها و ارتش و اینها رفتند و آنها را از بین بردند ، اینها همان غده سرطانی بودند که اگر اینها را می گذاشتند فردا می آمدند آذربایجان را چه می کردند و پس فردا می رفتند جاهای دیگر و سیستان و همه جا را خراب می کردند . اینها را باید از بین برد اما برادرها برادر هستند . و من دعاگوی شما هستم و خدمتگزار همه شما هستم . خداوند همه شماها را انشاء الله حفظ بکند ، موفق و موید باشید و سلام مرا به همه آقایان برسانید .

والسلام علیکم

تاریخ :

28/6/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر استان آذربایجان شرقی و کارکنان اداره دارائی کرمان .

محمدرضا و آمریکا مانع بودند از اینکه نیروهای انسانی ما رشد بکنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه آقایان و خواهرها تشکر می کنم که از راه های دور آمده اند زحمت کشیده اند و در این اطاق محقر با ما ملاقات کرده اند تا اینکه بعضی مطالب که حالا باید تنبه بدهم و مکررا در همه جلساتی که شده است عرض کردم حالا هم عرض می کنم . مقصد ما از این نهضت دو چیز بود که یکی از آن اصلی و یکی فرعی ، یکی مقدمه و یکی هم مقصد . مقدمه این بود که یک گروه ها ، یک اشخاص ، اشخاص وابسته ، اینها مانع بودند از اینکه این مملکت سروسامان پیدا بکند . که در راس آنها از داخلی ها محمدرضا بود و از خارج هم آمریکا ، دیگران هم بودند لکن این دو تا بیشتر ، اینها مانع بودند از اینکه نیروهای انسانی ما رشد بکنند ، اینها نمی گذاشتند که فرهنگ ما یک فرهنگ صحیح باشد (آنها با نقشه و این هم که بی چون و چرا سرسپردگی داشت با آنها ، هر چه آنها می گفتند عمل می کرد) و نگذارند به اینکه این مملکت یک سر و سامانی خودش داشته باشد . مقصد آنها این بود که اینجا را یک بازاری برای آمریکا درست کنند و همه چیزش وابسته به آنجا باشد و این آدم هم از باب اینکه می خواست خودش را حفظ کند و می دید که حفظش به این است که تبعیت کند از آنها ، بی چون و چرا تسلیم آنها بود .

رمز پیروزی ما وحدت کلمه قشرهای مختلف و ایمان بود

الحمدلله این مقدمه که عبارت از برداشتن مانع از سر راه

ملت بود با زحمت ملت ، همراهی همه قشرها این انجام گرفت و در این دو چیز موثر بود ، در این پیروزی که نصیب ملت ما شد دو چیز موثر بود ، یکی که از همه چیز بالاتر است اینکه مقصد همه مقصد الهی بود ، انگیزه اسلام بود . می دیدیم که در شعارهایشان ، در فریادهایشان شعارهای اسلامی بود ، فریادهای (الله اکبر) . مقصد این بود که آنها را که مخالف اسلام می دانستند بروند کنار و بعد از آن انشاء الله آن مقصد حقیقی که آن مقدمه این است تحقق پیدا بکند . پس یک جهت ، جهت این بود که همه تان فریادتان این بود که ما اسلام را می خواهیم و شاهنشاهی و اینها را نمی خواهیم . جهت دیگرش هم که به تبع آن آمده بود وحدت همه قشرها بود یعنی ملت سرتاسر این کشور بپا خاستند و با هم مقاصد خودشان را کنار گذاشتند مطالبی که مال شخص بود کنار گذاشتند و همه به یک مقصد متوجه شدند . پس رمز پیروزی ما وحدت کلمه قشرهای مختلف و ایمان بود ، ایمان به خدای تبارک و تعالی . با این رمز شما پیروز شدید و پیروزیی که معجزه آسا بود ، نه پیروزی یک پیروزی آسانی ، یک پیروزی که بشود حساب کرد ، یعنی پیروزیی بود که جز با اراده خدای تبارک و تعالی هیچ امکان تحقق نداشت .

مخالفین ما و شما ، دشمن های ملت همه جور ابزار جنگی در دستشان بود ، قدرت در دستشان بود ، تانک ها دست آنها ، توپ

ها دست آنها ، مسلسل ها دست آنها و نظامی ها هم دست آنها ، همه چیز دستشان بود ، از آن طرف پشتیبانی همه جانبه هم از آنها می شد . آمریکا ، شوروی ، انگلستان ، همه پشتیبانی می کردند ، بلکه دولت های اسلامی ، دولت های اسلامی هم پشتیبانی می کردند . تمام ابزار جنگی که آنها داشتند و تمام پشتیبانی های ابر قدرت ها و قدرت های بعدی ، اینها همه بودند لکن باید بگویم خدای تبارک و تعالی همه حربه ها را کند کرد یعنی اینها می توانستند که در یک روز با این قوه هائی که دارند سرکوب کنند ملت را ، تهران را به خاک و خون بکشند ، می توانستند لکن حربه هایشان کند شد یعنی خدا خواست که سران اینها خوف در دلشان افتد . تتمه آنها هم یک دسته شان که ایمان داشتند ملحق شدند به ملت ، یک دسته دیگر هم می ترسیدند خداوند گاهی اسلام را با همین نصر ، به رعب نصرت می داده اسلام را در صدر اسلام به اینکه دشمن ها را ترساندند . از یک گروه کم ، دشمن های دارای همه ساز و برگها می ترسیدند . این ترس اسباب آن می شد که شکست بخورند . اینها اگر نترسیده بودند ، اگر خداوند تبارک و تعالی در دل اینها آن ترس را نینداخته بود ، ممکن بود که در یک روز همه ما را از بین ببرند ، برایشان امکان داشت لکن همچو شد که استعمال اسلحه نتوانستند بکنند ، یعنی هیچ بمباران نکردند اینها ،

تهران را اینها می توانستند بکنند ، امر هم گاهی کرده بودند بالائی ها ، پائینی ها نشنیدند امرشان را . این یک نصرتی بود که خدا به ما داد که ما که هیچ نداشتیم یعنی نه نظامی بودیم و نه ملت ما نظامی بود ، که اینها مشق نظامی نکرده بودند ، اینها مدرسه نظام نرفته بودند و هیچ ابزار جنگی هم نداشتیم ، هر چه بود دست دشمن بود ، هم نظام را آنها داشتند و قدرت نظامی داشتند ، تحصیلات نظامی داشتند و اینها و ما نداشتیم و هم همه ابزار دست آنها بود و ما نداشتیم . می توانستند اینها آب و برق را از تهران یا از شهرستان ها ببرند ، شما را در تشنگی بگذارند . خداوند منصرفشان کرد ، کاری کرد خدا که آن چیزهائی که ، حربه هائی که دست آنها بود استعمال نتوانستند بکنند ، حالا از خوف بود ، انصراف بود ، هر چه بود این پیروزی شما مهمش این معنا بود که دشمن را یا به خوف یا به انصراف از کار انداخته بود . و لهذا در آن شبی که اینها بنا بود که ، بنا داشتند که کودتا کنند ، همان شب های آخری که ما در تهران بودیم و اینها می خواستند کودتا کنند و بعدها ما فهمیدیم ، همان وقت که اعلام حکومت نظامی در روز کردند که حکومت نظامی روز هم باید مردم بیرون نیایند بعد ما فهمیدیم که اینها بنای بر این داشتند که حکومت نظامی بکنند در روز و تانک ها و توپ ها همه را بیاورند

مستقر کنند در خیابان ها و شب وارد بشوند و همه اشخاصی که احتمال می دادند که با آنها مخالف باشند بکشند . خدا این را هم خنثی کرد به اینکه یک جوری شد که مردم اطاعت نکردند و روز هم بیرون آمدند ، همه ریختند بیرون اینها یک چیزهایی بود که با دست غیب انجام گرفت و شما را پیروز کرد .

ما الان در بین راه هستیم یعنی !!! مانع !!! را برداشتیم مانع دیگر اینها ، این ریشه های گندیده نمی توانند دیگر مانع بشوند . مانع از سر راه برداشته شده است لکن حالا ساختن می خواهد و پاکسازی می خواهد . من می دانم که نه در ادارات طرف شما ، نه ادارات طرف آن آقایان ، همه جا الان یک مخلوطی از صحیح هست . الان مملکت ما یک مخلوطی هست از اشخاص صحیح و اشخاصی که صحیح و غیر صحیح نیستند لکن خودشان را به صحت زده اند . پیشتر که آن ورق بوده است دنبال او بوده اند ، حالا که دیده اند قدرت این طرف است حالا آمده اند به این صورت در آمده اند . این معلوم است که الان یک مملکت مخلوطی الان دست ما هست و انشاء الله این کار درست خواهد شد . این مساله طرحش انشاء الله ریخته می شود که تصفیه عمومی بشوند اما یک قدری ، یک قدری باید صبر کرد . یعنی ما الان یک قانونی نداریم که مملکتمان یک قانون رسمی ، البته قانون ما اسلام است لکن به حسب رسمیات دنیا خوب ، یک چیزی هم باید

نوشته شود بر همان اساس اسلام . یک رئیس جمهور نداریم ما الان ، یک مجلس شورای ملی نداریم الان . اینها را باید انشاء الله درست بکنیم و آن طرح هم که باید در همه قشرها طوری بشود که اشخاص صالح مشغول کار باشند ، اشخاصی هم که ناصالح بوده اند و حالا دیگر صالح شدند و یا فرض کنید توبه کرده اند آنها هم باشند و در هر جا کسانی که کارشکنی می کنند و موذی هستند و ناصالح هستند و توبه هم نمی کنند و قابل این حرف ها نیستند آنها کنار بروند یا اگر مجرم هستند به جرمشان رسیدگی بشود . اینها البته باید بشود لکن یک قدری باید به تدریج بشود . مهم این است که شما این دو تا خاصیتی که شما را تا اینجا آورده حفظش کنید یعنی همانطوری که در وقت انقلاب هیچ یک از شما آنوقت که می آمدید به توی خیابان ها و می رفتید به پشت بام ها و می رفتید جلوی توپ و تانک ها ، هیچ کدام به فکر این نبودید که مثلا فرض کنید اگر اهل اداره هستید حقوقتان کم است ، هیچ ابدا این مطرح نبود آن روز ، اگر اهل مثلا زراعت هستید ، زراعتتان امسال خشک شده است یا خوب نیست این در آن حال هیچ کس به فکر این مسائل نبود ، همه یک فکر داشتند و آن اینکه این دشمن باید برود و به جای او یک مملکت ، یک کشور اسلامی صحیح باشد . بعد از هر انقلابی این امور کم کم رو به ضعف

می رود لکن باید بعد از انقلاب رو به ضعف برود . ما حالا در حال انقلاب هستیم یعنی ما الان همانطوری که در اول محتاج بودیم به اینکه هم شعار بدهیم و هم راهپیمائی کنیم و هم اعتصاب کنیم و همه کارهایی را که باید بکنیم حالا هم باز باید در مواقعی که لازم است برای اینکه نهضت را ما به پیش ببریم آن مسائل باز هر وقت لازم شد بکنیم

اگر کشور شما یک کشور اسلامی شد هیچ خوفی به دلتان راه ندهید

نگذاریم این انقلابی که حاصل شده و این نهضتی که حاصل شده و آن چیزی که ما را پیروز کرده ، نگذاریم سست بشود . این توجه به مقصد که عبارت از این است که اسلام باید در این مملکت حکمفرما باشد ،

این باید در ذهن ما تا آخر باشد . تا آخر ، همانطوری که تا آخر ماانشاء الله مسلم هستیم ، تا آخر هم طرز ما و طرح ما این باشد که باید این مملکت ، مملکت اسلامی باشد ، این وزارتخانه ها باید اسلامی باشد ، این ادارات باید اسلامی باشد ، این بازار باید اسلامی باشد ، این کشاورزی و نمی دانم کارگری و همه اینها بایداسلامی باشد . و اگر اسلامی باشند از هیچ نباید بترسید . اگر مملکت شما ، اگر کشور شما یک کشور اسلامی شد هیچ خوفی به دلتان راه ندهید برای اینکه اسلام غمخوار همه است اسلام غمخوار بشر است ، نه همین غمخوار شما . اسلام آمده است روی غمخواریی که به بشر دارد اینکه بشر را از این اعوجاج ها و از این انحراف ها و از این اموری که برای خود

بشر تباهی می آورد نجات بدهد ، برای نجات ملت ها ، همه ملت ها . پیغمبر اسلام غصه می خوردند برای مردم ، برای کفار که اینها چرا مسلمان نمی شوند ، چرا اینها هدایت نمی شوند . اسلام را از آن نترسید و اگر اسلام تحقق پیدا بکند همه آمال و آرزوی همه شماها در اینجا و در آنجا ، نه فقط اینجا ، آنجا هم هست ، هم اینجا و هم آنجا ، همه اینها تحقق پیدا می کند . اسلام همه ترقیات و همه صنعت ها را قبول دارد ، با تباهی ها مخالف است ، با آن چیزهائی که تباه می کند جوان های ما را ، مملکت ما را ، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات ، همه تمدن ها موافق است . اسلام وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکر است ، می گوید نباید صنعت ما وابسته باشد ، نباید زراعت ما وابسته باشد ، نباید ادارات ما وابسته باشد ، نباید اقتصاد ما وابسته باشد ، نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد ، نباید مستشارها بیایند ما را اداره کنند . خودمان ، ما خودمان را اداره می کنیم . نباید نظام ما را مستشارهای آمریکائی بیایند درست بکنند . آنها که نمی خواهند درست بکنند ، آنها می خواهند خراب بکنند . مستشارهای آمریکا نمی خواهند که ما را تعلیم بدهند می خواهند نگذارند ما تعلیم بگیریم ، ما را متوقف کنند ، دانشگاه های ما را نمی گذارند که درست طوری که باید ، اداره بشود . دانشگاه

وابسته است ، دانشگاه وابسته شد باید تا آخر همین باشد که هی دستش در از باشد . وابستگی فکری را بیرون بیاوریم ، خودمان را از وابستگی فکری بیرون بیاوریم که فکرهایمان این نباشد که ما چیزی خودمان نداریم ، هر چه هست آنجاست . این معنا که با تبلیغات به ما تحمیل شده است ، تبلیغات دامنه داری که در چند قرن کردند و اخیرا زیاد شده است ، به ما تحمیل شده است که خودتان هیچ چیز نیستید و هر چه هست آن شرق و غرب است . به جوان های ما این را تحمیل کردند . این جوان های ما ، این جوان های گول خورده ما خودشان را گم کردند . الان خودشان ، خودشان نیستند مغز اینها شده یک مغز یا شرقی یا یک مغز غربی ، بیش از این نمی توانند ادارک کنند ، نمی توانند بفهمند که ما هم خودمان کشوری هستیم ، ما هم خودمان باید استقلالی داشته باشیم و ما خودمان هم فرهنگی باید داشته باشیم و فرهنگ ما فرهنگ غنی است ، نمی توانند اینها ادارک کنند و این برای این است که اینقدر ، از بچه اینقدری که توی جامعه آمده است و در ظرف این پنجاه سال و پنجاه و چند سالی که ما شاهدش بودیم این بچه کوچک تا آن آخر تمام تعلیم و تربیت ، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجی بوده ، فرهنگ از خودمان نبوده است تعلیم و تربیت این بوده ، وابستگی بوده . مغزهای این بچه های ما را از کوچکی وابسته تربیت کرده اند تا رسیده

اند به جوان ها که حالا می بینید که همین جوان ها نمی توانند تفکر کنند که ماخودمان آدمیم ، می گویند حتما باید یا وابسته به مثلا فلان مملکت باشیم یا وابسته به فلان مملکت .

شما روشنفکرها رشد ندارید که نمی توانید اسلام را ادراک کنید

اول چیزی که بر ملت لازم است و بر دانشگاه ها لازم است و بر دانشکده ها لازم است و بر همه ملت لازم است این است که این مغزی که حالا شده است یک مغز اروپائی یا یک مغز شرقی ، این مغز را بر می دارند یک مغز انسان خودمانی ، انسانی ایرانی اسلامی ، همانطور که آنها شستشو کردند مغزهای ما را ، مغزهای بچه های ما را و به جای مغز خودشان مغز دیگری را نشاندند ، ما هم حالا عکس العمل نشان بدهیم و شستشو کنیم مغز خودمان و بچه های خودمان را و یک مغز اسلامی !!! انسانی جایش بنشانیم تا از این وابستگی فرهنگی و وابستگی فکری بیرون بیائیم . اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیائیم ، همه وابستگی ها تمام می شود . اینکه ما وابسته شدیم ، در اقتصاد وابسته هستیم ، در عرض می کنم که فرهنگ وابسته هستیم ، در همه چیز وابسته هستیم مبدا این همین است که در فکر وابسته هستیم . فکرمان نمی تواند بکشد این را که ما خودمان هم فرهنگ داریم ، خودمان هم فرهنگمان غنی است ، خودمان هم همه چیز داریم ، یک مملکت غنی ما داریم ، یک مملکتی داریم که برای صدو پنجاه میلیون جمعیت مهیاست که اداره بکند . مع الاسف ماسی و چند میلیون هستیم

و زندگیمان تباه و این طوری است برای اینکه آنها کشاندند به اینطور ، آنها می خواستند نگذارند که شما استفاده فرهنگی خودتان را بکنید ، استفاده اقتصادی خودتان را بکنید . همه چیزمان را به هم زدند تا اینکه دست ما همیشه دراز باشد ، یک دستمان طرف آمریکا دراز باشد ، یک دستمان طرف شوروی دراز باشد ، از این بخواهیم و از آن بخواهیم . همه هستی ما را آنها ببرند و ما نفهمیم ، بلکه بسیاری از ما به اینکه دست آنها حالا کوتاه شده ناراحت بشوند ، حتی از آنهائی که مدعی روشنفکری هستند . این برای این است که فکر این روشنفکر (همه را نمی گویم ، بسیاریشان ) فکر این الان دیگر فکر یک انسان شرقی نیست ، فکر یک انسان اروپائی است . مغزش این است ، قلمش ، قلم اروپائی است . این نمی تواند یک کسی که فکرش اروپائی است ، فکر بکند که ما خودمان هم یک چیزی هستیم ، ما خودمان آدم هستیم . از خود آدمیت خودمان را اینها منکرند ، می گویند ما ، ما چیزی نیستیم ، ما نرسیدیم باز با آنجا . کجا نرسیدید ؟ (ما باز قابل این نیستیم که آزادی داشته باشیم ) این منطق شاه بود . اخیرا هم کارتر می گفت زود بوده است که به اینها آزادی داده اند . او خیال می کرد اصلا آزادی !!! که داده اند تا زود بوده است و آزادی زیاد داده اند . اینهمه مردم فریاد می کردند که آقا به ما آزادی بدهید ، آن مردیکه

می گفت که آزادی زیاد به اینها داده اند که اینطور شده اند ، وقت این نبود که به اینها آزادی بدهند . خود اینها می گفتند که باز حالا نشده وقت این ، اصلا ایرانی رشد ندارد که یک کسی را تعیین کند برای وکالت . این منطق است ، منطق حالاست که باز ایرانی ها رشد ندارند ، خودشان نمی توانند سرنوشت خودشان را تعیین بکنند . چطور ایرانی ها رشد ندارند در صورتی که دشمنان خودشان را ، ابر قدرت ها را ، همین زن ها و همین مردها ریختند و مثل زباله بیرون کردند از ایران ؟ چطور اینها رشد ندارند ؟ شما رشد ندارید که رشد اینها را نمی توانید ادراک کنید . شما رشد ندارید که نمی توانید اسلام را ادراک کنید که اسلام بود که زن و مرد را ریخت توی خیابان و مقابل تانک و توپ و آنهمه قدرت و همه را ریخت توی جهنم فرستاد . شماها رشد ندارید که نمی توانید بفهمید این را ، نه اینکه ملت ما رشد ندارد . ملت ما خیلی هم رشد دارد ، خیلی هم ادارک دارد ، خوب هم می فهمد . ملت ما اگر رشد نداشت اینقدر تظاهر می کرد برای یک پیرمرد هفتاد و چند ساله که خدمتگزار او بود ؟ این رشد است ، این ادراک این است که آن کسی که خدمتگزار است باید به او ارج گذاشت ، باید از او تقدیر کرد . آقای طالقانی را که شما از او تقدیر کردید برای اینکه یک عالم عامل ، یک عالمی که به

درد مردم می رسید ، نه یک روشنفکر و نه یک آدم ، یک شخص مثلا دموکرات . مردم دموکرات نمی دانند چی است آنها هم که می دانند ، می فهمند که غلط است . این به عنوان اینکه یک عالمی بود که به درد مردم می رسید ، رنج کشیده بود برای این مردم ، حبس رفته بود برای این مردم ، خدمت کرده بود به این مردم ، رشد مردم اقتضا می کرد که از این احترام کنند . حالا نویسنده ها هر چه می خواهند بگویند ، مردم با آن رشد خودشان ریختند به خیابان ها و به سر وسینه خودشان زدند و گفتند که این عالم و این نایب پیغمبر مااز دنیا رفته است حالا روشنفکر هر چه می خواهد بنشیند بگوید که (این چون مثلا در فلان جبهه بود و چون در فلان ) مردم آن جبهه را اصلا نمی شناسند تا این در آن جبهه چون بود از این جهت احترام کردند . مردم اینقدر توی سر خودشان زدند ، خوب ، رئیس آن جبهه ها بمیرند ببینیم که هیچ کس فاتحه می خواند برایشان . این برای اسلام بود . مردم هیاهوشان برای خداست . اینهمه خون دادند مردم برای این بود که مثلا در ایران فقط چه چیز ارزان بشود ؟ ! چه چیز گران بشود ؟ ! برای خدا مردم این خون را می دهند . مگر عقلشان را شیطان برده است که بیخودی خون خودشان را بدهند . آنها برای خداست . همانطوری که انبیا برای خدا زحمت می کشیدند ، ملت ما برای

خدا ، شهادت می خواهند ملت ما . ملت ما می آیند می گویند دعا کنید که ما شهید بشویم برای اینکه شهادت را فوز می دانند . شهادت را همانطوری که اسلام فرموده است که کسی که شهید می شود در آنجا چه خواهد بود ، چه خواهد بود . اینها رشد دارند . خیال نکنند این آقایانی که چهار روز رفتند به نمی دانم خارج و معلوم هم نیست که درس خوانده باشند رشد مال آنهاست . و این ملت ما با آن صراحت ذاتی خودشان ، با آن روشنی فکر خودشان ، با آنکه وابسته نشده این افکارشان به افکار غیر و غرب ، با همان تز ، با همان وضع دارند پیش می روند و فکر می کنند و باهمان وضع وکیل تعیین می کنند و با همان وضع بعد رئیس جمهور تعیین می کنند و با همان وضع باز وکلای داراالشوری تعیین می کنند . حالا این نویسنده ها هر چه دلشان بخواهند بگویند . دیگر جای اینها نیست توی این مملکت مگر خودشان را اصلاح کنند . اگر اینها برگردند ، پیوند پیدا کنند به همین توده مردم ، به همین توده زحمتکش و به همین توده بازاری و فرهنگی و عرض بکنم که جاهای دیگری و دبستانی و بعد دبیرستانی و فرهنگستانی و همه اینها و این چیزها ، اگر اتصال به اینها پیدا بکنند ، آنها هم مثل سایر برادرها بر حسب مقاماتی که دارند از این فرهنگ استفاده می کنند و از این مملکت استفاده می کنند و برادر با هم هستند . اما اگر هی

بگویند ملت ما حالا نمی شود ، حالا نرسیده اند به آنجائی که آزاد بشوند ، حالا نرسیده اند به آنجائی که مثلا وکیل تعیین بکنند ، اینها محتاج به قیم اند ، این همان حرفی است که از خدا می خواهد آمریکا که نویسنده های ما بگویند مملکت ما احتیاج به قیم دارد ، قیم شان چه کسی باید باشد ؟ مستشارهای آمریکائی ؟ نمی فهمند اینها که دارند چه می کنند ، توهین می کنند ، اهانت می کنند به یک ملت رشیدی که با رشد خودش کارها را به اینجا رسانده و به آخر هم می رساند . اینها باز ادراک نکرده اند که این ملت چی هست و چکاره است . من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی همانطور که به شما توفیق داد که تا اینجا آمدید و موانع رفع شده اند ، دیگر احتمال اینکه اعلیحضرت آریامهر تشریف بیاورند به اینجا ، این نیست و احتمال اینکه آمریکا دوباره بیاید و بخواهد به ما حکومت کند این هم دیگر نیست ، تمام شد .

من امیدوارم که همین طور که موانع را رفع کردید این پاکسازی ها و این تصفیه ها و این سازندگی ها همه با قدرت خودتان ، آقایان عشایر که در مرز هستند و در آنجا هستند با قدرت خودشان و عرض می کنم که جوان های رشید ، خودشان از مرزهای خودشان پاسداری کنند . همه ، همه ما هم از شما اطاعت می کنیم ، من هم مطیع شما هستم اما همه مطیع خدا ، همه ما مطیع خدا . خدا از شما می خواهد

که مرزهائی که آنجا هست و حالا ژاندارمری خیلی قوی نیست در آنجا یا ارتش خیلی قوی نیست در آنجا ، لکن جوان های شما قوی هستند ، ای عشایر! شما آن سرحدات را حفظ بکنید نگذارید این اشخاص از خارج بیایند اسلحه بدهند یک وقت خدای نخواسته یک غائله ای آنجا هم پیدا بشود . خودتان حفظ بکنید ، کمک کنید به دولت و همین طور شما آقایان هر جا هستید کمک کنید به این نهضت ، نهضت را حفظش بکنید تا انشاء الله مطالب به آخر برسد . یک مملکت اسلامی پاکیزه ، اسلامی که نه هروئین در آن باشد ، نه مشروبات در آن باشد ، نه این مراکز فساد باشد ، این مراکزی که به تباهی کشید جوان های ما را . یک مملکت صحیح آرام دلپسند با رفاه و دلگرم باشد و من دعاگوی همه تان هستم و خدمتگزار به همه تان .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/6/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل پایگاه شکاری اصفهان

مخالفت با ولایت فقیه ، تکذیب ائمه و اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه طبقات ملت و همه قوای انتظامی تشکر می کنم . من از این گروه که از اصفهان آمدند ، از قوای انتظامی تقدیر و تشکرمی کنم . امروز همه قشرها و خصوصا قوای انتظامی باید بدانند که مملکت مال خودشان است کشور ما از دست خائنین نجات پیدا کرد ، کشور ما از دست اجانب و آنهائی که می خواستند همه چیز ما را به باد بدهند نجات پیدا کرد . من به همه ملت ، به همه قوای انتظامی اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه

باشد ، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد . گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی و نترسند از ولایت فقیه . ولایت فقیه که آنطور که اسلام مقرر فرموده است وائمه ما نصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند ، دیکتاتوری بوجود نمی آورد ، کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد ، کارهائی که بخواهد دولت یا رئیس جمهوری یا کس دیگر بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد ، فقیه کنترل می کند ، جلوگیری می کند . شما از اسلام نترسید ، از فقیه نترسید ، از ولایت فقیه نترسید . شما هم مسیر همین ملت را طی کنید و با ملت باشید ، حساب خودتان را از ملت جدا نکنید ، ننشینید پیش خودتان طرح بریزید و پیش خودتان برنامه درست کنید . شما باید دنبال ملت باشید ، باید هوادار ملت باشید . شما اینقدر اشکال به برنامه اسلامی نکنید . شمایی که از اسلام هستید لکن از اسلام درست اطلاع ندارید ، مسلم هستید لکن از احکام درست مطلع نیستید ، شیعه هستید لکن از احکام ائمه علیهم السلام درست مطلع نیستید ، اینقدر کارشکنی نکنید . ملت رای داده است به جمهوری اسلامی ، همه باید تبعیت کنید ، اگر تبعیت نکنید محو خواهید شد . بر خلاف مسیر ملت ، برخلاف مسیر اسلام راهی را پیش نگیرید ، گمان نکنید که آن طرحی را که اسلام داده است موجب نابودی اسلام می شود . این منطق ، منطق آدم ناآگاه است . نگوئید ما ولایت فقیه

را قبول داریم ، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه می شود . این معنایش تکذیب ائمه است ، تکذیب اسلام است و شما من حیث لایشعر این حرف را می زنید ، بیائید دنبال ملت که همه با هم به جمهوری اسلامی رای داده اند و در مقابل آنها یک عده ، یک عده بسیار معدود ، یک از صد ، یک و نیم از صد با اینکه همه قوای خودشان را جمع کردند رای خلاف دادند . شما تبعیت بکنید از اکثریت قریب به اتفاق ملت ، تبعیت بکنید از اسلام ، تبعیت بکنید از قرآن کریم ، تبعیت بکنید از پیغمبر اسلام . مخالفت نکنید اینقدر ، از مجلس خبرگان کنارگیری نکنید . این کناره گیری از ملت است ، کناره گیری از اسلام است . کارشکنی نکنید برای مجلس خبرگان ، که این بر خلاف مسیر ملت است ، بر خلاف مسیر اسلام است . خودتان را پیش ملت مفتضح نکنید !!! شما باید از شما کار صحیح انجام بگیرد ، وقتی ملت شما را برخلاف مسیر خود دانست طرد می کند . آگاهانه عمل کنید ، آگاهانه حرف بزنید ، آگاهانه رای بدهید ، بدون توجه ، بدون ادراک ، بدون فهم رای ندهید .

لزوم تسریع در فعالیت ها و مصوبات مجلس خبرگان

من از مجلس خبرگان می خواهم که اینقدر معطل نکنند مردم را ، البته باید بررسی بشود ، لکن معطلی نشود ، اشخاص بیخود معطل نکنند مجلس را ، ما می خواهیم که زودتر این مسائل انجام بگیرد و مجلس شورای ملی انشاء الله برقرار بشود و رئیس جمهور برقرار بشود و مسائل ، مسائل

ملی و مسائل به دست خود ملت حل بشود . آقایان زودتر کار خودشان را انجام بدهند و آنهائی که گمان می کنند که با اسم روشنفکری باید مخالفت بکنند با اموری که روشنفکرها ، غربی ها قبول ندارند ، خطا می کنند . خداوند خطاکاران را رحمت کند ، خداوند از سر گناه اشخاصی که خطاکار هستند برگردد ، خداوند به شما دوستان و همه ملت ایران سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنایت کند ، خداوند اسلام را قدرت و عظمت بدهد و دست جنایتکاران را از کشور ما کوتاه کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 29/6/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام جعفری ورامینی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد جعفری ورامینی دامت افاضاته با توجه به سابقه و اطلاعاتی که جنابعالی نسبت به منطقه خرم آباد و لرستان دارید مقتضی است مسافرتی بدانجا نموده و از نزدیک به مشکلات کمیته و نیازمندی اهالی رسیدگی کنید و با کمک علمای اعلام و افراد ذیصلاح در امنیت محل و در رفع مشکلات اقدام نمائید و چنانچه برای رفع نیازمندی ایشان احتیاجی بود ، از طریق کمیته امداد تهران و احیانا با تماس گرفتن با جناب نخست وزیر و سایر وزرا و مقامات مربوطه اقدام کنید . از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/6/58

بیانات امام خمینی در جمع خواهران انجمن اسلامی تربت حیدریه

انقلاب ایران ضایعاتش نسبت به انقلابات دیگر کم بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

یک صحبت سر کمبودها و اشکالات و جهاتی است که نه تنها شما به آن مبتلا هستید ، سرتاسر کشور تقریبا این ابتلا هست . بعد از هر انقلاب هم نباید انتظار این داشت که تا این انقلاب آن چپاولگرها را بیرون کرد ، یکدفعه پشت آن دیوار یک گلستانی باشد . اینها کوشش کردند در طول مدت خصوصا در این پنجاه سال ، پنجاه و چند سال ، که همه نیروهای انسانی و غیر انسانی را از بین ببرند . و قلم و قدم و مطبوعات و همه اینها در خدمتشان بود ، رادیو و رادیو تلویزیون و سینماها و همه چیز در خدمتشان بود برای اینکه جوان های ما را به تباهی بکشند و مملکت ما را از هستی ساقط کنند و یک چند روزی خودشان به عیش و عشرت بپردازند . و بعد از یک همچو انقلابی که آنها را کنار

زدید ، توقع نداشته باشید که فورا همه چیز مطابق دلخواهتان عمل بشود . این باید با تدریج بشود . بعضی از انقلاب ها در صورتی که امکاناتشان بسیار زیاد بوده است مثل انقلاب اکتبر بعد از قریب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاح کنند هم را ، و باز هم دیکتاتوری و فشار رفتار می کنند . انقلاب ایران بحمدالله از تمام انقلاب هایی که در دنیا واقع شده است بهتر است و این را باید انقلاب سفید اسمش را گذاشت ، نه آن انقلابی که محمدرضا می گفت . یعنی انقلابی است که ضایعاتش کم بوده ولو خوب ، داشته است ، زیاد هم ضایعات داشت اما ضایعات نسبت به انقلابات دیگر بسیار کم بوده است و آن چیزهایی که به دست آمده بسیار زیاد ، یعنی قدرتی را که هیچ تصور نمی شد که شکسته بشود ، این انقلاب شکست .

این یک قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطانی

و البته محتاج است حالا به قدم های مثبت برای سازندگی و باید به تدریج و به کمک همه انشاء الله تحقق پیدابکند و اینکه می گوئید نیرو بگیریم ، کدام نیرویی در دنیا از این نیروی شما بزرگتر بود ؟ کدام نیرویی می توانست بدون اینکه ساز و برگ داشته باشد ، بدون اینکه یک نظام داشته باشد بر همه آنهائی که همه ساز و برگ ها را داشتند و همه نظام ها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزیده ؟ شما خانم ها نه نظام رفته بودید و نه ساز و برگ نظامی داشتید ، برادرهای ما هم همین طور ، آنها هم نداشتند

. این قدرت چه قدرتی بود که همه آنها را شکست ؟ این یک قدرت نورانی بود ، اسلامی بود ، یک قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطان . شما چرا باید سست بشوید ؟ شما یک قوه خارق العاده دارید که با آن قوه یک سدی را شکستید که تمام دنیا را به حیرت انداختید و هیچ احتمال اینکه این سد را بتواند کسی بشکند نبود . باید شما هر وقت می آید یک سستی درتان پیدا بشود ، ملاحظه این را که پشتوانه شما خداست ، این را ملاحظه کنید . و با آن نیروی ایمان است که شما توانستید نهضت را تا اینجا برسانید و این نیروی ایمانی را باید حفظ بکنید و هیچ وقت مایوس نشوید و هیچ وقت سستی به خودتان راه ندهید ، که یاس و سستی و اینها از جنود شیطان است . همیشه امیدوار باشید . همیشه اطمینان قلب داشته باشید . شماها پیروزید . وقتی برای اسلام یک نهضتی باشد ، یک قیامی ، قیام الهی باشد ، قیام اسلامی باشد . این قیام اسلامی خواه ناخواه پیروز است . و بحمدالله برای اقشار ملت ما یک تحولی پیدا شد که این تحول اعجاب آور بود که یک جمعیتی که در فکر هیچ این مسائل نبودند ، در ظرف مدت کوتاهی از بچه و بزرگ و دانشگاهی و غیر دانشگاهی و بازاری و کارگر همه به فکر این افتادند که باید این امور را اصلاح کرد . وقتی یک ملتی به فکر یک مطلبی باشند درست می شود . البته با تدریج درست

می شود ، مهم این است که ما هر کدام وظیفه برای خودمان بدانیم یعنی من که یک طلبه هستم ، اینجا برای خودم وظیفه بدانم که آنقدری که می توانم خدمت بکنم ، شما خواهرها هم که در محل خودتان هستید ، وظیفه بدانید که یک مملکتی را آشفته است و خراب کردند و از بین بردند ، خودتان با همتتان این مملکت را بسازید و تربیت کنید .

فرهنگ ما ، فرهنگ غنی است

مهم این است که این اشخاصی که از مسائل دورند ، از مسائل روز دورند ، از مسائل اسلامی دورند ، اسلام را نشناخته اند ، اینها آگاه بشوند اینها را تربیت بکنید . بالاتر فاجعه ای که برای این ملت اتفاق افتاده است در این ظرف های طولانی این است که فکرشان عوض شده است ، یک فکری شده است ، فکر غربی شده . فکرشان ، توجهشان همه به این است که ما خودمان چیزی نداریم ، از خارج باید بیاید . اینها باید علاج بشود ، به آنها فهمانده بشود که ما خودمان همه چیز داریم ، غرب به ما محتاج است ، نه ما به او . این احتیاج است که آنها را وادار می کند که با همه قوا طرفداری از محمدرضا بکنند برای اینکه می بینند محتاج به او هستند ، محتاج به این هستند که به این مملکت تسلط پیدا بکنند و ذخایر این مملکت را ببرند . مملکت ما یک مملکت غنی ای است و یک مملکتی است که همه چیز خودش را می تواند اداره بکند ، وسعتش وسعتی است که برای (از قراری که احتمال

می دهند) برای صدوپنجاه میلیون جمعیت کافی است و ذخایرش ذخایر بسیار ارزنده است و امیدوارم که ذخایر انسانیش هم رشد پیدابکند وانسان ها انسان های رشید بشوند . آنهایی که ، خواهرهایی که تاکنون داخل در مسائل روز نبودند ، در مسائل داخل بشوند . قشرهائی که فکر نمی کردند در این امور ، به فکر بیفتند ، اشخاصی که باقلم و قدم خودشان غربی فکر می کردند و دعوت به غرب می کردند ، به خود بیایند و دعوت بکنند به آن چیزهایی که ما داریم . ما همه چیز داریم ، فرهنگ ما ، فرهنگ غنی است ، مملکت ما ، مملکت غنی است ، منتها نگذاشتند که این امور تحقق پیدا بکند .

اول مهذب بشوید و بعد جوان را تربیت کنید

و حالا که بحمدالله مملکت از خودتان است ، دیگر دست آنها کوتاه شد و امیدواریم تا آخر کوتاه باشد ، خودتان به فکر باشید که همه چیزتان را اصلاح کنید . اول خودتان را اصلاح بکنید . اول مهذب بشوید و تعلیمات اسلامی را که برای آدم سازی است . آن تعلیمات را عمل به آن بکنید و بعد هم جوان ها را ، بچه ها را تربیت کنید که ما بعد از یک مدتی متحول بشویم به یک انسان هائی که اسلام می خواهد ، نه یک انسان هایی که استعمار می خواهد . انشاء الله خداوند همه تان را توفیق بدهد موفق کند و این مسائلی را که گفتید ، اینطور نیست که در نظر نباشد ، در نظر هست و باید به تدریج درست بشود و ما سفارش هم به همه اینها کرده ایم

و سفارش هم می کنیم و آنها هم مدعی هستند که ما مشغول کار هستیم و می توانیم ، منتها یک قدری کارها زیاد است ، مشکل است و آنها هم حق دارند البته ، بسیار کار زیاد و مشکل ، و امیدواریم که کلیه امور حل بشود و مشکلات حل بشود و هیچ وقت به خودتان یاس راه ندهید و شما یک پیروزی پیدا کردید که دنیا را به حیرت انداختید . یک همچو قدرتی که یک همچو پیروزی پیدا کرده ، هیچ نباید به خودش یاس نشان دهد . شما با همین قدرت ایمان خودتان انشاء الله همه امور کشور خودتان رااصلاح بکنید . خداوند انشاء الله همه تان را حفظ کند . و من ، هم دعا گوی همه شما هستم و هم خدمتگزار .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 29/6/58

پیام امام خمینی در مورد وظائف حجاج

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجه الاسلام آقای حاج شیخ محی الدین انواری و جناب حجه الاسلام آقای حاج شیخ فضل الله محلاتی دامت افاضاتهما چون ایام برگزاری یکی از فرایض بزرگ اسلامی با محتوای عظیم انسانی ، روحانی ، سیاسی ، اجتماعی یعنی فریضه حج بیت الله الحرام نزدیک است و لازم است در آستانه برقراری جمهوری اسلامی با انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران این فریضه مقدسه از آثار طاغوت پاکسازی و به اسلام راستین برگردد ، به این جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بیت الله الحرام تعیین نموده که با مشورت با مقامات صالحه هیاتی از افراد صالح و متعهد و با ایمان انتخاب و با همکاری آنان کلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید

که انشاء الله تعالی در حکومت جمهوری اسلامی این فریضه مقدسه با محتوای معنوی خود تحقق یابد و لازم است در این موضوع تذکراتی داده شود:

1!!! لازم است به حضرات آقایان علما و روحانیون محترم کاروان ها تذکر دهید که قبل از حرکت مجالسی تشکیل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعی و وظائف انسانی آشنا کنند .

2!!! عموم برادران و خواهران اسلامی باید توجه داشته باشند که یکی از مهمات فلسفه حج ایجاد تفاهم و تحکیم برادری بین مسلمین است و بر دانشمندان و معممین لازم است مسایل اساسی سیاسی و اجتماعی خود را با دیگر برادران در میان گذارند و در رفع آن طرح هائی تهیه کنند تا آنان در برگشت به کشورهای خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند .

3!!! در این سال که ایران در آستانه جمهوری اسلامی است و به واسطه تبلیغات ناروای اجانب ممکن است مسلمین بلاد از عمق نهضت اسلامی ایران مطلع نباشند ، لازم است آقایان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسایل ممکن این نهضت مقدس را معرفی نمایند و مقصد مسلمانان ایران را که همان برقراری حکومت اسلامی تحت پرچم اسلام و هدایت قرآن کریم و پیغمبر مکرم اسلام است گوشزد نمایند که برادران اسلامی ما بدانند ما به جز اسلام و برقراری حکومت عدل اسلامی فکر نمی کنیم

4!!! لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشکیل نماز جماعات در

منازل و گذاشتن بلندگوهای مخالف رویه

اجتناب نمایند و از افتادن روی قبور مطهره و کارهائی که گاهی مخالف شرع است جدا اجتناب کنند .

5!!! نیابت از سعی برای نماز طواف صحیح نیست ، باید هر کس خودش به هر نحو می تواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نایب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمایند .

6!!! طواف را به نحو متعارف که همه حجاج به جا می آورند ، به جا می آورند و از کارهائی که اشخاص جاهل می کنند احتراز شود و مطلقا از کارهائی که موجب وهن مذهب است باید احتراز شود .

7!!! در وقوفین ، متابعت از حکم قضات اهل سنت لازم و مجزاست ، اگر چه قطع به خلاف داشته باشید .

8!!! در این سال که به واسطه انقلاب اسلامی به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهای بسیار از حکومت طاغوتی رسیده است و بسیاری از معلولین از حوادث انقلاب ، احتیاج مبرم به کمک دارند مقتضی است کسانی که می خواهند حج استحبابی به جا آورند ، هزینه آن را صرف در احتیاج برادران و خواهران خود کنند که ثواب آن نزد خدای تعالی بسیار بر حج استحبابی ترجیح دارد و نیز کسانی که به عنوان سوغات مصارف ناروا می نمایند یا تشریفات و مهمانی های خارج از رویه در وقت برگشت از حج می نمایند مقتضی است این نحو هزینه ها را صرف احتیاج برادران و خواهران علیل و مستمند خود نمایند که خداوند تعالی به آنان اجر و برکت عنایت فرماید . از خداوند تعالی عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقیت همگان را در کوشش برای به

ثمر رسیدن نهضت مقدس امیدواریم .

والسلام علیکم و علی جمیع المومنین ورحمه الله وبرکاته روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشگاههای سراسر کشور

انجمن های اسلامی ، وظائف اسلامی را عمل کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من در باب دانشگاه ها بنا دارم در وقتی که بناست دانشگاه ها باز بشود ، مسائلی را بگویم انشاء الله آنجا مفصلش را بیان می کنم ولی حالا شما آقایان که از انجمن های اسلامی و نماینده انجمن های اسلامی هستید ، لابد عدد مسلمان ها در دانشگاه ها بیشتر از دیگران است ، دیگران در اقلیت واقعند ، یعنی آنهائی که منحرفند . اینکه حالا با شما که دانشگاه اسلامی هستید و انجمن دانشگاه های اسلامی و دانشجویان اسلامی دانشگاه هستید ، عرض می کنم ، یک جهت راجع به اینکه خود انجمن ها وظایف اسلامی را عمل کنند . از ما نمی پذیرند که ما اسلامی هستیم مگر خودمان به اسلام عمل بکنیم ، نه اینکه فقط بگوییم ما اسلامی هستیم ، چنانچه جمهوری اسلامی از ما پذیرفته نیست مگر اینکه محتوایش هم اسلامی باشد . ما همین بگوییم ما در یک مملکتی هستیم که جمهوری اسلامی است ، لکن هر جایش دست بگذاریم اسلامی نباشد ، این پذیرفته نیست ، این یک لفظ بی معناست ، همین طور انجمن ها ، هر جا که باشد . خوب الان انجمن های اسلامی زیاد است ، هم انجمن های اسلامی در دانشگاه ها زیاد است و هم جاهای دیگر ، شاید در بسیاری از ادارات هم انجمن اسلامی دارند . اول وظیفه این است که این اشخاصی که انجمن اسلامی را تشکیل می دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد

، عملشان عمل اسلامی باشد ، اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد ، خودشان را ساخته باشند و بسازند ، اگر ساخته هستند که انشاء الله موفق بشوند که ساخته تر بشوند و اگر ساخته نیستند ، جدیت کنند که خودشان را بسازند یعنی همه چیزشان را تطبیق بدهند با احکام اسلام و بینش از احکام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودی که برایشان ممکن است پیدا بکنند ، اسلام برای چه آمده است ، چه می خواهد بگوید ، این چه جور مکتبی هست ، تمیز بدهند بین مکتب اسلام با سایر مکتب هایی که ادعاها را دارند و واقعیت ها را ندارند ، آنوقت مشغول فعالیت بشوند و فعالیت های اسلامی ، که در دانشگاه ها که از سایر جاها حساستر است ، یعنی از دانشگاه ها باید انسان ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملکت ما به دست همین هاست که از دانشگاه ها بیرون می آیند و چنانچه می دانید چون مقدرات مملکت دست جوان هائی است که بعد از دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت می شوند و مملکت دست اینهاست ، از این جهت است که آنهائی که می خواهند مملکت ما به یک سروسامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت دارند و دانشگاه را نمی خواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد . این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی وکذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند: اینها یک شیاطینی هستند که یعنی خارجی

ها ، آنهائی که می خواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد دانشگاه ، روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد) ممکن است در همین انجمن های اسلامی هم عمالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند ، با اسم اسلام مسائل دیگر را پیش بیاورند . این باید خیلی کسانی که در این انجمن ها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند . در خیلی از جاها همین طور دارد می شود و شده است و سابقا هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک ، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است ، تحویل جامعه می دادند . این یک مساله ای است که تا این را با تمام قوا و تمام هوشیاری خودتان در مسائلی که می خواهید طرح بکنید ، درست مطالعه نکنید و رسیدگی نکنید و افرادی که به شما می خواهند متصل بشوند ، درست شناسایی نکنید و ندانید چه جوری است ، سابقه اش را تا ندانید ، افراد را باید خیلی در آن دقت بکنید ، چه بسا افرادی هستند که اینها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهایشان از شما بیشتر ادعای مسلمانی می کنند و از شما هم بیشتر فرض کنید آدابش را بجا می آورند لکن وقتی به حالشان مطالعه می کنید می بینید که رویه شان با رویه شما فرق دارد ، آن اسلامی که آنها می گویند غیر از این اسلامی است که اسلام می گویند .

در بین اینها هست یک همچو اشخاصی ولهذا این اشخاصی را که می خواهید در انجمن خودتان وارد کنید اشخاصی باشد که بشناسید آنها را ، سوابقشان را مطلع باشید که چه جور اشخاصی هستند ، چه رویه ای دارند ، چه مقاصدی دارند ، تا آنوقت بتوانید یک انجمن اسلامی که حقیقتا اسلامی باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اینها باشد البته کار مشکل است ، اگر تمام دانشگاه های ایران بخواهند یک همچو کاری انجام بگیرد ، انجام گرفتنش مشکل است لکن مشکلات را باید تحمل کرد . کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند ، یک کار مثبتی انجام بدهند ، یک خدمتی بکنند ، آن هم یک همچو خدمت ارزنده بزرگی بخواهند بکنند ، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاه هایش را اصلاح بکنند ، از افراد فاسد تصفیه بکنند ، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار ارزنده ای است ، مشکلات باید تحمل بشود . همیشه کارهای ارزنده اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر . از این جهت باید توجه به این معنا باشد که سفارش می کنم به همه انجمن های اسلامی که در سرتاسر کشور هست و می خواهند شروع به فعالیت بکنند و چند روز دیگر هم اول باز شدن دانشگاه ها هست ، باید این توجهات باشد . اولا خود افراد ، افراد متعهد باشند ، افراد صددرصد اسلامی باشند ، مواظب به کارهای خودشان و اعمال خودشان باشند ، بهانه دست آنها ندهند که تویی که ادعا می کنی اسلامی هست ، مثلا اعمالت اسلامی نیست ، اخلاقت

اسلامی نیست . این اول ، باید انسان از خودش شروع کند ، کسی که می خواهد یک جامعه ای را تهذیب کند ، تا خودش مهذب نباشد ، نمی تواند . گروهی هم که می خواهند یک مرکزی را مهذب کنند و اسلامی کنند تا خودشان ابتدائا مهیای برای این کار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نکرده باشند ، نمی توانند دیگران را اصلاح کنند ، آدمی که خودش مرتکب مثلا مسائلی است که بر خلاف اسلام است نمی تواند به دیگری بگوید تو برو این کار را انجام بده . خوب حرف این است که تو خودت چرا نمی کنی ؟ و آنکه مهم است ، همین قضیه ای است که عرض کردم که ممکن است در بین این انجمن ها یک اشخاص با صورت اسلامی ، با جهات اسلامی وارد بشوند لکن مسیرشان مسیر شما نباشد ، بخواهند منحرف کنند و آنوقت کم کم آنها انحراف را از خودشان سرایت به بعضی بدهند و باز در مقابل شما یک گروهی درست کنند که شما می خواهید اسلام را درست کنید ، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام می خواهند یک چیز دیگر را درست کنند و این نمی شود الا اینکه شناسائی بشوند افرادی که در انجمن ها وارد می شوند ، معلوم باشد کی هست این ، سوابقش چه بوده ، پدر و مادرش چه کسی هستند ، کجا زندگی کرده ، تحصیلاتش چه هست ، چه رشته هایی دارد ، اینها همه بررسی بشود ، مطالعه بشود تا آن وقت یک انجمن مهذبی باشد و بتواند کا

رمثبت ، کار اسلامی مثبت ، کاری که به درد مملکتتان بخورد انجام بدهد .

با اصلاح انسان ، تمامی عالم اصلاح می گردد

این کاری که شما دارید بسیار ارزنده است ، بسیار ارزشمند است ، همه ادیان برای همین مساءله آمده اند که درست کنند ، انسان ها را درست کنند ، اصلا موضوع بحث انبیا ، انسان است همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چیز دیگر هیچ فکر نمی کنند ، به انسان فکر می کنند برای اینکه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است . انسان یک موجودی است ، خلاصه همه موجودات عالم است ، از همه موجودات عالم یک چیزی در انسان هست و یک زیاده هم دارد ، انسان اگر درست بشود ، همه چیز عالم درست می شود . اگر این انبیا مؤ فق شده بودند که آن برنامه ای که دارند که انسان سازی باشد اگر مؤ فق به این معنا شده بودند ، الان عالم یک عالم دیگری بود و اوضاع یک اوضاع غیر این اوضاعی است که الان ما ملاحظه می کنیم ، لکن خوب مؤ فق نشدند ، به واسطه کارشکنی هائی که شد و بعد از آنها شد . و از این جهت چون اداره عالم را تقریبا غیر انسان ها می کنند ، از این جهت آنکه انبیا می خواستند نشده است . این کاری که شما می کنید هم یک شعبه ای از همان کار است ، کار انبیاست که می خواهید که انسان درست کنید ، می خواهید دانشگاهتان ، افرادی که انسان باشند بیرون بدهید ، همینی که دیگران می خواهند

نگذارند . آنقدری که اینها از انسان می ترسند ، این خارجی ها آنقدری که از انسان ها می ترسند از چیز دیگر نمی ترسند . همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در یک جایی پیدا بشود ، زندگی آنها را تباه می کند و لهذا کوشش می کنند که در این مملکت هائی که می خواهند از آن استفاده کنند ، انسان در آن پیدا نشود . کوشش می کردند که ، از زمان رضاخان که من همه آن را یادم هست ، کوشش می کردند که در مجلس شورای ملی انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمی دانم وزارتخانه ها و اینها ، یک انسان مهذبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید ، نباشد و لهذا تقریبا همه مجلس ها این طوری بوده (تقریبا نه تحقیقا ، بودند بعضی از افراد صحیح و همان ها اسباب زحمت شدند) .

اینها (شرق و غرب ) از جمهوری اسلامی می ترسند

الان هم همان مسائل هست ، یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست ، آن ذخایری که ممالک شرق دارد ، ایران دارد ، نمی گذارد آنها راحت باشند ، خصوصا که ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یک وضعیت حساسی است . آنها دست بر نمی دارند از ایران ، نه از طرف شرقی ها و نه از طرف غربی ها ، و با هر کوششی که دارند می خواهند نگذارند که این مملکت سر و سامان پیدا بکند . همه شلوغی هائی که الان درست می کنند با دست آنها دارد درست می شود همه جا آشفتگی هائی که پیدا می شود با دست آنها درست

می شود و پیدا می شود که نگذارند یک آرامشی بشود و یک سامانی پیدا کند مملکت . شما ملاحظه کردید که در قبل از اینکه شاه برود و بعد هم وارث خبیثش برود ، فعالیت زیاد در این بود که نگه دارند او را ، نرود ، بعد از اینکه حالا او رفت و تمام شد ، فعالیت زیاد بود که جمهوری اسلامی درست نشود . از جمهوری اسلامی اینها می ترسند ، نه از جمهوریش ، از اسلامش . آنهائی که قلم هایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند ، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر اسلام را می خواهد چه کند همان جمهوری باشد ، جمهوری دموکراتیک باشد ، آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد . اینهااز اسلام می ترسند و از رژیم اسلامی می ترسند ، حالا که ضربه خورده اند از اسلام یعنی رژیم را مسلمان ها با کلمه اسلام از بین بردند دیگرانی که حالا آمده و سر این سفره می خواهند بنشینند اینها دخالت نداشتند ، آنهائی که دخالت داشتند همین مستضعفین بودند که در خیابان و در بازار وزن و مردشان ریختند و جلوی تانک و توپ و مسلسل و اینها رفتند و کار را انجام دادند . حالا انجام گرفت ، یکدفعه ما دیدیم از اروپا و آمریکا و از گوشه و کنار خود مملکت کسانی که آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابی و شدند مخالف رژیم و هر جا باشد هر کس می آید اینجا می گوید ما در

سال های سابق مخالف رژیم بودیم و ما چیزها دیدیم (خیال می کنند که من از کره مریخ آمده ام و نمی دانم ، هیچ اطلاع ندارم که اینها چه بوده اند) یک وقتی بود که همه شاهنشاهی بودند ، همه (چه فرمان ایزد چه فرمان شاه بود ، آنوقت که باد به بیرق او می خورد اینها زیر آن بیرق سینه می زدند ، حالا که آن بیرق خوابیده است و یک بیرق اسلامی بلند شده است . و امیدوارم که این بیرق و این پرچم باقی باشد حالا آمده اند زیر این پرچم سینه می زنند منتها بعضی شان شیطنت هم دارند ، زیر این پرچم بر خلاف پرچم عمل می کنند ، بعضی ها همان استفاده می خواهند ، آنها ضررشان کمتر است ، آنهایی که همان می خواهند که یک بهره ای داشته باشند ، آنها ضررشان کمتر است . خوب بهره شان هم می برند اما ضرر کم دارند اما یک دسته ای هستند که اینها یا معوجند و ادراکشان ناقص است و یا اینکه نه ، ادراکاتشان هم خوب است و از روی نقشه کار می کنند و دیگران به آنها گفته اند این کارها را باید بکنید و می کنند ، اینها البته خطرناکند . اینها می خواهند روحانیون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سیاست دخالت نکنند

این طایفه الان هستند که حالا هم وقتی که صحبت می شود ، می نویسند ، چه می کنند ، هی کوشش می کنند که اسلام نباشد ، آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش می کنند با

زبان های مختلف ، گاهی به دلسوزی در قضیه ولایت فقیه که این چند روز چیز شده است ، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست می شود اینها هم نمی خواهند این را . گوینده شان گاهی می گوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند ، قداست روحانیون که اینها می گویند ، معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب همین مقدار در همین حدود باشند و سیاست را به امپراطور واگذار کنید . این یک تزی است که مسجد مال پاپ ، سیاست مال امپراطور . اینها هم می گویند مسجدها مال شماست ، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید ، درس هم می خواهید بگوئید ، درس هم بگوئید هیچ مانعی ندارد اما در یک حدودی نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما ، یا توی مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید . نه ، آن نه ، همان مقداری که قداست شما محفوظ باشد ، بگویند یک آدم مقدس ، یک آدم خوب مهذبی است ، یک آدمی است که اگر نفتش را هم ببرند حرفی نمی زند و می گوید بردند مال دنیا چه ارزشی دارد . اینها اینجور قداست را می خواهند و نمی دانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیاء اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند ، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است معذلک می رفتند و اشخاصی که بر خلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع می کردند و سیاست مملکت را حفظ می

کردند و منافات با قداست هم نداشتند ، یعنی ما روحانیون قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد ؟ اینها ادعا دارند ، یا او را قداست برایش قائل نیستند ؟ این منطق این است که شما قداستتان را حفظ کنید و کار نداشته باشید دیگر به حکومت و به جریان سیاست مملکت . خوب اینها می خواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر سلام الله علیه قداست خودشان را حفظ نکرده بودند ؟ ! برای اینکه آنها کار داشتند ، نمی توانند بگویند آنها کار نداشتند . حضرت امیر والی می فرستاد او ، خود پیغمبر هم همین طور والی می فرستاد آن طرف ، آن طرف ، جنگ می کردند با کذا و سیاست مملکت دست خود آنها بود . این آدمی که می گوید که بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ کند ، منطقش این است که امیرالمومنین هم قداست نداشت برای اینکه این داخل شد در امور مملکتی و اینها ، خود پیغمبر هم که نداشت . پس معلوم می شود تو نمی خواهی قداست ما حفظ شود ، تو یک شیطنتی می کنی که اینها را کنار بزنی و ارباب ها بیایند سراغ کار . این امور باید با دقت ملاحظه بشود . در این نطق هائی که اینها می کنند دقت کنید که اینها یک خرده ریزهائی دارند ، با آن خرده ریزها می خواهند اغفال کنند مملکت و ملت شما را . شما بیدار کنید اینها را ، در مقابل حرف هایشان حرف بزنید ، در مقابل مقاله هایشان مقاله بنویسید ، در مقابل سخنرانی هایشان سخنرانی کنید ،

این نقایصی که اینها دارند که گاهی از قصور است و گاهی از شیطنت ، اینها را به رخشان بکشید ، بفهمانید که قضیه این حرف ها نیست که یک ملتی که جمهوری اسلامی را با 98 یا 5\98 در صد پذیرفت ، آنوقت بیایند بگویند که ما اسلامش را ، اینجایش را دیگر نمی خواهیم این برخلاف مسیر ملت است ، ملت این را پذیرفته است ، جمهوری اسلامی را پذیرفته است ، این مثل این است که حالا بیایند بگویند که خوب ملت حالا گفته جمهوری اسلامی ، ما شاهنشاهی می خواهیم ملت نفهمیده . اینها دارند ملت را به نفهمی ، به حماقت دارند چیز می کنند ، رمی می کنند ، با اینکه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند . اینها را باید توجه به آن داشته باشید .

سران اینها گروهک ها) هیچ صحبتی ندارند ، فقط می خواهند یک تشنجی ایجاد کنند شما بعدها مبتلای به این هستید ، دانشگاه که باز بشود مبتلای به یک همچو اشخاصی هستید که گاهی با صورت اسلامی وارد می شوند همین مسائل که حالا مثلا طرح می کنند که باید ولایت فقیه مثلا نباشد این دیکتاتوری است و حال آنکه اگر یک فقیهی یک مورد دیکتاتوری بکند از ولایت می افتد پیش اسلام . اسلام هر فقیهی را که ولی نمی کند ، آن که علم دارد ، عمل دارد ، مشی اش مشی اسلام است ، سیاستش سیاست اسلام است ، آن را برای این است که یک آدمی که تمام عمرش را در اسلام گذرانده و

در مسائل اسلامی گذرانده و آدم معوجی نیست و صحیح است ، این نظارت داشته باشد به این امرها نگذارد که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند . اینها گاهی وقت ها با همین صورت سازی که مثلا می خواهد چه بشود و به دیکتاتوری می رسد و دیکتاتوری عمامه و عصا و نمی دانم از این حرف هائی که تزریق کرده اند به آنها و دیکته کرده اند و اینها هم همان را پس می دهند . مثل بچه ها که یک چیزی را دهنشان می گذارند پس می دهند ، اینها هم از این قبیل هستند . شما از این به بعد انشاء الله وقتی که دانشگاه ها باز بشود ، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می بینید یا با اسم آزادی و نمی دانم این حرف ها که می خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد ، دلبخواهی در کار باشد ، نه آزادی مطلق ، یا به اسم دموکراسی و امثال ذلک ، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا ، هر کس برای خودش یک معنائی می کند ، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها می خواهند عمل بکنند و شماباید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری ، درگیری صحیح نیست نباید ما به آنها یک صورت حق بجانبی بدهیم . وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید ، این به نظر شاید اشخاص بیاید

به اینکه اینها حجتی نداشتند ، کتک زدند ، متوسل به زور شدند . اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند ، یک مطلبی را گفتند ، بروید جلویش بگوئید چه می گوئید . یک وقت می خواهد هیاهو کند که اکثرا این طوری هستند ، اینها را سرانشان که وادار می کنند به هیاهو جمع بشوید دورش بگویید آقا بنشین ، صحبت هایت را بکن . ببینید هیچ صحبت ندارد ، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و نگذارند دانشگاه باز بشود و نگذارند دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد . بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید ، با آنها به این نحو مقابله کنید . یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری ، هزار نفری می کنند ، شما ده ، بیست هزار نفر را اجتماع کنید مسائل خودتان را بگوئید دعوا هم نکنید این باید انجام بگیرد . این امور انشاء الله امیدوارم که نرسد به این مسائل و اما اگر مایک وقتی توطئه فهمیدیم که نه اینها می خواهند توطئه کنند و چه بکنند ، خوب یک تکلیف دیگری هم ممکن است داشته باشیم و من امیدوارم که شما بعد از این عرایضی که کردم ، روی همین موازین چیز بکنید و البته محتاج به این است که یک رشته جمعیتی هم باشند . اشخاصی هم باشند که در این امور یک نظارتی داشته باشند و اشخاص مطلع و مؤ من و متعهد که نظارتی هم داشته باشند و کارها روی نظارت آنها انجام بگیرد . و من انشاءالله در همین دو سه روز ،

یک صحبت طولانی تری می کنم و نسبت به دانشگاه ها یک صحبت هائی دارم . انشاء الله امیدوارم همه تان مؤ فق و موید باشید . من به همه تان دعا می کنم و امیدوارم که توفیق این معنائی که این خدمتی که الان در نظر دارید ، توفیقش را پیدا کنید و اشخاص را با توجه به سوابق به خودتان ملحق کنید . افراد خودتان را زیاد بکنید و انشاء الله مؤ فق و موید باشید

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 31/6/58

پیام امام خمینی در آستانه بازگشائی دانشگاه ها و مدارس کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهیانی که چراغ راه هدایت و راهنمائی ملت به سوی تعالی و سعادت و فضل و فضیلت می باشند . سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرفرازی و اعتلا کشور ، کشور عزیز اسلامی کوشا و در رسیدن به هدف های انسانی اسلامی از هیچ زحمت و کوشش دریغ ندارند . سلام بر دانشجویان و استادانی که در سال های طولانی اختناق با محرومیت ها و شکنجه ها و ناراحتی های روحی و جسمی مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدری ها ایستاده و تسلیم قدرت های شیطانی نشده اند . سلام بر عزیزانی که در نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت در سخت ترین شرایط از محرومین و مستضعفین دفاع و از تهاجم و یورش جنود ابلیسی به مراکز علم و ادب نهراسیده و با آنان بافداکاری مقابله کردند و سلام به همه قشرهای دانشجو ، از اطفال دبستانی که با تهاجم به دبستان ها از پای در آمدند و جوانان دبیرستانی و دانشمندان

و استادان و دانشجویان دانشگاهی سراسر کشور که مکان های علمی مقدس خود را به صورت دژهایی مستحکم و سنگرهای شکست ناپذیر در آورده و از استقلال و آزادی میهن عزیز خود دفاع نموده و سنگرهای شیطانی را با پشتیبانی این ملت بزرگ در هم شکسته و دشمن خونخوار را دفع کردند . اکنون ای خواهران و برادران و فرزندان عزیز اسلام که با باز شدن دانشگاه ها و دبیرستان ها و دبستان ها در موضع حساس سرنوشت سازی هستید و دشمنان اسلام و غارتگران کشور با توطئه ها و نیرنگ ها می خواهند در این سنگر عظیم که امید ملت و مرکز سرنوشت یک کشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود که راه حق و راه محرومین و مستضعفین است منحرف و با اخلالگری در مراکز علم شما را از هدف باز دارند . لازم می دانم نکاتی چند را با شما عزیزان در میان گذارم ، باشد که قسمتی از دین خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزیزان ادا نمایم و از زیر بخشی از مسؤ ولیت های خود نزد خالق و خلق بیرون آیم : 1!!! همانطور که کرارا تذکر داده ام بزرگترین وابستگی ملت مستضعف به ابر قدرت ها و مستکبرین وابستگی فکری و درونی است که سایر وابستگی ها از آن سرچشمه می گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود ، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد . و برای به دست آوردن استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی ، خود و مفاخر و مآثر ملی

و فرهنگی خود را دریابید . بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب و ما در همه ابعاد فقیر هستیم و باید از خارج وارد کنیم . شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان و دانشمندان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظم باید کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده ملت و کشور خود را نجات دهید .

2!!! در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها ، دبیرستان ها و دبستان ها ممکن است اشخاصی یا گروه هایی بخواهند با اسم هایی تبلیغاتی فریبنده در کار دانشگاه اخلال کنند و از رفتن سر کلاس ها جلوگیری نمایند . عزیزان دانشگاهی و محصلین سایر مدارس با بی اعتنائی و سردی با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثی نمایند و بدانند که از اول انقلاب تاکنون ، هم اینان بودند که از مسیر ملت جدا و در مسیر طاغوت و از انقلاب اسلامی بر کنار یا برضد آن فعالیت می کردند ، هم اینان بودند که از رفراندم می خواستند جلوگیری کنند و هم اینانند که از راءی اکثریت قریب به اتفاق ملت سر پیچی می کنند . اینان با ملت و مصالح کشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژیم سابق هستند . به تبلیغات آنان گوش فرا ندهید و از آنان احتراز کنید همانند احتراز از طاغوت و رژیم طاغوتی .

3!!! آنچه کرارا تذکر داده ام و رمز پیروزی است اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل یک

گروه اسلامی ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است اشتغال پیدا کنید و باید بدانید اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختی ها و اسارت هاست . ممکن است عناصر فاسدی در دانشگاه و سایر مدارس در بین جوانانمان نفوذ کنند و با برنامه ای حساب شده تفرقه افکنی کنند ، لازم است با هوشیاری آنان را شناسایی کنید و بشناسانید که جوانان عزیز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثی نمودن آن کوشا شوند .

4!!! باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته های مختلفه ، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها بر آورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود . مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند و با ملت ما آن کنند که دستش برای هر چیز پیش دیگران دراز باشد . شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید و از اتکال به اجانب بپرهیزید و استقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید و از هیاهوی غرب و غربزدگان نهراسید که خدواند متعال با شماست .

5!!! اسلام

دین مستند به برهان و متکی به منطق است و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد و از طرح مطلب های دیگر که انحراف آنها در محیط خود آن مکتب ها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند ، باکی ندارد . شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مکتب های دیگر با خشونت

و شدت رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید که می دانم نخواهید کرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند تا تهی بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض کنید و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشه های آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده ، استفاده های غیر مشروع کنند . ما با آزادی و منطق ، موافق ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد ، تکلیف دیگری داریم و از خداوند متعال خواستارم که کار به آنجا نکشد .

6!!! یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاه ها خصوصا دانشگاهها و دبیرستان ها تغییرات بنیادی در برنامه ها و خصوصا برنامه های تحصیلی و روش آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزش های استعماری نجات یابد .

اجانب خصوصا آمریکا در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی و ادبی ما را از محتوای اسلامی انسانی ملی خود خالی و به جای آن فرهنگ استعماری و استبدادی بنشانند . فرهنگ زمان طاغوت ، کشور

ما را تا لب پرتگاه سقوط کشاند و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی رسید ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی امکان تحول فکری و روحی نیست و باید با کوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤ سای دانشگاه ها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیک شویم و انشاء الله تعالی از پیوستگی و وابستگی نجات پیدا کنیم و کشور عزیزمان را نجات دهیم .

7!!! از مسائل مهم که مقدمه اصلاحات است پاکسازی همه مراکز خصوصا مراکز فرهنگی و علمی است و باید با شوراهایی مرکب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤ من به انقلاب و پشتیبانی رؤ سا و استادان و معلمان و دانشجویان مراکز علمی و تربیتی از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شوند . این مراکز باید از سر سپردگان بکلی تصفیه شوند زیرا تا این عناصر که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند ، در سطح وسیع کشور خصوص مراکز علمی و تربیتی تصفیه نشوند ، نخواهیم توانست از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم و در نتیجه نخواهیم توانست در هیچ یک از ابعاد انسانی خود و اسلامی خود مستقل باشیم .

8!!! مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند و از نقشه های اجانب ، کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقه اندازی بین این دو مرکز حساس آدم ساز بوده و هست . جدا کردن این دو مرکز ،

در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها را اینها را در مقابل هم قرار دادن و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترین فاجعه های عصر حاضر است . فاجعه ای که ما و کشور ما را تا آخر به تباهی و نسل جوان ما را که از ارزنده ترین مخازن کشور است به فساد می کشد . این توطئه شیطانی طاغوتی را که اکنون قشرهای ملت و خصوصا دانشمندان بیدار بدان توجه کرده اند ، باید با کار بردن تمام تدبیر و توان خنثی کرد و راه تفاهم مکتب های دیگر با خشونت

سریعتر و سریعتر باز نمود و با وحدت این دو قطب ، این دو قطب متفکر ، کشور عزیز به رشد واقعی و ترقی و تعالی حقیقی می رسد . علما و دانشمندان این دو مرکز لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز و باید بدانند که نه دانشگاهی بدون روحانی می تواند به استقلال برسد و نه روحانی بدون دانشگاهی . عزیزان من ! اگر اسلام را می خواهید و کشور را ، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهید و اطاعت کنید که می فرماید: اطیعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم اختلاف و نزاع شماها را به شکست می کشد و قدرت را از شما سلب می کند و رنگ و بوی شما را در جوامع بشری می برد . واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا از خداوند تعالی توفیق همگان را در به ثمر رساندن جمهوری اسلامی و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ :

1/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از ناشران اسلامی

نشر معارف اسلامی خدمت بسیار بزرگی است که شما می توانید بکنید

بسم الله الرحمن الرحیم

خط مشی را اسلام معین کرده است و ما تابع اسلام هستیم و آن این است نشریاتی که شما می خواهید اقدام بر چاپ آن بکنید ، باید اسلامی باشد و منزه از انحرافات و البته این تشخیص با یک هیاتی باید باشد ، آقایان مثلا هیاتی را تعیین بکنند که در این امور وارد باشند و کتاب ها وقتی که بناست نشر بشود ، به نظر آقایان برسد و آن آقایان وقتی که تصویب کردند مانعی ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند . چون ممکن است که یک وقت یک کتابی چند سطرش اسلامی باشد و در خلالش یک مسائلی غیر اسلامی باشد ، ابتدائش یک جور باشد بعدش یک انحرافاتی داشته باشد و شما که می خواهید برای اسلام خدمت کنید خدای نخواسته این اسباب این بشود که برخلاف مسیر اسلامی باشد و لهذا باید کتاب ها تحت نظر اهل علم باشد ، اهل علم مطلع بر این مطلب های انحرافی و آنها مطالعه کنند و وقتی این کتابی که می خواهید نشرش بدهید ، وقتی مطالعه کردند آنها ، تصدیق کنند که این نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند . و البته این خدمت بسیار بزرگی است که به اسلام شما می توانید بکنید و آن نشر معارف اسلامی ، نشر احکام اسلام ، نشر حقایق اسلام ، نشر مکتب اسلام و کتبی که این نحو هستند ، نشرش بسیار خوب و انشاء الله شما ماجور هستید در این امر ، لکن

با این وضع باید باشد ، با این وضعی که عرض کردم که مصون باشد از اینکه یک وقت خدای نخواسته شما می خواهید یک کار خیری بخواهید بکنید ، با دست خود شما یک کار خلافی انجام بگیرد . این باید با یک کنترل شدیدی از طرف یک هیاتی چند نفری که خودتان تعیین بکنید و مورد تصدیق مثلا اهل علم تهران باشد ، باشد ، آنوقت آنها ، آن چند نفر بررسی کنند و شما هم مشغول باشید و انشاء الله خداوند حفظ کند شما را و من هم دعاگوی همه تان هستم انشاء الله . و مسؤ ولیت شما بسیار سنگین است و کار شما بسیار با ارزش و مسؤ ولیت هم زیاد پر ارزش است برای اینکه نشر احکام خداست ، نشر مکتب الهی است ، مسؤ ولیت زیاد است برای اینکه باید طوری انجام بگیرد که خدای نخواسته یک وقت لغزش در آن نباشد و کتابی که مثلا غیر اسلامی و انحرافی باشد در آن نباشد و این البته باید یک دسته ای ، یک جمعی این کار را انجام بدهند . انشاء الله خداوند تاءییدتان کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 1/7/58

بیانات امام خمینی در جمع دانش آموزان دبستان فیض قم

معلمین در تربیت اسلامی انسانی کودکان کوشا باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

من امروز که روز اول تحصیل است و روز اول باز شدن مدارس است پیش این اطفال کوچک دبستانی آمده ام که اینها به فطرت نزدیکترند کل مولود یولد علی الفطره ثم ان ابواه یهود انه وینصرانه و یمجسانه چون بچه ها جدید العهد به ملکوت هستند ، آن کدورت هائی که از طبیعت عاید انسان می شود و آن کدورت هائی که

از دولت طاغوتی نصیب ماشد ، اینها از او دور بودند .

جوانان ما را نگذاشتند تربیت انسانی بشوند . این کودک ها که الان در پیش من هستند و با فشار به دامن من هجوم می آورند مورد علاقه من هستند ، بچه های منند ، عزیزان منند ، بǠملکوت نزدیکترند ، از آلودگی های طبیعت دورند و من امیدوارم که معلم های این بچه ها و این کودک ها در تربیت انسانی اسلامی اینها کوشا باشند و از آن تعلیمات سوئی که در سابق بود مبرا باشند .

معلمان مدارس در هر جا هستند عنایت شان به این کودک ها بیشتر باشد که این کودک ها امید آتیه مملکت ما هستند و از این کودک های امروز ، انسان ها و دانشمندان فردا درست می شود . اینها هستند که در آتیه مملکت ما را اداره می کنند و پس از ما اینها باید استقلال مملکت و آزادی را حفظ کنند . معلمان از این کودک های نورس قدردانی کنند و این کودک های نورس را که آلوده نیستند به آن چیزهائی که ما بزرگ ها آلوده هستیم ، نگذارند آلوده شوند .

اسلام تمام آزادی ها و استقلال ها را بیمه می کند

تربیت ها ، تربیت دینی باشد . اسلام تمام آزادی ها و استقلال ها را بیمه می کند و بچه کوچک ما را اگر اسلامی بار بیاورید ، استقلال و آزادی مملکت شما بیمه خواهد شد . از این کودک ها قدردانی کنید و از این عواطف کودکانه آنها من تشکر می کنم .

من اینها را دوست می دارم همانطور که شما عزیزان خودتان را دوست می دارید . اینها همه عزیزان

من هستند و نور چشم من هستند و در آتیه امید من به اینهاست . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت این قشر کودکان را که مایه سرفرازی ما در آتیه باید بشوند تشکر می کنم و به همه دعا می کنم . خداوند این غنچه نزدیک به شکوفا را در تربیت اسلامی شکوفا کند . خداوند این بچه های لطیف ظریف انسانی را در پناه خود حفظ کند و نور فطرت آنها را شکوفا کند .

من بیش از این طول کلام نمی دهم که این بچه ها در این فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت می شوند .

خداوند همه شما را سعادتمند کند . خداوند مملکت ما را به وجود شما مستقل کند .

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

تاریخ : 2/7/58

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

مسؤ ولیت عظیم ما حفظ مکتب و چهره اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما و شما دو مسؤ ولیت داریم : یک مسؤ ولیت کوچک و یک مسؤ ولیت بزرگ مسؤ ولیت کوچک ، حفظ کشور و حفظ نظام و پیشبرد نهضت و رعایت جهات نظمی و تربیتی افراد ، که این مهم است لکن کوچکتر از آن دومی است . دوم ، حفظ مکتب و چهره اسلام . ما اگر چنانچه در آن امر اول پیش ببریم ، البته پیشبرد بزرگ است و اگر شکست هم بخوریم شکستش هم بزرگ ، لکن با حفظ چهره اسلام و حفظ مکتب ، شکست آخری برای ما نیست ، شکست همان در فعالیت های نظامی و فعالیت های انتظامی است . اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بکنیم و در آن شکست نخوریم ، برای ما در عاقبت

پیروزی است . شما وقتی ملاحظه کنید ، از زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و زمان خلافت حضرت امیر سلام الله علیه جنگ های زیادی شده است و جنگ ها همه جنگ های اسلامی ، برای تربیت جامعه بودند ، یک جنگ ما در اسلام نداریم که از این مطلب که برای ساختن جامعه باشد و جلوگیری کردن از کسانی که نمی خواهند بگذارند جامعه ترقی بکند ، در اسلام نداریم یک همچو جنگی . پیغمبر اسلام جنگ های متعددی کردند و در بعضی از جنگ شکست خوردند ، در عین حالی که شکست خوردند مکتبشان شکست نخورد ، مکتب محفوظ بود . حضرت امیر سلام الله علیه در بعضی از جنگ ها شکست خوردند حتی در جنگ با معاویه بالاخره شکست با ایشان بود ، آنها با حیله و با همین طور ایشان را شکست دادند ، معذلک چون مکتب محفوظ بود ، شکست نخورد بلکه پیروز شد در آخر . الان پیروزی او معلوم است ، همه ملت های اسلامی به او توجه دارند و معاویه را قبلا اگر بعضی از برادرهای اهل سنت ما نمی خواستند راجع به معاویه مثلا چیزی بگویند ، لکن حالا دیگر معلوم نیست اینطور باشد ، معاویه دیگر اینقدر رسوا شده است که مسلمین ، دیگر او را قبول ندارند . پس در عین حالی که در جنگ صفین امیر المؤ منین بالاخره شکست خورد ، لکن پیروز شد برای اینکه مکتب محفوظ بود و معاویه هم ماهیتش معلوم شد ، برای آن اشخاصی که نمی دانستند ماهیتش معلوم شد ، منکشف شد .

و همین طور حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه ، خوب ، در کربلا تشریف آوردند و جنگ بین یک عده کم با یک گروه های زیاد منتهی به قتل ایشان و اسارت اهل بیت ایشان و به شکست منتهی شد ، لکن در عین حال یزید را شکست داد . این یزید در دنیا مفتضح شد به طوری که دیگر نشد باقی بماند او ، برای اینکه مکتب محفوظ بود ، مکتب ، مکتب توحیدی و اسلامی بود و اسلام محفوظ بود ، از این جهت شکستی نبود . الان ما در یک وضعی واقع هستیم که برای ما سرد و راهی ما واقع شده ایم که ممکن است که خدای نخواسته ما در مکتبمان شکست بخوریم . اگر فرض بکنید که ما در این مبارزه ای که ملت ما با محمدرضا بلکه با همه کشورهایی که با او همراه بودند ، در این مبارزه ما فرض کنیم که خدای نخواسته ملت ما شکست خورده بود ، این یک شکستی بود که دنبالش باز پیروزی بود و اگر هم شکست خورده بودیم به نظر من خیلی غصه نداشت برای اینکه ما مکتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن مکتب بالاخره حق بر باطل غلبه می کند . اما ما الان سر یک دوراهی واقع شده ایم که ممکن است با دست ما اسلام آن چهره زیبائی که دارد ، در پیش کشورهای خارجی یا دشمن های داخلی ، آن چهره اش به طور دیگری نمایش پیدا بکند که مکتب ما شکست بخورد . آنهائی که ما همیشه می گفتیم مکاتبشان انحرافی است و اسلام است

که می تواند یک مکتبی داشته باشد که بسازد جمعیت ها را و گروه ها و ملت ها را بسازد و اسلام مکتب انسان ساز است ، انسان ها را از قوه به فعلیت می آورد ، این حرف ها را ما می زدیم و می زنیم ، خوف این است که اگر چنانچه در اعمال ما یک نحوی مشاهده بشود که بر خلاف آنی است که ما ادعا می کنیم ، دشمن های ما پای ما حساب نکنند ، پای اسلام حساب کنند ، بگویند پاسدارهای اسلامی ، ملاهای اسلام ، نظامی اسلامی اینطور عمل می کنند . پی بهانه هستند آنها که یک خلاف ببینند و آن خلاف را علم کنند با اضافاتی صد چندان و به خیال خودشان ما را معرفی کنند در جوامع به اینکه جمهوری اسلامی که اینها می گفتند ، اینطور بود که الان مردم از گرفتاری آن رژیم سابق خلاص شده اند و به گرفتاری این رژیم افتاده اند . الان دارند این حرف ها را می زنند در عین حالی که بهانه هایشان کم است ، در عین حالی که در این انقلابی که ملت ایران کرد از همه انقلاب های دنیا آرامتر و سفید بود ، یک انقلاب سفید باید اسمش را گذاشت ، نه مثل انقلاب محمدرضا ، یعنی آنقدری که ما از دست دادیم چند صد مقابل آن به دست آوردیم ، لکن نه آنی که می خواهیم ، آنی که می خواهیم باز به دستمان نیامده است ، آنی که به دست آوردیم این است که موانع را از سر راه به طور

عمده برداشتیم ، یک مقداری هم هست لکن اگر چنانچه ما امروز یک کاری بکنیم که گفته بشود که آن وقت رژیم سلطنتی بود و این کارها را می کرد ، حالا هم که جمهوری اسلامی است و اسلام است و دم از قرآن می زنند و دم از اسلام می زنند و دم از ایمان می زنند ، حالا هم همان است منتها لفظش فرق کرده است ، معنا همان معناست لکن الفاظ تغییر کرده است ، به جای رژیم سلطنتی رژیم جمهوری گفته شده است لکن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه ، این یک مسؤ ولیت بزرگی است گردن من و آقا هست ، گردن آقا و شماها هم هست و گردن همه ملت ، یعنی هر کس الان در پوشش جمهوری اسلامی هست ، این مسؤ ولیت را دارد . مسؤ ولیت ، مسؤ ولیت شخص نیست ، اگر مسؤ ولیت شخص بود چیزی نبود ، اگر مسؤ ولیت آقا بود چیزی نبود . فرض کنید که آقای لاهوتی هم متهم بشوند یا من متهم بشوم و یا آقای ابو شریف متهم بشوند ، این چیزی نیست . مساءله اتهام مکتب است ، مکتب ما را اینها متهم می خواهند بکنند ، به اشخاص کار ندارند . آنها آن چیزی را که بر خلاف مقصدشان بوده

است و آن چیزی که خودشان را برای آن چیز شکست خورده یافتند ، آن عبارت از مکتب ما بود ، مکتب ما اینها را شکست داد ، مکتب ما یک مکتبی بود که این جوان ها را عرضه داشت ، همین جوان ها

می گویند که شهادت را برای ما بخواهید . این مکتب است ، فرد نمی شود که ، افراد نمی شود که مردن را بخواهند برای یک اموری که مربوط به زندگی است ، این اصلا معقول نیست یک همچو چیزی که شما بگوئید که من کشته بشوم برای اینکه مثلا فلان چیز ، فلان کالا ارزان بشود یا گران بشود . این پیش اشخاص مطرح نیست ، آنی که مطرح است عقاید مردم است . این ، عقیده است که انسان را می کشد به این طرف و آن طرف . آن عقیده بود که حضرت سیدالشهدا را با چند نفر ، با چند عدد معدود کشاند در مقابل یک امپراطور خبیثی که همه عده و عده را داشت لکن نه آدم بود ، نه ایمان داشت . اینکه سیدالشهدا را کشاند به آنجا ، مکتب بود که کشاند به آنجا ، اتحاد و عقیده بود که کشاند به آنجا و همه چیزش را داد در مقابل عقیده ، در مقابل ایمان ، و کشته شد و شکست داد ، طرف را شکست داد . اگر خدای نخواسته در این نهضتی که شما کردید یک وقت کاری ما و شما انجام بدهیم ، روحانیون و پاسداران ، هر دو طایفه پاسدار هستند ، پاسدار اسلام باید همه ملت پاسدار اسلام باشد . کلکم راع همه باید مراعات کنید ، همه تان راعی هستید ، همه مردم و همه هم مسؤ ول هستند ، یعنی همه باید همانطوری که یک شبانی یک گله ای را می برد و رعی می کند و می چراند و

به جاهای خوب باید ببرد ، مسؤ ول این است که این را به جاهای خوب و به علفچراهای خوب ببرد و به آب خوب ، و مسؤ ول است پیش صاحبان او به اینکه چرا نبردی ، همه ما آن حال را داریم ، مسؤ ولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان و همه مان باید مراعات بکنیم ، یعنی نه اینکه مراعات خودمان را ، من مراعات همه شما را بکنم ، شما هر یک مراعات همه را . یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه چرا بگوئیم ، همه را جلویش را ، همه را ، به هر فردی ، به هر فردی لازم کرده به اینکه امر به معروف کند . اگر یک فرد خیلی به نظر مردم مثلا پایین ، یک فردی که به نظر مردم خیلی اعلا رتبه هم هست ، اگر از او یک انحرافی دید ، بیاید (اسلام گفته برو به او بگو ، نهی کن ) بایستد در مقابلش بگوید این کارت انحراف بود نکن . می گویند عمر در وقتی که خلیفه بود ، گفت که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلا بگوئید ، چه بکنید ، یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو می ایستیم ، اگر تو بخواهی خلاف بکنی ما با این شمشیر مقابلت می ایستیم . تربیت اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا و در مقابل راه انداختن نهضت های اسلامی ، هیچ ملاحظه از کسی نکند . این آقاست این غیر آقا ، این پدر

است این پسر است ، این رئیس است این مرئوس است ، ابدا این مسائل نباشد در کار . مساءله این باشد که این آیا به طریق اسلام دارد عمل می کند یا نه . به طریق اسلام عمل می کند ، هر فردی باشد باید از او قدردانی کرد و تشویق کرد و محبت به او کرد . برخلاف اسلام که باشد هر فردی می خواهد باشد ، یک روحانی عالی مقام باشد ، یک آدمی باشد که مثلا راءس باشد ، یک سرکرده باشد ، وقتی دیدند برخلاف مسیر دارد عمل می کند ، هر یک از افراد مؤ ظفند که به او بگویند که این خلاف است ، جلویش را بگیرند . همه ما الان موظفیم به اینکه اعمالی که خودمان می کنیم یک اعمالی نباشد که چهره انقلاب ما را مشوه کند ، غیر از آنی که خدا می خواهد ، آنطور عرضه بکنیم . الان شما اسم شریف پاسداری برایتان ثبت است ، پاسدار اسلام ، پاسداران انقلاب اسلامی ، پاسدار انقلاب اسلامی لفظ نیست ، واقعیت است ، یک واقعیتی است ، این واقعیت است که شما هر جا اگر یکی پیدا بشود و بر خلاف مسیر اسلام بخواهد یک کسی کاری بکند و یک گروهی چه بکند ، این واقعیت است که شما را می کشاند آنجا ، حرکت می کنید به آنجا ، آن فتنه را خاموش می کنید . این یک واقعیتی است که اگر چنانچه ما اسممان پاسدار بود و واقعیتمان پاسدار ، اینکه خودمان را از خودمان پاسداری بکنیم که بر خلاف مسیر اسلام

حرکت نکنیم . از پاسدار وقتی بر خلاف پاسداری یک چیزی دیده بشود ، نمی گویند این آقا این کار را کرده ، می گویند پاسدارها این طوری هستند . و این یک مسؤ ولیت بسیار بزرگی است که به عهده تان هست ، به عهده ما هم هست ، ما هم ، در بین ما هم این مساءله است که اگر یک اهل علمی خدای نخواسته یک خلافی بکند می گویند آخوندها اینجورند ، می روند سراغ آخوندها ، اگر یک کمیته ای یک کاری بکند می گویند آن کمیته ها ، کمیته های اسلامی این طوری است . دشمن ها ایستاده اند که از شخص مطلب را ببرند بالا برساند به نوع ، از آنجا ببرند بالا برسانند به اسلام . دشمن های ما این طوری ، اینکاره اند ، فکر این مطلب هستند ، یعنی آن مرکزی را که از آن ترسیده اند می خواهند بکوبند و آن اسلام است ، آن را می خواهند بکوبند . گاهی به اسم معممین می کوبند ، گاهی به اسم پاسدارهای اسلامی ، گاهی به اسم کمیته های اسلامی ، گاهی به اسم دادگاه های اسلامی ، این طوری . ما مؤ ظفیم که بهانه دست این اشخاصی که غرض دارند ندهیم و هر یک خودمان را مواظبت کنیم و پاسداری از خودمان بکنیم و هر یکمان از رفقا فرض کنید پاسداری بکند . آقا خودش را حفظ بکند و ماءمور حفظ شما و شما و شما هم هست ، نه این است که ماءمور است که خودش را ، ماءمور است که خودش نماز

بخواند ، نخیر ماءمور است که شما را وادار کند به نماز خواندن ، من را وادار کند به نماز خواندن ، همه ماءموریم ، خودش فقط مثلا بدگوئی به مردم نکند بی جهت ، این خودش هست ، اگر شما هم کردید این مکلف است ، یعنی تکلیف الهی دارد به اینکه شما را جلوتان را بگیرد . امر به معروف و نهی از منکر دو اصلی است در اسلام که همه چیز را می خواهد اصلاح کند . یعنی با این دو اصل می خواهد تمام قشرهای مسلمین را اصلاح بکند ، به همه ماءموریت داده ، به همه ، به تمام افراد زیر پرچم ماءموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهای صحیح و جلوگیری کنید از کارهای فاسد . اینطور نیست که شما فقط یک ماءموریتی دارید و آن این است که خودتان یک کارهای خوبی بکنید جز کار بد ، ماءموریت زیادتر از این است ، خودتان و همه را ، هم خودتان ، هم همه را و هیچ فرقی هم بین قشرها در این امر نیست که همه باید اطاعت خدا بکنند و همه باید حفظ این پاسداری را بکنند . مهم این است پاسداری خیلی شریف است برای اینکه خدمتگزاری به اسلام است ، حفظ اسلام است و مسؤ ولیت ش خیلی زیاد است برای اینکه اگر خدای نخواسته پاسدار بر خلاف مقررات پاسداری و بر خلاف مقررات پاسداری اسلامی عمل بکند ، یک وقت می بینید که با قلم اشخاصی که می خواهند چهره اسلام را وارونه نشان بدهند ، آنها به فعالیت می افتند

و بهانه به دستشان می آید و اسلام را بد معرفی می کنند و مکتب ما خدای نخواسته یک وقت شکست بخورد . اگر مکتب ما شکست بخورد رفتیم تا آخر ، تمام شده دیگر کار . اگر در این زمان ، در این زمانی که این نهضت پیدا شد و این قلدرها را ، این چپاولگرها را همه را خارج کرد و بیرون کرد همه را ، اگر به جای او یک غارتگر و چپاولگر به حدود خودش بنشیند ، نهضت ما از بین می رود و مکتب ما شکست می خورد و این به عهده من و شما و همه است ، باید حفظش بکنیم .

اگر نتایج اسلام را عرضه کنیم همه عالم قبول می کنند

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همیشه نظیر این آقای شریف که ابو شریف که کم دیدمشان اما خوب دیدمشان ، و این آقا که نور چشم من است و سابقه دارم با ایشان سال های طولانی و اینقدر رنج دیده است از این رژیم فاسد که الان که کسی به من گفت ، گفت ایشان باز آثار آن شکنجه ها در بدنش هست و مقاومت کرده ، این آقا را قدرش را بدانید ، این یک آدم معمولی نیست ، یک آدم زائد بر معمول است و من امیدوارم که با همت همه شما انشاء الله این نهضت پیش برود و این چهره اسلام خوب نمایش پیدا کند . یعنی ما یک متاعی داریم که این متاع را اگر چنانچه عرضه بکنیم ، همه عالم قبول می کنند . نمی گذارند این متاع را ما عرضه بداریم ، نگذاشتند ، سال های طولانی

نگذاشتند که ما عرضه بکنیم آن متاعی که داریم و آن اسلام است . الان یک خورده ، یک بادی از اسلام آمده است ، یک نسیمی از اسلام در این مملکت آمده است . الان از هر جا می آیند می گویند که همه عاشق ایرانند . همین الان یک آقایی که رفته بود در یک محلی در خارج ، که آمده بود می گفت که در آن جلسه ای که ما بودیم و پنجاه و چند نفر از اشخاصی که روشنفکرهای آنها و از علمای آنها!!! و از ، عرض کنم بودند ، همه شان اظهار می کردند که ایران چطور ، ما چگونه هستیم . و ملت ها با هر کس که تماس گرفتیم ، همه اسم از ایران می بردند و قضیه ایران چطوری است . نظر دارند الان به ایران . الان چند نفر هم از بنگلادش بود که آمده بودند اینجا ، اینها هم همین طور می گفتند که ملت ما همه توجه به اینجا دارند و چشمشان به اینجاست . همه عالم الان چشمشان را دوخته اند که ببینند ما چه می کنیم ، ما راست گفتیم که حکومت عدل اسلامی یا خدای نخواسته خلاف گفتیم و خودمان هم غیر اسلامی هستیم و غیر عدل اسلامی ؟ باز اگر اینطور حساب بکنند که اینها غیر اسلامی اند ، این باز یک چیزی بود ، اما بگویند که اسلام این است ، شکست آن است که بگویند که اسلام این است که اینها پاسدارهایشان هستند و اینها هم آخوندهایشان .

خودتان را حفظ کنید برادرهای من ، توجه کنید به

اینکه مسؤ ولیت زیاد است و باید خودتان را حفظ کنید و همه تان باید خودتان را حفظ بکنید . توجه داشته باشید به اینکه مکتب راحفظش کنید ، مکتبتان انشاء الله ، و شما که رؤ سای پاسدارهای جاهای دیگر هم هستید پاسدارهای خودتان را توجه بدهید به این مسائل که آنها هم حفظ کنند تا انشاء الله یک کشوری پیدا بشود ، یک کشوری اسلامی که هر جایش پا بگذاریم بوی قرآن کریم و پیغمبر اسلام باشد . خداوند همه تان را انشاء الله حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/7/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام مهری

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سید عباس مهری دامت افاضاته

بسمه تعالی

امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی مشغول باشید ، ضمنا با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به آشنائی با مسائل روز و اطلاع از وضع همدیگر و اجتماعات با شکوهتر لازم است جنابعالی در کویت اقامه نماز جمعه نموده و بدین وسیله جنابعالی به اقامه این فریضه الهی منصوب می شوید . امید است مؤ منین محترم نیز از این فرصت استفاده کرده و با اجتماع بیشتر و هر چه با شکوهتر از همکاری در برگزاری و شرکت در مراسم نماز جمعه دریغ ننمایند . از خداوند تعالی مؤ فقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/7/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آیت اللهی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن آیت اللهی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف دینی و اجتماعی مشغول و مؤ فق باشید . ضمنا طوماری با امضاهای بسیار از طرف اهالی محترم جهرم و اصل گردید که در خواست شده بود جنابعالی کماکان در جهرم نماز جمعه را اقامه کنید . مقتضی است دعوت آقایان را بپذیرید و اینجانب جنابعالی را به اقامه نماز جمعه ماءمور و منصوب می نمایم که انشاء الله تعالی ضمن اقامه نماز ، اهالی محترم منطقه را در خطبه به وظایف حساس و خطیری که در این برهه از زمان دارند آشنا و آگاه سازید . از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت فاطمیون تهران

رژیم های سلطنتی گذشته ، مانع تحقق اسلام واقعی بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

تفاوت ما بین رژیم پهلوی با رژیم های سابق و دولت اموی و عباسی این بود که همه اینها در یک معنی مشترک بودند و آن اینکه نمی خواستند اسلام آنطوری که هست تحقق پیدا بکند ، هم بنی امیه این مطلب را می خواستند ، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم کارهائی می کردند و جماعت جمعه همان سلاطین شان به جا می آوردند ، هم بنی امیه ، هم بنی عباس ، لکن نمی خواستند آن اسلامی که پیغمبر اکرم (ص ) فرمود و اهل بیت آن را می شناختند ، نمی خواستند این تحقق پیدا بکند برای اینکه آن اسلام او بود که خود پیغمبر و امیرالمؤ منین سلام الله علیه راءس آن بودند

و زندگی شان آن بود .

اینها می دیدند که اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند ، آنطوری که اهل بیت خواستند ارائه بدهند ، نمی توانند دیگر کاخ داشته باشند و آن وسائل ، و مردم در کوخ ها باشند و اینها در آن کاخ ها و با عظمت باشند که بعد از اینکه بعضی شان مردند طلاهایشان را با کلنگ شکستند و تقسیم کردند . اسلام یک همچون عنوان سرمایه داری به آن معنا که هست نمی پذیرد ، اسلام قواعد دارد ، اینها هم نمی خواستند اینطور باشد ، یعنی طبق قواعد ، لکن غیر از این رژیم اخیر هم سلاطین که همه شان سر تا پایشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانید پیدا کنید که به اندازه دو نفر ، سه نفر پیدا بکنید که اینها یک اشخاص صحیحی بودند ، آنهائی هم که معروف به جنت مکان هستند ، آنها هم دوزخ مکان بودند ، همان ها بودند که پسر خودشان را کور کردند برای اینکه مبادا چه بشود و همان که معروف به انوشیروان عادل است وقتی ظلم هایش را تاریخ می گوید روی تاریخ را سیاه کرده . لکن تا قبل از این رژیم اخیر ، آن رژیم های بنی امیه و بنی عباس و رژیم های سلطنتی غالبا اسلام را به حسب ظاهر پذیرفته و به حسب واقع نمی خواستند آنطور باشد ، لکن برای خودشان همه را می خواستند ، هر چیزی را می خواستند برای خودشان ، می خواستند که مملکت اسلامی را گسترش بدهند برای اینکه نفوذشان زیاد بشود ،

کشور گشائی بکنند که نفوذخودشان زیاد بشود ، هر چه می خواستند ، می خواستند برای خودشان و دار و دسته خودشان باشد .

مورد هدف قرار دادن روحانیون از سوی رژیم جهت مخالفت با اسلام بود

لکن این رژیم فاسد ، ما را برای دیگران می خواست . از اول که رضاخان آمد و من هم یادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا ، اولی که آمد و ابتدائا با سالوسی رفتار کرد ، وقتی که مستقر شد اول هدف اسلام بود ، لکن نمی گفت هدف را ، آن قرار داد که اسلام نباشد (البته به تعلیم دیگران ، تعلیم خارج ) لکن از روحانیین شروع کرد ، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگیری کرد . از اینجا شروع کردند که بلکه مؤ فق بشوند اساس ، اساسی که خارجی ها از آن می ترسیدند از بین ببرند ، آنها مطالعات دامنه دار دارند نسبت به شرق و نسبت به ایران ما مطالعات دامنه دار دارند ، هم نسبت به ذخائری که ایران دارد اینها نقشه برداری کرده اند و مطلعند ، بهتر از خود ایرانی ها می دانند کجا چه هست و هم مطالعات دامنه داری شاید بیشتر از آن مطالعات نسبت به گروه های مردم کردند . عشایر را مطالعه کردند که ببینند اینها چه جور مقاصد دارند ، چه جور می شود اینها را به دام انداخت ، طوایفی که در شهرستان ها بودند و جز عشایر نبودند اینها را با چه می شود همراه کرد که همان مقصد مشترک که اسلام نباشد ، اینها را با

هم همصدا کرد و بدون اینکه اسمش را بیاورند واقعیتش باشد . در زمان رضاخان که من شاهد مسائل بودم طوری کرده بودند که شاعرش ، نویسنده اش ، گوینده اش ، همه بر ضد روحانیت بودند . آن شعرا و گویندگان خودشان بودند نه گویندگان مردم ، شاعرش می گفت ، که نمی خواهم شعرش را بخوانم ، که تا آخوند و قجر در این مملکت هست این ننگ را کشوردارا به کجا خواهد برد ، آخوند را ننگ می دانستند ، قجر هم که با او دشمن بودند . یک جلسه ای درست کرده بودند اینها ، من شنیدم همان وقت ها یک مجلس نمایش می دادند فتح اعراب را که ایران را فتح کرده بود ، در آن مجلس نمایش دادند و عرب هائی که مثلا پا برهنه بودند و با آن وضعی که بوده نمایش دادند واینکه کاخ های آن را از آنها گرفته اند در آنجا ، دستمال ها بیرون آمد برای گریه که اسلام غلبه کرد بر اینها ، الان هم که من و شما اینجا نشسته ایم همچو فکرهائی هست که متاسفند از اینکه اسلام بر ملیت غلبه کرده ، اسلام را کاری با او ندارند ، مخالف با او هستند . الان هم در نویسنده های ما ، در گوینده های ما و در روشنفکرهای ما ، در غربزده های ما ، این معنی هست که اسلام را نمی خواهند و آنها که راست نمی گویند ملیت را می خواهند ، وقتی هم از ملیتشان می خواهند اسم ببرند ، از همین شاه ها اسم می برند

، از همین شاه هائی که همه شان در تاریخ معلوم است که چکاره بودند . از اولی که رضاخان آمد ، بعد از اینکه مستقر شد ، البته اولش خیلی هم روضه می گرفت ، هم روضه می رفت و هم تکیه ها ، همه را رفت یک مرتبه در یک محرمی گفتند همه تکیه ها را رفته بود ، بعد که بازی داد ملت راو ملت ماهم صفای نفس دارند زود بازی می خورند ، بعد که بازی داد ملت را ، آنوقت آن چهره اش را نشان داد ، تمام روضه ها را سرتاسر مملکت قدغن کرد و بر معممین آن کرد که نمی توانست یک نفر معمم ظاهر بشود توی خیابان ، بعضی از محترمین معممین که نمی خواهم اسمش را ببرم ، بردند در کلانتری و همانجا با چاقو عبا و قبایش را بریدند به شکل اینکه کت و شلوار باید باشد و رهایش کردند و معممین را قدغن کرده بودند که شوفرها هم سوارشان می کردند ، بعضی از شوفرها هم خوش رقصی می کردند مقصد آخوند نبود ، مقصد اسلام بود اینها را می دیدند که تا اینها هستند اسلام را نمی شود از بین برد ، باید اینها را از بین برد بعدش اسلام را ، اسلام منهای روحانیت همین تز است ، حالا گوینده اش ملتفت نیست و یا ملتفت است و مغرض .

مجالس روضه است که مردم را تهییج می کند که به همه چیز حاضرند

این مطلبی که الان القا کرده اند به جوان های ما که تا کی گریه و تا کی روضه و اینها ، بیائید تظاهر کنیم ، اینها نمی فهمند روضه چیست و

این اساس تا حالا سر کی نگه داشته شده است ، این را نمی دانند و نمی شود هم بهشان بفهمانند .

اینها نمی فهمند که این روضه و این گریه آدم ساز است ، انسان درست می کند ، این مجالس روضه ، این مجالس عزای سیدالشهدا و آن تبلیغات بر ضد ظلم ، این تبلیغ بر ضد طاغوت است ، بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد . همین در عین حالی که جوانهایشان که کشته شدند و برایشان فریاد می زنند و چه می کنند ، لکن بازی خوردند و می گویند آن جوان ها را از یاد ببرید برای اینکه آنهائی که به اینها تلقین می کنند اساس را سیدالشهدا می دانند ، اساسی که همه چیز را تا حالا نگه داشته او بوده ، پیغمبر (ص ) هم فرمود که (انا من حسین ) یعنی دیانت را او نگه می دارد و این فداکاری ، دیانت اسلام را نگه داشته است و ما باید نگهش داریم . این جوان توجه ندارند ، البته یک دسته اند و تزریق به اینها شده از اشخاص که می خواهند نباشد . اینها از اساس می خواهند روضه را از بین ببرند که روضه خوانی است که عواطف مردم را همچو تهییج می کند که بر همه چیز حاضرند . وقتی مردم دیدند که سیدالشهدا جوان هایش را آنطور قطعه قطعه کردند و آنطور جوان های خودش را داد ، برای مردم آسان می شود که جوان بدهند و ما با این حس شهادت دوستی این معنی را ملت ما پیش برد

و رمز همین معنائی بود که از کربلا منعکس شد به همه جهاتی که ما داشتیم ، به همه ملت ما ، و همه آرزوی شهادت می کردند ، همان شهادتی که سیدش سیدالشهدا بود و اینها نمی فهمند که اینجاست که نگه داشته است ، آنهائی که می فهمند تزریق می کنند و دیگران را گول می زنند .

آنهائی که به ضد روحانیت حرف می زنند ، قلمفرسائی می کنند و حالا بیشتر برای اینکه می بینند که این روحانیت است که اسلام را نگه داشته و این اسلام است که با منافع آنها مخالف است ، این اسلامی است که طرفدار مستضعفین است ، (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ) وعده فرموده و عمل خواهد کرد . این طبقه ای که آن بالانشین ها پست می شمردند ، می گفتند طبقه پائین ، منطق مستکبرین همین بود که استکبار و تکبر می فروختند بر جامعه ، ملت ما را طبقه پائین حساب می کردند ، بالا کی بود ؟ آقای آریامهر و دستجات خودش ، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمی آوردند ، چیزی نیستند اینها ، قضیه استضعاف این است ، نه اینکه خدا می فرماید ضعفا ، ضعفانه مستضعفین یعنی آنهائی که قدرت دارند ، قدرت ایمان دارند و آنها نمی فهمند و اینها را مستضعف حساب می کنند ، می گویند اینها ضعیفند . آنهائی که اینها را جزء ضعفا می شمارند نه اینکه ضعفا هستند ، بعضی ها این

کلمه را چون نفهمیده اند ، مستضعف را نفهمیده اند می گویند که خوب ، چرا ما باید مستضعف باشیم آنها ما را حساب می کنند مستضعف وضعیف ، نه اینکه شما ضعیفید ، شما قوه ایمان دارید ، شما آن بودید که یک همچو قدرتی را با مشت عقب زدید و به جهنم فرستادید . قوت ایمان در شماست و حس شهادت خواهی که جوان ها مکرر این معنا را می خواهند ، زن ها مکرر می گویند به اینکه فلان جوان ، فلان جوان از من رفته دو تا دیگر هست ، این هم می دهم برود . این حس بود ، این حس شهادت خواهی ، فداکاری بود که یک ملتی که هیچ نداشت بر طاغوت غلبه پیدا کرد .

همه روز باید ملت ما مقابل ظلم بایستد

اساس را باید حفظ بکنیم ، اساس ، اسلام است و جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی ، باید کوشش کنید تا حفظ شود ، این مجالس و مجامع اسلامی را باید حفظ کرد ، هر دو جهت باید باشد نه آنطوری که سابق بود و اصلش کاری به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با یک تبلیغاتی که شده بود ، نه آنکه ما بیائیم نمازمان را بخوانیم و برویم سراغ کارمان توی خانه مان بنشینیم و اهل منبر هم بروند و چهار تا کلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا کلمه اخلاق هم بگویند و بروند در خانه هاشان بنشینند ، باید در مقابل ظلم ، در مقابل ستم بایستند . این کلمه (کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا) یک کلمه بزرگی است که اشتباهی از او می فهمند ، آنها

خیال می کنند که یعنی آنها خیال می کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد لکن این محتوایش غیر از این است . کربلا چه کرد ، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد ، همه زمین ها باید اینطور باشند ، نقش کربلا این بود که سیدالشهدا سلام الله علیه با چند نفر جنگ کرد ، عدد معدود آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ، در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند ، ولکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را ، همه جاباید اینطور باشد ، و همه روز هم باید اینطور باشد ، همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشور است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم ، انحصار به یک زمین ندارد ، انحصار به یک افراد نمی شود ، قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده ، همه زمین ها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها ، غفلت نکنند ملت ها از اینکه باید همیشه مقابل ظلم بایستند . در بعضی روایات که من حالا نمی دانم صحت و سقمش را ، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مومنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند ، اسلحه مهیا ، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر ، اسلحه داشته باشند برای اینکه با ظلم مقابله کنند

، با جور مقابله کنند . تکلیف است ، نهی از منکر است ، به همه ما تکلیف است که باید مقابله کنیم با این دستگاه های ظالم خصوصا دستگاه هائی که با اساس مخالفند .

ما ملت و ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم

اگر یک دستگاهی بود که مثلا سلاطین سابق که می خواستند برای خودشان یک چیز می کردند ، ولی با اساسش معلوم نبود که مخالف باشند ، اما یک دستگاهی که با اساس مخالف است ، نمی خواهد اسلام باشد ، نمی خواهد مجالس اسلامی باشد ، می خواهد همیشه چیزهائی باشد مربوط به غیر اسلام ولو ملت باشد ، ملیت باشد ، ما ملت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت ، ملت ایران است و ما برای ملت همه جور فداکاری می کنیم اما در سایه اسلام است نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت است ، ملیت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تایید می کند او را . ملیت اسلام را باید حفظ کرد ، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و پان ایرانیسم .

اسلام سیاست است و سیاست ، خدعه و فریب نیست

در هر صورت نقشه یک مطالعاتی که اینها کرده اند طولانی و مخازن ما را به دست آوردند که ما چقدر داریم و تا چه وقت به اینها پس بدهیم و از ما بگیرند و همه ملت ها و اقشاری که ما داریم و همه قطرها را مطالعه کرده اند در این معنا که دیده اند ما اگر بخواهیم این مخازن را از آنها

بگیریم و این مملکت و این کشور را از اینکه پایگاه خودمان برای کارهای نظامی ، تا اسلام زنده است نمی شود ، باید اسلام را سر برید حالا اگر می شود توی دامن خود مردم ، و این را کردند و خیلی هم توفیق حاصل کردند . یک روزی بود که اگر یک ملائی راجع به مطلب سیاسی یک کلمه می گفت ، می گفتند این آخوند سیاسی شده بیندازش دور ، شاید به نماز او هم نمی رفتند ، این چه بود ؟ این روی نقشه ای بود که آخوند را از سیاست کنار بگذارند ، اسلام را کنار بگذارند و سیاست هم کنار و علیحده ، آنها هم کارهای خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملکت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توی خانه آخوند هم برود توی خانه اش بنشیند و حمد و سوره بخواند ، خیلی هم کار بکند ، یک چند کلمه مسائل اخلاقی را برای مردم بگوید ، این نقشه ای بود که می خواستند اسلام را کنار بگذارند از سیاست ، سیاست دست آنها و اسلام هم بر کنار .

پاکروان به من گفت در همان روز آخری که دیگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم ) گفت که سیاست دروغ گفتن است ، خدعه است ، فریب است و کلمه اش هم این بود که پدر سوختگی است ، همین جا می خواست پدر سوختگی کند یعنی می خواست کلاه سر من بگذارد ، به من گفت ، به این معنا که شما می گوئید

ما هیچ وقت همچو سیاستی را نخواستیم ، خدعه و فریب و از این چیزها ، بعد آمد بیرون و منتشر کرد در روزنامه که ما تفاهم کردیم و فلان و اینکه دخالت در سیاست نکند ، من هم بالای منبر گفتم که ایشان این را گفت ، من هم این را گفتم که بیخود گفته ، آنها می خواهند که ماها با همین خدعه و فریب که سیاست ، خدعه است ، شما نکند از سیاست کنار بروید ، سیاست خدعه نیست ، سیاست یک حقیقتی است ، سیاست یک چیزی است که مملکت را اداره می کند ، خدعه و فریب و اینها نیست ، اینها همه اش خطاست . اسلام سیاست است ، طبیعت سیاست است ، خدعه و فریب نیست . این نماز جمعه یک نماز جمعه سیاسی است . یک اجتماعی سیاسی است که مع الاسف در سال های طولانی از دست ما رفته بود و مورد طعن دیگران هم شده بود . این اجتماع حج از امور بسیار سیاسی اسلام است که تمام طبقات مستطیع که هر جای ایران اسلامی هستند ، هر جای ممالک اسلامی هستند جمع بشوند در هر سال در یک محلی ، چند تا مجتمع شان بکنند ، بنشینند مطالبشان را بگویند ، بنشینند رفع اشکالاتشان را بکنند .

یک همچو مجلس هائی که اسلام درست کرد مثل حج ، هیچ قدرتی نمی تواند درست کند ، هیچ قدرتی ، همه ممالک اسلامی و سران ممالک اسلامی جمع بشوند که نیم میلیون جمعیت را یک جائی ببرند ، نخواهند مؤ فق شد ، با خرج های

فلان ها ، تبلیغات فلان . خدای تبارک و تعالی با کلمه (ولله علی الناس حج البیت ) با یک کلمه مردم را فرستاده به آنجا ، اجتماعات را فراهم کرده است . مع الاسف استفاده کرد ، اجتماعات هست استفاده کرد ، وقتی هم کاروان های ما در آنجا رفت همه استفاده هایش را آریامهر می کرد ، برای اوشان و شوون او را در آنجا می گفتند در صورتی که این اجتماعات ، اجتماعات سیاسی است ، اجتماعی است ، باید در این اجتماعات گویندگان ، نویسندگان همه بلاد مسلمین در آنجا مسائل اسلام را ، مسائل بلاد مسلمین ، گرفتاری که دارند ، مسلمین از دست کی گرفتاری دارند و آن باید چه بکند ، دولتهائی که با مسلمین چه می کنند با او چه بکند ، کوشش کنند در وحدت کلمه ، کوشش کنند در اینکه مطلب را همه یکی قرار بدهند ، اعتصام (بحبل الله ) سرمشق است برای همه ، خدای تبارک و تعالی فراهم کرده اسبابش را ، و ما مسلمین نمی توانیم از آن استفاده کنیم ، بیعرضه هستیم ، او فراهم کرده همه را ، سالی یک دفعه حج ، آن کنگره عظیمی که در دنیا سابقه ندارد لکن می روند آنجا و کار مثبتی انجام نمی دهند ، از اول هم می روند ، فکر اینند که سوغاتی چقدر بگیرند ، فکر آنی که باید باشند نیستند ، اعمالشان را بجا می آورند ، بعدش هم هیچ کلمه ای راجع به گرفتاری های مسلمین و گرفتاری های اسلام ، این گرفتاری هائی که همه دول

اسلامی الان مبتلا به آن هستند ، فکر این نیستند .

این نهضت عظیم را که مورد توجه دنیاست حفظ کنید

و انشاءالله اگر اسلام یک ظهوری پیدا کرد ، یک نمایش واقعیتش داد ، امیدوارم که جمع هم درست بشود . باید این نهضت را حفظش کنید . شما با دست خالی یک امپراطوری بزرگ دنیا را شکست دادید . الان به ما می گویند که اینها ملتفت نیستند که چه کردند ، خارج می فهمد ، خارج که می رویم عظمت این نهضت و عظمت این فداکاری ایران در خارج منعکس است ، هر که از خارج می آید و از هر جا می آید ، همین چند روز هم یک چند نفری ، یک نفری از بیرون آمده بود ، از بنگلادش هم چند نفری آمده بودند ، اینها می گویند که همه توجهات دنیا الان به ایران است ، همه توجهات الان به ایران است ، ایران سرمشق همه مسلمین شده است و باید بشود . انشاءالله این را حفظش کنید که ماها هیچ نیستیم ، هیچ برای خودتان یک چیزی خیال نکنید که هستید ، نه من و نه تو ، نه هیچ کس ، هیچ نیستیم ، هر چه هست خدای تبارک و تعالی است ، اوست که شما را غلبه داد ، الله اکبر ، شما را غلبه داد و با مشت خالی همه چیز را درهم شکستید . این ایمان ، اسباب این معنا شد ، این توجه به خدا اسباب این شد که بچه کوچک و پیرمرد هشتاد ساله و زن های محترمه و مردهای عزیز همه را به بیرون ریخت و مقابل یک دستگاه ظلم

قرار داد . این اسلام بود ، اسلام همه چیز دست اوست و ما هیچ نیستیم ، این را حفظش کنید ، این اسلام و این نهضت را با اسلامیتش حفظ کنید . خداوند انشاءالله شماها را حفظ کند برای نگهداری این نهضت و تا این نهضت هست از هیچ نترسیدو اصلا ترس در دل خود راه ندهید . این حرف هائی که کردستان چه شد و بلوچستان چه ، اینها همه حرف است ، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدین را بیرون می کنند و هیچ وقت به دلتان راه ندهید که مائی که آن قدرت عظیم را درهم شکستیم حالا از یک حزب مثلا دموکرات و از چهار تا جوان مثلا فاسد بترسیم ، هیچ اصلا این حرفها نیست مملکت شما بحمدالله بیمه شده و خداوند با شماست به شرط اینکه شما هم به وظیفه تان عمل کنید ، شما وفای به عهدتان بکنید ، خداوند هم وفا می کند ، شما توجه به اسلام داشته باشید و آنطوری که اسلام گفته به او عمل بکنید ، خداوند هم پشتیبان شماست . خداوند انشاءالله به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنایت کند و من هم دعاگوی همه تان هستم و خدمتگزار همه

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 4/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان سازمان پارس

این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تحولی بود که در نفوس پیدا شد

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه ای که تلاوت کردید (ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیرواما بانفسهم ) ، (ما) یک واقعیتی است و دستور . واقعیت به این معنا که تغییراتی در یک ملتی و در یک قومی حاصل بشود ، این منشاء

یک تغییرات تکوینی ، تغییرات جهانی ، تغییرات موسمی می شود و دستور است به اینکه تغییراتی که شما می دهید ، تغییراتی باشد که آن تغییرات دنبالش یک تغییراتی به نفع شما باشد . شما ملاحظه کردید که این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تغییری بود ، تحولی بود که در نفوس پیدا شد . ما یک قوم بودیم ، ملت ما یک قومی بودند که به واسطه تغییرات سوئی که در طول تاریخ شده بود و به واسطه سلطه همه جانبه اجانب و دست نشاندگان اجانب به یک صورتی در آمده بود که این صورت ، پذیرش این رژیم سابق را می کرد ، یعنی یک تغییر حالاتی به واسطه آن تبلیغات فاسدی که شده بود ، در ملت ما حاصل شده بود که به واسطه این تغییر و تحول ، پذیرش ظلم و رژیم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و ارباب های طاغوت را فراهم می کرد . تغییری بود که از فطرت سالم انسانی متحول شده بود به یک انسان غیر سالم ، مریض ، افراد مریض شده بودند . قلم ها ، قلم هائی بود که بر ضد مصالح ملت و بروفق مصالح طاغوت به کار می رفت و نطق ها و قلم ها و قدم و گفتار و کردار ، همه طوری بود که از آن فطرت تغییر کرده بود . وقتی از آن فطرت تغییر کرد ، آنوقت یک تغییرات کلی هم حاصل شد و آن سلطه اجانب بود .

خداوند قومی را تغییر نمی دهد مگر آن قوم خودش را تغییر دهد

وبحمدالله در این نهضت تغییر و تحول از آن طرف شد یعنی یک ملت

تحت فشار که در طول تاریخ با این فشار خوگرفته بود و پذیرفته بود این ظلم و پذیرفته بود این چپاولگری را ، در یک مدت کوتاهی متحول شد به یک ملت که پذیرش هیچ یک از این ظلم ها را دیگر نداشت یعنی این ملت همچو طغیانی کرد بر خلاف دستگاه ظلم که از آن بچه کوچکش تا آن خواهرهای محترمه و برادرها ، جوان و پیر ، دارای هر شغلی که بودند از همه چیز دست برداشتند و ریختند در خیابان ها و در کوچه ها و فریاد زدند ما نمی خواهیم این رژیم را ، و فریاد الله اکبر و اینکه این رژیم را نمی خواهیم . پس قوم ما یک تحولی پیدا کرد ، تغییری پیدا کرد ، تا این تغییر حاصل نشده بود ، تغییر نفسانی حاصل نشده بود ، این قوم مورد تغییر واقعی که رفتن یک رژیم طاغوتی و آمدن یک رژیمی که اسلامی باشد ، این معنا حاصل نمی شود . پس خدای تبارک و تعالی تغییر نمی دهد مگر اینکه ما خودمان تغییر بدهیم خودمان را . اگر خودمان تغییر دادیم در جانب پذیرش ظلم ، یک ظالم به ما مسلط می شود ، این طبیعی است و اگر چنانچه خودمان را تغییر دادیم برای دفاع از کشور خودمان ، دفاع از چپاولگری ، دفاع از ظلم و ستمگری ، خداوند اسبابش را فراهم می کند ، چنانچه دیدید . یعنی هم آن طرفش را ما دیدیم ، هم این طرفش را . اگر آن طرفش را دیدیم که سال های طولانی همه قشرهای ملت در

زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند و آن این بود که از آن فطرت اصلی که فطرت الله بود بیرون آمده بودند و یک فطرت دیگری به خودشان راه داده بودند و تربیت دیگری پیدا کرده بود . نفوسشان که آماده شده بود برای پذیرش هر چه تو سری خوردن ، هر کس هر جابیاید توسرمان بزند هیچ نزنیم و بی تفاوت باشیم ، مستشار از آمریکا می آید بپذیریم ، هر چه می شود پذیرش کنیم ، حالت پذیرش داشته باشیم ، هر که دستش را بلند کند سرمان را زیرش بگیریم یا صورتمان را بگیریم بزند . این یک حالتی بود که به واسطه تحت فشار بودن طولانی و تبلیغاتی که از این طرف و آن طرف شده است که همه چیز شما باید کنار برود و همه چیز امریکا باید روی کار بیاید ، این اسباب این شده بود که خداوند تغییر داده بود موافق تغییری که شما در فطرتتان داده بودید ، آن هم تغییر داده بود . وقتی که ملت ما بیدار شد و به برکت اسلام بیدار شد و خودش را تغییر داد ، متحول شد ، یعنی آن کسی که از یک پاسبان می ترسید مقابل آمریکا ایستاد ، آن کسی که یک پاسبان وقتی می آمد توی بازارش می گفت ببند ، می بستند ، بیرق بزنید ، می زدند ، هیچ برای خودشان قائل نبودند که یک چون و چرائی بکنند ، ریختند توی خیابان و گفتند که مرگ بر این شاه . این تحول روحی بود . این تحول :(ما بانفسکم ) . (ان

الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ) تغییر را دیدید ما با نفس خودمان را ، یعنی آن حال پذیرش متبدل شد به حال عدم پذیرش ، یک حال اینکه زیر بار این ظلم دیگر نمی خواهیم برویم . اینطور که شد ، تایید کرد خدای تبارک و تعالی .

این تغییر نفوس را که به توفیق الهی حاصل شده حفظ کنید

شما ظالم را بیرون کردید . این حال را حفظ کنید ، الان متوجه باشید این حال حفظ بشود ، یعنی این تغییری که به سبب توفیق الهی حاصل شد و نفوس شما تغییر کرد به یک نفوسی که شهادت را برای خودتان فوزدانید و ذلت و تبعیت را برای خودتان ننگ می دانید ، این حال حفظ بشود . مادامی که این حال حفظ بشود خداوند همین را حفظش می کند . اگر خدای نخواسته (ما بانفس ) ، (ما) دوباره برگردد به حال اول ، باز دوباره حال اول می شویم . این یک سنت الهی است که کارهائی که می شود ، روی اسباب و مسببات است خدای تبارک و تعالی کار می کند ، اسباب و مسببات است .

وقتی که شما خودتان مهیا شدید برای اینکه تحت بار ظلم بروید ، ظالم پیدا می شود ، این سبب می شود که ظالم پیدا بشود . هر چه بیشتر ما خضوع بکنیم برای ظالم ، ظالم بیشتر فشار می آورد . وقتی که مهیا بشویم ما برای جلوگیری از ظالم ، ظالم عقب می نشیند . هر چه زیادتر فشار بیاوریم ، او عقب تر می نشیند . یک قدم که شما که عقب بنشینید او جلو می آید ،

یک قدم شما جلو بروید او عقب می رود . این یک مطلبی بود ، سنت الهی است و مطلبی بود که با تجربه ، خود شما ثابت کردید که شما وقتی قدم ها را برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد ، رفت از بین ، تمام شد ، بساطشان را برچیدند و رفتند . و شما حالا باید این را حفظش بکنید که انشاءالله این تتمه ای که چیزی نیست ، نیستند اینها . دیگر این تتمه هائی است که دنبال هر چیزی که هست ، انتقالی که پیدا می شود ، نقلی که پیدا می شود ، این مسائل هست ، اینها دیگر هیچ نگرانی ندارد .

خبرگزاری ها باید امین باشند

آن چیزی که می خواستم راجع به این خبرگزاری پارس بگویم ، این بود که من گاهی وقت ها می بینم در این خبرگزاری پارس ، خبرها همچو مثل اینکه با یک غرضی خبر داده می شود . گاهی من اینطور می بینم که یک مطلب کوچکی را بزرگ نمایش می دهند ، تضعیف می کنند ، یک مطلبی که نیست یا محتمل است نباشد ، مطلب را می گویند ، چه می کنند . این باید اصلاح بشود ، خبرگزاری باید خبرگزاری باشد ، مطالب همانطور که هست گفته بشود ، نمی خواهند که طرفداری از یک طرف بکنند ، یک چیزی را کوچک بکند ، یک چیزی را بزرگ بکند و اینطور چیزها نباید باشد . خبرگزاری ها باید امین باشند در خبرگزاری و اگر توطئه گری در خبرگزاریتان هست باید تصفیه بشود ، چاره نیست جز اینکه تصفیه بشود ، وقتی تصفیه شد

، انشاءالله چیزها هم درست می شود . انشاءالله امیدوارم همه تان مؤ فق باشید ، هم برادرهای اهل سنت ما و هم شما مؤ فق باشید . همه با هم باشیم و این حال روحی که برای ملت ما پیدا شده است که همه متوجه به خدای تبارک و تعالی ، متوجه به اینکه مملکت یک مملکت اسلامی باشد ، جمهوری یک جمهوری اسلامی باشد ، این حال را حفظ بکنید تا خداوند دست دیگران را قطع بکند

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/7/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم استان سیستان و بلوچستان

مقصد این بود که اسلام را از بین ببرند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان و حضرت آقای کفعمی تشکر می کنم که از راه دور آمدید و زحمت کشیدید و در این مجلس ممکن است که مطالبی که ما داریم و برای همه مناطق این مطالب هست به وسیله ایشان و شما برادرها به اهالی محترم بلوچستان و سیستان ابلاغ کنید . آن چیزی که ما از اول نظر داشتیم یعنی ملت نظر داشت و ما هم به تبعیت ملت وارد عمل شدیم ، این بود که این آشفتگی که در ایران به چشم می خورد و خطری که برای اسلام در نظر بود که ممکن است تحقق پیدا بکند ، ما را وادار کرد به اینکه با تبعیت از ملت ایران بر خلاف آن چیزهائی که آنها آرزو داشتند و قدرت های بزرگ هم آنها را وادار کرده بودند برای تحقق آن مقابله کنند .

این یک برنامه ای بوده است که اجانب از سال های بسیار طولانی طرح ریزی کرده بودند برای اینکه مخازن ایران که مخازن غنی ای است آنها ببرند و کسی نباشد در مقابل

آنها ایستادگی کند و لهذا برنامه این بود که ملت ایران را یا اغفال کنند یا آنهائی که اغفال نمی شوند از بین ببرند ، اگر بتوانند حیثیت شان را در بین ملت از بین ببرند و اگر این را مؤ فق نشوند ، خودشان را از بین ببرند برای اینکه اگر چنانچه آن طبقه ای که می توانند ملت را بیدار کنند به حال خودشان باشند و ملت را بیدار کنند ، نمی گذارند که این مخازن بسیار بزرگی که ملت دارد و باید صرفه خودش بشود ، به غارت ببرند و ملت ما گرسنه و بینوا باشند .

ولهذا مطلب این بود که آن نقطه اساسی که آنها را برای خودشان خطر دیدند ، آن نقطه اساسی از بین برود و آن اسلام بود ، نقطه اساسی که این را برای خودشان خطر می دیدند اسلام بود که اگر اسلام را آنها از بین ببرند دیگر آسوده خاطر می شوند و هر کاری بخواهند در اینجا می کنند وسلطه خودشان را حفظ می کنند و مملکت ایران را که وضع جغرافیائی اش حساس است برای آنها و بعلاوه مخازن بسیار زیاد دارد که ما و خود ملت ایران باز اطلاع از آن ندارد ، شاید بسیاریش را بی اطلاع باشد و آنها مطلع هستند ، اسلام را اگر چنانچه بتوانند شکست بدهند و از بین ببرند ، آنوقت برایشان آسان می شد کار راه این بود که ، مقصد این بود که اسلام را از بین ببرند و راه اینکه اسلام را از بین ببرند این بود که روحانیت را از بین ببرند .

اینها می دانستند که تا روحانیون هستند ، اینها حفظ می کنند اسلام را . نقشه ، بردن اسلام و راهش ، بردن روحانیت و جدا کردن ملت از روحانیون ولهذا با تبلیغات دامنه داری مشغول شدند و حالا هم مشغولند که روحانیون رااز ملت جدا کنند ، وقتی ملت از روحانیون جدا بشود و اینها پشتوانه نداشته باشند برای تبلیغات خودشان ، آنها به مقاصد خودشان می رسند . و خود ملت به تنهایی نمی تواند کاری بکند ، تا اتکال به اسلام نداشته باشد نمی تواند کاری انجام بدهد . اتکال به اسلام وقتی می شود که کسانی که به اسلام دعوت می کنند ، تمام مقاصدشان دعوت به اسلام است ، آنها در کار باشند تا مردم را دعوت کنند و بسیج کنند . سابق اینها به طور علمی همچو مطلبی را ادراک کرده بودند که اسلام وضعش جوری است که اگر قوه پیدا بکند نمی گذارد ما به منافع مان برسیم و روحانیون هم آنها هستند که اسلام را حفظش می کنند ، نگه می دارند . لکن در این نهضت اینها احساس کردند آنی که آنوقت ادراک کرده بودند ، آن وقت مسء له علمی بود ، این نهضت مطلب را عینی کرد یعنی دیدند این را که یک ملتی که با راهنمایی علمای بلاد و ایمانی که در خودشان بود اینها یک همچو امپراتوری غلط شیطانی و بزرگ را از بین بردند در صورتی که همه قدرتها دنبال او بودند و خصوصا آمریکا و انگلستان بیشتر از دیگران طرفدار او بودند و تهدید می کردند ، سفارش می کردند

، التماس می کردند که شاه باشد و بعدش هم می گفتند بختیار باشد . وقتی که دیدند نمی شود خوب ، دیدند که چه شد و ملت نگذاشت این قدرت ها در ایران باقی بماند و با همه کوششی که آنها کردند و همه قدرتی که در دست آنها بود و در دست ملت ما هعیچ قدرتی نبود بعلاوه یک انتظامی و نظمی هم در کار نبود که مثلا مردم را به طور نظم وادار به کار بکند بلکه همین طوری به حول قوه الهی این کار انجام گرفت اینها حالا فهمیدند به اینکه یک قدرتی است در این ملت و در ملتهای اسلامی که می تواند این قدرت با نداشتن اسلحه ، با نداشتن تانک و توپ و جهازات جنگی یک قدرت بزرگی که همه چیز را دارد از بین ببرد یعنی الان فهمیدند این قضیه این طوری است یعنی شکست خورده ای هستند که حالا در صدد این هستند که شکست خودشان را علاج بکنند . الان وقت این است که ملت ما با تمام هوشیاری توطئه های اینها را از بین ببرند . این غائله ای که در کردستان پیش آوردند این طور نبود که کردها می خواستند یک غائله ای درست کنند ، کردها نظری به این نداشتند ، غائله ای بود که اجانب ، آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند این غائله را با آن اشخاصی که همدست آنها در غارتگری بودند مثل حزب دمکرات (سران حزب دمکرات البته ) این غائله را بوجود آوردند که در آنجا یک برادر کشی ای بشود و یک چیزهایی بشود

که نگذارند این ملتی که پیش برده است نگذارند که تا آخر برود . پیشبردش را و نهضت را تا آخر برساند . و این خوف در طرفهای شما هم هست ، در بلوچستان و در سیستان هم هست و این نقشه در آنجا هم هست . آنها باک از این ندارند که پنجاه هزار نفر آدم در این قائله کشته شوند . اینها آنها هستند که در ویتنام آنهمه آدم کشتند . دنبال مقاصد خودشان هستند ، آدم پیش آنها اصلا مطرح نیست که یک آدمی بشود . مثل اسلام نیست که برای یک نفرش ، اگر یک نفر کشته بشود مثل اینکه همه دنیا را کشتی . و من قتل نفسا فکان ما قتل الناس جمیعا آنها آدم پیششان چیزی نیست ، آنی که پیششان مطرح است استفاده های مادی است . استفاده از مخازن این بلاد است ، استفاده از مکان اینجاست که حساسیت دارد برای آنها ، از آدم هایش اهمیت نمی دهند صد هزار نفر ، ده هزار نفر کشته بشوند ، در هر جا می خواهد باشد . این طرحی که در کردستان آنها داشتند محتمل است که در بلوچستان و در سیستان و امثال اینجا هم مشغول بشوند و بخواهند که یکوقت بین برادرها به اسم برادر شیعه و برادر سنی و حال آنکه ابدا مطرح نیست در اسلام یک همچو مطلبی که مردم با هم فرق داشته باشند ، گروه ها با هم فرق داشته باشند ، اسلام برای همه است . اسلام آمده است تمام بشر را اصلاح کند ، این جور نیست که اسلام برای

مسلمین فقط باشد . اسلام آمده است همه مردم را یا ایها الناس مردم را دعوت می کند برای این است که آدم بسازد ، آمده است که آدم را از ظلالت و از چنگ طاغوت بیرون بیاورد و به هدایت برساند و همه چیزشان را ، دنیاشان را ، آخرتشان را اصلاح بکند . این باید تمام دوستان سیستانی و بلوچستانی متوجه این معنا باشند ، چه برادرهای شیعی ما و چه برادرهای اهل سنت ما که گول این طور عناصر را نخورند ، یعنی گولی که کردستانی ها بعضی هاشان خوردند از این حزب دمکرات ، یکوقت با یک صورت دیگر اجانب آنجا یک چیزی درست نکنند که جوانهای ما را گول بزند و باز محتاج به این بشود که باز آنجا فرض کنید که خدای نخواسته بیایند آنجا برای سرکوبی آنها و برای مردم اسباب زحمت درست بشود . اشکال سر این است که این اشرار یک غائله ای درست می کنند وقتی که از این طرف رفتند برای رفع این قائله ، خودشان فرار می کنند و جوانهای بیچاره را به دام می اندازند و به گرفتاری می اندازند . باید با کمال هوشیاری ، هم آقایان مردم را دعوت کنند به این که با هم برادر ، همه با هم هستیم و هم شماها طرفین این اشتباهاتی در کار نشود ، نیایند بگویند که خوب ، در کردستان گفتند که بنا دارند بیایند همه کردها را قتل عام بکنند و حال آنکه بنا بود بروند کردها را نجات بدهند ، اینها که راه افتاده اند برای اینکه بروند کردستان را

تصفیه کنند ، برای اینکه برادرهای کرد ما در آنجا گرفتار اینها شده بودند ، اینها رفتند آنها را نجات دادند و لهذا آن طور استقبال از اینها کردند و آن طور تقاضای به اینکه اینها باشند در این جا و الان هم تقاضا می کنم که در آنجا باید ارتش باشد ، ژاندارمری باشد . ممکن است یک وقتی یک همچو چیزی هم در سیستان بیایند بگویند و مردم را گول بزنند به این که خوب بنا دارند که اینها سیستان را فرض کنید به آتش بکشند !!! بنا دارند !!! مگر سیستان غیر مملکت ماست ؟ مگر غیر مملکت اسلامی است ؟ مگر فرق است مابین قم و سیستان ؟ مگر فرق است ما بین قم و بلوچستان ؟ فرقی نیست بین اینها . اینها را توجه به آن داشته باشید که خدای نخواسته نبادا یک حیله ای بکنند این شیاطین و یا اضطرابی آنجا درست کنند و یک بساطی آنجا درست کنند و همان مسائل کردستان خدای نخواسته پیش بیاید . البته دولت قدرت دارد به اینکه همه جا نگذارد ، اما ما نمی خواهیم به این مطلب برسد که قضیه قدرت نمایی نیست ، قضیه دعوت به حق است ، دعوت به اسلام است ، دعوت به این است که مملکت اسلامی بشود ، احکام طاغوتی همه از بین برود ، این عقب افتادگی هایی که در زمان طاغوت ، همه جا عقب افتاده است ، شما خیال نکنید ، سیستان و بلوچستان شاید خیلی بهتر باشد از بسیاری از جاهای دیگر که می آیند و شکایت می کنند و هیچ

ندارند . بنابر این بود که یک ملتی را فقیر نگه دارند و همه مخازنشان را ببرند که مخازن زیر پایشان باشد و خودشان گرسنگی بخورند .

این بنا بر این مطلب بود و اگر چنانچه انشاء الله دولت اسلامی آنطوری که خدا و رسول می خواهند درست بشود ، همه گرفتاریها از بین می رود و انشاء الله امیدواریم بشود همه گرفتاریها از بین می رود و همه برادرها در کنار هم با آرامش زندگی صحیح می کنند به طوری که هم دنیاشان و هم آخرتشان تامین بشود . انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند و من از شما باز تشکر و از آقای کفعمی زیادتر تشکر !!! که !!! امیدوارم که در آنجا از فیوضات ایشان مستفیض بشوید و همه تان موفق و موید باشید .

تاریخ : 5/7/58

بیانات امام خمینی در جمع علمای شرق تهران .

ما روحانیون ، معممین باید اسلام را آنطوری که هست عرضه کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر وقت چشمم به این جمال های نورانی می افتد و این جنود رحمانی ، مسرور می شوم . من امیدوارم که در این وقتی که ما و شما احتیاج داریم به اینکه اسلام را آنطوری که هست عرضه کنیم به عالم ، شما مؤ فق بشوید و همانطوری که تا حالا مؤ فق بودید و تا حالا پیروزمند بحمدالله بودید ، از این به بعد هم با طرح هائی که خودتان می دهید و با اجتماعاتی که خودتان دارید ، پیروزمند از آب در آیید . من تمام نگرانیم این است که ما روحانیون ، معممین که باید بر حسب وظائف الهی که داریم پاسدار اسلام باشیم و اسلام را به آنطوری که هست عرضه کنیم

، من خوف این را دارم که آنهائی که می خواهند به ما مناقشه کنند و اگر دیده باشید مناقشه می کنند و اخیرا هم جزوه نوشته اند راجع به این ، یک وقت خدای نخواسته از طرف ما هم بهانه ای دست آنها داده بشود . حالا که بهانه ندارند ، می گویند که روحانیون استبداد می کنند ، روحانیون می خواهند فرصت طلبی بکنند ، روحانیون می خواهند که قبضه بکنند همه چیز حکومت را ، روحانیون انحصار طلب هستند ، قشر مذهبی انحصار طلب است و این حرف های نامربوطی که هر کس توی خانه می نشیند و می نویسد بدون اینکه نظر کنند که روحانیون تا حالا چه کرده اند و حالا چه حالی هستند .

این روحانیون بودند که شما را از این زاویه بیرون کشیدند

اینها غافل از این هستند که این روحانیون بودند که شما را از این زاویه ها بیرون کشیدند ، و الا شما مدفون بودید ، شما اشخاصی بودید که طرفدار رژیم بودید و با صراحت بعضی از طرفداران شما گفتند که رژیم باشد و یا اگر طرفدار هم نبودید ، جرات یک کلمه گفتن را نداشتید ، جرات اینکه قلم بردارید و یک مقاله بنویسید و یک سطر بنویسید نداشتید . شما را رژیم سابق مدفون کرده بود ، روحانیون شما را از زیر خاک بیرون آوردند . این روحانیونی که شما حالا می گوئید انحصار طلبند ، اینها شما را از انحصار بیرون آوردند ، اینها حصر را برداشتند ، نه اینکه منحصر کردند ، حالا هم که بیش از یک میلیون از مردم عادی و اشخاصی که بسیاری شان زیادی و فقط بخور

و بخواب هستند ، در ادارات ما هم هستند ، در سرتاسر کشور بشمرید و ببینید اگر پنجاه نفر روحانی را در اداره دیدید ، آنوقت بگوئید انحصار طلب .

این نهضت را با قدرت روحانیت و اسلام که ملت ما اسلامی بودند و علاقه به اسلام و کارکنان اسلام داشتند به اینجا رساندند و شما به جای اینکه تشکر کنید از اینها که شما را از خارج ایران به داخل کشاندند ، شمائی که در خارج ایران بعضی تان بسر می بردید و جرات اینکه به مرز ایران وارد بشوید نداشتید ، زحمات ملت ما که در راسش روحانیت بود شما را از خارج به داخل کشاند و شما را از زوایه ها بیرون آورد و شما را از سکوت به صحبت کشاند و قلم های شکسته شما را دوباره تجدید کرد . شما به جای اینکه از اینها تشکر کنید ، از شما اجر و مزدی هیچ وقت نخواستند و منصبی و اداره ای هم اینها نمی خواهند و عوض اینکه قدردانی کنید از اینها ، می گوئید با اظهار تاسف که مبادا یک وقتی بشود که ملت ماکذا ، ملت ، آخر تو کی هستی که ملت تو ، ملت به تو چه کار دارد . ملت آنی است که به جمهوری اسلامی نود و هشت و نیم ، قریب نود و نه به جمهوری اسلامی رای داد که شما می گفتید اسلامش نه ، همین شماهائی که حالا این حرف ها را می زنید ، آن وقت هم می زدید شمای (اسلام نه )ها ، حرف ها می زدید ، همه قوایتان

را روی هم گذاشتید و یک در صد و یک قدری بیشتر درصد ، با اینکه خیانت هم کردید ، نود و هشت و مقداری زیادترش مال توده مردم و مسلمانان بود ، مال مذهبی ها بود ، یعنی برد مذهب ، و شما حالا از مذهب می ترسید . آخر شما چکاره هستید که می گوئید روحانیون . . . و می ترسیم برای ملت . ملت ما آن ملتی است که به مجلس خبرگان وقتی که می رسد ، روحانی را تعیین می کند ، آنی که نظیر روحانی را فکر می کند ، الا نادر که بازور و با فشار و تقلبشان است . شما ملت را هیچ حساب می کنید و بعد می گوئید ملت ما . ملت شما یعنی ملت ایران ، این است که وقتی به او می گوئید که وکیل بفرست به مجلس خبرگان ، می فهمد چه می کند . مجلس خبرگان یک مجلسی است برای تشخیص و پیاده کردن یک قانون که با اسلام مخالف نباشد . ما جمهوری می خواهیم که ، جمهوری مثلا دموکراتیک نمی خواهیم ، جمهوری غربی یا شرقی را نمی خواهیم ، ما جمهوری اسلامی می خواهیم . جمهوری اسلامی وقتی که ما می خواهیم ، مردم می فهمند که کی را باید برای تشخیص احکام اسلام توی مجلس ببرند . شما می خواهید که مردم بیایند شما را تعیین کنند که اسلام را معتقد نیستید یا اگر دارید ، یک اسلام خشک که اصلش کار نداشته باشد به هیچ کاری ، شما را بیایند و تعیین بکنند ؟ ! ملت

شما را تعیین کرد ؟ ! ملت ما یعنی چه ، شما کی هستید که ملت ما می گوئید . ملت آن است که تعیین کرد سرنوشت خود را و قانون اساسی اش را داده دست یک عده ملا و مجتهد در مجلس ، توچه اشکال داری ؟

می گوئید که ما به زور باید این آقایان را کنار بگذاریم و یک دسته مثلا دموکرات بیاوریم توی کار ، زوری که نیست . شما می خواهید از قوانین عالم فرار کنید ؟ شما خوف چه دارید ؟ شما خوف این دارید که ملت ما مبادا پیروز بشوند . خوب ، ملت است این آخر ، تو و شمائی که دم می زنید از اینکه دموکراسی ، دموکراسی ، دروغی از آن دم می زنید ، کجای دموکراسی به هم خورده است ؟ تا حالا رفراندمش با زور سر نیزه بوده ؟ ! مجلس خبرگانش با زور بوده ، با سر نیزه بوده ؟ ! علماء بلادش که اینقدر زحمت کشیدند و آنوقت که شما در خواب بودید و یا آن بالاها نشسته بودید و استفاده می کردید ، از خود دولت طاغوتی هم استفاده می کردید و اینها توی زندان ها رنج می بردند و در تبعیدگاه ها به آنها رنج می دادند ، اینها فرصت طلبند ؟ ! شما که حالا که یک قدری صاف شده راه افتاده اید سر این سفره ، فرصت طلب نیستید ؟ چه دیکتاتوری ، علماء اسلام کرده اند ؟ کدام دیکتاتوری ؟ خوب ، نشان بدهید بگوئید فلان جا با زور ، با فشار ، با چه دیکتاتوری کرده

اند . دادگاه های اسلام که پیدا شده است ، این دادگاه ها آنهائی را که محاکمه کرده اند ، شما آنها را می خواهید تطهیر کنید که می گوئید دیکتاتوری کردند یعنی آنها را با دیکتاتوری کشته اند ؟ نصیری و امثال نصیری را که شما قلم هاتان را برداشتید و گریه می کنید برای نصیری و برای هویدا و برای محمدرضا خان ، آنوقت خودتان را ملی می دانید ، آدم می دانید . ما اگر جلوگیری از این ملت نکنیم برای شما خطر همه چیز پیش می آید ، ما جلوگیری می کنیم ، ما میل نداریم که ملت ما خدای نخواسته یک وقت به کسی بخواهد زور بگوید و چه . ملت ما با آرامش ، با آزادی ، ملت ایران با آزادی ، با آرامش رای داده یک عده ای را تعیین کرده برای اینکه قوانین اسلام را بررسی کنند که این قوانین مخالف با اسلام یک وقت نباشد ، برای اینکه جمهوری اسلامی است . شما می گوئید که آقایان بروند کنار که ملت قرارشان داده ؟ ! بروند کنار که برای ملت ما چه بشود ؟ ملت اینها را قرار داده ، برای ملت ما چی است . شما بیائید از این ملت بپرسید که شما چی می خواهید ، تا ثانیا بیایند باز همان صد ، الا یکی شان یا یک و چندشان بگویند که ما اسلام را می خواهیم ، ما قوانین اسلام را می خواهیم .

ملت و روحانیت زحمت کشیده اند ، ملی گرایان اعلام وجود کرده اند

آخر چرا در مقابل یک ملت نشسته اید ، چهار نفر نشسته اید ، چهار نفری که تا حالا

نفس تان در نیامده حالا که روحانیون اسباب این شده اند که شما نفس بکشید ، نفس بر ضد اینها می کشید ، این صحیح است ؟ این انصاف است ؟ شما انصاف دارید که اینهائی که شما را از آن کنج ها بیرون آورده و ظاهر کردند حالا اعلام وجود کرده اید ؟ و هیچ کس هم به شما اشکال نکرده ، اینها زحمت کشیده اند و شما اعلام وجود کرده اید ، ملت زحمت کشیده ، این دسته از مردم بوده اند که ملت را دعوت کرده اند و ملت به عشق اسلام این کار را کرده اند .

حالا شما از ملت می ترسید و از مذهب می ترسید و از انحصار طلبی مذهبی ؟ ! چه انحصار طلبی کرده اند ؟ مذهبیون کجا انحصار طلبی کرده اند ؟ آنها که همه شما را در یک میلیون و نیم و یا نزدیک به این ، افرادی که مشغول به کار هستند و کارهای دولتی می کنند ، اینها کدامشان وارد شدند در مشاغل دولتی و بخواهند مشاغل دولتی را بگیرند ؟ یک چندتاشان را برای نظارت به امری که مبادا فلان شخص فلان جا خلاف بکند دارند نظارت می کنند و برای نظارت آنجا هستند .

چرا انسان باید اینقدر بی انصاف باشد ، اینقدر دشمن اسلام باشد ، اینقدر دشمن روحانیون باشد . خوب ، دولت سابق هم همین طور بود و به اسم اینکه ملت ما چه بشود و اسلام بایدچه بشود و چه بشود ، همین روحانیون را کوبید و همین مذهب را کوبید و همین مذهبیون را . شما هم

که حالا آمدید و قلم هایتان روی کاغذ آمده همان حرف ها را دارید می زنید . این راجع به آنها .

روحانیون برای حفظ حیثیت اسلام فرصت به دست قلمفرسایان ملی گرا ندهند

اما راجع به خودتان ، شما آقایان و همه علماء اسلام ، همه علماء ایران الان در یک وقت حساس واقع شدید که اگر خدای نخواسته از یکی از جوان شما یک کار خلاف ببینند ، همین آدم هائی که نشسته اند آنجا و مواظبند که مبادا اسلام پیروز بشود ، همین ها شروع می کنند به قلمفرسائی و شما را متهم میکنند که اینها این کاره اند و از آن روز تا حالا منطق اینها این است ، از آن روز تا حالا ما گرفتار دیکتاتوری پهلوی بودیم ، رژیم سلطنتی ، از حالا به بعد گرفتار دیکتاتوری عبا و عمامه هستیم . شما که تا حالا دیکتاتوری نکردید ، همه عالم می دانند که شماها فشار به کسی نیاوردید که به زور رای بده ، همه عالم می دانند که شما فشار به کسی نیاوردید که این آقا را مثلا برای مجلس خبرگان مثلا تعیین کن ، مردم آزاد رفتند تعیین کردند ، حالا که این طوری است و شما کاری انجام ندادید الا اینکه در هر دادگاهی یک قاضی روحانی هم بوده است و این مجرمین را ، آنهائی که پنجاه سال این مردم را داغ کردند و پدر این مردم را در آوردند و جوان های ما را کشتند و امر به کشتن کردند ، این یک عده معدودی را این روحانی که در یک دادگاهی نظارت کرده یا

حکم کرده است حالا با اینکه یک همچو قصه ای بوده است ، اینها صدایشان در آمده و من می دانم اصلا این رگ گبریت در اینها هست ، رگ ملیت ، آن رگ هست باز . یعنی خونشان خون ملی به آن معنائی که گبرها می گویند هست (نه این گبرها که بسیاریشان هم آدم های شریفی هستند ، هیچ ضرری هم به ما ناحیه این گبرها نمی رسد ، آن گبرهای سابق ) . اگر چنانچه خدای نخواسته از من و شما یک مطلب خلافی صادر بشود که روی موازین اسلام نباشد ، در کمیته ها هستید ، در هر جا هستید ، بین پاسدارها ، پاسدار هستید ، از این مسائلی که الان موجود است و باید هم باشد ، اگر خدای نخواسته از یکی از شما یک مطلبی را ببینند که بر خلاف موازین بود ، اینهائی که غرض با شما دارند شروع می کنند با تاخت و تاز و نه به شما ، به روحانیت و نه به روحانیت ، اسلام راهم می کوبند به اینکه جمهوری اسلامی هم همان رژیم شاهنشاهی است با عوض شدن لفظ پس من و شما ، همه ما ، معممین و همه روحانیون ، یک وظیفه شرعی الهی داریم برای حفظ حیثیت اسلام وحیثیت نهضت اسلامی . غیر قضیه این است که یک کسی بگوید و بخواهد خودش آبروی خودش را از بین ببرد ، آن هم برایش جایز نیست ، آن هم حرام است ، لکن اگر یک مطلبی از من و شما صادر بشود که موجب این بشود که اینها روی اسلام

حساب بکنند ، اگر یک همچو کاری بشود اسباب این شدیم که عمل را پای اسلام حساب بکنند و پای مطلق روحانیون حساب بکنند . این اگر یک چنین کاری بشود ، ما اسباب این شدیم که اسلام را شکست دادیم ، روی اسلام به جور منکر نمایش دادیم و این یک مساءله مهمی است برای همه ما ، من که یک طلبه هستم و شما که آقایان هستید ، همه مان در این امر شرکت داریم ، در اینکه مشترکیم در اینکه باید حفظ کنیم این آبروی اسلام را و او به این است که قدم های خودمان را متوجه باشیم کجا بگذاریم ، کارها چه جور انجام می گیرد ، قلم ها چه جور به کار می افتد . خیال نکنید که امروز قضیه شما و من است ، امروز قضیه اسلام است . یعنی ما در یک حالی الان واقع هستیم در یک وقت حساسی واقع هستیم که امر دایر بین این است که (خدای نخواسته ، خدای نخواسته و نخواهد شد انشاء الله ) اسلام زیر پای ما دفن بشود و برود سراغ کارش . شما خیال نکنید ، اگر در این نهضت خدای نخواسته روحانیت ، اسلام شکست بخورد ، شکستی است که تا آخر دیگر شکست است و بین اینکه پیروز بشوید انشاء الله ، و می شوید و اسلام آنطوری که هست در این مملکت پیاده کنیم تا همه بدانند اسلام چه است .

مکتب های به ظاهر مترقی در مقابل اسلام هیچ ندارند

این را کرارا گفتم که ما یک متاع خیلی ارزشمندی داریم و داشتیم ، عرضه عرضه اش را نداشتیم ، مثل یک کسی که

یک متاع بسیار خوبی دارد توی انبار ، هم نمی تواند بیرونش بیاورد و تا عرضه نکند ، مشتری پیدا نمی کند .

ما یک متاع با ارزشی داریم که همه این مکتب هائی که اسمش را مکتب می گذارند در مقابلش هیچ ابدا ندارند و مع الاسف نتوانستیم عرضه اش کنیم ، مدفون شد توی کتاب ها ، بیرون نیامد مدفون شد پیش خود اهل علم و توی مغزهای آنها ، بیرون نیامد ، نتوانستیم از اسلام استفاده آنطوری که باید باشد بکنیم و عرضه کنیم به عالم که این متاع ماست ، ببینند متاع ما چیست اینها ترس این را دارند که این متاع را ما بتوانیم عرضه کنیم .

شما این را بدانید ، اینهائی که الان به ضد روحانیت و به ضد اسلام و مذهب منتها با پوشش اینکه نخیر مذهب چطور ، چطور ، به ضد اینها قلمفرسایی می کنند و قیام می کنند ، اینها خوف این را دارند که یک وقتی بتوانیم ما عرضه کنیم این متاع را به عالم . وقتی عرضه بکنیم ، اینهائی که دم از آن مسائل می زدند که واقعیت نداشت ، اینها باید بروند کنار ، سراغ کارشان و یا ملحق بشوند به این جمعیت و اینها که استفاده جو بودند و نمی دانم کلاهبردار بودند و از این مسائل ، آنها هم بروند سراغ کارشان یا ملحق بشوند و برگردند . خوف این را دارند که مبادا این متاع بزرگ عرضه بشود ، اگر عرضه شد فقط ایران نیست ، فقط ممالک اسلامی نیست ، همه ممالک قبولش می کنند . اگر ما

یک همچو عرضه ای داشتیم که آنطوری که اسلام هست ، در ایران ما درست بکنیم ، الان همه خوف دارند از این مطلب یعنی آنهائی که نمی خواهند چپاولگری شان دست به آن بخورد الان خوف دارند ، چه اینهائی که در اینجا هستند و خارج مرزند ، اینها خوف دارند ، اینها می ترسند که اگر اسلام آنطوری که هست پیاده بشود ، نه این . . . دیگر توی کار باشد و نه این جمهوری . اینها خوف این را دارند ولهذا نمی توانند تحمل کنند این مطلبی که در ایران واقع شده و ما باید کوشش کنیم انشاء الله تا این مطلب انشاء الله تحقق پیدا بکند و عرضه بشود و این اسلام عملا در خارج تحقق پیدا بکند و من امیدوارم که شما آقایان مؤ فق باشید همه در سایه پرچم اسلام .

تاریخ : 5/7/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان کارگران و کارکنان شرکت ملی نفت ایران

هر کس در هر مقامی اگر جنایتکار باشد محاکمه می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول باید از کارکنان صنعت نفت و کارمندان آنجا که در این نهضت اسلامی خدمت کرده اند و کمک کرده اند و یک عضو حساس بودند در پیشبرد نهضت اسلامی تشکر کنم و سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی بخواهم . البته من می دانم که آن مرکزی که شما هستید حساسترین مراکز است برای ما و برای دولت . و نابسامانی های آنجا را به من رسانده اند و مدت هاست ، و دنبال او بودند که دیگر من اخیرا دیدم که باید آقای اشراقی با هیاتی بیایند و رسیدگی بکنند و آمدند و رسیدگی کردند و بعضی از مطالب را آنها هم به من گفتند

و شما هم اگر مدارکی دارید جمع بکنید که این مدارک را به آقای اشراقی بدهید و کارهائی که این آدم می گویند کرده است و من خیلی اطلاع ندارم و چیزهائی که نباید بکند کرده است ، اینها را شما مدارکش را جمع بکنید تا ایشان محاکمه بشود انشاء الله .

البته ما هیچ نظر سوئی به کسی ، به هیچ کسی نداریم . ما می خواهیم که مسائل ایران روی جهات اسلامی ، روی مصالح کشورمان اداره بشود . مملکت ، یک مملکت اسلامی ، با حفظ مصالح مسلمین در مملکت اداره بشود . کسی بتواند اداره کند هر جا را ، حرفی نیست که باشد و اگر چنانچه بد اداره کردند ، نقصی دارد یا خدای نخواسته خیانتی کرده است ، آن هم اگر چنانچه دلیلی داشت بر آن ، محاکمه می شود ، محکمه حکم می کند و شما متوجه باشید و خاطر جمع باشید که اینطور نیست که ما نادیده بگیریم شرکت نفت را و زحمات شما را و دنبال این تحقیقاتی که آقای اشراقی کرده اند و اینها انشاءالله به دولت و به مقامات گزارش داده می شود . باز گزارش تامش به من نرسیده است و اگر چنانچه دیدیم که یک خیانتی در کار بوده است و یک کارهای بر خلافی ، بر خلاف مصلحت مملکت ، بر خلاف مصلحت اسلام بوده است البته دادگاه اسلام است و جدا محاکمه می شود و به جزای خودش می رسد . شما راجع به این معنا مطمئن باشید که هیچ اغماضی برای کسانی که خلاف می کنند هیچ اغماضی نمی شود

، باید رسیدگی بشود ، اگر چنانچه او هم حرفی دارد باید برود در محکمه بزند ، شماها هم اگر چنانچه مطالبی دارید یکی را تعیین کنید که بهتر مطالب را می تواند بگوید ، در محکمه برود و مسائل را طرح بکند و اگر چنانچه خدای نخواسته یک خلافی شده ، خلاف دیانتی انجام گرفته و خلاف مصلحت اسلام و مسلمین شده است ، در شرکت نفت یا توطئه هائی مثلا هست (چنانچه گفته می شود) اینها باید رسیدگی بشود پس از رسیدگی ، هر کس و هر مقامی باشد (نزیه که یک آدم عادی است ، قابل ذکر نیست ) هر کس در هر مقامی باشد اگر جنایتکار باشد به محاکمه کشیده می شود و به جزای خودش می رسد و اگر بی گناهیش ثابت بشود ، خوب ، جبران می شود انشاء الله که مؤ فق و موید باشید و مطمئن باشید که کارالان مال خودتان است ، مملکت مال خودتان است ، مثل سابق نیست که دیگران ببرند بخورند . و من امیدوارم که به زودی این گرفتاری هائی که هست البته مشکل است لکن انشاء الله رفع خواهد شد . انشاءالله خداوند همه شما را تایید کند و مؤ فق باشید . من دعاگوی همه تان و خدمتگزار همه ملت و شماها هستم .

تاریخ : 6/7/58

بیانات امام خمینی در جمع افسران و پرسنل نظامی سازمان اتکا

فرق بین نظام جمهوری اسلامی و نظام طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر وقت مواجه با امثال آقایان می شوم لازم می دانم که بعضی مسائل لازم گفته بشود و به گروه های مختلف هم همین طور گفته ام . یک فرق مابین جمهوری اسلامی و نظام فاسد شاهنشاهی این است که

در نظام شاهنشاهی از باب اینکه آنهائی که در راس هستند ، خیانتکار هستند ، بر حسب نوع شاید کم پیدا بکنید نباشد ، اینها از ملت می ترسند ، برای خیانتی که کرده اند از ملت خودشان می ترسند ، وقتی از ملت ترسیدند ، برای اینکه حفاظت کنند خودشان را و صیانت کنند از مسیر ملت ، ارتش را طوری بار می آورند که در مقابل ملت بایستند . ملت و ارتش در آن نظام ها همیشه مقابل هم بودند ، ارتش ایجاد رعب می کرده در مردم و مردم هم تا آنجا که می توانستند ، اگر می توانستند کارشکنی می کردند . اگر یک نفر از اینها می خواست عبور کند از یک خیابان ، مثلا محمدرضا وقتی که می خواست عبور کند از یک خیابانی ، قبل از اینکه عبور بکند ، آن خیابان و خانه های آن خیابان و اطراف آنجا به توسط سازمان امنیت کنترل می شد به طوری که خانه ها بعضی خالی می شد و اگر هم گاهی یک زنی در آن پیدا می شد ، در آنجا پاسداری می کردند تا این شخص بیاید و از آنجا عبور کند .

این برای این است که این خوف را همیشه داشت که مبادا ملت که دشمن اوست او را ترور کند یا آسیبی به او برساند . ارتش و سازمان امنیت و ژاندامری و شهربانی و تمام اینها در خدمت آن رژیم طاغوتی برای حفاظت خودش ، افراد آنها را یک طور خاصی تربیت می کرد که با ملت به طور خشونت رفتار کند و از کسی

اگر احتمال می رود ، نتواند به او بزنند ، همیشه این مطلب بوده است . اگر یک نظامی می رفت توی بازار ، این وقتی که وارد بازار می شد این دلش می خواست که به طور حکومت با مردم رفتار کند و هیاهو راه بیندازد ، مردم هم پشت به او می کردند تنفر از او داشتند ، از پاسبان ها هم همین طور ، از سازمان امنیت دیگر بدتر ، برای اینکه اخیرا از همه بدتر بود . این وضع رژیم طاغوتی و ارتشی که در خدمت او باشد و ژاندامری و سایر قوای انتظامی که در خدمت او باشد . وضع را این طوری درست کرده بودند که همه حافظ شاه باشند و مردم را بترسانند که مبادا یک وقت به فکر یک کسی بیفتد که مخالفتی بکند .

کسی که به نفع ملت ها و مسلمین کار می کند از ملت ترسی ندارد

اما رژیم اسلامی آن است که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که در زمان خودشان در راس بودند به حسب اطلاع ما ، در مسجد می آمدند و می نشستند با مردم و اشخاصی که وارد می شدند دور هم می نشستند و همچو می نشستند که معلوم نبود که کدام یک پیغمبر است ، همین طور حلقه ای می نشستند اینطور هم نبود که صدر و ذیلی داشته باشد ، یک پتوئی مثلا افتاده باشد و تشکی و صندلی باشد و تخت و تاجی باشد ، شاید مسجدشان حصیر هم نداشت به این معنائی که مسجدهای شما دارد و حتی اینطور نبوده ، اگر هم بود و یک چیز مختصری ، مسجدشان دیوارش هم اندازه قامت یک

آدم ، شاید هم یک قدر هم کمتر بوده ، به اندازه یک قامت . در بین مردم آنطور می نشست که وقتی از خارج یک کسی می آمد و وارد نبود ، بر حسب روایت این طوری است که می گفت کدام یک از شما پیغمبر است ، اینطور نبود که در نشستن و آداب جوری باشد که وقتی هر کس وارد می شود بفهمد که این آریامهر است ، این حرف ها در کار نبود و امیرالمومنین سلام الله علیه آن روزی که با او بیعت کردند ، بیعت بر یک مملکتی که چندین مقابل ایران بود ، خود ایران هم جزئش بود که آن وقت ایران هم جزء ممالک اسلامی بود ، حجاز و مصر و بسیاری از جاهای دیگر در حیطه او بود ، همان روز که بیعت کردند ، بعد از بیعت بیل و کلنگش را برداشت ورفت سراغ یک کاری که انجام بدهد . در بین مردم هم از مردم هیچ با کی نداشت برای اینکه مردم با او بد نبودند ، خیانتی نکرده بود که از مردم بترسد ، او هر چه کرده بود به نفع خودش ، به نفع مسلمین انجام داده وکسی که به نفع مسلمین ، به نفع ملت ها ، ملت کارهائی را انجام می دهد دیگر از ملت نمی ترسد ، ملت پشتیبان اوست . شما ملاحظه بکنید همین دو دوره ای که همه مان دیده ایم منتها من زیادترش را دیده ام و شما کمترش را ، در دوره سابق و این دوره اگر یک مشکلی پیدا می شد برای دولت سابق

و شاه و وزیر و دبیر و همه و همگی فریاد می زدند ، مشکل حاصل شده ، مردم چه می کردند ، آن که می توانست می گفت خدا کند زیادتر بشود و اگر می توانست کمک می کرد برای زیاد شدن مشکل ، آن هم که نمی توانست ، بی تفاوت بود ، کار نداشت به این کارها ، خوب جهنم که برای تو مشکل پیدا شده ، بهتر . شماها یادتان نیست وقتی که این سه مملکت هجوم کردند و ایران را گرفتند ، من یادم هست و قم بودم ، همه چیز مردم در خطر بود سه تا لشگر دشمن وارد شده بود ، همه چیزشان در خطر بود ، لکن آن روزی که صدا در آمد که رضاشاه را بیرونش کردند ، مردم راحت شدند ، مردم دعا کردند ، به هم شاید تبریک می گفتند . و من به این دومی چیز کردم که کاری نکن که وقتی رفتی ، مردم شادی کنند چنانچه با پدرت کردند ، این را دیگر خود شما دیدید ، من نبودم اینجا که وقتی ایشان رفت مردم چه کردند ، خیابان ها را چراغانی کردند علاوه بر اینکه کمک نمی کردند اینطور بودند برای اینکه جبهه را یک جبهه مقابل قرار داده بود ، مساءله ملت اصلا مطرح نبود پیش اینها ، هیچ کاری به ملت اینها نداشتند . اینها برای سرکوبی ملت هر چه می توانستند قواشان را صرف سرکوبی ملت می کردند ، وقتی سرکوبی ملت در راس مقاصدشان بود ، خوب ، دیگر نباید توقع داشته باشند که ملت با

آنها چه می کنند . در این حکومت دوم که باز تمام اسلامی نیست ، باز یک نسیمی از اسلام است ، یک نسیم جزئی از اسلام در ایران آمده است ، شما دیدید که وقتی قضیه کردستان پیش آمد چه کردند مردم از همه اطراف ، نه نظامی تنها و نه پاسداران تنها با اقشار مردم ، مردم کوچه و بازار ، زن ها از اینجا آمده اند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان ، گفتم نه ، لازم نیست ، شما بروید و اگر چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود برای اینکه خوب ، خیلی آنجا شلوغ نشود ، شاید آنجا بسیار می رفتند برای کمک کردن ، منتها احتیاج پیدا نشد ، بحمدالله خود ارتش و پاسدارها حل کردند . این برای چه بود ؟ برای اینکه حالا مردم می بینند که این حکومتشان نمی خواهد آزارشان بکند ، نمی خواهد اذیتشان بکند ، بیخودی کسی را نمی گیرد ، خودش هم می آید توی مردم ، نخست وزیرتان هم می آید توی مردم و راه رود و توی همین شلوغی ها می آید و مردم هم به او تنه می زنند برای اینکه آن هم یکی از افراد است دیگر و مردم پشتیبانش هستند و آن روزی که برایش و برای مملکت یک مشکلی پیدا بشود ، مردم مملکت را از خودشان می دانند ، نمی گویند که منافع ما را آنها می برند ، خوب خودشان هم جلو بگیرند ، می گویند منافع مال خودمان است ، خودمان هم باید حفاظت کنیم . برای ارتش و تمام قوای

انتظامیه ، این باید یک عبرت باشد ، آن دو قطب را مطالعه کنند و عبرت بگیرند که آنطور وقتی عمل می شد مردم با آنها آنطور بودند ، کارشکنی می کردند ، هر چی می توانستند از زیر بار بیرون می رفتند و اگر می توانستند کارشکنی می کردند ، در این قطب مردم موافقند ، همراهی می کنند . این جهاد سازندگی ، شما خیال می کنید در آن وقت اگر بود این جهاد سازندگی ، هر چه فریاد می کردند ، می گفتند غلط کردند . این جهاد سازندگی با یک ندا ، جهاد سازندگی اینطور شد که از آمریکا می آیند اینجا جوان ها ، چند وقت پیش از این آمدند و می روند سراغ دهات اینجاها برای سازندگی و در تلویزیون لابد دیده اید که زن و مرد ، زن های محترم ، مردهای محترم ، اینها خودشان را الان از ملت می دانند و می روند با ملت و با برادرهای خودشان مثل خانه خودشان کار می کنند .

مردم تکلیفشان را می فهمند چیست و این برای ما خیلی امیدواری دارد

اینها یک مسائلی است که ما باید از آن عبرت بگیریم که وقتی مسائل اسلامی شد ، ملی شد ، کار برای خود مردم شد ، اینطور نبود که بخواهند آقائی بفروشند ، بخواهند قدرت بفروشند و قدرت نمائی کنند ، ارتش باید این را بفهمد که با قدرت نمائی نمی شود تا آخر یک مملکتی را اداره کرد ، با تفاهم می شود . وقتی مردم فهمیدند که ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم بر می دارد آنوقت گل می ریزند سرشان ، چنانچه دیدید

ریختند و به آنان تظاهر می کنند و شعار می دهند اما وقتی ببینند که هر جا پا بگذارند ، اینها می کوبند اینها را ، بخواهد برود توی فرض کنید کلانتری که عرض حال بدهد ، این هم که می خواهϠبرود ، دلش می لرزد که حالا برویم اینجا گرفتاری برای ما پیدا می شود ، اینطور بود دیگر . اینهائی که پاسدار و پاسبان اسم خودشان گذاشته بودند ، مردم را می گویند اذیت می کردند ، جرم می کردند و همین طور کسانی که باید پشتیبان ملت باشند ، بر خلاف مسیر ملت بودند . حالا که همه شان بحمدالله خداوند انشاء الله همه شما را حفظ کند !!! در مسیر ملت وارد شده اند و همراه با ملت هستند و خدمتگزار ملت هستند ، ملت هم با آنها خدمت می کند . خدمت ، خدمت متقابل است ، شما به آنها خدمت می کنید ، آن هم به شما خدمت می کند ، این یک عبرتی است برای همه ماها که بفهمیم برنامه باید چی باشد .

در دولت اسلامی برادری جایگزین دشمنی و خیانت می شود

عرض کردم باز در ایران محتوایش تحقق پیدا نکرده ، یک اسمی و یک کمی هم صورتش پیدا شده ، حالا اینطور شده و اگر انشاء الله اسلام در ایران آنطوری که خدا و رسول می خواهند پیاده بشود ، آنوقت معلوم می شود که دولت اسلامی یعنی چه و دولت طاغوتی یعنی چه ، آنوقت برادری همه شما درست مستحکمتر می شود و مملکت هم آبادتر می شود و جنایت ها و خیانت ها از بین می رود ، برادری ها شروع می

شود و من امیدوارم که بشود این و ما و شما بتوانیم باهم دست به دست هم بدهیم و همه پشتیبان هم و خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خدای تبارک و تعالی برای درست کردن یک مملکتی و نجات دادن مملکت از دست دشمن ها ، آنهائی که الان هم باز چشم هاشان به اینجا دوخته شده است و منافع خودشان را می بینند از دست رفته ، چشم ها را به اینجا دوخته اند که بلکه به خیال خودشان باز یک رژیمی نظیر او یا بدتر از او را ایجاد کنند و من امیدوارم که دیگر مؤ فق نشوند .

همه قدرت اوست و ما در مقابل او هیچیم

و آن عمده امید این است که یک ملت الان بیداری پیدا کرده ، ملت ما یک هوشیاری پیدا کرده که حالا در هر جای مملکت شما بروید بینید مردم روشن هستند ، مردم تکلیف شان را می فهمند چیست و این خیلی امیدواری برای ما دارد که دیگر قیام به شخص و به این آدم و آن ندارد . همه اش قیام به خداست ، همیشه هست اینطور ، همیشه اینطور است که کار ، کار الهی است ، دیگران هیچ هستند ، هیچ کس در مقابل آن قدرت هیچ ندارد و هر چه هست از اوست ، همه قدرت ها قدرت اوست والا شما از کجا قدرت دارید ، بشر چیست که قدرت داشته باشد ، بشر که هیچ ، هیچ کس ، نه ملائکه مقربین ، نه انبیاء مرسلین ، نه سایر ، دیگر هیچ کس از خودش چیزی ندارد . هر چه هست از مبداء خیر است و توجه

به او داشته باشید و متوجه باشید که پیروزی را از او ما داریم . و من این را گفتم ، تمام وسائلی که کوبنده بود و با دو ساعت می توانستند این مملکت را بریزند به هم ، خود او هم گفت که من اگر بروم خراب می کنم و می روم ، لکن خدا خواست که یک رعبی که در دل اینها افتاده که دیگر گوش نکردند ، بزرگ ها که می خواستند خرابکاری بکنند ، این یک کمکی بود که خدای تبارک و تعالی به ملت ما کرد که اینها به فکر این نیفتادند که توپ و تانک را بریزند و مردم را بکشند و تهران را خراب کنند و به هم بریزند و هر چه می خواهد بشود ، اگر هم یکدفعه نقشه را کشیدند که در زمان بختیار این نقشه کشیده شد . آن روزی که اعلام حکومت نظامی !!! روز دادند . بعدها به ما گفتند بنای این بود تانک ها و توپ ها را بیاورند در خیابان ها و مستقر کنند و شبش بریزند و اشخاصی که احتمال می دهند که مخالف با آنها باشند ، آنها را از بین ببرند ، آن را هم خدا خواست که نشد . اینها یک چیزهائی بود که خدا انجام داد ، ماها چیزی نیستیم ، هر چه بود او کرد ، همه کارهای او بود .

ذکر خدا قلب ها را مطمئن می سازد

و توجه به او را از یاد نبرید ، توجه به او منشا همه خیرات است برای دنیای شما ، برای آخرت شما . به ذکر خدا مطمئن می شود قلب ها (الا بذکر

الله تطمئن القلوب ) قلب ها اگر بخواهد مطمئن باشد که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد . الان شما که اینجا نشسته اید ، نه شما از من می ترسید ، نه من از شما ، برادریم همه ، این اطمینان است دیگر خوب ، این با آنوقت فرق دارد که اگر یک اجتماعی در یک جائی می شد همه دلشان لرزه داشت . خوب ، ما حالا اینجا هستیم ، بیرون برویم چه می شود و حتما اگر یک اجتماع این طوری در اینجا بود ، بیرون که می رفتید سرنوشت شما هم حبس بود و سرنوشت ماهم حبس . و این الان یک نعمتی است که خدا به ما داده که همه مطمئنا برادروار پیش هم نشسته ایم ، حرف هایمان را می زنیم ، این را حفظش کنید ، توجه به خدا را حفظش کنید . توجه به ملت را حفظ کنید . خودتان را خدمتگزار بدانید به بندگان خدا ، بزرگی نفروشید به این مردم ، این مردم بزرگند ، بنده خدا هستند ، به اینها بزرگی نفروشید ، علو بر اینها نکنید ، خداوند دار آخرت را برای کسانی قرار داده است که به مردم نه علوی کنند نه فساد بکنند ، اصلا اراده علو نمی کنند (لا یریدون علوا ولا فسادا) نه اراده می کنند که یک بزرگی کنند به مردم و بزرگی بفروشند و مستکبر باشند و نه مفسد باشند ، کشوری را به فساد بکشانند چنانچه دیدید .

خداوند انشاء الله همه تان را حفظ کند و همه مؤ فق باشید و مشکلات همه انشاء

الله رفع بشود و من هم دعاگوی شما هستم و هم خدمتگزار شما .

تاریخ : 7/7/58

پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم

(واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) تحیت فراوان و درود بی پایان به جمیع مسلمین جهان در مشارق ارض و مغارب آن . سلام گرم بر حجاج بیت الله الحرام وفقهم الله تعالی . قابل انکار و محتاج به تذکر نیست که اسلام بزرگ ، دین توحید و شکننده شرک و کفر و بت پرستی ها و خود پرستی هاست ، دین فطرت و رهائی بخش از قید و بندهای طبیعت و وسواس شیاطین جن و انس در نهان و ظاهر است و دین سیاست ، مدن و راهنمای صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه است . دینی است که عباداتش توام با سیاست و سیاستش عبادت است . اکنون که مسلمین کشورهای مختلف جهان به سوی کعبه آمال و حج بیت الله روی آورده و این فریضه عظیم الهی و کنگره بزرگ اسلامی ، در ایامی متبرکه و در مکانی متبرک بر پا گردیده است ، مسلمانان مبعوث از قبل خداوند تعالی ، باید علاوه بر محتوای عبادی از محتوای سیاسی و اجتماعی آن بهره مند شوند و به صرف صورت قناعت نکنند . همه کس می داند که بر پا نمودن چنین کنگره عظیمی ، برای هیچ مقامی و هیچ دولتی امکان پذیر نیست و این امر خداوند متعال است که این گردهمایی بزرگ را فراهم آورده ، مع الاسف مسلمین در طول تاریخ نتوانستند از این نیروی آسمانی و کنگره اسلامی استفاده شایانی به نفع اسلام و مسلمین بنمایند .

جهات سیاسی زیادی در اجتماعات ،

جماعات و جمعات و خصوصا اجتماع گرانبهای حج می باشد که از آنجمله اطلاع بر گرفتاری های اساسی و سیاسی اسلام و مسلمین است که با گردهمایی روحانیون و روشنفکران و متعهدان زائر بیت الله الحرام ممکن است طرح و با مشورت از راه حل ها مطلع و در بازگشت به کشورهای اسلامی در مجتمع های عمومی گزارش داده و در رفع آنها کوشا شوند و از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان ، در این امر حیاتی اقدام نمایند و کوشش کنند در بوجود آوردن جبهه مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار لااله الا الله از تحت اسارت قدرت های شیطانی اجانب و استعمارگران و استثمارگران بیرون آیند و با اخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند

خواهران و برادران عزیز! در هر کشوری که هستید از حیثیت اسلامی و ملی خود دفاع کنید و بی پروا در مقابل دشمنان خود یعنی امریکا و صهیونیزم بین المللی و ابر قدرت های شرق و غرب ، بدون هیچ ملاحظه ای از ملت ها و کشورهای اسلامی دفاع کنید و مظالم دشمنان اسلام را بر ملا کنید . برادران و خواهران مسلمان من ! آگاهید که تمام منافع مادی و معنوی همگی ما را ابر قدرت های شرق و غرب می برند و ما را در فقر و وابستگی سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی قرار داده اند . به خود آئید و شخصیت اسلامی خود را بیابید . زیر بار

ظلم نروید و هشیارانه نقشه های شوم جهانخواران بین المللی را که در راس آن امریکاست افشا کنید .

امروز قبله اول مسلمین ، به دست اسرائیل این غده سرطانی خاورمیانه افتاده است ، امروز برادران فلسطینی و لبنانی عزیز ما را با تمام قدرت می کوبد و به خاک و خون می کشد ، امروز اسرائیل با تمام وسایل شیطانی تفرقه افکنی می کند ، بر هر مسلمانی لازم است که خود را علیه اسرائیل مجهز کند . امروز کشورهای آفریقائی مسلمان ما زیر یوغ امریکا و سایر اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا می زنند .

امروز افریقای مسلمان صدای فریاد مظلومانه خود را هر چه بیشتر بلند می کند . فلسفه حج باید جوابگوی این فریادهای مظلومانه باشد . گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است که به غیر از خدا ، گرد دیگری نگردید و رجم و عقبات ، رجم شیاطین انس و جن است شما با رجم ، با خدای خود عهد کنید تا شیاطین انس و ابر قدرت را از کشورهای اسلامی عزیز برانید .

امروز جهان اسلام به دست امریکا گرفتار است . شما برای مسلمانان قاره های مختلف جهان پیامی از خداوند ببرید ، پیامی که به غیر از خدا بردگی و بندگی هیچ کس را نداشته باشید . ای مسلمانان جهان ! وای پیروان مکتب توحید! رمز تمام گرفتاری های کشورهای اسلامی اختلاف کلمه و عدم هماهنگی است و رمز پیروزی وحدت کلمه و ایجاد هماهنگی است . خداوند تعالی در یک جمله بیان فرموده : (و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) اعتصام به

حبل الله ، بیان هماهنگی جمیع مسلمین است . همه برای اسلام و به سوی اسلام و برای مصالح مسلمین و گریز از تفرقه و جدائی و گروه گرائی که اساس همه بدبختی ها و عقب افتادگی هاست . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و وحدت کلمه مسلمانان جهان را خواستارم .

والسلام علی ائمه المسلمین و عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/7/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان ارتوپدی اصفهان و اعضای خانواده های شهدا

بیداری ملت مایه حفظ حیثیت اسلام و مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز جمعی از معلولین اینجابودند که ما ازاین جهت که مواجه شدیم ، موجب تاثر وتاسف . و امروز که شمامی گوئید که چهار میلیون در ایران معلولین هست و این معلولین انقلاب زیاد هست و این موجب تاسف بسیار ماست که ما یک چنین جوانانی که در این انقلاب معلول داشتیم و عده کثیری هم اشخاصی بودند که از بین رفته اند ، منتها در مقابل یک چنین ضایعات آنچنان چیزی که به دست آوردیم به نظر می آید که بیشتر باشد ، برای اینکه حیثیت اسلام و حیثیت ملت ایران داشت پایمال می شد ، کوشش داشتند به اینکه حیثیت اسلام را ساقط کنند و ملت ما را هم همین طور ، و خداوند تعالی خواست که این عمل آنها بوجود نیاید وملت ما را بیدار کرد به طوری که همه قشرها کوشش کردند و با همت همه قشرها ، چه دانشگاهی ، چه روحانی ، چه کارمند ، چه بازاری ، چه اداری ، همه اینها کوشش کردند تا بحمدالله این توطئه شیطانی و این سد طاغوتی را شکستند .

چون امر برای خداست تحمل مصیبت آسان است

و من امیدوارم که خداوند به ما و همه شما توفیق دهد که این خلل هائی که در ایران پیدا شده است بتوانیم پرکنیم و این معلولین انشاء الله شفا پیدا بکنند و معالجاتی که لازم است برای آنها انجام گیرد .

البته امثال شما که در این امر وارد هستید و مواجه هم هستید دائما با این قشر معلولین و معلوم است که روحیه شما متاثر می شود از اینها ، لکن کارتان اگر برای خدا باشد ارزنده است

. امیدوارم به شماها سلامت و صحت بدهد که در راه خیر کوشا باشید و همه نظرتان به این باشد که یک اشخاصی که برادرهای ما هستند ، برادرهای شما هستند و اینها در این راه معلول شده اند ، یا اینکه معلول بوده اند ، اینها نجات پیدا بکنند و به آن اندازه که می توانید به آنها خدمت بکنید . اما راجع به آن تقاضائی که دارید ، ممکن است این کاغذ پیش من است باشد تا من مطالعه کنم و مراجعه کنم انشاء الله بلکه انجام بگیرد انشاء الله و من از شما متشکرم و خداوند به همه شما صحت و عافیت عنایت کند .

من به شما و سایر بازماندگان شهدا تسلیت عرض می کنم و شریک شما هستم در این مصیبت ها و شریک ملت ایران در این مصیبت هائی که به آنان وارد شده است و می شود . ولکن آن چیزی که مصیبت ها را آسان می کند اینست که برای خداست و چون امر برای خداست باید پشتیبانی از احکام خدا واز اسلام است ، آسان می شود همه امور . اولیاء ماهم همه چیزشان را برای اسلام فدا می کردند و فدا کردند !!! خداوند انشاء الله به شما صبر عنایت کند و آنها را رحمت کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 8/7/58

بیانات امام خمینی در دیدار با کارکنان بنیاد مستضعفان تهران

اشکال تراشان نمی خواهند این نهضت اسلامی به ثمر برسد

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائلی که گفتید و هست با توجه به مشکلاتی که هست باید توجه کنید که وظیفه شما بسیار مهم است و مسائلی که شما با آن سر و کار دارید مربوط به همه مستضعفین و بیت المال مسلمین است و

باید خیلی دقت داشته باشید و شما باید نهایت دقت و کوشش را نشان بدهید ، و شمائی که سر و کارتان با یک اموال زیادی است و از آن طرف هم با مستضعفین ، و از طرفی هم چشم هائی دوخته شده است که این نهضت را هر طوری هست آلوده اش بکنند . یک وقت انسان سر و کارش با یک عده اشخاصی است که یا آن طرف بودند و یا اشخاص مومن بودند . اینجا اگر یک وقت اشتباهی می شد ، اشخاص بی طرف و اشخاص مومن تنبه می کردند که یک همچو اشتباهی واقع شده ، یک وقت سر و کار شما با یک اشخاص اشکالتراش است . اشخاصی هستند که می خواهند یک نقطه ضعفی پیدا بکنند و آن را دامن بزنند و زیاد جلوه بدهند ، آن هم نظر به شما ندارند ، نظر به اشخاص ندارند ، نظر به مکتب دارند . اینها الان اشخاصی هستند در ایران از خارج هم هدایت می شوند که نمی خواهند این نهضت ، این مکتب اسلامی نمی خواهند آنطوری که هست در خارج تحقق پیدا بکند برای اینکه با تحقق او همه آمال و آرزوی چپاولگر نقش بر آب می شود . اینها در صددند که از هر چیز اشکال بکنند . یک وقت رفراندم پیدا می شود همه ملت می روند و رای می دهند ، معذلک اینها اشکال می کنند مثلا به زور بوده و حال آنکه همه مردم در مرئی و منظرشان بوده که زوری در کار نبوده و به اختیار خودشان بوده . حالا که مجلس

خبرگان است و مردم با علم و اختیار خودشان اشخاصی را تعیین کردند ، دیدیم که دائما مشغولند که اشکال بکنند و مجلس را مجلس درستی ندانند ، و این چیزهائی که دائما کتابچه می نویسند و گاهی مقاله می نویسند و فردا هم که مجلس شورا را ملت ما انشاء الله با آزادی تمام ، تمام اشخاص صحیح و اسلامی را انتخاب می کنند ، باز اینهائی که با اصل اسلام موافق نیستند و با اسلامی اش موافق نیستند باز مناقشه خواهند کرد ، فردایش هم که مثلا رئیس جمهور تعیین بشود به آن اشکال خواهند کرد ، همه اینها در این مشترک است که نمی خواهند یک نهضت اسلامی به ثمر برسد ، از اسلام می ترسند ، اینها همه در این معنا مشترکند . شما دیدید که وقتی اعلام شد (جمهوری اسلامی ) ، صدا در آمد که ای وای ، اسلامی اش را می خواهید چه کنید ؟ نخیر ، جمهوری دموکراتیک . اینها از اسلامی اش می ترسند ، از جمهوری نمی ترسند ، چون که جمهوری خیلی جاها هست و از جمهوری دموکراتیک هم نمی ترسند ، دموکراسی غربی که وارد است ، اینها از اسلامی اش می ترسند ، حالا یا واقعا اسلام را نشناخته اند و آنطوری که غربی ها با نقشه های شیطانی خودشان اسلام را بد معرفی کرده اند مع الاسف بسیاری از جوان های ما و غیر جوان ها گول خورده یا خودشان اشخاصی هستند که گول نخورده اند جزء همان تیپی هستند که نقشه می کشند که اسلام را کنار بگذارند . امروز

که یافتند که یک قدرتی هست در مملکت ، آن قدرت اسلام است ، آن را با لعیان یافتند ، یک مملکتی که با هیچ بر همه قدرت ها غلبه کرد منتها بین راه است می خواهند نگذارند این قدرت به ثمر برسد . حالا دیگر بدتر از اول است برای اینکه یک مار زخم خورده هستند ، فهمیدند که یک قدرتی در ایران هست که با آن قدرت ، ملت ایران می تواند ابر قدرت ها را کنار بگذارد و قدرت شیطانی را کنار بگذارد ، حالا بیشتر در صدد این هستند که این را بشکنند .

نظر ما این است که در همه بلاد حکومت اسلامی برقرار بشود

و ما لهذا همه مان الان مسؤ ولیت بزرگی به عهده مان است . من که طلبه ام اینجا مسؤ ولیت دارم ، شماها هم به اینکه مشغول به این فعالیت خصوصا این فعالیت حساسی که سر و کارش با مالیات است ، مردم بیشتر توجه به آن دارند و زودتر می توانند تهمت بزنند . همه ما در برهه ای از زمان که امر دائر بین پیروزی نهضت و خدای نخواسته شکست ، که تا آخر مثلا شکست باشد نه شکست محدود ، الان ما واقع هستیم در یک دو راهی که یا پیروزی تا آخر انشاء الله و یا خدای نخواسته شکست تاآخر . ولهذا هر کس در هر کاری که دارد و هر شخص و هر گروه هر کاری که دارند ، باید خودشان را متوجه این معنا بکنند که سر و کارشان با حیثیت اسلام است . آن هم قضیه ، قضیه مستضعفین است . قضیه ، قضیه بنیاد است . قضیه ،

قضیه اسلام است . سر و کار با حیثیت اسلام است که الان به دست این ملت است . اگر این توانست این حیثیت را حفظش بکند و این ادعائی که همه کرده اند که جمهوری اسلامی بتواند این ادعا را به ثبوت برساند که یک جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی است ، پیروزی است تا آخر انشاء الله ، تا آخر .

اگر چنانچه اسلام به آن معنائی که هست در ایران تحقق پیدا بکند ، مطمئن باشید که کشورها یکی پس از دیگری همین رویه را پیدا می کنند ، نمونه هایش هست . الان هم همان کارهای خلافی که در ایران واقع می شد در بعضی کشورهای دیگر شروع کرده اند و مشغولند ، از خوف اینکه مبادا از ایران به آنجاها سرایت بکند لکن بی خود دست و پا می زنند ، سرایت می کند . یعنی الان هر طایفه ای که می آیند اینجا ، از ملت شان وقتی ذکر می کنند می گویند توجه به ایران دارند و همین معنا را می خواهند تحقق بدهند ، در عراق ، در کویت و مصر و در همه جا . اگر خوب این نقش را بازی بکنیم و اسلام به آنطوری که هست در ایران پیاده اش بکنیم علاوه بر اینکه خودمان انشاء الله پیروز هستیم تا آخر هم پیروز هستیم انشاء الله ، از ما به سایر ملت ها ، که نظر ما به این است که همه بلاد اسلامی باشد و حکومت اسلامی بر قرار بشود و حکومت عدل اسلامی در همه جا مستقر بشود .

اگر ما با هوشیاری ،

با امانت با علاقه همانطوری که علاقه ما را به اینجا رسانده ، علاقه قشرهای مختلف ملت به این نظام اسلامی یک علاقه الهی بود که در قلب مردم تحقق پیدا کرد و با دست غیبی این علاقه در عموم مردم پیدا شد به طوری که از بچه هائی که تازه زبان باز کرده اند تا پیرمردهائی که لب گور نشسته اند اینها همه با هم همصدا بودند و اسلام را می خواستند این علاقه به اسلام ما را پیروز کرد . الان ما مکلفیم که حفظ کنیم این حیثیت را ، این علاقه را حفظ کنیم و در خودمان تقویت کنیم ، بدانیم این معنا را که سر و کار ما با خداست ، سر و کار ما با خدای تبارک و تعالی است ، به دست اوست همه چیز و با دست او اجراء می شود . این معنا را در قلب خودمان تقویت کنیم و تلقین کنیم به خودمان که غیر از اراده او چیز دیگر نمی تواند حاکم باشد و اراده او بود که ما را به پیروزی نیمه کاره رساند . اگر چنانچه ما حفظ بکنیم آن جهاتی را که باید حفظ بکنیم ، انشاء الله این اراده محفوظ خواهد ماند و ما را به پیروزی نهائی خواهد رساند و پیروزی نهائی این است که همه بلاد ، همه مستضعفین بر همه مستکبرین پیروز بشوند انشاء الله . راجع به کیفیت کار شما و وضعیت و چگونگی آن ، این چیزی نیست که من بتوانم در آن نظری بدهم و خود شما که مشغول کار هستید دقت کنید و اگر

مشکلاتی هم پیدا شد همان شورای انقلابی هست و من هم دعاگوی شما هستم و خدمتگزار همه شما و همه ملت هستم و امیدوارم که انشاء الله مؤ فق و موید باشید و این خدمت ارزنده را بدانید یک ارزندگی زیادی پیش خداوند دارد خداوند تبارک و تعالی به مخلوق مستضعف نظر دارد و شما که الان در خدمت یک همچو مخلوقی هستید ، یک همچو طایفه ای هستید ، به شما نظر دارد و این را به طور شایسته ، به طور دقیق عمل بکنید و اجرش را هم از خدا بخواهید . هیچ در نظرتان نباشد که یک کسی به شما بگوید که چه خوب عمل کردید ، یا یک کسی بگوید بد عمل کردید نظر به این باشد که این پیش خدای تبارک و تعالی مقبول باشد که یک عبادتی است ، عبادت پیش خدا مقبول باشد .

انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند و همه مؤ فق باشید و این را ادامه بدهید که یک راه انسانی اسلامی است . و من از همه تان متشکرم به اینکه یک همچو زحمتی را متحمل می شوید . لکن زحمتی است که برای اسلام و برای خداست و انشاء الله خداوند همه تان را تایید کند .

تاریخ : 8/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خواهران معلم و محصلین مشهد ، آمل ، آبادان

خواهران در نهضت یک سهم بزرگ داشتند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از این خانم کوچک اول باید تشکر کنم و از چیزی که خواندند تقدیر کنم و از همه خواهران که از اطراف آمدند و از خراسان آمدند ، از آمل آمدند ، از آبادان آمدند تشکر می کنم و دعاگوی همه انشاء الله هستم .

ما باید حساب این مطلب

را بکنیم که آزادی که اینها (شاه سابق ) و اشخاصی که الان هم در مسیر او هستند ، می خواهند چه است و زن ها در غیر زمان این آدم چه نقشی داشتند و بعد از او چه نقشی و در زمان او چه . کسی که تاریخ این صد ساله را مطالعه کرده است ، می داند که در جنبش هائی که در ایران بوده است ، جنبش های اصیلی که در ایران بوده است قبل از این دوره رژیم پهلوی ، جنبش تنباکو ، جنبش مشروطیت ، زن ها همدوش با مردها فعالیت می کردند ، زن ها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سیاسی و امور اجتماعی و گرفتاری های مملکت خودشان فعالیت می کردند . همانطوری که مردها آنوقت قیام می کردند و قیام کردند برای اینکه قضیه تنباکو را که همه چیز ما را به باد داده بود جلوگیری از آن قرار داد بکنند ، زن ها هم در آنوقت شریک بودند و در جنبش مشروطیت هم همانطور که مردها فعالیت می کردند زن ها هم فعالیت می کردند . این مال قبل از رژیم . بعد از سقوط این و در حال سقوط و از نهضتی که مسلمین کردند ، ملت ما کردند ، آنها را همه تان ملاحظه کردید که زن ها پیشقدم بودند ، بلکه فعالیت زن ها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابان ها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند ، اینها مردها را قدرتشان

را دو چندان کرد .

وقتی مردها ببینند که خانم ها آمدند در مقابل توپ و تانک ، آنها بیشتر اقدام می کنند و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند و در طول این نهضت تا حالا که در غیاب رژیم سابق است ، می بینیم که خانم ها در همه مسائل شرکت دارند ، در قضیه پاکسازی ، قضیه جهاد سازندگی ، در همه این امور فعالانه شرکت می کنند و آزادانه . این مال آن زمان و این زمان که تقصیلش را شما می دانید و محتاج به بیان نیست .

نوکران اجانب با اسم آزادی و دموکراسی معارضه با اسلام و مسلمین می کنند

خوب ، در زمان این رژیم که فریاد می کردند که (آزاد زنان و آزاد مردان ) چه فعالیتی زن ها داشتند ؟ فعالیتی که ما از زن ها می دیدیم این بود که چندتایشان جمع بشوند بروند ، با آن وضع فضیح بروند سرقبر رضاخان ، آنجا تشکر کنند از اینکه ما را آزاد کردید ، چه جور آزاد کرد ؟ چه کرد ؟ فکر این نیستند که چه آزادی اینها به آنها اعطا کردند و تا چه اندازه اینها می خواستند زن ها یا مردها آزاد باشند . بله ، آنها یک آزادی را می خواستند ، حالا هم این اشخاصی که قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانیت چیز می نویسند همین آزادی را می خواهند و آن آزادی است که دیکته شده است از غرب برای به فساد کشیدن جوان های ما . زن و مردشان را اینها می خواهند که آزاد باشند ، زن ها برای اینکه

در مجالس آنطوری که تشکیل می دادند و داشتند بروند ، بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشم های ناپاک مردها ، آن وضع را درست کنند . این نحو آزادی می خواهند که هم خواهرهای ما را به فساد و تباهی بکشند و هم جوان های ما ، مردهای ما را به تباهی بکشند . اینها می خواهند که همه فحشا آزاد باشد ، آزادی را در زمان ایشان که آزادی زن و آزادی بود ، کدام زن توانست راجع به مسائل روز یک کلمه بگوید و کدام مرد توانست که راجع به گرفتاری هائی که ملت ما از دست اجانب و از دست داخلی ها داشتند یک کلمه بنویسد ؟ کدام مطبوعات ما آزاد بودند ؟ کجا رادیو و رادیو تلویزیون آزاد بود ؟ و مردم ، جوان ها ، دانشگاهی ها و طلاب علوم دینی کجا آزاد بودند ؟ در این پنجاه سال که من شاهد قضایا بودم آزادی واقعی مفید برای جامعه مسلوب بود ، هیچ نداشتیم . یعنی زن ها آزاد نبودند که راجع به مسائل جامعه فعالیت بکنند یا حرف بزنند راجع به گرفتاری های ملت ، راجع به گرفتاری ملت به دست شرق و غرب ، هیچ آزادی نبود ، راجع به گرفتاری های ملت از دست دولت های دست نشانده یک کلمه آزاد نبودند که صحبت کنند . پس ما سه قطعه از زمان را که بعضی از آن را شما و همه اش را در تاریخ ثبت شده و می شود ، زمان سه قطعه ، این صد سال اخیر سه قطعه دارد .

از

اول صد سال تا زمان مشروطه و بعد از مشروطه تا زمان رضاخان یک قطعه حساب بکنیم و وضع آنوقت و آزادی زن ها در آنوقت و آزادی مردم در آنوقت با اینکه آنوقت هم حکومتش فاسد بود آن را حساب کنیم ، یک قطعه هم از بعد از رفتن این رژیم یا در حال شکست این رژیم که دیگر نمی توانست کاری بکند ، تا حالا هم یک قطعه حساب بکنیم . یک قطعه هم در زمان رژیم ، از زمانی که رضاخان کودتا کرد تا زمانی که رژیم از بین رفت ، قدرتش از بین رفت . این سه حال را ما ملاحظه می کنیم و عرضه می کنیم به اینهائی که حالا هم برای این رژیم یا نظیر آن رژیم اشک می ریزند و با اسم آزادی و با اسم دموکراسی معارضه با اسلام و مسلمین می کنند . ما عرضه می کنیم این سه قطعه از زمان را با اینکه قطعه سابقش هم که در زمان قاجاریه بود و آنها ، آنوقت هم مرضی اسلام نبود لکن آنوقت قدرت مسلمین زیادتر بود و حکومت ، آن قدرت و غلبه را بر روحانیون اسلام نداشت ضعیف بود قدرتش در مقابل روحانیون و در مقابل ملت ، با آن زمانی که رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پیدا کرد و سرکوب کرد هم روحانیون را و هم سایر ملت را تا وقتی که این آدم رو به ضعف رفت ، زمان قدرت این را با قدرت او تا آنوقتی که این رفت رو به ضعف و رو به شکست ،

این هم یک قطعه ای از زمان ، قطعه سومش از بعد از شکست این و رو به شکست رفتن این تا حالا . ما حساب بکنیم که آن آزادی که زن ها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند ، آن آزادی بود یا این قطعه ای که از زمان کودتای رضاخان تا زمان رو به شکست رفتن پسرش بود ، این آزادی بود . آزادی که در سابق بر او و حالا دارند یک آزادی است که نافع برای کشور خودشان ، برای اسلام ، برای مسلمین ، برای ملت خودشان است یعنی اینها آزادند که در اجتماعات داخل بشوند ، داخل هم شدند و می بینید ، آزادند که خدمت کنند به مملکت ، خدمت کردند و می کنند و دارید می بینید ، آزادند که در مصالح مملکت حرف بزنند ، اشکال بکنند به دولت ، اشکال بکنند به مقامات دولتی و غیر دولتی ، چنانچه که دیدید الان اشکال کردند ، آزادند در این مسائل اجتماعی ، در این مسائل اساسی که مربوط به مصلحت کشور خودتان و ملت خودتان است ، هیچ قید و بندی در کار نیست ، می بینید . شما یک جا بیاورید که بخواهید یک صحبتی بکنید که راجع به مصلحت مملکت است (نه توطئه باشد که بعضی می کردند) یک عملی بکنید که مربوط به مصالح خودتان و مصالح کشور است ، و آمدند دستشان را گرفتند کنار زدند و سر نیزه آمده حکومت کرده ، همچو چیزی پیدا نمی کنید . سابق هم فعالیتی که زن ها داشتند ، فعالیتی

که در هر گرفتاری که حالا من دوتایش را از آن اسم بردم که قضیه تنباکو و مشروطیت که بیشتر از چیزهای دیگر بود لکن در همه گرفتاری ها زن ها جلو می افتادند و همراه با مردها و مسائلی را که مربوط به مملکت خودشان بود می گفتند و فریاد می زدند و انجام می دادند مسائلشان را . شما هم دیدید که در این قضیه سوم که شما حاضر قضیه بودید و فاعل بودید ، فعال بودید ، هیچ گرفتاری ، جلوگیری در کار نبود که شما را جلوگیری کنند از اینکه اجتماع نکنید ، جلوگیری کنند که !!! عرض می کنم که !!! بیرون نروید ، در بین مردم نروید ، فریاد نزنید ، مظالم را نگویید . با همین فعالیت شما و آزادی شما بود که این پیروزی برای ملت ما نصیب شد .

اما آن آزادی که آنها می خواستند و زمان رضاخان و پسرش می خواستند و خصوصا زمان دومی ، آن آزادی نبود ، آن تباه کردن ملت بود . آنجا هم شما آزادی را دو قسم کنید ، یک آزادی مطبوعات و رادیو و تلویزیون و !!! عرض می کنم که !!! قلم ها و گفتارها و کتاب ها و اینها که در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت کشور انجام می گرفت ، تمام آنها سانسور بود ، هیچ آزادی نبود برای اینکه گرفتاری ما از ناحیه خود دولت بود و ارباب هایش و اگر شما می خواستید یک صحبتی بکنید ، اول باید بگوئید که رضاخان چه کرد و مسائلی !!! که او !!! و

خیانت هائی که او کرده بود و جنایت هائی که او کرده بود و خیانت هائی که پسرش کرد ، باید این را بگوئید . یک کلمه آزاد نبودید که از این مسائل بگوئید ، برای پلیس هم شما نمی توانستید که یک کلمه انتقاد کنید ، یک کلمه انتقاد از دولت بکنید ، یک کلمه مطبوعات ما انتقاد از فرض کنید که ارتش بکند . هیچ همچو چیزی نبود ، آزادی نافع که برای مصلحت مملکت ما و کشور ما بود بکلی مسلوب بود ، قلم ها را شکسته بودند ، زبان ها را قطع کرده بودند و کسی حق اینکه یک کلمه صحبت بکند نداشت و باید هر چه بگویند ، هر چه در مطبوعات باشد ، هر چه در رادیو تلویزیون باشد ، هر چه قلم ها به کار بیفتد ، در مداحی یک نفر آدمی که همه چیز ما را به باد داد ، هیچ آزادی در زمان ایشان ، آزادی سالم نبود ، ولی یک قسمت آزادی ها بود ، در سینماها را باز کرده بودند با آن وضعی که سینماها داشت که اگر جوان های ما چند روز می رفتند در آنجا تباه می شدند و از فکر اینکه یک کاری برای کشور خودشان بکنند بکلی می افتادند و در اینها باز بود ، در قمارخانه ها هم باز بود به همه جوان ها ، در فحشا هم باز بود به همه جوان ها ، و از تهران تا شمیران و اواخر شمیران می گویند آنقدر مراکز فساد بود که قابل فحص مثلا نبود . اینها را آزاد قرار

دادند ، بلکه دامن زدند به آن ، بلکه قلم ها ، بیان ها دامن زد به اینکه ، که این نحوآزادی هائی که مضر به حال کشور است ، مضر به حال ملت است ، اینها را آزاد گذاشتند . از بعد از زمان ایشان تا حالا باز برگشت به دوره سابق و بهتر ، برای اینکه دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اینها ، اینقدر که اینها ، این پدر و پسر ، اینها رکورد فساد را شکستند . این آزادی که الان برای ملت ما هست ، برای زن ، برای مرد ، برای نویسنده ها ، برای چیزها ، این آزادی ، آزادی است در کلیه اموری که این امور به نفع خود شماهست . شما آزادید بروید بیرون مطالب خودتان را بگوئید ، انتقاد از دولت بکنید ، انتقاد از هر کس که پایش را کج گذاشت بکنید ، هیچ کسی نیست که به شما بگوید چرا . بروید در جهاد سازندگی ، با ملت خودتان بروید و همراهی کنید ، آزادید می روید می کنید . تمام چیزهائی که در رشد انسان ، در رشد خواهرها و برادرها و این کودک های عزیز دخالت دارد ، اینها همه آزاد هستند ، آنی که اسلام جلویش را گرفته و آزاد نیست قمار بازی است که تباه می کند ملت را ، شرابخواری است که تباه می کند ملت را ، انواع فحشائی که در زمان این مرد جنایتکار بود و فراهم کرده بودند اسبابش را ، اینهاست که در اسلام ممنوع

است . پس ما دو قسم آزادی داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار بود و در زمان اینها این قسم از آزادی بکلی ممنوع بود و آن آزادی آنها می خواستند که زن آزاد باشند که هر جوری بزک بکنند و بیایند توی خیابان ها و با جوان خدای نخواسته چه بکنند . آن را آزادی قرار داده بودند . حالا هم الان آنهائی که می خواهند اسلام نباشد دلشان برای این آزادی می سوزد ، این آزادی مطرح نیست پیششان اصلا ، اینهائی که اینهمه حرف می زدند از اینکه مملکت و چطور ، ملت ما چطور ، کذا و اینها ، اگر شما در تمام اینجاهائی که رفتید ، کسانی که رفتند برای کمک کردن به برادرها و خواهرهای خودشان در جهاد سازندگی ، اگر شما از اینها کسی پیدا کردید آنجا . اینهائی که داد می زنند خلق و خلق ، اینها آنهائی هستند که خرمن ها را می روند آتش می زنند ، نه اینهایند که می روند خرمن جمع می کنند . شما می روید زحمت می کشید و با برادرهای خودتان ، خواهرهای خودتان کمک می کنید خرمن درست می کنید ، برای آنها وجین می کنید ، درو می کنید ، آنهائی که داد از خلق می زنند و داد از اینکه ما طرفدار توده ها هستیم ، می آیند آتش می زنند . همین که شما زحمت کشیدید ، دستشان برسد می آیند آتش می زنند و همین ها هستند که لوله های نفت را با تفنگ منفجر می کنند ، همین

هائی که برای خلق به قول خودشان دارند چه می کنند ، همین دموکرات ها و دم دموکرات که در کردستان بودند و الان هم هستند ، همین ها بودند که نفت راخواستند به تباهی بکشند و دهقان ها را به تباهی بکشند و صنعت نفت ما را ، زراعت ما را ، همه را به تباهی بکشند که مبادا یک جمهوری اسلامی پیدا بشود و دم اینها را بگیرند بیرون کنند . اینهائی که برخلاف مسیر ملت هستند اینها از این می ترسیدند . پس فریاد آزادی آنها ، آزادی نبود ، تباه کردن ملت بود . حالا آزادی است که می بینید که چطور است اگر بگذارند ، این تتمه رژیم سابق و نوکرهای آنها بگذارند و نوکرهای اجانب .

معلمان ، کودکان را تربیت اسلامی انسانی بکنند

خداوند انشاء الله همه شما را ، خواهرها ، برادرها و این اطفال ، نوباوگان ، همه شما را انشاء الله حفظ کند و همه مؤ فق باشید و خدمت بکنید به این مملکت و تربیت بکنید این کودک ها را . شماها ، معلم ها تربیت بکنید اینها را به تربیت های اسلامی انسانی که هم برای مملکت و کشورتان مفید است و هم برای روحیه خود آنها مفید است و هم خیر دنیا و آخرت در آن هست . سلام بر همه شما خانم ها ، برادرها . انشاء الله خداوند شما را . . .

تاریخ : 8/7/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و رؤ سای کاروان های حج

شما باید از عهده یک مسؤ ولیت بزرگی بر آیید ، مسؤ ولیت حیثیت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من چند کلمه به طور اختصار به آقایان روحانیونی که در کاروان هستند و به روسای کاروان ها عرض می کنم . مطلب راجع به همه حجاج بیت الله الحرام هم هست و او این است که باید آقایان متذکر باشند که حج امسال غیر از حج سال های سابق است . سال های سابق در این سنین اخیر ، حجی بود که با کاروان های طاغوتی و یا منتخبین از طرف طاغوت می رفتند و در خدمت طاغوت بسیاری از آنها بودند و اگر چنانچه در آنجا چه از معممین و چه از روسای کاروان خطائی سر می زد این خطای طاغوت بود ، به اسلام لطمه ای وارد نمی کرد بلکه تحکیم اسلام بود . امسال همانطوری که همه دستگاه ها متحول به دستگاه اسلامی باید بشود ، یکی از چیزهائی که بسیار مهم است همین کاروان های حج است که در امسال چشم ها دوخته شده است که ببینند

فرق امسال و سال های سابق چیست . آیا اینها که ادعا می کنند که رژیم طاغوت رفته است و جمهوری اسلامی پیدا شده است ، آیا اینهائی که الان نمایندگان دولت هستند ، منتخبین دولت اسلامی هستند ، منتخبین علماء بلاد هستند ، آیا آنها همانطوری که اسم شان اقتضا می کند ، واقع شان هم آنطورند ؟ اعمالشان مطابق با ادعاست ؟ یا همان ادعاست که جمهوری اسلامی و کاروان های حج منتخب از جمهوری اسلامی ؟ امروز یک امری است که شما باید از عهده یک مسؤ ولیت بزرگی بر آئید ، مسؤ ولیت حیثیت اسلام . اگر در زمان طاغوت یک معمم کاری انجام می داد ، می گفتند که طاغوتی است . امروز نمی گویند طاغوتی است ، می گویند اسلامی است . اگر خدای نخواسته شما در این حجی که مشرف می شوید و در این حج مواقعی که در حضور مسلمین ، همه مسلمین دارید ، اگر وضع ԙŇȘǠوضع سابق در زمان طاغوت فرق نکند در عالم منعکس می شود که اسم جمهوری است و معنا رژیم طاغوتی . آبروی اسلام را ممکن است که شما از بین ببرید و آبروی اسلام را ممکن است انشاء الله حفظ کنید .

سفر حج سفر کسب نیست ، سفر الی الله است

توجه داشته باشید که سفر حج سفر کسب نیست ، سفر تحصیل دنیا نیست ، سفر الی الله است . شما دارید به طرف خانه خدا می روید ، تمام اموری که دارید انجام می دهید به طور الوهیت باید

انجام بدهید . سفرتان از اینجا که شروع می شود (وفد) الی الله است ، سفر به سوی خدای

تبارک و تعالی است . باید همانطوری که مسافرین الی الله مثل انبیا علیهم السلام و بزرگان از دین ما مسافرتشان الی الله در تمام زمان حیاتشان بوده است و یک قدم تخلف نمی کردند از آن چیزی که برنامه وصول الی الله بوده است ، شماهم الان (وفود) الی الله دارید می روید . شما در آنجا که می روید ، در میقات که می روید لبیک به خدا می گوئید ، یعنی تو دعوت کردی و ما اجابت . مبادا یک عملی انجام بدهید که خدای تبارک و تعالی بفرماید که خیر ، شما را من قبول ندارم برای اینکه شما اسلامی نیستید . مبادا این سفر را سفر تجارت قرار بدهید و امور تجاری در این سفر مطرح باشد پیش تان ، چه آقایان اهل علم و چه کاروان ها و چه روسای کاروان ها و چه سایر حجاج ، سفر ، سفر الی الله است نه سفر به سوی دنیا ، آلوده به دنیا بکنید .

این سفر الهی را شما می روید رجم شیطان می کنید . اگر چنانچه خدای نخواسته خودتان از جنود شیطان باشید رجم خودتان را هم می کنید . شما باید رحمان رحمان بشوید تا رجمتان رجم رحمان و جنود رحمان به شیطان باشد . شما وقوف می کنید در این مواقف کریمه و وقوف در این مواقف کریمه آلوده بشود به یک معصیتی ، به یک خلافی ، به یک چیزی که علاوه بر اینکه پیش خدا آبرو از دست برود پیش دنیا آبروی اسلام دست برود . امروز آبروی اسلام بسته به وجود شماست که

می روید دستجمعی در این مواقف کریمه و سایر مسلمین شما را مشاهده می کنند . شما باید الگو باشید برای جمهوری اسلامی ، چه روحانیون و چه روسای کاروان ها و چه سائر حجاج . امسال حج نمونه است ، حج جمهوری اسلامی است نه حج رژیم طاغوتی . شرف زیاد و مسؤ ولیت زیادتر است ، مسؤ ولیت همه داریم در مقابل اسلام . امروز نه شما تنها ، همه قشرهای ملت ، دولت ، ملت ، همه مسوولند در مقابل خدای تبارک و تعالی و در اسلام . با اینکه مدعی هستیم جمهوری اسلامی و رژیم طاغوتی رفت و به جای او جمهوری اسلامی آمد ، ما باید اثبات کنیم این مطلب را که تغییر کرده است ، تحول حاصل شده است در همه چیز . اگر بنا باشد که در دولت که می رویم تحول نشده باشد ، شما که کاروان هستید تحول نشده باشد ، شما که روحانی کاروان ها هستید تحول پیدا نکرده باشید ، اگر اینطور باشد همان رژیم است و همان مسائل طاغوتی ، منتها اسم را ما عوض کردیم . ما می خواهیم انشاء الله محتوا عوض بشود ، تغییر بشود رژیم طاغوتی به همه محتوا به رژیم انسانی اسلامی ، به همه محتوا . بسیار باید متوجه باشید ، از خودتان بسیار پاسبانی بکنید این سفر را سفر الی الله حساب بکنید و بدانید با این سفر ممکن است که شما یک آبروی بسیار زیاد پیش خدای تبارک و تعالی پیدا کنید ، و ممکن است خدای نخواسته سقوط پیدا کنید .

از خدای تبارک و

تعالی سلامت و سعادت و عزت همه شما را می خواهم ، و از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام و عزت اسلام و قدرت اسلام را می خواهم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/7/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام سجادی

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام سید الاعلام آقای آسید محمد سجادی اصفهانی دامت افاضاته با توجه به سابقه ای که جنابعالی از وضع اهالی جنگزده کشور لبنان دارید و به وضع آن منطقه آشنا هستید ، مقتضی است مسافرتی به آنجا نموده و از نزدیک اوضاع مردم مستضعف منطقه را بررسی کرده و آشنا شوید و برای رسیدگی و کمک ایشان گزارش تهیه نمائید تا انشاء الله تعالی از طریق دولت اقدامی در این مورد بشود . از خدای تعالی قطع ایادی دشمنان را از کشورهای اسلامی و موفقیت همگان در راه پیروزی اسلام خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی وخانواده های شهدای پاوه

امیدوارم نام این شهدا در نامه ای که اسم شهدای بدر و کربلا نوشته شده ، ثبت شود

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطوری که در حدیث وارد شده است که (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) در جهات مختلفه ای که این عبارت افاده می کند یک جهتش هم همین حزنی است که برای ما تقریبا هر روز از مشاهده معلولین ، مشاهده مادرهای داغدیده ، پدرهای فرزند از دست داده ، برادرهای برادر کشته شده و بالاخره شهدائی که در راه اسلام از دست رفته اند برای ما هر روز یک روز عاشورا است و من نمی دانم چطور از شما برادرها و خواهرها که عزیزان خودتان را که عزیزان ما هم بودند از دست دادید ، چطور تسلیت بگویم و چطور عذرخواهی کنم . شما می دانید که اسلام آنقدر عزیز است ، آنقدر بزرگ است که پیغمبر اسلام و اهل بیت آن بزرگوار ، هستی خودشان را ، همه چیز خودشان را

در راه اسلام فدا کردند ، ماهم که پیرو آئین مقدس هستیم و پیرو پیغمبر اسلام و ائمه اسلام هستیم ، اگر یک مقداری فداکاری کنیم و در راه اسلام همانطور که آنها فداکاری کردند ، ما هم فداکاری کنیم ، برای ما هر چند سخت باشد لکن یک آسایش فکری است . من از شما آقایان و خانم که از راه های دور و جاهای مختلف کشور آمدید ، من به شما تسلیت می گویم و از شما تشکر می کنم و دعاگوی همه شما هستم و از خدای تبارک و تعالی برای شهدا رحمت و برای شماها سلامت و سعادت طلب می کنم . امیدوارم که این شهدا ، در نامه ای که اسم شهدای بدر و کربلا نوشته می شود اسم اینها نوشته شده باشد و برای شماها هم همانطور که باز ماندگان کربلا واحد و امثال اینها بودند و اجر داشتند شماهم در شمار آنها نامتان به ثبت برسد و چون آقایان جمعیت تان هم زیاد است من معذرت می خواهم و بیشتر مزاحمتان نمی شوم . من دعاگوی همه شما هستم و همین طور خدمتگزار همه شما و امیدوارم که خداوند دعاهای همه ما را در حق همه مستجاب کند و خدمت های همه را برای اسلام بپذیرد .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت دولت جمهوری اسلامی به مناسبت سالروزهجرت ایشان از نجف اشرف به پاریس

خداوند در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ایران همراهی فرمود

بسم الله الرحمن الرحیم

من مختصرا قصه ای که واقع شد عرض می کنم . ما که از ترکیه وارد عراق شدیم و بعدهم وارد نجف ، از طرف دولت عراق کرارا آمدند و اظهار داشتند که عراق مال شماست و هر جا باشد ،

هر جا بخواهید هر کاری داشته باشید انجام می دهیم ، تا دولت ها تغییر کرد ، یکی پس از دیگری تغییر کرد و منتهی شد به این اواخر که ما مقتضی دیدیم بیشتر از آن مدت در عراق فعالیت بکنیم . کم کم دولت عراق به طور تدریج در صدد جلوگیری شد .

ابتدا چند نفری در منزل ما به عنوان حفاظت ، شایعه هم درست می کردند که اشخاصی آمده اند برای ترور شما ، بلکه یک دفعه گفتند پنجاه نفر آمده اند که من گفتم آن متنش دلیل بر دروغ بودن است برای آنکه ترور پنجاه نفری هیچ وقت نمی شود ، باید یک نفر بیاید کم کم مامورها زیاد شدند ، باز هم همین که (ما می خواهیم حفاظت کنیم ) لکن من از اول به بعضی دوستان می گفتم قضیه حفاظت نیست ، قضیه مراقبت از این است که ما چه می کنیم .

کم کم از بغداد یک وقت رئیس امن آمد ، او آدم ملایمی بود و صحبت هایش هم همه تعارف بود و اینکه شما هر کاری بخواهید بکنید مانعی ندارد و هر عملی انجام بدهید مانعی ندارد و فلان ، ایشان رفت و بعد از چند روز یک نفری دیگری آمد که گفتند او مقدم است بر آن رئیس امن ، ایشان به طور رسمی به ما گفت که ما چون یک معاهداتی ، تعهداتی با دولت ایران داریم از این جهت نمی توانیم تحمل کنیم که شما اینجا فعالیت می کنید و شاید امروز همان مقدار گفت و روز بعدش باز آمد و بیشتر و گفت که

نباید شما چیزی بنویسید یا در منبر صحبتی بکنید یا نواری پر کنید و بفرستید برای اینکه این مخالف تعهدات ماست ، من به او گفتم که این یک تکلیف شرعی است که به من متوجه است ، من هم اعلامیه می نویسم و هم در موقعش در منبر صحبت می کنم و هم نوار پر می کنم و به ایران می فرستم و این تکلیف شرعی من است ، شما هم هر تکلیفی دارید عمل کنید . بعد صحبت هائی کرد و چه بالاخره منتهی شد به اینکه من همچو علاقه ای به یک محلی ندارم من هر جایی که بتوانم خدمت بکنم ، آنجا خواهم رفت نجف پیش من مطرح نیست که من آنجا بمانم . گفت که شما هر جا بروید همین مسائل هست یعنی جلوگیری می شود . گفتم که من (در صورتی که هیچ در ذهن من این نبوده ، آنوقت هم نبود) می روم خارج ، من می روم پاریس که مملکتی است که آن دیگر وابسته به ایران و مستعمره ایران نیست . البته ناراحت شد اما حرفی نزد . بعد آقای دعائی هم بودند آنجا برای ترجمه آقای دعائی که الان سفیر هم بعد من دیدم که اینها بنا دارند که با دوستانمان بدرفتاری کنند ، گفته بودند (آقای دعائی گفت به من ) که ما با خودش کاری نداریم . لکن ما آنهائی که اطراف او هستند چه خواهیم کرد ، چه خواهیم کرد . من خوف این را داشتم که به اینها صدمه ای وارد بشود . به آقای دعائی گفتم که شما برای من

بروید ، تذکره ببرید و ویزا بگیرید ، البته قبلا هم یک دفعه ایشان برده بود پیش رئیس امن ، ایشان با ناراحتی گفته بود که شما می خواهید ما را با فلانی طرف بکنید ؟ نه ، نمی دهیم ، لکن این دفعه ویزا دادند برای خروج و ما می خواستیم به سوریه برویم که آنجا اقامت کنیم لکن اول بنا گذاشتیم کویت برویم و از کویت که دو ، سه روز ماندیم برویم به سوریه و هیچ هم در ذهن من این نبود که به فرانسه بروم . بنابراین گذاشتیم . بین الطلوعین یک روزی با هم ما تحت مراقبت مامورین آنجا ، از در که من بیرون آمدم آقای یزدی را دیدم ، آقای یزدی از همان در که من آمدم بیرون دیگر همراه ما بود تا حالا ، بعد حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم ، بعد از یک چند دقیقه ای که مثل اینکه حالا روابط بود با ایران ، چه بود ، نمی دانم ، گمانم این است که رابطه با ایران بود ، آمد آن مامور و گفت که نه ، شما نمی توانید بروید کویت . من گفتم به او بگوئید که خوب ما می رویم از اینجا به فرودگاه ، از آنجا می رویم . گفت خیر ، شما از همین جاکه آمدید از همین جا باید برگردید . از همانجا برگشتیم ما آمدیم به عراق و شب بصره بودیم و فردایش در بغداد و من در بصره بنابراین گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی برای اینکه احتمال همین معنا را

در آنجاها می دادم ، بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد در همانجا هم یک حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست ) اعلامیه ای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران ، وضع رفتنمان ، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم . ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم . مسائلی بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت . هر چند بود و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود ، با اراده خدا بود . من هیچ برای خودم یک چیزی که ، عملی که خودم کرده باشم ، یک چیزی برای خودم قائل باشم نیستیم ، برای شما هم قائل نیستم ، هر چه هست از اوست ، کارهائی که می شود که ما اصلا در ذهنمان نمی آمد که این کار مثلا باید بشود ، می شد و می دیدیم که نتیجه دارد . در همین آخر که می آمدیم تهران و آقایان هم به عنوان وزارت بودند ، حکومت نظامی اعلام کردند ، من اصلا نمی دانستم که اینهابرای چه حکومت نظامی اعلام کرده اند ، بعد به ما گفتند ، لکن به ذهنم آمد که ما بشکنیم این حکومت نظامی را . آنها روز اعلام کردند که از ظهر به آن طرف حکومت نظامی و من نوشتم و شکسته شد و بعد ما فهمیدیم که توطئه بوده است ، این حکومت نظامی برای این بوده است که بعدش مستقر بشوند در خیابان ها ، نظامی ها و قوائی که دارند و شب کودتا کنند و همه ماها و شماها را از بین ببرند

. این را هم خدا کرد ، هیچ ما در ذهنمان یک مساءله ای نبود ، ما به حسب آن عادت که نباید حکومت نظامی اینقدر باشد و می دادم مخالفت کنند . ما در پاریس که وارد شدیم ، البته دوستانمان آنجا آقایانی که بودند همه به ما محبت کردند ،

منجمله آقای حبیبی تشریف داشتند ، آقای بنی صدر بودند ، آقای قطب زاده بودند ، آقای یزدی که همراهمان بودند و دوستانی که در آنجا بودند و بعد هم در خود پاریس یک جائی بود که من گفتم اینجا مناسب ما نیست ، رفتیم به همان دهی که نزدیک بود ، آنجا هم از اطراف کم کم هی آمدند ، البته دولت فرانسه ابتدائا حالا چه جور بود ، یک قدری احتیاط می کرد لکن بعدش نه ، به ما محبت کردند و ما مطالبمان را در پاریس بیشتر از آن مقداری که توقع داشتیم منتشر کردیم و گاهی خبرگزاری های آمریکا می آمدند آنجا و ما صحبت می کردیم و به من می گفتند که این در تمام آمریکا و یک مقداری هم در خارج آمریکا پخش می شود .

ما مسائل ایران را ، آنکه واقع بود در ایران ، آن مسائلی که بر ملت گذشت ، آنجا گفتیم و قشرهای مختلفی که از دوستان و جوانان ایران در خارج بودند از همه اطراف هر روز تقریبا دسته ای ، دسته هایی می آمدند و آن هم اسباب باز تقویت ما بود ، آنها هم فعالیت می کردند ، صحبت می کردند ، مجالس داشتند . ما اخیرا که بنا گذاشتیم که

بیائیم به ایران ، فعالیت های شدید شروع شد برای آنکه نیائیم ایران ، البته قبلش هم از طرف دولت آمریکا و آنها خیلی پیغام ها می دادند که بعضی وقت ها خودشان می آمدند ، یک نفر می آمد به عنوان می گفت من بازرگانم ، لکن معلوم بود که یک مرد سیاسی بود و صحبت ها می کرد که شما حالا نروید به ایران ، حالا زود است رفتن به ایران ، نورس است الان ، بعد هم که پشتیبانی از شاه می کردند زیاد و بعد هم که شاه رفت و شاه سابق رفت و بختیار وارث بحقش یعنی در جنایت جای او بود ، آنوقت هم فعالیت ها شروع شد به اینکه شما نیائید به ایران ، حتی از ایران که به وسیله از کجا بود به وسیله دولت فرانسه برای ما آوردند خواندند که شما حالا نیائید ایران و اسباب چه هست و چه می شود ، اگر شما بروید به ایران حمام خون راه می افتد و از این حرف ها زیاد زدند و این اسباب این شد که من در ذهنم آمد که رفتن ما به ایران برای اینها یک ضرری دارد . اگر چنانچه نفع داشت برایشان و می توانستند که ما وقتی رفتیم ایران فورا ما را توقیف کنند ، این حرف ها را نمی زدند می گفتند بیائید ایران . ما عازم شدیم و آمدیم و خدای تبارک و تعالی در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ایران همراهی فرمود و یکی از بزرگترین همراهی هائی

که خدای تبارک و تعالی با ملت ما کرد این بود که اینها را از مقابله جدی منصرف کرده . اگر اینها می خواستند که مثلا مثل حالای افغانستان رفتار می کنند ، خوب خیلی زیاد ما ضایعه داشتیم که بکوبند و بزنند و چه بکنند ، حالا رعبی در دل بسیاریشان افتاد یا چه شد که انصراف حاصل شد و بحمدالله تا اینجا که رسیده است خوب بوده است ، ضایعه بوده است اما کم بوده است و آن چیزی که ما دریافتیم زیاد بوده است و من امیدوارم که از این به بعد هم با همت آقایان ، آقای بازرگان و آقایان وزراء که من همه شان را علاقه دارم و اکثرشان را می شناسم و امیدوارم که همه دست به هم بدهند و این بار را به منزل برسانند .

آمال ما این است که همه جا احکام اسلامی جاری باشد

و من از ملت ایران می خواهم که کمک کنند به این نهضت ، کمک کنند به این دولت ، امروز دولتی است که خدمتگزار مردم است ، مثل دولت های سابق نیست که می خواست تحمیل به مردم بشود ، خواست که ذخائر مردم را به باد بدهد . این دولتی است که می خواهد حفظ کند ذخائر ملت را ، می خواهد حیثیت ملت را حفظ کند و خواهد خدمت کند به ملت ، البته در یک همچو موقع و انقلابی مخالفین هم زیاد هستند مادامی که آنهائی که منافع خودشان را در خطر می بینند وجیبشان رفته است ، اینها زیادند و ریشه هائی هستند که متفرق هستند در کشور و البته کارشکنی می کنند و تبلیغات سوء می

کنند لکن ملت باید بداند که انشاء الله ما پیروز هستیم و خواهیم مطلب را به آخر رساند و خواهیم مملکت را یک مملکت مستقل ، آزاد ، اسلامی متحقق کنیم و آمال ما این است که احکام اسلام در همه جا ، در همه قشرها ، در همه وزارتخانه ها ، در همه مملکت هر جا که هست ، در بازارها ، در کشاورزی ها ، در دور و نزدیک یک مملکت ، همه جا احکام اسلامی جاری باشد و آقایان وزراء توجه دارند البته که مملکت اسلامی است ، نباید در وزارتخانه ها یک چیزی که بر خلاف اسلام است ، بر خلاف مصالح مملکت است ، خدای نخواسته عمل بشود ، تصفیه باید بشود این وزارتخانه ها و این مملکت و همه جا .

مادامی که نیت ما خالص است و برای خداست ، خدای تبارک و تعالی با ماست و پیروز خواهیم شد

و باید انشاء الله با قدرت و با حسن نیت که بحمدالله دارید ، این مملکت اداره بشود و انشاء الله مسائل حل بشود و مسلما مادامی که نیت ما خالص است و برای خداست ، خدای تبارک و تعالی با ماست و پیروز خواهیم شد ، چنانچه در این راه قدرت بزرگی که در مقابل ما بود و پشتیبان او تمام قدرت ها اعم از ابرقدرت ها و غیره بودند لکن چون حسن نیت بود و مردم متحول شده بودند به آن مردمی که در صدر اسلام بود ، الان هم زن ها به من می گویند ، بعضی زن ها ، که شما دعا کنید که ما شهید بشویم برای کردستان ، بعضی از زن ها می آمدند اینجا می گفتند که شما اجازه بدهید ما

برویم کردستان ، برویم در آنجا جنگ بکنیم من گفتم نه ، صلاح نیست ، خود ملت ، خود ارتش کار را انجام می دهد . یامثلا زن ها و مادرهائی که بچه هایشان شهید شده است می گویند ما مفتخر هستیم و یکی دوتای دیگر که داریم اینها را هم می خواهیم شهید بشوند و دعا کنید که شهید بشوند . این یک تحولی بود که ، همان تحولی که در صدر اسلام بین مسلمین حاصل شده بود که شهادت را برای خودشان فوز می دانستند و نمی ترسیدند از اینکه کشته بشوند ، کشته شدن را شهادت می دانستند ، دنیا را راه عبور می دانستند ، عالم آخرت را مستقر و مقر انسانی می دانستند . از این جهت این پیروزی ما مرهون همچو تحول روحی است که در مردم پیدا شد و الا ما که نه اسلحه داشتیم و نه نظام بود در کار و نه یک کارهائی داشتیم که مطابق اصول جنگی و اینها باشد ، فقط چیزی که بود ایمان در مردم بود و بحمدالله وحدت کلمه و من می خواهم از خدای تبارک و تعالی که این وحدت کلمه محفوظ بماند و انشاء الله تمام مشکلاتمان حل شود .

اکنون کم کاری حرام است

و هم آقایان وزرا و خصوصا وزیر نفت زیاد توجه داشته باشند که در آن محلی که هستند خیلی باید با دقت عمل بکنند و باید اشخاصی هم که در آنجا هستند و کارگرانی که در آنجا هستند و کارمندانی که در آنجا هستند پشتیبانی کنند از ایشان . ایشان مردی است صادق و محتاط که من در احتیاط

ایشان یک قدری اشکال دارم لکن آدم درستی ، محتاطی است و انشاء الله امیدوارم که در آنجا به طور شایسته عمل بکنند و من از کارمندان و کارگران نفت می خواهم که پشتیبانی کنند ، کار کنند برای مملکت و کم کاری نکنند ، تعطیل نکنند ، الان مملکت دیگر مال خودشان است ، نفت از خودشان است ، هدر نمی رود ، به مصالح مملکت خرج می شود ، وقتی که مال خودشد موظفیم که همه مان خدمت بکنیم .

الان مملکت مثل عائله خود ما هست همانطوری که ما برای عائله مان باید با محبت عمل بکنیم ، الان باید ما برای مملکتمان با محبت ، هم آقایان وزراء و هم مردم و هم کارگران و کارمندان و گاهی من می شنوم که در ادارات یک قدری کم کاری هست ، گاهی بیکاری هست و این موجب تعجب من است . اگر چنانچه خدای نخواسته اینها از رژیم سابق هستند و می خواهند برای آنها خدمت کنند ، خوب موظفند آقایان که آنها را یادداشت کنند اسم هایشان را و تصفیه کنند و اگر چنانچه اینطور نیست و خود مردم هستند و علاقه دارند به اسلام و علاقه دارند به مملکتشان ، من نمی فهمم کسی علاقه داشته باشد به مملکتش و آنوقت از مملکتش اجر ببرد و عمل نکند . خوب یک اجرتی که اینها می گیرند در مقابل عمل است ، اگر عمل کم بکنند حرام است این اجرت ، جایز نیست استفاده بکنند از این . بنابراین آنهائی که اعتقاد به اسلام ، اعتقاد به مملکت خودشان ، اعتقاد به

این نهضت دارند ، آنها باید عمل بکنند ، بلکه زیاد بکنند عملشان را که جبران بکند این چیزهایی که در سابق بود و این نقیصه هایی که در سابق بود جبران بشود . کم کاری اصلش دیگر معنا ندارد ، حالا باید پرکارتر بشوند ، دو مقابل کار بکنند . شما می بینید که ادارات ، می بینید که الان قشرهای مختلفی می روند حتی در بیابان ها خدمت می کنند ، می روند در مدارس خدمت می کنند ، به ادارات هم باید خدمت بکنند تا مزد و اجرتی که می گیرند اجرت مشروع باشد . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما را بیدار کند و همه ما را خدمتگزار این ملت و همه ما را به سعادت و سلامت ، این راه را که راه الی آخرت و الی الله است با سلامت طی بکنیم که در وقتی که در معرض حساب واقع می شویم ، حسابمان سالم باشد و آبروی ما در پیشگاه خدا و اولیای خدا نریزد . خدا همه شما را حفظ کند . و با سلامت و سعادت مشغول عمل باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/7/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل ژاندارمری

عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند

بسم الله الرحمن الرحیم

روز مبارکی است . همه روز ما بعد از انقلاب و بعد از سرنگونی رژیم فاسد مبارک است . همه روز ملت ما عید است و مبارک . روزهائی که بر ملت ما گذشت همه دیدید و این روزها که همه قشرها هماغوش هم و برادرانه با هم هستند ، می بینید . روزهائی که بر ملت ما گذشت که قوای

طاغوتی با ملت می کردند که دیدید و امروز را می بینید که قوای اسلامی در آغوش ملت و برابر ملت رژه می روند و ملت ما برای آنها دست می زنند ، شادی می کنند . عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند . عید ملت ما روزی است که ریشه های فسادی که امروز در بعض از نقاط ایران هستند از بین بروند و می روند . من امروز را به همه ملت و به همه قوای انتظامی و خصوص برادرانی که امروز از ژاندامری اینجا آمده اند تبریک عرض می کنم و برای همه شما سعادت و سلامت می خواهم .

این برکت اسلام است که شما را با هم پیوند داده است

احساس نمی کنید که امروز با آن روزهائی که با ملت مواجه می شدیم و ملت شما را نمی پذیرفت فرق دارد ؟ احساس نمی کنید که این برکت اسلام است که شما را با هم پیوند داده است ؟ و من امیدوارم که این پیوند تا آخر برقرار باشد و شما ارتش اسلامی و ژاندارمری اسلامی و قوای انتظامی اسلامی باشید و همیشه در خدمت ملت و ملت پشتیبان شما . ملت ایران ، ملت نجیبی است ، ملت بزرگی است و ملت قدرتمندی است و از شما پشتیبانی می کند و شما را برادر خود می داند و ما همه را برادر خود می دانیم و به همه خدمتگزار هستیم . ما از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که این ملت ما را با همین شور و شعفی که برای پیشبرد نهضت دارند نگه دارد و همه را با شور و شعف به سوی یک دولت

اسلامی بزرگ و یک قدرت بزرگ اسلامی به پیش ببرد . خداوند ملت ما را به سعادت دنیا و آخرت برساند و همه را با همین قدرتی که دارند به پیش ببرد و همه را خدمتگزار همه بکند و از خدمت هائی که به اسلام و به کشور خود می کنند ، به همه قدرت و عظمت عنایت کند و اجر عنایت کند . خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان بی سیم مخابرات مرکزتهران

حق پیروز است و مادامی که در مسیر حق باشیم پیروزیم

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتید حق پیروز است . حق پیروز است و مادامی که در مسیر حق باشیم پیروزیم . باطل منکوب است و مادامی که در طریق باطل است منکوب خواهد بود . مواجهه حق و باطل در این زمانی که ما بودیم این دو مطلب را ثابت کرد . ملت حق بود و مقابل ملت صفوف باطل . باطل مجهز به همه جهاز نظامی و جنگی و حق بدون اینکه از جهازات جنگی ظاهری و از ساز و برگ جنگی برخوردار باشد ، با مجهز بودنش به ایمان و حق پیروز شد ، پس حق پیروز است . ما شاهد بودیم او را . شما حق بودید که فریاد می کردید ما اسلام را می خواهیم و کفر و شرک و چپاولی و زورگوئی را نمی خواهیم . آنها باطل بودند و در مقابل شما ایستاده بودند و می خواستند آن رژیم را حفظ کنند . هم قدرت های داخلی و هم قدرت های عظیم خارجی و هم وابستگان داخلی ، چه از اهل قلم و بیان و چه از اهل عمل و ساز و

برگ جنگی ، معذلک ملت ما با قدرت الله اکبر بر این ساز و برگ های بزرگ جنگی آنها غلبه کرد و پیروز شد و حق پیروز شد و همیشه حق پیروز است . لکن ما باید فکر این باشیم که مسیرمان مسیر حق باشد . ملت ما در یک جنبش اسلامی که همه قشرها را گرفته بود ، زن ها ، مردها ، بچه ها ، بزرگ ها در خیابان ریختند و با ندای حق و اراده مصمم حق طلبی غلبه کردند بر باطل و پیروز شدند بر باطل . اگر این مسیر حق را حفظ بکنید ، ملت این مسیر را حفظ بکند پیروز خواهد بود ، برای اینکه حق باشد حق هست ، و اگر خدای نخواسته انحرافی از حق پیدا بشود ، حق پیروز است ، لکن ما حق نیستیم ، قاعده حق پیروز است ، صحیح است . موسی با یک عصا غلبه کرد بر فرعون و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با دست خالی با یک عده معدود ، ساز و برگ هیچ چیز نداشتند ، منزل هم نداشتند ، یک عده ای بودند که توی مسجد آنهائی که اصحاب صفه یک دسته ای بودند که از باب اینکه هیچ منزل نداشتند ، هیچ چیز نداشتند آمدند همه با هم توی مسجد یک گوشه ای از مسجد را منزل قرار داده بودند و اصحاب صفه به ایشان می گفتند . در جنگ ها وقتی که اینها می رفتند ، هر چند نفرشان هم یک اسب و یک شتر داشتند ، لکن حق بودند و حق پیروز

است . همین عده معدود کم بر امپراطوری روم و ایران که آنوقت تمام تقریبا ، معمولا تحت نفوذ این دو امپراطوری بودند ، غلبه کردند ، شکست شان دادند ، عده معدود کم ، لکن حق بودند و ایمان داشتند با ایمان پیش بردند . مادامی که ما حق باشیم پیروز هستیم .

حق بودند به این است که ما همه چیزمان را اسلامی کنیم ، عقائدمان عقائد اسلام باشد ، ایمان را در قلبمان تقویت کنیم ، اعمالمان را تطبیق بدهیم با اسلام ، با قرآن و اخلاقمان را مهذب کنیم ، تطبیق بدهیم با اسلام . اگر اینطور بشویم ما حقیم و حق هم پیروز است ولو اینکه در میدان کشته بشویم ، ولو اینکه عقب نشینی کنیم ، لکن پیروزیم برای اینکه مکتب مان پیروز است ، حق است و حق پیروز ، مسیرتان مسیر حق باشد .

این تحول روحی که در ملت پیدا شد ، باعث پیروزی شد

امروز که ملت ما بحمدالله قدرت های بزرگ را کنار زده و قدرت دست دولت و ملت آمده است کوشش کنید دولت و هم ملت ، هم دادگاه ها و هم پاسدارها و هم شهربانی ها و هم لشکری ها و کشوری ها ، ادارات ، همه که مسیرشان را مسیر حق قرار بدهند تا پیروز بشوند . آن روزی که دیدید ما خدا نخواسته رو به شکست رفتیم بدانید که از حق داریم کنار می رویم . مادامی که این نهضت جلو رفت و همه با هم بدون اینکه نظر بکنند به اینکه چه دارند و چه عائد من می شود و اداره ام چه جور اداره ای است ، کسبم چه جور

است ، بدون نظر به این و آن وقتی که به خیابان ها ریختید در مقابل تانک و توپ هیچ فکر این نبودید که امشب وقتی بروم منزل رختخوابم چه جوری است ، نمی رفتید منزل یا شامم چه جوری است ، شام هم نمی خوردید ، در این بودید که حق را غلبه بدهید بر باطل و حق بودید و غلبه دادید . حالا که بحمدالله یک پیروزی نسبی دستتان آمده است و قدرت به دست شما آمده است باید فکر این باشید که حق را اجرا بکنید . اگر قدرتمند در این زمان بخواهد با قدرت خودش قدم بردارد ، ملاحظه حق را نکند ، این باطل می شود و باطل منکوب است در مقابل حق ، فکر این باشید که این سنت تا اینجا که آمده است با کلمه حق و با اراده حق ، با تحولی که در جوان های ما چه زن و چه مرد پیدا شد که شهادت را آرزو می کردند و حالا هم می کنند ، حالا هم بعضی از خانم ها می آیند می گویند که شما دعا کنید ما شهید بشویم ، بعضی از برادرها می گویند که دعا کنید ما شهید بشویم . این تحول روحی و فکری که در ملت همه طبقاتش پیدا شد همه هم یک مطلب را دنبال کردند و آن جمهوری اسلامی ، این باعث پیروزی شد برای اینکه حق بود و حق پیروز است . این را باید حفظ کنید . من که اینجا نشستم و شما که در ادارات یا در جاهای دیگر هستید و من از شما

تشکر می کنم که وقتی که پاریس بودیم این مخابرات به ما خیلی کمک کردند ، مطالب ما را در عین حالی که آنوقت همه چیز تحت قدرت آنها بود و تحت کنترل بود ، حتی آنوقتی که تعطیل هم کرده بودند ، آنها حرف های ما را رساندند به همه جامن خیلی از ایشان تشکر می کنم و آنها سهم بزرگی در پیروزی ما داشتند و پیروزی خودشان ، لکن باید این مطلب حفظ بشود . شما هر جا هستید ، ما هر جا هستیم آن کاری که انجام می دهیم ، آن کار ، کار حق باشد ، دنبال حق برویم ، دنبال این نرویم که یک کاری پیدا کنیم منفعتش زیاد باشد ، یک کاری بکنیم عنوانش زیاد باشد ، این منفعت ها و این عنوان ها همه اینها ازبین خواهد رفت ، آنکه باقی می ماند حق است که باقی می ماند . کاری بکنید که این حق را حفظ بکنید و این نهضت را با اجتماع و با حق جلو ببرید . و من امیدوارم که این حق محفوظ بماند و همه شما مرید و مؤ فق باشید و این نهضت را به جلو ببرید و پیروز کنید انشاء الله خداوند همه شما را سلامت نگه دارد و حفظ کند و ما و شما را در راه حق هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان مجلس خبرگان و پاسداران مسجدالحسین (ع )

شما نهضت اسلامی را یاری کردید خدا هم شما را یاری کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

من وقتی مواجه با این چهره های اسلامی انسانی و خواستنی می شوم احساس غرور می کنم . من شما را همچو می یابم که برای اسلام در

همه جا حاضر هستید . آیه ای را که آقا قرائت کردند: ان تنصرواالله ینصرکم ویثبت اقدامکم اگر یاری بکنید خدا را ، یاری خدا یاری احکام خداست ، یاری قرآن کریم است و یاری جمهوری اسلامی است ، اگر چنانچه یاری کنید خدا را ، خدا هم شما را یاری می کند ، این یک قضیه که یاری می کند و شما این قضیه را در عین دیدید که شما یاری کردید اسلام را و یاری کردید احکام اسلام و یاری کردید نهضت اسلامی ، جمهوری اسلامی را و خداوند یاری کرد شما را .

اگر یاری خداوند تعالی نبود ، چطور امکان داشت شما بدون اسلحه ، بدون ساز و برگ جنگی و بدون یک نظام غلبه کنید به آنهائی که خودشان همه چیز داشتند و همه قدرت ها در دست آنها بود و قدرت های شیطانی خارجی هم پشت سرشان ایستاده بود و تاءییدشان می کرد ، لکن شما را خدا نصرت داد . آنهائی که غفلت دارند از این معنا که یک اراده بزرگ در عالم هست و همه چیز تحت آن اراده هست ، اینها برایشان این معما حل نشدنی است . چطور شد که یک ملت بدون هیچ ساز و برگ بر یک همچو قدرت های بزرگ غلبه کرد و همه را بیرون راند ، اینها غافلند از اینکه یک اراده ای فوق همه اراده هاست و خدای تبارک و تعالی وعده کرده است به مردم اگر چنانچه نصرت کنید خدا را ، خداوند نصرت می کند شما را . آنهائی که به ماوراء طبیعت اعتقاد ندارند برای آنها این

مسائل معماست ، اما برای ما که قائل به یک همچو قدرتی هستیم و با برهان قوی ثابت کردیم یک همچو قدرتی را ، هیچ معما نیست ، معما پیشمانیست این مسائل .

خداوند یاری کرد شما را ، یاری خداوند کافی است ، اگر یاری خداوند نبود ، چطور در ظرف یک مدت کوتاهی یک ملتی که هر کدام یک خیال خاصی برای خودشان داشتند ، هر طبقه ای یک آمال و آرزو ، یک برنامه ای داشتند یکدفعه همه مجتمع شدند در یک ، اگر نصرت خدا نبود ، چطور یک ملتی که از یک پاسبان می ترسید ، یک پاسبان اگر در بازار آمد اجازه به خودش نمی داد که بگوید ما امروز مثلا بیرق نمی زنیم برای او ، یک همچو چیزی در ذهنشان نمی آمد ، به خودش همچو اجازه ای نمی داد ، اگر یاری خدا نبود ، چطور همین ملت با همین وضع یکدفعه ریختند بیرون گفتند ما اصلا سلطنت نمی خواهیم ، سلطنت رژیم دو هزار و پانصد ساله ما نمی خواهیم ، این نصرت های خداست . شما شاید گاهی اختیار ، خودتان نداشتید ، اگر نصرت خدا نبود ، چطور ذهن اینها را منصرف کرد از اینکه مقابله با همه قدرت ها بکنند . اگر اینها با آن قدرتی که دردست داشتند مقابله کردند و همانطور که الان در افغانستان برای برادرهای مسلمین ، اینطور مسائل پیش است ، اینها را خدای تبارک و تعالی منصرف کرد و یک رعبی در دلشان انداخت ، یک انصرافی برایشان حاصل شد که مقابله نکنند ، مقابله هم بکنند

مقابله های خیلی جدی نباشد ، این انصرافی بود که خدا در قلب اینها ایجاد و رعبی بود که ایجاد کرد ، ترسیدند ، یعنی یک قدرت بزرگ شیطانی از یک ملت بی ساز و برگ ترسید و نتوانست مقاومت بکند .

اینها نصرت های الهی است که به حسب نظر کسی که یک قدری تامل در اطراف قضایا بکند واضح است که همه نصرت خدا بود ، همه این پیشرفت ها نصرت خدا بود . جمله دوم ویثبت اقدامکم شما توجه کنید که همین حالا شما با قدرت و قوه ایمان آمدید و نصرت خدا را کردید ، چنانچه خدا هم نصرت کرد شما را و پیش بردید ، لکن اگر نصرت خدا بکنید یک چیز دیگر هم دنبالش هست و آن این است که قدم های شما را ثابت نگه می دارد . اگر چنانچه خدای نخواسته نصرت را شما فراموش کنید و گمان کنید مطلب تمام است ، گذشت دیگر و بروید سراغ کارتان ، هر کسی مشغول گرفتاری های خودش بشود و از آن نصرت الهی که باید بکند نصرت به اسلام و احکام اسلام غفلت کند ، آن نصرت سابق چون کردید ، نصرت هم داد لکن اگر نصرت از آنجا قطع بشود ، یعنی نصرت شما قطع بشود ، قدم هاتان دیگر ثابت نمی ماند . بخواهید قدم ثابت بماند ، تعقیب کنید به برنامه ای که تاکنون داشتید ، تعقیب کنید ، ما بین راه هستیم .

آگاه باشید که توطئه گران مخالف اسلام وارد شوراها نشوند

الان ملاحظه بکنید که یک مساءله مشکلی که پیش ما هست و باید آگاه بشوید همه و آگاه کنید همه را و

علماء اسلام آگاه کنند همه را ، قضیه شوراهاست . قضیه شوراها را یک امر سطحی و یک امر کوچک نشمرید . این شوراها اختیاراتی دارند که به واسطه آن اختیارات توانند مسائل ما را ضایع کنند و می توانند مسائل اسلامی را جلو ببرند . بدانید که الان دنبال اینکه اعلام این شده است که شوراهای شهر را باید تشکیل بدهند ، دستجاتی که مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام ترسند ، از احکام اسلام می ترسند ، اینها در صدد توطئه هستند که یک افرادی را جا بزنند ، افرادی که از خودشان است ، همفکر خودشان است جا بزنند به ملت و ملت را اغفال کنند برای راءی دادن به آنها .

روزی است که امروز که باید هم علماء اسلام و هم مردم متفکر و هم همه طبقات و درست این چشم هاشان را باز کنند و افرادی که انتخاب می کنند ، افرادی که شناسائی از قبل داشته باشند . هر کسی در هر شهری هست افرادی را از سابق می شناسد ، در زمان رژیم افرادی را می شناسد ، می داند اینها اهل توطئه نبودند ، اسلامی بودند و روشن بودند در امور اسلامی و خائن نبودند ، چپگرا نبودند ، راستگرا نبودند ، به صراط مستقیم اسلامی بودند ، هر کس در هر شهری هست افراد را بشناسد ، از افرادی که درست بشناسید که اینها چه مردمی هستند ، چه اشخاص بازاری و چه اشخاص اداری و چه اشخاص روحانی ، هیچ فرق نمی کند ، باید بشناسید که این آدم در این مدتی که

زمان طاغوت بود ، چکاره بود این ، اگر او را درست هر کسی در محیط خودش شناسائی کرد اشخاصی را ، آنوقت علمائی که آنجا هستند ، در بلاد هستند و اشخاصی که از بازاری ها و معتمدین بازار و عرض کنم اینها هستند ، دانشگاهی ها ، دانشجوها این افراد را معرفی می کنند به مردم . افراد باید اولا ، مسلمان باشند و ثانیا ، معتقد به نهضت باشند ، امین باشند در کارهایشان ، ایمان حقیقی داشته باشند ، متعهد باشند نسبت به احکام اسلام ، سوابق انحراف و سوء نداشته باشند . از روحانیون هم باید تعیین بشود ، از اهل بازار هم باید باشد ، از آن صنف های دیگر هم باید باشد ، لکن همه باید در این معنا شرکت داشته باشند که مسلم و البته آنهائی که غیر مسلم هستند برای خودشان شوراهائی ممکن است تعیین کنند ، لکن مسلم و متعهد به اسلام ، متعهد به این نهضت ، معتقد به این نهضت ، مخالف با طاغوت و انحراف چپ و راستی نداشته باشد ، نه به طرف آنجور سرمایه داری برود و نه چپ باشد ، مستقیم و اسلامی ، دلسوز برای این ملت . اگر مسلمان باشد و متعهد باشد ، آن برای ملت دلسوز است ، خیانتکار نیست ، با امانت کارش را انجام می دهد . هر کاری بخواهد برای آن شهر خودش انجام بدهد ، به مصلحت افراد آن شهر ، به مصلحت خود آن شهر ، به مصلحت اسلام عمل می کند .

غفلت در انتخاب افراد ، کشوری را به فساد می کشد

و اگر خدای نخواسته در این مساءله

غفلت بکنید ، یا روحانیون غفلت بکنند ، یا خطبا غفلت بکنند ، یا فضلا غفلت بکنند ، یا دانشگاهی های متعهد غفلت بکنند ، یا بازاری ها غفلت بکنند ، یا کشاورزان و کارگران غفلت بکنند و یک اشخاصی که بر خلاف مسیر ملت است ، بر خلاف مسیر اسلام است پیدا بشود ، ممکن است که یک شهری را به فساد بکشد و ممکن است بعد از او یک مملکتی به فساد کشیده بشود . اگر غفلت بکنند از این معنا و علماء بلاد غفلت بکنند از این امر ، اهل منبر غفلت بکنند ، علمائی که در اطراف هستند ، اهل علم که در اطراف هستند ، دانشگاهی ها ، دانشجوها همه غفلت از این بکنند که یک افرادی که سرنوشت یک شهر را شما می خواهید به یک عده بدهید ، سرنوشت همه چیز شهر را به یک عده می خواهید بدهید ، باید یک کسی باشد که هم سررشته داشته باشد از امور و هم امین و معتقد به نهضت باشد . این یکی از مسائل بزرگی است که ما الان مواجه آن هستیم فعلا و بعدش هم مسائل دیگری پیش می آید و مابین راه هستیم الان ، الان مسائلی پیش داریم که یکی یکی باید درست بشود و تا آن مسائل درست بشود ، ما نرسیدیم به آن مطلبی که جمهوری اسلامی است .

خبرگان نباید تحت تاثیر قلم ها و قدم های خلاف اسلام قرار بگیرند

الان شما ملاحظه کنید که در همین مجلس خبرگان که آقایان اهل علم و علما وعده دیگری هستند ، بعض افراد هستند که

فکرشان فکر اسلامی نیست ، یا اگر فکر اسلامی باشد ، اسلام را درست نمی دانند چه است . اینها الان در مسائلی اشکال تراشی می کنند ولو مواجه با این است که اکثریت مخالف با آنها هستند ، لکن در عین حالی که اکثریت مسلم و طرفدار اسلام و اسلام را می دانند چه است ، معذلک یکی ، دو نفر وقتی که در یک محلی باشند که همه شان همچو هستند الا یکی دو نفر اشکال تراشی می کنند و چوب لای چرخ می گذارند ولهذا من باید به آقایان ، هم به آقایان اهل خبره ، مجلس خبره عرض می کنم که تحت تاءثیر قلم ها و قدم هائی که برخلاف اسلام دارد برداشته می شود ، واقع نشوید ، شما مسائل را آنطوری که فهمیدید که برای اسلام است ، اسلام را تقویت کنید ، خدا ناصر شماست خداوند یاری می کند ان تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم نصرت خدا بدهید ، خدا ناصر شماست .

مخالفین با ولایت فقیه در واقع با اسلام مخالفند

به حرف های آنهایی که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند ، گوش ندهید . اگر چنانچه فقیه در کار نباشد ، ولایت فقیه در کار نباشد ، طاغوت است یا خدا یا طاغوت . یا خداست یا طاغوت ، اگر به امر خدا نباشد ، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد ، غیر مشروع است ، وقتی غیر مشروع شد ، طاغوت است ، اطاعت او ، اطاعت طاغوت است ، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است

. طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود . شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه است ، نمی فهمند فقیه چه است ، نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه . آنها خیال می کنند که یک فاجعه به جامعه است . آنها اسلام را فاجعه می دانند نه ولایت فقیه را . آنها اسلام را فاجعه دانند ، ولایت فقیه فاجعه نیست ، ولایت فقیه تبع اسلام است .

مخالفت وکلا با احکام اسلام مخالفت با راءی موکلین است

چشم هایتان را باز کنید ، اهل خبره چشمشان باز کنند . کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند ، بر خلاف این چیزی که مجلس بنا بود تاءسیس بشود ، پیش بینی امور را کردم اعلام کردم که مردم جمهوری اسلامی می خواهند ، جمهوری غربی نمی خواهند ، جمهوری کمونیستی نمی خواهند مردم ، مردم جمهوری می خواهند . مردم شما را وکیل کردند که جمهوری اسلامی درست کنید . کسی که مخالفت کند با احکام اسلام ، مخالفت با جمهوری اسلامی است ، مخالفت با راءی موکلین است ، آنها شما را وکیل نکردند برای این امر . همه تان هم اگر چنانچه یک چیزی بگوئید که بر خلاف مصالح اسلام باشد ، وکیل نیستید ، از شما قبول نیست ، مقبول نیست . ما به دیوار می زنیم حرفی را که برخلاف

مصالح اسلام باشد . آنقدری که شما اختیار دارید در این مجلس این است که جمهوری اسلامی را بر طبق موازین اسلامی پیاده کنید . البته راجع به امور اداریش و اینها نظر

دادن هیچ مانعی ندارد ، نظر دادن مانعی ندارد ، اما اشکال تراشی و این حرف ها به مردم القاء کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار بیاید و فقیه باشد ، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد ، یک بساطی لازم می آید و یک بساط دیگر . آقا ما مدت ها زیر بار طاغوت بودیم بس است ، ملت ما مدت ها ، پنجاه سال بلکه دو هزار و پانصد سال زیر بار طاغوت بود بس است .

خواهند ولایت فقیه مساءله تشریفاتی باشد

آقایان بگذارید یک چند وقتی هم مردم الهی بشوند ، تجربه کنید ، لااقل بفهمید این معنا را که ، با تجربه بفهمید که یک ملتی که تا حالا تحت بار طاغوت بوده است حالاهم تحت بار الله باشد ، این را تجربه کنید . اگر از اسلام بدی دیدید ، بگوئید چه بدی از اسلام تا حالا دیدید ، تا حالا که اسلامی در کار نبوده است ، در مملکت ما نمی گذاشتند ، حالا هم شماها نمی گذارید . آن وقت دشمن ها نمی گذاشتند حالا بعض دوست هائی که معتقد هستند نمی گذارند یا شاید بعضی شان هم دشمن باشند . چرا باید شما بترسید از اینکه یک نفر آدم در مثلا اطاقش نشسته و یک چیزی می توانید ، در روزنامه هم درج می کند ، اینها نمی دانند اصلا معنای اسلام چه است اینها مخالف نهضت اسلام هستند ، اینها اگر مخالف با رژیم هم باشند ، مخالف با اسلام هم هستند ، اینها یک چیز دیگری می خواهند ، نه رژیم باشد و نه اسلام باشد ، یک جمهوری دموکراتیک

، دموکراتیک آن هم به آن معنائی که غرب وارد کرده اینجا ، به آن معنا که حتی در غرب است ، آن جمهموری که در آن دموکراتیک که در غرب هست حتی در ایران نیامده تا حالا ، آن وارداتی است . این دموکراتیک که در ایران آمده ، آن آزادی و آن نمی دانم استقلال و آن مسائلی که تا حالا آمده ، همان هایی بوده است که آریامهر فریاد می کرد تمدن بزرگ و همان بود که همه دیدید این تمدن بزرگ پدر این ملت را در آورد ، بس است ! کافی است ! آریامهر کافی است برای ما تا قیامت . اینقدر تبعیت نکنید از این رژیم ، اینقدر تبعیت نکنید از این غربی ها ، از این شرقی هاکافی است ظلمی که تاکنون به ماشده است . باز هم باید ما زیر بار ظلم برویم ، باز هم از زیر بار اسلام می خواهند خارج بشویم . این یک مساءله تشریفاتی ، بله ، آقایان بعضی شان می گویند: مساءله ولایت فقیه ، یک مساءله تشریفاتی باشد مضایقه نداریم ، اما اگر بخواهد ولی دخالت بکند در امور ، نه ، ما آن را قبول نداریم حتما باید یک کسی از غرب بیاید ما قبول نداریم که یک کسی اسلام تعیین کرده ، او دخالت بکند . اگر متوجه به لازم این معنا باشند ، مرتد می شوند ، لکن متوجه نیستند .

اگر وکلا بر خلاف اسلام عمل کنند ، ملت عزلشان کنند

ما این گرفتاری را داریم ، ما بین راه هستیم ، ما بعد از این هم گرفتاری راجع به رئیس جمهورش داریم ، یکی گوید لازم

نیست مسلمان باشد ، یکی می گوید لازم نیست شیعه باشد ، یکی می گوید لازم نیست نمی دانم چه باشد ، طرفدار اسلام باشد . ما بعد از این گرفتاری داریم ، آقا گرفتاری همین دوست ها ، یا دوست های جاهل یا دشمنان عاقل متوجه . ما گرفتاریم باز ، ما بین راهیم ، آقا سستی نکنید . ملت اگر وکلاشان خواستند بر خلاف اسلام عمل بکنند ، مردم مختارند که وکلا را عزلشان بکنند ، بریزند دور . آنها خیال می کنند که نه ، این خلاف آزادی است . شما دارید دیکتاتوری می کنید ، شما دارید در مقابل ملت ایستید . ملت ، اسلام را می خواهد شما می گوئید لازم نیست ، ملت ولایت فقیه را می خواهد که خدا فرموده شما می گوئید خیر ، لازم نیست و شما خواهید چند نفر آدم بر سایرین تحمیل بکنید . این دیکتاتوری است ، نه اینکه اکثریت در آنجا با آنهائی است که اسلام را می دانند چه است و تبعیت اسلام را هم دارند ، شما چند نفر ایستاده اید در مقابل اسلام .

اگر ولایت فقیه فاجعه است ، ملت این فاجعه را می خواهد

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما را از شر دوست های جاهل و دشمن های شیطان نجات بدهد و در این مراحلی که داریم که بعد آن پیش می آید مجلس شورا ، آن شورائی که نصیحت را عرض کردم که باید چه بکنید و با قوت و با بینش کامل این راه را طی بکنید و طی می کنید ، این ملت است ، ملت می خواهد ، ما چه

بکنیم . شما فرض بکنید که یک فاجعه است ، ما فرض می کنیم که فاجعه است ، این فاجعه را ملت خواهد ، شما چه می گوئید ؟ این فاجعه ولایت فقیه را شما گوئید ، این فاجعه را ملت ما می خواهد ، شما چه می گوئید ؟ بیائید سؤ ال بکنیم ، به رفراندم می گذاریم که آقا ولایت فقیه را که آقایان می فرمایند فاجعه است ، شما می خواهید یا نمی خواهید ؟ بروید آریاش چقدر ، نه اش چقدر . خدا همه تان را توفیق بدهد ، موید بکند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/7/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان طایفه نقشبندیه کردستان و علمای آنها

واجب الهی است که با هم برای ساختن ایران پیوسته باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که زحمت کشیدید و برای تفقد از من تشریف آوردید تشکر کنم . شما می دانید که در ظرف پنجاه و چند سال حکومت این سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت ، چه مصیبت هائی که ملت ما از آن سلسله ندید و چه جنایاتی که اینها نکردند ، چه خیانت هائی که به بیت المال نکردند . اینها تمام خیانت ها و جنایت ها را به همه اقشار ملت کردند و ذخائر ما را برداشتند و فرار کردند . ما الان در یک وضعی واقع هستیم که همه اوضاع ایران از اقتصاد تا فرهنگ ، تا ارتش ، همه چیزش در خطر و آشفته است . بر همه ما اقشار ملت در هر مقامی که هستیم واجب است ، واجب الهی است که با هم پیوسته باشیم و با هم یکدست و یکدل

و یک جهت برای ساختن ایران خراب . تاکنون ما دزدها را بیرون کردیم ، قلدری ها را ملت ایران شکست به قدرت ایمان و اسلام ، الان وقت سازندگی است که اهمیتش بیشتر از آن قدم اول است و امروز است که یک روز حساسی است که بر ملت ایران می گذرد و بر کشور ما که باید همه با هم همصدا بدون هیچ اختلاف و بدون هیچ اغراض شخصیه قیام کنیم و این کشور از سر و از نو بسازیم .

بر شما مردم کردستان و علماء کردستان به حسب وظیفه ملی و شرعی است که اگر چنانچه آنجا نغمه هائی از جهال و یا از مفسده جوها در این امور بلند شد ، بدانید که این از حلقوم اجانب است . آنها می خواهند این اختلاف را ایجاد کنند تا باز برگردند به حال اول ، منتها به فرم دیگر . باید بیدار باشید ، باید هوشیار باشید ، اسلام را در نظر بگیرید ، قرآن را در نظر بگیرید ، همه با هم به دست واحد و ید واحده ، همه با هم قیام کنید و اسلام را تقویت کنید .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اساتید و کارکنان دانشگاه صنعتی شریف

تا وابستگی فکری هست ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

گرفتاری ما در این وقت یک گرفتاری کوچکی نیست . آنها سعی کردند که تریاک بدهند به این ممالک شرقی و خصوصا آنجاهائی که ذخائر بیشتر دارند . اینها سعی کرده بودند که همه چیزی که از غرب وارد می شود یک نوع خاصی باشد ، فرهنگ استعماری وارد کنند به ایران و آن را با تبلیغات دامنه داری که همه

شما می دانید عاشق آن بکنند ، به اسم حقیقت و دموکراسی خاص به ممالک استعماری و نیمه استعماری وارد کنند و به اسم دموکراسی غربی بخورد ما بدهند ، همه چیزهائی که اینها به اسم ترقی و تعالی و آزادی و دموکراسی و فرهنگ وارد کرده اند ، همه چیز اینها به طرز خاصی وارد شده است . اینطور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان پدر و پسر در ایران وارد کردند ، این آزادی باشد که در غرب هست ، یا این دموکراسی که ادعا می کنند و در ایران هم تعقیب کنند و حالا بازیخورده ها و یا غرض ورزها دامن به آن می زنند ، این دموکراسی است که در غرب پیش خود آنها هست ، اینها همه وارداتی هستند یعنی آزادی که برای ایران و برای ممالک شرقی آنها تحویل آنها دادند ، عبارت از آزادی در اموری است که موجب تباهی ملت ما و جوان های ما شده است .

شما ملاحظه کردید زمان رضاخان را ، آن زمان قبل او را یادتان نیست و زمان پسر خلفش که از آن خبیث تر بود یادتان است که آزادی که برای ما آوردند و به ما به قول خودشان اعطاء کردند ، آزادی در رفتن مراکز فساد ، سینماها به آنطور که خودشان درست کرده بودند ، اینهمه مشروب فروشی هائی که در سرتاسر ایران و خصوصا بیشتر در مرکز درست کرده بودند ، قضایای مطبوعات و رادیو تلویزیون به آن معانی که آنها هستند ، آزادی مجلات با آن وضع انحراف کننده ، تمام چیزهائی بوده است

که نقشه کشیدند و برای ممالکی که خواهند تحت نفوذ خودشان یا استعماری باشد یا نیمه استعماری ، استعمار نو باشد ، همه این چیزها را به طور مفید درست کردند . در تمام این مدت یک قلم آزاد نبود که یک مطلبی که به صلاح کشور است بنویسد و یک آدم قادرنبود یک خطابه ، یک صحبت بکند و اظهار مصالح امور و مفاسد را بکند ، یک روزنامه نبود که در آن ، آن مفسده هائی که در ایران دارد واقع می شود و آن چپاولگری هائی که در داخل و خارج دست به هم دادند و دارند می کنند ، بنویسد . رادیو و تلویزیون هر وقت که صحبت بود از چیزهای ترقیات ایران و رسیدن به دروازه تمدن و آن مسائل که ما را به تباهی می کشد . آزادی که وارد کردند آن نحو وارد کردند ، آن نحو آزادی بود ، نه آزادی به معنای واقعی . دموکراسی که وارد می کنند در اینجا همان قسم است ، نه آن است که واقعیتی داشته باشد که واقعا اینها بخواهند مملکت ما آزاد باشد و بخواهد یک نفر حکومت کند ، حکومت مردم به مردم باشد ، اصل این مسائل پیش آنها مطرح نیست ، آنی که پیش آنها مطرح است این است که در کدام کشور ذخائر که می شود از آن چاپید چقدر بیشتر از دیگری دارد ، یا مثلا فلان کشور به سبب موقعیت جغرافیائی اش چطور است که اگر او تحت سلطه ما باشد ، مسائلی که آنها می خواهند کدام بهتر است برای آنها .

مع الاسف نویسنده های ما ، بعضی از روشنفکرهای ما ، بعضی از نویسنده های ما ، بعضی از اشخاصی که تحصیلکرده هستند ، اینها هم یا این است که واقعا از حرف ها و تبلیغاتی که در ظرف پنجاه سال اخیر یاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب و یا بعضی از آنها با علم واطلاع به اینکه مساءله این طوری است دامن به آن می زنند ، یعنی اجیر آنها هستند . لهذا مملکت ما الان یک مملکتی است که این طوری است دامن به آن می زنند ، یعنی اجیر آنها هستند . لهذا مملکت ما الان یک مملکتی است که این طوری آن را درست کردند ، به صورت یک غربزدگی ، نه به معنای واقعی که در غرب است ، اینجور نیست که یک چیزی که در غرب است ، از مسائل ، از علوم ، از اینها ، عینش هم در اینجاست . اینها دانشگاه را می خواهند تا یک حدود معینی جلو ببرند ، آن هم محتوای اخلاقی در آن درست نباشد و محتوای دینی در آن نباشد ، محتوایش علمی هم ، علمی به آن معنائی که پیش خودشان هست نباشد ، نمی خواهند اینها که در ایران یک طبیبی تربیت بشود که آن طبیب بتواند یک کاری بکند ، حتی آن طبیب هائی هم که تا آن حدود تربیت شده اند ، مردم را به اینها بدبین کردند . تمام حرف ها این است که تا یک کسی لوزه اش هم فرض کنید که درد می گیرد ، این راه می افتد برای

انگلستان ، راه می افتد برای اروپا . از آن طرف تبلیغ کردند که شما هیچ ندارید ، خودتان چیزی نیستید ، از آن طرف هم نگذاشتند که ما این استعدادهائی که داریم و جوان های ما استعدادهائی که دارند رشد کنند . از همه اطراف ما را وابسته کردند و تا این وابستگی فکری هست در ما که همه نظرمان به این است که همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم و هر وقت هم که هر چیزی پیدامی کنیم غرب باید این را معالجه بکند ، تا این وابستگی هست ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم ، هیچ نحو استقلالی حاصل نمی شود الا اینکه ما خودمان را بشناسیم . ما خودمان هم فرهنگ داریم خودمان هم همه چیز داریم و احتیاج به غرب در این امور نداریم و آنی که به ما می دهند ، آن نیست که واقعیت رشد آوری باشد ، آن است که ما را می خواهند در یک حدی نگه دارند . همین اشخاصی که در آلمان فرستاده این را برای رسیدگی و برای تحصیل چیز اتمی ، پیش من در پاریس که بودم دستجاتشان می آمدند و می گفتند که این اولا دیگی که در اینجا دارند ، طرح کردند درست کنند برای ایران ، مضر است اگر درست بشود و ثانیا ماها که آمدیم اینجا ، ما را نمی گذارند اصلا بفهمیم (خود اینها یک حرف دیگر داشتند) نمی گذارند تحصیل کنیم ، نمی گذارند بفهمیم . وضع این طوری بوده است و هست . تا ما از این فکر اینکه ما همه چیزمان از غیر

است و ما باید وابسته باشیم ، شما اگر شنیده باشید یکی از آن گویندگانی که یک وقت هم در سنا بود ، شاید یک وقتی رئیس سنا بود ، حالا من یادم نیست ، این یک آدم معروفی است در صدر مشروطیت ، تا حالا هم ، تا وقتی که مرد هم جزء معاریف بود ، این گفته بود که ما هیچ چیزمان درست نمی شود مگر همه چیزمان انگلیسی باشد ، تا ما همه چیزمان را به فرم انگلستان درست نکنیم ، درست نمی شود . حالا این آدم اینقدر بی شعور بوده است که این تبلیغاتی که کردند ، در مغزش وارد شده است و اعتقادش این معنا بوده است ، یا اینکه از وابستگان انگلستان بوده است ، می خواسته است این حرف ها را تبلیغاتی که می کند ، این هم جزء تبلیغاتش باشد . ما الان در یک وقتی واقع شدیم که جوان هایی که به دست ما تحویل داده شده است ، جوان هائی است که همه فرم غربی داشته اند و باید تعویض بشوند ، مغزها باید عوض بشوند . اقتصادمان عرض کنم فرهنگ مان ، همه چیزمان از آنجا آمده بود ، نه به آنطوری که پیش خود آنهاست . شما وارد هستید و می دانید که اینهائی که می روند در خارج از ممالک شرقی برای تحصیل ، آن دیپلمی که به آنها می دهند ، یعنی اینها را زود به ایشان اجازه و جواز می دهند ، لکن آنهائی که خودشان در ممالک خودشان هست اینطور نیست . کسی که در آنجا دیپلم گرفته

، دیپلم فرم شرقی گرفته ، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بکند ، نباید آنجا مطب باز بکند ، او باید بیاید ایران ، در ایران یا در سایر ممالک شرقی مطب باز کند .

وضع این طوری بوده است و ما را این طوری بار آوردند . الان که بیدار شده است بحمدالله مملکت و چشمش را باز کرده است به همه آشفتگی ، به همه چیزهائی که آشفته است ، منتها خودتان می بینید ، می بینید که آنجا چقدر خرابی هست که بهتر و بیشتر از ما اطلاع دارید ، دیگران هم محیط خودشان را می بینند که همان گرفتاری ها و همان مسائل هست چنانچه در سطح مملکت بروید ، راجع به این بیچاره ها و این مستمندها ، هر کس از هر طرف ، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من می گوید که هیچ کس مثل آنجائی که ما هستیم عقب افتاده نیست . این برای اینکه همان محل خودش را دیده و تبلیغاتی که شده است که این تمدن بزرگ ، خیال می کند که خوب ، به استثناء اینجا جاهای دیگر همه تمدن بزرگ است . این یکی هم همان محل خودش را دیده ، آن یکی هم همان ، همه جا اینطور است . من وقتی که می آیند اینجا و شکایت می کنند که نه ما آب داریم ، نه آسفالت داریم ، نه بهداری داریم ، نه چه داریم ، می گویم آقا شما بروید تهران یا قم زاغه نشین های تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است حالشان یا

شما . بنابراین بوده است که این ممالک را ذخائرش را ببرند و خودشان عقب مانده و بعکس مفلس و بیچاره باقی بمانند . الان ما وارد شدیم در این مملکتی که ، یعنی این دیوار بزرگ را شکستید شما و رفتید آن طرف دیوار می بینید هیچ ندارید و هر چیز دارید خراب است . اگر هم ما همین مساءله هیچ نداریم بود ، بهتر می توانستیم اداره اش کنیم تا خرابکاری ماءمور خرابکاری بودند . درست نوشته است این مرد که ماءموریت برای وطنم ، صحیح است ، اما چه ماءموریتی ، این ماءموریتی که انجام داد ، اینجور ماءموریت داشت . الان شما آنطور آن طرف دیوار که رفتید هر جا بروید می بینید خراب است ، وزارتخانه هایش خراب است ، ادارات خراب است ، فرهنگش خراب است ، اقتصادش خراب است ، همه چیزش دیگر .

اینها می ترسند که مبادا احکام اسلام در ایران پیاده شود

آن چیزی را که از همه چیز بیشتر به آن توجه داشتند این است که ایمان مردم را از دستشان بگیرند . آنها از ایمان می ترسند ، از ایمان به خدا می ترسند ، از اسلام می ترسند . شما ملاحظه کردید که وقتی صحبت جمهوری اسلامی شد ، هیاهو در آمد از همین نویسنده های به ظاهر مسلمان ما ، از همین ها هیاهو درآمد که خوب دیگر اسلامش چیست ، همان جمهوری . معلوم بود از اسلام می ترسند ، لازم نیست یک اسلامی باشد ، جمهوری دموکراتیک باشد ، جمهوری دموکراتیک . دموکراتی به ما اعطا کردند ، این را می خواهند اینها . اینها از آن چیزی که می

ترسند این است که مبادا یک وقتی اسلام و احکام اسلام در ایران بیاید تا کلاه اینها پس معرکه باشد ، آنهائی که انحراف دارند ، اینها را نپذیرد اسلام چنانچه نمی پذیرد .

الان همه ما ، همه شما و همه قشرهای ملت مؤ ظف هستیم که هر کدام در هر محلی که هستیم آنجا را اصلاحش کنیم و از همه بالاتر همین قضیه آموزش و پرورش و قضیه دانشگاه و قضیه تعلیم و تربیت است که ما در این جهت از همه جا از همه جهات بیشتر احتیاج داریم که اصلاح بشود . طرح باید بدهید ، فکر بکنید !!! عرض می کنم مشورت بکنید ، اشخاصی که علاقه دارند به این کشور ، اشخاصی که وابسته نیستند به این رژیم سابق و به شرق و غرب ، اینها را جمع بکنید و با هم مطالعه کنید ، طرح بدهید تا انشاء الله عمل بشود و بلکه انشاء الله ما بتوانیم ، البته یک برنامه طولانی ، به اینجور نمی شود ، بتواند این را با یک برنامه طولانی متحول کند این فرهنگ را به یک فرهنگ صحیح . اگر هست ، یک علم صحیح باشد ، نه اینجاست که یک علمی برای ما آوردند که ما را تا یک حدودی نگه دارند و باز به ما نشان ندهند . این چیز را شما ببینید ، الان اینهمه چیزی که از این خارج خریدند ، اینهمه توپ و تفنگ و طیاره و کذا و کذا میلیاردها که از خارج خریدند ، ایران کسی نیست که بفهمد استعمالش کند و یا نداریم کسی را ،

درست ما را تربیت نکردند ، آنها نخواستند ما بفهمیم که این فرض کنید طیاره ای که فلان جور است ، باید چه جور به کارش انداخت ، یا اسلحه های خاصی که آنها دارند ، بسیاری از آن اسلحه هاست که اصلا ایران نمی تواند ، نه اینها ، شرق نمی تواند ، دست خودشان است اسرارش ، اسرارش را به ما نمی گویند . پول را از ما گرفتند ، میلیاردها پول از ما گرفتند ، اینها را هم آوردند اینجا ، ما هم نمی توانیم استعمال کنیم . برای چه آوردند ؟ برای اینکه اگر یک وقتی یک جنگی واقع بشود بین خودشان و روسیه ، پایگاه داشته باشند . اینجا ، هم پول را آنها گرفتند ، هم برای خودشان چیزی درست کردند . مصیبت ها یکی دو تا نیست . ما باید ، ما باید همه چیز را ، یعنی البته با طول مدت ، نه به این زودی نمی شود ، همه باید تغییر بکنند ، نه فقط فرض کنید که مطبوعات ، نه فقط رادیو و تلویزیون ، نه فقط چه ، همه چیز باید عوض بشود یک چیز دیگری بشود ، ولی الحمدلله آن که انسان را امیدوار می کند این تحول روحی است که در قشرها پیدا شد ، یعنی از آن خواب بیرون آمدند و حالا چشمشان را باز کردند و یک تغییری در آنها حاصل شده . در این درگیری هائی که در آخر عرض کنم قیامی که مردم کردند ، انقلابی که مردم کردند ، همین مردم بودند که از همه ، از

سایه پلیس می ترسیدند ، همین مردم با مشت گره کرده رفتند جلو و گفتند ما اصل این دستگاه را نمی خواهیم تحول روحی بود که خدای تبارک و تعالی در این ملت ایجاد کرد ، کسی نمی توانست این کار را بکند . الحمدلله دو تحول الان حاصل شده است برای مملکت ما که به فکر افتادند که درست بکنند ، اول هر کار این است که انسان مرض را تشخیص بدهد و به فکر علاج بیفتد . الان شما در آموزش و پرورش که هستید ، اساتید دانشگاه که در دانشگاه هستند ، هر که در هر جا هست ، عیب ها را با آنهائی که علاقه دارند به کشور خودشان ، اینها عیب ها را فهمیدند و در صدد علاج هم بر می آیند و بر آمدند .

اسلام و قدرت ایمان بود که این مملکت را نجات داد و تا به اینجا رساند

امیدواریم که الان بیدار شدند و عیب ها را هم تشخیص دادند و در صدد علاج هم هستند ، با این وضع انشاء الله درست می شود و امیدی هست در صورت بشود و نباید ما بنشینیم که بعدها درست بشود . از حالا باید هر قدرتی داریم ، هر کس در هر قدرتی که در هر جا که هست با تمام قدرت اقدام بکند برای اسلام . امور دیگر اینکه حتما در به هم زدن اوضاع سابق و به رو آوردن یک وضع مناسب با شرق و مناسب با کشور ما و اینها و در راءس همه اینها این است که ما بفهمیم این معنا را که اسلام چه خدمتی می تواند بکند به این کشور ، این خدمتی که اسلام به این

کشورها می تواند بکند چیست . شما یک خدمتش را ، یعنی ما یک خدمتش را دیدیم و آن اینکه شر این اجانب ، شر این تفاله های اجانب که در راءس آن محمدرضا بود اسلام کند . شما خیال می کنید که اگر چنانچه در مغز این جوان های برومند ما یک مساءله اسلام و ایمان نبود می رفتند خودشان را به کشتن بدهند ؟ دلیل نداشت که خودشان را به کشتن بدهند . اینهائی که می آیند به ما التماس می کنند به اینکه شما دعا کنید ما شهید بشویم ، اینها اسلام است که اینها را دارد و داشته است . این الله اکبرها بود که شکست داد آنها را ، ما که چیزی دستمان نبود ، اسلام بود و قدرت ایمان بود و این مملکت را نجات داد تا اینجا رساند ، از این به بعدش هم همین اسلام است که همه کارها را می تواند انجام بدهد ، منتها بی اطلاعند .

اشخاص بی اطلاع از اسلام خیال می کنند که اسلام چون از مثلا هزار و چهار صد سال پیش از این بوده نمی شود ، این حدی که گفته می شود مال قوانینی است ، بشر که نمی داند الا زمان خودش را یا زمان سابقی که تاریخ را خوانده و صحیح است ، اما وقتی که اسلام و خداست نمی دانسته که بعدها چه خواهد شد تا اینکه برنامه اش را همچو درست بکند که برای همه اعصار باشد ، برنامه برای همه اعصار هست ، منتها شما ، این اشخاص اطلاع ندارند از آن و لهذا می

گویند که مثلا کافی نیست ، الان نمی شود پیاده اش کرد . این حرف ها را تبلیغ شده است و در مغزهای اینها کرده که مردم را از اسلام جدا کنند و از اسلام بدی دیدند و خصوصا حالا به عین دیدند که اسلام با آنها چه کرد ، فهمیدند که اسلام بود که اینها را بیرون کرد ، اینها حالا کوشش شان بیشتر شده و آنهائی که به آنها وابسته هستند باز کوشش شان بیشتر است که مردم را از اسلام کنار بگذارند و جدا کنند از هم ، چنانچه بنای بر این بود که روحانیون را با دانشگاهی ها جدا کنند ، به اینها یک جور تزریق کنند هی که یک دسته فکلی در اینجا هستند و بی دین هستند و چطور ، به آنها بگویند که یک دسته انگلیسی ، آخوندهای انگلیسی آنجا هستند که برای همه ، خود انگلیس ها تزریق می کردند که بگوئید اینها انگلیسی اند . آنها می فهمند که در بین مردم ، انگلیسی چه جور است ، خود ایشان برای مقصد خودشان القاء می کردند که بگوئید این آخوندها انگلیسی هستند تا آنها شما را از آخوندها جدا کنند . با آخوندها هم همان را می گفتند که اینها چه و چه هستند تا آنها را از شما جدا کنند . این یکی از برنامه ها ، یکی از برنامه های زیادی که اینها داشتند یکی همین بود که این دو تا قشری که به منزله مغز متفکر ملت هست اینها را از هم جدا بکنند ، یعنی نه اینکه جدا کنند علیحده برای خودشان

، نخیر ، جدا مقابل هم قرار بدهند ، این به او بتازد ، او به او بتازد . باید این چیزها از بین برود و ما بیدار بشویم ، بفهمیم که همه برادر هستیم . چنانچه خوب ، از برنامه ها این بود که کردها را از ایران ، خارج قرار بود علیحده کنند عرض می کنم بلوچ را عرض می کنم که علیحده کنند و هر جا یک نقطه ای را چه بکنند علیحده و یک وقت با اسم شیعه و سنی ، یک وقت با اسماء دیگر چه بکنند . ما باید حالا بیدار شده باشیم و نقشه های آنها را فهمیده باشیم و انشاء الله نقش به آب بکنید و شعارهائی هم که دادید ، من متشکرم از اینکه شما به فکر همچو مسائلی هستید و البته باید هم باشید ، وظیفه همه مان داریم و امیدواریم که انشاء الله عمل بشود و طرح های صحیح درست بشود و این طرحی که شما دادید ، طرح خوبی است ، انشاء الله عمل می شود .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/7/58

بیانات امام خمینی در جمع سرپرست و کارکنان رادیو و تلویزیون

جمهوری اسلامی باید محتوایش هم اسلامی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

خوب است که حالا آقایان مجتمع اند و آقای قطب زاده هم هستند . من کرارا این مطلب را تذکر دادم که جمهوری اسلامی یک لفظی نیست که محتوا نداشته باشد یک لفظی است که باید محتوا داشته باشد و محتوایش هم این است که تمام دستگاه های دولتی و ملی و تمام قشرهای کشور اسلامی بشود . اگر بنا شد مثلا دادگستری اسلامی نباشد ، مالیه اسلامی نباشد ، هر جا دست بگذارید اسلامی نباشد

این شکست نهضت است و بدتر از اول است ، برای اینکه با رژیم شاهنشاهی و طاغوتی خلاف اسلام بود ، حالا با جمهوری اسلامی خلاف اسلام است و این دو تا خیلی فرق دارد .

لزوم اسلامی بودن رادیو تلویزیون به خاطر موقعیت حساس در جامعه

اگر مثلا دستگاه تلویزیون ، رادیو ، اینها یک نقصی داشته باشد ، این را دیگر نمی گویند رژیم طاغوتی کذا ، این را می گویند که جمهوری اسلامی کذا و آن وقت هم قضیه رادیو تلویزیون فرق دارد با قضایای دیگر . ممکن است در یک وزارتخانه یک مطلب خلافی باشد اگر ده سال دیگر هم مردم نفهمند ، اما رادیو تلویزیون اگر یک کار خلافی بشود و بخواهد یک چیزی باشد که برخلاف شرع ، برخلاف مسیر ملت یک چیزی نمایش بشود یا گفته بشود ، همان روز اول و ساعت اول همه کشور (الان که همه جا رادیو هست ، تلویزیون شاید اکثر جاها باشد) سرتاسر کشور یکدفعه ملتفت می شوند که یک همچو مساءله ای است . از این جهت این دستگاه حساسترین دستگاهی است که در مملکت مان بوده است ، یعنی از حیث اینکه در رادیو تلویزیون هم چشم می بیند هم گوش می شنود ، آن هم در یک سطح وسیع همه جائی و رادیو در خارج هم پخش می شود و همه آنجاهائی که موجش می رود اطلاع بر او پیدا می کنند و اگر خدای نخواسته این دستگاه یک وقتی نقیصه داشته باشد یعنی بر مسیر ملت نباشد ، بر مسیر اسلام نباشد ، این خطرش بیشتر از این است که وزارت فلان بر مسیر اسلام نباشد . این وقتی

بر مسیر اسلام نباشد ، سرتاسر ایران و بسیاری از کشورها می فهمند که این بر مسیر اسلام نیست و برای آنهائی که غرض دارند ، منعکس می کنند که رژیم شاهنشاهی لفظا رفته ، معنا باز هست . باز قلم ها و قدم هائی که خواهند این رژیم را ، این نهضت را آلوده کنند و اشکال کنند ، آنها به کار می افتند و اگر یک مطلب باشد ، یک مطلب را بزرگش می کنند و چندین برابر و روی اساس تلویزیون نمی آیند صحبت کنند ، روی اساس اسلام می آیند صحبت می کنند . اشکال ، حالا این است . در زمان طاغوت هر کاری هم که واقع می شد ، هر چه هم خرابکاری بود کاری به اسلام نداشت . یک رژیم مخالف اسلام بود و کار خلاف اسلام می کرد . رژیم خلاف اسلام کار خلاف اسلام می کند . از این جهت در آن وقت خطر کم بود و خطر متوجه به اسلام نبود ، به جمهوری اسلامی نبود ، اما امروز خطر متوجه به اسلام و به جمهوری اسلامی و اسلام است و لهذا یک وظیفه بزرگی به دوش ملت و همه ماست . اگر من یک کار خلافی بکنم ، اگر شما یک کار خلافی بکنید ، هر کس کار خلافی بکند ، این خلاف در جمهوری اسلامی واقع می شود و اگر یک دستگاهی به این وسیعی و به این حساسی یک کار خلاف اسلام بکند یا بر خلاف مسیر ملت یک کاری انجام بدهد و یک برنامه ای انجام بدهد ، اینها نمی آیند

حساب بکنند به اینکه تلویزیون اینطور است ، رادیو اینطور است ، حساب می کنند که جمهوری اسلامی اینطور است . بنابراین حیثیت اسلام ، حیثیت جمهوری اسلامی بسته به این دستگاه هاست ، یکی اش هم دستگاه تلویزیون و رادیو است که بیشتر از جاهای دیگر بستگی دارد . از این جهت همه باید سعی بکنید و اولا تفاهم حاصل بکنید . در سطح رادیو تلویزیون ، اختلافات همیشه بر خلاف مسیر اسلام است . اختلاف نکنید با هم ، یک دسته ای هستید مسلمان و می خواهید که خدمت بکنید ، اشکال تراشی به هم بکنید ، این به او ، او به او ، و اسباب این بشود که یک وقت یک دستگاهی در او اختلاف حاصل بشود ، خلافکاری حاصل بشود و به نتیجه نرسد ، برای اینکه یک نتیجه عکس بشود تفاهم بکنید ، دستجات مسلمین هستید ، دستجاتی تفاهم دارید به حسب عقائد باهم مسیرتان یک مسیر است . مختلف نیست مسیرتان ، تفاهم کنید و با هم برادری کنید و با برادری و برابری کارها را انجام بدهید ، وقتی همه با هم مجتمع باشید و با برادری بخواهید کار را انجام بدهید کار زود انجام می گیرد و خوب انجام بدهید ، کار زود انجام می گیرد و خوب انجام می گیرد . اگر بنا باشد یک دسته ای از آن طرف بکشند یک دسته ای از آن طرف بکشند اختلاف بشود ، نه کار انجام می گیرد و نه اگر انجام بگیرد خوب انجام می گیرد ، خوب هم انجام نمی گیرد . بنابراین یکی از

کارهای مهم این است که دستگاه را یک دستگاه توحیدی کنید و همه با هم مجتمع و برای خدا انجام بدهید و اگر چنانچه یک افرادی هستند که می خواهند اخلال بکنند ، می خواهند خلاف مسیر اسلام عمل بکنند ، چه بکنند ، آنها را باید چه بکنند ؟ تدریجا باید آنها را ، به تدریج البته ، بدون اینکه درگیری حاصل بشود به تدریج اینها هم کنار بروند که یک دستگاه اسلامی بشود و یک تبلیغات اسلامی و یک دستگاهی باشد آموزنده برای مملکت ، برای ملت . این دستگاه ها را می بینید که از بچه های کوچولو تا بزرگ ها و پیرمردها و پیرزن ها پایش می نشینند و نگاه می کنند ، این دستگاه اگر آموزنده باشد ، اگر فیلم ها یا عرض می کنم که خطابه ها یا اخبار جوری باشد که آموزنده باشد ، این بچه کوچولو هم از حالا تربیت می شود ، یک تربیت صحیح و اگر چنانچه خدای نخواسته یک خلافی در او باشد ، آن بچه ها که کوچکند ، از اول تربیت فاسد می شوند و این هم به عهده شماست تربیتش . این دستگاه یک چیزی است که مثل سیاری می ماند که همه جا برود ، منتها در یک وقت همه جا می رود و همه هم گوش می کنند . چون بچه ها علاقه دارند به نگاه کردن به این عکس ، نگاه به این فیلم ها ، آنها پایش نگاه می کنند اگر فیلم یک فیلم آموزنده باشد ، این بچه ها تربیت می شوند به تربیت صحیح و

اگر یک فیلمی باشد که برخلاف باشد و عرض می کنم انحراف کننده باشد ، بچه ها تربیت می شوند به ترتیب انحرافی ، بزرگ ها هم همین طور . بنابراین مسؤ ولیت است ، الان مسؤ ولیت خدائی است ، مسؤ ولیت اخلاقی است ، مسؤ ولیت ملی است ، همه مسؤ ولیت ها الان به عهده این دستگاه است و انشاء الله امیدوارم که با هم تفاهم کنید ، با هم دوستی و برادری داشته باشید ، به نظر کینه به هم نگاه نکنید !!! عرض می کنم که اشخاصی هم که خدای نخواسته انحراف دارند ، موعظه کنید و انشاء الله برگردند ، اگر یک وقت هم افرادی باشند که دیگر قابل موعظه نیستند و قابل برگشتن نیستند ، به تدریج اینها کنار گذاشته بشوند تا انشاءالله یک دستگاه صحیح ، خوب ، آموزنده و تربیت کننده باشد و آبروی این نهضت محفوظ بماند به واسطه اعمال شما . خدا همه شما را انشاء الله توفیق بدهد ، مؤ فق باشید . من هم برای همه دعاگو هستم و خدمتگزار همه شماهستم انشاء الله .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/7/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان انستیتو تکنولوژی بابل

برای تحقق جمهوری اسلامی از این به بعد هم در نهضت پیشقدم باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

من توفیق و سلامت شما آقایان را که از راه دور آمدید برای ملاقات ، از خداوند تعالی مسئلت می نمایم و مجاهدات جوان ها را ، جوان های همه ایران و خصوص شما جوانان را تقدیر می کنم و امیدوارم که اسم شما در دفتر امام زمان سلام الله علیه ثبت بشود و شما

جزء مجاهدین اسلام باشید . انشاء الله از این به بعد هم در این نهضت شرکت داشته باشید ، در اموری که برای اسلام پیش می آید پیشقدم باشید . انشاء الله بشود که یک دولت اسلامی و یک مملکت اسلامی به تمام معنا تحقق پیدا کند با دست شما جوان ها و همه در پناه اسلام به خیر دنیا و آخرت برسید . انشاء الله خداوند همه شما را توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/7/58

پیام امام خمینی به سربازان و درجه داران

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت سربازان فداکار و عزیز و درجه داران و افسران محترم ایدهم الله تعالی

در این موقع که بحمدالله تعالی با فداکاری همه اقشار ملت بزرگ ، پیروزی اعجاز آور نصیب ملت مسلمان ما گردید با خواست خداوند تعالی از زیر فشار استبداد و استعمار خارج شدیم و مرحله جهادسازندگی است و کشور در این وقت بیشتر محتاج فداکاری است ، لازم است به شما طبقه عزیز مؤ ثر تذکر دهم که شماها اکنون در خدمت اسلام بزرگ هستید ، خدمت شماها به کشور ، خدمت به اسلام و قرآن کریم است و خدمت سربازی از عبادات است . لازم است اولا افسران نسبت به سایر قشرهای ارتش با کمال محبت و دوستی عمل کنند و درجه داران و سربازان از مافوق اطاعت نمایند و حفظ سلسله مراتب را بنمایند که با انجام نظام ، کارها به خوبی پیشرفت کند و سربازان عزیز برای دو ماه باقیمانده خدمت ناراحت نشوند و به خدمت خود در این دو ماهه ادامه دهند که موجب رضای خداوند تعالی وامام عصر عجل الله فرجه الشریف است

.

من انتظار دارم که شما عزیزان به خدمت خود برای کشور عزیز اسلامی ادامه دهید و موجب تزلزل در ارتش نشوید . از خداوند تعالی سعادت و سلامت شما عزیزان و عظمت کشور اسلامی را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینید در دیدار با پرسنل آموزشی نیروی زمینی

همه در آغوش هم با برادری این نهضت را به پیش ببرید

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها برای ملت مامبارک است و هر روز مبارک و امید است مبارک تر بشود . مبارک برای اینکه بحمدالله بر قدرت های طاغوتی پیروز شدید و دست اجانب را از مملکت خودتان قطع کردید و مبارک تر که تا آخر قطع باشد و از آن مبارک تر اینکه جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی که همه قشرهای اسلامی باشد تحقق پیدا کند . یکی از مبارکی ها اینست که شما برادرها با برادرهای ارتشی آموزشی برادرانه با هم ملاقات کنید و برای آنها کف می زنید . این امری است که در جمهوری اسلامی باید انجام بگیرد و باید همه در آغوش هم برابر هم با برادری این نهضت را به پیش ببرید و دست اجانب و عمال اجانب که بعض از آنها الان هم مشغول توطئه هستند از کشور خودتان کوتاه کنید . من از همه قشرهای ملت و از ارتشی ها و این جوانانی که الان از اینجا رژه رفتند تشکر می کنم و سلامت همه را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم و از همه خواهم که از آن چیزهائی که در دل داشتید دست بردارید و همه با هم برادر باشید و در راه اسلام کوشش کنید و اگر گرفتاری هائی هم هست برای افراد شما یا برای

گروه های شما ، امید است که انشاء الله با برقراری حکومت عدل اسلامی تمام گرفتاری ها رفع بشود . کوشش کنید در اینکه با هم باشید و کوشش کنید در اینکه خائنین را بشناسید و طرد کنید . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و من از همه شما تشکر می کنم و به همه شما دعا می کنم و خدمتگزار همه ملت و همه قشرهای ملت هستم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اولین گروه ورزشکاران باستانی و قهرمانان کشور

یکی از اهداف اسلام سرافرازی همه ملت های اسلامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

چه روزهای خوشی می گذرانید ، روزهائی که دشمن را فراری دادید و همه با هم مجتمع ، ورزشگارها و پهلوان ها با ما ، روحانیون با سایر طبقات ، ارتشی ها با شما ، شما با ارتشی ها ، همه با هم مجتمع و یکصدا برای پیشبرد اهداف اسلام که یکی از اهداف اسلام استقلال کشور ، آزادی برای همه و سرافرازی همه ملت های اسلامی . امیدوارم که شما پهلوانان برای ملتتان ، برای کشورتان مفید باشید و با همت شما جوانان برومند و همت سایر اقشار ملت ، این نهضت اسلامی به پیش برود و یک مملکت مستقل و آزاد خالی از همه شیاطین . مملکت روحانی که همه شیاطین از آن بیرون بروند و یا مؤ من بشوند امیدوارم که این اشخاصی که از اسلام می ترسند ، از چی اسلام می ترسند ؟ از این می ترسند که اسلام نتواند استقلال شان را حفظ بکند ؟ ! خوب ، این اسلام بود که مملکت را از چنگ اجانب و قدرت های بزرگ نجات داده ، اسلامی که توانست تمام

قدرت هائی که در عالم هست و پشتیبانی می کردند از این رژیم ، اسلامی که توانست تمام اینها را عقب بزند و شکست بدهد و مملکت خودش را از حلقوم اجانب که در راءس آنها آمریکاست بیرون بکشد ، نمی تواند حفظ بکند این مملکت را ؟ ! از این می ترسند که از ملت سلب آزادی بشود ؟ ! اسلامی که آزادی را برای این ملت هدیه آورد ، می ترسند که حالا که هدیه آورد دوباره بگیرد از ایشان ؟ ! می ترسند که اسلام ذخائر ایران را به اجانب بدهد ؟ ! اسلامی که کوشش کرده است و ذخائر را حفظ کرده است برای ملت و چپاولگران را بیرون کرده است از این مملکت ، اینها می ترسند که ذخائر به باد برود ؟ ! آنچه من می فهمم این است که بعضی از اینها گول خوردند و بعضی از اینها هم توجه دارند و غرض دارند و آنها می ترسند که اسلام جیب اینها را نگذارد پرشود . از این می ترسند که اسلام نگذارد که این چپاولگری ها باقی بماند .

چپاولگرها نمی خواهند اسلام تحقق پیدا کند

اینها برای ملت ، برای کشور دلسوز نیستند (البته من همه را نمی گویم ، من بعضی از اینها را می گویم ، من آن منحرفین را می گویم و آن وابسته های رژیم سابق را که نمی خواهند اسلام تحقق پیدا بکند) می خواهند این وابستگی ما به خارج ، به غرب و شرق باقی باشد چون در این وابستگی ها اینها استفاده ها می کردند . چنانچه ملاحظه کردید در سایه رژیم سابق ، چپاولگرها چپاول

کردند و بعد از اینکه او رفت بسیاریشان پول ها را هم برداشتند و رفتند و میلیون ها ، میلیاردها پول از ایران رفت . اینها می ترسند که اگر اسلام با محتوایش تحقق پیدا بکند دست آنها دیگر کوتاه بشود و دست اربابانشان کوتاه بشود از این چپاولگری ها و به آمال خودشان نرسند . والا اگر برای ملت و برای کشور است ، اسلام این کشور را به ما برگرداند و قدرت اسلام بود ، ایمان مردم بود که این پیروزی برای ماها حاصل شده و اسلام در طول تاریخ ، آنوقت که اسلام بوده است به کسی ضرر نمی زده است در حکومت علی بن ابی طالب کی می تواند بگوید که ظلم بر او می شد ؟ کی می تواند بگوید که استقلال از دستش می رود ؟ کی می تواند بگوید که ذخائر ملت به باد می رود ؟ حکومتی که راءسش علی بن ابیطالب سلام الله علیه باشد کی می تواند بگوید که نقصی در حکومت است ؟ کی تواند بگوید که نمی تواند اداره بکند ؟ . ما می خواهیم که ، مامی خواهیم یک مملکتی باشد که در راءسش کسانی باشند که شیعه علی بن ابیطالب سلام الله علیه هستند و مسلم هستند ، اسلام را به معنای واقعیش ادراک کردند و بر مملکت ما از مجلسش تا مجلس خبرگانش تا ارتشش تا بازارش تا پایگاه پهلوان های ما همه اش اسلامی باشد . اگر همه اسلامی باشند خوفی از چیزی نیست . مسلم که نمی تواند به مسلم دیگر ضرربزند ، مسلم برادر مسلم است .

انما المومنون اخوه قرآن کریم عقد اخوت بین مسلمان ها انداخته است . برادر که به برادر ضرر نمی رساند . اینها خوفشان این است که مبادا اسلام تحقق پیدا بکند و مبادا منافعشان از دستشان برود والا ملت ما اسلام را می خواهند از باب اینکه از اسلام ضرر نمی بینند ، اسلام بر منافع آنهاست . با تحقق اسلام همه قشرها در رفاه زندگی می کنند و برای آخرتشان هم تهیه می بینند . خداوند شما پهلوان های عزیز را برای ما حفظ کند و قدرت فوق قدرت به شما عنایت کند و انشاء الله قدرت روحی و قدرت باطنی پیدا بکنید و مهذب بشوید چنانچه انشاء الله هستید . خداوند همه تان را تاءیید کند .

والسلام علیکم

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از ورزشکاران باستانی

عدم دقت در تعیین افراد شوراها خطر برای وجاهت اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

خوشوقتم که امروز با دو دسته از ورزشکارها و پهلوان ها مواجه شدم و چون آقایان از شهرهای مختلف هستند من لازم می دانم که مساءله ای که الان محل ابتلاء ماست با آقایان بگویم که در شهرهای خودشان که رفتند تبلیغ کنند ، به برادران خودشان بگویند و آن مساءله شوراهای شهر است . این شوراها باید باشد در شهرها ، بعدهم در سایر نقاط انشاء الله تاءسیس بشود این شوراها سرنوشت هر شهرستانی ، هر شهری که این شوراها در آن هست باخود این شوراهاست که از طرف مردم تعیین بشوند افرادش . آن چیزی که الان لازم است بر همه آقایان ، بر همه شما جوانان ، بزرگان و بر همه قشرهای ملت ، این است که چشم هایشان راباز کنند با مطالعه ، با دقت ،

افرادی که برای شوراها تعیین می کنند صفات خاصی را داشته باشند . اول اینکه مومن باشند ، مؤ من به این نهضت باشند . جمهوری اسلامی را بخواهند ، طرفدار مردم باشند ، امین باشد ، اسلامی باشند ، شرقی و غربی نباشند ، انحرافات مکتبی نداشته باشند تا آنکه کارهائی که می کنند برای نفع ملت ، برای نفع خود شهرستان باشد . اگر چنانچه خدای نخواسته در امر کوتاهی بشود و شیاطینی که دوره می افتند و می خواهند افرادی را جا بزنند به مردم ، آن افراد منحرف یک وقتی تعیین بشوند برای شوراهای شهر ، این برای خود شهر خطر دارد ، برای کشور خطر دارد !!! برای کشور خطر دارد برای اسلام خطر دارد . از این جهت این مسؤ ولیتی الان گردن همه ملت هست که شما هم از همان ملت هستید و بحمدالله پهلوان های ملت هستید و بعدها هم پهلوانتر انشاءالله بشوید . این مسؤ ولیت بزرگ است که ما الان در یک وقتی واقع هستیم که بسیاری از ریشه های رژیم فاسد سابق در بین مردم هستند و ممکن است که خودشان را با ظاهرسازی جا بزنند ، باید شناسائی بشوند و هر شهر و شهرستانی که ده ، پانزده نفر مثلا هستند آن عددی که باید تعیین بکنند در آنجا ، باید انتخاب بشوند ، باید این شناسائی بشود . در بین روحانیون یک نفر هست ، خوب هر کسی در شهرش می داند که کدام روحانی ، کسی است که صلاحیت دارد برای این کار ، دلسوز برای ملت است و از کسبه

مثلا از اصناف ، از تجار ، از کارگرها ، از کشاورزها سابقه اش درست باید مردم بدانند که این در زمان طاغوت چکاره بوده است و سوابقش ، سوابق خانوادگیش چطور بوده است . اگر چنانچه دقت در این نشود و مردم توجه به این امر نکنند ، مسؤ ولند پیش خدا . اگر فردا یک گرفتاری برای ملت به واسطه اینها پیش بیاید ، ماها که خواهیم تعیین کنیم افراد را ، مسؤ ول هستیم . مسؤ ولیت ما بزرگ است . امروز وجاهت اسلام ممکن است در خطر بǘԙϠ. اگر یک افراد نابابی در جمهوری اسلامی مقدرات یک شهری را در دست بگیرند !!! بعد بعد کارهای خلاف بکنند ، علاوه بر اینکه برای خود آن شهر مضر است ، وجهه جمهوری اسلام را بد نمایش می دهد و آنهائی که با شما و با ما و با اسلام غرض دارند ، اینها می خواهند که یک افرادی باشند که این افراد هر چه می توانند کار را از اسلام جداکنند ، مطالب را از اسلام جدا کنند و شما و ما می خواهیم که هر چه کار می شود کار اسلامی باشد . بنابراین آن چیزی که شاید از فردا و پس فردا این کاندیدها معرفی بشوند ، و شماها باید راءی به کسی بدهید که این در شورای شهرستان باشد . خیال نکنید که شورای شهر یک چیز آسانی است ، یک چیز کمی است . شورای شهر یعنی همه کارهای شهر دست اینهاست ، شهرداری راهم تعیین می کند ، کارهای دیگر شهر را ، همه را اینها انجام

می دهند و نظارت بر بازار ، نظارت بر همه جا دارند ، اینها اختیاراتی دارند و ممکن است که خدای نخواسته یک وقتی افراد ناباب تعیین بشود ، راءی داده بشود به آنها و برای شهر مضر ، برای اسلام هم مضر . بنابراین یک مساءله مهمی است که باید شما توجه به آن داشته باشید و برسانید به دوستان خودتان ، به شهرستان هائی که می روید به دوستانتان ، به اهل علم آنجا برسانید که مردم آگاه بشوند و با آگاهی راءی بدهند . این یک مطلبی بود که الان مورد نظر است و لازم است انشاء الله عمل بشود . بعد ما یک مراحل دیگری هم داریم که در مورد خودش باید از آن بحث بکنیم : یکی ، یک قضیه مجلس شوراست که در همه مقدرات مملکت باید راءی بدهد ، یکی هم رئیس جمهور است که اینها هم دیگر بعد انشاء الله بشود .

پرورش دو قوه جسمانی و روحانی از وظائف ورزشکاران

و من امیدوارم که این مراحل را با همت همه قشرها و همت شما جوان ها این مراحل را طی بکنیم و آنهائی که مخالف با این هستند همانطوری که در رفراندم شکست خوردند ، در این مسائل هم باز شکست بخورند و پیروزی مال ملت اسلام باشد و خداوند همه شما را انشاء الله حفظ بکند . و همانطوری که ایشان گفتند و خوب هم تشریح کردند و صحبت کردند ، آن ورزشکارها دو وظیفه دارند: یک ورزش جسمانی برای قوه پیدا کردن و قدرت پیدا کردن . وقتی قدرت جسمانی پیداشد دفاع از مملکت توانند بکنند ، دفاع در برابر مخالفینی که می

خواهند به آنها حمله بکنند ، می توانند بکنند . و یکی هم پرورش روحانی که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود آنوقت قدرت جسمانی اش هم مضاعف می شود و شما کوشش کنید که آن قدرت را هم که قدرت الهی است و قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمومنین سلام الله علیه در شما پیدا بشود که یک مرد روحانی قوی و جسمانی قوی بشوید که هم جانب روح تان قوی باشد و هم جانب جسم تان قوی باشد . من هم دعا به همه تان می کنم و خدمتگزار همه تان هم هستم . خدا همه تان را انشاء الله حفظ کند .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای حزب جمهوری اسلامی شهر ولی عصر

این نهضت از برکت شما زاغه نشینان پیش رفت گفتید

بسم الله الرحمن الرحیم

که شما از زاغه نشین ها و از جمعیت اطراف شهر هستید . یک دفعه از تلویزیون دیدم ، بلکه شاید دو مرتبه راجع به این جهت مشاهده کردم . یک دفعه اش که مصاحبه می کردند ، پرسید از آن مردمی که چند تابچه از توی سوراخی بیرون آمدند ، که شما چه می کنید گفت که ما صبح که می شود می رویم تظاهرات .

این نهضت از برکت شما زاغه نشین ها و امثال شما ، یعنی این طبقه محروم ، به برکت شما پیش رفت نهضت . شما طبقه محروم ، چه دانشگاهی و چه روحانی و چه زاغه نشین ها و کارگرها بودید که اینطور با وحدت کلمه و بانک الله اکبر پیش بردید . آنهائی که بعد از پیش بردن شما

به میدان آمدند و همه شان انقلابی شدند ، آنها را ملت می شناسند ما هم بسیاری شان را می شناسیم که دخالتی در این مسائل نداشتند . اینها ، اشخاصی ، بعضی شان یا با دستگاه سابق ساخته بودند ، جیره خوار آنها بودند و ضد انقلاب بودند ، یا در حال انقلاب هم در آن کنار نشسته بودند و تماشا می کردند ببینند کی جلو می برد ، هر که پیش برد بروند سراغ او . حالا دیدند که شما طبقه محروم پیش بردید و بحمدالله اسلام پیروز شده است ، همه مسلمان شدند ، مسلمان دو آتشه . معذلک نمی توانند آن باطن ذاتشان رابروز ندهند ، بروز می دهند . گاهی که ما اسلام را دیگر می خواهیم چه کنیم ، همان جمهوری باشد غافل از اینکه اسلام بود اینها از توی کارخانه ها ، این منزل ها بیرون کشید بسیاری شان و اسلام بود که این پیروزی را آورد که اقلا آنها می توانند نفس بکشند ، قبلا نمی توانستند هیچ کاری بکنند . اینها حالا آمدند و در مقابل شماها ایستادند و در مقابل شماها ایستادند و در مقابل اسلام ایستادند و می خواهند باز آن مسائل سابق را پیش بیاورند . باید شماها توجه داشته باشید ، اینهائی که با جمهوری اسلامی مخالفت دارند ، با قلم شان و با زبان شان آن مسائل را طرح می کنند ، بشناسید که یک وقت اینها اغفال نکنند شما را . اینهائی که داد این را می زنند که ما طرفدار مردم هستیم و طرفدار خلق هستیم ، اینها همین

ها هستند که حاصل رنج جمعیتی را یک سال با یک کبریت آتش می زنند و نمی گذارند کارخانه ها راه بیفتد . هر وقت هم راجع به یک کار ، اصلاحی پیش می آید اینها مخالفت می کنند . رفراندم را همین ها مخالفت کردند و بعضی شان تحریم کردند و کارشکنی کردند و بعد هم مجلس خبرگان را همین ها باز انتقاد کردند و می کنند و مشغولند و بعد هم راجع به مجلس شورا که پیش بیاید ، راجع به رئیس جمهور پیش بیاید ، همین ها هستند که دست و پا می کنند بلکه اسلام تحقق پیدا نکند برای اینکه اینها از اسلام می ترسند . منافع آنها را که خارجی تاءمین می کردند ، اسلام نمی گذارد که دیگر خارجی ها دست شان به ایران باز بشود انشاء الله . شماها باید توجه داشته باشید ، همه ملت ما باید توجه داشته باشند که این عناصری که برخلاف اسلام قلم برمی دارند و قدم بر می دارند ، اینها را بشناسند و اینها را نگذارند در صحنه موجب اغفال جوان های ما بشوند . انشاء الله خداوند شما را حفظ کند و شما طبقه جوان برومند زاغه نشین بر آن اشخاص کاخ نشین شرافت دارید و شما هستید که اسلام را حفظ کردید و نهضت را پیش بردید و امیدوارم از این به بعد هم شما باشید که تا آخر برسانید این نهضت را . خداوند همه شما را حفظ کند و من هم دعاگوی شما و هم خدمتگزار شما هستم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/7/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام ایمانی

بسم

الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای شیخ اسدالله ایمانی دامت افاضاته

تلگراف و طوماری با امضای زیادی از اهالی محترم کازرون و اصل گردید که تقاضا کرده بودند که جنابعالی به کازرون بروید و کما فی السابق به ارشاد و تبلیغ و اقامه نماز جمعه و جماعت اشتغال ورزید و با توجه به وضع منطقه و حساسیت زمان ، مقتضی است دعوت مردم را اجابت نموده و به آنجا بروید و ضمن وظایف مذهبی و اجتماعی ، نماز جمعه را نیز اقامه کنید و در تصدی امور حسبیه نیز از طرف اینجانب مجاز هستید . امید است اهالی محترم نیز قدردان وجود شریف جنابعالی بوده و از همکاری و مساعدت در پیشبرد اهداف عالیه اسلامی دریغ نورزند . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگانی را خواستارم .

16 ذیقعده 99

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/7/58

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از اعضای ستاد جهاد سازندگی شهرستان یزد

قصد دموکرات ها خدمت به اجانب و ایجاد فتنه و فساد است

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول راجع به این قضیه ناگوار کردستان چند کلمه عرض کنم . قضایای کردستان نه این است که قابل حل نیست و نه این است که دولت یا ملت عجز دارند از اینکه اشرار را سرکوب کنند ، لکن برای اینکه ما ملت کرد را از خود می دانیم چنانچه ملت کرد هم ماها را از خود می داند ، جدا نیستیم از هم ، اگر بخواهیم با یک شدت زیادی رفتار کنیم ، خوب ، خوف این است که برادران کرد هم خیلی صدمه ببینند ولهذا ما خواهیم که به طور متوسط ، نه ملایمت و نه سختگیری به طور سرکوبی عمومی این خائنین را سرکوبی کنیم وانشاء الله می شود این . و

این را بدانید که اینها چیزی نیستند ، اینها الان یک حال دفاعی به خودشان گرفتند ، چریکی بسیار ناقص که می آیند چند نفر را می کشند و فرار می کنند توی جنگل ها وانشاء الله از این جنگل ها هم کلکشان کنده می شود و قوای دولتی و مجاهدین و همه یعنی آنهائی که تتمه قوای دولتی هستند ، اینها همه پیشروی می کنند و انشاء الله سرحدات گرفته می شود ، بسته شود و راه اینکه به آنها کمک کنند ، بسته می شود . و من به ملت کرد این مطلب را تذکر می دهم که در عین حالی که ما تمام افراد را الا آن طبقه بالای خائن را عفو کردیم مع الاسف دیده می شود که بعضی از این افراد بازی خوردند از این دموکرات ها و خیال می کنند که اینها برای آنها یک خدمتی می خواهند بکنند . اینها باید بدانند که آنها جز خرابکاری کاری از آنها نمی آید ، ماهیت گروه ها آنطور نیست که اینها بخواهند به ملت کرد خدمت بکنند . اینها روابطشان با اجانب ، با صهیونیسم ، با آمریکا ، با رژیم سابق ثابت است و اینها دارند برای آنها کار می کنند . آنها می خواهند ملت کرد را تا آخر وابسته به خارج و تحت فشار سابق قرار بدهند و اگر بتوانند ایران هم همان کار را بکنند ، یعنی تمام ایران را . باید ملت کرد بیدار بشود و اینها را معرفی کند و خودش هم کمک کند به قوای دولتی تا اینها پاکسازی بشوند و نمی خواهیم

یک شدتی و یک قدرت فوق العاده ای عمل بشود که خدای نخواسته برادرهای کرد ما هم زیر پا بروند ، والا برای ما این معنا که در یک روز و در دو روز حل کنیم این قضایا را ، تمام اینها را از بین ببریم ، این کاری ندارد ، اما این محظور هست که برادرها و خواهرهای آنها اگر جدا بشوند از آنها و آنها را از خودشان جدا بکنند که آنها بروند بیرون شهرها ، بروند در جنگل ها آنوقت جنگل ها را ممکن است که ما با یکی دو روز تمام کنیم قضیه را .

در هر صورت باید برادر کردمان برادران کرد ما متوجه باشند ، که اینها یک طایفه ای هستند اخلال می خواهند بکنند ، نه اینکه می خواهند خدمت بکنند . همین ها هستند که شماها را در فشار قرار دادند و همین ها هستند که جوان های ایران را می کشند و همین ها هستند که خرمن را آتش می زنند و همین ها هستند که کارگرها را از کار باز می دارند و می خواهند اصل چرخ اقتصادی مملکت گردش نکند و قصد اینها خدمت به اجانب است و ایجاد فتنه و فساد است . انشاء الله امیدوارم که به زودی قطع بشود این ریشه ها .

امیدوارم که با قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود

و اما جهاد سازندگی ، من از همه برادرها و خواهرانی که در این راه مجاهده کردند و می کنند و گاهی من در تلویزیون می بینم که اینها کارها انجام می دهند و بسیار از این جهت من خرسند می شوم که ببینم برادرها و خواهرها نسبت به

طوایف ضعیف خدمتگزاری می کنند و این اسباب این می شود که آنها را ، قدرتشان را چند برابر کند ، وقتی که ببینند شماها می روید در آنجا برایشان کار می کنید آنها هم خودشان تشویق می شوند به اینکه کارهای زیادتر بکنند . و امیدوارم که با همین قدرت که قدرت اسلام است ، یعنی آن قوه اسلام از اول همراه بوده است که کارها را تا آنجا رسانده و بعدها هم انشاء الله خواهد رساند . امیدوارم که با این قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود و این تحولی که در جوان های ما ، در خواهرها و برادرهای ما حاصل شده است که اینطور حس تعاون ، حس خدمت به ملت ، خدمت به اسلام پیدا شده است ، این خیلی امیدوار می کند انسان را به اینکه با این قدرت ایمانی که الان در ملت ماهست وانشاء الله باقی می ماند ، همه کارها انجام بگیرد .

انتخاب افراد متعهد و مؤ من برای نمایندگی شوراهای روستائی

امیدوارم که آقایان در هر جا و در هر محلی که هستند راجع به این مسائلی که الان پیش است ، قضیه این شوراها ، جدیت کنند که مبادا یک افراد فاسدی در این شوراها پیدا شود ، برای اینکه این شوراها تمام مقدرات یک شهرستان دست آنهاست و اگر خدای نخواسته یک اشخاص فاسد در این شوراها پیدا بشود ممکن است که شهرستان را ، بلکه ایران ، بلکه اسلام را به فساد بکشند . باید درست متوجه باشید و اشخاصی که انتخاب می کنید سوابق شان رامطالعه کنید ، بدانید خوب هر شهری می داند که افراد معتمد ، افراد صحیح

کی ها هستند . در یک شهر ، ده پانزده افرادی که شناسا باشند از هر تیپی هستند ، از هر جمعیتی که هستند شناسائی کامل ، در زمان سابق چه جور بودند ، در زمان انقلاب چه جور بودند ، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگی شان چه هست ، عقائدشان چه هست ومقدار معلوماتشان چه هست . در هر شهری باید یک اشخاص مؤ من ، معتقد ، مؤ من به نهضت اسلامی ، جمهوری اسلامی و منحرف نبودن به یکی از این مکتب های فاسد انتخاب کنند تا انشاء الله مقدرات شهر را در دست بگیرند و کارها موافق صلاح شهرستان خودتان انشاء الله اجرا بکنید .

و من از همه شما متشکر هستم و از این حس تعاونتان خیلی حظ می برم و خیلی میل هم من خودم داشتم که بروم یک دفعه در این جهاد سازندگی من هم خدمت بکنم ، اما خوب محظور اتم زیاد است و خدمتی هم از من نمی آید دیگر من خدمت همین است که من دعا کنم به شما . انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند ، مؤ فق باشید ، موید باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 18/7/58

بیانات امام خمینی در جمع خواهران مکتب توحید

بیدار شدن از خواب غفلت وقیام لله کردن ، از موعظه های خداوند

بسم الله الرحمن الرحیم

قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی وفرادی خداوند تعالی فرماید که به مردم ابلاغ کن که من شما را به یک دعوت می کنم ، موعظه به یک چیز ، واعظ خدا ، واسطه رسول اکرم و ملت ، همه ملت ها ، همه مخلوق ، طرف موعظه قهرا ماها هستیم و آن

یک موعظه که خدای تبارک و تعالی فرموده است و انبیا و اولیا و همین طور هم هست ، این یک موعظه اینست که ان تقوموالله قیام کنید و نهضت کنید برای خدا .

اهل معرفت (شما طلبه هستید ، باید با زبان طلبگی هم با شما عرض کنم ) اهل معرفت می گویند که اول منزل سلوک یقظه است ، یعنی بیداری و به همین آیه تمسک می کند . خواجه عبدالله انصاری از منازل الصالحین که منازل اهل سلوک را ذکر می کند اول منزل را منزل یقظه منزل بیداری ذکر می کند و این آیه شریفه را هم شاهد می آورد . خدا فرموده است که ان تقوموالله ایشان تعبیرش این است که بیدار بشوید ، بیدار شدن هم یک قسم از قیام است و تمام نهضت هائی که در عالم واقع می شود آن هم قیام است ، قیام از خواب ، قیام بعد از بیداری . قیام از خواب برای ماها که خواب هستیم و باز بیدار نشدیم ، ماها که برای شکر طبیعت بیهوش هستیم ، در خواب غفلت هستیم و چشم و گوشمان همه اش متوجه به عالم طبیعت است ، موعظه خدا به حسب قول این مرد سالک این است که یک موعظه هست و آن اینکه بیدار بشوید از این غفلت و از این خوابی که سنگین است ، خوابی که طبیعت غلبه کرده است بر ما و ما را خواب کرده است اول قدم این است که ما بیدار بشویم توجه کنیم به اینکه عالم طبیعت چی هست و ما در عالم طبیعت به کجا می

رویم ؟ در مسیر هستیم همه ؟ این مسیر به کجا منتهی می شود ؟ این اول قدمی است که برای کسانی که سلوک الی الله کنند ، اول قدم این است که بیدار بشوند غفلت را کنار بگذارند ، توجه به معنویات بکنند ، به ماوراء طبیعت بکنند . این راه ، یک راه طولانی است که ما در اوائلش واقع هستیم و باید سیر بکنیم و تا آخر سیر بکنیم . اگر در حال غفلت ما را سیر دادند و ما بیدار شدیم و راه رفتیم و راه را یافتیم و آن راهی که خدای تبارک و تعالی فرموده است راه مستقیم است ، راه الی الله است ، ما آن راه را طی کردیم از انحرافات کناره گرفتیم ، توجه به خدا ، توجه به احکام خدا کردیم . این راهی که قهرا ما را می برند با قدم اختیار ، آن مقداری که مربوط به اختیار است طی کردیم ، وقتی که از اینجا منتقل شدیم به عالم دیگر همه آنها سعادت ، همه آنها نور و این عالم دار ظلمت است ظلمات بعضها فوق بعض اگر ما تکلیف خودمان را دانستیم و بیدار شدیم و فهمیدیم که باید سیر کنیم الی الله باید مجاهده کنیم برای خدا ، قیام کنیم برای خدا ، قیام کنیم برای خدا ، و در همه ابعادی که هستیم و داریم با تکلیف خودمان ، تکلیف هائی که خدای تبارک و تعالی به وسیله انبیا برای ما بیان فرموده است عمل بکنیم ، راه مستقیم را طی بکنیم منتهی بشویم به سعادت . یکی از

قیام ها همان قیامی است که ارباب سلوک می گویند که راجع به سیر معنوی است . آیه را هم به حسب نظر آنها یا ناظر به آن است یا بعضی از مفاد آن است و یکی از چیزهائی که ظاهر آیه است این است که نهضت هائی که می کنید ، قیام که می کنید لله ، باشد ، ان تقوموالله . انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی یعنی خودتان هستید ، قیام کنید لله جمعیت هم که هستید ، گروه ها هم که هستید باز قیامتان لله باشد ، فقط قیام نباشد این قیام ، را و این نهضت را همه گروه هائی که در عالم هستند ، چه اشخاصی که انحراف دارند و چه اشخاصی که ندارند ، یک نهضت هائی دارند ، لکن آنکه مورد موعظه است و خدای تبارک و تعالی به آن یک چیز موعظه کرده است بشر را ، این است که قیامتان لله باشد ، آلوده نباشد .

شرکت بانوان در نهضت عامل تشجیع مردها

الان این نهضتی که شمادر پیش دارید و باید تشکر کنیم از خانم ها که در این نهضت یک قدم راسخی داشتید و یک کمک بزرگی به ملت کردند و این خانم بودند وقتی که به خیابان ها و کوچه ها ریختند و فریاد زدند ، تشییع کردند ، تشجیع کردند مردها را و قدرت های آنها را چند مقابل کردند ، لهذا علاوه بر اینکه خودتان قدرتمندی کردید ، دیگران را هم قدرتمند کردید . چنانچه در این جهاد سازندگی که گاهی وقت ها می بینیم خانم ها رفتند و مشغول شدند . خوب ، البته

از خانم ها ساخته نیست که مثل یک رعیتی ، مثل اشخاصی که ورزیده اند در امور کار کنند ، لکن همان رفتنشان در بین آن رعایا و بین این کشاورزان ، همان رفتن و اشتغال پیدا کردن به همان مقداری که می توانند ، این باعث می شود که قدرت آنها چند مقابل بشود . وقتی آنها ببینند که از شهرها خانم های محصل ، خانم های محترم آمدند و در دهات مشغول کمک هستند به برادرهای خودشان ، قدرت آنها چند مقابل می شود و این یک عمل بسیار ارزنده ای است ولو عمل خودش به حسب حجمش کوچک باشد ، لکن حجم معنوی خیلی زیاد است .

چنانچه آمدن و رفتن محصلین مدارس مرد هم در بین همین رعیت ها و در بین کشاورزها آن هم یک قدرتی به آنها می دهد وقتی ببینند که همه قشرها پشتیبان هستند ، از این پشتیبانی آنها قدرتشان خیلی زیاد خواهد شد . آن چیزی که حجم عمل را زیاد می کند ولو حجم مادیش کم است ، و آن لله بودن و اخلاص است .

یک عمل ممکن است به حسب حجم مادیش بسیار کم باشد ، لکن به حسب معنا از همه اعمال از اکثر اعمال حجم معنویش زیادتر باشد لا اله الا الله یک کلمه ، چند عبارت ، یک کلمه ای است ، لکن عظمتش بر تمام اذکار یا همه یا اکثر از کار زیادتر و حجم معنویش از همه بیشتر است . فعال وقتی که اخلاص همراهش باشد ، اخلاص به منزله روح عمل است .

همانطوری که انسان به این حجم مادی

انسان نیست ، این حجم مادی را سایر چیزها هم ، حیوانات ، بسیاری از حیوانات هم بیشتر این حجم را از انسان دارند آنکه اسباب امتیاز انسان است از سایر حیوانات آن جهت معنویت انسان است ، آن جهت روح انسان است . روح مهذب ، روحی که تربیت شده باشد به تربیت های الهی آن ارزش انسان را زیاد می کند و حجم معنوی را بالا می برد .

اول معنویت تان را و بعد نهضت را تقویت کنید .

کوشش کنید که آن حجم زیاد بشود کوشش کنید که معنویتتان بر مادیاتتان غلبه کند در خلال تحصیل ، درخلال زحمت کشیدن ، در تحصیل علوم . خداوند همه شما را مؤ فق کند ، کوشش کنید مهذب باشید ، عمل کنید به آن چیزی که شما را به او دعوت کردند ، اخلاقتان را ، آدابتان را ، معنویاتتان را تقویت کنید به طوری که یک انسانی باشید که به همه عالم محبت داشته باشید .

پیغمبر اکرم اینطور بوده است که حتی کفار را هم وقتی که ملاحظه می فرمود که اینها مسلم نمی شوند ، غصه می خورد بر آنها که چرا اینها باید مسلم نشوند و بعد به آن شقاوت ها و به آن عذاب ها برسند . کوشش کنید که با خواهران خودتان ، با برادران خودتان با محبت باشید ، علاقه مند باشید . کوشش کنید این نهضت را همه با هم به پیش ببرید که اگر این نهضت به آخر برسد انشاء الله مؤ فق بشویم و بشوید که اسلام در ایران تحقق پیدا بکند و مملکت ایران از آن گرفتاری هائی که داشت بیرون برود ، یک

مملکت اسلامی به تمام معنا بشود ، این مملکت الگو خواهد شد از برای ممالک اسلامی دیگر ، بلکه برای همه ممالک کوشش کنید که این نهضت را تقویت کنید وانشاء الله به آخر برسانید و تمام احکام اسلام زنده بشود ، عصر ، عصری باشد که احکام اسلام تجدید و زنده بشود با کوشش شماها .

خداوند همه شماها را حفظ کند و سلامت باشید ، سعادتمند باشید ، به علم و تقوی آراسته بشوید .

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 19/7/58

بیانات امام خمینی در دیدار با علما و روحانیون منطقه تجریش

لزوم بیداری و هوشیاری برادران کرد در معرفی خائنین

بسم الله الرحمن الرحیم

قضیه این پاسدارهای شهید اگر چه تالم آور است و این تالم برای این است که چرا باید جامعه اینقدر منحط باشد و افراد اینقدر زبون باشند و از خدا بیخبر که اینطور جنایات را انجام بدهند ، در صورتی که اسلام برای همه است و اسلام در نفع جامعه مستضعفین است ، لکن مع الاسف اینها باز اسلام را نفهمیده اند ، نه اسلام را فهمیدند و نه مستضعفین را . توجه دارید که در این حال که آن قضایا ، قضایای اسف انگیزی است لکن حکایت می کند از ضعف آنها ، شما گمان نکنید که این کارهای آنها دلیل بر این است که یک کاری انجام می دهند . مثل یک دزدهائی می مانند که قایم شدند ، یک جائی مخفی شدند که کار اساسی نمی توانند انجام بدهند و شکست خوردند ، شکست فاحش خوردند و سرانشان فرار کردند و یک عده ای شان هم که هستند همین مثل دزدهائی می مانند که به طور ناگهان می زنند و تتمه شان هم در خواهند رفت انشاء الله

. و ملت ما باید همانطوری که تاکنون پیش آمده است از حالا به بعد هم پیش برود و قوی باشد . ملتی که با مشت محکم تو دهن امپراطورها ، تو دهن ابر قدرت زد ، برای یک همچو کارهای جزئی که یک دسته دزد و یک دسته قاچاقچی انجام می دهند ، هیچ ابدا خوفی به خودتان راه ندهید . اینها چنانچه ملاحظه این معنا نبود که کردستان برادرهای ما هستند و اگر بخواهیم شدت عمل انجام بدهیم ممکن است این برادرها ، خدای نخواسته یک صدماتی ببینند ، اگر این ملاحظه نبود در دو روز اینها کلکشان کنده می شد ، لکن مع الاسف چون مخلوط به مردم هستند ، از این جهت نمی شد این شدت عمل را چیز داد مگر اینکه اینها پناهنده بشوند به کوه ها و پناهنده بشوند به جنگل ها که آن وقت بود عمل با آنها عمل می شد . لکن باید برادران کرد متوجه باشند که اینها خائن هستند ، اینها می خواهند مملکت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند . باید اینها بیدار باشند و نگذارند اینها رشد بکنند و نگذارند که اینها خرابکاری کنند . اینها را معرفی بکنند تا اینکه قوای دولتی اینها را اخذ کند و به سزایشان برساند . خداوند انشاء الله اسلام و مسلمین را از شر این فاسدها نجات بدهد .

عمل به موازین شرعی الهی از وظایف سنگین نهادهای انقلابی

و اما راجع به مسائل خودتان . البته با مرور زمان این بار را همه به مقصد برسانید و مهم این است که در هر جا هر کمیته ای هست ، در هر جا پاسدار

هست و در هر جا هر دادگاه انقلابی هست چون اینها به اسم اسلام است ، الان به اسم جمهوری اسلام است ، از این جهت وظیفه مهم برای آقایان علما که در راءس هستند و هم برای پاسدارهای محترم که برادر هستند و هم برای دادگاه ها و کمیته ها یک وظیفه سنگین اسلامی است . اگر حالا در یک همچو موقعی که همه چیز باید اسلامی باشد و در خارج و داخل جمهوری اسلامی ثبت شده است ، اگر چنانچه حالا خدای نخواسته یک چیزی واقع بشود از بعض کمیته ها ، از بعض دادگاه ها ، از بعض پاسدارها و اینها ، خصوصا اگر چنانچه خدای نخواسته از بعض مثلا کسانی که ملبس به لباس روحانیت هستند ، این یک بهانه ای دست دشمن ها می دهد که اسلام را با آن بهانه و با این ترتیب یک طور دیگری معرفی کنند . الان در مطبوعات خارجی به واسطه همین اجانبی که می خواستند ببرند از اینجا و منافعشان در خطر است وانشاء الله دیگر به دست آنها نخواهد رسید ، اینها مشغول یک تبلیغاتی شدند ، مشغول یک حرف های باطلی شدند و گاهی راجع به اعدام هائی که شده است مثلا اشکال می کنند ، گاهی راجع به مسائل دیگر . البته آنها باید صدایشان در آید لکن ما نباید بهانه دست آنها بدهیم ما باید روی موازین الهی ، موازین شرعی عمل کنیم . امروز از یکی از آقایان علماء شیراز یک کاغذی برای من آمد که من حالا مطالعه کردم و ایشان راجع به این حدودی که در

مناطق مختلف جاری می شد ایشان شکایت داشتند که این حدود موافق موازین عمل نمی شود و تخلفات می شود ، از این جهت خوب است که بگذارند این را وقتی که یک موازین شرعی پیدا بشود و آنوقت اجرا بشود ممکن است که الان بر خلاف موازین شرعی اجرا بشود از این جهت خوب است که یک توقفی بشود که مبادا خدای نخواسته حدود بر خلاف آن چیزی که شارع مقدس فرموده است عمل بشود . البته حدود باید در نظر ، تحت نظر مجتهد عادل انجام بگیرد و با آن موازینی که شارع مقدس فرموده است ، که شاید آن موازین اگر ملاحظه بشود کم اتفاق می افتد که ثابت بشود . یک خیانتی از قبیل مثلا فرض بفرمائید زنا که چهار نفر عادل شهادت بدهند من دیدم کالمیل فی المکحله و چطور ممکن است که یک همچو امری ثابت بشود و اگر به اقرار رسید بایست چهار دفعه اقرار بکند آن هم قاضی موعظه اش بکند که تو اگر اقرار بکنی حد جاری می شود ، شاید اشتباهی می کنی . یک جوری که شارع می خواهد یک همچو مسائلی چه نشود !!! واقع نشود . آنکه تا یک مطلبی می شود ، تا یک تهمتی زده می شود یک وقتی خدای نخواسته دست به یک همچو اعمالی زده بشود ، این برخلاف رضایت خداست و بر خلاف مسیر اسلام است ، بر خلاف نهضت است و موجب این می شود که آبروی نهضت از بین برود ، موجب این می شود که خدای نخواسته اسلام یک طور دیگری جلوه بکند و

آن اینکه اسلام آنطور که بیان فرموده است و حدود را تعیین کرده ، با آن شرائط کم اتفاق می افتد که ثابت بشود همان وقت هم باید تحت نظر مجتهد عادل باشد ، هرج و مرج نباشد که هر که در هر گوشه یک چیزی درست کرده است حدود جاری بکند ، حدود را نمی توانند جاری بکنند و چیز بشود . اینها باید مراعات بشود که مبادا خدای نخواسته چهره اسلام خدای نخواسته به جور دیگر جلوه بکند ، دشمن های ما چهره اسلام را طور دیگری جلوه بدهند . اینها از اموری است که باید مراعات بشود ، بسیار مراعات بشود . مؤ ظفیم همه مان . الان یک وقتی است که در یک حالی ما هستیم که اسلام بین این است ، درست جلوه بکند ، که اگر درست جلوه کند امید این هست که همه رو به او بیاورند . اگر ما نتوانیم یک همچو کاری انجام بدهیم و خدای نخواسته یک طور دیگر بشود ، خوب شکست خوردیم و شکست ، شکست همیشگی است ، نه شکست موقت . اگر ما حالا نتوانیم یک کاری انجام بدهیم دیگر هیچ وقت نمی توانیم .

خداوند انشاء الله همه شما را مؤ فق کند و من از همه تان متشکرم و دعاگوی همه و خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/7/58

بیانات امام خمینی در جمع دادستان ها و حکام شرع دادگاه های انقلاب اسلامی

مساءله قضاوت ، یک مساءله بسیار خطیری است

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول به طور کلی عرض کنم که مساءله قضاوت یک مسئله بسیار خطیری است و شماها که قاضی هستید بسیار برایتان خطرناک است ، اگر ملاحظه روایات را کرده باشید می بینید که

مساءله چقدر مشکل است ، شما با اعراض مردم ، با جان مردم ، با اموال مردم سر و کار دارید و اگر چنانچه خدای نخواسته به طور دقیق به طور شایسته عمل نشود ، علاوه بر مسؤ ولیت شرعیه نسبت به اصل قضیه یک مسؤ ولیت بزرگتری هم هست و آن این است که شما قاضی در جمهوری اسلامی هستید و ممکن است که جمهوری اسلامی در خطر بیفتد یعنی وجهه اش یک وجهه ناشایسته ای بشود . شما می دانید که الان اشخاص مختلف با اغراض شیطانی در صدد این هستند که این چهره اسلامی جمهوری را مشوه کنند . یکی از راه مشوه شدن همین دادگاه هاست که اگر خدای نخواسته در دادگاه ها یک امر بر خلافی واقع بشود این فقط به دادگاه صدمه نمی زند ، به جمهوری فقط صدمه نمی زند ، به اسلام ضربه می زند ، صدمه ، صدمه به اسلام است ، اگر چنانچه صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحیح نبود اما باز مطلبی بود ، اما وقتی که شما مواجهید با اینکه در کارهایتان یا وجهه اسلام را ، وجهه نورانی ، آنطور که هست جلوه بدهید یا خدای نخواسته بر خلاف آنطوری که اسلام هست جلوه بدهید ، آنوقت دشمن ها هم دامن بزنند به آن و بگویند که خوب ، یک وقتی ما گرفتار زمان رژیم سابق بودیم حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستیم . البته آنها ، شما هر چه هم کار خوب بکنید حرفشان را می زنند ، لکن بهانه دست دادن مساءله دیگر است . ما از

اینکه آنها صحبتی بکنند ، چیزی بنویسند ، از آتش باکی نداریم ، اینها باید البته به حسب چیز خودشان مصالح خودشان که همان مصالح شیطانی است و از دستشان رفته است آن چیزهایی که از آن استفاده می کردند ، البته باید آنها صدایشان در آید ، چه آنهائی که در داخل هستند و چه آنهائی که در خارج هستند ، البته آنها خواهند این صحبت ها را کرد ، لکن یک وقت صحبتی است بی پایه ، یک وقت یک چیزی دستشان ما دهیم که وقتی یک چیز دست آنها آمد دیگر به آن هر طوری که دلشان بخواهد زیادش می کنند ، قطرش را زیاد می کنند ، کیفیتش را زیاد می کنند . حالا که شما یک دسته از مردم جانی را که همه مردم می دانستند اینها جنایتکارند ، به سزایشان رساندید ، حالا آن اشخاصی که در خارج هستند و آن طرفدارهای آنها ، این صحبت هایی که دیدید ، می کنند و ما توقع این را هم نداریم که کسانی که همه چیزشان را از دست داده اند با ما به طور مصالحه عمل بکنند هیچ همچو توقعی نیست . البته باید از نصیری ، اینها حمایت کنند و از هویدا حمایت کنند و از محمدرضا حمایت کنند از باب اینکه اینها اشخاصی بودند که راه چپاولگری را به اینها نشان داده بودند و اینها هم کمک بودند برای آنها و آنها هم کمک بودند برای اینها و چپاول می کردند . ما توقع این را نداشته باشیم که اینها برای نصیری نوحه سرایی نکنند یا برای هویدا

یا برای امثال اینها ، لکن ما یک وظیفه خطیری داریم که باید یک چیزی دست آنها ندهیم یک مطلب خلافی واقع نشود در این دادگاه ها و با دست مثلا قضات یا خدای نخواسته آقایان ، یا خدای نخواسته دادستان ها ، یا پاسبان ها ، یا امثال اینها که همه اینها الان عضو جمهوری اسلامی هستند . عضو جمهوری اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد . مساءله قضا هم که می دانید چقدر مساءله مهمی است در شرع و سر و کار شما با چه چیزهایی هست که همه حیثیت آن اشخاص در دست شماست ، باید البته با کمال احتیاط و با کمال قدرت ، هم احتیاط باید در کار باشد ، هم قدرت باید در کار باشد ، کسی که مجرم است باید به جزای خودش برسد و توصیه از احدی قبول نباید بشود . من این را کرارا گفته ام اگر از من توصیه برای کسی آمد ، از دفتر من برای کسی توصیه آمد ، از کسانی که به من مربوطند ، توصیه آمد بزنید به دیوار . قاضی نباید تحت تاءثیر کسی باشد ، قاضی ، آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند . توصیه ها را هیچ به آن اعتنا نکنید ، اگر یک وقت توصیه بحقی است که خوب ، آنوقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگی بکنید یا چه ، بر فرض که توصیه هم نشود باید رسیدگی بکنید . اگر خدای نخواسته یک توصیه ای است که ناحق است هیچ نباید به آن اعتنا کرد . در هر صورت قاضی مستقل

است و خودش باید نظر بدهد ، لکن خدا را شاهد ببیند ، این قلمی که دست می گیرد ، این قلمی است که ممکن است که آبروی یک مسلمی را از بین ببرد . و ممکن است احقاق حقی بکند و همین طور در همه امور باید خدای تبارک و تعالی را ناظر ، حاضر ببینید . در قضیه جرم هائی که می شود البته آنهائی که مربوط به دادگاه های انقلاب است آن امور انقلابی است که تشخیص اش را شماها خودتان می دانید . یک امور دیگری هست مثل کذب هائی که می شود که در شرع حد دارد اینها ثبوتش بسیار مشکل است مثلا در باب زنا چهار نفر آدم عادل شهادت بدهد . . . خدای تبارک و تعالی خواسته است که این امور زود کشف نشود ، هم حفظ حیثیت اشخاص بشود ولو به حسب واقع هم گناهکارند و هم حفظ جهات در جامعه بشود یا اگر اقرار بکند یک دفعه اقرارش را اعتنا به آن نکنند ، نصحیتش کنند به او بگویند اگر چنانچه این ثابت بشود تو چه خواهی شد ، تو خواهی رذل شد ، تو خواهی مقتول شد . بعد مهلت به او بدهند . ثانیا اگر آمد و اقرار کرد باز ثانیا توصیه به او بکنند که . . . نکن ، این کار درست نیست ، فلان . و اگر باز چنانچه آمد اقرار کرد آنوقت وقت این است که حد بزند آن هم حاکم شرع ، مجتهد عادل . آن طور نباشد که از اطراف به ما هجوم بیاورند که به طور

هرج و مرج واقع بشود . یکی از علمای شیراز ، علمای محترم شیراز به من کاغذ نوشت ، دیروز ، پریروز بود نوشته بود که در این دادگاه ها و در این چیزها راجع به این مسائل مثل مسائل فحشا خیلی زود حد زده می شود و ملاحظه حدود و جهات شرعی اش نمی شود و شما یک فکری بکنید . خوب ، حالا که آقایان تشریف دارند اینجا بهترین موقعیت حالاست که ما بگوئیم که اینطور امور را سرسری نگیرید یا از باب اینکه این امور مربوط به انقلاب نیست گوش نکنید به حرف و کنار بروید ، هیچ کاری به آن نداشته باشید یا اگر مبتلا شدید روی موازین شرع به آن طوری که شارع مقدس فرموده است ، نه اینکه حالا چون انقلاب است ما هر کس را دلمان خواست بزنیم ، هر کس را دلمان خواست شلاق بزنیم ، هر کس را دلمان خواست حبس بکنیم ، هر کس را دلمان خواست خدای نخواسته اعدام بکنیم . مساءله اینها نیست ، مساءله اعزاض مسلمین است باید حفظ بشود این اعراض . . . به اینکه یکی آمده می گوید که فلان ، فلان کار را کرد خوب ، اولا این عادل است که این را می گوید ؟ بیست نفر هم باشند بگویند اعتنا نمی شود کرد ، باید عادل باشد ، روی موازین شرع عدالت داشته باشد تا اینکه از او شهادت قبول بشود والا فرض کنید ده نفر از آدم های غیرثابت العداله ، یک وقت این است که شهرت همچو هست که ، اما یک همچو شهرتی

امکان ندارد . راجع به دزدی که رفته است سرگردنه کرده آنجا ممکن است یک وقت شهرت پیدا بکند ، اما راجع به این فحشائی که بسیار در جاهای مختلف این کار انجام بگیرد اینها همچو شهرتی حاصل نمی شود که علم پیدا بشود . باقی می ماند شهادت شهود یا اقرار خودش . اقرار خودش هم در بسیاری از اینها یک دفعه فایده ندارد باید مکرر بشود بعد از اینکه نصیحت بشود که بخواهیم برگردد ، آن حد جاری نشود حتی الامکان . همچو نباشد که خدای نخواسته هر که هر کاری کرد فورا یا هر که هر چه شنید فورا پاسبان برود در خانه اش و چه بکند . پاسبان ها نباید بروند خانه مردم مگر با دستوری که از طرف دادستان ، از طرف دادگاه صادر می شود ، روی موازین شرعیه ، رفتن در حرز مردم خلاف شرع است ، اهانت کردن به یک آدمی ولو این آدم هم خودش یک آدم مخالف مثلا چه باشد باز حق اهانت نیست این حق است که جزایش را به او بدهند دیگر اهانت چرا به او بکنند ؟ رفتن منزل ، به خانواده اش تعرض کردن ، به بچه هایش تعرض کردن اینها اموری است که نباید بشود . ما می خواهیم اسلام باشد ، ما نباید یک کاری بکنیم که بگویند که دادگاه ها در زمان طاغوت هم این کارها را نمی کردند . خوب ، به ما می گویند این حرف ها را ما چه می دانیم . باید شما آقایان علاج بکنید مساءله را ، اگر نمی توانید علاج بکنید

، علاج بکنید بالا ، الزامی ندارید که قاضی باشید اگر می توانید روی موازین قضا ، روی موازین اسلام عمل بکنید ، بالا ، الزامی ندارید که قاضی باشید اگر می توانید روی موازین قضا ، روی موازین اسلام عمل بکنید ، باید بکنید اگر چنانچه نمی توانید واقعا می بینید که معذور دارد ، نمی شود عرض می کنم که قدرت ندارید بروید جلو گیرید خوب ، می توانید کنار بروید . در هر صورت مساءله ، مساءله مهم است نه از باب اینکه خود قضا مهم ، خودش بسیار مهم است اما قضا یک وقت در یک محیطی است نداریم اشخاصی که بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند آنجا باید بگوئیم قضا بسیار مهم است و قاضی باید چه باشد و اینها . یک وقت وضع وضعی است که صدمه به اسلام می خواهند بزنند ، این دیگر چند برابر می شود اهمیتش ، باید همه چه قضات ، چه دادستان ها ، چه عرض می کنم پاسبان ها ، چه پاسدارها و چه کمیته ها همه اینها باید روی موازین شرع عمل بکنند ، البته پاسدار حق ندارد بدون اینکه قاضی یا فرض کنید دادستان اجازه به او بدهد کاری بکند وقتی هم به او اجازه ، امر کرد باید انجام بدهد ، حق ندارد تخلف بکند ، هرج و مرج نباید باشد حالا ، حالا که ما انقلاب کردیم باید هرج و مرجی باشیم ! خوب ، انقلاب کردیم ، انقلاب که نباید هرج و مرج باشد ، انقلاب روی موازین اسلام باید باشد ، نباید ما یک کلمه انقلاب

بگذاریم و هر کاری دلمان می خواهد بکنیم بگوئیم که انقلابی است ، انقلابی ، انقلابی یعنی چه ؟ مگر اسلام عوض می شود در انقلاب ؟ اسلام همان اسلام است . شما یک قدرت طاغوتی را کنار گذاشتید حالا می گویی اسلام را می خواهید پیاده بکنید ، احکام اسلام را می خواهید پیاده بکنید . باید با تمام احتیاطات لازم ، با تمام دقت های لازم در این امور بررسی بشود یک وقت یک بیگناهی خدای نخواسته عرض می کنم که یک مقاصدی که یک کسی ممکن است داشته باشد بیاید تهمت به او بزند ، خدای نخواسته یک آدم بیگناهی چی بشود . و امروز هم این طوری که ملاحظه می کنید روز تهمت است ، این وضع من نمی دانم چه جور شده است که هر که به هر کس دلش می خواهد هر چی می گوید ، نمی داند که تهمت زدن به مومن جزایش چی هست پیش خدا ، نمی داند غیبت کردن از مؤ من چی هست ، نمی داند که هتک حرمت مؤ من ، هتک حرمت الله است ، اینها را نمی دانند ، هر که هر چه دلش می خواهد حالا به هر کس ، نه به یک نفر ، نه به دو نفر به اشخاصی متقی تهمت می زنند . خوب ، البته یک دسته هم هستند که می خواهند تهمت بزنند ، اینها از یک اشخاصی ترس دارند ، خوف دارند . ما اولی که آمدیم در اینجا و اینها خیال کردند که ما این اشخاص را ، بعض این اشخاص را نمی

شناسیم شروع کردند راجع به چند نفری که بیست سال من با آنها آشنا بودم ، مثل آقای دکتر یزدی ، آقای بنی صدر ، آقای قطب زاده اینهائی که من بیست سال با آنها آشنا بودم و اینها بیست سال در خارج خدمت کردند ، به ضد اینها ، به ضد رژیم عمل کردند به مجرد اینکه اینها آمدند فورا هی کاغذ می آمد که اینها امریکا هستند ، اینها اصلا مگر فارسی هم بلدند ؟ نسبت به آقای یزدی می گویند مگر فارسی بلد است این ؟ ! اینکه آمریکائی است . آخر چرا باید اینطور انسان باشد . حالا از اینها یک قدری سست شده ، حالا افتادند به جان یک قشر دیگر . یک نفر آدمی را که من بیست و چند سال است از نزدیک می شناسم ، او پیش من درس خوانده ، با من معاشر بوده ، من همه چیزش را می دانم ، حالا افتادند به جان مثل آقای دکتر بهشتی . آقای دکتر بهشتی را از او می ترسند اینها برای اینکه یک فرد لایقی است و اینها نمی خواهند اینطور افراد باشند ، می خواهند یکی یکی ، نوبت همه تان شاید برسد ، یکی یکی هر کس را یک جائی ببینند یک کاری انجام می دهد می خواهند او را هتکش بکنند یا او را ساقطش بکنند . الان ، امروز آمدند به من گفتند که نسبت به ایشان خیلی چی می شود ، ایشان من بیست و چند سال است ، بیست و چند سال است که من ایشان را از نزدیک می

شناسم ، اینها خیال کردند اینها از خارج آمدند و حالا من تازه اینها را دیدم و اینها نمی دانم اینها کی هستند . من می شناسم اینها را ، مردم متقی هستند اینها ، مردمی هستند که برای اسلام کار از آنها می آید . خوب ، این مردمی که برای اسلام کار از آنها می آید یکی یکی را کنار بگذارم ، کنار بگذارند و همه را خلع سلاح بکنند آن وقت کی دیگر باقی می ماند ؟ الان هر کس که در دولت باشد به او می گویند ، هر کس که در شورا باشد به او می گویند ، هر کس که در !!! عرض می کنم که چیزها باشد دادگاه ها باشد برایش می گویند . رایج شده است یک همچو مطلبی که بی خود برای اشخاص یک مطالبی را می گویند ، بیجا برای اشخاص یک چیزهائی می گویند ، باید یک احتراز بکنند . من نمی دانم این مردم چه مردمی هستند . و مع الاسف در بین جوان های ما هم اشخاصی هستد زود باور ، به مجرد اینکه می گویند فلانی بله ، امریکایی است ، می بینیم که یک عده از جوان ها هم باورشان می آید آمریکایی است . فلانی انگلیسی است فلان اصلا خود برنامه خود امریکایی ها و انگلیسی ها این است که مردم را ، اشخاص صحیح را به اسم انگلیسی و به اسم امریکایی ضایعش کنند چون می دانند خودشان ضایع هستند ، می دانند ملت پیش آنها چه جور هست به اسم انگلیسی بودن . یک مطلبی بود که

از سی سال ، چهل سال پیش از این من یادم است که آخوندها را وقتی می خواستند ، روحانیون را می خواستند طرد کنند می گفتند اینها انگلیسی اند . خود آنها تزریق می کردند که بگویند انگلیسی اند برای ضایع کردن . الان هم امریکایی بیشتر هست در کار . الان هم اشخاص صحیح را خود آنها تزریق می کنند یا عمال آنها تزریق می کنند که بگوئید این امریکایی است ، مع الاسف بعضی از اشخاص هم که حسن نیت دارند ، سوء نیت ندارند باورشان می آید و آنها هم می گویند این مطلب را بدون اینکه بررسی بکنند ، یک کسی را که من سی سال است می شناسم . مثلا همین آقای دکتر یزدی و آقای دکتر بهشتی را در یک جایی من دیدم نوشته است که اینها پیش فلانی رفتند و خواستند که بختیار را ایشان چه بکند . اما آقای دکتر یزدی که همیشه مخالف بختیار بود که من در آنجا بودم . آقای دکتر بهشتی یک دفعه آمده پیش من راجع به بختیار یک کلمه نگفته . خوب ، چرا باید مسلمان اینطور باشد ؟ چرا باید یک مسلمی را ، من از باب اینکه من میل نداشتم اشخاص را اسم ببرم لکن وظیفه من می بینم که یک کسی را که می خواهند هتکش کنند ، یک کسی را که می خواهند ضایعش کنند برای اینکه نتواند خدمت بکند ، اسلام ، من وظیفه شرعی می دانم که یک وقتی دفاع بکنم از یک مسلمانی که به درد ما می خورد ، به درد اسلام

می خورد و خدمت کرده است ، بیست سال پیش هم خدمت کرده حالا بخواهند این را !!! عرض می کنم !!! تضییعش کنند و چی بکنند . فردا به شما هم می گویند ، به آنها هم می گویند فلان تا کی نوبت ما هم برسد . مساءله این طوری است ، می خواهند اینها اصلا خلع سلاح کنند ما را ، یکی یکی کنار بروند ، کنار بروند ، کنار بروند چه بمانند ؟ آنها بمانند که مفسدند و فاسد هستند . اینها باید ملاحظه بشوند !!! من !!! ملت ایران باید بدانند اینها را که یک اشخاص مفسدی آمدند ، جوان های دانشگاهی بدانند این معنا را که اینهایی که در دانشگاه می آیند تبلیغات سوءی می کنند و از اشخاص مثلا محترم آبروریزی می کنند اینها نظر سوء دارند ، اینها می خواهند این نهضت به آخر نرسد ، اینها می خواهند که همان مسائل برگردد . باید دانشگاهی ها به آن توجه بکنند و سایر قشرهای ملت باید توجه به این معانی بکنند . من امیدوارم که نتوانند این قشرهای فاسد یک صدمه اساسی به نهضت ما بزنند و با جدیت آقایان همه ، روحانیون ، سایر طبقات و این دادگاه ها و این دادستانی ها و اینها ، این مسائل حل بشود و اسلام انشاء الله آن طوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد در خارج تحقق پیذا بکند . این کلمه را من بگویم خدای متعال می داند که من نسبت به آخوندهای فاسد آنقدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم . ساواکی ها پیش

من محترم تر است از آخوندهای فاسد و خدای تعالی و خدای متعال می داند این قضیه را که قضیه دادگاه ویژه اگر باشد برای این نیست که دفاع باشد ، برای این است که یک دسته اشخاص فاسد می خواهند اشخاص آبرومند را از بین ببرند و اینکه آقایان طرح کرده اند که در محیط خود اینها باشد برای اینکه خودشان هم می شناسند اینها را والا ما ابدا ظر نداریم به اینکه اینها فرق داشته باشند با سایرین . خیر ، فرق دارد فرق این است که شیطنت ملعنت شان بیشتر از دیگران است . آن قدر صدمه ای که اسلام از یک آخوند فاسد می خورد از محمد رضا نمی خورد . در روایات هست که آخوند فاسد و ملای فاسد در جهنم از بوی تعفنش !!! مردم !!! اهل جهنم در عذاب هستند . در این دنیا از بوی تعفن بعض از آخوندهای فاسد دنیا در عذاب است . ما طر فداری از عمامه نمی کنیم ، ما طرفداری از اسلام می کنیم . این اسلام پیش شما باشد معظم هستید و پیش هر کس باشد معظم است و عمل نکردن به اسلام و خیانت کردن به اسلام معمم باشد بدتر است از آن کسی که غیر معمم باشد برای اینکه ضررش به اسلام بیشتر از دیگران است . اما قضیه اینکه یک مطلبی باسد نیست ، می خواهند هم همان دادگاه های عمومی باشد هیچ فرقی به حال ما ندارد .

تاریخ : 20/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن خیریه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پیشوا و موجب قدرت بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

از آمدن بانوان محترم ، خواهرهای عزیز برای ملاقات من ، تشکر می کنم

و خوش آمد عرض می کنم و سعادت و سلامت همه شما را ، همه ملت ایران را از خداوند تعالی مسئلت می کنم . شما خواهران در این نهضت سهم بسزائی داشتید و در همه جا کمک کردید و پیشوا بودید نسبت به مردها و موجب قدرت شدید نسبت به آنها ، از این جهت هم تشکر کنم و چون در بین راه هستیم و باز مراحلی هست که این مراحل باز باید طی بشود ، من امیدوارم که باز شما تتمه این راه را با قدرت و با ایمان طی بکنید تا اینکه نهضت ما که نهضت اسلامی است به آخر برسد و اسلام آنطور که خواست خدای تبارک و تعالی است ، در ایران و در سایر مناطق پیاده بشود . راه مستقیم الهی انسان را از نقص به کمال می برد در راءس همه امور تربیت انسانی است برای همه انبیا ، برای تربیت مردم که اشخاصی که در قوه دارند چیزهائی را ، انبیا آمدند که این قوه ها را بالفعل کنند ، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود ، استقامت داشته باشد در کارها ، در عقائد ، و به صراط مستقیم کنند . شما خواهران ، آنی که متکفل بچه هاست توجه کنند که بچه ها را تربیت انسانی بکند و آن که متکفل یک جمعیت است ، آن جمعیت را به راه خدا و صراط مستقیم بکند . این راه مستقیم الهی است که می تواند انسان را از نقص رو به کمال ببرد ، از ظلمات به نور برساند . خدای تبارک و تعالی مردم را دعوت

کرده است که از ظلمت ها به سوی نور بروند و در ظلمات باقی نمانند . کارهائی که انحرافی است ظلمات است ، اخلاق زشت ظلمت است ، اعمال زشت ظلمت است . نور آن است که خداوند دعوت به او کرده است و اسلام هدایت به او .

صل امر به معروف و نهی از منکر جهت اصلاح جامعه

کوشش کنید که احکام اسلام را ، هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند . همانطوری که هر شخص و هر فردی موظف است که خودش را اصلاح کند ، مؤ ظف است که دیگران را هم اصلاح کند . اصل امر به معروف و نهی از منکر برای همین است که جامعه را اصلاح کند . جامعه ما در زمان این طاغوت رو به فساد رفته بود ، رو به تباهی رفته بود و مهم این بود که جوان های ما را ، چه جوان های مرد و چه جوان های زن ، اینها را رو به تباهی کشیدند و در این پنجاه سال ، تمام تبهکاری بود . الان که بحمدالله آن رژیم هم ، رژیم منحط از بین رفت و انشاء الله دیگر مثل آنها برگشت ندارند . امیدواریم که همه چیزمان را اسلامی کنیم و تربیت تربیت تربیت های اسلامی باشد و تربیت های انسانی باشد ، حرکات و سکنات منطبق بر قواعد اسلامی باشد .

اگر بخواهید مملکت خودتان ، کشور خودتان مستقل باشد ، اگر بخواهید از زیر قید گرفتاری اجانب بیرون بیائید ، باید متشبث به اسلام بشوید . اسلام بود و این صداهای الله اکبر که شما را به پیروزی رساند . من امیدوارم که

باز این صداها محفوظ باشد و این علاقه هائی که به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدی که باید برسیم ، برسیم و مملکت ما سعادتمند باشد .

راجع به بنگاهی که دارید (معلولین ) من راجع به مستضعفین اجازه سهم امام تاکنون نداده ام ، لکن به این مؤ سسه که شما ذکر می کنید ، من اجازه دادم که در اصفهان کسانی بخواهند از بابت سهم امام به این مؤ سسه کمک کنند ، به این معلولین کمک کنند مجاز هستند . انشاء الله خداوند همه شما را سعادتمند کند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به میهن عزیز .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

صحیفه نور جلد 10

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن خیریه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پیشوا و موجب قدرت بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

از آمدن بانوان محترم ، خواهرهای عزیز برای ملاقات من ، تشکر می کنم و خوش آمد عرض می کنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ایران را از خداوند تعالی مسئلت می کنم . شما خواهران در این نهضت سهم بسزائی داشتید و در همه جا کمک کردید و پیشوا بودید نسبت به مردها و موجب قدرت شدید نسبت به آنها، از این جهت هم تشکر می کنم .

و چون در بین راه هستیم و باز مراحلی هست که این مراحل باز باید طی بشود، من امیدوارم که باز شما تتمه این راه را با قدرت و با ایمان طی بکنید تا اینکه نهضت ما که نهضت اسلامی است به آخر برسد و اسلام آنطور که خواست خدای تبارک و تعالی است ، در ایران و در سایر مناطق پیاده بشود.

راه مستقیم الهی انسانی را از نقص به کمال می برد

در راءس همه امور تربیت انسانی است برای همه انبیا، برای تربیت مردم که اشخاصی که در قوه دارند چیزهائی را، انبیا آمدند که این قوه ها را بالفعل کنند، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در کارها، در عقائد، و به صراط مستقیم کنند. شما خواهران ، آنی که متکفل بچه هاست توجه کنند که بچه ها را تربیت انسانی بکند و آن که متکفل یک جمعیت است ، آن جمعیت را به راه خدا و صراط مستقیم بکند. این راه مستقیم الهی است که می تواند انسان را از نقص رو به کمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خدای تبارک و تعالی مردم را دعوت کرده است که از ظلمت ها به

سوی نور بروند و در ظلمات باقی نمانند. کارهائی که انحرافی است ظلمات است ، اخلاق زشت ظلمت است ، اعمال زشت ظلمت است . نور آن است که خداوند دعوت به او کرده است و اسلام هدایت به او.

اصل امر به معروف و نهی از منکر جهت اصلاح جامعه

کوشش کنید که احکام اسلام را، هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند. همانطوری که هر شخص و هر فردی موظف است که خودش را اصلاح کند، موظف است که دیگران را هم اصلاح کند. اصل امر به معروف و نهی از منکر برای همین است که جامعه را اصلاح کند.

جامعه ما در زمان این طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهی رفته بود و مهم این بود که جوان های ما را، چه جوان های مرد و چه جوان های زن ، اینها را رو به تباهی کشیدند و در این پنجاه سال ، تمام تبهکاری بود. الان که بحمدالله آن رژیم هم ، رژیم منحط از بین رفت و انشاء الله دیگر مثل آنها برگشت ندارند. امیدواریم که همه چیزمان را اسلامی کنیم و تربیت !!! تربیت !!! تربیت های اسلامی باشد و تربیت های انسانی باشد، حرکات و سکنات منطبق بر قواعد اسلامی باشد.

اگر بخواهید مملکت خودتان ، کشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهید از زیر قید گرفتاری های اجانب بیرون بیائید، باید متشبث به اسلام بشوید. اسلام بود و این صداهای (الله اکبر) که شما را به پیروزی رساند. من امیدوارم که باز این صداها محفوظ باشد و این علاقه هائی که به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدی که باید برسیم ،

برسیم و مملکت ما سعادتمند باشد.

راجع به بنگاهی که دارید (معلولین ) من راجع به مستضعفین اجازه سهم امام تاکنون نداده ام ، لکن به این موسسه که شما ذکر می کنید، من اجازه دادم که در اصفهان کسانی بخواهند از بابت سهم امام به این موسسه کمک کنند، به این معلولین کمک کنند مجاز هستند.

انشاء الله خداوند همه شما را سعادتمند کند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به میهن عزیز.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/7/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام قوچانی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجه الاسلام آقای حاج شیخ رمضانعلی قوچانی دامت افاضاته

طوماری به امضاء جمع زیادی از جامعه روحانیت و اهالی محترم قوچان واصل گردید که درخواست نموده اند جنابعالی جهت ارشاد و تبلیغ و رسیدگی به امور مذهبی و اقامه نماز جماعت و رفع نیاز دینی بدانجا بروید و در آنجا بمانید و با توجه به وضع زمان و آشنایی جنابعالی به محل ، مقتضی است دعوت آقایان محترم را پذیرفته و ضمن انجام وظایف مذهبی ، اهالی را به اتحاد و یگانگی دعوت کنید.

امید است اهالی محل نیز قدردان وجود شریف بوده و از همکاری های لازمه در پیشبرد اهداف عالیه اسلام دریغ نورزند. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ سخنرانی : 21/7/58

فرمان امام خمینی به آیت الله مدنی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید اسد الله مدنی دامت افاضاته به قرار گزارشاتی که از شهرستان همدان می رسد آشفتگی هائی در سطح شهر موجود و بیم آن می رود که گروه های منحرف اسلامی اختلافات و انحرافاتی نمایند که با نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی مخالف باشد لهذا جنابعالی با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید عجالتا به مدت ده روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید و اوضاع منطقه را بررسی نمائید و احوال و فعالیت های منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید و انشاء الله تعالی پس از برگزاری مجلس خبرگان مدتی طولانی برای بررسی اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده و به مسائل مربوطه و امور شرعیه و

گرفتاری شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگی و اصلاح فرمائید.

جنابعالی که به شایستگی علمی و عملی موصوف هستید منصوب به امامت جمعه در شهر همدان می باشید و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولی امر است کسی بدون نصب نمی تواند تصدی کند و نیز جنابعالی مجازید در تعین قاضی شرع برای دادگاه های شهر و حومه .

اهالی محترم و مؤ من انقلاب موظفند از معظم له پشتیبانی قاطع کرده و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند. جناب ایشان وکیل اینجانب در اخذ وجوه شرعیه و صرف در موارد مقرره هستند. اهالی محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است .

والسلام علی عباد الله الصالحین و رحمه الله و بر کاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/7/58

گفتگوی امام خمینی با ابوجهاد عضو سازمان مقاومت فلسطین

بسم الله الرحمن الرحیم

امام : آقای ابوعمار چگونه است ؟

ابوجهاد: الحمدلله ، در جو مبارزه قرار دارند و پیوسته از جائی به جای دیگر سیر انقلابی دارند.

امام : امیدوارم که انشاءالله به زودی در قدس مستقر شوند.

ابوجهاد: انشاءالله ما امیدواریم قدس از جاهائی باشد که به زودی بتوانیم از شما در آنجا استقبال به عمل آوریم .

امام : قدس مال همه مسلمانان است .

ابوجهاد: انشاءالله و این آرزوی همه ماست که با پیگیری و مقاومت می توان به این آرزو رسید. عزم راسخ مسلمین و ایمانشان ما را به موفقیت خواهد رساند.

امام : و با وحدت کلمه مسلمان ها و خصوصا سران آنها. اما این گرفتاری هائی که در این مدت طولانی برای برادرهای ما در قدس پیدا شده است ، در اثر سهل انگاری روسای اعراب بوده است . و من

بیش از بیست سال در خطابه هایم ، در گفتارم به اینها توصیه کردم ، به سران دولت ها که این اختلافات محلی جزئی را کنار بگذارند و برای اسلام و برای پیشبرد اهداف اسلام باهم همفکری کنند و با هم اتحاد داشته باشند. و من باید بگویم که اظهار خجلت می کنم که در مقابل بیش از صد میلیون جمعیت عرب و صد میلیون جمعیت مسلم ، هشتاد میلیون تقریبا جمعیت مسلم ، یک عده معدودی بیایند و در مقابل اینها آنطور کارها را بکنند و این هم نمی شود عذر باشد که پشتیبان آمریکاست ، برای اینکه آمریکا پشتیبان شاه هم بود، لکن وقتی که یک ملت اجتماع کردند بر یک مطالبی ، نه قدرت شیطانی شاه توانست مقاومت کند نه پشتیبانی ابر قدرت ها،

بلکه مطلق قدرت ها اگر اتحاد پیدا بکنند، جمعیت عرب و سران مهم این جمعیت ها اگر اتحاد پیدا بکنند، شکی نیست که نه امریکا می تواند در مقابل شان کاری انجام بدهد و نه دیگر قدرت ها. و این مع الاسف مطلبی است که مشکل است که تحقق پیدا کند، لکن من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که یک همچو مشکلی را با قدرت خودش حل کند. و اضافه کنید به اینکه در عین حال که ملت ما نه اسلحه داشت و نه تربیت نظامی و آنها مجهز به همه جهازات بودند و آن انتظامات هم داشتند و مجهز به جهاز نظامی بودند، معذلک چون شعب واحد بودند و قوه واحده بودند و مهمتر اینکه استناد به خدای تبارک و تعالی داشتند و با فریاد (الله

اکبر) زن و مرد و بچه و بزرگ پیش رفتند به طوری که همه قدرت ها در هم شکسته شد. و دولت های اسلامی مجهز به جهازات هستند، معذلک در مقابل یک همچو عنصری قیام نمی کنند، بلکه بعضی از آنها خیانت هم بکنند. خداوند انشاءالله آنها را بیدار کند و مسلمین را پیروز.

ما چون مبتلای به مشکلاتی شبیه به مشکلات شما هستیم می دانیم که وضع شما و مشکلات شما چیست . ما الان مبتلا هستیم به نظیر همین مشکلات مثل مشکلاتی که در کردستان ایجاد کردند و دول خارجی به وسیله عمال شان در خوزستان برای ما آنهمه اشکالات ایجاد کردند که ما باز مبتلای به آن هستیم و در سیستان و بلوچستان هم ممکن است که ایجاد این مشکلات را بکنند.

البته جهاد برای خدای تبارک و تعالی مشکلات دارد. بیشتر از این مشکلات ، مشکلاتی بود که پیغمبر اکرم در صدر اسلام داشت و مسلمین داشتند، لکن چون قدرت ایمان داشتند توانستند که اسلام را قبل از گذشت نیم قرن ، در تقریبا تمام آن کره که آنوقت معموره بود مستقر کنند و شما با تمام مشکلات که دارید یک مطلب دارید و آن اینکه ایمان با شماست و شما استناد به خدا داشته باشید و این استناد به خدا تمام مشکلات را انشاءالله حل خواهد کرد. مشکلات زیاد است لکن اراده مصمم ملت و مهمتر استناد به خدای تبارک و تعالی مشکلات را آسان می کند. و ما هم امیدواریم که همه مشکلات شما رفع بشود. و باز از خدا می خواهیم که ما را متوجه به خدای تبارک و تعالی

بکند، و هم مشکلات شما رفع بشود. و باز از خدا می خواهیم که شما را بیشتر از پیش متوجه به قدرت لایزال الهی بکند و با استناد به خدای تبارک و تعالی باکی نیست و نصر با شماست انشاالله و با ما. و البته هر مسلمی باید با مسلم دیگر برادر باشد و با مشکلات سهیم باشد و ما هم با شما سهیم هستیم در این مشکلات چنانچه سابقا بودیم من راجع به مشکلات مادی هم بعضی اقدامات کردم . و من امیدوارم که ما بتوانیم هم مشکلات معنوی و هم مادی را به خواست خدای تبارک و تعالی ، هم از شما و هم از خودمان ، با هم رفع بکنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/7/58

بیانات امام خمینی در دیدار با سفیر الجزایر

بسم الله الرحمن الرحیم

از عواطف شما متشکرم . ما این نهضت را یک نهضت ایرانی نمی دانیم ، بلکه نهضت اسلامی و نهضت مستضعفین در مقابل مستکبرین است .

ما با شما در این نهضت نیز شریک هستیم . امیدوارم که حکومت مستضعفین بر ضد مستکبرین تحقق پذیرد و اسلام با آن محتوای مترقی که دارد در همه جا پیاده شود و تمام ملت ها بیدار شوند و برای اسلام قیام کنند و نیز دولت های اسلامی با هم وحدت کلمه داشته باشند و برای اسلام و تحت لوای اسلام برای رفع گرفتاری های ملت های ضعیف از دست شرق و غرب کوشش کنند. خدای تبارک و تعالی قادر است که مشکلات را رفع نماید. ما در عین حالی که گرفتار مشکلات فراوانی هستیم ، لکن اعتماد به خدای تبارک و تعالی داریم و

امیدواریم که تمام مشکلات و گرفتاری های ما و سایر مسلمین با کمک خداوند حل بشود ملت برادر ما الجزایر، با عزت و سلامت بر مشکلات خود غلبه کند.

سفیر الجزایر: ما در یک مقطع تاریخی ملت ایران قرار گرفته ایم ، درک می کنیم که باید به مبارزه ادامه داد و ما در خدمت شما هستیم ، نه یک خدمت کلاسیک ، بلکه متعهد به خدمت شما و به ملت ایران و اسلام می باشیم .

امام فرمود: من به شما اطمینان می دهم که مبارزه در راه خدا همراه با موفقیت است و دعای ما هم همین است که توجه به خدا را فراموش نکنیم .

سفیر الجزایر گفت : ما زیاد به زیارت شما می آئیم تا احترامات و سلام رهبران و ملت مسلمان الجزایر را خدمت شما و ملت مبارز ایران ابلاغ نمائیم . ما در ایران و در میان شما زندگی کرده و وضع را درک می کنیم . امیدواریم این انقلاب که یک انقلاب اسلامی و قرآنی است به رهبری شما تحقق یابد و تا پیروزی کامل ادامه پیدا کند. البته این آرزوی هر مسلمانی است در هر لحظه . دنیا و تمام مسلمانان واقعی دنباله رو راه و گام های مثبت شما می باشند، گام هائی که همیشه به نفع ملت های مسلمان برداشته شده و می شود.

تاریخ : 28/7/58

بیانات امام خمینی در جمع روشندلان

انسان ، با (بصیرت ) انسان است نه با (بصر)

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما روشندلان تشکر می کنم که تشریف آوردید از نزدیک شما را ببینم . و من روی اسلامی نورانی شما را می بینم و به شما مژده می دهم که خدای تبارک و تعالی یار شماست

، یار همه است و از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت شما را خواستارم . و این معنا را باید بدانید که انسان به روح انسان است ، انسان به بصیرت ، بصیرت قلبی انسان است . این آلات ظاهری ، آلاتی است که وسیله است و اینها از بین رفتنی است . آنچه باقی می ماند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ایجاد می کند بصیرت انسان است . و من امیدوارم که شماها بصیرت به طور کامل داشته باشید و خدای تبارک و تعالی به شما توفیق و سعادت عنایت کند.

تلاش بی ثمر مغرضین و شایعه سازان به منظور متوقف ساختن نهضت

و چیزی که می خواهم به شما آقایان عرض بکنم این است که ما امروز مبتلا هستیم به یک شایعه هائی که روی آن شایعه ها می خواهند این نهضت را نگذارند تحقق پیدا کند. یکی از شایعه ها که شایعه سازان نشرش می دهند و گاهی برای ما می نویسند، گاهی در نطق های اشخاصی دیده می شود حتی شنیدم که دیشب هم در مسجد امام یک آقایی همین معنا را گفته است ، این است که فلانی اصلا دست به او نمی رسد، هیچ کس نمی تواند با او ملاقات کند، فقط چند تا اهل علم ، چند تا معمم ، همین یک کانال است و آن کانال معممین ، مردم دیگر اصلا ملاقات با ایشان نمی کنند. شما الان آقایانی هستید که روشندل هستید و آمدید اینجا و از نزدیک دارید مرا می بینید و هر روز قریب چند صد نفر در اینجا می

آیند و بسیاریشان می آیند در این منزل ، در این اطاق به اندازه ای که گنجایش دارد اینجا از اشخاص مختلف ، اینطور نیست که اینها می گویند، مغرضین می گویند که یک کانال فقط فلانی دارد. من هیچ کانال خاصی ندارم ، من هیچ اصحابی ندارم ، من با همه مردم ، با همه قشرها ملاقات می کنم ، مطالب همه را می شنوم ، کاغذها به من می رسد و همه اخبار که در ایران واقع می شود آنهائی که مهم است و باید به ما برسد می رسد. من ، هم گوش می کنم رادیو را در وقتی که اخبار را پخش می کند و هم نگاه می کنم تلویزیون را، هم تمام یعنی اکثر مطبوعات اینجا آنهائی که مورد اهمیت است می آیند و هم خلاصه اینها برای من نوشته می شود می آید و هم اخبار همه جا به وسیله وزیر ارشاد برای من می آید و هم اخبار مملکت به وسیله ژاندارمری کل و رئیس ارتش و عرض می کنم که جاهای دیگر، شهربانی برای من می آید، من بی خبر نیستم از اوضاع مملکت .

اینها یک دسته مغرض هستند که خیال می کنند که مرا توی تخته ای ، چیزی ، جعبه ای گذاشته اند در آن را هم قفل کرده اند در آن را هم یکی دو تا معمم باز می کنند و مرا می بینند و دیگر مردم دیگر نمی بینند. شما الان می بینید و می شنوید که بیرون این خانه چه اشخاص و چه جمعیتی هستند (گوش کن آقا، گوش کن ) چه

اشخاصی هستند، چه جمعیت هائی هستند که من باید گاهی در این اطاق ، گاهی در بیرون ، بله اگر توقع این است که من با یکی یکی افرادی که روزی چند هزار نفر در اینجا مجتمع می شوند، من با یکی یکی وقت خاصی بدهم ، خلوت بدهم ، من وقت خلوت ندارم که بدهم همیشه از صبح که من پا می شوم تا ظهر جمعیت های متعدد هی می آیند، عده کثیری هم در این اطاق می آیند با من ملاقات می کنند. حتی منتشر کردند که این کسی که گفتند دیشب در مسجد امام صحبت کرده است که آقای نجفی هم حتی آمدند منزل ایشان ، راهشان ندادند. آقای نجفی دیشب پیش من بودند، چه کسی راهشان نداده است ؟ مگر آقای نجفی را می شود کسی راه نداد؟ دیشب آقای نجفی قریب سه ربع ساعت ، یک ساعت اینجا من خدمتشان بودم . من نصیحت می کنم به این آقایان ، من عرض می کنم به این آقایان که یا تحت تاثیر اشخاص و گفته های اشخاص واقع نشوند یا اعمال غرض نکنند. بعصی از اشخاص غرضمندند لکن بعضی ها اینطور نیست فقط کنار نشسته اند، هر کس هر چه می گوید باورشان می آید و آنوقت هم منتشر می کنند. خوب ، این خلاف انسانیت است ، خلاف اسلامیت است که انسان هر چه شنید فورا پخشش کند در همه جا که فلانی هیچ کس با او ملاقات نمی کند، آقای نجفی هم رفتند آنجا، راهش نداده اند. خوب ، این اهانت به یک مسلمانی است مثل آقای نجفی ،

به یک عالمی است که شما بگوئید که راهش نداده اند آنجا. این چه حرف نامربوطی است که گفته شده است . من از کسانی که با من ملاقات دارند، می بینند من را و هر روز دارند می آیند می بینند، خواهش می کنم که اینها را بگویند به مردم که ما در خانه مان باز است من از بس که ملاقات می کنند خسته می شوم . خوب ، من یک پیرمرد 80 ساله هستم ، ضعف دارم ، معذلک خوب ، وقت دارم برای مردم و مردم با من ملاقات می کنند. اخبار مردم به من می رسد، احتیاجات مردم به من می رسد، لکن البته مشکلاتشان زیاد است مشکلات همه زیاد است و برای رفع اشکالات یک اشخاصی هستند که آنها مشغولند و قشرهائی هستند که مشغول رفع اشکالات هستند و دولت هم مشغول است لکن کار زیاد است ، اشکالات زیاد است و خوب است که آقایانی که یک قدری توجه دارند، گویندگان و آنهائی که حرفشان در رادیوها پخش می شود، یک قدری ملاحظه کنند، خلاف واقع نگویند یا باور نکنند خلاف واقع ها را که فلانی یک کانال دارد، ای امام حرف های مردم را گوش بکن . آقا حرف های مردم پیش من است ، شما هر حرفی را که می خواهید بپرسید که من از مملکت اطلاع دارم ، همه جهات را گزارش کردستان هر روز برای من می آید. شما این چه حرف های نامربوطی است که می زنید و چه تبلیغات سوئی که

می کنید و غرضمندانه فریاد می زنید؟

خداوند همه تان را انشاءالله اصلاح

کند و خداوند انشاءالله این نهضت را به پیروزی برساند و اشخاصی که غرضمند هستند هدایتشان کند خدای تبارک و تعالی ، و مسلمین نصرت و اسلام را قوت بدهد.

تاریخ : 29/7/58

بیانات امام خمینی در جمع شورای پنج نفری صدا و سیمای جمهوری اسلامی

اگر این دستگاه (رادیو و تلویزیون ) اصلاح بشود، امید است یک مملکت اصلاح شود

بسم الله الرحمن الرحیم

دستگاه رادیو تلویزیون چنانچه من کرارا گفته ام ، یک دستگاهی است که حساسترین دستگاه های تبلیغاتی هر کشوری است که هم از از طریق بصر و هم از طریق سمع از آن مردم استفاده می کنند و آنطوری که به رادیو و تلویزیون !!! به تلویزیون !!! توجه می کنند مردم ، به هیچ دستگاهی آنطور توجه نمی کنند، از دستگاه کوچکی که برای بچه ها گذارده تا آن برنامه هایی که برای دیگران .

اگر این دستگاه اصلاح بشود و برنامه های آن برنامه های اصلاحی باشد، امید است که یک مملکت اصلاح بشود و اگر این دستگاه یک دستگاهی باشد که نظیر زمان همان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقی می مانند. از وظائف مهمی که این شورا دارد که در آنجا اعضا محترمشان مجتمعند و آقای موسوی هم که ما از سوابقشان اطلاع داریم و می شناسیم ایشان را، هستند، وظیفه مهم این است که مراقبت بشود از این دستگاه به طوری که محتوایش یک محتوای جمهوری اسلامی باشد.

تحقق جمهوری اسلامی در گرو اسلامی شدن مراکز ملی و دولتی

ما بخواهیم یک جمهوری اسلامی در ایران محقق بشود، همین که ما بگوئیم جمهوری اسلامی ، رای بدهیم به جمهوری اسلامی ، کار تمام نیست ، باید دستگاه های اطلاعاتیش ، روزنامه هایش ، رادیو، تلویزیون ، ادارات ، تمام مراکز دولتی و تمام مراکز ملی ، بازار، در صحرا، در داخل ، در کارخانه ها، باید طوری بشود که هر کسی وارد اینجا شد، خودش را احساس کند که وارد شده است در یک دستگاهی که از اسلام آنجا خبر هست اثر هست از اسلام ، باید قدم

اسلام در همه این دستگاه ها باشد و آن چیزهائی که برخلاف موازین اسلامی است ، برخلاف جمهوری اسلامی است که همه بر خلاف مصالح ملت است ، اگر باشد، اینها باید از بین برود. مثلا در تلویزیون یک قضایا، قضایای فیلم هاست ، این فیلم هاباید یک فیلمهای آموزنده باشد. فیلم هائی که وقتی نگاه کنند جوان های ما، منحرف بشوند، اینها را باید از آن احتراز کرد.

اگر چنانچه یک وقتی اشخاصی در آنجا باشند که بخواهند یک همچو اعمالی را انجام بدهند، اگر نصیحت می شود بکنید، نصیحت کنید اگر نه تصفیه باید بشود. یک مسوولیت بزرگی است مسوولیت شما، و آن این است که یا این جمهوری اسلامی را به جلو می رانید به واسطه تبلیغاتتان ، به واسطه نمایش هایی که در آنجا داده می شود، فیلم هائی که در آنجا داده می شود و یا به عقب می رانید، این خیلی مسوولیت بزرگی است . ما تا بخواهیم این کارکن های هر جا را، کارمندهای هر جا را، تا بخواهیم که به آنها بفهمانیم که ما نباید همه چیزمان تقلید از غرب باشد، این طولانی است .

اینها گمان می کنند که وقتی که در رادیو تلویزیون مثلا آمریکا یک جوری بود، انگلستان یک طوری بود، ما هم باید از آنها تقلید بکنیم ، هر چه آنها کردند، ما بکنیم . چنانچه این یک مساله ای است که تقریبا ما مواجه با آن هستیم و در همه جا که گمان می کنند که باید فرم ممالک ما هم ، فرم آنجا باشد تا ما بخواهیم این فرم را تغییر بدهیم و

بفهمانیم به همه قشرها که نباید اینطور باشد و ما خودمان باید در افکارمان ، در آرائمان مستقل باشیم ، این طولانی است .

باید اشخاصی که متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی باشند، در راس کارها قرار دهید

الان شما موظفید که همه این کسانی که در این کارها هستند و راس کار هستند در تلویزیون (البته بنگاه بزرگی است ) مراقبت کنید که یک اشخاصی که متعهد باشند و به اسلام و معتقد به جمهوری اسلامی باشند و بدانند که جمهوری اسلامی یعنی چه ، محتوایش باید اسلامی باشد، باید آنها را در راس کارها قرار بدهید در سرتاسر ایران ، در همه جا و برنامه هایتان ، آنهائی که گفتنی است گویندگانی پیدا بکنید و خیلی ها حاضرند که بیایند آنجا صحبت بکنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفکر، اشخاص هر طبقه ای بیایند صحبت بکنند و از آنها استفاده بکنید و باید هم این کار بشود.

و آنچه راجع به دیدنی هاست و فیلم هاست توجه کنید که فیلم ها یک فیلمهای انحرافی نباشد، فیلم هایی نباشد که مثلا فرض کنید که یک منظره هائی که سابقا بود و انحرافات برای جوان های ما ایجاد می کرد، نباشد. ما اگر این جوان هایمان را و این بچه هایمان را، حتی آنچه که برای بچه ها نمایش داده می شود باید یک جوری باشد که این بچه از اول یک طوری بار بیاید که مستقل باشد در فکر، مستقیم باشد و متعهد بار بیاید و همین طور فیلم های بالاتر باید خیلی توجه به آن بشود که رسیدگی بکنید، نظارت بکنید، نگذارید دست اشخاصی که متعهد نیستند. اگر پیدا شدند اشخاص ، باید به

آنها حالی کنید، اگر نمی شود، تصفیه کنید و این یک امر ضروری و لازم است .

سرتاسر این مملکت ، فریادشان این بود که ما اسلام را می خواهیم

و از مسائلی که لازم است من تذکر بدهم ، این است که این انقلابی که در ایران حاصل شد، این انقلاب پیروزیش در اثر دو مطلب بود: یک مطلب مهمش که از همه مطالب بالاتر بود این بود که مردم با

اسلام پیش رفتند، یعنی سرتاسر این مملکت فریادشان ، فریاد این بود که ما اسلام را می خواهیم . از آن رژیم سابق که یک رژیم فاسد بود، مردم بدی دیدند در طول عمرشان ، جوان های ما در تمام عمرشان از آنوقت که چشم باز کردند، بدی دیدند و این رژیم را فاسد می دانستند، و از آن طرف مسلمان بودند، به اسلام عقیده داشتند. از این جهت !!! فریادها !!! ما هر مطلبی را از یک ملتی بخواهیم اخذ بکنیم ، باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه می خواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم ، باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه می خواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم که این ملت ما فلان چیز را می خواهد، این حرف غلطی است ، حرف صحیح این است که ما مطالعه کنیم در حال ملت ، گوش بدهیم به صدای ملت ببینیم چه می خواهد؟ یک ملتی که همه فریاد می زنند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، (نه شرقی و نه غربی ، جمهوری اسلامی ) ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوئیم که نه ، این ملتی که قیام کرده اند، برای این قیام

کرده اند که دموکراسی باشد، در اسلام همه چیز هست به معنای سالمش ، اما ما می بینیم که همه مردم دارند می گویند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، ما حق نداریم که تاویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان می خواهد بگوئیم که نخیر، مردم که این حرف ها را دارند می زنند، یک چیز دیگر را ما گردنشان بگذاریم . این خلاف واقع است .

امر دومی که بود، این بود که همه قشرها با هم متحد شدند، در این مساله همه متحد بودند، اگر یک اشخاصی هم بودند که یک انحرافی داشتند، در این شوری که مردم داشتند، آنها ساکت بودند، کارشکنی نمی کردند، همه با هم مجتمعا عمل کردند و پیش رفتند و همه با هم اسلام را می خواستند، این دو تا مطلب اساس پیروزی این مملکت بود.

هوشیاری در مقابل اعمال آلوده خائنین به اسلام و مملکت

و اگر چنانچه ما خیال کنیم که الان ما تا آخر مساله را حل کرده ایم یک خیال باطل است . ما الان اگر اوائل راه نباشیم ، بین راه هستیم ، باز نرسیده ایم به آن مقصدی که داریم . خوب مقصد بزرگ ما این بود که اینهائی که تصرف در مملکت ما داشتند، مستشارانشان در مملکت ما کار می کردند، همه چیز ما را آنها نظارت می کردند، دستور از آنجا صادر می شد و دولت ها عمل می کردند، خود محمدرضا این را اقرار کرد که از سفارتخانه ها تعیین می کردند که وکلائی باشند و ما هم عمل می کردیم ، منتها این را که گفت ، می خواست بگوید که نه ، حالا دیگر ما

اینطور نیستیم ، در عین حالی که پدرش را اینطوری معرفی می کرد، خودش هم در اوائل امر، خودش را اینجوری معرفی می کرد، لکن اینکه گفت ، روی ناشیگری کرد، روی این نظر گفت که می خواست حالا بگوید که من دیگر حالا آنطور نیستم و بعد هم که همه فهمیدند که در زمان این بسیار بدتر بود وابستگیش به خارج از زمان پدرش ، این وابستگی که این داشت ، بسیار زیادتر بود از آن وابستگی هائی که او داشت ، او هم وابسته بود نه به اندازه این . و آنی که برای ما همه چیز را آورد، این دو مطلب بود: اسلام ، وحدت کلمه . مع الاسف بعد از اینکه این انقلاب این قدم اول را برداشت و پیروز شد و این سد را شکستش ، این اشخاصی که آن وقت هم مخالف بودند، لکن حرف نمی زدند و آن اشخاصی که تحت تاثیر تبلیغات سوء غربی ها و اینها واقع شدند، اینها شروع کردند یک جبهه هائی درست کردن ، جبهه های مختلف ، در صورتی که صلاح نبود، صلاح این بود که جبهه ها همه با هم باشند تا اینکه ما این مساله را وقتی که به آخر رساندیم آنوقت هر جبهه ای دلش بخواهد علیحده ، هر حزبی بخواهد علیحده ، هر چیزی علیحده . اما به این زودی که ما باز در بین راه هستیم بیائیم متفرق بشویم ، این صحیح نبوده است ، لکن خوب ، شده است .

و الان در آذربایجان شما گمان نکنید که ملت آذربایجان از اسلام رویش را برگردانده ، آنها

همیشه توجه به اسلام داشتند، همیشه متوجه به مصالح کشور بودند، همیشه پیشقدم بوده است آذربایجان ، همیشه خون جوانانش را داده اند برای اسلام ، اینجور نیست که حالا گفته بشود که نه دیگر آذربایجانی دیگر کاری به اسلام ندارد، پشت کرده به اسلام و دولت اسلام را دارد می شکند، آذربایجانی رفته است و تلویزیون را گرفته است ، رفته است و استاندار را بیرون کرده است . این کارهائی است که مسلمان نمی کند، این کارهائی است که اشخاصی می کنند که توطئه گرند و از امریکا دستور می گیرند یا از جاهای دیگر دستور می گیرند. ملت آذربایجان همچو کاری نمی کند و لهذا آنها فریاد می کنند که ما اسلام را می خواهیم .

ما احتمال این معنا را که ملت آذربایجان یک چنین کاری بکند آنهم نسبت بدهند به یک کسی که خودش می گوید دروغ است این حرف ها، در رادیوهایشان بخوانند به اینکه لشگر هم به ما پیوست ، قوای انتظامی به ما پیوست ، این مساله همان مسائلی است که یک مملکت دیگری است که به ما پیوست ، این از حلقوم کسی بیرون می آید که اصلا به اسلام اعتقاد ندارد، از حلقوم کسی بر می آید که خائن به این مملکت است . اینهائی که رفتند الان تلویزیون را گرفتند و به خیال خودشان یک فتحی کردند، اینها همان دست نشانده هائی هستند که پرونده های بعضی شان موجود است . باید آذربایجانیها توجه داشته باشند، یک وقتی تحت تاثیر واقع نشوند که خدای نخواسته برای آذربایجانی یک لکه ننگی بشود تا ابد که آذربایجانی

که همیشه طرفدار اسلام بود، حالا اینها به اسم اینکه ما مثلا چه می خواهیم و چه می خواهیم ، بر خلاف مصالح اسلام ، بر خلاف دولت اسلام . این مساله ، قیام بر ضد اسلام است ، قیام بر ضد دولت اسلام است .

ما نمی خواهیم که خونریزی بشود، ما نمی خواهیم که برادرکشی بشود والا این پوسیده ها که نمی توانند این کارها را انجام بدهند. ما اگر یک روز بگوئیم به مردم ، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح می کنند، لکن باید ملتفت باشند، لااقل پشت کنند به این اشخاص . و باید این مطلب را برادرهای آذربایجانی ما، برادرهای کردستانی ما، برادر بلوچستانی ما عرض می کنم سیستانی ما، هر کجا که هستند، بختیاری ها، همه جا باید این معنا را بدانند که یک مملکتی مال خودتان است ، خودتان باید اداره اش کنید. تا حالا مال شما نبود این مملکت ، هیچ چیز دست شما نبود، همه چیز دست دیگران بود.

حالا که این زحمت ها کشیده شده است این خون ها

ریخته شده است ، این نابسامانی ها برای یک مملکت پیدا شده ، حالا می خواهیم بگوئیم دست خود شما باید باشد، حالا یک دسته مغرض یک دسته انگل هستند، اینها آمده اند و میدان افتاده اند و هر جا یک فسادی ایجاد می کنند. باید اهالی هر منطقه ای خودش توجه به این داشته باشد که آلوده اش نکنند اینها، یک وقت خدای نخواسته هر جا یک صدائی بلند بشود و هر جا یک مساله ای ، غائله ای درست بشود و نتوانند دیگر اصلاحش بکنند.

در هر صورت باید توجه به این معنا داشت و یکی

از وظائف تلویزیون و رادیو این است که مسائل را آنطوری که هست ، به مردم بفهمانند که مسائل چیست ، اصلا از کی صدا دارد بلند می شود. اعلام کردند که گروه فرقان هم به ما متصل شده چریک های خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان کی اند؟ چریک های خلق کی اند؟ هر آدمی و هر گروهی را باید از رفقایش فهمید که کی ها هستند تا بفهمیم اینجا چکار هستند. آن کس که می گوید گروه فرقان به ما گرایش پیدا کرد، چریک های خلق به ما متصل شد، این همان است مقصدش ، همان ها هستند، اینهایی که اینها را دارند اداره می کنند، همان قضایا همان ها هستند، همان هایند که روابطشان با غیر، الان بعضی شان معلوم شده است . بازی نخورند برادرهای ما، توجه داشته باشند که هیچ مسلمانی با این امر موافق نیست ، هیچ ملائی با این امر موافق نیست ، هیچ مرجعی با این امر موافق نیست و هرگز همچو چیزی را به مراجع نسبت ندهند، که آنها موافق نیستند با یک مساله خلاف اسلامی .

قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است

قیام بر ضد حکومت اسلام ، خلاف ضروری اسلام است ، خلاف اسلام است بالضروره . حکومت الان حکومت اسلامی است . قیام کردن بر خلاف حکومت اسلامی ، جزایش جزای بزرگی است . این را نمی شود بگوئیم که یک ملائی عقیده اش این است که باید بر خلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است که یک ملائی بگوید، یک ملائی عقیده داشته باشد به این معنا که بر خلاف اسلام باید عمل کرد،

باید شکست اسلام را. اینها نسبت می دهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرف ها، هرگز نخواهند گفت . قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است ، بالاتر از همه معاصی است ، همان بود که معاویه قیام می کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می دانست قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست و اینها الان قیام کرده اند بر ضد حکومت اسلامی . در هر صورت من امیدوارم که سر عقل بیایند همه و از این مفسده ها دست بردارند و همه علما بلاد، اینها را نصیحت کنند. مراجع اینجا، مراجع جاهای دیگر، علما بلاد اینها را نصیحت کنند که دست از این کارهای خلاف بردارند، بر ضد حکومت اسلامی قیام نکنند، خیال نکنند که نمی شود آنها را دفع کرد، ما نمی خواهیم ، ما نمی خواهیم که یک برادرکشی در ایران بشود، چنانچه در کردستان هم نخواستیم و نمی خواهیم و دلمان می خواهد که با آرامش و با صحت درست بشود.

در هر صورت یکی از وظائف رادیو و تلویزیون این است که مسائل را آنطوری که هست پخش بکنند. اختیار را دست اشخاصی که می خواهند مسائل را معوج ، کج و معوج عرضه بکنند، اختیار را دست آنها نباید آقایان بدهند و باید درست توجه کنند و رادیو تلویزیون سرتاسر مملکت را همچو کنند که همه اش محتوا، محتوای اسلامی ، موافق مصالح کشور، موافق مصالح اسلام . امروزی که ما با یک همچو قدرت بزرگی مواجه هستیم و آنها پی توطئه ها می گردند، از خارج ، از داخل

، حالا مبادا یک وقتی ملت ما غفلت از این دشمن عظیم بکند، از این دشمن شیطان بکند و مشغول بشود به این کارهائی که در یک وقت فرصت هم می شود این کارها را بکنید. در یک همچو موقعیتی که ما هستیم ، هر ندائی که بر خلاف پیدا بشود، هر ندائی که موجب تضعیف بشود، این ندا از کفر است و این ندا از زندقه است و باید ملت ما توجه به آن داشته باشد.

خداوند همه شما را موفق کند که حالا که این دستگاه در شورای شما هست ، به خوبی انجام وظیفه بدهید و همه برنامه هاتان را رسیدگی کنید که از چیزهائی که بر خلاف اسلام است ، برخلاف مصالح اسلام است ، اجتناب بشود.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/7/58

بیانات امام در دیدار با کارکنان بخش زبانهای خارجی رادیو تلویزیون

رادیو تلویزیون حساسترین دستگاه کشور است

بسم الله الرحمن الرحیم

من کرارا به آقایانی که از رادیو تلویزیون اینجا آمدند تذکر دادم که این دستگاهی که شماها اداره می کنید حساسترین دستگاهی است که در این کشور است .

سایر رسانه ها از قبیل مطبوعات و اینها موثرند، لکن در یک قشر خاصی ، اولا تیراژشان آنقدر زیاد نیست که به همه کشور و به همه افراد برسد و ثانیا بسیاری از افراد کشور ما هستند که سواد ندارند تا بتوانند استفاده کنند، لکن از آن طرف تا آمده است که روزنامه ها به دست اشخاصی که دور هستند برسد باز دو سه روزی ، دو روزی طول می کشد. اما رادیو یک دستگاهی است که همه قشرهای ملت و همه افراد چه باسواد و چه بیسواد از آن استفاده می کنند و رادیو تلویزیون علاوه بر

اینکه جهت سمعی دارد استفاده سمعی ، استفاده بصری هم دارد و الان هم وضع طوری است که در همه دهات کشور ما، بلکه سایر همه کشورها هم در دهات کوچکش هم ، این رادیو و تلویزیون هست ، مثل سابق نیست که به یک دسته ای منحصر باشد، اشخاصی هم که مثلا ضعیف هستند از حیث مادیات ، معذلک کوشش می کنند که از مخارج خودشان کاهش بدهند و یک رادیو بخرند در صورتیکه شاید بسیارشان هم تلویزیون هم داشته باشند و شما هر حرفی را که منعکس کنید در رادیو، همان آن ، به همه کشور و به همه جاهائی که موج رادیو می رسد، همان آن ، می رسد و اگر این دستگاه یک دستگاه صحیح باشد، این می تواند یک خدمت بسیار بزرگی بالاتر از همه خدمت ها به مملکت بکند.

هیچ واعظی نمی تواند حرف خودش را جز در آن چهار دیواری که او هست (اگر رادیو نباشد) نمی تواند برساند و هیچ گوینده ای نمی تواند حرفش را بیش از آن جائی که محیط خودش هست یا حالا بلندگو هم که هست یکقدری زیادتر، اما این دستگاه دستگاهی است که حرفها را تا اعماق دهات و شهرستان ها و خارج و اینها می رساند. اگر یک دستگاهی باشد که آموزنده باشد، دستگاهی باشد که تربیت کننده باشد، مسائل کشور را به آنطوری که هست طرح کند، مشکلات را به آنطوری که هست بگوید، از انحرافات پرهیز کنند، از آن اشخاصی که توطئه بر ضد اسلام دارند، بر ضد کشور دارند و با گفتارشان اگر در رادیو واقع بشود، مردم را

منحرف می کند و کشور را به تباهی می کشد، اگر چنانچه از آنهم احتراز بکنند که هم در جانب برنامه هائی که می خواهند پخش بکنند دقت بکنند که چه برنامه هائی باشند و هم در جانب احتراز از آن چیزهائی که مضر به حال کشور است مضر به حال ملت است و موجب تباهی کشور می شود، اگر چنانچه از آنها احتراز بکنند خدمت بزرگی است که به کشور خودشان و به ملت خودشان و به اسلام می توانند بکنند. اگر خدای نخواسته از آن طرف واقع بشوند مثل آن دستگاه در زمان طاغوت که در خدمت او بود و همه دستگاه ها انحراف در آن باشد، عکس هائی که جوان ها را به تباهی می کشد، برنامه هائی که بر ضد نهضت اسلامی مردم ماست ، برنامه هائی که بر ضد انقلاب اسلامی است که این جوان های ما خونشان را در راهش دادند، اگر خدای نخواسته یکوقت این دستگاه یک همچو کارهائی را بکند، یک خیانت بسیار بزرگی است که از همه دستگاه ها، خیانت این اثرش بیشتر است .

اصلاح رادیو تلویزیون اصلاح جامعه است

بنابراین اصلاح این دستگاه ها، اصلاح جامعه است و فساد اگر در این دستگاه ها واقع بشود، فساد جامعه است . مسوولیت بسیار بزرگ است ، مسوولیت شماها بسیار بزرگ است ، خصوصا شماهائی که به زبان های مختلف دنیا پخش می کنید مسائل را، می توانید که مسائلی را که خارج پخش می کنید طوری باشد که به این نهضت ، به اسلام ، به کشور خدمت بکند و می شود هم خدای نخواسته یک مسائلی باشد که در خارج

که منعکس بشود اسلام را یک جور دیگری ، نهضت را یک جور دیگری تحقیر بکند، خوب مع الاسف ما الان در وضعی واقع هستیم که دشمن های ما از همه اطراف برای اینکه منافعشان به خطر افتاده است یا دستشان از منافع ما کوتاه شده است اینها از همه اطراف کوشش دارند که به هر طوری شده است ، یک تشنجی ایجاد کنند مثلا یکی از مسائلی که خوب اخیرا به آن مبتلا هستید و هستیم مسائل کردستان است در کردستان اشخاصی که منحرف هستند، می روند و تبلیغات می کنند که اینها اصلا کردها را می خواهند نباشند. اینها می خواهند !!! به !!! کردها را، همه را می خواهند از بین ببرند !!! تبلیغات مختلفی !!! آن اشخاصی تبلیغ می کنند که با، نه کرد رفیق هستند و نه ترک و نه فارس اینها عمال خارج هستند و برای آنها می خواهند کار بکنند.

اسلام مرز ندارد

ما کرارا عرض کردیم به همه برادرهای کردمان که آمدند اینجا، برادرهای بلوچمان که آمدند اینجا که اسلام اینطور مرزهائی که در سایر مسلک ها هست ، ندارد اسلام با صراحت می گوید که آنی که پیش خدا کرامت دارد، آدم متقی است ، آدمی است که روشش صحیح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه عرب و عجم و کرد و ترک و اینها بطور علی السوا به همه نظر دارد. همانطوری که خدای تبارک و تعالی در ایجاد یک طایفه با طایفه دیگری فرق ندارد، همه را نعمت !!! ایجاد !!! داده است و همه را نعمتهائی در دستشان گذاشته است

که خودشان باید فعالیت ، البته موادش را گذاشته است ، فرق نگذاشته است بین این ناحیه که کرد می نشیند، آن ناحیه که ترک می نشیند آن ناحیه که عرب است ،

آن ناحیه عجم است ، این حرف ها در کار نیست .

پیغمبر اکرم (ص ) در عین حالی که خودشان عرب بودند، از ایشان نقل می کنند که فرموده اند که فخری بر عرب و از عرب بر عجم نیست و از عجم بر عرب نیست ، هیچکدام به دیگری تفوقی ندارد، همه آنها از یک پدرند و از یک مادرند و علی السوا هستند، در عین حالی که اسلام این معنا را می گوید، جمهوری اسلامی هم همین معنا را می خواهد پیاده بکند، ما همین معنا را در راس برنامه هایمان هست معذلک خوب ، تبلیغات می کنند، در خارج ایران به یک جور تبلیغ می کنند، در داخل ایران به یک جور تبلیغ می کنند، در خارج ماها را یک دیکتاتوری که مثل هیتلر یا بدتر از هیتلر معرفی می کنند که این یک آدمی است که پستان های زن ها را داده بریده اند، خوب البته آنها تبلیغ می کنند !!! اما این خوب !!! کردستان که پیش ماست ، اینجا هم که در آغوش ماست ، پیش ماست ، اینجا هم مع الاسف تبلیغ می کنند و یکدسته ای از مردم ساده باور می کنند.

تبلیغات مفسدین در کردستان

ما برادر همه هستیم ، آنها برادر ما هستند، آنها حمله می کنند و برادرها را می کشند، از این طرف می روند برای دفاع از این کردستان که نگذارند که مفسدین که

از خارج الان دارند هم فوج فوج می آیند و هم اسلحه می فرستند و هم مبلغ می فرستند و هم چریک درست می کنند و می فرستند و می خواهند یک منطقه را به آتش بکشند، از این طرف وقتی که می روند برای دفع آنها، تبلیغات می کنند به اینکه اینها اصلا می خواهند جوان های کرد را بکشند !!! اینها !!! خود آنها می ریزند می کشند، وقتی اینها دفاع از آنها می کنند، همان معنائی که خودشان کردند، گردن این طرف می گذارند.

در بیمارستان ها آنطور فضاحت آنها در آوردند و اینها رفتند جلوگیری کردند، عین همین معنا را به اینطرف نسبت دادند، همین دیروز چند تا ورقه با امضای چریکهای فدائی خلق اینجا پیش آوردند که اینها را منتشر کردند در آنجا چه چیزهائی را نسبت دادند به جمهوری اسلامی ، چه حرف هایی نسبت دادند، خوب جمهوری اسلام ، اگر اسلام نباشد که دیگر جمهوری اسلام معنا ندارد. ما همه فریادمان و همه ملت مان فریادشان این بود که ما اسلام را می خواهیم .

رفع نابسامانی های کشور با اجرای احکام اسلام

ما هم الان تمام کوششمان اینست که احکام اسلام را پیاده کنیم ، می خواهیم تفاوت ما بین طبقات را که یکی مثلا کرد است در کردستان است به او نرسیدند سابق ، آن یکی فرض کنید که جای دیگر است به او نرسیدند سابق و آقا می گویند که کردستان از همه جا عقب تر است و من این را کرارا عرض کردم که شما کردستان را فقط اطلاع دارید !!! که شما !!! بختیاری ها هم که پیش ما می آیند، می

گویند که بختیاری از همه جا عقب مانده تر است برای اینکه آنها همان محیط را دیدند، بلوچی هم وقتی که می آید، می گویند از همه عقب افتاده تر و گرسنه تر و بیچاره تر بلوچها هستند برای اینکه آنها هم همین جا را دیدند.

تبلیغات آنها به گوششان خورده ، آنی که وجدانا دیدند که کردستان هیچ برایش کاری انجام گرفته نشده است ، نه بیمارستان دارد، نه اسفالت دارند، نه چه دارد، خیال می کنند که فقط اینجا ندارد، جاهای دیگر همه آن تبلیغات را که کردند، همه را درست کردند، اینجا را نکردند، بلوچ ها هم خیال می کنند که این تبلیغاتی که شده است و آنی که خودشان به چشم می بینند، عینا می بینند، می بینند که اینها خوب با هم مخالف است ، می گویند پس جاهای دیگر درست است و حال آنکه در مدتی که ما به ایران آمدیم و طوائف مختلفه آمدند اینجا و همه این مسائل را گفتند، من گفتم ، درست شما می گوئید برای اینکه یک چیزی آدم با چشمش می بیند، یک چیزی را می شنود، شما گوش هایتان پر شده از تبلیغاتی که تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ گوش ها را پر کرده ، از آنطرف می بینید که خوب ، اینجا که نیست ، خیال می کنید که همینجا نیست ، دیگر جاها تمدن بزرگ رسیده ، آنها هم خیال می کنند همه جا هست الا اینجا، وقتی بگردیم می بینیم هیچ جائی ، خوب از تهران ، تهران که پایتخت است شما بروید تهران در این زاغه ها ببینید

که کردها و عرض کنم بلوچ ها کارشان بدتر است یا این زاغه نشین های اطراف تهران ، اینهائی که الان در حاشیه تهران هستند، من اینها را گاهی وقت ها در تلویزیون می بینم خانه شان را نشان می دهند، سوراخ هائی که از این سوراخ ها بیرون می آیند، بچه هاشان ، زندگیشان را، اینها را من باید بگویم خیلی بدتر از کردستان ، خیلی بدتر از بلوچستان ، در حاشیه تهران هستند. آقا بنابراین بود که این مملکت را اینطوری بزرگ کنند نگذارند اصلا یک رشدی بکند، اصلا بنابراین بود که ما ذخائر زیر پایمان را آنها ببرند، ذخائر ما را ببرند و ملت ما خودشان گرسنگی بخورند، خودشان بدبختی بکشند. شما گمان نکنید که کردستان بدتر از همه جاست ، بلوچستان از کردستان می گویند بدتر است ، بلوچ می گوید بلوچستان بدتر، شما می گویید کردستان بدتر، هر دو درست می گویید برای اینکه می بینید قضایا را می گوئید، می بینید از بدتر که چیزی نمی شد و من که اطراف تهران را از نجف که بودم به من هی اطلاع دادند، اینجا هم که آمدم در تلویزیون چند دفعه تا حالا دیدم ، دیگر زندگی از این بدتر؟ باید چه بگوییم اسمش را؟ یک سوراخ آدم می بیند که یک مرد آمد بیرون ، یک زن آمد بیرون ، چند تا بچه آمدند، یک سوراخ ، اصلا بنا بر این بوده است که اینطور بکنند و حالا هم بنا بر این است که نگذارند این نهضت به ثمر برسد، برنامه هائی که در اسلام هست پیاده بشود، چه

کنند که نمی گذارند، می روند در هر جا که ببینند چند تا گوش هست ، آنها به آن می خوانند به اینکه ، نه این اسلام بدتر از سابق ، اینها همان مسائل است !!! اسمش !!! اسم رویش گذاشتند، اینها دیکتاتورتر هستند از دیگران ، دیکتاتوری عمامه بدتر از دیکتاتوری کذا، کدام دیکتاتوری ؟ خوب من یک عمامه ای هستم ، کدام از ما، چه دیکتاتوری ؟ همه آقایان دیدند که دارند ترویج می کنند، البته اینها !!! می خواهند !!! چیزهائی که داشتند از دستشان رفته و می خواهند تبلیغ کنند بر ضد ما.

آنان که بر ضد ما تبلیغ می کنند، از اسلام می ترسند

مع الاسف برادرهائی که در عراق هم هستند به گوششان همین مسائل فرو رفته است از بس که در چیزهای عراق ، در روزنامه های عراق ، همین امروز یک آقائی که از عراق آمده بود به من گفت که اینقدر در روزنامه ها به ایران تاخت می کنند و به انقلاب ایران تاخت می کنند و انقلاب ایران را مثلا انقلاب غیر اسلامی می دانند، انقلاب فاشیستی می دانند، از این مسائل اینها می گویند، شاید بسیاری از برادرهای عراقی ما باورشان بیاید، لکن برنامه این است که نگذارند، ترسیدند از اینکه نبادا اسلام تحقق پیدا کند، آنها از اسلام می ترسند، اینهائی که تمام ذخائر شما را به چپاول بردند و هر چه هم اینجا جواهر داشت و ارز داشت ، هر چه داشت بار کردند و بیرون رفتند، اینها می ترسند، اتباع اینها می ترسند، اینهائی که عرض می کنم که دارند این آشوب ها را می کنند، می ترسند که نبادا یکوقت اسلام تحقق

پیدا کند و کلاه اینها پس معرکه باشد.

از برنامه های انحرافی پرهیز کنید

آقا من دارم عرض می کنم ، به کردها عرض می کنم ، به ترک ها عرض می کنم ، به بلوچ ها عرض می کنم ، به همه قشرها عرض می کنم گول این حرف هائی که اینها می زنند نخورید. بگذارید این خونی که از جوان های ما رفته است به ثمر برسد، کاری نکنید که تمام خون ها هدر برود و ما باز گردیم به رژیمی که یا مثل آن رژیم شاهنشاهی یا بدتر از او بیاید و حکومت کند اینجا باز کردستانش تا آخر عقب و بلوچستانش تا آخر عقب ، همه جا عقب . باید همه بنشینید، با هم فکر کنید، توجه کنید، گول این حرف هائی که اینها می آیند می زنند نخورید، اینها هستند که ، همین هائی که هی می گویند خلق ، خلق ، برای خلق عرض می کنم که دارند نوحه سرائی می کنند، خوب همین هایند که خرمن ها را از آتش می زنند! همین هایند که یک کشاورزی ، یک عمر برای خودش ، یک سال زحمت می کشد یک خرمن درست می کند که نان بچه هایش را بدهد، یک کبریت می زنند آتشش می زنند، همین ها می گویند ما برای خلق داریم چه می کنیم و چه می کنیم ، گول اینها را نخورید.

و من از همه شما تقاضا دارم به اینکه برنامه هایتان را اصلاح کنید، برنامه هائی باشد که مفید باشد برای جامعه ، برنامه هائی باشد که مسائل و مشکلات جامعه را بگوید، از برنامه های انحرافی پرهیز بکنید.

گاهی من می بینم که در رادیو هست چیزهائی که انحرافی است و مع الاسف آن انحرافی را چند دفعه می گذارند و آن چیزی که صحیح است یا نمی گذارند و یا منحرفش می کنند و می گذارند. خوب این یک خیانت بزرگی است ما چه باید، چقدر باید به اینها بگوئیم ، من کرارا گفتم که شما باید خدمت بکنید به این دستگاه ، به این کشور !!! نه اینکه کشور !!! نه اینکه یک اشخاص منحرفی را در آنجا راه بدهید که برنامه های انحرافی را اگر یک کسی یک صحبت انحرافی بکند، مکرر، مکرر تمامش می گذارند، در رادیو می گذارند، در این رادیو و تلویزیون هم می گذارند همین که یک مساله انحرافی شد در رادیو می گذارند، در تلویزیون هم می گذارند، اگر یک کسی جواب این انحراف را بدهد یا نمی گذارند اصلا و یا اگر بگذارند بطور انحراف می گذارند.

ضد انقلاب می خواهد کردستان را از ایران جدا کند

این مصیبت هائی است که ما الان به آن مبتلا هستیم ، من مصیبت های زیاد دارم و لکن نمی توانم همه مصیبت هایم را بگویم شما فکر بکنید، شما توجه بکنید، اینها می خواهند کردستان را از ایران اصلا کنار بگذارند و ببرند سراغ یک چیزهای دیگری نمی خواهند خدمت به شماها بکنند. قصد خدمت نیست ، قصد این است که ایران را تکه تکه بکنند، بعد همه یک کودتا درست کنند و تمامش کنند و همه اش تحت نظر دیگران و همان برنامه های سابق و همان بساط سابق را می خواهند درست بکنند. بیدار بشوید، ملت ما باید بیدار بشود، ملتی که توانست با

توانائی خودش و با مشت محکم خودش توی دهن تمام قدرتمندها زد، این ملت قدرتمند است ، لکن باید وحدتش را حفظش بکند، اگر وحدتش را حفظ کند قدرتمند است یعنی خدا همراه او است . اگر شما وحدتتان را حفظ کنید (یدالله مع الجماعه )، با جماعت شما خدا هست و شما، همه را از بین خواهید برد. نترسید از این هیاهوی اینها، این چهار تا از اشخاص منحرف هستند که می شود بزودی اینها را از بین برد.

ما نمی خواهیم برادرکشی بشود

من این را گفتم قبلا که قضیه کردستان اگر نبود، اختلاط اینها با برادرهای کرد که اگر بخواهند یکوقتی اینها از بین ببرند، بسیاری از زن و بچه کرد از بین می رود اینها یک روز، ده روز، چند روز از بین می رفتند. لکن ما چه بکنیم ، اینها حالا مختلط شدند و جمعیتشان در بین جمعیت اینها مختلط است . اگر بخواهند خدای نخواسته یک کاری بکنند، خوب همه افراد از بین می روند و ما نمی خواهیم یک چنین چیزی بشود. ما می خواهیم کردها محفوظ بمانند. مسلمان ها را ما می خواهیم حفظشان بکنیم و اینها مع الاسف چون مختلط با آنهاست ، ما دستمان الان بسته است که نمی توانیم بطور قاطع عمل بکنیم والا کاری ندارد اینها را از بین بردن . از اطراف ایلات ، بعضی ایلات و عشایر به من می نویسند که شما بگوئید ما می رویم کار را انجام می دهیم و من چه بکنم ؟ خوب ما به ایلات بگوئیم بروید بجنگید، یکوقت یک جنگ برادرکشی بشود؟ ما نمی خواهیم این کار بشود، خود

کردستان باید اینها را تصفیه بکند. راهشان ندهد توی دهاتشان ، راهشان ندهد توی شهرستانهاشان ، خودشان باید این کار را بکنند، نگذارند که یکوقتی خدای نخواسته دیگر کارد به استخوان برسد و یک کشتاری بشود که دیگر تر و خشک خدای نخواسته با هم بسوزد. باید خودشان جلوگیری کنند، خودشان این اشخاص را معرفی کنند. ما گفتیم که غیر از یک چند نفر از این سران که دیگر خیانتکار و آدمکش !!! و این !!! هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهای ما هستند، آنها هم که در حزب دموکرات هستند، برادرهای ما هستند، بیایند برگردند به آغوش ملت ، بیایند با خود ملت بشوند، شلوغی نکنند، اینقدر کارهای خلاف نکنند، اینقدر گمان نکنند که نمی شود اینها را از بین برد، نمی خواهیم که یکوقت خدای نخواسته در بین آنها اشخاصی که گناه ندارند، زن و بچه مردم کرد که از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمی خواهیم که صدمه به آنها وارد بشود والا کاری ندارد که اینها را از بین بردن هم ارتش قوی است ، هم ژاندارمری قوی است و هم سپاه پاسداران . این سپاه پاسداران از اطراف یکوقتی اگر صحبت بشود، از اطراف می ریزند و کار را تصفیه می کنند.

ما نمی خواهیم که برادرکشی بشود، ما می خواهیم با مسالمت ، با ملایمت ، با برادری کارها درست بشود، شما این عده فاسدی که نمی گذارند زندگی شما زندگی صحیح باشد و می خواهند کردستان را به خون بکشند، بعد هم هر جا توانستند شما خودتان اینها را تصفیه کنید، نگذارند که کسی

دیگر بیاید و تصفیه کند. خودتان ، جوان های محترم خودشان ، جوان های برومند خودتان تصفیه کنید اینها را.

خداوند انشاالله همه شما را حفظ کند، موفق باشید، موید باشید و باز هم تکرار می کنم که برنامه هایتان را برنامه های خوب قرار بدهید، برنامه های (پلتیک ) قرار بدهید، درست با زبان (پلتیک ) مسائل را بگوئید برای آنها، این مفاسدی که در آنجا هست ، آن اشخاصی که در آنجا مفسده جو هستند، مسائل ، مسائل مفسده هستند، اینها را بگیرید و معرفی کنید، اینها نمی خواهند که آرامش در این مملکت پیدا بشود. به زبان های خارجی اگر چنانچه پخش می کنید بگوئید مسائل ایران را مسائل ایران ، مسائلی نیست که مثلا یک مسائلی باشد که بخواهند مردم را زیر بار ستم مثلا چه بکنند، همین چند وقتی بود که باز اسلام تحقق پیدا نکرده است ، مهلت نمی دهند که برنامه های اسلامی تحقق پیدا بکند، مگر می شود یک جایی را اصلاح کرد وقتی شلوغ است و بهم ریخته ، وقتی جنگ است در یک جایی که نمی شود رفت خانه ساخت ، نمی شود رفت اسفالت کرد، نمی شود رفت مریضخانه درست کرد، خوب نمی گذارند اینها، اینها را بیرون کنید از مناطق خودتان ، آنوقت ببینید چه خواهد شد در اینجا و همینطور سایر مناطق ، شما هم که هر کدامتان برنامه های خارجی دارید، مسائل ایران را درست آنطوری که هست بگوئید، مطالبی که آنها در روزنامه هایشان می نویسند، مطالبی که آنها در رادیوهایشان می گویند بفهمانید به مردم خارج که اینها دروغ دارند

می گویند، اینها همان عمال ساواکی سابق یا از اجانب هستند، از ابرقدرت ها هستند که می خواهند که مملکت ما به همان حال باشد و اینها همه چیز آن را ببرند، از این جهت اینطور تبلیغات را می کند.

انشاالله خداوند همه تان را تایید کند و مؤ ید و موفق باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدای سردشت

همه انسان ها رفتنی هستند، چه بهتر که در راه خدا فدا شوند

بسم الله الرحمن الرحیم

من به همه شهدائی که در راه اسلام جان خودشان را فدا کردند، سلام می فرستم و از خدای تبارک و تعالی برای همه رحمت و آمرزش از خدا طلب می کنم و به همه بازماندگان آنها تسلیت عرض می کنم و من شریکم در غم همه و من خدمتگزار به همه هستم و دعاگو.

البته مصیبت برای بازماندگان زیاد است ، لکن چون در راه خداست و شما خودتان را با صاحب شرع ، با ولی اعظم ، با رسول اکرم (ص ) در بین آنها خودتان را وارد کردید، آنها هم عزیزان خودشان را در راه اسلام داده اند و شما هم عزیزان خودتان را داده اید و خواهرها هم همین طور. و آن چیزی که آسان می کند مصیبت ها را، این است که همه انسان ها رفتنی هستند و همه ماها رفتنی هستیم و چه بهتر که در راه خدا فدا بشویم و فدا شدند آنهائی که رفتند به جوار رحمت خدا.

با وحدت کلمه و قدرت ایمان ، بدون توجه به تبلیغات دشمنان به پیش بروید

و من امیدوارم که این نهضت تا اینجا که آمده است و با همت جوان های برومند ما و با همت ملت بزرگ ما به اینجا رسیده است ، از این به بعد هم با همت آنها، این راه را طی بکنیم و انشاالله اسلام به آنطوری که هست ، به آن مترقی که هست در ایران تحقق پیدا بکند. می دانید که دشمن های اسلام الان به دست و پا افتاده اند که نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند. در کردستان آنهمه غائله را درست کردند و اینها دشمن های اسلامند که آنجا غائله هارا درست کرده

اند و عزیزان ما را کشته اند و در عین حال در نوشته هایشان نسبت می دهند به جمهوری اسلامی که جمهوری اسلامی اینها را کشته است و کردستان را می خواهد قتل عام مثلا بکند.

اینها تبلیغاتی است که بر ضد جمهوری اسلامی می شود و برادرهای ما نباید گوش کنند به این تبلیغات و باید همانطوری که با قدرتمندی پیش رفته اند، از این به بعد هم با همان قدرت ، قدرت ایمان ، قدرت اسلام ، با وحدت کلمه ، همه با هم انشاالله با وحدت کلمه ، با وحدت اسلام این راه را طی بکنیم . از این حرف هائی که اینها می زنند و از این دست و پائی که الان اینها می زنند هیچ وحشتی نیست ، هیچ کاری اینها نمی توانند انجام بدهند. البته یک شلوغ کاری هائی می کنند، یک زحمت هائی تولید می کنند، لکن آنها می خواهند باز رژیم سابق را یا شبیه او را برگردانند و این آرزوئی است که به گور خواهند برد.

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستارم و رحمت برای شهدا و سعادت و عافیت و اجر برای شما از خداوند تبارک و تعالی می خواهم و من خدمتگزار همه تان هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/7/58

بیانات امام خمینی در جمع علمای غرب تهران

هدف اصلی مخالفت ها و توطئه های دشمنان ، از بین بردن اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید از آقایان تشکر کنم که تشریف آورده اند و از نزدیک !!! یک !!! با هم ملاقات می کنیم و مسائلی که داریم طرح می کنیم ، شما فرمودید و ما هم بعضی عرائض را عرض می کنیم .

من می دانم که

شما آقایان و سایر اهل علم همیشه از اول ، از اول نهضت تا حالا در این نهضت شرکت داشتید و مردم را شماها واداشتید به عمل و از این به بعد هم امید به شماست و امیدوارم که از این به بعد هم موفق باشید برای خدمت به اسلام . چیزی که الان هست ، تشکلی که اهل باطل دارند باهم پیدا می کنند. کسانی که سابق با هم متفرق بودند و در این مدت ها کنار بودند، دخالت نداشتند در این نهضت ، نشسته بودند کنار منتظر فرصت بودند و حالا فرصت به دستشان آمده است ، قلم هایشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است ، مجالسشان آزاد شده است . متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع می شوند و مجتمعات اهل حق دارند خدای نخواسته از هم متفرق می شوند.

ما باید آن اشخاصی که ، گروه هائی که در مسیر اسلام نیستند، در مسیر نهضت اسلامی نیستند، در مسیر ملت نیستند، آنها را از مقالاتشان ، از گفتارشان ، از کردارشان بشناسیم و شما که بحمدالله زمام امت اسلام در دستتان هست ، روحانیون که زمامدار امور اسلامی هستند، وفادار به نهضت هستند، متعهد هستند، آنها را به مردم ، مردم را توجه بدهند به این تشکل ها، تشکل هائی که مشغولند شیاطین و مجالس درست می کنند و حرف ها می زنند اینها از یک مطلب می ترسند و آن اسلام است . مخالفین ما از اسلام می ترسند. هر چه وابسته به اسلام است ، اینها اگر از آنها انتقاد می کنند، آن نقطه اصلی که آنها

می خواهند حمله کنند خود اسلام است . همانطوری که در زمان این پدر و پسر خبیث ، از اسلام چون خارجی ها می ترسیدند، اینها را وادار کردند که با اسلام مخالفت کنند، لکن در پوشش اینکه با روحانیت مخالفت کنند، با منبر مخالفت کنند، با محراب مخالفت کنند، مجالس را قدغن کنند. در این پوشش ها، اسلام نقطه نظر بود، برای اینکه آنها از شما اگر بترسند، برای اینکه شما کارمند اسلام هستید، شما طرفدار اسلام هستید. از این جهت مخالفتشان با شما مخالفت با اسلام است . تشکلات آنها الان همان نحوی که در سابق بوده است و آنها با قلدری عمل می کردند، حالا اینها با تشکل و با قلم های زهر آگین و صحبت های انحرافی مشغول شده اند. آنها سابق با سر نیزه اهل علم را، اهل تقوا را، مومنین را می کوبیدند، با سر نیزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزاداری بر شهدا را می کوبیدند، اینها با قلم . قلم اینها همان سر نیزه سابق است ، آن سرنیزه به صورت قلم در آمده ساواک به منزله ، به صورت یک گروه های دیگر در آمده و مقصد همان مقصد است . باید بیدار بشود ملت ما.

به صورت های مختلف با اسلام مخالفت می کنند، در مجلس خبرگان به مجرد اینکه صحبت ولایت فقیه شد، شروع کردند به مخالفت حتی در آخر، در این اخیرا، در همین دو روز سه روز پیش از این ، در یکی از مجالسشان این منحرفین (اینهائی که از اسلام هیچ اطلاعی ندارند، اینهایی که مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان

گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل بشود و دیگران هم دست زدند برای آن تظاهر کردند. اینها از مجلس خبرگان می ترسند برای اینکه مجلس خبرگان می خواهند ولایت فقیه را اثبات کنند، مجلس خبرگان می خواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است و اینها از او می ترسند. اینها خیال می کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه پیش بیاید، قضیه قلدری پیش می آید و دیکتاتوری پیش می آید، در صورتی که در اسلام این حرف ها نیست . خیر، اینها حرف می زنند، اینکه می گویند که دیکتاتوری پیش می آید، نه این است که ندانند اینطور نیست ، لکن اینها از اسلام متنفرند. اینها باید بفهمند این را که تا این محراب و منبر هست و تا این خطابه خوان ها و این اسلام و مسلمین و این بازار اسلام و این جوانان مسلمان هستند، نمی توانند کاری بکنند. اینها باید بفهمند این را که در خدمت رژیم سابق یا در خدمت ارباب های رژیم سابق دارند کار می کنند، اگر فهمیده هستند، از روی فهم می کنند، خائن هستند و اگر چنانچه از روی بی اطلاعی و جهالت هست ، جاهل هستند.

ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است

قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است ، همان ولایت رسول الله است و اینها از ولایت رسول الله هم می ترسند. شما بدانید که اگر امام زمان سلام الله علیه حالا بیاید، باز این قلم ها مخالفند با او و آنها هم بدانند

که قلم های آنها نمی تواند مسیر ملت ما را منحرف کنند. آنها باید بفهمند اینکه ملت ما بیدار شده است و مسائلی که شما طرح می کنید ملت می فهمد، متوجه می شود، دست و پا نزنید، خودتان را به ملت ملحق کنید، بیائید در آغوش ملت . قلم های شما از تفنگ های آن دموکرات ها به اسلام بیشتر ضرر دارد. نطق های شما به اسلام ضررش بیشتر از آن توپ هائی است که آنها به جوانان ما می بندند و تفنگ هائی که آنها می بندند، ضررش به اسلام بیشتر است برای اینکه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورت های مخفی به میدان می آیید. قلم های شما از سر نیزه های رضاخان بدتر است برای اسلام و شما مضرتر هستید از رضاشاه و محمدرضا برای اسلام برای اینکه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم می شناختند آنها را مخالفت می کردند با آنها، مقاومت می کردند. شما در پوشش اسلام ، در پوشش طرفداری از خلق مسلمان بر خلاف اسلام دارید

عمل می کنید. ملت شما را می شناسد و شما نمی توانید این نهضتی را که به دست ملت بپا شده است و این نهضتی را که با خون جوان های ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و با آنهمه کارهائی که انجام دادند آنها و مقاومت کردند اینها، این نهضت را به اینجا رساندند، شما نمی توانید، کوچکتر از آن هستید که این نهضت را منحرف کنید، بیخود کوشش نکنید. اگر همه ملت مجتمع شدند که ما نمی خواهیم مجلس خبرگان را، خوب آنها

گفته اند، خودشان هم می توانند برگردند، اما شما چکاره هستید؟ شما چند نفر آدم که یکی تان می گوید و باقی تان هم دست می زند. اینها همان هائی است که در زمان رضاخان هم ، در زمان محمدرضا هم یکی می گفت و باقی دست می زدند، شماها نمی توانید در مقابل ملت بایستید، شما رای نداشتید، هیچ یک از شما وارد نشده است در این مجلس خبرگان ، اگر وارد شده هم ، یکی دو تای منحرف وارد شده است که کاری از او نمی آید، از این جهت است که شما وحشت تان برداشته است . مگر شما نمی توانید که مجلس خبرگانی که ملت با آن آراء زیاد این مجلس را درست کرده ، با یک کلمه ای که شما می گوئید (ما می گوئیم که منحل باشد) مگر با این حرف ها شما می توانید، مگر شما قابل آدم هستید. (اگر چنانچه ولایت فقیه بشود، دیگر همه قدرت ها دست فقیه می آید) پس بنابراین عزا باید بگیرید.

اینها اگر همه قدرت ها دست رئیس جمهور مثلا کذایی بیاید، هیچ حرفی ندارند، همه قدرت ها دست رئیس جمهور باشد. اگر همه قدرت ها دست یک نخست وزیر مثلا منحرفی بیاید، آن هم حرفی به آن ندارند، اما اگر قدرت ، نه آن قدرتی که قدرت شیطانی است ، اینکه نظارت بر امور مملکت است که مبادا معوج بشود، باز هم با رای ملت ، باز هم رای ملت است که آن اشخاص را یا آن هیات هائی را که مثلا می خواهند درست بکنند، با رای ملت درست می شود،

با اکثریت . شماها در اقلیت هستید، نشسته اید آنجا با قلم می خواهید حکومت کنید بر اکثریت . شماها قلدر هستید، او با سر نیزه حکومت می کرد، شما با قلم خواهید حکومت کنید و سر نیزه او شکست ، قلم شما هم می شکند. بیدار باشید آقایان و بیدار باشند ملت ما که این منحرف ها در کنار نشسته اند و با هم دارند مجتمع می شوند و می خواهند ملت ما را منحرف کنند و نهضت ما را اینها خیال دارند سرکوب کنند ولکن بدانید که نمی توانند و همه آنها با تمام طوائفشان یک عده معدودند که در قضیه رفراندوم معلوم شد چی هستند. مردم همان مردمند، بیخود اینها زحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است ، بازار همان بازار است ، دانشگاه همان دانشگاه است ، مدارس علمی همان مدارس علمی است ، خطباء ما همان خطبا هستند، علماء بلاد ما همان علماء بلاد هستند، هیچ تزلزلی در آنها حاصل نشده است . گمان نکنید که این حرف های شما تزلزل ، بلکه تصمیم را زیادتر می کند، قوت می دهد به اینهائی که برای اسلام می خواهند کار بکنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام بردارید، این جمعیت مصمم تر می شود. بیخود آبروی خودتان را نبرید. بیخود هی مقاله ننویسید، بیخود هی صحبت نکنید، زحمت به خودتان ندهید، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند می روند.

ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است ، نه دیکتاتوری

شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی خواهد به مردم زورگوئی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگوئی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام

است ، در اسلام قانون حکومت می کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهی ، توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می فرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می گویم تو بگوئی من ترا اخذ می کنم و وتینت را قطع می کنم ، به پیغمبر می فرماید. اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصی بود که از او می ترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرت ها که دست او آمد دیکتاتوری بکند، اگر او شخص دیکتاتور بود، آنوقت فقیه هم می تواند باشد. اگر امیرالمومنین سلام الله علیه یک آدم دیکتاتوری بود، آنوقت فقیه هم می تواند دیکتاتور باشد. دیکتاتوری در کار نیست ، می خواهیم جلوی دیکتاتور را بگیریم . ولایت فقیه ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود، نظارت کند بر مجلس ، بر رئیس جمهور که مبادا یک پای خطائی بردارد، نظارت کند بر نخست وزیر که مبادا یک کار خطائی بکند، نظارت کند بر همه دستگاه ها، بر ارتش که مبادا یک کار خلافی بکند. جلو دیکتاتوری را ما می خواهیم بگیریم ، نمی خواهیم دیکتاتوری باشد، می خواهیم ضد دیکتاتوری باشد، ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است نه دیکتاتوری . چرا اینقدر به دست و پا افتاده اید و همه تان خودتان را پریشان می کنید بیخود؟ هر چه هم پریشان بشوید و هر چه هم بنویسید، کاری از شما نمی آید. من صلاحتان را می بینم که دست بردارید از این حرف ها و از این توطئه ها و از

این غلط کاری ها. برگردید به دامن همین ملت ، همانطوری که توصیه به دموکرات ها کردم به شما هم می کنم و شما و آنها را مثل هم می دانم منتها شما ضررتان بیشتر از آنهاست .

من توصیه می کنم به شماها اینقدر اجتماع نکنید و اینقدر حرف نزنید. هر روزی یک چیزی درست کنید و هر روز یک کاغذ بنویسید و هر روز یک نشریه ای بدهید، نه ، اینها غلط است ، اینها اسباب این می شود که نهضت ما خدای نخواسته اگر (اگر، والا شما کوچکتر از آن هستید) اگر این نهضت خدای نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهایی که البته پیوسته به خارجی ها هستند و پیوسته به رژیم هستند، آنها در صف بالا می نشینند و باز پارک ها و باز بساط را درست می کنند، اما ملت ما چه می شود حالش ؟ این ملت ضعیفی که دو هزار و پانصد سال زیر یوغ آنها بوده که شما برایشان مرثیه خوانی می کنید و پنجاه سال زیر یوغ این پدر و پسر، پنجاه و چند سال زیر یوغ این پدر و پسر بودند که شما حالا دارید طرفداری از آنها می کنید، منتها با صورت و طرفداری از تزشان می کنید، طرفداری از مقصدشان می کنید، این ملت ما حالش چه می شود؟ این مملکت ما حالش چه می شود؟ این اسلام حالش چه می شود؟ شما دارید کمک می کنید به دشمن های کشور ما، به دشمن های ملت ما و خودتان یا ملتفت نیستید یا از روی التفات می کنید، بعضی تان از روی التفات

است ، بعضی تان هم التفات ندارید به مساله . اینقدر هیاهو درست نکنید.

هر چند روزی که یک اجتماعی می شود یکی می ایستد صحبت می کند، یا نوار می گوید و هر چه می گوید همه اش خلاف واقع ، می گویند که فلانی را

اصلا هیچ کسی ملاقات نمی کند. این فلانی که از صبح (من را می گویند) که از صبح که بیدار می شوم تا ظهر اینهمه جمعیت که شما بیرونش را می بینید، آن حیاطش را می بینید، اینجایش را می بینید و حالا هم شما همه مجتمع هستید، قبلا این طایفه ای که علیل بودند، بودند پیش من و قبلش هم یک عده ای ، بعد هم یک عده ای تا ظهر هم همین طور، می گویند ایشان ، کسی با او ملاقات نمی کند. مقصود اینها این است که نگذارند یک نضجی پیدا کند این ، مایوس کنند مردم را. (خیر هیچ راهی دیگر، راهی بر فلانی نیست ) حتی دیشب از قراری که گفتند، یکی از گویندگان که البته سوء نیت ندارد، لکن سوء ادراک دارد، یکی از گوینده ها در مسجد امام گفته است که فلانی را هیچ اصلش نمی شود دیگر ملاقات کرد. الان ، الان من ملاقات با شما ندارم ؟! و قبل از این هم نداشتم ؟! و بعد از این هم ندارم ؟! !!! عرض می کنم !!! ملاقات هیچ ما نداریم ؟! با مردم هم همین می گویند که فلانی را نمی گذارند با او ملاقات کنند. آن آقایی که هر روزی که فرصت پیدا کند، صحبت می کند، آن هم همین

طور دنبال اینکه فقط یک راه ، یک کانال هست برای فلانی ، یک چند نفری هستند که همان ها می توانند، اما سایر مردم اصلش راهی ندارند. این جمعیت ، مردم نیستند؟! و این اطاق که هر ساعت پر می شود از جمعیت ، از زن ، از مرد و همه طوائف مختلف ، اینها همه اش موهومات است ؟! واقعیت ندارد؟! این فرمایشات آنها صحیح است که یک مطلب است . اینها می خواهند که مردم را بترسانند، تضعیف کنند از آن طرف من را تضعیف کنند و روحانیت را تضعیف کنند، از آن طرف مردم را تضعیف کنند. مردم را نمی توانند تضعیف کنند، مردم همان مردم هستند من هم تضعیفم اشکالی ندارد و من چهار روز دیگر می میرم و همه شما هستید و همه شما پیش می برید، این حرف نیست .

در هر صورت بیدار بشوید آقایان ، توجه داشته باشید دشمن ها در صدد هستند و قلم ها در صدد هستند، قدم ها در صدد هستند، زبان ها در صدد هستند، اغفال می خواهند بکنند مردم را، ملت را، بیدار باشید و گول اینها را نخورید و توجه به مسائل بکنید، مسائل را درست حل بکنید.

نقش مجالس سوگواری و گریه بر شهید در زنده نگه داشتن قیام کربلا و حفظ اسلام

و اما قضیه ای که آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب ، این را من باز هم گفته ام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممکن است من یک کار دیگر بکنم ) اسلام را تا حالائی که شما می بینید، اینجا ما نشسته ایم ، سیدالشهدا زنده نگه داشته است . سیدالشهدا سلام الله علیه تمام این چیز

خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال ، هر چه بود، هر چه داشت (مال و منال که نداشت )، هر چه داشت ، جوان داشت ، اصحاب داشت ، در راه خدا داد و برای تقویت اسلام ، مخالفت با ظلم ، قیام کرد، مخالف با امپراطوری آن روز که از امپراطوری های اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل و با این عده قلیل در عین حالی که شهید شد غلبه کرد، غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را.

ما که دنبال او هستیم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله علیه و به سفارش ائمه هدی علیهم السلام ، ما بپا می کنیم این مجالس عزا را، ما همان مساله را داریم می گوییم ، مقابل ظلم است ، مقابل ظلم ستمکاران ، ما زنده نگه داشتیم ، خطبای ما زنده نگه داشتند قضیه کربلا را و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته (یک دسته کوچک اما با ایمان بزرگ ) در مقابل یک رژیم طاغوتی بزرگ . گریه کردن بر شهید، نگه داشتن ، زنده نگه داشتن نهضت است . اینکه در روایت هست که کسی که گریه بکند یا بگریاند یا به صورت گریه دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است ، این برای این است که حتی آنی که با صورت گریه دار خودش را چیز می کند، صورتش را یک حال حزن به خودش می دهد و صورت گریه دار به خودش می دهد، این نهضت را دارد حفظ می

کند، این نهضت امام حسین سلام الله علیه را حفظ می کند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده . بیخود نبود که رضاخان ، مامورین ساواک رضاخان ، تمام مجالس عزا را قدغن کردند، این همین طوری نبود. رضاخان همچو نبود که اصل مخالف با این مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اینکه آنهائی که کارشناس بودند، آنهائی که ملتفت بودند مسائل را، دشمن های ما که مطالعه کرده بودند در حال ملت ها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه ، می دیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه سرائی های بر مظلوم هست و تا آن افشاگری ظالم هست ، نمی توانند برسند به مقاصد خودشان . زمان رضاخان قدغن کردند به طوری که تمام مجالس در ایران قدغن شد، کارهای خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که اینها تبلیغات خودشان را بکنند و آنها تبلیغات را از آن طرف شروع کردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همین معنا منتها با فرم دیگر، به فرم دیگر، نه با آنطور سر نیزه به یک جور دیگر این طایفه را می خواستند کنار بگذارند، حالا هم همان ها، منتها جوان های ما را بازی می دهند، همان مساله است ، همان مساله زمان رضاخان است که مجالس را او قدغن کرد.

حالا یک دسته ای آمدند می گویند که نه ، دیگر روضه نخوانید. نمی فهمند اینها که روضه یعنی چه ، اینها ماهیت این عزاداری

را نمی دانند چیست . نمی دانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده ، این تابع ، این یک شعاعی است از آن نهضت ، نمی دانند که گریه کردن بر عزای امام حسین ، زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد. دستور است این ، دستور عمل امام حسین سلام الله علیه ، دستور است برای همه : (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و (نه ) گفت . هر روز باید در هر جا این (نه ) محفوظ بماند و این مجالسی که هست ، مجالسی است که دنبال همین است که این (نه ) را محفوظ بدارد. بچه ها و جوان های ما خیال نکنند که مساله ، مساله ملت گریه است ، این را دیگران القاء کردند به شماها که بگوئید ملت گریه . آنها از همین گریه ها می ترسند برای اینکه گریه ای است که گریه بر مظلوم است ، فریاد مقابل ظالم است ، دسته هائی که بیرون می آیند، مقابل ظالم هستند، قیام کرده اند. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرام های انحرافی می

خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند و اینها می بینند که این مجالس ، مجالس روضه ، ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم در هر عصری مقابل ظالم قرار می دهد. اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند می کنند به این کشور، خدمت دارند می کنند به اسلام ، توجه ندارند جوان های ما. بازی این بزرگ ها را نخورید، اینها خیانتکارند، اینهایی که تزریق می کنند به شما ملت گریه ، ملت گریه ، اینها خیانت می کنند. بزرگ هایشان و ارباب هایشان از این گریه ها می ترسند، دلیلش این است که رضاخان آمد همه اینها را برد از بین و مامور بود. دلیلش این است که رضاخان آخرش که رفت ، انگلستان در رادیوی دهلی اعلام کرد که ما این را آوردیم ، حالا هم بردیم ، راست هم می گفتند. آورده بودند برای سرکوب کردن اسلام و یکی از راه هایش همین بود که این مجالس را از دست شما بگیرند. جوان های ما خیال نکنند که دارند یک خدمتی می کنند می روند توی مجلس ، اگر صحبت عزا بشود، می گویند نه ، این را نگو، غلط است این حرف ، باید این را بگوید، باید این ظلم ها را بگوید تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت و باید هر روز این کار بشود، این جنبه سیاسی دارد، جنبه اجتماعی دارد.

قلمفرسائی مغرضین بر علیه روحانیت ، این طلیعه داران آزادی

بازی نخورید از این حرف های نامربوطی که می زنند و از هر طرف حمله کرده اند به اینکه اسلام را از بین ببرند و از هر طرف حمله کرده اند به اینکه

این نهضت را از بین ببرند، گاهی روحانیتش را از بین می برند، گاهی چه . این روحانیون بودند که شما را آزاد کردند، حالا قلم هایتان را به ضد روحانیون قلمفرسائی می کنید؟! شما کجا بودید آنوقتی که روحانیون حبس می رفتند؟ آنوقتی که پای روحانی ما را اره کردند. شما کجا بودید؟ آنوقتی که با روغن پای روحانی ما را سوزاندند، شما کجا بودید؟ حالا سر درآوردید و حرف می زنید و !!! نمی دانم !!! به ولایت فقیه اشکال می کنید؟ !!! نمی دانم !!! مجلس را می خواهید منحل بکنید؟ مگر شما قدرت این را دارید؟ توی دهنتان می زنم من . دست بردارید از این حرف ها، از این مزخرفات ، وارد بشوید در جرگه اسلام ، وارد بشوید در جرگه مسلمین بگذارید که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. او در کردستان ، دموکرات در کردستان خلاف می کند، آقایان در تهران . بس است دیگر، کفایت کرد.

خداوند همه شمارا انشاءالله موید و منصور و نهضت را به پیش ببرید. از هیچ چیز نترسید، هیچ خوف به خودتان راه ندهید. تا اتکال به خدا دارید، تا اسلام را سرمشق خودتان قراردهید، کسی نمی تواند به شما تعدی کند. خداوند همه تان را انشاءالله حفظ کند. موفق باشید.

تاریخ : 1/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اهالی مسجد ارباب تهران

این آقایان روشنفکر که حالا در اقلیت واقع شده اند، می خواهند بگویند رای اکثریت میزان نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان باید به تدریج تجربه پیدا کند. ما قبل از انقلاب نمی دانستیم که بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتیم . حالا که انقلاب شده است می بینیم که یکی از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است ، هر کس هر چه دلش

می خواهد می گوید، هر کس هر عملی را که می خواهد انجام می دهد و ابدا در فکر این نیستند که آیا این حرفی که می زنند در مسیر ملت است ، آنکه ملت خواسته بود و رای مثبت به او داد یعنی رای اکثریت قاطع که تمام مخالفین وقتی یک طرف شدند و ملت هم یک طرف ، صد، صدی نود و هشت ملت رای داشتند و دو، تمام مخالفین ، و ملت ما با فریاد و با رای ، رای به جمهوری اسلامی داد. جمهوری که ملت ما می خواهد این است که محتوای این جمهوری احکام اسلام باشد و تمام مملکت روی احکام اسلام اداره بشود و آنچه که خدای تبارک و تعالی فرموده است به وسیله پیغمبر اکرم و به ما رسیده است به وسیله ائمه اطهار، آنها تحقق پیدا بکند. حالا که رای مردم دادند و تمام کارها با نظر مردم انجام گرفته است ، می بینیم که گروه های مختلفی پیدا شده اند و هر کس هر جور دلش می خواهد صحبت می کند، وقتی هم که از آنها سوال بکنند، برهانش این است که انقلاب شده است و چون انقلاب شده است دیگر باید همه انقلابی باشند و معنی انقلابی این است که دیگر موازین ندارد و میزان عقلی ، میزان انسانی و میزان اسلامی در کار نیست . نطق ها می شود، کاغذها نوشته می شود، قلم ها به کار افتاده است در گوشه و کنار کشور و هر کس هر چه به نظرش می آید می نویسد و می خواهد تحمیل کند به یک ملت

سی و چند میلیونی . همین آقایانی که فریاد می زنند که باید دموکراسی باشد، باید آزادی باشد، همین آقایان می نشینند دور هم و یک چیزی پیش خودشان می گویند و می خواهند تحمیل کنند به یک ملت سی و چند میلیونی . مثلا مجلس خبرگان با اکثریت ملت رفته است و مشغول کار است حالا می بینیم که یک دسته چند نفری دور هم جمع می شوند و می گویند مجلس خبرگان باید منحل بشود.

من نمی دانم که این آقایان (باید منحل بشود) چکاره اند که می گویند باید منحل بشود. برای چه منحل بشود؟ برای اینکه این آقایان اهل علم هستند؟! برای اینکه آقایان به اسلام عقیده دارند و احکام اسلام را دارند جمع می کنند؟! چون گفتند که ولایت فقیه باید باشد و نظارت فقیه باید باشد؟! اینها از نظارت فقیه در امور می ترسند، می گویند قدرتمند می شود فقیه ، وقتی قدرتمند شد هرج و مرج می شود و !!! عرض می کنم که !!! از آن مسائل که می گویند، لکن مضایقه ندارند که مثلا یک قدرتی دست نخست وزیر باشد، یک قدرتی دست رئیس جمهور باشد لکن معمم نباشد، غربی باشد، هر چه می خواهد باشد. منطق تقریبا به حسب واقع این ، لکن صورت یک صورت دیگر است . ما می گوئیم که شما می توانید که ، یک اقلیت ده نفر، صد نفر، هزار نفری می تواند که حالا بگوید ملت رای داده است به جمهوری اسلامی ، لکن باید جمهوری باشد، نه اسلامی ؟ این (باید) یعنی چه ؟ (باید این کار بشود)، این

(باید)، این صد نفر، هزار نفر چکاره اند که در مقابل یک ملت (باید) می گویند؟ مجلس خبرگان را مردم تعیین کردند، تهران بیش از دو میلیون به مرحوم آقای طالقانی رای دادند، بیش از دو میلیون به آقای منتظری رای دادند، قریب دو میلیون به دیگران رای دادند یک میلیون و چقدر به دیگران رای دادند، اکثریت آوردند، در شهرهای دیگر اکثریت آوردند، اکثریت قاطع آوردند و دیگران در اقلیت بودند، حالا که در اقلیت واقع شدند، این آقایان روشنفکر و این آقایانی که ادعای دموکراسی می کنند، حالا که در اقلیت واقع شدند، می خواهند که بگویند نه ، رای اکثریت میزان نیست ، باید منحل بشود.

من می پرسم از این آقایان که چرا باید منحل بشود، چه شده است ؟ چطور شما (باید) می گوئید؟ شمائی که مدعی این هستید که باید آزادی باشد، شما می گوئید رای آزاد ندادند مردم ؟! شما می گوئید که مردم آزاد نبودند در رای و رای درست ندادند؟!

فرض این است که از اول شما این مطلب را نگفتید آن وقتی که مردم رای دادند و همه مردم هم دیدند که رای آزاد مردم دادند اینها خیال می کنند که اگر مجلس منحل بشود، مجلس دیگر نمی خواهیم یا دوباره از سر باید انتخاب بشود. اگر صد مرتبه انتخابات بشود مردم علمایشان را انتخاب می کنند صد مرتبه ، اگر صد مرتبه انحلال پیدا کند مجلس و دوباره مردم چیز باشند، مردم اشخاصی که متدینند و اشخاصی که شناخته شده اند و اشخاصی که !!! عرض می کنم که !!! غربزده نیستند و اشخاصی که توجه

به اسلام دارند، اینها را تعیین می کنند. شما باورتان بیاید که اینطور نیست که شما خیال می کنید که اگر چنانچه منحل بشود، اولا انحلال نمی شود، کسی حق ندارد، خود ملت حق دارند، و ثانیا اگر منحل بشود یک وقت بگوئید که خوب ، ما قانون دیگر نمی خواهیم ، بس است ، خوب ، شما حق یک همچو چیزی ندارید. یک وقت می گوئید که قانون می خواهیم ، قانون هم ملت باید تعیین کند. مجلس موسسان باشد. ملت متدینین را، علمایشان را، متدینین شان را تعیین می کند. و کلاهم ، وکلاء دارالشورا هم باشد، باز همین طور است . شماها باید عزا بگیرید برای اینکه نه در مجلس خیلی راه دارید و نه در مجلس موسسان خیلی راه دارید و نه در جاهای دیگر راه دارید و علتش این است که یک ملتی است فریاد زده است که ما اسلام را می خواهیم و دنبال این است که اسلام رșǠدست بیاورد، وقتی دنبال این است که اسلام را به دست بیاورد، صد دفعه هم که شما آن را به هم بزنید (با اینکه نمی توانید به هم بزنید) صد دفعه هم که آن را به هم بزنید باز مردم می گویند همان اسلام . بله ، می توانید شما تبلیغ کنید که یک وقتی مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما می افتد، اما مادامی که مردم فریاد می زنند که ما اسلام را می خواهیم ، هر روز هم دارند باز داد می کنند که ما اسلام و جمهوری اسلامی را می خواهیم ، مادامی که

این مساله هست ، دیگر نمی شود این را تغییرش داد و معنا ندارد که یک اقلیتی بخواهد تحمیل کند به یک اکثریتی ، این خلاف دموکراسی است که شما به او عقیده دارید، خلاف آزادی است ، خلاف همه انسانیت است بخواهند یک عده معدودی که اقلیت هستند تحمیل کنند بر یک عده ، این همان است که زمان رضاخان هم بود که یک عده معدودی بودند و با سر نیزه تحمیل کردند بر ملت یک چیزها را، حالا سر نیزه تبدیل شده است به منطق و تبدیل شده است !!! عرض می کنم !!! به قلم و تبدیل شده است به توطئه و اینها، و اینطور می خواهند که به مردم اغفال کنند، تحمیل کنند، چیز بشود، آن هیچ نیست .

نصیحتی به مخالفین برای بازگشت به مسیر ملت و پرهیز از توطئه و هرج و مرج من اعتقادم این است که آقایان باید فکر بکنند، آقایانی که علاقه می گویند داریم به اسلام ، علاقه می گویند داریم به ملت ، علاقه داریم به کشور، باید فکر بکنند، باید در همین مسیری که این سیل دارد می رود، خودشان را وادار کنند، اگر بخواهند برخلاف آن مسیر بروند سیل آنها را خواهد برد از بین . اینها بر همان مسیر ملت راه بروند و خیال نکنند که این ملت نمی فهمد چیزی ، نخیر، ملت بهتر از ماها می فهمد، همانطور راه خودش را پیدا کرده و دارد می رود و آن معنایی که شما خیال کردید که اینها تحصیل نکرده اند، تحصیل اگر کدورت در ذهن ها و در قلوب اشخاص بیاورد،

معلوم نیست که آن تحصیل هائی که شما می گوئید، یک هدایتی بکند. مردم هدایت شدند و هدایت کردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند که چه می خواهند بگویند. یک وقت می گوئید نمی دانند چه می خواهند. آخر مردم مطلعند که چه می خواهند. اگر چنانچه ولایت فقیه را که معنایش این است که آنی که خدای تبارک و تعالی برای نظارت در امور و تعیین مراکز قدرت مشخص کرده آن عبارت از فقیه جامع الشرائط است ، اگر همین را شما به رفراندم ملت بگذارید، همان رایی که او آورد، این رای را هم خواهد آورد. مردم همین را می خواهند، مردم آن چیزی که خدا می خواهد، آن چیزی که پیغمبر خدا فرموده ، می خواهند. بیخود دست و پا می کنند، باید به مسیر ملت بیایند و اگر واقعا علاقه مندند که این مملکت یک مملکت صحیحی بشود بگذارند یک آرامشی پیدا بشود، بگذارند که یک آرامشی پیدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مرکز، در کردستان و در سایر جاها نشود تا یک آرامشی پیدا بشود، وقتی که این آرامش پیدا شد آنوقت همه چیز ملت به جای خودش هست ، همه چیز ملت درست می شود، دست اجانب کوتاه می شود و نمی گذارند دیگر برگردند. اما الان یک دسته در تهران توطئه کنند، یک دسته در بلوچستان توطئه کنند، هر دسته در یک جائی ممکن است یک وقتی به اینطور چیزها یک نهضت خدای نخواسته شکست بخورد و اگر شکست بخورد همه چیزمان از بین خواهد رفت . همه با هم باشید، همه ملت باشید،

همه دست به دست هم بدهید، همانطوری که از اول هم این نهضت را آنهائی که شرکت داشتند، نهضت را رساندند تا اینجا، باز هم با هم باشید تا این نهضت انشاالله به ثمر برسد و انشاالله آن چیزی را که خدا و رسول خدا می خواهد و آن چیزی را که قرآن مجید می خواهد، این چیزها عملی بشود و این صلاح دین و دنیای همه ملت است و صلاح همه مملکت است . و هیچ وقت خیال نکنید که دیکتاتوری در اسلام است ، یا دیکتاتوری در روحانیت است ، یا دیکتاتوری در اینطور چیزها، ابدا این حرف ها در کار نیست ، دیکتاتوری در کار نیست . شماها دیکتاتوری نکنید، ملت ما دیکتاتور نیستند، ملت ما هم دیکتاتور نیستند، علماء ما هم دیکتاتور نیستند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/8/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده افسری و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی

ارتش ، اساس و رکن استقلال یک کشور است

بسم الله الرحمن الرحیم

شما می دانید که ارتش اساس و رکن استقلال یک کشور است . اگر ارتش اصلاح بشود، استقلال کشور حفظ می شود و اگر خدای نخواسته در ارتش یک فسادی ، یک فسادی باشد، استقلال کشور به خطر می افتد. و می دانید که امروز افرادی که ناصالح هستند و افراد چپ ، افراد وابسته به رژیم سابق در همه جا نفوذ دارند ولا محاله در ارتش هم هستند و اگر اینها بمانند در ارتش ، ممکن است که ریشه بکنند، ممکن است توطئه بکنند و خدای نخواسته یک وقت یک ارتش را به فساد بکشند.

با تصفیه و اصلاح ارتش ، استقلال کشور حفظ می شود

بنابراین تصفیه ارتش از مسائل بسیار مهم است که با تصفیه ارتش حفظ استقلال کشور می شود و شما موظفید به اینکه استقلال کشورتان را حفظ کنید و موظفید به اینکه انشاالله تصفیه بکنید و افرادی که می دانید که نالایق هستند، می دانید که فاسد هستند، می دانید که مفسده جو هستند، اینها را از خودتان ، از بین خودتان خارج کنید، تصفیه کنید، یک ارتش مستقل اسلامی !!! انسانی که در خدمت کشور و در خدمت ملت و در خدمت اسلام باشد.

شما می دانید که سابق ، بنا بر این بود که ارتش را در مقابل قرار بدهند. این نکته اش این بود که چون سران بالا خیانتکار بودند و از ملت ها می ترسیدند، چون از ملت می ترسیدند، علاج را این می دیدند که باید با ملت مقابله کنند. از این جهت قوای انتظامی را و بالاتر قوای ساواک را در مقابل ملت قرار داده بودند برای ایجاد رعب . مردم وقتی

که این لباس را می دیدند به وحشت می افتادند، وقتی اسم ساواک را می شنیدند وحشت می کردند. اگر یک مشکلی برای کشور پیش می آمد، اگر دامن نمی زدند به آن ، (به آن مشکل ) لکن همراهی نمی کردند، بی تفاوت بودند برای اینکه می دیدند که اینها مقابل هم هستند، تربیت اینطور شده است که تمام قوای انتظامی و دولتی در مقابل ملت باشند.

بحمدالله آن طرز فکر رفت و به جای او طرز فکر دیگر آمد و حالا مهم است این مطلب که شماها حفظ کنید این معنا را که با ملت پیوندتان پیوند برادری باشد، آنطوری نباشد که از شما بترسند، اینطور باشد که شما را با آغوش باز بپذیرند. الان می بینید که هر جا که شما بروید، مردم به شما اظهار بشاشت می کنند، شعار می دهند برای شما، در صورتی که سابق فرار می کردند. این را نباید حفظ کرد، چنانچه در بین خودتان (که من افسر ارشد هستم ، من افسر هستم ) دیگران به دیگران ظلم بکنند، خدای نخواسته این طرز نباشد. همه مراتب باید محفوظ باشد، اطاعت باید بشود اما برادری هم باید باشد، اطاعت فرزندی از پدر باشد. شما با زیردستان خودتان خوشرفتاری کنید و آنها احساس کنند که شما مسائل آنها را می خواهید، آنها را دوست دارید، آنها از خود شما هستند، پیوند شما هستند. وقتی اینطور شد، یک ارتش ، ارتشی اسلامی می شود. ملت هم با ارتش اسلام دوست است ، رفیق است ، پشتیبان است . و همه با هم برادر باشید و همه با هم در خدمت

اسلام و در خدمت کشورتان و امیدوارم که دیگر آن مسائل سابق و چپاول سابق ، آن زورگوئی های سابق برنگردد، همه با هم برادرانه زندگی کنیم و همه با هم برادرانه حفظ کشورمان بکنیم . من دعاگوی همه تان هستم ، خدمتگزار همه هستم خداوند همه تان را انشاءالله حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/8/58

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان شهرداری قائم شهر (شاهی سابق )

هیچ یک از این خرابی ها از نهضت نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که تذکر دادید، ملت ایران وارث یک مملکتی است که پنجاه و چند سال در زیر فشار و صدماتی از داخل و خارج بوده است و یک مملکت خرابه تحویل دادند و رفتند. هم خزانه های اینجا را خالی کردند و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد کشاندند و هم با اسم تمدن بزرگ خرابکاری کردند و الان که آنها رفتند، یک کشور به هم ریخته در هر جهت و خرابه ، نه اقتصاد سالم دارد و نه جهات دیگرش سالم است و مردم در فقر و فاقه فرو رفته اند و همه این فقر و فاقه ها و نابسامانی ها ارثی است که به شماها رسیده است و هیچ یک از این خرابی ها از نهضت نیست ، از آنهاست ، حتی در وقتی هم که نهضت شد و انقلاب شد، خرابی ها را نسبت به مردم آنها کردند. و یک مملکت به ظلم کشیده دو هزار و پانصد سال و به خراب کشیده و ظلم کشیده پنجاه سال که ما شاهد آن بودیم ، نمی شود با یک ماه ، دو ماه ، یک سال ، دو سال تعمیرش کرد. لکن مردم ایران ، مثل

یک سی و پنج میلیون جمعیت محبوس که در حبس را باز کردند و ریختند بیرون و از آن حبس که بیرون آمدند ناراحتی های ایام حبس را هم در بیرون دارند.

الان ناراحتی هایی که این ناراحتی ها هم همان ارث رژیم سابق است ، یعنی اشخاصی که پنجاه سال تحت فشار بودند، اختناق بوده است ، الان یکدفعه خودشان را آزاد می بینند، ناراحت بودند حالا خودشان را می بینند آزادند، حالا که آزادند فکر این معنا را نمی کنند که از این حبس که بیرون آمدند، خودش یک نعمت بسیار بزرگی بود که محتاج به تشکر است از خدای تبارک و تعالی که ما را از یک همچو قید و بندی ، از همچو زجری خلاص کرده ، لکن به جای اینکه تشکر کنند، به جای اینکه همراهی کنند، همه دست به هم بدهند برای تعمیر این خرابه ، مع الاسف یک دسته ای کارشکنی می کنند، یک دسته ای باور. دستجاتی از منحرفین ، از اشخاصی که آنها هم باز مانده ، باقیمانده رژیم سابقند و طرفداران او و می خواهند نگذارند این مملکت سر و سامان پیدا بکند، بین مردمی که از حبس بیرون آمدند می افتند و مردم هم عقده های حبس را دارند و عقده های پنجاه و چند ساله در آنها هست ، می افتند بین آنها آن عقده هایی که مردم از رژیم سابق برایشان باقی مانده است ، اینها به حساب دولت حالا و رژیم حالا و نهضت می آورند و مع الاسف بسیاری از جوان های پاک ما باورشان می آید، کمک به آنها می

کنند.

تکلیف بر ملت در تلاش جهت نیل به خودکفائی و استقلال با استفاده از ذخائر خداداد

ملت ما باید بدانند که یک نعمتی خدای تبارک و تعالی به او اعطا کرد که همه دنیا الان نظر دارند و با اعجاب به آن نگاه می کنند. خدای تبارک و تعالی یک نظر عنایتی به این ملت فرمود که این سد بزرگ شیطانی را که همه قدرت ها با او موافق بودند شکسته شد و شکستند و ملت ما با قدرت ایمان این سد را شکستند و کسانی که آنها را غارت می کردند و همه اموالشان را به غارت می بردند و خرابی کردند و بدتر از آن نیروهای انسانی را نمی گذاشتند رشد بکنند، اینها رفتند، حالا ملت فکر نمی کند که دزدها رفتند و چپاولگرها بیرون رفتند. الان یک چیزی است که مال خودتان است مثل اینکه هر کسی موظف است به حسب وجدان خودش که عائله خودش را خدمت به او بکند و اداره بکند، الان به حسب وجدان ، ما همه موظفیم که یک مملکتی که از حلقوم دیگران بیرون آوردیم و مال خودمان شده است ، خودمان خدمت به آن بکنیم ، نرویم کنار بنشینیم بگوئیم که شما از چنگال دیگران بیرون آوردید، خودتان درستش بکنید، نمی شود. این دیگر همچو چیزی است . شماها بیرون آوردید، ملت بیرون آورده . همین ملتی که یک همچو نهضتی کرد و یک همچو پیروزی برایش حاصل شد، باید این مملکت را خود ملت اداره بکند، هر کس به هر اندازه ای که می تواند، البته یک قشر نمی تواند، دو قشر نمی تواند، روحاینت نمی تواند، دولت نمی تواند !!! عرض می کنم که !!! کارگر تنها نمی

تواند، صنعتگر تنها نمی تواند، لکن هر کدام یک گوشه آن را باید بگیرند. هر کس در هر کاری که مشغول است ، آن کار را خوب انجام بدهد.

اینهمه خرابی ها که هست و اینهمه گرفتاری هائی که هست الان برای ملت شما که مع الاسف گنج ها زیر پایشان بود و خودشان گرسنگی می خوردند، ذخیره ها زیر پایشان بود خودشان نشسته بودند گرسنگی می خوردند و اینطور برنامه بود، حالا که این مملکت مال خودتان شده است ، حالا باید کوشش بکنید، خصوصا در امر زراعت باید کوشش بکنند، سستی به خرج ندهند، اگر بخواهند سستی به خرج بدهند در امر کشت و زرع و اینها، باز ما این پیوستگی که به آمریکا و سایر جاها داشتیم ، این پیوستگی را باز هم باید ادامه بدهیم . وقتی یک مملکتی مال خودتان شد، یک مملکتی که قابل است ، یک مملکتی است که همه چیزش خوب است ، غنی است مملکت ما، منتها دست خائن ها افتاده بود، حالا که دست خودتان افتاده ، کشاورزی این مملکت که باید علاوه بر اینکه اداره خود مملکت را بکند، صادرات هم داشته باشد، نباید به یک روزی بیفتد که باز دست ما طرف آمریکا دراز باشد به اینکه گندم بده ، جو بده !!! نمی دانم !!! چه بده و اگر یک روز نخواهند بدهند، ما گرسنه بمانیم . باید خود کفا بشویم ، ما باید بیدار بشویم ، باید خدمت کنیم به این مملکت . خدمت به این است که کشاورزها در زمین هایی که دستشان است زرع بکنند، کشت بکنند، آبیاری بکنند و

همت به خرج بدهند و این معنی را هم باید تذکر بدهم که غصب نباید بکنند مال مردم را. اینکه بعضی ها گفتند که نخیر هر کس هر چه دستش آمد بکارد، خیر، باید زمین ها روی موازین شرعی روی موازین الهی ، مالکینی که دارد، آنها کشت و زرع بکنند و کسانی که متکفل کشت و زرع هستند، روی موازین کشت و زرع بکنند، مسامحه نکنند در این مطلب تا بلکه انشاالله در ظرف یکی دو سال ، دو سه سال دیگر ما خودمان لااقل خودکفا بشویم و بتوانیم خودمان سرپا بایستیم .

اگر ما مسامحه بکنیم و وابسته به خارج باشیم ، این وابستگی اقتصادی به خارج قهرا وابستگی سیاسی می آورد، قهرا وابستگی اجتماعی می آورد و ما همان اسیرها خواهیم بود که بود و به ما همان ها حکومت خواهند کرد که کردند. ما باید از این جهت اقتصادی فارغ بشویم ، یعنی دستمان پیش دیگران دراز نباشد که بده به من ، که هر وقت جلو آن را بخواهد بگیرد ما فلج بشویم . باید ما خودمان و این مواد غذایی که لازم داریم که مواد اولیه ای است که هر مملکتی احتیاج به آن دارد، این مواد اولیه مان را به دست بیاوریم و تغذیه مان با خودمان باشد و این به این است که کشاورزها در سرتاسر ایران الان که پائیز است ، کشت های پائیزی را بکنند، وقتی که بهار شد، کشت های بهاری را بکنند و همه دست به هم بدهند و دولت هم کمک بکند و می کند کمک و باید کمک بکند. با کمک دولت

و کمک خودتان و مردم دیگر هم به آنها کمک بکنند. این یک مساله حیاتی است برای مملکت ما که به هم زدند همه کشاورزیش را و از بین بردند. حالا بخواهیم ادامه حیات داشته باشیم باید احیائش بکنیم . احیائش به این است که همه با هم دست به هم بدهند و اداره بکنند مملکت شان را و همین طور در هر شهری که این شهرداری ها و اینها هستند و این شورای شهر هست کمک کنند مردم به آنها، نمی توانند. الان امروز همین اهالی شورای شهر قم آقایان آمده بودند اینجا و اظهار می کردند که اینقدر خرابی هست که ما نمی توانیم بدون اینکه یک کمک هایی باشد از طرف دولت ، از طرف مردم ، از همه اطراف باشد، نمی توانیم ما اداره بکنیم اینجا را. خرابی ها زیاد است ، اشکالات زیاد است ، فقر زیاد است . این باید در هر شهری اهالی شهر کمک بکنند. اینها بندگان خدایند که گرفتار هستند. خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به بندگان خودش . این مستمندها، فقیرها عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند، فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که اداره شان باید بکنیم ، یک دسته غنی بنشینند کنار و اینها، بیچاره ها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین که گاهی می آمدند اینجا و بعضی شان هم می خواستند من را اغفال بکنند، به آنها گفتم آقا این نمی شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند و مرفه و هر

چه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه نشین های تهرانی که همه تان می بینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش ، این نمی شود، این عملی نیست . من اخطار کردم ، این یک خطری برای مردم هست . اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را که اول مرتبه زندگی مردم است و مردم مایوس بشوند از جمهوری اسلامی و مایوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس ، نه روحانیت و نه اسلام نمی تواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل می شد، ماها می توانستیم با نصیحت ، با موعظه ، با امر، مهارش کنیم ، اما اگر انفجار در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یاس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست . این ثروتمندها بفهمند این مطلب را که اگر خدای نخواسته یک وقت یک انفجاری که نشود مهارش کرد در یک ملتی پیدا بشود، همه این بزرگ ها و همه این ثروتمندها و اینها تر و خشک با هم خواهند سوخت . فکر بکنند، بنشینند برای این ملت فکر بکنند، هی ننشینند آن کنار و خودشان هر طوری بخواهند عمل بکنند و هر طوری بخواهند زندگی بکنند و تماشا کنند این زاغه نشین ها و تماشا کنند این مردمی که نمی شود اسمش را گذاشت . این زندگی است که اینها می کنند؟ زندگی است که من وقتی نگاه می کنم

حیوانات هم بهتر از اینها زندگی می کنند، حیوانات را هم در این تلویزیون نشان می دهند، خیلی خوب در این جنگل هایی که دارند زندگی می کنند، خیلی هم خوب زندگی می کنند. و در ضمن جهاد سازندگی که هست ، خانه هایی که مردم در آنها زندگی می کنند، آنها را هم نشان می دهند خیلی زندگی آنها بهتر از اینهاست ، یعنی اصلا طرف نسبت نیست . چرا باید اینطور باشد؟ باید همه دست به هم بدهند. ملت ، دولت ، ثروتمندها، کارخانه دارها، همه اینها دست به هم بدهند و این مشکله را حلش بکنند. اگر این مشکله حل نشود و خدای نخواسته یک انفجاری در متن اسلام ، در متن جمهوری اسلام پیدا بشود، این دیگر قابل مهار نیست ، هیچ کس نمی تواند جلویش را بگیرد. قبل از اینکه یک همچو مسائلی پیش بیاید و خصوصا که خوب ، دشمن های اسلام و دشمن های مسلمین و دشمن های کشور اسلامی هم از خارج و داخل مشغول شدند به !!! عرض می کنم !!! توطئه کردن .

محاکمه شاه و استرداد اموال به یغما رفته از طریق وی

و اخیرا هم که شاه رفته آمریکا و پذیرفتند او را منتها به اسم اینکه سرطان دارد و انشاالله صحیح باشد این ، منتها دیروز که آقای یزدی اینجا بودند و گفتند که یک همچو کاری شده است و ما هم شرایطی کردیم ، لکن بردند او را به اسم اینکه در مریضخانه باید بخوابد و دیگر هم قابل علاج نیست . من به ایشان گفتم که خوب ، پس پول های ما چه می شود، خوب ، او بمیرد، پول های

ما چه می شود؟ ایشان گفتند که باید در محاکمه اینجا پرونده ها جمع بشوند و در محاکم اینجا محکمه تشکیل بشود و تعیین بشود، این پرونده هایشان رسیدگی بشود تا آن پرونده ها را در خارج که ببریم دادگستری های آنجا رسیدگی می کنند و آنوقت ممکن است که ما به دست بیاوریم و بنابراین است که پرونده ها را اشخاصی که اطلاع بر آن دارند، هر کس اطلاع دارد، هر بنگاهی که اطلاع دارد، وزارتخانه ها که اطلاع دارند، اینها را جمع بکنند و دادگاه جمع آوری بکنند و بعد هم به توسط وکلائی که در آنجا قرار می دهند این رسیدگی بشود که نرود از بین . مرحوم مدرس خدا رحمتش کند یک وقتی که رضاخان رفته بود و در یک جایی در یک سفری و برگشته بود، ایشان گفته بود که من به شما دعا کردم ، تعجب کرده بود که خوب ، ایشان دشمن سر سخت من است چطور به من دعا کرده ؟ گفته بود نکته اش این است که اگر تو در این سفر از بین می رفتی پول های ما از بین می رفت ، ما برای حفظ پول هایمان به تو دعا کردم . حالا ما دعا نمی کنیم به این ، اما انشاءالله امیدواریم که نتوانند. این پول ها را و این ثروتی را که اینها بردند، یک چیز کوچکی نیست . دیشب این آقا می گفت که پول ، پولی که مال خود این شخص است پول یک سال نفت است ، یک سال نفت ، الان در بعضی از این بانک های خارجی

پول شخصی این است که خودش شخصا گذاشته است که میلیاردها دلار است . در هر صورت ، اینها خراب کردند اینجا را و خوردند و بردند، نه خود او تنها، اقشار دیگری که اطراف او بودند.

اعمال رسوای جاسوسان به اصطلاح فدائی خلق

الان هم اینها که هستند و فدایی خلق ، فدای خلق و با فدایی خلق ، خلق را به باد فنا دارند می دهند و خرمن ها را آتش می زنند و کارخانه ها را از کار باز می دارند و همه خرابکاری ها را دارند می کنند و جاسوسی شان هم ثابت است و ارتباطشان هم با !!! عرض می کنم که !!! با صهیونیسم و اینها ثابت است ، اینها الان افتاده اند بین مردم و به اسم اینکه ما فدای شما هستیم ، ما چه ، فدای اینها هستند لکن خرمنشان را آتش می زنند!! فدائی اینها هستند، لکن در کردستان آنقدر آدم می کشند و الان هم در کردستان مشغول همین فتنه گری هستند!! فدائی های اینطوری هستند.

ضرورت همکاری مردم در اداره مملکت بر حسب وظیفه الهی

در هر صورت مملکت باید با دست خود مردم ، با دست خود اشخاص اداره بشود و شهرها باید به توسط خودتان اداره بشود، به توسط خودتان آباد بشود. ننشینید کنار بگوئید که شورای شهر درست شد و برویم کنار. شورای شهر خودش کاری نمی تواند، چند نفر آدمی است که مثل سایر دیگران ضعیف است و نمی تواند کاری بکند. تا همه با هم نباشند، همه با هم دست به هم ندهند، نمی شود این کارها انجام بگیرد. و این وظیفه انسانی ماست ، وظیفه الهی ماست که کمک کنیم همه به هم ، معاونت کنیم همه با هم تا بلکه انشاءالله کارها اصلاح بشود. خداوند همه شما را موفق و مؤ ید کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/8/58

بیانات امام خمینی در جمع افسران فارغ التحصیل

افسران ارشد با زیردستان خود همان کنند که پیغمبر (ص ) می فرمود

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان توجه دارند که انتقال پیدا کردند از ارتش طاغوتی به ارتش الهی . توجه دارند که رژیم تبهکار سلطنتی مبدل شد به رژیم جمهوری اسلامی که عدل در او سرلوحه تمام برنامه هاست . توجه دارند که حالا که ارتش اسلامی است وظائفشان با آن وقت که ارتش ، ارتش طاغوتی بود فرق دارد. همانطوری که موظفند سلسله مراتب را حفظ کنند، بزرگترها، صاحب منصب ها و افسرهای ارشد موظفند که با سایر طبقات به طور سلامت و به طور اسلامیت رفتار بکنند و گمان نکنند سربازان که حالا که انقلاب شد ما باید اطاعت نکنیم . اسلام اطاعت فقیه را واجب دانسته است و من امر می کنم به شما که اطاعت کنید از مافوق های خود و حفظ نظام را بکنید و من سفارش می کنم

به افسرهای ارشد و دیگر افسرها که مراعات اسلامی خودشان را بکنند و با زیر دستان همان کنند که پیغمبر اسلام با زیردستان می فرمود و امیر المومنین سلام الله علیه .

توجه به اسلام ، ضامن استقلال مملکت

الان شما در آغوش اسلام هستید و برادر با همه مسلمین و همه در آغوش اسلام هستیم و باید وظائف اسلامی را عمل کنیم ، همچو نباشد که فقط اسم جمهوری اسلامی باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولی معنا و محتوا آنطور نباشد. برادرها! اگر بخواهید استقلال مملکت خودتان را حفظ کنید و اگر بخواهید از تحت یوغ ابرقدرت ها تا آخر خارج بشوید به اسلام توجه کنید و به احکام اسلام سر فرود آورید. اسلام برای شما و برای ما و برای ملت ما تمام آزادی ها و استقلال را فراهم می کند و در سایه اسلام ما می توانیم مملکت خودمان را حفظ کنیم . شما دیدید که ملت ما با نداشتن ابزار جنگی ، لکن داشتن ایمان بر تمام ابرقدرت ها که پشتیبانی می کردند از رژیم سابق غلبه کردند و این نبود جز اتکال به اسلام و اتکال به قرآن کریم .

اکنون که لشکر اسلام هستید، در خدمت اسلام باشید

و من امیدوارم که شما برنامه تان ، برنامه اسلامی باشد، در زندگانی شخصی در زندگانی نظامی ، در برخورد با ملت . برخوردهای سابق ، برخوردهای دشمنی بود، ملت ما با ارتش آشتی نداشت ، برای اینکه آنها را وادار می کردند به اینکه به ملت ظلم کنند و ملت هم وادار می شد به اینکه به آنها پشت کند. لکن اکنون که شما لشگر اسلام هستید، ارتش اسلام هستید، ملت پشتیبان شماست و شما هم باید پشتیبان ملت باشید. مرزهای خودتان را باید حفظ کنید، مرزداری کنید. باید نظم را حفظ کنید، سلسله مراتب باید حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در

خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهی بر همه ملت .

تاریخ : 3/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل پایگاه نیروی هوائی آذربایجان شرقی

با حفظ وحدت و اتکال به اسلام نهضت را پیش ببرید

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما تشکر می کنم که از نزدیک آمدید با هم ملاقات کنیم ، ملاقات برادرانه و ذکر گرفتاری هائی که داریم ، البته مطمئن باشید که گرفتاری ها یک انگیزه اساسی که جلوی این نهضت را بگیرد ندارد. آن نهضتی که نهضت ملتی که ابرقدرت ها را از پا درآورد و به عقب کشاند نمی شود که با شرارت بعضی اشرار و بعضی باقیمانده های رژیم سابق یا دست نشانده های امریکا و صهیونیسم بتوانند بر این نهضت غلبه کنند. غلبه با شماست . شما همانطور که با کمک ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشکلات بزرگ غلبه کردید، انشاءالله از این به بعد هم با حفظ وحدت خودتان و با اتکال به اسلام و احکام اسلام این مقصد را به پیش خواهید برد و من امیدوارم که یک مملکت اسلامی که در هر جا شما بروید اسلام را ببنید و هر جا قدم رسول الله را ببینید و همه مان با هم در هر جای مملکت برویم رفاه ملت را ببینیم و عظمت مملکت را، عظمت کشورهای اسلامی را ببینیم ، انشاءالله امید است متحقق شود. خدای تبارک و تعالی با شماست .

تکلیف اقشار ملت در رفع و بازسازی خرابی ها و عقب ماندگی های حاصل از رژیم شاهنشاهی البته تکلیف هائی است ، الان بر ما و شما و همه ملت هست . ما الان در بین راه هستیم سد بزرگ را شکستیم ، لکن

فسادهائی که آنها به جا گذاشتند و گرفتاری هائی که آنها به جا گذاشتند بازمانده است . خرابی ها مانده است ، آشفتگی ها مانده است ، عقب ماندگی ها مانده است ، ما وارث یک مملکتی هستیم که در پنجاه و چند سال تحت فشار امریکا و انگلستان و سایر ممالک ابرقدرت بوده است و به صورت خرابه ای در آمده است که همه چیزش عقب مانده است و بالاتر از همه نیروی انسانیش عقب مانده است ، نگذاشتند که رشد بکند، نیروی انسانی را نگذاشتند که اسلام آن کارهائی را که می خواهد بکند، از این جهت ما یک مملکتی هستیم که جنگزده هستیم ، مملکتی هستیم که پنجاه سال فساد در آن بوده است ، فسادزده هستیم و باید با همت همه قشرها این فسادها از بین برود و همه با هم دست به هم بدهیم و این بار را به محل خودش برسانید و این نهضت را ثمر بخش کنید. و تکلیف همه ما این است که همه در هر محلی که هستیم به تکلیف خودشان عمل بکنند، تکالیف شخصی ، تکالیف اجتماعی و تکالیف سیاسی ، شما که در ارتش هستید (و امیدوارم که نیروی شما هر روز بیشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشید برای اصلاح امور.

نیروهای نظامی باید اسلامی شوند

ارتش اساس یک مملکت است ، حافظ یک مملکت است و اگر ارتش ، اسلامی و فکرش اسلامی بشود، مملکت را به کمال مطلوب می رساند. شما حافظ حدود کشور هستید و کسی که حافظ حدود کشور اسلامی است باید خودش هم اسلامی باشد. باید در پادگان های شما اسلام حکومت کند،

باید شما اسلامی باشید. باید تمام نیروهائی که هست ، چه نیروهای نظامی و چه نیروهای دیگر، همه باید اسلامی بشوند. جمهوری اسلامی باید محتوایش تحقق پیدا بکند و اگر محتوا تحقق پیدا بکند، دیگر دست همه اجانب از شما کوتاه است .

از تشبثات و تبلیغات ضد انقلابیون نهراسید

توجه داشته باشید این قدرتی که داشتید حفظ بکنید، وحدت کلمه را حفظ بکنید، با هم باشید، همه گرفتاری هایی که بعد از هر انقلاب است ، خیلی به نظر نیاورید. بعد از هر انقلاب البته گرفتاری های زیادی است خصوصا یک انقلابی که وارث یک مملکتی است که پنجاه سال کوبیدند آن مملکت را و همه چیزش را از بین بردند. شما وارث یک همچو مملکتی هستید. بعد از هر انقلابی یک بیماری در ملت ها پیدا می شود و بحمدالله این انقلاب ما از همه انقلاب هائی که تاکنون اتفاق افتاده است پاکتر و صافتر و باید این را انقلاب سفید اسمش را گذاشت و من امیدوارم که چون انقلاب اسلامی بوده است و برای اسلام بوده است و با فریاد الله اکبر این انقلاب به پیروزی رسید، خدای تبارک و تعالی با ما باشد و انشاءالله هست و خدای تبارک و تعالی پشتیبان شما و پشتیبان ما پشتیبان ملت های اسلامی ، پشتیبان ملت ایران باشد و همه با هم به پیش بروید و گرفتاری ها را انشاءالله رفع کنید قدرتمند باشید. هیچ از این حرف هائی که زده می شود، از این قلمفرسائی هائی که می شود و از این چیزهائی که در مثلا بعض مکتوبات گفته می شود که ایران حالا شلوغ شده و چطور است ،

خصوصا چیزهای خارجی هیچ از اینها نترسید، هیچ خبری نیست . قدرت دست خودتان است و مملکت هم دست خودتان است . این چهار نفر و چند نفری هم که مفسده می کنند، اینها هم به قبرستان فرستاده می شوند. شما انشاءالله باقی هستید و باقی بمانید انشاءالله . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بابل

آشوب ضدانقلابیون سدی برای انجام اقدامات عمرانی در کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

من این چیزهائی که شما خواندید، نه اینکه دفعه اول بوده که می شنوم ، ما از اول که این انقلاب بحمدالله به آن پیروزی نسبی رسید و سی و پنج میلیون جمعیت از حبس ها بیرون آمدند و بیرون ریختند، و بعد از آنی که از آن جهت هجمه ای بیرون آمدند، به فکر خودشان افتادند و توجه شان از نهضت کم شد و به فکر گرفتاری ها افتادند، تقریبا هر روز چندین مرتبه یا در کاغذها می خوانید یا در صحبت ها می شنوید. نه این است که ما غافل باشیم از این مسائل ، این مسائل معلوم است و شما می دانید که اقلا حالا ما وقتی صرفنظر از دو هزار و پانصد سال بکنیم ، در این پنجاه و چند سال برنامه این بوده است که وضعیت ایران !!! آشوب !!! به آشوب بکشند، به تباهی بکشند، یعنی همه چیز ما را از بین ببرند. کشاورزی را که خود شما مطلع بر آن هستید می بینید که چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چیز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند که الان که از هر جا که می آیند می گویند، هر گروهی که می

آیند می گویند که اینجائی که ما هستیم از همه جا بدتر است . از کردستان همین حرف را می زنند، از بختیاری همین حرف را می زنند، از بلوچستان همین را می گویند، از خوزستان همین را می گویند و این برای این است که در همه جا این حرف ها هست . این عقب افتادگی ها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخایر ملت و دادن به دشمن های اسلام به طور رایگان ، تقریبا این مساله ، مسائل را پیش آورده است و مسائل هم بیشتر از اینهاست که شما می گوئید. شما یک مقدارش را البته گفتید، لکن می دانید که بیشتر از اینهاست ، لکن به مملکتی که اولا جمعیت سی و پنج میلیونی یکدفعه از اختناق بیرون آمد و آزاد شده ، این تقریبا بعد از آزادی ، همه برای خودشان حق قائلند که در همه مسائل دخالت کنند و باید هم بکنند. خوب ، مسائل ، مسائل خودشان است ، لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر می شود، همه اش قابل حل است به این زودی ها؟ این خانه نداری مردم ، این فقر و فلاکت مردم ، این زاغه نشینی مردم ، این عقب ماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم ، کار کردن و !!! عرض می کنم !!! کشاورزی و امثال ذلک ، اینها قابل این است که یک دولتی ، یک جمعی مثلا بتوانند این را به این زودی ها به حال اول ، یعنی نه به حال اول ، به حال صحیح برگردانند؟

این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما می بینید که مهلت نمی دهند به دولت ، مهلت نمی دهند به ما که بتوانیم با یک فراغی فکر این مسائل را درست بکنیم ، آشوب بپا می کنند. خوب ، در یک کردستانی که آشوب هست ، زد و خورد هست و دائما فتنه گری هست ، می شود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند آسفالتش بکنند؟ جنگ است در یک حال جنگ نمی شود که اسفالت کرد، نمی شود که خانه سازی کرد، نمی شود که کارهای عمرانی کرد و در یک حالی که دامن دارند می زنند به اینکه مردم را مایوس کنند از این مسائل ، باز مردم را می خواهند کنار بگذارند، مایوس بکنند تا اینکه آن قدرتی که می تواند کارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مایوس بشود و نتواند کار بکند، باید همه این امور را در نظر گرفت .

پوچی شایعات مفسده جویان

این مسائل که گفتید بسیاریش در دست مطالعه است که انجام بدهند. همین دیروز که بعضی از آقایان اینجا بودند، راجع به همین ، بعضی از مسائل که گفتید، با من صحبت کردند و !!! عرض می کنم که !!! بناست که مطالعه کنند و عمل بکنند. شما خیال نکنید که به فکر ما نیستیم . !!! ما !!! می بینید که الان همه اینجا هستند و مسائل خودشان را می گویند و بعد از شما هم باز یک دسته دیگر هستند، بعد از آنها هم باز یک دسته دیگر هستند و ما باید بالای پشت بام برویم

با مردم تماس بگیریم ، پائین و اینجا و در عین حال می بینید که آنهائی که می خواهند مفسده کنند می گویند که فلانی اصلا کسی با او ملاقات نمی کند. الان شما که اینجا هستید، آنها نشسته اند با قلم خودشان می گویند که با فلانی کسی ملاقات نمی کند، یک کانال دارد و آن هم مثلا بعض از اهل علم هست . در صورتی که من از صبح که پا می شوم (که شما می دانید خوب ، من سنم هشتاد سال است ) از صبح که پا می شوم تا ظهر که گاهی وقت ها نماز ظهرم یک قدری هم عقب می افتد، با مردم مختلف ، با اشخاص مختلف ، با زن ها، با مردها، با اهل علم ، با غیر اهل علم طوایف مختلف با من صحبت می کنند و حرف هایشان را می زنند، همانطور که شما دارید می گویید، شما حرف هایتان را زدید. اینها که می گویند که فلانی کسی با او ملاقات نمی کند نظرشان این است که به مردم حالی کنند که فلانی نمی تواند کار بکند برای اینکه هیچ اطلاعی از هیچ جا ندارد، برای اینکه هیچ اطلاعی از جائی ندارد نمی تواند یک کاری انجام بدهد. در صورتی که من از همه جاها مطلعم . الان مسائلی که آقا راجع به کردستان می گفتند، من مطلع بودم ، آن مسائل را بیشترش را مطلع بودیم .

اسلام ، خطری برای مستکبران و رباخواران

و مسائلی که الان شما چیز کردید، مسائلی است که مکرر صحبت شده است ، عرض می کنم که در فکر هستیم و شما مطمئن باشید

که اسلام برای مستضعفین است . من اشخاصی که سرمایه دارها بودند، اشخاصی که !!! عرض می کنم که !!! کارخانه دارها بودند، مکرر اینجا، جمعیت شان گاهی آمدند اینجا، من با آنها صحبت کردم گفتم به اینکه نمی شود اینطور که یک دسته ای آنطور زندگی بکنند و آنطور حتی برای سگ هایشان اتومبیل داشته باشند و یک دسته دیگر توی این زاغه ها باشند که هر ده نفرشان یک سوراخی ، اصلا قابل تحمل نیست . و من اعلام خطر کردم به آنها گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت مردم ، در متن اسلام انفجار پیدا بشود، یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزی واقع می شد، خوب ، می گفتند طاغوت است و ماها هم به آنها می گفتیم که انشاءالله اسلام اگر تحقق پیدا کند، کارها انشاءالله درست می شود و حالا هم همان معنا را می گوییم ، یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یاسی پیدا بشود برای خاطر اینکه ما هم نتوانیم این اشخاص فاسد را بکشیم یک قدری پایین و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم نزدیکشان بکنیم ، اگر یک انفجاری پیدا بشود با یاس از اسلام ، هیچ قدرتی نمی تواند خاموشش کند و این خطری است برای این طبقه ای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم ، حالا هم به همه کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت می کنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مایوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همه شما، همه ما

از بین خواهیم رفت . باید فکری بنشینید بکنید خودتان ، خودتان فکر بکنید، البته آنها فکر نکنند، ما فکر می کنیم ، اینطور نیست که ما فکر نکنیم ، ما با وجوه شرعیه ، با ولایت الهیه با آنها عمل می کنیم . من در نجف هم که بودم ، در صحبتی که ، مصاحبه ای که از لوموند آمدند کردند گفتم به آنها که ما وضعمان چه جوری است . خودمان آنهائی که دارای کذا و کذا هستند به حساب می کشیم و حساب هایشان را رسیدگی می کنیم و اسلام اینطور نیست که همچو اجازه بدهد که این دسته آنطور، آن دسته آنطور، این ابدا اسلام همچو اجازه ای را نداده . اینها باید حساب هایشان کشیده بشود، اینها اصلا حساب نداشتند با اسلام ، رباخوارها باید حسابشان کشیده بشود در موقعش ، البته حالا هم می کنند اما باید به طور صحیح بشود. در هر صورت شما متوجه باشید به اینکه ما می دانیم این گرفتاری ها را و من می دانم که در بعض از جاها. و اما راجع به اینکه گفتید هماهنگ نیستند این دادگاه ها، همین معنا در چند روز پیش از این ، در قم یک اجتماعی از همه اینها شد و همه را دعوت کردند و یک وضع هماهنگی را پیشنهاد کردند، و انشاءالله این هم درست خواهد شد و ما می دانیم که خوب بعضی از اشخاص هستند و حتی بعضی از معممین هستند که درست عمل نمی کنند و ما باید البته با تدریج آنها را اصلاح بکنیم . درست خواهد شد، مطمئن باشید.

شما

بودید که با مشت خالی این دولت قوی را، این قدرت شیطانی را شکستید و به جهنم فرستادید. شما حالا از چه می ترسید؟ از چهار تا دموکرات که ترس ندارد و چهار تا دزد. اینها دزدهائی هستند که من یادم هست ، شما شاید هیچ کدام یادتان نباشد که دزدها می آمدند، حتی در خمین که ما بودیم ، وقتی ریختند که می خواستند خمین را بگیرند منتها مردم جلوگیری کردند، اینها هر روز سر گردنه ها بودند و دزدی می کردند. ولی در یک مدتی دزدی ها همه متمرکز شد در یک جا و او در پیش رضاخان و پسرش ، همه دزدی ها را متمرکز کردند در یک جا، جلو گرفتند از سایر دزدها اما دزدی ها را خودشان کردند. حالا آنها رفتند و یک قدری بر آنها آزادی پیدا شده و چهار تا دزد هم دزدی می کند. از این چهار تا دزد چه کسی باید بترسد؟ هیچ کس از این چهار تا دزد نمی ترسد. اینها اصلاح می شود، درست می شود.

برتری انقلاب ایران در مقایسه با سایر انقلابات به دلیل ماهیت اسلامی آن است شما اگر ملاحظه کنید آن انقلاباتی که در سایر جاها و کشور پیدا شده ، انقلابات ، انقلابی که در شوروی پیدا شده است ، شصت و چند سال از آن می گذرد الان هم نابسامان است ، الان هم در آن فساد هست . میلیون ها آدم را اینها می کشتند در این انقلابات ، میلیون ها آدم . الان یک انقلاب های جزئی که واقع می شود می گویند !!! کشتارش !!! دو

میلیون جمعیت کشته شده . این انقلاب ایران از باب اینکه انقلاب اسلامی بود، یک انقلابی بود که وقتی آنها که بر انقلاب تسلط پیدا کردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمی ریختند بیخودی مردم را قتل عام بکنند، این انقلاب بهترین انقلاب هائی است که تاکنون واقع شده است . البته کشتار هم داشته است ، لکن کم بوده زیاد نبوده ، از آن طرف هم اشخاصی که در مرکز فساد بودند، اشخاصی که چندین سال مردم را به آتش کشیدند، چندین سال قتل عام کردند، اینها هم به سزای خودشان یک مقداری رسیدند هم فرار کردند ولیکن از همه انقلاب هائی که در عالم پیدا شده است این انقلاب اسلامی ایران برای خاطر اینکه اسلامی بوده از همه بهتر است و یک انقلاب صحیح است ، یک انقلاب اسلامی است . و لهذا بعد از انقلاب یک آزادی مطلقی به همه داده شد. شما خیال می کنید در انقلابات دیگر آزادی می دهند؟ آزادی به مردم نمی دادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلویش می گرفتند، تمام مجالس را جلویش می گرفتند، همه دستجات را جلویش می گرفتند، همه را به طور اختناق جلویش می گرفتند به اسم اینکه انقلاب ، در انقلاب باید این چیزها بشود، لکن این انقلاب اسلامی جلوی هیچ طایفه ای را نگرفته ، جلوی هیچ قلمی را نگرفت . چند ماه که معلوم شد که می خواهند توطئه کنند، توطئه گرهائی که بر ضد اسلام می خواستند توطئه بکنند، یک چند نفری را جلویشان را گرفتند که نه ، چه بکنید. حالا هم یک قلم های فاسد باز

می گویند چرا جلوی فلان مجله ، چرا فلان مجله ، نمی دانند اینها، خوب ، آن مجله ، روزنامه کذا تمام چیزش از اسرائیل بوده است . اینها می خواهند که ، توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا می خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت ، باید آزاد کرد قلم را. قلم آزاد، قلمی است که توطئه گر نباشد. قلمی آزاد است ، روزنامه ای آزاد است که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهی بکشد. این قلم ها همان سرنیزه سابق است که می خواهند ملت را به تباهی بکشند اینها. البته ملت تحمل نمی کند که جوان هایشان داده ، حالا چهار نفر پشت میزنشین و بالانشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلم آزاد نیست ، چه آزاد نیست . کدام قلم ها آزاد نیست ؟ قلم های فاسد آزاد نباید باشد. الان هم فاسدهاشان خیلی هایشان آزادند منجمله همین قلم هائی که می گویند چرا آزاد نمی گذارید، اینها هم توطئه گر هستند.

با دل محکم و مشت گره کرده نهضت را به پیش ببرید

در هر صورت شما مطمئن باشید، با دل محکم ، با مشت گره کرده و محکم به جلو بروید و شما پیروزید، اما شرط این است که آن نهضت به همان وضعی که آمد، به همان قدرتی که آمد، حفظش کنید. حالا هی نروید سراغ اینکه من چیزی ندارم ، توی اداره مثلا جای من کمتر از کسی است . اینها چیزهای بعد از انقلابی است یعنی یک بیماری بعد از انقلاب . بیماری های بعد از انقلاب مضر است ، آن توجه کردن به اینکه

حالا، حالا من چه باید داشته باشم ، ندارم ، مثلا من باید مقامم چه باشد، نیست .

و این چیزهائی که می بینید گفته می شود، البته یک دسته ما می دانیم که دسته ای هستند که زاغه نشین ها، ما می بینیم ، متاسفیم برای آنها، متاثریم برای اینها، لکن اینطور نیست که به فکر اینها نباشند، به فکر اینها هستند، به تدریج دارد می شود. همین الان که اینهائی که در بنیاد مستضعفین بودند، آمدند اینجا چیزهایشان نشان دادند که ما اینقدر عمل کرده ایم ، اینقدر خانه درست کرده ایم . دارد می شود. البته سی میلیون جمعیت که بیشترشان (اگر نگوییم بسیاری شان ) بی خانمان و زندگی صحیح ندارند، یک همچو چیزی باید با تدریج درست بشود، پهلویش بگذارید اینکه اقتصاد ما را از بین بردند بکلی ، قرض ها را هم گذاشتند به دوش ملت ما و از بانک ها قرض کردند و هر چه که داشتند برداشتند بردند، همه اینهائی که شما می بینید، فرض کنید این چیزهائی که اینها داشتند گرو بانک هاست و پول از آن گرفته اند، اینها در چند ماه قبلش معلوم می شد که به فکر این بودند که از بین خواهند رفت ، دنبال این بودند که همه چیز را ببرند و بردند همراه خودشان .

قیام برای خدا شکست ندارد

ولی خدا با ماست و خدا با شماست و کسی که برای خدا کار می کند، قیام برای خدا می کند این از هیچ چیز نباید بترسد، یعنی از اینکه شکست هم بخورد نباید بترسد. این شکست نیست . ما برای خدا کار می کنیم .

سیدالشهدا هم شکست خورد اما برای خدا کار می کرد و شکست داد، در عین حالی که در صورت شکست خورد، شکست داد شما هم انشاءالله پیروز خواهید شد و انشاءالله امیدواریم که آنطوری که ما می خواهیم اسلام تحقق پیدا بکند، اسلام متحقق بشود وقتی که متحقق شد همه چیزها درست خواهد شد.

و از مجلس خبرگان گله نکنید آنها علماء هستند، آنها در فکر همه چیز هستند، طرح دارند آنها !!! خیال نکنید !!! همین کسی که از مجلس خبرگان و عضو آنها بود دیروز پیش من بود، طرح دادند اینها. خیال نکنید که اینها می خواهند مستکبرین را دوباره سر کار بیاورند، اصلا مطرح نیست این مسائل ، نه در مجلس خبرگان مطرح است و نه پیش مسلمان . یک کسی که مسلمانی فکر می کند، مطرح است که بخواهند دوباره بساط غارتگرهای سابق و رباخوری های سابق و نمی دانم سوار شدن به دوش کشاورزها و اینها و آن بساطی که خان ها برای کشاورزها درست می کردند؟ هیچ این مطرح نیست و هیچ خوف اینها را نداشته باشید و گول اینهائی که از مجلس خبرگان هی تکذیب می کنند، فریب نخورند، اینها همان ها هستند که می خواهند که مجلس خبرگان نتواند کار بکند و این نهضت نتواند به نتیجه برسد و برگردد به آن حالی که خودشان می خواهند، آن حال ، آنهائی که خوب هایشان هستند یک جمهوری دموکراتیک می خواهند منهای اسلام ، آنهائی که وابسته هستند که همان مسائل را می خواهند.

ولایت فقیه مجری قانون و مخالف دیکتاتوری است

در هر صورت ، ما باید خودمان ، شما، همه ملت مان دست به دست

هم بدهیم و همانی که از اول فریاد می کردیم که آزادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی ، همین را تعقیب کنیم . جمهوری اسلامی ، احکام ، احکام اسلام ، باید احکام ، احکام اسلام باشد. این حرف هایی که می زنند که خیر، اگر چنانچه ولایت فقیه درست بشود دیکتاتوری می شود، از باب اینکه اینها ولایت فقیه را نمی فهمند چیست . !!! اگر ولایت !!! ولایت فقیه نباید بشود، برای اینکه باید به حکومت ملت باشد. اینها ولایت فقیه را اطلاع از آن ندارند. مسائل این حرف ها نیست ، ولایت فقیه می خواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد، نه اینکه می خواهد دیکتاتوری بکند. اینها از این می ترسند که مبادا جلو گرفته بشود. جلو دزدی ها را می خواهد بگیرد. اگر رئیس جمهور باید با تصویب فقیه باشد، با تصویب یک نفری که اسلام را بداند چیست ، درد برای اسلام داشته باشد، اگر درست بشود نمی گذارد این رئیس جمهور یک کار خطا بکند. اینها این را می خواهند. اینها اگر یک رئیس جمهور غربی باشد همه اختیارات دستش بدهند هیچ مضایقه ای ندارند و اشکالی نمی کنند، اما اگر یک فقیهی که یک عمری را برای اسلام خدمت کرده ، علاقه به اسلام دارد، با آن شرایطی که اسلام قرار داده است که نمی تواند یک کلمه تخلف بکند. اسلام دین قانون است ، قانون ، پیغمبر هم خلاف نمی توانست بکند، نمی کردند، البته نمی توانستند بکنند. خدا به پیغمبر می گوید که اگر یک حرف خلاف بزنی رگ و تینت قطع می کنم . حکم قانون

است ، غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد، برای هیچ کس حکومت نیست ، نه فقیه و نه غیر فقیه ، همه تحت قانون عمل می کنند، مجری قانون هستند همه ، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری قانونند. فقیه ناظر بر این است که اینها اجرای قانون بکنند، خلاف نکنند، نه اینکه می خواهد خودش یک حکومتی بکند، می خواهد نگذارد این حکومت هائی که اگر چند روز بر آنها بگذرد برمی گردند به طاغوتی و دیکتاتوری ، می خواهد نگذارد بشود، زحمت برای اسلام کشیده شود. خون های جوان های شما در راه اسلام رفت ، حالا ما دوباره بگذاریم که اساسی که اسلام می خواهد درست بکند و زمان امیرالمومنین بوده و زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده ، بگذاریم اینها را برای خاطر چهار تا آدمی که دور هم جمع می شوند و پاهایشان را روی هم می اندازند !!! عرض می کنم !!! چائی و قهوه می خورند و قلمفرسائی می کنند، مگر ما می توانیم اینها را بزنیم ، مگر ما می توانیم ؟ قدرت جائر است برای کسی ، برای یک مسلمان که تمام این خون هائی که ریخته شده هدر بدهد و اسلام را بگذاریم کنار و چیزهائی هم که ولایت فقیه (یک همچو ولایت فقیهی نداریم ) خوب شما نمی دانید، شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید که می گویند ولایت فقیه نداریم . ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده ، زمان رسول الله تا حالا بوده . این حرف ها چه است که می زنند اینها،

همه این اشخاص غیر مطلع بر فقه ، غیر مطلع بر مجاری امور، این حرف ها را می زنند و اذهان را مشوب می کنند و اشخاص خیال می کنند که هی اینها نشسته اند اینجا برای سرمایه دارها، حالا این هم یک حرفی بود که حالا !!! شما !!! امروز من شنیده بودم که برای سرمایه دارها. مساله این حرف ها نیست ، این مطالب تبلیغات است . هیچ ابدا دنبال این مطلب نباشید که اینها چیز بودند. اشخاص صالحند، دائما مشغول کار هستند و آنهائی که از اسلام می ترسند البته باید به همه چیز، چیز بکنند، اشکال ، به همه چیز اشکال دارند، از آن طرف به هر فردی که پیش می آید اشکال دارند و به هر جمعی که پیش می آید اشکال دارند، هر که بگوید اشکال ، به او اشکال دارند. انشاءالله خداوند همه شما را تایید کند، موفق باشید. من خدمتگزار همه شما هستم و ما انشاءالله امیدواریم که به آن مقصدی که همه مان داریم ، مال همه است ، اسلام مال همه است ، به آن مقصد انشاءالله برسیم .

تاریخ : 4/8/58

بیانات امام خمینی در میان جمعی از دبیران عضو انجمن اسلامی آذربایجان شرقی

راس همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که بعد از انقلاب بر شما معلمین و بر همه قشرهایی که سمت تعلیم و تربیت را دارند وظیفه است و لازم ، اینکه این مغزهائی که در طول پنجاه و چند سال حکومت جائرانه و سلطه اجانب باید بگوئیم غربزده شدند، نجات بدهید، اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه ها باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج

و اجانب ، هیچ یک از این گرفتاری هایی که شمردید، نمی توانیم از زیرش فرار کنیم . راس همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است و نجات جوان های ما از این وابستگی به غرب ، غرب بسیار چیزهای مفیدی دارد که برای خودش نگه داشته و یک قدری از آنها را صادر کرده است با بسیاری از جنایت ها به ممالک شرق . آن چیزی که آنها به اسم علم صادر می کنند، به اسم فرهنگ صادر می کنند، به اسم ترقی و تعالی صادر می کنند آن غیر از آنی است که پیش خودشان است . آنها برای ممالک شرقی یک طور دیگری فکر می کنند. اگر ملاحظه کرده باشید، همین چند روز، قبل ، چند هفته قبل در یکی از روزنامه ها یا مجلات نوشته بود که فلان دواها، فلان قسم از دواها در آمریکا ممنوع است لکن برای جهان سوم صدورش مانع ندارد، اطبائی که در خارج می روند و تحصیل می کنند و دارای جواز می شوند، دیپلم می شوند و این کارهایشان را تمام می کنند، بسیاری از آنها را اجازه اینکه در خود آن کشور طبابت کنند نمی دهند، می گویند بروید در مملکت خودتان طبابت کنید. کیفیت تحصیلی که جوان های ما می روند به آنجا تحصیل می کنند و به خیال خودشان برای ترقی می روند، کیفیت تحصیل صحیح نیست یعنی آنها این معنا، این چیزهائی که نفع دارد برای همه به اختیار ما نمی گذارند. اگر چنانچه یک تعلیمی هم بکنند، یک تعلیم جزئی است و باید بگوئیم تعلیم استعماری . همه چیز ما را

وابسته به خودشان در عین حال می کنند و به ما هم چیزی نمی دهند. ما الان در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم که بالاتر از همه ، وابستگی افکار است . افکار جوان های ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار وابسته به غرب است ، وابسته به آمریکاست و لهذا حتی آنهائی که سوءنیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان ، از باب اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم ، این وابستگی را دارند و این وابستگی

سرمنشاء همه رابستگی هاست که ما داریم . اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست ، وابستگی اجتماعی هم هست ، سیاسی هم هست ، همه اینها هست .

مفهوم آزادی و اختناق در قاموس رژیم سابق و غربزدگان

شما معلم ها و همه اساتید، توجه کنید به این معنا که غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد. دارد چیز مفید، اما به ما نمی دهد، صادر نمی کند، آنی که !!! به ما صادر !!! برای ما صادر می کند آن چیزهایی است که مملکتهای ما را به تباهی می کشد. آزادی صادر می کند، اما آزادی برای اینکه هر که هر فحشائی را می خواهد بکند آزاد است . مع الاسف اینهائی هم که در ایران هستند و آزادی طلب هستند باز وقتی که می بینید یک چیزی که برای مملکت ما تباهی داشته است و جلویش را گرفتند آنها فریادشان در آمده است که اختناق است . اختناق این

است که قلم هائی که بخواهند به نفع یک کشوری ، به نفع کشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به کار برود، جلویش را بگیرد. اگر چنانچه یک چیزی که بر ضرر جامعه ما هست ، بر ضرر نهضت ما هست ، بر ضرر کشور ما هست ، توطئه در کار باشد جلویش را بگیرند این اسمش اختناق نیست ، این اسمش جلوگیری از فساد است . این دو تا را باید، این دو مرز را از هم جدا کرد. جلوگیری از فساد، آزاد قرار ندادن جوان ها را به اینکه در این مراکز فحشا وارد بشوند، هروئینی بشوند، تریاکی بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند و امثال ذلک ، جلوگیری از اینها اسمش جلوگیری از آزادی نیست و اسمش اختناق نیست ، اسمش عمل کردن به نفع خود جوان هاست . در طول این مدتی که این سلسله خبیث در ایران حکومت کردند، یک چیزهائی آزاد بودند، هر که هر کاری دلش بخواهد بکند !!! که !!! دخالت در امور مملکتی و دخالت در سرنوشت خود کشور نباشد، هر کاری بخواهند بکنند، دامن هم به آن می زدند. مراکز فحشا در شهرهای بزرگ و خصوصا در تهران از همه جا بیشتر و از مراکز صلاح بسیار بیشتر بود. می گفتند که مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است . مراکز قمار، مراکزی که مهیا می کردند برای اینکه بچه ها را به فحشا بکشند، دخترها و پسرها را به فحشا بکشند، اینها آزاد، دامن هم به آن می زدند، وسائل هم برایش فراهم می کردند، تبلیغات هم از همه

طرف می کردند، از تلویزیون تبلیغ می کردند، از رادیو تبلیغ می کردند، از مجلات !!! چیز می کردند !!! از روزنامه ها تبلیغ می کردند. گفته هایشان اینطور بود، نطق هایشان اینطور بود، این تبلیغات آزاد بود و جوان های ما را فاسد کرد لکن یک قلم که بتواند یک کلمه راجع به گرفتاری های ملت بنویسد آزاد نبود. یک زبان که بتواند یک کلمه راجع به مقدرات مملکتش صحبت بکند آزاد نبود. یک کلمه بر خلاف آن چیزی که آنها دلشان می خواست از کسی صادر می شد، سرنوشتی به دست ساواک بود و به آن بساط. آنها آزادی را در یک جبهه نگه داشته بودند و فریاد هم می زدند: (آزاد زنان و آزاد مردان ) همین ها بودند مقصودشان که اینها آزادند هر کاری که می خواهند بکنند، به هر مرکز فحشائی می خواهند بروند. اختناق در یک جبهه دیگر بود، برای قلم هائی که اگر می خواست کسی یک کلمه راجع به مصالح مملکت بنویسد، راجع به مصالح اسلام بنویسد،

اینها آزاد نبود و اختناق بود. الان هم که ملاحظه می کنید، بعضی از قلم ها همین جور، همین طور دارند مشق می کنند، وقتی که یک توطئه گری را، یک توطئه گرهائی را که فسادشان برای ملت ثابت است جلویشان را می گیرند، فریادشان در می آید که ای کذا و کذا! اگر جلوی یک فحشائی را بخواهند بگیرند باز هم صدای این آقایان در می آید که آزادی نیست لکن اگر کسی بخواهد یک عملی بکند که برای کشورش مفید است ، برای آتیه کشورش مفید است ، بیمه

می کند استقلال کشور را، صدایشان در می آید که چرا باید اینطور بشود. می خواهند سانسور کنند. اشخاصی هستند که سانسورچی هستند با قلم های خودشان ، منتها زورشان نمی رسد که با عمل بروند جلو بگیرند، با قلم های خودشان می خواهند سانسور کنند حتی مجلس خبرگان را می خواهند سانسور کنند، انتقاد می کنند، وقتی ریشه انتقاد را بررسی بکنید می بینید که ریشه انتقاد برمی گردد به اینکه اگر این درست بشود، بر خلاف امپریالیسم است ، برخلاف مقاصد آنهاست . ریشه این است لکن در لفظ جور دیگر جلوه می دهند. الان ما گرفتار یک همچو مسائل هستیم و جوان های ما هم گرفتار، این وابستگی به غرب را دارند. ما باید همه دست به دست هم بدهیم و این گرفتاری را بیرون کنیم . غرب را فراموش کنید.

روابط ما با آمریکا و شوروی ، مثل رابطه بره با گرگ است

من فکر می کردم که اگر ما بتوانیم یک دیواری مثل دیوار چین بین شرق و غرب بکشیم ، بین ممالک اسلامی و چه بکشیم ، دیوار زمینی و هوایی که مملکت ما از دست آنها نجات پیدا کند و حتی ترقیاتشان را هم ما عذرش را بخواهیم به نفع ما بیشتر است ، حتی آنهائی که !!! به اسم !!! ترقی به ما می دهند !!! به اسم !!! شما ملاحظه کردید که در زمان محمدرضا، این خائن بدبخت که حالا نمی دانم آیا صحیح است که می خواهد به جهنم برود باز توطئه است این الان در دست بررسی است ، در زمان این چقدر از ذخایر این مملکت برای خرید یک ابزارهای جنگی که خود ایرانی ها نمی

توانند استعمالش کنند چقدر ذخایر ما، بودجه این مملکت صرف شد برای خریدن اینها، چیزهائی که به درد ما نمی خورد و برای پایگاه درست کردن برای آمریکا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما این معنا را دادند که پایگاه برای امریکا درست کردند. عوض پول نفتی که از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش یک اسلحه هائی ، یک چیزهائی که ما خودمان نتوانیم استعمال کنیم و محتاج به کارشناس باشیم و مستشار باشیم و امثال ذلک و به درد خود آنها بخورد، پایگاه ، خود آنها درست کنند در این مملکت و از پول ما برای خودشان پایگاه درست کنند. وارد کردن چیزهای مترقی آنها اینطوری است ، برای خودشان است . شما تصور نکنید که اینها برای ما و برای صلاح ما یک قدم بردارند. هر که این را تصور بکند این جاهل است ، که اینها بخواهند ممالک شرق یک قدم رو به ترقی برود. اینها نمی خواهند. ممالک شرق باید فکر خودشان باشند، نسیان کنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح حالشان . اگر ما می توانستیم که بکلی منقطع بشویم از اینها، اجازه می داد این مسائل که بکلی منقطع بشویم از اینها، به صلاحمان بود. خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با !!! نمی دانم !!! شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است . رابطه بره با گرگ ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست .

اینها می خواهند از ما بدوشند. اینها نمی خواهند به ما چیزی بدهند. اینها اعلام می کنند که این دوا در آنجا قدغن است ، در شرق بفروشید. به حال ما چه فکری می کنند اینها؟ آن دوائی که آنجا قدغن است ، دوائی است که مضر است لابد، تا قدغن کردند، اگر مضر نباشد که قدغن نمی کنند، این باید آنجا فروش برود. آنها چه فکر می کنند در حال شرق و در حال دنیای سوم ؟ اینها چه فکری می کنند؟ اینها را چه جوری تصور می کنند؟ همین هائی هستند که برای حقوق بشر و نمی دانم برای حتی حقوق حیوانات مجامع دارند اما همه اش این مجامع ، مجامع برای حفظ حقوق خودشان با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ می کنند و حقوق ما را پایمال می کنند. اینکه می گویند حقوق حیوانات هم باید باشد، طرفداری از حتی حیوانات ، یک طایفه ای می گویند طرفداری از حیوانات که در ویتنام هزارها مردم را در سایر شهرها هزارها، صدها میلیون مردم را به آتش می کشند!! یک طایفه ای قضیه حقوق بشر را می گویند که این بشر را پایمال کردند و ما مع الاسف باورمان می آید از این مسائل و گویندگان ما از همین حقوق بشر و از همین ها پشتیبانی می کنند. حقوق بشر را اسلام می تواند پایه گذاری کند که سرانش مثل علی ابن ابیطالب است ، نه کسانی که بشر را می خورند و اسم حقوق بشر رویش می گذارند. شرق باید بیدار بشود از این خوابی که او را کردند، از

این غفلتی که آنها ایجاد کردند در ما باید بیدار بشویم . اگر بیدار نشویم ما طعمه آنها خواهیم بود. باید دانشگاه ها بیدار بشوند، باید از همین دبستان تا آخر دانشگاه از این افکار غربزده تهی بشوند و شرق روی پای خودش بایستد. اگر شرق روی پای خودش نایستد، باز وابسته باشد، وابسته فکری عمده است ، خیال کند که همه چیزی از اوست ، تا یکی مریض می شود به اطباء اینجا رجوع نمی کنند فورا باید برود امریکا یا باید برود انگلستان ، نمی شود اینجا، با اینکه یک دسته از اطباء که آمدند اینجا من گفتم که شماها، دانشگاه های ما چه کردند تا حالا که حالا وقتی که یک مریضی می شود باید بروند آنجا. می گفتند ما می توانیم معالجه کنیم لکن مردم اینجور شدند. این افکار، افکاری است که مملکت ما را به تباهی دارد می کشد که همه چیز ما از آنجا بیاید و همه چیز ما باید وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبیل ما از آنجاست و برق ما هم نمی دانم چه و زهر مار ما از آنجاست پس باید فرهنگ ما از آنجا باشد، پس باید همه چیز ما از آنجا باشد. آقا بدانید که اینها برای ما هیچ صلاحی نمی خواهند، اینها کوشش می کنند که ما از حیوانات پست تر باشیم ، اینها کوشش می کنند که ما یا اشخاصی بار بیائیم غربزده ، برای آنها کار بکنیم و اگر نه بمانیم در این حال عقب افتادگی و ببرند آنها همه چیز ما را. شرق باید بیدار بشود، باید حساب خودش

را از غرب جدا کند، تا آنقدر که می تواند. اگر می توانست باید تا آخر جدا کند، حالا که نمی شود، تا آنقدر که می تواند باید جدا کند لااقل فرهنگش را نجات بدهد.

ای فدائیان خلق ! شما از کجا اسلحه آوردید؟

جوان های ما را نجات بدهید. دولت ها موظفند جوان های ما را نجات بدهند دانشگاه ها موظفند این جوان ها را نجات بدهند. مع الاسف افرادی که از خود آنها، وابسته به آنها، وابسته به امریکا و امثال اینهاست ، الان در بین دانشگاه ها موجود، در بین دانشسراها موجود، در صحراها موجود، در کردستان موجود، در بلوچستان موجود، اینها اشخاصی هستند که از آنها ارتزاق می کنند و برای آنها خدمت می کنند والا جوان ها پول از کجا آوردند که یک وقت بگویند به دو هزار نفر، سه هزار نفر کارمند، نفری چقدر ما می دهیم که کار نکنند. پولشان کجا بود؟ از کجا آمده این پول ؟ اینها که پول ندارند خودشان . اینها از آنجا دارد برایشان می آید. این اسلحه هائی که الان در کردستان به کار می رود از کجاست ؟ اگر اینها خودشانند، واقعا مردمی هستند که برای مملکت خودشان دارند خدمت می کنند، اسلحه ها را باید بپرسیم از آنها که شما از کجا آوردید. ای فدائیان خلق ! شما از کجا اسلحه آوردید؟ شما وقتی کردستان فساد هست می روید به کردستان ، حالا که کردستان می بینید که نمی توانید عمل بکنید از قراری که می گویند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلی و آنجا. اسلحه را از کجا، پول را از کجا می آورید

شما؟ جز این است که از خارج است ؟ از هر خارجی وقتی که جوان های ما استفاده بکنند خائنند. از هر خارجی ، پول از خارج بگیرند برای فلج کردن مملکت ، اسلحه بگیرند برای فلج کردن مملکت ، بالاترین خیانت این است . معذلک خودشان را روشنفکر و از آن طرف مردم را می کشند، از آن طرف منتشر می کنند که جمهوری اسلامی دارد کرد را می کشد. جمهوری اسلامی می خواهد کرد را نجات بدهد از دست شما، نمی خواهد که کرد را بکشد. اینها گرفتاری هاست و گرفتاری زیادتر از این است لکن من به شما مژده می دهم که ما پیروز هستیم من به شما مژده می دهم که این حالی که ملت ما الان پیدا کرده است و این حال بیداریی که ملت ما پیدا کرده است ، نتوانند آنها پیروز بشوند و خود شما خواهید پیروز شد. با قدرت فکر و تصمیم ، با قوه به پیش بروید که شما پیروزید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران سمیرم و اعضای جهاد سازندگی اصفهان

توطئه اجانب و عمالش در تضعیف نیروهای دفاعی کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که این جوان های برومند ما بتوانند آن خدمت شایسته ای که باید، به اسلام و کشور خودشان هست بکنند. و من امیدوارم که با نیروی اسلامی وزیر پناه اسلام بتوانیم به مشکلاتی که هست غلبه کنیم . عشایر ایران در زمان سابق یکی از پشتیبان های کشور بودند که به واسطه سلطه این رژیم و دستیاری اجانب اینها را یکی بعد از دیگری تضعیف کردند. این عشایر بودند که می توانستند در مقابل اینکه دیگران بخواهند تجاوز کنند به کشور خودشان ،

جلوگیر باشند، لکن پدر این محمد رضا، رضاخان که آمد، دستور این را ظاهرا( داشت که این عشایر را تضعیف کند. البته بعضی از خان هایی که در آن وقت بودند تعدیات داشتند، لکن رضا خان از این باب تضعیف کرد آنها را بلکه شاید دستوراتی داشت که نباشند این کسانی که می توانند از کشور خودشان دفاع کنند و نمی گذارند به دیگران تجاوز کنند، یک دستور هم این بوده است که عشایر را از بین ببرند. آنها همه قدرت هائی که احتمال می دادند که در مقابل اجانب ایستادگی کنند، شکستند، قدرت روحانیت را شکستند، قدرت عشایر را شکستند و هر جائی که می شد، می توانستند، اینها را از بین بردند، اینها را از بین بردند و کوچ دادند.

از این جهت یک خیانتی به ایران کردند و حالا که دست اینها کوتاه شده است باید عشایر ایران به وظائف ملی خودشان عمل کنند. و طوری نکنند که گفته بشود که حالا که رژیم رفته است اینها به جان مردم افتادند. باید این جهت خیلی مراعات بشود که همه جهات اسلامی باشد.

کوشش در خودکفائی کشاورزی گامی به سوی رهائی از سلطه ابرقدرت ها

یک کشوری که الان مال خودتان شده است ، این است که زراعت ، الان یک زراعت است . فصل زراعت پائیزی است ،این زراعت را کوشش کنید که به طور شایسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان ، کشاورزی خودمان نتواند کفاف برای خودمان باشد، دستمان دراز باشد پیش امریکا و امثال امریکا برای ارزاقمان ، وابسته خواهیم بود، نمی توانیم کاری انجام بدهیم ، آنوقت در جهات سیاسی هم باید وابسته بشویم . باید شماهائی که ، مردمی

که مسوول کشاورزی بودند، باز هم مشغول باشند و کسانی که پیشتر به واسطه مشکلاتی که برایشان ایجاد شده بود نمی توانستند عمل بکنند، حالا عمل کنند، دولت هم لازم است که پشتیبانی کند از کشاورزها، همراهی کند با آنها، هم آنها مشغول باشند، هم دولت ، تا اینکه راجع به کشاورزی که یکی از امور مهمه مملکت ماست و ما باید صادر کنیم محصولات خودمان را به خارج ، اینطور نباشد که ما باز هم هی گرفتار باشیم ، دستمان پیش خارجی ها دراز باشد برای اینکه نان به ما بدهند.

این برای !!! یک مملکتی اولا به !!! مملکت اسلامی عار است که دستش را دراز کند طرف امریکا که شما نان ما را بدهید، حالا بفروشید به ما، این یک عاری است برای ما. ما باید خود کفا بشویم در همه چیز، منجمله در قضیه کشاورزی . ایران مملکتی است که کشاورزی او باید کشاورزی غنی ای باشد. ایران می تواند که یکی از استان هایش مال خودش را کفاف بدهد و مابقی صادر بشود. چرا باید ایران محتاج باشد به غیر؟ اینها این کار را کردند. به اسم اصلاحات ارضی ، بکلی کشاورزی را از بین بردند و مملکت ما را به تباهی کشیدند. حالا با خود شماهاست ، با خود کشاورزهاست که کاری بکنند، مسامحه نکنند، مملکت مال خود شما الان شده است ، مملکت مال خودتان است ، خودتان باید آبادش بکنید.

یک باب ، باب کشاورزی است که باید کشاورزی به طور شایسته عمل بشود و در طرف شما که مناطق کشاورزی است و در هر منطقه ای ، ایران

تمام مناطقش تقریبا!!! مناطق کشاورزی است و در همه مناطق که زمین دارند و صلاحیت دارد زمین ها از برای کشاورزی ، کشاورزی بکنند. در جهات اسلامی و شرعیش البته حفظ بکنند و کشاورزی بکنند تا انشاءالله از این جهت مستغنی شویم .

وظیفه کارگران و کارمندان دولت در اصلاح کارخانه ها و وزارتخانه ها

باز یکی از گرفتاری هائی که هست قضیه کارگرهاست که در کارخانه ها یک قدری اخلال می شود، کم کاری می شود، بیکاری می شود. این کارخانه ها مال خودتان است ، حالا باید شما هم ، کسانی که در کارخانه ها هستند، آنها هم کاری بکنند، بلکه کار را زیادتر بکننند از سابق تا جبران بشود. چنانچه یکی از مشکلات و چیزهائی که هست ، قضیه کارمندهای دولت است . کارمندهای دولت هم از قراری که اطلاع به ما می دهند کاری نمی کنند، کم کاری می کنند، این تشریفات طاغوتی ، باز هست اینها غلط است ، اینها باید همه تبدیل بشود و در صدد برآیند که اصلاح بکنند. وزارتخانه ها در صدد برآیند که هر کدام خودش را اصلاح بکنند. تا کی باید ما در قید و بند این مسائل طاغوتی باشیم . یک مطلبی که دولت تصویب هم می کند، وقتی که گرفتار کاغذبازی ها می شود باز تا مدتی این گرفتاری وجود دارد و این شکایات مکرر دارد برای ما می آید. در هر روز شاید شکایت بیاید از دولت ، از کارمندها، از ادارات ، از اینها. اینها باید اصلاح بشود. نمی دانم کی می خواهند اصلاح بکنند این امور را.

لزوم پاکسازی منحرفین از تلویزیون

در هر صورت من از شماها متشکرم و از این مادرها و برادرها که در جهاد سازندگی هستند و زحمت کشیدند خیلی تشکر می کنم . من وقتی که در تلویزیون این جهاد سازندگی را ارائه می دهند، البته آنطوری که باید ارائه نمی دهند، دست هائی در تلویزیون هست که انحراف پیدا می شود در آن و

مثل اینکه مدیران تلویزیون درست نمی توانند برسند به مسائل ، دست هائی فاسد هست که بسیاری از کارها و بسیاری از چیزهائی که در تلویزیون هست چیزهای انحرافی است . بسیاری از شعارهائی که در تلویزیون هست ، اشعاری که در آنجا می خوانند، چیزهائی که در آنجا می کنند از همین گروه های انحرافی است . اینها باید اصلاح بشود. تا کی باید باز تلویزیون ما تابع مسائلی باشد که همه اش انحرافی است ؟ یک مساله انحرافی را چند دفعه د ر تلویزیون گویند، اظهار می کنند، آن مصاحبه چی ، می رود مصاحبه کند، توی دهان می گذارد چیزهائی را که برای ناراحتی مردم است ، چند دفعه تکرار می کند یک مطلب را، که از آنها یک اقراری بگیرد هر که آنجا هم که می گوید حالمان خوب است آن باز اصرار می کند به اینکه مردم را وحشت بیندازد که کارها هیچ که خوب نیست ، همه جهات فاسد است . اینها را باید بریزید بیرون از تلویزیون . اگر نمی توانند، من بفرستم بکنند این کار را. چرا این مسامحه این همه دارد می شود و در همه جا دارد مسامحه می شود و ما نمی دانیم باید چه بکنیم با این وضعی که هست . همه شان اهل مسامحه هستند، همه شان اهل این هستند که می خواهند برای خودشان یک مساله ای درست بکنند که مبادا یک قلمی بر خلافشان گفته بشود. باید یک جوری عمل بکنند که موافق رضای خدا باشد، موافق مسیر ملت باشد. باید این امور اصلاح بشود. اگر این امور اصلاح نشود،

ما عقب افتاده می مانیم . و جهاد سازندگی را در عین حال بعضی از جاهایش که می بینیم خیلی خوشحال می شویم .

ملت ، با وحدت و اتکال به خدا در اصلاح امور کشور بکوشند

و من امیدوارم که خود ملت هیچ اتکال به قوای دیگر نکند، خود ملت مشغول بشوند به اصلاح کارهایشان و امیدوارم که با وحدت کلمه ملت و با پشتکارشان کارها اصلاح بشود و مملکت ما سر و سامان پیدا کند و مطمئن باشید که این وضعی که الان دارید که خانم هائی که مثلا باید در شهرها باشند و به رفاه !!! به قول آن سابقی ها باشند !!! حالا می روند از دهات و از جهاد سازندگی وارد می شوند مهندسین می روند، اطبا می روند، تحصیلکرده ها می روند، این همدردی که پیدا شده است در بین ملت ما، اسباب اطمینان است که انشاءالله مسائل حل بشود و ما بر همه مشکلات غلبه کنیم و انشاءالله اطمینان داشته باشید که شما پیروز هستید. همه مسائل به دست خودتان حل می شود و من امیدوارم که کردستان هم به دست شما جوان ها و به دست پاسدارها و به دست ارتش و ژاندارمری و اینها چیزهایش حل بشود. این مسائل چیزی نیست و با قدرت پیش بروید. خداوند همه شما را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/8/58

بیانات امام خمینی در جمع مسوولان جهاد سازندگی قم

قم ، شهر همیشه پیشقدم در امور نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

من در این حالی که هستم و ملاحظه می فرمائید، کمتر موفق شدم که برادرهای قمی خودم را از نزدیک ببینم و آن علاقه ای که من به این جوان ها دارم ، البته به همه جوان ها لکن قم که محل خود ماست و م ما سوابق زیاد با این آقایان داریم ، علاقه خودم را به آنها تقدیم کنم ، این مساله باید برای همه ملت ، توجه

به آن بشود که امروز که این مملکت به دست توانای شماها (و مبدا آن از قم بود) به دست شما افتاده است و کشور مثل خانه خود شما هست باید خود صاحبخانه ها به فکر خانه هایشان باشند. صاحبخانه ها ملت هستند و خصوصا این طبقه ای که کار می کنند، این طبقه ای که زحمت می کشند برای ملت خودشان و این خانه ای که الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است باید خودتان به فکر آن باشید. قم همیشه پیشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودم مسائل را گفتند و زحمت های شما و فعالیت های شما را در امور مختلف شهرستان خودتان گفتند، باید تشکر کنم ، هم از آقا و هم از همه آقایانی که شرکت کردند در این امور و می کنند. باید همه استان ها و شهرستان ها و روستاها، یک دست با هم مشغول بشوند برای ساختن .

قطع وابستگی از شرق و غرب به شرط فعالیت همه جانبه اقشار

من این را باز هم گفتم به بعضی از گروه ها که انسان خجلت می کشد که یک کشوری که باید صادر کند و صادرکننده باشد دستش را پیش آمریکا، این دشمن ملت و دشمن بشریت دراز کند و از او کمک بخواهد و او هم کمک را همین طوری به ما نمی دهد. آنها روی مقاصد خودشان اگر بخواهند کمک بکنند کمک به خودشان هست ، نه کمک به ما و!!! این !!! باید ما این عار را از کشور خودمان بزدائیم . به فعالیت جوانها، به فعالیت قشرهای مختلف ، کشاورزی مان را باید همچو تقویت بکنیم که بعد از

یکی دو سال صادر کننده باشیم ، دیگران از ما بخواهند نه ما از آنها. می دانید که اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج ، این وابستگی برای ما اسباب این می شود که در امور سیاسی هم وابسته باشیم ، و ما باید وابستگی مان را از اجانب و از غرب و شرق قطع کنیم . اگر ما بخواهیم که مملکتمان یک مملکت مستقل آزاد مال خودمان باشد، باید در این اموری که مربوط به اقتصاد است ، مربوط به فرهنگ است ، مربوط به امور دیگر کشور است خودمان فعالیت کنیم و ننشینیم دیگران انجام بدهند. دولت هم مثل خود شما یکی از افراد این مملکت است ، آن هم به اندازه قدرتش باید همراهی کند لکن ما نباید بنشینیم که دولت همراهی بکند و اگر او نکند ما کاری نکنیم . شما الان می بینید که به طوری که آقا فرمودند آنقدر کار پیش بردید با همت خودتان بدون اینکه به شما یک کمک صحیحی کرده باشند، حالا از این به بعد هم همه ملت اینطور باید باشد. باید همه دست به دست هم بدهند و این بار را به منزل برسانند.

اغفال یک ملت رشید و متحول ، رویائی است باطل

شما می بینید که الان توطئه ها باز در کار است و امریکا که دشمن شماره اول بشر و ماست باز این شخص خائن را با بهانه اینکه مریض است برده است امریکا و ما نمی دانیم که آیا صحیح می گویند یا نه ، بلکه بعضی اطبائی که در آنجا بودند و مطالعه بعضی پرونده ها را کردند گفتند مرض این مرضی نیست که احتیاج

به آمدن آمریکا باشد، او در همانجا هم که بود می شد که همانجا باشد و معالجه کند. از این معلوم می شود که یک توطئه ای در کار است ، البته دیگر محمد رضا قابل اینکه یک آدمی بشود و بتواند یک نفسی بکشد این نیست لکن این را آلت قرار می دهند. این قدرتمندها و شیاطین این را آلت قرار می دهند برای اینکه با آلیت این ، یک فعالیت های دیگری بکنند و بک تیپ های دیگری و قشرهای دیگری برایشان خدمتگزاری بکنند لکن باید این مطلب را بدانند که شما دیگر دستتان کوتاه شد از ایران ، دیگر شما نمی توانید دوباره همان مسائلی را که برای بدبختی این ملت پیش آوردید پیش بیاورید. ملتی است که خودش دیگر بپاخواسته است و همه تکلیف خودشان را می دانند. این تحولی که الان در ملت پیدا شده است که یک نمونه اش شما جوان های عزیز من هستید که مشغول اینطور فعالیت ها هستید، زن ها مشغول فعالیت هستند، مردها مشغول فعالیت هستند، جوان ها همه مشغول فعالیت هستند، این تحول دیگر طوری است که پشتوانه این کشور است . آنوقت اینها می توانستند رخنه بکنند به اینجا که این تحول حاصل نشده بود، این بینائی برای ملت ما حاصل نشده بود. حالائی که از هر فردی بپرسی که دشمن تو کیست می گوید دشمن من غرب و شرق است و امریکا هم در درجه اول است ، صهیونیست هم در درجه اول است این را دیگر نمی توانید شما اغفال بکنید، این ملت را نمی توانید اغفال بکنید. بیخود متشبث شدید

که یک جنازه ای را ببرید در کشور خودتان و او را بخواهید آلت دست قرار بدهید. البته ما اعتراض داریم به اینکه دشمن ما را و جنایتکار درجه اول را به ملت ما خیانتکار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه می کنیم که باید این را به ما تحویل بدهند. ما از او طلبکار هستیم ، ما خزائن مان پیش اینهاست ، بانک های خارجی از پول های ملت ما که به وسیله شخص او و اتباع او ذخیره شده است الان موجود است و ما آنها را لازم داریم و باید برای ملت خودمان اخذ بکنیم و امریکائی که ادعا می کند که ما در این نهضتی که بوده است ما هم حالا خوشحال هستیم ، این حرف هائی است که می زنند والا در حالی که نهضت بود، همین آمریکا، من که پاریس بودم کرارا فرستادند به اینکه شما شاه را حالا کاریش نداشته باشید، بگذازید باشد چه بعد هم بختیار را. در عین حالی که اینطور بوده است حالا آن آمریکا هم انقلابی شده است !!

اشکالتراشیهای بیمورد دلیلی روشن بر عدم رشد سیاسی

همانطوری که حالا ملاحظه می کنید که هر کس می آید اینجا اشخاصی که من می شناسم آنها را چه جور اشخاصی هستند، می آیند اینجا ادعا می کنند که ما در زمان سابق چه فعالیت ها کردیم و چه مجاهده ها کردیم و چه زجرها کشیدیم ، در صورتی که من می دانم که در زمان سابق آنها در رفاه بودند و هیچ فعالیتی هم نکردند، اگر هم فعالیت کرده باشند فعالیت هائی بوده است که برخلاف مسیر ملت بوده . حالا

این یک مساله ای است که دیگر رسم شده و چون دیدند که یک سیل خروشانی در حرکت است و اگر چنانچه بخواهند خلاف این را بگویند این سیل آنها را می برد، البته بعضی از آنها باز هم یک حرف هائی می زنند و من میل دارم که این همه این روشنفکرهای به اصطلاح و همه این دانشگاه و روسای دانشگاه و معلمین دانشگاه و اساتید دانشگاه و همه این قشرها، من میل دارم که اینها همه به فکر این مملکت باشند، هی به فکر اینکه اشکال بکنند و بنشینند هی اشکال به این ، اشکال به دادگاه ها و اشکال به پاسبان ها و اشکال به پاسدارها و اشکال به دولت و اینها، این کاشف از این است که ما باز رشد سیاسی نداریم . اگر یک ملتی رشد سیاسی داشته باشد، آن روزی که می بینید که از چنگال این گرگ ها، این ملت نجات پیدا کردند و ممکن است که آن ریشه های پوسیده باز به هم پیوند بکنند و اسباب زحمت بشوند برای این ملت ، باید همه اینها با هم دست به هم بدهند، دیگر آن ننشیند توی منزلش با الفاظش یا قلمش یا با مقاله اش مطالبی بگوید که برخلاف مسیر ملت است ، این دلیل بر این است که ما رشد نداریم ، هر چه هم روشنفکر باشیم لکن رشد سیاسی یک مساله دیگر است . هر چه هم عالم باشیم لکن رشد سیاسی یک باب دیگر است . ما اگر رشد سیاسی داشته باشیم حالا یک کشوری که از خودمان شده و می توانیم در این

کشور زندگی صحیح بکنیم ، زندگی انسانی بکنیم ، زندگی آزاد و مستقل بکنیم ، نباید همه گروه گروه بشویم که در ظرف مثلا چند ماه دویست گروه با اسماء مختلف و با حرف های مختلف و باز همان مسائلی که در صدر مشروطیت برای شکستن آن قدرت هائی که آن وقت مجتمع شده بودند باز حالا دوباره مشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازی و احزاب متعدد و اینها و مع الاسف احزاب هم که در این ممالک پیدا می شود همه مخالف با هم و همه توی سر هم می زنند. نباید حالا مردم یک همچو کاری را بکنند. اقشار ملت ما باید همه دست به هم بدهند و این مملکت را نجات بدهند نه اینکه حالا بنشینند هر چه می خواهند به دولت حمله بکنند، هر چه خواهند به ملت حمله بکنند، هر چه می خواهند به مجلس خبرگان حمله بکنند، هر چه بخواهند به کمیته ها و هر چه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اینها حمله بکنند و تضعیف بکنند. امروز تضعیف ملت و پاسدار و این قشری که الان مشغول خدمت هستند، خیانت به این مملکت است . باید ما دست برداریم از این افکاری که داشتیم و داریم که ما هر چه دلمان می خواهد بنویسیم (چون خوب می نویسم فکر این نباشم که چه چیز می نویسم ) گاهی نویسنده ها اینطوری هستند، نویسنده اند، خوب چیز می نویسند لکن چیز خوب نمی نویسند، یک مساله مضر به مملکت را خیلی قشنگ و آب و تاب دار و طوری که

پسند مثلا بعضی جوان ها باشد نویسند لکن محتوایش مضر به مملکت .

دعوت از روشنفکر نمایان و مدعیان خلق به حرکت در مسیر ملت

آقایان ! به خود بیائید نویسنده های ما! گوینده های ما روشنفکرهای ما! این مملکت حالا از خودتان هست ، بنشینید همه دست به دست هم بدهید، با این قشرهائی که مشغول فعالیت هستند شما هم فعالیت کنید. این بیچاره هائی که خانه می سازند، حمام می سازند، مسجد می سازند، داروخانه درست می کنند و امثال ذلک که حالا آقا شرح یک مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشینید کمک بکنید. نمی توانید بروید حمام بسازید، لااقل حمام را خراب نکنید، نمی توانید بروید در بین کشاورزها درو بکنید، لااقل با قلم های خودتان این دروگرهای ما را اذیت نکنید. من متاسفم واقعا که می بینم یک اشخاصی که ممکن است به درد یک مملکتی بخورند دارند یک کارهائی می کنند که اگر چنانچه انشاءالله این نهضت پیش ببرد و پیش می برد (مطمئن باشید که شماها پیروز هستید و متکی به خدا چون هستید خداوند با شماست ) من متاسفم که اگر این مملکت آنطوری که ما می خواهیم پیش ببرد، آن آنوقت اینها دیگر به درد ما باید بگوئیم نمی خورند برای اینکه کسی که در بین انقلاب با انقلاب مخالفت می کند، کسی که در بین انقلاب شروع می کند چیزهائی را گفتن که در امریکا عمال صهیونیسم می گویند (اینها نیستند، من نمی گویم اینها عمال او هستند، نفهمند بعضی شان همان حرف هائی که آنجا می زنند، اینها می زنند) خوب وقتی این انقلاب به آخر رسید دیگر جای شما را نمی گذارند در ǙʙƠمملکت باشد

و ما میل داریم شما کار بکنید توی این مملکت چرا خودتان را در بین ملت ضایع می کنید؟ چرا خودتان را از ملت جدا می کنید؟ چرا یک نهضتی که تا این اندازه جلو رفته است شما کاری می کنید که خدای نخواسته این توقف بکند یا یک قدری دیرتر به مقصد برسد؟ به مقصد می رسد لکن ممکن است که حرف های شما دیرتر اینها را به مقصد برساند چرا هر روز یک کاری می کنید که جوان های غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمی دانم بروند در خیابان ها و این کارها را بکنند که خلاف مسیر ملت است ؟ آخر فکری بکنید شما، بنشینید همه تان با هم جلسه کنید، فکر بکنید. هی ننشینید و بنویسید و بر خلاف مسیر ملت هم بنویسید. من همین امروز یک روزنامه معوجی که پیش من آمد دیدم ، سرتاسر دیشب یک قدرش را نگاه کردم ، البته حالش را هم نداشتم بخوانم . سرتاسر یک روزنامه ای با اینکه خودش را مثلا گوید که ما با خلق ، کذا هستیم سرتاسرش همه چیزهائی است که برخلاف مسیر ملت است ، آخر چرا باید اینطور باشد؟ چرا شمائی که مدعی هستید که ما با ملت موافقیم ، مدعی هستید که ما خدمت برای ملت کنیم ، چرا باید روزنامه شما اینطور تحریک آمیز باشد؟ چرا روزنامه شما باید اینطور باشد که جوان های ما را منحرف کند؟ یک قدر فکر بکنید، یک قدر توجه بکنید، به خود بیائید.

من از شما قمی ها همیشه متشکر بودم و حالا هم متشکرم و

برای شما و برای همه ملت دعا می کنم . خداوند انشاءالله شمارا حفظ کند. همه ما را ϘѠپناه امام زمان سلام الله علیه حفظ کند و خدمتگزار به این مملکت قرار بدهد. همه را تایید کند انشاءالله .

تاریخ : 6/8/58

بیانات امام خمینی با نمایندگی دانش آموزان تبریز و اعضای جهاد سازندگی فیروزآباد

انقلاب ایران بهترین انقلابی بوده است که در دنیا تا کنون پیدا شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول تشکر کنم از همه خواهرها و برادرها که از راه های دور آمده اند و در این اطاق کوچک ملاقات کنند و مطالب خودشان را بگویند تا آنجائی که من هم می توانم مطالبی به آنها عرض کنم . من مطلعم از اینکه گرفتاری زیاد است و مطلعم از اینکه در همه جا آشفتگی ها هست و البته اینطور آشفتگی ها دنبال یک انقلاب بزرگ هست و بحمدالله آشفتگی هائی که در ایران پس از انقلاب هست ، خیلی زیاد نیست ، چشمگیر نیست ، موجب خوف نیست ، لکن هست ، اسباب زحمت هست . خیلی انقلاب ها را اگر ملاحظه کرده باشید بعد از گذشتن سال های طولانی ، باز هم آرامش در مملکت ها نیست و در دنبال سر بعضی انقلابات ، تمام احزاب را از فعالیت باز داشته اند، تمام روزنامه ها را توقیف کرده اند، تمام اجتماعات را منع کرده اند به اسم اینکه انقلاب است و انقلاب معنایش این است که هیچ کس حق هیچ نفس کشیدن را ندارد، اما شما ملاحظه کردید که انقلاب ایران ، همان روز انقلاب ، همه گروه ها را فرصت داد، همه روزنامه ها را اجازه داد، همه اجتماعات را اجازه داد فعالیت کردند، چند ماه هم فعالیت کردند تا آنکه به ملت ثابت شد که بعضی

از جناح ها مخالف مسیر ملت هستند و به ضد انقلاب عمل می کنند و توطئه ها دارند، از آنها بعضی شان جلوگیری شد و مشغول بررسی هستند. باید گفت که انقلاب ایران در ایران بهترین انقلابی بوده است که در دنیا تا کنون پیدا شده است و نکته اش هم این است که ملت مسلمان ، انقلاب کردند. انقلاب ، مربوط به حزبی مثلا فرض کنید نبوده است ، مربوط به یک فرض کنید کودتائی نبوده است ، مربوط به یک کودتائی فرض کنید از طرف نظامی نبوده است ، یا از طرف حزب ، بلکه مال خود ملت بوده است و خود ملت قیام کرده است و خود ملت پیش برده است و طرف را شکست داده است و ملت هم ملت اسلامی بوده است از این جهت که ملت یک ملت مسلم بوده است بی جهت نمی خواسته است که اشخاصی را بکشد، اشخاصی را حبس کند، اشخاصی را منع کند از فعالیت ، هیچ ابدا نظر به این معانی نبوده است . از این جهت یک انقلاب بسیار آرامی بوده است ، ولو اینکه الان مفسده جوها کارشکنی هایی می کنند، لکن خوب اینها اشخاصی هستند که ضد انقلاب هستند و ریشه دار هم نیستند، فعالیت هاشان یک فعالیت های سطحی است که اصلاح می شود انشاءالله .

همه قشرها باید کمک بکنند تا این مملکت را نجات بدهند

و شما دانید که یک مملکت اینطور خرابی که برای شما گذاشته اند که همه جایش آشفتگی بود و خرابی بود و عقب ماندگی بود، این بخواهد اصلاح بشود، به طریق عادی یک زمان طولانی می خواهد اصلاح بشود، آنها همه چیز را

خراب کردند و بالاتر از همه چیز که خراب کردند دانشگاه و مراکز تحصیل بود، اینها از دانشگاه ها از باب اینکه می ترسند که در دانشگاه اشخاص صحیح تربیت بشود و مقابلشان بایستد نمی گذاشتند دانشگاه ها آنطوری که باید، مشغول کار بشوند و تحت نظر خودشان اداره می شد و تحت نظر خودشان این تعلیمات به آن قدری که مفید به خودشان بود بود فعالیت هایمان به همان حد بود و روی این اصل نیروی انسانی ما را نگذاشتند که ترقی بکند و رشد بکند و حالا که مجالی اگر بگذارند پیدا بشود باید از سر شروع کنند. طرح برنامه هائی برای فرهنگ و اصلاح فرهنگ و تصفیه از اشخاصی که باز هم در فرهنگ یا در جاهای دیگر هست که این همه باید با تدریج درست بشود، فورا نمی شود پشت سر انقلاب این کارها درست بشود. کارهائی است که باید با تدریج درست بشود. خوب ، انشاءالله امیدواریم که درست بشود. وقتی یک مجلس شورا با خود ملت ، با رای خود ملت انشاءالله تحقق پیداکرد و یک حکومت مستقر و مستمری به وسیله مجلس درست شد. بسیاری از کارها آنوقت اصلاح می شود، لکن البته مهلت می خواهد، نمی شود، یک آدم که ممکن است یک سرمابخورد وبه چند دقیقه سرما خوردن مریض می شود این را بخواهند صحیحش کنند گاهی یک ماه ، دو ماه طول می کشد این چند دقیقه ای که این سرما خورده جبران کند. یک مملکتی که دو هزار و پانصد سال زیر ظلم این رژیم سلطنتی بوده و آنقدری که ما شاهد بودیم ،

پنجاه و چند سال زیر ستم بوده است و همه اشخاص دولت های بزرگ در او تصرف داشتند در همه چیزش و همه چیزش را آشفته کردند و البته باید با یک مدت طولانی اصلاح بشود، لکن امید است که اصلاح بشود. بحمدالله ما الان همه جا وقتی که بروید می بینید که همه توجه به اسلام دارند و توجه به اینکه باید از زیر بار ظلم بیرون بروند، از زیر بار اجانب خارج بشوند، این مطلبی شده است که عمومی شده ، بچه های کوچک هم می گویند، پیرمردهای افتاده هم می گویند، جوان ها هم که باید بگویند، بحمدالله این روشنی و این بیداری که برای ملت ما حاصل شده است امید بخش است . همانطوری که شما ملت با نداشتن تجهیزاتی غلبه کردید بر این قدرت های بزرگ که همه قدرت ها دنبالش بودند، حکومت های اسلامی هم دنبالش بودند، لکن ملت وقتی یک چیزی را خواست ، نتوانستند حفظش بکنند، با قدرت ملت حفظش بکنند. با قدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خدای تبارک و تعالی این سد بزرگ را شکستند و من امیدوارم که این ملت و با همین بیداری و یک قدری اغماض کردن از مشکلات ، یک قدری توجه به اینکه کار باید با تدریج انجام بگیرد، کار باید با یک قدری حوصله ، یک قدری صبر، یک قدری توجه به اینکه ، مشکلات کم نیست زیاد است ، نباید هر قشری فکر این بکنند که یک مشکلاتی ما داریم چرا الان درست شود، این اسباب این شود که نتوانند آنهائی که می خواهند رفع

مشکلات را بکنند. نتوانند رفع بکنند. و لهذا من از همه قشرها، خصوصا از جوان های دانشگاهی و دانشسرائی و محصلین و اینها خواهش می کنم یک قدری توجه داشته باشند به اینکه آلت دست ، یک وقت واقع نشوند که با یک طوری که خود ماها هم ، خود شماها هم نمی توانید مطلع بشوید که چه است ، همچو مطلب را درست می کنند که حتی اعتقاد کنند که نه الان باید اعتصاب کرد، الان باید ریخت در خیابان ، اگر نریزیم در خیابان ، چه خواهد شد. شما بدانید که هر چه آرامتر باشد مملکت ، بهتر می شود اصلاحش کرد، در یک محیطی که توی خیابان بریزند به جان هم نمی شود اقتصادش را درست کرد، نمی شود دانشگاهش را درست کرد، وقتی محیط آرام باشد، توجه بکنید که باید آرام بشود، محصلین سر کلاس بروند، مشغول کارشان بشوند، معلمین مشغول کارشان بشوند، اساتید مشغول کارشان بشوند، زارع مشغول کارش بشود، کارگر مشغول کارش بشود، آرامش در یک مملکتی پیدا بشود، آنوقت کسانی که می خواهند خدمت بکنند، این را می توانند خدمت بکنند، اما اگر آرامش نباشد، مثلا فرض کنید که کردستان این اشخاص فاسد ریختند و به همش زدند، خوب ، کردستان نمی شود با اینکه به هم خورده است آسفالت بشود، یک جائی که جنگ با هم می کنند، آسفالت معنا ندارد یا مریضخانه درست بشود این باید آرامش پیدا بشود، تا بتوانند آنهائی که می روند برای اصلاح ، اصلاح بکنند. مثلا آقایان که در جهاد سازندگی رفتند و خداوند همه شان را حفظ کند یک همچو

کار بزرگی را مشغول شده اند و یک همچو فداکاری می کنند جوان ها، می روند در جهاد سازندگی ، کار بسیار با ارزش است ، لکن اگر یک وقتی فرض کنید در آنجا هم آمدند یک شلوغکاری کردند، یک کاری کردند، یک کار انجام بشود، خوب ، محیط وقتی به هم خورده بشود، آنها هم نمی توانند کارشان را انجام بدهند. ما به همه ملت باید عرض بکنیم که ملت باید بداند که الان مملکت مال خودش است ، یک مملکتی که مال خودش است باید آرامش را خودش حفظ بکند تا آنهائی که مشغولند کار را انجام بدهند، بتوانند مجال پیدا کنند که انجام بدهند. اگر این آرامش محل درست نشود کارها درست نمی شود. به هم ریختن مثلا فرض کنید که دانشگاه ها، ریختن در خیابان ها، نرفتن سر کلاس ها کار را درست نمی کند، کار وقتی درست می شود که اینها مطالبی که دارند، بگویند، به آرامش بگویند تا رسیدگی بشود به آن مطالب و انشاء الله به آرامش عمل بشود به آن . شما خیال نکنید که دولت یک دولتی است که می خواهد کارشکنی بکند، خودش خواهد خیانت بکند، این حرف ها نیست در کار، خوب این اشخاص معلوم است اشخاصی اند که می خواهند کار انجام بدهند، البته کار، کار بزرگی است و به این زودی نمی توانند انجام بدهند، کار کاری است که یک قشر نمی تواند انجام بدهد. اگر همه ملت با هم دست به دست هم ندهند و کمک نکنند به هم ، نمی شود انجام داد، باید کمک کرد، کشاورزها کمکشان به این

است که کشاورزیشان را زیاد بکنند، ما اگر کشاورزیمان طوری نشود که خودمان برای خودمان نتوانیم وسیله معاش را تهیه کنیم و دستمان پیش امریکا باشد که نان ما را بده خوب ، این پیوستگی است به آنها و آنها هر روز جلویش گرفتن ، ما ناچاریم که تحمیل هر چه بکنند، قبول کنیم از آنها تا اینکه نان به ما بدهند، در صورتی که آنها به ما خیانت خواهند کرد، باید فداکاری بکنیم که در معاشمان احتیاج به کسی نداشته باشیم و به قدرت این کشاورزهاست . الان وقت این است که فعالیت بکنند، از آن طرف دولت همراهی بکند و کمک بکند و رفع گرفتاری ها را بکند از آن طرف هم آنها مشغول فعالیت بشوند و کشاورزیشان را توسعه بدهند. خوب ، شما دیدید که در این سال گذشته که یک قدری توسعه دادند، خوب ، خیلی فرق کرد با سال های قبل و من امیدوارم به اینکه این کشاورزها روز به روز رو به رشد بروند، به طوری که ما صادر کننده باشیم مملکت ما یک مملکتی است که می تواند صادر کننده باشد، زمین دارد، آب دارد و همه چیز دارد، مخازن همه جور دارد و ما می توانیم که در این امور صادر کننده باشیم ، ما باید صادر کننده باشیم ، ما نباید دستمان دراز باشد به پیش غیر که به ما گندم بدهید، جو بدهید در صورتی که مملکت ما باید صادر کند، باید همه دست به هم بدهند کمک بکنند و همین جهاد سازندگی کمک بزرگی است که اینها در همه چیز کمک باید بشود که

همه قشرها باید کمک بکنند تا این مملکت را نجات بدهند. یک مملکتی که بخواهید از خودتان باشد و دیگر نتوانند در آن دخالت کنند، اول باید آن چیزی که مربوط به ارزاق خودمان است که احتیاج از حیث رزق ما به دیگران نداشته باشیم ، نان ما را دیگران ندهند. برای ما عیب است که ما بنشینیم و نانمان را دیگران بگویند که ما به شما می دهیم ، ما به شما نمی دهیم ، ما به شما نمی دهیم باید خودمان تهیه کنیم و این به این است که کشاورزی را توسعه بدهیم . اگر قبلا کم کاری می کردند، حالا زیادتر کار بکنند. اشخاص کمک کنند به آنها و دولت کمک شایان به آنها بکند و از همه اطراف کمک بشود تا این کشاورزی به خوبی راه بیفتد. وقتی که راه افتاد، ما احتیاجمان را از غیر در جهت اقتصاد بریده بشود، آنوقت در همه کارها می توانیم با آنها مقابله کنیم و چه بکنیم ، الان هم الحمدالله می توانیم در هر صورت همه قشرها الان موظفند که کوشش کنند برای حفظ آرامش و فعالیت کنند، بیکار ننشینند، فعالیت بکنند، کار بکنند، تا اینکه مملکت خودشان را نجات بدهند.

شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که مترقی ترین فرهنگ است

و همین طور این دانشگاه ها باید یک دانشگاه هائی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان در آنوقتی که می خواهند یک کسی را معالجه کنند به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید، باید دانشگاه های ما و همه قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم ، اینطور نباشد که اگر یکی

مریض بشود، بگویند اینجا نمی شود معالجه اش کرد، اینطور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید نه ، نمی شود دیگر درستش کرد، خودمان سر پای خودمان بایستیم ، شرق باید سر پای خودش بایستد، اگر شرق بخواهد باز وابستگی فکری داشته باشد به آنها و گمان کند که همه چیز از آنجا باید بیاید، باید تا آخر وابسته باشد. شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که بلندترین ، مترقی ترین فرهنگ است ، با این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند و دستش را پیش غرب دراز نکند، پیش این غرب و از غرب بخواهد، خودش باید درست بکند، سابق اینطور بوده است که کتب طبی شرق در اروپا رفته است ، اروپا را طبیب کرده و آن طبیب های بزرگ را درست کرده ، کتب شرق بوده است ، کتاب شیخ الرئیس بوده ، کتب رازی بوده است و اینها کار کردند، حالا چه شده است که ما حالا باید بعد از اینکه تمدن از شرق طرف غرب رفته است شرق تمدن را صادر کرده به غرب ، حالا ما به واسطه یک کارهای ناشایسته ای باید عقب افتاده باشیم و دستمان را طرف غرب دراز کنیم باید شرق سرپای خودش بایستد و خودش را بیابد، تبلیغات زیاد اسباب این شده است که شرق خودش را گم کرده ، خودمان را گم کردیم ، هر چیز صحبت می شود گوید باید شما ببینید اسمائی که در اینجا متعارف بود می گذاشتند، داروخانه اسمش اروپائی باشد خیابان هم باید اسم یکی از اروپائی ها یا امریکائی ها تویش باشد، هر جا می

رفتی باید این باشد. اجناس هم که درست می کردند، خود ایران جنس می بافت باید این کنارش خط انگلیسی باشد، یا خط لاتین باشد و بگویند از انگلستان آمده است این ، گم کردیم ما خودمان را، باید پیدا کنیم خودمان را، خودمان را باید از همه این خیابان ها، از همه این داروخانه ها، از همه این موسسات ، این اسماء نحس خارجی ها زدوده بشود تا اینکه کم کم افکار متوجه خودمان بشود که ما خودمان دارا هستیم اینجا، فرهنگ دارد شرق ، فرهنگ غنی دارد، کسی که فرهنگ غنی دارد چرا برود سراغ دیگران و از دیگران بخواهد فرهنگ را بگیرد و دیگران هم به ما فرهنگ نمی دهند نا فرهنگی می دهند، دیگران به ما نخواهند یک مطلبی که به درد ما بخورد به ما بدهند آنها چیزهائی که به درد خودشان می خورد به ما دهند، شواهد زیاد است در اینکه هر چه به درد خودشان می خورده است اینجا فرستادند در صورتی که آن چیزها ممکن است تباه کند ما را، باید اگر ما بخواهیم استقلال پیدا کنیم !!! گم کردیم ما خودمان را !!! باید از این غربزدگی بیرون برویم ، خیال نکنیم همه چیز آنجاست و ما هیچ نداریم ، خیر، ما همه چیز داریم و فرهنگمان فرهنگ غنی است ، باید پیدایش کنیم این فرهنگ را. خوب ، بالاخره هر کاری مبدائی لازم دارد و ابتدائی لازم دارد الان ابتدا این است که ما باید برویم دنبال اینکه همه چیز از خود ما باشد انشاءالله خداوند همه تان را تایید کند، همیشه موفق کند و

گرفتاری ها را رفع کند و همه مسائل را به قدرت خودش حل بکند.

تاریخ : 6/8/58

پیام امام خمینی به شورای انقلاب جمهوری اسلامی به مناسبت آغاز قرن 15 هجری

شورای انقلاب جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه فرا رسیدن یکهزار و چهار صدمین سال هجرت پر برکت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم که سر لوحه نهضت انقلابی اسلامی تحت راهنمائی قرآن کریم و رهبری انسان ساز والاترین مرد جهان است ، مقتضی است با همکاری ملت و دولت برای بزرگداشت این قرن عظیم و پر برکت برنامه های انقلابی برپا دارید.

قرن گذشته گر چه برای ملت عزیز ما و برای اسلام و کشور مصیبت بار بود، لکن نهضت اسلامی ایران در اواخر این قرن ، سرنوشت امت اسلام را در قرن آتی دگرگون خواهد نمود. امید واثق که شرق در بند و خصوصا کشورهای اسلامی ، در زیر پرچم توحید به مبارزات خود برای استقلال و آزادی ادامه داده تا از چنگ غرب و شرق توطئه گر نجات پیدا کنند و این قرن ، قرن نورانی کشورهای اسلامی باشد. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 7/8/58

بیاتات امام خمینی در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان مدرسه عالی ترجمه مفیدی

ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پای خودمان بایستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مثل کشور ما مثل بیماری است که لااقل پنجاه و چند سال بیماری کشیده است و همه قشرها به بیماری او دامن زدند و الان از بار قشرهائی که دامن به بیماری او می زدند فارغ شده است لکن بیمار است . از بیماری که پنجاه و چند سال به بیماری او کمک کردند و خائنین دامن زدند، نباید متوقع بود که به مجرد اینکه دامن زن ها خارج شدند بیمار فورا صحیح بشود. این بیماری که در جامعه ما از غرب پیدا شده است ، از ممالک خارجی که می

خواستند ما را همه چیزمان را ببرند، این بیماری غربی را توقع نداشته باشید که با هشت ماه یا با هشت سال یا با بیست سال این بیماری رفع بشود. اینهایی که در دانشگاه ها هستند بعضی شان البته پنجاه سال اینها از غرب به مغزهای آنها بیماری تزریق شده و تربیت شدند اینها به همان تربیت های غربی و آنها اینها را آماده کردند برای اینکه جوان های مارا آنطوری بار بیاورند. شما بخواهید که فورا این بیمارها سالم بشوند یا این بیمارها را کنار بگذارید و سالم پیدا بکنید، این توقع غیر معقولی است . من می دانم که در همه قشرها و خصوصا در مراکز تعلیم و تربیت که بیشتر خارجی ها عنایت داشتند به نگهداری آنها در یک سطح معینی یا منحرف کردن آنهیا از آن راهی که باید بروند آنقدری که به دانشگاه ها آنها عنایت داشتند که نگذارند رشد بکند بلکه آنها را به مسیر دیگری ببرند، به راه دیگری ببرند، شاید به جاهای دیگر اینقدرها عنایت نداشتند. در یک همچو مسیری که آنها عمال خودشان را وادار کردند و جوان های ما را به مسیر دیگری بردند، شما متوقع نباشید که فورا آنها از آن مسیر برگردند و به مسیر ملت بیایند. لکن مایوس نباشید، ملت راه خودش را پیدا کرده است ، شما جوان ها راه خودتان را پیدا کردید.

اگر امروز نشود تصفیه ، فردا تصفیه می شود، ناچار از این تصفیه است یعنی یک ملتی که فهمیده مرضش چیست ، ابتدای هر چیزی فهم این است که گرفتاری چیست . در این پنجاه سال ما را

از اینکه بفهمیم گرفتاری ما چیست اغفال کرده بودند ما آن میکروب های فاسد را و مفسد را برای خودمان درمان می دانستیم . ما آنهایی که ما را به تباهی می کشیدند برای خودمان معالج می دانستیم . ما را اینطور درست کرده بودند، این تبلیغات دامنه دارشان به ما اینطور حالی کرده بودند که شماباید هر چه که می خواهید، هر تمدنی که خواهید، هر فرهنگی می خواهید، از غرب باید، به دست خودتان ندارید. به این افکار پوسیده ای که اینها تزریق کردند به وسیله قلم های فاسد و به وسیله گفتارهای منحرف کننده و اینها ما را همچوبار آوردند و جوان های ما را همچو بار آوردند که آنکه زهر مهلک برای جامعه ما بود، خیال کند دوای دردش است . الان هم همین فاسدها بعضی از همین فاسدها در جامعه ما هستند، در همه جا هستند، در دانشگاه هم هست ، در همه جای مملکت ما هست و توقع این را نداشته باشید که یک درد پنجاه و چند ساله ، یک چند روزه و چند ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود. شما ملاحظه کنید، یک کسی که یک ربع ساعت سرماخوردگی برایش پیش می آید یک ماه گاهی احتیاج به معالجه دارد و یک جامعه ای که 2500 سال زیر یوغ اشخاص بوده است که برای خودشان می خواستند جاه و مقام درست کنند و ظلمشان بر جامعه همه طرف بوده است و آنکه ما یادمان است پنجاه و چند سال بدترین اوقات را مملکت ما گذارند، بدترین اوقات تاریخ ما بود یعنی

از همه اطراف به ما هجوم آورده بودند، به مملکت ما هجوم آورده بودند، همه قشرها را بعد از مطالعه در خدمت گرفته بودند و ما را از خودمان بکلی تهی کرده بودند.

باید ما، نه ما تنها، شرق باید شرق خودش را که گم کرده پیدا کند. اینها با تبلیغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند و غربزده کردند که همه چیز خودمان را، همه مفاخر خودمان را یادمان رفت ، برای خودمان دیگر چیزی قائل نیستیم . همین چند روز پیش از این یک آقایی که من او را نمی شناسمش آمد اینجا نشست همچو تند تند هی شروع کرد گفتن که آقا ما محتاجیم به آنها، محتاجیم به آنها، ما از آنها باید همه چیز بگیریم ، من اصلا جوابش را ندادم لکن یک همچو مغزهایی است . ما تا نفهمیم که محتاج به آنها نیستیم ، نفهمیم که آنها محتاج به ما هستند، نه ما محتاج به آنها، نمی توانیم اصلاح بشویم . شرق همه چیز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است فرهنگ غرب از شرق رفته است همه چیزش از غرب بهتر است فقط تهی اش کردند از خودش ، فقط تبلیغات دامنه داری که به وسیله نوکرهای اینها که الان هم موجودند در مملکت ما، الان هم با صورت های مختلف در مملکت ما موجودند و مع الاسف اشخاصی دامن می زنند به اینکه . اینها را بزرگ کنند، اینها ما را از خودمان تهی کردند به طوری که ما خیال می کنیم هر چیز هست از آنجاست . ما تا خودمان را پیدا نکنیم ، تا شرق

خودش را پیدا نکند، تا آن گمشده پیدا نشود، نمی توانیم سر پای خودمان بایستیم . باید از مغزهای ما اسم غرب زدوده شود. در مقابل آنوقت که هر خیابانی که می خواستند بیشتر ترویجش کنند خیابان روزولت ، خیابان نمی دانم زهر مار هی از آنها هر دواخانه ای که می خواستند بیشتر مشتری پیدا کند یک اسم خارجی رویش می گذاشتند. هر دوائی را که می خواستند دوا را خودشان درست می کردند لکن می خواستند ترویج بشود، یک اسمی از آنها رویش می گذاشتند. هر پارچه ای را که می بافتند، اصفهان پارچه می بافت لکن اسم آنها را رویش می گذاشت . ما همه چیزمان را باختیم . حالا دزدها را بیرون کردیم اما خودمان را پیدا نکردیم باید خودمان را پیدا کنیم . شرق باید در غرب را ببندد، در غرب را به روی خودش ببندد. تا غرب راه به اینجا دارد شما به استقلال خودتان رسید و تا این غربزده هایی که در همه جا موجودند از این مملکت نروند یا اصلاح نشوند شما به استقلال نخواهید رسید، اینها نمی گذارند. ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پای خودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودی هستیم .

تمام گرفتاری های مسلمین از امریکاست

غرب به ما یک چیزی که مفید به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است غرب هر چه به این طرف فرستاده آنهائی بوده که برای خودش مفید بوده است حالا مضر به حال ما باشد یا نباشد مطرح نیست . من این را مکرر گفته ام و از بس متاثر شده ام این را باز مکرر می

کنم که در چند روز پیش از این ، چند وقت پیش از این در مجله ، در روزنامه خواندم که دواهایی در امریکا قدغن شده است که استعمال بکنند آنجا، لکن مجازند که به دنیای ثالث بفرستند. شما ببینید اینها چه نظری به ما می کنند ما را مثل یک موجود زنده شاید فرض نمی کنند، و الله برای هر موجود زنده هم انسان اینطور حاضر نیست که یک دوایی که مضر است ، بفرستد که به حیوان بدهد. شما ببینید که ما با چه موجوداتی مقابل هستیم ، با چه موجودات کثیفی در آمریکا ما مواجه هستیم . آمریکا (ملت را نمی گویم دولت را می گویم ) دولت های ابر قدرت با ما چه معامله می کنند و ما باز خاضع آنها هستیم باز برای آنها کار می کنیم . بشکند قلم هایی که برای اینها دارد کار می کند و بشکند زبان ها و ببرد زبان هایی که به نفع اینها دارد صحبت می کند و باز ملت را می خواهد تباه کند. شما فکر کنید که دوایی که آنجا نباید استعمال بشود، بفرستند به دنیای ثالث ، بفرستند پیش ما، جهنم ، ما هر چه به سرمان آمد از این دواها مانعی ندارد، آنها پولش را بگیرند. از اول همین بوده است ، چیزهایی که به حال ما مفید باشد به ما ندادند. آقا، تمام گرفتاری های شرق از این اجانب است ، از این غرب است ، از این آمریکاست . الان تمام گرفتاری ما از آمریکاست . تمام گرفتاری مسلمین از آمریکاست ، از این آمریکایی است که

صهیونیسم را آنطور تقویت کرده است و آنطور دارد تقویت کند و برادران ما را فوج فوج می کشند.

تا فکر شما مستقل نباشد کشور شما مستقل نمی شود

ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم ، نفهمیم که چی بودیم ، ما در تاریخ چه بوده و چه هستیم ، چه داریم ، تا اینها را نفهمیم استقلال نمی توانیم پیدا بکنیم . تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمی شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاه ها بروند دنبال اینکه جوان های ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند، یک فرهنگ بزرگ دارند، بفهمند که فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج ، بفهمند که ما هم یک چیزی در عالم هستیم و ما خودمان می خواهیم خودمان را اداره کنیم .

باید اینطور تربیت بشود حالا، باید تصفیه بشود از این مغزهای پوسیده ای که عاشق آمریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات ، باید ادارات ما تصفیه شود از آن خائن هایی که الان هم به نفع رژیم سابق یا کم عمل می کنند و یا عمل نمی کنند و یا ضدش را عمل کنند. تصفیه می خواهد این مملکت و البته تصفیه وقت می خواهد، باید بشود اما یک دفعه نمی شود. تکلیف ما چیست ؟ تکلیف هر یک از ما و هر یک از افراد ملت این است که آن کاری را که می کند خوب انجام دهد. شما متوقع این نباشید که استاد چه جور هست آن را هم باید دنبالش باشید اما نایستید به اینکه او عمل خوب بکند، خوب ، اول

عمل خوب را بکن . اول خودمان ، از خودمان شروع بشود تا برسد به جامعه مان . اصلاح از اول باید از خود آدم شروع بشود تا برساند به اینکه دیگری را اصلاحش کند. خوب کار بکنید، جدی کار بکنید. کشاورزانمان جدی کار بکنند، کارگرانمان جدی کار بکنند، گول اینهایی که می خواهند ما را دوباره برگردانند به حال سابق ، به حال اینکه وابسته ، همه چیزمان وابسته به خارج باشد گول اینها را نخورند، گول تبلیغات اینها را نخورند. تکلیف ما این است که اولا هر کاری که محول به ماست خوب انجام دهیم . محصلید خوب تحصیل کنید، معلمید خوب تعلیم کنید، استادید خوب استادی کنید، کارگرید خوب کار کنید، کشاورزید خوب کشاورزی کنید، ملائید خوب ملائی ات را بکن ، هر چی هستی همان کاری که به تو محول است او را خوب انجام بده . اگر یک ملتی یک چنین هوشیاری برایش پیدا شد که هر که ، هر شخصی کار خودش را خوب انجام بدهد، یک ملت اصلاح می شود زود هم اصلاح می شود.

اما اگر من بنشینم برای اینکه یکی دیگر کار بکند، شما بنشینید که من کار بکنم ، من بنشینم شما کار بکنید، نه من کار انجام می دهم نه شما انجام می دهید. منتظر نباشید دیگران برای شما کار بکنند این انتظاری بود که ما منتظر باشیم آمریکا برای ما دلسوزی بکند، منتظر باشیم که آمریکا به ما اسلحه بدهد. اسلحه هایی به ما دادند که به دردمان نمی خورد و به ضرر ما بود. قراردادهایی با ما کردند که همه قراردادهایشان به ضرر

ما بود یا اکثرش . آنها برای ما کار نمی کنند. ننشینید دیگران برای شما کار بکنند، خودتان کار کنید. ملت خودش کار بکند، هم خودش عملی را که می خواهد انجام بدهد خوب انجام دهد وهم به رفیقش بگوید خوب انجام دهد، هم به جامعه . (کلکم راع و کلکم مسئول ) همین است . همه مسوولیم در مقابل ملت و مسوولیم در مقابل خودمان . خودم را اصلاح کنم دیگران را هم اصلاح کنم ، به هر مقداری که می توانید، باز ننشینید به اینکه من اهل منبر نیستم نمی توانم یک جامعه ای را دعوت کنم ، من اهل خطابه نیستم نخیر، شما همان مقداری که می توانید خودت عمل بکن ، به رفیقت هم به همان زبانی که داری بگو که خوب عمل کن ، او هم خودش عمل کند به رفیقش بگوید. اگر یک همچو حسی در یک مملکت پیدا شد، مملکت زود اصلاح شود که ما ننشینیم که دیگران برای ما کار بکنند، ما ننشینیم که از غرب برای ما وارد بشود، ما خودمان کار بکنیم و خودمان کارهایمان را انجام بدهیم و غرب را فراموش کنیم . خداوند انشاءالله همه شمارا حفظ کند و موفق و موید و به پیش بروید.

تاریخ : 7/8/58

استفتاء گروهی از زنان مبارز ایران از محضر امام خمینی در مورد طلاق گرفتن زنان

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور مقدس رهبر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی دام ظله

مساله اختیار طلاق به دست مرد، موجب ناراحتی و تشویش خاطر گروهی از زنان مبارز ایران شده است و گمان می کنند که دیگر به هیچ وجه حق طلاق ندارند و از این موضوع افرادی سوء استفاده کرده و می کنند. نظر جنابعالی

راجع به این مساله چیست ؟

پاسخ امام خمینی به این استفتاء:

بسم الله الرحمن الرحیم

برای زنان محترم ، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند. به این معنی که در ضمن عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق ، به صورت مطلق یعنی هر موقعی که دلشان خواست طلاق بگیرند و یا به صورت مشروط، یعنی اگر مرد بدرفتاری کرد یا مثلا زن دیگری گرفت ، زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد، دیگر هیچ اشکالی برای خانم ها پیش نمی آید و می توانند خود را طلاق دهند. از خداوند متعال توفیق بانوان و دختران محترم را خواستارم . امید است تحت تاثیر مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی واقع نشوید که اسلام برای همه مفید می باشد.

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 8/8/58

پیام امام خمینی به مناسبت بیست و پنجمین سالگرداستقلال الجزایر

بسم الله الرحمن الرحیم

در آغاز بیست و پنج سال رهائی کشور عزیز الجزایر از تحت سلطه جابرانه استعمارگران متمدن نما، درود و تحیات خود و ملت شریف ایران را نثار آنان نموده و به ملت برادر خویش صمیمانه تبریک عرض می نمایم . ملت ما تلخی سلطه اجانب و مفتخواران نفتخوار مخصوصا آمریکا را چشیده و غم شما برادران را احساس نموده است و به حسب اخوت ایمانی در غم و شادی ملت شریف الجزایر و سایر ملت های عزیز اسلامی شریکند. من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر گرفتاری های خود و منشاء آن را به درستی بررسی کنند و با اتحاد همه جانبه و اتکال به اسلام و در زیر پرچم پر افتخار آن از

قید و بندهای استعمارگران رهائی یابند. مسلمین که در آستان این قرن ، دردهای جانفرسای خود را یافته و از قدرت های شیطانی بزرگ جز گرفتاری های گوناگون و چپاولگری ها و جنایات چیزی ندیده اند باید با به هم پیوستگی صمیمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره و یا مقدمه اساسی ، آن است که ملت های مسلمان و دولت ها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند و فرهنگ مترقی اسلام را که الهام از روحی الهی می باشد بشناسند و بشناسانند. شرق و آفریقای عزیز، این قاره ای که با نهضت اسلامی ملی و قیام خونین مردم دلاور الجزایر از خواب گران بیرون آمد و کشوری بعد از کشور دیگر، خود را از چنگال آمریکا و کشورهای استعمارگر دیگر نجات داد باید روی پای خودشان بایستند و شدیدا با فرهنگ صادارتی مبارزه کنند. کشورهای آفریقا و آسیا و سایر کشورهای در بند در قاره های دیگر باید بدانند که آنچه از غرب و شرق توطئه گر و استعماری و از آمریکای متجاوز بر کشورهای ستم کشیده صادر شود، تباهی و فساد آن قابل مقایسه با صلاح آن نیست . تمام کشورهای اسلامی چون ایران بنا به وظیفه اسلامی خویش باید از کشورهای در حال رشد و مبارزه با استعمار مادی و معنوی پشتیبانی کنند. کشورهای اسلامی باید در مقابل اسرائیل اشغالگر که اکثر گرفتاریهای کشورهای اسلامی به دست آن است موضع خصمانه داشته باشند و با تمام نیرو از آرمان فلسطینی و

لبنان عزیز دفاع کنند. کشورهای اسلامی باید از سازمان های آزادیبخش سراسر جهان دفاع کنند ما توطئه مصر و آمریکا و اسرائیل را برای درهم کوبیدن نهضت بزرگ مردم مبارز فلسطین شدیدا محکوم می کنیم . سران و نمانیدگان کشورهائی که در

الجزایر عزیز جمع شده اید! بیائید متحد شویم و دست جنایتکاران چپ و راست را که در راس آن آمریکاست قطع نموده و اسرائیل را از ریشه برکنیم و حق مردم فلسطین را به خودشان بسپاریم . از خداوند متعال بیداری مسلمین و اتحاد کلمه آنان و عظمت کشورهای اسلامی را خواستارم .

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ :8/8/58

بیانات امام خمینی در دیدار با گروه امداد تهران

ما از اول هم امیدمان به نیروی انسانی الهی ملت بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از زحمت هائی که شمردید و فعالیت هائی که در منطقه خودتان انجام دادید من تشکر می کنم و خداوند تعالی اجر به شما خواهد داد. باید ما بدانیم که خود ما باید مشغول فعالیت باشیم . خود ملت در هر جا که هست باید به خرابی هائی که در طول شاهنشاهی و در طول این پنجاه و چند سال برای مملکت ما پیش آمده است خود ملت باید قیام کند، قیام برای خدا و قیام برای بندگان خدا. شما منتظر این نباشید که این ادارات ، این استانداری ها و امثال اینها برای شما کار بکنند، اینها بسیارشان همان مغزهای فاسد رژیم سابقند بسیاری از اینها اگر کار شکنی نکنند، کمک نمی کنند و ما نباید بنشینیم که این مغزهای فاسد به ما کمک کنند. ما جوان های خودمان بحمدالله زیاد و تحول بزرگی که در مملکت ما حاصل شده است و جوان های ما را که

بسیاری در مراکز غیر مشروع بوده اند کشانده است در خدمتگزاری به خلق و خدمتگزاری به خدای تبارک و تعالی ، باید ما از نیروی این جوان ها استمداد کنیم . ما از اول هم امیدمان به ملت و جوان های برومند ملت بود. ما همیشه توجه مان به خود ملت ، به نیروی انسانی الهی ملت بوده است و با استمداد از همین طبقه کارگر، طبقه تحصیلکرده جوان ، بازاری ها، از همین طبقات به قول آنها طبقات پائین و به قول من طبقات بالا استفاده کردیم . اینها بودند که نهضت را به اینجا رساندند و اینها هستند که می توانند به پیش ببرند، اینها بودند که در آنوقت که نهضت کرده بودند، ننشستند که فلان استاندار با آنها همراهی کند یا فلان اداره با آنها همراهی کند اینها خودشان قیام کردند و بسیاری از ادارات و کارمندان ادارات هم کمک کردند لکن در بین اینها اقشاری هستند، افرادی هستند که الان هم مشغول کارشکنی هستند و اینکه می بینید که به شما کمک نمی کنند این روی همان طرز فکری است که اینها در آن رژیم طاغوتی داشتند که آن طرز فکر را به این زودی نمی توانیم ما عوض کنیم .

این مغزهای پوسیده را بگذار فرار کنند

این ملت ما در طول پنجاه سال یک طرز فکری در آن پیدا شده است ، یک وضعی در دماغش پیدا شده است که به این زودی نمی شود عوضش کرد.

آنهائی که در خدمت رژیم بودند و چندین سال خدمت کردند به آنها و الان هم خدمتگزار به اجانب هستند و الان هم آرزوی این را کنند که باز آن

رژیم و یا فاسدتر از او برگردد که اینها باز کاخ نشین بشوند و ملت ما حتی کوخ هم پیدا نکند، اینها الان هم در صدد هستند، اینها چند تایشان ، چند نفرشان که در همین چند روز اجتماع کرده بودند در یک جائی ، افسرده بودند برای اینکه !!! قهر !!! در ایران اشخاصی را اعدام کردند، همان معنائی را که آمریکائی ها آنجا می گفتند اینها در ایران و در یک محضر محترم می گفتند که این اعدام ها اسباب این می شود که ما دیگر حیثیتمان را در دنیا از دست بدهیم ما یک حیثیتی در زمان محمد رضا داشته ایم حالا داریم از دست می دهیم !! ما خیلی حیثیت داشتیم ؟ کدام حیثیت را شماها دارید پیش خارج که حالا می خواهید از دست بدهید؟ ما جنایتکارهایمان را بگذاریم راه بروند در بین مردم و مادرها و پدرهائی که بچه هایشان را کشته اند، برای اینکه شما دلتان می خواهد که در خارج به شما تبریک بگویند؟ شما اینقدر مغزهای خودتان را باخته اید که خیال می کنید که اگر چند تا جنایتکار را مثلا اعدام کنند و چند تا جنایتکار را تادیب کنند، حیثیت ما از بین می رود. شما چه حیثیتی دارید در دنیا که از بین برود؟ دنیا شما را به چه حیثیتی قبول کرده است ؟ دنیائی که آمریکایش اینطوری است که دوا را می گوید که در اینجا صرف نکنید و بفرستید در دنیای ثالث ، در دنیای سوم . دوائی که آنجا به مردمش نمی دهند از باب اینکه ضرر دارد، می گویند بفرستید

به دنیای سوم ، شما این حیثیت را در دنیا دارید و ما می خواهیم این حیثیت را که شما دارید از بین ببریم ، یک حیثیت انسانی برای شما پیدا کنیم . شما اینقدر گریه نکنید برای این خائن ها که کشته شدند از قبیل نصیری و امثال ذلک می گوئید مغزها فرار می کنند، این مغزهای پوسیده بگذار فرار کنند، این مغزهائی که برای اجانب کار کردند، این مغزهائی که جزء سازمان امنیت بودند بگذار فرار کنند. شما برای آنها خیلی افسرده نباشید، این مغزها باید فرار کنند، البته الان می بینید که این مغزها، می بینید که نمی توانند در اینجا به آن استفاده هائی که می کردند استفاده کنند حالا از اینجا فرار می کنند دنبال همان معانی که دلشان می خواهد می روند. مگر هر مغزی که علم به قول شما در آن بود این مغز شریف است ؟ احمدی هم در زمان رضاخان دکتر بود، لکن دکتری بود که با آمپول خودش مرگ بر مردم تزریق می کرد. احمدی را شاید اکثر شما اسمش را هم نشنیده باشید، اما ما بودیم در آن زمان که مامور این بود که به ملیین ، به اشخاصی که اظهار مخالفت با دیکتاتوری می کردند آمپول مرگ تزریق می کرد. آن هم یک مغزی بود. حالا اگر یک همچو مغزی از ایران فرار کرد، ما بنشینیم غصه بخوریم که مغز فرار کرده ؟ شماها چطور اینطور تشخیص می دهید که این مغزهائی که رفته اند پیش ارباب هایشان ، این مغزهائی که مجتمع شده اند در انگلستان و بر ضد ایران دارند تبانی

می کنند و تظاهر می کنند، این مغزهائی که دنبال بختیار دارند جمع می شوند و بختیار و اینها را انگلستان پناه داده و در زیر پناه سر نیزه انگلستان دارند زندگی می کنند، ما برای اینها بنشینیم اظهار تاءسف بکنیم ؟ یا این مغزهائی که به آمریکا فرار کردند برای اینکه بروند آنجا پولهائی که در اینجا جمع کرده اند آنجا خرج بکنند، ما برای اینها باید اظهار تاءسف بکنیم ؟ فکرهایتان را عوض کنید، افکاری که پنجاه سال در مغزهای شما جمع شده است و اصلا تشخیص نمی توانید بدهید به واسطه آن افکار مابین صحیح و غیر صحیح را.

عوض کنید خودتان را. ما باید این مملکت را عوض کنیم ، این افکار را عوض کنیم . دانشگاه ما باید عوض بشود، از این افکار عوض بشود. این مغزهائی که بچه های ما را سی سال ، چهل سال به تباهی کشیدند بگذار فرار کنند، یک مغزهائی صحیح بیایند روی کار. حالا که می خواهند تصفیه کنند و اشخاصی خیرمند می خواهند تصفیه بکنند، شما نشسته اید غصه می خورید که چرا تصفیه می کنند، غصه می خورید که چرا اعدام می کنند. کی ها را اعدام کردند؟ برای کی غصه می خورید؟ ای اساتید دانشگاه (یعنی بعضی شان ) برای کی غصه می خورید؟ برای نصیری نشسته اید نوحه سرائی می کنید؟! برای هویدا نوحه سرائی می کنید؟! برای کی ؟ بعد هم می گویند که یک بچه دوازده ساله را اعدام کرده اند. خوب اینهمه آنهائی که با ما مخالفند می گویند، آن مخالفین می گویند من هم امر کرده ام

که پستان زن ها را ببرند؟ آنها می گویند که یک بچه دوازده ساله را، آنها می گویند یک زن حامله را، والا نه بچه دوازده ساله اعدام می شود و نه زن حامله اعدام می شود. این چه حرف هائی است که شما می زنید؟ چرا کمک می کنید به استعمار؟ چرا کمک می کنید به رژیم شاهنشاهی ؟

ای مغزهای پوسیده ! ای انسان های از بین رفته ! بیدار بشوید یک قدری چرا اینطور بحث می کنید؟ چرا اسلام را تخطئه می کنید؟ چه شده شما را که اسلام را تخطئه می کنید؟ جوان های ما بیدار بشوید. ای جوان های برومند! ای خواهران ما! ای برادران ما! بیدار بشوید. ای شمائی که با دست شما نهضت به اینجا رسید، و این آقایان که حالا اشکال می کنند، در کنار نشسته بودند و یا کمک می کردند و یا بی تفاوت بودند و حالا آمده اند در میدان ، ای جوان هائی که در مقابل توپ و تانک رفتید، ای خواهرهائی که جوان های خودتان را از دست دادید و خودتان هم در بین مردم تظاهر کردید و الله اکبر گفتید، حفظ کنید خودتان را، نهضت خودتان را حفظ کنید، ننشینید دیگران برای شما کار بکنند اینها برای شما کار نمی کنند همانطور که اجانب کار نمی کنند اینها هم کار نمی کنند.

باید ادارات تصفیه بشود، باید فرهنگ تصفیه بشود، باید دانشگاه ها تصفیه بشود، باید به دست اشخاصی بیفتد که پیوندش با رضاخان پهلوی و با محمدرضاخان پهلوی در سال های طولانی نبود. اینهائی که با آنها پیوند دارند نمی توانند در

این مملکت ، مملکت ما را اداره کنند، اینها باید تصفیه بشوند، دولت باید تصفیه کند اینها را. اتکال به قدرت خودتان بکنید همانطوری که می بینید خودتان اینهمه کار را انجام دادید و می گوئید استاندار ما همراهی نمی کند و شاید بعضی وقت ها هم کارشکنی بکند، ابدا اعتنا به همراهی او نکنید و خودتان کار بکنید، اتکال به قدرت الهی ، همانطور که از اول نظرتان به این نبود که این قشرهای بالا با شما کمک بکنند و نکردند و کارشکنی هم شاید کردند، همین طور حالائی که به سازندگی رسیدید خودتان سازنده باشید خودتان دنبال مطالب خودتان بروید.

مملکت مال زاغه نشینان است

ملت خودش باید قیام کند مملکت مال شما است ، این مغزها فرار می کنند و مملکت مال شماست ، اینها ارزها را برداشتند و فرار کردند و حالا هم دارند یکی یکی فرار می کنند و می بینند دیگر اینجا جای دزدی نیست . مملکت مال خود شماست ، مال جوان های ماست . مملکت مال زاغه نشینان اطراف تهران است که من خدا می داند برای اینها غصه می خورم و برای اینها تا حالا فکری نشده . مملکت مال اینهاست نهضت را اینها پیش برده اند. در یکی از روزهائی که تلویزیون نشان می داد اطراف تهران را و یکی از او پرسید که شما چه می کردید، می گفت که (یک مرد پیرمردی تقریبا بود، با یک عده از یک سوراخی بیرون آمد، از یک جائی که جای انسان نبود بیرون آمد) گفت ما صبح که می شود می رویم به تظاهر، زندگیشان این بود و صبح می رفتند

تظاهر، می رفتند کمک می کردند به ملت . ما مرهون اینها هستیم ما زندگی مان را اینها اداره می کنند، اینها اداره کردند و این جمعیت و امثال این جمعیت . جوان ها، جوان های دانشگاهی ، جوان های اداری آنهائی که پیوند با ملت داشتند، بازاری ، کشاورز، کارگر، همه اینها، آن طبقه بالا به ما کاری نداشتند حالا هم کارشکنی می کنند و همه چیز می خواهند، می گویند مغزها فرار کردند. بگذار فرار کنند، جهنم که فرار کردند این مغزها، مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند والا کسی از مملکت خودش فرار می کند به آمریکا؟! از مملکت خودش فرار می کند به انگلستان و زیر سایه انگلستان می خواهد زندگی بکند؟! پیوند می کند با بختیار و امثال بختیار که مملکت ما را به تباهی کشیدند؟! این مغزها بگذار که فرار بکنند، بهتر که فرار می کنند، غصه نخورید برای اینها، برای اینها که کشته شده اند غصه نخورید اینقدرها. برادرها خودتان بیدار باشید که این مغزهایی که دارند فرار می کنند این مغزهاست که شما را به تباهی کشیده اند، این مغزهاست که نگذاشتند جوان های ما تحصیل کامل بکنند، اینها باید هم بروند، باید هم فرار کنند، دیگر جای زندگی برای آنها نیست برای اینکه یک ملت بیدارند، یک ملت بیدار نمی گذارد که شما هر کدامتان هر کاری می خواهید بکنید.

ما مغزهای سازنده را می خواهیم ، نه مغزهای فاسد را

باید خودتان ، خودتان را اداره کنید، باید همه مان به میدان بیائیم و خودمان ، فکر اینکه یک استانداری یک کاری بکند، یک کاری کسی بکند، این را اتکال به آنها نکنید، خودتان

همانطوری که می گوئید، الحمدالله الان یک تحولی حاصل شده است که همه طبقات ، مهندسش می آید کار می کند، دکترش می آید کار می کند. اینهائی که حالا مغزهای انسانی دارند، اینها که مغزهائی ندارند که فرار کنند. آقا مغزهائی که فرار می کنند، ما هم یک مغزهائی داریم که !!! دارد توی !!! با اینکه مغز علمی هستند دارند به مردم کمک می کنند، دارند می روند درو می کنند، این مغزها را ما می خواهیم ، نه آن مغزهائی که حالا که برایشان تعیش حاصل نیست فرار کنند. چرا به خود نمی آیند اینها؟ چرا اینها نمی فهمند مقدار خودشان را و مقدار مملکت ما را؟ ما این مغزهائی را می خواهیم که در عین حالی که دکتر است ؟ در عین حالی که مهندس است می رود در جهاد سازندگی و جهاد سازندگی را راه می اندازد. ما این مغزها را می خواهیم که از آمریکا پا می شود می آید اینجا می گوید من آمده ام برای کمک ، نه از اینجا پا بشود فرار کند از اینجا، این مغزهای فرار به درد ما نمی خورد بگذار فرار کنند. اگر شما هم می دانید که در اینجا جایتان نیست شما هم فرار کنید، راه باز است . مملکت ما آدم می خواهد حالا، نه مغزهائی که می روند زیر پناه انگلستان و زیر پناه آمریکا. خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و من وقتی شماها را، این چهره های انسانی ، نورانی ، خدمتگزار را می بینم مباهات می کنم به اینکه مملکت ما اینطور است .

دنیا الان

نظرش به مملکت ماست ، نه به آن طبقه ، به شما، نه به آن طبقاتی که سابق هم سر همه کارها بودند و الان هم شما می گوئید که اتومبیل هایشان ، بچه هایشان را می برند به آنجا، به مدرسه و از همین اتومبیل ها هست و به ما نمی دهند برای جهاد سازندگی . دنیا به شما نظر دارند، نه به این اتومبیل سوارها، نه به اینهائی که در کاخ می نشینند. کوخ نشین ها هستند که مؤ ونه این مملکت و سرمایه این مملکت است ، نه آن کاخ نشین ها. خداوند این کوخ نشین ها را برای ما حفظ کند و خداوند این مسلمین که تعهد دارند برای اسلام ، این جوان هائی که خدمت دارند می کنند به کشور خودشان ، خدمت دارند می کنند به اسلام ، خداوند برای ما حفظ کند. خداوند همه شما را، خواهرها را، برادرها را حفظ کند و قدرت عنایت کند. مطمئن باشید که با این روحیه ای که دارید پیروز هستید و نمی تواند کسی بر شما غلبه کند و شما بر همه غلبه خواهید کرد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدای پانزده خرداد سال 42 و شهدای حوادث بندر انزلی

قیام پانزده خرداد نقطه عطفی در تاریخ و مبداء نهضت ما

بسم الله الرحمن الرحیم

پانزده خرداد که ما مردان با اراده ای را از دست دادیم و جوانانی از دست ملت ما رفت ، نقطه عطفی در تاریخ و مبدا این نهضت است . آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند و در مقابل دژخیمان نه گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبدا این نهضت عظیم شدند. من از خدای تبارک و تعالی برای آنها رحمت

استدعا می کنم و برای بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت . همین قیام ها بود که امروز می بینید در یک مجلس گروه های مختلف مجتمع می شوند با مقصد واحد. همین قیام ها بود که مابین دانشگاه و مدارس قدیمی ما را جوش داد و مابین قشرهای مختلف را جوش داد به طوری که همه با حال وحدت و با وحدت اراده ، با وحدت مقصد این راه را طی کردند و تا آنجا رساندند و به این نحو که ملت ما الان زنده است و راه خودش را یافته است این راه را هم طی خواهد کرد و نهضت را به ثمرهای انسانی !!! اسلامی خواهد رساند. این خواهرهائی که از بعض نعمت ها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند و الان آمدند اینجا، این خود اسباب امیدواری است که همه قشرها مجتمع هستند در این مقصد الهی ، خداوند آنها را حفظ کند و به سعادت برساند.

اینها (روشنفکرنماها) اشخاصی هستند که آزادی را در آن چیزهائی که تباهی می آورد، می دانند من امیدوارم که این قشرهای مختلفی که هست ، همه توجه داشته باشند که این توطئه هائی که الان در بین هست با توجه خودشان خنثی کنند. شما دیدید و خانم های به قول خودشان روشنفکر دیدند که یک دروغی در تهران منتشر کردند و این خانم ها بدون اینکه رسیدگی کنند به خیابان ها می خواستند بریزند در صورتی که اصلا یک همچو قانونی که آنها خیال می کردند مطرح نبود، معذلک ، مع الاسف این روشنفکرها معلوم شد که اینقدر بی توجه به مسائل روز

هستند و به مسائلی که مربوط به سرنوشت شان هست که مطالبی که در رادیو، در رادیو و تلویزیون ، در مطبوعات منتشر شده است اینها نگاه نکردند و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه کردند و بدون توجه خواستند ترتیب اثر بدهند. اینها توطئه نیست ؟ اینها کشف از یک توطئه فاسد نیست که یک مساله ای که اصلا مطرح نشده است نسبت بدهند که گذشت در قانون اساسی که زن هیچ حقی ندارد؟ در صورتی که اصلا مطرح نشده است و از اموری نیست که مربوط به قانون اساسی باشد. بیدار نمی شوند این جوان های ما؟ این جوان های زن و مرد ما بیدار نمی شوند که یک همچو توطئه هائی در کار هست ؟ توجه نمی کنند که یک دروغ را که بعد از یک روز کشف می شود معذلک آنها منتشر می کنند و از جهالت اشخاص بهره برداری می کنند؟ به کجا باید گفت که شمائی که اینقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفکر هستید، به یک قانونی که سرنوشت شما بستگی به آن دارد اینقدر بی عنایت هستید که نه روزنامه را نگاه کردید، نه رادیو گوش کردید، نه رادیو تلویزیون را. و همین طور بی جهت اسباب این شد که ما را سرشکسته کنید که روشنفکرهای ما اینطور مردم هستند، اینطور جمعیت هستند که تحت تاثیر یک دروغی که بعد از یکی دو روز فاش می شود واقع می شوند و خودشان اینقدر بی اطلاعند که از گزارش ها و از چیزهائی که می گذرد در مملکت شان هیچ توجه ندارند، هیچ اطلاعی ندارند. خودتان را

اصلاح کنید، توجه کنید به سرنوشتهای خودتان . اینهایی که این دروغ ها را پخش می کنند اینها برای شما نمی خواهند یک سعادتی ایجاد کنند، اینها همان ها هستند که با اسم آزادمردان و آزادزنان شما را و همه جوان های ما را به تباهی کشیدند. اینها اشخاصی هستند که آزادی را در آن چیزهائی که تباهی می آورد می دانند، و اما آن چیزهائی که تباهی ندارد، آن چیزهائی که برای سرنوشت ملت است در آن چیزها آزادی نمی دهند. اینها همان طائفه هستند و اینها می خواهند همان مسائل را پیش بیاورند و از چیزهائی که اینها منتشر می کنند، شما توجه داشته باشید. اسلام برای همه شماست .

ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است

این معنا که از من قبلا سوال شده است و جواب دادم که طلاق در صورتی که در ضمن عقد با مرد (وقتی که می خواهند عقد کنند) شرط بکنند و در ضمن عقد این شرط بشود که !!! طلاق !!! وکیل در طلاق خودش یا مطلق . یا در شرائطی یک سوالی پیش آورده است به اینکه این زن هائی که حالا تحت زوجیت هستند چه ؟ این ولایت فقیه را مخالفت می کنند در صورتی که نمی دانند از شؤ ون فقیه هست که اگر چنانچه یک مردی با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصیحت کند و ثانیا تاءدیب کند و اگر دید نمی شود اجراء طلاق کند. شما موافقت کنید با این ولایت فقیه . ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی داده است . منجمله همین معنائی که شما سؤ

ال کردید و طرح کردید که زن هائی که الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتاری هائی داشته باشند چه باید بکنند؟ آنها رجوع می کنند به آنجائی که فقیه است ، به مجلسی که در آن فقیه است به دادگاهی که در آن فقیه است و فقیه رسیدگی می کند و اگر چنانچه صحیح باشد، شوهر را تادیب می کند، شوهر را وادار می کند به اینکه درست عمل کند و اگر چنانچه نکرد طلاق می دهد. ولایت دارد برای این امر که اگر چنانچه به فساد می کشد، یک زندگی به فساد کشیده می شود طلاق می دهد و طلاق اگر چه در دست مرد است لکن فقیه در جائی که مصلحت اسلام را دید، مصلحت مسلمین را دید و در جائی که دید نمی شود به غیر این ، طلاق بدهد این ولایت فقیه هست . ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است . در هر صورت ما الان گرفتار یک مشت اشخاصی مختلف السلیقه و مختلف العقیده ای که !!! همه در این معنائی که !!! همه در این معنا که نخواهند این مملکت به سر و سامان برسد شریکند، در عقائد مختلفند، بعض گروه هاشان با بعض گروه های دیگر دشمن هم هستند لکن در یک چیز موافقند و آن اینکه مخالف با اسلام ، مخالفت با آن چیزی که همه ملت ما به آن رای دادند، در این ، اینها موافقند یعنی در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشید این باطلها نمی توانند کاری بکنند شماها توجه داشته باشید که اسلام برای شما، برای ما،

برای همه ، برای همه بشر مفید است . اسلام یک طرحی است که برای مستضعفین بیشتر از دیگران مفید است و برای همه مفید است . از اسلام نترسید و نترسانید مردم را. شماهائی که قلم دستتان می گیرید و هر چه دلتان می خواهد می نویسید، یا هر چه دلتان می خواهد صحبت می کنید، شماها اسلام را بی اطلاع از آن هستید، شما یک کلمه اسلامی شنیدید، گاهی هم یک کتابی خواندید که نویسنده اش هم از اسلام اطلاع صحیحی نداشته است ، بدون اطلاع از اسلام ، بدون اطلاع از فلسفه احکام اسلام ، شماها سمپاشی می کنید و معلوم هم نیست که واقعا مقصدتان این باشد که یک کار صحیحی انجام بدهید، منتها اشتباه بکنید. نخیر، من خیلی احتمال می دهم که بسیاری از اینها، نه همه ، بسیاری از اینها اشخاصی باشند که حالا که دیدند آن رژیم به هم خورده است و آن !!! چیزهائی که !!! منافعی که آنها در آن رژیم می بردند و آنقدر فاصله ای که مابین آنها و مابین مردم بوده است ، در طرح اسلامی آنطور نمی تواند مطرح باشد، اینها حالا به دست و پا افتادند که بلکه نگذارند این نهضت پیش برود. شما ملاحظه کردید که قدم به قدم مخالفت کردند، آن روز که نهضت بود همین در تهران و در سایر جاها، هی مخالفت ها بود و دست و پا می زدند به اینکه (همین داخلی ها، خارجی ها که سر جای خودشان دست و پا می زدند) به اینکه شاه را نگه دارند، وقتی که شاه رفت دست

و پا می زدند به اینکه بختیار را نگه دارند، توی خیابان ها راه می افتادند و قانون اساسی می گفتند. قانون اساسی معنایش حفظ شاهنشاهی است و آنها قانون اساسی را برای شاهنشاهی اش می خواستند نه سایر مسائلش . وقتی که بختیار هم رفت ، دنبالش باز هی صحبت قانون اساسی بود، می خواستند حفظش کنند. من که در پاریس بودم می آمدند آنجا پیغام می دادند، خودشان می آمدند که بگذارید که این شورای سلطنتی باقی باشد و با شورای سلطنتی یک کارهائی بکنید بعد ما کارهائی بکنیم بعد چه . خوب من می دانستم اینها یا نمی فهمند مطلب را یا مقصدشان این است که همان مسائل حفظ بشود. شورای سلطنتی را ما فرض کنید قبول کنیم معنایش این است که سلطنت را قبول کردیم والا شورای سلطنتی با !!! چیز !!! شاه است ، هر وقتی بخواهد کنارش می گذارد. این معنایش این است که ما خود شاه را قبول داریم . می آمدند بعضی از همین روشنفکرها و بعضی از همین اشخاصی که حالا انقلابی شدند، همین ها می آمدند می خواستند ما را اغفال کنند یا خودشان هم نمی فهمیدند، که شما کاری بکنید که این شورای سلطنتی باقی باشد در صورتی که آن که رئیس شورای سلطنتی بود آمد پاریس من گفتم تا استعفاء نکردی من با تو ملاقات هم نمی کنم ، استعفا هم کرد او. ولی معذلک از اینجا هی می آمدند هی می گفتند هی چه . !!! این !!! آن قدم هم که از بین رفت و ملت ما بحمدالله پیروز شد، بعد

در هر قدم مخالفت واقع می شد، در رفراندمش باز مخالفت می کردند، در مجلس خبرگانش ، در انتخاباتش باز مخالفت می کردند، حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت می کنند، بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند کرد، بعد هم با رئیس جمهوری مخالفت خواهند کرد. این مخالفت ها همین طور سلسله مراتب محفوظ است برای اینکه با اساس مخالفند چون با اساس مخالفند. اینها فروع آن اساس است ، و با آن مخالفت می کنند. لکن باید بدانند که این دست و پا زدن ها دیگر فایده ندارد. ما هیچ وقت از این دست و پا زدن های شما نمی ترسیم . ما می دانیم که شماها دیگر کاری از شما نمی آید، این نویسندگی از شما می آید و یک گفتن از شما می آید، خوب هر چه می خواهید بنویسید و هر چه می خواهید بگوئید، لکن شما بیدار بشوید، شما بفهمید که باید در مسیر این راه بروید. دنیاتان هم در مسیر این ملت است ، اگر شما دنیاتان هم بخواهید اداره بشود، یک سیلی راه افتاده ، برخلاف مسیر این سیل هلاکت می آورد. شما بخواهید برخلاف مسیر این ملت که مسیر اسلام است ، برخلاف مسیر اینجا، این سیل خروشانی که این سلسله خبیثه را و آن رژیم شاهنشاهی را به هم کوبید شما چهار نفر بخواهید مقاومت بکنید و مقابلش بایستید، شما را این سیل می برد. برای دنیای خودتان هم (اگر اهل دنیا هستید) برای دنیای خودتان فکر بکنید. اینقدر مخالفت نکنید با ملتی که جوان هایش و همه چیزش در راه این نهضت داده و

در راه اسلام داده و شماها هیچ کاره بودید. اگر مخالفت هم نمی کردید کاری به این کارها نداشتید، نشسته بودید تو منازل خودتان و کاخ های خودتان و مشغول تعیش خودتان بودید، حالا آمدید و باز مخالفت با این ملت می کنید. این صلاح خودتان نیست ، صلاح دنیاتان نیست ، صلاح دین تان نیست . بیائید با این سیل همراه بشوید تا اینکه بتوانیم ما این نهضت را تام و تمام به آخر برسانیم و به زودی انشاءالله ، گر چه مخالفت های شما اسباب این نمی شود که این سیل خروشان توقف کند، لکن برای ما یک عیبی است که بگویند این اشخاصی که مثلا دارای کذا و علم کذا و کذا هستند اینها با ملت خودشان مخالفت دارند می کنند، این اشخاصی که مدعی این هستند که باید دموکراسی باشد و آن حرف هائی که می زنند، همین اشخاص با حکومت ملت دارند مخالفت می کنند، با همین ملتی که نود و هشت و بیشتر درصد مردم رای داشتند، با اینها دارند مخالفت می کنند، با همین مجلس خبرگانی که با آراء عمومی آنطور تعیین شدند، حالا اینها دارند باز مخالفت می کنند، اینها اصلا اطلاعی ندارند که قضیه ولایت فقیه چی هست ، اصلا از سر و ته ولایت فقیه سر در نمی آورند که اصلا چی چی هست ، در عین حالی که سر در نمی آوردند می نشینند می گویند اگر بنا باشد که ولایت فقیه بشود دیکتاتوری می شود، کذا می شود. مگر امیرالمؤ منین که ولی امور مردم بود دیکتاتوری بود، مگر خود پیغمبر که ولایت

داشت دیکتاتور بود. مگر بگویند که ولایت برای پیغمبر هم نیست ، پیغمبر هم مثل سایر مردم ، و از اینها بعید نیست این را بگویند، لکن جرات نمی کنند بگویند. دیکتاتوری کدام است ، در اسلام همچو چیزی مطرح نیست ، اسلام دیکتاتور را محکوم می کند، اسلام یک نفر فقیه بخواهد اگر دیکتاتوری بکند از ولایت ساقطش می کند.

چطور دیکتاتوری می گوئید می کند اسلام و این حرف ها را می زنید. اگر می دانید و می گوئید، چرا باید در مخالف مسیر ملت سیر بکنید و این مسائل را بگوئید. و اگر نمی دانید، چرا انسان ندانسته یک حرفی را بزند همین بیخود بدون اینکه بفهمد چی هست مساله بیاید یک همچو مسائلی را بگوید.

انشاءالله من امیدوارم که ما همه با هم ، آنهائی که از پانزده خرداد جوان دادند و سرپرست خودشان را از دست دادند و آنهائی که الان مشغول به فعالیت هستند، همه باهم مقصد را طی بکنیم و به آن نقطه آخر پیروزی برسیم . خداوند همه تان را حفظ بکند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/8/58

بیانات امام خمینی در جمع سفرای کشورهای اسلامی

عید مسلمین وقتی است که مسلمین استقلالشان را به دست بیاورند

بسم الله الرحمن الرحیم

من این عید بزرگ اسلامی را به همه ملت بزرگ اسلام تبریک عرض می کنم و امیدوارم که عیدها برملت های اسلامی مبارک و سعید باشد و از شما آقایان تشکر می کنم که تشریف آوردید تا از نزدیک ما با شما مطالبمان را در میان بگذاریم . عید مسلمین وقتی سعید و مبارک هست که مسلمین خودشان استقلالشان را و مجدشان را، آن مجدی که در صدر اسلام برای مسلمین بود به دست بیاورند. مادامی

که مسلمین در این حال هستند، در حال تفرق و تشتت ، و در حالی که همه چیزشان پیوسته به غیر است ، هیچ روزی برای آنها مبارک نیست . مبارک آن روزی است که دست اجانب از ممالک ما، از ممالک اسلامی کوتاه شود و مسلمین روی پای خودشان بایستند و امور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند.

من نمی دانم که این مشکلاتی که هم دولت های اسلامی و هم ملت های اسلامی به آن توجه دارند، چه وقت باید حل بشود. یک مشکل ، مشکل بین ملت ها و دولت های آنها. از مشکلات بزرگی که مسلمین به آن گرفتار هستند مشکلی است که بین ملت ها و دولت هاست ، هر دولتی با ملت خودش . و مشکل دیگر اشکالی است که بین دولت های اسلام است ، بعضی ها با بعضی . مشکل دولت ها و ملت ها این است که دولت ها باز خودشان را نشناختند و ملت خودشان را نشناختند، اینها باز گمان می کنند که باید فرمانفرمائی کنند و ملت باید کورکورانه اطاعت . مادامی که این مشکل هست که دولت ها می خواهند فرمانفرمائی کنند و برای خاطر این فرمانفرمائی سرکوبی کنند ملتهای خودشان را، این مشکل نخواهد رفع شد و اگر این مشکل رفع نشود، مشکل های اساسی ما که گرفتاری ماست به دست ابرقدرت ها، حل نخواهد شد و مادامی که دولت ها باز تکالیف خودشان را ندانند، مشکل را می دانند، می دانند که این اختلافاتی که بین خودشان هست موجب گرفتاری ها و نابسامانی های ممالکشان هست ، لکن به واسطه بعضی از

مسائل یا اغراض یا خیانت بعضی از جناح ها این مشکل را حل نمی کنند، تا کی ما باید گرفتار این مشکلات باشیم و وابسته به غرب و شرق ؟ کی می خواهیم ، کی دولت های اسلامی می خواهند بیدار بشوند؟ و کی دولت های اسلامی با ملت های خودشان آنطور که در صدر اسلام بین دولت های اسلامی و اسلام و ممالک خودشان و کشور خودشان و ملت خودشان بوده است ، تا کی ما می خواهیم جدا باشیم از ملت ؟

اسلام می خواهد که دولت ها خدمتگزار ملت ها باشند

شما ملاحظه بکنید این دو حالی را که ملت ما داشتند، یک حال ، حال زمان رژیم شاهنشاهی از اول شاهنشاهی تا آخر و خصوصا در این پنجاه و چند سال که من تمامش را یادم هست و شاید شماها یادتان نباشد لکن خوب بعضی اش را ادراک کردید، مقایسه با آن زمان ، با زمانی که ملت ما غلبه کرد بر همه قدرت ها و این سد بزرگ را شکست ، مقایسه ما بین این دو حال را بکنید و حکومت ها هم مقایسه کنند در بین این دو حال و ببینند باید چه بکنند. در حالی که رژیم سابق بود، ملت از دولت جدا بود، نه جدای بی تفاوت ، جدائی که در مقابل هم ایستاده بودند. دولت و شاه مخلوع تمام همش را بر سرکوبی ملت قرار داده بود و با تمام قدرت ملت را می کوبید، حبس می کرد، زجر می کرد، اعدام می کرد و اجازه نفس کشیدن نمی داد، ملت هم با او مخالفت داشت و اگر مشکلی برای دولت پیدا می شد اگر ملت

بر آن مشکل اضافه نمی کرد از آن مشکل هم چیزی را کسر نمی کرد، معاونت نمی کرد، بلکه اگر چنانچه شکست می خورد دولت ، ملت خوشحال بود و اگر دولت یا شاه غلبه می کرد، ملت متاءثر بود، ما دیدیم و شما هم شنیدید و من هم بعضی اش را شنیدم و بعضی اش را دیدم ، رضاخان در اینجا حکومت کرد، حکومت جائرانه و غیرقانونی و با ملت آن کرد که تاریخ ثبت خواهد کرد. آن روزی که کشورهای اجانب هجوم آوردند و کشور ما را گرفتند و همه چیز ما در معرض خطر بود لکن من شاهد بودم که وقتی که رضاخان از ایران بیرون رفت و بیرونش کردند، ملت ما، در عین حالی که آنقدر ناراحت بود از آمدن اجانب ، خوشحال شد، این را یک هدیه آسمانی می دانست . من به پسر بی رشد او سفارش دادم که نکن کاری که مثل پدرت وقتی اگر از بین بروی مردم شادی بکنند. نشنید و بعد وقتی که رفت ملت ما شادی ها کردند، در خیابان ها شادی های زیاد کردند. این دولتی که با ملت خودش مخالف هست ، و حالا را ملاحظه کنید دولتی که در مقابل ملت نایستاده است . ملت هر روز نمی ترسند که مامورین دولت بریزند و بگیرند و ببرند و حبس کنند و آزار بدهند آنها را. الان ملت طوری است که اگر برای دولت مشکلی پیدا بشود خود ملت پیشقدم می شوند برای رفع اشکال . الان که دولت نمی تواند این گرفتاری هایی که ملت ما پیدا کرده است به واسطه

رژیم سابق ، نمی تواند همه اطراف او را حل بکند، ملت ما ریختند و در همه قشرها دارند کمک می کنند. همین امروز قبل از آمدن آقایان !!! که جهاد سازندگی !!! اشخاصی که در جهاد سازندگی در خود قم مشغول فعالیت هستند، آمدند پیش من و فعالیت هائی که خودشان کرده بودند، بدون اینکه از دولت هم کمکی باشد، برای من شمردند که بسیار زیاد بود، چقدر ساختمان و چقدر درو کردن گندم ها و زراعت ها برای کشاورزها و چقدر حمام و چقدر بهداری و امثال اینها. این ملتی که کشور خودش را از خودش می داند و دولت خودش را هم از خودش می داند، وقتی که کشور از خودش شد و دولت از خودش ، نه دولت احساس این را می کند که باید با سرنیزه با ملت رفتار کند و نه ملت می ترسد که دولت همچو کاری بکند و احساس این را می کند که اجنبی است و اگر خدمت به او کند، خدمت به اجنبی است . شما این دو حال را ملاحظه کنید، آن حال ، حالی بود که ملت از دولت جدا بود و این حالی است که ملت از دولت جدا نیست این حال همانی است که اسلام می خواهد که دولت ها خدمتگزار ملت ها باشند مشکله بزرگ ما مسلمین این است که مع الاسف باید بگویم ما رشدمان کم است ، رشد سیاسی مان کم است . ما باز گمان می کنیم که با سرنیزه و با فشار و با سازمان امنیت و با ارتش می شود که یک ملتی را اصلاح

کرد و یک مملکتی را استقلالش را به دست آورد، ما باز اینطور فکر کنیم ، دولت های ما باز فکر این هستند که ملت خودشان را با هر طوری که هست سرکوبی کنند. این مشکل کی باید رفع بشود؟ و این دولت ها کی به خود بیایند که با ملت های خودشان ، با ملت هایی که شما که زندگی می کنید برای زحمت هایی است که آنها دارند می کشند، با ملت های خودتان دوست باشید و آنها پشتیبان شما و شما خدمتگزار آنها اگر ملت ها احساس بکنند که دولت ها برای پشتیبانی و خدمت به آنها آمدند هیچ اشکال نیست که آنها هم در خدمت حاضرند و بیشتر حاضرند، این مشکله را به دست خود دولت هاست که حل بکنند و مع الاسف نمی کنند. این یکی از مشکلات ماست که تا این مشکل حل نشود امید اینکه ما بتوانیم با ابرقدرت ها مخالفت کنیم و بتوانیم آنها را از ممالک خودمان بیرون کنیم ، نیست .

مشکل دوم هم که مثل همین مشکل است ، مشکل دولت هاست با هم ، چرا باید دولت های اسلامی با هم اینطور باشند که هر کدام به طرف دیگر بکشند؟ چرا باید یک کشورهائی که دارای همه چیز هستند و دارای همه جور قدرت هستند، اسرائیل با آن عده کم بیاید و به آنها اینطور حکمفرمائی کند؟ چرا باید اینطور باشد؟ جز این است که ملت ها از هم جدا و دولت ها جدا و دولت ها از هم جدا و یک میلیارد جمعیت ، یک میلیارد جمعیت مسلمین با همه تجهیزاتی که دارند

نشسته اند و اسرائیل آن جنایات را به لبنان می کند و به فلسطین می کند و آنها نشسته اند و تماشا می کنند؟ تماشاگر هستند؟ آنقدر صدای برادرهای ما از آنجا بلند است و ما گوش می کنیم و نشستیم تماشاگر هستیم . کی ما باید قدرت خودمان را بیابیم ؟

ما باید با سلاح ایمان با قدرت ها مقابله کنیم

شما می دانید، در تاریخ دیدید که مسلمین صدر اسلام با یک عده کم اما مجتمع و با ایمان غلبه کردند، در ظرف کمتر از نیم قرن بر تقریبا معموره آنوقت غلبه کردند برای اینکه با هم بودند و اسلحه ایمان دست آنها بود. کی ما می خواهیم این اسلحه ایمان را که کنار گذاشته شده است به دست بگیریم و با این قدرت ها با اسلحه ایمان مقابله کنیم ؟ شما دیدید که یک ملتی که عددش کم و هیچ اسلحه نداشت و هیچ ابزار جنگی نداشت و هیچ نظامیگری نداشت ابزار ایمان داشت و با ابزار ایمان غلبه کرد بر یک قدرت شیطانی که همه قدرت ها دنبال او بودند، نه همان ابرقدرت ها، همه قدرت ها دنبال او بودند. این قدرت ایمان بود که یک مشت مردم را که هیچ نداشتند غلبه داد، این همان قدرتی بود که در صدر اسلام با یک ابزار کم و یک عدد کم غلبه کردند بر روم با آن بساط. بر امپراطوری ایران با آنهمه ابزار و با آن چیز، آنها تهی بودند از ایمان و اینها دست پر بودند در ایمان ، غلبه کردند. کی ما می خواهیم ، مسلمین کی می خواهند از این خواب بیدار بشوند؟ و کی می خواهند که

مشکلات بین خودشان را رفع بکنند؟ تا مشکلات بین خودتان رفع نشود، تا !!! مشکل بین !!! مشکلات بین دولت ها و ملت های خودشان رفع نشود و مشکلات بین خود دولت ها رفع نشود، امید اینکه شما بتوانید مجد خودتان را به دست بیاورید، نداشته باشید. ما از سال های طولانی در این مطلب هی گفتیم و هی نوشتیم و هی گفتیم و آنها هم شنیدند و تماشاگر بودند. خداوند انشاءالله ما مسلمین را بیدار کند و ما مسلمین را به وظایف اسلامی خودمان ، به وظایف الهی خودمان آشنا کند و خداوند انشاءالله یک توفیقی بدهد که ما عیدهایمان عید باشد، نه عیدهایمان عیدی باشد که ما گرفتار ابرقدرت ها هستیم ، عیدهای مان عید باشد. خداوند همه شما را تایید کند و همه ممالک اسلامی را تقویت کند و ایمان به همه ما بدهد و توجه به مشکلات و رفع کردن مشکلات .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/8/58

پیام امام خمینی به مناسبت سیزده آبان (روز دانش آموز)

بسم الله الرحمن الرحیم

روز سیزده آبان ، روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته جمعی دانشجویان عزیز ماست .

رژیم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پیشرفت کشور، یک روز به مدرسه فیضیه و مدارس علوم اسلامی در سراسر ایران حمله ور می شد و یک روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاه های سراسر ایران ، این مراکز دانش و دانشمندان . اکنون که سالروز حمله به دانشگاه است ، برای پیوستگی بیشتر لازم است روحانیون عزیز قم و تهران و سایر شهرستان های نزدیک به تهران در مراسمی که در دانشگاه تهران است ، شرکت نمایند

و همچنین روحانیون تمام شهرهای ایران در دانشگاه هر نقطه از ایران که بدین مناسبت مجلس بزرگداشتی برقرار کرده اند، شرکت نمایند و با حضور در دانشگاه های سراسر ایران و پیوستن به دانش آموزان و دانشجویان و استادان عزیز، توطئه های جدائی افکنانه بین این دو نیروی مترقی را خنثی کنند.

دشمنان ما در هر فرصت خصوصا در این روز از هیچ توطئه ای دست بردار نیستند و با هر وسیله ممکن می خواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند.

بر دانش آموزان ، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم کنند. بر دانش آموزان ، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با تمام نیرو وحدت خویش را حفظ و از انقلاب اسلامی خود طرفداری نمایند و بر ملت است که از این دو جناح عزیز با تمام قدرت پشتیبانی کنند. دست خدا به همراه همگی باد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانش آموزان مدارس تهران

همه مسائل پیش من می آید، من بی اطلاع از مسائل نیستم

بسم الله الرحمن الرحیم

اینطور نیست که من مطلع نباشم ، افراد و گروه ها مرتب می آیند و وضع مناطق خودشان را می گویند و نامه می دهند، این اجتماعات بیرونی و این اجتماعات داخلی و از این مسائلی که شما گفتید، من اکثرش مطلعم . اینکه می گوئید روزنامه ها را نمی دهند، من ، روزنامه ها پیش خودم می آید خلاصه اش هم پیش من می آید هم از ناحیه ارتش ،

هم از ناحیه ژاندارمری ، هم از ناحیه وزارت ارشاد مسائلی می آید پیش من ، من بی اطلاع نیستم . اینکه می گوئید که نمی گذارند به شما برسد، روی همین حرفی است که اشخاص غرضمند گفته اند و مع الاسف شما هم با آن ذهن صافتان باور می کنید، باور کردید اما می بینید که شما اینجا هستید و از صبح تا حالا دستجات مختلف در همین اطاق بودند و در این محل جمعیت های زیاد کاغذهاشان را می دهند و منتها اکثر کاغذها چیزهائی است که به من ارتباط ندارد.

مقابله ملت ایران با تمام قدرتها

شما مثل اینکه از انقلاباتی که در دنیا واقع شده است ، کم توجهش کردید و انقلاب مثل یک تبدیل مثلا نخست وزیری یا یک رئیس جمهور می دانید شما می دانید که این انقلاب ایران یک انقلاب نمونه است ، از حیث اینکه انقلاب هائی که در دنیا بوده است و در این صد سال اخیر زیاد هم بوده است ، آنها با یک کودتای نظامی بسیاری از اوقات واقع می شده است یک قدرت شیطانی می رفته است ، یک قدرت شیطانی دیگر جایش می آمده است . به مجرد اینکه انقلاب می شده است و این کودتا تحقق پیدا می کرده است ، دست و دهان و قلم همه را می شکستند. در همین چند روز که ملاحظه می کنید یک انقلابی در یکی از ممالک واقع شده است و دنبالش به طوری که رسانه ها می گفتند تمام مطبوعات تعطیل ، تمام فعالیت های سیاسی تعطیل ، تمام احزاب تعطیل و خفقان برای همه . و باز انقلاباتی

که در دنیا شده است مثل انقلاب اکتبر، انقلاب فرانسه ، اینها در سال های طولانی ، تا سال های طولانی این دنبالش زحمت ها، قحطی ها و کشتارهای چند میلیونی . همین شوروی ها که حالا اینقدر هو بلند کرده که شصت و چند سال است انقلاب کردند و انقلاب هم در عین حالی نظامی بوده است معذلک باز استقرار ندارد، قتلی که در آنجا واقع شده ، آنقدر کشتاری که در آنجا واقع شده است قابل احصاء نیست . انقلابی که در ایران واقع شده است اکثر مردم نمی دانند چه شده است ، نمی دانند مقابله کی با کی بوده است ، اطلاع ندارند که این انقلاب بی نظیر است . یک جمعیت سی و چند میلیونی دست خالی بدون ابزار جنگ و بدون اینکه نظامیگری داشته باشند، اینها برای خاطر توجه شان به اسلام ، توجه شان به دیانت ، آنها حرکت کردند و نهضت کردند و چه کردند.

تمام قدرت هائی که ، تقریبا تمام قدرت های بزرگ و کوچک همه مخالف بودند، شوروی مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در راس آنها آمریکا مخالف بود، دول غربی همه مخالف بودند، بعضی اظهار موافقت می کردند، آنها برای اینکه کم کم دیده بودند که دارد جلو می رود، و الا مخالف ایران بودند. ملت ایران بود با همه رژیم ها، مقابله ایران بود با تمام قدرت ها.

یک همچو انقلابی که همه قدرت هائی که چشم طمعشان به این مملکت دوختند، دستشان از منافع زیادی که از این مملکت می بردند بریده شده است ، بازار از دستشان گرفته شده است ، نفت

از دستشان گرفته شده است ، گاز از دستشان گرفته شده است ، منابع زیرزمینی و روزمینی ازشان گرفته شده است و اینها الان همه در مقابل اینها ایستادند و همه توطئه می کنند. شما در یک همچو انقلابی توقع دارید که به مجرد اینکه این انقلاب واقع شد، مثل اینکه نخست وزیری را تغییر دادند یا رئیس جمهوری را تغییر دادند. اینها، باید همه این امور درست باشد. یک نخست وزیری تغییر کرده ؟ اما توجه نمی کنید که قضیه این حرف ها نبوده است ، قضیه مقابله یک عده بی سلاح با تمام قدرت هائی که در عالم روابط داشتند با اینجا، چشم داشتند به اینجا، همین دول عربی که می گوئید، همین ها مخالف بودند، عراق مخالف بود، کویت مخالف بود !!! عرض می کنم که !!! یمن بود، مصر بود، چه ، چه ... و آمریکا و انگلیس و همه شان ، فرانسه بود، همه مخالف بودند، آنوقت یک انقلاب و همه اینها را عقب زده با اینکه اکثر اینها یا بیشتر از اینها و با بسیاری از اینها منافع داشتند اینجا و حالا چشمشان را هم باز نمی توانند بپوشند از منافعشان . آمریکا نمی تواند چشم از منافعش بپوشد، انگلستان هم نمی تواند، سایرین هم نمی توانند، آنوقت شما می فرمائید که هیچ قضیه ای تا حالا تحقق پیدا نکرده است و هیچ چیز درست نشده است ، عوض نشده است ، در صورتی که این چیزهائی که شمردید، بسیاریش درست شده منتها عرضه نشده است . شاید من هم خیال می کردم گاهی که خوب ، چه می

کردند، گاهی وقتی عرضه می کنند می بینید که یک دولت هشت ماهه با این ترتیب ، با اینکه وضع آشفته است از همه جهت ، یعنی بعد از اینکه ملت ما پیروزی را تحصیل کرد، پشت دیواری که شکست ، یک خرابه ای هم گذاشته بودند اسمش ایران بود. سی و پنج میلیون جمعیت که همه در حبس بودند، شما، برای حتی این خانم ها همچو ساده نبود که یک وقت اینجا جمع بشوید، برای ما امکان نداشت . اگر برای همچو حرف هائی راجع به اجتماع خودمان ، راجع به سیاست ، راجع به اجتماع ، راجع به مملکت می خواستید بگوئید، امکان نداشت برایتان که بیائید اینجا بنشینید و آسوده و راحت مقاله خودتان را بخوانید و مقصد خودتان را طرح بکنید. شما اینها را کم نگیرید، کم حساب نکنید.

شما نمی دانید که الان در چه حالی هستید، پنج سال پیش از این در چه حالی بودید. شما نمی دانید که مملکت ما سی و پنج میلیون حبسی ، از حبس بیرون رفته . اگر صد نفر حبسی را، در حبس را باز کنند، یکدفعه بگوئید بیائید بیرون ، خراب می کنند، برای اینکه دیگر یک آشفتگی این است که خرابکاری می کنند.

سی و پنج میلیون جمعیت که در همه جایش سازمان امنیت و سایر قوای انتظامی و دولتی در همه جا مردم را به سیخ کشیده بود، یا حبس ، یا نفس نکشیدن ، یک روزنامه نداشت که یک کلمه بتواند بنویسد، اگر بخواهد بنویسد یک کلمه ، در رادیو تلویزیون امکان نداشت که جز مدح آریامهر چیز دیگری بگویند. تمام

رسانه ها، رسانه بود که برای آنها داشتند فریاد می زدند و تبلیغات می کردند. امکان نداشت که یک نفر بتواند یک اجتماعی داشته باشد، یک راهپمائی امکان نداشت . در تمام آن مدت امکان نداشت برای کسی که یک پانصد نفر جمع کند و راه بروند، بر فرضی که بخواهند یک مطلب صحیحی هم بگویند، برسد آنجائی که در مقابل دولت بخواهند یک مطلبی را بگویند، هیچ امکان نداشت برایشان . این مطلب را شما هم کم حساب می کنید که در پنج سال پیش از این نفس ها همه قطع شده بود، قدم ها و قلم ها همه شکسته شده بود، مطبوعات همه در اختناق بودند، مردم همه در گرفتاری بودند، جوان ها در حبس بودند، مردم ، سیاسیون نفس شان قطع شده بود، روحانیون امکان نداشت برایشان یک مطلبی را در منابر بگویند، امکان نداشت برایشان یک مساله مربوط به جامعه را بگویند. الان همه این مسائل یکدفعه حل شد، یکدفعه همه سر بلند کردند و دیدند و دیدند که بیرون حبسند و آزاد، آزادی بعد از اختناق و حبس پنجاه ساله ، امکان ندارد که دنبالش آن تقاضاهای سی و پنج میلیونی نباشد، همه تقاضاها هم این است که شما نمی کنید، هی به من می گویند. خوب !!! من !!! مگر من همه کاره ام ، من یک طلبه هستم ، هستم اینجا منتها من نصیحت می کنم ، اینها هم که ملاحظه می کنید از دولت و از قوای مردمی که اطراف هستند، همه مشغولند. شما نمی دانید که چقدر خانه درست شده است در این دهات و در

این اطراف ، چقدر اسفالت کردند، خود مردم یا دولت چند مدرسه درست کردند. همه اینها درست شده است .

همه باید برای هم کار بکنند

اما یک مملکتی اینطور دست شما داده است ، درست شدنش ، سی و پنج ، پنجاه سال خراب کردند، اگر در این دو هزار و پانصد سال ، پنجاه سال ، تیشه برداشتند و بیل و کلنگ برداشتند و خراب کردند، مملکتی که پنجاه سال خراب شده است نمی شود هشت ماه ، شما هر چه دلتان بخواهد توی سینی بگذارند جلویتان و تعارفتان بکنند، خودتان باید خدمت بکنید، شما خودتان را کنار نگذارید و بگوئید نکردند. بگوئید نکردیم . ما باید بگوئیم چه کردیم . مگر این مملکت مال وزیر است ، مگر مملکت مال امیر است ، مگر مملکت مال روحانی است ، مملکت مال همه است ، همه باید بگوئیم چه کردیم ، ننشینید هی بگوئید چه کردند، آنها هم مثل شما می مانند مثل سابق نیست که یک هیاءت حاکمه ای باشد که همه چیز باید دست او باشد و شما هم قدرت نداشته باشید که کاری بکنید و هیچ حرفی نزنید همه منافع هم تو جیب او برود. سابق اینطور بود که هر چه منفعت تو جیب هیاءت حاکمه می رفت و بستگان او، وقتی اینطور بود خوب مردم باید بگویند شما همه منافع را می برید و هیچ کاری هم برای ما نمی کنید جز خرابی ، منتها جرات نمی کردند بگویند، مساله اینطور بود ولی جرات نمی کرد نفس بکشد. حالا که این مملکت مال همه شده است ، یک هیات حاکمه بخواهد هر چه دست می

آید بگذارد جیبش ، ما نداریم ، شما خیال کنید اینها یک کدامشان یک شاهی استفاده نامشروع داشته باشد، نیست در کار !!! کارشان هست !!! خودشان مردم صالحی هستند منتها نباید ما بنشینیم همه مان ، خانم ها و آقایان !!! عرض کنم !!! جوان ها، پیرمردها بنشینند بگویند که برای ما چه کردند. مگر آنها با شما فرقی دارند که برای شما، شما برای آنها چه کردید. همه باید برای هم کار کنند. همانطوری که آنها موظفند که کار بکنند، شما هم موظفید که کار بکنید برای مردم ، من هم موظفم کار بکنم . یک مملکتی است مال همه تان ، مال یک دسته خاصی نیست که شما بگوئید که این که منافعش می برد پس چرا کار نمی کند. منافع مال همه است ، مضارش هم مال همه است ، مملکت هم مال همه است ، اما توقع نداشته باشید که یک بچه ششماهه ، هشتماهه ، ده ماهه این بتواند کارهای فلاسفه را بکند. این مملکت ما الان مثل یک بچه هفت هشتماهه می ماند که تازه تولد شده با همه دردها، با همه رنج ها، با همه بیماری ها یک همچو مملکتی که مثل یک طفل هشتماهه مبتلا به تمام بیماری ها خصوصا بیماری های بعد از انقلاب زیاد است ، بسیار سخت است . شما یکی تان یک روز بیائید اینجا بنشینید و ببینید این افرادی که می آیند اینجا چه می گویند، چه می خواهند. فلان مرد می گوید که من زن ندارم برای من یک زن ، فلان دختر می نویسد که من یک شوهر می

خواهم . خیلی از کاغذها از این سنخ حرف هاست ، از این سنخ حرف ها که اینهائی که می آیند اینجا دست هاشان ، شما یک وقت بیائید تماشا کنید ببینید که خیلی از اینها دست شان بلند است و یک پاکت دست شان است آنوقت شما خیال می کنید که این یک پاکت راجع به یک مسائل سیاسی و یک مسائل اساسی است و اینها را که ما نمی گیریم ، اطلاع بر جائی نداریم . الان تو این اطاقی که من نشستم آن یک جای بزرگی است که برای کاغذ است ، آن کاغذهائی که آمده است و ما دیدیم که چه می خواهند، چه می گویند اینها الان اینطوری هست که هر که هر گرفتاری دارد، خیال می کند، خوب ما انقلاب کردیم که زمین چطور بشود، ما انقلاب کردیم شوهر داشته باشیم ، ما انقلاب کردیم چه بشود !!! نمی دانستیم !!! ما انقلاب کردیم ، حالا که انقلاب کردیم خودتان درست کنید. به ما چه زحمت کشیدند، خود ملت زحمت کشیده و خودشان انقلاب کردند و خودشان این جرثومه فساد را از اینجا بیرون کردند. الان خودتان هستید، خودتان چرا، به من چکار دارد که به من مراجعه کنید. من هم مثل یکی از شما، من هم مثل شما هستم ، الحمدلله نعمت جوانی هم دارید و قدرت هم دارید من آنش را هم ندارم و دولت هم مثل شما می ماند، شما دولت را !!! یک چیزی هست !!! یک چیҠدیگری حساب نکنید، آن هم یک قدرت محدود دارد، یک اشخاص محدود. اینها الان وقتی که کار یک

نفر را می خواهند عوض کنند مدت ها باید بگردند، فکر کنند که چه باشد، سابقه اش باید چه باشد. مثل سابق نیست که همه معلوم بشود که چه مردمی هستند، مردم جراری هستند که معلوم می شود، آنها هم همان مردم جرار می خواستند سر کار بگذارند و می گذاشتند. حالا می خواهند یک آدمی باشد که مسلم باشد، متدین باشد، امین باشد، تمایل به راست و چپ نداشته باشد شرائط دارد برای پیدا کردن یک نفری که چه بکند و ندارند آن را من می دانم که الان در ادارات خیلی هست اشخاصی که ناباب هستند، این اداره بخواهند این را برش دارند، کسی نیست که اینجا بنشیند این کار را درست کند معذلک دارند تصفیه می کنند، مشغولند، بسیار هم از اینها بیرون کردند، بسیار هم از اینها تغییر داده شده است لکن شما توقع تان زیاد نباشد. آقا ما به شما بگوئیم که شما برای ما چه کردید، ما اینقدر زحمت کشیدیم حبس رفتیم ، شما هم حبس رفتید ما هم حبس رفتیم ، چرا شما به ما می گوئید که برای ما چه شده ، ما به شما می گوئیم چه می کنید، برای ما چه کردید. فرقی نمی کند، همه مان باید بگوئیم که ما باید چه بکنیم (باید چه بکنیم ) بگوئید. اما باید چه بکنید شما، شما باید کاری بکنید که این صداها هی کم بشود. اگر بخواهید مملکت تان را درست بکنند، با آرامش باید درست کنند. اگر یکی جائی تظاهر و دعواست ƙřɠشود اسفالتش کرد. اگر یک مدرسه ای که صبح وارد می شوید می

بینید که یک دسته از آن ور ریخته ، یک دسته از آن ور ریخته ، تو سر هم می زنند نمی شود تو این مدرسه درس خواند، نمی شود هم اصلاحش کرد. نمی شود بگوئید شما، آموزش و پرورش چرا کار نمی کند. خوب نمی گذارند.

عمال رژیم منحوس شاهنشاهی نمی گذارند برای کردها کاری انجام بگیرد

این کردستانی که الان می بینید که به این خرابی است ، یک دسته از همین انگل ها و از همین هائی که مربوط به رژیم منحوس شاهنشاهی است یا مربوط به چپ و راست ، یا همه راست (چپی ها فعلا دخالت و اینها نمی توانند داشته باشند، الان آمریکائی به صورت چپ و راست ) خوب اینها نمی گذارند که برای کردها یک کاری انجام بگیرد. بودجه برایشان تعیین کردند اما خوب یک مملکتی که وقتی که یک فوج از آنجا راه می رود و با تفنگ می زنند، می توانند بروند آنجا آسفالت کنند، مثلا بروند مدرسه بسازند، می توانند بروند آنجا حمام و دبیرستان و آن چیزهائی که احتیاج دارند؟ خوب نمی شود این . کوشش کنید که این منحرف هائی که هی تضعیف می کنند شماها را (هیچ کاری نشده ، هیچ کاری نشده ) الان تضعیف شماست . خیلی کار تاکنون شده ، یعنی من باید بگویم به شما که این هشت ماهی که اینها کار کردند در یک همچو محیطی ...... که کار تمام است در یک همچو محیطی ، با همچو وضعی ، با همچو کارشکنی هائی ، خیلی کار شده منتها این کارها عرضه نشد به مردم که بگویند چقدر کار کردیم . همین دیروز که آمدند اینجا یک

دسته ای که مال قم بودند، اینجا وقتی که خواندند راجع به کارهائی که کردند، راجع به حمام ها، راجع به !!! عرض می کنم !!! اسفالت ها و راجع به خانه سازی ها و امثال ذلک ، شمردند زیادش صفحه بزرگی بود که نوشته و قبل از آن هم راجع به همین جهاد !!! چیز !!! بنیاد مستضعفین ، شما خیال می کنید بنیاد مستضعفین چیزی در آن نشده ، نه چیز خیلی زیاد شده منتها زیادتر از آن باید بشود. مستضعفین تقریبا جندین میلیونند، چندین میلیون اشخاصی هستند که ضعیفند و همه هم از رژیم سابق به ارث برده شده . همه اینها که می بینید که مثلا خانه ندارند، زندگی شان درست نیست ، اسفالت ندارند، اینها که در انقلاب اینجور نشده ، این در رژیم سابق اینها شده . در رژیم سابق جرات نمی کردند، آب نداریم ، به حبس می بردندشان اگر می گفتید اسفالت نداریم ، کتک شان می زدند. حالا دیگر نه کتک است ، نه حبس و نه زجر، هیچ این حرف ها نیست در کار وقتی نیست همه صداشان در می آید، تمام مستضعفین صداشان در می آید که نه آب داریم و نه برق داریم . خوب از شما می پرسم خوب شمائی که نه آب دارید نه برق ، تازه این کار شده ؟ می گویند نه ، ما از سی سال چهل سال اینجور بوده . خوب از اول اینجور بوده ، اینها هم که دارند می سازند. اگر بگویند هیچ کاری کردند، نخیر! خیلی کار کردند. اینقدرها لوله کشی کردند آب بردند

و آب رساندند، اینقدر جاده ها را ساختند، در هر جا که بروید این مسائل هست ، خانه ها زیاد ساخته شده ، اما برای چند میلیون جمعیت به این زودی درست نمی شود آنها هم قبول دارند، البته خیلی از چیزها مانده است ، اما نه این است که کاری نکردند، تا حالا هیچ کاری نشده ، انقلاب شده مثل اول . اگر انقلاب نشده بود و مثل اول بود که شما اینجا ننشسته بودید، اگر شما اینجا آمده بودید، وقتی بیرون می رفتید جایتان حبس بود. انقلاب شده مثل اول یعنی چه ؟ اینها تضعیف می کنند روحیه شما را. شما قوی باشید، قدرتمند باشید، با همان قدرتی که همچو سد بزرگی را شکستید، جلو بروید، درست می شود مملکت تان ، نترسید از این حرف ها یک دسته ای ماندند از این دسته هائی که مثل دزدها، دزدها هم هستند که سر گردنه می روند دزدی می کنند، من خودم اطلاع دارم ، از آنوقت هائی که در زمان احمد شاه یادم هست ما مبتلا بودیم به دزدها، مبتلا بودیم به این اشخاصی که می آمدند مثل رجبعلی و مثل نایب حسین کاشی و مثل آن میرزا علینقی ها و آنها که شما حالا اسم شان را هم نشنیدید، اینها می رفتند غارت می کردند، دهاتی که ما در آن بودیم غارت می کردند. کاشان ، اصل حکومت در کاشان نمی توانست کاری بکند، همه اش این غارتگرها بودند، غارتگرها آنجا غارت می کردند، همه کارها را انجام می دادند، تا زمان رضاشاه همه غارت ها را منحصر کردند به یک غارتگر،

همه را سرکوب می کردند، یک غارتگر جای همه نشست و آن غارت می کرد. پیشتر غارتگرها متعدد بودند بعدش همه سرکوبی شدند، آن هم به !!! چیزی !!! که دستوری که از خارج داشتند، همه را سرکوبی کردند و متمرکز شد قوا در یک نفر که آن هم غارتگر بود. شما خیال نکنید که کاری نشده . نه خیلی کار شده ، معجزه شده ، اعجاز شده . این فریادی که اینجا می بینید امکان نداشت که سابق یک کسی بیاید و یک صدائی بکند. می بینید آزادی ، نعمت آزادی از همه چیزهای دنیا بیشتر است . شما الان طوری هستید که می آئید منزلتان فکر این نیستید که خوب اینجا هستیم ، مبادا سازمان امنیت بیاید مثلا برادرم را بگیرد، پدرم را بگیرد، شوهرم را بگیرد !!! عرض می کنم !!! آنطور چیزها، این خوف ها را داشتید. حالا راحت می خوابید نه سازمان امنیت می آید و کسی را بگیرد و نه دولت می فرستد کسی را بگیرد و نه چی و دزدها را دولت گرفته ، آن غارتگرها را، آنهائی که شما را اذیت کردند در طول تاریخ ، آنها را دارند خوب یکی یکی می گیرند، بعضی شان را به جزایشان می رسانند بعضی شان را نمی رسانند.

اما شما باورتان نیاید که به شما می گویند که هی (چه شد، چه شد، چه شد) این حرف هائی است که همین کسانی که مربوط به رژیم سابق هستند این حرف ها را می زنند برای اینکه به شما بگویند که اصلا اسلام هم مثل آنها. نمی دانند که برکت اسلام

بود که دزدها را از این مملکت بیرون کرد، از برکت اسلام است که این آزادی الان هست ، برکت اسلام بود که بعد از انقلاب همچو آزاد کردند همه را، تمام مطبوعات آزاد شد، منتها بعدش دیدند که ، پنج ، شش ماه که گذشت ، دیدند که این مطبوعات وابسته به اسرائیل است بعضی شان ، بعضی شان دارند توطئه می کنند بر ضد مملکت ، خوب روی یک قواعدی نباشد که رسیدگی بشود و هر کدام که اینطور هستند جلوشان گرفته بشود. که هیچ انقلابی در دنیا نمی توانید پیدا کنید مثل انقلاب ایران که بعد از انقلاب ابدا گرفتاری در کار نبود و آزادی مطلق بود، اجتماعات آزاد بود و حزب ها همه آزاد بود و مردم همه شان بطور آزادی مسائلشان را می گفتند مطالبی که داشتند می کردند، انتقادات می کردند. این معنا هم که گفتید که به شما مطالب را نمی رسانند، این هم از جمله حرف هائی است که اینها می زنند برای اینکه بفهمانند به مردم که من یک آدم بی اطلاعی هستم ، وقتی من یک آدم بی اطلاعی هستم نمی توانم حرفم یک حرف صحیحی باشد. من بی اطلاع نیستم . تا شما الان آمدید چقدر حرف زدید پیش من نشستید حرفتان را زدید، آن هم یک کسی او را نمی بیند. صبح و ظهر و شب و همه وقت هستم ، منتها از صبح تا ظهرش بنا بود که اجتماعات باشد و بعدش من را یک قدری آزاد بگذارند. این وقت آزادی من است که الان شما دارید می بینید. انشاءالله که همه

تان موفق باشید. من به همه دعا می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینی در دیدار با دانشجویان دانشکده علوم و ادبیات

تبلیغات دامنه دار اجانب در وابسته نمودن شرق به کشورهای غربی

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک جمله با آقایان صحبت کنم ، بعد هم ، ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح ها خودکفا باشیم . امکان ندارد که استقلال به دست بیاید، قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم . اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم ، در چیزهای دیگر هم وابسته خواهیم شد و همین طور اگر در فرهنگ ما وابستگی داشته باشیم ، در اساس مسائل وابستگی پیدا می کنیم .

مع الاسف تبلیغاتی که در طول تاریخ باید بگوئیم شده است از آنوقتی که این خارجی ها راه پیدا کردند به کشورهای شرقی ، تبلیغاتی که شده است اسباب این شده است که شرقی ها این گمان را پیدا کردند که هر چه کمال است در غرب است و این اسباب این شده است که خودشان را بکلی در مقابل غرب و در مقابل شرقی که نظیر اوست و در مقابل آمریکا و اینها باختند خودشان را شرقیین . در هر جناحی که می روید می بینید که در آن جناح صحبت هی از غرب است ، صحبت هی از خارج است .

اگر یک دوائی در اینجا، در خود ایران هم پیدا بشود، باز به عشق دوای خارج به خورد ایرانی ها می دهند. اگر یک پارچه خوبی هم ایران خودش تهیه کند و ببافد، باز باید با اسم فاستونی انگلیسی به مردم بفروشند. هر چیزی را که شما بروید سراغش می بینید که هی صحبت از این است که

!!! باید ما از آنها !!! باید از آنجا بیاید. از گویندگان سابق که حالا مرده است و آنوقت یا بعضی وقت ها رئیس مجلس بود یا در مجلس سنا بود گفته بود که نه ، ما اصلش باید همه چیزمان را انگلیسی کنیم . آن از خدمتگزارهای انگلیس بود. این معنا که با تبلیغات دامنه دار وابسته های به آنها و خود آنها در ایران منتشر شده است ، اسباب این شده است که ما دیگر به خودمان اعتماد نکنیم ، استنادمان به خارج باشد، استقلال فکری و مغزی نداشته باشیم .

اگر شما بخواهید استقلال و آزادی واقعی پیدا بکنید، باید کاری کنید که در همه چیز خودکفا باشید

اگر ما بخواهیم مستقل باشیم ، باید از همه جهات خودمان را مستغنی کنیم و از حالا در صددش برآئیم از حالا باید، حالائی که مملکت شده است مال خودتان و دست اجانب کوتاه شده است و امید

است تا آخر کوتاه باشد و این خیانتکارها هم رفتند و این ریشه های گندیده شان مانده است .

ما باید این مملکت که مال خومان شده است حالا، مثل خانه خودمان باید خدمت کنیم و از الان در صدد این برآییم که خودمان را مستغنی کنیم از این غرب و شرق . شما این را بدانید که غرب و شرق به ما بلکه به غرب و شرق آن بالاها و به این شرقی که ما در آن زندگی می کنیم ، به ممالک اسلامی ، اینها هیچ ابدا یک منفعت صحیحی نمی دهند، هر چه به ما بدهند چیزهائی است که یا به درد خودشان دیگر نمی خورد و به ما می دهند و یا اینکه به صورت ، یک چیزی را می دهند که

به درد ما دیگر نخورد.

اگر چنانچه به ما از علوم خودشان فرض کنید یک چیزی بدهند، یک چیزی که به درد ما درست نخورد می دهند. اگر این جوان های ما بروند در آنجا، در مدارس آنجا تحصیل کنند، آن تحصیلی را !!! که به جوان های !!! و آن علمی را که به جوان های ما یاد می دهند، این در آن مدارس استعماری است . مدارس خودشان ، آن مدارسی که برای خودشان است ، غیر آن مدارسی است که برای دنیای سوم است . آنها دنیای سوم را یک چیز دیگر می دانند، برای انسان دنیای سوم اصلش چیزی قائل نیستند، اصلش برای انسان های دنیای سوم هیچ حیثیتی قائل نیستند بلکه شاید حیواناتی که در آنجا زندگی می کنند عنایت آنها به آنها بیشتر از انسانی است که در اینجا زندگی می کند، دوائی که در آنجا استعمالش ممنوع است در اینجا استعمالش مجاز است ، می فرستند در دنیای سوم ، طبیبی که در آنجا طبابتش ممنوع است ، می فرستند او را اینجا و اینجا طبابتش مجاز.

این طبیب هائی که آنجا درس می خوانند، آنها را !!! اجازه !!! بسیاری شان را اجازه این نمی دهند که در آنجائی که تصدیق هم به او دادند و دیپلم هم به او دادند، همه تصدیق ها را دادند به او اما مشروط به این است که تو بروی در محل خودت طبابت بکنی ، اینجا حق نداری طبابت بکنی ، برای اینکه وضع آن چیزی که برای ممالک به نظر آنها استعماری ، برای دنیای سوم که برایش هیچ حیثیت قائل

نیستند، همه چیزهائی که آنها برای خودشان می خواهند برای ما نمی خواهند، برای ما یک چیز دیگر می دهند. این را من سابق هم گفتم که ما در پاریس که بودیم ، از این جوان هائی که در آلمان مشغول تحصیل بودند آمدند پیش ما و گفتند که ما در اینجا که تحصیل می کنیم ، نمی گذارند ما بالا برویم ، در یک حد معینی ما را نگاه می دارند نمی گذارند که ما مرتبه بالا برویم . مع الاسف در همین دانشگاه های ما هم راه پیدا کرده بودند و نمی گذاشتند آن رشدی که باید جوان های ما ببینند بکنند و بعضی از این اساتید دانشگاه و اینها وابسته بودند و مامور بودند به اینکه نگذارند اینها یک رشد صحیحی بکنند. اگر شما بخواهید استقلال پیدا بکنید و آزادی حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا باشید، مستغنی باشید. کشاورز باید کاری بکند که دیگر ما احتیاج گندمی به خارج نداشته باشیم ، دانشگاهی باید کاری بکند که ما در طبابت دیگر احتیاج به خارج نداشته باشیم ، در مهندسی احتیاج به خارج نداشته باشیم .

رژیم منحوس پهلوی عامل عقب ماندگی کشور

این بی انصاف ها در آن رژیم سابق آنطور می خواستند ما را عقب مانده نمایش بدهند و به خودمان حالی کنند که اسفالت هم وقتی می خواستند بکنند از خارج می آوردند، اگر می خواستند جاده سازی بکنند، یک اسفالت بکنند، یک بنائی درست کنند، یک راهی درست کنند، هر چه ، می گفتند متخصص باید از خارج باشد. نه اینکه اینجا نبود، هست اینجا، لکن اینها می خواستند جوری

بکنند که ما همه چیزمان را ببازیم و وابسته به غیر باشیم . هر چیزی را اینها می گفتند باید ما از خارج وارد کنیم . هی با فلان شرکت ، با فلان شرکت خارجی ، با فلان شرکت خارجی پیمان و چیز می بستند و راهسازی را به آنها می دادند و راهسازها یا کنار باید بنشینند، عمله ها باید یک چیز جزئی بکنند و مهندسین آنها با حقوق های فلان و فلان آقائی و فرمانفرمائی بر ما حکومت بکنند و ما را یک دسته ، مملکت ما را یک دسته وابسته بکنند و عمله و پائین و اینطور نمایش می دادند و هر چه از خارج می آمد، یک مهندسی از خارج می آمد، یک مهندسی از خارج می آوردند که مهندسین خود شما بهتر از آنها بود لکن او را می آوردند با صد هزار تومان یا کمتر یا بیشتر می آوردند به او می دادند و اینهائی که از او هم بهتر بودند زیر دست او قرار می گرفتند.

وضع مملکت ما در این مدت و خصوصا در این پنجاه سال اخیر یک همچو وضعی شده بود و ما باید از این ، خارج کنیم خودمان را. ما اگر بخواهیم که یک مملکت مستقل باشیم باید همه چیز، در همه چیزمان جدیت کنیم که خودکفا باشیم ، مریض ما دیگر خارج نرود، چیزهائی که ما خودمان می توانیم درست کنیم خودمان درست کنیم و هر چیز را می توانید در صدد برآئید. وقتی انسان باشد می تواند درست کند، می تواند همچو کاری را بکند لکن وضع را اینطوری به بار آورده

بودند که ما باورمان آمده بود که چیزی نداریم ، ما چیزی نمی دانیم باید ما از خارج بگیریم ، باید همه چیز از خارج بگیریم . و اگر واقعا اینطوری است که یک مصیبتی است و اگر اینطور نیست و ما را اینطور تربیت کردند که باورمان بیاید، این هم یک مصیبت دیگری است .

باید دانشگاه افرادی را تربیت کند که احتیاج را از خارج سلب کند

باید دانشگاه جدیت کند به اینکه افرادی را همچو بار بیاورد که ، همچو تربیت و تعلیم بکند که احتیاج را از خارج سلب کند، طبیبش طبیب خودمان باشد و ما احتیاج نداشته باشیم به طبیب خارج یا رفتن به خارج ، وقتی می خواهد یک لوزه ای عمل کند، در رژیم سابق لوزه یکی از بچه هایش !!! نمی دانم !!! یا از بستگانش می خواست عمل کند از اروپا می آورد که لوزه اش را عمل کنند.

یک همچو وضعی را می خواستند به ما و به دنیا اینطور نمایش بدهند که ما یک طبیب لوزه عمل کن نداریم ، اینطور می خواستند ما را در خارج نمایش بدهند یا مامور بودند که اینطور بکنند که ما را یک مردمی که اصلا هیچ از هیچ چیز اطلاع نداریم ، مملکت ما اسفالت هم نمی تواند درست کند، یک راهسازی هم نمی تواند بکند، مملکت ما یک بنا هم نمی تواند درست کند. بناهای شهر، همین مدرسه فیضیه که ملاحظه می کنید و در این دری که از مدرسه فیضیه وارد می شوند به صحن ، یک حاشیه ای آن بالا دارد با یک نقشی (آنوقت ها که من دیدم ، حالا که مدت هاست من ندیده ام )

تا آخر کاشیکاری ، آنوقت که ما قم بودیم در سی سال ، چهل سال پیش که ما اینجا بودیم و نرفته بودیم بیرون ، این بساط نبود. برای من نقل کرده بودند که یکی از متخصصین خارجی آمدند و این را دیدند گفتند این دیگر قابل این نیست که کسی بتواند مثل این درست کند برای اینکه این رنگ آمیزی که در آن شده ، هر یک از این رنگ ها یک مقدار حرارت خاصی می خواست و چون این مقدار حرارت خاص می خواهد که زیادیش می برد و کمی اش نمی رساند او را و اینها پهلوی هم که اینها را که گذاشتند، اینها اینطوری هست ، نمی توانیم دیگر ما درست کنیم . اساتید ما اینطور بودند، بناهای ما، کاشیکاری ما اینطور بوده که آنها تصدیق می کردند که ما نداریم مثل این را. طب ما را در اروپا تا حالا هم شاید طب ابوعلی را و رازی را، حالا هم شاید تدریس بکنند. مع الاسف ما آنها را کنار گذاشتیم ، مفاخر خودمان را کنار گذاشتیم چسبیدیم به آنها. تا ما از این وابستگی درنیائیم ، امید اینکه برای ما یک استقلال صحیحی ، یک مملکتی که بتوانیم به آن بگوئیم که یک مملکت مستقل است نباید داشته باشیم .

شما جوان ها، شمایی که جوان ها را تربیت کنید در صدد این باشید که اولا مغزهای ما را، آنها را از این چیزی که پر کردند از آنها، این مغزهائی که پر شده است از اینکه مغز شرقی را برداشتند جایش مغز غربی گذاشتند، شستشو کنید و به آنها حالی

کنید که شما خودتان مفاخر داشتید، خودتان فرهنگ دارید، خودتان همه چیز دارید. به آنها حالی کنید که باید خودتان هر کاری بکنید. ما اگر خودمان یک امر ناقص هم داشته باشیم ، بهتر از این است که پیش دشمن مان دست دراز کنیم و یک امر کامل از آنها بگیریم . من متاءسفم از اینکه ما پیش دشمن هامان باید برویم و اظهار احتیاج بکنیم . اگر باز احتیاج به یک ممالکی بود که دوست بودند به ما، خوب ، روابط دوستانه بود اما ممالکی که امروز الان ملاحظه می کنید در انگلستان بختیار دشمن ایران را آنجا بردند و زیر پرچم خودشان حفظ کردند و !!! پلیس !!! آنجا در حمایت پلیس آنجا حفظ می شود و بر ضد ایران مقاله می نویسد و حرف می زند و اجتماعات درست می کند و اینها و اگر جوان های ما بخواهند یک چیزی بگویند، پلیس آنجا جلوشان را می گیرد و آن دشمن شماره یک ما را بردند در امریکا به اسم اینکه معالجه کنند (حالا یا معالجه می خواهند بکنند یا به اسم معالجه ) بردند برای اینکه توطئه کنند. ما باز دست مان دراز کنیم پیش آمریکا بگوئیم گندم بده ، یا پیش انگلستان بگوئیم چه بده ؟!.

استقلال با وابستگی جمع نمی شود

من متاءسفم واقعا و همه متاءسفند که ما باید احتیاج داشته باشیم به دشمن های خودمان . ما باید خودکفا باشیم . این را باید کشاورزی مان را همچو درست بکنیم ، همه دست به هم بدهند، کشاورزها، دولت ، اشخاصی دیگر که این کشاورزی به حدی برسد که ما بتوانیم صادر بکنیم مملکت

ما صادر کننده بوده است و حالا ما گرفتار این معنا شدیم .

مملکت ما یک آذربایجانش اگر چنانچه درست کشاورزی بشود، یک خراسانش اگر درست کشاورزی بشود برایمان کافی است ، مابقی اش باید صادر بکنیم . مع الاسف با اسم اصلاحات ارضیه ما را به این روز نشاندند که می بینید و چیزهای دیگر ما هم همین طور. همه چیزمان باید مستقل بشود. استقلال با وابستگی جمع نمی شود. و ما فرهنگمان وابسته بشود استقلال نداریم ، اقتصادمان وابسته بشود استقلال نداریم . اول باید آن مطلب را درستش کرد، استقلال فرهنگی ، استقلال اقتصادی اول باید او را درستش کرد تا ما بتوانیم اسم خودمان را یک مملکت بگذاریم ، یک مملکت مستقل بگذاریم .

اصلاح و اداره امور مملکت با تعلیم و تربیت صحیح نسل آینده

و من امیدوارم که جوان های ما، اساتید ما، اساتید دانشگاه ما، همه نویسندگان ما، روشنفکرهای ما همه بیدار بشوند، متوجه بشوند که غفلت ها شده است ، تا حالا اغفال ها ما را کردند، مغزهای ما را عوض کردند. باید همه دست به هم بدهیم ، نویسنده کمک کند به این نهضت ، گوینده کمک کند به این نهضت ، روزنامه ها کمک کنند به این نهضت ، نه اینکه روزنامه ها را آدم ببیند، بعض روزنامه ها را گاهی من می بینم (به غیر این معروف ها) بعضی از آنها سر تا ته آن چیزهائی است که به حال این ملت مضر است . در بین همین روزنامه ها هم باز پیدا می شود اگر بخواهد یک ، البته یک دسته ای هستند نمی خواهند، یک دسته منافعشان را به این دیدند که غربی ها به

اینجا حکومت بکنند یا امثال این خائن ها بیایند سر کار، آنها نمی خواهند.

اما آنهائی که اینطور نیستند، آن دسته از نویسنده ها و روشنفکرها، از اساتید دانشگاه ، از معلمین ، از سایرین که اینطور نیستند و جوان ها که باز اینطور بلا اشکال نیستند، برای اینکه آنها در رژیم سابق کاری نداشتند تا آنطور بشوند، باید فکر این معنا باشند که ما خودمان انسانیم ، ما خودمان فرهنگ داریم ، ما خودمان می توانیم تربیت و تعلیم کنیم و می توانیم کار انجام بدهیم و مشغول بشویم . حالا اول وقت است ، اولی است که دست این جنایتکارها کوتاه شده است از مملکت ما، آنها هم که ما را چاپیدند آنها هم حالا دستشان کوتاه شده ، ما به فکر این باشیم که خودمان را درست بکنیم . اول مطلب این است که جوان های ما درست بشوند، این جوان هائی که در آتیه باید این مملکت را حفظ کنند، این مملکت را اداره بکنند، اینها باید درست تربیت بشوند و اصلاح بشوند.

خداوند همه شما را انشاءالله توفیق بدهد و همه ما را، خواهرها را، برادرها را توفیق بدهد که خدمتگزار این مملکت باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/8/58

پیام امام خمینی به مناسبت آیت الله قاضی طباطبایی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

با کمال تاسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبائی رحمه الله علیه را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور مجاهد آذربایجان و خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین

راه حق و اسلام خواستارم .

ملت عزیز برومند ایران و آذربایجانیان غیرتمند عزیز باید در این مصیبت های بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خود باختگی آنان است ، هر چه بیشتر مصمم و در راه هدف اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات خود افزوده و از پای ننشینید تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنمایند. عزیزان من در انقلابی که ابر قدرت ها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است ، این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتناب ناپذیر است . ما باید از کنار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است ، ادامه دهیم . شهادت در راه خداوند، زندگی افتخار آمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملت هاست .

ملت های مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبائی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینی در گروهی از زندانیان سیاسی رژیم گذشته

سعادت از آن کسانی است که تکلیف خویش را ادا کردند

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه بود گذشت و سعادت را آنها بردند که تکلیف خودشان را ادا کردند، چه در حبس چه در زیر شکنجه و چه بیرون از حبس . باید مهیا باشید برای مصیبت ها، یکی بعد از دیگری . شما یک انقلابی

کردید و یک سدی را شکستید که در دنیا نظیرش کم یا نبوده است ، منتظر نباشید که بعد از شکستن این سد و کوتاه شدن دست ابرقدرت ها از خزائن شما و رفتن خائنین از این کشور و کوتاه شدن دست استفاده جوها همین طور به این سادگی مطلب بگذرد.

به دنبال شهادت مردان بزرگ باید اراده ها مصمم تر گردد

ما باید مهیا باشیم که باز شهید بدهیم . چنانچه دیروز، دیشب یکی را دادیم ، مرحوم آقای قاضی رحمه الله به شهادت رسید و قبل از او هم بوده است و بعد از او هم خواهد بود، لکن این شهادت ها اراده های شماها را باید مصمم تر کند. شما در یک راهی قدم بر می دارید که در این راه شهادت های بسیار از مردان بزرگ واقع شده . راه اسلام است ، برای اسلام قیام کردید و برای حق قیام کردید و کسی که برای حق قیام کند، برای اسلام قیام کند، همه چیز باید پیش او سهل و آسان باشد. شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیم ها قوی تر بشود و بفهمانید به اینهائی که اینطور کارهای ناجوانمردانه کنند که دیگر نمی توانند با یک همچو کارهائی اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلکه این نحو کشتن که به طور ناگهانی و دزدکی می کشند این دلیل بر شکست آنها است . اگر اینها قدرتی داشتند در میدان می آمدند، تا آن وقتی که یک قدرتی داشتند در میدان بودند و شما هم در میدان و ملت ما آنها را عقب زد، دیگر

این آشفتگی های جزئی و این دست و پازدن هائی که گاهی یک کسی را به شهادت می رسانند، گاهی یک دزدی کنند، سرگردنه ها دزدی می کنند، این دغلبازی ها دلیل بر این است که اینها دیگر مایوس هستند و شکست خورده هستند.

برای پیاده کردن محتوای مترقی اسلام ، مردانه در میدان باقی بمانید

شما هم قویدل باشید و از این شهادت ها هیچ ابدا باکی نداشته باشید و مردانه همانطوری که تا حالا قیام کردید و نهضت کردید و این سد عظیم را شکستید، مردانه در میدان باقی باشید و جلو ببرید این نهضت را تا اینکه انشاءالله اسلام با آن محتوای مترقی اش پیاده بشود و مملکت ما یک مملکت اسلامی به تمام معنا بشود یعنی تمام قشرهایش اسلامی بشود یعنی هم دولت یک دولت اسلامی باشد هم وزارتخانه ها یک وزارتخانه های اسلامی باشد، هم ادارات ، ادارات اسلامی باشد هم استانداری ها استانداری های اسلامی باشد، هم بازار و دانشگاه و امثال ذلک .

باید ما کوشش کنیم برای این مقصد بزرگ یعنی این مقصدی که انبیا دنبال این مقصد بودند و تا آخر هم دنبال این مقصد بودند و به پیش رفتند، ماها باید به تبعیت از انبیاء خدا، به تبعیت اولیاء خدا این مکتب را به پیش ببریم و انشاءالله این مملکت را یک الگوئی قرار بدهیم از برای سایر کشورهای اسلامی و بلکه سایر کشورهائی که مستضعفین گرفتار مستکبرین هستند و امیدوارم که موفق بشوید.

در انجام کارها توجه تان به خدا باشد که عمل برای خدا باخت ندارد

شما در این کارهائی که انجام می دهید، چه در جهاد سازندگی ، چه در پاسداری و چه در دادگاه ها و هر جا هستید، ادارات ، توجه تان به خدا باشد. (کی کمک به من می کند کی نمی کند) خیلی مطرح نباشد پشتیبان . شما دارید یک عمل انسانی !!! اسلامی برای خدا انجام می دهید، توانستید انجام بدهید که به آن نتیجه هم رسیدید، اگر نتوانستید هم انجام بدهید باز شما برد دارید، برای اینکه

پیش خداست ، مطلب الهی است . کسانی که برای خدا کار می کنند هیچ وقت باخت در آن نیست آنهائی که برای دنیا کار می کنند باخت دارند که اگر نرسیدند خوب ، باختند و عمرشان هم هدر دادند، اگر برسند هم باخت دارند لکن آنهایی که برای خدا قیام می کنند، اطاعت امر خدا را می خواهند بکنند، نهضت برای خدا، قیام برای خدا، عمل برای خدا، این هیچ وقت شکست ندارد. در ظاهر هم اگر خیال بشود که ما نتوانستیم عمل بدهیم پس شکست خورده ایم ، به حسب واقعش شکستی نخوردیم ، برای اینکه ما برای خدا کار کردیم و کسی که برای خدا کار بکند همین دنیا نیست قضیه ، جاهای دیگر ما داریم ، برد آنجا است . البته دولت مکلف است ، استاندارها مکلف هستند که همراهی کنند و این جهاد سازندگی که جوان ها مشغول هستند یا سایر کارهائی را که جوان ها مشغول هستند، به قدر احتیاجی دارند، احتیاجات آنان را برآورند به مقداری که می توانند. دولت مسامحه نشود و آنها هم باید عمل بکنند. یعنی همه ما موظفیم به اینکه یک کشورری که از گلوی استعمار بیرون کشیدیم ، حالا خودمان اداره اش کنیم به طوری که دیگر محتاج به آنها نباشیم . این احتیاج به دشمن تلخترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد یک وقت انسان احتیاج دارد به برادرهای خودش ، اینهم خوب نیست لکن یک وقت احتیاج داشته باشد به دشمن خودش ، یعنی آنی که در طول تاریخ ما را استضعاف کرده ، در طول تاریخ به ما

خیانت کرده ، جنایت کرده است ، حالا ما محتاج به او باشیم در ارزاقمان ، دستمان را پیشش دراز کنیم که گندم بده ، دستمان را پیشش دراز کردیم که مستشار بده ، این به نظر انسان تلخترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد که پیش دشمنش ، پیش آنکه همه چیزش را از بین برده ، دست دراز کند که به من ارزاق ما را بده . باید ملت ما این تحول را پیدا کند که عارش بیاید که به آمریکا بگوید گندم به ما بده یا مستشار به ما بده ، خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوائج خودش را برآورد.

همه اقشار ملت قیام کنند برای رسیدن به خودکفائی و رفع حوائج خویشتن

همه باید با هم کمک بکنیم ، یعنی ملت ، همه قشرهای ملت باید در صدد این باشند که خود کفا باشند، محتاج نباشند. آنوقت قشر کشاورز، کشاورزیش باید توسعه بدهد و زیاد توسعه بدهد. الحمدلله در این سال توسعه پیدا کرده بود بلکه در جائی دیدم که راجع به قم و اطراف قم بود که چهار مقابل قم و اطراف قم زیاد شده است امسال از سال های سابق . ما امیدواریم که سال های بعد زیاد جوری بشود که ما صادر کننده باشیم و آنها محتاج به ما باشند، نه جوری باشد که ما پیش کسانی که به ما آنطور رنج دادند برویم و بگوئیم شما به ما گندم بدهید. بعدش هم باید در همه امور اینطور باشد.

اگر یک مملکتی بخواهد مستقل باشد، اول شرط این است که احتیاج نداشته باشد

به غیر اگر احتیاج داشت که نمی تواند مستقل باشد، احتیاج خودش یک وابستگی است . اگر یک روزی آن کسی که ما به او محتاج فرض کنید باشیم ، یک روزی جلویش را بگیرد، خوب ما باید تسلیمش بشویم . ما باید کاری بکنیم که مستقل بخواهیم بشویم ، کاری بکنیم که محتاج نباشیم . این هم به اینکه دانشگاهی بنایش را بر این بگذارد در دانشگاه خودش کاری بکند که آن مقداری که مملکت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بکند. اطبا، عار است برای یک مملکتی که خارج از طب او استفاده کرده ، حالا هم هر کس هر چیز می شود از اینجا پا شود و برود به لندن پیش دشمن های ما، پیش آن که الان دشمن ما را در آنجا دارد حفاظت می کند، آمریکا، پیش آن که دشمن بزرگ ما را دارد حمایت می کند و پشتیبانی از او می کند و توطئه گری می کند. عار است برای ما که مریض های ما بروند در یک چنین مملکتی که آنطور هستند. ما باید اطباءمان هم در خود مملکت ما تربیت بشوند هی مایوس نباشند از اینکه ما نمی توانیم اینقدر خودشان را نبازند. خوب پیش هم هی می گفتند: (خوب نمی شود با این قدرت ها، نمی شود با این قدرت ها در افتاد، بیائید بسازیم ، بیائید بسازیم ) لکن شما دیدید وقتی ملت خواست شد. وقتی یک ملتی یک چیزی را می خواهد بشود، خدا همراهش است . همانطوری که آن وقت می گفتند نمی شود این قدرت را به هم زد و

شما عمل کردید و شد، حالا هم که می گویند ما نمی توانیم مثلا خود کفا بشویم راجع به چیزها، خیر می توانیم و باید همت کنیم و بشویم . باید طبیب از خود ما باشد، مهندس از خود ما باشد، همه چیز از خود ما باشد، احتیاج به این نداشته باشیم که ما از خارج وارد کنیم ، مغز از خارج وارد کنیم ، ما خودمان باید دارای مغز صحیح باشیم . این مغزهائی هم که می گذارند می روند، اینها هم به درد ما نمی خورند. خودتان باید حالا از اول بسازیدخودتان را برای

اینکه کشور خودتان را خودتان اداره بکنید خیلی هم دنبال این نباشید که حالائی که دارید کار می کنید خیر باید حتما همه ادارات هم با شما همراهی کنند، شما برای خدا کار بکنید البته آنها باید این کار را بکنند لکن اگر یک وقتی یک لنگی پیدا شد هیچ ابدا خوف به خودتان راه ندهید و یاس به خودتان راه ندهید. خودتان قدرتمندید، خودتان می توانید عمل بکنید.

کوشش کنید که کارتان برای خدا باشد

من امیدوارم که خداوند همه شما را توفیق بدهد و همه ما را توفیق بدهد که برای خدا کار بکنیم تا شکست در آن نباشد. این از همه توفیق ها بالاتر است که ما خودمان طوری بکنیم که کارهایمان برای او باشد. خدمت به ملت خدمت به او است . خدمت به مملکت خود شما خدمت به خداست . مملکت ، مملکت خداست . خدمت کردن برای اینکه ما محتاج به اجانب نباشیم ، این خدمت بزرگی است ، خدمت الهی است ، برای خداست این . کوشش کنید که کارتان

برای خدا باشد وقتی برای خدا باشد از هیچ چیز باک نداشته باشید، خدا همراه شماست و کسی که خدا همراهش است از هیچ نباید باک داشته باشد.

امیدوارم که خداوند همه شما را تایید کند و موفق باشید و اگر مطالبی هم هست ممکن است بنویسید چون من وقت اینکه حالا بنشینم یک مدتی صحبت کنم ندارم .

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان عربستان سعودی مقیم ایران

نهضت اسلام نمی تواند محصور در یک کشور باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

مع الاسف آقایان وقتی آمدند که ظهر است و من وقتی ندارم لکن چند کلمه عرض کنم . این نهضت ایران نهضت مخصوص به خودش نبوده و نیست ، برای اینکه اسلام مال طائفه خاصی نیست ، اسلام برای بشر آمده است ، نه برای مسلمین و نه برای ایران . انبیاء مبعوثند بر انسان ها و پیغمبر اسلام مبعوث بود بر انسان ها، خطاب به ناس یا (ایها الناس ) و ما که نهضت کردیم برای اسلام نهضت کردیم . جمهوری ، جمهوری اسلامی است . نهضت برای اسلام نمی تواند محصور باشد در یک کشور و تواند محصور باشد در حتی کشوررهای اسلامی نهضت برای اسلام همان دنباله نهضت انبیاست . نهضت انبیا برای یک محل نبوده است ، پیغمبر اکرم اهل عربستان است لکن دعوتش مال عربستان نبوده ، محصور نبوده به عربستان ، دعوتش مال همه عالم است .

برای منادیان حقوق بشر سیاست و موجودیت شان مطرح است ، نه جان انسان ها

انبیا آمدند که انسان را بسازند. انسان یک موجودی است در ابتدا مثل سایر حیوانات است ، اگر رشد بکند یک موجود روحانی می شود که بالاتر از ملائکه الله می شود و اگر طرف فساد برود یک موجودی است که از همه حیوانات پست تر است الان شما در این انسان هائی که در دنیا هستند و ادعای انسانیت می کنند، ادعای طرفداری از بشر می کنند، ادعای حمایت از حیوانات می کنند، شما الان این اشخاص را که بک همچو ادعاهایی دارند ملاحظه می کنید، که گمان ندارم در تمام حیوانات یک حیوانی به درندگی اینها پیدا بشود، یک حیوانی که ، یک موجودی که تمام این

بشر و بشریت را برای نفع خودش می خواهد، میلیون ها آدم را می کشد برای اینکه یک نفعی ببرد. حیوانات اگر چنانچه حیوانخوار باشند، به اندازه شکم شان وقتی سیر شدند رها می کنند، و عده دیگر سراغ کار، اما این انسانی که انسان که از حیوانات است و بدترین حیوان است برای یک منفعت جزئی حاضر است که فوج فوج این انسان ها را بکشد، انسان های دیگری ، آنهائی که سر راه نفع او ایستاده اند یا لااقل به نفع او عمل نمی کنند، این انسان ها پیش آنها اصلا موجودیت شان مطرح نیست . آنها حاضرند که چند صد هزار، چند صد میلیون جمعیت را بکشند تا اینکه یک جائی را برای سیاست خودشان تصاحب کنند. جنگ هائی که الان در دنیا هست و بوده است و سابق بوده است شما ملاحظه کنید که چه می کنند اینها با این بشری که ادعا می کنند که ما برای حقوق بشر مثلا طرح داریم ، مجله داریم . همین ها وقتی که چهار نفر در ایران به واسطه جنایات پنجاه ساله شان کشته شوند، در محاکمه اینجا محکوم به اعدام می شوند. همین هائی که در آنجا در روزنامه هایشان شروع می کنند به نوحه سرائی کردن و انتقاد از محاکم اینجا، همین هائی که الان در میدان های جنگ برای سرکوبی و کشتن آدم ها برای رسیدن به یک چیزی که مثلا فرض کنید برای او یک به حسب تو هم یک نفعی دارد.

داشتن زندگی شرافتمندانه در گرو یافتن اسلام واقعی و انسان ساز است

اینهائی که الان مشغول کشتن فوج فوج آدم هستند، از دو سه نفر چند آدمی که در

اینجا پنجاه سال جنایت کرده اند و چند صد نفر آدم کشته یا امر به کشتن کرده اند وقتی که اینها را در محاکم محکوم به اعدام می کنند فریادشان بلند می شود، در همین حالی که افراد آنها الان مشغول آدمکشی هستند، فوج فوج مردم را کشند. همین ها برای اینها نوحه خوانی می کنند و مع الاسف در بین خود جمعیت های اسلامی ، جمعیت شرقی ، در مملکت ، در ممالک شما موجودهایی هستند که یا باورشان آمده است حرف های اینها را که آدم بگوید اینها بسیار عقب مانده اند. از حیث افکار، یا باورشان نیست لکن برای آنها کار می کنند که باید بگوئیم خیانتکارند. در بین ما هست در بین شما هم هست افرادی که همان مسائلی که آنها می خواهند، همان مسائلی که در غرب گفته می شود آنها در بطن جامعه خودشان طرح کنند و می گویند. همانطوری که مطبوعات آمریکا، مطبوعاتی که تحت نظر مستقیم صهیونیسم هستند، اینها همان مطالبی را که آنها می نویسند در نویسنده های ما بعضی شان ، در گوینده های ما بعضی شان ، همان مسائل اینجا هم هست ، در ممالک شما هم هست . الان تا ممالک شرق ، ممالک اسلامی تا اسلام را نیابند نمی توانند زندگی شرافتمندانه بکنند. مسلمین باید اسلام را پیدایش کنند، اسلام از دست شان فرار کرده . ما الان اسلام را نمی دانیم چیست . اینقدر به مغز ما خوانده است این غرب و این جنایتکارها که اسلام را ما گمش کردیم . تا اسلام را پیدا نکنید نمی توانید اصلاح بشوید. از

آن مرکز که کعبه معظمه است و مرکز اجتماع مسلمین است در هر سال گرفته تا آخر بلاد مسلمین ، اسلام گم است نمی دانند چیست و لهذا مسلمین جمع می شوند و در مکه معظمه در یک محلی که خدای تبارک و تعالی آن محل را قرار داده برای اجتماع مسلمین ، اجتماع معنوی مسلمین ، جمع می شوند و نمی دانند چه می کنند، استفاده اسلامی از آن نمی کنند. یک همچو مرکز سیاسی را متبدلش کردند به یک اموری که اصلا غفلت از همه مسائل مسلمین ، باید اسلام را پیدایش کنند. مسلمین اگر حج را پیدا کنند آن سیاستی که در حج به کار رفته است از طرف اسلام ، همان را پیدا کنند کافی است برای اینکه استقلال خودشان را پیدا کنند، ولی مع الاسف ما گم کردیم اسلام را. آن اسلامی که الان دست ماست بکلی از سیاست جدایش کردند، سرش را بریدند، آن چیزی که اصل مطلب است از آن بریدند و جدا کردند و مابقی اش را دست ما دادند. همان ما را به این روز نشانده است که ما نمی شناسیم سر اسلام را، ما نمی شناسیم . ما تا پیدا نکنیم اسلام را، تا همه مسلمین پیدا نکنند اسلام را نمی توانند به مجد خودشان برسند.

اسلام برای اصلاح جامعه شمشیر کشیده ، نه برای کشورگشائی

مجد اسلام آن بود که در صدر اسلام بود، آن بود با یک جمعیت کم دو تا امپراطوری را از بین برد. آن مجد اسلام بود، نه برای کشورگشائی ، برای آدم سازی . این خیال است ، اشتباه است که خیال می کنند که کشورگشائی می کند اسلام

، اسلام کشورگشائی نمی کند. اسلام می خواهد همه کشورها آدم بشوند. اسلام دنبال این می رود که آنهائی که آدم نیستند آدمشان کند. در یک جنگی وقتی که اسیر کرده بودند یک عده ای را، به حسب تاریخ هست که اینها را بسته بودند داشتند می آوردند رسول اکرم گفت ببین من باید با زنجیر اینها را به بهشت ببرم . اسلام برای اصلاح جامعه است و اگر شمشیر کشیده ، شمشیر را برای این کشیده است که مفسدهائی که نمی گذارند این جامعه اصلاح بشود را از بین ببرد تا سایرین اصلاح بشوند مسائلی هم که آن آقا خواندند مسائل کثیری بود. اینها انشاءالله امیدوارم که اگر ما توفیق پیدا بکنیم ، اگر مسلمین توفیق پیدا کنند، بتدریج درست بشود. حالا ما گرفتاری های زیادی داریم که محتاجیم به دعای همه مسلمین . خداوند همه شما را تایید کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/8/58

بیانات امام خمینی در جمع ورزشکاران و گروهی از اهالی مردم قزوین

لزوم احساس مسوولیت و همیاری کلیه اقشار ملت در آباد ساختن کشور طاغوت زده

بسم الله الرحمن الرحیم

من خوشحالم که با شما ورزشکارهای عزیز، ورزشکارهائی که برای ملت ما پشتوانه هستید، امروز مواجه هستم . من به شما دعا می کنم ، به همه ملت و به شما ورزشکارها که قدرت جسمی و انشاءالله قدرت روحی هم دارید. البته مشکلات هست و مشکلات دنبال هر انقلابی اجتناب ناپذیر است لکن مشکلاتی نیست که نشود جبران کرد، مشکلاتی است که با یک فرصتی قابل جبران است لکن باید این احساس در ملت ما باشد که بعد از آنکه طاغوت رفت ، یعنی قدرتی که هر چه می خواست برای خودش می خواست و همه ثروت ما و ذخائر ما را به

نفع خودش و ارباب های خودش چپاول کرد، بعد از رفتن یک همچو طاغوتی کشور به دست خود شما افتاده است ، یعنی مال شماست ، هر جائی دیگر مال خود اهالی آنجاست ، باید اهالی هر ناحیه ای ، اهالی هر شهرستانی ، اهالی هر روستائی کوشش کند برای ساختن همان جائی که هستند. اگر همه دست به هم ندهید و همه قشرها کمک نکنید، به این زودی نمی شود این کشور را که پنجاه سال اقلا درخرابیش کوشیده شده است آباد کرد.

تبلیغات مفسده جویانه شیاطین با سمپاشی و ایجاد یاس در میان مردم

الان دست هائی ، قلم هائی ، زبان هائی در کار است که ملت ما را مایوس کند، اشکالاتی می تراشند و نقل می کنند و می نویسند و می گویند. همه اش برای این است که روح یاس در شما، در جوان های ما، در قشرهای ملت ما ایجاد کنند. اگر روح یاس پیدا بشود در یک جامعه ای ، آن جامعه سست می شود و اگر سست شد، نمی تواند به پیروزی برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسی خود به اینجا رسیده اند که باید این ملت را مایوس کرد، هر چه بشود، هی می گویند هیچ نشد. همین که تبلیغات و بوق های تبلیغاتی شان در صدد این است که بگویند خوب ، انقلاب شد و هیچ کاری نشد، این برای این است که شما را از این انقلاب مایوس کنند. این یک مطلبی است که شیاطین الهام به اینها کرده اند که این ملتی که با عزم راسخ خودش یک همچو قدرت بزرگی را شکست در صورتی که هیچ در دستش نبود و با ایمان

راسخ خودش و اجتماع و وحدت کلمه این سد را شکست ، آنها یک همچو قدرتی از کشور ما و جوان های ما دیدند و این خوف درشان پیدا شد که اگر اینطور پیش برود، دیگر امکان ندارد که آنها بتوانند باز آن چپاولگری خودشان را اعاده بدهند، پس چه بکنند؟ از طریق های مختلف شروع کردند به سمپاشی ، هر جا توانستند عملا هم خرابکاری کردند مثل کردستان ، خوزستان ، اینجاها عملا هم مشغول به فساد و مفسده شدند، چنانچه می دانید اخیرا هم جنایت بزرگی کردند و عده ای را از سربازها به شهادت رساندند و همین طور باز جنایت دومی را که اشاره کردید که مرحوم آقای قاضی طباطبائی رحمه الله که از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ایشان ، ایشان حبس ها رفته است ، مجاهدات کرده ، تبعیدها شده است ، آنها اینطور اشخاص را یکی یکی ترور می کنند و منظور این است که مایوس کنند شما را، آنجا هم که عملا دست به کار توانند بشوند، شروع می کنند با تبلیغات .

شرح خدمات و تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است

هر روز ما مشاهد این مطلب هستیم که یک دسته ای می آیند اینجا شکایت می کنند که مثلا فرض کنید که در بلد ما، در طرف های ما کارهائی نشده است و پیشرفت هائی نکرده اند و گاهی هم به طور کلی می گویند که این انقلاب شد اما چیزی به دست نیامد. از این جهت من باید به شما عرض بکنم که انقلاب هشتماهه !!! حدود هشت ماه است علی الظاهر !!! باید شما ببینید که در این انقلاب هشتماهه

باید چی به دست ما بیاید، چه آمده است تا شکایت از آنهائی که نیامده است بکنیم . آمده ها را هیچ اصلا این نویسنده ها توجه به آن نمی کنند، یعنی توجه دارند لکن برای ایجاد روح یاس در مردم آنها را اصلا ذکر نمی کنند، هی از آن چیزهائی که باید بشود و حالا نشده ، هی آن را به رخ می کشند و آن چیزهائی که شده اصلا از آن ذکری نمی کنند، هی می گویند چه شده . حالا من عرض می کنم که آن چیزی که به تصدیق همه ملت شده است و آن اینکه دزدها را بیرون کرد، اشخاصی که سرمایه های این مملکت را می دزدیدند و به خارج بردند و نفت ما را، گاز ما را و سایر معادن را به خارج می فرستادند در ازایش هم چیز مختصری می گرفتند آن هم برای خودشان ، به ملت کاری نداشتند، خوب ، این کار شده است . این را کسی می تواند بگوید که این کار نشده است و محمد رضا باز مشغول به خرابکاری است یا آمریکا باز در ایران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است ؟ یک همچو کار بزرگی که سابقه در دنیا ندارد که یک ملت بدون هیچ ساز و برگی مثل آمریکا که اینجا را در حلقومش بلعیده بود، از حلقومش بیرون کشیدند، این را هیچ ذکر نمی کنند که یک همچو کاری شده است . می توانند بگویند نشده است ؟ نمی توانند بگویند، اما اصلا این را هیچ حرفش را نمی زنند، حرف نمی زنند که ما

امروز یک وضعیتی داریم که مملکتمان دست خودمان است . شما این آزادی که الان دارید شما می توانستید در پنج سال پیش از این ، پیش من بیائید؟ اگر یک همچو اجتماعی قاچاقی می آمد بیرون ، سرنوشتش جز این بود که باید برود حبس ؟ خوب ، این یک نعمتی نیست که برای ما حاصل شده است که حالا ما با هم که سال های طولانی شاید هیچ وقت هم ما خدمت شما نرسیده باشیم حالا در یک مجلس نشسته ایم با هم صحبت می کنیم ، مسائل کشورمان را، مسائل مملکتمان را داریم می گوئیم ؟ این کار شده

است ، این شده ها را اصلا ذکری از آن کنند، گویند انقلاب چه کرده ، انقلاب اسلامی چه کرده است . این انقلاب اسلامی برای خاطر اسلامی بودنش با انقلاب هائی که در دنیا واقع شده است ، فرق ها دارد. یک فرقش این است که در انقلاب هائی که می شده در کودتاهائی که می شده (همین چند روز کودتائی که شده است در یک جائی ، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قدغن کردند) انقلاباتی که شده است گاهی یک میلیون ، دو میلیون جمعیت کشته شده است . بعد از انقلاب کشتار دستجمعی می شود. این انقلاب ، اسلامی چون بود، هیچ بعد از انقلاب کشتاری که مردم را بکشند و مثلا اینهایی که حالا غلبه کرده اند، مردم چون غلبه خود ملت بود، آن هم ملت اسلامی ، آن هم با اسم اسلام . دنبال این نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و

نه احزاب قدغن شد، تا چند ماه بعد بعضی ها را دیدند مشغول توطئه اند، الان هم مشغولند، بعضی ها را دیدند که از خارج چیز اخذ می کنند و دارند توطئه می کنند، بعضی مجلات اینطوری و بعضی مطبوعات اینطوری را دادگاه جلو گرفت برای اینکه ملت را داشت به تباهی می کشید اما باز همه مطبوعات هستند سر جایشان ، احزاب هم هستند سرجایشان و درهای این مملکت هم باز به همه جا. این یک نعمتی است که ما از اسلام داریم و از این انقلاب اسلامی ، نعمت بزرگ آزادی . شما الان دیگر نمی ترسید از اینکه سازمان امنیت شب بیاید بهانه بگیرد، شما را بگیرد ببرد و حبس کند و اصلا معلوم نشود که چه شد. چقدر جوان های ما در حبس رفتند که معلوم نشد چه شد. آنهائی که معلوم شد و ماها مطلع از آن هستیم چقدر زیاد هست و چقدر جوان های برومند ما را کشتند و چه کردند، اما عده کثیری اصلا اطلاع از آنها حاصل نمی شد. عده زیادی را اینها آنطوری که آنوقت ها که حمله می کردند به هر طرف ، می گفتند نشاندند آنها را توی هلیکوپتر یا چی ، می برند بالای دریا باز می کنند و می ریزند آنجا. اینها حالا هست دیگر؟ اینها از آثار این انقلاب نیست ؟! این بی انصاف ها که می گویند که انقلاب شد و چیزی نشد، اینها را نمی بینند؟ کورند اینها؟ یا می بینند و خائنند؟ اشکالتراشی های دیگر که برق ، آب ، خرابی ، چه ، چه ، چه .

خوب ، اولا ما به آنها می گوئیم که اینها در انقلاب حاصل شده یا از اول بوده ؟ آیا آنهائی که آسفالت نداشتند، آنهائی که آب آشامیدنی نداشتند، آنهائی که بهداری نداشتند، آنهائی که حمام نداشتند، این از چیزهائی است که در انقلاب این ناداری حاصل شده است یا نداشتند؟ قبلا نداشتند. ما از هر کس می پرسیم که خوب ، شما که اسفالت می گوئید نداریم ، از کی نداری ؟ می گویند از اول هیچ برای ما آسفالت درست نکرده اند. راست هم می گویند. خوب ، آنها نکردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحیه انقلاب این ضرر وارد نشده منتها شما می گوئید باید انقلاب این کار را بکند. انقلاب مال همه شماست ، انقلاب را همه شما کردید، مملکت هم مال همه شماست . همه باید کمک بکنید، دولت هم یکی است ، ننشستیم ما به اینکه همه کارها را دولت بکند. آن کارهائی که شده است که از ناحیه های مختلف باز می آیند به ما می گویند که فلان کارها شده است ، چقدر عمارت ساخته شده ، چقدر خانه برای مستضعفین ساخته شده ، چقدر زمین ها آسفالت شده است ، چقدر زمین ها را درو کرده اند، چقدر این جهاد سازندگی خدمت کرده ، اینها را هیچ ذکر کنند، اینها را جزء اینکه چیزی نشده ذکر می کنند. همین پریروز از جهاد سازندگی قم آمدند پیش من و آنها گفتند که الان در تمام اطراف قم و چیزهائی که مربوط به قم است دیگر ما نقیصه نداریم ، همه را درست کردیم . اینها را

هیچ ذکر نمی کنند. چقدر حمام ، چقدر اسفالت ، چقدر عرض بکنم که درو، چقدر فلان ، اینها را اصلا ذکر نمی کنند. این برکتی که از ناحیه انقلاب پیدا شده است که خود ملت مشغولند، این احساسی که در ملت ما پیدا شده است که باید تعاون کند، باید اعانت کند، این از برکات این انقلاب است ، اینها را اصلا ذکر نمی کنند می گویند چی شده ، هیچی نشده ، اما فرض کنید که یک نفر آدم یا چند نفر آدم حالا دارای قرض هستند، دارای نمی دانم چی هستند، می گویند خوب ، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده . مگر انقلاب که می شود باید قرض ها ادا بشود؟ بتوانند، ادا می کنند. اگر بتوانند قرض هم ادا می کنند اما این بهانه گیری ها برای این است که شماها را، جوان های ما را مایوس کنند، اگر مایوس کردند جوان های ما، این نهضت پیش نرود. کار زیاد شده است و خدمت به مملکت زیاد شده است و این خدمت هایی که شمردم در راس همه خدمت هاست . بالاترین خدمت بیرون کردن این دزدها از مملکت بود که شده است این ، این را انقلاب کرده ، نشده یعنی چی ؟ چه چیز نشده ؟ اینها می گویند که باز سازمان امنیت ما داریم ؟! باز اویسی و نمی دانم کذا هستند سر کار؟! نصیری و امثال اینها؟! خوب ، همه اینها از بین رفتند، کی این کار را کرد؟ ملت این کار را کرد برای انقلاب اسلامی اش ، این انقلاب است که این کارها

را انجام داده است و مشغولند الان به کار، هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است . این جهاد سازندگی که می روند برای خدمت به مردم ، گاهی وقت ها من در تلویزیون می بینم خیلی من خوشحال می شوم از این روحیه اینها، البته این خانم های ضعیف البنیه البته نمی توانند بروند یک زمین بزرگی را درو بکنند لکن حضور آنها در این مزرعه ها موجب این می شود که این ، خود صاحبان آنجا تقویت می شوند و کارهاشان دو چندان می شود. این دکترها و مهندسین و تحصیلکرده ها و اینها که وارد می شوند در یک جائی مشغول می شوند به ساختمان یک چیزی و مشغول می شوند به کار یک چیزی ، اینها اسباب این می شود که خود آن اهالی آنجا هم به کار واداشته می شوند. کار زیاد شد، اینها کارهائی است که در سطح مملکت دارد می شود و شده است لکن این بی انصاف ها می خواهند مایوس کنند شما را، ایجاد یاس کنند تا اینکه به واسطه ایجاد یاس هی کم کم دست بردارند از کار و بگویند که کاری نشده . خوب ، تبلیغات تاثیر دارد در انسان ، خوب ، تبلیغ ، تبلیغ که کاری نشده ، این کارهائی که شده را آدم یادش می رود.

توصیه به ملت در حفظ کیان مملکت و هدم اخلالگران

شما قوی باشید چنانچه هستید، شما ورزشکارید و ورزشکارها قویند و مومن . ایمانتان را حفظ کنید و از این حرف هائی که اینها می زنند و گفتگوهائی که می کنند ابدا خوف به خودتان راه ندهید و توجه به این داشته باشید

که مملکت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان باید حفظ بکنید و کسانی که در هر جا هستند باید مملکت را به عنوان اینکه مال خودشان است خودشان حفظ بکنند و اینهائی که شلوغکاری می کنند باید به آنها یا بی اعتنائی کرد یا مشت توی دهانشان زد و از بین برد اینها را تا مملکت آرامش پیدا کند و با آرامش ، آنوقت ساختن حسابی نهائی خواهد شد. مادامی که آرامش در یک مملکتی نباشد و شلوغکارها و آن اشخاصی که ریزه خوار آن رژیم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژیم سابق بودند مشغول شدند به اینکه شلوغکاری بکنند و نگذارند آرامش پیدا بشود، وقتی آرامش نباشد نمی شود سازندگی صحیح بشود. در یک شهری که آرامش نیست نمی شود در آن شهر دیگر ساختمان بشود و در آن شهر آسفالت بشود یا در آن ناحیه آسفالت بشود باید آرامش حفظ بشود تا به دنبال این کارها بروند و من امید وارم که شماها با قدرت جسمی و روحی که دارید در این نهضت پیش بروید و ابدا به خودتان هیچ یاس راه ندهید که یاس از جنود شیطان است . یکی از جنود شیطان یاس است و این شیاطین که دارند یاس ایجاد می کنند اینها هم از جنود شیطانی هستند و شما یاس به خودتان راه ندهید، امیدوار باشید، پشتوانه شما خدای تبارک و تعالی است و مملکت ، مملکت امام زمان است و شما انشاءالله پیروز خواهید بود. و به خدا خداوند شما ورزشکارها را و اهالی قزوین را که سوابق دارند و سوابق دینی دارند، خداوند همه

را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای کمیته ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان خراسان

هراس منحرفین از تحقق اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

عتبه بوسی مولا علی ابن موسی (ع ) از آرزوهای من است . کرارا هم از خراسان اظهار لطف کردند آقایان و دعوت کردند و من اگر فرصتی پیدا بکنم ، آرزو دارم که بیایم خدمت ایشان و خدمت همه ملت خودم خراسان ، لکن شما می دانید که الان من گرفتاری هائی دارم و در یک اجتماعات بزرگی هم برای من میسور نیست که رفت و آمد کنم ، از این جهت عجالتا، موقتا معذور هستم و امیدوارم که دعا بفرمائید من موفق بشوم به یک همچو توفیق بزرگ .

اسلام یک خار بزرگی شده است در چشم اشخاصی که از اول نمی توانستند اسلام را ببینند، منتها قبل از انقلاب از باب اینکه دولت طاغوت بود، قلم ها و قدم ها و گفتارها به اسلام خیلی توجه نداشت ، حالا که دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژیم جمهوری اسلامی شد، اینهائی که اسلام مثل استخوانی در گلوی آنهاست در صدد برآمدند که نگذارند این حقیقت تحقق پیدا بکند. تمام این اختلافاتی که می بینید با شماها دارند، با کمیته ها دارند، با دادگاه های انقلاب دارند، با روحانیون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است . آنهائی که نمی توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا می بینند که اسلام پیش آمده است و انشاءالله با مختوای خودش تحقق پیدا می کند، آنها را خوف بر داشته است که اگر این حقیقت تحقق پیدا کند، شیاطین طرد خواهند شد. از این جهت با

تمام قوائی که دارند، با اسماء مختلف ، با اسم اسلام ، با اسم خدمتگزاری به مردم ، با اسم فدائی خلق ، با اسم های مختلف ، اینها به میدان آمدند، یعنی به میدان خدا آمده اند و اینها نمی فهمند به اینکه اگر همه اینها مجتمع بشوند و برای ملت خدمت بکنند، زود این ملت و این کشور به نتیجه که خواهد می رسد، و اگر همه اینها مخالفت بکنند مخالفت شان به جائی نمی رسد، لکن مشکلاتی ایجاد می کند. اگر در کردستان این مشکلات را ایجاد نکرده بودند، حالا مثل سایر جاها آرام بود و توانستند مسلمین که در آنجا هستند، دولت و ملت ، آنجا را آباد کنند لکن آنها که نمی خواهند این آرامش پیدا بشود و حقیقت مطلب این است که اسلام را نمی خواهند، در آنجا به یک طوری فتنه گری می کنند و در هر مرکزی با یک اسمی . همان ها باز اسلام را نمی خواهند، بعضی شان هم اگر اسلام را بخواهند یک اسلام وارونه می خواهند. آن اسلامی که اسلام پیغمبر اکرم است و آن اسلامی که به وحی الهی آمده است ، وحی را هم در آن تصرف می کنند و به صورت دیگر در می آورند.

اشاعه مادیت ، هدف شوم منحرفین در برداشت مغرضانه از اسلام

من کرارا این مطلب را در نجف هم گفتم و اینجا هم گاهی گفته ام که ما در یک مدتی گرفتار بودیم به یک قشر از مردم و به قشری از اهل علم که اینها اسلام را از آن طرف نگاه کردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لکن تمام مسائل را برمی گرداندند به آن

معانی عرفانی ، مسائل روز قائل نبودند و حتی اگر روایتی یا آیه ای در جهاد می آمد آنها همان جهاد نفس را می گفتند هست و اسلام را با یک صورت دیگری غیر از آن صورت واقعی که جامع است ، جامع همه اطراف است نظر می کردند. من گفتم ما یک مدت هائی مبتلای به آنها بودیم که البته مردم صالحی بودند لکن اسلام را با یک صورت می دیدند، یک بعد اسلام را نظر می کردند. و یک مدتی اخیرا ما مبتلا شدیم به یک عده ای که اینها عکس آنها هستند، تمام معنویات را اینها به مادیات برمی گردانند. می گویند مسلمیم ، لکن نه توحیدشان توحید اسلامی است و نه بعثت شان بعثت اسلامی است و نه نبوت شان نبوت اسلامی است و نه امامت شان و نه معادشان ، همه اش بر خلاف اسلام است ، نه اینکه تازه ، یعنی ده سال ، پانزده سال است پیدا شده اند. در وقتی که اوائل شاید حوزه علمیه قم بود، بعضی از همین سنخ آدم ها که معمم بودند یک روزی آمدند بعضی شان پیش من و گفتند که اینطور فهمیدم که معاد همین عالم است ، جزا هم همین عالم است . این آدم ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زیاد شدند. من نجف که بودم یک آدمی آمد از طرف یک گروهی و بیشتر از بیست روز، بعضی ها می گویند بیست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پیش من ، من یک ساعت یا بیشتر به او مهلت دادم که صحبت کرد، تمام

صحبتش هم از قرآن بود و نهج البلاغه ، تمام صحبتش ، من سوءظن به او پیدا کردم و یادم آمد قصه ای که مرحوم سید عبدالمجید همدانی داشته است که نقل می کنند که یک نفر یهودی آمده بود پیش ایشان و مسلمان شده بود، بعد از یک چند وقتی ایشان دیده بود ایشان خیلی مسلمان شده خواسته بودش ، گفته بود تو من را می شناسی ؟ گفت بله شما از علمائید. می دانید که من مثلا اولاد پیغمبر هستم ؟ می دانید که من پدرانم مسلمان بودند؟ (اینهمه چه ، چه ) حالا هم عالم هستم در این جمعیت ؟ بله همه اینها را می دانم . خودت را هم می شناسی ؟ بله ، یهودی زاده ام . همه پدرهایت یهودی بودند خودت هم یهودی و تازه مسلمان شدی ، من یک معمائی پیشم هست و او این است که چطور تو از من بیشتر مسلمان شدی ، چه شده است که تو اظهار اسلامت بیشتر از آنی است که ما هستیم . شنیدم که بعد رفته و دیگر ایشان را ندیده بود. معلوم شد حیله ای بوده برای یک کارهائی . از این حیله ها هست . من دیدم که این خیلی مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج البلاغه و فلان و در خلال حرف هایش دیدم که روی اعوجاج دارد مسائل را، حرف هائی را می زند. من هیچ حرف با او نزدم ، جوابش را ندادم ، فقط گوش کردم که بفهمم چه آدمی است ، فقط یک کلمه ای که او گفت که ما

می خواهیم قیام مسلحانه بکنیم ، گفتم قیام مسلحانه حالا وقتش نیست ، برای اینکه نیروی خودتان را از بین می برید و کاری ازتان نمی آید. یک دسته ای از اینها که حالا شما بینید که اظهار اسلام می کنند، از شما هم بیشتر دارند اظهار اسلام می کنند، از این سنخ جمعیت هستند که اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامی است که پیغمبر اکرم فرموده است ، یک چیز دیگری ، وارونه اش می خواهند بکنند به یک صورت دیگری ، در ارتش همه چیزش را می خواهند وارونه کنند. در بین این افراد خیلی از اینها هستند که بسیار اسم اسلام را می برند و بسیار هم دلسوزی برای اسلام می کنند، اما اگر دلسوزی بکنند، برای آن اسلام خودشان ، نه برای اسلام ما. بعضی دیگر هم هستند که اصلا نه ، اعتقادی به اسلام هم ندارند چنانچه به این انقلاب هم اعتقادی نداشتند ولی حالا صد در صد اسلامی شدند و انقلابی . حالا شما توانید یک کسی را پیدا کنید که بگوید من انقلابی نیستم . همه هم می گویند ما از اول بودیم . الان همه اینهائی که می آیند، می گویند ما حبس ها رفتیم ، چه کردیم ، مخالفت ها کردیم در زمان طاغوت . حالا دیگر اسم آن رژیم پیش آنها هم طاغوت شده است در صورتی که در دلشان این نیست . اینها الان از اسلام می ترسند، سخت هم می ترسند، در صورتی که اسلام برای همه خوب است ، لکن اینها وحشت شان زد، البته برای خیانتکار، اسلام هم خوب

نیست ، هیچ دین توحیدی برای اسلام خوب نیست ، اسلام مخالف با خیانت هاست ، مخالف با این است که این جوان های ما را به تباهی بکشند به اسم اسلام یا به اسم ترقی و تعالی و این مملکت ما را به آنطور که دیدید کشیدند، به اسم تمدن بزرگ . اینها هم که می گویند اسلام ، نظیر تمدن بزرگ آن مردک است که با اسم تمدن بزرگ مملکت ما را به اینجا رسانید که الان همه جمع شدند و نمی توانند اصلاحش کنند. اینها هم با اسم اسلام می خواهند بکلی اسلام را کنار بگذارند و یک چیز مادی جای او بگذارند که همه چیزش مادی باشد. به اسم اسلام ، ترویج مادیت را می کنند بعضی شان . ما باید یک اسلامی که برای همه خوب است ، این اسلامی که هم معنویات دارد، معنویاتش بالاترین معنویات است ، مادیاتش هم سالم ترین مادیات ، بیایند در همین با ما، همراه با مسلمان ها، همراه با جوان ها، همراه با این روحانیون عزیزی که همه چیزشان را الان گذاشتند برای همین کار این آقائی نیست که می بینند. یک وقتی است که باید رفت ، وظیفه است .

لزوم بقای کمیته ها و دادگاه های انقلاب جهت حفظ نظام کشور

این کمیته ها باید باشد. غلط می کند کسی که می گوید کمیته نه . کمیته ها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، این دادگاه ها اگر نباشند، کی می تواند این مملکت را اداره کند؟ کی اداره کرد این مملکت را آن روزی که این مردک رفت و آشفته شد همه چیز؟ همین روحانیون اطراف همه ولایات و این جوان هائی که

برای خدا قیام کرده بودند و این مردم متعهدی که برای خدا قیام کرده بودند، اینها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست کردند آشفتگی ها را. اگر نبودند، حالا هیچ کس نبود، هیچی نبود. حق ندارد کسی نسبت به اینها یک تعدی بکند و یک فرمانفرمائی . این کمیته ها باید باشند، این پاسدارها باید باشند، این دادگاه انقلاب باید باشند. دادگستری غلط می کند که به اینها حرفی زند. دادگستری روی موازین خودش برود، آن هم موازین غلطی که باید اصلاح بشود. این بعضی از این روسای دادگستری از همان طاغوتند که باید گم بشوند بروند سراغ کار خودشان ، نباید بنشینند و حکمفرمائی کنند و به دادگاه های ما یا به سپاه پاسداران ما یا به اهل علم ما که در کمیته ها هستند حرفی بزنند. غلط می کنند اینها، اینهائی که باید بروند گم بشوند از این مملکت ، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف می زنند. همین طور اشخاص دیگری که در استان ها هستند، در جاهای دیگر هستند، اینها نمی توانند و نباید یک وقتی اهانت کنند راجع به مسلمان ها، راجع به این اهل علمی که مشغول برای خدمت به این خلق هستند، برای پاسدارها که مشغول خدمت هستند، برای کمیته ها که مشغول خدمت هستند، برای دادگاه ها که مشغول خدمت هستند. اگر اینها نباشند، که تو نمی توانی هی حرف مفت بزنی . اینها اصلا کاری کردند که مجال دادند به شما که می توانید حرف بزنید و هر چه دلتان هم می خواهد بگوئید.

قدرتمند باشید، شما خراسانی ها قدرتمند هم هستید الحمدلله

و قدرتمند باشید. شما یک پناهگاه دارید، پناهگاه اسلامی و آن بقعه مطهر علی ابن موسی (ع ) است که کسی که یک همچو پناهگاهی دارد این قدرتمند است . کمیته ها قدرتمند باشند، دادگاه ها قدرتمند باشند، علمائی که در آنجا در کمیته ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نکنند به این حرف های مفتی که بعضی ها که مخالف با این انقلاب هستتند و اسلام در چشم شان مثل خاری فرو رفته است ، اعتنا به اینها نکنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم کرد و امیدوارم که با قدرت و قوه و ایمان همانطوری که تا اینجا آمدید و همه چیز را رفتند آنها، تمام شد، این ریشه های گندیده هم زیر خاک گندند، اگر یک وقت هم بخواهند بیرون بیایند قیچی شان می کنند تمام می شود. انشاءالله خداوند شما را حفظ کند، موفق باشید. من دعاگوی همه هستم و شما احتمال این را بدهید که اگر به من بگویند که خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبری مطرح نیست ، خدمتگزاری مطرح است . اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم ، خدمتگزاری مطرح است . ما همه با هم ، همه مجتمعا با هم دست به دست هم ، از پاسدارهای عزیز تا اهل علم عزیز، تا اهل منبر عزیز، تا اهل کمیته ها، تا اهل همه ، ما همه ملت با هم . یک مملکتی است مال همه ، یک مملکتی مال همه است ، همه موظفیم این مملکت را خودمان اداره بکنیم . حال دیگر مال خودمان ، منافع

مملکت ما را دیگر امریکا نمی تواند ببرد، منافع مال خودتان است ، مملکت هم مال خودتان ، خودمان باید زحمت بکشیم و کشت بکنیم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاییدتان کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/8/58

بیانات امام خمینی در جمع دانش آموزان و دانشجویان در دبیرستان حکیم نظامی قم به مناسبت روز دانش آموز

تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم

بسم الله الرحمن الرحیم

من امروز آمده ام د رمیان شما دانشجویان عزیز به دو منظور: یکی بزرگداشت روز شهادت جوان های عزیز در دانشگاه در اثر هجوم وحشیانه مامورین جبار و یکی برای پیوند بین قشر روحانی و قشر دانشگاهی و دانشجویان ، من این پیوند را تبریک عرض می کنم به روحانیون و تبریک عرض می کنم به دانشگاهیان . من آمده ام تا پیوند خدمتگزاری خودم را به شما عزیزان عرضه کنم که تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم ، خدمتگزار ملت های اسلامی ، خدمتگزار ملت بزرگ ایران ، خدمتگزار دانشگاهیان و روحانیون ، خدمتگزار همه قشرهای کشور و همه قشرهای کشورهای اسلامی و همه مستضعفین جهان .

همه گروه ها در یک معنی مجتمع شوند و آن حفظ کشور و کیان اسلام است

یک پیوند باید بین این دو قشر مترقی و این دو مغز متفکر باشد، یعنی روحانیون عزیز و دانشگاهیان عزیز و یک پیوند باید بین روشنفکران ، نویسندگان ، تمام کسانی که منور الفکر هستند، با قشرهای ملت ، با این دو قشری که قبلا ذکر کردم باشد، برادران ما در هر جا که هستند و به هر شغل که اشتغال دارند و به هر لباس که هستند و به هر مرتبه ای که از دانش و علم هستند باید بدانند که اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فکری نداشته باشند، برای این ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، برای این کشور اسلامی خدمتگزار نباشند، کار این کشور و بار این کشور به منزل مشکل رسد، می رسد لکن مشکل می رسد و اگر چنانچه این قشرهای متفرق ، این گروه های متفرق ، این آراء متفرق ، این مسلک های متعدد در یک

معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظ کشور و حفظ کیان اسلام ، با تحقق یک همچو معنا ما به مقاصد عالیه اسلامی که همان مقاصد عالیه ملت ها و همان مقاصد مستضعفین است به زودی خواهیم رسید.

مقصد ما، استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی است

ما اینهمه جوان دادیم ، در دانشگاه ها جوان دادیم ، در مدرسه های قدیمی جوان دادیم ، در مدارس علمی و اسلامی و فرهنگ جوان دادیم ، در خیابان ها و بازارها و کوچه ها شهید دادیم که به مقصد برسیم ، برای مقصد بود و آن مقصد همان بود که ملت ما فریاد کشیدند و آن را خواستند: استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی .

برادرهای عزیز من ، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم ، برادران دانشگاهی ، دانشجویان محترم ، روحانیون معظم ، بازاریان محترم ، کارگران عزیز، کارمندان محترم بیائید به هم بپیوندید، بیائید تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد، نگذارید خون این شهیدان هدر برود، نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی ، نگذارید ابر قدرت ها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند، نگذارید توطئه های ابر قدرت ها و خائنین رشد پیدا کنند.ای قشرهای روشنفکر وای قشرهای نویسنده ، قلم ها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید، ای دانشمندان ما، ای دانشجویان ما،ای فرهنگیان ما،دانشگاهیان ما، اجتماعات خودتان را برای راه این مستضفین تقویت کنید، شما بودید که اینهمه خدمت کردید و اینهمه خون دادید و اینهمه حبس رفتید و اینمه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان ، خلاصی از

چپاولگری چپاولگران ، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلم ها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمت به مستضعفین و اعمال را در خدمت به مستضعفین .

با وحدت ، اعجاز بزرگ تاریخ یعنی شکست همه ابرقدرت ها را ایجاد کردید

ای دوستان من !ای برادران من ! از تفرقه بپرهیزید و همانطور که امروز روز پیوند روحانی و دانشگاهی و دانشجویان است ، ادامه بدهید به این پیوند و روشنفکران و نویسندگان ، تمام قشرها به این دو پیوند عزیز بپیوندند. شما دیدید با پیوند قشرهای مختلف اعجاز بزرگ تاریخ را ایجاد کردید و آن شکست همه ابرقدرت ها بود، امروز آنها از کار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روی هم بازی می دادند، وا می دارند و از اجتماع باز می دارند، هر قشر شما با قشر دیگر تفرقه افکنی می کنند، آنها بین اقشار تفرقه افکنی می کنند، کمک نکنید به این تفرقه افکنی ها که این ، کمک به دشمنان کشور است ، به دشمنان اسلام است انتقاد اینقدر نکنید بدون جهت ، بهانه گیری نکنید بدون جهت که این به نفع دشمنان ماست . هر روز نگوئید انقلاب شد و هیچ نشد این خیانت به ملت است . ملت همه چیز داد و بزرگترین چیز را به دست آورد و آن آزادی و کوتاهی دست دشمنان و برای همین فریاد می کرد و این را به دست آورد، نگوئید چیزی نشد، شد و معجزه شد، آنهائی که می گویند نشد، برای تضعیف روحیه ملت است ، برای سست کردن اراده ملت

است ، این دانسته یا ندانسته خدمت به استعمار است ، این دانسته یا ندانسته خدمت به رژیم منحط شاهنشاهی است . کارهای بزرگی شد، کارهای معجزه آسا، شکست طاغوت ، شکست ابرقدرت ها، امروز مملکت ما مستقل است احدی در او تصرف نمی تواند بکند و اجازه نمی دهیم که چپ و راست در این مملکت دخالتی بکند، اجازه دهیم که ذخائر ما را به چپاول ببرند، از این چیز بهتر چه می خواستید از یک انقلاب ؟ همان که ملت می خواست ، آزادی را می خواست ، حاصل است ، همه الان آزاد نشسته اید و در همه جا آزاد مجتمع هستید و در پنج سال پیش هیچ توانستید یک همچو اجتماعی را ایجاد کنید. آزادید، این چیزی بود که ملت می خواست و شد، مستقل هستید، هیچ قدرتی به شماتواند حکومت کند، مستقل هستید و این مطلبی است که شد، این چیزی است که ملت می خواست و شد. رژیم را ساقط کردید و جمهوری اسلامی را ایجاد کردید و این امری است که شد، این سه مطلب را ملت ما می خواست و هر سه مطلب شد.

اشکال تراشی برای تضعیف ملت است

ای کوتاه فهمان ! ای خیانتگران ! اینقدر تزویر نکنید که چه شد، همان که ملت می خواست شد. ملت ما برای شکم قیام نکرده بود، ملت ما برای این امور منحط قیام نکرده بود، ملت ما برای آنچه قیام کرده بود، شد، چطور می گوئید نشد؟ و از این به بعد هم تمام خواست های دست دوم ملت انجام خواهد گرفت . و نه قدرت های خارجی و نه توطئه های داخلی

و نه قلم ها و نه گفتارها نمی تواند جلوگیری کند از این سیل خروشان . برادران من بدانید که این مسائلی را که طرح می کنند و این اشکالاتی که می تراشند همه برای تضعیف شماست ، همه برای این است که شما را مایوس کنند، می خواهند شما را از اسلام مایوس کنند، آنهائی که منافع خودشان را از دست داده اند یا در خطر می بینند خواهند شما را مایوس کنند، می خواهند شما را از قدرت خودتان مایوس کنند تا سست بشوید و آنها به مقاصد خودشان برسند لکن باید بدانند که ملت ما دیگر نه سست خواهد شد و نه شما دیگر به مقاصد خودتان می رسید.

ای ملت عزیز، قوی باش که پشتیبان تو خداست

این اشخاصی که طرفداری می کنند از قدرت های بزرگ ولو به واسطه تضعیف ملت ، اینها هستند که فرانسه شان آنطور است که بختیار را پناه داده است و جوانان ما را به حبس کشیده و آمریکایشان آن است که جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ می کند اگر دست برندارند از این شیطنت ها، اگر او بختیار را بخواهد حفظ بکند و او محمد رضای مخلوع را، ما با آنها به طور دیگر معامله می کنیم ، ما نخواهیم گذاشت که توطئه های آنها به ثمر برسد و ما با وضع دیگر با آنها معامله خواهیم کرد، ملت ما برای همه چیز حاضر است ، توطئه ها را می شکنیم و این جرثومه های فساد را یا اصلاح می کنیم و یا طرد.ای ملت عزیز! قوی باش که پشتیبان تو خداست ، با اراده مصمم به پیش برو که

نگهدار تو خداست ، تو برای خدا و برای جمهوری اسلامی قیام کردی ، قویدل باش که پیروز خواهی شد.

خداوند انشاءالله جوان ها را برای ما حفظ کند، همه طبقات را برای ما حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/8/58

بیانات امام خمینی در جمع مسوولین امور تربیتی نواحی نوزده گانه و دانش آموزان مدارس تهران

قیام ملت ایران جهت مطالبه حق و آزادی و استقلال بود

بسم الله الرحمن الرحیم

شما برادرها و خواهرها چه فکر می کنید راجع به امور انقلاب و چه تزریقاتی به شما می کنند راجع به این نهضت ؟ من باید به شما عرض بکنم که نهضت ما با پیروزی آمده است و با پیروزی جلو می رود و هیچ نگران این معنا نباشید برای اینکه یک ملتی وقتی که یک مطلبی را خواست آن هم مطلبی که حق است ، حق ملت هاست ، یک ملتی که تمام قشرهایش نهضت کرد و بپا خاست و این قیام هم قیامی بود که حق خودش را مطالبه کرد، آزادی را مطالبه می کرد، استقلال را مطالبه می کرد و چون مسلم است جمهوری اسلامی را، یک همچو ملت بپاخاسته برای مطالبه حق خودش ، همین اسباب این شد که نتوانستند. این ابرقدرت ها سال های دراز این حق را از این ملت سلب کرده بودند و آزادی به هیچ وجه نبود، استقلال نبود، رژیم ، رژیم غیر قانونی سلطنتی بود، نتوانستند که حفظ کنند آن رژیم را و نتوانستند آن اختناقی که سابق بود و سابقه داشت در این مملکت ، باز نگهش دارند و نتوانستند وابستگی ما را به غیر حفظ کنند.

توطئه دشمنان جهت مایوس نمودن ملت از انقلاب اسلامی

ما الان مستقلیم ، مملکت مال خود شماست ، نه شرق ، نه غرب ، نه قدرت های بزرگ ، هیچ کدام تصرف در اینجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتی که شما بیرونشان کردید، با همان قدرت حفظ می کنید استقلال خودتان را، حفظ می کنید این آزادی خودتان را، حفظ می کنید رژیم حاضر که جمهوری اسلامی است . هیچ نگرانی

نداشته باشید، من به شما اطمینان می دهم که با این روحیه ای که در ملت ما پیدا شده است و با این قیام مردانه ای که ملت ما کرد، شکست داد قدرت های بزرگ جهانی را، قضیه ، قضیه محمد رضا تنها نبود، قضیه ، قضیه آمریکا بود، شوروی بود، انگلستان بود، قضیه اینها هم نبود، قضیه همه ممالک ، دولت هائی که یک روابطی با اینجا داشتند، همه دولت ها مخالفت می کردند، منتها بعضی ها به صراحت مخالفت می کردند و بعضی ها به کنایه . در عین حال که شما یک طرف بودید همه قدرت ها یک طرف و نباید به حسب حساب هائی که این حسابگرها کنند، نباید ما پیروز بشویم ، نباید این سد را ما بشکنیم برای اینکه ما چه دستمان بود، حالا چهار تا تفنگ شما می بینید دستتان است اینها از غنائم جنگی است ، شما قبل از این دستتان چیزی نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چیز داشتند و شما با دست خالی لکن با قلب پر از ایمان ، قلب های نورانی پر از ایمان و فریادهای الله اکبر، در مقابل فریاد الله اکبر نمی تواند کسی بایستد. یک ملت سرتاسر، یک بچه اینقدری که تازه زبان باز کرده ، با سایر مردم هم صدا الله اکبر و مرگ بر شاه ، این سیل خروشان خراب کرد همه سدهائی که در مقابل شما بسته بودند و الان شما پیروز هستید منتها آنها حالا به دست و پا افتادند که ناراضی درست کنند در صورتی که شما از این پیروزی خودتان راضی هستید، شما

همان ها را که می خواستید دستتان آمد. این فریادها چه بود؟! این بود، (آزادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی )، الان دست شماست . چطور این خانه خراب ها می گویند چیزی گیر ما نیامده ، اینهائی که خواهند شما را باز مایوس کنند، سست کنند، اینها می گویند چیزی نشده است . مگر ملت چه می خواست که بشود. شما هیچ وقت صدا، فریاد کردید که نان می خواهیم ؟! فریاد کردید منزل می خواهیم کی همچو فریادی ؟ همه تان با هم جمع شدید، زن و مرد، بچه و بزرگ فریاد کردید آزادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی . همانی که ملت ما خواست دستش آمد، چطور اینها می گویند که جمهوری اسلامی ، انقلاب شد چیزی دست ما نیامد. مگر انقلاب برای چه شده بود. انقلاب برای این سه تا مقصد، سه تا مطلب بود که اساس مطلب است . آقا شما آزادی را کم چیزی فرض می کنید. از بالاترین نعمت هائی که در عالم هست آزادی انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فدای آزادی خودش بکند. این حبس سی و پنج میلیونی شکست و شما آزاد شدید. انقلاب شما کاری ازش نیامد؟ اینها اینطور تحقیر می کنند ملت ما را، این نویسنده های ما اینطور تحقیر می کنند ملت را که ملت انقلاب کرد چیزی گیرش نیامد.

خائنین تلاش می کنند برای اینکه مردم را بازی بدهند

ملت هر چه خواست گیرش آمد. ملت گندم نمی خواست ، آن هم گیرش می آید، اما هیچ کس فریاد کرد در این فریادها !!! که ما فریاد کنند !!! که ما گندم می خواهیم ؟ فریاد کرد که

ما خانه می خواهیم ؟ ما اجاره خانه می خواهیم ؟ ما منفعت می خواهیم ؟ اینها اصلا مطرح نبود پیش ملت ما، ملت ما هر چیزی که خواست به تمام عیار گیرش آمده ، البته رژیم جمهوری اسلامی آمده است ، لکن خوب ، باید محتوایش هم به تدریج گیر بیاید. هیچ از این صحبت هائی که این گوینده ها می کنند، از این مقالاتی که این نویسنده ها می نویسند و از این شب نامه هائی که این چپی ها منتشر می کنند هر روز منتشر امروز شاید هفت ، هشت تایش پیش من آمد، این خانه خراب ها می گویند که حالا بدتر از زمان محمد رضا شد، برای اینکه الان زندانی سیاسی بیشتر از آن وقت ها، سرتاته بگردید اگر یک زندانی سیاسی آدم پیدا کردید که توی حبس باشد، بله ، زندانی سیاسی به آن معنا که می خواهد این مملکت را به عقب براند، هست در حبس هاشان از همان رژیم سابق ، از همان رژیم سابق باز هم هست ، اما آنی که آن وقت بود، با اینی که حالاست مقایسه بکنید، آنی که آن وقت بود، بهترین فرزندهای اسلام و بهترین فرزندهای ایران زیر شکنجه بودند و زیر ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترین خیانتکارها آنجا هستند. اینها فکر نمی کنند، می دانند اما برای اینکه مردم را بازی بدهند، جوان های ما را بازی بدهند این را نویسند که حالا هم با آن وقت فرقی نکرده ، آن وقت زندانی سیاسی داشتیم حالا هم زندانیان سیاسی . اولا دروغ می گویند که این

سرتاسر مملکت پر زندانی ، خوب ، حالا که می گوئیم که صحیح ، اما کی ها آن وقت زندان بودند، کی ها حالا زندان هستند، آن وقت امثال طالقانی و امثال اینها زندان بودند، حالا امثال نصیری زندان است . حالا فرقی نکرده با آن وقت ؟! حالائی که تمام آزادگان از زیر بند ستم بیرون آمدند و آزادند الان ، الان همه مان با هم آزادانه نشستیم صحبت می کنیم که پیشتر امکان نداشت بر ایمان ، اینها آزاد، خائن ها در حبس ، آن وقت خادم ها به ملت ، خادم های به انسانیت ، به اسلام در زندان بودند، خائن ها بیرون بودند اشتلم می کردند، حالا خادم های ملت ، دوست های ملت ، خدمتگزارهای به ملت بیرون هستند، خیانتکارها، آن هم یک مشتشان ، خیانتکارها بیش از اینهاست بسیارشان فرار کردند، بسیاریشان هم این زیرها گم شدند و بسیاریشان هم خودشان را جا زدند که اینها باید به تدریج درست بشود. پس فرقی مابین آنوقت و حالا نیست ؟! در نظر توی بی اطلاع از همه چی یا بااطلاع و خائن فرق نیست . تو فرقی مابین طالقانی و نصیری چون نمی گذاری ، از این جهت نصیری در حبس باشد یا طالقانی ، پیشت فرق نمی کند بلکه بعکس است ، تو می خواهی او آزاد باشد و او در حبس باشد. حالا که امثال اینها بیرون آمدند و دارند !!! و دارند !!! خدمت می کنند و امثال آن خیانتکارها یا فرار کردند یا چیز کردند، این فرق کرده است . البته جنابعالی و امثال شما و

امثال شب نامه نویس ها و امثال آنهائی که می خواهند باز رژیم سابق را یا امثال او را به میدان بیاورند، به این معنا می گوئید فرقی نکرده شما، البته پیش شما هم باز فرق کرده ، شما متاءسفید از اینکه این جمعیت خدمتگزار بیرون بیایند و آن جمعیت در حبس باشند، برای این حبسی حالا دارد فریاد می زند که ای حبسی های ما چه ، ای حبسی های ما چه . این حبسی هائی که الان هستند، این آقای نویسنده ای که به یک گروهی هستند، نمی دانم چه گروهی ، زهر ماری هستند، این اظهار تاءسف می کند بر اینهائی که حالا در زندان هستند مثل اظهار تاءسف امریکا بر قتل نصیری و هویدا و امثال اینها. البته همه از این سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشید، جوان ها خواهرها! عزیزان من ! همه تان با هم باشید. این حرف هائی که اینها می زنند درست تامل کنید در آن که اساس چه است که می گویند چیزی نشده است ، می گویند آنجا هم حالا حبسی هست ، این اساس مطلب درد اینها ببینید چه است ، نمی فهمند اینها که آنی که ملت می خواهد، شد. نشد یعنی چه ؟ یعنی حالا باز رژیم سلطنتی است ؟ حالا باز امریکا در اینجا حکومت می کند؟ حالا باز مستشارهای آمریکا در اینجا حکومت می کنند؟ حالا باز ما در توی حبس و تبعید !!! عرض می کنم !!! اینها هستیم ؟ حالا مملکت ما مال خودمان نیست ، دیگران می برند؟ حالا باز آن ظالم هائی که

آنقدر ستم به ما می کردند باز مشغول همان کارها هستند؟ اینها نیست در کار، همه چیز تحقق پیدا کرد یعنی آنی که ملت می خواست ، ما خواست ملت را از فریادش باید بفهمیم ، خواست ملت ، یعنی همه ملت خواستشان این بود که داد می زدند، خواستشان این بود که !!! می توانستند !!! می گفتند، فریاد می زدند روز و شب در پشت بام ها و در توی خیابان ها به فریاد می نشستند و فریاد می کردند، سر تا ته فریادشان هر چه بپرسید جز این سه تا کلمه نبود، ما در هیچ یک از این فریادها نԙƙʘϙʙŠکه خانه ما مثلا خانه خوبی نیست ، حتی این زاغه نشین ها به فکر این نبودند که توی زاغه نشستند، تمام نظر، تمام خواست ، این سه تا مطلب بود و این سه تا مطلب تمامش حاصل است .

لزوم تحول فرهنگی در همه شؤون کشور برای نیل به پیروزی نهائی

چطور جمهوری ، انقلاب واقع شد و هیچ چیز نشد؟ انقلاب برای آن که واقع شد، شد، انقلاب برای چیزهای دیگر نبود، برای این بود. بله ، جمهوری اسلامی شده است اما محتوایش الان محتاج به یک زمانی است که اسلامی بشود. شما توقع دارید که دو هزار و پانصد سال تعلیمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اینها را گذاشتیم ، پنجاه سال در مرئی و منظر ما بود، شما توقع دارید که یک جمعیتی که پنجاه سال جوان هایش با این تبلیغات بزرگ شدند، بچه ها از سن کوچکی که چشمشان را باز کردند تا وقتی که به دانشگاه رفتند، تا وقتی که به بازار رفتند،

تا وقتی که به کارگری رفتند، به دهقانی رفتند، هی در گوششان خواندند که تمدن بزرگ و آریامهر کذا، و یک رژیمی که تمام اداراتش اداراتی بود که برخلاف مصالح کشور بود، از همه اش ، حتی هر جایش بگردید، مصالح کشور مطرح نبود، مصالح خود آنها یا مثلا فرض کنید که ارباب ها. اگر دانش به ما می خواستند به جوان های ما دانش بیاموزند، یک دانش استعماری می آوردند، اگر تعلیم و تربیت بود، تعلیم و تربیتی بود که به نفع آنها باشد، تعلیم و تربیتی که به نفع خود کشور بǘ؏،ϘѠکار نبود. شماها توقع دارید که اینها که پنجاه سال در این اداره کار خلاف کردند، فورا متبدل بشود یک شیطان به یک ملائکه ؟ امکان ندارد، تدریج لازم دارد، بخواهند اینها را، ادارات را خالی کنند از این جمعیتی که اینقدر تربیت شدند، خوب ، اداره نمی شود، این باید به تدریج هی فرد خوب پیدا بشود جای این بگذارند، فرد بد را بگذارند کنار باید بشود، هیچ چاره ندارند. اگر مملکت بخواهد یک مملکت مستقل برای خودتان باشد، باید این تحولات حاصل بشود، یک فرهنگ استعماری برگردد به یک فرهنگ استقلال ، مستقل . همه چیز باید عوض بشود، مغزهای استعماری برگردد به یک مغزهای مستقل ، تا این نشود، ما نمی توانیم به آن پیروزی نهائی برسیم . به این پیروزی رسیدیم که این پیروزی یعنی آنی که ملت خواست اولش بود و از دلش فریاد می کرد، به او رسید، خدا به او داد، لکن خوب ، تتمه دارد. حالا خواست های ثانی هست ، خواست های ثانی

این است که همه ادارات ما اسلامی باشد !!! بشود !!! بازار ما یک بازار اسلامی باشد، در کشاورزی که می رویم ، ببینیم که اسلامی است ، در ادارات می رویم در کارخانه ها می رویم ، هر جا برویم ببینیم که قدم اسلام در آنجاست . خواست دوم هر مسلمانی است !!! و تو نگوید، اگر صحبتش نکند او خواست است ، !!! هر مسلمانی می خواهد که اسلام که یک مذهب مترقی است و ابعادش تمام اینجاها را می گیرد به همان تربیت و تعلیم اسلامی که با آن تربیت و تعلیم انسانی یک جوان هائی رشد بکنند، یک ملتی رشد بکند و به آن تربیت تمام چیزهایش درس می شود، دیگر از استعمار بوئی پیدا نخواهد شد، از استعمار بوئی نخواهد شد، از استعمار بوئی نخواهد بود، از این اشتباهاتی که می شود و از این غلطاندازی هائی که می شود و از این کاغذ بازی هائی که می شود و از این رفتن توی عدلیه ، در این گیر و بندی های عدلیه ، از اینها هیچ اسمی نخواهد بود. این خواست ماست ، خواست ملت است لکن خواست دومی است که اولش حاصل شد، آنی که ایستاد و گفت می خواهم ، او شد. بیخود این را می گویند که انقلاب شد و چیزی نشد، می دانند هم ، بعضی از اینها شیاطینند می دانند، لکن می خواهند اینطوری بگویند برای اینکه شماها را، مردم را سست کنند. جوان های ما باید متوجه این معنا باشند که این شیاطین را بشناسند و این وسوسه ها، وسوسه های خناس است

، اینها را بشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس که در راءسشان آمریکاست و اذناب او تا برسد به آنهائی که در بین قشرهای ما هم از اذنابشان موجود است .

خداوند همه شما را انشاءالله حفظ کند، موفق باشید، مؤ ید باشید و همه با هم باشید و من هم به خدمتگزاری قبول کنید که من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان اصفهان

محکوم کردن اقدامات اسلامی !!! انقلابی با استفاده از انگ ارتجاع

بسم الله الرحمن الرحیم

چاره نیست که ما تحمل کنیم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعی هستیم که دست خائنان را از مملکت قطع کردیم و ما ارتجاعیون آزادی را به مملکت برگرداندیم و ما ارتجاعیون استقلال را به مملکت خودمان برگرداندیم و ما ارتجاعیون دزدها را که بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملکت خودمان خارج کردیم و ما ارتجاعیون آزادی به همه قشرها دادیم و بعد از اینکه توطئه معلوم شد، از بعضی دادگاه ها به واسطه توطئه ای که شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما باید تحمل کنیم این مسائل را و باید هم از همین هایی که در ایران هستند و به اسم روشنفکر یا به اسم نویسنده و امثال ذلک هستند و خرابکار هستند، این برچسب ها را قبول کنیم .

شرایط مالکیت مشروع و چگونگی مصادره اموال طبق موازین شرعی

مسائل اسلام مسائلی نیست که الان بشود در یک مجلسی یا چند مجلس مسائل اقتصادیش را، مسائل اجتماعی اش را، مسائل سیاسی اش را طرح کرد. مساله مالکیت به یک معنا، مالکیت هم مشروع ، هم مشروط، محترم است ، لکن معنا این نیست که هر کس هر کاری می خواهد بکند و مالکیت از هر جا می خواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش این است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم استثمار بی جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند که حد و مرزی ندارد، اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد یعنی نه قیدی دارد و نه حدی دارد، این غلط نسبت دادند. من نمی دانم این کسی که گفتید نسبت داده است ، چه کسی است و چرا نسبت

داده است ؟ مالکیت در صورتی که مشروع باشد، روی موازین باشد، محترم است ، چه ما مرتجع باشیم ، چه نباشیم ، و مالکیت غیر مشروع محترم نیست . اینهائی که اندوخته کردند و هیچ حسابی نداشتند و هیچ موازینی نداشتند، مال های مردم را اینها اندوخته کردند، مال های مردم مصادره باید بشود لکن این معنا باید معلوم بشود که مصادره اموال روی موازین اداری ، روی موازین قانونی باید باشد، اگر بنا باشد که هر کس برسد، بریزد و مصادره کند، این هرج و مرج است ، هرج و مرج نباید !!! در یک مملکتی ، حالا که شما انقلاب کردید پس باید هرج و مرج هم باشد؟ !!! هرج و مرج نباید باشد، باید روی موازین باشد.

دادگاه های انقلاب هستند، وقتی که مراجعه کنید به آنها، که این سرمایه ها که اینها پیدا کردند، آنها کردند، از غیرمشروع بوده ، آن رسیدگی می کند، اگر چنانچه غیر مشروع بوده مصادره می کنند اما به مجرد اینکه فرض کنید که کسی بگوید که مال زاغه نشین هاست ، ما هم حالا می گوییم که مملکت اولی هست به زاغه نشین ها تا دیگران ، اما معنایش این نیست که الان زاغه نشینان بریزند و مردم را از خانه شان بیرون کنند یا بگیرند جاها را معنایش این است که روی موازین باید عمل بشود به طوری که زاغه نشین ها هم !!! عرض بکنم که !!! خانه نشین بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه این معنا باید بشود که الان از هر جوی استفاده می کنند این اشخاصی که دشمن

با شما هستند، از هر تربیتی ، از هر جوی استفاده و استفاده ها می کنند. یکی اش همین است که بریزند مردم را به هم ، آنها بریزند بگیرند و آنها بریزند اخراج کنند و این خودش یک اغتشاشی می شود. موازین باید داشته باشد، اسلام اینطور نیست که هرج و مرج را بگوید که نه ، هرج و مرج جایز است ، اسلام حدود دارد و باید روی حدودش عمل بشود. اگر اشخاصی باشند که مال مردم را بردند، هر کس نمی تواند برود مال را از او بگیرد که این مال مردم است ، باید روی موازین باشد، روی موازین قانونی باشد. یا فرض کنید مالی یا زمینی یا آپارتمانی یا هتلی مال مردم باشد و یک کسی از مال مردم درست کرده باشد، این هم باید روی موازین قانونی باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره ، یک مساله است ، مساله هرج و مرج ، یک مساله دیگر.

آقایان باید توجه داشته باشند که به مجرد اینکه یک چیزی به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهمیدند چیست ، بریزند و بشکنند !!! و عرض بکنم !!! که مصادره کنند و بعد هم اعلام کنند که ما با قوه قهریه مقابله خواهیم کرد؟! خوب این معنایش هرج و مرج است ، همانی است که می خواهند یک عده ای که این مملکت اینطوری بشود، به هرج و مرج کشیده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بکنند.

نصیحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگیری از هرج و مرج

شماها کوشش کنید که مسائل

را روی موازین عمل بکنید، شما کوشش کنید که آرامش محفوظ باشد و روی موازین پیش برود. وقتی که آرامش شد و روی موازین پیش رفت ، ظلم به کسی نخواهد شد و اما اگر بنا باشد که روی موازین نباشد، این بالاخره وقتی دست یک دسته اشخاص جوان افتاد که آدم های خوبی هستند، بین آنها هم یک دسته اشخاص مفسد افتادند، این کم کم می رسد به هرج و مرج و کم کم به زد و خورد و کم کم به کشت و کشتار و یک شهری را، یک مملکتی را ناآرام می کند وقتی ناآرام کرد دیگر نمی شود کارهای اصلاحی را کرد. شما همیشه باید توجه به این بکنید کارها اصلاحی باشد، نه کارها روی موازین فساد باشد. کار اصلاحی هم باید روی آرامش باشد، نه اینکه هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند و بگوید که ما انقلابی هستیم ، حالا که انقلابی هستیم دیگر نه دادگستری و نه قوانین شرع و نه هیچ چیز دیگر در کار نیست ، ما خودمان هر کاری دلمان می خواهد بکنیم . نخیر مساله اینطور نیست ، در هیچ حکومتی ، در حکومت علی بن ابی طالب هم اینجور نبوده که هرج و مرج باشد، هر کس هر کاری دلش بخواهد بکند. اگر یک کار خلاف می کرد، حضرت امیر می آورد و حدش می زد. اینطور است مساءله .

شما خیال نکنید که حالائی که انقلاب شده پس ما هر کاری دلمان می خواهد بکنیم . ضد انقلابی ها جزء شماها می شوند، شما هم نمی شناسید آنها را، تحریک هم می

کنند، می ریزید می شکنید و یک مملکت را اینطوری نمایش می دهید که اینجا هرج و مرج است ، یک مملکت هرج و مرجی است ، هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند، هر کس هم هر خانه ای را می خواهد بگیرد و هر هتلی را هم می خواهد بگیرد. اینها صحیح نیست ، اینها را من نصیحت می کنم به شما که متوجه باشید که کاری نکنید که دنیا به ما بگویند یک دسته وحشی جمع شدند در شهرها و در ایران و هر کاری هر کسی دلش می خواهد می کند، نه موازین قانونی هست ، نه موازین شرعی هست ، نه رجوع به دادگاه ها هست ، نه رسیدگی هست و هر کس ، هر کی را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که ناباب است ، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود عمل بکند. یک همچو چیزی حکومت جنگل است . کاری نکنید که ایران را متهم کنند به اینکه حکومت جنگل دارند، حکومت وحشیگری دارند. باید شما الان همه جهات را حفظ کنید و بیشتر آداب اسلامی را باید حفظ بکنید. آداب اسلامی این است که هر کسی موظف بداند خودش را به اینکه حفظ حدود و ثغور را بکند، نه اینکه هرکس هر کاری ، هر کمیته ای دلش می خواهد هر کاری بکند، از او بپرسند چرا، می گوید انقلاب است . هر پاسداری هر کاری دلش می خواهد بکند از او بپرسند، می گوید این انقلاب است . هر جوانی هر کاری می خواهد بکند، بگوید انقلاب است ، معنایش این است

که اصلا انقلاب آن هم انقلاب اسلامی هرج و مرج است ، انقلاب اسلامی حکومت جنگل است . این غلط است باید موازین داشته باشد، روی موازینش ، همانطوری که دیدید مال بسیاری از این اشخاصی که ثابت شده است که اینها اموال شان ، اموال غیر مشروع بوده است ، مصادره شده است و به بیت المال برگشته است ، آنجا هم همین طور است . اگر چنانچه شما اطلاعاتی دارید به اینکه این آدم مال مردم را مصادره کرده ، باید بروید بگوئید و چیز بکنید تا ثابت بشود که روی موازین نبوده و اینها البته یک مساله دیگر هم هست و آن این است که حساب آنها کشیده خواهد شد ولی با یک صبر، با یک حوصله حساب این سرمایه دارهایی که بزرگند و معلوم است که این سرمایه دارها روی مشروعیت به این زیادی نمی شود، اینها را حسابشان را می کشند و آن مقداری را که غیر مشروع است ، ازشان مصادره می کنند. اما نه معنایش این است که شما بگوئید که حالائی که بنا شد چه باشد پس تا یک هتلی ما دیدیم از یک کسی است ، بریزیم و بگیریم ، دیگر هیچ موازین نداشته باشد. باید موازین داشته باشد نه اینکه هر کسی هر کاری دلش می خواهد بکند و هر کس هر طوری عمل بکند و اسمش هم این است که انقلاب است . انقلاب اسلامی معنایش این است که متحول شده است یک مملکت طاغوتی که هر کس می خواست ظلم بکند، می کرد به اتکال سرنیزه ، مبدل شده است به یک مملکت

اسلامی که روی موازین اسلامی عمل می شود. موازین اسلامی این است که اگر فرض کنید که یک کسی جرمی کرده است ، خودش

نمی تواند برود آن جرم را عوض کند، باید برود به محکمه ، محکمه عرض حال بدهد اثبات بکند، وقتی که ثابت شد، کار را بکند. یا فرض کنید که یک مالی را غیر مشروع می داند از کسی یا طلبی از کسی دارد، مال غیر مشروعی دست کسی هست ، باید برود به محکمه عرض بکند به اینکه مساله اینطوری است که این آدم اموالش چطور است ، آنها تحقیق بکنند، محاکم هم تحقیق بکنند، اگر چنانچه اموال چی هست مصادره بکنند.

این یک عرضی است که می کنم که اگر شما بخواهید مملکت تان استقلال داشته باشد، آزادی در آن باشد، مملکت ، یک مملکت اسلامی باشد، اول چیزی که بر همه ما لازم است این است که از هرج و مرج جلوگیری بکنیم . نباید هر کس صبح از خواب بلند شد، هر کاری دلش بخواهد بکند. این معنایش این است که اصلا حد و مرزی برای هیچ چیز نیست و این غلط است و باید از آن جلوگیری بشود و خود جوان ها و خود اشخاص که متعهد به اسلام هستند، اینها باید جلوگیری بکنند از این معانی و شما بدانید که اشخاصی که با اسم اسلام توی شما وارد می شوند، با اسم تعهد به انقلاب توی شما وارد می شوند و آنها می خواهند نگذارند این انقلاب به ثمر برسد، یک کارهایی را انجام می دهند، یک درگیری ها را درست می کنند، یک تظاهرات درست

می کنند !!! عرض می کنم !!! مدارس را به هم می زنند، همه جهات را به هم می زنند برای اینکه مقصد خودشان که عبارت از آن است که ارجاع بشود باز همان مسائل اول ، آن عمل بشود. شماها با یک هوشیاری ، با توجه باید این کار را بکنید.

دخل و تصرف در حدود مالکیت ها از اختیارات ولی فقیه است

اسلام با مستمندان بیشتر آشنایی دارد تا با آن اشخاصی که چه هستند. این اشخاص هم اموالشان همانطوری که گفتید این اموال بسیار مجتمع اینها از راه مشروع نیست ، اسلام اینطور اموال را به رسمیت نمی شناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودی است و زائد بر این معنا ما اگر فرض بکنیم که یک کسی اموالی هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است ، لکن اموال طوری است که حاکم شرع ، فقیه ، ولی امر تشخیص داد که این به اینقدر که هست نباید اینقدر باشد، برای مصالح مسلمین می تواند غصب کند و تصرف کند و یکی از چیزهایی که مترتب بر ولایت فقیه است و مع الاسف این روشنفکرهای ما نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه ، یکی اش هم تحدید این امور است . مالکیت را در عین حال که شارع مقدس محترم شمرده است ، لکن ولی امر می تواند همین مالکیت محدودی که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است ، همین مالکیت مشروع را محدودش کند به یک حد معینی و با حکم فقیه از او مصادره بشود.

انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/8/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان بیمه مرکزی ایران

اینها می خواهند شایعه درست کنند و روحیه شما را تضعیف کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطان ها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما. در این انقلاب شیطان بزرگ که آمریکاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع می کند و چه بچه شیطان هائی که در ایران

هستند و چه شیطان هائی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است .

شما می دانید که ایران در مدت حکومت این دو خبیث که حکومتشان هم برخلاف قانون بود، یک برهه ای از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمریکا یعنی عمده اش آمریکا. رضاخان را انگلیس ها آوردند و مامورش کردند برای ما و محمدرضا را متفقین که آمدند ایران (به حسب گفته خودش ) صلاح دیدند که محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را که نمی دیدند صلاح خودشان را می دیدند. در طول این مدت هم گرفتاری های همه جانبه ملت ما را، چه زن ها و چه مردها همه می دانید، شاید بسیاریش را یادتان نباشد که من یادم است که اینها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شکل ، به اسم کشف حجاب چه کارها کردند، چه پرده ها دریدند از این مملکت ، چه زورگوئی ها کردند و چه بچه ها سقط شد در اثر حمله هایی که اینها می کردند به زن ها که چادر را از سرشان بکشند. آن زمان گذشت با تلخی و همان متفقینی که این را آورده بودند یعنی انگلیس ها که آورده بودند، همان ها او را از اینجا بردند و اعلام هم کردند. رادیوی دهلی آنوقت دست اینها بود، اعلام کردند که ما این را آوردیم و بعد که خیانت کرد، بردیم . و بعد هم جواهراتی که جمع کرد و چمدان ها را بست و برد و در کشتی گذاشت که همراهش ببرد، بین راه آنطوری که یکی از همراهانش نقل کرده بودند،

بین راه یک کشتی مخصوص حمل دواب آوردند متصل کردند به آن کشتی رضاخان را آنجایی که جایش باید باشد، آنجا بردند و او گفته بود که چمدان ها، گفتند چمدان ها بعد می آید. او را بردند به آن جزیره و چمدان ها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگری به این دومی رسید که آن را اکثرا یادتان است ، یعنی اواخرش را که همه یادتان است ، از اولش هم بسیاریتان یادتان است که اینها چه کردند و چه جنایاتی در این مملکت کردند با چه اسماء فریبنده . مع الاسف از این تبلیغات همه جانبه ای که اینها کردند بعضی از افراد باورشان آمده است و بعضی ها هم که شریک جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعالیت هستند.

اینها همان شیاطینی هستند که حالا به فریاد آمریکا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شیطنت هستند و باید ملت ما با هوشیاری ، با بیداری این توطئه ها را خنثی کند. و مهم توطئه ها این دروغ پراکنی هائی که ، شایعه سازی هائی است که الان متعارف است ، شایعه های زیاد برای تضعیف روحیه ملت ، فرض کنید که چند تا دزد در یک جایی چند نفر را می کشند، یکوقت می بینیم که خبر می رسد که صد نفر را کجا کشتند، 25 نفر را سر بریدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را کشتند و حال آنکه اینها نبوده است . اینها می خواهند شایعه درست کنند برای تضعیف . (تمام پاسگاه ها از بین رفت ، تمام چه شد) همه اش برای این است که

یک شیطنتی بکنند و تضعیف کنند روحیه شما را، روحیه ما را. از جمله حرف هایی که هی زده می شود و هی پراکنده می شود از اطراف که (یک انقلابی شده است اما چیزی نشده است فقط یک انقلابی شده است و از فرم شاهنشاهی به فرم آخوندی برگشته است اصلا چیزی نشد.)

جوان های ما باید با تمام قدرت این توطئه ها را از بین ببرند

این یک مطلبی است که من دیروز هم باز گفته ام ، حالا هم عرض می کنم که آنکه ملت می خواسته همه آن شده است . چه ملت می خواست ؟ ملت آن فریاد که می کرد چه می گفت ؟ نمی گفت که آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی ؟ کدام یکیش نشده است ؟ الان آزادی هست ، به طوری که من و شما می توانیم اینجا بنشینیم صحبت کنیم ، پنج سال پیش از این می توانستیم ؟ استقلال هست . الان این بساطی که آمریکا درآورده است و این هیاهویی که این شیطان بزرگ فریاد می زند و شیاطین را دور خودش جمع می کند این ، برای این است که دستش کوتاه شده است ، دستش از ذخایر ما، از منافعی که در اینجا داشت کوتاه شده است و ترس این را دارد که دیگر تا آخر این کوتاهی باشد، از این جهت توطئه می کند و آن مرکزی هم که جوان های ما رفتند گرفتند آنطور که اطلاع دادند مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است . آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه ، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و جوان های ما بنشینند و تماشا کنند؟!

باز ریشه های فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم یک دخالتی بکنیم و جوان ها را بگوئیم که شما بیرون بیائید از !!! چیز !!! آنجائی که رفتند. جوان ها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، خوب ناراحت کردند این جوان ها را، یک شاهی که در طول 50 سال این مملکت را به غارت کشیده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از این آنقدر قتل نفس کرده است ، کشتار عمومی کرده است ، پانزده خرداد آنطوری که معلوم شد، پانزده هزار نفر کشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شاید صد هزار نفر ما مقتول داشته ایم و چند صد هزار نفر ما معلول داشته ایم که ما هر روز مواجه با این معلول ها هستیم . الان به من گفتند که معلولینی که در اینجا هستند معلولین یک دسته ای از اینهاست ، بسیاری از اینها همان معلولین زمان این انقلاب است و به دست آنها شده . گفتند که روز عید غدیر خم جلسه ای دارند شما هم بیائید، البته من هم می روم آنجا. توقع دارند که یک کسی که پنجاه سال به این ملت آنطور کرده است و حالا آمریکا با یک بهانه بیخود او را برده است نگه داشته است

در پناه خودش و برایش وسائل آرامش تهیه کرده است و به اسم مریض بودن یا به واقع مریض بودن (فرقی نمی کند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوان های ما که آنجا اظهار مخالفت می

کنند، آنها را یا متفرق می کنند یا حبس می کنند، به همین دو، سه روز که در این مجسمه آزادی که یک دروغ شاخداری است در آمریکا آزادی ، جوان های ما رفتند به آنجا متوسل شدند و یک پارچه بستند به آنجا که شاه را باید بدهید، پلیس رفته و آنها را متفرق کرده و چند نفر از آنها را گرفته است . توقع این هست که جانی دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمایت از او بکنند و اینجا هم مرکز توطئه درست کنند و مرکز پخش چیزهایی که توطئه گری است درست بکنند !!! و تربیت !!! نمی دانم همه چیزهایی که می خواهند بکنند و ملت ما و جوان های ما و جوان های دانشگاهی ما و جوان های روحانی ما بنشینند تماشا کنند تا خون این صدهزار نفر تقریبا (یا کمتر یا بیشتر) هدر برود برای اینکه احترامی قائل بشوند به آقای کارتر و امثال اینها!! توطئه ها نباید باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر این خرابکاری ها نبود، اگر آن کار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اینجا موجود باشند، اما وقتی توطئه است در کار، وقتی که آنطور کارهای فاسد انجام می گیرد، ناراحت می کند جوان های ما را، جوان ها توقع دارند در این دنیا که مملکتشان که آنقدر برایش زحمت کشیدند، دستشان باشد. وقتی می بینند توطئه است که می خواهند که دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چیزشان به باد برود، نمی توانند بنشینند. توقع نباید باشد که اینها بنشینند تماشا کنند و آنها چپاولگری هایشان را کردند

حالا توطئه هاشان را بکنند و رشد پیدا بکند این توطئه و چه بشود جوان های ما باید با تمام توجه و با قدرت این توطئه ها را از بین ببرند.

با انقلابی بزرگتر از انقلاب اول ریشه غارتگران را قطع خواهیم کرد

امروز روزی نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم . امروز، حال از آنوقتی که محمدرضا بود یکقدری عمیق تر است ، بدتر است . آنوقت معلوم بود که این خائن ایستاده در مقابل ملت ، ملت هم می شناخت او را و مقابل ایستاده بود. امروز خیانت های زیرزمینی است ، یک توطئه های زیرزمینی است که توطئه های زیر زمینی در همین سفارتخانه ها که هست ، دارد درست می شود که مهمش و عمده اش مال شیطان بزرگ است که آمریکا باشد و نمی شود بنشینید و آنها توطئه شان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتی و با حرف های نامربوط دموکراسی و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دموکراسی است و هر کسی حق دارد در اینجا بماند، هر کس حق دارد توطئه بکند. این حرف های نامربوط را باید کنار گذاشت و ملت ما همانطوری که تا حالا پیش آمده ، از اینجا به بعد هم باید پیش برود و قطع کند دست اینها را و اگر چنانچه اینها آدم نشوند و شاه را که خزائن ما را در برده است و در بانک ها مقادیر بسیار زیادی که ما حالا شاید بعضی از آن را مطلع باشیم در بانک ها سپرده است و همه مال ملت است ، تا این را برنگرداند و اگر این را برنگردانند ما طوری دیگری

با آنها رفتار می کنیم ، با انگلستان هم طوری دیگر رفتار می کنیم . اینها خیال نکنند که همین طور نشستیم گوش می کنیم که هر غلطی اینها می خواهند بکنند. نخیر، اینطور نیست . مساءله ، مساءله !!! باز !!! انقلاب است . یک انقلاب زیادتر از انقلاب اول خواهد شد. باید سر جای خودشان بنشینند و این خائن را او برگرداند و آن خائن ، بختیار خائن را هم او برگرداند. نه اینکه بختیار خائن را ببرند آنجا و بنشیند و توطئه کند و افراد دور خودش جمع کند و !!! عرض بکنم !!! روزنامه بنویسد و اطلاعات درست بکند و جوان های ما را دولت انگلستان توقیف کند و بگیرد برای خاطر اینکه تظاهر بر ضد شاه یا بر ضد بختیار کرده اند. اگر دست برندارند از اینها و این جانی ها را تحویل ندهند یا لااقل بیرون نکنند از مملکت خودشان ، ما تکلیف دیگری داریم و عمل می کنیم به آن تکلیف .

تضعیف روحیه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شکست نهضت اسلامی

باید به قدرت پیش برویم . اگر اظهار ضعف ، اگر احساس این را بکنند که ما ضعیف شدیم !!! احساس بکنند !!! اگر این تضعیف هایی که این نویسنده های بی انصاف ما از این ملت می کنند، احساس بکنند اینها که این نوشته ها در ما تاءثیر کرده است ، این احساس را اگر بکنند، جری خواهند شد و حمله خواهند کرد، کارهای خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس ضعف در خودتان نکنید، هر چه این نویسنده ها بنویسند که (چیزی نشده است

و این مملکت به همان حال سابق هست ) و همانطور در یک نوشته ای که من پریروز دیدم نوشته است که (در رژیم سابق سیاسیون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سیاسیون در حبسند، هیچ فرقی نکرده در رژیم سابق آن اختناق و کذا بود، حالا هم همانطور است .) خوب این برای این است که روحیه را تضعیف کنند. حالا ما حساب می کنیم این را، در رژیم سابق عده ای محبوس بودند، عده ای گرفتار بودند، حالا هم عده ای محبوسند، این شک ندارد، اما چه کسانی هستند؟ در رژیم سابق جه کسانی حبس بودند و در رژیم حالا چه کسانی حبس هستند؟ چه گروهی در رژیم سابق اعدام می شدند؟ !!! در رژیم حالا هم اعدام !!! ما ببینیم در رژیم سابق کی اعدام می شد و در این رژیم کی اعدام می شود؟ این را دیگر حساب نمی کنند اینها. سربسته می گویند، که خیال می کنند جوان ها بازی می خورند از این حرف ها. در رژیم سابق آنهائی را که می کشتند، بهترین جوان های ما و متعهد و مسلم ، برای اینکه می گفتند که خلاف نکنید، می گفتند که مملکت ما را به باد ندهید. علمای اسلام بودند. این آقای منتظری مدت ها در حبس بود، آن مرحوم آقای طالقانی مدت ها در حبس بود و امثال اینها زیاد. آنهایی که اعدام شدند چه اشخاصی اعدام شدند؟ مرحوم سعیدی اعدام شد و امثال اینها. از همین علمایی که در همه اطراف اینها گرفتند و در بعضی وقت ها در حبس ، این آقای لاهوتی

که الان در !!! چیز !!! پاسداران هست ، ایشان مدت ها حبس بود و چه زجرهایی این مرد دیده است و چه اهانت هایی دیده است . در تبعید فضلای این حوزه ، علمای این حوزه ، دانشمندهای این حوزه در تبعید بودند، این طرف ، آن طرف اینها را می بردند و تبعید می کردند. آنهایی که حبس بودند در آنوقت این صنف مردم بودند، آنها هم که اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم که تبعید شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بیائیم این طرف قضیه را ببینیم که فرقی ما بین حالا و آنوقت نیست . اعدام شده است هویدا، نصیری ، اینها برای او دارند سینه می زنند. اینهایی که الان دارند می نویسند که فرقی نکرده ، اینها همین هایی است که در آمریکا صحبتش را می کنند که چرا؟ چرا؟ و آن بی انصاف های طرفدار حقوق بشر صدایش را درآوردند که چرا اعدام می شود. همان هائی که در آنوقتی که دارد می نویسد چرا در ایران اعدام می شود؟ در جاهای زیادی از قبیل همین آمریکای فاسد قتل عام دارد می شود، یک کلمه راجع به آن نمی گویند، اما این طرفش را که هویدا را اعدام کردند یا نصیری را اعدام کردند یا این اشخاص فاسد را، صدای هیاهوشان در آمده و اینها هم که در اینجا و از عمال آنها هستند می نویسند که فرقی نکرده است ، حالا هم اعدام هست ، آنوقت هم اعدام بود. حبسی ها چه کسانی هستند؟ آنوقت چه کسی بودند؟ شما حالا یک دانه حبسی پیدا می کنید که

این یک آدم صحیح باشد و حبس باشد؟ یک آدمی پیدا می کنید یک آدم متدین ، یک آدم ملی یک آدم باشد؟ آنوقت که حبس بودند، همه ملیون حبس بودند !!! و همه عرض بکنم که !!! امثال ذلک و حالا کی حبس هست ؟ اینهایی که جنایت زیاد کردند و آنهمه جنایات را کردند اینها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با این جنایتکاران ببینید، با وضع حبس آنوقت را با آن جنایتکاران . با آن مردم صحیح ، وضع آنوقت آنطور بود، که باید از آنهایی که حبس بودند بشنوید چی شده است . اینها را تا آن حدودی که ما اطلاع داریم ، که مهمش تهران است ، اشخاصی که در آنجا هستند و مکررا ما هم سفارش کرده ایم ، ابدا تعدی به کسی نمی کنند. از حبس ها، حبس هایی نیست که نارضایتی داشته باشند، حبس هستند، اما این بی انصاف ها می نویسند که در حبس بدتر می گذرد از آنوقتی که در آنجا در آن حبس ها، آن حبس ها پای یکی از علمای ما را اره کردند (اینطوری که نقل کرده اند) این حبس های حالا بدتر از آن حبس ها هست ؟! اینها همه همان شیاطینی هستند که به فریاد کارتر، دور خودش جمع شده است برای اینکه از این ، همانطور که آن شیطان بزرگ از قرآن و اسلام می ترسید، حالا اینها هم از این نهضت که یک نهضت اسلامی است می ترسند و دنبال همان شیطان بزرگ مشغول شیطنت هستند و تضعیف می کنند روحیه ملت ما را. باید ملت ما،

جوان های برومند ما باید با کمال قدرت پیش بروند و از این توطئه ها اصلا نترسند، اینها قابل آدم نیستند که انسان ازشان بترسد و این شلوغی ها هم که گاهی وقت ها همین شیاطین ایجاد می کنند و همین طرفدارهای این فاسدها ایجاد می کنند، اینها هم حلش اشکالی ندارد.

تاریخ : 14/8/58

بیانات امام خمینی در جمع شهرداران سراسر کشور

لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غیر مرفه

بسم الله الرحمن الرحیم

من میل دارم که عمل ما بیشتر از قولمان باشد یا موافق با قولمان . الان شهرها و روستاهای ایران و حتی شهر تهران گرفتار کمبودهائی بوده و هست و این به عهده شهرداری ماست که با کمک مردم اقدام کنند و شهرها و روستاهای اطراف را آباد کنند و آنچه که مهم است این است که آن قشر مستضعف بیشتر مورد نظر باشد، آن حاشیه های اطراف تهران ، آن زاغه نشین ها و آن چادرنشین های اطراف تهران بیشتر مورد نظر باشند تا قسمت شمال شهر و در شهرهای دیگر، روستاهای دیگر توجه به این قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بیشتر باشد.

مع الوصف در رژیم سابق این قشر اصلا مورد عنایت نبود و اگر کاری می کردند برای همان قشر مرفه می کردند و لهذا در شمال تهران شهری است غیر از جنوب شهر است ، اصلا آنجا یک شهر دیگری است این هم یک شهری دیگری و این غیر مطابق بودن دو طبقه به این شدیدی ، خدای نخواسته سبب می شود انفجاری حاصل بشود که کسی نتواند مهارش کند. شما شهرداری های محترم باید توجه کنید که امروز شهرها و دهات و روستاها همه

مال خود ملت است و در تصرف دیگری نیست و حتی مال خود ملت شده . خود ملت و خود شهردارها که از ملت هستند باید در آباد کردن این مملکت کوشش کنند خصوصا آن طرف هائی که خرابی داشته و به آنها نرسیده بودند. دهات و شهرهائی که دو طرف دارند یک طرف مرفه و یک طرف غیر مرفه شروع کنید وقتی به درجه مرفه رسید آنوقت یک کار اساسی شما کردید. من امیدوارم خداوند همه شما را تایید کند و در راه خدمت به این کشور و خدمت به اسلام همه موفق باشید و همه ما موفق باشیم در این خدمت .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/8/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام رکنی

بسمه تعالی

جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقای سید محمد جواد رکنی حسینی دامت افاضاته

نامه ای از اهالی محترم بندر لنگه واصل گردید که درخواست کرده بودند جنابعالی در محل ، اقامه نماز جمعه نمایید و با توجه به وضع زمان ، مقتضی است دعوت آقایان را پذیرفته و بدین وسیله جنابعالی به امامت نماز جمعه منصوب می شوید تا ضمن انجام این فریضه الهی مردم را به وظائف خطیری که بخصوص در این برهه از زمان دارند، آشنا سازید. امید است اهالی محترم نیز از این فرصت استفاده نموده و با اجتماع بیشتر و بهتر در انجام این فریضه بزرگ همکاری های لازمه را مبذول دارند.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 15/8/58

فرمان امام خمینی به هیاءت حسن نیت ماءمور در کردستان

بسم الله الرحمن الرحیم

هیاءت حسن نیت ماءمور در کردستان !!! سنندج

جناب آقای مهندس مهدی بازرگان به جهاتی از مقام نخست وزیری استعفا نمودند و امور کشور محول شد به شورای انقلاب . هیات حسن نیت لازم است به کار خود ادامه دهد و با شورای انقلاب در تماس باشد. امید، رفاه حال برادران کرد به طور شایسته فراهم شود.

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 15/8/58

فرمان امام خمینی به شورای انقلاب در رابطه با استعفای مهندس بازرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای انقلاب جمهوری اسلامی

چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان با ذکر دلائلی برای معذور بودن از ادامه خدمت در تاریخ 14/8/58 از مقام نخست وزیری استعفا نمودند، ضمن قدردانی از زحمات و خدمات طاقت فرسای ایشان در دوره انتقال و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه استعفا را قبول نمودم . شورای انقلاب را ماءمور نمودم برای رسیدگی و اداره امور کشور در حال انتقال ، و نیز شورا در اجرای این امور بدون مجال ماموریت دارد:

1 !!! تهیه مقدمات همه پرسی قانون اساسی

2 !!! تهیه مقدمات انتخابات مجلس شورای ملی

3 !!! تهیه مقدمات تعیین رئیس جمهوری

لازم به تذکر است که با اتکال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظیم الشاءن ، باید امور محوله را خصوصا آنچه مربوط به پاکسازی دستگاه های اداری و رفاه حال طبقات مستضعف و بی خانمان است ، به طور انقلابی و قاطع عمل نمایند.

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 16/8/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنی عمران اعزامی به کردستان

مقصد توطئه گرها این است که جوانهای ما را از راهی که رفتند مایوس کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

از مشکلاتی که ما مواجه هستیم ، همین استفاده توطئه گرها از احساسات جوان هاست ، این توطئه گرها که دیدند شکست خورده اند و نمی توانند با ملت ما به مبارزه برخیزند، برای اینکه ملت ما یکپارچه در مقابل آن قدرت های بزرگ ایستاده و پیش برد، حالا درصدد این برآمدند که از این احساسات پاک جوان های ما استفاده هائی به نفع خودشان بکنند و جوان های ما غافل از این هستند. از جمله استفاده هائی که اینها می خواهند بکنند این است که : این تحولی که حاصل شد، این انقلابی که شد،

این هم چیزی نشد. این را در سطح کشور با تبلیغاتی که آنها دارند، دارند منتشر می کنند و مقصد آنها این است که جوان های ما را از آن راهی که رفتند مایوس کنند. جوان های ما هم مع الاسف با تمام احساسات پاکی که دارند (که امید ما به آنهاست ) نمی نشینند حساب بکنند که روی حساب با آنها صحبت بکنند. اینها می گویند که انقلاب شد و هیچ نشد، خوب جوابشان را شما جوان ها می گوئید که آن اصولی که اصل مقصد ملت بود، چه بود؟ تا ببینیم آن شده است یا نشده است . آن اصول را ما باید یک قدم ، چند قدم برگردیم جلو. آن روزی که ملت ما در خیابان ها ریختند، از بانوان محترمه و جوان های محترم ، ببینیم اینها چه می خواستند، اینکه خواستند شده است یا نشده است ؟ آنهائی که می خواستند، آنکه از سرتاسر کشور فریادش در خیابان و در کوچه ها و در مدارس و در همه جا بلند بود این بود که (استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی ) این سه تا کلمه سر زبان همه بود. آن روز هیچ فکر دیگر نداشتند جز اینکه این رژیم را ساقطش کنند و تبدیلش کنند به یک رژیم دیگری و آزادی به دست بیاورند، بعد از اختناق پنجاه و چند ساله (اگر نگوئیم دو هزار و پانصد ساله ) و استقلال به دست بیاورند که ممالک دیگر آقائی اینجا نکنند و نیایند و ما را اسیر خودشان بکنند. اصول مسائلی را که ابتدائی ، یعنی مسائل ابتدائی ملت ما بود

این سه تا بود. اینها که می گویند انقلاب شد و هیچی نشد، می گویند این اصولی که اصول خواست دست اول ملت بود، این نشده است ؟ یعنی الان باز رژیم سلطنتی است ؟ یعنی الان باز اختناق است ؟ یعنی الان باز مشاورهای این دولت های بزرگ در اینجا مشغول کار هستند و مشغول فعالیت هستند و دولت ما یا ملت ما تحت سلطه آن هاست ؟ خوب ، اگر اینها را به شما بگویند، جوابش را شما خودتان می دهید که نه اینها الان حاصل است این آزادیاست که شما و ما را در اینجا جمع کرده است . شما پنج سال پیش از این امکان برای تان داشت که در یک همچو جلسه ای بنشینید صحبت بکنید؟ این آزادی است که شما در بیرون ، در هر جا صحبت می کنید، انتقاد می کنید، از رژیم سابق انتفاد می کنید، از دولت لاحق انتقاد می کنید، اینها همه آزادی است ، هیچ کس هم نمی آید به شما بگوید که نه انتقاد نکنید. پس آزادی الان حاصل است برای ما. یکی از آن چیزهائی که ملت ما فریاد می کرد برایش ، به دست آورده .

آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند

استقلال هم اگر چنانچه آنها می گویند که الان آمریکا در اینجا دارد حکومت می کند، شما می بینید که الان مرکز فساد امریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمریکائی هائی هم که در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی

نمی تواند بکند. بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامی ، مگر آمریکا می تواند دخالت نظامی در این مملکت بکند؟ امکان برایش ندارد، تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست . مگر امریکا می تواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامی بکند؟ غلط می کند دخالت نظامی بکند. نترسید، نترسانید. هم این تعبیری که جوان های ما از روی باز احساسات جوانی کردند که اگر چنانچه آمریکا بخواهد دخالت نظامی بکند ما چه خواهیم کرد، اصلا این اگرش را هم نباید بگویند. آمریکا عاجز از این است که دخالت نظامی در اینجا بکند اینها یک مسائلی در پیش شان است ، یک مطالبی در پیش شان است که روی آن مطالب گرفتاری هائی دارند، نمی توانند این کارها را بکنند. اگر آنها می توانستند دخالت نظامی بکنند، شاه را نگه می داشتند. با تمام قدرتشان ، قدرت های تبلیغی چیز کردند که نگهش دارند و ملت ما اعتنا نکرد به آن و نه تنها او، همه قدرت ها پشت سر هم ایستاده بودند که نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند برای اینکه ملت یک چیزی را که خواست نمی شود مقابل ملت بایستد کسی و چه بکند، هیچ ابدا. این مطلب را اصلا جوان های ما پیش نیاوردند این مطلب را که دخالت نظامی . آنها همیشه دخالت هایشان دخالت های شیطنتی است ، توطئه است . آنها اگر بخواهند یک کاری هم بکنند، وادار می کنند جوان های ما را که آنها تظاهر بکنند و در تظاهر عمال آنها بیایند درگیری بکنند با اینها و یک غائله راه بیندازند که ما نتوانیم

یک محیط آزاد پیدا بکنیم ، یک محیط آرام پیدا بکنیم و مسائلی را که می خواهیم طرح بکنیم و می خواهیم ایجاد بکنیم ، بتوانیم آنها از این راه شیطنت ها پیش می آیند. آنها شیطان هایشان را پیش همین جوان های صاف دل عزیز می فرستند تبلیغات می کنند، می نویسند به دیوار چه می کنند، عده ، عده ، یک وقت می بینید که یک عده جوان را راه انداختند توی خیابان ها به یک تظاهراتی ، تظاهرات بحق لکن آنها از همین تظاهرات بحق می خواهند استفاده ناحق بکنند.

همین قضیه ای که الان قضیه روز است در دنیا، قضیه قبضه سفارت آمریکا یعنی نه سفارت ، محل توطئه آمریکا که جوان ها کشف کردند خیلی از چیزهایش را در همین قضیه دیشب به ما اطلاع دادند که زمزمه است در تبریز و در تهران و در بعضی جاهای دیگر که یک تظاهراتی بکنند برای پشتیبانی از آقای مهندس بازرگان خوب همین قضیه را آنها خواستند (حالا نمی دانم موفق بشوند یا نه ) خواستند که یک همچو چیزی درست بکنند بعد کم کم این را بکشانند به یک جائی که مثلا سفارت عراق هست بریزند بشکنند، سفارت !!! فرض کنید که !!! افغانستان هست بریزند بشکنند که مملکت ایران را مواجه کنند با همه ممالک . آن شیاطین یک همچو نقشه هائی دارند. جوان های ما باید بیدار بشوند که تحت تاثیر اینها واقع نشوند، اینها که می گویند تظاهر بکنید. مگر آقای بازرگان با شورای انقلاب مخالفتی دارند؟ اینها همه ، همه یک باب است منتها آقای بازرگان یک قدری

خسته شده بودند، یک قدری !!! عرض کنم !!! عذرهائی داشتند و گفتند که حالا من کنار باشم ، لکن نه این است که حالا ایشان که کنار هست دیگر آقای بازرگان دخالتی در امور ندارد، ایشان یکی از آن اشخاصی است که مورد احترام همه است خیال نکنند که یک بی احترامی به ایشان شده است ، نخیر مورد احترام است . و برای خاطر یک امری که ملت هم قبول دارند، نیفتند توی خیابان ها راه بیندازند یک چیزی که آنها که می خواهند یک بازی درست کنند یک وقتی یکی را بزنند بکشند. یک دو تا شعار از، (شما اگر یادتان باشد من نبودم در اینجا لکن برای من نقل می کردند) این دستجاتی که در قم آنوقت بر ضد رژیم سابق شعار می دادند، اینها شعار آرام می دادند، یکدفعه می دیدند که از اینجا یک کسی یک چیزی انداخت یک شیشه ای را شکست ، یک بانکی را شکست ، یک جائی را خراب کرد، گاهی یک آدمی را کشت می ریختند به جان هم ، یک کشتاری پیدا می شد زیاد. آنها روی حساب ، همیشه روی نقشه حساب می کنند و اینطور کارها را می کنند. قضیه دخالت نظامی ابدا مطرح نیست ، دخالت های توطئه گری اینطوری یعنی از قوای خود ما استفاده می کنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمی کنند، در این ممالک از قوای خود ما استفاده می کنند خوب شما کردستان را ببینید که اینها از چه استفاده می کنند، یک نفر سرباز آمریکائی نمی آید آنجا یک کاری بکند، آنها با

شیطنت استفاده می کنند از خود این افرادی که یا وابسته هستند به آنها یا اعوجاج دارند، آنوقت این دست دومی ها که اعوجاج دارند، از ساده دلی بعضی از کردها استفاده می کنند، با آنها یک !!! چیز !!! صحبت می کنند منتشر می کنند که بنا دارند که تمام کردستان را بکوبند. این ارتش ایران که رفته آنجا برای اینکه جلوگیری کند از اینکه آنها دارند می کشند و سر می برند و اذیت می کنند، فورا آنها دنبالش بر می دارند می نویسند که ما می خواهیم ، یعنی دولت ایران می خواهد که کردها را بکوبد. آن رفته که کردها را حفظ بکند اینها می گویند رفته کردها را بکوبد.

باید جوانهای ما گول تبلیغات فدائیان خلق را نخورند

این اشخاصی که هی فدائی خلق خودشان را معرفی می کنند، من که در این چیزهائی که برای پشتیبانی از این جوان ها بود که آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد که اینها پشتیبانی کرده باشند. اگر اینها آمریکائی نیستند، چطور پشتیبانی نکردند از اینها؟ اگر اینها مال شوروی هستند خودشان یا خیر ملی هستند، آدمی که ملی است با آمریکا خوب دشمن است همانطوری که همه ملت ما دشمن است ، همانطوری که همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز آمریکا می داند، برای اینکه دشمن شماره اول ما را برده است آمریکا نگه داشته است . آنوقت هم که آن بود، دشمن شماره یک ما آنها بودند اینها اذناب آنها بودند، اینها کسانی بودند که ماموریت داشتند برای وطنشان ، یعنی ماموریت داشتند که این وطن را نگذارند که یک قدم جلو برود. مائی که و

شمائی که و ملت ما که دشمن شماره یکش را آمریکا می داند و حالا هم که جوان ها رفتند آنجا را گرفتند دیدند که مرکز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد که از این فدائیان خلق یک پشتیبانی از اینها شده باشد. از سایر گروه ها به گوشم خورد، حالا شاید بوده الان من نشنیده باشم و لکن شاید شماها شنیده باشید، به گوش من نخورد. اگر اینها یک چیزی بر خلاف دولت بود یا بر خلاف اسلام بود یک قضیه ای واقع شده بود، اینها حالا می دیدید که چقدر به آن دامن می زدند. یکی از نقشه ها همین است که همین ها (همین الان در این منزل من موجود است ، یعنی تقریبا می آورند برای من اینها را از طریق هائی ) همین هائی که با امضاء چریک های فدائی خلق است ، همین ها دارند هی یک دروغ هائی را منتشر می کنند که نگذارند این نهضت به چیزش برسد. منتشر می کنند که خوب در کردستان هیچ کاری نشد، هیچی ، هیچی . شما الان خواندید اینقدر کارها در عین حالی که آنها نمی گذارند بشود، در عین حالی که اگر بخواهد یک کارهائی اساسی تر بشود، محیط آرام لازم است . می شود با اینکه در یک شهری جنگ باشد بعد یک دسته ای بروند آسفالت کنند؟ خوب ، نمی شود این . الان شما اینقدر کارها را خواندید که در کردستان شده است و کردید شماها، جوان ها (خدا حفظتان کند) اینها معذلک بدون اینکه یک حیائی داشته باشند می گویند هیچ کاری نشده اصلش

در آنجا، اصلا همان قضیه ای بود که بوده . در یکی از نوشته هایشان نوشته اند که حبس های سیاسی در زمان محمدرضا بوده است لکن حالا همانطور است یا بیشتر، حبسی سیاسی . اینها فکر این را نکردند که آخر حبسی سیاسی که الان شما اسمش را می گذارید، حبس های سیاسی بوده است که در زمان محمدرضاخان آن کارها را می کرده است ؟ دزدها را شما حبسی سیاسی حساب می کنید؟ آنهائی که بر ضد این مملکت و بر ضد این ملت قیام کرده بودند و آن همه خیانت کرده بودند، آنها را جزء رجال سیاسی شما حساب می کنید؟ نصیری جزء رجال سیاسی است ؟ هویدا جزء رجال سیاسی است یا جزء دزدها هستند اینها؟ شما چرا رجال سیاسی را بدنام می کنید به اینکه اینها را اسمشان را رجال سیاسی می گذارید؟ ساواکی ها جزء رجال سیاسی هستند؟ آنی که الان در حبس فعلی دادگاه های ما هست همین ساواکی ها هستند و همین خیانتکارها و همین اشخاصی که یا کشته اند یا امر به کشتن کرده اند و یا زجر کرده اند جوان های ما را، آنطور کارها را با همه طبقات کردند. زمان رضا، محمدرضا کی حبس بود؟ چه طبقه ای حبس بودند؟ علما، دانشگاهی ها، رجال ملی ، اینها حبس بودند. حالا کی حبس است ؟ ساواکی ها. خوب ، شما اگر ساواکی نیستید، چطور اینها را رجال سیاسی می دانید؟ شما چطور ساواکی ها را جزء رجال سیاسی حساب می کنید؟ اگر شماها پیوندی با رژیم سابق ندارید، اگر شما جزء اجزاء ساواک نیستید، اگر

شما فعالیت برای ساواکی ها نمی کنید، چطور ساواکی ها که الان در حبسند در مقاله تان می نویسید که رجال سیاسی ، حالا بیشتر از آنجا از زمان چیز حبسند؟ شما دزدها را جزء رجال سیاسی می آورید؟ معلوم شد سیاست شما غیر آن سیاستی است که در نظر ملت ماست و مردم اصیل ماست .

اگر شما با آنها پیوند ندارید، چطور می گوئید که آنوقت و حالا هر دو دسته رجال سیاسی بودند که اینها محبوس بودند. آنوقت وقتی که ما حبس داشتیم ، حبسی داشتیم مثل مرحوم طالقانی مثل آقای منتظری ، مثل آقای لاهوتی ، از اهل علم کثیری از اینها در حبس بودند و زجر کشیدند. یکی از ملاهای محترم ما را پایش را در آنجا اره کرده بودند از قراری که برای ما گفتند از رجال سیاسی طبقه غیر ملاها هم خوب ، اشخاصی محترمی بودند که سال های طولانی در حبس بودند و سال های طولانی در زیر شکنجه و زجر بودند برای اینکه مخالف بودند با آن رژیم . آنوقت اینها حبس بودند، حالا ساواکی ها حبس هستند. این آقایانی که اسم خودشان را چیز خلق ، فدائی خلق گذاشتند می گویند فرقی نکرده ، خیال می کنند حبس (خیال نمی کنند، می خواهند اغفال کنند، خیال نمی کنند) که نخیر، حبس میزان است ، چه دزد را حبس بکنند و چه یک شخص امین را، فرقی ندارد، فرقی ندارد که دزدها را حبس بکنند یا اشخاصی امین را حبس بکنند، فرقی ندارد که چپاولگرها و آدمکش ها را حبس بکنند یا اشخاصی که می خواهند جلوگیری

از چپاولگری بکنند حبس بکنند. اینها منطقشان این است ، باید در مقابلشان جوان های ما گول نخورند از این تبلیغات فاسد. آمریکا اینطوری تبلیغ می کند، آمریکا نظامی می آورد اینجا، آمریکا نویسنده می آورد اینجا، امریکا گوینده می آورد اینجا، آمریکا عمال خودش که سال های طولانی آنها را تربیت کرده است می فرستد اینجا که اوضاع ما را بهم بزنند. آمریکا کردستان را آنطوری به هم می زند، تهران را آنطور مغشوش می کند و گاهی فرض کنید که دانشگاه ها را به هم می زند و گاهی تو خیابان ها می ریزند و چه می کنند. و این اینطور کار می کند. امروز که جوان های ما این لانه فساد را گرفتند و در مقابل اینکه آنها بدترین خلق خدا را و بدترین جانی های ما را گرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذیرائی از او می کنند و می خواهند معالجه اش بکنند و با این بهانه های خلاف انسانی ، امروز هم الان توطئه هست برای اینکه از حسن نیت جوان های ما، از صفای سریره جوان های ما استفاده سوء بکنند فرض کنید بیخ گوش آنها بخوانند که خوب انگلیس هم مثل آمریکا چه فرقی می کند، بریزند آنجا را خراب کنند، خوب عراق هم مثل آنجا چه فرقی می کند، بریزند آنجا را هم بگیرند، فرانسه هم مثل آنجا، که ما را معرفی می کنند که نه تنها قضیه روی موازین نیست قضیه روی هرج و مرج است . اینها می خواهند ما را معرفی کنند که ما مملکتمان هرج و مرج و درهم و برهم

و هر که هر کاری دلش می خواهد بکند، تا به دنیا بفهمانند به اینکه یک مملکتی است که محتاج به قیم است ، قیمش هم کی است ؟ آقای کارتر. خودش محتاج به قیم است که اینقدر آدمکشی نکند. اینها جنون سیاسی دارند، اینها جنون دارند که اینقدر مردم را به کشتن می دهند و اینقدر فساد می کنند، اینها مجنونند، اینها باید بروند در تیمارستان ها معالجه بشوند، مغزهای اینها باید معالجه بشود. اینها می خواهند معرفی کنند ملت ما را که یک ملت هرج و مرج طلب و یک ملتی هستند که وحشی و چه . (یکی از الان یادم نیست که کی بود که ) نقل کردند از او که ما ایستاده بودیم در یکی از جاهائی که تظاهرات اینها، ایرانی ها بود آنوقت که زمان محمدرضا بود، یک آمریکائی هم پیش من ایستاده بود گفت ببین این وحشی ها را، گفته بود، من به او گفتم اینها وحشی اند که دارند حق خودشان را می گیرند؟ اینها می خواهند ما را اینطوری . ما آنوقت هم که یک کلمه حقی می گوئیم اینها ما را به وحشیگری منتسب می کنند. جوان های ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند که هر کسی هر چه می گوید باور نکنند. یکی از چیزهای بزرگی که اینها دارند این است که سمپاشی کنند به طوری که ما را از این انقلاب مایوس کنند. این یکی از کارهای بزرگ اینهاست که می خواهند بکنند که از این انقلاب ملت ما مایوس بشوند و بگویند خوب کاری انجام نگرفته . اگر کارهای دست اول است ،

که عرض کردم همه اش انجام گرفته است کارهای دست دوم هم چیزی است که مشغول انجامش هستند. همین در دولت آقای بازرگان چقدر کارها انجام گرفته ، چقدر خانه سازی شده و بی انصاف ها می گویند یک خانه ساخته نشده . در این جهاد سازندگی چقدر خدمت کرد این ملت به این ملت خودش و به این اشخاصی که مشغول کشت و زرع بودند. چقدر شما الان خدمت ها شمردید که رفتید همه جا هر چه نابسامانی بوده درستش کردید، اینها باز می گویند هیچی نشده . از آنطرف خودشان فعالیت می کنند که چیزی نشود، این اشخاصی که خودشان را معرفی می کنند که ما فدائی خلق هستیم ، با یک کبریت آتش می زنند حاصل عمر چندین نفر کشاورز را که این خرمن را تهیه کرده است ، این فدائی خلق یک کبریت می زند این را آتشش می زند، این فدائی خلق یک تفنگ می زند، آن لوله نفت را سوراخ می کند که حاصل زحمت این ملت از بین برود. آمریکا اگر کار می کند اینطوری کار می کند. آمریکا نظامی اینجا نمی فرستد آمریکا بدتر از نظامی اینجا می فرستد. اینها بدتر از نظامی هستند، انسان با نظامی حال خودش را می داند، نظامی می آید جلو ما هم می رویم جلو، نظامی آمریکا اگر بیاید اینجا ما هم می رویم جلو، من هم می روم جلو، همه شما می روید جلو نظامی نمی فرستد او، خاطر جمع باشید. از آمریکا هیچ نترسید از این توطئه هایش بترسید، اینها را هم باید خنثی کنید. این هم خود شما

جوان ها باید در دانشگاه هستید اگر آمدند توی دانشگاه خواستند اخلال بکنند جلوشان را بگیرید، در کارخانه ها هستید اگر آمدند آنجا جلویشان را بگیرید، در جهاد سازندگی هستید اگر آمدند آنجا خواستند اخلال کنند جلوشان را بگیرید، هر جا هستید جلوشان را بگیرید، نگذارید اینها رشد پیدا بکنند. اینها الان نوکر شماره یک آن کسی است که ما دشمن شماره یک حساب می کنیم .

باید با همت ملت یک انتخابات صحیحی بشود

انشاءالله خداوند همه شما را تاءیید کند و موفق باشید و این معانی که شما فرمودید، باز از ریشه همان است که عرض کردم . شما توقع این را نداشته باشید که یک مملکتی که همه چیزش را آشفته کردند و فرار کردند، همه چیزش را، اقتصادش را از بین بردند، اینقدر قرض به عهده این ملت گذاشتند و فرار کردند، همه چیز ما را اینها به هم زدند و فرار کردند، توقع این را نداشته

باشید که حالا انقلاب که شد فورا همه چیز سر جایش بیاید، اینها وقت لازم دارد، باید یک دولت مستقری با همت شماها، با همت ملت ، یک انتخابات صحیحی بشود با همت ملت ، ملت می شناسند افراد صالح را، لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم ، نخیر خودشان می فهمند، این ملت چیز می فهمد، می فهمد کی آدم صالح است کی آدم ناصالح ، البته گاهی هم یک کسی خودش را جا می زند اما این گاهی است . هر کسی در هر شهری که هست طول این بیست ، سی سالی که همراه با این مردم بوده می داند که اینها کدام یکی شان

از ریشه های آنهاست کدام یکی شان نیستند، می فهمند کی بوده است که در آنجا خوش رقصی کرده و کی بوده است که نه ، آنطور نبوده مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، می شناسند. مردم آنی را باید انتخاب بکنند که می شناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش برای این طبقه ضعیف می سوزد. ما نمی خواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم . مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن می گویند، ما می خواهیم اعیان را از بین ببریم ، آدمشان کنیم آنها را، آن اعیانی که در مجلس سنا نشستند و آنقدر خیانت به مملکت ما کردند آن مجلس را ما اصلا بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا، اینها یک دسته مفتخواری بودند، پیر مردهای آخر عمرشان بعد از همه خیانت ها، پیر مردهائی بودند که آنجا می رفتند جمع می شدند و عرض می کنم شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت می کرد و پول این ملت را می خورد. این را درش را بستند، تمام شد دیگر، ما مجلس سنا نداریم ، مجلس شورا داریم ، مجلس شورا هم نمی خواهیم از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا می خواهیم از آدم ها، آدم هائی که متوجه اند به اینکه به این ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهی و لااقل در این مواردی ، در این مدتی که دیده اید خودتان ، این آدم هائی که می بینند اینطور بر این ملت

گذشته است اشخاص را هم می شناسند در شهرهای خودشان ، در روستاهای خودشان می شناسند اینها را و دیدند اینها در طول این مدت چه کرده اند، آنها که مخفی آنوقت کار کردند علنا مردم را اذیت می کردند، آن اشخاصی را باید کنار بگذارند و یک اشخاصی که امین هستند، اشخاصی که معروف است پیش شان به امانت ، به دیانت ، به خدمت به مردم ، آنها را تعیین می کنند باید هم تعیین بکنند. مجلس انشاءالله مستقر بشود، انشاءالله قانون اساسی مان به راءی گذاشته شود، تقریبا نزدیک به تمام شدنش است به راءی گذاشته می شود بعد از اینکه ما ملاحظه اش کردیم و تصدیقش کردیم به راءی گذاشته می شود.

ولایت فقیه این قانون مترقی اسلام ، خاری است در چشم دشمنان

ملت ما اگر بخواهند سردی بکنند، یکی از اموری که توطئه در آن هست این است که راجع به این قانون اساسی مردم را سرد کنند. از آنها بپرسید خوب این قانون اساسی که شما می گوئید که قانون است ارتجاعی ، کدام یکی از این موادش ارتجاعی است ؟ اولی که دست رویش گذارند، دست می گذارند روی ولایت فقیه اول دست آنجا گذارند برای اینکه این یک طرح اسلامی است و

آنها از اسلام می ترسند. آنها اسلام را ارتجاع می دانند، آنها جرات نمی کنند به کلمه اسلام بگویند ارتجاعی است ، می گویند که اینها می خواهند مارا به 1400 سال پیش برگردانند. این همان تعبیر دیگر است منتها کلمه اسلام را نمی گویند. آنقدر به ولایت فقیه اثر مترقی بار است که در سایر این موادی که شما ملاحظه می کنید، معلوم نیست مثل آنجا

باشد یک نفر آدمی که همه جهات اخلاقیش و دیانتی اش و ملی بودنش و علم و عملش ثابت است پیش ملت و خود ملت این را تعیین می کنند، این نظارت می کند بر اینکه مبادا خیانت بشود. همان رئیس جمهوری که ملت خودشان تعیین می کنند و انشاءالله دیگر از این به بعد امین تعیین می کنند، لکن معذلک برای محکم کاری یک فقیهی که عمرش را صرف در اسلام کرده است و عمرش را برای اسلام خدمت کرده گذارند ببینند این چه می کند، مبادا یک وقت خلاف بکند. رئیس جمهور آتیه ما خلاف نمی کند لکن محکم کاری شده که نگذارند این خلاف بکند. روسای ارتش ما و ژاندارمری ما و این رؤ سای درجه اول ، دیگر از این به بعد اشخاصی نیستند که خیانت بکنند لکن محکم کاری شده است که همین فقیه را ناظر قرار بدهند و هکذا آن موارد حساس را نظارت کند فقیه و تصرف می کند فقیه و این از اموری است که مترقی ترین موادی است که در قانون اساسی اینها چیز کردند و اینها دشمن ترین مواد پیش شان این است . همین ها بودند که فریاد می کردند و می نوشتند که خوب دیگر اسلام را می خواهد چه کند، خوب بگوئید جمهوری ، از اسلام می ترسیدند (خوب به جای اسلام بگذارید دمکراتیک ، جمهوری دمکراتیک ) اینها نمی فهمند که این همه دموکراسی که در عالم معروف است ، کجاست ؟ کدام مملکت را شما دارید؟ این ابرقدرت ها کدام یکی شان به موازین دموکراسی عمل کرده اند؟ یک دموکراسی

که در هر جائی یک معنا دارد، در شوروی یک معنا دارد، در آمریکا یک معنای دیگر دارد، پیش ارسطو یک معنائی دارد، پیش حالا یک معنای دیگر دارد، ما می گوئیم یک چیزی که مجهول است و هر جا یک معنا از آن می کنند ما نمی توانیم آن را در قانون اساسی مان بگذاریم که بعد هر کسی دلش می خواهد آنجوری درستش کند. ما می گوئیم اسلام . اسلام هر جا یک معنا ندارد، اسلام یک معناست و همه مسلمان ها شناسند آن را. ما می گوئیم جمهوری اسلامی ، ملت ما هم جمهوری اسلامی را خواسته بود. همینی را که ملت ما با تقریبا ( اتفاق کلمه (درصد دو، یک و نیم ) مخالفت ، این مخالفت اسمش نیست همین که ملت ما خواست و با اصطلاح آنها دموکراسی بودن اقتضای این را می کرد با جمهوری اسلامی ، از اسلامش می ترسند، نه از جمهوری اش . حالا با مجلس خبرگانش قبل هم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت کردند و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفت می کردند و بعد هم خواهد آمد که با مجلس شورا مخالفت خواهند کرد و بعد هم با این رفراندمی که برای قانون اساسی است خواهند مخالفت کرد. درد همین است که چرا اسلام . این دردشان است و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام داند برای اینکه از اسلام می بیند که آن چیزی که می خواهد حاصل می شود. اسلام ، هم دنیاست و هم آخرت . ملت ما اسلام را می خواهد و اینها با ملت ما مخالفند برای

خاطر اینکه اسلام را می خواهد. اگر این ملت می گفت که جمهوری فقط، اینها همه برایش سینه می زدند و برایش تبریک می گفتند، اما حالا که کلمه اسلام آمده توی کار، نه با این مخالفند، این ارتجاعی است . اینها اسلام را ارتجاعی می دانند، اینها خدا را مرتجع می دانند یک همچو مرد می اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند (اعتقاد که ندارند) اینها با پیغمبر اسلام بدترند تا با شماها، برای اینکه اساس را او گذاشته است . این ارتجاعی بود که شما ملت ارتجاعی ، این ارتجاعی بود که دست خیانتکارها را از این مملکت برید و اینها این را مساله ارتجاعی می دانند. این ارتجاعی بود که شماها را به سرنوشت خودتان حاکم کرد. نمی دانم کی اینها می خواهند بیدار بشوند و کی می خواهند دست بردارند از این مغلطه کاری های خودشان ، از این مخالفت های خودشان . من متاءسفم که یک جمعیتی که باید به این مملکت خدمت بکنند، باید الان قدردانی بکنند که این ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بیرون کرد و مفتخورها را دستشان را قطع کرد و آدمکش ها را بعضی شان را به جزای خودشان رساند و بعضی شان را هم می رساند انشاءالله ، من متاءسفم که اینها نمی آیند میدان با این ملت موافقت کنند. ملتی که همه چیزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته اید توی اتاق های تان و پای تان را روی پای خودتان اندازید و بر خلاف این ملت قلمفرسائی می کنید. انسان متاءسف می شود از اینکه این چه

افکاری است که اینها دارند، هی (ارتجاع ، ارتجاع ( هر کلمه ارتجاع که می گویند اگر دلشان را بشکافید، بر می گردد به اینکه اسلام ارتجاعی است ، منتها جرات نمی کنند بگویند. بعضی شان هم با صراحت یک کلمه ای گفتند و توبه کردند و بعدش و معلوم نیست که توبه حقیقی هم باشد.

آمریکا با سرنیزه نمی آید به میدان شما، با قلم می آید

بیدار بشوند ملت و بیدار بشوند جوان های ما، توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سرنیزه نمی آید به میدان شما، با قلم می آید به میدان شما، با قوای انتظامی نمی آید به اینجا، با آن اشخاصی که دارد و دارد این امور را می گرداند به دست آنها، با آنها می آید به میدان ما، اینها را باید توجه به آن داشته باشید. آلت دست واقع نشوید. هی سردتان بکند که هیچی نشد. همه چیز شده است شما این چیز را چطور کم حساب می کنید که یک قدرت شیطانی که پشت سرش همه قدرت ها بودند، نه فقط قدرت های ابر قدرت و نه قدرت های دست دوم هم پشت سرش بودند، شما شکستید او را، از این بالاتر چه می خواهید؟ شما در دنیا یک آبروئی پیدا کردید، یک عظمتی الان در دنیا پیدا کردید که کسی ندارد. این را از بین نبرید برای خاطر اینکه مثلا فرض کنید فلان جا آسفالتش کم است (بااینکه مشغولند به همه کارها) چرا آسفالت نشده . مگر شما خون بچه های تان را دادید که آسفالت عوضش بگیرید؟ مگر شما عوض می خواستید برای این کار، آسفالت می خواستید مگر شما؟ شما برای خدا کار کردید و

برای خدا کسی کار می کند از آسفالت بالاتر است ، از همه چیز بالاتر است . ننشینید و هی بگوئید، هی هر روز بیائید اینجا شکایت از امور بکنید این شکایت ها را بگذارید برای بعد، حالا ما بین راهیم باید این قدرت را بشکنیم تا آخر، باید این توطئه را خفه کنیم و این توطئه هاست که شماها را وادار می کند که هی بیائید بگوئید که هیچی نشده هیچی نشده ، فلان جا نشده . ببینید اینها چه می گویند، چه شده ، اینهاست که شده . خدا انشاءالله شما را حفظ کند. همه تان را حفظ کند. انشاءالله خدا این جوان های ما، این جوان های ما که مشغول بودند از اول تا حالا و فداکاری کردند برای ما، برای اسلام نگه دارد اینها را. من دعاگوی اینها هستم ، من خدمتگزار اینها هستم . من اگر می توانستم می رفتم من هم مثل آنها خدمت کردم لکن خوب من یک پیرمردی هستم اینجا نشستم و جز یک زبان الکن چیزی ندارم . خداوند همه شما را حفظ کند و موفقتان کند.

تاریخ : 16/8/58

پیام امام خمینی در رابطه با سفر دو تن از نمایندگان ویژه آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با اینجانب ملاقات نمایند. لهذا لازم می دانم متذکر شوم دولت امریکا که با نگهداری شاه ، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفی دیگر آنطور که گفته شده است سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است ، لذا ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان

ویژه ممکن نیست و علاوه براین :

1 !!! اعضای شورای انقلاب اسلامی به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.

2 !!! هیچ یک از مقامات مسؤ ول حق ملاقات با آنان را ندارند.

3 !!! اگر چنانچه آمریکا شاه مخلوع ، این دشمن شماره یک ملت عزیز ما را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی برضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز می باشد. روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 17/8/58

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان و کارکنان شهرداری اهواز

غارت کشور پرثروت ما، سوغات تمدن بزرگ

بسم الله الر حمن الرحیم

یکی از آثار این نهضت اسلامی این است که قشرهای مختلف با ما ملاقات می کنند و مسائلی که دارند آنها، طرح می کنند و مسائلی هم که ما داریم با آنها در میان می گذاریم . شما که کارمندان شهرداری اهواز هستید و حالا زحمات خودتان را، خدمات خودتان را در آنجا شرح دادید، این موجب تشکر من است و خدای تبارک و تعالی به شما اجر خواهد داد انشاءالله . امروز کشور شما احتیاج به خدمت دارد. شما مطلعید که کشوری برای شما گذاشتند که شهرهایش هم مخروبه بوده است ، تهران که مرکز است جنوبش آن است که می بینید و حاشیه هایش و این بیچاره های زاغه نشین و امثال اینها، آن است که گاهی در تلویزیون می بینید و خودتان مطلعید. بنابراین بوده است که این طبقه ضعیف ، طبقه مستضعف ، اینها به همین حال عقب ماندگی در هر جا هست باشند و ذخائر آنها به عیاشی یک دسته و به دادن به مفت و رایگان از بین برود. اهواز با آن ذخیره

خداداد، خوزستان با آن ثروت هنگفت باید شهرش آنطور باشد، دهاتش بدتر. من یک وقتی که ، خیلی سال قبل از آنجا عبور کردم دیدم که این ، در با راه آهن می رفتیم نزدیک بعضی از دهات ، این بچه ها و بزرگ ها و اینها هجوم می آوردند طرف آنجائی که ما عبور می کردیم و مع الاسف همه به حالی بودند که موجب تاءثر بود، در جائی که ثروتشان ، ثروت خدا داد در زیر پایشان بود، خودشان آنطور مستمند بودند، مملکتی که ثروتش زیاد بوده است ، ذخایر زمینی اش الی ماشاءالله بوده است باید باز به حال مخروبه باشد. این تمدن بزرگ ، این را به ما، برای ما سوغات آورد که همه چیزهای ما را دادند به غیر و خود ما را در یک مملکت پرثروت ، یک مملکتی که قابل است از برای اینکه صد و پنجاه میلیون جمعیت یا بیشتر در او زندگی مرفه داشته باشند، سی و چند میلیون جمعیت که اکثرشان وضع شان وضع صحیح نیست ، ثروت ها به جیب یک دسته مجتمع شده و به خارج منتقل شده و علاوه بر آن تمام ذخائر ما را دادند به خارجی ها و یک ثمن بخسی گرفتند، آن هم صرف مملکت نشد، خوردند و بردند حالا هم که ملاحظه می کنید آن دشمن شماره یک شما را که همه ثروت های ما را برده است و در بانک ها جمع کرده است ، امریکا برده است در آنجا دارد لالائی برای او می خواند و دارد از او پذیرائی می کند.

مملکت را باید خود ملت اداره کند

وضع اینطور بود و

بحمدالله شما موانع را مرتفع کردید. آنهائی را که نمی گذاشتند کار انجام گیرد، مرتفع شدند. حالا دیگر دست خودمان است و باید همت کنید، برای ساختن یک کشوری که خرابه بود، همت لازم دارد و مهم این است که افراد هر یک خودشان را مسؤ ول بدانند، هم مسوول خودشان بدانند، هم مسؤ ول کارهای دیگران ، مسؤ ول خودشان که کاری که به آنها محول شود مثل مثلا شماها که در شهرداری اهواز هستید، هر کاری که محول به هر فردی است ، منتظر این نشود که یک کس دیگری کاری بکند، این باید کار خودش را خوب انجام بدهد و اگر چنانچه دید آن برادرش ، آن رفیقش کارش را خوب انجام نمی دهد، مسؤ ول او هم هست باید او را هدایت کنند. (کلکم راع )، همه باید مراعات بکنید و همه تان هم مسؤ ولید، همه ما مسؤ ولی یک مملکتی را باید خود شما اداره کنید، باید خود ملت اداره کنند.

سمپاشی خدمتگزاران رژیم سابق برای مایوس کردن ملت از دولت اسلامی

و مع الاسف الان گروه های مختلفی با عقاید مختلفی که بسیارشان خدمتگزاران همان رژیم سابق بودند یا خدمتگزارهای خارجی ها هستند، اجنبی ها هستند، بین مردم در تمام قشر مملکت افتادند به طریق های مختلف ، به راههای مختلف سمپاشی می کنند. یکی از چیزهائی که اینها زیاد صحبتش را می کنند این است که برای مردم هیچ فکری نشده است و هیچ کاری تا حالا انجام نگرفته است ، در صورتی که برای مردم هم خیلی کار شده است منتها ارائه نشده است و این هم از خطاهائی است که تا حالا واقع شده است که

کردید زیاد هم کار کردید لکن تبلیغات می کنند که هیچ کاری نمی کنند، تبلیغات زیاد می کنند. در رژیم سابق عمده کارشان تبلیغات بود، کار انجام نمی دادند، لکن هر دفعه که شما رادیو را گوش می دادید که تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ . حالا کار زیاد می کنند، خوب ، شما الان دارید می گوئید که ما شهر را چقدر برایش خدمت کردیم . دیروز هم یک دسته ای آمده بودند باز راجع به جای دیگر، تقریبا (بسیار می آیند اینجا، گروه هائی که خدمت کردند و کار کردند و در جهادسازندگی زیاد کار انجام گرفته و الان خانه برای مستمندها زیاد درست شده است ، لکن تبلیغات نمی شود، نشده است ، باید به ملت فهماند که مشغول خدمت است ، دستگاه های دولتی مثل سابق نیست ، حالا مشغول خدمتند، البته همچو نیست که رضایتبخش باشد به تمام معنا، پاکسازی لازم دارد، بدون پاکسازی نمی شود، یعنی هم وزاررتخانه ها، هم ادارات ، همه جا پاکسازی می خواهد باید از عناصری که آن عناصر برخلاف ملت بودند و مردم خودشان شناسند آنها را، باید از این عناصر پاک بشود. مملکت اگر بخواهید یک مملکتی باشد که مستقل و آزاد برای خودتان باشد، در عین حالی که پاکسازی لازم است و آنطوری که باید نشده است و حالا بناست بشود، من تاءکید راجع به این کار زیاد کردم ، لکن عرضه تبلیغات نداشتند، عرضه نکردند کار خودشان را که ما این کارها را کردیم ، باید عرضه کنید کارهاتان را به ملت و بفهمانید به ملت . اینها افتادند دنبال این

مطللب که مایوس کنند ملت را از این نظام جدید،

بگویند حالا هیچ کاری نشده است ، هیچ در آنوقت نبوده ، حالا هم نیست . باید شما با تبلیغات خودتان ، با عرضه خودتان کارهائی که انجام می دهید، ملت ما باید آن کارهائی که انجام می دهید و ما می بینیم که مهندسین شان ، اطبائشان ، دکترهایشان می آیند می روند در همین جهاد سازندگی کار می کنند برای مردم و سازندگی می کنند، لکن چون عرضه نمی شود درست ، آن دسته خائن ، آن دسته ای که برای دیگران کار می کنند، افتادند به اینکه کاری نشده است ، هیچ کاری نشده است این رژیم هم مثل رژیم سابق است در صورتی که هیچ شباهتی این جمهوری اسلامی با رژیم سابق ، هیچ شباهتی ندارد. در رژیم سابق کسی قدرت حرف زدن نداشت ، کسی قدرت انتقاد نداشت ، یک کلمه انتقاد با نابودی او تمام می شد، یک قلم که یک نصف سطر در انتقاد نوشت نابودش می کردند. حالا راه انتقاد باز است ، همه می آیند انتقاد می کنند، همه از دولت انتقاد می کنند همه از هر چیزی که صحیح نیست انتقاد می کنند، ارشاد می کنند، چطور حالا با آنوقت مثل هم است ؟ سابق همه دارائی شما را می بردند و عوضش این کار آمریکا نفت ما را می بردند و به جای نفت ، ازاء نفت ، به ما اسلحه هایی می دادند که نتوان آن اسلحه ها را با آن اعمال کنیم . برای چه می دادند، برای اینکه پایگاه درست کنند آنجا،

عوض نفت ما برای خودشان پایگاه اینجا درست می کردند، مستشاران اینجا حاکم بر ما بودند و ما یک مملکتی شده بودیم که پایگاه برای آمریکا، و الان هم در خیلی جاها می گویند هست این پایگاه ها، نه اینکه آنها تصرف دارند، لکن جاهاشان هست . آن روز نفت ما می رفت به مفت و مجان برای آمریکا و یک مقداری هم که می خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحه بود و آن چیزهائی بود که برای خودشان در اینجا فایده داشت ، نه برای ما، این اسلحه هایی که آوردند، برای خودشان فایده داشت برای ما هیچ فایده ای نداشت . حالا در عین حالی که باز یک سلطه حسابی پیدا نشده است ، باز استقرار پیدا نکرده حکومت ما، در عین حال نفت دیگر آنطور رایگان نمی رود، برای هیچ جا رایگان نمی رود و مال خود شما هست ، در ازای نفت دیگر نمی توانند تحمیل کنند که باید حتما آهن پاره بردارید، برای ما پایگاه درست کنید، این هم از این جهت ، چطور فرقی نکرده است حالا با سابق ؟ این هم یک فرق . فرق های اساسی ، آزادی ، استقلال ، فرق اساسی راجع به سازندگی هم که معلوم است که یک مملکت به این و سیعی با آن خرابی با یک ماه ، دو ماه ، یک سال ، دو سال نمی شود آن را برگرداند به بهشت برین ، زحمت لازم دارد، خراب کردند اینها، پنجاه و چند سال کوشش کردند در خرابی این مملکت به اسم آباد کردن و به اسم تمدن بزرگ

، آباد کردن یک جائی که پنجاه سال ، پنجاه و چند سال به خرابیش کوشش شده است ، به این آسانی درست نمی شود. این اشخاصی که دور افتادند و پیش جوان های ما، از احساسات پاک جوان های ما استفاده غیر صحیح می کنند، اینها هر جا می رسند می گویند خوب ، هیچ کاری نشده . کارهائی که شده است یک کارهای اعجاز آمیز بوده است ، اینها را اصلش صحبتش نمی کنند، کارهای اعجازآمیز کرده این مملکت ، کارهائی کرده است که تمام حساب های حسابگرها را باطل کرده است معذلک اینها هیچ صحبتش نمی کنند، اگر یک جائی یک چیزی ببینند صد مقابلش می کنند و منتشرش می کنند.

نگه داشتن شاه در امریکا و نوازش او به اسم انسان دوستی

اینها نمی دانم چه جور مردمی هستند، خودشان را به اسم خدمتگزار جا می زنند، لکن دائما بر خلاف مسیر ملت قدم بر می دارند و قدم هاشان برخلاف مسیر ملت است ، کارشکنی می کنند، مردم را به یاس کشانند. اینها نمی دانند این معنا را که اگر مردم ماءیوس بشوند به منزله شکست خوردن است ؟ یا می دانند و عمدا این کار را می کنند؟ من بسیاریشان را عقیده ام هست که عمدا، با حساب دقیق ، این اعمال حساب شده است ، حسابش هم از خارج است . حالا هم که آن لانه فساد را جوان های ما رفتند و گرفتند، روی این اصل که دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش می کنید، در صورتی که ما خزائن مان پیش او هست ، طلب از او داریم ، باید بیاید اینجا طلب های ما را

بدهد، خزائن مملکت را برده است و بانک ها را پر کرده است ، این همه جنایات کرده و این همه جوان های ما !!! را !!! در حبس های آنها و در خیابان ها به دستور این فاسد، این عنصر خبیث به خاک و خون کشیده شدند، حالا بردند در آمریکا و نوازشش می کنند و به اسم انساندوستی ، انسان دوستی آنها این نحوه است ، انسان دوستی سران امریکا این است که کسی که پنجاه سال یا سی و چند سال مملکتی را به خرابی کشیده است و یک انسان های بزرگ را کشته است یا از بین برده است یا حبس کرده است یا تبعید کرده است یا خانمان هاشان را خراب کرده است ، این انسان را آنها انسان حساب کنند و انسان دوستی شان هم این است که یک همچو جانی درجه اول را ببرند و معالجه کنند و به اسم معالجه ببرند و بخواهند نوازش کنند و توطئه کنند.

سفارت آمریکا، مرکز جاسوسی و توطئه بوده ، نه سفارتخانه

حالا که این لانه فساد کشف شده است خیلی چیزها برای ملت ما باید کشف بشود. آنجا دستگاه های جاسوسی زیاد، مع الاسف در ظرف چند ساعتی که نتوانستند این جوان های عزیز ما درها را درست باز بکنند برای اینکه درها جوری بوده است که قابل باز کردن نبوده است ، رمزهایش را نمی دانستند اینها، در آن زیر زمین های بزرگ ، اسناد بزرگی که از جاسوسی شان بوده است ، از جنایت هاشان بوده است ، از خائنینی بوده است که با آنها همکاری داشتند بکلی از بین بردند، تمام را به طور مثل پودر گرفتند

در آوردند کاغذها را، معذلک یک مقداریش را که دیگر فرصت برایشان نشده است که از بین ببرند، دست دوم و سومش مانده است که برای کشف اینها و فهم اینکه اینها چه هست ، محتاج به کارشناسان است ، این جوان ها خودشان دانند لکن آن مقداری که می توانند باید، می خواهند ارائه بدهند و ارئه می دهند لکن بسیاری از آنها کارشناس لازم دارد، رمز است ، خیلی از جعبه ها را، صندوق هائی که در آنجا هست رمز است و باز کردنش محتاج به اینکه کارشناس باشد. اینها یک مرکز توطئه و مرکز جاسوسی در مملکت قرار دادند. سفارتخانه ها حق ندارند که (حفاظت شان با خود دولت است ) تفنگدار وارد کنند و اینها تفنگدارها در آنجا داشتند، اسلحه ها در آنجا داشتند. سفارتخانه ها حق ندارند که جاسوسی کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسی می کردند.

ملتی که برای خدا قیام کرده و شهادت طلب می کند از هیچ چیزترسد بعد هم آقای کارتر تفضل فرمودند که دو نفر بفرستند با ماصحبت بکنند. ما چه صحبتی با شما بکنیم ؟ صحبت با شما کی بکند؟ جواب این زن هائی که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهائی که جوان هاشان را از دست دادند، آنهائی که در این طول زمان از آمریکا ضربه خوردند، ممالکی که ضربه خوردند اینقدر، ما جواب اینها را چه بدهیم ؟ ما جواب این مملکت های کثیری که با امر آمریکا، با توطئه آمریکا، آنها را به نابودی کشیدند، وجدانا جواب آنها را چه بدهیم ؟ بنشینیم با کی صحبت کنیم ؟ رد کردم این

را که نه ، نه ما یک همچو حقی داریم نه دیگران یک همچو حقی دارند. ما تابع ملت هستیم ، ما خدمتگزار ملت هستیم ، ما باید روی مسیر ملت سیر بکنیم ، ما هیچ خوفی از این نداریم که بر بخورد به آقای کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند. یک کسی ، یک کشوری که برای خدا قیام کرده است ، فریادش الله اکبر بوده ، او را از چه می ترسانند اینها. یک کشوری است که جوان ها در میدان رفتند و با تانک ها مقابله کردند، نه جوان ها، بچه ها، یکی از دوستان می گفت که من خودم شاهد بودم که یک موتورسواری ، بچه ده ، دوازده ساله حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک . یک همچو مملکتی را نمی توانند اینها خوف در آن ایجاد کنند، کی را می ترسانند، من از بچگی در جنگ بودم ، تا حالا نگفتم ، ماءمورد هجوم زلقی ها بودیم ، مورد هجوم رجبعلی ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حالی که تقریبا اوائل شاید بلوغم بود، بچه بودم ، دور این سنگرهائی که بسته بودند در محل ما و اینها می خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا رفتیم سنگرها را سرکشی می کردیم . اینها از چی ما را می ترسانند؟ ما بر ایمان مطرح نیست این امور، ما شیعه آنها هستیم که بچه های کوچکشان را فدا کردند برای اسلام ، ما از چه بترسیم ، مملکت اسلامی پیشمان مطرح است ، هیچ چیزی مطرح نیست پیشمان جز اسلام ، و

یک ملتی فریاد می زنند، الله اکبر می گویند و جمهوری اسلامی را خواهند. ما پیشمان چیز دیگر مطرح نیست ، ما نمی ترسیم از اینکه آمریکا توطئه کند یا فرض کنید تهدید کند ما را، ما از تهدید او ترسیم ، ملت ما هم نمی ترسد، آن کسی می ترسد که این دنیا را دار قرار می داند، آنها که این را دار قرار نمی دانند، دارقرار را جای دیگر می دانند.

ملتی که می گوید من شهادت را استقبال می کنم ، جوان هائی که می آیند، حالا هم می آیند پیش من بعضی می گویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم ، مادرها می گویند دعا کنید که من یک جوان دادم این جوانم هم شهید بشود. یک همچو تحولی که در یک ملت پیدا شده از چه چیزی می ترسد این ملت ، آقای کارتر ما را از چه چیز می خواهد بترساند. تفنگدارهای آنها، نظامی های آنها از چه چیز ما را می ترسانند، بفرستند هر کاری می خواهند بکنند، ببینند می شود یا نمی شود یک ملت بیداری را با آن حرف های بیهوده آنها و چیز اغفال کرد. با بودن شاه در آمریکا و لانه جاسوسی در اینجا، مذاکره با آمریکا فایده ندارد ما با کی ملاقات کنیم ؟ با چه جمعیتی ملاقات کنیم ؟ با آنهائی که اسم خودشان را بشر دوست گذاشتند لکن دوائی اگر چنانچه ببینند که بخواهند تجربه کنند که آیا ضرر دارد یا ندارد می فرستند در طرف های ، همانطوری که شما، دکترهای شما وقتی که بخواهند امتحان کنند یک دوائی

را به خرگوش می زنند با به موش می زنند، اینها به دنیای سوم می فرستند، ما با اینها می توانیم بنشینیم صحبت کنیم ؟! ما با اینها می توانیم که ، مملکتی را که آنها اینطور ما را حساب می کنند، مثل خرگوش ما را حساب می کنند یا بدتر، امتحان دواهاشان را روی جوان های ما می کنند، ما با اینها چه صحبت بکنیم . آنها که شبکه جاسوسی در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینها نقشه می کشند و راه می دهند، ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم ، چی چی صحبت بکنیم ؟ ایشان می خواهند چه صحبت بکنند؟ ما می گوئیم یک نفر آدمی که پنجاه و چند سال خودش ، پدرش در اینجا حکومت جائرانه برخلاف قوانین اسلام ، برخلاف میل ملت حکومت کردند و همه چیز ما را از بین بردند، بدهند دست ما، یک مطلب حقی است ما بگوئیم بدهید این جانی را که جوان های ما را کشته است ، این جانی که همه ذخایر ما را به رایگان داده است و خیانت و جنایت به ما کرده ، این را دست ما بدهید. چه می گوئید شما؟ خواهید بیائید بگویید که باشد آنجا، یا می خواهید بیائید بگوئید که نه ، شما دیگر حالا ببخشید ایشان را؟ چه چیز می خواهید به ما بگوئید؟ می خواهید تحویل بدهید، خوب ، تحویل بدهید، دیگر گفتگو ندارد، حرف ندارد این ، خوب تحویل بدهید این جانی را، تحویل ما بدهید، لانه جاسوسی هم از اینجا بردارید، بنشینیم آنوقت دولت ما صحبت

بکنند راجع به مسائل ارتباطاتی که معلوم نیست یک ارتباط صحیح هم باشد، لکن با همه ملت ها، ما با هیچ ملتی بد نیستیم ، اسلام آمده بود برای تمام ملل ، برای ناس (یا ایهاالناس )، اسلام برای همه است ، دلسوز برای بشر است ، ما هم تابع اسلامیم ، ما هم دلسوزیم برای بشر، ما با هر کس که با ما به طور انسانی رفتار کند ما با او دوستیم ، اما ما را حساب کنند، ما را از موش بدتر نکنند که دواهای خودشان را روی ما حساب کنند، روی ما امتحان کنند، ما را هم آدم حساب کنند آنها. اینهائی که دم می زنند از این طرف و از آن طرف ، فهمند این را که آنها به شما چه نظری دارند، آنها شما را چه می دانند. حیثیت ما از دست می رود، این حبسی ها، این شلاق ها حیثیت ما را، آقا، آنها برای ما چیزی قائل نیستند، آنها شما را موش دانند بدتر از موش می دانند، آنها از حیوانات می گویند حمایت می کنیم ، اما ما را آنطوری حساب می کنند. شما چه حیثیتی دارید، ما چه حیثیتی پیش اینها داریم ، ما چه صحبتی با اینها داریم ، چه چیز بنشینیم با اینها بگوئیم . آن کسی که لانه جاسوسی اش در ایران هست و آنطوری که اینها می گویند، می گویند اصلا عقل ماها نمی تواند برسد که اینکه اینها چه بساطی اینجا درست کردند برای توطئه ، کارشناس ها باید بروند آنجا تا بفهمند، تا چه اندازه هم بفهمند، من نمی دانم

، یکی شان که اینجا بود، آنجا آمده بود پیش من گفت ما یک چیزی پیدا کردیم به اندازه عدس ، این گیرنده و فرستنده است ، گفت اندازه عدس است . روابط، اینها با همه جا داشتند، مرکز جاسوسی شاید شرق بوده اینجا، اینجا را جای امنی برای خودشان درست کرده بودند، آقای آریا مهر اینجا را تقدیم کرده بود به اینها هر کاری بخواهند بکنند، مرکز جاسوسی همه جا بوده ، می گویند نه مخصوص به ایران بوده است ، برای همه جا، اینجا مرکزیت برای همه جا داشته است و مرکز توطئه برای همه جا بوده است . این مرکز را از اینجا کلکش را بکنند و آن خائن را هم دست ما بدهند تا ما، جای این پیدا بشود که حالا ما بنشینیم یک صحبتی بکنیم . در زمان محمدرضا، آن اوائل نهضت دست و پا کردند که یک تفاهمی بشود، یک دفعه که آمدند پیش ما که می خواهیم که مثلا ملاقاتی ، چیزی طرح بشود، من به ایشان گفتم که علم هستش ، ما وارد مذاکره نمی شویم ، شما اول علم را کنار بگذارید، بعد وارد مذاکره بشویم ببینیم چه بگوئیم . حالا هم تا این مرکز جاسوسی در اینجا بپاست و تا آن خائن را که آنجا بردند و آنجا هم یک مرکز جاسوسی دیگر می خواهند درست بکنند و یک مرکز، توطئه دیکر می خواهند درست بکنند، تا آن آنجاست و این اینجاست جای صحبت نیست . نه من صحبت می کنم نه کس دیگر، وقتی این دو تا از بین رفت آنوقت بنشینیم ببینیم باید

چه بگوئیم ، ببینیم که آیا رابطه ما، رابطه با یک مظلوم با یک ظالم ، یا قلدر با یک مستضعف است ، نه ما دیگر رابطه ای نداریم و اگر رابطه انسانی است ، روابط انسانی با هیچ جا مانعی ندارد و ما با ملت ها خوب هستیم . ملت باید درمقابل توطئه های مفسدین بیدار باشید اینها با هر طریقی که شده است می خواهند که این نهضت را آلوده کنند. الان از قراری که شنیدم راجع به این جوان های پاکی که رفتند در این مراکز فساد، این جوان هائی که من نمی شناسم شان لکن از عمل معلوم است که عمل انسانی بوده ، پاک بوده (اشخاصی هم کǠمی شناسند می گویند که مسلم هستند) خوب ، الان یک دسته ای از همین خرابکارها و همین هائی که سنگ ملت را به سینه می زنند دارند اینها را با توطئه خودشان می خواهند بد نام کنند اینها را توی ملت ، بگویند باید این اسناد را بیاورند، همین امروز بیاورند اینجا والا خودشان چه جورند. آقا اسناد امریکاست ، اسناد کسی است که ورزیده شده و در توطئه ، مگر او، این را می شود آوردش آنجا و علنی گفت که یک همچو، مگر اینطوری نوشته اند آنجا که چه قضیه چیست ، فلان حزب با ماست ، فلان جمعیت با ما. اینطوری نیست ، اینها را با حروف می نویسند، یک جا نمی نویسند، اسنادش را آنی که مهم بوده است در نظر آنها بعد از چهار پنج ساعت ، آن چند ساعتی که اینها نتوانستند به آنها دستیابی کنند،

از بین بردند، یک مقدارش هم که مجال نشده و به نظر آنها دیگر خیلی مهم نبود، باقی مانده . اینها مجال لازم دارد تا اینکه بشود کشفش کرد چه است ، لکن معذلک مفسده جوها شروع کردند به سمپاشی و می خواهند چهره این جوان ها و چهره نورانی این جوان ها را پیش ملت لکه دار کنند. ملت بیدار باشند، به این حرف مفت ها گوش نکنند، اینها عمال همان ها هستند، هر کسی راجع به اینها کار شکنی بخواهد بکند، می خواهند این لانه جاسوسی را از دست اینها بیرون بیاورند و اینها را پیش ملت لکه دار بکنند تا اینکه اربابانشان بتوانند باز تاخت و تاز بکنند. ملت بیدار باشد توجه داشته باشد، به این توطئه هائی که از طرف خود آنها دارد می شود و روابط هست بین شان و این افراد ناصالح ، اینها می خواهند کاری بکنند که این جوان های پاکدل ما را، به آنها تهمت بزنند تا بین ملت یک تفرقه ای حاصل بشود و این محل برای آنها محفوظ باشد و آن آدم جانی هم به اینجا برنگردد. اینها الان در فکر این معنا هستند. ملت ما باید بیدار باشد، با بیداری راه برود معذلک باید تشنج هیچ نباشد، آرامش باید باشد، اگر یک دسته ای آمدند گفتند که فلان سفارتخانه مثل این است ، هیچ گوش به آنها ندهید، همه سر جای خودشان آرام . ما الان تمام نقطه نظرمان این سفارتخانه است ، ملت ایران تمام توجهش به این سفارتخانه است ، ملت ایران تمام توجهش به این است که این خائن را

از آمریکا بیرون بکشد و بیاورد اینجا. بله ، اگر این خائن به یک مملکت دیگر، به انگلستان هم رفته بود، ما با انگلستان همان را می کردیم که با این ، با آمریکا، اگر به فرانسه رفته بود همین طور. لکن آمریکا، آن که دشمنی اش از همه کس بر ما زیادتر است و ما آنقدر صدمه که از آمریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم ، این اوست که دست به اینطور جنایات دارد می زند.

ملت راهش را پیدا کرده و بدون خوف از ابرقدرت ها آن راه را می رود

و ما هیچ خوفی در دلمان نیست راجع به اینکه این یک کاری بکند، یک تروری بکند، ترور را کسی از آن می ترسد که اینجا را جایگاه خیال کند و جا گرم بکند. کسی که میل دارد از اینجا برود پیش آنهایی که جهاد کردند و مردند و کشته شدند، دیگر ترس ندارد این حرف ها، ترور به جهنم . همین پریروز به من مکرر گفتند، نه ، همین پریروز، پریروز هم باز بعضی از آقایان آمدند که توطئه ای شده است در اینجا، گفتم خوب ، این هم جزء آنها باشد، جهنم . ملت ما دیگر احتیاجی به افراد ندارد، احتیاج به یک فردی مثل من ندارد. ملت ما همه شان الان راه خودشان را پیدا کردند و دارند می روند، من هم نباشم راه را می روند، شما هم نباشید راه را می روند. ملت ما اینطور شده دیگر خوفی در کار نیست تا ما را بترسانند از قدرت ها.

به جای قلمفرسایی و کارشکنی ، نیرویتان را صرف خدمت به مستضعفین کنید

باید همه ش ما و همه ما با چشم های باز، دل های روشن

، به این توطئه ها نظر بکنیم و این توطئه ها را بشکنیم و باز همه ما باید همان نیرو را صرف کنیم ، خدمت بکنیم ، آن هم اول خدمت به مستضعفین ، اول خدمت به زاغه نشین ها، اینهائی که ما مرهون آنها هستیم در پیشبرد این نهضت ، این طبقه ای که همه چیز، از همه چیز محرومند و شما الان گفتید که آب وقتی می خواستند ببرند، از چقدرها متر راه می بردند، شیلنگ می کشیدند و محله شیلنگ آباد شما گفتید که هست . برای اینها باید همه کار بکنند، همه دست به هم بدهند که خانه برای اینها درست بشود. چرا باید در زمستان یک عائله ای زیر چادر، خوب می دانید زیر چادر سرمای اینجا نمی تواند جوابش بدهد، اینها هیچ زندگی ندارند، ثروتمندها به داد اینها برسند، اینها ننشینند آن طرف و بگویند که دولت بدهد، دولت هم باید بکند، همه باید انجام وظیفه بکنند، چرا نشستید تا همجنس ها، هم دین های شما، هم کشورهای شما در این زاغه ها زندگی بکنند، با آن وضع فلاکت بار زندگی می کنند، به داد اینها برسید آقا، نباید حالا مثل آنوقت باشد، یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و پایشان را روی هم بیندازند و لم بدهند و مبل های گرانقیمت و بخندند به این جمعیت های زحمتکش و با قلم خودشان بر خلاف مسیر اینها و بر وفق خواست های ابرقدرت ها قلمفرسائی کنند، ننشینند این کار را بکنند، ما همه با هم باشیم ، مملکت از خودتان است ، همه بچه این مملکت هستید

پس چرا یکی به آن طرف می کشد، یکی به این طرف می کشد. آقا چرا یک دسته تبلیغ آن طرفی ها را می کند، چپی ها را می کند، یک عده چیز راستی ها را می کند، مگر خودتان آدم نیستید، برای خودتان کار بکنید، برای این مملکت ، برای این ملت ، برای این بیچاره ها کار بکنید. کارشکنی لااقل نکنید، خوب ، بنشینید تو خانه مرفه تان و تفریحات خودتان را بکنید و عیاشی و هرزگی خودتان را بکنید، دیگر چرا کارشکنی می کنید.

خداوند انشاءالله همه ما را آدم بکند. قرآن برای آدم سازی آمده ، خدا ما را آشنا کند به قرآن کریم و به شما انشاءالله توفیق بدهد. از خدمت های شما من متشکرم ، اجرش با خداست . خدا با شماست و انشاءالله موفق و مؤ ید باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/8/58

مصاحبه خبرنگاران شبکه رادیو تلویزیون آلمان غربی با امام خمینی

سؤ ال : امام ! شما که کوشش می کنید جامعه ای برقرار کنید که نمونه ارزش هائی باشد که در صدر اسلام دیده ایم ، در زمان پیغمبر اسلام در مدینه و جامعه کوفه در زمان حضرت امیر دیده شده است ، شما تصور می کنید که این ارزش ها که در آن جامعه بوده قابل انطباق با دنیای جدید قرن بیستم هست یا خیر؟ و چگونه ؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . ارزش ها در عالم در دو قسم است یک قسم ارزش های معنوی ، از قبیل ارزش توحید و جهاد مربوط به الوهیت و از قبیل عدالت اجتماعی ، حکومت عدل و رفتار عادلانه حکومت ها با ملت

ها و بسط عدالت اجتماعی در بین ملت هاو امثال اینها که در صدر اسلام یا قبل از اسلام از آنوقتی که انبیا مبعوث شدند وجود داشته و قابل تغییر نیست . عدالت معنایی نیست که تغییر بکند، یک وقت صحیح و زمانی غیر صحیح باشد. ارزش های معنوی ارزش های همیشگی هستند که قبل از صنعتی شدن کشورها، ضمن و بعدا در آن نیز وجود داشته و دارد، عدالت ارتباطی به این امور ندارد. قسم دیگر اموری است مادی که به مقتضای زمان فرق می کند، در زمان سابق یک طور بوده است و بعد رو به ترقی رفته است تا به مرحله کنونی رسیده است و بعد از این هم بالاتر خواهد رفت . آنچه میزان حکومت و مربوط به اجتماع و سیاست است ارزش های معنوی است . در صدر اسلام در دو زمان ، دو بار حکومت اصیل اسلام محقق شد، یک زمان رسول الله (ص ) و دیگر وقتی که در کوفه علی ابن ابیطالب سلام الله علیه حکومت می کرد. در این دو مورد بود که ارزش های معنوی حکومت می کرد. یعنی یک حکومت عدل برقرار و حاکم ذره ای از قانون تخلف نمی کرد. حکومت در این دو زمان حکومت قانون بوده است و شاید دیگر هیچ وقت حاکمیت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشد حکومت که !!! کم !!! ولی امرش (که حالا به سلطان یا رئیس جمهور تعبیرش می کنند) در مقابل قانون با پائین ترین فردی که در آنجا زندگی می کنند علی السواء باشد، در حکومت صدر اسلام این معنی بوده است .

حتی قضیه ای از حضرت امیر در تاریخ است : در وقتی که حضرت امیر سلام الله علیه حاکم وقت و حکومتش از حجاز تا مصر و تا ایران و جاهای بسیاری دیگر بسط داشت ، قضات هم از طرف خودش تعیین می شد، در یک قضیه ای که ادعائی بود بین حضرت امیر و یک نفر یمنی که آن هم از اتباع همان مملکت بود قاضی حضرت امیر را خواست ، در صورتی که قاضی دست نشانده خود او بود، و حضرت امیر بر قاضی وارد شد و قاضی خواست به او احترام بگذارد، امام فرمود که در قضا به یک فرد احترام نکنید، باید من و او علی السواء باشیم ، و بعد هم که قاضی برضد حضرت امیر حکم کرد، با روی گشاده قبول کرد.

این حکومتی است که در مقابل قانون همگی علی السواء حاضرند، برای اینکه قانون اسلام قانون الهی است و همه در مقابل خدای تبارک و تعالی حاضرند، چه حاکم ، چه محکوم ، چه پیغمبر و چه امام و چه سایر مردم . ما حالا آرزوی این را داریم که حکومت ما شباهتی به حکومت صدر اسلام پیدا کند و اینطور نیست که همچو قدرتی داشته باشیم که بتوانیم همه محتوای حکومت اسلام را بلافاصله پیاده کنیم ، خصوصا که ما در زمانی زندگی می کنیم که اقلا پنجاه و چند سال این مملکت محتوایش تغییر کرده است و همه چیزش منحط و غیر اسلامی شده است . اگر بخواهیم تمام مغزهای فاسد شده را به مغزهای اسلامی و صالح برگردانیم ، مدتی طولانی وقت لازم دارد اگر

خدا بخواهد می شود و اگر نخواهد باید این آرزو را به گور ببریم .

سوال : امام ! در کردستان فعالیت های نظامی یک مقداری شدید شده ، چه راه حلی را در کردستان می بینید و به بحران کردستان چگونه می نگرید؟

جواب : کردستان قضیه ای نیست که بین ما و دولت ما و بین کردها باشد. کردها یا غیر کردها و همه طوائفی که در ایران زندگی می کنند همگی در مقابل قانون علی السواء هستند، در مقابل دولت علی السواء هستند. هیچ فرقی بین کرد و ترک و لر و غیره نیست . ما حکومت اسلامی داریم می گوئیم . حکومت اسلامی همان است که در صدر اسلام بوده است که همه طوائف در مقابل قانون علی السواء بودند. ما الان می خواهیم یک همچو معنائی را متحقق بکنیم که تمام طوائف علی السواء باشند. ما با کرد هیچ اختلافی نداریم ، کردها هم با ما اختلافی ندارند. اینها که قضیه کردستان را ایجاد کردند دسته ای هستند که از خارج ارتزاق می شوند و الهام می گیرند که از این طرف یا از آن طرف ، اکثرا از آمریکا، چنانکه بعضی نوشتجات هم که اخیرا به دست آورده اند موید آن است و معلوم شده که در قضایای خرمشهر و خوزستان و قضایای کردستان آمریکا دست داشته است ، این مطلبی است که آنها پیش آوردند. ما گرفتار اجانب هستیم همانطور که تا حالا بودیم . مساله ای بین ما و کردها نیست که محتاج به حل باشد. مساله ما و کردها همان مساله ای است که بین ما و فارس

ها است . فارس ها هم از ما می خواهند که امور شهرشان را خودشان اداره کنند و هیاءتی را برای امور شهرشان تعیین کنند که آباد بشود و برق و اسفالت و همه چیزشان درست بشود. این همان چیزی است که کردها، لرها و ترک ها هم می خواهند، فرقی بین آنها نیست . اگر نبود که ما برای خاطر کردها و زن و بچه های هموطنان خودمان فکر نمی کردیم ، قضیه کردستان پیش ما چیزی نبود که راه حلی لازم داشته باشد راه حل نظامی اش درست انجام می شد بلکه اگر نظامی ها هم دخالت نمی کردند، خود افراد مملکت ایران می رفتند. مکررا از ما خواستند که بروند، عشایر و کسان دیگر خواستند که برای اصلاح کارها به آنجا بروند و این کارها را اصلاح بکنند، لکن ما نمی خواهیم برادرکشی بشود. ما امیدواریم با توجه به کاری که رفتند کردستان ، قضیه با حسن تفاهم حل بشود و خود جمعیت کرد اشخاص خرابکار را کنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود.

سوال : در اروپا تحرکی جدید به چشم می خورد و آن یک تحرک مذهبی است که این تحرک وجود نداشته ، عموما پیروان کاتولیک یعنی کسانی که به کاتولیک اعتقاد داشتند بوجود آوردند. این تحرک را چگونه ارزیابی می کنید و نظرتان در مورد پاپ چگونه است ؟

جواب : آن تحرک مذهبی از این است که مردم از این پیشروی مادی سر خورده اند و دیدند که تمام این پیشرفت هائی که شده است چیزهائی نیست که برای بشر آرامش بیاورد بلکه زندگی آنها را بیشتر تباه کرده

است ، بیشتر این صنف ها به ضرر بشر بوده تا به نفع بشر. و آن چیزی که بشر طالب است این است که به روحش آرامش بدهد و آن چیزی که آرامش می آورد مذهب است از این جهت ممکن است که جاهای دیگر این احساس را کرده باشند، چنانچه ممالک ما این احساس را دارند که تنها در سایه مذهب است که بشر به آن آرامش روحی مطلوب می رسد چرا که در امور مادی این آرامش نیست ، یک تحرکاتی است که منافی با آن آرامش است که بشر طالب است .

سوال : در خواست های شما نابودی کشور اسرائیل است ، اگر این منجر به نابودی اسرائیل شود و فلسطینی ها پیروز گردند، یهودیان چه سرنوشتی خواهند داشت ؟

جواب : یهودی ها حسابشان از صهیونیست ها جداست . اگر چنانچه مسلمین بر صهیونیست ها غلبه پیدا بکنند، همان حالی را پیدا می کنند که شاه مخلوع پیدا کرد و اما با یهودی ها کاری ندارند، ملتی هستند مثل سایر ملل زندگی آنها انجام می گیرد و تصرفی به آنها نیست .

سوال : حضرت امام ! رابطه بین واشنگتن و تهران در حال حاضر خیلی بحرانی است و در حال مهیبی است (بخصوص بعد از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان ) به نظر شما این روابط چگونه باید باشد و با نظر به موقعیت شخص شما چیست ؟

جواب : نظر من این است که تمام این بحران ها را آمریکا ایجاد می کند. مسلمین و ملت ما به حسب نظر اولیائشان ، مابین ملت ها هیچ فرقی نمی گذارند، به این معنا

که بخواهند با یکی عدالت و با یکی بی عدالتی بکنند، لکن آمریکاست که نمی گذارد این آرامش پیدا بشود. آمریکا، آن کسی که پنجاه سال به این مملکت خیانت کرد و به امر او جوان های ما دستجمعی در خیابان ها کشته شدند و علما و روشنفکران ما به حبس رفتند، کشته شدند، آواره شدند، تبعید شدند، یک همچو موجودی را که تمام ملت ما با او دشمن است آمریکا برد و در منزل خودش در جائی که برای او ماءمن درست کرده و نگاه می دارد و او و عائله اش را احترام می کند و با جوان های ما که در آنجا اعتراض می کنند با خشونت رفتار می کنند، واکنش این اعمال است که ملت بریزند و این کار را انجام بدهند و مسوولیت آن از خود آمریکاست و سفارتی که در ایران است یک توطئه هائی بود که حالا کشف شده است و با وجود این توطئه ها نمی شود گفت که ملت بنشینند و نگاه کنند و آنها هر کاری که می خواهند بکنند. از این جهت خود آمریکا منشاء این امور است ، منشاء کارهائی که انجام گرفته است می باشد و در مقابل آن کارهای ناحقی است که آمریکا ظرف چندین سال با ما کرده است و ما دیگر نمی توانیم کارهائی که آنها می خواهند انجام بدهند تحمل کنیم ، از این جهت باید آمریکا بفهمد که دیگر وقت آن ظلم ها گذشته است و باید حساب کار خودش را بکند و اگر ما دیدیم که بیشتر از این می خواهد جلو برود، ما هم کارهائی

داریم که با ضرر آمریکا تمام خواهد شد.

سوال : امام ! خیلی از شما متشکر هستیم . در حال حاضر نفتی که صادر می شود مقدار صدورش نسبت به سال های گذشته کمتر است ، آیا این وضع ثابت خواهد ماند، یا پائین تر خواهد رفت ؟ یا بالاتر خواهد رفت ؟

جواب : این تابع صلاحدید دولت است . دولت هر طور صلاح بداند و هر چه مصلحت مملکت باشد انجام می دهد. اگر مصلحت مملکت شان در پائین تر صادر کردن باشد، پائین تر می آید و اگر بالاتر برود، بالاتر می رود.

تاریخ : 18/8/58

فرمان امام خمینی به دادستان کل انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دادستان کل انقلاب اسلامی ایران به مناسبت حلول عید سعید غدیر مبداء نصب امامت امت ، تمام کسانی که در دادگاه های انقلابی جرم های آنان طوری بوده که کمتر از دو سال محکوم به حبس شده اند مورد عفو قرار گیرند. دستور دهید به پرونده های آنان به اسرع وقت رسیدگی و آنان را آزاد کنند. لازم است به شکرانه این نعمت از خطاهای خود در پیشگاه خداوند متعال توبه کنند.

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 18/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن تبلیغات فرهنگ اسلامی و جمعیت شیر و خورشید (سابق ) خرم آباد

عید غدیر روز نصب علی (ع ) شخصیت والای تربیت یافته دامان پیامبر برای امامت

بسم الله الرحمن الرحیم

من عید سعید را به همه مسلمین و بر ملت شریف ایران ، به شما آقایان تبریک عرض می کنم ، عیدی که در آن امامت ثبت شد و پیغمبر اسلام امام را برای امامت امت نصب کرد، چه شخصی را، چه شخصیتی را. شخصیت این مرد بزرگ که امام امت شد، شخصیتی است که در اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسی مثل او نمی تواند سراغ کند. یک موجودی که امور متضاده را در خودش جمع کرده . کسی که جنگجوست اهل عبادت نمی شود، کسی که قوه بازو می خواهد داشته باشد اهل زهد نمی تواند باشد، کسی که شمشیر می کشد و اشخاصی را که منحرفند درو می کند، این نمی تواند که عاطفه و اهل عاطفه آنطور که این شخص داشت ، باشد. این شخصیت بزرگ امور متضاده را در خودش جمع کرده ، در عین حالی که روزها روزه ، و شب به عبادت مشغول و گفته شده است که شبی هزار مرتبه نماز می خواند و در عین حالی که

غذای او آنطوری که در تاریخ ثبت شده است از نان و سرکه و فوقش زیت یا نمک بیرون نبوده است ، در عین حال قدرت بدنی ، آنطور قدرت است که ، آنطوری که در تاریخ است ، آن دری را که از خیبر ایشان کنده است و چندین زراع دور انداخته است ، چهل نفر نمی توانستند بلندش کنند.

در شمشیرزنی ، شمشیرهایش آنطور بوده است که با یک ضربه از این طرف که می زده دو نیم می کرده است ، از این طرف می زده دو نیم می کرده ، در صورتی که آنهایی که ضربه را می خوردند خود آهنی داشتند، زره آهنی داشتند و گاهی هم دو تا زره به تنشان می کردند. آدمی که با نان و سرکه زندگی می کرده و بسیاری از روزها را روزه می گرفته است و افطار را با چند لقمه نان و نمک یا نان و سرکه افطار می کرده است ، جمع کرده است مابین آن زهد و این قوت بازو و این جمع بین دوامر متضاد است . آدمی که جنگجوست به آنطور که جنگجویان بزرگ را، دلاوران بزرگ را به هزیمت وا می دارد و می فرماید اگر تمام عرب یک طرف باشند به من هجوم کنند، من پشت نمی کنم ، این آدم در عطوفت آنطور است که وقتی یک خلخال از پای یک زن یهودی ربوده اند می فرماید که مرگ برای انسان آسان است (قریب به این ) آدمی که در عرفان و علم ماوراء طبیعت آنطور است که نهج البلاغه حکایت می کند از مقام عرفانش

، در عین حال شمشیر می کشد و کفار و اخلالگران را از دم شمشیر می گذراند. ما شیعه همچو اعجوبه معجزه آسا هستیم .

تداوم رسالت پیامبر و ائمه هدی در سایه ولایت فقیه

من می گویم اگر چنانچه پیغمبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم غیر از این موجود تربیت نکرده بود، کافی بود برایش . اگر چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شده بود برای اینکه یک همچو موجودی را تحویل جامعه بدهد، این کافی بود. یک همچو موجودی که هیچ سراغ ندارد کسی و بعدها هم سراغ ندارد کسی ، امروز روز نصب اوست به امامت امت . یک همچو موجودی امام امت است ، البته کس دیگر به پای او نخواهد رسید و بعد از رسول اکرم کسی افضل از او در هیچ معنائی نیست و نخواهد بود. لکن در مراتب بعد هم که باید این امت هدایت بشود، پیغمبر اکرم که از دنیا می خواست تشریف ببرد، تعیین جانشین و جانشین ها را تا زمان غیبت کرد و همان جانشین ها تعیین امام امت را هم کردند، به طور کلی این امت را به خود وانگذاشتند که متحیر باشند، برای آنها امام تعیین کردند، رهبر تعیین کردند. تا ائمه هدی سلام الله علیهم بودند، آنها بودند و بعد فقها، آنهائی که متعهدند، آنهائی که اسلام شناسند، آنهائی که زهد دارند، زاهدند، آنهائی که اعراض از دنیا دارند، آنهائی که توجه به زرق و برق دنیا ندارند، آنهائی که دلسوز برای ملت ، آنهائی که ملت را مثل فرزندان خودشان می دانند، آنها را تعیین کردند برای پاسداری از این امت .

ولایت فقیه حاکمیت قانون الهی است ، نه دیکتاتوری

مع الاسف اشخاصی که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامه های اسلام ، گمان می کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه در قانون اساسی بگذرد، این اسباب دیکتاتوری می شود، در صورتی که ولایت

فقیه است که جلو دیکتاتوری را می گیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می شود. آن که جلوگیری می کند از اینکه رئیس جمهور دیکتاتوری نکند، آن که جلو می گیرد از اینکه رئیس ارتش دیکتاتوری نکند، رئیس ژاندارمری دیکتاتوری نکند، رئیس شهربانی دیکتاتوری نکند، نخست وزیر دیکتاتوری نکند، آن فقیه است .

آن فقیهی که برای امت تعیین شده است و امام امت قرار داده شده است ، آن است که می خواهد این دیکتاتوری ها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد. اسلام ، حکومتش حکومت قانون است ، یعنی قانون الهی ، قانون قرآن و سنت است و حکومت ، حکومت تابع قانون است ، یعنی خود پیغمبر هم تابع قانون ، خود امیرالمومنین هم تابع قانون ، تخلف از قانون یک قدم نمی کردند و نمی توانستند بکنند.

خدای تبارک و تعالی می فرماید که اگر چنانچه یک تخلفی بکنی ، یک چیزی را به من نسبت بدهی ، تو را اخذ می کنم ، و تینت را قطع می کنم . اسلام دیکتاتوری ندارد، اسلام همه اش روی قوانین است و آن کسانی که پاسدار اسلامند اگر بخواهند دیکتاتوری کنند، از پاسداری ساقط می شوند به حسب حکم اسلام .

نترسانند مردم را از این قانون اساسی که تصویب کردند عده کثیری ، عده ای از علماء اسلام و دانشمندان . شماها را اغفال نکنند به اینکه بگویند که این قانون دموکراسی نیست ، ما اسلام را هم دموکراسی نمی دانیم . شما را اغفال نکنند اینها، که قانون اساسی برای چند هفته ، یک هفته ،

دو هفته دیگر به آراء عمومی گذاشته می شود. شما را سرد نکنند از اینکه نروید رای بدهید. بروید رای بدهید. بعد می خوانند برای شما، قانون را منتشرکنند، مختارید در رای دادن ، می خواهید قبول می کنید، نمی خواهید رد می کنید، اگر رد کردید باز درست تر نوشته می شود و اگر قبول کردید، رای بدهید به آن . بی تفاوت نباشید نسبت به آن چیزی که سرنوشت شما به او وابسته است ، اسلام شما به او بسته است . امروز آن چیزی که باید مطرح بشود، آن مسائل اساسی است ، مساله قانون اساسی است ، مساله رئیس جمهور است ، مساله شوراست . باید شما این مطلب را توجه به آن داشته باشید، منحرف از این به هیچ وجه نشوید.

شما پنجاه سال یا بیشتر دندان روی جگر گذاشتید برای این نابسامانی ها، دو ماه دیگر دندان روی جگر بگذارید. این حرف ها که منتشر می کنند در اطراف که فلان جا فلان قضیه واقع شده است ، آسفالت نشده است ، بیمارستان نداریم ، طبیب صحیح نداریم ، کشاورزیمان کذاست ، تمام اینها برای این است که شماها را مایوس کنند از این مسائلی که در اول است و ما باید اول آنها را درست کنیم و بعد سراغ کارهای دیگر. شما را از این منحرف کنند و متوجه کنند به آن مسائل فرعی ، نظیر این می ماند که زلزله آمده باشد و اشخاصی را فرو گرفته باشد و باید همه برویم سراغ نجات آنها، یک دسته بیفتند بگویند آب ما کم است یا زراعت ما کم است

و شما را از آن راه باز دارند. الان مملکت یک وضعی دارد که این شیطنت های اطراف ، دست های مختلف درصددند که راه را منحرف کنند و نگذارند که این قانون اساسی بگذرد و دنبالش هم نگذارند که مجلس شورا درست بشود و ریاست جمهوری و این مملکت متزلزل باشد و آنها توطئه بکنند و شما اغفال بشوید، شماها به راه های دیگر، راه های صحیح اما راه های دست دوم . تمامی مطالبی که شما گفتید صحیح است ، نه منطقه شما، همه مناطق اینطوری است . یک مملکتی که پنجاه سال کوشش کردند برای اینکه هم جوان های ما را عقب نگه دارند و هم فاسد کنند و هم مملکت ما را به هم بریزند، یک همچو مملکتی خیال نکنید که فقط خرم آبادش اینطور است ، شما خرم آبادش را می بینید، کردستانش هم اینطور است ، کردستانی هم همین حرف شما را می زند، خوزستانی ها هم همین حرف شما را می زنند، خراسانی ها هم همین حرف شما را می زنند، این زاغه نشینان اطراف تهران هم همین حرف شما را می زنند که از شما زندگی شان بسیار بدتر است ، لکن مسائل ، این مسائل ، مسائل دست دوم است . یک مملکتی الان در معرض این است که این اشخاصی که افتادند توی جمعیت ها و دارند افساد می کنند، در معرض این است که نگذارند این نهضت به آخر برسد یا لااقل معطلش کنند.

با قدرت پیش بروید، این مسائل دست اول را نظر کنید و با قوت و قدرت پیش ببرید و مطلب به

آخر برسانید. وقتی که اصول مطلب تمام شد، این بیمار محتاج به معالجه است ، لکن باید اول حیاتش را حفظ کرد، بعد بیماریش را معالجه کرد. مملکت ما یک مملکتی است که پنجاه سال کوشش شده است که بیمار و بیمارترش کنند، لکن یک مسائل رؤ وسی است که اگر به او رسیدگی نشود، این مریض می میرد و یک مسائل دست دوم است که بعد از اینکه حفظ حیات او شد، آنوقت کوشش کنیم برای رفع بیماری ها، رفع نابسامانی ها من به شما عرض می کنم که تمام این مسائل که شما طرح می کنید صحیح است ، لکن مسائل دست دوم است . فرهنگ باید بازسازی بشود، تصفیه بشود، ادارات باید تصفیه بشوند، همه اینها باید بشود، کشاورزی باید تقویت بشود که ما محتاج نباشیم به اینکه از دشمن های خودمان چیزی طلب کنیم ، فرهنگ درست بشود، دانشگاه ما باید درست بشود که ما راجع به همه امور خودکفا بشویم ، لکن آنها برنامه های دراز مدت است که باید با طول مدت این انجام بگیرد. این چیزی که الان محل بحث ما هست و مورد احتیاج همه ما هست ، این امری است که در راس امور واقع شده است ، این امری است که اساس مملکت شماست و او این است که بروید تمام افراد خودتان را، تمام ملت را آشنا کنید به اینکه قانون اساسی را باید به آن رای بدهید و ملاحظه کنید، رای بدهید، البته آزادید هر رایی دلتان می خواهد بدهید اما بی تفاوت نباشید نسبت به سرنوشت مملکت خودتان ، نسبت به اسلام

، نسبت به ملت ، نسبت به کشور بی تفاوت نباشید، گوش نکنید به این حرف اینها که قانون اساسی خوب نشده و محتوایش چه است . اینها تمام در نظر دارند که نگذارند که شما رای بدهید به قانون اساسی و شما را بی تفاوت یا بدبین کنند. اینها آنهائی هستند که طرز فکرشان این است که اسلام اصلا عقب افتاده است . اینها طرز فکرشان این است که ، عده زیادیشان هم هستند که اجیرند، اجرت می گیرند برای اینطور کارها، برای اینکه بنویسند، برای اینکه بگویند، برای اینکه بروند اطراف و شلوغکاری کنند، تمام مطلبشان این است که شما دیدید که در رفراندم راجع به جمهوری اسلامی کارشکنی می کردند که رای داده نشود، بعضی صندوق ها را سوزاندند و بعضی جاها را با تفنگ جلوگیری کردند که رای ندهند مردم . بعد از آنکه آنجا شکست خوردند، دنبال این رفتند که مردم رای ندهند راجع به وکلائی که ، خبرگانی که می خواهند ملاحظه کنند، دستشان از آن کوتاه شد، دنبال این هستند که مردم رای ندهند برای قانون اساسی ، اینها همان مردمی اند که با اساس مخالفند و شما اشخاصی هستید که بچه هایتان را، جوان هایتان را دادید برای اینکه اسلام را زنده بکنید، شما تابع امیرالمومنین اید، شما جوان هاتان را دادید برای اینکه اسلام را زنده بکنید، نه تابع مکتب های انحرافی که اصل این مسائل را کار ندارند و کاری با آن ندارند.

باید همه ما در این زمانی که احتیاج دارد اسلام به شما جوان ها، پیغمبر اکرم به شما الان احتیاج دارد، شما الان

رفع کنید این احتیاجش را. احتیاج این است که بی تفاوت نباشید نسبت به مملکت تان . احتیاج این است که قانون اساسی ، اساس مملکت شماست ، بی تفاوت نباشید که بروید سراغ کارتان بنشینید که فرض کنید که می خواهم یک خیاطی بکنم ، می خواهم یک کار دیگری بکنم ، سرنوشت مملکت شماست ، سرنوشت مذهب شماست ، سرنوشت کشور شماست ، سرنوشت ملت شماست ، بی تفاوت نباشید.

باید همه شما دست به دست هم بدهید، همانطوری که تا حالا با اتحاد کلمه و با دست به دست دادن به هم تا اینجا رساندید و دشمن های خودتان را کنار زدید و این مفسده جوها را بیرون کردید، از حالا به بعد هم با وحدت کلمه دست به دست بدهید و این بار را انشاءالله به منزل برسانید. خداوند انشاءالله همه شما را تاءیید کند. من دعاگوی شما هستم . من صلاح حال شما را می خواهم و صلاح دین و دنیای شما این است که در این برهه از زمان که مسائل اصلی در کار است ، راجع به مسائل دیگر که حق است با شما. ولی وقتش یک قدری زود است ، در یک وقتی است که مفسده جوها می خواهند نگذارند کارها انجام بگیرد، یک قدری آنجا را باید مهلت بدهید و همه در فکر این مطلب هستند و انشاءالله موفق و مؤ ید باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/8/58

بیانات امام خمینی در دیدار با نماینده پاپپل ششم

موضع گیری سازشکارانه پاپ در برابر جنایات آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

من اگر در این موقع حساس ، مقامات دیگر تقاضای ملاقات کرده بودند برای این موضوع نمی پذیرفتم لکن مقام روحانیت ملت مسیح

و پاپ اعظم احترامی دارند که ما پذیرفتیم و اتفاقا خوشحال هم شدم از اینکه ایشان پیام فرستاده اند تا من مطلبی که باید به ایشان تذکر بدهم ، تذکر بدهم . من و ملت ما، بلکه ملت های مستضعف جهان اعم از مسلمین و نصاری و غیر آنها، یک نقطه ابهام پیش ماست که من میل دارم این نقطه ابهام را تذکر بدهم . گوش 35 میلیون جمعیت ایران که 50 سال است در زیر یوغ استعمار و فشار خصوص آمریکا و اخیرا فشار خصوص آقای کارتر هستند و گوش میلیون ها جمعیت مستضعف ، انتظار نوازشی از مقام روحانیت پاپ داشت نوازش پدرانه ای که لااقل استفسار از حال این مستضعفین باشد و نسبت به مستکبرینی که به اینها ظلم شده است و در زیر فشار ظلم بودند، هشیاری داده شده باشد، میانجیگری شده باشد بین ملت های مستضعف و آن ابرقدرت ها که خودشان را مسیحی معرفی می کنند. و گوش ، همچو ندای روحانیی را نشنیده است تا حالا. چه شده است که ما 50 سال کشته دادیم ، کشته های دستجمعی ، در حبس بودیم ، حبس های غیر انسانی که بهترین افراد این ملت را در آنجا شکنجه های غیر انسانی می دادند و یک میانجیگری در کار نبود و آقای پاپ اعظم به فکر این نیفتادند که از این ملت مستضعف پشتیبانی کنند یا لااقل میانجیگری کنند که ایشان دست از سر این مستضعفین بردارند. چه شد که امروز که ملت ما، جوان های ما که سال های طولانی تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته اند و

این چند نفری که در آن لانه جاسوسی بسر می بردند و عامل توطئه و جاسوسی بر ضد ملت ما بودند بلکه بر ضد منطقه و قرائن و شواهد بر این امر زیاد است و بزرگتر شاهد اینکه تمام پرونده ها و چیزهائی که در آنجا بوده است تا توانستند آنها را بدل به یک پودری کردند که قابل استفاده دیگر نیست . اگر اینها یک مسائل سفارتی بوده است احتیاج به این کار نبود، اگر یک مسائلی بود که مربوط به توطئه هایی که بر ضد ملت ماست نبود، این محتاج به این عمل نبود. حالا که این توطئه به ملت ما ثابت شده است و این عملی که این جوان های ما انجام داده اند، تمام ملت ، تمام قشرهای ملت ، الا بعضی منحرفین ، در اینجا و در سایر ممالک دیگر از آن پشتیبانی کردند و این خواست تمام ملت ما بوده است ، نه یک خواست از روی هوای نفسانی ، بلکه یک خواست انسانی بوده است که توطئه ها معلوم بشود، توطئه هایی که بر ضد بشر است ، بر ضد کشورهای ماست و بالخصوص بر ضد ایران است معلوم بشود و این حق از برای ملت ما هست ، سفارتخانه ها حق قانونی ندارند که جاسوسی بکنند یا توطئه و این مرکز به حسب آنطوری که کارشناس ها تاکنون توانسته اند بفهمند مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است . چه شد که در این وقت آقای پاپ اعظم به فکر این افتادند که ما برای حس انساندوستی و ایشان برای حس انساندوستی به فکر افتادند که اینها

را باهاشان رفتار خوب بکنند و آزادشان بکنند؟ اما رفتار خوب ، اسلام با دشمن های خودش هم رفتار خوب می کند و با اینها هم ، این جوان ها که اسلامی هستند تا آنقدر که من شنیده ام رفتارشان ، رفتار انسانی بوده است و نباید هیچ نگرانی از این باب داشته باشند.

جنایات و خیانت های رژیم پهلوی قابل شمارش نیست

و اما راجع به رهایی اینها، باید ما ببینیم که ما چه می خواهیم و ملت ما چه می خواهد. آن چیزی که ملت ما می خواهد آیا یک امر غیر مشروع است یا یک امر انسانی است ؟ آیا بشر دوستی وادار کرده است این جوان های ما را که بروند و این مرکز را بگیرند و نگذارند توطئه به ثمر برسد یا خلاف این بشر دوستی است ؟ آن چیزی که ملت ما می خواهد این است که این ملت از این آدم که الان در آمریکا هست 37 سال تقریبا رنج دیده است ، 37 سال این به ملت ما خیانت کرده است و 37 سال ذخائر ما را به باد فنا داده است و 37 سال جوان های ما در تحت سلطه اینها زندگی انسانی نداشتند و 37 سال اختناق همه جانبه بر این مملکت و بر این ملت از طرف ایشان حکمفرما بوده است و با دست خود ایشان ، به طوری که اشخاص نقل می کنند و با مباشرت در پانزده خرداد عده کثیری را به قتل رسانده است و با امرا و از پانزده خرداد تاکنون ما شاید بیش از صدهزارنفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داریم . این ملت با

اینهمه رنجی که کشیده است ، حالا می خواهد که این جانی برگردد و محاکمه به طور عدالت بشود، محاکمه بشود، اگر محکوم شد که اموال ما را برده است ، از او بگیرند. الان اموالی که از مملکت ما به دست ایشان و کسانی که مربوط به ایشان است ، بانک های خارج را از امریکا گرفته تا ممالک غربی پر کرده است ، در صورتی که من خودم می دانم و ملت ما هم آن که به سن من است مشاهده کرده است و آن که نیست ، شنیده است و تاریخ برای او گفته است ، دیگران برای او گفته اند که پدر ایشان وقتی که کودتا کرد هیچ نداشت ، یک سرباز بود صفرالید وقتی که سلطه پیدا کرد بر این مملکت شروع کرد املاک مردم را به زور از آنها گرفتن . شمال مملکت ما، مازندران ، بهترین املاک سر سبز ما با فشارهای او و عمال او به قباله او به زور در آمده اند و بسیاری از کسانی که مالک بودند یا از روحانینی که در این امر یک نظری می دادند اینها را می گرفتند و به حبس می بردند و گاهی می کشتند و در زمان خود رضاشاه قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم و کسانی که به سن من هستند به خاطر دارند که در مسجد و معبد مسلمین که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود، اینها ریختند و یک عده از مظلومین که برای دادخواهی آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام کردند و از بین بردند. وقتی که او از

ایران بیرون رفت یعنی بیرونش کردند، جواهرات ایران را هر چه توانست در چمدان های زیاد ریخت و از اینجا برد و در بین دریا انگلیسی ها از او گرفتند و بردند و خوردند. تا زمان او به سر رسید و نوبت به پسر رسید که همین پسر جانی را متفقین به ملت ما تحمیل کردند، در صورتی که ملت ما آن چیزهایی که از پدر دیده بود، هیچ راضی به این نبود که پسر او را بپذیرد لکن تحمیل کردند به ملت ما و این تحمیل اسباب این شد که هر چه آنها (برای خاطر اینکه او را به سلطنت رساندند) هر چه آنها بخواهند، این دست بسته و چشم بسته در اختیار آنها بگذارد. در طول مدتی که این سلطنت داشت ما اگر بخواهیم بشماریم اصول خیانت هایی که به ما کرده است ، طولانی است و ما وقت اینکه بشماریم ، نداریم لکن از نمونه هایی که به اسم خدمت به کشور ما ایشان انجام داده است ، این ماموریت بوده است که در ازاء نفتی که از مملکت ما برای آمریکا خارج می شده است ، اسلحه می گرفتند، مهمات می گرفتند، در صورتی که آن اسلحه و مهمات برای خودشان و برای پایگاه های خودشان بود و این آدم نفت ما را داد و برای آنها پایگاه درست کرد به اسم پول نفت و در این چند سال اخیر و ده سال ، پانزده سال اخیر آنقدر این جنایت کرد و آنقدر جوان های ما را کشت و آنقدر حبس های اینها پر بود از جوان های ما که نمی

توانیم بشماریم .

آقای پاپ باید کارتر را استیضاح کند

ما میل داشتیم که در طول این مدت یکی از مقامات روحانی خارج و خصوص روحانی بزرگ نصاری یک تفقدی به حال این ملت ضعیف شده باشد. من نمی توانم باور کنم که واتیکان بیخبر بوده است از این مسائل و نمی دانم این نقطه ابهام را چه بکنم . اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح موافق است بااین جنایاتی که اینها کردند من چه جواب به اینها بدهم ؟ روحانیت مسیح که می داند که قرآن کریم به طرفداری از مسیح و طرفداری از صدیقه طاهره مریم برخاست و آن چیزی که به خلاف واقع نسبت به آن طاهره مطهره می دادند، تکذیب کرد و با صراحت تکذیب کرد و اینطور طرفداری از عیسی مسیح کرد و باز طرفداری از علمای نصاری ، رهبانان و قسیسین نصاری در قرآن طرفداری شده است ، در عین حالی که اسلام طرفداری از مسیح و علمای مسیح کرده است در قرآن ، ما میل داشتیم که گوش ما را یک وقت هم نغمه امثال آقای پاپ نوازش بدهد و استفسار کند که این ملت چرا به اینطور می گذراند و از کارتر بپرسد، استیضاح کند که چرا یک همچو آدمی را شما مسلط کردید بر این ملت و الان هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفری که سی و چند سال جنایت کرده است ، خیانت کرده است و جنایات و خیانات او مشهود است ، چرا بردید آنجا و نگه داشتید و باز در آنجا هم می خواهید توطئه بکنید.

ما از دست و پا کردن کارتر هیچ تعجب نداریم

برای اینکه او مردی است که سیاسی و نه به معنای سیاست سالم ، به معنای سیاستی که در نظر امثال کارتر است ، به هر طور که شده است برای منافع خودش ، برای منافع شخصی یا منافع به تو هم اینکه منافع ملتش هست دست به هر جنایتی

بزند و هر دست پایی که دارد بکند برای اینکه این اشخاصی که الان پیش این جوان های ما هستند و ممکن است از آنها یک مسائلی بعدها کشف بشود، مبادا کشف بشود. او باید این کار را بکند، لکن آقای پاپ چرا؟ ایشان چرا این کار را انجام می دهند و واسطه می شوند ما بین یک ملت مظلوم که می خواهد یک مقداری از مظلمه هایی که بر او شده است کشف کند و به مردم ، به مستضعفین بفهماند که راه ظلم اینها چه است و از چه راه اینها ظلم می کنند و یک ظالم و یک کسی که توطئه گر است ، ما اگر چنانچه می توانستیم در یک کشور دیگری این را محاکمه کنیم یعنی وسایل اینکه جنایات او را ما همه اش را در محکمه ببریم ، اگر می توانستیم پیشقدم می شدیم که ایشان در یک کشور دیگری محاکمه بشود لکن آن جرائمی که این کرده است و آن پرونده هایی که ما داریم از او و آن شهودی که هستند که بالغ بر چندین میلیون شهود ما داریم که اینها بهشان ظلم شده است ، به کشاورزها ظلم شده است ، به کارگرها ظلم شده است ، به علمای دین ظلم شده است ، به دانشگاهی ها

ظلم شده است ، اینها همه شاهدهای ما هستند و ما نمی توانیم چندین میلیون جمعیت را یا شما بگوئید بیست ، بیشتر از بیست میلیون جمعیت را ما در خارج بیائیم برای ادای شهادت لکن ما برای اینکه احترامی به مقام پاپ گذاشته باشیم حاضریم که ایشان را بیاورند در مملکت ما و آقای پاپ هم بفرستند نمایندگانی در اینجا هر کس هم می خواهد نمایندگانی بفرستد در اینجا و یک دادگاهی که هست و الان دعوت کرده است او را به دادخواهی ، در حضور نمایندگان پاپ و نمایندگان هر کس ، حتی نماینده بدترین دشمن ما که عبارت از کارتر هست بیایند و محاکمه کنند اینها را و هر طوری که محکمه حکم کرد ما همانطور، ملت ما حاضر است .

ما تابع آراء ملت هستیم

و آقای پاپ این را بداند که مساله ، مساله ای نیست که من بتوانم بالشخصه حل کنم . ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم ما تابع آراء ملت هستیم . ملت ما هر طوری رای داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم . ما حق نداریم ، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است ، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم . بله ممکن است گاهی وقت ها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم ، تقاضای متواضعانه ، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت می کند لکن اساس این است که مساله دست من و امثال من نیست و دست ملت

است و ملت پشتیبانی از این کار را اعلام کرده است به طوری که اگر اطلاع داشته باشید رادیوها که اعلام می کردند، کلیاتش را که اعلام می کردند، انسان را خسته می کردند که اعلام های متعددی که بود. در هر صورت مساله ای که ما می خواهیم ، یک مساله انسانی است ، یک مساله ای است که بشر دوستی اقتضای این معنا را می کند. ملت ما به اعتبار اینکه مسلم است ، بشر دوست است و شما هم به اعتبار اینکه ملت مسیح هستید، باید تبعیت از مسیح بکنید و بشر دوست باشید به آنطوری که حضرت مسیح بود و حس بشردوستی است که ملت ما را وادار می کند که جنایات ایشان رسیدگی بشود. رسیدگی بشود که معلوم بشود که چه در دنیا ایشان را وادار به این جنایات کرده است .

مردم دنیا بفهمند دشمن بشر کی است و کی ایشان را وادار کرده است به اینکه تمام وقت خودش را صرف کند برای ظلم کردن به ما و برای جنابتکاری و برای بردن ذخائر ما، تا ملت ها، مردم عبرت بگیرند. بنابراین آقای پاپ چه حکم می کند؟ من از ایشان می خواهم که ایشان تماس بگیرند با کارتر که کارتر به ایشان ملتجی شده است ، تماس بگیرند و مسائل را درست بررسی کنند و اشخاصی را بفرستند مسائل را بررسی کنند، اینجا بررسی کنند، آنجا بررسی کنند. اگر واقعا آقای پاپ تشخیص دادند که اینهمه ظلم هائی که به ما شده است و اینهمه قتل عام هایی که شده است و اینهمه ذخائری که از این ملت

ضعیف بردند، ملتی که الان هم در کنار این شهرها، حتی شهر تهران ، نه خانه دارند و نه نان دارند و نه کار دارند، معذلک ذخائر ما انبار شده است در بانک های خارجی به دست ایشان ، اگر واقعا آقای پاپ این مطلب را صحیح می داند، یک وقت این است که ایشان نشنیده است این مطلب را، حالا ما به ایشان اعلام می کنیم که مساله این است . اگر با این ترتیب ایشان باز می گویند که باید وسایل رفتن اینها را بدون اینکه آن آدم را تحویل بدهند به ما، بدون اینکه حاضر بشوند به اینکه محاکمه بشود او، باز هم ما باید این کار را بکنیم ، اعلام بکنند و ما گمان نمی کنیم همچو اعلامی را ایشان بکنند برای اینکه ایشان حتما با اینطور جنایات مخالف است ، هر انسانی با اینطور جنایات مخالف است .

در هر صورت ما حرف غیر مشروع نداریم ، حرفی داریم که هر کجای دنیا ببرید (الا پیش کارتر) حرف مقبول است ، حرف صحیح است ، جنایتکار ما را بردید نگه دارید، بدهید دست ما، آن که جوان های ما را کشته است ، آن که جوان های ما را در تاوه گذاشته و بو داده است ، آن که جوان های ما را پایشان را اره کرده است بدهید دست ما، محاکمه اش می کنیم ، محاکمه به عدالت . بفرستید نمایندگان را و ما با عدالت محاکمه می کنیم . اگر ما خلاف گفتیم ، ایشان را باز بیاورند و بنشانند به تخت سلطنت و مردم هم تبعیت کنند و

اگر چنانچه او خلاف گفته و آقای کارتر خلاف می گوید، شما آقای کارتر را به حسب نفوذ معنوی که دارید استیضاح کنید. شما بدانید که اینها به اسم اینکه ما مسیحی هستیم ، بر خلاف مسیر مسیح رفتار می کنند. اینها اغفال کرده اند بعضی از جناح ها را در مال خودشان و این اگر به اسم نصاری ، به اسم مسیحی ها، به اسم عیسی مسیح تمام بشود، این مشوه می کند روی ملت مسیح را.

آقای پاپ باید به فکر ملت مسیح باشد، به فکر همه ملت های مستضعف باشد، به فکر آبروی مسیحیین باشد. اینطور اشخاصی که به اسم مسیح دارند یک همچو کارهای خلاف مسیر مسیح را انجام می دهند !!! آقای کارتر !!! باید اعلام کنند، به ملت آمریکا اعلام کنند، به همه ملت مسیحیین اعلام کنند و جنایات این را بشمارند و اینها را معرفی کنند به ملت ها، همانطوری که ما نسبت به محمدرضا عمل کردیم که این را به مردم شناساندیم (مردم می شناختند لکن تبلیغات کردیم باز هم ) شما هم این کار را انجام بدهید و ما در این صورت از شما متشکر خواهیم بود و ما یک مظلمه است که برای شما می گوییم . ما به حکم اینکه مظلوم هستیم ، پیش شما دادخواهی می کنیم که این ملت مسیح را نجات بدهید شما، ملت مسلم جای خودش ، شما ملت مسیح را نجات بدهید. نجات به این است که این اشخاصی که در ممالک بزرگ به اسم مسیح و به اسم مسیحیت این جنایات را می کنند، این برای مسیح علیه السلام

خوب نیست و مسیحیین مشوه می شود وجهه شان و من به شما آقای پاپ عرض می کنم که اگر عیسی مسیح امروز بود کارتر را استیضاح می کرد. اگر عیسی مسیح بود ما را از چنگال این دشمن خلق و دشمن بشر نجات می داد و شما نماینده ایشان هستید و شما باید همان کاری که مسیح می کند بکنید.

آقای کارتر ما را از مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستیم

خداوند انشاءالله که همه ما را آشنا کند به وظایف الهی ، به وظایف دینی و همه ما طرفدار مظلومین باشیم و امید است که آقای پاپ توجهی به حال این ملت مظلوم بکند و ما را از اینکه نمی توانیم الان با این وضع مسائل ایشان را بپذیریم معذور دارند. لکن مساله اولی که ایشان گفتند، حاصل است . مساله ای که با اینها خوشرفتاری بکنند این مساله حاصل است و من میل دارم که شما که نماینده آقای پاپ هستید بروید و ببینید اینها را و آنها چه وضعی دارند، با آنها صحبت کنید ببینید که آیا آنها یک وضع بدی دارند. هیچ ابدا از این خوف نداشته باشید که اینها ناراحت باشند، ابدا ناراحت نیستند لکن خوب آقای کارتر تشبثات زیاد به همه اطراف کرده است ، یک غریقی است که به همه چیز تشبث کرده است ، گاهی اضافه می شود از یک جبهه ای که دخالت نظامی ، گاهی گفته می شود که محصور کنید از حیث حصار اقتصادی ، و مع الاسف یک نفر آدمی که ایرانی خودش را می داند و می گوید من ایرانی هستم قبل از اینکه مسلمان باشم (در صورتی که مسلمان بودنشان را

نمی دانم ، ایرانی بودنشان هم می دانم نیست ) دستور می دهد یا تقاضا می کند از کارتر که محاصره اقتصادی بکن ایران را. ایرانی است ، در انگلستان است ، بختیار است می گوید من ملی هستم . و من این مطلبی را که یک روزی گفتم ، شاهدش امروز پیدا شد. یک روز گفتم که اینها، این ابرقدرت ها ممکن است که 20 سال ، 30 سال ، یک کسی را در یک مقامی با یک وجهه ای حفظش کنند و نوکر آنها باشد لکن مامور باشد که به جهت لباس ملی به خودش بپوشد، مثل بختیار که خودش را به دکتر مصدق بسته است و ملی می گوید هستم . بعد از اینکه این مدت ها گذشت ، آن روزی که باید از او استفاده کنند، بعد از 20 سال استفاده می کنند. از ایشان هم که سال های طولانی در جبهه ملی بود و مدعی ملیت بود و مدعی این بود که من اول ایرانی هستم و دوم اسلام ، با اینکه این خودش کفر است معذلک آن روزی که آنها می خواستند این عنصر به دردشان بخورد خورد و به جای بدترین مخلوق خدا که محمدرضا بود، به جای او مشغول شد به آدمکشی و جنایت و دستور آدمکشی داد منتها از او اطاعت نکردند. او هم می گفت که این ملت را به حصار اقتصادی بکشید. و این هر دو را من باید بگویم ما نه از اقدام نظامی می ترسیم و نه از محاصره اقتصادی . اما از او نمی ترسیم برای اینکه ما شیعه یک ائمه

ای هستیم که آنها شهادت را استقبال می کردند، ملت ما هم امروز شهادت را استقبال می کند. فرضا که آقای کارتر بتواند نظامی بیاورد اینجا، با اینکه نمی تواند همچو کاری بکند، دخالت نظامی بکند، نمی تواند بکند، فرض می کنیم که خیر، تفاهم کنند این ابرقدرت ها که به ایران نظامی بفرستند، ما 35 میلیون جمعیت داریم که اینها بسیاریشان ، بسیار زیادشان ، آرزوی شهادت می کنند، ما با این 35 میلیون به میدان می رویم بعد که ما همه شهید شدیم خودتان با ایران هر کاری می خواهید بکنید. از این ما نمی ترسیم ، ما مرد جنگیم ، ما مرد مبارزه هستیم ، ما جوان هایمان با مشت مبارزه کردند با تانک ها و توپ ها و مسلسل ها. ما را آقای کارتر از مبارزه نترساند. ما اهل مبارزه هستیم ولو نداشته باشیم ابزار مبارزه ، لکن بدن داریم در مقابل اینکه ما را بزنند و این را عمل خواهیم کرد. و اما قضیه اقتصاد، ما یک ملتی هستیم که به این گرسنگی خوردن ها عادت کرده ایم ، ما 35 سال یا 50 سال می گوئید ما در این گرفتاری ها بودیم و عادت داریم به این گرسنگی خوردن ها، ما روزه می گیریم ، ما یک وقت غذا می خوریم . اگر بنا باشد که آنها محاصره اقتصادی بکنند، فرضا که بتوانند و همه ملت ها تبع ایشان بشوند و حال آنکه این خیالی است خام و همچو چیزی تحقق پیدا نمی کند، فرضا که تحقق پیدا بکند، ما همان جو و گندمی که خودمان در مملکت خودمان

کشت می کنیم ، اقتصاد می کنیم و برای خودمان همان مقدار کافی است . ما در هر هفته یک روز گوشت می خوریم ، گوشت خوردن خیلی چیز خوبی هم نیست و یک وعده هم ممکن است غذا بخوریم . ما را از این چیزها اینها نترسانند. اگر امر دایر بشود بین اینکه آبروی ما حفظ بشود یا شکم ما سیر بشود، ما ترجیح می دهیم که آبرویمان حفظ بشود، شکممان گرسنه باشد. و من از شما می خواهم که سلام من را به آقای پاپ اعظم برسانید و بگوئید که روی علاقه دینی که ما به هم داریم ، همه اهل توحید هستیم ، اهل خداشناسی هستیم ، ما از شما می خواهیم که به این ملت ضعیف کمک کنید و نصیحت پدرانه به همه ابرقدرت ها بکنید یا استیضاح کنید آنها را.

والسلام

تاریخ : 20/8/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام مروی

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای شیخ هادی مروی دامت افاضاته

با توجه به اختلافات و مشکلاتی که در شهر بهبهان و مسجد سلیمان موجود است و نظر به سوابقی که جنابعالی از وضع منطقه دارید مقتضی است مسافرتی بدانجا نموده و از نزدیک به آنها رسیدگی کنید و در رفع آنها بکوشید و اهالی محترم را از توطئه های دشمنان آگاه ساخته و به وظایف خطیری که در این برهه از زمان دارند واقف سازید و به اتحاد کلمه و پرهیز از هر نوع اختلاف و تفرقه دعوت نمائید. از خدای تعالی دوام توفیقات جنابعالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/8/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل کلانتری بیست و یک تهران

لغزش در کارها به حساب جمهوری اسلامی ثبت می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما برادرها و جوان های برومند که امروز عضو قوای انتظامی اسلام شده اید، تشکر می کنم و امیدوارم این خدمت هائی که می کنید مورد نظر خدای تبارک و تعالی باشد و در ساختن ایران به طوری که دلخواه اسلام است موفق باشید. اگر در دوره طاغوتی کاری می کردید ضررش به اسلام نبود برای اینکه در دوره طاغوت عمل می شد، اما امروز که در رژیم اسلامی هستیم و شما هم قوای اسلامی هستید، کلانتری اسلامی هستید، اگر خدای نخواسته یک لغزش برای ما و برای شما پیدا بشود به حساب جمهوری اسلامی ثبت می شود و آنها که با این نهضت مخالفند دنبال این هستند که از ما و از شما و از جوان های ما یک لغزشی ببینند، لغزش را پای جمهوری اسلامی حساب می کنند و با هیاهو و بوق و

کرنا راجع به جمهوری اسلامی کارشکنی می کنند. با پیاده شدن اسلام یک حالت اطمینان برای ملت و کشور پیدا می شود بنابراین وظیفه ما امروز بسیار سنگین است . وظیفه این است که همه با هم متحد و متفق بدون تحمیل بر ملت و حکفرمائی و بدون کارشکنی باید با هم برادروار این راهی را که تا اینجا آمده ایم انشاءالله به آخر برسانیم . من به شما برادرها مژده می دهم که اگر چنانچه برسیم به آنجائی که محتوای اسلام در همه جای این مملکت پیاده بشود یک حالت اطمینان برای ملت و کشور حاصل می شود که سرآمد همه خوبی هاست . انسان اگر چنانچه همه خوشی ها را داشته باشد لکن حال اطمینان نداشته باشد و متزلزل باشد، تمام آن خوشی ها تلخ می شود. شما فرض کنید که در یک کشتی نشسته اید و همه اسباب خوشی برای شما مهیاست ، یک وقت کشتی متزلزل بشود و احتمال غرق باشد دیگر هیچ خوشی برای شما ندارد همه اش تلخ می شود. یک مملکت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف این باشد که ما گرفتار آمریکا بشویم ، خوف این باشد که ما گرفتار سایر ابرقدرت ها بشویم ، طماءنینه نباشد، استقلال روحی نباشد، پای خود قیام نکنیم ، این خوشی ها دیگر لذتی ندارد و اگر چنانچه ما مطمئن باشیم که مستقل هستیم و آقابالاسر نداریم و خوف اینکه آنها به ما هجوم کنند یا کارشکنی در کارهائی بکنند نداشته باشیم ، این طماءنینه روحی بهترین چیزی است که برای انسان هست . من به شما مژده می دهم که

انشاءالله این طمانینه به زودی برای شما حاصل بشود. شما هیچ خوف نداشته باشید این کسانی که به این ملت خیانت کردند و رفتند، دیگر برگردند. اینها دیگر برگشت برایشان نیست و خوف این را هم نداشته باشید که این قدرت هائی که چپاولگری می کردند در این مملکت و مال ملت را خوردند و بردند و از بین بردند برگردند. خود ملت مواجه با یک نابسامانی هائی است و نباید چنین خوفی به خودتان راه بدهید. با قدرت این راه را طی بکنید. مردم را از خودتان و خودتان را از مردم بدانید و آن چیزی که من باید به شما سفارش کنم این است که باید مراکزی که دست هر کس هست ، مراکز دولتی که دست ارتش ، دست ژاندارمری یا دست شماهاست ، این مراکز باید مراکزی باشد که اشخاصی که در آن مراکز وارد می شوند ببینند که دارند در یک جائی وارد می شوند که آنجا مورد اطمینان آنهاست شما می دانید که سابق اگر بیچاره ای می خواست وارد کلانتری بشود، تا بیاید و برود چقدر ناراحتی روحی داشته ، این ناراحتی های روحی اسباب یک عقده هائی شده است که بعد از اینکه آن رژیم هم ساقط شد تا این عقده ها از بین برود طول می کشد. باید اعمال و رفتار شما با مردم خوب باشد. مردم را از خودتان بدانید و خودتان را از مردم بدانید. الان وضع اینطوری است که شماها وقتی در آغوش مردم می روید با کمال خوشروئی و کمال رافت با شما رفتار می کنند، برای شما شعار می دهند، برای

ارتش شعار می دهند و این بهترین چیزی است که برای یک ملتی هست که استقلال یک ملتی را حفظ می کند که همه قوا با هم باشند. آنطور نباشد که ملت خودش را از مردم جدا ببیند، قوای انتظامی هم خودش را از مردم جدا ببیند. این جدائی ها اسباب این می شود که تزلزل پیدا بشود. و هر چه با هم مجتمع تر باشید طمانینه بیشتر حاصل می شود و به مقصود زودتر می رسید من امیدوارم که همه ما تکلیف خودمان را بدانیم و همه ما احساس کنیم که ما در یک مملکتی با یک عده برادر داریم زندگی می کنیم . انشاءالله همه تان موفق و سالم باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/8/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام جنتی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج شیخ احمد جنتی دامه افاضاته

پیرو درخواست های زیادی که در مورد اقامه نماز جمعه در شهر اهواز از طرف اهالی محترم شده است ، جنابعالی به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب می شوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ ، مردم را در خطبه های نماز به وظایف خطیری که دارند آشنا سازید و از توطئه های دشمنان اسلام و مملکت آگاه کنید و به اتحاد و وحدت کلمه دعوت نمایید. امید است اهالی محترم از این فرصت استفاده نموده و به اجتماع بیشتر و هر چه باشکوهتر آنرا انجام دهند. از خدای تعالی توفیق همگان را در انجام وظایف الهی و عمل به دستورات اسلام خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/8/58

پیام امام خمینی به آیت الله شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته !!! مشهد مقدس

تلگرام جنابعالی از مکه معظمه در مورد پشتیبانی از عمل انقلابی دانشجویان مسلمان و مبارز ایران به مناسبت اشغال مرکز جاسوسی آمریکا و اقدامات متعاقب آن موجب مسرت گردید. تاءیید جنابعالی و علمای اعلام و سایر اقشار ملت ایدهم الله تعالی از این اقدام شجاعانه سبب دلگرمی و پایداری همه مبارزان راه اسلام و ناامیدی کامل دشمنان و نمایانگر اتحاد همکاران در راه رسیدن به پیروزی نهایی خواهد بود. سلامت و سعادت همگان را از خدای تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی .

تاریخ : 23/8/58

فرمان امام خمینی به شورای انقلاب در مورد کمک به زلزله زدگان استان خراسان

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای انقلاب جمهوری اسلامی

به طوری که تاکنون اطلاع دادند، فاجعه زلزله خراسان مصیبت بزرگی به بار آورده است که محتاج به سرعت عمل است . لازم است تمام سازمان ها و نیروهای امدادی ، با هماهنگی به کمک بشتابند و برادران و خواهران خود را نجات دهند. دستور به تمام سازمان ها دهید به طور ضربتی عمل کنند و هماهنگی را مراعات نمایند.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/8/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با کمک به زلزله زدگان استان خراسان

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

تاکنون اخبار تاثرانگیز و وحشتناکی از فاجعه زلزله خراسان و خسارات جانی و مالی بسیاری که به برادران و خواهرانمان وارد شده است واصل شده . با عرض تسلیت به ملت عزیز، خصوصا بازماندگان این فاجعه ، از عموم ملت شریف تقاضا می کنم که بدون فوت وقت به کمک برادران و خواهران خود بشتابند و با هر وسیله ممکن آنان را نجات دهند. این فاجعه احتیاج به کمک همگانی دارد. برادارن و خواهران محترم ! برای نجات بندگان خدا بپا خیزید و عجله کنید و آنچه در این مورد صرف نمودید و خواستید از وجوه شرعیه محسوب نمائید، مورد قبول است . از خداوند تعالی رفع گرفتاری ملت شریف را مسئلت می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/8/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

مردم بی تفاوت نباشند نسبت به سرنوشتشان ، سرنوشت ما این قانون اساسی است

بسم الله الرحمن الرحیم

آن یک کلمه ای که می خواهم عرض کنم این است که آقایان همانطور که زحمت کشیدند این مدت و بحمدالله تمام کردند این خدمت را، در بلادشان که می روند، مردم را دعوت کنند به اینکه بی تفاوت نباشند راجع به آن چیزی که سرنوشتشان است . سرنوشت ما این قانون اساسی است ، اگر بنا باشد که مردم بی تفاوت باشند معنایش این است که به اسلام بی تفاوت ، به سرنوشتشان بی تفاوت ، به کشورشان بی تفاوت . و این علاوه بر اینکه ، انعکاسش در دنیا انعکاس بسیار ناجوری است ، پیش اسلام و اولیاء اسلام هم یک انعکاس بدی دارد. این یک تکلیفی است برای همه ما که راجع به اموری که مربوط به سرنوشت ملتمان ، مربوط

به اسلام است ما بی تفاوت نباشیم بلکه با تمام قوه که داریم تعقیب کنیم که انشاءالله مسائل تمام بشود و قانون تصویب بشود، نه همین که اکثریت داشته باشند، این اکثریتی که رفراندوم داشت آن اکثریت را طالبیم . والا اکثریت که معلوم است ، اکثر مردم مسلمند و اکثر مردم اما ممکن است که یک وقتی این هیاهوئی که در اطراف این مسائل شده است و اینهایی که می خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد، تبلیغات سوء این طرف و آن طرف ، مع الاسف بعضی از خودمان هم بی توجه به مسائل باز راجع به قانون اساسی صحبتی می کنند، این صحیح نیست برای اینکه ملت این آقایان را تعیین کرده است . ما حق نداریم که چیزی که خود ملت تعیین کرده است ماها دخالت بکنیم . ما تابع ملت هستیم ، ملت این آقایان را تعیین کرده است آقایان هم این قانون را نوشته اند، تصویب کرده اند و آقایان هم اهل خبره هستند و آنطوری که ملت می خواستند اینها را تمام کردند. دیگر بعد از این هی صحبت کردن از اینکه (فلان ماده چطوری است ، با غرب نمی سازد ما تا آمدیم مغز این آقایان را از غرب زدگی خارج کنیم ، پشت هشتم ما شاید باشد، بشود این کار. من نمی دانم آقایان از غرب چه دیده اند؟ در غرب جز غارت ملت های مظلوم و خیانت و جنایت خبری نیست غرب همین است که شما ملاحظه می کنید که اینطور جنایات می کنند. آنوقت آن کسی که جانی مطلق است می برند نگه می

دارند و پشتیبانی از او می کنند. به حرف یک ملت مظلوم گوش نمی دهند، نمی گذارند که شورای امنیت تشکیل بشود. پول های ایران را مثل دزدهای سرگردنه غارت می کنند، توقیف می کنند. غرب وضعش این است و این سازمان هائی هم که درست کرده اند برای خودشان همه برای منفعت غرب است ، هیچ برای مظلوم ها نیست . شما شاید در طول این مجالسی که اینها درست کرده اند یک جا پیدا نکنید که اگر آمریکا یا آن دیگران که قدرت هاشان زیاد است منافعش با یک مملکت ضعیفی تصادم پیدا بکند اینها یک کاری برایشان کرده باشند. الان چند وقت است که لبنان مبتلا به این سرطان است ، این مجلس ها چه کردند برای این در طول این مدتی که ما گرفتار این مسائل بودیم ؟ در طول پنجاه و چند سال که ما گرفتار این مسائل و مصائب بودیم این مجلس ها برای ما چه کردند؟ اینها همین است که یک وقتی منافع بزرگ ها یک چیزی بکند، اینها برایش به نفع بزرگ ها فعالیت بکنند، حفظ بکنند و یک کلاهی هم سر ماها بگذارند که یک همچون مجالسی هست و شوراهای امنیت هست و سازمان ملل هست و این یک چیزهائی است که برای ماها درست کردند و ما را می خواهند بازی بدهند و ما هم بازی می خوریم ، ما، این آقایانی که هی می روند سراغ اینکه ببینیم چطور یک چیزی باشد پسند غرب باشد، پسند غرب این است که ما همه چیزمان را تقدیمشان بکنیم و بی چون و چرا، این پسند غرب

است . اگر آقایان این را می خواهند این پسند ملت ما نیست و اگر آقایان یک چیزی خیال می کنند که در غرب خبری است بدانند که در غرب خبری نیست جز جنایت ، جز خیانت . من ملتشان را نمی گویم ، !!! این دولت ها !!! که الان (غرب ) یعنی (دولت هایشان ). در هر صورت من خواهش می کنم از این آقایان ، از اینهائی که یا روشنفکرند یا خودشان را به روشنفکری زده اند که اینقدر با سرنوشت یک ملت بازی نکنند. الان شما می دانید مملکتتان ابتلاء به هزار جور مصیبت دارد، مواجه با قدرت بزرگی مثل آمریکاست . نباید حالا دیگر دسته دسته هر کدام یک چیزی بگویند، برخلاف مسیر ملت حرف ها بزنند !!! گفته بشود !!! امروز روزی است که همه شان با هم بنشینند تفاهم کنند و دست به دست هم بدهند تا این مصیبت ها رفع بشود. اگر ملی هستند برای خاطر ملتشان ، اگر علاقه به اسلام دارند برای خاطر علاقه به اسلامشان و یک دسته ای هم معلوم بشود که اینها چکاره هستند. !!! اینها، !!! خوب ، همیشه در همه جا بوده است . در هر صورت آن چیزی که الان لازم است برای همه ما این است که تعقیب کنیم و وادار کنیم اقشار مختلفه را، آقایان هر کدام از اهل هر بلدی هستند خطبای آنجا را، علمای آنجا را، روشنفکران آنجا را وادار کنند که به مردم افهام کنند که بی تفاوت نباشند که ما وقتی بنا باشد رفراندم کنیم ، ببینیم که یک رفراندمی که مورد قبول

ماهاست نباشد. و اما قضایایی که هست هیچ نباید از این قضایا ترسید، ما اینقدر ابتلاء به این قضایا داشتیم و بیشتر از این مسائل و این ملت ما، هی تا لب یک پرتگاهی رفته و آمده بیرون ، حالا دیگر موضع ملت ما یک موضعی است که این مسائل دیگر نمی تواند متزلزلش کند، حالا هر چه می خواهند فریاد برنند و پول های ما را نگذارند بیاید و نگذارند شورای امنیت درست بشود. شورای امنیت هم درست شده بود چیزی نبود اما حالا بفهمند دنیا که مسائل اینطوری است و این اشخاصی که ادعای این را می کنند که برای حقوق بشر چه دارند، این مسائل ، این مردم هستند، این جمعیت هستند، ما با اینها ابتلاء داریم .

تمام امور به ید قدرتمند خداوند انجام می پذیرد

من امیدوارم که تا آخر با قدرت و با قوه و با اتکال به خدای تبارک و تعالی که فوق همه قدرت هاست ما پیش ببریم . همانطوری که با اتکال به خدا امور تاکنون خدای تبارک و تعالی کارها را انجام داده . ما خیلی از موارد می بینیم که یک چیزی عمل می کنیم خودمان هم درست سر در نمی آوریم که این چه خواهد شد می بینیم خوب پیش رفته است این جز این نبوده است که خدا، بنابراین بوده است که خدای تبارک و تعالی انجام این مسائل را بدهد و ما اطمینان داریم به اینکه خدای تبارک و تعالی وقتی که یک جمعیتی توجه به او داشتند ماءیوسشان نمی کند و ما هم متوجه به خدا هستیم و از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که این مملکت را

از این مفسده ها نجات بدهد و این مملکت را مستقر کند و این حکومت را مستقر کند که این حکومت اسلامی است انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/8/58

فرمان امام خمینی درباره آزادی زنان و سیاهپوستان گروگان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینی ها و برادران و خواهران دانشجوی محترم ساکن در مرکز جاسوسی آمریکا

مرکز توطئه و جاسوسی به اسم سفارت آمریکا و اشخاصی که در آن بر ضد نهضت اسلامی ما توطئه نموده اند، از احترام سیاسی بین المللی برخوردار نیستند، تهدیدات و تبلیغات دامنه دار دولت امریکا به قدر پشیزی نزد ملت ما ارزش ندارد، نه تهدید نظامی او عاقلانه است و نه تهدید اقتصادی او واجد اهمیت و کارتر یک اشتباه دارد و آن اینکه گمان می کند همه دولتها چشم بسته به خدمت او ایستاده اند و اشتباه بزرگ به زودی برای خودش هم روشن خواهد شد و طلیعه آن نیز مشهود است . ملت ایران به پا خاسته که نگذارد این لانه های جاسوسی در ایران به عمل ننگین خود ادامه دهند و تا استرداد محمد رضا پهلوی برای محاکمه و استرداد آنچه به یغما برده است ، این لانه جاسوسی و آن جاسوسان حرفه ای به حال خود باقی خواهند ماند. لکن برای آنکه اسلام برای زن ها حقوق ویژه ای قائل است و سیاهپوستان ، که عمری را تحت فشار و ظلم آمریکا به سر برده اند و شاید به طور الزام به ایران آمده باشند، نسبت به آنان در صورتی که جاسوسی آنها ثابت نشده باشد، تخفیف دهید. دانشجویان عزیز! سیاهپوستان و زنانی که جاسوسی آنان معلوم نیست

، به وزارت امور خارجه تحویل دهید که فورا آنها را از ایران خارج نمایند. ملت شریف ایران اجازه آزادی بقیه را نمی دهد لذا دیگران در بازداشت هستند تا دولت آمریکا به خواست ملت عمل کند.

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/8/58

پیام امام خمینی به خواهران و برادران کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر خواهران و برادران کرد که با وفاداری خود به اسلام و جمهوری اسلامی از توطئه خائنین به کشور جلوگیری کردید. گزارشات هیاءت ویژه همانطور بود که متوقع از برادران و خواهران کرد بود که هرگز خود را از اسلام و ایران جدا نمی دانند و آنچه بدخواهان به آنان نسبت می دهند، چیزی جز افساد و توطئه گری نیست . اکنون من باید به شما برادران و خواهران کرد و سایر برادران مطالبی را تذکر دهم :

1 !!! در این موقع حساس که ملت ما با چپاولگران که در راس آنها آمریکا مواجه هست و برای احقاق حق خود و به دست آوردن ذخائر هنگفتی که محمدرضا پهلوی به غارت برده و به محاکمه کشیدن این جانی قیام نموده و همه قشرهای ملت با هم در این امر حیاتی متحد و همصدا شده اند، برادران و خواهران کرد ما هر جا هستند باید به طور اولویت در این امر شرکت کنند و با سایر خواهران و برادران هماهنگ شوند و لازم است از اختلافاتی که بدخواهان ایجاد می کنند به طور قاطع جلوگیری کنند. برادران من ! امروز هر اختلافی به نفع آمریکا و دیگر اجانب است . آنان هستند که از اختلاف ما بهره گیری می کنند و ما را می خواهند به اسارت بکشند. بپاخیزید

و توطئه گران را نصیحت کنید و در صورت عدم قبول از خود برانید و از مناطق خود بیرون کنید، یا آنان را گرفته تسلیم مقامات دولتی کنید.

2 !!! اینجانب و همه ملت از ستم هائی که به شما برادران کرد در طول حکومت استبدادی شده است و از تبعیض هائی که بر خلاف اسلام بر شما روا داشته اند مطلع هستیم ، لکن باید بدانید که این شما برادران نبودید که مورد ستم و ظلم واقع شدید، سایر برادران ترک و لر و عرب و بلوچ و فارس و ترکمن هم با شماها شریک بوده اند و همه محروم بودند از آنچه شما محروم بودید. شما اگر به زاغه نشینان و گودنشینان تهران توجه نمائید، خواهید دید آنان از همه محرومترند. اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده لکن باید بدانید باز در این امر همه برادران شما شریک می باشند و دولت موقت با کمال جدیت اشتغال به کار و سامان دادن بود لیکن آشفتگی ها به قدری زیاد است که اصلاح محتاج به زمان است . و من امیدوارم که

برای همه ملت و برای شما برادران کرد وسائل رفاه حاصل شود. شما برادران می دانید که نوسازی و عمران در محیطی که آشفته است و مردم در امان نیستند، مشکل یا غیرممکن است . شما برادران غرب کوشش کنید و آرامش را حفظ کنید و بدانید که با آرامش کارها اصلاح می شود و به صلاح شما و به صلاح اسلام و مسلمین است .

3 !!! از هیاءت ویژه می خواهم که

به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند و با شخصیت های مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند تا تاءمین خواسته های آنان که خواست ما نیز هست به طور دلخواه بشود و آرامش و امن که از بزرگترین نعمت های الهی است در منطقه برقرار گردد و شما برادران کرد در کنار سایر برادران به طور رفاه و آسایش زندگی نموده و طمع اجانب برای همیشه از کشورمان قطع شود.

4 !!! اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده و برای هیچ گروهی ویژگی خاصی قرار نداده و تقوا و تعهد اسلام تنها کرامت انسانهاست و در پناه اسلام و جمهوری اسلامی ، حق اداره امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است منجمله برادران کرد که دولت جمهوری اسلامی موظف و متعهد به تاءمین آن در اسرع وقت می باشد و مقررات و قوانین مربوط به آن به زودی انشاءالله تعالی تدوین می شود.

5 !!! اخیرا باز نظر شریف علماء اعلام و مشایخ عظام و روشنفکران و سایر برادران عزیز در سراسر ایران را به موضع حساس امروز ایران و جبهه گیریهای دشمنان میهن و اسلام در مقابل ملت عزیز و تشبثات همه جانبه آنان برای سرکوبی نهضت اسلامی و ملت معظم و برای اعاده سلطه همه جانبه بر کشور اسلامی ما جلب می کنم . آیا در این موقع تقاضای متواضعانه این خدمتگزار که روزهای آخر عمرش را می گذراند بجا نیست ؟

6 !!! خواهران و برادران هم میهن در سراسر کشور! من دست خود

را به پیش شما دراز می کنم و از شما به خاطر خدا و اسلام و کشور عاجزانه می خواهم که تمام توان خود را برای نجات کشورتان به کار برید و اسلحه های سرد و گرم یعنی قلم و بیان و مسلسل را از نشانه گیری به روی یکدیگر منحرف و به سوی دشمن های انسانیت که در راءس آن امریکاست نشانه روید.

بار الها! من ماءموریت خود را که نصیحت به ملت است به قدر توان ضعیف خود انجام دادم و تو ای خدای بزرگ با قدرت لایزال خود قلوب ملت ما را پیوند برادرانه عطا نما (انک قریب مجیب )، سلام گرم من به ملت عزیز و برادران کرد و رحمت خداوند بر همه .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/8/58

بیانات امام خمینی در دیدار با استاندار اصفهان و اعضای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شهرستان قم

عمل خلاف مقاصد اسلامی ، ضرر به جمهوری اسلامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

از اصفهان شکایات زیاد هست حتی همین دیروز یا پریشب یک کاغذی از آقای خادمی آمده بود و تعبیر ایشان در آن کاغذ این بود که در اطراف اصفهان مشغول غارت کردن مردمند این تعبیر ایشان است .

آقایان هم یک دسته می آیند اینجا، یک جمعیت زیادی آمدند اینجا، بعد هم نماینده ایشان آمدند اینجا، من گفتم که من از وضع آنجاهائی که مشغولند برای خدمت اطلاعی ندارم که دقیقا بتوانم بگویم که در کجا مطلب چه جور واقع می شود، من گرفتاریم زیاد است و نمی توانم هم به همه مسائل مطلع بشوم ، لکن من وظیفه ام هست که آقایان را متوجه کنم به این مطلب و آن این است که امروز که جمهوری اسلامی است و همه جناح ها در زیر پرچم اسلام مشغول انجام وظیفه هستند

اگر خدای نخواسته یک مطلبی برخلاف مقاصد اسلامی واقع بشود، این نه اینکه ضرر به همان کسی که این کار را انجام می دهد می خورد، این ضرر به مثلا اگر در پاسبان ها اینطور، پاسدار اینطور باشد این ضرر به اصل پاسدارهای جمهوری اسلامی می خورد، از آنجا هم یک قدم بالاتر می رود، به جمهوری اسلامی لطمه وارد می شود، از آنجا هم آنهائی که با اسلام مخالفند می گویند که این رژیم همان رژیم است ، به مردم می گویند دیدید، خوب از دست یک ظلمی شما رها شدید به دست یک ظلم دیگر یا ظالم دیگر مبتلا شدید. این در آن زمان اگر هر چه برای مان واقع می شد، بر ما واقع می شد، بر اسلام واقع نمی شد، اسلام از آن نتیجه هم می برد، لکن امروز که جمهوری اسلامی است و به اسم اسلام هر کس مشغول کاری هست ، اگر چنانچه یک خطائی واقع بشود، یک اشتباهی واقع بشود یا خدای نخواسته یک عمدی پیدا بشود، امروز پای اسلام حساب می شود، آنها هم که بخواهند فضولی کنند و قلم های مسمومی که در داخل و خارج الان مشغول توطئه هستند و می بینند که منابع خودشان و اربابانشان از دست رفته و باید یک فکری بکنند که اوضاع را منقلب کنند، آنها مشغول این هستند که یک چیزی ببینند آن را اضافه کنند و آنقدر که می توانند باد بزنند به آن تا این نهضت را لکه دار کنند.

لزوم رعایت موازین عدل اسلامی در همه کارها

از این جهت وظیفه هر کسی که در هر جا مشغول خدمتی است ، در راس همه

خدمت ها این است که موازین اسلامی را حفظ بکنند. اگر بنا شد که مثلا پاسدار اسلامی موازین اسلامی را حفظ نکند، این مثل این است که روحانی اسلامی موازین اسلام را حفظ نکند. همانطوری که اگر روحانی اسلامی موازین اسلامی را حفظ نکند، آن به اسلام صدمه وارد می شود، این هم وقتی الان شده است جزء دستگاه اسلام ، جزو بنگاه اسلام ، اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته صدای مردم درآید از اینها، بگویند که اینها مثل سابق بودند، آنها هم که غرض دارند همین مسائل مطبوعات خارجی و در بوق هاشان بلند کنند که اینها دارند چه می کنند و چه می کنند و مسائل ، مسائل کمونیستی است ، نه مسائل اسلامی . آنوقت آنها هم بگویند که اسلام هم این است ، فرقی ندارد، یک دسته هم که خودشان را به اسم اسلام شناسی جا زدند، اینها هم همان مسائل را به اسم اسلام درست بکنند، این پوسیدگی است که از باطن برای نهضت پیدا می شود که شما هر چه ظاهرش را خیلی پر سر و صدا درست کنید، تزیین کنید، یک وقت مطلع می شوید که از باطنش پوسید و رفت از بین . همانطور که گفتم که مثل یک خربزه می ماند که خیلی هم به آن خدمت بکنید، خیلی هم کارهایش را درست بکنید، لکن در باطنش یک کرمی است که آن کرم دارد خرابش می کند، بعد هم خربزه را می کنید می بینید خربزه کرم زده است . کاری نباید بکنند، همه قشرهائی که الان مشغول خدمتند، قشر روحانی که مشغول

خدمت است و مثلا دادگاه ها و اینها، قشر پاسدارها، قشر نظامی ها، ارتشی ها، اینهائی که همه الان در خدمت اسلام و برای اسلام مشغولند، اینها کاری نکنند که ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوریم ، اسلام را در نظر خارج و داخل جوری جلوه بدهیم که برخلاف آنی است که هست ، عدالت در کار نباشد، موازین در کار نباشد، یک برنامه اسلامی در کار نباشد، هرج و مرج و هر کی هر کاری دلش می خواهد بکند. آنکه من به حسب کلی باید بگویم و همه را تنبه بدهم این است که نباید در هر امری هی قدرت نمائی بشود. باید همه قشرهائی که مشغول برای خدمتند و خودشان هم می گویند برای اسلام است ، باید گوششان به این باشد که اسلام چه می گوید ما هم به تبع او باشیم . اما من چه می فهمم و از اسلام خودم می خواهم بفهمم ، این میزان نیست . هر مساءله ای ، هر مطلبی کارشناس دارد. اگر یک مریضی بگوید که من چه کار دارم به نسخه ، من خودم می خواهم خودم را معالجه کنم ، این می میرد. مریض که بخواهد سر خود، خودش را علاج کند این منتهی به مردنش می شود. اگر بنا باشد که کارشناس های اسلام را ما کاری به آنها نداشته باشیم ، آنهائی که می دانند به قواعد اسلام چه جور باید عمل کرد، آنها را ما کاری نداشته باشیم ، خودمان هر چه به نظرمان رسید یا فرض کنید که آنهائی که از خارج الهام می گیرند، از

کمونیست ها و از مارکسیست ها الهام می گیرند، آنها هم نفوذ کنند در بین ما و هر طوری که آنها می خواهند عمل کنند، ما یک وقت بفهمیم که اسلام را می خواهند با مارکسیستی منطبق کنند، این است که خطر برای اسلام دارد. این خطر را باید همه تان توجه کنید به آن و با جدیت این خطر را رفعش بکنید، شکست از دشمن اهمیتی ندارد.

اگر آمریکا بریزد و ما را از بین ببرد، من به نظرم خیلی چیزی نیست ، البته عظیم است اما از او عظیمتر شکست در مکتب است . شما مکتبی که دارید، جوری عمل به آن بکنیم ، نمایشش بدهیم که در خارج ملت ها، و قلم هایمان به آن باد بزنند !!! عرض می کنم !!! هیاهو درست کنند و مکتب ما را شکست بدهند که ما نتوانستیم یا مکتب اسلام هم همین است که آنها می گویند. خوب الان یک دسته ای هستند که اینطور تاءویل و تفسیر می کنند و اسلام را می خواهند بدنام کنند، اینها نمی دانند که آن چیزی که نمی دانند، این است که در اروپا شکست خوده آن مساءله و تفاله ای که در اروپا کنارش ریختند، در خارج کنارش ریختند، اینها آمدند حالا در ایران و !!! عرض می کنم !!! در ممالک اسلامی می خواهند یک سر و صورتی به آن بدهند. حالا که نمی دانند این را، اینها چون مطلع از اسلام و از برنامه های اسلام و از وضع اسلام نیستند، خودسر هر کدام هر کار دلشان می خواهد بکنند. از هر کدام بپرسید که چه

، می گوید خوب ما انقلاب کردیم ، خیال می کنند انقلاب کردیم یعنی هرج و مرج باشد. انقلاب که هرج و مرج نیست . البته لازمه هر انقلابی یک مفاسدی هست ، اما آنهائی که متعهد هستند به این انقلاب و اعتقادشان این است که منقلب کردیم یک رژیم ظالم را به یک رژیم عادل ، باید همه قشرها روی موازین عدل اسلامی رفتار کنند و هر کس خودش سر خود نباشد که هر چه دلش بخواهد بکند.

حالا من به عده ای که حالا آمده بودند و از رؤ سای پاسدارها بودند، اینجا بودند، به آنها گفتم که بروند در تهران و با آن آقایانی که آنجا هستند یک جلسه ای قرار بدهند و مشورتی بکنند و یک راهی درست کنند که همه جا روی یک موازین عقلائی و روی موازین اسلامی عمل بشود و اگر چنانچه اینطور عمل بشود، من امیدوارم که انشاءالله پیروز بشویم و همه را، همه کارهامان اصلاح بشود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/8/58

مصاحبه خبرنگار سی . بی . اس امریکا با امام خمینی

مترجم : حضرت آیت الله ! آقای مک فار است از تلویزیون (سی بی اس ) یکی از سه تا تلویزیون امریکا، برنامه ای دارند تحت عنوان شصت دقیقه که هر هفته روز یکشنبه پخش می شود و این برنامه یکی از پربیننده ترین برنامه ها و در عین حال یکی از مورد اعتمادترین برنامه ها از نظر امریکائی ها هست ، استدعا کردند از حضورتان سوالاتی بکنند در مورد وقایع اخیری که در این جریانات از سفارت امریکا هستند.

امام : بله مانعی ندارد اما من از ایشان تقاضا می کنم که تحریف

نکنند بعضی از اشخاصی که آمدند اینجا مصاحبه کردند، حرف های ما را تحریف کردند، بعضی دروغ ها هم اضافه کردند و این خلاف آداب خبرنگاری است و من از شما تقاضا دارم که حرف ها درست بدون کم و زیاد بدون تحریف بدون دخالت خودتان در مسائل پخش بشود.

مترجم : به عرض تان می رساند حضرت آیت الله که اطمینان داشته باشید و ایشان یقین دارند که بعد از اینکه این مصاحبه پخش شد در امریکا حضرتعالی خیلی از نتیجه اش خوشحال خواهید بود، تشکر می کنند از پذیرششان که حضرتعالی و اظهار امیدواری می کنند که انشاءالله سرماخوردگی رفع شده باشد، رفع کسالت شده باشد. استنباط ایشان این است که حضرتعالی سوالات را رعایت فرمودید سوالاتی را که می خواند خدمتتان ، خیلی مهم هست تنها مساله این است که احتمالا در رابطه با جواب های حضرت آیت الله ایشان سوالاتی در همان رابطه خواهند کرد ولی در اصل سوال ها همین هست و آن سوالاتی که احتمالا در آن رابطه چیز بشود فقط به اصطلاح ارتباط پیدا می کند با سوالاتی که قبلا گذاشتند و بستگی به جواب حضرتعالی ، ممکن است سوالات به اصطلاح برای توضیح بیشتر، ولی اطمینان می دهند که واقعا این مصاحبه در سرتاسر دنیا تاثیر خواهد گذاشت و ایشان خودشان اهمیتش را تشخیص می دهند.

سوال : آیا حضرتعالی هنوز می فرمائید که اگر شاه به ایران باز نگردد گروگان های آمریکائی آزاد نخواهند شد؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . این مساله مربوط به ملت است . سی و پنج میلیون ملت ما خواستشان این است و

باید ما بررسی کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما می خواهد که شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگان ها برداشته نخواهد شد و چرا کارتر اینقدر اصرار دارد که شاه را نگه دارد اما راجع به اینکه چرا ملت ما اصرار دارد، قضیه این نیست که شاه بیاید ایران . ملت ما شاه را که دشمن خودش می داند می خواهد چه بکند، یک تحفه ای نیست برای ملت ما که بخواهد او را در موزه نگه دارد، بلکه مطلب این است که دو جهت هست که ملت ما می خواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم ، که این دو جهت یکیش اهمیتش بیشتر از دیگری است . یک جهت راجع به اینکه ما ملتی هستیم که الان اقتصادمان خیلی قوی نیست و دارائی های ایران بسیار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست و این در بانک های امریکا و سایر کشورها متمرکز است . و اینها همه مال ملت است و اینکه ما اصرار داریم شاه را بیاوریم برای این است که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها هست در کجاها هست و باید برگردد به ملت . و مطلبی که اهمیتش بیشتر از این است ، این است که ما می خواهیم او بیاید و ما ریشه این جنایاتی که این شخص در طول سی و هفت سال تقریبا به ایران کرده است و این خیانت هائی که به ایران کرده است و این آدم کشی های دستجمعی که کرده است ما به دست بیاوریم که این با امر کی

بوده . یک انسان ، یک آدم که می خواهد در یک مملکتی حکومت کند بی جهت اینقدر جنایت نمی کند. این عامل اشخاصی بوده است . خود ایشان هم می گوید من مامور بودم برای وطنم . ما می خواهیم آن آمر را پیدا بکنیم که آن که امر کرده است که ایشان در وطنش اینهمه جنایت بکند این کیست و چه اشخاصی هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید و این دو مطلب ثابت بشود و در محاکمه ، محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود. و اما اینکه کارتر اصرار دارد به اینکه ایشان نیاید باید ما ببینیم که این از باب این است که آقای کارتر بشر دوست است و حس انساندوستی این آقا، این آقای کارتر او را وادار کرده است که اینقدر اصرار بکند و در مقابل ملت های اسلامی بایستد و ارعاب بکند و آنهمه مطالب پیش بیاید و منطقه را به خطر بیندازد، این برای این است که یک آدمی است انساندوست و برای انساندوستی !!! که !!! این نحو می کند؟ ما در آقای کارتر این انساندوستی را سراغ نداریم برای اینکه از اعمال ایشان معلوم است که ایشان این حس را ندارند. کسی که یک جانی را در حفظ خودش و حمایت خودش به عنوان انساندوستی نگه می دارد نباید در ممالک بسیار، اینقدر جنایت ها را و اینقدر آدم کشی ها را علت باشد. این آدم انساندوست نیست و حس انساندوستی این چیز را نکرده است . اگر در ایشان حس انساندوستی بود، سی و پنج میلیون انسان

هایی که در ایران بودند که یکی شان

هم محمدرضا بود و همه از یک ملت و از یک کشور هستند، چه شد که در ظرف سی و هفت سال آنهمه جنایات بر ما شد و اخیرا با دست این شخص آنهمه کشتار می شد و در حکومت آقای کارتر بود و ایشان ابدا حس انساندوستی شان اسباب این نشد که یک تقاضائی لااقل از این شخص بکند که نکن این کار را، بلکه آنطور که ما می دانیم ایشان علاوه بر اینکه تقاضا نکرده اند تهییج هم کرده اند. و اما اینکه اصرار دارند و از جهت انسان دوستی معلوم شد نیست ، معلوم می شود برای این است که اسرار او فاش نشود، اسرار روسای آمریکا فاش نشود. ما با بودن شاه در اینجا اسرار شخص کارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهیم کرد و به ملت آمریکا ارائه خواهیم کرد و ملت آمریکا می فهمد که گرفتار چه روسای جمهوری هستند که ملتشان را به تباهی کشیده است و آبروی ملتشان را در بین مسلمین از بین برده است . ما برای این می خواهیم که بیاید ایشان برای این جهت می خواهد که نیاید. این اصرار او به نیامدن برای اینکه خوف این را دارد که اسرار فاش بشود و ایشان دیگر نتوانند در مملکت خودشان یک زندگی صحیح داشته باشند و دیگر ریاست جمهوری ایشان هم فاتحه اش خوانده بشود و مملکت امریکا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصائب ما و مطلع بشود و رسانه های گروهی به آنها بفهمانند که در این مملکت چه

گذشته است و اینها از دست روسای جمهور آمریکا و دیگر روسای ابرقدرت ، بر ما گذشته است اگر یک همچو احساسی را بکنند این طرفداری از کارتر را نمی کنند و من هم احتمال این را می دهم که طرفداری از کارتر یک قشر از اشخاصی است که تحت نظر خود آنها هستند نظیر آن طرفداری هایی که در اینجا از شاه می شد، از شاه مخلوع می شد که وقتی که مثلا رئیس جمهور آمریکا می آمد به ایران عده کثیری را می بردند به استقبال به اسم ملت ، در صورتی که ملت هرگز از این امور اطلاع صحیح نداشت و هرگز حاضر نبود که استقبال بکند از شاه یا از مهمان های شاه لکن آنها عده زیادی داشتند که این کارها را انجام می دادند. من احتمال می دهم که آقای کارتر هم عدد زیادی از قبیل سازمان امنیت و اشخاصی که مربوط به خودش است داشته باشد و آنها به دانشجوهای ما در خارج این اهانت ها را می کنند و این سختی ها را می گیرند و خود آقای کارتر هم که آقای انساندوستی است دانشجوهای ما که برای تحصیل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار می کند و وادار می کند که آنها را اذیت کنند، وادار می کند که سگ به جان آنها بیندازند و آنطور جنایات را بکنند. این آقای انساندوست وضعش این است و ما که یک ملت مظلومی هستیم ما می خواهیم که آن کسی که به ما خیانت کرده است خودش و اساس کارها معلوم بشود.

سوال : ولی این جواب

این نیست که آیا به اصطلاح اسرا آزاد خواهند شد یا نه ؟ و ایشان آن جواب را می خواهند.

جواب : جواب شد، برای اینکه اسرا یعنی ملت نمی گذارد، ملت ما می خواهد و نمی شود غیر از این ما برخلاف ملت نمی توانیم عمل بکنیم .

سوال : آیا این اسرا بنابراین همین جا خواهند ماند برای همیشه ؟

جواب : خواهند بود تا شاه بیاید. اختیار این اسرا در دست کارتر است . این اسرا را می تواند کارتر اینجا آزاد کند مادامی که بفرستد مجرم ما را به ما تحویل بدهد و ما هم اسرا را.

سوال : و تنها در آن صورت است که شاه برگردانده بشود، در غیر این صورت و لا غیر؟

جواب : نه خیر اینقدر بخواهد سوال کند بیشتر از یک سوال را جواب نمی دهم . نه خیر بگویید من وقت ندارم . ما باید، بیشتر از این وقت ندارم سوال کنید جوابتان را بدهم .

سوال : البته من نظرم این است که فقط مشخص بشود و هیچ جسارت خاصی ندارم .

جواب : مشخص است دیگر صحبتی نیست . مشخص است دیگر، نه وقت نیست ، طولانی نمی شود. من اینطور که طولانی می خواهد صحبت کند حالم مقتضی نیست و آنوقت جواب های دیگرش می ماند. اگر میل دارند همین یک جواب را بحث کنند.

سوال : حضرت آیت الله ، آقای کارتر می گوید که ، دولت ایران را متهم به عملیات تروریستی می کند و مصرا می گوید که اگر خدای ناخواسته چنانچه صدمه ای به این اسرا وارد بشود رژیم شما مسؤ ول این مساله خواهد

بود.

جواب : ملت سی و پنج میلیونی تروریست هستند؟! از آقای کارتر باید پرسید که تشخیص شما در مسائل سیاسی هم همین طور است که یک ملت سی و پنج میلیونی که همه پشتیبانی از اینها کردند باز شما می گوئید تروریست هستند! من دیدم کلامی که از ایشان صادر شده است . مع الاسف کلام عاقلانه ای نبوده است که اینها دانشجو نیستند اینها لات هستند، اینها تروریستند. شما دانشجوها با لات در منطق شما یکی هستند؟! لات ها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان یکی می دانید؟! توهین به دانشجوها در سراسر کشورهای عالم نیست این مطلب ؟ ملت ما را شما تروریست می دانید؟ تشخیص شما در مسائل سیاسی هم همین طور است که ملت ما را تروریست بدانید؟! شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم تروریست

نیست و با اینها با کمال راءفت عمل می کند، بهتر است از معامله شما با دانشجوهای ما در خارج کشور که آنطور شما دارید عمل می کنید. آیا عمل شما تروریستی است که دانشجوهای ما را آنطور اذیت می کنند و سگ ها را به جان آنها می ریزند، یا نگهداری اینها در یک محفظه ای که محل خودشان بوده است و همه جور آسایش برایشان فراهم است و آمدند دیدند و ما اجازه دادیم که هر روز بروند آنها را ببینند؟ این عمل تروریستی است یا این عمل انسانی است ؟ و اعمالی که امثال شماها انجام می دهید یک اعمالی است که شبیه به اعمال تروریستی است .

سوال : حضرت امام ، آقای سادات رئیس جمهور مصر که

یک مرد بسیار مذهبی و یک مسلمان هست می گفتند که (با عرض معذرت از جسارت ) که گفته ایشان نیست اینکه شما آبروی اسلام را می برید. در واقع ایشان جسارتش را به حدی رسانده که حضرت امام را یک مرد دیوانه توصیف کرده ، ممکن است استدعا بکنم که حضرتعالی نظرتان را در مورد این اظهارات آقای سادات بفرمائید؟

جواب : اسلامی که پیش انور سادات هست غیر از اسلامی است که پیش مسلمین هست . اسلام انور سادات با مخالفت نص قرآن می سازد. قرآن کریم نصش هست که با دشمن های اسلام دوستی نکنید و ایشان با کارتر و بگین دوستی کردند برخلاف مسلمین . معلوم می شود که الفاظ در نظر شما هم یک معانی دیگری پیدا کرده است که او را مذهبی متعهد به اسلام می دانید و او را یک مسلم صحیح می دانید. در قرآن کریم هست کسانی که با دشمن های اسلام دوستی می کنند اینها مسلم نیستند. آقای سادات ادعای اسلام می کند لکن با دشمن های اسلام به مسلمین حمله می کند. آقای سادات می داند که در جنوب لبنان از دست اسرائیل چه می گذرد و بر فلسطین از دست این جانی چه می گذرد و او با او دوستی می کند و باز خودش را مسلم می داند. کارهای ایشان را باید با معیارهای اسلامی سنجید تا ببینیم که آیا آبروی اسلام را ایشان حفظ کردند و کارهای ملت ما را باید با معیارهای اسلامی سنجید تا ببینیم به اسلام خیانت کردند، آبروی اسلام را بردند. کارهای آقای سادات همین هاست که گفتم

و امثال اینها، حتی ملت خودش هم با او موافق نیستند و مسلمین هم او را محکوم کردند. و اما کارهای ما از این قبیل است که ما یک ملتی بودیم در تحت فشار آمریکا و دیگر ابرقدرت ها، استقلال ما از دست رفته بود، آزادی ما از دست رفته بود، ذخائر ما به باد رفته بود و ما قیام کردیم ، برای اینکه آزادی خودمان را به دست بیاوریم ، قیام کردیم برای اینکه استقلال خودمان را به دست بیاوریم . آیا آقای سادات قیام برای حفظ استقلال ، قیام برای حفظ اسلام ، قیام برای تحقق جمهوری اسلامی را برخلاف اسلام می دانند؟! و آبروی اسلام را در خطر می دانند که

یک ملتی جباران را از بین ببرد و رژیم شاهنشاهی را از بین ببرد و رژیم جمهوری اسلامی برقرار کند؟ آیا این آبروی اسلام را از بین می برد؟! آیا ما که یک جانی را می گوئیم باید بیاید و محاکمه بشود، جانی که به اسلام خیانت کرده است ، به قرآن کریم خیانت کرده است ، به ملت مسلم خیانت کرده است ، آیا ما که او را برای محاکمه می خواهیم آبروی اسلام را بردیم یا کسی که می گوید که طیاره من حاضر است برای پذیرفتن او و یک کسی که خیانتکار به اسلام و مسلمین است شما پذیرایی می کنید، آیا شما خیانت به اسلام کردید و آبروی اسلام را بردید یا ملت ما که می خواهند این جانی را بیاورند و محاکمه کنند و آن جنایاتی که کرده است و آن خیانت هائی که کرده است فاش

کنند؟ این معلوم می شود که الفاظ اسلام و الفاظ خیانت ، آن محتوای خودش را طور دیگری پیش آقای سادات هست ، بنابراین اینها باید تصحیح بشود، محتوای هر کلمه ای باید به همان معنای خودش باشد.

سوال : بنابراین آیا سادات خائن به اسلام است ؟

جواب : خیانت به اسلام و مسلمین کرده است . اینکه با کارتر و بگین در کمپ دیوید آن قرارداد را کرده است برخلاف مصالح مسلمین ، این خیانت به اسلام است . اینکه حمایت از خائن بر مسلمین می کند خیانت به اسلام است . اینها همه خیانت به اسلام است و سادات خائن به اسلام است و من از ملت مصر می خواهم که این خائن را برکنار کنند، چنانکه ما آن خائن را برکنار کردیم .

سوال : حضرت آیت الله ، در ازاء آزادی اسرای زن و سیاهانی که دستور فرمودید، شما چه انتظاری از دولت آمریکا دارید؟

جواب : ما آزادی زن ها را و آزادی سیاه ها را برای این قائل شدیم که زن ها در اسلام یک احترام ویژه دارند و سیاهپوستان هم تحت فشار آمریکا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آنطور مقصر نمی دانیم بلکه آنها شاید تحت فشار بودند که اینجا آمدند و لهذا ما برای امتثال امر اسلام و خدا این عمل را کردیم و انتظاری از آقای کارتر نداریم و پاداشی نمی خواهیم ، تمام مطلب ما این است که کارتر، این خیانتکار را به ما پس بدهد و شخص مجرمی که در یک مملکتی به یک ملتی جرم کرده است ، در تمام

قوانین دنیا این است که باید پس داده بشود به خود آن مملکت و ایشان !!! بر تمام !!! برخلاف تمام موازین عقلی و عقلائی عمل می کند.

سوال : حضرت آیت الله ، به نظر ما یک مرد بسیار بسیار مهربان

می آیید، یک مرد مقدسی ، چهره مقدسی دارید. خیلی قیافه حضرت آیت الله مردمی هست و من هم به عنوان یک انسان فقط آرزو می کنم ، دعا می کنم که خدای ناخواسته هیچگونه آسیبی به اصطلاح وارد نشود به روابط بین دو تا مملکت ، چیز خارق العاده ای پیش نیاید.

سوال : حضرت امام آیا جنابعالی یا به طور کلی ایران در حال حاضر با امریکا در حال جنگ هستید؟

جواب : جنگ مقصود چیست ؟ اگر مقصود این است که نظامی های ما با نظامیهای امریکا در حال جنگند، همچو چیزی نیست و اگر جنگ اعصاب است ، آقای کارتر جنگ اعصاب دارد پیش می آورد و ما از همه جنگ ها همیشه گریزان هستیم و ما ملتی هستیم که مسلم هستیم و سلم را برای همه ملت ها آرزو داریم ، لکن آقای کارتر نمی گذارند این سلم باقی باشد. بقاء این سلم برای ما و برای ملت آمریکا و برای ملت های منطقه به این است که آقای کارتر این انساندوستی شان را یک قدری کنار بگذارند و شاه ........ کار نیست و ما با ملت امریکا ابدا خلافی نداریم ، نزاعی نداریم ، ملت امریکا هم مثل سایر ملت ها پیش ما هستند و ما در سلم هستیم با همه ملت ها، لکن اگر چنانچه یک وقت آقای کارتر بخواهد

یک عملی انجام بشود که برسد به آن مسائل ، ما از آن هم استقبال می کنیم .

سوال : اگر حضرت آیت الله اینقدر اطمینان داشتید که سفارت امریکا یک لانه جاسوسی هست ، چرا سفارت را تعطیل نفرمودید؟ چرا با امریکا قطع رابطه نفرمودید؟ چرا صبر کردید تا یک گروه جوان های ایرانی بروند و این کار را انجام بدهند، سفارت را تصرف بکنند؟

جواب : ما هرگز احتمال نمی دادیم که یک سفارت مرکز جاسوسی باشد و جوان های ما اگر این احتمال را دادند و رفتند آن غیر از آنی است که من احتمال بدهم ، من احتمال این مطلب را هرگز نمی دادم ، من احتمال نمی دادم که آقای کارتر برخلاف همه موازین بین المللی عمل بکند و اینجا را مرکز جاسوسی و مرکز توطئه و مرکز حکومت بر ملت قرار بدهد ما حالا بعد از اینکه جوان های ما رفتند و شاید آنها روی این احتمالات رفته باشند که من نمی دانم که آنها روی چه احتمال رفتند و مورد تاءیید همه ملت ما شده است ، الان ما فهمیدیم این مساله را و ما این مرکز جاسوسی را خواهیم بست و مادامی که کارتر در راءس امور است معلوم نیست که بتوانیم با دولت امریکا همکاری داشته باشیم .

سوال : ولی کارتر تا حداقل یک سال دیگر رئیس جمهور خواهد بود.

جواب : خوب قضیه روابط مربوط به دولت است و ما هر وقت توانستیم که صلاح دیدیم که روابط را به کلی قطع کنیم و دولت صلاح دانست این کار خواهد شد.

سوال : آیا این چیزی است که مورد

بررسی هست در حال حاضر، آیا این قطع روابط یک چیزی است که الان دارد روی آن فکر می شود.

جواب : بررسی می شود.

سؤ ال : اجازه می فرمائید دو تا از سوالاتی که قبول فرمودید سوال کنند؟ در سال هزار و نهصد و هفتاد و شش ایشان از قرار با شاه مصاحبه ای کردند در کاخ نیاوران و در آن مصاحبه برای شاه قمست هائی از روانشناسانی که مال سازمان سیا بودند برایش خواندند، آنها این مرد را خیلی زیرک ولی قدرت طلب و خطرناک بررسی کرده بودند، هفته گذشته روزنامه نیوزویک تایم با جسارت بسیار در این مورد راجع به حضرت آیت الله نظر داد، نظر عده ای از شخصیتهای مختلف را جویا شد، در واقع حضرت آیت الله یک روانشناسی گفت که روحیه انتقام در وجود شما بسیار قوی است ، ممکن است استدعا کنم در این مورد توضیح بفرمائید نظرتان را.

جواب : این روانشناس ها حفظی صحبت می کنند یا سیاسی ، حفظی بدون بررسی یا از روی سیاست بحث ها را می کنند. اما شاه را می گفتند که آدم باذکاوتی است ، اگر ذکاوت داشت مبتلا نمی شد به این ابتلایی که الان مبتلا شده است و به نصیحت علماء اسلام گوش می کرد، اینکه مبتلای به این بلیات شد برای این است کودن بود و ذهنش صاف بود، نه .

و اما آن جهت دیگر که خودخواه و قدرت طلب و اینها بود، همین طور هست و شاید یک مقدار هم برای همین جهت بود که ابتلائات پیدا کرد، و اما راجع به اینکه ، انتقامجو هستیم ، این

را باید شما خودتان از این ملت و از این اجتماع ملت بر یک مطلب توجه داشته باشید، آیا سی و پنج میلیون جمعیت ما همه انتقامجو هستند و از روی انتقامجوئی همچو قیامی کردند؟ یا سی و پنحج میلیون خودشان را خواستند از زیر بار ظلم و ستم و چپاولگری و اینها خارج بکنند؟

این ملتی که می خواهند آزاد باشند، به کسی که آزادی آنها را سلب کرده است با او مخالفت می کنند این در لغت شما و در لغت این روانشناسان انتقامجوئی است ؟ یک ملتی که می خواهند استقلال خودشان را به دست بیاورند و در مقابل کسانی که استقلال آنها را از آنها گرفته است قیام کردند، و نهضت کردند این در لغت روانشناسان شما انتقامجوئی

است ؟ ما چه انتقامجوئی داریم ما می خواهیم که این شخص بیاید اینجا و ما جنایاتی که او کرده است اصولش و ریشه هایش را پیدا بکنیم و ملت های دنیا را خبردار بکنیم از اینکه دشمن بشریت چه اشخاصی هستند این انتقامجویی نیست ، بلکه این یک امر انسانی است که ملت قیام به او کرده و برای دفاع از خودشان قیام کردند، دفاع از مصالح یک مملکتی در لغت ما اسمش انتقامجوئی نیست ممکن است در لغت روانشناسان شما اسمش انتقامجوئی باشد و لغت ها جای خودش را عوض کرده باشند.

سوال : حضرت امام اجازه می فرمائید که ایشان بروند به سفارت سابق آمریکا و با گروگان ها صحبت بکنند و از سلامتیشان به اصطلاح و رفتار خوبی که با آنها می شود به دنیا بگویند.

جواب : مانعی ندارد خوب بروند آنجا

جوان های آنجا هستند و آنها هم مانعی پیششان نیست که کسی برود ببیند !!! آنها !!! ببینند آنها سالمند و حالشان خوب است و در رفاه هستند ابدا چیزی که موجب گرفتاری آنها باشد نیست ، فقط در یک محلی هستند که حفاظت می شوند و شما مطمئن باشید که آنها حفاظت می شوند و ابدا آسیبی به آنها نخواهد وارد شد، اسلام اصلش با این امور با اسیر اسلام بسیار رفتار انسانی می کند و او را از همه جهات حفظ می کند و ما هم تابع اسلام هستیم و جوان های ما هم دانشجوهای اسلامی هستند و به آنها حتما بدانید که رفتار خوب می کند حتی من پسرم را گفتم که باید آن جهت را شما گوشزد کنید و خودتان مشاهده کنید و ایشان گفتند که نه آنها حالشان خوب است و من امیدوارم که تا آخر هم حال اینها خوب باشد و ابدا آسیبی به آنها وارد نشود و آنها از امریکا بخواهند و از کارتر بخواهند که وسائل آزادی آنها را او فراهم کند، ملت ما یک امر مشروعی دارد، یک حرف مشروعی دارد این حرف را قبول کنند، اینها هم آزاد خواهند شد.

سوال : اجازه می فرمائید بگویم فقط خودشان بروند، می فرمائید که خودشان تنها بروند.

جواب : این را باید با آنها تفاهم کنند.

تاریخ : 28/8/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام نوری

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج میرزا حسین نوری دامت افاضاته

با توجه به درخواست هائی که از سوی دانشجویان اسلامی مقیم اروپا در مورد اعزام جنابعالی به اروپا شده است ، مقتضی است جنابعالی با سوابقی که دارید مسافرتی بدانجا

بنمائید و از نزدیک یه وضع آنان و احتیاجات و کمبودهائی که دارند رسیدگی کنید و در رفع آنها به هر نحو صلاح می دانید اقدام نمائید و به وظیفه حساس و خطیری که در این برهه از زمان دارند آنان را آشنا سازید تا به یاری خدای تعالی توطئه های دشمنان اسلام و معاندین را خنثی نمایند و از راه انتشارات و سخنرانی ها و دیگر وسائل ، جلوی تبلیغات شوم آنها را بگیرند. از خدای تعالی موفقیت همگان را در این راه خواستارم . سلام اینجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/8/57

بیانات امام خمینی در دیدار با جمعی از روحانیون

محرم امسال ، ماه مبارزه با ام الفساد قرن آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

این ماه محرم با ماه محرم سابق فرق ها دارد، از جمله فرق ها این است که ما در ماه محرم سابق مواجه بودیم با دستگاه ستمکار پهلوی چون دستگاه شاخه ای از فساد ام الفساد بود و در این ماه ، در این ماه محرم مواجه هستیم با ام الفساد، با آنهائی که همه ملت های ضعیف را تحت سیطره خودشان قرار داده اند و در هر جا یک ماموری گذاشتند سر ملت ها برای چپاولگری . بحمدالله در آن مبارزه با آن شاخه کثیف به همت ملت عزیز ما و همت شما آقایان اهل منبر و خطبای سراسر کشور و خصوصا قم که مبداء خیرات همیشه بوده است ، بحمدالله ملت ما با اتکال به خدای تبارک و تعالی و وحدت کلمه پیروز شد.

کارتر و امثال او، توده های بزرگ ملت ها را، جزء جهان حساب نمی کنند

آقای کارتر در یک کلامی گفته است که اگر چنانچه این اشخاص دیپلمات را که در این لانه جاسوسی هستند بخواهند بازداشت داشته باشند و آنها را محاکمه کنند خشم جهانیان برانگیخته می شود. جهان در نظر این مستکبرین غیر جهان است . مستکبرین ، جهان را از آن دید خاص خود استکباری و آن بیماری روحی که در آنها هست نگاه می کنند و این بیماری موجب این شده است که توده های بزرگ ملت ها را اینها از جهان حساب نمی کنند. آقای کارتر خودش و یک عده ای که شاید تمام جمعیتشان را ما حساب بکنیم در تمام مملکت ها از این قریب سه میلیارد جمعیت دنیا پنجاه هزار نیستند. آنهائی که سران دولت هائی هستند که دیگران را وادار به جور و

تعدی می کنند. این دید امثال ایشان این است که همه ملت ها، اینها چیزی نیستند، آنی که جزء جهان است و جهان است عبارت است از یک عده معدودی امثال کارتر و دار و دسته او و آنهائی که در سایر جاها هم مع الاسف جزء دار و دسته او شده اند، همه جهان را عبارت از این می دانند. این دید مستکبرین است که سایر قشرهای بزرگ ملت ها را آنهائی که دریایی هستند که کارتر و امثالش قطره است در مقابل آن دریاها، آنها را اینها نمی بینند یعنی این بیماری ، اسباب این شده است که آنها را نبینند، از این جهت وقتی که در اریکه ریاست جمهور نشسته است و با آن دید بیمارگونه نگاه می کند و می بیند که چند تا وزیر در فلان جا و چند تا مثلا اشخاصی که راجع به مجالس خودشان هست و اینها، یا در جاهای دیگر عددی از این وابسته ها ممکن است که اینها خشمشان چه بشود، ایشان اینها را جهان حساب می کند و می گوید که اگر چنانچه این دیپلمات ها را (اینها را دیپلمات حساب می کند) اینهائی که جاسوسی شان به حسب شواهد ثابت شده است ، اینها را دیپلمات حساب می کند و جهان را هم عبارت از همان که خودش بیند حساب می کند. این بیماری تا یک اندازه ای هم در محمدرضا بود و همین بیماری اسباب این شد که از بین رفت او. این بیماری که خودش را ببیند و چند تا از این تملق گوهایی که اطرافش هستند و آن دلقک هائی

که دور و برش هستند، همین ها را ببیند و ملت را اصلا به حساب نیاورد، نفهمد که هر مملکتی ملتش اساس هستند، دولت ها یک اقلیتی هستند که باید برای خدمت این ملت باشند و اینها فهمند که دولت خدمتگزار ملت باید باشد، نه حاکم بر ملت . این بیماری در آن آدم هم بود که خودش را همه چیز می دانست و خودش را فرمانفرما و خودش را همه ملت می دانست دیگر برای دیگران اصلا چیزی قائل نبود و همین اسباب این شد که به این ملت این خیانت ها را کرد، همه آن خیانات هم روی همین خیال بود که نمی دید کسی را که بازخواست کند از ایشان ، به نظرش نمی آمد که یک قدرت دیگری هم هست در مقابل سرنیزه و در مقابل مسلسل یک قدرت دیگری هم هست و این بیماری اسباب این شد که او مشغول شد به آن جنایات ، روی همان زمینه که قدرتی غیر از خودش نمی دید و منتهی شد به اینکه دیدید و دیدیم . ایشان هم همان بیماری را یک قدری بیشتر دارد برای اینکه این بیماری در هر چه قدرت زیادتر باشد این بیماری در آن زیادتر است .

پناه دادن این مجرم (شاه ) خودش یک شکست سیاسی است برای کارتر، لکن نمی تواند بفهمد در شکست شاه ، آمریکا (یعنی دولت آمریکا، ما هر وقت از آمریکا صحبت بکنیم یا از جای دیگری ، مگر اینکه اسم ببریم ، ملتشان مراد نیست ما با ملت ها هیچ مقابله ای نداریم . ملت ها هم با ما مقابله ندارند،

ملت آمریکا) در شکست محمدرضا یک شکست اقتصادی خورد و یک قدری هم شکست سیاسی و هر چه هم کوشش کرد آقای کارتر برای اینکه محمدرضا را نگهدارد و اخیرا هم کرارا پیش ما فرستاد که مثلا ایشان باشد و فلان و بعد هم بختیار را می خواست نگه دارد ولی نتوانست و شکست خورد. آن یک شکستی بود، گر چه بزرگ بود لکن در مقابل این شکست دوم که خواهد خورد کوچک است . پناه دادن یک نفری که مجرم است و قریب سی و چند سال مجرم بوده است و 35 میلیون جمعیت ما به مجرمیت او شهادت می دهند (یک عده ای ممکن است که بدانند و شهادت ندهند) لکن 35 میلیون جمعیت دانند و صدها میلیون جمعیت سایر ممالک دنیا می دانند که این آدمی مجرم بود، آدمی ستمکار بود، جنایتکار بود و این ملت را آنقدر در جنایت کشید و این ملت را آنقدر محروم کرد و آنقدر حبس و تبعید و کشتار کرد، پناه دادن این ، خودش یک شکست سیاسی است در دنیا لکن بیماری که آقای کارتر به آن مبتلاست این را نمی تواند بفهمد و باقی اشخاصی که جاسوس هستند و در این لانه جاسوسی هستند و نفرستادن این مجرم ملت ما را به ملت ما برنگرداندن ، این هم یک شکستی است که از این شکست دومی بالاتر است برای اینکه اگر ایشان نفرستند، ممکن است که اینها محاکمه بشوند و اگر محاکمه بشوند، کارتر می فهمد چه اش هست ، چه خواهد شد.

ما روی موج های نفت نشسته ایم ، و دنیا نفت می خواهد

کارتر گاهی ما را از نظامی ، گاهی ما را از

جهات اقتصادی می ترساند و خودش هم می داند که این طبل میان تهی است که دارد می زند و نه همچون عرضه نظامی دارد و نه از او گوش می کنند. باز این اشتباه روی همان بیماری که این ابرقدرت ها دارند، این باز یک اشتباهی است که گمان می کند که تمام کشورها مثل یک انگشتر در دست اوست که اگر یک وقت گفت که مثلا گندم نفروشید به ایران ، تمام کشورها دستشان را به سینه می گذارند و تعظیم می کنند و می گویند چشم ، و ایشان فهمید این را که حتی در کشور خودش هم از او اطاعت نکردند، وزیر کشاورزی خودش هم گفت که امری است غیر صحیح . و ما چه احتیاجی داریم به گندم آمریکا، ما نفت داریم ما آن را داریم که آن سیاستمدار بزرگ انگلستان در زمان جنگ (چرچیل ) وقتی که مواجه بودند با آلمان و تقریبا (از ترس اینکه حالا دیگر باید شکست بخورند، وقتی که آمد در ظاهر (در مجلس انگلستان صحبت کرد و مصیبت های خودش را که ما چه شدیم ، چه شدیم ، کجا شکست خوردیم ، آخرش گفت که اما پیروزی مال آن است که روی موج های نفت نشسته است . ما روی موج های نفت نشسته ایم . شما غارت کردید ما را، نفت های ما را بردید در ازای آن به ما تفنگ و توپ دادید، آن توپ و تفنگی که و آن سلاح هایی که برای خودتان بود، نه برای ما. ما نفت داریم ، دنیا نفت می خواهد، آمریکا را نمی خواهد

دنیا. دنیا کارتر را نمی خواهد، دنیا نفت می خواهد. ما که نفت داریم ، مملکت های دیگر به ما خضوع خواهند کرد، نه تو که می خواهی ریاست جمهوری پیدا بکنی راهش را نمی دانی تمام دست و پاهای این برای این است که در بعد از اینکه این دوره گذشت باز او را رئیس جمهور کنند لکن سوراخ دعا را گم کرد او خیال می کرد که اگر ارعاب کند مملکت ایران را و اگر بگوید ما حصار اقتصادی دور ایران می کشیم و به اقتصاد ایران ضرر زنیم ملت ملت او برای او دست می زنند و بعد هم چنین می شود که رئیس جمهور بشود لکن فهمید این معنا را که الان قشر بزرگی از ملت که سیاهپوست ها بودند از او جدا شدند. پانصد نفر از ملاهای ، روحانیون مسیحی سیاهپوست برخلاف او چیز کردند. و برای ایران تظاهر کردند و بعد هم دیگران خواهند کرد جز آنی که آنها را از جهان می داند، بله آن عده ، اگر جهان عبارت از آن عده ای است که رفیق و دوست آقای کارتر هستند، تمام جهان با اوست نه آمریکا و اما اگر جهان آنی است که هست و به دوش مستضعفین است ، جهان عبارت از مستضعفین هستند، اگر جهان عبارت از آن واقعیتی است که هست ، که مستضعفین هستند که جهان را اداره می کنند و این مستکبرین جز فساد ایجاد نمی کنند چیز دیگر، جهان اگر آن هست آن جهان با شما موافق نیست . آن جهان موافق نیست که

یک رئیس جمهوری که ادعا می کند

که من طرفدار حقوق بشر هستم ، آنقدر بشر را به تباهی بکشد و آنقدر بکشد. یک کسی که دعوی این می کند که من حقوق بشر را حفظ می کنم از او نمی پذیرند که تویی که می گویی من حقوق بشر را حفظ می کنم ، ایران بشر هستند، ایرانی ها بشر هستند، چه شد که در حکومت شما این چند سال و در حکومت اسلاف شما پنجاه سال این ملت اینهمه زجر دیدند و نه شما و نه اسلاف شما که مدعی این هستید که ما طرفدار حقوق بشر هستیم و نه مجلس هایی که تاسیس کردید، شماها برای اینکه ما را بازی بدهید هیچ یک کلمه ای نگفتید که چرا محمدرضا این کارها را می کند بلکه طرفداری کردید از او، بلکه کوشش کردید که باقی بماند او. مضحک این بود که در آنوقتی که شدت خفقان در ایران بود کارتر می گفت که آزادی زیاد به ایران دادند از این جهت این صداها درآمده است !! مردم فریاد که می زنند می گویند آزادی می خواهیم چون آزادی شان زیاد است !! اینها تخمه کردند از آزادی !! این روی همان بیماری است که اینها دارند.

ملت از موضع بحق خود یک قدم به عقب نخواهد رفت

ایشان گمان نکند که ما یک قدم عقب برویم راجع به این مساله ای که داریم و این چیزی که حق ماست در دنیا، همه دنیا می دانند که در همه قوانین بین المللی است که مجرم باید برگردد در همان محلی که جرم کرده است و در آنجا محاکمه بشود. ما این مجرم را از او خواهیم که در اینجا محاکمه بشود. بله

اگر مجرم ما را برگرداندند، این خانه را هم که ما می بندیم ، خانه جاسوسی اینجا دیگر قابل این نیست که یک سفارتخانه ای بشود، مگر این بساط جاسوسی به هم بخورد و بخواهند یک سفارتخانه ای بشود، مگر این بساط جاسوسی به هم بخورد و بخواهند یک سفارتخانه باشد، نه یک محل جاسوسی ممکن است ، آن هم نه مسلم . ممکن است اگر او را برگرداندند و این لانه جاسوسی را به هم زدند، روابطی که برای ما نفع دارد محفوظ باشد و مادامی که آن شخص در آنجا هست ما روابطمان را قطع نمی کنیم از باب اینکه باید اینها را حفظشان کنیم . اینهایی که الان بین ما هستند اینها جاسوس هستند، نه دیپلمات . معلوم شد که ایشان باز با آن دیدی که دارند و روی آن بیماری روانی که دارند و امثال اینها دارند، جاسوس ها را هم جزو دیپلمات ها می دانند.اینها باید خودشان را عوض کنند. این سران کشورهایی که با ملت هایشان آنطور رفتار می کنند، با مستضعفین جهان آنطور رفتار می کنند، اینها باید افکارشان را عوض بکنند. این افکار دیگر در دنیا خریدار ندارد، این مال یک زمانی بود که آنوقت باز مردم بیدار نشده بودند. مردم در همه جا الان چشم و گوششان را باز کرده اند. ما می بینیم که در ظرف این چند سال و خصوصا این دو سال آخر کشور ما تحول در آن پیدا شده ، یعنی افراد یک افراد دیگر شدند، افراد همان هستند لکن افکارشان یک افکار دیگر شده ، عوض شده است این افکار. همانطوری

که ملت ها تغییر و تحول پیدا کردند و این ملت ها، آن ملت های خواب نیستند که شما حکومت کنید برشان و آنها تسلیم محض باشند، شماها هم ، این سران کشورها اعم از آمریکا و غیر آمریکا باید خودشان را عوض بکنند، اگر خودشان را عوض نکنند، برای خودشان صلاح نیست و به تباهی کشیده می شوند.

مادامی که ما با هم اختلاف داریم ، این قدرت های بزرگ از ما استفاده می کنند

این را من گاهی با اشخاصی که از خارج آمدند گفتم که مشکل دولت ها یکی مشکله بین خودشان و ملت هایشان است . یک اشکال ، اشکالی است که بین ملت ها و دولت هاست که دولت ها خودشان را فرمانفرما و ولی امر و همه چیز می دانند و برای ملت هیچ قائل نیستند از این جهت از پشتیبانی ملت محرومند. ما آن چیزی را که مشهودمان بود همین خود ایران بود که در ایران مادامی که حکومت خودش را مسلط بر مردم ، فرمانفرمای مردم می دانست و شاهنشاه می دانست و آریامهر می دانست ، ملت همراه او نبود. اگر ملت همراه او بود ممکن نبود که از اینجا جای دیگر برود. این تحول پیدا کرد به یک حکومت دیگری که این حکومت دیگر البته محتوایش تا حالا باز اسلامی نیست اما یک نسیمی از اسلام آمده ، یک نسیمی آمده است همین مقدار که یک نسیمی آمده است دولت ها خودشان را فرمانفرما دیگر نمی دانند، همچو نیست که بفرستند و بگیرند و بزنند و حبس کنند، هیچ چنین چیزی نیست ، وقتی که آنها فرمانفرما

نداشتند، ملت پشتیبانشان است . شما می بینید که الان هر اشکالی که برای دولت پیدا بشود ملت خودش پیشقدم است برای رفع آن . اگر این دولت ها از آن بیماری که عرض کردم بیرون بیانید و حل این مشکل ها را بکنند، حالا من راجع به این دولت های اسلامی می گویم این را، آن دولت های خارجی سر جای خودشان ، من برای این دولت های اسلامی می گویم که این دولت های اسلامی این مشکله را رفع بکنند، این مشکل کلیدش دست خودشان است ، عبرت بگیرند از ایران و وضع این دو حال که زمان محمدرضا و این زمان . آن روز اگر یک مشکلی برای دولت پیدا می شد ملت اگر این مشکل را اضافه نمی کرد رفع هم نمی کرد، اگر می توانست ، اضافه اش هم می کرد. امروز همین ملت اگر برای دولت یک پیشامدی بکند ملت خودش پیشقدم است . می بینیم که همان بیماری که محمدرضا به آن مبتلا بود و به طور زیادتر کارتر بر آن مبتلاست ، آنها هم مبتلا هستند، آنها هم خودشان را می بینند و یک دسته ای که اقلیتی هستند و به آنها چسبیده اند برای منافعشان ، ملت خودشان را نمی بینند، اصلا توجه ندارند که ملت هم یک چیزی است . و لهذا برخلاف موازین اسلامی ، برخلاف موازین عدل و انصاف هر چه ظلم می توانند بکنند به این مستضعفین بکنند جمع می کنند و می دهند به آن عده ای که دوروبرشان جمع است . اگر مشکلی برایشان پیدا بشود، ابدا (ملت با آنها

همراه نیستند، پشت می کنند ملت به آنها. اگر این مشکله را حکومت ها رفع بکنند، حالشان خوب می شود. و اگر مشکله بین خودشان هم رفع بکنند که با هم اینقدر اختلافات نداشته باشند، از تحت یوغ این ابرقدرت ها در می آیند. مادامی که ما با هم اختلاف داریم ، این قدرت های بزرگ استفاده از ما می کنند. مسلمین اگر با هم مجتمع بشوند، حکومت ها با هم تفاهم کنند ملت ها تفاهم خواهند کرد، ملت ها مخالف نیستند با هم ، حکومت ها نمی گذارند که ملت ها با هم تفاهم کنند. اگر این مشکله حکومت برداشته بشود از ممالک اسلامی ، هیچ قدرتی بالاتر از قدرت اسلام نیست و مسلمین برای اینکه بیش از یک میلیارد جمعیت دارند با خزائن فراوان

رمز بقای اسلام و پیروزی نهضت ، حفظ سنگر مساجد و مراسم سوگواری سیدالشهدا و روضه خوانی

ما حالا بیائیم سراغ تکلیفمان در این زمان که مواجه هستیم با این قدرت بزرگ و با آن توهماتی که در ذهن این آقا هست . ما باید همانطوری که در این یک سال از محرم سال قبل و یک قدری جلوترش تا آنوقتی که سقوط کرد محمدرضا عمل کردیم ، حالا هم همانطوری باید باشیم . حالا باید بیشتر قشرهای مختلف ملت به هم پیوند کنند. آن روز ممکن بود که یک دسته ای باشند که مثلا به خیالشان که خوب شاه مملکت است (از این حرف ها داشتند) شاه مملکت است خوب از خودمان است ، ظل الله است ، از این مزخرفات . در صورتی که ظل الله یک مساله ای است که اگر این صادر باشد از ائمه علیهم السلام برای حکومت ها کار را

خیلی مشکل می کند برای اینکه ظل ، سایه ، آن چیزی است که از خودش هیچ ندارد، هر حرکتی هست از ذی ظل است . ظل الله پیغمبر اعظم است که از خودش هیچ نیست ، هر چه هست وحی است ، هر چه هست از خدای تبارک و تعالی است . اگر این مطلب را که وارد شده باشد که السلطان ظل الله ، فاتحه همه سلاطین عالم را می خواند برای اینکه اینها ظل الله نیستند، اینها شیطانند. منتها این منطق ها با اشتباهاتی هم بود در کار. حتی از یک معممی فاضل هم هست ، کسی نقل کرد که من در مکه بودم ، در همین گیرودارهائی که شاید همان سال قبل بوده ، در همان گیرودارهای ما، شماها، با این شخص گفت من در مسجدالحرام نشسته بودیم رو به کعبه ، گفتم که خوب اینجا الان خوب است دعائی بکنیم گفت نه ما تکلیف مان این است که عین آن به این معنا که دعا کنیم برای حفظ او ... خوب این منطق ها گاهی بود اما این منطق ها نسبت به قدرت های خارجی اگر هم باشد خیلی کمتر است . دیگر خیلی اشتباه باید باشد یا خیلی خیانتکار انسان باید باشد که ملتش اگر با خارج هم ، آن هم خارجی که غیر خودمان هست ، خارجی که معلوم نیست که حالا آن هم خیلی به مبانی مذهبش هم عمل که حتما (نمی کند، خوب معلوم نیست اقتدایش هم خیلی باشد و با ملت ما مخالف است ، در ملت ما باز قشری باشد که خلاف ملت باشد

و موافق او، این باید خیلی کم باشد و لهذا در این زمان باید این وحدت قوی تر باشد، اگر آنوقت هم یک نق و نقی بود، حالا دیگر نباید باشد باید همه دستجمعی با هم باشیم و این راه را برویم و مطمئن باشید که پیروز خواهید شد. حق پیروز است . حق پیروز است منتها ما رمز پیروزی را باید پیدا بکنیم که رمز پیروزی ما چه بوده است و رمز بقای شیعه در این طول زمان ، از زمان امیرالمومنین سلام الله علیه تا حالا، در زمان هایی که شیعه جمعیتش کم بوده است ، ناچیز بوده است ، حالا الحمدلله زیاد است اما آنوقت کم بوده ، نه اینکه زیاد در مقابل دیگران ، رمز بقای این مذهب و بقاء ممالک اسلامی ، ممالک شیعی باید ببینیم چه بوده است ، ما آن رمز را باید حفظش بکنیم .

یکی از رمزهای بزرگی که بالاترین رمز است قضیه سیدالشهدا است . سیدالشهدا سلام الله علیه مذهب را بیمه کرد. با عمل خودش اسلام را بیمه کرد، نگه داشت و آن نهضتی که آن بزرگوار کرد و شکست داد ولو کشته شد لکن شکست داد بر اموی و بر دیگران ، آن نهضت باید حفظ بشود. اگر ما بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقلی باشد، یک مملکت آزادی باشد، باید این رمز را حفظ بکنیم ، این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده است و با دستور ائمه علیهم السلام این مجالس بوده است ، خیال نکنند بعضی از این جوان های ما که این مجالس ، مجالسی بوده است که گریه در

آن بوده است ، حالا ما باید گریه دیگر نکنیم ، این یک اشتباهی است که می کنند. حضرت باقر سلام الله علیه (شما بهتر می دانید) حضرت باقر سلام الله علیه وقتی که خواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال ظاهرا( که در منا اجیر کنند کسی را، کسانی را که برای من گریه کنند. این چه مبارزه ای است ؟ حضرت باقر احتیاج به گریه داشت ؟ حضرت باقر می خواست چه کند گریه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ایام حج و منا. این همین نقطه اساسی ، سیاسی ، روانی ، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم می آیند می گویند چه خبر است چیست ؟ می گویند این اینطور بود. این توجه می دهد نفوس مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم می کند و مظلوم را قوی می کند. ما جوان ها دادیم . کربلا جوان ها داده ، ما این را باید حفظش کنیم . این نمی شود اینطور باشد شما خیال بکنید که گریه است ، خیر گریه نیست . یک مساله سیاسی ، روانی ، اجتماعی است . اگر قضیه گریه است تباکایش دیگر چیست ؟ تباکی می خواهد. تباکی دیگر یک چیزی شد؟ اصلا حضرت سید الشهداء چه احتیاجی به گریه دارد؟ ائمه اینقدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، برای اینکه این حفظ می کند این کیان مذهب ما را. این دستجاتی که در ایام عاشورا راه می افتند خیال نکنند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمائی . راهپیمائی

است خودش اما راهپیمائی با یک محتوای سیاسی ، همانطوری که سابق بود بلکه بالاتر، همان سینه زنی ، همان نوحه خوانی همان ها، همان ها رمز پیروزی ماست . در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند و همه گریه بکنند. از این هماهنگ تر چه ؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملتی اینطور هماهنگ بشود؟ کی اینها را هماهنگ کرده ؟ اینها را سیدالشهدا هماهنگ کرده است . در تمام کشورهای اسلامی ، ملت های اسلامی در روز عاشورا و تاسوعا و مثلا هشتم و چندم ، این دستجات با آن عظمت (البته جهات غیر شرعی اش باید حساب بشود، باید جهات شرعی محفوظ بماند) این دستجات با آن عظمت ، با آن محتوا همه جا، کی می تواند یک همچنین اجتماعی درست کند؟ در کجای عالم شما سراغ دارید که این مردم اینطور هماهنگ باشند، بروید هندوستان همین بساط، بروید پاکستان همین بساط، بروید اندونزی همین بساط، بروید عراق همین بساط، بروید افغانستان ، هر جا بروید همین بساط، کی اینها را هماهنگ کرده ؟ این هماهنگی را از دست ندهید. این جوان ها را اغفال می کنند. این جوان های صاف دل ما، عزیز ما، صاف دل ما توجه به شیطنت اینهایی که تزریق می کنند، ندارند آنها دیگران تزریقشان می کنند اینها هم تزریق به اینها می کنند. یک وقت بود که این دست ناپاک اجنبی آمد و بین روحانیون و قشرهای جوان را جدا کرد از هم . این اساس داشت . اینطور نبود که همین طور بیخود بیخودی باشد. هی تزریق کردند به ماها. به

قشر ماها هی تزریق کردند که این فکلی ها چه ، این ریش تراش ها چه ، این فکلی ها چه . تزریق کردند به اینکه این آخوندها را انگلیس ها آورده اند. ماها را از هم جدا کردند، کی نفعش را برد؟ آنهائی که می خواستند نفت های ما را ببرند. آنهائی که می خواهند نفت ما را ببرند، اینطور ما را از هم جدا می کنند، کنارمان می گذارند و این هماهنگی که ما باید داشته باشیم از بین می رود وقتی که از بین رفت این هماهنگی هر چه دلشان خواست می کنند و ما هم هیچ کاری نمی کنیم . امروز هم که نزدیک محرم است می بینیم که گفته می شود (حالا امیدوارم که صحیح نباشد) گفته می شود که بعضی از این جوان های پاکدل ما بازی خورده اند اگر یک آقایی بخواهد مثلا روضه بخواند می گویند که نه دیگر روضه لازم نیست . اینها ملتفت نیستند که آنهایی که با روضه مخالفند همان هایی بودند که با روحانیت مخالف بودند و همان هایی بودند که با دانشگاه مخالفند و همان ها هستند که با کارگر مخالفند و همان هایی هستند که با کشاورز مخالفند و همان ها هستند که می خواهند که ما را بدوشند و ما را ذلیل نگه دارند. این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصه کربلا هست این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا و بزرگترین امر روانی است در دنیا، تمام قلوب با هم متحد می شوند. اگر خوب راهش ببریم ، ما برای این هماهنگی پیروز هستیم و قدر این

را باید بدانیم و جوان های ما توجه به این مسائل داشته باشند.

دست هائی الان در کار است که می خواهند یکی یکی اشخاص موثر را از بین ببرند جوان های ما ملتفت این معنا باشند که دست هایی الان در کار است که می خواهند یکی یکی اشخاص موثر را از بین ببرند، یکی یکی مجالس را از بین ببرند، مساجد را، محتوایش را از بین ببرند. ما همین مساجد و همین روضه ها و همین روضه های هفتگی هم باز همین ها، همین ها توجه مردم را و همان هماهنگی را ایجاد می کند. شما اگر دولت های دیگر بخواهند یک هماهنگی بین تمام قشرها پیدا کنند میسر نیست بر ایشان ، با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسر نیست ما را سیدالشهدا اینطور هماهنگ کرده . ما برای سیدالشهدایی که اینطور هماهنگ کرده اظهار تاسف نکنیم ، ما گریه نکنیم ؟ همین گریه ها نگهداشته ما را. گول این شیاطینی که می خواهند این حربه را از دست شما بگیرند گول اینها را نخورند جوان های ما، همین ها هست که ماها را حفظ کرده ، همین ها هست که مملکت ما را حفظ کرده . تکلیف آقایان است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته های شکوهمند بیرون بیاورند، دسته های سینه زن شکوهمند. البته از چیزهائی که برخلاف مثلا چه هست از آنها پرهیز کنند اما دسته ها بیرون بیایند سینه بزنند، هر کاری که می کردند بکنند. اجتماعاتشان را حفظ کنند، این اجتماعات است ما را نگهداشته ، این هماهنگی ها هست که ما را نگهداشته . گولشان می زنند

این جوان های عزیز صاف دل را. می آیند توی گوشش می خوانند، خوب دیگر گریه می خواهیم چه کنیم ؟ گریه می خواهیم چه کنیم یعنی چه ؟ ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا گریه بکنیم ، برای سیدالشهدا نفعی ندارد، برای ما نفع دارد. همین نفع دنیائیش را شما حساب کنید، آخرتش سر جای خودش . همین نفع دنیائیش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل می کند. ما این سنگر را نباید از دست بدهیم و کسانی که کوشش دارند که این سنگر را از ما بگیرند آنهایی که از ما هستند و مردم صالحی هستند بازی خورده اند، پشت اینجا یک دست مرموز فاسد مفسدی هست که می خواهد ملت ما را به تباهی بکشد و ما باید بیدار باشیم ، ملت ما باید بیدار باشد.

از مناقشات دست برداشته و تسلیم رای ملت شوید

و کلمه آخرم این است که من از همه ملت می خواهم ، از همه قشرهای ملت که ما امروز مواجه با یک اجنبی هستیم ، یک اجنبی که می خواهد این مملکت ما را به غارت هر چه هست ببرد، ما که الان مواجه با یک اجنبی هستیم ، با یک کسی که جاسوسی ، مرکز جاسوسیش برای همه ملت های مسلمین یا زیادتر از آنها مستضعفین در اینجا هم بوده است ، دیگر ما نباید بنشینیم و هی نق بزنیم من به او و شما به او و آن به او. نویسنده های ما! گوینده های ما! کانون های عرض می کنم که ، که هستند کانون های نویسنده ! کانون های وکلای

چه ! همه مملکت مال خودتان است ، آقا نگهش دارید این مملکت را، مملکت مال شماست ، می خواهند ببرند، باید نگهش دارید. نگه داشتن به این است که هماهنگ بشوید. همین طوری که می بینید این درجه هایی که شما اسمشان را می گذارید مثلا طبقه کذا طبقه پایین و من آنها را بالا می دانم ، ببینید چطور هماهنگند، اینها الله اکبر می گویند، بروید بگردید، کاش فیلم از همه برمی داشتند بعد نشان می دادند ببیند کی ها الله اکبر می گویند. همین طبقه اند ما از اینها منت می کشیم ، من دست اینها را می بوسم ، ما مرهون همین طایفه هستیم که امشب می روند الله اکبر می گویند و فردا راهپیمائی می کنند. اینها را حفظ بکنید ننشینید شما و بنویسید و بگوئید و مناقشه بکنید و چه .

این مجلس خبرگانی که همه ملت یک دسته ای را تعیین کرده اند، دیگر هر کس در محل خودش یک کسی را وکیل کرد، شمائی که می گوئید دموکراسی ، دموکراسی بهتر از این چه که شما پیدا کنید که در یک جایی یک کسی به روز گفته باشد تو رای بده ، در تمام ایران پیدا بکنید یک جایی که الزام کرده باشد یک کسی را که رای بده . حتی تبلیغات هم کم شد ولی مردم می شناختند اینها را، هر کسی اهل بلد خودش را می شناخت و رای به او می داده . با آن اکثریت قاطع که پیدا کردند اینها، چرا دیگر مناقشه می کنند؟ چرا بعدش هی چی گفتند مجلس خوب چیز، مجلس

خوب . این مجلسی است که مردم می خواهند، شما چکاره اید؟ مجلسی که مردم خودشان اشخاصی را فرستادند، وکیل کردند، اینها وکیل مردم بودند و وکیل مردم یک قانونی را یک قوانینی را چیز کردند و من تا آن اندازه که نگاه کردم ، بلکه شاید همه اش را نگاه کرده باشم انحراف اسلامی هیچ ندارد، هیچ ابدا (شما آقایان و همه آقایان اهل منبر و همه خطبا و همه نویسنده ها و همه گوینده ها تایید کنید. عیب است که ما بنشینیم هی چیز بکنیم تا قانون اساسی مان را نتوانیم درست بکنیم . این قانون اساسی ، قانون اساسی صحیحی است . رای بدهند به این دیگر، الزامی نیست می خواهند رای ندهند خودشان می دانند. در این جهت هم باید آقایان بگویند به مردم ، بیدار کنند مردم را در همه جا. این آقایان طلابی که از قم می روند به جاهای دیگر و برای ترویج ، اینها هم باید بگویند این مطلب را و بمانند آنجا تا این کار انجام بگیرد. همچنین روز دوازدهم

است ، چیزی نیست دیگر، خوب ایام عاشورا که هستند، دیگر نگذارند روز بعد از عاشورا برگردند، بمانند آنجا مردم را بیدار کنند، هدایت کنند مردم را. نویسنده های ما همین طور، گوینده های ما همین طور. فرض کن حالا یک چیزی هم مخالف رای فلان فرض کنید که متجدد هست ، خوب وقتی مردم رای دادند او هم باید بگذرد از آن . مردم رای دادند آنها وکیل شدند و گذشتند مطلب خود را، ثابت کردند این را حالا ما باید بگذاریم به آراء خود مردم

و خود مردم هر چه رای دادند. من امیدوارم که انشاءالله همانطوری که آن محرم برای ما هدیه آورد و مجرم فرعی را از بین برد، همین طور این محرم هم برای ما هدیه بیاورد و مجرم اصلی ما را به جای خودش بنشاند. خداوند همه شما را حفظ کند و موفق و موید باشید.

تاریخ : 30/8/58

پیام امام خمینی به مناسبت روز عرفه

بسم الله الرحمن الرحیم

ولکم فی رسول الله اسوه حسنه

صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پیامبر عظیم الشان که یک تنه قیام فرمود در مقابل بت پرستان و مستکبرین و پرچم توحید را به نفع مستضعفین به اهتزاز درآورد و از قلت عده و عدد نهراسید و با عده قلیل بدون ساز و برگ جنگی کافی و با نیروی ایمان و قدرت تصمیم بر سرکشان و ستمکاران تاخت و ندای توحید را در کمتر از نیم قرن بر بزرگترین معموره جهان به گوش جهانیان رسانید.

همه شما ای زائران بزرگوار بیت الله الحرام که از چهار سوی عالم به طرف خانه خدا، مرکز توحید و محل وحی و مقام ابراهیم و محمد، دو ابرمرد بت شکن و پرخاشگر بر مستکبرین ، شتافتید و خود به مواقف کریمه ای که در عصر وحی زمین هائی خشک و کوهسارهائی بی آب و سبزه بود لکن محل هبوط ملائکه الله و هجوم جنودالله و توقف انبیاء الله و عباد الله الصالحین بود رساندید، حال بشناسید این مشاعر بزرگ را و مجهز شوید از مرکز بت شکنی برای شکستن بت های بزرگ که به صورت قدرت های شیطانی و چپاولگران آدمخوار درآمده اند و از این قدرت های تهی از ایمان نهراسید و

با اتکال به خدای بزرگ در این مواقف عظیمه پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت ببندید و از تفرق و تنازع بپرهیزید (و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) رنگ و بوی ایمان و اسلام که اساس پیروزی و قدرت است با تنازع و دسته بندی های موافق با هواهای نفسانیه و مخالف با دستور حق تعالی زدوده می شود و اجتماع در حق و توحید کلمه و کلمه توحید که سرچشمه عظمت امت اسلامی است ، به پیروزی می رسد.

ای مسلمانان جهان ! شما را چه شد که در صدر اسلام با عده بسیار کم قدرت های عظیم را شکستید و امت بزرگ اسلامی انسانی ایجاد نمودید، اکنون با قریب یک میلیارد جمعیت و دارا بودن مخازن بزرگ که بالاترین حربه است در مقابل دشمن . اینچنین ضعیف و زبون شدید؟ آیا می دانید که تمام بدبختی های شما در تفرقه و اختلاف بین سران کشورهای شما بالنتیجه بین خود شماست ؟ از جای برخیزید و قرآن کریم را به دست گرفته و به فرمان خدای تعالی گردن نهید و تا مجد و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید بیائید به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید، آنجا که می فرماید: (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی (همه قیام کنید و برای خدا قیام کنید، قیام فرادی در مقابل جنود شیطانی باطن خودتان و قیام همگانی در مقابل قدرت های شیطانی اگر قیام و نهضت ما الهی و برای خدا باشد پیروز است .ای مسلمانان و ای مستضعفان عالم ! دست به دست هم دهید

و به خدای بزرگ رو آورید و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملت ها پرخاش کنید. ای زائران خانه خدا! در مواقع مشاعر الهی به هم بپیوندید و از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و مستضعفان جهان را بخواهید.

ای گویندگان ! نویسندگان ! در اجتماعات بزرگ ، عرفات و مشعرومنا و مکه معظمه و مدینه منوره مسائل اجتماعی و سیاسی مناطق خود را به گوش برادران ایمانی برسانید و از هم طلب نصرت کنید. ای زائران خانه خدا! توطئه های راست و چپ بخصوص آمریکای چپاولگر و متجاوز و اسرائیل جنایتکار را به گوش عالمیان برسانید و از آنان استمداد کنید و جنایات این جنایتکاران را بشمارید و به خداوند متعال برای اصلاح حال مسلمین و قطع ایادی جنایتکاران التجاء پیدا کنید. و من به خواست خدای قادر مژده نصرت و پیروزی به شماها می دهم . (انه علی ذلک قادر والسلام علی رسول الله و علی ائمه المسلمین و علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته .)

ذی الحجه الحرام 1399

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/9/58

بیانات امام خمینی در جمع افسران نیروهای سه گانه ارتش جمهوری پاکستان دربازگشت از سفر حج

ما با همه ملت های مسلم برادریم و در شادی و غم آنها شریک هستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

چه سعادتی داشتید که مشرف شدید به مکه معظمه مرکز وحی و به مدینه منوره مرکز رسالت . خداوند از شما برادران به طور شایسته این زیارت ها را قبول فرماید. ما با همه ملت های مسلم برادر هستیم و در شادی و غم آنها شریک هستیم و امید این را داریم که آنها هم با غم ها و شادی های ما شریک باشند. امروز ملت ما مقابل است با قدرت شیطانی بزرگ که در طول سیصد سال

این اجانب بر ما ملت ها، بر ملت های مسلمین ، بر ملت های شرق حکومت های غیر مشروع کرده اند و در طول پنجاه سال هم در حکومت این رضاخان و محمدرضا به این ملت با دست آنها ظلم و خیانت کردند و جنایات آنها اخیرا بالا گرفت و این جنایات به پشتیبانی از ابرقدرت ها خصوصا آمریکا بود، به طوری که تحمل دیگر از این ملت ما برداشته شد و به اتکاء به خدای کریم و اسلام ، با وحدت کلمه نهضت کردند و نظام شاهنشاهی را که یک نظام پوسیده غیرقانونی بود به هم زدند و جمهوری اسلامی را در اینجا برقرار کردند در این حال که ما مشغول هستیم برای سازندگی خرابی هائی که در طول این تسلط وحشت انگیز اجانب بر ما و تفاله های آنها که در این کشورها حکومت می کردند، امروز مواجه شدیم با دولت آمریکا و ما امیدواریم که ملت های برادر ما، ملت های اسلامی که همانطور که ما گرفتار بودیم بر ظلم و تعدی اجانب ، آنها هم گرفتار بودند، امروز که ملت ما قیام کرده است آنها هم قیام کنند.

مسلمین باید در مقابل ابرقدرت ها ید واحده باشند

و موجب خرسندی است که پاکستان قیام کرده است و الان که من روزنامه را تیترش را دیدم ، دیدم که نوشته است که تمام پاکستان بر ضد آمریکا قیام کرده است و دانشگاه ها ظاهرا (نوشته بود که سه روز تعطیل شده است و این یک مژده ای بر ملت مظلوم ما هست که تنها نیست . مسلمین باید با هم ید واحده باشند (هم ید واحده علی من سواه ) اینها

باید دست واحد باشند، مجتمع باشند، یک باشند، خودشان را از هم جدا ندانند، مرزها را اسباب جدائی قلب ها ندانند. مرزها جدا، قلب ها با هم . مسلمین دارای قدرت بسیار هستند و دارای خزائن بسیار، اگر چنانچه با هم مجتمع بشوند، اگر چنانچه مسلمین با هم اتحاد پیدا کنند، با حفظ مرزهای خودشان ، لکن قلب هایشان با هم متحد بشود، اینها جمعیت

بسیار کثیری هستند، یک میلیارد جمعیت شاید الان بیشتر باشند و خزائن بسیار دارند و احتیاج به هیچ کشوری ندارند و همه کشورها تقریبا (به آنها محتاج هستند. مع الاسف در اثر تبلیغات سوئی که در طول تاریخ شده است و مردم را از این ابرقدرت ها ترسانده اند، تبلیغات خود آن ابرقدرت ها این بوده است که ملت های ما را، ملت های شما را از اینها بترسانند، به طوری که ما گمان بکنیم که این ابرقدرت ها آسیب پذیر نیستند، اگر ملتی نفس بکشد، آنها نفسش را خفه می کنند.

آمریکا در مقابل مسلمین نمی تواند خودنمائی کند

لکن ما دیدیم که اینها تبلیغاتی بود که صحیح نبود و قدرت های بزرگ هم با مقدرات یک مملکتی وقتی که خود ملت با هم مجتع شدند و نمی توانند بازی بکنند. و ما اتکال به خدا داریم ، اتکال به اسلام داریم ، پشتیبان ما اسلام و خداست و امید این را داریم که همه ملت های اسلامی به ما بپیوندند. این نزاعی که ، مبارزه ای که الان بین کفر و اسلام است ، این منازعه بین ما و آمریکا نیست ، بین اسلام است و کفر، اگر چنانچه غلبه کنند خدای نخواسته اینها بر نهضت ما

(که نخواهند کرد) این غلبه ، غلبه بر اسلام است ، غلبه بر مسلمین است . باید همه مسلمین بدانند که مقدرات ما الان تنها نیست که بین وجود و عدم است ، مقدرات اسلام ، مقدرات همه مسلمین است ، همه مسلمین در این مساله با هم باید شرکت کنند که اگر این نهضت خدای نخواسته به سستی گراید یا از بین برود حساب شرق و حساب تمام شرق و خصوصا مسلمین خواهند به تباهی کشید. من از همه ملتهای اسلامی ، از همه مسلمین ، از همه ارتش های اسلامی ، از همه قوای انتظامی اسلامی ، از همه روسای جمهور ممالک اسلامی می خواهم که با این نهضت ما همراه باشند. با این مقابله ای که ما بین کفر و اسلام است ، نه ما بین ایران و آمریکا، ما بین تمام کفر و تمام اسلام است . مسلمین بپاخیزند، برخیزند و در این معارضه پیروز شوند و پیروز خواهند شد و از این طبل های میان تهی نترسند، نترسند که آمریکا یک قدرت بزرگ است ، یک قدرت شیطانی است و می تواند که با یک روز همه را به هم بزند، اینها تبلیغات است آمریکا نمی تواند این کار را بکند، در مقابل مسلمین نمی تواند آمریکا خودنمائی کند. دنیا توجهش الان به این مبارزه است ، دنیا الان توجه به این دارد که در این مبارزه چه خواهد شد و خود مملکت آمریکا در آن اختلاف واقع شده است ، سیاه های آمریکا که در تحت ظلم آمریکا بودند الان آنها هم موافقت با ما دارند و ممکن است

آنها هم قیام بکنند باید مسلمین در یک چنین موقع حساسی که ما مقابل ایستادیم در مقابل آمریکا و در مقابل دسایس شیطانی او، با ما موافقت کنند، با ما همراهی کنند، ما و خود را از هم بدانند، مملکت ایران را با سایر ممالک ، با پاکستان ، با عراق ، با اندونزی ، با تمام این ممالک اسلامی یک بدانند و همه قیام کنند و همه تظاهر کنند در مقابل این ظلمی که این شخص به ما دارد کند.

ملت ما شهادت را برای خود سعادت و شرف می داند

یک نفر مجرمی که پنجاه سال خانه های این مملکت را سوزانده است ، مردم این مملکت را به حبس انداخته است ، قتل های زیاد، قتل عام های زیاد کرده است و سنگفرش های خیابان ما را، اسفالت های خیابان ما را رنگین کرده است با خون جوان های ما، ذخائر ما را برداشته و دزدیده و برده است ، اینها برده اند پناه داده اند یک چنین مجرمی را و مخالف همه قوانین دنیاست که هر مجرمی که در یک جائی جرم کرد باید در محل خودش ، در همان جائی که جرم کرده محاکمه بشود. اینها با یک انگیزه های بچگانه این را برده اند نگه داشتند و حالا هم که مطالبه آنها را می کنیم ، ما را می ترسانند از کشتی هایشان که آمدند در آب های نزدیک آب های خلیج و از طیاره هاشان و از اینها. ما از چه می ترسیم ؟ ما از طیاره های اینها می ترسیم ؟ ما از کشتی های اینها می ترسیم ؟ ما اشخاصی هستیم که در این راه ، شهادت

را سعادت برای خودمان می دانیم . ملت ما الان هم از من می خواهند که دعا کنم که شهید بشوند، ملتی که شهادت را می خواهند، او را از چه می ترسانند؟ او را از مردن می ترسانند؟ اینها شهادت را شرف خودشان می دانند، آنها ما را از مردن می ترسانند؟ مردن برای آنها ترس دارد که قائل نیستند به ماوراء طبیعت . کسی که خدا را می شناسد، کسی که قیامت را اطلاع دارد بر آن ، کسی که اعتقاد دارد به ماوراء طبیعت ، این از چه می ترسد؟

آمریکا اشتباه می کند، آقای کارتر اشتباه می کند که خیال می کند که می تواند یک چنین کاری بکند، دنیا نمی گذارد که او چنین کاری بکند، خود ملت آمریکا نمی گذارد که او این کار را بکند. مگر یک کار آسانی است برای آمریکا که بیاید و ملت ما را قتل عام کند. یک کاری نیست که او بتواند این کار را بکند. بر فرض اینکه بتواند، ملت ما با چنگ و دندان آنها را نابود خواهند کرد و جوان های ما الان اعلام کرده اند که اگر اینها یک وقت بخواهند یک چنین کاری بکنند، سفارتخانه را با هر کس در آن هست منفجر می کنیم و اگر یک همچو بشود ما نمی توانیم این جوان هائی که الان در غرور جوانی هستند و ظلم دیدند، ما نمی توانیم آنها را کنترل کنیم . ما نمی توانیم جلوی یک ملتی را که پنجاه سال ظلم دیده است و پنجاه سال و بیش از سی و چند سال از یک آدمی

ظلم دیده است ، از یک آدمی قتل عام ها دیده است ، برادرها را کشته اند، پدرها را کشته اند، زن ها و شوهرهایشان از بین رفته است ، یک همچو ملتی را ما نمی توانیم کنترل کنیم که اگر آمریکا بخواهد یک غلطی بکند، مردم بنشینند همین طور نگاه کنند که آقا بیایند و چتربازهایشان بیایند و امتحان کنند، بیایند ببینند چطور می توانند این کار را بکنند؟ تمامشان را از بین خواهیم برد و خودمان هم کشته می شویم ، آنها را هم از بین می بریم .

اگر ایران شکست بخورد مستضعفین شکست خورده اند

شما برادرها سلام مرا به ارتش خودتان برسانید و از قول من به آنها بگوئید که برادرهای شما در مقابل کفر گرفتار هستند، شما قیام کنید، ارتش پاکستان قیام کند در مقابل یک همچو ظلمی که الان دارد به برادرهایشان می شود. یک همچو قیامی که الان ما کردیم ، در مقابل کفر است ، این نسبت به مقدرات شما هم تاثیر دارد. کسی خیال نکند که اگر ایران شکست بخورد، خودش باقی می ماند. اگر ایران شکست بخورد شرق شکست خورده است . اگر ایران شکست بخورد مستضعفین شکست خورده اند. باید همه با هم متحد، با هم قیام کنیم و این جرثومه فساد را از تاریخ بیرون کنیم و لااقل از ممالک خودمان اینها را برانیم که دیگر فکر اینکه بیایند در اینجا، مستشارهایشان بیایند در اینجا، مامورینشان بیایند در اینجا، چپاولگرانشان بیایند در اینجا و ما را چپاول کنند، این فکر را از سر آنها باید ما بیرون کنیم و بیرون می کنیم این فکر را از سرشان .

خداوند انشاءالله به

شما همه برادرها سلامت بدهد، عزت بدهد، عافیت بدهد. خداوند اسلام را تقویت کند. خداوند لشکر مسلمین را تقویت کند. خداوند روسای مسلمین را که علاقه مند به اسلام هستند، خدمت به مسلمین می کنند، آنها را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/9/58

پیام امام خمینی به جنبش های آزادیبخش جهان

سازمان های آزادیبخش مجتمع در الجزایر

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام برادران محترم در پشتیبانی از ملت مظلوم ایران در قیام برای احقاق حق خود از دولت امریکا موجب تشکر گردید. شما می دانید که خیانتکاری که در طول حکومتش ایران را به تباهی کشیده و ملت شریف ما را در عزای فرزندان رشید خود نشانده و ذخائر کشور ما را به تاراج برده است ، اکنون در پناه دولت آمریکا به سر می برد. از حقوق مسلم یک ملت است که جانی تبهکار را به محاکمه دعوت کند و از حقوق مسلم بین المللی است که تبهکار باید در محل تبهکاریش محاکمه شود. آقای کارتر با زور سرنیزه تمام حقوق انسانی را نقض می کند و در مقابل ملتی که می خواهد حقوق خویش را مطالبه کند، به توطئه و ارعاب ، دخالت نظامی و محاصره اقتصادی پرداخته است . در منطق آقای کارتر جواب درخواست بحق یک ملت را باید با قدرت و قوای نظامی داد و در این منطق ، منطق قرون وسطائی و حکومت جنگل بر تمام ارزش های انسانی و قوانین بین المللی حکومت دارد.

این است منطق همه زورمندان و مستکبران در مقابل ملت ها و توده های ستمدیده . قدرت هائی که با تعلیمات انسانی آسمانی مهار نشده است ، چشم ها را کور

و عقل ها را آفت زده می کند. یکی از اشتباهات بزرگ آقای کارتر و امثال او آن است که عمق نهضت اسلامی عصر حاضر و نسل معاصر را نشناخته اند. آنان با افکار جنون آمیز قدرتمندان و بیماری روحی مستکبران به نهضت های معاصر و ملت های از قید اسارت روحی رها شده می نگرند و این اشتباهی است فتنه انگیز. باید ملت های اسلامی با وحدت ایمانی و قدرت الهی ، آنان را برای همیشه از این اشتباه بیرون آورند، باید شرق و جمیع مستضعفین و ابرقدرت ها و مستکبرین خود را بیابند و خود گمشده را پیدا کنند. آنان از اسارت تبلیغات بلندگوهای شیطانی بیرون آمده و قدرت خدائی توده ای خویش را دریابند و اینان به زبونی واقعی خود در مقابل ملت های بپا خاسته واقف شوند تا آرامش ، دنیا را فرا گیرد و دست ستمگران از جنایات کوتاه شود. برادران شجاع من که برای آزادی وطن های خود قیام کرده اید، ملت های خود را هشدار دهید و مغزها را از آثار تبلیغات چند صد ساله و خود باختگی در مقابل غرب و مستکبرین شستشو دهید و به نهضت ما که نهضت اسلامی و مستضعفین است بپیوندید، که امروز اسلام عزیز در مقابل کفر و منطق در برابر زور واقع شده است و نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد، نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه ای خاص متعلق باشد. ای مسلمانان جهان ! و ای مستضعفین بپا خاسته ! و ای دریای بی پایان انسان ها! بپا خیزید و از کیان اسلامی

و ملی خویش دفاع کنید. اسرائیل بیت المقدس را از مسلمین گرفت و با مسامحه دولت ها مواجه شد. اکنون چنانکه آثارش ظاهر شده است ، امریکا و شاخه فاسد آن اسرائیل در صدد است که مسجدالحرام و مسجدالنبی را قبضه کند. باز هم مسلمانان نشسته و تماشاگرند و بی تفاوت . برخیزید و از اسلام و مرکز وحی دفاع کنید و از این هیاهوها نهراسید که امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند متعال مسوول هستید. به خداوند تعالی اتکال نمائید و با وحدت کلمه به پیش روید. ما به پیروی از اسلام بزرگ از جمیع حمایت می کنیم و از شما و هر سازمانی در جهان که برای نجات کشور خویش بپا خاسته است پشتیبانی می کنیم . ما از مبارزات برادران فلسطینی و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائیل غاصب کاملا (پشتیبانی می نمائیم و به خواست خدای تعالی بر دشمنان بشریت و اسلام پیروز خواهیم شد و امید است که نصر خدائی و فتح مسلمانان نزدیک باشد. از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/9/58

مصاحبه خبرنگار ژاپنی با امام خمینی

خبرنگار ژاپنی : به نام تمام مردم ژاپن تشکر می کنم که اجازه داده اید که با شما مصاحبه کنیم . دفعه قبل ، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود که با شما یک مصاحبه ای کرده ایم که کوتاه بود. امسال را می خواهیم با عمق بیشتری واقعیت ایران را به مردم ژاپن نشان بدهیم و متاسفانه شناخت کاملی از ایران نداریم .

سوال : می گویند که در

مبارزه ای که علیه امریکا شروع کرده اید، در مورد سایر کشورها، شما ژاپن را در جمع این متجاوزین می بینید یا تبعیضی قائل هستید؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم اول من راجع به آن حرفی که ایشان زده اند که ژاپنی ها اطلاع ندارند از اوضاع کشور ما، باید یک کلمه بگویم که چرا باید ژاپنی ها اطلاع نداشته باشند و چرا باید مطبوعات ژاپن و گروه تبلیغاتی ژاپن یک چنین مهمی که در دنیا واقع شده است و یک چنین ظلمی که در طول پنجاه سال بیشتر به ما شده است و یک چنین تعدی که دولت امریکا به ما روا داشته است ، چرا نباید در مطبوعات ژاپن ، در گروه تبلیغی ژاپن منعکس بشود تا مردم بی خبر باشند. این را من باید یک چنین احتمالی را بدهم که دست امریکا در کار است که نمی گذارد مسائل ما به دنیا برسد و مع الاسف به این اعترافی که شما کردید که ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، این احتمال پیش می آید که این فعالیت در ژاپن هم بوده است که نگذارند مسائل ما منعکس بشود و یا بالعکس منعکس بکنند. و اما راجع به سوالی که کردید راجع به ملت ها، حتی ملت امریکا و هر ملت دیگری ، ملت ما و ما هیچ ابدا (مخالفتی با آنها نداریم و از آنها هم به ما ظلمی نشده است که ما مخالفت با آنها داشته باشیم ، مسائل روی دولت هاست . ما الان منتظر این هستیم که ببینیم دولت های اروپائی ، دولت های آسیایی ژاپن در این

غصه ای که ما داریم و این مظلومیتی که برای ماست و این تعدیاتی که دولت امریکابر ما کرده است و این خلاف قوانینی که آقای کارتر می کند و یک نفر مجرم را پناه داده است و برای اینکه ما مطالبه آن مجرم را می کنیم ، این هیاهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهدید به حصر اقتصادی یا دخالت نظامی می کند، ما ببینیم که دولت های اروپایی و آسیایی ، دولت ژاپن در این قضیه چه عملی خواهند کرد، آیا با مظلوم ها موافقند یا با ظالم ؟ آیا با ما که دادخواهی می کنیم از همه عالم ، در همه عالم دادخواهی خودمان را بلند می کنیم و مع الاسف نمی گذارند که صدای ما برسد به دولت ها، حالا ما ببینیم که آیا ژاپن و امثال ژاپن در این امتحانی که برای همه پیش آمده است ، مقابله یک ملت مظلوم که همه چیزش را پنجاه سال بیشتر است برده از بین و یک دولت ظالم که همه چیز ما را برده است ، آیا دولت ها در این باب چه می کنند؟ ما در اینجا حسابمان با دولت ها جدا می شود. در همین مبارزه ، حساب ما با دولت ها معلوم می شود که دولت هائی که طرفداری ظلم بکنند پیش ما ممتازند از دولت هائی که طرفداری مظلوم را بکنند و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالم ها واقع بشود، ما در صف مظلومین هستیم و با او هم موافقتی نداریم و اگر در صف مظلوم ها واقع

بشود و کمک به مظلوم ها بکند، ما همانطور که با ملت ژاپن هیچ مخالفتی نداریم با دولت هم نخواهیم مخالفت داشت .

سوال : از زمانی که ما به ایران آمده ایم می بینیم که مردم ایران خیلی لطف دارند نسبت به ژاپنی ها و با محبت با آنها رفتار می کنند، می خواستیم بدانیم که آیا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار می دهید یا اینکه او را متمایز می دانید از غرب ؟

جواب : من جواب را الان دادم که ما با ملت ژاپن ابدا (مخالفتی نداریم و با ملت امریکا هم مخالفتی نداریم ، لکن آقای کارتر دارند منعکس می کنند در امریکا که ملت ایران با ملت امریکا مخالف است و این هم یکی از جنایاتی است که دارد واقع می شود در تاریخ که ما فریاد می زنیم که ما با آقای کارتر مخالف هستیم برای اینکه او برده است جانی ما را و حمایت از او می کند و او دارد منعکس می کند که ما با ملت امریکا مخالف هستیم و ملت امریکا را وادار می کند که از ما عصبانی بشوند و با ما مخالفت کنند، در صورتی که اینطور نیست . ما الان هم فریاد می زنیم که ما با کارتر که جانی ما را برده و حفظ کرده است و هیاهو در دنیا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعکس جلوه می دهد و تحت تاثیر این قدرت های شیطانی صهیونیسم واقع شده است ، ما از او فریاد می زنیم . ما با ملت ها به هیچ وجه مخالفت

نداریم بلکه ما با مظلوم ها که ملت ها هم از طبقه مظلومین هستند موافق هستیم و با اشخاصی که ظلم می کنند، چه در مملکت خودشان و چه به ملت خودشان ظلم بکنند و چه به ملت های ضعیف ظلم بکنند، با آنها ما مخالف هستیم .

سوال : ایشان می گویند که کتاب شما را که در فرانسه به اسم حکومت اسلامی درآمده است که همان ولایت فقیه است ، خوانده اند و در این کتاب خوانده اند که اسلام باید مذهب عفو اغماض باشد، در حالی که پرسشی که از افکار عمومی در فرانسه شده نشان می دهد که 79 درصد مردم فکر می کنند که مبارزه شما بر ضد شاه انتقام گیری شخصی شما بوده است ، در این باره نظرتان چیست ؟

جواب : این هم از مسائلی است که ابرقدرت ها، قدرت های بزرگ برای ما پیش آورده اند، ملت ها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرت ها اطلاع از مسائل ما پیدا نکردند. اگر اطلاع پیدا کرده بودند، رای آنها غیر رای دولت ها بود. منطق ملت ها با منطق دولت ها فرق دارد وقتی دولت ها مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه می دهند، البته ملت ها هم منحرف می شود افکارشان . اینکه شما می گوئید که در فرانسه یک چنین امری واقع شده است و عفو و اغماضی که در اسلام مطرح است آنها مبدل کردند به انتقامجویی ، چنانچه آقای کارتر هم این مسائل را می گوید و در ملت خودش منتشر کرده است ، اینها برای این است که مسائل ما پیش مردم معلوم نیست

، مطالب ما را اگر بدانند که ما چه می گوئیم و در مقابل ما چه منطقی است ، ما می گوئیم که ما پنجاه سال مظلوم واقع شده ایم و تاریخ ما، تاریخ عالم اگر چنانچه ضبط کنند تاریخ ایران را، شاهد بر این بوده است که ما از زمانی که رضاخان آمده است در ایران و او را انگلیسی ها آوردند و تا این وقتی که محمدرضا بود که او را امریکائی ها تایید کردند و دنبال حرف های آنها بودند، ما در این پنجاه سال همه چیزمان به باد رفته است . ما یک ملت مظلوم هستیم . در این پنجاه سال ، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما، زاغه نشینان ما بشود، برده شده است ، به کاخ نشینان داده اند و ابرقدرت ها از آن استفاده کردند. ملت ما روی یک گنج بزرگی که آن نفت است ، نشسته اند و گرسنگی می خورند و امریکا و امثال امریکا این مخزن های ما را می بردند، چپاول می کردند در این پنجاه سال و می دادند به اشخاصی که کاخ نشین هستند و قدرت طلب هستند و می دادند به اجانب و در مقابلش برای این ملت هیچ چیز نبود.

یک مطلب ما این است که ما می گوئیم که این آدم که الان امریکا او را نگه داشته است و از او حمایت می کند و دنیا را متزلزل کرده است امریکا برای خاطر یک نفر جانی ، ملت ما می گویند که این جانی که به ما آنقدر خسارت مالی وارد آورده است و خسارات جانی این پدر و

پسر برای ملت ما بار آورده اند، قتل عام هائی که در زمان این پدر و پسر واقع شده است و جوان هائی که از ما تلف شده است ، قبرستان های ما را اینها آباد کردند و خانه های ما را خراب و مملکت را خراب ، مملکت ما ویرانه ای شده است به واسطه بودن این شخص و پدرش در این مملکت و حکومت کردن آنها و به دست حکومت های بزرگ اینها را به ما سلطه داده اند و ما این مطلب را می گوئیم که ما یک ملت مظلوم هستیم که همه چیز ما را اینها از بین برده اند و ما حالا این مجرم خودمان را می خواهیم بیاوریم اینجا که این چیزهائی را که از ما برده به بانک ها سپرده شده است ، ما به دست بیاوریم و ما آن جانی اصلی را پیدا بکنیم که آن کسی که این آدم را وادار کرده است به این کار و مامور کرده است و به ما مسلط کرده است ، ما می خواهیم این آدم را پیدا بکنیم که مخازن خودمان را که برده است و در بانک ها هست ، کشف بکنیم و بگیریم و اینهمه جمعیت که از ما کشته است ، ما نمی توانیم از او انتقام بگیریم تا اینکه کسی بگوید انتقامجویی است . یک نفر آدم در مقابل یک نفر آدم باید قصاص بشود. یک نفر آدم که از اول حکومتش تا حالا بیش از صد هزار جمعیت را از ما کشته است ، ما چطور می توانیم از او انتقام بگیریم تا این

منطق بیاید پیش که شما می خواهید انتقام بگیرید. ما می خواهیم اموالمان را از او پس بگیریم ، ما می خواهیم بیاید اینجا و معلوم بشود به مظلوم های دنیا که ظالم اصلی کی هست ، کیست که دنیا را اینطور مشوش کرده ، آنهائی که اینها را مامور کرده اند، در حکومت هائی که به دست آنها در این مملکت های اسلامی و در سایر ممالکی که حکومت هایشان دست نشانده اینها هست ، ببینیم که ظلم هائی که شده است از چه راهی شده است و کی این ظلم ها را کرده است و چه کسی وادار کرده است که این ظلم ها را بکنند. این را اگر چنانچه منطق دولت ها این است که این انتقامجویی است معلوم می شود منطق آنها غیر منطق مظلومان است ، چنانچه همیشه اینطور بوده است که منطق ظالم یک منطق بوده است و منطق مظلوم ها منطق دیگر بوده است . ما با منطق مظلوم ها داریم صحبت می کنیم ، نه با منطق ظالم ها.

ظالم ها البته از ما منافع ما را بردند و حالا که یک نفر کار گذاشته شده است که به آنها منفعتی نمی رسد آنها البته این مسائل را طرح می کنند و (قضیه انتقامجویی ) والا اسلام تمامش عفو است ، تمامش این است که کسانی که خلاف می کنند و البته مظلوم ها می توانند که از آنها چیز بگیرند، لکن اسلام مساله عفو است . لکن منطق آقای کارتر و امثال آقای کارتر غیر از این مطلب است . مائی که یک نفر آدم را می

خواهیم که بفهمیم که ریشه فساد، چه کسی است و به دنیا معرفی کنیم این ریشه فساد را، تا اینکه فساد در دنیا از بین برود، مائی که می خواهیم یک نفر آدمی که اموال ما را برده است بیاید اینجا و بگوید اموال شما کجاهاست ، تا ما برویم سراغ اموالمان و این ملتی که گرسنگی می خورد و اموالش در بانک های خارجی مانده است و آقای کارتر هم جلوی اموال او را گرفته است و این مظلوم ها را گرسنگی می دهد، منطق ما این است . این را آقای کارتر اسمش را انتقامجوئی می گذارد و دولت هایی هم که تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجویی می گذارند و در منطق مظلومین این اسمش انتقامجویی نیست ، اسمش این است که می خواهند ملک خودشان را، مال خودشان را که باید صرف خودشان بشود، در بانک ها متمرکز نشود و آقای کارتر جلویش را نگیرند و بگذارند بیاید که مردم زندگی بکنند در اینجا.

سوال : حضرت امام به نظر بسیاری از ناظران از پیروزی انقلاب به این سو، به نظر می آید که نظم حکومت رو به انحطاط دارد، شما در این باره چه فکر می کنید؟ جواب : این منطق چپاولگر است . باید ما مقایسه کنیم انقلاب اسلامی ایران را با انقلاب هائی که در دنیا واقع شده است ، ببینیم که آیا انقلاب هائی که در دنیا واقع شده است ، به مجردی که انقلاب شد و پیروز شد مردم نظم همه چیزها فورا برقرار شد یا اینکه اینطور نبوده است ؟ ما به مجردی که

انقلاب واقع شد و پیروز شدیم تمام راه ها باز بود بر دنیا، و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعیت ها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام این امور آزاد بود و ایران هم مشغول زندگی خودش بود و نظمش برقرار بود و بی نظمی به اینکه آنطوری که در مثل انقلاب اکتبر واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، این قتل و غارت ها نبود در ایران و الان هم ایران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ می کنند نظم را و این فرقی است که مابین انقلاب اسلامی با انقلاب های دیگر است . انقلاب اسلامی چون مردم مسلمان هستند، بدون اینکه یک ارتباطی بین حکومتی باشد که بخواهد یک نظمی را ایجاد بکند، مردم نظم را ایجاد کردند. به مجردی که انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ایجاد کردند. و ما نظم را بعدها به طور کامل ، خود ملت ایجاد می کند. ملت ما موافق با حکومت اسلامی است ، رای داده به حکومت اسلامی ، رای قاطع قریب به اتفاق داده است به حکومت اسلامی و موظف می داند ملت ما به قواعد اسلام عمل کند و یکی از قواعد اسلام حفظ نظم است ، حفظ نظم را خود مردم دارند می کنند و این که گفته می شود که حکومت دارد رو به انحطاط می رود، نخیر حکومت دارد رو به اعتلا می رود، اشتباه می کنند آنها. ما یک ملتی بودیم که در تحت فشار ابرقدرت ها بودیم و الان از تحت فشار آنها

بیرون آمدیم و داریم به پیش می رویم و این اعتلای ملت است . اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد، اعتلا به این است که ما مسلکمان را و مکتبمان را به پیش ببریم و ما بحمدالله داریم مکتب را پیش می بریم و مکتبمان را گسترش خواهیم داد به همه ممالک اسلامی ، بلکه در همه جا که مستضعفین هستند و ما رو به اعتلا هستیم و بشر را رو به اعتلا می خواهیم ببریم . چطور گفته می شود که ما رو به انحطاط هستیم ؟ آنها خیال می کنند که انحطاط و اعتلا، سیر شدن شکم است . انسان حیوان نیست ، انسان هست . انسان که بعد مسائل انسانی را باید مراعات بکند، مملکت ما مسائل انسانی را دارد طرح می کند، دارد رو به اعتلا می رود، نه دارد رو به انحطاط می رود، اینها همه از تبلیغاتی است که امثال کارتر می کنند. و آنها منطق آنها، اعتلا این است که همه نفت ها را ما به آنها بدهیم خودمان بنشینیم اینجا و تماشا کنیم و انحطاط این است که ما نفتمان را از آنها بگیریم و تو دهانشان بزنیم . اگر این انحطاط است ما منحطیم لکن این انحطاط نیست ، این اعتلاست و ما مملکتمان را به پیش می بریم و دست ظالم ها را کوتاه می کنیم از مملکت و اجازه نمی دهیم کسی دخالت در مملکتمان بکند و این اعتلاست ، نه انحطاط.

سوال : حضرت امام در نوفل لوشاتو شما وعده کردید که نه تنها آزادی ها حفظ می شوند، بلکه تعمیم

نیز می یابند، در صورتی که بعد از پیروزی انقلاب دیده ایم که تظاهراتی بر ضد زنان شد و اقلیت های قومی مثل کردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه ها و احزاب سیاسی ممنوع شد، آیا ممکن است این تناقض های ظاهری را برای ما روشن بفرمایید؟

جواب : این هم از همان ریشه همان اموری است که امثال کارتر پیش آوردند. باید دید که این تشنجاتی که در ایران واقع می شود، این را چه کسی دارد ایجاد می کند، قضیه کردستان را چه کسی دارد ایجاد می کند و ایجاد کرده است ؟ و چه کسی کوشش می کند که قضیه کردستان را خاتمه بدهد و برادران کرد را از آن ظلم هائی که بر ایشان شده است نجات بدهد؟ ما کوشش داریم که تمام قشرهای ملتمان در رفاه باشند و همانطوری که اسلام طرح کرده است هیچ یک از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند و هیچ یک از افرادمان ظلم نکنند این یک مطلبی است اسلامی و ما در صدد همین معنا هستیم و ما از اول که انقلابمان واقع شد تمام آزادی ها در ایران بود و مجالی به تمام دستجات ما دادیم و هیچ ابدا جلوگیری از هیچی نشد، لکن توطئه ها شروع شد. وقتی که دیدند آزادند توطئه ها شروع شد، توطئه قلمی که می خواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند و اینها همان اشخاصی بودند که جیره خوار شاه سابق یا جیره خوار امریکا و امثال امریکا بودند و می خواستند که نهضت ما را به تباهی بکشند و ما بعد از پنج ماه که به همه

فرصت دادیم ، توطئه گرها را پیدا کردیم ، قلم هائی که توطئه گر بودند و می خواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلط کنند، آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمه ببیند که آیا اینها چکاره هستند و دیدیم که بعد از اینکه بررسی شد، اینها از اسرائیل خیلی شان ارتزاق می کردند و بلندگوی اسرائیل بودند، بلندگوی امریکا بودند منتها با صورت های دیگر و یک ملتی حق دارد که کسی که بخواهد ملتش را به تباهی بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را برای او پیش بیاورد، از آن جلوگیری بکند و الا ملت ما طرفدار آزادی است ، طرفدار همه جور آزادی است ولیکن طرفدار توطئه نیست ، طرفدار تباهی نیست .

زن هایی که تظاهر کرده اند همان زن هایی بودند که از تتمه آن مسائل بودند، آنهائی بودند که شاه آنها را به عنوان (آزاد زنان ) به میدان آورده بود و آنها را به تباهی کشیده بود، آنها هم چون از این وضعی که آن تباهی آورد، آن آزادی هایی که آنها می خواستند، می خواستند که جوان ها آزاد باشند که هر کاری می خواهند بکنند و می خواستند با تباهی ها هم آغوش باشند،

می خواستند کارهای برخلاف عفت بکنند و می دیدند که اسلام با کارهای خلاف عفت ، با کارهائی که مملکت را به تباهی می کشد و ملت را به عقب می راند موافق نیست ، آنها بودند که آمدند در خیابان ها و با آن صورت هایی که مردم دیدند تظاهر کردند. والا جلوی

آزادی هرگز گرفته نشده است و نمی شود و مردم آزادند، الا آنجائی که بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.

سوال : مساله سفارت ایالات متحده ، کشورهای بسیاری را نگران کرده ، فکر می کنند گروگانگیری یک سابقه خطرناکی خواهد شد، آیا شما واقعا فکر می کنید که با گرفتن این 50 گروگان فشاری می آورید و در مقابل ، شاه را می گیرید؟

جواب : کشورها معلوم می شود که در نظر شما هم همان هست که در نظر کارتر است . کشورها را این ابرقدرت ها خیال می کنند همان دستگاه دولتی است که وقتی دستگاه دولتی از یک چیزی ناراضی شد، کشور ناراضی است . در صورتی که دستگاه های دولتی نسبت به کشورها، نسبت به جمعیت هائی که اساس کشورها بر آنهاست ، یک قطره ای در مقابل دریاست . باید دید که این عملی که ما کردیم چه بوده است و اگر این عمل منعکس بشود در دنیا به طور صحیح ، ببینیم موافقین ما کیست ، مخالفین ما کیست . آیا مظلوم ها در دنیا بیشتر است عددشان یا ظالم ها؟ وقتی که مطالعه بکنند در حال همه کشورهای دنیا می بینید که اکثریت قاطع با مظلوم هاست ، ظالم ها یک عدد قلیلی هستند مجهز به جهاز شیطانی و مظلوم ها عدد کثیری هستند و همیشه در طول تاریخ ظالم ها عدد محدود بودند و مظلوم ها عددهای بسیار زیاد اگر مراد شما از ناراحتی ، ناراحتی ظالم هاست ، مطلب صحیحی است برای اینکه ظالم ها با امثال خودشان رفیق هستند و هر کسی

به آن جنسی که دارد متمایل است ، به اشباه خودش متمایل است . ظالم ها با ظالم ها همیشه هستند و اینها اقلیت هستند. اگر مطلب ما بر دنیا منعکس بشود، آنی که با آن مخالف است ظالم ها هستند که اقلیت دارند و آنی که موافق است مظلومین هستند که اکثریت قاطع دارند.

شما که می گوئید که ناراحت شدند و کشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرت ها را دارید تکرار می کنید و تحت تاءثیر حرف های ابرقدرت ها واقع شدید که کشورها را عبارت از همان عده ، همان پارک ها و همان عمارت های بزرگ و همان ها و همان کاخ نشین ها عبارت از ملت است و این جمعیت کثیر، بسیار کثیری که زاغه نشین هستند و خانه های گلی دارند، اینها اصلا از کشور نیستند و از ملت نیستند. اگر این مقصود است ما اینها را از هم جدا کنیم و می گوئیم که آنی که از این عمل ناراحت است ، این دسته کاخ نشین و ابرقدرت و سرنیزه به دست است و آن که اگر مطلب ما را در دنیا منعکس بشود با ما موافقند، و آن ملت ها هستند،

ملت ها که مثل یک دریائی هستند و یک سیل های خروشان هستند، آنها با ما موافقند. ما مسائلمان ، مسائل مظلومین است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالم ها بگذارند صدای ما به آنها برسد و ǚϘѠنگذاشتند یا منعکس جلوه دادند، این مخالفت نیست ، این مخالف آن عملی است که شده است که ما از آن عمل بری هستیم .

ما تمام مسائلمان ، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم ، غارت شده است در مقابل غارتگر، کشته شده است در مقابل کشنده . اینها مسائل ماست و از اینها خارج نیست . ما می خواهیم مملکتمان مال خودمان باشد، مستقل باشیم . ما می خواهیم آزاد باشیم ، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلم هایمان آزاد باشد. ما می خواهیم ذخائر مملکتمان خرج مملکتمان بشود، گرسنه ها را سیر کنیم ، برهنه ها را لباس بدهیم ، بی خانه ها را خانمان دار کنیم . ظالم ها با این منطق مخالفند، با این مطلب که لانه جاسوسی که به اسم سفارت در ایران بوده است و جوان های ما لابد مطلع شدند بر اینکه مسائل جاسوسی در اینجاست و رفتند و آنجا را قبضه کردند، ظالم ها با این مساله جاسوسی موافقند همه شان . ظالم ها همه می خواهند که مساله جاسوسی رواج پیدا بکند و لانه های جاسوسی در ممالک مظلوم باشد لکن منطق مظلوم غیر از این منطق است . منطق مظلوم که اکثریت قاطع دنیا را تشکیل می دهد این است که باید هر مملکتی آزاد باشد، هر مملکتی مستقل باشد، هر مملکتی ذخائرش خرج خودش بشود. این منطق مظلوم هاست . منطق ظالم ها این است که باید اینها را غارت کرد، اینها آدم اصلا نیستند. این ابرقدرت ها ما را اصلا آدم نمی دǙƙƙϮ مظلوم ها را در هر جا هست ، در ممالک خودشان که هست . مظلوم ها را جزء بشر حساب نمی کنند. حقوق بشر می گویند، حقوق بشر یعنی حقوق ظالم ها، حقوق بشر یعنی اینکه

حق دارند که تمام نفت های ما را ببرند و در ازاء آن چیزی ندهند الا برای خودشان نفع داشته باشد، باید همه این ملت ها بی چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نکشند. اینها منطق ظالم هاست که اقلیت هستند و اینها که ناچار باید آنها نگران باشند از این امری که در ایران پیدا شده است بر اینکه همه ظالم ها را ما اعلام می کنیم که در خطر هستند و از بین خواهند رفت و مملکت ها، مملکت های مظلومین است و خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد و این مستکبرین را از صحنه تاریخ خارج بکند و ما ابتداست که قیام کردیم برای این معنا و تمام ملت های مظلوم را پشتیبانی می کنیم و تمام ملت های مظلوم باید ظالم ها را از صفحه روزگار بیرون کنند و از تاریخ بیرون برانند. آن که با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم یک اقلیت ناچیزی است و آنی که با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسیار خوشحال می شود راجع به این لانه جاسوسی ، آن عبارت از طبقه مظلوم است . شما ببینید که الان در ممالکی که دولت هایشان اگر اجازه به ایشان بدهند (الان هم که اجازه ندادند دولت ها) در بسیاری از ممالک مظلوم ها موافقت خودشان را با ما اظهار کردند، تظاهرات کردند بر ضد امریکا، تظاهر کردند و ظالم ها نمی گذارند که آنها تظاهر کنند، پلیس نمی گذارد که آنها تظاهر کنند. اگر این سرنیزه برداشته

بشود، تمام ممالکی که مظلوم هستند و اکثریت قاطعی که مظلومین هستند، اینها بر وفاق ما هستند و این لانه جاسوسی را به منطق مظلومین این است که باید بسته بشود و منطق ظالمین این است که باید به حقوق خودشان برسند و این ظالم ها هستند کی می گویند حقی برای مظلومین نیست . این دستگاه هایی که برای حقوق بشر درست کردند، تمام دستگاه هایی است که برای چپاول بشر است . این دستگاه های شواری امنیت که با طمطراق اسمش را می برند، دیشب بعد از اینکه اجازه داد آقای کارتر به اینکه شورای امنیت باشد، می گوید که فقط راجع به این کسانی که گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اینها، اما راجع به شاه نباید شورای امنیت دخالت بکند. اما راجع به چیزهائی که آنها از ما برده اند، مظلومیتی که برای ما واقع شده است و ظلمی که بر ما شده است ، اجازه ندارد شورای امنیت دخالت بکند. شورای امنیت را از اول تکلیف آن را معین کرده اند که باید راجع به گروگان ها تو بحث بکنی و راجع به شاه نباید تو بحث بکنی و راجع به این مظلومیت هائی که بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نباید دخالت بکنی . او می داند که اگر دخالت ، دخالت صحیح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتی که شاه پیدا کرده است خواهد گرفتار شد، از این جهت از اول معلوم کرده است که باید این نوکر مآب ها بنشینند و فقط گوش به فرمان آقای کارتر

بدهند که ایشان اجازه بدهند که فقط راجع به این گروگان ها بحث بکنند. ما هرگز همچو بحثی را با آنها نمی کنیم و هرگز یک همچو شورای امنیتی را پذیرفته نداریم و نخواهیم پذیرفت .والسلام

تاریخ : 6/9/58

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران مرکز تهران

در راس همه مسائل اسلامی ما، قضیه مواجهه با آمریکاست

بسم الله الرحمن الرحیم

شما غافلید که الان با امریکا که مجهز به همه جهازهای درجه اول دنیاست یعنی یک قوه ای است که در دنیا مقابل ندارد روبرو هستید، اما ما مجهزیم به یک قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است . ولی نباید فراموش کنیم ما مواجهیم با یک چنین قدرت بزرگ که علاوه بر قدرت تسلیحاتی ، قدرت های بزرگ شیطانی هم دارد که الان در همه دنیا فعالیت و تبلیغات می کند و وادار می کند ممالک دیگر را که آنقدر که بتوانند تجهیز کنند. از این جهت من آن چیزی را که به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست باید عرض کنم و آن اینکه تشنج صحیح نیست . قوای شما باید الان همه مجتمع در یک راه باشد. قوای فکری تان ، قوای غیر فکری تان همه باید در یک راه برود شما می خواهید برای اسلام خدمت بکنید. الان در راس همه مسائل اسلامی ما، قضیه مواجهه با امریکاست . امروز اگر قوای ما از هم منفصل شوند، به نفع امریکاست و الان دشمن ما امریکاست و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد. مبادا یک وقتی یک تبلیغات سوئی بشود و نظرهای ما تشتت پیدا کند و افکارمان افکار مختلف بشود و در نتیجه ما یک افکاری

داشته باشیم و شما یک افکاری داشته باشید و دستجات دیگر افکار دیگری داشته باشند. باید الان همه افکار یک چیز باشند. چطور در آن وقتی که ما مواجه با این قدرت شیطانی داخلی بودیم هیچ دیگر تشتتی در کار نبود، همه با هم یک فکر داشتید و همه الله اکبر گفتید و مقابله با یک چنین قدرتی می کردید. شما الان می دانید که مقابله ما با یک قدرتی است که قدرتش صدها برابر و بلکه زیادتر از آن قدرت قبلی است . شما امروز یک چنین حالی دارید و مملکت تان یک چنین حالی دارد. مملکت شما الان یک حالی دارد که اگر دیر بجنبیم ، برای همیشه تا آخر از بین رفتیم . همه باید یکصدا باشند. سروصدای امروز، فقط مقابله با امریکاست . امروز هر سروصدائی بلند بکنید که غیر از این مسیر باشد، بدانید که بردش را آنها دارند. شما این را بدانید که من به شماها علاقه دارم ، به پاسدارها علاقه دارم ، پاسدارها بودند که مملکت ما را در چنین زمانی که هیچ کس نمی توانست حفظ بکند، حفظ کردند. الان هم حفظ می کنند، این یک علاقه الهی است که ما به شما داریم و این را بدانید که یک مطلبی که برخلاف صلاح شما باشد، برخلاف صلاح اسلام است و ما نخواهیم زد، لکن اگر یک مطلبی را من الان گفتم به شما که

باید راه را چطوری رفت ، بدانید که این هم صلاح شماست و هم صلاح مملکت تان .

مملکت اسلامی باید همه اش نظامی باشد باید ما همه قوای مان را مجتمع کنیم

برای نجات دادن یک کشور، باید اگر مسائلی برای ما پیش بیاید هرچه هم سخت باشد تحمل کنیم . باز من تکرار می کنم که بدانید شما با یک قدرتی مواجه هستید که اگر غفلت بشود، مملکت تان از بین می رود، غفلت نباید بکنید. غفلت نکردن به این است که همه قوا را و هر چه فریاد دارید سر امریکا بکشید، هر چه تظاهرات دارید بر ضد امریکا بکنید. قوای خودتان را مجهز بکنید و تعلیمات نظامی پیدا کنید و به دوستانتان تعلیم دهید، به همه اشخاصی که همین طوری راه می روند تعلیمات نظامی بدهید. مملکت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد. یکی از ابواب فقه باب رمی است ، باب تیراندازی است ، آن وقت تیراندازی بوده ، حالا هم تیراندازی هست به یک طور دیگری .

در اسلام با اینکه رهان ، یعنی یک چیزی را بگذارند برای چیزی که نظیر قماربازی می شود حرام است ، برای تیراندازی حرام نیست ، برای اسب دوانی حرام نیست . سبق و رمایه یکی از مسائل فقه است برای اینکه برای همه افراد مستحب است که سواری را یاد بگیرند. حالا اتومبیل سواری و رانندگی را یاد بگیرند و برای همه است که تیراندازی را یاد بگیرند، فنون جنگی را یاد بگیرند. باید ملت ما جوان های شان مجهز باشند به همین جهاز و علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند مجهز به جهازهای مادی و سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند. اینطور نباشد که یک تفنگی که دست شان آمد ندانند که با آن چه کنند.

باید یاد بگیرند و یاد بدهند. جوان ها را یادشان بدهید، همه جا باید اینطور بشود که یک مملکتی بعد از چند سالی که بیست میلیون جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیر نیست و الان هم الحمدلله آسیب پذیر نیست . الان هم ما پشتیبانمان خداست و ما برای او نهضت کردیم ، برای پیاده کردن دین او نهضت کردیم ، و خدا با ماست و من امیدوارم که شکست برای شما نباشد.

امروز باید همه یک شعار بدهند

خداوند همه تان را حفظ کند و این معنائی را که عرض کردم توجه به آن داشته باشید به رفقائی که دارید، به دستجاتی که هستند و هر جا که هستند توجه بدهید که امروز یک روزی است که همه با هم یک مطلب را باید بگوئیم ، همان که الان شعار مردم شده . الان محرم است و همه دستجات بیرون می آیند و دستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است ، در ضمن عزاداری همان شعارهائی هم که می دهند، بدهند ولی عزاداریشان هم باید باشد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ کند. من دعاگوی همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 6/9/58

پیام امام خمینی در رابطه با تشکیل شورای امنیت برای رسیدگی به امر جاسوس های آمریکائی

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها زمزمه آن است که شورای امنیت برای رسیدگی به امر گروگان ها که نزد ملت ما جاسوسی آنها ثابت است تشکیل شود. آقای کارتر پس از مانور نظامی و سیاسی راضی شده اند که شورای امنیت فقط برای رسیدگی به این امر تشکیل شود، غافل از آنکه ملت ما می دانند که هر شورایی یا محکمه ای که تحت نفوذ مستقیم آمریکا تشکیل شود، از اول رای آنان دیکته شده است و محکومیت ملت مظلوم ما مورد استقبال آنان است . ملت ما با شورای امنیت فرمایشی که از اول تکلیف آن معلوم شده موافق نیست . رسیدگی به امر شاه مخلوع و امر جاسوسان در مرکز جاسوسی جز در ایران امکان ندارد زیرا علائم و شواهد جرم در ایران است و قابل انتقال به غیر از ایران نیست . ما قریب صدها هزار شهید دادیم و چندین میلیون شاهد و بیش

از صدهزار معلول داریم که امکان ندارد به خارج روند و عرضه شوند و شهادت دهند. علاوه بر پرونده های بسیاری که در اینجا هست و رسیدگی به امر لانه جاسوسی باید در همان محل به اصطلاح سفارت صورت گیرد زیرا شواهد جرم در همان محل است با توجه به مراتب فوق تشکیل هر محکمه یا شورائی بر خلاف موازین قضائی و از نظر ملت ما مردود است . ملت عزیز ما باید بدانند که در این میدان پیروز و به خواست خداوند تعالی و با اتکاء به قدرت اسلام و ایمان ، نقشه های شوم قدرتمندان یکی پس از دیگر نقش برآب خواهند شد. من برای چندمین بار تکرار می کنم که در این امر حیاتی قشرهای ملت با هر مسلکی که دارند و با هر فکر سیاسی یا مذهبی که دارند لازم است وحدت خود را حفظ نموده و علیه جنایات بیشمار دولت امریکا موضعی خصمانه گرفته و اشکال تراشی و تفرقه اندازی که به سود دشمنان کشور ماست ، نباشد.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/9/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام ربانی املشی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی ربانی املشی دامت افاضاته

با توجه با مشکلاتی که در منطقه گیلان پیش آمده مقتضی است جنابعالی که در منطقه هستید مسافرتی به نقاط مختلف استان کرده و از نزدیک مشکلات را بررسی کرده و با مشورت علمای اعلام محل جناب حجت الاسلام آقای احسانبخش و آقایان محترم دیگر ایدهم الله تعالی در رفع آنها سعی کافی را مبذول دارید، اهالی محترم منطقه را با اتحاد کلمه و پرهیز از اختلاف و تفرقه در این موقعیت

حساس دعوت نمائید. بدیهی است که سازمان های مختلف دیگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگی و گروه های دیگر نیز همکاری های لازمه را در این مورد با جنابعالی خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائی های آن جناب بهره مند خواهند شد از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/9/58

پیام امام خمینی به ملت ایران پیرامون همه پرسی قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهران و برادران ! محرم ماهی است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنی امیه که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهائی بخشید. اسلام از اول پیدایش ، با خون شهیدان و مجاهدان آبیاری شد و به ثمر رسید. اسلام در کشور ما می رفت تا به تباهی کشیده شود که با خون شهیدان ملت ما حیات خود را باز یافت .

در این موقع که بحمدالله تعالی قانون اساسی را نوشتند و به تصویب علماء اعلام و روشنفکران رسید، عناصر توطئه گر که با قدم و قلم می خواستند جمهوری اسلامی تصویب نشود و رای نیاورد، اینک می خواهند به ثمر نرسد. قانون اساسی یکی از ثمرات عظیم ، بلکه بزرگترین ثمره جمهوری اسلامی است و رای ندادن به آن به هدر دادن خون شهیدان ماست . مبادا تحت تاثیر دشمنان اسلام رفته و از رای دادن و حضور در حوزه های رای گیری خودداری کنید. اسلام بزرگتر از آن است که به واسطه یک اشکالی قابل رفع از اساس آن صرف نظر نمائید. اگر اشکالی باشد ممکن است در متمم که در نظر گرفته اند رفع

شود. عزیزان کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و سایر قشرهای محترم ! اسلام برای همه و به نفع همه است و جمهوری اسلامی انشاءالله تعالی تامین تمام نابسامانی ها را می کند. عناصری که در اطراف از آن جمله مناطق کردنشین و مناطقی که برادران اهل سنت هستند تبلیغ می کنند که مانع از رای دادن به قانون اساسی شوند دوستان شما نیستند، دلسوز برای شما و کشور شما نیستند از این تکلیف شرعی شما را باز ندارند، شما را باز در مقابل برادران خود قرار ندهند.

اینجانب در روز اخذ آراء راءی مثبت دهم و از تمام برادران و خواهران عزیز خود از هر قشری و در هر مسلکی هستند تقاضا می کنم که به این قانون سرنوشت ساز راءی مثبت بدهند. عزیزان من ! امروز که ما در مقابل یک قدرت شیطانی قرار داریم ، کشور ما را می خواهند به تباهی بکشند، نگذارید اساس جمهوری اسلامی سست شود و دشمنان اسلام دلشاد شوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و توفیق همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/9/58

مصاحبه امام خمینی با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم

من آنچه از خبرنگارها انتظار دارم این است که مطالب من تصحیح نشود، همانطور که من گفته ام بخواهند منتشر کنند، بی کم و زیاد باشد، خودشان تصرف نکنند، عقاید خودشان را داخل نکنند در آن چیزی که من گفته ام ، تحت تاثیر تبلیغات سوء واقع نشوند، مسائل ایران را آنطوری که من می گویم ، همانطور منعکس کنند.

سوال : ما از کشورهای کوچک اروپائی می آئیم که ما هم

در تحت فشار امپریالیسم امریکا هستیم و خیلی از شما تشکر می کنیم که وقت دادید و این کشورها را مخاطب قرار دادید. بعد از حوادث اخیر به نظر می رسد مداخله امریکا در ایران به نام حفظ جان گروگان ها تهدیدی جدی برای صلح جهانی خواهد بود. آیا حضرت امام تصور می فرمایند که امریکائیان حاضر به مواجهه با چنین خطری برای محمدرضای جنابتکار باشند یا آنها مقاصد دیگری دارند؟

جواب : ممکن است که آنها مقاصد دیگری داشته باشند چون ما آنطور بشردوستی در کارتر و آنهائی که مصادر امورند سراغ نداریم که حس بشردوستی آنها را وادار کرده باشد که محمدرضا را برنگردانند و دلیل این است که اینها در همین موضوع هم اگر چنانچه بشر دوست بودند، این معنا را نمی گفتند که ما برای خاطر مثلا چند تا بشر، 35 میلیون بشر را یا در محاصره اقتصادی می گذاریم که به خیال آنها، اینها از گرسنگی تلف بشوند، یا اینکه ما جنگ راه می اندازیم که مملکت خودشان و مملکت ما و بسیاری از ممالک دیگر به خاک و خون کشیده بشود. اینها به نظر می آید که قضیه ، قضیه انسان دوستی نیست . قضایای دیگر در کار است که یک احتمال که شاید از احتمالات دیگر قوی تر باشد این است که آنها می دانند که به وسیله این شخص فاسد، چه جرم هائی ارتکاب کرده اند، خودشان مطلع هستند از این . شاید بسیاری از جرم هائی که محمدرضا ارتکاب کرده است ، غیر از او و رؤ سای جمهور اطلاع نداشته باشند، حتی شاید خود دستگاه دولتی

هم ، نه دولتی ما و نه دولتی آنها، شاید، و این اسراری باشد، این حد جرائم اسراری باشد پیش رئیس جمهور وقت و محمدرضا. آنچه به نظر می رسد آقای کارتر خوف این معنا را دارد، وحشت زده شده الان که اگر چنانچه محاکمه بشود محمدرضا و ما او را محاکمه بکنیم ، علاوه بر جرائم خودش که ثابت خواهد شد، جرائم دیگران که روسای جمهور وقت بوده اند و خصوصا آقای کارتر که در اخیر رئیس جمهور بوده ، جرائم آنها هم ثابت خواهد شد و همانطوری که ما تقاضای محاکمه محمدرضا را کرده ایم و می کنیم و محاکمه انشاءالله خواهیم کرد، آنوقت تقاضای محاکمه روسای جمهور را هم خواهیم کرد. آنهائی که در این جرائم شریک بوده اند، هر مقامی که می خواهد باشد، کارتر باشد یا نیکسون باشد یا جانسون باشد و یا هر که باشد، ما تقاضای این را کنیم که آنها را محاکمه کنند و خوفی که الان کارتر دارد این است ، او خوف این را دارد که جرائمش ثابت بشود و ما تعقیب کنیم او را برای جرائم و شانس او در ریاست جمهوری که طمعش را دارد، از بین برود. از این جهت به دست و پا افتاده است ، به وسائل مختلف الان او دست و پا کند. شاید روزی نباشد که یکی ، دو تا، سه تا از وزارت خارجه ما برای ما اوراقی می آید که از خارج آمده است ، از ممالک مختلف که آنها تشبث کرده اند و آنها سفارش اینکه این گروگان ها را رها کنید و یک قدری

مثلا چه بکنید و این مسائل . بنابراین انگیزه ای که آقای کارتر دارند، ما شاید شک نداشته باشیم که این انگیزه ، انگیزه انسان دوستی نیست ، این انگیزه ، انگیزه این است که خوف دارد، او الان وحشتزده شده است و حق هم دارد که وحشتزده بشود برای اینکه آدمی که خائن هست ، خائف است ، می ترسد و ایشان خیال کرده بود که با یک مانورهائی که پیش بیاورد می تواند در امریکا برای خودش یک مقامی تحصیل کند و تمام نظرش هم به این است که در دوره آتیه هم رئیس جمهور بشود، تمام نظر او این است . اصل این ابرقدرت ها، ما آنطوری که تجربه بر ایمان ثابت شده است ، این قدرت های بزرگ ، چه ابرقدرتها، چه قدرتهای مادون آنها، اینها اصلش به اینکه به بشر نظر داشته باشند حتی به بشر مملکت خودشان ، اینها سودجو هستند، خودشان را می بینند، غیر خودشان چیزی را نمی بینند و برای خودشان فعالیت می کنند، حالا یک عده ای هم از مملکت خودشان به باد فنا برود، از ممالک دیگر به باد فنا برود، اینها شانس پیدا بکنند در ریاست جمهور چند سال ، دیگر عالم هر چه می خواهد بشود، شده است . از این جهت من احتمال این را می دهم . من یک قصه ای دارم در پاریس ، یکی از مقامات بالا آمده بودند پیش من ، آنجا صحبت از اینکه یک وقت در چین که شلوغی واقع شده بوده است ، چه شده بوده است که ، حالا تفصیل را خوب یادم

نیست و خوف این را داشتند که سفارتشان را که در چین هست آنجا چه بکنند، آن شخص گفته بود، برای من ترجمه کرده بودند، اینطور ترجمه کردند که می گوید که ما افرادی که از خودمان در آنجا بود، برایمان خیلی مطرح نیست ، مبل ها مهم است ، آنکه برای ما مهم است ، آن مبل ها قیمتی بودند و ما خوف این را داشتیم که آن مبل ها از بین برود اما افراد بروند، بروند. اینطوری است مساله ، آنهائی که تربیت انسانی ندارند، آنهائی که مهذب نیستند، آنهائی که تحت فرمان های آسمانی تربیت

نشده اند، آنها غیر از خودشان هیچ نمی بینند و تمام منافع را برای خودشان می خواهند آقای کارتر هم از آن اشخاصی است که تربیت آسمانی ندارد. اگر چنانچه شنیده باشید، این چند روز، یک دفعه رفته است کلیسا و دعا کرده که این افراد خارج بشوند، شما بدانید که این دعای او هم مثل دعاهای محمدرضاست که مشهد می رفت و دعاکرد. اینها همان مثلی است که یکی از حکمای ما عبید زاکان گفته است که مژدگانی که گربه عابد شده است ، همین است مساله . بنابراین هیچ احتمال این معنا که ایشان برای خاطر محمدرضا یک کاری را بکند و انسان دوستی وادار کرده باشد که آن کار را بکند، ما همچو احتمالی را نمی دهیم . حالا این امر محول به خود این آدم است که ببینیم چطور تشخیص می دهد، آیا تشخیص می دهد که برای به دست آوردن ریاست جمهوری این است که یک جنگی در دنیا راه بیندازد و مملکت

خودش را به خرابی بکشد؟ اینطور تشخیص می دهد تا وارد بشود به جنگ ؟ آن هم در جنگ شکست خواهد خورد. احتمال اینکه او در جنگ پیروز بشود نیست در کار و یا تشخیص می دهد که اگر چنانچه روی موازین عقلی و عقلائی رفتار کند که یک مجرمی که به این مملکت پنجاه و چند سال جرم کرده و جوان های ما را کشته و همه ذخائر ما را برده است و از بین برد و مملکت را به تباهی کشیده ، او را تحویل بدهد. وقتی تحویل داد ما هم این اشخاصی را بر فرض اینکه اینها مجرم باشند که مجرم هم هستند، اینها را ما مجرم می دانیم که در اینجا هستند لکن اگر او را تحویل داد و اموال ما را هم تحویل داد، آنوقت ما مضایقه نداریم که اینها را عفوشان کنیم .

سوال : مطبوعات غرب دائما در مورد دیکتاتوری و هرج و مرج در ایران گزارشات دروغین طرح می نمایند، از آنجائی که اولین بار است که شما اروپا را مخاطب قرار می دهید، پاسختان در مورد این اکاذیب چیست ؟

جواب : خود شما دارید می گوئید که دروغ دارند می گویند. من متاسفم از اینکه غرب با آن هیاهو که در دنیا راه انداخته است راجع به تمدن ، راجع به انسانیت غرب و اینها، آنوقت این دستگاه مخابراتی آنها که حساسترین دستگاه است ، اینطور باشد که مطالبی که در ایران اصلا وقوع پیدا نکرده ، آنها در آنجا تبلیغ می کنند و نشر می دهند و اگر یک چیزی اینجا یک طور تحقق پیدا کرده

، آنجا عکسش را منتشر می کنند. این چه ممالکی است که مطبوعاتشان اینطور است . این آزادی که این آقایان به این مطبوعات داده اند این آزادی سالم است ؟ صحیح است ؟ مطبوعاتی که لسان یک مملکت است ، آبروی یک مملکت به آنها بسته است ، اینها بنا بگذارند اینطور اراجیف را بنویسند؟ دروغ ها را بنویسند؟ مملکت را بگویند که دیکتاتوری است ؟ کجای مملکت ما دیکتاتوری است ؟ بیایند ببینند اشخاص ، ببینند کجای این مملکت دیکتاتوری است ؟

چه دیکتاتوری کرده اند اینجا؟ اینجا همه دارند به آزادی رفتار می کنند، همه کاری را دارند می کنند و ما تا پنج ماه همچنین آزاد قرار دادیم همه جبهه ها و همه جناح ها را که اشخاصی که خیانتی به این مملکت کرده بودند، مشغول فعالیت و توطئه شدند. بعد از آنکه مشغول فعالیت و توطئه شدند که الان در همان لانه جاسوسی آمریکا جرم بعضی از این روزنامه نویس ها، بعضی از این مجله نویس ها، توطئه ، آنها در اینجا پرونده دارند و منعکس خواهد شد. ما بعد از چهار، پنج ماه به آنها مهلت دادیم ، همه احزاب آزاد، همه روزنامه ها آزاد، همه قلم ها و قدم ها و گفتارها آزاد. یکوقت ملتفت شدیم که دست های خارجی در کار است ، مثل صهیونیسم و امریکا و اینها و دارند توطئه می کنند و می خواهند مملکت ما را به خرابی بکشند و از این جهت دادگاه ، بعضی از این روزنامه هائی را که ثابت شد که اینها از امریکا و از صهیونیسم الهام می گیرند

و توطئه می کنند، آنها را جلوشان را گرفته اند تا محاکمه بشوند، آنها بعد باید محاکمه بشوند اما گفته می شود که اینجا دیکتاتوری است ، چه دیکتاتوری در اینجا هست ؟ خوب شما که الان آمدید و در اینجا هستید، یک قدری گردش کنید اطراف مملکت را، گردش کنید، چه دیکتاتوری را شما ملاحظه می کنید در اینجا؟ و اما آشفتگی !!! عرض می کنم !!! که اینطور امور، این لازمه هر رژیمی است که تبدیل به رژیم دیگر می شود. مگر فرانسه که ادعا می کند که متمدن ترین مثلا ممالک است ، بعد از اینکه در آنجا انقلاب شد، مثل انقلاب ما به این سفیدی و به این خوبی بود؟ چقدر آنجا کشته شده اند، در انقلاب شوروی چقدر آدم کشته شده است و سایر انقلابات . ما مدعی هستیم که انقلاب ما در عالم نظیر نداشته است برای اینکه اسلامی بوده است و چون اسلامی بود و تمام افراد ملت شرکت در این امر داشتند، یک انقلابی نبود که یک حکومتی بیاید و حکومتی را ببرد، یا یک نظامی بیاید و یک حکومتی را ساقط کند، آنطور نبود. یک ملتی قیام کرد و ملتی که اسلامی بود، ملتی که خودش را پایبند اخلاق و پایبند اسلام می دانست و می داند، اینها قیام کردند و حریف خودشان را بیرون کردند و غلبه کردند. همان روزی که غلبه کردند، تمام پایگاه ها، تمام فرودگاه ها باز بود، در صورتی که در انقلابات دیگر فرودگاه ها در آن بسته می شود، تمام مطبوعات را از بین می برند، تمام روزنامه ها را

از بین می برند و نمی گذارند منتشر بشوند. همین حالا هم که گاهی جاها که ما می شنویم که یک کودتائی شده است ، دنبالش اختناق تام است و ما مدعی این معنا هستیم که هیچ انقلابی مثل انقلاب ما از باب اینکه ما تابع اسلام بودیم و اسلام دستور داشته و ما عمل می کردیم به آن دستور، آنطور نبوده است به این آرامی که بعد از پیروزی بر یک همچون قدرتی ، حتی آنها هم که به این ملت ، آنقدر زیاد به این ملت خیانت کردند، جنایت کردند، آنها را هم نریختند و بکشند، آنها را گرفتند و آوردند و آن هم عده ای شان را آوردند و نگهشان داشتند و در حبس هم که نگه داشتند، آنقدری که به ما اطلاع دادند و اشخاصی که ما فرستادیم و دیدند که در حبس هم با آنها خوشرفتاری کردند، در صورتی که مجرم بودند، تا وقتی محاکمه کردند و بعد از آنکه محاکمه ثابت شد که این یک آدم ، چقدر آدم کشته ، چقدر خیانت کرده ، آنوقت به جزای خودش رساندند. و اما سایر قشرهای ملت سر جای خودشان هستند و ما آشفتگی که نگرانی داشته باشد، ابدا نداریم . ما از همه انقلاب هایی که در عالم شده است ، الان کم آشفته ترین هستیم و هیچ آشفتگی در مملکت ما نیست ولی خوب از آن تفاله های سابق ، از آن اشخاصی که میل ندارند این مملکت به آرامش خودش باقی باشد، از آنها البته هستند. از خارج هم به آنها الهام داده می شود، به آنها کمک

می شود، اینها یک مقداری هستند و لکن ما نگران از اینها هیچ نیستیم برای اینکه اساس امور دست خود ماست و ما کنترل امور را داریم و ابدا نگرانی در این کار نیست و اگر گفته اند که یک خلاف نظم و اینهاست ، اینها هم جزو همان هاست که این روزنامه نویس هائی که اجیرند، اینهائی که الان هم از شاه اجرت می گیرند، الان هم الهام می گیرند از سایر کشورها، آنها اینطور اراجیف را درست کرده اند و الا مسائل اینطور نیست .

سوال : بعضی احزاب سیاسی در ایران چنین برداشت می نمایند که مجلس خبرگان طرح قانون اساسی را بر مبنای اصول اسلامی تدوین نموده ولی حقوق آنها را برای هرگونه فعالیت سیاسی در آینده نادیده گرفته اند، نظر حضرت امام چیست ؟

جواب : این (بعضی از احزاب سیاسی ) یا قانون اساسی را نگاه نکرده اند و به خودشان زحمت ندادند که قانون اساسی را نگاه کنند و روی آن مقاصد فاسدی که دارند، شروع کردند حرف می زنند و یا دیده اند و عمدا می خواهند خلاف بگویند. اصل بیست و ششم از قانون اساسی موجود، این قانون اساسی ما، احزاب و جمعیت ها و انجمن های سیاسی و انجمن های اسلامی ، اقلیت های مذهبی آزادند. و شرط این است که توطئه نکرده باشند برای اینکه مملکت ما را، ملیت ما را، جمهوری اسلامی ما را نقض کنند. این متن قانون اساسی است لکن گرفتاری که ما از این ، بعضی از این احزاب سیاسی ، بعضی از اینها که منحرفند، گرفتاری که ما از اول داشتیم

این بوده است که از اول که این ملت آمده است و با فریاد الله اکبر و با فریاد اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، قیام کرده است و همین ملت که فریاد کرد و کشته داده است ، این ملت غلبه کرده است ، از آن اول که اینها غلبه کردند، دستجات اینها روئیدند، یا از خارج آمدند و یا در داخل که در انزوا بودند بیرون آمدند. از سوراخ ها بیرون آمدند و شروع کردند کارشکنی ، تا توانستند، شروع کردند به اینکه این جمهوری باشد، جمهوری اسلامی لازم نیست ، اسلامیش بیخود است ، بعد هم یک دسته دیگر جمهوری دموکراتیک باشد، اسلامیش لازم نیست ، بعد هم یک دسته دیگر جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد. مردم ما، ملت ما، صددرصد اگر نگوئیم ، 2/98 درصد رای داده اند به جمهوری اسلامی بعد یک دسته که جزء همان کمتر از دو قسمتی که از صد باقی مانده است ، اینها شروع کردند به اینکه می خواستند که نگذارند اولا که راءی مردم بدهند، حالا که راءی دادند، شروع کردند به اینکه اخلال کنند بعد از آنکه از آن مرحله گذشت ، همچنین قدم به قدم ، سیاستشان سیاست قدم به قدم بود، از آن مرحله گذشت و دیدند که مردم راءی شان را داده اند، آمدند دنبال اینکه نگذارند قانون اساسی نوشته بشود، قانون اساسی را خواستند نوشته بشود. بعد که قانون اساسی را شروع کردند به نوشتن اینها باز شروع کردند اشکالتراشی . بعد که آراء مردم را جستجو کردند راجع به اینکه وکلای تان را!!! مردم می خواستند وکلایشان را

تعیین بکنند، اینها شروع کردند به سمپاشی که وکلا تعیین نشوند. بعد که وکلا تعیین شدند و مجلس ، مجلس خبرگانی که مردم با یک آراء زیاد، اکثریت قاطع تعیین کردند، اینها شروع کردند به اینکه هی اشکال کنند به خبرگان یا اشکال کنند به اصولی که خبرگان گذرانده اند. بعد از اینکه از آن هم گذشت و حالا مجلس خبرگان قانون را تدوین کرده است ، تثبیت کرده است و بعد هم بناست که به همه پرسی گذاشته بشود یعنی دموکراسی بالاتر از همه دموکراسی دنیا، یک دفعه رای عمومی برای افراد، یک دفعه رای عمومی باز برای قانون ، الان هم اینها به دست و پا افتاده اند که اشکال بکنند به قانون اساسی یک اشکالشان این است که شما می بینید که برای احزاب سیاسی در آتیه چیزی نمانده . ما می خواهیم ببینیم احزاب سیاسی و سایر جمعیت ها غیر از اینکه به آنها بگویند که همه شما آزاد هستید، سانسور هرگز نخواهد بود، اینها غیر از این چه می خواهند؟ می خواهند که ، اینکه می گویند که برای ما مجال نگذاشته ، برای آن شرط است که نقض ملیت ما را نکنند. این آقایان می خواهند نقض ملیت ما را بکنند؟ نقض جمهوری اسلامی ما را بکنند، این آقایان می خواهند نقض جمهوری اسلامی بکنند؟ توطئه برضد اسلام نکنند. این آقایان می خواهند توطئه برضد اسلام بکنند که می گویند که (برای ما جای فعالیت نگذاشته اند) معلوم می شود، ما از اینجا می شناسیم اینها را و ملت ما باید اینها را بشناسند که در عین حالی که

قانون اساسی ما می گوید که همه احزاب ، همه جمعیت ها، اقلیت های مذهبی و انجمن های اسلامی و انجمن های دیگر همه آزاد هستند، فقط گفته اند که شرطش این است که شما نقض ملیت ما را نکنید، نخواهید ملت ما را از بین ببرید، ملیت ما را نخواهید از بین ببرید، نقض جمهوری اسلامی ما را نکنید، نقض قانون اساسی ما را نکنید، نقض اسلام را نکنید، این شرطی که کرده اند اینها را ناراحت کرده که این آقایان اهل این هستند که می خواهند ملت ما را از بین ببرند، ملیت ما را از بین ببرند، می خواهند مملکت ما را تجزیه کنند که همچون آزادی به آنها ندادیم ، می خواهند که قانون اساسی را بعد از اینکه تصویب هم شد و مردم هم گفتند، باز نقض بکنند. اگر نمی خواهند نقض بکنند، پس شما آزادی دارید، اگر می خواهید نقض بکنید، خوب اظهار کنید که ما می خواهیم نقض کنیم ملیت مملکتمان را، این مملکت را ما می خواهیم ملیتش را اصلا نقض بکنیم ، این مملکت را ما می خواهیم که قانون اساسیش را نقض بکنیم ، ما می خواهیم که جمهوری اسلامی را نقض بکنیم ، جمهوری اسلامی که مردم همه قریب به اتفاق آراء رای به آن داده اند. شما چند نفر که حالا تازه یا از خارج آمده اید یا از این سوراخ ها که بودید یا خیر، بسیاری از اینها هم در آن دستگاه جزء عمال آنها بودند و جزء سیا بودند که بعدها یکی یکی پیدا خواهند شد و در این لانه جاسوسی

هم اسماء بعضی از آنها پیدا شده است ، بسیاری از اینها از این قماش مردمند. بنابراین قانون اساسی ما که تصریح می کند که همه آزادند، اینها می گویند که برای ما آزادی قرار نداده اند.

سوال : مذهب اسلام همیشه به خداوند رحیم اشاره می نماید، آیا تصور می فرمائید که عدالت خلق هم نسبت به سرنوشت جاسوسان آمریکائی قبل یا بعد از محاکمه آنان با گذشت رفتار خواهد کرد؟

جواب : مذهب اسلام عفو دارد، در موقعش گذشت های زیادی دارد، در موقعش برای مجرم هائی که جرمشان ثابت بشود حدود دارد، از آن طرف عفو دارد، از آن طرف برای مجرم در قوانین اسلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است . بنابراین اینها اگر چنانچه مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد، به حسب اسلام جزا برایشان هست لکن بر ولی امر است که در بعضی وقت ها که صلاح می داند عفو بکند. ما هم اگر چنانچه امریکا مجرم ما را تحویل ما بدهد و اموالی که در آنجاها هست و جلوگیری کرده اند، یا در بانک های آنها هست ، به ما تحویل بدهند، ما بر فرض اینکه اینها مجرم باشند، همچنین اختیاری از طرف شارع داریم به اینکه عفو بکنیم و ممکن است عفوشان بکنیم .

سوال : آیا حضرت امام تصور می فرمایند که دول عربی که از اعمال جنایتکارانه امریکائی ها حمایت می کنند، توسط ملت هایشان که به اسلام وفادارند به مجازات خواهند رسید؟

جواب : ما خیلی مایل هستیم که دول عربی که دیده اند یک مملکتی ، مطلعند که یک کشوری بیش از

پنجاه سال و در زمان محمدرضا سی و چند سال به آن تباهی کشیده شده است و جوان های ما را آنطور قتل عام کرده است ، خانه های ما را آنطور خراب کرده است ، مملکت ما را آنطور به تباهی کشیده ، اقتصاد ما را از بین برده ، فرهنگ ما را از بین برده ، ما متوقع بودیم که دولت های اسلامی با ما در این امر موافق باشند که ما می خواهیم یک مجرمی را از یک مجرمی بگیریم . ما میل داشتیم که این ممالک اسلامی ، این رؤ سای ممالک اسلامی که مطلعند از این جرم ها، نروند طرف ظالم و مجرم بزرگ و خودشان را به او متصل کنند !!! بیایند طرف !!! به حسب دستور اسلام بیایند طرف مظلومین و دادخواهی بکنند، بیایند و ببینند مملکت ما چطور شده است و آنها طرفداری از ما بکنند، آنها مسلمند و ما مسلمیم . این شخص مجرم است ، مجرم بزرگتر کارتر است که دارد ظلم به ما می کند چه شده است که باید دولت اسلامی بگوید من مسلم هستم و قرآن کریم او را وادار کرده است به اینکه با مسلمین ید واحد باشند و برادر باشند، چه شان شده است که اینها اینطور خودشان را در مقابل یک قدرتی باخته اند و بنابر اینکه باید به حسب اسلام با ما موافق باشند، اظهار موافقت با آنها می کنند؟ و باید این را بدانند که ممکن است که برای آنها هم همان پیش بیاید که برای محمدرضا پیش آمد و بهتر این است که نصیحت ما را

گوش کنند و با ملت ما موافقت کنند و امریکا را محکوم کنند و این حربه ای که در دست آنهاست که حربه نفت است ، این حربه را به کار ببرند. خارج به شما، اجانب به شما احتیاج دارند، شما به آنها احتیاج ندارید، چرا خودتان را ذلیل می کنید در مقابل اشخاص دیگر؟ خدای تبارک و تعالی می فرماید: عزت برای مؤ منین است ، مؤ منین باید عزیز باشند، چرا خودتان را ذلیل می کنید برای یک خیال هائی که کردید که نمی شود این ابرقدرت ها چه بشود؟ امروز دیگر آن روزها نیست که نشود، همه کاری می شود، از این جهت محتمل است که اگر چنانچه اینها برنگردند به آن چیزی که دستور اسلام است ، ملت های خودشان را هم ، خود آنها هم به آنها همان کنند که ملت ما به محمدرضا کرد.

سوال : آیا تصور فرمائید سایر تمایلات و عقاید مذهبی و معنوی از قبیل کلیسای کاتولیک یا کلیسای ارتدکس در مبارزه شما علیه بی عدالتی اجتماعی و ستمگری شما را یاری خواهند کرد؟

جواب : آقای پاپ یک کسی را فرستاد اینجا و با ما مذاکره کرد و نظرش این بود که ما این اشخاصی را که در این لانه جاسوسی ، جاسوسی می کردند رها کنیم . ما مسائلی را با آقای پاپ در میان گذاشتیم و جرائمی که در اینجا واقع شده بود و محتمل است که مثلا به ایشان درست نرسیده باشد، به وسیله فرستاده اش برای ایشان شرح دادیم و گله کردیم از ایشان که شمائی که یک پدر روحانی خودتان را حساب

می کنید و خودتان را نایب مسیح ، عیسی مسیح می دانید باید آنطوری که عیسی مسیح رفتار می کرد، شما بکنید. اگر عیسی مسیح الان بود پیش ما، آقای پاپ و سایر رؤ سای روحانی احتمال این را می دادند که او متصل بشود به کارتر و به شاه مخلوع و این ملت مظلوم را رها کند؟! این احتمال را آقای پاپ یا سایر روحانیون مسیح ، روحانیون همه مذاهب این را احتمال می دادند که اگر عیسی مسیح بیاید در بین ماها، این به طایفه مظلومین متصل می شود یا به طایفه ظالم ها؟ ما مظلومین که پنجاه سال جوان های ما کشته شده اند، ذخائر ما برده شده است ، فرهنگ ما به تباهی کشیده شده است ، اختناق در این مملکت واقع شده است ، همه چیز در زیر سلطه این پدر و پسر از بین رفته است و حالا ملت ما قیام کرده است و او را کنار گذاشته است و آقای کارتر هم او را برده است ، مجرم ما را برده است و آنجا نگه داشته است و ما از او مطالبه می کنیم که این مجرم ما را بدهد. این اشخاصی هم که گروگان هستند در اینجا، اینها هم معلوم نیست پیش ما که اصلش اینکه ماءمور سفارت باشند، سفیر که اینها نیستند، کاردارشان هم که در اینجا نیست ، اصل اینکه اینها از اجزاء سفارت باشند و از دیپلمات ها باشند، این پیش ما اصلا ثابت نیست بلکه خلافش بیشتر واضح است . این عده را ما عقیده مان این است که اینها آمده اند اینجا

فقط برای جاسوسی و برای اینکه مملکت ما را به تباهی بکشند و شواهد زیاد الان در همین لانه جاسوسی هست . خوب ما اگر چنانچه عیسی مسیح سلام الله علیه تشریف بیاورند و این مطالبی را که ما به پاپ گفتیم ، خدمت ایشان عرض بکنیم ، ایشان ترتیب اثر به حرف ما نمی دهند؟! ایشان طرفداری از کارتر می کنند؟! طرفداری از شاه می کنند؟! یا طرفداری از این ملت مظلوم می کنند؟ اگر اعتقاد ایشان این است که نه ، این طرفداری از ظالم می کند، این خلاف مذهب مسیح است . مذهب مسیح این نیست . پس آقای پاپ هم همچو اعتقادی ندارد. وقتی اعتقادشان این شد که پیغمبر بزرگ عیسی مسیح سلام الله علیه اگر تشریف داشتند، به داد این ملت مظلوم می رسیدند، دادخواهی می کردند از دشمن های این ملت مظلوم ، حالا این روحانیون مسیح که آقای پاپ خودش را نایب حضرت مسیح می داند و روحانیون دیگر هم که آنها هم معتقد به مسیح هستند و خودشان را روحانیون مذهب مسیح می دانند، تابع مسیح می دانند، بعد از اینکه می دانند که اگر مسیح بود، با ما بود، خوب حالا آنها هم باید با ما باشند. قاعده این است که (به حسب مذهب مسیح من حرف می زنم ، به حسب مقام مسیح من دارم می گویم ) مقام بزرگ مسیح این اقتضا را می کند که اعتراض کند به ظالم ، ظالم را از ظلمش باز دارد. شما هم که روحانیت مسیح هستید و ملت ها هم که تابع حضرت مسیح هستند، آن ملت

ها هم باید تبعیت از حضرت مسیح بکنند. مگر ملت ها هم عقیده شان بر این است که حضرت مسیح نعوذ بالله موافق با ظالم هست ؟! و مخالف با مظلوم ؟! و من گمان ندارم یک نفر مسیحی پیدا بشود یک همچو حرفی بزند. وقتی اینطور شد، ما، ملت امریکا که مسیحی هستند، ملت های دیگری که مسیحی هستند، علاوه بر اینکه به روحانیت مسیح توجه می کنیم و این حرف را می زنیم به آنها هم می گوئیم که شما ملت هائی که خودتان را مسیحی می دانید و تابع عیسی مسیح سلام الله علیه می دانید احتمال این را می دهید که حضرت مسیح اگر اینجا بودند مخالفت با ما می کردند و موافقت با کارتر؟! این احتمال را می دادید؟! احتمال می دهید که اگر عیسی مسیح نعوذبالله به جای کارتر بود، این اعمال را می کرد؟ جوان های ما را تا حالا عده ای کشته اند، جوان های ما را پلیس آنقدر اذیت کرده ، سگ ها را به جان آنها انداخته است ، این ملت مسیح احتمال این را می دهند که حضرت مسیح راضی به این امر باشند؟ یا نمی دهند؟ اگر احتمال می دهند که حضرت مسیح به ظلم راضی باشد، این با مسیحیت منافات دارد، این کفر به حضرت مسیح است . ما منزه می کنیم حضرت مسیح را از همچو احتمالی و اگر این احتمال را نمی دهد، با ما باید باشد. مجرد اینکه آقای کارتر سرنیزه دارد و طیاره دارد، تانک دارد، توپ دارد، قدرت دارد، این نباید ملت ها را، دولت ها را،

نه فقط دولت های مسلم را، نه ، ملت های مسلم را، دولت مسیحی را، ملت های مسیحی را باید وادار کند به اینکه ، اگر شما مسیحی هستید، اگر یهودی هستید، اگر مسلم هستید، اگر زرتشتی هستید، به هر مذهبی که هستید رؤ سای مذهب شما با ما موافقند و مخالف با کارتر و امثال کارتر، شماها هم باید با ما موافق باشید. ما همان مطلبی را که به آقای پاپ گفتیم و گفتیم ما پیش شما دادخواهی می خواهیم ، ما می خواهیم شما برسید به این امر ما، ما ملت مظلومی هستیم ، شما برسید به این جنایاتی که اینها کردند و این جنایت بزرگی که الان کارتر دارد به ما می کند، ما الان متوجه به تمام مسیحیون دنیا و تمام یهودی های دنیا و تمام زرتشتی های دنیا و تمام مسلمین دنیا می گوئیم ، تمام شماها مسؤ ول هستید برای اینکه همه شماها اگر چنانچه مذهب خودتان را تصدیق کرده باشید، لازمه تصدیق مذهب خودتان این است که صاحبان مذهب شما و کسانی که مذهب شما را آوردند، اینها در صف مظلومین هستند، نه در صف ظالم ها، شما هم باید در صف مظلومین باشید، شما باید موافقت با ما بکنید، نه موافقت با کارتر.

سوال : سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دول اروپائی چیست ؟ آیا فکر می کنید که کشورهای اروپائی می توانند به اقتصاد ایران کمک کنند؟ و اگر جواب مثبت باشد، شرایط ایران برای قبول این کمک چیست ؟

جواب : ما با همه ملت های عالم می خواهیم دوست باشیم ، با همه دولت های

عالم به حسب طبع اولی می خواهیم دوست باشیم ، می خواهیم که روابط حسنه ، با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشیم ، مگر اینکه دولت هائی باشند که با ما خلاف رفتار کرده باشند و بخواهند به ما ظلم بکنند، تحمیل بکنند، سلطه جوئی کنند بر ما، که ما با آنها مخالف هستیم و هرگز اجازه نخواهیم داد که آنها دخالتی در مملکت ما بکنند و آن سلطه جوئی هائی که آنوقت کردند، بکنند و با آنها البته نمی توانیم روابط داشته باشیم و با دولت هائی که با ما روابط حسنه داشته باشند، ما هم با آنها روابط حسنه داریم و اگر چنانچه ما احتیاج به یک چیزی داشتیم و آنها هم احتیاج به یک چیزی داشتند، خوب تبادل می شود. آنها فرض کنید که نفت می خواهند، ما تا یک عدد معدودی ، محدودی ممکن است که بعضی از چیزها را بخواهیم ، این یک مطلبی است که ، یک مبادله ای است که بین افراد هست ، بین ممالک هم هست ، البته امرش با دولت هست و امرش با شورا عجالتا و بعد هم با دولت ها.

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 9/9/58

مصاحبه خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند (اریک رولو) با امام خمینی

سوال : شما آمریکا را در حقیقت شدیدا ناراحت کرده اید و یا به زانو درآورده اید، از لحاظ اخلاقی توهین به آنها کرده اید، آیا زیادتر از این تا به کجا می خواهید بروید؟ به کجا می خواهید بروید؟ به کجا بسط می شود؟ آیا داخل جنگ می شوید؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . ما اول باید حساب ملت آمریکا را از

دولت آمریکا جدا کنیم . ما به هیچ وجه مقابل با ملت آمریکا نیستیم . آقای کارتر است که به این ناراحتی دامن می زند از طریق جنگ اعصاب و ممکن است به دخالت نظامی منجر شود و ما به هیچ وجه ملت آمریکا را تحقیر نکرده ایم . آقای کارتر است که دشمن ما و ملت را که غارتگر ما و ملت است نگه داشته و در دنیا برخلاف واقع هیاهو بپا کرده است . جوانان ما جاسوسان را نگه داشته اند تا ثابت کنند اینها چکاره اند.

سوال : افکار عمومی آمریکا ضربه خورده و گفته می شود کارتر انتخاب دیگری جز جنگ ندارد و حتی از بمباران قم و گروگانگیری امام صحبت است ، حضرتعالی چه فکر می کنید؟

جواب : اما راجع به ضربه به افکار عمومی آمریکا، این اشتباه است . مسائل پیش عموم مردم نیست زیرا دولت آمریکا نمی گذارد اخبار صحیح به آنها برسد، فقط این رویدادها به یک گروه معدودی رسیده است ممکن است آن عده ای که طرفدار کارتر هستند یا جزء دستگاه او هستند یک ناراحتی هائی پیدا کنند لکن ملت آمریکا اینطور نیستند. ما این حرف ها را زیاد شنیده ایم . شاه سابق اگر یک کاری می کرد که ملت مخالف آن بود می گفت که ملت همه موافقند، حالا هم همین طور است . آقای کارتر پیش ملتش طرد می شود و آقای کارتر باید کاری غیر از ریاست جمهوری پیدا کند چون به طوری که معلوم می شود نمی تواند ریاست کند. کسی که اعصابش ضعیف است و برای یک امر جزئی هیاهو

راه می اندازد، قابل این نیست که رئیس جمهور آمریکا شود و به ملت آمریکا حکومت کند.

سوال : رؤ سای دولت هائی که در تونس جمع بودند، به نفع ایران موضع نگرفتند (منظور کشورهای عربی است ) چگونه می توانید روی همبستگی اعراب حساب کنید؟

جواب : ما امیدواریم همانطوری که ملت های عرب با ما موافقند، دولت های عرب هم با ما موافق باشند و دولت های عرب اگر به مسائل ایران توجه کنند که چه بوده و ما چه می خواهیم ، ما آزادی از همه قید و بندهائی که تا حالا گرفتارش بودیم می خواهیم ، ما می خواهیم مستقل باشیم و منافع ممالک اسلامی به جیب دیگران نرود، این چیزی نیست که با ما مخالفت کنند. ممکن است بعضی از رؤ سای مسلمین هم روی اشتباهات و تبلیغاتی که بر ایشان شده ، یک اشتباهاتی کنند لکن من امیدوارم که آنها از اشتباه بیرون بیایند و همه ممالک اسلامی با هم متحد بشوند و حساب خودشان را از حساب ابرقدرت هائی که می خواهند آنها را بچاپند، جدا کنند.

سوال : شما موضع دانشجویان ایرانی را تاءیید کردید، آیا نگهداری گروگان ها با قوانین اسلامی مطابقت دارد، حتی در موقع جنگ ؟

جواب : آنچه من به شما گفتم مثل اینکه اشتباه به شما رسیده و شاید باز این اشتباه را دستگاه های تبلیغات صهیونیستی کرده باشند. آنچه من گفتم این بود که ما نمی توانیم ملتی را که اینقدر از آمریکا ضربه دیده ، اگر چنانچه آمریکا شاه را نگه دارد و این امر طولانی شود یا بخواهد مملکت ما را بمباران کند،

ما نمی توانیم جوانان را کنترل کنیم . مردم ما پنجاه سال است که از آمریکا ضربه خوده اند. ممکن است که جوان های ما اینجاها را خودشان به هم بزنند. من اینطور گفتم ، نه اینکه ما ابتدائا این کار را می کنیم . الان هم آنها در کمال خوشی و آسایش هستند و تبلیغات آقای کارتر برخلاف این است لکن واقع این است . من فرستادم تحقیق کردم ، به گروگان ها هیچ صدمه ای نرسیده است و اسلام با همه مردم دنیا می خواهد با خوبی رفتار کند. بله ، اسلام با کسانی که توطئه گر هستند و بخواهند برخلاف مصالح مسلمین و مصالح بشر عملی بکنند با آنها هم سختگیری می کند.

سوال : درباره بحران کنونی ایران چه فکر می کنید؟

جواب : بحران کنونی ایران یک بحرانی نیست که ما از آن خوفی داشته باشیم . اما راجع به اینکه یک وقتی جنگی پیش می آید، ولو اینکه یک مطلبی است از شیخ الرئیس بوعلی سینا نقل می کنند که گفته است من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد، عقل

ندارد، حال این ابرقدرت ها اسلحه دارند، مع الاسف عقل ندارند و آقای کارتر هم ثابت کرد این مطلب را، معذلک نخواهند گذاشت چنین کاری بکنند. ملت ها و دولت های بزرگ نمی گذارند که چنین جنگی پیش بیاید. جنگ پیش آمده معنایش جنگ جهانی سوم است و همین ابرقدرت ها از این جنگ می ترسند. ما ابدا از این مسائل ترسی نداریم برای اینکه وضعمان این است که می بینید، وضع ملتمان این است که می بینید. ما قائلیم

که اگر از این عالم رفتیم ، به جای بهتری منتقل می شویم ، اگر کسی از یک عالم بدی به یک جای خوبی برود، از چه می ترسد؟ ما هیچ ترسی نداریم ، آنها باید بترسند که خیال می کنند عالم دیگری نیست ، یا ظالم هستند و از رفتن به آن عالم ترس دارند. ما نه از آن بحران اقتصادی می ترسیم ، نه از جهات دیگر و ما بنا گذاشتیم که خودمان بکاریم و خودمان هم زراعت را برداریم و محصولش را هم خودمان بخوریم و به کسی راه ندهیم تا بیاید منافعمان را ببرد، بنابراین بحرانی برای ما نیست . اروپا از این مسائل و بحران ها می ترسد و او هم حق دارد که بترسد و جلوگیری کند از این مسائل دولت فرانسه جلوگیری کند و سایر دولت ها جلوگیری کنند و کارتر را سر عقل بیاورند که مجرم ما را به دست ما بدهد، همه مسائل حل می شود

سوال : روحانیت شیعه همیشه در راءس مبارزات بوده است ولی آیا این هم صحیح است که روحانیت که در جهان به این پیچیدگی قادر به اداره مملکت نبوده ، در کارهای تکنیکی از غیر روحانی استفاده نکنیم ؟

جواب : این هم جزء تبلیغات سوئی است که برضد روحانیت می شود. آیا آقای کارتر که رئیس جمهور است همه کارها را خودش در آمریکا انجام می دهد؟ نه ، افرادی را وا می دارد که کارها را انجام دهند. روحانیت نمی خواهد خودش کارخانه راه بیندازد یا طیاره ببرد. اینهائی که می گویند روحانیت باید دخالت نداشته باشد، نمی فهمند یا

می فهمند و مردم را اغفال می کنند، این اشتباه است ، روحانیت نظارت بر اوضاع دارد، کارها دست کارشناس های غیر روحانی است . روحانیون نظارتی بر امور دارند که غلطکاری نشود، یک وقت کودتا نشود، یک وقت ظلم به مردم نشود، روحانیت می خواهد جلو غارتگری و ستم و دزدی را بگیرد.

سوال : سوال آخرم این است ، این مشکل به نظر می رسد که آمریکا بتواند شاه را پس بدهد و اگر این راه حل نباشد، چه راه حلی به نظر شما می رسد؟

جواب : ما سؤ ال می کنیم که چرا نمی تواند؟ چیزی که موافق همه قوانین بین المللی است ، در همه قوانین است که اگر کسی به ملتی ظلم کرده ، مال ملت را خورده است ، مجرم است ، باید بیاید در

همان محل محاکمه شود. آقای کارتر در این مورد لج کرده ، معلوم می شود ایشان یک آدم لجوجی هست یا اینکه نمی خواهد واقعیت مسائل را ادراک کند. مملکت خودش و مملکت دیگران و مملکت های عالم را به آتش می کشد که یک نفر آدم را آنجا چون رفیق و دوست سابقش بوده و جیبش را پر کرده ، حالا دلش نمی خواهد او بیاید اینجا و محاکمه شود و مبادا معلوم شود که جیب آقای کارتر هم پر شده است و ما از او مطالبه کنیم ، این یک مساءله ای نیست که نتواند اگر بخواهد روی قواعد عمل کند، می تواند و کسی جلوی او را نمی گیرد، حتی همه مملکت خودش هم از او تشکر می کنند که آن بساط را

به هم زده و اگر چنانچه شاه را پس ندهند، هر چه می خواهد پیش آید ما پافشاری می کنیم و از هیچ چیز نمی ترسیم . شیخ الرئیس ولو این کلمه را گفته لکن ما نمی ترسیم از این اسلحه ای که دست بی عقل است ، ما نمی ترسیم برای اینکه ما نمی خواهیم به این عالم خیلی عشق داشته باشیم برای اینکه این عالم چیزی ندارد. اینجا جز گرسنگی خوردن ، ظلم کشیدن ، تو سری خوردن از قدرت های بزرگ چیزی برای ملت ما نمانده است که بترسیم یا ملت ما بترسند، ما تا همه جا حاضریم برای این امر.

تاریخ : 10/9/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با زلزله

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و خیرخواه ایران ! خواهران وبرادران ارجمند! با آنکه می دانم با احساس مسؤ ولیت و حس تعاونی که در همه قشرهای محترم است ، برای نجات برادران و خواهران خود در این فصل سرما به مناطق زلزله زده خواهید رفت و با توان خود به مسلمانان و اطفال ناتوان کمک خواهید کرد لکن اینجانب نیز با احساس تکلیف از شما عزیزان می خواهم که فرصت را از دست نداده و به این عبادت اسلامی و انسانی بشتابید. راضی نشوید که شما و اطفال عزیزتان در آسایش باشید و خواهران و برادران و عزیزان آنان در رنج .

بدانید که این حوادث دردناک جنبه آزمایش و امتحان نیز دارد. همانطور که در زلزله قبل با آن همت بزرگ انسانی آنچنان به کمک شتافتید که در مدت کوتاهی زائد بر احتیاجات اولیه اسباب رفاه آنان را فراهم کردید، امیدوارم که در این ایام هم که سرما

بیشتر است همانطور عمل کنید. اینجانب اجازه می دهم که از سهم امام (ع ) و سادات محسوب نمائید. از خداوند متعال توفیق و سعادت و سلامت همگان را خواستار و نجات برادران و خواهران را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/9/58

پیام امام خمینی در رابطه با پرهیز مردم از اختلاف

استقبال ملت از قانون اساسی ، موجب یاءس دشمنان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران ایدهم الله تعالی

در این موقع حساس که کشور عزیز و اسلام بزرگ روبرو با آمریکای خونخوار است و لازم است همه قشرها با هم هماهنگ و همصدا در مقابل دشمن بزرگ بایستند و فرصت به دست عمال اجانب و ریشه های گندیده طرفداران رژیم سابق ندهند، مع الاسف گاهی شنیده شود که اشخاصی بی خبر از عمق مسائل ، تحت تاءثیر بدخواهان غائله بپا می کنند و خدای نخواسته موجب اختلاف و شکاف می شوند. من اکیداء از همه ملت شریف می خواهم که از مطالبی که باعث اختلاف و بهره برداری دشمن است احتراز کنید و به مراجع عظیم الشان و علمای اعلام احترام گذارید. برادران بدانید فاجعه ای که در منزل حضرت آیت الله شریعتمداری پیش آمد، به دست توطئه گران است که باید محکوم شود و توجه داشته باشند که این نحو امور را توطئه گران تکرار نکنند. من از همه قشرهای جوان دانشگاهی و مدارس علوم دینیه و روشنفکران و دانشمندان و نویسندگان عاجزانه استدعا می کنم در این وقت حساس از هر گونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند. من امروز این امر را تکلیف شرعی الهی و وظیفه ملی می

دانم . از خداوند تعالی وحدت کلمه ملت و عظمت اسلام و مراجع عالیقدر و پیروزی ملت مسلمان را خواستارم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/9/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان که در این مدت برای قانون اساسی و برای مجلس خبرگان زحمت کشیدید، تشکر می کنم و امیدوارم که خدمت شما به اسلام مورد نظر صاحبان اسلام باشد و موفق باشید که از این به بعد هم همه با هم خدمت کنیم برای اسلام .

این قانون اساسی که تحت نظر علما و کارشناسان اسلام تهیه شده ، موجب نگرانی بعضی اشخاص هست و من هیچ نگران نیستم . قانون اساسی صحیح است و اگر بعض طوائف خیال می کنند که آن چیزی که آنها می خواهند در قانون اساسی نیست ، این یک اشتباهی است و این را باید بدانند که اسلام برای همه است و قانون اساسی همه دردها را انشاءالله دوا می کند. و امیدواریم که اگر فرض کنید که یک نقیصه ای در کار باشد، بعدها در مجلس شورا این نقیصه رفع بشود. نگران نباشند هیچ یک از طوائف لکن توجه به یک مساءله داشته باشند و آن این است که قدم به قدم ، از اول این نهضت تا حالا مواجه با مخالفت دسته ها بودیم و الان که از این جهت هم ماءیوس شدند، گمان می کردند که قانون اساسی مورد توجه مردم نیست . خیلی خوشحال شده بودند از اینکه در این ، راجع به شوراهای شهر، مردم خیلی اقبال نکردند و آرزویشان این بود که در قانون اساسی هم مردم اقبال نداشته باشند، لکن دیدند که این

قانون اساسی بهتر اقبال شد برایش ، از اصل جمهوری اسلامی . حالا البته من درست به تحقیق نمی دانم نسبت چی است لکن تا حالا به ما گفتند نسبت از آن بالاتر است . حالا ماءیوس شدند بعض طوائف ، می بینند خوب این قدم هم برداشته شد.

امروز غائله به پا کردن ، به نفع آمریکا و به ضرر اسلام است

دیگر چه بکنند؟ حالا افتادند به اینکه تظاهر کنند ما قانون اساسی را نمی خواهیم . با قلدری یک حرف داشتند که بگویند قانون فلان جا یک اشکالی دارد، بیائید این اشکال را مثلا رفع کنید. یک وقت این است که افتادند به قلدری و یک دسته از اشخاص مغرض ، از بستگان رژیم منحوس پهلوی ، از بستگان امریکا افتادند میان مردم ، یک دسته اشخاص ساده لوح هم تحت تاءثیر واقع می شوند و خیال می کنند که اینها یک نظر صحیحی دارند. در صورتی که مساءله اینطور نیست ، آنها نظر صحیح ندارند و اینها اول تا حالا قدم به قدم که مخالفت کردند، حالا این قدم هم برداشته شد و دیدند همه ملت تقریباء موافق با قانون اساسی هستند، حالا می خواهند با قلدری کار را به پیش ببرند. یعنی خیال می کنند که در مقابل یک ملتی که همه این ریشه های فساد را دارد می کند و کنده است ، باز می شود که یک عده ای قلدری کنند و بگویند که ما نمی خواهیم این را. چطور می شود در مقابل یک ملت چند نفر بگویند ما نمی خواهیم ؟ اختیار دست شما نیست که بخواهید یا نخواهید. بخواهید یا نخواهید، این قانون اساسی تصویب شد و مردم به

آن راءی دادند، قریب به اتفاق به آن راءی دادند و دیگر دست و پا کردن صحیح نیست .

و من امروز به همه ملت ، به همه طوائف ، به همه دیگر گروه ها عرض می کنم که امروز شما مخالفتان امریکاست ، مخالفتان دولت های بزرگ است . امروز مملکت شما مقابل با یک همچو قدرت هائی است .

شما اگر اسلام را قبول دارید، خوب مملکت اسلامی را هم باید قبول داشته باشید، و اسلام در خطر است . و اگر چنانچه ملی هستید، خوب ملت شما در خطر است ، کشور شما در خطر است . امروز بیائید باز تظاهر کنید و این او را بزند و اینطور مسائل واقع بشود، نه امری است که عقل او را قبول بکند، برخلاف موازین عقلی است و برخلاف شرع است بلا اشکال و از گناهان کبیره است که معلوم نیست که اگر کسی الان اسلام را صدمه بزند اصلا قابل این باشد که توبه اش هم حتی قبول بشود. باید اشخاص روشن ، اشخاص صحیح ، این ریشه هائی که می خواهند این کارها را بکنند، این فسادها را ایجاد کنند، غائله می خواهند درست بکنند، اینها را نصیحت کنند، به اینها بگویند که آخر شما مسلمان هستید، چرا مسلمان باید با اسلام مخالفت کند. شما نمی دانید که دارید با اسلام مخالفت می کنید، شما نمی دانید که اگر اختلاف بین خود ما واقع بشود نتیجه اش را امریکا می برد و دولت های بزرگ . شما نمی فهمید این را، یا می فهمید و تعمد دارید. ملت حالا باید موازین دستش باشد، کسانی

که امروز غائله ایجاد می کنند، اختلاف ایجاد می کنند این کسان را بشناسند که اینها عمل شان صحیح نیست و به اسم فلان آقا یک غائله ایجاد می کنند، به اسم فلان شخص یک غائله ایجاد می کنند. اینها نه مورد نظر فلان آقا و فلان انسان است ، اینها یک اشخاصی هستند می خواهند غائله ایجاد کنند و این غائله هم به نفع آمریکا تمام می شود، به ضرر اسلام تمام می شود، مخالف شرع اسلام است ، از گناهان بسیار بزرگ است . امروز این اختلافات را از آن دست بردارند.

لزوم حفظ آرامش ، جهت رفع گرفتاری ها

من این را اعلام می کنم که اگر کسی به من سب بکند، فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، احدی حق ندارد که به او تعرض کند. حرام است تعرض کردن به کسی که به من سب کند، به من فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، مرا بزند، هر کاری بکند، احدی حق ندارد در این وقتی که ما گرفتار هستیم در این مصیبت بزرگ ، با او مقابله بکند تا اینکه به زد و خورد برسد و غائله ایجاد بشود. امروز آرامش ما می خواهیم . غائله نگذارید ایجاد بشود. باید همه با هم دست به هم بدهیم و ایجاد غائله نشود و همه دست به هم بدهید، آرامش خودتان را حفظ کنید و همه توجه به این داشته باشید که این چیز، گرفتاری هائی که برای ملت ما پیش آمده این گرفتاری ها رفع بشود. این را به همه می گویم ، به کردها عرض می کنم ، به بلوچ ها عرض می کنم ، به ترک ها عرض

می کنم ، به فارس ها عرض می کنم ، به سیستانی ها عرض می کنم ، به بلوچستان ها عرض می کنم ، به عرب ها عرض می کنم ، به همه ملت ها عرض می کنم که امروز اسلام در مقابل کفر واقع شده قضیه ایران نیست قضیه اسلام است ، اسلام امروز در مقابل کفر واقع شده . همه ملت ها باید با ما موافقت کنند، همه اختلافاتشان را کنار بگذارند و با ما موافقت بکنند. سر یک امور جزئی چرا باید با هم اختلاف بکنند؟ من دیشب شنیدم که یک اختلافی اینجا واقع شد. خدا می داند که چقدر متاسفم از این معنا که یک عده جاهل ، یک عده اشخاص که بی اطلاع از مسائل و از ریشه های مسائل هستند، این یک چیزی ، یک کسی یک کاری می کند یک کس دیگر می زند او را. اشخاصی هستند می خواهند غائله ایجاد کنند. در همان سابق هم اینطور بود که یکی از خود سازمانی ها یکی را می کشت مردم خیال می کردند آن کشته شده است می ریختند به هم ، بعد غائله ایجاد می شد. حالا ممکن است که یکی کسی از همان ریشه هائی که سابق بوده حالا باشد یک غائله ایجاد کند، یک کسی را بکشد، یک کسی را بزند، بعد اسباب این بشود که یک مملکتی به هم بریزد. این کار برخلاف شرع است ، برخلاف انسانیت است ، برخلاف ملیت است . دست از این کارها بردارند، برخلاف انسانیت است . چرا این کارها را می کنند؟ چه شده است که حالا

شما به جان هم افتادید؟ چرا باید به جان هم بیفتید؟

خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و این مملکت را از شر دشمنان انشاءالله حفظ کند و ما را بیدار کند از این خواب .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/9/58

بیانات امام خمینی در دیدار با نماینده کیمایل سونگ رئیس جمهور کره شمالی

عمال آمریکا با چماق می خواهند قانون اساسی را نقض کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقای رئیس جمهور و همچنین از ملت کره تشکر می کنم که در یک همچو موضع حساسی که کشور ما هست ، آنها هم بر حسب خلق انسانیت طرفداری از ما می کردند. ما در طول پنجاه و چند سال گرفتار آمریکا و دولت های بزرگ بودیم و آلت فعلشان هم رضاخان و محمدرضا پهلوی بودند که آنقدر به این ملت فشار آوردند و آنقدر قتل و غارت کردند که بالاخره ملت به جان آمد و با تمام قوا با نداشتن هیچ اسلحه در مقابل اسلحه های مدرن ایستادند و با قدرت ایمان پیش بردند. آمریکا از آن قدم اول با وضع ما مخالف بود، تا توانست برای حفظ شاه فعالیت کرد، دست و پا کرد، برای من پیام فرستاد و بعد از اینکه شاه بیرون رفت و بختیار آمد، باز کوشش می کرد و تعقیب کردند که بختیار باقی باشد. بعد از اینکه بختیار رفت ، اینها مشغول فعالیت شدند برای اینکه نهضت ما به ثمر نرسد و قدم به قدم دنبال کردند. آنهائی که دنبال او بودند، از عمال آمریکا بودند، از ریشه های فاسد رژیم سابق بودند، غائله ها بپا کردند که از اول رفراندم برای جمهوری اسلام نشود و بعد که در این قدم شکست خوردند، قدم دوم پیش آمد و برای

انتخابات مجلس خبرگان باز کارشکنی کردند عمال خبیث آمریکا و بعد که در آن قضیه هم شکست خوردند، راجع به رفراندم قانون اساسی مشغول شدند به کارشکنی ، صندوق ها را شکستند، مردم را بازداشتند از راءی دادن ، ولی مردم ایران بحمدالله در این قدم فاتح شدند و رای قریب صددرصد به این قانون اساسی دادند. در عین حال که بعد از اینکه مردم هم نمایندگانشان رفت و نمایندگانشان را تعیین کردند برای بررسی قانون اساسی و همان نمایندگان مردم بودند که قانون اساسی را بررسی کردند و تصدیق کردند و بعد هم به رفراندم گذاشته شد، مردم قریب به اتفاق رای دادند بر قانون اساسی معذلک آمریکا از پا ننشسته است و غائله ها بپا می کند و عجیب این است که اشخاصی که مدعی این هستند که روی اساس آزادی ، روی اساس دموکراسی عمل می کنند (و هیچ دموکراسی بالاتر از این عملی که ما انجام دادیم که دو مرتبه به آراء عمومی قرار داده شده است ، نیست ) معذلک حالا متوسل به چماق شده اند و با چماق می خواهند قانون اساسی را نقض کنند و قانون اساسی را تغییر بدهند غافل از اینکه ملت همان ملتند و مردم همان مردمند و ایمان مردم همان ایمان مردم است . اگر صد دفعه این قانون اساسی را بخواهند اصلاح بکنند، نمایندگان ملت باز نمایندگانی هستند که علاقه به اسلام دارند، علاقه به کشور خودشان دارند و همین طوری که این قانون را اینها تصویب کردند آنها تصویب می کنند و اگر چنانچه صد دفعه به رفراندم بگذارند، مردم همان مردم

هستند، مسلمان ها همان مسلمان ها هستند، علاقه مردم به کشور، به اسلام همان علاقه است و باز همان رای را خواهند داد و اینها بیخود دست و پا می کنند و شلوغکاری می کنند. و این آشوبی که الان در آذربایجان بپا کردند این هم با دست عمال آمریکا دارد انجام می گیرد و مردم شریف آذربایجان بدانند که عمال آمریکا هستند که الان دست به کار هستند و وادار می کنند مردم را به این آشوب ها و به اینکه یک وقت منجر به برادرکشی بشود.

آشوبی هم که در قم انجام شد باز به دست همان ها بود و آنها بودند که می خواستند نگذارند قانون اساسی تصویب شود. حالا هم با قانون اساسی مخالفند. مخالفت با قانون اساسی مخالفت با اسلام است و شما بیدار باشید، برادران آذربایجانی بیدار باشند که امروز که مواجه هستیم با یک همچو قدرتی و اسلام مواجه با کفر است و اسلام در خطر است ، اینهائی که آشوب دارند بپا می کنند، در هر جای از مملکت که آشوب بپا بکنند، اینها اشخاصی هستند که مخالف با اسلام هستند و می خواهند که اسلام متحقق نشود، جمهوری اسلامی متحقق نشود و باید درست متوجه باشند. البته اگر چنانچه قانون اساسی یک اشتباهاتی فرض کنید در آن بشود (با اینکه نشده است ، لکن اگر هم باشد) بعدها که مستقر شد حکومت اسلامی ، جمهوری اسلامی مستقر شد، رئیس جمهوری تعیین شد، مجلس تحقق پیدا کرد، باز ممکن است که رسیدگی بشود، اگر نقصی داشته باشد، باز نمایندگان مردم این کار را بکنند. چماق کشی نمی تواند

کاری را انجام بدهد، اشخاصی که چماق دارند می کشند و آشوب در آذربایجان بپا کرده اند، بعضی از آنها پرونده شان موجود است که روابط با آمریکا دارند، مردم بازی نخورند از اینها.

ما مجلسی را قبول داریم که ظلمهای آمریکا را بررسی کند، نه این مجالس فرمایشی

خداوند انشاءالله ملت ما را نجات بدهد از شر آمریکا. من امیدوارم که اگر صدای ما به مردم عالم برسد، ملت ها همه موافقند، اگر ملت آمریکا هم بفهمند ما چه می گوئیم و کارتر و امثال کارتر در مملکت ما چه کردند در عرض این چندین سال ، در عرض این پنجاه سال چه کردند با این مملکت ما، آنها هم با ما موافق می شوند و ما امیدواریم که در همین نزدیکی که پرونده های اینها تمام شود و پرونده های رؤ سای جمهوری آمریکا درست تشکیل شود ما دولت آمریکا را با یک مجلسی از همه اشخاص حقوقدان مملکت ها، از همه فرستاده های دولت ها دعوت کنیم اینجا و بررسی کنند راجع به ظلم هائی که آمریکا راجع به این مملکت کرده است و ظلم هائی که وسیله آمریکائی ها به این مملکت شده است بررسی کنند تا معلوم بشود که آمریکا چکاره است در دنیا و چه می کند با ضعفا و چه می کند با مردم و ما امیدواریم در آن قدم هم پیروز بشویم و ما آمریکا را محکوم کنیم . این مجالسی که اینها درست کرده اند و ما را محکوم کردند، این از اول معلوم بود که ما محکوم هستیم ، برای اینکه مجلسی است به فرمایش خود کارتر تحقق پیدا می کند و آنها تخلف از قول ابرقدرت ها نمی کنند،

بنابراین آن مجالس پیش ما ابدا ارزش ندارد و هر چه محکوم کنند ما را، غلط می کنند، محکوم کردند، غلط کردند، اشتباه کردند و ما اینهائی که در اینجا هستند، اینها را ما از اجزاء سفارتخانه بودند، یک مطلبی بود که ممکن بود حق با آنها باشد اما ما اینجا را نه سفارتخانه می دانیم ، اینجا مرکز جاسوسی است و نه آن افرادی که در آنجا هستند از سفرا و از اجزاء سفارتخانه می دانیم و دیپلمات می دانیم ، هیچ این حرف ها نیست ، اینها همه جاسوس هستند و مجرم هستند و مجرمین باید در خود این مملکت رسیدگی به حالشان بشود و ما انشاءالله این مجلس را تهیه می کنیم برای رسیدگی به تمام این اوضاع و از ملت ها دعوت می کنیم که نمایندگانشان را در این مجلس بزرگ بفرستند و ما آمریکا را به او برسیم که باید چه بکنیم با او.

و من باز از همه ملت هائی که با این ملت ضعیف ، با این ملت مظلوم موافقت کردند، پشتیبانی کردند، تشکر می کنم و از خدای تبارک توفیق همه انسان ها را، همه مستضعفین را می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/9/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان کرمانشاه (باختران )

پشتیبانی تمام قشرهای ملت از اشغال سفارت

بسم الله الرحمن الرحیم

من چهره های شما جوان ها را، چهره های ایمانی و نورانی شما دوستان عزیز را که می بینم که شما از فرسخ ها دور آمدید برای اسلام ، پشتیبانی از احکام قرآن ، پیاده آمدید، دانشجویان معظمی هستید که راه های دور را طی کردید و پیاده آمدید برای اظهار پشتیبانی از جمهوری اسلامی و از

آنهائی که در آن لانه جاسوسی برای افشاگری خائنین هستند، بسیار تشکر می کنم و دعا به شما می کنم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه شما را موفق کند، همه سالم باشید و همه این راهی را که تاکنون رفته اید، باز دسته جمعی به آخر برسانید و به پیروزی نهائی که آرزوی همه ماست و به قطع کردن دست اجانب از کشورتان و قطع کردن دست دنباله های اجانب موفق بشوید. شما آقایان از راه های دور آمدید و پیام روستائیان ، شهرستانی ها و دوستانی که در بین راه بودند رساندید که آنها همه از این راهی که راه اسلام است پشتیبانی می کنند.

اشخاصی که مفسده می کنند از آمریکا الهام می گیرند

سایر قشرهای ملت هم همینطور هستند، لکن مع الاسف در بین قشرهایی از مردم اشخاص مفسدی (اشخاصی که الهام می گیرند از آمریکا، از اجانب ) هستند و مشغول مفسده هستند. لابد آقایان غائله ای که بوجود آوردند در تبریز شنیده اید، اینها تبریزی نیستند، اهل تبریز فکرشان این فکر نیست که با اسلام مبارزه کنند، تبریزی همیشه مثل سایر مسلمینی که در ایران هستند، می باشند. اینها که این غائله را به راه انداخته اند از خدمتگزارهای اجانب هستند و پرونده بعضی از آنها هم در همین لانه جاسوسی پیدا شد از سران همین ها که رفتند و رادیو و تلویزیون تبریز را گرفتند و بعد هم بیرونشان کردند، پرونده بعضی از اینها پیدا شد که مستقیما با آمریکا در رابطه بودند و از جاسوسان آنها بودند. امروز هم من شنیدم که اینها رفته اند در دهات ، دهات تبریز (بعد از آنکه

اهالی محترم شهر تبریز ریختند و اینها را بیرون کردند) رفته اند در دهات و دهاتی ها را دارند بازی می دهند و می خواهند باز غائله ایجاد کنند و من به اهالی آذربایجان و به اهالی شهر تبریز، به مؤ منان متعهدی که در ایران هستند، هر جا هستند و در آذربایجان ، در هر نقطه هستند و به برادرانی که در روستاها

هستند، هشدار می دهم ، تذکر می دهم که اینهائی که می آیند بین شما و می گویند که فلانی حکم جهاد داده ، اینها همه دروغ می گویند. جهاد بر علیه اسلام ؟ جهاد برای خاطر کارتر؟ شما بیائید جهاد کنید که کارتر توفیق پیدا بکند و مملکتتان را بگیرد؟ اینهائی که می آیند اینها را می گویند، اینها نوکرهای سفارت هستند، بستگان سفارت هستند و اینها به محاکمه کشیده خواهند شد، اینها را دستگیر خواهند کرد، خود آذربایجانی ها اینها را دستگیر کنند تا محاکمه کنیم اینها را و این دشمن های اسلام را، دشمن های ایران را به جزای خودشان برسانیم . متوجه باشند روستائیان محترم ، آنهائی که در بلاد متفرق هستند و از تبریز بودند، از علماء تبریز سؤ ال کنند، وقتی که می آیند در تبریز، بروند از علماء سؤ ال کنند، دست به کاری نزنند که اسباب این بشود که اسلام از دستتان برود یا اینکه کشتاری بشود. ما اگر بخواهیم اینها را با اسلحه از بین ببریم ، همان خود تبریز اینها را از بین می برد، اگر ما بگوئیم ، لکن ما نمی خواهیم اینطور بشود، ما می خواهیم آرامش باشد، ما می

خواهیم مملکتمان آرام باشد تا بتوانیم اصلاح کنیم همه را.

ما الان مواجه هستیم با یک دشمن بزرگی ، در این حالی که ما متوجه و مواجه با یک دشمنی هستیم که اساس اسلام را می خواهد از بین ببرد، کشورمان را می خواهد مثل سابق باز به دست بگیرد، یک مشتی از اراذل ، یک مشتی از اشخاص از خدا بی خبر، یک مشت اشخاصی که از خانه هایشان چیزهای ننگ آور بیرون آمده است ، دیگرانشان هم همینطور هستند، اینها آمدند در مقابل همه مسلمین به کمک کارتر و امثال کارتر فعالیت می کنند. اهالی آذربایجان متوجه باشند، اهالی روستاهای آذربایجان متوجه باشند، علماء آذربایجان توجه کنند، هدایت کنند، آنهایی که در روستاها هستند، بفرستند اینها را هدایت کنند که به دام این اشخاصی که مفسده هستند نیفتند. اینها اشخاصی هستند، آنها را بازی می دهند، خیال می کنند که با یک کلمه ای که گفتند و بازی دادند کارها درست می شود. باید اهالی محترم تبریز مجهز باشند برای جلوگیری از این مفسده ها و باید خودشان جلوگیری کنند، البته نباید به غیر آرامش باشد، باید با آرامش باشد و خدای نخواسته یکوقت خونریزی نشود. در هر صورت شما از راه های دور می آیید برای پشتیبانی ، آذربایجانی ها قیام می کنند برای پشتیبانی از اسلام ، آنوقت یک گروهی بیخبر از خدا، بیخبر از اسلام ، خائن به کشور ما، غائله می خواهند بپا کنند، جمع شده بودند و حرف های نامربوط زده بودند تا غائله ایجاد کنند و جلوگیری شد. رفتند آذربایجان غائله بپا کردند و حالا جلوگیری شده است

، حالا رفته اند در دهات می خواهند غائله بپا کنند. خود دهاتی ها اینها را راه ندهند، اینها مفسد هستند، اینها فاسد هستند، اینها محاکمه باید بشوند، گول نخورند از اینها.

با وحدت کلمه و اسلام امور را به پیش ببریم

الان بین راه هستیم ، ما الان مواجه هستیم به یک قدرتی که باید با وحدت کلمه ، با اسلام پیش ببریم . اینها آمدند می خواهند نگذارند و می خواهند مانع بشوند از اینکه اسلام پیشرفت کند، اینها از اول مخالف اسلام بودند. اینها روزنامه هائی که نوشتند، قاچاقی نوشتند و اعلامیه هائی که قاچاقی دادند، همه اش برخلاف اسلام است . باید اهالی محترم آذربایجان خصوصا و اهالی همه ایران بیدار باشند و دسته جمعی با هم برخلاف این دشمن بزرگ و مخالف این دشمن بزرگ بپا خیزیم و انشاءالله پیروز بشویم و پیروز خواهیم شد.

ما از این به بعد دیگر اجازه نخواهیم داد که اجانب در مملکت ما بیایند و آقائی کنند به ما، ما خودمان هستیم ، هر چه هم می خواهند آنها فشار بیاورند و نقشه بچینند برای این که محاصره اقتصادی بکنند، ما از محاصره اقتصادی باکی نداریم . علاوه ، مگر دنیا تابع آقای کارتر است که وقتی که بگوید باید محاصره اقتصادی بشود، همه دنیا بگویند که چشم ، ما محاصره اقتصادی می کنیم . این از اشتباهاتی است که این ابرقدرت های خالی از عقل می کنند که خیال می کنند که حالائی که من یک قدرتی دارم تمام مردم ، تمام عالم تابع من هستند، حتی در مملکت خودشان هم در همان پست های وزارتشان هم با ایشان موافقت ندارند و ایشان را

تقبیح می کنند و ایشان را باید از صحنه سیاست خارج کنند.

آمریکا باید کارتر را از صحنه سیاست خارج کند

آمریکا باید کارتر را از صحنه سیاست خارج کند. کارتر بد سیاستمداری بود برای آمریکا، بد رئیس جمهوری بود برای آمریکا، آمریکا را بدنام کرد در دنیا، مسلمین را بر ضد امریکا مجهز کرد کارتر و این کارتر لایق این نیست که رئیس جمهور آمریکا باشد. ملت آمریکا باید بدانند که کارتر را نباید رای به او بدهند برای اینکه کارتر خیانت کرده است به آمریکا و الان مشغول خیانت به آمریکاست ، مشغول دسیسه است و برخلاف مصالح آمریکا دارد عمل می کند، چنانچه دانشمندان خود آمریکا این مطلب را دارند می گویند و بعدها هم خواهند گفت .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت شما جوان ها را، سلامت تمام اهالی ایران و مؤ منین را خواستارم و دعا می کنم به شما، خدمتگزار شما هستم . خداوند همه شما را مؤ فق کند. خداوند دشمنان شما را از بین ببرد و شما را پیروز کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/9/58

فرمان امام خمینی به مسؤ ولین امر، کمیته ها و سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحیم

شکایات زیادی از اطراف کشور شده است که به اسم بعضی از کمیته ها و دادگاه ها و به اسم بعضی از سپاهیان پاسدار، اشخاص شرور بدون جهت به منظور هرج و مرج به خانه های مردم می ریزند و خانه و اموال مردم را مصادره می کنند، زمین های مردم را می گیرند و درخت ها و باغات سر سبز را قطع می کنند و به کشاورزی صدمه وارد می سازند. من به تمام مسؤ ولین امر، تمام کمیته ها و دادگاه ها و سپاهیان پاسدار ابلاغ می کنم که با کمال قدرت و جدیت

از این امور غیرمشروع جلوگیری کنند. کشور اسلامی است و باید به موازین اسلامی عمل شود. من در این چند روز، هیاءتی برای رسیدگی به امور به اطراف ایران اعزام خواهم کرد و کسانی که برخلاف دستور اسلام تجاوز به مال و زمین های مردم می کنند به مجازات خواهند رسید. اهالی محترم کشور لازم است با ماءمورین دولت و هیات ویژه که خواهم فرستاد همراهی کنند، با تشریک مساعی دست اشرار را از اینگونه تجاوزات کوتاه نمایند.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/9/58

فرمان امام خمینی به دکتر ابراهیم یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی

شکایات بسیاری از استان های مختلف کشور رسیده است . جنابعالی که مورد اعتماد اینجانب هستید ماءمور می باشید با هیاتی که به اینجانب معرفی خواهید نمود به استان های کشور سرکشی نموده و پس از رسیدگی به شکایات مردم از موارد اختلاف و اشخاص متخلف گزارشی تهیه نمائید تا درباره آنان تصمیم مقتضی گرفته شود تا در محاکم صالحه رسیدگی و متخلفین مجازات شوند. لازم است در هر نقطه با علمای اعلام و معتمدین محل تماس گرفته و با همکاری آنان ماءموریت را انجام دهید.

بدیهی است تمام قشرهای مختلف کشور در این امر مهم از هیاءت ویژه پشتیبانی می نمایند و موضوعات مورد اختلاف را با این هیات مطرح می نمایند.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/9/58

بیانات امام خمینی در جمع خواهران و برادران کفن پوش از بابلسر

مقصود عمال آمریکا این است که ملت را از آن راهی که می رفت منحرف کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم از شما خواهران و برادران که با این حال ، با کفن پوشی ، برای پشتیبانی از اسلام و جمهوری اسلام تا اینجا آمدید چطور تشکر کنم . من دعاگوی همه شما هستم و همانطور خدمتگزار همه شما. می دانید که در این موقعی که ما هستیم ، حساسترین موقعی است که در کشور ما می گذرد، از آن طرف مواجهه ملت ما با قدرت بزرگ امریکا با همه وسائل تبلیغاتی و وسائل جنگی که دارد و از آن طرف ریشه های رژیم سابق و منحرفین از دیانت اسلام که در گوشه و کنار مشغول فعالیت هستند و می خواهند نگذارند این جمهوری اسلامی به ثمر برسد.

اینکه گفتید در آنجا،

در بابلسر، برای رد قانون اساسی و اینها اعلامیه ها دادند، اینها همین ها هستند که نمی خواهند اسلام در ایران تحقق پیدا بکند. اینها از اول دست و پا می کردند که این شخص فاسد را نگه دارند و بعد هم دست و پا می کردند که رژیم سلطنتی را نگه دارند و بعد هم دست و پا می کردند که بختیار را نگه دارند و بعد هم دست و پا می کردند که قانون اساسی سابق را که لازمه اش حفظ رژیم شاهنشاهی و رژیم سابق بود نگه دارند، در این مراحل شکست خورد. به مجردی که شکست خوردند صورت های خودشان را عوض کردند، در حال شکست شدند یک اشخاص ملی ، یک اشخاص دینی و اسم ها را تغییر دادند. یک وقتی شاهنشاه و آن بساط را می خواستند، بعد حرف ها تغییر کرد و اسم شد طاغوت . همین هائی که ، بعضی از همین هایی که حالا می گویند به رژیم سابق ، طاغوت ، طرفدار همین رژیم بودند و الان هم طرفدار رژیم و طرفدار آمریکا بعضی شان هستند، ملت ما در یک همچو موقع خطیری که مواجه است با امریکا و قاعده این بود که همه افراد ملت دست از همه مسائل بردارند و متوجه همین یک نقطه بشوند، اینها نمی دانند که اگر چنانچه این نهضت شکست بخورد و این ملت در مقابل امریکا شکست بخورد، دیگر نه آذربایجانی می ماند و نه ایرانی .

این اشخاص که در آذربایجان برای خدمت به آذربایجان دارند این فعالیت ها را می کنند و آن فسادها را می کنند،

آنها نمی دانند که اگر مملکت ما به دست آنها بیفتد با اینها چه خواهند کرد، با این ملت شریف ایران چه خواهند کرد، با آذربایجان چه خواهند کرد، با خوزستان چه خواهند کرد، با کردستان چه خواهند کرد، با سیستان چه خواهند کرد، با بلوچستان چه خواهند کرد، با ترکمن صحرا چه خواهند کرد، اینها غافلند از این معنا. ملت های شریف و توده های ملت شریف ما و ملت شریف ما و این قشرهای مختلف همه با جمهوری اسلامی موافقند و با امریکا مخالف ، لکن با صورت های دیگری ، با ماسک های دیگری اشخاص در بین آنها نفوذ می کنند و آنها را اغفال می کنند و در یک موقعی که باید ما همه با آرامش خاطر روبروی این دیو بزرگ بایستیم و این شیطان بزرگ ، منحرف می کنند ملت ما را از آن راهی که دارد می رود، راه ضلالت پیش شان می گذارند، همین قدر مقصود این است که ملت را از آن راهی که می رفت منحرف کنند تا امریکا بتواند کارهایش را انجام بدهد. امریکا از این وحدت کلمه ملت و از اینکه ملت ما به اینجا رسیده است که جوان های غیور کفن پوش شدند، شهادت می خواهند، از این وحشت دارد و از شکست سیاسی هم وحشت دارد و آن تابع این است که مهلت پیدا کنیم که جرائم امریکا را و رؤ سای جمهوری امریکا را، بخصوص این رئیس جمهوری فعلی را، بر ملا کنیم ، اینها از این مطلب وحشت دارند، وحشت زده شدند اینها، لکن می خواهند یک کاری بکنند که

ما را مشغول بکنند به یک امور دیگری در داخل ، می خواهند این نهضت را از داخل بپوسانند، می خواهند این نهضت را در داخل خودش اختلاف ایجاد کنند.

این اشخاص که فریاد می زنند ما طرفدار خلق هستیم ، می خواهند شما را از مقصد اصلی (دشمنی با امریکا) منحرف کنند

غائله آذربایجان برای این مقصد است و شواهد برایش هست که برای همین مقصد است که ملت ایران را مشغول به خودش بکنند و از امریکا و از دشمن های اصلی منحرف کنند، اذهان را متوجه کنند به آذربایجان ، با اینکه آذربایجان قضیه مهمی نیست ، آذربایجان یک دسته مفسدند و یک کارهائی کردند و ملت آذربایجان همچو چیزهائی را محکوم می کنند، لکن اینها اشخاصی که درست مطالب دستشان نیست ، قشرهائی که درست توجه به مطالب ندارند، اینها با تبلیغات سوء خودشان ، با طرفداری از بعض اشخاصی که خود آن آقا هم با آن مسائل موافق نیست ، با این مردم ساده را اغفال می کنند و غائله درست می کنند. هر روز در یک جائی غائله درست می کنند و تمام مقصد این است که ملت ایران را از این راهی که دارد می رود، از این مواجهه ای که الان پیدا شده است ما بین ملت ایران و آمریکا، از این باز دارند. تمام کوشش های این جمعیت ها این است که ما از این توجهی که الان پیدا کردیم و داریم ، سایر مملکت ها را، حتی بعضی ممالک غربی را، متوجه به این مقصد بکنیم و امریکا از این باب وحشت زده شده است . می

خواهند ما را به خودمان مشغول کنند و غائله درست کنند، در همین جاها جار و جنجال پیدا بشود، حتی در قم جار و جنجال پیدا بشود، در آذربایجان جار و جنجال پیدا بشود، در کردستان بشود، در هر جا، و ما مشغول بشویم به خودمان و از دشمن غافل بشویم . باید همه قشرهای ملت بیدار بشوند، متوجه باشند که گول این اشخاصی که فریاد می زنند که ما طرفدار خلق هستیم ، ما فدائی خلق هستیم ، آن اشخاصی که رفتند و تلویزیون تبریز را گرفتند و ادارات دولتی را گرفتند، اینها اشخاص هستند که می خواهند شما را، ملت را از آن مقصد اصلی باز دارند، از آن مطلبی که ما الان

می خواهیم امریکا را در تمام دنیا، رؤ سای جمهوری ، جمهوری امریکا را در تمام دنیا، آن چیزهائی ، کارهائی را که کردند، فاش بکنیم . این یک مطلبی است که برای آنها بسیار ناگوار است و ناچارند که هی قشرها را وادارند در مقابل هم و بریزند به جان هم و بازی درست کنند، غائله درست کنند تا اینکه مجال ندهند به اینکه آن کار انجام بگیرد.

و ما باید هوشیار باشیم . ملت ما باید هوشیار باشند، توجه داشته باشند که امروز کار مشکلتر است از آن روزی که ما مواجه بودیم با محمدرضا. آن روز که ما مواجه بودیم با محمدرضا، همه ملت دشمن خودشان را فریاد می زدند که نه ، آنهائی هم که دوست بودند با او آن وقت نمی توانستند اظهار کنند اما امروز ما مواجهیم با یک اشخاصی که اینها داخل هستند، از خود

ملت می گویند هستیم و برخلاف مسیر ملت دارند حرکت می کنند و تحریکات می کنند، ما از تحریکاتشان مطلعیم .

ما امروز کارمان مشکل است از این باب که مǠاز یک طرف مواجهیم با امریکا و می خواهیم حساب او را بکشیم که ملت ما را چه کرده است . تا حالا یک طرف امریکا ایجاد کرده است یک دستجاتی را برای اینکه نگذارد این کار بشود، همه مقصد این است که نگذارند این دادگاهی که ما از تمام ملت ها می خواهیم در اینجا تشکیل بدهیم و امریکا را ببینیم ، بررسی کنیم که در این چندین سال چه کرده است با این ملت و این ملت چه دیده است از او و خزائن این ملت کجا رفته است ، در جیب چه کسی رفته است . تمام این حرف ها برای این است که نگذارند این عمل بشود.

الان آنطوری که به من اطلاع دادند، در خود تبریز و در اطراف تبریز هم پول دارند خرج می کنند و هم دارند اسلحه توزیع می کنند و این ملت بیچاره غافل است از این معنا که دارند چه با او می کنند. نمی دانید که این اسلحه ها را می دهند که شما برخلاف اسلام قیام کنید، این پولها را می دهند که شما برخلاف اسلام حرف بزنید، مبادی پولش هم به حسب احتمال معلوم است از کجاست . بیدار بشوند مردم ، همه جا، شما که از بابلسر، از شمال آمدید بیدار باشید که مبادا در آنجا یک همچو غائله ای پیدا کنند، حاصل بشود، مبادا مردم و جوان های ما تحت تاءثیر این

اوراقی که این خواهر گفتند که در آنجا منتشر می شود تحت تاءثیر آن واقع بشوند، مبادا خیال بکنند که قانون اساسی ، یک قانون اساسی ، یک قانونی است که ملی نیست ، یک قانونی است که اسلامی نیست . این قانون را اشخاصی که ملی بودند و اسلامی بودند، آنها این قانون را تصویب کرده اند. آنهائی که می گویند این قانون نیست ، اینها برخلاف ملت دارند صحبت می کنند، اینها می خواهند این ملت به مقصد خودش نرسد والا ملت این را تصویب کرده است ، بیدار بشوید، توجه داشته باشید که امروز روز این نیست که به این صداهای فاسد که دائما مشغول بوق زدن هستند گوش بدهید، امروز، روزی است که با مشت های گره کرده در مقابل همه بایستید و در مقابل امریکا بایستید. و ما انشاءالله امیدواریم که در همه این سنگرها پیروز بشویم و در همه این سنگرها اسلام پیروز بشود. خداوند ما را از شر کسانی که برخلاف مسیر اسلام دارند سیر می کنند نجات بدهد. خداوند ملت ما را از اشخاصی که برخلاف مسیر ملت دارند حرکت می کنند نجات بدهد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 21/9/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از جامعه پیشه وران اصفهان

تلاش و تبلیغات دشمنان اسلام در ممانعت از تحقق و معرفی اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایانی که تشریف آوردید متشکرم و آنطور که ایشان تذکر دادند شما به رایگان در خدمت مردم بودید که فی الحقیقه خدمت به اسلام است . شما می دانید که امروز کشور ما مبتلای به چه اموری هست در حالی که با یک قدرت بزرگی مثل امریکا مواجه هست ، آنها هم همه طور دارند تبلیغات می کنند در خارج ، تبلیغات دامنه

دار در مطبوعات خارجی ، در مجالسی که در خارج دارند، در اجتماعاتی که دارند تبلیغاتی به ضد کشور ما می کنند، به ضد نهضت ما می کنند و در داخل هم که مطلع هستید که باز عمال آنها مشغولند از اسلام می ترسند اینها تا حالا اسلام را اصلا نمی دانستند چه هست ، بعضی که آمده بودند، از خارج آمده بودند گفتند در فلان جا اصلا اسلام را نشنیده بودند، اصلا اسم اسلام را نشنیده بودند، آنجائی هم که اسم اسلام را شنیدند، معنای اسلام را نمی دانند. در ممالک خودمان هم که اسلامی هستند، اسلام را یک نیمه ای از آن جزئی از آن را اطلاع دارند، اسلام را اطلاع ندارند، اسلام شناسان ما هم یک ورقی از اسلام را اطلاع دارند، اسلام به آنطوری که هست نگذاشتند تا حالا ظهور پیدا بکند. کوشش های دائمی خلفای بنی امیه ، خلفای بنی عباس ، بعد هم خلفای دیگر و سلاطین و سلاطین ایران بالخصوص و بعد هم در عصرهای ما که مطلع هستید این دودمان فاسد، این پدر و پسر فاسد کوشش کردند به اینکه اسلام را نگذارند اصلا ظهور پیدا بکند و این عمده تبلیغات خارجی بوده است دست های خارجی که با مطالعات فهمیده بودند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند دست آنها کوتاه می شود، نگذاشتند که اسلام به آنطوری که هست تحقق پیدا بکند، اسلام را محصورش کردند در مدرسه ها و در مساجد آن هم ، همان جهات عبادیش که اگر فرض کنید از یک ملائی هم پرسیده می شد، همان جهات عبادی را توجه به آن

داشت آن جهات دیگر توجه به آن نشده بود، در کتاب ها هست اما در کتاب ها مدفون شده بود اسلام ، کتاب های علمی ما همه ابواب اسلام در آن هست ، همانطوری که ابواب عبادات و وظائف عبادی هست ابواب حکومت و وظائف حکومت و جزائیات و قضاء و همه اینها، چیزهائی که مربوط به حکومت است در کتاب های ما هست ، لکن همانجا مدفون شده است ، فقط توی کتاب است .

دو تاویل ناقص و نادرست از قرآن

اسلامی که آمده است برای اینکه در خارج یک وجود عینی پیدا بکند و مردم را در خارج تربیت بکند، تربیت همه جانبه در قطب های مختلف در بعدهای مختلف یعنی آنطوری که انسان هست . انسان این هیکل موجود، این جثه موجود و این حواس موجودی که ما احساسش می کنیم ، این انسان نیست ، به این معنا حیوانات و انسان مثل هم هستند، همه مادی هستند، همه این نحوه ادراکاتی منتها یک قدری کم و زیاد، یک بعد انسان عبارت از این موجود فعلی که دارای این حواس و دارای خواص هست ، بعدهای دیگرش اصلا به آن توجه نشده است و یا کم توجه شده است . مع الاسف ما در دو زمان مبتلای به دو طائفه بودیم ، در یک زمان ما مبتلا بودیم به یک جمعیتی که قرآن را وقتی که نگاه می کردند و تفسیر می کردند، تاویل می کردند، اصلا راجع به آن جهت بعد مادیش ، بعد دنیائیش توجه نداشتند، تمام را بر می گرداندند به یک معنویاتی حتی قتال وقتی که در قرآن واقع شده بود !!! قتال با

مشرکین !!! اینها قتال !!! با نفس !!! را تاویل به قتال با نفس می کردند، چیزهائی که مربوط به زندگی دنیائی بود تاویل می کردند به معنویات .

اینها یک بعد از قرآن را ادراک کرده بودند و آن بعد معنویش البته به طریق ناقص ، آن بعد معنویش بود و همه جهات را به همین بعد بر می گرداندند و ما بعدها مبتلا شدیم یک عکس العملی در مقابل او که فعلا الان هست و از مدتی پیش این معنا تحقق پیدا کرده که در مقابل آن طائفه ای که قرآن را و احادیث را تاویل می کردند به ماورای طبیعت و به این زندگی دنیا اصلا توجه نداشتند، به حکومت اسلامی توجه نداشتند و به جهاتی که مربوط به زندگی است توجه نداشتند، این طائفه دوم عکس کردند، معنویات را فدای مادیات کردند آنها مادیات را فدای معنویات کرده بودند و اینها معنویات را فدای مادیات کردند، هر آیه ای که دستشان می رسد و بتوانند، تعبیر می کنند به یک امر دنیائی ، کانه ماورای دنیا چیزی نیست . آنها کانه در نظرشان ماورای عالم غیب چیزی نبود. آنها در یک حدودی که خودشان داشتند درست بود حرفشان ، اینها اعتقادشان این است یا مسائلی که طرح می کنند این است که ماورای این عالم خبری نیست همه این مسائل را فدای همین عالم می کنند.

نیل به دموکراسی و مادیات ، تاویل نادرستی از خواسته های ملت ایران

شما می بینید حتی در اعمالی که از مردم صادر می شود در این نهضتی که همه قشرها شریک بودند شما از مرکز که تهران است بگیرید بروید از آن طرف تا آخر، از آن طرف

هم تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، یک وقت تمام مردم راجع به یک مطلب قیام کردند همه با هم همصدا شدند، صدا چه بود؟ صدا این بود که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، ما این رژیم را نمی خواهیم و ما اسلام را می خواهیم . همه همصدا یک مطلب می گفتند بچه کوچکی که تازه رفته بود در دبستان یا قبل از آن هم بود همین مطلب را می گفت ، آن مریض پیرمردی هم که در بیمارستان خوابیده بود او هم همین را می گفت . پشت بام ها هم وقتی که می رفتید همه اش الله اکبر بود واز اسلام بود.

لکن اینها همین معنایی که همه دارند می گویند اسلام ، می گویند که همه اینها دمکراسی فریاد می کردند، در صورتی که اکثرا اینها کلمه دموکراسی به گوششان نخورده بود و معنای دموکراسی فاسدی که اینها می گویند، اگر به ایشان می گفتند اصلا قبول نداشتند. اینها می گفتند اسلام . اینها که می خواهند همه چیز را تاویل بکنند، حتی اقوال مردم کوچه و بازار را هم تاویل می کنند به اینکه نه اینها که فریاد می کردند و خدا می گفتند و پیغمبر می گفتند !!! عرض می کنم که !!! جمهوری اسلامی می گفتند، نه اینها او را نمی خواستند اینها می خواستند همین زندگی مادیشان درست بشود. از این تنگ آمده بودند که معاششان درست نیست . آیا این معقول برای کسی هست که فریاد بزند برای شکمش و خودش را به کشتن بدهد؟! فریاد بزند برای

شکمش و جوانش را بکشتن بدهد؟! این اصلا معقول است ؟ اینهائی که داوطلبانه در میدان می رفتند و مقابل توپ و تانک و مسلسل می ایستادند و آن شیاطین به آنها حمله می کردند و اینها با مشت گره کرده به آنها حمله می کردند و غلبه هم کردند، اینها برای این بود که یک خانه خوبی داشته باشند؟! برای این بود که مبل و میزی داشته باشند؟! اصلا تو ذهنشان آنوقت یک چنین چیزی بود یا خیر؟ همه می دیدند که باید ما برویم و اسلام را زنده کنیم . از حرف هاشان همین معنا بود، اعمالشان همین معنا بود، از ما دائما این مطلب را حتی حالا می خواهند که شما دعا کنید ما شهید بشویم . آخر کسی دلش می خواهد شهید بشود برای شکم ؟! کسی جوانش شهید بشود برای اینکه یک خانه خوبی داشته باشد؟! یا مساله این نیست ، مساله یک عالم دیگری است شهادت برای یک عالم دیگری ، آن شهادتی که همه اولیاء خدا، همه انبیا دنبالش بودند و بسیاری از اولیاء ما به شهادت رسیدند، آن معنا را می خواستند، مردم دنبال آن معنا هستند لکن حالا آنهائی که هم قرآن را همه چیز آن را به دنیا بر می گردانند، هم احادیث را، همه چیز آن را به دنیا بر می گردانند، اینها حتی همین فریادهای مردم را عوضی تاویل می کنند. قرآن راجع به معارف دارد، راجع به توحید دارد، راجع به نبوت دارد، راجع به عالم آخرت دارد، عوالمی که هیچ کس نمی تواند اطلاع پیدا کند الا به وحی ، همه

چیز است قرآن ، اسلام همه چیز است ، این مثل رژیم های حکومتی نیست ، حکومت دارد، لکن رژیم ، یک رژیم حکومتی نیست مثل حکومت مثلا فرض کنید کارتری یا محمد رضائی .

هدف انبیا و ادیان الهی ، نجات انسان از ظلمات به نور

اسلام وقتی هم که جنگ می کرد، جنگ کردنش مثل جنگ کردن های کشورگشاها نبوده است که بخواهد یک کشوری را بگیرد. اسلام می خواسته آدم درست کند. آدم هائی که گرفتار بودند زیر چنگال مشرکین ، زیر چنگال ابرقدرت ها، اسلام و همه مکتب های توحیدی آمدند که این مردم را از این قید رها کنند، آزاد کنند از این قیدهائی که به قلوب اینها آنها انداختند و همه چیز آنها را تحت قید و اسارت قرار دادند. اسلام برای آزادی از اسارت آمده ، نه فقط اسارت مادی که نفت ما را ببرند، پیش اسلام ، نفت یک چیز، مطرح نیست ، باید حفظ بشود اما مقصد اسلام نفت نیست ، مقصد اسلام خانه نیست ، مقصد بالاتر دارد و همه چیز در آن هست یعنی اسلام همانطوری که به جهات مادی این عالم و جهات حکومتی این عالم ، قضاء این عالم توجه دارد به جهات معنوی هم توجه دارد و توجه به جهات معنوی بالاتر از توجه به جهات مادی است . اسلام همه چیز است یعنی آمده است اسلام و همه مکتب های توحیدی آمده اند که این انسانی که یک موجود مادی است ابتدائا مثل سایر موجودات مادی یعنی بعد از اینکه یک مراحلی سیر کرده حالا رسیده است که شده است یک موجودی مادی دارای چشم و گوش و حواس و خواص ،

سایر حیوانات هم همین را دارند، مکتب های الهی آمدند که این موجودی که قابل این است که همه چیز بشود، انسان یک نسخه کوچکی هست از همه عالم ، یعنی جثه کوچک ، یک نسخه ای از همه عالم هست ، یعنی انسان در آن همه چیزهائی که در همه چیز هست ، هست تمام عوالم غیب و شهود در انسان هست منتها یک مقداریش بالفعل است ، یک مقداریش بالقوه است .

انبیا آمدند که دست این انسان را بگیرند، از این چاه بیرون ببرندش ، دست انسان را بگیرند از این ظلمت ها بیرون ببرند و به نور برسانند (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور) خدا اخراج می کند به وسیله انبیاء بوسیله تعلیمات ، تعلیمات انبیاء برای این است که این ظلمت هایی که در اطراف یک موجودی هجوم به آن آوردند از همه اطراف دست آن ها را بگیرد و از این ظلمت ها بیرون بیاورد. ما وقتی در همین وضع فعلی که ملاحظه می کنیم گرفتار یک ظلمت هایی هستیم غیر از این ظلمت هائی که برای ما هست راجع به ماوراء طبیعت . در همین جا ما یک گرفتاری هائی داریم که اینها ظلمات اند و انبیاء آمدند که ما را از این نجات بدهند.

استعمار فکری از نقشه های بزرگ ابرقدرت ها

در مقابل انبیا این ابرقدرت هائی که می خواستند همه چیز ما را ببرند و ما صدامان در نیاید و نفهمیم که دارند می برند، ندانیم که دارند ما را لخت می کنند، اینها آمدند نقشه ها کشیدند، یکی از نقشه های بزرگ اینها این است که مغزهای ما را ازمان

بدزدند و به جای او یک مغز فرنگی بگذارند، که ما را همچو فرنگی درست بکنند که افکار ما افکار این بشود که هر چه ما داریم از آنجاست ، استقلال فکری را از ما بدزدند، دزدیدند استقلال مغزی ما را، از ما دزدیدند. ما الان یک جمعیت سی و پنج میلیونی و شرق یک جمعیت چند میلیونی ، چند صد میلیونی همچو تعلق به غرب و به این قدرت های بزرگ پیدا کردیم و همچو مغزهای ما متوجه به غرب است که وقتی در کارخانه های خودمان یک فاستونی را درست می کنند به اسم انگلیسی می خواهند آبش کنند به طور لاتین آنجا می نویسند و بعد هم می گویند فاستونی انگلیسی با اینکه فاستونی مال خودمان ، مال اصفهان است لکن به اسم انگلیسی است ، چرا؟ !!! برای اینکه مشتری !!! مغز همه اینجور شد، مغز بازار و مغز، خریدار اینجور شده که ما خودمان بلد نیستیم چیزی درست کنیم این را باید او درست کند. این که ما خودمان داریم از خودمان سلب می کنیم . ما خیلی چیزها داریم که آنجا ندارند، ما این کاشی سازی هائی که ، این کاشی هائی که می ساختند سابق ، در این مدرسه فیضیه اگر یکوقت رفتید ملاحظه کنید آن دری که از مدرسه فیضیه می خواهد وارد بشود به صحن مطهر حضرت معصومه یک کتیبه دارد، داشت . من حالا سی سال است

ندیدم او را، یک کتیبه آنجا دارد آن کتیبه را آنوقت که ما در مدرسه بودیم گفتید که یک عده ای از کارشناس های خارج آمدند و اینها را

بررسی کردند و گفتند این را در هیچ جای دیگر نمی توانند درست کنند برای اینکه این مرکب از چند جور چیزهائی هست ، رنگ هائی هست که هر کدامشان یک پخت خاص دارد که اگر کم و زیاد بشود فرق می کند یکیش چند درجه حرارت می خواهد یکیش چند درجه حرارت و این را جوری اینها درست کردند، آنوقت کارشناس های ما و صناع ما طوری درست کردند که این چند جور حرارت را طوری درست کردند که روی اینجا خراب نشده . آنها نقل کردند که گفتند که این اصلا قابل قیمت کردن نیست برای اینکه دنیا دیگر نمی تواند این را درست کند.

ما چنان مغزمان تهی شد که صنعت های خوبمان را دست ازش برداشتیم ، صنعت های کاشیکاری ، صنعت های منبت کاری ، صنعت های قالی بافی ، صنعت های زری بافی ، مخمل بافی اینها همه را هی کم کم با تبلیغات متفرقه که این دولت های فاسد هم به آن دامن زدند و این پدر و پسر هم به آن زیادتر دامن زدند یکی بعد از دیگری فراموش شد، صنعت های ما هم فراموش شد برای اینکه ما را عاشق غرب کردند و تا یک فاستونی را به اسم فاستونی انگلیسی ما نامگذاری نکنیم مشتری هامان نمی خرند. ما طبیب داریم در ایران لکن اگر بعضی از آقایان یادشان باشد، یکی از بستگان محمدرضا پهلوی مبتلا شده ، همان که نقل می کردند، مبتلا شده بود به لوزتین ، از خارج برای او طبیب آوردند عمل کنند. شما ببینید که این عمل چه عملی است ، چه

خیانتی است به یک ملت اعلام به اینکه ما برای لوزتین هم طبیب نداریم و چنین تو سری زدن به اطباء جراح های ما، چنین تو دهان زدن به اینهاست که اینها را عقب رانده است ، خودشان را هم گم کردند. من یک وقت که بعضی اطباء آمده بودند اینجا و می گفتم که خوب شماها معلوم می شود در این مدت ها درس نخواندید که !!! ما !!! هر که مریض می شود می خواهد اروپا برود، گفتند ما داریم ، طبیب داریم ، لکن وضع جوری شده است که هر کس هر مرضی پیدا می کند راه می افتد برای خارج ، این برای چیست ؟ برای اینکه مغز ما دزدیده شده است و یک مغز دیگری جای آن گذاشته شده ، مغز استعماری . یک مغز استعماری ما الان داریم و تا این مغز استعماری را ما عوض نکنیم یک مغز استقلالی جایش نگذاریم نمی توانیم این مملکت را اداره کنیم ، هر چه بخواهید هم درست کنید نمی شود. کوشش کنید که این مغز عوض بشود، اساتید دانشگاه ما کوشش کنند که این جوان های ما مغزهاشان عوض بشود یک مغز استقلالی باشد، نه استعماری ، و آن مغزی نباشد که درست کردند برای ما و مغز خودمان را از ما گرفتند، مستقل باشند فرهنگ هم باید اینطور باشد، اقتصاد هم باید اینطور باشد.

اتکاء به خود، رمز استقلال

ما تا بنای بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمی هستیم برای خودمان می توانیم کار کنیم ، ما به آن نان جوی که خودمان درست کنیم تا بنای بر این نگذاریم که همان نان

جو را می خوریم و از خارج نمی خواهیم ، نمی توانیم درست کنیم کار را ما تا بنای بر این نگذاریم که همان منسوجاتی که خودمان درست می کنیم کافی مان هست منسوجات ما ترقی نمی کند و ما باز تابع غیر باید بشویم و دستمان پیش غیر دراز بشود.

چقدر برای یک مملکتی عیب است و سرشکستگی که دستش را دراز کند طرف امریکا که گندم بده ، کشکول گدائیش را باز کند پیش دشمنش و از او بخواهد که رزقش را بدهد، چقدر برای ما سرشکستگی دارد. تا !!! بنای بر این !!! این ملت بنای بر این نگذارد که کشاورزیش را تقویت کند و بسازد به آنکه خودش به دست می آورد، ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم . تا این ملت بنای بر این نگذارد که ما باید همه چیزمان از خودمان باشد، ما باید قطع رابطه اقتصادی ، رابطه فرهنگی از خارج بکنیم ، فرهنگ از خود ما باید باشد اقتصاد هم از خود ما باید باشد، تا این بنا در توده ها نباشد و تا این مغزی که انگلی است و استعماری است عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آدم هستیم ، نمی توانیم استقلال پیدا کنیم . ما باید کاری بکنیم که خودمان را، همه قشرهای ملت و همه جوانان ما باورشان بیاید که ما هم آدمیم . تبلیغات چنان کرده است که ما را از آدم بودن بیرون کرده است ، باورمان آمده است که آنها هر چه هست ، هستند. اگر بخواهیم این مملکت ما یک مملکت مستقلی باشد، محتاج به غیر نباشد، باید

آن کشاورزش و آن کارگرش و آن کارمندش و همه قشرها بنای بر این بگذارند که ما خودمان یک موجودی هستیم ، یک آدمی هستیم ، مملکتمان هم یک مملکتی است ، همه چیز هم دارد، یک مملکت غنی ای است . و چنان کردند که ما باید در آنجائی که چاه های نفتمان هست گرسنگی بخوریم ، آنجائی که آب ها دارد هرز می رود و زمین های سرشار هست که همه چیز از آن می شود ایجاد بشود، زمین ها افتاده باشد و آب ها هم هرز برود. این یک کارهای استعماری بوده . یعنی می خواستند در محیط نفت مردم گدا باشند تا کارگر ارزان باشد تا بتوانند استعمارشان بکنند. همه جا را، هر جا را با یک نقشه ای عقب نگه داشتند تا استفاده کنند.

استقلال فکری شرط اول استقلال است

ما تا نفهمیم این مسائل را، توجه نکنیم به این مسائل و خودمان را نیابیم ، این گمشده را پیدا نکنیم ، این مغزی که گم شده است و به جای او یک مغز دیگری نشسته عوضش نکنیم نمی توانیم مستقل بشویم . استقلال مغزی شرط اول استقلال است . استقلال فکری شرط اول استقلال است که ما فکرهامان را عوض کنیم ، از این انگل بودن خودمان را در آوریم . باید ما اگر بخواهیم ، اگر همه ، همه ملت ادراک این معنا را کرده باشند که همه چیز ما را اینها برده اند و ما آنها را بیرون کرده ایم ، باید خودمان خودمان را نگه داریم ، اگر این نشود، بعدها باز همان مسائل کم کم با تدریج (حوصله آنها زیاد است

) با تدریج همین مسائل سابق تحمیل بر ما می شود. و با دو چشم ، یک دو چشم دیگر هم قرض نکنیم و نگاه نکنیم به اطراف خودمان و به مملکت و احتیاجات خودمان ، کم کم به تدریج اینها باز به ما تحمیل می کنند، همه چیز را به ما تحمیل می کنند، با دست خودمان به ما تحمیل می کنند.

فتاوی فقهای اسلام ، ضربه ای بر پیکر استعمار

الان که می بینید این آشوب ها را در اطراف مملکت راه انداخته اند همه اش برای این است که نگذارند شما به حال خودتان باشید و آرامش در مملکت باشد و یک مملکت اسلامی درست بشود. اینها از اسلام می ترسند ضربه دیدند اینها از اسلام ، اینها چند دفعه از اسلام ضربه دیده اند، از یک فتوای فقیه ضربه دیده اند، از یک پیرمردی که در کربلا بود و اسمش هم مرحوم آمیرزا محمد تقی بود ضربه دید انگلستان ، بیرون کرد انگلستان را از آنجا، از عراق . اینها از اسلام و از ملای اسلام و از کاسب اسلام و از دانشمند اسلامی ضربه دیدند، چون ضربه دیدند الان آنها توجه به این دارند که نگذارند این کار انجام بگیرد، هر جا یک غائله درست می کنند، هر جا، یک اسمی با یک چیزی یک غائله درست می کنند یک وقت می روند کردستان غائله درست می کنند، یک وقت می آیند به آذربایجان که الان مبتلا به آن هستیم درست می کنند، بعد هم جای دیگر درست می کنند، اینطور نیست که دست بردارند. اینها یک منفعت بزرگی از دست داده اند و یک شکست سیاسی خورده اند.

کارتر در دنیا الان شکست خورده ، شکست سیاسی کارتر در این قضیه ای که طرح می کنند و اینها خوب لابد شنیدید در روزنامه ها بود که وزیر خارجه اش را فرستاد دوره گردی ، این آقای انساندوست ، این آقایی که برای انساندوستی محمدرضای جانی را برده آنجا نگهش داشته یا توطئه گری را می خواهد از آنجا شروع بکند. این آدم انساندوست وزیر خارجه اش را دوره گردی فرستاد برای اینکه ما را در اقتصاد در انزوا بنشاند و محاصره اقتصادی بکند. این آقای انساندوست همه دنیا را می خواهد بسیج کند که ما از گرسنگی بمیریم ، خیال هم می کند که می تواند. مع الاسف !!! با اسف !!! کارتر که این وزیر خارجه اش که گردید دور، کسی به او اعتنا نکرد دست رد به سینه اش زدند گفتند نمی شود و همان مملکت خودش هم !!! این که می خواست !!! که می گفت که باید ما حصر اقتصادی بکنیم ، همان در مملکت خودش هم مواجه شد با مخالفت ، بعضی وزراء مملکتش هم مخالفت کردند. این آقای انساندوست که به خاطر انساندوستی این آدم را برده است و نگه داشته و ادعا می کند که ما انساندوستیم که این را نگه داشتیم ، پنجاه هزار جوان ما را در امریکا و در آنجاها می خواهد که به یک بهانه ای بیرون کند، حتی کشتار هم داشتیم ما، سگ ها هم به جان جوان های ما انداختند و اخیرا باز این بود که قاضی کذا گفته است که این خلاف قانون است ، نباید بشود، اینجا هم

شکست خورد، شکست اخلاقی ، که اخلاقی در کار نبود که شکست بخورد. فاش شدن اینکه خلق اینها این است ، جا زدن خودشان را به اینکه ما یک انساندوست هستیم و هیاهو در اطراف اینکه انساندوستی ما را وادار کرده است که یک آدم مفلوکی را بیاوریم اینجا معالجه کنیم !!

این مشت باز شد که مساله این نیست !!! این مشت باز شد که مساله این نیست !!! که این پنجاه نفر جاسوس را بخواهد نجات بدهد، اصلا مطرح نیست پیش اینها آدم ، آن که مطرح است پیش امثال آقای کارتر، همان است که این دوره هم رئیس جمهور بشود، همه دست و پا کردنش برای این است که این دوره هم باز رئیس جمهور بشود، بیش از این اصلا ادراک نمی کند. انسان را اصلا اینها چیزی نمی دانند. این آقایان انساندوست دواهائی که می خواهند بفهمند که آیا مفید است یا مضر است می فرستند پیش ما، صادر می کنند به شرق . همانطور که اطباء یک موش را، یک خرگوش را برای بعضی دواها تجربه می کنند و چکار می کنند که بفهمند که این دوا چه جوری است ، اینها ماها را تجربه می کنند.

وابستگی روشنفکران غربزده

اینها ماها را تجربه می کنند و مع الاسف در بین این روشنفکرهای ما که بعضی شان مطلبشان معلوم شد بین همین جزء شاخص ها همین آدمی بود که معلوم شد چکاره است ، مع الاسف همین ها باز از اینها تعریف می کنند برای اینکه مغز عوض شده است . یک کسی که پنجاه سال مغزش را آنها تربیت کرده اند و از

مغز انسانی بیرونش کردند یک مغز غربی روی آن گذاشتند، این هر چه هم که ضربه از غرب به این مملکتش بخورد، به این کشورش بخورد باز از آنها تعریف می کند، باز هم دنبال این است که برگرداند. الان بعضی از این مفسدها که از ایران بیرونشان کردند رفتند در آنجا در پناه انگلستان ، آنجا رفتند توطئه گری ، برای اینکه باز برگردانند وضع را، باز همان مسائل را برگردانند مشغول توطئه هستند، اینجا هم روابط بینشان هست ، از اینجا هم باز روابط هست ، از اینجا روابط با امریکا هست ، روابط اشخاص برای توطئه گری با امریکا هست ، با انگلستان هم هست .

می خواهند (نقشه این است ) که بعد از چند وقت دیگر همان مسائل را برگردانند، اینها هم خودشان را ملی می دانند و خودشان را روشنفکر می دانند و خودشان را نسبت به این مملکت دلسوز می دانند. ما باید بیدار باشیم ، ملت ما باید چشم هایش را باز کند، دو تا چشم هم قرض کند با چهار تا چشم نظر کند که این اشخاصی که مشغول این کارها هستند، اینها چکاره اند، اینها که مشغول این توطئه ها هستند، اینها رفقاشان چه کسانی اند، چه کسی با این معاشرت می کند. باید درست توجه بکنند و اگر درست توجه نکنند به تدریج ممکن است ما تحمیلمان بشود همان مسائل ، البته نمی شود به این زودی .

تا ما خودمان را پیدا نکنیم ، نمی توانیم مستقل بشویم

اما ما اگر چنانچه خودمان شعور سیاسی نداشته باشیم ، اسلام در اینجا اگر تحقق پیدا نکند، اگر مملکت ما یک مملکت اسلامی نشود که برای استقلال

، برای آزادی ، آنطور طرح ها دارد و جایز نمی داند، حرام می داند که یک مسلمانی پیوند ببندد با یک غیر مسلمانی که می خواهد بر او سلطه پیدا بکند، اگر اسلام را ما در اینجا توانستیم با دست همه شما آقایان ، با دست همه ملت توانستیم که اسلام را در این مملکت پیاده کنیم ، اسلام همه چیز ما را بیمه می کند. دنبال این معنا باشید، فقط به انشاءالله و بسم الله و دعا کفایت نکنید، عمل کنید، باید عمل بکنید، یعنی باید در دانشگاه عمل بشود، در ادارات عمل بشود. فرم را از آن فرم فرنگی بیرون بکنید، یک فرم شرقی روی آن بگذارید، یک فرم انسانی روی آن بگذارید، اسلامی روی آن بگذارید، نترسند. یکی از مسائلی که ما مبتلا هستیم این است که می ترسند اینها که اگر یک وقت بگویند که ما خودمان هم یک چیزی هستیم ، خوف دارند بگویند که ما آدم هستیم . از مسائلی که مبتلا ما به آن هستیم آدم عبارت از این است که چند تا کلمه مثلا فرنگی یاد بگیرد و دو سه دفعه هم که تو صحبت هایش می شود، در هر چه کلمه ای یک کلمه فرنگی جایش بگذارد. شما نطق ها را ببینید هر کس بیشتر الفاظ فرنگی در کلماتش باشد این بسیار دانشمند است . دانشمندی را به این می دانند که چند تا کلمه فرنگی در کلماتشان باشد. این برای این است که نطق ها هم استعماری است ، خود، خودش آدم استعماری شده است . شما بروید در امریکا آنهائی که صحبت می

کنند ببینید یک کلمه فارسی در تمام صحبت هایشان ، در تمام کتاب هایشان اگر پیدا کردید لکن ما کتاب وقتی می نویسیم اسم هم که می گذارند اسمی باشد لغت فرنگی بگذارند، در بینشان تا چند تا اسم فرنگی با حروف لاتین هم جایش نگذارند فایده ندارد برای اینکه هم مشتری بیشتر پیدا می شود هم آن آقا بیشتر معروف می شود به اینکه این آقا خیلی دانشمند است . یک چند تا ایسم بگذارد، دیگر تمام است و هر چه هم مطلبش ، هر چه هم مطلبش تهی باشد از مغز با همین ها جبران می شود. ما تا خودمان را پیدا نکنیم ، لغت خودمان را استعمال نکنیم (نگوئید که لغت عربی هم از ما نیست . لغت عربی از ماست لغت عربی لغت اسلام است . اسلام از همه است . آن که از ما نیست این ایسم هایی است که ما را به گرفتاری انداخته ) تا !!! ما !!! نویسندگان ما از این دام بیرون نروند، گویندگان ما از این دام بیرون نرود، کتاب های ما تطهیر نشود، خیابان های ما اسمائش تغییر نکند و اجناس ما را اسم کذایی روی آن نگذارند (دواها را خودشان درست می کنند و اسم فرنگی روی آن می گذارند) تا ما خودمان را پیدا نکنیم و مغزهایمان عوض نشود نمی توانیم مستقل بشویم ، در هیچ چیز نمی توانیم مستقل بشویم . باید ما از حالا بنا بر این بگذاریم که خودمان آدم باشیم ، با لغت خودمان حرف بزنیم و با علم خودمان ، من نمی گویم که علم را از

خارج یاد نگیریم ، خوب !!! ما !!! عقب نگه داشتند ما را، آنها الان خیلی از ما جلو هستند ما را عقب نگه داشتند لکن من می گویم که از آنها خوب هایش را یاد بگیرید بدهایش را الغا کنید، اینها بدها را به ما تعلیم می دهند خوب ها را نمی دهند. آقا مصیبت ما داریم . جوان های ما که در آنجا می روند، جوان ها را درس ، درس استعماری می دهند طبشان هم استعماری است نمی گذارند اینها ترقی بکنند. ما باید از آنها اگر چنانچه چیز خوبی دارند بگیریم ، مخالف نیستیم با این لکن به فکر این باشیم که خودمان درست بکنیم به فکر این باشیم که خودمان داشته باشیم . خوب بعضی ممالک بودند که اینها هم از غیر می گرفتند لکن بعد از آن کم کم خودشان بهتر از دیگران شدند. ژاپن اینطور بود، هندوستان اینطور بود خوب ما هم باید درست کنیم و آن قدم این است که ما بفهمیم که خودمان هم می توانیم ، هم هستیم یک چیزی . و من امیدوارم که آنطوری که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است و آنطوری که اسلام را به ما عرضه داشتند بتوانیم ملت مستضعفی که آنها را در طول یا دو هزار و پانصد سال یا لااقل در این پنجاه سالی که ما شاهد آن بودیم ما را عقب نگه داشتند انشاءالله بتوانیم اسلام تحقق پیدا کند و ما خودمان برای خودمان باشیم و منافع مملکتمان برای خودمان باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/9/58

فرمان امام خمینی به وزیر امور خارجه

جناب آقای قطب زاده ، وزیر

امور خارجه ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

لازم است هر چه زودتر یک هیات بین المللی بررسی با مشورت شورای انقلاب تشکیل دهید تا سیاست تجاوزکارانه دولت آمریکا را در ایران ، خصوصا در طول حکومت شاه مخلوع خائن مورد بررسی قرار داده و در معرض افکار عمومی جهان قرار دهید تا سازمان بین المللی که زیر نفوذ آمریکا ایران را به اصطلاح محکوم کرده اند، از جنایات دولت امریکا نسبت به مردم محروم ما آگاهی بیشتری پیدا کنند. همچنین برای مقابله با تبلیغات سوء و تجاوزکارانه آمریکا در مورد گروگان ها در لانه جاسوسی آنها می توانید یک هیات مستقل بین المللی دعوت نمائید تا از آنان دیدار کنند

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/9/58

بیانات امام خمینی به حجت الاسلام ربانی شیرازی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ عبدالرحیم ربانی دامت افاضاته

با توجه به مشکلاتی که در مناطق عشایری فارس وجود دارد جنابعالی ماموریت دارید جهت بررسی اوضاع و رفع مشکلات به مناطق مزبور بروید و با مشورت و کمک آقایان معتمدین محل و افراد ذیصلاح سعی کافی در این باره نمائید و ساکنین مناطق را به اتحاد و یگانگی و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید. بدیهی است که مقامات اجرائی نیز به وظیفه خود در پیروی از راهنمائی های آن جناب و همکاری های لازمه با شما عمل خواهند نمود. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/9/58

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست اعضا و کارکنان کمیته های چهارده گانه امدادامام

خسارات معنوی ، بیش از خسارات مادی نیاز به امداد دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما خواهران و برادران که امروز تشریف آوردید و از کمیته امداد هستید، از مجاهدات شما تشکر می کنم و به همه شما دعا می کنم . شماها می دانید که ما خرابی های زیادی از هر جهت داشتیم و محتاج به امداد هستیم و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است برای اینکه از ابعاد مختلفه به این مملکت و به این کشور و به این امت خسارت وارد شده است که جبران این خسارت ها محتاج به امداد است . یک امدادهائی در مقابل خسارت های مادی است ، خسارت های جسمانی است که شما آقایان ، خواهران و برادران مجاهده می کنید برای امداد به اینها که در این طول مدت در فقر بودند، جراحات بر آنها وارد شده است ، صدمات بر آنها وارد شده است ، اعضایشان نقص شده است و خانه

هایشان از بین رفته است ، زندگی هایشان خراب شده است ، اینها یک خرابی هائی بوده است که از رژیم سابق بوده است و محتاج به مرمت است که بحمدالله شما برادرها و خواهرها و سایر اهل خیر کمک کردند و می کنند و جبرانش امید است که آسان باشد و زود. و یک خسارت های معنوی ای بر این مملکت وارد شده است ، یک خسارتهای روحی بر این مملکت وارد شده است ، یک خسارت های فرهنگی بر این مملکت وارد شده است که آن بیشتر محتاج به امداد است تا این خسارت های مادی و این جراحاتی که بر این افراد وارد شده است و این نقص اعضایی که وارد شده است و این فقرهایی که هست در این مملکت . آن خسارات معنوی بیشتر محتاج به امداد است و دیرتر قابل جبران است .

طرفداران طاغوت ، امروز به حسب ظاهر طرفدار اسلامند

جبران خسارات معنوی محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناس هائی که واقعا دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهائی که اظهار دلسوزی می کنند، چون امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را می داند، هر کس ملی خودش را می داند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت می داند، امروز یک کسب رایجی شده است ، جزء کسب هاست این الان . کاسب ها یک وقت در دکان می نشینند و اجناس می فروشند، یک وقت در جاهای دیگر می نشینند و آن حرف هائی را که خودشان می دانند، برای استفاده تحویل می دهند تا استفاده کنند. امروز الان وضع اینطور شده است ، اشخاصی که در زمان طاغوت

طرفدار طاغوت بودند بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهر، مخالف با طاغوت می گویند هستیم ، مخالف با رژیم سابق می گویند هستیم . اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز می خورند. اگر همین امروز هم مساله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دست هایی که ، بعضی شان البته ، بعضی شان هم متعهدند، همین بعضی از روشنفکرها، همین بعضی از قلم به دست ها، همین بعضی چیزنویس ها خواهید دید که همان مسائل سابق و باز دعاگو و ثناگوی برای همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده اند ولی قلوبشان اینجا نیست ، فردا اگر چنانچه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می زنند. اینها سینه زنند، بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می زنند لکن به اسلام کاری ندارند، بیرق کفر هم بلند بشود پایش سینه می زنند برای استفاده . امروز اگر چنانچه آمریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای آمریکا می زنند. الان ، الان که من اینجا ایستاده ام اشخاصی هستند که روابط با امریکا دارند، روابط با کسانی که با امریکا روابط دارند، دارند. اینها سینه زنند، پای هر علمی سینه می زنند، به نظرشان فرقی نیست ما بین علم اسلام و یا علم کفر، آن کسبش را می خواهد بکند !!! او می خواهد رایج !!! او خواهد اسم بلند کند، او می خواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند، او می خواهد مردم او

را به عرض می کنم که آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند.

مخالفت پشت پرده با اسلام از صفات منافقین

امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روی آورده اند، مردم انقلابی شده اند، یک دسته دیگر از جوان هایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته ، یک قشر دیگر فریاد زدند و اینها توی خانه ها نشسته بودند، اگر کمک نمی کردند، لااقل کاری نداشتند، تماشا می کردند ببینند کی جلو می افتد، در خارج نشسته بودند، در خارج ایران ، در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه ای که با هم دارند جنگ می کنند اینها غلبه می کنند، هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها حالا مسلمان ها غلبه کردند، آمده اند زیر بیرق مسلمان ها، لکن شیطنت شان را دست برنمی دارند. زیر، زیر، در ظاهر فریاد می کنند و اسلام را ترویج می کنند و رژیم سابق را طاغوت می گویند و رژیم فعلی را جمهوری اسلامی می گویند لکن در زیر پرده مخالفت می کنند با اسلام ، مخالفت می کنند با جمهوری اسلامی . اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینه زن برای کارترند حالا هم در زیر دارند سینه می زنند برایش ، الان هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم مع الواسطه . هر کس بیاید آنطوری است ، منافقین اینطورند، پس این صفت منافقین است .

برخورد با منافقین ، مشکلتر از برخورد با طاغوت ها

در زمان رسول الله هم آن گرفتاریی که اسلام برای منافقین داشت و از دست منافقین داشت از دست کفار نداشت ، کفار را، ایستاده بودند و در مقابل هم جنگ هم می کردند و تو سر هم می زدند و پیش می بردند و یا

عقب می نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و می گوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم ، و مثل اسلام ابوسفیان و دار و دسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد می گوید من مسلمانم ، با مسلمان که نمی شود کاری کرد. این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم می خواند و جماعت هم می خواند و پای منبر رسول الله هم می نشیند و اشک هم می ریزد، با این که نمی شود کاری کرد. امروز هم مسلمان ها مبتلای به دسته ای از منافقین هستند که کار این ، کار مسلمان ها با این منافقین مشکلتر است با کارشان با محمدرضا. محمدرضا ایستاده بود و می زد و می کشت و تکلیف ملت با او معلوم بود، ملت می رفت به جنگش ، اما یک دسته ای که در ظاهر اظهار اسلام می کنند، در ظاهر برای اسلام دعوت می کنند، در ظاهر حرف اسلام می زنند، قلم هایشان و قدم هایشان برای اسلام است لکن زیر پرده با اسلام مخالفند، مخالفت با اسلام می کنند در زیر پرده ، با اینها باید چه بکنیم ؟ کار با اینها بسیار مشکل است و حل مساله منافقین ، پیغمبر اکرم هم نمی توانست حل بکند، حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمی شد، بکنی ، حلش مشکل است .

اسلام از صدر تا امروز، مبتلای منافقین بوده است

آنچه ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام می کنند و کمر اسلام را می خواهند بشکنند، کار مسلمان ها با اینها مشکل است ، حل مساله

اینها بسیار مشکل است ، این غیر از آنی است که نصیری است که مطلبش معلوم است و هویداست که مطلبش معلوم است . هویدا معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است و نصیری هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند، اما آن آدم مقدس مابی که تسبیح هم دستش گرفته است و به اسلام هم دارد می گوید من خدمت می کنم ، این مقدس ماب را چه باید بکنیم به او؟ این طایفه منافقین هم که نمی شود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا مبتلای به این جمعیت هست . و حل مساله اینها مشکلتر از هر مساله ای است برای اسلام و برای مسلمین . اشخاصی که فریاد برای اسلام می زنند و می زدند و !!! عرض می کنم !!! که از ملیت و از اسلامیت و از اینها می گفتند، بعد معلوم شد که این آقا که اینقدر اسلام ماب است و اینقدر ملی است رابطه دارد با آمریکا، بعضی از این روشنفکرهای ما اینطوری اند، منافقند. اگر صاف می ایستادند، مردانه می ایستادند، مثل آن فرض کنید که آدمی که می ایستد می گوید که من طرفدارم ، در بین اینهائی که کشتند یکی شان ایستاد گفت که نخیر من طرفدار شاه هستم ، حالا هم طرفدار شاه هستم . کشتندش ، این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد، به جهنم هم رفت . اما آنهائی که الان مبتلا ما به آنها هستیم

که مردانه نمی آیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمی خواهیم ، مردانه نمی آیند به میدان و بگویند که اسلام !!! را !!! برای سابق بوده حالا دیگر به درد نمی خورد. با اینها باید ما چه بکنیم ؟ کمیته امداد شما نمی تواند حل این را بکند. شما کمیته امدادتان می توانید یک آدم مجروحی را، یک آدم ضعیفی را، یک آدم بینوایی را نجات بدهید و خداوند انشاءالله شما را سلامت بدارد برای نجات این طایفه . اما نه !!! کمیته !!! کمیته شما و نه سایر قشرهای ملت می توانند حل این مساله را بکنند. حل مساله منافقین از اعظم مشکلاتی است که برای ملت ما و برای اسلام از اول بوده است . با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است و برای خدا و (به قول خودش ) برای اسلام ، برای خودش می خواهد هم جنگ بکند برای اسلام و هم چه بکند و اینها. منافق است ، به مردم شام حالی کرده است که من یک آدم مسلمانی هستم و مخالف امیرالمؤ منین هم که اصلا مسلمان نیست ، این که امیرالمؤ منین را آنجا می گوید مسلمان نیست ، به طوری که وقتی می گویند به اهل شام که علی را کشتند در محراب عبادت ، می گویند مگر او نماز می خواند؟ تو مسجد چه می کرد علی ؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خدای تبارک و تعالی .

مجاهدین صدر اسلام ، الگوی روش ما

نمی شود یک کسی بگوید من در جمهوری اسلام دارم کار می کنم و معذلک ربا بخورد، این با

اسلام نمی سازد. یک کسی در جمهوری اسلامی ، پاسبان جمهوری اسلامی ظلم بکند، پاسدار جمهوری اسلامی که باید پاسداری از اسلام بکند، به بندگان خدا ظلم بکند. باید خودتان را بپائید، متوجه باشید، همه قشرها را می گویم باید متوجه باشند که تخطی از احکام اسلام نکنند. توجه به اسلام داشته باشند و اتکاء به اسلام داشته باشند و امروز که ما با یک قدرت شیطانی !!! مقابله هستیم !!! مقابل هستیم و دنیا الان توجه به اینجا دارد، موج این مخالفت شما با این قدرت بزرگ در همه دنیا الان این موجش رفته است ، باید ما از این مبارزه بین اسلام و کفر سرفراز بیرون بیاییم . ما بر فرض اینکه شکست اقتصادی بخوریم ، شکست نظامی بخوریم لکن باید سرفراز بیرون بیاییم یعنی باید مثل مجاهدین صدر اسلام که می رفتند و مجاهده می کردند و کشته می شدند، ما هم باید همین طور باشیم . خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و موفق و من از همه شما تشکر می کنم و به همه شما دعا می کنم و خدمتگزار همه تان هستم .

تاریخ : 24/9/58

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام منهاج

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد منهاج دامت افاضاته

جنابعالی با سابقه ای که در امر تبلیغ دارید و با توجه به نیاز شدیدی که مسلمانان جهان به تبلیغ صحیح احکام مقدس اسلام دارند، مسافرتی به کشور استرالیا نموده و این وظیفه مهم اسلامی را در آن منطقه انجام دهید.

امید است ایرانیان مقیم آن کشور و سایر مسلمانان متعهد نیز در این باب همکاری های لازمه را با جنابعالی بنمایند.

از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور جلد 11

فرمان امام خمینی به ثقه الاسلام منهاج

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد منهاج دامت افاضاته

جنابعالی با سابقه ای که در امر تبلیغ دارید و با توجه به نیاز شدیدی که مسلمانان جهان به تبلیغ صحیح احکام مقدس اسلام دارند ، مسافرتی به کشور استرالیا نموده و این وظیفه مهم اسلامی را در آن منطقه انجام دهید .

امید است ایرانیان مقیم آن کشور و سایر مسلمانان متعهد نیز در این باب همکاری های لازمه را با جنابعالی بنمایند . از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/9/58

فرمان امام خمینی به آیت الله خزعلی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی دامت افاضاته

با توجه به مشکلاتی که از نظر پاره ای اختلافات در منطقه خوزستان پدید آمده و با سابقه ای که جنابعالی از وضع منطقه و آشنائی محل دارید ، مقتضی است مسافرتی به مناطق مختلف خوزستان نموده و به مشکلات رسیدگی نموده و با مشورت افراد ذیصلاح و معتمد محلی در رفع آنها بکوشید و اهالی محترم محل ها را به حساسیت وضع و وظیفه خطیری که از نظر حفظ وحدت در برابر توطئه دشمنان داخلی و خارجی دارند آگاه نمائید . امید است اهالی محترم نیز کمال همکاری را در مورد انجام وظایف محوله با جنابعالی بنمایند . از خدای تعالی موفقیت همگان را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/9/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام خسروشاهی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای سید هادی خسروشاهی دامت افاضاته

با توجه به سوابقی که جنابعالی در امر تبلیغات و مطبوعات دارید به نمایندگی از طرف اینجانب در وزارت ارشاد ملی در قسمت مطبوعات و تبلیغات داخلی و خارجی و دایره روابط بین الملل اسلامی به وظیفه اسلامی و ملی خویش به بهترین وجه عمل نمائید . از کارمندان محترم وزارت ارشاد ملی می خواهیم تا با ایشان همکاری های لازم را بنمایند .

توفیق جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعصای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسجد ابوالفضل تهران و ستاد تبلیغات اسلامی شهرستان بابل

تمام حکومت های غیر توحیدی ، نظم و عدالت را برای سلطه جوئی می خواهند

بسم الله الرحمن الرحیم

از خواهران و برادران محترم که از تهران و از بابل تشریف آوردند که از نزدیک با هم صحبت کنیم متشکرم و از اینکه همه شماها چه خواهرها و چه برادرها مجهز هستید برای خدمت به اسلام و جمهوری اسلام مباهات می کنم . اسلام مال همه است ، مال شخصی . . . نیست اسلام مال همه بشر است نه مال مسلمین ، اسلام آمده است تا بشر را از ضلالت به راه مستقیم هدایت ببرد ، و اسلام مثل مکتب های دیگر نیست که فقط برای یک حکومت مادی و دنیائی برنامه داشته باشد .

تمام حکومت های بشری ، تمام سیستم های غیر توحیدی برنامه شان همین است که در اینجا ، در این دنیا یک کارهائی بکنند ، آنهائی که فرض کنید خوب هم هستند یک نظم دنیایی ایجاد کنند ، و اکثرا که منحرف هستند برای این کار می کنند که سلطه جوئی کنند و دیگران را تحت سلطه خودشان بیاورند و استثمار کنند .

الان شما نمی توانید در تمام حکومت ها پیدا

کنید . یک حکومتی که روی عدالت ولو در همین حیطه ای که خودش دارد روی عدالت رفتار کند ، کم است ، کم می توانید سراغ کنید یک حکومتی که حکومت عدل باشد ولو راجع به نظم دنیا ، ادعا زیاد است ، ادعای اینکه می خواهیم برای عدالت عمل بکنیم زیاد است .

به اسم تمدن بزرگ ، تمام مظاهر تمدن را در کشور از بین بردند

شما هم گوشتان پر شده است از این حرف هائی که محمدرضا می گفت که ، عدالت اجتماعی ، عدالت اجتماعی .

دائما از عدالت اجتماعی و از ترقیات این مملکت گوش ماها را و شماها را پر کرده بود ، مملکت به دروازه تمدن بزرگ رسیده و یا همین چند وقت دیگر همه در تمدن بزرگ وارد می شویم و ایران می شود مثل یک ممالک پیشرفت کرده و ترقیاتش چه خواهد شد ، چه خواهد شد ، ادعا زیاد است ، اما وقتی که همین صاحب ادعائی که مال اینجا بود معلوم شد حالش ، فهمیدند و فهمیدیم که این آدم نه اینکه می خواست این ملت را به تمدن برساند ، بلکه می خواست این ملت به عقب برگردد و نگذارد جلو برود یک قدم ، ماءمور این کار بود و خدمتش هم تا بود خوب انجام داد ، یعنی همه دستگاه ها را فلج کرد ، شما ملاحظه کردید که چه هیاهوئی اینها درست کردند ، اینها برای اصلاحات ارضی چه بساطی در آوردند ، در تمام مملکت برای اصلاحات ارضی برنامه این بود ، با این اسم اصلاحات ارضی ، کشاورزی را زمین بزنند که ما الان برای گندممان هم محتاجیم به اینکه از کشورهای دیگر

وارد کنند ، چه هیاهوئی اینها درست کردند برای اینکه آزاد زنان و آزاد مردان ، چه بساطی خودشان و آن انگل هائی که در مجالس شوراءی سلطنتی نه ملی و سنا ، ماءمورهای سازمان امنیت و ماءمورهای خود این شاه چه هیاهوئی درست کردند ، برای اینکه دیگر مملکت ما آزاد شده ، آزاد زنان و آزاد مردان و شما در طول سلطنت این پدر و پسر و خصوصا پسر که یک یادگار خلفی بود برای آن پدر و از او هم جلو افتاد ، شما دیدید در طول تصدی این دو تا جنایتکار ، آزادی برای هیچ کس نبود ، هیچ کس آزاد نبود که یک کلمه حقی بگوید ، آزادی در آن جهت بود که آزاد کنند تا هر فحشائی بخواهند ایجاد کنند برای عقب راندن نیروی جوان های ما ، اینها آنقدر که به نیروی انسانی این کشور ضرر زدند به آن ذخائر آنها ضرر نزدند . انسان ها را فلج کردند ، جوان های ما را از بین بردند ، جوان های ما که باید خدمت بکنند به این کشور ، کشاندند به یک جاهائی که در آنجاها جز اینکه افکارشان فلج بشود و نتوانند خدمتی بکنند به این مملکت ، چیز دیگری نبود .

تمام مراکز فحشا را اینها درش را باز کردند و با بوق و کرنا ، ترویج کردند و کمک کردند که این جوان های ما بروند در این مراکز فحشا و فلج بشوند . همانجا باید دفن بشود جوانی شان ، جوانی این جوان های ما را ، از آنها گرفتند ، فلجشان کردند ، این

خواهرهای محترمی که در دام اینها افتادند و در دام ترویج های آنها افتادند و در دام تبلیغات آنها افتادند و از آن وظیفه انسانی شان سلب شدند ، ملعبه دست جنایتکاران شدند ، این تاءسفی برای اشخاصی که غیرتمندند ، اشخاصی که خوی انسانی شان را از دست ندادند یک تاءسفی همیشگی هست که این محترمات را اینها چه کردند به اسم آزادی .

با رفتن شاه و عمالش ، ملت عزیز ما زنده شدند

و شما دیدید که همچو که این ورق برگشت و اینها به همت همه قشرهای ملت شکست خورده از اینجا رفتند ، این ملت عزیز ما چطور زنده شدند ، چطور متبدل شدند به یک موجود دیگر . چطور همه شان مشغول شدند به خدمت . الان شما در هر جای مملکت که بروید بینید که مشغولند به خدمت کردن . جهاد سازندگی کسی نرفته الزامشان کند ، خودشان داوطلب از توی مدارس ، از توی جاهای دیگر می روند و خدمت می کنند . همه جای ایران وقتی می رویم سپاه پاسداران هست ، کسی ایجادشان نکرده ، خودشان ایجاد شدند ، هر جائی ، هر محلی خود آن محل اقدام کردند ، روحانی محل ، معتمد محل ، روشنفکر محل ، اقدام کردند و سپاه درست کردند ، کمیته درست کردند ، مردم خودشان مشغول خدمت به کشورشان شدند . البته من باید راجع به این موضوع ، قبلا هم عرض کنم ، حالا هم باید عرض کنم که شما آقایان که سپاه پاسدار هستید ، خداوند تاءییدتان کند انشاءالله و تمام سپاه پاسداران و تمام دادگاه ها و تمام کمیته ها و تمام قشرهایی که می خواهند

خدمت کنند به این کشور ، توجه داشته باشند که همه اینها خدمتگزار به اسلامند الان جمهوری اسلامی است و شماها از جنود اسلامی هستید ، لشگر اسلام هستید ، شما کارمند اسلام و کارمند امام زمان هستید ، توجه کنید که نبادا یک وقتی یک خطائی بکنید بر خلاف مسیر اسلام ، بر خلاف مسیر جمهوری اسلامی یک قدمی بردارید ، این یک وظیفه خطیری است برای همه ، برای ما و برای شما .

خطای روحانی باعث بدبین شدن مردم به روحانیت و اسلام است

روحانیون که نماینده رسول خدا هستند در بین مردم ، اگر خدای نخواسته روحانیونی که مدعی این هستند که نماینده امام زمان الان هستند در بین مردم ، اگر خدای نخواسته از یکی شان یک چیزی صادر بشود که بر خلاف اسلام باشد ، اینطور نیست که فقط خودش را از بین برده باشد ، این حیثیت روحانیت را لکه دار کرده . این یک وظیفه بزرگی به عهده اش هست ، روحانی همچو نیست که اگر یک خلافی بکند ، بگویند که زید این را کرده ، خلاف روحانی ، به اندازه ای که سعه شعاع نفوذش هست ، خطایش یک خطای بزرگی هست ، خطائی است که عفوش در دادگاه خدا بسیار مشکل است ، برای اینکه این نماینده ، یعنی مدعای نمایندگی از طرف امام زمان سلام الله علیه و اسلام دارد ، نماینده امام زمان اگر خدای نخواسته یک قدمی کج بردارد ، این اسباب این می شود که مردم به روحانیت بدبین بشوند . بدبین شدن به روحانیت و شکست روحانیت ، شکست اسلام است که حفظ کرده تا حالا اسلام را این طبقه

بوده ، و اگر در این طبقه شخصی اشخاصی پیدا بشود که بر خلاف مصالح اسلام خدای نخواسته عمل بکند ، جرمی است که از آدمکشی بدتر است ، جرمی است که از همه معاصی بدتر ، برای اینکه جرم صادر می شود از کسی که آبروی یک روحانیت را از بین می برد ، و آنهائی که غافل هستند از اسلام گاهی وقت ها بر می گرداند ، این اینطور نیست که وارد شده است که اگر چنانچه عالم فاسد بشود عالم فاسد شود . برای اینکه عالم نماینده به حسب ظاهر نماینده امام است و اگر خدای نخواسته یک فسادی در او پیدا بشود ، فاسد بشود ، قشرهای ملت را فاسد می کند و از آن طرف اگر چنانچه صالح باشد ، صالح کند قشرهای ملت را ، صالح می کند عالم را .

من در جوانی در یکی از شهرهای اینجا وقتی که رفتم دیدم که ، (محلات ، محلات رفتم دیدم که ) مردم اینجا صالحند ، فرق دارند با جاهای دیگر ، خوبند مردمشان کم در آنها پیدا می شود که منحرف باشد ، بعد که توجه پیدا کردم دیدم که عالم آنجا آنوقتی که من بودم عالم آنجا عالم خوب ، علما آنجا علمائی بودند که خیلی خوب بودند ، مردم چشمشان و گوششان و همه هوششان توجه دارد به اینکه این آقا ، این امام جماعت ، این چه جور است ، اگر این امام جماعت و آقا ، آقای وارسته ای باشد ، توجه به دنیا نداشته باشد ، توجه به خدا داشته باشد ، مردم تبعیت

از او می کنند ، از این جهت یک تکلیف زائد بر همه تکالیف به عهده طبقه روحانیین است ، این از روحانی ، شما هم که حالا وارد شدید در همان کاری که روحانیین می خواهند بکنند و می کردند ، آنها خدمت می کردند ، شما هم دارید خدمت می کنید به اسلام ، شما پاسداران اسلام هستید .

خلاف یک پاسدار باعث لکه دار شدن حیثیت پاسداران و رژیم اسلامی

اینها هم سپاه پاسداران اسلام ، همه با هم یک کار را انجام می دهید ، پست هاتان اختلاف دارد ، شما هم همین طور هستید ، خیال نکنید که اگر خدای نخواسته یک کار خلافی کردید ، این فقط می گویند که این آدم این کار را کرده ، می گویند سپاه پاسداران این جوری اند ، سپاه پاسداران چه اند ، سپاه پاسداران اسلام ، جمهوری اسلام ، آنهائی که غرضمندند ، آنهائی که می خواهند یک نقطه ضعفی پیدا بکنند ، آنها شروع می کنند به تبلیغات که رژیم سابق رفت ، یک رژیمی آمد ، این هم مثل او ، این هم بدتر از او ، این اسباب این شود که رژیم ، بد معرفی بشود ، معرفی اش کنند به اینکه رژیم فاسدی است .

اینهمه زحمت که کشیدید ، شماها ، خداوند همه تان را حفظ کند و اینهمه زن و مرد کشور و خصوصا این خانم ها که در صف اول در این نهضت و آنقدر زحمت کشیدند برای اینکه اسلام تحقق پیدا بکند ، همه نظرشان به این بود که یک جمهوری اسلامی ، یک عدل الهی پیدا بشود ، اگر خدای نخواسته از ما و از

شما یک مطلبی درست بشود و ظاهر بشود که بر خلاف عدالت اسلامی بود و بر خلاف احکام اسلام بوده است ، آنهائی که نشسته اند و دارند نگاه می کنند به شماها ، خدشه ای پیدا بکنند و این را بردارند زیادش کنند و بگویند ، اینها نمی گویند که این آقای حسن و آقای حسین بد کرده ، می گویند سپاه پاسداران این جورند ، آنهائی هم که صالح هستند برای خاطر یک عملی که انجام می گیرد ، آنها هم در ردیف آنها می کنند ، اسباب این می شود که بروند از اینجا بالاتر بگویند جمهوری اسلامی اینطوری است ، اسباب این می شود یک قدم بالاتر بروند بگویند اسلام همین است ، عرضه کنند .

تلاش کارتر به خاطر وحشت او از تحقق اسلام در سایر جاهاست

الان در خارج همین تبلیغات هست ، در خارج که منافعشان از دستشان رفته است که نمی نشینند نگاه کنند ، قدرت های بزرگ ، این آقای کارتر نمی نشیند که همه منافع مادی اش از دست رفته ، حالا شکست سیاسی هم دارد می خورد یا خورده است نمی نشیند ، مشغول به توطئه است ، مشغول به این است که دست را به دامن این رئیس جمهور ، آن رئیس جمهور ، این نمی دانم رئیس کذا ، این مجلس کذا ، آن مجلس کذا ، دست را به دامن اینها بیندازد و وادار کند به اینکه اینها هم همفکر او بشوند در مخالفت با ایران ، برای اینکه الان یک وحشتی اینها را برداشته و آنها را ، آن تنها نه ، همه را ، یک وحشتی برداشته است که نبادا یک

وقتی اسلام هم تحقق پیدا بکند ، نبادا یک وقتی از ایران این صدا بلند شده و این نهضت بلند شده ، الان هم شعاعش رفته در همه جا ، همه جای دنیا الان حرف این ، روزنامه ها راجع به ایران ، رادیوها ، تلویزیون ها همه راجع به ایران و راجع به این نهضت دارند بحث می کنند ، اینها وحشتشان از این است که نبادا این موج اسلام به خارج و یکی یکی ممالک را فتح بکند و اینها را فلج کند ، در دنیا شکستشان بدهد از این جهت نمی نشینند همین طور نگاه کنند . دوره افتادند برای اینکه همصدا پیدا بکنند تا ببینیم دنیا و رؤ سای جمهور دنیا اینها چه می کنند ، ممالک دیگر آیا تا چه اندازه نوکر آقای کارتر هستند و حیثیت خودشان و ملتشان را برای خاطر آقای کارتر از دست می دهند .

کارتر به خاطر حفظ حیثیتش ، شاه مجرم را پناه داده است

آقای کارتر برای خاطر اینکه به خیال خودش یک مفلوکی را ، یک مریضی را ببرد و در آمریکا حفظش کند و عرض می کنم که معالجه اش کند تا اینکه به ملت آمریکا و سایر ملت ها وفاداری خودش را از آن خائن هائی که برای او خیانت کردند ، نشان بدهد و در دوره آتیه هم رئیس جمهور بشود برای خاطر این خودش را رسوا کرد .

الان هر جا اشخاص دانشمند دنیا ، اشخاص متفکر دنیا تقبیح می کنند ، برای خاطر یک آدمی که اینقدر خیانت به یک ملتی کرده است و حالا ملت می گوید آقا این جانی که آمده پیش شما و او را پناه

داده اید ، پناهنده سیاسی نیست ، تا اینکه ما پناهنده سیاسی را بگوئید تحویل نمی توانیم بدهیم ، روی قواعد ، این یک مجرم است ، روی قواعد همه عالم یک کسی که به یک ملتی پنجاه سال و این آدم سی و چند سال به یک ملتی آنقدر جرم کرده و آنقدر اذیت کرده و آنقدر از این ملت کشته و آنقدر در تاوه ها اینها را بو دادند ، بعضی از اشخاص پاهایشان را قطع کردند ، جرائم آنها را ما نمی توانیم ، الان تصورش هم نمی توانیم بکنیم ، که در این حبس ها که در زیر زمین بوده و دالان هائی یک وقت نشان دادند ، دالان هائی که از این سازمان خیانتکاران بوده است . در این دالان ها به این مردم اسلامی ، به این مردم انسانی ، به این متفکرین به این روشنفکرها چه گذشته ما نمی توانیم تصور کنیم ، اینها هم که رفتند و آمدند ، شاید برای ما همه مسائل را نتوانند بگویند که چه کردند به ما ، ما یک ملتی هستیم که می گوئیم که ، اعلام می کنیم به همه دنیا که ما اینقدر جریمه بر ما وارد شده ، اموالمان اینقدر به غارت رفته و به جیب آقای کارتر و امثالش رفته است ، به دست این آدم ، آنقدر جنایات به این مملکت واقع شده است ، آنقدر قتل و غارت وارد شده ، ما این را می خواهیم بیاوریم اینجا و محاکمه اش کنیم ببینیم چرا این کارها را کرده .

اساس مطلب این است که کارتر از

همین می ترسد که نبادا یک وقتی این بیاید و بروز بدهد ، می گویند مشغول شدند که این را یک شستشوی مغزی بدهند و کاری کنند که فراموشی برایش بیاید که نتواند دیگر بروز بدهد ، مشغول این کارها هستند . از اینها همه کاری بر می آید ، ما نمی دانیم اما از اینها همه کاری بر می آید .

اعمال ضد انسانی کارتر در لوای انساندوستی

هر چه می خواهند شستشو بدهند مغز او را ، هر چه بخواهند او را بکشانند به اینکه همه چیز را نسیان کند ، لکن ملت ما که نسیان نمی کند ، این ملت ما هستند الان صداشان اینجا بلند است ، این ملتی که الان دارند فریاد می زنند (مرگ بر آمریکا) مقصودشان کارتر است ، ملت امریکا که به ما کاری نکرده ، ملت امریکا اگر بفهمد مطلب را ، اگر بفهمد ، اگر بفهمد مطلب را ملت امریکا ، به حسب وجدان انسانیش با ما موافق است .

اینهائی که مخالفت می کنند ، اینها از وجدان انسانی بیرونند ، اینکه این ابرقدرت ها فکر انسان نیستند ، یک فکرهای جنون آمیزی در مغز آنها هست که با اسم انساندوستی که می گوید من مردم را برای انساندوستی محاصره اقتصادی و دخالت نظامی در یک مملکت سی و پنج میلیونی انسان که خوب آن هم یک نفر از اینهاست ، دیگر آن که از یک جای دیگر نیامده ، این هم یک نفر از افراد اینجاست ، شما برای این یک نفر جانی ، سی و پنج سال جنایت کن به اسم دوستی انسان و انساندوستی سی و پنج میلیون جمعیت

از همین جمعیت ، نمی توانم بگویم از این قماش ، قماش اینها فرق دارد با او ، قماش انسانی ، سی و پنج میلیون را خواهی در فشار اقتصادی قرار بدهی که بمیرند ، اگر زورتان برسد ، می کنید ، اما همچو قدرتی ندارید ، شمائی که می گوئید ما انساندوستیم ، سی و پنج میلیون انسان اینجا هست ، این سی و پنج میلیون انسان بمیرند برای یک نفر که شما جنایاتتان معلوم نشود ، آقای انساندوست پنجاه نفر ما ، پنجاه هزار نفر انسان در امریکا داریم که این دانشجوهای عزیز است ، پنجاه هزار نفر دانشجو را بیخودی می خواهی از امریکا خارجشان کنی ، شما ، انساندوستی ؟ شما مطابق حقوق بین المللی دارید عمل می کنید ، شما بشر می خواهید؟ شما بشر را مراعات می کنید؟ این سی و پنج میلیون جمعیت اینجا ، سی و پنج میلیون جمعیت اینجا که بسیارشان چیز هستند ، روحانی هستند ، تحصیلکرده هستند ، همه شان مؤ من و متقی هستند ، این سی و پنج میلیون جمعیت می گوئید اصلا حقی در دنیا ندارند ، فقط حق مال محمدرضاست ، حق مال این جانی است ، غیر از این است که ما اینطور فکر کنیم که ایشان نه برای این امت ، یک حس انساندوستی اش او را وادار کرده به این معنا برای اینکه این بر خلاف حس انساندوستی است .

کارتر بد تشخیص داده ، ملت دیگر ظلم را نمی پذیرد

اینها نیست مساءله ، مساءله این است که بدتشخیص داده اند . روی آن تشخیص بدش ، مثل اینکه لج کرده ، از اول بد تشخیص داده

، می گویند هم تحمیلش کرده ، تشخیصش از اول برای اینکه موفقیت پیدا کند برای ریاست جمهوری دوره بعد ، راهش را بد رفته است ، راه این نبود که ایشان شاه را بردارد برود آنجا و بخواهد یک توطئه بکند یا بگوئید بخواهد معالجه بکند ، حالا من اطلاعی ندارم ، یک عده ای می گویند برای توطئه رفته است ، بردند او را آنجا و یک عده ای هم می گویند که نه این مفلوک است و این مریض است دیگر ، سرطان دارد ، این ، راه را بد رفت ، خیال کرده به اینکه حالا هم وضع مثل وضع سابق است که یک کلمه ای القا می کرد به محمدرضا آن هم تحمیل می کرد به ملت ، ملت هم حرف نمی زد ، وضع آنوقت اینطور بود .

تا گفته می شد که تو باید این کار را بکنی ، ماءموری که این کار را بکنی ، آن هم می آمد آنجا و به وسیله این عمالش آن کار را تحمیل می کرد و مردم هم یک وضعی پیدا کرده بودند که تسلیم بودند ، او خیال می کرد حالا هم ملت ما مثل آنوقت است ، نمی داند که ملت ما تحول پیدا کرده ، یک موجود انسانی به تمام معنا شده ، موجودی که دفاع می خواهد از خودش بکند ، یک موجودی که زیر بار ظلم نمی رود ، دستور اسلام این است که نه ظلم بکنید نه زیر بار ظلم بروید ، انظلام یعنی زیر بار ظلم رفتن از ظلم کمتر نیست ، انظلام به خودت

ظلم کردن ، به یک ملت ظلم کردن ، ظلم هم از همین قماش ، هر دویش در اسلام ممنوع است ، نه شما حق دارید به کسی ظلم کنید نه حق دارید که از کسی ظلم بکشید ، دیگر ملتمان این است که نمی خواهند از تو ظلم بکشند ، نمی خواهند .

رؤ سای جمهوری امریکا تا حالا به ما ظلم کردند و به وسیله عمالشان همه چیز ما را از بین بردند و بالاتر از همه نیروی انسانی ما را عقب راندند ، ما از این به بعد نمی خواهیم این ظلم را بکشیم .

کارتر از محاکمه شاه می ترسد چون حیثیتش به باد می رود

ما می خواهیم این آدم بیاید اینجا و محاکمه اش بکنیم ، خودش مطرح نیست ، خودش یک آدم نیست ، آنوقت هم که بود آدم نبود ، خودش مطرح نیست ، ما می خواهیم چه کنیم یک مفلوکی که بیاید اینجا و ما عاشق جمالش که مردم نیستند ، ما می خواهیم این آدم بیاید اینجا محاکمه اش کنند و پرونده های قطوری که از او هست ارائه بدهند و اینهمه معلول و اینهمه ناقص العضو که به وسیله او شده است ، ارائه بدهیم به عالم ، آقا وضع ما این است ، وضع ملت ما در این سی و چند سال حکومت ، این است ، وضعمان این است که جوان های ما ، پیرزن ها را بیاوریم که جوان هاشان را از دست دادند ، که جوان هاشان را نشان بدهند که اینها آنهایند که در سینما رکس مثلا از بین رفتند .

امروز ، الان یک پیر مردی !!! که !!! آمده بود که

چهار تا یا پنج تا شش تا از اولادهای من در آنجا ، خوب ما این را می خواهیم بگوئیم ، این آقای انساندوست این را برده نگه داشته ، نه اینکه انسان می خواهد نگه دارد ، خوب انسان نیست که نگهش دارد ، این نه این است که برای انساندوستی دارد این کارها را می کند ، این خوف این را دارد که نبادا تحویل اینجا بدهند و مشت رئیس جمهور امریکا باز بشود که در آینده نتواند دیگر رئیس جمهور بشود ، یعنی قلم نه ، روی او امریکا بکشد که شما دیگر لایق رئیس جمهوری نیستید ، ملتش بفهمند که رؤ سای جمهوری اینها چه می کردند با مردم ، با دنیا چه کردند ، ملت ها که اینطور نیستند که افکارشان مسموم شده باشد مثل این رؤ سا ، ملت ها افکارشان محفوظ است ، مگر آنهائی که دور و بر اینها جمعند ، اینها خوف این معنا را دارند . اگر ملت ما از اول گفته بود که محمدرضا را آنجا نگه داشتید بکشیدش ، می کشتندش همچو آنها باکی از کشته شدن ندارند .

برای کارتر رئیس جمهور شدن مطرح است نه جان انسان ها شما خیال می کنید که برای این پنجاه نفر که در اینجا هستند ، پنجاه و چند نفر جاسوسی که در اینجا هستند ، اینها دلشان سوخته و انساندوستی شان و حب به اهل ملتشان اسباب این شده ، شما مطمئن باشید که مساءله این نیست ، اینها فوج فوج سربازهای خودشان برای اینکه خدمت به آنها بکنند می فرستند به جبهه ها که

بریزند در جبهه ها بکشند و کشته بشوند . هزاران افراد را از خود ملتشان به کشتن می دهند ، برای اینکه یک صدائی در خود آمریکا پیدا بشود که این رئیس جمهور ما چه آدم کذائی است ، وضع این ، روحیه اینها اینطوری است ، اینها وضع روحشان ، روح الان دیگر آن روح اولی که فطرت انسان و فطرت اولی است ، اینها از دست دادند ، همه انسان ها به فطرت صحیح موجود می شوند ، اینها عوض شدند ، از آن فطرت اولیشان عوض شدند ، اینها برای خاطر پنجاه و چند نفر که در ایران حبس اند ، یعنی حبس هم خوب در محلشان هست ، همان جائی که زندگی می کردند حالا هم همان جا دارند زندگی می کنند ، آنطور هم که تا حالا به من اطلاع دادند و من همیشه سفارششان کردم در کمال رفاه هم هستند ، منتها آنها سروصدا بلند کردند که اینها چطور و کذا . بعضی از اینها هم که رفتند آنجا گفتند نه ، مسائل این نیست ، نه برای خاطر این پنجاه و چند نفرشان دست و پاکنند همه تشبث اش این است که رئیس جمهور بشود ، اصلا تمام نظرش آنجاست و من به او قول می دهم که نشود انشاءالله ، رئیس جمهور شدن راه دارد حال ما فرض هم می کنیم دو سال دیگر هم ، پنج سال دیگر هم بخواهی رئیس جمهور بشوی ، آخر ارزش دارد که یک انسانی ، یک ملتی را ، ملت دویست و چند میلیون در نظر مردم اینطور جلوه بدهد

ارزش دارد ، برای پنج سال دیگر جنایت کردن ، خوب ، ریاست کردن اینها ، همان جنایت کردن ارزش دارد . برای ریاست کردن که مساوی با جنایتکاری است پنج سال ، اینکه اینقدر یک ملت امریکا را آنها که تقصیری در این باب ندارند اینقدر آنها را آلوده کند و مردم دنیا را هم به ملت امریکا بدبین کند ، تو خدمتگزار به ملت خودت هستی ، تو اگر خدمتگزار به ملت بودی ، می گفتی خوب این خیانت کرده ، ما این خیانتکار را می دهیم دست کسانی که به او خیانت کرده ، این خدمتگزاری بود ، این آبروئی بود ، همه ملت ایران برای تو هورا کشیدند ، اما حالا چه شده ؟ حالا نزدیک جنایتکار ، بدتر از جنایتکار می دانند ، حالا مشتت باز شده و دیگر و تو را یک آدمی دانند که داری ملت خودت را هم به باد می دهی ، ارزش دارد ، اگر فرض کنید تو رئیس جمهور هم بشوی ، این ارزش دارد که انسان به اینقدر جنایات خودش به پنج سال ، حالا این شاه ، شاه مخلوع از باب اینکه به قول خودش شاه بود می گفت ، من تا آخر عمرم شاهم . جنایات که می کرد می گفت : ارزش دارد ، می گفت من تا آخر عمرم هستم ، نمی دانست که خداخواهد ، اما شما رئیس جمهوری پنج ساله اید ، شش ساله ، یک همچو چیزی است ، بعدش باید بروی ، تا آخر هم که دیگر نوبت شما نمی رسد ، رقبای شما هستند

در این معلوم نیست ، تو برای تو هم اینکه برسی به این مقام ، الان برای تو هم ، الان که تو نمی دانی تو می شوی یا آن نفر دیگری که کاندیدا هستند ، تو سر هم دارید می زنید ، شما برای خاطر توهم اینکه من در پنج سال دیگر ، شش سال دیگر مشغول به این ریاست و نمی دانم این بساط باشم ، این را برای توهم ، ملت خودت را از دست می دهی ، داری ملت خودت را و همه شوون امریکا را در نظر شرق فاسد جلوه می دهید ، این ارزش دارد که برای یک توهم ، آدم این کار را بکند ، این عقل اقتضاء می کند که انسان برای توهم اینکه شاید برسم به آنجا ، اینقدر جنایت فعلی بکنند . اینها اینطورند وضعشان و مبتلای با یک همچو انسان ها یا آدم ها یا موجوداتی هستیم که باید همه ملت ما با آن مبارزه کنند .

ما از محاصره اقتصادی و نظامی نمی ترسیم

و ما نمی ترسیم از اینکه در اقتصاد ما را منزوی کند یا فرض کنید که چیز نظامی ، دخالت نظامی ، ما از این چیزها نمی ترسیم . ما قبل از این حرف ها ، شاید شما هیچ کدامتان یادتان نباشد ، همه این شلوغی ها که حالا بینید ما شاهدش بودیم ، ما در همان محلی که بودیم ، یعنی خمین که بودیم سنگربندی می کردیم ، من هم تفنگ داشتم ، منتها من بچه بودم به اندازه بچگی ام ، بچه شانزده هفده ساله ما تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلم تفنگ هم

می کردیم ، من بلدم الان تفنگ بیندازم ، این اخوی ما بزرگتر از ما بود ، ایشان تفنگ انداز است ، منتها حالا پیرمرد است ، ما سنگر رفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می کردند و می خواستند بگیرند و چه بکنند ، هرج و مرج بود ، دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت و هرج و مرج بود ، قبل از این خان بود ، هرج و مرج و دولت مرکزی هم بدون قدرت و همه جا ، کاشان و این حدود قم و . . . . است ، چیز کاشی بود ، نائب حسین و پسرش ، آن حدود ما هم حمله می کردند زلقی ها و نمی دانم . . . حمله می کردند و یک دفعه هم آمد یک محله ای از خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند ، ما هم جزء آنها بودیم که به اندازه ای که می توانستیم حرکت بکنیم ، امیدواریم که این ملت ما همه تفنگدار باشند و همه جنگجو ، آنقدری که می توانیم می زنیم ، حالا شما فانتوم آوردید ریختید سر ما ، هر کاری می خواهید بکنید ، ما را نترسانید از اینکه نظامی می آوریم ، ما نظامی های شما را دفنشان می کنیم و ما را نترسانید از اینکه به شما برای خاطر انساندوستی گرسنگی می دهیم تا بمیرید نخیر ، اینطور ، روزی ما با خداست و ما قدرت این را داریم که از این زمین خدا روزیمان را بیرون بیاوریم ، همه کشاورزهای ما انشاءالله بیدار

شدند و کشاورزیشان را تقویت کنند .

توطئه ایادی امریکا برای نابودی اسلام

در هر صورت مساءله این است که ما الان مبتلای به یک همچو قدرتی هستیم و مع الاسف که در داخل ما هم که جناح هائی هستند دست و پا می کنند که همان مسائل را درست کنند ، یعنی دست و پا می کنند که امریکا قدرت پیدا کند ، این ننگ را ما کجا ببریم که اهالی یک کشوری ، افرادی که از همین مملکت است اینجا زاده شده و اینجا پرورش پیدا کرده ، حالائی که مملکت ما و ملت ما قدرت امریکا را در اینجا شکست داده است ، باز روابط با امریکا دارند که برگردانند ، این ننگ را کجا باید برد ، این شکایت را پیش کی بکنیم که باز هم در بین جمعیت اشخاصی هستند که اخلال می کنند که خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند .

جمهوری اسلامی اگر تحقق پیدا کند ، دست ارباب ها کوتاه می شود ، نبادا این کار بشود از آن روز اولی که ما آمدیم به اینجا و قبلش ، اخلال می کردند ، قدم به قدم اخلال می کردند ، خواستیدبدهید ، نمی گذاشتند بدهید . یک دسته ای آنجا جلو رفتید و شکست دادید آنها را ، بعدش قدم بعدش راجع به قانون اساسی ، چه حرف های مزخرف زدند و گفتند اخلال به اینکه نبادا یک چیزی بشود ، بعد مردم راءی دادند و در این صد در نود از آن راءی سابق بود ، صد نود مردم راءی دادند ، حالا به دست و پا افتادند که ارباب ها دارند شکست

می خورند ، چه بکنند اینها ، حالا باز هیاهو می کنند ، می خواهندچند نفر را بر راءی تمام ملت به اسم مصلحت ملت ، این همان منطق کارتر ، منطق کارتر این است که ما برای خاطر این انسان داریم ، سی و پنج میلیون جمعیت را زیر پا له می کنند ، اینها هم برای خاطر چند نفر آدم ، برای خاطر فرض کنید که یک عده معدودی یا برای خاطر عشق به آمریکا می خواهند نهضت اسلامی ما را شکست بدهند و اسلام را شکست بدهند ، تاسف این ، اسلام راخواهند شکست بدهند ، دانسته یا ندانسته . و نمی توانند ، امروز مردم مملکت ما ، ملت ما همچو شده است ، همچو بیدار شده است و چشم هایش را باز کرده که این توطئه ها دیگر فائده ندارد ، همه این توطئه ها را این ملت دفع می کند .

خداوند انشاءالله به شما سلامت بدهد ، به خواهران من ، برادران من ، به همه شما دعا می کنم و تا نفس می کشم خدمت به شما می کنم ، خداوند همه تان را انشاءالله حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/9/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی پزشکان اصفهان

نخوت قدرتمندی در مغزهای کوچک منجر به لگدمال کردن ملت می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان تشکر می کنم که زحمت کشیده اند آمده اند ، خواهرها ، برادرها ، تا از نزدیک یک مطالبی که باید گفته بشود ، لااقل بعضی از آن گفته بشود . شما لابد امروز از رادیو شنیدید که شاه از امریکا رفت به جای دیگر . این اثر جرم و این مجرم که باید بیاید و

در اینجا محاکمه بشود تا ما پرده از روی جنایات امریکا یعنی رؤ سای جمهور امریکا که در طول این مدت که این جانی در اینجا جنایت کرده ، ریشه اصلی اش امریکا بوده ، این یک شاخه ای از آن ریشه بوده است ، اینجا فاش کنیم ، اینها گمان می کنند که شاه را از امریکا که خارج کردند تمام شد قضیه ، مثل اینکه وزیر خارجه امریکا هم گفت که حالا ببینیم که عکس العمل ایران چه خواهد بود . اگر ایران تمام حرفش این بود که شاه چرا در امریکاست دیگر حالا تمام شده بود برای اینکه شاه در امریکا نیست اما قضیه این است که شاه ، شاه مخلوع که الان یک موجود مفلوکی است و به نظر من آن وقت که در اریکه قدرت بود مفلوکتر بود ، مفلوک از جهت ادراکات که نمی توانست بفهمد وظیفه او با ملت چیست و ملت چه مقامی دارد در هر کشوری ، این معنا را ادراک نکرده بود ، از این جهت مفلوک بود و حالا هم مفلوک است چنانچه آقای کارتر هم مفلوک است ، آنهائی که خودشان در اریکه قدرت نشستند و این نخوت قدرتمندی در مغزهائی که کوچکند ، این اسباب این می شود که هر کاری که می خواهند انجام بدهند ، هر چه دستشان می رسد به او انجام بدهند ، هر ظلمی که می توانند بکنند ، هر ملتی را که می توانند زیر پای خودشان له کنند . اینها جزء مفلوک های عالم هستند برای اینکه قدرت روحی ندارند که هر چه وارد در

مغزشان می شود بتوانند کنترلش کنند ، همانطور که آدم مفلوک نمی تواند یک راه صحیحی را پیش بگیرد ، آدم علیل نمی تواند یک راه صحیحی را پیش بگیرد ، آدم علیل نمی تواند یک راه صحیحی برود ، آنهائی که برای خاطر قدرتمندی ، کوچک بودن مغز و قدرت زیاد ، در آن وارد شدند نمی توانند کنترل کنند خودشان را و حفظ کنند مغزشان را ، اینها جزء مفلوک ها هستند . انبیا و اولیا که هر چه وارد می شد ، هر چه قدرت در عالم وارد می شد ، در اینها هیچ ، در آنها تاءثیری نمی کرد . آن کسی که زمام یک مملکتی از حجاز گرفته تا مصر و اینجاها را ، ایران و سایر جاها تحت سلطه او بود و قدرت جسمی و روحی خودش آنطور بود ، می بینیم از یکی از افراد پائین و متوسط متواضعتر است و این قدرت ها ابدا در

روح او تاءثیر نکرده برای اینکه روح اینقدر بزرگ است که همه عالم را می گیرد ، یک روح مجردی که از آن آلایش ها تجرد پیدا کرده است اینقدر وسیع است که همه عالم مثل یک نقطه می ماند در او ، آنها لایق زمامداریند ، اسلام آنها را زمامدار کرده است ، وقتی هم که دست به دامن آنها نمی رسد باید آن اشخاص که نزدیکتر به آنها هستند از سایر افراد ، آن اشخاص که بهتر توانند هضم کنند قدرت ها را ، کمتر قدرت مابی در کله آنها تاءثیر بکند ، باید زمامدار باشند ، مع الاسف دستمان کوتاه

است . امثال اینهائی که تا یک ریاست پیدا می کنند ، تا یک قدرت ریاست پیداکنند ، تا یک قدرت پیدا می کنند ، مثل حیوان های چموش شروع می کنند به شرارت ، اینها مفلوکند ، همانطوری که اینها الان اسم محمدرضا را گویند یک مریض مفلوکی که ، من می گویم در آن زمان که قدرتمند به نظر شما بود مفلوکتر بود از حالا ، حالا هم شما مفلوکید و همه قدرتمندهائی که به واسطه یک قدرت نمی توانند خودشان را کنترل کنند و نمی توانند هضم کنند آن قدرتی که بر ایشان وارد می شود ، اینها جزء همان مفلوک ها هستند و لهذا این مفلوک ها هستند که دور هم نشینند و به تبع این مفلوک اصلی یک ملتی را محکوم می کنند .

وجود لانه جاسوسی و افرادش برای ایجاد توطئه بود نه روابط سیاسی

لابد این را هم شنیدید که لاهه ایران را محکوم کرد ، حالا دیگر خواب به چشم ایرانی ها نمی آید ، لاهه محکوم کرد ، این لاهه مدت هاست ، این سازمان ها مدت هاست که اسرائیل را در این شرارت هایش محکوم کردند و هیچ اعتنا به آنها نکرد ، هیچ غلطی هم آنها نکردند . ما که مساءله مان یک مساءله حق است که می گوئیم که بیائید ببینید که اینجا اصلا سفارتخانه نیست ، شما می گوئید که سفارتخانه باید جزء احکامی که کردند آقایان ، سفارتخانه باید به تصرف آمریکا داده بشود ، ما مدعی هستیم که اینجا سفارتخانه نیست ، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعی هستیم که این آدم هائی که در اینجا بودند ، اینها

اجزاء سفارتخانه نبودند ، به اسم سفارتخانه شما یک چیزی درست کردید که لانه جاسوسی است و بیایند ببینند که آیا این چیزهائی که در این سفارتخانه هست ، اینها اسباب دست جاسوس هاست یا وسائلی است که سفارتخانه لازم دارد؟ بیایند سفارتخانه های دیگر را ببینند ، سفارتخانه ایران را در خارج ببینند که آیا این سفارتخانه ایران وضعش اینطور است که اینجا هست و همین طور سفرای ایران در خارج ؟ یا فرض کنید اجزاء سفارتخانه ها را ببینید که آنها در آنجا یک همچو مسائلی ندارند و اگر یک وقتی مثلا یا جای دیگر در امریکا یک جائی را به اسم سفارتخانه ، مرکز توطئه و جاسوسی قرار بدهد ، آقایان گویند که خوب ، شما چون که یک اشخاصی بودید دیپلمات ، بیائید ، تشریف ببرید دیگر راه را باز کنند؟ و گر نه مساءله این نیست ، شما با این حرف می خواهید کلاه سر عالم بگذارید و وقت دیر شده است و دیگر از شماها قبول نمی کنند ، شما شاه را دک کردید برای اینکه مشت تان باز نشود ، ما محاکمه تان می کنیم ، در همین جا محاکمه رژیم این پهلوی را و محاکمه رژیم جمهوری امریکا را ، در این مدتی که به ما ، اینطور جرم را نسبت به ما روا داشتند و اینطور توطئه ها را کردند ، آنها گفتند که ، محکوم کردند ما را به اینکه سفارتخانه ها و سفارتخانه آمریکا باید تحویل داده بشود و این دیپلمات ها را با سفرا و اجزاء سفارتخانه باید راه بیندازند ، اینها بیایند

به امریکا ، ما می گوئیم که سفارتخانه نیست ، اینجا شما سفارتخانه ، ما گوئیم امریکا اصلا سفارتخانه ندارد اینجا ، ما می گوئیم که ماءمور سیاسی ندارد اینجا ، اینها ماءمورهای امنیتی هستند نه ماءمور سیاسی ، اینها از اجزاء امن امریکا هستند که در اینجا بودند ، اینها نیامدند برای اینکه بین ایران و امریکا را روابط سیاسی ایجاد کنند ، اینها آمدند آنجا و این مرکز مهم هم برای همین است که در ایران توطئه کنند و حالا که شکست خوردند بیشتر توطئه کنند ، حالا که آن شخص رفته و دست آنها هم از مملکت تا حدودی بریده شده است زیادتر می خواهند توطئه کنند ، ما این معنا را می گوئیم . ما اشخاصی را که می خواهیم دعوت کنیم در اینجا ، از دانشمندهای دنیا و از سیاسیون دنیا و از کارشناس های دنیا ، برای این است که بیایند تشخیص بدهند که این وضعی که در اینجا بوده است و این اشخاصی که در اینجا مشغول کار بودند ، این وضع سفارتخانه است ؟ این وضعش وضع سفارتخانه است ؟ این یک مکانی است که باید اسمش را سفارتخانه گذاشت یا نه ؟ و بیایند و ببینند اشخاص را و بررسی کنند از پرونده هائی که اینها دارند و از پرونده هائی که اینها دارند و از کارهائی که آنجا انجام می دهند ، می دادند ، ببینند این کارهای سفارتخانه است یا کارهای سفارتخانه نیست ؟ پس شما یک موضوع غلطی را در لاهه ، یک موضوع غلطی را حکم کرده ، یک موضوعی را حکم

کرده که در اینجا نیست همچو موضوعی ، او گفته است باید سفارتخانه را تحویل بدهند ، ما سفارتخانه امریکا اینجا نداریم ، کجاست این سفارتخانه ؟ می گویند که باید دیپلمات ها را رها کنند ، ما نمی شناسیم دیپلماتی در اینجا ، آنها که نگفتند که باید مرکز جاسوسی را ، باید یک مجلس دیگر بگویند ، آنجا هم باز به اتفاق آراء بگویند که مرکز جاسوسی را باید به امریکا تحویل بدهند و جاسوس را باید رها بکنند ، اگر این را گفتند یک حکمی بر ضد ما هست ، اما اینهایی که گفتید ، حکمی بر ضد ما نیست برای اینکه ما که مرکز جاسوسی را گرفتیم نه سفارتخانه را ، اصلا ما هیچ سفارتخانه ای را نگرفتیم ، امریکا سفارتخانه ندارد اینجا ، اصلا آقایان می گویند که سفارتخانه را باید تحویل امریکا داد ، نه ، سفارتخانه ندارد تا ما تحویل بدهیم ، آمریکا ماءمورین سیاسی ندارد اینجا ، اینکه می گویند باید ماءمورین سیاسی را تحویل بدهید ، ماءمورین سیاسی کی هست ، پیدا کنند تا ما تحویل بدهیم . ما مدعی هستیم که اینها هیچ کدام ماءمورین سیاسی نیستند و می گوئیم بفرستید و ببینید ، قضیه را بررسی کنید .

ما شاه و رؤ سای جمهور امریکا را غیابی محاکمه می کنیم

و ما می آوریم بررسی می کنیم این مطلب را ، محاکمه می کنیم اینها را و محاکمه کنیم رؤ سای جمهور را منتها محاکمه غیابی ، دستمان به آنها نمی رسد ، محاکمه غیابی آن مقداری از پرونده هایشان که در اینجا هست و آن مقداری از جنایاتشان که بر ما در اینجا ثابت است

که این مقدار ، من مکررا این را گفتم ، اینها یک کارهای زیر پرده ای داشتند که غیر از رئیس جمهور و شاه شاید کسی نمی دانسته آنها را ، ما نمی توانیم پیدا کنیم آن مقداری که منعکس است در خارج ، آن مقداری که در وزارتخانه های ما منعکس است ، آن مقداری را ما می خواهیم حالا بررسی بکنیم و پرونده هایشان را مشغول جمع آوری هستند گروه هائی تا اینکه جمع بشود و ما دعوت کنیم از اشخاص بیایند بررسی بکنند . ما یک حرف غیر حقی نداریم ، این حرف ساده ای که همه عالم این حرف را باید اگر بفهمند ، بپذیرند ، البته آقای کارتر نمی پذیرد برای اینکه آقای کارتر اصلا از آن مفلوک هائی هست که حق را نمی تواند بپذیرد ، مغز او دیگر حق را نمی تواند بپذیرد ، آن دارد شاه را از این دست به آن دست می گرداند ، در یک جزیره ای در آنجاها بردند و نگهداریش می کنند مبادا گرفتار بشود و به ایران بیاید و مقداری که بین خودش و او هست هم کشف بشود ، اسراری که ما بین شاه و کارتر هست و سایر چیزهای امریکا هست ، باید کشف بشود . محمدرضا گفته بود که اگر چنانچه بناست من را محاکمه کنند ، باید رؤ سای جمهوری امریکا هم ، چند نفر که در زمان من بودند ، محاکمه کنند . بله ، باید محاکمه کنند آنها را منتها ما دستمان به آنها نمی رسد ، ما همچو قدرتی نداریم که احضار کنیم رئیس

جمهور امریکا را ، لکن این قدرت را داریم که در محل خودمان پرونده هایشان را رسیدگی کنیم و اشخاصی را دعوت کنیم از خارج و بیایند و رسیدگی کنند و ببینند چیست قصه . ما آنها را هم می خواهیم محاکمه کنیم ، بنابراین ، این فایده ندارد که ایشان بر دارد این را ببرد از یک مملکتی به مملکت دیگر و خیال کند حل شد قضایا ، از اول هم همه حرف ها این بود که اگر او را تحویل ما ندهید ، ما اینهائی که اینجا هست محاکمه می کنیم و حالا هم می گوئیم که ما یک محاکمه ای از رژیم پهلوی می کنیم و یک محاکمه هم از جمهوری امریکا در زمانی که این آدم ، از آن زمانی ، که این آدم در راءس آن بود تا حالا و تا آن وقتی که اینها در اینجا هستند و بساطشان اینجا هست . بنابراین ، مسائل حل نشده است ، آنها خیال می کنند که اگر چنانچه این را فرستادند آنجا ، دیگر مسائل حل است .

قصد ما روشن کردن ظلم مستکبرین به مستضعفین است

خوب ، ما یک مطلب دیگری هم غیر از اینکه اساس مطلب است که می خواهیم جرم آنها را به دنیا ثابت بکنیم و مستضعفین وظیفه شان را با مستکبرین بفهمند ، مستضعفین اکثرا نمی دانند ، ما هم نمی دانیم ، ما هم جزء مستضعفین هستیم ، نمی دانیم که اینها به سر ما چه آوردند ، بعضی از ورقه های کوچکش دست ماست و می داینم ، بعضی مشاهدات ما هست و چیزهائی که به چشم دیدیم اما مسائل زیاد زیر

پرده را ما نمی توانیم بفهمیم ، ما می خواهیم آن مقداری که امکان دارد بفهمیم این را ، درست عرضه کنند به مستضعفین دنیا ، به ممالک دنیا ، تا بفهمند مستضعفین که این مستکبرین با آنها چه می کنند ، این ابرقدرت ها با اینها چه می کنند ، ما می خواهیم بفهمانیم به خود ملت امریکا که نسبت به ملت امریکا اینها چه کردند تا حالا ، اینها چه جنایاتی کردند که ملت امریکا را هم از نظر مردم دارند از بین می برند ، اینها چقدر به خود امریکا لطمه وارد کردند ، لطمه حیثیتی ، لطمه انسانی و چقدر به سایر کشورها و ملت ها و اینها .

بنابراین مسائل به اینجا ختم نمی شود ، ما یک ملت ضعیفی هستیم ، ما یک ملتی هستیم که اتکالمان به خداست و ما جمعیت مان کم است ، شما جمعیت تان زیاد ، جمعیت شان زیاد ، یعنی اینکه ملت امریکا با آنها نیست تا جمعیت شان زیاد باشد ، شمائید و سرنیزه ها و فانتوم ها و آن بساطی که دارید ، و مائیم و مشت و صدا و فریاد مظلومیت تا ببینیم آیا چه خواهد شد ، آیا غلبه باز با ظالم هاست ، این راجع به مسائل امروزی که به ما متوجه است اما مسائل داخلی خودمان . شما ملاحظه کردید که ما در آنوقت که با ، ملت ما در آنوقتی که با این رژیم در افتاد ، یک مقابله یک آدم هیچ ، آدمی که هیچ نداشت با یک آدمی که همه چیز داشت ، شما یک

وقت مقابله کردید با یک رژیمی که قدرتمند بود و مجهز بود به همه جهازات جنگی و دارای قدرت زیاد که دنبال او و پشتیبان او هم قدرت های عالم بود ، یعنی شما یک طرف ایستاده بودید با دست خالی ، او آن طرف ایستاده بود با تمام تجهیزات و پشت سر او پشتوانه او همه عالم ، بود شما خیال نکنید که از این همه عالم که می گویم ، ملت ها را گویم ، همیشه مقصودم دولت هاست ، این دولت ها الا کمی شان ، پشتیبانی از او می کردند ، این قدرت های بزرگ پشتیبانشان بودند و خصوصا امریکا و انگلستان ، در یک همچو موقعی آن که شما را پیروز کرد و اینها در عین حال که همه چسبیده بودند که این آدم را نگهش دارند در اینجا و بعد هم بختیار را نگه دارند در اینجا که در آن هم خیلی جدیت کردند ، اینکه موفق نشدند آنها و شما موفق شدید چه بود؟ شما قدرت نظامی داشتید؟ شما اصلا تعلیمات نظامی دیده بودید؟ ما یک دسته طلبه بودیم که نمی دانستیم نظام چه می کند ، شما هم یک دسته پزشک هستید که باز هم از نظام اطلاع ندارید ، تعلیمات نظامی ما ندیده بودیم ، ملت ما تعلیمات نظامی ندیده بود ، آنها تعلیمات نظامی داشتند اما ما نداشتیم ، هیچ نداشتیم ، حالا هم که می بینید چهار تا تفنگ دست جوان های ما هست ، اینها غنیمتی است که از آنها گرفتند والا قبلا که نداشتند ، این را قبلا با زحمت ، نمی

دانم یک چیزی درست می کردند پرت می کردند که در مقابل آنها چیزی نبود ، اینها ، آنی که این ملت را پیش برد ، آن یک قدرت غیبی بود ، یک قدرت الهی بود ، پای هیچ کس حساب نکنید شما . در عین حالی که تشکر می کنم از شما که این مقاله ها را خواندید ، لکن تذکر می دهم اینقدرها تعریف نکنید از یک شخص ، برای اینکه چیزی نیست ، هر چه هست ، اوست ما چیزی نیستیم ، ما جز یک بنده ضعیف چیزی نیستیم ، آنها با یک فوت می توانستند !!! اینها !!! ما را بیرون کنند ، آن که این قدرت را به این ملت داد و آنطور وارد شد به میدان و بیرون کرد حریف خودش را ، آن یک قدرت روحی بود که خدا داد به اینها ، یک قدرت الهی و غیبی بود که این ملت را متحول کرد به یک چیز دیگری ، این مردمی که وقتی اسم سازمان امنیت می آمد به خودشان می لرزیدند ، ریختند و گفتند ما اصلا نه شاه می خواهیم و نه سازمان امنیت و نه اصلا رژیم شاهنشاهی را می خواهیم و به واسطه این امری که خدای تبارک و تعالی انجام داد به اراده مبارک خودش ، و یک نکته بزرگی که شاید اکثرا از آنها غافل باشند ، آن ایجاد رعبی بود که در اینها کرد . در قرآن هست که نصر گاهی به رعب ، گاهی جمعیت اینها را جوری می کنند که به نظرشان زیاد می آید ، گاهی قدرت

نمایی اینها ، ولی چیزی نیست ، در نظر آنها بزرگ است . اینها همه چیز داشتند و مطمئن باشید که اگر این رعبی که خدا در قلب اینها انداخته بود ، نبود ، اینها می توانستند یک شب تمام تهران را خراب کنند ، همه چیز داشتند ، قبلا هم که ایشان گفته بود که اگر من بروم ایران را خرابش می کنم ، خراب هم کرده ، آنوقتی که اینجا بود خراب کرده ، حالا که رفته ، ما بتوانیم آیا آباد کنیم این خرابی را یا نه ، نمی دانم ، این معنا که توی دل آنها را خدا خالی کرد و از آن طرف سربازها و درجه دارهای پائین از آنها دیگر اطاعت نکردند ، اینها کارهائی بود که خدا کرد ، من و شما نمی توانستیم بکنیم ، اینها کارهائی بود که جزء آن رده اول که آنها دیگر منقلب شده بودند به یک آدم فاسد ، به یک حیوان ، رده های بعد از او ، هم افسرهایشان ، هم درجه دارهایشان ، هم سربازهایشان ، اینها از آنها برگشته بودند ، اگر امر هم کردند ، اطاعت نمی کردند ، حتی من آنطور که شنیدم بختیار وقتی که می خواسته برود ، در همین راهی که داشته می رفته که برود ، امر کرده است که به عنوان اینکه خوب ، نخست وزیر است ، امر کرده است که آن را بمباران کنید ، گوش به او ندادند ، این تخلف این جمعیت از آنها یک چیزی بود که خدا درست کرد برای آنها ، اگر این جمعیت

، این سرباز مجهز و کذا . . . تبعیت کرده بودند از این درجه اولی ها ، از شاه و از بختیار و از آن بالاترها و بالاها ، اگر اطاعت کرده بودند ، حالا نه من اینجا نشسته بودم و نه آقا و نه جمع شما ، نبود ، یا در بیغوله ها بودیم یا در حبس بودیم یا قتل عام ، ماها را می کشتند ، اما غفلت نباید بشود از این نصری که خدای تبارک و تعالی ، نصرتی که خدای تبارک و تعالی نصیب ما کرد ، از اینکه آنی که باید مقابل ما بایستد ، به ما ملحق شد . آن شبی که خواستند اینها کودتا بکنند ، ما تهران بودیم و یک شب بنا بود کودتا بکنند ، به ما هم اطلاع دادند حتی آمدند اصرار هم بعضی کردند که شما از این خانه بیائید بیرون ، گفتم نه ، همین جا هستم . آن شبی که اینها خواستند کودتا بکنند و بنای آنها ، بعدها ما فهمیدیم که بنای آنها بر این بوده است که هر کس احتمال بدهند که چه باشد بکشند ، از بین ببرند و اعلام کردند حکومت نظامی روز را که روز هم نباید بیرون بیائید ، خدا خواست که شکسته شد ، من هیچ فکر نمی کردم که این روی چیست ، بعد به من گفتند کودتاست ، فکر نمی کردم که این حکومت نظامی را برای چه دارند تاسیس می کنند ، ما برای اینکه یک مقابله ای با آنها کرده باشیم گفتیم به این اعتنا نکنید به اینها ، بعد

معلوم شد که این را خدا خود پیش آورده که این نقشه ای که اینها کشیدند که حکومت نظامی روز درست بکنند و تمام خیابان ها را بگیرند و تمام قدرت هایشان را در اینجاها مجهز کنند و با هر چیزی که دارند در خیابان ها نصب کنند ، کودتا کنند و بساط را تمام کنند ، مردم آمدند خنثی کردند ، مردم ریختند بیرون و خنثی کردند ، اینها یک چیزهائی بود که ایجاد کرده بودند یک کسی نسبت به شما یا نسبت به کس دیگر بدهد ، همه از اوست ، همه چیز از اوست ، تا روحیه شما توجه به آن مبدا قدرت دارد پیروزید ، از آن منفصل نشوید ، از این مبدا قدرت منفصل نشوید ، اتصالتان را زیاد بکنید به مبدا قدرت .

ناتوانی قدرت نظامی در مقابل ملت آماده شهادت

اینها الان دست بردار نیستند ، اینها یک چیز کمی از جیب ، هم از حیث مال کم از دستشان نرفته که نفت های ما را همین طوری می خوردند و مهمترش آن جهات سیاسی است که یک قدرتی که تحمیل کرده بود بر دنیا که دیگر مقابل آن کسی نمی تواند بایستد ، یک جمعیت کمی در مقابل آنها ایستاد و حرفش را زد و بیرون کرد آنی که آنها می خواستند باشد ، این شکست در این معنا یک شکست کمی و آسانی برای آنها نبود که آن وضع که آنها پیش آورده بودند که به همه مغزها تحمیل کرده بودند که شماها هیچ کاری نمی توانید بکنید ، تا ما حرکتی بکنیم چه خواهد شد ، سابق اینطور بود اگر یک کاری بکنند

، یک قراردادی ، یک کاری و ایران یک اهمالی می کرد ، یک کشتی از انگلستان می آمد طرف های خرمشهر و آنجاها خودش را نشان می داد تمام می شد ، آن قرارداد بسته می شد به هر طوری که آنها می خواستند ، اگر یک کشتی از آمریکا می آمد در نزدیکی های خلیج ، مطلب تمام بود ، دیگر همه دست ها را رو دست هم می گذاشتند ، اما حالا می بینید اینطور شده است که یک جمعیتی در این طرف دنیا قیام کرده است و کشتی های اینها همه اش می آید اینجا و سرگردان دارد می گردد ، اینها هیچ ترس هم نمی کنند تا ملزم بشود به اینکه شاه را از آنجا ببرد ، خوب ، این یک شکستی بود ، ایشان می خواست نگه دارد ، مهمان عزیزش را می خواست نگه دارد آنجا ، دنبال این بود که او را نگه دارند ، محاجه بکنند یک قدم را که عقب رفت که از آنجا سر این را از سر خودش کند ، اگر عقل حسابی به سرش ، عقل حسابی بیاید و آن نخوت قدرت را کنار بگذارد ، با قدرتمندی نخواهد پیش برود ، به طور سیاسی پیش برود !!! به طوری که !!! نه سیاست به اصطلاح آنها با سیاست سالم پیش برود ممکن است مسائل را بشود تا یک حدودی حل کرد و آنی است که به آنکه گفته است آن را ببر آنجا ، به او بگوید که ببر بده به ایران ، برایش هم خیلی ننگ نیست ، برایش ،

برای اینکه آنوقت می گفتند ننگ و سر لج ایستاده بود که از آمریکا راست بیاید اینجا ، این را به شما عرض بکنم که یک نفر آمد پیش من گفت که اینها حاضرند ، الان یادم نیست که از کجا آمده است ، یکی از خارج آمد اینجا به من گفت ، شاید بیست روز پیش از این که اینها حاضرند که این شاه را بنشانند توی طیاره ای به اسم اینکه یک جائی ببرند و بعد چند نفر از اینهائی که طیاره ها را می ربایند ، اینها بربایند و بیاورند اینجا ، حاضرند این کار را بکنند برای حل مساءله . من خیلی زود باور نیستم ، گفتم نه ، ما این کار را نمی کنیم ، ما می خواهیم تحویلش بدهند ، اگر چنانچه اینها درست توجه بکنند به مصالح و مفاسد خودشان ، نه اینکه فکر این باشد که من قدرتمندم ، هر کاری دلم خواهد می کنم به فکر این معنا ، در این زمان دیگر اینطور نیست که قدرتمند هر کاری دلش می خواهد بکند ، قدرتمند خیلی زیاد است در دنیا که مقابلتان می ایستند نمی گذارند بکنید ، همچو نیست که اگر تو از آن طرف صدایت در بیاید ، رفیقت از آن طرف صدایش در بیاید ، آن رفیقت از آن طرف صدایش در بیاید ، آن هم صداشان در می آید . بنابراین مطرح نیست این معنا که تو بتوانی با قدرت نظامی پیش ببری . حالا اگر درست سر عقل بیاید و آن که آن وقت هی می ترساند ما را و خیال

می کرد که مثل سابق است که تا کشتی بیاید ما بگوئیم آقا ، بفرمائید هر کاری می خواهید بکنید و تا یک کلمه نظامی پیش بیاید ما از آن بترسیم ، حالا آن وقت گذشته و ملت ما حاضر به شهادت است ، کفن پوش شده است .

تمام اموال رژیم پهلوی از آن ملت است

سر عقل بیاید ، مسائل را تواند حل بکند . اموال این را الان هر چه آنجا دارد بدهند ، اموال خود ملت است . ما مدعی هستیم که ، یعنی تا تاریخ هست ، کتاب هست ، رضاخان که آمد در این اراک بوده ، رضاخان و یک سربازی ، یک همچو چیزی بوده ، آنجا شرح حال خودش را برای اینها نقل کرد ، خودش نقل کرده است که من در اراک بودم و ماهی نمی دانم چقدر داشتیم و ما ، هی دنبال این بودیم که اول ماه این را دست ما بدهند ما زندگی مان را بکنیم ، ماهی هفت تومان ، چقدر ، چیز کمی بوده ، این در آن گفتگویش که در آن وقت با وزراء خودش صحبت می کرده این را ، قصه گفته این را ، پس رضاخان خودش گفته که ما هیچ نداشتیم . همه ما می دانیم که یک آدم مجهولی بود و نه مالک بود و نه عرض می کنم کاسب بود و نه تاجر بود ، هیچ اینها نبود ، این در این حال آمد اینجا و بسیاری از شما شاید یادتان باشد و اکثرتان یادتان نیست که وقتی رضاشاه مازندران را ، آنجائی که این طرف شمال را که این می خواست بگیرد

، وقتی بردند آنجا نگاه کرد بعضی جاهایش یک خطی مثلا چطوری ، غیر از جاهای دیگر ، گفت اینها چیست ؟ گفتند اینهاست که حالا نشده ، یعنی به تملک شما در نیامده ، به تملک شما در نیامده ، نه اینکه خریدیم ، از آنها ، مردم را به قباله کردن الزام کردند ، انداخته دور ، خوب ببرید تمامش کنید ، وقتی که آمد اینجا هیچ نداشت ، مازندران یا شمال را هر جائی که توانست این املاک را گرفت خوب البته بعدش دیگر نتوانستند نگه دارند ، آن بعدش ، بعدش ، ایشان نتوانست نگه دارد ایشان هم وارث یک آدمی است که هیچ نداشته ، حقوق سلطنتی هم که به زور ، بیخود می برده است ، برای اینکه سلطان قانونی نبوده است . من مکررا این را ارشادش کردم ، این قانونی نبوده است ، آن حقوق سلطنتی هم ببینید چقدر بوده است ، خرج ایشان چقدر بوده ، حقوقش چقدر بوده حساب کنید ببینید که این اموالی که الان در خارج دارد ، اینکه در بانک های همه جا ، تقریبا در بانک ها دارد ، در سوئیس دارد ، در جاهای دیگر دارد ، اگر طلب دارد واقعا خوب ، به او بدهند و اگر یک آدمی که هیچ ندارد حالا اینها را دارد ، خوب ، از او می پرسیم از کجا آورده ، یک وقتی اینهاگفتند که قانون ، قانون (از کجا آورده ای )؟ حالا به خودشان می گویم ، به شما ، از کجا اینها را آورده اید؟ جز این است که مال

ملت است ، حرفمان یک حرفی نیست محتاج به تامل باشد ، محتاج به بررسی باشد ، یک حرف روشنی است ، این آقا ، آنوقتی که پدرش آمده است وضعش آن بوده به قرار خودشان ، بعد هم که خودش آمده ، نه تجارت و نه کسب و نه چیزی داشته و شده است اینها و این اموالی که از این ملت برده است ، ما اینها را می خواهیم بگوئیم بررسی کنند ببینند اگر از ما طلب دارد به او بدهند ، اگر از ما طلب دارند به فشار اقتصادی از بین ببرند .

توطئه بزرگ دشمنان ، عدم استقرار جمهوری اسلامی است

برای یک مفلوکی حس انساندوستی این است که سی و پنج میلیون جمعیت بمیرند ، یک مفلوک زنده بماند آن خیال کرده که ما را محاصره اقتصادی بکند و ما دیگر از گرسنگی چه بشویم ، خوب اینها نمی شود یک همچو چیزی ، در هر صورت الان اینها به واسطه اینکه هم از جهت جنبه سیاسی شکست خوردند و هم از جهت مادی و مالی اش شکست خوردند ، اینها دست بردار نیستند ، اینها در خارج و داخل مشغول توطئه اند ، یکی از توطئه های بزرگشان این است که نگذارند یک حکومت مستقری ما پیدا کنیم ، برای اینکه اگر یک حکومت مستقر پا برجائی پیدا کنیم ، دیگر گذشته است ، حالائی که بین دعوا و این چیزها هست کارشکنی کنند ، شما ملاحظه کردید که از آن اولی که صحبت جمهوری اسلامی شد اینها شروع کردند به کارشکنی ، یک دسته ای را تراشیدند به اینکه ما هم بگوئیم جمهوری اسلامی اش چیست و

عجب این بود که ملت ما جمهوری می خواهد جمهوری اسلامی یعنی چه ، تا اینکه نگذارند اسلام پایش تو کار بیاید ، اگر جمهوری اسلام باشد جمهوری ، همه کاری می شود با آن کرد ، اما اگر جمهوری اسلامی باشد اسلام نمی گذارد کسی کاری بکند ، یک دسته دیگر تراشیدند بگویند که جمهوری دموکراتیک ، باز از اسلامش فرار می کردند ، یک دسته سومی هم که یک خرده می خواستند نزدیکتر بشوند و بازی بدهند ماها را می گفتند جمهوری اسلامی دموکراتیک ، این هم غلط بود ، ما همه اینها را گفتیم ما قبول نداریم ، ما دموکراتیک سرمان نمی شود برای اینکه دموکراتیک در عالم معانی مختلفه دارد ، یک معنی ندارد ، در سابق یک معنا داشته ، در حالا یک معنای دیگر دارد ، ما یک مطلبی که پیشمان معلوم نیست قبولش نمی کنیم ، ما آنکه پیشمان مطرح است اسلام را می شناسیم ، یعنی می دانیم که احکامش چیست و چه وضعی دارد و جمهوری هم اسمش را می دانیم ، می دانیم چیست ، اینکه می دانیم ما به آن راءی می دهیم ، آنکه نمی دانیم ، توانیم راءی بدهیم . اینها نه اینکه می خواستند واقعا یک جمهوری بیاید و یک جمهوری دموکراتیک ، اینها می خواستند غائله ایجاد کنند ، خواستند وضع را طوری کنند که یک تشنجاتی پیدا بشود ، یک دسته آن ور بیفتد و یک دسته از آن ور و نگذارند راءی به جمهوری اسلامی داده بشود ، خوب ، اینجا که شکست خوردند ، یعنی صد و

نود و هشت یک قدری بیشتر مردم راءی دادند ، یعنی ، یک رفراندمی که نظیرش در دنیا نمی یابید یا کم می یابید ، اینجا که باختند ، بعد رفتند در درجه دوم برای اینکه مجلس خبرگان نگذارند وجود پیدا کند ، هی مناقشه کردند ، نگذاشتند هی چه ، هی اشکال ، بالاخره مجلس خبرگان هم مردم راءی دادند ، تعیین کردند . از آنوقتی که مجلس خبرگان تهیه شد و آنها رفتند سراغ بررسی تا حالا همه اش اشکال می کنند . همین ها یک ریشه هایی هستند از آنها که می خواهند با اشکالتراشی نگذارند این جمهوری اسلامی پیدا بشود ، هر کس یک جور اشکال می کند ، یک مطلبی که یک اکثریتی که به نود و نه در صد راجع به قانون اساسی اش ملت راءی داد یک دسته فرض کنید پنجاه هزار نفری ، فرض کنید ، و الا کی هستند اینقدر یک دسته ای اینطوری به اسم اینکه ما می خواهیم که مملکت دموکراسی باشد ، یک پنجاه هزار نفر بر یک سی و پنج میلیون نفر می گویند تحمیل کنید ، بروند ، بزنند و بکشند و ببرند ، بگیرند ، فلان جا شلوغ بکنند برای اینکه نگذارند جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند ، نگذارند قانون اساسی ، قانون اساسی گذشته را که دیگر بیجاست که کسی صحبتش را بکند ، هر که صحبت بکند معلوم می شود به دموکراسی اعتقاد ندارد ، معلوم می شود دیکتاتور است . شما همیشه می گوئید که قانون اساسی ، این قانون اساسی به دیکتاتوری می رسد ، این

یک قانون اساسی که به وفق احکام اسلام ، نمایندگان خود مردم ، یک سر نیزه ای که طرف مردم نبوده است که اینها را تعیین کنید ، یک دولتی که تحمیل بخواهد بکند که نبوده است ، تحمیلی در کار نبوده ، خود مردم با آزادی رفتند یک دسته ای را تعیین کردند ، این مخالف با دموکراسی است که شما می گوئید . بعد به این اکتفا نشد ، بعضی از اینهائی که حالا اشکال می کنند آن وقت می گفتند لازم نیست دیگر چیز بشود ، لازم نیست که دیگر رفراندم بشود ، همین مجلس خبرگان کافی است ، راءی به آن داد و رفراندم هم شد ، حالا اشکال می کنند ، این جز اینکه یک مرضی تو کار هست و آن مرض این است که مبادا یک وقت جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند و دست این ارباب ها کوتاه بشود ، برای خاطر این الان هی شلوغ می کنند این ور ، آن ور و من می دانم فردا هم که فرض کنید که می خواهند رئیس جمهور تعیین کنند ، این بساط است و پس فردا هم که می خواهند وکیل تعیین کنند ، مصیبت آن وقت زیادتر است .

بدون خوف از توطئه ها ، با اتکال به خدا ، نهضت الهی را پیش ببرید

ملت باید با تمام هوشیاری این مراحل را طی کنند ، از اینکه حالا فلان جا شلوغ است ، فلان جا غیر شلوغ است ، از اینها هیچ نترسید ، یک انقلاب بزرگی شما ایجاد کردید که این نحو انقلاب که خود ملت هیچ ندارد ، انقلاب تحقق پیدا بکند ، کودتا در کار نبوده ، نظامی در کار

نبوده ، ملت بوده است ، این انقلابی که شما ایجاد کردید و بعد از تمام انقلاب های دنیا این شلوغی ها هست ، وقتی که یک حکومت مرکزی قوی نباشد این شلوغی ها هست ، علاوه بر اینکه شلوغی ها بیشترش را همین ریشه های گندیده ای که از رژیم سابق در داخل و خارج هستند و آنهائی که برای امریکا دارند خوش رقصی می کنند ، از اینهاست و از اینها هیچ خوفی نداشته باشید ، یک ملت با یک قدرت الهی و اتکال به خدا تا اینجا آمده است و این اتکال به خدا و قدرت الهی را حفظش کنید و وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید . یک عده اقلیت ، خیلی اقلیتی که هر چه هم نصیحتش بکنید برایشان فایده ندارد ، آنها را به چیزی حساب نکنید . و من امیدوارم که همه قشرهای ملت ، همه جاهای مملکت توجه بکنند به اینکه رژیم جمهوری ، جمهوری اسلامی یعنی احکام اسلام ، احکام اسلام برای همه خوب است ، احکام اسلام برای حتی اقلیت های مذهبی به قدری رفاه خواهد ایجاد کرد که اینها خوابش را نمی بینند ، ظلم حتی به یک آدمی که منحرف است اسلام جایزداند ، اصلا ظلم پایه کن شده است در اسلام و شما مطمئن باشید که اگر چنانچه این اتکال به خدا را حفظ بکنید و توجه به خدا را و این وحدت تان را حفظ بکنید و این نهضت را همین طور گرم نگه دارید ، انشاءالله امیدوارم که به زودی پیش ببرید .

وجود حس مسؤ ولیت در کارها ترمیم کننده سریعتر خرابی هاست

و اما راجع به شما ، طولانی

شد ، ولی خوب حالا چند کلمه ای : همه جای این مملکت را اینها خراب کردند و رفتند ، یعنی هر جا دست بگذاری خراب است ،

چه کسی باید این را درستش کند؟ شما خیال کردید که یک قدرتی می تواند این را درست کند الا ملت ؟ ملت یک قدرت بزرگی است ، اگر بخواهد یک کاری بکند ، چون یک سی و پنج میلیون فرض کنید قیام به یک امری بکند ، آسان عمل به آن بکند ، اگر بخواهد هر قشری بگذارد گردن دیگری ، شما بگوئید خوب ، دولت این کار را بکند ، دولت بگوید ملت ، نمی شود ، باید همه دست به هم بدهیم و هر کس در هر جا هست خوب کار بکند هر کس هر چیزی را که مشغولش هست همان پست خودش را خوب انجام بدهد ، نگاه نکند که چه کسی می کند یا نه ، این لازم نیست که شما بروید مناقشه کنید که در عدلیه چه خواهد شد ، در نظام ، در فرض کنید که در دادگستری چه خواهد شد اینها به ما ربط ندارد ما پزشکیم ، کار پزشکی مان را خوب می کنیم ، کسان دیگر نمی کنند ، خلاف وظیفه می کنند ، آنها در دادگستری باید کار خودش را خوب انجام بدهد ، آن شبیه خوان های سابق را یادتان است که شبیه می خواندند حالا هم خیلی می پرسند و ما هم می گوئیم بهتر این است روضه بخوانند ، شمر خوب آن بود که در شمری خوب باشد و شبیه سیدالشهداء خوب این بود

که شبیه او را خوب در بیاورد ، در این امور آن کسی که کار خودش ، این تصرف در کار او نکند ، او هم تصرف در کار او نکند ، هر کسی کار خودش را خوب انجام بدهد ، اگر هر کسی خودش را موظف داشت به اینکه آن کاری که محول به اوست خوب انجام بدهد ، خواهد خوب انجام گرفت . شما پزشکید ، خداوند حفظتان کند ، شما مثل یک پدری نسبت به مریض باید باشید که علاقه مند به این باشید که این خوب بشود ، همانطوری که اگر خدای نخواسته فرزندتان مریض بشود ، چطور علاقه مند و از روی محبت این کار را می کنید ، اینها برادر شما هستند ، خواهر شما هستند ، خداوند عقد اخوت بین همه مؤ منین انداخته (المومنون اخوه ) برادر شما هست ، مریض شده ، اینجا خواهر شماست مریض شده این را باید با کمال رافت ، محبت ، انجام بدهید . پرستارها اینطوری ، آنکه خواهد اداره کند ، این فرض کنید که ، محل را ، این بیمارستان را ، آن هم باید با علاقه که می خواهد یک خانه خودش را اداره کند ، به علاقه این کار را بکنید ، هر کس باید آن کار که به او محول می شود خوب انجام بدهد ، دیگری انجام می دهد یا نمی دهد ، به من چه ، من کار خودم را خوب انجام می دهم ، او مسؤ ول است ، نباید اگر یکی دیگر این کار را بد انجام داده ، به من سرایت

بکند ، من کار را بد انجام بدهم ، باید کار خوب شما را دیگران سرمشق قرار بدهند ، کار بد دیگران را شما سرمشق قرار ندهید ، اگر یک همچو روحیه ای در ملت پیدا شد و بحمدالله شده است ، یک همچو مسائلی الان پیدا شده ، یک همچو تعاونی الان در ملت ما هست و باید تقویت کرد این حس را ، خوب ، ملاحظه می کنید که الان اشخاصی که اهل مثلا این کار نبودند که بروند در بیابان ها درو بکنند یا بروند خانه بسازند یا برای چه الان اشخاصی که از مدارس روند آنجا ، از فرض کنید که پزشک است ، دکتر است ، چه هست ، پا می شود می رود آنجا مشغول به همان کارها ، این حس تعاونی است که اگر تقویت بشود ، این حس تعاون به زودی این خرابی ها ، اینها مرتب انشاءالله خواهد شد ، خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/9/58

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران مسلمان مقیم انگلستان و خبرنگاران آفریقائی وآسیائی

سوال : وضع اقلیت ها در حکومت اسلامی چگونه است و آیا با داشتن اقلیت های متعدد در کشور ، حکومت به شکل فدرال در یک دولت مرکزی با قدرت ، ترجیح نخواهد داشت ؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . اقلیت ها یک وقت گفته می شود به اقلیت های مذهبی که در ایران این اقلیت ها هست ، آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوقشان به حسب قوانین داده می شود و در حکومت اسلامی آنها در رفاه و آسایش و

آزادی هستند و یک وقت گفته می شود و مراد این است که طوایفی که در ایران هستند مثل کرد و لر و ترک و فارس و بلوچ و امثال اینها ، این را البته من میل ندارم که اسمش را اقلیت ها بگذارند برای اینکه این کانه یک جدایی بین برادرها از آن فهمیده می شود و در اسلام همچو جدایی ابدا مطرح نیست ، جدایی نیست ما بین دو تا مسلمی که با دو زبان صحبت می کنند ، مسلمی که عرب است ، مسلمی که عجم است . این مسائل بسیار محتمل است که از دست هایی که می خواهند ممالک اسلامی با هم وحدت پیدا نکنند پیش آمده است . قضیه عرب را پیش کشیده اند و عجم را ، در داخل ممالک قضیه کرد را و عرب را ، کرد را و فارس را ، در مملکت ما قضیه کرد و عرب و لر و ترکمن و بلوچ و امثال اینها را پیش کشیده اند مخالفین ما که دارای مطالعات زیادی در این مملکت ها هستند ، اینها به آنجا رسیدند که اگر چنانچه اسلام به آنطوری که هست پیاده بشود و آنطوری که اسلام دعوت کرده است تحقق پیدا بکند ، تمام این قدرت هایی که در عالم هستند ، اینها منعزل می شوند و قدرت بالاتر از همه قدرت ها به دست مسلمین که جمعیتشان اکثر هم هست ، ذخائرشان بیشتر هم هست می افتد ، از این جهت در یک سطح وسیعی اینها بین عرب این ناحیه ، ترک آن ناحیه ، فارس این ناحیه ، اینها

جدایی می خواهند بیندازند و لهذا بر خلاف منطق اسلام ، این ملیت ها پان ایرانیسم ، پان ترکیسم ، از این ایسم درست می کنند و مقصد آنها این است که اینجا اسلام و منطق اسلام نباشد و ملیت ها را پیش بکشند و جدا کنند اسلام را ، بعض طایفه اش را از طایفه دیگر ، اقلیت های مثلا کرد و ترک و کذا ، اصل قاعده اش این است که در ایران مطرح نباشد اینکه این اقلیتی است ، آن یک اقلیتی است ، این یک اکثریتی است . مگر اینها از هم جدا هستند؟ اخوت اسلامی شان مگر یکی نیست ؟ و

علاوه ، من یک مطلب دیگری هم باید تذکر دهم و آن اینکه این حرف را که پیش آمده است ، کردها گویند که حق کردستان را بدهید ، فرض کنید که بلوچ هم می گویند حق بلوچ را بدهید و همین طور ، این برای این است که فرم حکومت هایی که در ایران حکومت کردند یک حکومت ظالمانه بوده است و چون این حکومت ها اکثرا یا دائما از یک قشر بودند ، فارس مثلا بودند ، از این جهت به حوائجی که باید به کرد بدهند نمی دادند یا کم می دادند ، حاجت های بلوچ را بر نمی آوردند یا کم بر می آوردند همین طور بختیاری و همین طور سایر قشرها . آنها رژیم های غیر اسلامی بودند ، رژیم شاهنشاهی یک رژیم طاغوتی غیر اسلامی بود ، از این جهت این اختلافات در بطن کشور پیدا شد و این تبعیض ها هم مع الاسف

پیدا شد .

اگر چنانچه حکومت اسلامی به آنطور که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است شرایط حاکم را ، شرایط مامورین دولت را ، کیفیت حکومت را آنطوری که در اسلام مقرر است ، همانطوری که در صدر اسلام بود که حکومت نسبت به تمام افراد به یک نظر و قانون نسبت به تمام افراد یک طور جریان دارد ، حکومتی که رئیس حکومت را به دادگاه می خواهد و می رود به دادگاه . در زمان علی ابن ابیطالب سلام الله علیه که اختلافی بین ایشان و یک نفر از افراد ذمی ، یهودی پیدا شد ، همان قاضی که خود ایشان تعیین کرده بودند ، احضار کرد حضرت را ، حاکم وقت را احضار کرد ، ولی امر وقت را احضار کرد ایشان هم رفتند ، وقتی هم رفتند آنجا قاضی می خواست یک احترامی بگذارد ، حتی به اینکه کنیه !!! با کنیه !!! حضرت را ذکر کند ، به حسب نقل این است که ایشان گفتند نه ، قاضی باید نسبت به همه علی السوی باشد ، نظرش یک جور باشد . از آداب قضای اسلامی یکی این است که وقتی نگاه هم خواهد بکند به طرفین ، یکی را بیشتر نگاه نکند از دیگری ، علی السوی باشد ، در نشستن جوری نباشد که یکی بالاتر بنشیند ، یکی پائین تر بنشیند . اگر یک همچو حکومت اسلامی که در آرزوی ماست ، آمال ماست ، آمال اسلام است ، آمال ائمه اسلام و خلفای اسلام از اول بوده است ، اگر یک همچو حکومتی پیدا بشود ، من

مطمئنم که این صحبت های حق من و حق تو از بین خواهد رفت برای اینکه همه یک روالند ، همه یک جور حق دارند . حق ندارد حاکم و ولی امر در وقت ، یک ناحیه را بیشتر به آن توجه بکند تا ناحیه دیگر ، حق ندارد یک طرف از کشور را زیادتر از طرف دیگر کشور آباد کند ، حق ندارد حتی یک جایی را کمتر از جای دیگر فرض کنید که خیابان کشی کند یا اسفالت کند . اگر یک همچو حکومتی که آرزوی ماست پیدا بشود ، گمان نکنم که نه کرد و نه ترک و نه فارس و نه عرب و نه سایرین این مسائل را پیش بیاورند . این مسائل از اینجا پیش آمده است که دولت ها اسلامی نبودند ، اجحاف می کردند . وقتی بین تهران و پاوه فرق نباشد ، بین اصفهان با ترکمن ، محل ترکمن فرقی نباشد در حکومت کردن ، در قضاوت کردن ، در اجرای قوانین ، در اجرای برنامه ها ،

آنوقت چه نظری دیگر هست به اینکه ما محل دست خودمان باشد یا دست آنها باشد . این حرف ها از آنجا پیدا شده است که ظلم شده است به آنها . حالا چون این حرف ها پیدا شده است ، خوب ناچار ما هم تا یک حکومت اسلامی به همان معنایی که می خواهیم پیش نیاید ، برای اینکه آقایان خیال نکنند که بنای بر این است که خیر ، یک حکومت مرکزی هر کاری دلش می خواهد بکند ، با هر قشری هر کاری می خواهد بکند ،

ما هم بنای بر این داریم که امور هر طرفی ، هر جایی ، خود اهالی آنجا ، خود آن کسانی که در آنجا قرار داده می شوند ، امور آنجا را خود آنها راجع به !!! این !!! امور تعمیر و راجع به امور زراعت و راجع به امور مثلا شهرداری و راجع به تعیین مثلا بعض از اجزاء اینها خودشان تعیین کنند و !!! این !!! من به همه دارم عرض می کنم این را ، تا آنوقتی که حکومت اسلامی آنطور که دلمان می خواهد حاصل نشده است ، شما میل دارید و ما هم تقدیم می کنیم ولی بدانید آن روزی که حکومت اسلامی پیدا شد ، کردها هم می گویند هر که می خواهد بیاید ، فارس ها هم می گویند هر که می خواهد حاکم بشود ، عرب هم همین را می گوید ، همه همین را می گویند . آیا در صدر اسلام اصلا این مطرح بوده است که یک جایی خودشان برای خودشان تعیین کنند کسی را؟ نبوده ، برای اینکه اجحاف نبوده . بنا نبوده است که یک حاکمی وقتی که حکومت کند ، یک جایی را از جای دیگر فرق بگذارد ، مگر آنوقت که انحراف پیدا شد ، اگر یک همچو حکومتی ما فرض کنیم در یک کشوری پیدا شد که نظر حاکم به حسب تکلیف الهی ، مکلف است به طور تکلیف الهی ، موظف است به حسب قانون که همه اهل کشور را با یک نظر نگاه کند ، تمام اهل کشور را برادر خودش بداند ، در اجرای قانون ما بین

حاکم و محکوم یک جور باشد ، در پروژه هایی که درست می کنند برای تعمیرات ، برای هر چیزی ، همه جا مثل هم باشد ، به عدالت باشد ، آیا آن روز هم باز فرض کنید که کردستان می گوید که برای ما خودمان چه باشد؟ آنها برای اینکه ناراحتی دیدند این حرف را زنند . آن روزی که حکومت اسلامی به آنطوری که ما می خواهیم ، خدا خواهد ، تحقق پیدا کند ، همه برادر با هم هستند و کرد بیاید تهران حاکم باشد مانعی ندارد ، فارس برود کردستان حاکم باشد ، پیش آنها مانعی ندارد و همه اینها برای این است که اینها ناراحتی دیدند از حکومت های سابق ، حکومت اسلام را ندیدند چه جوری است ، مسح اش نکردند حکومت اسلام را ، حرفش شنیده شده است ، بلکه حرفش هم این آخری شنیده شده لکن حرفش هم نبوده است . چون این را احساس نکردند که حکومت اسلامی چی هست ، از این جهت این حرف ها پیش آمده است ، ما هم حالا حرف های آنها را به آنطوری که مخالف با استقلال کشور نباشد ، مخالف با مصالح مملکت نباشد ، مضایقه نداریم ما که نمی خواهیم حکومت بکنیم ، ما نظر به این نداریم که اجحاف بکنیم ، حکومت بکنیم . اسلام حکومت طرح پیش اش نیست ، اسلام اخوت است . آن صدر اسلام ، آن شخص های اول هم با آخر آنها مثل هم بودند ، یک طور زندگی می کردند . خلیفه ثانی وقتی که در یک سفری رفت برای

یکی از کشورهایی که تحت سلطه اش بود ، نزدیک آنجا که رسیده بودند نوبت غلامش بود که سوار بشود و خلیفه پیاده افسار را بگیرد ، اینطور نقل کنند ، وقتی وارد شهر شدند ، اینطوری وارد شهر شدند خلیفه افسار شتر را گرفته بود داشت می برد و آن غلام هم سوار شتر شده بود . اگر یک همچو حکومتی پیدا بشود که در صدر اسلام به واسطه قدرت اسلام و به واسطه قوه اسلام بوده است این مسائل ، دیگر کسی آرزوی این را می کند که من از اهل خودم ؟ اصلا دیگر خودی باقی می ماند که خودم و اجنبی ؟! بومی و اجنبی ؟! اصلا این مساءله طرح می شود در اسلام که یکی بومی است یکی غیر بومی ؟! بومی و غیر بومی دیگر در کار نیست ، همه اسلام است و همه مسلمین اند و همه برادرند و همه مثل هم هستند ، آن بیاید در این شهر و این برود در آن شهر ، هیچ فرقی در اسلام نیست . در اسلام نه اینطور نژاد و تعصب نژادی هست و نه اختلافاتی که در جاها و رژیم های دیگری هست ، هست . و من امیدوارم که اگر چنانچه اسلام آنطور که خواست اسلام است تحقق پیدا بکند ، تمام این حرف ها از بین برود !!! اساس !!! ببینند اساس نداشته است ، آنوقت ما هم خجلت پیدا کنیم که چرا ما گفتیم فارس و آن هم خجلت بکشد چرا گفتیم ترک . مگر ما مسلمان نیستیم ؟ مگر ما اهل یک کشور نیستیم ؟

اهل یک ملت نیستیم ؟ برادر نیستیم ؟ برادر که دیگر نباید بگوید که من بومی هستم و تو غریبه . اینها برای این است که نشده تا حالا اسلام ، نتوانستند تا حالا اسلام را متحقق اش کنند روی یک حکومت اسلامی ، روی عدل اسلامی ، روی برنامه اسلامی ، تا نشده ، خوب این مسائل هست و ما هم همین مسائل را آنطور که دلخواه همه ملت هست عمل می کنیم . اختصاصی هم ندارد به کرد و ترک و عرض می کنم که بختیاری ، همه جا همین جور است برای اینکه همه برادرند . بنابراین دیگر !!! مساءله !!! این مساءله ای که ایشان طرح کردند که بهتر این است که !!! یک !!! مثل ، مثلا آلمان باشد و فدرال باشد ، اصلا این صحبت پیش نمی آید در اسلام . همه با همند ، قضیه قدرت نیست که ، قدرت نمائی نیست در اسلام که بخواهند قدرت به دست بیاورند . حکومت اسلامی حکومتی نیست که بخواهد قدرت به دست بیاورد و این قدرتش زیادتر باشد و آن قدرتش کمتر ، یک حکومت خاصی است که اگر پیدا شد آنوقت می بینید چی هست .

سؤ ال : گفته می شود که انقلاب اسلامی ایران به خارج هم صادر می شود ولی بعضا دولت های اسلامی موافق نیستند و حتی مخالف هم هستند ولی دنیای اسلام تاءیید خودش را کرده ، آیا به نظر حضرتعالی این علامتی نیست برای ایجاد یک امت قوی اسلامی در سراسر جهان ؟

جواب : ما امید این را داریم ، اسلام برای یک کشور

، برای چند کشور ، برای یک طایفه ، حتی برای مسلمین نیست ، اسلام برای بشر آمده است ، خطاب های اسلام یا ایها الناس است ، گاهی یا ایها المؤ منین ، والا یا ایها الناس است و همه بشر را اسلام می خواهد زیر پوشش عدل خودش قرار بدهد . حکومت ها مع الاسف توجه ندارند به اینکه در زیر سایه اسلام ، زیر بیرق اسلام همه مسائل کشورهایشان حل می شود . بعضی از این حکومت ها هستند که ترجیح می دهند که زیر سلطه مثلا کارتر باشند و به اسلام گرایش پیدا نکنند ، برای این است که شناخت اسلام را ندارند ، اینها از اولی که متولد شدند ، در یک محیط که از اسلام خیلی خبر نبوده است زندگی کردند و بعد هم هر کدام توانستند رفتند به خارج ، به اروپا به آمریکا و آنجا هم تحصیلاتشان را کردند و بیخبر از احکام اسلام و اسلام ، حکومت اسلام به گوششان نخورده است تا بدانند چی هست ، اگر هم یک وقت به گوششان خورده نتوانستند بفهمند که حکومت اسلام چی هست و آیا اسلام اگر چنانچه به آنطوری که هست تحقق پیدا بکند ، این آیا برای آنها ضرر دارد؟ این مطلب اصلا طرح نشده تا حالا پیششان که بتوانند بفهمند که اسلام برایشان مفید است یا ضرر دارد . اگر اینها بفهمند اسلام را و بدانند که اسلام برای همه شان مفید است . بلکه اگر بشر بفهمد که حکومت اسلام برای همه مفید است ، ما امید این را داریم که همه گرایش پیدا

بکنند به اسلام ، حکومت ها هم گرایش پیدا بکنند .

الان حکومت ها از باب اینکه اجنبی هستند از ملت هایشان اکثرا ، و توجه به ملت هایشان ندارند ، بر خلاف موازین اسلام ، ملت از حکومت جداست ، حکومت از ملت جداست ، حکومت ها بعضی ها از بعضی جدا هستند و دشمن با هم هستند ، بر خلاف موازین اسلام اینها خیال این معنا را می کنند که ما باید قدرتمان در اینجا چه باشد که یک قدرت دیگری که یک جای دیگر است بکوبیم آن را . نمی دانند که اسلام آمده است این بت ها را بشکند ، آمده است این قدرت ها را بشکند ، یک طرز حکومت الهی پیدا بشود که برای همه مفید باشد . اگر این را حکومت ها هم ادراک بکنند ، بفهمند که اسلام وضعش چطوری است ، به نظر می رسد که گرایش پیدا بکنند ، بله ، ممکن است که یک کسی هم از بس هوای نفس دارد با عدالت هم مخالف باشد ، نخواهد عدالت اصلش در دنیا پیدا بشود ، چنانچه حریف ما الان در آمریکا اینطوری است که با عدالت اصلش مخالف است ، با حقوق بشر مخالف است ، می گوید حقوق بشر ، ادعا زیاد است لکن وقتی که انسان بررسی می کند در حالاتشان ، بررسی کند در برنامه هایشان می بیند که آن قضیه سازمان حقوق بشر و !!! نمی دانم !!! شورای امنیت و اینها یک چیزهایی است که قدرتمندان درست کردند که این ضعفا را هر کاری می خواهند بکنند !!! سرشان !!!

و هر بلایی خواهند سرشان درآورند و بعد آنهایی که آنجا نشسته اند به اسم حقوق بشر و چه ، وقتی که مطالبشان آنجا برود آنها را محکوم کنند و آنها را حاکم کنند . الان قضیه ایران مطرح هست و شما و همه ، همه ملت ها بلکه دولت ها هم می دانند این را ، می دانند این مطلب را که به سر این ملت از دست این آدم خائن چه آمده است ، با این ملت این چه کرده است ، همه چیز این ملت را از بین برده است ، حالا رفته است در آنجا ، برده اند او را در آنجا ، یا برای توطئه یا برای معالجه پناه داده اند و ما از آنها می خواهیم که خوب ، این مجرم ماست ، به حسب همه قوانین عالم ، به حسب عقل ، به حسب قوانین یک کسی که به یک ملتی ظلم کرده و مال یک ملتی را از بین برده و هدر داده و تمام حیثیت یک ملت را از بین برده است ، این را بدهید اینجا ما محاکمه اش می خواهیم بکنیم . حالا ملاحظه خواهید کرد که هر جا که یک جمعیتی باشد ، یک سازمانی باشد ، سازمان بین المللی نمی دانم شورای امنیت ، سازمان حقوق بشر ، هر جایی یک همچو جمعیتی باشد ، ما را محکوم می کند . الان شما ملاحظه می کنید و همه دیدند و شواهد و پرونده ها بیرون آمده است که این محلی که اسمش را گذاشته اند سفارت ، این اصلا سفارت نبوده از

اول معلوم شود سفارت نداشته اند اینها ، یک جایی محل جاسوسی بوده است اسم سفارت هم رویش گذاشته اند . یک محل جاسوسی و یک عده ای که شغل جاسوسی دارند در اینجا هستند ، اشخاصی که متخصص هستند در جاسوسی و در امثال ذلک اینجا هستند . حالا شما خواهید دید که این جاسوس ها را ، همان اشخاصی که در اینجا جمع شده اند و سازمان ملل را درست کرده اند و اجتماع در این معنا و شورای امنیت و اینها ، راجع به اینها ، اینها را به عنوان !!! یک !!! دیپلمات دارند جا می زنند ، آنها هم تاییدشان می کنند و ما هم همه جا محکوم . ضعیف همیشه محکوم است . ضعیف محکوم سرنیزه است . محکوم قلم هایی هست که این قلم ها از سرنیزه بدتر است . محکوم این است که ابرقدرت ها هر چه دلشان می خواهد بگویند و هر کاری می خواهند سر این ضعفا ، این ممالک ضعیف بیاورند و آنها هم صحه بگذارند . شما خواهید در این قصه ما ، در این مصیبت مملکت ما و ملت ما و ملت اسلام خواهید دید که همه سازمان ها با ما مخالفت می کنند . آن روزی که خواستند که وزیر خارجه اینجا برود به آنجا برای نمی دانم چه ، ما دیدیم که رفتن ایشان صحه گذاشتن به یک چیزی است که بر خلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت مسلمین است ، از این جهت نگذاشتیم برود . اگر رفته بود ، ما را محکوم می کردند با دست

خودمان ، ما را محکوم می کردند با کسی که خود ما فرستادیم آنجا و ما نمی خواهیم . وقتی که بناست ما محکوم باشیم چرا خودمان ، خودمان را محکوم کنیم ؟ بگذارید دنیا بداند که یک دسته دیگر ، یک دسته دیگر را دارƙϠمحکوم می کنند و یک سازمان هایی هم هست که مال آنهاست ، آنها حق و تو دارند و هر جایی که بزرگ ها هر جایی که بر خلاف مصلحت آنها باشد و تو می کنند و ماها هیچ حقی نداریم جز اینکه مصیبت بکشیم و صدایمان در نیاید . بنابراین اینطور سازمان ها و اینطور بساط مساءله نیست که ما بتوانیم قبولشان بکنیم و بتوانیم به آنجا یک نماینده ای بفرستیم و ما از اول اعلام می کنیم که به حسب نظر شورای امنیت و سازمان بین المللی ، ما محکوم هستیم . نظرهای آنها ما را محکوم می کند برای اینکه نظرهای آنها همان نظر سرنیزه است ، یک جا سرنیزه است و یک جا قلم است ، این قلم از سرنیزه بدتر است . بنابراین دانم حالا تتمه سؤ ال ایشان چه بود ، لکن مصیبت های ما اینقدر است که ما از جواب سوال ها هم یک وقت غفلت می کنیم .

این بود که گویند آیا قدرت های اسلامی به هم پیوند دارند؟ ما امید این را داریم که این نهضت ایران روشن کند مسائل را به همه ملت ها و روشن کرده است نسبت به ملت ها . ملت ها الان با ما هستند ، اگر سرنیزه را از این ملت ها بردارند ، از

عراق بردارند ، از نمی دانم ترکیه بردارند ، از جاهای دیگر بردارند ، همه یکصدا با ما موافقند . سرنیزه جلو را گرفته است منتها ایران سرنیزه را شکست ، ایران ایستاد ، ملت ضعیف ایستاد در مقابل قدرت های قوی و این سرنیزه های اینها را شکست و خودشان را هم بیرون کرد . ملت های دیگر هم اگر بیدار بشوند ، بتوانند که دولت ها را همراه کنند ، دولت ها نصایح ما را بشنوند که با ملت ها یکی باشید ، ملت ها و دولت ها سر جا هستند و اسلام ، همه با هم می شوند و اگر نشنوند ، همان سرنوشتی که برای محمدرضا بود برای دیگران هم همین هست . یکی چهار روز زودتر ، یکی چهار روز دیرتر و ما امید این را داریم که یک قدرت اسلامی ، قدرت عدل ، قدرتی که در پناه عدل باشد ، نه در پناه سرنیزه ، نه در پناه نمی دانم توپ و تانک ، یک همچو قدرتی پیدا بشود و تمام بشر با هم باشند . به ما این وعده را داده اند که در یک وقتی که امام زمان سلام الله علیه ظهور کند ، این اختلافات از بین می رود و همه برادروار با هم هستند دیگر زورمند و عرض می کنم که زورکشی در کار نمی ماند . ما امیدواریم یک قدری از این مطلب را ، یک ورقی از این مطلب را بتوانیم آنقدری که قدرت داریم اجرا کنیم و ما امیدواریم که ملت ها که با ما هستند ، دولت ها هم با

ما بشوند و صلاح خودشان هم این معناست که با ما بشوند و امیدوار این معنا هستیم انشاءالله .

سوال : شاه مخلوع گفته که اگر قرار باشد او را محاکمه کنند ، هفت نفر از آخرین روسای جمهور هم باید محاکمه بشوند ، از طرف دیگر مطبوعات غرب خواسته اند که جریان استرداد شاه را یک حس انتقامجوئی تلقی کنند . لطفا بفرمایید هدف از استرداد و محاکمه شاه مخلوع چیست ؟

جواب : شاه این یک کلمه اش درست است . ولو هیچ وقت بنا نداشت که یک حرف حسابی بزند ولی این یک کلمه اش درست است که اگر ایشان محاکمه بشود ، رؤ سای جمهوری هم باید محاکمه بشوند و ما قبل از محاکمه ایشان ، محاکمه آنها را می کنیم . البته ما همچو قدرتی نداریم که بفرستیم و نیکسون را بیاوریم اینجا یا کارتر را بیاوریم اینجا ، قدرت ما نداریم اما قدرت این را داریم که اینجا خودمان محاکمه اش کنیم ، محاکمه غیابی ، ما عده ای از اشخاصی که کارشناسند ، عده ای از اشخاصی که قوانین بین المللی را می دانند ، اشخاص منصف ، یک دادگاه بین المللی اینجا ما درست کنیم اگر بتوانیم (اگر گوش به حرفمان ندادند ، خوب چه بکنیم ) و محاکمه کنیم اینها را و این متوقف به این نیست که شاه را محاکمه کنیم ، این حرفش هم این تکه اش درست نیست که "اگر من را محاکمه کنند" ، نه ، دو تا مجرم هستید که یکی تان از دیگری مجرمتر یعنی آنی که امر به تو کرده و

الزام کرده تو را به این کار ، او پیش ما مجرمتر است ، تو آلت فعل بودی ، آنها فعل را به توسط تو ، کارها را به توسط تو انجام دادند و ما آن مجرم بالاتر را عبارت از رؤ سای جمهور می دانیم و آنها را باید محاکمه کنیم . اگر می توانستیم ، می رفتیم همه شان را آوردیم اینجا و می نشاندیم و از آنها محاکمه شان می کردیم ، محاکمه عدالت و اگر واقعا اینها وجدان دارند ، همانطوری که قصه را برای شما نقل کردم که یک قاضی که از طرف خود حضرت امیر تعیین شده بود ، حضرت امیر را احضار می کند و آن هم می رود ، برای اینکه عدل است خواهند بروند ، خلاف دین نمی خواهند کاری بکنند ، اگر اینها وجدانشان بیدار باشد و منقلب نشده باشند از آن وجدان انسانی به یک وجدان دیگری ، ما اگر احضارشان کنیم که ما می خواهیم به طور عادلانه با شما رفتار کنیم ، می گویید که از خودمان هم باشد ، از خودتان هم باشد ، بیائید اینجا ما محاکمه کنیم می خواهید هم ، خود شما ما البته شاه را باید اینجا محاکمه کنیم لکن می خواهید هم خود شما آنجا ما بفرستیم شما را محاکمه کنند . اگر وجدانشان بیدار باشد قبول می کنند لکن ما همچو امیدی نداریم اما این را ما می توانیم که در اینجا غیابا آنها را محاکمه کنیم و این موقوف به این هم نیست که شاه را محاکمه کنیم ، شاه باید اینجا بیاید محاکمه

بشود ، برای اینکه جرم های او اینجا موجود است و ما آن جرم های موجود اینجا را نمی توانیم نقلش بدهیم به آنجا ، جرم های آنها هم همین طور است که اینجاست و قابل نقل نیست لکن ما به آنها نمی توانیم یک همچو تحمیلی بکنیم ، زورمان به آنها نمی رسد و اگر توانستیم آن یک مجمعی که می خواهیم ، درست بکنیم برای محاکمه و برای اینکه بررسی کنند به اوضاع ما ، به این جنایاتی که به ما شده بررسی بشود ببینند ما چه می گوییم و نمی گذارند که صدای ما به دنیا برسد . حالا من هم نمی دانم که شماها می توانید برسانید یا توانید ، یا وقتی بروید آنجا نمی گذارند صدای ما را نمی گذارند به دنیا برسد . ملت امریکا اصلا مطلع نیست که ما چه می گوییم ، بعضی شاید اسم ایران را نشنیده باشند . وقتی که اینطور باشد و نگذارند حرف ما به جامعه امریکا برسد ، خوب آنوقت امریکایی ها خیال می کنند که ما یک دسته دیپلمات را گرفتیم اینجا و داریم هر روز هم کتکشان زنیم و سرنیزه هم بالایشان نگه داشتیم که نمی گذاریم نفس بکشند و نمی گذاریم حمام بروند و نمی گذاریم غذا بخورند و از این حرف هایی که تبلیغات آنها ، قلم دست دشمن است . می گویند که شیطان را یک وقت کسی خواب دید ، دید چه صورت خوشگلی دارد گفت آخر این که تو هستی با آنی که به ما نشان می دهند دوتاست ، آن یک جور دیگر است

، تو یک جور دیگری ، گفت قلم دست دشمن است . قلم الان قلم مطبوعات خارج ، قلم دشمن هاست که از سرنیزه ها برای بشر بدتر است . وقتی قلم دست آنهاست هر چه می خواهند می گویند . خوب ، در یکی از حرف هایشان هم نوشته بودند که خمینی پستان زن ها را دارد می برد ، شما الان نشستید اینجا می بینید خمینی یک طلبه ضعیفی است اینجا نشسته با شما صحبت می کند و مردم هم به او علاقه دارند چون نوکر خودشان هست ، آدم به نوکرش ، به خادمش علاقه دارد ، نه پستانی بریده شده و نه کسی چیزی شده ، اینها فقط دیدند که هویدا را اینجا گرفتند و اعدامش کردند ، هویدا را خیال کردند که جامعه زن است و این را که اعدام کردند ، پستان بریدن است !! نه ، مسائل این نیست ، دست خود آنهاست هرچه دلشان می خواهد بگویند . شما که شاهد مسائل هستید بروید شهادت خودتان را بدهید که وضع ما اینطوری است ، نه ما می خواهیم یک حکومتی داشته باشیم ، اگر می خواستیم حکومتی داشته باشیم که اینطوری تو این اتاق نبودیم ، تو آن اتاق هایی بودیم که آقای کارتر بودند ، تو آن عمارت هایی که آنها هستند ، کاخ سفید بودیم . ما این مسائل پیشمان مطرح نیست ، ما می خواهیم یک حکومت عدلی در دنیا پیدا بشود و این مجرم هایی که به ما جرم کردند و مال ما را ، مال ملت ما را بردند و هدر دادند

و نیروی انسانی ما را هدر دادند ، اینها بیایند اینجا ما محاکمه شان کنیم و آقای کارتر که مایل نیست ، با هر قمیتی هست نمی گذارد که شاه بیاید ، حق دارد ، اگر شاید من هم بودم همین کار را می کردم برای اینکه یک کسی که کلید جرمش را شاه می تواند باز کند ، چطور بگذارد بیاید اینجا؟ کلید جرم این ، جرم های این و خیانت ها و جنایت هایی که به ملت ما کردند دست اوست ، اگر چنانچه او بیاید اینجا و از او بپرسند و عرض بکنم که در بازپرسی بخواهد جواب بدهد ، او هم آن مجرم اصلی را خواهد گفت ، قبلا هم گفته است ، قبلا هم خود همین آقای محمدرضا گفته است که اینها می فرستادند و تعیین می کردند وکلا را ، آن لیستش را به ما می دادند ، وقتی لیست را به ما می دادند ما تعیین می کردیم همان ها را . خوب یک همچو جرم به این بزرگی را این قبلا اقرار کرده ، گفته این معنا را که این هم جرم خودش و هم جرم رؤ سای جمهور است ، اینها یکی از جرم های کوچکش است که ایشان گفته است و الا جرم ها اینقدر زیاد است ، پرونده ها اینقدر زیاد است ، مظلوم ها اینقدر در اینجا زیادند که به این زودی ها ما نمی توانیم نه جرم های آن را بشماریم و این مظلومین را نمی توانیم که تظلمشان را به دنیا برسانیم .

سوال : دانشجویانی که سفارت را اشغال کرده اند

خودشان را پیرو خط امام می دانند ، با وجود این به نظر خارجی ها این خود دانشجویان هستند که سیاست خارجی ایران را هدایت می کنند ، در این باره حضرتعالی چه نظری دارید؟ آقای قطب زاده در این مورد چه کاری انجام می دهند؟

جواب : اگر مقصود این است که سیاست خارجی را دارند اینها هدایت می کنند ، این یک افترایی است که می زنید به آنها ، اینطور نیست و اگر مقصود این است که این کاری را که اینها مطلع شدند به اینکه اینجا محل جاسوسی بوده است و روی حس انسانیت خودشان برای حمایت از مظلوم ها رفتند آنجا را گرفتند ، اگر مقصود از سیاست خارجی این معناست که اینها را گرفتند و حالا می گویند که بیائید مجرم ما را بدهید تا اینکه ما آنها را رها کنیم یا محاکمه شان بکنیم ، اگر سیاست این است ، آنها کردند و همه ملت هم موافقند ، وزیر خارجه و تمام ملت و دولت و همه با این موافقند . چنانچه اگر چنانچه باز رسیده باشد فریاد این ملت به آنها می بینید که اقشار ملت همیشه دنبال این قضیه هستند و اعلامیه هایشان و فریادهایشان و پیاده روی هایشان و راهپیمائی همه دنبال تایید این مطلب است و چرا تایید نکنند؟ برای اینکه یک جایی است که محل توطئه است . مردم جوان هایشان را دادند ، مردم خانه هایشان را سوزاندند ، خراب کردند ، همه چیزشان را دادند برای اینکه یک حکومت اسلامی پیدا بشود ، حالا احساس می کنند که یک جایی درست شده

است برای توطئه ، روابط ما بین ریشه ها با دولت امریکا بلکه محل جاسوسی برای منطقه در اینجا هست . اصلا ما اینجا را سفارتخانه نمی دانیم ، ما اینها را اجزای سفارتخانه نمی دانیم ، اینجا جاسوسخانه است و آنها هم جاسوس هستند ، اینهمه فریادی هم که قشرهای مختلفی که در خارج هستند دارند می زنند که همه راءی به این می دهند که اینها باید رها بشوند برای اینکه اینها اشخاصی هستند ، اجزای سفارتخانه هستند ، مامورین کذا هستند ، ما همه اینها را منکر هستیم و می گوییم بیائید ببینید ، دعوت می کنیم از این قشرهای مختلف که بیائید ببینید که وضع اینجا ، وضع سفارتخانه است ؟ سفارت ما را در امریکا ببینید ، سفارت امریکا را در اینجا ببینید . سفارت سایر مملکت ها را ببینید ، سفارت ایشان هم ببینید ، ببینید این سفارتخانه اصل اسمش هست تا شماها می گویید سفارتخانه را گرفتید؟ و اینها دیپلمات هستند که شما می گویید که دیپلمات ها را گرفتید؟ یا نه اینجا محل جاسوسی است لیس الا ، و اینها هم جاسوس هستند و اصلا ربطی به سفارت و سفارتخانه ندارد . ادعای ما این است ، اینها هم که رفتند و آنجا را گرفتند نمی خواهند که وزارت خارجه را اداره کنند ، اینها در یک قضیه جزئیه و آنکه یک مجرم خودشان را یافتند و محل جرمش هم یافتند ، رفتند گرفتند آنجا را ، همه ما هم موافقیم با آنها .

سوال : اگر حکومت اسلامی بخواهد به این ترتیبی که هست پیش برود طبیعی

است که اکثریتی از کشورهای جهان با او مخالف خواهند بود و جز با دشمنی رفتار نخواهند کرد ، بنابراین اساس روابط خارجی شما و دوستانتان به چه شکل و است آیا شما به دوستانی نیازمند هستید در روابط خارجی یا خیر؟

جواب : اگر خارجی ها بتوانند بفهمند ، ادراک کنند مسائل ما را ، همانطور که ملت ها وقتی ادراک کردند و ادراک کنند با ما موافقند ، دولت ها هم اگر ادراک کنند که ما چه می گوییم با ما موافقند . اگر مقصود از روابط آن روابطی است که تا حالا بین ایران و امریکا بوده است ، در زمان شاه سابق بین ایران و امریکا بوده است ، این روابط نبوده است ، این یک آقایی بوده با نوکرش هر کاری می خواسته ، هر امری که می کرده عمل می کرده اگر می گویید ما اگر چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم . اگر نوکر نباشیم رابطه اش را با ما قطع می کند ، ما از خدا می خواهیم که رابطه قطع بشود . ما ذلت را نخواهیم پذیرفت برای خاطر اینکه یک رابطه با یک ابرقدرت داشته باشیم . شرافتی نیست رابطه داشتن با امثال امریکا ، دولت امریکا یک شرافت انسانی مع الاسف الان ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانی اش با آن رابطه داشته باشیم . دولت امریکا این است که دارید می بینید که مظلوم را دارد در هر جا پیدا می کند پوست می کند ، هر جا بتواند می رود و بمب سرشان می ریزد ،

هر چه بتواند ذخائر ملت ها را می برد ، ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم ؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم ، بهتر این است با آنهائی که می خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم . آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است و مع الاسف خود شرق هم خودش را گم کرده است ، آن روز ما روابط ممکن است پیدا بکنیم ، روابطی که متقابل باشد با هم ، متعادل باشد با هم و الا رابطه ای که اینطور باشد که سابق بود و آنطور باشد که اینها دلشان خواهد ، ما همچو رابطه ای را می خواهیم چه بکنیم ؟ چه فایده ای برای ما دارد که رابطه داشته باشیم و آنوقت محلی که باید سفارت باشد این وضع را داشته باشد؟ روابط ما این است که اجازه بدهیم سفارتخانه به اسم سفارتخانه محل جاسوسی درست بکنند و این خون هایی که ما دادیم هدر برود و باز محمدرضا را بیاورند اینجا!! چون خودش حالا مفلوک است ، پسرش را!! یک نقشه ای که می گویند دارند این است که در خواب دارد آقای کارتر برای خودش نقشه می کشد که با بختیار آنجاست و آن هم آنجا و بعضی از اشخاص هم اینجا و روابط هم اینجا دارند با آنها ، مع الاسف تو مغزشان دارند یک همچو نقشه ای کشند ، تخیلاتی می کنند برای خودشان لکن

مطلب از اینها گذشته است ، دیگر حنای اینها رنگی ندارد . نه حنای آقای کارتر رنگ دارد و نه حنای آنهایی که در اینجا دلشان می خواهد آنها بیایند و دوباره اینجا همان بساط پیدا بشود و همان قضایا تجدید بشود ، اینها دیگر نمی شود . اگر رابطه ای می گویند که ما با دنیا رابطه داشته باشیم ، رابطه متقابل و دوستی باشد ، ما باید با همه دنیا روابط داشته باشیم اگر اینطور رابطه باشد ، ما هرگز نمی خواهیم که رابطه با اینها داشته باشیم ، نه با اینها ، نه با هر کس که بخواهد تحمیل به ما بکند . دول اسلامی با ما روابط دارند آن هم تا حدی که روی مصالح اسلامی ، روی مصالح مسلمین باشد ما با آنها روابط داریم . سایر دول غیر اسلامی هم هر کدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بکنند ، ما را به حساب بیاورند ، ما را بدانند که یک ملت هستیم ، یک دولت داریم ، یک ملت هستیم ، یک رژیم هست در اینجا ، این را بفهمند و از آن سواری که هستند پیاده بشوند یک قدری با هم راه برویم ، اگر پیاده شد آقای کارتر از آن عرشی که دارد آمد روی زمین نشست با ما زمین نشین ها تفاهم کرد ، ما هم با او تفاهم می کنیم و به استثنای اینکه باید آن ظلم هایی که به ما کرده است باید جبران بکند . با ملت امریکا که هیچ چیز نداریم ، هیچ اختلافی نیست بین ملت ها با هم با

دولت هایشان دولتی که بعد پیش می آید ، تفاهم کند با ما ، اینطور نباشد که من در کاخ سفید نشستم و شما در کوخ نشستید و کاخ نشین با کوخ نشین باید ارباب و رعیت باشد این اگر این کلمه را بردارند و ما را همانطور که هستیم ، بفهمند ، ادراک کنند ماها را ، ما با آنها چرا رابطه ای نداشته باشیم ؟ با دولت امریکا هم رابطه پیدا می کنیم ، با همه جا و اما اگر وضع اینطور باشد ، ما می خواهیم چه کنیم که پیشقدم بشویم برای اینکه نوکری کنیم ؟! پیشقدم بشویم برای اینکه هم نوکری کنیم هم همه چیزمان را تقدیم کنیم ؟! آنوقت نوکر که می گرفتند یک اجرتی به او دادند ، اینها نوکر می گیرند و همه چیزش را هم می گیرند ، ما خواهیم چه کنیم با اینها رابطه داشته باشیم ؟ هیچ لازم نیست رابطه داشته باشیم .

سوال : بعد از تصویب قانون اساسی شکلی از حکومت که مطرح شده دو شکل است ، یکی اینکه یک حکومتی با استبداد روحانیت بر سر کار می آید و یا اینکه یک حکومتی که روحانیت در آن نقش فرعی دارد روی کار می آید ، این دو تا شکلی است که در جهان مطرح است ، نظر حضرتعالی چیست در این مورد؟

جواب : جهان ، اسلام را نمی دانند یعنی چه . آن جهانی که شما می گویید ، یک جهان جاهل هست به اسلام ، اینها نمی دانند که حکومت اسلامی می آید برای اینکه دیکتاتوری نباشد ، نه در شهر

خودش ، در مملکت خودش نباشد ، در امریکا هم نباشد . حکومت اسلام یک حکومتی است که برای از بین بردن دیکتاتوری می آید . آن کسی که اسلام قرار داده برای حکومت ، آن کسی است که با دیکتاتوری به حسب مذهبش مخالف است ، مذهبش حکم می کند به اینکه دیکتاتوری نباید باشد . اینها خیال می کنند که همچو که گفتند فقیه عادل عالم مطلع بر موازین غیر جائر ملتفت کذا ، باید فلان مقام را ، قضاوت را تعیین کند ، باید اگر مردم تعیین کردند یک رئیسی را برای کشور ، آن هم اجازه بدهد ، این می شود دیکتاتوری !! اما اگر چنانچه یک نفر آدم ظالم جائر دیکتاتور همه چیز بیاید ، نه این دیکتاتوری نیست !! فرق فقط این است که معلوم می شود با علم مخالفند ، با عدالت مخالفند اینهایی که با حکومت فقیه مخالفند . با اینکه الان هم در قانون اساسی که درست کردند قضیه حکومتی نیست در کار ، اصلا اسلام حکومت ندارد ، اسلام اینطور نیست یک حاکمی مثل آقای هیتلر داشته باشد آنجا ، مثل آقای کارتر که نظیر هیتلر است داشته باشد آنجا و سرکوبی کند همه را و بزند و بکوبد . اصلا این چیزها در اسلام مطرح نیست . اسلام که فقیه عادل مطلع دلسوز برای ملت را قرار می دهد که این نظارت کند یا فرض کنید حکومت کند ، برای این است که جلو بگیرد از غیر عادل ، غیر عادل نیاید و مردم را بچاپد . از صدر اسلام تا حالا شما ملاحظه

کنید که آن حکومت های صدر اسلام مثل علی ابن ابیطالب سلام الله علیه چه جور بود ، یک حکومت اسلامی روی عدالت ، بعدش افتاد دست بنی امیه و بنی عباس و حکومت های جائر دیگر و شاهنشاهی و امثال ذلک . مسلمین آنجاها را هم گرفتند و بعد شاهنشاهی شد و نتوانستند مسلمین اسلام را درست پیاده کنند و حکومت اسلامی را ، نشد . اسلام غریب است الان ، اسلام غریب است ، همانطور که غربا را نمی شناسند ، یک غریبی وارد یک شهری بشود مردمش نمی شناسند ، اسلام الان غریب است توی ملت ها ، نمی شناسند اسلام را . چون نمی شناسند اسلام را ، احکام اسلام را هم نمی دانند ، اسلام شناس های ما هم اسلام را نمی شناسند ، نمی شناسند این چی هست ، وقتی نشناختند خیال کنند که اگر چنانچه فقیه حکومت فقیه باشد ، حکومت دیکتاتوری است و اگر چنانچه فقیه در کار نباشد ، دیگر هر که خواهد باشد ، اگر شمر هم باشد این آقایان اشکالی به آن ندارند فقط فقیه را بهش اشکال دارند . اشکال هم برای این است که از اسلام می ترسند ، از اسلام ترس دارند . اسلام نمی گذارد این حیثیت فاسدها را باقی باشد . اینها ترسند از آن ، بعضی ها هم گول خوردند بعضی ها متعمدند در این امر ، بعضی ها هم گول خوردند والا حکومت اسلامی مثل حکومت علی ابن ابیطالب دیکتاتوری تویش نیست ، حکومتی است که به عدل است ، حکومتی است که زندگی خودش از زندگی

سایر رعیت ها بدتر است ، آنها نمی توانستند مثل او زندگی کنند ، او نان جو هم سیر نمی خورد ، یک لقمه ، دو تا لقمه برمی داشت با یک خرده نمک می خورد . این حکومت اصلا می تواند دیکتاتوری ؟ دیکتاتوری برای چه بکند؟ عیش و عشرتی نیست تا اینکه بخواهد دیکتاتوری بکند برای او . حکمفرمایی اصلا در اسلام نیست ، حکمفرمایی اصلا در کار نیست . پیغمبر اسلام که راس مسلمین و اسلام بود وقتی که در یک مجلسی نشسته بودند تو مسجد روی آن حصیرها (معلوم نیست حصیر حسابی هم داشته باشد) آنجا نشسته بودند ، دور هم که نشسته بودند ، عرب که خارج بودند و نمی شناختند پیغمبر را می آمدند می گفتند که کدام یکی محمد هستید ، نمی شناختند برای اینکه حتی یک همچون چیزی هم زیر پیغمبر نبود . حالا ما اشراف هستیم . یک همچو حکومتی که بنا باشد اینطوری باشد ، یک خانه گلی داشته باشد ، یک گلیم هم حتی نداشته باشد ، یک حکومتی که یک پوست می گویند داشته است که روزها علوفه شترش را حضرت امیر رویش می ریخته ، شب ها زیر خودش و فاطمه می انداخته و می خوابیده رویش ، اینکه دیکتاتوری نمی تواند باشد . اینهایی که می گویند دیکتاتوری ، اسلام را نمی فهمند چی هست ، فقیه اسلام را نمی دانند ، خیال می کنند ما ، هر فقیه ، هر فقیه ، هر چه هم فاسد باشد این حکومت ، فقیه اگر پایش را اینطور بگذارد ، اگر یک گناه

صغیره هم بکند از ولایت ساقط است . مگر ولایت یک چیز آسانی است که بدهند دست هر کس ؟ اینها که می گویند که دیکتاتوری پیش می آید نمی دانم این مسائل پیش می آید ، اینها نمی دانند که حکومت اسلامی حکومت دیکتاتوری نیست . مذهب مقابل اینها ایستاده ، اسلام مقابل دیکتاتورها ایستاده و ما می خواهیم که فقیه باشد که جلوی دیکتاتورها را بگیرد ، نگذارد رئیس جمهور دیکتاتوری کند ، نگذارد نخست وزیر دیکتاتوری کند ، نگذارد رئیس مثلا لشکر دیکتاتوری بکند ، نگذارد رئیس ژاندارمری دیکتاتوری بکند ، نه اینکه بخواهیم دیکتاتوری درست کنیم ، فقیه خواهد چه کند دیکتاتوری را؟! کسی که زندگی ، زندگی عادی دارد و نمی خواهد این مسائل را ، دیکتاتوری برای چه می خواهد بکند؟ حکمفرمایی در کار نیست در اسلام ، علاوه حالا در این قانون اساسی که اینقدر احتیاط کاری هم شده ، آقایان هم اینقدر احتیاط کاری کرده اند که یک دفعه مردم بیایند خودشان تعیین کنند یک خبره هایی را ، این دیکتاتوری است ؟! این خبره ها را یکی بیاید بگوید که در یک شهری از این شهرها یک کسی فشار آورد روی مردم که بیایید به این شخص بدهید ، حتی تبلیغات هم نشد ، مردم اینها را می شناختند ، مردم دانستند اینها را . اگر صد دفعه دیگر ما بخواهیم خبرگان تعیین کنیم ، یا خود این آقایان تعیین می شوند یا یکی مثل اینها . مردم با آزاد ، من گمان ندارم در هیچ جای دنیا اینطور واقع شده باشد ، اینطور داده باشند

، مردم اینطور عاشقانه راءی داده باشند به یک مطلبی ، هم جمهوری اسلامی اش را آنطور عاشقانه راءی دادند و آنطور اکثریت . در زمان شاه سابق که یادتان هست شما ، اینها یک رفراندمی می خواستند بکنند من از قم فرستادم ببینم که وضعش چه جوری است ، اینها آمدند گفتند بیش از 2000 نفر نمی توانند تهیه کنند معذلک گفتند "همه ملت " برای اینکه 6 میلیون راءی داد گفتند 6 میلیون رای ، دروغ می گفتند 6 میلیون دروغی را آنها می گفتند همه ملت . حالا ما یک جا 20 میلیون راءی داشتیم ، یک جا هم که یک دسته ای نیامدند و قهر کردند از باب اینکه آنها هم نمی دانستند که ما چه می خواهیم بگوییم ، قهر کردند رفتند کنار نشستند معذلک 16 میلیون جمعیت تقریبا راءی داد و 90 درصد مردم گفتند ما راءی می دهیم الان هم بعدها آنها هم گله خواهند کرد که چرا ما را نگذاشتند راءی بدهیم شاید آنها هم همین راءی را بدهند و باز بشود بیست و چند میلیون .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/9/58

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر مفتح

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

آنگاه که منطق قرآن آن است که ما از خدائیم و به سوی او می رویم و مسیر اسلام ، بر شهادت در راه هدف است و اولیاء خدا ، علیهم السلام شهادت را یکی از دیگری به ارث می بردند و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا می کرده و می کنند ، بدخواهان ما که از همه

جا وامانده دست به ترور وحشیانه می زنند ، ما را از چه می ترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش می کند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآنند ، می تواند وقفه ای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند ، غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند اینان از کور دلی ، صحنه های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی ، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است نمی بینند . (صم بکم عمی فهم لا یعقلون ) اینان می بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا می گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است . جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام رحمه الله علیهم به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرک تر کردند . خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد . امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان بهره ها برداریم . من شهادت را بر این مردان برومند

اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می دهم . سلام بر شهیدان راه حق .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/9/58

بیانات امام خمینی در جمع معلولین انقلاب اسلامی

قدرتمندها می خواهند باقی بمانند ولو اینکه همه قشرهای مظلوم زیر پایشان له بشوند

بسم الله الرحمن الرحیم

ما اصرار داریم که این شخص جانی در ایران محاکمه بشود و محکمه ای برای جنایات امریکا در ایران بازرسی و تشکیل گردد . کرارا گفته ایم که ما یک مدارکی از جنایاتی که امریکا انجام داده ، در اینجا داریم که نمی توانیم مدارک این جنایات را به آمریکا منتقل کنیم . علاوه بر اینکه مجالس و سازمان هائی که در آنجا هست ، همه در خدمت ابرقدرت ها می باشد ، علاوه بر این ، چطور این همه معلول را ، این همه مادران داغدیده را ، اینهمه زنان جوان از دست داده را ما توانیم به امریکا ببریم و عرضه کنیم .

پرونده های آنان در اینجاست . ما نمی توانیم همه آن پرونده ها را به آنجا حمل کنیم . اصرار ما بر این است و من وقتی که این اشخاصی را که در این راه معلول شده اند ، یا در این راه جوان هایشان از دست رفته است ، می بینم ، دو احساس برایم پیدا شود . یکی احساس تاثر و تالم که چرا باید یک رژیم اینقدر از خدا بی خبر و اینقدر حیوان منش و سبع طبع باشد که برای چند روز ریاست ، اینقدر جنایت بکند . چرا انسان اینقدر جنایتکار است ؟ چرا انسان از همه حیوانات بدتر است و اینکه این همه تعلیمات الهی و انبیا از اول تا حالا نتوانسته است که این انسان های فاسد

را تربیت کند ، امثال محمدرضا و کارتر را به راه بیاورد . کارتر دعا می کند برای کی ؟ مجبور می کند تا ناقوس ها آهنگ بزنند برای کی ؟ به خیال خودش برای به دست آوردن یک حیثیتی که چهار سال دیگر هم جنایت بکند . به اسم اینکه یک بیمار را من نگهداری می کنم ، به اسم اینکه من برای پنجاه نفر آمریکائی دارم ادعا می کنم و وادار می کنم به دعا . و حالا هم افتاده دنبال قشرهای مختلف و در مدرسه ها می روند و عزا می گیرند و این مسائل . اینهاست مساءله . مساءله همین است که این قدرتمندها خواهند با قدرت خودشان آن اندازه که می توانند ، باقی بمانند ، ولو اینکه همه قشرهای مظلوم زیر پایشان له بشوند . اینها ادعا می کنند که ما این مفلوک را نگه داشتیم برای حفظ انساندوستی ، و در عین حال فوج هائی از انسان ها را می کشند یا وادار می کنند به کشتن ، در ویتنام این کارها را کنند ، در ایران که ما خودمان شاهدش هستیم چه کرده اند . پشتیبانی از یک نفر که جنایاتش آنطور است و با دست آنها در اینجا جنایات را انجام داده است ، یعنی پشتیبانش آنها بودند . پشتیبانی از یک کسی که اینقدر جنایت کرده و برای ما اینقدر معلول گذاشته و آنقدر شهید و آنقدر مادر داغدیده به جای گذاشته ، اینها صحبت است که انساندوستی به بشردوستی ، تمام مقصد این جنایتکارها رسیدن به یک نقطه است ، قدرت . قدرت برای

کوبیدن هر کسی که در مقابل شان است و برای استفاده . ما شاه مخلوع را باز از آمریکا می خواهیم که او را تحویل دهد

اینکه ما می گوئیم بیایند اینجا را ببینند ، برای اینکه در اینجا معلولین را ما چطور از داخل مریضخانه به آمریکا منتقل کنیم . ما خواهیم در اینجا عرضه بکنیم . ببریم آنها را در مریضخانه ها و در جاهائی که معلولین آسایش می کنند ، نشان بدهیم که اینها آثار جرم است ، آثار جرم را به آنها نشان بدهیم و اینکه کارتر اصرار دارد که شاه به ایران نیاید ، تا می توانست در آمریکا نگهش داشت و حالا او را به جای دیگر برده است و از او نگهداری می کند ، او هم مربوط به خودش است . همه برای این است که مبادا در اینجا بیاید و مسائلی در اینجا کشف بشود که در زیر پرده بوده است . مسائلی برای ملت آمریکا کشف بشود و بفهمند مستضعفین در دنیا با چه اشخاصی و با چه جنایتکارهایی مواجه هستند که خودشان را به صورت یک آدم انساندوست خواهند در آورند و جا بزنند . به صورت یک کسی که به تعلیمات حضرت مسیح اعتقاد دارد و اهل این است که دعا بکند و برود به کلیسا دعا بکند و وادار بکند اهل کلیسا را برایش ناقوس بزنند در سرتاسر اروپا . برای این است که در آنجا خودش را جای دهد . ما نظائر این را خودمان دیدیم .

ما دیدیم که رضاخان (البته اکثر شما یادتان نیست شاید بین شما یکی دو نفر باشند

که یادشان باشد) دیدیم که رضاخان راه می افتاد دنبال اینکه برود این روضه خوانی و آن تکیه و این تکیه و حتی می گفتند پیاده می رود آنجا . ما دیدیم که مجلس روضه بپا می کند و خودش وارد می شود و در مجلس روضه و همه اینها و بعد هم دیدیم آن روزی که قدرت پیدا کرد که تمام مجلس روضه خوانی ما را تعطیل کرد . ما دیدیم که محمدرضا قرآن طبع و منتشر کرد و به اسم اسلام این کارها را کرد و دیدیم که در سال یک دفعه به مشهد مشرف می شد ، در آنجا با کمال بی حیایی در مقابل حضرت رضا می ایستاد و دلش آنجا نبود و برای اغفال ملت بود و دیدیم که هم این جانی و هم آن جانی در ایران چه کردند و آنچه که او اظهار اسلامیت می کرد و در جوار حضرت رضا علیه السلام چه کرد و چه قتل عامی که در مسجد گوهرشاد و معبد مسلمین و دیدیم که این آدم که اظهار می کند من یک مسلمان هستم و اظهار می کند که من قرآن طبع کنم و متعهدم و قرآن قسم خوردم (در نطق هایش بود که من قسم خوردم که برای شیعه خدمت کنم ) ما دیدیم خدمت او به این مملکت چه بوده است . علاوه بر اینهمه کشتار و اینهمه معلولین که به جای گذاشته اند ، تمام حیثیت مملکت ما را از بین بردند و تمام ذخائر ما را از بین بردند . تمام قدرت های انسانی و نیروهای جوان ما را

عقب زد و نگذاشت ترقی کنند . ما که می گوئیم باید این جانی بیاید ایران و اینجا رسیدگی بشود ، برای اینکه اموریست که باید اینجا معلوم بشود و ما شاه مخلوع را می خواهیم ، حتی از آنجا هم که رفته است و این را باز از آمریکا خواهیم که او را تحویل دهد .

امریکا او را از یک محلی به یک محل دیگری که باز مربوط به خودش است برده است .

مباهات می کنیم به جوان هایی که عصر اول اسلام را زنده کردند

در هر صورت ، من از یک جهت متالم هستم برای این برادرها و فرزندها و عزیزها ، چه آنهائی که اینجا هستند و چه آنهائی که در مریضخانه هستند و در یک جهت هم من و همه مسلمان ها ، مباهات می کنیم به یک چنین جوان هائی . مباهات می کنیم به جوان هایی که عصر اول اسلام را زنده کردند . مباهات می کنیم به افرادی که صحنه کربلا را در ایران ایجاد کردند . همانطور که آنها خدمت کرده اند و جان داده اند و از بین رفتند لکن اسلام را زنده کرده اند . جوان های ما هم معلول شده اند و جان داده اند و همه چیزشان را از دست داده اند و اسلام را زنده کردند . امروز غیر از آن است که پیشتر بوده . الان همه قشرهای دنیا توجه شان به ایران است ، جمهوری ایران . قشرهای دنیا توجه شان به ایران است که ایران چه خواهد شد . یک دسته خوف این را دارند که مبادا این اسلام به دیگر جاها برود و دسته ای شوق این را دارند

که اسلام به همه جا برود . اگر ملت های مستضعف غیر اسلامی هم به خواسته های ما توجه بکنند ، همه آنها عاشق این هستند که رژیمی که در اینجا انشاءالله تحقق پیدا می کند آنجاها هم تحقق پیدا بکند . و آنهایی که خائن بودند و خواستند استفاده بکنند ، از این عدم تحقق اسلام در غیاب اسلام می خواستند استفاده بکنند ، خوف این را دارند که مبادا یک همچو امری تحقق پیدا کند . از آن جهت است . آقای کارتر هم از این اشخاصی است که ترسد اسلام در ایران تحقق پیدا بکند . اگر اسلام تحقق پیدا کرد ، آنها تا آخر منافعشان مدفون است . و من امیدوارم آقایان ، آقایانی که وحدت دارند و راهپیمائی کرده اند ، برای اظهار وحدت حرکت کردند و پیاده آمدند اینجا و برای این معلولین عزیزی که من تاثر دارم برای آنها و برای خانم های محترمی که تشریف آوردند ، من تشکر می کنم از همه و امیدوارم که همه آنها در سلامت و صحت و خداوند شفا بدهد تمام معلولین ما را که در سرتاسر ایران هستند . انشاءالله همه شما موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/9/58

بیانات امام خمینی در میان جمعی از قهرمانان کشتی آزاد ایران در آسیا واروپاوپهلوانان کشتی باستانی

وقتی که جهاد معنوی باشد تا آن فرد آخر هم برای جهاد حاضر است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان ورزشکارها و سایر آقایان تشکر می کنم که گاهی تشریف می آورند و ما را از کارهای خودشان ، از موفقیت های خودشان و از کارهائی که در سطح بین المللی انجام داده اند و موفقیت هائی که تحصیل کرده اند برای جمهوری اسلامی ، تشکر می کنم و

دعا می کنم که انشاءالله همیشه موفق باشند و به دشمن های ما بفهمانند که مردانی که در ایران هستند ، مرد مبارزه هستند و مرد می دانند ، مرد جهادند و امیدوارم که خداوند شما را تایید کند در اینوقتی که مملکت ایران مبتلاست به اینطور مصیبت ها که البته از یکطرف مصیبت است و از یکطرف هم سرفرازی برای یک ملت که در راه هدف تا پای جان ایستاده است و همه جوان های ما در این راه مشترک هستند و بسیاری از آنها برای شهادت از من دعا می خواهند و من دعای پیروزی می کنم برای آنها که خداوند همه آنها را حفظ کند و همه شما جوان ها را برای کشور ما حفظ کند .

امیدوارم که از اینجا به بعد هم که مشکلات برای کشورتان زیاد است و این ریشه های فاسد الان در ایران هستند و چون مایوس شده اند ، دست به یک همچو جنایاتی مثل ترور شخصیت های محترم می زنند و البته آنها خیال این را دارند که ما را و شما را سست کنند در این جهاد اسلامی و اینها غافل از این هستند که وقتی که جهاد برای خدا شد ، برای اسلام شد ، جهاد معنوی ، جهادی است که جهاد معنوی است ، نه جهاد صوری و مادی ، وقتی بنا شد که جهاد معنوی باشد تا آن فرد آخر هم برای جهاد حاضر است .

و من از حماقت اینها هم تعجب می کنم ، اینها نمی خواهند که یک فردی مثل آقای مطهری و مثل آقای مفتح را از بین ببرند

، اینها وسیله است برای اینکه نهضت را سست کنند حماقتشان این است که دیده اند اینها که هر فردی را که اینها ترور می کنند مردم ایران برای نهضت بیشتر وارد میدان می شوند . اگر اینطور بود که مثلا آنوقتی که مرحوم آقای مطهری را ترور کرده بودند ، یک نیمی از مردم عقب نشینی کرده بودند ، آنوقت برای نیم دیگرش هم مرحوم آقای قاضی را مثلا ترور می کردند و مرحوم آقای مفتح را و دیگران را . اما وقتی دیدند که هر شخصی را که اینها ترور کردند بازار نهضت گرمتر شد و مردم بیشتر به این نهضت اقبال کردند ، این چه انگیزه ای دارد که اینها به این جنایت دست

می زنند؟ اینها همه برای این است که خدای تبارک و تعالی اینها را کر و کور کرده است ، اینها را از آن ادراک راه صحیح محروم کرده است یعنی خودشان اسباب محرومیت را فراهم کردند . خودشان اسباب این شدند که عنایت خدا که باید همه قشرها را هدایت کند ، اینها خودشان را محروم کردند و بعد از آنکه خودشان را محروم کردند کارهائی انجام می دهند که برخلاف مصلحت خودشان است .

امروز روزی نیست که کسی اتکاء به سر نیزه بکند

شما ملاحظه کنید این آقای کارتر برای رسیدن به مقام ریاست جمهور دست و پا کنند لکن خدا او را کر و کور کرده است که راه ها را اشتباهی دارد می رود . این اگر چنانچه همان وقتی که ما اشتغال داشتیم به مخالفت با این مرد ، آنوقت که دید این دیگر در حال سقوط است ، دید نمی تواند این

را نگهش دارد ، اگر کمک کرده بود به ایران و اقبال کرده بود به ایران و تصدیق کرده بود حرف های ایران را ، برایش بهتر بود یا آن پافشاری که آنوقت کرد برای حفظ او و آن پافشاری هائی که کرد برای حفظ یادگار او بختیار و آن پافشاری هائی که بعد کرد؟ آن بهتر بود برای رسیدن به آن مقام ، یا این ؟ حالا رفت ، آنها از بین رفتند ، بعد بردن یک نفر آدم جانی را به امریکا و پناه دادن به اصطلاح خودش آنجا و پرستاری از یک مفلوک به اصطلاح آنها ، این بهتر بود برای او یا اینکه او را نبرند؟ جای دیگر برود زندگی کند (خوب ، بود جای دیگر) .

اینها از باب این است که کر و کور شده اند . یک کاری حالا ، مثل این بچه ها که لج می کنند ، سر آن لجبازی می کنند ، حالا نتوانست او را نگه دارد ، این قدم دومی بود که نتوانست نگه دارد این مرد را در آمریکا و فرستاده است او را به یک جای دیگر . خوب این بهتر بود برای او که باز سروصدا در دنیا راه بیندازد و در پاناما آنقدر تظاهر بر ضد این مرد بکنند که بر ضد آمریکاست ، یا اینکه او را می فرستاد اینجا و به عالم ثابت می کرد که من هم طرفدار مظلوم ها هستم ، طرفدار آنها هستم که غارت شده اند ، نه طرفدار غارتگرها؟ خودش هم غارتگر است اما قاعده این بود که اگر عقلش سر جایش بود

، قاعده و این بود که اگر کسی بخواهد راه خودش را ، آنی که خیالش هست پیش ببرد ، اینها را پیش نیاورد تا اینکه یک مملکت هائی برضد او تظاهرات در آنها واقع بشود .

امروز روزی نیست که کسی اتکاء به سرنیزه بکند دنیا عوض شده ، ملت ها یکی بعد از دیگری دارند بیدار شوند ، دارند از تحت سلطه استعمار بیرون می روند . در یک چنین موقعی دیگر جای صحبت اینکه ما مداخله نظامی می کنیم ، یک وقت بگوید مداخله نظامی می کنیم ، یک وقت بگوید نه ما مداخله نظامی نمی کنیم ، همین طور مشوش هی صحبت کردن ، برای همان است که چشمشان باز است و کورند ، نمی بینند اینها همانی است که به چشم ها و گوش ها و عقل های آنها غل انداخته ، نه از باب اینکه او ابتداء ، خود آنها وسیله فراهم کرده اند تا غشاوت واقع شده است بر عقل هایشان و بر چشم هایشان و بر گوش هایشان این یک کمکی است برای مستضعفین ، اینطور راه را گم کردن یک کمکی است به مستضعفین . اگر قبل از این قضایا یعنی قبل از اینکه این مرد را ببرد به امریکا و به اصطلاح خودش بخواهد پرستاری از یک مفلوکی بکند ، ما یک ، بعضی از ممالک با ما متحد بودند ، یعنی از ملت ها ، حالا بسیاری از ملت ها با ما همراهند . نهضت ما دارد توسعه پیدا می کند و می رود توی ملت ها ، ملت هائی که ، ببینند که ملت

ایران در مقابل یک قدرت بزرگ ایستاده و پیش برده ، یک قدرت شیطانی را که همه قدرت ها دنبالش بودند یک ملتی ایستاده و ایستادگی کرده و پیش برده ، سایر ملت ها هم گرفتارند دیگر ، آنها هم همین گرفتاری هائی که ما داریم آنها دارند . مصر به دست سادات و جاهای دیگر هم به دست دیگران . همه ملت ها مبتلای به دولت هایشان هستند ، آنها هم خواهند از زیر این بار بیرون بیایند . وقتی دیدند که ایران قیام کرد و پیش برد ، ولو کشته داد اما پیش برد و دیگران هم همین فکر در مغزشان پیدا می شود ، ملت های دیگر هم همین معنا را می خواهند ، آنها هم همین کار را خواهند کرد .

نهضت ملت ایران عظمت قدرتهای بزرگ را شکست

شما بدانید که این نهضت ملت ایران ، این عظمت قدرت های بزرگ که با تبلیغات تحمیل کره بودند بر دماغ ها که اصلا نمی شود با انگلستان در افتاد ، حالا هم دیگر اصلا با امریکا نمی شود دیگر در افتاد ، این عظمت را شکست . یعنی شما ملت عزیز ایران ، زن و مردتان ریختند در خیابان ها و با فریاد الله اکبر ، این عظمتی که در قلوب اشخاص پیدا شده بود و ملت ها را وادار می کرد که ساکت باشند مبادا یکوقتی بربخورد به آنها ، این را شکست . ما در آن قضیه سابق هم کوشش می کردیم که این معنا که نمی شود با دولت در افتاد ، این را بشکنیم ، نمی شود در مقابل قدرت ها نفس کشید و باورانده

بودند به ملت ما به طوری که به خودشان حق نمی دادند ، اگر یک پاسبانی می آمد می خواست یک چیزی تحمیل کند ، به خودشان حق نمی دادند که در مقابلش یک کلمه ای بگویند ، سکوت پرده انداخته بود ، سایه انداخته بود به سر ملت ما . این معنا کم کم شکسته شد ، صداها در آمد ، نهضت شما او را شکست و نهضت شما الان این معنا را هم شکست در دنیا که نمی شود در مقابل آمریکا ، اول قدم این است که انسان "می شود" و "نمی شود" را ارزیابی کند . اول قدم هر مبارزه ای ارزیابی این است که در این مبارزه می شود یا نمی شود و شما ثابت کردید که نه می شود . می شود با آمریکا هم طرف شد ، می شود که لانه جاسوسی آمریکا هم تصرف کرد ، می شود جاسوس های آمریکائی را هم گرفت و نگه داشت و حفظ کرد شما این را ثابت کردید به دنیا . آن عظمتی که از آنها به واسطه تبلیغات زیادی که داشتند ، در دنیا سایه افکنده بود که ابر قدرت است و کسی حق حرف زدن ندارد ، آن شکست . معلوم شد نه ، ملت ها می توانند فریاد بزنند ، می توانند مرگ بر کارتر بگویند ، فریاد هم الان دارند می زنند ، نه اینجا جاهای دیگر هم ، هندوستان هم همین است ، ممالک خودشان هم ، ممالک غربی هم همین است ، امریکا هم همین است . امریکایی که هی می گفت ما با

قدرت نظامی ، هی ما را می ترساند ، اینها دنبال همان بودند که سابق انجام می دادند . سابق اگر چنانچه یک کلمه ای فرض کنید که در یک روزنامه ای از ایران واقع می شد برضد انگلستان یا برضد آمریکا ، با یک کلمه ای که آنها به محمدرضا می گفتند که فضولی موقوف ، جلویش را اینجا می گرفت . اگر یک کاری می خواستند انجام بدهند ، مثلا در فرض کنید مجلس شورای استعماری غلط ، همچو که کشتی انگلستان می آمد طرف ایران مساءله ختم بود با همان حرکتش . همچو که اطلاع می رسید که کشتی انگلستان راه افتاده از آنجا به کجا ، اینجا دیگر باید حتما تسلیم شد . قراردادی اگر می خواستند ببندند و اینها یکوقتی ، در آنوقتی که فرض کنید یک سرسختی می خواستند نشان بدهند ، یک چیزی که در سرحدات واقع می شد ، این کافی بود برای اینکه در مرکز اینها دیگر دست بردارند از مخالفت و موافقت کنند و تسلیم بشوند . اینها چیزهائی بود که اینها با بوق و کرنا ، با رادیوها ، با تبلیغات ، تبلیغاتی که بسیاریش هم در خود کشورها بود یعنی عمال آنها در خود این کشورها تبلیغات می کردند برضد خود کشور ، اینها به مردم همچو بزرگ نشان داده بودند مسائل را که مردم خیال می کردند که اگر الان یک حرفی بزنیم ، یکدفعه چتربازی های آمریکا می آیند می ریزند و ایران را خراب می کنند . در همین قضیه این را کرارا برای ما آمدند گفتند که ، می

نوشتند ، از خارج هم می نوشتند که چتربازها بناست که از بالا بیایند بالای سرسفارت ، از آن بالا یک دوائی بریزند و بیهوش کنند همه را و بیایند پائین و همه را ببرند و در قم هم می خواهند بیایند و شما را بربایند ، حتی بعضی آمده بودند به من می گفتند که شما نمانید اینجا شب . خوب آقا این شعر است که اینها می گویند . این حرف هائی است که در کتاب حسین کرد نویسند و می نوشتند . اینها ، این حرف است که می زنند والا "چتر بازها می آیند و همه را بیهوش می کنند" این همان حرف هایی بود که "هی دوا می زدند ، همه چیزها بیهوش می شدند" حرف هائی که در الف لیل می گویند . خواستند اینطوری ما را مثل سابق که از این حرف ها ترس داشتند ، اینطوری ملت ما را بترسانند ، غافل از اینکه مسائل این نیست ، اصلا مداخله نظامی دیگر حالا در دنیا اصلا شکست خورده است ، صحبتش هم شکست خورده . اینها به اعتبار اینکه ما را در افکار باز عقب مانده می دانستند این حرف را می زدند ، بعد هم حالا می گویند که وقتی که در آمریکا چیز کردند راءی گیری کردند (حالا به آن اندازه ای که خودشان می دانند) امروز یا دیشب بود که پنجاه و پنج درصد از جمعیت آمریکا با مداخله نظامی مخالفند . یک غلطی از اول می کنند بعد می خواهند عذرش را بخواهند حالا می گویند ملت ما مخالف است . خوب ملت

آنها موفق باشد بسم الله ، مگر می شود حالا در دنیا یک چنین کارهائی را کرد ، این حرف ها مال سابق بود ، نه مال حالا ، حالا دنیا یک چیز دیگر شده . حالا اگر صدای اینها در آید در اینجا . شرق منفجر می شود ، نه شرق تنها ، غرب هم منفجر می شود . مگر می شود حالا از این کارها کرد بعد حالا از آنجا دست بردارند . نه مداخله نظامی نه از باب اینکه مثلا فرض کنید خوب ملت هم با آنها موافق نیست حتی گفته بودند که اینها می گویند که اگر اینها را هم بکشند ، مداخله نظامی نباید بشود ، اگر این جاسوس ها را بکشند هم ، مداخله نظامی نباشد . خوب اگر یک چنین حرفی راست باشد معلوم می شود که آنها به عقل آمده اند که پنجاه نفر آدم جاسوس را فرضا کشته (که بنا ندارند حالا اینها را بکشند) پنجاه نفر را بکشند اسهل است از اینکه یک مملکتی ، چند تا مملکت ، خود آمریکا به خاک و خون کشیده بشود . این معلوم می شود یک خرده ای به عقل آمده اند از اول هم معلوم نبود که این خیال ها باشد . حالا دیگر چسبیده اند به اینکه (ما خیر ، محاصره اقتصادی می کنیم ) بسیار خوب محاصره اقتصادی بکنید ببینیم چه می کنید . اینها حرف است ، محاصره مگر دنیا تابع آقای کارتر ، مگر همه دنیا می خواهند زحمت بکشند که آقای کارتر بشود رئیس جمهور . سران که می شناسند هم را

، سران ممالک هم را می شناسند که از چه قماشی هستند ، می دانند که قضیه ، قضیه ملت نیست . قضیه ، قضیه این است که من می خواهم چه بشوم او می خواهد رئیس جمهور کجا بشود ، او می خواهد رئیس جمهور کجا بشود . اینها که هم را می شناسند می دانند که مساءله ، مساءله این نیست که برای پنجاه تا مثلا جاسوس خیلی دلشان سوخته یا برای فرض کنید چه . این را من کرارا گفته ام ، ما در فرانسه که بودیم یک نفر از اشخاص که می گفتند که این از طبقه بالاست (چه بود ، من نمی دانم ) از آنها می آمدند زیاد ، راجع به همین مردیکه هم می آمدند ، گاهی هم از آمریکا پیغام می آوردند ، از رئیس جمهور آمریکا پیغام می آوردند که ما را سست کنند ، این در یک قضیه ای که آمده بود و حرفش را نقل کردند ، گفته بود که یک قضیه ای در چین واقع شد که سفارتخانه ما در خطر بود ، ما راجع به افرادش هیچ ابدا نگرانی نداشتیم ، افراد چیزی نیستند ، راجع به مبلش ما نظر داشتیم ، مبل هایش زیاد قیمت داشت . اینها یک چنین قماش مردمی هستند که مبل ها را اهمیت می دهند ، نه آدم ها را . رئیس جمهور شدن پیش آقای کارتر ارزش دارد ، نه پنجاه نفر . اینها یک چیزهائی درست می کنند برای اینکه آنجا برای خودشان یک راهی پیدا کنند و پیش ملت خودشان یک وجاهتی پیدا

کنند و همانطور که گفتم خدا کر و کورشان کرده که هر راهی که اینها بروند ، برخلاف مصلحتشان است ، هر طریقی که بروند خلاف آن . بردند او را آنجا به خیال اینکه یک کاری بکنند ، شکست خوردند ، یعنی افکار مردم عوض شد ، بعد لجاجت کردند در اینکه این را تحویل بدهند ، باز هم به ضرر خودشان شد . نتوانستند نگه دارند ، فرستادند او را به پاناما . این هم به ضرر خودشان . حالا اهالی پاناما دارند فریاد می زنند در خیابان ها ، چه می کنند که این مردیکه را آورده اند اینجا چه کنند . خوب این یک بنجلی است که باید بیخ ریش ما باشد ، اینها اشتباه دارند اینها باید بیاید در همین مملکت ، بنجل از ماست ، برای چه به پاناما برود؟ مردم پاناما را چرا اذیت می کنند؟ خوب بفرستند او را محل خودمان ، ما خودمان می دانیم چه بکنیم .

محاکمه شاه مفلوک ، محاکمه رؤ سای جمهور آمریکاست

و عمده این است که خوف آنها نه برای این آدم است ، نه برای آن پنجاه تاست . اینها نیست . اینکه اصرار دارند که این مردیکه نیاید ، برای این است که اگر این بیاید و اینجا محاکمه بشود و محاکمه اش هم یک محاکمه همچو پنهانی و زیر جلی نیست ، محاکمه ای است که با حضور اشخاص برجسته دنیا می شود برای اینکه محاکمه یک آدم مفلوک نیست ، محاکمه رؤ سای جمهور است . همانطوری که این مرد گفته بود که اگر من را محاکمه بخواهند بکنند ، رئیس جمهور چند سال هم

باید محاکمه بکنند ، چند نفر از اینها هم ، صحیح است ، این محاکمه یک شخص نیست ، یک آدم نیست ، یک مفلوک نیست . ما هم او را نمی خواهیم برای اینکه یک آدم مفلوکی را چه بکنیم ، ما می خواهیم این را بیاوریم اینجا و در مقابل این مستکبرین ، مستضعفین تکلیفشان را بدانند ، مستضعفین دنیا یعنی مملکت آمریکا هم ، ملت آمریکا هم تکلیفش را با رؤ سای جمهورش بفمهد که اینها چه سنخ آدم هایی بودند که به ما حکومت می کردند . همانطوری که ما اینجا فهمیدیم که اینها چه سنخ آدم هائی بودند به ما حکومت می کردند . فهمیدیم و خدا خواست که قیام کرد ملت و خدا خواست که این را بیرونش کرد . مستضعفین دنیا بفهمند اینجا وقتی ما یک محاکمه ای راه انداختیم که دنیا را شریک کردیم در این محاکمه ، از همه جا دعوت کردیم و در اینجا متفکرین دنیا ، نویسندگان دنیا ، سیاسیون دنیا ، شخصیات معتبر دنیا را از همه جا ، حتی از آمریکا ، از هر جا ما دعوت می کنیم اینجا و این آدم را اینجا محاکمه می کنیم ، یک محاکمه جار و جنجال دار تا معلوم بشود به همه دنیا ، به همه مستضعفین که اینها خودشان را جا زدند آنجا و با یک حرف های نامربوطی می خواهند خودشان را تحمیل کنند به ملت ها . ما به ملت ها بفهمانیم که اینها لایق نیستند برای شما حکومت کنند ، خودتان فکر کنید . خودتان فکر کنید بین خودتان ،

یک حکومتی که دست خودتان باشد ، نه اینکه کسی ارباب شما باشد . ما مقصدمان یک چنین مطلبی است ، مقصدمان این نیست که یک نفر آدم بیاید اینجا و مثلا چه بکند ، نه . و همه خوف آقای کارتر این است که مبادا یک چنین قصه ای پیش بیاید ، پیش بینی یک چنین مسائلی می کند . دست و پا می کند ، او را می رود نگه می دارد و بعد هم حالا جای دیگر و بعدش حالا چه خواهد شد نمی دانم و ملت ایران باید توجه داشته باشد که یک ملتی است که الان همه دنیا توجهشان به اینجاست . شما رادیوهای دنیا را ، مطبوعات دنیا را ببینید و در راس حرف هایشان همین مسائل ایران است الان .

ایجاد حکومت اسلامی آرزوی رسول اکرم همه مسلمین است

وقتی یک ملتی تحت توجه همه دنیا شد ، باید خودش را درست بفهمد ، بفهمد که پا را غلط نگذارد . این خیانت هائی که الان در ایران می شود ، در آذربایجان پیش آوردند ، در بعضی جاهای دیگر پیش آوردند . این خیانت ها هم در نظر ملت ها منعکس بشود که چیست . ملتی که پا شده خودش خودش را اداره کند ، از دست ابرقدرت ها می خواهد خارج کند خودش را ، چپاولگری ها را می خواهد قطع کند از مملکتش ، باز از اهل خود مملکت بیایند و مخالفت کنند!! همه ملت ها توجه دارند که چیست این ، خودش را در دنیا رسوا می کند ، همانطوری که کارتر خودش را در دنیا رسوا کرد . اینهائی هم که می

گویند ما اهل ایران هستیم و به ایران علاقه داریم ، به ملت علاقه داریم و اینها ، در یک وقتی که ملت قیام کرده و قدرت ها را شکسته حالا می خواهند یک حکومت ملی با دست خبرگان خودشان در اینجا تصویب بشود و چه بکند ، همین هائی که می گویند ما از ملت هستیم و ما علاقه به ملت داریم ، همین ها مخالفت می کنند . دنیا می فهمد که این قشر مخالف چه هستند ، آنطوری که شما فهمیدید و ما فهمیم ، دنیا هم می فهمد . کاری نیست که فقط در آذربایجان ایجاد بشود و خدای نخواسته ملت آذربایجان را خدشه دار بکند ، ملت آذربایجان خدشه دار نمی شوند همانطور که ملت ایران ، همه ملت های ما (یعنی ملت ها نیست که یک ملتند) همانطوری که آذربایجان خدشه دار نمی شود و تهران خدشه دار نمی شود و کردستان خدشه دار نمی شود و بلوچستان خدشه دار نمی شود همه اینها خدشه دار نمی شوند ، همانطور هم که انظار دنیا متوجه است که این یک عده خائن اقلیت چه چیزی می گویند . این یک عده اقلیتی که ایستاده اند در مقابل سی و پنج میلیون جمعیت و در آراء آرائشان را دیدید که در رفراندم اول همه قوا را روی هم گذاشتند باز صدی هشتاد با ما بود . حالا با اینکه یک مقداری را بازی دادند و قهر کردند حالا هم صدی نود باز راءی مثبت دادند . دنیا نظر می کند که این آدم ها چه می گویند در مقابل یک ملت

. این مردم چه می گویند در مقابل ملتی که همه ایستاده اند و هر روز فریاد دارند می زنند که (بعد از تصویبش هم دارند فریاد می زنند) که ما همین قانون اساسی را می خواهیم ؟ این چند نفر آدم چه چیزی گویند در مقابل این ملت ؟ چه حرف حسابی دارند؟ چرا باید اینها یک چنین فکر معوجی داشته باشند که یک عده یاغیگری کرده اند ، یک چنین عده معدودی می خواهند بر همه ملت ما حکومت کنند . مگر حکومت محمدرضا غیر از این معنا بود که یک عده معدودی می خواست دیگران را تحت سلطه قرار بدهد؟ حالا هم همین ها نظیر او هستند . و از ریشه های او هستند چه می گویند اینها در مقابل یک ملت که زن و مردش خون دادند و بچه دادند و جوان دادند و یک حکومت اسلامی می خواهند درست کنند؟ آقایان چه می گویند در مقابل اسلام ؟ چطور جواب اسلام را می دهند؟ ملت باید درست توجه کند ، دشمن های خودش را در این مسائل بشناسد که چه قشرهائی با ملت دارند مخالفت می کنند و دشمن هستند با ملت ما . باید مردم بشناسند اینها را و من امیدوارم که این تحولی که پیدا شده و اینکه هر قصه ای که به نظر آنها این است که ما در این قصه یک شکستی بخوریم ، بیشتر صدا در می آید بیشتر مردم با هم منسجم می شوند ، من امیدوارم که انشاءالله این راه را تا آخر برویم آنی که آرزوی همه مسلمین است ، آنی که

آرزوی رسول اکرم است ، آنکه آرزوی ائمه ما هست و آن ایجاد یک حکومت اسلامی ، همه چیزی اسلامی باشد ، من امیدوارم که با دعای همه شما و با توجه همه شما به خدا و با وحدت کلمه این راه را به آخر برسانیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/9/58

متن مصاحبه امام خمینی با حسنین هیکل

حسنین هیکل : تا 3 روز دیگر یک سال از آخرین دیدار با شما در پاریس می گذرد و در این سال چیزهای زیادی گذشت .

امام : بله ، الحمدالله . انشاءالله . . . امیدواریم از این به بعد هم چیزهای زیادی بگذرد .

سوال : در نظر شما مهمترین چیزی که در سال گذشته رخ داد چه بود و چه توقعی دارید در سال آینده بگذرد؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم : مهمترین چیزی که در سال گذشته برای ملت ما حاصل شد ، قطع ایادی ابرقدرت ها از کشور و قطع ظلمی که بر اینها در سال های طولانی شد ، آن بزرگتر چیزی بود که بر ما گذشت و بزرگتر چیزی که ما آرزو داریم این است که در این سال انشاءالله ممالک اسلامی به ما متصل بشوند و ملت های مسلمین بیدار بشوند و متوجه به این بشوند که این تبلیغاتی که ابرقدرت ها کردند و خودشان را آسیب ناپذیر معرفی کردند ، اینها حقیقت نداشته است . دیدند ملت ها که ملت ما بزرگتر آسیب را به بزرگتر رژیم وارد کرد و الان هم مشغول است که آسیب ها را پشت آسیب ها وارد کند و آن که بت بزرگی که برای دنیا درست کرده

بودند ، ملت ما شکست آن را و می شکند . آرزوی بزرگ ما این است که ملت های دیگر هم با ما متصل بشوند و همانطور که اسلام دستور داده است که مؤ منین اخوه هستند ، همان مسائل در پیش روی ملت ها باشد . البته من از دولت ها باید بگویم مایوسم لکن ملت ها اینطور نیستند . ملت مصر یک حکم دارد و آقای سادات هم یک حکم و همین طور سایر ملت ها نسبت به دولت ها . کمی از دولت ها هست که امیدی به آنها هست والا اکثرا امید بر آنها نیست و ما آرزوی بزرگمان این است که ملت ها این معنایی که در ایران واقع شد و دیدند آن چیزهایی که به نظرشان امکان نداشت تحقق پیدا کرد ، آنها هم توجه داشته باشند که غیرممکن ها با اراده ملت ها ، اراده ای که تبع اراده خداست ، اراده ای که برای خداست ، غیر ممکن ها ممکن می شود و محال ها واقع .

سوال : در سال گذشته چیزهای زیادی رخ داد و چیزهای زیادی هم شنیدیم و الان که من آمدم اینجا ، می بینم مشکلات زیادی در عین پیروزی های زیاد در کشور ایران موجود است مثلا اجانب ، تبلیغات ، حمله تبلیغاتی و حمله های دیگری می کنند و ممکن است که یک وقت منجر به حمله نظامی هم بشود کما اینکه حمله های اقتصادی هم دارند به ایران و در آینده چیزهای زیادی رخ خواهد داد . شما آیا برای آینده ممکن است من برای آینده سوالی بگیرم از شما

که شما چه در نظر دارید درباره روابط با آمریکا ، مثلا ، من باب مثال در روابط با آمریکا و مثلا درباره مسائل و مشکلات دیگری که متوجه ملت ایران و انقلاب ایران خواهد شد ، شما چه در نظر دارید و می خواهید چه عملی انجام بدهید؟ دیروز کارتر چیزی گفت که شبیه به تهدید جنگ بود که این تهدید اول ایشان نیست .

جواب : پشت سر هر انقلابی در عالم اینطور آشفتگی ها هست و من باید بگویم که انقلاب ما انقلاب بزرگی بوده است و در حد خودش بالاترین انقلاب بوده است ، با وضعی که حاضر است و ما شاهد بودیم و پشت سر آن آشفتگی هایش ناچیز است . آنطوری که انقلاب های دیگر بودند که بعد از 50 سال ، 60 سال ، بعد از چند سال باز گرفتار هستند ، ما آن گرفتاری ها را نداریم و مهم هم این است که انقلاب ما اسلامی است و ملی ، ملت مسلم قیام کرده است برای اسلام و هر قیامی که اینطور باشد پشت سرش آنطور خونریزی ها ، آنطور وحشیگری ها پیدا نمی شود . شما مطلع هستید که در این انقلابات یک میلیون و یک میلیون و نیم مقتول داشتند . پس از پیروزی ، فلان کسی که پیروز شده است می گوید من تا این سیگار را کشیدم هر چه می توانید بکشید و آنطوری که الان برای من یعنی چند روز پیش از این ، صورت آوردند از ممالکی که در آن یک انقلابی واقع شده و صورتی که از حبسی ها دادند ،

از مقتولین و اینها دادند عددها ، عددهای زیادی مثل یک میلیون ، یک میلیون و نیم ، دو میلیون بود . و کشور ما بعد از اینکه انقلابش پیروز شد ، یک نفر هم حتی بیگناه کشته نشد . آن اشخاصی که در محکمه بردند و ثابت شده است به اینکه مفسد بوده اند و فساد ایجاد کرده اند و قتل عام ها کرده اند ، امر به قتل عام ها کرده اند ، آنها یک عده معدودی بودند که بعد از اینکه محاکمه شدند به جزای خودشان رسیدند . بعد از انقلاب ما ، یک آزادی داده شد ، تمام مرزها باز و تمام فرودگاه باز و تمام احزاب و تمام نویسندگان آزاد ، در صورتی که بعد از انقلاب ، شما می دانید که تمام اینها به روی دنیا بسته می شود . انقلاب ما ، غیر از انقلاب جاهای دیگر است . انقلاب وقتی متکی بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند این انقلاب نمی تواند آنطور خسارات را داشته باشد . ما هر چه خسارت دیدیم در حالی بوده است که با شاه ، شاه مخلوع و دار و دسته او برخورد داشتیم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهایی هستند که آنها دارند جنایت می کنند و باز هم ناچیز هست ، چیزی نیست در نظر ما . اما قضیه تشرهای آقای کارتر ، نمی دانم شما این مثل را می دانید ، من حیفم آید که مثل بزنم به شیر ، که می گویند وقتی که مقابل یک دشمن می ایستد هم فریاد می زند

هم از آن طرفش چیزی بیرون می آید و هم دمش را حرکت می دهد ، فریاد می زند برای اینکه طرف را بترساند ، می ترسد ، از این جهت از او چیزی هم صادر می شود ، دمش را حرکت می دهد برای اینکه میانجی پیدا کند . آقای کارتر را من حیفم می آید که بگویم شیر ، لکن یک موجودی است که همین کارها را دارد می کند این هیاهو و این فریادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامی ، دخالت نظامی ، اینها کهنه شده است و لهذا یک دفعه یک چیزی می گوید فورا بعدش یک چیز دیگر می گوید خلاف آن . اینها همان فریادهایی است که آن حیوان زد برای اینکه بترساند طرفش را الان ملت های اسلامی و ملت های غیر اسلامی هم توجه شان به اینجاست و دلهای شان با ماست . شما این را بدانید که اگر چنانچه سرنیزه سادات از روی مصر برداشته بشود ، ملت مصر با ماست برای اینکه ما اسلام را می خواهیم ، مصر هم اسلام را می خواهد . ما می خواهیم یک حکومت اسلامی باشد ، ملت مصر هم همین را می خواهند . ما می خواهیم یک ملت اسلامی باشد ، ملت عراق هم همین را می خواهند ، ملت های دیگر هم ، ترکیه هم همین را می خواهد . هر جا که مسلم است ملتش مایل است که یک رژیم اسلامی ، یک رژیم عدل باشد بلکه اگر ما تبلیغاتمان برسد به دنیا و ما به مردم دنیا حالی کنیم که اسلام

چه چیز است ، اسلام اصلا شناخته نشده است ، تا حالا اصل اسلام شناخته نشده است ، کسی نمی داند چیست تا حکومت می گویند ، به نظرتان حکومت محمدرضا می آید و سادات و کارتر ، تا رژیم گفته می شود ، این رژیم ها به نظرشان می آید . ما هر چه هم بخواهیم به آنها بفمانیم ، تا نتوانیم درست پیاده کنیم آن چیزی را که موافق رضای خدا و رسول خداست ، نمی توانیم ادعا کنیم که ما یک رژیم اسلامی داریم . ما الان در آستانه این واقع شده ایم که یک رژیم اسلامی متحقق بشود و انشاءالله متحقق بشود لکن اگر دنیا بفهمد که این اسلام چیست ، حکومت اسلام چه جوری است ، چه وضعی دارد ، حاکم اسلام و رئیس اسلام با محکومین و با اشخاصی که به آنها حکومت می کند چه وضعی داشته اند ، سردارهای اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعی داشته اند ، سرداری که یک نفر آدم بازاری ، صوفی به او فحاشی می کند ، نشناخته و بعد او راه می افتد می رود بعد به او می گویند که این مالک اشتر ظاهرا بود که این مالک اشتر بود ، فهمیدی چه کردی ؟ فهمیده و می دود دنبالش که می بیند رفته مسجد ، می گوید که من آمدم مسجد دعا می کنم برای تو . این یک فرم حکومتی است که دنیا ندیده است یعنی تا حالا در دنیا نشده است پیاده بشود . زمان حضرت امیر و زمان پیغمبر اکرم و خلفا یک مقداری

، آنطوری که می خواستند یک مقداری شد والا آنطوری که آنها می خواستند نشده است تا حالا . بعد از آن هم که بنی امیه آمدند و بنی عباس آمدند و حکومت های ایرانی و نمی دانم بومی و اینها بودند که دیگر بدتر شد مصیبت ها . ما اگر بتوانیم و شما نویسنده هایی که مسؤ ول هستید همه شما مسؤ ول هستید ، همه نویسندگان اسلام مسؤ ول هستند ، همه گویندگان اسلام مسؤ ول هستند که معرفی کنند اسلام را به مردم ، حکومت اسلام را معرفی کنند به ملت های خودشان که حکومت این است وضعش ، نه آنی که محمدرضا داشت نه آنی که سادات دارد و نه آنی که سایر سران قوم دارند . آنها اصلش اجنبی است از اسلام ، ربطی به اسلام ندارد . اگر ما معرفی کنیم اسلام را به دنیا ، همه دنیا با ما موافق می شوند ، همه قلوب دنیا می خواهند عدالت باشد ، اینجور عدالتی که در اسلام هست لکن خوب ، ما یک اشخاص ملت ضعیفی هستیم ، تبلیغات نداریم در دنیا ، دنیا برضد ما دارد تبلیغات می کند ، همه قلم های خارج به ضد ماست ، همه رادیوهای خارج تبلیغات برخلاف ما می کنند ، معذلک یک معجزه است که در عین حالی که همه دارند برخلاف دارند عمل می کنند باز هم این قافله دارد جلو می رود و جلوتر خواهد رفت . پس این معنا که شما می گوئید که تشر زده آقای کارتر و ما را خواسته بترساند ، این نظیر همان تشری

است که آن حیوان می زند و ما هم بنا نداریم بترسیم ، یک قومی می ترسند که بر ایشان مردن یک مساءله باشد . شما یک مقداری باشید توی این مردم ، همین هائی که اینجا الان فریاد دارند می زنند ، یک مقداری توی اینها باشید ببینید که اینها منطقشان چیست ؟ اینها می گویند که ما می خواهیم که شهید بشویم . همین امروز که در روزنامه من دیدم این عیال مرحوم آقای مفتح می گوید که ما افتخار می کنیم که یک شهید دادیم . یک مردمی که بانوانش اینطور باشند که به شهادت سرپرستشان آن هم یک چنین سرپرستی افتخار بکند و بسیاری از این زن ها که جوانشان را از دست دادند می آیند پیش من می گویند که ما باز هم داریم ، باز هم داریم که تقدیم کنیم ، یک چنین ملتی را آقای کارتر از نظامی می ترساند؟ از نظامی باید خودش را بترساند که به آنطور اعتقاد ندارد و آنهائی که دعا را می خواهند وسیله ریاست قرار بدهند ، ناقوس را می خواهند وسیله بلندگویشان باشد برای ریاست . ما از چه می ترسیم ؟ مائی که معتقدیم که از اینجا که برویم به یک جای بهتر می رسیم چرا باید بترسیم ؟ پس ما از نظامیشان نمی ترسیم ، ما مهیا هستیم ، تا آن اندازه که می توانیم مقابله کنیم ، اگر نتوانستیم شهید می شویم کاری نیست این ، اولیاء ما هم همین طور بودند . لکن من به شما می گویم که اصلا این اسلحه پوسیده است ، این اسلحه

اینکه ما مداخله نظامی می کنیم یک اسلحه پوسیده ای است که سابقا اگر چنانچه یک چنین چیزی می گفتند در ایران ، خوفی بود اما ایران الان از این چیزها خوفی ندارد و این اسلحه پوسیده است ، اصلا اسلحه در دنیا پوسیده است ، مسخره می کند دنیا این حرف را ، این حرفی که ما مداخله نظامی می کنیم ، این حرفی است که دنیا مسخره اش می کند لکن حالا اگر دیوانگی کردند و یک چنین کاری کردند ما هم حاضریم ، ما ابائی از این نداریم ، البته ما حتی الامکان می خواهیم که بشر انسان باشد و مثل سباع به هم نریزند اما اگر سباعی به ما حمله کرد ما دفاع می کنیم تا آن حد که می توانیم . اما قضیه اقتصادی و اینها این هم از همانطور است ، از همان قماش است که کهنه شده این اسلحه ها . آقای کارتر خیال می کند که ماها از دنیا اصلا بی خبر هستیم ، هیچ اطلاعی از دنیا نداریم ، ایشان را هم به آنطور حالا می شناسیم که ابرقدرت هست و دارای کذا و چقدر نمی دانم لشکر و چقدر سلاح و امثال ذلک و همه دنیا هم . ما عقیده مان مثلا این است که تا ایشان بگویند که "محاصره اقتصادی " در دنیا به روی ما بسته می شود ، این هم از آن خیالاتی است که ایشان کردند پیش خودشان ، در آن کاخ سفید قهوه خوردند و یا اگر می خوردند و پاهایشان را روی هم انداختند این فکر را کردند .

ما پیشمان این حرف ها مطرح نیست ، ما این را گفتیم که ما خودمان از این زمین خدا ، روزی خودمان را در می آوریم و علاوه کی گوش می دهند مردم به این حرف ها؟ دولت خودشان هم در یکی دو دفعه تا حالا دو ، سه دفعه تا حالا گفته اند که این حرف صحیح نیست ، محاصره اقتصادی صحیح نیست ، بکلی نمی شود . ممالک دیگر هم که تابع ایشان نیستند ، بلی آقای سادات تبعیت دارد ، تابع است ، او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسلیم است و من چقدر باید تاسف بخورم که یکی که در یک مملکت اسلامی دارد می گوید "من راس این مملکت هستم با دو نفر که هر دو دشمن اسلام هستند ، دشمن اسلام هستند نه دشمن یک طایفه ای ، رژیم اسرائیل دشمن اسلام است نه دشمن ما ، دشمن شما ، کارتر برادر اوست اینها سر یک میز بنشینند و با هم معاهده کنند بر ضد اسلام و ما بنشینیم گوش کنیم ، ملت مصر هم بنشیند گوش کند ، شما نویسنده ها هم بنشینید گوش کنید . این چقدر تاسف دارد و چقدر من باید متاسف باشم به این وضع اینکه اینها یک چنین پیوندهایی دارند با دشمن های اسلام ، با کسانی که به روی مسلمین آتش کشیدند ، اینها بنشینند با هم سر یک میز و با هم قرارداد کنند برضد مسلمین و از آن بدتر اینکه هم مسلمین بنشینند نگاه کنند ، دولت های اسلامی هم بنشینند نگاه کنند ، ملت ها هم بنشینند

نگاه کنند .

سوال : من یک چیزهایی دارم احساس می کنم و می بینم که از داخل نهضت است ، از داخل ایران است و از خارج نیست مثل قضایای آذربایجان و اکراد و کردستان که شکل مسلح گرفت و مثلا قضیه دانشجویانی که این گروگان ها را گرفتند ، این از داخل ملت شروع شد . مثلا آیا دولت ایران با اینها موافق بود و آیا با آنها همکاری می کرد و دلش می خواست یک چنین چیزی بشود؟ من می خواهم راءی امام را ببینم درباره قضایائی که در داخل کشور و از اندرون آن بروز می کند و تراوش می کند نه آن چیزی که از خارج می آید اینها ، چه نظری شما دارید و چه تفسیری بر این قضایا دارید؟ حکومت هائی آمدند و رفتند ، وزیر خارجه ای آمد ، وزیر خارجه ای رفت ، چیزهای دیگری هست احتمال می دهم یک فشارهای اقتصادی داخلی هم

باشد که ما اطلاع نداریم این تغییراتی که دارد می شود . نظر امام ، تفسیر امام برای قضایا چیست ؟ اینها از کجا می شود اینجور چیزهائی ؟

جواب : قضایائی که در ایران واقع شده است اینها ریشه اش از خارج و یک مقداری هم از ریشه هایی که رژیم سابق دارند و طرفدارانشان است . امت اصیل ، نه کرد و نه آذربایجانی با ما مواجه نیستند ، البته یک تبلیغاتی در کردستان همان اشخاص خارجی کردند که خیال کردند که یک تفرقه ای بین مثلا اکراد و غیر اکراد ، بین اقلیت های اینجا و غیر آن هست و این برای

این است که اسلام را درست نمی گذارند ما معرفی کنیم . من امید این را دارم که اگر اسلام آنطوری که ما می خواهیم در اینجا تحقق پیدا کند ، پیاده بشود ، نه کرد و نه لر و نه ترک و نه سایر قشرها که هستند هیچ یک از اینها اصلا نخواهند که خودشان علیحده باشند ، علیحده بودن روی این زمینه است که یک دولت مرکزی بخواهد بر آنها یک تحمیلاتی بکند . مثل همین است که اول هم گفتم که تا گفته می شود رژیم ، دولت و اینها مردم توی ذهنشان همان رژیم سابق و همان دولت های سابق می آید که در تهران نشسته بودند و تحمیل می کردند به همه قشرهای ایران ، زور می گفتند و آنها را محروم می کردند و تمام ذخائرشان را به دیگران می دادند و در خوزستان مردم گرسنگی می خوردند و نفت زیر پایشان برای خارج صادر می شد . اینها اگر حکومت اسلامی را ببینند و بدانند که چه خواهیم کرد و چه میل داریم انجام بدهیم ، آن روزی که حکومت اسلامی پیدا بشود تمام این قشرهایی که هستند این مسائل از پیش آنها دیگر طرح نمی شود طرح اینکه ما می خواهیم خودمان حکومتمان باشد ، ما می خواهیم شهرداری ، خودمان باشد ، اینها روی این زمینه است که از دولت های سابق ضربه خوردند ، آن ضربه ای که از دولت های سابق خوردند . تلخی که در ذائقه همه قشرها هست این اسباب این شده است که اینها خیال کنند که این حکومت اسلامی هم

مثل حکومت شاهنشاهی است همانطوری که حکومت شاهنشاهی همه ذخائر را می برد و کردستان در حال فقر بود و عرض بکنم که بیمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هیچ چیز فرض کنید که بلوچستان هم همین طور بختیاری هم همین طور ، اینطور بود ، الان هم که می شنوند حکومت ، اصلا در ذهنشان بیش از آن حکومتی که در رژیم سابق بود ، نمی آید . از این جهت این حرف ها را می زنند و ما هم گفتیم که ما الان حرف های شما را همه را می شنویم تا وقتی فهمیدید حکومت چیست ، وقتی گفتید حکومت ، دیگر خودتان حرفتان را پس می گیرید و ما در داخل از خود ملت ، از خود داخل چیزی نداریم . ملت همه شان با ما هستند آنهائی که الان صدا در می آورند در این قشرها اینهایند که از خارج الهام می گیرند نه از داخل و آنها هم بسیارشان متوجه مسائل نیستند و بعضی شان هم البته کذا هستند و الا نه این است که ما ، شما خیال کنید که در داخل ما یک مشکلاتی الان مواجه هستیم و مردم در داخل نمی گذارند چه بشود نه ، مسائل اینطور نیست ، البته یک قضیه که واقع می شود قلم های دشمن های ما به راه می افتد و یک قضیه کوچکی را بزرگش می کنند الی ماشاءالله . یک قضیه در آذربایجان مثلا پیش می آید ، قضیه جزیی که قابل ذکر خیلی نبود ، آذربایجان مخالفتی با اسلام نداشت ، این را در خارج بزرگش می کنند

و در رادیوها سروصدا در می آورند که حکومت آذربایجان چه می خواهد بشود و جمهوری آذربایجان چه و این حرف ها نیست در کار ، این حرف ها این تبلیغات است همه اش ، واقعیت ندارد . شما الان می بینید بازارهای ایران باز است و هیچ خبری نیست ، همه جا صحیح و سالم و مثل آن نهضت ها و آن انقلابات نیست که الان انقلابی باشد . ما انقلابمان باز یک سالش نشده است و انقلابی که باز یک سال نشده است و پیروزی اش چند ماه است ، شما متوقعید که تا این سد شکسته شد تمام امور همچو آسوده و راحت یکه . . . . . خوب ، یک سی و پنج میلیون حبسی از حبس بیرون آمدند ، ما یک محبس داشتیم ایران اسمش بود ، سی و پنج میلیون جمعیت هم توی آن محبوس بودند ، اختناق ها بود و فشارها بود ، یک دفعه یک سدی شکسته شد سی و پنج میلیون ریختند بیرون ، شما می خواهید سی و پنج میلیون که بیرون می ریزند ، تویشان هم یک عده ای هستند که اینها جاهل هستند ، یک عده ای هم هستند که آنها ملهم از خارج هستند ، شما می خواهید که فورا همه سروصداها بخوابد و اینها . شما خاطر جمع باشید که این سروصداها چیزی نیست و یک چیزی که پیش ما یک اهمیتی داشته باشد نیست ، اینها مثل سروصداهای آقای کارتر است ، که هیچ خبری نیست در اینجا ، دشمن های ما برای ما خبر خیال می کنند می

خواهند درست بکنند و اما قضیه اینجایی که شما اسمش را سفارت می گذارید و ما اسمش را جاسوسخانه می گذاریم ، این قضیه را یک دسته از جوان های ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند که محل جاسوسی است اینجا ، اصلا یک سفارتخانه نیست ، با اسم سفارتخانه یک محلی را درست کردند برای جاسوسی و توطئه منطقه نه توطئه تنها برای ایران ، اینها هم که دیدند در آنجا هستند ، آنها هم جاسوس هستند ، اصلا مامور سیاسی ما در ایران برایمان ثابت نیست که یک ماءمور سیاسی آمریکا داشته باشد . امریکا ما را یک دولت سیاسی نمی دانسته که یک مامور سیاسی بخواهند بفرستند . دولت اینجا هم آنوقتی که بود ، رژیمی که بود نوکرش بود ، هر کاری می خواست می کرد . می خواست چه کند؟ یک دیپلمات بیاورد اینجا ، مگر مواجه بود با یک مملکتی که مثل خودش بود؟ یک مملکتی بود که در قبضه او بود و همه چیز آن دست او بود ، این دیگر دیپلمات نمی خواست ، این اینجا می خواست که یک مرکزی درست بکند و عمده نظرش خارج بود ، دشمنان خارجی او بود ، عمده نظر آقای کارتر در این محل که این چیزها را درست می کرد شوروی بود نه اینکه ایران برایش یک چیزی بوده خوب ایران در مشتش بود ، کاری به او نبود ، عمده نظر این بود که اینجا پایگاهی درست کنند ، در مقابل یک قدرت بزرگی پایگاه نظامی درست کرده ، پایگاه همه چیز و پایگاه

جاسوسی هم درست

کرد ، که این مرکز است جوان های ما رفتند ، کشف کردند که مرکز ، مرکز جاسوسی است ، افراد ، افراد جاسوسی و یک موجودی که ، یک انسانی که ، یک آدمی که دیپلمات باشد و عرض بکنم که از اجزای سفارتخانه به اینکه سفارت باشد معلوم نیست در اینجا باشد . بنابراین همه ملت ما هم دنبال اینها هستند دولت هم می توانست خلاف بکند ، دولت اینجا هم ، ملت هست ، همه چیز دست ملت است ، دولت هم مخالفت نمی کرد برای اینکه دولت هم وقتی ببیند که یک مرکزی جاسوسی است که نمی تواند بپذیرد که به عنوان یک مرکز دیپلماتیک وقتی اینطور شد راجع به آن را نگذارید پهلوی آن شلوغ هایی که کرده اند ، آنها یک مسائلی است این مساءله دیگر است ، این یک مساءله ملی است که ملت ما همه شان با هم موافقند در اینکه این لانه باید از بین برود و ما دیگر اجازه این را نمی دهیم که در مرکز ما ، در محل ما یک مرکز جاسوسی برای جاهای دیگر بشود ، این اجازه را نخواهیم داد و ملت هم نخواهد داد ، دولت هم نخواهد داد . پس قضیه آن گرفتن جوان ها آنجا را ، این را حساب نکنید که این هم جزء شلوغی هاست ، این اساسی است که برای رهایی یک ملت است نه اینکه جزء شلوغی هاست که شما کردستان را یا چیز را یک چیز حساب می کنید ، آذربایجان را اینجا همردیف او ، ردیف او نیستند . یک مساءله است

آن یک مساءله است ، آنها هم چیزی نیست آنها هم نه اهالی کردستان با ما مخالفند و نه اهالی آذربایجان ، همه شان اعلام همبستگی به جمهوری اسلامی . آخر چطور امکان دارد این معنا که یک طائفه ای از مسلمین با اسلام بد باشند ، یک طائفه ای که می روند نماز می خوانند ، یک طائفه ای که قبله شان مکه است ، یک طائفه ای که کتابشان قرآن است همه اینها را بگویند لکن شمشیر بکشند بر روی اسلام ؟ این معقول نیست که چنین چیزی ، آنها که این کارها را می کنند یک اشخاصی هستند که اغفال می کنند یک دسته را ، توجه به مسائل دیگر نمی گذارند پیدا بکنند ، اینها هم مهم نیستند ، اینها چیزی است که قابل حل است و شما از این جهت هم متاسف نباشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/9/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم

شماها امروز فرزندان رسول خدا هستید

بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر من از این صورتهای نورانی ، ایمانی ، اسلامی ، خوشم می آید ، (گریه حضار) چقدر من این برادرها و فرزندانم را دوست دارم ، (گریه حضار) شماها امروز فرزندان اسلام هستید ، شماها امروز فرزندان رسول خدا هستید ، خدمت به دیانت اسلام می کنید و در راه خدا قیام کردید ، پاسداران قرآن کریم هستید ، پاسداران اسلام مقدس هستید ، چه مجلس خوبی است این مجلسی که من شما برادرها را همچو می یابم که صادقانه برای اسلام خدمت می کنید ، چه چهره های خوبی شما دارید و چه جوانهای برومندی برای اسلام هستید ، اسلام عزیز به ما

خیلی حق دارد و به شما خیلی حق دارد ، اسلام عزیز در طول تاریخ مخفی بوده است بر ما ، نگذاشتند که اسلام را ، آنطوری که هست در معرض نمایش عمومی بگذاریم .

ترس دشمنان از اسلام است

دشمنهای اسلام کوشش کردند که بین برادرهای اسلامی جدائی بیاندازند و کوشش کردند که تعلیمات اسلامی را نگذارند به گوش برادرهای مسلم برسد چون از اسلام می ترسیدند و از اجتماع مسلمین هراس داشتند . آنها امروز که ضربه خوردند ، ضربه اسلامی خوردند ، دیدند که ملتی به پاس اسلام قیام کرده است و یک جمعیت های زیادی ، جوانان برومندی ، برای خدا پاسداری دارند می کنند ، آنها دیدند که این ملت ، این پاسداران ملت آنها را به عقب راند و قدرت های آنها را شکست و دست های آنها را از مخازن ایران کوتاه کرد ، امروز که آنها ضربه دیدند حیله های آنها بیشتر به کار افتاده است ، نوکرهای آنها بیشتر مشغول حیله شدند ، در اطراف ایران نوکرهای اینها آشوب می کنند ، ملت ما باید هشیار باشد و اتکال به خدا بکند و این تتمه ای که از آن ریشه های فساد بوده است از سر راه اسلام و قرآن بردارد .

پاسداران امروز مثل لشکرهای صدر اسلام هستند

جوانان عزیز من ، برومند باشید ، قدرتمند باشید که پشتوانه شما خداست ، شما امروز مثل لشکرهای صدر اسلام هستید ، مثل آن است که در رکاب رسول اکرم (ص ) جنگ می کنید همان طور که آنها با عده هایی قلیل به اذن خدا بر عده های کثیر ، بر لشکرهای کثیر غلبه کردند ، شما هم غلبه خواهید کرد بر دشمن ها ، هر چه بزرگ باشد ، وقتی مقصد خدا باشد ، مقصد این باشد که اسلام زنده بشود ، مقصد این باشد که احکام اسلام در مملکت جاری بشود

، مقصد که الهی شد دنبالش پیروزی است

به فیض الهی اعمال دشمن به نفع ما تمام می شود

این دست و پاهایی که می زنند اینها و کارهای غیر عقلائی که می کنند ، می بینید که به نفع ما تمام می شود ، به نفع شما تمام می شود ، ترور می کنند به خیال اینکه ما را بترسانند ، ملت ما را بترسانند ، می بینید که شجاعتشان افزون می شود و فریادشان بیشتر و اجتماعاتشان بیشتر ، اینها خداوند عقلشان را گرفته است که کارهائی که می کنند بر ضرر خودشان تمام می شود ، کارهائی که می کنند به نفع ما باشد ، شاه خائن را ، شاه مخلوع را که ملت ما عقب زده است با انهمه جرائمی که برای این ملت پیش آورده است و مرتکب شده است و با آنهمه جنایاتی که بر این ملت کرده است ، آنها به خیال توطئه ، یا به هوای دیگری او را می برند پناه می دهند ، برای اینکه به ملت خودشان حالی کنند که ما انساندوست هستیم ، بر ضرر خودشان تمام می شود . ملت ها بیدارند ، می دانند که این ابرقدرت ها چکاره اند ، آنقدر پافشاری می کنند و از اینطرف ، ملت قدرتمند ما در مقابل ایستاده است که می بینند نمی شود او را نگه داشت در محل خودش ، به اسم اینکه ما می خواهیم او را بیرون کنیم می برندش به یک جای دیگری که باز تحت حمایت خودشان است ، غافل از اینکه عقب نشینی باز اثری ندارد و ملت ما آماده است برای اینکه تا آخر نهضت قیام خودش

را حفظ کند ، کارهائی که اینها می کنند کارهائی است که به خیال خودشان ، برای خودشان است ، لکن ضرر خودشان در اوست .

شما امروز وقتی که مطالعه کنید ، بشنوید قشرهای مختلف ملت ها را ، نه دولت ها ، ملت های جهان الان به نفع شما هستند ، دولت ها هر چه می خواهند باشند ، از دولت ها هم کم کم دارند به نفع شما می شوند ، در خود آمریکا هم ملت آمریکا کم کم بیدار می شوند ، خواهند شناخت این ابرقدرت هائی که تحمیل می کنند خودشان را بر ملت ها ، قبلا اینطور نبود که ملت آمریکا با ما باشد ، حالا بسیاری از آنها با ما شده اند ، حالا وقتی که خودشان اقرار کردند که وقتی که آراء ملت را شمارش کردند ، به یک ارزیابی فهمیدند که پنجاه و پنج درصد اجازه نمی دهند که آمریکا دخالت نظامی بکند و شاید اجازه ندهند که دخالت اقتصادی بکند ، حصر اقتصادی را که او خیال می کرد بر ضرر ملت ماست ، ملت های دیگر همه از این انتقاد کردند ، بلکه بسیاری از دولت ها هم ، ما مصممیم ، ملت ما مصمم است که این راهی که رفته است تا آخر برود ، من در چهره های نورانی و دوست داشتنی شما که نگاه می کنم تصمیم را می فهمم ، شما مصممید ، ما هم مصممیم ، ما از نظامی آمریکا و از حصر اقتصادی اش هیچ باکی ندارم و گمان نکنید که موفق بشود و اجازه بدهد ملت آمریکا و

مجلس آمریکا بر اینکه یک دخالت نظامی بکند ، برای اینکه می داند ملت آمریکا که دخالت نظامی به ضرر ملت آمریکاست و به ضرر دولت آمریکا است و از حصر اقتصادی هم ابدا خوفی نداشته باشید ، برای اینکه ملت های دیگر و دولت های دیگر تابع آمریکا نیستند ، در دنیا به روی ما بسته نخواهد شد ، ما خدا را داریم ، در دنیا به روی ما بسته بشود ، در رحمت خدا به روی ما باز است . ما برای خدا می خواهیم اقدام کنیم ، ما قیام کردیم برای خدای تبارک و تعالی ، ما دیدیم که ظلم در این مملکت هست ، ما دیدیم که چپاولگری در این مملکت هست ، ما دیدیم که مستکبران ، مستضعفان را دارند از بین می برند ، قیام کردیم ، ǘȘчیΘϘǠقیام کردیم ، در همه اهالی ممالک هم به روی ما بسته بشود ، در رحمت خدا به روی ما باز است و ما اتکال به رحمت خدا و اتکال به قدرت خدا می کنیم و شما قدرتمند باشید و به پیش بروید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/9/58

بیانات امام خمینی در جمع راهپیمایان کفن پوش کورانده و دانش آموزان دبیرستان الفتح نهاوند

قیام برای خدا شکست ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

از همه آقایان محترم ، برادرهای عزیزم که از اطراف ، پای پیاده آمدید تشکر می کنیم . ملتی که اینطور تحول پیدا کرده است که در سرمای این راه ها ، با رنج ، جوان هایش پیاده می آیند و غسل شهادت می کنند و پیشقدم برای شهادت هستند ، پیروزند . شما جوانان پیروزید انشاءالله و آنها که گمان می کنند که با یک تروری

، با یک راه انداختن ناراحتی هائی می توانند این ملت را از راه خودش منحرف کنند اشتباه می کنند .

ملت ما بیدار شده است و قیام کرده است و قیام برای خدا ، کسی که قیام برای خدا کرده است این شکست ندارد و کشته شدن بعضی افراد هر چه هم شخصیتی باشد ، در روحیه ملت ما تاءثیر بد ندارد بلکه بیشتر تهییج می کند . ملت ما ملتی است که می خواهد کار بکند ، دانشجوئی که برای خدا می خواهد این نهضت را برساند به آخر ، کشاورزی که برای خدا این نهضت را به آخر برساند هر چه هم با او مقابله کنند ، هر چند ناراحتی ایجاد کنند و هر چه هم جار و جنجال کنند دشمن هاشان ، فایده برای آنها ندارند اینها بیشتر به میدان می آیند . عمده این است که راه ، راه خداست و اسلام است و جوان های ما این راه اسلامی را رفته اند و مثل سابق دیگر نیستند که از یک تشر دولت ، از یک پاسبان وحشت داشته باشند ، اینها دیگر از هیچ چیز ترس ندارند ، چنانچه در خیابان ها رفتند و در پشت بام ها رفتند و مقابله کردند با دشمن ها ، مقابله کردند با توپ و تانک و پیش بردند و از این به بعد هم انشاءالله پیش می برند .

شما نهضت تان برای خدا بوده است

لکن دو شرط در پیشرفت هست . یک شرط این است که برای خدا باشد ، اگر چنانچه یک قیامی برای خدا باشد خدای تبارک و تعالی کمک می کند . از کمی جمعیت

نترسید ، ولی بحمدالله جمعیت هاتان زیاد است . در صدر اسلام یک جمعیت سی هزاری به دو تا امپراطوری که به همه جهازهای سلاحی مجهز بودند و یکی شان هفتصد هزار نفر یا هشتصد هزار نفر نظامی مجهز به جنگ آورده بود ، اینها با سی هزار نفر غلبه کردند . یکی از سردارهای اسلام آنوقت گفت که شصت هزار نفر

جلو آمدند پیشاهنگند از دشمن و دنبال آنها هم هشتصد یا هفتصد هزار نفر دشمن هست ، ما اگر یک ضربه ای به اینها نزنیم اینها جری می شوند . این سردار گفت که سی نفر همراه من بیاید شب می رویم و به این شصت هزار نفر شبیخون می زنیم ، سی عدد . تمام لشگرشان هزار نفر بود گفتند که آخر شصت هزار نفر هم آدم مقابل دو هزار نفر نمی شود . بالاخره راضی اش کردند این را که شصت نفر ببرد ، هر آدم مقابل هزار نفر . شب ، شبیخون زدند و تار و مارشان کردند ، شکست شان دادند ، شکستی که بعد منتهی شد به اینکه آن لشکر بعد را هم اینها شکست دادند .

چه بود که شصت نفر آدم ، شصت هزار نفر آدم را ، شصت نفر آدمی که مجهز به آن جهازها نبودند ، شصت هزار آدم را که به آن جهازها مجهز بودند شکست دادند . برای این بود که اینها یافته بودند این مطلب را که ما اگر کشته بشویم به شهادت می رسیم . با این روحیه قوی ، که ما بکشیم سعادتمندیم ، کشته بشویم هم سعادتمندیم ، با این

روحیه قوی با همچو روحیه ای پیش رفتند و شکست دادند . در عین حالی که لشکر اسلام در آنوقت یک لشکر بسیار ضعیفی از حیث قوای مادی ، و تجهیزات جنگی هم نداشتند ، هر چند نفرشان گاهی یک شمشیر ، یک شتر ، اسب کم و گاهی وقت ها یک روز ، یک شبانه روز را با یک خرما یک نفر آدم زندگی می کرد و در یک نقلی هست که در یک جنگی یک خرما را این می گذاشت دهن خودش یک قدری شیرین می شد ، می داد به رفیق خودش ، او می داد به رفیقش ، او به رفیقش ، او می داد ، او می داد تا آخر ، اما روحیه قوی بود . قدرت روحی ، آن قدرت روحی است که انسان را پیروز می کند ، هر چه تجهیزاتشان زیاد باشد و هر چه هی عیش و نوش داشته باشند ، روحیه شان ضعیف است . ملت ما الان روحیه قوی است . بحمدالله در این کشاورزهای ما ، این دانشجوهای ما ، این طلاب علوم دینیه ما و امثال اینها آنطور نیست که مشغول عیش و نوش باشند . عیش و نوش پیش آنها !!! چیز نیست مطرح نیست ، دلشان قوی است ، زندگی شان در اینجا هر چه می خواهد باشد طرف های ما اینطور هستند که در عیش و نوش هستند . دشمن های ما می خواهند برای دنیا بزنند ، شما برای خدا می خواهید جنگ بکنید یا نهضت تان برای خدا بوده است ، آنها برای دنیا بوده . این

دو تا فرق ، فرق بین این دو تا خیلی زیاد است که یک دسته ای برای خدا قیام کنند ، یک دسته ای برای دنیا . آن که برای دنیاست تا ببیند شاید دنیایش متزلزل می شود فرار کند . آن که برای خداست تا آخر هم فرار نمی کند . در این جنگ هائی که از صدر اسلام واقع شده یک امور آموزنده است ، خیلی امور آموزنده برای ماهاست . در یکی از افرادی که به حسب تاریخ یک فرد با یک فرد دیگری مقابل شده بود ، آن طرف که دشمن بود نیزه را زد به سینه یا شکم این مسلمان از آن طرف بیرون و او توی این نیزه دوید و او را کشت ، یعنی نیزه تو شکمش بود فشار داد و همان تو نیزه آمد اینجا رسید و او را کشت . در یک جنگ قلعه ای که قلعه داشتند آنها ، مسلمین بیرون قلعه بودند و آنها در داخل قلعه می خواستند این می خواستند اینها فتح کنند آن قلعه را ، راه نبود درها بسته در و دیوارها بلند ، یکی شان داوطلب شد که من روی سپر می نشینم و سپر و نیزه ها را بگذارید زیرش و بلند کنید تا من برسم به دیوار ، من می روم تو این قلعه و راه را باز می کنم . همین کار را کردند ،

رفت آن طرف و در عین حالی که اهل قلعه هم ، خوب ، افرادی بودند ، قلعه را باز کرد . وقتی روحیه قوی باشد ، اعتماد به خدا داشته باشد

، وقتی یک جمعیتی به خدا اعتماد داشته باشد این جمعیت پشتوانه اش خداست و جمعیتی که پشتوانه اش خداست شکست ندارد . یکی این است که باید همین روحیه را تقویت کرد . هرچه نصرت می خواهید دست اوست . گمان نکنید که ایران ، ملت ایران خودش یک همچو قدرت بزرگی را ، یک همچو قدرتی که همه هم دنبالش بودند خودش بدون تاییدات غیبی که شد شکست داد . ایران چه از بچه هاشان تا پیرمردشان و تا جوان هاشان ، همه ، همه قشرها با سلاح الله اکبر پیش می رفتند و می گفتند ما جمهوری اسلام را می خواهیم .

خدای تبارک و تعالی وضعی پیش آورد که دشمن های ما همچو ترسیدند که نتوانستند بمانند ، دست به سلاح به آنطوری که می خواستند ببرند ، نبردند یعنی یک مانع غیبی مانع شد از اینکه اینها مثلا با آن سلاح هائی که داشتند بیایند همه تهران را ، همه قم را و سایر جاها را بمباران کنند و آنها را همچو ترساند که این سلاح را به کار نتوانستند ببرند . از آن طرف وقتی که هجوم آورد به آنها ، تمام قشرهائی که مادون آن طبقه اول فاسد بود پیوستند به ملت . اینها کارهائی بود که خدای تبارک و تعالی کرد که دشمن را برگرداند ، دوست کرد و آنها هم که در راس بودند همچو خوفی در دلشان انداخت که دیگر نتوانستند مقابله کنند .

حافظ الهیت نهضت و وحدت کلمه باشید

این روحیه اسلامی اگر بخواهید و می خواهید که انشاءالله پیروز بشوید و مملکت تان مال خودتان باشد ، شما تا حالا

مملکت خودتان نبود ، شما زحمت می کشیدید دیگران نفعش را می بردند ، زحمت ها مال خودتان باشد ، دیانت تان محفوظ ، همه حیثیت مملکت تان محفوظ باشد ، این جهت الهیتش را حفظ کنید ، این خدائی بودن را حفظ کنید و مرتبه اجتماعتان را حفظ کنید این اختلافاتی که گاهی وقت ها مثلا توی دهات پیدا شود ، توی شهرستان می شود ، وقتی بررسی کنید اختلافات سر چیزهای جزئی است که ارزش این ندارد که با آنها برای چیزهای جزئی اختلاف کنید که حالا زیاد هست برای ایجاد اختلاف ، حالائی که از هر جهت ماءیوسند و دیدند که قدم به قدم این ملت دارد پیش می رود نمی خواستند که این ملت پیش برود و این مرد خائن از ایران برود ، تا بیرونش کردید ، بعدش نمی خواستند که آن جانشین های فاسدش بیرون بروند ، آن هم اقدام کردید تا بیرونش کردید ، بعد هم نمی خواستند که این جمهوری اسلامی را مردم به آن راءی بدهند ، اقدام کردید پیروز شدید ، بعد هم نمی خواستند مجلس خبرگان پیدا بشود ، باز هم راءی دادید تا پیروز شدید ، بعد هم نمی خواستند که قانون اساسی را مردم راءی بدهند ، باز هم راءی دادید تا پیروز شدید .

اینها می بینند شما در هر قدم پیروزی با شماست ، هر چه آنها جدیت می کنند و سمپاشی کنند در این ملت تاءثیر ندارد حالائی که سمپاشی کردند و این بساط درست کردند ، یک قشر بزرگی از ملت ما همه هم مسلمان هستند و میل دارند

که این اسلام در این عالم پیدا بشود ، در این محیط پیدا بشود ، بعد بازیشان دادند که آنها قهر کنند و راءی ندادند ، در عین حال شانزده میلیون راءی دادند به این قانون اساسی شانزده میلیون معنایش آن است که آن مقداری که حق داشتند راءی دادند یک عده کمی هم راءی خلاف دادند ، صد نود راءی ، شاید یک قدری بیشتر . اینها می بینند که همچو سنگر به سنگر اینها پیش می برند و آنها خالی می کنند سنگر را . چه بکنند؟ حالا شخصیت ها را ترور کنند ، خیال می کنند ، در عین حالی که دیدند یک شخصیتی که ترور می کنند سرتاسر ایران تظاهر می کنند و قوی تر می شود معذلک از بی عقلی شان باز این کار را انجام می دهند . الان در ترور مرحوم آقای مفتح رحمه الله علیه می بینیم که باز مردم به هیجان آمدند . اینها از اموری است که خدا وسیله اش را فراهم می کند منتها اینها خیال می کنند که اگر این کار بشود دیگر این ملت عقب می نشیند . ملت از چی چی می ترسد ، ملت ترس دیگر ندارد . لکن این دو جهت را حفظ کنید ، برادر باشید ، در دهات هوشیار باشید که این اشخاص فاسد خصوصا در آن طرف های شما ، این اشخاص فاسد نیایند بین شما و برادرهاتان فتنه کنند ، که هر کس آمد یک کاری می خواهد بکند با برادرانتان که بینتان اختلاف بیندازد ، این از همان هائی است که می خواهد این

نهضت پیش نرود . با برادرانتان دوست باشید . شما همه اهل یک مذهب ، یک دین ، اهل یک کتاب ، برای خاطر یک امر جزئی دنیا نباید انسان برادرش را ، قوت ایمانش را از دست بدهد ، خصوصا در یک همچو چیزی که دشمن پشت سر ما ایستاده است . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/9/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز

در اسلام و پیش من رهبری مطرح نیست ، برادری مطرح است

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشجویان عزیزی که پیشروان انقلاب بودند و انشاءالله کسانی هستند که مقدرات کشور بعد از این در دست آنهاست ، دانشجویان عزیزی که در این انقلاب همدوش تمام برادران ، در راه اسلام قدم برداشتند ، خوش آمدند .

عزیزان من ! در اسلام و پیش من رهبری مطرح نیست ، برادری مطرح است . خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم ما را برادر خوانده است (انما المومنون اخوه ) بزرگان اسلام ما هم در همین حالی که رهبرانی معذور بودند ، در عین حالی این موضوع نزد آنان به این معنا مطرح نبوده است . امیدوارم این چند روزی که در میان شما هستم در خدمت شما باشم . ما همه در صف واحد ، در صف برادران دینی ، برادران اسلامی ، برادران ایمانی برای آرمان های بزرگ اسلام باید کوشش کنیم و به پیش برویم . اگر ما برادری خودمان را حفظ کنیم و با حفظ برادری و اتکال به خدای تبارک و تعالی در صف واحد پیش برویم ، پیروزی نصیب ما خواهد بود . خدای تبارک و تعالی به مستضعفان وعده پیروزی داده است و نمونه های

پیروزی نصیب مستضعفان یکی بعد از دیگری پیدا می شود . من امیدوارم این نقطه عطفی از ایران به کلیه ممالک اسلامی و به همه مستضعفان جهان پرتو افکن شود و شما جوانان و عزیزان ببینید که دولت اسلامی مبنایش بر اساس برادری و محبت ، اخوت و اینکه فردی بالا و پایین و یا طبقه ای فوق طبقه ای نباشد و نه بر اساس حاکم و محکوم را ادراک کنید . امید است با این تحول و وضع روحی که در جوان های عزیز ما ایجاد شده است و این وحدت و توجهی که قشرهای ما به اسلام و احکام اسلام پیدا کرده اند ما به زودی پیروزی را ببینیم .

با اتکال به خدا و قرآن کریم به پیش بروید که پیروزید

فرزندان محترم ! خواهران و برادران من ! کوشش کنید که وحدتتان را حفظ کنید . از اغراض جزئی که تمامش با اغراض دنیویه و به کارهای شیطانی بر می گردد احتراز کنید . امروز اسلام و قرآن در دست شماست و شما می توانید قرآن را ترویج کنید و در همه قشرهای دنیا پرچم اسلام را بالا ببرید و اگر خدای نخواسته در این حالی که در اثر قدرت ایمانی و وحدت کلمه یک نحو پیروزی پیدا شدهاست ، سستی پیدا بشود ، اگر بخواهیم پیروز هم گردیم ، راهمان طولانی خواهد شد . الان در همه جا توطئه ها در دست تحقق است و ریشه های گندیده با هم مجتمع می شوند و شما عزیزان و دانشجویان و همه قشرهای ملت باید به هم بپیوندید . دست های کثیفی پیدا شده که بین قشرهای ملت جدایی ایجاد کنند تا از جدایی

و افتراق ما بهره برداری کنند . کوشش کنید که این وحدت کلمه از دست نرود و مهم اینکه اتکال به خدا از دست نرود . به اتکال به خدا و قرآن کریم به پیش بروید که پیروزید . و من امیدوارم که به زودی شما پیروزی را در آغوش بگیرید و اسلام این رژیم عدل که برنامه هایش تاکنون تحقق نیافته است با دست برومند جوانان ما ، با دست برومند برادران و خواهران ما تحقق پیدا بکند . خداوند به همه شما نصرت عنایت کند و همه شما را در پناه اولیاء اسلام حفظ کند . به پیش بروید و شیاطین را برانید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 30/9/58

فرمان امام خمینی به شورای انقلاب در مورد دعوت از کشیش های متعهد

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای انقلاب اسلامی ایران

به مناسبت فرا رسیدن عید سعید میلاد مسیح پیامبر عظیم الشان علیهم السلام لازم است از چند کشیش متعهد و مسؤ ول دعوت به عمل آورید تا امریکائیانی که در اختیار دانشجویان مسلمان قرار دارند بتوانند مراسم مذهبی شان را با کمال آرامش انجام دهند . بدیهی است به مناسبت موضع خاص کشیشان سیاهپوست در مقابل جنایات آمریکا ، آنان از اولویت خاصی برخوردارند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/9/58

بیانات امام خمینی در جمع راهپیمایان کفن پوش مراغه

با اتکال به خدا غلبه بر دشمن ممکن است

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم از شما جوان ها که اینهمه راه از مراغه تا اینجا پیاده آمدید و اینهمه تحمل زحمت کردید تشکر کنم یا اظهار خجالت . من وقتی که اینطور احساسات را از جوان های وطن می بینم و اینطور مهیا بودن از برای شهادت ، مهیا بودن از برای دفاع از اسلام ، غرور می گیرد مرا که ما همچو جوان هائی داریم . آذربایجان همیشه در صف اول بوده . و شما جوان ها که از این راه دور و پرمشقت آمدید ، آذربایجانی هستید ، همان مردانی که هر وقت برای ایران یک حادثه ای پیش می آمد ، آنها جلوتر از دیگران برای او قیام می کردند و شما بدانید حادثه ای که حالا ما در آن هستیم از بزرگترین حوادث کشور ماست چنانچه پیروزی ای که شما جوان ها با اتحاد با سایر قشرهای ملت به دست آوردید در طول تاریخ اینطور پیروزی با این کیفیت پیدا نشده بود . پیروزی یک ملت مسلم بدون اتکاء به غیر خدا ، بدون تجهیزات نظامی ، بدون تعلیمات نظامی ، بر یک

قدرت های مجهز ، دارای تجهیزات نظامی ، دارای تعلیمات نظامی ، علاوه بر آن یک ملتی ، یک قدرتی که همه قدرت ها هم دنبال او بودند . اینطور غلبه غلبه اسلام بود بر کفر ، غلبه متن اسلام بر متن کفر . شماها همان سربازهای صدر اسلام هستید ، همان ها که با مشرکین مقابل بودند و با آنهائی که می خواستند اسلام تحقق پیدا نکند ، توطئه می کردند ، امثال ابوسفیان و دوستان ابوسفیان ، آنها هم می خواستند که پیغمبر اسلام موفق نشد به اینکه اسلام را در جزیره العرب تحقق بدهد . تمام همشان این بود که اسلام تحقق پیدا نکند برای اینکه اسلام را با همه منافع خودشان مخالف می دیدند . اینطور می دیدند که اگر پیغمبر اسلام غلبه کند ، آنها دیگر آن ظلم ها را ، آن غارتگری ها را نمی توانند بکنند ، از این جهت مجهز شدند و همه قشرها را تجهیز کردند بر ضد رسول اکرم (ص ) و بحمدالله موفق نشدند و امروز همان معنی است ، همان معنائی که در صدر اسلام بود و مواجهه اسلام بود با کفر و پیغمبر اکرم تجهیزاتی نداشتند ، اینها تعدادشان کم ، تجهیزاتشان کم و آن طرف دارای ثروت های زیاد ، تجهیزات زیاد معذلک چون خدا می خواست ، چون اتکال شان به خدا بود ، از این جهت غلبه کردند ، افراد کم بر افراد زیاد غلبه کردند و افرادی که هیچ تجهیزات صحیحی نداشتند ، بر افرادی که ، قشرهای مختلفی که از اطراف جزیره العرب جمع شده بودند که

نگذارند اسلام محقق بشود ، افراد کم و تجهیزات کم و افراد زیاد و تجهیزات زیاد غلبه کردند برای اینکه اتکال شان

به خدا بود . یک نفر از اینهائی که با اراده تابع اراده خدا می رفت ، عده ای از آنها را از بین می برد . شما الحمدلله الان جمعیت تان زیاد است و باید طوری کنید که هر روز زیاد بشود ، قدرت ایمانی هر روز زیاد بشود . با توجه به خدای تبارک و تعالی خودتان را تربیت کنید که یک انسانی بشوید متقی و یک انسانی بشوید مجاهد برای خدای تبارک و تعالی ، با تقوا . اگر چنانچه اتکال به خدای تبارک و تعالی بکنید ، و به تربیت روی خودتان عمل بکنند شما پیروز هستید . و ما امید این را داریم که این اسلام امروز همانطور که ابتلائی در صدر اسلام داشت و سربازهای اسلام جانبازی کردند ، فداکاری کردند و اسلام را پیش بردند ، حالا در دست ماست این اسلام و در مقابل ما هم قدرت های بزرگ ایستاده است . ما الحمدلله جمعیت مان الان خوب است ، لکن در مقابل قدرت های بزرگ ، اگر منهای اسلام ، قدرت اسلام باشد ، چیزی نیستیم ، لکن با اسلام همه چیز هستیم . با اتکال به خدا همان سربازهای صدر اسلام هستیم ، که سی نفر ، سی و یک نفر با شصت هزار نفر غلبه کردند ، شصت نفر با شصت هزار نفر ، اول می خواستند سی نفر بروند بعد شصت نفر شدند ، شصت نفر مجاهد ، مجاهد برای خدا زدند

شبیخون ، بر شصت هزار نفر غلبه کردند ، اسلام غلبه داد آنها را .

توطئه گران در پی ضربه زدن به اسلام و نهضت برای عدم تحقق آن

الان وضعیت کشور ما و وضعیت اسلام در کشور ما همان وضعیت صدر اسلام است ، یعنی همانطوری که ابوسفیان و دارودسته ابوسفیان و کسانی که با او متحد بودند و با او هم پیوند بودند بر ضد اسلام قیام کردند که نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند ، حالا هم همان قضایا هست . الان هم اینهائی که در مقابل اسلام ایستاده اند و ضربه از اسلام خورده اند و فهمیده اند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند به آنطوری که باید تحقق پیدا بکند ، دست اجانب و دست آنهائی که دنبال اجانب هستند و تاءیید از آنها می کنند ، از ذخائر ما کوتاه می شود ، نمی توانند دیگر در مملکت ما حکومت کنند ، اینها اینطور ادراک کردند و در این نهضت ضربه دیدند و دست بردار نیستند و می خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا کند همانطور که در صدر اسلام دارودسته ابوسفیان نمی گذاشتند به بهانه هائی مختلف ، به اشکالات مختلف ، با اشکال مختلف توطئه می کنند که نگذارند در ایران یک رژیم جمهوری اسلامی متکی بر قانون اساسی ای که از روی اسلام است ، متکی بر اسلام ، احکام اسلام ، نگذارند این تحقق پیدا کند ، هر روز به یک بهانه ای ، یک بساط درست کنند . و من امیدوارم که شما جوان های عزیز مراغه و همه جوان های عزیز آذربایجان توجه بکنند به اینکه امروز وضع اسلام ، وضع همان روزی است که پیغمبر قیام کرد و

نهضت کرد و اسلام را خواست محقق کند . امروز هم شما جوان ها نهضت کردید برای خدا ، برای اسلام و با تکبیر ، با الله اکبر این نهضت را به پیش بردید و از این به بعد هم با همین تکبیر ، با همین اراده مصمم و قوه ، اسلام را به پیش خواهید برد . با هم اتحاد داشته باشید . دست های خائن از راه نفاق افکنی ، خلل می خواهند وارد کنند بر نهضت ما ، از راه اینکه یک دسته ای را در مقابل دسته دیگر قرار بدهند ، اغفال کنند یک دسته ای از جوان ها ، یک دسته از روستائی هائی که دل صاف دارند ، قلوب

الهی صاف دارند ، از آنها استفاده کنند و بر ضد شما جوان ها که پاسدار اسلام هستید و برای اسلام قیام کردید و برای اسلام این مشقت ها را متحمل شدید ، آنها را می خواهند در مقابل شما قرار بدهند و نگذارند این مسائلی که الان ما مبتلا به آن هستیم به پیش برود . آذربایجان توجه بکند به این قضایا ، توجه بکند به اینکه امروز هر کس برخلاف این مسیر بخواهد یک حرکتی بکند ، مثلش مثل همان ابوسفیان و همان اشخاصی که در آنوقت با هم پیوند می کردند که نگذارند پیغمبر اسلام یک حکومتی تشکیل بدهد . آنها از اسلام می ترسیدند برای منافع خودشان ، اینها هم که الان دارند مخالفت می کنند از اسلام می ترسند برای منافع خودشان و برای منافع اربابان خودشان . خدمتگزار اجانب هستند . آنها از اینها حال

شان بهتر بود ، برای اینکه آنها برای اجانب نبود ، آنها برای خودشان می خواستند قیام کنند و برخلاف اسلام قیام کردند برای اجانب ، اینها برای اجانب دارند قیام می کنند و برای اجانب فعالیت می کنند که قیام شما مردان خدا را فلج کنند .

باید همه ایران این توجه را داشته باشند و خصوص آنجاها که در معرض این است که خدای نخواسته یک آسیبی ببیند نهضت ، مثل آذربایجان ، مثل کردستان ، مثل بلوچستان که در معرض آسیب است به واسطه اینکه اجانب در آنجاها بیشتر می توانند فعالیت بکنند ، باید همه ایران خصوصا این مناطق مرزی و این مناطقی که آن اشخاص بیشتر می توانند فعالیت بکنند ، باید بیدار بشویم ما و همه بیدار بشوند و برای خدا و به اذن خدا این جهاد را که همان جهاد زمان رسول الله هست به پیش ببرند . خداوند همراه شماست و همراه شما باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/10/58

فرمان امام خمینی به تیمسار شادمهر

بسم الله الرحمن الرحیم

تیمسارهادی شادمهر

بنابر اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، تیمسار به خدمت اعاده و به درجه سرلشکری مفتخر و به ریاست ستاد مشترک منصوب می گردید . از پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران انتظار دارم که برای اداره امور ارتش و پاسداری از انقلاب و استقلال ایران در کمال صمیمیت ، اخلاص و ایثار همکاری نمایند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان تبریز

اتکال به ذات مقدس حق و اجتماع اقشار در زیر یک پرچم از رموز پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما دانشجویان عزیز که از راه دور آمدید و از سایر گروه هائی که آمده اند و در این هوای سرد ، در این منزل محقر با من ملاقات کردند متشکرم . شما می دانید که ما امروز در مقابل چه قدرتی واقع شده ایم ، ما در قدم اول که مقابل این قدرت ها واقع بودیم ، آن چیزی که رمز پیروزی ما بود چه بود و از این به بعد باید چه باشد .

شما می دانید که ما نه قدرت نظامی داشتیم و نه ملت ما تعلیمات نظامی ، شما جوانان عزیز مشغول تحصیل دانش بودید و سایر قشرها هم مشغول کارهای مخصوص خودشان بود روحانیون هم مشغول تحصیل علوم خودشان بودند ، ما نداشتیم یک جمعیتی که تعلیمات نظامی دیده باشد و نه یک تجهیزاتی داشتیم لکن یک چیز داشتیم و دنبال آن یک چیز دیگر ، عقیده به اسلام ، ایمان به خدا ، قیام برای خدا که دنبال آن جمع شدن همه قشرها در زیر بیرق اسلام بود . این دو نیروی عظیم را ما داشتیم که یکی اصیل و یکی دنبال او نیروی اصیل ، نیروی ایمان ، توجه به

خدا ، اتکال به ذات مقدس حق . از همه زبان ها ذکر خدا بیرون می آمد ، با الله اکبر جلو می رفتند و دنبال این مطلب اصیل همه قشرها با هم مجتمع شدند و همه اغراض کنار رفت یک صدا و آن اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، این یک صدا که از حلقوم شما فرزندان اسلام در آمد و این صدای اسلام بود . صدای ملکوت بود ، صدای عالم غیب بود و این صدا همچو این ملت را منسجم کرد و همچو قدرتی به ملت داد که با دست خالی بر قدرت های بزرگ غلبه کردند . از این به بعد هم ما ، احتیاج به این صدای ملکوتی الهی داریم و احتیاج به این انسجام .

این که همه یکصدا جمهوری اسلامی را می خواستند ، ضربه ای بود به آمریکا و رفقای آمریکا دشمن های ما می خواهند این دو چیز را از ما بگیرند ما را اول از هم جدا کنند ، هر جائی یک صدائی درآورند . ملت اسلام که به تبع اسلام ، به تبع قرآن کریم باید همه با هم باشند و متحد باشند و برادر باشند ، مؤ منین سرتاسر دنیا برادرند به حسب حکم قرآن و برادرها برابرند و در شادی و غم هم مشترکند . در اسلام همین برادری است که مبداء همه خیرات است و اینها که می خواهند این برادری را از ما بگیرند غائله بپا می کنند . برادرها را می خواهند از هم با لهجه مختلف کنند ، یک وقت هم غائله آذربایجان را به کار می آورند

که آنجا هم فریاد می زنند که جمهوری آذربایجان ، یعنی جمهوری آذربایجان جمهوری غیر از جمهوری اسلام است ، یعنی به حسب فهم آنها آذربایجان جدا از اسلام . این هم توطئه است برای اینکه برادرها را از هم جدا کنند . اسلام ، قرآن ، عقد اخوت بین ما انداخته است (المومنون اخوه ) مؤ منون ، همه ، نه ترک و نه فارس و نه عرب و نه عجم نه از چه ، همه مؤ منین برادرند . این قرآن است . اینها که می خواهند این برادرها را از هم جدا کنند در هر جا با یک نغمه ای وارد می شوند و اذهان صاف جوان ها را و اذهان صاف اشخاصی که در روستاها هستند اینها را تبلیغ می کنند و برضد برادرهای خودشان آنها را تجهیز می کنند ، این دست آنهائی است که تمام حیثیات این مملکت را در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه سال از بین بردند و تمام غارتگری ها را آنجا کردند و حالا چون از این جهت ماءیوس شدند دنبال اینطور توطئه ها برآمدند آنها فهمیدند که ضربه را از اخوت اسلامی کشور ما خوردند ، اخوت اسلامی عملی . همه یک کلام می گفتند ، همه یک صدا درآوردند ، همه الله اکبر می گفتند ، همه اتکال به خدا داشتند ، همه جمهوری اسلامی می خواستند . این جهت که همه با هم بودند و یکصدا جمهوری اسلامی می خواستند ، ضربه ای بود که بر آمریکا و رفقای آمریکا خورد . آنهائی که تبع بودند . آنها الان یافته

اند که ضربه را از کجا خوردند ، همان نقطه ای را که از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند ، همان چیزی را که موجب شکست آنها شده است حالا هدف قرار دادند ، به همان موضعی که شما پیروز شدید آنها حمله کردند . موضع پیروزی اتفاق کلمه بود وحدت بین آذربایجان و کردستان و بلوچستان و ایران ، همه جا بود ، همه جای ایران بود و اتکال به خدا آن جهت را که وحدت کلمه و طرح نبودن در انقلاب اینکه من از کدام طایفه ام ، شما از کدام طایفه اید ، من چه مسلکی دارم ، شما چه مسلکی دارید . این در انقلاب ، در ابتدای انقلاب که همه با هم متوجه بودید به اینکه آن سد شیطانی را بشکنید آنوقت این مسائل اصلا طرح نبود ، مساءله احتیاجات هم طرح نبود مساءله اینکه ما امشب وقتی برویم منزل آیا شاممان چیست ؟ منزلمان کجا است ؟

رمز پیروزی نهضت (گسستن از خود و پیوستن به خدا) بود

شما شاید در تلویزیون دیده باشید آن کنار شهر تهران که این زاغه نشینان هستند ، خوب اینها معلوم است که منازلشان چی هست و زندگی شان چی در تلویزیون که نشان داد گفت شما چه می کنید روزها یا چه می کردید . گفت ما صبح که می شد زن و بچه مان را بر می داشتیم برای تظاهرات می رفتیم . اصلا به فکر اینکه من در این زاغه زندگی می کنم ، به فکر اینکه من بچه هایم چه حالی دارند در این فکر نبودند . شما هم در فکر اینکه ما گرفتاری مان چیست مدرسه مان چه

گرفتاری داریم معلممان چه آدمی است ، شما هم این فکر را نمی کردید . این القاه افکار متعدد و پشت کردن بر خود و روکردن به خدا ، حقیقت این است که ملت ما به خودش پشت کرد به خدا رو آورد ، آن چیزهائی که نفسش خواهش داشت توجه به آن نداشت ، همه توجهش به این بود که جمهوری اسلامی را ایجاد کند ، این توجه به خدا بود ، از خود گذشته بود به خدا پیوسته بود . این رمز بود ، این رمز ، رمز پیروزی است . تا انسان به خود مشغول است نمی تواند کاری بکند برای اینکه خودها هستند ، افراد هستند تا شما به خود مشغول هستید برادرتان هم همین طور و من هم همین طور ، برادرم همین طور ، هر کدام یک آمال خاصی دارید ، تا توجه به خود است اقبال به خود است و پشت به خدا ، همه نکبت ها هست . در پیروزی شما عکس بود مطلب ، از آمال خودتان دست برداشته بودید ، آنوقت اگر یک کسی به شما می گفت که شغل شما آیا خوبست ، آیا دکانتان مثلا چطور است شاید مسخره اش می کردید که حالا وقت این حرف نیست . پشت کردید به آمال خودتان و رو کردید به خدا . این توجه به خدا و هجرت از خود به خدا که بزرگترین هجرت هاست ، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب شما را تقویت کرد ، یعنی دیگر برای شما مطرح نبود که من چند روز زنده بمانم

این هم مطرح نبود . جوان ها می دیدند که دارند تیراندازی می کنند ، می دیدند که تانک ها دارند می آیند ، می دیدند که مسلسل ها در کار است لکن حمله می کردند . این نیروی خدائی است ، آن نیروی خدایی که از اول اسلام را تقویت کرد همین است که در شما پیدا شده بود : پشت به دنیا و رو به عالم غیب ، پشت به انانیت خود و رو به رحمت الهی ، قدرت الهی . این را حفظش کنید ، این نعمتی که خدا به شما داد و شما را متحول کرد به یک ملت دیگری شمائی که از پاسبان می ترسیدید از رژیم شاهنشاهی نترسیدید ، شمائی که از یک باتوم می ترسیدید از مسلسل ها نترسیدید ، این نیروی خداست . این نیروی خدائی را حفظش کنید ، حفظ به این است که باز توجه تان به آنجا باشد . اینقدر دنبال این نباشید که ما خانه مان چه جور است و زندگی مان چه جور است و چه ، دنبال آن شرافت انسانی باشید ، دنبال آن معنا باشید که شما را پیروز کرد . پیروزی بر دشمن آن هم یک همچو دشمنی که همه چیز ما را می خواهد از بین ببرد بالاترین چیزی است که برای یک ملتی حاصل می شود . ما اگر می توانستیم هدایت می کردیم آنها را ، پیغمبرها آمده اند که همه هدایت کنند ، کفار را هدایت کنند ، ما اگر قدرت داشتیم همه اینها را هدایت می کردیم ، لکن بعد از آنکه آنها به

ما حمله بکنند ما با همان قدرت الهی که آن سد را شکستیم این سد هم می شکنیم . ما که در این مبارزه ، در این مبارزه ای که همه با هم متحد بودند به واسطه پشت کردن بر آمال خودمان و رو کردند به خدای تبارک و تعالی پیروز شدیم حالا هم همین معنا را انشاءالله حفظ می کنیم و با همین اسلحه پیش می رویم . متوجه باشید که بر همین معنائی که نکته و رمز پیروزی شما بود اینها حمله کردند . اگر در نظرتان باشد بعد از اینکه شما شکستید این سد شیطانی را و طرح کردید جمهوری اسلامی را ، دستجاتی پیدا شدند که (جمهوری ، اسلامی اش را کنار بگذارید) ، این حمله به آن نقطه ای بود که با آن نقطه ، در آن نقطه شما پیروز شدید .

ترس و رعب از اسلام موجب مخالفت آشوبگران با جمهوری اسلامی

آن موضعی که شما را پیروز کرد که اسلام بود و جمهوری اسلامی حمله به او شد گفتند (اسلامش نه ) همین اشخاصی که این کارها را دارند انجام می دهند همین ها بعضی شان از همان ها بودند که می گفتند (اسلامش نه ، جمهوری بس است . جمهوریش را خوب پهلویش هم جمهوری دمکراتیک بگذارید از اسلام کنار بروید هر چه اسمش را می خواهید بگذارید) هر اسمی می گذاشتید با آن مخالفت نمی کردند برای اینکه از آن ضربه نخورده بودند از جمهوری ضربه نخورده بودند ، از جمهوری دمکراتیک ضربه نخورده بودند ، از جمهوری اسلامی ضربه خورده بودند از الله اکبر ضربه خورده بودند . اینها می گفتند (الله اکبرش را بگذار کنار

، قرآنش هم بگذار کنار) در آنجا شما پیروز شدید گفتید جمهوری اسلامی هیچ این طرف و آن طرف نیست همین یک کلمه است مابقیش را نمی دانیم ، جمهوری اسلامی ، راءی دادید به جمهوری اسلامی ، یک راءی بی سابقه در دنیا یک راءی تقریبا می شود گفت که اتفاق یکی درصد تا دو درصد کمتر ، آنجا اینها شکست خوردند می گفتند (جمهوری اسلامی لازم نیست ، جمهوری یا جمهوری دمکراتیک ) آنجا هم شکست خوردند ، بعدش صحبت از قانون اساسی شد خواستند نگذارند این قانون اساسی اصلش نوشته بشود . از اینجا شروع کردند که بگذارید تا مجلس مؤ سسان پیدا بشود ، مجلس مؤ سسان یعنی چه ؟ یعنی سیصد نفر در قشرهای مختلف برای اینکه می دیدند که اگر سیصد نفر در ایران بخواهند این کار را بکنند ، ممکن است یک مقداری از این قاچاق ها هم تویش باشد . ما می گفتیم نه ، ما یک خبرگانی درست می کنیم بعد می گذاریم به آراء ملت . خبرگانش با آراء ملت و بعد از اینکه آن هم قبول کردند باقیش هم با آراء ملت ، قانون اساسی اش هم با آراء ملت . اینجا هی ایراد می گرفتند و همه ایراد برای همین معنا بود که از اسلام می ترسیدند و رمز پیروزی شما را اسلام دیده بودند و اینها می خواستند که نگذارند جمهوری اسلامی قانون اساسی اسلامی داشته باشد . از آن که گذشت و راءی دادید و در بینش هم یکی دو تا از آن قاچاق ها پیدا شد ، آنها می خواستند

در ششصد نفر عدد زیاد پیدا بکنند که کارشکنی بکنند لکن الحمدلله نشد . بعد که خواستید راءی بدهید باز کارشکنی می کردند ، در راءی دادن هم کار شکنی می کردند ، اینقدر تبلیغات کردند که یک دسته از برادرهای ما قهر کردند معذلک نود درصد راءی دادید ، یک دموکراسی به اصطلاح آنها حالا ما به اصطلاح آنها می گوئیم یک دموکراسی دو آتشه یعنی دو دفعه به راءی عمومی گذاشتن . یک دفعه خبرگان را خود ملت تعیین کرد ، یک دفعه بعد از اینکه خبرگان تعیین شدند و به راءی ملت تعیین شدند خود قانون را راءی ملت تصویب کرد . در عالم یک چنین دموکراسی ما نداریم ، در عالم ما نداریم که تبلیغات نشده کار انجام بگیرد ، تبلیغاتی نتوانستند بکنند ، نکردند نگذاشتند .

پیشرفت شما در مقابل آن قدرت ، اعجاز بود

از آن طرف البته تبلیغات بود ، یک همچو مطلبی که در ایران اتفاق افتاد از آن معجزاتی است که در صدر اسلام اتفاق می افتاد مسائل اسلام و ایران در این مدت مسائل اعجازی است ، پیشرفت شما در مقابل آن قدرت اعجاز بود ، توجه همه ملت به یک نقطه ، بچه کوچولو که تازه زبان درآورده با آن پیرمردی که در مریضخانه و بیمارستان افتاده یک چیز بود ، یک حرف بود کانه یک حلقوم صدا می کرد ، هر جا می رفتی همان صدا را می شنیدی . این هم یکی از اعجازها بود اینجور راءی به اشتیاق دادن که در بعضی جاها به من گفتند که در یک جا آن بیمار را آوردند لب صندوق راءی داده و همان

جا مرده است ، اینقدر ناتوان بود . اما برای راءی دادن گفته است که مرا باید ببرید راءی بدهم . این معلولین ، این بیماریها اینهمه راءی دادند ، آنهائی که سن قانونی شان نرسیده بود اعتراض داشتند به ما یک روز همین جا جمع شده بودند اعتراض به اینک خوب چرا ما راءی ندهیم ؟ ما هم در اینجا شرکت داشتیم خوب ما هم راءی بدهیم . وضع اینطوری بود ، ایران سابقه نداشت اینطوردادن بلکه دنیا هم سابقه معلوم نیست که داشته باشد . اینجا هم شکست خوردند شد نود درصد . دو جور رجوع به آراء ، دو دفعه رجوع به آراء عمومی و ملت دو دفعه راءی داده است بر این قانون اساسی . حالا هم باز اشکال دارند . من نمی دانم اشکالشان این است که چرا ملت راءی داده است ؟ شما صد دفعه دیگر هم اگر این قانون اساسی را به این ملت مسلم عرضه بدارید همان است که هست ، به همان راءی می دهند برای اینکه شما یا باید تبلیغ کنید که این ملت ما از اسلام رو برگرداند و بیاید طرف شما ، آنوقت راءی نمی دهند . اما تا اسلام است ، تا مبانی اسلام است ، تا زیر سایه قرآن هستیم ما زیر بیرق اسلام هستیم همین است که هست ، همین آش و همین کاسه صد دفعه هم از سر گرفته بشود همین است ، یا همین آقایان که خبرگان هستند یا نظیر همین ها ملت هم راءی به همین قانون اساسی و همین که موافق اسلام است ، مخالفتی با

اسلام ندارد به همین راءی دادند ، صد دفعه دیگر هم به راءی بگذارید همین است . حالا یک عده ای که ادعا می کنند که ما مثلا می خواهیم دموکراسی باشد ، یک عده ای در مقابل همه ملت ایستاده اند و می گویند که ما قبول نداریم . شما در دنیا به هر مکتبی رجوع کنید که آقا ملت یک چیزی را می خواهد یک پانصد نفر ، یک هزار نفر ، یک ده هزار نفر (فرضا باشند) اینها هم یک چیزی را می خواهند ، ملت راءی به این دادند ، این چند نفر هم می گویند که ما قبولش نداریم این را ، می گویند که اینها برخلاف آن چیزی که همه بشر بر آن متفق شدند برخلاف !!! او دارند می گویند ، برخلاف دموکراسی است ، برخلاف اسلام هم است . اسلام که می گوید ، می فرماید که شورا باشد کارهاتان ، خوب این یک کاری بوده است و به شورا گذاشته شده است . وقتی که شورا یک چیزی را به اکثریت قبول کردند معنایش این است که همان را عمل بکنید ، هر که رد بکند معنایش این است که ما قبول نداریم این را . این برخلاف دموکراسی است ، برخلاف اسلام است ، برخلاف مصالح مملکت است و حمله به همان جائی است که شما از آنجا پیروز شدید . همانی که به آن پیروز شدید حمله دارد می شود . چشم ها را باز کنید من دارم تکلیف را از خودم برمی دارم به گفتن ، شما مکلفید که با توجه به همه

مصالحی که دارید و می کنید عمل بکنید ، من می گویم این توطئه است برای اسلام و به ضد اسلام و دلیلش این است که همانی که اسلام می خواهد ، به آن حمله کردند ، جمهوری اسلامی را خواستند به آن حمله کردند ، شما هم باید چشم و گوشتان را باز کنید .

جلوگیری از مشتبه شدن جمهوری اسلامی در اذهان مردم

نگذارید اشخاص اشتباه بکنند ، اگر چنانچه اشتباه دارند می اندازند ، مردم را تبلیغ کنید هر کدامتان تبلیغ کنید . اگر در روستاها رفتند یک عده ای که شیطنت دارند ، در روستاها رفتند و دارند تبلیغات می کنند شما هم بروید در روستاها مطالب را بگویید . مساءله این است اینها به همان چیزی که شما می خواهید دارند حمله می کنند . شما اسلام را می خواهید اینها می گفتند جمهوری اسلام ما نمی خواهیم . تا همه با هم نباشید و همه از این آمال دنیائی که به زودی از دست همه مان می رود پشت نکنید و توجه به مبداء قدرت که همیشگی است نداشته باشید پیروزی نیست و من امیدوارم که همانطور که تا حالا همه قشرها توجه به خدا داشتند و فکر این نبودند که زندگیم چطور است ، تا آنوقتی که مستقر بشود جمهوری اسلامی و احکام اسلام مستقر بشود ، همین حال باقی باشد و ما انشاءالله پیروز بشویم و پیروز می شویم . من به شما عرض کنم تا این چهره های نورانی و متوجه به خدا هست پیروزی همراه است و ما امیدواریم که هم از جهت اقتصادی ، هم از جهت سیاسی ، هم از جهت فرهنگی

پیروز بشویم و اگر خدای نخواسته یک روز قضیه دخالت نظامی باشد ما همه با هم سرباز اسلام هستیم . خداوند همه تان را انشاءالله حفظ کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/10/58

پیام امام خمینی به مسیحیان جهان به مناسبت عید میلاد حضرت مسیح

بسم الله الرحمن الرحیم

(یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی واتقواالله ان الله خبیر بما تعملون )

1خوشا ، 3خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند ، از آن رو که سیر نخواهند شد (انجیل متی )

1خوشا ، 3خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت می کشند ، به سبب آنکه مملکت آسمانی از آنهاست (انجیل متی )

عید سعید میلاد مسیح پیامبر عظیم الشاءن که برای طرفداری مظلومان و برقراری عدل و رحمت مبعوث و با گفتار آسمانی و کردار ملکوتی خود ظالمان و ستمکاران را محکوم و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانی فرمود بر ملت های مستضعف جهان و ملت مسیح و مسیحیان هم میهنان مبارک باد ، هان ای پدران کلیسا و روحانیون تابع حضرت عیسی بپاخیزید و از مظلومان جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستکبران پشتیبانی کنید و برای رضای خدا و پیروی دستور حضرت مسیح یک بار ناقوس ها را در معابدتان به نفع مظلومان ایران و محکوم نمودن ستمگران به صدا درآورید .

کارتر سردمدار ستمکاران عالم تقاضا کرد تا ناقوس را در سرتاسر آمریکا به نفع جاسوسان در مقابل ملت مظلوم ایران به صدا درآورید . چه خوب و بجاست که ناقوس ها را به فرمان خدای عالم و دستور عیسی مسیح به

نفع ملت های مستضعف که در زیر چکمه دژخیمان کارترها از هستی ساقط می شوند به صدا درآورید .

خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند و از بهر عدالت زحمت می کشند و وای به حال آنان که برخلاف دستور عیسی مسیح و برخلاف دستور همه پیامبران به نفع ظالمان و جاسوسان و پایمال کنندگان حقوق ملت ها زحمت می کشند . وای ملت مسیح و پیروان عیسی روح الله بپا خیزید و از شرافت عیسی مسیح و ملت عیسوی دفاع کنید و اجازه ندهید دشمنان تعلیمات آسمانی و مخالفان دستورات الهی ، ملت مسیح و روحانیت عیسی را به خلق های مستضعفه جهان بد معرفی کنند . حضور ابرقدرت ها در معابد و دست آسمان کردن آنان برای دعا به جاسوسان و خائنان علیه مظلومان و مستضعفان شما را اغفال نکنند که اینان جز برای رسیدن به قدرت بیشتر و نیل به ریاست دنیا که خلاف دستور آسمانی است به چیز دیگری فکر نمی کنند .

ملت ما سال ها مبتلا به سالوس ستمگران بود و رنج ها از آن برد .

ای ملت مسیح چه شد که آقای کارتر در کشتارهای دستجمعی ایران ، ویتنام ، فلسطین و لبنان و دیگر مناطق به دعا برنخاست و تقاضای آهنگ ناقوس ها را نکرد ولی اکنون برای رسیدن به ریاست جمهوری و ادامه چند سال دیگر ستمگری بر ملت های ضعیف دست به دعا برداشته است و کلیسا را به آهنگ ناقوس فرا خوانده است .

هان ای پدران کلیسا بپا خیزید و عیسی مسیح را از چنگال این دژخیمان نجات دهید که آن پیامبر بزرگ

از ستمگری که دین را وسیله ظلم و دعا را وسیله رسیدن به مسند ستمگری به بندگان خدا قرار می دهد بیزار است ، که دستورهای آسمانی همه برای نجات مظلومان ، از ملکوت نازل شده است . و ای مستضعفان جهان برخیزید و هم پیمان شوید و ستمگران را از صحنه برانید که زمین از خداست و وارث آن مستضعفانند .

و ای ملت آمریکا به تبلیغات رؤ سای جمهوری که جز نیل به قدرت فکری ندارند گوش فرا ندهید و بدانید که جوانان ما با جاسوسان رفتاری خداپسندانه دارند ، که دستور اسلام رحمت بر اسیران است گرچه ظالم و جاسوس باشند .

شما ای ملت آمریکا از کارتر بخواهید شاه مخلوع و جنایتکار را به ایران برگرداند که کلید رهائی جاسوسان به دست اوست و شما ای اصحاب ناقوس دست ها را به دعا بردارید و ناقوس ها را به آهنگ درآورید و از خدای بزرگ بخواهید که به رؤ سای جمهور شما عدل و انصاف مرحمت کند .

خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت می کشند و دعا می کنند . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان بخش خبر و جهاد سازندگی صدا وسیمای جمهوری اسلامی

سازندگی های روحی مقدم بر همه سازندگی هاست

بسم الله الرحمن الرحیم

کشور ما و ملت ما احتیاج به سازندگی دارد ، سازندگی های روحی مقدم بر همه سازندگی هاست ، جهاد سازندگی از خود افراد باید شروع بشود و خودشان را بسازند و با شیطان باطنی جهاد کنند که این جهاد منشاء همه جهادهائی است که بعد واقع می شود . انسان تا خودش را نسازد نمی تواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند ، نمی شود که کشور ساخته

بشود . جهاد سازندگی از خود آدم باید شروع بشود ، جهاد نفس ، جهاد اکبر است ، برای اینکه همه جهادها اگر بخواهد نتیجه داشته باشد و بخواهد انسان در جهادها پیروز بشود موکول به این است که در جهاد نفس پیروز باشد اگر انسان ها توجه به خودشان داشته باشند ، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان ، اینها واحد واحدهائی هستند که علاوه بر اینکه نمی توانند اصلاح جامعه را بکنند ، فساد هم در جامعه می کنند ، همه فسادهائی که در عالم واقع می شود ، برای اینکه آن جهاد واقع نشده ، آن جهاد اکبر واقع نشده . تمام این گرفتاری هائی که بشر دارد از دست خود بشر دارد ، بشر است که به بشر جنایت وارد می کند ، سایر موجودات ، سایر حیوانات ولو سبع هم باشند ، آنقدری که بشر جنایت می کند آنها نمی کنند . این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است ، این از همه حیوانات سبعتر است ، هیچ سبعی مثل انسان نیست و هیچ حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمی رسد .

آنقدر که این انسان ، این حیوان دوپا در عالم فتنه و فساد می کند هیچ موجود دیگری نمی کند و آنقدری که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است هیچ حیوانی محتاج نیست . تمام انبیا از اول تا حالا ، تا خاتم ، از آدم رسول اکرم برای یک مقصد آمدند و آن مقصد این است که این حیوانات را انسان کنند . مقصد این است . تمام

کتاب هائی که از آسمان برای انبیا آمده است که بزرگترش قرآن کریم است . همین یک مقصد را دارد که این انسان هایی که در این ظلمات واقع شده اند غرق شده اند در دنیا ، همه توجه شان به خودشان است ، هر چه می خواهند برای خودشان می خواهند ، اصلا پیش شان مطرح نیست یک چیز دیگری غیر از خودشان ، آنها می خواهند اینها را از این ظلمت ها نجات بدهند ، به عالم نور برسانند ، ظلمت های زیاد ، ظلمات ، آیه شریفه این طرفش را ظلمات می فرماید (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور) آن طرف را نور می فرماید ، این طرف را ظلمات .

ظلمت ها زیاد است ، تاریکی هائی که بشر به آن مبتلاست ، چه تاریکی هائی که در نفس خودش هست و در باطن خودش هست و چه تاریکی هائی که در جامعه هست ، اینها زیاد هستند ، از اینها وقتی انسان تخلص پیدا کرد نور یک امر واحد است ، همه به یک مبدا واحد به یک مبدا نور باید برگردند . انبیا آمدند که اینهائی که در ظلمت ها واقعند ، اینهائی که هیچ نمی بینند الا خودشان و هیچ نمی خواهند الا برای خودشان ، برای هیچ کس دیگری ارزش قائل نیستند ، هر چه هست برای خودشان می خواهند ، اینها را از این خودخواهی که منشاء همه ظلمت هاست ، نجات بدهند و برسانند به خداخواهی که نور است . آنهائی که رسیده اند به این مقام خداخواهی که این یک مرتبه از

کمالات است آنها اینطور نیستند دیگر که مثل ماها فکر کنند ، آنها فکر دیگران هستند قبل از اینکه فکر خودشان باشند . پیغمبر اکرم برای این کافرهایی که مسلمان نمی شدند و مؤ من نمی شدند غصه می خورد ، در آیه شریفه هست که ، مثل اینکه می خواهی خودت را هلاک کنی برای اینها . خواست که همه عالم به نور برسند ، مبعوث شده بود برای اینکه همه این هیاهوهائی که در دنیا هست و این هیاهوها برای خود است ، برای رسیدن به قدرت خود است این هیاهوها را از بین ببرد و یک خداخواهی در مردم ایجاد کند ، توجه به نور ایجاد کند . اگر ایجاد بشود او ، دیگر اینهمه نزاع هائی که در دنیا هست از بین می رود . اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلی هیچ وقت با هم نزاع نمی کنند اگر اولیا و انبیا را شما فرض کنید که الان بیایند در دنیا ، هیچ وقت با هم نزاع نمی کنند برای اینکه نزاع مال خودخواهی است ، از نقطه نفس انسان پیدا می شود که آنها نفس را کشته اند ، جهاد کرده اند و همه خدا را می خواهند ، کسی که خدا را می خواهد نزاع ندارد ، همه نزاع ها برای این است که این برای خودش یک چیزی می خواهد این هم برای خودش یک چیزی می خواهد ، این دو خودها تزاحم می کنند ، این قدرت را می خواهد مال خودش باشد ، آن هم قدرت را می خواهد مال خودش باشد ، تزاحم

می کنند ، این قدرت را می خواهد مال خودش باشد ، آن هم قدرت را می خواهد مال خودش باشد ، تزاحم می کنند ، جنگ درمی آید . اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است ، همه این نزاع ها از بین می رود ، همه این گرفتاری هائی که برای بشر است از بین می رود ، برادر می شوند همه ، همانطوری که در قرآن کریم همه را برادر خوانده است ، مؤ منها برادرند ، از این آیه استفاده این معنا شود که اگر چنانچه دو نفر به اخوت ایمانی شان عمل نکنند ، برادر نباشند ، مؤ من نیستند ، (المومنون اخوه ) می گوید برادر هستند ، این مؤ منها برادرند ، همانطوری که یک برادر برای برادر خودش خیر می خواهد مؤ من این است . اگر یک وقت ما دیدیم که کسی برای برادرهای خودش خیر نخواست ، نزاع راه انداخت ، هیاهو راه انداخت ، این به طرف خودش بکشد ، او به طرف خودش بکشد ، این از ایمان معلوم می شود که حظ صحیح نبرده است ، آنی که باید ایمان در قلب این تاءثیر بکند ، نکرده است .

ایمان فقط این نیست که ما اعتقاد داشته باشیم که خدایی هست و پیغمبری هست و چه ، نه ، ایمان یک مساءله ای بالاتر از این است این معانی را که انسان ادراک کرده به عقلش ، باید با مجاهدات به قلبش برساند که قلبش آگاه بشود ، بیابد مطلب را . خیلی چیزهاست

که انسان به برهان می داند که فلان قضیه فلان طور است یا فلان طور نیست ، لکن چون ایمان نیامده است ، تاءثیر نمی کند مثلا نوع مردم اینطور هستند که در یک شب تاریکی ، اگر یک مرده ای در محلی باشد پیش او می ترسند بخوابند و همه عقیده شان هم برای این است که مرده هیچ اثری ندارند ، هیچ کاری از او نمی آید ، عقلشان می گوید که مرده است ، این مرده اصلا حرکت ندارد تا بتواند به من ضرر بزند ، عقل این را می گوید ، لکن این مطلب به قلب نرسیده ، مرده شورها به واسطه تکراری که کرده اند ، عمل تکرار شده را به واسطه تکرار ، آنها پیش مرده می خوابند ، هیچ برایشان چیزی نیست ، این فرق ما بین ادراک عقلی و ایمان است . ادراک عقلی آدم می کند تاءثیر در آدم ندارد ، تا ایمان نباشد ، مساءله عقلی را قلبش نفهمیده باشد ، باورش نیامده باشد ، آن مساءله عقلی تاءثیرش کم است .

ایمان عبارت از این است که آن مسائلی را که شما با عقلتان ادراک کرده اید آن مسائل را قلبتان هم به آن آگاه بشود ، باورش بیاید ، این محتاج به یک مجاهده ای است تا به قلب شما ، بفهمید ، بفهمید که همه عالم محضر خداست ، محضر خداست ، ما الان در محضر خدا نشسته ایم . اگر قلب ما این معنا را ادارک بکند ما الان در محضر خدا هستیم ، همین مجلس محضر خداست ، این را اگر

ایمان انسان در آن راه پیدا نیست مؤ من بشود انسان به آن ، قلب انسان بیابد این مطلب را ، از معصیت کنار می رود . تمام معصیت ها برای این است که انسان نیافته این مسائل را ، برهان هم بر آن دارد ، برهان عقلی هم قائم است به اینکه خدای تبارک و تعالی همه جا حاضر است ، هم برهان است و هم همه انبیا گفته اند (و هو معکم اینما کنتم ) قرآن است ، آن با شماست ، هر جا هستید آن با شماست ، ما آن را از قرآن شنیده ایم ، به برهان هم ثابت هست لکن به قلب ما نرسیده است . ما مثل مرده شور شده ایم تا حالا در این باب ، ما مثل مردم عادی هستیم که مطلب نرسیده به قلبمان ، تا اگر بخواهیم یک غیبت بکنیم ، یک تهمت بزنیم ، یک کار زشت بکنیم ببینیم محضر خداست ، در محضر خدا که ، محضر احترام دارد ، انسان در محضر یک بزرگی که در نظر خودش بزرگ است ، احترام می کند از آن محضر . اگر یک نفر وقتی که در نظرتان بزرگ است پیش شما باشد ، در محضر او کار خلاف نمی کنید چه رسد به اینکه در محضر او به او خلاف بکنید ، کار خلاف مطلقا آدم نمی کند در محضر یک کسی که ادراک کرده است که این بزرگ است ، محترم است ، چه رسد به این که در محضر آن محترم به خود آن محترم خلاف احترام بکند ، محضر ، محضر

خدای تبارک و تعالی است عالم محضر است ، تمام عالم محضر است ، معصیت مخالفت با خود اوست ، با آن کسی است که در محضرش هستیم .

بسازید ، باید بسازیم خودمان را ، جدیت کنید که این جهاد سازندگی را از خودتان شروع کنید ، وقتی از خودتان شروع کردید هر کاری بکنید ، این کاری است الهی وقتی خودتان را ساختید ، تمام کارهایتان الهی می شود ، برای اینکه از ظلمت ها بیرون رفته اید ، در نور وارد شده اید ، همه اعمالتان نورانی می شود حرف که می زنید نور است ، با گوش هم که می شنوید نور است ، با قلبتان هم ادراک می کنید و با نور ادراک می کنید ، اصلا شما شده اید نور .

انبیا آمدند که ما اشخاصی که از نور بهره ای نداریم و ظلمات به ما احاطه کرده است از هر طرف ما را ، از این ظلمت های گوناگون نجات بدهند و برسانند به عالم نور که اگر رسیدید به عالم نور ، شما سر تاپایتان نورانی می شود ، نور می شوید ، اصلش حرفی که می زنید نورانی است ، حرفی که می شنوید نورانی است ، گوش و سمع و بصر ، همه گوش خودت را رها کرده ای و گوش نورانی پیدا کرده ای . چشم ظلمانی را رها کرده ای یک چشم نورانی پیدا کرده ای . چشمی است که با او توجه به خدا دارید ، گوشی است که با او توجه به خدا دارید ، ما باید خودمان را بسازیم ، خودتان را

که بسازید همه کارهایتان جهاد سازندگی است . هر کاری بکنید دیگر در حیطه جهاد وارد شده اید شما ، شما مجاهد هستید دیگر ، کارهای مجاهد کارهای جهادی است ، کوشش کنید که این جهاد سازندگی را در خودتان ایجاد کنید ، یعنی مشغول بشوید به این کارها . نگذارید برای اینکه بعد آخر عمر ، بسیاری از وسوسه های شیطان یکیش همین است شیطان باطنی انسان ، همین است که حالا جوانیم ، انشاءالله وقتی که پیر بشویم آن وقت توبه می کنیم ، شما نمی دانید که برای پیر توبه کردن دیگر به این زودی ها امکان ندارد . یک درختی که تازه در آمده است می شود کند آن را و یک بچه هم می کند آن را ، این درخت وقتی که یک مقداری بزرگ شد ، یک مرد بزرگ می تواند بکند ، یک قدری بزرگتر شد محتاج به آلات است که کنده بشود یک وقت درختی که تناور شد و بزرگ شد مثل چنار امام زاده صالح ، نمی دانم حالا هست یا نه ، این را دیگر به این چیزها نمی شود کند آن را . این ریشه های اخلاق فاسده ، ریشه های اعمالی که در انسان هر عملی بکند یک ریشه ای در نفس پیدا می شود ، اولش آسان است یک معصیتی کرد ، می تواند زودی برگردد ، یک قدری که اضافه شد مشکلتر می شود . هر چه برود طرف پیری این قویتر می شود و انسان ضعیفتر می شود . اراده انسان ضعیفتر می شود ، لکن این معانی که انسان

گرفتارش بوده زیادتر می شود ، نگذارید برای زمان پیری توبه را ، نگوئید که ما وقتی که حالا رسیدیم به بالاتر ، آنوقت ، آنوقت دیگر نمی شود ، همین طور وسوسه می کند شیطان تا آخر که نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به آن عالم ، تمام وسوسه های مقابل دعوت های انبیا همین است که نمی خواهند ما برسیم به آن نور . شیطان ها نمی خواهند ، این شیطان هائی که الان نمی خواهند که این جهاد سازندگی هائی که اینها ، خواهرها ، برادرهایمان با این زحمت می روند جهاد سازندگی می کنند ، این شیطان هائی که می خواهند نگذارند این جهاد سازندگی پیدا بشود ، اینها می خواهند نگذارند که اسلام تحقق پیدا بکند . اینها از همان ریشه های شیطانند ، اینها اولاد شیطانند ، اینها همان وسوسه های شیطانی را می کنند ، اینهائی که وارد می شوند در مزارع ، وارد می شوند در کارخانه ها و جوان ها را از کار باز می دارند ، به اعتصاب وا می دارند ، اینها همان از ریشه های شیطانند ، آن در باطن ما هست ما را نمی گذارد که جهاد بکنیم ، اینها هم در ظاهر اینها را نمی گذارند جهاد بکنند ، باید شیطان ها را بشناسید تا نشناسید نمی توانید دفاع کنید از خودتان ، شیطان خودتان را بشناسید ، شیطان باطن خودتان را بشناسید ، شیطان های خارجی را هم بشناسید تا بتوانید با آنها جهاد کنید ، شیطان باطنی انسان خود آدم است ، خود انسان ، آن نفسیت انسان

، آن هواهای انسان . اینها قشرهای شیطانی است در انسان ، جنود شیطانند اینها ، آن را تا نشناسد انسان نمی تواند با او مجاهده بکند ، این انسان هائی هم که شیطان هائی هستند که مانع از این هستند که این اسلام تحقق پیدا بکند در اینجا و یک رژیم انسانی اسلامی پیدا بشود آن رژیمی که انبیا می خواستند ، آن رژیمی که اولیاء خدا می خواستند ، همه زحمت هایشان برای این بود که انسان درست کنند ، انسان که درست بشود رژیم حکومتش هم درست می شود . چیزهای دیگری هم درست می شود ، همه چیز درست می شود همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد . زحمت های انبیا برای این بود ، اینها زحمت های انبیا را می خواهند هدر بدهند . شما جوان ها که ایستادید و با مشت محکم جمهوری اسلامی را خواستید ، شما خواستید که اسلام رژیم این کشور باشد ، شما کوشش کردید که اسلام باشد ، اینها کوشش کنند که نباشد ، اینها جنود شیطانند ، باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع کنید ، دفاعشان کنید و هستند اینها ، تا انسان هست همین مسائل هست .

کوشش کنید که زیر پرچم اسلام بروید

انبیا هم دعوت کردند ، زحمت کشیدند ، اولیا هم دعوت کردند ، رحمت کشیدند . جنگ ها کردند برای همین که این انسان های فاسد را کنار بزنند و یک جامعه انسانی درست بکنند ، لکن مع الاسف توفیق حاصل نشد ، برای

ما هم نمی شود ، برای شما هم نمی شود . اما حتی الامکان البته آن معنائی که اسلام می خواهد به این زودی ها حاصل نمی شود ، اما حتی الامکان ما مکلفیم نباید بگوئیم که حالا که آن مطلب اعلی حاصل نمی شود این پائین ترش هم حاصل نشود .

ما مکلفیم که هر مقداری که می توانیم این رژیم را رژیم انسانی ، رژیم اسلامیش کنیم ، هر قدر می توانیم زیر پرچم قرآن برویم ، هر مقداری که شما عمل کردید به قرآن ، زیر پرچمش رفتید ، پرچم قرآن این نیست که پرچم های دیگران هستند ، پرچم قرآن عمل به قرآن است ، زیر پوشش قرآن که انسان رفت ، زیر پرچم اسلام است ، زیر پرچم قرآن است . کوشش کنید که زیر پرچم اسلام بروید ، هر مقداری که می شود خودتان و هر کس را با او آشنا هستید ، هر مجلسی که پیدا شود ببینید که یک کسی از این پوشش اسلامی می خواهد یک قدری کنار برود دعوتش کنید . امر به معروف و نهی از منکر از اموری است که بر همه کس واجب است ، یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد بر دیگری نه ، همه ما مکلفیم که همانطور که مکلفیم که خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور ، مکلف هستیم دیگران را همین طور دعوت کنیم . هر مقداری که می توانیم ، شما نباید بگوئید که خوب ، من که خطیب نیستم ، من که اهل منبر نیستم ، من که اهل محراب

نیستم ، شما اهل این هستید که در خانواده تان با آن پسرتان و با دخترتان و با اولیائتان ، با آن کسی که رفیق شما هست ، می توانید حرف را بزنید ، همین مقدار شما مکلفید . اگر انسان دید معصیت خدا می شود ، باید جلویش را بگیرد ، نگذارد معصیت خدا بشود . انشاءالله خداوند همه ما را هدایت کند و همه ما را از این ظلمت هائی که در اطرافمان ، در قلوبمان ، در همه اعضا و جوارحمان قرا گرفته ، این ظلمت ها را به نور هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/10/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان هنری شیراز

تعیین رئیس جمهور باید با توجه به صفاتش در قانون باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

من در عین حال که حالم مقتضی صحبت نیست لکن برای تشکر از آقایان چند کلمه ای عرض می کنم . آقایان زحمت کشیدند که از راه های دور تشریف آوردند . خداوند همه را حفظ کند ، موفق باشید . چیزی که لازم است عرض کنم این است که در این موقع که یک مرحله دیگری از مراحلی که در کشور ما می خواهد تحقق پیدا کند در دست اجراست و آن تعیین رئیس جمهور است ، باید توجه داشته باشند آقایان که آن صفتی که در قانون اساسی برای رئیس جمهور تعیین کرده اند مراعات کنند ، قانون اساسی را ملاحظه کنند و رئیس جمهور را در آنجا ملاحظه کنند و کسی که دارای این صفات بود او را به آن صفات می شناسند به او رای بدهید و اگر چنانچه فاقد آن صفات باشد ، احتراز کنید از راءی دادن به او .

به کسی که لایق برای این مقام است راءی بدهید

روز سرنوشت سازی است . می خواهید زمام کشور را به یک کسی بدهید که مؤ ثر در مقدرات کشور شما باشد . سهل انگاری نکنید و به پای صندوق ها بروید و با هم اجتماع کنید و کسی که لایق برای این مقام است و دارای صفاتی است که سوء سابقه نداشتن ، وابستگی به رژیم سابق نداشتن ، اینها از اموری است که باید ملاحظه بشود و آقایان نباید سستی کنند در رفتن ، به پای صندوق بروند لکن به کسی که این صفات را دارد راءی بدهند . خداوند انشاءالله شماها را حفظ بکند و من از اینکه معذورم از اینکه زیاد صحبت

کنم عذرخواهی می کنم و شما را به خدای تبارک و تعالی می سپارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرهنگیان و معلمان شهرستان محلات

اگر چنانچه انسان تحت تربیت انبیا متحول بشود ، جامعه هم به تبع او به ترقی می رسد

بسم الله الرحمن الرحیم

محلات یک محلی است که من بعضی تابستان ها می رفتم ، تابستان ها را آنجا بودم و در آنوقت که من آنجا بودم احساس می کردم که مردم محلات با مردم بسیاری از جاها فرق دارند ، توجهشان به دیانت بیشتر بود از بعضی جاهای دیگر ، از خیلی جهات و من اینکه فهمیدم این بود که محل به واسطه خوبی علما خوب بوده . علمائی بودند که در محلات بودند ، علمائی بودند که افراد صحیح ، وظائف ملائی شان را ، وظائف دیانت شان را خوب عمل می کردند ، مردم هم تبعیت آنها خوب شده بودند ، اهل مسجد بودند ، همه اهل دعا و اهل عبادت و اهل کار و همه چیز بودند . محلات ، من حالا قریب بیشتر از شاید سی سال است ، یک همچو چیزهائی است که دیگر آنجا را ندیدم ، نمی دانم الان باز همان است ، من امیدوارم که همان باشد . اگر چنانچه انسان خودش متحول بشود به یک انسانی که تحت تربیت انبیا انسان بشود ، جامعه هم به تبع او به ترقی می رسد . گاهی یک فرد در یک جامعه موجب فساد می شود و گاهی هم یک فرد در یک جامعه موجب صلاح می شود . این فرد گاهی از قشر قدرتمندان است که مردم به او توجه دارند ، گاهی از قشر روحانیین است که آن هم مردم به او توجه

دارند . قشر قدرتمندها کمتر در شاءن پیدا می شود که اشخاص ساخته شده باشد ، من که حالا یاد ندارم ، کمتر پیدا می شود ، در قشر روحانیین پیدا می شود . و اگر روحانی ، در یک محل یک روحانی متعهد باشد ، آن محل را تصفیه می کند و اگر در هر یک از بلاد چند نفر روحانی باشند که آنها آنطور که باید ، آنطور که دستور اسلام است باشند ، از باب اینکه مردم تبعیت از آنها می کنند ، مردم هم اصلاح می شوند و با اصلاح مردم یک جامعه صحیح پیش می آید .

مهمترین ماءموریت رضاخان یکی این بود که روحانیون را بکوبد

شما دیدید که در این 50 سال ، خوب اکثرا یادتان نیست ، زمان رضاخان را اکثرا یادتان نیست لکن من یادم است ، یعنی من از قبل از اینکه رضاخان کودتا کند یادم هست ، رضاخان به واسطه ماءموریتی که داشت ابتدا به یک صورت مقدس مابی آمد تو کار ، مقدس مابی آن حدودی که یک نظامی باید باشد ، در محرم روضه داشت ، در یک جائی بود که روضه خوانی داشت و خودش هم حاضر می شد ، دستجات از ارتشی ها راه می انداخت که من او را خودم دیدم ، دستجات مختلفی از ارتشی ها راه می انداخت و آنوقت هم معروف بود که خود او در ماه محرم تکیه هائی که در تهران بود می گفتند که می رفت . بعضی ها می گفتند پیاده می رفت ، همه تکیه ها را در این شب های محرم ، به تدریج تکیه ها را می رفت تا

آنوقتی که قدرتش مستقر شد ، با اسلحه دیانت آمد تا آنوقتی که قدرتش محکم شد ، آنوقت که محکم شد ماءموریتش را شروع کرد و مهمترین ماءموریتش یکی این بود که روحانیون ، را بکوبد روحانیون را آنطوری که کوبید که تبلیغات را راه انداختند ، شعرا بر ضد روحانیون ، دستگاه ها تجهیز شدند بر ضد روحانیین ، به طوری که قشرهای ناآگاه هم برگشتند از روحانیون ، شوفرها روحانی را یا سوار نمی کردند ، یا اگر سوار می کردند ، اهانت می کردند . من خودم سوار اتوبوس بودم که یک شیخ هم بود ، بنزین تمام شده بود ، تمام شدن بنزین را گردن شیخ می گذاشتند . یکی از رفقای ما گفت که من در اراک بودم و می خواستم بیایم قم مثلا ، رفتم ، شوفر گفت که ما بنا گذاشتیم دو طایفه را سوار ماشین نکنیم ، یکی فواحش ، یکی آخوندها . از همه جهات شروع کردند فشار آوردن ، ممنوعشان کردند از منبر رفتن ، اصلا مجالس را از بین بردند ، شروع کردند به سربازی بردن ، شروع کردند عمامه ها را برداشتن و به طوری که ما شاید مثلا قبل از آفتاب ، چه وقت ، که خلوت باشد می رفتیم در یک جائی رفقا یک چند نفری که بودند ، اینها یکی یکی می آمدند و در آنجا که نمی توانستیم بیرون برویم برای تعرض می کردند و من یک درسی که !!! من داشتم ، یک روز دیدم که یک نفر آمد ، جمعی بودند ، یک نفر آمد ، گفتم

که رفقاتان ؟ گفت اینها قبل از آفتاب می روند در باغات برای اینکه ماءمورین می آیند در توی مدرسه ها می گردند معممین را می برند . این برای چه بود ، این برای این بود که این قشر را مؤ ثر می دانستند اینها ، ولو حالا به خیال خودشان این قشر را می گفتند که نماینده اسلامند ، مردم به آنها توجه دارند ، اگر اینها یک قدرتی داشته باشند ، نمی گذارند کارها انجام بگیرد ، کارهائی که می خواستند ، نمی گذارند انجام بگیرد ، از این جهت به اینها فشار می آوردند .

یک کار دیگر هم که آنها می کردند کارها زیاد بود ، یعنی برنامه زیاد بود اینکه قشر جوان را ، در مفاسد را به روی آنها باز کردند ، در همه شهرها خصوصا تهران که بیشتر از همه جا مورد نظر بود ، آن جاهائی که جوان اگر برود در او فاسد می شود ، درهای او باز بود به روی آنها ، تبلیغات هم از همه طرف ، سینماها به آن وضعی که شنیدند ، مراکز فساد به آنطوری که گفته شده است ، مراکز فروش مشروبات الکلی که از کتابخانه زیادتر بود ، از کتابفروشی زیادتر بود ، گفتند بین تهران تا شمیران آنجاها چقدر جاهائی بود که برای فحشا مهیا کرده بودند . این قشر جوان که باید از او کار برآید و از او امید هست و می تواند برای کشور خودش خدمت بکند ، اینها را از آنجائی که مرکز خدمت است می کشاندند به مراکز فحشا تا اینها را یک

موجود مهمل بار بیاورند ، چنانچه این خوب دیگر اخیرا منتهی شد به اینکه زمان این مردک شد . و این از پدرش عمیق تر کار می کرد ، این بیشتر از او نقشه داشت یعنی نقشه ای که برایش دستش داده بودند .

این هروئین به این فراوانی که الان هم ملت ما به شرش مبتلاست ، این یک مساءله ای نبود که همین من باب اتفاق چنین توسعه پیدا کند ، این یک برنامه بوده است برای اینکه یک وقتی یک جوانی هروئینی بشود دیگر همه چیزش را از دست می دهد . یک قوه فعاله است ، این قوه فعاله وقتی که مبتلای به هروئین بشود ، مبتلای به مشروبات بشود ، عادت کند که به سینما برود ، به سینمای کذائی ، عادت کند به این مرکزهای فحشا برود که همه اینها را برای اینکه این قشر جوانی که آمال یک کشور است این را نگذارند که بیدار بشود ، همه چیزش را ببرند این بی تفاوت باشد ، عادت هروئینی اینطوری است ، آدم تریاکی اینطوری است ، آدمی که مبتلای به مسکرات است اینطوری است ، آدمی که مبتلای به فحشاء است اینطوری است که اگر هر بساطی سرش درآورد این دیگر نمی تواند که قیام کند و کار انجام بدهد . اینها خواستند مملکت ما اینطور بشود که قشر جوانش از بین برود ، بی تفاوت باشد و هر چه اینجا دارند ببرند و آنها هم توجه به او نکنند . در هر جا به یک نقشه ای توسل پیدا کردند تا اینکه نگذارند این مملکت بیدار بشود .

خدا خواست که به داد این مملکت رسید و مردم را بیدار کرد

خدا خواست که به داد این مملکت رسید که مردم را بیدار کرد ، خدا بیدار کرد مردم را ، توجه مردم از آن مسائل کم کم برگشت ، همان جوان هائی که یک وقت اصل به این مسائل اعتنائی نداشتند ، خداوند تایید کرد و توجه پیدا کردند ، به حیث جوان هائی که باید بروند سراغ مثلا جوانی شان ، در این نهضت آمدند ریختند به خیابان ها و فعالیت کردند و برای اسلام خدمت کردند و این پیروزی که نصیب ما شد ، نصیب ملت ما شد در اثر تحولی بود که به اراده خدای تبارک و تعالی برای ملت حاصل شد . تحولی که ملتی که توجه به این مسائل نداشت ، آنهائی که به مسائل سیاسی توجه داشتند کاری به دیانت نداشتند ، مسائل سیاسی آنها به نرخ روز ، آن روزی که بیرق آمریکا بالا شد برای او صحبت می کند ، آن روزی که بیرق فرض کنید انگلستان بلند شد برای او صحبت می کند ، آن روزی که بیرق اسلام باشد برای او صحبت می کند ، اینها یک مبنائی ندارند ، اینطوری هستند ، یک مبنائی ندارد آن مبنا یک کاری بکند و این قشرشان که توجه به مسائل ممکن بود پیدا بکنند ، اینها توجه اینجوری بود وضعشان ، قشرهای دیگر هر کس مشغول کار خودش بود ، کاسب کسب می کرد ، زارع زراعت می کرد ، همه چیزشان را که می بردند هی می گفتند خوب آقا ، از اینکه توجه می کرد ، می گفت ما چه بکنیم ، نمی توانیم ،

اکثرا هم توجه نداشتند به این مسائل ، این یک دست غیبی الهی بود که این ملت را از آن حال رخوت ، از آن حال سستی ، از آن حال بیخبری برگرداند به یک حال خبرداری ، همه مجهز شدند . نمی شود که بدون تایید الهی یک چنین توسعه ای پیدا بکند یک مساءله ، همه جا می رفتید می دیدید یک مطلب می گویند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی ، آزادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی . این یک مساءله ای نبود که بشود یک نفر آدم ، ده نفر آدم ، صد نفر آدم ، کار انجام بدهند ، یک مساءله ای الهی انجام گرفت به طوری که تمام قشرهای ملت ما هم یکصدا شدند ، با آن یک صدا هم پیش بردند ، و ما مادامی که این نهضت را نگهش داریم ، حفظش کنیم پیروز هستیم و ما امیدواریم که حفظ بشود .

امروز روز این است که یک توجه داشته باشیم و آن توجه به اینکه دشمن را عقب بزنیم توجه داشته باشید به اینکه امروز روزی نیست که ما و شما و ملت ما و همه توجه به گرفتاری خودشان ، گرفتاری شخصی داشته باشند . یک روزی که یک گرفتاری برای اسلام دارد پیش می آید ، یک گرفتاری برای کشور دارد پیش می آید ، در معرض این است که مفسدها افساد بکنند و بخورند کشور را ، برگردانند به حال دیگر که همه چیزمان از بین برود ، روز این نیست که ما بنشینیم که

حقوقم کم است ، خانه ام چه جوری است ، الان روز این نیست . ، باید الان ما این کشتی که از همه اطراف موج های بسیار خطرناک به او متوجه است ، ما باید بنشینیم حالا که ، همان نظیر خود کشتی ، حالا اگر یک عده ای در کشتی بودند و کشتی افتاد به خطر غرق ، آنوقت اینها بنشینند بگویند که خانه مان چه جوری است !! هیچ کس نمی نشیند ، همه در صدد اینند کشتی را نجات بدهند . یک وقت یک کشوری مبتلا شده است به یک چنین مسائل ، مثل الان که کشور مبتلاست به ، مواجه با یک قدرتی که تمام تبلیغات دنیا دستش هست ، دولت ها هم الا نادر ، همراه او هستند ، یک چنین موقعی ملت ما نباید در فکر این باشد که حالا در اداره که من می روم جایم کجا باشد ، در فرهنگ باید چه جور باشد . همه اینها یک موقع آرام باید طرح بشود .

امروز روز این است که ما تمام چیزهائی که مربوط به خودمان است ، مربوط به اداره مان است همه را کنار بگذاریم یک نظر ، یک توجه داشته باشیم و آن توجه به اینکه این دشمن را عقب بزنیم و می توانیم و می توانید . یک ملت اگر یک چیزی خواست ، نمی شود خلافش کرد ، خدا به همراهش (یدالله مع الجماعه ) یک جمعیت که برای خدا قیام کرده و با الله اکبر مطلبش پیش برده است این را نمی شود تحمیلش کرد . تحمیلاتی که بر ملت ها

می شود از باب این بود که قشرهای مختلف هر کدام مشغول کار خودشان بودند ، آنها هم ایجاد اختلاف می کردند بینشان ، حرف های مختلف درست می کردند که هر کدام دشمن همدیگر بودند ، در قشرهای مختلف مملکت کارهای مختلف ، این کی هست ؟ ترک ، آن کی ؟ کرد ، آن کی ؟ سیستانی ، آن کی ؟ بلوچ ، آن کی ؟ فارس . حتی در یک شهر ، این محله و آن محله با هم اختلاف داشتند ، شاید شماها یادتان نباشد ، محله کذا با محله کذا با هم اختلاف داشتند ، که اگر از آن محله یک کسی می آمد به این محله ، کتک می خورد و رفت . اینها یک چیزهائی بود حساب شده که نگذارند یک ملت با هم مجتمع بشوند ، نگذارند که یک جمعیت هائی یک طرف بروند ، متوجه بشوند به یک چیزی ، متوجه به یک طرف . این وقتی اختلاف پیدا شد ، نخواهد شد . خدا خواست که به همه نیرنگ هائی که آنها داشتند ملت ما یکصدا شد ، صدا هم همچو نبود که برای دنیا باشد ، اصلش توجه به اینکه گرفتاری من دارم نبود ، این مردم ریختند در خیابان ها و در پشت بام ، پائین و اینها و همه آن روزی که داد می زدند این بود که این شخص ، این سلسله ، بلکه اصل شاهنشاهی باید برود و اسلام بیاید . ما با این مطلب پیروز شدیم و بعد از پیروزی ، دشمن ها بیشتر به این معنا ، به

این نیرنگ توجه پیدا کردند برای اینکه دیدند ضربه خوردند ، دیدند از وحدت ملت و اینکه برای اسلام داشتند فریاد می کردند ضربه خوردند ، آنها از اسلام ضربه خوردند ، دیدند از وحدت ملت و اینکه همه برای اسلام داشتند فریاد می کردند ضربه خوردند ، آنها از اسلام ضربه خوردند ، از اسلام که ضربه خوردند دنبالش هم برای اسلام یک حرف هائی پیش می آوردند که جمهوری اسلامی لازم نیست بشود ، ما نمی خواهیم جمهوری باشد و هکذا تا حالا باز صداشان هست . ملت باید توجه به این بکند که آنی که ملت ما را پیش برد و آنها را عقب زد ، آن را نگه دارد ، آن توجه به خدا و وحدت کلمه . تا توجه تان به خداست و هی توجه به اینکه فرشم چه جوری و نمی دانم چه جوری و اینها ، تا این هست اگر این پیدا بشود ، اختلافات شروع می شود .

اگر انسان متوجه شد به اینکه من حالا باید کارم چه جور باشد ، حالا باید وضعم چه جور باشد ، این متوجه این می شود که یک اختلافاتی پیدا بشود . امروز روز این کار نیست ، امروز روز این است که ما از اختلافاتمان دست برداریم و آن چیزهائی که مربوط به حفظ وحدتمان هست و مربوط به مصالح کشور ، امروز می دانید که ما را دارند تهدید می کنند به حصر اقتصادی ، ما باید فکر بکنیم برای این کار ، فکر این است که کشور مشغول کشاورزی بشوند ، مشغول کشت بشوند . آنهایی که

شلوغکاری می کنند ، در کشاورزی خرابکاری می کنند ، آنها باید کنار بروند . به اسم های مختلف می روند نمی گذارند کشاورزها مشغول بشوند ، آنها را باید خود مردم کنار بزنند و قوای انتظامی هم کنارشان بزنند . مردم با آسوده خاطر بودن مشغول زراعت بشوند . فردا اگر خدای نخواسته جلو گرفتند ، ما محتاج نشویم به خارج ، اگر محتاج شدیم به خارج ، همه مسائل برمی گردد ، شکم گرسنه می کند ایمان ندارد . اگر خدای نخواسته اینها چنین کردند ، ما احتیاج پیدا کردیم که گندم بدهد ، این احتیاج اسباب این می شود که ما وابستگی سیاسی هم پیدا کنیم ، وابستگی فرهنگی هم پیدا کنیم ، وابستگی نظام هم پیدا کنیم و همه چیزمان از دست برود و از یک چنین حالی نباید اختلافات را دامن زد ، نباید آن بگوید من حزب کذا ، آن بگوید من حزب کذا ، نباید اینقدر حزب ها پیدا بشود ، دویست تا حزب پیدا بشود ، اینقدر جمعیت ها پیدا بشود ، باید همه شان با هم مجتمع برای نجات یک کشوری که همه در آن می خواهند زندگی بکنند ، نجات به این است که جهت اقتصادیش را ، هر که مشغول هر کاری هست خوب انجام بدهد تا جهت اقتصادی درست بشود ، کارخانه ها را راه بیندازند ، کارخانه های خصوصی ، بزرگ ، کوچک . آنهائی که می آیند آشوب می کنند در کارخانه ، بدانند که اینها مانع هستند ، اینها نمی خواهند که این مملکت سروسامان پیدا بکند ، جلوشان را

بگیرند و کشاورزها هم همین طور ، هر کس مشغول هر کاری هست خوب انجام بدهد آن کار را .

ما باید بنای بر این بگذاریم که احتیاجمان را از غیر سلب کنیم

فرهنگی ها یک بسیار بزرگی در گردنشان هست و او تربیت است ، تربیت جوان ها ، تربیت بچه هاست . این تربیت بچه ها اگر تحقق درست پیدا بکند که این بچه های کوچک که تحت تربیت معلمین هستند خوب تربیت بشوند ، مملکت ما بعدها نجات پیدا می کند . ما از اینکه فاقد یک مغزهای متفکر صحیح و سالم ، مغز متفکر زیاد ، اما متفکری که سالم نیست مغزش ، ما باید کوشش کنیم که این مغزهای کوچولوی بچه ها را از حالا سالم بار بیاوریم تا بتوانند اینها بعدها دفاع کنند از کشورمان . آتیه کشور شما دست این بچه هاست که بعدها باید اینها دست بگیرند . اینها را اگر حالا تربیت بکنید . . . . .

الان ما همه جهاتمان باید متوجه این باشد که این دشمن را از میدان بیرون کنیم ، بعد بنشینیم همه چیز !!! باید !!! بسازیم ، البته نمی گویم حالا نسازیم ، حالا باید بسازیم . الان ما محتاج به کشاورزی هستیم ، باید کشاورزی به یک حال توسعه ای چیز بشود انجام بگیرد . ما نباید هی بنشینیم اینجا محتاج به این باشیم که برویم پیش دشمن هامان از آنها یک چیزی را بخواهیم ، دستمان را دراز کنیم پیش دشمن هامان از آنها یک چیزی بخواهیم ، دستمان را دراز کنیم پیش دشمن مان که از آنها یک چیزی بگیریم برای زندگیمان . ما باید خودمان بنای بر این بگذاریم

که خودکفا باشیم . بنای به این بگذاریم که از این زمین خدا که به ما داده است که کشور ما ، کشور خیلی بزرگی داریم ، اینجا می گویند که صد و پنجاه میلیون جمعیت می توانند زندگی کنند . ما حالا سی و پنج میلیون فرض کنید هستیم در یک کشور که صد و پنجاه میلیون جمعیت می توانند در آن زندگی بکنند . ما اگر روی یک اصول صحیح این مملکت را اداره بکنیم ، بهترین زندگی برای ملت ، ممکن حاصل بشود ، لکن نمی خواهند اینطور بشود ، نمی گذارند . این شط کارون تا برسد به آنجائی که به شط العرب می خواهد برسد ، این شط همین طور آبش هرز می رفت ، یک وقتی که من رفته بودم از آنجا عبور کنم ، بیابان و هم زمین های سالم ، همین طور افتاده بود . این آب اگر خرج این زمین می شد و این زمین آباد می شد ، برای صد میلیون جمعیت می توانست ایران ارزاق بدهد ، نه اینکه حالا که سی و پنج میلیون است نتواند خودش اداره کند . ما باید بنای بر این بگذاریم که احتیاجمان را از غیر سلب کنیم ، احتیاجمان را از دشمن های خودمان سلب کنیم که ما محتاج به دشمن مان نباشیم که از دشمن مان بخواهیم یک چیزی بگیریم برای رزق خودمان و این به این است که همه همت کنند ، ملتی باشند که بیدار شدند بحمدالله ، همت کنند و این قشرهای فاسد که نمی گذارند کار انجام بگیرد ، آنها را طردشان

کنند این بین خودشان ، پشت بکنند به آنها . و خداوند انشاءالله به همه شما سلامت بدهد . و آقا سال های طولانی خدمتشان بودم ، در خدمتشان بودیم و بنابراین است که ایشان آنجا اقامه جمعه بکنند و امیدواریم که از ایشان استفاده بکنند ، از خطبه های ایشان استفاده بکنند و خطبه های ایشان خطبه های آموزنده باشد و خداوند همه شما را حفظ کند انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با چند تن از کشیش های امریکائی و الجزایری

روحانیون مسؤولند در مقابل پیامبران و در مقابل خدای تبارک و تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

من متقابلا ولادت عیسی مسیح را به همه ملت های مستضعف دنیا و به ملت مسیح و به مسیحیان هم میهن مان تبریک می گویم . عیسی مسیح همه چیزش معجزه بود ، معجزه بود که از یک مادر باکره متولد شد ، معجزه بود که در مهد سخن گفت ، معجزه بود برای بشر صلح و صفا و روحانیت آورد . همه معجزه ، همه انبیا معجزه هستند و همه برای ساختن بشر آمدند ، همه می خواهند که بشر به راه مستقیم الهی سیر کنند و همه می خواهند که تمام افراد بشر در صلح و صفا و برادری زیست کنند . این وظیفه ماءمورین الهی است که در دنیا آمده اند برای آنکه بشر را از این عالم به عالم بالا ببرند و یک وظیفه هم روحانیین ملت ها دارند ، روحانیین مسیح ، روحانیین مسلم ، روحانیون یهود ، همه روحانیون ، و آن وظیفه تبعیت تام از پیغمبرها و از آنهائی که آمدند برای تربیت بشر و برای صلح و صفا بین تمام افراد بشر . روحانیون در مرتبه اول واقعند

برای تحقق دادن به آرمان های انبیا که همان وحی الهی است . روحانیون یک وظیفه الهی دارند که این وظیفه الهی بالاتر از آن وظائفی است که سایر مردم دارند . یک مسؤ ولیت الهی دارند . روحانیون مسؤ ولند در مقابل پیامبران و در مقابل خدای تبارک و تعالی که تعلیمات انبیا را به مردم برسانند و دست مردم را بگیرند و از این گرفتاری ها که دارند نجات بدهند . مردم دنیا امروز مبتلا هستند به قدرت های بزرگ و به قدرت هائی که شیطانی هستند و در مقابل انبیا بزرگ ایستادند و نمی گذارند تعلیمات انبیا تحقق پیدا بکند . روحانیت مسیح یک خصوصیت زیادی دارد و آن اینکه قدرت های بزرگ مسیحی هستند ، مدعی مسیحیت هستند و آن قدرت های بزرگند که در دنیا برخلاف تعلیمات خدای تبارک و تعالی که به همه انبیا تعلیم فرموده است و برخلاف تعلیمات عیسی مسیح عمل می کنند . روحانیت مسیح موظف است به حسب تعلیمات مسیح و به حسب تعلیم خدای بزرگ که با این قدرت هائی که برخلاف مسیر انبیا و برخلاف مسیر مسیح رفتار می کنند مبارزه معنوی بکنند ، آنها را ارشاد بکنند به ملت مسیح ، هدایت کنند ملت مسیح را که تبعیت از این قدرت هائی که بر ضد مسیح هست نکنند .

لزوم بازدید آثار و جنایات رژیم گذشته از جانب روحانیت مسیح

من وقتی با روحانیین مسیح مواجه می شوم باید مسائلی که مربوط به روحانیت است عرض کنم . مسائل مربوط به شما این است که مسائل دنیا را آنطور که هست بررسی کنید و ببینید به ملت ها از دست مدعیان مسیحیت چه

می گذرد . شما آمدید ایران و معلوم نیست بتوانید ایران آنقدر بمانید که شهدای ما را ببینید ، قبور شهدای ما را ببینید . شما در بهشت زهرا رفتید و قبور یک عده از شهدا را دیدید . هر جای ایران بروید از این قبور هست . شما معلولین ما را ندیدید ، هر جای ایران بروید کسانی که دست و پای خودشان را از دست دادند و مجروح شدند ، معلول شدند و از زندگی ساقط شدند خواهید دید . چه خوب بود که شما مسیحیین و شما روحانیین مسیح یک مدتی می ماندید در ایران و به شهرهای مختلف ایران و به دهات و روستاهای مختلف ایران می رفتید و مشاهده می کردید آثار جرم آن کسی را که طرفدار او رؤ سای جمهور آمریکا بودند ، آن کسانی که آمریکا به ما تحمیل کرد و رؤ سای جمهور آمریکا تحمیل ما کردند . ای کاش می رفتید و می دیدید که جرم هایی که واقع شده است در ایران چه جرم هایی است ، ای کاش در آن وقتی که شاه مخلوع ایران بود می آمدید و به شما اجازه می دادند که بروید و زندان های ما را ببینید ، ببینید در این زندان ها به علمای اسلام ، به روشنفکرهای ایران ، به محصلین ایران ، به دانشگاهی های ایران چه می گذرد . ببینید که در این بیغوله هایی که در زیرزمین ایجاد کرده بودند و جوان های متعهد ما را برای اینکه آزادی می خواستند ، برای اینکه استقلال می خواستند ، در این بیغوله ها با

آنها چه رفتار کردند . من اگر بخواهم برای شما کلیات مسائل را هم بگویم وقت ضیق است لکن بدانید با این ملت همچو رفتار کردند که هیچ وحشی ای با هیچ وحشی عمل نمی کند . پاهای بعضی از جوان های ما را با اره بریدند ، بعضی از جوان های ما را روی تابه گذاشتند و سرخ کردند ، در حضور پدرها ، پسرها را دست بریدند ، پسرهای کوچک را برای اقرار گرفتن از پدر ، کارهایی کردند که خجلت آور است گفتنش و کارهایی کردند که به استناد اینکه ما ماءمور هستیم از طرف دولت های بزرگ و ماءمور برای وطن مان هستیم و مستند می شد همه اینها به رؤ سای جمهور آمریکا و امثال آنها ، کارهایی شده است که ملت مسیح را اگر مطلع بشوند سرافکنده می کند . کارهایی کرده اند که روحانیت مسیح را در نظر مردم شاید به آن قداستی که هستند برخلاف او جلوϙن؏. شما روحانیت مسیح باید مسیح را از این تنگنایی که ایجاد کرده اند رؤ سای جمهور شما ، نجات بدهید . مسیح چشمش به علمای مسیحیون و سایر قشرها ، روشن است . مسیح چشمش این است ، مطالعه می کند ، تحت نظر قرار داده است شما را که شما با این ظالم هائی که با بشر اینطور کردند چه رفتار می کنید . آیا در کلیساهای شما هیچ وقت راجع به این جرائم صحبتی شده است ؟ آیا از پاپ انکاری راجع به این مصائب شده است ؟ آیا پاپ که ما را به حسب آن چیزی که

در روزنامه بود محکوم کرده است که این گروگان ها را نگه داشتیم ، پاپ مطلع هست از اینکه اینها چه بودند و چه هستند؟ آیا محکوم کردن یک ملت ضعیف در خورشان یک روحانی ای است که خود را روحانیت بزرگ مسیح می داند؟ آیا محکوم کردن آنهائی که پنجاه سال در زیر یوغ این قدرت های بزرگی که با طرفداری

حکومت هایی که خودشان را به مسیح نسبت می دهند و می گویند مسیحی هستیم ، آیا هیچ وقت به اینها انکار شده است ؟ آیا روحانیون مسیح انکار این اعمال ظالمانه ای که برخلاف دستورات عیسی مسیح سلام الله علیه است ، هیچ وقت انکار این مسائل را کرده اند؟ ما در پاریس در عید مولود حضرت مسیح اعلام کردیم و راجع به مظالمی که شده است ، آنجا چیزهایی نوشتیم و مع الاسف گفته شد که پاپ اجازه نشر آن را ندادند .

چرا باید یک روحانیت بزرگ مسیح با مظلوم ها اینطور عمل کنند؟ چرا باید روحانیت بزرگ مسیح مظلوم ها را محکوم کنند و طرفداری از ظالم کنند؟ آیا شماها اطلاع ندارید از این جریمه هایی که در اینجا واقع شده است ؟ آیا شما اطلاع ندارید که یک ملتی را تمام ذخائرش را بردند و خودش گرسنه مانده است ؟ آیا اطلاع ندارید که یک ملتی را چندین سال در طول پنجاه سال با زجر و زحمت تحت فشارها قرار دادند و همه دارایی او را به دولت های بزرگ دادند؟ آیا روحانیت مسیح اطلاع ندارد که برخلاف گفته همه انبیا و برخلاف گفته مسیح دارائی های ایران را آقای

کارتر حبس کرده است در سد کرده است در همه بانک ها؟ آیا عیسی که برای عدالت آمده است و مردم را به عدالت می خواهد وادارد و شما موظفید که عمل کنید به آن چیزی که عیسی مسیح فرموده است و ظالم ها را وادار کنید به عمل کردن ، آیا مطلع هستید که یک ملت ضعیف را چطور می خواهند در تحت فشار قرار بدهند آیا مطلع هستید که حصر اقتصادی که آقای کارتر می خواهد انجام بدهد ، معنایش این است که می خواهد (در نظر او این است ) که سی و پنج میلیون جمعیت از گرسنگی بمیرد؟ آیا آقای پاپ که مطلع از این مسائل هست و ما را محکوم می کند؟ با به او بد مسائل را می رسانند؟ اگر مطلع هست وای به حال ما و وای به حال مسیحیت و وای به حال علمای مسیح و اگر مطلع نیست وای به حال واتیکان . چرا باید شما آقایان که آمدید اینجا مسائل را آنطور که هست ادراک بکنید و به واتیکان چرا نباید برسانید؟ آیا واتیکان از شما قبول نمی کند؟ آیا واتیکان از اشخاصی که طرفدار ابرقدرت ها هستند و طرفدار ظالم ها هستند قبول می کند مسائل را ، از مظلومین قبول نمی کند؟ آیا مظالم این ابرقدرت هائی که خودشان را به مسیحیت زدند و می چسبانند به حضرت مسیح ، این مظالمی که اینها کردند ، به کجا باید گفت ؟ با کی باید در میان گذاشت ؟ با شما روحانیون مسیح باید در میان گذاشت ؟ با آقای پاپ باید در میان

گذاشت ؟ صدای ما به آقای پاپ می رسد؟ می گذارند برسد؟ اگر رسید ترتیب اثر به صدای مظلوم می دهد ایشان ؟ بنای ایشان هست که با مظلوم ها ، با آن اشخاصی که تحت ظلم هستند و برخلاف دستورات حضرت مسیح با آنها عمل می شود یک معارضه ای بکند؟ ایشان از این مظالمی که الان در دنیا واقع می شود و با دست رئیس جمهور آمریکا واقع می شود و قبل هم شد و به دست رؤ سای جمهور واقع شد ، ایشان بی اطلاع هستند؟ ایشان نمی دانند در فلسطین و لبنان و ویتنام و سایر جاها چه می گذرد و از کی این مظالم واقع می شود؟ به آقای پاپ این مسائل اصلا نمی رسد؟ ایشان در محاصره هست و کسی با او نمی تواند صحبت بکند؟ یا می دانند ، مطلعند ، مسائل را می دانند و ساکت نشستند؟ ما این سؤ ال را داریم که چرا سکوت در مقابل ظلم ؟ این دستور حضرت مسیح هست ؟! چرا واگذار کردند

ابرقدرت ها را به حال خود تا هر چه جنایت می خواهند بکنند و هر چه مظلومان را می خواهند از بین ببرند؟ عیسی مسیح که پیامبر صلح هست و می خواهد صلح در دنیا باشد و الان عید صلح هست ، شما می دانید که در عید صلح در این مواردی که الان اینها مشغول جنگ هستند چه می گذرد؟ شما از امثال این رؤ سای جمهور باور می کنید که یک وقت می آیند و دعا می کنند ، دعای آنها را باور کنید؟ شما این تبلیغاتی

که الان در آمریکا برضد ما می شود ، این روزنامه که بر ضد ما تبلیغ می کنند ، این رادیوها و تلویزیون هائی که برضد ما تبلیغات می کنند ، آیا از آنها مطلع هستید؟ آیا از وضع مظلومان مطلعید و می دانید که این تبلیغات برضد مظلوم ها و بر وفق مرام ظالم هاست ؟ شماها وظیفه ندارید که از این تبلیغات جلوگیری کنید؟ آقای پاپ وظیفه ندارند که هدایت کنند اینهائی که برضد مظلومین قیام کردند؟ با قلم خودشان ، با قدم خودشان ، با همه وسائل تبلیغاتی برضد مظلومین قیام کردند ، آقای پاپ وظیفه ندارند از اینها جلوگیری کنند؟ پس کی وظیفه دارد؟ مذهب مسیح را کی باید ترویج کند؟ کی باید تعلیمات مسیح را به مردم بگوید؟ فقط تعلیمات مال آن قشر پائین است ؟ تعلیمات مال این زاغه نشین هاست ؟ تعلیمات مال کشاورزان است ؟ یا اولی به تعلیمات آن طبقه بالا هستند؟ آیا نباید آنها را به تعلیمات مسیح آشنا کرد؟

دردها زیاد است و نه وقت شما و نه وقت من مجال این را دارد که دردهای یک ملت ضعیف را به شما برسانند . من به شما که روحانیین مسیح هستید ، به وسیله شما به ملت آمریکا ، به روحانیین آمریکا ، به روحانیت مسیح در تمام دنیا پیام می فرستم که هم مظلومین را دریابید و هم حضرت عیسی را هم مذهب مسیح را . مذهب مسیح و حضرت عیسی در معرض اتهام واقع شده است این مذهب را دریابید . آقای پاپ در معرض اتهام است . مردم حق ندارند بگویند این

(چرا) را ، حق ندارند که چرا آقای پاپ مظلومین را محکوم می کنند برای ارضاء ظالم ها؟! شماها برسانید این مسائل را به مردم . ملت آمریکا را می گویند برضد ما تجهیز کردند در این عیدی که باید عید صلح باشد و رئیس جمهور آمریکا در همه جا در بین مظلومین جنگ راه انداخته است ، مظلومین را دارد می کوبد ، معذلک روحانیین مسیح ساکتند . چرا باید ساکت باشند؟ چرا باید از حال مظلومین مطلع نباشید؟ چرا اگر از حال مظلومین مطلعید باید با ظالم ها مقابله نکنید و لااقل هدایت نکنید آنها را؟ هدایت محصور به کلیساست ؟ هدایت محصور به یک جمعیت پائین است ؟ با هدایت اول مال بالاهاست ؟ انبیا که مبعوث شدند اول با طبقه بالا مقابله کردند . حضرت موسی با فرعون مقابله کرد . طبقه بالا اولی هستند به اینکه مقابل بشوند و هدایت بشوند . شما روحانیون هدایت کنید این طبقه بالا را ، هدایت کنید این رؤ سای جمهور را ، دریابید عیسی مسیح را ، دریابید ملت مسیح را ، دریابید مسیحیت را ، نگذارند مسیحیت در نظر مردم مشوه بشود ، نگذارید روحانیت مسیح در نظر مردم یک روحانیتی باشد طرفدار ظالم ها . خداوند انشاءالله بشر را از شر این بشرهائی که بر ضد تعلیمات آسمان ، بر ضد تعلیمات ملکوت رفتار می کنند هدایت کند و خداوند مظلومان را از چنگ ظالمان نجات دهد .

تاریخ : 4/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروه کارگزاران مسجد قبا و دانشجویان مریوان

تلاش برای خود کفا شدن به منظور شکستن حصر اقتصادی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما امروز مواجهیم با چند مطلب که تذکرش لازم است : یکی همه می دانید مواجه با قدرت

های بزرگ که در خارج و داخل مشغول تبلیغات هستند برضد اسلام و توطئه هائی دارند ، یکی خرابی هائی که در داخل کشور است و اشخاصی دامن می زنند به این خرابی ها و اغفال می کنند جوان های ما را از هر طرف .

ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم ، یکی اینکه ما اقتصاد خودمان را طوری کنیم که خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است . مزرعه ها ، کشتزارها با فعالیت همه جانبه قشرهای مختلف کشت می شوند ، مع الاسف دستجاتی هستند که یا ندانسته و به واسطه تحریک بعضی عناصر ضد انقلاب یا شاید بعضی شان هم دانسته از باب اینکه از همان جمعیت هستند نمی گذارند کشت آنطوری که باید صورت بگیرد ، صورت بگیرد . با اسم های مختلف در اطراف ایران هر جا بروید این مسائل هست که در کشتزارها می روند و به اسم اینکه ما می خواهیم کمک کنیم به مستمندان کمک کنیم به مردم ، مانع می شوند از اینکه یک کشت صحیحی بشود ، و این خطری است برای کشور ما .

شما می دانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد ، خصوصا این رشته اقتصاد که نان مردم است ، در این احتیاج به خارج پیدا بکند و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند خودش را و باید او را اداره کنند ، این وابستگی اقتصادی آن هم در این رشته موجب این می شود که ملت ایران ، مملکت ایران ، تسلیم بشود و

به دیگران . اگر آمریکا موفق بشود در این مطلبی که الان پیش آورده است که همه قدرت ها را دور خودش جمع کند و حصر اقتصادی بکند نسبت به ایران ، انشاءالله موفق نمی شود ، لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم ، اگر خدای نخواسته موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات مختلف قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواربارهائی است که ما احتیاج به او داریم ، خوب ، ما قاعدتا نمی توانیم دیگر مقاومت کنیم و این یک ضربه ای است که به نهضت ما می خورد که ضربه به اسلام است . پس تکلیف همه ماهاست که هر کس به هر مقداری که قدرت دارد در این امر کوشش کند . در امر زراعت ، در امر امدادی هم دولت باید کمک کند و هم مردم باید به هم کمک کنند و هم کار بکنند ، مردم ، مردم باید مشغول کار بشوند ، یک مملکتی است که احتیاج به نیروی کار دارد اگر این نیرو به خدمت دیگری کشیده بشود به کارهای دیگر کشیده بشود این موجب این می شود که نتوانند این حاجتی که ملت دارد برآورده کنند پس در راءس همه چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج ، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اینطور چیزهایش ، محتاج نباشد . و این لازم است که دامداری ها که رواج پیدا کنند و همین طور کشاورزی به طور وسیع درست بشود . دیروز بود ظاهرا که برادرهای قمی ما که آمده

بودند اینجا ، آنها می گفتند که قم امسال خودکفاست برای اینکه فعالیت شده است ، خود مردم ، و جهات مختلفه شده است که زمین های زیادی زیر کشت رفته است و روی اینکه آن زمین هائی که زیر کشت رفته است و فعالیت های دیگری که سایر کشاورزها کردند ، اگر بشود و انشاءالله درست عمل ، قم احتیاج به خارج ندارد .

من خیلی از این جهت خوشحال شدم و اظهار تشکر کردم نسبت به آنها و خداوند انشاءالله حفظ کند آنها را . این مطلب همه جا باید بشود این مطلب در همه جای ایران باید بشود ، یعنی هر منطقه باید کوشش کند که برای منطقه خودش خودکفا باشد ، خوزستان آب فراوان ، زمین فراوان دارد ، هم آب فراوان دارد ، هم زمین فراوان دارد ، این اگر چنانچه کمک بشود ، هم از طرف دولت کمک بشود ، هم ملت ، دست به دست هم بدهند و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را کمک کنند و کشت کنند و دیمی ، آبی ، ایران هم دیمش خوب می شود ، هم آبش از دیمش بهتر هم باشد و بیشتر هم ، دیم چیز می کند یعنی اگر آبی یک تخم هشت درصد متداول باشد شاید آن بیست آن بشود . در هر صورت این یک تکلیفی است الان برای ما ، نه قضیه یک مساءله عادی است . الان مملکت ما در این امر یک وضع غیر عادی دارد زندگی می کند . وضع عادی نیست که انسان بگوید که خوب ، نمی خواهم

حالا این منفعت داشته باشیم . یک وضع غیر عادی است که نمی توانیم بگوئیم که خواهیم . معنی نمی خواهیم این است که وابسته به خارج باشیم ، وابستگی به خارج این است که همه چیزمان را دوباره در اختیار آنها بگذاریم .

پس بنابراین ، یک تکلیف شرعی است ، نه یک امر عادی باشد که ما از زراعت امسال ما دلمان نمی خواهد زیاد نفع ببریم ، نه این مساءله اینطور نیست ، دلخواه نیست ، در این وضع غیر عادی که ما به او ابتلاء داریم ، این یک تکلیف هم ملی است و هم شرعی . یعنی اگر ما بتوانیم یک کاری بکنیم و نکنیم ، پیش خدای تبارک و تعالی مسؤ ول هستیم . این یک باب است که باب کشاورزی و دامداری و چیزهائی که مربوط به ارزاق مملکت است ، یک مملکتی که می تواند و می توانست در دامداری جوری باشد که حتی به خارج هم شاید می توانست بدهد ، حالا باید گوشتش را از یک جائی بیاورند و گندمش را از یک جائی بیاورند و تخم مرغش را از یک جائی بیاورند و همه چیزش را از یک جائی ، برای ما عیب است این مطلب که ما همه چیزمان به دست غیر باشد و چشم مان به این باشد که نان ما را ، که گوشت ما را بدهد .

بنابراین باید همت کنند ، همه قشرها همت کنند و این حاجت ، ارزاقی را که ما احتیاج به او داریم و ملت ما محتاج است ، این را برآورند و انشاءالله خودکفا بشوند .

یک جهت دیگر ، این است که یک اشخاصی که می خواهند اوضاع ایران آرامش نباشد در آن ، اینها در بین ارتشی ها ، ژاندارمری ها و شهربانی ها رفتند و می گویند ما این مراتب سلسله را نباید قبول کنیم ، یک کلمه غلطی را توی مغز اینها فرو کردند که جامعه توحیدی . نمی دانند هم جامعه توحیدی اصلا معنایش چیست ، اگر یک معنای صحیحی هم داشته باشد ، اینهادانند . اینها خیال کردند که جامعه توحیدی معنایش این است که اصلا ارتشی تو کار نباشد ، همه شان یا سرباز باشند یا همه شان سپهبد باشند ، این معنایش این است که ما ارتش نداشته باشیم ، این چیزی که قدرت کشور ما باید باشد و بازوی توانای کشور باشد که ارتش است و همین طور ژاندارمری و سایر قوای انتظامی . این چپگراهائی که به اسلام خودشان را بستند ، الان گرفتاری ما به این اشخاصی هست که با اسم دارند مقاصد دیگران را ترویج می کنند ، یکیش هم همین است که روند در سربازخانه ها و در بین ارتش ، و بعضی شان هم شاید از همان ریشه های سابق باشند که دانسته می خواهند نگذارند که ارتش قوت بگیرد ، قدرت ارتش را می خواهند از دست بگیرند و فلج کنند ارتش را . می گویند که نه باید شماها افسر باشید و نه ما درجه دار و باید یک توحیدی پیش بیاید ، مساءله توحیدی معلوم می شود همه مان سپهبد باشیم یا همه مان سرباز ، هیچ کس از هیچ کس اطاعت نکند .

این جز این است که اصل ارتش به هم بزند ، یعنی ارتش ما نمی خواهیم ، این معنایش این است که اصلا ایران ارتش نمی خواهد ، ایران ژاندارمری هم نمی خواهد ، ایران شهربانی هم نمی خواهد ، دولت هم نمی خواهد ، اصلا جامعه توحیدی ، اینها اصلا نمی فهمند اگر یک جامعه ، توحیدی باشد ، معنایش چیست ؟ جامعه توحیدی معنایش این است که در عین حالی که فرض کنیدسرلشکر هست و دیگران باید از سرلشکر اطاعت بکنند و در عین حالی که سپهبد فرض کنید اگر باشد هست و در عین حالی که حکومت هست ، همه اینها یک فکر داشته باشند ، جامعه توحیدی معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند ، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد . جامعه توحیدی اصل قابل وجود به آن معنا که می گویند نیست . جامعه توحیدی به آن معنا که می گوئید خوب ، همه رعیت باشند ، ما نساج نمی خواهیم ، ما دیگر فرض کنید که آن کسی که آهنگر نمی خواهیم ، اینکه توحید نمی شود ، یکی زحمتش زیاد است ، یکی زحمتش کم ، جامعه توحیدی در حیوانات هم کم است ، در بعضی حیوانات یا اکثر حیوانات جامعه توحیدی است ، یعنی اینکه دیگر در حیوانات یک بالا و پائین نیست ، در بعضی شان ، در مثل موریانه ، آنها هم تمدن دارند و می گویند تمدنشان اسبق است از انسان ، یا در مثلا زنبور ، زنبور نحل (یعنی زنبور عسل ) آنها هم بالا

و پائین دارند ، اگر بنا باشد که به آن معنا که شما می گوئید جامعه توحیدی معنایش این است که تفاوت مابین افراد نباشد . شما در غیر حیواناتی که آن هم حیواناتی که !!! آن تمدن ندارند ، در غیر حیوانات در کجای عالم پیدا می کنید که تفاوت نباشد ، یعنی همه ما یا مهندس باشیم یا هیچ درس نخوانیم ، همه کشور ما یا همه شان باید مهندس باشند ، خوب ، همه مهندس ، ما کشاورزی نمی خواهیم . همه کشاورز ، ما کارگر نمی خواهیم . همه کارگر ، ما کارفرما نمی خواهیم . پس قابل ذکر است ، این یک کلمه توحیدی به گوششان خورده است معنایش را نفهمیدند یا آنهائی که در کار هستند و در کمین هستند که می خواهند این کشور را به هم بزنند و می خواهند باز ما را تحت سیطره امریکا و امثال امریکا قرار بدهند آنها افتاده اند توی اینها ، جامعه توحیدی !! جامعه توحیدی !! مقصودشان چیست ؟ مقصود این است که ما درجه دار و افسر و سرباز نمی خواهیم ، همه مان سرباز ، اطاعت نمی خواهد ، وقتی که کسی فرمان بدهد هیچ کس نباید از او اطاعت کند ، یا همه فرمانده ، فرمانبر نداشته باشیم ، یا همه فرمانبر ، فرمانده نداشته باشیم . این کشور می شود؟ این مملکت می شود؟ این خیانت به ارتش نیست ؟ این خیانت به اسلام نیست ؟ اینها را به گوششان خواندند و یک شوراهائی درست کردند غلطی و به گوش اینها خواندند . می آیند در

آنجا ، درجه های خودشان را می کنند می دهند به افسر ، می گویند تو درجه بده ، این جز این است که یک مملکتی را به فساد بکشد ، ما در این مملکت یک کاسب نمی خواهیم ؟ تاجر نمی خواهیم ؟ فرش فروش نمی خواهیم ؟ یک مملکت ما همه اش باید یکسان و به قول آنها جامعه توحیدی که آنها می فهمند ، جامعه توحیدی باشد که همه یک جور باشند؟ محصل می خواهیم برای اینکه اگر تحصیل کرد ، خوب فرق می کند با دیگران ، جامعه توحیدی نیست این ؟ یکی بالاتر ، یکی پائین تر . آن کسی که با فکرش یک کار بزرگی انجام می دهد ، این با آن رعیتی که با عملش یک جریب زمین را درست می کند ، اینها در یک جامعه های عالم یک جور هستند اینها؟ اینها در جامعه های دنیا ، کسی که طیاره را درست می کند با آن کسی که چاه می کند برای آب ، اینها یک جورند در دنیا؟ اینکه جامعه توحیدی نیست اینکه . آن یک کار دیگر می کند ، این یک کار دیگرکند . آن یک جور دیگر زندگی می کند ، این یک جور دیگر . اینها چی می گویند؟ کجای دنیا جامعه توحیدی است که اینجا باشد؟ در شوروی دیگر رؤ سا و مرئوسین نیستند؟ کرملین حکم نمی کند برای همه کشور ، سردارها آنجا حکم نمی کنند ، صاحب منصب ها آنجا همه اینها از زیر بارشان در می روند ، درجه هاشان را می کنند که جامعه توحیدی نیست

؟ چین که همین طور است ؟ کجای دنیا هست که سرباز همه باشند ، هیچ صاحب منصب نداشته باشند ، همه صاحب منصب به یک درجه باشند؟ این چه غلطی است که در فکر اینها رفته ، خیانت است این به اسلام ، خیانت است این به کشور ، خیانت است این به ارتش ، ارتش باید باشد با همان قدرتی که باید باشد .

البته همه به یک فکر باید باشند ، جامعه توحیدی این است ، تمام ملت ایران باید یک فکر کنند و او این است که خودشان را از زیر بار اجنبی نجات بدهند و خودشان اداره کنند ملت خودشان را ، مملکت خودشان را . جامعه توحیدی آن بود که در این نهضتی که پیروز شدید شما ، آن بود که در این نهضت پیروز شدید ، یعنی همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه ، وحدت فکر ، نه معنای جامعه توحیدی هرج و مرج باشد و نه دولتی باشد و نه ملتی باشد ، نه مدیری باشد و نه اداری باشد و نه مهندسی باشد ، این یک مساءله ای است که اصلا خطرناک است برای مملکت ما .

قبل از اینکه ما دخالت در امر تصفیه کنیم ، خودتان را اصلاح کنید

این جوان هائی که در بین چیز هستند ، در بین ارتش هستند ، توجه داشته باشند ، این ، یک خطری دارد برای کشور شما پیش می آورد ، این کار به دست دیگران دارد واقع می شود ، و شماها گول می خورید . قبل از اینکه شروع بشود به یک تصفیه ای و من آنطور قاطع که می توانم عمل کنم ، عمل کنم ،

خودتان را ، اصلاح کنید خودتان را و الا ما اینها را تصفیه خواهیم کرد . آنهائی که رفتند و کندند چیز خودشان را ، آنطوری که برای ما نقل کردند و به آنها هم گفتند شما هم بکنید ، دیگر سربازی و نمی دانم چی چیز نیست ، این بزرگترین خیانتی است که به مملکت ما دارید کنید ، قبل از اینکه ما دخالت در امر کنیم خودتان اصلاح بکنید .

این هم یکی از گرفتاری هائی است که ما داریم مواجه با او هستیم ، از آن طرف با امریکا ما مواجهیم ، از این طرف با این جوان هائی که دارند کمک به امریکا می کنند ، نمی فهمند اینها که ما اگر آمریکا یک روزی بنایش بر این شد که بیاید اینجا شلوغی بکند ، ما ارتش لازم داریم ، ژاندارمری لازم داریم ، جوان های پاسدار لازم داریم ، خودمان هم باید برویم ، نمی فهمند این معنا را ، گول خوردند از اشخاص ، این اشخاصی که این توطئه را برای شما می کنند و می آیند به شما می گویند و شما را به خیال خودشان می خواهند که جامعه توحیدی برایتان درست کنند ، اینها را معرفی کنند تا طرد بشوند . خودتان طردشان کنید ، خود این جوان هائی که در آنجا هستند طردشان کنند . این مسیر برخلاف اسلام است ، بر خلاف ملت ایران است ، برخلاف کشور است ، برخلاف مصالح مسلمین است . یک همچو کار غلط را نکنند . همه قوای لشکری و هم ارتش و هم ژاندارمری و هم پاسداران نباید

هرج و مرج باشد . پاسدار ، من پاسدارم ، انقلاب است ، هر کاری دلم بخواهد بکنم ، این معنایش این است که یک انسجام نباشد در یک مملکت ، وقتی هرج و مرج در یک مملکت باشد ، زندگی تباه می شود ، اگر فردا به شما هجوم کردند ، نمی توانید جواب بدهید . اگر یکی ، دشمنی به شما روآورد ، می توانید جواب بدهید . خوب ، می بینید الان هم در داخل ، هم در خارج ، ریختند به جان هم و یک قوه ای نیست که جلو اینها را بگیرد ، برای چی ؟ برای اینکه انسجام خودتان نیست بین قوای انتظامیه اصلا ، پاسدارها الان برای خودشان علیحده ، یک زندگی دارند ، هر کدام برای هرجا ، برای خودش و همین طور دیگران . اینها باید فکر بکنند ، خودتان اولا فکر بکنید ، این پاسدارهائی که من از آنها خیلی تشکر می کنم ، مملکت ما را پاسدارها حفظ کردند ، لکن حالا بین آنها هم افتادند اشخاصی که نمی گذارند اینها منسجم بشوند . اینها انسجام می خواهند . این قوا باید هماهنگ بشود . اگر یک قوای مملکت هماهنگ بشوند ، نمی توانند کاری انجام بدهند . همه جا باید هماهنگ بشوند . می بینی که پاسدار می رود توی پادگان ژاندارمری ، تو پادگان ارتش ، تهدیدش می کند ، اهانت می کند ، چه می کند ، به ما نوشتند می آیند اهانت می کنند . چه وضعی است این معنا؟ آخر شما مسلمانید ، شما ملی هستید ، شما برای

خدا کار می کنید ، برای کشورتان کار می کنید ، خوب ، باید همه تان هماهنگ باشید تا کار بتوانید انجام بدهید . این هم یکی از گرفتاری هائی است که الان مملکت ما مبتلا به او هست و مبتلا به یک دست دوست ، دوستی که توجه ندارند ، نادان ، اشخاصی که متعهدند که می خواهند کار بکنند ، لکن یک دسته خدانشناس اینها را تحریکشان می کنند . جوان ها هم با اذهان صاف خیال می کنند اینها که حرف می زنند درست می گویند . شما این مسائل را پیدا کنید که کی دارد می گوید ، این هم هست ، گرفتاری های دیگر هم هست ، لکن معذلک ما از باب اینکه متکی به یک قدرت بزرگی هستیم ، ما خودمان هیچ ، هیچ ابدا ، اگر یکی تان خیال بکنید که خودتان هم یک چیزی هستید خطا کردید ، خودتان هیچ ، این صداها هم که می کنند ، خمینی کذا ، اینها هم بیخود است ، خمینی هیچ کاره است ، کار دست یک قدرت بزرگی است که او انجام داد ، آن است که کار دستش است . آن است که می تواند که یک جمعیت بی سلاح را بر یک قدرت بزرگ موفق کند و پیروز کند تا خودتان را هی می بینید که من کذا و شما کذا ، یک بشری را کذا می بینید و چه می کنید ، این فایده ندارد .

ما برادر هستیم ، همه با هم باید توجه کنیم به خدای تبارک و تعالی و با اتکال به خدای تبارک

و تعالی انشاءالله پیروز می شویم . و من امیدوارم که این جوان های ما در هر کجا که هستند ، در ارتش هستند ، در ژاندارمری هستند ، در شهربانی هستند ، در سپاه پاسداران هستند ، در کمیته ها هستند ، در دادگاه ها هستند ، در بازارها هستند ، در خیابان ها هستند ، در کشاورزی هستند ، در دامداری هستند ، در کارخانه هستند ، همه اینها به خودشان بیایند ببینند که ما مواجه با یک قدرتی هستیم که اگر با هم نباشیم و به خدا توجه نداشته باشیم ، ما یک لقمه آنها هستیم ، باید به خدا توجه کنیم و همبستگی با هم داشته باشیم ، یک مملکتی با هم جوش بخورد تا نتواند آسیب به او برساند ، اگر ما فرد فرد باشیم ، گروه گروه باشیم ، همه مان آسیب می بینیم برای اینکه همه ضعیفیم ، اما اگر چنانچه انسجام پیدا بکنیم ، همه گروه ها پشتیبان هم باشند ، یک نظر باشند ، جامعه توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر بدون اینکه یکی بگوید نه ، یکی بگوید آری ، اگر اینطور بشویم انشاءالله پیروز هستیم . و من از خدای تبارک می خواهم که این مملکت ایران که مملکت اسلامی است ، مملکتی است که خدای تبارک و تعالی به او نظر دارد و رسول اکرم نظر دارد ، ائمه هدی نظر دارند ، این مملکت را از شر اشرار ، چه اشرار خارجی و چه اشرار داخل ، نجات بدهد

. خداوند شماها را ، جوان های ما را که خدمت می کنند برای مملکت خودشان و مشغول هستند ، در هر نقطه خدمت می کنند به کشور ، چه در زراعتش ، چه در صناعتش ، چه در ارتشش ، چه در سایر قوای انتظامی ، چه پاسدارها ، خداوند همه آنها را قدرت بدهد ، آنها را سالم و موفق کند . انشاءالله موفق باشید و با قدرت پیش بروید که پیش می روید .

تاریخ : 6/10/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام یکتائی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ هبه الله یکتایی دامت برکاته

پیرو درخواستی که اهالی محترم شهر خلخال در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان نموده اند ، جنابعالی به امامت نماز جمعه در شهر مزبور منصوب می شوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی ، مردم را به وظایف خطیری که دارند آشنا نموده و از توطئه های دشمنان داخلی و خارجی آگاه سازید . امید است اهالی محترم فرصت را مغتنم شمرده و در انجام هر چه با شکوه تر آن اهتمام ورزند . از خدای تعالی موفقیت همکاران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/10/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت نفت

امتیازات انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلابات

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائل بعد از انقلاب ها دو قسم هست : یک مسائلی است که مربوط به ادامه انقلاب است انقلاب مثل یک طفلی می ماند که باید تربیتش کرد و بزرگش کرد ، پرستاری می خواهد یک مسائلی هم هست که مسائل فرعی است که انقلاب وقتی تحقق پیدا کرد باید آنها دنبالش رفت . بعد از هر انقلابی آشفتگی هائی هست و هیچ انقلابی نمی تواند نداشته باشد .

انقلاب های بزرگی که در عالم پیدا شده است مثل انقلاب فرانسه ، انقلاب اکتبر اینها بعد از انقلاب بسیار گرفتاری ها داشتند . بعضی از این انقلاب ها ، کشتاری که بعد از انقلاب واقع شده است بیشتر از یک میلیون ، گاهی به دو میلیون رسیده است ، برای اینکه انقلاب در آنجاها یک انقلاب اخلاقی نبوده است ، یک انقلاب اسلامی نبوده است و علاوه بر این به اینطوری که از قشر ملت

و از متن جامعه ما انقلاب برخاسته در جاهای دیگر اینطورها نبوده است ، گاهی بوده اما نه اینطور . بعد از انقلاب فقط آن اشخاصی که در رژیم جنایتکار بودند آنها هم بعد از اینکه محاکمه شدند و محکوم شدند و معلوم شده است که وضع جنایتشان تا چه حدود بوده است ، اینها تاءدیب شدند یا اعدام شدند و اما آزادی مطلق بعد از آن اختناق مطلق بعد از انقلاب بلافاصله بود ، همه قلم ها و همه زبان ها باز بود ، قلم ها می نوشت ، همه احزاب بودند و همه شان هم اظهار وجود کردند و کسی مزاحمشان نبود ، تا پنج ماه تقریبا اینطور بود که ابدا هیچ خلاف آزادی نشده ، بعد از پنج ماه دریافتیم ، دریافتند به اینکه بعضی از این روزنامه ها ، بعضی از این مجلات وابستگی به اسرائیل ، وابستگی به آمریکا دارد و مشغول یک توطئه هائی هستند ، برخلاف مسیر ملت توطئه می کنند ، اینها را دادگاه چیز کرد که باید رسیدگی بشود ، تعطیل کرد تا رسیدگی بشود . همچو نیست که در جائی از عالم وقتی انقلاب واقع شده است ، اینطور رفتار کرده باشند ، بعد از انقلاب مطلق مطبوعات ، مطلق روزنامه ها ، مطلق گفتارها تعطیل شد . امکان نداشت برای کسی که یک روزنامه بعد از انقلاب منتشر کند و بعضی انقلابات بلافاصله بعد از انقلاب قتل عام شروع می شد ، قتل عام های زیاد ، تصفیه های مهمی که همه اش کشتار بود به دریا ریخته بودند و این در انقلاب ایران

هیچ چنین چیزی نبود که حتی یک روز اینطور نبود که از طرف دولت یا از طرف ملت بخواهد یک کاری بکنند و یک قتل هائی مثلا بکنند ، بعد انقلاب اینطور بود .

توطئه گران می خواهند این انقلاب را با ایجاد نفاق و اختلاف مدفون کنند

حریف های ما که کار کشته و کار کرده و مطالعه کرده هستند ، اینها مطالعه کردند که باید در این وقتی که یک چنین انقلابی با دست خود ملت پیش آمده است کودتا نبوده است که اختیارش را بشود یک کسی بگیرد و تحت نفوذ دیگری باشد ، با دست همین ملت بوده است و یک ملت را نمی شود مهار کرد ، باید چه بکنند ، تا اینکه این انقلاب را نگذارند به ثمر برسد . باید خود انقلاب را از باطن داخل خودش فاسد کنند .

فعالیت الان در این جهت است که می خواهند که این انقلاب را در خودش ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند و پس از اینکه خود انقلاب مدفون شد ، بیایند و یک نفری که خودشان تعیین می کنند ، یک کودتائی ، یک بساطی درست کنند و همان مسائل سابقش را پیش بیاورند . ملت ما باید این مطلب را لااقل که یک مطلب واضحی است فراموش نکند ، که قدرت بزرگی که منافع داشته است در ایران ، مطامع داشته است در ایران ، منافع نفت داشته است در ایران و نافع سوق الجیشی داشته در ایران .

ایران یک مرکزی است که حساس است برای ابرقدرت ها ، یک چنین کشوری که زن و مردش ، بچه و بزرگش قیام کردند و با خواست خدا و وحدت کلمه پیش

بردند ، اینها حالا برای ضربه ای که خوردند ، منافع از دستشان رفته است نمی توانند در این محل دیگر آنطور توطئه هائی که پیشتر می کردند ، زمان رژیم سابق که اینجا را محل از برای آن چیزهائی که می خواستند خودشان ، پایگاه هائی که می خواستند خودشان قرار بدهند حالا دیگر برایشان نمی شود ، اینها در صدد برآمدند که از باطن خود این نهضت ، انقلاب یک پوسیدگی ایجاد کنند ، در همه قشرها عمال آنها نفوذ کردند همه جا ، در نفت ، در مراکز نفت هستند از اینها ، در هر جائی که شما بروید ، در ارتش ، در ژاندارمری ، در سپاه پاسداران ، در کمیته ها ، در ادارات از این قماش مردم هستند که اینها یک مقدارشان منفعت های زیادی که در آن زمان می بردند ، از دستشان رفته است و برای اعاده او می خواهند یک رژیمی نظیر آن رژیم پیش بیاید . یک عده شان هم که قدرت های بزرگند ، آنها هم منافعشان از دستشان رفته است و دست بردار به این زودی نیستند . در همه این قشرها به طورهای مختلف نفوذ کردند و دارند ایجاد خلاف می کنند . اینها دیدند که از این وحدت کلمه ملت و اتکال این ملت به خدا این پیروزی حاصل شده است و می دانند که اگر این دوتا قضیه ، اتکال به خداوند و وحدت کلمه باشد پیروزی های بعد هم حاصل و دست آنها بکلی از ایران کوتاه می شود ، از این جهت از قشر جوان که عمق مسائل

را باز نمی تواند بفهمد ، استفاده می کنند ، در هر جا می روند سراغ جوان های پاکدلی که با تبلیغات آنها تحت تاثیر واقع می شوند با دست این جوان ها به اسم اسلام به اسم دلسوزی برای ملت به اسم دلسوزی کشور از اینها استفاده می کنند و مقصد این است که این مملکت را نگذارند ثبات پیدا بکند و بی نظمی را در همه جا گسترش بدهند در همه قوای انتظامی ، در پاسداری ها ، در کمیته ها ، در دادگاه ها ، در ادارات ، در بین کشاورزان ، در بین کارکنان صنعت نفت ، در همه اینها یک بساط ناآرامی تا در خارج منعکس بشود که این کشور ، این ممکلت نمی تواند خودش را اداره کند محتاج به این است که یک مدیری برود این را اداره اش کند ، ایجاد نارضایتی ها ، این می شود که این ناراحتی ها با اینکه سنگین است ، لکن ملت باید توجه داشته باشد که برای چه مقصدی ایجاد می شود .

در این صحراهائی که کشاورزها مشغول کشاورزی هستند می روند با عناوین مختلف جلوگیری می کنند ، نمی گذارند کار بکنند . در کارخانه ها هر چه بتوانند جلوگیری می کنند که کار نشود ، نتوانستند کم کاری ایجاد می کنند . در دانشگاه ها به یک صورت دیگری و در ارتش و در ژاندارمری و در سایر قشرهای انتظامی آنجا هم به یک جور دیگری . تمام اینها یک مقصد دارند و آن مقصد این است که نگذارند این انسجامی که باید بین این ملت حاصل بشود

و آن انسجامی که بود و با آن انسجام پیش بردند ، نگذارند این عمرش باقی باشد . می دانند که اگر این انسجامی که بین اقشار ملت بود ، به عمرش ادامه بدهد ، ملت پیروز می شود تا آخر هم دست آنها کوتاه می شود . پس باید چه بکنند؟ بیایند بین قشرها ایجاد اختلاف بکنند . من خانه ندارم ، من حقوقم کم است ، من درجه ام کم است ، درجه داری اصلا نمی خواهد ، یکی از حرف هایی که بین ارتشی ها است ، یک دسته جوان که گول خوردند ، درجه داری نمی خواهد ، همه یک جوری باید باشند از این حرف ها ، از این نطق ها گاهی گول خورده اند به اسم اسلام یک چیزهائی را می گویند که اسلام در آن نیست و گاهی هم متعمدند و از روی عمد این کار را می کنند .

امروز این نحو اختلافاتی که ایجاد کردند و شما دیدید که در زمان نهضت آنوقتی که مشغول بودند همه رژیم ، مردم به مبارزه با رژیم ، اینجور اختلافات نبود اصلا ، اگر آن روز هم این اختلافات بود ابدا پیشبردی نمی شد ، این اختلافات بکلی نادیده بود ، هیچ کس فکر این نبود که زراعتم چه جوری است ، صنعتم چه جوری است و منزلم چه حالی دارد ، همه فکر این بودند که جمهوری اسلامی باید باشد ، این وحدت کلمه و انسجامی که در ملت بود و در دنیا چشمگیر بود و چشمگیر هست آنها که می دانند باید از کجا شروع کنند و چه

جور این انسجام را به هم بزنند کارگردان هاشان ، کارشناس هاشان هست و الهام می گیرند از آن مبادی دیگر ، از خارج و بین قشرها اختلاف ایجاد می کنند ، هر طوری بتوانند . اتهام ، هر جا برود اتهام هست ، هر جا بروی یک ناراحتی ایجاد کردند ، هر جا بروی یک شلوغی ایجاد کردند ، هر جا بروی یک ناآرامی است که کانه یک کشوری است که به طور هرج و مرج دارد پیش می رود ، اصلا یک مدیریت صحیح در این کشور نمی گذارند آرام بشود تا اینکه صنعت نفت آنطوری که باید اداره بشود و همین طور همه جا . و این دلیل بر این است که جوان های ما غافلند از این توطئه بزرگی که برای ما دارد درست می شود و در دست درست کردن است و آن توطئه اینکه همان نقطه که به آن نقطه اینها شکست خوردند همان نقطه را دست بگذارند رویش ، دست می گذارند رویش آن را می خواهند بهم بزنند ، این موضع قدرت شما را متزلزل دارد می کند .

دشمنان نهضت در صدد خلع سلاح ملت از وحدت کلمه و اسلام هستند

دیدید که دو جهت در این ملت بود که رمز پیروزی ملت ما بود ، یکی اینکه از آن چیزهائی که خودشان خواستند ابدا آنوقت مطرح نبود . همه با هم می گفتند (الله اکبر) همه با هم جمهوری اسلامی ، همه با هم رژیم سابق نه ، هیچ کس در آن روز دنبال این نبود که من وضعم چه جوری است ، اگر یک کسی پیش رفیقش هم فرض کنید شکایت می کرد رفیقش به او می

خندید که حالا وقت این حرف ها نیست . اینطور شده بود وضع ، یک جهت هم اینکه همه اینها که با هم مجتمع شدند ، برای خدا بوده شاهد اینکه هی می آمدند و هر جا فریاد می کردند که ما می خواهیم شهید بشویم ، یک مطلبی بود که برای خداست .

پس دو جهت در این پیروزی بود : یکی اینکه برای خدا فریاد الله اکبر و ما برای خدا کار را می خواهیم بکنیم ، جمهوری اسلامی خواهیم ، یکی هم اینکه با هم مجتمع بودند ، یکصدا بودند ، بچه کوچولو و پیرمرد هشتاد ساله ، یک جور حرف می زدند و دشمن های ما این دو تا سنگر را هدف کردند . از اولی که این سد رژیم سابق شکست دشمن ها سر درآوردند و یک دسته شان راجع به جهت اسلامی شروع کردند کارشکنی ، درست توجه کنید که دو تا مطلب هر دویش شهود ماست که مورد حمله واقع شده بود ، جهت اسلامیتش مورد حمله واقع شد ، گفتند ، این حمله به جهت اسلامیتش بود که زیربار اسلامش می خواستند بروند ، برای اینکه آن کارشناس ها فهمیده بودند که این پیروزی از اسلام است مردم برای جمهوری نمی آیند به شهادت برسند ، مردم برای اسلام می گویند ما شهید می خواهیم بشویم الان هم می گویند ، کفن می پوشند برای اسلام ، نه کفن برای جمهوری ، برای جمهوری دموکراتیک .

آنها یافته بودند که این جهت یک جهتی است که اصیل است ، اصل مطلب است ، این را باید شکستش . با

قلم ها ، با گفتارها شروع کردند به این سنگر حمله کردن ، اسلام حالا دیگر به درد نمی خورد ، اسلام مال نمی دانم هزار و چهار صد سال پیش از این بود ، اسلام دیگر حالا بیخود است ، گاهی می گفتند ، گاهی نمی گفتند ، لکن لازمه اش این بود جمهوری اسلامی ما می خواهیم ، معنایش این است که جمهوری می خواهیم ، معنایش این است که جمهوری اسلامی لازم نیست باشد ، این هدف بود تا حالا هم هست . از اولی که شما این سد را شکستید و برگشتید که جمهوری اسلامی را درستش بکنید ، این دسته از مردمی که دنبال این بودند که شما آن رمزی که شما پیروز شدید ، چی بود؟ اسلام را فهمیدند که رمز اسلام بوده است ، حمله کردند به همان جهت اسلامیتش . نمی خواستند بگذارند که راءی بدهید برای جمهوری اسلامی در بسیاری از جاها جلو راءی را گرفتند ، در بعضی جاها آن صندوق ها را شکستند ، آتش زدند ، با تفنگ مانع شدند از اینکه راءی بدهند ، اینجا شکست خوردند . باز برای اینکه مردم باز همان حال را داشتند ، راءی را دادند دنبالش هر مرحله ای را که یک قدم شما جلو گذاشتید آنها آن مرحله را که جهت اسلامیتش بود ، هدف قرار دادند .

!!! شما درست !!! من حالا به تفصیل بخواهم بگویم ، نه شما وقت دارید نه من ، اما درست مطالعه کنید که در هر مرحله مخالفت شد و مخالفت در همان جهتی بود که راجع به جهت

اسلامیش بود که اینها یا آگاهانه این کار را می کردند که اجیر بودند !!! یا جوان هایی بودند که ناآگاه ، این آگاه ها بازی می دادند به آنها صحبتش را می کردند . بعد در این مرحله ، بعد هم تا حالا هی شکست خوردند ، یعنی جمهوری اسلامی را راءی دادند تقریبا نودوهشت درصد راءی مثبت بود ، یک قدری هم بیشتر ، بعد هم خبرگان را که هی مخالفت ، هی مخالفت ، معذلک مردم تعیین کردند خبرگان خودشان را بعد هم به آراء گذاشتند ، این قانون اساسی آنجا هم باز مΘǙęXʠ ، مخالفت ، لکن معذلک ملت پیروز شد ، اینها ننشستند باز ، آن جهتش تا اینجا آمده است ، حالا بعدش هم البته رئیس جمهوری یا مجلس شواری ملی اینها هم البته مواجه با خیلی مخالفت ها خواهد شد ، این یک جهت بود .

جهت دوم این قضیه ، اتحاد مردم که همه با هم بودند . یک کانه ، یک نفس بود ، یکصدا بود ، شما اگر بندرعباس می رفتید همان را می شنیدید که در شمال می شنیدید ، در مشرق ایران می رفتید همان را می شنیدید که در مغرب می شنیدید ، بچه ها همان را می گفتند ، پیرمردها هم همان را می گفتند ، رعیت ها هم همان را می گفتند و متفکرین هم همان را می گفتند ، آنهائی هم که برخلاف مسیر بودند ، آنوقت صداشان در نمی آمد ، نمی توانستند درآورند بعد که رسیدید به آنجائی که یک قدری به نظر توده ها این بود که

خوب ، الحمدلله پیروز شدیم ، توجه نداشتند به اینکه نه ما یک قدم از آن راه که گفتیم و از راه دیگر ، ایجاد اختلاف . شما الان در هر جا بروید یک دسته ای با دسته دیگر مخالفند یک دسته ای مخالفند که به روی هم اسلحه می کشند ، می کشند ، یک دسته هم که به آنطور نیست برای هم صحبت می کنند حرف می زنند ، تهمت می زنند ، کاری می کنند که در ادارات کار کم بشود که در مثلا صنعت نفت کم کاری بشود یا بیکاری باشد ، انفجار ایجاد می کنند . از این مسائل که روی هم وقتی که بگذاریم یک دست دارد کار می کند و آن دستی است که می خواهد نگذارد جمهوری اسلامی به معنائی که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است تحقق پیدا بکند ، برای اینکه با تحقق او همه آمال دشمن های ما از بین خواهد رفت . امروز ما گرفتار این مرحله هستیم که باید این بچه کوچولو را بزرگش کنیم ، اینکه الان تقریبا یکساله است و باز راه نیفتاده مثل یک بچه یکساله می ماند که راه نیفتاده ، باید ما دستش را بگیریم راهش ببریم ، باید همه قشرهای ملت متوجه باشند که اینها می خواهند نگذارند این بچه بزرگ بشود از این بچه صدمه دیدند و اگر بزرگ شد صدمات زیادتر است ، می خواهند نگذارند این بشود وارد می کنند ، هر جا هر کس بتوانند هر قشری را بتوانند مقابل دیگری قرار می دهند ، روزنامه ها ، مجلات ، رادیو

، چه ، چه ، هر وقت آدم می بیند یک دسته ای ، به دسته دیگر حمله کردند ، اصحاب قلم به هم حمله کنند ، اصحاب بیان به هم حمله می کنند ، این در آنجاهائی که با قلم ها این مقصد را می خواهند پیش ببرند . هر اداره ای که بروی ، در هر جایی که بروی ، هر جا و حساستر بیشتر ، هر منطقه ای که حساستر است آن منطقه آنها پیش می روند ، تا این منطقه یک صدائی در می آید از همه جا جمع می شوند آنجا ، آذربایجان یک صدائی در می آید می بینید که از شمال حمله می کنند ، می زنند با آذربایجان دنبال اینکه این صدا را بزرگش کنند ، در شمال یک صدا دربیاید ، از جنوب حمله می کنند به آن طرف تا اینکه اینجا دامن بزنند . در مرکز نفت یک صحبت می شود ، اینها جمع می شوند آنجا نبود ، اینکه برای کارکنان نفت در یک وقتی به ما گفتند نفری چقدر می دهند که کار نکنند ، که اعتصاب کنند . این پول از کجا بود که می آوردند می دادند که کار نکنید ، برای چه مقصدی اینها می خواستند که مملکت ما سروسامان نداشته باشد و به این شریان حیات کشور صدمه می زدند ، پول هم خرج می کردند که کار نکنید .

هر جا بتوانند با ارعاب ، با تطمیع ، با خرج کردن پول در دستشان فراوان از غرب و شرق می آید . همه هم نقشه همین است که این

دو حیثیتی که با آن دو حیثیت پیش برده است ، این نهضت این را از دستش بگیرند ، وحدت کلمه را از دستش بگیرند ، اسلام را هم از دستش بگیرند ، خلع سلاحش کنند والا شما سلاحی نداشتید همه سلاح ها پیش دشمن شما بود پیش شما چیزی نبود ، سلاح شما ایمان بود به خدا ، اسلام بود و وحدت کلمه ، شما را می خواهند وحدت کلمه را هم از دست تان بگیرند ، اسلام را دیرتر می توانند بگیرند برای اینکه خوب مردم مسلمانند ، نمی آیند بگویند مسلمان نباشید ، با جورهای دیگر جمهوری نگذارند اسلامی باشد ، الان هم برای همین معنا فعالیت می شود ، پیشتر شده است الان هم می شود ، اختلافات هم که خودتان می بینید که هر جا بروید قشری هستند که وسوسه می کنند بین مردم ، به این عقده های مردم نفخ می کنند ، این عقده ها را دامن به آن می زنند .

با رعایت نظم و دوری از منفعت طلبی نهضت را حفظ کنید

خوب یک ملتی که پنجاه سال در اختناق بوده ، در حبس بوده ، این ملت حالا از آن حبس ، یک عقده ها پیدا کرده ، اینها این عقده ها را دامن به آن می زنند که برخلاف مسیر راهش بروند ، آنهائی که صاحب عقده اند خیال می کنند اینها اهل خیرند ، می خواهند برای اینها یک ، یک کار خیری بکنند ، آنهائی که اهل نقشه اند می فهمند دارند چه می کنند ، می فهمند که اینها را برخلاف آن مسیری که ملت دارد می برد . تکلیف ما در این

، امروز چیست ؟ تکلیف ما اینست که این رمز را محکم نگه داریم ، الان به فکر اینکه یک نابسامانی هست در اداره و در کذا و در کذا ، این نابسامانی از آن ناحیه است آن ناحیه را تقویت بکنید ، همه شکایات را امروز باید کنار گذاشت ، همه چیزهائی که برای ما ناراحت کننده است و فرعی است کنار گذاشت و این امر اصلی که الان ما مبتلا به آن هستیم ، یعنی خواهند اصل نهضت را از بین ببرند .

این مرحله اول که عبارت از اینست که این نهضتی که با او ما پیروز شدیم باید مثل یک بچه ای روز به روز جلویش ببریم و تربیتش کنیم و بزرگش کنیم ، آن را می خواهند از دست ما بگیرند ، اگر خدای نخواسته این معنا از دست ما گرفته شد ، اساس را از دست دادیم ، دیگر همه دیوارها فرو می ریزد ، ما اگر چنانچه این انقلاب ، در این انقلاب با همانطوری که جلو آمدیم پیش نرویم و پوسیدگی ، کرم خوردگی در این پیدا بشود ، مثل یک خربزه ای که ظاهرش چه است ، آب . . . هم به آن می دهند همه چیزها ولی وقتی که می بینند ، در باطن کرم زده است .

اینها می خواهند ما را کرم زده کنند و به دنیا ارائه کنند که اینها یک خربزه کرمو هستند اینها به درد نمی خورند . به دنیا ارائه کنند که اینها رشد سیاسی ندارند ، ایران یک مملکتی هست که هرج و مرج است ، طبقه پائین به

بالا اصلا اعتنا ندارد ، سرباز به درجه دار اعتنا ندارد ، یک چنین کشوری است که قوای انتظامیش انسجامش را از دست داده ، یک چنین کشوری است که اداراتش کار نمی کنند ، کم کاری می کند ، یک چنین مملکتی است که همه به جان هم افتادند ، وقتی که مملکتی همه به جان هم بیفتند ، هر قشری بخواهد دیگری را بکوبد ، هر طایفه ای برای خودش بکشد و دیگری را از بین ببرد ، یک چنین مملکتی در خارج منعکس می شود که اینطوری قابل نیست ، باید کاری کرد که با دلسوزی هم بیایند جلو ، باید این نظم ایجاد بشود .

بیدار کنید مردم را ، به مردم بفهمانید ، مساءله بگوئید ، خواهرها به خواهرها بگویند ، به برادرها بگویند ، برادرها به خواهرها بگویند ، به برادرها بگویند ، مساءله اینست ، امروز مصیبت ما این است ، امروز که خواهند این مملکت را معرفی کنند به اینکه اینها قابل اینکه آزاد باشند ، قابلیت ندارند . من این را قبلا هم گفته بودم ، آقای کارتر در پاریس که ما بودیم و آن اواخری که در ایران دیگر خیلی پیشرفت کردند در خیلی از فرمایشاتشان فرمودند که اینها بهشان زیادی آزادی دادند . این یک موذیانه بود که می خواست بگوید که اینها قابل این نیستند که آزاد بشوند ، اینها باید اختناق برایشان باشد ، حق می داد به شاه که باید شاه اینها را مهار کند ، اگر این مهار را به هم بریزد ، این حرفی بود که آنوقت می زد ،

همین تعقیب می شود عملا تعقیب می شود ، همین معنا را می خواهند در دنیا منعکس کنند که یک کشوری هست که اساسی ندارد ، قانون ندارد این کشور ، هر کس به هر کس تعدی کند یک دادگاهی نیست جلویش را بگیرد ، سرباز از بالاتر ، از درجه دار ، درجه دار از افسر ، افسر از بالاتر اطاعت نمی کند ، هرج و مرج است ، مردم از دولتشان اطاعت نمی کنند ، ادارات از رئیس اداره شان اطاعت کنند ، یک مملکت اینطوری قیم می خواهد ، خودشان نمی توانند اداره کنند خودشان را ، این برنامه ای است که برای ما به حسب احتمال و شواهد ریخته شده است و ما از آن غافل هستیم . آنهائی که می آیند در هر جا ناراحتی ها را به گوش ما می خوانند اینها غافلند از اینکه الان ما این ناراحتی بزرگ را باید علاج کنیم و . . . هم می خواهد ، خوب جز این است که بفهماند به دنیا به اینکه اینها قابل نیستند که آزاد باشند؟ من یادم هست در آنوقتی که محمدرضا اینجا بود و این گیرودارها و جنگ و نزاع ها بود که کارتر در یکی از حرف هایش آنوقت ما در پاریس بودیم گفت به اینها آزادی زیاد دادند . اگر طبیب بالای سرش بیاید و برود سراغ اینکه دستش یک قدری زبر است این را علاج کنیم ، این طبیب ، این رابه کشتن می دهد ، این باید سرطان را علاج کند . یک مملکتی که الان غده های سرطانی در آن

هست ما باید فکر این باشیم که این غده سرطانی را بیرون بکشیم ، اگر دنبال این برویم که حقوقمان چقدر است ، در اداره درجه ما چیست ، در !!! نمی دانم !!! ارتش در چه درجه ای واقع هستیم و هکذا و مثل آن طبیبی است که سرطان را برنداشته واین زبری دست را دارد معالجه می کند ، آن سرطان کار خودش را می کند ، دیگر نه دستی می ماند و نه زبری دست .

این سرطانی که الان در ایران ما هست و آن غده ای است که ولده این غده بزرگ هاست و برای آن غده بزرگ اینها کار می کنند . اگر طبیب ها ، یعنی همه مردم که می خواهند مملکت شان یعنی یک مملکتی باشد اگر دنبال این باشند این غده را از بین ببرند ، دنبال این باشند که این زبری دست را ، من خانه ندارم ، من خانه ام کوچک است ، من در اداره حقوقم کم است ، من درجه ام کم است ، اگر ما مشغول این مسائل بشویم ، فلان آدم مثلا چه شده است حالا باید شکستش داد ، فلان آدم احتمال می رود چه بشود ، نگذاریم بشود ، از این مسائل که همه بر می گردد به منافع شخصی ، اگر ما برویم دنبال آنها و از این غده سرطانی که ما مبتلا به آن هستیم و نشستند در خارج کشور ما و چشم دوختند به اینجا و عمالشان در داخل کار می کنند ، خودشان در خارج کار می کنند ، اگر چنانچه ما دنبال آن نرویم

و برگردیم به این کارهای جزئی که مربوط به خودمان است خدای نخواسته مثل همان مریضی که به سرطان مبتلا شد و سرطان او را کشت و دیگر دستی باقی نماند تا زبری دست بماند ، کشوری باقی نمی ماند تا ناراحتی هائی باقی بماند .

امروز روز اینست که همه با هم بدون اینکه فرصت بدهیم کوشش کنیم ، این اختلافات را از بین ببریم ، هر روز تحصن یک امری است هر که یک ناراحتی پیدا می کند تحصن می کند ، یک عده را وا می دارد به تحصن ، این به نفع کی تمام می شود ، این تحصن ، این تحصن های یکی دنبال دیگری به نفع کی تمام می شود ، یک دسته بیکار می شوند یا اداره شان را زمین می گذارند و تحصن می کنند ، یا زراعتشان را زمین می گذارند ، و تحصن می کنند ، این به نفع ملت هست یا به نفع آنهائی است که خواهند با این تحصن های بعد از تحصن و ایجاد اختلاف ها بگردد حال کشور ما ، برگردد به یک حالی که اگر از سابق بدتر نشود لااقل مثل او بشود ، همه چیز ما را ببرند . اینجا باید همه عقلاء ، همه نویسنده ها مال این مملکتند در این مملکت تربیت شدند ، این آب و خاک آنهاست ، این مملکت حق دارد به نویسندگان ، این مملکت حق دارد به روشنفکران ، این مملکت حق دارد به گویندگان ، این مملکت حق دارد به روحانیین ، این مملکت حق دارد به دانشگاهی ها ، این مملکت

حق دارد ، این مملکت شما است ، این مملکت همه است ، به شما حق دارد ، به ایشان ، به خواهرها حق دارد ، برادرها حق دارد . این مملکتی که الان حق دارد به ما ، آن اسلامی که حق بر همه دارد ، حق به بالاترها دارد ، اگر اینها در معرض این باشند که خدای نخواسته سقوط پیدا بکند این نهضت ، این حق به عهده ماست که ما باید نگذاریم ، باید نجات بدهیم اینها را .

دست بردارید از این اختلافات جزئی که همه اش برمی گردد به

نفسانیت خود آدم . به هر اسمی یک اعتصاب می شود ، به هر اسمی یک اجتماع می شود ، به هر اسمی یک راهپیمائی می شود ، امروز همه اعتصاب ها ، همه راهپمائی ها ، همه اینها برخلاف مسیر ملت ما هست . مگر آنکه فریاد بزند کارتر کذا آنها جبهه را حفظ می کنند باید آن جبهه را حفظ کرد و این تنور را نگذاشت که خاموش بشود این نور الهی نگذاشت منطمس بشود .

این تکلیفی است برای همه ما ، تکلیفی است برای شما ، برای من ، برای همه قشرها . جوان ها بازی نخورند از این بازیگران که می خواهند نگذارند این ملت سروسامانی پیدا بکنند . انشاءالله خداوند همه ما را بیدار کند و به همه شما سعادت بدهد و شما برادرها و خواهرها که تشریف آوردید اینجا از شما تشکر می کنم من خدمتگزار همه تان هستم و دعاگو .

تاریخ : 6/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای مؤ سسه اسلامی مبارزه با اعتیاد

وظیفه شرعی و الهی است که کاری کنید ، وابسته به غیر نباشید

بسم الله الرحمن الرحیم

کشوری که تمام جهات و حیثیت خود را از دست داده است ، ملت آن کشور برای جبران آنچه که از دست داده باید همه با هم اقدام بکنند . دولت یا قشر واحدی نمی تواند کاری صورت بدهد ، این مرحله ای است که همه باید متحد بشوند و مسائل هم زیاد است و بسیاری از آن اساسی است . مساءله فرهنگ یکی از آن مسائل مهمی است که ایران به آن مبتلا بوده است ، چرا که فرهنگ ایران را یک فرهنگ استعماری کردند و مغزهای جوانان ما را به طرف غرب سوق داده بودند . دانشگاه ها و دانشجویان

و صاحبان افکار صحیح ، نویسنده ها و روشنفکران ایرانی نه غربی ، نویسندگان اسلامی نه غربی باید در یک مدت طولانی تصفیه شوند . جوان ها را باید اصلاح کنیم . تعلیمات ما باید تعلیمات غیر استعماری ، و استقلالی باشد . این در یک مرحله طولانی است . مساءله اقتصاد هم همین طور یک مساءله مهمی است . وابستگی اقتصادی مساءله ای است که وابستگی های بسیاری را به دنبال می آورد ، باید کاری بکنیم که زائد بر خودکفا باشیم . کشور ما یک کشوری است که می تواند بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر کند ، مع الوصف به اسم اصلاحات ارضی ما را به عقب راندند . شما اینطور که گزارش دادید کار ارجمندی کردید . امید است که شما منطقه خود را که منطقه قم است خود کفا کنید ، بلکه انشاءالله بعدها صادرات هم داشته باشید . لکن مساءله ، مساءله قم یا تهران و یا مساءله یک استان نیست ، مساءله همه ایران است . تمام ایران باید همین وضعی را که شما پیدا کردید و اجتماع نمودید و برنامه ریختید و روی برنامه ها به نحو صحیح و سالم بدون اینکه تعدی به کسی بشود ، بدون اینکه یک خلاف اسلامی در بین باشد کار کردید و انشاءالله بهره گیری هم می کنید ، امید است در همه جا این مطلب محقق گردد . دو اصل را باید تمام قشرهای ملت مراعات کنند ، یکی ادراک اینکه ما اگر اقتصاد خود را تابع خارج نمائیم ممکن است روزی خارجی ها نخواهند به ما

چیزی بدهند ، وقتی که درها را بستند ما باید تسلیم آنها بشویم تا هر چه می گویند عمل کنیم و این شایسته یک مملکت اسلامی و جمهوری اسلامی نیست که پیوسته در اقتصادش ، در گندمش ، در جو و در برنجش وابسته به غیر باشد . باید با همت کشاورزان و قشرهای مختلف و با هیات دولت به کشاورزان کمک بکنند و اینکه همه یک وظیفه را احساس بکنند تا مشکلات حل شود . گاهی انسان می خواهد برای منافعش یک کاری بکند گندم زیاد شود که منفعت ببرد ، این یک مساءله ای است که در اختیار خودش می باشد اگر نخواست هم نمی برد . الان کشور شما در یک حالی است که وظیفه شرعی و الهی است که کاری بکنید تا وابسته به غیر نباشید .

الان اینها ما را تهدید به حصر اقتصادی کرده اند و بسیاری از دولت ها هم موافقت نمودند ولی ملت ها موافق نیستند ، در عین حالی که به نظر من این هیاهوها هیچ واقعیتی ندارد لکن ما اگر یک احتمال ضعیفی هم بدهیم باید مجهز شویم . شما در حال جنگید ، در حال جنگ اقتصادی و این خود یک محاربه ای بین اسلام و کفر است . برای کشاورزان و برای کسانی که می توانند کمک به کشاورزها بکنند ، تکلیف است که کشاورزی امسال جوری شود که انشاءالله خودکفا بشویم و در سال های بعد صادرات داشته باشیم . این تنها موعظه نیست ، که مردم خوب است این کار را بکنند ، نجات دادن یک کشور اسلامی از زیر ، بار

ظلم و از زیر بار استعمار است . نجات دادن مملکت اسلامی یک تکلیفی است که انسان موظف است انجام بدهد . اگر خدای نخواسته زمانی یک هجومی به مملکت اسلامی بشود باید همه مردم زن و مرد حرکت کنند . مساءله دفاع اینطور نیست که تکلیف منحصر به مرد باشد یا اختصاص به یک دسته ای داشته باشد ، همه باید بروند و از مملکت خود دفاع بکنند . اگر ما در یک هجوم اقتصادی هم واقع شدیم که سبب گردید تا وابسته به کشور دیگری باشیم ، این هم یک وظیفه شرعی را ایجاد می کند که ما باید خودمان را نجات بدهیم ، یک طبقه ننشینند تا یک طبقه دیگر کار کنند ، رعیت ها کم کاری نکنند ، آنهائی که در کارخانه ها کار می کنند کم کاری و سستی نکنند امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادی است . زمان ، زمان آرامی نیست که بگوئید خوب ، ما زیاد منفعت نمی خواهیم ببریم . در اینجا دیگر اختیار به مردم نیست اختیاری است که در دست خداست و او امر کرده است که ما نباید تحت نظارت یک کشور و یا تحت بیرق کفر باشیم . این یکی از مسائل مهم اسلام است و باید کوشش کنیم و اقتصاد خود را اداره نمائیم . باید قیام کنیم و غافل نباشیم . باید همه قشرهای ملت ، هر کس هر جوری که می تواند ، تولید بکند . مثلا باغداران ، دامداران و کشاورزان می توانند تولید کنند و باید این کار را به خوبی انجام دهند . اشخاصی هم

که توانند به کشاورزان و کارخانه ها کمک کنند باید این کار را بکنند . کارخانه های خصوصی در ایران زیاد بود و مع الاسف از بین رفته و دارد می رود .

امروز باید کار کشاورزی که عبادت و اطاعت امر خداست ، تقویت گردد

باید جلوی نابودی آن گرفته شود . همه قیام کنند برای اینکه مملکت را از این وضع اقتصادی نجات بدهند . اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته باشد ، همه جور وابستگی دنبالش می آید و وابستگی سیاسی هم پیدا می کنیم ، وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم برای اینکه وقتی ما چیزی نداشتیم ، دستمان به طرف آمریکا دراز می شود و امریکا همه چیز را به ما تحمیل می کند . ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم .

کار کشاورزی عبادت و اطاعت امر خداست

خدا به ما زمین داده ، آب هم داده ، ولی زمین های موات زیاد و آب ها هم هرز می رود ، رود کارون همین طوری هرز می رود و زمین های اطرافش هم همین طور موات مانده است . باید همه دست به دست هم بدهند و کار کنند . امروز باید کار کشاورزی که عبادت و اطاعت امر خداست تقویت گردد ، هر کس هر جور می تواند باید تقویت بکند به طوری که انشاءالله ما از این گرفتاری خارج بشویم و امیدواریم از سایر گرفتاری ها هم خارج گردیم ، هم گرفتاری فرهنگی و هم سیاسی خارج گردیم و من از آقایان که اینطور مشغول فعالیت شده اند تشکر می کنم .

نجات معتاد ، نجات

یک فرد نیست نجات اسلام است

باب دیگر ، باب معتادین است . شما این را یک مساءله اتفاقی ندانید که من باب اتفاق یک دسته ای هروئین فروش شده اند و یک دسته ای هم مبتلا شده اند . این هم یک توطئه ای است که قدرت های بزرگ به این وسیله به ما ضربه می زنند . قشر جوان قشری است که می شود از آن همه جور استفاده ای را کرد . قشر جوان قشری است که می تواند اقتصاد ما را اداره کند . قشر جوان می تواند خود را در مقابل جهات فرهنگی ، نظامی و سیاسی مجهز کند . پیرمردها مثل من کنار افتاده اند ، آن که کار از او می آید همین قشر جوان است . این جوان در حالی که جوانی اش ارزشمند است افکارش آنقدر عمیق نیست که توطئه ها را تا آخر بتواند بخواند ، خیال می کند که خوب ، حالا دلمان خواهد که تریاک و یا هروئین بکشیم . این یک نقشه ای است که برای تو نیست ، برای قم نیست ، برای سرتاسر کشور است ، برای فلج کردن جوان های ماست . یک آدم هروئینی نمی تواند در سیاست فکر کند ، نمی تواند در اقتصاد عمل کند ، اگر یک گرفتاری پیش بیایدتواند در جنگ شرکت کند . یک آدمی که به مواد مخدر مبتلا شده است یک موجود مهملی به بار آمده که اگر همه عالم به هم بخورد او در آنجا نشسته چرت می زند یا مشغول عیاشی می باشد . این از نقشه های مختلفی است

که برای جوان های ما ریخته اند . نجات معتاد نجات یک فرد نیست نجات اسلام است . پخش هروئین در سرتاسر کشور توسط اشخاص که یا نمی دانند چه می کنند یا دانسته می کنند ، بر اساس توطئه ای است که می خواهند این قشر جوان را مهمل بار بیاورند تا نفتش را ببرند و او مشغول هروئینش باشد ، شرافت ملی اش را ببرند ، و او مشغول تریاکش باشد . باید اینها را معالجه کرد و همچنین نصیحتشان بکنند که آقا چرا خودت را مهمل می کنی ، باید در بین مردم و در جناح خلاقه واقع گردی . این جوان ها ، جوان های ما بودند که فریاد زدند و مشتشان را گره کردند و الله اکبر گفتند . اگر فرض کنید که جوان های ما خدای نخواسته مبتلا به هروئین بودند ، می توانند این کار را بکنند؟ آدم وافوری می تواند بلند شود و در خیابان مشتش را گره کرده و جنگ کند؟ این یک باب است که باز چون برگشتش به حیثیت اسلام است جلوگیری از آن بر همه واجب است و برای اشخاصی که در این باب نیستند حرام است بروند و هروئینی گردند ، چه هروئین و چه تریاک و چه مشروبات و امثال اینها ، انسان را از آنچه هست ساقط می کند ،

یعنی از یک آدمی که همه کاری می تواند بکند یک بیکاره می سازد ، بیکاره ای که باید در کنار منقل بنشیند و چرت بزند .

و یک باب هم ، باب این فسادهائی است که پیش آورده اند . این

هم یک مساءله ای نیست که خیال شود از باب اتفاق حاصل شده . تمام این مراکزی که برای فحشا و خوشگذرانی درست کردند همین طوری درست نشده است . در مجلاتشان ، در رسانه های گروهی چه سمعی و چه بصری تبلیغات کردند و کلا در خدمت اینها بودند ، رادیو و تلویزیونشان مشغول بود که این جوان ها را از بازار ، از بیابان که مشغول خدمت بودند ، از ادارات به آن مراکز فساد بکشانند ، از دانشگاهی یک موجود فاسد بسازند ، از اداری یک موجود فاسد درست کنند . انسان وقتی چنددفعه در آن سینماها و در مراکز فحشاء رفت به این امور عادت می کند . وقتی یک جوان چند بار به یک مرکز فساد رفت دیگر نمی تواند نرود . جوان های ما را که باید میدان های رزم را اداره کنند ، به مراکز بزم بردند و جوانان هم خیال کردند که اینها فقط می خواهند که آنان عیش و عشرت کنند . مساءله این نبود مساءله این بود که شما را از آن قوه فعاله که خدا در شما ایجاد کرده است و در مغز و بدن شما به ودیعت گذارده است تهی کنند و یک موجود عیاش که غیر از اینکه بنشیند بخندد و مشروب بخورد ، بسازند تا مبادا یک وقت در فکر این بیفتند که نفت را بگیرند . اینها همه نقشه است که ذخایر ما را ببرند . تنها نفت نیست ، ایران ذخائر فراوانی دارد و آنها اطلاع دارند . چه کسی می تواند جلوگیری از غارت اینها کند . نسل

جوان است که می تواند جلوی این فسادها و حمله ها را بگیرد . اینان خواهند نسل جوان را به موادمخدر یا به آن عیش و نوش که آن هم مخدر است مبتلا کنند ، اگر دنیا را آب ببرد این آدم را خواب می برد ، این به دنبال آن مسائل است ، چکار دارد که مملکتش را می برند ، جهنم که می برند . مردم و جوانان را چنان بار می آوردند که منطقی اینچنین پیدا می کند که اگر هر کاری بشود می گوید به من چه مربوط است . جوانی که اگر در جایی صحبتی شد ، به حیثیت کشور و ملتش ، به حیثیت اسلامی او بر می خورد باید قیام کند و مبارزه کند ، چنان او را می سازند که از پی این منقل نتواند و آن پیاله نتواند حرکت کند .

دشمنان ما بیدارند ، شما هم بیدار شوید

آقا این نقشه است ، قضیه عادی نیست که ما خیال کنیم که خوب جوانند و اقتضای جوانی این است . الان مادر جنگ هستیم ، در جنگ سیاسی و اقتصادی هستیم ، محتمل است جنگ نظامی هم پیش بیاید ، جوان های ما باید برای خاطر اسلام و برای خاطر ملت و کشور و حیثیت خودشان ، برای نوامیس خودشان دست از آن مراکز بکشند و در مراکز صحیح تربیتی قرار گیرند .

خداوند انشاءالله همه را توفیق بدهد . و من از این افرادی که عکس هایشان را نشان دادید وحشت کردم . من چند ورق را می بینم که تمامی آن پر از عکس هائی است که اینها یا گرفتار هستند یا از

بهبود یافتگان هستند . چرا ما اینقدر باید صدمه دیده و معتاد داشته باشیم ؟ چرا باید اینقدر اینها غفلت داشته باشند و مبتلا بشوند؟ امیدواریم که همه ایران متوجه این معنا باشند که مساءله نقشه و توطئه است نه اینکه یک مساءله عادی باشد ، توطئه است تا این جوان های ما را به بهانه اینکه خواهیم برای شما مثلا مراکز عیش ونوش درست کنیم ، از همه چیز ساقط کنند . قم بحمدالله در هر امری پیشقدم است هم کشاورزی را تقویت می کند و آنطور که شما گفتید انشاءالله در همه ایران اینچنین شود و در سایر جاها نیز مشغول گردند و جوان هایشان را نجات بدهند . خود جوان ها نیز توجه داشته باشند که قضیه استعمار است و آلت دست استعمار نشوید و آلت دست دشمنان ما نشوید . دشمنان ما بیدارند شما هم بیدار بشوید . خداوند انشاءالله همه شما را تقویت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/10/58

پیام امام خمینی در مورد بسیج عمومی برای مبارزه با بیسوادی

بسم الله الرحمن الرحیم

والقلم و ما یسطرون

ملت شریف ایران ! شما می دانید که در رژیم گذشته آنچه بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود ، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم ، تبلیغات بی محتوا و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود . ملتی که در همه ابعاد از حوائج اولیه محروم بود وانمود می شد که در اوج ترقی است . از جمله حوائج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست ، آموزش برای همگان است . مع الاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت

بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند چه رسد به آموزش عالی . مایه بس خجلت است در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می کند که طلب علم را فریضه دانسته است ، از نوشتن و خواندن محروم باشد . ما باید در برنامه دراز مدت ، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاءالله در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدائی را آموخته باشد . برای این امر ، لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپا خیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد . برادران و خواهران ایمانی ! برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن برکنید . تعلیم و تعلم عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است . ائمه جماعات شهرستان ها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا ، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصی ، اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند . من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود

، بدون فوت وقت ایران را به صورت مدرسه ای درآورند و در هر شب و روز و در اوقات بیکاری یکی دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند .

بپا خیزید که خداوند متعال با شماست ، از خدای تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/10/58

مصاحبه پروفسور الگار امریکائی با امام خمینی

پروسفور الگار : عرض شود بنده درست یک سال پیش در پاریس به حضور حضرتعالی مشرف شدم و در آن موقع بنده را به زیارت ایران تشویق فرمودید ، در آن موقع فرموده بودید که ایرانی که در اثر این انقلاب شکوهمند اسلامی بوجود آمده بود ، با آن ایرانی که سالها قبل با آن آشنائی داشتم ، بکلی فرق دارد و حالا بالاخره بنابر تشویق حضرتعالی به ایران آمدم و خود دیدم که ایران کاملا جدید و نوینی بوجود آمده در اثر این انقلاب مبارک اسلامی . چون همانطوری که می دانید واقعیت انقلاب اسلامی ایران از طرف خبرگزاری های مغرض مورد تحریف می شود ، در حال حاضر مشغول تاءلیف کتابی هستم که هدف آن معرفی صحیح انقلاب اسلامی ایران باشد و نتیجتا معرفی خود اسلام واقعی و در این خصوص چند تا سؤ ال داشتم که خواستم از حضرتعالی بکنم . اول اینکه برای همه روشن است که روحانیت مبارز به رهبری حضرتعالی نقش مهمی در این انقلاب داشته است و این نقش روحانیت مبارز به رهبری حضرتعالی نقش مهمی در این انقلاب داشته است و این نقش روحانیت در رهبری ملت مسلمان ایران شاید بنابر استقلال روحانیت باشد در

مقابل دولت ، می بینم که در دوره های مختلف ، روحانیت استقلال تا می داشته و جدا بود بکلی از دولت ، حالا می بینیم در اثر انقلاب ، دولتی اسلامی بوجود آمده در ایران ، آیا روحانیت کماکان نهاد مستقلی خواهد بود؟ یا اینکه نوعی ادغام بین روحانیت و دولت انجام خواهد گرفت ، نظر به اینکه بعضی از شخصیت های روحانی از همین حالا وظائف اجرائی به عهده گرفته اند؟

امام : بسم الله الرحمن الرحیم

شما می دانید که در رژیم سابق و رژیم هائی که در طول تاریخ رژیم سلطنتی بوده یا در اقلیم های دیگر رژیم غیر الهی ، غیر توحیدی بوده ، اصل رژیم و قوانینی که در آن رژیم ها بوده است و مقاصدی که در آن رژیم ها ، چه رژیم سلطنتی و چه رژیم های به طرزهای دیگر ، قوانین ، قوانین بشری و با دماغ بشر تاسیس شده است و رژیم ها هم رژیم های همان فرم قوانین شان بوده است و مقاصد هم اکثرا سلطه بر مردم بوده و گاهی هم پیدا می شده است که روی قوانین عمل می کردند ، مقاصدشان اجرای قوانینی که حدودش عبارت از نظم جامعه و آزادی دادن به مردم و امثال اینها .

اما آن رژیمی که توحیدی بوده است و رژیم تابع قوانین الهی بوده است که آن که ما می توانیم ارائه بدهیم ، اسلام است . شاید در قبل از اسلام یک چنین رژیمی که رژیم دولتی باشد و قوانین الهی باشد ، یا کم بوده است یا نبوده است . کم بوده است رژیم هائی

که رژیم توحیدی باشد ، غیر از قانون الهی که از مغز بشر نیست ، از اراده خداست ، غیر از او اصل حکمفرما نبوده است ، در اسلام که خوب ، ما نزدیک به صدر اسلام هستیم نسبت به انبیاء سلف ، حکومت بوده است یک حکومت گاهی محدود و ضعیف و گاهی خیلی توسعه دار ، لکن تا آنجا که اسلامی بوده است حکومت ها و باز به اغراض دیگری مخلوط نشده است ، آن که حکومت می کرده است ، قانون بوده است یعنی الله ، غیر خدا کسی حکومت نداشت اصلا ، اینها انبیا و همین طور آنهائی که خلفاء انبیا بوده اند ، هیچ ابدا از خودشان یک مطلبی ، یک جریاناتی نبوده است ، آنها دنبال این بودند که قانون را اجرا کنند ، البته در بعضی از اموری که ، امور جزئیه بوده است ، خوب ، حاکم دخالت داشته است اما در اصول و در آن چیزهائی که باید در کشوری اجرا بشود ، تابع قانون الهی بودند . اصلا رسول خدا صلی الله علیه و آله که در راس همه است ، هیچ وقت یک مطلبی ، یک حکمی ، یک قانونی نداشته است در مقابل قانون خدا ، مجری قانون خدا بوده است .

و تفاوت بزرگی که بین همه رژیم های دنیا به هر قسمی که می خواهد باشد ، تمام رژیم های بشری با هر فرمی که می خواهد باشد و آن رژیمی که الهی است و تابع قوانین الهی است ، تفاوت بزرگ این است که تمام رژیم های آنی که دیگر عدل

و داد و خوبست فقط در حدود طبیعت است . شما شاید در هیچ رژیمی پیدا نکنید که حکومت دنبال این باشد که تهذیب نفس مردم را بکند ، کاری به آن نداشتند ، حکومت دنبال این بوده است که بی نظمی نشود ، یک کسی در خانه خودش هر کاری بکند تعرضی به آن ندارد ، بیرون نیاید توی خیابان عربده بکشد و نظم را بهم نزند ، تو خانه خودش هر کاری می خواهد بکند آزاد هست ، فقط حکومت های الهی است که برای اصل مقصد ، این بوده است که انسان را آنطور که باید باشد درست کند . انسان اولش یک حیوانست ، بدتر از حیوانات ، اگر سر خود باشد انسان ، همین طور بار بیاید ، هیچ حیوانی مثل انسان نیست در اینکه در شهوت ، در درندگی ، در شیطنت ، حیوانات دیگر محدود از حدود شیطنت شان محدود است ، حدود شهواتشان محدود است ، حدود آن سبعیت شان . انسان چون یک موجودیست که به حسب خلقت از همه موجودات بالاتر هست در طرف آن طرف ، شهوت و غضب و طرف شیطنت و اینها می تواند تا تقریبا لامتناهی برود ، حد ندارد . شما می بینید که اگر چنانچه انسان یک فرض کنید که خانه ای پیدا بکند ، دنبال این است که یکی دیگر هم پیدا کند ، اگر یک کشوری هم پیدا بکند دنبال این است که یکی دیگر هم پیدا بکند ، اگر همه دنیا هم تحت سیطره اش باشد به فکر این است که در کره قمر هم شاید

باشد ، برود آنجا ، در مریخ هم باشد ، برود آنجا . محدود نیست ، نه شهواتش محدود است که با یک حد خاصی بسازد ،

یکی ، دو تا ، ده تا ، صدتا ، و نه طمعش محدود است که به یک کشور ، دو کشور ، ده کشور اکتفا کند ، انبیاء آمدند محدودش کنند یعنی مهارش کنند ، این حیوان افسار گسیخته که به هیچ حدی از حدود محدود نیست ، اگر آزاد بگذارند و این را تربیتش نکنند افسار گسیخته است ، به طوری که همه چیز را برای خودش می خواهد و همه کس را فدای خودش می خواهد ، انبیاء آمدند که این افسار گسیخته رامهارش کنند و بیاورند تحت ضوابط و بعد ار اینکه آن مهار شد ، راه نشانش بدهند برای اینکه تربیت بشود ، یک تربیتی که برسد به آن کمالاتی که تا آخر برای او سعادت است .

نه اینکه مطرح دنیاست فقط این طبیعت است ! پیش انبیاء این دنیا وسیله است ، یک راهی هست ، راه هست برای رسیدن به یک مقصد عالی دیگر که خود انسان نمی تواند و آنها می دانند ، آنها مطلعند به اینکه منتهی به چه می شود اگر افسار گسیخته باشد و منتهی به چه می شود اگر مهار باشد ، از یک راهی که راه هست برای رسیدن به آن درجات عالیه انسانیت ، آنها همه اموری که در نظر این حکومت ها مقصد است ، در نظر انبیاء راه است ، تمام دنیا در نظر انبیاء خودش یک مقصود نیست ، خودش یک محراب

و مقصد نیست ، خودش یک راه است که از این راه باید برسند به مرتبه ای که آن مرتبه ، مرتبه عالی انسانی است که اگر یک موجودی ، یک انسانی این مرتبه عالی انسانی را به آن رسید ، این سعادت دارد و سعادتش محصور به این عالم نیست ، در همین عالم هم سعادت دارد اما محصور نیست ، مقصود یک عالم ماوراء این عالم هست ، آنها ماوراء را دیدند ، یک عالم غیبی که بر ما الان مجهول است ، آنها دیدند و آمدند که این اشخاص که اگر رهاشان کنند افسار گسیخته اند و هر کاری که می خواهند می کنند آنها را ، هم قوه غضبیه شان را ، هم قوای شهوانی شان را و هم قوای شیطنت شان را که همه را دارد ، اینها را اول مهار کند و بعد از مهار ، یک راهی که باید بروند و این قوا مخالف با او هستند آن را بروند ، راه می برند برای رسیدن به آن مقصد اعلاء آن کار انبیاء است ، مع الاسف این کاری که انبیاء خواستند می کنند و همیشه هم دنبالش بودند ، کم موفق می شدند ، موانع زیاد بود برای اینکه انسان به حسب طبع خودش مایل به شهوات و شهوت ، غضب و شیطنت و این مسائل است و آنهائی که می خواهند مخالفت با این بکنند ، این را مهارش کنند ، مبتلای به یک مخالفت هائی ، مبتلای به یک موانعی می شوند که موفق نمی شوند به آن . کم موفق شدند ، لکن معذلک

هر چه که سلامت در دنیا هست و برکت هست ، باز از همین کوشش انبیاء است که کوشش کردند تا آن حدودی توانستند ، تا آن حدودی که شعاع تعلیماتشان رسیده است ، تا آن حدودی توانستند تا یک حدودی محدود کنند ، مطلقا مشکل بوده است و کم رسیدند ، لکن باز هر چه خوبی هست از آنهاست که اگر انبیا را از روی بشر منها کنند ، اسقاط کنند ، آنوقت خواهید دید چه خبر است ، دنبا چه خواهد شد . این انبیاء بودند که مردم را محدود کردند و تا یک حدودی موفق شدند و تا یک حدود این برکت و خیری که در عالم هست از برکت آنهاست . اسلام که همه جهات ، همه بعدهای انسان را در نظر گرفته است و برای همه بعدها طرح دارد ، قانون دارد ، منحصر به غیب تنها نیست ، منحصر به شهادت تنها نیست ، همانطوری که خود انسان منحصر به یک بعد خاصی نیست ، اسلام هم آمده است این انسان را درستش کند و بسازد و همه بعدهایش را ، نه یک بعد فقط ، نه همان بعد روحانی تنها ، که غفلت کند از این جهات طبیعت و نه فقط بعد طبیعت که اکتفاء به این کند از او ، این وسیله است این مقصد ، لکن این وسیله را ماءمور بودند که اصلاح کنند تا وسیله بتواند باشد ، اسلام مع الاسف بعد از صدر اول یک مدت کمی ، دیدید در تاریخ که بنی امیه با اسلام چه کردند و بنی العباس و بعد هم

که اسلام توسعه پیدا کرد و افتاد به دست ایرانی ها و سلاطین با اسلام چه کردند؟ اصلا مسخ کردند ، یک چیز دیگرش کردند ، بنی امیه اسلام را می رفت تا اینکه بکلی متبدل کنند مقصد اسلام را ، که مقصد ، که یک مقصد الهی معنوی داشت متبدلش کنند به یک حکومت ، آنهم حکومت عربی که اصلا مقصدش عربیت باشد و در مقابل سایر ملل ، درست مقابل مقصد اسلام که ملیت ها را می خواست کنار بگذارد و همه بشر ملت واحده باشند و برای یک رژیم ، برای یک طایفه ای ، دون طایفه ای برای یک رنگی با رنگ دیگر فرقی نباشد ، بنی امیه آمدند ، همان عروبت را گرفتند که اگر آنها موفق شده بودند اسلام را متبدل کردند ، به یک معنائی که همه اش دنبال این باشد که آن عروبت جاهلیت زنده بشود . آنها می خواستند که این عروبت جاهلیت زنده بشود ، حالا هم گاهی وقت ها در بعضی از این نقاطی که هستند عرب ها ، بعضی از سرانشان همین معنا را ادعا می کنند که ما می خواهیم آن عروبت اموی یعنی آن عروبت جاهلیت ، عروبت اموی می خواهند زنده بشود . و نگذاشتند اسلام آنطوری که هست ادراک بشود و بشر بفهمد که این در حکومت چه وضعی دارد و در عین حالی که حکومت و اینها در نظر او یک مرتبه پائین است و مرتبه بالا غیر از این مسائل است ، حتی این رژیم طبیعی اش را نگذاشتند که معلوم بشود و در طول تاریخ تقریبا

اسلام به دست های مختلف ، به تبلیغات مختلف ، اسلام باید گفت مجهول بود برای مردم .

ما دراین طول پنجاه سال که تمامش را من شاهد بودم ، شاید شما سنتان اقتضاء نکند ، اما من تمام این پنجاه سال را از زمانی که رضاخان آمد اینجا و کودتای آن زمان را کرد !!! 99 ظاهرا !!! تا حالا ما شاهد این حکومت و طرز این حکومت و وضع اینها بودیم ، رضاخان که آمد ، این با دست انگلیس ها آمد که بعد انگلیس ها هم خودشان اقرار کردند این را که ما این را آوردیم ، در رادیو دهلی ، در جنگ عمومی و چون از ما تخلف کرد حالا داریم می بریمش ، بردندش آنجا که باید ببرند ، ابتدا هم که آمد با حربه اسلام آمد ، حربه اسلام را بر ضد اسلام ، شروع کرد به کارهائی که مسلمان ها از آنها خوششان آمد ، خوب در ایران از باب اینکه قضیه سید الشهدا سلام الله علیه خیلی اهمیت دارد ، این روی آن نقطه خیلی پافشاری می کرد ، خودش روضه می گرفت و در تکایائی که روضه ها بودند پای برهنه می گفتند می رود آنجاها ، تکایا می رود و مردم را گول زد به همین حربه که مردم به آن توجه داشتند که این را می خواستند ، لکن او برضد مردم می خواست درست کند ، تا مدتی اینطور بود ، تا اینکه حکومتش مستقر شد . حکومتش که مستقر شد ، شروع کرد به آن چیزهائی که به او ، حالا یا تعلیم

شده بود یا خودش مثلا می خواست ، تعلیم شده بود ، یک مقداریش هم از آتاتورک گرفت ، با حربه الحاد خودش پیش آمد و اول چیزی را که در نظر گرفت این بود که آثار اسلام را در ایران از بین ببرد ، آثار اسلام را چطور باید از بین ببرد یکی اینکه اینی که همه ملت به آن توجه دارند این را ببرد از دست ، از دستشان بگیرد ، این مجالسی که مجالس روضه سیدالشهداء بود که پیش ملت آنقدر اهمیت دارد و آنقدر مربی هست و آنقدر تربیت کرده است مردم را ، این را دستشان بگیرد تمام روضه های ایران را قدغن کرد ، در هیچ جای ایران یک کسی نمی توانست یک روضه ای که چند نفر محدود حتی باشند نمی توانستند که یک چنین مجلسی درست کنند ، در همین قم که خوب مرکز روحانیت بود آن وقت و حالا ، در همین قم مجلس روضه نبود ، اگر بود بین طلوعین تمام باید بشود قبل از اذان صبح یک عده کمی ، چهارتا ، پنج تا ، ده تا ، می رفتند و یک صحبتی می کردند و یک ذکر مصیبتی می کردند و اول اذان یا یک قدری بعد از اذان باید متفرق بشوند ، آنها هم حتی مفتشینی که آنها داشتند و اشخاصی که دنبال اینها بودند جاسوس هاشان اطلاع می دادند این را هم تمام می کرد .

و از آن بالاتر که اساس را تقریبا بهم می زد ، این بود که روحانیت را از بین ببرد شروع کرد راجع به مخالفت با

روحانیت و این که عمامه های روحانیون را بردارند و کسی حق ندارد عمامه داشته باشد ، حتی بعضی شان گفتند که در تمام ایران بیش از شش نفر نباید عمامه داشته باشند و این را هم دروغ می گفتند اصلا نمی خواستند باشد و عمده نظر این بود که روحانیت را دیده بودند آنهائی که احتمالا این را وادار به این امور کردند ، دیده بودند که در لااقل این صد سال را درست دیده بودند که هر وقت که بنا بود یک شکستی به ملت بیاید ، روحانیت جلویش راگرفت یک شکستی به کشور بیاید روحانیت جلویش را می گرفت ، دیده بودند که در مثلا عراق که انگلیسی ها عراق را آن وقت تقریبا گرفته بودند ، آن روحانی بزرگ مرحوم آقا میرزا محمد تقی جلویش را گرفت و از ایشان گرفت عراق را ، استقلال عراق را او می گرفت از آنها ، و باز دیده بودند که قبل از او میرزای شیرازی با یک کلمه ایران را نجات داد از دست انگلیسی ها و مزاحم را می دیدند که همین روحانیین هستند و اگر چنانچه بخواهند آن چیزهائی که آنها می خواهند که عبارت از مخازن شرق بود ، عبارت از معادن شرق بود ، اینها را آنها می خواستند و علاوه بر این شرق را بازار کنند برای خودشان ، از آن طرف مخازنشان را ببرند و از آن طرف با صورت دیگر بازار درست کنند و هر چه دارند به این بازار صرف کنند ، ما را به صورت یک مصرف در آورند . می دیدند که روحانیت

اگر زنده باشد و چشمش را باز کند و بگذارند به حیات خودش ادامه بدهد این مزاحم است ، از این جهت روحانیت را با تمام قوا کوبیدند ، به طوری که این حوزه علمیه ای که آن وقت البته هزار و چند صدتا محصل داشت ، رسید به یک چهار صد نفر ، آنهم چهارصد نفری که تو سری خورده ، چهار صد نفری که هیچ نتواند یک کلمه صحبت کند یک کلمه ، تمام منابر را در سرتاسر ایران ، تمام خطباء سرتاسر ایران زبانشان را بستند و تمام علماء را در سرتاسر ایران زبانشان را بستند ، معذلک خوب ، در زمان رضاشاه هم یکی دو سه دفعه قیام کردند علماء معذلک چون قیامی بود که ملت از بس ترسیده بود از او همراهی توانست بکند شکسته می شد ، از آذربایجان قیام کردند ، از خراسان قیام می کردند ، از همه ایران ، یک وقت در قم جمع شدند و نهضت کردند لکن شکسته می شد این برای این بود که آنها می دیدند اگر بخواهند همه چیز ما را ببرند و صدا در نیاید باید اینها را از بین ببرند ، تا اینکه ملت نتواند دیگر یک جائی باشد که به آن ، او را رهبری کنند و متمرکز بشود قوا در آنجا ، این مقصد اینها بود . روحانیت در همه این موارد و قبل از او مدافع اسلام و مدافع قوانین اسلام بوده است لکن به حسب موارد البته ، گاهی پیش می بردند ، مثل قضیه میرزای شیرازی که همه ایران هم تبعیت کردند و گاهی

هم شکست می خوردند ، غالبا شکست می خوردند .

این آخر که محمدرضا شروع کرد ، شیطنت هائی کردند اینهم با حربه اسلام ، اینهم شروع کرد ، ابتدابه همان حرف های کارهای پدرش کردن ، قرآن مثلا طبع کرد ، سالی هم یک دفعه ، دو دفعه به مشهد می رفت و نمازی می خواند و از این مسائل می خواست مردم را گول بزند و گاهی هم یک دسته ای را گول می زد ، کم کم دیگر خودش را محتاج به گول زدن نمی دیϠشرȘ٠کرد به اعمال قدرت کردن ، از آن طرف مردم را از همه مواهب محروم کرد و شما می دانید که در ایران نفس نمی شد بکشی و تمام روزنامه ها و مجلات و قلم ها و رادیو و تلویزیون در خدمت او بودند به ضد ملت ، همه اینها در خدمت او بود ، مردم در اختناق و در حبس بودند و همه مخازن هم از دست مردم گرفته شد و هیاهو ، به اینکه من ماءمور خدمت به وطنم هستم و کتاب ماموریت برای وطنم را نوشت و آن همه هیاهو راجع به ترقیات ملت و ترقیات اینها ، خوب مردم هم می دیدند که همه آن غلط است ، همه جای ایران فقر است ، همه جای ایران بیچارگی است ، مردم خانه ندارد مردم هیچی ندارند ، آنجائی که معدن نفت است ، روی این معادن همان مردم آنجا نشسته اند و گرسنگی می خورند ، سروپای برهنه راه می روند ، گاهی من از آنجا که یکدفعه که عبور کردم از همان طرف

اهواز اینها ، از این دهات اطراف ، از این راهی که ما می رفتیم و خط قطار عبور می کرد ، از این اطراف ، این بچه ها این سربرهنه ها ، این پابرهنه ها هجوم می آوردند که یک چیز بگیرند از ما ، آنجائی بود که مخزن نفتشان زیر پایشان بود و داشت می رفت جای دیگر ، مخازن را دادند به غیر و عوضش برای آمریکا ، می گویند این آخر دیگر آمریکا بود همه چیز ، انگلستان در اینجا دیگر خیلی نداشت چیز ، آمریکا جلو بود ، مخازن را دادند به خارج و آمریکا بود همه چیز ، انگلستان در اینجا دیگر خیلی نداشت چیز ، آمریکا جلو بود ، مخازن را دادند به خارج و آمریکا چیزی که به ملت ما داد پایگاه هائی بود که برای خودش درست کرد ، یعنی هم پول ، هم نفت را گرفت ، هم پولش را به صورت پایگاه درست کردن برای خودش داد ، یک چنین ابتلائی برای ملت ما پیدا شد ، از آن طرف قراردادهای سنگین که هیچ به نفع ملت نبود و ملت را تحت سیطره آنها قرار دادند ، همین چیزها بود ، این ملت به تنگ آمده است ، مردم به تنگ آمدند ، یک چنین حیاتی که یا باید تو حبس صرف بشود یا باید در تبعیدات از دستشان ، حیاتشان ببرد ، یا اگر بیرون هم هستند بیرونی نبود ، همه آن حبس بود ، ماءمورین همیشه مراقب بودند که یکی یک کلمه صحبت نکند ، اگر مثل شمائی می آمد در ایران

امکان نداشت یک مصاحبه ای ولو چند کلمه ای راجع به این امور صحبتی بکنیم نه برای شما ، نه برای هیچ کس .

مردم به تنگ آمدند ، منتظر این بودند که یک صدائی بلند بشود ، دنبالش بروند ، در پانزده خرداد ، جلوی پانزده خرداد ، یک چنین صدائی در آمد ، از قم شروع شد ، از قم علمای قم شروع کردند به اینکه یک مخالفتی بکنند ، مخالفت کردند و صحبت ها ، چی ها شد تا اینکه منتهی شد به پانزده خرداد ، پانزده خرداد یک قیام بسیار بزرگی شد ، آنها هم یک کشتار بسیار بزرگی کردند من که در حبس بودم ولی وقتی که بیرون آمدم ، بیرون را اطلاعی خیلی از آن نداشتم ، هیچ اطلاعی نداشتم وقتی بیرون آمدم و بعدش هم یک مدتی در حصر بودم و در یک منزلی حبس بودم ، منتها خوب فرق داشت به آن حبس آنجا ، به من رساندند که پانزده هزار آدم را کشتند ، حالا چقدر هم گرفتند ، خدا می داند ، نمی دانم . مردم به یک حالی درآمدند که دیگر برایشان زندگی یک چیزی نبود که خیلی دنبالش بودند ، زندگی این بود که با اشرار باید زندگی کنند ، زندگی با اشرار یک زندگی صحیحی نیست ، زندگی که پدر فرزندش را می بیند گرفتار است ، فرزند پدرش را می بیند گرفتار است ، زن شوهرش را می بیند گرفتار هست و هکذا یک زندگی سختی برای مردم شده بود ، دنبال این بودند که یک جرقه ای بلند بشود و تحریک

کنند ، پانزده خرداد آن جرقه ای که قبلش پیدا شد و پانزده خرداد را بوجود آورد و آنها پانزده خرداد را هم شکستند لکن ملت آنطور نشد که یک شکست تا آخر بخورد ملت در صدد نبودند ، اینطور کم و زیاد هی بود ، تا حوادثی پیدا شد ، که این حوادث از دو سال پیش از این تقریبا تا حالا یک حوادثی دنبال هم هی پیدا شد ، مردم هم مستعد بودند ، از حکومت ناراضی ، از زندگی به تنگ آمده بودند ، و یک تحول روحی هم که خدا به آنها داد و آن این بود که در این آخر یک جور تحولی پیدا شده بود که حالا هم باز یک مقداریش هست و آن اینکه مثل همان کسانی که در صدر اسلام بودند ، اینها آرزوی شهادت می کردند ، الان هم شما وقتی که می بینید توی این جمعیت ها کفن پوشیدند که ما برای شهادت حاضریم ، مادرهائی که بچه شان را از دست دادند یکی ، دوتا را ، می آیند پیش من می گویند که شما دعا کنید ، این یکی دوتا هم که داریم هم شهید بشوند . مکرر این جوان ها زن و مرد جوان از من می خواهند که من دعا کنم آنها هم شهید بشوند ، این یک تحول روحی بود که به دست خدا و به اراده خدا حاصل شد برای ملت . و اجتماعی که در یک امر کردند ، برای اینکه ناراضی همه بودند ، این نکرده بود ، یک قشری را راضی نگهدارد ، فقط آن رده

های بالای ارتش و قوای انتظامی ، باقی را دیگر به هیچ نمی گرفتند ، نه ادارات و نه ارتش ، آن رده های پایین ، نه مردم و نه بازار و نه مسجد و نه روحانیت و نه دانشگاه ، هیچ یک را به حساب نمی آوردند اینها ، چیزی نمی دانستند اینها را و بزرگتر خطای اینها همین بود که ملت را چیزی نمی دانستند ، ملت همه با هم شدند برای اینکه همه ناراضی بودند ، وقتی صدا درآمد که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، مخالفت کسی با آنها نکرد !!! سرتاسر ایران یک ابتدا را می گویم !!! سرتاسر ایران ، یک صدا بیرون می آمد که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، این رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم ، بعد از اینکه موفق شدند و با این قدرت الهی پیش رفتند و همه دولت ها هم ، ابرقدرت ها هم با او موافق بودند و پشتیبانش بودند ، آمریکا و انگلستان زیادتر اظهار می کردند ، دیگران هم بودند ، مع الاسف ممالک اسلامی هم دولت هایشان بودند الا کم . بعد از اینکه مردم شکستند این سد را ، عقب زدند او را ، آنوقت صحبت ها درآمد ، اغراض پیدا شد ، اختلافات شروع شد و این اختلافات خیلی هایش امکان دارد که یک دست های پشت پرده ای در کار باشد و آنها وادار می کنند که یک چنین مسائلی در ایران ایجاد بشود ، آثارش هست در جاهائی که آنها یک چنین نقشه هائی دارند که همان نقطه ای که نقطه قدرت ملت است ،

همان را هدف قرار بدهند و از دستش بگیرند . دو چیز نقطه قدرت بود یکی وحدت کلمه اینها و یکی هم جمهوری اسلامی می خواهیم ، اسلام این قدرت معنوی تا توانستند راجع به جمهوری اسلامی مخالفت کردند ، جمهوری باشد ، اسلامیش دیگر می خواهید چه کنیم !! جمهوری دموکراتیک باشد ، اسلامش نباشد ، آخرش که آن خوب خوب هاشان صحبت می کرد ، جمهوری اسلامی دموکراتیک ، ملت ما این را قبول نکرد ، گفتند ما همان ، آنکه مافهمیم اسلام را می فهمیم ، از جمهوری هم می فهمیم چیست !! اما دموکراتیکی که در طول تاریخ ، پیراهنش عوض کرده ، هر وقت یکی را ، الان این دموکراتیک در غرب یک معنا دارد و در شرق یک معنا دارد و افلاطون یک چیزی می گفت و ارسطو یک چیزی می گفت ، این را ما نمی فهمیم ، ما یک چیزی که نمی فهمیم چه ادعایی داریم که ذکرش بکنیم وبتوانیم به آن بدهیم ، آنی که می فهمیم ، ما اسلام را می دانیم چی هست یعنی می دانیم که رژیم عدل است ، البته نه اینکه می دانیم ، خوب ما که اسلام را نمی دانیم واقعا ، رژیم عدل است می دانیم ، این عدالت است در آن از احکامی که درصدر اسلام بودند ، مثل علی ابن ابی طالب فهمیدیم چه کاره است ، چه می کند ، و جمهوری هم معنایش را می فهمیم که باید ملت راءی بدهند ، اینها را قبول داریم ، اما آن دموکراتیکش را حتی پهلوی اسلامش بگذارید

، ما قبول نداریم ، علاوه من این را در یکی از حرف هایم گفتم که اینکه ما قبول نداریم برای اینکه این اهانت به اسلام است ، شما این را پهلویش می گذارید ، اسلام دموکراتیک نیست و حال آنکه از همه دموکراسی ها بالاتر است اسلام . ما از این جهت ما این را قبول نمی کنیم ، اصلا شما پهلوی این را بگذارید ، مثل این است که بگوید که جمهوری اسلامی عدالتی ، این توهین به اسلام است برای اینکه عدالت متن اسلام است ، از این جهت این را هم ملت ما قبول نکردند و اصحاب قلم و روشنفکرها بعضی از آنها را ، اینها جدیت داشتند به اینکه این کلمه اسلام نباشد و ما اینطور فهمیدیم که چون از اسلام ضربه دیدند می خواهند این نباشد ، خوب همه قدرت ها دیدند که این نفت اینجا ، حالا از دستشان گرفته شده عجالتا و این را چه کسی گرفته است ؟ این را این ملتی که داد می زند اسلام ، پس این اسلامش را حذف بکنید هر چه که باشد این دعوا هم دیگر ندارد ، دیگر پشتوانه ملت ندارد ، می خواستند پشتوانه را از این جمهوری بگیرند . پشتوانه یک حکومتی ملت است ، اگر یک ملتی پشتوانه حکومتی نباشد این حکومتی نمی تواند درست بشود ، این تواند برقرار باشد ، آنها می خواهند این مطلب را بگیرند از دست ، از این جهت اصرار به این داشتند ، حالا هم اصرار دارند چنین از اول هی اصرار ، اصرار دارند حالا هم اصرار! منتها

به صورت دیگر ، قانون اساسی یک قانون ملی نیست ، این قانون اساسی اشکالات دارد ، که مطلبی که خود ملت ، وکلا تعیین کرده و گذراندند و بعد هم خود ملت به آن راءی دادند ، یک اقلیتی که ما سرانشان را می شناسیم و سروته شان را اطلاع برایشان داریم ، اینها مخالفت می کنند با چیزی که همه ملت می کند ، این جز این معنا نیست که می خواهند همان مسائل سابق عود کند و همان منافع سابق را ببرند . از اسلام ضربه دیدند می خواهند نگذارند تحقق پیدا کند .

در تمام مراحل روحانیت هی نقش اول داشت ، یعنی دانشگاه ها بودند ، روشنفکرها همه شان نه البته ، دانشگاهی ها ، دانشجوها تقریبا اکثرا همیشه همه ، بازاری چه و چه ، همه اینها نقشی داشتند ، لکن آنکه ملت را بسیج کرد ، آن روحانیون بودند ، یعنی هر محله ای یک مسجد یا چهار تا مسجدی که دارد ، چهار تا روحانی دارد مردم به آن اعتقاد دارند ، آنکه من همیشه به ملت ایران سفارش کردم که این دژ محکم را از دست ندهید و به این روشنفکرهائی که می خواهند ، شاید میل داشته باشند که مملکتشان استقلالی داشته باشد ، مملکتشان آزاد باشد ، سفارش کردم که اینها سد بزرگی است که اگر از دست بدهید نمی توانید کاری انجام بدهید ، اگر این روحانیت را از این نهضت از اول برمی داشتیم ، اصلا نهضتی نمی شد ، مردم به کس دیگر گوش نمی دادند مردم به این روشنفکرها گوش نمی

دهند .

اینها یک ده نفر ، صد نفر ، هزار نفر ، آنکه خیلی از اینها ، من الان نمی دانم یک حزبی باشد ، هزار نفر داشته باشد ، غیر از حزب اسلامی اگر باشد مردم به آنها گوش نمی دهند هی فریاد بزنید ، هر چه فریاد بزنند ، مگر نه بیخود می گویند ، اینکه می تواند یک ملت را تجهیز کند و تا پای مرگ ببرد ، آن این جمعیت است ، اینکه می گوئید نقش بزرگی داشتند ، واقعا اینطور است که مائی که مطلعیم بر میزان علاقه مردم به روحانیین شان منتها سعه شعاع نفوذ روحانیین مختلف است ، با هم ، اما هر کدام در هر شعاعی هستند ، آن عده ای که آنجا هستند به حرف او گوش می دهند ، یعنی می بینند که اگر چنانچه دنبال حرف این بروند ، این برایشان سعادت است ، خیر خواهشان هست ، اگر هم کشته بشوند ، سعادت است ، اینها بودند که تجهیز کردند سرتاسر ایران ، مردم را این خطباء این روحانیین ، این مسجدی ها خودشان آمدند و دنبالشان هم اینها آمدند ، همه ملت آمدند و همه قشرها هم آمدند ، لکن آنی که ملت را همچو به طور عمومی تجهیز کرد این طایفه بودند .

و من همیشه از همه قشرها می خواهم که شما ملی هم هستید ، اینها را حفظشان کنید ، الهی که حفظشان می کند ، ملی هم هستید اینها را حفظ کنید ، اینها را از دست ندهید ، الان که ملاحظه کنید دنبال این هستند که هی مناقشه

کنند شکست بدهند اینها را ، و این نه صلاح دینشان هست نه صلاح دنیاشان هست ، من نمی خواهم تطهیر کنم این طائفه را که بگویم هر که عمامه سرش هست این یک آدم مهذب ، صحیح ، سالم است نه چنین ادعائی ندارم ، هیچ کس چنین ادعائی ندارد ، لکن من می گویم که آنهائی که مخالف هستند با این جمعیت ، اینطور نیست ، آنهایی که نقشه دارند آنطور نیست که با بدها مخالف باشند ، با خوب ها مخالفند ، با آنهایی که نفوذ دارند مخالفند ، اگر چنانچه یک مقصد صحیحی بود که اینها صحبت می کردند خوب مطلبی بود ، یک مقصد صحیح است و باید تصفیه بشود ، ما هم این را قبول داریم وقتش هم اگر برسد تصفیه خواهد شد ، اما در یک وقتی که ملت ما دچار یک همچو آشوبی هست بعد از انقلاب است ، انقلاب بعد از اینکه یک قدری جلو رفت و برگشت به حال خودش ، همین گرفتاری ها در همه دنیا بوده بیشتر از ما ، الانی که ملت ما مواجه است با یک قدرت بزرگ و بلکه با قدرت های بزرگ مواجه هست ، امروز روزی نیست که آن پشتوانه ملت را آن چیزی که می تواند تجهیز کند ملت را ما بشکنیم ، ولو اینکه ما فرض کنید گله داریم از یک کسی ولو اشکال داریم به یک کسی و کسانی ، لکن وقت این نیست که بشکنیم و آنهایی که نقشه دارند همه را می خواهند بشکنند منتها به تدریج . نمی دانم این مثل پیش

شما هست یا نیست که یکی رفت توی باغش دید که یک سیدی و یک آخوندی و یک مرد عامی دارند دزدی می کنند و رفت آنجا و گفت که خوب این آقا سید است و اولاد پیغمبر بسیار خوب این آقا از علماست و پائین روی چشم ما ، اما تو مردیکه چه می گویی آن دو تا را با هم با خودش رفیق کرد آن را دست و پایش را بست ، بعد آمد نشست و گفت واقع مطلب این است ، خوب سید اولاد پیغمبر است با اولاد پیغمبر نمی شود چیز کرد ، خوب آشیخ تو چه می گویی ، با این ریش و عمامه آمدی دزدی ، سید را با خودش موافق کرد ، آخوند را دستش ، این دو تا را که دستش را بست پاشد گفت سید جدت گفته دزدی کنی قلدر بود گرفت سید را هم بست ، اینها وضعشان اینطور است ، روی این نقشه است که می خواهند این سید اولاد پیغمبر است ، آن کذا و کذا است ، خوب این آخوندها حالا چی می گویند اینها ، آخوندیسم یعنی چه ، مملکت ما نباید دست آخوندها باشد ، اینها خیال می کنند که آخوندها می خواهند مملکت را بگیرند و به کس دیگر بدهند و خودشان هر کاری می خواهند بکنند مساءله این نیست ، اینها همین نقشه است که ملت را از این آخوندها جدا کنند با دست خود ملت آن چیزی که برای ملت سرمایه است و می تواند کار بکنند ، آن را بگیرند و جدا کنند که نقشه در

زمان رضاشاه هم به این معنا بود و بعد هم یکی یکی از اول از آن پائین ترها بگیرند و بیایند بالا ، بیایند بالا یکی یکی برسند تا آخر این جمعیت را از بین ببرند .

این است که آنکه اسلام راتواند نقش بدهد در دنیا ، آنکه می تواند اسلام را در دنیا ابراز کند و ترویج کند از دست مردم گرفته بشود ، اسلام کم کم گرفته بشود ، اساس اسلام است ، اساس این طرف هم اسلام ، اساس دشمنی هم با اسلام است ، هر دویشان اینطوری است .

اینکه شما گفتید که علما نقش داشتند ، آیا بعدا نقش دارند؟ علما نقش شان این است که هدایت کنند و مردم را راه ببرند و کوشش شده بود به اینکه علماء را منعزل کنند از ملت ، یعنی دین را از سیاست جدا کنند ، دین را بگذارند کنار ، سیاست را بگذارند کنار . اسلام دین سیاست است اصلش ، اسلام را شما مطالعه دارید در آن ، اسلام یک دینی است که احکام عبادیش هم سیاسی است این جمعه ، این خطبه های جمعه ، آن عید ، آن خطبه های عید ، این جماعت ، اجتماع ، این مکه ، این مشعر ، این منی ، این عرفات ، همه اش یک مسائل سیاسی است ، با اینکه عبادتند ، در عبادتش هم سیاست است ، سیاستش هم عبادت است ، اینها جدا می کردند اسلام را و دین را از سیاست می گفتند که امپراطور سرجای امپراطوری است ، آخوند هم برود در مسجد ، آخوند چکار دارد

به اینکه رضاخان مردم را چه می کند و چه می کند ، آخوند برود نمازش را بخواند و برود آخوند چکار دارد که نفت را دارند می برند ، آخوند چکار دارد که قراردادهای کمرشکن برای یک مملکتی حاصل می شود ، آخوند برود عبایش را سرش بکشد ، توی مسجد نمازش را بخواند هر چه هم دلش می خواهد دعا بخواند ، کی با او مخالف است ، هر که هر چی دلش می خواهد دعا بخواند هیچ کس با او مخالف نیست ، من احتمال نمی دهم که حضرت مسیح به این جور باشد که حالا درستش کردند ، مگر امکان دارد که حضرت مسیح تعلیمش این داده که ظلم قبول کنی ، صورتت را اینطور بگیری وقتی زنند ، آن طرف می گیری ، این تعلیم خدا نیست ، این تعلیم مسیح نیست ، حضرت مسیح مبرای از این است ، حضرت مسیح با زور مخالف است ، حضرت مسیح مبعوث شدند ، اینها برای اینکه رفع کنند این ظلم ها را برای اینکه چه بکنند منتها به مبتلا شده است ، به یک دستگاه هائی که بد معرفی می کند از او ، اسلام هم همین ابتلاء را پیدا کرده بود ، لکن در

هر عصری یک علمائی بودند که نمی گذاشتند اینطور بشود حالا یک قدری توسعه پیدا کرده است زمان فرق کرده و افکار مردم فرق کرده و این چیزها هم فرق کرده .

اگر مقصود از اینکه نقش داشته باشد روحانیت بله روحانیت نقش دارد ، در حکومت هم نقش دارد . روحانی نمی خواهد حاکم باشد ، لکن

می خواهد نقش داشته باشد ، شما در همین قضیه رئیس جمهوری به ما پیشنهاد می کردند که ، پیشنهاد کردند از اشخاص ، حتی از دانشگاه به اینکه ما حالا بعد از مدت ها فهمیدیم که اطمینان به دیگران نیست . روحانی باشد من می گفتم نه ، روحانی نقش باید داشته باشد ، خودش رئیس جمهور نشود ، لکن در ریاست جمهور نقش باید داشته باشد ، کنترل باید بکند ، آن به منزله کنترل یک ملتی است ، یک مملکتی است ، نمی خواهد روحانی رئیس مثلا فرض کنید که رئیس دولت باشد ، لکن نقش دارد در آن ، اگر رئیس دولت بخواهد باشد کذا ، پا را کج بگذارد این جلویش را می خواهد بگیرد . اینکه در این قانون اساسی یک مطلبی ولو به نظر من یک قدری ناقص است و روحانیت بیشتر از این در اسلام اختیارات دارد و آقایان برای اینکه خوب دیگر خیلی با این روشنفکرها مخالفت نکنند یک مقداری کوتاه آمدند اینکه در قانون اساسی هست ، این بعض شؤ ون ولایت فقیه هست نه همه شؤ ون ولایت فقیه ، و از ولایت فقیه آنطوری که اسلام قرار داده است به آن شرایطی که اسلام قرار داده است ، هیچ کس ضرر نمی بیند یعنی آن اوصافی که در ولی است در فقیه است که به آن و اوصاف خدا او را ولی امر قرار داده است و اسلام او را ولی امر قرار داده است با آن اوصاف نمی شود که یک پایش را کنار یک قدر غلط بگذارد ، اگر یک کلمه

دروغ بگوید ، یک کلمه ، یک قدم بر خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد ، استبداد را ما می خواهیم جلویش را بگیریم ، با همین ماده ای که در قانون اساسی است که ولایت فقیه را درست کرده این استبداد را جلویش را می گیرند ، آنهائی که مخالف با اساس بودند می گفتند که این استبداد می آورد ، استبداد چی می آورد ، استبداد با آن چیزی که قانون تعیین کرده نمی آورد ، بلی ممکن است که بعدها یک مستبدی بیاید شما هر کاریش بکنید مستبدی که سرکش است بیاید هر کاری می کند ، اما فقیه مستبد نمی شود . فقیهی که این اوصاف را دارد عادل است ، عدالتی که غیر از اینطوری عدالت اجتماعی ، عدالتی که یک کلمه دروغ او را از عدالت می اندازد ، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت می اندازد ، یک همچو آدمی نمی تواند خلاف بکند ، نمی کند خلاف ، این جلوی این خلاف ها را می خواهد بگیرد ، این رئیس جمهور که ممکن است یک آدمی باشد ولی شرط نکردند دیگر عدالت و شرط نکردند ، این مسائلی که در فقیه است ، ممکن است یک وقت بخواهد تخلف کند ، بگیرد جلویش را ، کنترل کند . آن رئیس ارتش اگر یک وقت بخواهد یک خطائی بکند آن حق قانونی دارد که او را رهایش کند ، بگذاردش کنار ، بهترین اصل در اصول قانون اساسی این اصل ولایت فقیه است و غفلت دارند بعضی از آن و بعضی ها هم غرض ،

روحانی می گوئید که بعد می خواهد در دولت نمی خواهد نخست وزیر بشود و نمی خواهد !!! عرض بکنم که !!! رئیس جمهور بشود و صلاحشان هم نیست که اینها بشوند ، لکن مراقبت دارد ، نقش دارد ، روحانیت در دولت نقش دارد ، نه روحانیت دولت است . این نقش از اول هم بوده است منتها این را کنارش زده بودند ، حالا خدا یک مهلتی داده است . یک جمعیتی ، این مردم جمع شدند هیاهو کردند ، این هیاهوهاست که این کارها را کرده است ، جمع شدند هیاهو کردند ، حالا یک نقشی پیدا کرده روحانیت ، همان نقشی که برای روحانیت است که باید کنترل کند این چیزها را ، و الا سر رشته ندارد مگر می تواند که یک روحانی برود رئیس فوج بشود . سر رشته ای از این کار ندارد یک روحانی که اطلاعاتش در باب یک اموری کم است ، برود بخواهد آنها را بگیرد . این معنا ندارد ، اما روحانی چون موارد خطا و اشتباهی که از قانون اسلام که یک قانونی است که اگر اجرا بشود ، همه مقاصد برای ما حاصل می شود این مطلع است ، این سر رشته دار این قانون است ، این را قرارش دادند با آن همه قیودی که همه اش قیود یک چیزی بوده است که قرار دادند و ما هم تابعیم ، لکن مساءله این نیست مساءله بالاتر از این است ، اما خوب البته ملت یک چیزی را که خواستند ما همه تابع او هستیم و یک همچو روحانی اگر نقش داشته

باشد در دولت ، نمی گذارد دیگر نخست وزیرش ، رئیس جمهورش هر جا که ظلم ببیند ، روحانی نقش دارد بر اینکه جلویش را بگیرد و هر وقتی بخواهد یک قلدری پیش بیاید جلویش را می گیرد ، یک دیکتاتوری باشد جلویش را می گیرد ، خواهد خلاف آزادی باشد ، جلویش را می گیرد ، بخواهد یک دولتی یک قراردادی با یک دولتی ببندد ، که اسباب این بشود که این تابع او بشود ، پیوند او بشود ، پیوسته او بشود روحانی جلویش را می گیرد . یک اصلی است که اصل یک مملکت را اصلاح می کند ، این یک اصل شریفی است که اگر چنانچه انشاءالله تحقق پیدا بکند ، همه امور ملت اصلاح می شود ، بنابراین اینکه شما سؤ ال کردید که آیا روحانی می خواهد به دولت منضم بشود یا چی ؟ نه نمی خواهد دولت باشد اما خارج از دولت نیست ، نه دولت است ، نه خارج از دولت . دولت نیست یعنی نمی خواهد برود در کاخ نخست وزیری بنشیند و کارهای نخست وزیری را بکند ، غیر دولت نیست برای اینکه نخست وزیر اگر پایش را کنار بگذارد این جلویش را می گیرد ، می تواند بگیرد ، بنابراین نقش دارد و نقش ندارد وقت من هم گذشت دیگر ، مسائل دیگری ، شما هم دیگر انشاءالله سلامت باشید .

تاریخ : 8/10/58

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل شهربانی جمهوری اسلامی شهرستان یزد

تفاوت دولت اسلامی با غیر اسلامی : حفظ سلسله مراتب و ظلم نکردن به زیر دست

بسم الله الرحمن الرحیم

من توفیق همه گروه های ملت و خصوصا قوای انتظامی و شما پرسنل شهربانی یزد را از خدا می خواهم و به همه شما دعا می کنم که

موفق باشید و به وظایفی که امروز به همه محول است ، شما همه عمل کنید . امروز تمام قوای انتظامی ، اینها همه در خدمت اسلام هستند . یک وقت بود که شهربانی و همین طور سایر گروه های انتظامی در خدمت طاغوت بودند و تکلیف آن روز یک طور بود و تکلیف امروز سنگین است . امروز که شما شهربانی جمهوری اسلامی هستید ، یعنی پرسنل شهربانی اسلام یعنی شهربانی امام زمان ، آن کاری که لشکر امام زمان باید بکند ، با آن کاری که لشکر طاغوت می کرد فرق دارد ، همانطوری که خود امام زمان با طاغوت فرق داشت . آن حکومت جور بود و این حکومت عدل ، آن حکومت طاغوت بود و این حکومت خدا .

در اسلام یک حکومت است و آن حکومت خدا ، یک قانون است و آن قانون خدا و همه موظفند به آن قانون عمل کنند . تخلف از آن قانون هیچ کس نباید بکند . قانون عدل است ، عدالت است ، جامعه عدل و جامعه ای که در آن عدالت اجرا بشود . و یک اشتباه گاهی دیده می شود که بعضی از افراد منحرف ، در بین پرسنل شهربانی یا در بین درجه دارهای ارتش یا ژاندارمری پخش می کنند و جوان ها را وادار می کنند به بعضی از کارهایی که ناشایسته است ، آن این است که به آنها می گویند که حالا که انقلاب شده است و طاغوت از بین رفته و جمهوری اسلامی آمده است ، دیگر درجه دار و افسر و سرباز ندارد (جامعه توحیدی )

. این یک اشتباهی است که آنهایی که می خواهند نگذارند اسلام آنطوری که هست ، در کارش تحقق پیدا بکند ، آنها این حرف ها را در اذهان جوان ها انداخته اند ، جوان ها هم غافل از مسائل ، دنبال کرده اند . جامعه توحیدی به آنطوری که آنها می گویند یعنی جامعه هرج و مرج . حالا مثلا در شهربانی اگر بنا باشد که زیردست !!! شهربانی !!! رئیس شهربانی از رئیس شان اطاعت نکند ، خودش خودسر و به اسم اینکه جامعه توحیدی است ، ریاست و مرئوسیت اصلش در کار نباشد ، همه یا باید مثلا فرض کنید سرلشکر باشند یا همه سرباز . اگر یک لشکری ، یک شهربانی ای همه شان رئیس باشند ، این شهربانی قابل دوام است ؟ همه شان سرباز باشند ، همه شان پاسبان باشند ، هیچ دیگر آن کسی که باید فکر کند و روی افکارش فرمان بدهد و نباشد در کار ، این شهربانی دیگر شهربانی نیست . در ارتش هم همین طور . اگر همه سربازها باشند تا جامعه توحیدی به آن معنای غلطی که در اذهان انداخته باشد ، یا همه آنها سرگرد باشند ، یا همه آنها سرلشکر باشند مثلا ، آیا این ارتش می شود برای یک مملکتی یا هرج و مرج می شود؟ اساس ارتش ، اساس ژاندارمری ، اساس نظام در عالم ، نه فقط در اینجا ، در عالم از اولی که یک نظامی در عالم پیدا شده است ، اساس بر این بوده است که مراتب محفوظ باشد . فرق ما بین دولت اسلامی

و غیر اسلامی این است که ظلم نشود از بالا به پائین ، نه فرمان داده نشود ، اطاعت باید بشود ، ظلم نباید بشود . در زمان رسول الله هم ، همه مطیع رسول الله بودند و او فرمانفرما بود ، اما از طرف ایشان ظلم به کسی شد ، در زمان حضرت امیر هم ، حضرت امیر امر می کرد و همه اطاعت کردند . مالک اشتر هم در آنجائی که حکمفرما بود امر می کرد و همه مکلف به اجرا بودند ، لکن از طرف مالک اشتر ظلم به کسی نمی شد .

در جامعه توحیدی افراد مختلفند ، با یک هدف مشترک

جامعه توحیدی عبارت از جامعه ای است (توحیدی به معنای حقیقی نه ، به آن معنای غلطی که گفته شده است ) عبارت از جامعه ای است که با حفظ همه مراتب یک نظر داشته باشند ، کانه یک موجودند . شهربانی ، شهرداری !!! عرض می کنم که !!! ارتش ، ژاندارمری ، سایر قشرهای دولت ، ملت ، رئیس جمهور ، پائین تر ، همه با حفظ مراتبشان یک مقصد داشته باشند و آن یک مقصد الهی ، کانه همانطوری که یک جامعه توحیدی در خود بدن انسان است . انسان به منزله جامعه توحیدی است ، چشم ، گوش ، دست ، اینها ، اما هم فرمانفرما دارد ، هم فرمانبرما دارد . مغز فرمان دهد و دست فرمان می برد ، اما همه یک راه دارند ، همه برای این است که این کشور فردی را (انسانی را) اداره کنند . همه دنبال اینند که فرمان از بالا می آید و پائین هم اطاعت می

کند ، لکن جامعه توحیدی است . اعضای یک موجودند ، اعضای یک هیکلند ، یک هویتند ، لکن در عین حالی که اعضای یک هویتند و همه هم برای همین هویت دارند زحمت کشند ، لکن فرمانفرما و کارفرما و کاربر داریم . مغز فرمان می دهد ، اعصاب دنبالش فرمان می برند دست ها ، پاها ، چشم ، گوش ، همه اینها فرمان برند . جامعه توحیدی است یعنی همه شان برای یک مقصدند . جامعه توحیدی را وقتی که از انسان آوردیم برای جامعه ، این فرد که یک به منزله یک جامعه توحیدی بود ، یعنی قوای مختلفه ، اعضای مخلتفه در یک فرمان و در یک راه تخطی نمی کنند . قوا مختلف ، قوای باطن ، ظاهر ، اجزا و اعضاء مختلف ، دست ، پا ، سر ، چه ، لکن همه در فرمان مغز هستند ، یا روح هستند و همه رو به یک مقصد هستند و او برای حفظ مثلا خودش ، حفظ هویت خودش ، حفظ مصالح خودش ، جامعه !!! توحید !!! توحیدی معنایش این است که در عین حالی که فرمانبرو فرمانفرما هست ، در عین اینکه رئیس جمهور هست عرض می کنم مجلس شورا هست و مردم عادی هستند و سرلشکر هست و رئیس ستاد هست و اینها همه باید فرمان ببرند از آن کسانی که فرمانفرما هستند و روی قواعد ، لکن همه شان مثل یک بدن می مانند ، همه برای یک مقصد باشند ، ارتش نکشد یک طرفی و ژاندارمری یک طرف . و در یک کشور اگر

ارتش یک طرف بکشد ، ژاندارمری یک طرف بکشد ، شهربانی یک طرف بکشد ، این اختلاف پیدا می شود . همه باید با هم ، هم مقصد باشند برای حفظ کشورشان ، مقصد حفظ کشور باشد .

جامعه توحیدی مورد نظر منحرفین جامعه حیوانی است ، نه توحیدی

معنی جامعه توحیدی به اینطوری که این اشخاص منحرف القا کرده اند در اینها معنایش یک جامعه حیوانی است ، در غیر حیوان ، جامعه توحیدی ما نداریم . حیوان ها هم ، همه اینجور نیستند ، حیوان ها هم یک دسته شان متمدنند مثل موریانه ، مثل زنبور نر ، مثل مورچه ، اینها نحل تمدن دارند ، اینها هم بالا و پائین دارند . در حیوانات پائین تری که ادراکاتشان به آن اندازه نیست ، جامعه توحیدی است یعنی الاغ ها هم یک جورند ، گاوها هم همه یک جورند ، فرمانبر و فرمانبردارند . یک همچو جامعه ای را آقایان می خواهند؟ جامعه توحیدی که هیچ درجه داری نباشد ، هیچ بالا و پائینی نباشد فرمانفر همه باید عطار باشند ، اگر عطار نباشند ، جامعه توحیدی نیست . اگر مقصود این معناست جامعه توحیدی ، جامعه توحیدی در بشر تا حالا وجود پیدا نکرده الا آنوقتی که وحشی بوده اند . اگر یک وقتی بشر وحشی بوده ، آنجا یک جامعه توحیدی (هر کسی برای خودش می رفته علفی می چیده و می خورده ) اما آن روزی که تمدن در بشر آمده است ، لازمه تمدن این است که درجات باشد . لازمه تمدن این است که یکی دکتر باشد ، یکی فرض کنید که مهندس باشد ، یکی دیگری باشد ،

یکی سرگرد باشد ، یکی چه باشد . این چیزهائی که هست واقعا در عالم ، جامعه توحید به آن معنا درست بکنید برگشت به توحش است . آنهائی که این مطلب را در ذهن جوانان ما القا می کنند برای این است که منعکس بشود در خارج که اینها یک جامعه حیوانی هستند ، اینها قابل این نیستند که برای خودشان حکومت کنند . کسی که حکومت را قبول ندارد ، این هرج و مرج است یک جامعه حیوانی است ، این محتاج به سرپرست است . اینها نقشه می کشند که جوان های ما را در ارتش وادار کنند به اینکه هرج و مرج ایجاد کنند ، در ژاندارمری هم هرج و مرج ایجاد کنند ، در پاسدارها هم هرج و مرج ایجاد کنند ، در شهر بانی هم هرج و مرج ایجاد کنند . قوای انتظامی !!! هرج و مرج !!! که ستون فقرات یک جامعه است به هرج و مرج کشیده بشود . یک مملکت هرج و مرج !!! محتاج به یک قیمند . یک مملکتی که در آن نظام نیست ، در آن فرمانبرداری از بزرگترها نیست همه برای خودشان بخواهند یک بساطی درست کنند ، معنایش پوسیدن یک جامعه است از داخل .

حفظ مراتب در عین انسجام ، از خصوصیات جامعه توحیدی

اسلام هم اینجور نبوده ، هیچ ، هیچ رژیمی در عالم اینطور نیست که هرج و مرج باشد . جامعه توحیدی ، جامعه توحیدی با آنطور که من عرض کردم یک امر مطلوبی است که همانطوری که در بدون انسان یک جامعه توحیدی است ، اگر یک ملتی اینطور شد ، خودش را نگه می دارد

. شما دیدید که یک حدودی ملت ما با هم منسجم شدند و غلبه کردند بر همه چیز ، اگر همه قوای انتظامیه و همه قشرهای ملت از روحانی تا دانشگاهی تا بازاری تا کارگر تا زارع ، همه اینها اگر چنانچه منسجم بشوند به هم ، !!! با عین در !!! عین حالی که مراتب محفوظ است بین خودشان ، لکن منسجم باشند با هم ، مجتمع باشند با هم ، یک بدن ، حال یک بدن پیدا کنند ، همانطوری که بدن انسان جامعه توحیدی است ، جامعه هم یک بدن بشود ، اگر اینطور بشود ، آسیب دیگر بردارد این ، این معنای جامعه توحیدی ، به این معنا صحیح است ، این معنای صحیح جامعه توحیدی است . اگر در یک کلامی ، برای آدمی که ملتفت بوده است مسائل را ، یک کلمه جامعه توحیدی واقع شده است مقصود این است ، و اما مطلب غلطش را انداخته اند توی اذهان جوان های ما ، در عین حالی که حسن نیت دارند ، در عین حالی که صفای باطن دارند ، ولی بازی می خورند . می خواهند زمینه را این شیاطینی که افتاده اند ، توی هم ارتش هست ، هم ژاندارمری هست ، هم شهربانی هست ، هم بازار و هم کوچه هست ، اینها شیاطینی هستند که می خواهند زمینه را فراهم کنند برای حکومت طاغوتی . من حالا به شما می گویم (سنم هم اینقدرها نیست ، ممکن است که قبل از این حرف ها بروم از اینجا) لکن شما یادتان باشد این مطلب که این

برنامه ای که الان دارند بعضی از مغرضین می ریزند و جوان های ما را گول می زنند این برنامه این است که آمریکا را به ما مسلط کنند . !!! آمریکا بفهماند !!! همه مطبوعات آمریکا شروع کنند و غرب ، همه اینهایی که با شما دشمنند ، شروع کنند به اینکه یک مملکت هرج و مرجی است ، نظام ندارد این مملکت ، بالا و پائین ندارد ، مثل حیوانات همه به جان هم ریخته اند ، همه مخالف هم هستند ، همه از هم تخلف می کنند ، هیچ یک از هیچ کس حرف نمی شنود . یک همچو جامعه ای محتاج به قیم است . دنیا حکم می کند که ایران محتاج به قیم است ، قیم برایش پیدا بکنید ، راه را باز می کنند برای اینکه یک قیمی مثل محمدرضا بالای سر ما بیاورند ، یک قیمی مثل رضاخان بالا سر بالای سر ما بیاورند . حریف ما یک حریف عادی نیست ، حریف ما یک حریفی است که کارشناس های آنها تمام اوضاع همه ممالک تحت بررسی قرار داده اند و همه آنجاها مضبوط است پیش شان که باید چه کرد . یک همچو انقلابی که ضربه به آنها زد ، این انقلاب را چه جوری باید از بین برد ، با دست خود ارتش ، ارتش را از بین برد ، با دست خود ملا ، ملا را از بین برد ، با دست خود متدین ، دیانت را از بین برد ، اینها نقشه است آقا ، اینها همین طور نیست قضیه ، نقشه اند اینها

. اگر یک جامعه ای !!! سلسله !!! ارتشش سلسله مراتب نداشته باشد آن ارتش که منحرفین اینطور القا می کنند ، می روند درجه شان را می کنند که نه ، نباید باشد این ، نمی فهمد اینکه درجه اش را می کند چی است ، چی می خواهند ، ژاندارمری هم مثل آن بشود ، شهربانی هم مثل او بشود ، پاسدارها هم آنطور بشوند ، قوای انتظامی ما بپوسد ، از بین بروند ، اینکه باید حفاظت یک کشوری را بکند این از بین برود . به این هم قانع نیستند ، می روند صحراها را به هم می زنند و نمی گذارند زراعت بشود ، غارت می کنند ، درخت ها را می برند نمی دانم از این بساط درست کنند ، بازار می روند هزار جور بساط درست می کنند ، دانشگاه می روند هزار جور حرف درست می کنند ، ماها را دارند از باطن می پوسانند ، مائی که باید حالائی که رسیدیم به اینجا که این قدرت ها را کنار گذاشته ایم و الان دنیا دارد نظر می کند که این عده ای که این کار را کردند و اعجاب برای دنیا آورده ، بعد از این انقلاب چه می کنند . اگر مردم دنیا دیدند که ما بعد از انقلاب هرج و مرج ایجاد کردیم به جای اینکه بفهمیم چه بکنیم ، به جای اینکه یک جامعه توحیدی ، آنطور جامعه توحیدی که همه منسجم با هم در یک راه با حفظ مراتب مثل بدن انسان ، منسجم است بدن انسان ، با هم است ،

حفظ مراتب هم می کنند ولیکن یک جامعه توحیدی است که همه یک جهت ، همه یک راه می روند . اگر جامعه ما امروز اینطور نباشد ، یعنی همه قوای انتظامی مان با هم هماهنگ نباشند ، ملت مان با قوای انتظامی هماهنگ نباشد ، این جامعه ای است که زود یا دیر می پوسد و انسجامش از بین می رود . اینها باید با هم باشند ، به این معنا جامعه توحیدی می خواهیم اگر اینطور شد ، آسیب بردار نیست ، اگر یک مملکتی همه اجزایش با هم چیز شدند ، اینها معتصم می شوند ، اینها دیگر آسیب بر نمی دارند .

با ایجاد نظم در کشور به آمریکا بفهمانیم که جامعه توحیدی قیم نمی خواهد

این جوان های ما ملتفت باشند که از کجا دارند ضربه می خورند . اینها خیال می کنند که خدمت دارند می کنند ، اینها خدمت نمی کنند ، اینها در عین حالی که خیال می کنند خدمت می کنند ، دارند ضربه می زنند به این جمهوری شما . متوجه باشند آنهائی که می آیند به گوش اینها این حرف ها را می زنند ، ببینند از کجا تعلیم می گیرند اینها ، کی است که اینها را وادار می کنند که (در ارتش نظم لازم نیست ، در ارتش درجه لازم نیست ) درجه لازم نیست ، یعنی هیچ ، یعنی ارتش نه . جامعه توحیدی در به آن معنائی که آنها می گویند جامعه توحیدی در ارتش ، معنایش این است که ارتش نمی خواهیم ، شهربانی هم معنایش این است که شهربانی نمی خواهیم ، ژاندارمری هم معنایش این است که ژاندارمری نمی خواهیم .

در هر جا که یک همچو مساءله ای آنها پیش آوردند معنایش این است که ما هرج و مرج باید باشد ، باید ما یک نظمی در کارمان نباشد ، مملکت مان بدون نظم ، خوب ، رئیس جمهور هم نمی خواهیم . جامعه توحیدی است به حسب آنطوری که آنها می گویند . درجه را بکنند که رئیس جمهور هم نمی خواهیم ، دولت هم نمی خواهیم ، وزرا هم نمی خواهیم ، این جز این نیست که بفهمانند به دنیا به اینکه اینها قابل این نیستند که آزاد بشوند .

من یادم است که در آنوقتی که محمدرضا اینجا بود و این گیرودارها و جنگ و نزاع ها بود ، کارتر در یکی از حرف هایش (ما پاریس بودیم ) گفت که به اینها زیادی آزادی داده اند . او با آن نظر موذیانه اش می خواست بفهماند که این مملکت قابل آزادی نیست ، نباید به آن آزادی داد . ما از این باید درس بگیریم که این زیادی به آنها آزادی دادند ، او می خواست اینطور بگوید که باید با این ملت همان رفتار را کرد که محمدرضا در زمان قدرتش کرده ، آزادی نباید داد به اینها ، باید اینها در اختناق باشند تا بشود حفظشان کرد . به نظر او ماها یک حیوان سرکش هستیم که باید مهارمان کرد . به نظر باطل او ، اگر ما مطلب آنی است که او می گوید که گفت او که اینها قابل این نیستند که به آنها آزادی داد ، حالا دیده جلو برده اند اینها و پیش برده اند ،

حالا همان نقشه را می خواهد درست کند که این مملکت و این افراد مملکت زود است برایشان آزادی ، زود است برایشان که کارشان دست خودشان باشد . شاهدش این است که در ارتش می روی درجه ها را می کنند که ما نمی خواهیم ، ما !!! چیز جامعه توحیدی می خواهیم . کدام اسلام گفته جامعه توحیدی به این معنا . اسلام می گوید نظم امور باید بشود . نظم امور با درجات است ، نمی شود همین طوری . تو از برای خودت ، من برای خودم که جامعه توحیدی نمی شود . این ضد جامعه توحیدی است . اینکه نظم توی کار نباشد ضد جامعه توحیدی است . اگر بدن انسان این نظم را نداشت و این اطاعت مادون از مافوق را نداشت تمامش به هم می خورد . اگر مغز !!! اگر !!! حکم می کرد دست اطاعت نمی کرد ، به هم می خورد اوضاعش . آن برای این است که به دنیا بفهمانند امروزی که ما در مقابل قدرت ها ایستاده ایم ، قدرتمندها به دنیا بفهمانند که این جامعه قابل نیست از برای اینکه خودش را اداره کند ، این نظامش دارد به هم می خورد و خورده است ، این بازارش هم دارد به هم می خورد ، این کشتش هم دارد به هم می خورد ، این محتاج به این است که یک قیمی بالای سرش باشد آن قیم کار را اداره کند . یک نفر آدم را بگذارند بالای سرما و پیش دنیا حجت داشته باشند به اینکه خوب ، ما این وحشی

ها را خواستیم مهارشان کنیم . ای جوان های عزیز من ! گوԠبه این اشخاص ندهید که با برنامه دارند کار می کنند . آنهایی که با توطئه و برنامه دارند بین شما کار می کنند گوش به اینها ندهید ، به خود بیائید ، برای خود کار بکنید . تا گفتند جامعه توحیدی ، هرج و مرج در ذهنتان نیاید ، آنها به شما اینطوری می فهمانند ، آنها وسیله اند از برای اینکه ما را نابود کنند . لازم است که همه بیدار بشویم ، توجه کنیم به عمق مسائل . جوان های ما به عمق مسائل به آنطوری که آنهایی که سال های طولانی برنامه ریخته اند ، سال های طولانی مطالعه کرده اند در احوال همه ما ، در احوال همه ملت ما مطالعه کرده اند آنها ، می دانند در چه وقت باید چه بکنند برای اسارت ما ، الان وقت این است که باطن این نظم را به هم بزنند . این جامعه ما از باطن بپوسانند آن را . می بینید وقت این است . آنی که به اینها ضربه زده این انسجام بوده که ضربه زده حالا این انسجام را از بین ببرند ، جدا کنند از هم ، به جان هم بریزند اینها را ، هر کسی از آن دیگری تکذیب کند ، هر کسی برای آن دیگری پرونده درست کند ، هر کسی برای آن دیگری حرفی بزند . این معنایش این است که یک کشوری هست که یک نظام ندارد که اگر یک کسی یک کاری کرد ، اگر یک فرض کنید که نظامی

یک کاری کرد این را بشود مجازاتش کرد ، ندارد یک همچو چیزی . هر که هر کاری دلش می خواهد می کند . چهار تا تفنگ دست شان افتاده ، هر کاری بخواهند می کنند . اینطور ما را به دنیا معرفی کنند که اینها یک جامعه ای هستند که نمی توانند خودشان را اداره کنند . جامعه ای که نتوانست خودش را اداره کند این جامعه سفیه است جامعه سفیه محتاج به ولی است . یک ولی ای بیاورند ، یک آدم بالای سر ما بگذارند . خداوند انشاءالله همه شما را موید و منصور نماید .

تاریخ : 8/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پاسداران ساوه و کفن پوشان هنرجوی آمل

توطئه هایی در کار است که نگذارند شما جوان ها به رشد انسانی خودتان برسید

بسم الله الرحمن الرحیم

من در عین حال که نه وقتم مقتضی است نه حالم ، لکن چون برادرها هم از ساوه و هم از آمل تشریف آوردند یکی دو جمله عرض می کنم . اول تشکر از اینکه اینطور احساسات در شما زنده است و باقی است . من از خدا می خواهم که این احساسات محفوظ بماند که با محفوظ ماندن این احساسات ، احساسات اسلامی ایمانی ، امیدواریم که این نهضت به آخر برسد و بتوانیم یک حکومت عدل اسلامی آنقدری که میسور ماست ، در ایران موجود کنیم و این بستگی به این دارد که جوان های عزیز ما در هر جا هستند ، در ساوه هستند ، در آمل هستند ، در هر جا که هستند بدانند که توطئه ها در کار است که نگذارند شما جوان ها به رشد انسانی خودتان برسید و این کشور ، کشور آزاد مستقل باشد . آنهائی که از این مملکت ، از این

کشور استفاده می بردند و همه منافع شما را می بردند و می خوردند و خرج عیاشی ها می کردند ، باز مشغول توطئه هستند که نگذارند این کشور حال آرامش پیدا کند و وقتی که آرامش پیدا نکند ، نمی شود که اصلاحش کرد و اگر اصلاح نشود ممکن است که باز به حال های سابق برگردد . از این جهت باید با بیداری ، همه جوان های محترم و عزیز با بیداری توجه داشته باشند که اینهائی که در بین جمعیت ها می آیند و می خواهند با اظهار اسلامیت ، با اظهار اینکه ما برای کشور دلسوز هستیم ، مانع بشوند از اینکه مردم کار بکنند ، کشاورزها کار بکنند ، کارخانه ها کار بکنند ، اینها دوستان شما نیستند ، اینها همان هائی هستند که می خواهند نگذارند مملکت شما ، کشور شما مستقل بشود .

خصوصا در شمال که شما هستید این ریشه های فاسد زیاد است . باید با کمال توجه و با کمال دلسوزی برای کشور خودتان از اینطور ریشه هائی که می آیند و نفاق افکنی می کنند یا مانع از کار می شوند یا سر و صدا درست می کنند جلوگیری کنید . خود جوان های آنجا جلوگیری کنند ، نگذارند . البته من نمی گویم درگیری و چه ، اعراض کنید از ایشان . آنهائی که می آیند حرف هائی می زنند که از این حرف ها تفرقه پیدا می شود ، از آنها پشت کنید و اعراض کنید تا بروند سراغ کارشان . الان آنهائی که منافعشان از بین رفته یا به خطر افتاده است

، آنها به این زودی دست بردار نیستند از این کشور . آنها در صدد نقشه ها هستند که نگذارند یک حکومت مستقلی پیدا بشود ، از اول هم در فکر این معنا بودند

منتها هی قدم به قدم شکست خوردند الحمدلله و از این به بعد هم من امیدوارم که با حفظ وحدت خودتان و حفظ ایمان خودتان و توجه به خدا این راه را تا آخر برسانید .

امروز کشور محتاج تلاش همه اقشار مردم است

و انشاءالله این جهت هم که باید کار بکنند ، همه اقشار ملت امروز باید یک کاری انجام بدهند . بیکاری ، کم کاری ، به خلاف مسیر ملت است . امروز این کشور ما احتیاج به کار دارد ، احتیاج دارد که همه قشرها در هر جا که هستند ، مثلا عمده کشاورزی را تقویت کنند که ما محتاج به دشمن هامان نباشیم در خوراکمان .

آقا خیلی برای مملکت اسلامی عیب است که در ارزاقش محتاج بشود به خارج که تهدیدشان کنند که ما نمی دهیم به شما دیگر . در صورتی که ایران زمین دارد الی ماشاءالله و آب هم دارد ، برکات آسمانی هم هست ، چرا باید محتاج به خارج باشیم ؟ باید همت کنند ، باید بنای بر این بگذارند که مستقل باشند در اقتصاد . وقتی یک ملتی بنای بر یک چیز گذاشت که همه آنها عازم شدند که ما دیگر بعد از این از دیگران چیزی نخریم ، خودشان ایجاد می کنند ، خودشان ارزاق خودشان را ایجاد می کنند . همه تان موفق و موید باشید و این قدرت ایمانی و قوه اجتماعی باقی باشد و همه با

سلامت و سعادت باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از اهالی میانه ، کرج و محلات

با اراده مصمم ، راهی که سعادت ملت را در بردارد طی کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

من در این هوای سرد که آقایان از راه های دور تشریف آوردند ، از کرج آمدند ، از جاهای دیگر آمدند ، معذرت می خواهم که حالم مساعد نیست که خیلی مزاحمت کنم ، و علاوه آقایان در یک محل نمناک و سرد نشسته اند و سزاوار نیست که آقایان را معطل کنم . من همین قدر اعلام می کنم که دعاگوی شما هستم و خدمتگزار و امیدوارم که این دعاگوئی و خدمتگزاری تا آنوقتی که هستم مستدام باشد .

و شما دوستان ، آقایان ، رفقا ، برادرها ، در این راهی که راه سعادت شماست و راه سعادت ملت شماست ، با توفیق و تایید و با اراده مصمم این راه را طی کنید و همانطور که تاکنون این راه شریف و راه الهی را طی کردید از این به بعد هم موفق و موید باشید که انشاءالله همه با هم مجتمعا این راه را برویم و دشمن هائی که می خواهند مانع بشوند از اینکه اسلام و جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا بکند عقب بزنیم و انشاءالله شما موفق خواهید شد ، برای اینکه شما برای خدا مشغول زحمت هستید و آنچه برای خداست عاقبتش پیروزی است و خیر است .

و من امیدوارم آنهائی که در راه اسلام و در راه هدف های مسلمین یک موانعی ایجاد می کنند ، اینها بیدار بشوند ، اینها توجه بکنند که این اعمال مخالف با مصالح

کشور است ، این اعمال مخالف با مصالح ملت است . امروز ملت ما احتیاج به وحدت کلمه دارد ، احتیاج به این دارد که همه قشرها با هم به پیش بروند . این اشخاصی که توطئه می کنند و می خواهند نفاق افکنی بکنند بین قشرهای ملت ، آنها را بزرگترها ، عاقلترها ، به آنها نصیحت کنند و بفهمانند که همه این کارها بر خلاف مصالح کشور شماست ، بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین است . و من امیدوارم که همه بیدار بشوند و همه توجه کنند که ما امروز که گرفتار یک مصیبت هائی هستیم ، امروز که در مقابل ما یک قدرت های بزرگ است ، توطئه هاست ، با هم باید متحد بشویم و اگر متحد با هم بشویم آسیب پذیر نیستیم . از خدای تبارک و تعالی وحدت کلمه همه ملت و سلامت شما آقایان که از راه های دور تشریف آوردید و علمای میانه ایدهم الله تشریف آوردند و آقایان هم که از کرج و از سایر جاها آمدند ، توفیق همه را از خدای تبارک و تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/10/58

پیام امام خمینی به مناسبت هفته مصدومین و معلومین

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر عزیزان ما که در راه عزت اسلام و عظمت کشور اسلامی بپا خاستید و در راه دفاع از میهن ، معلول و مجروح شدید و برای خودتان مایه افتخار و برای ملت بزرگتان ، هم مایه تاسف و تاثر و هم سربلندی شدید . درود بر شما معلولان و مصدومان که اعضا و سلامت خود را در راه اعتلاء قرآن کریم از دست دادید

. ملت شریف و اسلام بزرگ هیچ گاه شما عزیران را از یاد نمی برد . ننگ بر رژیم خائن پهلوی و جنایتکاران بین المللی که با دست جنایتکار خود ، ملت ما را به سوگ عزیزان خود نشاندند و برای خود نفرین ابدی بجای گذاشتند . ایکاش ! اعضاء سازمان ملل و شورای امنیت حاضر بودند و شما معلولین عزیز را دیدند و آثار جرم دولت آمریکا و دست نشاندگان آن را می دیدند سپس حکم صادر می کردند . کاش ! کاخ نشینان ، حال دردمندان ما را مشاهده می کردند تا به جنایات دولت جبار آمریکا دامن نزنند و برای سازمان های بین المللی و شورای امنیت ننگ و نفرین به بار نیاورند . درود بر خواهران و برادران مصدوم و معلول که شجاعانه در راه حق و پیروزی قیام و فداکاری کردند و ملت را در جهان سرافراز کردند . اینجانب تقدیر و تشکر و دعای خالصانه ام را به شما عزیزان اهدا می کنم و از خداوند متعال سلامت و سعادت و بهبودی شما فرزندان اسلام را خواهانم .

روح الله الموسوی الخمین

تاریخ : 9/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پرسنل نیروی هوائی پایگاه حر وپرسنل هواپیمائی ژاندارمری جمهوری اسلامی

لزوم اجتناب از تفرقه و جدائی برای تداوم و پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت ملت شریف ایران و قوای انتظامی ، نیروهائی که برای خدمت به اسلام آماده هستند ، طلب می کنم و امیدوارم که ما همه ، همه ما پاسدار اسلام باشیم . شما برادرها بدانید آن را که در پناه اسلام ، در پناه قرآن کریم اگر چنانچه ما باشیم ، در زیر پرچم توحید به همه قوای شیطانی پیروزی خواهیم پیدا کرد ، لکن

مهم این است که ما چطور در زیر پرچم اسلام باشیم ، چکار بکنیم تا زیر پرچم اسلام باشیم یعنی اسلام ما را معلوم کند در یک همچو موقعی که اسلام گرفتاری دارد . آنهائی که از اینجا منافع را می بردند ، ذخایر شما را می بردند ، آنها طمع نبریدند از اینجا و باز در صددند که اعاده کنند جرائم خودشان را . ما چه بکنیم که اسلام ما را قبول بکند و ما خدمتگزار اسلام باشیم . آیا قوای انتظامیه ما ، چه ژاندارمری ، چه ارتش ، چه سایر قوا ، پاسدارهای اسلامی و چه شهربانی که به منزله ستون فقرات یک ملت است ، در این موقع گرفتاری باید چه بکنند که در مقابل این قدرت های بزرگ شیطانی بتوانند مقاومت کنند . و ملت ما چه بکند که در مقابل این سیل توطئه های خارجی داخلی بتواند آسیب ناپذیر باشد . هر جمعیتی هر چه زیاد باشند ، هر مقدار جمعیت شان زیاد باشد ، اگر چنانچه واحد ، واحد باشند ، دسته ، دسته باشند ، اینها آسیب پذیر هستند ، از باطن خودشان هم آسیب می بینند . اگر در یک مملکتی سی و پنج میلیونی که ما در آن زندگی می کنیم یک جمعیت هائی باشند متفرق ، احزاب مختلفه ، جمعیت های مختلفه باشند و انسجام با هم نداشته باشند که یک نیروی واحد بشوند ، آسیب پذیرند . شما فرض کنید اگر یک نیروی نظامی باشد ، چه ارتش ، چه ژاندارمری ، چه شهربانی ، چه پاسدارها و فرض کنید که این نیرو

قدرت نظامی اش زیاد است ، عدد آن هم زیاد است ، پنج میلیون فرض کنید نظامی داریم اگر پنج میلیون نظامی انسجام نداشته باشند یا گروه گروه بشوند و فرد ، فرد ، صد میلیون ، یکی از او کاری نمی آید ، مثل این قطرات منفصله از هم است که فرض کنید از باران باشد ، صدها میلیون قطره از آن کاری آید ، آنوقت از آن کار می آید که این قطرات با هم منسجم بشوند و یک رودخانه راه بیندازند . وقتی آنها با هم منسجم شدند و به یک وجهه هجوم بردند . این شهرها را خراب می تواتند بکنند ، دیوارها را از بن بکنند ، اما مادامی که یکی یکی هستند کار از آنها نمی آید . افراد انسان هم همانطور است مثل قطرات باران می ماند که اگر مادامی که یکی یکی هستند ، هر که برای خودش یک فکری می کند ، هر کسی برای خودش یک راهی دارد ، هر چه زیاد باشند ، فساد آن زیادتر می شود عوض اینکه وقتی عدد زیاد باشد کار را انجام بدهد ، وقتی اینطور شد ، کارها معطل می ماند . حالا اگر بنا شد این قطره ها به هم اتصال پیدا بکند ، اگر بنا شد که یک قطراتی با هم متصل شدند لکن یک قطرات دیگری هم علیحده متصل شدند ، یک قطرات دیگر هم علیحده متصل شدند و اینها هر کدام یک راهی گرفتند ، باز هم کاری از آنها نمی آید و اگر اینها مثلا فرض کنید که قوای نظامی ، انتظامی اگر

چنانچه یک میلیون جمعیت باشد لکن دستجات مختلفی که هر کدام برای دیگری کارشکنی کند ، این از باطن می پوسد به جای اینکه با روش های مختلف یک قوه ای باشد که در مقابل دشمن بایستند قوای مختلفه ای است که خودشان به هم ریزند . اگر در باطن یک ارتشی ، پوسیدگی پیدا بشود خودش وا می رود دیگر محتاج به این نیست که یک قدرتی بیاید او را بخواهد از بین ببرد ، این خودش از بین می رود ، خودش از باطن مثل یک خربزه کرم زده ، از باطن فاسد می شود ، ملت هم همین طور است .

اگر چنانچه 35 میلیون جمعیت ، 35 میلیون یک نفری باشد ، یا 35 میلیون جمعیت 35 دسته باشند هر کدام فرض کنید یک میلیون ، این 35 دسته ای که هر کدام یک میلیون می شوند وقتی در داخل یک مملکتی با آراء مختلف ، با نظرهای مختلف ، اینها آسیب می بینند ، محتاج نیست که از خارج به ما حمله کنند خودمان در داخل خودمان را می خوریم ، تمام می کنیم .

ایجاد بی نظمی توطئه ای است از جانب دشمنان برای از بین بردن وحدت و انسجام الان آنهائی که دیدند که 35 میلیون با هم منسجم شده بودند این قدرت بزرگ را از بین بردند و قدرت های خارجی که قدرت عالم بود نتوانست آن آدم را نگه دارد ، ملت پیش برد ، آنها هم مطالعه دارند ببینند که این خیلی هم مطالعه نمی خواهد ، مطلب واضحی است که 35 میلیون جمعیت با هم باشد

وقتی 35 میلیون جمعیت یک ملت با هم شدند ، این آسیب نمی بیند ، وقتی هم هجوم کند اینها پیش می برند ، دیدند که این انسجام ما را پیش برد ، به ما کمک کرد ، پیش برد و پیروز کرد این انسجام را می خواهند به هم بزنند . در همه جا اینها اشخاصی دارند که دنبال همین معنا هستند ، همه جا ، در دانشگاه دارند ، بازار هم دارند ، خیابان ها هم دارند ، از آنجاها بیشتر در ارتش دارند ، در ژاندارمری ، در شهربانی ، در پاسداران ، اینها همه جا آدم دارند و همه هم مقصدشان این است که ما را از باطن بپوسانند . مقصد این است که بگذارند خودشان خودشان را بخورند ، محتاج نیست به اینکه یک حمله ای از خارج بشود ، زحمتی به خودشان بدهند که از خارج بشود که بگذارند خودشان خودشان را بخورند . هر جا یک بساطی درست کردند که انسجام را از دست بگیرند ، جائی که باید نظم برقرار باشد تا منسجم بشود ، تا نظم نباشد انسجام نیست ، می روند نظمش را از بین ببرند ، وسوسه بکنند ، این جوان ها عقده هائی از سابق دارند ، این عقده هایی که از سابق ، اینها در آن عقده ها انگشت می گذارند و وسوسه می کنند ، این عقده ها را دم به آن می دهند ، این عقده ها را باد به آن می زنند و از آن راه نظم را به هم می زنند . نظم به هم خورد ، انسجام

به هم می خورد ، یک دسته می آیند ارتش ، این کار را می کنند و امیدوارند که نظم را به هم بزنند . نظم به هم زدن چیست ؟ این است که از پائین ، از بالا اطاعت نکنند ، اطاعت این طبقه پائین و سرباز از درجه دار ، درجه دار از افسر ، افسر از بالاتر اطاعت نکند ، اطاعت که نکردند نظم از بین می رود ، وقتی بنا باشد که از پایین از بالا اطاعت نکند ، معنایش این است که نظمی در کار نیست . نظم که از بین رفت ، انسجام وقتی که نشود ، خودش پوسیده می شود . دیگر احتیاج نداریم که از خارج یکی بیاید ، پوسیده ، خودش پوسیده است . یک صدا یک جائی در بیاید ، خود این می پوسد ، تمام می شود . در ژاندارمری هم همین بساط را درست می کنند ، در شهربانی هم همین بساط را درست می کنند ، تو پاسدارها هم همین بساط را درست می کنند ، یکوقت چشم باز می کنید می بینید که قوای انتظامی از حالی که باید همه هماهنگ باشند و منسجم باشند از آن حال بیرون رفته است ، خود ارتش خودش دارد خودش را می خورد ، ژاندارمری همین طور و سایر قوا هم همین طور . اینها یک نقشه است ، اما اینها شما بینید که یک وقتی این حرف ها اصلا نبود که یک فرض کنید یک درجه داری از یک افسر اطاعت نکند یا سرباز از بالا دست ها ، آن وقت این حرف

ها نبود ، حالا پیدا شده ، حالائی که شما زدید آن قوای چپاولگر را و از مملکت تان بیرون کردید و می خواهید یک مملکتی باشد که مال خودتان ، نظمش را خودتان بدهید ، منافع آنها هم مال خود ملت باشد ، حالا افتادند توی همه این دستگاه ها و دارند خودشان را توی خودشان منحل می کنند . اگر یک قوای انتظامی که هر دسته ای یک مطلبی بخواهند بگویند ، هر دسته ای یک مطلبی مقابل مطلب دیگر ، مخالف دسته دیگر ، این دیگر محتاج به این نیست که یک تفنگی طرف آنها بکشد ، این خودش خودش را می خورد . آنها نشستند سیگارشان را می کشند و شما تو سر هم می زنید تا خودتان را از بین ببرید . وقتی بنا شد که پائین از بالا اطاعت نکند معنای آن این است که نظمی تو کار نیست . وقتی بنا شد که متفرقات باشید هر کسی رائی برای خود آنها داشته باشد !!! این !!! معنای آن این است که نظم تو کار نیست ، انسجام تو کار نیست ، انسجام تو کار نباشد تمام می شود ، خودش تمام می شود ، این سرایت می کند به خارج و در بین ملت هم همین مسائل هست . احزاب مختلفه بعد از این انقلاب از قراری که می گویند حدود دویست گروه پیدا شده ، دویست گروه به این معنا !!! این !!! است که یک جمعیتی که باید منسجم باشند دویست گروه شدند که از هم جدا بکنند مردم را هم در تهران اگر بنا باشد

دویست تا حزب و گروه و امثال اینها باشد و هی اظهار وجود ، هر روز تو روزنامه فلان گروه هم اظهار وجود کرد ، این به این معنا این است که سی و پنج میلیون جمعیت می خواهد از هم منفصل باشد ، یعنی آن انسجامی که باعث پیروزی شما شد ، آن کارشناس هایی که ملت ها را شناختند و راه ملت ها را مطالعه کردند ، راه شکست آنها را مطالعه کردند و طرح دادند برای آن ، بهتر از این چه بکنند ، بدون اینکه محتاج باشد که یک قدرت و یک قوائی بیاید ، خودشان را به جان هم می اندازند . احزاب را دست شان قلم بدهند !!! چیز بکند !!! تهمت به او بزند ، این تهمت به او بزند او را تضعیف کند . من گمان می کنم که از اول که احزاب پیدا شده در امثال ایران ، این یک طرحی بوده است از خارج ، آنها احزاب دارند ، آن مملکت های دیگر است لکن احزابی که آنها دارند فرم آنها یک جور دیگر است اینطور نیست که یک کاری بکنند که برای کشورشان مضر باشد ، لکن وقتی صادر شد به این مملکت ها برای اینکه توجه به عمق مسائل ندارند ، احزابی درست می شود که به حال کشورشان مضر است . اینها یک چیزی درست می کنند که اینها خیال می کنند باید ما احزاب داشته باشیم . عمق این مطلب که احزاب آنجا ، ضعف آنها چه جور است و احزاب اینجا باید چه جور باشد ، این را درست ادراک

نکردند ، احزاب درست کردند لکن هر حزبی برای دیگری کارشکنی می کند ، آن حزب هم برای او . یک مملکتی که محتاج به این بود که همه احزاب آن مجتمع باشند برای پیشرفت مملکت ، همه احزاب درست شد و همه با هم مخالف هستند ، مع الاسف از این ممالک ما که تعلیماتش تعلیمات الهی باشد ، باید ببینند چه گفتند تا اطاعت بکنیم .

حفظ نظام از واجبات شرعیه و عقلیه است

خلاف تعلیمات اسلامی مجتمعات مختلف درست می کنند . قرآن می فرماید که : (المومنون انما المومنون اخوه ) و غیر از برادری پیش مؤ منین پیش مؤ منین چیزی نیست ، منحصر برادرند نه غیر برادر ، هیچی نیستند الا برادری . این هیچ نیست الا برادری ، برای این است که اگر ما هیچ جهتی را ملاحظه نکنیم الا برادری خودمان را ، انسجام پیدا می کنیم . همه مؤ منین را ، همم مؤ منین را قرآن می خواهد که با هم برادر باشند و غیر از این هم نباشند در بین ، اگر همه مؤ منین در قطرهای اسلامی ، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است همین یک دستور را عمل بکنند ، قابل آسیب دیگر نیست . اگر یک میلیارد جمعیت مسلمان ، یک میلیارد جمعیت مسلمان که مع الاسف یک میلیارد جمعیتی هستند که تحت سلطه غیر هستند ، یک میلیارد جمعیت تحت سلطه دویست و پنجاه میلیون ، اگر این یک میلیارد جمعیت به این یک حکم خدا سر نهاده باشند ، اطاعت کرده بودند همین یک حکم را که

(انما المومنون اخوه ) برادرند اینها ، اگر این برادری در همه جا بود ، اگر این برادری در تمام قشرهای ملت ها بود ، این گرفتاری ها برای ما پیدا نمی شد ، برادری این نیست که من یک کاری بکنم بر خلاف دستور ، بر خلاف نظام ، شما هم یک کاری ، این خلاف برادری است .

حضرت امیر هم برادر بود با همه ، مسلمان بود ، مومن بود ، برادر بود ، راس مؤ منین بود و برادر بود . عقیل هم برادر حضرت امیر بود ، عقیل حق داشت بگوید که من و تو برادریم ، من از تو اطاعت نمی کنم ، این خلاف برادری بود برای اینکه برادرند در اینکه آن معنایی که اسلام می خواهد با هم پیش ببرند ، این برادری است ، برادری را برای این درست کردند که منسجم بشوند به هم و با هم یک ندا پیش ببرند . اگر در یک نظامی فرض کنید در ژاندارمری یک دسته بایستند بگویند که ما به تو اطاعت نداریم ، ما از تو اطاعت نمی کنیم ، این اینطور نیست که بتواند یک همچو نظامی برای آن مقصدی که خدای تبارک و تعالی فرموده است شماها برادر هستید ، بتوانید برادری کنید . برادری در این مقصد این است که پشت به پشت هم بدهند و همه پشتیبان هم باشند برای پیشبرد مقصد . پشتیبان هم بودن این

است که این نظم را ملاحظه بکنند ، این درجاتی که ارتش دارد و روی آن نظم پیدا کرده ، درجاتی که ژاندارمری دارد و روی آن نظامی

است و هکذا سایرین و هکذا همه مردم ، باید اینها برادر باشند ، یعنی محبت برادری به هم داشته باشند و همه پشتیبان هم باشند برای آن مقصد ، برای اینکه پیش ببرند ، برای اینکه نجات بدهند ملت خودشان را . این برادری اقتضا می کند که چون روی این مقصد است که باید پیش ببرند ، اقتضا می کند که این برادر کوچک از آن برادر اطاعت کند در این مقصد ، آن برادر بزرگ هم به این برادر کوچک محبت کند برای این مقصد ، آن رئیس باید برادر اینها باشد در پیشبرد مقصد و فرمان بدهد ، فرمانی که برادر بزرگ به برادر کوچک می دهد که همه آن رحمت است .

این پائین دست ، رده پائین به حسب نظام ، اطاعت باید بکند از او و الا برادری نکرده است ، همه مقصد راه خداست ، همه مقصد واحد جامعه اگر بنا بشود اینطور باشد جامعه توحیدی می شود یعنی توحید در مقصد . اگر ما یک جامعه توحیدی پیدا بکنیم یعنی اینطور باشد که هر کدام در محل خود ، کار خودشان را انجام بدهند برای آن مقصد ، شمائی که در ژاندارمری هستید کار ژاندارمری را به همان نظم که در آن جا مقرر است انجام بدهید برای مقصد واحد و آن حفظ کشورتان ، آنها هم در ارتش هستید ، آنها هم نظم خودشان حفظ بکنند برای همان مقصد ، ماها هم که طلبه هستیم نظم خودمان را حفظ کنیم برای آن مقصد ، آنها هم که اداری هستند ، آنها هم که در راس کار

هستند ، آنها هم در پائین هستند و بالا همه حفظ بکنند همه جهات را برای یک مقصد ، همه مقصدشان این باشد ، انسجام پیدا بکنند یعنی روی مقصد و الا . انسجام که معنای آن این نیست که ما دوتا به هم بچسبیم ، معنای آن این است که ما همه با هم یک مقصد داریم و روی آن مقصد راه برویم . اگر اینطور شد ، جامعه توحیدی است و اگر بنا شد که نظم را از دست بدهیم ، جامعه از توحیدیت بیرون می رود . اگر شما از بالا اطاعت نکنید بالا به شما تعدی بکند ، من از بالاترم اطاعت نکنم بالاتر به من تعدی بکند ، این انسجام از بین می رود ، این جامعه توحیدی از بین می رود و جامعه توحیدی این است که همه کار خودشان را انجام بدهند روی نظام و همه هم مقصدشان یکی باشد ، این جامعه توحیدی است . اینهائی که می آیند در داخل ارتش ، در داخل ژاندارمری ، در داخل پاسبان ها ، در داخل شهربانی ، توی جمعیت ها ، توی دانشگاه ها ، همه جا این شیاطین هستند ، همه جا اینهائی که می آیند با اسم اینکه جامعه توحیدی ، می خواهند توحید را از بین ببرند . اینها هم نقشه دارند برای اینکه همه را بپوسانند ، این جامعه را بپوسانند ، مقصد دارند اینها . ما باید آگاه باشیم از این معنا ، جوان های ما را باید آگاه بکنند ، شماها باید آگاه باشید ، جوان ها را آگاه بکنید که مقصد

این است .

آقایانی که روابط دارند ، با شما هستند ، آنجا باید آشنا بکنند جوان ها را به اینکه جامعه توحیدی معنای آن این نیست که هرج و مرج باشد ، جامعه توحیدی معنای آن این است که همچو با هم پیوست باشند که آسیب دیگر نبینند که یکی بشوند کانه یک موجود ، نه این است که جامعه توحیدی معنای آن این است که بالا و پائین تو کار نباشد ، مگر امکان دارد یک همچو چیزی ، مگر انسجام حاصل بشود . که اگر چنانچه پائین و بالائی نباشد و همه خودسر باشند ، پائین و بالا نبودن معنای خودسری است ، نظم نبون معنای خودسری است ، خودسری منافی با جامعه توحیدی است ، اطاعت نکردن مخالف با جامعه توحیدی است . آنهائی که به خورد جوان ها می دهند ، جوان های ما می دهند که جامعه توحیدی می خواهیم پس نه افسری و نه درجه داری و نه چیزی ، همه ما سرباز باشیم ، کی از کی اطاعت کند . چه وقت می توانید وحدت پیدا کنید ، هر کدام اینها مثل او ، انسجام از کجا پیدا بشود . وقتی نظم نباشد ، وقتی هر کسی برای خودش علیحده باشد و سرخود باشد ، انسجام پیدا نمی شود . شما صد میلیون قاطر چموش را می توانید وادار کنید به یک کار ، صد میلیون کاری یک کار انجام می توانند بدهند ، همه تو سر هم می زنند صد میلیون جمعیت اگر چنانچه نظم در کارشان نباشد . حضرت امیر در دستوری که می دهد می

گویند که امورتان را نظم بدهید . نظم همین ، نظام همین است . همه جامعه باید نظم داشته باشند ، انحصار به ژاندارمری و انحصار به ارتش و اینها نیست ، همه جامعه نظم لازم دارد ، اگر نظم از کار بداشته بشود جامعه از بین می رود . حفظ نظام ، یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد . آنهائی که می گویند نظام به این معنا نمی خواهیم و همه مان یک جور ، همه مان بدون اینکه یک ضابطه ای در کار باشد عمل بکنیم ، خلاف قرآن دارند عمل می کنند ، خلاف اسلام دارند عمل می کنند ، خلاف مصالح مملکت دارند عمل می کنند . آنها در خارج نشسته اند و می خندند به ما که اینها را ما بازی دادیم ، خودشان را به جان هم انداختیم . آنها در خارج نشسته اند و به ما می خندند که ما احزاب را وادار کردیم که به جان هم بیفتند . هر کس برای دیگری حرف می زند . شما روزنامه ها را که می خوانید می بینید که در روزنامه زیاد این به چشمتان می خورد که این به او بدگوید ، این به او بد می گوید . حالا که قلم آزاد شد باید اینطور باشد که هر کس به دیگری هر چه دلش بخواهد بگوید و هر کس به دیگری کاری بکند که این مملکت از نظم بیرون برود ، از نظام بیرون برود ، این معنای آزادی است ؟ آن آزادی که در ممالک که ما را می خواهند

بخورند هست ، اینطوری است ؟ اگر اینطور بود ، انسجام را پیدا نمی کردند ، این ترقیات را پیدا نمی کردند . آنها با اسم آزادی که در این مغز این جوان ها می اندازند ، با اسم آزادی می خواهند شما را تحت حمایت خودشان قرار بدهند و آزادی را از شما سلب بکنند ، آنها دارند می فهمند چه می کنند به اسم اینکه انقلاب کردید آزادید دیگر ، آزادند دیگر ، تو به او بد بگو ، او به او بد بگوید ، او قلم بردارد و به ضد تو بگوید ، تو قلم بردار به ضد او بگو ، آنها می دانند دارند چه می کنند ، می خواهند آزادی شما را با آزادی سلب کنند ، آزادی ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادی حقیقی را از شما بگیرند و یک روزی همه ما باز گرفتار یک همچو مسائلی بشویم یا بدتر از آن . باید دانشمندها ، روحانیین ، خطبا ، سران لشگر ، سران ژاندارمری مردم را آگاه کنند ، جوان ها را آگاه کنند که دارند گول می خورند ، دارید به یک راهی می روید که راه دشمن تان است گولتان زدند و من امیدوارم که خداوند ماها را بیدار کند و به وظائف اسلامی خودمان آشنامان کند و انشاءالله من به شما مژده پیروزی می دهم برای اینکه ما برای خدا می خواهیم کار بکنیم انشاءالله و کسی که برای خدا کار می کند شکست در آن نیست ولو کشته بشویم شکست نداریم . حضرت سیدالشهدا هم کشته شد لکن شکست خورد؟ الان بیرق

او بلند است و یزیدی تو کار نیست .

تاریخ : 9/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با خانواده های شهدای سردشت و اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده تکنیکوم

با وحدت کلمه و اتکال به خدا سرنوشت کشور خودتان را تعیین کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما جوانانی که در این موقع حساس برای این مطلب مهم آمدید و می خواهید راه را بدانید . مراحلی که طی شد ، بحمدالله خوب طی شد . گرفتاری های زیادی برای شما جوان ها ، برای ملت ما پیش آمد لکن بحمدالله تاکنون با پیروزی جلو رفتیم و امید است که با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و با وحدت کلمه مراحل بعد را هم که بسیار حساس است با پیروزی جلو بروید . شیاطین در صددند که نگذارند شما راه خودتان را ادامه بدهید ، از اول هم نمی گذاشتند ، بنای این را داشتند که جلو پای شما مانعی ایجاد کنند ، با طرق مختلفه و با توطئه های زیاد و حساب شده ، الان هم دست برنداشته اند و در این مراحل بعد هم دست بر نمی دارند و شما جوان ها و همه قشرهای ملت باید با بیداری به پیش بروید . وقتی بناست که سرنوشت یک ملتی به دست خودش باشد که بحمدالله به اینجا رسیدید و امروز کسی به شما تحمیل نمی کند چیزی را و شما آزادید در اینکه سرنوشت خودتان را تعیین کنید ، در این مرحله هم من امیدوارم که با روشن بینی ، با تفکر ، با مال اندیشی این مراحل را طی کنید .

اعتقاد به ولایت فقیه از خصوصیات لازمه برای مقام ریاست جمهوری

و من امیدوارم که اشخاصی که کاندیدا شدند برای ریاست جمهوری شما توجه کنید و کسی که از همه متعهدتر باشد ، نه غربی باشد ، نه غربزده باشد ، نه شرق زده باشد ، مسلمان باشد ، پیرو احکام اسلام باشد

، ملی باشد ، دلسوز به ملت باشد ، خدمتگزار به ملت باشد ، سوابقش خوب باشد ، در رژیم سابق هیچ گاه وارد نشده باشد و با اجانب پیوند نداشته باشد ، از خودتان باشد و برای خودتان . اختیار دست شماست ، من بنا ندارم به اینکه کسی را تعیین کنم ، ما همین اوصاف رئیس جمهور و اوصاف وکلائی که بعد می خواهید انشاءالله تعیین کنید باید بگویم و شما خودتان انتخاب کنید و از تفرقه و تفرق پرهیز کنید . اشخاص را هم ملاحظه سوابق شان را بکنید که قبل از انقلاب چه بوده اند ، در حال انقلاب چه بوده اند و بعد از پیروزی نسبی چه کردند و چه بودند و بعد از اینکه همه اوصافش را به دست آوردید و او را شخصی دانستید که لیاقت دارد برای یک همچو مسندی و می تواند این مملکت را به طوری که خدا می خواهد اداره کند تا آن حدودی که در اختیار اوست و شخصی است که تعهد به اسلام دارد ، اعتقاد به قوانین اسلام دارد و در مقابل قانون اساسی خاضع است و اصل صدو دهم ظاهرا که راجع به ولایت فقیه است ، معتقد است و وفادار است نسبت به او ، یک همچو شخصی را شماها خودتان انتخاب کنید و گروه های مردم را هم وادار کنید که یک همچو شخصی را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید .

با تمام قوا جدیت کنید شخص لایق انتخاب شود

ممکن است که اگر شماها یا سستی کنید برای یک همچو امر مهمی و طوری باشد که به نظر بیاید که بی تفاوتید (اگر شد؛ که

بروید راءی بدهید ، اگر نشد نروید) و یا گروه های شما با هم افتراق بکنند ، ممکن است اشخاصی که لایق این مقام نباشند به این مقام برسند . این امری است که بسته به نظر خودتان و باید با تمام قوا جدیت کنید که سرنوشت اسلام و مسلمین را به دست کسی که لایق برای این مقام نباشد ، ندهید . و من امیدوارم که با اتکاء به خدا این مطلوب هم حاصل بشود و از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق و رفاه ملت را خواستارم . و از قراری که تذکر دادند خانواده های شهدای سردشت در اینجا هستند . من به آنها تسلیت عرض می کنم ، من در غم ملت شریک هستم . خداوند شهدای شما را رحمت کند و شما را برکت و خیز و صبر عنایت کند و ملت ما را و اسلام را عظمت .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/10/58

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون ارومیه

شکست نهضت ، شکست مکتب است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما تاریخ اسلام پیشمان است و می بینیم که پیغمبر اکرم در بعضی از جنگ ها شکست خورد ، در مکه هم که بوده است دائما در انزوا بود ، بدون اینکه بتواند یک کاری انجام بدهد . گاهی حبس بوده است توی آن غار ، خوب حبس بود آنجا ، مدینه هم که تشریف آوردند ، البته نهضت را پیش بردند ، لکن در بعضی از جنگ ها شکست خورد .

حضرت امیر سلام الله علیه هم در جنگ با معاویه شکست خورد ، یعنی شکستی از لشکر خودش ، از آن اشخاص نادان مقدس مآب شکست خورد .

حضرت سیدالشهدا هم شکست خورد اما پیروزی نهائی را داشتند ، مکتبشان شکست نخورد با کشته دادن ، دشمنشان را عقب زدند ، بساط معاویه را که می خواست اسلام را به صورت یک امپراطوری درآورد ، برگرداند به زمان جاهلیت و آن اوضاع جاهلیت ، شکستش دادند . یزید و اتباع یزید دفن شدند تا ابد ، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد ، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند .

ما هم اگر چنانچه اینطور شکست بخوریم ، افتخاری است بر ایمان و اشکالی هم برایمان نیست که همانطوری که مجاهدین صدر اسلام شکست می خوردند ، ما هم شکست بخوریم ، این نهضتمان پیش می رود و آبروی اسلام محفوظ می ماند ، تا آخر هم محفوظ می ماند و اما اگر حالا که مدعی این هستیم که انقلاب اسلامی است و جمهوری اسلامی است و امثال ذلک و ما در این جمهوری اسلامی شکست بخوریم به عنوان ، یعنی شکست مکتب ، یعنی گفته شود که رژیم طاغوتی عوض شده یک رژیم طاغوتی دیگر آمده است که دشمن های ما هم همچو نیست که اکتفا کنند به اینکه مثلا فلان کمیته خلاف کرده ، فلان دادگاه خلاف کرده ، این را می آورند . روی اینکه آخوندها اینجوریند ، به این هم اکتفا نمی کنند که روحانیین اینجوریند ، این ها با اسلام مخالفند ، می گویند اسلام هم همان بود ، اسلام هم همان مثل رژیم های دیگر است ، اینطور نیست که اگر من شکست بخورم ، شما شکست بخورید ، بیایند بگویند زید شکست

خورده ، یا اگر من خلاف بکنم ، بیایند ، بگویند خلاف کرده ، اینجور نیست . از فرد به نوع و از نوع به اصل مقصد می کشانند دشمن اصل اسلامند و قلم ها هم برای اصل اسلام به کار می رود .

بازی با اساس اسلام گناهی است نابخشودنی

و ما را می خواهند که در داخل خودمان پوک کنند و منهدم کنند از داخل خودمان . اگر هم همین قدر بود که ما از بین می رفتیم لکن مکتبمان محفوظ می ماند ، اشکال نداشت ، لکن آنها مقصدشان این است که مکتب را بهش صدمه بزنند . و این یک مسؤ ولیت بزرگی ، جانفرسائی برای ما آمده است ، یک مسوولیتی است که اگر خدای نخواسته تقصیر بکنیم در این قضایا ، اگر چنانچه ما بخواهیم برای !!! مثلا فرض کنید !!! فلان امام جماعت بخواهد برای رواج بازار خودش یک کاری انجام بدهد ، در کمیته عمدا یک کسی کاری انجام بدهد ، به طوری که دست دشمن های ، قلم های مسمومشان که هست بهانه پیدا بکنند و حمله کنند به آن چیزی که اساس است و آن عبارت از اسلام است ، ما یک گناهی مرتکب شدیم که بخشودنی نیست ، گناهی بخشودنی است بخشودنی هست پیش خدا که صدمه اش به خود آدم برسد ، خود آدم آلوده بشود یا افرادی فرض کنید اما آنی که با اساس اسلام برخورد بکند و بازی با اساس اسلام با اساس اسلام باشد ، این مطلبی نیست که به ما ببخشند و این ننگی برای ما ، برای جامعه روحانیت در تاریخ پیدا خواهد شد که

تا آخر جبران نمی تواند شود .

در مقابله بین اسلام و کفر همه مسؤ ولند ، بخصوص علما و روحانیون

تکلیف اهل علم در این زمان از همه زمان هائی که بر اهل علم گذشته بیشتر است ، از صدر اسلام تا حالا برای اهل علم اینطور صحنه پیش نیامده . آن روزی که حضرت امیر سلام الله علیه در جنگ خیبر بود که پیغمبر اکرم می فرماید که اسلام تمامش با کفر تمام مقابله کرده ، آن روز برای حضرت امیر صحنه ای پیش آمده بود و مسوولیتی پیش آمده بود که اگر چنانچه خدای نخواسته به فرض محال سستی می شد ، تا آخر ، ابد ، بخشودنی نبود ، لکن او که اهل سستی نبود ، او پیش می برد . او یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین شد در آن روز . امروز هم ما مواجهیم ، آنطوری که در این برهه از زمان که هستیم ، اسلام مقابل با تمام کفر است . نه من و شما مقابلیم ، من و شما مطرح نیستیم ، نه ملت ایران ، این هم مطرح نیست ، اسلام الان مطرح است ، یعنی مقابله بین اسلام و کفر ، و در این مقابله ما بین اسلام و کفر همه ملت مسوولند ، همه مسوولند . لکن روحانیت بیشتر مسوول است ، برای اینکه پاسداران درجه اول روحانیین اند ، اینها بیشتر مسوول از دیگران می شود گفت که سنخ ، صنف مثلا کاسب ، صنف کذا ، اینها مثلا اکثرا قاصرند ، چطور ، اما در اهل علم این کم است ، قصور کم است ، مسؤ ولیت هم زیاد . باید فکر بکنید .

این مسوولیتی

که الان به عهده همه ما هست ، چطور ما از زیر بار مسوولیت بیرون برویم . نه شما آقایان ارومیه و نه آقایان آذربایجان و آقایان تهران و قم ، همه علماء ایران ، این بار به دوش همه است ، همه ملت است . سنگینی اش بیشتر به دوش علما است ، باید علما فکر بکنند ، باید محاسبه بکنند خودشان را . یکی از چیزهائی که در منازل سیر است ، محاسبه است که انسان آنوقتی که محاسبه شده است بین خودش و خدا ، خودش را به حساب بکشد ، محاسبه کند خودش را که من در این راهی که دارم

می روم چه کردم امروز ، من چه کردم ؟ محاسبه کنید خودتان را ، هم محاسبه کنیم همه خودمان را و همه ملت ، همه مسلمان ها و در راس ، علما ، آنقدر مسوولیتی که به عهده آقایان اهل علم است ، به عهده دیگران نیست ، آنقدر آنها ، اگر چنانچه خدای نخواسته یک راهی بروند که راه خدا نباشد ، چهره اسلام به دست آنها جور دیگر می شود ، کاری بکنید که به عهده ما یک همچو مسوولیتی که هست ، بتوانیم به آخر برسانیم .

لغزش علما ، اسلام را در خطر می اندازد

از خدا بخواهید که ماها از لغزش دور باشیم . خودتان برای خودتان ، برای همه ملت ، ملت بخواهد برای خودش و برای علما دعا کنند که این طبقه لغزش پیدا نکنند که به لغزش آنها اسلام در خطر است . همه ما مکلفیم ، همه مسوولیم و (کلکم راع و کلکم مسوول ) این برای همه است ،

لکن به عهده شما بیشتر است . شماها باید بیشتر رعایت بکنید . بیشتر در این پستی که هستید که مسند اسلام است ، بیشتر مراعات بکنید . بیشتر مردم را مراعات کنید ، جامعه را بیشتر تربیت کنید و همه مسوولیم و همه مسوولید و هر کس سعه نفوذش بیشتر است ، مسوولیتش بیشتر است .

از خدا بخواهید که ما بتوانیم و خودتان بتوانید و ملت بتواند از این مسوولیت بزرگی که به عهده اش هست ، لااقل پیش خدا آبرومند باشد . ما رفتنی هستیم ، آقا این یک مساءله واضحی است ، همه مان خواهیم رفت ، همه مان در رحیل هستیم ، توی راهیم همه . از من نزدیک است ، شما جوانید یک قدری عقب تر ، آن هم معلوم نیست ، مرگ هم معلوم نیست که برای پیر و جوان فرقی بگذارد ، یک امد معینی است ، همه رفتنی هستیم ، کوشش کنید که آن وقت که ملک موت می آید و مشاهده می کنید او را ، آن با شما به یک صورت رحمانیت عمل کند ، شما را که می برد به یک صورت خوب ببرد . کوشش کنید که آنجا که باب رحمت است بسته نشود و باب غضب باز بشود ، از خدا بخواهید که بشود اینطور ، و اگر چنانچه ما در این قدم که حساسترین قدم است در اسلام و برای همه و برای روحانیت و برای همه متفکرها و برای همه ملت ، در این موقعی که حساسترین مواقع است بین تان ، ایجاد اختلاف بین تان نکنید ، دسته بندی

نکنید ، هر کسی برای خودش نکشد . خدا هست ، غفلت نکنید از او ، خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت هستیم (والله من ورائکم محیط) مراقب است . آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالی است ، آن لحظات چشم شما در مراقبت حق تعالی است ، آن حرکات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست ، توجه داشته باشید که این دنیا رفتنی است و حساب شما با کسی است که همه چیزشان تحت مراقبت بوده است . قضیه ، قضیه معصیت انسان و قضیه اینکه من بنده خدا هستم و بنده خدا معصیت کار می شود و این کذا ، قضیه ، قضیه محاسبه بین شما و خدا تنهائی ، قضیه ، قضیه این است که امروز غیر زمان طاغوت است ، زمان طاغوت اگر یک شخصی ، ملائی یک کار خلاف می کرد ، می گفتند این طاغوتی هست و این مثلا آخرش می گفتند ساواکی هست ، نمی آمدند سراغ اینکه بگویند این حرفی که آخوندها از اول داد می کردند و مردم را هم وادار می کردند به داد کردن ، این حرف دروغ از کار در آمد ، این نمی گفتند به آنها ، آخوندها آن وقت مظلوم بودند . چهره مظلوم چهره محبوب است ، شما در آن رژیم هر چه مظلومتر می شدید محبوبتر می شدید ، هر که مظلومتر بود محبوبتر بود . چهره امروز ، چهره مظلومیت نیست تا محبوب بشوید ، چهره این است که وقتی که کار در اینها درآمد ، اینها هم همانند . شما

را به صورت دیگر در می آورند ، آنها هم که فرض کنید که در این کاری که من می کنم یا شما می کنید ، دخالت ندارند ، آنها را هم پهلوی شما می گذارند با یک چوب می زنند .

پس ما مسوولیت اسلام را داریم ، مسؤ ولیت مسلمان ها را هم داریم ، مسوولیت روحانیت را هم داریم ، همه چیز را داریم ، همه چیز را داریم ، همه مسوول و هر کس سعه نفوذش بیشتر ، مسوولیتش بیشتر . کاری بکنید که آن اسلام عزیز که امروز دست شماست ، با یک صورت خوبی تحویل بدهید به اعقابتان ، یک صورت مشوه درست نکنید که بگویند همین بود . اسلام نورانی است ، با دست ماها مشوه می شود .

کار بکنید که اسلام از ما گله مند نباشد

و امروز روزی است که اگر خدای نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم ، شکست خوردیم تا آخر . یک وقت بود که ما هی می گفتیم که طاغوت هست ، انشاءالله حکومت اسلامی بشود ، انشاءالله آن درست می شود ، همه حرفمان این بود ، ملت هم فریاد کردند که ما اسلام را می خواهیم .

اگر خدای نخواسته حالا یکی اینطور شده ، به واسطه کجروی ماها ، کجروی طوائف مختلف ، کجروی احزاب ، بعضی از احزاب ، اگر خدای نخواسته از باطن ما را تهی کنند و ما را به جان هم بریزند و مهم این نیست ، مهم اینست که با به جان هم ریختن ، صورت اسلام را یک جور دیگر جلوه بدهند به دنیا ، بگویند سر و کار آنها با دنیاست

. قلم آنها دستشان هست ، همه چیزهای گروهی ، رسانه های گروهی دست آنهاست ، ماها یک ملت ضعیفی هستیم ، و جز یک حربه که ایمان بود ، نداشتیم . همه تبلیغات مال آنهاست ، ما راه تبلیغی نداریم ، کاری ما نکنیم در همه تبلیغاتشان و همه جای دنیا بگویند که اسلام اینطوری بود که در ایران بود .

شما ملاحظه می کنید در بعضی از این ممالک که اسم اسلامی رویش هست ، الان هم در همه جا می گویند که اسلام این است که در اینجاست ، خوب ، این یک چیز ، مائی که ادعا داریم و ادعا می کنیم همه مان !!! و صحیح هم هست ادعامان !!! که اسلام آن نیست که آنها می گویند ، اسلام یک اسلامی است که حکومتش یک حکومت خاص است ، رژیمش یک رژیمی است غیر همه رژیم های دنیا ، عدل و انصاف هست در آن ، حکومت خداست . مائی که این حرف را می زنیم و صحیح هم هست حرفمان اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد ، مگر منافق چیست ؟ یک دسته از منافقین در صدر اسلام بودند که گفتارشان با واقعشان مخالف بود ، راجع به اصل اسلام می آمدند می گفتند ما مسلمانیم و نبودند .

ما ادعا می کنیم که ما روحانیون می گذاریم ، ما اول باید از خودمان مایه بگذاریم . بیخود هی نگوئیŠما خوșʙŠو دیگران بد ، مائی که دعوی این را داریم که ما هستیم که اسلام را می خواهیم ترویج کنیم ، اسلام را می خواهیم تقویت کنیم ، علاقه به

اسلام داریم ، احکام اسلام پیش ماست ما ، باید احکام اسلام را پخش بکنیم . مائی که این مسائل را داریم می گوئیم و خودمان هم به صورت یک نفر آدمی که به اسلام به همه معنا ایمان آورده است و قبول دارد همه چیزش را و یک آدم متقی صالح کذاست ، اگر خدای نخواسته در باطن بر خلاف این باشیم ، منافق نیستیم ؟ همان ابوسفیان منافق است ؟ من و شما هم منافقیم ، آن ایمانش را عرضه می کرد و نداشت ، شما هم کمال ایمانتان را عرضه می دارید . بله ، مسلمان هستید ، اما منافقید ، این مسلمان منافق در جهات دیگر . اینها هیچ کدام مهم نیست ، مهم این است که اسلام دست ما آمده است ، امانت خداست دست ما آمده است ، این امانت را باید به آنطوری که هست بدهیم به اعقابمان ، عرضه کنیم این اسلام را به آنطوری که واقع اسلام است به دنیا ، و خودمان جوری نکنیم که این اسلام را یک طور دیگر نمایشش بدهیم به غیر ، آنطوری که هست نمایشش بدهیم . این دیگر فرق نمی کند بین آن بچه طلبه و طلبه نارسی که تازه تو مدرسه رفته است و شما آقایان که از علما هستید و در مساجد هستید با سایرین ، هیچ فرقی مابین آنها نیست ، منتها شما آقایان که بزرگتر و بالاتر هستید ، مسؤ ولیت تان بیشتر است . امثال من طلبه است ، اما همه مسوولند ، مسؤ ولیت کم و زیاد دارد ، به حسب اختلاف نفوس

، اختلاف سعه کلمه ، کاری بکنید که اسلام از ما گله مند نباشد ، قرآن کریم از ما گله مند نباشد ، که آقایان که شما خودتان را می گفتید که ما مروج قرآن هستیم ، مبین احکام قرآن هستیم ، چرا خودتان یک کاری دارید می کنید یا کردید که اسلام یک جور دیگر جلوه کند پیش مردم .

خیلی مواظب باشید ، این مسند خطرناک است ، این عمامه خطرناک است ، این محاسن خطرناک است . خودتان را از این خطرها نجات بدهید ، حفظ کنید خودتان را ، این مال ما ، همه همین طور ، فرق ندارد ، اسلام مال اهل علم نیست ، اسلام مال همه است ، این امانتی است که خدا به همه داده است . شما هم اگر چنانچه فرض کنید پاسدارید و در یک جائی به اسم پاسداری اسلام ، پاسداری شدید ، شما حالا پاسدار طاغوت نیستید ، پاسدار اسلام هستید ، اگر چنانچه پاسدار اسلام هم یک کاری بکند که بگویند اینها هم مثل سابق ، در بین همین مردم ضعیف الایمان هست که می گویند که ایکاش نشده بود برای اینکه ما حالا از دست بعضی از مامورین بیشتر بر ایمان بد می گذرد از سابق ، ولو درست نمی گویند لکن خوب ، گفته می شود ، آنها هم که شیطانند تزریق می کنند به آنها یک همچو مسائلی .

این یک مساله ای نیست که مربوط به من و آقا و آقا باشد ، این یک مساله ای است مربوط به ملت است ، یک ملتی که اسلام را رای به

او داده ، گفته است ، رای داده ملت به جمهوری اسلامی ، یعنی قبول کرده است که باید ما نظاممان نظام اسلام باشد ، آنوقت اینکه قبول کرده است که نظامش باید نظام اسلامی باشد ، پاسدار است ، بر خلاف نظام اسلام عمل می کند ، کاسب است بر خلاف نظام اسلام عمل می کند . نظام مال همه است ، نظام یک چیزی است که همه ملت در تحت پوشش نظم باید باشد . بازاری یک کاری می کند که بر خلاف آن نظامی است که اسلام قرار داده است و هکذا ، ادعا کردید که ما اسلام را قبول کردیم رژیممان حالا رژیم اسلامی است ، از طاغوت منتقل شدیم به الله ، از حکومت شیطان بیرون آمدیم تحت حکومت رحمان رفتیم ، ما که این ادعامان است همه ملت رای به این دادند ، اگر کارهای زمان طاغوت را اعاده کنند ، اینها در این ادعا منافق بودند .

باید از حالت شیطانی به حالت رحمانی متحول شویم

کارها را باید عوض کرد ، باید تحول پیدا کرد ، باید همه ملت متحول بشود . این نباشد که ما متحول ، انقلاب چیز کردیم ، از طاغوت بیرون ، باید انقلاب باطنی بکنیم ، باید نفوسمان هم منقلب بشود ، اگر تا حالا در تحت سلطه شیطان و طاغوت بوده است ، متحول بشویم و بیرون برویم از این پوشش شیطانی به پوشش رحمانی . آن به این است که ما مطابق نظام اسلام عمل کنیم . رباخواری مخالف با نظام اسلام است ، جنگ با خداست به حسب قرآن (فاذنوا بحرب من الله ) بیائید به جنگ خدا

، اینها به جنگ خدا رفتند .

اگر بازار مسلمان ها همان بازار زمان طاغوت باشد ، نمی تواند بگوید که من رژیم اسلامی را قبول کردم ، نخیر ، شما در تحت رژیم شیطان هستید و طاغوت هستید باز و هکذا همه قشرها یک مساله ای است مال همه قشرها و ما اول برای خودمان قبول می کنیم مساله را و بعد هم برای همه تان . مسوول اول خود ما هستیم و بعد هم همه شما . فکر اسلام باشید که این مساله را نگذارید صدمه بخورد ، از دست ما صدمه بخورد . از دست دشمن ها می خورد ، اگر دولت ها با هم باشند آسیب نمی توانند بزنند ، آسیب نمی توانند بزنند ، اما اگر چنانچه ماها از دست به جان هم بیفتیم ، با هم مختلف باشیم ، ماها بخواهیم هر کدامی یک کاری را انجام بدهیم ، از نظم اسلامی بیرون برویم ، از تحت فرمان حکومت اسلامی بیرون برویم ، از فرمان خدا بیرون برویم آسیب می بینیم ، از باطن ما را از هم منفصل می کنند و آسیب پذیر می کنند ، و الان تمام افکار ، افکار آنهائی که می خوردند مال این ملت را ، متوجه این معنا است .

اگر ما را محاصره اقتصادی بکنند ، ما فعالتر می شویم

هیچ وقت از نظامی نترسید ، هیچ وقت از این حرف هائی که می زنند که ما مداخله نظامی می کنیم ، از این هیچ وقت نترسید ، بلکه آنوقت هم مداخله نظامی بکنند به نفع ماست . از حصر اقتصادی هم ابدا نترسید ، نمی توانند ، اگر برای اینکه خوب ،

روزیش از آسمان می رسد و هی می دهند به او کاری نمی کند ، اگر ما را محاصره اقتصادی بکنند ما فعالتر می شویم ، به نفع ماست ، بکنند ما را محاصره ، از این هم هیچ نترسید . از این دشمنی که آمده در داخل و ما را می خواهد از داخل فاسد کند ، این ترس دارد که ما به جان هم بیفتیم ، من شما را لعن کنم ، خدای نخواسته شما من را لعن کنید ، و ملت را با صورت های مختلف ، حزب های مختلف ، جمعیت های مختلف !!! در عرض چند ماه قریب دویست تا جمعیت می گویند هست ، جمعیت مختلف !!! این جمعیت های مختلف اگر همه وجهشان یک طرف بود ، همه برای خدا بود ، خوب ، هر کسی می خواهد یک راهی ، مثل یک کسی بقال است و توجه به خدا دارد ، یک کسی ملاست و توجه به خدا دارد ، اما احزابی که در ایران پیدا می شود ، جمعیت هائی که در این طرف ها پیدا می شود ، اینها (کل یلعن صاحبه ) همه مخالفند با هم ، آنها هم همین را می خواهند که از راه زیاد شدن احزاب ، زیاد شدن اختلاف درست کنند . این راه ، راه احزاب که از آن راه پیش می آید ، در قضایای دیگر هم همین حرف ها را پیش می آورند ، این زیانش چیست ، آن زیانش چیست ، این باید چه جور باشد ، آن باید چه جور باشد . تمام اینها نقشه

است ، این غائله هائی که یکی بعد از دیگری پیش می آورند ، این نقشه هائی است که طرح ریزی شده است و به دست خود ماها انجام می گیرد که بین خود ماها را از هم جدا کنند ، آنها نتیجه اش را ببرند . و خدا همه ما را حفظ کند از اینطور اختلافات ، از اینطور چیزها .

خداوند انشاءالله همه تان را تایید کند ، موفق باشید ، سلامت باشید و متشکرم از آقایان که اظهار لطف کردند و در این منزل حقیر وارد شدند .

تاریخ : 10/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروه بانوان دوازده فروردین شماره 2 کن و حومه

تحقق جمهوری اسلامی یک ضربه ای است به شرق و غرب

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر وقت بانوان محترم را می بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف ، حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند مطمئن می شوم که این راه به پیروزی منتهی می شود .

ملتی که تمام قشرهایش ، خانم های محترمش و مردان معصومش با هم هستند و یک راه می روند ، این راه آسیب نخواهد دید ، شما نگران آسیب های خارجی نباشید ، از خارج نمی توانند شما را آسیب برسانند مادامی که خودتان منسجم هستید . نه دخالت نظامی از آن کاری ساخته است و نه حصر اقتصادی و این مسائل که آنها پیش می آورند آنها ازشان کاری ساخته نیست و شاید آنها هم که این حرف ها را می زنند و ظاهرا جدی هم نیست برای اینکه ما را از این حرف های دیگر اغفال کنند . آن مسائلی که ممکن است از آن مسائل ، آسیب ببینیم ، آن مسائل داخلی است . توطئه ها اینطور است ، از

خارج یک چیزهائی گفته می شود تا اذهان متوجه به خارج بشود مثل همین حصر اقتصادی و مداخله نظامی که دولت آمریکا تهدید می کند ملت را ، به نظر می رسد که این یک توطئه باشد که اذهان را از داخل کشور متوجه به خارج بکند ، غافل بشوند از توطئه ، غافل بشوند از شیطانی داخل . بعید به نظر نمی رسد آن چیزی که پیش اجانب اهمیت دارد و به آن اصرار دارند آن توطئه ای است که در داخل حاصل می شود . اگر ما را از خارج اغفال نکنند و توجه ملت ما به داخل کشور و توطئه های داخلی باشد ، ممکن است که ما بتوانیم و انشاءالله می توانیم که آن توطئه ها را خنثی کنیم . لکن آنها از خوف اینکه مبادا ملت همه قوایش را صرف داخل بکند و این توطئه هائی که اصیل است پیش آنها ، این توطئه ها را خنثی بکند ، یک طرح های خارجی می ریزد ، یک مسائل خارجی پیش می آورد ، مثلا بعض از اقشار را متوجه می کنند که در انگلستان توطئه ای است در فلان محل ، یک توطئه ای است ، در فرانسه یک توطئه ای است و می خواهند از آنجا توطئه ای را بجا بیاورند که بیایند ایران چه بکنند . خود این هیچ اساس ندارد ، محتمل هم هست که همین صحبت هائی که با تناقض گوئی های مختلف و تضادگوئی های مختلف از دولت امریکا صادر می شود راجع به اینکه گاهی دخالت نظامی ما می کنیم ، آن یکی می

گوید نه نمی شود دخالت ، دوباره دخالت می کنند ، دوباره می گویند نه ، نمی شود دخالت ، دوباره دخالت می کنند ، دوباره می گویند نمی شود دخالت و از این حرف ها ، حصر اقتصادی می کنیم ، حالا چند

روز صبر کنید به سازمان ملل می بریم خوب حالا یک قدری صبر کنید ، به شورای امنیت می بریم ، یک قدری مهلت بدهید ، این حرف هائی که به نظر می رسد برای مقصد دیگر است نه برای خودش ، نه حصر اقتصادی می کنند و می توانند ، نه دخالت نظامی می کنند و می توانند ، اما می توانند با این حرف ها ما را ، اذهانمان را متوجه به آن طرف کنند . و از خودمان غافل بشویم .

در عین حالی که ملت ما باید هوشیار باشد راجع به همان مسائلی که در خارج هم طرح می شود و غفلت از او هم نکند ، بیشتر نظر باید به توطئه های داخل باشد ، توطئه هائی که در داخل انجام می گیرد خیلی زیاد است و اینها در این توطئه ها فن های زیادی دارند ، ذوفنون هستند! یک قسمش همین شلوغی هائی است که راه می اندازند . در آذربایجان این بساطی که درست می کنند و دامن به آن می زنند یک قسم اینهاست ، در سیستان ، در زاهدان ، در کجا ، یک قسم دیگرش این اختلافاتی که در شهرها و در دهات و در سایر جاها ایجاد می کنند گروه های مختلف ، اختلافات زیاد ایجاد می شود ، او جمهوری اسلامی

می گوید ، آن یکی چیز دیگر می گوید ، آن یکی چیز دیگر می گوید ، مقابل اسلام هی طرح های متعدد می دهند در عین حالی که می دانند پیش نمی رود ، لکن می خواهند ناراحت کنند . همانطوری که خارجی ها طرح می دهند برای دخالت نظامی یا حصر اقتصادی و خودشان می دانند که یک چیز صحیحی این نیست ، این طرح برای مقصد دیگری ممکن است باشد و آن اینکه ما را از این آشفتگی های داخلی متوجه به آن بکنند ، به نظرمان بیاید که آن مشکل است ، اینها دیگر مشکلات ندارد ، احتمال این معنا هست .

ما در عین حالی که باید توجه به آن مشکل داشته باشیم و با تمام قوا متوجه به آنجا باشیم ، اما از این مشکلات داخلی که شاید پیش آنها اصیل باشد ، از این غفلت کنیم ، این اختلافاتی که از اول تا حالا ایجاد کردند ، از آن روزی که یک پیروزی نسبی برای این ملت حاصل شد و این سد را شکستند و دست اجانب قطع شد از این کشور ، از آنوقت شروع کردند به ایجاد اختلافات و توطئه ها ، یک راهش این بود که در هر قدمی که ملت بر می دارند یک اختلاف ایجاد کنند ، راجع به اصل جمهوری اسلامی حرف ها بزنند و مقاله ها بنویسند و نطق ها بکنند ، راجع به مجلس خبرگان صحبت ها بکنند که حالا هم دارند می کنند ، راجع به قانون اساسی مسائل بگویند و حالا هم دارند می گویند که قضیه رئیس جمهور

است . تاکنون از قراری که گفتند صد و بیست نفر خودشان را کاندید کردند . نه اینکه نمی دانند که کاندیدی است که اثری ندارد برای اینکه رئیس جمهور بشود فلان آدم ، بیشتر اینها الا نادرشان می دانند که موفق نمی شوند ، لکن یک مقصد دیگری در کار است غیر از ریاست جمهور و آن این است که همان ایجاد یک تشنج و اختلاف و این چیزها برای آنها مطلوب است که کشور ما مشغول باشد ، همیشه مشغول باشد به چیزهای داخلی خودش و این شلوغی هائی که در داخل هست و متوجه توطئه نباشد و متوجه علاج نباشد و فلج بشود ، بعد هم راجع به مجلس شورا مصیبت زیادتر است ، آنجا دیگر از همه زیادتر است . در هر صورت تمام این مسائل دور می زند به اینکه این جمهوری اسلامی آنطوری که باید تحقق پیدا نکند ، اگر تحقق پیدا بکند ، برای آنها ضرر دارد و دست آنها تا آخر کوتاه می شود و این یک ضربه ای است بر غرب ، بر شرق و آنها می خواهند که نشود همچو مطلبی . و ملت ما باید آنقدری که باید توجه به این آشفتگی های داخلی داشته باشد توجه به چیزهای دیگر نداشته باشد ، همه ما باید این را تحت نظر بگیریم ، لکن آنکه صدمه بیشتر به ما می زند همین اختلافات داخلی است ، او برای یک طرف می کشد ، او برای طرف دیگر ، همین هواهای نفسانی است که در انسان هست ، همین خودخواهی و خودپسندی ها در انسان هست

، همین گروه دیدن و خودگرائی به گروه و اینهاست که در انسان هائی که برای خدا می خواهند کار بکنند هست .

یک ملت وقتی همه با هم منسجم شدند دیگر قابل آسیب نیست

ملت ما اگر بخواهد از این اسارت در طول تاریخ بیرون بیاید و خودش ، خودش را اداره کند و استقلال پیدا کند ، آزاد باشد ، اگر ملت ما بخواهد اینطور بشود ، باید از یک راه پیش برود ، آن راهی که ملت دارد پیش می رود . ملت این توده جمعیت است . این زن و مرد توده جمعیت که خودشان را علیحده نکردند و جدا نکردند از ملت ، اگر بخواهند این مملکت سر و سامان پیدا بکند باز از این گروه گرائی و از این اختلافات که او برای خودش بکشد ، او برای خودش بکشد دست بردارند ، همه همان راهی که ملت دارند می روند ، همه همان راه را بروند ، دیگر آسیب نمی بینند . یک ملت وقتی همه با هم منسجم شدند دیگر قابل آسیب نیست ، اما اگر چنانچه خدای نخواسته در بین خودشان اختلاف حاصل بشود ، بین خودشان یک دشمنی ها پیدا شود ، هواهای نفس نگذارند که یک راه بروند ، آنوقت است که آسیب ممکن است .

لکن من امید این را دارم که با این تحولی که حاصل شده است ، من در جامعه زن ها یک جور تحول عجیبی می بینم که بیشتر از تحولی است که در مردها پیدا شده و آنقدری که این جامعه محترم به اسلام خدمت کردند در این زمان ، بیشتر از آن مقداری است که مردها خدمت کردند ، خدمت

مردها هم بسیارش مرهون خدمت زن هاست . در مردها یک حسی است که اگر ببینند زن ها بیرون آمده از خانه ها برای یک مقصدی ، اگر قوه شان یکی باشد ، ده تا می شود و در مملکت ما اینطور شد که بانوان همدوش بلکه جلوتر از مردها از خانه ها بیرون آمدند و در این راه اسلامی زحمت کشیدند و رنج دیدند ، جوان دادند ، شوهر دادند ، برادر دادند معذلک رنج کشیدند ، عمل کردند ، پشتیبانی از اسلام کردند و مردها هم بسیاری به تبع زن ها این کار را کردند و من امیدوارم که این وحدت کلمه و این انسجامی که ملت ما دارند ، محفوظ باشد و این اشخاصی که افکار متعدده دارند اینها ، خداوند آنها را برگرداند به فکر واحد و ملت ما را منسجم کند با هم به طوری که از آسیب مصون باشند . خداوند انشاءالله به شما عمر و سلامتی بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/10/58

بیانات امام خمینی در جمع کفن پوشان شهرکرد و بابل

تحمل مصائب و مشکلات در راه رضای خدا آسان است

بسم الله الرحمن الرحیم

این عواطفی که من از اقشار ملت می بینم ، عواطفی که آنها را وادار می کند از راه های دور ، از بختیاری ، از شمال اینجا آمدند ، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد ، در این راه های دشوار ، این عواطف ، یک باری است بر دوش من . من نمی دانم چطور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم . امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او نزدیک دانشگاه شهید شده بود و وصیت کرده بود که اگر من

، فلانی را ندیدم ، این عکس را برای او بفرستید و من از دیدن این عکس و باز عکس های دیگری که از جوان های ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی می کنم . بر دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزی که همه سنگینی ها را سبک می کند ، این است که ما از خدا هستیم و به سوی او می رویم . راه ، راه خداست ، شما از بختیاری که حرکت کردید تا اینجا برای خدا بوده است ، من مطرح نبودم ، خدا مطرح بوده و آن آقایان که از شمال آمده اند ، آنها هم راه را که طی کرده اند ، راه خدا بوده است ، برای خدا بوده است . آن چیزی که سهل می کند مشکلات را ، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت می کنیم . ما تبعیت از موالی خودمان ، از آقایان خودمان ، از اولیاء خودمان ، از معصومین خودمان تبعیت می کنیم ، ما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تبعیت می کنیم ، آنها هم تحمل مشاق زیاد کردند ، مشقت هائی که برای ما شاید ممکن نیست که تحمل کنیم . اینقدری که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم تحمل مشقت برای خدا کرد ، ماها نمی توانیم ، لکن ما هم که قطره ای هستیم از این دریای بی پایان ، به اندازه یک قطره ، یک ذره می توانیم فداکاری کنیم ، باید فداکاری کنیم .

برچسب های ارتجاعی به ملت استقلال طلب و فداکار ایران

این اسلام است و قرآن است

و خدا ، هر چه در راه اسلام بدهیم و هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست ، افتخار ماست ، راه حق است . بگذار باطل ها هر چه می خواهند بگویند ، بگذار باطل ها شما را مرتجع بدانند ، بگذار آنهایی که می خواهند برای دیگران زحمت بکشند ، از ملت خودشان غافلند ، از کشور خودشان غافلند ، پشت کردند به ملت و کشور و برای شرق و غرب زحمت می کشند ، بگذار آنها ، کسانی را که در کشور خودشان و برای خودشان و برای استقلال خودشان زحمت می کشند ، مرتجع بدانند . دنیا باید حکومت کند و در این امر توجه کند و نظر بدهد که آیا ملتی که دشمن ها را ، دشمن های کشور را ، جنایتکارها را از صحنه بیرون رانده است و می خواهد آزادی برای خودش به دست بیاورد ، می خواهد استقلال برای خودش به دست بیاورد ، این ملت مرتجع است ، یا آنهائی که الان هم که جنایتکارها بیرون هستند و رفتند ، برای آنها کار می کنند ، برای آنها در مدارس می روند و تبلیغات سوء می کنند ، برای خارجی ها آنها زحمت می کشند . آیا آنهائی که استقلال ملت ما را می خواهند سلب کنند ، آزادی کشور ما را و ملت ما را می خواهند از دستش بگیرند ، آنها مرتجع هستند ، یا آنهائی که می خواهند از زیر بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند . آیا کسی که می خواهد پیوسته به

شرق و غرب نباشد و با مشت محکم در مقابل شرق و غرب ایستاد و ملت خودش را نجات داد این مرتجع است ، یا این که از اول تا حالا به اسم خلق می خواهد فدا بشود ، برای دشمن خلق فداکاری می کند . به طرف چپ می کشد ، به طرف راست می کشد .

بگذار دشمن ها هر چه می خواهند بگویند ، شما راه خدا را پیش بگیرید ، شما راهتان واضح است . راه شما ، راه خداست ، راهی است که انبیاء خدا رفتند . انبیا را اینها مرتجع می دانند ، اینها قرآن را هم کتاب ارتجاعی می دانند ، لکن مطلب اینها نیست . اینها برای دیگران دارند زحمت می کشند جوان های روشنفکر ما عواقب امور را ملاحظه کنند و از اینها سؤ ال کنند شما چه می گوئید؟ شمائی که برای خلق می خواهید فداکاری کنید چرا مانع می شوید از اینکه این خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع می شوید از اینکه کارخانه های مردم راه بیفتد؟ چرا خرمن های حاصل یک سال عمر یک خانواده را آتش می زنید؟ شمائی که برای خلق هستید و دیگران را مرتجع دانید ، حساب کار خودتان را بکنید . اینها برای ملت دارند زحمت می کشند و شما برای دیگران .

من بار دیگر از شما ، از شما جوان ها ، از پیرمردهائی که تحمل این زحمت را آنطوری که آقا می گویند کشیدند ، از کسانی که بچه هستند و تحمل زحمت کردند ، از کسانی که معلول هستند و تحمل زحمت کردند و از

کسانی که به وسیله شما برای ما پیغام فرستادند ، از همه شما تشکر می کنم و به همه شما دعا می کنم . خدمتگزار همه شما هستم و امیدوارم که شماها سعادتمند باشید و سعادت دنیا و آخرت نصیب شما بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدا و امدادگران شهرهای شیراز وتهران و کارکنان شرکت هپکو

تا قطع تمام ریشه های فاسد ، ملت نباید آرام بگیرد

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریبا هر روز مواجه هستیم با این مادرهائی که بچه هایشان را از دست دادند و این پدرهائی که عزیزانشان را از دست دادند و این معلولین و این مجروحین و این گرفتاری هائی که در رژیم سابق برای ملت مهیا شده بود . ما هر روز تاءثرات زیادی در این مسائل داریم ، لکن خودمان را تسلیت می دهیم به اینکه ملت ما به صورت مجاهدین صدر اسلام در آمدند ، همین طور که در صدر اسلام در رکاب رسول الله و امیرالمؤ منین سلام الله علیه عده کثیری از فرزندان اسلام از دست رفتند ، لکن اسلام را حفظ کردند . امروز هم که ما در یک موقعیتی واقع هستیم که اسلام روبروی کفر ایستاده است و احتیاج به فداکاری دارد ، ملت ما بحمدالله مردانه ایستاده و فداکاری می کند ، نه مردها ، زن ها و نه زن ها و مردها ، بچه ها همه ایستاده اند و اسلام عزیز را می خواهند که به پیش ببرند . امروز روزی است که ما مواجه با قدرت های شیطانی بزرگ هستیم و آنها هم از توطئه ها ننشسته اند ، مشغول توطئه هستند ، توطئه های زیادی در داخل دارند ، مهم آن توطئه های داخلی است ،

آن حرف های خارجی که مثلا انحصار اقتصادی ، مداخله نظامی ، اینها مهم نیست خیلی ، چیزی نیست که قابل اعتنا باشد و امریکا هم در این اعلام کردند که شکست خورد . لکن توطئه های داخلی که عمال اجانب و بیشتر از همه عمال امریکا در داخل مشغول توطئه هستند ، آنها هستند تا حالا آن شکست نهائی را نخوردند ، آن مقداری را که ملت ما شکست داد آنها را ، این است آن عمال ظاهریشان را که در راءسشان محمدرضا بود ، آنها را دستشان را کوتاه کردند و از ایران راندند و دست های خیانتکار اجانب هم آنها که ظاهر بود قطع شد ، لکن ریشه های زیرزمینی ، توطئه های دامنه دار همه جانبه در همه قشرها مشغولند . ملت ما گمان نکند که پیروزی نهائی را پیدا کرده است . بین راه هستیم ، در حال انقلابیم ، تا تمام این قشرها ، تمام این ریشه های فاسد از این مملکت قطع نشود ملت ما نباید آرام بگیرد . همان نهضت را که بحمدالله با قدرت تا اینجا رسانده است ، باید با قدرت هم پیش ببرد و من امیدوارم که با این روشنی که پیدا شده است این ، با نوری که در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پیدا کرده اند و فهمیده اند که دشمن ها کی هستند و دوست ها کی و توطئه گرها چه صنف مردمی هستند . امید هست که انشاءالله پیروزی را شماها در آغوش بگیرید .

عوامل پیروزی انقلاب و انگیزه مردم برای جنبش

لکن مهم دو مطلب است ، یکی که بسیار

مهم است ، این است که جوان های ما در هر رشته ای که هستند و خصوصا آنهائی که در رشته خدمت به نهضت هستند ، چه آنهائی که در کمیته ها هستند و چه آنهائی که پاسدار هستند و چه قوای انتظامیه و همه قشرها ، توجه کنند که اسلام که ما را پیروز کرده است همان فریاد (الله اکبر) و تقاضای شهادت که در همه قشرها پیدا شده است . پدرش که فرزندش را از دست داده افتخار می کند که شهید شده است ، مادری که چند تا فرزند داشته و بعضی اش را از دست داده و آرزو می کند ، می گوید ، دعا می کند ، آنهای دیگر هم شهید بشوند . و این دنبال این است که نهضت اسلامی بوده است . اگر چنانچه یک نهضت غیراسلامی بود ، برای دنیا بود ، معنا نداشت که یک کسی بگوید . من بچه هایم را می دهم برای دنیا ، چون برای خداست و نهضت برای خدا بوده است . در آنوقتی که همه شما توجه داشتید به اینکه پیش ببرید ، هیچ راجع به خودتان دیگر توجه نداشتید و باید گفته بشود که از خود گذشته و به خدای تبارک و تعالی پیوسته بودید پیروزی را به دست آوردید ، آن هم یک پیروزی که در تاریخ نظیر باید گفت ندارد .

در طول تاریخ بسیار کم است انقلابی که از متن مردم جوشیده باشد

تقریبا تمام انقلاباتی که پیدا شده است به توسط یک قشر نظامی ، یک حزبی که پیوند با نظامی داشته است ، یک اشخاصی که از غیر ، از خارج تقویت می شدند واقع شده است

. شما همین کودتائی که در افغانستان در این چند روز واقع شد یک شخص که اعلام کرده است من کمونیست هستم ، از سران کمونیست بوده است ، با نظامی کشور شوروی این کودتا را کرده است ، آن هم الان معلوم نیست که بتوانند به آخر برسانند ، ملت افغانستان هم یک ملتی است که بپا خاسته اند ، لکن کودتاهایی که در آنجا هی پیدا شده است ، هی یکی بعد از دیگری ، حکومت های نظامی بوده است و به وسیله خارجی ها بوده است . سایر کودتاها هم اینطور بوده است ، انقلاباتی هم که پیدا شده است ، آن مقداریش که نظامی ها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند ، ملت آنقدر دخالت نداشت . شما شاید در طول تاریخ کم پیدا کنید یک انقلابی که از متن خود مردم جوشیده باشد و هیچ اتکائی به قوه نظامی ، به قدرت خارجی نداشته باشد ، اسلحه نداشته باشد ، تعلیمات نظامی در کار نباشد ، همین توده مردم ، دانشگاهی که شغلش تحصیل بوده ، طلبه که شغلش تحصیل بوده ، بازاری که شغلش کسب بوده ، کشاورز که شغلش معلوم بوده است و آنهائی که در کارخانه ها کار می کردند ، همه یک شغل های خاصی داشتند و اصل نظامی در کار نبوده ، نه تعلیمات نظامی دیده بودند ، نه سازوبرگ نظامی داشتند ، با یک قدرت معنوی یک تبدیل از انسان مادی به انسان معنوی پیشبرد شد .

آنها مجهز به همه قوا ، به همه آلت تجهیز ، دارای همه جور ساز و برگ جنگی

و افراد نظامی که تعلیمات نظامی دیده و پشت سرشان تمام قدرت ها ، ابرقدرت ها بود ، پائین تر از آنها و شما اتکا به خود و از باطن خود جمعیت جوشیده این نهضت ، و اتکا به خدا ، این شما را پیش برد . این را باید حفظش کنید .

پیروزی انقلاب به واسطه های رها کردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود

اگر بخواهید که نهضت تان انشاءالله به آخر برسد و همه احکام اسلام انشاءالله پیاده بشود و یک مملکت اسلامی ، یک مملکت الهی پیدا بشود ، باید این رمزی که شما را به پیروزی رساند حفظش کنید و این توجه به خدا ، همین ایمانی که شما را پیش برد و بی اعتنائی به آن چیزهائی که خود آدم می خواهد ، بلا اشکال شما توجه به این داشتید . همه خواهرها ، برادرها ، که آن روزی که تو خیابان ها می آمدید و فریاد می زدید که این رژیم را ما نمی خواهیم و جمهوری اسلامی را می خواهیم ، توجه داشتید که هیچ کدام فکر این نبودید که لباستان چی است ، خانه تان چی است ، زندگی تان چی است ، مدرسه تان چه جوری است ، هیچ ابدا این فکر در مغز شماها نبود . اگر این فکر بود پیروز نمی شدید . اگر هر کدام فکر این بودید که زندگیم باید چه جوری باشد ، پیروز نمی شدید برای اینکه هر کس فکر خاصی دارد و دنبال اوست . همه جهات مربوط به خودتان را رها کردید و وجهه قلبتان خدا بود و اینکه اسلام را می خواهید زنده کنید ، از ظلم و از

بیدادگری ها به تنگ آمده بودید ، توجه کرده بودید به عدالت الهی و آن روزی که پیش می رفتید هیچ در فکر خود نبودید ، همه به فکر آن مقصد بودید . این معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هی مربوط باشد به کارهای خودتان ، اگر ما به آخر رسیده بودیم آنوقت وقت این بود که بنشینیم راجع به اینگه چه باید بکنیم ، سازندگی . اما ما به آخر نرسیدیم ما الان نظیر همان وقت هاست که توی خیابان ها فریاد می زدید ، حالا آن جهت خیابانش رفته است لکن مواجهه با یک قدرت بالاتر و آن قدرت امریکا و دیگران .

اگر خودمان را پیروز حساب بکنیم همین جا متوقف می شویم

اگر ما خودمان را پیروز حساب کنیم و برویم دنبال اینکه باید ما حالا که پیروز هستیم برویم ببینیم کی چی دارد ، چی ندارد برگردیم به خودمان و به حال خودمان ، این پیروزی همین جا توقف می کند ، اگر توقف هم بکند خوب است ، عقب می رود . آنها توطئه می کنند و با هم مجتمع می شوند ، شماها وقتی که برگشتید به حال خودتان ، با هم متفرق می شوید . آنوقت شما مجتمع بودید و آسیب ناپذیر و اینها نمی توانستند کاری بکنند ، آنها ، حالا شیاطین با هم اجتماع می کنند و با هم پیوند می کنند و شما اگر چنانچه از حالی که داشتید برگردید به حال خودتان ، هر کدام آن چیزی را که مربوط به خودتان هست توجه به آن پیدا بکنید متفرق می شوید و آسیب پذیر ، در صورتی که بین

راه هستید . اگر به مقصد رسیده بودید ، اشکال خیلی نداشت ، لکن بین راه هستید الان ، یک قافله ای که یک گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است ، گذرانده ، اگر خیال کند که تمام شد قضیه و گردنه های دیگر را به فکرش

نباشد ، با چند نفر دزد از بین می رود ، اما اگر همانطوری که در گردنه اول مجهز و خودش را برای مقابله با سارق مهیا کرده ، در گردنه های بعد هم به همانطور مجهز باشد نمی تواند آسیب ببیند ، شما حالا یک گردنه را گذراندید ، آن گردنه شاهنشاهی است این را گذراندید ، اما گردنه های دیگر هست الان ، باید هم بگذرانید و می توانید اگر آن معنائی که در میان حاصل بود که آن گردنه را از آن گذشتید آن را نگهش دارید ، محکم نگهش دارید ، همه گردنه ها را خواهید گذراند .

علت اساسی مخالفت ضدانقلاب با جمهوری اسلامی و عملکردهایشان در مخالفت

امروز چیز مهم این است که اختلافات بکلی از بین برود ، آنهائی که می خواهند این جمهوری به آخر نرسد و ضربه دیدند از جمهوری اسلامی ، ضربه دیدند از ملت ایران ، و می دانند این ضربه را از اسلام دیدند ، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام می کنند و می خواهند نگذارند ، نمی خواهند که جمهوری اسلامی پیدا بشود . اول راجع به جمهوری اسلامی اش ، اسلامی اش را می گفتند لازم نیست ، بعدا نمی خواستند بگذارند بدهند ، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست کردند تا رسید به اینجا که حالا می خواهید رئیس جمهور

معین کنید ، اینجا هم باز همین مسائل پیش می آید ، بعد هم در مجلس شورا همین مسائل پیش می آید . اینها نمی خواهند که یک مملکتی با رژیم اسلامی تحقق پیدا بکند برای اینکه ضربه را از اسلام خورده اند . توطئه های یک قسم زیادش به وسیله آنهائی که وابسته به آن قدرت های بزرگ ، وابستگی به قدرت های بزرگ دارند . یک مقدار زیادش صرف می شود فعالیت ها در اینکه ، نگذارند جمهوری اسلامی پیدا بشود ، نگذارند یک رئیس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز برای ملت ، غیر وابسته به شرق و غرب پیدا بشود ، این یک قضیه هست که شما با قدرت اسلامی پیش رفتید و خودتان چیزهایی که احتیاجات شخصی بود کنار گذاشته بودید . حالا هم باید همین طور جلو بروید و تا آنجائی که انشاءالله مستقر بشوید انشاءالله .

یک قضیه هم که دنبال این مطلب است و آنها باز جدیت در آن دارند این است که بار راه های مختلف ، گروه های مختلف درست کنند و این یک گروهی که شما داشتید ، همه یک حزب کانه بودید همه حزب خدا بودید ، آن را می خواهند از دستمان بگیرند . این وحدت را می خواهند از دستمان بگیرند ، یک جمعیتی هر چه افرادش زیاد باشد ، اگر جمعیت با هم منسجم نشوند یک نحو وحدت پیدا نکند ، آسیب برمی دارد ، اصلا خودشان آسیب خودشان می شوند .

اگر یک جمعیتی در یک کشوری ، در یک استانی ، در یک شهری با هم یک وحدتی نداشته باشند ،

اینها به جان هم می ریزند ، بعدا خود باطنشان آسیب می بیند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زیادتر باشد ، آسیب کمتر می شود . در راه که ما بودیم این نهضتی که داشتیم در اول راه ، این وحدت و این انسجام زیاد بود ، محکم بود ، یعنی اصل فکر اینکه (کی دشمن من است ) نبود تو کار ، همه یک نظر بود ، اگر هم یک فکری بود خیلی در اقلیت بود ، یک انسجامی بین ملت حاصل شد کانه از یک حلقوم صدا در می آید ، شما اگر در تهران می آمدید همان معنا راشنیدید ، در تظاهرات که در آخر ایران می شد ، می شنیدید همان مطلبی که ایران ، همان فریادی که از حلقوم تهرانی ها در می آمد از حلقوم آبادانی ها هم در می آمد ، بندرعباسی ها هم در می آمد ، مشهد هم همین طور ، همه جای ایران یک صدا داشتند مثل اینکه یک حلقوم دارد صدا می کند . اینطور منسجم شده بودید ، یک جامعه توحیدی ایجاد کرده بودید که همه یکی بودید . آنها هم این جهت را دیدند که سیلی که خوردند از این حیث خوردند ، از دو حیث بود : یکی اسلامش بود ، یکی هم این حیثیتی که ، انسجامی که شما با هم داشتید ، این دو تا هر دو مورد نظر بوده است . اینجا را کوشش می کنند با قلم ها و با قدم ها ، با تبلیغات ، اسلام را از دستمان بگیرند ، نگذارند

حکومت اسلامی پیدا بشود . از این طرف هم انسجام را می خواهند از دست شما بگیرند ، این وحدت و جهت جامعه توحیدی که عبارت از این بود که همه با هم یک مقصد داشتید و کانه از یک حلقوم صدا در می آید ، یک اراده کانه دارد عمل می کند . این را می خواهند از دستمان بگیرند ، متفرق کنند همه را از هم . طرح های مختلف در این دارند ، ایران را از دست شما بگیرند ، این وحدت را از دست شما بگیرند ، راه های مختلفی دارد در هر جا .

عمل نکردن به موازین اسلامی ، خلاف بیعت با اسلام است

آن لشکرهای شیطان ، جنود ابلیس ، الان در همه جای ایران رفتند و هستند ، هر جا هم که صدائی در می آید از همین هاست ، از همین شیطان هائی است که تابع همان شیطان بزرگ ها هستند . از اینها هر جا یک صدائی در می آید و تفرقه افکنی می شود ، از همین هاست . هر جا صحبت این است که ما می خواهیم چه بشود در مقابل نهضت ، در مقابل این جمهوری اسلامی یک قدی علم می کنند ، از این تبلیغات اینهاست ، توی شهرها ، بیشتر توی دهات ، حالا توی روستاها . حالا بیشتر با اسم های مختلف ، با فرم های مختلف می روند و این اشخاص خوب را ، اشخاصی اسلامی را گولشان می زنند ، اینها شیطانند و اینها یک مردم سالمی هستند ، می آیند به اسم اسلام آنهائی که می خواهند اسلام را بشکنند ، با اسم اسلام اینها را گول

می زنند ، اوراقی می نویسند متفرق می کنند در همه جا که چه و می خواهند تفرقه بیندازند بین قشرها ، دانشگاه می روند یک چیز می گویند ، بازار یک چیزی می گویند ، در پیش کشاورزها می روند یک چیز می گویند ، در کارخانه ها می روند به کارگرها یک چیزی می گویند ، هر جا به یک فرم وارد می شوند ، در شهرها هم الی ماشاءالله تفرقه می خواهند بیندازند و اینها بین همه قشرها می خواهند همانطوری که تا حالا زحمت کشیده شد و دانشگاهی را به اهل علم و به طلبه های مدرسه نزدیک کرد و با هم شان کرد و همفکرشان کرد ، می خواهند این را از هم جدا کنند باز . بازاری و دانشکده ای هم رفیق شده بودند ، دانشگاه و بازار کانه یک موجود بودند ، با هم عمل می کردند اینها می خواهند حالا جدا کنند از هم . در همه قشرها یک همچو کاری توطئه هست و در صددند که بشود تا ببینیم که ملت ما تا چه اندازه ای بیدار هست ، آیا دست های اینها را خوانده است ؟ آیا توطئه های اینها را توجه به آن کرده است ؟

باید بگوئید ، همه ما مکلفیم که این مسائل را تبلیغ کنیم ، اهل علم و اهل منبر بیشتر ، روشنفکر و اهل قلم بیشتر . دیگران هم باید بگویند به همه ، به طور توصیه از هم ، به هم ، سفارش کنند به هم که گول این شیاطین که می خواهند جدا کنند شماها را از هم

، گول اینها را نخورید . با اسلام اسلام هم می آیند ، با اسلام می خواهند جدا کنند از هم . این ، باید این دو تا مطلب در نظر گرفته بشود که یکی حفظ وحدت ما ، یکی هم این جهت اسلامیت که توجه به مقصد اسلام بود ، نه توجه به خود و یکی از مسائل دیگری هم که باز شیاطین دارند دنبال می کنند و ما باید توجه داشته باشیم این است که کارهائی که انجام می گیرد ، چه از دولت و چه از ملت ، چه از پاسدارها و چه از کمیته ها ، چه از دادگاه ها و چه از نظامی ها ، از هر طائفه ای که انجام می گیرد ، توجه داشته باشید که روی موازین اسلام انجام بگیرد ، ما انقلاب که کردیم ، انقلاب از تقریبا رژیم طاغوت و کفر به رژیم اسلام و عدل است . نباید به اسم انقلاب ما خلاف کار انقلابی بکنیم . انقلاب اسلامی است ، انقلابات دیگر دنیا اسلامی نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامی است ، همه شما به جمهوری اسلامی راءی دادید یک عده معدودی نه ، راءی ندادند اما ملت راءی به جمهوری اسلامی ، راءی داد به جمهوری اسلامی ، یعنی پذیرفت که نظام ، نظام اسلامی باشد ، این را ملت پذیرفته است و راءی به آن داده است ، باید وفادار باشد به این راءی ، وفادار باشد به این تعهد شما با اسلام یک تعهدی الان کردید ، همه مان متعهدیم برای اسلام ، اما

تازه یک تعهد خاصی با اسلام بستیم و ما بیعت کردیم با اسلام ، بیعت ما این است که جمهوری اسلامی و نظام اسلامی می خواهیم و راءی به این دادیم و بیعت کردیم با این . اگر ما بنا باشد بگوئیم که ما بیعت کردیم با اسلام ، با جمهوری اسلامی ، راءی دادیم به جمهوری اسلامی ، لکن به احکام اسلام عمل نمی کنید ، این خلاف بیعت است ، این خلاف معاهده است ، باید همه چیز ، همه چیزها اسلامی باشد ، اگر مصادره می شود باید روی موازین اسلامی باشد ، اگر مال دیگری را ، هر چه باشد ، مال او باشد از او به اسم مصادره بگیرند این خلاف بیعتی است که شما با اسلام کردید ، اگر یک دادگاهی مال یک شخصی را که احراز نکرده است که این مال از طریق حرام آمده پیش او ، از چپاول آمده پیش او ، بخواهد او را مصادره کند با آن بیعتی که کرده است که من اسلامی هستم ، مخالفت کرده است ، اگر یک وجب زمین مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون میزان های شرعی ، خلاف معاهده ای است که با اسلام ما کردیم ، اگر یک نفر آدم ظلم به او بشود ، برخلاف موازین به او یک تعدی بشود هر که این کار را بکند ، این معاهده ای که کرده است ، مخالفت کرده .

در اسلام ، قانون خدا حکم می کند

ما همه چیزمان باید اسلامی باشد ، نباشد آنطوری که اسم اسلام را رویش بگذاریم ، در واقع طاغوت باشد . یک وقتی ما

توجه به این نکنیم که ما از طاغوت سر در آوردیم با اسم اسلام . آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو کار نبود ، ما می گوئیم اسلام ، لکن یک وقت سر از طاغوت در می آورد ، طغیان بکنید به مردم ، پاسدار مردم را اذیت کند ، پاسبان مردم را اذیت کند ، دادگاه ها برخلاف حکم بکنند ، باید همه چیز اسلامی بشود . اگر همه چیز اسلامی بشود یک جامعه ای پیدا می شود غیر قابل فساد ، آسیب دیگر نمی بیند آن جامعه ، و اگر بنا باشد که اگر باز یک جامعه ای هرج و مرج باشد آسیب بردار هست ، همه چیزش باید سرجای خودش محکم باشد و موازین باید موازین الهی باشد و مملکت یک مملکت اسلامی باشد ، قانون اسلام باشد . در اسلام یک چیز حکم می کند و آن قانون است ، زمان پیغمبر هم قانون حکم می کرد ، پیغمبر مجری بوده ، زمان امیرالمؤ منین هم قانون حکم می کرد ، امیرالمؤ منین مجری بود . همه جا باید اینطور باشد که قانون حکم کند ، یعنی خدا حکم بکند ، حکم خدا . حاکم یکی است ، خدا ، قانون ، قانون الهی ، دیگران مجری او ، اگر بخواهند از خودشان یک چیزی بگویند ، پیغمبر اکرم که راءس همه عالم هست ، خدا به او خطاب می کند که اگر چنانچه یک چیزی برخلاف آن چیزی که من گفته بودم بگوئی ، قطع و تینت را می کنم ، اخذت می کنم و رگ کمرت را

پاره می کنم برای اینکه اجرا باید بکنی آنی که اسلام گفته ، آنوقت تو مجری او هستی . البته معلوم بود که او مجری است و هیچ وقت تخلف نمی کند ، لکن سرمشق است این ، به آن فرد اول این اخطار را می کند تا من و شما بفهمیم مطلب را ، تکلیف مان را بفهمیم ، به فردی که معلوم است ، خدا هم می داند این را که این تخلف کن نیست ، این قدم آن طرف نخواهد گذاشت لکن به او به طور اینکه اگر این کار را بکنی به او می گوید تا همه مردم تکلیفشان را بفهمند که اگر پیغمبر هست ، دیگران هم همین طور و اگر ما تخلف کنیم از قوانین الهی ، تا یک حدودی خدای تبارک و تعالی مهلت می داد ، لکن یک وقت هم اگر از مهلتش گذشت دیگر معلوم نیست چه خواهد شد . حالائی که ما همه فریاد می زنیم و بر ضد این اشخاص که همه چیز ما را بردند این صداها را می کنیم که امریکا کذا ، اگر خودمان یک وقت تخلف بکنیم و توجه نداشته باشیم به اینکه نباید تخلف کنیم ، اعتنا نکنیم به قوانین اسلام ، یک وقت خدای نخواسته عنایت خدا از ما سلب می شود ، خودمان را به خودمان واگذار می کند اگر اینطور شد ، بکلی از بین خواهیم رفت . باید همه توجه داشته باشیم و همه دعا کنیم ، از خدا بخواهیم که ما پیرو اسلام و پیرو قوانین اسلام باشیم .

خداوند انشاءالله همه تان را حفظ

کند . موفق باشید و من متشکرم از اینکه در این هوای سرد از راه های دور تشریف آوردید اینجا و امیدوارم که همه تان با سعادت و سلامت ، خواهرها همین طور ، برادرها همین طور و مؤ ید و منصور باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از بانوان آذربایجان

اینها (اخلالگران ) با وسائل مختلف اغفال می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال این است که آنهائی که آشنا نیستند به وضع آذربایجان و به حالات مردم غیور تبریز ، آنهائی که نمی دانند تبریز و آذربایجان همیشه طرفدار اسلام و کشور بودند که قشرهائی از خارج کشور و مردم بیرون هستند ، اشکال این کارها این است که در خارج منعکس می شود که آذربایجان اینطور شد ، تبریز اینطور اختلافات شد . شما خودتان که آگاهید و ماها آگاه هستیم ، می دانیم که این جمعیتی که در اینجا اینطور شرارت ها را می کنند ، اینها یک اشخاصی هستند که هر جا یک صدائی بلند می شود ، از اطراف جمع می شوند آنجا و آنوقت یک دسته اشخاصی که آگاه نیستند ، مردمی هستند ، خوب هستند ، لکن از روستاها ، از اهل دهات که توجه ندارند به عمق مسائل که اینها چه نقشه ای دارند ، اینها می روند اینها را با وسائل مختلف اغفال می کنند ، آنوقت یک آشوب بپا می کنند ، یک کارهائی که برخلاف اسلام است ، برخلاف نهضت اسلامی است ، آنها را وادار می کنند آن کارها را بکنند و در خارج منعکس کنند به اینکه آذربایجانی ها اینطورند یا آذربایجان اینطور است . اگر مرزهای خودشان را مشخص

می کردند که ما چه اشخاصی هستیم و چه می خواهیم ، این اشکال خیلی نداشت ، چه می خواهیم شان .

دشمنان از اسلام ضربه دیدند و سیلی خوردند

ما از اول انقلاب تا حالا فهمیدیم که این اشخاص چه می خواهند ، این اشخاص می خواهند که اسلام نباشد . یک دسته ای هستند که از اول انقلاب اینها در فکر این بودند که این جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا نکند و لهذا دیدید که از آراء مردم جلوگیری می کردند . یک دسته ای بعضی صندوق ها را آتش زدند ، با اسلحه جلوگیری کردند از راءی دادن بعض جاها و بعد هم قدم به قدم با جمهوری اسلامی مخالفت کردند و حالا هم مخالفند . مطلبشان معلوم است که این است و چرا اینطور است ، آنها هم باز معلوم است ، برای اینکه آن اشخاص از ریشه های آنها هستند و همدست با آنها هستند ، آنها از اسلام ضربه دیدند ، سیلی خوردند از اسلام ، نمی خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند ، لکن مرز خودشان را معین نمی کنند که ما کی هستیم ، ما چه جور اشخاص هستیم ، از این جهت این خطر برای آذربایجان هست که در خارج بگویند که آذربایجان اینطوری است و این را باید جوان های آذربایجانی ، آقایان از آذربایجان کاری بکنند که این خطر مخالفت با اسلام برداشته شود . آذربایجانی که همیشه طرفدار اسلام بوده ، برای هر قضیه ای پیشقدم بوده ، برای رفع ظلم پیشقدم بوده است ، آذربایجانی که در صدر مشروطیت ستارخان و باقرخانش آن زحمات را کشید ،

بعد خیابانی آن کارها را کرد ، در زمان ما از آذربایجان قیام شد و بر ضد رضاخان . مرحوم آمیرزا صادق آقا مرحوم انگجی و بعضی دیگر از علماء آذربایجان قیام کردند ، تبعید شدند ، مدت ها تبعید بودند در خارج ، شاید در سنقر بود یا سقز بود ، یک همچو جائی . آذربایجان همیشه در صف اول واقع بوده است برای مخالفت با اشرار ، برای پیشبرد اهداف اسلام . آنوقت یک دسته ای ، خوب ، اشرار هم ، در هر طایفه ای چند نفر از اشرار هم هست ، لکن از اطراف جمع می شوند ، اعلام می کنند که ما هم ملحق شدیم ، آنوقت گروه فرقان مثلا ، یک گروهی که تروریست هستند و مثل آقای مطهری را می کشند و اعلام می کنند ، آقای قاضی را می کشند و آن چریک های کمونیست وقتی بنا شد که یک همچو جمعیتی باشند که رفقاشان اینها باشند ، آنهائی که متصل به آنها می شد اینها باشند ، یعنی اینهائی که اسلام به خودش راه نمی دهد ، اسلام راه نداده به خودش ، اسلام به این راه نداده ، اینها آمدند در قبال جمهوری اسلام ، یک جمعیتی که محل نماز جمعه را آتش می زنند . یک وقت مخالفت یک دسته با دسته دیگر است ، از آثار هر کاری معلوم است اینکه چکاره اند اینها ، آن که محل خطبه امام جمعه را ، محل عبادت مسلمین را آتش بزند ، به نمازگزارها حمله می کند و زخمی می کند و چه می کند

، خوب ، اینها معلوم است که وضع روحی شان چیست . کارهای آدم انعکاس روحش است . از اینطور کارها ، اینطور شرارت که به عبادتگاه خدا حمله بکنند ، آتش بزنند محلی را که نماز خدا در آنجا انجام می گیرد ، حمله کنند به عبادتگاه مردم ، به جائی که مردم نماز می خواهند بخوانند ، خوب اینها ، از اینها معلوم می شود که اینها سنخ روحشان چه است و عقائدشان چه است . باید آذربایجان خودش را از این لکه ای که می خواهند به او بچسبانند مبرا کند ، تبرئه کند خودش را از مردمی که با این اسم ها ، اسم هائی که اصلا مربوط به انسانیت و اسلام نیست ، دارند یک همچو کاری می کنند که خلق آذربایجان را آلوده کنند . این یک مساءله مهمی است برای آذربایجان ، آذربایجانی که در طول تاریخ مخالفت کرده است با اینها . زمان سابق که ایران را گرفته بودند و پیشه وری آن بساط را درست کرد ، آذربایجانی نجات داد ایران را ، یک جمعیتی که همیشه خدمتگزار اسلام بوده اند .

جوان های آذربایجان باید نگذارند که این لکه به دامن آنها بچسبد

حالا برای خاطر اینکه یک دسته ای به هواهای نفسانی خودشان دارند آنها را لکه دار می کنند ، آذربایجان باید خودش را از اینها نجات بدهد ، باید خودش را از این عیبی که برایش درست می کنند ، لکه ای که برایش می چسبانند ، باید نجات بدهد خودش را . جوان های آذربایجانی باید نگذارند که این لکه به دامن آنها بچسبد و در خارج اشخاصی که نمی دانند ، به

اسم آذربایجان یک همچو مسائلی تمام

بشود و ما امیدواریم که اینهائی که برای رسیدن به مقاصدی که طرحش از خارج دارد ریخته می شود ، خارج است که اینها را راه می برد ، راهنمائی می کند ، آذربایجان از خارج باید به این توجه داشته باشد و ما امیدواریم که خداوند تاءیید کند مسلمان ها را و تاءیید کند شماها را و من باید از شما بانوان محترم تشکر کنم که از راه دور در هوای سرد آمدید و در این منزل محقر در زحمت واقع شدید . خداوند شماها را انشاءالله در پناه خودش حفظ کند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمن های اسلام را محو کند و آثار آنها را از بین ببرد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جهاد سازندگی تبریز

برگرداندن قدرت فعاله جوانان به رخوت و بی تفاوتی ، از توطئه های اجانب

بسم الله الرحمن الرحیم

این تحولی که در جوان های ما ، در انسان ها ، آنهائی که متعهد هستند پیدا شده است ، اهمیتش بیشتر از آن تحولی است که در مملکت پیدا شده است . این بود که با همت شما جوانان ، همه قشرها ، زن و مرد ، بزرگ و کوچک این سد باطل را ، سد شیطانی را شکستید و شیطان ها را از حریم اسلام بیرون کردید . این تحولی است که در کشور پیدا شد و رژیم طاغوتی به رژیم اسلام آن هم به همت همه برگشت . لکن آن چیزی که بسیار مهم است ، آن چیزی که اجانب روی آن بیشتر کار می کردند و کردند ، آن انسان هاست . در سال های طولانی که اخیرا هی قوه پیدا

کرد ، اینها درصدد بودند که این انسان ها را از آن حالی که به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامی خودشان هست برگردانند به یک حال دیگر و نگذارند نیروی انسانی این کشور بلکه نیروی انسانی شرق نگذارند که !!! پیش برود . با شیوه های مختلف ، در هر جا به یک شیوه خاصی و طرح خاصی انجام این کار را می خواستند بدهند که جوان های ما از آن قدرت فعاله که دارند برگردند به یک حال رخوت و بی تفاوتی . اینهمه مراکز فحشا که اینها درست کردند و دامن به آنها زدند ، تبلیغات کردند ، روزنامه ها و مجلاتشان ، رادیو و تلویزیونشان دامن زد به این مراکز و به این فساد ، اینها همچو نبود که بدون توطئه ای باشد . اینکه به نظررسد این بود که یک توطئه ای بود برای اینکه جوان ها را وارد کنند به این مراکز و از آن قدرت فعاله ای که دارند اینها را خلع سلاح کنند . شما می دانید که خوب ، جوان ها در آن غرور جوانی که دارند به دام یک مراکز شهوانی و مراکز فساد کشیده می شوند و باز با تجربه معلوم است که اشخاصی که عادت کردند به اینکه در این مراکز بروند و مشغول باشند ، اینها می توانند آن قوه فعاله ای که باید ، داشته باشند . هروئین و تریاک و مواد مخدر و مشروبات یک باب است که کسانی که عادی بشوند به اینها ، دیگر از آن کار نمی آید . شما اگر توجه داشته باشید در همین جهاد

سازندگی که شما جوان ها (خداوند حفظتان کند) وارد شدید اگر شخصی باشد که عادت به هروئین داشته باشد نمی تواند اینجا کار کند . آنهائی که از این فعالیت بر کنار باشند ، آنهائی که عادت کردند به اینکه در این مرکزهائی که برای به خیال خودشان تفریح ، به حسب واقع برای فاسد کردن جوان ها درست کردند ، آنهائی که عادت کردند به آن ، نمی آیند دنبال این کارها . اینهائی که وارد شدند در جهاد سازندگی از همه قشرها ، از دکترها ، از مهندسین ، از محصلین ، از بازرگانان ، از همه قسم ها ، کارگرها ، همه آمدند ، اینها غیر از آنهائی هستند که آن عادت را دارند . البته در این نهضت آن چیز مهمی که باز اسلام دریافت ، این بود که جوان های بسیاری از آن مراکز کشیده شدند به میدان ، رها کردند آنها را . همین دیروز پریروز بود یک کسی گفت که این خیابان کجا و کجا که یک مراکزی بود برای یک مسائلی ، الان هیچ در آن نیست .

تبدیل خوف ملت به قدرت ، از کارهای خدا بود

این نهضت برای اینکه اسلامی بود و برای خدا بود ، خدای تبارک و تعالی کمک کرد در همه مراحلش ، کمک کرد در مراحل ابتدائی راجع به شکست دشمنتان ، این تاءیید خدا بود والا ماها که اسلحه نداشتیم و اسلحه را بلد هم نبودیم چطور باید مثلا چی کرد ، لکن یک تفنگ هم داشتیم می توانستیم که تفنگ بیندازیم ، ما تعلیمات نظامی نداشتیم ، آنهائی که تعلیمات نظامی داشتند ، خوب ، ابتدائا با آنها

بودند . ملت ما تعلیمات نظامی و بی ساز و برگ ، با قدرت ایمان به میدان رفت و در مرحله اول آنها را شکست داد و این نبود جز تاءیید خدای تبارک و تعالی و قدرت اسلام .

یعنی آن تحولی که در ملت پیدا شد که از حال خوف برگشت به حال قدرت ، از حال ضعف برگشت به حال قدرت ، این تحول ، تحول الهی بود ، دست بشر امکان ندارد برایش که بتواند در یک ملتی اینطور تحول ایجاد کند ، هیچ امکان ندارد . اگر کسی بخواهد پای خودش حساب کند ، آدم جاهلی است یا آدم خودخواهی است . این قدرت ، قدرت خدا بود که از بچه کوچک تا پیرمرد و جوان ها ، همه ، زن ها و مردها ، همه با یک قدرتی ، با یک قوه ای ریختند در خیابان ها و با دست خالی دشمن را به همه جهازی که داشت از صحنه بیرون کردند و باز این قدرت الهی بود که آنها را بک رعبی در دلشان افکند که نتوانستند حتی آن سلاح هائی که دارند به کار بیندازند و باز قدرت الهی بود که وقتی شماها به میدان رفتید ، فوج فوج سربازها به شما متصل شدند . اینهائی که باید تحت فرمان آنها باشند نبردند فرمان آنها را ، متصل شدند به شماها . این یک تحول روحی بوده برای ملت ما که فوق پیشبرد ما و فوق این پیروزی است که در او پیدا شده ، یعنی غلبه کرد هر انسانی بر آن حالات نفسانیه ای که داشت که خوف

داشت ، احتمال اینکه بشود مثلا ما یک همچو قدرتی را از بین ببریم ، اول نمی داد ، بعد یکدفعه خدا خواست و متحول شد به یک موجودی که مصمم و فریاد اینکه باید دیگر این جرثومه فساد نباشد ، و یک تحول دیگری که امیدواری برای انسان می آورد ، این حس تعاون که پیدا شده است در ملت .

بوجود آمدن حس تعاون در ملت از معجزات خداست

شما را یک قدرت غیبی وادار کرده است که بروید مشغول بشوید به این کارهائی که برای ملتتان فایده دارد . یک قدرت غیبی ، ملائکه الله ، آنها شما را وادار کردند که بروید این کارها را انجام بدهید . شماها و همه جوان های ما که در همه قشرهای ملت و کشور دارند زحمت می کشند و گاهی از خارج می آیند در ایران و زحمت می کشند ، اینها یک قدرت الهی است که اینها را وادار کرد به این کار . این یک امر بسیار مهمی است که برای جوان های ما حاصل شده ، حس تعاون ، احساس ، همه احساس می کنند یک وظیفه الهی است داریم انجام می دهیم ، همه با محبت و عشق عمل می کنند وقتی می رند در من گاهی وقت ها در تلویزیون دیدم که این زن ها ، این مردها ، این جوان ها ، این بچه ها توی این بیابان مشغول هستند و معلوم است با یک اشتیاقی مشغولند ، اینطور نیست که یک امری تحمیل به خودشان کرده باشند یک امری است که نفسشان کانه عاشق این مطلب هست .

و آن تحولی که پیدا شده است که جوان

های ما فریاد می زنند که ما مستعدیم برای شهادت ، کفن می پوشند ، اینها یک تحولاتی است که بشر نمی تواند این کارها را بکند ، اینها کار خداست . من دیروز یک عقدی اینجا کردم بین یک جوانی و یک دختری ، این دختر بعد که می خواست برود یک کاغذی داد کاغذ را که من خواندم دیدم که خوب ، بعد از اینکه ، شما دعا کنید که این جوان های ما چه ، چه ، چه ، آخرش نوشته (من عاشق شهادتم ) و از این قبیل زیادند . اینها یک تحول انسانی است که خدا ایجاد کرده در شما ، قدرش را بدانید که از ناحیه خدا اهداء شده به شما .

و این حس تعاونی که شما الان احساس می کنید که میل دارید بروید کار بکنید و می دانید که کشور ما الان محتاج به کار است یعنی کشور ما به تبلیغات به اینجا رسیده ، هی تبلیغ کردند ، هر چه صرف تبلیغ کردند ، همه چیز ما را دادند به غیر و همه نیروهای جوانی ما را از بین بردند و همه جا را خراب کردند با تبلیغات ، هی تبلیغ کردند به اینکه به تمدن بزرگ می خواهیم برسیم ، بعد از مثلا همین زودی ما در عرض ممالک پیشرفته ، جلو رفته ، چه شده ، می رسیم باز این سال دیگر . مثلا از این حرف هائی که اغفال می خواستند بکنند کشور ما و جوان های ما را و اینکه توجه نداشته باشند به اینکه دارد سرشان چه می آید . من

و شما باز اطلاع نداریم که به سر ما چه آمده ، مسائلی بوده است که بین خود این شخص با اجانب ، شاید این را بروز هم ندادند به کسی . قراردادهائی که این رژیم کرده ، این رژیم فاسد کرد و همه چیز ما را داده است ، وابستگی که از همه جانبه پیدا کرده است ، ایران را وابسته کردند و از آن طرف بوق و کرنا به اینکه مملکت چه و چه و چه ، از آن طرف همه چیزش را تهی کردند و با تبلیغات انسان ها را هم تهی کردند از آن واقعیتی که باید داشته باشند .

خودتان را به خدا ، آن مبداء قدرت متصل کنید

و خدا خواست که به داد این مملکت رسید ، به داد این کشور رسید . اگر یک چند سال دیگر ادامه پیدا می کرد این خیانت ها و جنایت ها ، دیگر معلوم نبود که بشود اصلاحش کرد . خدا خواست که این ملت را برگرداند از حالی که داشت به یک حال دیگری ، بیدارشان کرد . یکدفعه ما دیدیم سرتاسر کشور بیدار شدند و همه هم آنهائی که تا آنوقت از پاسبان می ترسیدند حالا از تانک نترسیدند ، آنهائی که از باتوم می ترسیدند از مسلسل دیگر نترسیدند . اینها یک مسائل غیبی است ، الهی است . دل ها را به آن مبداء قدرت متصل کنید ، گمان نکنید که خودمان یک چیزی هستیم ، از این وابستگی های دنیائی بیرون بروید و وابسته کنید خودتان را به آن مبداء قدرت . قطره ها خودتان را به دریا برسانید . ماها قطره ایم ، از قطره

هم کمتر ، اما اگر متصل بشویم به آن دریا ، کار ازمان خیلی می آید . خدا با جماعت است . ایران همه باید مشغول کار بشوند تا نجات پیدا بکنند . کشور خودتان را نجات بدهید .

نگذارید یک عده مفسد سابقه درخشانتان را آلوده کنند

من متاءسف می شوم از اینکه می بینم در محیط آذربایجان که محیطی بوده است که همیشه طرفدار اسلام ، همیشه طرفدار استقلال کشور ، یک اشخاصی پیدا بشوند ، یک ریشه های فاسدی پیدا بشوند که بخواهند بدنام کنند آذربایجان را . این اهمیت داشته باشد پیشتان ، شما سرافراز در ایران و در دنیا بودید برای اینکه همه توطئه هائی که واقع می شد ، می شکستید ، شما در صف اول بودید در مشروطه و در بعد از مشروطه در صف اول مجاهده بودید ، شما مجاهدین خیلی دارید ، شما (خیابانی ) دارید و ستارخان دارید و باقرخان دارید ، علما دارید ، مرحوم آقامیرزا صادق آقا از مجاهدین بود و مرحوم انگجی که اینها از تبریز در زمان ما بودند . شاید شماها خیلی ها یادتان نباشد ، این دیگر در زمان ما بود که اینها را گرفتند آوردند ، تبعید کردند در یکی از شهرستان ها و بعد هم مرحوم آقامیرزا صادق آقا آمد قم ، دیگر نرفت به تبریز ، همین جا فوت شد و قبرشان هم همین جاست . شما مردها داشتید ، مردهای بزرگ داشتید از همه طبقه ، نگذارید شما را آلوده کنند و این نشان الهی که در پیشانی های آذربایجانی است اینها بکنند و به جای او یک چیز دیگر بچسبانند . الان این

مفسدین ، این فاسدها درصدد اینند که هر جا یک بساطی درست کنند ، در آذربایجان هم مشغولند به اسم اسلام ، به اسم اینکه ما مسلمانیم ، به اسم اینکه ما چطور هستیم ، حمله می کنند به معبد مسلمان ها ، جماعت مسلمان ها را به کتک می گیرند . این با اسلام می سازد؟ این جز این است که در خارج گمان بکنند که یک دسته ای از آذربایجانبین دارند این کار را می کنند؟ در صورتی که معلوم نیست اینطور باشد ، یک دسته فاسد هستند ، یک دسته را هم اغفال کردند ، یک دسته اشخاص فاسد اغفال کردند یک دسته جوان های ما را اینها را از این غفلت بیرون بیاورید ، بسازید این جوان های خودتان را که برای اسلام باشند ، آبروی آذربایجان را حفظ بکنید شماها .

خداوند انشاءالله شماها را حفظ کند و این جهاد سازندگی شما انشاءالله ایران را حفظ کند ایران را خودکفا کند . با کار خودمان ، دسترنج خودمان مملکت خودمان را از گیر اجانب ، از چنگال آنها بیرون بیاوریم ، خودمان اداره کنیم کشور خودمان را . خداوند همه تان را حفظ کند و مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینی در جمع کارگران کارخانه ذوب آهن

امروز ضدانقلاب کسی است که در کارها سستی و اخلال کند

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا تشکر می کنم از همه گروه هائی که زحمت کشیدند و آمده اند در هوای سرد اینجا و ما اعلام هم کردیم که زحمت نکشند عجالتا تا هوا خوب بشود اگر عمری بود آنوقت تشریف بیاورند . از همه شما جوان ها تشکر می کنم و دعا می کنم به

همه شما . شما می دانید که امروز آنهائی که می خواهند نگذارند این نهضت ، نهضت اسلامی به ثمر برسد ، با طرح های مختلف ، با فرم های مختلف در بین قشرهای ملت ایجاد تشنج ، ایجاد اختلاف بکنند . مساءله کم کاری و بیکاری در ادارات ، در کارخانه ها خصوصا کارخانه هائی که جهت حیاتی برای یک کشور دارد ، مثل ذوب آهن که شما آقایان هستید ، مثل نفت ، این عناصر بیشتر آنجا می خواهند نفوذ کنند برای اینکه هر جا که خدمتش به ملت زیادتر باشد ، اینها می خواهند آنجا را فلج کنند که استقرار پیدا نشود در این کشور و نتواند حکومت مستقر پابرجا تعیین کند . امروز ضدانقلاب کسی است که آن کاری که مشغول هست ، در آن کار سستی کند ، در آن کار بیکاری کند یا وادار کند اشخاصی را که آنها کم کاری کنند ، از زیر بار شانه خالی کنند که این ضربه ای است به کشور خودشان و آنها همین معنا را می خواهند که جاهائی که محیط کار است نگذارند کار انجام بگیرد ، بین کشاورزها بروند و نگذارند کشاورزی کنند ، با اسم های مختلف بریزند و جلوگیری کنند از کشاورزی ، در محیط کار بیایند و نگذارند شما آقایان کار کنید ، یا وسوسه کنند که منتهی به کم کاری یا بیکاری یا تحصن یا راهپیمائی و اینطور مسائل بشود . باید توجه کنید که تمام اینها توطئه است ، از اشخاصی که از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسیب دیدند .

اگر چنانچه یک

ملتی نخواهد آسیب ببیند باید این ملت اولا با هم متحد باشد و ثانیا در هر کاری که اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد . امروز کشور ، محتاج به کار است . یک کشوری که فقیر است ، یک کشوری که همه چیزش را غارت کردند و بردند و شما هم می خواهید که محتاج به اجانب نباشید ، محتاج به دشمن های تان نباشید ، باید کار بکنید . شمائی که در ذوب آهن هستید (و خداوند توفیقتان بدهد) کار بکنید و برای خدا هم این کار را بکنید ، یک نحو عبادتی است برای شما . و آنهائی که در کشاورزی مشغول کشاورزی هستند ، آنها هم کار بکنند که ما در کشاورزی در ارزاقمان خودکفا باشیم . برای ما ننگ است که در ارزاقمان دستمان را پیش آمریکا دراز بکنیم . ما باید جدیت کنیم . خداوند به ما هم زمین داده ، هم آب داده است و هم برکات آسمانی هست . باید کار کنیم تا خودکفا باشیم ، بلکه انشاءالله صادرات هم داشته باشیم . شما برادرها الان عبادت تان این است که کار بکنید . این عبادت است . همانطوری که فرض کنید آمدن به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها عبادتی است ، کار کردن هم یک عبادتی است و شاید از بسیاری از مستحبات بالاتر باشد .

همه مکلفند که در امور با جدیت و اتکال به خدا پیش بروند

توجه داشته باشید که با اینطور وسوسه ها ، با ایجاد اختلاف ، با ایجاد یاس ، با ایجاد بیکاری می خواهند نتیجه بگیرند . اینها یک مسائلی است که حساب کردند روی آنها و در کشور ما

می خواهند پیاده کنند . اینکه می بینید که در هرجا یک صدائی در می آید ، این همین صداهائی است که از حلقوم اجانب بیرون می آید و اینهائی که در داخل هستند ، عمال آنها هستند . شما اشخاصی که در بینتان می آیند و وسوسه می کنند راجع به این امور و می خواهند که شما را از کار بازدارند ، از پیش خودتان آنها را بیرون برانید ، راه ندهید پیش خودتان . اگر اشخاصی در آنجا هستند که می خواهند نگذارند که کارها انجام بگیرد معرفی کنید به آن اشخاصی که متصدی کارند آنها را کنار بگذارند و خودتان باید کمک بکنید . الان خود ملت باید در همه امور کمک بکند . در یک وقت انقلابی ملت خودش باید قیام کند تا اینکه کارها را انجام بدهد . اگر ملت بنشیند کنار و بخواهد دولت یک کاری را بکند ، دولت همچو قدرتی ندارد . در مواقع انقلاب که همه دشمن ها ، آنهائی که چپاولگر بودند و دستشان کوتاه شده است ، در توطئه هستند ، نمی تواند یک قشر کار را انجام بدهد ، این به عهده خود ملت است . همه ما مکلف هستیم که در امورمان با جدیت و اتکال به خدا پیش برویم . خداوند شما را انشاءالله مؤ ید و منصور قرار بدهد و همه آقایانی که از اطراف آمدند و اینجا هستند ، از همه تشکر می کنم و به همه دعا می کنم و خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم آذربایجان

امروز تمام اسلام با تمام کفر مواجه است

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر

شما جوانان عزیزی که از راه دور و از مرکز قدرت در این منزل کوچک که نتوانست این منزل که تمام رفقای شما را جا بدهد می فرستم . درود بر ملت ایران ! درود بر اهالی غیور آذربایجان درود بر مردم غیرتمند تبریز و سلام بر همه مومنان و عبادالله الصالحین !

ما امروز محتاج به قدرت هستیم . امروز که اسلام مواجه با دشمن است و تمام اسلام با تمام کفر مواجه است ، احتیاج به قدرت داریم ، قدرت با توجه به خدای تبارک و تعالی و وحدت کلمه حاصل می شود . آذربایجان همیشه سد محکمی در مقابل دشمنان اسلام بوده است و آسیب پذیر نبوده است . آذربایجان آسیب پذیر نبوده است و نخواهد بود . آذربایجان طرفدار اسلام و پشتیبان اسلام است . آذربایجان با ملت ایران یکی است و ملت ایران ملت آذربایجان و ملت ایران ، دو نیست ، همه یک هستند . اسلام به همه ما حق دارد ، ما باید حق اسلام را ادا کنیم . ادا کردن حق اسلام به این است که تفرقه در بین خودمان نباشد . آنهائی که می خواهند ایجاد تفرقه کنند ، از خود برانید . توطئه هائی که از شرق و غرب در ایران دارد نضج گیرد ، نگذارند که نضج بگیرد . اهالی آذربایجان نگذارند اختلاف در میان ملت حاصل بشود ، اختلاف در بین خودشان حاصل بشود . اسلام بین همه افراد مسلمین عقد اخوت بسته است ، مؤ منین را برادر خوانده است . شما برادرها پشتیبان هم باشید ، نکند که اعداء اسلام بخواهند با

طریق های مختلف تفرقه بیفکنند بین شماها و دیگران . نگذارید قشرهائی که الهام از خارج می گیرند و از دشمنان اسلام می گیرند بین جوانان شما نفوذ کنند و نگذارند وحدت حاصل بشود ، تفرقه ایجاد کنند .

هر ندائی بر خلاف دولت اسلامی ، به ضرر اسلام و به نفع اجانب است

امروز هر ندائی برخلاف انقلاب اسلامی ، برخلاف جمهوری اسلامی بلند بشود به نفع اجانب است ، به ضرر اسلام ، جمهوری اسلام . جمهوری اسلامی ، جمهوری است که بر آن احکام اسلام باید جاری بشود و مخالفت با جمهوری مخالفت با اسلام است . کسانی که نغمه مخالفت باجمهوری اسلام دارند ، می خواهند اسلام را نگذارند در ایران پیاده بشود .

شما برادرها بیدار باشید و هوشیار ، توجه داشته باشید که اجانب و توطئه گران ننشسته اند و از همه طرف مشغول توطئه هستند . جوانان عزیز آذربایجانی را نگذارید آنها اغفال کنند ، نگذارید با شیوه های مختلف اغفال بشوند . عزیزان آذربایجانی شما همیشه طرفدار اسلام و همیشه سد بزرگ بودید و این سد بزرگ را حفظ کنید . شما مدیون اسلام هستید . امروز اسلام در موضع حساسی واقع است و کشور شما در موضع حساسی واقع است در مقابل قدرت های بزرگ و توطئه های داخلی و خارجی ، اینها که موجب تفرقه می شوند آلت دست خارج هستند ، آنها در بین اقشار ملت ایجاد نفاق می کنند . ملت ما هوشیار باشد و بیدار . آن روز که می خواستید راءی به جمهوری اسلامی بدهید ، مخالفت کردند و آن روز که می خواستید خبرگان خودتان را تعیین کنید ، مخالفت کردند و آن روز که قانون

اساسی را راءی دادید ، مخالفت کردند و امروز که می خواهید رئیس جمهور تعیین کنید ، مخالفت خواهند کرد و فردا که می خواهید مجلس شورای ملی را تاسیس کنید ، مخالفت خواهند کرد . اینها مخالفت با اسلام است ، آنها از اسلام ضربه خوردند و با اسلام آشتی نمی کنند . شما پاسداران اسلام هستید و با مشت محکم باید در مقابل آنها بایستید .

همه در صف واحد ، ما همه در یک صف ، در مقابل اجانب ، در مقابل توطئه ها ایستادگی کنیم و نخواهیم گذاشت که اجانب به وسیله عمالشان نفوذ کنند و به خواست خدای تبارک و تعالی استقلال را در کشورمان ایجاد می کنیم و برنامه های اسلامی را و احکام اسلام را در همه جا پیاده خواهیم کرد . خداوند همه ملت ایران را از شر اجانب حفظ کند . خداوند آذربایجانی های غیور را از شر اجانب حفظ کند . خداوند به شماها عزت و سعادت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان دانشجویان دانشکده حقوق و دانشجویان اردبیل

وابستگی فرهنگی اساس و منشا گرفتاری های ملل محروم

بسم الله الرحمن الرحیم

در عین حال که هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در یک منزل مرطوبی به هم فشرده نشستید و موجب تاثر است ، معذلک چند کلمه عرض می کنم . هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش ، خودش را بفهمد ، مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند ، استقلال نمی توانند پیدا کنند .

کمال تاءسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد ،

این فرهنگ را ، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است ، غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست و این وابستگی فکری ، وابستگی عقلی ، وابستگی مغزی به خارج منشا اکثر بدبختی های ملت هاست و ملت ماست . در هر امری که پیش می آید ، از باب اینکه مغزهای آنهائی که در راس بودند به طوری بار آمده بوده است که از خودشان بکلی منصرف و قبله شان غرب شده بود ، یکی از روشنفکرهاشان ، متفکرین شان به اصطلاح گفته بود که ما تا همه چیزمان را انگلیسی نکنیم نمی توانیم یک رشدی بکنیم . یک همچو مغزهائی در راءس کارها واقع شد و از آن طرف هم تبلیغات دامنه داری که غربی ها و غربزدگان شروع کردند و شاید حالا هم باز باشد ، اسباب این شد که مغزهاغربی شد ، قبله غربی شد و تا بیاید این غربزدگی و اجنبی زدگی از این قلب ها و از این مغزها زدوده بشود ، وقت طولانی لازم است ، در این پنجاه سال قبل هم بوده است ، لکن در این پنجاه سال اخیر و خصوصا در این زمانی که شخصی فاسد ، این محمدرضای فاسد ، زمامدار این کشور بود ، این مسائل به رشد خود رسید ، غربزدگی به کمال خودش رسید ، در همه جهت وابستگی پیدا شد ، در عین حالی که قضایمان ، قضای حقوقی مان و مسائل حقوقی مان و مسائل فرهنگی مان

یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست ، لکن در هر امری دستشان را دراز کردند از جای دیگر گرفتند حتی آنوقتی که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود ، باز دست یک غربزده گاهی آنوقت هم در کار بوده است که قانون اساسی آن زمان را از غرب گرفته بودند تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به اینکه فرهنگی دارد ، فرهنگ غنی دارد ، نمی شود اصلاح بشود . الان در مدرسه هائی که دانشگاه ها و دانشسراها اینها که ما داریم ، فرم هایش فرم غرب است ، دادگاه های دادگستری هم همین طور است ، مراحل دادگاهی هم از غرب گرفته شده است و همه چیز را از غرب گرفته اند ، فرهنگ به این غنی ای کنار زده شده است و چسبیده اند به فرهنگ غرب ، آنهم نه فرهنگ اصیل غرب ، فرهنگ استعماری غرب . غرب همه چیز استعماری دارد ، طب استعماری دارد ، فرهنگ استعماری دارد ، صادر می کند برای کشورهائی که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها آن چیزی که مناسب با آنجاست به طوری که وابستگی داشته باشد ، آنها می خواهند ما وابسته باشیم و چیزهائی که به ما می دهند چیزهائی است که وابستگی آورد ، استقلال نمی خواهند ما داشته باشیم ، استقلال فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم ، استقلال فکری نمی خواهند داشته باشیم ، عمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و صادر کردند برای ما ، آنها هم کمک کردند به آنها

و طرز فکر جامعه را طوری عوض کردند که اگر یک مطلبی غربی نباشد جامعه نمی پذیرد این را ، حالا شاید در این نهضت کم شده باشد ، لکن شما می دانید که قبلا تا یک اسم غربی روی دوائی ، روی یک فاستونی ، روی چیز دیگری نبود ، مردم هم نمی پذیرفتند . خیابان ها ، خیابان های ما باید یک اسم غربی داشته باشند ، از همان اشخاصی که ما را آنطور ناتوان کردند و آنطور چپاولی کردند و آنطور ستم ها را به ما کردند ، بعض از خیابان های ما به اسم همان هاست ، همان های غربی ، همان های آمریکائی ، خیابان های روزولت . مثلا اگر جنسی رویش اسم غربی نمی بود ، آن را درست نمی پذیرفتند ، اگر یک دوائی نمی گفتند از غرب آمده است نمی پذیرفتند ، چیزهائی که خود ملت درست می کرد باید با اسم غرب فروش برود .

این غربزدگی است ، یعنی بازار ما هم غربزده هست ، یعنی ملت ما الان باز هم غربزده هست ، و تا از زیر بار این در نیائید و تا این وابستگی مغزی و فکری از بین نرود ، رشد حقیقی پیدا نمی شود و شما نمی توانید مستقل بشوید ، شما اگر بخواهید از همه وابستگی ها خارج بشوید ، اول این وابستگی مغزی را ، قلبی را کنار بگذارید ، گمان نکنید که هر چه آنها دارند خوب هست ، اگر یکی فرض کنید که یک پیشرفتی داشته باشد در صنعت ، این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در

فرهنگ ، گاهی اشتباهات مال همین جاهاست که آن که مثلا فرض کنید فلان طیاره را درست می کند به خورد ما اینطور می دهند که همه چیزش اینطوری است و حال آنکه نیست اینطور ، فرهنگشان مثل فرهنگ ما نیست ، علم حقوقشان مثل ما نیست ، علومشان مثل ما نیست ، علم فلسفه شان مثل ما نیست ، طب هم از شرق اخذ کرده اند . کتب شرقی در دانشگاه های آنجا تا آن اواخر ، شاید حالا هم باشد تدریس می شده است ، ما اگر بخواهیم از این بیچارگی بیرون برویم ، باید این وابستگی مغزی را کنار بگذاریم ، باید دانشگاه های ما یک دانشگاه هائی باشد که تا مدت ها زحمت بکشند این جوان ها را از آن حال سابق رژیم شاهنشاهی برگرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی .

باید زحمت بکشند ، جوان های ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را گم کردند ، پیدا بکنند ، تا اسم غرب می آید ، خودشان را نبازند . شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید ، آنهم در آن چیزی که غرب جلو افتاده است ، در نظامی ، در تجهیزات عرض می کنم که با سلاح و امثال ذلک ، شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید . اگر قبلا به ما گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که آمریکا خوشش نیاید ، ترسیدیم ، سابق هم اینطور بود که اگر یک مساءله ای می شد تا سفیری که اینجا داشتند چه

سفیر انگلستان بود یا شوروی بود یا امریکا بود ، می آمد اخطاری می کرد همه عقب می نشستند ، لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرت های بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالی که همه جدیت داشتند که باشد ، عقب زدید ، معلوم شد ، می شود مقابل غرب ایستاد ، می شود حتی جلو قدرت های غرب ایستاد ، در این قضیه خودتان را پیدا کردید ، دیدید که ما خودمان هم می توانیم با مشت خالی جلو برویم ، در فرهنگ هم باید خودتان را پیدا کنید .

آنها الان در صددند که با هر جهتی که شده است شما را باز به خودشان متوجه کنند ، همه کوشش شان این است که شما را وابسته قرار بدهند ، وابسته کنند ، نگذارند این وابستگی از بین برود و شما دانشجوهای عزیز خودتان درصدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیائید ، این گمشده خودتان را پیدا کنید ، گمشده شما خودتان هستید ، شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند . آنها درصددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید . شمائی که خواهید مستقل باشید ، می خواهید آزاد باشید ، همچو خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید ، باید همه قشرها در این مملکت ، همه قشرهای بنای بر این بگذارند که خودشان باشند . باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان رابیرون بیاورند و مملکت را خودکفا کنند و باید کارخانه های ما

خودکفا بشود و باید صنایع را خود مردم ، خود این توده های مردم صنایع را رشد بدهند و باید دانشگاه ها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند .

جوانان ما از غرب نترسند و اراده کنند ، در مقابل غرب قیام کنند

بنا از اول هر امری این است که انسان اراده کند یک مطلبی را همچو نترسانندش که نتواند اراده بکند . قبلا ما را همچو از دستگاه سلطنت ترسانده بودند که اراده نمی کردیم مخالفت را ، نمی توانستیم اراده کنیم که مخالفت کنیم ، احتمال نمی دادیم که ما بتوانیم مخالفت بکنیم لکن خدای تبارک و تعالی خواست و شما اراده کردید ، شد ، حالا هم همین طور است ، نترسید از غرب ، اراده کنید ، دانشمندهای ما نترسند از غرب ، اساتید دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده کنند ، در مقابل غرب قیام کنند و شرق اراده کند که در مقابل غرب قیام کند .

خداوند انشاءالله شما جوان ها را برای اسلام نگه دارد و اشخاصی که در بنیاد مستضعفین هستند و همه دانشجوهای عزیز و همه قشرهای ملت را خداوند حفظ کند . با قدرت انشاءالله به پیش بروید و پیروز هم خواهید بود .

تاریخ : 13/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروه های مختلف مردم

لازمه استقلال ، زدودن غربزدگی و یافتن فرهنگ اصیل شرق است

بسم الله الرحمن الرحیم

هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش ، خودش را بفهمد و تا زمانی که ملت ها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جای خودشان نشانده اند ، نمی توانند استقلال پیدا کنند . کمال تاسف دارد که کشور ما حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته به دنبال غرب است . چنان غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنیم

غیر از غرب ، دیگر هیچ چیز نیست . این وابستگی فکری ، عقلی و مغزی غربی ، منشاء اکثر بدبختی های ملت ها و ملت ما نیز هست و تا این غربزدگی از ملت ها و مغزهای ملت زدوده شود ، وقت طولانی لازم است و اگر شما دیدید که غربی ها در صنعت پیشرفتی دارند ، اشتباه نشود ، خیال نکنید که در فرهنگ هم پیشرفت دارند . شما دانشجویان عزیز خودتان درصدد باشید که از غربزدگی بیرون بیائید و گمشده خود را پیدا کنید . شرق ، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است شما که می خواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید و باید همه قشرها بنای این را بگذارند که خودشان باشند . باید کشاورزان درصدد باشند که روزی خودشان را از زیرزمین بیرون بیاورند و کارخانه ها خودکفا باشند تا صنایع کشورمان رشد پیدا کند . همچنین دانشگاه ها خودکفا و مستقل باشند تا نیاز به غرب نداشته باشیم . جوانان ما ، دانشمندان ما ، اساتید دانشگاه های ما از غرب نترسند ، اراده کنند در مقابل غرب قیام کنند و نترسند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/10/58

پیام امام خمینی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که به خواست خداوند متعال یکی دیگر از مراحل استقرار نظام جمهوری اسلامی در دست تحقق است و ملت مبارز بیدار ایران درصدد تعیین انتخاب رئیس جمهور می باشد ، لازم است تذکراتی داده شود :

1 !!! با اینکه در این دوره به حسب قانون اساسی مصوب از ناحیه ملت ، تصدیق صلاحیت رئیس جمهوری و واجد بودن شرایط

او به عهده اینجانب است ، به واسطه بعضی مصالح و جهات لازم المراعات ، از آن جمله وضع استثنائی که کشور دارد ، لازم است در این امر مهم حیاتی تاءخیر نشود ، از طرفی شناسائی بیش از یکصد و بیست نفر محتاج به زمانی طولانی است و تاخیر در این حال استثنائی به صلاح ملت و کشور نیست ، به این جهت و جهات دیگر انتخاب امر صلاحیت و اینجانب را به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خویش را تعیین نمایند .

2 !!! در دوره های آینده که انشاءالله استقرار کامل حاصل شد ، به حسب قانون اساسی باید این امر به وسیله شورای نگهبان عمل و آنان هستند که باید تشخیص صلاحیت رئیس جمهور را به حسب موازین قانونی بدهند .

3 !!! اینجا از ملت شریف ایران تقاضا می کنم که در این امر مهم حیاتی سستی و بی تفاوتی نشان ندهند و انتظار دارم همانطوری که با شور و شعف به پای صندوق های راءی برای تصویب جمهوری اسلامی رفتند ، در این امر با جدیت و علاقه به اسلام شرکت کنند که خداوند متعال با آنان است و پیروزی نصیب ملت شریف مسلمان است .

4 !!! ملت شریف با کمال هوشیاری و توجه به توطئه ها و بند و بست ها که در دست اجرا است و می خواهند نگذارند ملت در این مرحله مهم پیروز شود و درصدد ایجاد انحراف می باشند و مراعات شرایطی را که در قانون اساسی ذکر شده است با کمال دقت بنمایند .

5 !!! از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که

اخلاق اسلامی انسانی را در تبلیغ برای خود ، کاندیداهای خویش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود ، ولو اسلامی باشد ، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ ، مطرود و از انگیزه های غیر اسلامی است .

6!!! اینجانب بنا ندارم از کسی تاءیید نمایم ، چنانکه بنا ندارم کسی را رد کنم و از تمام احزاب و گروه ها و افراد می خواهم از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفاده تاءیید و یا تعیین و یا رد شود ، ندهند . من بسیار مایل هستم که گروه هائی که متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی و خدمتگزار به اسلام هستند ، در مبارزات انتخاباتی کمال آرامش را در تبلیغ کاندیداهاشان رعایت نمایند و نسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت و اخوت اسلامی داشته باشند و از تفرقه و کدورت شدیدا احتراز کنند که تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب می کند و موجب تبلیغات سوء می شود . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اساتید دانشگاه تهران

دنباله هر انقلابی احتراز از مشکلات امکان ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

من از توجه شما آقایان دانشمندان به مسائل محل احتیاج تشکر می کنم و امیدوارم که با همت والای همه قشرها ، خصوصا دانشگاهی ها و دانشمندان ، متفکرین ، مشکلات کم کم رفع بشود ، البته مشکلات زیاد است و دنباله هر انقلابی هم احتراز از مشکلات امکان ندارد ، لکن من به شما آقایان مژده می دهم به اینکه این انقلاب اسلامی از

تمام انقلاباتی که در دنیا اتفاق افتاده است بهتر است و ضایعاتش کمتر و آن چیزی که به دست آمده و امید است زودتر به دست بیاید ، بیشتر . مهم این است که انقلابات دیگر نوعا از یک قوه جباره ای منتقل می شد به یک قوه جباره دیگر ، کودتا واقع می شد یا احزاب ، مثلا یک حزبی تقویت می شد و به طور کودتا یک رژیمی را از بین می بردند و یک رژیمی دیگر می آمد در کار که هر دو آنها شبیه به هم بودند ، یک قدرت طلبی بود .

سرنیزه می تواند یک مردمی را سرکوب کند ، لکن نمی تواند مستقر باشد

الان شما می بینید که در افغانستان که ما الان فعلا مورد ابتلائمان است ، کودتا می شود ، لکن کودتاهایی است که یک قدرتمندی به وسیله قدرتمند دیگر می آید روی کار ، بعد او می رود یک قدرتمند دیگر می آید روی کار و ملت هیچ ، ابدا رضایت از این امور ندارد ، ملت ها کار ندارنϠșǠآن . الان ملت افغانستان با این انقلابی که در اغتشاشی که در افغانستان اتفاق افتاده و آنی که از طرف شوروی تقویت می شود و اصل کودتا ، کودتای شوروی است ، نه کودتای آن شخص ، قبل از سرکار آمدن آن شخص ، آن قوای شوروی وارد شد به افغانستان و وارد شد و حکومت را از بین برد ، نه اینکه حکومت او بیاید ، به رغم حکومت ، اینها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه کردند و حکومتش یک حکومت فاسدی بود ، آن حکومت فاسد را بردند ، یک حکومت فاسدتری به جای

او گذاشتند و الان هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصی که متفکرند و همه دولت هائی که وابسته به خود شوروی نیستند این امر را محکوم کردند و سفیر شوروی همان چند ساعت بعد از آن کاری که کرده بودند آمد اینجا و مانده بود اینجا تا وقتی که من همین وقت ها ملاقاتش کردم ، این گفت : من یک پیامی آوردم و پیامش را ذکر کرد و همین مطالب بود که اشخاص خارجی آمده بودند و در افغانستان مشغول به مثلا اخلال بودند و مخالف با ملت بودند و دولت افغانستان از شوروی خواست که بیاید این کار را بکند و آن هم بنا دارد بیاید ، در صورتی که آمده بودند و از بین برده بودند او را ، من از او پرسیدم که آن خارجی که شما می گویید کی هست ؟ کدام خارجی ها آمدند؟ با تمجمج گفت : پاکستان ، بعد من برایش قصه ای را گفتم که اساس مسائل ما هم همان قصه است ، گفتم اگر شما خیال کنید که با سرنیزه بتوانید یک ملتی را خاضع کنید و استقرار هم پیدا بشود این اشتباه است ، سرنیزه می تواند یک مردمی را سرکوب کند ، بکشد ، چه بکند ، لکن نمی تواند مستقر باشد ، ملت اگر یک چیزی خواستند ، نمی شود به خلاف میل ملت همیشه یک کاری را انجام داد و اگر رژیمش با حکومت با ملت ، دو رژیم باشد ملت مسلم باشد ، حکومت کمونیست باشد ، این نخواهد درست شد و شما همچو امیدی نداشته

باشید ، با بودن یک ملتی به حال نظام اسلامی و آمدن یک حکومتی برای این ملت به نظام دیگری مثل کمونیست است این می شود اول شماها بریزید و بکشید (و چنانچه دارند همین کار را می کنند) و مردم را سرکوب کنید ، لکن این استقرار نمی تواند پیدا کند .

در دنیا ما نداریم یک همچو انقلابی که دنبالش آزادی باشد

و عمده این است که حکومت ها نمی توانند بفهمند تکالیف خودشان را راجع به ملت ها ، حکومت ها هر چه روی کار آمدند ، تقریبا آمدند برای سرکوبی ملت ها ، در صورتی که حکومت یک ملت (خصوصا در آنجاهائی که دعوی دموکراسی و امثال ذلک می کنند) برای خدمت مردم است نه برای سرکوبی مردم ، لکن مابینیم حکومت ها اینطور نیستند . این حکومت هائی که ما با ایشان مواجه بودیم و دیدیم که همه می دانید وضعشان چه بوده و این حکومت های همجوار ما هم می دانید که همه اینطور هستند که یک دسته اقلیتی با قدرت و سرنیزه و پشتیبان داشتن از خارج می آیند و یک ملتی را سرکوب می کنند تا آن اندازه ای که بتوانند ملت ها بیدار بشوند . از آن جمله مساءله ایران بود ، که ایران مبتلا بود به یک حکومتی که با سرنیزه انگلیسی ها اول و با سرنیزه این قوای ثلاثه ، این متفقین و در ادامه اش با سرنیزه امریکا به این ملت مسلط شد و رساند کار را به آنجاهائی که همه دیدید . لکن اینطور نبود که این نهضت ایران یک قدرتمندی باشد ضد یک قدرتمند دیگر که آن قدرتمند با سرنیزه بیاید این

قدرتمند را خارج کند و خودش با سرنیزه سرکوبی کند ، این یک نهضتی بود که از متن ملت بپا شد ، نهضت ، نهضت ملی بود ، یعنی ملت از زن و مرد ، از بچه و بزرگ همه قیام کردند و این حکومت جائر را از بین بردند ، این یک امتیازی است بین این نهضت اسلامی ایران با نهضت های دیگر که این صددرصد ملی بود ، یک شخصی که سرنیزه دستش باشد ، بیفتد جلو ، همه مردم را بکشاند با توپ و تانک ، یک توپ و تانک دیگری را بکوبد ، این نبود ، ملت در مقابل یک دولت ایستاد و هیچ هم توپ و تانکی نداشت ، همه اش فریاد و تظاهر . اتکال به خدا بود ، از این جهت این امتیاز هست که مال ملت هست این ، این نهضت نه کودتاست و نه اینکه یک قدرتی قدرت دیگر را از بین برده باشد ، یک ملتی یک قدرتی را از بین برده ، یک ملتی در صورتی که نه نظامی بود ، نه تعلیمات نظامی داشته و نه چیزی ، دانشگاهی بودند و یا دانشجو بودند و یا طلبه بودند و یا زن بودند و یا مرد ، مثلا بازاری بودند و اینها هیچ کدام تعلیمات نظامی نداشتند و ابزار نظامی نداشتند و ابراز نظامی هم دستشان نبود ، لکن همه بودند ، وقتی همه بودند ، یک قدرت ملت ، یک قدرت الهی بود و نکته دیگر ، اینکه همه هم قیام کرده بودند ، یک چیز می خواستند و آنکه حکومت عدل می

خواستند ، حکومت اسلام می خواستند ، این آمال همه بود ، آن بچه هائی که تازه زبان باز کرده بودند از مادرهاشان یاد گرفته بودند و می گفتند (جمهوری اسلامی ) زن و مرد و آنهائی که مطلع بودند ، همه می گفتند ما حکومت اسلامی می خواهیم . پس این نهضتی که در ایران شده است به واسطه این دو نکته که یکی نهضت از متن ملت و یکی هم عقائد اسلامی و برای اسلام ، این اسباب این شده که این نهضت وقتی جلو رفت دیگر شروع نکرد به سرکوبی مثل الان شما وضع افغانستان را ببینید به مجرد اینکه حکومت حالا ، حکومت امین را زده زمین ، حالا افتاده به آدمکشی ، طیاره های شوروی بالای سر ملت افغانستان و قوای چهل و پنجهزار که می گویند قوای شوروی مجهز توی شهر ریختند و دارند چه می کنند البته آنها مقاومت دارند می کنند و بالاخره پیروزی با ملت است انشاءالله ، اینجا اینجور نبود . اینجا بعد از اینکه همه ، دیگر این یک چیزی است که ما همه شاهد بودیم بعد از اینکه قوا شکسته شد و شاه اول رفت و شاه مخلوع اولی رفت و دنباله اش هم بعد رفت و اینها بعدش بنا نداشتند به اینکه بریزند تو خانه های مردم ، سرکوب کنند مردم را ، طیاره بیاید و چه ، برای آنکه آن ملت بود همه با هم بودند دیگر یک قدرتی نیامده بود روی کار به ضد ملت ، ملت بودند همه با هم رفیق و برادر .

بنابراین ، این یک خاصیتی بود

در این نهضت ما که برای این خاصیت دنبالش دیگر این آدمکشی ها شروع نشد ، که چند هزار جمعیت ، در یکی از اینها در افغانستان گفتند بیشتر از سه هزار در یک محل ، بیشتر از سه هزار را کشتند ، یک مسجد که دویست و پنجاه نفر مشغول نماز بودند و افراد دیگری هم در کار بودند ، همه شان را با چیز کشتند اینجا این حرف ها نبود در کار ، برای اینکه اینجا یک قدرتی با یک قدرتی مواجه نبود ، یک ملتی با یک قدرت مواجه بود ، ملت دیگر بعد از اینکه غلبه کرد ، برای کی چیز بکند ، تا پنج ماه هم تقریبا ، یک آزادی در این مملکت بود که در هیچ انقلابی در دنیا نبود ، فرانسه را می گویند که از همه ممالک مثلا اقدم یا زودتر است به تمدن ، فرانسه بعد از اینکه انقلاب در آن پیدا شد اینقدرها آدم کشته شد ، الان هم باز معلوم نیست آنطور استقرا پیدا کرده باشد ، اینطور آزادی باشد . اینجا بعد از اینکه این سد شکسته شد ، پشت سر سد یک آزادی مطلق ، تمام فرودگاه ها باز بود ، بنابر این نبود که یک چیزی که بشود فرودگاه باز باشد ، همه جاها را می بستند ، تمام مخابرات را کنترل می کردند ، قطع می کردند بین آنجا و همه جا و تمام فرودگاه ها بسته می شد ، تمام مطبوعات قدغن می شد ، توقیف می شد ، در کودتاهائی که بوده است و در انقلاباتی که بوده

، اینطور بوده که پشتش یک اختناقی بوده است که بالاتر از هر اختناقی ، اختناق دنبال کودتا بوده ، دنبال انقلاب بوده و همه دیدید که دنبال سر این انقلاب یک آزادی مطلق بوده ، یک آزادی بود که شروع کردند اشخاص مفسد و فاسد استفاده از آن کردند . تا پنج ماه همه چیز آزاد بود ، همه روزنامه ها و همه مقالات و همه گویندگان و همه

چیزها و همه راه ها هم باز بود ، حالا هم که باز است . بعد از چند ماه معلوم شد که خوب ، این مطبوعات همچو نیست ، یک مطبوعاتی باشد که مثلا یک دسته ای یک عقائدی دارند می خواهند آن عقائد را ذکر بکنند معلوم شد یک توطئه هائی دارند اینها و از اسرائیل که دشمن بشریت است اینها دارند ارتزاق می کنند و توطئه دارند . بعد از این هم یک دسته ای از چند تا روزنامه ، برای اینکه محاکمه بشوند ، ببینند که اینها چرا این کارها را می کنند چیز شد . اما کشتار دستجمعی ، و آن مسائل هیچ نبود . چند نفر از اینهائی که پنجاه سال مشغول هرزگی بودند و مشغول کشتن و وادار کردن به کشتن بودند ، یک عده معدودی از اینها را آوردند محاکمه کردند ، بعد از اینکه معلوم شد که اینها اینطور بودند ، چند نفر کشتند و چقدرها را چه کردند ، اینها را به جزای خودشان رساندند . در دنیا ما نداریم یک همچو انقلابی که دنبال سرش اینجوری با انسانیت رفتار شده باشد ، آزادی داده شده باشد

، نداریم ما یک همچو چیزی و این برای این بود که از ملت بود و برای اسلام بوده ، ملت خودش را موظف می دانست به اینکه کار خلاف نکند ، خوب ، البته در یک همچو جمعیت سی و چند میلیونی هستند ، خوب ، یک عده ای هم هستند کار خلاف می کنند همیشه بوده و حالا هم هست و از زمان سابق هم بوده تا حالا ، اما اینطور نبوده است که یک کشتار دستجعی ، آن اشخاصی که غلبه کردند یک کشتار دستجمعی بکنند ، آن اشخاص که غلبه کردند یک اختناق فوق العاده پیش بیاورند ، این حرف ها نبوده در کار و عمده اش همین بوده که مال ملت بوده و برای اسلام بود . این مساءله ای بود که فرق هست مابین این نهضت و نهضت های دیگر از این جهت که نهضت ملی است و اسلامی .

اگر ما به تمدن فاسد غرب پشت کنیم خودکفا خواهیم شد

می بینید شما که همه قشرها الا یک دسته های کوچکی که فاسد هستند و آنها از خارج الهام می گیرند همه مشغول اینها شدند ، همه احساس این معنا را می کنند که ما باید برای کشورمان یک کاری بکنیم ، دانشگاه هم مشغول همین کار است ، دانشسراها هم مشغول همین کار هستند ، رعیت ها هم مشغول همین زراعت هستند . در دو روز پیش از اینکه رعیت های اطراف قم آمده بودند با بیل هاشان (جالب هم بود) و فریاد هم می زدند که ما خودمان می خواهیم چیز خودمان را درست بکنیم و کشاورزی خودمان را ، کشاورزها مشغولند ، لکن می دانید که

یک مملکتی که خوب لااقل حالا از سابق بوده ، لااقل پنجاه سال کوشش شده در فساد ، نه اینکه همین مشغول کار خودشان بودند و کاری نداشتند ، به رعیت کاری نداشتند ، به ملت ، نخیر کار داشتند ، کوشش کردند که از همه جهات این مملکت را به آسیب برسانند ، در دانشگاه ها یک جور ، به یک وسیله ، یک دانشگاه استعماری درست کرده بودند برای ما که جوان های ما وقتی آنجا می رفتند ، وقتی که بیرون می آمدند به نفع دیگران بیشتر صحبت می کردند تا به نفع خودشان ، تربیت اینطور می خواستند بکنند و هر جا را دست گذاشتید می دیدید که خرابی کردند . هر جا به یک قسمی ، در این توده های مردم ایجاد اختلافات ، کم کاری ، نگذارند مردم کار بکنند و می خواهند وابسته به غیر باشند ، ما را وابسته به غیر ما . عقیده مان این شده است که غیر از غرب دیگر کسی نیست ، جائی نیست که بشود ، ما باید وابسته باشیم یا به شرق و یا به غرب . آدم خوب های ما می گفتند به غرب وابسته باشیم ، برای اینکه این مقدار ادراکشان نبود که نه ، ماتوانیم خودمان بایستیم کار بکنیم ، خودمان می توانیم سرپا بایستیم ، ما ترجیح می دهیم به اینکه از این تمدنی که ما را فاسد دارد می کند دست برداریم و برسیم به یک زندگانی بسیط انسانی .

اگر ما یک همچو چیزی پیدا بکنیم واز این تمدن مفسد و فاسد پشت بکنیم به آن

، خودمان کم کم خودکفا خواهیم شد . آن که ما را نمی گذارد به اینکه در هر قشری که داریم خودکفا باشیم ، وابستگی است که ما به آنها داریم . وقتی بنا شد که قبله یک ملتی غرب باشد ، روبه آنجا می ایستد و حرف می زند . آتاتورک عکسش ، من در آنوقت که در ترکیه بودم ، من مجسمه اش را دیدم که مجسمه اش این بود ، دستش را اینطور دراز کرده بودند ، گفتند آنهائی که آنجا بودند ، که دستش را طرف غرب دراز کرده است و می گفت که همه چیز از آنجا باید باشد و یکی از دانشمندان به اصطلاح ما که در زمان سابق بود و بعد هم فوت شد ، او در ایران گفته بود که ما تا همه چیزمان انگلیسی نشود نمی توانیم درست کنیم خودمان را . یک همچو مغزهائی که همه چیز را آنجا می دانند ودامن زده با تمام تبلیغاتی که بوده است در عرض این سال های طولانی به اینکه به ما باور بدهند و تحمیل کنند به ما که خودمان آدم نیستیم ، تحمیل کردند به ما ، تا یکی دلش درد می گیرد برود اروپا ، یکی می خواهد چند تا کلمه چیزی یاد بگیرد برود اروپا ، شما اگر اینهائی که رفتند اروپا و تحصیل به خیال خودشان کردند بیاورید به آن کسی که صحیح در اینجا تحصیل کرده باشد (والا اینجا هم تحصیل صحیحی برای ما درست نکردند) اگر مقایسه کنید می بینید که اینکه رفته اروپا ، رفته تفریح بکند ، رفته کاغذ

بگیرد بیاید اینجا ، تحمیل مردم بشود اجازه بگیرد ، اجازه تحمیل به مردم ، آن دیپلمی را که به جوان های ما می دهند خیلی آسانتر و زودتر است از آنکه به خودشان می دهند ، برای اینکه خودشان می خواهند دانشمند بشوند ، ما را می خواهند نگذارند ، ما را همچو کردند که هر چه هست از آنجاست و خودتان هیچ چیز نیستید . این را باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم ، که ما هم هستیم در دنیا ، که شرق هم یک جائی است ، همه اش غربی نیست ، شرق هم یک جائی است که خزائنش بیشتر از همه جا و متفکرینش بیشتر از همه جا بوده است . تا آنوقتی که ما را اسیر کردند ، طب از شرق رفته به غرب ، تمدن از شرق رفته به غرب ، لکن مع الاسف قضایا چه شده است و دسته بندی ها چه جور بوده و تبلیغات چه بوده است که ما را به عقب زدند به طوری که ما خودمان را هیچ می دانیم . این را کرارا من گفتم ، فاستونی را در کارخانه اصفهان می بافتند پشتش می نوشتند انگلیسی ، برای اینکه تا انگلیسی نباشد بازار هم نمی خرد آن را . من و شما هم نمی خریم ، باید انگلیسی باشد تا بخریم ، خیابان های ما اگر می خواهد چه بشود ، خیابان روزولت ، آن روزولتی که ما را به این مصیبت نشاند و آمدند این مرد را به قولی که خودش گفت : (من را صلاح دیدند که

باشم اینجا و خدا لعنتشان کند که همچو صلاحدیدی را کردند ، باز خیابان باید خیابان روزولت ، خیابان چرچیل ، خیابان کذا . شما بروید بگردید در همه خیابان های غرب ، من که نمی دانم اما من گمان ندارم که اسم یکی از سلاطین در آنجا باشد ، مگر اینکه بخواهند بازی بدهند ما را ، گاهی اینطوری است که بخواهند بازی بدهند ما را ، یکی آنجا بگذارند . شما بیائید صد تا اینجا درست کنید ما ر اینطوری کردند که بکلی در همه معلومات خودمان را بستیم و معلومات دیگران را نه ، معلومات صادراتی ، اگر یک معلوماتی ، که معلومات واقعی بود که ما حالا به این روز نبودیم . معلومات صادراتی یعنی آنکه نتواند به درد ما بخورد آنی که نتواند ما را به مرتبه کذا برساند ، لکن اسم زیاد بود ، تبلیغات ، دروازه تمدن کذا . شما می دانید مائی را که این آقا به دروازه تمدن رسانده ! حالا که رفته می بینید چیست ، وضع چیست ، وضع ما چیست ، هیچی نداریم ، همه خزائنمان را بردند ، هر چه نفت داشتیم بردند و ایشان هم وعده کرده بود تا بیست سال دیگر ما نفت داریم و از خورشید استفاده می کنیم ، البته اگر ایشان بودند تا بیست سال دیگر شاید نفت نداشتیم دیگر ، ولی بحمدالله داریم نفت ، دزدی وقتی در آن نباشد هست .

مطالعات کارشناسان خارجی برای غارت منابع کشور

در هر صورت این خاصیتی که در این انقلاب هست که اسلامی است و ملی ، این خاصیت اسباب این شده است که همه

شما آقایان را وادار به کار کرده هر چه کار ازتان بیاید می کنید برای اینکه می بینید کار برای خودتان است ، نه برای غیر منزل خودتان . شما الان ایران را منزل خودتان می دانید ، قبل از این می گفتید برای چه من کار کنم ، خوب من کار کنم که آمریکا ببرد . در صنعت نفت فرض کنید که ما کار کنیم که امریکا ببرد ، برای چه بکنیم اما حالا می بینید مال خودتان است . بله در همه جا حالا یک ریشه هائی از آنها باقی مانده که می خواهند ما کار کنیم و امریکا ببرد . این اشخاصی که خودشان را معرفی می کنند که فرض کنید برای ملت و برای خلق و برای بساط ، اینها دارند کوشش کنند به اینکه ما کار کنیم خارجی ها ببرند ، اینها کوشش شان این است ، لکن به اسم اینکه نه اینطور نیست ، می خواهیم ملت چه باشد ، ملت ، خواهیم چه باشد ، یک ملتی که همه ایستادند راءی به یک قانونی دادند ، مخالفت می کنند ، می گویند که این دموکراسی نیست ، دموکراسی غیر از این است که مردم خودشان سرنوشت خودشان را دست بگیرند ، کجای دنیا اینقدر دموکراسی هست که برای قانون اساسی ، دو دفعه مردم راءی بدهند ، کجای دنیا شما سراغ دارید که برای یک قانون دو دفعه راءی بدهند ، یک دفعه راءی بدهند به اشخاص خبرگانی که بیایند این را ببینند و چه بکنند ، یک دفعه دیگر هم ، همه شان راءی بدهند به خود

آن قانون ، باز هم آقایان می گویند این محل اشکال است ، ملت یک چیزی یک چیزی را که خواسته ، شما اگر بگوئید محل اشکال است ، شما می خواهید تحمیل کنید ، شما دیکتاتور هستی که می خواهی تحمیل کنی ، قضیه هم این نیست که حالا اینها دلشان می خواهد یک مجلس کذائی باشد و یک مثلا رژیم کذایی ، قضیه این است از این یک رژیم که به دست خود ملت و با اسلامیت پیش بیاید می ترسند . این خارجی ها همه چیز ما را مطالعه کردند ، اینها یک جانورهای عجیبی هستند ، همه چیز ما را مطالعه کردند ، یعنی آمدند کارشناس هاشان تمام بیابان های ما را آنوقت که اتومبیل نبود با شتر می رفتند ، با شتر و ساربان می رفتند ، تمام این بیابان هائی بود که در جاهائی که مثلا کاروان ها می رفتند ، اینها می رفتند از بیابان ها ، از جاهای دیگر نقشه برمی داشتند و آن چیزهائی که زیرزمین بود ، اینها با چیزهائی که داشتند می فهمند اینجا چیست . در همدان که بودم یکی از دوستان من یک صفحه بزرگی را آورد من دیدم که گفت نقشه همدان است . نقشه همدان و حومه همدان ، بزرگ بود ، در نقشه دیدم که یک نقطه های زیادی در آن هست ، گفت این نقشه مال خارجی ها است ، این نقطه هائی است که یک چیزی در آن هست ، این نقطه هائی که گذاشتند جاهائی است که اینها کشف کردند یک چیزی در این محل ،

یک چیزی پیدا می شود ، اینها علاوه بر اینکه زمین های ما را تفحص کردند و همه چیزش را تحت نظر قرار دادند و می دانند ما چه داریم ، علاوه بر این قشرهای ملت ما را مطالعه کردند .

در بختیاری ها رفتند ، آنجا یک نفر آدم رفته چند سال مانده آنجا در بختیاری ها مطالعه کرده که اینها را چطور می شود رام کرد ، چطور می شود برانگیخت ، روحیات اینها چه جور است ، در بلوچستان هم رفتند ، در کردستان هم رفتند ، همه جا ، ممکن است یک نفر هم باشد که کردها ندانند ، غیر کرد ، خیال کنند کرد است . گاهی وقت ها یکی از آنها پیدا شده ، عمامه سرش بوده ، آخوند شده ، همه جا رفتند اینها و همه انگیزه هائی که در یک ملتی ممکن است منشا یک امری بشود ، اینها مطالعه اش را کردند ، قبلا اینها مطالعه داشتند لکن خارجی ، و عینی چیزی به دست شان نیامده بود ، آنطوری که باید بیاید ، مطالعات بود و عملیات بود .

اسلام و وحدت کلمه اقشار مردم ، دو نقطه اساسی و مورد حمله اجانب

شما ملت بزرگ ، آن مطالعات آنها را عینیت دادید ، یعنی آنها بعد از مطالعاتشان به اینجا رسیده بودند که آن چیزی که مضر است ، اسلام است برایشان و وحدت کلمه ملت ، اگر همه ملت یکی بشود و همه اسلامی باشند ، این نمی گذارد آنها زندگی شان درست بشود ، این دو نقطه را اینها به آن حمله کردند زمان رضاشاه به اسلام حمله کردند و به روحانیت حمله کردند ، آن کردند

، آن کردند که کسانی اگر یادشان باشد دیدند ، کسانی که ندیدند در تاریخ بعدها ببینند ، چون تاریخ هم نمی توانست بنویسد ، بعدها شاید بیاید در تاریخ و در زمان ما هم با فرم دیگر ، اساس این بود که اسلام را ببرند ، تاریخ اسلام را به اسم اینکه ما خودمان یک کذائی هستیم ، تاریخ اسلام را می خواست از بین ببرد ، موفق نشد ، همه چیز را اینها می خواستند از بین ببرند موفق نشدند . همه چیز را اینها می خواستند از بین ببرند ، اسلام را ضعیفش کنند و مردم را از آنهائی که کار برای اسلام می کردند یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند ، به اسم اینکه اینها مرتجع هستند . از این طرف هم دانشگاهی ها یک دسته فکلی آنجا نشستند برای خودشان چه می کنند به ما می آمدند اینطور تزریق می کردند که اینها یک دسته بی دین و ریش تراش و فکلی ، به شما می آمدند از آن طرف می گفتند اینها یک دسته انگلیسی اند . اینها ، همان عمال انگلیسی می آمدند می گفتند اینها یک دسته انگلیسی اند . اینها ، همان عمال انگلیسی می آمدند می گفتند آخوندها ، این آخوندها انگلیسی اند ، انگلیسی ها این حوزه ها را درست کردند ، من خودم با گوشم شنیدم گفت : انگلیسی ها نجف و قم را !!! انگلیسی ها !!! درست کردند ، می خواستند وحدت کلمه ای که امکان داشت بین این دو قشر متفکر پیش بیاید ، نگذارند .

خدا خواست که در یک

برهه از زمان ، این دو قشر با هم شدند ، هر دو یک قصد داشتند ، هر دو یک مطلب داشتند .

و حالا باز همان قضایا می خواهند پیش بیاورند ، باز دانشگاهی ها را از مدارس قدیمه جدا کنند ، حزب ها پیش بیاورند و گروه های فراوان که همه با هم مختلف باشند و مع الاسف ملتفت نیستیم ، عمق مسائل را نمی توانیم درک کنیم که در ظرف یک سال کمتر دویست تا گروه در یک مملکت پیدا شد و دویست تا حزب اظهار وجود کردند ، این یعنی چه ! این چه بوده ، چیست اینطور می شود ، دویست تا گروه در اینجا پیدا بشود ، هر چه گروه ها هم زیادتر بشود اختلافات زیادتر می شود .

اصل حزب بازی را به نظر من که در صدر مشروطیت حزب را در ایران درست کردند ، حزب بازی را برای همین درست کردند که نگذارند این ملت با هم آشتی کند . برای اینکه حزب را می دیدند که اینجا بنای اینها این است که وقتی این حزب شد حزب عدالت و این حزب شد حزب دموکرات که درصدر مشروطه بوده ، اینها با هم دشمنند . این برای آن می زند ، این برای او می زند ، احزاب در خارج اینجور نیستند ، اگر نمایش بدهند که اینجور هستند برای اینکه کلاه سر ما بگذارند ، اگر نمایش بدهند که اینها اختلاف دارند ، اختلاف اساسی ندارند ، اینها کلاه سر ما می خواهند بگذارند تا ما اختلاف پیدا بکنیم ، مثل یک بچه ای ما را حساب

می کنند که یک توپ می اندازند میدان که سرگرم کنند مردم را .

ما با تمدن مخالف نیستیم با تمدن صادراتی مخالفیم

اگر شما آقایان و همه ملت بخواهند استقلال خودشان را ، (و می خواهند) بخواهند آزادی خودشان را ، باید اول افکارشان را آزاد کنند ، افکار ما الان در قید و بند است حالا هم هست انشاءالله بشود الان یک نهضت ، یک نهضت فکری هم شد الان ، لکن باید این را تتمیم کرد ، نهضت شماهائی که در دانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید ، این جوان های ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند ، نگویند که ما باید جور غرب باشیم ، شرقی باشند ، اگر از غرب هم صنعتی می آید ، یاد بگیرند ، اما غربی نشوند ، یاد گرفتن مساءله ، یک چیزی است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن ، مساءله دیگر است .

ما با تمدن مخالف نیستیم با تمدن صادراتی مخالفیم تمدن صادراتی ما را به این روز نشانده است .

آزادی صادراتی ! آزادی است که بچه های ما را به فحشاء کشاند و مراکز فساد هر چه خواست زیاد شد به اسم آزادی ، همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند برای اینکه این بچه های ما را ، این جوان های ما را از دانشگاه منصرف کنند و به فحشاء بکشند . در عین حالی که دانشگاه باز یک دانشگاه مطبوع نبود ، باز همین مقدارش هم دوست نداشتند اینها باشد . اینها جوان های ما را از آنجائی که مرکز کار است ، برای فعالیت

است ، بیرون بردند ، به مراکزی بردند که تنبل پرور است ، تمام مراکز فحشاء تنبل پرور است ، آدم را تنبل می کند .

یک کسی که عادت کرد که شب برود به سینما ، آن سینماها ، نه سینماهای آموزنده ، آن سینماهائی که همه اش برای این بود که ما را تخدیر کند ، این وقتی عادت کرد به آن مراکز یا به آن مراکز فحشائی که لابد شنیدید که در تهران چقدر بوده ، بین تهران و شمیران چقدر بوده است وقتی بنا شد جوان های ما کشیده شدند به آنجا ، یعنی عضو فعاله ای که باید یک مملکت را اداره بکند مهمل بشود ، هروئین را اینطور ترویج کردند که همه قشر مملکت پر از هروئین شده است و شده بود ، این همچو نبود که خود به خود شده باشد . این نقشه بود ، وقتی بنا شد یک جوانی که قدرت فعاله یک مملکت هست مبتلای به هروئین بشود می شود هیچ ، مهمل می شود ، اینها ما را مهمل می خواستند بکنند که هر چه از ما ببرند و هر بازی سر ما درآورند ما هیچ نفهمیم ، اصلا فکر این نباشیم که چرا باید بشود ، آدم هروئینی و آدم تریاکی و آدم مثلا دنبال فحشاء رفتن ، فکرش نمی آید به اینجا که نفت ما را چرا می برند . کی برد ، کی می خورد ، به فکر این آید . آن فقط فکرش این است که چه وقت ، وقت این است من تریاک بکشم یا چه وقت ، وقت این

است بروم در آن مرکز ، یا چه وقت ، وقت هروئین است . اصلا فکر آن قضیه نمی آید و اینها همین نقشه را داشتند که جوان های ما را از این افکاری که باید با آن افکار ما برسیم به یک مطلبی ، بازدارند و آن فعالیتی که باید جوان ما ، طبقه جوان ما داشتند از دستش بگیرند مهمل بارش بیاورند . هر چه بخواهند بکنند و ما حرفش را نزنیم ، لکن خدا نخواست به دادشان رسید ، خدا نخواست اینطور بشود و در بین راه ، خدا دریافت شما را و شما حفظ کنید این را .

همه مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان

جوان هاتان را تربیت کنید به یک تربیتی که فعال باشد ، همه برای این نباشد که یک چیری را بگیرند . آقا این مصیبت است که همه دانشگاه ها زحمت بکشند برای اینکه هی میز اشغال کنند ، چیست ، کار نیست ، بروند بنشینند آنجا حقوق بگیرند ، خوب سابق این بود دیگر ، ادارات ما الان هم خراب است . اینطور بود که فرض کنید اداره ای که این می شد با صد نفر اداره بشود با پانصد نفر ، هزار نفر اداره می شد . صد نفرش کار او از می آمد ، به طور اهمال هم بازو باقی شان حقوق می گرفتند و آنجانشستند تفریح می کردند . یکدفعه هم در تلویزیون نشان دادند ، آن وضع اداره را نشان داد ، یک دفعه ، وضع همین بود ، اینها می خواهند اینطور درست بکنند دانشگاه را ، دانشگاه باید عالم درست بکند نه اداری ، اداری یک

مساءله کوچکی است حالا یک احتیاجی هست به او ، البته باید بروند آنجا ، اما دانشگاه باید عالم درست کند ، دانشگاه باید اشخاصی را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت ، اداره کند از حیث فرهنگ ، نه اینکه غایت آمال این باشد ، یک چیزی دستش بیاید برود در یک اداره ای بنشیند مهمل ، کار هم بود ، خوب ، اما کار نیست توی ادارات ، یک اداره که نمی تواند اینهمه جمعیت را بپذیرد ، جز این است که آنجا بودجه مملکت را بیخودی صرف بکنند ، خودشان هم مهمل بار بیایند . یک قوه فعاله مهمل بار می آید و بودجه مملکت را از بین می برد . اینها باید اصلاح بشود . من ، آخر عمر من است اما شما جوانید ، اصلاح کنید اینها را ، اصلاح کنید اینها را اگر بخواهید مستقل باشید ، این چیزها را درصدد برآئید اصلاحش بکنید . همه مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان ، اول اصلاح آدم ها بکنند که مقدم بر همه چیز است ، دانشگاه ها را مرکز تربیت قرار دهید علاوه بر دانش ، تربیت لازم است ، اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد مضر است . خیانت می کند و آن کسی که با علم خیانت بکند ، با دانشمندی خیانت بکند خطرش بیشتر از سایر مردم هست . دانشگاهی ها را تربیت بکنید ، دانشگاهی ها تربیت بکنند ، این دانش آموزان را ، اینها قابل تربیتند ، اگر تربیتشان کردید درست و حسابی ، می توانند اداره کنند

، شما بعدها باید این مملکت را با این جوان ها اداره بکنید . بخواهید مستقل باشید و انشاءالله همه خواهید آزاد باشید و همه می خواهید . باید شماهائی که اهل دانشگاه و تربیت اهل تعلیم هستید ، جوان ها را تربیت کنید و تعلیم ، همراه تعلیم تربیت باشد . خداوند انشاءالله همه تان را حفظ کند ، همه موفق باشید موید باشید . من تاآنقدر که هستم خدمت می کنم به شما ، آنقدر که می توانم ، البته من که نمی توانم خدمت صحیح بکنم آنقدر که می توانم می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/10/58

مصاحبه خبرنگار مجله تایم با امام خمینی

سؤ ال : احساسات ضد امریکائی در ایران وسیع است ، امریکائیان هم به نوبت خود از ایران عصبانی هستند ، دورنمای روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شورای امنیت چگونه می بینید؟

جواب : احساسات ایرانیان علیه ملت امریکا نبوده ، بلکه دولت آمریکاست . ما سال ها از بی عدالتی فریاد می زدیم و از اختناق شکایت داشتیم . اما امریکا شاه را بر تخت نشاند یعنی در 1941 متفقین او را به جای رضاخان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت امریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد . شاه همه منابع ما را غارت کرد ، شرف ملی ما ، سرمایه های ما ، استعدادهای جوانان ما را بر باد داد ، بدین ترتیب ایرانیان نمی توانند نظر خوبی به دولت امریکا داشته باشند و اخیرا ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر ، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت

پایگاهی برای جاسوسی و توطئه علیه ایران درآورده است . جاسوسان تحت عنوان ماءموران سفارت فعالیت می کردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته ، امریکا را دشمن شماره یک خود می شناسد . به عقیده ما ، ملت امریکا به خاطر رفتار دولتشان در ایران ، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند . اگر امریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوه های ارعاب ، ما را از عدالت محروم کند ، هرگز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند . مردم امریکا نباید بگذارند کارتر چنین شیوه ای را ادامه دهد ، در غیر اینصورت ملت ما متدرجا تصور خواهد کرد که مردم امریکا هم در سوءنیت کارتر نسبت به ایران سهیمند . راه دیگری که در برابر دولت امریکا وجود دارد این است که به اقدامات ناصوابی که در ایران کرده اعتراف کند . از دیدگاه ما راه حل بحران ، تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتی برای جبران ضایعاتی است که دیکتاتوری او بر ملت وارد آورده است . البته ضایعاتی جبران ناپذیر هم وجود دارد منجمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه علیه شاه ، نیرو و استعدادهای انسانی که در راه سرنگونی او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست ، اما ما انتظار پس دادن ثروت هائی را داریم که از این ملت غارت کرده است . در صورتی که ملت ایران قانع شود که رئیس جمهور شایسته ای به جای کارتر مایل به انجام عمل ناروا علیه ما نیست ، می تواند رفتاری عادی با امریکا

داشته باشد ، آن نوع روابطی که ما با دیگر کشورها داریم .

سوال : اینکه بیشتر کشورهای عالم گروگان گیری را محکوم کرده اند ، تردیدی در شما در مورد موضعتان پدید نمی آورد؟

جواب : بیشتر کشورهائی که این کار را کرده اند ، زیر فشار امریکا بوده است . ما می خواهیم به همه دنیا نشان دهیم که قدرت های فائقه را هم می توان به نیروی ایمان شکست داد . ما در برابر دولت امریکا با همه قدرتش مقاومت می کنیم و از هیچ قدرتی نمی ترسیم .

سؤ ال : آیا می دانید که شما ایران را منزوی کرده اید؟ حتی ملت های اسلامی هم گروگان گیری را محکوم کرده اند . شما امریکا را از ایران بیرون کرده اید ولی چه کسی می تواند شما را از فشار شوروی رها سازد؟

جواب : ما امریکا را بیرون کردیم که دولتی اسلام به وجود آوریم ، نه اینکه شوروی را جانشین آن کنیم . شعارهای ملت ما این حقیقت را جلوه گر می سازد . ما مرتبا گفته ایم نه غرب و نه شرق . اگر روزی شوروی به ما فشار آورد ، با همان نیروئی با آن مقابله خواهیم کرد که به ما امکان بیرون راندن امریکا را داد یعنی نیروی ایمان .

سؤ ال : شما باید قبول کنید که امریکا هرگز شاه را تحویل ملت ایران نخواهد داد . اگر تردیدی دارید ، معلوم است که امریکا را نشناخته اید . اگر سازمان ملل حاضر به تحقیق در شکایات شما شود ، گروگان ها را آزاد خواهید کرد؟ در عین حال آیا

همه دیکتاتوری های عالم باید مورد تحقیق سازمان ملل قرار گیرند؟

جواب : ما امریکا را خوب می شناسیم و می دانیم که می توانیم در برابرش مقاومت کرده و از شرفمان دفاع کنیم . مانشان داده ایم که در برابر بیعدالتی بزرگ او که پناه دادن شاه است می توانیم مقاومت کنیم . ما باید بر آمریکا غلبه کنیم و او را در همه منطقه شکست دهیم . خروج شاه از امریکا معما را حل نمی کند . یک سازمان بین المللی باید تلاش های جدی را صورت دهد تا امریکا را وادار به تحویل شاه خائن به ایران کند . این سازمان باید ثروتی را که شاه غارت کرده ، به صاحبان اصلیش که ملت ایرانند ، برگرداند . چنین سازمانی همچنین باید همه دیکتاتورها را محاکمه کند . ما تسلیم بی عدالتی نخواهیم شد و با ستمکاران کنار نخواهیم آمد .

سؤ ال : اگر بحران گروگان ها حل شود ، آیا پیش بینی عادی شدن روابط نظیر از سر گرفتن خرید اسلحه و معاملات تجارتی را از آمریکا می کنید؟

جواب : ما با هر نوع معامله ای که مصالح مسلمین را آسیب رساند مخالفیم . پیوندهای تجارتی و دیگر مبادلات ، مادام که به مصلحت ملت ما باشد برای ما مورد قبول است . در عین حال دولت مسؤ ول امضای چنان موافقت نامه هائی است نه من .

سؤ ال : اقتصاد ایران زنده نشده ، فقیران جنوب تهران مثل گذشته اند ، نیروهای مسلح احتمالا نمی توانند از ایران در برابر حمله دفاع کنند ، فعالیت سیاسی عادی به چشم نمی خورد

، با توجه به این خصوصیات نباید بگویم که انقلاب موفق نشده است ؟

جواب : ممکن است همه این مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است ، حتی ارکان انقلاب محکم تر شده است . این حقیقتی است که ملت ما به انقلاب عادت کرده اند و امروز همه انقلابی و آماده شهادت هستند . من جدا اعلام می کنم که ماتوانیم به آسانی در برابر تجاوز آمریکا بایستیم . امریکا ممکن است ما را شکست دهد ولی نه انقلاب ما را و به همین دلیل است که من به پیروزی خودمان اطمینان دارم . دولت امریکا مفهوم شهادت را نمی فهمد . ما با چنین روحیه ای است که همه مشکلات ایران را حل می کنیم . به شعارهای مردم نگاه کنید که می گویند ، (کارتر نمی داند منطق شهادت چیست ) . باید به شما بگویم که ضایعاتی که با آن روبرو هستیم زائیده پنجاه سال خیانت خاندان پهلوی است و حداقل بیست سال ترمیم آن طول می کشد . آزادی و جمهوری اسلامی برقرار شده اما استقلال کامل نیازمند قطع وابستگی به شرق و غرب است و آن هم هدفی است که ما به آن خواهیم رسید .

سؤ ال : پاره ای اوقات شما با صدور اعلامیه هائی به مردم می گوئید چه کار بکنند و در عین حال وقتی که می خواهید از مسوولیت اجتناب کنید می گوئید من نمی توانم کاری بکنم ، این در اختیار مردم یا دانشجویان است ؟

جواب : این حقیقتی است که من هم مثل دیگران نظرم را ابراز کرده و در مورد آنچه

که باید انجام شود اظهار نظر می کنم اما شما نباید تردیدی داشته باشید که گروگان ها در دست دانشجویانند .

سؤ ال : آیا هرگز در مورد چیزی اشتباه کرده اید؟

جواب : فقط محمد رسول الله و دیگر پیامبران و ائمه اشتباه نمی کردند ، هر کس دیگری اشتباه می کند .

تاریخ : 15/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با نمایندگان ارامنه ایران

کارشکنی مستکبرین و سلاطین جور در تحقق مکاتب الهی !!! توحیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

مکتب های الهی !!! توحیدی از اولی که در بین بشر بوده است مع الاسف به واسطه کارشکنی های مستکبرین ، آنطور که باید پیاده نشده است . بخصوص مذهب حضرت عیسی سلام الله علیه که به دست یک طایفه هائی افتاده است ، یک تحریف هائی شده است و یک چیزهائی که سزاوار حضرت مسیح نیست ذکر شده است و بدتر از او سلاطینی که خودشان را به مذهب مسیح بسته اند و مسیحی نبوده اند ، مانع شدند از اینکه تعلیمات حضرت مسیح تحقق پیدا بکند . اگر تعلیمات انبیاء حضرت مسیح در مسیحیین ، حضرت موسی در کلیمیین ، حضرت رسول اکرم (ص ) در مسلمین ، آنطوری که آنها می خواستند تحقق پیدا می کرد ، این گرفتاری هائی که الان برای همه بشر در همه جا هست پیش نمی آمد . الان شما می بینید که دولت های بزرگ با اسم مسیحیت ، با اسم انتساب به مکتب حضرت مسیح سلام الله علیه چه جنایت ها در عالم می کنند ، چنانچه سران ممالک اسلامی هم با اینکه مسلمان هستند و با اسم اسلام بلکه چه جنایاتی که نمی کنند . شما دیدید که محمدرضا در اینجا اظهار اسلامیت می کرد و قرآن

طبع می کرد و اظهار تعهد به اسلام می کرد ، معذلک با اسلام آنطور که همه دیدید . و امثال کارتر هم ، نظیر او در مسیحیت می رود دعا می خواند ، در کلیسا می رود وادار می کند که دعا بخوانند ، لکن برخلاف تعلیمات حضرت مسیح ، آنهمه ظلم ، آنهمه جنایت در دنیا می کند . مذهب ها از اول گرفتار این طاغوت ها بودند .

رسالت انبیا در به تسلیم کشانیدن انسان و رهانیدن از سرکشی

از اولی که مذهب ها در عالم پیدا شده است جفتش یک طاغوتی یا طاغوت هائی هم بوده اند و صاحبان مذاهب کوشش کردند برای اینکه مردم را آدم کنند . این انسانی که اگر سرخود باشد از همه سرکش تر و بدتر است ، انبیا از اول خدا فرستاده که اینها را از آن سرکشی بیرون بیاورند ، مهار کنند ، لکن انبیا هم آنطوری که می خواستند موفق نشدند ، معذلک همان مقداری هم که موفق شدند الان سلامت دنیا هر چه باشد به تابع مذاهب است که هست . الان هم توده های مردم آنجاهائی که کلیمی هستند توده هاشان ، نه آن سران ، آنجائی که مسیحی هستند توده های مردم ، نه سران شان ،

آنجائی که مسلمین هستند همین طور توده های مردم از باب اینکه یک مقدار از تعلیمات انبیا را به آن تعهد دارند ، باز این سلامتی که در دنیا هست که اگر نبود این کوشش انبیا ، بدتر از همه حیوانات به هم می ریختند ، این سلامتی که الان در دنیا هست ، این مقداری که هست که اگر سران . . . مهار

کرد ، سایر مردم سلامتند ، این باز هم همین مقدار از سلامت که هست در اثر کوشش انبیاست . کوشش انبیا اسباب این شده است که در هر مذهبی و ملتی افراد بسیار زیادی هستند که . . . کردن مذهب انبیا را ، از بسیاری از جنایاتی که بشر اگر همین طور بود مرتکب می شد ، آنها مرتکب نمی شوند ، این کوشش انبیاء است . اگر این کوشش از انبیا نبود آنوقت معلوم می شد چه خبر است این دنیا . مع الاسف در هیچ عصری ندیدیم که مردم با اسلام آنطوری که هست آشنا باشند .

نابودی ظلم در سایه تحقق جمهوری اسلامی

شما گمان نکنید که الان ما باز یک مملکت داریم به معنای حقیقی اش . اسلام اگر چنانچه تحقق پیدا بکند انشاءالله ، آنوقت شما خواهید دید که با سایر اقوام چه خواهند کرد و با آنها با چه سلمی ، با چه مسالمتی ، با چه محبتی رفتار خواهند کرد . خوب ، این رئیس ، حضرت امیر سلام الله علیه است که وقتی می شنود که یک زن ذمی را که یهودی شاید بوده است ، این را خلخال از پایش لشکر کذا درآوردند ، آنقدر ناراحت می شود که می گوید اگر انسان بمیرد در یکی همچو امری ، سزاوار است . یک همچو حکومتی است و اگر چنانچه یک حکومت اسلامی به آنطور که اسلام می خواهد ، آنطوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد در ایران و در سایر جاها تحقق پیدا بکند ، دیگر ظلم درش بسته می شود ، تعدیات درش بسته می شود ، حکومت

ها دیگر نمی توانند ظلم کنند و نمی کنند و ارتشی ها و سایر قوای انتظامی همه در خدمت هستند . دعا کنید که اینطوری که ما می خواهیم بتوانیم موفق بشویم و بتوانیم که اسلام را عرضه کنیم و . . . که اینهائی که الان در اطراف مملکت ما به آشوبگری مشغول هستند و اعتقاد به هیچ مذهبی ندارند ، اینها اصلاح بشوند یا از بین بروند تا یک حکومت اسلامی صحیح محقق بشود که برای همه شما ، برای همه بشر اسلام خوب است . خداوند همه شما را توفیق بدهد و موید باشید .

تاریخ : 15/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان وزرات صنایع و معادن

وابستگی اقتصادی موجب وابستگی سیاسی و نظامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

ایران امروز محتاج به کار است حتی من این اجتماعاتی که در اینجا و در بیرون منزل می شود خیلی صحیح نمی دانم برای اینکه نباید اینها از کار دست بردارند و همه اش باب تظاهر باشد ، تظاهر البته در پیشرفت امور مملکت یک تقویت روحی می کند لکن دائمی نباید باشد ، باید کار بکنند مردم ، کشاورز مشغول کشاورزی باشد ، آنهائی که کارخانه دارند مشغول تولید باشند ، صنایع کوچک و بزرگ مشغول کار باشند ، افراد خودشان را موظف بدانند که امروز مملکت احتیاج دارد ، یک مملکتی که الان اقتصادش شکست خورده است محتاج است ، نگذارند که این احتیاج باقی باشد که ما در هر چیزمان که آن رژیم ما را مبتلا کرد به وابستگی این ادامه پیدا بکند . البته یک وابستگی است که رژیم سابق ایجاد کرد در ایران ، به اسم اصلاحات ارضی ، زراعت را اوضاعش را به هم زد و

با وابستگی در زراعت و در این چیزها که ارزاق عمومی است ، دامداری را در اینجا ضایع کردند ، از بین بردند ، ما محتاج به این هستیم که گوشت از خارج بیاوریم و هکذا .

اگر ما یک وابستگی اقتصادی داشته باشیم این موجب این می شود که وابستگی سیاسی هم پیدا بکنیم و وابستگی نظامی هم حتی پیدا بکنیم مملکت مان باز برگردد به آن حالی که سابق بود ، ما حالا می خواهیم مملکت مال خودمان باشد و حالا مملکت مال خود مردم است ، در حالی که مملکت مال خودمان هست ، یک عده ای افتاده اند توی مردم تحریک می کنند تحریکات زیاد می کنند ، کشاورزی را به حال اینکه نگذارند تحقق پیدا بکند ، در آوردند ، به حال تعطیل دارند در می آورند ، کارخانه ها را همین طور ، نمی گذارند که آرام باشد این مملکت ، تا اینکه صنایعش راه بیفتد ، کارخانه هایش راه بیفتد ، زراعتش راه بیفتد و صنعتش ترقی بکند .

تحریکات عناصر خرابکار و مزدور به منظور ایجاد اعتصاب و هرج و مرج در مملکت عمده این است که عده ای که نمی خواهند این مملکت استقرار پیدا بکند و نمی خواهند که جمهوری اسلامی انسانی در ایران پیدا بکند و نمی خواهند که جمهوری اسلامی انسانی در ایران پیدا بشود ، اینها درصددند که در هر جا بروند یک خرابکاری بکنند . هر جا انسان نظر می کند یک دسته دیگر را ، جوان ها هم زود باور ، به مجرد اینکه یک نفر آدم می آید یک چیزی می

گوید قبول می کنند از او و نتیجه اش اینکه اعتصاب می کند ، از کار کنار می رود ، این اعتصاب پشت سر هم ضربه می زند به این مملکت ، به این اقتصاد ضربه می زند ، به اقتصاد ما !!! ضربه می زند به اقتصاد ما ضربه می زند به حیثیت مملکت ما ، اینها نمی فهمند این را که اعتصاب در هر جا ، هر کس در هر جا ، ارتش روی اعتصاب هست ، در کارخانه ها می روی اعتصاب هست ، مدرسه اعتصاب می کنند ، دانشجوها اعتصاب می کنند ، همه ، هر قشری ، حالا دیگر این معنی رسم شده است که هر قشری اعتصاب کند ، اینها نمی فهمند این معنا را؟ این اعتصاب ها حیثیت یک مملکتی را از بین می برد و به خارج می فهماند این معنا را و آنها که باید دامن به آن بزنند دامن می زنند ، ابر قدرت ها دامن می زنند به این معنا که بگویند که یک مملکت متزلزلی است ، محتاج به این است که اداره بشود ، یک نفر بیاورند اداره اش کند ، نمی فهمند اینها؟ توجه به این ندارند که اینهائی که می آیند براشان نطق می کنند و وادارشان می کنند به اعتصاب و یک دسته هم دنبالش می افتند داد و فریاد ، این مملکت را نمایش می دهند که یک مملکتی است که آرامش ندارد ، متزلزل است ، حکومتی مرکزی نیست در کار .

این چه دستی است که جوان ها را وادار می کنند تا به علماء اسلام بدگوئی

کنند؟

این چه دستی است در کار؟ این چه دستی است که در بین مردم است که دارد از هر طرف می کوبد اسلام را؟ این چه دستی است که در بین مردم است که جوان ها را وادار می کند که به علماء اسلام بدگوئی می کنند ، هر جا می رویم می بینیم یک دسته جوان بازیخورده ، یک دسته ملا را عقب زده و عرض می کنم که چه می کند ، ارتجاع ، آنها را می داند ، از این الفاظ نامعلوم که پیش آمده ، اینها نفهمیدند که چه دستی در کار است که دارند بین خود شماها در هر شهری ، بین خود افراد شهر دارند به هم می زنند ، نمی فهمند که این انعکاسش در خارج از ایران چیست ، نمی دانند که بعد از اینکه منعکس شد که ایران نمی تواند خودش را اداره کند ، یک قلدری را می آورند کودتا می کند ، پدر همه تان را در می آورد ، نمی فهمند این را ، چرا باید اینطور؟ چرا جوان های ما اینقدر خوابند؟ چرا ضعیف الادراکند اینها؟ چرا عمق مسائل را درک نمی کنند؟

یک نفر آدم با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم چه ، بدون اینکه اطلاعی از اسلام داشته باشد ، بدون اینکه اطلاعی از قرآن داشته باشد می رود مردم را وادار می کند به اعتصابات و فحاشی به علماء ، فحاشی به مراجع ، فحاشی به همه . آخر نمی دانند اینها که این اسباب این است که در خارج گفته بشود مملکتی است ثبات ندارد

باید ثبات به مملکت داد ، نمی دانند ، دشمن ها احاطه کردند الان به این مملکت و چون آن منافعی که می خواهند از مملکت ببرند نمی برند احاطه کردند که نگذارند این مملکت آرامش پیدا کند ، دنبالش یک کودتا بکنند ، یک بساط درست کنند ، چرا جوان های ما اینقدر خوابند؟ چرا گوش به حرف افرادی می دهند که اطلاعات از اسلام ندارند به اسم اسلام دارند اسلام را می کوبند .

باید یک قدری بیدار بشوند ، یک قدری توجه بکنند به مسائل ، حالا وقت اعتصاب است ؟ یک مملکتی که از آن طرف گرفتار ، از آن طرف گرفتار ، تمام مجاورین با ما مخالف ، حالا وقت این است که هر جوانی ، هر دسته برسند یک جا اعتصاب کنند؟

امروز اعتصاب حرام است شرعا . اینهائی که اعتصاب می کنند خائن به اسلامند ، دست بردارند از این الواطی ها ، دست بردارند از این بساط ، بازی نخورند اینقدر از این مردمی که می خواهند استفاده از شما ببرند !!! یک نفر آدم !!! از شما استفاده می خواهند ، از این اشخاص جوان که پاکدل هستند ، اشخاص صیادی هستند که می خواهند استفاده از شما ببرند با اینکه اعتصاب کنید ، با اینکه هیاهو کنید ، با اینکه جلو چه بکنید ، اینها می خواهند استفاده ببرند از شما ، اینها می خواهند از شما استفاده کنند ، شما هم غافل از مسائل هستید ، اعتصاب می کنید ، دعوی می کنید ، جاروجنجال کنید ، نطق می کنید ، فحش می دهید ، یک

مملکت بی ثبات معرفی می کنید ، مملکت بی ثبات قیم لازم دارد ، قیمش یا باید آن طرفی ها باشد ، یا باید آن طرفی ها باشد و شما را ببرند بیرون کنند از اینجا ، نمی فهمند اینها را . این چه مصیبتی است که در این مملکت پیش آمده ، این چه برنامه است که برای شما ریختند از طرفین ، از همه طرف برنامه ریختند ، مدام شلوغ می کنند ، هر جا یک اعتصاب ، هر جا یک جنبش ، هر جا یک فساد ، هر روز یک اجتماع ، یک نطق و چه و چه و چه ، فحاشی به این و آن ، بدگوئی به علماء بدگوئی به کسان دیگر ، این چه معنائی است که ما گرفتارش هستیم در این مملکت ، چرا باید اوضاع یک مملکت اینطور باشد؟ چرا باید خود اهل مملکت به جان هم افتاده باشند؟

به خلاف موازین اسلام مال مردم را مصادره می کنید

امروزی که همه باید با هم باشید ، همه باید دست به دست هم بدهید ، همه باید با اجتماع ، همه باید با تعهد به احکام اسلام باشید ، برخلاف موازین اسلام فحاشی می کنید ، برخلاف موازین اسلام مال مردم را مصادره می کنید ، برخلاف موازین اسلام می ریزید توی صحراها کشت مردم را چه می کنید ، باغات را عرض می کنم که می برید . همه اش خلاف موازین اسلام هست ، شما را وادار می کنند ، جوان ها را وادار می کنند به این امر ، یک دستی پشت پرده است که شماها را حرکت می دهد به اینطور حرکت ها

و اثبات کند که ایران قابل نیست که خودش مستقل باشد . هرج و مرج باشد ، هرج و مرج ایجادباشد ، الان یک هرج و مرجی است در سرتاسر ایران ، انسان می بیند هرج و مرج است ، خوب چرا باید اینطور باشد ، چرا باید بیدار نشوید ، چرا جوان های ما سر عقل نیایند؟ امروزی که ما با یک مملکت ، مملکتی با یک قدرت بزرگی مواجه هستیم ، باید در هر شهر بریزید شماها به جان هم به اسم ارتجاع علماتان را بکوبید؟! به اسم نمی دانم چه باغات مردم را تصرف کنید؟! خانه های مردم را بروید بگیرید؟! زن و بچه مردم را از خانه هاشان بیرون کنید؟! آخر این چه وضعی است که شماها دارید؟ چرا باید شماها به احکام اسلام متعهد نباشید ، این اسلام بود که شماها را تا اینجا رساند ، این اسلام بود که محمدرضا را از خانه های شما بیرون کرد ، از مملکت شما بیرون کرد ، حالا برخلاف موازین اسلام پشت به اسلام دارید می کنید و خدا می داند که اگر پشت به اسلام کنید ، همچو سیلی به شما می زند که تا ابد بیدار نشوید . یک قدری به خود بیائید ، برگردید به احکام اسلام . ما انقلاب کردیم هر چه دلمان بخواهد بکنیم ؟! ما انقلاب کردیم گوش نمی دهیم ، نه به دولت گوش می دهیم ، نه به ملا گوش دهیم و نه به هیچ کس ؟! چون انقلاب کردیم ، انقلاب از !!! غیر اسلام به !!! اسلام به غیر اسلام ؟! مگر

شما از !!! اسلام به غیر اسلام انقلاب کردید که الان هر کاری می خواهید بکنید؟ شما از غیر اسلام به اسلام انقلاب کردید ، رژیم اسلام پیش بیاورید ، گردن بنهید به رژیم اسلامی .

در نظام توحیدی با توجه به خدا سلسله مراتب رعایت می شود

در ارتش بروید می بینید که شوراها درست کردند و یک ارتش توحیدی ، ارتش توحیدی ، آن هم توحیدی اصلا نمی داند مرد که یعنی چه . یک کسی ، یک کمونیست آمده بیخ گوشش این را گفته ترویج کرده ، ارتش توحیدی یعنی دیگر یک ارتشی که هیچ نظام نداشته باشد ، هیچ نظمی نداشته باشد ، هیچ بالا و پائینی نداشته باشد ، این معنایش این است که ارتش نمی خواهیم ، مساءله نظام توحیدی معنایش این است که همه شان دنبال حکم خدا باشند ، همه توجه به خدا داشته باشند ، هر کس هر کاری بکند برای خدا بکند ، این نظام توحیدی است ، یعنی همه یکی است ، جوش خوردند به هم . آن نظامی که این برای خودش می کشد ، آن برای خودش می کشد و این به آن فحش می دهد ، آن به آن بد می گوید ، نظام توحیدی نیست ، آن نظامی که پائین از بالا اطاعت نمی کند ، بالا به پائین ظلم می کند این توحیدی نیست ، این نظام شیطانی است ، نه نظام الهی نظام الهی باید همه جهاتش محفوظ باشد ، لکن همه متوجه به خدا ، ارتشش پائین از بالا خدمت بکند ، اطاعت بکند ، بالا به پائین محبت بکند و ظلم نکند و همه برای خدا باشد ،

کشاورزش برای خدا باشد ، دانشگاهش برای خدا مشغول کار باشد . این نظام توحیدی است . نه این نظام توحیدی این نیست که چنان هرج و مرج است ، درجه دار اطاعت از افسر نکند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نکند و شهربانی هم هرج ومرج باشد ، از رئیس شهربانی هم هیچ کس اطاعت نکند و ژاندارمری هم همین طور و از دولت هم هیچ اطاعت نکند . یک مملکت وحشی ای ، الان اسم یک مملکت وحشی دارند می گذارند ، آخر به داد این مملکت برسید ای جوان ها! ای متوجهین ! ای اشخاصی که برای دیانت می خواهید کار بکنید و شما را منحرف می کنند به راه دیگر!

معذلک به شما توصیه می کنم که حفظ کنید وحدت خودتان را ، و به شما مژده می دهم که معذلک پیروز هستید ، این خرابکارها به جهنم می روند و شما جوان های عزیز راه تان راه خداست ، برای خداست و پیروز خواهید شد انشاءالله ، موفق باشید .

من از خواهرها ، از برادرها تشکر می کنم و توصیه می کنم به اینکه هر کاری می کنید ، خدا را در نظر بگیرید ، هر کاری می کنید برای خدا باشد و توجه به مبدا خیر باشد و خدای تبارک پشتیبان شما خواهد بود انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/10/58

بیانات امام خمینی در جمع خواهران فرهنگی استان گیلان

عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی میراث شوم رژیم پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

من این مسائل و مشکلاتی که شما گفتید ، می دانم و اینطور نیست که اختصاص به طرف شما داشته . همه جا مشکلات دارد و بعد از

هر انقلابی این مشکلات هست . یک کشوری که لااقل در این پنجاه و چند سال که ما شاهد بودیم آنطور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و اقتصادش ورشکسته تقریبا و همه چیزش را عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعماری ، یک همچو کشوری الان به دست شما افتاده است و به دست ملت . کشوری که پنجاه و چند سال لااقل در طول تاریخ از همه اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته ، شما امید این را هم نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم . ما به یک خرابه رسیده ایم ، یک خرابه ای که فرهنگش سال های طولانی لازم دارد تا عوض بشود . مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی ، طول یک نسل می خواهد تا اینکه تغییر بکند . همه چیز باید تغییر بکند . فرهنگ هم از امور مهمی است که در راس امور تقریبا واقع شده است . اینطور نیست که مطالب معلوم نباشد واینطور نیست که در استان گیلان تنها مشکلات باشد . هر جا شما بروید همین مسائل هست منتها کم و زیاد دارد و از مشکلات خودتان که مشاهده می کنید ، اطلاع بیشتر دارید ، از مشکلات دیگر کمتر و هر گروهی که می آیند همان مشکلات منطقه خودشان که مشاهدشان هست ذکر می کنند و گمان می کنند که جاهای دیگر اینطور نیست . این تبلیغاتی که در طول مدت سلطنت اینها و خصوصا دومی

انجام گرفته است باور برای مردم آورده است که یک مملکتی که در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست ، منتها هر جمعیتی در منطقه خودشان دیدند اینطور نیست لابد خیال کردند منطقه های دیگر اینطور شده و بعد نوبت می رسد . علیهذا هر جا می آیند مشکلاتشان را می گویند ، آن چیزهائی که در زندگی ابتدائی لازم دارند . حالا شما در گیلان دیگر مبتلای اینکه آب باید بروید از یک فرسخ بیاورید و مبتلای به همین که در اطراف خود تهران ، در حاشیه تهران هست که این زن ها (آنطوری که من در نجف که بودم این را برای من نوشته بودند که شاید بیشتر از سی تا محل است در این حاشیه تهران یعنی از تهران است ، از حاشیه هست ، بعضی شان هم در خود متن است که اینها مبتلای به این هستند که اینهائی که حاشیه هستند نه آب دارند ، نه اسفالت دارند ، نه فرهنگ دارند ، هیچ چیز ندارند) این زن های بیچاره باید بروند از پله های زیاد ، بیشتر از پنجاه تا بروند بالا کوزه هایشان را آب کنند از این پله ها باز گردند بیایند برای این بچه هائی که توی آن زاغه نشسته اند . این ابتلائات همه جا هست . در بعضی از نقاط ایران طوری است که آب انبار باید داشته باشند که این آب باران جمع بشود در آن و برای تابستان شان آب باران داشته باشند ، حتی یک همچو آب انباری ندارند . نجف که بودم ، بعضی اهل خیر می آمدند و اظهار

می کردند که اینها لازم دارند و ما هم کمکی ، با اجازه کمک می کردیم و این کارها را می کردند . شما گمان نکنید که شما فقط مبتلای به این نقیصه ها هستید . یک نقیصه عمومی است برای همه کشور و این نقیصه باید رفع بشود و این نقیصه با همت همه ملت باید رفع بشود ، یعنی اگر یک نقیصه در یک جا بود ، خوب ، دولت قدرت داشت که آن یک جا را زود درست بکند اما در سرتاسر کشور حتی در مرکز ، وقتی این نقیصه در سرتاسر کشورهست یک مملکت وسیع سی و چند میلیونی و فاقد تقریبا همه چیز ، باید این رفع بشود و این باید به دست ملت رفع شود . همانطوری که پیروزی ملت تحصیل شد ، شما همه ، مردها ، بچه ها ، بزرگ ها ، کوچک ها ، شهری ها ، دهاتی ها ، همه با هم مجتمع بشوند و پیروزی را تحصیل کردند ، لکن بعد از اینکه پیروزی را تحصیل کردند دیدند همه تبلیغات سابق حرف بوده است ، هیچ ما نداریم ، تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است برای اینکه دلگرم کنند مردم را و اغفال کنند مردم را و همه چیزش را ببرند و این کار را هم کردند و بردند و خوردند و حالا هم که این پیروزی اولی که این قدم اول برداشته شده و اینهمه آشفتگی ها هست باز مجال نمی دهند .

کارشکنی قدم به قدم توطئه گران در ممانعت از تحقق جمهوری اسلامی

این ریشه های فاسدی که در مملکت هست و این توطئه هائی که در همه هست مجال نمی دهد که

یک فکر اساسی بشود و آن فکرهای اساسی که دارد می شود پیاده بشود . خوب شما دیروز که آمدید قم مشاهد قم بودید که قم مرکز علم است و مرکز اسلام است ، یک وقت می بینید که یک همچو توطئه ای هست که این توطئه مربوط به قم تنها نبوده است ، در همان حالی که قم یک همچو مسائلی بوده ، تبریز هم در همان حال بوده است و از یک دست بوده ، یعنی توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اینجا ندارد ، با خارج هم روابط هست . الان ما گرفتار این هستیم که این کشور را از دست دیگران که بیرون کردیم ، بتوانیم حفظش کنیم . همه قوه ها باید دنبال این معنا باشد ، همه افکار دنبال این معنا باشد که این توطئه هائی که هست اینها خنثی بشود و یک استقراری برای کشور حاصل بشود . شما دیدید که در هر قدمی که این کشور می خواست برای یک پیشرفت (پیشرفت راجع به اصل تاسیس حکومت که در درجه اول است ) هر قدمی که می خواست بردارد ، مخالفت ها شروع شد و توطئه ها و کارشکنی ها در همه جا . الان هم این آشفتگی تازه ای که در قم و در تبریز تحقق پیدا کرد برای این است که آن قدمی که می خواهند باز ملت بردارند که تعیین رئیس جمهور است ، این را نگذارند . یک نقشه حساب شده است که قدم به قدم هر چه می خواهند یک کاری را انجام بدهند ، در آن قدم کارشکنی می کنند

و الحمدلله شکست

می خورند ، لکن در قدم بعد هم دست بردار نیستند باز همان مسائل پیش می آید . حالا که رئیس جمهور می خواهد تعیین بشود و مردم می خواهند با فکر آزاد ، با راءی آزاد یک کسی را تعیین کنند ، باز این توطئه ها پیش آمده است ، چنانچه قبلا که قانون اساسی را می خواستند طرح ریزی کنند ، آن مسائل پیش آمد . آنوقت که مجلس خبرگان تاءسیس شد باز کارشکنی کردند ، دیدند که تصویب شد قانون اساسی ، باز کارشکنی می کنند و باز تعقیب می کنند و همین ها هستند که روابط با خارج ، با دیگران دارند و قدم به قدم با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند و حالا این مخالفتی که ، آشفتگی که تازه دیدید ، این روی زمزمه ریاست جمهور است و در این هم شکست می خورند ، لکن اینها دست بر نمی دارند . بعد از مجلس شورا که می خواهند مردم وکیلشان را معین کنند منتظر مصیبت های زیادتر باشید ، آنجا دیگر آشفتگی بیشتر خواهد شد ، لکن باید با قدرت ، هیچ مایوس نباشید ، هیچ این آشفتگی ها شما را ماءیوس نکند . آن روزی که ما باید ، به آن مسائل اساسی می رسیم و بعد انشاءالله این مسائل دوم را شروع می کنیم .

با اراده مصمم و با تمام قوا در استقرار اصول حکومت اسلامی جدیت کنید

اگر ما بخواهیم حالا قوا را صرف بکنیم ، همه قوا را صرف بکنیم برای این سازندگی ها ، برای فرهنگ که در راءس است و برای همه چیز ، این مسائل اساسی آسیب ممکن است به آنها برسد

. الان وقتی است که همه افکار ، همه فعالیت ها ، همه اراده ها مصمم باشد و فعالیت ها شروع بشود برای اینکه این سنگر هم ما پیش ببریم و یک رئیس جمهور به آنطوری که قانون اساسی تعیین کرده است و شرائطش را ذکر کرده است ، خوب آنطور تعیین کنیم و بعدش هم آنوقتی که مقتضی بشود ، مجلس شورای ملی تاسیس بشود که ارکان حکومت مستقر باشد . حالا یک حکومت لغزان داریم ، یک حکومت که باز استقرار ندارد ، برای اینکه قانون اساسی مان مورد تاءیید ملت شد ، لکن باز رئیس جمهور و مجلس شورا لازم داریم . الان اگر بخواهید افکار را متوجه بکنید به این مسائلی که دست دوم است و از آن مسائل غفلت بکنید ، خوب ، احتمال این است که یک رئیس جمهور ، یک وقتی آنها که در صددند و اشخاصی منحرف که درصددند که یک منحرفی را مثلا فرض کنید تعیین کنند و جا بزنند ، یک منحرفی که شاید در طول مدت حیاتش هم خودش را ملی جازده ، چنانچه دیدید مثل بختیار که در جبهه ملی و نمی دانم از طرفدارهای دکتر مصدق و اینها ده بیست سال اینجا حفظش کردند و ملی ، بعد هم دیدید چه جنایتکاری از کار درآمد و الان هم مشغول هست . یک آدمی که به آمریکا چیز می کند که دخالت نظامی مثلا بکن (شاید گفته است ) و قضیه اقتصادی را روی قاعده گفته است که نه ، باید ایران را در چیز اقتصادی قرار بدهی آدمی که می گوید ملی

، خودش را ملی حساب می کند آنوقت تایید می کند که امریکا این کار را بکند . اینها دارند ، یک همچو اشخاصی ذخیره دارند ، یک اشخاصی خودشان را اگر ما غفلت بکنیم جا بزنند و یک مقامی را بگیرند ، یا در مجلس شورا اشخاصی وارد بشوند که آن اهمیتش خیلی بیشتر است و اصل اساسی رااز بین ببرند . حالا باید همه شماها ، همه خواهرها ، همه برادرها ، همه قوا باید مجتمع بشوند

برای اینکه این دو مرحله را بگذرانیم مرحله تعیین رئیس جمهور و بعد هم انشاءالله مجلس شورای ملی که یک حکومت مستقری ، اسکلت حکومت تحقق پیدا بکند و بعد برویم سراغ اینکه محتوای این چه باید باشد . محتوا الان یک محتوای غربی تقریبا باید گفت هست ، نه غربی غربزدگی ، یک غربی وارداتی که این اجناس که خودشان نمی خواهند صادر می کنند ، فرهنگی که خودشان نمی خواهند و نمی پذیرند برای ما صادر می کنند ، یک همچو چیزهائی است الان در کار . لکن ما باید حکومت مان را اساسش را درست کنیم بعد برویم سراغ محتوا در درجه دوم ، نه اینکه حالا نباید اصلا در این کارها دخالت بکنیم ، لکن نباید از آن اصل و آن اساس غافل باشیم . گاهی وقت ها است که برای خاطر توجه به فروع ، آدم از اصل عقب می ماند . باید کاری بکنیم که از آن اصل عقب نمانیم ، اصل قضیه که عبارت از استقرار یک حکومت مستقر تامی است اسلامی و صحیح این تحقق پیدا بکند ، آنوقت

بعد از اینکه اصل تحقق پیدا کرد برویم سراغ فروعش . همانطوری که در اسلام هم از اول که اسلام را آوردند و یا انبیاء دیگر ، ادیان خودشان را آوردند ، اول دنبال این بودند که مشرک ها را متوجه بکنند به اصول ، اصول را اول پیشنهاد می کردند بعد که اصول را پا بر جا می کردند می رفتند سراغ فروعش ، آن چیزهائی که شاخه های او هست . الان هم ما مبتلای به این مساءله هستیم که راجع به اصل دارند کارشکنی می کنند . همین توطئه دیروز قم (که دنباله هم دارد) همین توطئه به نظر می رسد که برای این است که این قضیه اصلا پیش نرود و بعد هم منتظر این هستیم که توطئه های زیادتر در قضیه شورای ملی ، مجلس شورای ملی باشد . اینکه عرض می کنم ، نه اینکه می گویم نباید حالا فرهنگ هیچ دست به آن زد ، الان هم باید جدیت کرد و مشغول هم هستند ، مشغول طرح ریزی و مشغول این مسائل هستند ، نه اینکه خیال کنید نیستند ، لکن خوب این مجال می خواهد ، لکن اینکه من عرض می کنم این است که تمام فکرتان را متوجه . . . . .

تاریخ : 16/10/58

بیانات امام خمینی در جمع معلولین انقلاب اسلامی و پرستاران آنان

چیزی که برای خدا از دست دادید ، پیش خدا محفوظ است

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا! تو می دانی که من در چه حالی هستم که این منظره را می بینم . من چطور این منظره هائی که برادرهای ما ، خواهرهای ما ، بچه های ما ، برای اسلام اعضای خودشان را از دست داده اند ، سلامت خودشان را از دست

داده اند ، چطور این منظره ها را من تحمل کنم ؟ من چطور این بچه را که اینجا ایستاده و معلول است ، در اول بچگی معلول شده است ، ما چطور تحمل کنیم ؟ خدایا! آنها که برای ما این مصیبت ها را بار آوردند به جزای خودشان برسان ، خدایا! این ابرقدرت ها که برای رسیدن به قدرت ، ولو چند سالی دیگر ، این جنایت ها را در دنیا ببار آوردند تادیبشان کن . با دست قدرت خود آنها را به جای خود بنشان . برادرهای من ! خواهرهای من ! بچه های عزیز من ! من می دانم که شما در رنج هستید و من هم شریک شما در رنج هستم . من هم مثل یک برادری که برادرش و خواهرش در رنج است ، مثل یک پدری که اولادش در رنج است ، من هم شریکم ، با شما در رنج ، لکن آنچه که رنج ها را آسان می کند ، دردها را تخفیف می دهد ، آنچه که بر همه ما آسان می کند این مسائل را ، این است که این امور برای خدا انجام گرفت . شما برای خدا قیام کردید و برای خدا مجروح شدید و بسیاری از برادرها و خواهرهای شما هم برای خدا مقتول شدند . آن چیزی که برای خدا از دست دادید جائی نمی رود ، پیش خدا محفوظ است دنیا وسیله است برای عالم های دیگر و خداوند برای شما مهیا می کند مقام هائی که اگر دیگران ببینند آنها هم آرزو می کنند که مثل شما بودند .

ملت مهیا باشد در مقابل شیاطینی که مانع رشد نهضت ما هستند

ملت ما الان در حال حرکت است باز به منزل نرسیده است . انقلاب ما در حال رشد انقلابی است لکن به مقصد نرسیده است . ملت ما با مشکلاتی روبروست که باید با قدرت و با هم پیوستگی و با حفظ ایمان و تصمیم و اراده ، این مشکلات را برکنار بزند . مشکلات سابق زیاد بود و با قدرت شما ملت عزیز عقب رفت و حل شد ، مشکلات دیگری هم که هست انشاءالله حل خواهد شد . این اموری که واقع می شود و از اول تا حالا واقع شده است ، از اشخاصی واقع می شود که نمی خواهند ببینند نهضت ما به ثمر رسیده است و نمی خواهند بگذارند که به ثمر برسد . اینها اشخاصی هستند که قدم به قدم

با این نهضت مخالفت کردند و کارشکنی کردند و حالا هم که قضیه تعیین رئیس جمهور در دست اجر است ، باز مشغول همان توطئه ها هستند و نمی خواهند رئیس جمهور تعیین بشود و بعد هم که شکست در اینجا خوردند و رئیس جمهور تعیین شد ، راجع به تعیین وکلا باز هم همین بساط هست ، شما مهیا بشوید ملت ما مهیا باشند که در هر قدمی که برای اصلاح و برای پیشبرد اسلام و نهضت اسلامی بر می دارند ، شیاطینی که نمی خواهند اسلام به ثمر برسد و نمی خواهند جمهوری اسلامی برقرار بشود به مخالفت خودشان ادامه می دهند . عازم باشید ، مجهز باشید برای اینکه مقابله کنید با این قشرهائی که مانع از رشد نهضت ما هستند ، مهیا باشید که تحمل بکنید

. با صبر و بردباری انقلابی تحمل بکنید این مصیبت ها را ، تحمل بکنید این توطئه ها را و به پیش بروید که خدای تبارک و تعالی با شماست و پیروزی نصیب ملت ایران است انشاءالله .

ما می خواهیم یک حکومت عدل اسلامی شبیه صدر اسلام پیدا بشود

ما چیزی نمی خواهیم ، ما حرفی نداریم الا اینکه یک ملتی که در طول تاریخ در شکنجه و اختناق بوده است و در این سنوات اخیر ، آخر مرتبه شکنجه و اختناق و جنایتکاری و چپاولگری خارجی ها و داخلی ها بر این ملت سایه افکنده است ، ما می خواهیم اینها نباشند ، ما می خواهیم مردم ما آزاد باشند ، تحت فشار و تحت سلطه دیگران و داخل و خارج نباشند ، ما می خواهیم مملکتمان از خودمان باشد ، مستقل باشد و تحت رهبری دیگران نباشد ، ما می خواهیم مخازن مملکت ما از خودش باشد ، ما می خواهیم در این مملکت خودمان کار بکنیم و خودمان نتیجه کار را ببریم ، ما می خواهیم یک حکومت عدل اسلامی ، یک حکومت شبیه حکومت های صدر اسلام پیدا بشود و ما می خواهیم که ملت ما در رفاه و آسایش باشند . اینهائی که در قدم به قدم مخالفت می کنند ، آنها چه می گویند؟ به اسم اینکه ما طرفدار ملت هستیم ، با این مسائل مخالفت می کنند ، در عین حالی که اینها مصالح ملت ماست ، شما بیدار بشوید ای ملت عزیز که دشمن در کمین است و ما بین راه هستیم . ما این گردنه ها را هم باید طی کنیم و انشاءالله دشمن را تا آخر

به عقب برانیم و کشور شما مال خود شما ، خداوند انشاءالله به این مجروحین ، به این معلولین شفا عنایت کند و خداوند اجر و صبر عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/10/58

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان ارشد ارتش جمهودی اسلامی

لزوم عمل نمودن مسوولین به وظائف خود ، جهت حفظ نهضت از آسیب

بسم الله الرحمن الرحیم

شما امروز از قوای انتظامی جمهوری اسلامی هستید ، با دیروزتان فرق دارد ، دیروز خواه ناخواه از رژیم طاغوت بودید و حالا از رژیم اسلام هستید و بین این دو تا همانطوری که به حسب واقع فرق دارد یکی رژیم شیطان است ، یکی رژیم الله . آنهایی هم که منتسب به این دستگاه هستند با آنهائی که پیشتر بود فرق می کند ، فرق این است که امروز باید همه گروه هائی که مربوطند به جمهوری اسلامی ، چه دولت و دستگاه های اداری و چه ارتش و ژاندارمری و شهربانی و پاسدارها و اینها که قوای انتظامی هستند که اشخاصی هستند ، گروه هائی هستند که بالاصاله مربوط به جمهوری اسلامی هستند ، اینها باید اعمالشان هم ، افعالشان هم ، عقائدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهوری اسلامی ، آن اخلاقی که سابقا مثلا بعضی ها داشتند که مناسب بود با طاغوت ، اگر خدای نخواسته از او در نفوس آثاری هست این آثار را باید مجاهده کنند تا زدوده بشود ، یعنی الان شما آقایان مسؤ ولیت زیاد دارید و عملتان هم یک عمل شریف است ، عمل شریفی است که اسکلت جمهوری اسلامی بسته بوجود شماهاست و مسوولیتتان زیاد است ، برای اینکه اگر سابق یک کاری از شما خدای نخواسته انجام می گرفت می گفتند

در رژیم طاغوتی باید اینجوری باشد ، اما اگر حالا خدای نخواسته یک مساءله ای که بر خلاف رویه اسلام است انجام بگیرد گفته می شود که ارتش اسلامی هم همین است و شما می دانید که قلم ها و زبان های خائنی هستند و با آن چشم های خیانتکار مراقب هستند که یک چیز پیدا بکنند از یک گروهی ، از گروه های اسلامی و این را زیادش کنند و کم کم برسند به اینکه خوب ، این رژیم هم رژیم طاغوتی است مثل آن رژیم . همین امروز صبح من در یک مجله ای که مربوط به بختیار بود اینجا آورده بودند من دیدم که ایشان می گوید این رژیم هم رژیم طاغوتی است و مشغول چپاولگری و مشغول کذا هست و در یکی از نوشته ها بود که الان در ایران بعضی جاها حکومت نظامی است برای اینکه از این رژیم برگشتند و حالا دارند با فشار و زور و با چیز مردم را دارند رام می کنند . خوب ، اینها چیزهایی است که در خارج ایران اینها منعکس می کنند . حالا که چیزی دستشان نیست اینطور می گویند ، اگر یک وقت یک بهانه ای به دستشان بیاید ، ما آنطوری که باید عمل کنیم عمل نکنیم ، این بهانه اسباب این می شود که آن قلم هائی که می خواهند بشکنند این نهضت را و نمی توانند ببینند که یک رژیم

اسلامی در کار هست ، آنها مشغول فعالیت می شوند و آلوده می کنند این نهضت را . ما باید این مکتب خودمان را حفظشان بکنیم ، یعنی

الان این مکتب اسلام دست ماها و شماست و این مکتب باید محفوظ باشد . ماها کاری نکنیم که به مکتبمان ایراد بگیرند ، آنهائی که می خواهند ایراد بگیرند به مکتب ایراد می گیرند برای اینکه با مکتب بد هستند . یک مکتبی که می بینند این قابل دوام است ، وقتی هرج و مرج بود و مکتبی تو کار نبود ، این چیزی نبود ، اما اینها که یک مساءله مکتبی دارند می بینند هست و قابل دوام ، به مکتب ایراد می گیرند و ما موظفیم که این مکتب را حفظش کنیم که اگر حفظ نکنیم آسیب بر می دارد . باید کاری بکنیم که آسیب برندارد و آن کار این است که اگر چنانچه در هر جا هستیم به وظائفی که آنجا هست عمل بکنیم . اگر یک کشوری همه اشخاصی که در آنجا هستند وظیفه شناس بودند و به آن وظیفه و کاری که به او محول است ، خوب انجام بدهد ، آن کشور زود اصلاح می شود . اگر ارتش افرادش وظیفه شناس باشند ، یعنی بدانند که این وظیفه این است ، خصوصا حالا که برای اسلام است ، وظیفه اسلامی این است و اگر ژاندارمری هم همین طور و پاسدارها هم همین طور ، پاسبان ها هم همین طور ، این زود اصلاح می شود و اگر چنانچه خدای نخواسته از زیر باز وظیفه بخواهند در بروند ، خیال کنند که حالا که آزاد شد هر کاری آدم دلش بخواهد بکند ، هر کاری از دستش آمد و بخواهد بکند ، روی وظایف عمل نکند ،

این منتهی به هرج و مرج می شود و آسیب می بیند .

تبلیغات اجانب جهت بد جلوه دادن انقلاب ایران در افکار عمومی دنیا

آنها الان در صددند که اثبات کنند به خارج که ایران استقرار ندارند ، ایران هرج و مرج است ، و می خواهند که یک وقت بخواهند یک دخالتی بکنند ، افکار عمومی دنیا را مهیا کرده باشند برای آن کار ، الان مشغول همین هم هستند و همه تبلیغاتشان برای همین معناست که منعکس بکنند که ایران الان به وضع هرج و مرجی دارد می گذرد ، در هیچ جا یک نظمی نیست ، در هیچ جا وظیفه شناسی نیست ، هر که هر کاری دلش بخواهد بکند . این برای ما بسیار وظیفه آور است ، برای ما بسیار سنگین تمام می شود که ما را جوری معرفی بکنند در دنیا که به آنها حق بدهند که با قوای انتظامی بیانید برای تربیت ما ، کانه ما یک جمعیتی هستیم که تربیت نداریم ، یک جمعیتی هستیم که هرج و مرج طلبیم ، یک جمعیتی هستیم که نظمی تو کارمان نیست و لا علاج باید یک قیمی بیاید برای اینکه ما را تربیت کند ، این دردناک است برای یک کشوری که نهضت اسلامی کرده ، از این جهت وظیفه اسلامی است و سنگین ولی باید عمل کرد . انشاءالله خداوند شما را تایید کند ، موفق باشید و من امیدوارم که سالم و سعادتمند و با قدرت جلو بروید ، انشاءالله پیروز هستید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جهاد سازندگی اردستان و قم

ملت با یاری کردن دولت ، در امر سازندگی کشور تلاش می کند

بسم الله الرحمن الرحیم

من بعد از این نهضت و انقلابی که نسبتا الحمدلله به پیروزی رسید و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت ، در این کارهائی که به

دست ملت انجام گرفت ، از جهاد سازندگی خیلی خوشم می آید . هر وقت که تلویزیون نشان می داد که خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به یک عملی برای کشور خودشان ، من خوشحال می شدم . باید شماها توجه داشته باشید که نگاه نکنید هی به اینکه اداره چه می کند ، دولت چه می کند . آنها مشغولند منتها نمی توانند آنقدری که ایران احتیاج دارد آنها عمل کنند . ایران مال خود شماست و خود شما باید او را بسازید و اگر همه ملت در این امر سازندگی همت نکند ، کارها زمین می ماند . انتظار اینکه یک دسته ای انجام بدهند تا ما انجام بدهیم ، یا کارشکنی کسی نکند البته حالا در هر گوشه و کناری برای کارشکنی مهیا هستند ، این ملت است که باید این کارها را انجام بدهد . مثلا ملاحظه کنید که سابق ، در رژیم سابق که همه اش حرف بود ، یکی هم راجع به بیسوادی و اینها وقتی رفتند معلوم شد که مبارزه ای نکردند ، بله آن کاری که کردند این است که با سوادی را نگذاشتند ترقی بکند ، نه بیسوادها را سواددار کردند . این هم اگر منتظر بشوند آقایان ، منتظر این بشوند که دولت این کار را انجام بدهد ، نمی تواند انجام بدهد . الان تقریبا در صد شاید هشتاد (من اطلاع درست ندارم ) بیسواد ما داریم ، یا شاید مثلا شصت ، شصت و پنج ، همچو چیزهائی می گویند . من اطلاعی ندارم ، اما می دانم که بیسواد زیاد

هست . افغانستان و ایران باید به حسب اینطور امور جلو باشد . بیسواد در آن کم هست ، سوادی که می گویم یعنی همین خواندن و نوشتن و این چیز ، آن هم که ما می خواهیم که همه ایران انشاءالله سواد پیدا بکنند ، نمی خواهیم همه دکتر بشوند ، خوب چیز غیر معقولی است ، یا همه مهندس بشوند ، می خواهیم یک مملکتی همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنویسند ، امضاء کنند ، چه بکنند . من گاهی در نجف که بودم گاهی حرم مشرف می شدم ، که افغانی ها آمده بودند برای زیارت خواندن ، می دیدم همه از رو می خواندند ، کتاب دعا را باز می کردند از رو می خواندند ، شاید مثلا از سی چهل نفر که آنجا بودند یک نفرشان شاید از رو نمی خواند ، شاید هم او خواندنش را تمام کرده بود ، اما همه شان از رو می خواندند ، اینجور نبود که ، آن هم طبقه پایین بودند به اصطلاح اینها ، و ما هنوز داریم که این هم به همت همه واقع بشود . اگر منتظر باشید به اینکه دولت با سواد بکند ، نمی تواند باز همان حرف های سابق . دولت هم حالا اقدام کرده اند ، وزارت آموزش اقدام کردند و خوب هم اقدام کرده اند . اما مساءله ، مساءله نیست که بتوانند اینها چه بکنند .

تبلیغات سوء اجانب علیه استقرار جمهوری اسلامی

همین طور در جهاد سازندگی ، سازندگی یک مملکتی که از دست رفت و خراب است ، این نمی شود با دست دولت انجام بگیرد یا دست

یک قشری انجام بگیرد . این را ، همه مردم باید مملکت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت کنند ، یک مملکتی انشاءالله درست بکنند به دست خودشان . لکن چیزی که الان مهم است این است (این را من از باب اینکه نگران هستم برایش کرارا هم گفتم این را به اشخاصی که اینجا آمدند ، باز هم عرض می کنم ) که الان دست هائی در کار هست ، اکثرا از طرف امریکا و دیگران هم همین طور ، از شوروی و از سایر جاها هم همین طور ، یعنی اینهائی که به این مملکت ما طمع استفاده دوخته اند ، دارند و چشم این دارند که ما کاری بکنیم ، اینها ببرند و مخازن ما را ببرند و حالا هم دستشان کوتاه شده است و انشاءالله تا آخر هم کوتاه هست . اینها الان در فکر اینند که نگذارند این ایران یک استقراری پیدا بکند ، یک نظام صحیحی پیدا بکند ، در هر جا مثلا دقت کنید ، در جهاد سازندگی هم از این قشرها پیدا می شوند که خودشان را جا می زنند و در دانشگاه هم هستند ، در همه جا هستند ، در کارخانه ها هم زیاد هستند . این به نظر من می آید که یک نقشه و توطئه ای است که برای اینکه استقرار در ایران و نظم در ایران پیدا نشود . در ارتش می روند نمی گذارند که انتظامات صحیح پیدا بشود ، در ژاندارمری می روند ، آنجا را هم مانع می شوند ، در شهربانی هم همین طور

، در سپاه پاسداران هم پیدا می شود ، در دانشگاه زیادند و همه جا اینها هستند ، حاضرند و اینها برای این جهت نقشه دارند . به نظر من اینطور می رسد که این است که در داخل ما را ، این ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پیدا کنیم ، یک انتظامی . . . . . . اختلافات باشد و یک هرج و مرجی باشد ، بریزند خانه هر کس را غارت کنند ، بریزند زمین هر کس را غارت کنند ، اموال هر کسی را ببرند ، نگذارند یک استقراری پیدا بکند ، از آن طرف دشمن های این ملت ، دشمن ها با قلم های خودشان و با افکاری که دارند و طرح هائی که دارند در مطبوعات خارجی و رسانه های گروهی خارجی ، اغتشاشات ایران را ، اختلافات ایران را ، اینها را یکی اش را چند مقابل کنند و در خارج منعکس کنند که ایران مثل یک بچه صغیری می ماند که محتاج به قیم هست ، باز نرسیده به بلوغ که خودش ، خودش را نگه دارد . نقشه محتمل است این معنا باشد که در خارج منعکس بکنند که ایران هرج و مرج است و همه به جان هم ریختند و همه گروه ها در هر جا بروی یک اختلافات هست این را اسباب دست قرار بدهند که ایران قابل این نیست که خودش را اداره کند ، باید یکی دیگر اداره اش کند . اگر خدای نخواسته یک دخالت نظامی بخواهند بکنند ، یک کودتا بخواهند بکنند ، موجه نشان

بدهند به خارجی ها ، به دنیا موجه نشان بدهند که ما برای خاطر حفظ ملت ، ملت نمی توانست خودش را نگه دارد ، ما باید حفظش کنیم ، این صغیر را ما باید قیم برایش تعیین کنیم .

آزادی مطبوعات و احزاب ، دستآورد ماهیت اسلامی انقلاب است

در عین حالی که تمام انقلاباتی که در دنیا پیدا شده هیچ کدام بهتر از ایران نبوده ، دنبال سر انقلابات ، میلیون ، میلیون و نیم کشته می شوند (برای من صورتش را آورده اند) این انقلاباتی که واقع شده است ، دنبال سرش یک میلیون ، یک میلیون و نیم کشتار ، دو میلیو حبس ، در کشور را می بستند به همه جا . الان هم هر جا که شما نگاه کنید که یک انقلابی واقع شده است و یک کودتائی واقع شده ، یک چیزی واقع شده ، در کشورشان را به خارج بستند ، همه فرودگاه ها را ممنوع کردند ، تمام مطبوعات را قدغن کردند که نباید منتشر بشود . برای مردم اختناق پیش آوردند ، اختناق فوق آن اختناق هائی که سابق بوده و گاهی هم به مجردی که این پیروز شده ، قتل عام ایجاد کردند ، شروع کردند به کشتن مردم ، هر که احتمال می دادند که یک چیزی باشد می کشتند ، نه اینکه یک کسی را ، یک شهری را قتل عام می کردند . و انقلاب ما از باب اینکه اسلامی بود ، از باب اینکه از ملت بود ، انقلابی نبود که یک قدرتی به یک قدرت غلبه کند ، یعنی یک قدرت نظامی ، یک کودتائی شده باشد ، این

حرف ها نبود ، متن نهضت از خود مردم جوشید ، از خود مردم ، بین زن و مرد و انقلاب هم اسلامی بود ، اسلام اینها را وادار کرد که یک همچو انقلابی بکنند ، همچو انقلاب اسلامی که از متن ملت بجوشد ، دنبالش دیگر این مسائل کم است ، هست ، اما کم است و لهذا دیدید که دنبال این انقلاب ، تمام راه ها و همه جاها هم باز بود ، هیچ !!! یک !!! جائی را جلویش نگرفتند ، تمام روزنامه ها و احزاب آزاد شد ، آزاد آزاد و کشتار نسبت به مردم هیچ نبود در کار ، آنطوری که آنجا بساط درست می کردند نبود ، بله آنهائی که کشتار کرده بودند گرفتند بعضی شان را محاکمه کردند و بعد از محاکمه به جزای خودشان رساندند ، اما اینطور نبود که همین طور درو کنند مردم را ، یک میلیون جمعیت را بکشند ، این حرف ها نبود در کار و اینطور مسائل در عین حالی که در ایران نبوده است و باید گفت ایران آرامترین انقلاباتی که در دنیا واقع شده . انقلابات دیگر با یک سال و دو سال و سه سال اینها درست نمی شود ، جنگ باید بشود ، اینقدر خونریزی ، چه ، چه ، یک سال ، دو سال جنگ بشود تا بعد یک قدرتی بر قدرت دیگر پیروز بشود . اینجا آنجائی بود که انقلاب بود ، واقعا انقلاب بود . مرحوم قرنی به من گفت که سه ساعت و نیم ، سه ساعت و نیم غلبه کرد ملت بر رژیم

. یعنی آنوقتی که آنها کودتا می خواستند بکنند در تهران ما بودیم و آنها بنا داشتند کودتا بکنند و جلویش گفتند روز هم باید بیرون نیائید ، حکومت نظامی را روز قرار دادند . آن حکومت نظامی روز را خدا خواست که شکسته شد . آنها به من بعد گفتند که اینها بنا داشتند که کودتا بکنند و خیابان ها را وقتی که مردم نیستند ، خیابان ها را همه را بگیرند و شبش کودتا بکنند ، مردم که ریختند در خیابان ها اینها این طرحی که داشتند خنثی شد و ایشان می گفت که آنکه جنگ بین ملت و دولت واقع شد و رژیم واقع شد سه ساعت ونیم بود ، در صورتی که جاهای دیگر الان شما می بینید که افغانستان چند سال است که همه مسائل هست و حالا هم معلوم نیست کی ختم بشود برای اینکه آنجا یک کودتائی است . کودتا یک نفر آدم بخواهد انجام بدهد ، یک قدرتی می خواهد یک ملتی را از بین ببرد ، اما یک ملت خودش آمده است و خودش آمده و حریفش را بیرون کرده ، دیگر خود ملت ما با خود ملت که کاری ندارد .

ملت متوجه توطئه ها و کارشکنی های دشمنان باشد

حالا هم اشخاصی در بین این ملت هست که الهام از خارج می گیرند البته اقلیت هم هستند ، لکن اشخاصی هستند که با هر زبانی با مردم می توانند صحبت بکنند و شیطنت بکنند . باید ملت ما توجه به این توطئه داشته باشد که توطئه ای که محتمل این است که ما را به هم بریزند ، حتی در جهاد سازندگی بروند

یک کارهائی بکنند که آنجا هم یک اختلافی بشود ، نگذارند کار عمل بشود ، در دبیرستان بروند در چیز بروند دانشگاه بروند ، هر جا بروند و ما رǠبه هم بریزند ، دائما شلوغی و دائما اعتصاب و دائما راهپیمائی و دائما کارشکنی برای دولت و ملت ، تا منعکس بکنند در خارج که اینها نمی توانند خودشان را اداره بکنند ، باید یک کسی برود اداره کند اینها را . ملت باید توجه داشته باشد به این توطئه و از اختلافات دست بردارند . آخر برای چی ما با هم اختلاف داشته باشیم ، سر چی اختلاف داشته باشیم ، برای چی به جان هم بریزیم ، چرا ما خودمان ، خودمان را از بین ببریم . باید ملت متوجه باشد که چیزهائی که اسباب اختلاف هست اصلا ایجاد نکنیم ، اشخاصی که می خواهند ایجاد اختلاف بکنند موعظه شان کنند ، نصیحت شان کنند ، اگر گوش نکردند آنها را طردشان بکنند ، نگذارند اختلاف حاصل بشود ، نگذارند جوری وانمود بشود که این ملت ملتی نیست که قابل این باشد که آزاد باشد ، حالا که آزاد شده ببینید به جان هم ریختند ، قابل آزادی نیست !!! چیزی که !!! ملتی که قابل آزادی نیست ، باید یکی بیاید ، یک رضاخانی را پیدا کنند (و اینها دارند ، از این چیزها دارند) یک رضاخانی را پیدا بکنند . امروز به اسم اینکه این آدم ملی هست ، به اسم اینکه یک آدم از این چیزها ، از این عنصرها ، اینها دارند که بیست سال ، سی سال این

را با یک صورت ملیت و با یک صورت دلسوزی نگه دارند ، آن روزی که می خواهند کار را انجام بدهند ، به صورت ملیت ، به صورت چه انجام بدهند و توجه به این معنا را باید داشته باشند ملت ما . امروز که روز حساسی است برای اینکه ما می خواهیم رئیس جمهور تعیین بشود ، امروز می بینید که با این حساسیت باز مشغول شدند به توطئه ها و مشغول شدند به خرابکاری ها ، در قم دیدید ، در آذربایجان هم هست ، در جاهای دیگر هم هست . فردا که شما می خواهید انشاءالله وکلای خودتان را تعیین بکنید ، بدانید که اغتشاشات بیشتر ایجاد می کنند ، بساط بیشتر در می آوردند . باید توجه داشته باشد ملت به اینکه مبادا منعکس بشود ، کاری بکنیم که منعکس بشود اینها با هم نمی توانند بسازند ، اینها به جان هم ریختند و باید یکی برود . . . . کارها بگیرد ، تربیتشان بکند . این به این است که از کارهائی که ، از حرف هائی ، از نوشته هائی . . . . ، از نطق هائی ، از شعارهائی که اسباب اختلاف می شود ، از اینها پرهیز بکنند . نباید امروز شعار بدهند بر ضد این ، بر ضد او ، بر اینطور چیزها ، این شعارها صحیح نیست ، نباید بکنند ، باید کاری بکنند که مستقر بشود . این حکومت ، بر قرار بشود و ما این دو قدم هم که اسکلت یک حکومتی است ، این دو قدم هم برداریم ،

قدم تعیین رئیس جمهور انشاءالله و قدم دوم وکلا . و باید ملت متوجه باشد که من چون بنای دخالت ندارم ، متوجه باشند خودشان که اشخاصی که صحیح اند ، اشخاصی که متدینند ، اشخاصی که ملی هستند ، اشخاصی که چپ و راستی نیستند ، از افراد ، اینها را تعیین بکنند در رئیس جمهور همانطوری و در وکلاشان هم همین طور و مهم الان این است که از این اختلافات و از این شعارها و از این !!! عرض می کنم که !!! چیزهائی که موجب اختلاف می شود دست بردارند ، مشغول بشوند به اینکه همین طور بسازند ایران را و ایران امروز محتاج به کار است ، کارخانه ها احتیاج به کار دارند ، محتاج به سازندگی است .

هر قدمی که برای کشور اسلامی برمی دارید پیش خدا محفوظ است

خداوند انشاءالله شماها را حفظ کند ، شما جوان ها را حفظ کند که همچو همت والائی دارید که می روید در جهاد سازندگی و زحمت می دهید به خودتان ، لکن برای خداست این . شما هر قدمی که الان بردارید برای کشور اسلامی پیش خدا محفوظ است ، خیال نکنید که این قوه های شما هدر می رود . قوای انسانی وقتی هدر می رود که برای خدا نباشد وقتی که قوا برای خدا کار بکند هدر نمی رود ، پیش خداست و این سازندگی شما انشاءالله خودتان ساخته می شوید به آنطوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است و انبیا را برای او فرستاده که هم این جهاد ، جهاد نفسی باشد و هم سازندگی برای ملت . خداوند همه شما را موفق و موید بدارد

و من دعاگوی همه تان ، خدمتگزار همه هستم . سلامت باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/10/58

بیانات امام خمینی در جمع راهپیمایان کفن پوش الیگودرز

آمریکا از اسلام سیلی خورده است

بسم الله الرحمن الرحیم

من امروز شنیدم که آقایان از الیگودرز پیاده تشریف آوردند و اظهار کردند که ما حاضریم که !!! اینها !!! برای حفاظت تو پاسداری کنیم . من متشکرم از عواطف آقایان ، و از زحمات شما تقدیر می کنم لکن راضی نیستم که آقایان اینجا تشریف داشته باشند . تشریف ببرند و انشاءالله مشغول کارشان بشوند . آمریکا نه دخالت نظامی می کند در ایران و نه حصر اقتصادی می تواند بکند ، توطئه امریکا این است که در داخل کشور ما کاری بکند که ما نتوانیم این راهی را که گرفته ایم برویم ، توطئه داخلی و به دست اشخاصی که در داخل کشور هستند و از کارکنان آنها هستند . نقشه این است که ایران را جوری نمایش به خارجی ها بدهند که نه دولت می تواند اداره کند آنجا را و نه ملت قابل این است که آزاد باشد . در هر جا غائله بپا می کنند این شیاطین و در همه کشور چه در دانشگاه و چه در شهرستان ها و چه در دادسراها ، چه در مراکز قدرت ، مراکز انتظامی ، همه جا با یک توطئه می خواهند آشوب بپا کنند و نگذارند استقرار پیدا کند حکومت . الان که وقت این است ملت با هم مجتمع باشد و این دو مرحله دیگری که اساس حکومت اسلامی است به طور شایسته انجام بدهد ، یکی قضیه تعیین رئیس جمهور و یکی هم قضیه مجلس

شورای ملی ، باز توطئه ها اوج گرفته است ، توطئه ها برای اینکه نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود و بعد هم توطئه برای اینکه نگذارند مجلس شورای ملی بر قرار بشود ، برای اینکه با بر قرار شدن این دو مرحله هم اسکلت حکومت اسلامی تحقق پیدا می کند و اینها از حکومت اسلامی می ترسند . امریکا ضربه از اسلام خورده است و از اسلام می ترسد ، ضربه از این جوان هائی که برای اسلام قیام کردند و جان دادند و فداکاری کردند و از اسلام این ضربه می ترسد از این جهت ، تفرقه افکنی دارد می کند که نگذارد اجتماعی که با وحدت کلمه ، مقاصد خودشان را تا اینجا پیش بردند ، بین راه آنها را فلج کند . نقشه این است . صحبت از دخالت نظامی و حصر اقتصادی صحبت است و بعید نیست برای این باشد که اذهان را منصرف کند از آنی که اساس است . شماها باید توجه داشته باشید و این توطئه شیطانی که از همه توطئه ها بالاتر است و او این است که می خواهند ما را به جان هم بریزند و در داخل نگذارند یک استقراری پیدا بکند این نظام اسلامی .

شما جوان ها که زحمت کشیدید و از راه های دور ، در این سرما و در آن سرماهائی که در محل خودتان هست آمدید و از اطراف آمدید ، از همه جا اینجا آمدید ، من تشکر می کنم و شما را هشیار می کنم به اینکه از تفرقه به هر صورتی که هست پرهیز کنید ، هر چیزی که موجب تفرقه می شود از او پرهیز کنید ، هر شعاری که موجب تفرقه می شود از او پرهیز کنید ، هر تحصنی که موجب تفرقه می شود از او پرهیز کنید ، هر راهپیمائی که موجب تفرقه می شود از او پرهیز کنید . شما امروز احتیاج دارید به وحدت کلمه ، امروز بیشتر از دیروز احتیاج دارید به فردا بیشتر از امروز . این وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید ، از خدای تبارک و تعالی تبعیت کنید که فرموده است : (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا) همه به ریسمان بزرگ الله که اسلام است بپیوندید و تفرقه نکنید . تفرقه موجب این می شود که نتوانید مملکت خودتان را به رشدی که باید برسد برسانید ، نتوانید حکومت اسلامی را به طوری که شایسته است در دنیا ، در کشور خودتان متحقق کنید و آنها در صدد همین معنا هستند . آنهائی که نمی خواهند اسلام تحقق پیدا بکند ، آنهائی که می خواهند جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا کند . کشورهائی که از اسلام می ترسند ، از جمهوری اسلامی می ترسند ، از صدور این جمهوری اسلامی از این کشور به کشورهای دیگر می ترسند ، آنها در صددند که شما را در بین راه متوقف کنند و نگذارند پیش بروید . شما به هوشیاری ، بیداری از تفرقه بکلی پرهیز کنید .

برای نیل به خودکفائی تلاش کنید

و امر دیگر اینکه مملکت شما احتیاج به کار دارد ، مملکت خرابی است که محتاج به این است که ساخته بشود و ساختن مملکت به دست شماهاست . هر کس در هر جا هست اشتغال به کار پیدا کند و کار را خوب انجام بدهد . نباید ما در ارزاقمان محتاج به خارج باشیم . مملکت وسیعی که

برای صد و پنجاه میلیون جمعیت کافی است (به حسب آنطوری که گفته می شود) الان سی و پنج میلیون نفر زندگی می کند و مملکت بیشتر از این گنجایش دارد ، زمین های وسیع دارید ، آب دارید ، برکات آسمانی دارید ، قدرت دارید ، قوه دارید ، جوان هستید ، جوان دارید ، عیب است از یک مملکت اسلامی که محتاج باشد در ارزاقش ، آن هم به دشمن های خودش . امریکا که دشمن ماست ما اگر محتاج به او باشیم برای ما سرشکستگی است . کاری بکنید که خودکفا بشوید و خودتان را از این زمین خدا و از این آب خدا ارزاق خودتان را بیرون بیاورید و امید است انشاءالله که صادرات داشته باشید شما .

خداوند انشاءالله شما را حفظ کند و من باز از زحمات شما تشکر می کنم و دعا می کنیم برای شما و خدمتگزار شما هستم .

تاریخ : 18/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با راهپیمایان کفن پوش لاهیجان و همدان

توطئه ها و کارشکنی قدم به قدم عوامل فساد

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر شما جوانان که در این هوای سرد و راه های سرد پیاده آمدید تا از نزدیک با هم ملاقات کنیم . من از زحمات شما برادران متشکرم و به شما دعا می کنم . خداوند شماها را برای اسلام حفظ کند و اسلام با قدرت شما به پیش برود .

برادرها! امروز روز حساسی است برای کشور ما ، مشکلاتی برای کشور ما پیش آمده و در دست پیش آمدن است . در این موقع که برای ملت ایران طرح تعیین رئیس جمهور شده است ، باز عوامل فساد توطئه می کنند که این قدم را نگذارند پیش برویم چنانچه قبلا در

قدم هائی که می خواستیم برداریم توطئه می کردند و کارشکنی می کردند .

امروز هم همان عناصری هستند ، کارشکنی می کنند و بعد هم که می خواهید وکلای خودتان را به مجلس شورا بفرستید تا استقرار تام جمهوری اسلامی محقق بشود ، باز هم می خواهند این تفاله های رژیم سابق و الهام بگیرهای از امریکا و غیر امریکا باز فعالیت کنند و نگذارند . شما برادرها بیدار باشید و همانطور که از اول با قدرت کامل و با توجه به خدا و با مشت محکم سد را شکستید و تا اینجا با پیروزی آمدید ، از اینجا به بعد هم با همان مشت محکم ، با همان اراده مصمم این راه با باید بروید و انشاءالله جمهوری اسلامی را با محتوای جمهوری ، با احکام اسلام در ایران ، و امید است که در سایر جاها برپا کنید و بیرق توحید را بر فراز مملکت خودتان و سایر ممالک افراشته کنیم .

شما خودتان باید پاسدار اسلام باشید

توجه به توطئه ها داشته باشید ، توجه به نفاق افکنی ها ، توجه به اموری که اسباب تفرقه می شود ، خصوصا در این دهه آخر صفر باید بسیار متوجه باشید که مبادا اینها از این اجتماعات سوءاستفاده کنند و مبادا خدای نخواسته تفرقه بین شما ، درگیری بین شما ایجاد کنند که هر تفرقه ای امروز و هر ندائی که بر خلاف مصلحت شماها باشد ، بر خلاف مصلحت اسلام است . شما خودتان باید پاسدار اسلام باشید ، همانطوری که تحمل این زحمت را کردید و از راه های دور و هوای سرد پیاده آمدید ، باید تحمل

زحمت کنید و تا رسیدن به پیروزی نهائی همه با هم باشید و با هم فکر کنید و با هم راجع به این مسائل مشورت کنید .

در خودکفائی کشور بکوشیم

خداوند همه شما را انشاءالله نصرت بدهد و با پیروزی انشاءالله پیش ببرید و مملکت را خودتان در دست بگیرید و برای خودتان خدمت کنید و من امیدوارم که همانطور که این آقا گفتند سطح کشاورزی را بالا ببرید تا محتاج به دشمن ها نباشیم . احتیاج به دشمن دردناک است ، ما محتاج باشیم که در گندم مان ، در برنج مان در سایر غذاهامان به دشمن های خودمان مثل امریکا ، این امر دردناکی است که باید ملت ما این امر را طوری کنند که انشاءالله خودکفا شویم و انشاءالله صادرات هم داشته باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم ارومیه

امروز اسلام گرفتار نقشه های شوم ابرقدرت هاست

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما برادران خواهران آذربایجان . درود بر شما مردم غیرتمند آذربایجان غربی و سلام بر اهالی ارومیه . شما زحمت کشیدید و از راه دور در این هوای سرد آمدید به قم و در این منزل محقر با من روبرو بشوید و مطالب خودتان را بفرمائید و من هم بعض کلمات را عرض کنم . برادرهای من ! امروز روزی است که اسلام گرفتار ابرقدرت هاست و برای اسلام عزیز و میهن شما نقشه های شوم کشیده اند . امروز روزی است که اسلام محتاج به همه قشرهای ملت و شما مردم غیرتمند است . اسلام عزیز برای ما و همه اقشار حق دارد و منت دارد و ما باید از عهده حق اسلام و کشور اسلامی مان بیرون بیائیم . ما قدم های کوچکی برداشته ایم و قدم های بزرگی مانده است که باید برداریم . در این قدم های کوچک مواجه با مخالفت هائی از

طرف بازماندگان رژیم سابق و الهام گیرندگان از اجانب شدیم و در این قدم های بعد هم خواهیم شد و الان مبتلا هستیم و باید با همت ملت بزرگ ایران و با همت شما آذربایجانی های عزیز ، این گرفتاری ها رفع بشود . الان مملکت ما احتیاج به آرامش دارد ، احتیاج به این دارد که یک آرامش سرتاسری پیدا بشود تا رئیس جمهور و مجلس شورا با هم تعیین بشود و بعد برویم سراغ فروع قضیه و ساختن یک ایران نوین . اسکلت اسلام ، الان باز در این رژیم مستقر نشده است ، باید این اسکلت مستقر بشود تا بعد دنبال آشفتگی ها برویم . این آشوب ها که ملاحظه می کنید در اطراف ایران هست ، اینها توطئه هائی است برای اینکه نگذارند مملکت ما یک استقرار پیدا بکند .

اسلام امانتی است که الان به دست ما رسیده

برادران من ! در فکر اسلام باشید . اسلام امانتی است که الان به دست ما رسیده ، اسلام خون ها دیده است و جنایت ها بر اسلام و بر پیکر اسلام واقع شده است تا به دست ما رسیده است و ما باید آن را حفظ کنیم . باید نگذاریم که اسلام عزیز در خارج به دست اشخاصی که غرضمند هستند و می خواهند اسلام را طور دیگر عرضه کنند و وانمود کنند ، باید همه ما به هم طوری عمل کنیم که نقشه های آنها خنثی شود . باید از این اختلافاتی که هست و ایجاد می کنند و در هر جا ، هر گوشه ای از این مملکت مشغول ایجاد اختلاف هستند ، باید خود ملت جلوگیری کند

و نگذارد این توطئه ها ثمر پیدا کند . لازم است همه شما برادرهای عزیز در هر جا که هستید و با هر شغلی که هستید ، همان انقلاب اولی و شور انقلابی اولی را که داشتند حفظ کنید . امروز احتیاج به آن شور انقلابی از دیروز بیشتر است . ما به منزل نرسیده ایم و در بین منزل و در گردنه های این منزل طولانی ، دزدهائی هستند که می خواهند ما را نگذارند به منزل برسیم . باید به دست شما جوان های غیور و همه قشرهای ملت توطئه ها شکسته شود . باید بعد از اینکه این گردنه ها را طی کردیم و انشاءالله رئیس جمهور را تعیین کردیم و انشاءالله مجلس شورا را تاسیس کردیم ، همه با هم این کشور را بسازیم کارگر ، کاسب ، تاجر ، اداری ، فرهنگی ، وزارتخانه ها ، تمام قشرهائی که در این کشور به هر صورت زندگی می کنند ، باید همت کنند و مملکت خودشان را خودشان بسازند ، منتظر نباشید که از دولت ، فقط از دولت شروع بشود ، همه شروع کنید ، مملکت مال خود شماست ، مثل سابق نیست که شما همه منافعتان به دست دیگران به خارج می رفت و همه مخازنتان با دست خائنان به خارج از مملکت تان صادر می شد . امروز کشور مال شماست و شما باید سرنوشت خودتان را به دست بگیرید و الان از اختلافات احتراز و بعد هم با هم ، همه با همت والا برای خدا و برای رضای ولی امر سلام الله علیه همه با هم

دست برادری داده و این کشوری که خرابه شده و به دست ما دادند و خودمان تعمیر کنیم . من باز از شما برادرها و خواهرهای آذربایجانی تشکر می کنم و امیدوارم که همه تان با سلامت و سعادت به مقصد عالی انسانی و اسلامی برسید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/10/58

بیانات امام خمینی در جمع طبقات مختلف مردم غیور ارومیه و مناطق دیگر

ما مکلفیم تا جمهوری اسلامی را متحقق سازیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤ ال کردید که تکلیف ما الان چه هست و این سؤ ال همه قشرها هست که ما الان که در این مرحله رسیدیم تکلیف چیست ؟ شما می دانید که الان از خیلی جهات کشور ما حساسترین مرحله حیات خودش را دارد می گذراند ، از یک طرف با قدرت های بزرگ مواجه هست ، با آمریکا ، با شوروی هم که الان در افغانستان هست و قدرت های بزرگ تقریبا با کشور ماست ، از یک طرف موقعی است که می خواهید شما رئیس جمهور را تعیین کنید و بعد هم انشاءالله وکلایتان را و در این موقع تمام دستجاتی که نمی خواهند اسلام تحقق پیدا بکند ، نمی خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند ، نمی خواهند این کشور به حال عادی برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالی کشور به دست بگیرند ، اینها راه می افتند و توطئه می کنند . و در یک چنین موقع حساسی اینکه تکلیف است این است که باید ما بعض از آشفتگی هائی که در محل خودمان هست عجالتا ، موقتا صرف نظر کنیم و این دو مرحله را بگذرانیم ، مرحله تعیین رئیس جمهور که الان دست هائی در کار است که نگذارند و مرحله

تعیین وکلا که مجلس شورایی بخواهند محقق بشود و این هم بدتر از این خواهد شد و شلوغی ها را زیادتر خواهند دامن زد ، اینها می خواهند یک استقراری در این مملکت نباشد و ما مکلفیم که کوشش کنیم که یک استقراری باشد که این مراحل را ما بگذرانیم . در کشور ما ، این کشور ما ، یک کشوری بشود که جهات ، اسکلتش محقق شده باشد .

الحمدلله قانون اساسش خوب به تصویب رسید ، ملت هم راءی دادند و دیدند که چقدر کوشش شد که نگذارند و بحمدالله اصل جمهوری اسلامی هم ملت راءی دادند و آنوقت یک اشخاصی می خواستند نگذارند ، حالا هم هر چه ما نزدیک تر می شویم به پیروزی ، اینها مصمم تر می شوند در اینکه بشکنند ، اینها قدم به قدم دارند زندگی خودشان را از دست می دهند و دست و پا می زنند که حیات خودشان را ، حیات جنایتکاری خودشان را ادامه بدهند و ما مکلفیم که نگذاریم این توطئه ها رشد پیدا بکند و نگذاریم که اینها مسلط بشوند به اینکه بروند مثلا در دهات ، در جاهای ، جاهائی که زیاد می توانند تبلیغ بکنند ، تبلیغ بکنند که آشوب بپا کنند ، نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند . چنین نیست که من باب اتفاق ، اتفاق افتاده باشد که همان ساعتی که تقریبا در قم آن آشوب بلند می شود ، در تبریز هم این نمی شود بی رابطه باشد ، این یک توطئه ای است که با یک حسابی انجام می گیرد و الا به همان

لحظه ، با همان وضعی که در قم ، در آن روز جمعه در قم ، قبل از ظهر با همان ترتیبی که اینجا شروع کردند ، در تبریز شروع کردند ، یعنی کانه یک جمعیت بودند با چماق و با چیز دیگر ، یک جمعیت بودند که آنجا و اینجا با هم شروع کردند به شلوغکاری و این برای این بود که الان می بینند که اگر چنانچه رئیس جمهور هم تعیین بشود ، خوب یک مرتبه پیروزی است برای ملت ، نگذاریم اینها پیدا بشود ، بعد هم می گویند اگر چنانچه مجلس شورا تحقق پیدا بکند ، پیروزی ملت است ، این هم می خواهند نگذارند .

توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند

الان اگر ما سرگرم بشویم به مسائل دیگر ، از این مساءله باز می مانیم ، اینکه من به شما آقایان تذکر می دهم و از آقایان می خواهم که بلادشان که رفتند ، در محلشان که رفتند به مردم تذکر بدهند ، آن این است که ، توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند ، آن مسائل را ما غفلت از آن بکنیم . اگر ما از آن مسائل اصلی غفلت بکنیم ، مثلا فرض کنید اگر برای رئیس جمهوری ما موفق نشویم که یک رئیس جمهوری با یک آراء زیادی ، مثلا ملت موفق نشود که چه بشود ، خوب ، این منعکس می شود در خارج که مملکت ایران جوری است که نمی تواند رئیس جمهورش را تعیین کند ، چنانچه اگر موفق نشده بودیم به اینکه قانون اساسی را راءی به آن بدهیم و ملت راءی به

آن بدهند ، باز این یک چیزی می شد که مملکت ایران باز نرسیده به آن حدی که برای خودش یک نظمی تهیه کند . توجه داشته باشید که مبادا ما را در خارج از کشورمان متهم کنند به اینکه اینها رشد ندارند ، این یک مطلبی بسیار مهم است ، آنها دارند کوشش می کنند به اینکه ، یعنی آن تفاله های رژیم سابق ، آن اشخاصی که وابسته به خارج هستند کوشش می کنند که اینجا هم بزنند اوضاع را ، آنهائی که در خارج نشسته اند و می خواهند مسائل را آنطوری که دلشان می خواست منعکس کنند ، آنها در خارج منعکس می کنند به اینکه ایران آشوب است ، ایران به هم ریخته است ، یکی اینجا واقع می شود ، ده تا آنجا گفته می شود ، کم کم یک چنین مطلبی در دنیا منعکس می شود که ایران ثبات ندارد ، استقرار ندارد ، رشد سیاسی تا حالا پیدا نکردند ، اینها برای آزادی لایق نیستند ، این را می خواهند ، می خواهند موجه کنند این مطلب را که اگر دخالت نظامی کردند ، دنیا مقابلشان نایستد ، چرا؟ بگوید ، برای اینکه ملتی بود که نظامی نداشت ، به هم ریخته بود و متزلزل بود و در معرض این بود که بکلی از بین برود ، ما دیدیم که اینها رشد ندارند ، یک رژیمی را پیش آوردیم ، به اینها رشد بدهد ، سرپرستشان باشد ، این از مسائل بسیار مهم حالای ما هست ، این مسائل دیگری که می گوید حکومتمان چه هست و

نمی دانم رئیس جمهورمان چه هست ، اینها مساءله دوم است .

اینها مساءله دوم است ، اینها که شما مملکتتان را مستقرش کردید . آنوقت باید برویم سراغ اینکه زراعتمان چه هست ، خانه مان چه جوری است !!! عرض می کنم !!! کشتمان چه جور هست ، رئیس مثلا کذامان چه جور هست !!! اینها !!! آنوقت باید تمام قواتان را اینجا بیاورید ، آنها هم البته در درجه دوم ، آنها هم باید گفته بشود ، آنها هم باید اصلاح بشود اما غفلت از این نکنید که یک وقت شما را بدون اینکه توجه داشته باشید ، از آن مسلک اصلی و مقصد اصلی باز دارند و متوجه کنند به یک مقصد دیگری ، از آن راهی که می خواستید بروید ، شما را برگردانند به یک راه دیگری ، این یک مساءله بسیار مهمی است که اگر ما این غفلت را بکنیم و از آن راه برگردیم به یک راه معوجی ، اساس مسلک از دست ما می رود ، یک وقت اساس مطلب در معرض خطر است ، یعنی اساس کشور در معرض خطر است ، یک وقت اساس نه ، اما خوب حکومت کجا غلط است ، فلان مثلا کجا چه می شود ، اینها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحکم شدن اساس کشور ، آنها آسان است .

تغییر یک رئیس فوجی ، تغییر یک حکومتی !!! عرض می کنم !!! رفتن یک روحانی یک جائی ، اینها یک مسائلی است که جزئی است و آسان ، غفلت نکنید از اینکه در اطراف این مملکت ، الان هر جا

شما بروید در اطراف این مملکت ، دستجات مختلف همه دنبال این مطلبند که مردم را نگذارند آن راهی را که باید ، بروند ، هر جا به یک جور ، هر جا یک جور غائله بلند می کنند که نگذارند مردم راه مستقیمی که باید بروند که برسند به اساس مطلب ، یعنی منتهی بشوند به اینکه مملکتشان جوری شده است که دیگر همه چیزش تمام است ، یعنی اساسش ، همانطوری که اگر ما راءی نداده بودیم به اصل جمهوری اسلامی یا می رفتیم سراغ اینکه خوب حالا حکومت اینجا چه جوری است و فرض کنید شهربانی آنجا چه جوری است ، غلط بود ، الان که شما می خواهید اساس را درست کنید که رئیس جمهور می خواهید تعیین کنید ، الان همه قوا باید متوجه این بشود که توطئه هائی که می شود که نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود و غوغا خواهد شد ، این را بدانید که مهیا باشید ، همه جا خواهند یک غوغائی کرد ، متوجه باشید که شما را دیگر برنگردانند از راه مستقیم به یک راه دیگری ، خودشان غوغا کنند و فائده ببرند ، همه متوجه این مساءله باشید ، همه جا . الان وقت اینکه من کسالت دارم نیست ، وقت اینکه من در محلم مثلا فرض کنید که فلان قضیه واقع می شد ، الان وقتش نیست ، این وقت دارد ، این را کرارا من عرض کردم ، اگر یک وقت خدای نخواسته یک زلزله ای در یک شهری بیاید ، شما هیچ فکر این هستید که من حالا خانه ام وضعش

چه جوری است یا زندگی ؟ همه می روید برای اینکه این زلزله زده ها را بیرون بیاورید ، هیچ در فکر این نیستید که حالا من وضعم چیست . شما آنوقتی که در حال نهضت بود که می خواستید این مرد فاسد را که همه چیز را فاسد کرده ، از کشورتان فاسد کرده بیرون کنید ، تو خیابان ها می رفتید ، پشت بام می رفتید ، پائین ، بالا فریاد می زدید ، هیچ فکر این بودید که رئیس شهربانی چه جور است ؟ هیچ فکر نبودید ، اگر آنوقت فکر این بودید ، این پیروزی ها را پیدا نمی کردید ، اینکه پشت کردید به همه مقاصد خودتان و رو کردید به دشمن ، دشمن را بیرون کردید . حالا هم همه مقصدهای جزئی را که دارید رها کنید بروید سراغ این دو مرحله ، این مرحله را تمام بکنید و بعد از اینکه این دو مرحله تمام شد ، آنوقت اساسا باید این مملکت همه چیزش درست بشود .

خیال نکنید که فقط ارومیه شما اینطوری است ، همه جا اینطوری است ، همه جا یک مقداری از آن تفاله های سابق باقی مانده ، پاکسازی یک مملکتی که در طول تاریخ خراب بوده و این پنجاه سال خرابتر بوده و این سی سال اخیر دیگر بدتر از همه وقت شده ، خرابی این محتاج به طول زمانی است .

اینها جوان های ما را ضایع کردند که این یک عمر لازم دارد که یک جوانی که ضایع شد در این رژیم ، تریاکی شد در این رژیم ، شارب الخمر شد

در این رژیم ، عادت به سینماهای فاسد کرد ، عادت به این مراکز فحشا که همه را درست کرده بودند با نقشه برای اینکه نگذارند جوان های ما یک جوان های محکمی از کار درآیند که بتوانند مقابل آنها بایستند ، این محتاج به این است که یک ، مدت ها طول بکشد تا یک تحول حاصل بشود .

این تحولی که الان حاصل شده ، یک تحول معجزه آسائی است آقا ، یک مملکتی که جوانش مشغول بود به فرض کنید که تعیش ، سایرین هم مشغول ، هر کسی به کار خودش مشغول بود و در ذهنشان نمی آمد که می شود یک همچو کاری انجام بگیرد ، خدا خواست که ، یکدفعه ملت را متبدل کرد به یک چیز دیگری ، همه ایستادند در مقابل این دشمن و همه این را پیش بردند ، جوان ها از آن مراکز کشیده شدند به خیابان ها ، مردم از بازار و کسبشان دست برداشتند کشیده شدند به خیابان ها ، حتی آن پیرمردهای زاغه نشین با اولادشان آمدند به خیابان ها و فریاد کردند ، با فریاد و مشت و با سنگ و یا اینها ، بر آنها ، تانک ها و آن بساطی که آنها داشتند ، موفق شدند و این یک چیز خدائی بود ، یک چیزی نبود که بشر بتواند این مسائل را درست کند ، خدا این کار را کرد . حالا باز شما باید همه با هم متوجه باشید به اینکه مملکت اسلامی الان دست شما امانت است ، تا حالا موظف نبودید ، از باب اینکه طاغوت بود

بر شما مسلط ، (ما چه کنیم ) الان دیگر (چه کنیم ) ندارد .

الان یک مملکتی است ، دست ملت هست ، این ملت موظف است این مملکت اسلامی را سروسامان به آن بدهد ، سروسامان به آن دادن این است که هر اختلافی هر جا می خواهد پیدا بشود ، خفه کنند آن اختلاف را ، نگذارند اختلاف پیدا بشود . هر جا می خواهند این اشخاصی فساد بکنند ، بشناسانند آنها را ، بگیرندشان ، تسلیمشان کنند به دادگاه ، یک مساءله ای است عمومی باید انجام بگیرد . ننشینند شما برای اینکه دولت برای شما چکار بکند ، رئیس شهربانی چکار بکند ، خودتان هستید ، مال خودتان هست مملکت ، خودتان باید حفظش کنید ، بگذارید این مرحله هم انشاءالله پیش برود ، بعد که پیش برود ، یک آرامشی قهری حاصل می شود ، یعنی آنها دیگر طمعشان تقریبا بریده می شود (قهرا یک آرامش ممکن است که انشاءالله بشود) و آنوقت هم با همت همه باید درست بشود ، یک مملکتی نیست که بتواند یک کسی ، شما بنشینید که دولت انجام بدهد ، دولت هم یک افرادی هستند مثل شما ، آنها هم قدرت یک همچو زیادی ندارند ، آنها هم افرادند ، همه باید با هم دست به هم بدهیم ، نه مرد تنها ، خانم ها هم همین طور ، طبقه واحدند ، همه طبقات باید دست به هم بدهند تا یک خرابه ای که برایشان گذاشتند آباد کنند و زندگی شان را در آنجا اداره کنند . خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند

و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مستقر در لانه جاسوسی آمریکا

بی نظم جلوه دادن جمهوری اسلامی ، از توطئه های اجانب برای شکست نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند شما جوان ها را که متعهد به اسلام هستید ، حفظ کند و توفیق شما را هر چه بیشتر به هدف های اسلامی . آنچه که من می فهمم و احتمال زیاد می دهم این است که امریکا نه دخالت نظامی در ایران می خواهد بکند و نه حصر اقتصادی ، اگر هم حصر اقتصادی بکند ، ناجح نمی شود ، خودش هم می داند ، لکن از راه اساسی تر پیش آمدند و آن راه این است که ما را از باطن خودمان آسیب پذیر کند و ما را بگنداند از باطن خودمان ، از اول هم بناشان بر همین معناست . شاید در انقلاب هائی که واقع می شود آنهائی که می خواهند نفع ببرند یا ضرری کشیدند که می خواهند جبران کنند ، نفعشان این باشد که خود انقلاب را در باطن خودش آسیب برسانند .

الان همه دست ها در کار این معنا هستند ، شاید این صحبت هایی که در خارج می کنند به اینکه ما دخالت نظامی می کنیم یا حصر اقتصادی می کنیم ، شاید برای این معنا باشد که اذهان ما را منصرف کنند به آن طرف و از آن چیزی که در کشور خودمان دارد می گذرد غافل کنند . شما غافل از این شیاطین نباشید که اینها مطالعه کرده هستند ، ماها تازه وارد این میدان ها شدیم ، شماها تازه وارد این میدان ها شدید و بر حسب آن حس انسانی هم که دارید آن شیطنت ها که در

آن هستند کمتر وارد هستید ، اینها مطالعه کردند ، نه ده سال و نه سال ، در طول تاریخی که راه پیدا کردند مطالعه کردند ، نه مطالعه فقط کشورها را ، یعنی مخازن اینجاها را ، این هم یک مطالعه طولانی در آن شده ، قبل از اینکه اتومبیل و طیاره و اینطور مسائل پیدا بشود ، اینها کارشناس هاشان را می فرستادند در شرق و وجب به وجب این مملکت ها را گردش می کردند ، با شتر می رفتند این بیابان ها را ، با قافله ها می رفتند این بیابان ها را گردش می کردند و هر جائی که یک چیزی پیدا می شد یادداشت می کردند ، نقشه بر می داشتند ، این یک سری کارشان که بفهمند در کشور شما چه دارد ، مخازن شما چی هست ، این مال حالا نیست ، این مال ، از سابق که راه باز کردند دنبال این قضیه هستند . و یک مطلب دیگری که شاید به آن بسیار اهمیت می دادند این بود که مطالعه در حال مردم ایران بکنند یا مردم شرق بکنند ، حالا ما ایران مورد بحثمان هست ، این عشایر ایران ، عشایر بختیاری ، عشایر خوزستان ، (خیلی عشایر دارد در ایران ) توی این عشایر ، اشخاصی می فرستادند برای مطالعه که اینها چه جور وضعی دارند ، چطور می شود اینها را تحریک کرد ، از تحرک بازداشت ، این ، مطالعات طولانی کردند در این باب و در افراد دیگر ، غیر عشایر ، مطالعات دارند ، احزاب را چه جوری باید

درستش کرد و چه جوری به جان هم انداخت ، مطالعات اینها زیاد است و ما باید الان تمام توجه مان را به این مطلب که اینها الان نقشه این معنا را دارند طرح می کنند و مشغول این معنا هستند که در خود ایران افراد را ، جمعیت ها را به جان هم بریزند و بعد منعکس کنند به اینکه این ایران ، یک جمعیتی هستند که نظمی در آنها نیست ، حکومتی ندارند . الان اگر ملاحظه کرده باشید این روزنامه های خارج را (که ماحصلش پیش من می آید) هم خود آنها ، روزنامه نویس هاشان ، هم اینهائی که مربوط به آن دستگاه سابق بودند ، این مسائل راهی می گویند ، الان معلوم نیست که مرکز قدرت کجا هست ، الان معلوم نیست که کی ایران را دارد تنظیم می کند امورش را ، کی دارد این قافله را به جلو می برد؟ هی اول به طور تردید ، معلوم نیست قضیه چیست ، بعد هم اینکه یک مملکتی هست که همین چند روز ، همین چند وقت نفس های آخرش را دارد می کشد . بختیار در یکی از نوشته هائی که شاید دیشب من دیدم یا صبح دیدم که (خمینی دارد آن نفس های آخر را می کشد و این کشور چه می شود) . اینها بنای این دارند که در باطن خود ما ، با دست خود مردم ، اینجا یک صورتی پیش بیاورند ، یک حالی را پیش بیاورند و آن حال اینکه منعکس کنند در خارج که هیچ نظامی در ایران حکمفرما نیست . هیچی

نیست در هیچ جای ایران ، در ارتش ایران نظام نیست ، در پاسبان های ایران نظام نیست ، در ژاندارمری نظام نیست ، در هیچ جا یک نظمی در کار نیست ، که روی این زمینه اگر یک وقتی بخواهند که دخالت نظامی بکنند ، موجه باشد . یعنی به این معنا که بگویند که یک مملکتی است که آزادی برایشان زود است ، حالا اینها رشد اینکه آزادی را احساس کنند ، استقلال هم برایشان زود است !!! برای مردم !!! خارج با قلم های مسموم هم که دارند هی اضافه اش می کنند که ببینند ، آزادی داده شده است به این مملکت و هرج و مرج در مملکت هست ، الان همه چیزش به هم ریخته است و بعد موجه بشود این ، برای اینکه اگر یک وقتی یک دخالتی بخواهند بکنند ، در خارج بگویند که خوب ، یک ملتی بوده است که باید حفظش کرد و این ملت که باید حفظش کرد ، نظم ندارد و با بی نظمی دارد ، تباه می شود ، ما سرپرستی می خواهیم بکنیم از این ملت که رشد ندارد ، محتاج به قیم است .

دشمنان چون از اسلام سیلی خوردند قدم به قدم با ما مخالفت می کنند

ملت ما باید فکر این مطلب باشند ، قویا فکر این باشند ، از خارج نترسید ، تا داخل یک آسیبی نبیند ، از خارج نباید ترسید ، از داخل بترسید .

شما ببینید در هر قدمی که برداشتیم و ملت برداشت برای تحکیم حکومت ، در آن قدم شروع شد به مخالفت ، می خواستند مردم راءی بدهند برای جمهوری اسلامی ، برای مردم بود ، مردم

می خواستند بدهند ، یک دسته که می خواستند نشود این مطلب ، افتادند به این طرف و آن طرف برای اینکه جلوگیری کنند از جمهوری اسلامی ، حتی بعضی از صندوق ها را شکستند ، بعض جاها را آتش زدند با قوای خودشان ، با اسلحه جلوگیری کردند از راءی دادن ، آن قدم را ملت پیش برد و آنها هم مفتضح شدند ولی دست

برنداشتند . بعد که بنا بود که قانون اساسی تدوین بشود ، آنهائی که ارباب قلم بودند با قلم شروع کردند اشکالتراشی که نه حالا ، چی هست ، بعضی ها می گفتند همان قانون سابق باشد ، بعضی می گفتند خوب ، آن قانون باشد بعضی از موادش را تغییر بدهید . و برای تعیین خبرگان کارشکنی شد ، بعد که مجلس درست شد ، باز این قدم هم ملت رفت و خبرگان خودش را تعیین کرد . در طول مدتی که آنها مشغول بودند به بررسی قانون اساسی ، اینها هم مشغول بودند به اینکه اشکال کنند این ملی نیست . یک چیزی که خود ملت تعیین کرده ، این می گفتند ملی نیست باید حتما موافق اقلیتی باشد تا ملی بشود ، همین طور تا آنوقتی که بنا بود راءی بدهند مردم به خود قانون اساسی ، شروع کردند باز کارشکنی ، کارشکنی ها از اطراف ، حالا که ملت می خواهد راءی بدهد به رئیس جمهور ، حالا می بینند این قدم اگر پیش برود ، یک قدم دیگر هم پیش برود ، استقرار حکومت زیادتر می شود ، شروع کردند به کارشکنی . غائله ای

در تبریز ، یک غائله در قم ، در تهران ، در همه جا ، می خواهند نگذارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند ، منتها از اول شروع کردند و اینها همین طور قدم ، قدم . هر قدمی ملت پیش برود آنها قدم بعد را شروع کردند ، مایوس نشدند ، الان هم مایوس نیستند ، اینها در صددند که نگذارند این رئیس ، مردم خودشان باید تعیین کنند ، نگذارند تعیین بشود ، صد و بیست و چهار نفر بیایند و داوطلب بشوند برای رئیس جمهور ، معلوم است معنایش چیست ، صد و بیست و چهار نفری که مردم اکثرشان را نمی شناسند ، شاید ده تاشان را بیشتر مردم نشناسند بین اینها ، اشخاصی که بی عقل هم هست ، می گویند هست ، من نمی دانم ، اما می گویند اشخاص منحرف هم هست ، این برای چیست ؟ صد و بیست و چند نفر کاندید ، واقعا اینها اعتقادشان این است ؟ احتمال این را می دهند که پیش ببرند؟ احتمال می دهند که یک جمعیت زیادی به آنها راءی بدهند؟ نمی خواهند اخلال کنند؟ اخلال است ، این خود اخلال است ، یک مملکتی ، صد و چند نفری رئیس جمهور می خواهند بشوند ، صد و چند نفری آدمی که بعضی هاشان مثل اینکه مثلا بارفروشند ، یک همچو مسائلی در آن هست ، من نمی دانم درست ، نمی شناسم من ، این خودش یک نحوه اخلالی است که در یک کشوری ، صد و بیست و چند نفر ، اینها داوطلب بشوند برای

اینکه می خواهند رئیس جمهور بشوند و بعد هم خواهید دید به این مثلا تبلیغاتی که باید بکنند ، خواهید دید چه گروه هائی تبلیغات می کنند ، نه از باب اینکه برسند به رئیس جمهور ، از باب اینکه نگذارند رئیس جمهوری پیدا بشود و لااقل اخلال کنند به اندازه ای که منعکس کنند در خارج که اینها یک همچو جمعیتی ، ایران یک همچو کشوری هست ، صد و بیست و چند نفر می خواهند رئیس جمهور بشوند و همه هم به جان به هم ریختند و بعد خواهید دید که اینها چه بساطی سر هم در می آورند . اینها همه اخلالگری هست و ما از این مسائل ، اکثر جوان های ما از این مسائل غافل بشوند ، بعد خدا می داند که در قضیه مجلس شورا چه خواهد شد و می دانیم که بدتر از همه است برای اینکه حدود مثلا فرض کنید دویست نفر می خواهند وکیل بشوند ، شاید چندین هزار نفر خودشان را منتخب کنند و !!! رئیس !!! می خواهند نگذارند یک مطلبی بشود ، یک وقت این بود که یک اشخاصی ، ما مواجه یک اشخاصی بودیم ، اینها واقعا راه را ، راه ما را صحیح نمی دانستند ، خودشان یک راه صحیحی داشتند ، خوب ، یک چیزی بود ، می نشستند صحبت می کردند این راه درست است یا آن راه ، یک وقت این است که قضیه این نیست ، قضیه این است که اینها از یک نقطه می ترسند و آن اسلام است و از یک جمعیت می ترسند ،

آنهائی که به اسلام اطاعت دارند ، آنهائی که در راه اسلام فعالیت می کنند . این سیلی که ابرقدرت ها از ایران خوردند ، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند این سیلی را .

این نصرت الهی را خدا نصیب ملت کرد

جنگ جهانی ، جنگ بود بین دو تا قدرت بزرگ ، یک قدرت این طرف بود ، یک عده ای از دولت ها این طرف بودند ، یک قدرت آن طرف بود و یک عده ای از قدرتمندها آنجا با توپ و تفنگ و چیزهائی که آن وقت بود به جان هم ریختند . هم در جنگ اول ، من هر دو آنها را یادم هست و شماها نبودید ، آن وقت ها هم در جنگ اینطور بود که دو تا قدرت بودند که مقابل هم ایستاده بودند ، زدند تو سر هم تا یکی غلبه کرد ، هم در جنگ دوم که باز دو تا قدرت با هم ، یعنی دو گروه از قدرت با هم اختلاف کردند ، زدند ، همه چیز کردند و از بین بردند . ایران را قضیه این نبود که دو گروه قدرتمند مقابل هم ایستاده باشند ، یک گروه بودند ، یک جمعیتی بودند ، یک دولت هائی بودند ، همه قدرت ها دست آن بود ، شاه مخلوع بود با تمام قدرت ، امریکا دنبالش ، شوروی دنبالش و سایر کشورها و مع الاسف کشورهای اسلامی .

من در پاریس که بودم مواجه بودم با این مسائل ، از همه بیشتر امریکا دنبال این بود که آن وقتی که آن مردک بود ، آن مخلوع بود ، آن وقت اصرار داشتند ،

بعدش که جانشین بدتر از خودش تقریبا بود ، آنوقت دنبال می کردند که اخیرا می گفتند نروید شما ایران ، ایران الان زود است !!! الان !!! بروید ، دشمن های ما برای ما صلاحدید می کردند که شما صلاحتان نیست حالا بروید ایران . اینها از این قدرت ملت ، ملتی که ابزار جنگی نداشت و تعلیمات نظامی هم نداشت ، با تعلیمات نظامی این دست ، این طرف تعلیمات نظامی نداشتند ، یک دسته بازاری بودند ، یک گروه زیاد بانوان بودند ، یک گروه زیاد جوان ها بودند ، دانشگاهی بود ، بازاری بود ، چه بود که اینها هیچ کدامشان تعلیمات نظامی ندیده بودند ، طرف ما تعلیمات نظامی داشتند ، ماها این طرف ابزار جنگی نداشتیم ، حالا چهار تا تفنگ ، جزء غنائمی است که شما از آنها گرفتید و الا دست شما نبود ، یک چیزی که با آتش زدن مثلا لاستیک و این در مقابل مسلسل و توپ چیزی می شود ، اینها البته مساءله نیست که خدا خواست ، این نصرت های الهی را ما از آن غافلیم . در همین قضایا ، چون یک ملتی بود مظلوم و یک ملتی بود که قیام کرده بود برای خدا ، فریاد می زد ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، فریاد می زد که ما ظلم نمی خواهیم خدا تایید کرد ملت را ، یعنی یک نصرت هائی به این ملت عنایت کرد که در تاریخ مگر در صدر اسلام دیگر نبود یک ملتی همه قدرت ها دست او ، دست طرف مقابل ، لکن یا بترسد

استعمال کند ، یا وقتی فرمان بدهد ، از او فرمان نبرند ، خدا یک ترسی در دل اینها انداخت که همان ترس اسباب این شد که برای ما یک نصرتی حاصل شد ، یک نصرتی بود خودش .

گاهی لشکر اسلام را با همین رعب ، رعب می انداختند در دل آنها ، منتشر می شد توی لشکر که این عرب ها آدم می خورند ، این رعبی در دل اینها می افتاد که نتوانند مقابله کنند ، این در این قضیه ای که برای ما اتفاق افتاد ، این مساءله بود که خدا تایید کرد این ملت را و هیچ کس غیر خدا نبود که کاری انجام بتواند بدهد ، این بود که یک اجتماع در یک مطلب ، سی و چند میلیون جمعیت همه یک مطلب بگویند ، همه یک راه بروند ، مگر این می شود ، کسی می تواند همچو کاری بکند ، مگر با تبلیغات می شود این کار را کرد ، انسان بیست سال تبلیغ می کند ، یک بازار تهران را نمی تواند قبضه کند ، در چند وقت تقریبا یکدفعه ما دیدیم که سرتاسر ایران حرف هاشان یک چیز است .

من که پاریس بودم یک کسی آمد از ایران پیش من (حالا هم یادم نیست کی بود) گفت که من رفتم به اطراف ، در ایران که بودم ، دهات آن جاپلق و کمره و آنجاها که من اطلاع ازشان دارم ، حتی یک جائی را گفت که من آنجا را خودم رفته ام ، یک ده ، نه ، یک قلعه ای بود ، یک قلعه

توی کوهی است ، گفت که همه جای آنجاها که ما رفتیم صبح که می شد ، آخوندش توی ده جلو می افتاد و مردم ده هم دنبالش تظاهر می کردند و به من گفت من رفتم در آن قلعه حسن فلک که یک قلعه کوچکی است رفتم آنجا دیدم آنها همان را می گویند که تهران می گویند ، من در پاریس امیدوار شدم به اینکه ما انشاءالله پیروز هستیم . وقتی بنا شد یک ملت اینطوری قیام بکند ، این یک دست غیبی در کار است ، این نمی شود که با تبلیغ و با صحبت ، آخوند منبر برود یک چیزی بگوید ، نمی شود ، این قضیه ای بود که خدا می خواست و ما پیروز شدیم و بحمدالله و امیدوارم که پیروز بشویم تا آخر .

برای برقراری نظم ، تا استقرار رژیم اسلامی همه اسلامی کار کنید

لکن این توجه باید برای ملت ما باشد که اینها مهم شان این است که در همین داخل ما را آسیب بزنند ، آسیب بردار کنند ، این یک نقشه بود که قم و تبریز با هم شروع کردند ، نقشه است اینکه به همان وضعی که قم شروع کرد ، به همان وضع شروع کرد و در همان ساعت قبل از ظهر روز جمعه به یک وضع خاصی شروع شد به اخلالگری و در تبریز همان وقت با همین وضع خاص یعنی مثل اینکه همین گروه دو تا شدند ، یک دسته اینجا به همین وضع اینجا شروع شد ، که معلوم است یک توطئه ای بوده است که در نظر دارند اینها و الان هم در تبریز همین هست . الان هم

به من اطلاع دادند که دارند باز مجهز می شوند اینها ، می خواهند که نگذارند یک استقراری در این مملکت پیدا بشود تا منعکس بشود به خارج که اینها ، قابل این نیستند که آزادی داده بشود و ما باید با تمام کوشش مان ، کوشش کنیم که این نقشه را خنثی کنیم ، یعنی هر که در هر جا هست خوب کار کند ، اسلامی کار کند ، اتکائش به اسلام باشد ، شما در همان محلی که هستید ، اسلامی کار کنید ، این خواهرها در هر جا که هستند ، اسلامی کار کنند ، کشاورزها در محل خودشان اسلامی کار کنند ، وقتی بنا شد همه جا اسلامی کار کنند نظم پیدا می شود ، انتظام پیدا می شود ، اگر در ارتش به طور اسلامی عمل بشود ، در ژاندارمری ، در شهربانی ، در پاسدارها ، در همه جا به یک نظم کار بشود ، به یک جور کار بشود ، کار پیش می رود . الان مملکت شما !!! الان !!! فعلا احتیاج دارد که همان نهضتی که اول داشتید و هیچ کدام فکر این چیزهائی که خودتان می خواستید نبودید ، آن وقتی که در خیابان می رفتید و فریاد می زدید (الله اکبر) و باید برود این رژیم ، ابدا به فکر این نبودید که نهارمان امروز چی هست !!! یا امروز چی هست !!! یا امروز چه جوری است ، هیچ به فکر این نبودید ، معلوم است اگر بودید نمی شد ، اینطور بود که دنبال هر انقلابی این هست ، بعد که رسید

به یک قدم ، پیروزی به نظرتان آمد . ما حالا پیروزیم الحمدلله ، حال که پیروز برگشتید به وضع خودتان ، ببینید که وضع تان چه جوری است ، به وضع خودتان برگشتید دیدید که خوب ، نابسامانی هست ، اینها شروع کردند به ایجاد ناراحتی ، در این موقع ایجاد ناراحتی کردند ، هی رفتند پیش کارخانه دارها که ببینید به شما حقوق می رسد ، به آنها زیادتر می رسد ، خانه شما چطور است ، خانه آنها چطور است ، رفتند بین کشاورزها همین طور ، رفتند در دبیرستان ، در جاهای دیگر همین طور ، هر جا توانستند رفتند ، حالائی که دنبال انقلاب است و ناراحتی شروع می شود ناراحتی را دامن زدند ، زیادش کردند و حالا هم مشغولند به همین امر .

الان وظیفه ملت ما هر کدام در هر جا هست این است که همان نهضتی که از اول بود که متوجه به این نبود که من حالا چی دارم یا چی ندارم ، همان را ادامه بدهد تا وقتی مستقر بشود حکومت ، الان بین یک راه هستیم و متزلزل ، ما که نرسیدیم به نقطه اعلی ، ما الان رسیدیم به جایی که بعضی از ابزار حکومت درست شده ، قانون اساسی اش راءی داده شده است ، اصل جمهوری اسلامی راءی داده شده است ، حالا ، نه رئیس جمهوری داریم ، نه مجلسی داریم ، مجلس باید همه کارها را انجام بدهد . استقرار ندارد الان مملکتمان ، باید ما کاری بکنیم که با همان نهضتی که تا حالا آمدیم . این را

نگهش داریم تا بتوانیم ما این مراحل بعد را به سلامت طی بکنیم ، اگر بنا باشد که از حالا شروع کنیم به اختلاف سر رئیس جمهور و سر !!! عرض بکنم !!! آنهائی که باید در مجلس بروند ، منتخب بشوند وکلا ، اگر ما شروع کنیم به اختلاف و یک اختلاف دامنه داری که در یک حکومت های مثلا . . . . . بوده است ، هم بوده این اختلافات و حالا که یک حکومت مستقری نیست ، چند صد سال آنوقت شد و زمینه از صد و بیست و چند نفر رئیس جمهور !!! عرض می کنم !!! زمینه معلوم است که می خواهند چه بکنند . اگر ما غفلت کنیم از مطلب و ندانیم ، نفهمیم این معنا را که این توطئه هست ، صد و بیست و چند نفر خودشان نرفتند سراغ این کار ، صد و بیست و چند نفر را وادار کردند به اینکه بروند و خودشان را منتخب کنند برای اینکه شلوغی ایجاد کنند و بعد هم از وکلا خدا می داند چه خواهد شد . اگر ما چشممان را باز نکنیم و هر کس در هر جا هست عملش را اسلامی نکند و نهضتش را باز نیمه رس نداند ، نرسیدن به آخر ، بداند که ما بین راهیم و بین راه باز هم راهزن ها هستند ، الان هم مشغولند .

بقیه نهضت را با حفظ ایمان و وحدت کلمه به پیش ببرید

باید همه جوان ها ، همه جا در تبلیغاتشان ، در گفتارشان ، در صحبت هاشان تنبه بدهند مردم را ، که آقا با هم بشوید ، الحمدلله هستند ، با هم خوب

هم هستند ، لکن باید زیادترش کرد ، باید کاری کرد که آنها طمعشان را ببرند از اینکه مملکت را می توانند ببلعند . آنها هم باز الان طمع دارند و از رو نمی روند ، لکن ما باید کاری بکنیم و همه مان موظفیم که کاری بکنیم که این اجتماعی که بود و این وحدت کلمه ای که بود و مهمتر ، این ایمانی بود که با آن ایمان پیش بردیم ، به پیش بردید شما ، آن محفوظ باشد تا انشاءالله با همین گرمی و تنور گرم ما این دو تا نان را هم بپزیم ، نان رئیس جمهور و نان قضیه انتخابات ، وقتی این دو تا هم از این تنور درآمد آنوقت باقی اش دیگر آسان هست انشاءالله .

خداوند همه شما را تایید کند ، موفق باشید و سلامت باشید و دعا به همه تان می کنم و امیدوارم که شما هم غافل نباشید از اینکه توجه به خدا داشته باشید ، همه چیز از آنجاست ، هیچ چیز از ماها نیست ، هر چه هست به او متوسل بشوید و پیش می روید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان سازمان های آزادیبخش جهان

غیر قابل شمارش بودن خیانت ها و جنایات رژیم پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از آقایان که آمدند از نزدیک اوضاع این ملت ما را ببینند گر چه نمی توانند ببینند . ملت ما اخیرا پنجاه و چند سال گرفتار دو حاکم غیر قانونی و جائر که یکی از طرف انگلیس ها بر ما تحمیل شد و آن رضاخان بود و یکی هم از اجانب دولت های سه گانه که یکی از آنها انگلیس

و یکی آمریکا و یکی شوروی بود و در طول این پنجاه سال جنایاتی کردند بر این و خیانت هائی کردند بر این ملت که در چند روز و چند سال نمی تواند کسی احصاء کند . بعضی از جنایات و خیانت های اینها در دست نیست ، کسی اطلاع ندارد ، فقط خودشان اطلاع دارند و بعضی نزدیکانشان که آنها هم در دست نیستند . بنابراین شما که آمدید نمی توانید آثار جرم را در این مدت آنطور که بوده است و آثار خیانت را آنطور که بوده است ببینید همین قدر است که بشنوید یا بعض معلولین ما هم که حاضر در آن قضایا بودند شاید دیده باشید .

تا شرق مکتب اسلام را پیدا نکند نمی تواند با غرب مقابله کند

باید عرض کنم که تا ملت شرق خودش نفهمد این معنا را که خودش هم یک موجودی است ، خودش ملتی است ، شرق هم یک جائی است ، نمی تواند استقلال خودش را به دست بیاورد . اینها در طول زمان های بسیار طولانی با تبلیغات بسیار زیاد حتی به دست خود قشرهای ملت ها ، خود حکومت طوری کردند که ملت شرق خودش را بکلی در مقابل غرب و در مقابل ابرقدرت ها باخته است و گم کرده خودش را ، مکتبش را گم کرده . مکتب بزرگ اسلام که راس همه مکاتب است و در شرق است شرق او را گم کرده است ، تا این مکتب را پیدا نکند شرق و نفهمد مکتبش چه است و خودش چه است و خودش هم یک موجودی است و کشورش هم یک کشوری است ، نمی تواند مقابله کند با غرب برای اینکه

هر جور مقابله ای که بکند ، آنها روی آن تبلیغاتی که دارند این مقابله را خنثی می کنند . شماها فکر این را بکنید که مملکت خودتان را هر کدام در هر جا که هستید بیدار کنید ، ملت خودتان را بفهمانید که شما هم یک موجودی هستید ، شما هم مکتب دارید ، شما هم ذخائر دارید ، شما هم همه چیز دارید و آنها از دست شما همه چیز را گرفته اند و از همه بالاتر اینکه انحراف در ملت ها پیش آوردند ، جوان ها را منحرف کردند . یک انحراف مکتبی است که مکتب های خود شرق را ، مکتب بزرگ اسلام را منحرفا به مردم تحویل دادند ، عرضه کردند ، آنکه اسلام است نبود و چیز دیگری مبتذل در دست مردم دادند و آن مکتب های مبتذلی که در خود آنجاها هم که این مکتب ها بوده است شکست خورده اند ، در اینجاها او را ترویج کردند ، به طوری که جوان های ما شیفته آن مکتب ها شدند .

ایجاد مراکز متعدد فساد به منظور سلب هویت و قدرت تفکر جوانان

یک مطلب دیگر اینکه ابواب فساد را به روی جوان های ما باز کردند و دامن زدند . ما که شاهد مملکت خودمان هستیم و می دانم ممالک شما هم همین است ، ما که شاهد هستیم می بینیم مراکز فسادی که در مملکت ما هست و جوان های ما به آن مراکز فساد کشیده شدند و هویت خودشان را از دست داده اند ، زیاد است که گفته می شود و مسلم اینطور است که مرکز فساد در تهران بیشتر از کتابخانه است . ما را

تهی کردند از همه چیز ، جوان های ما را تهی کردند از آن خاصیتی که باید نیروی جوانی داشته باشد ، خواستند نیروی جوانی ما را از دست ما بگیرند و بعد از اینکه این نیروها گرفته شد خزائن ما ، ذخائر ما را ببرند و جوان های ما بی تفاوت باشند . در زمان رژیم سابق همین حال را پیش آورده بودند ، جوان های ما را به مراکز فساد کشیدند ، تبلیغات راجع به فسادهای اخلاقی عملی به قدری زیاد بود که تمام روزنامه ها ، تمام مجلات در این باب کار می کردند و همین طور رادیو ، تلویزیون ، همه اینها مجهز بودند برای اینکه جوان های ما را از بین ببرند و نیروی جوانی را از آنها سلب کنند .

و یک باب واسع دیگر قضیه مخدرات مثل هروئین و خمر و تریاک و سایر اینها که باز اینهم یک باب واسعی بود که کشانده بودند جوان های ما را به مراکزی که مورد این معانی بود ، برای اینکه این جوان ها هر چه به سرشان بیاید سؤ ال نکنند که برای چه . (چرا) را از جوان های ما بگیرند ، جوان در فکر این نباشد که نفت او را کی می برد و چرا می برد ، ذخائر او را می برد و چرا می برد ، اختناق هست در مملکت و چرا اختناق هست ، آزادی مسلوب است و چرا مسلوب است . اینها نقشه هائی بوده است که برای ما کشیده بودند و برای شماها هم ، برای همه مملکت های شما هم ، این

نقشه ها یکنواخت در همه جا بوده است .

این تحول و وحدت کلمه ای که در ایران پیدا شد باید الگوئی باشد برای همه ملت ها بنابراین کوشش کنید و کوشش کنند کسانی که علاقه به کشورشان ، کسانی که علاقه دارند به ملتشان ، کسانی که علاقه دارند به اسلام ، کوشش کنند که این مسائلی که به صورت مصائب در این مملکت های ما پیاده شده است بزدایند ، مغزهای منحرف را برگردانند به حال سابق ، تربیت کنند جوان ها را . دانشگاه ها اگر علاقه دارند به اسلام ، اگر علاقه دارند به کشورشان ، اگر علاقه دارند به ملتشان ، جوان ها را تربیت صحیح بکنند ، از این غربزدگی نجاتشان بدهند و همه جاها و همه کس باید دنبال این مطلب باشند و حکومت ها که مع الاسف کمترشان هست که در فکر این مسائل باشند باید اگر چنانچه علاقه به اسلام دارند ، علاقه به کشور دارند ، علاقه به ملت دارند کیفیت اعمالشان را تجدیدنظر بکنند ، اینطور که تاکنون عمل شده است ، دست بردارند .

کشورهای شرقی ، کشورهای اسلامی ، یک کشورهای وسیع غنی ای هست ، دیگران محتاج به شما هستند ، ابرقدرت ها محتاج به شما هستند ، سلاحی که در دست شما هست اگر یک روز از آنها قطع کنید ، آنها مطیع شما می شوند . مع الاسف بعضی حکومت های ما ، هم ذخائر ما را دادند و هم اطاعت از آنها کردند . باید یک تحولی پیش بیاید ، یک تحولی که مردم مثل مردم صدر اسلام بشوند .

ما یک نیم تحولی در مملکتمان پیش آمد که مردم شبیه شدند تا یک حدودی به آن مردم صدر اسلام و همه پیروزی ما دنبال این معنا و این تحول پیش آمد که مردم همانطوری که در صدر اسلام جوان های مسلمین آرزوی شهادت می کردند ، در ایران هم این آرزو پیدا شد و شاید هر روز جوان هائی به ما مراجعه می کنند و می گویند دعا بکنید که ما شهید بشویم . این تحولی که پیدا شد در ایران و این وحدت کلمه ای که در ایران پیدا شد و این توجه به اسلام که در ایران پیدا شد باید یک الگوئی باشد از برای همه ملت ها .

اگر چنانچه این تحول پیدا بشود و همه رو به اسلام بیاورند و همه رو به یک نقطه باشند و آن نقطه (اسلام ) با این جمعیت زیادی که دارند ، با این تجهیزاتی که دارند ، با این سلاح هائی که دارند مثل نفت و غیر نفت اینها آقائی باید بکنند در دنیا و مع الاسف نمی گذارند اینها را اینطور بشوند . تحول لازم است ، باید همه کوشش کنند ، همه کوشش کنید که این تحول را به دست بیاورید و ملت خودتان را برگردانید به یک ملتی که هوشیار باشد . توجه داشته باشد که دیگر وقت اینکه همه باز دنبال یک ممالک دیگری باشند و پیرو یک قدرت های بزرگ باشند ، آنوقت گذشته است . حالا ملت ها دیگر کم کم بیدار می شوند ، ملت ما بیدار شده است منتها الان اشخاصی که باز بسته به همان

ها هستند در سر راه ایستاده اند و می خواهند نگذارند که ما به نهضت خودمان ادامه بدهیم و این خیال خامی است که آنها می کنند و نهضت ما پیروز است و نهضت ما جلو خواهد رفت و امیدوارم که خداوند همه مسلمین را بیدار کند و همه مسلمین با هم متحد بشوند ، برادر باشند ، اختلافات را دست بردارند ، حکومت ها اختلافات را دست بردارند ، ملت ها با هم باشندو خداوند انشاءالله این مشکلات را رفع کند تا مسلمین ید واحده باشند و خداوند با جماعت است .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان بیمارستان سهامیه و مردم با روح اسلامی در این مملکت پیش رفتند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از خواهران و برادرانی که در این اطاق کوچک جمع شدند و با روح های بزرگ بحمدالله مجتمعند تشکر می کنم و من امیدوارم که کشور ایران مایه افتخار اسلام باشد و امیدوارم که خواهرها و برادرهای ما امروز که زیر پرچم اسلام هستند ، به وظایف اسلامی آنطور عمل کنند که مایه افتخار همه ما باشند . شما خواهرها امیدوارم که در محلی که هستید با حسن نیت برای اسلام ، برای سربلندی عمل کنید و همانطوری که مشغول کار ارجمندی هستید ، مشغول تهذیب نفس خودتان هم باشید که از شما به کسانی که آنجا مراجعه به شما می کنند سرایت کند ، خلق خوب ، نفسانیت خوب ، اعمال خوب . ما امروز احتیاج داریم به اینکه همه مان یک راه انسانی را پیش بگیریم که کشورمان این ادعائی را که دارد جمهوری اسلامی است ، شاهد هم بر این ادعا داشته باشد . البته حالا جمهوری

اسلامی است رژیم ایران به حسب راءی ملت ، لکن محتوای آن هم از هر جهت اسلامی باشد ، به طوری که هر جا قدم بگذارید مثل اینکه قدم در یک عبادتگاه گذاشتید . بیمارستان ها همچو باشد که در خدمت خدا باشد و ارتش همچو باشد که در خدمت خدا باشد . من امیدوارم که همانطور که گفتید پرچم جمهوری اسلامی را در مملکت های دیگر هم به اهتزاز درآورید ، امیدوارم که همه مستضعفین زیر پرچم اسلام به مستکبرین غلبه کنند و زمین را که خداوند ارث آنها قرار داده است از دست چپاولگرها بگیرند و آنطوری که شایسته است و دستور اسلام هست به آن عمل کنند . و امیدوارم که پهلوان های عزیز ما همه جا سربلند باشند و همه جا با یک روح انسانی ، یک روح اسلامی ، یک نفس مهذب عمل کنند که هر جا بروند علاوه بر اینکه در پهلوانی مقدم بر دیگران باشند در اخلاق و در آداب و در انسانیت مقدم بر همه باشند . و من امیدوارم که با دست همه خواهرها و برادرها اسلام در ایران تحقق پیدا بکند ، احکام اسلام در همه جا پیاده بشود ، اخلاق اسلامی در همه محقق بشود ، یک کشور نمونه ای به دنیا عرضه بشود که کشور وقتی رژیم اسلامی شد اینطور است وضعش . و الان می دانید که قشرهای مختلفی درصدد هستند که نگذارند این جمهوری اسلامی به ثمر برسد .

الان که ملت می خواهند رئیس جمهور برای خودشان تعیین کنند ، الان می بینید که چه بساطی در همه جا درست کردند

. در آذربایجان ، در قم ، در تهران ، در مراکزی که مراکز حساس است و مراکز اسلامی است که باید اسلام از اینجاها به جاهای دیگر برسد ، این قشرهای نادان که بسیاری از آنها از روی نادانی است ، در تحت تاءثیر یک اشخاصی که الهام از خارج می گیرند ، الهام از دشمن های کشور می گیرند ، اینها به کارهائی دست می زنند تا ایران را در خارج بدنام کنند و اسباب این بشوند که گفته بشود که یک مملکتی است که نمی تواند خودش را اداره کند . در صورتی که همه می دانید و همه می دانند که هیچ انقلابی از این انقلابی که در ایران واقع شد بهتر نبود و از همه انقلاب های دنیا آرامتر و پرمحتواتر است و این است که اسلامی است و مردم با روح اسلامی در این مملکت پیش رفتند و قشر آن اشخاصی که برخلاف مسیر ملت بودند و اشخاصی که چپاولگر بودند ، اشخاصی که خائن بودند آنها را کنار گذاشتند و بیرون کردند و مجازات کردند و بحمدالله مملکت دست خود ملت است ، دست دیگران از آن کوتاه است و من امیدوارم که با وحدتی که حفظ بشود در همه قشرها ، باز هم قدم های دیگری را به پیش ببرید و انشاءالله مملکت مال خودتان باشد و خودتان اداره کنید .

بهترین وظیفه از برای همه مردم این است که هر کس مشغول هر کاری هست آن را با صفای نیت ، با حسن نیت برای برای خدا خوب انجام بدهد . اگر همه ملت یک همچو روحیه

ای پیدا بکنند زود کشور ما نجات پیدا می کند . و خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و موفق باشید و از همه شما هم تشکر می کنم دعاگوی همه هستم ، خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اهالی مشهد و شهرستانهای دیگر

وظیفه مردم است که توطئه اخلالگران را خنثی کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که از راه دور و از مرکز ولایت و از محل قدس ملکوتی آمدید تشکر می کنم . چه سعادتی دارید که چشم های شما به آن بارگاه عظیم ملکوتی باز می شوند و در آن حرم شریف مرکز علم و مرکز ملائکه الله می روید و ما حسرت آن را داریم . من حسرت یک چنین توفیقی را دارم که خدای تبارک و تعالی موفق کند ما را که به پایبوس آن بارگاه معظم بیائیم ، لکن چه کنم ، چه باید کرد که دست های اجیر و اقدامات ناشایسته اشخاصی که از خارج هدایت می شوند مانع از آن است که کشور ما یک آرامشی داشته باشد و من بتوانم از این محل خارج بشوم و به زیارت آن بارگاه ، موفق . دعا کنید در آن مرکز سعادت ، در آن معبد ملائکه الله که خداوند این مملکت را آرام کند و توفیق بدهد که اهالی این مملکت بتوانند به آن تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای آنها معین فرموده است عمل کنند .

برادران من ! ما در یک موضع حساسی واقعیم . عزیزان من ! چشم ها را باز کنید و توجه تان به اوضاع کشورتان باشد و این

توطئه های اجنبی را در این کشور خنثی کنید . غفلت نکنید که مصالح کشور در کار است . اسلام امانتی است پیش شما ، امروز به دست شما امانت گذاشته شده است و اگر غفلت کنید از وظیفه الهی انسانی خودتان ، غفلت کنید از آن وظائفی که باید داشته باشید ممکن است خدای نخواسته پشیمانی هائی پیش بیاید که جبران نداشته باشد . این اشخاص فاسد در اطراف کشورتان مشغول به توطئه هستند و وظیفه خود مردم است که توطئه آنها را خنثی کنند . البته آن اراده صمیمانه ای که ملت ما دارد و با عزم جزمی که جوان های ما دارند ، توطئه ها همه خنثی و همه توطئه گرها دفن خواهند شد ، لکن ممکن است که توطئه ها اسباب تاءخیر بشوند و باید هوشیارانه از آن جلوگیری کرد .

شما آقایان که از مشهد ، از بروجرد و از شمال ، سلماس ، جاهای دیگر تشریف آورده اید ، همه تان وقتی که به محل خودتان رفتید ، رفقای خودتان را ، دوستان خودتان را آشنا کنید به وظائف خودشان و آن وظیفه حتمیه شرعیه که از اختلافات احتراز کنند و همه در صف واحد برای اسلام و برای جمهوری اسلامی و برای تعیین رئیس جمهور و برای تعیین وکلای شورا ، همه با هم اتحاد کنند و نگذارند اخلالگران در این امور اخلال کنند . خداوند همه شما را توفیق و سعادت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1023/58

اخطار شدید امام خمینی به شوروی

بسم الله الرحمن الرحیم

چند روز قبل ورقه ای در تبریز منتشر شده بود که در آن

آمده بود خمینی تقاضای کمک نظامی از شوروی نموده . من تصور کردم این یک دروغ فاحشی است که یک نفر غرضمند نوشته و منتشر نموده و قابل توجه نیست لکن امشب در رادیو تلویزیون به وسیله خبرگزاری پارس از خبرگزاری فرانسه چنین آمده بود (کاردار شوروی در مکزیک اعلام کرد اتحاد شوروی آماده است به ایران کمک کند تا این کشور بتواند در برابر تحمیل آمریکا علیه خود مقاومت کند . وی گفت کمک نظامی نیز از کمک های شوروی به ایران خواهد بود . کاردار شوروی در مکزیک تصریح کرد این کمک ها در صورتی در اختیار ایران قرار خواهد گرفت که دولت ایران و خمینی خواستار آن شوند) و بعد بعضی مطالب نامربوط گفته بود . شورای انقلاب جمهوری اسلامی و وزارت خارجه موظف هستند که به سفارت شوروی ابلاغ کنند که کاردار شوروی در مکزیک را تقبیح نمایند و از تکرار این نوع مطالب توهین آمیز جلوگیری کنند . اینجانب و دولت ایران اجازه نمی دهیم که دولت شوروی و دولت های دیگر دست به این مطالب بی اساس که توهین به مقدسات ما و به ملت شریف ایران است بزنند . باید آمریکای جنایتکار و شوروی بدانند که ما با تمام قدرت در مقابل تجاوز هر دولتی به کشور ما ایستاده و از میهن عزیز و اسلام بزرگ تا سر حد جان دفاع می کنیم تکرار این مطالب موجب می شود که ملت غیور ما دست به کاری بزنند که موجب تاءسف شود و ممکن است در روابط دولتین تجدید نظر شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/10/58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام خامنه ای

بسم الله

الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای دامت افاضاته

چون حضور جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری دامت افاضاته در حوزه مقدسه قم لازم بود و ایشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند ، جنابعالی که بحمدالله به حسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید به امامت جمعه تهران منصوب می باشید . از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/10/58

پاسخ امام خمینی به سؤ ال درباره تبلیغات ریاست جمهوری

بسم الله الرحمن الرحیم

به اطلاع هموطنان عزیز برسانید که عکس اینجانب دلیل بر تایید کسی نبوده چنانچه دلیل بر عدم تایید هم نمی باشد .

تاریخ : 1/11/58

نظر امام خمینی در مورد ترمیم اصل 12 قانون اساسی

بسمه تعالی

ترمیم این اصل و بعضی اصول دیگر که در متمم قانون اساسی نوشته می شود و تصویب آن در صلاحیت ملت است و به رفراندم گذاشته می شود ، از نظر اینجانب بلامانع است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/11/58

بیانات امام خمینی به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری در بیمارستان قلب تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

خوشحالی من روزی است که به زاغه نشینان عنایت بشود من دو کلمه می خواهم صحبت کنم : یکی راجع به حال خودم که الحمدلله بد نیست و شاید تشریفات زیاد برای من مهیا کردند آقایان اطبا و وزیر بهداری ، تشریفاتی که ما عادت به آن نداریم و ما طلبه ها عادی نیستیم به آن ، ولی وقتی خوشحال می شوم که بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها ، به این چادرنشین های شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود ، در این زمان عنایت بشود . بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه باشد ، برای یکی تشریفات و برای یکی هیچ ، نباشد . و من امیدوارم که آقایان اطبا هر جا که هستند و دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این زاغه نشین ها و این فقرا ، اینهائی که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند .

همه ملت استثناء به پای صندوق های راءی بروند این یک کلمه ، کلمه دیگر فردا روز جمعه است و روز مبارک در ماه مبارک تولد با سعادت رسول اکرم در آن اتفاق افتاد و باز مبارک است از باب اینکه ملت

ما به یک آرزوی دیگری که داشتند رسیدند و آن تعیین رئیس جمهور . در این زمینه من چند مطلب دارم که اگر آن مطالب تحقق پیدا بکنند ، من خوشحال می شوم و بیماری من هم اینقدر مهم نیست .

یکی اینکه فردا همه ملت بی استثناء به پای صندوق ها بروند ، بی عنایتی نکنند به یک مطلبی که کشور آنها به آن احتیاج دارد ، سرنوشت ملت و اسلام به آن بسته ، همچو نباشد که اگر یک کسی مثلا میل داشت رئیس جمهور شود و حالا احتمال می دهد که نشود ، کنار برود یا اشخاصی که با او رفیق هستند کنار بروند و راءی ندهند بهتر این است که آنهائی که می دانند که نمی شوند ، آنها متصل بشوند به بعضی آنهائی که می دانند می برند ، تا اینکه انشاءالله یک راءی کافی تحقق پیدا کند و ما سرشکسته نشویم به اینکه ملت اعتنائی به این مسائل ندارد ، اعتنائی به سرنوشت خودش و سرنوشت اسلام ندارد . همه با هم به پای صندوق بروید . مطلب دیگر اینکه پای صندوق ها که می روید اینطور نباشد که با هم اختلاف پیدا کنید . یک مساءله این است که برای کشور است ، هر یک از اینها می برند ، برای کشور خدمت خواهند کرد و اگر خدمت نکنند ملت هست و آنها را بر کنار خواهد کرد . از این جهت به طور خصمانه با هم رفتار نکنید ، برادر باشید با هم . اگر یکی رئیس جمهور شد ، شما هم به او اعانت کنید ، اینطور

نباشد که قبل از اینکه رئیس جمهور بشود بریزید به جان هم ، فردا پای این صندوق ها بریزید به جان هم ، یا بعضی از قشرها شرکت نکنند . من از همه قشرهای ملت ، چه فارس ، چه ترک ، و چه کرد و چه بلوچ و چه ترکمن و چه بختیاری و چه سایر قشرها و طوایفی که هستند در ایران ، از اینها تقاضا می کنم ، عاجزانه تقاضا می کنم که طوری نکنند که در خارج منعکس بشود که شما یک مردمی هستید که تربیت اسلامی ندارید ، شما یک مردمی هستید که با هم سر دنیا نزاع می کنید ریاست جمهوری چیزی نیست که شما به آن اهمیت بدهید . اگر ریاست جمهور خوب باشد ، آن است که خدمت به ملت می کند و اگر بد باشد ، آن است که راه جهنم را باید بپیماید . خیلی درصدد این نباشید که برای خاطر اینکه یکی بیشتر می خواهد راءی ببرد و یکی کمتر می خواهد راءی ببرد به هم بریزید و جنگ و نزاع باشد و اسباب ناراحتی همه را فراهم کنید و من که در اینجا هستم ، در بیمارستان هستم از این جهت ناراحت و ناراضی باشم . یکی دیگر اینکه بعد از اینکه رئیس جمهور به مبارکی انشاءالله تعیین شود (و هر کس که باشد) دیگران قهر نکنند و عقب بنشینند . کشور ، کشور خود شماست . رئیس جمهور باشید ، کشور است . پاسبان باشید ، کشور است طلبه مثل من باشید ، کشور خود شماست . بعد از اینکه رئیس جمهور

تعیین شد همه اعانت کنید از او ، همه وارد بشوید در کار و اعانت کنید از او و کنار ننشینید ، قهر نکنید و رشد خودتان را به دنیا نشان بدهید که شما رشید هستید و شما می توانید که یک مملکتی را با هم اداره بکنید . وقتی که بنا باشد یکی رئیس جمهور شد ، دیگری هم یک کار دیگر و دیگری هم یک کار دیگر و کارها را به سلامتی انجام دهید . و من مجاز نیستم که بیش از این با شما صحبت کنم . انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بسمه تعالی

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته

تلگرام محترم واصل ، از ابراز محبت جنابعالی تشکر می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/11/58

پیام امام خمینی به ملت ایران پس از انتخابات اولین ریاست جمهوری

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا از عواطف گرم ملت ایران تشکر می کنم و به همه دعا می کنم و در اینجا در این فرصت کمی که هست به اندازه ای که اجازه دارم چند کلمه با شما صحبت می کنم . یکی قدردانی از حضورتان در راءی ، که باید بگویم کم سابقه است یک همچون شرکتی که قریب از چهارده میلیون بیشتر در صورتی که کوهستانی ها و دهات دور دست نتوانستند راءی بدهند معذلک ملت شرکت کرد و راءی خودش را داد . و یکی هم از این بالاتر که باید بگویم که بی سابقه است در دنیا و شاید که در دنیا سابقه نداشت این آرامشی که در اخذ آراء شد که مردم و ملت ما ثابت کردند رشد خودشان را

و با این اثبات رشد ، دست رد به سینه اشخاصی که ، دولت هایی که باز طمع به ایران دارند زدند . و من امیدوارم که ملت خودش زنده باشد و ابدا خوفی نداشته و بعد از این هم ملت خودش زنده است و چنین خوفی نداشته باشد که شخصی بیاید و شخصی برود . الحمدلله ملت بیدار شده است و ملت ما را نمی شود هیچ عقب انداخت البته در بعضی از رادیوها مسائلی گفته اند لکن این دلشادی ها برای آنها اثر ندارد . ملت ما امروز اتکاء به هیچ کس ندارد جز خداوند تبارک و تعالی . و اما یک کلمه ای دیگری که باید عرض کنم ، من استدعا می کنم از تمام گروه ها و از تمام دستجات مختلف که در این وقتی که یک نفر از این آقایان راءی را برده و ملت به او راءی داده است ، دیگران عقب نشینی نکنند و کمک کنند . ممکلت مال خود شماست ، خود شما باید کمک کنید و اعانت کنید . ملت همه با هم ، روشنفکرها ، اطباء بزرگان و همه باید با هم دست برادری بدهید و همه برادر هستید و خداوند همه شما را توفیق بدهد و من دعاگوی همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/11/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام یاسر عرفات

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادیبخش فلسطین

پیام محبت آمیز جنابعالی را در بیمارستان دریافت داشتم از ابراز تاءثری که نسبت به عارضه بیماری اینجانب نموده اید متشکرم و امید است به فضل الهی مختصر کسالت مرتفع گشته و

با نیروی بیشتر بتوانیم وظایف سنگین را که بر عهده داریم انجام داده و مشکلاتی را که دشمنان اسلام و اسرائیل اشغالگر و عوامل صهیونیزم در سر راه ما ایجاد کرده اند ، یکی پس از دیگری از سر راه مسلمانان جهان و بخصوص برادران فلسطینی برداریم و شاهد پیروزی های بزرگتری برای آنان باشیم . موفقیت همگانی را در این راه از خدای تعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/11/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان شهرستان قم

شما بانوان شجاع دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بی پایان بر بانوان ایران . سلام بر شما بانوان محترم . رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد . سلام خدای تبارک و تعالی بر ملت ایران ، بانوان آنها و مردان آنها . شما بانوان شجاع دوشادوش مردان ، پیروزی را برای اسلام بیمه کردید . من از تمام زن های ایران ، تمام بانوان ایران و از بانوان قم تشکر می کنم . خداوند از شما راضی باشد ، امام عصر از شما دلخوش باشد . شما با بچه های کوچک خودتان در خیابان ها آمدید و از اسلام پشتیبانی کردید . من اخبار قم و سایر بلاد را می شنیدم ، من اخبار چهار مردان را می شنیدم . من در خودم غرور احساس می کنم برای این شجاعت ها . بانوان ایران و بانوان قم و سایر بلاد ، در این پیروزی پیشقدم هستند ، آنها مردان را تشجیع کردند مردان ما مرهون شجاعت های شما زن های شیردل هستند من مرهون هم مرد و هم بانوان محترمات هستم .

قرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز

اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد ، اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیره العرب ، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند ، اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد ، اسلام آنها را با مردان مساوی کرد . عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد . مردان بر ملت ها حق دارند و زن ها حق بیشتر دارند ، زن ها مردان

شجاع را در دامن خود بزرگ می کنند . قرآن کریم انسان ساز است و زن ها نیز انسان ساز ، وظیفه زن ها انسان سازی است . اگر زن های انسان ساز از ملت ها گرفته بشود ، ملت ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد ، شکست خواهند خورد ، منحط خواهند شد . زن ها هستند که ملت ها را تقویت می کنند ، شجاع می کنند . بانوان از صدر اسلام ، در صدر اسلام بلند پایه هستند . ما می بینیم و دیدیم که زن ها ، بانوان محترمات همدوش مردان بلکه جلوی مردان در صف قتال ایستادند و بچه های خودشان را از دست دادند ، جوانان خودشان را از دست دادند و شجاعانه مقاومت کردند . ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد ، نه ملعبه باشد ، نه ملعبه در دست مردها باشد ، در دست اراذل باشد . زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زن ها در جمهوری اسلام راءی باید بدهند . همانطوری که مردان حق راءی دارند ، زن ها حق دارند . زن ها را در این دوره های اخیر منحط کردند . از خیانت های بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از دست گرفتند ، نیروی جوانان ما را به عقب راندند ، نیروی بانوان ما را به عقب راندند ، بانوان ما را منحط کردند ، خیانت کردند بر ملت ما ، بانوان ما را ملعبه کردند ، بانوان ما را مثل عروسک ها کردند . بانوان ما

جنگجو بودند ، اینها خواستند ننگجو باشند و خدا نخواست . اینها اهانت به مقام زن کردند ، اینها می خواستند زن را مثل شی ء ، مثل یک چیز ، مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذرانند . اسلام زن را مثل مرد در همه شؤ ون ، در همه شؤ ون ، همانطوری که مرد در همه شؤ ون دخالت دارد ، زن هم دخالت دارد ، همانطوری که مرد باید از فساد اجتناب کند ، زن هم باید از فساد اجتناب کند . زن ها نباید ملعبه دست جوان های هرزه بشوند ، زن ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند . زن ها باید انسان باشند ، زن ها باید تقوا داشته باشند ، زن ها مقام کرامت دارند ، زن ها اختیار دارند ، همانطوری که مردها اختیار دارند . خداوند شما را با کرامت خلق کرده است ، آزاد خلق کرده است . خداوند همانطوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد ، در زن ها هم دارد . همه برای صلاح شماست ، همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است . آنها که زن ها را می خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوان های فاسد قرار بدهند . خیانتکارند . زن ها نباید گول بخورند ، زن ها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود ، با سر باز و لخت . این مقام زن نیست ، این

عروسک بازی است ، نه زن . زن باید شجاع باشد ، زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند . زن آدم ساز است ، زن مربی انسان است .

مرد و زن باید با هم این مملکت خرابه را بسازند

خداوند شما زن های ایران را و شما زن های قم را از خطرات انسان های فاسد ، انسان هایی که حیوانند به حسب واقع ، حفظ کند . شما همانطوری که تا کنون در نهضت ها دخالت داشتید و سهیم بودید در این نهضت و سهیم بودید و در این پیروزی ، حالا هم باز باید سهیم باشید و هر وقت اقتضا بکند ، نهضت کنید ، قیام کنید . مملکت از خود شماست انشاءالله ، دست اجانب کوتاه شد از مملکت ، دست رشوه خواران و چپاولگران کوتاه شد ، رفتند ، مملکت از خود شماست ، شما باید بسازید مملکت را همه ملت ایران ، همه ملت ایران ، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه ای که برای ما گذاشته اند ، بسازند . با دست مرد تنها درست نمی شود ، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند . زن هائی که می خواهند ازدواج کنند ، از همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان ، می توانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت ، اگر بد زندگی کرد با زن ، اگر بدخلقی کرد با زن ، وکیل باشند در طلاق . اسلام برای آنها حق قرار داده است ، اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان

قائل شده است همه به صلاح خودتان بوده است . تمام قوانین اسلام ، چه آنهائی که توسعه می دهد ، چه آنهائی که تحدید می کند ، همه بر صلاح خود شماست ، برای خود شماست . همانطوری که حق طلاق را با مرد قرار داده است حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با او که اگر چه کردی یا چه کردی ، من وکیل باشم در طلاق . و اگر این شرط را کرد دیگر نمی تواند او را معذور کند ، اگر این در ضمن شرط با در ضمن عقد واقع شد نمی تواند او را دیگر محدود کند ، نمی تواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد ، در حکومت اسلام او را منع می کنند ، اگر قبول کرد تعزیر می کنند ، حد می زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق می دهد . خداوند همه شما را با عزت ، سلامت سلامت سعادت ، با ایمان کامل ، با تربیت صحیح ، با فرهنگ صحیح ، خداوند همه شما را با سعادت ها ، با همه چیزها قرین کند . سلام بر شما زن ها ، بانوان عزیز محترم .

تاریخ : 14/11/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام مدرسین حوزه علمیه قم

خدمت حضرات حجج اسلام آقایان مدرسین حوزه علمیه قم دامت افاضاتهم

تلگرام آقایان محترم واصل گردید . امیدوارم برای حفظ وحدت و یکپارچگی مردم مبارز چون گذشته کوشا باشید . خداوند حوزه های علمیه را در پناه خود حفظ فرماید . از لطف آقایان متشکرم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی

الخمینی

تاریخ : 15/11/58

بیانات امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر می دهم ، این کلمه تذکر برای همه است (حب الدنیا راءس کل خطیه ) هر مقامی که برای بشر حاصل می شود ، چه مقام های معنوی و چه مقام های مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است . توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت می کنند ، کسانی که دارای مقامی هستند و دارای پستی هستند ، که مقام آنها را مغرور نکند . مقام رفتنی است و انسان در وجود خدای تبارک و تعالی ماندنی است . من از آقای بنی صدر می خواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحی شان تفاوتی نباشد ، تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همه کسانی که در مقامی هستند ، چه مقام های کشوری و چه مقام های لشگری می خواهم که به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای کشور ایران کوشا باشند . و اینطور نباشد که به واسطه تقدم و تاءخر یک نفر یا چند نفر موقتا ، اسباب این بشود که کناره گیری کنند و یا خدای نخواسته مخالفت و کارشکنی . از خداوند تعالی مساءلت می کنم همه ما را به خدا و به راه راست هدایت کند و از گرایش به شرق و غرب حفظ کند . و از خوف از ابرقدرت ها حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/11/58

پیام امام خمینی به مناسبت ولادت و هجرت حضرت محمد (ص )

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت سراسر با سعادت

و هجرت با برکت حضرت خاتم النبیین و افضل المرسلین را که مبداء نهضت اسلام و الهی و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسان سازی و منشاء حرکت به سوی بر چیدن اساس ظلم و نابکاری و ارتقاء به مقام والای انسانی و هجرت از تمام ظلم ها و خصلت های شیطانی و حیوانی به سوی نور مطلق و سرچشمه کمال و مؤ سس امت و امامت است به جمیع مستضعفین و محرومین و تمام ملت های جهان خصوصا عموم مسلمین تبریک عرض می کنم . باید مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجری بپاخیزند و در زیر پرچم الهی اسلامی از حقوق حقه خود دفاع کنند و دست ستمکاران ، خصوصا ابرقدرت های شرق و غرب را قطع کنند و دیکتاتوری های مدعی دموکراسی و کمونیستی را به جای خودشان نشانند .

انقلاب اصیل و عظیم الهی و اسلامی و ایرانی ما که اکنون سالروز آن است ، جلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول الله (ص ) است که ولادت سعادتمند و هجرت حرکت بخشش در عصری واقع شد که ظلمات جهالت سراسر جهان را فرا گرفته بود و قدرتمندان چون حیوان های آدمخوار ، روزگار مستضعفین را تباه نموده بودند . و نهضت اسلامی مردم ایران در عصری که نمونه همان عصر جاهلیت است و در محیطی که سرنیزه جانشین عدالت و حبس و شکنجه و اختناق به جای آزادی و فقر و فلاکت جانشین رفاه و آسایش گردیده بود ، پا گرفت و ملت ما قیام کرد ، چرا که چنگال سباع به صورت آدم ، تا مرفق به خون جوانان

عزیز ما فرو رفته و نفس ها در سینه ها قطع شده بود و می رفت تا آثار اسلام و انسانیت محو و کنگره عدالت فرو ریزد . اختناق و وحشت چنان حکمفرما بود که مردان در مقابل همسرانشان و برادران در مقابل خواهران خود جرات شکاʘʠندا؊ن؏™ęŠها و رسانه های گروهی جز در خدمت ظالم نبودند . در این هنگام دست قدرت الهی از آستین عدالت بیرون آمد و در پرتو (الله اکبر) متبلور شد و ملت ایران را از ضعف به قدرت و از جبر به شجاعت و از رخوت به حرکت متحول نمود و سیل خروشان انسان های الهی که شهادت را سعادت و ایثار خون را بزرگترین عبادت می دانستند ، دیوار دیومنشان و تخت و تاج 2500 سال ستمگری و آدمخواری و تن پروری را چنان درهم کوفتند که نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان .

اکنون مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجری و ایران در آستانه سالگرد انقلاب و هجرت ، این ولادت سعید و هجرت بزرگ و انقلاب اسلامی را جشن می گیریم و مبارک باد می گوئیم . ولی جشن بزرگتر در وقتی است که مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند و آنان را تا ابد منزوی نمایند و مسلمین با وحدت کلمه زیر پرچم توحید ، دست بیدادگران را از کشورهایشان قطع کنند و ملت ایران که بحمدالله تعالی در عرض یک سال پس از انقلاب دارای جمهوری اسلامی و قانون اساسی و رئیس جمهوری شده است ، انشاءالله با رشد معنوی و آرامش مجلس شورای اسلامی را تاءسیس خواهند نمود تا خرابی های عصر طاغوت

، خصوصا پنجاه سال اخیر را با همت والای خود جبران نمایند ، خرابی های معنوی و مادی که با برنامه های ابرقدرت ها خصوصا آمریکا انجام گرفت و ملت های مسلمان خصوصا ملت ایران را تا آستانه سقوط کشاند . گرچه جبران تمام خسارت ها امکان پذیر نیست ، زیرا جبران ضررهای خونبار جوانان غیوری که در دفاع از اسلام و کشور به شهادت رسیدند ، عزیزانی که در این مدت معلول و ناقص العضو شده اند چگونه میسر است . ای کاش ملت ما می توانست از متفکران جهان ، آنگاه که خیابان ها و کوچه ها از خون جوانان برومند ما رنگین شده بود و آسمان ایران به رنگ شفق سرخ در آمده بود ، دعوت کند . ای کاش مردم آزاده جهان آه و ناله مادران و خواهران داغدیده ما را می شنیدند تا مشتی از خروار جنایت های آمریکای جهانخوار و شاه مخلوع را مشاهده می کردند . ملت آزاده ایران هم اکنون از ملت های مستضعف جهان در مقابل آنان که منطقشان توپ و تانک و شعارشان سرنیزه است کاملا پشتیبانی می نماید . ما از تمام نهضت های آزادیبخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه می کنند ، پشتیبانی می کنیم . ملت های برادر عرب و برادران لبنان و فلسطین بدانند که هر چه بدبختی دارند از اسرائیل و آمریکاست ، هر چه گرفتاری دارند از اختلاف بین سران کشورهای اسلامی است . باید متحد شوند و با نیروی ایمان ، (اسرائیل ) ریشه فساد منطقه را از بن

برکنند .

ما بار دیگر پشتیبانی بی دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانی اعلام می داریم و اشغالگران را شدیدا محکوم می نمائیم . ما مسلمانیم و شرق و غرب بر ایمان مطرح نیست . ما از مظلوم دفاع می کنیم و بر ظالم می تازیم . این یک وظیفه اسلامی است .

هان ای ملت های جهان که همه مستضعفید! از جای برخیزید و حق خود را بستانید و از عربده های قدرتمندان نهراسید که خداوند با شماست و زمین ارث شماست . وعده خداوند متعال تخلف ناپذیر است . از خداوند تعالی غلبه محرومین را خواستار و وحدت کلمه اهل حق را امیدوارم . و اخیرا امیدوارم که آقایان محترمی که برای مشاهده نمونه ای از جنایات شاه مخلوع در بهشت زهرا بر بالین سرخ شهدای به خون خفته اسلام جمع شده اند و صحنه کوچکی از صحنه های بزرگ جنایات بی دریغ آمریکا و شاه را از نزدیک مشاهده کرده اند ، فریاد مظلومانه ملت ایران را به جهانیان برسانند و تبلیغاتی را که با خرج سخاوتمندانه آمریکا و صهیونیسم بر ضد ملت ما انجام می گیرد خنثی کنند ، باشد که در محضر انسانیت سرفراز شوند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/11/58

حکم تنفیذ ریاست جمهوری بنی صدر از سوی امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

بر اساس آنکه ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقای دکتر سید ابوالحسن بنی صدر را به ریاست جمهوری اسلامی کشور جمهوری اسلامی ایران برگزیده اند و بر حسب آنکه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد اینجانب به موجب این حکم راءی ملت را تنفیذ

و ایشان را به این سمت منصوب نمودم لکن تنفیذ و نصب اینجانب و راءی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی اسلامی ایران . از جناب ایشان می خواهم که مسؤ ولیت خطیری که به موجب اراده ملت و بر اساس قانون اساسی به عهده ایشان گذارده شده است همچون امانتی الهی از آن پاسداری نمایند و به پیمان خود در مقابل خداوند تعالی و خلق وفادار باشند و با اعتماد به فضل خداوند و اعتماد ملت همچون محوری استوار برای هماهنگی نهادهای مسؤ ول و حمایت از مبانی جمهوری اسلامی ، در حوزه اختیارات و مسؤ ولیت های خود قرار گیرند و در راه هدف ملت که آن ندارم بخشیدن به انقلاب اسلامی و استقرار نظام عدل اسلامی است با تمام توان بکوشند و خداوند متعال را ناظر و حاضر دانند به وظیفه سنگینی که به عهده گرفته اند قیام کنند و از قشرهای مختلف ایران خصوصا متفکران و دانشمندان و احزاب اسلامی و سیاسی و قوای انتظامی می خواهم که در این لحظات حساس که بر کشور می گذرد با حسن نیت از ایشان و دولت اسلامی پشتیبانی نمایند و از تفرقه و اختلاف و کارشکنی بپرهیزند و تا ایشان بر محور عدل اسلامی عمل می کنند و جانبدار مستمندان و مستضعفان هستند و از اعمال شبه طاغوت اجتناب می کنند از همکاری و معاونت دریغ ننمایند از خداوند تعالی توفیق ایشان را در راه خدمت به بندگان خدا و به کشور اسلامی خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

(17 شهر ربیع الاول

1400) عید پر برکت ولادت با سعادت ختمی مرتبت

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/11/58

بیانات امام خمینی در جمع میهمانان خارجی جشن هجرت

بسم الله الرحمن الرحیم

از برادران محترم که در این جلسه شرکت کردید متشکرم ولی وقتی شما وقتی وارد این کشور شدید که اکثر آثار جرم چندین ساله محو شده است . شما امروز فقط قبرهائی از شهدای ما و بعضی از معلولین را مشاهده کردید . شما حاضر نبودید که در حبس هائی که در این مملکت بود چه بر مسلمان ها و مؤ منین و متعهدین گذشت . شما نمی دانید جوان های ما را در تاوه سرخ کردند . شما نمی دانید که دست های بعضی از جوان های ما را اره کردند . شما در وقتی آمدید که بحمدالله مجرمین فرار کردند یا بعضی از آنها به جزای خودشان رسیدند .

آغاز قرن پانزدهم که به همه مبارک است باید مسلمین آغاز پیروزی خود بدانند و دیگر دنیا طوری نیست که ابرقدرت ها هر چه بخواهند بکنند . مستضعفین باید قیام کنند . مستضعفین همه بلاد ، همه ممالک باید حق خودشان را با مشت محکم بگیرند ، منتظر نباشند که آنها حق آنان را بدهند . مستکبرین نخواهند حق کسی را داد .

باید مسلمین همانطوری که قرآن شریف شما را برادر خوانده است ، برادر باشید و در مصیبت و شادی هم شریک باشید . خداوند همه شما را تاءیید کند و امید است که پرچم اسلام برفراز همه ممالک افراشته شود مسلمین تحت پرچم لااله الاالله به مصالح خودشان برسند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/11/58

پیام امام خمینی به گردهمائی خانواده شهدای سراسر کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

رحمت سرشار خداوند متعال بر شهدای فضیلت ، شهدائی که با نثار خون خود درخت با برکت اسلام را

آبیاری نمودند . درود فراوان بر معلولین و مصدومین راه انقلاب اسلامی که ایران را در جهان سربلند نمودند .

ما هر روز که می گذرد به عمق جنایات شاه مخلوع و پشتیبانان ستمکار او بیشتر پی می بریم گرچه معلوم نیست تاریخ هم بتواند تمام این جنایات را ثبت کند . جنایات زورمندان ، خارج از فطرت انسانی است . زورمندانی که زندگی ننگین خود و سلطه و ادامه جنایات خویش را در سرکوبی و مرگ دیگران می دانند و شهوت ریاست آنان را کور و کر کرده است . عموم مستضعفین باید به هم بپیوندند و ریشه فساد را از کشورهای خود قطع کنند . سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند ، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند .

هان ای مظلومان جهان ! از هر قشری و از هر کشوری هستید به خود آئید و از هیاهو و عربده آمریکا و سایر زورمندان تهی مغز نهراسید و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گرده کرده از آنان بگیرید . و هان ای مسلمین ! از هر تیره و پیرو هر مذهب که هستید دشمن خانگی را کنار بگذارید و به فرمان قرآن کریم و خدای بزرگ گردن نهید : (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) خداوند تعالی عزت را برای خود و رسول عظیم الشاءن خود و مؤ منین قرار داده . به حکومت های جابرانه که هستی شما را تحت اختیار دشمنان اسلام قرار داده بشورید و

ممالک خود را از دست این خائنین سیه روی نجات دهید که خداوند با شماست . من به تمام بازماندگان شهدا و در راه اسلام تهنیت و تسلیت عرض می کنم و آرزوی سعادت برای همه می نمایم و از خداوند متعال بهبودی معلولین و مصدومین را خواستار و سلامت و سعادت همگان را امیدوارم .

والسلام علی عباده الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/58

پیام امام خمینی به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز پیروزی انقلاب عظیم ایران را به مستضعفین جهان و مسلمانان عموما و ملت شریف و شجاع ایران تبریک عرض می کنم . در چنین روز فرخنده ای حق بر باطل و جنود رحمانی بر اولیاء شیطان و حزب الله بر طاغوت و طاغوتیان غلبه نمود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردید و دست انتقام حق از آستین ملت رزمنده ایران بیرون آمد و نصرت اعجازآمیز اسلام بر کفر تحقق یافت . در چنین روز مسعودی همبستگی قشرهای ملت دلیر روزافزون و ارتش و سایر قوای انتظامی وفاداری خود را به اسلام و ایران نشان دادند و میهن خود را از شر طاغوت های زمان که در راس آنان دولت آمریکاست رهائی بخشیدند .

درود بر چنین ملت زنده و هوشیار و آفرین بر قوای انتظامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . جاوید باد پرچم پرافتخار الله اکبر که رمز پیروزی معجزه آسای ملت بزرگ ایران است . پیروزی عظیمی که در ظرف یک سال فقط یک سال دفتر سیاه جباران را به هم پیچید و اساس جمهوری اسلامی را برقرار نمود . آنچه در انقلابات غیر اسلامی در سال های طولانی حاصل نشد در سایه اسلام برای

ملت عزیز ما در ظرف یک سال تحقق یافت و آنچه در انقلاب ها با کشتار میلیونی و زندان میلیون ها به ثمر رسید در انقلاب ما با کمترین ضایعه و بزرگترین دستاورد حاصل شد . ما گر چه شهدای گرانمایه و جوانان برومندی را از دست دادیم و برادران و خواهران معلول و ناقص العضو به جای گذاشتیم ، شهدائی که نور انقلابمان و خواهران و برادران معلولی که سرمایه انقلاب اسلامی ما هستند و از احترام خاصی در میان ملت قدرشناس ما برخوردارند ولی در عوض ملتی بزرگ را نجات دادیم و چنگال گرگان آدمخوار ، وحشیان به صورت آدمی را از شریان حیات امتی عظیم الشان قطع کردیم و با خواست خداوند و اراده مصمم ملت عزیز تا ابد صحنه میهن اسلامی خود را از لوث وجود جنایتکاران بی فرهنگ و خیانتکاران غارتگر پاک و در تحت لوای پربرکت الله اکبر برای هم میهنان خود آزادی و استقلال را تاءمین نمودیم .

من بارها گفته ام و هم اکنون اعلام می کنم که ایران باید تا قطع تمام وابستگی های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی خود از آمریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه دهد و بعد در صورتی که ملت بیدار و شریف ما اجازه دهد ، ارتباط بسیار عادی خود را در حد سایر کشورها با آمریکا برقرار می کنند . من بارها گفته ام و در این روز بزرگ می گویم تا قطع تمام وابستگی ها به تمام ابرقدرت های شرق و غرب ، مبارزات آشتی ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد . همه

می دانیم که جهان اسلام در انتظار به ثمر رسیدن کامل انقلاب ماست ، ما از تمام کشورهای زیر سلطه برای به دست آوردن آزادی و استقلال کاملا پشتیبانی می نمائیم و به آنان صریحا می گوییم که حق گرفتنی است ، قیام کنید و ابرقدرت ها را از صحنه تاریخ و روزگار براندازید . من بارها گفته ام و هم اکنون هشدار می دهم که اگر شرق ستم کشیده و آفریقا به خودشان متکی نباشند ، تا ابد گرفتارند . بیائید روی پای خودتان بایستید و بر غرب بتازید و آنان را از میدان بدر کنید . من از گوشه بیمارستان به آفریقا و شرق و زیر سلطه و تمام کشورهای تحت ستم اخطار می کنم که متحد شوید و دست آمریکای جنایتکار را از سرزمین های خود قطع کنید . دست آمریکا و سایر ابرقدرت ها تا مرفق به خون جوانان ما و سایر مردم مظلوم و رزمنده جهان فرو رفته است . ما تا آخرین قطره خون خویش با آنان شدیدا می جنگیم ، چرا که مرد جنگیم . ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لااله الاالله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارز در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم . ما از مردم بی پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع می کنیم .

اسرائیل این جرثومه فساد همیشه پایگاه آمریکا بوده است . من در طول نزدیک به بیست سال خطر اسرائیل را گوشزد نموده ام باید همه

بپا خیزیم و اسرائیل را نابود کنیم و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آن گردانیم . ما از ملت مسلمان و دلیر افغانستان کاملا پشتیبانی می کنیم . ملتی که علیه تجاوزگران به مبارزه برخاسته بدانند که خدا با آنان است هر چه بیشتر صفوف خودشان را فشرده تر کنند و با ایمان راسخ بجنگند تا پیروز شوند و بدانند که پیروزی نزدیک است .

ملت عزیز ایران ! شما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار را به وحشت انداخته اید هیچ گاه با هیچ قدرتی سازش نکنید که یقین دارم نمی کنید و هر کس در هر مقام که خیال سازش با شرق و غرب را داشت بی محابا و بدون هیچ ملاحظه ای او را از صفحه روزگار براندازید که سازش با شرق و غرب خودباختگی است و خیانت به اسلام و مسلمین است . امروز روز شهادت و خون است و ما هر روز انتظار همه گونه توطئه را در سراسر ایران داریم ولی مکتب اسلام عزیزمان دستور می دهد تا دست از آزادی خواهی و استقلال طلبی برنداریم و ما نیز برنخواهیم داشت . اینجانب مع الاسف به واسطه منع پزشکان نتوانستیم در جشن ملت غیور و ارتش اسلامی شرکت کنم ولی دلم با ملت شریف ، ارتش اسلامی ملی و سپاه پاسداران است و دعای ناچیزم بدرقه آنان و تا رمقی دارم چون خادمی فداکار در خدمت همه هستم و از خداوند متعال عظمت اسلام و رفاه جامعه مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/11/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام لئونید برژنف

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت لئونید برژنف صدر هیاءت رئیسه

شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی مسکو با تشکر از پیام آن حضرت به مناسبت اولین سالگرد انقلاب اسلامی ملت شریف ایران و ضمن ابلاغ مراتب توجه و علاقه ما به ملت دوست کشور شوروی ، امیدواریم که صلح جهانی بر پایه استقلال ملت ها و عدم مداخله در امور یکدیگر و مراعات اصل حفظ تمامیت ارضی کشورهای منطقه بنا گردد و هرگونه تعرضی به کشورهای دنیای سوم و اسلامی و بخصوص در این منطقه بر خلاف موازین است که باید پایه و اساس درستی مابین ملت ها باشد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/11/58

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

من از عواطف ملت شریف نسبت به خادم خودشان تشکر می کنم . از اینکه من کلمه ای گفته بودم که موجب نگرانی بعضی دوستان شده بود ، لازم دیدم که به عرض آقایان برسانم که حال من بحمدالله رو به بهبودی است و از دکترها تشکر می کنم . مطلبی که باید عرض کنم دو چیز است : یکی راجع به سیلی که آمده است در جنوب و گفته می شود که خساراتی وارد آمده است به برادرهایمان . من از همه ملت می خواهم که برادروار شرکت کنند با هم و جبران این خسارات را بکنند و ارتش باید هلیکوپتر و سایر وسائل نجات و وسائلی که در دست آنهاست ، در اختیار آنها بگذارد و کوشش خود را بکند ، امیدوارم که خداوند به آنها کمک کند . مطلب دیگری که باید عرض کنم این است که تا آنجائی که من شاهد انتخابات در ایران بودم ، از زمان قبل از رضا شاه ، سال

های طولانی که شاهد بودم انتخابات را ، انتخاب آزاد در ایران نبود . منتها انتخابات یک وقت با زور خوانین بلاد و مالکین بلاد انجام می گرفت و زمان رضاشاه که دست آنها کوتاه شد ، تحت کنترل رضاشاه بود و دیگر مجلسی در کار نبود به جز انتصاباتی که از اشخاص معلوم و در زمان محمدرضا بدتر از او شد . من می توانم ادعا کنم که انتخابات در این سال ، تنها انتخاباتی است که به راءی مردم و بدون فشار کسی و بدون اینکه دخالت داشته باشند اشخاص در آراء مردم ، انجام خواهد گرفت . لکن من از همه قشرها ، از همه ملت می خواهم که آداب اسلامی خودشان را نسبت به همه امور ، خصوصا در انتخابات حفظ کنند و مبادا خیال کنند که مبارزات انتخاباتی عبارت از این است که به دیگران بد بگویند و کارشکنی بکنند . البته دعوت به انتخاب اشخاص مانع ندارد لکن توجه داشته باشند که همانطور که انتخاب رئیس جمهور ، به آن سلامت و به آن آرامش و به آن خوبی گذشت که نمونه بود در ایران من امید آن دارم که این انتخابات هم به همانطور بگذرد و همه با هم برادروار در یک مقصد باشیم در یک مقصد باشید و خداوند را شاهد بدانید و ناظر بدانید و نهضت را لکه دار نکنید . دشمن ها در صددند که خرده گیری کنند و من امیدوارم که خداوند همه شما را تایید کند و همه با سلامت این انتخابات را هم بگذرانید و بعد را هم همین طور .

والسلام علیکم

و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/11/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

من با کمال مباهات از رشد سیاسی و تعهد اسلامی ملت شریف ایران تشکر می کنم که در همه پرسی های گذشته ، خصوصا در انتخاب رئیس جمهور ، در اخلاق اسلامی و تعالی روحی ، گوی سبقت را ربودند و ثابت کردند که انقلاب اسلامی بزرگ ماقبل از آنکه انقلاب سیاسی و اجتماعی باشد ، یک انقلاب معنوی روحانی است . من در ایام آخر عمر با امیدواری کامل و سرافرازی از نبوغ شما به سوی دار رحمت کوچ می کنم . سرفرازی و مباهات آنگاه به حد کمال خواهد رسید که در انتخابات مجلس شورای اسلامی چون انتخابات ریاست جمهوری کمال رشد انسانی اسلامی خود را نشان دهید . شما ای ملت عزیز که برای خدا و جلب رضای او بپا خاستید و با تایید و توفیق ذات مقدسش به پیروزی معجزه آسا رسیدید ، اکنون نیز در این مرحله که مقام امتحان است کوشش کنید که مصالح اسلام و کشور اسلامی را فدای منافع شخصی یا گروهی نکنید . من انتظار دارم که وحدت کلمه خود را حفظ و در انتخاب وکلای خود رضای حق را بر رضای خود مقدم دارید . من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمائید و اشخاصی اسلامی ، متعهد ، غیر منحرف از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد

باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند . من از شما می خواهم که تا انعقاد مجلس شورای اسلامی که شورای انقلاب به منزله آن است ، از شورای انقلاب اسلامی و از افراد آن شورا که خدمتگزار به اسلام و به ملت و مورد تایید اینجانب هستند پشتیبانی نمائید . من از شورای انقلاب می خواهم که صادقانه با آنان همکاری نمایند و چون برادران باوفا از هم پشتیبانی کنند و چنانکه دستور اسلام است ، ید واحد بر (من سوی ) باشند . من در بیمارستان دعاگوی شما هستم و انتظار آن دارم که همبستگی شما را در مسائل کشوری بشنوم . من از همه ملت و همه گروه ها خواهانم در این لحظات حساس که دشمنان همه در کمینند و منتظر فرصت ، به خاطر خدای متعال و به خاطر مصالح کشور و ملت و به خاطر خون های ریخته شده در راه آزادی و استقلال ، به خاطر هر چه که آن را محترم می شمارید از اختلاف و نفاق دست برداشته و خود را در مقابل حق و خلق سرفراز نمائید از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/11/58

پیام امام خمینی به بازماندگان سیل خوزستان و ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

من اطلاع نداشتم که تلفات جانی داشته است این سیل و از خسارات هم کم اطلاع بودم ، اخیرا اطلاع حاصل شد که هم تلفات جانی سنگین و هم خسارات بسیار سنگین وارد شده است که موجب تاءثر و تاءسف است . من به بازماندگان درگذشتگان تسلیت عرض می کنم و به ملت هم در

این مصیبت بزرگ تسلیت عرض می کنم و برای گذشتگان از خدای تعالی رحمت مسئلت می کنم . و باید از همت والای ملت تشکر کنم که با همت بزرگ مشغول هستند برای جبران خسارات و من امیدوارم که به طور شایسته این خسارات جبران شود و بازماندگان این اشخاص پرستاری بشوند . از خداوند تعالی سلامت و سعادت ملت بزرگ ایران و سعادت همه دوستان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/11/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام سرهنگ قذافی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای سرهنگ معمر القذافی رهبر کشور اسلامی لیبی

پیام آن حضرت در مورد کسالت و احوالپرسی از اینجانب واصل گردید . از اظهار محبت جنابعالی متشکرم و پیرو آن پیام دیگری را به مناسبت تبریک سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی ملت شریف از طرف شما دریافت نمودم . ضمن ابراز تشکر از دریافت پیام مزبور ، موفقیت روزافزون مسلمانان جهان را از خدای تعالی مسئلت نموده ، امید است ملل اسلامی با اتحاد و همکاری بیشتر بتوانند بر دشمنان داخلی و خارجی پیروز گشته و از تحت سلطه استعمارگران شرق و غرب خصوصا امریکا نجات یابند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/11/58

پاسخ امام خمینی به پیام اعضای شرکت کننده در کنگره انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

کنگره انقلاب اسلامی ! پیام جامع الاطراف را ملاحظه نمودم . از تفقد آقایان و حسن نظر به این ناچیز متشکرم . امید آن دارم که شما نخبگان ملت و متعهدان اسلام عزیز موفق باشید که انقلاب بزرگ اسلامی را تا به مقصد که حکومت الله بر جمیع شؤ ون کشور است ، ادامه دهید و امید آن دارم که با وحدت کلمه و کوشش در راه التیام بین قشرهای مختلف موفق شوید که نمایندگانی متعهد ، متفکر ، دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمین ، در مجلس شورای اسلامی بفرستید و ملت بزرگ را برای این امر اسلامی ملی برانگیزید و پس از تشکیل مجلس نیز از مجلس و دولت پشتیبانی کنید و در راس برنامه ملت و دولت باید استقلال همه جانبه کشور ، از قوای انتظامیه گرفته تا قوای تقنینیه و قضائیه و اجرائیه باشد و از پیوستگی

های زمان طاغوت به قدرت های شیطانی احتراز و دست آنان را از این سفره یغمای عهد سلطنت شیطانی قطع نمائید و امید آن دارم که مجلس شورای اسلامی و دولت انقلابی اسلامی تصفیه کامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلام را بطور قاطع و انقلابی شروع نمایند و آخرین عرض من آن است که از اختلاف که منشاء همه بدبختی هاست و مخالف رضای خدای متعال است احتراز و نمایندگان محترم مجلس از رفتار و گفتاری که در مجالس زمان طاغوت بر خلاف موازین شرعیه و اخلاقیه انجام می گرفت اجتناب نموده ، در مخالفت های آرائی و سیاسی از حدود اخلاق انسانی تجاوز ننمایند . از خداوند متعال توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین و کشور مسئلت می نمایم . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/11/58

فرمان امام خمینی به بنی صدر (انتصاب بنی صدر به فرماندهی کل قوا )

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای بنی صدر رئیس جمهوری ایران

در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است ، جنابعالی به نمایندگی اینجانب به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده است منصوب می شوید . امید است که با شایستگی که جنابعالی دارید ، امور کشوری و لشگری و قوای مسلح به نحو شایسته با موازین اسلامی جریان پیدا کند . از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامی خواستارم . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/12/58

پیام امام خمینی در رابطه با هفته بسیج مستضعفین

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب از ملت شریف ایران و از جوانان برومند که از بسیج عمومی استقبال نمودند تشکر می کنم . دفاع از اسلام و کشور اسلامی امری است که در موقع خطر تکلیف شرعی ، الهی و ملی است و بر تمام قشرها و گروه ها واجب است . در این موقع حساس که ملت با دشمنان سرسخت و ابرقدرت ها خصوصا امریکا که با مداخله جنایتکارانه خودش در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا پهلوی ، ملت ما را از رشد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بازداشت و ذخائر این ملت فقیر را به یغما برد ، مواجه است ، اگر غفلت شود و با قدرت و پشتکار در مقابل دشمنان بشریت خود را مهیا نکند و با بسیج عمومی که به خواست خداوند متعال هیچ قدرتی نمی تواند با آن مقابله کند مهیای دفاع از کشور اسلام نشود ، خود را و کشور خود را با دست خود به تباهی کشانده است . من از آنچه تاکنون به همت

مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است ، امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آموزش نظامی و عقیدتی و اخلاقی و فرهنگی با تایید خداوند متعال موفق شوند و دوره تعلیمات و تمرین های عملی نظامی و پارتیزانی و چریکی را شایسته و به طوری که سزاوار یک ملت اسلامی بپا خاسته است ، به پایان رسانند . بکوشید تا هر چه بیشتر نیرومند شوید در علم و عمل و با اتکال به خدای قادر ، مجهز شوید به سلاح و صلاح ، که خدای بزرگ با شماست ، که دست قدرتی که قدرت های شیطانی را در هم شکست پشتیبان جامعه الهی است . من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی ، الگو برای تمام مستضعفین جهان و ملت های مسلمان عالم باشد و قرن پانزدهم قرن شکستن بت های بزرگ و جایگزینی اسلام و توحید به جای شرک و زندقه و عدل و داد به جای ستمگری و بیدادگری و قرن انسان های متعهد به جای آدمخواران بی فرهنگ باشد .

ای مستضعفان جهان ! بپا خیزید و خود را از چنگال ستمگران جنایتکار نجات دهید . و ای مسلمانان غیرتمند اقطار عالم ! از خواب غفلت برخیزید و اسلام و کشورهای اسلامی را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهائی بخشید .

ای ملت شریف ایران ! به نهضت اسلامی خود ادامه دهید و به اجانب (هر که باشد) اجازه ندهید که در سرنوشت شما دخالت کند و به غارتگری ها برای همیشه خاتمه دهید و با قاطعیت از امریکا و هر دولت دیگر که به حمایت خیانتکار به اسلام

و ملت (محمدرضا پهلوی ) برخاسته است ، بخواهید که این جانی و اموال مسروقه ملت را به ما برگردانند و تا پیروزی از پای ننشینیم .

بار الها! پشتیبان ملت و جوانان عزیز ما باش که اینان برای رضای تو بپا خاسته اند و با نهضت خود دشمنان دین را از صحنه رانده اند : (انک علی کل شی ء قدیر) .

سلام و درود بر ملت بزرگ و بر مبارزان راه حق و استقلال و آزادی .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/12/58

انتصاب آیت الله اردبیلی به ریاست دادستانی کل کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی دامت افاضاته

نظر به اهمیت نقش قوه قضائیه در تاءمین سعادت و سلامت جامعه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی و ضرورت ایجاد تشکیلات نوین قضائی بر اساس تعالیم مقدس اسلام ، به ریاست دادستانی کل کشور منصوب می شوید تا با همکاری رئیس دیوانعالی کشور ، فقها ، قضات ، کارمندان شریف و صالح دادگستری و حقوقدانان دیگر به تهیه طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین به تدوین لوایح قضائی جدید جمهوری اسلامی ایران بپردازید . امیدوارم خداوند متعال شما را در انجام این امر خطیر یاری فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/12/58

استفتاء از محضر امام خمینی درباره خروج ارز از کشور

خدمت حضرت امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران

پس از اهداء سلام و تحیت ، نظر مبارک را در مورد اخراج ارز از مملکت به طرق مختلف به خصوص طلای خالص و مشخص شدن رابطه خارج کنندگان از مرز با طلافروشان شهرستان ها و معاملاتی که کمک به اخراج ارز می کند ، در شرایطی که خروج ارز به ضرر کشور است بیان فرمائید

متن فتوای امام :

بسمه تعالی

در فرض مذکور ، هم اخراج ارز و هم اعانت بر آن ، از جمله فروش به اشخاصی که اخراج می کنند حرام است و لازم است مسلمانان پایبند به مصالح اسلام و مسلمین از اعمالی که مخالف مصلحت کشور است اجتناب کنند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/12/58

فرمان امام خمینی به آیت الله بهشتی در مورد انتخاب ایشان به عنوان رئیس دیوان عالی کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد حسینی بهشتی دامت افاضاته

نظر به اهمیت نقش قوه قضائیه در تاءمین سعادت و سلامت جامعه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی و ضرورت ایجاد تشکیلات نوین قضائی بر اساس تعالیم مقدس اسلام ، به ریاست دیوانعالی کشور منصوب می شوید تا با همکاری دادستان کل کشور ، فقها ، قضات ، کارمندان شریف و صالح دادگستری و حقوقدانان دیگر به تهیه طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین به تدوین لوایح قضائی جدید جمهوری اسلامی ایران بپردازید .

امیدوارم خداوند متعال شما را در انجام این امر خطیر یاری فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/12/58

پیام امام خمینی در مورد گروگان ها و تصرف لانه جاسوسی آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

جنایات شاه مخلوع چیزی نیست که از یاد ملت رفته باشد و یا بشود از یاد برد . بر همه روشن است که محمدرضا پهلوی ما را از هر جهت وابسته به امریکا کرده بود ، چه از نظر اقتصادی و سیاسی و چه از نظر فرهنگی و نظامی و چه از نظر معنوی و خصلت های انسانی و اگر مهلت می یافت ، به اسلام ضربه جبران ناپذیر می زد . همه می دانند که دست او و پدرش به خون بزرگ و کوچک این مرز و بوم آغشته است .

کشتار دستجمعی و زندان و شکنجه و تبعید از امور رایج رژیم این پلید بود . شاه به حمایت و پشتیبانی دولت امریکا دست به این جنایات وحشیانه زد و ملت ما را از هستی ساقط کرد .

ملت ایران در مقابل این خاندان کثیف و امریکا و عمال آنان دست از مبارزات برحق خویش بر نمی

دارد و نخواهد برداشت .

دولت ایران و جناب آقای رئیس جمهور تمام کوشش و سعی شان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ایران از او بنمایند که ملت دلیر دست از این خواست بر حقشان بر نمی دارند و قدمی به عقب نمی گذارند .

یکی از آثار این خواست ، تصرف لانه جاسوسی بود که مورد تایید ملت قرار گرفت و چیزی جز عکس العمل جنایات دولت امریکا نمی تواند باشد . اکنون که کمیسیون بررسی و تحقیق در مداخلات گذشته امریکا در امور داخلی ایران از طریق رژیم شاه سفاک ، توسط جناب آقای رئیس جمهوری و شورای انقلاب اسلامی ایران تحقق می پذیرد ، جنایات آنان به اثبات خواهد رسید .

لازم است در آن روز ، معلولین عزیز و قهرمانان انقلاب ما در این مجمع حضور یابند و خانواده شهدا ، طومارهای جنایات شاه و امریکا را به محکمه بفرستند .

همانطور که بارها گفته ام ما خواستار استرداد شاه و اموال ملت از او می باشیم . دانشجویان مسلمان و مبارزی که لانه جاسوسی را اشغال کرده اند با عمل انقلابی خودشان ضربه ای بزرگ بر پیکر آمریکای جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند ولی از آنجا که در آینده نزدیک نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی اجتماع می نمایند ، با نمایندگان مردم است تا نسبت به آزادی گروگان ها و امتیازاتی که در قبال آن باید بگیرند و تصمیم گیرند زیرا این مردمند که باید در جریانات سیاسی دخالت داشته باشند ، البته تا تشکیل مجلس شورای اسلامی ، شورای انقلاب و جناب رئیس جمهور کوشش

خودشان را درباره برگرداندن شاه و اموال ملت و جریانات سیاسی که زمینه اینگونه خواست ها را فراهم می کند ، مبذول دارند .

از خداوند متعال نصرت اسلام و شکست دشمنان اسلام را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام رئیس شورای دولتی جمهوری مردم لهستان

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای هنریک ژابلونسکی رئیس شورای دولتی جمهوری مردم لهستان

بدین وسیله از پیام محبت آمیز جنابعالی به مناسبت نخستین سالگرد انقلاب اسلامی ایران تشکر می کنم . از خدای تعالی رفاه حال مستضعفین جهان را مسئلت می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام رئیس جمهوری بنگلادش

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای ضیاءالرحمن رئیس جمهوری مردم بنگلادش

بدین وسیله از پیام محبت آمیز شما به مناسبت حادثه دلخراش سقوط هواپیما تشکر می کنم . فرصت را مغتنم شمرده بهترین آرزوهای خود را برای پیشرفت و تعالی ملت برادر مسلمان بنگلادش و کلیه مسلمانان جهان ابراز می دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/12/58

بیانات امام خمینی در جمع مردم و کارکنان بیمارستان قلب

بسم الله الرحمن الرحیم

توصیه به اقشار ملت در خنثی نمودن توطئه های در حال اجرا

من در این مدت که در این بیمارستان بودم و موجب زحمت همه آقایان ، و حالا که می خواهم از آقایان مفارقت کنم از همه تشکر می کنم و دعاگوی همه هستم . من امیدوارم که همه ما در این برهه از زمان در این موقع حساسی که بر مملکت ما می گذرد و توطئه هائی که برای ملت و مملکت ما در دست اجراست ، همه ملت ، همه قشرهای ملت ، دست به دست هم بدهند و توطئه ها را خنثی کنند . من از شما کارگرها و کارمندان این بیمارستان تشکر فوق العاده می کنم و از اطباء محترم که در این مدت با من کمال محبت را کرده اند و مثل فرزندی که پدر پیرش را پرستاری می کند ، پرستاری کردند ، تشکر می کنم . خداوند همه شما را حفظ کند و همه ملت را حفظ کند . یک کلمه ای که در این موقع لازم است به آن توجه بشود قضیه انتخابات است . این قدم آخری است که ملت ما باید با شایستگی هر چه تمامتر !!! شایسته !!! این قدم را بردارند و توجه داشته باشند

که دوره های سابق که دوره طاغوت بود ، برای انتخابات در عین حال که انتخاباتی در کار نبود ، لکن کارهای طاغوتی انجام می گرفت و حالا باید همه آقایان متوجه باشند که دولت اسلامی است ، جمهوری اسلامی است و مجلس ، مجلس اسلامی است و باید اخلاق همه در انتخابات هم اخلاق اسلامی باشد و افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام ، شرقی و غربی نباشند ، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند . من امیدوارم که این مرحله را هم به شایستگی و به طوری که دلخواه همه ملت ماست و دلخواه ماست عمل بکنند و وکیل هائی که آراسته هستند به اخلاق خوب ، متعهد هستند به اسلام ، وفادار هستند به کشور خودشان ، خدمتگزار هستند به شما و به کشور ، آن اشخاص را انتخاب کنند و در مجلس بفرستند که انشاءالله این قدم آخر هم با شایستگی برداشته بشود و ایران انشاءالله سر و سامان پیدا بکند و از آن فشارها و اختناق ها که خارج شده است تا آخر خارج باشد . من دعاگوی همه هستم و در این روز آخر عمر به همه شما دعا می کنم و هر چه خدمت از من برآید با حالی که دارم مضایقه ندارم و خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/12/58

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با کمیسیون تحقیق جنایات دولت آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران جنایات شاه و امریکا چیزی نیست که احتیاج به اثبات داشته باشد . شاه و امریکا ما را در تمام زمینه ها وابسته نموده اند . قتل و ضرب و شتم و زندان

و تبعید از امور رایج این جانیان بوده است . ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه می کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش را از منطقه کوتاه نکنیم و به تمام مبارزان راه آزادی کمک نکنیم تا آنها را شکست دهند و خود مردم ایران سرنوشت خویش را به دست گیرند ، از پای نمی نشینیم . برای ما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار فرقی نمی کند . ما می جنگیم و چون حق پیروز است . پیروزیم سلطه امریکا تمام بدبختی های ملل مستضعف را به دنبال دارد و تجاوز شرق متجاوز روی تاریخ را سیاه نموده است .

ملت عزیز ایران ! بیدار باشید که سالیان دراز مبارزه در پیش دارید ، ابرقدرتها برای نابودی شما هر روز نقشه می کشند ولی (ان کید الشیطان کان ضعیفا) مساءله ای که این روزها عنوان شده است ، قضیه امریکا و گروگان های جاسوس امریکائی است که در دست دانشجویان مسلمان و مبارز است . در این مورد مطالبی چند را متذکر می شوم :

1 !!! رونوشت کلیه مدارک مربوط به دخالت آمریکا و شاه خائن را باید در اختیار هیاءت بررسی و تحقیق جنایات دولت امریکا و شاه گذاشت و دانشجویان مسلمان هم اگر مدارکی در این مورد دارند ، رونوشت آن را در اختیار این هیاءت بگذارند .

2 !!! ملاقات با گروگان هایی که در پرونده جنایات امریکا و شاه دخالت دارند ، برای بازجوئی از آنان آزاد است .

3 !!! اگر هیاءت بررسی ، نظر خودش را در تهران ، درباره جنایات شاه مخلوع و دخالت های

امریکای متجاوز ابراز داشتند ، ملاقات با تمامی گروگان ها بلامانع است .

بار دیگر پشتیبانی خود را از شورای انقلاب و شخص جناب رئیس جمهور اعلام می دارم و از همه می خواهم که آنان را یاری کنند و در پشتیبانی از آنان کوتاهی نکنند و از همه قشرها می خواهم که از اخلاق پسندیده اسلام پیروی نمایند و حقوق برادری را حفظ نمایند .

خواهران و برادران عزیزم ! امروز روز اتحاد و اتفاق است . امروز روزی است که اگر هماهنگ نباشید ، یا گرفتار شرق می شوید و یا غرب . هرگز روی یک سخن نایستید و هر چه صلاح این مرز و بوم و ملت اسلام است ، انجام دهید . نهضت ملت شریف ایران برای قطع ایادی دشمنان ادامه دارد و تا امریکا و سایر ابرقدرتها به ستمکاری و جنایات خود ادامه می دهند ملت ما به مقابله و مبارزه خود با آنان ادامه می دهد و استقلال همه جانبه خود را با تمام قوا حفظ می کند . بر روشنفکران است که هر چه بیشتر در رسوائی ابرقدرت ها بکوشند و امیدوارم که خمینی از راه مستقیم اسلام که مبارزه با قدرت های ستمگر است ، هیچ گاه منحرف نشود و برای به ثمر رساندن اهداف اسلام از پای ننشیند ، چنانکه امیدوارم ملت های مسلمان و خصوصا ملت مبارز ایران ، در این هدف کوشا باشند و مبارزه خود را علیه ستمگران شرق و غرب ادامه دهند از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور جلد 12

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با کمیسیون تحقیق جنایات دولت آمریکا

بسم الله الرحمن

الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران ! جنایات شاه و امریکا چیزی نیست که احتیاج به اثبات داشته باشد . شاه و امریکا ما را در تمام زمینه ها وابسته نموده اند . قتل و ضرب و شتم و زندان و تبعید از امور رایج این جانیان بوده است . ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه می کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش را از منطقه کوتاه نکنیم و به تمام مبارزان راه آزادی کمک نکنیم تا آنها را شکست دهند و خود مردم ایران سرنوشت خویش را به دست گیرند ، از پای نمی نشینیم . برای ما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار فرقی نمی کند . ما می جنگیم و چون حق پیروز است پیروزیم . سلطه امریکا تمام بدبختی های ملل مستضعف را به دنبال دارد و تجاوز شرق متجاوز روی تاریخ را سیاه نموده است .

ملت عزیز ایران ! بیدار باشید که سالیان دراز مبارزه در پیش دارید ، ابر قدرتها برای نابودی شما هر روز نقشه می کشند ععع ولی ان کید الشیطان کان ضعیفا . عععع مساءله ای که این روزها عنوان شده است ، قضیه امریکا و گروگان های جاسوس امریکائی است که در دست دانشجویان مسلمان و مبارز است در این مورد مطالبی چند را متذکر می شوم :

1 !!! رونوشت کلیه مدارک مربوط به دخالت آمریکا و شاه خائن را باید در اختیار هیاءت بررسی و تحقیق جنایات دولت امریکا و شاه گذاشت و دانشجویان مسلمان هم اگر مدارکی در این مورد دارند ، رونوشت آن را در اختیار این هیاءت

بگذارند .

2 !!! ملاقات با گروگان هایی که در پرونده جنایات امریکا و شاه دخالت دارند ، برای بازجوئی از آنان آزاد است .

3 !!! اگر هیاءت بررسی ، نظر خودش را در تهران ، درباره جنایات شاه مخلوع و دخالت های امریکای متجاوز ابراز داشتند ، ملاقات با تمامی گروگان ها بلامانع است .

بار دیگر پشتیبانی خود را از شورای انقلاب و شخص جناب رئیس جمهور اعلام می دارم و از همه می خواهم که آنان را یاری کنند و در پشتیبانی از آنان کوتاهی نکنند و از همه قشرها می خواهم که از اخلاق پسندیده اسلام پیروی نمایند و حقوق برادری را حفظ نمایند .

خواهران و برادران عزیزم ! امروز روز اتحاد و اتفاق است . امروز روزی است که اگر هماهنگ نباشید ، یا گرفتار شرق می شوید و یا غرب . هرگز روی یک سخن نایستید و هر چه صلاح این مرز و

بوم و ملت اسلام است ، انجام دهید . نهضت ملت شریف ایران برای قطع ایادی دشمنان ادامه دارد و تا امریکا و سایر ابرقدرتها به ستمکاری و جنایات خود ادامه می دهند ملت ما به مقابله و مبارزه خود با آنان ادامه می دهد و استقلال همه جانبه خود را با تمام قوا حفظ می کند . بر روشنفکران است که هر چه بیشتر در رسوائی ابرقدرت بکوشند و امیدوارم که خمینی از راه مستقیم اسلام که مبارزه با قدرت های ستمگر است ، هیچ گاه منحرف نشود و برای به ثمر رساندن اهداف اسلام از پای ننشیند ، چنانکه امیدوارم ملت های مسلمان و خصوصا ملت مبارز

ایران ، در این هدف کوشا باشند و مبارزه خود را علیه ستمگران شرق و غرب ادامه دهند . از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 21/12/58

پیام امام خمینی به مناسبت انتخابات شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مجاهد ایران ایدهم الله تعالی .

در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی ، دو چیز موجب نگرانی اینجانب است :

1 !!! خوف آن دارم که در اثر تبلیغات دامنه دار دشمنان نهضت اسلامی و مخالفان جمهوری اسلامی که در ظرف این یک سال با هر وسیله ممکن به تضعیف آن کوشا بوده اند و اخیرا که قدم آخر پیروزی را ملت عزیز هوشیار برمی دارد ، تبلیغات و شایعه سازی ها به اوج خود رسیده و چون خود و الهام دهندگان خود را در آستانه شکست نهائی یافتند از هیچ تشبثی دست بردار نیستند که جوانان عزیز ما که به همت والای خود نهضت اسلامی را پیش برده اند ، در این مرحله نهائی سردی و سستی از خود نشان دهند و تحت تاءثیر این شایعه ها واقع شوند و از شرکت در این امر حیاتی اسلامی خودداری کنند . اینجانب که عمر نالایق خود را برای خدمت به اسلام و ملت شریف در طبق اخلاص تقدیم می کنم ، امید است تقاضای متواضعانه و استدعای خیرخواهانه ام را بپذیرید و با شرکت عمومی خود در انتخابات ، قطع امید دشمنان جمهوری اسلامی و وابستگان به رژیم منحط سابق و هواخواهان آن خصوصا دولت امریکای ستمکار را بنمائید .

عزیزان من که امید نهضت اسلامی به شماست ، در روز تعیین

سرنوشت کشور بپاخیزید ، و به صندوق ها هجوم آورید و آراء خود را در آنها بریزید و با کمال آرامش و مراعات کامل اخلاق انسانی اسلامی ، این امر مشروع را انجام دهید . من نیز با حال نقاهت ، خود را برای شرکت مهیا می نمایم .

2 !!! خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاص که به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یک سال شاهد آن است و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی و جنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی ، خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا می زنند ، در قشری از ملت و جوانان پاکدل تاءثیر کند و آراء مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب ، با اسلام و جمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند . امید است ملت مبارز متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروه ها ، آراء خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست ، مبرا باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند . باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم اسلامی ، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسؤ ولیت عظیم امت . از خداوند تعالی خواهانم که پشت و پناه شما ملت عزیز باشد و در موارد لغزش ، دستگیر همگان باشد .

من در این مرحله حساس ایران ساز ، چشم امیدم به شما ملت بزرگ است و

انتظار روز موعود رامی کشم که ملت عزیز با همت والای خود ، پیروزی نهائی را به دست آورد . اخیرا لازم است مطلب مهم دیگر را تذکر دهم تا با مراعات آن از هر گونه تقلب اشخاص فاسد جلوگیری شود . لازم است در تهران که باید به سی نفر راءی داد و در شهرستان هائی که چند نفر مورد انتخاب است ، انتخاب کنندگان قبل از رفتن به سر صندوق انتخابات ، منتخبین خود را با تحقیق و دقت کامل روی یک ورقه بنویسند که در وقت راءی دادن ، با ذهن حاضر راءی بدهند و لازم است که خودشان مستقیما راءی خود را به صندوق بیندازند و به احدی اعتماد نکنند که فرصت طلبان در کمینند . کسانی که سواد نوشتن ندارند ، قبلا به شخص مطمئنی مراجعه کنند و منتخبین خود را به او بگویند تا در ورقه بنویسند پس از آن ورقه را به یکی دو نفر مورد اطمینان بدهند بخواند که اشتباهی رخ ندهد و از خیانت و تقلب مصون باشد . لازم است از اوراقی که دیگران به آنهادهند ، جدا اجتناب کنند . از خداوند تعالی توفیق همگان را در یاری به اسلام و مسلمین خواستارم .

و السلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22 / 12 / 58

بیانات امام خمینی در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی

در مجلس شاهنشاهی ، هم سنا و هم شورایش مردم هیچ دخالتی نداشتند

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که انتخابات را می خواهید شروع کنید ، من با اینکه بعضی مطالب را نوشته ام و پخش شده است ، معذلک چون امر مهم است و من احتمال می دهم که یک وقت مسؤ ولیتی به من متوجه باشد ،

و من برای اداء وظیفه باز چند کلمه عرض می کنم .

ملت ما از مجلس زمان رضا شاه و محمدرضا پهلوی ، یک خاطرات تلخی دارد . من قبل از زمان رضاخان هم یاد دارم بعضی از دوره های انتخابات را و حاضر بعضی حوزه های انتخاباتی هم بوده ام . از آن زمانی که من یادم است تا حالا ، مجلس شورای ملی یک لفظی بوده است که بی محتوا مجلس شورای ملی معنایش این است که ملت اشخاصی را خودشان تعیین کنند و آنها هم به شور بنشینند و مصالح کشور خودشان را تعیین کنند . قبل از آمدن رضاخان ، زمان احمدشاه ، امر انتخابات با خان ها بود و مالکین بود و گردن کلفت های هر منطقه ، آنوقت دولت نفوذ نداشت لکن شاهزاده هائی که دارای ملک بودند و خان هایی که دارای قدرت بودند و قلدرهایی که در اطراف کشور بودند ، آنها رعیت های خودشان را ، مردم خودشان را با زور می آوردند پای صندوق ها و هرچه آنها می گفتند اینها هم عمل می کردند . در زمان رضاخان ، آنوقت که قدرت پیدا کرد و در زمان محمدرضا مجلس باز به ملت کار نداشت ، مجلس شورای ملی نبود . آن اول را باید بگوئیم مجلس خان ها و این را بگوئیم مجلس شاهنشاهی ، هم سنایش ، هم شورایش ، مردم هیچ دخالتی نداشتند و مردم هم که می دیدند که کاری از آنها نمی آید ، کنار می نشستند و دیدند که اشخاصی را که می برند در مجلس ، یک اشخاصی هستند

که خود آنها ساخته اند و مصلحت مملکت تو کار نیست ، حرف البته همیشه بود ، همیشه حرف و ثناخوانی و ترقیات ، هم در زمان محمدرضا بود و هم در زبان آنهائی که او را تعیین کرده بود . اگر الان صورت مجلس هایی آن وقت پیدا بشود ، می بینید که سر تا ته مجلس به ثنا و مدح محمد رضا و کسانی که به او مربوط بودند می گذشت . در آن زمان مسؤ ولیت ملت نداشت برای اینکه قدرت نداشت و تحت سلطه خان ها در آن وقت و تحت سلطه این دو نفر ، رضا و محمدرضا در این دوره و ملت هم هیچ کاری از او نمی آمد و نمی توانست ، نفس هم نمی توانست بکشد ، از این جهت هر مسؤ ولیتی پیش خدا و پیش نسل های آینده متوجه می شد ، بر خان ها و بر وکلای خان در آن زمان بود و بر رضاخان و محمدرضا و وکلای منسوب از قبال اینها در این زمان بود . این مال آن زمان .

امروز سرنوشت اسلام و کشور به دست ملت است

این تلخی مطالب و بی بند و باری انتخابات و مجلس و امثال ذلک شاید یک وقت اسباب این بشود که بعضی ها گمان کنند که خوب حالا هم مثل آنوقت است و به اصطلاح آدم مارگزیده از ریسمان خط و خالدار هم می ترسند و ملت ما مار گزیده است ، استعمار گزیده است ، خان گزیده است و محمدرضا و رضاخان گزیده است ، از این جهت یک وقت می بینید که در ذهنشان می آید که خوب این

هم مجلسی مثل آن مجلس ها ، لکن همه باید بدانند که امروز هیچ قدرتی نیست که بتواند یک وکیل را تحمیل کند ، از رئیس جمهور گرفته تا ارتش ، تا شهربانی ، ژاندارمری ، خان ها هم که دیگر چیزی از آنها باقی نمانده است . و اشراف و اعیان هم همین طور ، متنفذینی هم نداریم ، هیچ کس الان در ایران ، هیچ مقامی در ایران نیست که قدرت این را داشته باشد که یک وکیل تحمیل کند . بنابر این امروز مسؤ ولیت به عهده ملت است ، ملت اگر چنانچه کنار بنشیند ، اشخاص مؤ من ، اشخاص متعهد کنار بنشینند و اشخاصی که نقشه کشیده اند برای این مملکت از چپ و راست ، آنها وارد بشوند در مجلس ، تمام مسئولیت به عهده ملت است ، هر قدمی که بر ضد اسلام بردارند ، در نامه اعمال ملت نوشته شود ، هر کاری که انجام بدهند مسؤ ولیتش متوجه ملت است امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مسامحه کنند در این امر ، اهمال کنند ، نروند و راءی ندهند ، مسؤ ولیت متوجه خود آنهاست عینا ، و اگر بروند و در تشخیص مسامحه کنند و اشخاص متعهد مسلم ، کسانی که برای کشور و اهالی کشور ارج قائل هستند ، کسانی که نمی خواهند زمام امور کشور ما به دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد ، این اشخاص را اگر چنانچه تعیین کنند ، به تکلیف خودشان عمل کرده اند و

اگر چنانچه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند ، آنهائی که می خواهند ما را به زنجیر چپ و راست بپیوندند و ما را اسیر کنند در دست قدرت های بزرگ ، اگر آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید ، تمام مسؤ ولیت متوجه شماست . امروز مسؤ ولیت بزرگی به عهده همه ماست ، من آن مقداری که قدرت دارم برای گفتن ، در عین حالی که حال من حال نقاهت است ، احساس وظیفه می کنم و به ملت عرض می کنم و اگر ملت به این حرف گوش نکرد ، من حجت دارم ، فردا در پیشگاه خدای تبارک و تعالی از من سؤ ال خواهد شد ، من عرض می کنم در آنجا که من به ملت ، مصالح و مفاسد را گفتم ، من گفتم به اینکه اگر شما مسامحه کنید ، آنهایی که می خواهند شما را به بند بکشند ، آنهایی که با اسلام مخالفند ، آنهایی که با جمهوری اسلام از اول تا حالا مخالفت کرده اند ، آنها خواهند پیش برد و اگر چنانچه خدای نخواسته آنها پیش ببرند و مملکت ما باز برگردد به حالی که سابق بود ، یا به دست چپی ها بیفتد یا به دست راستی ها بیفتد تمام مسؤ ولیتش به عهده شماست . امروز مثل زمان سابق نیست ، مثل زمان رژیم سابق نیست . رژیم سابق شما نمی توانستید ، قدرت نداشتید ، امروز قدرت دارید برای اینکه حفظ کنید حیثیت اسلام را و حفظ کنید مصالح کشور را و حفظ کنید استقلال خودتان را

و حفظ کنید آزادی خودتان را . اگر مسامحه کنید ، در پیشگاه خدای تبارک و تعالی ، اگر نروید و راءی ندهید و آنها که جدیت دارند به اینکه وارد بشوند در مجلس و به هم بزنند اوضاع ایران را ، آنها خدای نخواسته بروند ، مسؤ ولیتش به عهده شماست مستقیما . مسؤ ولیت همه طبقات دارند ، مراجع مسؤ ولند ، علما مسؤ ولند ، ائمه جماعت مسؤ ولند ، خطبا مسؤ ولند ، تجار مسؤ ولند ، بازرگانان مسؤ ولند ، دانشگاهی ها مسؤ ولند ، طلاب علوم دینیه مسؤ ولند ، کارگرها مسوولند ، همه مسؤ ولند ، تمام قشرهای مملکت مسؤ ولند ، امروز روزی است که آنهایی که از اول تا حالا مخالف با جمهوری اسلامی بودند ، اسلام را مخالف مقاصد خودشان می دیدند ، آنها به دست و پا افتاده اند و دارند تبلیغات می کنند . اگر مؤ منین کنار بروند ، آنهایی که متعهد به اسلام هستند کنار بروند و اینها بیایند و قبضه کنند ، مثل صدر مشروطه که رفتند کنار اشخاصی که متعهد بودند و قبضه کردند مشروطه را آنهایی که متعهد به اسلام نبودند ، اسلام را به آنجا کشاندند که همه دیدید . اگر در صدر مشروطه علما آمده بودند در میدان ، مؤ منین آمده بودند ، روشنفکرهای متعهد آمده بودند و مسلمان متعهد آمده بودند و قبضه کرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند که دیگران بیایند مجلس را بگیرند ، ما به این روزگار نمی رسیدیم ، ما مملکت مان خراب نمی شد ، ما عزتمان از

بین نمی رفت لکن شیاطینی که در آنوقت بودند ، بیخ گوش اینها خوانده اند که شما در سیاست داخل نشوید ، سیاست است این ، شما را به سیاست چه و آنها باور کردند که خیرخواه هستند . امروز هم همان مسائل ممکن است در یک قشرهائی پیش بیاید که بگویند ما چکار داریم به این کارها ، این کارها مال اشخاصی است که خودشان می کنند . باید همه بدانند که همه تان مسؤ ولید ، همه معاقب هستید ، فردا در پیشگاه خدای تبارک و تعالی نه ملاحجت دارد اگر عمل نکند و نه کاسب حجت دارد اگر عمل نکند و نه زارع حجت دارد اگر عمل نکند و نه دانشگاهی و نه دانشجو و نه طلاب علوم دینیه ، کارگر و کارفرما ، همه در پیشگاه خدای تبارک و تعالی مسؤ ول هستید و در پیشگاه ملت و نسل های آتیه هم مسؤ ول هستید . گمان نکنید که به ما چکار دارد . خیر ، همه چیز به شما مربوط است . امروز مثل زمان سابق نیست که بگویید که قدرت نداشتیم ، نمی توانستیم . امروز می توانید ، امروز همه قدرت دست ملت است ، امروز رئیس جمهور ، رئیس ارگان هر رئیس ارتش ، با شما ، با آن بازاری مثل هم هستید ، در امر ، نه او می تواند به شما تحمیل کند و نه شما می توانید تحمیل کنید و نه شما زیر بار می روید . امروز همه مسؤ ولیم . امروز همه باید با هم پای صندوق ها برویم و همه با

اشخاص متعهد مسلم ، کسانی که نه گرایش چپ دارند ، نه گرایش راست دارند ، نه ما را می خواهند به آنها بفروشند ، نه ما را می خواهند به آن طرف بفروشند ، این اشخاص را تعیین کنید تا سرنوشت شما و سرنوشت اسلام ، سرنوشت صحیح باشد . خدایا! من ادا کردم وظیفه که به عهده من است در این حالی که ضعف و نقاهت دارم و تو را شاهد می گیرم که من برای ادای وظیفه این مسائل را می گویم و انشاءالله برای روز اول سال مسائل مهمی دارم که اگر چنانچه زنده ماندم تا آنوقت آن مسائل را می گویم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25 / 12 / 58

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام کروبی در مورد تاءسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی ایدالله تعالی

ملت شریف ایران می داند که نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی مرهون فداکاری قشرهای مختلف ملت است که در صف اول باید شهدای انقلاب رحمه الله علیهم و کسانی که در این راه معلول و آسیب دیده شده اند محسوب داشت . لهذا باید رسیدگی کامل به خاندان شهدا و آسیب دیدگان و معلولین در این راه ، چه در راه انقلاب و چه قبل و بعد از آن به نحو احسن و با مراعات احترام آنان بشود . ابتدا لازم است سازمانی به سرپرستی جنابعالی و هیاءتی از معتمدین متدین و آگاه و آشنا بدین گونه امور ، برای این مقصد مهم تاءسیس شود که اجرای طرح های مفید آن ، ملت و دولت انقلابی دین خود را در مقابل این گروه

فداکار در راه انقلاب اسلامی ادا نمایند ، شورای انقلاب موظف است برای این شروع مهم ، بودجه کافی تصویب نماید و در اجرای آن سرعت عمل به خرج دهد و دولت و متصدیان امور موظف هستند مواد زیر را مورد تصویب و اجرای سریع قرار دهند:

1!!! اولویت فرهنگی : یعنی در مدارس و دانشگاه با تسهیلات مقتضی وارد شوند .

2!!! اولویت اقتصادی : یعنی مسکن ، وسائل زندگی و سایر مایحتاج زندگی برای آنان تهیه گردد .

3!!! اولویت در استخدام : یعنی خانواده شهدا و معلولین در استخدام دولتی اولویت داشته و آنان که قدرت خدمت دارند به استخدام دولت درآیند .

4!!! کارت مجانی برای سوار شدن آنان در اتوبوس های دولتی داخل شهرها تهیه گردد .

5!!! کارت نیمه بها برای استفاده از وسائل نقلیه بین شهری مثل قطار و هواپیما و غیره .

6!!! تشکیل دفترچه مخصوص برای قدرت خرید از تعاونی های دولتی . 7!!! بیمه درمانی و استفاده از کارت ویژه خرید دارو .

8!!! قراردادن حقوق رسمی برای معلولین که قدرت کار ندارند و خانواده شهدا بالنسبه به افراد آن خانواده .

9!!! ایجاد برنامه هائی در رادیو به عنوان معلولین و خانواده شهدا .

10!!! سازمان موظف است بدون فوت وقت ، معلولین و آسیب دیدگانی که احتیاج به معالجه دارند تحت علاج قرار دهد و در صورتی که با تصدیق طبیب لازم است برای معالجه به خارج از کشور بروند ، اسباب مسافرت و مخارج معالجه آنان را فراهم نماید .

ضمنا متذکر می شود که اگر سازمان در موارد مرقومه به اشکالی برخورد نمود و یا از طرف بعضی متصدیان اهمالی شد

، اینجانب را مطلع نمایند تا در رفع آن به طور مقتضی عمل نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/12/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی گلپایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله گلپایگانی دامت برکاته

تلگرام شریف و اصل و موجب تشکر گردید . امید است ملت شریف ایران ، راه نهضت اسلامی را به پیش برد و از ارشادات جنابعالی بهره مند شوند و انتخاباتی که در دوره دوم صورت می پذیرد ، چون این دوره ، با تعهد و وظیفه اسلامی انجام گیرد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/12/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام پادشاه عربستان

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای خالد بن عبدالعزیز پادشاه کشور عربستان

وصول تلگرام آن حضرت نسبت به وضع کسالت و بهبودی اینجانب موجب تشکر گردید . خوشوقتی کامل ما آن روزی است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بخصوص آمریکای جهانخوار از سر مسلمانان قطع شود و عموم پیروان مکتب مقدس اسلام بتوانند با کمال برادری و محبت استقلال خود را به دست آورده و عظمت از دست رفته خود را بازیابند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/12/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام ولیعهد عربستان سعودی (فهد بن عبدالعزیز)

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای فهد بن عبدالعزیز ولیعهد کشور عربستان

تلگرام آن جناب در مورد بازگشت اینجانب از بیمارستان و رفع کسالت واصل و موجب تشکر گردید . امید است عموم مسلمانان جهان به پیروی از تعلیمات عالیه اسلام ، قطع هرگونه وابستگی خود را از دول استعمارگر جهان و بخصوص دولت جهانخوار امریکا بنمایند و استقلال کامل خود را بازیابند . و السلام .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/12/58

متن امام خمینی در مورد عفو عمومی

بسم الله الرحمن الرحیم

گر چه ملت شریف ایران خاطره های تلخی دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهی از قوای انتظامی و افرادی از روحانی نماها که به طور قاچاق خودشان را در سلک روحانیت و گویندگان اسلامی در آورده بودند ، بسیاری از گروههای فوق پس از انقلاب اسلامی به مجازات خود رسیدند ، لکن با گزارشاتی که از اطراف می رسد ، توطئه هائی از گروههای منحرف که به نظر می رسد الهام از خارج می گیرند و می خواهند همان نقشی را که در زمان رضاخان بازی کردند عمل کنند و با شکست حتمی روحانیت متعهد و آسیب رساندن به قوای انتظامی ، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند و با ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتی کردند و این خطر عظیمی است که غفلت از آن و بی تفاوتی در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهی شود . من خود شاهد زمان رضاخان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بوده ام و توطئه هائی را که به دست عمال خارجی می شد ، یکی پس از دیگری دیده ام . من شاهد

بودم که روحانیت را به اسم ارتجاع و اسم های ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهای بزرگ اسلام را یکی پس از دیگری با دست جوانان بیخبر از عمق توطئه ها ، شکستند و راه را برای مقاصد شوم استعمارگران باز کردند و شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان وابسته بر ضد اسلام ، خدمتگزاران به کشور و اسلام ، از رجال پاکدامن گرفته تا علماء بزرگ طراز اول ، با قلم و زبان و شعر و مقاله ، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند و سایه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال ، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند . من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار می کنم جای پای آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور می بینم که با نقشه حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ریخته و با شیطنت در صدد اجرای آن هستند و آن نقشه تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قوای انتظامی است به اسم ساواکی و وابسته به رژیم طاغوتی ، لهذا من برای احساس خطر و جلوگیری از این نقشه شوم و حفاظت کشور عزیز و اسلام بزرگ ، کلیه قشرهایی که دستشان به خون بیگناهی آغشته نشده و امر به قتل نفوس نکرده و شکنجه گر نبوده و امر به شکنجه منتهی به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم سوء استفاده ننموده ، در آستانه سال جدید عفو عمومی نمودم ، چه انتظامی و چه سایر قوای انتظامی و

چه ساواکی و چه روحانی نمای وابسته و پیوسته به رژیم سابق . از این تاریخ به بعد احدی حق تعرض به

کسی را ندارد و نه مقامات مسؤ ول و نه گروه غیر مسؤ ول و جناب آقای رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیدا با قوه قهریه جلوگیری نمایند و متخلفین را از هر قشری هستند به دست قانون بسپارند و جناب آقای قدوسی دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسیله آقای رئیس جمهور آنان الزام به حضور ، و عدالت را درباره آنان اجرا کنند . اما اشخاصی که متهم هستند به یکی از امور فوق که مورد عفو نمی توانند باشند ، احدی حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح و ماءمورین از قبل آن محاکم برای تحویل به محاکم . تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پرونده متهم ، پرونده یا رونوشت آن را به تهران نزد آقای قدوسی دادستان کل انقلاب بفرستند برای رسیدگی نهائی و آقای قدوسی موظفند هیاءت یا هیاءت هائی مرکب از قضات شرع تشکیل دهند و رسیدگی به این قسم پرونده ها بکنند و حکم عدل اسلامی را جاری نمایند و جناب آقای رئیس جمهور پس از رسیدگی به جرائم محکومین که در زندان هستند به گروه هایی که لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند و آنانی را که می شود آزاد کرد آزاد کنند و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف مشروط است به آنکه این اشخاص پس از عفو و

آزادی ، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند والا علاوه بر مجازات جرم فعلی ، مجازات جرم سابق نیز اعاده می شود و من از عموم برادران ایمانی می خواهم که برای رضای خداوند تعالی از انتقامجویی و بهانه گیری اجتناب کنند و به پیروی از رسول اکرم (ص ) عفو و اغماض را شیوه خود قرار دهند و من از جوانان عزیز می خواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوه احسان که مرضی خداوند است و قرآن کریم بر آن تاکید فرموده ، پیروی کنند . از خداوند تعالی سلامت و سعادت همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/12/58

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله مرعشی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی دامت برکاته

تلگرام حضرتعالی در مورد قدردانی از فرمان عفو عمومی واصل گردید . از این ابراز محبت شما متشکرم . امید است مسلمانان از ارشادات و راهنمائی های آنجناب بهره مند گردند . سلامت و موفقیت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/12/58

بیانات امام خمینی خطاب به ملت ایران به مناسبت تحویل سال نو

پیروزی انقلاب ما پیروزی بود که به برکت اسلام به دست آمد

بسم الله الرحمن الرحیم

من مسائلی داشتم که ابتدائا بنا داشتم به طور صحبت ، آن مسائل را به عرض ملت برسانم لکن چون طولانی است ، از این جهت آن مسائل را با نوشته انشاءالله روز جمعه به عرض آقایان می رسانم . آنچه که حالا باید عرض کنم این است که من امیدوارم که در این سال جدید ملت ما همانطور که پیروزی پیدا کردند و بحمدالله قریب یک سال از انقلاب گذشته همه نهادهای انقلابی به طور شایسته تحقق پیدا کرد و آرامشی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی دیده شد و به من اطلاع دادند آرامش چشمگیری بود و باید عرض کنم که همانطور که سال تجدید می شود باید یک تجدیدی هم در اشخاص ، یک تحولی هم در ارواح و اشخاص پیدا بشود . اختلافاتی که بعد از هر انقلابی هست و سی و پنج میلیون جمعیت از حبس بیرون آمده اند و آزاد شده اند ، البته در بین اینها اشخاصی هستند که انحرافاتی داشته باشند ، لکن باید همه متذکر این معنا باشند که این پیروزی انقلاب ما پیروزی بود که به برکت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد الله اکبر این پیروزی به

دست آمد . کسی گمان نکند که اشخاصی یا گروه هائی پیروزی را برای ما تحصیل کردند . خیر ، این خدای متعال بود که وقتی دید مردم در راه او قیام کرده اند ، با آنها همراهی کرد . شما غافل نباشید از این انصرافی که دشمن های ما پیدا کردند راجع به مواجهه جدی . این چه بود ؟ اگر اینها می خواستند که با طیاره هایشان ، با توپ هایشان ، با تانک هایشان بریزند در خیابان ها و تهران را بمباران کنند ، شما راه دفاعی نداشتید . کی منصرف کرد اینها را و کی خوف در دل آنها انداخت که نتوانستند بکنند ؟ شما که قوه ای نداشتید ، ما که قدرتی نداشتیم آن که در دل آنها خوف ایجاد کرد و پیروزی ما پیروزی به رعب شد آن خدای تبارک و تعالی بود . وقتی ملتی توجه به خدا پیدا کردند و دیدند که راه ، راهی است که باید به طور شایسته اقدام در آن بکنند و سرتاسر کشور ، همه جا صدای الله اکبر بلند شد ، خدای تبارک و تعالی با آنها همراهی کرد و دشمن هائی که نه فقط قدرت های داخلی بود قدرت های خارجی هم به هم شکست و همه انصراف پیدا کردند از اینکه مقابله کنند و در دل همه رعب پیدا شد . این کاری بود خدائی و از دست هیچ بشری این کار قابل انجام نبود پس پیروزی ما پیروزی است که به برکت اسلام و به برکت گرایش به قرآن پیدا شد . بعد از پیروزی انسان گاهی می

بیند که یک اختلافاتی ، یک چیزهائی است که بر خلاف مشی اسلام است و بر خلاف دستور پیغمبر اکرم است . می بینیم گاهی یک همچو چیزهائی واقع می شود و ملت ما می داند که در عین حالی که الان پیروزی را به دست آورده است لکن دشمن ها ننشسته اند ، آنهائی که از ایران و از منطقه استفاده کلان داشته اند اینها ننشسته اند و در کمینند و عمال آنها ، منحرفینی که الهام از آنها می گیرند آنها هم در کمینند . غفلت از اینکه این اشخاص در کمین هستند و غفلت از اینکه دشمن های ما باز بیدار هستند ، ما را ممکن است خدای نخواسته دچار یک زحمت های فوق العاده بکند . نباید ملت ما غافل از این مسائل باشند .

مجلس شورای اسلامی تنها مرکزی است که تمام قوا باید تبع آن باشد

مثلا انتخابات مجلس که یک مرحله اش گذشته است و مرحله بعدش هم بعد انشاءالله می شود این انتخابات یک انتخابات آرامی بود ، آنطوری که به من گزارش دادند انتخابات به طور آرامش تحقق پیدا کرد ، حالا اگر بعضی ها در انتخابات شکست خوردند نباید اینها که قصد خدمت داشتند ، منتها در مجلس حالا دست شان از آن کوتاه شده است ، نباید یکسره ملت را به باد انتقاد بکشند . اگر شما شکست خوردید ، نباید بگوئید ملت ایران همه شان خلاف کرده اند ، چطور یک ملت مسلمی ، در یک امر حیاتی که با این آرامش و خوبی انجام داده است ، اینها خیانتکار باشند ؟ یک ملت که خیانتکار نمی تواند باشد ، این را باید آداب اسلامی را

حفظ کنند اشخاص . به مجرد اینکه یکی می خواهد وکیل بشود و فرض کنید که دوست من است می خواهد وکیل بشود یا از گروه من است می خواهد وکیل بشود و ملت او را وکیل نکردند ، نباید یکدفعه قلم ها را بردارند و بر ضد اصل انتخابات چیز بنویسند ، حمله کنند به اصل انتخابات . شکایتی دارند ، خوب شکایت شان را رسیدگی می کنند ، هیاهو درست کردن جز اینکه دامن زدن به این است که خیانتکارها راهشان باز بشود چیز دیگری نیست . اگر شما خدمتگذار به کشور هستید در مجلس یک جور خدمت می توانید بکنید در خارج از مجلس هم یک جور خدمت دیگر . مگر همه اهالی ایران توی مجلس می روند ؟ خوب در مجلس یک عده معدودی هستند ، اگر غرضی در کار نیست و می خواهید خدمت بکنید ، حالا می بینید که شما رای نداشته اید ، شما در خارج مجلس خدمت بکنید ، تاءیید کنید این مجلس را ، اینطور نباشد که منعکس کنید در خارج که خیر مملکت ایران یک مملکتی است که انتخاباتش کذا شد . این حرف غلطی است ، این حرف غلط را آنقدر نزنید . برای خاطر خدا توجه داشته باشید که یک مجلس شورا که مجلس شورای اسلامی است و می خواهد برای ایران خدمت کند و باید قوه داشته باشد ، تنها مرکزی است که تمام قوا باید تبع آن باشند . شما بخواهید برای اینکه شما وکیل نشده اید در کجا هیاهو کنید که انتخابات ، انتخابات کذابوده ، این حرف خلاف اسلام

است . شکایت اگر هست ، شکایت پذیرفته است و مقاماتی که باید شکایت ها را بپذیرند ، می پذیرند ، اما هیاهو کردن و فریاد زدن و انتقاد بیجا کردن ، این برخلاف دستورات اسلام است . باید مسلمین با هم برادر باشند ، همه با هم خدمت بکنند . شما یک مملکتی را از دست یک قوای کثیری ، یک قوای بزرگی ، از چنگال آنها درآورده اید ، حالا که در آورده اید دوباره از این حرف ها بزنید و با هم اختلاف بکنید و اینها دوباره برگردد به چنگال آنها ؟ !

این صحیح است که انسان از یک مجلسی که باید مقدرات یک مملکت در دست او باشد و با این آرامش هم تحقق پیدا کرده است ، شما بنشینید و در روزنامه ها و در عرض می کنم حرف های خارجی و داخلی هی دامن بزنید به اینکه نه و این مجلس ، مجلس کذا نیست ؟ ! این حق نیست و غیر حق را پافشاری نکنید . و من از ملت ایران می خواهم که انشاءالله در این مرحله ثانی هم که آن وقتی که تحقق پیدا کرد همین آرامش را حفظ کنند . یک مملکتی است مال خود شما ، خود شما باید خدمتگزار به این مملکت باشید و آرامش را حفظ کنید و همانطوری که در این انتخابات با شوق و شعف رفتید و راءی دادید ، در مرحله ثانی هم کار را انجام بدهید و انشاءالله مجلس تحقق پیدا بکند . مجلس تنها مرجعی است که برای یک ملت است . مجلس قوه مجتمع یک ملت

است در یک گروه ، تمام قوای یک ملت در یک گروه مجتمع است و مجلس از همه مقاماتی که در یک کشوری هست بالاتر است . بنابراین یک همچو مقامی را نشکنید ولو نمی توانید . لکن گفتنش اصلش ، ذکرش اصلش کار قبیحی است و بر خلاف مصلحت است و بر خلاف مسلک اسلام است . من از خدای تبارک و تعالی در سال نو عظمت اسلام ، عظمت مسلمین ، عظمت ملت شریف اسلام را خواهان هستم و امیدوارم که این سال نو یک سال فرح و انبساطی برای ملت ما باشد ، همه چیزها نو بشود ، اخلاق نو بشود ، اعمال نو بشود ، همه چیزشان نو بشود و یک نوسازی از ایران بکند و با هم دست به هم بدهند و این مملکت را بسازند . و چیز دیگری که می خواهم به ملت عرض کنم این است که توجه داشته باشند که در این ایام سال نو بسیاری از مستمندان ، بسیاری از مستضعفین هستند که برای سال نوشان مثلا نتوانسته اند آن چیزهائی را که می خواسته اند ، بچه هایشان خواستند تهیه کنند . آنهائی که دارند ، به اینها کمک بکنند و این جمعیت هائی که هستند از ایتام ، از فقرا از مستمندان ، از مستضعفین ، از اینها ، به اینها رسیدگی بکنند تا انشاءالله خداوند سال نو را بر همه ما و بر همه مسلمین و بر همه امت اسلامی مبارک کند ، خداوند به همه شما تاءیید عنایت کند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/1/59

پیام امام خمینی به مناسبت حلول سال جدید

بسم الله

الرحمن الرحیم

حلول سال جدید را که ره آورد آن تمامیت ارکان جمهوری اسلامی است به همه مستضعفین و به ملت شریف ایران تبریک عرض می کنم . اراده خداوند متعال ععع و له الشکر عععع تعلق گرفت که این ملت مظلوم را از زیر بار ستمگری ها و جنایات حکومت طاغوتی و از زیر سلطه قدرت های ستم پیشه خصوصا دولت امریکای جهانخوار نجات دهد و پرچم عدل اسلامی را بر فراز کشور عزیزمان به اهتزاز در آورد . و وظیفه ماست که در مقابل ابر قدرت ها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم ، به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب و شرق و غربزدگی و شرق زدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند .

ما با کمونیسم بین الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی امریکا ، و با صهیونیزم و اسرائیل شدیدا مبارزه می کنیم . دوستان عزیزم ! بدانید که خطر قدرت های کمونیستی از امریکا کمتر نیست و خطر امریکا به حدی است که اگر کوچکترین غفلتی کنید نابود می شوید . هر دو ابر قدرت کمر به نابودی ملل مستضعف بسته اند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم . ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی کنیم کنار بگذاریم ، زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است . از طرفی دیگر تمام قدرتها و ابرقدرتها کمر به نابودی مان بسته اند و اگر ما در محیطی در بسته بمانیم قطعا با

شکست مواجه خواهیم شد . ما باید حسابمان را صریحا با قدرت ها و ابرقدرت ها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاری های مشقت باری که داریم ، با جهان برخوردی مکتبی نمائیم . جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست ! با یک دست قرآن را و با دست دیگر سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آنان سلب نمائید . چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید نسبت به آنان کوتاهی ننمائید . آگاه باشید که جهان امروز دنیای مستضعفین است و دیر یا زود پیروزی از آنان است و آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند .

من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضت ها و جبهه ها و گروه هائی که برای رهائی از چنگال ابرقدرت های چپ و راست می جنگند اعلام می کنم . من پشتیبانی خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام می دارم . من بار دیگر اشغال سبعانه افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شدیدا محکوم مینمایم و امیدوارم هر چه زودتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزی و استقلال حقیقی برسند و از دست این به اصطلاح طرفداران طبقه کارگر نجات پیدا کنند .

ملت شریف باید بداند که تمام پیروزی ها را به اراده خداوند قادر و با تحولی که در سراسر کشور تحقق پیدا کرد و روح ایمان و تعهد و تعاونی که در اکثریت قاطع ملت پیدا شد به دست آمد . توجه به

خدای متعال و وحدت کلمه اساس پیروزی ما شد و با از یاد بردن رمز پیروزی و سرپیچی از اسلام بزرگ و احکام مقدس آن و پیمودن راه اختلاف و تفرق ، خوف آن است که عنایت حق تعالی سلب و راه برای مستکبرین باز و حیله ها و دسیسه های قدرت شیطانی ملت عزیز ما را به اسارت کشد و خون های پاکی که در راه استقلال و آزادی ریخته شده و رنج هائی که جوانان و پیران عزیز ما برده اند به هدر رود و بر کشور اسلامی تا ابد آن گذرد که در رژیم طاغوتی گذشت و شکست خوردگان از انقلاب اسلامی با ما کنند که با مستضعفان مظلوم جهان کرده و می کنند . لهذا من با احساس وظیفه الهی و شرعی مطالبی را گوشزد می کنم و جناب آقای رئیس جمهور و شورای انقلاب دولت و قوای انتظامی را اکیدا عهده دار اجرای آن می نمایم و از عموم ملت می خواهم که با تمام قوا و تعهدی که به اسلام عزیز دارند در سرتاسر کشور از پشتیبانی جدی آنان خودداری نکنند . من توطئه های شیاطین ضد انقلاب را برای بازکردن دست شرق و غرب در حال گسترش بینم و برای دولت و ملت ما وظیفه الهی ، انسانی ، ملی است که با تمام توان از آن جلوگیری نمایند . اینک مسائلی را متذکر می شوم :

1 - امسال سالی است که باید امنیت به ایران بازگردد و مردم شریف در کمال آسایش زندگی نمایند . بار دیگر پشتیبانی کامل خود را از ارتش نجیب ایران اعلام می

دارم . ولی ارتش جمهوری اسلامی باید ضوابط و مقررات را کاملا مراعات نمایند . جناب آقای رئیس جمهور که به نمایندگی از طرف اینجانب به فرماندهی کل قوا منصوب شده اند موظف هستند که هر کس با هر درجه و مقامی که خواست در ارتش اخلال کند و یا اعتصاب راه بیندازد و یا کم کاری کند و یا نظم و مقررات ارتش را نادیده گیرد و یا از قوانین ارتش سرپیچی کند شدیدا مؤ اخذه نمایند و در صورت اثبات جرم ، بلافاصله از ارتش اخراج نمایند و تحت تعقیب قانونی قرار دهند . من دیگر بی نظمی در ارتش را به هیچ وجه تحمل نمی کنم و هر کس که در کار ارتش اخلال نماید بلافاصله به عنوان ضد انقلاب به ملت معرفی می شود تا ملت عزیز حسابش را با باقیمانده ارتش شاه جنایتکار روشن گرداند .

برادران عزیز ارتشیم ! ای کسانی که به شاه پلید و ایادی چپاولگرش پشت نمودید و به ملت پیوستید! امروز روز خدمت به ملت و ایران عزیز است . سعی کنید با تلاش پیگیر خویش این مرز و بوم را از دست دشمنان اسلام و ایران نجات دهید .

2 - بار دیگر پشتیبانی خود را از سپاه پاسداران اعلام می نمایم و به آنان و فرماندهان آنان گوشزد می نمایم که کوچکترین تخلف موجب تعقیب است و اگر خدای ناکرده کاری کنید که موجب اخلال در نظم سپاه شود ، بلافاصله اخراج می گردید و تمام آنچه را که درباره ارتش گفتم درباره آنان

به اجرا در می آید . فرزندان انقلابیم ! مواظب باشید که

با همه با مهربانی و اخلاق اسلامی مواجه شوید .

3 !!! شهربانی و ژاندارمری کشور باید نظم را رعایت نمایند . از قرار اطلاع کم کاری عجیبی در کلانتری ها دیده می شود . اینان که از گذشته تجربیات خوبی ندارند برای هر چه بیشتر همگامی با مردم و نظم در سراسر ایران کوشش نمایند و مردم را از خودشان بدانند . امید است در آینده تجدید سازمان اساسی برای ژاندارمری و شهربانی در نظر گرفته شود . قوای انتظامیه خود را از اسلام و مسلمین بدانند . انفجارات جنوب مرا شدیدا متاءثر کرده است که چرا سپاه و شهربانی و ژاندارمری ، عده ای خدانشناس وابسته به رژیم فاسد خارجی متکی به امریکا را دقیقا شناسائی نمی نمایند و به مجازات نمی رسانند . اینان مفسدین فی الارض هستند ، چه آنان که مستقیما در این گونه اعمال شرکت نمایند و چه آنان که این گونه جریانات را هدایت می کنند ، و حکم مفسد فی الارض روشن است . دادگاه های انقلاب هر چه بیشتر قاطعیت به خرج دهند تا ریشه آنان را بر کنند .

4 !!! دادگاههای انقلاب در سراسر ایران باید نمونه کامل اجرای حدود الله باشند . باید سعی کنند که قدمی از احکام خدای تعالی منحرف نشوند و احتیاط کامل را رعایت نمایند . باید با صبر انقلابی به قضاوت بنشینند . دادگاه ها حق ندارند نیروی مسلح از خود داشته باشند . باید بر طبق قانون اساسی عمل نمایند و به تدریج دستگاه قضائی اسلامی مسؤ ولیت های این دادگاه ها را بر عهده گیرند . قضاوت باید

با تمام جدیت جلوی تخلفات را بگیرند و اگر خدای ناکرده کسی از دستورات الهی سرپیچی کرد ، بلافاصله به ملت معرفی شده و به مجازات برسد .

5 !!! دولت موظف است اسباب کار و تولید را برای کارگران و دهقانان و زحمتکشان فراهم آورد ، ولی اینان نیز بدانند که اعتصاب و کم کاری نه تنها موجب تقویت ابرقدرت ها می شود ، بلکه سبب می شود امید مستضعفان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی ای که بپاخواسته اند به یاءس مبدل شود . مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه ، خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه می گویند . باید ضد انقلاب را شناسائی و به مردم معرفی نمایند . مردم شریف ایران دیگر نمی توانند حقوق بی جهت به عده ای از خدا بی خبر بدهند .

زحمتکشان عزیز! بدانید آنانی که هر روز در گوشه ای بلوا بپا می کنند و اصولا با منطق اسلحه به میدان می آیند ، دشمنان سرسخت شما هستند و می خواهند شما را از مسیر انقلاب منحرف نمایند . آنان دیکتاتورانی هستند که اگر روزی روی کار آیند به هیچ کس حق نفس کشیدن نمی دهند . با آنان در تمام زمینه ها مبارزه کنید و آنان را به عنوان دشمنان شماره یک خود به مردم معرفی نمائید و از بستگی آنان و وابستگی آنان به شرق متجاوز و یا غرب استثمارگر پرده بردارید . دولت موظف است اشخاصی که در این گونه اعمال دست دارند شدیدا مجازات کند .

6 !!! من نمی دانم دولت چرا طرح های متوقف شده

خود را که به سود ملت می باشد به کار نمی اندازد . باید دولت هر چه سریعتر طرح هایی به سود ملت را که متوقف شده و آنها که جدید است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادی کشورمان سر و سامان یابد .

7 !!! در ادارات دولتی باید همه از دولت برگزیده تبعیت کنند ، در غیر این صورت شدت عمل لازم است . باید بی درنگ هر کس در هر اداره ای که خواست اخلال کند او را اخراج و به ملت معرفی نمایند . من تعجب میکنم که چرا اولیاء امور از نیروی مردم غفلت می کنند ، مردم خود حساب ضد انقلاب را می رسند و او را رسوا می کنند .

8 !!! مصادره اموال متجاوزین بکلی از طرف افراد غیر مسؤ ول و یا محاکم غیر صالحه شدیدا محکوم است . تمام مصادرات باید از روی موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاه ها باشد و هیچ کس حق دخالت در این گونه امور را ندارد . متخلفین باید شدیدا مواخذه شوند .

9 !!! زمین ها باید روی موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع ، محاکم صالحه حق اخذ دارند . هیچ کسی حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسی را ندارد و اصولا اشخاص غیر مسؤ ول حق دخالت در این گونه امور را ندارند ولی اطلاعات خود را درباره زمین و مسکن و باغ طاغوتیانی که به ناحق اموال مردم را غصب نموده اند به مسؤ ولین امور برسانند و اگر کسی بر خلاف موازین اسلامی و قانونی

اقدامی بنماید شدیدا قابل تعقیب است .

10 !!! بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع گردند . بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیرمنقول طاغوتیان خصوصا شاه و خاندان و دار و دسته کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کرده اند ، اموال شاه خائن را به چه کسانی داده اند ؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین ، بنیاد مستکبرین گردیده است ؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و غفلت از این امر مهم حرام . باید این دو نهاد دقیقا برای مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانسته اند کار نمایند و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف می کنند ، بر دادگاه های سراسر ایران است که سریعا اقدام نمایند .

11 !!! باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه های سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی . باید از بدآموزی رژیم سابق در دانشگاه های سراسر ایران شدیدا جلوگیری کرد زیرا تمام بدبختی جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزی بوجود آمده است . اگر ما ترتیبی اصولی در دانشگاه داشتیم ، هرگز طبقه روشنفکر دانشگاهی ای نداشتیم که در بحرانی ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگی با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه

که بر مردم می گذرد چنان آسان گذرند که گوئی در ایران نیستند . تمام عقب ماندگی های ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بود و متاءسفانه هم اکنون هم هست . اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خوره است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته ای که همیشه خود را بزرگ دیدند و می بینند و تنها حرف هائی که می زدند و می زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد و اگر مردم هیچ نفهمند ، نفهمند زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند و تمام چیزی که مطرح

است خود اوست ، برای اینکه بدآموزی های دانشگاهی زمان شاه ، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می آورد که اصولا ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متاءسفانه هم اکنون هم نیست .

روشنفکران متعهد و مسؤ ول ! بیائید تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید و برای نجات این قهرمانان شهید داده ، خود را از شر (ایسم ) و (ایست ) شرق و غرب نجات دهید . روی پای خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید .

طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها باید دقیقا روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروه های منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشی ها نمایند . این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست و همه باید بدانید که التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است

که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در سال های آینده روشن می گردد . با کمال تاءسف گاهی دیده می شود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامی ، بعضی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده اند و معجونی بوجود آورده اند که به هیچ وجه با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست . دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیر متعهد را نروید و از مردم خود جدا نسازید .

12 !!! مساءله دیگر مطبوعات است . من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران می خواهم که بیائید و دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه مطالب را بنویسید ، ولی توطئه نکنید . من بارها گفته ام که مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند ولی متاءسفانه و با کمال تعجب تعدادی از آنها را در مسیری دیدم که با کمال بی انصافی مقاصد شوم راست و یا چپ را در ایران پیاده می کردند و هنوز می کنند . مطبوعات در هر کشوری نقش اساسی را در ایجاد جوی سالم و یا ناسالم دارند . امید است که در خدمت خدا و مردم در آیند .

و همچنین رادیو تلویزیون باید مستقل و آزاد باشند و همه گونه انتقاد را با کمال بیطرفی منتشر سازند تا بار دیگر شاهد رادیو تلویزیون زمان شاه مخلوع نگردیم . رادیو تلویزیون باید از عناصر طرفدار شاه و یا منحرف پاکسازی شود .

13 !!! این روزها حملات به روحانیت اصیل که به راستی چه در زمان شاه و چه در زمان پدرش از بارزترین اقشاری بودند که با قیام های متعدد خود

در مقابل فساد دستگاه به افشاگری و مبارزه پرداختند و مبارزات ضد شاهی امریکائی را در طول مبارزات بر حق مردم شریف هدایت می کردند و به پیروزی رساندند ، از طریق ایادی شاه و دار و دسته اش گسترش پیدا کرده است . درست زمانی که روحانیت ، مبارزه سرسختش را در سالهای 42 - 41 علیه شاه خائن شروع کرد ، شاه روحانیت متعهد و مسؤ ول را در (ارتجاع سیاه ) نامید ، زیرا تنها خطر جدی برای او و سلطنت روحانیون مبارزی بودند که ریشه در عمق جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاریش ایستادند .

درست اکنون ایادی شاه برای خرد کردن روحانیت که اساس استقلال و آزادی این مملکت است کلمه ارتجاع را در دهان فرزندانم که از عمق جریانات مطلع نیستند انداخته اند . فرزندان عزیز و انقلابیم ! امروز توهین و تضعیف روحانیت ضربه به استقلال و آزادی و اسلام است . امروز راه شاه خائن را رفتن و کلمه ارتجاع را به این طبقه محترم که از نادرترین قشرهایی هستند که زیر بار شرق و غرب نمی روند ، خواهران و برادران عزیزم ! بدانید آنانی که روحانیون را مرتجع می دانند در نهایت راه شاه و امریکا را می روند . ملت شریف ایران با پشتیبانی از روحانیت اصیل و متعهد ایران که همیشه حافظ و سنگربان این مرز و بوم بوده اند ، دین خود را به اسلام ادا می نمایند و طمع ستمکاران تاریخ را از کشور قطع می نمایند . از طرف دیگر من به روحانیین محترم در هر جا هستند

اعلام می کنم ممکن است شیاطین با ایادی خود تبلیغات سوئی علیه جوانان عزیز خصوصا جوانان دانشگاهی بکنند ، باید روحانیون بدانند که امروز تکلیف آن است که همه قشرهای ملت خصوصا دو قشر معظم که مغز متفکر ملت هستند دست به دست هم داده و علیه قدرت های شیطانی و مستکبرین کوشش نموده و در صف واحد نهضت اسلامی را جلو رانده و استقلال آزادی را چون جان عزیز خود نگهبانی کنید . نقشه جهانخواران و عمال آنان جدا کردن این دو طبقه مؤ ثر متفکر در زمان رژیم طاغوتی بود و مع الاسف موفق شد و کشور را به تباهی کشاند و آن نقشه بار دیگر در دست اجراست که با غفلت جزئی رو به تباهی خواهیم رفت . امیدوارم که همه طبقات ملت بخصوص این دو طبقه محترم در این سال جدید از توطئه ها و دسیسه ها غافل نباشند و با وحدت کلمه نقشه های شوم را باطل کنند .

در خاتمه لازم است در این سال جدید بعد از طلب مغفرت برای شهداء انقلاب اسلامی و قدردانی از فداکاری های آنان به بازماندگان آنان ، مادران و پدران آنان تبریک عرض می نمایم که چنین شیرزنان و شیرمردانی تربیت نمودند و نیز به معلولین و آسیب دیدگان انقلاب که در پیشبرد نهضت ملت و تحقق جمهوری اسلامی پیشقدم بودند ، تبریک عرض کنم . الحق انقلاب اسلامی ما مرهون فداکاریهای این دو قشر عزیز است اینجانب و ملت ما این دلاوری ها را فراموش نمی کنیم و یاد آنان را گرامی می داریم . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین

را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

مشهد مقدس ، حضرت آیت الله آقای حاج سید عبدالله شیرازی دامت برکاته

تلگرام شریف واصل گردید . از ابراز لطف شما متشکرم . موفقیت و سلامت آن حضرت را از خدای تعالی مسئلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/1/59

بیانات امام خمینی با رئیس دیوانعالی و دادستان کل کشور و قضات دادگستری

قاضی در اسلام ، استقلال قضائی دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

قضا در اسلام از حیث اهمیت شاید در ردیف اول مسائل اسلام و تعبیراتی هم که در لسان ائمه شده است ، کشف از اهمیت بسیار می کند و امیر المؤ منین علیه السلام به شریح می فرمایند که : ععع (یا شریح قد جلست مجلسا لا یجلسه الانبی او و صی نبی او شقی ) عععع . یا نبی باید متکفل قضا باشد و یا وصی نبی ، یعنی کسی که نبی به او سفارش کرده باشد ، از این دو که گذشت شقی است . یا مثلا گفته شده است اگر کسی نسبت به دو درهم قضاوت ناحق کند کافر است ، قضاوت در اسلام که حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق الله ، دو صورت دارد . یک صورت قضاوتی که قاضی مستقل در قضاست ، یعنی که در اسلام استقلال قضائی دارد ، شرایط سنگینی دارد که من در ایران افراد کمی را سراغ دارم که حائز چنین شرایطی باشند . مجتهد عادل بر جهات قضا که در همه جهات بیطرف باشد ، پیش او رئیس جمهور و یک کارگر ساده فرق نکند این از اموری است که قاضی مطلق باید دارا باشد و من هم که سراغ دارم ، یعنی در حوزه های علمیه هم کم سراغ دارم .

یک قسم

از قضاوت هم در شرع هست که قضاوت قاضی مستقل نیست و قاضی را جعل می کنند . در قسم اول ، قاضی جامع الشرایط است و لازم نیست که هیچ کسی او را نصب کند ولی در قسم دوم ، در بعضی از احوالی که قضاوت زیاد است و افراد به آن زیادی نیستند که بتوانند همه مراکز قضاوت را قاضی واجد همه شرایط گذارند و قاضی واجد شرایط کم است ، در این صورت فقیه مجتهد عادل اشخاصی را که مورد اطمینان هستند که اجتهاد را نمی دانند ولی از روی کتاب هائی که در این باب نوشته شده است می توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمینان هم هستند و ظاهرا عدله هم هستند ، اینها را فقیه نصب می کند که قضاوت کنند . این قضاوت هم در اسلام از این جهت ، این آقایان بعد از آنکه اشخاص را پیدا کردند مورد اطمینان و مطلع بر موازین قضا ولو از راه تقلید باشند ، آنوقت جعل قضاوت برایشان می کنند و از طرف من هم مجازند که جعل قضاوت بکنند تا قضاوت شرعی بشود .

ضرورت تحول دادگستری طبق موازین اسلامی

در قضیه ای که در قانون اساسی می گوید که این دو مقام دادستان کل و رئیس دیوانعالی کشور باشد باید رهبر با مشورت این کار را انجام دهد ، از دو جهت موضوع دارد: یک جهت اینکه مشورت در وقتی است که شبهه باشد . در اموری که شبهه نیست مشورت هم نیست هر امری که مورد شبهه باشد بین چند نفری که مثلا بخواهند دادستان کل باشند و این چند نفر مورد

اشتباه ، که هر کدام چطورند ، در مورد این اشتباه باید با قضات مشورت کنند ولی اینجا موضوع ندارد ، از باب اینکه مورد اشتباه من هم نبود . من این دو نفر آقایان را منصوب کردم به این دو مقام عالی با سوابق طولانی و ادراک همه جهات در آنها هست و در خیلی از افرادی که من سراغ دارم همه این جهات یا وجود ندارد و یا اینکه اگر باشد شغل هائی دارند که نمی توانند بیایند و مشغول کار شوند . از این آقایان خواستم که این کار را بکنند و در مرکزی که در اسلام جزء طراز اول مراکز با اهمیت اداری است حاضر شوند ، وضع این اداره را از سابقش بیرون بیاورند و به یک قضاوت اسلامی متحولش کنند . می دانید که جمهوری ما اسلامی است و اگر چنانچه قضاوتش که در راءس آن تقریبا واقع امت اسلامی نباشد ، ما نمی توانیم به جمهوری مان ، جمهوری اسلامی بگوئیم و این باز جمهوری غیر اسلامی می شود . جمهوری اسلامی باید همه نهادهائی که دارد اسلامی باشد و از همه مهمتر قضا و قضاوت است ، که باید روی موازین اسلام باشد . امیدوارم آقایان با کمک همه اقشاری که در این امر اطلاع دارند مشغول کار شوند و این کار را بکنند .

همه آقایان احساس این را بکنند که امروز با زمان رژیم سابق فرق دارد ، چون امروز یک مملکتی است که نه یک نفری است که زورگویی بکند و فشار بیاورد که یک کاری به ملت تحمیل بکند . ما یک چنین مقامی

اصلا نداریم ، یعنی ملت ما هم دیگر تحمل چنین مقامی را نمی کند وضع ملت طوری است که اگر یک مقام بخواهد چیزی را تحمیل کند ، جلویش می ایستند و مشت شان را گره می کنند و مانع می شوند . این یک نعمت بزرگی است برای یک ملتی که یک مقامی نتواند ظلم کند البته ظالم را سر جای خودش می نشانند ، با قدرت هم می نشانند ، اشخاص مختلف را مقامات عالی با قدرت هم سر جایشان می نشانند . اما اگر بخواهند کاری بکنند ، نظیر کارهای زمان سابق که همه کارهایشان از این قبیل بود ، ما چنین مقامی نداریم . بنابراین ، مملکتی است مال خود شما و باید شما همانطوری که به منزل خودتان علاقه مندید که مرتب باشد و جریاناتش درست باشد ، به مملکت خودتان بیشتر باید علاقه مند باشید . برای آنکه مملکت خودتان هم منزل خودتان هست و هم منزل دوستان و همکیشان خودتان از این جهت در این امر سستی نکنید و نگذارید کم کاری بشود و نکنید و همه با هم همراهی بکنید .

منشاء اختلافات جهات نفسانی است

اختلاف نداشته باشید در امور ، اختلاف همیشه ناشی از جهات نفسانی است . اگر همه انبیا الان در اینجا جمع بشوند ، اختلاف ندارند برای آنکه آن جهات نفسانی را ندارند . آنوقت که یک طرف جهت نفسانی دارد و یا هر دو طرف جهت نفسانی دارند آنوقت اختلافات پیدا شود . کوشش کنید که آن جهات نفسانی بازیتان ندهد که منشاء مناقشه و اختلاف شود و در روزنامه ها این اختلافات منعکس شود و

یا در جاهای دیگر صحبت شود . یک مملکتی که گرفتار است در مقابل اجانب و در معرض خطر است و باید با همت خود مردم این مملکت مستقر شود و اساسش درست شود ، اگر چنانچه اشخاص بخواهند با تفرقه و تشتت این مملکت را از باطن پوسیده کنند ، قهرا به چنگ دیگران خواهد افتاد . همانطوری که ملاحظه کردید ، مردم با هم مجتمع شدند و همه با هم فریاد الله اکبر زدند و این موانعی را که در مقابلشان بود همه را کنار زدند و الان وضع جوری شده است که هیچ قدرتی نمی تواند کاری بکند ، یعنی نمی شود بر یک ملت مطلبی را تحمیل کرد ولی ممکن است زورگوئی بیاید و زوری بگوید و مثلا وبائی وارد مملکت شود لکن نمی تواند یک ملتی که همه ایستادند و می خواهند نشود ، چنین مطلبی شود هیچ قدرتی نمی تواند تحمیل کند . نه آمریکا می تواند تحمیل کند ، نه شوروی ، هیچ کدام تحمیل نمی توانند بکنند . من آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من ، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروی نظامی به آنجا بفرستد به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی می کند . البته دولت شوروی می تواند افغانستان را قبضه کند ولی نمی تواند در آنجا مستقر شود . اگر شما خیال کردید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید این خیالی باطل است ملت افغانستان مسلم است ، ایستاده اند در مقابل حکومت افغانستان ، شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگری هم

برود ، آنجا را می گیرد ، اما نمی تواند آنجا را آرام کند و بالاخره شکست می خورد . حالا هم عقیده ام همین است که در یک ملتی که همه شان یکصدا هستند و بحمد الله ایران دیگر حکومتی نداریم مخالف با ملت ، ملت و دولت همه با همند در یک چنین مملکتی ، کسی نی تواند بیاید و به این مملکت مطالبی را تحمیل بکند . و لهذا از خارج هی فریاد می زنند که چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد . اگر یادتان باشد ، آن اولی که این جوان ها رفتند و این مرکز جاسوسی را گرفتند ، حرف های زیاد آمدند و گفتند و مثلا گفتند بنا دارند چتر بازها را پیاده کنند ، بنا دارند جوان های مسلمان را بیهوش کنند و بعد وارد لانه جاسوسی شوند و جاسوس ها را ببرند ، که این حرف بی ربط است ، بنا دارند دخالت نظامی کنند و یا بریزند و همه را قلع و قمع کنند همه اش حرف بود ، حالا هم همه اش حرف است ، از حرف ها هیچ وقت نترسید عمل توی این حرفها نیست که یک وقتی مثلا اشغال نظامی بکنند . ما هم از آن ترسیم افغانستان هم اشغال نظامی شده و ما از افغانستان بهتر می توانیم مبارزه کنیم .

علی ای حال عمده این است که مبلغین آنها مع الاسف در بین خود ایرانی ها هستند وخواهند کاری بکنند که از داخل یک پوسیدگی پیدا شود و افراد و سازمان های داخل را به هم بریزند . اگر توانستند بین

رئیس جمهور و شورا اختلاف بیندازند ، اگر این مطلب را نتوانستند جناح هائی درست کنند برای ایجاد اختلاف و ایجاد شلوغی و از این کارها که دارند کنند . باید همه توجه به این داشته باشیم که یک مملکتی که پنجاه و چند سال ، غیر از آن دو هزار و پانصد سال که بسیاری از مردم شاهدش بودند و همه شاهد بودند که یک چنین گرفتاری هائی را داشته است و حالا بحمدالله از این گرفتاری بیرون آمده است .

وحدت کلمه ، ضامن پیروزی نهضت

خودشان دوباره کاری نکنند که همان گرفتاری ها برگردد ، خود ما نباید کاری بکنیم که دوباره مبتلا بشویم به آن چیزهائی که پیشتر به آن مبتلا بودیم ، و اگر خدای نخواسته ما با هم اختلاف کنیم و آن جهت الهی را که خدای تبارک و تعالی به ما امر فرموده است که : ععع (و اعتصموا بحبل الله ) عععع را فراموش کنیم ، یک وقت می بینید که عنایت خدا کنار می رود و ما همان خواهیم شد که بوده ایم ، ما خودمان کاری نمی توانیم بکنیم ، باید ما آن مقداری که می توانیم الهیت مطلب را حفظ کنیم و اجتماع داشته باشیم و وحدت کلمه داشته باشیم . خدای تبارک و تعالی تاءیید می کند و کارها انجام گیرد . و من از همه آقایان ، از همه قشرهای ملت این مطلب را کرارا خواسته ام و شما آقایان که در راءس قضا واقعید توجه کنید که همه با هم همصدا ، همدل و کمک کاری باشید و بگذارید دادگستری که مد نظر شماست تصفیه شود ،

اشخاصی که مفسد هستند و اشخاصی که قضاوت نمی دانند و خواهند برای خودشان دکانی باز کنند و یا اهل کار قضاوت نیستند این افراد تصفیه شوند و اشخاص صالح را جلب نکنند . و من از خداوند ، سلامت همه آقایان را و سعادت همه ملت را و سعادت همه ملت های اسلامی را می خواهم و از شماها متشکرم که تشریف آوردید و از نزدیک با هم آشنا شدیم .

تاریخ : 12/1/59

پیام امام خمینی به مناسبت 12 فروردین (سالروز تاءسیس جمهوری اسلامی )

بسم الله الرحمن الرحیم

روز دوازدهم فروردین سالروز رسمیت یافتن حکومت مستضعفین بر مستکبرین در ایران است ، سالروز تحقق وعده حق تعالی است .

منت خدای را که ملت مستضعف ایران بر مستکبرین جهان ، چه شرقی چه غربی چیره و پیروز شد .

دوازده فروردین روز غلبه جنود الله بر جنود شیطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤ من به اوست . ملت ایران این روز را عیدی اسلامی ملی تلقی می کند . و آن روز فتح مطلق و نصر به تمام معناست که همه مستضعفین جهان را این نور سنت الهی و سایه پرچم (نصر من الله ) فرا گیرد . آن روزی که مسلمین جهان با مدد غیبی در هر کشور و قطر دست جنایتکار ستمگران و چپاولچیان را از کشور خود قطع کنند و پرچم اسلام و آرم الله اکبر را افراشته نمایند ، آن روزی که با قیام دلاورانه و بانگ الله اکبر ، با امثال سادات و هم مسلکان شاه مخلوع ، آن کنند که ملت شجاع ایران با محمدرضا پهلوی کرد .

ملت بزرگ مصر که از ننگ سادات خیانتکار به تنگ آمده

بودند ، اکنون مواجه با تحمل ننگ بزرگتری شده اند که با دسیسه و توطئه شیطان بزرگ ، بر آنان تحمیل شده است . شیطان بزرگ برای رسیدن به چند سال مسند جنایت ، به هر وسیله ممکن دستاویز و به هر نقشه شیطانی متشبث شود ، محمدرضا را به مصر تحمیل و خود را از آن بی خبر معرفی می کند . غافل از آنکه ملت ها بیدار شده اند و دست امثال او را خوب خوانده اند . او که گاهی با اشغال نظامی و پیاده کردن چتربازان در لانه جاسوسی و گاهی با محاصره اقتصادی و منزوی کردن کشور ، ما را تهدید می کرد و از آن نتیجه نگرفت ، اکنون دست به یک نقشه سیاسی و یک نیرنگ شیطانی زده است و با نرمش و چاپلوسی می خواهد ما را اغفال کند و قمار سیاسی خود را از رقیبان خود با نیرنگ به ملت ما ، ببرد .

این نیرنگ جدید کارتر شبیه همان نیرنگی است که شاه مخلوع در اواخر عمر سلطنت ننگینش زد و در مقابل ملت و روحانیون به چاپلوسی و حیله گری پرداخت و دسیسه او نقش بر آب شد .

آقای کارتر باید بداند که با فرستادن شاه مخلوع به مصر و عذر خواهی از اشتباهات گذشته و اعتراف به خیانت های آمریکا به ملت های مظلوم ، از آن جمله ایران و راه حل لانه جاسوسی را از من که یک نفر از ملت بزرگ ایران هستم خواستن ، به بیراهه رفتن است . حل این مساءله به دست هیچ کس جز ملت شریف ایران و

مجلس شورای اسلامی منبعث از آراء ملت نیست و باید بداند که حمایت از شاه مخلوع بعد از آنهمه جنایات بزرگ و آن چپاولگری ها مجالی برای حل به اصطلاح شرافتمندانه نگذاشته است . با سپردن شاه مخلوع دشمن اسلام و ایران به دست دشمنی که با اعمال ننگین خود مسلمانان جهان را سخت آزرده است ، راه حل پیچیده تر نموده است . عجب آن است که سادات نیز مثل کارتر مدعی است که حس انساندوستی ، او را وادار به پذیرفتن شاه مخلوع نموده است . اینان که در هر فرصت ، ملت های بزرگ را که جرمی جز حق طلبی ندارند ، از پا در می آورند با ادعای احساس انساندوستی یک نفر جنایتکار را که در ظرف قریب به چهل سال ، ملتی بزرگ را به تباهی کشید و ده ها هزار انسان بیگناه را به خاک و خون کشید و نزدیک به صد هزار نفر را مجروح و معلول نمود و اموال یک ملت فقیر را به یغما برد ، پناه داده و از او حمایت نموده و می نمایند و این را احساس انساندوستی می نامند و ملت ما و ملت خودشان را به بازی سیاسی گیرند .

اکنون که ما گرفتار اشخاصی هستیم که از هیچ امری ، ارتکاب هیچ جرمی برای رسیدن به مسند چند ساله روگردان نیستند و از دروغگویی و یاوه سرائی و گفتن و حاشا کردن ابا ندارند و مع الاسف دارای قدرت شیطانی نیز می باشند ، بر همه مستضعفین و خصوص مسلمانان جهان است که به خود آیند و از حق و حقیقت

دفاع کنند و کشورهای خودشان را از لوث وجود این اشخاص پاک کنند .

بر ملت شریف ایران است که در هر مسلکی و با هر گروهی هستند ، از اختلاف و نفاق و کارشکنی برای یکدیگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت کلمه و اعتصام به حبل الله در هم کوبند و نزاع های شخصی و گروهی را که جز از هوای نفس برنمی خیزد و در صورت رشد همه را به تباهی کشد و کشور را به خرابی سوق می دهد کنار گذارند و گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان ، همه توان خود را صرف قطع امید دشمنان اصلی ما آمریکا کنند که با سلطه دشمن قدرتمند ، برای هیچ یک چیزی باقی نخواهد ماند . من از برادران و خواهران کردستانی می خواهم که برادرانه با سایر برادران مسلمان مسلمان خود و در کنار هم از کشور خود دفاع کنید و ارتش و سایر قوای انتظامی را که خدمتگزاران به کشور و برای امنیت و رفاه ملت تحمل زحمت و مشقت می کنند ، چون برادران خود را پذیرا شوید و به منحرفین که به اسم کرد و ملت کرد می خواهند کشور شما را به دامن قدرت های شیطانی بیندازند و گرفتاری ها و رنج های سابق را اعاده کنند و از اسلام عزیز و احکام آن اطلاعی ندارند و با آن دشمن هستند ، گوش فرا ندهید که با استقرار حکومت اسلامی همه قشرهای ملت در کنار یکدیگر با امن و امان و رفاه ، به خواست خدای متعال ادامه زندگی می دهند . برادران من

! اگر خدای نخواسته نهضت اسلامی به شکست گراید ، نه کردستان باقی می ماند و نه خوزستان و نه استانهای دیگری . بیائید برای رضای

خداوند ، دست از اختلاف بردارید و با برادران دیگر خود با صلح و صفا رفتار کنید و با تمسک به قدرت الهی از کشور خودتان دفاع نمائید که در این صورت خدا با شماست و هیچ قدرتی نخواهد توانست بر شما غلبه کند . از خداوند متعال پیروزی اسلام و مسلمین و هدایت منحرفین را خواستارم .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام لئونید برژنف

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور آقای لئونید برژنف صدر هیاءت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی مسکو تلگرام آن حضرت به مناسبت نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید امید است به همانگونه که برای ملت ما آرزوی حق حاکمیت و استقلال نموده اید ، استقلال همه ملت ها و بخصوص ملل اسلامی پیوسته مورد نظرتان باشد و جلوی هر گونه دخالت نیروها را در امور دیگران بگیرید تا همگان در پناه استقلال و آزادی بتوانند حقوق از دست رفته خود را از استعمارگران باز پس گیرند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام یه چین اینگ

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای یه چین اینگ رئیس کمیته کنگره ملی نمایندگان مردم جمهوری خلق چین

تلگرام تبریک جنابعالی به مناسبت نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید . انتظار ما و ملت مسلمان و انقلابی ما از تمام کشورهای جهان ، احترام گذاردن به حق حاکمیت و استقلال همه کشورها بخصوص ملل اسلامی است که امید است مورد توجه همه ملت ها و دولت ها قرار گیرد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/ 1/ 59

پاسخ امام خمینی به تلگرام رئیس جمهور دموکراتیک خلق کره

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای کیم ایل سونگ رئیس جمهور دموکراتیک خلق کره

تلگرام تبریک آن حضرت به مناسب نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید . از خدای تعالی موفقیت همه ملل مستضعف جهان را در راه رسیدن به پیروزی و آزادی کامل از سلطه گران جهان بخصوص امریکای جهانخوار مسئلت می نمایم و امید است دولت ها در این راه مقدس به کمک و یاری ملت های خویش بشتابند و با اتحاد و یگانگی ریشه استعمار را از کشورهای خویش قطع کنند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام تبریک رئیس جمهور سوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای ژنرال حافظ الاسد رئیس جمهور کشور سوریه دمشق پیام آن حضرت به مناسبت حلول سال نو و نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران دریافت و موجب تشکر گردید . امید است عموم ملل مستضعف جهان و بخصوص ملت اسلامی با اتحاد و همبستگی کامل و رفع اختلافات خود در برابر قدرت های پوشالی استعمارگران قیام نموده و سلطه آنان و بخصوص امریکای جهانخوار را از کشورهای خویش قطع نموده ، استقلال واقعی خود را باز یابند .

موفقیت همگان را در راه رسیدن به این هدف مقدس از خدای تعالی مسئلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام تبریک رئیس جمهور سوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای سرهنگ معمرالقذافی رئیس جمهور کشور لیبی

تلگرام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل گردید از ابراز محبتی که نسبت به اینجانب و ملت شریف و مبارز ایران نموده اید متشکرم . امید است انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت ، راهنمائی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگی ، شر همه سلطه گران و بخصوص امریکا این دشمن بزرگ را از خود کوتاه نموده در تحت تعالیم مقدسه اسلام ، عظمت از دست رفته خود را باز یابد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام رئیس جمهور الجزایر

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای شاذلی بن جدید رئیس جمهور کشور الجزایر

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید . انقلاب عظیم ملت شریف و مبارز ایران پیامد انقلاب های رهائی بخش و نهضت های اصیل ملت های مبارز جهان و بخصوص ملت برادر و قهرمان الجزایر بود که سبب شد تا بزرگترین قدرت های شیطانی را از میان بردارند و امید است رهنمودی برای سایر ملل مستضعف و مسلمانان جهان بوده و بتوانند با همبستگی و اتحاد ، سلطه همه استعمارگران و بخصوص شیطان بزرگ ، آمریکای جهانخوار را از سر ملت های خود کوتاه نمایند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/1/59

پاسخ امام خمینی به پیام تبریک رئیس بنگلادش

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای ژنرال ضیاء الرحمن رئیس جمهور کشور بنگلادش - داکا

تلگرام تبریک آن حضرت به مناسبت نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید . از خدای تعالی موفقیت ملت هم کیش بنگلادش را در راه رسیدن به رفاه و سعادت و استقلال کامل خواستارم و امید است همه ملل مسلمان جهان با اتحاد و همبستگی و رفع اختلاف و تفرق ، عظمت از دست رفته خود را باز یافته از تحت سلطه دشمنان اسلام و بخصوص آمریکای جنایتکار نجات یابند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/1/59

پیام امام خمینی به مناسبت قطع رابطه آمریکا و جنایات صدام

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران ! خبر قطع رابطه بین آمریکا را دریافت کردم اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است ، همین قطع رابطه است . رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهائی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالمخوار ، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است . ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها کرده است ، اگر جشن بگیرد حق دارد . ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام بگیرد و ملت های شریف اسلامی به این انگل های خائن ، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد و به دنبال

آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن ، قطع روابط با ابر قدرت ها مخصوصا آمریکا نمایند . من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا ، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است .

شما ای ملت عزیز که برای رضای خداوند متعال ، با بانگ الله اکبر بر دشمنان خود چیره شدید و آزادی و استقلال را به دست آوردید ، با اتکال به خداوند تعالی و حفظ وحدت کلمه مهیا باشید برای رودررویی دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین ، شما به خواست خدای تعالی پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد . صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر ، آن کند که مغول کرد و با علمای اسلام خصوصا حضرت آیت الله آقای سید محمد باقر صدر ، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند ، باید بداند که با این اعمال ضد اسلامی ، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می کند .

ملت شریف عراق ! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند ، بپاخیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند ، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید . ای عشایر فرات و دجله ! همه با هم و همه ملت اتحاد کنید و این ریشه فساد را قبل از آنکه فرصت

از دست برود ، قلع و قمع نمائید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمائید که خدا با شماست .

ای ارتش عراق ! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرائید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک ، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور ایران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/1/59

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد معاودین عراقی

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران ! میهمانان عزیزی را که به توطئه امریکا و دست جنایتکار رژیم منحرف بعث از خانه های خود آواره شده اند و به ایران با وضع اسفناک فجیعی فرستاده شدند ، گرامی دارید . اینان برادران مظلوم شما هستند که بدون هیچ مجوزی و فقط برای ارضاء هواهای نفسانی و اطاعت کورکورانه از شیطان بزرگ از خانه های خود به دست دژخیمان رژیم بعث آواره شدند اینان برادران مظلوم ما هستند .

ملت شریف و دولت جمهوری اسلامی لازم است وسائل زندگی آنان را به طور شایسته ای فراهم کنند و نگذارند به آنها بد بگذرد . رژیم منحوس بعث که خود را برای معارضه با اسلام و مسلمین آماده نموده ، باید بداند که در اشتباه است و ملت مسلمان ایران و عراق سردمداران آنان را به جای خودشان می نشانند و آنان را از صحنه خارج و به دست فراموشی تاریخ می سپارند .

صدام حسین که با ملت شریف عراق مواجه شده است

و خود را در معرض هلاک می بیند ، می خواهد با صحنه سازی اذهان برادران اسلامی ما را از خود و رژیم منحط خود منصرف کند تا چند صباح دیگر به جنایات خود ادامه دهد . آنکه دستش تا مرفق به خون جوانان غیور عراق آلوده است ، می خواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند آن که به خیال خود عروبت را از اسلام والاتر می داند و به اسلام پشت کرده به زعم آنکه ملت های عرب را به خود متوجه کند ، غافل است که ملت عزیز عرب از اسلام چون جان شیرین حفاظت کند و با دشمنان اسلام ، چون اسلاف خود در صدر اسلام به جنگ و ستیز برمی خیزد .

برادران عرب ما بدانند که ملت عزیز ما با دشمنان آنان که در راس آنها رژیم منحوس بعث است دشمن و با دوستان آنان دوستند و در مصیبت هائی که آنان از آن رژیم فاسد می کشند با آنان شریکند . به امید آنکه رژیم بعث چون رژیم شاهنشاهی به زباله دان تاریخ افکنده شود و امید است نصر و فتح مسلمین نزدیک باشد . از خداوند متعال غلبه مسلمین را بر قدرت های فاسد خواستار است .

والسلام علیکم و علی سائر عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/1/59

پاسخ امام خمینی به پاپ ژان دوم (رهبر کاتولیکهای جهان )

بسم الله الرحمن الرحیم

عالیجناب پاپ ژان پل دوم

مکتوب آن عالیجناب بر اساس نگرانی از تیرگی بین کشور اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا واصل گردید . از حسن نیت آنجناب قدردانی می کنم و خاطر محترم را متوجه می کنم که ملت شریف مجاهد ما این قطع روابط

را به فال نیک گرفته و برای آن جشن عظیم بپا کرده و چراغانی ها و پایکوبی ها نمودند . از دعای شما به درگاه خداوند متعال برای ملت مبارز ما شکرگزارم ، لکن متذکرشود که جناب شما از انگیزه های تیرگی های دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که مرقوم داشته اید نگران نباشید که ملت اسلامی ایران از مشکلاتی که در این قطع روابط بوجود آید استقبال می کند و از خطرهای بزرگتر که مرقوم شده است ، هراس ندارد و آن روز برای ملت ما خطرناک است که روابطی نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود و با امید به خدای متعال تجدید نخواهد شد .

من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید می خواهم که دولت امریکا را از عواقب ستمگری ها و زورگوئی ها و چپاولگری ها بترسانید و آقای کارتر را که با شکست نهائی مواجه است نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملت هائی که خواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند ، رفتار کند و از تعلیمات حضرت مسیح سلام الله علیه پیروی نمایند و خود و دولت امریکا را بیش از این در معرض رسوائی قرار ندهد . از خداوند متعال سعادت مستضعفین جهان را خواستار و قطع ایادی ستمگران را امیدوارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/1/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای بسیج شهرستان ها

در دفاع از اهداف اسلامی و دستاوردهای نهضت ، بسیج باید عمومی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

اول باید تشکر کنم که آقایان زحمت کشیدند تشریف آوردند اینجا که از نزدیک با هم ملاقات کنیم . ما الان که با قدرتهای بزرگ دنیا مواجه هستیم ، حال دفاعی داریم یعنی ما مدافع از

آن چیزهائی که نهضت ما ، قیام ما برای ما هدیه آورده است و از اهداف اسلامی و از کشور اسلامی خودمان و از تمام چیزهائی که مربوط به اسلام و مربوط کشور است در حال دفاع هستیم و در حال دفاع ، بسیج باید عمومی باشد . یعنی قضیه جهاد یک قضیه است ، قضیه دفاع قضیه دیگر . قضیه جهاد یک شرائطی دارد ، برای اشخاص خاصی هست ، برای گروه معینی هست با شرائطی ، لکن قضیه دفاع ، عمومی است . مرد ، زن ، بزرگ ، کوچک ، پیر ، جوان همانطوری که عقل انسان هم حکم می کند که اگر کسی هجوم آورد برای منزل یک کسی ، اهالی آن منزل ، هر یک که هست دفاع می کنند از خودشان . اگر چنانچه هجوم آورد کسی به شهر یک کسی ، اهالی شهر برای حفظ جهات خودشان دفاع می کنند دیگر اینجا هیچ شرطی نیست ، همه دفاع باید بکنند . و اگر به کشور ما ، کشور اسلامی ما هجوم بکنند و بخواهند تعدی بکنند ، تجاوز بکنند ، بر همه افراد مملکت ، بر همه افراد کشور ، چه زن ، چه مرد ، کوچک ، بزرگ ، اینجا دیگر شرطی نیست ، بر همه واجب است که دفاع کنند و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد ، حال جهاد شرائط دارد ، حال دفاع شرطی ندارد ، باید دفاع بکنند حتی یک پیرمردی هم که خیلی کار از او بر نمی آید باید شرکت کند در دفاع ، آنقدر که می تواند دفاع

کند .

با تمام قوا مهیا شوید به طوری که موجب ترس و عقب نشینی دشمن گردد

و ما امروز که مواجه هستیم با قدرت های بزرگ ، و شیطنت های بزرگ ، ما باید مهیا شویم برای دفاع البته این احتمال بسیار کم است که ما یک وقت محتاج به دفاع نظامی بشویم ، کم است احتمال ، برای اینکه قدرت های بزرگ هم می دانند که نباید حالا هجوم کنند لکن هر چه هم احتمال کم است لکن از باب اینکه دفاع از یک مملکتی است ، دفاع از اسلام است ، این محتمل ، بزرگ است از این جهت ما باید مهیا بشویم . مهیا شدن یکی این است که با قوه ، چه قوه افرادی و چه قوای دیگر باید مهیا بشوند چنانچه قرآن کریم دستور داده است و مهیاشدنمان هم به طوری باشد که با این مهیا شدن بترسند آنهائی که بنای ، خیال هجمه دارند ، دشمنانتان بترسند از قوه شما . اگر بنا شد که در یک کشور سی و چند میلیونی ، بیست میلیون قیام کردند برای اینکه مهیا کنند خودشان را از برای دفاع ، ولو آن تتمه هم در وقتی که مقتضی شد و محتاج به دفاع شد آنها هم باید بکنند لکن حالا که می خواهیم ما مهیا بشویم ، باید این بیست میلیون یعنی همه جوان ها ، همه اشخاصی که ازشان کاری برمی آید باید خودشان را مهیا کنند ، آن روزی را ملاحظه کنند که یک وقت دشمن رو آورد به طرفشان ، هم باید تجهیزات مهیا بشود به قدری که بترساند دشمن

ها را و هم باید قوای افراد ، قوای نظامی ، قوای چریکی ، قوای پارتیزانی باید مهیا بشود و هم قوه ایمان باید زیاد بشود .

توجه به خدای تبارک و تعالی و مبداء قدرت است که شما را پیروز می کند

یک فردی که با قوه ایمان پیش رود با افراد زیادی که همان قوه دارند لکن ایمان ندارند این مقابله می کند . در اسلام اگر ملاحظه کرده باشید ، در بعضی از جنگ ها که پیش آمد برای مسلمین و مسلمین یک عده کمی بودند تمام قوایشان به حسب آنطوری که در تاریخ هست ظاهرا سی هزار بود و پیشقراول لشکر روم ظاهرا بود ، پیشقراولشان شصت هزار بود و دنبالش هشتصد یا هفتصد هزار جمعیت با ساز و برگ هائی که آنوقت روم و ایران داشتند این کتیبه آنها یعنی پیشقراول های آنها وقتی که رو آوردند که شصت هزار ظاهرا بود ، یکی از سردارهای اسلام گفت که من با سی نفر می روم با اینها مقابله کنم با سی عدد و ما اگر اینها را ترساندیم و سی نفرمان رفت و شصت هزار نفر را عقب نشاند ، این چشم زخم اسباب این می شود که اینها آن لشکر بزرگشان هم شکست بخورد . خوب اشخاصی که آنجا بودند گفتند سی تا آخر نمی شود ، شصت هزار نفر با سی نفر ؟ بالاخره قرار شد که شصت نفر آدم برود و اینها مهیا شدند و شصت نفر از جوان ها مهیا شدند و شب شبیخون زدند به این اردوی شصت هزار نفری ، هر نفر مقابل هزار نفر و شکست دادند اینها را و این اسباب این شد که لشکر روم که تهیه

دیده بود و هشتصد هزار هم دنبالش بود ، آنها هم شکست بخورند و بروند سراغ کارشان . این قوه ایمان است یعنی یک مؤ منی که اگر بکشد ، بهشت می رود و از اینجا بهتر است و اگر کشته بشود ، بهشت می رود و از اینجا بهتر است ، با یک همچو حربه ای که حربه ایمان است ، این دیگر ترسی از این ندارد که کشته بشود . این شهادت را برای خوϘԠیک سعادت می داند . آنهائی که مقابل شما هست ، برای دنیا می زنند ، آنهائی که اعتقاد به ماورای طبیعت ندارند ، اعتقاد به قیامت ندارند ، اعتقاد به بهشت و جهنم ندارد ، آنها برای همین دنیاست ، می خواهند دنیایشان درست بشود . خوب کسی که می خواهد دنیایش درست بشود ، اگر بمیرد ، هیچ این نمی تواند بزند تا آنجائی که بمیرد ، این می خواهد هی خودش را حفظ کند که غلبه کند و دنیایش چه بشود . اما این آدمی که برای خدا ، این آدمی که برای مقصد الهی قدم برمی دارد و وارد میدان می شود ، این آدم برای دنیا نیست تا اینکه لرزه ای در قلبش بیابد ، این برای خداست . شما الان که مهیا هستید و رفقای شما ، دوستان شما و آنهائی که تربیت می خواهند بشوند به این تربیت اسلامی ، به این تربیت نظامی ، اینها این حربه اسلام که ، سلاح اسلام که

عبارت از ایمان است ، باید به این هم مجهز بشوند و اگر به این مجهز شدند این ،

طرفشان را می ترساند ، همین قوه ایمان شما ملاحظه کردید که ایران ولو سی و چند میلیون جمعیت دارد لکن در دو سال پیش از این ، این سی و پنج میلیون جمعیت به فکر این معنا که بزنند !!! و عرض بکنم که جنگ بکنند اینها نبودند ، اسلحه هم که نداشتند اما خدا خواست که سی و پنج میلیون جمعیت بسیج ایمانی بشوند برای خدا یک تحولی پیش آورد خدا که نفوس این سی و چند میلیون جمعیت را متحول کرد به یک نفوس دارای ایمان ، قدرت ایمانی پیدا کردند یعنی جوان ها ترسیدند از اینکه حالا اگر رفتند مقابل تانک کشته بشوند . شهادت را می خواستند . می دانید که جوان های ما شهادت را می خواهند و از آنها گاهی وقت ها که با من ملاقات می کنند گاهی بعضی شان قسم می دهند ، بعضی از خانم ها قسم می دهند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم و من دعا می کنم که آنها ثواب شهید را ببرند و پیروز بشوند . وقتی شما مجهز باشید به جهاز ایمان و آن ایمان وادار کند شما را که مجهز بشوید به سلاح های مشابه سلاح طرفتان یا مثل چیزهائی که در اینجاها امکان دارد ، آن پشتوانه ایمان است که شما را پیروز می کند توجه به خدای تبارک و تعالی و مبداء قدرت است که شما را پیروز می کند . شما و همه دوستانی که می خواهید مهیا بشوند از برای این ارتش بیست میلیونی که انشاءالله موفق بشوند به همه آنها سفارش این

معنا را که قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید ، اطمینان قلبی پیدا بکنید ، قوه الهی در خودتان ایجاد کنید . این قوه الهی و قدرت الهی موجب این معنا می شود که خدای تبارک و تعالی طرف شما را بترساند و هر چند هم زیاد باشند شما غلبه به آنها بکنید . و من امیدوارم که شما هم آن چیزهایی که در نظام هست و یا در چریکی هست و یا در پارتیزانی هست و در این چیزها که هست ، به شایستگی به خوبی یاد بگیرید و هم تجهیزات به مقداری که امکان دارد برای یک مملکت ، آن تجهیزات را هم دولت فراهم خواهد کرد برای یک موقع که لازم است . هم تجهیزات داشته باشید که بحمدالله ایران دارد ، تجهیزات مدرن دارد ایران ، و از همه اینها بالاتر قدرت ایمان است که خودتان را تربیت کنید ، تزکیه کنید ، توجه به این نباشد که من با قدرت خودم می خواهم کی را بزنم زمین و فرض کنید غلبه کنم . توجه این باشد که با قوه الهی پیش بروید یعنی دستتان را ، چشمتان را ، نفستان را ، همه چیزهائی که در اختیار شماست اینها را تبدیل کنید از قوای شیطانی به قوای الهی . انسان اگر غفلت کند ، قوایش ، قوای شیطانی است ، چشمش هم شیطانی است ، دستش هم شیطانی است ، لکن اگر تربیت کند خودش را همه الهی می شود ، همه قوای شما قوه الهی می شود و قوه الهی غلبه خواهد کرد .

شما ابدا نباید خوف محاصره اقتصادی و نظامی را داشته باشید

خداوند انشاءالله شمارا به همه

دشمنان اسلام غلبه بدهد و شما ابدا ، ایران ابدا نباید خوف این معنا را داشته باشد که اینها می خواهند محاصره اقتصادی بکنند ، اینها می خواهند محاصره نظامی بکنند ، نه ما از محاصره اقتصادیش می ترسیم ، کسی که اسلام را ، نهضت اسلامی را منشاء همه چیزها می داند و می خواهد مجاهده کند با یک طایفه ای که می خواهد هجوم کنند بر اسلام و کیش انسان و بر مملکت انسان و بر نوامیس این مملکت و اینها ، این خوف از این ندارد که کسی حمله بکند . همانطوری که آنجا یک نفرشان مقابل هزار نفر ایستادند ، شما هم یک نفرتان مقابل هزار نفر انشاءالله می ایستید و دفاع از مملکت تان می کنید و هیچ ترس از این معنا که آنها دارای چه و چه هستند ، اینها طبل های توخالی شان زیادتر از واقعیت است ، البته خوب ، واقعیت هم دارد ، مجهز هم هستند لکن یک خوفی در دل اینها هست .

ننگ است برای اروپا که به دنبال تثبیت جنایتکاری چون کارتر باشد

یک کسی که تمام توجهش به این هست که رئیس جمهور بشود ، همه این حرف هائی را که می بینید الان پیش آورده آقای کارتر ، هیچ ابدا مطرح نیست پیش او که مملکت امریکا چه بشود ، چه بشود ، او همه اش دنبال این هست که حالا یک چهار سال دیگر هم رئیس جمهور بشود و چهار سال دیگر هم این جنایات را بکند ، همه مقصدش این است و مثل اینکه شکست هم خورده است در این معنا و اینها هر قدمی که برمی دارند به خیال خودشان

می خواهند پیش ببرند ، پیش مملکت خودشان آراء پیدا بکنند نه اینکه می خواهند یک کاری انجام بدهند برای کشورشان ، می خواهند رای پیدا بکنند ، خوشرقصی بکنند برای آمریکا که رای پیدا بکنند . یک کسی که اینطور است ، این قدرت اینکه بتواند یک کارهای اساسی بکند ندارد ، این باید همه اش ، نقشه اش و عقلش دنبال این است که رای پیدا بکند و لهذا می بینید که حالائی که گفته است که من محاصره اقتصادی می کنم و می بیند که موافقش کم است و غالبا زیر این بار نمی روند و همچو نیست که همه نوکر آقای کارتر باشند و یا وابسته به آمریکا باشند ، همه اینها خودشان استقلال دارند ، خودشان عقل دارند ، عیب است برای یک اروپائی که دنبال آقای کارتر باشد ، آن هم دنبال چه ؟ دنبال اینکه رای برای او درست کند . همه ممالک غربی ، همه عقل شان را روی هم بگذارند و قوت ها ، قوه هایشان را روی هم بگذارند و همه دنبال این باشند که آقای کارتر رای پیدا بکند و غلبه بکند بر رقیب های خودش در قضیه جمهوری ، این یک ننگی است برای بشر ، برای انسان . مگر اروپائی ها یا سران کشورهای اروپائی انسان نیستند ، خوب آنها باید توجه به این معنا بکنند که این آقا آخر چه می خواهد درست کند ، اینکه توبره اش را برداشته و دور دارد می گردد و گدائی می کند که این اقتصاد ، تو هم موافقت کن ، تو هم با

ما موافقت کن ، تو هم با ما ، این دنبال این می گردد رای پیدا بکند ، همه عالم خودشان را ذلیل این بکنند و زحمت برای خودشان ایجاد بکنند و ننگ برای خودشان ایجاد بکنند ، اینهائی که همه می گویند ما برای حقوق بشر مثلا اقدام می کنیم ، یک سی و چند میلیون جمعیت را در محاصره اقتصادی (به خیال خودشان ) درآورند و یک وقت هم فرض کنید به محاصره نظامی درآورند ، همه اش چه ؟ خوب برای چه شما این کارها را می کنید ؟ برای اینکه آقای کارتر رای بیاورد و چهار سال دیگر جنایتی بکند ؟ من گمان نکنم که یک کسی که استقلال داشته باشد و قوه فکری و استقلال فکری داشته باشد این زیر این بار برود که همه قوه هایش را صرف بکند که یک آقائی می خواهد در آمریکا مثلا چه بکند ، خودش را رسوا بکند و بین جمعیت های دنیا ، بین جمعیت های مستضعفین که غلبه دارند بر همه چیز و اگر خدای نخواسته یک وقت همچو بی عقلی کردند ، شکست مال اروپاست و آمریکاست و شرق و غرب ، مال آنهائی که مستضعفین هستند ، نیست برای اینکه ملت ها موافق با ما هستند و آنی که مخالف با ما هست دولت ها یا اکثرشان یا بعضی شان از دولت ها هستند مثل دولت عراق .

بر ملت و ارتش عراق واجب است که پشت کنند به حزب مشترک بعث و متصل شوند به اسلام دولت عراق از اول دولتی نبود ، اینها مجلس هم ندارند ، شما

خیال می کنید حالا یک دولتی است ، یک دولتی است که یک عده نظامی آمدند و خودشان دور هم نشستند و هر چه می خواهند می کنند ، با مردم هیچ تماسی ندارند ، اینها پوسیده هستند ، این صدام حسین عقلش هم خیلی عقل درستی نیست ، پوسیده اند اینها و حالا هی نقشه می کشد برای اینکه ما چه و فلان ، و همه حرف هایش هم این است که ما عرب هستیم . این کلمه ای که (ما عرب هستیم ) ملت های مسلمان بدانند که معنایش این است که ما عرب هستیم اسلام را نمی خواهیم . اگر این کسی که می گوید مقصد من این است که عرب چه بشود (عرب در مقابل اسلام می خواسته یک وقتی بایستد) اینها می گویند که ما می خواهیم مجد بنی امیه را (تصریح به این معنا می کنند) ما می خواهیم مجد بنی امیه را چه بکنیم . خوب بنی امیه را دیدید و دیدند و تاریخ دید که مقابل اسلام بودند .

اینها می خواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد و اسلام از آن خبری نباشد ، تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند . ملت عرب می داند که حزب اینها را مرحوم آیت الله حکیم ، حکم به شرکشان کرد ، مشرک گفت هستند اینها . اینها الان یک دسته مشرکین هستند به امر مرحوم آیت الله حکیم که از آنوقت اینها را گفت مشرک هستند و ملت عرب باید اگر چنانچه برای خدا ، برای اسلام می خواهند عمل بکنند ، با اینها مخالفت بکند

. این ارتش اینها خوب از همین مسلمان ها هستند ، از همین اهل سنت هستند ، از همین شیعه ها هستند ، از همین مسلمین هستند . خوب این ارتشی که از مسلمین است ، قیام می کند و عربیت را در مقابل اسلام می خواهد ؟ یا اسلام را می خواهد که اسلام هم عربیت دارد ، عجمیت هم دارد . اینها ضد اسلامند و باید این مملکت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد ، این ارتش عراق باید همانطوری که در ارتش ایران وقتی که فهمیدند که این دارد جنگ می کند با اسلام ، جنگ با نهضت اسلامی می کند ، همانطور که اینها قیام کردند و ارتش هم ملحق شد به خود مردم و کلک شاه را کندند ، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند . این جنگ با اسلام است ، ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ کند ؟ حاضر است سرنیزه را به قرآن بزند ؟ این سرنیزه به قرآن زدن است ، باید واجب است بر آنها ، لازم است بر آنها ، هم ملت عراق و هم ارتش عراق ، ارتش عراق لازم است که پشت بکند به این حزب غیر اسلامی ، پشت بکند به این افراد غیر اسلامی که یک عدد کمی هستند و همانطور که ارتش ایران متصل مردم شد ، متصل به ملت شد و کلک این نظام باطل را کند ، شما هم همینطور . شما عذری پیش خدا ندارید ، این لشکری که الان سرنیزه را کشیده اند و توپ و تانک ها را

کشیده اند و با مردم مخالفت می کنند یا آمده اند با ایران که یک مملکت اسلامی است دارند جنگ می خواهند بکنند یا هجوم می خواهند بکنند ، این جنگ با اسلام است ، جنگ با قرآن است ، جنگ با رسول الله است . ارتش عراق حاضر است که با رسول الله جنگ کند ؟ با قرآن جنگ بکند ؟ ایران الان مملکت رسول الله است ، ایران الان نهضت اسلامی است ، مملکت اسلامی است و قانون اسلامی است حکومت اسلامی است ، افراد حکومت همه آراء اسلامی دارند . ما می خواهیم مملکت اسلامی درست بکنیم ، ما می خواهیم عرب و عجم و ترک و سایر چیزها را همه را در تحت لوای اسلام در بیاوریم ، چرا نشسته اند ؟ چرا عشائر عرب نشسته اند و نگاه می کنند و اینها به برادرانشان تعدی می کنند و فوج فوج جوان ها را اینها می کشند در سیاهچال ها ؟ چرا ارتش عراق نشسته اند و یک کسی که مخالف با اسلام ، مخالف با قواعد اسلام ، مخالف بر قرآن است از او تاءیید می کنند ؟ نمی دانند اینها که اگر خودشان را بکشند در راه کفر و جنگ با اسلام ، عاقبت کسی که کشته بشود برای کفر و برای مخالفت با اسلام چه خواهد بود ؟ نمی دانند که اگر اینها بخواهند تعدی به ایران بکنند ، ایران خردشان می کند و تا بغداد می رود ، ملت را می خواهد ، دولت را از بین می برد . آنوقت این ارتش اسلامی که برای اسلام

باید کار کند ، آنها همه سعادتمندند ، چه کشته بشوند چه بکشند ، اما آن که مقابل اسلام ایستاده ، مقابل قرآن ایستاده . مملکت ما مملکت الله اکبر است ، مملکت قرآن است ، اینها در مقابل قرآن و در مقابل اسلام ایستاده اند و این ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند ، خودش از بین ببرد اینها را . خوب ، صاحب منصب های خوب ما داریم در عراق ، صاحب منصب های صحیح و متدین هستند ، خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند و حرام است بر آنها که قدم دنبال این شخص لعین باشند و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد ، نه مثل حالا که چهار نفر بنشینند و سرنوشت یک ملت اسلامی را یک چهار نفر کافر که تابع می دانم میشل عفلق هستند که مسیحی هم نیست حتی مسیحی هم معلوم نیست این مرد باشد ، برخلاف ما و برخلاف اسلام کاری بکنند . خداوند انشاءالله شما را تاءیید کند ، موفق کند و شما را غلبه بدهد هم بر شیاطین باطنی و هم بر شیاطین ظاهر .

والسلام علیکم و رحمه و برکاته

تاریخ : 26/1/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی مرعشی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

قم !!! حضرت آیت الله آقای حاج سید شهاب الدین مرعشی نجفی دامت برکاته

تلگرام شریف در مورد تبریک قطع رابطه با آمریکای جهانخوار و اصل و موجب تشکر گردید . از خدای تعالی موفقیت همه مسلمانان جهان را در

راه مبارزه و پی روزی کامل بر دشمنان اسلام مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/1/59

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری

بسم الله الرحمن الرحیم

گر چه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزی رسید و نهادهای اسلامی انقلابی یکی پس از دیگری در ظرف تقریبا یک سال با آرامش و موفقیت انجام گرفت لکن بر ملت و به حوزه اسلامی و علمی خسارت های جبران ناپذیر به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام شناس عظیم الشان حجت الاسلام آقای حاج شیخ مرتضی شهید مطهری رحمه الله علیه .

اینجانب نمی توانم در این حال احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم . آنچه باید عرض کنم درباره او آن است که وی خدمت های ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانت کار ، این درخت ثمربخش را از حوزه های علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود . مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود . خدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید .

اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروه های ضد انقلاب در صدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقد کوتاه کنند . من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب

های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیراسلامی فراموش شود . از خداوند متعال توفیق همگان را خواهانم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :1/2/59

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی و سازمان های دانشجویان مسلمان دانشکده های سراسر کشور وگروهی از مردم تهران

ما می گوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و اسلامی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما ملت بزرگ ایران ، سلام بر ملت مسلمان جهان ، سلام بر دانشگاهیان و دانشجویان معظم که سربازانی برای اسلامند . و من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه ها چیست . بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاه ها را می خواهند و می خواهند دانشگاه ها اسلامی باشد این است که گمان کردند که این اشخاص توهم کردند که علوم دو قسم است ، هر علمی دو قسم است ، علم هندسه یکی اسلامی است ، یکی غیر اسلامی ، علم فیزیک یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی ، از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم ، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه ها اسلامی بشود یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنی همان شاءنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاه ها هم همان تدریس بشود . اینها اشتباهاتی است که بعضی می کنند با خودشان را به اشتباه می اندازند . آنچه که ما می خواهیم بگوئیم این است که دانشگاه های ما ، دانشگاه های وابسته است ، دانشگاه های ما دانشگاه های استعماری است ، دانشگاه های ما اشخاصی را که تربیت می کنند تعلیم می کنند ، اشخاصی هستند که غربزده هستند ، معلمین بسیارشان غربزده

هستند و جوان های ما را غربزده بار می آورند . ما می گوئیم که دانشگاه های ما یک دانشگاه هائی که برای ملت ما مفید باشد نیست . ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم با بودجه های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می شود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاه ها کسب می شود خودکفا باشیم ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم ، اطباء ما بعضی هایشان یا بسیارشان می گویند این باید برود به انگلستان . پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند ، از احتیاج ملت بکند به حسب اقرار خودشان نداریم . ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شوونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم . ما که گوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد اسلامی باشد نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند ، نه اینکه علوم دو قسمند هر علمی دو قسم است یکی اسلامی و یکی غیر اسلامی . ما می گوئیم که در این پنجاه سال یا

بیشتر که ما دانشگاه داریم ، فراوردهای دانشگاه را برای ما عرضه دارید . ما می گوئیم که دانشگاه های مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است . ما می گوئیم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی . ما می گوئیم که جوان های ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند ، مربا به تربیت

اسلامی نیستند . آنهائی که تحصیل می کنند ، برای این است که یک ورقه ای به دست بیاورند و بروند و سربار ملت بشود . آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت ، به حسب احتیاجاتی که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند و نگذارد این نسل های بزرگ و این جوان بسیار عزیز به هدر بروند قوای آنها به هدر برود قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجی ها وادار کردند . معلمین مدارس ما ، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست و تربیت در کنار تعلیم نبوده و لهذا آن چیزی که از دانشگاه های ما بیرون آمده است ، یک انسان متعهد ، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد ، ما نداریم . ما که می گوئیم باید بنیادا باید اینها تغییر بکند ، می خواهیم بگوئیم که دانشگاه های ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند ، در خدمت ملت باشند ، نه در خدمت اجانب . ما معلمینی که در مدارس ما ، اساتیدی که در دانشگاه های ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند ، جوان های ما را شستشوی مغزی دهند ، جوان های ما را تربیت فاسد می کنند . ما نمی خواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمی خواهیم ، ما نمی خواهیم بگوئیم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه می کنند عمدا یا از روی جهالت ، ما می خواهیم بگوئیم دانشگاه های ما اخلاق اسلامی ندارند ، دانشگاه ما

تربیت اسلامی ندارد . اگر دانشگاه های ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت ، میدان زد و خورد عقایدی که مضر به حال این مملکت است نمی شد . اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاه ها بود این زد و خوردهائی که برای ما بسیار سنگین است ، تحقق پیدا نمی کرد . اینها برای این است که اسلام را نمی دانند و تربیت اسلامی ندارند . دانشگاه ها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیت های اسلامی ، اگر چنانچه تحصیل علم می کنند ، در کنار آن تربیت اسلامی باشد نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیت های غربی ، نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوان های ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصی که ما را می خواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند یا برای ما ادعا می کنند که ما شما را ، حصار اقتصادی می کشیم دور شما ، و دست و پا می کنند در این موارد ، یک دسته از دانشگاهی های ما ، از جوان های ما کمک به آنها نکنند . ما می خواهیم که اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوان های دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند . ما می خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد ، تمام دانشگاهی های ما هم در مقابل کمونیست بایستند نه اینکه وقتی این جوان هائی که به واسطه ساده لوحی خودشان

، تربیت های باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما می خواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود ، وابسته به غرب نباشد ، وابسته به کمونیسم نباشد ، وابسته به مارکسیسم نباشد ، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم جبهه بندی می کنند همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم . همین شاهد است بر اینکه جوان های ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند ، تمام عمرشان را صرف شعار می کنند و صرف تبلیغ سوء باطل ، طرفداری از آمریکا ، طرفداری از شوروی . ما می خواهیم که جوانان ما ، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند ، احتیاجات خودشان را ببینند شرقی نباشند ، غربی نباشند . اینهائی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاه ها و درگیری ایجاد می کنند و زحمت برای دولت و ملت ایجاد می کنند ، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند ، طرفدار آمریکا هستند . ما که امروز با آمریکا در قبال هم ایستادیم ، در قبال این ابرقدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوان های ما هم در قبال آنها بایستند ، جوان های ما در مقابل خودشان می ایستند و برای آمریکا کار می کنند . ما می خواهیم دانشگاه ها را طوری کنیم که جوان های ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند . این آقایانی که اشکال

می کنند در این معانی و کنار نشسته و اشکال می کنند ، اینها گمان می کنند که اعضای شورای انقلاب نمی فهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که دوتا در همه علوم دو قسم ما داریم ، یک قسم هندسه اسلامی داریم ، یک قسم هندسه غیر اسلامی . اشکال می کنند نمی دانند که اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند و بعضی از آنها مجتهد هستند ، نمی فهمند اینها که علوم اسلامی جائی دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جای علوم دیگر است ؟ لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد . ما می گوئیم که برنامه هائی که در دانشگاه ها هست ، منتهی می کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد . ما می گوئیم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاه ها بودند بعضی از آنها که هستند ، نمی گذارند تحصیل حسابی بکنند ، آنها را متوقف می کنند ، مانع از پیشرفت آنها هست ، در خدمت غرب هستند و می خواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم .

معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند

معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل ، یک دانشگاه مستقل ، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم . عزیزان من ! ما

از حصر اقتصادی نمی ترسیم ، ما از دخالت نظامی نمی ترسیم ، آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است ، ما از دانشگاه استعماری می ترسیم ، ما از دانشگاهی می ترسیم که جوان های ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند ، ما از دانشگاهی می ترسیم که آنطور جوان های ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند ما می خواهیم که دانشگاه ما مثل اشخاصی که (بعضی از این اشخاصی که ) اشکال به این مساءله کردند ، نباشند . اینها نمی فهمند معنای استقلال و معنای اسلامیت دانشگاه را .

من آن چیزی را که شورای انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیه دانشگاه و راجع به اینکه باید دانشگاه از این جهاتی که در آن هست بیرون برود تا مستقل بشود تا بتوانیم ما استقلالش را حفظ کنیم ، پشتیبانی می کنم و من از تمام جوانها ، از تمام جوان ها خواستارم که کارشکنی نکنند و مقاومت نکنند و نگذارند که اگر مقاومت کردند ، ما تکلیف آخر را برای ملت معین کنیم . از خداوند تعالی سعادت ملت اسلام را و سعادت جوان را خواستارم و امیدوارم که همانطوری که پیشنهاد شده است ، دانشگاه را از همه عناصر تخلیه کنند و از همه وابستگی ها تخلیه کنند تا اینکه انشاءالله یک دانشگاه صحیح با اخلاقی اسلامی و فرهنگ اسلامی تحقق پیدا بکند .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/2/59

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با کمال تاءسف حسب گزارش جناب آقای وزیر امور

خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد ، مرحوم آیت الله !!! شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده اند . شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده اند و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستم پیشه خود می برند . شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستم پیشگی گذرانده اند عجیب نیست ، عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه ، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند . عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومه اش به شهادت نائل شدند ، عجب آن است که ملت های اسلامی و خصوصا ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصیبت بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و اله وارد می شود بی تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند و عجب تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و

در هدم اسلام و قرآن کریم با آن کمک کنند .

من از رده بالای قوای انتظامی عراق ماءیوس هستم لکن از افسران و درجه داران و سربازان ماءیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد و یا از پادگان ها و سربازخانه ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند . من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث ماءیوس نیستم و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند . من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگری این جنایتکاران را در هم پیچند .

اینجانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزه های علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود ، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت 3 روز عزای عمومی اعلام می کنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام می نمایم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین می باشم .

و السلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/2/59

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت دخالت نظامی آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت رزمنده ایران ! دخالت نظامی امریکا را شنیدید و عذرهای کارتر را نیز شنیدید . اینجانب که کرارا گفته ام کارتر برای وصول به ریاست جمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد ، شواهد آن یکی پس از دیگری ظاهر شده و میشود و اشتباه کارتر در آن است که گمان می کند با

دست زدن به این مانورهای احمقانه می تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری روی گردان نیست ، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند . کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبروست و با چه مکتبی بازی می کند . ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است . این شخص انساندوست برای رسیدن به چند سال ریاست و جنایت ، جان گروهی را تباه کرد که محتمل است برای کم جلوه دادن جنایتش ، هشت نفر را اقرار کرده باشد در صورتی که طبع واقعه شهادت می دهد که ده ها نفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده اند و ده ها نفر هم در کویر لوت سرگردان و در معرض مرگند . ادعای اینکه همه مسافران هواپیما را برده اند ، مخالف گزارشاتی است که به ما داده اند .

کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسی امریکا در تهران حمله کرده بودند اکنون از هیچ یک از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسی خبری نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند . کارتر باید بداند که حمله به ایران حمله به تمام بلاد مسلمین است و مسلمانان جهان در این امر بی تفاوت نیستند . کارتر باید بداند که حمله به ایران موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج می کند کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت امریکا چنان اثری خواهد گذاشت که

طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد . کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند . کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده است و از اداره یک کشور بزرگ مثل امریکا عاجز است . کارتر باید بداند که ملت سی و پنج میلیونی ما با مکتبی بزرگ شده اند که شهادت را سعادت و فخر می دانند و سر و جان را فدای مکتب خود می کنند . و کارتر باید بداند که تمام ساز و برگ های مدرن جنگی که امریکا به ایران برای پایگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است ، اکنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و سایر قوای انتظامی است و بلای جان اوست . اکنون که شیطان بزرگ دست به

کار احمقانه زده است ، ملت شریف و رزمنده ما باید برای خدای تبارک و تعالی با تمام توان خود و با اتکال به قدرت خدای متعال مهیا شود و آماده نبرد با دشمنان خود گردد . نیروهای انتظامی ، ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران به حال آماده باش باشند و سپاه بیست میلیونی که خود را مجهز نموده اند امروز برای فداکاری اسلام مهیا باشند که در موقع لزوم از کشور اسلامی خود دفاع کنند و از این مانور احمقانه که به امر خدای قادر شکست خورد ، هراسی به خود راه ندهند که حق با ما و خدا پشتیبان ملت مسلمان است . اینجانب به کارتر اخطار می کنم که

اگر دست به امثال این کار ابلهانه بزند ، کنترل این جوانان مسلمان و مبارز و غیوری که نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند برای ما و دولت امکان ندارد و مسؤ ول جان آنان شخص اوست و من اخیرا باید تذکر دهم که در قضایای کردستان که گروه های منحرف چپ و مخالف با اسلام به آشوبگری برخاسته اند و در قضایای دانشگاه ها که گروه های چپ امریکائی در آن مکان های مقدس دست به آشوب زده اند و آشوبگری های دولت غیر قانونی عراق در مرزهای ایران با حمله کارتر و دخالت نظامی در ایران رابطه ملموسی دارد و در این موقع حساس اگر این گروه های منحرف در دانشگاه ها و یا خارج آنها دست به آشوب بزنند ، ملت رابطه مستقیم سران آنان را با امریکای جهانخوار خواهد فهمید و تکلیف خود را با آنان روشن خواهد کردو اغماض و عفو مخالف سیاست اسلامی خواهد بود . و اینجانب به همه جوانان نصیحت می کنم به ملت بپیوندند و از کشور خود دفاع کنند و مکتب های اغراضی را کنار گذارند که وحدت صفوف به مصلحت همه است . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و قطع ید مفسدین و جباران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/2/59

فرمان امام خمینی به رئیس جمهور در مورد رسیدگی به جنایات آمریکا

جناب آقای بنی صدر رئیس جمهور ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

مقتضی است برای رسیدگی به جرائم آمریکا در حمله نظامی به ایران ، از گروه های مختلف کشورهای جهان دعوت شود که مشاهده کنند آمریکای جهانخوار با ادعاهای طرفداری از حقوق بشر و صلح دوستی و انساندوستی با یک ملت مستقل چه معامله ای کرده

است و می کند تا مشاهده کنند آثار جرم این رژیم آدمخوار را که مع الاسف دولت های غربی ، جمعیت های طرفدار حقوق بشر و سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل متحد همگی طرفداری از او می کنند و به عیان ببینند تا آنچه اینجانب مکرر گفته ام که تمام این سازمان ها و گروه ها برای طرفداری از قدرتمندان بوجود آمده است و این جمعیت ها به دست قدرتمندان برای سلطه بر ضعیفان و مکیدن خون محرومان جهان بوجود آمده است ، تا ببینند که به بهانه نجات جاسوسان چه نقشه ای برای ملت مظلوم ما طرح کرده اند ، تا ببینند و باور کنند که سازمان های کذائی آنجا که به نفع قدرتمندان و سرمایه داران بین المللی است حقوق مستضعفین را نادیده گرفته و جز برای سلطه آنان عملی انجام نمی دهد .

دولت غاصب عراق به دستور آمریکا مدت هاست به ایران تجاوز می کند و ما ندیدیم این جمعیت ها و سازمانها ولو برای یک مرتبه هم که شده است اعتراض کنند ، لکن برای 50 نفر جاسوس که با کمال انسانیت با آنها عمل می شود هر روز اعتراضات و فریاد نقض حقوق بشر از حلقوم آنان طنین انداز است . ما ندیدیم که طرفداران حقوق بشر از حق دولت ضعیف و ملت مظلوم ما دفاع کنند .

این سازمان ها نه تنها این تجاوز واضح به یک کشور مستقل را نادیده می گیرند ، بلکه ما را به نقض قراردادهای بین الملل محکوم می کنند ، در صورتی که ما جز جاسوسان را که برای توطئه به

ایران آمده اند کسی را توقیف نکردیم و ببینید که آنان که به طرفداری از آمریکای متجاوز ما را می خواهند در حصر اقتصادی قرار دهند ، با اینکه کارتر آنان را در جریان خیانت هولناکش قرار نداده و نقض حاکمیت یک کشور مستقل را کرده است ، باز از او طرفداری می کنند و خواهند کرد و ما را به حصر اقتصادی می کشند و باز برای طرفداری ظالم هیاهو می کنند . شما به طرفداران آمریکا که مع الاسف در این به اصطلاح روشنفکران خودمان فراوانند و به جوانانی که فریب این گروه ها را خورده اند تذکر دهید که خود را عوض کنند و به ملت خود بپیوندند و برای دیگران و اجانب جان خود را تباه نکنند و به نصیحت ما گوش دهند که خیر و صلاح خودشان در این است . شما به قشرهائی مثل خرابکاران کردستان و آشوبگران دانشگاه ها تذکر دهید که در این موقع حساس از این اعمال خلاف ملیت و اسلامیت و انسانیت که کشور را ممکن است به تباهی کشد دست بردارید که امروز هر صدائی و هر عملی بر خلاف جریان انقلابی ایران خدمت به جهانخواران است و دلیل بر وابستگی اینان به آنان است .

و السلام علیکم و علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/2/59

پیام امام خمینی به فیدل کاسترو

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای فیدل کاسترو رئیس جمهوری کشور دمکراتیک کوبا هاوانا

تلگرام پشتیبانی آن حضرت از انقلاب عظیم ملت شریف ایران واصل گردید . از اظهار همدردی و حمایتی که در این موقع حساس از ملت مظلوم و رنجدیده ما نموده اید متشکرم . آقای

کارتر با تجاوز آشکار خود به خاک ایران چهره واقعی خود را به مردم دنیا نشان داد و ادعاهای دروغین دفاع از حقوق بشر و انساندوستی خود را با این عمل وحشیانه به اثبات رسانید و ما به یاری خدا تا نابودی کامل دشمنان اسلام و ملت های مستضعف جهان در برابر آنان و بخصوص در مقابل آمریکای جهانخوار ایستادگی خواهیم کرد و همان ایمان به خدا ضامن پیروزی ما بر همه دشمنان خواهد بود . تاءیید آن حضرت و ملت شما را خواهانم . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 8/2/59

فرمان امام خمینی به دکتر ابراهیم یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی ایده الله تعالی

با اهمیتی که مطبوعات و نقشی که در ساختن جامعه دارند ، با گذشت بیش از یک سال از برقراری جمهوری اسلامی باز دیده می شود که بسیاری از مطبوعات در خط انقلاب اسلامی نیستند و اصلاحاتی بنیادی در آنها باید تحقق یابد که اشخاص منحرفی که موجب این امور انحرافی می شوند دستشان از این رسانه های گروهی کوتاه شود . لهذا جنابعالی که شایستگی و قدرت اداریتان محرز است ، برای این امر حیاتی و اصلاح امور به سرپرستی مؤ سسه کیهان که از مؤ سسات مربوط به مستضعفین است منصوب هستید که با کمک کارمندان محترم و متعهد ، این موسسه را هر طور صلاح می دانید ، به طور اسلامی و مناسب با جمهوری اسلامی اداره نمائید .

از خداوند تعالی توفیق و تاءیید جنابعالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 9/2/59

پیام امام خمینی به مناسبت روز جهانی کارگر

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب عمده العلماء اعلام و حجت الاسلام و المسلمین آقای صدوقی دامت افاضاته

مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از اینجانب بود واصل و موجب تشکر گردید . مطالبی که مرقوم شده بود انشاءالله تعالی مورد توجه قرار خواهد گرفت .

آنچه که امروز لازم است با کمال کوشش به آن توجه شود ، قضایائی است که اخیرا برای کشور و ملت اسلامی ایران به دست آمریکا و عمال داخلی و خارجی آن پیش آمده و ناچار خواهد آمد . حمله نظامی امریکا که مخالف جمیع موازین و قراردادهای بین المللی است و اگر با شکست مفتضحانه در هم کوبیده نشده بود

منطقه را به آتش کشیده بود و دست و پا زدن عمال داخلی و چپ نماهای آمریکائی و درباری در دنبال آن و انفجارهای متعدد که در تهران ، در مجامع عمومی با دست این عمال خبیث موجب شهادت بعضی از کارگران و زحمتکشان مظلوم گردیده باید با دقت مورد بررسی مقامات مسؤ ول و بیداری و توجه دقیق عموم ملت قرار گیرد .

جنابعالی که سوابق ممتدی در خدمت به اسلام و حوزه های علمیه دارید و از شناخت و آگاهی خاص برخوردار هستید لازم است به عموم برادران محترم آن ناحیه هشدار دهید و راهنمائی های لازم را بنمائید که همگان با تمام توان و قدرت اسلامی مهیا و در حال آماده باش باشند و از این خرابکاری ناجوانمردانه که صددرصد به ضرر خلق بپا خاسته ایران و به نفع جهانخواران خصوصا آمریکای شکست خورده است نهراسند که خداوند عادل با ماست .

اینجانب از اهالی محترم یزد و خصوصا جوانان عزیز اسلامی می خواهم که از توطئه ضدروحانی که مقدمه توطئه ضد اسلامی است و با دست عمال اجانب در دست اجراست ، جدا جلوگیری نمایند و به پشتیبانی از علمای اعلام ناحیه خصوصا حضرت آقای صدوقی که حقا غمخوار اسلام و ملت هستند ، برخیزند و به ارشاد آنان توجه نمایند .

از خداوند متعال توفیق و سعادت همگان خصوصا جنابعالی را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/2/59

پیام امام خمینی به مناسبت روز جهانی کارگر

بسم الله الرحمن الرحیم

روز کارگر را به ملت های زحمتکش و خصوص کارگران به واژه اعم ، تبریک عرض می کنم . کارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین

گروه در جامعه ها هستند . چرخ عظیم جوامع بشری با دست توانای کارگران در حرکت و چرخش است . حیات یک ملت مرهون کار و کارگر است . کار خلاصه نمی شود به جنبش مخصوص و کارگر خلاصه می شود و به گروهی خاص و به این انگیزه ، روز کارگر روز همه ملت است نه بخش خاصی از آن از این عموم استثناء می شود کارهای تخریبی و کارگران مخرب ، همان ها که به اسم طرفداری از کارگران از کار آنان جلوگیری می کنند و پشت نقاب طرفداری از دهقانان خرمن های آنان را که حاصل دسترنج یکساله آنان است به آتش می کشند و زیر ماسک خدمت برای کارگران در کارخانه ها با تمام توان اخلال می کنند ، این روز از آنان نیست و از دشمنان آنان است . آنان که در نقاب خدمت به خلق ، مسلحانه بر ضد خلق قیام می کنند و ناجوانمردانه دست به انفجار در مجامع عمومی که اکثرا خلق زحمتکش و کارگر مستمند در آنجا حضور دارند می زنند و ملت شریف دید که در انفجار تهران آن که شهید شد کارگر بود و ناچار زخمی ها هم اکثرا از این طبقه هستند . در این قیام های مسلحانه در اطراف کشور و در دانشگاه ها و در این انفجارهای متعدد در اهواز و غیره دست جنایتکار آمریکا پیداست و از ماهیت این گروه ها که در خرابی و ضدیت با توده های مستضعف پیشگام هستند پرده برداشته می شود .

روز کارگر روز دفن سلطه ابر قدرت هاست که با کار با واژه اعم

، استقلال در همه ابعادش به مستضعفین جهان برگردد و ابر قدرتهای آدمخوار و عالمخوار خلع سلاح می شوند و گوئی که در آستانه روز کارگر ، این انفجارهای پی در پی بی رابطه با این روز نباشد . ملت شریف ما اگر در این انقلاب بخواهد پیروز شود باید دست از آستین بر آرد و به کار بپردازد . از متن دانشگاه ها تا بازارها و کارخانه و مزارع و باغستان ها تا آنجا که خودکفا شود و روی پای خود بایستد . ملت اسلامی ما باید به قدرت الهی خود اتکاء کند و از این انفجارهای خائنانه که به دست گروهک های بی فرهنگ و وابسته به اجانب وجود پیدا می کند نهراسد که اینان با این خرابکاری ها و شرارت ها گور خود را و اربابان جهانخوار خود را می کنند . نویسندگان و گویندگان ما ملت را با قلم ها زبان های خود به پیش ببرند و جوانان برومند ما را از این پیشامدهای ناچیز نترسانند که جوانان ما مرد شهادت و شهامتند و از قلم های مزدور آسیب بر نمی دارند .

کار آقای کارتر که از رزمندگی به راهزنی و از دخالت نظامی به پنهانکاری و انفجار کشیده است او را به صورت یک موجود مفلوک در آورده که همکاران متوجه خودش به او پشت کرده اند و در قدرت نظامی او تردید نموده اند و چنین موجودی ملت شجاع ما را نخواهند ترساند . ای ملت عزیز! بهوش باشید و هوشمندانه این ریشه های پوسیده رژیم سابق را شناسائی کنید و به کمک شهربانی و سپاه پاسداران و کمیته

ها در این شناسائی بشتابید و به خدای بزرگ اتکال کنید و از تفرقه و تشتت بپرهیزید که خدا با شماست و دست خدا فوق دست هاست .

اینجانب اخیرا از تمام قشرهای متعهد تقاضا می کنم در این لحظات حساس دست از انتقاد نهادهای اسلامی ، خصوصا قوای انتظامی بردارند و برای تربیت روحی آنان کوشش کنند . از خداوند متعال وحدت کلمه ملت های اسلامی و قشرهای ملت مبارز ایران را خواستارم .

و السلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/2/59

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

خوف مرگ برای دنیا پرستان جنایتکار است ، نه پویندگان راه حق

بسم الله الرحمن الرحیم

من وقتی شما جوان ها را می بینم که با صداقت ، با سلامت روح فعالیت برای اسلام می کنید و خودتان را در معرض خطر مرگ قرار می دهید مباهات می کنم . افتخار می کنم که در بین مسلمان ها یک همچو جوان های رشید متعهد هست . از این جهت ما نباید از قدرتمندهائی که اتکال به خدا ندارند ، اتکال به مسلسل دارند ، ما نباید بترسیم . ترس مال آن است که برای شهادت حاضر نباشد .

در روایتی است که حضرت علی ابن الحسین (ع ) در کربلا که بودند به پدرشان گفتند که (قریب به این معنا که به آنها گفته بودند که شما کشته می شوید) عرض کرد به سید الشهدا که مگر ما بحق نیستیم ؟ فرمود چرا . گفت دیگر مبالات از مردن نداریم . کسی که بحق است و کسی که قائل است به اینکه این عالم تما یک مدبر دارد و او خداست و عالم طبیعت پایین ترین عوالم است (در قرآن از او به دنیا تعبیر

شده ، دنیا یعنی پائین ) وقتی بنا باشد که شهید منزلش در ملاء اعلی باشد ، این چه خوفی دارد ؟ خوف را باید امثال کارترها داشته باشند که اعتقاد به این مسائل ندارند ، اینهائی که همه مقصدشان این است که در اینجا چند روزی به یک قدرتمندی برسند یا به یک جنایتکاری برسند آنها باید بترسند اما جوان های ما که اعتقاد به ماوراء طبیعت دارند و شهادت را برای خودشان یک فوزی می دانند اینها ترس ندارند . ما فرض می کنیم که همچو قدرتی برای آن قدرتمندان باشد که بریزند بکشند و همه چیز را از بین ببرند ، معذلک ما چون بحق هستیم نباید بترسیم .

حمله نظامی کارتر به طبس نمونه ای آشکار از نقض قوانین بین المللی

در صورتی که نه اینطور هم نیست مسائل ، آقای کارتر از روز اول هی با فریاد و با صدا می خواست تحمیل کند . اگر شما یادتان باشد اولی که این جوان های ما رفتند و این لانه جاسوسی را گرفتند ، هی مسائلی را اینها پخش می کردند ، یعنی آنها تعلیم می دادند و اینهایی که در ایران داشتند اینها پخش می کردند (بناست که بیایند به لانه جاسوسی و چتر بازها بیایند و اینها را بیهوش کنند و عرض می کنم که وارد بشوند و چه بکنند یا همه تهران را بیهوش بکنند) . وقتی که اعتنا به این حرف نشد معلوم شد مساءله این نیست . حالا هم که اینها امتحان کرده اند که آمدند و با آن تجهیزاتی که می گویند زیاد بوده است آمدند و در ایران هم پیاده شدند ، خوب ضربه سیاسی خوردند ،

ضربه روحی خوردند ، جوان های مردم را آوردند اینجا به کشتن دادند و به نظر من آید که بیشتر از این مقداری است که اینها می گویند . اینهائی که ، بعضی از اینهائی که رفته اند و آنجا را دیده اند می گویند نخیر یک مقداری از اینها همچو سوخته شده اند که از آنهااثری خیلی باقی نمانده است یک همچون جنایتکاری که جوان های مملکت خودش را برای جنایت می فرستد به اینجا ، این آقایی که هی فریاد می زند که شما نقض قراردادهای اجتماعی و بین المللی را کردید ، خودش همین نقض قرارداد بین المللی را کرده است که نظامی وارد کرده در یک مملکتی که مستقل است . این یکی از چیزهایی است که نقض حقوق بین المللی است ، نقض قراردادهای بین المللی است . این نقض قرارداد بین المللی را که ایشان آنجا هی فریاد می زند ، خودش نقض می کند و اینقدرها هم این مجالسی که در دنیا هست از او انتقاد نمی کنند ، البته در این وضعیت که حالا شکست خوردند انتقادات زیاد است لکن بدانید که اگر این توفیق پیدا کرده بود ، همه این انتقادهایی که اینها می کردند بر می گشت به تعریف و ثنا خوانی .

منبع قدرت ملت ایران اتکال به خداوند است

در هر صورت ما از اینطور ارعاب ها نمی ترسیم . من نمی گویم که ما یک قوه سلاح زیادی داریم که نمی توانیم با همه قدرت ها طرف بشویم ، همچو چیزی ما نمی گوئیم . آنها شاید به اندازه جمعیت ایران قوای انتظامی داشته باشند فرض کنید ما می گوئیم

که ما اتکال به یک مبدایی داریم به اتکال به آن مبداء ، از مردن نمی ترسیم ، شما هم آخر کارتان این است که بیائید همه مارا بکشید همانی که جوان های ما کرارا از من خواستند که شما دعا کنید ما شهید بشویم کسی که می گوید دعا کنید شهید بشویم دیگر نمی ترسد از اینکه آقای کارتر بفرستد اینها را به شهادت برسانند . بنابراین ابدا خوفی از این مسائل نیست . قوی باشید ، قدرتمند باشید ، اتکال به خدا بکنید . یک نفر شما وقتی اتکال به خدای تبارک و تعالی دارد ، با عده ای از آنها می تواند مقابله بکند . اینها اگر هم یک وقتی بی عقلی کنند و فرض کنید بریزند به ایران ، این جوان های ما آنها را با چنگ و دندان از بین می برند ، نمی گذارند اینها یکی شان هم بروند . اگر هم این کاری که کرده بود رسیده بود به آنجایی که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسی آنوقت می فهمیدند که با چه اشخاصی طرف هستند . در هر صورت من از شماها تشکر می کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسی وادارتان بکند (این چیزی است که از مبداء الهی جوشش پیدا کرده ) خودتان وارد این میدان شدید ، اینطور نبوده است که یک کسی بیاید شمارا وادار بکند . سرتاسر ایران یکدفعه سپاه پیدا شد ، نه یک جمعیتی بودند که بروند یکی یکی اینهارا اسم نویسی کنند و چه ، نه مساءله الهی بود . وقتی که دیدند

یک مطلبی است که برای حفظ مملکت اسلامی است و این اطاعت خداست ، از سر تا ته ایران دیدیم که یکدفعه جوشش پیدا کردند ، از متن ملت اسلامی جوشش پیدا کردند و خودشان هم تنظیم امور را کردند و خودشان هم کارها را درست کردند .

سفارش به عمل طبق رضای حق و حفظ آبروی نهضت

ولی آن چیزی که باید من عرض کنم به شما آقایان که سران این جمعیت هستید ، این است که کاری بکنید که این نهضت لکه دار نشود . شما الان جزء جنود الهی هستید ، جندالله شما هستید ، شما لشکر خدائید ، کسی که لشکر خداست اگر خدای نخواسته یک کاری بکند که مرضی خدا نباشد و آنوقت یک جوری باشد که گفته بشود که خوب ، اینها هم مثل سابق ، اینها حالا دستشان رسیده به یک چیزی اینها هم زور می گویند به مردم ، اینها هم اذیت می کنند مردم را ، اینها هم مثلا مال مردم را خدای نخواسته بر می دارند ، اینطور نباشد . به جوان هایتان سفارش کنید ، از قول من سلام به همه برسانید ، سفارش کنید که شما جوان ها جند خدا هستید ، شما دست خدا هستید ، شماها کاری بکنید که ایران سربلند باشد در دنیا ، ما پیش خدا سربلند باشیم ، خود شما پیش خدا آبرومند باشید . یک وقتی کاری نشود که ملت ها ، دیگران ما را تعیب کنند به اینکه شما دستتان نمی رسید ، حالا که دستتان رسید شما هم همان هستید . بفهمانید به آنها که نه ، ما برای دنیا پا نشدیم راه بیفتیم و

گرنه معقول نیست که آدم جانش را بدهد برای دنیا . کسی که دنیا را می خواهد جانش را می خواهد حفظ کند تا دنیا را ببلعد ، شمائی که جانتان را در معرض خطر قرار دادید اگر یک وقتی در بین تان یک جوانی ، یک جاهلی پیدا شد که یک کاری انجام داد خلاف موازین ، خودتان جلویش را بگیرید ، نصیحت شان کنید ، نگذارید یک طوری بشود که در دنیا منعکس بشود که ایران وقتی که به نوا رسیدند خودشان ریختند و چه کردند و چه کردند . من امیدوارم که خداوند مؤ ید شما باشد ، خداوند پشتیبان شما باشد با قدرت جلو بروید ، اتکالتان به یک مبداء قدرتی است که هیچ قدرتی در مقابل او چیزی نیست ، با همان قدرت جلو بروید و شما پیروزید بحمدالله .

اشاره به ماهیت بی نظیر انقلاب اسلامی ایران در طول تاریخ

من امیدوارم که تا آخر پیروز باشید و شما بدانید که در تمام تاریخ یک همچو قضایایی که در ایران واقع شد ، واقع نشده است . در تمام این انقلاباتی که در دنیا واقع شده است مثل انقلاب اکتبر ، مثل انقلاب فرانسه ، سایر انقلاباتی که در ممالک کوچکتر پیدا شده است اینطور نبوده است که به این آسانی و سهلی . اولا مرحوم قرنی خدا رحمتش کند به من گفت که (بعد از پیروزی گفت ) مبارزه ما بین ملت و دولت سه ساعت و نیم بود ، سه ساعت و نیم ، اینها غلبه کردند . این یک مساءله خیلی نادری است در دنیا یا غیر واقع

است . آنوقت بالاتر از اینکه ، دنبال اینکه شما غلبه کردید آن کارهایی که در انقلاب های دیگر می شد هیچ نشد . انقلاب که می شد ، اول می ریختند و یک عده زیادی را شاید گاهی یک میلیون جمعیت را می کشتند . اینها در این صورتی که به من داده بودند حالا یادم نیست اما در آن بود که در انقلاب فلان یک میلیون جمعیت کشته شد ، یک میلیون و نیم حبس شد ، تمام مطبوعات ، تمام رادیوها ، تمام چیزها کنترل شد ، تمام احزاب را درش را بستند . اول کاری که می کنند ، اینهایی که احتمال می دهند که یک صدایی بکنند ، این را خفه می کنند . ایران وقتی که انقلاب کرد تقریبا تا پنج ماه به تمام احزاب و به تمام روزنامه ها و به تمام چیزها اجازه داد که هر چه بخواهید بگوئید ، تمام راه ها باز بود برای همه بیایند و بروند . این در دنیا سابقه ندارد ، این برای این بود که این انقلاب ، انقلاب اسلامی بود ، خود ملت بودند که انقلاب کرده بودند ، خود ملت مسلمان بودند که انقلاب کرده بودند ، اینجور نبود که یک کودتایی واقع بشود ، یک قدرتمندی بیاید و یک قدرتمند دیگر را بیرون کند ، یک امیر لشکری بیاید مثلا رئیس جمهور را از بین ببرد . اینجور نبود . خود این ملت بودند همه کارها هم دست خود ملت بود ، ملت ما هم مسلمان بودند و آداب اسلامی داشتند از این جهت نه جلو گرفتند

، دولت ما هم همین طور آداب اسلامی داشتند نه جلو گرفتند و نه عرض می کنم که آن حرف ها و آن کشتارها و اینها واقع شد . یک عده معدودی که همه می شناختندشان آنها چکاره بودند یک عده شان فرار کردند ، یک عده شان که این جا ماندند اینها را گرفتند محاکمه کردند و در حبس هم من وقتی سؤ ال می کردم می گفتند خیلی حالشان خوب است و در حبس ، جایشان هم خوب است . محاکمه کردند ، هر کدام اشخاصی را کشته بودند یا اینکه بساط و آنطورها کرده بودند ، به جزائشان رساندند ، اینها چیزهائی است که سابقه ندارد در دنیا .

لزوم ملاحظه آداب اسلامی و جلوگیری از شرارت بقایای رژیم سابق

از آن طرف ما یک سال و دو سه ماه است که از پیروزی می گذرد ، در این یک سال و دو سه ماه همه کارها اطلاح شده ، همه کارها ، در بین خودمان البته یک دسته شیطان ، یک دشته فضول هست که در ایران که اینها تتمه همان ها هستند ، تتمه همان جمعیتی که کشته شدند یا فرار کردند ، طرفدارهای شاه مثلا هستند ، یک عده ای هستند اینها ، منتها یک عده ای هستند که چون چیزها از آنها گرفته شده ، قدرت ها از آنها گرفته شده ، منابع انتفاعات از آنها گرفته شده است فعالیت زیاد می کنند . باید همه ، خود ایران ، خود ملت اینهارا شناسایی کنند ، جلویشان را بگیرند تا تمام بشود قضیه ، همه کارهایی که در مملکت های دیگر بعد از سی سال ، چهل سال ،

پنجاه سال که انقلاب کردند نتوانستند درست کنند ، قانون اساسی نتوانستند درست کنند ، ایران ، هم رئیس جمهور تعیین کرد ، هم قانون اساسی تعیین کرد ، هم راءی به جمهوریت اسلامی داد و هم مجلس عرض کنم خبرگان درست کرد و هم قانون نوشت و همه کارها را کرد و انتخابات هم می بینید کرده است و یک قدریش را هم یک چند وقت دیگر ، چند روز دیگر تمام کند . این کارهائی است که در بعضی جاهای دیگر بعد از 20 سال یا ده سال پیروزی باز قانون ندارند ، همین طوری دور هم می نشینند یک چیزی درست می کنند ما نباید از این چیزها بترسیم اینها هم فرض کنید که در کردستان فضولی می کنند یا دولت عراق هم که در آنجا هی تاءیید می کند و هی هجوم می کند اینها چیزی نیستند اینها ، اینها قابل ذکر خیلی نیستند ، شیطنت هائی می کنند . شمائی که یک همچو قدرتی را از ایران بیرون کردید و تمام قدرت های دنیا هم پشت سرش بود و اعتنا نکردید و بیرون کردید ، دیگر از این چهار نفری که فضولی می کنند و یک خلافکاری می کنند یا توی دانشگاه می روند بچه بازی در آورند یا شرارت می کنند ، اینها دیگر هیچ خوفی ندارند . البته باید ما آدابمان آداب اسلامی باشد ، همه جهات اسلامی را ملاحظه بکنیم ، همه تان ملاحظه کنید و انشاالله خداوند به شما سعادت بدهد ، پیروزی بدهد و همه کارها اصلاح بشود و مملکت مان یک مملکت اسلامی باشد

که همه قشرها در آن راحت باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/2/59

پیام امام خمینی به مناسبت روز زن

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر روزی باید روز زن باشد ، چه روزی والاتر و افتخار آمیزتر از روز ولادت باسعادت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست ، زنی که افتخار خاندان وحی و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد ، زنی که فضائل او همطراز فضائل بی نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود ، زنی که هر کسی با هر بینش درباره او گفتاری دارد و از عهده ستایش او بر نیامده ، که احادیثی که از خاندان وحی رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند ، و دیگران هر چه گفته اند به مقدار فهم خود بوده ، نه به اندازه مرتبت او . پس اول آنکه از این وادی شگفت در گذریم و به فضائل زن رو آوریم که قلم های مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بی فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بار عصر ننگین پهلوی زن را به منزله کالائی خواستند در آوردند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزی کشیدند که قلم را یارای ذکر آن نیست . هر کس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع شود ، به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه کشف حجاب الزامی به بعد مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد . رویشان سیاه و شکسته باد قلم های روشنفکرانه آنان و گمان نشود که آن جنایات

با اسم آزاد زنان و آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنایتکاران بین المللی بود . یکی از نقشه های آنان کشیدن جوانان به مراکز فحشا بود که موفق شدند و کشور ما را از جوانانی که عضو فعال جامعه اند ، تهی کردند و مغزهای آنان را از قوه تفکر خلع سلاح نمودند که هر چه از این کشور آفت زده و غربزده بچاپند و به یغما ببرند ، همگان بی تفاوت باشند . امروز به برکت نهضت اسلامی ، زن عضو موثر جامعه تا حدودی مقام خود را یافته است . از یک عده معدود در رده بالا که میراث زمان سیاه رژیم منحط سابق است و مقام زن را به خود آرائی و حضور در مجالس عیش و عشرت می دانند و خود را به صورت کالائی در آورده اند و پیرو و عمال همان رژیم هستند و پیاده کنندگان همان نقشه اجانب می باشند و کمک کاران سیا و ساواک هستند که بگذریم ، دیگر زنان شیردل و متعهد ، همدوش مردان عزیز به ساختن ایران عزیز پرداخته چنانکه به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته اند و شما شهر و روستائی را نمی یابید جز آنکه در آنها جمعیت هائی فرهنگی و علمی از زن های متعهد و بانوان اسلامی ارجمند بوجود آمده است . و نهضت اسلامی به برکت اسلام چنان تحولی در نفوس زن و مرد جامعه بوجود آورده که ره صد ساله را یکشبه طی نموده است و شما ملت شریف دیدید که زن های محترم متعهد ایران پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم

شاهنشاهی را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم و پس از شکست ابر قدرت ها و ریشه های فاسد آنان می توانیم بحق ، روزی را روز زن قرار دهیم و به جهان و جوامع بشری با افتخار و سر فرازی از زن و پیشرفت آن در جمهوری اسلامی گفتگو کنیم .

امروز زنان در جمهوری اسلامی ، همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور هستند و این است معنای آزاد زنان و آزاد مردان ، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته می شد ، که آزادی آنان در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود . اینجانب به زنان توصیه می کنم که رفتار زمان طاغوت را فراموش کنند و ایران عزیز را که از خودشان و فرزندانشان است ، به طور شایسته بسازند که باهمت همه قشرها از وابستگی ها به تمام ابعادش نجات یابیم . من به زنان متعهد ، روز بیستم جمادی الثانی را که روز مبارک زن است تبریک عرض می کنم و از خداوند متعال سلامت و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/2/59

نامه بنی صدر به محضر امام خمینی

بسمه تعالی

حضور مبارک حضرت آیت الله العضمی امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران دامت ظله العالی

نظر به اوضاع کشور و مقابله قاطع با توطئه ها و حوادث ضروردید بر اساس گفتگوهای مفصلی که حاج آقا به عرض می رسانند خواهان سه امر زیر بشوم :

1 !!! انتخاب نخست وزیر با تصویب امام .

2 !!! قوای انتظامی در اختیار و به دستور عمل کنند .

3 !!! دستگاه های تبلیغاتی

باید برخلاف مصالح کشور و مخالف سیاست جمهوری اسلامی نباشد و آزادی آنان در حدود قوانین اسلامی باید مراعات شود . اطمینان می دهد که با وجود همه مشکلات در صورتی که وسائل کار در دسترس و به اختیار باشند ، هیچ گونه خطری متوجه انقلاب اسلامی و کشور عزیز نخواهد شد .

ابوالحسن بنی صدر

تاریخ : 17/2/59

پاسخ امام :

بسمه تعالی

موافقت شد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/2/59

پیام امام خمینی به ملت ایران (در آستانه دومین مرحله انتخابات مجلس شورای اسلامی)

بسم الله الرحمن الرحیم

روز جمعه نوزده اردیبهشت روزی است که ملت شریف مسلمان که به جمهوری اسلامی راءی مثبت داده اند ، برای تعیین کاندیداهای معتقد به اسلام و احکام خداوند متعال و متعهد به جمهوری اسلامی به پای صندوق های راءی می روند و یا با اخلالگران و معتقدان به مکتب های ضد اسلامی در مجلس اسلامی مواجه می شوند و اسلام و قرآن را در معرض خطر قرار می دهند . باید ملت شریف ایران بدانند که اسلام عزیزتر از آن است که برای هواهای نفسانی و جلب توجه گروه ها یا اشخاصی پشت به آن نموده و مقاصد فانی خود را بر مقاصد عالی و باقی حق تعالی مقدم دارند . در این گروه که اولین مجلس اسلامی است و سرنوشت مجالس دوره های بعد هم امروز باید تعیین شود ، هر خشت کجی که در این مجلس به دست کسانی که اسلام را می خواهند پیاده شود و یا از روی جهالت با مسائل برخورد می کنند گذاشته شود ، سنتی می شود برای همیشه وکسی که سنت کجی را بنا گذارد تمام گناهانی که به واسطه آن ارتکاب شود به عهده اوست .

ملت عزیز در این روز امتحان الهی باید توجه به اموری داشته باشد:

1 !!! کسانی را انتخاب کنند که صد در صد مسلمان و معتقد به احکام اسلام و معتقد به اجرای احکام اسلام و مخالف با مکتب های انحرافی و معتقد به جمهوری اسلامی باشند .

2 !!! شناخت این اشخاص یا با آشنائی به اعمال و رفتار آنان از زمان رژیم طاغوت تاکنون است و یا به معرفی روحانیون متعهد در شهرستان ها یا اشخاص متدین موجه که گرایش به چپ و راست یا دسته ای نداشته باشند .

3 !!! باید به اشخاصی که احتمال انحراف در آنان می رود راءی ندهند ، چه احتمال انحراف عقیدتی ، اعمالی و یا اخلاقی باعث می شود که به چنین اشخاص اعتماد نمی شود کرد و رای به آنان موجب مسؤ ولیت خواهد بود .

4 !!! تحت تاثیر تبلیغات واقع نشوند و خودشان با موازین اسلامی اشخاص صحیح را انتخاب کنند .

5 !!! ممکن است بعضی شیاطین مطالبی را بین مردم ناآگاه پخش کنند و آنان را در راءی دادن یا راءی به اشخاص صحیح دادن منحرف کنند . یک آنکه گفته شود کسانی که در مرحله اول راءی دادند نباید در

این مرحله راءی دهند ، در صورتی که این مرحله با مرحله اول فرقی ندارد و مقتضی است همه ملت در راءی شرکت کنند ، دوم آنکه گفته شود خوب است به همه گروه ها چه چپی و چه انحرافی راءی دهید که مجلس شورا جامع همه گروه ها باشد ، این یک مطلب غلطی است که منحرفین درست کرده اند تا در مجلس با

خدعه شرکت کنند و ملت به این مطالب انحرافی گوش فرا ندهد و به اشخاص با شرایط فوق راءی دهد .

6 !!! امید است ملت مسلمان ایران در این امر حیاتی که سرنوشت جامعه بدان مرتبط است شرکت کنند و روز جمعه همه قشرها زن و مرد بپاخیزند و به سوی صندوق ها بروند و راءی خود را بدهند .

7 !!! در این روز افرادی فرصت طلب در حوالی صندوق ها جمع می شوند و به مردم پیشنهاد افرادی خاص را می کنند ، به حرف های آنان گوش ندهید و آرای خود را به اشخاص صحیح بدهید .

8 !!! اشخاص بیسواد قبلا با مشورت اشخاص مطمئن متدین ، کاندیداهای خود را در تهران 12 نفر و در شهرستان ها به تعدادی که لازم است می باشد ، به وسیله شخص متدینی بنویسند و باز به شخص دیگری که مطمئن است بدهند بخواند و خودشان با دست خودشان راءی خود را به صندوق بیندازند و اختیار نوشتن راءی یا به صندوق انداختن را به هیچ کس ندهند .

من از خدای تعالی توفیق و تاءیید همگان را خواهانم ، سعادت و عظمت اسلام و مسلمین را امیدوارم .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/2/59

بیانات امام خمینی به هنگام راءی دادن

بسم الله الرحمن الرحیم

مبارک کند انشاءالله . مبارک آن روزی است که ایران از سلطه اجانب مستخلص بشود و مجلس شورای اسلامی به وظایف خطیر خود عمل کند و ایران استقلال پیدا کند و همه دشمنان ایران ذلیل و نابود شوند و مسلمین همه با هم پیوند کنند . خداوند همه دوستان ، همه مسلمانان را

موفق و مؤ ید کند .

تاریخ : 20/2/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای دامت افاضاته برای تشکیل شورای عالی دفاع ملی بر مبنای اصل یکصد و ده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، جنابعالی به عنوان مشاور از طرف اینجانب منصوب می شوید و در این موقع چون در وضع استثنائی هستیم لازم است هر هفته با بررسی کامل دقت رویدادهای داخلی ادارات مختلف ارتش را برای اینجانب ارسال دارید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/2/59

فرمان امام خمینی به دکتر مصطفی چمران

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر مصطفی چمران ایده الله تعالی

برای تشکیل شورای عالی دفاع ملی بر مبنای اصل یکصد و دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، جنابعالی به عنوان مشاور از طرف اینجانب منصوب می شوید و در این موقع چون در وضع استثنائی هستیم لازم است هر هفته با بررسی کامل و با کمال دقت رویدادهای داخلی ادارات مختلف ارتش را برای اینجانب ارسال دارید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/2/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام دعائی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمود دعائی دامت افاضاته

از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش مؤ ثری را ایفا می نماید جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه امور دارید به سرپرستی روزنامه اطلاعات که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم و البته متوجه هستید که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند وآزادی ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تاءمین شود . امید است به یاری خدا و با همکاری کارمندان متعهد ، این روزنامه را در راه تحقق بخشیدن به آرمان های انقلاب اسلامی اداره نمایند . از خدای تعالی و توفیق همگان را در این راه مسئلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/2/59

بیانات امام خمینی در جمع پرستاران و پزشکان بنیاد خدمات پزشکی امام خمینی

پزشکی و پرستاری از شغل های بسیار ارزنده است

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان در انتخاب شغل ها و سایر انواع انتخابات آزاد است ، آزاد خلق شده است و در اسلام آزادی به او اعطا شده است ، لکن خود انسان ها در انتخاب شغل ، مختلف هستند و این اختلاف تابع آن اختلاف نفسانی خودشان و اختلاف باطنی خودشان است . یکی دزدی را انتخاب می کند شغل ، یکی غارتگری را برای خودش شغل انتخاب می کند ، یکی شغل هروئین فروشی و مواد مخدره فروشی و امثال اینها را انتخاب می کند . انتخابات ، یک انتخاب آزادی است که تابع آن نفسیت اشخاص است . نفوس انسان در این عالم به حسب خلقت اختلاف دارد و به حسب تربیت هائی هم که در محیطها می شود باز یک اختلافات زیادی

در این تربیت ها حاصل می شود . در یک محیط می بینید که تربیت ها ، تربیت های ضد انسانی است ، ضد اخلاقی است و در یک محیط تربیت های انسانی است .

از جمله شغل های بسیار مقدس پزشکی است ، شغلی است که اگر پزشک ها به تکالیف خودشان ، تکالیف انسانی خودشان عمل بکنند ، این شغل بسیار شریف و یک عبادتی است . و همین طور پرستاری ، این شغل پرستاری از شغل های بسیار شریفی است که اگر چنانچه انسان با وظایف انسانی و شرعی خودش عمل بکند ، این یک عبادتی است که در فراز عبادت های درجه اول است . البته مسوولیت هائی هم دارد ، هم در پزشک و هم در نرس ها و هم در همه قشرهائی که در بیمارستان ها هستند یک مسوولیت بزرگی هست برایشان . پزشک ها همچو نباشد که برای جمع آوری مال و منال این خدمت را انجام بدهند . خدمت بکنند ، خدمت بکنند و نظرشان خدمت به انسان ها که بندگان خداست باشد تا این شغل عبادت بشود ، آن منافعی هم که پیدا می شود ، منافعی است که از این عبادت برایشان پیدا شده است و اما اگر بنا باشد که آنها خدای نخواسته انحراف داشته باشند و گاهی انحرافات به جائی برسد که جان های مردم را در خطر بیندازد ، این یک جنایتکار است مثل همان جنایت هائی که ساواکی ها می کردند ، یا یک قدری بدتر . و همین طور پرستارها ، پرستاری از بیمار امر بسیار مشکلی است لکن خیلی ارزشمند

است . انسان با یک بیماری به طور محبت ، به طور برادری ، به طور خواهری مراعات احوال او را بکند و این برای انجام یک وظیفه انسانی الهی باشد ، از عبادات بسیار ارزشمند است . شما متوجه باشید که شغل شما شغل بسیار شریفی است

و از آن طرف مسؤ ولیتش هم زیاد است ، مسؤ ولیتش را خود شما می توانید جبران بکنید ، به محبت کردن به مرضی . اینها احتیاج دارند به محبت بیش از آن که احتیاج به دوا دارند . یک مریضی که از خانه اش آمده است در بیمارستان ، این مریضی خودش را مثل اینکه یک غریب می داند ، اگر چنانچه این پرستارها با او با ملایمت ، با رفتار انسانی ، با محبت ، مثل برادر و خواهر با او رفتار کنند ، این حس غربت از او منفصل می شود و آرامش برایش حاصل می شود و این آرامش روحی در بهبودی او کمک می کند ، کمک طبیب است ، کمک پرستار است . شما متوجه باشید که این شغل را خدای نخواسته آلوده نکنید به جهات مادی ، به جهات دنیائی ، که هم کار کرده باشید و هم اجرا الهی نبرده باشید . شما کاری بکنید که این شغل شما الهی باشد ، برای خدا باشد . منافات ندارد اینکه برای خدا باشد لکن به شما هم مثلا اجری بدهند . اینها منافات با هم ندارند . شما توجه داشته باشید به اینکه با این بیماران خوشرفتاری کنید ، کمک کنید آنها را ، دلجوئی کنید از آنها . اینها

افسرده هستند ، باید دلجوئی کنید . این شغل شما از آن شغل های بسیار ارزنده است .

غارتگران در کردستان در صدد هستند راه را برای اجانب باز کنند

لکن ما می بینیم که اشخاص دیگری هم در این دنیا هستند که انتخاب می کنند یک شغل های بدی را ، مثلا شما ملاحظه کنید در کردستان یک دسته ای از مردم هستند که اینها تابع اجانب هستند و به مملکت خودشان خیانت می کنند و به افرادی که در محیط خودشان و از جنس خودشان هستند ، خیانت می کنند و دسته بندی می کنند برای اینکه مردم را ناراحت کنند و دیدید که در این مدتی که گذشت بر اینها ، چه جنایاتی کردند و چه غارتگری هائی از همان هائی که می گویند ما طرفدار آنها هستیم ، ادعا می کنند که ما طرفداریم ، طرفدار خلق هستیم ، لکن روند خرمن های آنها را آتش می زنند ، خانه های آنها را خراب می کنند . حالا هم که شکست خورده اند ، از قراری که اطلاع می دهند شروع کرده اند به اذیت و آزار مردم و غارتگری و کارهای رذالت دیگر . یکی هم شغل پاسداری را برای خودش انتخاب می کند ، یکی هم شغل ژاندارمری را برای خودش انتخاب می کند ، یکی هم شغل ارتشی را انتخاب می کند . اینها اگر چنانچه به وظایف خودشان عمل کنند ، به وظایف انسانی خودشان عمل کنند ، به اعتبار اینکه خدمتگزار اسلام هستند ، خدمتگزار مملکت اسلامی هستند ، حافظ کشور هستند ، شغلشان یک عبادت است ، و اگر خدای نخواسته کشته شدند ، یک شهادت .

اشخاصی که الان در این کردستان کشته شده اند و مع الاسف زیاد هم هستند از سپاه پاسداران ، از ژاندارمری ، از لشکری ها و آنها و از سایر مردم ، این بسیار موجب تاءسف من است که یک دسته ای اینطور از انسانیت دور باشند که جمعیتی که ، ارتشی که آمده است برای حفاظت آنها ، برای حفاظت کشور آنها و پاسدارانی که آمده اند برای حفاظت شهر آنها ، برای حفاظت مملکت آنها ، آنها در عین حالی که در گفته هایشان می گویند که ما می خواهیم با ارتش همراه باشیم و برویم و سرحدات را حفظ کنیم ، راه نمی دهند به این ارتش برود سراغ سرحدات که سرحدات در خطر هست . این چه جور جمعیتی هستند ؟ چقدر انسان باید متاسف باشد از این مردم که اینطور تربیت شده اند و اینطور از انسانیت دور شده اند و یک حال سبعیت به خودشان گرفته اند که اصلا نصیحت به آنها هیچ اثر ندارد . من از اول این بساطی که اینها در آورده اند نصیحت کردم آنها را ، سفارش کردم به ارتش ، به سران ارتش سفارش کردم ، به سران ژاندارمری که با مسالمت رفتار کنید با آنها با خشونت رفتار نکنید و عمده هم نظر این بود که خوب ، اشخاص بیگناهی در این محیطها هست ، لکن ژاندارمری و لشکری و پاسداران یک قدری که دست نگه داشتند آنها حمله کردند . دائما در صدد این هستند که گول بزنند طرف را ، دائما در صدد این هستند که در قراردادهایشان خیانت بکنند

، دائما در صدد این هستند که راه را باز کنند برای اجانب ، راه را باز کنند برای آمریکا یا برای شوروی ، فرق ندارد . این چه جور جمعیتی هستند ؟ من متاءسف هستم از اینکه چرا باید انسان اینقدر منحط باشد ، اینقدر بد طینت باشد که در کشور خودش ، اهل مملکت خودش ، اهل دین خودش را اینطور در زحمت واقع کند و اینطور خرابی بار بیاورد و مملکت را بخواهد به باد بدهد و به دست دشمن های اسلام بسپارد ، دشمن های ایران بسپارد . من تاءسفم از آنها از باب این است که چرا آدم نیستند و تاءسف دیگرم راجع به این کشتن هائی که ، این شهدائی است که در راه اسلام شهید شدند که عده شان خیلی زیاد است در همین کردستان و در سایر مناطق عده شان هم خیلی زیاد است . هر روز به ما اطلاع می دهند که در کجا کی را کشته اند ، چند نفر ، در کجا چند نفر . و این اسباب تاءسف است از طرفی و اسباب مباهات است از طرف دیگر . این نهضت اسلامی برای این دسته این تحول را به بار آورده است که اشخاصی که اصلا وارد در این کارهای جنگی نبوده اند یکدفعه متحول شده اند و اشخاصی که جنگی شده و اشخاصی که در راه اسلام فداکاری کرده اند و شهید داده اند و من در عین حالی که بسیار متاءسف هستم از این عزیزانی که از دست ما رفته است و لیکن مباهات می کنم به این تحولی که از

برای آنها پیدا شده و آنها بحمد الله به وظایف شرعی و دینی خودشان عمل کرده اند و جان خودشان را برای خدا فدا کرده اند و خدای تبارک و تعالی به آنها هر چه بخواهند در آن عالم می دهد برای اینکه هر چه داشته اند داده اند و خدا هر چه بخواهد به آنها خواهد داد . و من باز بر می گردم سراغ شما خواهران و عزیزان که توجه داشته باشید در این محیطی که هستید رعایت احکام اسلام را بکنید . مملکت اسلامی است ، جمهوری اسلامی است ، باید در همه شوونش تحول حاصل بشود . همانطور که می بینم تحول روحی از برای شما حاصل شده است ، همین طور باید در اعمال هم یک تحولی زیاد حاصل بشود ، تخلف از موازین الهی نشود و با رحمت و عطوفت با این کسانی که در زیر دست شماها ، چه پزشکان و چه نرس ها و چه سایر قشرهائی که در آنجا خدمت می کنند . خدمت شما یک خدمت بسیار با ارزشی است ، خدمت مشکلی است . پرستاری ، پزشکی ، هر دو مشکل است و اما بسیار شریف است در صورتی که به آن وظایفی که باید بشود عمل بکنند و من دعاگوی شما همه هستم و آنقدری که از من می آید این است که برای مرضای شما دعا کنم که کمک شما باشند و برای شماها هم دعا کنم و برای پزشکان هم دعا کنم و برای همه اهالی کشور عزیزمان دعا کنم . خداوند همه شما را با سعادت و سلامت و رفاه

قرار دهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/2/59

بیانات امام خمینی خطاب به مدیر عامل و سرپرست صدا و سیمای جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جدیت در اسلامی کردن جو رادیو و تلویزیون و تصفیه عناصر منحرف و خود باخته به شرق و غرب

از اولی که رادیو و تلویزیون در اختیار جمهوری اسلامی واقع شد راجع به آن نگرانی داشتم ، برای اینکه این سازمانی است که اگر خوب باشد مملکت ما خوب می شود و اگر فاسد باشد ، ممکن است که بسیار فساد ایجاد کند ، از این جهت تذکراتی باید به شما بدهم . یکی اینکه این دستگاه رادیو تلویزیون که در خانه حتی روستاها ، در همه جا نفوذ دارد ، اگر صددرصد اسلامی نشود ، معنایش این است که اسلام در ایران پیاده نشده است . اگر بنا باشد رادیو تلویزیون در خدمت دسته ای و یا گروهی که منحرف هستند و اعوجاج دارند قرار داده بشود ، ممکن است که سرتاسر مملکت را به فساد بکشد . از این جهت شما موظفید ، هم وظیفه شرعی و هم وظیفه قانونی دارید که دستگاه رادیو تلویزیون را از گروه هائی که منحرف هستند و یا ارتباط با رژیم سابق داشته اند و در خدمت آنها بوده اند تصفیه کنید و اشخاصی که فاسد هستند که موجب فساد می شوند را هم تصفیه کنید ، شما باید اینها را با کمال قدرت بدون هیچ ملاحظه ای از رادیو و تلویزیون تصفیه کنید و مهمتر از همه ، قضیه اخبار است که باید کاملا دقت شود که اشخاص منحرف در آن راه نیابند ، آخر جمهوری اسلامی فقط لفظش که نیست ، باید

واقعیت پیدا کند . الان ما به هر کجا که سر می زنیم می بینیم که فسادهائی در آن هست ، باز اسلام به صورتی درست پیاده نشده است ولی چون این مهمتر از همه است پافشاری من نسبت به رادیو تلویزیون بیشتر از چیزهای دیگر است برای اینکه این فسادش موجب فساد ملت و جامعه می شود ، برای اینکه چیزی که در اینجا گفته می شود ، سر تا سر مملکت آن چیز پخش می شود و انحراف در سطح مملکت و همچنین در خارج پیدا می شوداز این جهت این سازمان باید صد درصد به صورتی باشد که با نهضت اسلامی بسازد نه اینکه ما بگوئیم رادیو تلویزیون اسلامی هست ولی ببینیم یک حرف هائی در آن می زنند که به اسلام و به انقلاب اسلامی لطمه وارد می آورد باید کاملا توجه داشت که به هیچ وجه ما نباید مقلد شرق و غرب باشیم زیرا تقلید از شرق و غرب با رادیو تلویزیون اسلامی نمی سازد ، باید کاملا مراقبت کنید و خوف از گفته ها و نوشته های این روشنفکران غربزده ابدا نداشته باشید . این روشنفکران در فکر این هستند که مملکت را به خواست خودشان یک مملکت لوکس درست بکنند و دیگر هر چه خرابی هم باشد مانعی ندارد . آنها دلشان می خواهد یک مملکت غربی درست بشود و حال اینکه مردم اینجا همه جدیت کردند برای اینکه اسلام در ایران پیاده شود ، نه فقط یک صورت اسلام و وقتی سر به هر اداره اش می زنیم اسلام در کار نباشد . باید شدیدا با روشنفکران

غربزده مبارزه کرد . از این جهت شما ماءموریت دارید با همکاری کارمندان مسلمان و متعهد و غیر منحرف این سازمان را تصفیه کنید بدون اینکه خوفی از کسی و یا گروهی داشته باشید . باید توجه داشته باشید که در این سازمان مسلمانان متعهد حتی یک نفرشان نباید بیرون بروند مگر تخلفاتی کنند که این مساءله دیگری است و فرقی با دیگران ندارند اما یک وقتی گفته نشود اینها مثلا یک قدری ارتجاعی هستند ، از این حرف هائی که شاه هم به مسلمانان مبارز و متعهد در آن دور می زد . مسلمانان مبارز و متعهد باید آنجا باشند و دیگرانی هم که تصفیه می شوند باید جایشان را افراد مسلمان مبارز غیر منحرف گذاشت . ما بحمد الله گویندگان و نویسندگان خوب داریم ، ما همه چیز داریم . من غالبا فیلم هائی که خود ایرانی ها درست می کنند به نظرم بهتر از دیگران است مثلا فیلم گاو آموزنده بود اما حالا این فیلم ها باید حتما از آمریکا یا از اروپا بیاید با یک بی بند و باری ، تا روشنفکران غربزده شاد شوند . فیلم هائی که از خارج به ایران می آید اکثرا استعماری است لذا فیلم های خارجی استعماری را حذف کنید ، مگر صد درصد صحیح باشد در هر صورت این به عهده شما و مسؤ ولین آنجاست . بار دیگر تذکر می دهم که آنجا را از وابستگان رژیم سابق تصفیه کنید . البته مصاحبه اشکالی ندارد ولو یک کمونیست بیاید و حرفش را بزند و در همانجا از شخص دیگری جواب بگیرد ، این

مانعی ندارد . خلاصه رادیو تلویزیون نباید در دست یک عده مفسده جو باشد . با کمال تاءسف هنوز ریشه های رژیم سابق هستند ، حالا یک قدری جلوی منافعشان گرفته شده اخلال می کنند و می خواهند همان عیاشی ها را بکنند و رادیو تلویزیون را برای خودشان دکان کنند . من صریحا می گویم ما می خواهیم نه غرب و نه شرق از ما تعریف کنند . نمی خواهیم روشنفکران غربزده و قلمداران خود فروخته از ما تعریف کنند ما می خواهیم یک مساءله ای را که اسلام می فرماید عمل بکنیم و برای کشورمان خدمت بکنیم ، نه یک دستگاهی درست بشود که همه اش خراب و فاسد باشد و بچه های ما را به فحشا بکشند و افراد را بی تفاوت کنند که اگر همه چیزشان را ببرند ، اینها اصلا ککشان نگزد و هیچ توجه به این مسائل نداشته باشند . ما می خواهیم ادارات را متحول کنیم ، همین طور که الحمدلله الان همه مردم متحول شده اند . باید توجه به این مسائل داشت من دعا می کنم که انشاءالله موفق باشید .

تلاش در جهت حفظ استقلال رادیو تلویزیون و پیاده کردن محتوای اسلام

من بارها گفته ام رادیو تلویزیون باید کاملا مستقل باشد و باید استقلالش محفوظ باشد و هیچ کس در آن دخالت نکند . شما فقط در هر چه اسلامی شدن آن کوشش کنید تا مطابق با خواست مردم باشد . مردم خونشان را داده اند ، نمی شود که مسلمان ها خونشان را بدهند و بعد اشخاصی منحرف بیایند و نتیجه اش را ببرند و

مساءله این است که هیچ عقل شرعی این را نمی گوید . مردم مسلمان ریختند در خیابان ها ، الله اکبر گفتند ، جانشان را فدا کردند و گفتند ما جمهوری اسلامی می خواهیم جمهوری اسلامی محتوایش این است که همه چیزش اسلامی باشد . یکی از مهمات ، همین قضیه رادیو تلویزیون است که از همه چیز اهمیتش بیشتر است . این دو دستگاه است که باید اسلامی بشود . استقلالش را حفظ کنید ، کسی اگر آمد خواست یک چیزی را تحمیل کند ، ابدا به آن اعتنا نکنید و با استقلال و با قدرت این دستگاه را راه بیندازید . مؤ ید باشید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/2/59

بیانات امام خمینی در دیدار با سرهنگ صدری (فرمانده لشکر 28 کردستان )

اشرار باید از کردستان تصفیه شوند

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که به خواست خدا و همت ارتش و پاسداران ، کردستان به زودی تصفیه و درست شود . من از فداکاری های شما برای کشور خود و برای اسلام تشکر می کنم . حال که اشرار را از آنجا راندید باید توجه به این معنا داشته باشید که آنان شما را رها نخواهند کرد . من به شما ارتشیان دلیر و سپاه پاسداران و شورای انقلاب و فرمانده کل قوا هشدار می دهم که اشرار باید از کردستان تصفیه شوند ، آنان کردستان را به فساد کشیدند و مردم کردستان را به طرز وحشتناکی اذیت و آزار کردند ، آنان مردم را غارت کردند و همه را کشتند ، دیگر نباید به اینها مهلت داد ، باید منطقه درست پاکسازی شود تا دست آنها کوتاه و امیدشان قطع شود .

با وجود انسجام ، هیچ قدرتی نمی تواند به شما زور بگوید

البته مساءله مهم این است که ارتش و پاسداران و ژاندارمری ما با یکدیگر هم زبان و هم پیمان باشند و مهمتر اینکه در عمل با هم هماهنگی داشته باشند زیرا در هماهنگی است که پیروزی میسر می شود ، باید سران با هم تفاهم داشته باشند که بحمدالله دارند ، باید سلسله مراتب محفوظ باشد ، باید اطاعت بی چون و چرا انجام گیرد ولی درست مثل صدر اسلام ، اطاعت بدون هیچ اغماض باید باشد و محبت و دوستی و برادری هم باید باشد . حضرت امیر علیه السلام رئیس کل قوا بودند ولی نسبت به سایر افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند . هرگز در سپاه اسلام تحمیل نیست یعنی درست یک عده برادر هستند که در

کنار هم برای خدا می جنگند ، که یکی فرمانده و دیگری فرمانبردار است و تخلف از دستور فرمانده جایز نیست . باید نظم کاملا رعایت شود ، باید فرماندهان به سربازان بفهمانند که همه با هم برادریم و همه با هم می خواهیم کاری را انجام دهیم ، ولی ارتش هم باید از فرمانده کل قوایش که آقای بنی صدر است اطاعت کند . خلاصه امروز که ما از طرف قدرت ها در خطر هستیم ، البته به نظر من بعید به نظر می رسد ، باید منسجم باشیم زیرا اگر انسجام بوجودآید ، هیچ قدرتی نمی تواند به شما زور بگوید و پیروزی از آن شماست . امروز ارتش پشتیبان بسیار قوی دارد و آن ملت است ملت با ارتش است و ملت با ارتش عزیز ما همراه است . امید است که دولت و ملت و ارتش و گروه های متعهد با هم منسجم و یکدست شوند تا نیروئی به دست آورید که هیچ کس نتواند در مقابل آن بایستد . من از ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمری و سایر نیروهائی که برای اسلام زحمت کشیده اند ، خصوصا در کردستان فعالیت کردند تا کفار را شکست دادند ، تشکر می کنم . و به خانواده های شهدای بزرگ خود تسلیت می گویم و از خداوند می خواهم که به شما و سایرین قدرت عنایت فرماید . شما الان سرباز اسلام هستید ، درست مثل سرباز زمان حضرت رسول با شما عمل می کنند و مقامتان عالی است و پیش خدای تبارک و تعالی ارجمند هستید . این مملکت مال شماست

و خودتان هم باید نگهش داљʘϠ، مهم رضایت خداست ، که عمل شما موجب رضایت خداست . انشاءالله خداوند همه شماها را در پیشرفت و پیروزی تاءیید کند .

سر پیروزی صدر اسلام ، ایمان به خدا بود

خداوند انشاءالله همه شما را تاءیید کند و سر پیشرفتگی که در صدر اسلام شد این است که سربازان اسلام با تعداد کمی که داشتند در مقابل تعداد زیادی از سربازان دشمن که یکی ایران و یکی روم بود و بسیار هم مجهز بودند ، ایستادند و پیروز شدند ، زیرا سلاح معنوی داشتند یعنی اعتقادشان بر این بود که ما اگر برویم و کشته شویم ، باز هم سعادتمند هستیم و اگر بکشیم هم ما سعادتمندیم ، آنوقت دشمن برای دنیا بود که آن هم با فشاری بر آنها که می آوردند می جنگیدند . ببینید در جنگ ذات سلاسل ، دشمن ، سربازان خود را به زنجیر بسته بود که فرار نکنند . آیا با این اعتقاد می شود جنگید ؟ سر اینکه لشکر اسلام پیروز شد و آنها شکست خوردند همین بود که آنها روحیه شان را به واسطه اینکه ایمان به خدا نداشتند ، بکلی از دست داده بودند . آخر آنها برای چه کسی کار بکنند و برای چه منظوری خود را بکشند ؟ آیا خودشان را بکشند که یک نفر ، فرض کنید شاه و یا پسر شاه آنهمه بساط داشته باشد ؟ برای چه این سربازها آنطور فداکاری کنند ؟ اما اینجا اینطور نیست ، اینجا فداکاری برای اسلام است .

بنابراین سر پیروزی صدر اسلام همین دو کلمه بود ، ایمان به خدا و ایمان نداشتن به خدا .

آنهائی که ایمان نداشتند ، ضعیف بودند و اینهائی که ایمان داشتند ، قوی . ما باید با یک همچو قدرت و روحیه ای که شما می گوئید که آنها می گفتند ما می خواهیم شهید بشویم به پیش برویم . من از آنوقتی که این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک مرتبه ، زنان و مردان می آمدند پیش من و اصرار می کردند که شما دعا کنید تا شهید بشویم ، من دعا می کنم که شما موفق بشوید و ثواب شهادت داشته باشید . برای اسلام خدمت کنید ، این روحیه موجب پیشرفت است ، جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد . جوان هائی که در ارتش و سپاه پاسداران هستند ، تقویت روحی بشوند ، الحمدلله از نظر روحی قوی هستند ، ایمان آنها را تقویت کنید . یک سرباز مؤ من می تواند یک گروه را در هم بشکند . انشاءالله من امیدوارم این شهیدانی که برای خدا به شهادت رسیده اند ، نزد خدای تبارک و تعالی مقاماتی داشته باشند که لشکر امام در جنگ احد و در سایر جنگ داشتند . خداوند انشاءالله خانواده های آنها را سلامت بدارد و من هم به آنها تسلیت می گویم . اینها از خود ما هستند ، مثل اینکه فرزندان خود من باشند ، متاءثر هستم و مفتخر به اینکه همچو روحیه ای در تمام سربازها پیدا شده ، امیدوارم که با همین روحیه بر مشکلات غلبه کنید و مملکتتان یک مملکت مستقلی برای خودتان باشد ، دیگر نه ابرقدرت ها بر شما غلبه کنند و نه هر

چه دارید در طبق بگذارید و به آنها بدهید و خداوند انشاءالله همه را تاءیید کند . من به همه سربازهائی که در کردستان برای اسلام سربازی کرده اند و همه پاسدارانی که برای اسلام پاسداری و فداکاری کرده اند ، دعا می کنم و از همه آنها متشکرم . من خود را منفعل می دانم که چرا نمی توانم بروم و همراه آنان جنگ کنم برای اینکه من ضعیف هستم امیدوارم که آنها موفق و مؤ ید باشند و پیش خدا روسفید ، چنانچه هستند و در پیشگاه اسلام از سربازها و پاسداران اسلام محسوب می شوند . با سلامت و سعادت و عظمت ، مملکت خود را اداره کنید و به پیش بروید ، انشاءالله مؤ ید باشید .

تاریخ : 26/2/59

بیانات امام خمینی در دیدار با شمس آل احمد سردبیر روزنامه اطلاعات

بسم الله الرحمن الرحیم

من با خانواده شما سابقه دارم و با مرحوم پدر شما آقای حاج سید احمدآقا ، با مرحوم آقاسید محمدتقی !!! خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد !!! سوابقی دارم منتها آقای جلال آل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیده ام . در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقائی در اتاقی نشسته اند و کتاب ایشان (غربزدگی ) در جلو من بود ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرت ها پیش شما آمده است (یک همچو تعبیری ) و فهمیدم که ایشان هستند مع الاسف دیگر او را ندیدم . خداوند ایشان را رحمت کند . شما را هم در تلویزیون گاهی می بینم .

آنگاه شمس آل احمد در پاسخ امام گفت :

من سعادت داشتم یک بار در مجلس بزرگداشتی که

برای مرحوم پدرم در سال 1341 در قم گذاشته بودید و یک بار دیگر نیز خدمت شما رسیدم و ضمن دست بوسی زیارت تان کردم و پس از آن همین طور به شوق دیدارتان انتظار کشیدم .

آنگاه امام فرمودند:

از قراری که احمد گفت جنابعالی در موسسه اطلاعات رفته اید . شما بهتر می دانید این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود و حالا چگونه می باشد مع الاسف همانطور که شما می دانید ما مبتلا به یک طایفه روشنفکر هستیم که هر اصلاحی در کشور خواهد بشود نمی گذارند . در گذشته شاه نمی گذاشت ، حالا اینها . اینها ولو همان ها نباشند اما کار همان ها را می کنند . اگر ما بخواهیم یک روزنامه را بگوئیم که به خط ملت باشید ، تو روزنامه ای هستی که از ملت هستی و ملت هر چه می خواهد شما باید در روزنامه هایتان بنویسید ، تا یک همچو حجتی می شود و یک روزنامه ای که برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است و بی اذن هم منتشر می شده ، جلویش گرفته می شود یک دفعه می بینیم در روزنامه همان طایفه از روشنفکران شروع می کنند به اعتراض که خیر . خوب قلم آزاد است ، اما هر قلمی ؟ ! بیان آزاد است ، اما هر بیان ؟ ! یک بیان است که مملکت را به دامن ابر قدرت ها اندازد ، آیا این بیان آزاد است ؟ ! این را ما می گوئیم آزادی که مملکت ما را به فساد بکشید ؟ ! یک قلمی است که

با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارند ، یک روزنامه ای که با بودجه آنها اداره می شود و خودشان تیراژی ندارند تا خود را اداره کنند ، ما باید به اینها بگوئیم آزاد هستید ؟ ! کجای دنیا وجود داشته که یک انقلابی بشود و اینهمه روزنامه داشته باشد . همه روزنامه ها را می بستند و یک ، تنها یک روزنامه ارگان خود حزب مثلا یا خود دولت را می گذاشتند باشد کجای دنیا اینطور آزادی به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هر چه می خواهند به هر کسی بگویند و تا پنج شش ماه هم هیچ کس به کسی حرف نزد تا فهمیدند به اینکه اینها دسته ای هستند در داخل که با خارج مرتبط هستند و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل می کنند . باز هم ما بگوئیم که شما آزادید ؟ ! به واسطه کلمه آزادی باید حدود آزادی آن چیزی باشد که ملت می خواهد ، نه آنی که به خلاف ملت آدم آزاد است . خوب من آزادم ، یک تفنگ هم دستم است بزنم یک کسی را بکشم ، این چه آزادی است ؟ آزادی موازین دارد و بحمدالله شما اینطور که من تا حالا دیده ام و حرف شما را شنیده ام از روی میزان حرف می زنید ، حالا که در مؤ سسه اطلاعات وارد شده اید باز هم همان میزان که از آزادی پیش شما هست و همان میزان که در نشریات می باشد که نشریات در خدمت این ملت باشد

، نه نشریات برضد ملت ، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شوید و شما قدرتش را دارید . به شما کسی نمی تواند بگوید مرتجع هستید . دیگران اگر یک وقت بخواهند یک کاری بکنند ، ممکن است ارباب قلم یک همچو حرفی را به او بزنند ، اما نسبت به شما نمی توانند این حرف را بزنند . شما با قدرت عمل کنید و این عناصری که بر ضد نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازی کنید . خداوند انشاءالله شما را موفق کند .

تاریخ : 27/2/59

بیانات امام خمینی در جمع اهالی جماران

با کمال قاطعیت و به خواست خداوند در مقابل ابرقدرت ها ایستاده ایم

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار مسرور هستم که با برادران و خواهران خودم در اینجا مواجهم . من از زحمت اهالی این محل جماران تشکر می کنم که زحمت زیادی کشیدند در صورتی که من خدمتی به آنها نکردم ، امیدوارم خداوند همه آنها را از همه بلیات حفظ کند و از شر شیاطین خصوصا شیطان بزرگ حفظ کند . برادرهای من ! خواهرهای من ! ما در یک موقعیتی واقع هستیم که باید هوشیارانه با آن مواجه باشیم ، ما با یک ابرقدرتی در طرف غرب و یک ابر قدرتی در طرف شرق مواجه هستیم که هر دوی آنها می خواهند ما را ببلعند . ما به خواست خدای تبارک و تعالی و همت برادرها و خواهرهای ایمانی ایران در مقابل همه آنها با کمال قاطعیت ایستادیم و اجازه نخواهیم داد که هیچ قدرتی با ما مواجهه کند و تصرف در مقدرات ما کند و شما هیچ از این قدرت های بزرگ نترسید که شما در پناه خدا هستید و قدرت ها همه فانی

هستند در مقابل قدرت خدای تبارک و تعالی .

از محاصرات نظامی و اقتصادی ابدا باکی نداریم

اگر چنانچه گفته می شود که دولت آمریکا می خواهند نظامی بیاورد و این مملکت را به خاک و خون بکشد ، باور نکنید اوبا و ثانیا اگر بیاید ، خواهد سزای خودش را ببیند . ما از محاصرات اقتصادی و محاصرات نظامی و دخالت های نظامی ابر قدرت ها نمی ترسیم ، فرضا که آنها وارد بشوند در اینجا ، ما با قدرت در مقابلشان ایستادگی می کنیم و سایر ملت های اسلامی هم در مقابلشان هستند . با قدرت ، ما باید به پیش برویم تا اینکه احکام اسلام را در مملکت مان بلکه در منطقه ، بلکه در دنیا پیاده کنیم .

تکلیف ما مبارزه با ظلم هاست

و من امیدوار هستم که خداوند تاءیید کند ما را در این مقصدی که داریم ، لکن مهم این است که ما تکلیفی ادا می کنیم ، تکلیف ما این است که در مقابل ظلم ها بایستیم ، تکلیف ما این است که با ظلم ها مبارزه کنیم ، معارضه کنیم ، اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر و اگر نتوانستیم ، به تکلیف خودمان عمل کردیم . اینطور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم ، اولا که شکست نمی خوریم ، خدا با ماست و ثانیا بر فرض اینکه شکست صوری بخوریم شکست معنوی نمی خوریم و پیروزی معنوی با اسلام است ، با مسلمین است ، با ماست . شما قدرتمند باشید و در مقابل همه مشکلات قیام کنید و وحدت خودتان را حفظ کنید ، توجه به خدا را حفظ کنید . از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه

شما را خواستارم و امیدوارم که با صحت و سلامت پیروزی پیدا بکنید و بر همه مشکلات غلبه کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/2/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام عبدالله نوری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای عبدالله نوری دامت افاضاته

جنابعالی به نمایندگی از طرف اینجانب در انجمن نظارت بر انتخاب سه نفر اعضای شورای عالی قضایی تعیین می شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمائید . انشاءالله تعالی موفق باشید . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/2/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام دانش آشتیانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج میرزا ابوالقاسم دانش آشتیانی دامت افاضاته

پیرو درخواستی که اهالی محترم آشتیان در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان از جنابعالی نموده اند ، مقتضی است دعوت آنان را بپذیرید و به همین منظور اینجانب جنابعالی را به سمت امام جمعه در آن منطقه منصوب نمودم که انشاءالله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی مردم را به وظایف خطیری که بخصوص در این برهه از زمان دارند آشنا سازید . از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/2/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

با قاطعیت باید عمل کرد ، هیچ کس نباید اظهار یاس کند ، هر کس اظهار یاءس کند نمی داند ایران در چه وضعی است . انقلاب ما با کودتا فرق دارد ، ایران مثل افغانستان نیست ، مردم ایران باید بدانند که حتی فکر کودتا در مغز احدی امکان ندارد وارد شود زیرا به محض اینکه این خیال در سرش بیاید اول خودش نابود می شود . مگر ملت ما خواب است ؟ کودتا مقدماتی می خواهد که یکی از آنها خواب بودن ملت است و دیگر اینکه ارتشی می خواهد که آلت دست باشد ، نه ارتش ایران که اکثریت قریب به اتفاقش همراه و همدل ملت است . با چهار نفر مخالف که نمی شود کودتا کرد . این از شایعات دشمن است و عده ای هم ساده اند و گول خورده اند . ملت ما تمام خائنین رژیم سابق را به جزایش رسانده و یا آنها را

بیرون کردند ، اگر کسی در ذهنش این مساءله بیاید ، ملت ما با چنگ و دندان آنان را خرد می کند . الحمدلله ارتش و سپاه و ملت همه با هم هستند و اجازه نمی دهند که کسی علیه خودشان قیام کند ، 35 میلیون جمعیت است ، به حرفهای ابلهانه عده ای که در اطاق های در بسته حرف می زنند ، گوش ندهید . من اطمینان می دهم که این ملت آسیب پذیر نیست . روزی سفیر شوروی آمد پیش روی من و گفت افغانستان از ما کمک خواسته است و ما می خواهیم وارد افغانستان شویم . من گفتم البته می شود افغانستان را گرفت ولی بدانید که نمی توانید دوام بیاورید ، تا ملت چیزی را بخواهد نمی شود کاری کرد . حالا فهمیده اند ولی پایشان گیر کرده است و مساءله همانطور که من گفتم خواهد شد . دولت افغانستان غاصب است و موافق خارجی هاست و مخالف مردم است ولی در ایران دولت و ملت و ارتش و سپاه همه و همه از هم می باشند . امریکا آمدن و نظامی پیاده کردن همان و مردم آنان را از بین بردن همان . و اکنون هم باید بداند که قضیه ایران غیر از افغانستان است . در ایران همه مردم با هم همصدا هستند . در هر صورت من از ارتش ، سپاه و ژاندارمری تشکر می کنم و امیدوارم همه شماها با هم همکاری کنید و بدانید که اگر شهید شوید ، موفقید و اگر هم بر دشمن پیروز شوید ، موفقید . این سر پیروزی صدر

اسلام است . دشمنان شما نمی توانند این چنین فکر کنند چون جانشان را دوست دارند و دنبال مال و غنیمت هستند . لشکر روم و ایران را عده ای از اهل ایمان با سلاح های شکسته و با تجهیزات کمشان و تعداد قلیلشان شکست داده اند .

انشاءالله موفق و مؤ ید باشید .

تاریخ : 29/2/59

بیانات امام خمینی در جمع سرپرستان کمیته های انقلاب اسلامی

بیانات امام خمینی در جمع سرپرستان کمیته های انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در این انقلاب سپاه و کمیته به طور خودرو از متن ملت جوشیدند اول باید تشکر کنم از آقایان که آمدند اینجا و از نزدیک با هم مواجه می شویم . از ویژگی هائی که انقلاب اسلامی ایران داشت این است که به مجرد اینکه پیروز شد ، تمام افرادی که در اطراف این کشور ، جوانانی که در اطراف این کشور بودند ، چه قشر روحانی و چه دانشگاهی و چه سایر قشرها برای خودشان یک احساس وظیفه کردند ، بدون اینکه یک سازمان مرکزی در اول باشد هر گروهی در هر جا که بودند به طور خودرو و از متن ملت کانه جوشیدند و سازمان هائی را ایجاد کردند مثل کمیته ها که آقایان از اجزاء و سرپرستان آن هستند و مثل سپاه پاسداران . اینطور نبود که از اول سپاه پاسداران با کمیته ها را یک مرکزی باشد که آن مرکز همه را دعوت کرده باشد و التیام داده باشد ، بلکه احساس یک وظیفه انسانی اسلامی بود که همه برای اسلام و برای کشور اسلامی خدمتگزار باشند . این یکی از ویژگی هایی است که برای این نهضت و برای این انقلاب بود و از ویژگی های اسلام است . همه افراد

خودشان را موظف دیدند که به این انقلاب خدمت بکنند ، هر کس به یک ترتیبی . جوان هایی که قدرت داشتند که پاسداری بکنند ، مجهز شدند برای پاسداری ، آقایانی که قدرت داشتند که ایجاد کمیته ها را بکنند ، در سرتاسر ایران کمیته ایجاد کردند و هکذا سایر قشرهایی که کانه خودرو و با تعلیم اسلامی مشغول فعالیت شدند و این نهضت مرهون این جوان های برومند ، چه آنهائی که در پاسداری مشغولند و چه آنهایی که در کمیته ها هستند و اشتغال به کارهای کمیته ها را دارند ، مرهون این قشرهاست و خداوند انشاءالله همه آنها را برای اسلام نگه دارد و همه را پیروز کند در این جهاد اسلامی .

امروز همه قشرها مسؤ ولیت حفظ آبروی اسلام و انقلاب اسلامی را دارند

لکن مساءله ای که باید من عرض کنم و کرارا هم عرض کرده ام ، این است که این انقلاب در اول که واقع شد به طور سرعت و به طور غیر مترقب ، یکدفعه مثل یک جامی که بترکد یک دفعه هجوم کرد و قدرت های بزرگ را از بین برد لکن بعد از اینکه این پیروزی حاصل شد ، کم کم یک سستی های مختصری ، یک چیزهای کمی در همه جا ، هم در کمیته ها و هم در دادگاه ها و هم در پاسداران و هم در قشرهای دیگر یک کمبودهائی پیدا شد . من باید به شما آقایان و همه ملت ایران خصوصا آنهائی که مشغول فعالیت هائی برای نهضت و انقلاب هستند عرض کنم که همانطور که پیروزی انقلاب مرهون شماهاست ، حفظ حیثیت انقلاب هم بسته به شماهاست . انقلاب ،

یک دفعه انقلاب ملی است ، نه اسلامی ، یک انقلاب حزبی است ، نه اسلامی ، آن یک وضعی دارد ، یک وقت مثل انقلاب ایران که یک انقلاب اسلامی است و همه دیدیم و دیدید که جز فریاد الله اکبر و اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، هیچ صدای دیگری نبود . تمام ملت در سرتاسر کشور فریاد می زدند که (جمهوری اسلامی ) ، (نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی ) . این یک مساءله اسلامی است و ملت ما عاشق اسلام بود که در همه اطراف با دست تهی سینه های خودشان را سپر کردند ، جوان های خودشان را بردند در میدان ، زن ها و مردها رفتند و مبارزه کردند و پیروز شدند . این قدرت اسلام بود والا نه حزبی می توانست این کار را بکند و نه ملیتی می توانست این کار را بکند . و اگر ملاحظه کنید ، جنبش های ملی و جنبش های حزبی ، هیچ وقت اینطور نبوده است که تمام ملت ، بچه ، بزرگ ، زن ، مرد همه یکصدا دنبالش باشند ، این قدرت اسلام بود که همه را با هم همصدا کرد و همه را با هم بسیج کرد برای اینکه پیروز بشود و پیروز شد . ملت ما اسلام را می خواهد و نه چیز دیگری را . اگر ملیت را می خواهد ، در پناه اسلام می خواهد . خیال می کنند که اگر یکصدنفر ، دویست نفر ، پانصد نفر را دور خودشان جمع کردند و یک عده هم نشریات برای خودشان درست

کردند ، اینها می توانند یک کاری در مقابل ملت بکنند . ملت اسلام را می خواهد و اسلام و ملت ، روحانیت را به رسمیت شناخته است وخواهد . الان حفظ این آبروی این نهضت بسته به روحانیت است و بسته به پاسداران که پاسدار این نهضت هستند و دادگاه ها و همه نهادهائی که در خدمت این نهضت هستند ، در خدمت این انقلاب هستند . اسلام الان نظر دوخته است به ایران ، ببیند که اینها با اسلام چه می کنند ، آیا وفادار هستند به اسلام و روی مصالح اسلامی کار می کنند . چه در دادگاه ها ، چه در کمیته ها و چه در پاسداران انقلاب و چه در قوای انتظامی دیگر و چه در شورا و چه در هر جا ، در همه ادارات ، اسلام الان متوجه این است و نظر به این دارد که اینها چه می کنند . اینها با قدرت اسلام پیروز شدند ، امروز که پیروز هستند با اسلام چه می خواهند بکنند ؟ آیا در خط اسلام هستند و اسلام را می خواهند پیش ببرند و احکام اسلام را در ایران جاری کنند و انشاءالله در جاهای دیگر هم این احکام محقق بشود و نهضت صادر بشود و یا اینکه خدای نخواسته یک راه دیگری را پیش دارند ؟ امروز ، همه ما ، همه شما ، همه ملت ، همه قشرها و خصوصا) قشرهائی که در خدمت انقلاب هستند و مشغول فعالیت هستند ، مسؤ ولیت بزرگ دارند مسؤ ولیت حفظ انقلاب اسلامی و حفظ آبروی اسلام و آبروی انقلاب اسلامی

. اگر خدای نخواسته در قشر روحانی ، چه آنهایی که در کمیته ها هستند و چه آنهائی که در مدارس هستند و چه آنهائی که در شهرستان ها هستند ، اگر خدای نخواسته یک کار اشتباهی واقع بشود ، این اینطور نیست که بگویند فلان فرد این کار را کرده است ، به جامعه روحانیت نسبت می دهند می گویند آخوندها اینطورند . اینهایی که غرض دارند ، اینهایی که می خواهند روحانیت را بشکنند و اصل هدفشان اسلام است و می خواهند اسلام را بکشنند و چون اینها را قشری می دانند که خدمتگزار نگهدار اسلام هستند به اینها حمله می کنند . اگر یک بهانه ای روحانیت دست اینها بدهد ، اسباب این شود که یک مطلب کوچک را بزرگ بکنند ، آن هم اگر از یک نفر صادر شده باشد ، به مطلق روحانیین نسبت بدهند اگر در این کمیته های شما خدای نخواسته یک امری واقع بشود که بر خلاف موازین اسلامی است ، می گویند که آخوندها کمیته ها را گرفته اند و مشغول کارهای مثلا خلاف هستند . نمی گویند که فلان آدم اینطوری است ، می گویند روحانیت اینطوری است . آنهایی که می خواهند بشکنند روحانیت را و نمی توانند ببینند که روحانیین مشغول اصلاح امور هستند و دیده اند که تاکنون آنها بوده اند و هیچ کاری نتوانسته بکنند ، حالا که روحانیین آمده اند و سرتاسر ایران روحانی و کسانی که بسته به روحانیین هستند ، مثل پاسدارها و امثال اینها و کمیته ها و همه قشرهای فعال ، این اشخاصی که روشنفکر غربزده

هستند ، چون دیدند آنها نتوانسته اند هیچ وقت یک کار مثبت صحیح بکنند ، حزب نتوانستند یک کاری انجام بدهند ، حالا که این قشرهای اسلامی و روحانی ، این قشرهائی که برای خدا بپا خاستند و جان خودشان را برای خداوند دارند فدا می کنند ، اینها دارند حفاظت از اسلام می کنند ، اینها به واسطه اینکه برای خودشان یک کمبودی متوجه شدند مشغول فعالیت شدند که این قشر را ، چه روحانی ، چه پاسدار ، چه کمیته ها و چه سایرین بشکنند که آن چیزی را که خودشان نتوانستند و اینها توانستند ، اینها را ناتوان عرضه بکنند . امروز روحانیت و سایر قشرهای ملت مسؤ ولند در مقابل خدا که حفظ کنند آبروی اسلام را ، حفظ کنند آبروی انقلاب را ، حفظ کنند آبروی نهضت را و این مسؤ ولیت بزرگی است ، خدمت شماها خدمت بزرگی است و مسؤ ولیت تان بزرگتر ، باید متوجه باشید .

شما قصدهای خودتان را برای خدا خالص کنید که این عبادت است

خدای تبارک و تعالی حاضر است همه جا ، شما باید حاضر بدانید او را ، در حضور خدای تبارک و تعالی خدای نخواسته چیزی که بر خلاف مشیت اوست ، بر خلاف دستور اوست عمل نکنید . به راه اسلام باشید ، برای اسلام خدمت بکنید تا اگر خدای نخواسته شکست خوردیم ، به شهادت رسیدیم ، برای اسلام باشد و شهید باشیم و اگر انشاءالله پیروز شدیم ، اسلام را پیروز کرده باشیم و سرفراز باشیم در همه جا و اسلام را در همه جای دنیا ، در همه کشورها ، اسلام را پیاده کنیم و بیرق اسلام

را به اهتزاز در آوریم . آقایان عزیز من ! متوجه جهات مادی نباشید . شما نهضت که کردید برای شکم نهضت نکردید ، شما خون دادید ، نه برای اینکه پستی پیدا بکنید ، در ذهن شما اینها نبود . شما آنوقت که در میدان ها می رفتید و در خیابان ها می رفتید و با توپ و تانک مواجه می شدید اصلا در فکر این نبودید که ما پیش ببریم تا بشویم رئیس یک چیزی ، تا بشویم دارای کذا . شما برای خدا بود و پیش بردید ، برای خدا باشد و به پیش بروید . اگر یک کمبودی مادی برای شما باشد ، اعتنا به آن نکنید برای اینکه شما برای مادیات قیام نکردید و برای مادیات عمل نمی کنید ، همانطوری که در صدر اسلام آنهائی که سربازان اسلام بودند برای خدا کار می کردند ، با یک خرما در شب و روز ، گاهی با یک دانه خرما شب و روز گاهی زندگی می کردند و برای اسلام خدمت می کردند و بعد هم که پیروز می شدند در صدد این نبودند که رئیس یک جایی باشند و یک پستی برای آنها باشد . شما قصدهای خودتان را برای خدا خالص کنید ، برای خدای تبارک و تعالی عمل کنید . این عبادت است ، خالص باشید در این عبادت . این نهضت تمامش عبادت بود ، این انقلاب تمامش عبادت است و شما خالص باشید در این عبادت ، خداوند همراه شماست . اگر چنانچه مسائلی دارید ، البته باید رسیدگی بشود و به نظر من تمام این

مسائل در مجلس شورای اسلامی باید حل شود و انشاءالله موافق میل های شما که همان میل اسلام است و خواست های همه که خواست اسلام است تمام کارها انشاءالله درست بشود و اصلاح بشود و امیدوارم که تا زمانی که مجلس به کار خودش ادامه بدهد و باز بشود مجلس ، دیگر وقت زیادی نمانده باشد و طرح هایی که شما می دهید طرح ها در مجلس باشد که یک امر ثابت مستدام باشد و بحمدالله افرادی که در مجلس انتخاب شده اند به حسب غالب ، اکثریت قاطع ، اکثریت اسلامی و متعهد است . و من امیدوارم که همه ما موفق بشویم به اینکه با قصد خالص برای اسلام خدمت بکنیم همانطوری که خدای تبارک و تعالی هر چه ما داریم از اوست ، ما هیچ نداریم ، الا از جانب خدای تبارک و تعالی ما هیچ هستیم آنچه هست اوست و ما هیچ ها باید ما هیچ ها ، ما اشخاصی که نیستیم و به اراده او چیز پیدا کردیم و باز همه مال اوست جدیت کنیم که این امانتی که خدای تبارک و تعالی به ما سپرده است و آن امانت روح است ، امانت زندگی است ، امانت حیات است ، امانت اسلام است ، امانت قرآن است ، اینها را پاسداری کنیم از آن ، و وقتی که وارد می شویم در محضر خدای تبارک و تعالی با روی سفید وارد بشویم . خداوند تعالی همه شما را نصرت بدهد و خدای تبارک و تعالی دشمنان اسلام را هدایت کند ، و اگر نمی شود شکست بدهد و

نابود کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/2/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اهالی جماران و سایر مناطق شمیرانات

بسم الله الرحمن الرحیم

باید با اتکا به خدا و صرف نظر از امیال شخصی بیرق اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم

من این چهره های نورانی مصمم را هر وقت می بینم ، این چهره های نورانی مسلمانان متعهد را هر وقت مشاهده می کنم غرق سرور و مباهات می شوم . شما برادران جوان و خواهران ، امید ملت هستید . نهضت را شما جوانان ، خواهران و برادران با نثار خون خودتان به پیش بردید . انقلابی کردیدکه در دنیا بی نظیر یا کم نظیر بود ، انقلاب اسلامی ، انقلاب گروهی که متعهد به اسلام بودند . من هر جا باشد خدمتگزار همه هستم و آنقدر خدمتی که از من می آید و آن دعاست در حق شما جوانان ، برادران ، خواهران می کنم . من امیدوارم که شما جوانان ، خواهران و برادران همانطور که از اول نهضت با کوشش ، انقلاب بزرگ را تحقق بخشیدید از این به بعد هم با وحدت کلمه و با اتکال به خدای تبارک و تعالی این نهضت را ادامه دهید . ما در بین راه هستیم و باید راه طولانی را طی کنیم و آن راه طولانی این است که بیرق اسلام را در همه قطب های زمین به اهتزاز در آوریم . من امیدوارم که موفق شویم و با همت و اتکال به خدای تبارک و تعالی این راه طولانی را به آسانی طی کنیم و مهم این است که از آمال شخصی ، گرفتاری شخصی ، خواست های

شخصی دست برداریم و به خواست های اسلام و به خواست های بلند پایه قرآن کریم ، دنبال خواست بزرگ خدای تبارک و تعالی باشیم و اطاعت اوامر خدای تبارک و تعالی را بکنیم که ما را دعوت به اتحاد ، دعوت به اجتماع فرموده است و دعوت به اخلاص و دعوت به فعالیت برای پیشبرد اسلام فرموده است . ما باید اسلام را به پیش ببریم و در همه جای دنیا انشاءالله اسلام را صادر کنیم و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرت ها بفهمانیم و شما برادران و خواهران که در اینجا مجتمع هستید ، من از همه تان تشکر می کنم و من در هر جا هستم ، برای شما زحمت هستم لکن دعاگو هم هستم . من در اینجا که آمده ام در این چند روز هم زحمت به آقای امام (حجت الاسلام سید مهدی امام جمارانی ) دادم که از دوستان عزیز است و هم به آقای موسوی که از دوستان عزیز است و هم به سایر اهالی این مرز من امید آن را دارم که بتوانیم انشاءالله این خدمتی را که شروع کردیم به آخر برسانیم و بتوانیم با وحدت کلمه ، با اتکال به خدای تبارک و تعالی بیرق اسلام را در همه جا به اهتزاز درآوریم .

امر بر مقابله دادگاه ها و مردم با مفسده جوئی های سرسپردگان اجانب و شما دوستان باید متوجه باشید که در داخل کشور ما گروه های مختلفی هستند که فساد می کنند و تشتت بین برادرها ایجاد می کنند . گروه هائی هستند وابسته به رژیم سابق ، گروه هائی هستند

وابسته به امریکا یا احیانا به شوروی و شما باید با هوشیاری و با تسلیم الهی توطئه های اینها را خنثی کنید و نگذارید این عده قلیل زحمت برای نهضت ما و انقلاب ما ایجاد کنند . الان وقت خرمن است ، وقت برداشت محصول این خلق مستمند است و همین ها که ادعای این را دارند که ما فدایی خلق هستیم ، همین هایی که ادعای این را دارند که ما برای مستمندان خدمت می کنیم ، مشغول آتش زدن خرمن ها شده اند و در یک روزنامه ای خواندم که صد خرمن در یک ناحیه ای آتش زده اند . اینها اگر چنانچه قدرت پیدا بکنند ، همه چیز را آتش می زنند . مقصد آنها و اساس تفکر آنها تفکری است که با تفکر اسلامی نمی سازد و چون می بینند که اسلام دارد شکوفا می شود و احکام اسلام دارد در ایران و انشاءالله سایر مناطق پیاده می شود ، اینها به دست و پا افتاده اند ، در بین مردم ایجاد تفرقه می کنند ، زراعت های مردم را می سوزانند ، کارخانه ها را نمی گذارند که به کار خودشان مشغول باشند . باید همه شما متوجه باشید که این اشخاصی که مفسده می کنند ، انفجار ایجاد می کنند در بازار مسلمین ، انفجار ایجاد می کنند در لوله های نفت که مال مستمندان است ، انفجار ایجاد می کنند در جاهائی که گروه های زیادی از مسلمانان هستند ، اینها در اصل مفسد فی الارض هستند و باید با تمام قدرت اینها را سرکوب کرد و دادگاه

ها در هر جا باشند اینطور اشخاص را باید محکوم به مرگ کنند . اینها حیاتشان جز رحمت برای جامعه و جز تفرقه اندازی و جز خوردن مال مردم و ایران را به اغتشاش کشیدن برای اینکه باز ابرقدرت ها تسلط به ما پیدا کنند ، هیچ کار دیگر ندارند . شما جوان ها همه مراقبت کنید ، جوان های مملکت همه مراقبت کنند و جلوگیری کنند از این فسادهائی که اینها می کنند . مراقبت خرمن هایی را که با خون دل مردم جمع کرده اند ، مراقبت باغاتی را که مردم ایجاد کردند ، مراقبت همه چیز به عهده خود شماست . اتکال به دولت تنها نکنید ، اتکال به قوای انتظامی تنها نکنید . آنها هم مشغول خدمت هستند ، شما هم باید مشغول خدمت باشید و همه با هم دست به هم بدهیم و برای اسلام و مسلمین خدمت کنیم . خداوند همه شما را اجر عنایت کند و سلامت ، و کشور شما را از اشخاصی که فاسد هستند و ریشه های فساد هستند پاک همه شما را به سعادت دنیوی و اخروی برساند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/2/59

بیانات امام خمینی در دیدار با مدیر واحد اطلاعات و اخبار صدا و سیمای جمهوری اسلامی

تلویزیون باید بنگاه تعلیمات اسلامی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

من همیشه از این رادیو و تلویزیون نگرانی داشته ام برای اینکه این رادیو و تلویزیون یک بنگاهی است که از تمام رسانه های گروهی مهمتر است و برای اینکه الان در تمام دهات و شهرستانها تقریبا رادیو تلویزیون عمومی شده است و آنا هر مطلبی واقع می شود ، همه جای ایران و خارج متوجه می شوند . و این رادیو و تلویزیون

باید اصلاح بشود ، یعنی باید متحول بشود به یک بنگاه تعلیمی آن هم تعلیمات اسلامی .

اخباری که در آنجا گفته می شود باید بر خلاف موازین اسلام نباشد که هر گروهی بخواهند توطئه کنند ، بیایند در رادیو و تلویزیون حرف هائی بزنند که توطئه آمیز باشد . البته نه اینکه ما می گوئیم باید سانسور باشد ، ما می گوئیم باید بر طریق اسلام و ملت باشد .

ملت ، اسلام را می خواهد و همه نهادهائی که در ایران هست باید اسلامی باشد . معنی آزادی این نیست که کسی بخواهد توطئه کند . در توطئه هم آزاد است ؟ ! نه ، در توطئه آزاد نیست . یا حرف هائی را بزند که شکست ملت است ، شکست نهضت است ، این آزادی نیست . در چهار چوب این نهضت ، انقلاب اسلامی ، همه مردم آزاد هستند ، کسانی که حرف دارند ، حرف هایشان را می زنند حتی هر فرقه ای هم که باشند ، اما اگر بخواهند توطئه کنند و بخواهند اسلام را بشکنند ، بخواهند نهادهائی را که الان مشغول فعالیت اسلامی هستند اینها را بشکنند ، یک همچو چیزی نمی شود باشد .

شما هم از این تیپ روشنفکری که همیشه با سر قلمشان مشغول یک فساد کاری هستند ، از اینها هیچ وقت نترسید ، اینها می خواهند بهانه ای دستشان بیاید ، هر چه دلشان می خواهد بگویند . از اولی هم که این نهضت شروع شد که رو به رشد و ترقی گذاشت ، این طایفه (البته نه همه شان اما آنهائی که سوء قصد

دارند و غربزده هستند) ، آنها مشغول فعالیت بر ضد انقلاب بودند ، هر مطلبی پیش می آید اینها یک سنگی جلوی پا می انداختند . باید از اینها شما هیچ ملاحظه ای نکنید و از اینکه یک دسته ای مثلا مخالفت با شما بکنند ابدا باکی نداشته باشید . البته هر کار مهمی یک دسته مخالف دارد . شما با قاطعیت در آنجا اشخاصی که می بینید در آنجا فاسد هستند ، اشخاصی که در آنجا توطئه گر هستند ، باید با شرکت همه این نهادهای اسلامی ، آنها را کنار بگذارید و نگذارید فعالیت بکنند .

باید رادیو و تلویزیون مربی مردم کشور باشد

و بالاخره یک رادیو تلویزیون اسلامی و مربی جامعه در طول مدتی که محمد رضا شاه مخلوع ، این تلویزیون را در تحت سیطره خودشان داشتند کوشش می کردند که جوان های ما را منحرف کنند یعنی نگذارند این قوه ای که باید برای کشور خدمت بکند ، اینها راهشان را کج می کردند که در خدمت دیگران باشند این باید درست بشود ، باید متحول بشود ، باید رادیو و تلویزیون مربی جوان های ما ، مربی مردم کشور باشد ، نه اینکه مطالبی در آن گفته شود که مخالف وضعیت کشور است ، مخالف با مصلحت کشور است و جوان های ما را جوری بار می آورند که برای خودشان نباشند ، برای دیگران باشند . جوان ها را یک قسمشان را اینطوری بار می آوردند که به مراکز فساد می کشاند ، همه جای ایران را به صورت مراکز فساد درست کرده بودند و فاسدشان می کردند . از راه شهوات یک دسته شان

را می کشیدند دنبال مواد مخدره ، از این راه فاسدشان می کردند و تمام نقشه این بود که این قوه فعاله ای که همه کار از آن باید بر آید و مملکت خودش را اداره کند ، این ، یا لاقید بشود و یا اینکه مخالف بشود با کشور خودش (من حیث لایشعر) و بعضی هم با توجه . و یکی از موارد و بنگاه هائی که در این مطلب خیلی کوشش می کرد رادیو و تلویزیون بود که اول از پخش کردن چیزهائی که مخدرات خودش بود ، این موسیقی ها همه مخدر هستند ، یعنی جوان های ما را ، جوانی که عادت به موسیقی کرد دیگر نمی تواند کار انجام بدهد ، دیگر نمی تواند قاطع باشد . رادیو و تلویزیون تقریبا اکثر اوقات جوان های ما را به گوش کردن اینطور چیزها وا می داشت . از طریق چشم جوان های ما را فاسد می کردند ، زن های کذا و کذا را پشت تلویزیون نمایش دادند و جوان ها از این راه فاسد می شدند و همه مقصد این بود که در ایران یک قوه فعاله ای که بتواند که در مقابل دشمنان اسلام و ایران که هستند بایستد ، نباشد تا هر کاری که دلشان می خواهد بکنند . این رادیو و تلویزیون باید متحول و همچو باشد که جوان ها را طوری بار بیاورد که مستقل ، دارای اراده و تصمیم باشد ، نه پایبند آن مسائل شهوانی یا این مسائل دیگری مثل هروئین و امثال ذلک . اینها باید در رادیو و تلویزیون جوری عمل بشود

که اینها را محترز کنند از آنها ، بترسانند آنها را از آنطور مسائل . و همین طور باید فیلم هائی که در رادیو و تلویزیون نمایش داده می شود آموزنده باشد ، فیلم هائی باشد ولو از خود ایران درست کنند ، آموزنده باشد یا فیلم هائی که از خارج می آید درست تفتیش بشود که چنین نباشد . آنها ممکن است با شیطنت فیلم هائی را به ایران بفرستند که بخواهند جامعه ما را فاسد کنند . باید وضع آنجا درست و اسلامی بشود ، روی مصالح و مقصد کشور باشد ، در خدمت خود کشور باشد ، نه در خدمت دیگران .

امیدوارم که شما موفق باشید و با قدرت و با تصمیم و اراده به آنجا بروید ، اصلاح کنید آن قسمت را و بخش اخبار را در اختیار بگیرید و نگذارید یک اموری که برخلاف مصالح کشور است پخش بشود . من دعا می کنم که انشاءالله موفق و موید باشید و سایر نهادهای اسلامی هم با شما انشاءالله همفکر هستند و انشاءالله همه با هم این مرکز را یک مراکز اسلامی ، یک مرکزی که برای تربیت جوان های ما باشد و مربی باشد بسازند . اما راجع به افراد ، از قراری که من شنیده ام بعضی از افرادی که متعهد بودند و مسلمان بودند و برای کشور خودشان دلسوز بودند را از آنجا کنار گذاشتند و بعضی افرادی که باید تصفیه بشوند ، اینها باز سر کارها هستند . شما باید با سایر آقایان که در آنجا هستند و متعهد ، با هم این افرادی را که الان

برای مملکت ما مضر هستند ، این چپی ها ، اینهائی که به این طرف وآن طرف رابطه دارند ، اینها را باید تصفیه کنید و بدون اینکه بترسید تصفیه کنید اینها را و به جای آنها جوان های متعهد و اسلامی را بیاورید و آنهائی که متعهد بودند و بیرون کردند باز ببینید اگر کسانی هستند که به درد می خورند اینها را وارد کنید . کسانی که مضر هستند برای این مرکز ولو فرض کنید متخصص هم باشند ، متخصص مضر ، ضررش بیشتر از غیر متخصص است ، اینها باید کنار بروند و انشاءالله رادیو و تلویزیون تصفیه بشود . انشاءالله تعالی موفق و مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور واساتید دانشگاه و حوزه و طلاب حوزه عملیه قم

در راءس برنامه های رضاخان تضعیف روحانیت بود

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید یک تاریخچه ای برای شما آقایان که درک زمان رضاشاه را نکردید عرض کنم تا بفهمید که این دست هائی که در کار است چه دست هائی است . رضا خان بعد از اینکه کودتا کرد و آمد تهران را گرفت ، به صورت یک آدم مقدس اسلامی خدمتگزار به ملت در آمد . حتی در جلسه هائی که در محرم انجام می گرفت در تکیه های زیادی که در تهران بود آن وقت ، می گفتند او می رود و شرکت می کند و دستجاتی که از نظامی ها در تهران بیرون می آمد من خودم دیده ام و مجلس روضه ای که از طرف خود رضاخان با شرکت خودش تاءسیس می شد من یکی اش را خودم دیده ام ، این بود تا وقتی که حکومتش مستقر شد .

اغفال کرد ملت را ، اغفال کرد همه قشرها را تا اینکه جای پایش محکم شد ، وقتی که جای پایش محکم شد هدف اول و آن چیزی که در راءس برنامه ای بود که برای او تنظیم کرده بودند تضعیف روحانیت بود . شروع شد برنامه به تضعیف این قشر . برنامه این بود که این قشر در بین ملت حیثیت خودش را از دست بدهد تا اینکه بتوانند آن کارهائی که می خواهند انجام بدهند . روزنامه نویس های آن وقت و رسانه های گروهی آن وقت و قلمداران آن وقت مجهز شدند و همه به ضد روحانیت مشغول کار شدند . طوری کردند که روحانیت را منزوی کردند و حتی در ماشین ها و تاکسی سوار نمی کردند اینها را . تبلیغات به طوری دامنه دار بود که جوان های ما را حتی جوان های متدین را منحرف کردند . اول ، هدف روحانیت بود . این مدرسه فیضیه را که ملاحظه می کنید که آن وقت شاید ششصد ، هفتصد نفر طلبه در خود مدرسه فیضیه ساکن بود ، روز نمی توانستند در مدرسه باشند ، فرار می کردند به باغات شهر و آخرهای شب می آمدند برای اینکه ماءمورها دنبال این بودند که اینها را بگیرند و ببرند و عمامه هاشان را بردارند . علمای تهران را تعقیب می کردند و بعضی از اشخاص موجه از علما را در کلانتری می بردند و همانجا لباسشان را می بریدند که بلند نباشد ، لباس روحانی نباشد ، همانجا قیچی می کردند . آن چه دستی بود که روحانیون را در آن

روز سرنگون کرد و کوبید ؟ و در عین حال که آنهمه کوبیدند روحانیون را ، معذلک گروهی که فقط قیام کرد در مقابل رضاخان ، همان روحانیون بودند . یک دفعه از تبریز علمای تبریز ، یک دفعه از خراسان علمای خراسان ، یک دفعه از

اصفهان که این از همه دامنه اش زیادتر بود . علمای اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم به اینها متصل شدند و مع الاسف همه قیام ها را شکستند . قم هم که قیامش اساسی تر بود بسیار از ینها را آمدند بازی دادند ، اغفال کردند و از قرار که می گفتند در راس آنها که مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی بود از قراری که می گفتند او را هم مسموم کردند و همان قم فوت شد . آن چه دستی بود که روحانیون را اینطور کوبید و روی چه مقصدی بود ؟ آن چه دستی بود که روحانیون را با قشر دانشگاهی آنطور از هم جدا کرد که در دانشگاه اسم روحانی را نمی شد ببری و در مدرسه فیضیه هم دانشگاهی را ؟ این چه دستی بود که اینها را از هم جدا کرد و با هم دشمن کرد ؟ و این چه دستی بود که دانشگاه ما را به آن صورت در آورد که اشخاصی که از آن بیرون آمدند ، مگر یک دسته متعهد ، انحرافی بودند و گرایش به مکتب های دیگر داشتند ؟ و آن چه دستی بود که در همان زمانی که انقلاب پیروز شد دانشگاه را به صورت یک دژ جنگی درآورد ؟ و آن چه دستی است

که الان مشغول کاراست و می خواهد باز روحانیت را بکوبد ؟ اینها چه دیده بودند از روحانیت و اخیرا چه دیدند که اینطور در فکر اینند که در بلاد شروع کردند که باز همان مطالبی که زمان رضاخان بود اعاده کنند و به روحانیون و معممین جسارت کنند و اهانت کنند ؟ روحانیون مگر چکاره اند و آنها چه دیده بودند ؟ این چه دستی است که این دو قشر را از هم اینطور جدا کرده بود و حالا هم جدا کرده است ؟ مگر انشاءالله به فضل الهی اینها با هم پیوند کنند .

اگر بخواهند ملت را تحت سلطه بیاورند باید مردم را از روحانیین جدا کنند

اینها با مطالعه های طولانی که از مردم شرق و مسلمانان و بلاد اسلامی دارند و داشته اند و کارشناس های آنها در این بلاد اسلامی با شکل های مختلف آمده اند و مطالعه کرده اند و بررسی کرده اند ، این را یافتند که توده های مسلمین با روحانیین نزدیکند و روحانیین در آنها نفوذ دارند . در هر شهری ملای آن شهر ، امام جماعت آن شهر با مردم روابط دارد و مردم از او حرف شنوی دارند ، پس اگر بخواهند این ملت را بشکافند و تحت سلطه بیاورند باید مردم را از این روحانیین جدا و آنها را از آنها جدا کنند . خوب ، بین دانشگاه و روحانی چرا اینطور اختلاف ایجاد کردند که در دانشگاه نشود اسم روحانی را برد و دانشگاهی که بخواهد نماز بخواند به طور قاچاق نماز بخواند و در مدرسه های ما هم اگر اسمی از دانشگاه

بیاید ، او را به خوبی دریافت نکنند ؟ این هم روی همان مطالعاتی که آنها دارند و این دیگر واضح تر است که این دو قشر مغز متفکر جامعه هستند ، این دو قشر را اگر از هم جدا کنند می توانند کارهائی را که می خواهند انجام بدهند و این دو قشر اگر با هم اتصال پیدا بکنند ، اینها نمی توانند مقاصد خودشان را انجام بدهند و لهذا قلم ها و نطق ها و رسانه ها و اینها که در خدمت اجانب بود ، به کار افتادند ، اینها را از هم جدا کردند و دشمن کردند و در هر قشری هم ایجاد اختلافات کردند . حالا که اینها دیدند ، آن قدرت اسلام را دیدند و قدرت روحانیون را دیدند و قدرت دانشگاه را دیدند که یک همچو قدرت شیطانی را اینها با هم وقتی که شدند سرنگون کردند که در دنیا کسی احتمال این را نمی داد که بتواند ایران این مرد خائن را بیرون کند زیرا همه قدرت ها پشت سر او بودند ، همه قدرت ها ، چه قدرت های غیر اسلامی که مهم امریکا بود ، برای شوروی هم و چه حکومت های انحرافی بلاد مسلمین ، تمام اینها طرفدار او بودند . شاهدید که ما وقتی در عراق خواستیم که شروع کنیم به طور بارزی به مقابله با شاه ، عراق نگذاشت ما آنجا بمانیم و وقتی خواستیم به کویت برویم کویت هم نگذاشت که ما وارد بشویم و من دیدم که ما در هر یک از بلاد مسلمین برویم ، همین حرف است . و

خدا خواست که بهتر بشود و ما رفتیم به یک محلی که تحت سیطره ایران نبود گرچه آنجا هم ابتدائا با ما مخالفت هائی شد ، لکن کم کم آن مخالفت ها تخفیف پیدا کرد . اینها امروز از زمان رضاشاه بیشتر در فکر هستند . زمان رضاخان مطالعات بود و دهنیات که اگر چنانچه روحانی با دانشگاهی پیوند کند و اگر روحانی قدرت روحانیت خودش را دارا باشد نمی گذارد که ما آنطور که می خواهیم استفاده کنیم از ایران ، این یک ذهنیتی بود مطابق با واقع هم بود اما ذهنیت بود . امروز آن ذهنیت دیگر برای آنها عینی شد ، دیدند که از روحانیت شروع شد و دانشگاه هم آنقدری که متعهد بودند پیوند کردند و آنها هم که نبودند ، الزام پیدا کردند به اینکه همصدا باشند و سایر قشرها هم ، همه ملت . اینها دیدند که این روحانیین در عین حالی که آنها خیال می کردند که نفوذ دارد لکن نمی دانستند اینقدر نفوذ دارد . آن وقتی که شاه به عذر خواهی افتاد ، شاه مخلوع به عذر خواهی افتاد و شریف امامی را آورد روی کار ، اینها هی گفتند که خوب ، ما اشتباه کردیم ، ما نمی دانستیم که مردم اینطور روحانیت را می خواهند و ما این اشتباه را بر می گردانیم ، ما خدمت می کنیم به روحانیون . از این چرندها شروع کردند گفتن برای اغفال ، لیکن خوب ، دیگر گوش ها نمی شنید .

هیچ ارگانی نباید در کار ارگان دیگر دخالت کند

اینها امروز دیده اند قدرت اسلام را ، دیده اند که یک جمعیت سی و

پنج میلیونی که این جوان هائی که بتوانند کار بکنند شاید پانزده میلیون ، هیجده میلیون ، بیست میلیون باشد بدون اینکه دارای یک تجهیزاتی باشند و بدون اینکه تربیت نظامی دیده باشند اینها با مشت غلبه کردند بر همه قدرت ها و آن کسی را که آنها همه می خواستند نگه دارند نتوانستند ، اینها عینی شد بر ایشان که اسلام چقدر قدرت دارد ، حالا بدتر و بیشتر درصدد این هستند که اسلام را نگذارند تحقق پیدا کند . این سنگر بندی ها که در دانشگاه ها شد برای چی بود و کی بودند ؟ آنهائی که میل داشتند که دانشگاه که تبدیل شده بود به یک غرب ساختگی ، غربزده ساختگی ، برگردد به یک دانشگاه اسلامی که وقتی ولیده او می آید ، نتیجه او بیرون می آید ، افراد مسلم و متعهد باشد ، اینها بودند که سنگر گرفتند ؟ یا همان ها بودند که همان قلم و همان قدم و همان چیزهائی که زمان رضاخان می خواستند بشکنند این اسلام را و این قدرت را ؟ اینها هستند که سنگرگیری کردند . ما که می گوئیم انقلاب فرهنگی و البته در همه چیز باید باشد ، لکن باید مخلوط نکنیم امور را به هم . اینهائی که در انقلاب فرهنگی هی صحبت می کنند و صحبت کردند و من شنیدم اینها مخلوط می کنند امور را به هم و این راه را دور می کند . دانشگاه و فیضیه ، باید فقط راجع به دانشگاه شروع کنند . کار به این نداشته باشند اقتصاد ملت چیست . اگر دانشگاه

بیاید راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جاری کند و فرهنگ اسلامی درست کند ، از فرهنگ اسلامی دانشگاه هم باز می ماند ، و اگر قشری دیگری که می تواند انقلاب فرهنگی در مثلا ارتش بکند بیاید بخواهد مخلوط کند و انقلاب فرهنگی را در دانشگاه بخواهد بیاید عمل کند ، این کار خودش هم از دستش می رود . باید هر قشری در همان محل خودشان و در همان بنگاهی که آنها جزئیت دارند در آنها و عضویت دارند در آنجا ، همان را مشغول بشوند ، نه شما انقلاب اقتصادی را دنبالش بروید ، نه آنهائی که می خواهند انقلاب اقتصادی درست کنند بیایند دنبال دانشگاه ها . و من به شما حالا دارم عرض می کنم که این اختلاطها البته افرادی هم که این اختلاطرا می گویند من سراغ ندارم که افرادی باشند که خدای نخواسته خیانتکار باشند ، اغفال می شوند . اینهائی که می خواهند ، می گویند همه را باید با هم درست کرد و جدا نمی کنند ، قسمت قسمت نمی کنند ، همه چیز را یعنی این دستگاه را با آن دستگاه ، آن دستگاه را با این دستگاه و روی هر یک علیحده متخصصان خودشان ، متخصصان آن بنگاه مشغول کار نمی گذارند بشوند ، اینها متحمل است که اغفال شده باشند . نباید ما وقتی می خواهیم دانشگاه را درست بکنیم و یک انقلاب فرهنگی در دانشگاه درست بکنیم بیائیم همه چیز را با هم مخلوط بکنیم ، همه جا باید چه بشود اما هر کدام در محل خودش . بازار باید درست بشود

، لکن دانشگاهی به بازاری کاری نباید داشته باشد . بازار یک دسته ای باید بروند و آنجا انقلاب اسلامی و فرهنگی را در آنجا پیاده کنند ، اینها یک دسته بازاری متعهد باید باشند . ارتش هم باید انقلاب در آن پیدا بشود و امید است که بسیار وقتش شده باشد لکن ارتش نباید کار داشته باشد که دانشگاه چه می گذرد در آن ، به او چه ربطی دارد . در عین حالی که همه با هم پیوند هستند ، لکن هر کدام کار خودشان را باید انجام بدهند . پیشتر می گفتند که در آن تعزیه هایی که در می آوردند سابقا ، می گفتند که شمر خوب این است که شمر باشد ، اگر بنا باشد که شمر هم وقتی صحبت می کند یا شعر می خواند مثل امام حسین بخواند این شمر نیست ، در عین حالی که همه بنگاه واحد بودند و همه با هم می خواستند یک صحنه ای را درست کنند ، لکن هر کس کار خودش را باید خوب انجام بدهد ، نباید او دخالت کند در کار دیگری . اگر هر کدام دخالت کنند در کار دیگری ، این صحنه ، صحنه خوب نمی شود . ما هر کدام باید کار خودمان را خوب انجام بدهیم اگر هر کسی در هر کاری دخالت بکند هیچ کدامش را نمی تواند انجام بدهد .

با هم اجتماع کنید و مواظب باشید قلم های مسموم شما را بازی ندهند

و من حالا به شما عرض می کنم که قلم ها ، قدم ها ، نطق ها ، شیطنت ها دنبال این است که نگذارند شما ادامه بدهید به این چیزی که مشغول

شده اید ، اینها می خواهند نگذارند که قشر روحانی با قشر دانشگاهی یکی بشود . شما الان اول کارتان است ، تازه شروع کرده اید . ممکن است به حسب حدسی که من می زنم که بیایند بیخ گوش

اشخاصی که در فیضیه و در جاهای دیگر ، در مراکز علمی هستند ، بیخ گوش اینها چیزهائی بخوانند که نتیجه اش این باشد که شما با این دسته کنار بروید ، و بیایند بیخ گوش دانشگاهی ها مطالبی بگویند که شما را از آنها جدا کنند . اینها صدمه دیده اند از اتحاد این ملت ، اینها از اسلام الان ترسیدند به طوری که دیدند خارجا چه جور واقع شد . اینها می بینند این تظاهرات شما را ، اینها می بینند این اجتماعات شما را و این فریاد اسلامی شما و ناراحت می شوند .

چند روز پیش از این در یک نوشته ای دیدم که می گوید که چرا از ملی می ترسید شماها ؟ چرا نمی گوئید مجلس شورای ملی ؟ من به آن آقا می گویم شما چرا از اسلامی می ترسید ؟ ! ما این ملی که مجلس شورای ملی باشد ، حالا بیش از پنجاه سال هم از آن می گذرد و ما یک اثر صحیحی از این ندیدیم . هر وقت یک آدم صحیح پیدا می شد ، یک پنجاه نفر هم از نوکرهای استعمار پیدا می شدند و او را می کوبیدند . من می گویم به اینها که ما تابع این ملت هستیم ، این جمعیت . ما که خودمان برای خودمان یک کاره نیستیم ، ما

می خواهیم ببینیم خواست این سی و پنج میلیون جمعیت چی است . ما دیدیم که خواست این سی و پنج میلیون جمعیت این بود که ما اسلام را می خواهیم ، در تمام صحبت ها از اول تا آخر این نبود که ما ملی گرا هستیم ، ملی گرایی بر خلاف اسلام است . اسلام آمده است که همه را یک نحو به آن نظر بکند ، همه جوامع را . ملی گرایی این است که الان در آمریکا بین سیاه و سفید دارد واقع می شود و این کارتری که دعوی این را می کند که من طرفدار بشر هستم این سیاهان را اینطور می کشد و این طور آزار می دهد . ملی گرایی اینست که بعضی از این دولت های عربی می گویند عربیت و نه غیر . ملی گرایی این پان ایرانیسم است ، این پان عربیسم است . این بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجید است ما که می گوئیم جمهوری اسلامی ، مجلس شورای اسلامی ، برای اینکه از آن امامزاده ما معجزه ای ندیدیم ! پنجاه سال است ، بیشتر ، ما را عقب ، عقب راندند ، پنجاه سال بیشتر که اینها کارشکنی کردند . در طول مدتی که مجلس شورای ملی آنها بود حتی یک دفعه نشد که مردم ، مردم سراسر کشور آزاد رای بدهند . آن وقتی که رضا خان نبود و محمدرضا خان نبود و زمان قاجار ، من یادم هست ، آن وقت خان ها بودند ، شاهزاده ها بودند ، خان ها دسته دسته این مردم را

به زور می آوردند و به صندوق ها رای برای خودشان می گرفتند ، مردم هیچکاره بودند ، نمی دانستند که چیست ، یک ورقه ای را به آنها می دادند ، اینها هم می آوردند در صندوق می انداختند . زمانی که رضاخان سلطه پیدا کرد و محمدرضا سلطه پیدا کرد که همه می دانید که یعنی زمان محمدرضا را اکثرا دیدید که به مردم ارتباطی نداشت . خود محمدرضا گفت ، در یک گفتگوئی گفته است به اینکه لیست این وکلا را از سفارتخانه ها می فرستند پیش ما می فرستادند می خواهد بگوید حال اینجور نیست ، می فرستادند پیش ما و ما همان ها را ملزم بودیم که تعیین کنیم . این یک اقراری است از یک کسی که به غصب سلطنت برای این مملکت می کرد و مطلع بود بر مسائل . و این ما را شناساند که به ما می فهماند که افرادی که آن وقت در این مجالس بود چه اشخاصی بودند . افرادی بودند که با لیست سفارت آمریکا یا با لیست سفارت شوروی تحمیل می شدند ، این حرفی است که محمدرضا گفت که لیست ها را می فرستادند . این را برای این تعریف کرد که می خواست بگوید من دیگر اینطور نیستم . حتی پدرش را تضعیف کرد که خودش رو بیاید و مردم به خودش توجه پیدا کنند . این اقراری بود که ایشان کرد که

لیست را می فرستادند و ما مجبور بودیم که همان لیست را ، افراد را تعیین کنیم . این نمایانگر این است که اینهایی که در مجلس شورای

ملی بودند نه شورای اسلامی ، اینها چه اشخاصی بودند ، اینها نوکرهائی بودند که نوکرهای خارجی بودند و با زور این نوکر بزرگ اینها می رفتند در مجلس . در طول تاریخ مشروطیت نمی توانید پیدا کنید که همه ایران خودشان رای داده اند ، حتی در آن دوره های اول ، بله ، تهران در آن دوره های اول خودشان رای می دادند لکن در تهران خان ها نمی توانستند کاری بکنند اما در شهرهای دیگر و در دهات و در اینطور چیزها این خان خانی بود و همان اشراف و همان خان ها مردم را می بردند به آن کسی که نظرشان بود رای می دادند . شما امروز . . . یا یک انحرافی حاصل شده ، آن هم آن مقداری است که دیده اند چیز ناچیزی بوده ، اینطور آزاد مردم بروند و آنطور زن و مرد ، بچه و بزرگ ، آنهائی که می توانستند رای بدهند ، آزاد بروند آنجا رای خودشان را بریزند . خوب ، شما تهران را دیدید ، قم را دیدید ، بعضی جاها را هم دیده اید و از بعضی جاها هم شنیده اید ، اینها نمی خواهند که یک همچو مجلسی که مال ملت است و مال اسلام است و افرادش به حسب غالب ، اسلامی هستند الا آنجاهایی که قالب زده اند ، نمی توانند ببینند این را . اینها نمی توانند ببینند که دانشگاهی و روحانی زیر یک سقفی جمع شدند با هم مخلوطند . اینها ، من تنبه به شما می دهم که اینها مشغولند که شما را از

هم جدا کنند . شما الان یک نهال کوچکی هستید که تازه ، این ارتباطتان تازه رس است ، باز شروع شده است الان ، نرسیده است به جایی و شما همه در هدف آنها واقع هستید که نگذارند ، نگذارند در دانشگاه یک کار مثبتی انجام بگیرد ، اگر شد با تفنگ و با سنگرگیری و اگر این نشد ، با شیطنت . آن چه دستی است که در دیوارهای دانشگاه آن شعارها را می نویسند ؟ او چه می خواهد بکند ؟ آنی که جمع می کند جمعیت را ، یک بر خلاف اسلام چیزی می گوید ، چه نظری اینها دارند ؟ اینها واقعا اشخاصی هستند که می بینند دانشگاه و روحانیون مضر به ملت هستند و چون اینها ضرر برای ملت دارند ، می خواهند ما را از بین ببرند . ؟ خوب ، همین طایفه ای هستند که روبروی این ملت تفنگ می کشند و اسلحه دارند و الان هم اسلحه هایشان در محل هایی هست برای وقتی که فرصت پیدا کنند . همین هایی هستند که می خواهند کردستان به همان انقلاب و اینطور چیزها باشد و بحمدالله آنجا تصفیه شد و تصفیه می شود . همین هایی هستند که تفنگ هایی که دارند و چیزهای که دارند ، مارک هایی که دارد معلوم است از اسرائیل هست ، از شوروی هم هست ، از طرفین قضیه . اینها اسلام را می بینند که مقابلشان می ایستد ، آن بزرگترها ، اینها که بچه اند ، آن بزرگترهایی که اینها را هدایت می کنند و اینها را وادار می

کنند به امور ، اینها دیدند که اسلام اگر چنانچه باشد ، روحانی و دانشگاهی اگر با هم باشند ، این دو مغز متفکر با هم جوش بخورند قهرا سایر مردم هم با اینها جوش می خورند ، نمی توانند دوباره برگردند به اینجا و کارهایی را که می خواهند بدهند ، انجام بدهند . اینها می دانند حالا که هیچ کودتایی در ایران نمی تواند درست باشد ، کسی هم فکرش نمی تواند باشد ، از خارج هم هیچ کسی نمی تواند در اینجا بیاید و دوام هم بیاورد . اینها از افغانستان هم یک درسی گرفته اند که همه سلاح های مدرن را آوردند و همه هلیکوپترها و طیاره ها و حتی نظامی های تدریب شده را آوردند افغانستان ، لکن نتوانستند ملت افغانستان را خاضع کنند و هر روز رو به شکستند . افغانستانی که دولتش با آنها موافق است و آن اشخاصی که تبع دولتش هستند با آنها موافق هستند ، ایرانی که دولت و ملت دیگر نیست و همه باهمند ، همه دستشان توی دست هم است ، اینها نمی توانند در اینجا بیایند و یک مثلا کاری انجام بدهند . علاوه خدای تبارک و تعالی با ماست . ما برای خدا می خواهیم این اجانب را از کشورمان بیرون کنیم و اینهائی که خلاف اسلامند عذرشان را بخواهیم یا هدایتشان کنیم . وقتی ما برای خدا می خواهیم این انجام بگیرد ، خدای تبارک و تعالی با ما همراهی می کند ، لکن به این شرط که ما همانطوری که اول انقلاب و در جوشش انقلاب همه مقصدها را

کنار گذاشته بودیم و یک مقصد داشتیم و آن جمهوری اسلامی و اسلام ، و هیچ یک از ما دنبال این نبودیم که شب شاممان چیست یا در اداره منصبمان چیست ، همانطور پیش برویم . شما خیال نکنید که ما ، دیگر حالا گذشت و تمام شد و حالا برویم سراغ زندگیمان ، نخیر . اگر بخواهید یک زندگی با شرافت داشته باشید ، با عزت داشته باشید ، باید از این چیزهایی که القا می کنند به شماها ، یعنی به ملت ، القا می کنند به اینها که جمهوری اسلامی هم آمد و کاری انجام نداد ، این برای این است که دلسرد کند شما را از جمهوری اسلامی ، نقشه است که شما کنار بروید جمهوری اسلامی را بکوبند و تمام کنند . در صورتی که در این یک سالی که جمهوری اسلامی بوده است با همه کارشکنی هایی که از همه جا شده است ، به قدر طول سلطنت این دو مرد خائن خدمت شده است به این مردم . دهاتی که هیچ نداشتند در طول سلطنت غاصب این دو خیانتکار ، همه را از همه چیز محروم کرده بودند ، الان در بسیاری از جاها خدمت مشغول شده است و مردم ، خود ملت و دستگاه های دولتی و ملی با هم دست به هم گذاشته اند و آباد کرده اند آنجاها را . ملت ما نباید گوشش به حرف این اشخاصی باشد که بر خلاف اسلام شعار می نویسند ، نباید حرف های آنها را گوش کند که کاری انجام نگرفته . اگر هیچ کاری انجام نگرفته بود

الا اینکه من و شما حالا آزاد می توانیم اینجا بنشینیم صحبت کنیم ، از آزادی بهتر یک چیزی ما داریم در دنیا ؟ اگر هیچ کاری انجام نگرفته بود الا اینکه دست اجانب از ممللکت ما قطع شد ، ولو حالا ریشه هایش یک قدری هست اگر هیچ نشده بود ، اینها را نباید ما چیز حساب کنیم ؟ ما نباید رفتن محمدرضا را که با آنهمه قدرت بود یک چیزی حساب کنیم ؟ جمهوری اسلامی آمد و هیچ کاری نکرد ؟ پس این چیست ؟ حالا باز محمدرضا توی مملکت ماست و سلطنت می کند و ساواک هم مشغول به نانجیبی های خودش است ؟ اینها جوان ها را می خواهند گول بزنند و جوان ما الحمدالله بیدار شده اند و گول نمی خورند به این زودی . اینهایی که شما را می خواهند سرد کنند و اینکه کاری انجام نشده است ، و چیزی نشده است ، شما می خواهید چه کاری انجام بشود ؟ در ظرف یک سال و چند ماه تمام نهادهائی که برای یک کشور اسلامی است تمام تحقق پیدا کرد . در هیچ جای دنیا همچو چیزی نبوده ، جاهای دیگر بیست سال ، سی سال ، پنجاه سال وقتی انقلاب کردند باز نتوانستند قانون اساسی داشته باشند . عراق الان هم قانون اساسی ندارد ، الان هم چند نفر دور هم نشسته اند با زور به مردم حکومت می کنند . اما ایران از باب از خود مردم بود این جوشش ، از متن جامعه بود این انقلاب ، و همه هم اسلامی بودند ، همه آن

چیزهایی که باید برای یک مملکتی اساس مملکت باشد انجام گرفته . ما دیگر چیزی ، معطلی در این باب نداریم ، بعد باید سازندگی ها بشود که انشاءالله مشغولند و خواهد شد . شما را بازی ندهند این قلم های مسموم ، این مجله ها و بعضی روزنامه هایی که در خدمت دیگران هستند و مع الاسف به آنها اجازه نشر می دهند هر روز ، اینها شما را اغفال نکنند . آن چیزهایی که بیخ گوش شما در دانشگاه می خوانند ، یا در مدرسه مثلا فیضیه می خوانند به گوشتان نرود . این اجتماعی که شما با هم کردید الان هدف واقع شدید از برای آنهائی که با اسلام مخالفند و با دانشگاه مخالفند و با فیضیه مخالفند . الان شما هدف آنها هستید . ادامه دادن کار بالاتر از ایجادش است ، ایجاد را می شود ، سه روز رفتید در قم و بحمدالله با هم صحبت کردید و تفاهم کردید و الحمدلله با هم نزدیک شدید ، لکن ادامه این مهم است . باید شما قرار بدهید هر چند روز ، هر چند وقت یک دفعه با هم اجتماع کنید و با هم یکصدا باشید .

اگر دانشگاه از اول در خدمت مردم بود حالا ما محتاج نبودیم

و من امیدوارم که این ائتلاف شما با هم یک امر بسیار مبارکی باشد و با این ائتلاف بتوانید دانشگاه ها را ، مراکز علمی را به صورت اسلامی در آورید که اشخاصی که از ، ما هر بنگاهی را که ، هر کارخانه ای را ، از آن چیزی ک بیرون می دهد می فهمیم چیست . آن کارخانه ای که شکر بیرون

می دهد می بینیم شکرش چطور است بعد می فهمیم کارخانه اش چطور است . آن که فرض کنید که فاستونی بیرون می دهد ما می فهمیم چطور است . ما از این محصول کارخانه دانشگاهمان باید بفهمیم چی بوده ، این محصولش چه بوده . این آقایانی که می گویند که ما خودمان در این یک سال دانشگاه را چه کردیم ، در این یک سال ما ببینیم این آقایان چه کرده اند ؟ محصولش چه بوده ؟ در این پنجاه سال محصولش چه بوده ؟ در این پنجاه سال مثلا یک میلیون دانشگاهی ملت برای ملت خدمت بکند نه برای دیگران ، درست شده است ؟ دانشگاه بیرون داده است افرادی که نظرشان این باشد که برای ملتشان کار بکنند و به دیگران مربوط نباشند ؟ این کمونیست ها از کجا آمده اند ؟ این مارکسیست ها از کجا آمده اند ؟ از توی دانشگاه ها . ما معلم ها را از اینها می فهمیم ، که دانشگاه داخلش چه بوده برای اینکه محصولش این است . یک عده ای البته متعهد هستند ، در هر جا هستند اما دانشگاهی که چند میلیون جمعیت در آن باید باشد و در عرض این پنجاه سال باید بیشتر از صد میلیون جمعیت از آن بیرون آمده باشد و آمده و رفته باشد ، اگر بنا بود که این دانشگاه یک محصول دلخواهی داده بود بیرون ، حالا گلستان بود مملکت ما ، محتاج به جنگ نبودیم ، محتاج به نهضت نبودیم ، محتاج به انقلاب نبودیم . محصول آنجا یک محصول نامطلوبی بود که در

هر پستی وارد شدند برای اجانب کار کردند . اینهایی که در این پستها وارد شدند ، برای کی کار کردند ؟ برای ملت کار کردند ؟ اینها محصول همین دانشگاه بودند و از دانشگاه آمدند در وزارتخانه ها در راس امور وارد شدند و همه اش برای اجانب کار کردند . اگر اینها برای ایران کار کرده بودند ، اگر دانشگاه در خدمت ایران بود حالا ما دیگر محتاج بودیم که جنگ و نزاع کنیم ؟ دانشگاه دیگر مرکز این سنگربندی ها می شد ؟ ادارات ما به این صورت در می آمد که نکنند کار را ، کم کاری بکنند ؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت ، دانشگاه در خدمت دیگران بوده است ، جوان های ما را دانشگاه ها اینطور کردند . الان هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاه در خدمت خود مردم باشد . ما که می گوئیم دانشگاه اسلامی ، ما می خواهیم که یک دانشگاهی داشته باشیم که روی احتیاجاتی که این ملت داشته باشد ، کرسی داشته باشد و برای ملت باشد . تربیت نبوده است در این دانشگاه ، تربیت بر ضد بوده است .

آموزش و پرورش لفظی بوده است که وزارت آموزش و پرورش ! نه آموزش ، آموزش بوده است ، نه پرورش ، پرورش . آموزش این بوده است که جوان های ما را گرایش غربی و شرقی می دادند و پرورش هم این بوده است که لاابالی بار می آورده اند و همین چیزهایی که می بینید . حفظ کنید این وحدت خودتان را

. اینها الان هجوم می آورند که از دستشان بگیرند این را . بخواهید کشورتان کشور مستقل و خودتان اشخاص آزاد باشید ، این را تعقیب کنید و شما دو قشر با هم ارتباط دائم داشته باشید و برنامه ها را خود دانشگاهی ها و خود علمای حوزه برنامه ها را تنظیم کنند که یک آموزش موافق با احتیاج مملکت ، نه این چیزهایی را بخوانند که اصلا به درد ما نمی خورد ، خیلی از چیزهاست که اصلا به مملکت مربوط نیست و یک پرورش صحیح ، که از دانشگاه وقتی بیرون می آیند مستقل در فکر باشند ، مستقل در عمل باشند ، تحت تاثیر گرایش های شرقی و غربی نباشند ، خدمتگذار به کشور خودشان باشند نه خدمت به دیگران بکنند . این معنی انقلاب دانشگاه است . ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم ، اگر انشاءالله بعد از چند سال دیگر محصول ، محصولی شد انسانی ، محصولی شد اسلامی ، محصولی شد که برای کشور خودشان زحمت می کشند و کار می کنند ، می فهمیم تحول پیدا شده و اگر چنانچه همان باشد و از آن کمونیست بیرون بریزد و مسلمان ها را از آن طرف بریزند ، کمونیست از آنجا در بیاورند ، اگر اینطور باشد ما تا ابد لنگ هستیم و منتظر بدترش باید باشیم . لکن ما امیدواریم که خدای تبارک و تعالی با ما همراهی و کمک کند و به زحمت های شما علما و شما دانشمندان ، انشاءالله ما به واسطه زحمات شما مملکتمان اصلاح بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ :

4/3/59

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی

مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم است

بسم الله الرحمن الرحیم

من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من ، باورم بیاید . من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید . من به خدای تبارک و تعالی پناه می برم از غرور . من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسان ها یک مرتبتی قائل باشم ، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی . من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می کنم که ناطق برومندی است و متعهد ، لکن گله می کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید بیان کردند .

من چند کلمه ای که می خواهم در حضور آقایان عرض کنم از باب اینکه امر شده است به تذکر ، (فان ذکری تنفع المومنین ) . تصادف خوبی است که امروز که آقایان در اینجا تشریف دارند و با هم مواجه هستیم !!! که !!! مواجه با ملت هستیم ، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است ، تصادف خوبی است که با روز عید مبارکی مصادف شده است و از آن بهتر این است که روز گشایش مجلس اسلامی در روزی است که عدالت در عالم متولد شده است ، روزی است که امیرالمومنین سلام الله علیه به دنیا آمدند ، این مظهر همه عدالت ها و اعجوبه عالم هستند و از صدر عالم تا ابد به جز رسول اکرم کسی به فضیلت او نیست . این را ما به فال نیک می گیریم و این فکر را

می کنیم که آقایان که در یک روزی که مظهر عدالت خدا ، پرتو عدالت انسانی در آن روز متولد شده است و شما مجلس را در آن روز افتتاح می کنید بدانید که باید همان رشته را ، همان رشته علی علیه السلام را پیروی کنید . من در بعضی مجالس زمان رضاخان رفته ام در مجلس ، به عنوان تماشاگری و مجالس دیگری هم که از آن زمان تا اخیر بوده است شنیده ام . آنجائی که من دیده ام ، مجلس ، مجلس شورا نبوده است ، مجلس مبارزه بین افراد در آمال خودشان بود ، جنگ و نزاع بود ، حتی بعضی اشخاص که اشخاص صحیحی بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ می کردند در مجلس که وارد می شدند مثل اینکه ملزم می شدند به اینکه نظیر آنهای دیگری که به طور غیر اسلامی رفتار می کردند ، گاهی هم بعضی از آنها منحرف بشوند . مجلس شورای اسلامی مجلس مشورت است ، مجلسی است که باید متفکرین ، آقایان مسائلی که مایحتاج ملت است و کشور است در میان بگذارند و با هم مشورت کنند ، مباحثه کنند فقط آن چیزهائی که مربوط به ملت است و به اسلام . مجلس شورای اسلامی که شما آقایان وکیل هستید از طرف ملت برای خدمت در آن بنگاه باید آنکه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود و به ترتیبی که مقرر است تصویب بشود و همه چیزش اسلامی باشد . اغراض شخیصه را باید همه ما کنار بگذاریم

. فرضا که من با شما خدای نخواسته یک حساب و خرده دارم این در مجلس نباید ، در مجلسی که مجلس اسلامی است نباید این خرده حساب ها را آنجا به آن رسید . مجلس شورای اسلامی در یک محفظه سربسته نیست که اگر خدای نخواسته انحرافی در آن پیدا شد همان اجزاه خود مجلس بفهمند ، این سرباز است و رادیو و تلویزیون این را منتشر می کند همه ایران می بینند و می شنوند و خارج از ایران هم تا آنجائی که موج اینها می رود آنها هم می شنوند و می فهمند که چه شده است . اگر بنا باشد که خدای نخواسته از اول صف آرائی بشود برای جنگ اعصاب و آن مجالسی که در زمان طاغوت بود ، آن مجالس ، باز محتوایش تکرار بشود ، این مجلس اسلامی نیست و آقایان به وظیفه شرعی و الهی خودشان عمل نکرده اند . من امیدوارم که آقایان بدون اینکه جهات نفسیت را در نظر داشته باشند و بدون اینکه اغراض خودشان را و مخالفت های شخصی که با اشخاص دارند در نظر داشته باشند ، به آن چیزی که وکیل او ، به آن چیزی که در آن چیز وکیل هستند ، اندیشه کنند و مباحثه کنند و شور کنند . شوری که در محیطی واقع شد که اسلامی است و اخلاق اسلامی است منتهی به جنگ نمی شود ، منتهی به آن مسائلی که در آن مجلس ها و بعضی از آن مجلس ها واقع می شد که انصافا شرم آور است نمی شود باید همانطوری که تا حالا

تحولات زیادی پیدا شده است در این ملت شما که وکیل از جانب ملت هستید و عصاره فضائل ملت هستید ، باید در آنجا همان معنائی که مامور آن شدید از طرف ملت ، همان معانی باشد . ملت یک ملت اسلامی است و اسلام را می خواهد و احکام اسلام را می خواهد شما وکیل نیستید که بروید آنجا بنشینید و حساب هائی که خودتان با هم دارید صاف کنید اگر یک همچو کاری بشود ، این انحراف است و غصب است آن محل برای شما . شما باید (انشاءالله همین طور هم هست ) شما باید در آنجا معلم اخلاق باشید و از برای همه کشور ، برای اینکه مطالب شما به همه کشور بسط پیدا می کند . وقتی که همه مردم در تمام کشور دیدند که این وکلایشان با راستی و صداقت در خدمت کشور هستند و در خدمت اسلام هستند و مناظره هائی که می کنند مناظره های اسلامی است و بحث و تفتیش اسلامی است ، این یک تعلیمی می شود به همه افرادی که در این کشور هستند و به آنجائی که این موج ها می رسد در خارج کشور . ماباید همه قشرها را تربیت کنیم . شماها باید در مجلس که می روید علاوه بر اینکه مسائلی که طرح می شود که مورد احتیاج ملت است باید آنها را در آن طرح کنید ، با سلاح اخلاق اسلامی وارد بشوید و با آن سلاح مردم را تربیت کنید که وقتی چند سال از مجلس گذشت ، در مردم آثار گفتگوهای شما و مناظرات شما پیدا باشد

. از مجلس منعکس می شود کارهای شما ، علاوه بر اینکه خدای تبارک و تعالی حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا و پرونده های همه شما پیش اوست و همه عالم ، علاوه بر اینکه باید ملاحظه کنید که در حضور خدای تبارک و تعالی هستید و هر نفسی که می کشید در حضور او هست و هر کلمه ای که ادا می کنید در محضر مبارک خدای تبارک و تعالی هست و در محضر خدای تبارک و تعالی و برخلاف دستور او جرم عظیمی است و باید ناظر بدانید خدا را بر اعمال خودتان ، باید شما دیگران را هم تربیت کنید همه اشخاصی که در هر مرکزی هستند باید آن مرکز را به صورت یک تعلیم گاه در آورند همانطوری که در صدر اسلام آن که رئیس دولت بود و آن که سردار بود ، سردار لشگر بود با اعمال خودشان مردم را تربیت می کردند ، با حرف های خودشان ، با کردار خودشان مردم را تربیت می کردند . باید ما که دعوی این را داریم که مسلمان هستیم و تابع اولیای اسلام هستیم ، باید ما هم با کردار و رفتار خودمان تربیت کنیم مردم را . اگر خدای نخواسته انحرافی در مجلس پیدا بشود ، چون منعکس می شود به همه جا ممکن است که انحراف در سطح گسترده ای پیدا بشود و مسوولیت بزرگ باشد . چنانکه اگر انحرافاتی را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب کنید ، اجر بسیار بزرگی را دارید ، اجر انبیا را دارید .

از الان بنای بر این نگذارید که ما یک جبهه کذا و یک جبهه کذا ، از اول بنای مبارزه باشد ، مبارزه نیست ، مباحثه است ، مباحثه ، مباحثه نرم اسلامی . می خواهید هر کدام مسائلی که دارید به دیگری بگوئید با برهان ، با بیان ، البته باید بگوئید اما مبارزه ندارید با هم . همه برای اسلام هستید و خدمتگزار اسلام هستید و می خواهید برای اسلام خدمت بکنید . از حالا بنا نگذارید به اینکه یک جبهه بندی کنید ، یک دسته این طرف ، یک دسته آن طرف و همان کارهائی که در مجالس سابق می کردند و همان دعواها و نزاع هائی که به انحطاط می کشید خودشان و ملت را و من نمی دانم آیا در مجالس خارج از این کشور یک همچو نزاع ها و داد و قال ها و بدگوئی هائی بوده است که تقلید کردند اینها از آنها یا نه ابتکار بوده ، این را من اطلاع ندارم ، لکن علی ایحال ، چه تقلید از دیگران بوده است و چه ابتکار خودشان بوده است ، یک امر بسیار مشوه بدی بود که تلخی او در ذائقه باید بماند تا آخر و من امیدوارم که کارهای شما آن تلخی ها را از ذائقه ها بزداید .

کفران نعمت ، کار شکنی و تضعیف یکدیگر موجب انحطاط و سقوط می شود

و یک مطلبی که باز می خواهم عرض بکنم که دنباله همین است ، این است که الان کشور ما اول عملش و اول کارش است . بحمدالله تا حالا تمام آن چیزهائی که یک

حکومت لازم دارد ، محقق شده است ، لکن باز اول کار است در این کار یک ویژگی ای هست که بعدها آن ویژگی دیگر ممکن است نباشد . حالائی که از خارج و داخل به کشور ما هجوم می شود ، در داخل با طرح مختلف ، قلم های مختلف ، مجله های مختلف و گویندگان مختلف و اشخاصی که شلوغ می کنند در این مملکت ، ابتلاء هست و از خارج هم که با قدرت های بزرگ ، محل ابتلای ما هست ، ما اگر بخواهیم برای کشورمان ، برای اسلام پیروزی حاصل بشود ، باید کارشکنی نکنیم از هم ، باید همه یکصدا باشیم . قضیه هدایت مساله ای است ، قضیه کارشکنی مساءله دیگر ، هدایت باید کرد . مرکز همه قانون ها و قدرت مجلس است . مجلس هدایت می کند همه را و باید بکند ، اما بنای بر این نباشد که مجلس دولت را ضعیف کند و بنای بر این هم نباشد که دولت مجلس را ضعیف کند ، تضعیف هم یک ، تضعیف خودش هم هست . اگر رئیس دولت ، رئیس جمهور تضعیف کند مجلس را ، خودش قبل از مجلس سقوط می کند و اگر مجلس تضعیف کند دولت و رئیس جمهور و آنهائی که اجرا می خواهند بکنند ، این خودشان هم تضعیف می شوند و امروز صلاح نیست . اگر چنانچه در یک وقتی هم یک همچو مطلبی واقع بشود ، آن هم یک جرم است ، امروز این مساءله جرم بسیار بزرگ است برای اینکه در آن مواقعی که مملکت ما ابتلاء

به این مصائب ندارد ، خوب یک کار خلاف است اما کار خلافی نیست که مملکت ما را تهدید به نابودی و شکست بکند اما امروز که مملکت ما وضعش اینطوری است و نمی توانند آنهائی که عمال خارجی هستند و خود خارجی نمی توانند ببینند که در ظرف یک سال و دو سه ماه ، چند ماه ، تمام کارهائی که در چندین سال انجام نگرفته اینجا انجام گرفت ، این را نمی توانند ببینند ، اینها از اول هی خیال می کردند که خوب ، به خودشان وعده می دادند که اصللا جمهوری اسلامی ، این پا نمی گیرد اصلش با او مخالفت می کردند (جمهوری ، نه ، لازم نیست اسلامی باشد ، جمهوری ملی باشد) ما از این ملی ها هیچی ندیدیم جز خرابکاری ، اگر یک نفرشان آدمی بود که صحیحی بود ، اسلامی بود که صحیح بود ، ما ندیدیم چیزی از اینها . همه ما اسلامی پیش برویم ، با برنامه اسلامی پیش برویم . پیروزی ما مرهون اسلام است ، نه مرهون من است نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه ای ، مرهون اسلام است . اسلام به ما این پیروزی را داده است این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ما اعطا کرده است و این نعمت را اگر چنانچه شکرگزاری نکنیم ممکن است که یکوقتی خدای نخواسته از ما بگیرند . شکرگزاریش به این است که همانطوری که در اول همه دست ها بلند شد که ما اسلام را می خواهیم ، جمهوری اسلامی را می خواهیم ، خدای تبارک

و تعالی عنایت فرمود و اعطا کرد ، اگر ما از حالا این دست ها را کنار بزنیم ، یکی از این طرف برود و یکی از آن طرف برود و یکی یک چیزی بگوید و یکی یک چیز دیگری بگوید و جبهه بندی بشود و دولت با مجلس ، مجلس با دولت و همه با هم به هم بریزند ممکن است که عنایت خدا به واسطه کفران نعمت برداشته بشود و ما انحطاط همه چیز پیدا بکنیم و کشورمان باز برگردد به حال سابق ، به همان ظلم ها و همان ستم هایی که همه دیدید و همه دیدیم . شکرگزاری به این است که شماهائی که وکیل ملت هستید کارشکنی برای دولت نکنید ، هدایت کنید ، هر جائی که پا را کنار می گذارند هدایتش بکنید ، دولت هم هر کس شود و هر کس هست و نخست وزیر هم هر کس هست ، دولت هم هر کس هست ، آنها هم کارشکنی برای مجلس نکنند ، آنها قوه مجریه هستند همه روی قانون عمل بکنند . این قانونی که ملت برایش رای داده است ، همین رای نداده است که روی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید ، بروید مشغول کار خودتان بشوید . این قانون باید دست همه باشد و همه خدود را قانون معین بکند . قانون برای مجلس حدود معین کرده است ، تخلف از این حدود نشود . برای رئیس جمهور تحدید کرده ، حدود قرار داده ، او هم تخلف نکند . برای نخست وزیر و امثال اینها و دولت ها حدود معین کرده

، آنها هم نباید خارج بشوند . هر که خارج بشود از حدود ، باید این را تنبه بدهند ، هدایت کنند او را .

تکلیف بر حرکت در مسیر خدا بدون خوف از چپ و راست

و شماها هم من امید این را دارم که چهره های نورانی که در مقابل من واقع شده اند بدانند که در پیشگاه خدای تبارک و تعالی هم هستید و باید برای اسلام و برای احکام و برای احکام اسلام (که به ما منت گذاشته است و همه پیروزی های ما به واسطه اوست ) خدمت بکنیم و با کمال قدرت خدمت بکنیم . خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبی را بگوئید ، پیش روشنفکرها این خوب نیست . شما نماز هم اگر بخوانید بعضی از این روشنفکرها پیششان خوب نیست ، شما اگر دعا هم بخوانید بعضی از اینها پیششان خوب نیست . من نمی گویم همه روشنفکرها ، روشنفکر خوب در همه طبقات هست اما آنهائی که از اولی که این جمهوری اسلامی خواست پایش را بگذارد در این مملکت مخالفت کردند و آنهائی که به اسم خدمت به خلق می خواهند نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند . شما خوف هیچ کس را نداشته باشید ، نه خوف چپی ها را داشته باشید ، نه خوف راستی ها را داشته باشید . شما در مسائل قانون اساسی است و اسلام و قانون اساسی هم تابع اسلام است باید به اسلام فکر بکنید ، نباید فکر کنید که حالا که در فلان کشور کذا چه جور واقع شده ما هم خوب است که التقاطی باشیم ، یک قدری بگوئیم خدا

، یک قدری هم بگوئیم چیز دیگر . مستقیم باشید و با استقامت کارتان را پیش ببرید پشتیبان شما خداست . از هیچ چیز ، از هیچ قوه نترسید من نمی گویم که شما بر همه قوه ها غلبه می توانید بکنید . ما که چیزی نداریم ، همه چیز ما دست دشمن ماست . من عرض می کنم که وقتی بنا شد که ما به تکلیفمان عمل بکنیم و ما آن راهی را که خدای تبارک و تعالی پیش پای ما گذاشته است آن راه را برویم برای ما شکست هیچ نیست برای اینکه از دو حال خارج نیست یا این است که ما پیش می بریم که شکست هیچ نیست و یا این است که نه ، می آیند و ما را عقب می زنند ، ما تکلیفمان را عمل کرده ایم ، چه شکستی است ؟ سیدالشهدا هم شکست خورد در کربلا ، اما شکست نبود این ، کشته شد و زنده کرد یک عالمی را . امیر المومنین هم در جنگ ها ، در جنگ صفین شکست خورد لکن شکست نبود این ، او به خدمت اسلام بود و برای خدا کار می کرد ، کسی که برای خدا کار بکند ، هیچ وقت شکست در آن نیست ، برد با آنهاست . شما خوف این را نداشته باشید که اگر چنانچه یک چیزی برخلاف مثلا مسلک مارکسیسک بگوئید ، بگویند که اینها چه عقب مانده هستند ، خود آنها عقب مانده اند . همان هائی که ادعای نمی دانم کمونیستی و کذا می کنند خود آنها از همه قلدرتر و

از همه دیکتاتورترند و ملت هایشان را همه به بند کشیده اند ، آزادی در آن ممالک نیست برای کسی ، همانطوری که در ممالک غربی هم آزادی نیست در کار ، صحبت آزادی ، حرف آزادی است . اگر آزادی باشد ، این سیاه های بیچاره چه کرده اند که اینطور تحت فشارند ؟ در هیچ جای دنیا شما خیال نکنید که این طرح هائی که می دهند و این بساطی که درست می کنند یک واقعیتی باشد و بخواهند روی آن رفتار بکنند . این مجلس های کذا که در دنیا درست شده است و به دست قدرتمندها درست شده است و لهذا حق وتو دارند ، همه از آن قدرتمندها ، اینها همه بازی است برای بلعیدن ماها ، این یک مانور سیاسی است که با آن ماها را اغفال کنند و ماها با ببلعند . شما نباید گول از اینها بخورید و تحت تاثیر نه شرقی ها واقع بشوید و نه غربی ها وارد بشوید ، شما آنطوری که اسلام مقرر فرموده است عمل بکنید ، اگر هر کس هم هر چه به شما بگوید اعتنا به او نکنید . اسلام مدنظر شما باشد و این را بدانید که آنهائی که با این مجلس مخالفند و آنهائی که با این انقلاب مخالفند و آنهائی که با اسلام مخالفند هر کاری بکنید آنها به مخالفت خودشان ادامه می دهند منتها یک وقتی با یک بهانه است بعد یک بهانه دیگر پیدا می کنند . شما توجه داشته باشید که اسلام به اسلام خدمت کنید و به کشور خودتان خدمت کنید . شما

وکیل مردمی هستید که همه اسلام را می خواهند و همه کشور خودشان را می خواهند و شما باید برای این ملت خدمت بکنید ، به آن چیزی که شما را وکیل کرده است خدمت بکنید ، اگر انحراف پیدا کنید برخلاف ملت ، خیانت کرده اید به وکالتی که دارید . و من امیدوارم که انشاءالله شما با کمال قدرت ، با کمال عزت و عظمت این نهضت را به پیش ببرید و مجلس ، یک مجلس اسلامی اخلاقی همه چیز تمام باشد و شما معلم اخلاق جامعه باشید و همه جامعه هم پشتیبان شما باشد و همه تان یک هویت بین دولت و ملت و ارتش و مردم همه یک هویت باشید ، همه اعضای یک انسان باشید ، همه در خدمت انسان کامل که رسول اکرم (ص ) است باشید و همه به منزله اعضای او باشید برای خدمت و اگر اینطور شد ، پیروزی نصیبمان هست و اگر خدای نخواسته انحرافات پیدا شد و اغراض شخصیه پیش بیاید و نمی دانم مسندها بحث بشود و مقام ها طرح بشود و امثال اینها ، این اولا انحطاط اخلاقی زیاد است و انحطاط در پیشگاه خداست و ثانیا خوف این است که نتوانید این بار را به منزل برسانید .

خداوند انشاءالله همه شما را تایید کند و همه ما را و همه مسلمین را تایید کند و همه را از شر شیطان بزرگ و آنهائی که دنباله او هستند حفظ کند و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/3/59

پیام امام خمینی به مناسبت افتتاح مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن

الرحیم

با خواست خداوند متعال و به مبارکی و میمنت در روزی بسیار بزرگ مجلس شورای اسلامی افتتاح می شود . سیزدهم رجب که روز ولادت با برکت و سعادت بزرگمرد تاریخ و معجزه دهر امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه ، مجلس مقدس شورای اسلامی که اولین مجلس جمهوری اسلامی است و اولین مجلس است که با انتخابات آزاد انجام گرفت ، گشایش می یابد و من امیدوارم که این مجلس به برکت ǙʙƠروز مبارک ، مجلس عدالت و پیرو اسلام و به نفع مسلمین و کشور اسلامی باشد . سپاس خداوند بزرگ را که در مدتی کوتاه ملت ایران موفق شد که اساس جمهوری اسلامی را با آزادی و آرامش بنیان گذارد و این از برکت اسلام و وحدت کلمه قشرهای متعهد اسلامی است . اینجانب طلیعه این مجلس مبارک را به ملت بزرگ ایران و شما نمایندگان محترم تبریک عرض می کنم و تذکراتی را که دوستان من خود نیز توجه دارند تکرار می نمایم :

1!!! شما دوستان محترم نماینده ملتی هستید که جز به اسلام بزرگ و عدالت الهی اسلامی فکر نمی کننϠو انتخاب شما برای پیاده نمودن عدالت اسلامی که در طول سلطنت ظالمانه و غاصبانه رژیم شاهنشاهی از آن محروم بودند ، رژیمی که ثروت سرشار کشور را به خود و هم پیمانان نامیمون خود اختصاص داد و برای ادامه سلطه جبارانه خود به جیب ابر قدرت ها ریخت و ملت مظلوم را در سطح بسیار وسیعی از اولین احتیاجات محروم و به خاک سیاه نشاند و کشور را در تمام زمینه های فرهنگی ، اقتصادی ،

سیاسی و نظامی وابسته به اجانب و خصوصا آمریکا کرد . ببینیم شما و دولت منتخب شما با ملت مستضعف که به حرکت انقلابش همه ما را از انزوا خارج نمود چه خواهید کرد .

2!!! امید آن است که رسیدگی به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر می گیرد در راس برنامه ها قرار گیرد و در نخستین مجلس شورای اسلامی طرح هائی جدی در رفاه حال این طبقه محروم داده شود و از طرف دولت منتخب شما بدون مسامحه به مورد اجرا گذاشته شود تا در پیشگاه خداوند متعال ، بعضی از دیون خودتان را به این طبقه عزیز که جان خود را برای اسلام و آزادی و استقلال کشور در طبق اخلاص گذاشته و پیروزی را برای انقلاب اسلامی به ارمغان آورده اند ، ادا کرده باشید .

3!!! شما منتخبین مجلس که از پشتیبانی جدی ملت عزیز برخوردارید ، باید با کمال قدرت در مقابل قدرت های شیطانی که

در رژیم دست نشانده سابق ، حاکم بر سرنوشت ما بودند بایستید و از هیچ قدرتی غیر از قدرت خداوند قادر نهراسید و جز به مصالح کشور به چیز دیگری فکر نکنید . متوجه باشید که در خارج از مجلس با صحنه سازی ها و اغفال ، چه بسا چپگرایان و یا راستگرایان و یا ریشه فاسد رژیم سابق طمع کنند که با نفوذ در مجلس مقاصد شوم اجانب را تحمیل نمایند . باید همه با هوشیاری در طرح ها و مسائل روز دقت فرمائید و از کید دشمنان به خدای تعالی پناه ببرید . خداوند متعال همه

ما را از لغزش ها نگه دارد .

4!!! بحمدالله در مجلس ، دانشمندان و علمای آشنا به احکام شرع مطهر حضور دارند و فقهای نگهبان حاضرند ، لیکن لازم است طرح هائی که در مجلس می گذرد مخالف با احکام مقدسه اسلام نباشد و با کمال قدرت ، با پیشنهادهای مخالف با شرع مقدس که ممکن است از روی ناآگاهی و غفلت طرح شود شدیدا مخالفت نمائید و از قلم های مسموم و گفتار منحرفین هراسی نداشته باشید و سخط خالق را برای رضای مخلوق تحصیل نکنید و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانید .

5 !!! این مجلس که اولین دوره در جمهوری اسلامی است ، الگوئی است برای مجالس آینده و هر سنت حسنه و یا سیئه ای ممکن است هر مجالس دیگر اثر گذارد و برای شما اجر جزیل و یا خدای نخواسته وزر و وبال به بار آورد . لازم است در مذاکرات و برخورد آرا به طور آرام و با احترام متقابل عمل شود ، نه مثل دوره های رضا خان و بعد از آن و لازم است از دسته بندی ها و جهت گیری های غیر اصولی برای کوبیدن طرف مقابل جدا احتراز شود که تنها حل مسائل در محیط آرام امکان پذیر است .

6 !!! ویژگی این مجلس و محیط کشور در این دوره ایجاب می کند که مجلس و دولت هماهنگ شود تا بر مشکلات کشور فائق آیند و هیچ یک از نهادهای جمهوری اسلامی خصوصا مجلس و رئیس جمهوری و دولت برای یکدیگر و دیگران کارشکنی نکنند و خود را به طور جدی در

خدمت اسلام و کشور در آورند تا خدای متعال آنها را پشتیبانی فرماید و ندای آسمانی انسان ساز (واعتصموا بحبل الله جمیعاو لا تفرقوا) را در نظر داشته و اطاعت نمایند و از منازعه و تفرقه اجتناب نمایند و به امر آموزنده الهی گوش فرا دهند و (و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) که دنباله آن تنازع ، فشل و شکست و رفتن رنگ و بو و آبروست .

7 !!! سیاست نه شرقی و نه غربی را در تمام زمینه های داخلی و روابط خارجی حفظ کنید و کسی را که خدای نخواسته به شرق و یا به غرب گرایش دارد هدایت کنید و اگر نپذیرفت ، او را منزوی نمائید و اگر در وزارتخانه ها و نهادهای دیگر کشور چنین گرایشی باشد که مخالف مسیر اسلام و ملت است اول هدایت و در صورت تخلف ، استیضاح نمائید که وجود چنین عناصر توطئه گر در راس امور یا در قطب های حساس موجب تباهی کشور خواهد شد .

8 !!! طرح ها و پیشنهادهائی که مربوط به عمران و رفاه حال ملت خصوصا مستضعفین است انقلابی و با سرعت تصویب کنید و از نکته سنجی ها و تغییر عبارات غیر لازم که موجب تعویق امر است اجتناب کنید و از وزارتخانه ها و ماموران اجرا بخواهید که از کاغذ بازی ها و غلط کاری های زمان طاغوت اجتناب کنند و رفاه ملت

مظلوم و عقب افتادگی های آنها را به طور ضربتی تحصیل و ترمیم کنند .

9 !!! در ادارات دولتی قوانین دست و پاگیری که در مجالس غیر قانونی رژیم سابق به تصویب رسیده

و موجب تعویق و یا تعطیل امور شده و می شود و جامعه را به تنگ آورده است به طور انقلابی لغو کنید (گر چه خود لغو است ) و به جای آنها قوانین مترقی را که رفاه ملت در آنها به بهترین وجه ملاحظه شده باشد جایگزین گردانید .

10!!! مجلس جمهوری اسلامی همان سان که در خدمت مسلمین است و برای رفاه آنان فعالیت می نماید ، برای رفاه و آسایش اقلیت های که در اسلام احترام خاصی دارند و از قشرهای محترم کشور هستند اقدام و فعالیت می نماید و اساسا آنان با مسلمانان در صف واحد و برای کشور خدمت می کنند و در صف واحد از تمام ارزش ها و ماثر آن برخوردار باشند .

11!!! از حضرات فقهای نگهبان تقاضا می شود که در ماموریت مهم خود به هیچ وجه ملاحظه اشخاص و یا گروه های انحرافی را ننموده و به وظیفه بسیار خطیر خود قیام و اقدام نموده و نگهبانی از اسلام و احکام مترقی آن نمایند و خدمت خود را با قدرت تمام در پیشگاه خداوند متعال و ولی مطلق او حضرت ولی الله اعظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرضه دارند . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور عزیز را خواستارم .

والسلام علی المسلمین و علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/3/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مسؤ ولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

میزان حاکمیت الله در نفوس ، محکی برای سنجش ایمان

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان متشکرم که در اینجا مجتمع شدند و با من مواجه شدند تا چند کلمه ای عرض کنیم . خدای تبارک و تعالی یک میزانی در قرآن کریم قرار داده است که با آن میزان ما

باید خودمان را و دیگران را بشناسیم . می فرماید که : (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاء هم الطاغوت یخرجونم من النور الی الظلمات ) . میزان در مؤ من و غیر مومن ، مؤ من واقعی و غیر مؤ من این است که کتاب خدا می فرماید که اگر چنانچه مؤ من است ، خدای تبارک و تعالی ولی اوست و مومنین را خدای تبارک و تعالی از همه ظلمت ها ، از همه تاریکی ها ، از همه چیزهائی که انسان ها را محجوب می کند از حق تعالی ، از همه اینها اخراج می کند و در نور وارد می کند . این انسانی که در اینجا غرق حجاب هاست ، غرق ظلمات است ، اگر چنانچه ایمان واقعی بیاورد ، از همه انواع ظلمات ، خداوند او را خارج می کند و به نور وارد می کند . یک قلب ظلمانی که در این عالم تمام چیزهایش حجاب است برای او ، این حجاب ها را خدای تبارک و تعالی یکی پس از دیگری بر می دارد و نور را به جای آنها می گذارد که نور مطلق همان جمال خودش هست . ما اگر بخواهیم خودمان را بسنجیم و کسانی که مدعی هستند بسنجیم ، باید ببینیم که این میزان ، این دو تا میزانی که خدای تبارک و تعالی برای معرفی مومن ها و غیر مومن ها فرموده است ، در خودمان هست یا نیست . به مجرد اینکه من یا شما ادعا کنیم که ما مؤ من بالله هستیم ،

تا آن محکی که خدای تبارک و تعالی قرار داده است در ما نباشد یک ادعای پوچی است . ببینیم که ما از اولیای خدا هستیم و خدا ولی ماست ، یا از اولیای طاغوت هستیم و طاغوت ولی ماست . اگر چنانچه از این گرفتاری های عالم طبیعت ، از این ظلمت های عالم طبیعت شما شما دیدید که خارج شدید ، علاقه هایی که انسان به این عالم طبیعت دارد ، این علاقه ها برداشته شده است یا کم شده ، اگر شما خودتان را یافتید که هر کاری می خواهید بکنید برای خدا می خواهید بکنید ، حکومت الله در شما و در قوای شما سلطه دارد ، شما همه چیزتان ، تمام اعضا و قوایتان فرمانبردار حکم خداست . چشم شما احتراز کند ار آن چیزهائی که موجب ظلمت قلب می شود ، الله ولی است . محک بزرگی است که هرکس خودش را می تواند بشناسد ، می تواند بفهمد که این ایمانی که ادعا می کند ، همان ادعاست یا خیر نور ایمان در قلب او وارد شده است و ظلمت ها

همه بر کنار شده است . ما ، هر کس ، در هر جا که هستیم و شما در هر محلی که هستید ، چه در بازار باشید و چه در مدرسه و چه سپاه پاسداران باشید و چه قوای انتظامیه دیگر و چه رئیس جمهور باشید یا وزیر باشید یا وکیل باشید یا سایر قشرهای دیگر ، این حکم عمومی ، این میزان عمومی ، این محکی که برای عموم است در این معنا ، این محک

را باید ما خودمان پیش خودمان وقتی که آن در شب خلوت هست و شما فارغ هستید ، فکر کنید که آیا قلب شما یک قلب نورانی متوجه به نور است یا یک قلب ظلمانی متوجه به آمال شیطانی یا الله است یا طاغوت ، این از این دو حال خارج نیست ، یا حکومت در ما ، حاکم در ما الله است یا حاکم در ما طاغوت است . اگر چنانچه ما توجه مان به این دنیا و به این مسائلی که بر ما عرضه می شود در دنیا ، توجه مان به عالم طبیعت است ، هر چه می خواهیم برای خودمان می خواهیم ، هر کاری می کنیم خدا در کار نیست ، ما از طاغوتیم و اولیاء ما هم طاغوت است و اگر چنانچه خودمان را تهذیب کنیم ، خودمان را تربیت کنیم و از این غلاف هائی که هست خارج کنیم و به مبداء نور برسیم و قلب ما متوجه به حق تعالی باشد ، به نور مطلق باشد ، خدمتگذار حق باشیم هر چه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف کنیم ، این علامت این است که ما از ظلمت ها یا از بعضی ظلمت ها خارج شدیم و به نور و بعض مراتب نور وارد شدیم . شما آقایان که در راس سپاه پاسداران هستید ، خودتان را ، توجه کنید به خودتان ، توجه کنید ببینید که در این خدمت ، اخلاص دارید برای خدا ، برای خدا خدمت می کنید ، برای احکام خدا خدمت می کنید ، برای جمهوری اسلام خدمت

می کنید یا اینکه نه ، مقصدتان چیزهای دیگری است و این بهانه است . این محک را در خودتان آزمایش کنید ، اگر دیدید اغراض خیلی دنبال هم اغراض است که پیش می آید ، غرض های نفسانی است ، این (من باید چه باشم ، او باید چه باشد) غرض های حیوانی است ، اگر دیدید اینطور است ، باید خودتان را از این ورطه ای که مهلک است نجات بدهید . مبادا یک وقت تمام عمر انسان در خدمت طاغوت بوده و خودش نمی فهمیده . این از اموری است که اینقدر دقیق است که خود انسان هم خودش را نمی تواند بفهمد . گاهی انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم می رود و نمی فهمد . از اول عمر تا آخر عمر دارد روی اغراض نفسانیه عمل می کند ، پاسداری هم اگر می کند ، روی اغراض نفسانیه است و به خدا ارتباط ندارد ، در ارتش هم که هست ، خدمت نظامی هم که می کند روی اغراض نفسانیه است و ارتباط به خدا ندارد ، طلبه هم هست و درس هم که می خواند روی اغراض نفسانیه است به خدا ارتباط ندارد ، ملا هم هست و فتوا می دهد روی اغراض نفسانیه است به خدا ارتباط ندارد . این معیاری که خدا تعیین فرموده است اینهاست که (والذین کفروا و اولیاءهم الطاغوت ) میزان ایمان و غیر ایمان ، ممکن است که ما بالفظ و با شهادت به آن چیزهائی که میزان است در اسلام ، شهادت بدهیم ، شهادتمان هم جدی

باشد لکن باز در آن محکی که خدا قرار داده است ببینیم که ما در آن ، در آن جمعیتی که دو دسته کرده خدا ، (الذین امنوا و الذین کفروا) بخواهیم بفهمیم که ما از سنخ کفار هستیم ولو در مسلمین ، مسلمین و احکام اسلام به ما . . . . ، ما مسلمانیم ، مسلمان هم این است که شهادتین را بگوید و آدابش هم بجا بیاورد لکن ایمان یک مساءله فوق این است ، یک مطلبی بالاتر از این است . ما باید خودمان را امتحان کنیم به همین میزانی که

خدا قرار داده ، بفهمیم ولی ما خداست یا ولی ما طاغوت است ، ما داریم خدمت به شیطان می کنیم یا خدمت به خدا می کنیم . ما که داریم درس خوانیم ، برای خدا درس می خوانیم یا برای هواهای نفسانیه که همان شیطان است . ما که داریم فتوا می دهیم ، برای خدا فتوا می دهیم یا برای هواهای نفسانی که همان شیطان است . ما که در ادارات کار می کنیم ، برای خدا کار می کنیم یا برای هواهای نفسانیه که همان طاغوت است و شیطان است . این محکی است که خدا قرار داده . برادرها! اینجا یک منزلی است که شما هستید ، از این منزل باید بروید ، این خرقه را باید تهی کنید ، زود و دیر دارد اما اینطور نیست که نباشد ، هست ، ممکن است یکی صدسال هم زنده باشد لکن خواهد رفت . آیا وقتی می رود در نور وارد می شود ، یا در ظلمت ؟

میزان همین جاست . شما که پاسدارهای اسلام هستید و رفقایتان پاسدار اسلام هستند ، ببینید که اغراض هست که شما را وادار کرده به اینها و هر روز یک بهانه ای می گیرند و یک کار مثلا خدای نخواسته می کنید یا نه شما یک راه مستقیم را ، یک صراط مستقیم را دارید می روید ، انحراف از این طرف و آن طرف نیست ؟ صراط مستقیم آن صراطی است که یک طرفش اینجاست و یک طرفش خداست ، مستقیم که راه صاف است ، هر انحرافی از هر طرف ، انحرافی است که انسان را از راهش باز می دارد و می کشدش به طرف ظلمت ها .

ولایت خدا و روحیه الهی زاییده از نهضت را حفظ کنید

شما کوشش کنید که اغراضتان را کم کنید حتی الامکان تا انشاءالله موفق بشوید که اغراض در شما بمیرد ، شما خدمت برای اسلام می خواهید بکنید ، از اول هم همین طور ، وقتی که این نهضت و این انقلاب اسلامی بپا شد همه گروه هائی که در ایران بودند (الا آن منحرف هائی که همیشه منحرفند) اینها همین طور به طور خودکار ، هیچ کس نیامد به شما بیخ گوشتان بگوید بیا برویم چه ، خودتان اصل فهمیدید که باید این راه را رفت ، این راه ، راه خداست ، شما یک مرتبه اش را طی کردید و او اینکه موانع را که برای پیشرفت اسلام بود و برای پیشرفت احکام اسلام بود ، از بین برداشتید ، البته بعضی موانع هست اما مهمش را از پیش برداشتید و همه تان با هم ، همه اهالی این مملکت با هم یکصدا

شدند و در آن حالی که همه با هم یکصدا مشغول به فداکاری بودند ، هیچ طاغوت در کار نبود ، الله بود ، یک تحول عجیب معجزه آسایی در شما و در سایر قشرهای ملت پیدا شده بود که اصلا" فکر اینکه ما یک مقامی داشته باشیم یا این کار را می کنیم برای مقامی ، این کار نبوده است . آن کسی که با مشت گره کرده جلوی تانک می رود و زیر تانک می رود این برای مقام دیگر نیست ، این برای خداست . آن کسی که بدون اسلحه حمله می کند به اسلحه دارهائی که آنها بدون ملاحظه می زنند ، این دیگر برای این نیست که برسد به یک نوای دنیائی ، دارد جانش را می دهد ، کسی که از دنیا می خواهد بگذرد ، دیگر نمی شود برای دنیا باشد . در آن تحول همه تان ، تقریبا همه آنهائی که در میدان وارد بودند زن ها ، مردها ، بچه ها ، بزرگ ها ، زن ها با بچه های کوچکی که در آغوش شان بود ، در آن حال هیچ ابدا شبهه شیطانی نبود ، هیچ آمال شیطانی توی آن نبود ، آن حالتان را یاد بیاورید . آن حالی که بالای پشت بام ها می رفتید و الله اکبر می گفتید و شیاطین در اطراف بودند که شما را نشانه بگیرند . در خیابان ها می ریختند و مقابله می کردید با آنهائی که از خدا نمی ترسیدند و شما را زیر تانک می خواستند بگیرند . آن حالتان را یاد بیاورید . آن

حال !!! حال !!! حالی است که ولی شما خدا بود یعنی همه چیزتان الهی بود ، همه حرکت ، حرکت الهی بود ، شماها یدالله بودید در آنوقت و این جماعت ، این جماعت هائی که با هم یکصدا فعالیت کردند اینها یدالله بودند (یدالله مع الجماعه ) آن حال را یادتان باشد ، همان حال را حفظش کنید ، نگوئید حالا تمام شد قضیه و حالا بیائیم سر تقسیم ، تقسیمی توی کار نیست ، تقسیمی که نیست ، تقسیم مال آنهائی است که برای آمال دنیایی کار کردند ، شما رفتید جانتان را در طبق اخلاص گذاشتید و هدیه کردید ، برای شکم رفتید این کارها را کردید که حالا می خواهید تقسیم کنید ؟ ! تقسیمی توی کار نیست ، از خدا بخواهید ، از خدا اجر بخواهید . آن چیزهائی که در دنیاست اجر این نیست که شما جانتان را فدا کردید و در طبق اخلاص گذاشتید حالا عوض اینکه جانتان را فدا کردید یک خانه می خواهید ، یک دکان خواهید ، یک پست می خواهید ، اصلا می شود این عوض او باشد ؟ ! کسی که همه چیزش را ، خودش را ، جوانش را ، همه چیزش را فدا کرده است این حالا بیاید بگوید که یک خانه ای بدهید عوض این ، این عوض دارد اصلش ؟ ! این فداکاری جز خدا کسی نمی تواند عوض بدهد ، اگر همه این دنیا را به شما بدهند ، عوض او نیست . آن حال را حفظ کنید ، برگردید به آن حال ، دوباره شما تحت

رهبری شیطان نباشید ، ولی شما طاغوت نباشد . آن حال اگر حفظ بشود ، الان هم شما ، همان ولایت خدا در شما حکومت می کند و هیچ چیز هم عوض این نمی شود . شمائی که می روید در کردستان و فداکاری می کنید ، این فداکاری در دنیا عوض ندارد که شما عوض بگیرید . اگر توی ذهن تان آمد برویم یک عوضی بگیریم ، معلوم می شود برای خدا نبوده ، برای دنیا بوده اگر قضیه تقسیم اموال است این معلوم شد مال دنیا بوده که حالا می خواهند تقسیم اموال بکنند . در جنگ حنین که مسلمین پیش بردند و غنائمی به دست آوردند ، پیغمبر اکرم (ص ) تمام این غنائم را داد به همین اهالی مکه و ابوسفیان و امثال اینها ، همه غنائم را به آن کسانی که مخالفش بودند داد بعضی ها گله کردند که آخر مثلا چه ، ما هم بودیم فرمود که شما حاضر نیستید که آنها شترها را ببرند و شما پیغمبر همراهتان باشد آنها شتر بردند ، قسمت شما پیغمبر است . حیف است انسان فداکاری بکند آنوقت شتر بخواهد . شمائی که الان بعضی تان در ، شاید خودتان هم بودید در کردستان و آن وقایع کردستان و آن فداکاری ها ، حالا که برگردید شتر می خواهید ؟ ! برای خودتان یک چیزی می خواهید ؟ ! چیزی می تواند مقابل این فداکاری باشد ؟ ! بگذرید از این علائق ، اینها ، این علائق همه اش ظلمت است ، همان ظلماتی است که خدا می فرماید و (الذین کفروا

اولیاء هم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات ) . فطرت همه بر نورانیت است . فطرت شما فطرت نورانی است ، فطرت توحید است ، به دست خود ما این فطرت به جهالت ها ، به ظلمات کشیده می شود و ما باید خودمان را مواظبت کنیم ، باید مجاهده بکنیم خودمان را ، باید حساب خودمان را بکشیم قبل از اینکه آنجا حساب از ما بکشند . خودتان حسابتان را بکشید قبل از اینکه حسابگرها حساب شما را بکشند . همه لحظات چشم های شما ، همه خاطرات ذهن شما ، تمام تفکرات باطن شما در حضور خداست و در نامه ها هم در پرونده ها ثبت است . هر لحظه ای که در لحظات چشم شما بر خلاف آن چیزی که دستور است واقع بود ، در حضور خداست و ثبت است و در روایات هم هست که اینها هفته ای دو مرتبه اعمال عرضه می شود بر ولی امر ، بر امام زمان سلام الله علیه . توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی عرضه شد بر امام زمان سلام الله علیه خدای نخواسته آزرده بشود و پیش ملائکه الله یک قدری سرافکنده بشود که اینها شیعه های من هستند ، اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند . رئیس یک قوم اگر قومش خلاف بکند ، آن رئیس منفعل می شود . ای پاسدارهای عزیز و ای سربازهای اسلام ! در هر جا هستید از خودتان هم پاسداری کنید تا به پیروزی بر نفس خودتان و پیروزی بر همه شیاطین نائل شوید .

من امیدوارم که شماهائی که در این نهضت با آن جوش و با آن خروش و با آن فداکاری شرکت کردید ، در این بین راه ، یک کسی نباشید که نارفاقتی بکنید و بین راه رها کنید . این قافله راه افتاده است و دارد طرف خدا می رود ، همه با هم باشید در این راه ، وقتی همه با هم شدید در این راه ، خداوند با شماست ، تفرقه نکنید ، با هم برادرند همه (انما المومنون اخوه ) برادرید . باید باز این یک محکی است که ما ببینیم که به دیگران به چشم برادری نگاه می کنیم و برادروار با هم هستیم یا نه خدای نخواسته یک خصومتی توی کار هست و یک گرفتاری هائی هست . مؤ من آن است که با مؤ من دیگر برادر باشد ، این عقد برادری را خدا در اصل برای شما ایجاد کرده . برادرها! ما بین راه هستیم و دشمن در کمین . یک راهی است که شخصی ما داریم می رویم که این صراط الهی است دشمن ابلیس است و می خواهد نگذارد شما این راه را طی کنید ، مراقبت از خودتان بکنید که این راه را با سلامت طی کنید و در آنجا که می روید با سلامت وارد بشوید . یک راهی هم ، راهی است که اجتماعی باید برویم و بروید و او پیشبرد اهداف اسلامی است که بحمدالله تا اینجا که آمدید ، خوب آمدید و از اینجا به بعد هم با سلامت و خوبی پیش بروید . اگر چنانچه همان حالی که در زمان

انقلاب و آنوقتی که همه تان در خیابان ها و در میدان ها وارد می شدید آن حال را به نظر بیاورید ، حالا هم همان حال را در خودتان احیاء کنید ، ایجاد کنید آن حال را اگر چنانچه در خودتان ایجاد کنید ، همه با هم برادر خواهید بود و این آمالی که در همه ممکن است خدای نخواسته باشد اینها از بین می رود و به جای او صفا ، برادری می نشیند .

جمهوری اسلامی امانتی در دست ملت

شما الان یک امانتی دست تان هست باید حفظش کنید ، آن امانت جمهوری اسلامی است این را خدا داد به ما ، ما نباید خیال کنیم که ماها چه کردیم . اگر ما بگوئیم ماها چه کردیم ، این همان حرف های شیطان است ، این را خدا به ما داده . یک جمعیت کمی که هیچ چیز نداشت ، خدا به او عنایت کرد که آن قدرت های بزرگ را شکست و جمهوری اسلامی را هم با همه نهادهائی که دارد بحمدالله تعالی تحقق پیدا کرد . الان جمهوری اسلامی امانتی است دست ما ، اگر ما در اینجا یک وقتی خدای نخواسته با هم خلاف بکنیم ، سپاه پاسداران بین خودشان اختلافی باشد ، بین خودشان با سایر قوای انتظامیه خلافی و اختلافی باشد ، آنها با شما خلاف و اختلافی بکنند ، قشرهای دیگر ملت با هم سر دنیا هی خلاف کنند ، اگر اینطور بشود ، این امانت را ما نمی توانیم به صاحبش رد کنیم . باید امانت را به اهلش رد بکنیم ، جمهوری اسلامی را به آخر برسانیم و احکام

اسلام را در کشور خودمان اول و انشاء الله در همه کشورها بسط بدهیم . این امانتی است که باید حفظش بکنیم . نروید دنبال آمال و آرزوها و مسائل دیگری که پست هست و شیطانی . باید علو همت داشته باشید . همانطوری که جان را که می خواستید فدا کنید بالاترین علو همت بود ، حالا هم علو همت پیدا بکنید و از اینکه یکی جلو و یکی عقب ، هیچ ابدا اعتنایی به این مسائل نکنید ، همه در محضر خدا با هم هستند و همه انشاء الله از جنود خدا و ولی همه انشاءالله خدای تبارک و تعالی است و شما را از همه انواع ظلمات انشاءالله خارج می کند و به نور مطلق می رساند . خداوند همه تان را تایید کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سایر قوای انتظامی

شما باید همچون علی (ع ) در مقابل دشمن کوبنده و در بین خودتان رحیم باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

من این عید سعید را به همه ملت ایران و بخصوص سپاه پاسداران و سایر قوای انتظامی تبریک عرض می کنم . این روزی است که به واسطه تولد مولا علیه السلام که تولد عدالت مطلق و تولد رحمت الهی است ، به همه شماها تبریک عرض می کنم . من امیدوارم که این عدالت که به چهره تابناک علی بن ابیطالب سلام الله علیه ظاهر شده است ، در ملت ما و بخصوص قوای انتظامیه جلوه گیر شود . شماها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و پاسدار اسلام و قرآن هستید باید به همان نحو که مولا علیه السلام مظهر عدالت بود و مظهر رحمت ، شما هم اقتدای به آن حضرت

کنید و با عدالت با مردم و بین خودتان رفتار کنید و با عطوفت . از خاصه هائی که خدای تبارک و تعالی برای مؤ منین ذکر می فرماید ، این است که ععع (اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) عععع بر کفار شدید هستند و کوبنده ، و در بین خودشان رحیم و با رحمت رفتار کنند . ما اگر بخواهیم بفهمیم که مؤ من هستیم و تابع دستورات اسلام هستیم ، باید این میزان را در خودمان ببینیم هست و برای مشرکین توفنده و کوبنده و برای مسلمین رحمان و رحیم و با رحمت . من امیدوارم که این عدالتی که به یمن وجود اسلام و اولیاء اسلام در بین بشر آمد ، ما بتوانیم بعد از دو هزار و پانصد سال ظلم و رژیم ظالم و بعد از پنجاه سال خیانت و ظلم ، ستم و چپاولگری بتوانیم انشاءالله تعالی در ایران اولا و در سایر جهان بعدها پیاده کنیم .

این تحول روحی معجزه آسا را حفظ کنید

برادران باید متوجه باشند که هر صفت کمالی که در دنیا بخواهد باشد ، هر شخصی باید از خودش شروع کند . شما اگر بخواهید انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی در ایران پیاده کنید باید این انقلاب اول از باطن خودتان باشد ، روح شما منقلب بشود و بحمدالله تعالی در این نهضت و در این انقلابی که واقع شد ، روح ملت ما و خصوصا جوان پاسداران ، سربازان ، انقلاب پیدا کرد . انقلاب معجزه آسا آنکه ، آن روحی که با سالها مجاهدت نمی شد متحولش کرد به یک روح انسانی ، فداکار برای انسان و اسلام ،

کان در یک شب واقع شد . جوانان ما را که در طول تاریخ و خصوصا در این اواخر کشانده بودند به مراکز فساد و نقشه این بود که جوانها به مراکز فساد کشیده بشوند تا میدان خالی بشود برای چپاولگران ، در این انقلاب به طور معجزه آسا از مراکز فساد کشیده شدند به میدان مبارزه . آنهائی که فکر نمی کردند جز برای عیاشی و امثال ذلک ، یکدفعه متحول شدند به یک انسان هائی که پشت کردند به آن رژیم و به آن پیوندهائی که رژیم در این عالم در ایران درست کرده بود ، به آنها پشت کرده و روی به قرآن کریم و به اسلام آوردند . مبارک باد بر شما این روز و مبارک باد بر شما این تحول . لکن از حالا به بعد هم ما احتیاج داریم که این تحول روحی محفوظ بماند ، احتیاج داریم همه ما به اسلام و تعالیم عالیه اسلام ، به اینکه این تحول روحی که در اول حاصل شد و معجزه آسا بود ، این را حفظ کنید ، در فکر پیشرفت باشید ، در فکر این باشید که به جلو بروید ، بر نگردید به عقب . اگر انحطاط اخلاقی یا فکری حاصل بشود ، این برگشت به عقب است و ارتجاع و اگر پیش بروید و با همان خلقی که در مبارزه برای شما پیدا شد و همان تحولی که در اول انقلاب برای شما پیدا شد و با همان تحول ، بساط ظلم را به هم پیچیدید ، انشاءالله رو به قرآن می روید و رو به اسلام

و رو به خدا ، صراط مستقیم ، همان راه اسلام و خدا را طی کنید که صراط انسانیت است . راه همین است ، راه مستقیم همین است . آن راهی که شما در سوره حمد در نماز می خوانید که ععع (اهدنا الصراط المستقیم ، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین ) عععع صراط مستقیم همین صراط اسلام است که صراط انسانیت است ، که صراط کمال است که راه به خداست . سه راه هست ، یک راه مستقیم و یک راه شرقی مغضوب علیهم و یک راه غربی ضالین . شما به همین راه مستقیم که راه انسانیت ، راه عدالت ، راه جانبازی برای اسلام و عدالت اسلامی است بروید . این راه مستقیم را اگر چنانچه بدون انحراف به این طرف و آن طرف ، بدون انحراف به شرق و غرب ، بدون انحراف به آن مکتب های فاسد طی کردید ، این راه مستقیم ، منتهی به خدا می شود . آن صراطی که تا جهنم کشیده شده است ، اگر مستقیم در این عالم حرکت کنید ، از آن صراط مستقیما رد می شوید . جهنم باطن این دنیاست . اگر مستقیم از این راه رفتید و طرف چپ یا راست منحرف نشدید ، از صراط در این عالم هم مستقیم عبور می کنید و به چپ یا راست متمایل نمی شوید ، که اگر به چپ متمایل بشوید به جهنم است و اگر به راست متمایل شوید جهنم است . راه خدا مستقیم است . ععع (صراط الذین انعمت علیهم ) عععع صراط

، راه آنهائی که خداوند به آنها منت گذاشته است و نعمت عطا فرموده است ، نعمت اسلام ، بزرگترین نعمت ، نعمت انسانیت ، بزرگترین نعمت شما به همین راه مستقیم ، در همین راهی که آمدید و برای اسلام آمدید و برای پاسداری از اسلام آمدید و همه ما و همه ملت باید پاسدار باشد و پاسدار از اسلام و قرآن کریم باشد ، این راه مستقیم است . راه پاسداری از اسلام ، راه مجاهده در راه اسلام ، در راه خدا ، این راه مستقیم است . این همان صراط مستقیمی است که شما در نماز از خدا می خواهید . انحراف پیدا نکنید که انحراف یک طرفش مغضوب علیهم است و یک طرفش والضالین است . گمراهان ، آنهائی که خدای تبارک و تعالی به آنها غضب کرده و آنهائی که گناهکار هستند ، هر دوی آنها راهشان به جهنم است ، برادران ! تا اینجا آمدید خوب آمدید و خدا به شما توفیق بدهد . از اینجا به بعد هم خوب بروید و خداوند شما را تاءیید کند . شما با خودتان ، با خدای خودتان قرار بدهید

که این راه را به آخر برسانید و قرار بدهید که سربازان اسلام باشید تا آخر و انشاءالله دست تمام مغضوب علیهم و الضالین را از این مملکت کوتاه کنید . خداوند همه شما را موفق و مؤ ید کند و من خدمتگذار همه شما و دعاگوی همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/3/59

پیام امام خمینی در رابطه با کنفرانس رسیدگی به جنایات آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که نمایندگان بعضی از ملت ها و احزاب سیاسی

برای رسیدگی به جرائم دولت آمریکا و وابستگان آن از آن جمله محمدرضا شاه مخلوع به ایران ، این کشور غارت زده و مظلوم آمده اند با تشکر از زحمات آنان باید تذکر دهم که ملت و دولت ایران قادر نیستند که جمیع اسناد جرائم پنجاه ساله رژیم سابق و جرائم بیش از سی سال دولت آمریکا را به شما نمایندگان محترم عرضه دارند .

چطور ممکن است اسناد قتل ها و شکنجه های وحشیانه و زندان های رژیم سفاک گذشته را در طول پنجاه سال از سراسر کشور جمع آوری کنند و چگونه می توانند اسناد و اسامی شهدای مسجد گوهرشاد و قتل عام های مکرر در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا و از 15 خرداد 42 تا زمان سقوط رژیم را خصوصا در دو سه سال اخیر را جمع آوری کرده و عرضه نماید و چطور می توانند تمام قراردادهای تحمیلی از طرف دولتمردان آمریکا توسط شاه خائن علیه ملت مظلوم ایران را مفصلا ارائه دهند . و چطور ممکن است قبرستان های شهدای ما را که در سراسر ایران بر اثر کشتارهای دسته جمعی بوجود آمده است ارائه دهند .

و چگونه ممکن است معلولین از 15 خرداد 42 تا سال های اخیر را که در شهرهای سراسر کشور متفرقند به شما ارائه دهند .

آنچه دولت می تواند ارائه دهد اسناد ناچیزی است که عمال دولت آمریکا نرسیده اند تا آنها را محو کنند و اسنادی است که حتی بعد از سقوط شاه در اصطلاح سفارت آمریکا موجود است . با آنکه اکثر اسناد مهم به دست کارمندان این به اصطلاح سفارتخانه پودر شده است

که امکان استفاده از آنها دیگر نیست ولی آنچه به دست آمده است دخالت آمریکا را در کشور ما ثابت می کند .

مستشاران آمریکا در مقدرات کشور مظلوم ما دخالت های مستقیم داشتند . تحمیل کاپیتولاسیون بر ملت مظلوم ما به وسیله شاه مخلوع سابق از بزرگترین جنایات آمریکا بود که با مخالفت روحانیون و ملت متدین مواجه گشت و از آن پس چه ستم ها و چه جنایات که بر ملت ما وارد نشد .

شما آقایان نمایندگان بدانید سفارت آمریکا که به دروغ نام آن را سفارتخانه گذاشته اند دارای دستگاه هائی است که مخصوص جاسوسی در ایران و منطقه است و این محل برای جاسوسی و دخالت در مقدرات کشور ما تاءسیس شده بود .

پیاده کردن قوای نظامی در کشوری مستقل جرمی است نابخشودنی و بار دیگر کارتر گفته است دوباره در ایران دخالت نظامی می کنیم . باید بگویم ملت ما آنچه تاکنون از اکثر دولت ها دیده است طرفداری از ظالم و محکوم کردن مظلوم می باشد . ملت ما اکنون چشم به شما نمایندگان دوخته اند که برای رسیدگی به جرائم و شاه مخلوع به ایران آمده اید و از شما امید عدل و انصاف دارد . ما امیدواریم که نتیجه این بررسی محکوم نمودن ظالم باشد .

از خداوند متعال نجات مستضعفان جهان را خواستارم .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شرکت کننده در کنفرانس بین المللی بررسی مداخلات آمریکا در ایران

وحشت کارتر از بررسی مداخلات آمریکا در ایران دلیل مجرم بودن اوست

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از آقایانی که زحمت کشیدند و به کشور خراب مظلوم ما آمدند . انشاءالله خداوند توفیق بدهد به همه که به راه حق بروند و از مظلوم ها

طرفداری کنند در تمام کشورها . من یک سؤ الی دارم و آن اینکه چرا آقای کارتر از آمدن این هیاءت ها به ایران اینقدر وحشت دارد و چرا برای کسانی که از مملکت خودشان هستند و از شخصیت های بارز هستند ، برای آمدن ایران جریمه قرار داده است و چرا از آمدن شاه به ایران اینقدر وحشت دارد و چرا از محاکمه این اشخاصی که در سفارت اینجا که به اصطلاح ما لانه جاسوسی است وحشت دارد ؟ اگر ایشان دخالتی در مقدرات مملکت ما نکرده است و اگر دولت آمریکا با سرنوشت مملکت ما کار نداشته است و سفارتخانه او مثل سفارتخانه های صحیح هست ، این باید پیشقدم بشود به اینکه هیاءت هائی بیایند رسیدگی کنند . چرا اینقدر وحشت دارد از اینکه رسیدگی بشود ؟ مگر چه کرده است ؟ مگر دولت آمریکا با مملکت ما چه کرده است که ایشان وحشتناک است ؟ اگر آنطوری که ایشان مدعی هستند و طرفدارهای ایشان مدعی هستند ، با کمال خوبی رفتار کرده است و به قوانین بین المللی احترام گذاشته است و با ایران به طور ظلم و جور رفتار نکرده است ، باید ما که ادعا می کنیم ، او بفرستد یک عده ای خودش ، تجهیز کند یک جمعیت هائی از همه اطراف دنیا که بیایند اینجا و ببینند که او چقدر رفتار خوب کرده است ، چقدر با مردم ایران به انسانیت رفتار کرده است و این ایرانیانند که نمک نشناسند! ما اگر دلیل دیگری نداشتیم برای مجرم بودن آمریکا جز این جلوگیری کردن از افرادی که از

ملت خودش است و از شخصیت های بزرگ ملت خودش هستند و او برای آنها جریمه قرار داده است پنجاه هزار دلار و ده سال حبس . مگر چه شده است ؟ مگر چه کرده است در اینجا که برای افرادی که می خواهند بیایند رسیدگی کنند جریمه قرار می دهد ؟ ما اگر هیچ دلیلی نداشتیم الا این ، کسانی که اطلاع نداشتند می فهمیدند که یک مساءله ای در کار هست که این وحشت را دارد ، کارهائی انجام شده است که این وحشت را دارد .

کشورهای ضعیف میدان همیشگی تاخت و تاز ابرقدرت ها

مع الاسف ملت های ضعیف ، کشورهای ضعیف در حال جنگ و در حال صلح ، اینها پایمال می شوند . گفته می شود که خروس ، هم در عزا و هم در عروسی ذبح می شود ، ملت های ضعیف هم اینطورند . من هر دو جنگ بین المللی را یادم هست و گمان ندارم هیچ کدام از شما جنگ بین المللی اول را یادش باشد . ما در جنگ بین المللی هم مشاهده می کردیم ، من کوچک بودم لکن مدرسه می رفتم و سربازهای شوروی را در همان مرکزی که ما داشتیم در خمین ، من آنجا آنها را می دیدم و مورد تاخت و تاز ما واقع شدیم در جنگ بین المللی اول . جنگ بین المللی دوم را بسیاری از شماها یادتان هست که ما مورد تاخت و تاز این سه قوه واقع شدیم ، آمریکا ، انگلستان ، شوروی . سربازهای آنها در همه کشور ما تقریبا پخش بودند . شوروی تقریبا از بیرون تهران تا خراسان ، انگلستان در

قم و آنجاها و کسان دیگر هم جاهای دیگر . ما مورد تاخت و تاز بودیم به عنوان پل پیروزی . ما باید مورد تاخت و تاز بشویم تا آقایان پیروز بشوند بعد هم که پیروز شدند و حال صلح پیش آمد باز ما ذبح شدیم . کشورهای ضعیف اینطورند ، در حال صلح مورد تاخت و تازند و ذبح و در حال جنگ هم همین طور . ما حال صلح مان بدتر از حال جنگ مان بود و در حالی که دنیا در صلح به خیال خودشان آرامش و صلح بود ، این قوای بزرگ جنگ نداشتند ، فرصت داشتند که همه چیز ما را از دست بدهند ، ببرند ، بگیرند از ما ، ما در طول مدتی که انگلستان و آمریکا در اینجا دخالت مستقیم داشتند ، هیچ چیز نداشتیم ، نه فرهنگ ما یک فرهنگ سالم بود و فرهنگ خودمان بود ، نه تربیت می شد در دانشگاه های ما اشخاصی که برای خود ملت باشند و به درد خود ملت بخورند و نه قوای نظامی ما از ما بود و برای ما بود و نه جهات اقتصادی ما مربوط به خودمان بود ، تمام طرح هائی که ریخته می شد از آنجا بود . شاه مخلوع در یکی از کتاب هایش که بعد جمع کردند ، این کلمه بود که بعد از اینکه این قوای ثلاثه آمدند و اجتماع کردند سرانشان در تهران ، او نوشته است که اینها صلاح دیدند که من باشم ، ما باشیم در ایران . بعد آنهائی که اطرافش بودند ، لابد به او فهماندند

که بد غلطی کردی . آن کتاب را با آن جمله را دیگر محو کردند و جمع کردند از قراری که گفتند . این یک سندی است از زبان یک نفری که در اینجا به طور ظلم سلطه داشت ، این یک اقراری است (که ) از او به اینکه آنها من را در اینجا قرار دادند . قبل از او برای پدرش هم همین مساءله بود منتها آن را خود انگلیس ها در رادیوی دهلی اقرار کردند ، گفتند ما رضاخان را آوردیم در ایران و سلطنت به او دادیم لکن به ما خیانت کرد و او را بیرون کردیم . این هم اقراری بود که انگلستان کرد آن هم اقراری بود که همان کسی که دست نشانده خود آنها بود کرد . در یکی از صحبت هایش محمدرضا گفت که لیست وکلا را از سفارتخانه می نوشتند و پیش ما فرستادند و ما ملزم بودیم که آنها را وکیل کنیم . ما ، هم وکلا را با این کلمه می شناسیم و هم محمد رضا را و دستگاه های دولتی را با این کلمه می توانیم بشناسیم و هم آمریکا و شوروی و انگلستان را . اینها شواهدی است که هست .

ما نمی توانیم صدای مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم

ما می خواهیم ببینیم که این ملت چه می گفتند . از اول که رضاخان سرکار آمد و مشغول به فسادکاری شد و قیام کردند علمای اسلام ، از آذربایجان یک دفعه ، از خراسان یک مرتبه ، بعدش هم باز یک دفعه دیگر و از اصفهان یک دفعه که علمای ایران هم تقریبا از بسیاری جاها به اینها ملحق شدند

، اینها می خواستند جنگ بکنند ؟ چه می گفتند اینها ؟ مردم در پانزده خرداد چه می گفتند ؟ این پانزده خردادی که فردا سالروزش هست ، مردم چه می گفتند که مستحق این بودند که آنطور که گفتند پانزده هزار مظلوم را اینها به خاک و خون کشیدند و از قراری که می گفتند هدایتش هم خود شخص شاه مخلوع می کرده ، اینها چه می گفتند که مستحق این مسائل شدند ؟ ملت ایران در طول این قریب بیست سال که از اول پانزده خرداد تا حالا هست ، اینها چه می گفتند ؟ چه می گویند ؟ مع الاسف تمام رسانه های گروهی خارج و بعضی از داخلی ها همه در خدمت ابرقدرت ها هستند ما می توانیم صدای مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم ، ما وسیله نداریم . همه روزنامه های خارج به ضد ما چیز می نویسند ، همه رادیوها و تلویزیون های خارج به ضد ما پخش می کنند اکاذیب را . در دنیا ایران را مثل یک جنگلی که تویش یک دسته وحشی جمع شده اند و ریخته اند به جان مردم و دارند قتل عام می کنند همه را و پستان های زن ها را می برند و چه می کنند و چه می کنند . ما چطور ندای مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم ؟ کی می رساند این ندا را به دنیا ؟ همه در خدمت آنها هستند . حالا ببینیم که شما آقایان و خانم ها که آمدید و رسیدگی کردید اینجا ، می توانید ، همچو قدرتی دارید که

این مسائل ایران را برسانید . ما می خواهیم که آنی که حقیقت است ، هیچ نمی خواهیم طرفداری از ما بشود ، ما می خواهیم طرفداری از حقیقت بشود ، آنچه که حقیقت است شما به ممالک خودتان برسانید ، آنجا بگوئید قضیه پانزده خرداد را که چه بوده است و فردا مشاهده می کنید که این ملت که پانزده خرداد را همیشه عزادار خواهد بود می بینید که این ملت چه می گوید ، پانزده خرداد با آنها چه کرده است ، هفده دی با آنها چه کرده است . ما هر روز در طول این قریب دو سال که نهضت بالا گرفته بود ، ما هر روز یک مساءله ای داشتیم ، یک مساءله قتل عامی . آیا هیچ شما اطلاع از این حبسی های زمان رضاخان و محمدرضا ، خصوصا زمان محمدرضا هیچ اطلاعی از اینها پیدا کردید ؟ هیچ می توانید تصور کنید که در این زیرزمین هائی که در محبس های اینها موجود است با این جوان های ما چه کردند اینها ؟ شما به تلویزیون در دیشب ، پریشب که دادگاه را نمایش می داد نگاه کرده اید ببینید که آنهائی که خودشان را نشان می دهند یکی دو تا مورد است این فعل که چه بوده است قصه ؟ شما می دانید که پای بعضی از روحانیین ما را در حبس اره کردند ؟ شما می دانید که در تاوه گذاشتند این جوان های ما را و بو دادند ؟ ما چطور مطالبمان را به دنیا برسانیم ؟ من گمان می کنم که شما هم نتوانید .

فردا وقتی که رفتید در محل های خودتان ، شروع کنند آن قلم های اجیر و آن خیانتکارهای به همه بشریت شروع کنند بر ضد شما یک چیزهائی را نوشتن که حرف های شما را خنثی کنند ، لکن به اندازه قدرت تان حق را بگوئید .

ملتی که شهادت آرزوی اوست از دخالت نظامی و حصر اقتصادی باکی ندارد

ملت ما الان قیام کرده است و نهضت کرده است و من امیدوارم که پیش ببرد و هیچ قدرتی نتواند در ایران دیگر آن کارهائی را که می کرد بکند . آقای کارتر و امثال او الان تمام همشان این است که دوباره آن مسائل را برگردانند که در زمان شاه مخلوع بود لکن این یک آرزوئی است که این ابرقدرت ها باید به گور ببرند . ایران دیگر اجازه نمی دهد که اینها دخالت در آن بکنند . اگر چنانچه آنها خیال کرده اند که نظامی زیاد دارند و وسائل جنگ و آدمکشی زیاد دارند ، ما هم مظلوم زیاد داریم و مشت گره کرده ، و یوم مظلوم از یوم ظالم شکننده تر است . ما را اینها می خواهند در تنگنای اقتصادی قرار بدهند و قرار داده اند و مع الاسف این دولت هائی که ادعا می کنند که ما متمدن هستیم و ادعا کنند که ما مستقل هستیم ، از همین مساءله فهمیده می شود که اینها چکاره اند . کارتر آنجا نشسته و حکفرمائی می کند و این ملت ها ، دولت ها یعنی ، این دولت هائی که تحمیل شده اند بر ملت ها اینها هم فرمانبرداری می کنند ، اینها هم استقلال ندارند . نه اینکه همین دولت های ضعیف استقلال

نداشته باشند ، معلوم شد دولت های قوی هم استقلال ندارند . اینها نمی توانند ، می ترسند از آمریکا که مخالفت با ما را نکنند ، نه اینکه بخواهند مخالفت کنند ، برای اینکه مخالفتشان برای خوشان هم ضرر دارد ، شاید بیشتر هم ضرر داشته باشد . بسیاری از دولت ها به ما گفته که ما همان چیزهائی که از دیگران می گیرید ما به شما می دهیم . ما کسی هم به ما ندهد ما یک مردمی هستیم مظلوم و استقلال خودمان را حفظ می کنیم . ما اگر امر دایر بشود به اینکه برگردیم به حال سابق بشریت و با الاغ از این طرف به آن طرف برویم و آزادیمان را حفظ بکنیم یا خیر ، بنده آقای کارتر و امثال او از ابرقدرت ها باشیم و زندگانی های فلان و کذا داشته باشیم ، ما آن را ترجیح می دهیم ، ملت ما آن را ترجیح دارد می دهد . ملت ما شهادت را دارد ترجیح می دهد و می گوید که ما می خواهیم شهید بشویم . از اول نهضت تقریبا (من در نجف بودم آنوقت ) تا حالا زن ، مرد ، جوان ها می آیند و از من استدعا می کنند که شما دعا کنید ما شهید بشویم ، من دعا می کنم ثواب شهید پیدا کنند . یک مجلس عقدی که ما چند وقت پیش از این در همین تهران داشتیم آن زن و مردی که با هم ازدواج کردند بعد آن زن یک کاغذی به من داد خواندم دیدم می گوید که شما دعا کنید

من شهید بشوم . زنی که تازه عروسی کرده ، شوهر کرده می گوید شما دعا کنید من شهید بشوم . یک ملتی که شهادت را می طلبند و دعا می خواهند برای شهادت ، اینها از دخالت نظامی می ترسند ؟ اینها از حصر اقتصادی می ترسند ؟ همه عالم درهای ممالک شان را به ما ببندند همه و ما باشیم ، این عده ای که ، سی و چند میلیونی که در این ایران زندگی می کنیم یک دیواری دور ایران بکشند و ما را در همین ایران حبس بکنند ، ما این را ترجیح می دهیم به اینکه درها باز باشد و چپاولگرها بریزند به مملکت ما . می خواهیم چه بکنیم که به این تمدنی که از توحش بدتر است ، این تمدنی که حیوانات بیابان در رفتارشان از آنها بهتر است ما می خواهیم چه بکنیم به این تمدن برسیم ؟ این دروازه تمدنی که شاه مخلوع می خواست به روی ما باز بکند یعنی قدرت ها را بر ما مسلط کند و همه دارائی ما را ببرد و چند تا عروسک برای ما بفرستد ، نفت ما را ببرند و برای ما پایگاه برای خودشان درست بکنند ، ما این تمدن بزرگ را می خواهیم چه بکنیم ؟ این تمدن است ؟ این پدر و پسر و خصوصا این پسر کشور ما را به عقب راند و همه چیز ما را به باد داد به طوری که اگر الان همه ملت دستشان را به هم بدهند و دستشان را به همه داده اند بحمدالله و بخواهند تعمیر کنند آن

چیزی که در این قریب پنجاه سال بر ما گذشته است و آن چیزی که از بیست و چند سال پیش از این به وسیله آمریکا بر مملکت ما گذشته است ، سال های طولانی لازم است تا ما ترمیم کنیم اینها را . ما می خواهیم چه بکنیم روابط داشته باشیم با آنهائی که می خواهند ما را بچاپند ؟ رابطه ما با آنها غیر از این است که رابطه چپاولگر و چپاول بشو است ؟ برای چه ما می خواهیم این را ؟ درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادی بکنند ، ما خودمان در اینجا مملکت وسیعی داریم ، آب هم داریم ، خدا باران هم به ما می دهد ، خودمان می کاریم و می خوریم و هیچ احتیاجی به این مسائل نداریم . آنها نترسانند یک ملتی را که می خواهد خودش را به کشتن بدهد تا استقلالش را حفظ بکند . این استقلالی که ما پیدا کردیم و این آزادی که ما پیدا کردیم یک هدیه آسمانی است ، یک هدیه الهی است به ما رسیده و ما مکلفیم این را حفظش کنیم . اگر ما این را حفظش نکنیم قدردانی از نعمت خدا نکرده ایم کفران کرده ایم نعمت خدا را . ما باید این را حفظش بکنیم . ما از این تهدیدهائی که می کنند و کشتی هایشان را می آورند در مثلا خلیج و امثال اینجا و از آن طرف و از آن طرف و اینها ، حالا دیگر این حرف کهنه شده . پیشتر بله ، زمان سابق اینطور بود که تا

یک قراردادی را می خواستند تحمیل کنند یا یکی یک مثلا ناله ای می زد یک کشتی از انگلستان می آمد در آب های خلیج ، تمام می شد مساله . امدادهای غیبی خداوند عامل شکست ظالمین و پیروزی مسلمین حالا همه کشتی هایتان را هم بیاورید اینجا ، همه طیاره هایتان را هم بفرستید اینجا ، مساءله حالا غیر سابق است ، ما اتکال به خدا داریم ، ما برای این جهان یک مدبر را می دانیم هست . آنهائی که تاکنون توجه نداشتند خوب توجه پیدا بکنند که یک ملتی که هیچ نداشت جز الله اکبر و او همه چیز است چطور همه قوا را کنار زد و این قوای شیطانی که همه پشتیبانش بودند ، نه فقط ابرقدرت ها ، قدرت های پائین دست هم دنبال او بودند و ما را نمی گذاشتند در یک مملکتی زندگی کنیم و فعالیت کنیم ، همه موافق با او بودند . این چه بود که این ملت ضعیف بدون تجهیز بدون تدریب نظامی را بر اینهمه قدرت ها غلبه داد ؟ این جز این بود که رعبی را که خدا در دل های این سران انداخت ، ما را به رعب ، به رعبی که خدا در قلب اینها انداخت پیروز کرد ؟ این جز همان است که در صدر اسلام هم یک عده قلیل را بر عده های کثیر پیروز کرد و همچو رعبی در قلب انداخت که نتوانستند مقاومت کنند در مقابل سی هزار جمعیت عرب که هر چندتایشان یک شمشیر داشت و هر چندتایشان یک شتر داشت و آنها هفتصد هزار جمعیت

بودند که شصت هزارشان طلیعه بود و غلبه کردند اینها بر آنها ، چه بود ؟ این جز این بود که یک دست غیبی در کار است ؟ ! نباید بیدار بشوند آنهائی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده اند ؟ نباید بیدار بشوند ؟ کی این هلیکوپترهای آقای کارتر را که می خواستند به ایران بیایند ساقط کرد ؟ ما ساقط کردیم ؟ شن ها ساقط کردند ، شن ها ماءمور خدا بودند ، باد ماءمور خداست ، قوم عاد را باد از بین برد . این باد ماءمور خداست ، این شن ها همه ماءمورند . تجربه بکنند باز .

مشت های گره کرده را که مشت های الهی است حفظ کنید

لکن ما نباید مغرور بشویم . من به ملت ایران عرض می کنم که مغرور نشوید . تمام قدرت ، قدرت خداست و باید اتکال به او بکنید و خودتان را فانی بکنید در آن قدرت بزرگ . مادامی که ملت ایران همان قدرت اول را که قدرت معنوی بود و با الله اکبر پیش برد ، مادامی که این حفظ بشود شما بیمه هستید ، بیمه الهی هستید . خدا نکند که دست هائی که الان در کار هست و می خواهند شما را ماءیوس بکنند ، اینها در این شیطنت شان پیروز بشوند و شما را از آن حالی که در اول انقلاب داشتید منحرف کنند که آن روز ، روزی است که خدای تبارک و تعالی عنایتش را خدای نخواسته از شما برمی دارد و شما به همان حال ها می افتید . حفظ کنید ، حفظ کنید آن حالی که در اول نهضت داشتید

، شما نهضت برای شکم نکردید ، شما نهضت برای اطاق و حیاط نکردید ، شما نهضت نکردید برای اینکه یک مقامی پیدا بکنید ، شما آرزوی شهادت نمی کنید به اینکه برسید به یک مثلا فرشی و یک نوائی . این حال را که حالی است الهی حفظ کنید و مادامی که این حفظ بشود شما پیروز هستید و من وعده پیروزی به شما می دهم و خدای تبارک و تعالی وعده پیروزی داده است به شما (ان تنصروالله ینصرکم ) اقدامتان را ثابت نگه دارید و مشت های گره کرده را که مشت های الهی است حفظ کنید و از هیچ ابرقدرتی نترسید و از هیچ تبلیغاتی ، هیچ خوفی نداشته باشید ما راه خودمان را می رویم و آن راه خداست .

بیداری مستضعفین اولین گام در مقابله با مستکبرین

و من امیدوارم که این هیاءت هائی که آمدند و رسیدگی کردند گرچه نمی توانند رسیدگی کنند ، آنها نمی توانند به همه دردهای ما برسند اسناد را به شما داده اند و اگر رفتید آن محل را هم دیدید و آن چیزهائی که در آنجا هست که هیچ شباهتی به سفارتخانه ندارد آنوقت تصدیق می کنید که مساءله ، مساءله گروگان گرفتن یک عده دیپلمات نیست این چیزی است که قلم خارج و مطبوعات خارج به شما تحمیل کرده است که بگوئید دیپلمات ها ، والا اگر اینها را ببینند می فهمید که این محل ، محل دیپلمات نیست و این اشخاص ، اشخاص دیپلمات نبودند . من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه ما و به همه مظلومین عالم و به همه مستضعفان جهان پیروزی عنایت

کند تا همه از زیر بار این ابرقدرت ها خارج بشوند و مساءله ای است که باید بشود . مساءله اینطور شده است که دیگر مستضعفین در مقابل مستکبرین قیام کرده اند ، بیداری اول قدم است ، او قدم یقظه است . در سیر عرفانی هم یقظه اول قدم است . در این سیر ، این هم سیر الهی و عرفانی است . بیداری اول قدم است و کشورهای اسلامی ، ملت های مسلم ، ملت های مستضعف در سرتاسر جهان ، اینها بیدار شده اند و سیاه های آمریکائی کتک این بیداری را می خورند و انشاءالله پیروز خواهند شد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 14/3/59

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده الهیات و معارف اسلامی

جمهوری اسلامی امانتی است الهی به دست همه ملت

بسم الله الرحمن الرحیم

اول من دعا می کنم که خدای تبارک و تعالی به شما جوان های محترم ، بانوان و جوانان عزیز سلامت و سعادت و دید اسلامی عنایت کند . هر قدر که این انقلاب اسلامی جلو می رود ، هر قدمی که برمی دارد بر جلو ، دشمن ها که هر قدمی یک شکست می خورند بیشتر مجهز می شوند . در قدم های اول شاید امید داشتند به اینکه این نهضت و این انقلاب به طور نارس در همان اول از بین برود ، با این امید مخالفان ما و انگل های جامعه ما بودند تا اینکه شما قدم اول را برداشتید و راءی خودتان را به صندوق انداختید و جمهوری اسلامی را به آن راءی دادید با همه مخالفتهائی که از این گروه هائی که وابسته به رژیم سابق یا به چپ و یا به راست می شد . حالا که

همه قدم ها برداشته شد و دیگر از حیث اساس حکومت جمهوری و جمهوری اسلامی ما دیگر کسری نداریم ، اساس درست شده است ، یاءس آنها بیشتر شده است و ممکن است فعالیتشان هم ، برای اینکه نگذارند یک کارهایی که حالا دیگر در جمهوری اسلامی که تمام اساسش ریخته شده است ، نگذارند در مقام اجرا پیشروی کند . حالا شما و ما و همه ملت ایران بیشتر تکلیف داریم ، حالا این جمهوری اسلامی با همه محتوائی که اساسش دارد و تحقق پیدا کرده است ، یک امانتی است الهی به دست ملت ایران و همه ماها ، همه شماها بی استثناء ملت ایران نگهبان آن باید باشند .

و شما دانشجوهای محترم و سایر دانشجوها که برای اسلام دلتان می تپد و می خواهید فرهنگتان فرهنگ اسلامی باشد تا افرادی که از او بیرون می آیند امثال آن افرادی که در رژیم سابق بودند ، نباشند . حالا بیشتر دنبال این هستند که نگذارند اینطور امور واقع بشود ، نگذارند دانشکده ها ، دانشگاه ها ، حتی دبستان ها و دبیرستان ها ، نگذارند که اینها که یک همچو خیالی دارند و تصمیم بر این گرفتند که اساس فرهنگ را اسلامی کنند تا نتیجه اسلامی از آن بگیرند ، اساس فرهنگ را طوری کنند که وقتی که افراد از آن بیرون می آیند افرادی باشند که به درد جامعه بخورند و به درد اسلام و کشور اسلامی ، اینها تمام کوشش شان این است که جلوگیری کنند از یک همچو مقصدی که ملت ما و شما دانشجوهای محترم دارید . الان بسیار

لازم است که با هوشیاری تمام توجه به دسیسه های آنها بکنید چه بسا که بیایند و عمال خارجی ها و ساواکی ها که آنها هم همان عمال خارجی هستند و گروه های منحرف که همه در یک صف هستند بیایند در بین شما دانشجوها در دانشگاه ها ، در دانشکده های بیایند و آن وسوسه شیطانی را بکنند که شما را از آن مقصدی که دارید دلسرد کنند .

نصرت و عنایت الهی از موجبات پیروزمندی ملت ایران

این را کرارا من عرض کردم که آن چیزی را که دستگاه های جبار قدرت های بزرگ از آن می ترسند آن عبارت از اسلام است ، از اسلام اینها می ترسند و خصوصا حالا که آسیب دیدند از اسلام . پیشتر تصورات بود و اعتقاداتی که اعتقاد داشتند که اگر اسلام در این مملکت و در ممالک اسلامی تحقق پیدا کند آنطوری که باید باشد ، ممکن است که به آنها صدمه بزند و آن غارتگری هائی که می خواستند بکنند نتوانند بکنند . اما حالا آسیب را به عیان دیده اند ، اینها دیدند که یک قدرت بزرگ شیطانی ، یک قدرتی که همه قدرت ها هم همراه او بودند نتوانستند اینها را نگه دارند ، این قدرت داخلی را نتوانستند با همه قدرت های خارجی که پشت سرش بود نتوانستند نگه دارند . ملت ما این سد بزرگ را شکست . خوب ، آنها توجه به این دارند ، از ما بهتر هم توجه دارند که ملت ما یک ملتی بود که دستش از اسلحه های مدرن و اینها خالی بود ، حالا چند تا تفنگی که به دست پاسدارهای ماست اینها

غنائم حربی است که به دست اینها افتاده است . کی همچو چیزهائی بود ؟ پیشتر سنگ بود و آجر و بیل و کلنگ مثلا ، بعد هم یک چیزهای مختصری ، کم کم پیش رفتند و یک چیزهائی درست کردند . این در مقابل آن چیزهائی که دست دشمن ما بود چیزی نبود .

آنها می توانستند با یک یورش بیایند و تهران را بمباران کنند و این نهضت را جلویش را مثلا بگیرند ، آن که نگذاشت این امور بشود ، آن که منحرف کرد همه را ، همه قدرتمندان را از اینکه دخالت حاد بکنند ، آن کی بود ؟ آن کی بود که مشت را بر مسلسل و تانک پیروز کرد ؟ غیر از خدا همچو قدرتی بود ؟ من و شما همچو قدرتی داشتیم ؟ آن کی بود که از مرکز تا سرحدات و همه اطراف تمام افراد کشور سی و چند میلیونی را به یک طرف بکشد و همه را یکصدا بکند ، از بچه های کوچک 7 ساله و 6 ساله ای که تازه یک صحبتی می توانند بکنند تا آن پیرمردهای 80 ساله ای که افتاده اند و دیگر نمی توانند کاری انجام بدهند همه اینها را یکصدا کرد . آن که این قلوب را با هم نزدیک کرد و این مشت ها را به یک طرف بسیج کرد ، آن کی بود ؟ کدام قدرت می توانست یک چنین معجزه ای را بکند ؟ در آن دهات دور افتاده از قراری که برای من در پاریس که بودم نقل کردند کسی آمده بود و گفت من دهات

دورافتاده ای مثل چاپلق و بوربور (طرف های ماست این هم ) و کمره و اینها رفتند ، صبح که می شود مردم دنبال آخوندشان می افتند و راهپیمائی می کنند . آن کی بود که یک همچو قدرتی داشت که سرتا ته کشور را افراد با همه گرفتاری هائی که داشتند از گرفتاری های خودشان منصرف کند و بیاورد در میدان مقابل توپ و تانک به مبارزه ؟ این کی بود که جوان های ما ، چه در مراکز فحشا در عصر تاریک پهلوی کشیده شده بودند در این شمیران و تمام بقعه هائی که در اینجاهاست مرکز اینطور گرفتاری ها برای جوانهای ما بود ، این کی بود که این جوان ها را از مراکز فساد به میدان مبارزه کشاند ؟ آن کی بود که این تحول را در کشور و در افراد ما این تحول را ایجاد کرد که اشخاصی که از یک پاسبان ، یک بازار از یک پاسبان می ترسید ، یک بازار! شماها دیده بودید اگر یک پاسبان می آمد در بازار تهران ، بزرگترین بازار ایران و می گفت که باید بیرق بزنید کسی به خودش اصلا چنین اجازه ای نمی داد که نخیر نباید . ابدا چنین چیزی در کار نبود . آن کی بود که آن جمعیتی که اینطور بودند متحول کرد به یک جمعیتی که آمدند در میدان ها و فریاد زدند مرگ بر رژیم پهلوی ؟ آنهائی که نمی توانستند یک کلمه ای راجع به این رژیم صحبت بکنند ، نه راجع به رژیم ، راجع به یک نخست وزیری ، راجع به یک

پاسبانی ، آن کی بود که این تحول را یکدفعه ایجاد کرد ؟ مدارسی ما داشتیم که در مدارس بیایند تزریقاتی بکنند و از آن حال به حال دیگر ؟ با مدارس با یک قرن هم نمی شود این کار را کرد . تبلیغات اینطور بود ؟ تبلیغات ، یک قرن تبلیغات هم این کار از آن نمی آید که به این معجزه آسائی ، با وقت کم یک همچو کار بزرگی بکند . این ، آن بود که مقلب القلوب است . آن دعائی که در تحویل وارد شده است تحقق پیدا کرد در ملت ما: ععع (یا محول الحول و الاحوال یا مدبر الیل و النهار یا مقلب القلوب و الابصار ، حول حالنا الی احسن الحال ) عععع

این تحقق پیدا کرد یعنی متحول شد حال ما از آن خوف به یک قدرت ، از آن ضعف به یک قدرت بزرگ ، از آن خوف ها به یک شجاعت ، تمام گرفتاریها را همه از یادشان رفت ، تمام خودبینی ها ، همه از بین رفت یکدفعه یک ملت سی و چند میلیونی از یک حالی که در طول مدت شاهنشاهی اینها داشتند و در این آخر تقویت شده بود ، روح یاءس و روح بدبینی ، روح ترس و اینها که جراءت نمی کرد یک آدم که در داخل منزل خودش راجع به ساواک فرضا راجع به اعلیحضرت همایونی باشد ، در داخل منزلش پیش اولادش جرات نمی کرد یک کلمه بگوید ، پسر از پدر می ترسید پدر از پسر ، برادر از برادر ، این چی بود ، این کی

بود که ما را اینطور شجاع کرد ؟ ما بعد از آنهمه ترس و خوفی که همه مان داشتیم چه شد که یکدفعه متحول شدیم به یک روح شجاع ؟ آن کی بود که بازار و بازاری که دنبال کسب است و دنبال منافع خودش است همچو کرد که ایثار کرد و یک ماه بازار را گاهی در بعضی شهرستان ها می بستند و هیچ فکر این نبودند که به ما ضرر خورده است ؟ آن کی بود که این معجزه ها را کرد ؟ غیر از خدا کسی دیگری قدرت دارد ؟ آن کیست که ما را ، تا انقلاب ما گاهی وقت ها وقتی انقلاب به یک مقدار از پیروزی رسید دیگر رها می کنند آن کیست که ما را باز نگه داشته است به یک حالی که باز همه فریاد می زنند و جمهوری اسلامی را می خواهند ؟ بیداری و توجه به خدا مایه نجات و فلاح از خدا غافل نباشید ، از یک قدرت مافوق الطبیعه ، قدرت بزرگ غافل نباشید اتکاء کنید به آن قدرت ، پشتیبان شما یک همچو قدرتی است ، پشتیبان شما یک همچو قدرتی است که الان با تمام قدرتی که امریکا دارد و با تمام تجهیزاتی که امریکا دارد و شاید هیچ قدرت دیگر هم مقابل او نباشد حتی قدرت شوروی ، با تمام قدرت حالا دارد مخالفت با شما می کند با شمائی که اینجا نشستید و هیچ هم ندارید ، وقتی هم دست به تفنگ بشوید یک تفنگ معمولی سابقی را دارید ، با تمام قدرتش دارد همه را تجهیز می کند

بر ضد شماها و باز زورش نمی رسد ، این چیست ؟ ما همچو قدرت بزرگی داریم که امریکا که دنیا را می تواند بخورد از ما وحشت بکند ؟ ما هستیم که این کار را کردیم ؟

همین آقای کارتر که همیشه از اول نهضت تا حالا هی فریاد می زند و هی مخالفت می کند ، هی ارعاب می کند هی ماها را می ترساند ، در امریکا اعلام کرد که کسی نباید از امریکا بیرون برود به ایران و در این هیاتی که آمدند ، هیاءت هائی که آمدند دخالت کند از خود آمریکا وزیر دادگستری سابق شان و اشخاص سرشناس شان اعتنا نکردند به اینکه 10 سال حبس و پنجاه هزار دلار هم جریمه ، لکن اعتنا به آن نکردند و بلند شدند آمدند و حالا هم در اینجا می گویند که این بیخود دارد می گوید ، یاوه می گوید اینها حالا فهمیدند که یاوه می گوید ، ما از اول می دانستیم که ایشان یاوه گوست . ما در پاریس که بودیم ، در یکی از نطق هایی که ایشان فرمودند این بود که شاه به ایرانی ها زیاد آزادی داده ! در وقتی بود که البته آن اختناق را مردم شکسته بودند ، این خیال می کرد که اعلیحضرت اعطا کرده آزادی را به مردم ، نمی داند که مردم گرفتند از او ، به غنیمت از او گرفتند نه اینکه او به ما چیزی اعطا کرد او با همه تشبث ها هر جور تشبثی که می توانست بکند کرد ، قتل عام ها را کرد دید فایده نکرد

بعد تغییر وزیری به وزیر دیگر که او بیاید یک قدری یاوه بگوید و مردم را خیال کند غفلت می تواند بکند ، اغفال بکند این کار را هم کردید نخیر مردم باز همان هستند ، آمد توبه هم کرد همان آدمی که در یک سال ، دو ، سه سال قبل ، چند سال قبل در یکی از نطق هایش گفت این روحانیون مثل حیوان نجس می مانند و به آنها نباید چیز کرد ، و آمد در محضر همه گفت ای علماء اسلام ! ای مراجع عظام من جدا متاءسفم .

این هم یک حقه ای بود که زد و نشد برای اینکه ملت 50 سال یاوه سرایی از اینها دیده است ، 50 سال فشار دیده ، 50 سال حبس و تبعید ، قتل و غارت دید بعد از 50 سال که همه چیز را این مردم دیدند ، از بچه ای که چشم هایش را باز کرده و فحاشی اینها را و یاوه گوئی اینها را دیده اند دیگر اینها باور نمی شود بکنند . ملت ما متحول شد به یک ملتی بیدار ، آشنای به همه امور و شما مطمئن باشید که این بیداری انشاءالله با شرط اینکه توجه تان را به خدا مستحکم کنید این بیداری هست و شما را نجات می دهد انشاءالله .

هراس دشمنان از قدرت عظیم روحانیت و ائتلاف آنان با قشر دانشجو

پیشترها مجلس شورای ملی آقایان اگر یک کلمه از طرف دولت انگلستان می شد که باید فلان کار را انجام بدهید احتمال اینکه بتوانند مخالفت بکنند نداشتند ، همچو عرضه ای نداشتند . بله گاهی در بین آنها یک اشخاصی پیدا می شد آن داشت

که مثل مرحوم مدرس ، مرحوم مدرس یک کسی بود که در مقابل همه می ایستاد و مع الاسف اینها می گویند روحانیون نقشی نداشتند . یک روحانی در یک مجلسی رضاخان می خواست که جمهوری درست کند و مدرس مخالفت می کرد ، می دانست که این می خواهد حقه بزند و مردم را بچاپد ، فقط مدرس ایستاد و جلوی او را گرفت معذلک می گویند روحانیون هیچ نقشی نداشتند . در طول مدتی که از اولی که رضاخان آمد و اول سالوسی خودش را کرد و پایش را محکم کرد و شروع کرد با اسلام مخالفت کردن ، این کسی که در مقابل اینها ایستاد و مشتش را گره کرد همین روحانیون بودند ، همین علما بودند که از مشهد و از تبریز و از اصفهان و از سایر بلاد مخالفت کردند و این احزاب و این نهضت ها و اینها هیچ کدام با آنها مخالفت نکردند . آنها نشسته بودند و منتظر بودند که کار را دیگران انجام بدهند و اینها میوه اش را بکشند حالا هم الان شما این را بدانید که هدفی که برای اینها هدف صحیح است روحانیت است و قشر دانشگاه و دانشجو . اینها الان وحشت دارند از اینکه دانشجو با روحانی گیرم با هم می خواهند مربوط بشوند و با هم ائتلاف کنند . این یک وحشتی است الان برای اینها ، ائتلاف این دو قشر یعنی ائتلاف همه ملت .

اینها سال های طولانی زحمت کشیدند که این دو قشر را از هم جدا کردند ، نقشه بود نه اینکه همین طور من باب اتفاق

در دانشگاه به روحانیین فحش می دادند و در محیط روحانی به دانشگاهی . مساءله اتفاقی نبود مساءله ای بود که در گوش ها خواندند هی تمام رسانه ها که به خدمت آنها بود در مقابل روحانیون هی ایستاد و هی فحاشی کرد . شعر ، ایشان این شعرها را گفتند تا آخوند در این مملکت هست این مملکت درست نمی شود ، یکی از شعرهای این مرد نانجیب را اینها در گوش همه خواندند ، همه رسانه ها همه مطبوعاتشان همه چیزها و مقصد این بود که این دو تا طایفه از هم جدا بشوند دانشجو پهلوی آخوند ننشیند . آنها را مقابل هم قرار دادند برای اینکه می دیدند که اگر اینها با هم باشند کارشان زار است حالا هم از آن خیال اینها منصرف نشدند شما خیال نکنید که حالا عمال اینها منصرف هستند . الان هم مثل همان اوایل زمان رضاخان شروع شده است به حمله کردن به روحانی در هر جا که هست . در شمال که این چپی ها زیادتر هستند زیادتر و در جاهای دیگر هم ملایمتر ، لکن مشغول هستند . اینها با عمامه دعوا ندارند اینها اساس را می بینند که اینها درست می کنند . اینها دیده اند که این ملت با روحانی و دانشگاهی ، بازاری و کارگر و اینها با هم شدند و در ظرف یک سال و نیم تمام چیزهائی که یک حکومتی لازم دارد اینها درست کردند و این یک چیز بی سابقه ای در دنیاست ، یک چیزی که دیگران در 50 سال هم نمی توانند درست بکنند و در

50 سال هم قانون اساسی نداشته و ندارند ، اینها در یک سال و نیم تقریبا همه اینها را درست کردند . اینها از یک همچو اجتماعی می ترسند ، اینها خودشان را شکست خورده می بینند و چون می بینند که این شکست از ناحیه روحانی و دانشگاهی که اینها مردم دیگر را بسیج کردند ، هر آخوندی در محلش ، در مسجدش بسیج کرد مامورین خودش را ، اینها از این می ترسند . از اول هم هدف روحانی بود ، قضیه برداشتن عمامه روحانی که نمی توانست یک آخوند از توی خیابان بیاید برای اینکه می ریختند و عمامه اش را می خواستند بردارند و یا برمی داشتند ، این یک چیزی نبود که من باب اتفاق شده باشد ، یک نقشه ای بود که می دیدند که این عمامه خیلی کار از آن می آید . مردم عقیده دارند به اینها ، اینها وقتی یک چیزی را بگویند از آنها گوش می کنند . از اول دنبال این افتادند که اینها را به زمین بزنند تا وقتی که بخواهند همه نفت ما را ببرند و همه چیزهای زیرزمینی ما را ببرند و جوان های ما را هم به نابودی بکشند ، یک کسی نباشد بگوید چرا .

اینها دیدند که (چرا) از دهان روحانی هی در می آمد ، توی مجلس هم که بود یک روحانی پا می شد و می گفت چرا ، زمان رضاخان هم که همه نفس ها قطع شده بود باز روحانی بود که قیام می کرد و چرا می گفت ، منتها چون این بسیج عمومی نشده

بود و اوایل امر بود هی با شکست مواجه می شد ، سرکوبی می کردند اینها را اما حالائی که دیدند یک بسیج عمومی شده است و مردم یک تحولی پیدا کرده اند دانشگاهی دیگر از آخوند رم نمی کند و آخوند هم از دانشگاهی ، هر دو نشسته در یک محیط مدرسه فیضیه و با هم دارند نقشه می کشند که دانشگاه را درست بکنند و عرض می کنم که جهات دیگر را درست بکنند ، اینها الان وحشت برشان داشته است ، اینها می گویند که اگر این دو تا قشر را از هم جدا بکنیم بعد آخوند را از مردم جدا بکنیم کار دیگر تمام است ، دیگر یک همچو اجتماعی نمی شود پیدا بشود . از این جهت الان در هر جا که شما بروید همان حرف های زمان رضاخان دارد زمزمه می شود ، از حلقوم اینهائی که ساواکی هستند و یا مثلا فدای خلق هستند همه زمزمه ها شروع شده است و هی هر که از هر جا می شود به آخوند می گوید ، به آخوند می زند . اینها دیدند که راه این است ، راه برای اینکه این ملت را زیر بار بکشند و همه ذخایر اینها را ببرند جز این نیست که این قشر را از نظر مردم بیندازند . همانطوری که زمان رضاخان این کار را کردند و این کار ماسید در آنوقت ، الان مشغول شدند .

من تکلیفم این است که به ملت ایران اعلام کنم این را ، الان مسجدها را همین هرزه ها ، مسجدها را خالی کرده اند ، اینطور

که به من اطلاع می دهند . همین مسجدها که ستاد اسلام است و اسلام از توی این مسجدها ، در صدر اسلام از مسجدها لشکرها بیرون می رفت ، یعنی نماز جمعه وقتی که بپا می شد ، در نماز جمعه بسیج می کردند طوایف را برای مقابله با دشمنان اسلام ، مسجدها ستاد بود اینها از مسجد صدمه دیدند و لهذا می بینید خوب آقائی در مسجد می خواهد نماز بخواند یک عده هم نماز خواندند یک دسته ای که اصل نماز را نمی خواهند و می خواهند بازی درست کنند یک دسته ای جلو می آیند و می آیند آن طرف می ایستند ، یک مردکه ای که معلوم نیست وضو اصلش دارد می ایستد آنجا در مقابل این آقا که مردم به او اقتدا کردند و می ایستند و ده ، بیست تا از این رفقایش اینجا می ایستند و نماز می خوانند ، این نماز است ؟ اینها می خواهند نماز بخوانند ؟ اگر می خواهند نماز بخوانند خوب این هم نماز است ؟ می خواهند نماز را بشکنند ، عین همان که قرآن را سرنیزه کردند و امیرالمؤ منین را شکستند . هر چه حضرت فرمود که من قرآن هستم من قرآن ناطق هستم به من گوش کنید ، این حیله است . آن احمق شمشیرها را کشیدند و گفتند که اگر نگوئی برگردند می کشیم . برگرداندند لشکر اسلام را و نگذاشتند که پیروز بشوند . الان همان قضیه است نماز می خوانند و این نماز برای شکستن مسجد است مسجد را می خواهند بشکنند مسجدها را من

شنیدم خلوت شده است و این تاءسف دارد .

نماز ، بالاترین فریضه و کارخانه انسان سازی است

شما انقلاب اسلامی کردید که اسلام را ترویج کنید که اسلام و احکام اسلام را پیاده کنید . در اسلام از نماز هیچ فریضه ای بالاتر نیست . چطور نماز را اینقدر سستی می کنید در آن ؟ از نماز همه این مسائل پیدا می شود . شما پرونده هایی که در دادگستری ها در جاهای دیگر ، دادگاه ها هست بروید ببینید ، از نمازخوان ها ببینید پرونده هست آنجا ؟ از بی نمازها پرونده هست ، هر چه پرونده پیدا کنید ، پرونده بی نمازها هست . نماز پشتوانه ملت است . سیدالشهدا در همان ظهر عاشورا که جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند وقتی یکی از اصحاب گفت که ظهر شده است فرمود که یاد من آوردید نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و ایستاد در همان جا نماز خواند . نگفت که ما می خواهیم جنگ بکنیم ، خیر ، جنگ را برای نماز کردند . امیرالمؤ منین وقتی که یک مساءله ای یک چیزی از او پرسیدند در همان بحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد گفت که حالا . . . من شمشیر برای این می زنم . جنگ در اسلام یک چیزی نیست که خودش یک مطلبی باشد ، یک چیزی باشد که طرحی باشد . جنگ برای این است که آن زباله هایی که هستند ، آنهایی که مانع از پیاده شدن اسلام هستند ، آنهایی که مانع از ترقی مسلمین هستند ، آنها را از بین راه

بردارند ، مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند . نماز یک کارخانه انسان سازی است .

فحشا و منکر را نماز ، نماز خوب فحشا و منکر را از یک امتی بیرون می کند . اینهایی که در این مراکز فساد کشانده شده اند اینها این بی نمازها هستند . نماز خوان ها در مساجد هستند و مهیا هستند برای خدمت . مسجدها را خالی نکنید ، تکلیف است امروز . امروز ، یک روزی است استثنایی ما در یک مقطعی از عصر واقع شده ایم که استثنایی است .

مساجد را پر کنید و نماز را به جماعت بخوانید

ما با ذکر خدا ، با اسم خدا پیش بردیم و نماز بالاترین ذکر خداست . اگر در نماز کوتاهی بشود و هر کس بگوید خوب من خودم تنهایی می روم در خانه ام می خوانم ، خیر نماز را در جماعت بخوانید اجتماع باید باشد . مساجد را پر کنید ، اینها از مساجد می ترسند . اینها بیخ گوش شما می گویند که این آخوند که از او کاری نمی آید ، مسجد می روید چه کنید خودمان می رویم و فلان جا نماز می خوانیم . نماز نمی خواهند بخوانند ، می خواهند نماز را بشکنند نماز می خوانند ، با این نمازهایی که در مسجدها می روند و نمی گذارند که مسلمان ها نماز درست خودشان را بخوانند ، با این نمازها می خواهند نماز را بشکنند .

اینها از مسجد می ترسند . من تکلیفم را باید ادا کنم به شما بگویم ، شما دانشگاهی ها! شما دانشجوها! همه تان مساجد را بروید پر

کنید ، سنگر هست اینجا ، سنگرها را باید پر کرد . محراب به آن می گویند یعنی آنجائی که حرب از آنجا شروع می شود ، محل حرب . امروز از همه روزها برای ما یعنی امروز مقصود اینوقت است این عصر است ، از همه وقت برای ما حساستر هست برای اینکه همه چیز درست شده است و شیطان ها از اطراف جمع شده اند و می خواهند حالا که همه چیز درست شده و ماءیوس شدند نگذارند اجرا بشود کارها باز تهیه ببینند ولو 10 سال دیگر ولو برای 10 سال دیگر تهیه ببینند برای اینکه مسجدها را کم کم خالی کنند و آخوند مسجد را کنار بگذارند و یک کسی که وضو ندارد و به هیچ چیز معلوم نیست اعتقاد داشته باشد ، بیاورند آنجا پهلوی آخوند و نگذارند نمازش را بخواند و خالی کنند این سنگرها را و بعد از خالی کرده این سنگرها حمله کنند . این دژهای محکم را محکم نگاه دارید نگویید که ما انقلاب کردیم حالا باید هی فریاد بزنیم ، خیر نماز بخوانید از همه فریادها بالاتر است .

اجتماع کنید ، نمازهای جمعه را با شکوه بجا بیاورید و نمازهای غیرجمعه را هم که شیطان ها از نماز می ترسند از مسجد می ترسند ، و این دانشجوها و دانشگاهی ها و معممین و علما و روحانیون و همه این قشرهائی که مغز متفکر هستند ، با هم ائتلافشان را زیاد کنند و متوجه باشند به اینکه می خواهند این ائتلاف را بشکنند . اگر آمدند تو دانشگاه و گفتند ما با دانشگاهی ها کار

نداریم اما آخوند بازی درست نکنید و رفتند توی مدرسه ها و گفتند ما به علما که کار نداریم لکن این دانشگاهی ها را راه ندهید به خودتان ، بدانید که این حیله ای است برای اینکه شما را از هم جدا کنند و راه را برای خودشان باز کنند . بیدار باشید ، متوجه باشید ، امروز همه چشم ها به شما دوخته شده است . اینهائی که ، هیاءت هایی که از خارج آمدند بعضی شان گفتند ملت ها اطلاع ندارند از اوضاع ایران برای اینکه همه رسانه های گروهی دست دشمن ماست و مع الاءسف در داخل ما هم اینقدر مجله است ، اینقدر روزنامه است و نه اینکه یک روزنامه ای برای خودش یک تیراژی دارد ، نخیر هیچ تیراژی هم ندارد اما درست کنند و به مردم می دهند ، چنانچه کتاب هائی که با کامیون از شوروی حمل می شود و دم دانشگاه ها می ریزند . بیدار باشید که شما را اغفال نکنند اینها ، از شما صدمه دیدند اینها و آسیب دیده اند از شما ، می خواهند تلافی کنند . نگذارید دست اینها باز بشود ، نگذارید اینها رشد بکنند .

اگر دانشگاه اسلامی داشتیم خون جوان های ما ریخته نمی شد

اجتماعاتتان را حفظ کنید ، مساجدتان را محکم نگاه دارید و دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید متحول بشود به یک دانشگاهی که برای خودمان باشد . اگر ما دانشگاهمان برای خودمان بود ، از اول این دانشگاه یک دانشگاه برای خودمان بود ، اسمش را دانشگاه ملی گذاشتند اما ابدا از ملت اسلام هیچ حرفی در آن نیست ، اگر ما یک دانشگاه

اسلامی داشتیم ، اگر یک دانشگاهی که به درد بخورد داشتیم ، ما دیگر اینقدر خونریزی نمی کردیم ، در ایران اینقدر خون جوان های ما ریخته نمی شد . این برای این بود که ما دانشگاه نداشتیم . از دانشگاه هر که بیرون آمده بود یک پستی می گرفت و به مردم زور می گفت . هر که بیرون می آمد برای دیگران خدمتگزار بود . وقتی که آن راس باطل شد و غلط شد ، تا آخر غلط می شود . وقتی آن نوکر اول حسابش را با بالائی ها درست کرد دیگر همه را می چاپند ، کدخدا را می بینند و ده را می چاپند . بیخود بود که آن سلطنت عثمانی را با آنکه آنها هم خراب بودند لکن معذلک یک قدرت بزرگی بود ، بعد از جنگ عمومی آن را تکه تکه کردند ، هر جایش را دادند به یکی از نوکرهای خودشان . الان هم عراق دست یک نوکر است و مصر هم دست یک نوکر هست و نمی دانم کجا هم مال این نوکرهای خودشان گذاشتند و یک دیکتاتور گذاشتند بالای سر ملت و ملت را خفه کردند .

بترسید از آن روزی که باز یک دیکتاتور را بیاورند و بالای سر شما بگذارند و من امیدوارم که نشود یک همچو روزی . باید ما غفلت نکنیم ، هیچ اینطور نباشد که ما هی غرور پیدا کنیم که نه دیگر کسی به ما کاری نمی تواند بکند . البته محاصره اقتصادی را خیلی ازش نترسید و دخالت نظامی هم نترسید ، کارتر یک غلطی کرد و حالا شاید

پشیمان هم باشد . اما از این وسوسه ها بترسید ، از این شیاطینی که توی جمعیت ها می آیند و بیخ گوش ها وسوسه می کنند ، از اینها بترسید . از اینها که می آیند بیخ گوش شما و می گویند که جمهوری اسلامی هم مثل زمان رژیم سابق ، از اینها بترسید . رژیم سابق شما می توانستید اینجا بنشینید ؟ می توانستید این اجتماع را بکنید ؟ از اینها که می گویند هیچ نشده ، بترسید . از اینهائی که خرمن ها را آتش می زنند و می گویند ما برای خلق خدمتگزاریم ، بترسید ، از اینها بترسید . اینها افتادند توی جمعیت و می خواهند وسوسه کنند و شما را منحرف کنند از راه راست . خداوند شما را به همین صراط مستقیم راهبر باشد و هدایت کند و ما همه را هدایت کند به راه مستقیم و از چپ و راست منحرف کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/3/59

بیانات امام خمینی به مناسبت فرا رسیدن 15 خرداد

پانزده خرداد مبارک بود چون منتهی شد به استقلال و آزادی کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

پانزده خرداد نزدیک است و این روزی است که ملت ما نباید از یاد ببرد و نمی برد . پانزده خرداد یک نقطه عطفی است در تاریخ کشور ما که از همان وقت شروع به فعالیت سیاسی شد و روحانیون از همان وقت خودشان را مجهز کردند . روز پانزده خرداد آنطوری که من بعد از اینکه از حبس بیرون آمدم برای من نقل کردند ، عمال شاه در بسیاری از شهرستان ها که قیام کرده بودند دست به کشتار زدند و آنطوری که به من می گفتند حدود پانزده هزار شهید داشتیم

در پانزده خرداد و ما این قلم را آنوقت خیلی بزرگ می شمردیم و بزرگ هم بود لکن بعدها جنایاتی که از طرف شاه ، شاه مخلوع به کشور ما وارد شد بیشتر از این معانی بود . ما نمی توانیم تصور کنیم این جنایاتی که از پانزده خرداد تا رفتن بختیار از این مملکت به دست عمال شاه و به دست عمال آمریکا در این کشور واقع شد ، قدرت اینکه احصاء کنیم آنها را نداریم . ما اجمالی از این جنایات را می توانیم بگوئیم یا تصور کنیم ، تفسیر این جنایات اصلا قابل احصاء نیست . ما چطور می توانیم پانزده خرداد - معلولینش - را بفهمیم چقدر بود ، معدومینش و شهدا می گویند پانزده هزار بوده است ، لکن مصدومین و معلولین ، کسانی که اعضای خودشان را در آن گیرودار از دست دادند ما چطور می توانیم بیان کنیم یا تصور کنیم . لکن در عین حالی که پانزده خرداد یک مصیبتی بود برای ملت ما ، لکن مبداء جنبش بود . از همان وقت و جلوتر از آنوقت روحانیون قیام کردند و به دست روحانیون نهضت شروع شد ، از قم شروع شد و پانزده خرداد یک انعکاسی بود از همان قیام ، روحانیت را گرفتند و قریب تمام - تقریبا - علماء تهران را گرفتند و حبس کردند و شاید مدتی هم علماء تهران ، وعاظ تهران در حبس بودند و بعد به تدریج رها شدند و از آنجا شروع شد به نهضت و مخالفت . در عین حالی که پانزده خرداد مصیبت برای ما بود لکن

این موهبت را هم خدای تبارک و تعالی به ما عطا کرد که مردم بیدار شدند و لبیک گفتند به صدای روحانیون و در همه جا ، در همه مملکت این نهضت شروع کرد و مبداش از همان پانزده خرداد بود و بعد کم کم تدریجا ریشه گرفت و بعد که در این آخری دیگر زیادتر شد و بیشتر شد نهضت مردم ، پیشتر رفت نهضت مردم و قیام همگانی شد و بحمدالله ریشه اجانب از این مملکت کنده شد و شاه سابق از ایران رفت ، گرچه آمریکا او را پناه داد و الان هم در پناه آمریکاست منتها در مصر یا در حوالی مصر بسر می برد که آنها هم در قبضه آمریکاست . بنابراین پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و آزادی برای همه مملکت .

بدانید که دخالت نظامی آمریکا و شوروی در اراده ملت ما اثری ندارد

آزادی را ما و ملت ما با قیمت گران به دست آورد و لیکن ارزشش بیشتر از این معانی بود . الان هم اشخاصی که طرفدار آمریکا یا رژیم سابق هستند ، الان هم دنبال این هستند که باز این مسائل سابق را به کشور ما برگردانند لکن این دیگر یک خیال باطلی است آمریکا اخیرا هم گفته است که کارتر گفته است که اگر چنانچه هیچ کس هم از دولت ها با من همراهی نکنند من خودم دخالت می کنم و برای اشخاصی که در ایران هستند و محبوسند من دخالت می کنم و این یک امری است که برای رئیس جمهور یک کشوری که ادعای این

را دارند که ما حقوق بشر را می شناسیم ، این یک جرمی است ، یک نفر قلدر بگوید من دخالت می کنم در یک کشور دیگری و دخالت هم کرده است ، این یک جرمی است که باید محاکمه بشود ، کارتر باید در دادگاه های عمومی دنیا محاکمه بشود و اینهائی که ادعای این می کنند که ما استقلال همه ممالک را ، همه کشورها را به رسمیت می شناسیم اینها کجا هستند که جلوی کارتر بایستند و بگویند که تو می گویی من خودم تنها دخالت در این کشور ایران می کنم ، دخالت در یک مملکت مستقلی می کنم . نظامی پیاده کرده است و می خواهد باز پیاده بکند . اینها کجا هستند که یک همچو مجرمی را طرفداری از او می کنند . ما به کجا باید شکایت کنیم از این کشورهائی که دنبال آمریکا و دست نشانده آمریکا هستند و دنبال او هستند در جرایمی که آمریکا دارد مرتکب می شود . ما به چه دستگاهی ، به چه دادگاهی شکایت ببریم از این قلدرها و از اینها که زمام امور کشورهای بیچاره مظلوم را به دست گرفتند و مع الاسف آن کشورهائی هم که ادعای استقلال می کنند دنبال او هستند ، دنبال یک همچو جریمه ای . باید از این دولت ها پرسید که محاصره اقتصادی که شما می کنید و یک ملت مظلوم را می خواهید در تنگنای محاصره قرار بدهید این با چه اصلی از اصول دنیا ، از قوانین دنیا منطبق است ، مجرد اینکه آمریکا قدرت دارد و به شما امر می

کند ، همین عذر است برای شما که محاصره اقتصادی بکنید ؟ ! و شما گمان می کنید که با محاصره اقتصادی ملت ما شکست می خورد و ملت ما قانع خواهد شد و خاضع خواهد شد ؟ !

شما باید بدانید که دخالت نظامی آمریکا و همه شماها ، دخالت نظام شوروی و همه وابستگان به او ، دخالت شماها همه در کشور ما و حصر اقتصادی شماها ، در آن اراده ملت ما ، آن تصمیم و اراده ملت ما اثری نخواهد کرد و ما مهیای مرگ هستیم . شما ما را از چه می ترسانید ؟ ما که مهیای شهادت هستیم ، شما ما را از اقتصاد می ترسانید ، از دخالت نظامی می ترسانید ؟ ! شما کسانی را که از مرگ می ترسند باید بترسانید ، نه مملکتی که حاضر شده برای شهادت و شهادت را یک فوز برای خودش می داند . بنابراین هیچ ما از این مسائل خوفی نداریم و آمریکا چه با همه کشورها دست به هم بدهند و بخواهند دخالت کنند یا خودش به تنهائی به قول کارتر دخالت بکند ، دخالت بکند تا بفهمد قضیه چیست ، دخالت نظامی بکند تا بفهمد که مطلب چیست . خوب است که از افغانستان آقای کارتر عبرت بϙʘјϠ، افغانستان که دولتش با او ، با شوروی موافق است ، حزب های کمونیستی و چپگرا با او موافق است ، یک عده ملت که نداشتند و ندارند اسلحه مدرن ، آنها اسلحه های خود شوروی را گرفتند و سربازها و صاحب منصب خود شوروی را با اسلحه های خودشان کشتند

و الان هم آنها مشغول هستند و شوروی هر روز می فرستد و سلاح های مدرن را می فرستد ، سرباز می فرستد لکن نتوانسته تا حالا ملت افغانستان را ، ملت شجاع افغانستان را خاضع کند . آن افغانستان است که احزابش ، احزاب کمونیستی و چپگرا با شوروی دست به هم دادند ، با دولت دسʠبه هم دادند لکن ملت را نتوانستند خاضع کنند .

ایران بحمدالله دولتش موافق است و چپگرایان اینجا که تابع آمریکا هم هستند عددی نیستند که قابل ذکر باشند آنها را ما با آنها مسامحه می کنیم والا یک روز تمام آنها از بین خواهند رفت . آمریکا خیال نکند که با دخالت نظامی می تواند کاری بکند یا با حصر اقتصادی می تواند کاری بکند . ملتی که روزه می گیرد ، ملتی که شهادت را قبول کرده ، از این چیزها دیگر نمی ترسد . بنابراین ، این روز مبارک پانزده خرداد که در عین حال که شهیدهای زیاد ما داشتیم لکن مبارک برای ملت ما بود ، من به همه ملت تبریک می گویم و امیدوارم که همانطوری که تاکنون از پانزده خرداد تاکنون ملت ما ادامه داده است به نهضت خودش ، از این به بعد هم ادامه بدهد و همه قدرتمندان را ماءیوس کند از دخالت در کشور ما . خداوند انشاءالله همه را توفیق بدهد و همه را سلامت و اسلام را قوت بدهد و امیدواریم که این نهضت به سایر بلاد اسلامی هم صدور پیدا بکند و این مکتب ، مکتب همه مسلمین است بلکه همه مستضعفین . خداوند مستضعفین را از

چنگال مستکبرین بیرون ببرد و بحمدالله طلیعه اینکه مستکبرین به جای خودشان بنشینند ، طلیعه این در دنیا پیدا شده است ، فقط ایران نیست ، همه دنیا تقریبا مستضعفین بیدار شده اند و جمعیت ، اکثریت قاطع با آنهاست و من امیدوارم که به زودی بساط ظلم برچیده شود . خداوند همه را توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/3/59

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده افسری

نیروهای مسلح آن روزها اشداء بودند بر خود مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

از این مسرورم که در روز پانزده خرداد که دیدید و دیدیم بر ملت ما چه گذشت و برای چه این ملت پایمال شدند و امروز هم پانزده خرداد است و می بینم که شما امید آتیه ملت ، در اینجا با هم مجتمع هستیم که چند دقیقه ای صحبت کنیم و مطالبی که گذشته است و انشاءالله می گذرد در میان بگذاریم . این کلماتی که این آقا گفتند مضمون یک آیه نیم سطری است که راجع به مؤ منین ، خدای تبارک و تعالی می فرماید که اگر کسی بخواهد خودش را بفهمد که مؤ من و مسلم است (اشد اعلی الکفار رحماء بینهم ) وقتی با اجنبی ها مواجه می شوند با شدت و کوبندگی مواجه می شوند ، وقتی بین خودشان هستند با رحمت و عطوفت مواجهند .

من از اول آمدن رضاخان به تهران و کودتا کردن تا حالا مشاهد مسائلی که بر این ملت گذشته است تا حدودی بودم در زمان رضاخان سرکوبی هر چه بود سرکوبی ملت بود ، زمان پسرش هم همین طور نسبت به ملت خودشان با شدت و با قدرت شیطانی عمل می کردند و سرکوب می

کردند ملت را ، سرکوب می کردند دانشگاه را ، آن وقت دانشگاه نبود لکن محصلین را سرکوب می کردند ، علمای ، اسلام را . بین خودشان بعکس آنکه خدای تبارک و تعالی می فرماید ، بین خودشان شدت بود ، خداوند می فرماید ، بین خودشان عطوفت است لکن در زمان این دو نفر بین خودشان یعنی در وطنشان و بین ملتشان شدت و کوبندگی بود و وقتی که این قوای ثلاث ، انگلستان و شوروی و آمریکا از سرحدات ما ، آمدند به سرحدات و هجوم کردند به ایران ، از قراری که گفتند یکی از صاحب منصب ها آن وقت گفته بود که ، یعنی رضاخان از او پرسیده بود که مقاومت چقدر بود ، گفته بود سه ساعت ، آنهم دروغ گفته بود . بعد ، چرا گفته بود ، چرا اینجور شد ؟ گفته بود این هم مهم بود ، اینها که آمدند ما ، من خودم شاهد این بودم در سرحدات وقتی که این اجنبی ها وارد شدند در تهران ، صاحب منصب ها گذاشتند و فرار کردند یعنی تمام پادگان ها را رها کردند ، سربازها را من می دیدم که توی کوچه ها ، توی خیابان ، سرخود دارند می گردند و حتی چیزی هم که بخورند نداشتند ، یک شتری عبور می کرد ، غافله شترهائی عبور می کردند ، مثل اینکه خربزه بود ، اینها که می افتاد از رویشان ، اینها حمله می کردند که بخورند و صاحب منصب هایشان بارهایشان را بستند و فرار کردند ، این وضع ما ، نه ،

این خوب نمی توانیم ما بیان کنیم مسائل را ، اما این اجمالی بود از ارتش آن روزی ما و همین طور شهربانیمان و همین طور ژاندارمریمان ، اینها بعکس آنکه در قرآن است اشداء بودند بر خود مردم ، خدا می فرماید که مؤ منین اشداءاند بر کفار ، اینها اشداء بودند بر خودی ها و آن اشخاصی که در مملکت خودشان بود ، بر مسلمین .

ارتش در برابر مردم باید رئوف و در مقابل اجانب کوبنده باشد

من باز این ناراحتی که برایم پیدا شد در ملاقاتی که محمدرضا با یکی از رئیس جمهورهای آمریکا بود ، گمان می کنم نیکسون بود ، من آن تلخی در ذائقه ام باز مثل اینکه هست که می دیدم که این آدمی که وقتی که در ایران است با مردم رفتار می کند ، آنطور سرکوب می کنند مردم را ، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود و به او نگاه نمی کرد ، از این طرف نگاه می کرد و این مثل یک بچه مکتبی ، آنوقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبی های زمان سابق که مقابل معلمشان که خیلی از او می ترسیدند و وحشت داشتند ، یک همچو صحنه ای بود و من اینقدر ناراحت شدم که تلخی اش الان هم وقتی فکر می کنم در ذائقه ام هست که ما مبتلای به چه وضعی بودیم ، چه اشخاصی به ما حکومت کردند و چه اشخاصی به این ملت حکومت کردند . اشخاصی که در مقابل اجنبی ها و کفار آنطور بودند و در مقابل ملت خودشان آنطور سرکوبی می کردند . شما که

برای آتیه این مملکت انشاءالله امید هستید ، باید همین دستوری که از جانب خدای تبارک و تعالی برای شناخت مؤ من وارد شده است مد نظرتان داشته باشید ، با ملت خودتان ، با ملت مسلم رحیم باشید ، لطیف باشید ، رئوف باشید ، در مقابل اجانب توفنده و کوبنده باشید عکس زمان رژیم سابق و مثل زمان صدر اسلام . صدر اسلام وقتی که مسلمین مواجه می شدند با کفار ، طوری رفتار کرده بودند با آنها که از قراری که گفته می شود بین آنها معروف شده بود که این عرب ها آدم را می خورند ، بین خودشان آنطور رئوف و مهربان بودند که سردار بزرگ ، مالک اشتر از بازار عبور می کرد ، یک کسی نشناخته به او فحاشی کرد ایشان هم سرش را زیر انداخت و رفت . کسی به او گفت که تو شناختی این را ؟ گفت نه . گفت این مالک اشتر است ، دوید ، دنبالش دوید ، دید که رفته توی مسجدی ایستاده نماز می خواند آمد پیشش عذرخواهی ، گفت نه ، عذر خواهی نکن من آمدم اینجا نماز بخوانم و برای تو طلب مغفرت بکنم از خدا ، این تربیت اسلامی است .

تحقق ادب و فرهنگ اسلامی عامل جلوگیری از آسیب پذیری

اگر چنانچه ارتش ما که یک ملت است به ادب اسلامی درآید ، امکان ندارد که یک هجومی بر آنها بشود ، متزلزل بشود . برای اینکه تزلزل مال آن کسی است که ایمان ندارد ، اینکه ایمان دارد متزلزل نیست . اگر چنانچه ادب اسلامی در بین ملت ما متحقق بشود ، همه قشرها یک قشرهای

اسلامی بشوند ، آسیب دیگر در این ملت نخواهد تحقق پیدا کرد ، آسیب پذیر نخواهد شد . کوشش کنید که در این دانشکده ها و دانشگاه ها که هستید ایمان را در خودتان تقویت کنید ایمانی که هم در اینجا شما را شرافتمند می کند و هم در پیشگاه حق آبرو دارید و با آبرومندی وارد می شوید به حق تعالی کوشش کنید که عادت بدهید خودتان را بر اینکه با اهالی کشور خودتان حکمفرمائی بر خلاف حق نکنید ، رحیم باشید ، اگر چنانچه یک کسی هم خلاف کرد شما به طور خشونت با او عمل نکنید . به قانون باید عمل بشود همانطوری که سربازهای صدر اسلام بودند و با عدد کمی فتح های بزرگی کردند سر اینکه این عدد کم به امپراطوری ایران غلبه کرد ، این بود که آنها ایمان داشتند از روی ایمان و با این روحیه که ما اگر هم کشته بشویم شهید هستیم و پیش خدا می رویم و آبرومندیم اقدام می کردند و آنها به این مبانی اعتقاد نداشتند و با زور آورده بودند آنها را برای جنگ و با فشار آنها آمده بودند برای جنگ و وقتی که وضع اسلام را می دیدند ، ایرانی ها وقتی دیدند که لشگر اسلام وقتی آمد اینجا یک وضع دیگری دارد ، غیر امپراطوری ایران است ، مردم اقبال کردند با آنها ، این سر پیروزی مسلمین شد بر آن لشگر مجهز ایران و همین طور در روم ، همین طور اگر چنانچه ما ارتشمان یک ارتش صحیح اسلامی ملی بود نمی توانست کسی از خارج به ما

تحمیل شود ، اینکه مستشاران آمریکائی بر ما تحمیل شد برای اینکه سردمداران آن وقت همه شان از آنهایی بودند که ایمان نداشتند و هر چه می خواستند ، می خواستند یک روزگاری را با خشونت به مردم بگذرانند و یک نوائی هم در اینجا با دله و دزدی و امثال ذالک پیدا بکنند .

ارتش ما مردمی است ، نه طاغوتی ، که سرکوب کند

اگر امروز بخواهد آمریکا یا شوروی یا هر کس برای شما یک مستشاری بفرستد ، خود شما جلویش را می گیرید و خود شما مانع می شوید . اگر یک صاحب منصبی هم فرض کنید یک سرلشگر یا ارتشبدی هم بخواهد یک همچو کاری بکند خود سربازها و خود درجه دارها و خود افسرهای زیردست زیر این بار نمی روند و جلوگیری می کنند برای اینکه متحول شده اند این جوان های ما ، ارتش های ما متحول شده اند به یک چیز دیگری ، غیر زمان سابق است ، اینها حالا یک موجود دیگری شده اند . برادرهای من ، اگر بخواهید آبرومند بشوید در دنیا و آخرت و شرافتمند زندگی کنید ، باید با قدرت و شدت در مقابل دیگران بایستید و در بین خودتان رحیم و رئوف و دوست باشید و اگر یک ارتشی پشتوانه ملی نداشته باشد ، مثل همان ارتش سابق می ماند که اینها می دیدند که اگر چنانچه صاحب منصب ها می دیدند که اگر چنانچه در تهران هم بخواهند بمانند و وضع اینطور باشد خود مردم آنها را چه خواهند کرد لهذا چمدان ها را بستند و فرار کردند اما شما انشاءالله پشتوانه ملت را دارید و شما عددتان فرض کنید چند

هزار باشد لکن پشتوانه تان سی و چند میلیون است ، همه مردم است . ارتش ، ارتش مردمی است نه ارتش طاغوتی که سرکوب کند ، ارتشی است که با مردم زیر یک سقف جمع می شوند و مردم برای آنها تظاهر می کنند و اینها هم برای مردم تظاهر می کنند ، این یک چیز تازه ای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده و این را حفظش کنید . این پشتوانه را حفظ کنید ، که این پشتوانه آنچنان قدرتی به شما خواهد داد که یکی تان در مقابل صد تا ، در مقابل چند صد تا خواهید بود . وقتی شما خودتان را در آن طرف مواجه با دشمن دیدید ، در این طرف مواجه با ناراضی دیدید ، نمی توانید خودتان را حفظ کنید . ارتشی که ملت از آن ناراضی است ، ارتشی که می بیند ملت پشت به او کرده ، اگر یک دشمنی از آن طرف بیاید پناهگاه دیگر ندارد این ، این نمی تواند دیگر مقاومت کند به خلاف ارتشی که می بیند آن طرف دشمن است و این طرف بیست و چند میلیون ، سی و چند میلیون دوست است و پشتیبان اوست همانطوری که او در میدان جنگ ، جنگ دارد می کند اینها هم بزرگ و کوچکشان ، زن و مردشان دنبال او جنگ می کنند ، یک همچو ارتشی پیروز است ، سعی کنید اینطوری باشید . آیا آن پانزده خرداد بهتر بود که از ارتش ما به جان مردم ریخت و همین ملت بیچاره را آنطور قتل عام

کرد یا این روز پانزده خرداد و سالروز پانزده خرداد که شما با ملت در آغوش هم هستید و آمده اید با هم صحبت می کنید ؟ حفظ کنید این موهبت الهی را ، این یک موهبت الهی است که خدا به ما داد که ارتش و ملت و ژاندارمری و ملت و پاسدار و ارتش و همه با هم دوست باشند و با هم در مکروهات و در خوشی ها شریک باشند . ارتش هماهنگی داشته باشد با ژاندارمری و پاسدار ، پاسدار هماهنگی داشته باشد با ارتش و ژاندارمری ، ژاندارمری هم همین طور ، همه قوای انتظامی اینطور باشند که هماهنگ باشند ، با هم کار را انجام بخواهند بدهند . اگر بنا باشد که پاسدارها از یک طرف بکشند و ارتش از یک طرف و ژاندارمری از یک طرف و شهربانی از یک طرف ، این یک مملکتی می شود که لازم هم نیست از خارج به این یک آسیبی برسد ، خودش آسیب دیده است و خودش مثل خربزه کرمو می ماند که از باطن خراب است . شما که رمز پیروزی تان را دیدید و دیدید که به همه قدرت هائی که پشتوانه این قدرت شیطانی بود پیروز شدید و دیدید که رمزش این بود که ایمان داشتید و الله اکبر همراه شما بود و وحدت داشتید و همه یک وجهه داشتید ، اینطور نبود که یکی از این راه برود و یکی از آن راه برود ، همه از یک راه می رفتید . ملت و آن ارتشی که آن پایین هایشان که مؤ من بودند و ژاندارمری

و اینها همه ملحق شدند به هم و همه یک راه رفتند و همه هم ایمان داشتند ، هیچ در آن وقت مطرح نبود که من می خواهم یک منصبی پیدا کنم همه روی ایمان به خدای تبارک و تعالی و فریاد الله اکبر و اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، این رمز پیروزی شماست . این سند پیروزی ملت ایران است ، پیروزیی که باز ملت ایران نمی داند در خارج کشور چه نظری به ایران دارند . باز ، ملت ما بازداند که آنجا بیشتر از خود ایران احترام به ما می گذارند ، احترام به ملت می گذارند ، آنها که در خارج هستند و زیر بارهای ستمگران هستند می فهمند که ما چه کرده ایم و ملت ما چه کرده است و چه شده است .

پیروزی ما آن روزی است که مستضعفین از بند رها شوند

باید همه همانطوری که از اول آن رمز را خدای تبارک و تعالی تعلیم شان کرد و با الهام خدای تبارک و تعالی همه با هم مجتمع شدند و با یک ایده و با یک حرکت ، حرکت کردند و همه بساط را به هم زدند ، این رمز را باید نگه داشت . اگر بنا باشد که شما خیال کنید ما حالا پیروز شدیم و دیگر باید برویم سراغ کارهای خودمان ، نه ، ما پیروز نشده ایم ، باز ما مورد تهدید اقتصادی و نظامی بزرگترین امپراطوری های دنیا هستیم و آن امریکاست که قضیه رئیس جمهور نیست ، قضیه امپراطوری است ، قضیه استبداد است . ما الان در مواجهه با یک

همچو قدرتی هستیم و سایر قدرت ها ، ما در این طرفمان یک قدرت واقع شده ، آن طرف یک قدرت ، آن طرف یک قدرت و همه هم می خواهند وضع ایران را از اینکه هست به هم بزنند . ما پیروز نیستیم الان ، پیروزی ما آن روزی است که ایران و انشاءالله سایر ممالکی که مستضعفین دربند هستند همه رها بشوند و این ریشه های فاسدی که بین مردم افتاده اند و می خواهند آنها را از جمهوری اسلامی و از اسلام دلسرد کنند اینها هم با قدرت شماها از بین بروند ، آنوقت پیروز هستیم و آنوقت هم باید با هم باشیم .

مسلمین باید در مقابل آسیب ها (ید واحده ) باشند

مسلمین به حسب دستور خدای تبارک و تعالی (یده واحده ) نه دو تا دست ، (ید واحده علی من سواهم ) همه مثل اینکه یک دستیم ، باز دو دست هم نفرموده است برای اینکه دو دست هم ممکن است این از این طرف برود ، این از آن طرف ، دست واحد همه شان مثل دست واحد می مانند ، مسلم اینطوری است و اگر چنانچه مسلمین اینطور باشند که آنطور وحدت با هم داشته باشند که مثل یک دست باشند ، ید واحده باشند ، این دیگر آسیب بردار نیست آسیب از داخل خود آدم ، داخل خود ملت و کشور بر ما وارد می شود و بر شما ، از خارج هیچ ترسی نداشته باشید ، از داخل خودمان بترسید ، از اینکه با توطئه ها شماها را از هم جدا کنند و شماها را از پاسدارها و پاسدارها را از شما و ژاندارمری

را از دیگران و شهربانی را از دیگران و ملت را از آنها . این آسیب یک آسیب بزرگی است که خود به خود ، ما تحلیل می رویم ولو اینکه از خارج هم به ما حمله ای نشود و نمی شود ، این آسیب ، آسیب مهم است .

از وسوسه هائی که در داخل می شود غفلت نکنید

و شیاطین شروع کردند از اینجا شروع کردند . آن هیاهوی خارجی احتمال بدهید که برای اغفال ما از داخل باشد ، آن هیاهو که در خارج می کنند و آن تهدیداتی که از خارج می کنند احتمال بدهید که برای این باشد که ما جهت را گم کنیم و متوجه به خارج بشویم ، از داخل غفلت بکنیم . از داخل غفلت نکنید و از وسوسه هایی که در داخل واقع می شود ، در داخل مثلا پادگان ها ، در داخل ارتش و ژاندارمری ، که مانع می شود از اینکه یک نظم صحیحی در کار باشد از این بترسید ، از اینکه بین خود ارتش اختلاف باشد و آن بگوید صاحب منصب اوست ، آن بگوید او و آن بگوید او ، که هرج و مرج درست بشود ، از این بترسید که یک ارتش را متزلزل می کند ، نظام از دست گرفته می شود .

لزوم حفظ نظم در نیروهای مسلح و رعایت سلسله مراتب

ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نیست و شیاطین که ممکن است نفوذ کرده باشد هم در ارتش ، هم در ژاندارمری و هم در سایر قوای انتظامی و غیر انتظامیه ، آنها در هر جا به یک صورتی دامن می زنند به اینکه نظم را از ارتش و ژاندارمری و سایر قوای انتظامیه بگیرند و در باطن خود ارتش ، هرج و مرج ایجاد کنند . اگر یک ارتشی با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذیرد این هرج و مرج را ، معنایش این است که ارتش نیست ، هیچ امکان ندارد که او بتواند با یک قدرتی هر چه هم باشد

مقابله کند . اگر نتواند ارتش خودش را اصلاح کند و قدرت خودش را و پیوند خودش را و نظمی که در باطن باید باشد این را ایجاد بکند ، این نمی تواند در مقابل غیر ، هر غیری باشد ، مقاومت کند . اینهایی که می آیند به جوان ها از راه دلسوزی می گویند که چرا باید شما مثلا ، این مثل زمان طاغوت می ماند که شما اطاعت کنید ، خیر ، این مثل زمان امیرالمؤ منین می ماند ، اطاعت از طاغوت بد است نه اطاعت از ارتشی که مال اسلام است ، اطاعت از یک فرماندهی که فرمانده اسلام است واجب است به حسب حکم اسلام ، تخلف حرام است ، طاغوت برای طاغوتیش بد بود نه برای نظمش . اگر شما بخواهید که به هم بزنید اوضاع را و یک دسته جوان نپخته و بی تفکر بیایند در اینجا و بخواهند به هم بزنند اوضاع را ، تمامتان آسیب پذیر خواهید شد ، نه فقط صاحب منصب ها ، خیر ، همه آسیب پذیر خواهید شد اگر بنا باشد درجه های بالا ، البته آنهائی که انشاءالله اسلامی حالا هستند و می شوند ، اینها را از آنها اطاعت نکرد و از فرمانده کل قوا اطاعت نکرد اگر بنا شد یک همچو چیزی باشد هیچ وقت نمی تواند ارتش ، ارتش باشد . زمان حضرت امیر هم اطاعت واجب بود بر ارتش نسبت به فرماندار ، حکم اسلام است ، البته فرماندار هم باید با نظر طاغوتی نگاه نکند به آنها ، با نظر عطوفت ، مهربانی باشد .

باید همه شما قوه واحده باشید ، ید واحد ، (ید واحد ، واحد علی من سواهم ) باید همه شما نظم را حفظ کنید ، همه قوای انتظامیه نظم را در باطن خودشان حفظ کنند تا یک ارتش صحیح باشد ، یک ژاندارمری صحیح باشد ، یک سپاه پاسداران صحیح باشد اگر بنا باشد که سپاه پاسداران به طور هرج و مرج کار بکنند ، هر که ، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرض بکند و مال مردم را خدای نخواسته بگیرد ، این پاسدار اسلام نمی شود ، این طاغوت است به صورت دیگر درآمده مگر طاغوت چی بود ؟ طاغوت همین بود که جان و مال مردم در امان نبود در زمان او . اگر بنا باشد که جان و مال مردم در این زمان هم از قوای انتظامیه در امان نباشد این هم طاغوت است ، منتها با صورت دیگر آمده بیرون و طاغوتی که به صورت مسلم بیرون بیاید خطرش از آن طاغوت بدتر است ، این منافق است . عذاب منافق ها بیشتر از عذاب کفار است . سعی کنید همه تان ، همه قوای انتظامیه سعی کنند که هماهنگ بشوند ، سعی کنند که به آن موازینی که در ارتش هست ، موازینی که در سپاه پاسداران هست ، موازینی که در سایر قوای انتظامیه هست عمل بکنند ، خیال نکنند که اطاعت از مافوق ، خیر ، این طاغوتی است ، خیر اطاعت از مافوق در جمهوری اسلامی و در لشکر اسلام حکم اسلام است ، حکم خداست ، اطاعت از فرماندارها که به

یک تعبیر اولی الامر هستند این در قرآن واجب شمرده می شود و واجب است این . این جوان های دلپاک و صاف ما گول نخورند از شیاطینی که می آیند با آنها صحبت می کنند ، هر که با شما صحبت کرد راجع به بی نظمی و بی اطاعتی ، دنبالش بروید ببینید این کی است و از کجا آمده و الهام از کجا می گیرد . بدانید که این الهام از غیر مسلمین می گیرد ، این الهام از اشخاصی می گیرد که می خواهند و نمی توانند ببینند که یک کشوری روی پای خودش ایستاده و می ایستند . شما الان مورد حسادت همه اجنبی هایی که می خواستند ایران را و می خواهند ایران را ببلعند ، شما مورد حسادت آنها هستید ، آنها توطئه می کنند که شما را از هم جدا کنند پاسبان ها را از ژاندارمری ، ژاندارمری و پاسبان را از ارتش و هم ارتش ، هم بین خودشان از هم گسیختگی پیدا بکند ، اگر اینطور باشد ، خطر برای همه تان هست . و من دعا می کنم که همه شما انشاءالله و همه ملت ایران و همه قوای انتظامی سلامت و سعید باشند و همه با هم هماهنگ باشند و حفظ مراتب را بکنند و انشاءالله شماها که در تحصیل هستید خودتان را مجهز کنید برای خدمت مردن به کشور خودتان ، خدمت کردن به اسلام که آن هم خدمت به کشور است و انشاءالله با قدرت ملت ما پیش برود و از این حرف هایی که در خارج و داخل گفته می شود

هراس نداشته باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/3/59

بیانات امام خمینی در جمع سرپرست و معاونین وزارت کشور و استانداران سراسرکشور

ناسازگاری بین ارگان ها باعث تزلزل و آسیب کشور می گردد

بسم الله الرحمن الرحیم

من در طول این مبارزه از قبل 15 خرداد 42 تا وقتی که بساط شاهنشاهی به هم خورد ، هیچ وقت نگران نبودم برای اینکه می دیدم ما مقابل هستیم با یک دستگاه جبار و ظالم و اجنبی ها ، و ما مکلف هستیم کوشش کنیم برای اینکه این مسائل تبدیل بشود و اگر هم پیش نبردیم ، پیش من هیچ اهمیتی نداشت برای اینکه ما به تکلیف خودمان عمل کرده بودیم و پیش خدا مسؤ ولیت نداشتیم . بعضی از آقایانی که در پاریس پیش من می آمدند ، اظهار می کردند که نمی شود این کار را انجام بگیرد . شما مثلا بخواهید بعضی از اینها را اجازه بدهید بعضی از اینها بیایند و فلان . و بعد از رفتن شاه هم من به آنها می گفتم که ما یک تکلیفی داریم و داریم عمل می کنیم . کسانی که تکلیف عمل می کند ، دنبال این نیستند که ببینند آیا غلبه می کنند یا مغلوب می شوند . ما غلبه کنیم ، خوب بهتر ، اگر مغلوب هم شدیم که حضرت امیر (ع ) هم مغلوب شد در جنگ با معاویه ، امام حسین هم کشته و مغلوب شد اما تکلیف را عمل کردند و ما هم تکلیف را انجام می دهیم . من در تمام طول این مدت از باب اینکه مقابله بین ما و دستگاه جبار و کفر و اینها بود نگرانی نداشتم ، لکن حالا نگرانم . در وقتی که جمهوری اسلامی بنا داشتیم

که تحقق پیدا بکند ، بحمدالله خیلی چیزهایش هم تحقق پیدا کرد ، لکن نگرانی من از داخل خودمان است از دو جهت که یک جهتش سبک است و جهت دیگر سنگین . این جهت سبک آن کارهائی که مخالفین ، توطئه ها و دسته بندی هائی که مخالفین دارند ، این چیز مهمی به نظر من نیست ، آنچه مهم است این ناسازگاری هائی که در ارگان های اسلامی است ، مملکتی اسلامی و تا به هنگامی که همکاری همه طبقات به هر کجا که بروی با هم توافق ندارند و مرتبا دعوت به توافق می کنند همه لکن خودشان هم توافق ندارند ، این موجب نگرانی است برای اینکه این اسباب این می شود که کشور به حال تزلزل باقی بماند و اگر یک مدتی به حال تزلزل باقی بماند ، آسیب از خودش پیدا می شود و از داخل آسیب می بیند و محتاج به این نیست که از خارج بیایند و به ما آسیب برسانند ، ما خودمان به جان هم می افتیم و خودمان را از بین می بریم . آنچه که الان موجب نگرانی است این است که ما از یک طرف دستمان بسته است برای اینکه ما بخواهیم انگشت بگذاریم روی افراد ، بگوئیم این خرابکار است یا آن خرابکار است ، یک افرادی هستند که ما نمی توانیم بگوئیم اینها خرابکار هستند و اشتباه کارند و نمی شود که ما اشخاصی که ، از استاندارهائی که در اطراف هستند یا وزرائی که در فلان وزارتخانه هستند یا اشخاصی دیگر و اینها را بگوئیم که نه ما با

اینها مبارزه کنیم . اینها از خودمان هستند . ما قبلا مبارزه می کردیم ، مبارزه یا شکست است یا پیشرفت که ما هر دویش را برده ایم ، اما حالا دیگر مبارزه نداریم ، ما با هم باید حالا سازش بکنیم تا اینکه این مملکتی که اینطور در هم و برهم است و از همه اطراف به آن هجوم است ، خودمان این را پیش ببریم . لکن مع الاسف آدم می بیند که به هر جا دست می گذارد اختلاف است . اختلاف بین استاندار با کسان دیگر ، ژاندارمری با کسان دیگری ، ارتش ، پاسدار ، چه و چه ، همه بنگاه هائی است که با هم اختلاف دارند و ممکن است که بسیارش از روی اشتباهات باشد ، لکن اشتباه بزرگتر این است که این اشتباه را رفع نکنند که مطلب واضح این است که ما اگر چنانچه به این حال باقی بمانیم ، نمی توانیم این مملکت را اداره بکنیم و هیچ کسی نمی تواند ، تا یک نظامی در کار نباشد و یک هماهنگی بین حوزه و بین استان ها نباشد ، این مطلب پیش برده نمی شود و مع الاسف این معنا تاکنون درست بین مردم ، بین آقایان ، بین عرض می کنم که بین سردمدارها و دولتمندها ، اینها تا حالا ، به طور دقیق شناخته حتی نشده است و اگر شده است عمل به آن نشده است .

باید هر کس که در هر جا هست آنجا را درست کند

این مساءله نیست که شما حالا بگوئید فرض کن فلان وزارتخانه ای یک اشکال دارد . هر وزارتخانه ای که بروید الان در داخل آن یک

افرادی و اشخاصی هستند که با هم سازش ندارند . بین این وزارتخانه ها و وزارتخانه دیگر هم ممکن است همین طور باشد ، همه دستگاه ها الان در هم و بر هم است و این را باید کی درست کند ، به غیر از این است که باید هر کس که در هر جا هست آنجا را درست کند ؟ مثلا فرض بفرمائید شماها که در شهرستان ها هستید ، در استان ها هستید باید کوشش کنید که این استانی که هستید آنجا را درستش کنید ذهنتان را متوجه نکنید که یک جای دیگر خراب است . اگر بنا باشد که ذهن آدم متشتت بشود ، شمائی که استاندارید بروید و بگوئید که در فرض کن در فلان وزارتخانه ای کجا هم یک همچو اشکالاتی هم هست ، شما کار خودتان را هم می توانید انجام بدهید . باید وزارتخانه ها را اشخاصی که در آن وزارتخانه هستند اداره کنند . فرض کنید بعد انشاءالله مجلس تحقق پیدا کند ، به وسیله مجلس باید اینطور مسائل حل بشود . انشاءالله امید است که حل بشود انشاءالله لکن این مساءله است که باید هر کسی مثلا یک کسی که خانه اش ، یک اختلافاتی در داخل خانه خودش است اگر بنا باشد که این آدم آنجا را کار نداشته باشد برود سراغ همسایه ها که ببیند که همسایه ها چطور هستند ، این نمی تواند اداره کند . این کسی که در خانه اش اختلاف است باید تمام همش را ، این اختلاف خانه اش را بردارد و بعد اگر هم یک جای دیگر هم

خرابکاری است کار صحیحی است که برود آنجا هم امر به معروف کند . شما آقایان استانداران اگر چنانچه که یک استانی که به منزله خانه خودتان است ، تمام توجه تان را متوجه خودتان بکنید که اولا خود استانداری چه اشخاصی در آن است اشخاصی همه اشخاص صحیحند یا غیر صحیح ، شما خودتان می توانید آن اشخاص را تغییر بدهید . شما به عنوان اینکه در وزارت نفت مثلا یک کسی خراب است ، نباید از کاری که خودتان الان در استانداری خودتان هست کوتاهی کنید و بروید سراغ آن . شما هم همه تان ، هر فردی در هر مقامی که هست ، ملاحظه کنید آن محلی که هست ، آن همان مثل خانه خودتان ، اول داخل همان استانداری چه جوری است ، آنها را تصفیه کنید بعد جاهای دیگر که تحت نظارت شماست ، مثل فرماندارها و اینها که هستند ، اینها را شما باید وادار کنید به اینکه درست بکنند و مسائلی هم که در فرض کنید در وزارتخانه ها می گذرد ، آقای کنی در وزارت کشور هستند . ایشان آن وزارتخانه را ببیند که چه جور می شود اصلاحش بکنند و یک کسی هم که در وزارتخانه دیگری است ، باز او هم دنبال آن بگردد و اصلاح بکند . اگر هر کسی که در هر محلی است همان محل را اصلاح بکند ، مملکت عبارت از همین جامعه است ، اگر این جامعه هر کدام در هر محلی که هستند در صدد این باشند که اصلاح بکنند کار را و همان محلی که خودشان هستند اصلاح

بکنند ، جامعه اصلاح می شود .

با حفظ تفاهم و برادری از شکست نهضت جلوگیری کنید

در هر صورت آنچه موجب نگرانی است آن است که جمهوری اسلامی شکست بخورد . ما قبلا با طاغوت مقابل بودیم طاغوت ما را شکست می داد ، بسیار خوب خیلی از جاها طاغوت غلبه کرده است و حالا هم در عالم ، طاغوت باز غالب است اما جمهوری اسلامی و جایی که ما ادعای این را داریم که این اسلام درش است ، احکام اسلام در آن است ، این بخواهد شکست بخورد به واسطه اشخاصی که خودی هستند ، فرق نمی کند بین فرض کنید روحانیون همه سرتاسر مملکت ، اگر روحانیون سرتاسر مملکت خدای نخواسته یک کاری بکنند که ضررش به جمهوری اسلامی برسد ، دادگاه همه مملکت آنها یک کاری بکنند که ضررش به جمهوری اسلامی برسد و یا اینکه وزارتخانه و همه جا اگر اینطور باشد ، آنوقت ما اسلام را به دست خودمان لطمه زدیم . آنچه موجب نگرانی است ما خودمان ، فرض کنید که ما فعالیت خودمان و اسلام را به هم بزنیم ، تا حالا داد می زدیم جمهوری اسلامی ، حالا که جمهوری اسلامی ارکانش هم تحقق پیدا کرده است ، محتوایش را ما نتوانیم اسلامی بکنیم ، علاوه بر این هی به همش بزنیم ، هر کسی یک طرف را بگیرد ، آن از آن طرف بکشد ، هر کس هر وقت صحبت می کند به ضد دیگری صحبت بکند ، آن یکی اگر صحبت کند ، بر ضد دیگری صحبت بکند ، این یک مملکت آشفته می شود . همه گناه را به گردن دیگری می

گذارند . نه ، گناه گردن همه ما هست ، همه ما مسؤ ول هستیم پیش خدا ععع (کلکم راع و کلکم مسؤ ول ) عععع همه ما باید مراعات بکنیم و راع بکنیم و همه ما مسؤ ول هستیم از این کاری که می کنیم . نباید من بگویم که همه گناه ها گردن کس دیگر است و او هم بگوید که گردن یک کسی دیگر است . خیر باید همه ما اعتراف بکنیم که رشید نیستیم ، رشد نداریم . این مردم ، این توده مردم ، مردمی بودند که ریختند و کارها را انجام دادند ، حالا به عهده شماهاست ، به عهده همه ماست که اینکه اینها گرفتند ما نگهش داریم . توده که دیگر نمی تواند مملکت را اداره کند ، توده راه افتاد همه کارها را توده مردم انجام داد و سپرد آن را دست شما آقایان که در راس امور هستید ، اینها حالا باید نگاهش دارید ، این یک امانت الهی است که باید ماها نگهش داریم . اگر بنا باشد که ما هر کدام در محلی که هستیم هر یکی طرفدار یکی دیگر و طرفدارش مخالف باشد ، هر قدرتی باید از دیگری اطاعت نکند ، از تهران گرفته تا سرحدات اینطور باشد ، یک مملکت هرج و مرجی است که مستوجب یک قیمی است ، بعد هم برای ما یک قیم معین بکنند . اگر ما خودمان رشید باشیم و حالائی که ما پیروز شدیم ، نسبت به این مسائلی که تا حالا بوده است اگر بنا باشد که ما رشد نداشته باشیم که اداره

کنیم مملکتمان را ، بتوانیم اداره کنیم مملکتمان را ، بتوانیم که آن چیزی که امانت دست ماست حفظ بکنیم ، اگر همچو رشدی نداشته باشیم که مساوی با قیم هستیم و دنیا می گوید اینها قیم می خواهند و یک وقتی یک قیم می خواهند ، فرقی نمی کند یا آمریکا باشد یا شوروی . ما باید از اول متوجه این معنا باشیم که خودمان هستیم ، خودمان را گم نکنیم که اگر انسان نیست دیگر ، یک کس دیگر باید ما را اداره کند . شماها باید اداره کنید ، شماها که در استان ها هستید و آقایان دیگر هم هستند در استان ها ، استان ها را باید شماها اداره کنید و شماها اداره کنید . استان ها را درستش بکنید و با قدرت درستش بکنید . این نقصی که پیدا می کند و عرضه می کند به مجلس ، درست می کند اینها را . در هر صورت آنچه موجب نگرانی بزرگ است این است که یک وقت نهضت ما شکست بخورد . شکست شخص چیزی نیست ، کشتن شخص چیزی نیست ، اما نهضت را ما کاری بکنیم که با اعمال ما این نهضت ما به هم بخورد!! ما باید یک کاری بکنیم . هر کس به کشورش اعتقاد دارد ، به دیانتش اعتقاد دارد ، به خدا اعتقاد دارد ، امروز باید این را حفظش بکند و اختلافات جزئی که بین افراد است ، این را کنار بگذارد و اینطور نباشد که تمام هم ما صرف این شود که او را کنار بزنیم و خودمان جلو بیائیم ، این

نباشد . همه ما هممان این باشد که صرف این شود که اگر کسی هم خلاف کرد ، برادرانه به او بگویید و حالی کنید که این کار شما غلط بوده است ، اگر باورش نیامد و دیدید آدم صحیح نیست ، باید آنوقت به مقامات گفته شود تا جلویش را بگیرند .

در هر صورت این مرا نگران می کند و من مدت هاست که برای این جهت نگرانم و به همه آقایان این نگرانی را گفته ام و ما نمی توانیم با اشخاصی که داخل خود جمعیت ما هستند مبارزه کنیم . مبارزه با خارج ، مبارزه با طاغوت خواهیم کرد . منظور ، مبارزه کنید ، ما نباید مبارزه با خودمان بکنیم ، باید با هم تفاهم کنیم و با هم برادر باشیم . همه اهل یک مملکت و یک ملت و همه ما ارادت به اسلام داریم ، اینطور نباشد که هر کدام بگوید ما اسلامی هستیم و دیگران نیستند . نخیر ، همه ما اگر کارهائی که محول به خودمان است آن را به طور صحیح انجام ندهیم ، ما اسلامی نیستیم ، ما طاغوت هستیم . عین همان بود که کارها را بر خلاف مملکت خودش انجام می داد . حالا هم اگر بنا باشد هر کدام در یک محلی بر خلاف مصلحت کشور خودمان آنچه در تهران ، آنچه در شهرستان است اگر بنا باشد اینطور باشد باید ما کمر ببندیم به نابودی آن . نابودی که نهضت ما نابود نشود . خودمان نابود بشویم اشکال ندارد ، نهضت ما نابود نشود .

کوشش کنید یک کشور اسلامی با محتوای اسلامی داشته باشید تا پیروز باشید

در هر صورت من امیدوارم که

مسائلی که دارید خودتان کوشش کنید برای رفعش و انشاءالله وقتی که مجلس به کار افتاد مسائل در مجلس برود و از مجلس سایر جاها الهام بگیرد و قوای انتظامی اجرا بکند تا انشاءالله همه مسائل حل بشود . امیدوارم که حل بشود مسائل . در هر صورت حالا من همه اش را روضه خوانی نکنم . این را به شما عرض بکنم که شما ، این توده جمعیت سی و چند میلیونی ، آنها قیام کردند و یک قدرت بزرگی را شکستند و قدرت های دیگر هم نتوانستند هیچ کاری بکنند با اینکه همه به فکر این هستند که اینجا را چه بکنند .

دنیا ما را پیروز دانست و الان هم این امریکائی که دارد عربده می کشد دیگران الان دارند توی دهنش می زنند و از هیچ نترسید که شما پیروزید انشاءالله و امیدواریم که با همان پیروزی جلو بروید ، هر کسی نتواند در این مملکت به شماها تعدی بکند . یک مملکت اسلامی باشد ، محتوایش اسلامی باشد . کوشش کنید محتوای آن را اسلامی کنید . کار نداشته باشید که فرض کنید بندر کجا یک مساءله اسلامی نیست . شما همان ها را اسلامی کنید . اگر ما هر کدام هر جا که هستیم آنجا را تصحیح کنیم ، همه جا درست می شود . انشاءالله امیدوارم که با قدرت ، شماها پیش بروید و مملکت هم مال خودتان است بتوانید آن را اصلاحش بکنید و مصلحتش را در جهت ، خودتان هستید ، دیگر یک آقا بالا سر نیست که بیاید و به شما بگوید که این کار را

بکنید و مملکت هم مال خودتان و مملکت خانه خودتان و خانه خودتان را باید اصلاح بکنید . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/3/59

بیانات امام خمینی در جمع مدیران صندوق های قرض الحسنه سراسر کشور

شریف ترین روز ، از ازل تا ابد ، بعثت پیامبر گرامی اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید بزرگ را به همه ملت ایران و تمام مسلمین و شما آقایان حاضر تبریک عرض می کنم .

زمان ها خودشان هیچ مزیتی ندارند بعضی بر بعضی ، زمان یک موجود ساری متحرک است ، متعین و هیچ فرق ما بین قطعه ای با قطعه ای دیگر نیست . شرافت زمان ها یا نحوست زمان ها به واسطه قضایائی است که در آنها واقع می شود . اگر چنانچه شرافت زمان به واسطه حادثه ای است که در آن زمان واقع می شود ، باید عرض کنم که روز بعثت رسول اکرم در سرتاسر دهر ععع (من الازل الی الابد) عععع روزی شریفتر از آن نیست برای اینکه حادثه ای بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده . حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده است ، بعثت انبیاء بزرگ ، انبیاء اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ ، لکن حادثه ای بزرگتر از بعثت رسول اکرم نشده است و تصور هم ندارد که بشود زیرا که بزرگتر از رسول اکرم در عالم وجود نیست غیر از ذات مقدس حق تعالی و حادثه ای بزرگتر از بعثت او هم نیست . بعثتی که بعثت رسول ختمی است و بزرگترین شخصیت های عالم امکان و بزرگترین قوانین الهی ، و این حادثه در یک همچو روزی اتفاق افتاده است و این روز را بزرگ کرده است و شریف ، و همچو روزی ما دیگر

در ازل و ابد نداریم و نخواهیم داشت ، لهذا تبریک این روز را بر همه مسلمین و بر همه مستضعفین جهان عرض می کنم .

فقط انسان نامتناهی در کمال و بینش و صفات ، قادر به برداشت صحیح از اسلام است از اسلام و بعثت رسول اکرم برداشت های مختلفی است به حسب آن چیزهائی که در برداشت کننده موجود است . انسان ها مختلفند در دید خودشان و به واسطه اختلاف در دید ، اختلاف در برداشت ها هم می شود . برداشت از رسول اکرم به حسب دیده های مختلفی که در جهان بوده و هست و خواهد بود مختلف است و برداشت از انسان هم به حسب اختلاف نظرها و اختلاف دیدها مختلف است و برداشت از قرآن هم به حسب همین اختلاف مختلف است و برداشت از احکام اسلام هم و اسلام هم مختلف . هر دیدی محدود به حدود آن کسی است که آن دید را دارد . انسان یک موجودی است محدود لکن قابل حرکت الی غیر متناهی و دید انسان موجود محدود است مگر آنکه دید انسان غیر متناهی باشد . انسان غیر متناهی در کمال ، غیر متناهی در جلال و جمال ، دید غیر متناهی دارد و او می تواند از اسلام و از انسان و از بعثت و از رسول اکرم و از عالم ، برداشت صحیح بکند . از انسان بزرگ که گذشت ، از انسان کامل که گذشت ، تمام دیدهایی که در بشر هست ، در انسان ها هست ، همه محدود است و برداشت صحیح نه از اسلام و نه

از قرآن و نه از بعثت و نه از رسول اکرم و نه از انسان به طوری که هست می توانند برداشت کنند . محدود نمی تواند غیر محدود را در حیطه بیاورد مگر خودش هم غیر محدود بشود . انسان کامل غیر محدود ، انسان کاملی که در همه صفات غیر محدود است و ظل ذات اقدس الهی است ، این می تواند از اسلام آنطور که هست برداشت کند و از انسان آنطور که هست و از بعثت آنطور که هست و از قرآن آنطور که هست و از عالم آنطور که هست . دیگران به حسب مراتب وجودشان ، به حسب مراتب کمالشان برداشت هایی دارند لکن محدود است ، باید خودشان سیر بکنند و مراتب کمال را یکی پس از دیگری به آن برسند و به اندازه کمالی که پیدا می کنند از این حقایق و منجمله از بعثت برداشت به حسب آن مقدار از کمال که دارند بکنند . رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم انسان کاملی است که در راس مخروطه این عالم واقع است . ذات مقدس حق تعالی که غیب است و در عین حال ظاهر است ، مستجمع همه کمال به طور غیر متناهی است ، در رسول اکرم متجلی است به تمام اسماء و صفات و در قرآن متجلی است به تمام اسماء و صفات . و روز بعثت روزی است که خدای تبارک و تعالی موجود کاملی که از او کاملتر نیست و نمی شود باشد ماءمور کرد که تکمیل کند موجودات را ، انسان ها را که ابتدائا یک موجود ضعیف

ناقص هست لکن قابل اینست که ترقی کند ، انسان را مترقی کند . ابعاد انسان ابعاد همه عالم است و اسلام برای تربیت انسان در همه ابعاد است برداشت های مختلفی که از اسلام شده است به حسب نظرهای مختلفی که صاحب نظرها داشتند و بینشی که داشتند بسیار اختلاف هست و هیچ کدامش نرسیده است به حدی که اسلام را بشناسد یا انسان را بشناسد یا رسول اکرم را بشناسد یا عالم را بشناسد همه شان در یک سطح محدود هستند ، چه بسا اشخاصی که خیال می کنند که پیغمبر اکرم که آمده است یا سایر انبیائی که خدای تبارک و تعالی فرستاده است ، برای این است که مردم را از این ظلم ها و بی عدالتی ها و امثال این نجات بدهد و ماءموریت همین است که عدالت ایجاد کند در اجتماع و در افراد و ماءموریت به همین قدر بیشتر نیست . چه بسا اشخاصی که اقتصاد را در یک مطلب با اهمیتی تلقی می کنند و ماموریت انبیا را محدود به این بکنند که اینها آمده اند مردم را به یک شکم سیر و یک زندگی رفاه برسانند و همین است ماموریت انبیا . و چه بسا اشخاصی که به حسب دید عرفانی که دارند بعثت انبیا را محدود می کنند به اینکه برای بسط معارف الهی است و غیر از این بعثت چیزی نیست . و همین طور فلاسفه یک طور فکر می کنند ، فقهای اسلام ، ملت ها یک طور فکر می کنند ، روشنفکرها یک طور فکر می کنند و مومنین هم هر کدام

به یک نحو فکری دارند و همه قاصرند از رسیدن به آنچه که هست . این روایتی که وارد شده است ععع (من عرف نفسه فقد عرف ربه ) عععع این به ما می فهماند که انسان آنطور موجودی است که اگر چنانچه شناخته بشود ، شناسائی خدا با اوست . به هیچ موجودی این مطلب صادق نیست . رب انسان را کسی نمی تواند بشناسد الا اینکه خودش را بشناسد و خودشناسی که دنبالش خداشناسی است حاصل نمی شود مگر برای اولیاء خدا . و گمان نباید بشود که اسلام آمده است برای اینکه این دنیا را اداره بکند یا آمده است فقط برای اینکه مردم را متوجه به آخرت بکند یا آمده است که مردم را آشنای به معارف الهیه بکند . محدود کردن هر چه باشد خلاف واقعیت است . انسان غیر محدود است و مربی انسان غیر محدود است و نسخه تربیت انسان که قرآن است غیر محدود است ، نه محدود به عالم طبیعت و ماده است ، نه محدود به عالم غیب است ، نه محدود به عالم تجرد است ، همه چیز است .

نوع انسان در خسارت است مگر آنان که در حصار ایمان و تربیت انبیا وارد می شوند

می گویند اول سوره ای هم که به پیغمبر وارد شده است ععع (اقرا باسم ربک ) عععع است نگفته است اقرا باسم الله ، نگفته است اقرا باسم الناس ، فرموده است اقرا باسم ربک ، یعنی رب رسول ، یعنی آن که تربیت کرده است رسول اکرم را ، یعنی خدای تبارک و تعالی به تمام اسماء و صفات ، با تمام اسماء و صفات . اینکه رب رسول اکرم است ،

انسان کامل است ، ذات مقدس حق تعالی با تمام اسماء و صفات است و اسماء و صفات حق تعالی احاطه بر تمام موجودات دارد و با یک تعبیر دیگر همه موجودات ظهور اسماء و صفات الهی هستند . و خدای تبارک و تعالی که امر می فرمایند که ععع (اقرا باسم ربک ) عععع یعنی به این اسمی که تمام اسماء و صفات در آن است و مربی به تمام معنای تربیت در عالم طبیعت ، تربیت در عالم ماورای طبیعت ، تربیت های مناسب با عالم مجردات ، با عالم جبروت ، با تمام عوالم ، این رب رسول است و پیغمبر هم ماءمور است که قرائت بکند و اول چیزی که به او حسب این روایت امر شده است ، امر به قرائت است و تعلیم و تربیت . کانه می خواهد بفرماید که آن ربی که رب تو است و احاطه به همه موجودات دارد ، تو باید قرائت کنی و تربیت کنی مردم را به آن راه ، همان راه رب رسول ، آن هم رب رسول خاتم . پیغمبر ماءمورند که مردم را دعوت کنند به رب رسول ، به رب رسول اکرم و رب رسول خاتم . و قرآن برای همین آمده است و اسلام برای همین آمده است که تربیت کند انسان ها را که اگر تربیت برایشان نباشد ، از همه حیوانات درنده تر و موذی تر است . انسان یک چنین موجودی است که اگر در تحت تربیت واقع نشود ، هیچ حیوانی در عالم ، هیچ موجودی در عالم به خطرناکی این موجود نیست

و به موذیگری این موجود نیست . همه انبیا که آمدند ، برای تربیت این موجودند که اگر سر خود باشد عالم را به هم می زند و مع الاسف انبیا هم موفق نشدند به اینکه ماءموریت خودشان را تحقق بدهند .

ععع (والعصر ان الانسان لفی خسر) عععع عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی سلام الله علیه باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی و در عصر ما حضرت مهدی سلام الله علیه است . قسم به عصاره موجودات عصر ، فشرده موجودات ، اینکه فشرده همه عوالم است ، یک نسخه ای است ، نسخه تمام عالم . همه عالم در این موجود ، در این انسان کامل عصاره است و خدا به این عصاره قسم می خورد و می فرماید که ععع (ان الانسان لفی خسر) عععع انسان در خسارت است ، انسان شقی است ععع (الا الذین امنوا) عععع یعنی الا آن اشخاصی که تحت تربیت واقع شده اند . نه اسلموا ، آمنوا . غیر مومن ها ، غیر اشخاصی که در تحت تربیت انبیا عظام واقع شدند و در این زمان در تحت تربیت رسول اکرم واقع شده اند ، همه شان خسارت دارند ، در زیان و خسر هستند ، مستثنی فقط مومنینند که مومنین البته دارای این صفات هم هستند ععع (و عملوا و تواصوا بالحق وتواصوا بالصبر) عععع این استثناست ، ما بقی همه ما دیگر در خسران هستیم و اسلام آمده است که این همه خسارتمندها را ، همه این ناقص ها را بیاورد در این

جمعیت مومنین . اسلام نیامده است که جنگ بکند ، اسلام نیامده است که کشورگیری بکند ، نیامده است که فتح بکند ، اسلام و سایر ادیان حقه آمده اند که مردم را از این خسران بیرون کنند و وارد کنند در این حصار ایمان و مع الاسف موفق نشدند ، کوشش خودشان را کردند و موفق نشدند الا مقداری . این مقدار از کمال هم که در انسان ها در عالم هست به تبع انبیاست ، اگر انبیا نیامده بودند ، شاید همه مردم ، الا نادری ، همه شان مثل حیوانات جنگل و بدتر از او به جان هم می افتادند . حالا هم می بینید که آنهایی که به این حصار ایمان نزدیکترند از این جنایات دورترند . حالا هم که شما در دادگستری های عالم و در محکمه های قضائی همه جا مراجعه کنید ، مومن ها پرونده ای اینجا ندارند پرونده مال آنهائی است که ایمان ندارند ، پرونده های قتل و پرونده های در می زدی و فحشا و امثال ذالک مال آنهائی است که ایمان به اسلام یا ایمان به خدا ندارند . این مقدار هم توفیق زیادی است که گروه های زیادی از انسان را تربیت کردند ولو همین مقدار از تربیت و اگر این تربیت نبود ، همه کارتر بودند و همه هیتلر بودند . تربیت های انبیاست که نجات داده این مردم را از حد حیوانیت و آن جنونی که انسان دارد در قدرت طلبی و شهوترانی باز یک مقدار زیادی توفیق حاصل شده لکن باز توفیقی که آنها می خواستند نشده است ، این

که انبیا می خواستند باز نشده ، پیغمبر غصه می خورد برای اینکه دعوت می کند و اجابت کم می شود .

ععع (فلعلک باخع نفسک ) عععع و یکی از غصه های انبیا هم همین است که تعلیماتشان را نتوانستند به ثمر برسانند به آن طوری که تعلیم اقتضا می کند . پیغمبر می خواست همه مردم را علی ابن ابیطالب کند ولی نمی شد و اگر بعثت هیچ ثمره ای نداشت الا وجود علی ابن ابیطالب و وجود امام زمان سلام الله علیه این هم توفیق بسیار بزرگی بود . اگر خدای تبارک و تعالی پیغمبر را بعث می کرد برای ساختن یک چنین انسان های کامل ، سزاوار بود لکن آنها می خواستند که همه آنطوری بشوند آن توفیق حاصل نشد . اسلام یک قوانینی است که انسان می خواهد درست کند ، قرآن هم کتاب انسان سازی است می خواهد انسان درست کند ، پیغمبر هم از اول که مبعوث شد تا آخر وقتی که از دنیا تشریف بردند در صدد این بود که آدم درست کند ، در فکر این بود . تمام جنگ هائی که در اسلام واقع شده برای این بوده است که این جنگلی ها و وحشی ها را وارد کنند در حصار ایمان ، قدرت طلبی توی کار نبود و لهذا در سیره نبی اکرم و سایر انبیا و اولیاء بزرگ ، حضرت امیر سلام الله علیه ، اولیای بزرگ در سیره آنها می بینیم که اصل قضیه قدرت طلبی در کار نبوده و اگر برای ادای وظیفه نبود و برای ساختن این انسان ها نبود ،

حتی این خلافت ظاهری را هم قبول نمی کردند ، می رفتند ، اما تکلیف بود ، تکلیف خداست باید قبول کند تا بتواند آن مقداری که می تواند انسان درست کند ، مع الاسف نتوانست معاویه را آدم کند چنانکه پیغمبر نتوانست ابوجهل و ابولهب و این صنف جمعیت را آدم کند ، امیرالمومنین هم نتوانست معاویه و اتباع معاویه را آدم کند اما آمدند برای این کار ، گمان نشود که اسلام شمشیر کشیده است برای این که قدرت پیدا کند مثل سایر حکومت ها ، حکومت اسلامی اینطوری نیست ، اگر کسی برای قدرت اقدام بکند و برای تحصیل قدرت شمشیر بکشد ، این از اسلام دور است ، این وارد در اسلام نشده است باز ، ظاهرا مسلم است اما آن ایمانی که باید داشته باشد ندارد . انبیا آمده اند برای اینکه این قدرت ها را بشکنند ، این قدرت های شیطانی را سرکوب کنند و نبی اکرم هم آمده بودند ، آمدند برای اینکه این قدرت ها را بشکنند . این یکی از کارهائی است که انبیا دارند نه اینکه فقط این است . کار مهم انبیا این است که مردم را برسانند به آن نقطه کمال و سایر کارها وسیله است غایب ، کمال مطلق است . انبیا می خواهند که همه مردم بشوند مثل امیرالمؤ منین سلام الله علیه ، لکن نمی شود ، توفیق پیدا نمی کنند . اینطور نیست که انبیا برای دنیا آمده باشند ، دنیا یک وسیله ای است برای کمال ، چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال

می کنند . جنگ علی ابن ابیطالب با جنگ معاویه ماهیتا فرق دارد ، ذاتا فرق دارد ، یکی شمشیر می کشد و ظل الله است ، ظل خداست ، یکی شمشیر می کشد و ظل شیطان است ، ماهیتا این دو تا با هم فرق دارند . آن که برای قدرت طلبی و شیطنت فعالیت می کند با آن که برای خدا فعالیت می کند ، ذاتا این دو تا با هم فرق دارند و کارهایشان ذاتا فرق دارد . انبیا برای ثروت و قدرت و دنیا و رسیدن به حکومت ابدا یک قدم برنداشتند و اگر کسی گمان کند که انبیاء یا اولیاء بزرگ قدمی برای مسند برداشتند ، این نمی شناسد آنها را ، این انبیا را نشناخته است . مسندها همه در نظر انبیا پوچ است و قدرت همه پوچ .

روش پسندیده قرض الحسنه باعث از میان رفتن ربا و حرکت آفرین است

در اعمالی که ما انجام می دهیم و شما آقایان هم یک مصداق خوبش را دارید انجام می دهید و آن تکفل صندوق های قرض الحسنه است ، گاهی عمل ، خوب عملی است ، نماز دیگر از اعمال بسیار بزرگ است لکن نمازگزار بد است ، نماز خوب است ، نمازگزار این را به ریا انجام می دهد ، جهنم می رود ، با نمازش جهنم می رود . صندوق قرض الحسنه خوب است ، صندوقدار خیلی کارش مشکل است ، جدیت کنید که صندوقدار امینی باشید که برای ملت خودتان ، برای مستمندان خودتان با فایده باشید و قصد اینکه به آنها یک مثلا چیزی هم بفروشید نداشته باشید ، برای خدا کار کنید و امانت را حفظ

. این پول هایی که مردم به صندوق قرض الحسنه می دهند اینها یک امانت هائی است دست صندوقدارها . من هیچ یک از آقایان را هم می شناسم بله بعضی آقایان را می شناسم نمی دانم که این بعضی آقایان واردند یا من باب اتفاق آمدند اینجا ، لکن به عنوان صندوقدار کسی را نمی شناسم - شما همه خودتان می شناسید خودتان را ، هر آدمی خودش را خوب می شناسد یعنی نه به آن خوبی که مراتب کمال را بشناسد ، راجع به اعمال خودش می داند دارد چه می کند ، شماها هم می دانید که در این امانت آیا چه می کنید ؟ آیا به این طوری که رضای خداست عمل می کنید ؟ و انشاءالله امیدوارم عمل بکنید و اگر خدای نخواسته قصوری در این امر دارید ، جبران کنید ، کار بسیار خوبی است ، مسؤ ولیتش هم بسیار زیاد است . کار هر چه بزرگتر باشد مسوولیت هم به حجم آن بزرگ است .

قرض الحسنه از اعمال بسیار خوبی است و بهتر از همین طور پول دادن است و نکته اش هم ، شاید یکی از نکته هایش هم این باشد که در قرض الحسنه ، فعالیت دنبالش هست ، در مجانی ، شاید گدا درست کردن باشد ، از این جهت این یک فعالیتی ایجاد می کند ، آن کسی که قرض می کند و موظف است که بدهد این به فعالیت می افتد که در وقت خودش بتواند قرضش را ادا کند و بعد هم مازادی که پیدا کرده است ادامه بدهد به کار خودش

لکن آن کسی که نشسته کنار کوچه و از مردم چیزی می خواهد ، آن هیچ وقت در فکر این نیست که یک کاری بکند برای اینکه مطالبی ندارد ، کسی نمی آید از او مطالبه کند که این که گرفتی بده . قرض بسیار اهمیت دارد و قرض الحسنه بسیار اهمیت دارد و در کمتر جاهائی است که به اندازه ربا در قرآن و سنت به او اهمیت داده شده باشد و او را مطرود کرده باشد و نکته اش هم این است که اگر ربا رواج بگیرد ، فعالیت کم می شود ، یکی از نکاتش در مقابل کار نیست این سودی که می برد ، این توی خانه اش نشسته و عیاشی می کند و پولش دارد می زاید ، یک همچو چیزی را که بخواهد ربا بگیرد آدم و تحمیل بکند به مسلمین ، این از یک طرف یک ظلمی است به حسب آیه شریفه که تعبیر ظلم کرده است و از یک طرف دیگر بیکاری درست می کند ، این پول باید راه بیفتد و کار انجام بگیرد از آن و رزق پیدا بکند . اینها پول را همین طور می گذارند آنجا دست یک کسی و می خواهند این پول بزاید برایشان بدون کار و این در جامعه فساد بزرگی است و این را ظلم گفته است قرآن شریف ععع (لا تظلموا و لا تظلموا) عععع و آنطور تشبیه کرده است ععع (فاذنوا بحرب من الله ) عععع این اهمیت زیاد دارد و به همان اندازه ای که قرض به ربا محکوم است به همان اندازه قرض به حسنه

و بدون ربا و همین طور قرض دادن مطلوب است . و شما تکفل به یک امر بسیار بزرگی کردید و انشاءالله با اعمال شما و امثال شما ربا از مملکت اسلامی کوچ می کند لکن توجه به خودتان باید داشته باشید . هر شخصی باید خودش را محاسبه کند . یکی از مناطق سیر ، محاسبه آدم است ، نوع انسان مراقبت از خودش بکند در روز که مشغول عمل است که خلاف نکند ، شب هم که ، آخر شب هم که می رود از منزل خودش محاسبه کند ، مثل یک کسی که از او استنطاق می خواهد بکند ، بازرسی می کند ، خودش را بازرسی کند ببیند که امروز چه کرده است . شما از خودتان هر شب بازرسی کنید و ببینید با این صندوق چه عمل کردید ، آیا این بیچاره ای که آمده است قرض بگیرد با تلخی با او روبرو شدید ؟ خیلی این اهمیت دارد ممکن است که یک نفر آدم هم قرض بدهد ، جان هم بدهد ، قرض الحسنه بدهد لکن ترشروئی کند یعنی قلب این قرض گیرنده را آزرده کند یعنی قلب محل تجلی خداست ، قرض که می دهید با خوشروئی ، زود عملش را انجام بدهید هی مثل ادارات دولتی نباشد ، زود کار را انجام بدهید با خوشروئی ، با بشاشت ، با احترام . آن که آمده است قرض می کند خوب یک نقیصه ای در خودش می بیند ، به واسطه این نقیصه شاید یک خجالتی برای خودش خیال بکند و حالا آنکه نه فقر خجالت دارد و

نه قرض خجالت دارد لکن خوب یک احساس حقارتی ممکن است بکند ، شما با اعمالتان رفع کنید این را ، شمائی که متکفل قرض الحسنه دادن هستید ، با خوشروئی و عمل خوب این نقیصه ای که آن آدم در خودش مثلا می بیند و حقارتی که شاید در خودش می بیند ، شما آن را رفع کنید ، این از قرض الحسنه دادن بهتر است حسنه او قرض الحسنه دادن بالاتر است . دلجوئی از مستمندان و از ضعفا و از مستضعفان از اعمال دیگر محتمل است بسیار بزرگتر باشد و شما در حالی که آن عبادت را انجام می دهید که متکفل شدید برای یک عبادتی که قرض الحسنه بدهید و صندوق را باز کنید به روی اشخاص احتیاج دار ، این مطلب ، این عبادت بزرگ را هم انجام بدهید ، این عبادت بزرگ که دلجوئی از یک نفر انسان ، از یک نفری که ممکن است از خود شما شریفتر باشد و شما نمی دانید ، ممکن است از خود شما ایمانش به خدا بالاتر باشد و شما مطلع نیستید ، دلجوئی از او از آن کار دیگرتان ، بالاتر است و اگر کسی صدقه بدهد و منت بگذارد ، مطرود است ، پیش خدا مطرود است این صدقه است اصلا مطرود است . باید انسان در فکر این باشد که خودش را مهذب کند ، تهذیب کند خودش را . و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما ، همه ملت ما متوجه به اسلام باشند و همه منزه باشند باشند از صفات بد .

با

مشت گره کرده ، نهضت را تا رسیدن به مطلوب حفظ نمائید و اخیرا عرض می کنم که سستی در این نهضت نکنید ، شما بین راه هستید و این راه با قدرت ، با تصمیم و با ارادت ، با مشت محکم به پیش ببرید این نهضت را و مادامی که مشت شما گره کرده است آسیبی به شما نخواهد رسید . مشت خودتان را باز نکنید . رفتن دنبال اینکه فلان کار را کی انجام خوب می دهد ، کی انجام بد می دهد و من چه می خواستم به من نرسید ، من خانه می خواستم به من نرسیده ، این مشت گره کرده را باز کردن است . مشت خودتان را پیش خدای تبارک و تعالی باز نکنید . به همانطوری که در اول نهضت گره کرده بودید مشت را و هیچ اعتنا نداشتید به اینکه به یک منصبی برسید و جوان ها را زن ها دادند و هیچ نظری نداشتند که برایشان یک چیزی بشود ، برای خدا بود و شما هم همه برای خدا عمل می کردید ، این را حفظش کنید ، این مشت گره کرده را همین طور گره کرده نگه دارید و در مقابل قدرت هائی که هست ، از آن قدرت ها نترسید ، اینها قدرت هائی هستند که پیش آن قدرتی که شما اتکال به آن دارید هیچ نیست ، هیچ نیست ، اینهمه کوشش هم که دارند می کنند و از همه اطراف دارند کوشش ها می کنند برای اینکه این جمهوری اسلامی را نگذارند به محتوای حقیقی خودش برسد موفق نمی شوند

، ملت ما تصمیم خودش را گرفته است . اگر چهار نفر هم پیدا بشوند که بر خلاف مسیر ملت هستند اینها چیزی نیستند ، اینها قابل ذکر اصلا نیستند و با این همتی که ملت ما کرده است و الان هم بحمد الله محفوظ است آن اراده و عزمشان ، ما پیروزی را انشاءالله با تمام حدودش ، با تمام وجودش ادراک می کنیم . شما بنای بر این داشته باشید که این نهضت را پیش ببرید ، پیش بردن نهضت برای آن اشخاصی که در کارخانه ها کار می کنند این است که کار کنند ، از کارشان ندزدند ، آنهائی هم که در صحراها و در محل زراعت کار می کنند کار کنند و ملت ما هم به این کشاورزها که زحمت کشیدند از قراری که می گویند بسیار زیاد امسال کار کردند لکن ممکن است نتوانند خودشان جمع بکنند یا شیاطین نگذارند که اینها جمع بکنند باید کمک بکنند ، این نهضت باید اینطور پیش برود . اگر شما توانستید که زراعت خودتان را و صنعت خودتان را و فرهنگ خودتان را و اینها را درست بکنید ، این نهضت را تا یک حدودی پیش بردید . و من امیدوارم که این نهضت ، یک نهضت نفسانی هم باشد ، روحانی هم باشد و همانطوری که کارهای زراعی و دیگر کارها انجام می گیرد مجاهده با نفس هم انجام بگیرد و همانطوری که در اول نهضت تحول بزرگی برای ملت ما حاصل شد ، این تحول محفوظ باشد و رو به کمال برود . از هیچ بوقی نترسید . اینها همه

این حرف هائی را که آقای کارتر می فرمایند ، اینها یک بوقی است ، یک طبل میان تهی است ، دنیا اینها را محکوم کرده است ، دنیا الان ، دنیای آزاد و بیدار دنبال شماست ، نهضت شما پیش دنیا معجزه است این نهضت را با همین بعد اعجازیش حفظ کنید و با اتکال به خداوند و وحدت کلمه پیش بروید و من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصر سلام الله علیه هست . خداوند همه شما را موفق و مؤ ید کند و ملت ما را به پیش ببرد و کسانی که با ما مخالف هستند تاءدیب کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/3/59

پیام امام خمینی به آیت الله العظمی منتظری در مورد معرفی اعضای شورایعالی قضایی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت برکاته ، جنابعالی برای احراز مقام اجتهاد قضاتی که خود داوطلب شده و یا دیگران آنها را برای عضویت در شورایعالی قضایی معرفی کرده اند ، به هر نحو صلاح می دانید اقدام نمائید . از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/3/59

فرمان امام خمینی در مورد تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان می باشد ، اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤ ثر اساسی انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوص دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان می شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کار فرمایان بی فرهنگ ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند که از دستاوردهای دانشگاه ها به خوبی ظاهر می شود که جز معدودی متعهد و مؤ من که علیرغم خواست دانشگاه ها در خدمت کشور و اسلام بودند ، دیگران جز ضرر و زیان چیزی برای کشور ما بار نیاوردند و ادامه این فاجعه که مع الاسف خواسته بعضی گروه وابسته به اجانب است ، ضربه ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی ، خیانت عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است . بر این

اساس به حضرات آقایان محترم محمد جواد باهنر ، مهدی ربانی املشی ، حسن حبیبی ، عبد الکریم سروش ، شمس آل احمد ، جلال الدین فارسی و علی شریعتمداری مسؤ ولیت داده می شود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد ، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده ، متعهد و مؤ من به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورائی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها ، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند . بدیهی است بر اساس مطالب فوق دبیرستان ها و دیگر مراکز آموزشی که در رژیم سابق با آموزش و پرورشی انحرافی و استعماری اداره می شد ، تحت رسیدگی دقیق قرار گیرد تا فرزندان عزیزم از آسیب و انحراف مصون گردند . از خداوند متعال توفیق آقایان را در این امر مهم مسئلت می نمایم و عظمت اسلام و کشورهای اسلام را خواهانم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جهاد سازندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

من از زحمت های طاقت فرسای شما آقایان و خواهران مطلع شدم . آنچه که از دست من بر می آید این است که به شما خواهران و برادران دعا کنم امید آن دارم که همه در درگاه خدای تبارک و تعالی روسفید باشید و خدمت های شایان شما که با رنج و با فعالیت های زیاد انجام گرفته ، مورد نظر خدای تبارک و تعالی

و امام عصر علیه السلام باشد . آنچه که این زحمت ها و رنج ها را آسان می کند و تسلیت به انسان می دهد این است که اینها برای خداست . آنهائی که سال های طولانی برای خدمت به طاغوت با ملت ما آن کردند که همه می دانید آنها زندگی هایشان بر فرض اینکه خیلی مرفه و طاغوتی بود لکن هم در دنیا مارک طاغوت و خیانت به جبین هایشان زده شد و هم در پیشگاه خدا که می روند به جزای خودشان می رسند . جزای بعضی از اشخاص در اینجا اصلا امکان ندارد ، مثل نصیری و امثال او که هزاران خانه را بی صاحب کرده اند و هزاران پدر و مادر را بدون جوان .

من امیدوارم که این زحمت که جوانان می کشند ، نظیر همان جوان هائی که در صدر اسلام زحمت می کشیدند که دنبال این نبودند از مردم اجرتی بگیرند . گاهی همین لشکرهائی که در صدر اسلام بودند ، آنقدر فقیر بودند که شبانه روز با یک خرما در حال جنگ زندگی می کردند و گاهی هم از این بدتر می شد ، ولی خدمت می کردند برای اسلام و اسلام را عظمت و گسترش دادند و حالا نوبت ماهاست ، پاسدارهای ما و شما آقایان هم از اینکه در اینجا جبرانی نمی شود ابدا افسرده نباشید ، اعمالی که برای خداست جبران ندارد جز آنچه خدا می دهد . یک عمل صالحی که برای خدا باشد همه این دنیا هم جبران آن نیست .

الان کشور مال خود شماهاست و آقا بالاسر ندارید . در ظرف

این پنجاه سال همه ما در اسارت بودیم و همه دیدیم از اولی که رژیم منحوس آمد روی کار ، من یاد دارم که چه تلخی هائی از این رژیم به ملت شریف ما رسیده است . ماءمورهای آنوقت اصلا از انسانیت به دور بودند ، از یک حیوان جنگلی هم بدتر . در آنوقت مملکت از ما نبود فقط نوکری در اینجا گذاشته بودند ، - مثل اینکه هم اکنون یک نوکری در عراق و یک نوکری هم در مصر دارند - که هر کار می خواستند انجام می داد و ملت ما را به فقر و فلاکت می کشید و تمام ثروت این ملت را به جیب آمریکائی ها و انگلیسی ها و دیگران می ریخت .

(امام در پایان سخنانشان از زحمات این گروه تشکر کرده و موفقیت آنان را خواستار شدند) .

تاریخ : 25/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی و مدیران واحدهای مختلف صدای جمهوری اسلامی

رادیو و تلویزیون باید تحت نظارت سه قوه اداره بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

شما توقع این را نداشته باشید که یک مرکزی که پنجاه و چند سال است تحت سیطره یک حکومت جائر و به وسیله سازمان امنیت و امثال اینها اداره می شد و افراد هم منتخب خود اینها بوده است حالا به زودی بشود که یکدفعه برگردد به صورت اسلامی . البته من هم می دانم که خوب شده است لکن نه به آن خوبی که اسلام می خواهد و باید به طور جدی پاکسازی بشود یعنی در مرکزی که مرکز تبلیغات اسلامی است و مهمترین مرکز تبلیغات است نباید اشخاصی باشند که بر خلاف مسیر اسلام و از ریشه های سابق آن رژیم باشند . و

رادیو و تلویزیون به طوری که در قانون اساسی مان هست این باید تحت نظارت مجلس و دولت و قوای اجرائیه ، با نظارت همه اینها اداره بشود . مجلس باز راه نیفتاده است به طوری که حالا بتواند مستقیما در امور دخالت کند . از این جهت یک قدری باید شما تاءمل کنید تا انشاءالله مجلس استقرار پیدا کند و به کار مشغول بشود و این مرکز را مجلس و سایر قوائی که باید اداره کنند یعنی باید نظارت کنند ، آنها نظارت کنند . و الان هم باید اشخاصی که متکفل هستند و خصوصا آن که سرپرست است باید به خط اسلام باشد و اگر چنانچه انحرافی برای یکی از اینها یا خود سرپرست خدای نخواسته یا آنهائی که در مراکز حساس این مرکز هستند پیدا بشود ، هیچ اشکال ندارد که باید کنار برود و من او را کنارش می کنم . لکن باید یک قدری باز تحمل کرد و شما هم مشغول مطالعه باشید برای افرادی که لایق نیستند به جای اینها مطالعه کنید افرادی که لایق هستند پیدا بکنید تا وقتی که بناست شروع بشود به کار و بعدا شروع بشود به پاکسازی این مرکز - که از امور لازم است - دیگر اینطور نباشد که گفته بشود افراد متخصصی هستند که ما نداریم به جای او کسی بگذاریم . افرادی باشند که به جای اشخاصی که اگر خدای نخواسته انحرافی دارند گذاشته بشود و انشاءالله اصلاح می شود این امور . البته انقلابی به این بزرگی نمی شود که یکدفعه متحول شود به یک جو سالم ، این باید

به تدریج این جو سالم پیش بیاید و من امیدوارم که با کوشش کسانی که در اینجا هستند و اسلامی هستند و متعهد ، با کوشش آنها این اداره بشود و خوب اداره بشود و با پیدا شدن این و تحقق مجلس شورا حتما با نظارت مجلس و نظارت دیگران که در قانون تعیین شده اینهمه اشکالات رفع بشود . و هیچ اشکالی نیست که باید این رفع بشود و من از اولی که این نهضت رو به چیز شد و استقراری پیدا کرد ، از اول راجع به رادیو و تلویزیون همیشه این مطلب را می گفتم که اینجا باید اصلاح بشود و با اصلاح این ، خیلی از امور اصلاح می شود چنانکه با فساد این ، خیلی از امور فاسد می شود . حالا هم شما کوشش کنید که در هر مرکزی که هستید خدمت خودتان را به طور اسلامی انجام بدهید و اشخاصی که اسلامی نیستند یادداشت کنید که وقتی که بنا شد انشاءالله به طور جدی عمل بشود و اشخاص نالایق کنار بروند ، داشته باشید افرادی که به جای آنها بگذارید . من امیدوارم که انشاءالله زودتر اصلاح بشود این امور و البته یک قدری هم صبر لازم است در امور و همچو نیست که فقط در رادیو و تلویزیون اینطور باشد ، همه نهادها یک همچو آشفتگی هائی الان در آن هست که باید با تدریج درست بشود و من امیدوارم که انشاءالله به تدریج این امور همه درست بشود و مطابق دلخواه اسلام و احکام اسلامی باشد . انشاءالله موفق و موید باشید شما و این خدمتی

است که یک خدمت ارجمندی است که باید همه بکنید و انشاءالله آنجا را تصفیه کنید به طوری که یک بنگاه اسلامی بشود به همین معنا .

(آنگاه یکی از مسؤ ولین در مورد پخش سرودهائی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود نظر حضرت امام خمینی را جویا شد . امام در پاسخ فرمودند:)

این جور سرودهائی که مهیج است و سرودهائی که مفید است ، اشکال ندارد . از جمله سرودی که درباره آقای مطهری ساخته شده است اشکالی ندارد .

تاریخ : 26/3/59

پیام امام خمینی به مناسبت روز پاسدار (سوم شعبان )

بسم الله الرحمن الرحیم

روز مبارک سوم شعبان المعظم ، روز پاسدار است و روز تحقق پاسداری از اسلام ، از حقیقت ، از مکتب الهی ، روز تولد بزرگ پاسداری که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد ، مکتبی که می رفت با کجروی های تفاله جاهلیت و برنامه های حساب شده احیای ملی گرایی و عروبت با شعار (لا خبر جاء و لا وحی نزل ) محو و نابود شود و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا کشاند که ناگهان شخصیت عظیمی که از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفی و سید اولیاء علی مرتضی تربیت و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود ، واقعه بزرگی را بوجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید . سلام و صلوات خداوند بر روان پاک آن حضرت و خاندان و اصحابش که ما

را ظلمت جاهلیت به نور اسلام هدایت فرمود . حال ای ملت اسلام و امت محمد! بر ماست که از امام بزرگمان پیروی کنیم و با فداکاری از انقلاب اسلامی پاسداری کنیم و برای ادامه این مکتب عزیز که رهائی مستضعفان جهان و سرکوبی مستکبران است ، از هواهای نفسانیه که میراث شیطان است بر حذر باشیم و توطئه دشمنان کشور اسلام را که ایجاد یاءس و سستی است ، در نطفه خفه کنیم . و ای پاسداران عزیز! که از متن ملت مسلمان متعهد بپا خاسته اید و از انقلاب اسلامی و نهضت مقدس پاسداری کردید و با فداکاری و خون پاک برادران جانباز مجاهد خود ، انقلاب را به ثمر رساندید و با همت بزرگ خود و ملت غیور و قوای نظامی و انتظامی متعهد ، ایران عزیز را از لوث رژیم منحط شاهنشاهی پاک و دست جنایتکار اجانب را از کشور اسلامی قطع کردید ، بهوش باشید که دشمن در کمین است و طرفداران شیطان بزرگ و رژیم غاصب ، دست اندر کار توطئه .

اینجانب در روز ولادت سید شهیدان و پاسدار عظیم الشان اسلام و حضور شهدای انقلاب تذکراتی می دهم ، باشد که گوشه ای از تکلیف اسلامی خود را ادا نموده و به شما خیانت نکرده باشم :

1!!! ممکن است در بین شما پاسداران عزیز در سرتاسر کشور ، افرادی خیانتکار نفوذ کرده باشند و با کشیدن بعضی از جوانان پاکدل متعهد ، به انحراف از قبیل سرپیچی از احکام دادگاه های انقلاب و عدم رعایت انضباط و مقررات و اقدام به مصادره اموال و بازداشت

اشخاص بدون مجوز قانونی

، شما را در بین ملت به غیر از آنچه هستید جلوه دهند و زحمات طاقت فرسای شما عزیزان را در پیشگاه ملت هدر دهند و باید بداند اشخاصی که دعوت به هرج و مرج می کنند ، دشمنان شما و انقلاب اسلامی هستند و در صورتی که به چنین اشخاصی برخوردید ، به دادگاه ها معرفی نمائید تا با موازین اسلامی و قانونی آنان را مجازات کنند .

2!!! لازم است از فرماندهان خود اطاعت کنید که عدم مراعات انضباط سربازی و پاسداری موجب تضعیف قوای مسلح است و کسانی که شما را به این نحو اعمال دعوت می کنند در صدد تضعیف شما هستند و اگر آگاهانه عمل کنند ، از دشمنان انقلاب و اسلام هستند و لازم است آنان را معرفی نمائید تا قاطعانه با آنان برخورد شود .

3!!! مراعات هماهنگی با سایر قوای نظامی و انتظامی و ارگان دولتی ، از وظایف حتمی شما پاسداران محترم و سایر قوای مسلح است و اطاعت از فرمانده کل قوا که نماینده اینجانب است ، از وظایف شرعی و اسلامی شما و همه قوای مسلح است .

4!!! من می دانم که شما عزیزانم از طبقه محروم و حقوق شما ناچیز است ، ناچار شما دلاوران که خود را به آب و آتش زدید و انقلاب را پیروز کردید و ادامه دادید ، برای دریافت حقوق و رسیدن به زرق و برق دنیا نبود و اکنون نیز نیست و برای خداوند و در خدمت اسلام بوده و هست ، توجه به وضع سربازان صدر اسلام که گاهی با یک دانه خرما روز خود را به سر

می بردند و با دشمن به جنگ بر می خاستند و اجر خود را از خدای تعالی می خواستند ، همه سختی ها را جبران می کند .

5 !!! آقای رئیس جمهور و دولت ، لازم است در تقویت قوای مسلح خصوصا پاسداران انقلاب ، کوشش کنند و نقیصه و کمبود آنان را جبران نمایند و شورای انقلاب و پس از آن مجلس شورای اسلام بودجه نیروهای مسلح خصوصا پاسداران را به طور شایسته تصویب ، که تقویت اینان حافظ استقلال کشور و ادامه نهضت است . 6!!! کمیته ها تا موقعی که محل احتیاج هستند و ضرورت اقتضا می کند باید باشند ولی تصفیه آنها لازم است و کسانی که بر خلاف مقررات اسلامی عمل می کنند باید اخراج شوند .

7!!! اینجانب همانطور که در ارتش بعضی از آقایان را منصوب نموده ام تا گزارشاتی از ارتش در سراسر کشور تهیه و هر هفته اینجانب را از آنچه در آنجا می گذرد مطلع سازند ، در سپاه پاسداران و ژاندارمری و شهربانی هم اشخاصی را تعیین خواهم کرد تا با اعضای مسلمان و متعهد و مسؤ ول ارتش و این ارگان ها ، دست به تشکیل سازمان بررسی نیروهای نظامی و انتظامی زده و بر تمام این نهادها نظارت نموده و گزارشات جامعی تهیه و اینجانب را نیز آگاه گردانند . و من امیدوارم که تمام قوای مسلح که امروز در خدمت اسلام هستند هماهنگ و همصدا در حراست از کشور عزیز و اسلام بزرگ کوشش کنند و با پشتوانه ملت از هیچ آسیبی نهراسند .

8!!! من از همه ارگان های دولتی و ملی

و همه گروه ها می خواهم که از گروه گرائی و دسته بندی و فرصت طلبی و هواهای نفسانی احتراز کنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار دهند و از راهی که ملت می رود منحرف نشوند و خداوند عالم را حاضر و ناظر ببینند و از اختلاف و نفاق دست بردارند و مصالح کشور را بر مصلحت خویش مقدم دارند و در صدد تضعیف یکدیگر بر نیایند و با ملت رزمنده به پیش روند که خدا با آنان است و پیروزی نهائی نصیب آنان است . خداوند قادر ، حافظ همگان باد . درود خدا و بندگان صالحش بر روان شهدای انقلاب . و اخیرا لازم است تذکری که همگان بدان آگاهی دارند بدهم و آن لزوم تقدیر از شهدای انقلاب و خانواده آنان و معلولین و مصدومین می باشد و لازم است عموم دستگاه اجرائی اموری را که مربوط به شهدا و خانواده آنان و معلولین و مصدومین است با کمال سرعت عمل نموده و تسهیلات لازم را در مورد آنان معمول دارند که اینان بر ما و ملت شریف حق بسیار بزرگی دارند و اگر معلوم شود که کسانی در بعضی از ادارات و وزارتخانه ها برای اجرای امور شهدای انقلاب و خانواده آنها اشکالتراشی می کنند ، به عنوان ضد انقلاب باید مورد تعقیب واقع شوند . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور عزیز را خواستارم .

و السلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/3/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام و المسلمین امام کاشانی

بسم الله االرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی دامت افاضاته

جنابعالی به نمایندگی

از طرف اینجانب در شهربانی منصوب می شوید تا با همکاری حضرات آقایان نمایندگان اینجانب در ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران و هیاتی از اعضای مسلمان متعهد و مسؤ ول نیروهای انتظامی که مورد قبول اکثریت آقایان محترم باشند ، سازمانی جهت بررسی امور نیروهای مسلح تشکیل دهید . این سازمان موظف است آنچه را که در ارتش و شهربانی و ژاندارمری و و سپاه پاسداران می گذرد ، به بهترین وجه و با کمال دقت بررسی نموده و گزارشات هفتگی را برای اینجانب ارسال دارد . افراد قوای انتظامی موظفند با کوشش و جدیت با آقایان همکاری نمایند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/3/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابوالحسن شیرازی دامت افاضاته

بدینوسیله جنابعالی به سمت امام جمعه در شهر مقدس مشهد منصوب می شوید که انشاءالله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی اهالی محترم را به وظایف مهم اسلامی و انقلاب که در این برهه از زمان دارند آشنا ساخته و در حفظ اتحاد و همبستگی آنان بکوشید . بدیهی است اهالی محترم ایدهم الله تعالی نیز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشکوهتر نماز جمعه همکاری لازمه را خواهند نمود .

از خدای تعالی توفیق همگان را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جهاد سازندگی

مکتبی و مردمی بودن از امتیازات بی نظیر انقلاب اسلامی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

با اینکه جا تنگ است و شما آقایان در مضیقه هستید و هوا هم گرم است معذالک چند کلمه به آقایان عرض می کنم . انقلابهایی که در دنیا واقع شده یا پس از این واقع می شود ، یا از طریق ملت ها بوده است و یا از طریق حکومت ها که به یک نحو کودتا یک انقلابی انجام می دادند . اکثرا انقلابات کودتائی بوده ، آن انقلاب هم که از قبیل ملت بوده است شاید کم انقلابی پیدا بشود که به هدایت احزاب و دستجات معین واقع نشده باشد . شما اگر بگردید در تمام انقلاباتی که واقع شده است ، نخواهید پیدا کرد انقلابی که این دو خاصیت را داشته باشد ، یکی اینکه از ملت واقع شده باشد بدون دخالت احزاب و گروه ها و دستجات سیاسی و امثال اینها و یکی دیگر اینکه مکتبی باشد و آن هم یک مکتب الهی .

در همه انقلاباتی که در دنیا واقع شده است ، مثل انقلاب ایران پیدا نخواهید کرد . انقلاب ایران یک جهت اسلامی داشت و حالا هم دارد و آن اینکه سرتاسر ایران که مسلمان هستند (مگر نادری ) اینها به همان ایده اسلامی قیام کردند . همه دیدند که در سرتاسر ایران آنوقت که هجوم از طرف رژیم فاسد به مردم بود مردم همه از پیر و جوان و زن و مرد با الله اکبر پیش رفتند و همه هم از رژیم طاغوتی منحرف بودند و رژیم اسلامی می خواستند . اینطور نبود که یک حکومت طاغوتی را بردارند و طرفدار یک حکومت طاغوتی باشند یا طرفدار یک حزب سیاسی ، هیچ ، ابدا این مسائل نبود و این انقلاب تبع ایده اسلامی بود . اسلام همه چیز دارد لکن اینطور نبود که ملت ما بریزند بیرون و بگویند که ما مثلا فلان رژیم کذایی را می خواهیم . همه می گفتند ما اسلام را می خواهیم . همه اجتماع داشتید در کلمه اسلام و جمهوری اسلامی و هیچ یک از گروه های دیگر چه سیاسی و چه غیر سیاسی هیچ دخالتی در این نهضت نداشت و اینکه به طور معجزه آسا پیشرفت کرد همین قضیه اسلامی بودن بود . وقتی یک ملت همه شان قیام کردند و همه هم نظرشان خدا بود این ملت پیش می برد برای اینکه خوف از مرگ ندارد ، الهی است . کسانی که الهی هستند خوف ندارند از هیچ چیز ، از خداترسند و دنبال اینکه احکام خدا را در کشورشان ایجاد کنند و متحقق کنند بپا خاستند

. هیچ حزبی ، هیچ گروهی ، هیچ شخصی حق ندارد که بگوید این را من ایجاد کردم ، ما ایجاد کردیم . این را ملت درست کرد و این را خدا درست کرد . معجزه ای بود که به اراده خدای تبارک و تعالی تحقق پیدا کرد و تا این جهت الهی و خدایی است این ملت دیگر آسیب پذیر نیست .

نهادهای انقلاب کوشش کنند خدمت برای مستضعف باشد

و خاصیت یک نهضت اسلامی که از خود توده ها و خود ملت برخاسته همین هائی است که در ایران واقع شد . یکدفعه سرتاسر ایران بعد از اینکه انقلاب به پیروزی تا حدودی رسید سرتاسر کشور بدون اینکه یک نظمی در کار باشد و یک اشخاصی بخواهند مردم را آگاه کنند ، خودشان برداشتند و سازمان هائی درست کردند و گروه هایی درست کردند . سرتاسر ایران خود ملت دادگاه درست کرد و در هر شهری ، در هر ناحیه ای یک ملائی قاضی شد و چند نفری هم دادستان و امثال ذلک بدون اینکه از مرکز یک تعیین شده باشد و سرتاسر کشور نهادهای مختلف پیدا شد ، جوشید . یکی از نهادهایی که از خود ملت جوشید و متکفل آن خود ملت بود ، همین جهاد سازندگی بود . کمیته و پاسداران و همه این نهادهای تازه و جدید بدون اینکه یک سازمانی در کار باشد خود همان مردم درست کردند و مادامی که این معنا باشد که مردم خودشان موظف می دانند خودشان را برای ساختن ، آسیب نخواهند دید .

آن روز آسیب خدای نخواسته به کشور ما و به ملت ما می رسد که این معنائی که

در اول نهضت پیدا شد و سبب پیروزی شد ، این معنا از بین مردم برود یعنی به واسطه اختلافات و تشتتات و هواهای نفسانی طوری بشود که از آن معنای الهی که در بین ملت بود و موجب پیروزی شد تهی بشود و در آنوقت دست رحمت الهی از سر این کشور خدای نخواسته برداشته بشود . کاری بکنید که این کلمه (ید الله مع الجماعه ) از دستتان نرود . اگر جماعت ها همه با هم باشند و ایده اسلامی باشد دست خدا همراه شماست .

نهادهائی که در ایران از خود ملت پیدا شد اولش با یک قصد خالصی ، الهی پیدا شد و ظاهر شد . اگر این قصد خالص از پیش شما کوچ بکند دست خدا هم برداشته می شود . کوشش کنید که این نهادی که شما در آن خدمت می کنید و خدمت ارزنده ای است ، بسیار کوشش کنید که این خدمت در راه خدا باشد . خدمت به بندگان خدا ، خدمت به بندگان مستضعف خدا که مورد عنایت حق تعالی هستند . کوشش کنید خدمت برای مستضعف باشد ، نه برای هواهای نفسانی و کوشش کنید که این خدمت آلوده نشود به بعضی از کارهائی که ناپسند است . شیاطین در صددند که هر یک از این نهادهای اسلامی را لکه دار کنند . دست های خائنین در کار است ، توطئه ها در کار است که این نهادهای اسلامی را به دنیا بر خلاف آنچه که هست معرفی کنند . اگر خدای نخواسته در این نهادها یک کارهای بر خلاف موازین انجام بگیرد فرصت دست

بدخواهان می افتد و در بوق و کرنا این مطلب را بزرگ می کنند و شما که برای خدا مشغول کار هستید شما را بدنام می کنند . دادگاه های سرتاسر کشور توجه داشته باشند که در دادگاهی ، خدای تبارک و تعالی را در نظر بگیرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهیز کنند و در اموال و نفوس مردم با احتیاط رفتار کنند که اگر خدای نخواسته یک بیگناهی به دست اشخاص ، مجرم حساب بشود یا برای او جزائی تعیین بشود ، این در دستگاه الهی بسیار بزرگ است جواب ندارند بدهند . شما آقایان هم که در جهاد سازندگی هستید توجه کنید که جهاد سازندگی ، سازندگی باشد ، در آن تخریب نباشد ، در آن انحراف نباشد . اگر جهاد سازندگی در آن انحراف نباشد و برای خدا باشد این همان جهادی است که توام با جهاد اکبر هم هست .

من ضمن تقدیری که از تمام شما جوانان و جوانان سرتاسر کشور که در جهاد سازندگی هستید و زحمت می کشید ، لکن از شما می خواهم که در ضمن جهاد سازندگی جهاد نفس هم داشته باشید . اگر این کاری را که انجام می دهید برای خدا خالص بشود جهاد نفس هم تحقق پیدا کرده است و من برای خاطر اینکه این ازدحام موجب زحمت جمعی از آقایان است مطلب را تمام می کنم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه شما پیش خدای تبارک و تعالی آبرومند باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/3/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام فضل الله محلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای

حاج شیخ فضل الله محلاتی دامت افاضاته

جنابعالی به نمایندگی از طرف اینجانب در سپاه پاسداران منصوب می شوید تا با همکاری حضرات آقǙʘǙƠنمایندگان اینجانب در ارتش و ژاندارمری و شهربانی و هیاتی از اعضای مسلمان و متعهد و مسوول نیروهای انتظامی که مورد قبول اکثریت آقایان محترم باشند . سازمانی جهت بررسی امور نیروهای مسلح تشکیل دهید . این سازمان موظف است آنچه را که در ارتش و شهربانی و ژاندارمری و سپاه پاسداران می گذرد به بهترین وجه و با کمال دقت بررسی نموده و گزارشات هفتگی را برای اینجانب ارسال دارید . افراد قوای انتظامی موظفند با کوشش و جدیت با آقایان همکاری نمایند .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/3/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام انواری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محی الدین انواری دامت افاضاته

جنابعالی به نمایندگی از طرف اینجانب در ژاندارمری منصوب می شوید تا با همکاری حضرات آقایان نمایندگان اینجانب در ارتش و سپاه پاسداران و شهربانی و هیاتی از اعضای مسلمان و متعهد و مسؤ ول نیروهای انتظامی که مورد قبول اکثریت آقایان محترم باشند ، سازمانی جهت بررسی امور نیروهای مسلح تشکیل دهید . این سازمان موظف است آنچه را که در ارتش و شهربانی و ژاندارمری و سپاه پاسداران می گذرد ، به بهترین وجه و با کمال دقت بررسی نموده و گزارشات هفتگی را برای اینجانب ارسال دارد . افراد قوای انتظامی موظفند با کوشش و جدیت با آقایان همکاری نمایند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/4/59

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولین اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران و شهرستان ها

بسم الله الرحمن الرحیم

متوجه باشید که امروز آن چیزی که اهمیتش بیشتر از چیزهای دیگر است این است که ما حفظ اسلامیت این نهضت را بکنیم . این نهضت از اولش اسلامی بود و تا اینجا هم اسلامی هست و انشاءالله تا آخر هم اسلامی باشد و همه ما و همه شما و همه ملت و همه کسانی که در سپاه و ارتش و در ژاندارمری و در شهربانی و ادارات هستند و دولت و همه باید همشان این باشد که نهضت را اسلامی پیش ببرند . اگر اسلامی بودن نهضت محفوظ باشد ، دیگر آسیب نمی بینید . اگر چنانچه نهضت از اسلامیتش بیرون رفت ، هر کس یک راهی دارد ، راه ها مختلف خواهد شد . وقتی راه ها مختلف شد ، آسیب می بیند . اما اگر ما

همه زیر یک پرچم باشیم همانطوری که در صدر اسلام جمعیت ها کم بودند لکن زیر یک پرچم بودند و با یک ایده حرکت می کردند ، اینها پیش می برند . الان ما در یک همچو محلی واقع شدیم که اسلام به دست ما سپرده شده است . خواهی نخواهی شما پاسدار اسلام هستید ، حالا همه قوا ، ارتش و شما ، پاسدار اسلام هستند . پاسدار اسلام باید همه خودش اسلامی باشد و هم دیگران را اسلامی کند و هم مشی آن اسلامی باشد و اگر انحرافاتی که گاهی در بعضی از جوان ها ، آنهائی که درست مسائل را ادراک نمی کنند واقع بشود و نیز شمائی که می خواهید با فعالیت خودتان جلوی این مسائل را بگیرید دیده شد ، سعی کنید جلو انحرافات خودتان را هم بگیرید . مثلا به پاسدارها نسبت می دهند که بیخود به مردم تعرض کردند ، بیخود به خانه های مردم رفته اند و من هم نمی دانم که صحیح باشد اما کلی اش این است که ما باید بر اساس اسلام حرکت کنیم و بر اساس اسلام این نهضت را پیش ببریم و از اختلافات و این چیزهائی که اخیرا می بینید که به جان هم افتاده اند و روزنامه ها چه می کنند ، باید از این اختلافات بری باشیم و باید همه تان با هم مجتمع و برادر و تحت لوای توحید پیش بروید و پیروزی هم نصیب شماست و اگر اینطور باشد ، در همین حرکت پاسداری تان عبادت دارید می کنید ، همانطور که در نماز وقتی می ایستید

، باید همه جهات نماز را حفظ کنید تا نماز درست باشد ، باید در اینطور مسائل عادی هم که شما الان پاسدار اسلام هستید ، از همه جهات پاسداری کنید تا اینکه همه چیزتان در خدمت اسلام باشد . وقتی اینطور شد ، شما یک لشکری هستید مثل لشکر اسلام ، در این موقع ، نه تنها نمازتان ، بلکه همه کارهایتان عبادت است . این اموری که گفتید ، به تدریج درست می شود و اموری که وقت می خواهد . من از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت و سلامت شما را می خواهم .

تاریخ : 4/4/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شوراهای اسلامی کارگران

آشوبگری های عمال امریکا در لباس گروهک ها به منظور جلوگیری از تحقق انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایانی که زحمت کشیده اند و آمده اند اینجا با من مواجه باشند چه آن آقایان کارگران و چه آن آقایان ارتشیان و چه اشخاص متفرقه تشکر می کنم ، و اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر از این است که رهبر . من امیدوارم که همه ما ، چه شما آقایان کارگر و سایر رفقایتان و چه آن آقایان ارتشی و سایر رفقایشان و چه سایر قشرهای این ملت ، توجه به یک مسئله قابل اهمیت داشته باشید و آن اینکه شما می دانید و خصوصا شما کارگرها می دانید که از اول انقلاب تا حالا چه اشخاصی و چه قشرهایی بوده اند که مبارزه با انقلاب کرده اند با شکل های مختلف و مرام های مختلف که رویهمرفته همه شکل ها و مرام ها بر ضد این انقلاب و ضد اسلام بوده است . این گروه هائی که بعد از انقلاب هی جوشیدند و و بیرون آمدند و

گاهی ادعای اسلامیت می کنند و از شما مسلمانتر می شوند و گاهی ادعای انقلابی بودن می کنند و از شما انقلابی تر می شوند و گاهی خودشان را مؤ سس انقلاب می دانند و انقلاب را که این توده محروم ملت ما از کارگر و کشاورز و دانشجو و شما همه انقلاب را به پایان رساندید یعنی تا اینجا و آنها یا در خارج بودند و تماشاگر و یا در داخل بودند و تماشا می کردند که ببینند کی غالب می شود ، اگر شاه مخلوع و آن تیپ غالب شدند ، اینها بروند آنجا و از آنها طلبکاری کنند و اگر شما غالب شدید و ملت ، اینها بیایند و با اسم های مختلف طلبکار بشوند و بخواهند خودشان همه چیزها را داشته باشند حتی با اسم شما ، با اسم کارگر ، کارگر را به حساب نیاورند ، با اسم های مختلف مشغول بشوند به اینکه نگذارند این انقلاب به ثمر برسد ، یعنی این ثمر آخری که اسلام می خواهد و پیغمبر اسلام می خواسته است . اینها چون از اسلام لطمه دیده اند و ارباب های اینها از اسلام سیلی خورده است با اسلام اگر سابق کم مخالف بودند حالا دیگر صد در صد مخالفند . این گروه های مختلفی که مثل قارچ از زمین جوشیدند و آمدند و از اطراف کشورهای دیگری که متفرق در آنجا بودند و منتظر فرصت بودند ، حالا آمدند به ایران و می خواهند نگذارند این انقلاب تحقق پیدا بکند ، این یک خطری است از برای انقلاب ما ، نه به آن معنا

که اینها عرضه این را داشته باشند که یک کار مثبتی بکنند و این انقلاب را برگردانند لکن به آن معنا که ایجاد زحمت بکنند . شما ملاحظه کردید که در کردستان ایجاد زحمت کردند نه اینکه توانستند غلبه بکنند ، لکن مدت ها ایجاد زحمت کردند ، در تهران ایجاد زحمت کردند ، نمی توانند کاری بکنند ، لکن غائله می توانند درست بکنند . در هر موقعی که یک اساسی می خواهد روی کار بیاید ، این جمعیت های مختلفی که الان در ایران هستند ، در همان موقع یک غائله ای درست می کنند . از اولی که جمهوری اسلامی را بنا بود که شماها و ملت ما راءی به آن بدهند ، آنوقت یک غائله هایی در اطراف درست کردند . این قدم که برداشته شد ، در هر مرحله ای که شما یک قدم پیش رفتید ، آنها هم در همان جا باز غائله درست کردند . در همان وقتی که مجلس شورای اسلامی تاءسیس شد و مشغول به کار شدند ، باز غائله درست کردند . غائله درست می کنند و خودشان غائله درست می کنند و فریاد می زنند ، خودشان دیگران را کتک می زنند ، باز خودشان فریاد می کنند ، این یک جهتی است که در آنها هست ، یعنی روی این ترتیب ، اینها عمل می کنند که نگذارند شما کار بکنید ، نگذارند خرمن کشاورزها درست جمع بشود و در عین حال فریاد بزنند که ما برای ملت داریم فداکاری می کنیم . اینهایی که در کنار جمهوری اسلامی هستند و می خواهند

به اسم جمهوری اسلامی ، به اسم اسلام ، به اسم خلق ، به اسم ملت کار بکنند ، اینها را ببینید چه می کنند . ممکن است من هی بگویم اسلام و هی بگویم فدای اسلام و فدای خلق و هی بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق ، این حرف ها را بزنم ، لکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه کنید ، ببینید که از اول ، من مخالفت کردم ، در هر جا تفنگ کشیدم و مخالفت کردم ، هر جا بنا بود که یک اصلاحی بشود ، شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره کردم و تفنگم را هم کشیدم ، می خواستند که دانشگاهی هائی که در خدمت استعمار بود و جزء مهمات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود ، همین که طرح اصلاح دانشگاه شد ، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود . حالا هم باز پشت همان سنگرها ، نه آنجا در دانشگاه اما در خارج دنبال این هستند که نگذارند این اصلاح فرهنگی بشود ، انقلاب فرهنگی بشود . اینها می خواهند که فرهنگ ، همان فرهنگ باشد که از آن امثال این اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند از آن اینها در می آیند و همین ها این کشور ما را به باد فنا بدهند ، چنانکه دادند . همان وکلائی که در سابق بودند و همان وزرائی که در سابق بودند و همان سردمدارهای سابق ، همان تحصیلکرده ها و روشنفکرهای دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصیبت هایی که به این ملت

وارد شد ، به دست همین اشخاصی که با اسم ملت و با اسم مجاهدت و با اسم فدائی و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند که این ملت به حال خودش باشد و هر چه شما داشتید به جیب دیگران کردند و یک قدریش هم خوردند دار و دسته شاه مخلوع ، همین جمعیت ها بودند که الان بر خلاف این نهضت دارند فعالیت می کنند . هر روزی که بخواهد این نهضت ، یک قدم بردارد ، مجلس شورا می خواهد مفتوح بشود ، می بینیم که یک بساطی در امجدیه پیش می آید ، یک غائله درست می شود و مع الاسف جوان های ما معطل نیستند که اینها چه دارند می کنند ، این اشخاص چه دارند می کنند و بعضی از اشخاصی که با من هم مربوط هستند اینها هم ملتفت نیستند که مسائل عمقش چی هست خیال می کنند که مساءله چماقدار است و تظاهر کننده ، مساءله این است . نه ، مساءله این نیست ، این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن ، مساءله عمق دارد ، مساءله امریکاست ، مساءله این است که باید آمریکا بیاید اینجا و مقدرات کشور ما را به دست بگیرد ، نه مساءله ، مساءله این است که یکی می خواهد تظاهر کند ، یکی می خواهد ضد تظاهر ، اینها مساءله نیست ، اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه نگذارند این مملکت به حال خودش باشد و روی میزانی که دارد حرکت می کند ، حرکت بکند .

شما آقایان کارگر که عضو مؤ ثر این کشور هستید

، برای اینکه دست دیگران را از آن کوتاه بکنید ، دیدید که در این یک سال و چند ماه آمدند هی در بین شماها هی یا نطق کردند ، یا وسوسه کردند ، یا یک دسته ای را وادار کردند به اعتصاب و امثال ذلک به اسم اینکه ما طرفدار شما هستیم . اگر کارگر در یک کشوری کار نکند و اعتصاب کند ، این کشور به هلاکت می رسد . اینها که با اسم اینکه ما با شما موافقیم و مثلا شما چه جور و آنها چه جور ، نمی خواهند برای شما دلسوزی به حسب واقع داشته باشند ، با اسم دلسوزی می آیند و فلج می کنند کارخانه های مملکت را و با اسم دلسوزی می روند و فلج می کنند کشاورزی را ، همین ها هستند که وقتی کشاورزها خرمن هایشان را جمع می کنند ، آتش می زنند ، الان هم باز دارند آتش می زنند و اگر محافظت نشود ، محافظت صحیح نشود ، همه اش را آتش می زنند . ما دشمن نهضت و انقلاب را از این می فهمیم که آنهائی که با این انقلاب راه دارند می روند ، با این ملت راه دارند می روند ، با این کشاورز و کارگر دارند راه می روند و می خواهند کشور را از قید و بند خارجی ها آزاد کنند آزاد کردن هم به کار کردن است و کشاورزی کردن است و کار در کارخانه ها کردن است و کار در سایر جاها کردن . کشور ما اگر بخواهد آزاد باشد ، اگر بخواهد مستقل باشد

، وابسته به خارج نباشد ، باید خودش کار کند . آنهائی که می آیند در بین شماها و مانع از کارتان شوند ، یا یک دسته ای درست می کنند مانع از کارتان می شود یا اینکه پول ها را از خارج به ایشان می دهند که بیایند بدهند به بعضی از این کارگرهای غافل تا اعتصاب بکنند ، و آنها که در کشاورزی می روند ایجاد زحمت می کنند ، یا آنهائی که می افتند در کشور ، سرتاته کشور و شلوغ می کنند کشور را به اسم اینکه مثلا این آدم خانه دارد ، این آدم ملک دارد ، بدون یک میزان شرعی الهی می ریزند و خانه اش را غارت می کنند و خانه اش را از او می گیرند ، اینها ریشه همان رژیم سابق است و غافل هستیم از آن ، آنها نمی توانند به این زودی دست از ما بردارند ، آنها منافعشان ، منافع عظیمشان ، چه منافع مادی شان و چه منافع اینکه کشور ما در یک حالی است و در یک جائی هست که همه محتاج به آن هستند ، کشور ما آن است که پل پیروزی شد برای اشرار ، برای اجانب ، اینها به این زودی دست از ما بر نمی دارند و ما نباید غافل بشویم که حالائی که آزاد شدیم خودمان هم کمک کنیم برای شلوغ کردن ، برای اعتصاب کردن ، برای مخالفت کردن ها ما باید متوجه باشیم به اینکه یک مملکتی که انقلاب در آن پیدا می شود ، دنبال انقلاب خیلی آشفتگی ها هست . شما آقایان

متوجه هستید که لااقل در این پنجاه سال و پنجاه و چند سال که همه اش را من یادم است و کمی از شما هست که تمامش را یادتان باشد و این کارهای اخیر شاه مخلوع را هم شماها یادتان است که با اسم تمدن بزرگ ، با اسم اینکه من می خواهم این مملکت را در دو سال ، سه سال دیگر ، مثل ژاپن بلکه مثل امریکا کنم ، با این اسم ، تمام حیثیت این مملکت را از دست داد و تقدیم آنهائی که باید بخورند کرد . البته آن که می خواهد خرابکاری کند ، نمی آید اعلام کند که من خرابکارم ، او می آید اعلام کند که من دوست شما هستم ، ما فدائی شما هستیم و این آخوندها ارتجاعی هستند و اینها حرف های بیخودی می زنند و اینها طرفدار مثلا سرمایه داری هستند . اگر یک کسی واقع مطلب را بیاید به ایشان بگوید که کارش پیش نمی رود ، اینها باید بگویند که آخوندها مرتجعند و آخوندها چه اند و مائیم که برای شما می خواهیم خدمت کنیم ، همان حالی که دارند می گویند مائیم که می خواهیم که خدمت کنیم ، کردستان را درست می کنند ، یکوقت می بینید که از همه اطراف این گروه ها ، همه این گروه هائی که این مفسده ها و این میتینگ را درست می کنند ، جمع می شوند در کردستان و آنجا فساد می کنند . همچو که کردستان یک قدری رو به آرامش می شود و می بینند آنجا نمی توانند ، از آنجا

جمع می شوند و می روند به بلوچستان آنجا را خراب می کنند . اگر بلوچستان هم درست بشود ، می آیند مرکز ، مرکز ، بهتر مرکز فعالیت است برای اینکه یک جای بزرگی است . در مرکز می آیند با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم کذا و کذا غائله ایجاد می کنند که نگذارند این مملکت یک آرامشی پیدا کند . هدف اصلی حملات اجانب ، اسلام واحکام آن است . این یک سالی که ، یک سال و چند ماهی که انقلاب اسلامی شما با دست توانای شما مللت اسلام به پیش رفت و تمام چیزهائی که مربوط به دستگاه دولتی و جریان امور مملکتی است درست کردید از جمهوری اسلامی اش تا مجلس شورایش ، چندین دفعه رفتید به صندوق ها و راءی دادید و آزاد ، آزاد راءی دادید ، این یک تیری است در چشم این اشخاصی که اسلام راخواهند ببینند . اینها می دانند که اگر این نهضت اسلامی نبود ، نمی شد به این زودی کارها انجام بگیرد ، این کارها را قدرت اسلام است که پیش می برد . شما می بینید که بیشتر از بیست سال است که در عراق که نزدیک ما هست ، به اصطلاح خودشان انقلاب کردند و حالا امسال برای تقلید از ایران برای اینکه بگویند ما هم بله ، آدمی هستیم ، امسال شروع کردند به انتخابات و آن هم بلا اشکال بدانید که آن انتخابات بدتر از انتخابات زمان شاه است ، نه این است که مردم می روند آنجا راءی می دهند . همانطوری

که زمان شاه مخلوع یک دسته ای را راه می انداختند یک جائی و فشار می آوردند یا با زور تطمیع می بردند پای صندوق ها برای خودشان راءی درست می کردند ، آنها بدتر از اینها هستند . اینها می بینند که در ایران در ظرف یک سال و چند ماه تمام اصولی که باید در یک کشوری برای جریان امور باشد ، تحقق پیدا کرد و خودشان بعد از بیست و چند سال نتوانستند یکی از این کارها را بکنند هی با سر نیزه و با زحمت و با کتک زدن ، با حبس و با کشتار . اینها نمی توانند ببینند این انقلاب اسلامی شما را ، و وقتی تحلیل می کنند که خوب ، چه شد ، آدم اینجا با آدم جاهای دیگر که هر دو آدمند ، همه جا هم یکی دعوی رهبری می کند و می گوید من رهبر ، همه جا یک حزبی پیدا می شود و می گوید که من حزب ، لکن ایران چه بود که به این سرعت ، به این سرعت معجزه آسا پیشبرد کرد ؟ وقتی تحلیل می کنند همه چیزها رابینند که مکتب بود که این کار را کرد ، این مکتب اسلام است که این کار را کرد . مردم برای خدا این کار را کردند . وقتی خدا آمد در بین مردم ، یعنی مردم شدند دست خدا ، وقتی برای خدا کار کردند و مشت ها گره شد برای خدا و الان هم همین طور انشاء الله هست و تا آخر باشد . خوب ، آنی که باید هدف

قرار بدهند ، باید اسلام باشد ، و آنهائی که به اسلام نزدیکند ، آنهائی که احکام اسلام را می خواهند برای مردم بگویند ، آنها را باید هدف قرار بدهند تا کم کم این محتوائی که انقلاب دارد ، از آن بگیرند ، وقتی محتوا از آن گرفتند و یک ظاهری بی محتوا شد ، ضربه آخر را بزنند . ضربه آخر اینکه برگردانند مطلب را به همان مسائل اول با یک صورت دیگری ، البته با برگشت مثلا شاه و اینها ، نیست ، این مطرح نیست پیش آنها ، مطرح این است که اسلام نباشد هر چه می خواهد باشد ، الان هم همین قشرهای بعضی از این روشنفکرها می گویند این مجلس ملی باشد ، مجلس شورای ملی ، چون اسمش توی قانون ، ملی بوده ، از اسلام می ترسند ، مجلس اسلامی نباشد ، شورای اسلامی نباشد ، اینها نه اینکه ملی اش را می خواهند ، اسلامی اش را می خواهند نباشد ، در صورتی که در قانون همچو ماده ای ندارد که مجلس شورای ملی ، همچو چیزی در قانون نیست . بله گفته اند از باب اینکه اسم باید ببرند یک چیزی را ، مجلس شورای ملی گفته اند ، اما نه اینکه قرار داده اند که اسم این مجلس شورای ملی ، در ضمن مثل اینکه بگویند مثلا در مجلس شورا ، بگویند که در کاخ سنا چطور شده ، این معنایش این نیست که الان قانون اسلامی ما کاخ سنا خواسته درست کند ، این اسمی بوده آنوقت گفتند حالا باید مجلس شورای اسلامی

باشد . اینها حتی از اسم اسلام هم می ترسند ، هی نق می زنند که نه ، ملی ، ملی اینها نه این است که من باب اتفاق اینجور شده است که هر وقت شما خواستید یک مطلبی را درست کنید ، یک اجتماعی درست کردند و به هم ریختند همه چیز را ، اذهان را از یک جائی برده اند به یک جای دیگری ، اینها می خواهند اذهان ملت را از این مسیری که خودش دارد برگردانند به یک مسیر دیگری ، به یک راه دیگری ، هر جا ، هر راهی می خواهد باشد . یک غائله یک جائی درست می کنند که مردم متوجه بشوند ولو حالا یک ماه متوجه بشوند . یک غائله ای درست می کنند که ولو یک ماه مردم متوجه به آن غائله بشوند ، لعل بشود در این یک ماه ، کاری کرد .

شناسائی دشمنان اسلام از طریق عملکرد آنان

باید متوجه باشید ، باید شما دشمنتان را بشناسید ، اگر نشناسید ، نمی توانید دفعش بکنید . دشمن شما ، آنها هستند که از روز اولی که جمهوری اسلامی آمد توی کار ، یا تحریم کردند راءی دادن را ، یا رفتند صندوق ها را آتش زدند و بعضی از صندوق ها را که توانستند ، آتش زدند یا شکستند . آنهائی که تحریم کردند جمهوری اسلامی را ، حالا آمده اند جمهوری اسلامی شده اند ، آنهائی که آتش می زدند صندوق های آراء مردم را ، برای جمهوری اسلامی حالا آمده اند طرفدار شده اند . این طرفداری نیست ، این یک حقه بازی است به صورت طرفداری

. اگر بخواهند بگویند من به اسلام کار ندارم و من ضد اسلامم خوب ، می دانند که مملکت ایران اسلام است و نمی گذارد که اینها کاری بکنند ، چاره ندارند جز اینکه بگویند

که ما هم اسلامی هستیم ، لکن ما اعمالشان را باید ببینیم چطوری است ، غائله هائی که بپا می کنند ، باید ببینیم چه جوری است ، از اول تا حالا غائله بپا کردند ، این گروه های مخالفی که هر کدام یک اسمی برای خودشان درست کرده اند هی غائله بپا کردند که نگذارند شما آن مسیری را که باید بروید ، آن صراط مستقیمی را که باید بروید ، آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی پیش پای شما گذاشته است باید بروید نگذارند این کار بشود . آنهائی که وقتی محمدرضا در اینجا بود در دربارش خدمتگزار بودند ، حالا ضد محمدرضا شده اند ، این ضدیت نیست ، این ضدیت برای این است که بازی بدهند من و شما را که ما خیال کنیم اینها اسلامی هستند ، و یا بیطرف بشویم نسبت به آنها یا طرفدار بشویم . توانستند که جوان های پاک و صاف و صحیح ما را گول بزنند با تبلیغاتی که بلدند و خوب هم بلدند . باید توجه داشته باشد این ملت که گول نخورد از اینهائی که برای اسلام دارند سینه می زنند ، ببینند اعمالشان چیست ، ببینند اینهائی که می گویند اسلام ، آیا در عمل هم اینطوری هستند یا یک سنگر بندهائی هستند که با اسم اسلامی می خواهند از بین ببرند اسلام را و لعل

دزدهای سرگردنه هم اسم اسلام روی خودشان می گذارند لکن دزدی می کنند . باید ما با اسم گول نخوریم بلکه ببینیم چه می کنند ، ببینیم سابقه اینها چی هست ، ببینیم کتاب هایی که اینها می نویسند محتوایش چی هست ، ببینیم تبلیغاتی که اینها می کنند چه تبلیغ می کنند ، به مجرد اینکه بگویند من مسلم هستم که فایده ندارد با ادعا . الان همه می گویند ما مسلمیم ، همه می گویند ما انقلابی هستیم ، کسی نیست که بگوید من انقلابی نیستم ، هر کس می گوید من انقلاب را درست کردم . این ملت بیچاره ما ، این ملت بزرگ ما ، این ملتی که با دست خالی رفت توی میدان ها و توی خیابان ها و مشتش را پر کرد و مخالفت کرد با رژیم سابق و با همه ابرقدرت ها و مطلب را به اینجا رساند ، حالا من آمده ام می نشینم می گویم من رهبر شما . تو غلط می کنی که هستی ، یا آن می گوید که نه ، ما این کار را کردیم ، آخر کجا این کار را کردید ؟ اگر یک دزدی را یک جایی کشتند و از طایفه شما بود ، آنوقت شما می شوید انقلابی ؟ ! باید ببینیم چکاره اند این جمعیت هایی که افتاده اند توی این مملکت و دارند خرابکاری می کنند و مع الاسف بعضی از اشخاص هم که متوجه این مسائل نیستند ، یکوقت آدم می بیند که طرفداری از اینها کردند یا یک چیزی گفتند که آنها از آن طرفداری استفاده

کردند . اینها گول می زنند ، همه را گول می زنند . اینها می خواستند من را گول بزنند ، من نجف بودم ، اینها آمده بودند که من را گول بزنند ، بیست و چند روز بعضی ها می گفتند بیست و چهار روز من حالا عددش را نمی دانم بعضی از این آقایانی که ادعای اسلامی می کنند ، آمدند در نجف ، یکی شان بیست و چند روز آمد در یک جایی ، من فرصت دادم به او حرف هایش را بزند ، او به خیال خودش که حالا من را می خواهد اغفال کند ، مع الاسف از ایران هم بعضی از آقایان که تحت تاءثیر آنها واقع شده بودند خداوند رحمتشان کند آنها هم اغفال کرده بودند آنها را آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند . بعضی از آقایان محترم ، بعضی از علماء ، آنها هم به من کاغذ نوشته بودند که اینها (انهم فتیه ) قضیه اصحاب کهف ، من گوش کردم به حرف های اینها که ببینم اینها چه می گویند ، تمام حرف هاشان هم از قرآن بود و از نهج البلاغه ، تمام حرف ها . من یاد یک قصه ای افتادم که در همدان اتفاق افتاده بود ، ظاهرا زمان مرحوم آسید عبد المجید همدانی ، یک یهودی آمده بود مسلمان شده بود خدمت ایشان ، ایشان دیده بود که بعد از چند وقت این یهودی خیلی مسلمان است و اینقدر اظهار اسلام می کند که ایشان تردید واقع شده بود برایش که این شاید قضیه ای باشد ، یک وقت

خواسته بودش ، گفته بود که تو مرا می شناسی ؟ گفته بود که بلی ، شما از علماء اسلام هستید و چطور . می دانید پدرهای من چه کسانی اند ؟ بلی ، پیغمبر از اجداد شماست فلان . خودت را می شناسی ؟ بلی ، من پدرانم یهودی بودند و حالا خودم مسلمان شدم . گفته بود سر این را به من بگو که چرا تو مسلمانتر از من شدی ؟ مردک فهمیده بود که این آن چیزی را که می خواهد بازی کند فهمیده است ، فرار کرده بود . این که آمد بیست و چند روز آنجا و تمامش از نهج البلاغه و تمامش از قرآن صحبت می کرد ، من در ذهنم آمد که نه ، این آقا هم همان است و الا خوب ، تو اعتقاد به خدا و اعتقاد به چیز داری ، چرا می آیی پیش من ؟ من که نه خدا هستم ، نه پیغمبر ، نه امام ، من یک طلبه ام در نجف . این آمده بود که من را بازی بدهد من همراهی کنم با ایشان . من هیچ راجع به اینها حرف نزدم ، همه اش را گوش کردم ، فقط یک کلمه را که گفت ما نمی خواهیم قیام مسلحانه بکنیم ، گفتم نه ، شما نمی توانید قیام مسلحانه بکنید ، بیخود خودتان را به باد ندهید . اینها با خود قرآن ، با خود نهج البلاغه می خواهند مارا از بین ببرند و قرآن نهج البلاغه را از بین ببرند ، همان قضیه زمان حضرت امیر و قرآن را

سرنیزه کردند که این قرآن حکم ما باشد . حضرت امیر مظلوم بود واقعا ، هر چه به این بدبخت ها گفت اینها حیله دارند می کنند ، بگذارید ، گذشت مطلب . الان آن مرکز راگیرند ، جمع شدند دورش شمشیر کشیدند ، گفتند می کشیمت اگر چنانچه نگویی برگردند !!! قرآن اینطور نوشته !!! مجبور شد حضرت امیر که امر کند که لشکری که الان فتح می کردند ، یک ساعت دیگر اگر مانده بود فتح می کردند برگردند ، برگشتند و شکست همان شد که خوردند و بعد از اینکه این مسائل واقع شد ، باز همین عده ای که آنجا شمشیر کشیده بودند ، باز شمشیر کشیدند بر ضد حضرت امیر . باید ما ببینیم که عمل اینها چی هست آنها در پیشانی شان هم آثار سجده بود ، ابن ملجم در پیشانی اش آثار سجده بود ببینیم چه کرد ، با این آثار سجده چه آمده بکند .

با اسم (اسلام ) می خواهند اسلام را از بین ببرند

اسلام همیشه گرفتار یک همچو مردمی بوده است که با اسم اسلام ، می خواستند اسلام را بکوبند ، مگر محمدرضا قرآن طبع نمی کرد ؟ مگر سالی یک دفعه نمی رفت به مشهد ؟ مگر دائما صحبت از عدالت اسلامی و عدالت چه نمی کرد ؟ مگر نمی گفت حضرت عباس مرا در یک قضیه ای نجات داد ؟ می گفت اینها را ، اینها یکی از قدرت های ، واقعا قدرت است ، قدرت بزرگی که دارند این است که همچو با جدی بدون اینکه هیچ پرده حیائی در کار باشد ، جدا می گویند که این کار را خدا

کرده است ما هم این کار را ، دنبال خدا هستیم ، ما هم دنبال چه هستیم که شاید شماها هم اگر یکوقتی ببینید ، باورتان بیاید . خیلی ها باورشان آمده بود . خوب ، یک شاهی است که دارد می گوید قرآن و دارد می گوید اسلام و دارد می گوید چه ، خوب ، چکارش دارید ؟ ما مدتی باید زحمت این را بکشیم که آن چهره دوم این را به مردم بفهمانیم ، این یک چهره است ، یک چهره با اسم قرآن و اسم خدا و اسم نهج البلاغه و اسم اینها می آید توی میدان ، خطرناک است ، ما اگر بتوانیم آن چهره دوم این جمعیت ها را ، این چهره دوم امثال محمدرضا را به مردم معرفی کنیم ، آنوقت ما پیروز می شویم و این در قضیه محمدرضا شد ، چهره دومش را به قاعده نشان داد .

ما در هر قصه ای که واقع می شویم می بینیم که روحانیت ، هدف است ، محمدرضا هم در نطق هایی که کرده بود و می کرد ، اینها را ارتجاع ، (اینها عمال ارتجاعند) حتی اینها می گفتند اینها عمال انگلیس ها هستند این را من خودم با گوشم ، در یک اتومبیلی که در تهران یکوقت نشسته بودم دیدم که آن یکی به آن می گوید ما سه نفر بودیم که معمم بودیم من مدت هاست این هیکل ها را ندیدم ، اینها را انگلیس ها درست کردند در نجف و قم برای اینکه ملت ما را چه بکنند ، ما در آن دوره عمال انگلیس

بودیم و ارتجاع ، الان هم ما ارتجاعی هستیم ، الان هم روحانیون ما ارتجاعی اند ، روشنفکرها آنها هستند ، در تمام مدتی که رضاخان آمد و کودتا را بپا کرد ، تا آخر که ایستاد مقابلشان و مشتش را گره کرد ، همین ، همین مرتجعین بودند ، همین آخوندهای مرتجع ما ، همین ها قیام کردند بر ضد او ، همین ها روشنگری کردند به مردم و مردم را خواستند بفهمانند . اینها از این جمعیت لطمه خوردند و می خواهند مردم را از اینها جدا بکنند ، دانشگاهی را بیشتر جدا کرده بود و حالا می خواهند همه مردم را از این جمعیت جدا بکنند که هر کاری که می خواهند بکنند ، یک کسی نباشد که بگوید چرا ، که یک جمعیتی دنبالش چرا بگوید .

هشدار به رسوخ مفسدین در جمع مصلحین و لزوم هوشیاری ملت

من یک مطلبی را باید بگویم به همه ملت ایران و به همه روحانیین ایران ، من خوف این را دارم که بعضی از این معممینی که در بین روحانیون ، خودشان را جا زده اند و خرابکاری دارند می کنند در بعضی از جاهایی که اینها یک چیزی دستشان آمده است ، من خوف این را دارم که اینها چهره اسلام را برگردانند از آنی که هست . من به روحانیین ایران می گویم به اینکه این اشخاصی که خودشان را جا زدند یا رفتند در کمیته ، یا رفتند در کجا ، این اشخاص را شما به مردم معرفی کنید که اینها ربطی به ما ندارند ، یکوقت ما می فهمیم که سرتاته ایران کمیته امام درست شده است ، این امام

کیست که کمیته درست شده است ؟ چه اطلاعی از این دارد ؟ ما بی اطلاع بودیم ، هر کس خودش خواسته یک کاری بکند با اسم فلان . چند روز پیش از این در حضرت عبدالعظیم غیر آن کاری که آقای خلخالی کرد ، آن مطلب صحیحی بود یک شیخ دیگری کیست من نمی شناسمش ، به اسم نماینده فلان ، نماینده امام به قول خودش رفته یک مقبره هایی را خراب کرده و مقبره هایی که مال اشخاص بوده ، ملک شخصی شان بوده ، مقبره ای که موقوفه بوده ، خانه ای که مرقوفه بوده خراب کرده ، اینها یک اشخاصی هستند که یا نمی فهمند دارند چه می کنند و اگر خدای نخواسته بفهمند ، اشخاصی هستند که می خواهند نهضت را به تباهی بکشند . من به سرتاسر کشور ایران ، به سرتاسر روحانیون ایران ، این خطر را که برای اسلام پیش آمده و برای روحانیت پیش آمده می گویم به شما و حجت را بر همه تمام می کنم . این آخوندهایی که خودشان را جا زدند و می روند و مردم را آزار می دهند و اذیت می کنند ، بدون یک مجوز شرعی الهی ، اینها را از خودشان برانند ، اینها نماینده من نیستند ، اینها با اسم نماینده فلان می خواهند که حالا شلوغ بکنند تا اینکه ملت بگویند خوب ، این هم این ، به اصطلاح این اشخاص و باز باید بگویم که این پاسدارهایی که انصافا در این کشور خدمت کردند و دارند خدمت می کنند و وجودشان مغتنم است برای این

ملت ، زحماتشان پیش خدا مغتنم است ، گاهی وقت ها در بینشان یک کسی جا می زند و آبروی اینها را از بین می برد . یک کسی می آید به اسم اینکه من پاسبان هستم ، یا اینکه خیر ، یک مقدس مابی هم می کند ، او را به عنوان پاسبان می شناسند ، می آید بعد می رود ، یک دفعه ما دیدیم که خانه کی را غارت کردند ، پاسبان ها کردند ، بابا این پاسبان نیست ، پاسبان اسلامی است ، آدم مسلمان که نمی رود خانه مردم را غارت کند ، آدم مسلمان که نمی رود ملک دیگری را مصادره کند ، اینها یک دسته دیگری هستند که آمده اند این کارها را دارند می کنند باید ما بفهمیم که ما این کاری را که تا اینجا آوردیم چطور به آخر برسانیم ، به هرج و مرج نکشد . البته که دولت اسلامی این زمینخوارهای بی انصاف را و این مفتخورهای بزرگ را ، سرجایش خواهد نشاند و محاسبه از آنها باید بکنند ، حسابشان را می کشد ، اما این معنایش این نیست که پاسبان ها بریزند هر کاری دلشان می خواهد بکنند ، یک جا بحق باشد ، ده جا هم بیحق ، صدای مردم را در آورند . اینها متوجه نیستند که یک اشخاصی توی اینها آمده اند و خودش را جا زده ، مثل اینکه توی روحانیون آمده و خودش را جا زده ، توی اینها هم آمده و خودش را جا زده و دارد خرابکاری می کند تا به اسم (اسلام ) خرابکاری

بکند و اسلام را بکوبد .

باید توجه داشته باشید ، باید متوجه باشید که آنهایی که خرابکاری می کنند و آنهایی که به جان مردم می افتند و این کارهایی که می گویند دارند می کنند ، خوب ، یک دسته ای جهاد سازندگی است ، بسیار خوب ، بسیار خوب است و از اول هم همین معنا بود و خیلی هم زحمت می کشند و خیلی هم ارج می برند اما در بین همین جهاد سازندگی یک افرادی پیدا می شوند که برخلاف موازین قانون اسلامی ، بر خلاف مقررات دولتی و اسلامی ، یک کارهایی انجام می دهند که جهاد سازندگی را مردم صدایشان بلند شود که این جهاد سازندگی دارد پدر ما را در می آورد ، همین امروز هم یکی از علمای مشهد به من این را می گفت . بشناسید صالح و فاسد را ، بشناسید مفسد و مصلح را ، بشناسید ، توجه داشته باشید کی دارد خلاف می کند به اسم اسلام ، کی دارد خرابکاری می کند به اسم اسلام ، اگر عمامه سرش است بزنیدش کنار ، خود معممین بزنندش کنار ، اگر توی پاسدارهاست ، پاسدارهای مسلم ، اسلامی که همه زحمت را به عهده دارند بزنندشان کنار ، اگر در ارتش است ارتشی ها بزنندشان کنار ، ژاندارمری است آنها بزنند ، توی بازار است بازاری ها بزنندشان کنار ، توی کارخانه هاست آنها بزنند کنار . اینها در هر جایی می خواهند یک نفوذی بکنند و یک فسادی بکنند به اسم اسلام و این خطر است برای نهضت شما ، با اسم اسلام

می خواهند این اسلام را در بین مردم خود مملکت مشوه نمایش بدهند ، بد صورتش را نمایش بدهند و این یک جرم بزرگی است که آنها مرتکب می شوند و ما هم اگر ساکت باشیم جرم است برای ما ، باید بگوئیم ، باید شماها هم عمل کنید ، کسانی که با اسم اسلام می آیند و می خواهند خرابکاری بکنند و مثلا یک کارهای زشتی بکنند و خلاف اسلام بکنند ، بدانید اینها اسلامی نیستند اینها ضد اسلام هستند ، ضد انقلاب هستند ، نفوذ کرده اند در بین جمعیت همه جا هست ، ملت ما باید هوشیار باشد ، الان هوشیاری بیشتر لازم است از اول ، اول آن کسی که مخالف با اسلام بود می شناختندش مردم ، سازمان امنیت را همه مردم می گفتند اینها برخلاف ملت و اسلام هستند ، می شناختند این را ، این سردمدارها هم مردم شناختندشان ، چون می شناختندشان با آنها مبارزه می کردند . مبارزه با آنها آسان بود ، منافق ها هستند که بدتر از کفارند . آنی که مسلمان می گوید هستم و به ضد اسلام عمل می کند و می خواهد به ضد اسلام عمل بکند ، آن است که در قرآن بیشتر از آنها تکذیب شده تا دیگران . ما سوره منافقین داریم اما سوره کفار نداریم ، سوره منافقین داریم که برای منافقین ، از اول شروع می کند اوصافشان را می گوید . اسلام همیشه گرفتار یک همچو جمعیت هائی بوده است ، در صدر اسلام زیاد . در زمان حکومت امیرالمومنین (ع ) زیاد اینها بودند

، در زمان خود پیغمبر اکرم (ص ) زیاد بودند و همین طور در طول تاریخ ، اسلام گرفتار یک همچون مسائل بوده است و گرفتار اینکه اشخاص هم از خود مسلمان ها ، مردم خوب ، مردم اسلامی گول می خوردند از اینها ، از این اشخاصی که با صورت اسلامی می آمدند و چی می کردند ، گول می خوردند . یکی از این ثروتمندهایی که در یک زمانی آمد نجف پیش من ، من که راجع به قضیه ایران صحبت می کردم ، می گفت می ترسیم بدتر بشود . نه آقا ، شما نمی ترسید بدتر بشود ، شما از خوبش می ترسید . آنوقتی که رضاخان عمامه های معممین را برمی داشت بعد هم یک حوزه امتحانیه گذاشته بود به اصطلاح خودش ، یکی از علمای قم خداوند رحمتش کند به من فرمود که خوب ، می خواهند بدها را از خوب ها جدا کنند چه اشکال دارد ، من به ایشان عرض کردم که اینها با خوب هایش بد هستند ، نمی خواهند بدها را بشناسند ، می خواهند خوب ها را بشناسند ، کمر خوب ها را بشکند . حیله همیشه بوده است از اول اسلام تا حالا ، از اولی که بشر بوده تا حالا ، یک اشخاص حیله باز ، چهره های مختلف بوده است در این ممالک اسلامی . چهره ، چهره اسلامی بسیار خوب و نماز هم می آیند می خوانند و روزه می گیرند و در ظاهر ، ولی چهره ، چهره اسلامی است باطنش ضد اسلام ، شناخت اینها مشکل است ،

شناختن اینها مشکل است و لهذا جوان های ما از اینها گول می خورند .

شما کارگرها که خداوند انشاءالله شما را حفظ کند برای مملکت ما و شما ارتشی ها که خداوند شما را هم حفظ کند برای ما ، توجه داشته باشید که امروز اسلام یک امانتی است دست من و شما ، در زمان محمدرضا ما معذور بودیم اکثرمان ، می گفتند سرنیزه است ما چه بکنیم ، با زور نمی توانیم ، خوب ، سر نیزه است ما چه بکنیم . خیلی ها همین عذرها را می آرودند و داشتند واقعا بعضی شان و اما امروز سرنیزه در کار نیست ، امروز اسلام به دست ما سپرده شده است و از ما امانتداریش را می خواهند . اگر ما امروز به این گروه هایی که مخالف با اسلام هستند و با اسم اسلام پیش ما نفوذ دارند می کنند ، اگر امروز گول بخوریم از اینها ، یا خدای نخواسته دنبال اینها برویم ، این امانتی که دست ما بوده است به آن خیانت کرده ایم . به این امانت ما نباید خیانت بکنیم ، ما باید امانتدار باشیم و اسلام را حفظ بکنیم و خداوند شماها را حفظ کند و موفق . و شما اسلامی هستید و با همین خط اسلام پیش بروید و این نهضت را به پیش ببرید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 6/4/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدا و معلولین و گروهی از پاسدارانواحد آموزش و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

شهدا بودند که شما را به این مسندها نشاندند

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستان سالروز ولادت پر برکت حضرت مهدی ارواحناله الفداه این عید سعید بزرگ را بر همه مسلمین و بر همه مستضعفان جهان و ملت شریف ایران و شما برادرهای عزیز

و خواهرهای محترم تبریک عرض می کنم و سلامت و سعادت تمام مسلمین را و تمام مستضعفین را در مقابل مستکبرین از خداوند تعالی مسئلت می کنم . من بعد از پانزده خرداد که از حبس بیرون آمدم و مطلع شدم بر وقایعی که در ایران اتفاق افتاده بود و بعد هم که به قم آمدم و مواجه شدم با بعضی کسانی که عزیزان خودشان را از دست داده بودند ، گمان نمی کردم که دنباله این معنا برای من ، این صحنه هایی که حالا می بینم باشد . من آنوقت مجروحین و شهدای پانزده خرداد را به اسم اینکه یک واقعه تاریخی بزرگ واقع شده است ، گرچه یک بار سنگینی به عهده من بود و وقتی مواجه می شدم با بعضی از کسانی که عزیزان خودشان را از دست داده بودند ، یک حال انفعال باید بگویم برای من دست می داد ، من نمی دانستم که بعد از پانزده خرداد هم ما مواجه خواهیم شد با یک همچو صحنه هایی و با یک برادران عزیزی ، خواهران محترمی که عزیزان خودشان را از دست داده اند و ما مواجه باشیم با خانواده های شهدا ، خانواده های مصدومین و مضروبین و خود آنها . و گر چه این یک مشتی از خروار است و در سراسر ایران این مسائل هست و من باید از همه شما عذر بخواهم به اینکه ما نتوانستیم و نمی توانیم این مصیبت هائی که شماها تحمل کردید و مصیبت برای همه ملت هم بوده است ، نمی توانیم ما جبران بکنیم . ما عاجزیم از اینکه

به شماها تسلیت بدهیم ، لکن در آستان تولد حضرت مهدی ارواحناله الفداه به ایشان تسلیت عرض می کنم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ظهور مسعود ایشان را نزدیک کند و تشریف بیاورند و ما هم جمال او را ببینیم و ایشان هم در میان ما ، شماها را از نزدیک ببینند ، گرچه ایشان مطلع هستند بر مسائل و مصائب ، ما مرهون زحمت های شماها و عزیزان شماها هستیم .

و همه ملت ایران مرهون این جوان هائی که با مشت گره کرده نهضت را به اینجا رساندند و باز هم حاضرند لکن من نمی دانم که آیا از این قشرهایی که امروز هم مخالفت با نهضت می کنند چه باید بپرسیم . اینها شما را دیده اند ، اینها بی اطلاعند از اینکه به شماها چه مصیبت هائی وارد شده است .

اینهائی که طرفداری از رژیم سابق می کنند ، این قلم های مسمومی که با نوشته های خودشان می خواهند این انقلاب را عقب بزنند و شکست بدهند ، اینها هیچ وقت به فکر این افتاده اند که این شهدا ، این خانواده های شهدا ، در سرتاسر کشور ما که عزیزهای خودشان را از دست داده اند ، به آنها چه می گذرد ؟ اینها چه می گویند ؟ اینها چه می کنند ؟ اینها چه می کنند ؟ اینها برای کی با شماها مقابله می کنند و معارضه و آیا این ادارات دولتی و وزارتخانه ها و همه گروه هایی که در اداره این مملکت مشغول هستند ، جواب شماها را چه می دهند که باز

هم در عین حالی که سفارش شده است که این کاغذبازی های مزخرف را و این کارهای ضد انقلابی را نکنید ، باز می شنویم که حتی برای شما کار شکنی می کنند ؟ اینها چه می گویند ؟ اینها چه هستند ؟ اینهائی که در راس هستند ، چطور توجه به این مسائل ندارند ؟ چطور آقای رئیس جمهور دخالت در این امور نمی کند ؟ چطور شورای انقلاب در این امور رسیدگی نمی کند ؟ چه شده است اینها را ؟ به کارهای دیگر مشغولند اینها ، ما مرهون اینها هستیم ، اینها بودند که شما را به این مسندها نشاندند . اگر اینها نبودند ، نه من اینجا بودم نه شما آنجا بودید ، نه آنها آنجا و نه دستجاتی که مخالفت با این نهضت می کنند در اینجا . آنها که مخالف نهضت هستند حسابشان علیحده است اما شمائی که با نهضت هستید و در امور این کشور دارید دخالت می کنید ، اداره این مملکت دست شماها هست ، چطور است که شما رسیدگی به این ادارات نمی کنید ؟ و این وزارتخانه ها ، این وزرائی که اشخاصی تحت اداره آنها هست و باز هم از این اشخاصی که از رژیم سابق مانده اند هست ، اینها چه می گویند ؟ به اسلام عقیده ندارند ؟ یا عرضه ندارند ؟ نمی توانند این اشخاصی که کارشکنی برای این افراد می کنند ، برای این معلولین حتی کارشکنی می کنند و برای این شهدا کار شکنی می کنند نمی توانند اینها ، نمی فهمند اینها که باید اینها نشود ؟

نمی دانند که ایران مرهون اینهاست ؟ نمی دانند که رژیم منحوس شاهنشاهی را اینها از بین بردند و شما را به اینجا رساندند ؟

اگر شاهنشاهی هستید بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم

این چه وضعی است در این مملکت ؟ همه که نمی شود ، همیشه نمی شود که با حرف مردم را قانع کرد . باز هم آرم های شاهنشاهی در کاغذهایشان هست ، من نمی فهمم که اینها چه اشخاصی هستند ، باز هم مریضخانه ها ، مریضخانه بنیاد فلان هست در ایران ، باز هم تذکره ها ، تذکره های شاهنشاهی هست ، باز هم کاغذهای اداره ، کاغذهای شاهنشاهی هست . اگر شاهنشاهی هستید ، خوب بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم . تا من بگویم ملت با شما چه کند و اگر نیست ، چرا این آرم ها را بر نمی دارید ؟ چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند ، چرا اینهائی که مشغول هستند که جوان های ما را تباه کنند ، در این ادارات تصفیه نمی کنید ؟ من نمی دانم این مملکت وضعش چه هست ؟ بیست سال است که این ملت ، ملت محروم دارد زحمت می کشد ، کشته می دهد . پانزده خرداد آنقدر کشته داد و بعد هم هی پانزده های خرداد برای ما پیش آمد ، اینهمه اینها به شهادت رسیدند ، ما تا کی باید مواجه با این چهره های افسرده باشیم ؟ ملت ایران تا کی باید منتظر باشند که شماها از آن گرفتاری هایی که می گوئید داریم در ادارات ، بیرون بیائید ؟ تا کی صبر کند ملت

ایران و تا کی شما می خواهید اصلاح کنید امور را ؟ یک سال و نیم بیشتر گذشته است از این انقلاب و باز آرم های شاهنشاهی هست اگر شاهنشاهی هستید بگوئید . اگر تا ده روز دیگر ، تا ده روز دیگر ، در یکی از این چیزهائی که از ادارات صادر می شود ، عکس همان آرم های شاهنشاهی باشد و اسم آنها باشد ، من با ملت می گویم که با شماها آن رفتار کند که با شاهنشاه کرد . ما هی سکوت می کنیم هی می خواهیم مطالب را خودشان حل بکنند ، معذلک به فکر این حرف ها کم هستند . چرا به فکر نیستید ؟ چرا شورای انقلاب به فکر این مطلب نیست ؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست ؟ این امور نیست ؟ به آن حرف هائی که می زنید ، یکقدری هم عمل کنید . شما همه مخالفید با شاهنشاهی ، راس شما ، آنهائی که در راس هستند که من می شناسمشان ، اینها همه مخالفند با این وضع ، مخالفند با اوضاع سابق ، اسلامی هستند ، لکن مسامحه می کنند . من نمی فهمم این مسامحه چیست ؟ در همین دو سه روز برای من یک چیزی آوردند که تذکره ای بوده است که همان آرم شاهنشاهی و همان کثافتکاری ها . در وزارت خارجه و در همه وزارتخانه ها همه مراکز ، فساد ، باید اصلاح بشود این امور ، نمی شود اینطور ، اگر عاجزند ، کنار بروند تا ما افرادی پیدا بکنیم که عاجز نباشند و اگر عاجز

نیستند ، چرا عمل نمی کنند .

من از شماها عذر می خواهم ، من از ملت ایران عذر می خواهم ، من از ملت ایران عذر می خواهم ، من از این مادرهائی که بچه های خودشان را از دست دادند ، معذرت می خواهم ، من از این برادرهائی که عزیزان خودشان را دادند ، از دست داده اند ، معذرت می خواهم ، من از این ارتشی هایی که جوانان خودشان را از دست داده اند ، از این پاسدارها که جوان های خودشان را از دست داده اند و برادران خودشان را ، معذرت می خواهم که عرضه این را ندارم که کار را درست کنم . من از حضرت مهدی سلام الله علیه ، من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت می خواهم ، من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی سلام الله علیه معذرت می خواهم ، من از پیشگاه ملت ایران معذرت می خواهم ، من از شما برادران ، برادران ارتشی ، برادران پاسدار ، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در راه اسلام جوان های خودشان را دادند ، معذرت می خواهم . ما نتوانستیم برای شما کاری انجام بدهیم ، ما ضعیف هستیم ، ما باز گرفتار کاغذ بازی هستیم ، ما باز گرفتار آرم شاهنشاهی هستیم . مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است ، وزارتخانه های ما ، وزارتخانه های ما باز وزارتخانه های طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم . باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح می کنیم .

خداوندا! ملت ما را ،

ملت مظلوم ما را از همه گرفتاری ها نجات بده . خداوندا! کسانی که دست اندر کار هستند ، قوای تقنینی ، قوای اجرائی ، قوای قضائی و کسان دیگری که در راس این امور هستند ، توفیق بده که بتوانند عمل کنند . خدایا! به این اشخاصی که با قلم خودشان ، با قدم خودشان و با نطق های خودشان ، کارشکنی برای این نهضت اسلامی می کنند ، هدایت کن ، آنها را به آغوش ملت برگردان ، عطوفت به آنها عنایت کن که بفهمند در مقابل اینهمه مصائب چه دارند می کنند . خداوند شما را و همه ملت ایران را در محضر مبارک امام زمان ارواحنا فداه آبرومند کند . شما غم نداشته باشید که پشتیبان شما خداست و امام عصر سلام الله علیه . در محضر او واقع شد همه این امور . خداوند انشاءالله به همه ملت اسلام در سراسر دنیا و به ملت شریف ما قدرت عنایت فرماید که ما و ملت ها بتوانند مقاصد اسلامی را پیاده کنند . خداوند به همه ما قدرت بدهد که در مقابل شیاطین و در مقابل کسانی که مخالف اسلام و مقاصد اسلام هستند ، با قدرت ایستادگی کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/4/59

پیام امام خمینی به مناسبت نیمه شعبان خطاب به ملت ایران

حضرت مهدی (عج ) ذخیره خداوند برای هدایت بشریت

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید پانزده شعبان را به همه مسلمین و به همه ملت ایران تبریک عرض می کنم . ماه شعبان ماه بزرگی است که در آن ، در سوم آن ، بزرگ مجاهد عالم بشریت متولد شد و در پانزده آن ، حضرت مهدی موعود ارواحناله الفدا پا به

عرصه وجود گذاشت . و قضیه غیبت حضرت صاحب ، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می فهماند منجمله اینکه برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسی الا مهدی موعود سلام الله علیه که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر ، هر یک از انبیا که آمدند ، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند لکن موفق نشدند حتی رسول ختمی صلی الله علیه و آله و سلم که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود ، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجر خواهد کرد ، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت ، انسان اگر هر انحرافی پیدا کند ، انحراف عملی ، انحراف روحی ، انحراف عقلی ، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش این ایجاد عدالت است در انسان ، اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد ، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد این عدالت در او تحقق پیدا کرده است . اگر در عقائد یک انحرافاتی و کجی هایی باشد ، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم ، این ایجاد عدالت است در عقل انسان . در

زمان ظهور مهدی موعود سلام الله علیه که خداوند ذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین ، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که تمام عالم را ، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه برای آن خدمت آمده بودند ، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایی که همه انبیا آرزو داشتند ، لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند ، به دست این بزرگوار اجرا بشود . اینکه این بزرگوار را طول عمر داده خدای تبارک و تعالی برای یک همچو معنایی ، ما از آن می فهمیم که در بشر کسی نبوده است دیگر ، قابل یک همچو معنایی نبوده است و بعد از انبیا که آنها هم بودند لکن موفق نشدند ، کسی بعد از انبیا و اولیای بزرگ ، پدران حضرت موعود ، کسی نبوده است که بعد از این ، اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می رفتند ، دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجراء عدالت را بکند ، نمی توانسته و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی و لهذا به این معنا عید مولود حضرت صاحب ارواحنا له الفدا بزرگترین عید برای مسلمین است و بزرگترین عید برای بشر است نه برای مسلمین .

اگر عید ولادت حضرت رسول صلی الله علیه

و آله وسلم بزرگترین عید است برای مسلمین ، از باب اینکه موفق به توسعه آن چیزهایی که می خواست توسعه بدهد نشد ، چون حضرت صاحب سلام الله علیه این معنا را اجرا خواهد کرد و در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد به همه مراتب عدالت ، به همه مراتب دادخواهی ، باید ما بگوئیم که عید شعبان ، عید تولد حضرت مهدی سلام الله علیه بزرگترین عید است برای تمام بشر !!! تمام بشر را !!! وقتی که ایشان ظهور کنند انشاءالله (خداوند تعجیل کند در ظهور او) تمام بشر را از انحطاط بیرون می آورد ، تمام کجی ها را راست می کند (یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا) همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن می فهمیم که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن ، این هست اما خیر ، بالاتر از این معناست . معنی (یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا) الان زمین و بعد از این ، از این هم بدتر شاید بشود ، پر از جور است ، تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها هست حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند در اخلاق ها انحراف هست ، در عقائد انحراف هست ، در اعمال انحراف هست و در کارهایی هم که بشر می کند انحرافش معلوم است و ایشان مامورند برای اینکه تمام این کجی ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند (یملا الارض عدلا بعد ما

ملئت جورا) از این جهت این عید ، عید تمام بشر است بعد از اینکه آن اعیاد ، اعیاد مسلمین است این عید ، عید تمام بشر است ، تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد انشاءالله و ظلم و جور را از تمام روی زمین بردارند به همان معنای مطلقش ، از این جهت این عید ، عید بسیار بزرگی است که به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله که بزرگترین اعیاد است ، این عید به یک معنا بزرگتر است .

و ما باید در اینطور روزها و در اینطور ایام الله توجه کنیم که خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت . من نمی توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم ، بزرگتر از این است ، نمی توانم بگویم که شخص اول است برای اینکه دومی در کار نیست ، ایشان را نمی توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که مهدی موعود است ، آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر و ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم انشاءالله به زیارت ایشان ، طوری باشد که رو سفید باشیم پیش ایشان . تمام دستگاه هایی که الان به کار گرفته شده اند در کشور ما و امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند ، باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی سلام الله علیه .

رسالت خطیر رسانه های گروهی در حفظ آرامش کشور

رادیو تلویزیون را که من مکرر ذکر کرده ام از آن و گفته ام این باید یک

مرکز آموزشی باشد و حالا هم می گویند که یک تحت دیگری هم در آن پیدا شده است ، یک دستگاه دیگری ، دوره دومی هم برایش هست ، این باید به طور آموزشی ، تربیتی مردم را تربیت بکند ، باید ما متوجه این معنا باشیم که در یک زمانی داریم زندگی می کنیم ، در یک وقتی داریم زندگی می کنیم که ملت ایران به بعضی از آرزوهای خودش که عبارت از عدالت باشد ، عدالت اجتماعی فی الجمله باشد رسیده اند و دست اشرار را کوتاه کرده اند ، حالا باید این دستگاه هایی که سابق در خدمت ظالم ها بودند و در خدمت حکومت جور بودند و برای آنها کار می کردند ، اگر اشخاصی هم در این زمان هستند که آنوقت هم کار می کردند ، برای جبران آن معصیت هایی که در آنوقت کرده اند در اینجا جبران کنند و این دستگاه را ، دستگاه دومی که گفته می شود که باید باز اجرا بشود ، یک دستگاه عدالتی ، یک دستگاه آموزشی به حسب معنای واقعی ، متوجه باشند که این جوان های ما در همه جایی که هستند ، در پنجاه سال آموزش خراب داشتند نه فقط در دانشگاه ها که آنقدر خراب بوده ، در همه جا ، برای اینکه وقتی یک تلویزیونی ، یک !!! عرض می کنم که !!! رادیویی ، یک روزنامه ای ، یک مجله ای ، مجله ای باشد که ، یا دستگاه هایی باشد که فاسد کننده است ، این در تمام قشر ملت فساد ایجاد کرده است ، جوان

هایی هم که در صحراها بودند که به این چیزها گاهی گوش می کردند و این روزنامه ها را گاهی می خواندند ، آنها هم به فساد کشیده شده اند ، حالا باید جبران بشود این معانی ، باید معصیت هایی که کرده اند جبران بکنند ، باید دستگاه تلویزیون یا مطبوعات ما جبران بکنند آن کارهایی را که سابق شده است و کرده اند و باید دستگاه آموزشی باشند واقعا به تمام معنا و جدا دنبال این باشند که فیلم هایشان فیلم های فاسد نباشد ، فیلم هایی باشد که برای مملکت ما الان به درد بخورد ، آموزش باشد در آن ، تربیت باشد در آن و همین طور مقالاتی که در آنجا گفته می شود ، در روزنامه ها نوشته می شود و نطق هائی که در رادیو پخش می شود ، همه اینها باید یک چیزهای آموزنده باشد . و یکی از مسائلی که الان لازم است من عرض کنم ، ما الان در ایران احتیاج به آرامش داریم ، اگر ما بخواهیم که این نهضت پیروز بشود ، باید ما آرامش این مملکت را حفظ بکنیم ، باید همه قشرها متوجه باشند که آرامش را حفظ کنند ، نباید به جان هم بریزند و هم را چیز بکنند ، ارشاد باید بکنند ، تلویزیون باید ارشاد بکند ، رادیو باید ارشاد بکند ، روزنامه باید ارشاد بکنند ، روزنامه ها نباید یک چیزهائی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آنجا بنویسند ، رادیو نباید این کار را بکند ، باید ارشاد بکنند و در

عین حال مردم را متوجه به این بکنند که ما دشمن داریم و دشمن دنبال این است که تشنج پیدا بشود ، باید از تشنج ها جلوگیری کرد و باید آن اشخاص منحرف را ارشاد کرد و اگر ارشاد نشدند ، آنها را منزوی کرد ، بی اعتنایی کرد به آنها . هر دفعه ای که شما یک طوری بکنید که با شدت رفتار کنید ، آنها مظلومیت به خودشان می دهند و برای ما ضرر دارد . باید هم مسائل را گفت و هم آرامش را حفظ کرد ، هم مطالب را مردم بدانند (گویندگان باید بگویند) و هم آرامش را باید حفظ بکنند . و من امیدوارم که کسانی که منحرف بودند ، حالا از انحراف بیرون بروند ، کسانی که در آغوش ملت نبودند ، در آغوش ملت بیایند و من امیدوارم که در این عید سعید مردم به تمام معنا جشن بگیرند و خودشان را مهیا کنند از برای زیارت امام زمان سلام الله علیه و انشاءالله همه موفق باشند و همه قشرها این معنا را بدانند که مهمترش رادیو تلویزیون است و مطبوعات ، بدانند که ما امروز احتیاج به این داریم که اختلافات کم بشود ، باید ما اختلافات را کم بکنیم ، باید چیزهایی که موجب اختلاف می شود اینها را کم بکنیم لکن معذلک دشمن ها را بشناسیم ، هم دشمن را بشناسیم و هم در صدد این باشیم که دشمن را کارهایش را فلج بکنیم و هم آرامش را حفظ بکنیم ، طوری نباشد که ما فرصت به دست دشمن ها برای تبلیغات یا برای کارهای

دیگر .

و من امیدوارم که ملت ایران در این روز مبارک پانزده شعبان که روز مبارکی است ، در سعادت و سلامت و آرامش تمام بسر ببرند و خداوند این مولود سعید را بر همه مبارک کند و خداوند این مولود مبارک را ، ما را موفق کند به دیدار ایشان که چشم های ما روشن بشود به زیارت این وجود مبارک که واقعا شخصی است که نمی توانم بگویم شخص اول دنیا و نمی توانم بگویم رهبر ، بالاتر از این مسائل هست . خدا همه ما را موفق کند به خدمت ایشان و به خدمت به اسلام و به خدمت به کشور خودمان .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/4/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان وزارت کشور و استانداری ها ورؤسای ادارات آموزش و پرورش سراسر کشور

دستاوردهای حاصل از آموزش و پرورش ، در طول پنجاه سال سلطه طاغوت

بعد از تشکر از آقایان که تشریف آورده اند در جای تنگی و با زحمت تشریف دارند ، چند کلمه عرض می کنم . بسیاری از اوقات الفاظ خیلی الفاظ جالبی است ولکن سرپوش از برای چیزهایی است که جالب نیستند ، آموزش و پرورش ، هر دو لفظ از الفاظ جالب هست و زمان طاغوت هم وزارت آموزش و پرورش داشتیم . انجمن اسلامی که الان در تمام ایران هست این هم لفظ جالبی است که همه می دانید که این لفظ نمایش این است که اسلام را ما می خواهیم پیش ببریم . لکن ما ، هم در آموزش و پرورش گرفتار الفاظ بودیم و هم در انجمن اسلامی گرفتار الفاظ . در زمان طاغوت آموزش می گفتند و پرورش ، لکن شما ملاحظه کنید آموزش ها چه بود و پرورش ها چه . انسان خیال می کرد که

آموزش صحیح هست ، آموزش چیزهائی است که ملت ما به آن احتیاج دارند ، آموزش علومی است که ملت ما را بعد از چندی خودکفا کند . و پرورش هم به نظر می آمد برای آدم غافل که یک پرورش صحیحی است که انسان هائی که در آنجا آموزش می بینند پرورش هم می بینند و وقتی که از این مدارس ، دانشگاه ها و غیر دانشگاه ها بیرون آمدند یک اشخاصی هستند که در جهت آموزش برای وطن خودشان مفید و در جهت پرورش صاحب اخلاق کریمه ، آداب صحیح ، عقاید صحیح و اینطور چیزها ، لکن شما دیدید و ما دیدیم که آن دستاوردهای فرهنگ ما ، دانشگاه های ما چه بودند و چه اشخاصی بودند ، تحصیلات چه جور تحصیلی بود و آموزش چه آموزشی بود و برای چه مقصودی بود . اگر آموزش یک آموزش مایحتاج ایران بود و برای ایران بود ، ما بعد از پنجاه سال یا کمتر یا بیشتر که دارای مدارس عالیه بودیم به اصطلاحشان ، نباید حالا که یک مریضی یک قدری مرضش پیچیده است ، اطبای اینجا بگویند که این نمی شود اینجا ، بروند خارج . بعد از پنجاه سال ، خرج های فوق العاده ، اینهمه گرفتاری های فوق العاده و اینهمه دانشگاه ها و مدارس ما ، حالا یک مریضی که یک قدری مرضش چه باشد باز باید کوچ کنیم از اینجا و برویم انگلستان یا آمریکا . دانشگاه چه کرده در این پنجاه سال . اینهائی که می گویند ما دانشگاه را حفظ کردیم و ما دانشگاه را چه

کردیم ، خوب بیایند بگویند ببینیم که این دانشگاه در این پنجاه سالی که طاغوت بود و شما هم خدمتگزار طاغوت ، چه کردید . عرضه کنید کارهائی را که کردید ، عرضه کنید آن تعلیماتی را که کردید و آن اشخاصی را که در آنجا تربیت علمی کردید . می گوئید پرورش هم در کنار آموزش است . این پرورده های شما ، این فرآورده های شما که در این مملکت ، سرتاسر این مملکت مشغول عمل بودند ، اینها وضع روحی شان وضع عقیده ای شان ، وضع اخلاقی شان چه بوده است ، این چه بوده است که ما الان بعد از یک سال و نیم یا یک قدری بیشتر که هی جدیت شده است از اطراف که یک قدری اصلاح کنید امور را ، حالا هم این آقای جوان بر می خیزند و می گویند که در آنجا زن هائی هستند که موجب کذا و کذا می شوند و من می دانم که نه منحصر به آنجاست ، در وزارتخانه ها هم هست و بعضی از وزارتخانه ها بسیار بد است و من حالا اسم نمی خواهم ببرم لکن وزیر اگر این حرف ها را شنید ، اصلاح کند . مرکز فحشا نیست وزارتخانه ، مرکز فحشا نیست دانشگاه ها ، مرکز آموزش و پرورش باید باشد .

تزکیه مقدم بر تعلیم و تعلم است

خدای تبارک و تعالی در یک سطح آموزش و پرورش را ذکر می فرماید و در هیچ چیز از امور دنیائی خدا نفرموده است که من منت بر مردم گذاشتم ، لکن در قضیه آموزش و پرورش می فرماید که (لقد من الله

علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا) من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ) .

خدای تبارک و تعالی در مورد تزکیه ، در مورد تعلیم ، تربیت ، آموزش و پرورش با تعبیر منت گذاشتن بر مردم می فرماید منت گذاشته و پیغمبر را برای آموزش و پرورش فرستاه و پرورش را قبل از آموزش ذکر می فرماید (یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ) اول تزکیه است . البته آیه شریفه آیه ای است که اگر بخواهد در اطرافش بحث بشود ، طولانی باید باشد لکن من یک کلمه را عرض می کنم که وضع آموزش و پرورش را این آیه شریفه به ما می فرماید و محتاج به شرح تفصیل است . با آن تعبیر (من الله علی المومنین ) فرستادن پیغمبر ، از این آیه شریفه استفاده می شود که اصل آمدن پیغمبر برای آموزش و پرورش بوده است . آیات را تلاوت کند ، آیات را ، علومی که از آن علوم همه به طور آیه نظر بشود ، آیات را تلاوت کند برایشان و تزکیه کند آنها را ، آنها را تطهیر کند ، نفوس را تطهیر کند بعد از اینکه تطهیر کرد (یعلمهم الکتاب و الحکمه ) . پرورش قبل از آموزش است ، اگر هم قبل نباشد ، همراه باید باشند و رتبه او مقدم است . اگر چنانچه نفوس تزکیه نشوند ، تطهیر نشوند ، از آن اوصاف فاسد بیرون نروند ، علم اثر سوء در آنها می کند . تمام ادیان باطله را علما اختراع کردند ، دانشمندها اختراع کردند برای

اینکه علم وارد شده بود در یک جائی که پرورش نداشته ، تزکیه نشده . وقتی که علم آمد در جائی که تزکیه نشده ، این عالم که حامل این علم است و مزکی هم نیست ، خطرناک می شود . برای جامعه فرقی نیست ما بین علمای دانشگاهی و غیره . اگر در حوزه های علمیه و همین طور در دانشگاه ها تزکیه نباشد ، این علم هائی که در آنجا انباشته می شود یک انباری است که خدای تعالی این تعبیر را در آن فرموده (مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملواها کمثل الحمار یحمل اسفارا این کسی که حتی علم توحید را ، علم ادیان را ، علم اخلاق را ، همه این علوم را دارد لکن تزکیه نکرده نفسش را ، این یک موجود خطرناک می شود برای جامعه و یک دانشگاهی که ، جوان هائی که در آنجا می روند که آموزش ببینند ، نه آموزش آن آموزش است و نه پرورشش پرورش و اگر آموزشش هم آموزش صحیح باشد ، اگر تزکیه نشده باشد این آدم ، بعد از تزکیه تعلیم و تربیت هست ، اگر تزکیه نشده باشد و علم وارد بشود در یک قلبی که مزکی نیست ، این فساد ایجاد می کند و خدا نکند که فسادی از جانب عالم غیر مزکی واقع بشود . در احادیث ما هست که در جهنم از بوی تعفن عالم سوء ، جهنمی ها در ایذاء هستند . شما دیدید که در این مدتی که دانشگاه های ما دست نا اهل ها بود ، تعلیمات ، تعلیماتی بود که جوان

وقتی از آنجا با این تعلیمات بیرون می آمد غربزده بود ، حتما باید پیوسته به غرب باشد ، پیوسته به خارج باشد . آموزش اینطور بود ، نه آن هم یک آموزش صحیح ، یک حدودی داشت . دانشگاه های استعماری یک حدودی دارد در تعلیمات ، نمی گذارند که جوان های ما تعلیم صحیح ببینند ، درست تحصیل بکنند ، تا یک حدودی اینها را آموزش می دهند ، جوان های ما که خارج هم می روند اینطور نیست که وقتی خارج رفتند همدوش جوان های انگلستان و آمریکا تحصیل بکنند و همانطور که آنها تحصیل کردند به اینها هم همانطور آموزش بدهند ، ؟ آنجا هم آموزش برای ممالک استعماری ، پرورش هم پرورش برای مملکت استعماری و لهذا از پرورش شان و از آموزش شان امثال شریف امامی ها بیرون می آید و امثال نصیری ها . اینها همه در فرنگ کار کردند و تحصیل کردند و دکتر شدند و مهندس شدند و امثال ذلک ، لکن وقتی که یک شوره زاری بوده است ، علم وقتی که در یک نفس غیر سالم واقع شد مثل بارانی می ماند که ببارد در جائی که عفونت بار است ، عفونتش را زیاد می کند . همین باران رحمت که در یک جا بوی عطر را بلند می کند ، در یک جا بوی کثافت را بلند می کند . آن عالمی که تزکیه نشده است ، خطرش از جاهل بسیار زیادتر است ، جاهل اگر فاسد هم باشد ، خودش فاسد است اما عالم اگر فاسد باشد ، عالم را فاسد می

کند ، کشور را به فساد می کشد . تزکیه قبل از تعلیم و تعلم است (یزکیهم ) پیغمبر آمده است اینها را تزکیه بکند ، پرورش بدهد ، نفوس را مهیا کند و بعد (یعلمهم الکتاب و الحکمه ) بعد تعلیم کتاب و حکمت بکند که اگر کتاب و حکمت با پرورش تواءم نباشد و با تزکیه تواءم نباشد ، موجودی که او بیرون می آید همین موجوداتی بود که در مجلس سنا و در مجلس شورای قبل از انقلاب بود . مجلس خیلی طاغوتی و خیلی با عظمت ، دانشگاه هم بسیار بناها با عظمت . خارجی ها به این کار ندارند ، بنا هر چه می خواهد ، باشد ، هرچه این دستاوردهای ملت را صرف این اباطیل بخواهند بکنند ، هر چه وزارتخانه ها طول و عرض و عمق می خواهد داشته باشد ، بودجه های هنگفت در آنجا خرج بشود ، اینش را کار نداشتند اما محتوا را کار داشتند ، معلم ها (مگر بعضی شان ) اینها از استعمار بودند و برای آنها کار می کردند و جوان های ما را برای آنها بار می آوردند .

آموزش وقتی مفید خواهد شد که تربیت روحی و اخلاقی باشد

شما حالا اشخاصی هستید که در آموزش و پرورش هستید ، تا چه آموزشی باشد و چه پرورشی باشد . با الفاظ نباید گول بخورید . خودتان را گول نزنید که ما در آموزش و پرورش هستیم . آقایان هم

با اینکه ما انجمن اسلامی هستیم ، با لفظ اسلامی خودشان را گول نزنند . خودشان ببینند که چه کارهائی دارند می کنند و چه کارهائی بنا دارند بکنند که آن کارها به

نفع کشور است و به نفع اسلام . اگر آموزش و پرورش به نفع کشور و به نفع اسلام ، به نفع اسلام باشد و انجمن اسلامی که در همه ادارات الان هست و صحبتش هست ، به نفع کشور و به نفع اسلام باشد ، آثارش بعد از چند سال بعد بر همه معلوم می شود . اینهائی که مخالفند با اینکه دانشگاه درست بشود ، دانشگاه و فرهنگ ، فرهنگ صحیح بشود ، اسلامی بشود ، اینها همان ها هستند که در دامن آن خارجی ها بزرگ شده اند و خوف این را دارند که مبادا یک وقتی یک دانشگاهی اسلامی بشود و ما نتوانیم دیگر دزدی بکنیم و ما نتوانیم دیگر عیش و عشرت بکنیم . دانشگاه شاید یک وقت اسلامی بشود و آنجا مرکز فساد نباشد و اینها خوف این را دارند . تا حالا مراکزی بوده است که شرم دارد انسان از این مراکزی که در همه کشور بوده ، در همه وزارتخانه ها بوده ، در همه ادارات بوده ، شرم دارد انسان که اسم ببرد چه بوده قصه . آنهائی که در خود وزارتخانه ها بودند و هستند ، آنهائی که من فرستادم و داخل زارتخانه ها را دیدند و برای من نقل کردند ، چیزها نقل می کنند از آنجا . به مجرد اینکه وزارت فلان و وزارت فلان دیگر انجمن اسلامی دارد ، اگر انجمن اسلامی دارد این انجمن اسلامی چطور گذاشته است تاحالا اینطور خرابی ها باشد و اگر آموزش و پرورش صحیح باشد ، مملکت ما از حیث فرهنگ باید خودکفا باشد نه اینکه

بعد از اینهمه سال ها خرج و اینهمه سال ها رنج و اینهمه سال ها برای این ملت رنجدیده اموالشان را به باد بدهیم و هزینه های هنگفت بسیار خرج این مسائل بشود و باقی این امت گرسنگی بخورد . آنی که از اینها بیرون می آید یک ماشینی است که از این طرف مسلمان را می اندازند توی آن ، از آن طرف کمونیست ها بیرون می آیند ، از این طرف افراد مؤ من را می اندازند توی آن ، از آن طرف غیر مؤ من از کار در می آید ، از آن طرف هم آن اشخاصی که به حسب فطرتشان سالم بودند می ریزند توی این کارخانه ، از آن طرف وقتی در می آید یک آدم فاسد در می آید اگر اینطور باشد ، معلوم می شود که این دستگاه چه دستگاهی بوده . ما از نتیجه دستگاه ها می فهمیم که این دستگاه چه است . ما این اشخاصی که در این پنجاه سال در حکومت اینجا بودند ، در مجلس شورایش بودند به اصطلاح خودشان ، در مجلس سنا بودند ، این اشخاص را ما باید ببینیم چه اشخاصی بودند که از همین دانشگاه ها بیرون آمدند و از همین جاهائی که آموزش و پرورش هست و اینها بیرون آمدند . اگر اینها آموزش داشتند ، اگر اینها پرورش داشتند که این مملکت ما را دو دستی تعارف نمی کردند به خارج .

گرفتاری زیاد است و باید رفع بشوند این گرفتاری ها ، خودتان باید رفع بکنید ، منتظر نباشید که یکی بیاید از خارج رفع بکند .

اگر کسی از خارج بیاید برای شما ، نمی خواهد شما را تعلیم و تربیت کند ، می خواهد همان جا ، همان ها باشد که در زمان رژیم سابق بود ، همان آموزش و همان پرورش . باید محتوا را درست بکنید . باید کوشش کنید به اینکه آموزش ، آموزش صحیح باشد ، آموزش صحیح باید باشد . آموزش وقتی مفید خواهد شد که تزکیه باشد ، که نربیت روحی و اخلاقی در آن باشد . در دانشگاه ها و در سایر مراکز علم ، چه در آنجاهائی که علمای روحانی هستند و چه در آنجاهائی که دانشمندهای غیر روحانی هستند ، اینها باید اشخاصی باشند در آنها که این طلاب را در آنجا و این دانشجوها را در آنجا تربیت اخلاقی بکنند ، تزکیه بکنند نفوس اینها را . همانطوری که دارند تحصیل می کنند تزکیه نفس هم داشته باشند . اگر یک عالم مزکای به همه معنا ، در یک جامعه باشد ، ممکن است یک وقتی جامعه را این ور آن ور کند ؟ ! من در جوانی در بعضی وقت ها که در بعضی از این شهرها می رفتم می دیدم بعضی از این شهرها خیلی مردمش مودب به دیانت هستند ، دنبال این شدم که چطور شده است که اینجا اینطوری است و آن شهر دیگر اینطور نیست ، می دیدم که اینجا آن عالمی که در اینجا هست یک عالمی است که خودش را تزکیه کرده ، یک عالمی است که خودش اصلاح شده است ، مردم را او اصلاح کرده . باید عالم وقتی که در

یک جامعه ای می رود ، در یک محلی می رود ، در یک دهی می رود ، در یک شهری می رود ، دنبال این باشد که تزکیه کند آنها را ، قبل از اینکه تعلیم کند آنها را . باید معلمینی که در دانشگاه می آیند و می خواهند تربیت کنند و تعلیم بدهند به دانشجوها ، همراه آنها یک عالمی باشد که تزکیه کند این جوان ها را . از آن افرادی که کوشش دارند که این جوان های ما را به انحراف بکشند ، باید تزکیه بشود این دانشگاه ما از اینطور افراد ، باید ادارات ما از این چیزهائی که جوان های ما را به فساد می کشند ، جوان های ما را به تباهی می کشند ، باید اینها تزکیه بشود تا اینکه افراد بشود تزکیه بشود . اگر یک معلمی می رود در آنجا و به این بچه های کوچک حرف هائی را می زند که اینها را منحرف کند ، اینها را باید شماها ببینید ، توجه کنید آن را ، معرفی کنید و کسانی که تصفیه می خواهند بکنند تصفیه کنند . این شیاطین هستند باز ، این قشرهای فاسد هستند باز در همه جاها ، چه در دانشگاه ها ، چه در جاهای دیگر . اینهائی که اصرار دارند که در این محل هائی که هستند یک اشخاصی باشند که آنها جوان ها را به انحراف می کشانند ، اینها دشمن ما هستند ، دشمن اسلام هستند ، چه وزیر اسمش باشد و چه معلم اسمش باشد . آن وزیری که بعد از یک سال

و نیم یا بعد از چندین ماه وزارت نتوانسته . . . یا خودش را از آنجائی که ، از آن اشخاصی که بچه ها را به فساد می کشانند (نمی آیند کار بکنند ، می آیند آدامس می جوند و بچه ها را به فساد می کشانند ، من فرستادم دیدند) اگر اینها تصفیه نکنند ، من لازم نمی دانم که معرفی شان بکنم با اسم . من در بعد از حبس ، در آن حصری که بودم و منصور شده بود نخست وزیر ، وزیر کشور را فرستاد پیش من ، مثل اینکه صدر وزیر کشور بود ، صدر پسر صدر الاشرف ، فرستاد آنجا پیش من که بلی حکومت سابق چه بوده و چه بود و ما می خواهیم چه باشیم و چه باشیم و از این حرف ها . گفتم به ایشان که ما نه با حکومت سابق دشمنی داشتیم و نه با شما برادری ، ما باید ببینیم شما چه می کنید و بیخود من هم از اینجا که الان محصورم (آمده بودند که من دیگر بروم ) حالا که محصورم بیخود من را رها نکنید برای اینکه من وقتی رها بشوم باز هم همان حرف هاست ، من با شما هیچ قوم و خویشی ندارم و من اگر یک چیزی را دیدم ، می گویم . حالا هم من اعلام می کنم به همه کسانی که دست اندر کارند من با هیچ کدامتان عقد اخوت نبستم و اگر عقد اخوت هم بسته بودم ، خلاف می کردید ، می گفتم . اصلاح بکنید خودتان را ، وزارتخانه را ،

هر یک از وزراکه در یک وزارتخانه ای هستند آنجا را تصفیه کنند ، هم از اشخاصی که منحرف هستند به حسب عقاید و هم از اشخاصی که منحرف هستند به حسب عمل و هم از اشخاصی که به انحراف می کشند جوان های ما را در عمل و در عقاید .

اگر شما خودتان را اسلامی نکنید نمی توانید دیگران را به اسلام دعوت کنید

انجمن های اسلامی سرتاسر کشور که الان در همه جا هست و من امیدوارم که با تاءیید خدا اینها اسلامی باشند ، این انجمن های اسلامی هم باید درست توجه به این داشته باشند که در آن وزارتخانه ای که هستند ، در آن اداره ای که هستند ، در آن کارخانه ای که هستند ، هر جا که هستند اول متوجه باشند که خودشان اسلامی هستند یا نه . انسان اگر خودش منحرف باشد نمی تواند دیگران را مستقیم کند . این شکی نیست که آدمی که خودش فرض کنید خدای نخواسته شرابخوار باشد نمی تواند دیگران را از شرابخواری باز دارد ، او دعوت می کند دیگران را به آن . اگر شما خودتان ، خودتان را اصلاح نکنید و خودتان همانطوری که اسم انجمن اسلامی روی خودتان گذاشتید اسلامی نباشید و خودتان را اسلامی نکنید ، نمی توانید دیگران را به اسلام دعوت کنید . خدای تبارک و تعالی که برای مردم هادی می فرستد و پیغمبران را انتخاب می کند ، کسی که خودش از اول عمر تا آخر عمرش یک لغزش نداشته معصوم بوده ، یک همچو موجودی را انتخاب می کند برای اینکه تربیت کنند مردم را ، تزکیه کنند و تعلیم کنند . اگر آن کسی

که می خواهد مربی یک جامعه ای باشد ، مربی یک دستگاهی باشد ، آنها را به اسلام دعوت کند ، اولش باید خودش را اسلامی کند و خودش را ، باطن خودش را دعوت به اسلام بکند ، اسلامی بکند تا دیگران را بتواند اسلامی کند . اگر خودش را اسلامی نکند نمی تواند دیگران را اسلامی کند . معلمین آموزش و پرورش اگر خودشان یک پرورش صحیح نداشته باشند ویک تعلیم صحیح ، نمی توانند جوان ها را تعلیم کنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند . مبداء هر امری از خود آدم شروع می شود . پیغمبر هم وقتی که تشریف آوردند ، از خودشان ، خودشان کامل بودند ، از منزل خودشان شروع کردند ، حضرت خدیجه را دعوت کردند او هم قبول کرد ، امیرالمومنین سلام الله علیه بچه بود آنوقت ، دعوت را قبول کرد . قوم و خویش های خودشان را جمع کردند و فرمودند که یک همچو مساءله ای است ، یک دسته ای قبول کردند ، یک دسته ای قبول نکردند . از خودش انسان باید شروع کند . منی که می خواهم بگویم شما فلان کار را نکنید ، اگر خودم فاسد باشم ، این حرفم هیچ تاءثیری هم ندارد . شمائی که انجمن اسلامی دارید و هر کس که انجمن های اسلامی را تاءسیس کرده است انشاءالله خداوند همه را حفظ کند لکن توجه داشته باشید که از خودتان شروع کنید و این انجمن یک انجمنی باشد به همه معنا اسلامی ، اخلاق اسلامی ، عقاید اسلامی ، اعمال اسلامی یعنی تزکیه شده باشد

و کتاب و حکمت را هم تعلیم دیده باشد نه به آن معنای مرتبه عالیش ، به همان مقداری که کتاب دعوت می کند که آنچه صلاح شماست و منع می کند از آنچه بر خلاف مصلحت شماست . شما آقایان اول باید خودتان را اصلاح کنید و امید است که اصلاح بکنید و همه مان در این صدد باشیم تا بتوانید جامعه را اصلاح بکنید .

دانشگاه ها و مدارس باید مرکز تربیت صحیح باشند

دانشگاه که می خواهد از آن دانشمندها بیرون بیاید باید اول داخل دانشگاه اصلاح بشود نه اینکه سنگربندی بشود توی دانشگاه و زد و خورد و آن بساط . اصلاح بشود دانشگاه . باید آن اشخاصی که متعهد هستند کوشش کنند به اینکه یک دانشگاه محل تربیت و تزکیه و محل علم به آن معنائی که برای کشور ما لازم است نه آن چیزی که لازم نیست و نه آن چیزی که کشور ما را به فساد و جوان های ما را به فساد می کشد . بسیاری از این چیزهائی که در دانشگاه ها برای جوان ها به عنوان تعلیم هست اینها فاسد می کنند جوان های ما را . باید اشخاصی باشند و انشاءالله هستند و برنامه بریزند ، برنامه ای که تعلیمات به مقدار احتیاج و به آن اندازه ای که ما محتاج به آن هستیم و آن چیزهائی که برای اصلاح کشور ما هست آنها را در برنامه ها بگذارند و آن چیزی که برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان ، آن را حذف بکنند تا انشاءالله یک دانشگاهی بشود از حیث علم ، دانشگاه خوب و همین طور باید دانشگاه را

اشخاصی بیاورند که تهذیب کنند این افراد را ، این جوان ها از ابتدا خوبند ، مربی ها ضایع کنند انسان را ، والا اول بچه ای که متولد می شود (کل مولود یولد علی الفطره ) به فطرت انسانیت و به فطرت خوب تولد پیدا می کند بعدش مربی ها هستند که این را می کشانند به فساد ، محیط است که اگر فاسد باشد اینها را می کشد به فساد ، باید محیط دانشگاه یک محیطی باشد که اگر انسان رفت توی آن ببیند محیطی است که همه اینها متعهدند و همه اینها خدمتگزا کشور هستند و همه برای اسلام و کشور دارند خدمت می کنند . این آدمی هم که از خارج رفت توی آن طبعا اینطوری بار می آید . وقتی در یک جامعه ای سلامت حکفرما باشد افراد خود به خود سالم بار می آیند . یک خانواده ای که همه شان اشخاص خوب هستند بچه هاشان سالم بار می آیند مگر باز وارد بشوند در یک جامعه فاسد که آنها فاسدشان بکنند و الا طبعا اینطوری است ، بچه های کوچک نفس شان مستعد از برای این است که نقش بگیرد یا از طرف فساد یا از طرف صلاح . اگر در یک جامعه صالح بود ، بچه هایش هم صالح بار می آیند ، اگر فاسد بود ، بچه ها هم فاسد بار می آیند . شما آقایان و همه اشخاصی که می خواهید آموزش و پرورش بدهید یا در بنگاه های آموزش و پرورش هستید همه دانشگاه ها ، همه مراکز تربیت ، همه مدارس قدیمی باید

در آن اشخاصی باشند که آن اشخاصی که در آنجا هستند تربیت بکنند ، تربیت اخلاقی بکنند . علماء اخلاق لازم است در ، هم دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا . این مساجد باید مرکز تربیت صحیح باشد و مساجد بحمد الله اکثرا اینطوری است . اشخاصی که در مسجد می روند باید تربیت بشوند به تربیت های اسلامی . مساجد را خالی نگذارید . آنهائی که می خواهند نقشه بکشند و شما را دور کنند از مساجد ، دور کنند از مراکز تعلیم و تربیت ، آنها دشمن های شما هستند . ماه مبارک نزدیک است در ماه مبارک باید به قدر چندین ماه تربیت بشود (لیله القدر خیر من الف شهر) . مساجد را خالی نگذارید

باید در ماه مبارک تربیت و تعلیم به تمام معنا در همه بعدهایش

در مساجد باشد ، در محافل دیگر باشد . مساجد را خالی نگذارید . اینهائی که هی صحبت این را می کنند که حالا ما انقلاب کردیم برویم سراغ کارهای دیگر ، خیر انقلاب از مساجد پیدا می شود ، از مساجد اینطور امور تحقق پیدا می کند ، هم دانشگاه ها را حفظ کنید ، هم مساجد را حفظ کنید ، منافات با هم ندارد . دانشگاهی باشید مسجد هم بروید ، مساجد را هم تعمیر کنید ، مساجد را هم آباد کنید از رفتن خودتان . انجمن های اسلامی و شما که در آموزش و پرورش هستید البته خیلی شغل گرانبهائی دارید و مسؤ ولیت زیاد هم دارید و من امیدوارم که همه شما و همه ملت ما راه سعادت را به پیش بگیرند و همه سعادتمند بشوند و جوان

های ما از گرفتاری هائی که برایشان دارند منحرفین پیش می آورند نجات بدهد خدای تبارک و تعالی . خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 13/4/59

پیام امام خمینی در رابطه با عدم تعرض افراد به بانوان بی حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده ای از افراد ناآگاه و احیانا ضد انقلاب ، به بانوان بی حجاب دستوری به این شرح صادر فرمودند: ممکن است تعرض به زن ها در خیابان و کوچه و بازار ، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد . از اینجهت کسی حق تعرض ندارد و اینگونه دخالت ها برای مسلمان ها حرام است و باید پلیس و کمیته ها از اینگونه جریانات جلوگیری کنند .

تاریخ : 15/4/59

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان ، افسران و درجه داران وپرسنل نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی

مقصد عالی اسلام و همه مکتب های توحیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقصد عالی اسلام و همه مکتب های توحیدی این است که انسان درست بشود اولا از آقایانی که زحمت کشیدند و تشریف آوردند در این محل تنگ و زحمت زا ، تشکر می کنم و توفیق و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسئلت دارم . وضع اسلام در همه ابعادی که دارد با وضع حکومت های دیگر بلکه با وضع ادیان دیگر آنچه که الان در دست است مغایرت دارد . در تمام دوران بشریت آنقدر که تاریخ به ما اطلاع می دهد هیچ حکومتی و هیچ دیانتی مثل دیانت اسلام و حکومت اسلام نبوده است و بعدها هم نخواهد بود . اسلام یک حقیقتی است که انسان را در تمام ابعادی که دارد ، چه از بعدهای مادی و چه بعدهای معنوی تا برسد به آنجائی که آنچه در وهم تو ناید آن شود ، در همه این ابعاد نظر دارد و طرح تربیتی . شما به حکومت های دنیا ، غیر ادیان وقتی که نظر بکنید چه حکومت های

شرق و غرب و چه حکومت هائی که در بین شرق و غرب هستند هیچ حکومتی را نمی بینید که با کیفیت بارداری زن ها کار داشته باشند ، بابچه های شیرخوار کار داشته باشند ، با کیفیت ازدواج که چه وقت باشد ، چه وقت نباشد کار داشته باشد ، با بچه های کوچکی که در دامن مادرشان هست و تکلیف پدر و مادر ، با آنها کار داشته باشد ، بلکه هیچ حکومتی با اخلاق افراد هم کار ندارد الا آن چیزی که به حکومت ضرر بزند . نظر حکومت هائی دنیائی این است که یک کسی مخالفت با نظم نکند ، مخالف با حکومت آنها نکند ، بیرون نیاید و عربده بکشد و بخواهد نظم را به هم بزند تا این حدود کار دارند آنها ، اما در باطن منزل ها چه می گذرد و غیر از توطئه که این هم مربوط به نظام است این آدم در خانه خودش چه می کند ابدا کاری به این ندارد ، هر کاری می خواهد بکند . آزادی که حکومت مادی به مردم می دهند غیر از آن آزادی است که حکومت های معنوی و خصوصا اسلام به جامعه می دهد . طرز حکومت اسلام با سایر حکومت ها در تشکیلات ، طرز نیروهای مسلح اسلامی با سایر نیروهائی که غیر اسلامی هستند همه اینها فرق دارند . اسلام از قبل از اینکه شما ازدواج بکنید ، با ازدواج شما سروکار دارد ، می خواهد نتیجه این ازدواج یک انسان سالم باشد ، مثل حیوانات نباشد که به طور هرج و مرج هر کاری

می خواهند می کنند . از قبل از ازدواج قوانین اسلام هست که چه شخصی را زن قبول کند به ازدواج و چه زنی را مرد قبول کند برای ازدواج ، اوصاف مرد ، اوصاف زن ، اینها در اسلام مطرح است ، در هیچ حکومتی این مطرح نیست که مرد اوصافش چه باشد ، زن اوصافش چه باشد . در اسلام این مطرح است ، وقت ازدواج چه وقت باشد ، بعد از ازدواج چه روابطی بین زن و مرد باشد ، وضع زندگی زن و مرد با هم چه جور باشد . وقتی زن و مرد با هم خلوت می کنند وقت این خلوت چه وقت باشد .

همه اینها برای این است که می خواهد ، مقصد عالی اسلام و همه مکتب های توحیدی این است کǠانسان درست بشود ، این انسان اگر چنانچه سر خود باشد و مهار نداشته باشد ، از همه حیوانات درنده تر و موذی تر است . شما می بینید که این جنایاتی که الان بر بشر واقع می شود از طرف قدرت های بزرگ که به خیال خودشان اینها تربیت شده هم هستند ، این جنایاتی که از طرف این دولت ها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد می شود و در طول تاریخ از هیچ حیوان درنده ای واقع نشده است . حیوان درنده هم طعمه می خواهد آن طعمه که دستش آمد و شکمش سیر شد دیگر نمی خواهد یک عده از حیوانات را استثمار کند و تحت سلطه در می آورد . این انسان است که سیر نمی شود ، این انسان است

که هواهای نفسانیه اش آخر ندارد . اگر چنانچه یک مملکت را به او بدهند ، دنبال یک مملکت دیگر است آن مملکت را هم که گرفت دنبال یکی دیگر است اینطور نیست که حدود داشته باشد آمال انسان ، هر چه که یافت دنبال این است که آنچه را که نیافته او را هم بیابد ، انسان اگر به حال خودش باشد در شهوت غیر متناهی است آمالش ، و در غضب هم غیرمتناهی است و در حس سلطه جوئی هم غیرمتناهی است . شما گمان نکنید که اگر منظومه شمسی را تمامش را یک انسانی به دست بیاورد باز بنشیند که خوب ، بس است و می گوید یک منظومه دیگری برویم ببینیم چه خبر است . شما می بینید که الان دنبال این هستند که به مناطق دیگری که غیر زمین است ، به سیارات دیگر هم دست یابند اینطور نیست که اگر دست یافتند به یک سیاره ای ، دنبال سیاره دیگر نباشند اینطوری انسان خلق شده است ، غیرمتناهی در غضب ، غیر متناهی در شهوت ، غیر متناهی در خودخواهی . هیچ چیز انسان را سیر نمی کند مگر اینکه تربیت بشود که با این تربیت به منتهای سیری که در این سیر آن منتها تمام چیزهائی است که انسان می خواهد و آن رسیدن به کمال مطلق ، به کمال مطلق اگر رسید این طمانینه برایش حاصل می شود ، اطمینان قلوب به رسیدن به خداست ، به غیر او هیچ آرام نیست قلوب ، خودشان هم ملتفت نیستند که این نفس توجه به کمال مطلق دارد ،

منتها کمال را گم می کنند ، نفس انسان متوجه به این است که برسد به کمال مطلق ، تشخیص اینکه این کمال است ، آن کمال است اشتباه در اینجاهاست . یک کسی علم را کمال می داند ، دنبال علم می رود ، یک کسی قدرت را کمال می داند ، دنبال قدرت می رود ، همه اینهائی که دست و پا می زنند در دنیا ، دنبال این هستند که کمال مطلق را پیدا کنند ، همه دنبال این هستند خدا را پیدا کنند ، متوجه نیستند خودشان .

اسلام هادی انسان های سرگردان به سوی کمال مطلق و نور

اسلام آمده است راه را نشان بدهد ، سرگردانی ها را از بین می برد و راه را نشان می دهد که از این راه باید رفت ، اسلام نیامده است که سلطه پیدا کند بر این مملکت و آن مملکت و آن مملکت ، اصلا مطرح نیست پیش اسلام سلطه جوئی ، مطرح نیست پیش اسلام غلبه به یک قومی و زیر بار قرار دادن و به استعمار کشیدن آنها ، هیچ مطرح نیست پیش اسلام . اسلام اگر چنانچه ارتش دارد برای این دارد که این ارتش مردم را بیاورد برای هدایت نه ارتش برود یک جائی را بگیرد . ارتش می خواهد قلوب را جلب کند . ارتش اسلام ، اسلام آمده است که قلوب یک انسان را ، قلب های انسان را که سرگردان هستند و کمال مطلق دنبالش هستند و نمی دانند کجاست ، این سرگردان را می خواهد هدایت کند و راهنمائی کند به آن راهی که به آنجا می رسند . در قرآن و در نماز

می خوانید (اهدنا الصراط المستقیم ) یک راه مستقیمی هست که این راهی است که انسان را به کمال مطلق می رساند و آن سرگردانی که از برای انسان از بین می رود و بشر این راه مستقیم را اگر خودش می خواهد طی کند نمی تواند ، اطلاع در آن ندارد . خداست که اطلاع دارد بر این راه مستقیم ، یعنی آن راهی که انسان را از این آشفتگی ها و از این حیرت ها بیرون می آورد ، می فرستد او را طرف یک راهی که منتهی الیه اش خداست . ما از خدا در نمازهایمان می خواهیم که خدا هدایت کند ما را به راه مستقیم ، نه راه کج و نه راه از این طرف کج ، راست و چپ . (غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین اینها راه هایشان علیحده است و هر چه جلو بروند دور می شوند از آن مقصد . ارتش اسلام ، ارتش هدایت است ، سردارهای صدر اسلام اساتید اخلاق بودند ، کسانی بودند که مردم را در همان حالی هم که جنگ می کردند ، هدایت می کردند با اسم خدا شروع می کردند . دستور بود که تا آنها ، تا آن مقابل های ما شروع نکنند ، شما بایستید . شروع هم اینطور نبود که همانطور که آنها می خواستند اینها را مغلوب کنند و یک غنیمتی به دست بیاورند و یک کشوری را بگیرند اینها هم آنطور باشند ، خیر ، اینها می خواستند قلوب را به دست بیاورند ، ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهای اسلام هر جا پا گذاشتند

همانجائی که پا گذاشتند اول مسجد درست کردند ، وقتی به قاهره رسیدند اول خط کشیدند برای مسجد . و هر جا اینطور بود ، مسجد مطرح بود ، معبد مطرح بود و ارتش اسلام برای آباد کردن مساجد و محراب ها کوشش می کردند و پیغمبرها برای همین آمده بودند که مردم را هدایت کنند به آن راهی که می رسند به آن کمال مطلق و از این حیرت ها و از این سرگشتگی ها نجات پیدا می کنند ، برای نجات انسان است از این ظلمت طبیعت به نور ، بلکه از حجاب های نور و ظلمت برای ماورای اینها . در دعای شعبانیه می خوانید:(الهی هب لی کمال الا نقطاع الیک و انرابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور) ما را هدایت کن به آنجائی که دیدگان قلوب ما ، چشم های قلب ما ، حجاب های نورانی هم از بین بردارد ، به تو برسد . اسلام آمده است که انسان را از این ضلالتی که دارد ، از این حجاب هائی که دارد ، حجاب هائی که بالاتر از همه حجاب خودبینی است ، خود گنده بینی ، تا انسان یک چیزی دستش می آید یک غروری در او پیدا می شود و خودش را بزرگ می بیند ، اسلام آمده است که سرکوب کند این غرور را ، مادامی که انسان خودش را می بیند نمی تواند به آن راهی که راه هدایت است دست پیدا بکند . باید پا بگذارد روی این ، اول امر این است که پا بگذارد روی این شهواتی که

دارد ، هواهای نفسانیه ای که دارد .

در اسلام هر چه هست برای صلاح حال ملت هاست

و ارتش اسلام برای این آمده است که مردم را صید کند و قلوب آنها را به دست بگیرد ، نه مردم را بخواهد جهات مادی به دست بیاورد . هیچ جنگی در دنیا که بین انبیا بوده و غیرشان ، نبوده است الا اینکه می خواستند این سرکش ها را آرام کنند و این انانیت ها را بکوبند . خدای تبارک و تعالی وقتی به حضرت موسی و هارون امر می فرماید ، می فرماید بروید این فرعون را نصیحت کنید شاید ، شاید ، به راه بیاید . مطرح این است که فرعون آنهائی که همه شان نفس فرعونی دارند ، خیال نکنید که یک شخصی یا یک اشخاصی بودند ، فرعون بودند ، انسان تا تربیت اسلامی یا ترتیب مکاتب توحید پیدا نکند ، این فرعونیت در باطنش است شیطنت هم در باطنش هست ، خودخواه است و اسلام برای این آمده بود که این خودخواهی هائی که مانع از رسیدن به آن هدایت مطلقند ، از پیش پای مردم بردارند . در نقل است که پیغمبر اسلام دید یک عده ای را گرفتند ، اسیر کردند دارند می آورند فرمود که ما باید با زنجیر اینها را به بهشت ببریم . آنقدر پیغمبر غصه می خورد به اینکه این مردم هدایت نمی شوند که خدا به او تسلیت می فرماید: (فلعلک باخع نفسک علی آثار هم ان لم یومنوا هذا الحدیث اسفا) . قضیه ، قضیه ایمان است نه قضیه گرفتن یک جائی و سلطه پیدا کردن به یک کشور است ، قضیه

این است که ایمان بیاورند . جمهوری اسلامی باید مشی اش این باشد که هدایت کند مردم را ، خدا انشاءالله این منحرفینی که الان در کشور ما و در سایر کشورهای اسلامی هستند هدایت کند که اینها به راه بیایند . اسلام می خواهد که مردم بیایند در تحت لوای او و آنها را از این گرفتاری هائی که دارند و سرگشته اند و حیرانند و این ور و آن ور می زند برای پیدا کردن کمال ، خودشان هم ملتفت نیستند که کمال مطلق چی هست ، آمده است اینها را از این سرگردانی ها بیرون بیاورد ، همه را به یک راه مستقیم هدایت کند و تا آخر برساند ، چرا از این اسلام فرار می کنند ؟ در اسلام هر چه هست برای صلاح حال ملت هاست ، برای صلاح حال بشر است . اسلام می خواهد اینهایی که منحرف هستند اینها را برگردانند به یک راه راستی ، به یک راه سلامتی ، همه با هم برادر باشند ، همه با هم دوست باشند ، محبت داشته باشند ، مثل اهل بهشت باشند که (اخوانا علی سرر متقابلین ) برادرند همه ، هیچ حقد و حسدی آنجا دیگر نیست ، شستشو شده اند ، اگر خدای نخواسته هم جهنمی باشیم در جهنم شستشو می شود ، جهنم راه بهشت است . اسلام آمده است که همه این گرفتاریهائی که در بشر هست زائل کند و همه را به راه راست و با برادری ، با برابری ، با خوشی اینها را ببرد ، راه ببرد همانطوری که چوپان گوسفندهای خودش

را راه می برد ، همانطور که چوپان علاقه دارد که این گوسفند در یک جای خوبی چرا بکند ، پیغمبرها می گویند غالبا یا همه چوپانی هم کردند . چرا این گروه های منحرف از آغوش اسلام کنار می روند ؟ بیایند ببینند که اسلام چه می گوید و از اولی که بشر می خواهد ازدواج کند همراهش هست که این بچه ای که می خواهد از این بشر تولید بشود یک بچه خوبی باشد . بعد هم در دامن مادرش اینطور ، بعد در دبستانش اینطور بالا و پایین تا آخر . اسلام می خواهد شما را هدایت کند به یک راه راستی ، اسلام اینطور نیست که بخواهد به شما یک سلطه ای پیدا کند و یک آقایی بفروشد ، خیر ، پیغمبر اکرم که شخص اول بود و بنیانگذار اسلام و بنیانگذار هدایت مردم ، سیره اش را بروید ببینید چه جور بوده ، آیا هیچ وقت سلطه جو بوده است ؟ وقتی با همین اشخاصی که رفقایش بودند ، دوستانش بودند دیگر سیاه و سفید و اینها مطرح نبود ، نشسته بودند همه با هم دور هم می نشستند یکی آنجا بنشیند یکی پهلویش ، یکی بالا و پایین باشد این هم نبوده . از اول بنا بوده است که یک اخلاق صحیح انسانی آنکه برای انسان صالح است ، آن را تربیت کنند به آن اخلاق و تربیت کنند به آن عقاید و تمام اعمالی که دستور داده اند همه اش برای این است که این را تربیت کنند ، که به آن مقصدی که بر حسب فطرت دارد

(فطره الله فطرالناس علیها) این فطرت توحید است فطرت خداجوئی است در همه هست کافر هم که دارد می رود دنبال اینکه یک چیزی پیدا بکند خودش ملتفت نیست این دنبال کمال مطلق است این را کمال خیال کرده است . هر کس هر عملی انجام می دهد برای اینکه آن را یک چیز خوبی می داند یک کمالی داند . این دزدهای سر گردنه هم این را یک کمالی می دانند که بروند دزدی بکنند به هم فخر می کنند ، همه دنبال کمالند ، همه دنبال خدا هستند ملتفت نیست . بشر خداخواه هست ، لکن اعوجاجات نمی گذارد ، فطرت را خاموش می کند .

کسی که به خدا متمسک است از هیچ چیز نمی ترسد

شما برادران ارتشی ، نیروهای دریائی که امروز اینجا تشریف آوردید بعضی هایتان توجه داشته باشید که شما امروز لشکر پیغمبر اسلام هستید ، لشکر امام زمان ارواحنا فداه هستید ، الان نظر دارد به شماها . نامه اعمال شما به او عرضه می شود بر حسب روایات ، طوری باشد که نامه ها وقتی عرضه می شود ایشان را متاءثر نکند . نیروهای ما نیروهائی باشند که مردم را بخواهند هدایت کنند به انسانیت ، فرق ما بین نیروی توحیدی و طاغوتی همین است . نیروی طاغوتی می خواست تو سر مردم بزند از مردم فاصله می گرفت . توجه داشته باشید که هر چه قدرت پیدا کنید شما به اندازه محمدرضا پیدا نمی کنید و حالا او در یک بستری خوابیده است که مرگ برای او عروسی است ، دنیا این است ! و آنهائی که اهل معرفت خدا هستند هر چه نزدیک تر به

آن عالم بشوند ابتهاجشان زیادتر می شود ، کمالشان زیادتر می شود ، کوشش کنید که ارتش اسلامی باشید ، نیروی اسلامی باشید ، نیروئی باشید که بخواهید با این نیروی خودتان اشخاصی هم که خلاف می کنند اینها را تربیت کنید . ضربه ، ضربه تربیتی باشد (ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین ) این روایتی است از رسول اکرم (ص ) . ضربه ، یک ضربه یک دست بالا بردن و فرود آوردن و یک نفر آدم را سر آن خندق کشتن . البته از جهت سیاسی چون که این ضربه ، ضربه ای بود که اسلام را از شر کفار نجات داد . ولی از آن جهت ، جهت معنویش است ، این دست بالارود و پایین می آید یک وقت آدم خیال می کند منم که این کار را می کنم ، من بودم که این کردم ، من بودم که اینجور کردم ، این شیطان است . یک وقت این را قدرت خدا می داند خودش را هیچ می داند برای خودش چیزی قائل نیست این دست را از خدا می داند شمشیر را هم از خدا می داند . هیچی ما نداشتیم ، ما قبل از چند سال پیش از این هیچ بودیم آنی که ما را هست کرد و همه چیز به ما داد و همه قدرت ها داد و زمین را به این وسعت در اختیار ما گذاشت و آسمان و زمین را در اختیار ما و برای منافع ما گذاشت خدا بود ، ما خودمان که چیزی نبودیم ، چیزی نداشتیم حالا هم هیچ

هستیم . بفهمیم این را که ما چیزی نیستیم هر چه هست اوست . هی نگویید که فلان این کار را کرد ، خیر ، اینها حرف است مبداء مطلب را پیدا بکنید ، آن که انجام داده کارها را ، آنکه شما ملت ضعیف را غلبه داد بر یک همچو قدرتهای بزرگی ، آن او بود . تا تمسک به او دارید از هیچ چیز ، از هیچ آسیبی نترسید ، کسی که به خدا متمسک است از هیچ چیز نمی ترسد برای اینکه آخرش این است که انسان را بکشند ، آخرش شهادت است از این ترسی ندارد . جوان های ما از باب اینکه از شهادت دیگر ترسی نداشتند بلکه استقبال می کردند از شهادت ، این قدرت را پیدا کردند که همه به هم دست دادند و این مملکت را نجات دادند ، می خواهیم مملکت نجات پیدا بکند از شرک ، نجات پیدا بکند از این الحادها ، همه بیایند ، همه با هم وارد بشوند در این مکتبی که برای خداست و شما را هدایت به روی خدا ، به طرف خدا می کند ، نروید این طرف و آن طرف . هیچ جا بهتر از قرآن نیست ، هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست . این قرآن است که هدایت می کند ما را به مقاصد عالیه ای که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمی دانیم . شما ارتش عزیز ایران ، شما نیروهای انتظامی ایران از هر طبقه ای که هستید شما امروز ، تمام نیروهای شما امروز نیروی امام زمان سلام الله

علیه است . کوشش کنید که رضای او را به دست بیاورید ، توجه کنید به اینکه شما الان مستخدم او هستید و همه هستیم کوشش کنیم همه که رضای او به دست بیاید که رضای او رضای خداست و اگر آن بدست آمد ما دیگر آسیب نمی بینیم و خوفی از چیزی نداریم . انشاءالله خداوند به همه شما سلامت ، عزت ، قدرت عنایت کند و شماها را غلبه بدهد بر شیاطینی که در باطن خودتان و خودمان هست ، غلبه بدهد بر همه اشخاصی که بر ضد اسلام ، بر ضد این هدایت که هدایت خودشان هم هست بر همه غلبه بدهد .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/4/59

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و ائمه جماعات تهران و شهرستانها .

دشمنان اسلام مقصدشان این است که روحانیت را پیش ملت ضعیف کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان اگر بفرمایند ، من راحت تر می شوم ، بفرمایند بنشینند ، از اینکه آقایان در این هوای گرم و جای تنگ و گرم هستند معذرت می خواهم از آقایان . اینجا منزل خود شماست و من هم خدمتگزار خود آقایان . امیدوارم خدای تبارک و تعالی به همه آقایان و به همه ملت توفیق بدهد که این مشکلاتی که در پیش است با همت همه مرتفع شود .

من یک کلمه باید با علما و فضلا و ائمه جماعات و سنخ روحانیت در سطح کشور صحبت کنم ، یک کلمه هم با ملت . آن چیزی را که با آقایان روحانیون در میان می گذارم این است که شما می دانید که توطئه ها از همه اطراف هست و رو به افزایش است لکن از این توطئه هائی که منتهی به سلاح و قوای مسلح و

اینها ، هیچ باکی نیست . آنها را خدای تبارک و تعالی همراهی می کند چنانچه کرد و می بینید . همین امروز هم یکی از علمای جماران آمد و قصه ای را نقل کرد که از آن قصه هم من فهمیدم که عنایت خدا با ماست . ایشان فرمودند که یک خانه ای را در ظاهرا شمیرانات این آقایانی که در کمیته بودند و پاسدارها و اینها ، به عنوان اینکه شنیده بودند اینجا قمارخانه است ، رفته بودند به عنوان اینکه در این قمارخانه را ببندند ، وقتی هم رفتند دیدند که بله بساط قمار و مشروبات و اینها هم هست یکی از پاسدارها رفته است پشت آنجا که برود ببیند اینجا چه خبر است ، یک سگی همچو حمله کرده به او که او را وادار کرده که برود در زیر زمین ، وقتی رفته در زیر زمین دیده یک مقدار زیادی اسلحه و امثال ذلک زیاد هست که شاید بعد در رادیو و اینها اطلاع بدهند به ملت . گفتم به آن آقا با هدایت سگ این واقع شده . این سگ مامور است ، همه عالم مامورند . آن روز باد و شن مامور بود امروز هم در این قصه سگ مامور بوده است که این پاسبان را ملزم کند که برود کشف بکند . از این امور خوفی نداشته باشید ، ملت ما هم از این امر خوف نداشته باشند و حماقت مال اینهائی است که در عین حالی که دیدند که آن راءسشان با آنهمه قدرت که در دست داشت بالفعل و با آنهمه پشتوانه هائی که از

همه گروه های خارج و داخل داشت . در مقابل ملت و در مقابل تایید خدای تبارک و تعالی از ملت ما ، نتوانست کاری بکند . حالا که آنها رفتند و رو به جهنمند ، این عده بیچاره ای که برای خاطر یک دنیای کمی ، فانی ، می خواهند توطئه بکنند و آن هم اینطور توطئه ای که معلوم است که اگر چنانچه موفق به کشفش هم نشده بودیم و قیام هم کرده بودند ، خفه می کردند آنها را ، این خوفی ندارد . آن توطئه هائی که از اول نهضت یعنی پیروزی ما ، پیروزی شما شروع شده است و باز هم در کار است ، آن را باید آقایان توجه به آن داشته باشند . اینها از همه فرصت ها و از همه ابعاد می خواهند استفاده بکنند ، مثلا یکی از مسائلی که دست خارج در آن هست و شیاطین داخلی ، این است که انتظامات را وارد کنند که محفوظ نباشد و به هم بخورد . در کمیته ها ، در انجمن اسلامی که در همه سطح کشور هست و در دادگاه ها و پیش پاسدارها و پاسبان ها و قوای مسلح دیگر یک جور تزریقاتی می شود که نتیجه آن تزریقات و تبلیغات این است که انسجام ملت را از دستش بگیرد و ملت ما را معرفی کند به دنیا که اینها اصلا تحت هیچ نظامی نیستند ، اینها نظام ندارند ، اینها حکومت جنگلی دارند تا اینکه مصحح پیدا بشود پیش ابر قدرت ها برای اینکه یک (ولی ) ای برای ما بفرستند . داخل را

به هم می زنند ، انجمن های اسلامی یک کارهائی مثلا گاهی بچه هایشان ، جوان هایشان انجام می دهند که موجب به هم ریخته شدن اوضاع است یا کمیته ها ، سر تا سر کشور بعضی از جاها که بعضی اشخاص درشان نفوذ کرده است وادار می کنند که آنها هم یک کارهائی بکنند که موجب یک اختلالی بشود در نظم . جهاد سازندگی هم اشخاصی در آن نفوذ کرده و می کنند که آنها هم کاری انجام بدهند که مردم را از خودشان متنفر کنند و در دادگاه ها هم گاهی بعض اشتباهاتی می شود که آن هم موجب نارضایتی است . اینها می خواهند شما را ، مقصدشان این است که روحانیت را پیش ملت ضعیف کنند و انسجام بین این قوایی که باید باشد و انتظامی که باید در یک مملکتی برای اداره اش باشد ، این انسجام را به هم بزنند و فرض کنید که هر چه قدرت هم داشته باشند قوای انتظامی و مسلح ، اگر منسجم نباشند کاری ازشان نمی آید . تا سپاه پاسداران ، ژاندارمری ، ارتش ، شهربانی و سایر قوای مسلح باهم منسجم نباشند و همه از یک راه نروند ، نمی توانند یک توطئه هایی که هست و ممکن است یک وقت واقع بشود نمی توانند آن را خنثی کنند و خفه کنند . چنانچه اگر بین روحانیون ، تمام طبقاتی که روحانیت شامل آنهاست از علما و فقها ، از محصلین ، از خطبا ، ائمه جماعات ، همه ، اینها اگر چنانچه آن وظایفی که محول به خودشان است آن وظایف

را فراموش کنند و یک راه دیگری که محول به آنها نیست بروند ، این هم یک خلاف نظمی است و این خلاف نظم موجب این می شود که اولا شما را در بین ملت یک جور دیگری غیر از آنکه واقعیت هست معرفی کنند و ملت را از شماها کم کم جدا کنند . همین مساءله ای که در اوایلی که رضا خان آمد و کودتا کرد و بعد مستقر شد ، همان برنامه ها دارد حالا شروع می شود . این خطاب من به همه علما و تمام روحانیون به کلمه عام و به همه ملت است . اگر چنانچه با هشیاری و با توجه کامل و تفکر کامل توجه نکنند به این توطئه ، این موجب این می شود که ملت و روحانیت از هم جدا بشوند و روحانیت نتواند آن کاری که به عهده اوست انجام بدهد و اگر چنانچه یک وقتی آنها فرصت کنند ، از همین معنا ، از جداشدن ملت از روحانیت استفاده کنند و کارهای سابق را اعاده کنند ، همان نقشه ای که من خوب یادم هست که در زمان رضاخان بود و آن نمایش دادن روحانیت به یک صورت غیر صحیح و جدا کردن مردم از روحانیت . در اوایل زمان رضاخان که قدرتش مستقر شد یکی از اموری که او انجام داد همین بود که روحانیت را در بین مردم هی کم کم می خواست از بین ببرد . از شوفرها شروع کرده بودند ، در آن زمان شوفرها یک آلت دستی بودند که یکی از علما برای من نقل کرد (خدا رحمتش کند)

که من در اراک بودم و می خواستم بیایم به تهران یا قم ، اتومبیل به من اجاره نمی دادند و آن شوفر گفت که ما به دو طایفه بنا داریم که اتومبیل کرایه ندهیم و آنها را سوار نکنیم ، یکی فواحش و یکی معمم . این از دست شوفرها در آن زمان . حالا هم من نمی دانم چه جوری است که باز شوفرها را کشیدند در کار با اینکه شوفرها حالا غیر آنوقت هستند ، البته حالا هم متعهدند اکثرا انشاءالله لکن بعضی از آنها شروع کردند ، تبلیغاتی در آنها شده است ، یک دسته بندی هائی شده است که حالا هم اهل علم را بعضی از شوفرها سوار نمی کنند . این همان توطئه ای است که از اول انگلیس ها درست کرده بودند و حالا هم عمال همه قدرت هائی که با شما مخالفند . شما یک توجه باید داشته باشید و ملت هم یک توجه . توجه شما این است که از حدود وظایف شرعیه خودتان و روحانی تجاوز نکنید .

ضرورت حضور فعال روحانیون در صحنه سیاست همراه با حفظ حوزه فقاهت

روحانیون همه ، ملت همه باید حاضر باشند در مسائل سیاسی ، حضور داشته باشند . اینکه بعض از عناصر حالا هم گاهی می گویند که روحانیون بروند توی مجلس ها ، توی مدرسه های خودشان و مشغول کارشان باشند و ماها باید وارد این کارها باشیم ، این یا از بی توجهی به عمق مسائل است که من باید بگویم بعضی شان بی توجه هستند و یا اینکه عمال همان ها هستند که در زمان رضاخان

یک همچو کارهائی را می کردند و در طول تاریخ تقریبا حدود سیصد سال اینقدر تزریق کردند بر این ملت و بر خود روحانیون که شما نباید در سیاست دخالت بکنید که خود آقایان هم باورشان آمده بود . اگر یک مطلبی مثلا راجع به یک امر سیاسی که به نفع ملت بود اینها می خواستند دخالت بکنند ، یک قشر از خود روحانیت می گفتند این یک امر سیاسی است به ما چه . خودشان را کنار کشیده بودند یعنی کنارشان زده بودند اینها را ، باورشان آورده بودند که روحانیون باید فقط بروند مساءله بگویند آن هم بعضی مسائل ، نه همه مسائل . مسائل اگر همه اش باشد که بیشتر کتب فقه ، کتب سیاست است لکن باورشان آمده بود این ، مردم هم این را باور کرده بودند و این تبلیغاتی بود که از آنوقتی که پای غربی ها باز شد در ایران ، مطالعاتشان را کردند ، به آنجا رسید که این جمعیت خطرناکند و باید اینها را کنار زد و مشغول به خودشان کرد و ملت را هم باید از اینها جدا کرد ، اگر یکی از اینها بخواهد وارد بشود در یک امر سیاسی ، ملت با اینها موافقت نکند برای اینکه امر سیاسی است به شما چه . در عین حالی که باید همه قشرهای ملت و خصوصا روحانیت حاضر باشند در سیاست کشور و توجه داشته باشند به مسائلی که در کشور می گذرد ، چه در مجلس و چه در دولت و دیگران ، در عین حال باید آن شغلی را که دارند از آن

دست بر ندارند ، گمان نکنند به اینکه ما باید ، (آنوقت این گمان بود) که ما هیچ نباید دخالت بکنیم حالا این باشد که ما شغلمان فقط دخالت است . خیر ، در آنوقت هم این کار صحیح نبوده برای ما و شما ، حالا هم این کار صحیح نیست . شما باید پست های خودتان را محکم نگه دارید ، ائمه جماعت باید این مساجد را محکم نگه دارند و خطبا باید منابر را محکم نگه دارند و فقه را در حوزه های علمیه مثل قم و مشهد و امثال اینها و همین طور نجف باید فقاهت را حفظ کنند . حوزه ها باید حوزه فقاهت باشد . این حوزه های فقاهت بوده است که هزار و چند سال این اسلام را نگه داشته است . این مشی ای بوده است که از زمان قدیم ، از زمان ائمه هدی تا زمان ما ، مشی ای بوده است که علماء ما داشته اند و آن حفظ فقاهت . نباید حالا شما فکر کنید که حالا که باید امور سیاست هم ما دخالت بکنیم پس به فقاهت کار نداشته باشیم ، خیر ، باید حوزه های فقاهت به فقه خودشان به همان ترتیبی که سابق بود هیچ تخطی نکنید ، به همان ترتیبی که سابق تحصیل می کردید فقه و مقدمات فقه را ، محکم فقاهت را حفظ کنند و ائمه جماعت محکم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ کنند و خطبای ملت هم باید منابر خودشان را و موعظه های خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ کنند و در عین

حال مراقب اوضاع مملکت خودشان باشند ، چنانچه اهل بازار باید بازار خودشان را حفظ کنند لکن مراقب باشند . اینطور نباشد که ما یک وقت خدای نخواسته از آن اصلی که اساس حفظ اسلام است رو بر گردان بشویم و حوزه ها به فقاهت کم توجه بشوند . این فقها هستند که حصون اسلام هستند و حفظ کردند اسلام را . باید حوزه عنایتشان به فقه و فقاهت از همه چیز بیشتر باشد . اگر حوزه فقاهت خدای نخواسته از بین برود یا سست بشود ، رابطه ما بین فقها و ملت قطع می شود ، این حوزه فقاهت است که رابطه را محفوظ نگه داشته است . اگر یک اشخاصی آمدند در حوزه ها و پیشنهاد کردند که فقه لازم نیست مثلا به این طول و تفصیل باشد و فلان و بیائیم یک چیزهای دیگر را هم چه بکنیم ، اینها اشتباه می کنند یا مامورند . فقه به همان قوت اولیه باید باقی باشد . حوزه های فقاهت ، هم فقاهت را داشتند و هم یک جمعی هم معقول و سایر علوم را تحصیل می کردند . علماء اخلاق بودند در حوزه ها که مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقی می کردند ، اهل معنویت و عرفان بودند که اشخاصی را دعوت می کردند به آنطور و کارهای خودشان را انجام می دادند ، لکن فقاهت که اساس است سرجای خودش بود و باید باشد و مسجدها را باید محکم آقایان بگیرند و نگهش دارند . دلسرد نشوید از حرف هائی !!! را !!! که

این عمال خارجی در بین مردم منتشر می کنند . باید در عین حالی که حضور دارید در صحنه سیاست و هر واقعه ای که واقع می شود شما توجه باید داشته باشید که این واقعه آیا به نفع ملت است یا نه ، لکن حوزه های فقاهت را به همان قوت خودش حفظ کنید . این فقه هست که اسلام را حفظ کرده و تا آخر حفظ می کند انشاءالله . و از این شغلی که دارید و از این راهی که دارید منحرف نشوید و بروید یک کارهائی که شما نباید بکنید ، مثلا یک معممی چهار تا هم پاسدار داشته باشد و یا هر کاری دلش می خواهد بکند ، یک کسی هم یک کمیته درست کند و چند تا پاسبان و هر کاری می خواهد بکند . اینها یک طرحی است که ریخته اند برای اینکه شما را از صحنه خارج کنند ، وارد یک صحنه ای می کنند که شما را بکلی خارج کنند ، همچو می کنند که هی بیایند فریاد بزنند که امان از این آخوندها که در کمیته ها هستند و در دادگاه ها هستند و اینها که حتی آنها اگر دو تا ، سه تا قضیه برخلاف واقع شد آنها هم که قضایای زیاد است و صحیح واقع می شود ، پایمال می کند . باید در عین حالی که هر کسی به شغل خودش باید مشغول باشد و هر کسی باید همان کاری که دارد خوب انجام بدهد لکن حاضر باشد در مملکت و غایب نباشد از سیاستی که در مملکت می گذرد ، توجه

داشته باشد که اگر یک وقت مثلا یک جمعیتی یا یک فردی ، یا حکومتی پایش را کج گذاشت ، همه اعتراض کنند و نگذارند که واقع بشود ، یا یک افراد غیر صحیحی را اگر چنانچه در ماموریت هائی گذاشتند و آقایان و علماء بلاد می دانند که این فاسد است خودشان نروند سراغش ، اطلاع بدهند به آنجاهائی که باید اینها را تغییر بدهند و از آنها بخواهند که تغییر بدهند . اگر خودشان بروند ، ولو یک آدم فاسدی را خود آقایان بفرستند یا بروند و آن فاسد را از آنجا بیرون کنند ، این موجب وهم می شود برای اهل علم ، اینها باید ارشاد کنند دولت را ، ارشاد کنند به اینکه این ماموری که اینجا فرستادی اشتباه بوده است و دولت را وادار کنند ، مجلس را وادار کنند تا اینکه اصلاح بشود . خودشان اگر بخواهند مستقیما دخالت بکنند ، موجب این می شود که در بین مردم موهوم بشوند و شما حفظ حیثیت خودتان برایتان واجب است . هر مومنی حفظ عرض خودش برایش واجب است لکن علما بیشتر مامورند به این امور ، حجت بر علما تمامتر است . این وظیفه ماهاست که باید هر کسی شغل خودش را محترم بشمارد ، دلسرد نشود امام جماعت از جماعتش ، اهل منبر از منبرش و عرض می کنم که مراجع از مرجعیتشان ، علماء بلاد از مسائلی که خودشان دارند . اینها باید حفظ کنند آن چیزهائی که مال خودشان است و حاضر باشند برای امور سیاسی .

مسجد محلی است که از مسجد باید امور اداره بشود

و آنی که به ملت عرض می کنم این

است که توجه داشته باشد ملت که دشمن های اسلام و دشمن های کشور شما از هر راهی استفاده می خواهند بکنند . این راه هائی که خوب ، دیده اید که واضح است که توطئه بکنند و مثلا شلوغی ها بکنند و فسادها بکنند ، اینها را که می دانید ، راه دیگری که الان در نظر آنهاست این است که این مراکزی که مربوط به ربط روحانیت و ملت است ، این مراکز را سست بکنند و کم کم از بین ببرند ، وسوسه کنند به اینکه این آخوندها که از آنها کاری نمی آید ، روید توی مسجد چه کنید ؟ بروید راهپیمائی کنید . خوب ، راهپیمائی سرجای خودش اما مسجد محلی است که از مسجد باید امور اداره بشود . این مساجد بود که این پیروزی را برای ملت ما درست کرد . این مراکز حساسی است که ملت باید به آن توجه داشته باشند ، اینطور نباشد که خیال کنند که حالا دیگر ما پیروز شدیم دیگر مسجد می خواهیم چه کنیم . پیروزی ما برای اداره مسجد است . ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامی نباشد ، چه داعی داریم که بیائیم خودمان را به مهلکه بیندازیم و وارد این امور بشویم ؟ ما برای اسلام این کارها را می کنیم و شما ، شما ملت برای اسلام قیام کردید و برای اسلام اینهمه زحمت کشیدید و دارید می کشید . مراکزی که مراکز بسط حقیقت اسلام است ، بسط فقه اسلام است و آن مساجد است ، اینها را خالی نگذارید . این یک توطئه است

که می خواهند مسجدها را کم کم خالی کنند . یک چهار نفر آدمی که معلوم نیست اصلا به مسجد و به اسلام و به اینها اعتقادی داشته باشد یا معلوم است که ندارد ، امام جماعت ایستاده آنجا نماز می خواهد بخواند اینها هم چند نفر بر می دارد می آید آن طرف یکی شان می ایستد جلو ، باقی شان نماز می خوانند ، این نماز نیست ، با این نماز می خواهند اسلام را بشکنند . روحانیون باید حفظ حیثیت خودشان را بکنند و خدای نخواسته کاری نکنند و خدای نخواسته کاری نکنند که بین ملت یک طور دیگری وجهه روحانیت نمایش داده بشود و مردم موظفند که مساجد خودشان را ، مراکزی که مربوط به روحانیت است حفظ کنند . همان نقشه زمان رضاخان الان شروع شده است . آنوقت هم یکی یکی آمدند ، کم کم ، کم کم آمدند وارد شدند ، شعر ، ایشان شروع کرد شعر گفتن : (تا آخوند و قجر هست در این مملکت ، این کشور دارا به جائی نمی رسد) شاعرشان اینطور می گفت . حالا من شعرش را نمی خواهم بخوانم . مقالاتی که می نوشتند مقالاتی بود که به ضد روحانیت بود و آنوقت با کمال وقاحت می نوشتند و تبلیغات می کردند ، همه گروه ها را وادار کرده بودند که به ضد این طایفه انجام وظایف خودشان را بدهند یعنی وظایف انگلیس ها را آنوقت . اصلا رضاخان را آورده بودند برای اینکه این را تشخیص داده بودند که یک آدم قلدری است و اول هم یک نفر روزنامه

نویس را ، سید ضیاء را همراهش آوردند و بعد هم او را بیرونش کردند و خود این را گذاشتند که یک آدم قلدری است می تواند کارها را انجام بدهد . اولا سواد ندارد ، چیزهای سیاسی را نمی داند و ثانیا آدم قلدری است هر کاری به او بگویند می کند . این در آنوقت این نقشه ای که آنها کشیده بودند و احتیاط این بود که مبادا آخوندها یک کاری بکنند ، حالا که دیدند آخوندها با دعوت خودشان و با همراهی همه قشرهای ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا کارگر و تا کشاورز ، همه اینها با هم بودند و یک همچو کار بزرگی را کردند ، حالا بیشتر از آنوقت درصدد هستند . اگر آنوقت یک طرحی بود برای اینکه مبادا یک همچو چیزی بشود ، حالا فهمیدند که یک همچو چیزهائی می شود . حالا فهمیدند که اگر چنانچه آخوند و دانشگاهی و دیگر قشرها با هم باشند یک همچو کار بزرگی ، یک همچو کارهای بزرگی می کنند . حالا بیشتر درصدد هستند که ملت را از این طایفه جدا کنند و دانشگاه را از مدرسه جدا کنند و بلکه همه قشرها را با هم بدبین کنند و به جان هم بیندازند .

همه اقشار ملت برای حفظ اسلام آماده و مجهز باشند

امروز وظیفه هست برای همه ما ، ملت ما باید این وظیفه را انجام بدهد . امروز روزی است که قدرت های بزرگ با توطئه های داخل و خارج می خواهند این نهضت را بکلی به هم بزنند و اسلام را که الان از آن ضربه دیدند زیر پا بگذارند و قطع کنند ریشه

های او را . امروز همه اهالی مملکت ما و کشور ما باید به حال آماده باش باشند . نروید سراغ زمین و !!! نمی دانم !!! این چیزهائی که مال دنیاست ، اینقدر دنبال این چیزها نروید شما باید اسلام را حفظ کنید ، در پناه اسلام همه این چیزها را هم داشته باشید . اگر اسلام را از دست شما بگیرند ، خیال نکنید که اسلام را که گرفتند یک ملتی می گذارند و یک ملیتی که این آقایان ملت گراها ، هی دهن خودشان را پر می کنند ، ملت ، ملت ! اگر اسلام را از دست شما گرفتند و آخوند و ملت را جدا کردند ، شما چهار نفر ملی نمی توانید هیچ کاری بکنید ، اگر بین شما امثال بختیار نباشد و حال اینکه ممکن است باشد . اینقدر تفرقه ایجاد نکنید ای آقایان نویسندگان ! اینقدر تضعیف نکنید روحانیت را ای آقایان روشنفکران ! اینقدر مملکت را از این طرف به آن طرف نکشید تا اینکه خدای نخواسته بیایند همه تان را عذرتان را بخواهند . با هم باشید ، آماده باشید ، ملت باید آماده باشد برای این اموری که دارد پیش می آید که آن روزی که خدای نخواسته فرض کنید فانتوم آنها آمد و اینجا را خراب کرد و من هم رفتم سراغ کارم ، ملت دستش باز و با مشت محکم حفظ بکند اسلام را . روحانی ، بازاری کارگر ، کشاورز ، کارمند ، قوای مسلح ، همه باید حال آماده باش داشته باشند ما اگر حالا در بین راه که هستیم و

اینهمه توطئه الان هست ، اگر فراموش کنیم نهضت را ، اگر فراموش کنیم انقلاب را و برویم سراغ کارمان ، هر کدام برویم سراغ شغلی که داریم و حاضر نباشیم در صحنه سیاست و خودمان را مجهز نکنیم برای حفظ این مملکت اسلامی و حفظ اسلام ، خدای نخواسته یک وقت به کارهای بد خواهد رسید و ممکن است که البته نمی توانند انشاءالله که کاری انجام بدهند ، لکن تاخیر می توانند بیندازند . شما ببینید که الان هر کاری که می خواست در این مملکت انجام بگیرد ، یک جبهه هائی در مقابلش ایستاد که نگذارد ، شلوغکاری کردند لکن نتوانستند . من نمی گویم که می توانند ، نمی توانند . اگر این فانتوم ها هم بلند شده بود که اینها می خواستند چه بکنند ، پدر اینها را در می آوردند .

مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کاری انجام بدهد . این احمق ها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلا سرباز (سربازها که با اینها موافق نیستند) با چهار نفر از این درجه داران مثلا و امثال اینها نمی شود یک مملکت سی و پنج میلیونی که همه مجهز هستند ، اینها بتوانند فتح کنند . اینها غلط فکر کردند ، اینها نفهمیدند که شوروی با همه قدرتی که دارد و با همه ابزاری که دارد و با همه سلاح های مدرنی که دارد ، در افغانستان پوزه اش به خاک مالیده شده است . در عین حالی که (حضار: توطئه چپ و راست کوبنده اش روح الله هست ) (امام

: صبر کنید ، صبر کنید خواهش می کنم ، شماها کوبنده هستید ، روح الله کی هست ) اینها یک حماقتی است منتها بعضی جوان ها ، بیچاره ها ، نفهم ها اینها را وادار می کنند یک همچو کاری بکنند ، یک همچو کارهائی که همین دو ، سه روز مثلا بود . خوب ، اینها نمی فهمند که اگر چنانچه فرضا هم شما از پایگاه همدان پا شده بودید و آمده بودید و فرض کنید چند تا جا هم کوبیده بودید ، شما بالاخره باید زمین هم بیائید یا همان آسمان می مانید ؟ ما از این امور نمی ترسیم ما از قشرهای خودمان می ترسیم ، از خودمان . اگر چنانچه شما آقایان و همپالگی های شما ، صنف روحانیت همه (ایدهم الله تعالی ) اگر چنانچه کارهائی خدای نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید ، ولو در دراز مدت ، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر ، خود ملت شما را کنار می زند و ملت هم بی هادی نمی تواند کاری انجام بدهد و آنها ولو حالا تهیه برای چندین سال دیگر هم باشد کار خودشان را آنوقت می توانند انجام بدهند . من خوفم این است که ما نتوانیم ، روحانیت نتواند آن چیزی که به عهده اوست صحیح انجام بدهد . من خوف این را دارم که به واسطه بعضی تبلیغات ، حوزه های علمی از آن کار اساسی که حفظ فقاهت است سستی بکنند و کم کم فقه منسی بشود و در دراز مدت اینها نتیجه بگیرند . شما این را خیال

نکنید که آنها خیلی دستپاچه اند که همین دو ، سه روز این کارها را انجام بدهند ، اگر توانستند ، حالا ، اگر نتوانستند نقشه می کشند که در پنجاه سال دیگری کار خودشان را انجام بدهند ، دست بر نمی دارند . و از نقشه های مهم همین است که قشرهای ملت را از هم جدا کنند و مهم این است که روحانیت را از ملت جدا کنند . اینها ضربه ای که از روحانیت خوردند از هیچ کس نخوردند برای اینکه ضربه را می گویند که دیگران هم که زدند به ما ، اینها وادارشان کردند ، مسجدها مردم را وادار کرد ، پس باید مسجدها را ما شروع کنیم بشکنیم . اینکه می آیند مسجدها را می خواهند خلوت کنند و بیچاره جوان ها و متدینین ما هم اشتباها به خطا می روند ، این است که مسجدها کم کم امسال یک قدری ماه رمضانش کمتر باشد ، سال دیگر یک خرده کمتر ، بعد از ده سال ، پانزده سال دیگر چه بشود . آنها عجله ندارند ، به تدریج هر چه شد . شما باید هشیار باشید که مسجدهایتان و محراب هایتان و منبرهایتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق ، شمائی که این معجزه را از مسجد دیدید ، حالا باید بروید دنبال این مرکز معجزه ، نه رها کنید او را شمائی که از اسلام یک همچو معجزه ای دیدید که همه قدرت ها را به هم شکست ، نه فقط ابرقدرت ها را ، قدرت های دیگر را هم به هم شکست ، شمائی که

از ، ملت ما که از اسلام این معجزه را دارد نباید در اسلام سستی کند . فرضا چهار نفر پاسبان هم ، پاسدار هم یک خلافی کردند لکن همین پاسدارها هستند که !!! این !!! کشف کردند این توطئه را ، چرا قدر اینها را نمی دانید ؟ چرا اگر یکی شان یک جائی خلاف کرد می گوئید پاسدارها اینجور ؟ یک آقائی یک کاری ، یک آخوندی یک کاری کرد ، یک شخصی یک کاری کرد ، می گویند آخوندها اینطور . این همان نقشه است که پاسدار را و ارتش و ژاندارمری را و قوای مسلح را و شما را از هم جدا کند و از چشم ملت بیندازد تا آنها وقتی کاری می خواهند بکنند نه قوه روحانی در کار باشد که مردم را هدایت کند و بسیج کند و نه قوای مسلح باشند که کاری انجام بدهند ، همه را مقابل هم نگه دارند .

امروز ، روزی است که باید تمام قدرت ها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بکنند که اگر نظام به هم بخورد ، وضعیت به هم می خورد و همه خودشان را فدایی اسلام بدانند و در هر جا هستند آماده باشند برای وقتی که شب فرض کنید آمدند و بمباران کردند ، آماده باشند که بیایند بیرون و اینهائی که بعد از اینکه بنزین هایشان تمام شد باید بیایند پائین ، قتل عامشان کنند . اگر شما مهیا باشید نروید سراغ !!! هر کسی نرود سراغ !!! اختلافاتی که خودشان دارند با هم ، شما بین راه هستید اختلاف ها را کنار بگذارید یک روزی

برای اختلافات هم !!! اگر خدای نخواسته بخواهید اختلاف کنید !!! هست باز ، امروز ، روزش نیست ، امروز ، روزی نیست که انجمن های اسلامی انتظامات را خدای نخواسته به هم بزنند یا فرض کنید پاسدارها به هم بزنند یا ژاندارمری به هم بزند . همه هماهنگ باشید . اگر هم با هم یک حساب هائی دارید ، بگذارید کنار این حساب ها را ، شما اگر دو نفر باشید با هم یک نزاعی داشته باشید و خدای نخواسته زلزله بیاید ، شما باز می نشینید آنجا به اختلاف ؟ ! نه ، رها می کنید و پا می شوید سراغ دفاع از خودتان . این ابرقدرت ها در ایران زلزله راه انداختند نروید سراغ کارهای خصوصی خودتان و اختلافاتی که خودتان با هم دارید ، نروید سراغ این ، مجهز باشید . !!! اگر!!! مجهز باشید ،

همانطوری که در اوایل انقلاب بودید ، حالا هم باشید و مسجدها را محکم نگه دارد و پر جمعیت کنید .

من امروز باید بگویم که تکلیف است برای مسلمان ها ، حفظ مساجد امروز جزء اموری است که اسلام به او بسته است . ماه مبارک رمضان و بعد از ماه مبارک رمضان هم ، مسجدها را آباد کنید . من در مکه که مشرف بودم یک روز می خواستم یک کتابی بخرم که برای آن کتابفروش هم فایده داشت ، ایستاده بودم ، اذان گفتند یکدفعه رها کرد گفت که : (سنه الحنفیه ) دیگر با من حرف نزد رفت سراغ نماز ، در مدینه بازار را که من دیدم بسته بود ، یعنی باز

بود لکن هیچ کس نبود ، می رفتند سراغ نماز ، چرا شما نمی روید سراغ نماز ؟ چرا ظهر که می شود بازار را رها نمی کنید که بروید سراغ نماز ؟ اگر بروید سراغ نماز ، احیاء کنید این سنت سیاسی اسلام را ، همانطوری که در روز جمعه حالا بحمدالله می روید ، روز غیر جمعه هم بروید مساجد را پر کنید . اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوی باشد ترس از فانتوم نداشته باشید ، ترس از آمریکا و شوروی و اینها نداشته باشید . آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام ، پشت کنید به مساجد .

انشاءالله خداوند همه شما را موفق و موید کند و اسلام و مسلمین را حفظ کند و دست اجانب را کوتاه کند از این کشور .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/4/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای جامعه زنان انقلاب اسلامی منطقه شمیرانو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

کودتا در یک کشوری واقع می شود که حکومت آن جدای از مردم باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

از خانم ها و آقایان تشکر می کنم که در این موقع که نزدیک ماه مبارک رمضان است در اینجا اجتماع کردند و ما با چند کلمه ای از آنها هم قدردانی می کنیم و هم بعضی مسائل را در میان می گذاریم و هم راجع به ماه مبارک رمضان چند کلمه عرض می کنیم . این اشتباه است که مخالفین جمهوری اسلامی درصدد برآمده اند برای این کارهای بچه گانه و شرارت مآبانه . اینها مقایسه کرده اند جمهوری اسلامی ایران را به حکومت های دیگر که گاهی حکومتی می آید و یک حزبی یا یک فرد ارتشی ای با یک عده قیام می کند و آن حکومت را از بین

می برد و یک حکومتی به جای او می نشاند یا یک رژیمی را از بین می برد یک رژیم دیگری می آورد . اینها مقایسه حکومت اسلام را و نهضت اسلامی را با سایر نظام ها و با سایر حکومت ها عوضی گرفتند و لهذا هم گروه هائی که توجه ندارند به عمق این انقلاب و هم بعضی از افراد سیاسی و ارتشی و اینهائی که به خیال خودشان می خواستند که در این سفره هم مثل سفره قبل یک حظ وافری داشته باشند و دستشان در دزدی و در کارهای خلاف باز باشد و حالا امیدشان کم کم دارد قطع می شود دست به یک همچو کارهائی می زنند بدون توجه به عمق مسائل . کودتا در یک کشوری که واقع می شود آن کشوری است که یک حکومتی دارد و جدای از مردم و مردم هیچ کاری به آن حکومت ندارند یا ناراضی هستند که غالبا هم ناراضی هستند . اینجا یک تضاد و تعارضی بین سران کشور و حزب ها مثلا یا صاحب منصب های لشکری یا اشخاص سیاسی کشور واقع می شود و ملت حضور ندارند در آنجا ، اینها حضور ملت را نمی فهمند یعنی چه ، یا می فهمند و از بس که حب جاه دارند و حب مال دارند دست و پا می زنند که شاید ، شاید در یکصد احتمال یکی بتوانیم . اینها نمی دانند که فرق است ما بین قیام های سیاسی ، قیام های ملی ، قیام هائی که برای آمال دنیایی است با این نهضت اسلامی . نهضت اسلامی ایران ابدا نه

ملیت و ملیت گرائی خصوصا به آن معنای فاسدش در آن دخالت داشت و دارد و نه احزاب سیاسی و طبقه روشنفکر و این مسائلی که در سایر جاها هست ، این نهضت از نفس توده مردم ، از نفس توده زن و مرد مردم بلند شد و به همانطور که مردها وارد میدان بودند بانوان محترم هم وارد بودند بلکه حظ اینها و زحمات اینها بیشتر از مردها باید گفت بود برای اینکه وقتی که بانوان می آیند در میدان ، قوه مردها دو چندان می شود یا ده چندان می شود ، مردها نمی توانند ببینند که خانم ها در میدان آمده اند و آنها کنار بروند . یک توده مسلم ، یک سی و پنج میلیون جمعیت !!! به استثنای چند صد تا آدم های منحرف !!! مؤ من به خدا ، مؤ من به اسلام ، مؤ من به قرآن کریم ، یک سی و پنج میلیون همصدا ، با ایمان به خدا و قرآن کریم برخاستند از جا . در هر خانه ای بروید می بینید که همان مسائل نهضت هست تمام حرف هائی که بیشتر بین خانم ها هم با هم در مجالس بوده است به طوری که من اطلاع پیدا کرده ام یا مردها در مجالسشان بوده تمام آن مسائل برگشت یکدفعه به مسائل سیاسی . تمام طبقات کشور ، زن و مرد و بزرگ و کوچک یکوقت مسائلشان برگشت به مسائل سیاسی ، حتی گاهی بعضی بچه های کوچکی که در منزل ما هم می آیند گاهی اینها هم وقتی که بازی می کنند بازی سیاسی می

کنند یکی شان نقش رئیس جمهور را ، یکی شان نقش مثلا یکی دیگر را همین طوری . یک همچو واقعه ای که در ایران واقع شد این عمقش را باید این اشخاص که نظر دارند بفهمند قضیه چیست ؟ در چه موقع بود در طول این پنجاه سالی که خوب ، بسیاری یادشان هست یا ده ، بیست سالی که همه تان یا اکثرتان یادتان هست چه وقت بود که همانطوری که مردها وارد در میدان نبرد بودند ، زن ها هم وارد بودند ، زن ها هم جلو می افتادند ، زن هم بچه های کوچکشان را به آغوش می کشیدند و اگر دو تا بود یکی اش هم دستش را می گرفتند و وارد می شدند در تظاهرات و در مقابل این توپ و تانک و امثال اینها . چه وقت در ایران شماها و ما یادمان هست که اینطور انسجام باشد بین گروه های مختلف ملت و اینطور در امور کشوری و سیاسی همه حضور داشته باشند . اگر یک وقتی یک قصه ای هم در کشور واقع می شد حتی مردها هم ، یک محله تهران اصلا مطلع از این چیزها نمی شدند خانم ها هم بی تفاوت بودند ، مردم هم بی تفاوت بودند ، آنها هم که مطلع می شدند بی تفاوت بودند . این حضوری که الان تمام قشرهای ملت دارند این حضور هیچ وقت نبوده است . همه افراد ملت الان در مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی حاضرند و خودشان را موظف می دانند ، اگر یک مطلبی واقع بشود که برخلاف موازین باشد اینطور نیست

که بی تفاوت باشند ، مردم کار نداشته باشند ، خانم ها هم مشغول کار دیگری باشند خیر ، اینجور نیست . حالا شما خانم ها که خداوند تاییدتان کند و شما پاسدارها که خداوند همه تان را تایید کند با هم حاضرید در صحنه . این اشخاصی که خیال کردند که یک کودتائی بکنیم و یک چند نفر را بکشیم و یک مثلا جاهائی را بکوبیم اینها خیال می کنند که یک جاست مرکز ، یک محله است مرکز یا چند محله است مرکز یا چند محله است مرکز . اگر فرض کنید آن محل ، آن محل کوبیده بشود همانطوری که در کودتاهای دیگر وقتی آن راءس را کوبیدند دیگر ، دیگران کم کار داشتند یا کار نداشتند حالا هم اینطوری است ، حالا همه خانه ها مرکز است ، همه افراد ملت ما سپاه اسلام هستند . مساله ، مساءله عقیدتی است نه مساءله مادی . خانم ها برای اینکه یک چیزی مثلا دستشان بیاید یا یک فرض کنید که صاحب منصب بشوند نمی آیند بیرون خودشان و بچه هایشان را به کشتن بدهند ، این اسلام و قرآن است که خانم ها را آورده است بیرون و همدوش مردها بل جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرده . همه خانه های این ملت خانه امید ماست . اینها گمان می کنند با کوبیدن یک خانه یک نفر را یا صد نفر را یا یک دویست ، پانصد نفر را کشته کارها تمام است . مرد و زن این کشور همه پاسدار اسلام هستند ، مساله ، مساءله عقیده است نه

مساله ، مساءله مادیت و به دست آوردن یک چیزی تا اینکه بیائید بگوئید که خوب ، وقتی نمی شود دیگر برویم کنار ، خیر مساءله عقیده است ، دفاع از اسلام ، تا آن آخر فردی که زنده است باید دفاع بکند یا سی و پنج میلیون جمعیت باید از بین بروند ، کشوری دیگر نیست تا اینکه کودتائی باشد و هرگز نخواهد اینطور شد ، اینها اشتباه دارند ، نمی فهمند . هی روشنفکرهایشان دعوای فهم و سیاست می کنند و عرض می کنم که جبهه های این طرف ، آن طرفشان هی ادعای این مسائل را می کنند و ارتشی ها هم که یک طبقه شان باز توجه به مسائل ندارند اینها و همه کور فهمی شان از این است که این عمق مساءله را نفهمیده اند ، باز نفهمیده قدرت اسلام را ، اینها باز توجه به این معنا ندارند . این پاسدارها را کی رفته دعوتشان کرده که بیائید پاسداری کنید ؟ این کمیته های از سرتاسر کشور را کی رفته دعوتشان کند که بیائید کمیته درست کنید ؟ این دانشجو و دانشمند و نمی دانم اجزاء دیگر این کشور را کی رفته بسیج شان کرده ؟ این بانوان را کی بسیج کرده که در همه شوون کشور دخالت می کنند و دخالت بجائی هم می کنند ؟ اینها را کسی ، اینها را خدا دعوت کرده است ، اینها لبیک برای خدا دارند می گویند . یک مملکت اینطوری را خیال نمی شود کرد که کسی بتواند یک همچو مملکتی را با کشتن یک عده ای ، فرضا هم

شما بکشید فرضا هم فانتوم هائی بیاید و این محل و آن محل ، آن محل را بکوبد . مگر اینجا الان قیامش به مثلا فلان آدم است ؟ خیر ، مساءله اینها نیست ، همه اشتباه اینها این است که اسلام را نمی شناسند از باب اینکه نبودند توی اسلام تا بفهمند چه خبر است ، شاید تاریخ اسلام هم اینها اصلش بنا دارند نخوانند ، از بس با اسلام مخالفند شاید تاریخ اسلام را دلشان نخواهد بخوانند ، اینها نفهمیده اند که در اسلام چه گذشته است . در تاریخ اسلام چه وقایعی اتفاق افتاده ، اسلام چه جور پیش رفته است ، همه چیز را به همین جهات مادی و به همین جهات به قول خودشان سیاسی دست چندم که دست اینها هست مقایسه می کنند از این جهت یک وقت یک همچو کارهائی می کنند یا دعوت یک همچو کارهائی . اسلام این کار را انجام داد . مگر غیر اسلام می توانست یک مملکتی را از اول تا آخر ، از بچه تا بزرگ بسیج کند برای یک مطلب ؟ اینها هر کدام یک مقاصد علیحده داشتند قبل از این نهضت ، هر کس یک کار علیحده داشت کاری به این مسائل نداشتند ، آن که همه اینها را به هم پیوند داد و بسیج عمومی کرد آن اسلام بود که کرد . اسلام را بروند بشناسند ببینند چی هست تا دیگر اینطور خطاکاری ها را نکنند . ما فرض می کنیم که آمدند و این چند نفر از سران موثر این کشور را از بین بردند مگر ملت ایران

برای نخست وزیر و برای فلان آدم و فلان آدم قیام کرده است ؟ مگر قیام در دست کسی هست ؟ مگر کسی مهار قیام این کشور در دستش هست ؟ همه ، همه هستند ، اشخاصی که خودشان در این مسائل وارد هستند ، همه ملت وارد در این مسائل هستند . این اشتباه باید رفع بشود تا به این خطاها نیفتد و بعد هم به این محاکمه کشیده نشوند ، این اشتباه را رفع بکنند همه گروه ها ، همه گروه های سیاسی و همه گروه های روشنفکر و همه گروه های مختلفی که در این کشور هست این اشتباه را رفع بکنند ، توجه به این معنا داشته باشند که مساءله کودتا در کجا می شود نتیجه پیدا کند ، در کجا نمی شود ، بفهمند که قضیه بسیج عمومی یک ملت از مرکز گرفته تا سرحدات هر جا بروی یک کلمه هست ، هر جا می رفتی صحبت بود از اینکه جمهوری اسلامی می خواهیم مگر بشر می تواند یک همچو بسیجی را بکند الا به تمسک به کتاب و سنت . آن مغزهای با ایمان است که قیام کردند ، آن مغزهائی است که الان هم وقتی جوان هایشان ، چه جوان های از بانوان و چه جوان های از مردها وقتی با من ملاقات می کنند کرارا ، نه یک دفعه و نه ده دفعه ، از نجف که بودم تا اینجا حالا هم همین طور است هی از من می خواهند که شما دعا کنید ما شهید بشویم من هم دعا می کنم که پیروز بشوید . یک

همچو ، یک همچو مغز با ایمانی و یک همچو قلب نورانی را مگر ممکن است با کودتا از بین برد ؟ این اشتباه را اینها از خودشان رفع کنند و توجه کنند به ماهیت نهضت اسلامی و به ماهیت اسلام و به ماهیت کتاب کریم و به ایمان ، اگر توجه به این مسائل بکنند دیگر نه آن کسی که بخواهد با شلوغ کردن ، دانشگاه را به هم زدن ، دست به این کارها می زند و نه آن کسی که فرض کنید که می خواهد یک تظاهری بکند و یک کاری بکند . اینها اگر ماهیت مساءله را بفهمند و بفهمند که پیشرو این قضیه اسلام است ، امام این قضیه ، امام زمان است ، اگر این را بفهمند که این مغزهای سی و پنچ میلیون جمعیت ایران نورانی است و به نور اسلام زنده است در فکر این نمی افتند که ما برویم یک عده ای را بکشیم و بعد زمام را دستمان بگیریم مگر می شود یک همچو چیزی ، بله ، آنجائی که زمام همین بود که یک رده بالایی بود و حکومت می کرد به مردم ، مردم هم هیچ کاری نداشتند آن رده بالا ، یک رده دیگری می آمدند آنها را کنار می زدند ، آنها می شدند آنها ، همان اما قضیه این نیست که ما یک رده ای داشته باشیم و یک بالا و پائینی ، همه ، همدوشند ، برادر و خواهرند همه و همه خودشان را سهیم می دانند در این مسائل ، برای اینکه اسلام هست اسلام اختصاص به یک

شخص !!! دانه شخصی !!! ندارد ، ایمان است ، ایمان مربوط به یک کسی !!! دانه کسی !!! ندارد ، خانه به خانه باید این اشخاص که خیال کردند ، خانه به خانه باید بروند و جنگ کنند آن هم در همه کشور نه در تهران ، تهران را اگر چنانچه فرض بکنید ، فرض محال که شما تهران را تسخیر کنید سایر مملکت قیام کردند برخلافتان ، آنها می آیند تهران را از دست شما می گیرند . باید یک ابزاری بیاورد آمریکا و یک اشخاصی بیاورد آمریکا یا سایر کسانی که می خواهند ، خیال می کنند در اینجا باید یک کاری انجام بدهند که سی وپنج میلیون جمعیت را از صحنه بیرون کند . آن چه ابزاری است که می تواند سی و پنج میلیون جمعیت زن و مرد که همه مجهز و همه حاضر در قضایا هستند این بخواهد از صحنه بیرون کند ؟ این امر محالی است . کسی را که خدا به میدان آورده نمی تواند بختیار از میدان خارج کند یا کارتر از میدان خارج کند . کسی که اعتیاد دارد نمی تواند کودتا بکند حرف است ، اینها حرف است که می زنند که بنا بود که بیاید ، کی بیاید ؟ آن اگر دو ساعت از وقتش بگذرد آنطور که می گویند خوب ، کی باید ؟ عمده همین است که اسلام را نمی شناسند ، خیال می کنند اسلام یک رژیمی است مثل رژیم آمریکا ، مثل رژیم شوروی . شوروی و امریکا همان رده بالا هستند ، مردم دیگر ، مردم کشور خودش

برخلافش هستند . آن رده بالا یک حکومتی می کنند و یک زوری می گویند و یک چرایی می کنند در مملکت . مردم دیگر حاضر قضایا نیستند اینطور نیست که مردم دیگر مثل

ایران حاضر باشند در مسائل سیاسی ، بانوانشان همه حاضر باشند . اسلام را اگر بشناسند و بفهمند این اسلام چی هست و یک قدری تاریخ اسلام و قضایائی که در صدر اسلام واقع شد ، شما ببینید در یک جنگی که واقع شده است و قتی که یک قلعه ای را بسته بودند و کفار در آن نشسته بودند و خوب ، آن وقت هم که وسایلی نبود که بروند بالا و بمباران کنند باید این قلعه فتح بشود ، خوب ، دیوارهای بلند و کذا . یکی از سردارهای اسلام گفت که : نیزه ها را زیر سپر بگذارید من می نشینم روی سپر ، من را بالا کنید تا بروم به دیوار برسم می روم آنجا با آنها در داخل جنگ می کنم ، در را باز می کنم . یک نفر برای یک جمعیتی که یک قلعه را داشتند همین کار را کردند ، این نیزه ها را زیر سپر گذاشتند او نشست روی سپر با این نیزه ها بلند کردند تا به برج رسید ، به دیوار رسید آن شخص رفت در آنجا و جنگ کرد و در را باز کرد . این اسلام است که این کار را می کند ، این ایمان است که این کار را می کند . این قشرهای مختلفی که انحراف دارند خوب است یک قدری مطالعه کنند در اسلام ،

خوب است یک قدری مطالعه کنند در تاریخ اسلام ، خوب است یک قدری بفهمند که معنی ایمان چیست .

در ماه مبارک رمضان خودتان را تقویت کنید به قوای روحانی

ماه مبارک رمضان نزدیک شد و در این ماه مبارک خودتان را تقویت کنید به قوت های روحانی . در یک حدیث است که پیغمبر اکرم فرمودند که ماه رمضان آمد ، اقبال کرد آمد ، در ضمنش می فرمایند که (دعیتم الی ضیافه الله ) ضیافت های خدا با ضیافت های مردم این است فرقش که وقتی شما را یک اشخاصی دعوت بکنند به یک مهمانی وقتی بروید در آن مهمانی به حسب فراخور حال یک چیزهائی برای خوردنی و یک چیزهائی برای تفریح و این چیزهاست . ضیافت خدا در ماه رمضان یک شعبه اش روزه است ، آن ضیافت خداست ، یک شعبه اش روزه است و یک کار مهمش که مائده غیبی و آسمانی است قرآن است . شما دعوت شده اید به مهمانی خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستید . مهماندار شما ، شما را وادار کرده است به اینکه روزه بگیرید . این راه هائی که به دنیا باز است و شهوات هست و اینها را ، اینها را سدش کنید تا مهیا بشوید برای (لیله القدر) ماه شعبان مقدمه است برای ماه مبارک رمضان که مردم مهیا بشوند برای ورود در ماه مبارک رمضان و ورود در (ضیافه الله ) . شما وقتی که می خواهید به مهمانی بروید خوب ، یک وضع دیگری غالبا البته ، یک وضع دیگری خودتان را درست می کنید . لباس تغییر می دهید و یک طور دیگری وارد

می شوید آنطوری که در خانه هستید یک تغییری می دهید ، ماه شعبان برای این است که همان مهیا بودنی که می خواهید مهمانی بروید ، خودتان را مهیا می کنید و سرو ظاهرتان را ، سر و صورتتان را یک قدری فرق می گذارید با آنوقتی که در خانه هستید ، در ضیافت خدا ، ماه شعبان برای مهیا کردن این افراد است ، مهیا کردن مسلمین است برای ضیافت خدا . عددش آن مناجات شعبانیه است . من ندیده ام در ادعیه ، دعائی را که گفته شده باشد همه امام ها این را دعا می خواندند . در دعای شعبانیه این هست که من یادم نیست که در یک دعای دیگری دیده باشم که همه ائمه این را می خواندند . این مناجات شعبانیه برای این است که شما را ، همه را مهیا کند برای (ضیافه الله )

آن که سبکبار می کند انسان را و از این ظلمتکده بیرونش می کشد (ادعیه ) است یک کج فهمی هائی در انسان هست که این کج فهمی ها گاهی خیلی زیاد می شود . اینها دعا را نمی فهمند چی هست لهذا خیال می کنند که حالا ما خوب ، قرآن را می گیریم دعا را رها می کنیم . اینها نمی فهمند که دعا اصلا چی هست ، مضامین ادعیه را نرفته اند ببینند که چی هست به مردم چی می گوید ، چه می خواهد بکند ، اگر نبود در ادعیه الا دعای مناجات شعبانیه ، کافی بود برای اینکه امامان ما ، امامان بحقند . آنهائی که این دعا

را انشاء کردند و تعقیب کردند . تمام این مسائلی که عرفا در طول کتاب های طولانی خودشان !!! یا !!! یا خودشان گویند در چند کلمه مناجات شعبانیه هست ، بلکه عرفای اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهائی که در اسلام وارد شده است از اینها استفاده کرده اند و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهای دیگر . این دعاهاست که به تعبیر بعضی از مشایخ ما قرآن ، می فرمودند که قرآن ، قرآن نازل است ، آمده است به طرف پائین و دعا از پائین به بالا می رود این قرآن صاعد است . معنویات در این ادعیه ، آنی که انسان را می خواهد آدم کند ، آنی که این افرادی که اگر سرخود باشند از همه حیوانات درنده تر هستند این ادعیه با یک زبان خاصی که در دعاها هست اینها این انسان را دستش را می گیرد و می بردش به بالا ، آن بالایی که من و شما نمی توانیم بفهمیم ، اهلش هستند . یکدفعه آدم می بیند که کسروی آمد و کتابسوزی ، مفاتیح الجنان هم جزو کتاب هائی بود که سوزاند ، کتاب های عرفانی را هم سوزاند . البته کسروی نویسنده زبردستی بود ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز بسیاری از شرقی ها اینطوری هست که تا یک چیزی ، چهار تا کلمه ای یاد می گیرند ادعاشان خیلی بالا می شود . کسروی آخری ادعای پیغمبری می کرد ، نمی توانست به آن بالا برسد آنجا را می آورد پائین . این

کتاب مفاتیح الجنان یک کتابی است که مال حاج شیخ عباس قمی نیست شیخ عباس قمی ، او جمع کرده اینها را !!! در!!! ادعیه را جمع کرده در آنجا . این آدمی که کتاب مفاتیح الجنان را سوزانده یا یک روزی برای سوزاندن امثال کتاب مفاتیح الجنان درست کرده بود این نمی دانست کتاب مفاتیح الجنان چی تویش است ، شاید یک دفعه هم مناجات شعبانیه را هم نخوانده بود ، فکرش اینطور فکر نبود . این دعاهائی که در ماه ها هست ، در روزها هست خصوصا در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان اینها انسان را همچو تقویت روحی می کند اگر کسی اهلش باشد ماها که نیستیم ، همچو تقویت روحی می کند و همچو راه را برای انسان باز می کند و نور افکن است برای اینکه این بشر را از این ظلمت ها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست . به این دعاها عنایت بکنید گول بعضی از نویسنده ها و مثل امثال کسروی را نخورید که ادعیه را تضعیف می کردند . این تضعیف ، تضعیف اسلام است ، نمی فهمند اینها ، بیچاره اند ، نمی دانند در این کتاب چه چیزها هست . همان مسائل قرآن است با لسان دیگری که لسان ائمه باشد . لسان قرآن یک جور زبان است ، زبان دعا یک جور زبان است ، زبان علما و عرفا و اینها هم یک زبان دیگر است آن که سبکبار می کند انسان را و از این ظلمتکده می کشد او را بیرون و نفس را از آن

گرفتاری ها و سرگشتگی هائی که دارد خارج می کند این ادعیه ای است که از ائمه ما وارد شده اند ، ائمه ما علیهم صلوات الله که تقریبا همه شان گرفتار به یک ابرقدرت هائی بودند که نمی توانستند یک کاری را انجام بدهند شاخص ، علاوه بر آن هدایت های زیرزمینی که می کردند این ادعیه برای تجهیز مردم بود ، برخلاف آن دولت های قاهری که بودند همین ادعیه بودند که اشخاص وقتی که ادعیه را می خواندند قوت روحی پیدا می کردند و سبکبار می شدند . و شهادت برای آنها هین و آسان می شد . این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصا در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشی است که انسان به حسب قلب خودش می کند برای اینکه مهیا بشود برود مهمانی ، مهمانی خدا ، مهمانی ای که در آنجا سفره ای که پهن کرده است قرآن مجید است و محلی که در آنجا ضیافت می کند مهمش (لیله القدر) است و ضیافتی که می کند ضیافت تنزیهی و ضیافت اثباتی و تعلیمی . نفوس را از روز اول ماه مبارک رمضان به روزه ، به مجاهده ، به ادعیه مهیا می کند تا برسند به آن سفره ای که از آن باید استفاده کنند و آن (لیله القدر) است که قرآن در آن نازل شده است . این ضیافت الهی انسان را منقلب باید بکند از این جهت حیوانی به آن جهت واقعی ، انسانی ، از آن ظلمت هائی که اطلاع به آن داریم منقلب کند انسان را به آن نورهائی و

آن نورها و نور مطلقی که همه عالم تبع اوست .

همه دعوت انبیا این بوده است که مردم را از این سرگردانی ای که دارند هر که یک طرف می رود و هر که یک مقصدی دارد این مردم را از اینجا دعوت کنند و راه را نشان شان بدهد که این راه است ، دیگر آن راه ها که می روید رها کنید ، راه همین است ععع (هدنا الصراط المستقیم ) عععع ، ععع (ان ربی علی صراط المستقیم ) عععع آن طرف ، طرف ندارد ، دنیاست و ماورای آن ، آنچه که مربوط به نفسانیت انسان است ، شهوات انسان است ، آمال و آرزوهای انسان است این دنیاست آن دنیائی که تکذیب شده است . این عالم طبیعت ، این عالم طبیعت نور است ، دلبستگی های به این عالم انسان را بیچاره می کند ، ظلمت ما از این دلبستگی هائی است که ما داریم به این دنیا ، به این مقام ، به این مسند ، به این اوهام ، به این خرافات . همه انبیا آمدند برای اینکه دست شما را بگیرند از این علائقی که همه اش بر ضد آنی است که طبیعت و فطرت شما اقتضا می کند ، شما را دستتان را بگیرند و از این علائق نجاتتان بدهند و واردتان کنند به عالم نور . اسلام هم در راس همه ادیان است برای یک همچو مقصدی . این ادعیه مهیا می کنند این نفوس را برای اینکه این علائقی که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علائق ، این گرفتاری هائی

که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است ، متحیر کرده است نجاتش بدهند و آن راهی که راه انسان است ببرند ، راه های دیگر راه انسان نیست ، صراط مستقیم راه انسانیت است و این مناجات ها و این ادعیه ای که ائمه ما علیهم السلام بعد از اینکه دستشان کوتاه شده بود از اینکه دعوت ظاهری خیلی واضح بکنند مردم را با همین ادعیه به آن راهی که باید ببرند ، راه می بردند . مقصد انبیا این نبود که بیایند یک جائی را بگیرند و یک مثلا کاری برای خودشان درست بکنند ، مقصد این نیست آقا . مقصد پیغمبرها این نبود که دنیا را بگیرند و آبادش کنند ، مقصد این بود که راه را به این اهل دنیا ، به این انسان ظلوم و جهول ، بسیار ظالم بسیار جاهل راه را نشان بدهند که از این راه بروید ، آن راهی که شما را می رساند به خدای تبارک و تعالی این راه است ععع (ان ربی علی صراط المستقیم ) عععع دنیاست و آن طرفش همه عالم دنیاست و آن طرفش ماوراء و ماورای آن طرف نور مطلق ، انبیاء آمدند ما را به آن نور برسانند ععع (الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات ) عععع طاغوت در مقابل انبیا هست ، در مقابل الله هست . اگر راهمان بدهند به این ضیافت بزرگ الهی ، ممکن است راهی پیدا کنیم به سوی انسان شدن اگر چنانچه ما در این

ضیافت خدا ، در این سفره ای که خدای تبارک و تعالی افراشته است و برای همه ، اگر ما در اینجا موفق بشویم به اینکه راهمان بدهند در این مهمانهخانه بزرگ الهی ، جلویمان را نگیرند ، شیاطین ایستاده اند که راه را نگذارند برویم ، جلو گیرند ، اگر راهمان بدهند به این ضیافت ممکن است که راهی پیدا بکنیم به آنکه راه انسان است ، همه راه دیگر غلط است ، راه های حیوانی است ، انسان یک اعجوبه ای است که هم در او حیوانیت هست ، حیوانی شهوی الی غیر متناهی و هم در او شیطنت هست الی غیرمتناهی . یک موجودی است همه ابعادش غیرمتناهی است ، از هر راهی که برود آخر ندارد ، هر راهی که برود هیچ آخر ندارد و راه ها همه غلط ، همه اشتباه ، همه منتهی به جهنم می شود الا صراط مستقیم آنی که راه انسان است . اگر راهمان بدهند در این ضیافت الله و مستعد شده باشیم که وارد بشویم در این ضیافت خدا و در این ماه مبارک ، امید است که انشاءالله یک هدایتی شامل حالمان بشود . خودتان را تقویت کنید در این ماه مبارک ، مهیا بشوید برای همه پیشامدها ، در عین حالی که معنویات بود آنکه می خواستند لکن با قوت معنویات اعوجاج هائی که در بشر بود و در این قدرت های بزرگ بود این اعوجاج ها را می خواستند مرتفع کنند . یک چوپان با عصایش پا می شد می رفت فرعون و آن بساط فرعونی را می رفت دعوت می

کرد که بیا مسلمان شو ، بیا آدم شو . یک صغیر یتیم چوپان زاده یا چوپان از حجاز پا می شود همه دولت ها را دعوت می کند که بیائید آدم بشوید . برای این است که آدم کنند همه را ، مقصد این است که ماها آدم بشویم و مع الاسف مشکل است . یک مثلی هست که می گفتند که ملا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل ، مرحوم شیخ ما رحمه الله مرحوم آشیخ عبدالکریم رحمه الله می فرمود که ملا شدن چه مشکل ، آدم شدن محال است . مثل محال می ماند ، انبیا آمده بودند که این محال را جامه عمل به آن بپوشند . اینقدر دست و پا نزنید اینطرف و آنطرف بروید ، شما خدا را می خواهید بروید دنبال همان که می خواهید ، فطرت شما توجه به خدا دارد خودتان متوجه نیستید ، همه فطرت ها توجه به خدا دارد . این ماه رمضان و هر ماه رمضان دیگری مهیا کنید خودتان را ، در این روز آخر فرضا آخر شعبان است شاید ، بیشتر مهیا کنید و مهیا کنیم خودمان را برای ورود در (ضیافه الله ) ، در مهمانی خدا ، که انشاءالله با سلامت نفس ، با نور هدایت خدای تبارک و تعالی وارد بشویم در این ماه عزیز معظم و فرق بکنیم ، در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماه ها و دنبال این باشیم که انشاءالله (لیله القدر) را دریابیم ، برکات (لیله القدر) را که قرآن در آن نازل شده است ، همه سعادت

عالم در آن شب نازل شده است و از این جهت از همه شب های عالم بالاتر است ، این را بتوانیم ادراک بکنیم ، درک بکنیم . خداوند انشاءالله شماها را توفیق بدهد که با سلامت و سعادت وارد در (ضیافه الله ) بشوید و از آن مائده های آسمانی که قرآن و ادعیه است انشاءالله همه مان مستفیض بشویم و با یک روح سالمی وارد بشویم و (لیله القدر) هم دریابیم ، (سلام هی حتی مطلع الفجر)

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ 21/4/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان سازمان پیشمرگان مسلمان کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

من از این جوان های پیشمرگ که به راستی اثبات کردند که فداکار اسلام هستند و لشکر پیغمبر اسلام هستند ، تشکر می کنم . من به شما علاقه دارم ، علاقه یک مسلم با مسلم و یک پدر با فرزند ، و شما را دعا می کنم . از وقتی که شما قیام کرده اید در مقابل اشرار و در مقابل اشخاص که می خواستند نهضت اسلامی را سرکوب کنند ، من از شما با تمام قوا پشتیبانی و هم دعا کردم . خداوند شما را انشاءالله برای اسلام حفظ کند و شما جوان ها را در پیشگاه خدای مقدس ، خدای بزرگ آبرومند کند . شما می دانید که ما غرضی در این مسائل نداشتیم جز اینکه حکومت جبار برود تا به جای آن حکومت اسلام برگردد . اینهائی که در طول این مدت چه در کردستان و چه در جاهای دیگر با این نهضت مقابله کردند ، اشخاصی بودند که از اسلام اطلاعات نداشتند و نمی خواستند حکومت اسلام برقرار باشد . شما از

طرز و شیوه حرکات اینها بهتر می دانید که عمال غیر بودند . از کیفیت سلاح هائی که داشتند شما دیدید که این سلاح ها از کجا می آمد . شما محکم و مستحکم باشید که برای اسلام دارید کار می کنید مثل سربازهای صدر اسلام هستید ، شما باکی از اینکه شکست بخورید نداشته باشید برای اینکه برای لشکر اسلام هیچ وقت شکست نیست ، شهادت شکست نیست ، پیروزی هم شکست نیست . شما یا پیروز می شوید و یا شهید ، در هر دو جهت پیروزی با شماست . من امیدوارم که این ریشه های فساد که یک مقداری از آنها از رژیم سابق هستند و یک مقداری هم از این افرادی هستند که الهام از خارج می گیرند ، نتوانند کاری انجام بدهند .

شما دیدید در این دو سه روزی که گذشت بنابود یک کودتائی مثلا همه طرفه بکنند ، خدای تبارک و تعالی با ما همکاری کرد و کشف شد و بسیاری از این جنایتکاران گرفتار شدند و بسیاری از آنها در تعقیبشان هستند و باندهائی هم داشتند انشاءالله این حکومت اسلام مستقر بشود تا دنیا بداند که حکومت اسلامی یعنی چه . خداوند انشاءالله به شما توفیق عنایت کند و در همه جهان موفق باشید . و ما امیدواریم که کردستان را قبل از اینکه به جاهای دیگر عنایت شود ، به آنجا عنایت شود و دولت اسلام هم بنا بر همین دارد که کردستان را انشاءالله آباد کند و مثل سابق نباشد که حرف بود و خرابی . امیدواریم که این دفعه دیگر حرف نباشد و همه جهات

مملکت اصلاح بشود . انشاءالله خدا به شما جوان ها سلامتی عنایت کند و شما را برای اسلام ذخیره قرار بدهد و موفق و مؤ ید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/4/59

فرمان انتصاب حجت الاسلام محمد حسن قدیری به نمایندگی امام و امامت جمعه درکوهپایه

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای شیخ محمد حسن قدیری دامت افاضاته

طبق درخواستی که از طرف اهالی محترم محل شده بود و تقاضا داشتند جنابعالی آنجا بروید ، مقتضی است دعوت آنان را بپذیرید و ضمن انجام این مسافرت به امور مذهبی و مسائل شرعی مرم منطقه نیز رسیدگی نموده و در رفع نابسامانی ها و کمبودها سعی کافی مبذول دارید و در رفع مشکلات نیز به هر نحو صلاح می دانید بکوشید . ضمنا جنابعالی را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب نموده تا انشاءالله تعالی جهت حفظ وحدت و همبستگی اهالی محترم این فریضه بزرگ الهی را اقامه نموده و مردم را به وظایف اسلامی و انقلابی که دارند آشنا سازید . موفقیت همگان را از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/4/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام توسلی محلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدرضا توسلی محلاتی دامت افاضاته

برای هر چه بهتر برپائی فریضه عظیم حج و رسیدگی به کلیه امور مربوط به این فریضه الهی و برای هر چه بیشتر اسلامی کردن کاروان ها و آنچه مربوط به اداره آنهاست ، جنابعالی را به سمت سرپرست حجاج بیت الله الحرام تعیین نمودم تا با همکاری جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی هاشمی گلپایگانی و با مشورت مقامات صالحه ، هیاءتی از افراد صالح و متعهد و با ایمان انتخاب و با همکاری آنان کلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید ، در ضمن در صورتی که کار امور حج با یکی از ادارات از قبیل هلال احمر و غیره

بستگی پیدا کرد باید مسؤ ولین منتخب ادارات دولتی با تایید و تصویب شما بوده باشد و شما موظف هستید تا اشخاصی مسلمان و متعهد را برای این کار انتخاب نمائید . امیدوارم محتوای عظیم انسانی ، روحانی ، سیاسی ، اجتماعی حج را به بهترین وجه در نظر داشته و حجاج عزیز را از بعد اجتماع انقلابی سالیانه اسلام مطلع گردانید . لازم به تذکر است که تمام آثار شرک و طاغوت از مقدمات این سفر بزرگ باید حذف گردد . انشاءالله موفق و موید باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/4/59

فرمان امام خمینی به برادر مرتضی رضائی

بسمه تعالی

فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شما مورد تایید است و لازم است با جدیت مواظبت کنید که احکام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود . والسلام .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/4/59

بیانات امام خمینی در دیدار با فرمانده جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

پیروزی قطعی در سایه سیطره اسلام بر همه دستگاه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

اساسا این انقلاب و این نهضت ، بر اساس اسلام است یعنی ما هیچ تز دیگری ، هیچ امر دیگری را غیر از اسلام نمی پذیریم و این قوای انتظامی اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمری و ارتش و دیگران ، باید خودشان را با اسلام منطبق کنند . افرادی که آن دید اسلامی را ندارند یعنی نپذیرفتند اسلام را ، این اشخاص را باید تصفیه کنند . اشخاصی که دید اسلامی دارند ، پذیرفته اند اسلام را ، لکن در عمل ، عمل اسلامی ندارند ، سر خود کارهایی که خودشان می خواهند می کنند ، اینها هم باید هدایت بشوند و اگر چنانچه ماءیوس شدند سران از اینکه هدایت تاءثیر بکند ، تصفیه بشوند . بالاخره آن که مردم را برانگیخت اسلام بود هیچ قدرت دیگری قادر به این نبود که یک ملت سی و پنج میلیونی را به یک راه ببرد ، هیچ قدرتی قابل نبود نمی توانست و لهذا ما در طول تاریخ که دیده ایم ، آنهائی هم که خودمان یادمان هست مثل قضیه نفت چون اسلامی نبود ، ملی تنها بود به اسلام کاری نداشتند ، از این جهت نتوانستند کاری انجام بدهند ، کارهای نصفه کاره ای هم که انجام دادند ، بعدش از دستشان گرفته شد و رفت کنار . اگر اسلام در کار باشد و مکتب اسلام

در کار باشد در این قشر نظامی و غیرنظامی ما پیروز خواهیم شد . و اگر مکتب را ما فراموش بکنیم و هر کس بخواهد دنبال کار خودش باشد و فکر خودش باشد ، این آسیب پذیر خواهد بود و لهذا بر همه ما ، بر همه روسای ارتش ، روسای پاسداران ، روسای ژاندارمری ، روسای شهربانی و همه روشنفکران و همه نویسندگان لازم است که ما همه را به یک وجه ، به یک وجه سوق بدهیم ، این ملت را ما به سوی اسلام و به سوی الله سوق بدهیم . اگر یک همچو کاری انجام بگیرد که اسلامی بشود همه دستگاه ها ، پیروزی ما داریم ، هیچ اشکال نیست که ما پیروز خواهیم شد . اما اگر متشتت بشود ، در هر جایی علیحده یک سازی بزنند ، مثلا سپاه پاسداران خودش علیحده ، هیچ کار ندارد به ژاندارمری ، مثلا مخالفت هم حتی می کند ، یا به ارتش گاهی هم مثلا مخالفت بکند ، یا آن دستگاه دیگر یک مخالفتی و روبه رویی باشد ، باید ما آماده این باشیم که ولو در دراز مدت شکست بخوریم .

لزوم هماهنگی میان قوای مسلح

از مسائل مهمی که اعتقاد دارم و می گویم باید حتما بشود ، هماهنگی است بین این قوایی که قوای مسلحند ، از هم جدا نشوند ، با هم باشند . دیگر راهش و ترتیبش که هماهنگ بشوند ، باید خودشان فکر بکنند و آقایانی هم که از طرف من در آنجا هستند همفکری بکنند که اینها را هماهنگ بکنند . اینطور نباشد که اگر یک مساءله ای خدای نخواسته

پیش آمد ، این یک راهی برود ، آن یک راه دیگری برود که موجب شکست بشود .

جدیت در پیاده کردن محتوای اسلام و تضفیه عناصر ناصالح

از مهمات مساءله این است که اولا اسلامی بشود همه چیز و ظواهر اسلام باید در آنجا حکمفرما باشد . اینکه بعضی ها عقیده دارند که حالا ظواهر را کار نداشته باشیم و برویم سراغ مکتب ، اینها بر خلاف اسلام است . آن چیزی که هست این است که باید ظواهر در این پادگان های ارتشی و در آن مراکزی که شما هستید و پاسدارها هستند ظواهر باید محفوظ باشد ، یعنی امروز که ماه مبارک رمضان است همه اینها روزه دار باشند ، آنهائی که واجب است برایشان روزه بگیرند ، روزه دار باشند ، نماز بخوانند در آنجا و کارهای منکر در آنجا به هیچ وجه نباشد ضوابط اسلام باید محفوظ باشد جمهوری اسلامی معنایش این است والا اگر یک جمهوری باشد ، اسمش جمهوری اسلامی باشد لکن وقتی که برویم در ژاندارمری ببینیم از اسلام خبری نباشد ، در سپاه پاسداران بیائیم مثلا از آن خبری نباشد ، ارتش برویم خبری ، ادارات خبری نباشد ، این جمهوری اسلامی نیست ، این یک لفظ غلطی است که گذاشتند روی ، روی جمعیتی که و روی مملکتی که دارد همان به طور طاغوت اداره می شود . ما باید این محتواها را با جدیت اصلاح بکنیم . افراد ناصالح را اگر چنانچه واقعا برخلاف مکتب هستند ، از اول باید کنارشان زد و اگر چنانچه یک وقت خدای نخواسته خیانتی هم کردند ، باید به دادگاه سپردشان و افرادی که مکتبی هستند یعنی فکرشان

فکر اسلام است لکن عملشان برخلاف است ، اینها را باید هدایت کرد اگر هدایت شدند که شدند ، اگر هدایت نشدند ، بعد از چندی که دیدید فایده ندارد کنارشان بگذارید ، تصفیه ان بکنید .

تاءکید بر حفظ نظم و انسجام برای جلوگیری از تزلزل

و از مهمات این است که نظم در کار باشد یعنی اگر چنانچه نظام نباشد در کار و امور تحت یک نظامی انجام نگیرد این تزلزل ایجاد می کند . اگر بنا باشد که فرض کنید که سپاه پاسداران اطاعت نکنند از رئیسشان ، همه اینها اطاعت نکنند از آن فرمانده کل ، در ژاندارمری همین طور ، در آنجا همین طور و خودشان بخواهند هر کدامی یک راهی بروند ، این اسباب این می شود که یک قوای مسلح متزلزل بشود و با تزلزل قوای مسلح مملکت متزلزل است . بنابراین یکی از مهمات این است که نظم را حفظ بکنند یعنی بشناسند آن که رئیس فوج است ، آن که رئیس لشکر است ، آن که رئیس پاسداران است . این را همه به نام اسلام بشناسندش به اینکه لازم است اطاعت از او بکنند . حالا مثل زمان طاغوت نیست که اگر خواستم اطاعت می کنم ، اگر هم ظاهری نخواستم در باطن اطاعت نکنم . حالا مساءله ، مساءله اسلام است . اسلام باطن و ظاهر همه را دارد می بیند ، خدای تبارک و تعالی محیط باطن و ظاهرها هست ، آنی هم که در باطن مخالفت بکند ، آن هم مخالفت خدا را کرده است . این هم یکی از مسائل مهمی است که در ارتش و در سپاه پاسداران و در

همه قوای انتظامیه و قوای مسلحه ، در همه اینهمه باید مراعات بشود .

یکی از مسائل مهم هم این است که گاهی در بین همین پاسداران انقلاب که من اینها را بسیار دوست دارم و بسیار به آنها محبت دارم و من از آنها متشکرم و ملت ایران اصل هر چه دارد از این سنخ جمعیت دارد ، گاهی اینها در بینشان اشخاصی نفوذ می کنند یک کارهایی انجام می دهند که موجب هتک حرمت سپاه پاسداران است مثلا می روند خودشان یک چند نفری حالا تشخیص دادند که آنجا فلان آدم ، بدآدمی است ، می روند می گیرندش ، می روند فرض کنید باغش را می گیرند ، می روند زمینش را می گیرند اینطور کارها اسباب این می شود که مشوش کند امور را . این برخلاف نظام اسلام است ، بر خلاف نظام عرض می کنم جمهوری اسلامی است . اینطور چیزها باید جدا جلویش گرفته بشود که پاسدار بدون امر دادستان کل ، بدون امر عدلیه نتواند دخالت بکند در امور ، نرود دخالت بکند در امور . اینطور نباشد که حالا ببیند یک قدرتی دارد هر کاری دلش می خواهد بکند . این معنی هرج و مرج و طاغوتی معنایش همین است که بی نظم و بی انضباط یک کاری را انجام بدهد . این هم یکی از مهماتی است که شما باید در سپاه پاسداران با جدیت و همراهی با ایشان که در آنجا هستند و سایر اشخاصی که در آنجا هستند و با شما همکاری می کنند ، جدا از این مساءله در سرتاسر ایران جلوگیری بکنید

یعنی اگر یک پاسداری یا پاسدارانی رفتند در یک جائی و بدون در دست داشتن حکم مثلا دادگاه ها بروند خودشان خودسر ، زمینی بگیرند ، باغی بگیرند ، مالی تصرف کنند ، اشخاصی را - عرض بکنم - بازداشت بکنند ، این باید ازشان بازخواست بشود و خواسته بشوند آنها و تاءدیب بشوند آنها .

بنابراین اگر بخواهند مملکت ایران یک مملکتی باشد که بتواند روی پای خودش راه برود و بتواند انشاءالله آتیه خودش را به طور شایسته انجام بدهد و اصلاح بکند ، اول باید این قوای مسلح تحت نظم بیایند و تحت انضباط بیایند ، چه آنهایی که در سپاه پاسداران واردند و چه آنهایی که در سایر قوای چیز ، اینها باید تحت نظام بیایند ، تحت انتظام بیایند و شرعیت خودشان را حفظ بکنند و اسلامیت خودشان را حفظ بکنند تا انشاءالله کارها انجام بگیرد . و باز هم تکرار می کنم این را که همکاری قوای انتظامیه ، از واجبات شرعیه است و متفرق شدنشان خلاف شرع است یعنی هر کسی علیحده بخواهد چه بکند ممکن است که البته نظر مختلف یک وقتی باشد اما باید بنشینند ، رؤ سایشان بنشینند با آن اشخاصی هم که من نماینده دارم در آنجا بنشینند ، اگر یک اختلاف نظری دارند ، حل بکنند . اینطور نباشد که یک وقت یک صدایی اگر درآید ببینیم پاسدارها یک کاری انجام دادند

علیحده و ژاندارمری یک کاری علیحده ، ارتش یک کار علیحده ، انسجام نداشته باشد . باید این قوا منسجم و هماهنگ باشند و این با جدیت شما و آقای محلاتی که در

آنجا هستند و آقای خامنه ای که در آنجا هستند و آقایان دیگر که در جاهای دیگر هستند و مشورت بین خود شماها باید اینها انجام بگیرد . و اما این کلمه ای که گفتید که می خواهند که من دخالت بکنم ، من که نمی توانم در همه امور دخالت بکنم ، بالاخره من اشخاص دارم ، باید اشخاص دخالت بکنند . من مثلا حالا شما را تایید می کنم که در سپاه پاسداران باشید و در راءس باشید این معنی دخالت من است ، معنی این است که شما اگر کاری آنجا انجام بدهید من انجام داده ام در آنجا ، آنها اگر بخواهند شنوائی از من بکنند باید از شما شنوائی بکنند .

و همین طور سایرین از آن کسی که من قرار دادم وقتی که اطاعت بکنند ، همان اطاعت از من است و همان دخالت من است . اینطور نیست که هر کدام ، علیحده باشند . فرض کنید که آقای رئیس جمهور را من قرار دادم برای اینکه رئیس کل قوا باشد و آن چیزی را که من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بکنند موافقت با من است و من خودم مستقیما نمی توانم همه امور را دخالت بکنم من باید بالاخره اشخاص را قرار بدهم و یک نظمی ایجاد بشود .

سفارش در حفظ امانت الهی به دور از اغراض نفسانی

در هر صورت یک مملکتی است مال همه شماها ، همه ما مسؤ ول هستیم در این امری که برای حفاظت کشورمان هست و شما بینید که الان در معرض اینطور کارهایی است که شده است و بعدها هم خواهد شد . ما مکلفیم از طرف

خدای تبارک و تعالی که این امانʙɠکه به ما داده شده است و آن کشور اسلامی است و اسلام است و جمهوری اسلامی است حفظش بکنیم ، در این امر هیچ سستی به خودمان راه ندهیم ، هیچ مسائلی شخصی در کار نباشد ، هیچ اغراض نفسانی در کار نباشد ، همه ما با هم برادر و با هم برای حفظ یک امانتی که خدا به دست ما داده است و سپرده است و هم سفارش می کنم به همه اشخاصی که در هر جا صحبت می کنند یا فرض کنید که قلمفرسایی می کنند که تضعیف قوای انتظامی ، سپاه پاسداران ، تضعیف اسلام است ، تضعیف لشکر اسلامی تضعیف اسلام است ، تضعیف ژاندارمری تضعیف اسلام است ، تضعیف - عرض می کنم - سایر قوای مسلح و انتظامی تضعیف اسلام است و این به آن معنا نیست که نباید آن اشخاص فاسد بیرون بروند ، اشخاص فاسد باید حتما به دادگاه سپرده بشوند ، در هر جا باشند و هر مقامی ، آنها باید به دادگاه سپرده بشوند و آنهایی که اسلامی هستند و روی خط اسلام دارند عمل می کنند ، آنها باید تمام گویندگان و نویسندگان ، چه از قشر روحانی و چه از قشر غیر روحانی ، اینها را تقویت بکنند . یک کلمه تضعیف اینها ، تضعیف اسلام است و حرام است و جایز نیست . بنابراین امیدوارم که شماها همه موفق باشید ، موید باشید و این امانت را حفظ کنید . و ما یک عالم دیگری داریم که همه آنجا حاضر می شویم و از همه

ما بازخواست می شود ، یعنی یک خدشه ای اگر ما وارد کنیم به جمهوری اسلامی ، فردا آنجا در محضر خدای تبارک و تعالی از ما بازخواست خواهد شد و بازخواست شدید خواهد شد .

کمترین جزای مفسد ، به حکم قرآن قتل است

توجه به این مسائل لازم است همه آقایان بکنند و کسانی که خدای نخواسته یک انحرافاتی دارند اگر قابل اصلاحند با موعظه ، با نصیحت ، با هدایت اینها را اصلاح بکنند و اگر نیستند ، پاکسازی بکنند و آنهایی که در این مسائل ، در این مساءله آخر همراه بودند با این خیال فاسد کودتا ، تمام اینها به حسب حکم قرآن حکمشان قتل است بلا استثناء یک استثناء درشان نیست ، هیچ کس حق ندارد که یک کسی را عفوش بکند ، یک کسی را مسامحه با او بکند . اینها به حکم اسلام و حکم قرآن فاسد و مفسد هستند و چهار حکم در قرآن هست که از همه کوچکتر کشتن است . و امیدوارم انشاءالله همه شما با سلامت و صحت و عافیت این راه را بروید و این راه مستقیم را انشاءالله طی بکنید . خداوند حفظتان کند انشاءالله .

تاریخ : 29/4/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای عالی قضائی

ما در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من هر روزی که از این انقلاب می گذرد توجه به این معنا بیشتر پیدا می کنم که ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم . ما یا مقصریم یا قاصر ، و در هر دو جهت آن ، در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم . مردم ریختند همانطور که می دانید این جرثومه فساد را بیرون کردند و به پیروزی نسبی رسیدند . وقتی که امر دست ماها افتاد ، هیچ کدام انقلابی عمل نکردیم . و اگر چنانچه ما تجربه داشتیم یعنی یک انقلابی کرده بودیم و از بین رفته بودیم و یک انقلاب دیگر کرده بودیم ، اینطور عمل نمی کردیم

. ما با بی تجربگی این انقلاب را ایجاد کردیم یعنی ملت کرد و ما با بی تجربگی آن کارهای انقلابی که باید در اول انقلاب بشود ، با مسامحه گذراندیم و همان مسامحه هم موجب شد که این گرفتاری ها را تا حالا پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم ، مگر اینکه انقلابی جبران کنیم . ما ملاحظه می فرمائید ، الان که مدت هاست یا عزای عمومی اعلام می کنیم یا تشییع جنازه می رویم یا راهپیمائی می کنیم برای کشتارهائی که شده است ، یا مجلس عزا منعقد می کنیم . کار ما این شده است که در این مملکت پاسدارهای ما اینطور قتل عام می شوند و اینطور کشته می شوند و این برای این است که ما انقلاب را آنطور که باید راه نبردیم اگر راه برده بودیم ، اگر آن روزی که می خواستند در کردستان بروند برای مذاکره ، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره ، باید با موضع قدرت بروید ، اول باید ارتش و پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را ، محاط قرار بدهند ، بعد شما بروید صحبت کنید . مسامحه شد ، این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد و آنقدر ضایعه واقع شد و الان هم می بینید که ضایعه پشت سر ضایعه . همین چند روز چقدر جمعیت از پاسداران شهید شدند و این همه اش برای این است که ما دو دسته بودیم یک دسته مان از مدرسه آمده بودیم وارد شده بودیم و یک دسته مان از خارج

آمده بودیم و وارد شده بودیم . نه ما آن تجربه انقلابی را داشتیم و نه آنها آن روح انقلابی را و لهذا از اول هم که ما به حسب الزامی که من تصور می کردم ، دولت موقت را قرار دادیم خطا کردیم . از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد ، قاطع باشد بتواند مملکت را اداره کند ، نه یک دولتی که نتواند ، منتها آنوقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم ، آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب کنیم ، انتخاب شد و خطا شد و حالا هم که دولت می خواهد در مجلس شورا دولت ایجاد بشود ، حالا ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام کنیم که باید یک دولت متدین تمام ، صد در صد اسلامی و قاطع ، یک نفر وزیر اگر مثل بعضی از این وزرا که الان هستند باشد ، اینها نپذیرند ، تمام وزرا یکی یکی باید بررسی بشود ، وزیر متدین صد در صد انقلابی ، مکتبی و قاطع . اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد و آنطور وضع و آنطور دید را داشته باشد ، ما باید عزای این نهضت را بگیریم و پیروزی ما امکان ندارد و لهذا ما باید این اشتباهات سابق را جبران کنیم . اگر ما آن خطا را نکرده بودیم که هی آمدند به من گفتند ، هی گفتند ، هی گفتند این مصلحت اندیشان که (اینهائی که ، سازمان هائی که نکشته اند آدم و چه نکرده اند ، این عفو بشود) این عفو بر خطا واقع شد و اینها

ریختند مشغول توطئه شدند . یک جمعیتی که در دست ما بودند رهایشان کردیم ، یک دسته ای را که باید بگیریم دیگر نگرفتیم .

توصیه به مجلس در اجرای حدود الهی با کمال قاطیعت و اصلاح سازمان های دولتی

ما اگر مثل آن انقلاب هائی که در دنیا واقع می شود از اول عمل کرده بودیم که به مجرد اینکه پیروزی حاصل شد تمام درها را ببندیم و تمام رفت و آمدها را منقطع کنیم و تمام این گروه ها را خفه کنیم یا کنار بگذاریم و منحل کنیم تمام این گروه هائی که بودند و با شدت عمل کنیم با آنها ، این گرفتاری ها برای ما پیدا نمی شد که ما هر روز عزا بگیریم ، هر روز شهید داشته باشیم . و این از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار می کنیم . از این به بعد نباید این تکرار بشود . باید دولت قاطع باشد ، باید مجلس قاطع باشد . اگر در مجلس اشخاصی هستند که اینها باز همان طبل را می زنند و همان حرف ها را می زنند ، به اینها نباید گوش بدهند . باید مجلس ، یک مجلسی باشد که با قاطعیت عمل کند و دولت اگر بخواهد یک قدم کنار بگذارد ، با قاطعیت بخواهند آن را ردش کنند و از اول هم که می خواهند قرار بدهند یک دولتی را ، تصویب کنند یک دولتی را ، یک دولتی باید باشد تمام افرادش ، وزرایش تمامشان اشخاصی باشند که بفهمند چه شده است ، بفهمند که ما در چه حالی واقع هستیم ، بفهمند که اسلام چه جور باید در ایران پیاده بشود . اینها

بسیارشان اصلا توجهی به این مسائل ندارند . وزارتخانه ها الان هیچ کدام یک وزارتخانه صحیح نیست . هر روز تقریبا از خارج به ما اطلاع می دهند که سفارتخانه کجا به چه جور است ، سفارتخانه کجا ، اموال ایران در سفارتخانه ها دارد از بین می رود ، میلیاردها اموال ایران در آنجا هست ، میلیاردها خانه هائی که ساخته شده اند ، قیمت دارند ، دارند از بین می روند و کسی نیست که به اینها رسیدگی کند ، ما نداریم کسی که رسیدگی کند . الفاظ زیاد است هی می آیند همه جا درست شد ، همه چیز شد ، لکن واقعیت ندارد . باید یک هیاتی از طرف مجلس تعیین شود از اشخاص قاطع ، راه بیفتد دور ممالکی که سفارتخانه داریم سفارتخانه ها را اصلاح کنند ، این اشخاص سازمانی ، این اشخاص فاسد را کنار بگذارند که سفارتخانه یک سفارتخانه انسانی بشود .

سفارتخانه حالا در هر جا که دست رویش می گذارند فاسد است ، هر جا که دست می گذارند جز خوردن و خوراک و جز تفریح و فحشا چیزی در آن نیست . اینها باید اصلاح شود ، این نمی شود که

تقریبا قریب دو سال است که می گوئیم جمهوری اسلامی ، هیچ چیز اسلامی نباشد هر جای آن دست بگذاریم می بینیم خراب است ، اینجا هم وزارتخانه اش همین طور . این نمی تواند دوام پیدا بکند ما نمی توانیم تحمل کنیم این مطلبی را که آقایان می خواهند با آن مغزهائی که در اروپا تربیت شده است درست بکنند . ما می خواهیم

اسلام را چه بکنیم . یکی از اینها آمده بود گریه می کرد که چرا بعضی از اینها را می کشند ، نه این آخری ها را ، آنهائی که آقای خلخالی مثلا می کشتند . اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حالی که تربیت است ، یک مکتب تربیت است لکن آن روزی که فهمید قابل تربیت نیست ، 700 نفرشان را در یک جا ، یهود بنی قریضه را در حضور رسول الله می کشند گردن می زنند به امر رسول الله . اینها همین حرف غربی را می زنند که ما باید اصلاح کنیم ، اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید ، این عجیب است که اول ما باید این مملکت را همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند ، بعد حد بزنیم . اگر یک کسی حالا شرب خمر کرد ، حالا حدش نزنیم ، اول چیزش بکنیم تا مغزش اصلاح بشود . اینها یک حرف های غلطی است ، باید حدود جاری بشود ، باید وزارتخانه ها اصلاح بشود .

مجلس امروز رسمیت پیدا کرد . با رسمیت مجلس ، دیگر باید تمام امور را مجلس اصلاح بکند ، یعنی با تمام قدرت ، دولتی که تعیین می کند ، دولت صد در صد اسلامی دارای قدرت باشد و کارهائی را که می کند دولت ، همین طور کارهائی که در وزارتخانه ها می شود ، کارهائی که در استان ها می شود ، همه تحت نظر باشد و مجلس بازخواست کند از اینها ، بخواهد اینها را و استیضاح کند اگر یک وقت خطا کردند

، کار را درست انجام بدهند . اگر ارتش ما کارش را درست انجام داده بود که ما حالا باز گرفتار بلوچستان نبودیم ، گرفتار کردستان نبودیم . اینها کارها را درست انجام نمی دهند زحمت کشیده اند البته من نمی خواهم تقدیر نکنم از زحمت هائی که کشیده شده است لکن مسامحه دارد می شود رها می کنند دنبالش را . باید استیضاح بشود که چرا این 14 نفر آدم در آنجا کشته شده اند ، با چه وضع اینجا کشته شده اند ، چرا باید اینطور بشود ؟ اینهائی که در این کوهستان می رفتند و برای خودشان چیز کرده اند ، چرا رهایشان کرده اند ؟ چرا نمی روند پاکسازی کنند ؟ همه این حرف ها برای این است که ما نه رؤ سای ارتشمان یک اشخاصی هستند انقلابی و نه وزارتخانه هایمان اینطورند و نه یک دولت انقلابی ما داریم و نه هیچ کداممان ، انقلابی نیستیم ما و صدمه خواهیم خورد و صدمه خوردیم . تا کی ما عزا بگیریم ؟ تا کی ما مجلس عزا بگیریم ؟ تا کی این جوان های بیچاره ما تلف بشوند و باز هم قدردانی از آنها نشود و توی سرشان زده بشود ؟ هی کشته بدهند و هی تو سری بخورند ، هی کشته بدهند و هی تکذیب بشوند . تا کی ما باید اینها را تحمل بکنیم ؟ باید این کارها اصلاح بشود .

قضاوت در اسلام باید به دست اسلام شناس باشد

از جمله اصلاحات همین اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نمی شود دست اینها باشد ، دست این جمعیتی که حالا هست . کدام یکی اینها قاضی

اسلامی هستند ؟ کدام اینها ، شما تشخیص می دهید که اینها قضاوت به آن ترتیبی که اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بکنند ؟ حالا ما می گذریم از اینکه خیر ، مجتهد جامع الشرایط ، ما به اندازه این ، قضات نداریم ، به اندازه احتیاج نداریم . اما اشخاصی باشند که توجه داشته باشند به قضاوت اسلامی ، بتوانند بفهمند این مقدار ولو از روی - فرض کنید - تقلید بتوانند بفهمند که قضاوت چه است ، وضع قضاوت اسلامی چیست . اگر ما بخواهیم مسامحه کنیم در قضاوتش ، در عرض می کنم پاکسازی آنجا مسامحه بکنیم ، تا آخر ما گرفتار هستیم قضاوتمان گرفتار است - عرض می کنم که !!! ارتشمان هست ، همین طور همه سازمان ما هست . ما باید از حالا به بعد اینطور رفتار نکنیم که تا حالا کردیم ، تا حالا خطا کردیم ، این خطا را باید جبران بکنیم و باید با کمال قدرت تمام این کارها عمل بشود و ما با هیچ کس قوم و خویشی نداریم . ما با اسلام ، مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را می خواهیم جاری بکنیم . اگر در وزارتخانه ای ، اگر در جائی احکام اسلام بخواهد جاری نشود ، ما در وزارتخانه را می بندیم . وزارتخانه ای که ضرر داشته باشد برای اسلام ، برای حکومت اسلامی ، به چه درد ما می خورد . بودجه را تصویب می کند شورا ، آقای مثلا وزیر بودجه نمی دهد ، آنجا به هم می خورد ، آن وضع به هم می خورد . وضع

اینطوری است که اشخاصی هستند افکارشان افکار انقلابی نیست افکاری است که می گویند نه ، ما باید حالا با مسامحه ، با چه ، با چه رفتار کنیم .

ما اسلام را می خواهیم و از ملی گرائی سیلی خورده ایم

این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در راس وزارتخانه ها نباشند و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد ، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند الا اینکه وزیری باشد که کارآمد باشد ، اسلامی باشد ، مسامحه کار نباشد ، انقلابی باشد تا یک مملکتی ما دستمان باشد . اگر بنا باشد اینطوری باشد باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای اصل همه مسائل را بگیریم . آقایان سر یک ملی شدن چیز ، امروز دیدید که التماس می کنند که بگذارید یک قدری بگذرد ، یک قدری بگذرد ببینیم ملی چطوری است . ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم . من نمی خواهم بگویم که در زمان ملیت ، در زمان آن کسی که اینهمه از آن تعریف می کنند ، چه سیلی به ما زد آن آدم ، من نمی خواهم بگویم که طلبه های مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان ، همانطور که در زمان پهلوی بستند که من و آقای حائری بالای سر این جوان هائی که از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند ، رفتیم و اطباء جرات نمی کردند بنویسند این زخمی شده است . بروند کنار اینها ، بروند گم بشوند اینها ، اینها منحل باید باشند . ما نمی توانیم تحمل کنیم به اینکه هر کس هر جوری دلش می خواهد

(خیر ، من دلم می خواهد که حالا دموکرات باشد ، من دلم می خواهد که ملی باشد ، من دلم می خواهد که ملی و اسلامی باشد) ما از اینها ضربه دیده ایم ، ما اسلام را می خواهیم ، غیر اسلام را نمی خواهیم ، مجلس باید اسلامی باشد ، مجلس باید افکارش افکار اسلامی باشد تا ما بتوانیم چه بکنیم . من نمی توانم تحمل بکنم که اینقدر ما جوان هایمان از بین بروند برای اینکه ما مسامحه داریم می کنیم مسامحه ها از کار باید بروند و باید حالا که مجلس تاءسیس شد و مجلس رسمیت پیدا کرد ، همه امور باید بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد و با جدیت و با قاطعیت و بدون مسامحه ، هر کس خلاف کرد بخواهند او را و اگر خلافی واقعا کرده بدهند او را دست دادگاه ها و دادگاه ها محاکمه اش کنند .

از اینجهت حالا عرض می کنم تمام کمیته ها در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد ، تمام سپاه پاسداران در سرتاسر کشور باید به قدرت خودش باقی باشد ، تمام دادگاه های انقلابی در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد . باید دادگاه ها با همان قدرت باشند منتها بر شماهاست ، بر آقایان است که اگر چنانچه یک قاضی نمی تواند قضاوت بکند یا منحرف است ، عوضش بکنید اما اینها باید ، این نهادهای انقلابی تمامش باید بدون اینکه دستی به آنها زده شود تمام اینها باید سر جای خودش باشد و کارها به طور انقلابی بگذرد . ما نمی توانیم

این کارها را به آنطوری که فرض کنید که حالا دادگستری سابق می خواسته بگذراند بگذرانیم . این انقلاب است انقلاب غیر آنطوری است و ما خطا کردیم ، انصافا خطا کردیم که اینطور عمل کردیم . از این به بعد باید این خطا نشود و عمل شود ، به طور قدرت عمل بشود ، به طور قاطعیت عمل بشود . این حرفی است که من عرض می کنم ، آقایان هم البته موافقند با همین حرف ، از اول هم موافق بودید و باید از این به بعد هم این عمل همین طور باشد .

تاریخ 30/4/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای نگهبان

شورای نگهبان باید ناظر بر قوانین مجلس باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

شما ناظر بر قوانین مجلس باید باشید و باید بداند که به هیچ وجه ملاحظه نکنید . باید قوانین را بررسی نمائید که صد در صد اسلامی باشد . به هیچ و جه گوش به حرف عده ای که می خواهند یک دسته کوچک مردم ما خوششان بیاید و به اصطلاح مترقی هستند ، ندهید ، قاطعانه با اینگونه افکار مبارزه کنید . خدا را در نظر بگیرید . اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست ، نه مردم . اگر صد میلیون آدم ، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آنان حرفی می زنند که بر خلاف اصول قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید و لو اینکه تمام بر شما بشورند . انبیا همین طور عمل می کردند ، مثلا موسی در مقابل فرعون مگر غیر از این کرد ؟ مگر موافقی داشت ؟ بحمدالله مجلس ما

مجلسی است اسلامی و قوانین خلاف اسلام تصویب نخواهد شد ولی شما وظیفه دارید ناظر باشید . خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقی ندهید . خدا انشاءالله با ماست . اگر ما عملمان برای خدا باشد ، خدا ما را موفق می کند .

سپس یکی از فقهای شورای نگهبان راجع به تغییر نام مجلس شورا گفت ، که امام در پاسخ فرمودند . این تغییر نیز چون ماده ای تصویب نشده است که نام مجلس ، مجلس شورای ملی باشد ، بلکه تازه مجلس می خواهد نامی برای مجلس شورا انتخاب کند و انتخاب می نماید . چقدر بگویم از این حرف ها نترسید . اینها حالا که دیدند نمی توانند به طور کلی منکر اسلام شوند می خواهند نام اسلامی به آن اضافه کنند ، بعدا نام اسلامی را حذف کنند و بروند سراغ حرف های خودشان . محکم باشید و به چیزی به جز اسلام و قرآن اصولا فکر نکنید .

تاریخ : 31/4/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان مهاجرین نوسود و فرماندار وفرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان پاوه .

همه مسلمان های شیعه ، سنی ، حنفی ، حنبلی و اخباری با هم برادر هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ای از مسلمانان سنی ، یک دسته حنفی و دسته ای حنبلی و دسته ای اخباری هستند . اصلا طرح این معنا ، از اول درست نبود . در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند ، این مسائل نباید طرح شود . ما همه برادر هستیم و با هم هستیم منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید

از علمای خود کردید و شدید حنفی ، یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند اینها شدند شیعه . اینها دلیل اختلاف نیست ، ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم . ما همه با همه برادریم . برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند . امروز اختلاف بین ما ، تنها به نفع آنهائی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق . آنها می خواهند نه این باشد نه آن ، راه را اینطور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند . ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم . امیدوارم که شما در این جمهوری که مال خودتان است به یک دسته خاص ، چون جمهوری اسلامی است هیچ خدشه ای واقع نشود . موفق و مؤ ید باشید . و البته راجع به این مسائلی که در کردستان و یا در اطراف منطقه شما هست این مسائل حل می شود و می آیند اصلاح می کنند و تمام می شود . من دعاگوی تمام شما هستم و امیدوارم که همه ما در زیر سایه اسلام و بیرق توحید ، با هم مقابل آنهائی که برادرهای ما را در آنجا بازی دادند و کشاندندشان به جاهای دیگر بایستیم و البته اعلام شده است که هر کدام به آغوش اسلام

برگردند و اسلحه را زمین بگذارند ، از خود ما هستند و همانطور که من اسلحه ندارم دعاگوی شما هستم آنها هم اسلحه نداشته باشند . هیچ ابدا اختلافی نیست و دیگر تعرضی بوجود نخواهد آمد . موفق باشید انشاءالله .

تاریخ : 1/5/59

نامه بنی صدر به محضر امام خمینی

بنی صدر طی ارسال نامه ای به محضر امام امت ، حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی را برای مقام نخست وزیری پیشنهاد می کند و از امام در این مورد نظرخواهی می نماید .

پاسخ امام :

بسمه تعالی

بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند . احمد خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی بهتر می تواند خدمت کند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/5/59

بیانات امام خمینی در جمع جانشین ستاد مشترک و فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی

ما امروز در همه ارگان های دولتی احتیاج به تقویت داریم

بسم الله الرحمن الرحیم

من بسیار متاءسفم از اینکه گاهی به واسطه خیانت یا ندانم کاری های بعضی از ارتشی ها ، این بهانه به دست اشخاص فاسد می دهد که ارتش را تضعیف کنند . ما امروز در همه ارگان های دولتی و ملی احتیاج به تقویت داریم . این مسائلی که گاهی می شود ، تضعیف ارتش و ژاندارمری و قوای مسلح است ، این از جانب ملت نیست ، این از جانب آن گروهی های است که می خواهند تضعیف کنند روحیه همه ارتش را و همه ملت را که دنبال این اگر خدای ناکرده مطلبی واقع شود ، آنها تضعیف شوند و این موجب تاءسف است . و امروز مملکت ما با این وضعی که دارد احتیاج به همفکری دارد و همکاری احتیاج به نظم دارد اگر در یک کشوری نظامش تحت قواعد و تحت مسائلی که در نظام مطرح است ، از اینکه فرمانده وقتی فرمان داد باید اطاعت شود ، فرمانداه کل قوا وقتی امری کرد باید اطاعت شود ، فرماندهان هنگ ها و یا سایر جاها وقتی امر کردند باید اطاعت شود ، اگر این معنا نباشد در نظام

، این نظام نیست دیگر . اگر یک نظامی خودش بین خودش یک بی نظمی ها باشد ، اگر قوای مسلح در بین خودشان هماهنگی نباشد ، ما نیز توقع نداشته باشیم که کشور ما به پیش برود . تمام این مسائل را برای ما پیش می آورند . صد نفر یا دویست نفر فرض کنید که در یک گروهی وقتی فاسد شدند و خیالی داشتند ، در عین حالی که خود ارتش با قدرت جلو آنها را گرفته است و کشف اینطور توطئه ها را کرد و همین طور پاسدارها هم کمک کردند و همه با هم این توطئه را خنثی کردند ، نباید در نظر اشخاص بیاید که ارتش ما چطور است . این ارتش ما همان است که خودش این کار را کرده و همان است که خودش کردستان را و جاهای دیگر را به قوه خودش و با هماهنگی با سپاه پاسداران کارها را انجام داده اند . من متاءسفم از اینکه هر جا انسان نگاه می کند و دست می گذارد اشخاصی هست در آن و یک عده اقلیت هایی هستند در آن که می خواهند ضایع کنند آنها را ، حتی در مجلس ، دولت که می خواهند تعیین کنند ، یک جور برخوردهایی من می بینم که این برخوردها ، برخوردهایی نیست که موافق با صلاح کشور باشد و موافق با اسلام باشد . ما امروز اگر چنانچه همه این ارگان ها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند ، باید در انتظار مصیبت باشیم . باید ارتش با کمال قدرت کار بکند و تمام

قوایی که در تحت نظم هستند و در تحت قوای بالا هستند و در تحت درجه دارها و افسرهای بالا هستند و

فرماندهان هستند ، اینها باید اطاعت بکنند . امروز اطاعت از بالا دست ها یک امر شرعی است ، یک مطلبی نیست که مثل سابق باشد بتوانند از زیر آن در بروند و مانعی نداشته باشد . امروز یک کسی است که بالای سر همه است و آن خدای تبارک و تعالی است که همه چیز را در ظاهر و باطن می بیند . اگر بخواهد این مملکت از این آشفتگی هایی که حالا مثلا هست جلوگیری بکند ، جز اینکه هم قوای مسلح با هم و هم مجلس با دولت ، با رئیس جمهور ، با امثال ذلک با هم ، اگر چنانچه تشریک مساعی با هم نکنند نباید توقع داشته باشند که مملکت به پیروزی نهائی برسد . ما که الان پیروزی نهائی را به دست نیاورده ایم .

برای پاکسازی توطئه گران مفسد باید همه دست به دست هم بدهند

ما الان یک قدرتی را که مانع بود از اینکه ما هر کاری را بکنیم ، از بین برده ایم . در آن هم ، هم ارتش سهیم بوده است ، هم سپاه پاسداران و هم ملت و هم سایر قوای انتظامیه سهیم بوده اند در این امر . ما نباید این چیزی که اینها سهیم بوده اند در آن ، قدرشناسی نکنیم . ما باید قدرشناسی بکنیم . اگر یک وقتی در بین مثلا روحانیون که دارای مثلا چقدر جمعیت است ، اگر بنا شد صد نفر از آنها ساواکی از کار در آمدند ، نباید روحانیون را ما بشکنیم . اگر

در بین مثلا فرض کنید که ارگان های دیگر دولتی یک یا چند نفر ساواکی بمانند ، نباید ما بگوئیم ، همه آنجا را بگوئیم که برخلاف هستید . البته در یک رژیمی که تقریبا پنجاه ، شصت سال حکومت کرده است و مغزها را به جوری تربیت کرده است که مطابق میل خودشان باشد ، توقع این نیست که فورا جمع کنند و همه چیز درست شده باشد ، توقع این است که الان همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه هم پاکسازی بشود و هم شناسائی بشوند اشخاصی که مثلا در صدد توطئه هستند یا بوده اند و آنهایی که شناسایی شدند ، خودشان تحویل بدهند این را . کرارا من گفته ام که اگر چنانچه مثلا در ارتش اشخاصی هستند که برخلاف موازین هستند یا توطئه ای در کار دارند ، یا از طاغوت هستند ، یا اعتقادات آنها مضر است ، یا عمل آنها عمل فاسد است ، خود ارتش باید آنها را پاکسازی بکند و اگر دادگاه بخواهند از ارتش ، باید ارتش اطاعت کند و خود دادگاه ها هم مستقیما نروند ، پاسدارها هم مستقیما نروند . نباید یک هرج و مرجی پیش بیاید که ما برای هرج و مرج از بین برویم .

باید قوا همه با هم باشند و مراتب محفوظ باشد و سلسله مراتب محفوظ باشد و قدرت ها همه با هم باشند ، از بالاها حرف شنوی کنند ، از رئیس کل قوا حرف شنوی کنند ، از رئیس هایی که هر کدام قوایی دارند حرف شنوی کنند تا یک مملکتی بشود با نظم

. خارجی ها می خواهند که ما اینطور باشیم که هیچ نظمی نداشته باشیم و مثل جنگل با هم رفتار بکنیم تا اینکه بهانه به دست بیاورند که اینها احتیاج دارند که اینجا قیم برایشان معین کنند . ما باید الان با هوشیاری ، تمام ملت دنبال سر دولت و رئیس جمهور و ارتش و ژاندارمری و پاسبان ها و پاسدارها باشد و همت ملت ، و یک مملکتی که ملتش دنبال سر قوای انتظامی و قوای مسلحش باشد هیچ آسیبی نمی بیند .

اگر چهار نفر آدم در جائی فاسد شد این دلیل نیست که همه فاسدند . خوب در بین روحانیون هم فاسد هست ، حالا باید بگوئیم که همه روحانیون فاسدند ؟ ! در بین تجار هم فاسد هست ، حالا باید بگوئیم همه تاجرها فاسدند ؟ ! البته در هر جمعیتی یک اشخاص فاسد هست . البته ارتش موظف است که پاکسازی بکند و اهمال نکنند که این اشخاصی که با ما نظر دارند ، نظر سوء دارند و می خواهند توطئه کنند (بگوئید ارتش اعتنائی ندارد به اینکه پاکسازی شود) برای اینکه تضعیف کنند ارتش را ، ارتش باید پاکسازی بشود . خودتان باید شناسائی بکنید و همین طور ژاندارمری باید شناسائی بکند و همین طور پاسدارها و همه . این یک مساءله ای است عمومی و یک مملکتی است مال همه شماها . مملکت الان مال خود شماست اینطور نیست که مثل سابق باشد که شماها زحمتش را بکشید ، منافعش را امریکا و شوروی ببرند . حالا شما هر زحمتی بکشید ، منافعش را ملت شما و خود شما

می برید .

ما باید خودمان را فانی کنیم تا مکتبمان پیش برود

بنابراین باید همه این قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقویت بکنند همدیگر را . مجلس باید تقویت بکند همه قوای مسلحه را ، دولت را ، رئیس جمهور را تقویت بکند ، رئیس جمهور هم باید تقویت بکند اینها را . ارتش باید از رئیس جمهور اطاعت بکند چون رئیس کل قواست ، رئیس جمهور هم باید با آنها پدرانه رفتار بکند . اسلام است ، اسلام وضعش غیر از آن چیزهای دیگری است که می خواهند قدرت نمائی بکنند و خودنمایی بکنند و هر کس خودش را نمایش بدهد . ما همه باید خودمان را فانی کنیم و همه ما دنبال این باشیم که مکتبمان پیش برود ، نه دنبال این باشیم که خودمان پیش ببریم . ما فردی نداریم ، ما هر چه هستیم مکتبمان هست . وقتی مکتب مطرح است من و شما و آقا و دیگران ، همه ارگان دولتی و همه اینها باید خود را کنار بگذارند دنبال مکتب باشند ، خودشان را فانی کنند در مکتبشان همانطور که در صدر اسلام بوده است . صدر اسلام این مسائل نبوده است که هر کسی بخواهد خودش را پیش ببرد ، هر کسی می خواسته مکتبش را پیش ببرد . از این جهت پیش هم بردند ، در عین حال که ضعیف بودند قوای بزرگ را از بین بردند .

حالا الحمدلله شما قوی هستید ، سی و پنج میلیون جمعیت پشت سر شماست ، شما از چه می ترسید ، از هیچ چیز نباید بترسید . سی و پنج میلیون جمعیت امروز پشت سر شماست که

اگر خدای نخواسته اگر صدایی در یک جائی بلند بشود این سی و پنج میلیون جمعیت همه با هم همصدا پشتیبانی می کنند از شما . بنابراین نباید ما بترسیم از اینکه توطئه در کار است . باز هم توطئه در کار است ، باز هم هست . نخیر هیچ توطئه ای ، هیچ کاری نمی توانند بکنند . اینها همه قدرت خودشان را روی هم گذاشته اند و الحمدلله شکست خورند و رفتند سراغ کارشان و بعد هم به این زودی ها نمی توانند خودشان اجتماع کنند ، دنبال این هستند که یک سوراخی پیدا بکنند و فرار کنند . نترسید از اینکه گفته می شود باز هم توطئه است یا فرض کنید بختیار در خارج است . اینها می خواهند روحیه ها را سست کنند و ما را تضعیف کنند و به واسطه تضعیف اگر یک وقتی بعد از پنج سال دیگر توانستند یک کاری بکنند ، ما ضعیف باشیم .

برای پیشرفت کشور باید در عین همراهی با هم ، هر کس وظیفه قانونی اش را انجام دهد

لکن وقتی یک ملت همراه است با هم ، امروز قضیه ، قضیه ملت است ، شما به عنوان ملت هستید ، شما الان جدا از ملت نیستید ، شما آن هستید که وقتی وارد می شوید پیش ملت ، برای شما گل می بارند و ملت هم این است که شما به او نمی خواهید زور بگوئید ، شما با ملت برادر هستید و همه با هم هستید . باید همه این قوا دستشان را به هم بدهند . این یک واجب شرعی است برای همه .

یک واجب شرعی است برای وکلای مجلس که با دولت و با رئیس جمهور همراهی

کنند ، این یک تکلیف شرعی است برای رئیس جمهور و دولت که باید با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند . اگر هماهنگ باشیم ما برده ایم و اگر بنا باشد هر کس از یک طرف بدود ، او بخواهد خودش را نمایش بدهد و او بخواهد خودش را نمایش بدهد ، هر کس بخواهد یک طرف برود ، پاسدارها بخواهند فرض کنید دخالت در ژاندارمری بکنند ، ژاندارمری بخواهد دخالت در کار پاسدارها بکند ، آنها بخواهند در ارتش دخالت بکنند ، کمیته ها بخواهند در جاهای دیگر دخالت بکنند ، فاسد می شود کار . هر کسی باید کار خودش را خوب انجام بدهد . اگر یک مملکتی همه گروه هایی که هستند ، همه جاهائی که اشخاص هستند و گروه ها هستند ، کار خودشان را خوب انجام دهند ، یک مملکت منظم می شود ، یک مملکتی می شود که پیشرفت می کند اما اگر بخواهد هر کس در کار دیگری دخالت بکند ، من بیایم در کار شما دخالت بکنم شما بیائید در کار من دخالت کنید ، نه من می توانم کارم را انجام بدهم نه شما می توانید کارتان را بکنید . این یک وظیفه شرعی الهی است که من به همه می گویم ، نه مخصوص شما ، برای همه است این ، برای پاسدارهاست ، برای پاسبان هاست ، برای ارتش است ، برای ژاندارمری است ، برای مجلس است ، برای دولت است ، برای رئیس جمهور است . این یک مساءله شرعی است . همه مکلفند شرعابه اینکه این کار را انجام بدهند

و این چیزی که من می گویم این است که لازم است این و باید بشود ، هر کدام به وظایف قانونی خود باید عمل کنند . قانون برای همه وظیفه معین کرده . اگر یکی دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت به کار دیگری بکند ، برخلاف شرع عمل کرده و آنوقت ممکن است که برخلاف شرع وقتی عمل کرد از باب نهی از منکر نسبت به او کاری انجام دهند . آقای رئیس جمهور همان کاری که قانون برایش معین کرده ، آن همان کارهای مهمی که قانون برای او آورده ، آن کار را خوب انجام دهد . مجلس آن وظایفی را که قانون برایش معین کرده همان را درست بکند ، دیگر مجلس دخالت نکند در اجراء قوه مجریه و قوه قضائیه . قوای قضایی سرجای خود کار قضایی را انجام دهند و این کار مهمی است . قوای مقننه باید کار تقنینیه شان را انجام بدهند و این کار مهمی است . دولت مجری است و باید کار خودش را انجام بدهد و این کار مهمی است . ارتش باید کار خودش را انجام بدهد به آن حدودی که موظف است و این کار مهم است . اگر بنا باشد هر کدام در کار یکدیگر دخالت بکنیم که این مملکت نمی شود . یک بازاری بیاید در ارتش دخالت بکند ، یک بازاری در فتوا دخالت بکند ، نمی شود ، نمی شود این . ارتش بیاید در فتوا دخالت بکند ، اهل فتوا بیایند در ارتش دخالت بکنند ، این معنایش این است که هیچ کدام کار خودشان

را نمی توانند انجام دهند .

در عین حالی که از همه شما تشکر می کنم لکن به شما تذکر می دهم که نظم را حفظ کنید ، سربازها نظم را حفظ کنند ، پاسدارها نظم را حفظ کنند ، پاسبان حفظ بکنند ، اگر نظم حفظ نشود مملکت ما ممکن است خدای نخواسته آسیب ببیند و من امیدوارم که دیگر آسیبی برای این مملکت واقع نشود برای اینکه ما برای خدا می خواهیم انجام وظیفه کنیم و خدا را همه در نظر داشته باشید . خدا حاضر است ، ناظر است ، اعمالتان را می بیند . شما تنبه پیدا کنید از اینهائی که در این مملکت آن قدرت ها را به خرج دادند و آن فسادها را ، حالا هم در بستر بیماری افتاده اند الان برایشان مرگ عروسی است . توجه داشته باشید به اینکه یک عالم دیگری در کار است . ما مسؤ ول هستیم پیش خدای تبارک و تعالی ما امانت داریم الان ، اسلام و کشور اسلامی امانت است پیش ما ، این امانت را هر یک از ما اگر بخواهیم یک خلافی در آن بکنیم خیانت است و جواب باید بدهیم . در پیش اسلام این نباشد که هر کدام دیگری را بکشیم ، هر کدام مفسده دیگری را ، فساد دیگری را بگوئیم . باید همه ما دست به دست هم بدهیم ، هم پاکسازی با کمال قدرت و هم دوستی و مهربانی با کمال قدرت . انشاءالله خدا همه شما را حفظ کند موفق و موید باشید و اینکه مملکت تان را خودتان انشاءالله به پیش ببرید

. پیش خدا همه ما روسفید باشیم انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/5/59

بیانات امام خمینی در جمع علما و روحانیون مناطق ترکمن صحرا ، گنبد ، کلاله ، مراد تپهو گالیکش

جمهوری اسلامی باید بر وفق موازین شرعی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از برکات این نهضت این است که ما سابقا با آقایان ، علماء بزرگی که در اطراف کشور بودند ، ملاقات نمی کردیم و نمی شناختیم ولی حالا از نزدیک می آیند ملاقات و زیارتشان می کنیم و به آنها دعا می کنیم و از آنها هم دعاخواهیم . آنچه که راجع به این گروه هائی که به عناوین مختلف در اطراف شما هستند ، نوشتید ، مع الاسف اینها در همه ایران هستند و اینطور که احساس می شود در بین اینها اشخاصی هستند که می خواهند کاری بکنند که این نهضت را در بین مردم ایران بد جلوه بدهند . ما همانطوری که تاکنون قلم ها و صحبت ها به صورتی واقع می شده است که می خواسته اند این نهضت را در خارج از کشور بد جلوه بدهند ، حالا می فهمیم این گروه های مختلفی که در اطراف ، به اسم های مختلف مشغول فعالیت هستند و به اصطلاح خودشان گروه های اسلامی هستند ، افراد غیر اسلامی در آنان وجود دارد و بنای آنها بر این است که در خود کشور هم مردم را به نهضت بدبین کنند . باید وقتی که مجلس شروع به کار کرد ، مسائل و کارهای شما ، این گروه ها ، در مجلس انعکاس پیدا کند و مجلس آنها را بخواهند ، از آنها باز خواست نمایند . این منحصر به گنبد و اطرف گنبد نیست

، هر جایی که الان آنها مشغول فعالیت هستند ، گاهی فعالیت های برخلاف موازین شرع صورت می گیرد .

جمهوری اسلامی باید بر وفق موازین شرعی باشد . الان از طرف آیت الله آقای گلپایگانی ، آقازاده شان آمده بود اینجا ، ایشان هم راجع به این مسائل ناراحت هستند ، سایر علماء اسلام هم ناراحت هستند . باید مجلس رسیدگی کند و افرادی که بنای آنها بر این است که به اسم اسلام کارهایی انجام دهند که برخلاف اسلام است و یا موافق با مارکسیسم و کمونیسم است ، جلوی آنها را بگیرد . دولتی که حالا انتخاب خواهد شد باید افرادی باشند که به اسلام عقیده داشته باشند و گرایش به مکتب های انحرافی نداشته باشند . در هر صورت مسائلی است که باید درست طرح کند و مجلس رسیدگی نماید و اگر چنانچه چیزی برخلاف موازین شرع از مردم اخذ شده است ، برگردانند و اگر اشخاصی بر خلاف اسلام عمل کرده اند ، تربیت و بازخواست شوند . امیدوارم که انشاءالله در این مجلس که اکثرا افرادش مردم صالحی هستند و شورای نگهبان هم از علما هستند ، به این امور رسیدگی کنند و طرح هایی که دولت می دهد و چه طرح هایی که دولت قبلا داده است باید در مجلس رسیدگی بشود ، هر طرحی که مخالف با اسلام است باید رو بشود . امیدوارم مجلس به این امور رسیدگی کند . من هم پیشنهاد به آنها می کنم که رسیدگی صحیح کنند و هر یک از پیشنهاداتی که قبلا شده و آن چیزهایی که گذشته است ، اینها

بخوانند و مطالعه کنند و شورای نگهبان هم مواظبت بکند که هیچ کلمه ای مخالف با اسلام نباشد . ما می خواهیم جمهوری اسلامی و اسلام باشد . امیدوارم که همه شما موفق باشید و در این ماه مبارک رمضان از برکات لیله القدر محروم نباشید . خداوند همه شما را انشاءالله حفظ بکند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/5/59

بیانات امام خمینی در دیدار با اسقف هیلارین کاپوچی

آقای پاپ باید طرفدار مظلومان باشد ، نه ظالمان بسم الله الرحمن الرحیم

این دفعه دومی است که آقای پاپ برای من کاغذ می دهند و اشخاص را می فرستند . دفعه اول برای آن لانه جاسوسی بود که جوان های عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزی که در ایران به اسم سفارت آمریکا هست سفارتخانه نیست و اشخاصی که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند بلکه جاسوسانی هستند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز هستند و برای ضرر ملت ما ، کشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقای پاپ شاید ندانسته توصیه کردند برای آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتی به ایشان دادم . و این دفعه برای مدارس خودشان به اسم مدرسه اندیشه کاغذ نوشته اند و رسول فرستاده اند و از ما سفارش خواسته اند برای اینکه مدارسشان در اینجا باشد . ما با نصاری و با یهود و با سایر اقشار ملت ها هیچ دشمنی نداریم و از مدارس به هیچ وجه جلوگیری نمی کنیم ، مادامی که مدرسه باشد و برای تعلیم و تعلم باشد ، حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح علیه السلام یا دستورات دیگران ، لکن اگر ما فهمیدیم که

در ایران مدارس طور دیگری هست ، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسی است ، نمی توانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس ، یک امور دیگری انجام بگیرد و البته این با دولت است که در این موضوع تاءمل کند و این موضوع را درست بررسی کند . اگر چنانچه مدارس ، مدارس همانند ، برای تعلیم و تربیت هستند ، هیچ ممنوعیتی ایجاد نخواهد شد و اگر چنانچه خدای نخواسته این مدارس هم یک وضع دیگری دارند و به اسم مدارس هستند ، آن هم ملت ما تحمل می کند و ما نمی توانیم تحمل کنیم و من باید این مطلب را برای آقای پاپ به وسیله شما پیام بدهم که شما آیا از اوضاع این آمریکا و این اشخاصی که خودشان را منتسب کرده اند به مسیحیت بی اطلاع هستید یا اینکه مطلع هستید و بدون اینکه توجهی به آن بکنید از آن می گذرید ؟ آیا شما مطلع هستید که ما پنجاه سال در تحت سلطه انگلیس و آمریکا تمام هستی مان به باد رفت ؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطه ای که توسط رضاخان ، انگلیس ها به ما تحمیل کردند و توسط محمدرضا که انگلیس ها و آمریکائی ها و شوروی ها به ما تحمیل کردند ، اینها چه کردند با مملکت ما ، با کشور ما ؟ شما آیا داد مظلوم ها را هیچ وقت بنای تان هست که گوش کنید ؟ یا همان فریاد ظالم ها را به آن ترتیب اثر می دهید

؟ شما می دانید که با

این جوان های ما ، با این دخترها و پسرهای دانشجوی ما الان آمریکا چه می کند و پلیس آمریکا با آنها چه کرده است ؟ می دانید که خائن هائی که می خواستند در امریکا بر ضد کشور مظلوم ما میتینگ بدهند و تظاهر کنند پلیس امریکا حمایت از آنها کرد و آنها کارهای خودشان را کردند و وقتی دانشجویان مسلمان ما که می خواستند آنها هم یک تظاهری بکنند و مظلومیت ملت ما را برسانند پلیس آمریکا چه کرد با آنها ؟ آیا آقای پاپ می دانند که الان جوان های ما در غل و زنجیرند با دنده های شکسته ، بعضی در حال بیهوشی هستند و دخترهای جوان ما در حبس ، در غل و زنجیر هستند و بعضی در حال بیهوشی ؟ ایشان این مسائل را اصلا توجه به آن دارند ؟ توجه به این دارند که حضرت مسیح علیه السلام با بشر چه جور بود و شما که مدعی نیابت از او هستید توجه به این مسائل هیچ نمی کنید ؟ کاش یک پیکی هم برای کارتر ایشان می فرستادند . کاش شما را می فرستادند با یک نامه ای پیش کارتر که با این جوان هایی که می خواهند احقاق حق بکنند ، خواهند مظلومیت ملت ما را اظهار کنند ، آنها را گرفته اند و از حبسی به حبس دیگر می برند و دست و پای آنها را غل زده اند ، زنجیر زده اند و دنده آنها را با چکمه شکسته اند و الان هم آنها در زیر زنجیر آنها و در

زیر چکمه دژخیمان کارتر و امریکا از بین دارند می روند . من چطور جواب ملت را بدهم که ملت ما اگر بگویند که این روحانیت مسیح در خدمت ابرقدرت هاست ، ما چطور جواب آنها را بدهیم ؟ من متاءسفم که نمی توانم جواب اینها را بدهم برای اینکه اگر من بخواهم دفاع کنم از روحانیت مسیح ، علائمی که در کار است ، شواهدی که در کار است ملت ما برای ما آن شواهد را به رخ ما می کشند . چرا باید ایشان در این مدت طولانی که ما در زیر رنج بودیم و جوان های ما را در خیابان های ایران می کشتند و خون آنها را روی آسفالت ها جاری می کردند ایشان یک کلمه سفارش اینها را نکنند ؟ این تبعیض را چرا ایشان قائل هستند ؟ مگر حضرت مسیح تعلیماتش تعلیمات تبعیضی است ؟ مگر حضرت مسیح با یک طایفه خوبند و آن ثروتمندان ؟ و با طایفه دیگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصی که بیچاره و فقیر هستند ؟ که شما دارید این کار را می کنید . من می دانم که مذهب مسیح این نیست و هر کس که دنبال مسیح باشد باید حامی مظلومان باشد و باید با ابرقدرت ها مقابله کند ، همانطوری که کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرت مخالفت کند و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد . چرا باید آقای پاپ احوالی از این دخترها و پسرهایی که امروز ، الان که من دارم با شما صحبت می کنم در حبس ها و زنجیرها

و گرفتاری ها و شکنجه ها بسر می برند ، ایشان یک کلمه راجع به این مسائل صحبت نکنند ؟ چرا نباید به این اشخاصی که خودشان را مسیحی می دانند و خودشان را اهل کلیسا می دانند یک کلمه نگویند که که شما مسیحی هستید چرا این کارها را می کنید ؟ من جواب این مظلوم ها را چه بدهم ؟ اینها که به ما اشکال می کنند که شما طرفدار روحانیت هستید و این روحانیت هیچ کلمه ای در مقابل قدرت های بزرگ و ظلم هایی که بر مردم می شود ، بر مظلومین می شود ، حتی ظلم هائی که بر خود اشخاصی که در آمریکا هستند می شود ، یک کلمه صحبت نمی شود و یک پیام فرستاده می شود و یک رسول فرستاده نمی شود لکن وقتی که یک لانه جاسوسی را ما می گیریم که جاسوسیتش مسلم است ، ایشان رسول می فرستند و نامه می فرستند و حالا هم که مدارس اینجا ، مدارس علمی شان اینجا هست و اشخاص می گویند (من این را مطلع الان نیستم ) اشخاص که رفته اند و دیده اند می گویند اینجا هم مرکز تعلیم و تعلم نیست بلکه مرکز دیگری است ، الان ایشان حالا باز نامه فرستاده اند و سفارش کرده اند . مگر ما با علم مخالفیم ؟ مگر ما با تعلیمات مخالفیم ؟ مگر ما با مدارس مخالفیم ؟ با مدارس نصاری ، با مدارس زرتشتی ، با مدارس یهود ما کی مخالف هستیم ؟

اما اگر مدارس جور دیگری باشند ، ما نمی توانیم تحمل بکنیم .

ایشان اول باید ببینند این مدارس چه بوده است ، بفرستند اشخاص را مشاهده کنند که این مدارس چه وضعی داشته است که دولت ما نتوانسته تحمل کند و البته این با دولت است لکن آنچه که من به شما می گویم که به آقای پاپ بگوئید این است که شما رویه خودتان را که روحانی هستید عوض کنید و با مظلومین و با اشخاصی که زیر چکمه امریکا دارند از بین می روند و با این دختر و پسرهای جوان ما که الان در حبس های آمریکا بسر می برند و آنها را از یک حبسی به حبس دیگر و اخیرا در یک سلول های منفرد آنها را حبس کرده اند ، بپرسند چرا این کار شده است . چرا گوشمان نمی شنود یک وقت از آقای پاپ که طرفداری مظلومینی که مال ایران هست یا افرادی که در خود مملکت آمریکا هست و تحت ظلم و شکنجه هستند یک بازخواستی نمی کند ؟ شما از قول من به ایشان سلام برسانید و بگوئید که این رویه را طرد بکنید ، شما طرفدار مظلوم باشید ، شما طرفدار باشید از اشخاصی که چپاول شده اند ، مظلومند ، زیر چکمه هستند ، شما از این جوان ها و دخترها و پسرهای ما که الان در زیر چکمه دژخیمان آمریکا هستند طرفداری کنید ، به این اشخاصی که اظهار تبعیت از شما می کنند دستور بدهید که اینها را رها کنند . ما نمی توانیم دیگر زیر بار امریکا برویم . امریکا اگر تمام افراد ما را هم از بین ببرد ، دیگر نمی تواند

در اینجا بیاید منافع خودش را جبران کند و منافع خودش را تاءمین کند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شکنجه و اختناق قرار بدهد . امریکا باید این را بداند که دیگر گذشته است از اینکه او خیال بکند که می تواند باز در ایران با این شیطنت ها برگردد و آقای پاپ هم سفارش کند به این امریکا که نکنند اینطور با بشر ، اینطور دژخیمی نکنند با بشر ، اینطور ظلم نکنند به بشر . بشر اشخاصی هستند که عبادالله هستند ، بندگان خدا هستند ، با بندگان خدا اینطور نکنند ، اینقدر ظلم نکنند ، اینقدر ستم نکنند . من امیدوارم که آقای پاپ به وظیفه دینی خودشان ، به وظیفه مسیحیت خودشان عمل کنند و این کارهایی که دژخیمان امریکا می کنند و پلیس امریکا می کنند جلوگیری کنند . و ما در مقابل امریکا ایستاده ایم تا آخر و نخواهیم گذاشت امریکا باز برگردد یا آن اشخاصی که تبع او هستند برگردند و ملت ما تا آخرین نفس برای دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت .

والسلام علی من اتبع الهدی

تاریخ : 15/5/59

بیانات امام خمینی به مناسبت روز جهانی قدس

اگر مسلمین با هم اتفاق پیدا بکنند هیچ مصیبتی پیش نمی آید

بسم الله الرحمن الرحیم

روز قدس را باید مسلمان ها زنده نگه دارند . من کرارا راجع به طمع اسرائیل تنبه داده ام که اسرائیل اینطور که اکتفا کند به آن زمین هائی که غصب کرده است ، حالا دیدید که پایتخت خودش را در قدس قرار داده است . و تمام این چیزهائی که از آمریکا و از طرفدارهای حقوق بشر و از این محافل و مجالسی که

در خارج هست ، اینها تمام یک شعرهای غیر موزون است و لهذا می بینید که انکار می کنند و اسرائیل هیچ اعتنا نمی کند ، تنبه می دهند ، اسرائیل آنها را محکوم می کند . این برای این است که مساءله ، مساءله جدی نیست اینطور نیست که آمریکا جدا مخالف باشد با اینکه پایتخت اسرائیل در قدس باشد و معذلک اسرائیل بتواند یک همچو کاری بکند ، اینها همه یک مانورهائی است که می دهند ، یا مثلا مجالس حقوق بشر و مجالس دیگری که از همین ابواب هست در آنجا ، در آن ممالک هست ، اینها همه دستشان توی هم است و برای چاییدن ما مسلمین و کسانی که در آسیا ، در افریقا ، در آنجا هستند ، و مع الاسف مسلمین متنبه نمی شوند .

ملت ها باید خودشان راجع به این مسائل قیام کنند برای اینکه دولت ها هم غالبا الا کمی اگر باشد آنها هم دستشان با همان ابرقدرت ها توی هم هست و لهذا می بینید که اینطور جنایاتی که از آمریکا واقع می شود ، مسلمان ها یعنی دولت های اسلامی هیچ از خودشان گرایشی نشان نمی دهند ، گاهی هم اگر یکی شان یک چیزی بگوید ، یک حرفی است ، بیش از یک حرف نیست . الان شما دیدید که امریکا با این جوان های عزیز ما ، با این دخترها ، با این پسرها ، با این دانشجوهای عزیز چه رفتار وحشیانه کرد و آنها چه شجاعتی در مقابل پلیس آمریکا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرت هائی که

آنجا بود و همه پلیس ها و همه دستگاه های انتظامی ، اینها با مشت گره کرده ایستادند ، تحمل کتک ها را کردند ، تحمل جنایت های امریکا را کردند لکن از آن مساءله ای که پیش آنها مساءله بود ، اصلا نگذشتند . مسلمین باید از این جوان ها ، از این جوان هائی که از ایران در خارج هست ، چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امریکا هست ، تنبه پیدا کنند که باید چه کرد . ما دولت ها را ازشان ماءیوس هستیم لکن ملت ها میزانند ، ملت ها در مقابل این جنایتی که امریکا کرده است و اخیرا هم انگلستان نسبت به این جوان های غیور ما ، چه نشان دادند ؟ چه عکس العملی نشان دادند ؟ اگر در بلادی باز عکس العملی بود ، از جوان های ایرانی و گاهی هم از آنها بود اما ملت ها خیلی عکس العملی نشان ندادند و این برای این است که ملت های اسلامی باز تنبه به این پیدا نکردند که تعلیمات اسلام چی است .

اسلام همه مسلمان ها را وادار می کند به اینکه با هم متفق باشید ، اختلاف نداشته باشید ، اگر اختلاف داشته باشید ، فشل می شوید و رنگ و بویتان از بین می رود و مع الاسف - با اینکه - ما می بینیم که ما هر چه مصیبت پیدا کردیم از سال های طولانی تا حالا از این اختلافاتی بوده است که در داخل خودمان بوده . دولت هائی که ، دولت های ممالک اسلامی ، نه دولت های

اسلامی ، من می توانم بگویم دولت اسلامی ، چطور من به دولت عراق بگویم دولت اسلامی ؟ چطور من به دولت مصر بگویم دولت اسلامی ؟ این دولت هائی که در ممالک اسلامی هستند ، اینها را می بینم که بر ضد مسلمین ، بر ضد این مسلمینی که الان در ایران مقابل امریکا و مقابل شوروی ایستاده اند ، آنها پایگاه درست می کنند برای امریکا که بیا حمله کن به مسلمین . ما چطور می توانیم امثال سادات را که پایگاه درست می کند و دعوت می کند از امریکا که هجوم کنند به ایران و به مملکت اسلامی ، چطور ما می توانیم این را مسلم بدانیم ؟ و چطور می توانیم عراق را ، دولت عراق را مسلم بدانیم در صورتی که اسلحه می فرستند به ایران و دائما ایران را دارد مورد هجوم قرار می دهد و برای امریکا دارد کار می کند ؟ و من گمانم این است که امریکا ، شوروی را هم بازی داده . شوروری الان به عراق کمک می کند در صورتی که عراق آمریکائی است ، نه شوروی . کمک ها را از او می گیرد که به ایران صدمه وارد کند و راه را برای امریکا باز کند نه اینکه می خواهد راه را برای شوروی باز کند . امریکا بازی داده این شوروی را هم و آنها اسلحه می دهند که برای امریکا کار می کنند . آنها به خیال اینکه این اسلحه را که می دهند به نفع شوروی هست و حال آنکه نیست به نفع شوروی . و در

هر صورت مسلمین اگر چنانچه با هم اتفاق پیدا بکنند و وحدت کلمه پیدا بکنند ، نه قضیه قدس پیش می آید و نه قضایای افغانستان پیش می آید و نه قضایائی که برای مسلمین در جاهای دیگر پیش می آمد و پیش می آید ، پیش می آید .

تا یک دولت اسلامی به تمام معنا روی کار نیاید ما باید باز همین گرفتاری ها را داشته باشیم باید تا کی ملت های مسلم هم در غفلت باشند ؟ چرا این ملت ها در مقابل این ابرقدرت ها قیام نمی کنند ؟ ایران قیام کرد ، الان هم دو سال است که می گذرد بر امر و تمام قدرت ها هم مخالفت کردند معذلک ایران سر جای خودش هست و ایستاده است و ابدا اعتنا به این هیاهو نمی کند و همه کارهائی هم که اینها کردند فلج کرده . خوب همین کودتائی که تمام این دولت های اطراف و آن دولت های بزرگ دست در آن داشتند و لکن نتوانستند کاری بکنند ، چرا ؟ برای اینکه مساله ، مساءله ملت است . اگر دولت شاه بود و امریکا می خواست کودتا بکند فورا می شد اما حالا مساءله ، مساءله ملت است یعنی اینطور نیست که دولت و ملت دو تا باشند ، اینطور نیست که مثل دولت عراق باشد که ملت با او دشمن است ، مثل دولت مصر باشد که ملت با او دشمن است . اینجا ملت اسلامی است که حکومتش اسلامی است و ملت با این حکومت موافقند ، از این جهت توطئه ها را خود ملت به دست

می آورد . خود این سربازها توطئه هائی که در داخل سربازخانه ها انجام می گیرد به دست می آوردند و گزارش می دهند . پاسدارها همه دنبال این مطلب هستند که این توطئه ها را خنثی کنند و خود ملت است که ناظر است ، در همه جا ناظر است و الان هم در همه اطراف ، این جنایتکارها را به تدریج پیدا می کنند و معرفی می کنند و خودشان می گیرند و تحویل می دهند . اگر دولت ها بفهمند این معنا را که اگر اینها با ملت خودشان درست رفتار کنند و ملت همراه آنها باشد چه خواهد شد ، اگر این خوفی که این ابرقدرت ها ایجاد کردند در این دولت ها بفهمند که در دولت ایران هم این اخافه ها همیشه بوده است و حالا هم هست لکن دولت فعلی ایران دیگر گوش به این حرف ها می دهد ، اگر بفهمند که طرفداری ملت از یک دولتی چه معنا دارد ، بفهمند این معنا را که اگر ملت ها را دلشان را به دست بیاورند و حکومت بشود یک حکومتی که مال خود ملت باشد ، از خود ملت جوشش کند و عقائد ، عقائد اسلامی باشد ، احکام ، احکام اسلامی باشد و زیر سایه اسلام بخواهند زندگی بکنند و ملت هائی که به اسلام عقیده دارند همراه آنها بشوند ، آنوقت می فهمند که هیچ یک از دولت های بزرگ نمی توانند کاری انجام بدهند چنانچه در اینجا نتوانستند . تا الان دو مرتبه ، سه مرتبه به حسب تظاهر ، هی قیام کردند یا چیز

کردند که کودتائی بکنند یا بریزند در ایران لکن فشل شدند و دائما هم در صدد هستند ، نه این است که در صدد نیستند ، لکن من مطمئنم و اطمینان می دهم به ملت خودمان که نمی توانند کاری انجام بدهند . ملت باید توجه داشته باشد که تا توجه به خدا دارد ، تا توجه به اسلام دارد ، تا خدمتگزار اسلام است کسی نمی تواند به او آسیبی برساند ، مگر که این حیثیت از دستشان برود . باید این جهت اسلامیت را - خالص اسلامیت - حفظ کند . این ملی گراها و اینها که هی فریاد ملی ملی می زنند ، همین هائی هستند که بعضی شان در این کودتا هم دخالت داشتند ، بر ضد این مملکت خودشان برای دیگران ، همین ها هستند که بعضی شان به طوری که شواهد هست دخالت در این امر داشتند . این جهات مختلفه ، گروه مختلفه ای که در ایران هست و هی داد خلق را می زنند و داد اینکه ما چطور هستیم ، اینها هم همین هائی هستند که در این مسائل دخالت داشتند ، اینها هم همین هائی هستند که می روند در امریکا این جوان های عزیز ما که گرفتار هستند ، همین اشخاص که دعوی خلقیت و - نمی دانم - چه می زنند ، همین ها آنجا می روند به آنها می گویند ای مرتجعین . اینها چه جمعیت هائی هستند ؟ در داخل این کارها را می کنند ، در خارج این کارها را می کنند . تا ملت ها بیدار نشوند و این

ریشه ها را نکنند و تا یک دولتی که دولت اسلامی باشد به تمام معنا ، دولتی باشد که متعهد باشد به احکام اسلام ، دولتی باشد که غربزده نباشد ، به اسلام گرایش داشته باشد ، روی کار نیاید ما باید باز همین گرفتاری ها را داشته باشیم .

تمام مقصد ما مکتب ماست

مجلس باید به تمام قوه ای که دارد و قوه او از همه قوه ها بالاتر است و تمام مسلمین واجب است بر آنها که پشتیبانی کنند از دولت و از ملت و از مجلس بالخصوص ، باید با تمام معنا کوشش کند که افرادی که سرکار می آیند ، نخست وزیر ، سایر وزرا و سایر کسانی که کارهای مهم را دارند ، از اشخاص مسلمان متعهد ، متوجه به کارهائی که در دنیا می شود ، مدبر ، لکن متعهد به اسلام ، متعهد به مکتب . مکتب بزرگترین چیزی است که از برای ما مطرح است ، نباید راجع به مکتب یک کلمه ای کسی بگوید اشتباه می کنند اگر می گویند مکتب چطور . تمام مقصد ما مکتب ماست و مسلمان های ما برای مکتب ماست که اینطور قدرت دارند و اینطور در مقابل دیگران می ایستند . اگر چنانچه سایر ممالک اسلامی هم مکتب خودشان را حفظ کنند ، این مکتب اسلام را ، اگر مکتب اسلام را حفظ بکنند مطمئن باشند که هیچ قدرتی به آنها آسیب نمی رساند . و اگر ما مکتب خودمان را حفظ نکنیم ، که یکی از تعلیمات مکتب ما این است که متفق با هم باشیم ، هر یک از این گروه ها

یا هر یک از این افراد که بر ضد آن رفیق خودش یک کلمه ای بگوید ، از مکتب خارج شده است و به درد - اصلا - ایران دیگر نمی خورد . هر کدام از اینها که دیگری را بخواهند تضعیف کنند ، مجلس بخواهد یکی دیگر را تضعیف کند یکی دیگر بخواهد مجلس را تضعیف کند ، دولت بخواهد مجلس را تضعیف کند ، مجلس بخواهد دولتش را تضعیف بکند ، رئیس جمهور بخواهد مجلس را تضعیف کند ، مجلس بخواهد رئیس جمهور را تضعیف کند ، تمام اینها بر خلاف مکتب اسلام است ، مخالفت با اسلام است . باید این آقایان همانطوری که مدعی هستند اسلامی هستیم ، واقع مطلب این است که باید در علمشان ، در قولشان ، در خطابه هایشان ، در حرف هایشان ، در نوشته هایشان ، در روزنامه هایشان نشان بدهند که ما مسلمان هستیم . این چه مسلمانی است که هر روزنامه ای که مال یک طایفه است به طایفه دیگر فحاشی می کند ؟ ما چی جواب این مردم را بدهیم که هی می آیند از من الان وقت خواسته اند از بازار تهران که بیایند بگویند این چه خبر است ، که این آقایان چه شان است با هم . این آقای رئیس جمهور با مجلس ، مجلس با رئیس جمهور چرا ، چرا اینطور رفتار می کنند ؟ چرا باید اینطور باشد که صدای مردم دربیاید ؟ من نصیحت به آنها می کنم ، من از لسان اسلام به آنها نصیحت می کنم که با هم اختلاف نکنید . شما اگر

اختلاف بکنید راه را برای دیگران باز می کنید ، شما اختلاف با هم نداشته باشید . سر چه اختلاف می کنید ؟ چه میراثی هست که شما می خواهید قسمت کنید و سرش اختلاف می کنید ؟ اینهمه مردم جوان هایشان را دادند ، میراث برای شما گذاشتند که اختلاف با هم بکنید و اینطور توی سر هم بزنید و اینطور فساد ایجاد کنید ؟ ! یک قدری با هم رفیق باشید ، دوست باشید ، برادر باشید . آقای رئیس جمهور افرادی که به درد جامعه اسلامی ما بخورد ، به درد مکتب ما بخورد باید تهیه کند ، معرفی کند یعنی نخست وزیر را او تهیه می کند باید یک شخصی باشد که همه آن صفاتی که من گفته ام درش باشد که در راس همه صفات ، مکتبی بودن است . فکر بکند ، فکر مکتب اسلام ، در صدد باشد که اسلام را تقویت بکند ، در صدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند ، نه در صدد این باشد که ملیت را احیا بکند . آنهائی که می گویند ما ملیت را می خواهیم احیا بکنیم ، آنها مقابل اسلام ایستاده اند ، اسلام آمده است که این حرف های نا مربوط را از بین ببرد . افراد ملی به درد ما نمی خورند افراد مسلم به درد ما می خورند . اسلام با ملیت مخالف است . معنی ملیت این است که ما ملت را می خواهیم و ملیت را می خواهیم و اسلام را نمی خواهیم . آن مردیکه در خارج گفت که اول من ایرانی

هستم ، ملی هستم دوم ایرانی هستم سوم اسلام . این اسلام نیست ، تو سوم هم اسلامی نیستی .

روز قدس فرصتی برای قیام یکپارچه ملت های مسلمان علیه مفسدین

باید آقایان توجه کنند ، تمام مسلمین توجه بکنند ، روز قدس روزی است که باید تمام ملت های اسلام با هم توجه بکنند و این روز را زنده نگه دارند . اگر یک هیاهوئی از تمام ملت های مسلمین بلند بشود ، روز جمعه آخر ماه مبارک که روز قدس است همه ملت ها قیام بکنند ، همین که حالا همان تظاهرات ، همان راهپیمائی ها را بکنند این مقدمه می شود از برای اینکه انشاءالله جلوی این مفسدین را ما بگیریم و کلک اینها از بلاد اسلام کنده بشود . ما ، هی سست می گیریم ، مسلمان ها هی سست می گیرند ، ملت ها بیطرف می مانند کم قیام می کنند و نهضت می کنند ، کم تظاهر می کنند راجع به این امور . اسرائیل وقتی که دید خوب ملت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم که همراه اوست ، برادر است و عراق هم که با اینها برادر هست ، وقتی این چیزها را دید هی قدم به قدم پیش می رود و شما مطمئن باشید که اگر سست بگیرید ، اینها تا فرات خواهند بروند ، اینها همه اینجا را ملک خودشان می گویند هست . شما باید محکم بایستید در مقابل اینها و اگر چنانچه مسلمین ، ملت های مسلم بایستند در مقابل اینها و اگر دولت هایشان بخواهند مخالفت کنند ، مشت توی دهنشان بزنند چنانکه ایران مشت در دهن محمدرضا زد ، محمدرضا

از همه دولت های مسلمین ، از همه آنها قویتر بود و از همه آنها پشتوانه اش بیشتر بود معذلک ملت ما قیام کرد و اسلام را وجه نظر خودش قرار داد و الله اکبر را فریاد کشید و این قدرت را از بین برد و قدرت های دیگر را هم و تا آخر هم همه قدرت ها اگر روی هم باشند نمی توانند آسیب به یک همچو ملتی برسانند .

یک همچو ملتی که ما داریم به این صفا ، به این خوبی که در همه قضایا پشتیبان دولتشان هستند ، پشتیبان رئیس جمهورشان هستند ، پشتیبان مجلسشان هستند حیف است که این ملت را ما عواطفشان را جریحه دار کنیم و ما بنشینیم با هم مخالفت کنیم ، نه خدا را خوش می آید از این و نه ملت را . ملت ناراحت است از این کار . این روزنامه هایتان را جلویش را بگیرید . آقایان روزنامه هائی که به آنها مربوط است جلویشان را بگیرند . این عذر نمی شود که ما روزنامه ها را نمی دانیم چه نوشته است . نخیر این عذر نیست ، باید روزنامه ها را ببینند چه نوشته اند . خودش نمی رسد ، خود آقایانی که مثلا در مجلس هستند یا آقایانی که در خارج مجلس هستند نمی رسند بخوانند ، روزنامه ها را یک کس دیگر را وادار کند که بخوانند ، روزنامه ها ببینند چه است . در روزنامه مشغول فتنه انگیزی هستند و مشغول این هستند که دولت را با رئیس جمهور ، مجلس را با رئیس جمهور ، رئیس جمهور را با

مجلس مخالف کنند و این یک توطئه ای است که در روزنامه ها ایجاد شده است و باید خود آقایان جلویشان را بگیرند قبل از اینکه ملت جلویش را بگیرد ، قبل از اینکه خود ملت بیاید و بی ملاحظه از کسی تمام این روزنامه ها را خفه کند خودشان جلویش را بگیرند .

و در مجلس هم آقایان با هم باشند ، رفیق باشند ، همه مسلمان هستیم همه باید دوست با هم باشیم ، مسلمین (ید واحده ) باید باشند ، اینقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند ، جهات شرعی را حفظ بکنند ، جهات اخلاقی را حفظ بکنند ، هی این به او بدگوئی کند او به او بدگوئی کند ، خوب ، این اسباب ناراحتی مسلمان ها هست . آقایان می گویند ، مسلمان ها می گویند خوب ما خون بچه هایمان را داده ایم یک قبرستان در اینجا پر است از جوان های ما ، قبرستان های شهرستان ها پر از جوان های ما هست که در راه این مملکت و در راه این اسلام اینها کشته شده اند حالا که اینها کشته شده اند گویا آقایان آمده اند از خارج و از داخل حالا با هم نشسته اند دعوا می کنند . سر چه میراثی دعوا می کنید ؟ میراث پدر کدامتان است ؟ یک قدری آرام باشید ، یک قدری توجه کنید به مسائل ، هر وقت هر کدام صحبت کنید به ضد دیگری نباشد و این خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمین است ، خلاف انسانیت است ، خلاف مشی انبیا و مشی اولیا هست

. نکنید این کار را ، یک قدری آرام باشید ، یک قدری هوای نفس را کنار بگذارید ، اشتها را کنار بگذارید . تمام گرفتاری ما سر این هوای نفسی است که ما داریم ، اعدی عدو انسان این نفس انسان است که در بین جنبین است ، این اعدی عدو انسان است . یک قدری جلویش را بگیرید ؟ یک قدر مهار کنید .

ترغیب مسلمانان جهان به اتحاد بر علیه اسرائیل

خداوند انشاءالله ما را موفق کند به اینکه یک روزی برویم و در قدس نماز بخوانیم و مسلمان ها امیدوارم که روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالک اسلامی در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارک تظاهر کنند ، مجالس داشته باشند ، محافل داشته باشند ، مسجد داشته باشند ، در مساجد فریاد بزنند . وقتی یک میلیارد جمعیت فریاد کرد ، اسرائیل نمی تواند ، از همان فریادش می ترسد . اگر همه مسلمینی که در دنیا هستند الان هستند که قریب یک میلیارد هستند ، اگر در روز قدس همه بیرون بیایند از خانه ، فریاد کنند مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر شوروی ، همین قول مرگ بر شوروی برای آنها مرگ می آورد . جمعیتشان یک میلیارد ، ذخائرشان اینهمه زیاد که همه دولت ها محتاج به ذخائر شما هستند معذلک شما را وادار می کنند با هم مختلف باشید اختلاف کنید و ذخائرتان را ما ببریم و هیچ کدام صحبت نکنید . خوب است یک مقدار ملت های غیر ایران از ایران سرمشق بگیرند و از این ملت نجیب عزیز ما ، و خوب است

یک قدری از این جوان هائی که در امریکا و در انگلستان و در بلاد غرب هستند و تظاهر می کنند و در مقابل پلیس می ایستند و آنها را غل و زنجیر می کنند در حال غل هم فریاد می زنند و احقاق حق می خواهند بکنند یک قدری ما متنبه بشویم و ما تعلیم بگیریم از این جوان ها که آنها برای اسلام فریاد می کنند و ملت ها بیطرف هستند کانه آنها برای اسلام دارند فریاد می کنند و ما اینجا با هم اختلاف می کنیم و انصافا انصاف نیست .

هی نگوئید من ، بگوئید مکتب من

خداوند همه تان را توفیق بدهد و همه مسلمین را توفیق بدهد که با هم (یدا واحده ) بشوند و خصوصا ملت ایران را توفیق بدهد و این نهادهائی که هستند و در دولت و در مجلس و در سایر جاها به اینها توفیق بدهد که با هم تفاهم کنند و با هم باشند تا اینکه این ملت آسیب نبیند . اگر خدای نخواسته آسیبی دید ، روی ماها سیاه است و روی دولت ها و روی اشخاصی که در راءس هستند ، در دنیا سیاه است در آخرت هم سیاه است . به خود باشند ، برای خدا قیام کنند ، برای خدا آرام باشند ، برای خدا به هم نپرند ، برای خدا این نگوید که توطئه بر علیه من است آن یکی بگوید توطئه بر علیه من است . نه ، توطئه خارجی علیه افراد نیست افراد قابل توطئه نیستند ، علیه اسلام است ، افراد قابل نیستند که امریکا توطئه کند به ضد !!! این !!! این

آدم یا توطئه کند به ضد آن آدم . آمریکا می فهمد چه هست ، امریکا به ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است ، نه از افراد ، نه از فرد ، او از اسلام سیلی خورده است ، او از ملتی که می گوید اسلام ، سیلی خورده است ، نه از من سیلی خورده و نه از آقای رئیس جمهور سیلی خورده و نه از اشخاصی که در مجلس هستند و نه دولت ها ، هیچ کدام ، از ما سیلی نخورده است ، از این زاغه نشین ها سیلی خورده است ، از این ملت سیلی خورده و او در صدد است ، اگر توطئه کند بر ضد ملت توطئه می کند نه اینکه بر ضد من یا برضد تو یا بر ضد آن . خیر ، این حرف ها نیست در کار . اینقدر خودنمائی نکنید این اشتباه است . انسان باید توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش فانی کند ، هی نگوید من ، بگوید مکتب من . هر وقت می گوئید ، مکتب من بگوئید . از پیغمبرها بشنوید این مطلب را ، از اولیاء خدا تعلیم بگیرید که همیشه دنبال مکتب بوده اند ، نه دنبال خودشان ، نه خودشان زرق و برق دنیائی داشته اند و نه اینقدر توجه به نفس داشتند که من چه کردم و من چه کردم ، خیر ، این حرف ها نبوده آنها !!! از آنها باید تعلیم بگیریم و آدم بشویم . آدم ، وقتی می شود که خودش را هیچ نبیند و هر

چه می بیند خدا ببیند و هر چه هم هست اوست (الله نور السموات والارض ) تمام قدرت ها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ هستیم و این معنا را باید ادراک بکنیم .

اگر چنانچه مسلمین ادراک بکنند که ما از خدا هستیم و برای خدا باید باشیم ، دیگر آسیب نمی بینند ، دیگر اسرائیل قدمش را باز پیش نمی آورد و ما باید جدیت کنیم که اسرائیل را برانیم از این زمین های اعراب نه اینکه بگوئیم در بیت المقدس چیزت را قرار نده ، خیر و نباید گول بخوریم از آمریکا و از این مجالسی که درست کرده اند و تعزیه گردانی می کنند برای خوردن ما ، از آنها گول بخوریم . هر کس باید خودش قیام ، مسلمین باید خودشان قیام کنند در مقابل اینها ، دنبال این نباشند که دولت هایشان یک کاری بکنند ، دولت ها کاری نمی کنند ، خودشان باید بکنند ، دنبال این نباشند که در آغوش آن یکی برویم برای نگهداری ما از آن یکی ، خیر ، همه گرگ هستند و همه شما را می خورند باید خودتان را حفظ کنید ، توجه به خدا بکنید ، توجه به اسلام بکنید و برای خدا و برای اسلام قیام بکنید و برای خدا و برای اسلام به پیش بروید و پیروز هستید انشاءالله .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 18/5/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شرکت کننده در کنگره ، آزادی قدس

مشکل مسلمین حکومت های مسلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم

این ماه مبارک رمضان بر همه مسلمین مبارک باد و مبارک آن روزی است که مسلمین با احساس وظیفه بتوانند بر مشکلات

خودشان غلبه کنند .

مشکل مسلمین فقط قدس نیست ، این یکی از مشکلاتی است که مسلمین دارند . افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ باید ما تحلیل کنیم که مشکلی که در همه اقطار مسلمین هست ، از کجا پیدا شده است ؟ و راه حلش چیست ؟ چرا مسلمین در همه جای دنیا تحت فشار حکومت ها و ابرقدرت ها هستند و راه حل این مساءله چیست ؟ تا اینکه هم رمز پیروزی بر همه مشکلات به دست بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند .

مشکل مسلمین ، حکومت های مسلمین است . این حکومت ها هستند که مسلمین را به این روز رسانده اند ، ملت ها مشکل مسلمین نیستند ، ملت ها با آن فطرت ذاتی که دارند ، می توانند مسائل را حل کنند لکن مشکل ، دولت ها هستند . شما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که ملاحظه کنید کم جائی را می توانید پیدا بکنید که مشکلاتشان به واسطه حکومت هایشان ایجاد نشده . این حکومت ها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرت ها و سرسپردگی شان با ابرقدرت های چپ و راست ، مشکلات را برای ما و همه مسلمین ایجاد کرده اند . اگر این مشکل از پیش پای مسلمین برداشته بشود ، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملت هاست .

علمای همه بلاد اسلامی باید مردم را بیدار کنند

شما دیدید که مشکل ما

که از مشکلات دیگران بیشتر بود و قدرت شیطانی شاه مخلوع از همه قدرت ها بیشتر بود و طرفداران او ، ابرقدرت ها و همه حکومت های اسلامی و غیراسلامی بودند ، ملاحظه کردید که حل این مشکل به پناه بردن به یک کشوری یا یک قدرتی یا یک ابرقدرتی نبود . حل مشکل را خود ملت کردند . ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از یاءس به اطمینان و از توجه خود

به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع . این تحول ، تحول معجزه آسا اسباب این شد که این مشکل بسیار بزرگ را ، مشکلی را که شاید همه جا و همه دنیا محال می دانستند حلش را ، حل کند شما گمان نکنید که ایران دارای سلاح بود ، ایران سلاحش سنگ بود ، چوب ، مشت ، لکن سلاح معنوی داشت ، سلاح معنویش ایمان به مکتب ، ایمان به خدای تبارک و تعالی و توکل به مبداء قدرت و وحدت کلمه . حالا که می بینید دست ملت ما ، یعنی غیرنظامی ها تفنگ است ، این تفنگی است که به غنیمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگی در کار نبود ، ایمان بود . ملت از مرکز گرفته تا سرحدات هر کجا بروید ، یک کلمه می گفتند . آن روز این گروه های فاسد مفسد زیر خاک بودند ، مثل حیواناتی که در سوراخ بودند و میدان مال ملت بود . از مرکز تا سرحدات هر جا می رفتی ، حتی بچه های کوچک صدایشان بلند بود که ما اسلام را

می خواهیم جمهوری اسلامی را می خواهیم ، مریض هائی که در بستر در بیمارستان بودند هم همین منطق را داشتند ، جوان ها هم همین منطق را ، دانشگاه و مدرسه هم همین منطق ، زن ها و مردها هم منطقشان همین بود . از آن خواب گرانی که ما را ابرقدرت ها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلی که باید به آن توجه داشت ، کرده بودیم ناگاه بارقه ای از جانب خدای تبارک و تعالی پیدا شد و ما را بیدار کرد و این مشکل به نظر همه محال را ، حل کرد . مشکل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشکل به دست خود ملت بود . نه یک تفنگ از خارج برای ملت ما آمد و نه یک حکومت خارجی به ما کمک کرد . بلکه آنها مخالف ما بودند ، عراق سرسخت مخالف با ما بود ، کویت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم که حالش را می دانید و سایر ممالک را دولت هایشان را می دانید ، در عین حالی که همه قدرت ها یک طرف صف آرائی کرده بودند و ملت ما با دست خالی یک طرف ، ملت ما هجوم کرد و این سد که خیال می کردند ممتنع است شکستش ، شکستند .

باید کاری کرد که ملت ها هر جا هستند ، ملت ها بفهمند تکلیف خودشان را . اگر بخواهید و بخواهند و دانشمندها بخواهند ، علمای همه بلاد اسلامی و دانشگاه های همه بلادهای اسلامی بخواهند حل مشکله اسلام و ممالک اسلامی بشود ، باید مردم

را بیدار کنند . این مردمی که با تبلیغات چند صد ساله ، به آنها باور آورده بودند که نمی شود با امریکا یا با شوروی مخالفت کرد و الان هم باور ملت های دیگری هست ، باید اینها به ایشان فهماند که می شود . بهتر دلیل بر اینکه یک امری ممکن است ، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران . دولت های دیگر ، ملت دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عده و عده بیشتر داشت ، خیر . شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد لکن مغزهای اینها را به واسطه تبلیغات دامنه داری که شده است ، شستشو کرده اند و از اسلام ماءیوس کردند و این مغزها را پر کردند از اینکه با این ابرقدرت ها نمی شود طرف شد . این از چیزهائی است که با تبلیغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است . باید آنهائی که در همه ممالک هستند ، آنهائی که دلشان برای ملت ها می تپد ، آنهائی که به اسلام اعتقاد دارند و برای اسلام می خواهند خدمت کنند ، هر کدام در محل خودشان ، ملت خودشان را بیدار کنند تا ملت خودشان ، خودشان را که گم کرده اند ، پیدا کنند . ملت ها خودشان را گم کردند ، مملکت خودشان را گم کردند ، هر چه در ذهنشان وارد می شود ، اینکه نمی شود با این قدرت ها طرف شد ، اینها چه ها و چه خواهند کرد . باید از مغز ملت ها این (نمی شودها)

را بیرون کرد و به جای آن (می شودها) را گذاشت . نه می شود این کار را کرد . یک میلیارد جمعیت تقریبا ، جمعیت مسلمین با دارا بودن آنهمه امکانات و آن سرزمین های وسیع و آن مخازن زیرزمینی وسیع و آن پشتوانه اسلامی الهی نباید در ذهنشان بیاید که نمی شود . این قدرت بزرگ شیطانی شوروی که با تمام قوا افغانستان را می خواهد خفه کند ، نتوانسته است . ملت اگر یک چیزی را بخواهند ، نمی شود تحمیل شان کرد . باید ملت را بیدار کرد تا بخواهند . ملت ما هم قبل از بیست سال خواب بود ، توجه نداشت . از بیست سال به این طرف هی گفتند ، گویندگان گفتند ، علما گفتند ، دانشگاهی ها گفتند ، کم کم رسید به تظاهر ، کم کم رسید به ریختن در خیابان ها ، کم کم رسید به الله اکبر ، و قدرت بزرگ شیطانی در مقابل الله اکبر نتوانست بماند و همه می خواستند بماند . من مطلع بودم همه قدرت ها می خواستند که این نوکری که برای همه شان خدمتگزار بی چون و چراست ، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داریم آنها به رایگان ببرند ، لکن ملت وقتی نخواهد ، نمی شود . باید ملت را بیدار کرد که آن چیزی را که خیال می کرد نباید بخواهد ، بخواهد و آن امری را که به خیالش نمی شود ، بیدارش کرد که می شود و ملت از دولت های خودشان بخواهند که تسلیم بشوند والا

همان کاری را که ملت ایران کرد ، با آنها بکنند تا حل مشکل بشود . حل مشکل بدون اینکه این اشخاصی که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حل بشود ، اینها را باید از بین راه بردارند . هر جا شما بروید ، در هر کشوری از کشورهای اسلامی نه ، بلکه همه کشورهای دنیا این سران قوم هستند که مانع هستند از رشد فکری و معنوی و مادی ملت ها ، این سران کشورها هستند که وابستگان خودشان را در دانشگاه ها معلم می کنند و معلم های دانشگاه جوان های ما را خراب می کنند . مانع ، این حکومت هاست ، حکومت ها با اختلاف مراتب ، حکومت ها جلوی رشد جوان های ما را گرفتند و جلوی پیشرفت مسلمین را .

ملی گرائی اساس بدبختی مسلمین است

آنهائی که ، آن قدرت های بزرگی که مطالعه کردند روی کار ما سال های طولانی ، صدها سال فرستادند و مطالعه کردند روی گروه ها ، روی افراد ، روی اشخاص مطالعه کردند ، حتی روی زمین جنگل ها و همه جا ، در جامعه ما این را یافته اند که اسلام است که می تواند جلویشان بایستد . از این جهت آن چیزی که از همه چیز برای آنها مطرح است ، اسلام است و آن چیزی که سر راه اسلام قرار دادند ، این حکومت های فاسدند . با دست حکومت های فاسد و با تبلیغ حکومت های فاسد ، این نژادپرستی ها و گروه پرستی ها در بین مسلمین رشد کرده است . عرب ها را در مقابل عجم ها و

ترک ها قرار دادند و عجم ها را در مقابل عرب ها و ترک ها را در مقابل دیگران و همه نژادها را در مقابل هم . اینکه من مکرر عرض می کنم که این ملی گرائی اساس بدبختی مسلمین است ، برای این است که این ملی گرائی ، ملت ایران را در مقابل سایر ملت های مسلمین قرار می دهد و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا . اینها نقشه هائی است که مستعمرین کشیده اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند . در عراق ، حکومت عراق ، حکومت سابق تر از این حکومت ، - که این بدتر از آن است - اینها طرح می کردند که ما می خواهیم مجد بنی امیه را احیا کنیم در مقابل اسلام . اسلام که آمده بود همه مجدها را فانی کند در مجدالله ، اینها می گفتند ما مجد بنی امیه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که شعور اینها برسد ، تلقینی بود که ابرقدرت ها می کردند که اسلام متفرق بشود ، مسلمین با هم متفرق بشوند ، دشمن هم بشوند . در ایران از سال های طولانی اشخاص بی اطلاع از اساس مسائل ، ولو فرض کنید بعضی شان مغرض نبودند ، اینها هم هی طبل ملیت را کوبیدند ، همان ملیتی که می خواست اساس اسلام را در ایران برچیند .

اسلام آمده است که همه نژادها به هم اند ، مثل دنده های شانه می مانند ، هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند ، نه عرب بر عجم و

نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید ، هیچ کدام بر دیگری فضیلت ندارند . فضیلت با تقواست ، فضیلت با تعهد است ، با تعهد به اسلام است . اینها تبلیغاتی بوده است که ، تلقیناتی بوده است که از ابرقدرت که می خواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضی اشخاص مسلمان صحیح هم ، باورشان آمده است . در چندین سال قبل محتمل است ، گمان می کنم زمان رضاخان بود یک مجمعی درست کردند و یک فیلم هائی تهیه کردند و یک اشعاری گفتند و یک خطابه هائی خواندند برای تاءسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرده ، عرب بر ایران غلبه کرده . شعر خواندند ، فیلم به نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسری را ، مدائن را گرفت و گریه ها کردند . همین ملی ها ، همین خبیث ها گریه می کردند ، دستمال ها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سلاطین را ، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا به یک صورتی به ملت ها تحمیل شده است . (در ممالک عربی ، عرب باید چه باشد) . این تلقین است ، این مخالف با قرآن است . (در ممالک غیر عربی هر کدام خودشان را باید ، ملت خودشان باید جلو باشد) این برخلاف تعلیمات اسلام است ، این آنی است که این ابرقدرت ها آرزویش را می کنند و کردند و

عمل کردند . وقتی اینها غلبه کردند ، در جنگ دوم غلبه کردند بر عثمانی ، عثمانی را تکه تکه کردند ، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هر کدام یک نوکری از خودشان بالای سرش گذاشتند ، مع الاسف آنهائی که اساس مطلب را مطلع نبودند ، آنها هم این مسائل را اهمیتی به آن نمی دادند و الان هم نمی دهند .

ما تا به اسلام برنگردیم ، مشکلاتمان سر جای خودش هست

مشکل ما الان دولت های ماست ، مشکل اسلام دولت های اسلامی هستند ، این مشکل باید حل بشود . اگر دولت های اسلامی به خود بیایند و گرایش کنند به اسلام و از عربیت برگردند به اسلامیت و از ترکیت برگردند به اسلامیت ، حل می شود مسائل ، و اگر چنانچه آنها نکنند ، این مشکل هست تا وقتی سایر کشورها مثل ایران بشوند . ایران با مشت ، این مشکل را حل کرد و باید همه کشورها با مشت خودشان این مشکل را رفع کنند . ما نباید بنشینیم که حکومت های ما کاری برای ما انجام بدهند . حکومت های ما برای خودشان هستند ، این حکومت هائی که در بلاد مسلمین هست ، اینها به اسلام هیچ کاری ندارند ، اگر یک دفعه اسلام بگویند ، برای این است که شما را بازی بدهند . اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است ، اسلام آن مصری هم ، سادات هم ، مثل اسلام صدام است . این یک اسلامی است که در لفظ گفته می شود ، لکن پایگاه درست می کند و می گوید ما همراه هم می شویم ، برویم ایران را

از بین ببریم . ایران یعنی چه ؟ یعنی یک مملکت اسلامی . با کافر هم عهده می شود برای کوبیدن مسلمین ، این فرم اسلام آقای سادات ، اسلامش این فرم است و آقای صدام هم اسلامش این فرم است که می گوید اسلام ، می گوید مسلم ، می گوید چه . می گوید ما با ملت ایران ، در بعضی از نطق هایش گفته که با ملت ایران ما کاری نداریم ، ما همراه هستیم ، با حکومت ایران هم همراهیم ، اما روزی نمی شود الا اینکه سرحدات این ملت را ، سرحدات این مملکت را به آتش و توپ های کذا مورد تجاوز قرار می دهد . این یک فرم اسلامی است ، اسلام وارداتی از آمریکا و وارداتی از شوروی . ما تا به اسلام برنگردیم ، اسلام رسول الله ، تا به اسلام رسول الله برنگردیم ، مشکلاتمان سرجای خودش هست ، نه می توانیم قضیه فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را . ملت ها باید برگردند به صدر اسلام ، اگر حکومت ها هم با ملت ها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند ، ملت ها باید حساب خودشان را از حکومت ها جدا کنند و با حکومت ها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد تا مشکلات حل بشود والا هی ما روز قدس بگیریم ، فریاد بزنیم ، هی آقایان اجتماع کنند و حرف بزنند ، فریاد و حرف جلوی آنها را نمی گیرد ، بلی گاهی می گیرد منتها ما حرف هم نمی زنیم

.

اگر در روز قدس تمام ملت ها قیام می کردند و فریاد می زدند ، نمی توانست آن حکومت احمق جلوی فریادشان را بگیرد ، یک جمعیت کمی قیام می کنند . اگر در روز قدس تمام کشورهای اسلامی ، ملت ها همه برخیزند و فریاد بزنند ، نه برای قدس تنها ، برای همه ممالک اسلامی ، پیروز خواهند شد . ما با فریاد محمدرضاخان را بیرونش کردیم ، شما خیال می کنید با تفنگ بیرون کردیم ؟ با فریاد ، با الله اکبر ، اینقدر الله اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند از این مملکت رفتند . مسلمین باید فریاد بزنند ، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند ، نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند ، فریاد من تنها هیچ چیز نیست ، فریاد یک محله ، یک شهر هیچ چیز نیست ، شما ببینید فریادهائی که حالا از ایران بلند می شود منحصر به تهران ، قم ، اهواز نیست ، یک وقت می بینید که سپاه پاسداران امر می کند به تمام ملت که فلان شب بروید بالای پشت بام الله اکبر بگوئید ، همه اطاعت می کنند . در قبل از این انقلاب مگر می شد که یک دسته ای بگویند بروید بالای منبر ، گوش کنند به او ؟ مدرسین محترم قم می گویند که فلان روز باید راهپیمائی بشود ، همه ملت راهپیمائی می کنند . و همین طور باید ملت ها اینطور بشوند که وقتی یک گروه شان گفت که فلان عمل را انجام بدهید

، این را یک فرمانی بدانند که از بالا صادر شده و باید عمل کنند . ملت ما حالا اینطور شده ، ما میل داریم ملت ها همه اینطور بشوند .

ما می خواهیم معنویت انقلاب اسلامی مان را به جهان صادر کنیم

ما که می گوئیم (انقلاب ما می خواهیم صادر کنیم ) می خواهیم این را صادر کنیم ، می خواهیم این مطلب را ، همین معنائی که پیدا شده ، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران ، همین مسائلی که در ایران پیدا شده ، ما می خواهیم این را صادر کنیم . ما نمی خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم . عراق با ما الان مدت هاست دارد حمله می کند و ما هیچ حمله ای به آنها نمی کنیم ، آنها حمله می کنند ما دفاع می کنیم ، دفاع لازم است . ما می خواهیم که این انقلابمان را ، انقلاب فرهنگی مان را ، انقلاب اسلامی مان را به همه ممالک اسلامی صادر کنیم و اگر این انقلاب صادر شد ، هر جا صادر بشود این انقلاب ، مشکل حل می شود .

شما کوشش کنید که اینطوری که ایران انقلاب کرد و اینطوری که ایران الان هم حاضر برای همه چیز است ، ملت های خودتان را بیدار کنید . آنهائی که برای اسلام دلشان می سوزد ، آنهائی که برای کشورشان دلشان می سوزد ، ملت های خودشان را بیدار کنند تا این تحولی الهی که در ایران پیدا شد ، در آنجاها بیدار بشود . هر جا پیدا بشود حل مساءله است ، دیگر آنوقت نترسید که چهار تا فاسد بیاید مسجدالاقصی را

بگیرد ، آنوقت دیگر ترس نکنید ، حل است مساله ، اما وقتی یک ملتی ، دو طایفه ، ده طایفه صد طایفه می شوند و هر کدام به خلاف دیگری هستند و حکومت ها هم اینجور حکومت ها هستند ، دیگر توقع نداشته باشید که با این طرز فکر و با این طرز حکومت بتوانید غلبه کنید . باید تعلیمات اسلام را گرفت و همانطوری که اسلام دستور داده است که مومنین ، همه مومنین در همه جا برادر هستند و امر کرده است به اینکه اعتصام به حبل الله بکنید و متفرق از هم نشوید و دستور داده است به اینکه تنازع با هم نکنید والا فشل می شوید ، مسلمین وقتی می توانند از گیر ابرقدرت ها و از گیر حکومت های فاسد خودشان خلاص بشوند که این امر خدا را اجابت کنند ، این دعوت الهی است ، از صدر اسلام ، تا آخر این دعوت را اجابت کنند ، اگر دعوت را اجابت نکنند و هی بخواهند بگویند که آقا بیائید بکنید این کار را ، تا این دعوت اجابت نشود ، کار از ما نمی آید . کار وقتی از ما ساخته است که اسلامی فکر کنیم و به قرآن و اسلام گرایش پیدا کنیم ، به تعلیمات صدر اسلام عمل کنیم و من امیدوارم که شما عزیزانی که از اطراف آمدید برای روز قدس ، موفق بشوید و همه مسلمین موفق بشوند و انشاءالله یک روزی همه مسلمین با هم برادر و همه ریشه های فاسد از همه بلاد مسلمین کنده بشود و این ریشه فاسد اسرائیل از

مسجد الاقصی و از کشور اسلامی ما کنده بشود و انشاءالله تعالی با هم برویم و در قدس نماز وحدت بخوانیم انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 20/5/59

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت عیدفطر

مبارک آن روزی است که تمام دولت های اسلامی با ملت ها با هم باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید مبارک فطر را به همه مسلمین جهان و به شما آقایان که در اینجا حاضر هستید ، تبریک عرض می کنم ، و مبارک آن روزی است که تمام دولت های اسلامی با ملت ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم ، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده کنند و همه ممالک اسلامی متحد شوند تا اینکه دست ابرقدرتها را از ممالک خودشان قطع کنند .

و من حالا می خواهم یک قدری از ویژگی های این انقلاب اسلامی که در ایران واقع شده است به شما عرض می کنم و ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی این ویژگی ها را داشته باشد و این فضایی که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامی باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامی و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق گرفتنی است و الا نخواهند اعطاء کرد .

من بعضی از ویژگی های انقلاب را به شما آقایان و کسانی که می شنوند کلام من را ، عرض می کنم تا ببینند که آیا این وضع بهتر است یا اوضاعی که در جاهای دیگر هست . شما به من بگوئید کهن در کجای ممالک اسلامی و غیر اسلامی اینطور است

که رئیس جمهور از همین مردم و در دامن همین مردم باشد و هر روز و در ماه مبارک ، هر شب برود توی جمعیت های متفرق و مردم را ارشاد کند بدون اینکه خوفی در دلش باشد .

ما می دیدیم که در زمان حکومت غاصب شاه مخلوع ، اگر این آدم می خواست در یکی از خیابانهای تهران ظاهر بشود و قبل از اینکه او بخواهد بیرون برود ، ماءمورهای ساواک تمام خیابانهارا و تمام خانه های اطراف خیابانهارا خالی می کردند و ماءمور می گذاشتند و محافظت می کردند برای اینکه او از ملت نبود ، او در مقابل ملت بود . و الان رئیس جمهور که در راءس واقع شده است ، در هر مجلسی که او را دعوت کنند می رود ، در هر شهری که از او تقاضا کنند می رود و مردم را ارشاد می کند بدون اینکه یک ذره خوف در دل او باشد برای اینکه ملت را از خودش می داند و ملت هم او را از خودش می دانند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنی شخصی که در ایران زندگی می کند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتیبانی می کنند . و همین طور در کدام مملکت شما سراغ دارید که رئیس مجلس منبر برود و مردم را هدایت کنند ، و در ماه مبارک شاید بیشتر از سی تا منبر !!! شاید !!! رفته باشد و مردم را هدایت کرده باشد ؟ و در کجا شماسراغ دارید که رئیس دیوانعالی کشور ، یک عالمی باشد که برود مردم را هدایت

کند و مردم هم از او هدایت بشوند ؟ و همین طور دادستان کل کشور و همین طور وزیر کشور و همین طور سایر ارگانی که هستند با کمال اطمینان بدون اینکه از کسی خوف داشته باشند برای اینکه مبادی خوف در کار نیست ، همه پشتیبان هستند ، همه برادر هستند . و در کجا سراغ دارید که مجلس شواری آنجا مثل مجلس شورای اسلامی ما باشد ؟ در سابق ، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود ، مجلس پر بود از دوله ها ، ممالک ها ، سلطنه ها ، متملکین ، اشراف ، طرفدارهای شرق و غرب ، نوکرهای ممالک اجنبی . والان در مجلس شورای ما یک چهره پیدا نمی کنید که از این طبقه اشراف باشد ، از این طبقه بالا باشد ، همه از همین مردم هستند که در بین بازار راه می روند و از همین جمعیت هستند ، عده ای شان از علما و فقها هستند و عده ای شان از چهره های متدین هستند و مجلس شواری اسلامی ما !!! نظیر !!! الان در هیچ جا نظیر ندارد . چنانچه سایر نهادهای دولتی ما اینطور است . و در کجا شما سراغ دارید که ارتشش اینطور ملی و در بین مردم باشد که وقتی در بین مردم ارتش برود یا ژاندارمری برود یا سپاه پاسداران برود گل برای او نثار کنند و تظاهر کنند برای او ؟ و آنها هم از باب این است که از همین مردم هستند ، از همین جعمیت هستند و تمام جاهائی را که شما ملاحظه کنید ، همه چون

از خود ملت هستند از این جهت با ملت اینطور روبرو می شوند . و در کجای دنیا شما سراغ دارید که از باطن ملت ، بدون اینکه هیچ کسی دعوت کند ، اینقدر کمیته ، اینقدر دادگاه ، اینقدر پاسدار که خون خودشان را در راه این کشور ، و در راه اسلام فدا می کنند بدون اینکه کسی آنها را دعوت کرده باشد ، در سرتا سر کشور ، این سپاه پاسداران ، این کمیته ها ، این دادگاه ها همه برای همین اسلام و برای همین کشور خدمت می کنند . و در کجای دنیا سراغ دارید که ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد ، آنچنان در خدمت دولت اسلامی باشد که هر وقت غائله ای پیش بیاید خود ملت پیشقدم است و پشتیبانی می کند ؟

ما که می گوئیم انقلابمان را می خواهیم صادر کنیم و به همه کشورهای اسلامی بلکه به همه کشورهائی که مستکبرین بر ضد مستضعفین هستند ، می خواهیم یک همچو وضعیتی پیش بیاوریم که دولت یک دولت زورگوی جبار آدمکش امثال ذلک نباشد و ملت یک ملتی نباشد که دشمن با دولت است . ما می خواهیم بین ملت ها و دولت ها آشتی بدهیم ، دولتها اگر توجه بکنند و یا مطالعه کنند وضع ایران را و ببینند ملت ایران با دولت چه وضعی دارد ، گمان ندارم که آنها تحت تاءثیر واقع نشوند . البته قلم های مسموم خارج ، قلم ها و نوشته ها و مطبوعات خارجی ، رسانه های گروه خارجی همه بر ضد ایران و بر ضد دولت و ملت ایران

تبلیغات می کنند لکن شما که داخل این کشور هستید می دانید که تبلیغات آنها برای چه هست . برای این است که این ملت و دولت با هم شده اند . وقتی ملت و دولت با هم شد ، قشرهای روحانی و قشرهای دانشگاه ها و سایر قشرها ، ارتشی و اشخاصی دیگر همه با هم هستند و همه یک فکر می کنند ، البته منافع ابرقدرت ها دیگر نمی شود تعیین بشود ، یک حکومتی نمی آید

روی کار که برای یک ابرقدرتی یک کلمه بگوید ، اگر یک وکیل ، یک نخست وزیری یک کلمه راجع به منافع ممالک دیگر ، منافع اجنبی ها حرف بزند ، همین ملت است که در مقابلش می ایستد و نمی گذارد . ما میل داریم که همه ممالک اسلامی همه کشورهای اسلامی ، همه کشورهای مستضعفین دنیا اینطور بشود که یک جمعیت باشند ، در بین خود این جمعیت و در بین همین جمعیت ، نخست وزیر ، رئیس جمهور ، مجلس ، افراد دیگری که در بنگاه های دولتی هستند تعیین بشوند تا آسیب بردار نباشد .

روحانیت بعضی ممالک با تکفیر ما دانسته یا ندانسته در خدمت ابرقدرت ها هستند

ما علاوه بر اینکه گرفتار امریکا هستیم و گرفتار شوروی هستیم گرفتار بعضی اشخاصی که دعوی اسلامی می کنند ، بعضی ها که در راس روحانیت بعضی ممالک واقع هستند ، گرفتار آنها هم هستیم ، آنها هم ما را تکفیر می کنند ، آنها هم کلمات ما را تعبیر می کنند و دنبالش تکفیر می کنند . اینها را اگر چنانچه واقعا خطاکار هستند ،

خوب است که مطالعه کنند ، بفهمند دارند چه می گویند و به نقع چه کسی کار می کنند و اگر متعمد هستند و در مقابل یک کشور اسلامی ، در مقابل یک کشوری که کوشش می کند که بین همه برادرها را متصل کند و همه را باهم آشتی بدهد و ماقبل از بیست سال به این طرف ، دنبال این معنی بودیم که ممالک اسلامی همه با هم برادر باشند ، این او را تکفیر نکند ، او ، او را تکفیر نکند ، اینهائی که اینطور سمپاشی می کنند و مع الاسف در لباس مفتی هستند و یا مفتی اعظم هستند ، اینها نمی دانند که این کارها بر ضد اسلام و بروفاق میل ابرقدرت هاست ؟ اینها نمی دانند که دانسته یا ندانسته برای ابرقدرت ها دارند خدمت می کنند ؟ چطور اینها در مقابل سادات و آن همه جنایاتی که سادات کرده است اینقدرها نمی ایستند و تکفیری ما نشدیم از آنها ؟ اما ، ما که از امام مهدی که قوه اجرائی اسلام است صحبت می کنیم و میگوئیم که عدل در زمان او فراگیر خواهد شد و از طرف خود آنها هم همین معنا هست که : (یملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا) ما که راجع به آن می گوئیم و می گوئیم که انبیاء موفق نشده اند اجرا کنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان کسی را می آورد که اجرا کند مسائل انبیاء را ، این بیچاره ها برای خدمت به اجانب یا نفهمیده تاءویل می کنند که فلان

گفته است که حضرت مهدی تکمیل می کند شریعت را . این بسیار ناگوار است برای ما . ما حضرت مهدی را یکی از افرادی می دانیم که تابع اسلام است ، تابع پیغمبر اسلام است لکن تابعی است که نور چشم پیغمبر اسلام است و اجرا می کند این مطالبی را که حضرت رسول اکرم (ص ) فرموده است . چرا باید اینها را حجاز ، در کویت ، در بعضی جاهای دیگر تاویل کنند حرف ها را و بر ضد یک مملکت اسلامی که کوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع کند و کوشش دارد دست ابرقدرت ها را از سر این ممالک اسلامی کوتاه کند ، آنها در خدمت ابرقدرت ها دانسته یا ندانسته هستند و می خواهند تفرقه بین مسلمین بیندازند . اینها نمیدانند که نباید تفرقه بین مسلمین انداخت و برخلاف نص قرآن است ؟ اینها مطلع نیستند یا اینکه در خدمت خدای نخواسته ، ابرقدرت ها هستند ؟ ما می خواهیم که هم همه ممالک اسلامی اولا در محیطی که خودشان هستند ، به حسب حکم اسلام بین حکومت و بین مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اینکه آسیبی برای اینها واقع نشود . شما دیدید که ما وقتی که در ایران ملتمان اتحاد پیدا کرد ، چه قدرت بزرگی را شکست داد . ما می خواهیم که یک میلیارد جمعیت دنیا- اینطور- از مسلمین اینطور با هم متحد بشوند . اگر متحد بشوند ، نه قضیه قدس دیگر باقی می ماند و نه قضیه افغانستان و نه قضایای دیگر و اگر

چنانچه وعاظ السلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند ، انشاء الله پیروز خواهیم شد و دول اسلامی و ممالک اسلامی پیروز خواهند شد . من از خداوند تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین و وحدت کلمه اسلام و مسلمین را خواهان هستم و این عید سعید را باز هم به همه مسلمین و همه کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

صحیفه نور جلد 13

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان سفرای کشورهای اسلامی (به مناسبت عیدفطر)

مبارک آن روزی است که تمام دولت های اسلامی با ملت ها با هم باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید مبارک فطر را به همه مسلمین جهان و به شما آقایان که در اینجا حاضر هستید ، تبریک عرض می کنم . و مبارک آن روزی است که تمام دولت های اسلامی با ملت ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم ، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده کنند و همه ممالک اسلامی متحد شوند تا اینکه دست ابر قدرت ها را از ممالک خودشان قطع کنند .

و من حالا می خواهم یک قدری از ویژگی های این انقلاب اسلامی که در ایران واقع شده است ، به شما عرض کنم و ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی این ویژگی ها را داشته باشد و این فضایی که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامی باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامی و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق گرفتنی است و

الا نخواهند اعطاء کرد .

من بعضی از ویژگی های انقلاب را به شما آقایان و کسانی که می شنوند کلام من را ، عرض می کنم تا ببینند که آیا این وضع بهتر است یا اوضاعی که در جاهای دیگر هست . شما به من بگوئید که در کجای ممالک اسلامی و غیر اسلامی اینطور است که رئیس جمهور از همین مردم و در دامن همین مردم باشد و هر روز و در ماه مبارک ، هر شب برود توی جمعیت های متفرق و مردم را ارشاد کند بدون اینکه خوفی در دلش باشد .

ما می دیدیم که در زمان حکومت غاصب شاه مخلوع ، اگر این آدم می خواست در یکی از خیابان های تهران ظاهر بشود و قبل از اینکه او بخواهد بیرون برود ، ماءمورهای ساواک تمام خیابان ها را و تمام خانه های اطراف خیابان ها را خالی می کردند و ماءمور می گذاشتند و محافظت می کردند برای اینکه او از ملت نبود ، او در مقابل ملت بود ، و الان رئیس جمهور که در راءس واقع شده است در هر مجلسی که او را دعوت کنند می رود ، در هر شهری که از او تقاضا کنند می رود و مردم را ارشاد می کند بدون اینکه یک ذره خوف در دل او باشد برای اینکه ملت را از خودش می داند و ملت هم او را از خودش می دانند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنی شخصی که در ایران زندگی می کند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتیبانی می کنند .

و همین طور در کدام مملکت شما سراغ دارید که رئیس مجلس منبر برود و مردم را هدایت کنند ، و در ماه مبارک شاید بیشتر از سی تا منبر شاید رفته باشد و مردم را هدایت کرده باشد؟ و در کجا شما سراغ دارید که رئیس دیوان عالی کشور ، یک عالمی باشد که برود مردم را هدایت کند و مردم هم از او هدایت بشوند؟ و همین طور دادستان کل کشور و همین طور وزیر کشور و همین طور سایر ارگانی که هستند با کمال اطمینان بدون اینکه از کسی خوف داشته باشند برای اینکه مبادی خوف در کار نیست ، همه پشتیبان هستند ، همه برادر هستند . و در کجا سراغ دارید که مجلس شورای آنجا مثل مجلس شورای اسلامی ما باشد؟ در سابق ، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود ، مجلس پر بود از دوله ها ، ممالک ها ، سلطنه ها ، متملکین ، اشراف ، طرفدارهای شرق و غرب ، نوکرهای ممالک اجنبی . و الان در مجلس شورای ما یک چهره پیدا نمی کنید که از این طبقه اشراف باشد ، از این طبقه بالا باشد ، همه از همین مردم هستند که در بین بازار راه می روند و از همین جمعیت هستند ، عده ای شان از علما و فقها هستند و عده ای شان از چهره های متدین هستند و مجلس شورای اسلامی ما نظیر الان در هیچ جا نظیر ندارد ، چنانچه سایر نهادهای دولتی ما اینطور است . و در کجا شما سراغ دارید که ارتشش اینطور ملی و

در بین مردم باشد که وقتی در بین مردم ارتش برود یا ژاندارمری برود یا سپاه پاسداران برود گل برای او نثار کنند و تظاهر کنند برای او؟ و آنها هم از باب این است که از همین مردم هستند ، از همین جمعیت هستند و تمام جاهائی را که شما ملاحظه کنید ، همه چون از خود ملت هستند از این جهت با ملت اینطور روبرو می شوند . و در کجای دنیا شما سراغ دارید که از باطن ملت ، بدون اینکه هیچ کسی دعوت کند ، اینقدر کمیته ، اینقدر دادگاه ، اینقدر پاسدار که خون خودشان را در راه این کشور و در راه اسلام فدا می کنند بدون اینکه کسی آنها را دعوت کرده باشد ، در سرتاسر کشور ، این سپاه پاسداران این کمیته ها ، این دادگاه ها همه برای همین اسلام و برای همین کشور خدمت می کنند . و در کجای دنیا سراغ دارید که ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد ، آنچنان در خدمت دولت اسلامی باشد که هر وقت غائله ای پیش بیاید خود ملت پیشقدم است و پشتیبانی می کند؟

ما که می گوئیم انقلابمان را می خواهیم صادر کنیم و به همه کشورهای اسلامی بلکه به همه کشورهائی که مستکبرین بر ضد مستضعفین هستند ، می خواهیم یک همچو وضعیتی پیش بیاوریم که دولت یک دولت زورگوی جبار آدمکش امثال ذلک نباشد . و ملت یک ملتی نباشد که دشمن با دولت است . ما می خواهیم بین ملت ها و دولت ها آشتی بدهیم ، دولت ها اگر توجه بکنند و یا

مطالعه کنند وضع ایران را و ببینند ملت ایران با دولت چه وضعی دارد ، گمان ندارم که آن ها تحت تاءثیر واقع نشوند . البته قلم های مسموم خارج ، قلم ها و نوشته ها و مطبوعات خارجی ، رسانه های گروه خارجی همه بر ضد ایران و بر ضد دولت و ملت ایران تبلیغات می کنند لکن شما که داخل این کشور هستید می دانید که تبلیغات آنها برای چه هست . برای این است که این ملت و دولت با هم شده اند . وقتی ملت و دولت با هم شد ، قشرهای روحانی و قشرهای دانشگاه ها و سایر قشرها ، ارتشی و اشخاصی دیگر همه با هم هستند و همه یک فکر می کنند ، البته منافع ابرقدرت ها دیگر نمی شود تاءمین بشود ، یک حکومتی نمی آید روی کار که برای یک ابرقدرتی یک کلمه بگوید ، اگر یک وکیل ، یک نخست وزیری یک کلمه راجع به منافع ممالک دیگر ، منافع اجنبی ها حرف بزند ، همین ملت است که در مقابلش می ایستد و نمی گذارد . ما میل داریم که همه ممالک اسلامی همه کشورهای اسلامی ، همه کشورهای مستضعفین دنیا اینطور بشود که یک جمعیت باشند ، در بین خود این جمعیت و در بین همین جمعیت ، نخست وزیر ، رئیس جمهور ، مجلس ، افراد دیگری که در بنگاه های دولتی هستند تعیین بشوند تا آسیب بردار نباشد .

روحانیت بعضی ممالک با تکفیر ما دانسته یا ندانسته در خدمت ابرقدرت ها هستند ما علاوه بر اینکه گرفتار امریکا هستیم و گرفتار

شوروی هستیم ، گرفتار بعضی اشخاصی که دعوی اسلامی می کنند ، بعضی ها که در راءس روحانیت بعضی ممالک واقع هستند ، گرفتار آنها هم هستیم ، آنها هم ما را تکفیر می کنند ، آنها هم کلمات ما را تعبیر می کنند و دنبالش تکفیر می کنند . اینها را اگر چنانچه واقعا خطا کار هستند ، خوب است که مطالعه کنند ، بفهمند دارند چه می گویند و به نقع چه کسی کار می کنند و اگر متعمد هستند و در مقابل یک کشور اسلامی ، در مقابل یک کشوری که کوشش می کند که بین همه برادرها را متصل کند و همه را با هم آشتی بدهد و ما قبل از بیست سال به این طرف ، دنبال این معنی بودیم که ممالک اسلامی همه با هم برادر باشند ، این او را تکفیر نکند ، او ، او را تکفیر نکند ، اینهائی که اینطور سمپاشی می کنند و مع الاسف در لباس مفتی هستند و یا مفتی اعظم هستند ، اینها نمی دانند که این کارها بر ضد اسلام و برو فاق میل ابرقدرت هاست ؟ اینها نمی دانند که دانسته یا ندانسته برای ابرقدرت ها دارند خدمت می کنند؟ چطور اینها در مقابل سادات و آنهمه جنایاتی که سادات کرده است اینقدرها نمی ایستند و تکفیری ما نشدیم از آنها؟ اما ، ما که از امام مهدی که قوه اجرائی اسلام است صحبت می کنیم و می گوئیم که عدل در زمان او فراگیر خواهد شد و از طرف خود آنها هم همین معنا هست که : یملا

الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا ما که راجع به آن می گوئیم و می گوئیم که انبیاء مؤ فق نشده اند اجرا کنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان کسی را می آورد که اجرا کند مسائل انبیاء را ، این بیچاره ها برای خدمت به اجانب یا نفهمیده تاءویل می کنند که فلان گفته است که حضرت مهدی تکمیل می کند شریعت را . این بسیار ناگوار است برای ما . ما حضرت مهدی را یکی از افرادی می دانیم که تابع اسلام است ، تابع پیغمبر اسلام است لکن تابعی است که نور چشم پیغمبر اسلام است و اجرا می کند این مطالبی را که حضرت رسول اکرم (ص ) فرموده است . چرا باید اینها را حجاز ، در کویت ، در بعضی جاهای دیگر تاءویل کنند حرف ها را و بر ضد یک مملکت اسلامی که کوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع کند و کوشش دارد دست ابرقدرت ها را از سر این ممالک اسلامی کوتاه کند ، آنها در خدمت ابرقدرت ها دانسته یا ندانسته هستند و می خواهند تفرقه بین مسلمین بیندازند . اینها نمی دانند که نباید تفرقه بین مسلمین انداخت و برخلاف نص قرآن است ؟ اینها مطلع نیستند یا اینکه در خدمت خدای نخواسته ، ابرقدرت ها هستند؟ ما می خواهیم که هم همه ممالک اسلامی اولا در محیطی که خودشان هستند ، به حسب حکم اسلام بین حکومت و بین مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اینکه آسیبی برای اینها

واقع نشود . شما دیدید که ما وقتی که در ایران ملتمان اتحاد پیدا کرد ، چه قدرت بزرگی را شکست داد . ما می خواهیم که یک میلیارد جمعیت دنیا اینطور از مسلمین اینطور با هم متحد بشوند . اگر متحد بشوند ، نه قضیه قدس دیگر باقی می ماند و نه قضیه افغانستان و نه قضایای دیگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند ، انشاء الله پیروز خواهیم شد و دول اسلامی و ممالک اسلامی پیروز خواهند شد . من از خداوند تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین و وحدت کلمه اسلام و مسلمین را خواهان هستم و این عید سعید را باز هم به همه مسلمین و همه کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/5/59

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی

مقایسه چهره نورانی مجلس شورای اسلامی با مجالس دوران قبل از انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاء الله خداوند این عید سعید را بر همه مسلمین و خصوص ملت مسلم ایران مبارک کند . این چهره مجلس اسلامی ماست و اگر چنانچه از صدر مشروطه (الا شاید دوره اول ) تا قبل از این مجلس ملاحظه کنید ، اینجا جای آن وکلا نبود ، وکلائی که ازطبقه اشراف و از طبقه ثروتمند و مرفه ، و حاضر نبودند دریک مجلس چند تایشان با هم جمع بشوند و حاضر نبودند در یک مجلس اینطور مسجدی بنشینند و هر کدام در کاخ های بلند (الا بعضی ها که آنها هم از سنخ شما بودند) زندگی می کردند ، امکان نداشت که یک مواجهه ای بین من طلبه با آن تیپ های اشرافی و اعیانی و دارای کذا

و کذا اتفاق بیفتد فرضا از اینکه گوش بدهند به اینکه یک طلبه به آنها چه می گوید . این از برکات نهضت است ، برکات اسلام است که همه نهادهایشان اسلامی و مردمی است . مجلس مردمی این است پیشتر اسمش را گذاشته بودند مجلس ملی ، ملت راه داشت بر آن مجلس ؟ در آن مجلس از ملت ها ، از خود ملت کسی بود که راه پیدا بکند آنجا؟ خصوصا در این دهه های آخر یک نفر از شما در آنجا راه نداشت و جای شما در آنجا نبود اخلاقا ، که عندالله نبود ، به واسطه علوشان شما و به واسطه اینکه آنها طاغوتی بودند ، شما راه نداشتید بر آنجا . ما امروز مواجهیم با یک چهره های اسلامی که به غیر از اسلام و به غیر از مناقع مملکت خودشان فکر نمی کنند و من امیدوارم که این مجلس که مرکب از این طبقه انسانی ملت است ، چه آنهائی که مسلم هستند و چه آنهائی که باز برادرهای ما هستند و از اقلیت ها هستند ، این چهره ها ، چهره هائی است که مال ملت است و امروز ملت راه پیدا کرده است به مجلس و دیروز ، در گذشته ، ملت هیچ خبری از مجلس نداشت و هیچ عملی نمی توانست انجام بدهد . این موجب شکر است در درگاه خدا ، همه تشکر کنیم از یک همچو نعمتی که نصیب ما شده است و این تنها مجلس نیست که تحول پیدا کرده است ، از طاغوت به اسلامیت و انسانیت ، سایر نهادهای دولتی هم

، چه قوای مسلحه و چه سایرین از قبیل وزرا و امثال اینها ، آنها هم همین طور هستند . الان ملت ما می تواند ادعا کند که ما در همه امور ناظریم . من خیلی از مجالس را یاد دارم و در بعضی از مجالس هم رفتم ، به عنوان تماشاچی یک دانه از امثال شما در مجلس نبود ، الا مثلا مثل زمانی که مرحوم مدرس آنجا بود یا آن در اول که ما آنجا را دیگر ندیدیم ، آن دوره های اول ، دوره که بودند باز از اشخاصی که نظیر شما بودند . آن چیزی که می خواهم عرض کنم این است که حیف است که چهره نورانی مجلس در آن یک چیزهائی واقع بشود که مخالف زی شما آقایان است .

موعظه به نمایندگان محترم مجلس در رعایت اصل تفاهم و حل و فصل مسالمت آمیز مشکلات

من معذرت می خواهم که چند کلمه ای موعظه کنم شما را ، شما محتاج به موعظه نیستید لکن تذکر ، برادرها ، خودش یک امری است یکی از عذاب هائی که در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند ، خصام اهل النار است و یکی از نعمت هائی که اهل بهشت متنعمند آن اخوانی که ، اخوانا علی سرر متقابلین . آن برادری و محبت که بین اهل بهشت است یکی از نعمت های بزرگ خداست و آن خصامی که در جهنم است ، یکی از عذاب هائی است که بر اهل جهنم است که دائم توی سر هم می زنند . و اهل معرفت می گویند که هر چیزی که در بهشت و در جهنم ظهور پیدا می کند سابقه ندارد ، از خود آدم است

. در روایت هم است اینکه زمین بهشت و جهنم قاع است ، هیچ چیز ندارد صاف است و در یک روایتی که سابقا من دیدم (حالا نمی دانم تمام معنایش درست چه جور است ) این است که گاهی در بهشت یک اشخاصی ، ملائکه الله مشغول یک بنا می شدند و گاهی می ایستادند . ظاهرا پیغمبر اکرم شاید در شب معراج این را ملاحظه فرمودند ، سؤ ال کردند از جبرئیل این چرا گاهی می ایستند و گاهی کار می کنند . عرض کرد که اینها اعمالی که مردم می کنند ، مادامی که اشتغال دارند به عمل خیر اینها مصالحشان محقق می شود و مشغول بنا می شوند ، آنوقتی که آنها مشغول این کار نیستند آنها هم . در هرصورت یک مساءله ای است این در پیش اهل معرفت که تمام چیزهائی که در جهنم و بهشت هست این از خود ماست . اینطور نیست که خدای تبارک و تعالی یک آتشی تهیه کرده است که ما را بسوزاند ، ما خودمان تهیه می کنیم در قرآن هم هست که اینها اعمال شماست که رد به خودتان می شود . ما می توانیم خودمان را در این عالم راجع به این محکی که از دو تا آیه شریفه استفاده می شود بشناسیم که آیا اهل نار هستیم یا اهل بهشت . اگر کارهایمان روی خصام باشد ، دشمنی ، یک وقت این است که انسان در یک مساءله ای صحبت می کند ، مباحثه می کند خوب بین اهل علم و طلبه ها متعارف است ، گاهی وقتی ها به

فریاد می کشد مطلب ، به داد و قال می کشد مطلب لکن وقتی که مباحثه تمام شد ، برادرند . بعد از مباحثه اینطور نیست که این مباحثه اسباب دشمنی باشد ، دو تا دوستند و دو تا رفیقند ، سر یک مطلبی ، مطالبی آن ، آن طرف مطلب را می گیرد و آن ، آن طرف مطلب و اتفاقا این یک ورزشی است که دربین طلبه ها هست و یک ورزش علمی است که قوی می کند آنها را . در سایر طبقات شاید نیست اینطور ورزش . اینها تاحد جنگ و دعوا با هم مقابل می شوند مرحوم آقای آسید احمد زنجانی رحمه الله نقل می کردند که در روزنامه ملانصر الدین که قفقاز طبع می شده ، او عکسی انداخته بوده از دو تا طلبه ، دو تا اهل علم ، یکی این طرف ، یک آن طرف نشسته و دعوا کرده اند و دندان یکی بیرون افتاده و کفش یکی هم بالای سر آن یکی است و او برای انتقاد از این طایفه این را نوشته بود ، این را عکسبرداری کرده بود و او نمی دانست که در عین حالی که گاهی وقت ها به این مسائل هم می رسد لکن به مجرد اینکه مباحثه تمام می شود ، با هم می شوند رفیق و با هم دوست و برادرند . ما اگر چنانچه در مسائلی که پیش می آید ، در هر وضعی که باشد ، البته مسائل زیاد الان در مجلس طرح می شود و شما بعدها هم مواجه هستید با مسائل زیادی که برای ملت

است و هر کسی نظر دارد و هر کسی اجتهاد دارد ، هر کسی باید مسائل را طرح بکند و بگوید ، اما همانطوری که طلبه ها مسائل را می گویند ، که منتهی به این نشود که حالا که من مخالف با شما هستم در نظر و شما مخالف من هستید در نظر ، این منتهی به این بشود که نه ، ما دو تا خصم و دو تا دشمن با هم هستیم . اگر اینطور باشد که واقعا خدای نخواسته روی خصام باشد باید ما خودمان را بشناسیم به اینکه ما اهل ناریم ، برای اینکه خصام اینجا آن خصام را می آورد . و اگر چنانچه ایمان در کار باشد ، برادری در کار باشد و با برادری و حسن نیت ، رفاقت ، مسائل طرح بشود همه باید نظر خودشان را بدهند و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند ، باید وقتی می فهمند اظهار کنند ، این مؤ افق هر که باشد ، باشد . مخالف هر کس هم باشد ، باشد برای اینکه شما وکیل مردم هستید امین مردم هستید امین و وکیل باید مسائلی که طرح می شود آن مقداری که می تواند و می فهمند اظهار کنند لکن به طور خصومت ، به طور تنازع و خصومت نباشد ، هر چه بتوانند آرامتر لکن حالا صدا هم بلند شد ، باشد ، اما آن صدائی که از طلبه های توی مدرسه بلند می شود دنبالش هیچ ابدا اثری از خصومت نیست ، دو تا رفیق ، دو تا دوست

هستند که سر یک مساءله علمی می رسد کار به آنجائی که این فریاد سر او می زند ، او فریاد سر او می زند ، لکن به مجرد اینکه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند که بودند ، همان دو تا دوستند که بودند ، هیچ ابدا دیگر دنباله ندارد که آن مطالب را او گفته ، این مطلب را ما ، با هم برادریم ، مطالب با هم دعوا دارند ، مسائل که طرح می شود آن مسائل با هم اختلاف دارند ، اما آنهائی که مسائل را طرح می کنند مسائلشان باید با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان ، خودشان دوست ، رفیق و برادر ولی مسائل را باید طرح بکنند و اشکال دارند بکنند و طرح بکنند مسائلی که روی مصالح اسلام است ، روی مصالح کشور است و آن مقداری که می توانند بررسی بکنند و آن مقداری که قدرت دارند نظر بدهند لکن بعد از اینکه مجلس تمام شد همانطوری که بعد اینکه مباحثه طلبه ها تمام شد می نشینند با هم چای می خورند و رفیق و دوست هستند ، آنها هم همین طور باشند . لازم نیست که انسان وقتی که در یک مطلبی مخالف یک کس دیگری است ، دشمن او هم باشد . همه مسلمان ، همه مؤ من ، همه اهل این کشور و همه مصلحت این کشور را می خواهید و ما و شما هم مصلحت اسلام را می خواهیم و هم مصلحت این اشخاصی که در دار الاسلام زندگی می کنند و تحت لوای اسلام هستند ، از نمایندگانی که

سایر اقلیت ها هستند و مصالح آنها . اسلام اقتضای این را می کند که مصالح همه در نظر گرفته بشود و علی السواء هم در نظر گرفته بشود . همه اهل این مملکت هستند حق دارند در این مملکت و شما هم وکلای این مملکت هستید و خدمت می خواهید بکنید ، هر یکی تان وکیل همه هستید و هر یکی تان باید مصالح همه مملکت را در نظر بگیرید . بنابراین بهترین مباحثه ها همین مباحثه برادرهاست با هم که کارشان ، اگر اختلافی هم دارند ، برادری حل می کنند ، نه به طور خصمانه و البته من می دانم که بسیاری از اشخاص هستند که اینها بسیار منزه و مبرا هستند و اکثریت شما هم همین طور است و من امیدوارم که همه تان اینطور باشید . من که همه را نمی شناسم لکن من چهره ها را می بینم که همه شان از همین ملت و از همین جمعیتی که در این مملکت هستند ، هستند . هیچ از آن بالاها نیامده اند اینجا تا بخواهند یک مقاصدی داشته باشند (که ) غیر مقاصدی ملی و اسلامی . از این جهت من امیدوارم که این مجلس ، خدمت بزرگ بکند و انشاء الله کارها را به آسانی به پیش ببرد و هماهنگی کنند با دولت ، با رئیس جمهور ، با سایر ارگان هائی که هستند . همه تان می خواهید یک مطلبی پیش برود ، نه آقای رئیس جمهور نمی خواهند که این مملکت خدای نخواسته آشفته باشد ، رئیس یک مملکت که نمی خواهد آن مملکت آشفته باشد

و نه وکلای مجلس می خواهند که این مجلس آشفته باشد ، برای اینکه شما همه مملکت هستید ، مملکت از خود شماست ، نمی شود که یک کس برای خودش طرح خلاف بزند ، و نه وزرائی که هستند و بودند و بعدها هم انشاء الله خواهند بود ، اینها هم همه شان نظرشان به این است که اسلام را تقویت کنند ، احکام اسلام را پیاده کنند ، برای این مملکت خدمت بکنند . وقتی بنا شد همه با هم ، به حسب عقاید یکی هستند ، همه می خواهند خدمت بکنند ، همه می خواهند که این مملکت را به پیش ببرند ، همه می خواهند که این جرثومه های فاسدی که در مملکت هست قطع بکنند ، همه یک راه می خواهند بروند ، این دیگر تخاصمی در کار نیست و نخواهد بود . اگر بله فرض کنید که یک طایفه ای بودند و آمده بودند در مجلس و می خواستند مقاصد شوم خودشان را یا مقاصدی که به تبع آن ابر قدرت ها به خدمتگزاری به آنها بود ، می خواستند انجام بدهند ، آنوقت دعوا می شد ، آنوقت باید هم حقیقتا بشود ، آنوقت مخاصمه هم صحیح بود برای اینکه مخاصمه با آن اشخاصی که توطئه گر هستند ، اشخاصی که می خواهند مجلس را به هم زنند ، می خواهند مملکت را به هم بزنند این لازم است و باید باشد ، بعد از اینکه نمی شود اینها را با هدایت ، و ماءیوس هستید که اینها را با هدایت می توانید که به راه صحیح وادار

کنید . و اما شماها که همچو مقصدی در کار ندارید ، من یقین دارم که هیچ یک از شماها بنایتان نیست که این مملکت را به هم بزنید ، همه می خواهید مملکت آرامی باشد که برادرهای شما در این مملکت زندگی آرام داشته باشند ، زندگی مرفه داشته باشند و همه می خواهید که دست اجانب از این مملکت کوتاه باشد و کوتاه خواهد بود انشاء الله و همه می خواهید که یه این مملکت خدمت بکنید ، خودتان هم از سنخ همان جمعیت هستید ، نه از آن طبقه های بالائی که هیچ خبر از پائین ندارند و هیچ اطلاعی ندارند که به این پائین دست ها چه می گذرد . شما خودتان از بین همین جمعیت ها آمده اید و می دانید که چه می گذرد به این مردمی که در این کشور هستند ، به این زاغه نشینان چه می گذرد ، خودتان هم زندگیتان هم همانطورهاست ، با یک قدر اختلاف مختصر . بنابراین آن چیزی که لازم است برای همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه کسانی که اداره این مملکت را می خواهند بکنند ، این است که با هم تفاهم داشته باشند ، اگر مساءله ای را برخلاف می بینند و بخواهند و بنشینند و حل کنند و صحبت کنند . در مجلس اگر چنانچه یک مطلبی را می بینند که دارد خلاف واقع می شود ، صحبت کنند ، بنشینند مشورت کنند با رفقایشان و من امیدوارم که انشاء الله با خوشی و خوبی طلیعه این باشد که پیروزی نهائی را انشاء

الله پیدا کنید .

ناتوانی قدرت مجهز به سلاح های مدرن و آتشین در مقابل ایمان و انسجام یک ملت

و هیچ خوفی ما از ابر قدرت ها نداریم و در عین حالی که دستمان از همه آن سلاح های آدمکش کذا کوتاه هست لکن ایمانمان ما را وادار می کند که نترسیم و خوف نداشته باشیم و یک ملتی وقتی یک مطلبی را همه با هم خواستند ، نمی شود تحمیلشان کرد تحمیل در وقتی است که همه نخواهند ، متفرق بشوند ، اگر متفرق شدند آنوقت جای این می شود که یک دسته ای به دسته دیگر یک مطلبی را تحمیل کنند ، اما اگر چنانچه اینها با هم مجتمع باشند نه دیگر در بین خودشان تحمیلی هست برای اینکه جای تحمیل دیگر نمی ماند و نه دیگران می توانند تحمیل بکنند . قدرت ها هر چه هم بزرگ باشند ، وقتی مقابله با ملت می شوند نمی توانند کاری بکنند . من شاید یک دفعه دیگر این را گفته باشم که سفیر شوروی آمد پیش من گفت که دولت افغانستان از ما خواسته است که برویم آنجا و چه بکنیم . من متوجه نبودم که اینها کار را کرده اند حالا آمده اند دارند می گویند ، دولتی هم در کار نبوده دولت هم بعد خودشان درست کرده اند ، لکن به او گفتم که این اشتباه است از شما ، ممکن است برای شما که قدرتمند هستید ، یک کشوری را بگیرید ، این آسان است برای شما ، قوای زیاد دارید ، خوب می ریزید اما یک ملت را نمی توانید مهار کنید . شما وقتی وارد شدید در آن جا نمی توانید پیش ببرید و

مزاحمت برای شما همچو ایجاد می شود که فشل می شوید . لکن کاری کرده بودند و بنا هم داشتند بکنند . نه این بود که می خواستند حالا استمزاج کنند ، از من اجازه بگیرد شوروی که مملکت اسلامی را برویم بگیریم . مطلب اینطوری است که یک ملتی وقتی که همه با هم باشند ، پشتیبان هم باشند ، برادر با هم باشند ، این قدرت های بزرگ بر فرض اینکه بیایند و با توپ و تانکشان هر کاری می خواهند بکنند لکن وقتی وارد شدند ، در ملت هم هضم می شوند ، ملت آنها را هضم می کند . و ما ابدا از این توطئه ها نمی ترسیم و مضافا به اینکه به نظر من اینکه حالا هی می آیند و صحبت می کنند ، بعضی ها آمده اند هی گفته اند که یک توطئه خیلی بزرگتر در کار است از کجا تا کجا چه شده است و از کجا تا کجا چه شده است به نظر من درست نیست ، توطئه به این معنا نیست الان ، لکن باید با کمال دقت مراقبت بشود . باید ارتش ما ، ژاندارمری ما ، سپاه پاسداران ما باید با کمال دقت و همه ملت ، همه ملت الان سپاه اسلام هستند باید مراقبت کنند ، باید رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند و به مجرد اینکه ملت دید یک رفت و آمد مشکوکی است اطلاع بدهند . در محله ها دیدند که رفت و آمدی در یک خانه ای هست و غیر عادی است ، اطلاع بدهند فورا ، آنها

هم فورا کنترل کنند این چیزها را . در عین حالی که همه اینها باید بشود لکن مطمئن باشید که نتوانند کاری بکنند و نمی توانند این مملکت را به آن آسیب برسانند . و ما بعد از اینکه همه مسائل را ما مفروض بگیریم ، فرض بگیریم که اینها آمدند و همه به قول خودشان همه ملاها را کشتند و همه مومنین را از بین بردند ، ما از چه میترسیم ؟ ما از یک جائی که این وضع را دارد منتقل می شویم به یک جائی که بهتر از اینجاست ، چرا ما بترسیم ؟ من نمی گویم ما غلبه به آنها می کنیم لکن ما غلبه ایمانی داریم بر آنها ، ما همان منطقی را داریم که در صدر اسلام بود که اگر آنها را بکشیم به بهشت می رویم اگر آنها ما را بکشند باز هم ما به بهشت می رویم . این منطق اهل ایمان است . آن که ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد ، آن که قرآن را به آن ایمان دارد ، منطقش این است که ما ضرر نمی کنیم ، هیچ طرف قضیه ضرر نیست اگر چنانچه کشته بشویم ، لباسمان را عوض کردیم لباس بهتری پوشیدیم و اگر چنانچه بکشیم یک غیر انسانی را از دنیا بیرون کردیم . بنابراین ما ترسی از چیزی نداریم ولی معذلک شما مطمئن باشید که نخواهد شد . ملت اسلامی است و برای خدا دارید کار می کنید . ملت ما برای خداست که دارند کار می کنند . آنهمه جوان ها را دادند برای خدا بود هیچ

برای چیز دیگری نبود ، و تعقل ندارد که یک کسی جوانش را بدهد برای اینکه یک خانه پیدا کند با فرض کنید که شب یک غذای خوبی ، این معقول نیست ، اینها برای خدا آمدند به میدان و همین مطلب در ذهنشان بود که ما برای خدا داریم کار می کنیم و اجرمان را هم از خدا می خواهیم هیچ طلبی هم هیچ کداممان از هم نداریم همه برای خدا انشاء الله کار کرده باشیم و بکنیم و از خدای تبارک و تعالی اجرش را بخواهیم و خدای تبارک و تعالی خواهد داد یا اینجا و آنجا ، یا آنجا . خداوند انشاء الله همه شما را مؤ فق کند و من بحق خدمتگزار شما هستم و این چند لحظه ای که از عمر من باقی است من در خدمت شما هستم و خداوند انشاء الله شما را به کمال معرفت برساند و دشمن های این کشور و این اسلام را انشاء الله یا هدایت کند و یا اینکه به جز ایشان برساند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 22/5/59

پیام امام خمینی در تجلیل از شهدای پاسدار کردستان (پاوه )

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شهدای پاسداران انقلاب اسلامی و تمامی نیروهای مسلح متعهد اسلامی ، سلام بر خانواده های عزیز و قهرمان پرورآنان . درود خداوند بر خانواده های شهدائی که با صبر و شکیبائی و مقاومت و با تقدیم عزیزان خود به خدا و اسلام بزرگترین حماسه های تاریخ معاصر را ترسیم کرده و می کنند . درود بر پاسداران اسلام که با خون خود و مشت های گره کرده خویش انقلاب اسلامی را به ثمر رساندند . درود بر

تمام نیروهای مسلح و متعهد اسلامی که با گرایش به انقلاب مقدس ایران و پشتوانه ملت عزیز کاخ ستمگری را واژگون کردند . ملت شریف ایران از شما خانواده های عزیز شهدای پاسدار قدر دانی می کند و بالاتر از این تقدیری است که از بارگاه مقدس خداوند متعال نصیب شما و همه شهدای اسلام و وابستگان آنان خواهد شد . شهدای انقلاب بزرگ چون شهدائی صدر اسلام در پیشگاه مقدس ربوبی ارزشمند و مورد عنایت حق تعالی و اولیای اسلام ارزشمند خواهد بود . اینجانب به عنوان یک خدمتگزار و دعاگوی حقیر ، خود و ملت را مرهون این عزیزان می دانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت می نمایم . تاریخ ، فداکاری این جوانان غیور و متعهد را فراموش نمی کند و نام نامی ملت عظیم ایران در صفحات تاریخ ضبط و در چهره دهر ضبط است والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/5/59

پیام امام خمینی به بنی صدر در مورد وقوع سانحه هوائی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای بنی صدر رئیس جمهور حفظه الله تعالی

نجات جنابعالی و همراهان محترم از سانحه ای که به حسب عادت ، مصیبت وار باید باشد ، که نشانه ای از الطاف الهی است برای پیشرفت انقلاب اسلامی ، ما از این اموری که اثبات قدرت حق آشکارا در آن پیداست که همه در جهات حفظ این کشور و ملت است کرارا دیده ایم . انشاء الله تعالی از این پس نیز عنایات پروردگار باماست و با همه وجود در پیشگاه مقدس شکر گزاریم . ما همه از خدائیم و باید در راه خدمت به او باشیم . این عنایت معجزه آسا

دلیل آن است که شما و همراهانتان در خدمت به کشور اسلامی صدیق بوده و صدیق خواهید بود . شما به شکرانه این نعمت بزرگ زندگانی ثانوی خود را بیش از پیش وقف خدمت به اسلام و کشور اسلامی نمائید و ملت بزرگ با رؤ یت این عنایات پی در پی اطمینان کامل داشته باشند که مادام که در خدمت اسلام هستند ، آسیب پذیر نیستند و دشمنان کوردل این کشور بدانند که با توطئه و شیطنتها نخواهند توانست کشور اسلامی را آسیب رسانند . ملت ما تا پای جان در خدمت به اسلام حاضر و در پشتیبانی از نهادهای اسلامی مصمم هستند و از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و کشور اسلامی ایران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/5/59

بیانات امام خمینی در جمع قضات شرع و دادستان های انقلاب اسلامی کشور

قوای ثلاثه اساس یک کشور است

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید به ملت ایران تبریک عرض کنم که بحمدالله این قوای ثلاثه که اساس یک کشور است از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتی و منحرفین نیستند و از خدای تبارک و تعالی تؤ فیق همه را می خواهم در اینکه همه خدمتگزار به اسلام باشیم و با جدیت و کوشش همه ، این نهضت اسلامی به پیش برود و حکومت عدل الهی مستقر بشود به جای حکومت طاغوتی . شما همه می دانید و ملت هم می داند که این سه قوه ای که در زمان طاغوت بود ، نمی شود گفت کدام خبیث تر از کدام بودند . قوه مقننه ما به دست اشخاصی افتاده بود که به اعتراف شاه مخلوع از طرف سفارتخانه ها

تعیین می شدند و ملزم بودند اینها همان ها را به کار وا دارند و از این راه ماهیت قوه مقننه بر ملت ما روشن می شود که لیستی که امریکا بدهد و نوکر او اجراء کند ، بهتر از این مجلسی که ما داشتیم و بهتر از سنائی که ما داشتیم ، یعنی آنها داشتند ، نخواهد بود . آنها در طول مدتی که متصدی بودند هیچ گاه قدمی برای خدا بر نمی داشتند ، اگر اینها برای خدا می خواستند قدم بردارند ، حتما نه آمریکا آنها را پیشنهاد می کرد و نه شاه مخلوع آنها را تعیین می کرد . ما از همان حرف شاه ، شاه مخلوع سند اتخاذ می کنیم که این قوه مقننه چه جور اشخاصی بودند و قوه مجریه هم که همه می دانند که چه جنایت هائی در این کشور مرتکب شدند و خود آن مرد که یک مقام غیر مسؤ ول به حسب اصطلاح آنها داشت در راءس همه جناینتکارها بود ، جنایتکارها همه الهام از او و او الهام از اجانب می گرفت . قوه قضائیه که در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حکم را یا نبی یا وصی نبی باید متصدی بشود و اگر غیر نبی و وصی نبی ، سفارش شده از طرف نبی اکرم باشد ، آن ثالث می شود که شقی . قوه قضائیه ما هم به دست یک اشخاصی افتاد که من گمان نمی کنم در تمام افرادی که متصدی فضا بودند ، یک نفرشان صالح باشد . اگر گفته می شود که در بین اینها یک

اشخاصی بودند که مثلا یک قدری متدین بودند ، لکن صالحیت برای قضا غیر از تدین است ، امر مهمی است که شاید در اسلام کمتر چیزی مورد توجه بوده است مثل قوه قضائیه و نکته اش هم معلوم است برای اینکه در دست قوه قضائیه همه چیز ملت است ، جان مردم است ، مال مردم است ، نوامیس مردم است ، همه در تحت سیطره قوه قضائیه است و قاضی اگر چنانچه خدای نخواسته نالایق باشد ، ناصحیح باشد ، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند ، معلوم است که چه خواهد شد . از این جهت من به ملت ایران تبریک می گویم که در این زمان نه قوه مقننه یک قوه ای است که لیستش را داده باشند و تعیین کرده باشد کسی آنها را ، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اینکه کسی تحمیل به آنها بکند ، اینها را تعیین کرده است و هر کدام هم که ناصالح بودند ، خود مجلس کنار گذاشته است . بنابراین قوه مقننه ما قوه ای است که صالح است و اکثر افرادش ، افراد متعهد هستند و همه شان از همین جمعیت ملت هستند و از آن کاخ نشین ها نیستند و قوه قضائیه هم معلوم است که یک نفر از آن اشخاصی که طاغوتی باشند در اینها نیست و اهل علم هستند که با زندگی طلبگی امرار معاش کردند و در متن جامعه بوده اند و از گرفتاری های جامعه اطلاع دارند و گرفتار بوده اند خودشان هم ، اینها می توانند که به

درد مستضعفین برسند و قوه مجریه هم که عبارت از رئیس جمهور و نخست وزیر و بعد هم انشاء الله وزرائی که تعیین خواهند شد ، اشخاصی هستند که خود ملت تعیین کردند ، کسی تحمیل به آنها نکرده است و مجلس هم که از خود ملت است ، بعد کابینه را رای به آن می دهد و بلااشکال به کسی که بر خلاف موازین اسلامی رفتار کند و غیر متعهد باشد و از حال مستضعفین بی اطلاع باشد ، رای تمایل نخواهند داد .

لکن باید عرض کنم که این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است . اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلم ها و مخالفت ها و اینها با دست اینها باید بررسی بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدابکند ، و خطرناک است برای اینکه اگر چنانچه خدای نخواسته حکم بر خلاف ما انزل الله باشد ولو در دو و در هم (علی حد الکفر) و قاضی (علی شفیر الجهنم ) بسیار خطرناک است لکن امری است که واجب کفائی است و باید تکفل کرد . هر یک از اشخاصی که متصدی هستند اگر چنانچه مجتهد عادل باشند ، مستقلا می توانند و اگر چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعیین مجتهد در یک زمانی که ما فاقد هستیم ، افرادی که تمام جهات را مجتمع باشند ، با تعیین مجتهد تصدی می کنند . نباید از کاری که اهمیت دارد ، شانه خالی کرد کار آن کس اهمیت دارد در نظر شارع مقدس ، این را نمی توانیم ما از آن

شانه خالی کنیم ، واجب کفائی است ، اگر چنانچه شانه از زیرش خالی کردند ، مورد مواخذه خواهند بود . باید تصدی کرد حتی در زمان بعضی از امرای سابق مثل خلفای بنی عباس و بنی امیه و اینها بعضی از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر می رفتند و اشخاص بسیار صحیحی بودند برای جلوگیری از بعضی مظالم ، اینطور نیست که اگر یک حکومتی هم ظالم شد ، کسی بداند که می تواند رقع ظلمی از مردم بکند ، می تواند یک راه صحیحی را پیش بگیرد ، بتواند از آن شانه خالی کند . حالا که بحمدالله یک کشور اسلامی داریم و همه ارکانش اسلامی است نمی شود امروز گفت که دولت هست و ما زیر بار دولت نمی رویم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمی شویم . این حرف ها مال زمان طاغوت بود . زمان رسول الله هم دولت بود ، زمان امیرالمومنین هم دولت بود ، می شد بگوئی که دولت است و ما استخدام در این دولت نمی شویم ؟! دولت از اموری است که باید در مملکت باشد ، از واجبات حسبیه ای است که واجب است برای حفظ نظم دولت باشد . اگر دولت باطل باشد ، استخدام در او جایز نیست مگر اینکه برای یک احقاق حقی باشد ، چنانچه در صدر اسلام هم این مسائل بوده است و اگر دولت صحیح حقی بود ، نباید اشخاص بگویند که ما دراین دولتی که صحیح و حق است ، رویم برای اینکه اسمش دولت است . حکومت های اسلامی ، همه دولت

های اسلامی بودند ، همه متولی امور مردم بودند . عمده این است که دولت چه دولتی باشد ، اگر دولتی مثل دولت فعلی باشد که ارکانش همه اسلامی هستند و همه در راه اسلام می خواهند خدمت بکنند ، نباید کسی تحاشی کند از اینکه من نمی خواهم وارد بشوم دراین دولت و استخدام بشوم . استخدام دولت حق است ، زمان حضرت امیر هم اشخاصی بودند که شرطه بودند ، اشخاصی بودند حکومت بودند ، استاندار بودند ، اشخاص مومنی بودند که کار فرما بودند در جاهائی و اینطور کلی اش را آدم بگویند که ، آنوقتی که زمان طاغوت بود بگویند که ما در خدمت طاغوت واقع نمی شویم ، حالا هم که زمان الله است بگویند که ما در خدمت واقع نمی شویم این کج فهمی است . اگر چنانچه قضا مثلا" ، در قوه قضائیه کمبود بود و به هر کس اظهار کردند ، وقتی به مقدار کفایت نباشد واجب است بر اینکه تصدی بکند و قضاوت بکند نباید بگویند که حالا که قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمی شویم . خدمت دولت ، نیست خدمت خداست . الان دولت ، دولت الهی است و خدمت به الله است ، نه خدمت به طاغوت است بنابراین نباید بعضی از آقایان تحاشی کنند از اینکه ما در استخدام دولت واقع نمی شویم . این استخدام اسلام است ، دولت خودش اسلامی است ، نه این است که خودش مستقل است ، آن هم خدمتگزار اسلام است ، همه خدمتگزار اسلام هستیم .

حقظ نظام از واجبات الهی است

و البته باید همه امور بر نظام

و نظم باشد . وقتی که پایه امور بر نظم شد ، باشد و حفظ نظم از واجبات الهی است بایددر قوه قضائی هم این نظم محفوظ باشد یعنی اینطور نباشد که قاضی یک روز بخواهد بیاید و یک روز هم دلش بخواهد نیاید . این یک یا باید در استخدام ، استخدام الله بر آید و وظیفه شرعی الهی خودش بداند که باید روی موازینی که هست ، ساعاتی که تعیین شده است برای کار ، کار بکند و اگر چنانچه نخواهد هم این کلمه استخدام را قبول بکند یا اصلش تصدی نکند یا ملزم بداند خودش را به الزام شرعی که اگر آمد نظام را حفظ کند ، اگر بخواهد وارد بشود و بی نظم باشد ، من یک هفته دلم نمی خواهد بیایم ، الزامی که من ندارم ، نمی خواهم یک چنین آدمی ، اصلا از اول وارد نشود ، اگر چنانچه می تواند که روی موازینی که تعیین می شود و شورای قضائی تعیین می کند عمل بکند ، ملتزم به این باشد که این عمل تا آخر روی موازین باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاین داشت خوب برود پیش شورا و استعقا بدهد ، اما متصدی باشد و بی نظم متصدی باشد ، این صحیح نیست . باید یک مملکتی همه چیزش نظام داشته باشد ، همانطوری که اگر در شهربانی بخواهند اینهائی که پاسبان هستند بگویند که ما امروز می خواهیم نیائیم ، امروز میلمان کشیده است که منزل باشیم ، این نمی شود این پاسبان نمی شود و این شهربانی هم نمی شود و

در سایر ادارات هم یک اداره ای بگوید که من امروز نمی خواهم بیایم ، این خواستنی نیست . کسی که یک امر را تصدی کرد باید نظامش را حفظ بکند . آقایان هم که از همه قشرها از حیث کا راهمیتشان بیشتر است باید این نظام را حفظ بکنند و همانطوری که در سایر جاها یک نظامی هست و بدون نظم یک امری تحقق پیدا نمی کند یعنی فاسد می شود ، باید نظام را حفظ بکنند و هر چیزی را که تقبل کردند با نظم و با ترتیب ، این را اجراء بکنند و عمل بکنند .

قضاوت یکی از عبادات الهی است

و از مهمانی که باید عرض کنم دقت در امر قضاست . وقتی که نوامیس مردم ، جان های مردم ، مال های مردم تحت نظر شماست ، نباید که مسامحه بشود خدای نخواسته یک غیر مجرمی مجرم شناخته بشود یا یک مجرمی که باید حد الهی برایش جاری بشود ، این غیر مجرم شناخته بشود . باید در امر قضا کمال دقت را کرد و با دقت اجراء کرد ، مبادا خدای نخواسته به دست یکی ، یک ظلمی واقع بشود . هر دو طرفش ظلم است ، اگر چنانچه یک غیر مجرمی ، مجرم شناخته بشود ، ظلم به آن شخص است و اگر یک مجرمی ، غیر مجرم شناخته بشود ، ظلم به آنهائی است که این جرم مرتکب شده است برای آنها . باید تمامش را با کمال دقت ، با کمال مواظبت و احتیاط عمل کنید که مبادا یک وقت خدای نخواسته یک کسی به قتل برسد در صورتی که جرمش

به مقدار قتل نیست ، کسی یک حبس طولانی بشود در صورتی که جرمش به مقدار این حبس نیست ، یا قاتلی فرار کند از زیر بار قصاص به توهم اینکه خوب ، یک ترحمی باید به آن کرد . نه ، قاضی باید با تمام شدت توجه بکند به مواضع قضا ، قاضی باید جسارتا عرض می کنم قسی القلب باشد ، تحت تاثیر واقع نشود ، قاضی که نفسش جوری است که اگر مثلا این مجرم یک قدری گریه کرد ، یک قدری ناله کرد ، یک قدری التماس کرد ، تحت تاثیر واقع بشود ، این نمی تواند قاضی واقع بشود . یا اگر حس مثلا انتقام جوئی در قاضی باشد ، آن هم نمی تواند قاضی باشد . قاضی یک نفر آدمی است که بدون اینکه هیچ نظری داشته باشد راجع یه قضیه ، اگر برادرش را آوردند پیشش که قضاوت کند ، همانطور باشد که اگر دشمنان را آوردند ، یعنی در قضا آنطور باشد ، حکمی که می خواهد بکند بین برادرش و بین دشمنش ، در حکم فرق نگذارد . نمی گویم در عوارض نفسانی ، نخیر در حکم یعنی همانطوری که برای برادرش حکم بحق باید بکند ، برای دشمنش هم همانطور ، علی السواء باشد پیشش همه ، شما شنیده اید که حضرت امیر با آن ظاهرا یهودی بود که در محضر قاضی واقع شدند در صورتی که حضرت امیر رئیس بود ، وقتی که احضارش کرد رفت پیش قاضی ، قاضی وقتی که (اباالحسن ) به ایشان گفت ، اشکال کرد به او که نه

، به آن هم هر چه می گویی به من هم همین طور بگو . این دستوری است برای همه ماها که باید در مسند قضا یکی که نشست ، همه ملت پیشش با یک نظر باشد ، تمام نظرش به اجرای عدالت باشد . عدالت ، در دشمنش هم به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت . نه اینجا مسامحه بکند و نه آنجا سختگیری کند . و بالاخره این امور مهم در دست شما آقایان است و از قراری که الان آقایان که پیش من آمده اند از شورای قضائی ، خیلی امیدوار بودند به این چهره های نورانی ، باید در هر جا که باشید و هر مطلبی که پیش شما بیاید ، هر قضاوتی که پیش شما بیاید ، به طور حق ، به طور عدالت ، بدون نظر به اینکه این آدم چه است و آن آدم چیست ، حتی یک مجرم در جه اول وقتی که آمد ، روی حق نظر بکنید ، این سابقه اش چه جوری است این را نظر نگیرید ، روی حق و عدالت به آن نظر بکنید و حکمی که صادر می کنید یک حکم عادلانه باشد که محضر حق تعالی که وارد می شوند مورد اشکال نباشید و روسفید باشید . و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی شما را موفق بکند ، هم جهات شرعی که عرض کردم ، آن جهات دیگر هم شرعی است ، این منتها در متن است که راجع به حکم عدالت انشاء الله موفق بشوید و هم راجع به نظم و اینکه روی

یک موازین باشد و شورای قضا اگر یک چیزی را گفت ، شما نگوئید که من خودم مستقلم و می خواهم چه بکنم ، این غیر نظم است ، این نظم نیست . هر کس در خودش اینطور می بیند که اگر بیاید گوش نمی دهد به اینکه یک نظمی باشد ، برایش جایز نیست تصدی این امر ، برود کنار ، الزامی نیست و هر کسی که به خودش این را می بیند که وقتی آمد روی موازین عمل بکند و روی نظام عمل بکند و شورای قضائی اگر یک چیزی را گفتند بپذیرد و انشاء الله ماجور باشد پیش خدای تبارک و تعالی و این را شما یکی از عبادات حساب بکنید که قوه قضائیه هستید و قضاوت می کنید و احقاق حق می خواهید بکنید ، این یکی از عبادات الهی است .

و انشاء الله موفق و موید باشید و همه ما موفق باشیم به اینکه خدمت بکنیم ، مملکت ما احتیاج مبرم به خدمت دارد ، احتیاج مبرم به نظام دارد ، بعد از انقلاب است ، انقلاب البته یک مصائبی در آن هست لکن بعد از اینکه همه ارکان تمام شد با کمک هم ، همه با کمک هم انشاءالله این بار را به منزل برسانیم و اینطور نباشد که در خارج به ما بگویند که اینها هرج و مرج هست در ایران و نه ، در ایران دیگر نمی شود و چه ، این حرف هائی که می زنند . لااقل بهانه ای ما دست آنها ندهیم و هر کس هر کاری را متصدی است ، او را خوب

انجام بدهد . شما کار نداشته باشید که یک قاضی در بلخ مثلا فلان عمل را کرده است و یک قاضی در کجا ، شما کارتان این باشد که این کاری که خود شما می کنید ، این خوب باشد . اگر همه افراد یک مملکتی آن کاری که دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند ، این مملکت یک مملکت الهی عالی می شود و اگر بنا باشد که این که کار خودش را می خواهد بکند ، به کار دیگری هم دخالت بکند ، به یک کاری که مربوط به او هم نیست دخالت بکند ، این قاضی است بخواهد قوه مجریه هم خودش باشد ، قوه مجریه است ، بخواهد قاضی هم خودش باشد ، این هرج و مرج همین هاست . این قوا که هست و اساس هستند ، اینها علیحده و مستقل و متجزی از هم هستند و هر کدام باید کار خودشان را انجام بدهند . اگر بنا شد که یک قاضی بخواهد اجرا هم بکند ، این از حد خودش تجاوز کرده است و کارش فاسد خواهد شد و مملکت هم فاسد خواهد شد و اگر چنانچه هر کسی کار خودش را همانطوری که هست ، خوب انجام بدهد ، انشاء الله تعالی موفق خواهد شد این مملکت به اینکه نظامش درست برقرار و شما هم انشاء الله ماجور پیش خدای تبارک و تعالی و در نامه اعمال شما ثبت بشود که قاضی است که برای خدا قضاوت کرده است .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : /5/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم ارومیه

ما هر چه داریم از خداست و برای خدا باید خرج

کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه حالم الان مقتضی نیست خیلی ولی دو ، سه کلمه با آقایان عرض می کنم که من از زحمات شما ، اولا از زحمت اینکه از راه دور آمدید اینجا تشکر می کنم و ثانیا از زحماتی که شما مرزنشین ها برای اسلام و برای کشور خودتان تحمل می کنید متشکرم لکن باید بدانید که امروز کشور شما مال خود شماست . در زمان شاه مخلوع شما زحمتکش ها باید زحمت بکشید و همه چیز شما در جیب اجانب بریزد . بحمدالله با همت والای ملت و خصوصا شما مرزنشین ها ، دست اجانب را از این کشور کوتاه کردید و مملکت مال خود شماست ، دولت از خود شماست . مجلس از خود شماست ، رئیس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به این ملت هستند و من هم که چند روزی بیشتر تا آخر عمرم نمانده است ، در خدمت شما هستم . خداوند شماها را عزت و عافیت عنایت کند . آن چیزی که همه سختی ها را آسان می کند این است که کارها برای خداست . ما و شما و همه هر چه داریم از خداست و هر چه توان داریم ، برای خدا باید خرج کنیم . توان همه اعطائی است که خدا کرده است بر شما و بر همه ، و آن چیزی که خدا به همه داده است ، باید تسلیم او بشود .

هر چه زحمت بکشید ، در محضر حق تعالی ثبت می شود و امیدوارم که اجر کشورهای صدر اسلام بر شما ملت ایران و بر شما مرزنشین

اعطاء بشود و خداوند تبارک و تعالی کشور شما را از شر اجانب حفظ بفرماید و مادامی که شما بانوان و مردها ، جوان ها با هم هستید و اختلاف ندارید و مقاصد خودتان را صرف نظر می کنید و به مقاصد اسلام فکر می کنید ، آسیبی بر شما وارد نخواهد آمد . خداوند انشاء الله شماها را حفظ کند تا سعادت این دنیا و آن دنیا را نصیب شما بکند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/5/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام امام جماراتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید مهدی امام جمارانی دامت افاضاته از آنجا که بنا به تصویب شورای انقلاب مقرر گردیده تا شورای مرکزی اوقاف دو نفر روحانی شرکت داشته باشند که با سایر اعضاء این شورا امور اوقاف را زیر نظر بگیرند لذا جنابعالی را به سمت نماینده خود و به عنوان یکی از این دو روحانی در شورای مزبور انتخاب می نمایم و امید است در این امر مهم از هیچ گونه کوششی فروگذار ننمائید و با همکاری و همگامی با سایر برادران عضو شورای مرکزی و کارمندان اوقاف ، به بهترین وجه از موقوفات نگهداری نمائید . از خدای تعالی تؤ فیق و تایید جنابعالی را در هر چه اسلامی تر کردن اداره اوقاف مسئلت دارم و ضمنا لازم است در هر ماه اعضای مزبور و سایر کارمندان محترم گزارشی از وضع سازمان اوقاف به جنابعالی تسلیم و به اطلاع اینجانب برسانید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/5/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام نظام زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای شیخ محمد علی نظام زاده دامت افاضاته از آنجا که بنا به تصویب شورای انقلاب مقرر گردیده تا در شورای مرکزی اوقاف دو نفر روحانی شرکت داشته باشند که با سایر اعضاء این شورا امور اوقاف را زیر نظر بگیرند ، لذا جنابعالی را به سمت نماینده خود و به عنوان یکی از دو روحانی در شورای مزبور انتخاب می نمایم و امید است در این امر مهم از هیچ گونه کوششی فروگذار ننمائید و با همکاری و همگامی با سایر برادران عضو شورای مرکزی و کارمندان اوقاف به بهترین وجه از موقوفات نگهداری

نمائید . از خدای تعالی تؤ فیق و تایید جنابعالی را در هر چه اسلامی تر کردن اداره اوقاف مسئلت دارم . ضمنا لازم است در هر ماه اعضای مزبور و سایر کارمندان محترم گزارشی از وضع سازمان اوقاف به جنابعالی تسلیم و به اطلاع اینجانب برسانید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :26/5/59

بیانات امام خمینی در جمع مردم شهرستان ارومیه

امیدوارم که این نهضت منتهی به ظهور امام عصر سلام الله علیه بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر ملت عزیز آذربایجان . سلام بر شما جوانان مرزنشین که به واسطه جدیت تان و همت بزرگتان ، از میهن دفاع می کنید و کرده اید . من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را و همه ملت ایران و عزت و سعادت همه را خواستار هستم . من از اشخاصی هستم که برای خدمت شما عزیزان حاضر و امید است که این آخر عمر در خدمت شما باشم . من شکر می کنم خدای تعالی را که به واسطه این نهضت و به واسطه این انقلاب ما را با همه ملت روبرو کرد و ما ، شما آقایان ، علمای این حدود ، مرز و جوانان عزیز ما و تمام کسانی که در اینجا هستند مواجه هستیم و شما را از نزدیک می بینیم ، در صورتی که این امر قبلا برای ما میسر نبود و دست های خائن بین اهل علم و بین ما و شما جدائی افکنده بود و خدای تبارک و تعالی خواست که ما با هم مجتمع باشیم و با هم برای اسلام خدمت کنیم و برای کشورمان عزت ایجاد کنیم .

بحمدالله موفق شدید شما و موفق شدند ملت

ایران که نام نامی این کشور را در همه جای دنیا منتشر کنند و همه اهالی ممالک اسلامی و غیر اسلامی توجه به شما ، توجه به ملت عزیز ما دارند و امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر سلام الله علیه و امیدوارم که این انقلاب ما به همه دنیا و برای همه مستضعفین ، برای نجات همه مستضعفین به همه دنیا صادر بشود و همه همان را که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملت ، مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین . خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنایت کند و من متشکرم از شما که از راه دور با زحمت تشریف آورده اید و دراین مکان تنگ ، با گرمی هوا ، اینجا تشریف داریدمن آنچه که در طبق اخلاص دارم دعاست و آن مقداری که می توانم ، توانائی دارم ، خدمت به شماست .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/5/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی دیگر از مردم شهرستان ارومیه

امروز کشور مال شماست و کار در آن به نقع ملت و خودتان است

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر شما اهالی محترم آذربایجان . سلام بر بانوان و آقایان مرزنشین ارومیه . برادران و خواهران ! شما می دانید که امروز کشور ما چون بعدانقلاب است ، احتیاج به کمک ملت دارد . ملت بود که این نهضت را پیش برد و ملت است که باید از این به بعد نیز به پیش ببرد . شما مرزنشینان حق بزرگی بر همه کشور دارید و ما مرهون زحمات شما هستیم و امیدواریم که کشور

شما با همت شما و همت سایر برادران و خواهران شما استقلال خودش را تا آخر حفظ کند و شما از لشگرهای امام زمان سلام الله علیه باشید و کشور خودتان را با جدیت خودتان حفظ کنید . امروز روزی نیست که شما کار بکنید و اجانب منفعتش را ببرند . امروز هر چه زحمت بکشید و کار کنید ، به نقع ملت خود شماست و به نفع شماست . امید است انشاء الله شما با سعادت و سلامت عظمت و عزت ایران را حفظ کنید انشاء الله خداوند شما را سعید قرار بدهد و کشور شما را از هر آسیبی حفظ کند و همانطوری که عنایات حق تعالی تاکنون بر این ملت بوده است ، از این به بعد هم انشاء الله عنایت خدا بر شما ملت عزیز باشد و با عنایت خدا و وحدت کلمه شما و جدیت همه قشرهای ملت ، این قشرهای فاسدی که الان در کشور ما هستند و مانع از پیشرفت ، آنها هم از بین بروند انشاء الله . و مملکت شما مال خود شماست و زحمت های شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد و دارد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 27/5/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان ، جیرفتو دزک آباد یزد و اقشار مختلف مردم

طرح های اساسی ابر قدرت ها این است که با اسماء مختلف و با صورت های متعدد بین برادرها اختلاف بیندازند

بسم الله الرحمن الرحیم

خدای تبارک و تعالی را شکر گزاریم که ملت ایران ، همه طوائف برادران شیعی مذهب و برادران اهل سنت در کنار هم و با برادری برای پیاده کردن احکام اسلام کوشش می کنند . برادران و خواهران من ! ما امروز در یک عصری واقع هستیم که تمام دنیا ، تمام کشورها از اقصی نقاط عالم تا

اینجا به منزله یک خانه شدند . در سابق اگر چنانچه قضیه ای واقع می شد در یک شهری ، برای یک شهر دیگر هیچ مطرح نبود و شهر دیگر از آن مطلع نمی شد یا اگر مطلع می شد ، برای او قضیه ای نبود لکن امروز وضع عصر ما طوری شده است که قضایائی که در یک کشور واقع می شود ، در همه کشورهای دنیا ، در اقصی کشورهای دنیا منعکس می شود و برای آنها مطلب است ، اینطور نیست که اگر ما در اینجا با هم اختلافی بکنیم ، منحصر باشد به یک شهری یا یک کشوری مثل کشور ایران ، بلکه انعکاسش در تمام کشورهای دنیا هست و بازتابش در همه جا هست . امروز وضع سیاسی دنیا طوری است که تمام کشورهای عالم در تحت نظر سیاسی ابر قدرت ها هستند ، همه جا را ناظر هستند و برای شکست همه طوائف و قشرهای دیگر طرح ها دارند و مهم طرح ها این است که بین برادرها اختلاف ایجاد کنند . طرح های اساسی سیاسی آنها این است که با اسماء مختلف و با صورت های متعدد بین برادرها ، بین دوست ها اختلاف بیندازند .

اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسی است ، همین حکمی که در قرآن هست که مومنین برادر هستند ، این یک حکم اخلاقی است ، یک حکم اجتماعی است ، یک حکم سیاسی است . اگر مومنین ، طوائف مختلفه ای که در اسلام هستند و همه هم مؤ من به خدا و پیغمبر اسلام هستند اینها با هم برادر باشند ، همانطوری که

برادر با برادر نظر محبت دارد ، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند علاوه بر اینکه یک اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد ، یک حکم بزرگ اجتماعی است و نتایج بزرگ اجتماعی دارد . شما ببینید که در همین برهه از زمان که اسلام در اینجا یک سایه ضعیفی انداخته است ، این برادری که مقدار ناقصی الان درایران ایجاد شده است چه آثار رحمتی هست در آن و چه انعکاس رحمانیت الهی در این کشور هست . این جهاد سازندگی که همه قشرهای ملت را در تحت لوای خودش قرار داده است و جوان های ما از هر قشری در این جهاد سازندگی وارد می شوند ، این اثر آن اخوت اسلامی است که دارند ، اینها برادر هستند ، توی یک کشور با هم برادر هستند و لهذا با نظر برادری به هم نگاه می کنند و اخوت اسلامی اقتضای این را می کند که در این جهت اجتماعی همه با هم کمک کنند و این کشوری که از خودشان هست همه آباد کنند آن را و پاکسازی کنند آن را و بسازند آن را و این یک حکم اخلاقی است که در آن حکم اجتماعی هم هست و علاوه بر این جهات سیاسی دارد . جهات سیاسی آن همین بوده ، همه دیدید که ملت ایران وقتی که با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در کنار هم بودند و همه توجه به برادری اسلامی خود داشتند ، قدرت های بزرگ نتوانستند در مقابل این برادرها ، در مقابل اینهائی که مجتمع با هم شدند

، نتوانستند در مقابل اینها قیام کنند و تاب مقاومت بیاورند ، همه راه خودشان را گرفتند و رفتند ، گر چه بعضی از ریشه های فاسدشان مخفیانه در این ملت و در این کشور هست لکن این ریشه های فاسد نمی توانند این اخوت ایمانی که الان در شما هست این را به هم بزنند .

این اخوت ایمانی که خدای تبارک و تعالی امر به اخوت کرده است و عقد اخوت بین مومنین انداخته است انحصار به مومنین ایران ندارد ، انحصار به مومنین یک کشور ندارد ، این عقد اخوت بین تمام مومنین دنیاست ، تمام ممالک اسلام باید با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالک اسلامی مثل برادر با هم باشند و توده هائی که در هر کشوری زندگی می کنند با توده های کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند ، اینها بر همه قدرت های عالم مسلط خواهند شد . امروز شما گمان نکنید که اگر در یک گوشه عالم یک قضیه واقع بشود ، سایر ممالک دیگر مطلع نمی شوند ، امروز دنیا یک عائله شده است ، دنیا یک موجود شده است که همه عالم از هم مطلع می شوند ، با این رادیو و تلویزیون می بینید که مطلب که در یک گوشه دیگر عالم واقع می شود در همه جا منتشر می شود . باید این اخوت ایمانی طوری باشد که یک کشوری با کشور دیگری نظر خلاف نداشته باشند ، کشورهای اسلامی با هم نظر دوستی داشته باشند و مخالفین ما کوشش می کنند که در تمام جاهائی که ممالک مستضعفین هست و

ملت های مستضعف هست ، چه ملت اسلامی و چه غیر اسلامی که مستضعف هستند ، کوشش می کنند که با فعالیت های متعدد بین اینها جدائی بیندازند ، بین اینها تفرقه بیندازند ، ممالک را از هم جدا کنند ، کشورهای اسلامی را از هم جدا کنند ، ملت های اسلامی را از هم جدا کنند و لهذا می بینید که گویندگانشان ، آنهائی که ادعای اسلام می کنند در عین حالی که با یهود موافقت کرده اند یعنی با صهیونیست موافقت می کنند لکن جدیت دارند که بین برادرهای مسلم تفرقه بیندازند و یا هر طوری شده است برادرهای مسلم را از هم جدا کنند . اینها یک نقشه های سیاسی است که کشورهای بزرگ به واسطه عمالشان می خواهند در ممالک اسلامی پیاده کنند . مسلمین باید بیدار باشند ، مسلمین باید هوشیار باشند که امروز مثل دیروز نیست ، این عصر ما مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفه ای در محل خودشان منافع خودشان را به دست بیاورند ، امروز منافع همه کشورهای اسلامی پیوند به هم است ، منافع کشور اسلامی ایران با منافع کشور اسلامی سایر کشورها ، اینها با هم پیوند به هم است ، منافع کشور اسلامی ایران با منافع کشور اسلامی سایر کشورها ، اینها با هم پیوند هستند ، اگر چنانچه اختلافی بین ملت ایران با ملت های دیگر بیفتد ، اختلافی ما بین برادرهای اهل سنت ما با برادرهای اهل تشیع ما واقع بشود ، این به ضرر همه مان هست ، به ضرر همه مسلمین هست . و آنهائی که می خواهند

ایجاد تفرقه بکنند اینها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند ، آنها کسانی هستند که کارگردانان دولت های ابر قدرت هستند و در خدمت آنها هستند . آنهائی که کوشش دارند بین برادرهای اهل سنت ما با برادرهای اهل تشیع تفرقه بیندازند ، اینها اشخاصی هستند که برای دشمن اسلام ، برای دشمن های اسلام مشغول توطئه هستند و می خواهند دشمن های اسلام را بر مسلمین غالب کنند ، آنها طرفدار آمریکا هستند ، بعضی طرفدار شوروی هستند و باید مسلمین در هر جا که هستند ، توجه کنند که امروز تفرقه ما بین یک مملکتی ولو در اقصی بلاد دنیا باشد با مملکت دیگری که با او در شرق و غرب با هم جدا هستند ، امروز مثل سابق نیست ، امروز هر مساءله ای در یک گوشه دنیا واقع بشود ، مساءله دنیاست ، نه مساءله همانجا . اگر چنانچه یک تفرقه ای بین شما برادرها در ایران واقع بشود ، این یک مساءله ای است در همه دنیا و اگر تفرقه ای مابین برادران ایرانی و برادرهای عراقی واقع بشود ، یعنی ملت عراق بشود ، این یک مساءله ای در دنیا هست ، نه یک مساءله ای بین اینجا و عراق هست ، این را در دنیا رویش حساب می کنند و در دنیا آنهائی که می خواهند تمام منافع دنیا را به جیب خودشان بزنند و سلطه خودشان را به تمام ممالک دنیا تحمیل بکنند ، آنها همین تفرقه ای که بین برادرهای شیعه ما وسنی ما فرضا اتفاق بیفتد در ایران ، آنها بهره برداری

می کنند و همین طور اگر بین برادرهای ایرانی ما و برادرهائی که در پاکستان هستند یک اختلافی واقع بشود ، بهره برداری می کنند آنها . ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی که فرموده است (انما المومنون اخوه ) ، برادر هستند اینها و هیچ حیثیتی جز برادری با هم ندارند و مکلفند که مثل برادر با هم رفتار کنند ، این یک حکم سیاسی است که اگر ملت های مسلم که تقریبا یک میلیارد جمعیت هستند ، اینها برادر با هم باشند و به برادری با هم رفتار کنند ، هیچ آسیبی بر اینها واقع نمی شود و هیچ یک از ابر قدرت ها قدرت اینکه تجاوز به آنها بکنند ندارند . برادرها! باید متوجه این معنا باشید .

علاوه بر جهاد سازندگی ، جهاد با نفس خودتان هم بکنید

اما قضیه جهاد سازندگی که شما آقایان از این جهاد سازندگی هستید و کار پر ارزشی شما دارید ، باید توجه داشته باشید که علاوه بر اینکه جهاد سازندگی می کنید ، جهاد با نفس خودتان هم بکنید .

اگر خدای نخواسته در این جهاد سازندگی یک کاری بشود که بر خلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت انقلاب است ، اسباب دلسردی مردم می شود . خدای نخواسته اگر بعضی از اشخاص غافل یک وقت یک عملی بکنند بر خلاف مقررات دولت اسلامی و بخواهند یک شلوغکاری بکنند ، اینها جهاد نفس نکرده اند و جهاد سازندگی شان هم مفید نیست .

باید شما آقایانی که یک همچو عمل بسیار شریفی را متکفل هستید و ارزنده است این عمل شما پیش اسلام ، باید توجه بکنید که این اخلاق اسلامی

که اخوت اسلامی است و برادری است و برابری است ، این را ملاحظه کنید و مبادا یک وقت در یک جائی بر خلاف مقررات و بر خلاف نظم عمل بکنید . این یک امری است برای همه کشور ما هست ، برای همه نهادهای کشور ما هست که باید انتظام نظم را ، مقررات جمهوری اسلامی و مقررات حکومت اسلامی را باید مو به مو دریافت کنند و مو به مو عمل کنند و برخلاف مقررات عمل نکنند . این یک مطلب اسلامی است . حکومت حالا مثل حکومت زمان شاه مخلوع نیست که اگر چنانچه تخلف بکنید ، این جزء فضائل شما می شود ، حالا اگر تخلف از احکام حکومت اسلامی بکنید ، این جزء رذائل است ، این رذیله است ، این پیش خدا صحیح نیست ، در اسلام باید نظم مقرر باشد . این را من به همه مسلمین که در همه جا هست عرض می کنم و بخصوص به ملت شریف اسلام از هر طبقه ای هستند ، اگر بنا باشد که در قوای انتظامی ، قوای مسلح ، در ارتش نظم نباشد و بخواهد هر کسی به خیال خودش عمل بکند و سلسله مراتب را ملاحظه نکند ، این یک امری است برخلاف مقرره اسلامی است ، حکمی است که اسلام کرده است که باید این نظم محفوظ باشد ، باید مراتب محفوظ باشد و اینطور نباشد که هر کس هر طوری دلش بخواهد تضعیف کند قوای انتظامی را ، ارتش را ، ژاندارمری را و سایر قوای مسلح مثل پاسداران را . همانطوری که همه ملت موظفند

که این قوای انتظامی را حفظ کنند و پشتیبانی کنند و نظم را مراعات کنند و دخالت در امور نظام نکنند ، خود نظامی ها هم و خود اشخاصی که در قوای انتظامی هستند باید مقررات را حفظ بکنند و از فرماندهان خودشان فرمانبرداری کنند . هم جهاد سازندگی باید مقررات را حفظ بکنند و هم کسان دیگری که در هر جا مشغول کاری هستند ، اینطور نباشد که جهاد سازندگی دخالت در یک امر دیگری که وظیفه او نیست بکند یا مثلا پاسدارها دخالت در یک امری که در وظیفه آنها نیست بکنند یا ارتشی ها اینطور ، یا دیگران در ارتش دخالت بکنند یا دیگران در ژاندارمری دخالت بکنند ، باید هر نهادی روی همان مقرراتی که دارد عمل بکند و امروز این یک مساءله اسلامی است . شما خیال نکنید که ما حالا یک دولتی داریم که جدای از مسلمین و جدای از مقاصد اسلام است . امروز تمام افرادی که متکفل امور این مملکت هستند و متکفل اداره این مملکت هستند همه از جنود الله هستند و همه خدمت به اسلام دارند می کنند و نباید آنها را تضعیف کرد ، ملت باید پشتیبان همه این نهادها باشد و همه نهادها هم باید خودشان مقررات را به طوری که در هر نهادی مقررات هست عمل بکنند و بر خلاف مقررات ، خلاف شرع است ، نباید عمل بکنند و هیچ طایفه ای و هیچ نهاد دیگری نباید دخالت بکند . نباید کمیته ها مثلا دخالت بکنند در امر ارتش ، نباید ارتش دخالت بکند در امر کمیته ها ، نباید قوه

اجرائیه دخالت در قوه قضائیه یا تقنینیه بکند و نباید آنها در قوه قضائیه دخالت بکنند ، باید به همانطوری که قانون اساسی اسلامی مقرر کرده است و ملت به آن رای داده است ، باید به همانطور عمل بشود و اسباب این نشود که هر طایفه ای برای خودشان یک حکومتی داشته باشند و یک کارهای بر خلاف مقررات بکنند . اگر بخواهید اسلام را پیش ببرید و اگر بخواهید مملکت خودتان را از دست ابر قدرت ها و چپاولگرهای بین المللی نجات بدهید ، باید همه مقرراتی که تحت عمل هر یک هست ، آن مقررات عمل بشود و هیچ نهادی با نهاد دیگر معارضه نکند و تمام برادر باشند و با برادری با هم رفتار بکنند ، و من امیدوارم که تمام برادرهای ما در اطراف ایران ، چه برادرهای اهل سنت و چه برادرهای اهل تشیع و تمام کسانی که در این ملت هستند از اقلیت های مذهبی همه با هم مجتمع باشند و همه مثل برادر با هم رفتار کنند تا اینکه این مملکت به پیش برود و احکام اسلام در او جاری بشود و رفاه همه مسلمان ها و همه کسانی که در کشور اسلامی سکونت دارند حاصل بشود . و من امیدوارم که همه ملت های اسلامی ، گمان نکنند این ملت های اسلامی که ما در یک گوشه ای هستیم و آنها در گوشه دیگر ، قرآن همه شما را برادر خوانده است ، قرآن عقد اخوت بین همه شما ، آن کسانی که در آخرت نقطه عالم هست و مسلم است و مؤ من است ،

با آن کسی که در اول نقطه عالم هست و بین مشرق و مغرب ، با آنها جدائی هست ، اینها جدائی از هم ندارند و همه با هم برادرند و باید به حکم اسلام همه با هم برادری کنند و متفرق نشوند و جدای از هم نباشند و مصالح خودشان را مصالح اسلام و مصالح همه ملت ها بدانند و هر ملتی مصلحت ملت دیگری را مصلحت خودش بداند و مومنین در هر جا که هستند برادر باشند و به برادری رفتار کنند و اگر یک جائری به یکی از ممالک اسلامی تعدی کرد ، این تعدی را به خودشان بدانند و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامی که همه مردم ، همه مسلمان ها برادر هستند ، این مملکت مصالح خودش را به دست بیاورد و همه ممالک اسلامی بر ابر قدرت ها غلبه کنند و موفق به این بشوند که احکام اسلام را تا آخر اجرا بکنند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 27/5/59

بیانات امام خمینی در حمع مردم شهرستان اردبیل و دشت مغان

قیامی که برای خدا و اسلام باشد پایدار است

از خداوند تعالی عظمت اسلام و سلامت مسلمین و خصوصا برادران آذربایجانی و شما عزیزان شهرستان اردبیل و اطراف اردبیل را خواستارم . بعضی از کسانی که می خواهند این نهضت اسلامی و این انقلاب الهی به ثمر نرسد ، گاهی می گویند که شور مردم کم شده است ، مردم در اول انقلاب شور زیاد داشتند ولی حالا اینطور نیست و این سمپاشی است در بین ملت . مگر اول انقلاب برای خدا بود و حالا برای خدا نیست که در اول انقلاب ، شور زیاد باشد و حالا چون برای خدا

نیست ، کم باشد؟ از اول انقلاب تا حالا هر چه بوده است برای خدای تبارک و تعالی بوده است . یک مملکتی که می رفت به طرف جاهلیت ، می رفت که احکام قرآن و اسلام فراموش بشود و می رفت به اینکه مصالح این مملکت پایمال بشود ، خزائن مملکت به جیب اجانب برود ، ملت قیام کرد برای خدا و برای احیای احکام الهی و با شور و شعف به میدان رفت و با دادن فدائیان بسیار و شهدای بیشمار غلبه کرد بر کفر و نفاق و دست ابر قدرت ها را از این کشور کوتاه کرد و این برای اسلام بود و برای خدا . یک کشوری که برای خدا قیام کرده است ، برای خدا هم پایدار می ماند و برای خدا هم ادامه می دهند و لهذا این اشخاصی که پیش خودشان می نشینند حساب می کنند و یا بی حساب می خواهند این کشور را به خیال خودشان نگذارند به پیش برود و این انقلاب را نگذارند که گرم بماند و پرشور ، اینها یک مطالبی را عنوان می کنند و منتشر می کنند . این چه شده است که شما جوانان عزیز را از راه دور به این منزل حقیر کشانده است ؟

امروز همه امور دست خود ملت است

این چه احساسی است که بانوان محترم و جوان های عزیز را از آن طرف کشور آورده است و در یک همچو جائی تا مواجه بشوند با آنها و آنها هم مواجه با ما بشوند و درد دل هائی که آنها دارند و ما داریم در میان بگذاریم ؟ غیر از شور اسلامی است

؟ غیر اسلام اصلا مطرح است پیش شما؟ شما برای یک تخت و تاجی اینجا آمده اید؟ برای یک استفاده مادی اینجا آمدید؟ می دانید که این حرف ها در اینجا نیست . شما برای خدا و برای رضای خدا و پیشرفت اسلام می خواهید به بدخواهان ارائه بدهید که همان شوری که در اول انقلاب بود و ما را به میدان ها کشاند و دشمنان اسلام را از ایران بیرون راند ، حالا هم هست ، برای اینکه اسلام همان اسلام است ، انقلاب اسلامی هم همان انقلاب اسلامی است .

بحمدالله تاکنون هم با بهترین وجه این مطالب اسلامی یعنی اساس حکومت اسلامی با بهترین وجه تحقق پیدا کرده است و ملت خودش است که سرنوشت خودش را به دست دارد . اینطور نیست که ملت ما از همه چیز بی خبر باشد و سرنوشتش را در کاخ سفید برایش طرح بکنند یا در کرملین . خود ملت است که با رای خودش رئیس جمهوری تعیین می کند ، جمهوری اسلامی را رای می دهد و با رای خودش که متمرکز اسʠدر مجلس ، دولت را تعیین خواهد کرد و همه امور دست خود ملت است . امروز مثل زمان رژیم طاغوتی نیست که ملت هیچکاره باشد و همه امور دست یک نفر یا یک عده باشد . ملت همه کاره است و همه هم با رای خود ملت است و همه چیزها هم به نفع ملت است انشاء الله .

مردم برای اسلام قیام کردند و دلسرد نمی شوند

اینها که تقاله آن رژیم سابق یا طرفداران آمریکا یا شوروی هستند و یک ریشه گندیده ای از آنها باقی مانده است ،

کوشش می کنند که مسائل را یک جوری طرح بکنند که ملت ما را از این انقلاب دلسر بکنند . مگر این انقلاب برای این بوده است که یک خانه ای به مردم بدهد؟ یک کسب و کاری برای مردم ایجاد بکند؟ این انقلاب برای خدا بوده است و برای اسلام .

ملت ما دید که اسلام دارد به دست طوائف مختلفی که طمع دارند براین کشور و طمع دارند بر خزاین این کشور ، دارد اسلام از بین می رود ، آنها با اهداء خون جوانان خودشان و با زیان های زیادی که دیدند ، قیام کردند برای اسلام . اگر قیام کرده بودند برای اینکه به نوائی برسند و حالا مثلا" نرسیده اند البته دلسرد می شوند ، اما کسی که برای خدا قیام کرده است ، خدا همیشه هست و احکام اسلام همیشه هست و شما جوان ها و شما عزیزانی که در اطراف مملکت هستید ، همیشه برای اسلام هستید و آذربایجان همیشه سنگر این کشور بوده است و حالا هم سنگر است ، این سنگر تا آخر هم هست .

ملتی که برای خدا قیام کند از هیچ چیز نمی ترسد

من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که شما عزیزان را که از راه دور آمدید حفظ کند و شما را برای ما نگه دارد و شما هم توجه داشته باشید به اینکه کشور از خود شماست و هر چه زحمت بکشید در این کشور ، برای برادران خودتان و برای خودتان زحمت کشیدید . اینطور نیست که شما زحمت بکشید و دیگران چیزهائی را که شما زحمت کشیده اید به جیب خودشان بکشند . امروز بحمد الله اسلام در اینجا

قوه پیدا کرده است و انشاء الله احکام اسلام هم پیاده خواهد شد و دولت اسلامی هم قدرت خودش را با پشتیبانی شما دارد و از هیچ یک از این قدرت هائی که در عالم هستند و ارعاب می کنند ملت ما را ، ما نمی ترسیم برای اینکه ما برای خدا قیام کردیم ، ملت ما برای خدا قیام کرده است و ملتی که برای خدا

قیام کند از هیچ چیز نمی ترسد و آسیب نمی بیند و خدا با شماست و نگهدار شما .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/5/59

بیانات امام خمینی در جمع بانواد اردبیلی

ملتی که شهید در راه اسلام دارد آسیب نخواهد دید

بسم الله الرحمن الرحیم

شما بانوان محترم که از راه دور آمدید ، خوش آمدید و خداوند انشاء الله شما را سعادتمند فرماید . ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست آسیب نخواهد دید . ملتی که بانوانش در میدان های جنگ با ابر قدرت ها و با مواجه شدن با قوای شیطانی ، قبل از مردها در این میدان حاضر شده اند پیروز خواهد شد . ملتی که شهید در راه اسلام ، هم از بانوان دارد و هم از مردها و شهادت را ، هم بانوان طلب می کنند و هم مردها ، آسیب نخواهد دید . ما امیدواریم به این سیل خروشان ملت که در جلوی آنها بانوان محترم که ارزشمندترین قشرهای ملت هستند و برای پیشبرد آمال اسلامی مجاهدت می کنند ، به ملت ایران تبریک عرض می کنم و باک از هیچ قدرتی نداریم برای اینکه یک ملتی که زن و مردش برای جانفشانی حاضرند و

طلب شهادت می کنند ، هیچ قدرتی با آن نمی تواند مقابله بکند . قدرت شما قدرت الهی است . شما بانوان محترم برای خدا قیام کردید و برای خدا در این قیام پایدار هستید و آسیب نخواهید دید . هر چه می دانید می توانید این صف های خودتان را فشرده تر کنید و انقلاب را حفظ کنید و به پیش بروید . گوش به حرف های مفسدینی که می خواهند بین شماها تفرقه بیندازند یا شما را از انقلاب دلسرد کنند ندهید که اینها بلندگوهای شیطان هستند و خدای تبارک و تعالی آنها را انشاء الله سرکوب خواهد کرد . من از شما بانوان محترم قدردانی می کنم و تشکر می کنم که راه های دور به اینجا تشریف آوردید . خداوند انشاء الله شما را عزیز و عظیم و مرفه قرار دهد و شما را برای مسلمین و اسلام حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/5/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم استان باختران (کرمانشاهان )

اگر قیام لله شد پشتوانه اش الله است

بسم الله الرحمن الرحیم

(قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی ثم تتفکروا) در عالم ، نهضت های زیادی واقع شده است و انقلاب های بسیار ، لکن اکثر نهضتی بوده است از یک ظالمی بر ضد ظالم دیگر از یک ستمکاری برای ستمکار دیگر . نهضت ها همچو نبوده است که همه آنها نهضت های صحیح باشد بلکه غالبا نهضت هائی بوده است که یک رژیم ظالمی می آمده است و رژیم ظالم دیگر را از بین می برده است و خودش جایگزین آن می شده است و به ظلم ادامه می داده است . آن دستوری که قرآن مجید

در چند کلمه فرموده اند برای نهضت که کیفیت نهضت باید چه باشد ، آن این آیه شریفه است که می فرماید (انما اعظکم بواحده ) خطاب می فرماید به رسول خدا که بگو به امت که من یک موعظه فقط دارم و آن این است که قیام بکنید برای خدا ، اگر یک نفر هستید برای خدا قیام کنید ، اگر جمع هستید برای خدا قیام کنید . قیام برای خدا در مقابل تمام قیام هائی که طاغوتی است و اگر برای خدا نشد شیطانی است . طاغوت است و الله . قیام هم یا برای خداست ، یا برای غیر خدا . آن قیام ، قیام طاغوتی است ، غلبه ظالمی بر ظالم دیگر ، غلبه چپاولگری بر چپاولگر دیگر و قیامی که خدای تبارک و تعالی دستور می فرماید ، قیام لله است . باید ما توجه داشته باشیم که اگر قیام لله شد پشتوانه اش هم الله است . اگر شما برای خدا نهضت کردید برای خدا قیام کردید ، برای رفع ظلم قیام کردید و برای اجرای احکام خدای تبارک و تعالی نهضت کردید ، خدای تبارک و تعالی هم با شماست . شما ملاحظه کرده اید که از اول نهضت تاکنون چه علائم غیبی پیدا شده است و چه تاییدات الهی در این نهضت پیدا شده است و این دلیل بر این است که نهضت شما لله بوده است . از اول که شما نهضت کردید ، هیچ کس شاید احتمال این معنا را نمی داد که یک ملتی که نه نظامی هستند و نه تدریب نظامی دارند و

نه اسلحه دارند و نه ساز و برگ جنگی دارند ، اینها بر یک قدرتی که دارای همه چیز بود غلبه کنند ، هیچ همچو احتمالی در دنیا داده نمی شد . اشخاص زیادی می گفتند ، از خود ما هم ، از خود ملت ایران هم اشخاص سیاسی ، متفکر می گفتند که این یک امر نشدنی است و نمی شود که با دست خالی در مقابل یک همچو قدرتی قیام کرد ، جز اینکه یک کشته ای بدهیم و اثری نداشته باشد ، نتیجه حاصل نمی شود .

آنها هم نظر مصلحت داشتند لکن بعضی شان که با من صحبت کردند

به آنها گفتم که ما یک تکلیفی داریم ادا می کنیم . ما به شرط غلبه قیام نمی کنیم ، ما می خواهیم یک تکلیفی ادا بکنیم اگر غالب شدیم که نتیجه هم به دست آمده و اگر چنانچه غالب نشدیم و کشته شدیم ، انبیا هم خیلی شان ، اولیا هم خیلی شان قیام می کردند و نمی توانستند به مقصد خودشان برسند . ما مکلفیم که در مقابل یک همچو ظلمی که در آستانه این است که اسلام را وارونه کند و کج فهمی ها ، اسلام را صدمه بزنند ، ما می خواهیم که در مقابل یک همچو بدعت هائی اظهار نظر بکنیم ، چه غالب بشویم و چه نشویم .

در دنیا هم متفکرین دنیا ، آنهائی که همه جهات قیام ها را در نظر داشتند آنها هم اعتقادشان همین ها بوده است که نمی شود یک همچو کاری انجام بگیرد ، لکن آنها از یک مطلب غافل بودند و آن اینکه فرق است ما بین قیام هائی که برای خدا نباشد

قیام هائی که برای منفعت دنیائی باشد ، برای غلبه یک کسی بر کس دیگر باشد ، برای پیروزی یک قدرت بر قدرت دیگر باشد ، این قیام ها فرق دارد با قیامی که لله باشد . آنها این نکته را نمی دانستند که قیام لله کیفیتش ، ماهیتش با قیام هائی که غیر خدائی باشد ، هر چه باشد ، این با هم فرق دارد . قیام لله پشتوانه قدرت خداست ، پشتوانه اش تفنگ نیست ، پشتوانه اش مسلسل نیست ، پشتوانه اش قدرت خداست . وقتی قدرت خدا در بین آمد دیگر قدرتی در مقابل او نمی تواند عرض اندام کند و لهذا این ملت که سرتاسر کشور فریاد می کردند که ما اسلام را می خواهیم و همه قیام کرده بودند برای اینکه کفر و نفاق و ظلم و امثال اینها را از بین ببرند و به جای آن عدل اسلامی باشد ، جمهوری اسلامی باشد ، این قیام لله بود . شواهد بر اینکه این قیام لله بود اینکه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند ، جان جوان هایشان را با گشاده روئی در طبق اخلاص گذاشتند و به میدان آمدند و شاهد دیگر اینکه ما با چی غلبه کردیم بر اینها ، ما چه داشتیم . آنها همه چیز داشتند ، آنها آمریکا داشتند ، آنها شوروی داشتند ، آنها همه ممالک اسلامی الا کمی را داشتند و قدرت نظامی شان قدرت مدرنی بود که می گویند در این طرف شرق همچو قدرتی نبوده است و ما هیچ نداشتیم ما خدا را داشتیم و شما بدانید که

آنها اگر چنانچه یک تاییدات غیبی نبود ، در یک شب می توانستند ایران را خراب کنند . شاه مخلوع هم گفته بود که اگر من بنا شد بروم ، یک خرابه ای می گذارم و می روم . لکن خدای تبارک و تعالی آنچنان رعبی ، آنچنان ترسی در دل اینها انداخت که دیگر مجال اینکه یک خرابکاری بزرگی بکنند پیدا نکردند . اذهان آنها را خدا منصرف کرد از اینکه آنطور جنایت بزرگ را بکنند ، اذهان اینها را منصرف کرد از اینکه بمباران کنند ایران را ، بمباران کنند تهران را ، می توانستند لکن خدای تبارک و تعالی دل های آنها را بر گرداند به یک معانی دیگری و رعب در قلب آنها انداخت که فرار کردند . این برای این بود که یک نهضت اسلامی بود . در صدر اسلام هم این قضیه رعب و فتح به رعب ، نصر به رعب ، این مطلبی بوده است که وقتی که یک جمعیت کمی در مقابل آن جمعیت های زیاد و با سلاح هائی که در آن روز سلاح مدرن زیاد بوده است ، معذلک یک خوفی گاهی در قلب آنها می افتاد که با همان خوف ، نصرت برای اسلام حاصل می شد . بعد هم دیدید که در ظرف یک سال و چند ماه تمام چیزهائی که یک حکومت لازم دارد ، ملت ما بر آن رای دادند و متحقق کردند . شما بدانید که در بعضی از ممالک که انقلاب کرده اند ، انقلاب شیطانی بعد از بیست سال ، بعد از سی سال باز قانون اساسی ندارند

. این

عراق نزدیک ما که حکومت جابر دارد و یک حکومت جابر ، یک حکومت جابر دیگر را از بین برده است ، با اینکه با تمام قدرت دارد سرکوبی می کند ملت خودش را ، نتوانسته تا حالا یک قانون اساسی برای خودش درست کند ، حالا هم باز یک عده ای از خدا بی خبر نشینند و حکومت می کنند ، حکومت استبدادی بدتر از هر استبداد . هیچ سابقه ندارد هیچ که یک کشوری ملتش که قیام کردند و آن رژیم فاسد را از بین بردند ، بعد از یک سال و نیم مثلا همه چیزهائی که باید حکومت داشته باشد اینها متحقق کردند و قانون اساسی شان را نوشتند ، جمهوری اسلامی شان را رای دادند ، رئیس جمهورشان را رای دادند ، مجلس خبرگانشان را رای دادند ، مجلس شورای اسلامی شان را رای دادند ، و همین چند روز نخست وزیر ، وزرای خودش را معرفی می کند و تمام و کمال آنچه که حکومت لازم دارد متحقق شود . و این سابقه ندارد در دنیا که همچو چیزی بشود .

با اخلاق و رفتار اسلامی این نهضت را حفظ کنید

ممالک دیگری که نهضت هم نکرده اند لکن در بین خودشان از باب اینکه ملت با دولت مؤ افق نیست ، حکومت نظامی دارند . همین ترکیه نزدیک به ما ، شهرهای بسیاری از ترکیه حکومت نظامی است و چندین ماه است بازهم تجدید کردند حکومت نظامیش را برای اینکه ملت با دولت نیست . چرا نیست ؟ برای اینکه ملت مسلمان است و دولت روی ترتیب اسلامی عمل نمی کند . همین عراق ، ملت با این

دولت غاصبش مؤ افق نیست و لهذا نمی تواند که مملکت خودش را آرام کند ، باید دائما" سرکوب کند مردم را و نمی توانند یک دولتی که همه ارکانش یک ارکان صحیحی باشد ، متحقق کنند و این دولتی که ما داریم از باب اینکه دولتی است از خود مردم ، یک چیزی نیست که از خارج تحمیل شده باشد . رضاخان را انگلیس ها تحمیل بر ما کردند و محمد رضا راهم انگلیسی ها و آمریکائی ها و شوروی تحمیل ما کردند ، از آن اول تحمیل بود . وقتی که رضاخان فرار کرد شاید کمتر شما یادتان باشدکه مردم در عین حالی که گرفتار متفقین بودند و اجانب بودند لکن شادی می کردند که لااقل آمدن اینها اسباب این شد که این رفت ، محمد رضا هم که رفت خودتان دیدید که همه جا شادی و همه جا چه ، وقتی هم که مرد ، همه شادی کردند . اما مملکتی که حکومتش با خودش باشد ، حکومتش خودش باشد ، یک مملکتی است که وقتی رئیس جمهورش یک سانحه ای برایش حاصل می شود و آن سانحه هم حقیقتا" جزء اعجازها بود ، برای اینکه اگر دیده باشید در تلویزیون آن تکه هائی که از آن هلیکوپتر پخش شده بود در زمین ، اینها این عده ای که بودند که همه شان جزء رجال بزرگ ما بودند ، رئیس جمهوربود ، رئیس نیروی زمینی بود ، رئیس های دیگری بودند ، یکی از آنها آسیب ندید و بعد هم از سرتاسر ایران یا مجلس دعا درست کردند یا تلگراف کردند یا

تظاهر کردند یا راهپیمائی کردند . کجا همچو چیزی هست ؟ برای این است که آقای بنی صدر از خارج نیامده تحمیل به شما بشود ، یک قدرتی نداشته است که آن قدرت را به شما تحمیل بکند . یک نفر آدم مثل همه شما بوده بدون اینکه قدرتی داشته باشد لکن بیان کرده ، صحبت کرده ، مردم را متوجه کرده ، مردم به او رای دادند . این از ملت است وقتی یک چیزی از ملت شد همه ملت همراهش هستند . حالا اگر چنانچه در عراق یک سانحه ای برای صدام حسین پیدا بشود یا در مصر یک سانحه ای برای سادات پیدا بشود و این سانحه مثلا" به آنها ضرر وارد نکند مردم عزاگیرند و اگر آنها را از بین ببرد مردم شادی می کنند . این برای این است که مملکت ما جدا نیستند از هم نخست وزیرش از مردم جدا نیست ، همین هائی است که در آن دولت ، دولت جائر حبس رفته و زجر دیده و همه مصیبت ها را کشیده ، حالا هم ازخود شما هست ، نه یک قدرتی آمده تحمیل کند . مجلس خودتان و رئیس جمهورخودتان را تعیین کردید و کسی تحمیل شما نکرده .

شما این حکومت اسلامی و این نهضت اسلامی را قدر بدانید و همه چیز را از خدا بدانید و خیال نکنید که من و شما ونمی دانم غلبه کرده ایم . ما چیزی نداشتیم که ، یک وقت در ذهنتنان وارد نشود که خیر ما ایرانی ها خودمان چه کردیم . خیر آن که پشتیبان شما بود چون قیام

لله بود ، نهضت لله بود آن قدرت مطلق الهی بود که طرفدار شما و موید شما بود . این را همیشه در نظر داشته باشید و همیشه شکر کنید خدای تبارک وتعالی را بر اینکه یک ملتی را متحول کرد از یک معانی ای که در سابق بود به یک حقایق اسلامی ، به یک اخلاق اسلامی ، به یک رفتار اسلامی . و برادرها! رفتار اسلامی تان را حفظ کنید . شما با رفتار اسلامی و با حفظ نهضت و با پیشبرد نهضت و توجه به اینکه خدای تبارک و تعالی ما را تایید می کند ، با رفتار و اخلاق اسلامی این قدرتی که شما را به پیروزی رسانده است حفظ کنید . این قدرت خدایی را ، این قدرت لایزال الهی را که با شما تا حالا با عنایت بزرگ خودش رفتار کرده است ، با قصدهای خالصتان ، با تصمیم بر اینکه برای خدا نهضت را پیش ببرید حفظ کنید و مادامی که این معنا را حفظ کردید خدا با شماست .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را که در مرزها و نزدیک مرزها هستید می خواهم و از آقایان علمای کرمانشاه ، حضرت آقای بزرگ ، آقای اصفهانی و سایر آقایان علمائی که از آنجا آمده اند و زحمت کشیده اند تشکر می کنم و از همه شما هم که با هم برادر هستید و هستیم و همه ما با هم با برادری می خواهیم این نهضت را پیش ببریم تشکر می کنم و سلامت همه را از خدای تبارک و تعالی خواستارم .

والسلام

علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/5/59

بیانات امام خمینی در جمع بانوان کرمانشاه و اعضای بنیاد مستضعفان و بنیاد فرهنگی اما در شیراز

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما بانوان محترم که از راه دور آمدید ، از نزدیک سر حدات آمدید تشکر می کنم و من امیدوارم که همانطور که تا حالا مصمم بودید که جمهوری اسلامی را به ثمر برسانید ، از حالا به بعد هم این تصمیم را داشته باشید و با صفوف فشرده جلوی مردها در پیشبرد اهداف اسلامی اقدام کنید . خواهران من و برادران پاسدار! ما پیروز شدیم انشاء الله ولی خسارت هم زیاد دیدیم . امروز روزی است که منطبق است با روز آتش زدن سینما رکس در زمان آن شاه معدوم غدار . آنطوری که شواهد شهادت می دهد و در آنوقت شواهد زیاد بر این مطلب بود ، سینما رکس را عمدا عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند و شاید نظرشان به این بود که اذهان ملت را منصرف کنند از نهضت و متوجه کنند به این مصیبت ، و ما زمینه جنایتکاری این رژیم را می فهمیم که یک عده بیگناه را محصور کنند در جائی و آتش بزنند که ذهن مردم از خود آنها منصرف بشود و متوجه به آن مصیبت بشود . او به جزای اعمال خودش رسید و الان در محضر خدای تبارک و تعالی بر او چه خواهد گذشت خدا می داند . من این مصیبت را به ملت ایران تعزیت عرض می کنم و امیدوارم که آن شهدا در محضر خدای تبارک و تعالی رو سفید باشند . ما خسارات زیاد بردیم و منجمله در کردستان که امروز باز روز شهادت عده ای از مسلمین

در آن محل بوده است و باز هم منتظر خرابکاری هستیم و باید خرابکاران بدانند که ملت ایران مهیاست برای همه مصیبت ها در راه خدا . ما که برای خدا قیام کردیم و می خواهیم مملکت اسلامی ما احکام اسلام در آن جاری بشود باک از این مصیبت ها نداریم و خرابکارها و اشخاصی که در محالی انفجار ایجاد می کنند باید بدانند که ملت ایران از این خرابکاری ها ، از راه خودش منصرف نمی شود و مملکت ایران و ملت عزیز ما مصمم است که تا آخر در مقابل ابر قدرت ها و در مقابل شیاطین بایستد و آنها را اجازه ندهد که دیگر در مملکت آنها وارد بشوند و ذخایر آنها را از بین ببرند و به جیب خودشان بریزند . شما بانوان حق بزرگی بر ملت ایران دارید ، همانطوری که این پاسداران از بین ببرند و عزیز که در این محضر ، در آن بالا حاضر هستند ، آنها هم حق بزرگی بر ملت ما دارند . شما همه سربازان اسلام هستید و خدای تبارک و تعالی به همه شما که برای خدای تبارک و تعالی عمل می کنید اجر جزیل خواهد داد و شما را به سعادت و سلامت حفظ خواهد کرد . از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین و پیشبرد مقاصد اسلام را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/6/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام لئونید برژنف

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت لئونید بر ژنف صدرهیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی مسکو تلگرام همدردی شما در مورد حادثه جانگداز منطقه گچساران واصل گردید . از این ابزار همدردی ، بدین وسیله

تشکر می کنم و تؤ فیق مستضعفان جهان را در احقاق حقوق حقه خود از خدای تعالی مسئلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/6/59

بیانات اما خمینی در جمع گروهی از اعضای بسیج ملی (مستضعفین )

همه ملت امیدشان به خدا باشد و از هیچ توطئه ای نترسند

بسم الله الرحمن الرحیم

از قراری که گفته اند آقایان از مناطق مختلفه تشریف آورده اند و من از همه آقایان و همه مناطقی که آقایان از آنجا آمده اند ، تشکر می کنم و سلامت همه را از خدای تبارک و تعالی خواهانم . من شخصا یک گرفتاری خاصی دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت بکنم یا روزی دو مرتبه صحبت بکنم ، اطبا می آیند و به من اشکال می کنند و جمع می شوند که شما صحبت زیاد نکنید و اگر دو سه روز صحبت نکنم ، رادیوهای خارجی می گویند که فلان چه شده و چه شده و حاصل ، می رود همین دو سه روزه و همین چند وقت و اینها ، و من یک مثلی یادم آمد و آن این است که یک بچه ای دعا می کرد که معلمش بمیرد ، معلم مرد ، پدر او را برد به یک مکتب خانه دیگر (به اصطلاح سابق ) باز دعا کرد معلم بمیرد ، مرد ، باز پدر او را برد به یک جای دیگر ، مکتب دیگر ، به این پسر گفتند که دعا کن پدرت بمیرد و الا این معلم بمیرد یک معلم دیگر هم هست . حالا این خارجی ها و آنهائی که تبع خارجی ها هستند باید دعا کنند که این سلاح الله اکبر از ملت ما گرفته بشود و این دعا هم مستجاب نیست و

الا من نباشم باز خود ملت هست . ملت ما امروز متوفق نیست نهضتشان و پیشبردشان به اینکه من باشم یا زید باشد یا عمرو باشد ، ملت ما امروز راه را پیدا کرده اند و می دانند چه بکنند و با همین راهی که پیدا کرده اند و همین ترتیبی که تاکنون پیش آمده اند به پیش می روند و اینطور نیست که اگر من نباشم چه خواهد شد . بیخود اینها در رادیوهایشان نگویند این مسائل را ، برای اینکه این مسائل در ملت ما تاثیری ندارد و اینها خودشان راه را پیدا کرده اند و همان راه را خواهند رفت و به پیروزی نهائی انشاء الله خواهند رسید و همه ارگان دولتی ما تحقق پیدا کرد و به زودی تمام پیدا خواهد کرد و انشاء الله تعالی ملت ما گرفتار اینطور مسائلی که مثلا اقتصادشان چه باشد ، چه شان چه باشد نیستند . آنها دنبال اسلام هستند و همانطوری که الان شعار دادیدشما آقایان (و چه شعار خوبی بود) که ما الله اکبر سلاحمان است ، کسی که الله اکبر سلاحش است ، کسی که خدای تبارک و تعالی پشتبیان او هست ، این دیگر احتیاج به این ندارد که یک نفر آدم باشد یا نباشد . بود و نبود یک نفر آدم هیچ تاثیری در این نهضت اسلامی ملت ما ندارد و من دعا می کنم که خداوند تبارک و تعالی قدرت و قوه به شما عنایت کند و به شما می گویم که از هیچ کس نترسید الا خدا و به هیچ کس امید نبندید الا خدای تبارک و

تعالی و اگر چنانچه امید خودتان را به خدای تبارک و تعالی تمام کنید ، به این معنا که تام بشود این امید شما ، اطمینان برای شما بیاورد این امید شما ، من به شما اطمینان می دهم که آسیبی ، این مملکت نبیند . توجه به همین معنا داشته باشید ، همه ملت ما ، چه دولتی هایشان و چه غیر دولتی ها ، چه نظامی ها و چه غیر نظامی ها ، همه ملت ما امیدشان را به خدای تبارک و تعالی که منبع قدرت است و منبع نور است ، امید خودشان را به او ببندند و هیچ توطئه ای را از آن نترسند .

کسی که پشتبان او خداست از این توطئه هائی که هی شایعه اندازی می کنند که توطئه است و نمی دانم کجا توطئه است ، کجا چه است ، از اینها نباید بترسند . البته قوای انتظامی ما ارتش ما ، ژاندارمری ما ، سپاه پاسداران ما ، اینها و همین طور بسیج ملی ما ، بسیج اسلامی ما اینها باید همیشه مراقب باشند ، رفت ، آمدهای مشکوک را در نظر داشته باشند و اگر دیدند ، اطلاع بدهند به مراکزی که باید اطلاع بدهند ، در عین حالی که باید تمام مراقبت ها را بکنند و تمام رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند ، در عین حال قلب شان مطمئن باشد به اینکه این قلب تا متوجه به خداست آسیبی نخواهد دید .

قوای مسلح باید مراتب را حفظ بکنند

من برای بار چندم است که به این قوای مسلح سفارش می کنم نظم در بین هرارگانی که هست باید

برقرار باشد و وظیفه دارند که با نظم باشند . اگر نظام با نظم نباشد ، این نظام نیست ، این آشفتگی است و این می تواند هیچ کاری انجام بدهد . پاسدارها باید با نظم باشند ، پائین ترها از بالاترها اطاعت کنند ، ارتش باید با نظام باشد ، مراتب را حفظ بکند و باید همه با هم هماهنگ باشند ، برادر باشند ، هر دسته ای برای خودش علیحده نکشد به طرف خودش ، همه با هم روابط داشته باشند ، سرانشان با هم روابط داشته باشند ، بنشینند اگر مسائلی دارند با هم حل کنند و اینطور نباشد که در هر یک از اینها یک آشفتگی باشد و بین خودشان ناهماهنگی ، باید همگام باشند و همه با هم باشند برای اینکه یک مملکتی است مال همه است امروز و این مملکت که مال همه است ، همه شما باید حفظش بکنید و خصوصا قوای مسلحه باید حفظ بکنند این مملکت را و اگر چنانچه در یک جایی از مملکت یک آشفتگی پیدا شد ، باید بروند و آن آشفتگی را رفعش بکنند و ننشینند تا اینکه خودش یا مردم رفعش بکنند باید موظفند قوای مسلحه به اینکه اگر در یک جائی از کشور یک اشتباه ، کارهای خلاف واقع می شود یا فرض کنید چند تا دزد یک کاری انجام می دهند یا دور هم می نشینند و می خواهند توطئه بکنند ، بروند و آنها را زا بین ببرند و حل کنند قضایا را . و من امیدورام که خداوند تبارک و تعالی به این ملتی که سال طولانی

در تحت فشار و اختناق بود از این به بعد انشاء الله تعالی همه سالم و صحیح و استقلال مملکت ما ، بکلی استقلال داشته باشد مملکت ما و هیچ ملتی ، هیچ کسانی که قبلا به این ملت جور کرده بودند و ظلم کرده بودند آنها هم مایوس بشوند از این ملت و خداوند همه شما را قدرت و قوه عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/6/59

بیانات امام خمینی در جمع کارگران ، نویسندگان و کارمندان مؤسسه اطلاعات وشرکت ایران چاپ

رسانه های گروهی باید حامل پیام ملت و اسلام باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

ما یکی از گرفتاری های بزرگمان در زمان طاغوت گرفتاری به دست مطبوعات بود . طاغوت مهره هائی که در خدمت او بودند و در خدمت اجانب ، انتخاب می کرد و زبده های آنها را انتخاب می کرد برای اداره مطبوعات و برای تبلیغات به ضد اسلام و به ضد کشور ، لکن با آب و رنگ اسلامی و ملی . من نمی دانم که صدمه ای که کشور ما و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت دید بیشتر بود یا صدماتی که از سایر ارگان های طاغوتی .

مطبوعات که حامل پیام ملت و حامل پیام اسلام باید باشد و مبلغ احکام اسلام و مجری احکام اسلام و مهذب جامعه باید باشد و اخلاق را در جامعه باید پخش بدهد ، اخلاق الهی را ، در زمان طاغوت درست بر عکس همه این معانی ماموریت داشتند که کشور ما را با آن تبلیغات دامنه دار این رسانه های طاغوتی ، تمام مسائل اسلامی و تمام مسائل کشوری را به طرف منافع طاغوتی سوق دهند و صدمه ای که اسلام از مطبوعات و رسانه های طاغوتی خورد از کمتر دستگاه هائی خورد

و آنقدر که جوان های ما را این مطبوعات فاسد و آن مجله های فاسدتر و آن رادیو و تلویزیون های فاسدتر به فساد کشیدند معلوم نیست که مراکز فساد آنقدر به فساد کشیده باشند . این مجلات بود و این مطبوعات و این رادیو و تلویزیو ن و تمام این رسانه های گروهی بود که جوان های ما را به جای اینکه به طرف دانشگاه بکشد ، به طرف علم و ادب بکشد ، به طرف فساد کشاند . جوان ها زود متاثر از امور می شوند: جوان ها یک نهال نورس هستند که این نهال نورس زود آسیب می بیند و زود هم تربیت می شود و همین جوان ها در زمان طاغوت که به هر جا می رفتند فساد را می دیدند ، مجله می خریدند ، پر از فساد و پر از فحشا بود ، روزنامه می خریدند ، پر از تبلیغات ضد انسانی و اسلامی بود ، هر جای مملکت می رفتند ، مراکز فساد پخش بود ، نمی شد که در یک همچو مرکز فساد و در یک همچو کشوری که همه چیزش رو به فساد رفته بود ، اینها یک انسان صحیح بار بیایند ، آنهائی که برای چاپیدن این کشورها نقشه کشیدند ، آنها استادها و متفکرینی بودند که می دانستند چطور یک کشور را می توانند به واسطه آن برنامه هائی که دارند خواب کنند و جوان ما را تهی کنند از آن انسانیت و اسلامیتی که باید داشته باشند تا راه را باز کنند برای چاپیدن و برای بردن همه ذخائر کشور ما و کردند

و آن کردند که در ظرف (خصوصا در ظرف ) پنجاه و چند سال آخر نگذاشتند که تربیت ، تربیت صحیح در این ملت تحقق پیدا بکند .

از دانشگاه که مرکز علم و ادب باید باشد تا مطبوعات که باید مربی جامعه باشد تا رادیو و تلویزیون که باید جامعه را تربیت بکند و تا ادارات که باید خودشان یک اشخاصی باشند و یک مراکزی باشند برای تربیت ، همه جا را اینها با آن نقشه های فاسدی که داشتند به فساد کشیدند و جوان های تازه رس ما را که در یک همچو جامعه وارد می شدند ، قهرا باید به عقب برانند و منحرف کنند . خداوند تبارک و تعالی به ما منت گذاشت و به این ملت عزیز منت گذاشت و ما را از آن لجنزاری که سر تا ته مملکت را گرفته بود ، نجات داد و روزنامه های ما که یکی از مراکز همان فحشا و همان چیزهائی که شماها بهتر می دانید بود متبدل کرد به یک مراکزی که امید است که به واسطه این تربیت هاء که در آنجا و تبلیغاتی که در آنجا می شود ، مملکت ما از آن چیزهائی که در سابق بود نجات پیدا بکند .

اگر رسانه های گروهی اصلاح بشود ، جامعه اصلاح می شود

خواهرها و برادرهای ما باید بدانند که عهده دار چه خدمتی هستند و اگر چنانچه مطبوعات اصلاح بشود ، رسانه گروهی اصلاح بشود ، یک جامعه اصلاح می شود . اگر مطبوعات جوان ها را نکشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقیم ، مراکز فحشا هم بر چیده می شود آنهمه مراکز فحشائی که (در خصوص

تهران که ) باید مرکز همه خوبی ها و همه فعالیت های انسانی باشد ، ایجاد شده بود که شماها می دانید که چه خبر بود و چقدر مراکز فحشا بود و چقدر مراکزی بود که جوان های ما را از هستی ساقط می کرد و مغزهای جوان های ما را به طرف فساد می کشاند . اگر مطبوعات متحول بشود (و انشاء الله می شود و شده است ) متحول بشود به یک مراکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند ، وقتی جوان ها و بچه های تازه رس ما وارد می شوند در میدان فعالیت اجتماعی ، بروند دنبال روزنامه ، روزنامه مربی باشد ، گوش کنند به رادیو رادیو مربی باشد ، نگاه کنند به تلویزیون ، تلویزیون مربی باشد ، نگاه کنند به مجلات ، مجلات ، مجلاتی باشد که تربیت بکند ، این جوان وقتی که به هر جا توجه کرد ، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت ، اینطور بار می آید . اگر رها بشود ، هرزه بار می آید ، اگر بکشندش در طرف فساد می رود به آن طرف و اگر بکشندش در طرف سلاح ، می آید این طرف . و ما در سال های طولانی همه جهاتی که در ایران بود و اسباب را فراهم کرده بودند ، همه جهات برای این بود که جوان های ما را بکشند طرف فساد و نظر اصلی آنها این بود که یک جمعیتی در اینجا وجود داشته باشد که هر چه سرش می آورند توجه نداشته باشد . مملکتش به باد می

رود ، او عیش و عشرتش باشد اشکالی ندارد ، مذهبش عقب رود چون عیش و عشرتش به کار است مانعی ندارد ، اختناق در مملکت هست ، اختناق در فحشا نیست ، این اشکال ندارد ، هر بساطی سرش در آورند بی تفاوت باشد . یک همچو مملکتی که آنها می خواستند ، این بود که یک طایفه زیادی از این جوان های ما را به هروئین بکشند ، یک طایفه دیگر را به مسکرات بکشند ، یک طایفه دیگری را به فحشا و مراکز فساد بکشند

گوش را به هر چه بدهد ، یا تعلیم فاسد است یا غنا و امثال اینها که مغز را فاسد می کند ، هر اجتماعی که باشد ، اجتماعی است که گوینده گوینده ای است که جوان ها را می کشد طرف فساد و مغزهای اینها را فاسد می کند . این یک مطلب اتفاقی نبود که به طور اتفاق حاصل شده باشد یک مطلبی بود که با تمام توجه و نقشه این امور شده بود و دیدید چطور بود . چه شد که یکدفعه خدای تبارک و تعالی به این ملت تفضل فرمود و یکدفعه متحول شد؟ این جوانی که بنایش بر این بود که برود در مراکز فحشا ، آمد در خیابان و مشغول جنگ شد . آن جوان هائی که به حسب نقشه آنها ، باید آن مفسده ها را داشته باشند و آن مغزها را داشته باشند ، یکدفعه متحول شد به یک مغزهای نورانی انسانی اسلامی . اگر نشده بود نمی توانست این ملت این قدرت بزرگ را ، این قدرت شیطانی را

در هم بشکند . این اول تحول در خود جمعیت پیدا شد و به تدریج این تحول که در جمعیت پیدا شد ، رشد پیدا کرد ، آن هم نه رشدی که به حسب موازین عادی باشد ، به حسب موازین عادی اگر یک جوانی آنطور تربیت شده است که از دانشگاه گرفته تا همه جا این را به فساد کشیده بودند ، باید اقلا بیست سال طول بکشد تا بشود (آن را) از آن مغز غیر انسانی ، غیر اسلامی متحول بشود به یک مغز انسانی . این چه بود که یک شب کانه آن تحول را پیش آورد و کمتر از یک سال ، یک سال و نیم این مملکت را یکدفعه کرد یک موجودهای دیگری ؟ از این موجوداتی که همه توجه شان به عیش و عشرت بود و همه توجه شان به مفاسد بود و همه نظرشان به تبلیغات بزرگی که کرده بودند به ضد اسلام و به ضد روحانی بود ، یکدفعه برگشت و یک طور دیگری شد این با موازین عادی درست در نمی آید آن یک دست الهی بود پشت سر این ملت و این تحول باعث این شد که باید همه بروند به شمیرانات و بین تهران و شمیران و آن بساط و آن عشرتکده ها ، همه ترک کردند و آمدند در میدان ها دنبال جانفشانی .

همه به فکر تصفیه و تهذیب باشند

برادران عزیز ، خواهران محترم که در این دستگاه مشغول خدمت هستید و بحمدالله آن گردانندگان کذائی که متبدل شدند به امثال آقای دعائی و دیگر اشخاص سالم و خدمتگزار! توجه کنید که راه را درست بروید و مستقیم

و متعهد باشید و مصمم باشید که برای کشور خودتان خدمت کنید و نگذارید دیگر دست آنهائی که می خواهند فساد ایجاد کنند و باز کشور شما را برگردانند به حال سابق ، نگذارید که آن نقشه ها ، نقشه های خائنانه دوباره رشد پیدا بکند . هر ریشه ای را که دیدید ، با گفتار خودتان ، با قلم خودتان و با قدم خودتان . با اقدام خودتان این ریشه را قطع کنید تا انشاء الله مملکت شما تصفیه بشود ، یک تصفیه عمومی ، نه تصفیه فقط اداری ، خیر تصفیه عمومی ، تصفیه در همه جهات مملکت ، بازار تصفیه بشود ، تصفیه های روحی ، بازار از آن بازار طاغوتی در می آید به یک بازاری که مؤ افق احکام اسلام است اداره بشود و ادارات و کارخانه ها و کشاورزها و همه اینها متبدل بشود به یک مراکزی که در هر جا وقتی که بروید ، آنجا خداست و تعلیمات خدا . اگر یک چنین مملکتی ایجاد کردید و شما که مسوولید در مثل روزنامه اطلاعات و دیگران که در سایر روزنامه های مملکت و مطبوعات مملکت هستند توجه بکنند به این معنا که باید همه شان در این راه باشند که بخواهند کشور خودشان را همه چیزهائی که غیر انسانی است تصفیه بکنند . همه به فکر تصفیه باشند ، همه به فکر تهذیب باشند . اگر اینطور بشود و امید است که باشد ، مطمئن باشید که کشور شما دیگر آسیب نخواهد دید انشاء الله .

یک کشوری وقتی آسیب می بیند که ملتش بی تفاوت باشد راجع به

آسیب ها . آنوقت که مملکت شما را ، آنها می آمدند و همه آن کارهای خلاف مصالح شمارا می کردند ، برای اینکه ملت یک ملتی بود که خوابش کرده بودند ، مخمورش کرده بودند ، تهی کرده بودند ملت را از خودش ، خودش را اصلا نمی شناخت ، هر چه می دید غرب می دید مراکزی که مراکز قدرت بود می دید ، قدرت خودش را فراموش کرده بود . حالا که شما خودتان را یافتید و قدرت خودتان را فهمیدید چی است ، قدرتی است که در مقابل قدرت های بزرگ جهان ، یکسره قدرت های عالم ، این قدرت غلبه کرد بر تمام قدرت های عالم و شما فهمیدید که خودتان قدرتمند هستید و شما متکل به خدا هستید و هر کس متکل به مرکز قدرت باشد قدرتمند است .

حفظ کنید این معنا را ، این الوهیت را حفظ کنید ، در عمل حفظ کنید و مؤ افق با احکام خدا عمل کنید و در اخلاق حفظ کنید و مطابق اخلاق الهی حفظ کنید و در عقاید هم حفظ کنید و عقاید انسانی را یاد بگیرید و توجه کنید . اگر اینطور شد و همه جا اینطور شد انشاء الله ، شما مطمئن باشید که هیچ کس نمی تواند یک همچو کشوری را آسیب به آن برساند . نه این گروه هائی که در خود ملت گاهی پیدا می شود و با اسم های مختلف به شما می خواهند صدمه بزنند ، نه اینها دیگر قابلند ، نه آنهائی که برای ما می خواهند نقشه بکشند و توطئه ایجاد کنند

و اینها ، هیچ کدام از اینها دیگر نمی توانند کاری انجام بدهند . شما خودتان را درست کنید ، کشورتان درست می شود و آسیبی هم نخواهید دید . من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه افرادی که برای اسلام مشغول خدمت هستند و سعادت همه را خواهان هستم و از شما آقایانی که آمده اید اینجا و در این وضع گرما و فشار هستید معذرت می خواهم از شماها و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همه شما را سعادتمند کند و همه شما در خدمت خدا باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/6/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از علما و روحانیون کردستان (سنندج )

ظلم ، اساس و پایه سلطنت طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه از طرف اطباء محدود هستم به اینکه صحبت زیاد نکنم و امروز هم یک دفعه برای گروه مختلفی صحبت کردم لکن نتوانستم که حرف اطبا را قبول کنم در صورتی که برادرهای ما از کردستان ، از محلی که همه در زحمت بودند و خصوصا روحانیون بزرگ کردستان اینجا تشریف آورده اند ، با آنها بعضی صحبت ها را نکنم . شما می دانید که همانطور که کردستان بر آن ظلم شده بود ، منتها شما که در کردستان بودید لمس می کردید ظلم زمان طاغوت را ، در همه جا این ظلم بود ، اختصاص به کردستان نداشت ، در بلوچستان هم ظلم بود ، در کرمان هم ظلم بود ، در فارس هم ظلم بود ، در خراسان هم ظلم بود ، در همه جای این کشور ظلم بود و اساس سلطنت طاغوتی سابق بر ظلم به ملت و چاپیدن منافع کشور و ریختن در جیب مخالفین

اسلام و مخالفین کشور بود ، بحمدالله با همت والای همه ملت ، از کردستان گرفته تا همه جای مملکت ، با همت آنها دست آن ظلم و ظالم قطع شد . و امروز اگر ظالمی باشد ، از ریشه های همان ظلم است و در بعضی مناطق هم هست و خصوصا در مناطق شما برادران کردستانی . ما از بعضی دسیسه هائی که الان هم در شرف تکوین هست بی اطلاع نیستیم و من به آن اشخاصی که ادعای اسلام می کنند و مشغول توطئه هستند بر ضد اسلام ، به آنها می گویم که شمایی که به مردم ، پیش کردها ، پیش کردستانی ها ادعای اسلام می کنید و معذلک مشغول توطئه هستید بر ضد همین ملت محروم کردستان و غیر کردستان ، چطور ادعای اسلام می کنید؟ این اسلامی که شما ادعا می کنید که نتیجه این باشد که توطئه بکنید با دشمنان اسلام و بر ضد اسلام و ضد مسلمان ها و ضد ملت اسلام اقدام بخواهید بکنید ، این اسلام ، اسلام پیغمبر اکرم نیست ، اسلامی که قرآن به او نازل شده است و برای او آمده است ، پیغمبر اسلامی که قرآن را آورده است و قرآن و سنت او اساس اسلام است ، اساس او بر اخوت و برادری است . مؤ من باید برادر مؤ من باشد ، این حکمی است که در قرآن است یعنی آنچه را که شما برای برادرتان از خیر و صلاح می خواهید ، برای تمام ملت تان باید بخواهید . همه مؤ من ها در همه اقطار عالم برادر

هستند ، همانطوری که اگر یک خطری برای برادر یک کسی پیش بیاید او نمی نشیند تماشا کند و خطر واقع بشود بر برادرش ، اگر در یک گوشه دنیا یک خطری برای یک برادری پیش بیاید ، برادر ایمانی پیش بیاید ، نباید یک برادر دیگری که در آن طرف دنیا هست بی تفاوت باشد ، می تواند ، باید قیام کند ، نمی تواند؛ باید زمینه فراهم کند که یک وقتی رفع ظلم کند . چطور یک کسی که ادعای اسلام می کند و می گوید که من مسلم هستم و ادعای این را می کند که من با ملت خوب هستم ، آنوقت در یک مرکزی بنشیند و اشخاصی را دور خودش جمع بکند از این اشخاص منحرف ، از اینهائی که هیچ اعتقاد به اسلام ندارند ، با آنها رفت و آمد کند ، با آنها بست و بند کند که اجنبی را وارد کند در ایران و مسلط کند بر همین مسلمان هائی که هستند ، چه کردستانی و چه غیر کردستانی .

مسلمان برادرند و تفرقه پیدا نمی کنند

اینهائی که در صدد این معانی هستند بدانند که اگر همه قدرت های خودشان را هم جمع بکنند نمی توانند به یک ملتی که همه با هم فریاد الله اکبر می زنند ، نمی توانند اینها با آنها مقاومت کنند ، بیخود در صدد تفرقه اندازی هستند ، مسلمان برادرند و تفرقه پیدا نمی کنند با تبلیغات سوء بعضی عناصر فاسده . اصل این مساءله که شیعه و سنی ، شیعه یک طرف و سنی یک طرف ، این از روی جهالت و از روی تبلیغاتی که

اجانب کرده اند پیش آمده است چنانکه بین خود شیعه هم اشخاص مختلفی را با هم به مبارزه وا می دارند و بین خود برادرهای سنی هم یک طایفه ای را به طایفه دیگر ، در مقابل هم قرار می دهند .

امروز روزی است که تمام طوائف مسلمین مقابل هستند با قدرت های شیطانی که اساس اسلام را می خواهند از بین ببرند . این قدرت هائی که دریافته اند که آن چیزی که خطر برای آنها دارد اسلام است ، آن چیزی که خطر برای آن دارد وحدت ملت های اسلامی است ، امروز روزی است که تمام مسلمین تمام بلاد عالم با هم مجتمع بشوند . امروز روزی نیست که یک دسته ای در یک جا بگویند ما خودمان ، یک دسته ای دیگر در جای دیگر بگویند ما خودمان . امروز روزی است که همه به دستور اسلام ، به دستور قرآن کریم با هم متحد باشند ، تنازع نکنند . اگر تنازع با هم بکنند ، به هر شیوه ای باشد ، به حسب قرآن کریم ممنوع است این تنازع و اگر تنازع بکنند فشل می آورد و رنگ و بوی انسان را و ملت را از بین می برد . این دستور خدای کریم است . اینهائی که دارند کوشش می کنند تفرقه بیندازند و تنازع ایجاد کنند و معذلک ادعای اسلام می کنند ، اینها آن اسلامی را که قرآن کتاب اوست ، آن اسلامی را که کعبه قبله اوست ، آن اسلام را نیافته اند و ایمان به آن اسلام نیاورده اند . آنهائی ایمان به اسلام آورده

اند که قرآن را ، و محتوای قرآن را قبول دارند ، محتوای قرآنی که می فرماید که "مومنون اخوه " هستند ، برادر هستند با هم . برادری هر چه اقتضا می کند باید اینها انجام بدهند . برادری اقتضا می کند که اگر به شما صدمه ای وارد شد همه برادرهائی که در هر جا هستند متاثر باشند . اگرشما خوشحال باشید همه خوشحال باشند . برادرها! متوجه باشید که با اسم های مختلف ، با چیزهائی که پخش کنند و تبلیغ می کنند ، می خواهند بین برادرها را جدائی بیندازند که اثر این جدائی افکندن بین برادرها ، سلطه اجانب است بر همه و برگشتن همان اوضاع سابق است که به همه شما ، به همه ما ازمرکز گرفته تا هر جا بروید ظلم شده است و همه راآزار داده اند . باید بیدار باشید شمابرادرها ، روحانیون محترم کردستان باید متوجه باشند ، در مساجد خودشان ، در جمعه خودشان ، در جماعت خودشان ، مردم محل خودشان را بیدار کنند که گول نخورند از این اجانب پرست ها ، از اینهائی که می خواهند تفرقه بیندازند و بعد ازاینکه تفرقه انداختند باز مارا برگردانند به آن حال اول و سلطه اجانب مستقر بشود . باید این توجه را همه بکنید .

در جمهوری اسلامی مناطق محروم بیشتر مورد توجهند

و شما می دانید که این گرفتاری هائی که الان برای کشور ماهست و برای دولت ما هست و بسیاری از این گرفتاری ها را همان اشخاصی که در طرف کردستان بودند و بلوچستان بودند یا در طرف های دیگر بودند فراهم کرده اند ، اینها مانع شدند

ازاینکه دولت فرصت پیدا بکند که به تمام معنا برسد به حال همه کشور . شما مطمئن باشید که امروز در کشو رما ، در حکومت اسلامی ، درمجلس اسلامی هیچ طرح این نیست که یک گروهی با گروه دیگر فرق داشته باشد ، همانطوری که قرآن فرموده است مومنین با هم برادر هستند . حکومت اسلامی ما الان ، جمهوری اسلامی ما الان ، مجلس اسلامی ما همین معنا را دنبال می کند و گمان نکنید یک جائی را ترجیح به جای دیگر بدهد . بله جاهائی که مستمندترند زودتر به حال آنها می رسند . تمام این مطالبی را که این آقای محترم گفتند ، تمام این مطلب پذیرفته است و ما هم می دانیم که آنطوری که باید ، تا حالا نشده است که رفع این مشکلات بشود لکن مجال ندادند که رفع مشکلات بشود . رفع مشکلات محتاج به این است که یک محلی درست امن بشود ، بعد از اینکه امن شد مشغول بشوند ، اینها مجال ندادند که باز یک درست امن بشود . الان هم می بینید که با اینکه بحمد الله کردستان باز آرام است فی الجمله لکن اشخاص و گروه ها و مفسده جوها باز هم مشغول به فعالیت و آدمکشی هستند . شما بدانید که اولا نظر به این است که امنیت در همه کشور تحقق پیدا بکند خصوصا در سرحدات که باید امنیت بیشتر پیدا بشود و خصوصا در مناطقی که مفسده جوها بیشتر هستند ، بیشتر مورد توجه واقع بشود . امنیت انشاء الله حاصل می شود و پس از امنیت تمام این

مطالبی که این آقا فرمودند تمام مطالب در نظر است و انشاء الله تحقق پیدا می کند و از کشور اسلامی و از قانون اسلام همین متوقع است که ما بین طایفه ای با طایفه دیگر اصلا فرق نداشته باشد . همه با هم برادرند و همه با هم شریکند ، هم در غم با هم شریکند هم در شادی با هم شریکند . من امیدوارم که آقایان علماء اعلام آن بلاد ، از سنندج تا تمام کردستان و سایر برادرهای ما که علمای اعلام سایر بلاد ، مردم را متوجه کنند به این معنا که ما پیروزیمان با وحدت کلمه و اتکاء به اسلام بود . الله اکبر ما را پیروز کرد حالا هم سلاح ما همان الله اکبر است و وحدت کلمه ما را پیروز کرد ، حالا هم سلاح ما همان وحدت کلمه است . من خدمتگزار به همه شما هستم و دعاگو . و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی سعادت برای همه شما و همه مستضعفین جهان مقدر فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/6/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم هندوستان

ملت های اسلامی باید کوشش کنند که حق را در جامعه خودشان پیاده کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه بنا نداشتم صحبت کنم و مخالفت با اطبا ، معذلک چون آقایان از هند آمده اند و مسائلی که مربوط به خارج کشور است توجه دادند ، یک چند کلمه ای عرض می کنم . شما متوقع نباشید که قدرت های بزرگ جهانی که منافع خودشان را در ایران از دست داده و در سایر کشورها هم خوف این را دارند که از دست بدهند ، آنها آرام بنشینند و تماشاگر باشند . آنها در کمین

هستند و با همه قوا که دارند کوشش می کنند که این نهضت اسلامی ایران را در خارج از کشور وارونه جلوه بدهند و این یک مساءله ای است که برای آنها حیاتی است . کشورهائی که همه جهان را می خواهند ببلعند و قدرت خودشان را گسترش در همه کشورهای جهان بدهند نباید ما متوقع باشیم که حالا که آنها در معرض خطر می بینند منافع خودشان را در ایران از دستشان رفت و در کشورهای دیگر هم ملت ها به تدریج دارند بیدار می شوند و به تدریج می خواهند متصل بشوند به این نهضت اسلامی ایران ، آنها البته باید دست و پا بزنند . همانطوری که آیه شریفه را شما خواندید که (جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا) باطل الان خودش را در مقابل حق زبون می بیند و برای او باطل خیلی ارزشمند است . باطل آنها بود که همه کشورهای اسلامی جهان را عقب نگه داشته است . باطل های آنها بود که از مرکز دانشگاه ها تا همه جای کشور نفوذ کرده بودند و باطل خودشان را به پیش می بردند و حالا می بینند که در معرض ذهوق است . نباید ما گمان کنیم که اینها دیگر دست برداشته اند از ایران دست برداشته اند و از سایر کشورهائی هم که احتمال این را می دهند در معرض این است که باطل در آنجا ذاهق بشود ، اینها مقابله با حق نکنند

ما باید کوشش کنیم که مفاد این آیه شریفه را متحقق کنیم و همه ملت های اسلامی باید کوشش کنند که حق را

درجامعه خودشان پیاده کنند که مصداق (جاء الحق ) متحقق بشود و اگر چنانچه حق آمد ، باطل خود به خود ذاهق خواهد شد . ما باید کوشش کنیم که از خودمان گرفته تا برادرهای اسلامی و برادرهای دینی خودمان در همه کشورهای اسلامی ، به حق توجه کنیم و حق را پیاده کنیم . مجرد حرف نباشد که ما فقط یک شعاری بدهیم که حق آمد و باطل رفت . آمدن حق شعار نیست ، آمدن حق عمل است . آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات و اخلاق و اعمال است ، پیاده کردن همه احکام الهی است و اگر چنانکه احکام الهی در یک ملت پیاده بشود باطل از آن ملت کوچ می کند و اگر در همه ملت های اسلامی ، احکام الهی ، اخلاقی که سفارش شده است ، اخلاق انسانی ، عقاید ایمانی پیاده بشود خود به خود باطل ذاهق می شود . شما برادرانی که در هند هستید و حالا تشریف آورده اید اینجا و سایر برادرهائی که در ممالک دیگر هستند ، چه ایرانی و چه غیر ایرانی که همه برادر هستند ، باید توجه داشته باشند که مفاد این آیه شریفه (جاء الحق ) را متحقق کنند تا باطل خود به خود از بین برود .

در مقابل کسانی که نهضت را بعکس جلوه می دهند بایستید

البته یک دستجاتی که عامل آنهاست ، همانطوری که شما تذکر دادید ، در سایر بلاد اسلامی یا غیر اسلامی در صدد این هستند که این نهضت اسلامی ایران را در خارج بد جلوه بدهند که اگر آنطوری که هست جلوه کند ، قدم های مومنین در دنیا محکم می

شود و عزمشان راسخ می شود و تمام منافعی که این قدرت های باطل دارند و با آن قدرت های باطل همه حق ها را زیر پا گذاشته اند ، اگر ما بیدار بشویم و نگذاریم اینهائی که در خارج هستند آن برنامه هائی که دیکته شده است و به آنها داده است پیاده بشود و اگر چند نفر آدم منحرف در فرض کنید هند ، در پاکستان ، در سایر بلاد اسلامی بخواهند یک کاری بکنند که این نهضت اسلامی ایران را مشوه نشان بدهند به اهالی آن مملکت ، شما برادرهای اسلامی که در آن ممالک هستید ، در مقابل آنها ایستادگی کنید ، حق پیروز می شود ، آنها باطلند و ذهوق پیدا می کنند . شما حق خودتان را بگوئید ، منتشر کنید و در مقابل آنهائی که بعکس جلوه می دهند این نهضت اسلامی ایران را ، شما در مقابل آنها بایستید و حق خودتان را به آنطوری که هست ترویج کنید تا انشاء الله حق در همه بلاد اسلام پیاده بشود و باطل خود به خود از همه ممالک اسلام ، بلکه انشاء الله از همه ممالک دنیا از بین برود و ذاهق بشود .

لکن شرط عمده ، پایداری درباره حق است . باید پایدار باشیم در حق خودمان ، اینطور نباشد که باطل در باطل خودش مجتمع باشد و ما در حق خودمان متفرق . ما که مدعی این هستیم که اهل حق هستیم ، مسلمان ها که اهل حق هستند ، قرآن کتاب آنهاست ، کعبه قبله آنهاست ، کسانی که به اسلام ایمان آورده اند و

به حق ایمان آورده اند ، باید در این حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند این باطل ها که در باطل خودشان می خواهند مجتمع بشوند ، آنها پیروز بشوند . ما تکلیف همه مان این است که در حق خودمان با هم تفاهم داشته باشیم ، چه اهالی یک کشور و چه اهالی همه کشورهای اسلامی . و من امید آن را دارم که ملت ها به سرعت رو به حق بروند و به سرعت روبه اجتماع و اتحاد بروند تا باطل ها را با سرعت عقب بنشانند . خداوند شما و ما را در راه حق مصمم کند و همه مسلمین و همه مستضعفین جهان پیروز باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 6/6/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده امام موسی صدر (رهبر شیعیان لبنان )

خدمت کردن و زجر کشیدن در راه هدف ، شیوه اولیاء خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چیزی که همه مطالب را آسان می کند این است که ما و ملت ما و آقای صدر سلمه الله تعالی به دنبال مکتب ، یک گرفتاری پیدا کردیم بوده است وقتی که مساءله ، مساءله وظیفه است ، وظیفه ما این است که برای اسلام خدمت بکنیم و در این وظیفه اگر هر مقداری که موفق به اجرای آن اموری که در نظر داریم بشویم ، این یک خیری است فوق اصل خیر و اگر موفق نشویم ، اصل خیرش که عبارت از این است که ما در راه خدمت به اسلام و مکتب هستیم ، آن جائی نمی رود . آقای صدر را که من سال های طولانی دیده ام بلکه باید بگویم من بزرگ کرده ام ایشان را ، من

فضائلشان را می دانم و خدمت های هم که بعد از آنکه به لبنان رفته اند کرده اند ، آن را هم می دانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد ، باز آن را هم می دانم و من امیدوارم که انشاء الله ایشان برگردند به محل خودشان و مسلمین آنجا از ایشان استفاده کنند . همین حالا هم که ایشان می گوئید که شواهد داریم که در لیبی هستند ، همین امر ، در راه خدمت به مکتب و خدمت به اسلام است ، این هم برای ایشان عبادت نوشته می شود و برای ماها هم این اموری که واقع می شود ، باید سهل باشد از باب اینکه در راه اسلام است و ما مطلعیم که اولیاء اسلام که در راءس آنها رسول خداست ، آنقدر زحمت کشیدند ، تمام مدت عمرش را پیغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همین طور بوده اند که یک روز خوش به اصطلاح مادیین نداشتند ، گرچه همه خوش بودند به یک راه به اصطلاح عرفا و اسلام شناس ها . در هر صورت ، این یک شیوه ای بوده است که از اول اولیاء اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفته اند و کشته شدند و زجر کشیدند و آقای صدر حالا دو سال است که در حبس هستند ، لکن جد ایشان هفت سال می گویند ، مسلم بوده ، احتمال چهارده سال هم هست . این یک راهی بوده است که همه اولیاء خدا نه فقط آنهائی که در زمان اسلام بودند

، قبل از اسلام هم انبیا و اولیائی که بودند راهشان همین بوده اینطور نبوده است که آنها در رفاه مادی باشندو در عرض کنم کارهای چه . وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید می بینید که سرتاسر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است لکن آنها خوش بودند به اینکه در خدمت آن هدفی که دارند بودند و این مایه هم افتخار شما هست و خانواده آقای صدر که یک فرد لایقی که خدمت می کرد ، در راه خدمت گرفتاریی پیدا کرده است و من امیدوارم که این گرفتاری عملش زود سر بیاید و من دعای به ایشان می کنم و خواهم کرد و امیدوارم که زودتر انشاء الله ایشان خلاص بشوند . و برگردند .

و قضیه لبنان و ایران و اینها شما می دانید که اینها قضایای مختلفی نیستند ، مسلمان ها هر جا هستند ، باید با هم باشند و آن چیزی که رنج است برای یک طایفه ای ، برای طایفه دیگر هم همان مساءله رنج باشد ، مسائلشان جدا نباید باشد . اینکه ما ایرانی هستیم و آنها لبنانی هستند یا جای دیگری هستند . در اسلام مطرح نیست . اسلام همه افرادی که ایمان به خدا آورده اند همه آنها را برادر می داند و حساب جداگانه ندارد که حسابی برای عرب باز کرده باشد ، یک حسابی برای عجم باز کرده باشد ، یک حسابی برای ایران باز کرده باشد و یک حسابی برای کجا . این حساب هائی که پیش مردم مادی که مطرح است که ما ایرانی هستیم و برای

ایران باید چه بکنیم یا اینکه بگوید ما عراقی هستیم و برای چه . این حساب ها در اسلام نیست . اسلام می خواهد که همه دنیا یک عائله باشد و یک حکومت در همه دنیا آن هم حکومت عدل برقرار باشد و همه افراد ، افراد همان عائله باشند و لهذا ما مکرر این معنا را گفته ایم که این قضیه ای که شاید صحبتش در همه جا هست که ملت ایران مثلا جدا ، ملت عراق جدا ، هر کدام یک عصبیتی برای او داشته باشند و حتی به اسلام کار نداشته باشند و به ملت و ملیت کار داشته باشند ، این یک امر بی اساس است در اسلام بلکه مضاد با اسلام است .

اسلام در عین حالی که وطن را ، آنجایی که زادگاه است احترام می گذارد ، لکن مقابل اسلام قرار نمی دهد . اساس ، اسلام است ، اینها دیگر بقیه اش فرع هستند و اساس آنهائی که مکتبی هستند خدمت به اسلام است ؛ این خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است ، اگر در ایران باشد خدمت است ، اگر در هر جا ، اگر در حبس هم باشد خدمت است ، اگر بیرون هم باشد خدمت است . ایشان الان هم در خدمت است ، برای اینکه وقتی در راه اسلام یک کسی این مصائب رادید (که نباید اسمش را مصائب گذاشت ) وقتی در راه اسلام باشد همه چیز آسان می شود ، هین می شود . شما می بینید که حتی این جوان هایی که الان در اینجا و در لبنان و اینها

مشغول خدمت هستند چه روحیه هایی دارند . همین دیروز یک جوانی آمده بود اینجا می خواست یک زنی را عقد کند . بعد از اینکه صحبت از مهر شد ، آن زن گفت که مهر من را این قرار بدهد که به مکه من را ببرد . این جوان می گفت که من زنده نیستم تا تو را به مکه ببرم من شهید می شوم . بالاخره با مدتی صحبت ما راضیش کردیم به اینکه نه ، انشاء الله شما هستید و خدمت می کنید . این یک روحیه خیلی خوبی است که در جوان ها پیدا شده است و امیدوارم که در همه ما این روحیه ها پیدا بشود و آن روحیه مکتبی توجه به مکتب ، نه توجه به امور دیگر . من از خدای تبارک و تعالی مسئلت میکنم که ما را و شما را دلخوش کند به اینکه ایشان برگردند پیش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند . انشاء الله خداوند به همه عائله ایشان در این فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ایشان انشاء الله روشن کند تا ایشان برگردند و به خدمت به مکتب موفق بشوند و شیعه های لبنان هم از وجود ایشان استفاده بکنند بلکه همه مسلمان ها ، انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 6/6/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اقشار مختلف مردم شهر قم

قم مرکز علم ، تقوا ، شهادت و شهامت است

بسم الله الرحمن الرحیم

قم حرم اهل بیت است ، قم مرکز علم است ، قم مرکز تقواست ، قم مرکز شهادت و شهامت است . قم علم به همه جهان صادر شده است و

می شود و از قم شهادت به همه جا صادر می شود . قم شهری است که آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته . از آنوقتی که قم بوده است ، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا ، شجاعت ، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر می شود و صادر خواهد شد . علمائی که در قم من ادراک کرده ام کسانی بودند که در دنیا نمونه بودند ، در علم و تقوا و من امیدوارم که ادامه پیدا کند این علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام الله علیه . من هر جا باشم قمی هستم و به قم افتخار می کنم . دل من پیش قم است و قمی و دل من پیش همه اهل تقواست و همه کسانی که به اسلام خدمت می کنند . من گر چه از قم مع الاسف تا یک مقداری دور هستم لکن به حسب قلب نزدیکم . از شما جوان های عزیز تشکر می کنم که آمده اید و در این جای تنگ و تاریک و پر زحمت نشسته اید و من هم بیش از این نمی توانم تصدیع بدهم و از شما ملتمس دعا هستم چنانچه خودم دعاگوی همه هستم و سلامت و سعادت همه مسلمین جهان را و شما برادران عزیز را از خدای تبارک و تعالی خواستارم . سلام من را به اهل قم برسانید و از همه شما امیدوارم که این نهضت را به آخر برسانید و انشاء الله اسلام را به همه معنا در

همه جا پیاده کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 8/6/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان پاکستانی و معلمین شرکت کننده درسمینار تزکیه و بازآموزی انقلاب فرهنگی

تمام انبیا معلم هستند و تمام بشر دانشجو

بسم الله الرحمن الرحیم

با اینکه بنا نبود که آقایان دیگر تشریف بیاورند و زحمت بکشند و آنطوری که اطبا هم احتیاط می کنند خیلی اجازه نداده اند که من صحبت کنم ، لکن امروز از پاکستان دانشجویان محترم و بعضی آقایان دیگر و از ایران معلم ها تشریف آورده اند . پس این محفل ، محفل معلم و دانشجوست . دو گروهی که اگر اصلاح بشوند یک مملکت را اصلاح می کنند و اگر خدای نخواسته در غیر این معنا باشند ، کشورها به تباهی کشیده می شوند . مقام معلم و مقام دانشجو که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد ، از اموری است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشاء الله بر آن طریقی که اسلام می خواهد و مقام انسانیت اقتضا می کند ، از همان طریق راه بروند و طی مقامات را بکنند و به آنجائی برسند که انسان شوند .

تمام زحمتی که انبیا کشیده و تمام رنج هائی که اولیاء خدا از بد و خلقت تاکنون کشیده اند و بعدها هم تا آخر خواهند کشید مقدمه این بوده است که این موجودی که در خارج می گویند انسان ، انسان بشود . تمام کتب آسمانی که بر انبیا نازل شده است برای این بوده است که این موجودی که اگر سر خود باشد ، خطرناکترین موجودات عالم است ، تحت تربیت و تعلیم الهی واقع بشود و بهترین موجودات و افضل تمام خلائق بشود . نهضت های

اسلامی ، نهضت های توحیدی ، تمام برای همین معنی بوده است . در اسلام همه امور مقدمه انسان سازی است . اگر رها کنند این موجود دو پا را ، تمام عالم را به تباهی می کشد . برای جلوگیری از این فسادهای بزرگ و این جنگ های ویران کن و این کارهای بسیار ناروا که در کشور هست انبیا آمده اند تا بشر را هدایت کنند به راهی که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل بشوند . اگر این موجود دو پا تربیت شد تمام حوائج دنیا و آخرت بشر تحقق پیدا می کند و اگر این موجود دو پا سر خود شد یا به خلاف مسیر طبیعی خودش حرکت کرد تمام عالم به تباهی کشیده می شود از این جهت تمام انبیا معلم ها هستند و تمام بشر دانشجو انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب می خواهند این موجود دوپائی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترین موجودات عالم است ، این را به راه مستقیم ، به صراط مستقیم هدایت کنند و اجرای این امر را هم خودشان متکفلند .

از این جهت معلم و دانشجو محصور به معلم های دانشگاه ها یا دبیرستان ها یا سایر جاها نیست و دانشجو هم محصور نیست به همان هائی که دانشگاه می روند . عالم یک دانشگاهی است و انبیا و اولیا و تربیت شده های آنها معلم هستند و سایر بشر دانشجو و باید دانشجو باشند . عالم باید ، تمام دنیا باید دو طبقه داشته باشد: یک طبقه معلم و استاد و یک

طبقه دانشجو و متعلم وظیفه معلم هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفه دانشجو تعلم .

راه خدا تمام ابعاد انسانی را الهی می کند ، و راه کفر به فساد رهنمون می شود

همین معناست که یک جامعه ای پیدا بشود که همه متوجه به خدای تبارک و تعالی باشند و همه در راه او . اگر همه در راه او شد اقتصاد هم الهی می شود ، فرهنگ هم الهی می شود ، ارتش هم الهی می شود ، ژاندارمری هم الهی می شود ، دانشجو و معلم هم الهی می شوند . خداست و طاغوت ، همین دو ، غیر از این نیست . یا راه خداست و یا راه طاغوت . راه خدا راهی است که انسان را در تمام ابعادی که دارد ، در بعد عقلائی ، در بعد متوسط که بعد خیالی است و در بعد تنزل که بعد عمل است ، این ابعاد را هدایت بکنند به آن راهی که باید باشد . اگر اینها از همان راه مستقیم رفتند ، اینها الهی هستند . راه ، راه خداست و هر کس از این راه برود الهی است ، تا آنوقتی که همه چیز انسان ، همه اعمال انسان ، همه حرکات انسان ، همه تخیلات انسان ، همه تعقلات انسان ، الهی بشود . یا این راه است یا راه چپ و راست که برخلاف راه مستقیم است که هریک از اینها انحراف است و به سوی طاغوت است . (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور) ظلمات تمام عالم که توجه به خدا ندارد و نور ، نور مطلق حق تعالی که باید همه عالم متوجه به او باشد . (والذین

کفروا اولیاء هم الطاغوت ) همین دو راه است یا ایمان است و اسلام است و توجه به مکتب الهی این امر خداست و خدا مومنین را اگر در این راه افتاده هدایت می کند و تمام ابعاد انسانی را الهی می کند و یا کفر است و برخلاف توحید است ، چه در طرف راست و چه در طرف چپ ، طاغوت است و منتهی الیه آن جهنم . و در دنیا هم همه فسادها و همه جنگ هائی که در عالم تحقق پیدا می کند به دست ابرقدرت ها ، همه جنگ شیطانی و طاغوتی است . در جنگ ها هم جنگ طاغوتی هست و جنگ توحیدی . جنگ هائی که پیغمبرها می کردند ، اولیا می کردند ، مومنین می کردند برای این بود که اشخاص سرکش را از آن سرکشی ها برگردانند و تعدیل کنند . این جنگ ، جنگ الهی است و آن جنگ هائی که برای احراز مقام است ، برای به دست آوردن قدرت است ، برای تحمیل بر جامعه هاست ، برای جنایتکاری این ابرقدرت هاست یا هر قدرتی ، این جنگ ها جنگ های ابلیسی است و جنگ های طاغوت است . عالم از این دو حال خارج نیست و هر حرکتی که از انسان صادر بشود ، چه حرکت های قلبی و چه حرکت های روحی و چه حرکت های جوارحی از این دو حد خارج نیست ، یا به طرف صراط مستقیم و الله است و یا طاغوتی است ، منحرف یا به طرف چپ یا به طرف راست . (اهدانا الصراط المستقیم )

صراط مستقیم یک سرش اینجاست و یک سرش به آن طرف عالم ، به مبدا نور . (صراط الذین انعمت علیهم ) به آمدن تعلیمات انبیا ، انعام کرده خدا بر ما که ما را هدایت کند به این راهی که راه الله است و موجب این می شود که تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و با تربیت صحیح در این عالم زندگی کنند و تمام جهاتی که در این عالم هست بر گردانند به همان جهت توحیدی الهی و سایر حرکت ها چه حرکت های قلبی باشد و چه حرکت های خیالی باشد و چه حرکت های جوارحی باشد ، بر خلاف این مسیر که باشد همه طاغوتی است . همین دو راه بیشتر نیست ، یا طاغوت و یا الله و شما معلمین و شما دانشجویان از همین راهی که انبیا تعیین کرده اند راه را طی کنید . همین راه خداست ، همین راهی که انبیا و اولیاء خدا پیش پای بشر گذاشته است این راه خداست و ما همه باید از همین راه حرکت کنیم . کسانی که دعوت بر غیر این راه بکنند ، طاغوتند و کسانی که مردم را بر خلاف مسیر طبیعی خودشان و مسیری که فطرت آنها متوجه به اوست راهنمائی کنند ، ضلالت است و من امیدوارم که معلمین هم در هر جا هستند ، خواهران و برادران معلم ، خواهران و برادران دانشجو ، خواهران و برادران عالم ، خودشان را دانشجو بدانند و معلم . معلم آنها را به راه راست هدایت انبیا دعوت کند و آنها هم به راه راست

هدایت انبیا سفر کنند .

والسلام علکیم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ :10/6/59

نامه بنی صدر به محضر امام خمینی

بنی صدر طی ارسال نامه ای به محضر امام امت ، گزارشی از دیدار خود با شهید رجائی را در مورد تعیین وزراء کابینه ارائه می دهد در این گزارش بنی صدر در باره (لایتغیر) بودن شهید رجائی و هیات وزیران در برابر سیاست های خود حرف می زند و در پایان از امام نظر خواهی می کند تا طبقه نظر ایشان رفتار نماید .

پاسخ امام خمینی

تاریخ : 11/6/59

بسمه تعالی

اینجانب دخالتی در امور نمی کنم ، موازین همان بود که کرارا گفته ام و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤ من به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/6/59

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل ژاندارمری جمهوری اسلامی

رضاخان ، مهره دست نشانده اجانب و برای سرکوبی عشایر و روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

رضاخان هجوم کرد به تهران و با دستیاری انگلستان حکومت ایران را به دست گرفت و بعد از چندی احمد شاه را از صحنه بیرون کرد و خودش به جای احمد شاه نشست و به تدریج ماموریت خودش را شروع کرد به انجام دادن . ماموریت های زیادی داشت . قدرت های بزرگ هر چه را که بر خلاف میل خودشان و برخلاف منافع خودشان می دیدند باید به دست این آدم نابود بشوند یا سرکوب . اول شروع کرد به سالوسی کردن و ریا کاری و در همین تهران آنطوری که آنوقت می گفتند در همه تکیه هائی که در ماه محرم برای عزا بر پا بود می گفتند با پای برهنه شمع هم دستش می گیرد و می رود . این یک چهره بود که از رضاخان در ایران نمایش پیدا کرد و بعد به اسم اینکه امنیت را می خواهد به ایران برگرداند شروع کرد به مبارزه با عشایر ایران و عشایر که یکی از پایگاه های مهم ایران بودند ، گر چه نواقصی داشتند ، ولی خدمت هائی هم می کردند ، عشایر را یکی پس از دیگری سرکوب کرد و از محال خودشان بعضی از آنها را کوچ داد به جاهای دیگر و آنها را تقریبا از بین برد و بعد ماموریت هائی (در خلال همه اینها همه را گاهی با هم می شد) شروع کرد مخالفت با روحانیون به اسم اینکه می خواهم تصفیه بکنم و این سنگر بزرگ اسلامی را که یک خدمتگزارانی به ایران بودند و به

اسلام بودند ، بدون اینکه بر بودجه دولت یک شاهی تحمیل بشوند لکن خدمت هاشان ، یکی از بزرگترین خدمت های آنها این بود که تربیت می کردند مردم را و شما اگر چنانچه در پرونده هائی که در دادگستری و غیر دادگستری هست و بوده ، می بینید که از آنهائی که تحت تربیت روحانیون بودند پرونده جنایتی نمی بینید . برای آرامش کشور اینها یک عامل موثر بودند و برای هدایت مردم به راه صحیح و اخلاق و اعمال صحیح یک راهنماهای مهمی بودند ، من آنچه که در بسیاری از صحبت هایم از روحانیون بحث می کنم نه این است که من هر که معمم است از او پشتیبانی می کنم (ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد) لکن وقتی که ما در سابق دیدیم که جزء برنامه انگلیس ها که رضاخان را آورده بودند (شاید در راءس برنامه هم بود) این بود که باید این طایفه از بین بروند . با تمام قوا ، از تبلیغات مجلات و روز نامه ها و گویندگان و اینها گرفته تا هر جا که روشنفکری و روشن ، - عرض بکنم که - روشن نمافکری بودند ، بر ضد روحانیت بسیج شدند . کم کم آن صورت دومش را نشان داد ، آن وجهه دومش را کم کم نشان داد . در زمان این شخص نالایق که مملکت ما را به تباهی کشاند به پیغمبر اکرم در روزنامه سب کردند ، در روزنامه به پیغمبر سب کردند و به مرئی و منظر این دولت بود و آن دولتمردان . مجلس درست کردند و در آنجا

از پیروزی اسلام به کفر انتقاد کردند و این روشنفکرها دستمال ها را در آوردند و گریه کردند که اسلام بر شاه ایران ، شاه آنوقت ایران غلبه کرده است . شعر ، ایشان شعر گفتند ، نویسندگانشان نوشتند ، گویندگانشان گفتند . ما از اینکه انگلستان اینقدر اصرار داشت بر اینکه این طایفه را از بین ببرد می فهمیم که از این طایفه اینها رنج می بردند و باید اینها سرکوب بشوند .

ادارات که به فرم ادارات زمان طاغوت است باید متحول بشود

ومع الاسف در آنوقت یک ارتشی درست کردند و یک ژاندارمری درست کردند و یک شهربانی درست کردند که تلخی اعمال آنها در ذائقه ملت ما بود و برای شما که الان خدمتگزار هستید زحمت ایجاد کرده شما برادرهای عزیز که الان خدمت می کنید به این کشور مواجه هستید با یک اسمی که در زمان رضاخان و در زمان بعد از او خصوصا در زمان رضاخان مردم ذائقه تلخی از همه این قوای مسلحه داشتند و دارند و این اشکالی است که برای شما پیش آورده اند که تا آمدید شماها این ذائقه تلخ را شیرین کنید خیلی زحمت دارد ، خیلی باید جانفشانی کنید ، خیلی باید با مردم رفتار خوب بکنید . پادگان های شما باید پایگاه اسلامی باشد و مستضعفین را همراهی کند و مستکبران را اعتنا نکند . مدتی شما زحمت بکشید تا آن ذائقه تلخی که در ملت از این جمعیت شما که آنوقت نبودید ، گمان ندارم یکی از شما هم آنوقت بودید لکن این اسم به طوری شد در آنوقت که وقتی گفته می شد ، تلخ بود در ذائقه مردم . آنوقت

خود همین مرد ، خود همین رضاخان در یک روزی که وارد شده بود در یک پادگان ژاندارمری دست هایش را در جیبش گذاشته بود و معرفی کرده بود اینها را به اینکه اینها دزدند . در عین حال که سرکرده همه دزدها خودش بود منتها دزدها یواشکی یک کتی ، یک شلواری ، یک کاسه مسی از مردم می بردند و این علنی مازندران را با آن طول و عرض از همه اشخاصی که دارای یک ملکی بودند گرفت و به اسم خودش ثبت کرد .

اینطور معرفی می کرد از یک جمعیتی ، که اینها اینطور هستند ، یا می خواست تعلیمشان بدهد که تکلیف این هست . در هر صورت شما آقایان که از پرسنل ژاندارمری هستید و اینجا آمده اید مدت ها باید زحمت بکشید تا اینکه اثبات بکنید که ژاندارمری اینجور نبود . ژاندارمری وقتی که در خدمت طاغوت بود و می دید خود آن آدمی که در راءس واقع شده سر کرده دزدهاست ، قهرا این اشخاص هم تبعیت می کردند و به خیال خودشان (الناس علی دین ملوکهم ) بودند . نه شما تنها ، این شهربانی و پاسبان ها که با مردم تمامی شان در شهرها زیاد بود؛ اینها طوری معرفی شده بودند پیش مردم که اگر اسم اینها را می بردند یا شخص آنها را می دیدند چندش به آنها رخ می داد . اینطور با آنها مخالف بودند . شهربانی هم باید مدت ها زحمت بکشد تا اینکه این مطلبی که در ذهن مردم منعکس بود بیرون کند و سایر قوای انتظامی هم اینطور . اینها

هم شرارت هائی کردند در این مملکت و سرکوبی هایی از خدمتگزاران این مملکت کردند که اسم آنها هم وقتی که می آمد مردم از آنها متنفر بودند . بنابراین شما آقایان که حالا در خدمت اسلام هستید ، چه شما و چه قوای مسلح دیگر مثل ارتش و مثل شهربانی ، مدت زحمت بکشید و خوشرفتاری بکنید و خدمت صادقانه بکنید تا اینکه از دل مردم این مطلب بیرون برود . با اینکه ما می دانیم که شما هیچ کدام آنجا نبودید آنوقت ، هیچ یک از شما نبودید . من یادم است ، از اولی که رضاخان آمد به ایران ، آمد به تهران تا حالا من شاهد همه قضایا بودم . این بنا داشت به اینکه این مملکت را با هر طوری که می تواند طوری بار بیاورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طوری بار بیاورد این مملکت را که همه چیزهائی که اینها از ما می برند ، هر چه که از ذخائی ما آنوقت انگلستان و حالا هم ، بعدا هم آمریکا ببرند هیچ کس نباشد که کلمه ای در مقابل آنها بگوید و اگر می گفت سرکوبی می کردند و اگر مخالفت می شد می کوبیدند اینها را . مخالفت از طرف روحانیون چند مرتبه شد لکن هم با حیله و هم با قدرت آنها را کوبیدند . بعد هم که شما ملاحظه کردید که دانشگاه ما را به چه صورت در آوردند ، دبیرستان های ما را به چه صورت در آوردند و از همان دبستان شروع کردند آدم غربی درست کردند ، آدم معتقد به

غرب و مخالف با اسلام درست کردند . از همان بچه کوچولو شروع شد و همین طور تا اینکه یک قشر زیادی مخالف با همه چیز ، با همه ماثر اسلام ، با همه ماثر کشور ، اینها تربیت می کردند . یک همچو مملکتی را اینها درست کردند با امر انگلستان در زمان رضاخان و با فرمان آمریکا در زمان محمد رضا که حالا که اینها رفتند شما می بینید که همه چیز باید متحول بشود . البته متحول هم خیلی شد . حالا در هر جا که شما بروید محتاج به این است که از سر درست بشود . ادارات یک اداراتی است که به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و باید تصفیه بشوند و متحول بشوند به یک اداره که به درد مردم بخورد .

قوای مسلحه باید خدمتگزار مردم و سرکوب کننده توطئه گران باشد قوای انتظامیه ، قوای مسلحه باید خودشان را در خدمت مردم قرار قوای انتظامیه ، قوای مسلحه باید خودشان را در خدمت مردم قرار بدهند ، آنطوری که عناوین خودشان اقتضا می کند . ژاندارمری ، پاسبان و امثال ذلک ، ارتش ، اینها باید این مملکت را حفظ بکنند ، اینها برای حفاظت ملت و مملکت آمده اند و برای پاسبانی از مملکت خودشان متشکل شده اند . باید اینها توجه به این معنی داشته باشند که همه این قوای مسلحه باید در خدمت مردم باشند . اینها از بودجه ای که اینها را اداره می کند از جیب مردم است نباید از جیب مردم بدهند بودجه اش اداره بشود و به سر مردم هم

تحمیل بکنند و - عرض کنم که - اذیت و آزار بکنند ، چنانچه در عصر این دو غیر انسان بود . شما باید توجه به این معنا داشته باشید که باید خدمت به این کشور بکنید و خدمت به این ملت بکنید و اگر چنانچه خدای نخواسته در یک پادگانی یک نفر آدمی پیدا شد که خلاف رویه اسلامی و انسانی کرد ، باید رؤ سا توجه کنند ، جلویشان را بگیرند . مبادا یک وقتی باز همان مسائل سابق در پادگان های ژاندارمری یا در مراکزی که سایر قوای مسلحه هستند ، یک همچو مسائلی که در سابق بود باز تکرار بشود . باید با کمال دقت کسانی که در راءس هستند اشخاص ناظر بفرستند همه جا را تحت نظر بگیرند ، برای اینکه اگر خدای نخواسته از چهار نفر یک امر خلاف قاعده ای ، یک امری که در زمان سابق اتفاق می افتاد ، بست و بند با خان ها و کوبیدن مردم اتفاق می افتاد ، اگر حالا در چهار جا اتفاق بیفتد همه تان بدنام می شوید . برای اینکه مردم ذائقه شان تلخ است و اگر ببینند که در چهار جا یک فسادی ایجاد شده است و یکی از کارهای سابق انجام گرفته است ، همه شما را مردم محکوم می کنند . بنابراین همه شما موظفید که از آن چیزهائی که برخلاف واقع است هم خودتان را حفظ کنید و هم دیگران را ، اگر کاری کردند به سران ژاندارمری اطلاع بدهید که آنها جلوگیری بکنند ، تا این ذائقه تغییر بکند . البته بسیار تغییر کرده

است ، یعنی بسیار جلو رفته است این تغییر و لهذا شما الان وقتی که در جمعیت ها می روید مردم برای شما شعار می دهند . کی یک همچو مسائلی در سابق بود؟ مردم پشت به آنها می کردند . اگر بازور هم می آوردندشان یک جائی که یک فرض کنید که اشخاصی بودند ، آنها بازور بودند ، جمع همراه نبودند . در هر صورت الان ما و شما و همه ملت خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به کشور هستیم و باید همه مجتمعا با دست واحد ، همه یکدست خدمت به این کشور بکنیم تا اینکه انشاء الله این کشور به قدرت کامله الهی به پیش برود و شما سرافراز باشید و کشور ما سرافراز باشد .

با نبودن نظم و انسجام در قوای مسلحه ، مملکت حفظ نمی شود

و نکته ای که می خواهم عرض بکنم و این اختصاص به شما ندارد این یک امر عامی است نسبت به همه قوای مسلحه اینکه اینطور تو هم نشود که حالا ما آزاد هستیم و ما آزاد شدیم و آن زد و خوردهائی که پیشتر بود نیست و آن کتک ها و حبس ها نیست و آن اعدام ها نیست ، حالا باید انضباط هم نداشته باشیم . اگر چنانچه یک قوای مسلحه ای بی انضباط باشد یعنی اگر چنانچه فرمانده حکم کرد ، اجرا نکند ، اگر چنانچه آن طبقه بالائی که صاحب منصبند یک امری را گفتند ، اینها اجرا نکنند ، اگر اینطور باشد انسجام از بین می رود . آنوقت خدای نخواسته اگر یک امری پیش بیاید نمی توانید شما مقابله کنید . شما قوای مسلحه ، از ژاندارمری گرفته تا

ارتش تا شهربانی تا پاسدارها ، همه اگر چنانچه منظم نباشید و سلسله مراتب ملاحظه نشود این اسباب این می شود که افرادی باشند یک یک . ژاندارمری وقتی می تواند خدمت بکند ، ارتش وقتی می تواند خدمت بکند که اجتماع توی کار باشد یک یک افراد که کار ازشان نمی آید ، این یک یک ها وقتی متصل به هم شدند و یک نظمی داشت می توانند کار انجام بدهند ، اما اگر یک یک ، یکی هائی باشند که با هم منسجم نیستند یا نظم ندارند ، اینها علاوه بر اینکه کاری ازشان نمی آید اخلال هم می کنند .

باید توجه داشته باشید که امروز شما خدمتگزار اسلام هستید و باید برای خدا کار بکنید و امر خداست که باید این مسائل را با دقت ملاحظه کنید و نظم را حفظ کنید وسلسله مراتب را حفظ بکنید و این یک مطلبی است که مربوط به شما تنها نیست و مربوط به همه قوای مسلحه است ، چنانچه توجه به اینکه مبادا یکی خلاف بکند آن هم اختصاص به شما ندارد همه قوای مسلحه باید در این معنا باشند . امر به معروف و نهی از منکر بر همه ملت واجب است . اگر یک خلاف یکی کرد باید او را نهی بکنید ، باید باز دارید او را از این کار و اگر چنانچه یک آدمی در یک پادگانی یک عملی کرد که بر خلاف وظیفه بود باید اطلاع بدهید تا اینکه این را جلویش را بگیرند . و باز این مطلب را باید به ملت عرض بکنم که سرباز بودن برای

ملت امروز جزء وظایف است ، نگذارد ملت که این پادگان ها در ارتش تهی بشود . سرباز حالا سرباز وظیفه است ، در زمان سابق سرباز اجباری بود . به اجبار بردند ، اسمش را وظیفه می گذاشتند و اما الان این اجبار در کار نیست ، الان یک امر الهی است . دفاع از مملکت اسلامی ، دفاع از نوامیس مسلمین از واجبات شرعیه الهیه ای است که بر همه ما واجب است و این موقوف بر این است که نظامی ها ، هم منظم و منسجم باشند و هم مراتب را حفظ بکنند و هم اشخاصی که می توانند در نظام وارد بشوند خودشان را معرفی کنند و این پادگان ها را پر کنند از جمعیت ها ، و از قراری که بعضی از رؤ سای ارتش گفته اند ، گفتند که الان پادگان های ما پر نیست برای اینکه نظام وظیفه را خیلی به آن عمل نمی کنند . لازم نیست که نظام وظیفه را با الزام بیایند شما را ببرند . شما می خواهید یک مملکتی را حفظ بکنید ، ملت می خواهد که در مقابل این قدرت هائی که همه با هم منسجم شدند و اطراف کشور ما هستند ، ملت می خواهد که جلوی اینها را بگیرد این تا اینکه نظام ، نظام صحیح نباشد و منسجم نباشد و پادگان ها پر از جمعیت نباشد و مملکت یک نظام بزرگ نداشته باشد و انشاء الله یک نظام بیست میلیونی شما داشته باشید تا بتوانید از این توطئه ها که الان برای مملکت ما در کار است جلوگیری بکنید

. خداوند انشاء الله تعالی حامی شما باشد و حامی این مملکت و انشاء الله شما پیروز باشید و با پیروزی اسلام را به پیروزی برسانید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 16/6/59

فرمان امام خمینی به کلیه دادگاه های ارتش جمهوری اسلامی

به تمام دادگاه های ارتش اخطار می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

1 تعقیب افراد ارتش باید با اطلاع فرمانده شخص متهم باشد و دادگاه های ارتش خود مستقلا نباید در بازداشت ارتشی ها اقدام نمایند و چنانچه مورد اتهام ، یکی از فرماندهان ارتش باشد باید به وسیله فرمانده کل قوا احضار شود .

2 فرمانده شخص متهم مؤ ظف است در مهلتی که دادگاه های ارتش معین می نمایند متهم را به دادگاه تسلیم نماید .

3 در صورتی که شخص متهم در مدت مقرر در دادگاه حاضر نشد دادگاه خود مستقیما اقدام می نماید .

4 برای خدشه دار نشدن حیثیت افراد متهم ، قبل از اثبات جرم اقدام دادگاه باید به صورت غیر علنی باشد و نشر و پخش آن از طرف دادگاه و غیر و ممنوع اعلام می گردد .

5 دادگاه های غیر ارتشی عموما و افراد غیر مسوول به هیچ وجه حق دخالت در این امور را ندارند و دخالت کنندگان تعقیب خواهند شد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/6/59

پیام امام خمینی به مناسبت دومین سالگرد 17 شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

17 شهریور 57 از ایام الله است که ملت شریف ایران یاد آن را زنده نگه می دارد . ملت بزرگ ایران ، روزهایی چون هفده شهریور در نهضت خود داشت و بحمدالله با تمام مشکلات و تقدیم شهدای ارجمند به اسلام عزیز و کشور و با فداکاری های طاقت فرسا از میدان جهاد سرافراز و پیروزمند بیرون آمد و آن کار ، جهانیان را به خود جلب نمود . دشمنان ما گمان میکردند با توطئه های فرسایشی می توانند نهضت اسلامی و انقلاب شکوهمند این ملت شهید پرور را به

سردی و سستی سوق دهند ، غافل از آنکه قیامی که برای خداست و نهضتی که بر اساس معنویت و عقیده است ، عقب نشینی نخواهد کرد . ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خوگرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد . هراس آن دارد که شهادت ، مکتب او نیست .

ملتی که تازه عروس و تازه دامادش برای شهادت داوطلبند و خود را برای هر پیشامدی در راه خدا مهیا کرده اند از چه می ترسند؟ ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است . ملتی که خود و همه چیز خود را برای اسلام می خواهد ، پیروزمند است . ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم . دشمنان ملت های مستضعف و پیروان قدرتمندان ستمگر که برای ایجاد تفرقه مسلمین ، شیاطین خود را فرا خوانده اند ، وقتی به خطای خود واقف می شوند که توده های میلیونی مسلمین بر اساس تعالیم عالیه اسلام آنان را مفتضحانه سرکوب کنند و دست آنان را از توطئه های خائنانه قطع نمایند . بگذار این تفاله های تاریخ به اسم اسلام بر ضد اسلام قیام کنند و به اسم قرآن کریم به قرآن خیانت نمایند و این تازگی ندارد .

اسلام عزیز از این قماش خیانتکاران بسیار دیده و همگان را به مستقر شیاطین فرستاده است . ملت عزیز ما آن روز که جز مشت خالی و خون پاک هیچ نداشت ، بر قدرت های عظیم شیطانی با فریاد الله اکبر غلبه کرد و امروز بحمد الله تعالی جوانانی رزمنده خواهران و برادران دارد که

با تعلیمات نظامی در سرتاسر کشور قدرت تفکر را از دشمنان ایران و اسلام سلب و با اعتماد به قدرت الهی و فداکاری در راه اسلام بر همه مشکلات و همه قدرت های شیطانی غلبه خواهد کرد . ملتی که 15 خرداد روز خون و 17 شهریور روز نوید پیروزی خون ، جمعه سیاه روزی رژیم را با افتخار و پیروزی پشت سر گذاشته است ، از این محاصرات اقتصادی و نظامی باک ندارد . آنان باک دارند که اقتصاد را زیر بنا و شکم را قبله گاه و دنیا را مقصد و مقصود می دانند .

هان ای ملت سلحشور! برای مقابله با قدرت های نظامی ابر قدرتان آماده باشید! و ای قوای مسلح که سربازان اسلام و پیشمرگان هدف و نگهبانان کشورید مجهز باشید هم به صلاح و هم به سلاح ، و هراس و خوف به خود راه ندهید که خداوند تعالی پشتیبان و ملت بزرگ ، هوادار شماست . شما نصرت کنید از دین خدا و کشور توحید تا خداوند قادر نصرت دهد شمارا . از خداوند متعال عظمت برای اسلام و ملت مجاهد و رحمت برای شهدای انقلاب و خصوص شهدای 17 شهریور و صبر و برکت برای بازماندگان شهدای انقلاب و خصوص شهدای 17 شهریور و خذلان و تباهی برای دشمنان اسلام و خصوص تفرقه اندازان بین صفوف مسلمین را خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

یک سال از رحلت شخصیتی ارجمند و عزیزی ارزشمند گذشت . یک سال از فقدان مردی گذشت که می توانست به انقلاب اسلامی و پیشرفت اهداف مقدس

اسلام خدمت های ارزنده ای کند . او توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام که موجب نگرانی ها و تفرق ها می شود آرامش بخشد . مجاهد بزرگوار و عالم هشیاری که از عنفوان جوانی تا آخرین لحظات زندگانی در خدمت به اسلام و کشورهای اسلامی متحمل رنج ها و حبس ها و فشارها بود و هیچ از این زحمت ارجمند و خدمت سودمند کناره گیری نکرد و به کوشش خود در راه هدف و انقلاب ادامه داد . مرحوم مجاهد متعهد و مبارز عظیم الشان طالقانی به جوار اجداد عالیقدرش شتافت و ما نیز انشاء الله تعالی همان راه را خواهیم رفت . ملت عزیز باید دراین وقتی که قدرت های جهانی در پیکار با اسلام و کشور ما بسیج شده اند و مفتیان درباری به کمک صهیونیسم جهانی و قدرت های شیطانی در تفرقه افکنی بین مسلمانان بپا خاسته اند ، با اتکال به قدرت بی پایان حق تعالی و هوشیاری ، و حدت خود را حفظ کنند و با شور انقلابی به پیش روند و ملت مستضعف و پیروان مکتب اسلام ازاین شیاطین به صورت انسان ، گول نخورند و خود و اسلام عزیز را با وحدت کلمه و قدرت الله اکبر ، از دست قدرت های شیطانی نجات دهند و از این جنود ابلیس نهراسند که خداوند تعالی با ماست ما دامی که ما برای رضای او نهضت را به پیش بریم . از خداوند تعالی رحمت برای مجاهد محترم و صبر برای خاندان محترم ایشان خواستار است و امید است ملت عظیم ایران قدردانی از خدمتگزاران به اسلام

و ملت ، و سالروز معظم له را احترام نماید . والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 19/6/59

بیانات امام خمینی در جمع شرکت کنندگان ایرانی در کنفرانس نیمه دهه زن در کپنهاک

سازمان ملل در خدمت ابر قدرت ها و برای بازی دادن سایر کشورهاست

بسم الله الرحمن الرحیم

اساسا هر تشکیلاتی که این ابر قدرت های بزرگ در آن دست دارند ، این تشکیلات ، تشکیلاتی است که باید به نفع آنها تمام شود . همین سازمان ملل ، همین جلساتی که در خارج هست ، شورای امنیت ، همه اینها در خدمت ابر قدرت ها هستند و برای بازی دادن سایر کشورهاست و لهذا برای خودشان و تو قرار می دهند و هر مطلبی مخالف با رای خودشان است کنار می گذارند و اصلا خود آنها هم اساسا در خدمت ابر قدرت ها هستند . سازمان هائی هم که به هر اسمی اینها درست می کنند ، می خواهند بکشند همه رابه طرف منافع خودشان . و ما به ابر قدرت ها آنقدر سوء ظن داریم که اگر یک مطلب راستی هم بگویند ، ما اعتقادمان طوری می شود که برای این مصلحتی گفتند که مردم را اغفال کنند .

خانم ها باید روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام دهند

این کاری که شما کردید بسیار ارزنده است و انشاء الله که بسیار شما موفق باشید . و می دانید که همه ، انقلاب ما را در خارج بر خلاف آنچه که هست منعکس کرده اند . به تدریج باید ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوی که هست صادر کنیم ، به آن نحوی که هست منعکس کنیم . قضیه تنها زن ها نیستند که در ایران الان وضعشان به طور آزادی بوده است و شدند زن ، یک موجود متعهد ، شاید بهتر از مردان تعهد داشته باشند ، لکن در خارج اینها را منعکس کرده اند که یک دسته مردم ، چطور گفته اند یک

دسته ، از زمان رضا شاه این مسائل مطرح شد ، قضیه کشف حجاب یک مطلبی نبود که اینها می خواستند زنها را ، مثلا"ده میلیون زن را بیاورند در جامعه وارد کنند . اینها یک دستوراتی بود که اینها می گرفتند از خارج و برای اسارت ما اجرا می کردند .

قضیه ها شاید شما هیچ کدامتان یادتان نباشد اگر آن وقت چی کردید ، کوچک بودید ، اما من تلخی این کشف حجابی که اینها کردند و اسمشان را بعدا آزاد زنان و آزاد مردان ، پسر رضاخان گذاشت من تلخی اش باز در ذائقه ام هست . شما نمی دانید چه کردند با این زن های محترمه و چه کردند با همه قشرها . الزام می کردند هم تجار را ، هم کسبه جزء را ، هم روحانیت را ، هر

جا زورشان می رسید به اینکه مجلس بگیرید و زن هاتان را بیاورید در مجلس ، بیاورید در مجلس عمومی ، آنوقت اگر اینها تخلف می کردند ، کتک دنبالش بود ، حرف دنبالش بود ، همه چیزها و حرف ها بود و اینها می خواستند زن را وسیله قرار بدهند از برای اینکه سرگرمی حاصل شود برای جوان ها و در کارهای اساسی اصلا وارد نشود . طریق مختلفی اینها داشتند برای اینکه این جوان های ما را ، این دانشگاهی های ما را ، همه این قشرها را نگذارند به فکر خودشان بیفتند و به فکر مملکتشان بیفتند . از آن طرف همین مساءله کشف حجاب با آن فضاحتی که اینها کردند و با آن رفتاری که بازن های محترمه کردند

و با آن رفتاری که با روحانیون کردند در این مسائل که حتی به مرحوم آقای کاشانی آمدند تکلیف کردند که شما باید وارد بشوید در این مجلس ، فرمودند که شما باید مجلس بگیرید ، ایشان گفته بودند . . . را که فرمودند: گفته بودند آن مامورها ، که از بالاها گفته اند . گفته بودند من هم همان را می گویم حتی به اینها هم آمده بودند پیشنهاد کرده بودند . دیگر در شهرستان در دهات و همه جا حتی در قم ، یک فضاحتی در قم در آوردند که قابل ذکر نیست و این هم برای این بود که این جوان ها را ، جوان غافل ، زن و مرد را وارد کنند در میدان و سرگرمشان کنند به هم و از اساس مسائل اینها غافل باشند . همچو مراکز فحشائی که اینها درست کردند که از تهران تا آخر تجریش صدها مراکزی بود که مال عشرتکده و امثال ذلک بود ، همه اینها دیدید که زنانه بود لهذا ، جوان های ما ، ملت ما اصلا دیگر توجه به مسائل اساسی که باید بکنند نداشت . نه مردش ، نه زنش ، نه مردها آزاد بودند و نه زن ها آزاد بودند ، اسمش را گذاشته بودند آزاد مردان و آزاد زنان . این اساسی بود که از اول رضاخان که انگلیس ها خدا لعنتشان کند ، اول انگلیس ها او را آوردند به ایران و او را وادار کردند به این مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمی دانم نویسندگانشان و رسانه های گروهی شان را ، همه

اینها در خدمت این بود که این ملت را نهی کنند از آن چیزی که خودش دارد ، آن را توجهش را به همین عشرت ها و به همین بساط لهو و لعب بکنند . اینها را آزاد قرار دادند ، این مراکز لهو و لعب را ، اما در تمام تهران شاید یک مرکزی که بتواند تعلیمات دینی . . . نه از نظر مردان و نه از نظر زنان که آزاد باشند در تعلیماتشان ، معلوم نبود که باشد . در هر صورت اینها مسائلی است که ابرقدرت ها با نقشه های بسیار دقیق که کارشناسانشان کردند ، هم مجالس درست می کنند از این چیزها و ما باید بیدار باشیم همه مان ، همه ملت ایران بیدار باشند که به دام اینها نیفتند و هر جا فرض کنید در این مجالس رفتند ، همان حیثیت خودشان را حفظ کنند ، تحت تاثیر آنهائی که در آنجا هستند و زن هائی که در آنجا هستند یا مردهائی که در آنجا هستند و تحت تاثیر اینها واقع نشوند . همانطوری که شما گفتید که انجام دادید ، همین طور باشد که اگر رفتند و شرکت کردند آنطور نباشد که شرکتشان یک وقت به نفع آنها تمام بشود ، غالبا غافلند ، اینطور می شود . بنابراین این کارهائی که شما گفتید کردید ، کارهای ارزشمندی بوده است و باز اگر چنانچه مجالسی باشد ، مردها هم بروند اما با تعهد ، نه آنهائی که می روند و بر خلاف مصالح خود مملکت مان عمل می کنند . انشاء الله امیدوارم که همه تان موفق

و موید باشید و امروز غیر روزهای سابق ، امروز غیر زمان های سابق است . امروز باید خانم وظائف اجتماعی خودشان را و وظائف دینی خودشان را باید عمل بکنند و عفت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند ، نه مثل سابق که فرض کنید اینها یک زنی را هم وارد می کردند در مجلس اما چه زنی بود و چکار می خواست بکند . حالا هم وارد شدند بعضی خانم ها در مجلس این ورود غیر آن ورود است . آن یک ورودی بود ، این هم یک ورود آنها مجالس داشتند . روز زن داشتند ، روزی که برای کشف حجاب بود ، می خواستند ، همین در سال های آخر من در قم بودم شاید همان سال آخری بود که 15 خرداد بعدش پیش آمد من شنیدم که زن ها می خواهند بروند سر قبر رضا شاه و راجع به همین قضیه کشف حجاب نظاهرات بکنند . من رؤ سای ، رؤ سای اداراتی که در قم بود ، پیش من آمدند ، گفتم که شما هر کدام به وزارتخانه خودتان اطلاع بدهید که اگر این کار را بکنید من به ملت می گویم که عزا بگیرند برای روزی که قتل عام کردید در مسجد گوهرشاد . اینها اطلاع دادند و از این منصرف شدند . در هر صورت آن وضعی که آنها درست کرده بودند درست بر خلاف موازینی بود که ملت ما باید انجام بدهد و زن های ما باید انجام بدهند و حالا بحمد الله آن مسائل گذشته

است و باید همه زن ها و هم مردها در مسائل اجتماعی مسائل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند ، هم به مجلس ناظر باشند ، هم به کارهای دولت ناظر باشند ، اظهار نظر بکنند .

ملت باید الان همه ناظر امور باشند ، اظهار نظر بکنند در مسائل سیاسی ، در مسائل اجتماعی ، در مسائلی که عمل می کند دولت ، استفاده بکنند ، اگر یک کار خلاف دیدند . و من امیدوارم که انشاء الله این نهضت به پیروزی منتهی باشد و شما انشاءالله همه تان موفق باشید و موید و مجالس خود را باز هر چه شکوهمندتر در همه جا توسعه بدهید که زن ها بیدار بشوند و آن مسائل سابق را ، آن ملعب هائی که بود و آن آرایش هائی که بود آن مسائلی که شما می دانید چقدر به اقتصاد ما صدمه وارد می کرد و چقدر به عفت عمومی ضرر می رساند . زن ها امروز باید همانطوری که مردها وارد ، یعنی مردهای درست ، نه مردهائی که . . . دیدند ، در مسائل واردند ، آنها در مسائل وارد باشند و تعلیم و تعلم صحیح داشته باشند و دخالت صحیح در امور بکنند و انشاءالله موفق و موید باشند .

تاریخ 20/6/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت دولت برادر محمد علی رجائی

حب نفس و غفلت از خدا بزرگترین خطر برای هر انسانی است

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول دعا می کنم که خدای تبارک و تعالی شما آقایان را از عنایت خودش محروم نکند و شما را به راهی که رضای اوست هدایت بفرماید و شما به مقصدی که مقصد اسلام است و آرزوی ملت است برسید . آنچه که خطر برای هر انسانی و هر

متصدی امری هست حب نفس است . راءس همه خطاهائی که انسان می کند ، حب نفس است . هر بلائی سر انسان خودش می آید یا جامعه از دست قدرتمندان می بیند این در اثر هوای نفس و خود خواهی است . در روایات ائمه ما فرموده اند: (راءس کل خطیئه ، حب النفس ) یعنی همه خطاهائی که از انسان صادر می شود در اثر همین خود خواهی و غفلت از خداست . انسان باید کوشش کند که این حب نفس را اگر نمی تواند تمام کند کم کند ، البته مساءله بسیار مشکلی است و محتاج به ریاضت است ، لکن مساءله نشدنی نیست ، مشکل است ، لکن نشدنی نیست . اگر انسان در هر امری که وارد می شود در آن امر خودخواهی را کنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بکند و خدا را ملاحظه بکند ، هم موفق می شود و هم از خطراتی که بر این خودخواهی است در امان می ماند . شما که الان از وزرای محترم هستید و مملکت اسلامی به شما سپرده می شود و پست های شما پست هائی است که باید در آن اعمال بسیار شایسته انجام بگیرد ، کوشش کنید که اولا گمان نکنید که ریاست ، از ریاست درجه اول تا آخر ، یک چیزی باشد ، یک امر اعتباری است ، یک دسته ای جمع می شوند یکی را می گویند تو کارها را انجام بده . در نظر داشته باشید که حضرت امیر سلام الله علیه در حالی که به حسب فهم جامعه ، ریاست یک کشور بسیار

بزرگی را داشت از حجاز تا مصر ، عراق ، ایران ، همه را داشت ، آنوقت چه جور بود وضعش ، چه جور بود سلوکش با مردم و چه بود سفارش هایی که به عمالش یا به حکومت هائی که از طرف او بودند ، چه سفارش های ارزشمندی فرموده است . البته ما نمی توانیم خود او باشیم ، لکن می توانیم که شیعه او باشیم ، پیر و او باشیم ، تا آن حدودی که بتوانیم باید پیروی از او بکنیم . او تمام مقصدش خدا بود ، اصلش این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزی نبود مگر اینکه بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند ، والا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستی داشته باشند یا خلافتی داشته باشند ، مگر اینکه بتوانند یک عدلی را اقامه کنند و یک حدی را جاری کنند . ما باید از آنها درس بگیریم و پند بگیریم و به شیوه آنها تا آن اندازه ای که می توانیم عمل کنیم و از آن چیزهائی که دام شیطان است که بزرگترین دام همان خودخواهی انسان است ، اҠاین دام رهائی پیدا بکنیم و به صراط مستقیم الهی راه برویم تا بتوانیم هم خودمان رااصلاح کنیم و هم جامعه مان را .

ما هر چه داریم از این ملت اسلامی است که با فریاد الله اکبر پیروز شد

شما ببینید که چه حکومتی در دست شما آمده و از چه راهی آمده است و کی به شما این حکومت را محول کرده . اگر چنانچه پنج سال پیش از این ، ده سال پیش از این را شما در نظر بیاورید ، وضع آنوقت

را در نظر بیاورید ، حکومت آنوقت را در نظر بیاورید ، ملت را نسبت به حکومت و حکومت را نسبت به ملت در نظر بیاورید و حبس ها و زجرها و تبعیدها و قتل ها را که در آن حکومت واقع می شد به نظر بیاورید و از خودتان سؤ ال کنید که چه شد که این شد؟ چه شد که یک روز آنطور جنایتکاری ها واقع می شد واختناق ها و آن مسائل و مصائب برای کشور ما بود و حالا چه شده است که ما آزادانه اینجا باهم نشستیم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح می کنید و مردم هم آزادانه یا انتقاد می کنند یا تعریف می کنند از شما ، این آزادی را کی به ما داد؟ و این استقلالی که الان ما داریم و کسی نمی تواند دخالت کند در کشور ما ، این را کی به ما داد؟ و این استقلالی که الان ما داریم و کسی نمی تواند دخالت کند در کشور ما ، این راکی به ما داد؟ جز این بود که این پا برهنه ها و این زاغه نشین ها و این دانشگاهی های محروم و این مردم کوچه و بازار با هم جمع شدند و برای خدا قیام کردند و نهضت کردند و ما را به این آزادی رساندند و آن سدهای بزرگی که در تصور کسی نمی آمد که شکسته بشود ، شکستند و ما را به آنجا رساندند که وزیر بشویم و رئیس جمهور بشویم و وکیل بشویم و همه اینها را داشته باشیم و همه از این ملت است

. ما هر چه داریم از این ملت است ، البته ملت اسلامی که با فریاد الله اکبر این کار را انجام دادند .

ما باید ببینیم این ملتی که ما را به این مقام ها رسانده اند از ما چه می خواهند

ما باید ببینیم که این ملتی که ماها را به این مقام رسانده اند ، از ما چه می خواهند و ماباید برای آنها چه بکنیم از ما می خواهند که تمام این ارگان هائی که هستند ، تمام این رؤ سایی که هستند از رئیس جمهور گرفته و نخست وزیر و وزرا را تا وکلاو عرض می کنم که وزارتخانه ها و هرچه در آنها هست ، اینها می خواهند که اینها همه در راه اسلام که خواست ملت بود و همه کوشش شان برای اسلام بود و اسلام آنها را موفق کرد ، اینها هم در همان طریق اسلامی راه بروند . طریق اسلامی این است که مستضعفین را حمایت کنند ، بیشتر توجه شان به آنها باشد . در طول تاریخ ، حمایت حکومت ها از قلدرها بوده است . شما هر حکومتی را که در این 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگیرید ، هر حکومتی ، هر چه عادل بوده ، هر چه جنت مکان بوده در نظر بگیرید ، آنوقت بروید سراغ وزرای او که از چه طایفه ای بوده اند ، آنهائی که بهره بر می داشتند از این ملت های ضعیف ، چه اشخاصی بودند ، پیدا نمی کنید یک حکومتی که برای مستضعفان باشد ، برای این کوچه و بازاری ها باشد ، برای همین پابرهنه ها باشد . هر چه بودند ، برای ملک دارها بودند و برای قدرت دارها و

برای سرمایه دارها و برای رؤ سا و خان ها و هر چه بود برای آنها بود . یک وقت در بعضی از حکومتها تیول می کردند ، خراسان را می دادند دست یک عده تیول ، او چقدر می داد برای این ، فرض کنید که در پول آنوقت پنجاه هزار تومان ، پول پنجاه هزار تومان آنوقت ، پنجاه میلیون هم بیشتر بود و به او خراسان را می دادند ، برو سراغ خراسان ، یعنی دیگر هم ما هر چه صدا از خراسان بلند بشود و هر چه از ظلم تو گفته بشود ما اعتنا نمی کنیم ، تو برو ، آنجا مال تو . آنجا هم مردمش و عرض بکنم ناحیه اش و در آمدش مال این بود ، این باید این پنجاه هزار تومانی که اینجا به نخست وزیرش داده است یا به صدر اعظم داده است ، باید این پنجاه هزار تومان را در آورد و چندین پنجاه هزار تومان هم برای خودش در آورد ، برای اینکه یک تجارتی بود ، فروخته بودند اینجا را ، این پول او را باید بدهد ، باید به نفع هم ببرد . این با مردم چه می کرد ، با کدخداهای ده یا بست و بند می کرد و ده را می چاپید یا اگر کد خدایی بود که یک تخلفی می کرد ، آنطور می کرد که شاه مخلوع به مردم . این وضع حکومت جبار است . حکومت اسلام که الان شما مدعی هستید که نخست وزیر اسلام هستید ، دولت اسلامی هستید و آقایان ، وزرای اسلام

هستند و آقای رئیس جمهور ، رئیس جمهور یک کشور اسلامی هستند و وکلا ، وکلای کشور اسلامی هستند باید از آنچه که در سابق گذشته نسیان کنند او را ، دفن کنند آنها را ، از دیکتاتوری ها ، از چپاولگری ها ، از خودخواهی ها و خود پسندی ها ، همه اینها را باید دفن کنند و وارد بشوند در یک مملکت تازه ای که از صدر اسلام که بگذریم دیگر یک همچو چیزی نبوده است . در صدراسلام هم برای ایران نبود اینها حتی آنوقت هم که ایران را فتح کردند باز سپردند به دست همان هایی که اداره می کردند و جنایات هم همان جنایات بود ، نتوانستند این کار را بکنند .

هر که گفت باید به من اطاعت کنید ، این شیطان است

شما امروز باید فکر این را بکنید که از یک چاه عمیقی این مردم شما را نجات دادند . شما حبس ها را دیدید و زجرها را چشیدید و الان هم آزادی را و شهد آزادی را دارید می چشید . برای شکر این نعمت ، شماها خدمتگزار باشید . برای شکر این نعمت همه باهم در یک راه باشید . این را من کرارا گفتم اگر همه انبیا جمع بشوند در تهران و بخواهند کار بکنند ، بخواهند دخالت در امور بکنند ، هیچ با هم اختلاف پیدا نمی کنند ، امکان ندارد ، برای چه ؟ برای اینکه آنها نفس خودشان را کشته بودند و مبداء خلاف ، نفس انسان است . مبداء همه خلاف هایی که پیدا می شود ، انسان خیال می کند که نه ، من برای مصلحت این کار را می کنم

، عمر خودش را انسان نمی فهمد ، وضع خودش را انسان نمی فهمد . شما اگر بخواهید مقایسه کنید ، شمایی که می گوئید که من برای مصحلت مسلمین فلان کار را می کنم ، شما فکر این را در خلوت بکنید که اگر یک کسی دیگر به جای شما بود و بهتر هم مصالح مسلمین را انجام می داد ، شما باز همانطور بودید؟ خواستید خودتان نباشید و او باشد؟ یا نه می خواهید که این مصلحت مسلمین به اصطلاحتان به دست شما انجام بگیرد؟ منم که این مصلحت را دارم ایجاد می کنم ، این همان شیطان است ، همان شیطانی که اغوا می کند آدم را ، اکثر اغوائاتش این است که انسان را بازی می دهد وسوسه می کند در انسان ، وسوسه های دامنه دار از همه طرف ، وسوسه می کند که تو حالا صاحب قدرت هستی ، تو حالا صاحب کذا هستی ، دیگران چکاره اند؟ شما حالا وزیر هستید دیگران باید اطاعت بکنند ، چشم بسته باید اطاعت بکنند ، شما وکیل هستید دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشم بسته هم باشند . این ، همه برای این است که انسان خودش را نساخته ، اگر انسان خودش را ساخته بود ، هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی هم به او انتقاد کند ، اصلا بدش نمی آمد ، از انتقاد بدش نمی آمد این چرا انسان اگر انتقاد دو انسان را فرض کنید یکی خودتان یکی دیگری ، هر دو دارای یک صفت متوازی هستید ، اگر یک کسی از آن رفیقتان

تکذیب کند برای خاطر آن صفتش ، شما خوشتان می آید برای اینکه آن را مقابل خودتان می دانید ، از این جهت همان صفتی که در شما هست در دیگری اگر باشد و انتقاد بکنند ، شما خوشتان می آید ، او بدش می آید ، او هم وقتی ببیند همان را در شما هست در دیگری اگر باشد و انتقاد بکنند ، شما خوشتان می آید او بدش می آید ، او هم وقتی ببیند همان را در شما عیبجوئی می کنند خوشش می آید و اگر خودش ، از خودش عیبجوئی کنند ، بدش می آید . اینها همه از حیله های شیطان است که شیطان ، بزرگتر از همه شیطان حتی از این شیطان بزرگ معروف ، این شیطان نفس اماره خود آدم است . ما که الان یک مملکت اسلامی به ما سپرده شده است یعنی این مردم با فریادهایشان سدها را شکستند و رای به همه شماها دادند و به وکلا و به عرض می کنم که به رئیس جمهور و بعد هم وکلای آنها به شما و اینها ، این مردمی که با این زحمت رای به شما دادند و شما را برسر مسند نشاندند ، حالا شما بخواهید سر مسند با هم اختلاف کنید ، ببینید پیش خدا چه هست . یک دسته زحمت کشیدند و جوان هایشان را دادند و الان هم شما کردستان را می دانید چه جور هست و این پاسدارها در کردستان و این ارتشی ها در آنجا هر روز دارند جان می دهند ، هر روز دارند خون می دهند ، مردم

آنجا دارند بمباران می شوند ، دشمن های ما مشغول فعالیت زیاد هستند ، در این حالی که همه جوانب بر ضد ما هست ، همه قدرت های بزرگ و کوچک بر ضد ما هست و این ملتی که با این زحمت به دست شما این مملکت را داده است شما حالا بنشینید سر اینکه من چطور ، شما چطور و همه اش هم از شیطان است . هیچ شکی در این نکنید که هر که گفت من ، این من ، شیطان است . هر که گفت که باید به من اطاعت کنید ، این شیطان است . ما بنشینیم سر این معنا که شما بگویید که من ، آن هم بگوید من ، آن هم بگوید من ، این سرسفره شیطان بنشینیم و با هم تسابق بکنیم به اینکه آن طعمه شیطان را که خودخواهی است هی تقویت کنیم . شما ببینید که در بارگاه خدا این چه جور ، چه صورتی دارد و در پیش ملت که بشنود یک همچو چیزهائی هست ، ببیند یک همچو مسائلی طرح است ، خوب ، این ملت بر فرض اینکه حالا صحبت هم نکند اما این زن داغدار که بچه اش را برای این جمهوری داده و برای اسلام داده ، حالا در ذهنش چه می آید ، چه ناراحتی در این زن های داغدار و در این پدرهای جوان مرده ، چه وضعیتی در قلب آنها پیدا می شود ولو حرفی نزنند ، ولو هیچ صحبت نکنند ، برای خدا آنها صحبت نکنند ، برای آنها ، آنها قیام بر ضد نکنند اما ببینید

چطور داغدارها چه حالی پیدا می کنند که ببینند که جوان هایشان را برای جمهوری اسلامی دادند و حالا در جمهوری اسلامی داد و قال است سر اینکه من جلو باشم یا شما جلو باشید . این روزنامه هائی که من امروز دیدم و بعضی شان را هم دیروز دیدم ، این روزنامه ها ببینید که در آن چه مسائلی هست که مردم وقتی این روزنامه ها را بخوانند چه خواهند گفت . یک قدری توجه داشته باشند همه کسانی که متصدی امرند .

اگر برای مصالح خودمان دعوا کنیم نه برای مصالح ملت ، ما هم طاغوتیم

اینها خیال نکنند که ما حکومت هستیم و ماراءس هستیم و ما وزیر هستیم و ما نخست وزیر هستیم و ما رئیس جمهور هستیم و ما باید هر کاری دلمان بخواهد بکنیم . نه ، مملکت اسلامی است ، نه طاغوتی . مملکت اسلامی را به طاغوت نکشید . من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر چنانچه این امور زیاد انباشته بشود ، یک وقت همان مسائلی پیش بیاید که مردم با طاغوت عمل کردند . طاغوت برای خاطر اینکه پسر کی بود و نوه کی بود که نبود ، برای اعمالش بود . اگر اعمال ما هم یک اعمال طاغوتی باشد ، برای خود باشد ، نه برای ملت ، دعوا بکنیم سر خودمان ، نه برای مصالح ملت ، این همان طاغوت است منتها به یک صورت دیگری درآمده اما طاغوت است ، طاغوت هم مراتب دارد ، یک طاغوت مثل رضاخان و محمدرضا خانمان و یک طاغوت هم مثل کارتر و امثال آنهاست ، یک طاغوت هم مثل ماهاست . همه از جند ابلیس می شویم

شما فکر این ملت ، فکر این زاغه نشین ها ، فکر این مردمی که همه چیزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند ، فکر آنها را بکنید . شب وقتی خلوت می کنید فکر بکنید که من امروز که کار کردم برای خودم کردم یا برای مردم ، امروز که صحبت می کنم برای خودم صحبت می کنم یا برای مصالح کشور .

جنگ و نزاع بین شما و غافل شدن از ملت خواست اجانب است

اگر اینها را فکر بکنید ، توجه بکنید و خطراتی که در کشور ما الان در موجود است فعلا و در . . . موجودیت است ، خطراتی که از خارج و از داخل برای ما دارد پیش می آید ، اگر اینها را ما توجه به آن بکنیم و یک ملتی که یک مملکت را به شما سپرده است برای اینکه حفظش را بکنید و مصالحش را ایجاد بکنید و متحقق بکنید ، اگر بنا باشد که شما با هم شروع کنید به جنگ و نزاع و آن هم نه برای خاطر اینکه یکی مصلحت را این می داند یکی نمی داند ، اینها شعر است ، همه خودمان را خواهیم ، اگر من یک دفعه گفتم به اینکه بیائید فلان کار را بکنید برای مصلحت و انتقاد از شما کردم برای اینکه شما چنین می کنید ، این از نفس اماره است که بروز می کند و لهذا مقایسه اش همین است که اگر آن دیگری همین کار را بکند ، این آقایی که مثلا حالا اعتراض کرده او ، دیگری همین کار او را بکند ، اگر او همین اعتراض را بکند ، اشکال می کنند

به او . این حیله های نفسانی ، حیله های شیطانی بسیار دقیق است و بسیار مشکل است شناختنش که ما بتوانیم بفهمیم ، لکن خوب ، حالا این چیزهای واضح ترش که انسان می تواند بفهمد . خوب ، شما انصاف می دهید که یک مملکتی که خونش را داده و شما را به مسند نشانده ، سر مسند جنگ بکنید ، دعوا بکنید ، هر روز صحبت بکنید ، هر روز انتقاد بکنید ، روزنامه ها هر روز انتقاد بکنند ، هم را بکوبند ، به هم تهمت بزنند ، به هم افترا بزنند ، آخر این انصاف است پیش خدا چه می خواهد شد این ؟ پیش ملت چه انعکاسی دارد خارجی ها چه استفاده از آن می کنند؟ آنها همه دلشان می خواهد که شما سروکله هم بزنند و از مصالح مملکت غافل باشید و آنها یک وقتی کار خودشان را ، ضربه خودشان را بزنند . آنها در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه سال کوشش کردند که جوان های ما و ملت ما را غافل کنند و احیانا به جان هم بریزند و خدا خواست که آن خدعه آنها تا این حد باشد و از بین بروند و رفتند . اگر حالا همان مسائل را ما تکرار کنیم ، یعنی مسائلی که امریکا برای ما پیش می آورد که مارا از مسائل اصلی غافل کند ، به مسائل دیگر متوجه کند ، به هروئین متوجه کند ، به فحشا متوجه کند ، برای اینکه از آن راهی که باید برود منحرف بشود ، برود دنبال عشرتخانه ها ،

امریکا در یا ابرقدرت های دیگر ، آنهائی که می خواستند ما را غارت کنند ، در طول تاریخ و در طول این پنجاه و چند سال کوشش کردند که جوان های ما را بی تفاوت بار بیاورند . آن روز آنها می کردند ، حالا دست شما افتاد . اگر حالا هم شما کارهایی بکنید که توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان را از مصالح به چیز دیگر متوجه بشود ، عوض اینکه فکر حل مشکل کردستان را بکنید بنشینید و با هم دعوا بکنید ، عوض اینکه برای این پابرهنه ها ، برای این ضعفا ، برای اینهایی که زحمت کشیدند و شما را به اینجا رساندند و حالا هم توقع از شما خیلی ندارند برای اینکه یک آب و نانی ، یک آبی ، یک نانی ، یک برقی ، آن چیزهای اولیه را به اینها برسانید ، از این غفلت کنید و بروید سراغ جنگ نمی دانم اعصاب و بساط ، خوب ، این همان است که آنوقت امریکا می کرد ، حالا شما می کنید ، آنوقت آن طاغوت می کرد ، حالا شما می کنید . شما هم طاغوتید ، آنها هم طاغوتند ، فرقی نمی کند ، یکی شیطان است ، یکی شیطان کوچکتر . اگر بناباشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید ، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند ، به جای این اگر چنانچه بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم

مسائل را غفلت از آن بکنید ، این همان است که قدرت های بزرگ می خواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم در آید ، این همان است . شما هم عمال امریکائید منتها ملتفت نیستید . یک عاملی داریم که مستقیما از سفارت امریکا دستور می گیرد ، یک عاملی داریم که برای او کار کند و خودش نمی فهمد ، خود آدم نمی فهمد که برای کی دارد کار می کند . اگر شما به مردم کار نداشته باشید ، به مصالح مردم ، به مصالح کشور کار نداشته باشید ، فقط مشغول این باشید که من چطور ، شما چطور ، من چطورم ، شما چطورید ، مردم با من هستند ، مردم با شما هستند ، اگر فکر این باشید ، این همان است که امریکا می خواهد و شما از عمال امریکا هستید و در عذاب با آنهائی که از عمال امریکا بودند با توجه ، مشترک هستید با کم و زیادش .

خودتان را حاکم مردم ندانید ، خدمتگزار بدانید

ملتفت باشید که شمایی که الان به حکومت رسیدید ، حکومت نیست ، خدمتگزار هستید . اسلام حکومت به آن معنا ندارد ، اسلام خدمتگزار دارد ، منتها قوای انتظامی هم دارد برای سرکوبی آنهایی که می خواهند خیانت بکنند والا نه این است که اگر خیانتکار نباشد دیگر چیزی نمی خواهند ، آنها نمی خواهند که حکومت کنند به مردم و خود فروشی کنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند . شما خیال می کنید آنطور که محمد رضا در خیابان ها می آمد ، حضرت امیر هم با اینکه ده مقابل

او سعه مملکتش بود ، در خیابان ها آنطوری ، در کوچه و بازار آنطور ، خوب ، در کوچه و بازار مثل یک آدمی می آمد که نمی شناختندش بعضی ها . مالک اشتر که یکی از سردارهای بزرگ اسلام بود ، خیال می کنید که مثل یکی از درجه دارهای زمان طاغوت بود؟ نه ، این توی مردم می آمد نمی شناختندش . آن روز یک کسی نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببینید کرامت او را ، رفت مسجد به او دعا کرد . این اخلاق را ، این تاریخ اسلام را باید مطالعه کرد و خصوصا حکومت هائی که در اسلام بوده است مطالعه کرد و از آن پند گرفت . شما خودتان را حاکم مردم ندانید ، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانید . این پیش خدا ثوابش بیشتر از این است که خودتان را حکومت بدانید . حکومت هم همان خدمتگزار است ، ارتش هم باید خدمتگزار مردم باشد . اگر همه شماها خدمتگزار ، خودتان را حساب بکنید ، نخواهید که هی به شما مدح بگویند و ثنا کنند و نمی دانم فریاد بکشند و با هم دعوا بکنید ، اگر این چیزها را کنار بگذارید و خودتان باهم تفاهم کنید و دوستی داشته باشید ، این برای ملت چه لذتی دارد . آن که دیده است بچه هایش از بین رفته ، حالا این حکومتی پیش آمده است که همه شان باهم برادرند و همه کوشش می کنند که برای مردم یک کاری بکنند ، تا توان دارند برای مردم می خواهند کار بکنند

، اگر به جای این ببینند که حالا که اینها رسیدند به یک چیزی و آمدند سر یک سفره ای نشستند ، اینها باهم سر اینکه بیشتر این طعام سفره را ببرد یا آن یکی بیشتر ببرد دارند جنگ می کنند ، خوب ، ببینید چه تلخ است در ذائقه این ملت و در ذائقه اسلام و پیش خدای تبارک و تعالی ، به ما چه می گوید .

بدون اختلاف هم تان را صرف خدمت به ملت کنید تا پیش خدا آبرومند باشید

این عنایت خدا بود که همه رابه این آزادی و به این عرض کنم استقلال و به این مقام رسانده است . حالا ما عوض اینکه شکر نعمت خدا را بجا بیاوریم و برای خاطر خدا قیام کنیم و برای ملت کار بکنیم تمام هم مان را صرف کنیم که این بیچاره هائی که توی این زاغه ها باز هم نشسته اند اینها را از اینجا بیرون بیاوریم ، جائی برایشان درست بکنیم ، آب و برق این مملکت را درست بکنیم و الان شما می دانید که در بعضی از جاها هیچ ندارند ، هیچ . بعضی از جاهائی که ، دیروز یکی از آقایان که آمده بود از طرف بختیاری و آنجاها ، می گفت مردم همه اخلاص دارند اما هیچ ندارند . بعضی جاها هیچ ندارند ، برای این هیچ ندارها یک فکری بکنید ، هی ننشینید دعوا بکنید ، هی هم دنبال این نروید که همانطوری که در طاغوت می کرد شهرها را خیلی مزین کنید و شهرها را خیلی بزرگ بکنید و همه هم دولت و همه

بودجه مملکت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود که باز همان طاغوتی ها از آن استفاده بکنند . برای این پایین شهری ها ، برای این بیچاره ها اسلام است ، حکومت اسلام است ، برای اینها فکر بکنید ، هم تان را صرف این بکنید ، نه صرف اینکه دعوا کنید . وقت ، وقتی بنا شد که به دعوا بگذرد ، دیگر نمی رسد انسان ، مجال ندارد دیگر بنشیند یک کاری بکند ، یک طرحی بریزد برای این ملت ، برای این بیچاره ها . من تقاضا می کنم از همه آقایانی که متصدی یک امری از امور هستند ، چه آنهایی که در وزارتخانه ها و در طبقه پایین تر مشغول کارند و چه خود وزرا و چه نخست وزیر و چه رئیس جمهور و چه همه کسانی که در امور هستند ، در شورای انقلاب بودند و حالا هستند ، در عرض می کنم که جاهای دیگر بودند من از همه شان تقاضا دارم که از این چیزی که برخلاف رضای خداست و برخلاف رضای اولیای اسلام است و برخلاف رضای ملت است اجتناب کنید این دنیا چند روزش آمده پیش شما ، این را خدمت کنید تا آبرومند باشید پیش خدا ، این را با دعوا نگذرانید ، با صلح بروید سراغ مردم . اگر بروید سراغ مردم ، دیگر دعوا پیش نمی آید برای اینکه وقت دعوا نمی ماند . اما افسوس این است که شما مشغول دعوا هستید و از مردم غافل ، نه اقتصاد را توانستید درست کنید و نه امنیت را توانستید درست

کنید و نه هیچی ، همه اش دعوا و همه اش با هم دعوا ، همه توی تهران نشستند دعوا می کنند این صحیح نیست ، این خلاف اسلام است ، خلاف اخلاق اسلامی .

اگر کسی قلم که دستش گرفت انتقاد کند برای انتقامجوئی ، این همان شیطان است

به همه آقایان من می گویم با هم جنگ نکنید ، روزنامه هارا پر نکنید دوباره از بدگویی از هم و از انتقاد از هم . انتقاد غیر انتقامجوئی است . انتقاد ، انتقاد صحیح باید بشود . هر کس از هر کس می تواند انتقاد صحیح بکند اما اگر قلم که دستش گرفت انتقاد کند برای انتقام جوئی ، این همان قلم شیطان است . اگر روی مصالح عامه یک کسی به کسی اشکال می کند و همچون است که اگر خودش را بردارند یک کسی دیگر را اینجا بنشانند و همین حرف ها را بزند خودش ناراحت نشود ، این میزان دستش باشد که قلم دست شیطان است می نویسد یا دست رحمان است ، زبان ، زبان شیطان است یا زبان رحمان است .

سعی کنید کارهایتان ضربتی و برای مردم باشد

این را باید انسان توجه بکند به اینکه این چند روز می گذرد ، این ریاست ها می گذرد ، شما هر چه هم بخواهید چیز بکنید از محمد رضا توانید بالاتر بروید ، هر چه هم دست و پا بکنید ، آنها را پیدا نمی کنید و انشاء الله نخواهید پیدا کرد و نخواهید که بخواهید . او رفت تمام شد ، حالا پیش خداست . چه خواهد شد ، خدا می داند . ما هم این روز را داریم ، ما هم فردا یکی مثل من دیرتر و زودتر و آن هم که معلوم نیست که کی زودتر ولی خوب ، ما آخر است و باید برویم ، شما که الان جوان هستید ، به فکر این باشید که اصلاح کنید خودتان را ، به فکر

این باشید که برای این مملکت کار بکنید ، ننشینید بازتو وزارتخانه ها و هی همان حرف های سابق باشد و همان کاغذبازی ها و یک بودجه ای که برای یک جائی می خواهند ، اینقدر ، این طرف و آن طرف برود که منسی بشود . اینها را به طور ضربتی کار بکنید . برای مردم کار بکنید . این غائله کردستان را هم جمع بشوید با هم طرح بدهید کار بکنید تا این غائله رفع بشود نه اینکه وقتی در کردستان فرض کنید که یک جوان هایی می خواهند فداکاری کنند ، یک هلیکوپتر هم به آنها ندهند که این کار را بکنند . امروز نظارت می خواهد ، باید این کار بشود ، اینها باید نظارت بشود ، باید توبیخ بشوند ، باید محاکمه بشوند آنهایی که نمی گذارند کارها انجام بگیرد . در هر صورت من از همه شما خواهان این برادری ای که سفارش خدای تبارک و تعالی است و خدا شما را ، مومنین را برادر قرار داده و با هم برادر باشید ، برابر باشید و با هم برای این مملکت کار بکنید و در راءس برنامه تان برای این بیچاره ها و این مستضعفینی که هستند برای اینها کار بکنید ، امنیت کشور را ایجاد بکنید .

خداوند انشاء الله همه شمارا موفق کند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد که برای ملت کار بکنید و پیش خدای تبارک و تعالی آبرومند بروید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/6/59

پیام امام خمینی به زائرین بیت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر زائرین بیت الله الحرام ، سلام بر زائرینی که

در مرکز وحی الهی و محل هبوط ملائکه الله اجتماع نمودند ، سلام بر مومنینی که از خانه خود به سوی خانه خدا هجرت نمودند .

سلام بر همه مسلمین جهان که پیامبر عظیم الشان و خاتم نبیین (ص ) ، پیامبر آنان و قرآن کریم کتاب آنان و کعبه معظمه قبله آنان است . سلام بر آنان که از همه اقسام شرک روبر گرداندند و به سوی مرکز توحید رو آوردند و از قید عبودیت و اطاعت همه بت های جهان مراکز استکبار و استعمار و قدرت شیطانی رها و به قدرت مطلقه الهی و حبل المتین توحید پیوستند و سلام بر آنان که رمز دعوت حق تعالی را در وفود به سوی خانه خدا دریافتند و لبیک گفتند .

اکنون به شما مسلمانان وارسته که در محل وحی برای اداء این فریضه عبادی سیاسی اجتماع نمودید لازم است تذکراتی داده شود تا بدانید در کشورهای اسلامی چه می گذرد و برای استعمار و استثمار مسلمین و تحت سلطه قرار دادن آنان چه نقشه ها در کار و چه دست های خبیثی آتش افروزان آنند:

1 در آستانه به هم نزدیک شدن جمیع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامی برای رها شدن کشورهایشان از چنگال پلید ابرقدرت ها و در آستانه قطع ایادی ستمگران غرب و شرق از ایران با رمز وحدت کلمه و اتکال به خدای بزرگ و اجتماع در زیر پرچم اسلام و توحید ، شیطان بزرگ جوجه خود را فرا خوانده است تا با هر حیله متصور ، بین مسلمین تفرقه افکند و امت توحیدی و برادران ایمانی را به اختلاف و دشمنی

کشاند و راه سلطه گری و چپاول را برای خویش هرچه بیشتر باز کند . شیطان بزرگ که خوف آن دارد که انقلاب اسلامی ایران به سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی صادر شود و دست پلید او را از کشورهای تحت سلطه قطع کند . در حالی که از حصر اقتصادی و حمله نظامی طرفی نبست به حیله دیگری دست زده است تا انقلاب اسلامی ما را در پیشگاه مسلمانان جهان خدشه دار کند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگری ها و چپاول هایش در کشورهای اسلامی ادامه دهد و آن اینکه درست در آستانه کوشش بی امان ایران برای وحدت کلمه و تشبث به اسلام بزرگ و توحید بین جمیع مسلمین جهان ، به یکی از مهره های خبیث امریکا و از دوستان شاه مخلوع معدوم ، دستور دهند تا از فقها و مفتیان اهل سنت ، فتوا بر کفر ایرانیان عزیز بگیرد و بعضی از این مهره ها گفته اند: (اسلامی که ایرانیان می گویند ، غیر از اسلامی است که ما می گوئیم ) . آری اسلام ایران غیر از اسلام آنان است که از مهره های امریکا چون سادات و بگین پشتیبانی می کنند و در مقابل فرمان خدای متعال با دشمنان اسلام دست دوستی می دهند و برای تفرقه بین مسلمین ، از هیچ افترا و کوششی دریغ نمی کنند .

مسلمانان جهان باید این تفرقه افکن ها را بشناسند و توطئه پلید آنان را خنثی کنند .

2 در آستانه هجوم ابرقدرت ها به کشورهای اسلامی ، همچون افعانستان و کشتار بیرحمانه و وحشیانه مسلمانان

افغانی (که نمی خواهند اجنبی در مقدرات آنان دخالت کند و یا امریکا که در هر فسادی دست دارد) و همزمان با هجوم همه جانبه اسرائیل جانی به مسلمین در فلسطین و لبنان عزیز ، و همزمان با طرح جنایتکارانه اسرائیل برای انتقال پایتخت خود به بیت المقدس و گسترش جنایات و کشتار وحشیانه مسلمانان آواره از وطن خویش و در وقتی که مسلمانان بیشتر از هر زمان احتیاج به وحدت کلمه دارند ، سادات ، این نوکر خیانتکار امریکا و دوست و برادر بگین و شاه مخلوع معدوم ، و صدام ، آن خادم سرسپرده امریکا ، دست به تفرقه افکنی مسلمانان زده اند ، از هیچ جنایتی در این راه که ارباب جنایتکارشان امر نموده است ، فروگذار نمی کنند . امریکا با حمله های پیاپی به ایران و فرستادن جاسوسان برای شکست دادن انقلاب اسلامی ما و توطئه با سادات برای ایجاد اختلاف و تبلیغات سوء و پخش اکاذیب و افترا به متصدیان حکومت اسلامی از طریق عراق ، از آن قماش است . مسلمین باید به خیانت این سر سپردگان امریکا به اسلام و مسلمین توجه داشته باشند .

3 از مسائلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن بپا خاسته اند ، قومیت و ملیت است که دولت عراق سال هاست بدان دامن می زند و بعضی از طوایف هم همان راه را پیش گرفته اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده اند و حتی به دشمنی کشیده اند ، غافل از آنکه حب وطن ، حب اهل وطن و حفظ و

حدود کشور مساءله ای است که در آن حرفی نیست و ملی گرائی در مقابل ملت های مسلمان دیگر ، مساءله دیگری است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبی اکرم (ص ) بر خلاف آن است و آن ملی گرائی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مومنین منجر می شود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله های اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج می برند .

4 از ملی گرایی خطرناکتر و غم انگیز تر ، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت باشیعیان است و القاء تبلیغات فتنه انگیز و دشمنی ساز بین برادران اسلامی است و بحمد الله تعالی در انقلاب اسلامی ایران هیچ اختلافی بین این دو طایفه وجود ندارد و همه با دوستی و اخوت در کنار هم زندگی می کنند و اهل سنت که در ایران جمعیتش بیشمارند و در اطراف و اکناف کشور زیست می کنند و دارای علما و مشایخ بسیار هستند ، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابریم و آنان با نغمه های نفاق افکنانه ای که بعضی جنایتکاران و وابستگان به صهیونیسم و امریکا ، ساز نموده اند مخالفند . برادران اهل سنت در کشورهای اسلامی بدانند که عمال وابسته به قدرت های شیطانی بزرگ ، خیر خواه مسلمین و اسلام نیستند و لازم است مسلمانان از آن تبری کنند و به تبلیغات نفاق افکنانه آنان گوش فرا ندهند . من دست برادری به تمام مسلمانان متعهد جهان می دهم و از آنان می خواهم که به شیعیان با چشم برادری عزیز

نگاه کنند و با این عملشان همانند همیشه نقشه های اجانب را خنثی کنند .

5 از تبلیغات دامنه دار که به ظاهر ضدایران و در حقیقت بر ضد اسلام است آن است که انقلاب ایران نمی تواند کشور ما را اداره کند و یا دولت ایران در حال سقوط است چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحیح و نه ارتش منسجم و نه قوای مسلح آماده دارد و این تبلیغات از همه رسانه گروهی آمریکا و وابستگان به آن پخش می شود و مایه دلخوشی دشمنان ایران و اسلام است و در حقیقت این تبلیغات علیه اسلام است و می خواهند وانمود کنند که اسلام در این زمان قدرت اداره کشورها را ندارد . اکنون مسلمانان باید با دقت مسائل را بررسی کنند و انقلابات غیر اسلامی را به انقلاب اسلامی ایران مقایسه کنند . انقلاب اسلامی ، در عین حال که وارث یک کشور صد در صد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود و رژیم دست نشانده پهلوی در مدت بیش از پنجاه سال این کشور را از هر جهت به سقوط کشانده بود و ذخائر سرشار آن را به جیب اجانب خصوصا انگلیس و امریکا ریخته و باقیمانده آن را به نفع خود و وابستگان و سرسپردگان خود برداشت کرده و ما را با مشکلات بسیار روبرو کرده بود ، ما به برکت اسلام و ملت مسلمان در ظرف کمتر از 2 سال تمام آنچه را که مد خلیت در اداره کشور داشت تصویب و اجرا کردیم و با همه مشکلاتی که امریکا و اقمار او از

جهت حصر اقتصادی و دخالت نظامی و تهیه وسیع کودتا فراهم آورده بود ، ملت رزمنده ما ارزاق را نزدیک به خود کفائی رسانده اند و سایر ما یحتاج کشور نیز تهیه شده است و به زودی فرهنگ استعمار زمان رژیم سابق را به فرهنگ مستقل اسلامی تبدیل می کنیم و قوای مسلح ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمری و شهربانی آماده برای دفاع و نظم و همه در راه اسلام جان بر کف مهیای جهادند . علاوه بر این ارتش بیست میلیونی و بسیج عمومی که با سازماندهی خود ملت مجهز می شوند ، آماده فداکاری در راه اسلام و کشور است و دشمنان ما باید بدانند که هیچ انقلابی در جهان همانند انقلاب اسلامی ما ، باضایعه ای کم و ره آوردی عظیم ، همراه نبوده است و این نیست جز به برکت اسلام . این بدخواهان چه می گویند؟ اسلامی که چندین قرن بر نیمی از معموره دنیا حکومت کرده بود و کمتر از نیم قرن بر حکومت های کفر ستم چیره شد ، اکنون چطور از اداره کشورها عاجز است ؟ امروز ملت ما در کمک به اداره کشور و سازماندهی آن مهیا و فعالند . دشمنان اسلام از قدرت اسلام در هدم اساس ظلم و بر پا داشتن اساس اداره کشور بر عدالت غافلند و یا تغافل می کنند . دشمنان اسلام و بلکه بسیاری از دوستان اسلام هم از قدرت اداره و احکام سیاسی و اجتماعی اسلام بی اطلاعند . در حقیقت اسلام در طول تاریخ پس از صدر اسلام مهجور و محجوب بوده

است و اکنون باید با کمک

همه مسلمانان و دانشمندان و متفکران و اسلام شناسان معرفی شود تا چهره تابناک آن چون خورشید جهانتاب جلوه کند .

ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید! بپا خیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات اسلام ، مجتمع شوید و دست خیانت ابر قدرتان را از ممالک خود و خزائن سرشار آن کوتاه کنید و مجد اسلام را اعاده کنید و دست از اختلافات و هواهای نفسانی بردارید که شما دارای همه چیز هستید . بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمائید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده بتازید و هویت خویش را دریابید که روشنفکران اجیر شده بلائی بر سر ملت و مملکتشان آورده اند که تا متحد نشوید و دقیقا به اسلام راستین تکیه ننمائید ، برشما آن خواهد گذشت که تاکنون گذشته است . امروز زمانی است که ملت ها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آن را از خود باختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملت هاست و آنان هادی هدایت کنندگان تاکنونند . بدانید که قدرت معنوی شما بر همه قدرت چیره و قریب یک میلیارد جمعیت شما با خزائن بی پایان می تواند تمام قدرت ها را در هم شکند . نصرت کنید خدا را تا نصرت دهد شما را اقیانوس بزرگ مسلمانان ! خروش بر آورید و دشمنان انسانیت را در هم شکنید که اگر به خدای بزرگ رو آوردید و تعلیمات آسمانی را وجهه خود قرار دهید ، خدای تعالی و جنود عظیم او با

شماست .

6 مهمترین و درد آورترین مساءله ای که ملت های اسلامی و غیر اسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امریکاست . دولت امریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهای جهان برای بیشتر بلعیدن ذخایر مادی کشورهای تحت سلطه ، از هیچ کوششی فروگذار نمی کند .

امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است . امریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه ، از هیج جنایتی خودداری نمی نماید . او مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله صهیونیسم بین الملل سازماندهی می گردد ، استثمار می نماید . او با ایادی مرموز و خیانتکارش ، چنان خون مردم بی پناه را می مکد که گوئی در جهان هیچ کس جز او و اقمارش حق حیات ندارند . ایران که خواسته است از هر جهت با این شیطان بزرگ قطع رابطه کند ، امروز گرفتار این جنگ هائی تحمیلی است . امریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بریزد . او سایر کشورهای تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادی از پای در آورد ، مع الاسف اکثر کشورهای آسیائی هم با ما سر ستیز برداشته ملت های مسلمان باید بدانند که ایران کشوری است که رسما با امریکا می جنگد و شهدای ما ، این جوانان و دلاوران ارتش و سپاه از ایران و اسلام عزیز در مقابل امریکا دفاع می کنند . پس ذکر این مساءله ضروری است که درگیرهای غرب کشور عزیز ما درگیری هائی است از جانب امریکا که

گروه های از خدا بی خبر وابسته ، هر روز ما را با آن مواجه کرده اند و این به محتوای انقلاب اسلامی ما مربوط می شود که بر پایه استقلال واقعی بنا گشته است . چه اگر ما با آمریکا و یا سایر ابر قدرت ها و قدرت ها کنار آمده

بودیم ، گرفتار این مصائب نبودیم ، ولی مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خواری و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگی ننگین ترجیح می دهند . ما برای کشته شدن حاضریم و با خدای خویش عهد نموده ایم که دنباله روی امام خود سیدالشهدا (ع ) باشیم . ای مسلمانانی که در کنار خانه خدا به دعا نشسته اید! به ایستادگان در مقابل آمریکا و سایر ابر قدرت ها دعا کنید و بدانید که ما با عراق جنگی نداریم و مردم عراق پشتیبان انقلاب اسلامی ما هستند ، ما با آمریکا در ستیزیم و امروز دست آمریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است و به امید خدا این ستیز تا استقلال واقعی ادامه دارد که بارها گفته ام ما مرد جنگیم و تسلیم برای مسلمان معنا ندارد . این کشورهای بی طرف ! شما را به شهادت طلبیم که امریکا قصد نابودی ما را دارد ، کمی به خود آئید و ما در هدفمان کمک کنید ، ما به شرق و غرب و به شوروی و امریکا پشت کرده ایم تا خود ، کشور خود را اداره کنیم ، آیا حق است تا اینچنین مورد هجوم شرق و غرب واقع شویم ؟ با اوضاع فعلی جهان

این یک استثنای تاریخی است که با مرگ و شهادت و شکست ما ، مطمئنا هدف ما شکست نمی خورد . بارها گفته ام که گروگانگیری توسط دانشجویان مسلمان و مبارز و متعهد ما عکس العمل طبیعی صدماتی است که ملت ما از آمریکا خورده است و اینان فعلا با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهای آمریکا علیه ایران و ضمانت به عدم دخالت سیاسی و نظامی آمریکا در ایران و آزاد گذاشتن تمامی سرمایه های ما آزاد می گردند که البته این امر را محول به مجلس اسلامی نموده ام تا آنان به هر نحو که صلاح می دانند عمل نمایند . با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است ولی تبلیغات آمریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتی دراین مورد فروگذار نکردند ، در حالی که آمریکا و انگلیس به فرزندان عزیز ما بدترین اهانت ها و شکنجه های روحی و جسمی را نمودند و هیچ مقام رسمی ای در مجامع بین المللی از این دوستان عزیز ما دفاع ننمود و هیچ کس آمریکا و انگلیس را در مقابل این رفتار وحشیانه ، محکوم نکرد . از خداوند متعال آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی را برای تمام ملت های در بند آرزومندم .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/6/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی گلپایگانی

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته قم

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام شریف مبنی بر نگرانی اوضاع واصل گردید . انشاء الله تعالی ارشادات حضرتعالی و سایر مراجع و علماء اعلام موجب آرامش و عمل به موازین اخوت اسلامی گردد .

معلوم است اختلافات ریشه داری در کار نیست و همه بحمدالله تعالی وفادار به جمهوری اسلامی و پیرو احکام آن هستند و گله های لفظی انشاء الله تعالی حل و موجب تفاهم خواهد شد . آقایان متذکر هستند که با مشکلات فراوان کشور و خطرهای متوقع برای اسلام و مسلمین ، این برخوردها که به نقع دشمنان است ، با موازین عقلی و شرعی وفق نمی دهد . از خداوند تعالی اصلاح امور و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم . سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواهانم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/6/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی مرعشی نجفی

حضرت آیت الله آقای نجفی مرعشی دامت برکاته قم

به دنبال مذاکرات و مصاحبات چند روزه که اظهار تاءسف و ناراحتی کرده بودید و وسیله مخابره تلگرام اعلام آن را نموده بودید ، باید عرض کنم گرچه قشرهای مختلف نیز ناراحت شده اند لیکن آقایان متوجه هستند که در این وضع فعلی باید به این اختلافات جزئی پایان دهند و ملت را از نگرانی در آورند . امید است به دعای جنابعالی و سایر آقایان ، مسائل به خوبی حل شود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/6/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی شیرازی

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته مشهد مقدس

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام شریف پیرو بعضی مصاحبات و برخوردهای لفظی بین متصدیان امور واصل ، امید است با خواست خداوند تعالی و ارشاد علماء اعلام مسائلی که پایه های اساسی ندارد ، حل شود و واضح است که این نحو برخوردها گر چه کوچک و بی ریشه است ، مخالف مصالح اسلام و کشور اسلامی است . از جنابعالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/6/59

پاسخ امام خمینی به نامه حجت الاسلام مولائی سرپرست آستانه مقدسه حضرت معصومه (ع )

بسمه تعالی

آستانه مقدسه قم و موقوفات مربوط به آن از اوقاف جداست و مستقلا تحت نظر فقیه باید اداره شود .

روح الله الموسوی الخمینی

فرمان امام خمینی به جناب آقای محمد علی رجائی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای رجائی نخست وزیر ایده الله تعالی

چون وضع بنیاد مستضعفین موجب نگرانی اینجانب است و مسائل آن پیچیده است ، لازم است جنابعالی امور بنیاد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاصی متدین متعهد کاردان ، آن را به نفع مستضعفین اداره نمائید . اطلاعات لازم را می توانید از هیاتی که اینجانب معین نمودم به دست آورید . انشاء الله تعالی موفق در خدمت به اسلام و مسلمین و خصوص مستضعفین باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/6/59

بیانات امام خمینی به مناسبت آغاز تحصیلی جدید

اگر چنانچه عراق تجاوز را تکرار کند ما دستور می دهیم ملت ما بسیج بشوند

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که مدارس ایران باید باز بشود و امیدوارم که جوانان ما و اطفال ما با تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی ، به مدارس بروند و کار خودشان را شروع کنند ، باید به این جمعیت هایی که می خواهند نگذارند مدرسه های ما باز بشود ، توجه داد که شما در یک همچو موقعی که ایران در این وضع واقع است و عراق رسما اعلام جنگ کرده است به ایران ، اگر راست می گوئید که شما با ملت هستید و نسبت به خلق وفادار هستید ، باید شما خودتان در این امر با دولت ایران همراهی کنید . و اگر ما دیدیم که شما در مدارس ایجاد یک اغتشاش کردید ، ماهیت شما با اینکه مقداریش معلوم است ، بیشتر معلوم می شود پیش ملت ایران .

در یک همچو وقتی که ایران در حال جنگ است با آمریکا و این آلت دست آمریکا تجاوز کرده است به ایران ، شما اگر چنانچه برای باز شدن مدارس اغتشاش بپا کنید یا شایعه سازی کنید ، معلوم می شود که شما عمال آمریکا و همدست صدام حسین خبیث هستید . بنابراین ملت ما باید با آگاهی و با خونسردی به این مسائل توجه کند .

بعض نکات باید گفته بشود . یکی اینکه گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد . هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او خواهم ثابت کرد که اینها ، این اذناب آمریکا قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که دراین برخوردها طوری برخورد بشود که ، جواب برخورد آنها داده بشود که به ملت عراق خدای نخواسته صدمه ای وارد نشود ، لکن ما عازم بر این هستیم ، مصمم بر این هستیم که اگر چنانچه عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تکرار بکند ما دستور بدهیم و ملت ما بسیج بشوند و آن وقت برای ملت عراق معلوم باشد که ما با آنها هیچ کار نداریم بلکه این صدام حسین است که به واسطه تحریک آمریکا به ما تجاوز کرده است و ما اگر جوابی به او بدهیم ، هرگز به ملت عراق که برادر ما هستند مربوط نیست . امروز من صدای منحوس این آدم را شنیدم ، یعین بیانیه اش را شنیدم ، ایشان معلوم می شود که تازه

مسلمان شده است برای اینکه به حضرت امیر ، علی بن ابیطالب و امام حسین سلام الله علیه و اینها تشبث کرده و مردم را می خواهد گول بزند . ایشان نمی داند که مردم عراق ایشان را می شناسند و از اولی که این حکومت اشتراکی روی کار آمد و مرحوم آقای حکیم تحریم کرد و آنها را تکفیر کرد ، مردم عراق اینها را شناخته اند و بعد هم از اعمالی که انجام داده اند اینها شناسایی شده اند . اینها علمای بزرگ عراق را اعدام کردند ، اینکه الان به شعب عراق متوسل می شود اینها شعب عراق را سرکوب کرده اند . این صدام حسین من از اول وقتی که روی کار آمد تنبه دادم که این دیوانه است ، این عقلش درست کار کند و لهذا با دیوانگی دارد عمل می کند و خودش را به هلاکت رساند .

سفارش به ملت ایران در حفظ خونسردی و جلوگیری از شایعه سازان

من از ملت ایران یک صحبت دارم برای ملت ایران و برای ملت عراق و ارتش عراق هم یک صحبت . برای ملت ایران این صحبت را دارم که گمان نکند ملت ایران که ارتش ایران نمی تواند جلوی اینها را بگیرد . خیر ، ارتش ایران و قوای مسلح ما ، پاسدارهای عزیز ما قادر بر این معنا هستند ، لکن تا مساءله جدی نشود آنها جدا عمل نمی کنند . آن روزی که مساءله جدی شد تمام اینها به طور جدامر می کنم که عمل بکنند و عراق را سر جای خودشان بنشانند . ملت ایران نباید خیال بکنند که جنگی شروع شده است و حالا فرض کنید که

دست و پای خودمان را گم کنیم . نه این حرف ها نیست یک چیزی آوردند و یک بمبی اینجا انداختند و فرار کردند ، رفتند ، الان هم دولت ایران جواب آنها را مشغولند که جواب آنها را بدهند و می دهند جواب آنها را . قوای بحریه شان بکلی از بین رفته است و قوای بریه شان هم از بین خواهد رفت . شما خیال نکنید که یک چیزی است . ما این جنگ های متعددی که واقع شده است یک مقدارش هم نصیب ایران شده است که من هر دو جنگ را یادم هست . هیچ ، ابدا مساءله ای نیست و شایعات یا چیزهائی را که اگر دشمن های ما ، این احزاب مختلفه ای که الان در ایران هستند ، این گروه ها و گروهک هایی که در ایران هستند ، حالا اگر فرصت می خواهند به دست بیاورند و شایعه سازی کنند و هی تلفن کنند به این طرف و آن طرف که چه شده است ، چه شده کودتا شده نمی دانم این حرف ها در کار نیست . این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده ، رفته است سر جایش ، دیگر قدرت اینکه تکرار بکند انشاء الله ندارد . من به ملت ایران سفارش می کنم که چند جهت را ملاحظه کنند . یک جهت اینکه خونسردی خودشان را حفظ کنند و ابدا توجه به این معنا که یک قضیه ای واقع شده است (و واقعا واقع نشده قضیه ای ) توجه نکنند به این معنا ، یک وقت اغتشاشی از

این راه بار نیاید . یک جهت هم اینکه ممکن است که این اشخاصی که با اسلام مخالفند و با جمهوری اسلامی از اول مخالف بودند حالا شایع کنند که خود لشکر ایران و ارتش ایران و ژاندارمری ایران دارند خرابکاری می کنند تا شما را وادار کنند که با آنها مقابله کنید . خیر ، اینطور نیست . ارتش ایران ، ژاندارمری ایران وفا دارند به ما و مشغولند آنها به کوبیدن عراق . شما گمان نکنید که یک وقت بیایند به شما بگویند که تحریک کنند شماها را به اینکه بروید سراغ مثلا پادگان ها . یک همچو کاری جایز نیست و از معاصی بزرگ اسلام است و مخالف رضای خداست و ابدا به اینها اعتنا نکنید و اگر از این افراد کسی پیدا شد که یک همچو تحریکی کرد ، بگیرید او را تحویل بدهید به کمیته هایی که هستند ، به آنها تحویلشان بدهید تا آنها را به جزای خودشان برسانند . این حرفی است که ما با ملت ایران داریم که اینها با آرامش ، بدون اینکه اصلا خوفی از چیزی داشته باشند ، خوفی در کار نیست اصلا ، چیزی نیست اینکه خوف داشته باشد . یک حرف با ملت ایران است که هم خونسردی خودشان را حفظ کنند و هم این شایعه سازها را جلویشان را بگیرند و هیچ اعتنا به شایعه ها نکنند . من خودم تماس دارم و همه مطالب پیش من می آید و من امروز هم آقای رئیس جمهور و آقای نخست وزیر آمدند اینجا و گزارش دادند اینجا و من هر روزی که

محتاج به این بشود که بسیجی بکنم خواهم کرد و انشاء الله نیاید آن روز که یک همچو امری واقع بشود .

ارتش عراق بداند که این جنگ هواداری از کفر و برخلاف رضای خداست

و یک حرفی که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کی جنگ می خواهد بکند؟ طرفدار کی هست و مخالف کی ؟ طرفدار صدام است که اشتراکی است و کافر است ؟! بر ضد کی ؟ بر ضد اسلام ؟! ارتش عراق باید بدانند که این آدم که حالا آمده است اسم علی بن ابیطالب سلام الله علیه را می آورد و اسم حسین بن علی سلام الله علیه را می آورد این دشمن اینهاست ، این شخص با اینها دشمن است با اسلام اصلا دشمن است این ، ارتش عراق باید بداند که این جنگ جنگ با اسلام است به هواداری کفر . و یک همچو جنگی بر خلاف رضای خداست و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر آن کسانی که بر ضد اسلام قیام کنند بر ضد اسلام به واسطه همراهی با کفر ، که هم خود صدام حسین به حسب حکم شرعی کافر است و هم این طرفدار کفار است ، طرفدار کارتر است و به واسطه طرفداری از کارتر و گرفتن قوا از او ، دارد به ایران حمله می کند و کارتر این نوکرهای خودش را مثل صدام حسین و مثل سادات و امثال اینها را وادار کرده است که به ایران حمله بکنند یا به ایران صدمه بزنند و ملت عراق و ملت مصر باید بدانند این معنا را که اگر خدای نخواسته با ایران طرف بشوند و ارتش عراق با ایران

طرف بشود ، صرف شدن با اسلام است و ضرر زدن به اسلام و ضرر زدن به پیغمبر اسلام است به طرفداری از کفر ، به طرفداری از صدام ، به طرفداری از کارتر . ملت عراق با تمام قوا کوشش کند که صدام فاسد را از بین ببرد

و ملت عراق باید بدانند که این جرثومه فساد همانطوری که دارد با شما عمل می کند که محمد رضا با ایران عمل می کرد و ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق . تا قیام نکنید و تا مقابله نکنید با این جرثومه فساد ، این می خواهد اسلام را از بین ببرد و می خواهد عربیت را به خیال خودش آن هم نه اینکه واقعا عقیده دارد به او می خواهد او را جانشین کند و همچو خیالی هم ندارد . می خواهد امریکا را دستش را باز کند در این ممالک اسلامی و ما جرممان این است که با آمریکا مخالف هستیم . این جرمی که پیش صدام حسین بخشودنی نیست ، این است که ما برخلاف آمریکا هستیم و لهذا ما را هر چه می خواهد می گوید ، ما را مجوس می گوید هستند ما که داریم در مملکتمان قرآن را ترویج می کنیم ، در مملکتمان احکام اسلام را داریم ترویج می کنیم و پیاده می کنیم به جای آن احکامی که در سابق بوده است ، این آقا ما را مجوس می داند و خودشان که بر ضد اسلام و بر ضد مسلمین هستند خودشان را طرفدار علی بن ابیطالب

سلام الله علیه و اصحاب رسول الله می دانند . باید ملت عراق بداند که این آدم ، آدم خطرناکی است برای ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زیاد است والا به ملت ما او که نمی تواند صدمه ای بزند ، او او به ملت عراق خطرناک است . و ملت عراق باید با تمام قوا کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتی که برخلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل می کنند ، آنها را از بین ببرند . و سربازهای ارتش عراق و صاحب منصب های ارتش عراق باید بدانند که جنگ با ایران جنگ با اسلام است ، جنگ با قرآن است ، جنگ با رسول الله است و این از اعظم محرماتی است که خدای تبارک و تعالی نمی گذرد از او . شما هم همان کار را بکنید که ارتش ایران نسبت به شاه سابق کردند . همانطوری که آنها رها کردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار کردند از پادگان ها و متصل شدند به ملت شما هم فرار کنید و قوای خودتان را صرف این کنید که این جرثومه فساد را از بین ببرید . خدا به شما تاءیید می کند اگر چنانچه قیام کنید و این شخص را از بین ببرید و یکی را خودتان به جای او بگذارید . ما هم کمک شما هستیم در اینکه خود شما ، از ملت شما یک نفر اداره کند حکومت عراق را . و این آدمی که برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام

مشغول مفسده شده است این فاسد را از بین ببرید ، با ملت همراه بشوید . ملت عراق هرگز با صدام حسین مؤ افق نیست ، یک روز هم موافقت ندارد ، ملت عراق با اسلام مؤ افق است ، کسی که کتاب او قرآن است ، کسی که کعبه قبله اوست نمی شود با یک آدم کافری که در پناه کفار دارد زندگی می کند و در پناه کارتر و امثال کارتر دارد به حیات خودش ادامه می دهد ، نمی شود با این همراهی بکنید . من به آنها سفارش می کنم ، به ارتش عراق که اگر می توانند قیام کنند بر ضد این آدم و این آدم را از بین ببرند و خودشان جانشین او بشوند ما هم تاءییدتان می کنیم و اگر چنانچه این برایشان میسور نیست فرار کنند و جنگ با اسلام نکنند و با ملت عراق هم عرض می کنم که با همه قوا قیام کنید بر ضد این آدمی که الان قیام بر ضد اسلام کرده است . قیام این نسبت به ایران ، قیام کافر بر مسلم است و قیام لشکر کفر بر لشکر اسلام است . باید با همه قوا با این شخص مقابله کنید و مقاتله کنید و من ، اگر چنانچه خدای نخواسته دامنه پیدا کرد این کارهای صدام حسین و ارباب های صدام حسین ، تکلیف ملت ایران را تعیین خواهم کرد و امیدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/7/59

پیام امام خمینی به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالب زیر ابلاغ می گردد

:

1 باید اطاعت از شورای فرماندهی بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد و متخلفین با سرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند .

2 باید اشخاص و مقامات غیر مسؤ ول از دخالت در امر فرماندهی خودداری کنند و فرمانده کل قوا به نمایندگی اینجانب و شورای فرماندهی ، مسؤ ول امور جنگی هستند .

3 در شرایط فعلی اقدام دادگاه های ارتش در اموری که شورای فرماندهی صلاح نمی داند ، بدون اطلاع اینجانب ممنوع اعلام می گردد .

4 رادیو و تلویزیون موظفند اخباری را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت می باشد و برای عدم اضطراب و تشویش اذهان ، اخبار را از غیر موثق نقل ننمایند .

5 نیروهای انتظامی مؤ ظف هستند کسانی را که دست به شایعه سازی می زنند از هر قشر و گروهی که باشند ، فورا دستگیر و به دادگاه های انقلاب تسلیم و دادگاه های مذکور آنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند . مردم مبارز ایران مؤ ظف هستند شایعه سازان را به دادگاه های انقلاب معرفی و با نیروهای انتظامی همکاری نمایند .

6 روزنامه ها در وضع فعلی مؤ ظفند از نشر مقالات و اخباری که قوای مسلح راتضعیف می نماید جدا خودداری نمایند که امروز تضعیف این قوا عقلا و شرعا حرام و کمک به ضد انقلاب است . من کرارا از نیروهای مسلح عزیز پشتیبانی نموده ام و امروز که آنان در جبهه جنگ با صدام کافر هستند ، تشکر می کنم و از زحمات آنان قدردانی نمایم و از خداوند متعال تؤ فیق و پیروزی برای آنان طلب نمایم .

7

اکیدا همه قشرهای ملت و ارگان های دولتی مؤ ظف شرعی هستند که دست از مخالفت های جزئی که دارند ، بردارند و با مخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/7/59

پیام امام خمینی به ارتش و اقشار مختلف مردم عراق

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز و مسلمان عراق ! ارتشیان رزمنده ! افسران ، درجه داران و سربازان مسلمان عراق ! کارگران و کارمندان مسلمان عراق شما همه از نزدیک جنایت ها و خیانت های حزب کافر بعث رادیده و می بینید ، شما تلخی حکومت کافر بعثی را چشیده اید ، شما می دانید که صدام حسین و رفقای کافر او تابع میشل عفلق ملحد و نوکر چشم بسته صهیونیسم و امپریالیسم به امر اربابان جهانخوار خود به ایران و ملت ایران که با الله اکبر و پشتوانه اسلام عزیز کفار را از میهن خود راندند ، حمله نموده و بیرحمانه برادران ایمانی شما را به قتل می رسانند . شما می دانید که این جنگ بین ایران و بعثی های عراق ، جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است ، از این جهت بر همه شما و ما و مسلمانان جهان است از اسلام عزیز و قرآن کریم دفاع کنیم و این خیانتکاران را به جهنم بفرستیم . اکنون تکلیف شرعی ، الهی انسانی شماست که در هر محلی هستید به ضدیت و کارشکنی بر آئید . ارتش عراق به ارتش ایران ملحق شود و امروز نزدیک به صد نفر از درجه داران و افسران و رزمندگان عراق به ایران آمده و در آغوش اسلام قرار گرفته اند و باید

ارتش عراق بداند که ایران با آغوش باز برادران ایمانی ارتش عراق خود را پذیرائی و پشتیبانی می کند . باید به حسب تکلیف شرعی کارگران از هر طبقه که هستند و کارمندان در هر اداره که می باشند با اعتصاب ها و مخالفت ها خدمت خود را به اسلام عزیز و قرآن کریم نشان دهند . ملت عراق از دادن مالیات و پول آب و برق به دولت خودداری کند ، که کمک به دولت غیر قانونی کافر است ، کمک به مخالفین اسلام است که در حال جنگ با اسلام می باشند و با راهپیمائی های میلیونی عمل جنایتکاران عراقی را محکوم نمایند . شما برادران عراقی باید بدانید که برادران ایرانی شما اکنون در حال آماده باش هستند و هر وقت که لازم باشد با بسیج عمومی مخالفین با اسلام را سرکوب می کنند . شما برادران ارتشی و غیر ارتشی و همه قوای مسلح از عمل ملت ایران که با دست خالی قدرت شیطانی ابرقدرت ها را در هم شکست ، عبرت بگیرید و از شیطان های بزرگ کوچک نهراسید و برای دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی بپا خیزید ، خداوند با شماست . (ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/7/59

پیام امام خمینی در رابطه با مانور هوائی جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در دو سه ساعت قبل یک صدائی در بالای آسمان پیدا شد و از جاهای مختلف از قراری که گفتند اظهار نگرانی کردند . در صورتی که مساءله نبود که نگرانی داشته باشد ما قوی هستیم و قدرتمند هستیم و ما بر آنها غلبه خواهیم کرد

. ملت ایران باید از اینطور مسائل هیچ نترسد ، در صورتی که مساءله ای نبوده است و فقط آنطوری که به ما اطلاع دادند یک مانور هوائی بوده است برای امتحان و هیچ خوفی نیست در کار و همه ما سالم و سلامت هستیم و در اینجا هم هیچ قضیه ای واقع نشده و من از ملت بزرگ ایران خواهانم که در هر مساءله ای که پیش می آید قوای باشند ، قدرتمند باشند ، متکی به خدای تبارک و تعالی باشند و از هیچ چیز باکی نداشته باشند . ما از آن قدرت های بزرگ نترسیدیم ، این که قدرتی ندارد ، عراق که چیزی نیست . در صورتی که در خود عراق و در بغداد از قراری که اطلاع دادند الان در بغداد مشغول به تفنگ اندازی و انفجارات است و اینها در حال انفجار هستند ، در حال احتضار هستند و انشاء الله با دست قوی ملت و با تاءیید خدای تبارک و تعالی این ریشه های فساد قطع خواهد شد و اسلام گسترش پیدا خواهد کرد در همه جا و ما متکی به خدا هستیم و با اتکاء به خدا از هیچ چیز ترسی نداریم و شما ملت عزیز مجتمع باشید ، مصمم باشید و از هیچ چیز هراس نداشته باشید که هراسی هم نیست .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 4/7/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام روحانیون تبریز

بسم الله الرحمن الرحیم

به وسیله حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج میرزا حسن آقای انگجی دامت برکاته خدمت حضرات حجج اسلام و علمای اعلام تبریز دامت برکاته تلگرام شریف مبنی بر پشتیبانی از دولت و ارتش

و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران موجب کمال تشکر گردید .

آذربایجان همیشه سنگر پایدار و محکم اسلام و کشور بوده و انشاء الله خواهد بود . علماء عظیم الشاءن تبریز و سایر نقاط آذربایجان چون مردم دلیر و غیورش در صف مقدم دفاع از کیان اسلام بزرگ و کشور اسلامی بوده اند و در مقابل رژیم منحط سابق به مجاهدت برخاسته و زحماتی جانفرسا متحمل گردیده اند . جنابعالی و سایر حجج اسلام اخلاف صالحه اسلام عظیم می باشید و واضح است که در این جنگ بین ایران عزیز و اسلام مقدس با آمریکای ستمگر و نوکران سرسپرده آن ، اهالی معظم آذربایجان و در راءس آن ، حضرات حجج اسلام و علما ، در طلیعه هستند و درموقع لزوم در صف مقدم رزمندگان اسلامی ، برای سرکوبی دولت کافربعث خواهند جنگید چنانچه قشرهای عظیم ملت اسلامی چون صفوف ملائکه الله همرزم و همصدا خواهند بود .

در خاتمه در صورتی که علماء آن منطقه با اینجانب کاری دارند می توانند به وسیله جنابعالی و یا سایر برادران با اینجانب تماس برقرار نمایند . امیدوارم در خدمت به آقایان کوتاهی نشود .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/7/59

پیام امام خمینی خطاب به علمای اعلام و حجج اسلام و مشایخ اهل سنت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات آقایان علمای اعلام و حجج اسلام و مشایخ بزرگ اهل سنت و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

تلگرافات حضرات آقایان محترم و اصل گردید . اظهار آمادگی و پشتیبانی هیا بی دریغی که از سوی تمام اقشار مختلف و بخصوص آقایان علمای اعلام دامت برکاتهم می شود ، پشتوانه عظیمی برای سربازان و مجاهدان عزیز است که در سنگرهای جنگ

، عرصه را بر دشمنان اسلام تنگ کرده اند و با رشادت های اعجاب انگیز خود ، تاریخ سربازان از جان گذشته صدر اسلام را مجسم ساخته اند و پیروزی کامل را در تمام جبهه های جنگ ، بر ضد دشمنان و ابر قدرت های شرق و غرب نوید می دهند . انسجامی که امروز بین ملت دلیر و ارتش و سپاه شجاع دیده می شود ، در تاریخ ایران و جهان بی سابقه است . حضرات آقایان ! در هر نقطه که هستید مردم را برای جنگ و درگیری با آمریکا و اذناب خونخوارش چون عراق آماده کنید که جنگ ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است و میهن از جان عزیزتر ما ، امروز منتظر است تا یکایک فرزندان خود را برای نبرد با باطل مهیا سازد . ما برای میهن عزیزمان تا شهادت یکایک سلحشوران ایران زمین مبارزه می کنیم و پیروزی ما حتمی است .

امروز ، روزی است که تمام مردم باید از شهرهای خود دفاع کنند و به شهرهای جنگزده کمک نمایند . امروز ، روزی است که بر تمام ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ایران همکاری لازم و نزدیک داشته باشند . امروز ، روزی است که عشایر عزیز و غیور ما از مرزهای کشورشان باید دفاع نمایند . امروز ، روزی است که ملت ما باید دست در دست سپاه و ارتش نجیب و دلیر گذاشته و به دشمنان بفهمانند که بر فرض محال اگر وارد شهری شدند ، تازه با مردمی مسلح و جنگجو

مواجه خواهند شد که از وجب به وجب شهرشان دفاع می نمایند . امروز ، روزی است که روحانیون ما در شهرها باید روح شهامت و شجاعت و شهادت را در کالبد مردم ما بدمند که بحمدالله دمیده شده است . امروز ، روز اتحاد و یگانگی است و این هم از الطاف بزرگ و تاءییدات الهی است که درست برخلاف تصور و خواست فتنه انگیزان و جنگ افروزان ، همه توطئه ها و جنگ ها ، به اتحاد و یکپارچگی ملت بیدار و زنده ما در برابر ابر قدرت ها می انجامد و انشاء الله تعالی برای همیشه فکر تجاوز و سرکوبی انقلاب عظیم اسلامی را از سر این کوته فکران و خیره سران بیرون خواهد برد . اینجانب ضمن تشکر و سپاسگزاری از همه آقایان محترم ، از اینکه به واسطه کثرت تلگرافات و کمی فرصت نمی توانم به یکایک تلگرافات جداگانه پاسخ بدهم معذرت خواسته و موفقیت همگان را از درگاه خداوند تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/7/59

بیانات امام خمینی خطاب به ملت و ارتش جمهوری اسلامی ایران و ارتش و ملت عراق

وحدت کلمه و اتکال به ذات مقدس حق تعالی رمز پیروزی ارتش اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک کلمه با ارتش خودمان صحبت دارم و یک کلمه با ملت و یک کلمه با ارتش عراق و یک کلمه با ملت عراق . جوانمردی ارتش و سایر قوای مسلحه مثل سپاه پاسداران و دیگران ما را به یاد جوانمردی های صدر اسلام انداخت . در صدر اسلام با اینکه قوا قوای دشمن با قوای اسلام قابل مقایسه نبودید ، در جنگ روم ، هفتصد یا هشتصد هزار آنها بودند و سی هزار هم لشکراسلام و آن طلیعه لشکر که پیشروها

هستند ، شصت هزار نفر بودند ، دو مقابل تمام لشکر اسلام ، خالدبن ولید که یکی از سردارهای اسلام بود گفت : ما باید یک ضربه ای به اینها بزنیم تا اینکه روحیه شان را از دست بدهند حالا به این تعبیر که من گویم و ما سی نفر می رویم با این طلیعه که شصت هزار نفرند ، سی نفرمان رویم با آنها جنگ می کنیم . بالاخره عده ای قبول نمی کردند چه بالاخره بنا شد شصت نفرشان بروند و جنگ کنند ، شبیخون بزنند . شصت نفر رفتند و شب شبیخون زدند و آن شصت هزار نفر را تار کردند تارو مار کردند ، از بین بردند . ما در تمام طول مدتی که در این قضایای ایران بودیم همیشه به حسب قوا و به حسب آن چیزهائی که در جنگ مثلا باید به کار برد ، ما در مقابل ارتشی که آنوقت شاه مخلوع داشت یک چیز ناچیزی بودیم و دنبالش بگذارید که او قوای بزرگ دنیا ابرقدرت ها را همراه داشت و ما از این اسباب طبیعی کسی را نداشتیم که همراه باشد ، آخر هم که سی میلیون جمعیت ایران بود باز در مقابل چند صد میلیون جمعیتی که با ما مخالف بودند . این چیزی که مطرح است در جنگ عدد نیست ، آن چیزی که مطرح هست آن قدرت فکری انسان هست ، همان قدرتی که با اتکال به خدا در صدر اسلام یک عده کمشان لشکرهای زیاد را به هم می زد و اوضاعشان را به هم می زد . بحمدالله در مملکت ما هم

با اینکه عدد کم است و آنها ، دشمن های ابرقدرت زیاد ، لکن امتحان داد ملت ما به اینکه با این وحدت کلمه و با این اتکال به ذات مقدس حق تعالی می تواند که آن لشکرهای زیاد را و آن جمعیت های زیاد را شکست بدهد . پس آنکه مطرح هست ، آن قدرتی است که برای اشخاص از غیب پیدا می شود و آن قدرت بحمدالله الان هست و آنطوری که برای ما ذکر می کنند الان در بسیج ، ارتش و در سپاه پاسداران و در سایر قوای انتظامی نظامی ما آن قدرت هست ، همچو هست که اگر چنانچه دم مرگ هم باشند ، معذلک فریادشان به الله اکبر بلند است و حمله می کنند . چند

نفر معدود در یک پایگاهی هستند و بودند آنوقت و از آن طرف آن جمعیت زیادی که در کردستان بود و حمله می کرد ، اینها با جمعیت کمی جواب آنها را می دادند برای اینکه اینها اتکال به خدا داشتند و آنها اتکال بر خدا نداشتند پس ارتش ما نباید بگوئیم که یک ارتشی است که مثل ارتش های دیگر است ، ژاندارمری ما هم مثل ژاندارمری دیگر هست ، سپاه پاسداران ماهم مثل قوای مسلح دیگران هست . این صحیح نیست ، برای اینکه سپاه دیگران ، ارتش دیگری برای چی جنگ می کند؟ ارتش عراق برای صدام حسین . کدام عاقل است که برای صدام حسین جان خودش را بدهد؟ که چه بشود؟ ارتش ما حجت دارد ، می گویند که ما اگر بمیریم پیش خدا رویم . این روحیه است

که مقدم می دارد . این روحیه ای که عقیده ایمانیش این است که من اگر کشته بشوم ، یک توفیقی است برای من و من می روم در جوار رحمت الهی . این روحیه است که ما را پیروز کرده و ارتش ما هم این روحیه را بحمدالله دارند و سایر قوای مسلحه ماهم از قبیل پاسدارها و ژاندارمری و شهربانی و همین هائی که در حال نظم و انتظام هستند . پیام من به ارتش این است که اولا تقدیر می کنم از شماها ، از همه قوای مسلحه تقدیر می کنم به اینکه شماها مردانه و مثل سربازهای صدر اسلام الان دارید عمل می کنید و به آنها بشارت می دهم که شما اگر بکشید آنها را ، شما به بهشت می روید و اگر آنها هم شما را بکشند ، شما به بهشت می روید . این هم بشارت است . پس این قدرت ، یک قدرت الهی است و قوای انتظامی نظامی و سپاه پاسداران ما مجهز به قوه الهی هستند ، سلاحشان الله اکبر است و هیچ سلاحی در عالم مقابل همچو سلاحی نیست و ملت ما هم همین طور است

تجلی نصرت و قدرت الهی در تحول روحی ملت برای مقابله با دشمن

این تحولی که پیدا شد در ملت ، یک تحولی بودکه الهی بود ، امکان نداشت کسی تصور این را بکند که سی میلیون جمعیت یا بیشتر که اکثرا کار نداشتند به این کارها ، زمان طاغوت مردم کارشکنی می کردند یا اکثرشان کاری هم نداشتند ، هر کاری می کردند ، کرده بودند و همچو خوف در آنها پیدا شده بود که یک پاسبان اگر می رفت

در بازار و هر حکمی می کرد ، تخلف کردند . یک وقت یک دست غیبی پیدا شد که این دست غیبی متحول کرد این مردمی که ضعیف بودند ، به یک اشخاص پولادین و با عده ای که البته زیاد بودند لکن مجهز نبودند ، همه سلاح ها دست آنها بود ، بدون خوف از اینکه این چیزی که دارد می آید تانک است ، این چیزی که دارد می آید مسلسل است ، بدون خوف این وارد می شدند ، بعضی شان رفتند روی آن چیزهائی که می آوردند ، آن آلاتی را که می آوردند ، روی آن سوار می شدند ، و می رفتند . این یک قدرت الهی بود که ملت ما داشت و الان هم بحمد الله دارد . و این تو هم است که انسان خیال کند که حالا دیگر کاری ندارند ، حالا دیگر چه . اینها دلخوشی است که بعضی طایفه ها و بعضی گروه ها به خودشان می دهند که حالا دیگر مثلا آنطور نیست . ولی ما می بینیم که در مشکلات یکدفعه همه اینها دارند قیام کنند . الان در خرمشهر و در جاهای دیگری که هست ، آبادان و اهواز و اینها سنگر بندی کردند و آقای رئیس جمهور الان آنجا بودند ، گفتند ما رفتیم دیدیم سنگربندی کردند و مجهز هستند و این مطالبی که برای ما و برای ملت ما از خارج نقل می شود اینها شایعات هست ، شایعه کردند که خرمشهر را آنها گرفتند ، اصلا نزدیک ، خوب آقای بنی صدر رفته در خرمشهر ، در آبادان

، در جاهای دیگر رفته ، خودش رفته . این شایعات را درست می کنند برای دلخوشی خودشان . شنیدم که امروز هم یک شایعه مرگ فلانی شده است و عراق دلخوش کرده خودش را به اینکه فلانی مرد . من بمیرم که ، شما باید دعا کنید خدا بمیرد! خدا هست من کی هستم . ملت ما خدا دارد . ملت ما از اول تا حالا همیشه ملت پشتیبانش خدای تبارک و تعالی بوده ، منتها گاهی ملموس بوده است و گاهی غیر ملموس . حالا الان ملموس است که کارها بر خلاف آن چیزی که آنها خیال می کنند انجام می گیرد . پس ملت ما یک ملتی است که از ضعف به قدرت متحول شده است و آرزوی شهادت می کند . یک همچو ملتی که آرزوی شهادت می کند ، این ملت دیگر خوف ندارد ، خوب پیروز است انشاءالله .

نصیحت به قوای مسلح عراق برای بازگشت به آغوش اسلام

و آنکه می خواهم به ارتش عراق بگویم ، من متاءسفم که ارتش عراق که مسلم هستند حالا آنهائی که از اسرائیل آوردند من اطلاعی ندارم و ما با آنها کاری نداریم ارتش عراق که مسلمان هستند ، کعبه قبله آنهاست و قرآن کتاب آنهاست و پیغمبر اکرم رسول آنهاست ، آنها برای چه جنگ می کنند؟ با کی جنگ می کنند روی چه انگیزه ای جنگ می کنند؟ مقابل آنها مسلمان ها هستند . البته صدام حسین منطقش در اسلام غیر ماهاست او البته ما را می گوید مجوسند اینها ، اهل مجوسی هستند . این یک چیزی که کهنه شده است و سابقا یک کسی می گفت یک

چیزی . این ارتش عراق برای چی دارند خون خودشان را می دهند؟ اینها نمی دانند که اگر به جنگ ایران بیایند اینطور کشته می شوند؟ الان نفهمیدند که در جنگ ایران نمی توانند هیچ اعمال قدرتی بکنند؟ اینها برای چی خون خودشان را می دهند؟ روی چه انگیزه ای خونشان را می دهند؟ اینها می توانند بگویند ما برای خدا داریم کار می کنیم ؟! صدام حسین به خدا چکار دارد؟ میشل عفلق به خدا چکار دارد؟ حزب بعث ، حزبی است که به خدا کاری ندارد ، مانوس به خدا نیست این . پس شما دارید در غیر راه خدا خون خودتان را می دهید . انگیزه شما چی است ؟ انگیزه قدرت هائی که ما داریم ، انگیزه این است که ما برای خدا جنگ می کنیم ، خدا به ما همه چیز داده ، ما از او هستیم و به او هم تحویل می دهیم . این انگیزه لشگر اسلام است ، در صد راسلام هم همین انگیزه بوده ، الان هم همین انگیزه است . شما انگیزه تان چیست ؟ شما برای خدا با اسلام مخالفت می کنید؟! برای خدا با قرآن مخالفت می کنید یا برای صدام حسین ؟! اگر برای خداست که راهی ندارید شما ، راهی ندارید که بگوئید برای خداست . پس برای صدام حسین است . انگیزه تان هم این است که اسلام قدرت پیدا بکند؟! خوب اینجا اسلام است قدرت هم دارد . عراق ، خود ملت عراق که با صدام حسین مؤ افق نیست ، او مخالف است ، تمام توده های اسلامی

مخالفند برای اینکه صدام حسین ، هم مسلکش الحادی است و هم خودش ملحد است . پس انگیزه ، آن انگیزه ای که در ارتش و در قوای مسلحه ما و پاسدارها و همه نیروهائی که هست ، نیروی دریائی ، نیروی زمینی ، نیروی هوائی و سایر نیروهائی که در ایران هستند انگیزه آنها یکی است و اینکه ما برای خدا داریم کار کنیم . مملکت ، مملکت اسلامی است . طاغوت را از بین بردند و اسلام به جای طاغوت نشسته است و ما برای اینکه اسلام را پیاده کنیم و طاغوت را هم همه ریشه هایش را بکنیم ، برای این انگیزه داریم جنگ می کنیم اما شما ، ارتش عراق برای چه انگیزه ای خون خودشان را می دهند؟ خون خودشان را هم که دادند چه تحویلشان می دهند آنها ، آنها چه دهند به شما وقتی خون خودتان را دادید؟ اینجا می گویند که ما وقتی خون خودمان را دادیم خدا در بهشت ما را مقامات عالیه از اینجا بهتر دهد . شما برای چی ؟ برگردید به اسلام ای ارتش عراق ، این قوای مسلح عراق برگردید به اسلام تا وقت نگذشته ، آن روزی که وقت گذشت دیگر نمی توانید برگردید ، الان که وقت باقی است توبه کنید ، همانطوری که از برادران شما بسیاری توبه کردند و آمدند اینجا و جزء لشکر اسلام شدند ، شما هم برگردید و ملحق بشوید به کشور اسلامی و به لشکر اسلامی ، هم برای دنیا و هم برای آخرتتان ، این صلاحتان هست . دنبال یک کافر ، یک

ملحد که هم مسلکش الحادی است و هم خودش ملحد است ، دنبال این نروید ، دنبال یک مسلکی بروید که می گوید من اسلام مسلکم است . دنبال رسول خدا شما باشید ، نه دنبال صدام ، رها کنید اینها را . اگر شما رها کنید اینها را ، اگر شما رها کنید اینها را ، آنها دیگر چیزی نیستند . شما رها کنید اینها را ، اگر می توانید بکشید اینها را ، سلاح ها را در مقابلشان قرار بدهید و بکشید اینها را و اگر دستتان هم نمی رسد به اینها رها کنید ، اعراض کنید ازشان ، بیائید در ایران ، جای شما در ایران باز است و کشور ایران خانه خود شماست ، بیائید در اینجا ما از شما هم پذیرائی می کنیم هم خدمت به شما می کنیم .

ملت عراق بپاخیزید و از اسلام و حیثیت خودتان دفاع کنید

ملت عراق هم با اینکه من سابقا این معنا را به نظرم بود که این عشایری که در عراق هستند مسلمند و ملت عراق هم یک ملت زنده ای است ، حالا هم همین طور است لکن نمی دانم چه ، چه شده است الان که آنطوری که باید حرکت کنند و نهضت بکنند ، آنطور نیست . من می دانم که همه دل خون دارند از این حکومت و هیچ مسلمی نمی تواند مؤ افق باشد با او لکن حالا که سرگرم جنگ با ایران هستند و قبل از اینکه ما آنها را اعدام کنیم ، از بین ببریم ، ملت قیام کند و نهضت کند مثل قیامی که ملت ایران کرد ملت ایران قیام کرد و یک قدرت

صد چندانی قدرت صدام حسین را از بین برد ، شماها هم قیام کنید . الان این آدم مشغول است به ایران ، شما از پشت خنجر به او بزنید ، قیام کنید ، اعتصاب کنید ، راهپیمائی کنید بر خلافش ، مگر می تواند قتل عام بکند وقتی همه شهرهای عراق راهپیمائی کردند بر ضد او و منطقشان هم این بود که تو داری بااسلام مخالفت می کنی . برای خدا ، برای اسلام راهپیمائی کنید اقتصادش را فلج کنید ، ندهید مالیات به او ، حرام است دادن مالیات به این ، از گناهان کبیره است برای اینکه اعانت بر یک کسی است که بر خلاف اسلام است . و پول آب و برق را ندهید ، چیزهای دیگر را که می خواهند ، ندهید ، زیر بار نروید و تظاهرات بکنید و راهپیمائی بکنید ، محکوم کنید او را ، نمی تواند با یک ملت طرف بشود او . حالا هی در رادیوشان گویند که ملت عراق چطور ، ملت عراق چطور . این را شما می دانید ملت عراق می دانند که این با ملت عراق دارد چه می کند و چه کرده است تا حالا و اگر این دستش برسد ، اگر این خبیث دستش برسد ، تمام آثار اسلام را در عراق از بین خواهد برد ، تمام مساجدتان را از بین خواهد برد . الان این فرصت نیست برایش اگر فرصت پیدا بشود برایش تمام آثار اسلام را به آنطوری که رای اینها اینطور است ، مسلک اینطور است ، تمام آثار اسلام را اینها خواهند از بین

برد . قبل از اینکه اینها فارغ بشوند از جنگ با ایران ، شما از پشت مشغول بشوید ، راهپیمائی کنید ، منفجر کنید جاهائی را که مال دولت است ، آنطوری که در ایران عمل می کردند و حالا هم عمل می کنند . پس شما باید در مقابل جمعیتی که بر ضد اسلام است ، قیام کرده است بر ضد اسلام باید دفاع از اسلام بکنید . دفاع از اسلام یک چیز واجبی است ، چیز لازمی است ، بعلاوه این دفاع از حیثیت خودتان است . این آدم با تشبثات مختلف که همه اش دروغ است ، تشبث به اینکه ما عربی هستیم ، دروغ می گوید ، خیر شما امریکائی هستید ، شما عرب نیستید ، عرب مسلم است ، شما عرب نیستید ، شما امریکائی هستید ، آمدی و حالا در اینجا ادعای اسلام کنید . این مطلب را باید ملت عراق بدانند که امروز جنگ بین اسلام و کفر است و بر همه مسلمین واجب است که دفاع کنند از اسلام . اگر این آدم به فرض محال غلبه پیدا کند بر ایران و جمهوری اسلامی را از بین ببرد ، این عکس العملش در همه کشورهای اسلامی می شود . اینها مایلند که اصلا کشور اسلامی نباشد ، اینها تابع میشل عفلق هستند . میشل عفلق به اسلام کار دارد؟! میشل عفلق اسلام را منافی با مقاصد خودش داند . این حزب بعث ، اسلام را منافی می دانند با مقاصدی که دارند . ملت عراق باید بیدار بشوند ، باید قیام کنند ، باید نهضت کنند ،

باید انقلاب کنند . انقلاب کنید تا این را از بین ببرید و بدانید این را که اگر برای خدا انقلاب کنید ، شما پیروز خواهید بود چنانچه ما برای خدا ، ملت ما برای خدا قیام کرد و پیروز شد حالا هم پیروز خواهد شد و انشاء الله این مرد را از بین هم شما و ما با هم دست به هم بدهیم و این حزب را منحلش کنیم و اشخاص حزبی که بر نگردند به اسلام اعدامشان بکنیم تا اینکه این مملکت از شر اینها و از شر میشل عفلق و صدام حسین ها و سادات ها ، از شر اینها فارغ بشود و دیانت خودشان را پیاده کنند و بشود یک مملکت اسلامی . همه جا حکومت خودش سر جای خودش ، حکومت اسلامی سر جای خودش ، ایران حکومت خاص دارد ، عراق حکومت خاص دارد ، مصر حکومت خاص دارد ، اینها سر جای خودشان لکن همه باهم اسلام ، در تحت لوای اسلام و همه با هم در تحت لوای اسلام باشید و انشاء الله اینها را از بین ببریم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 8/7/59

پاسخ اما خمینی به تلگرام تبریک آیت الله العظمی مرعشی نجفی

بسمه تعالی

حضرت آیت الله آقای حاج سید شهاب الدین مرعشی دامت برکاته قم

تلگراف شریف در مورد پشتیبانی مبارزات قهرمانانه نیروهای مسلح عزیز و مردم مبارز و تبریک پیروزی های ارزشمند آنان واصل گردید این پیروزی ها در گرو ایمان به خدای تعالی و فداکاری های بی دریغ آنان و پشتیبانی های صمیمانه تمام اقشار محترم ملت از این رزمندگان جان بر کف می باشد و امید است تا پیروزی کامل

بر همه ابر قدرت های اشغالگر جهان و دشمنان اسلام ادامه داشته واین همبستگی و وحدت همچنان استمرار یابد . از خدای تعالی سلامت و تؤ فیق جنابعالی را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/7/59

بیانات امام خمینی در جمع مردم مرزنشین کشورمان

در جنگ ، واقعیت فعال و متحرک انسان بروز می کند

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی قضایاست که انسان گمان می کند که این شر است ، لکن به حسب واقع خیر است . در این قضایای اخیر که دولت جابر عراق تحمیل کرد بر ایران باید بگویم (الخیر فی ما وقع برای اینکه چند مطلب را ثابت کرد . یکی اینکه ضد انقلاب در ایران شایع می کردند که ارتش ایران ارتشی است که از بین رفته است و دیگر نمی تواند در مقابل دشمن ها مقاومت کند و شایعه افکنی می کردند بلکه ابتدائا می گفتند که اصلا ارتش لازم نیست ، ارتش باید به هم بخورد و بعد از سر یک مسائلی شروع بشود . در این جنگ تحمیلی ثابت شد که ارتش نیرومند است و ارتش با سایر قوای مسلحه با هم هستند ، تفاهم دارند ، با هم می جنگند و همه کسانی که در ارتش هستند ، در راءس ارتش هستند ، وفا دارند و این خود یک خیری بود که جلوی این شایعات را گرفت . و یک جهت دیگر اینکه این اشخاصی که ادعا می کنند و ادعا می کردند که ما طرفدار مظلومین هستیم ، طرفدار خلق هستیم ، فدائی خلق هستیم مجاهده برای مردم می کنیم ، ثابت شد به اینکه همه این حرف ها

صحبت های خلاف واقع بوده است و الان که کشور ایران با حزب بعث منحط در جنگ هستند الان از آنها هیچ خبری نیست و آنها باز به فسادهائی که اندیشه می کردند ادامه دارند می دهند ، لکن بر آنها هم ثابت شد که اگر یک روزی دولت ایران بخواهد شر آنها را بکند با یک یورش همه آنها را از بین می برد . این هم یکی از خیراتی بود که برای ما در این جنگ ، در این جنگ تحمیلی حاصل شد یکی دیگر اینکه منتشر می کردند و دائما می گفتند که انقلاب در اول یک چیزی داشت مردم با هم بودند و حالا دیگر نیستند با هم ، با هم مختلف هستند . و از این حرف های نامربوط که هی دائما می گفتند . باز در این جنگ ثابت شد که سرتاسر کشور با هم هستند و مردم به همان روح انقلابی باز باقی هستند و الان از همه جاهائی که جوان های ما هستند ، از همه اقطار کشور پیشنهاد می کنند که به جنگ بروند ، لکن احتیاجی نیست الان به جنگ آنها و اگر خدای نخواسته یک وقت احتیاج شد آنوقت معلوم می شود که چه خواهد شد . اینها از اموری بود که خیر بود برای ما ، و علاوه اصل جنگ که واقع می شود و لو تحمیلی است این جنگ ، لکن جنگ وقتی که واقع می شود انسان از آن خستگی و از آن چیزهائی که سست می کند انسان را ، از آن سستی ها و خستگی ها بیرون می آید

و فعالیت می کند و جوهره انسان که باید همیشه متحرک و فعال باشد بروز می کند و در استراحت و در راحت و در این امور انسان همیشه کسل می شود ، همیشه خمود می شود ، قوای انسان خمود می شود و خصوصا آنهائی که به عیاشی عادت دارند یا به رفاه عادت دارند آنها دیگر بدتر خواهند شد لکن وقتی که جنگی در کار می آید و حماسه وجود پیدا می کند و تاریک می شود شب و روشن می شود روز و توپ انداخته می شود و اینها ، انسان را از آن حال خمودی و از آن حال سستی بیرون می کند و انسان آن واقع خودش را که فعال است و متحرک آن واقع را بروز می دهد . و یکی از امور که با زخیر بود برای ما اینکه دولت عراق فهمید که با کی طرف است . اینها دائما هی پیش خودشان گفتند که ما اگر همچو خیالات می بافتند که اگر ما حمله به ایران بکنیم ، در همان حمله اول دیگر کار تمام است و ما می رویم برای مرکز ایران و همه جا . حالا فهمیدند که نه ، مساءله اینطور نیست . در عین حالی که ما باز به مردم اجازه ندادیم و آن بسیج عمومی را اجازه ندادیم ، الان معذلک فهمیدند اینها که خیر ، کاری از آنها بر نمی آید و اگر چنانچه دولت ایران بخواهد ، آنها را انشاء الله بزودی از بین می برد . عمده حرف این است که فرق است ما بین قوای مسلح ایران با

قوای مسلح عراق ، فرق است ما بین فرماندهان قوای مسلح ایران با فرماندهان قوای مسلح عراق ، و آن این است که اینها به اسلام فکر می کنند و روی قواعد اسلام می خواهند عمل بکنند و لهذا به شهرهائی که دفاع ندارند ، به مردم بازار و به مردم و فقرای جاهای دیگر کاری ندارند و فقط اگر چنانچه الزام پیدا کردند که یک مثلا توپی بیندازند ، یک بمبی بیندازند ، به همان مراکزی که مراکز قدرت شیطانی است اینها هجوم می کنند ، لکن فرماندهان عراق از خدا بی خبرند ، اعتقادی به این مسائل ندارند و لهذا توی شهرها می اندازند بمب هایشان را ، در خرمشهر ، در اهواز ، در این جاها شهرها را چیز قرار می دادند هدف قرار می دهند و ما دستمان بسته است از این جهت که نمی خواهیم مردم عادی و مردم بی گناه تلف بشوند و آنها دستشان باز است از باب اینکه اعتقاد به آن چیزهائی که در اسلام مطرح است ، آن چیزهائی که انسان (بما انه انسان می فهمد ، آن چیزهائی که شرف انسان اقتضا می کند ، آنها این مسائل پیش شان مطرح نیست ، آنها همان پیش بردن و رفتن و زدن و اینطور چیزها لکن اینطور نیست که مملکت ایران نتواند اینها را از بین ببرد لکن می خواهد قدم به قدم پیش برود که مبادا بی گناه ها خدای ناخواسته زیر پا بروند . پس ما باید روی قواعد اسلامی عمل بکنیم . قدم قدم پیش رفتیم ، تکه تکه جلو رفتیم و آنها

خیال کردند قدرتی در کار نیست ، حالا فهمیدند آنها که نه ، قدرت هست لکن قدرتمندان اینجا روی یک قواعد عمل می کنند و قدرتمندان اشرار روی یک قواعد دیگر عمل می کنند و لهذا آنها مراکز جمعیت را هر جا پر جمعیت است آنها به توپ می بندند یا نارنجک می اندازند ، اینها می خواهند همان هدف هائی که مربوط به قوای مسلحه آنهاست چیز بکند . بنابراین در این جنگ یک ، خیلی از امور ، که بعضی دیگرش هم هست البته خیلی از امور معلوم شد و باز خوب شد که صدام حسین را به ظواهر اسلام کشاندند ، برای اینکه این روزها گویند نماز هم می خواند ، توی مسجد هم می رود . این همان کارهائی بود که محمد رضا می کرد ، عینا همان اینها از یک آخور ارتزاق می کنند . آن هم یک وقتی که پیش می آمد بدترین فحش ها را به علمای اسلام می داد و به اسلام هیچ کار نداشت ، ضربه می زد ، یک وقت که ضعیف و بیچاره می شد می رفت نماز خواند و در حرم حضرت رضا می رفت و نماز می خواند و از این بساط در آورد . حالا ایشان هم که همه ملت عراق می شناسند او را کی هست ، نمی دانند که ایشان که حالا هم می خواهد نماز بخواند و در مسجد برود کی را خواهد بازی بدهد ، ملت عراق را می خواهد بازی بدهد که ملت عراق ایشان را ماهیتش را می شناسد ، ماها را هم می خواهد

بازی بدهد ، ماها هم ماهیتش را می شناسیم . کسانی که آن طرف دنیا هستند ، در آمریکا و اروپا هستند ، اگر بعضی اشخاص پیدا بشوند نشناسند این را ، ممکن است اما آنجاهائی که ایشان هستند مثل بغداد و عرض بکنم که عراق ، مردم ایشان را می شناسند . مردم سال های دراز با این حزب بعث زندگی کردند و از این حزب بعث اینها صدمه ها دیدند . این آدمی که حالا دارد می گوید من مسلمان هستم و ما در مقابل کفار داریم جنگ می کنیم ، این آدم همان آدمی است که برای اربعین وقتی که زوار حضرت سیدالشهدا حرکت کردند ، آنها را به توپ و تفنگ بستند و آنقدر جنایت کردند . دیگر ملت عراق با اینکه این جنایات را از شما دیده باور می کند که شما یک آدم دینی باشید؟ در هر صورت جنگ خیلی خوب است از یک جهت و آن این است که انسان را ، شجاعتی که در باطن انسان است بروز می دهد و تحرک برای انسان حاصل می شود ، انسان از آن خمودی بیرون می آید و ملت ایران باید توجه داشته باشد که برای اسلام دارند خدمت می کنند . فرق ما بین ما و آنها این است که ما انگیزه مان اسلام است و ما اشخاصی که در اسلام خدمت کردند و جنگ کردند و فداکاری کردند از صدر اسلام تا حالا تاریخشان محفوظ است . پیغمبر اکرم از همه این گرفتاری هائی که ما داشتیم بیشتر گرفتاری داشت ، چندین ماه یا چند سال در

حبس بود ایشان ، در شعب ابوطالب محصور بود و معذلک مقاومت کرد و باید مقاومت کند و ملت ایران مقاومت می کند و باید مقاومت کند و ارتش ایران و پاسدارها و سایر قوای مسلحه باید قدرتمندی خودشان را نشان بدهند و باید اینها سرکوب کنند این قدرت پوشالی امثال صدام حسین و اینها . و باز معلوم شد به اینکه این عروسک چه عروسکی است که هر جوری که خواهند حرکتش می دهند ، هر روزی حرکتش می دهند ، به یک جور حرکت دهند ، این هم باز معلوم شد و بسیاری از چیزهای دیگر در این جنگ معلوم شد . حالا آنچه من به ملت خودمان می خواهم بگویم این است که ملت ما باید متوجه باشد که اسلام است و قضایای اسلام در کار است و ما تبع اسلام داریم جنگ می کنیم ، دفاع می کنیم و به واسطه اسلام داریم دفاع می کنیم . ملت ما باید مجهز باشند ، جوان های ما باید تدریب کنند ، مجهز باشند ، برای اینکه ما ممکن است در آتیه یک جنگ های طولانی تری داشته باشیم و برای اسلام باید جنگ بکنیم ، برای اسلام باید فداکاری بکنیم . ما باز هم در این مواردی که کشته دادیم به قدری که در صدر اسلام کشته دادند ما باز کشته ندادیم . ما باید فداکاری بکنیم ، ما باید همه عزیزانمان را فدای اسلام بکنیم و باید این کار انجام بگیرد و بلااشکال باید همه افرادی که قدرتمند هستند ، چه آنهائی که در سر حدات هستند ، آنهائی که در

مثل خرمشهر و مثل اهواز و مثل آبادان و اینها هستند پافشاری کنند ، نگذارند از شهر خودشان بیرون بروند . این ضعف است ، اسلام گفته است شما باید پایداری بکنید . در هر صورت من به آنها هم سفارش می کنم که با قدرتمندی و با شجاعت و با عزت نفس داشته باشند پایداری کنند و هیچ گاه از مسائلی که گفته می شود و آن ضد انقلابی ها منتشر می کنند ، نترسند . ما پیروز هستیم . صدام حسین دستش را دراز کرده برای اینکه با ما مصالحه کند ، ما با او مصالحه نداریم . یک آدمی است که کافر است ، یک آدمی است که فاسد است ، مفسد است و مفسد را ما نمی توانیم با او مصالحه کنیم ، ما تا آخر با آنها جنگ خواهیم کرد و انشاء الله تعالی پیروز خواهیم شد و هر یک ازدول هم که با او همراهی بکند ، ما هیچ ابدا اعتنائی نداریم به این ، برای اینکه ما هدفمان این است که تکلیف مان را عمل بکنیم ، تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را . کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم ، بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم . این همان منطقی است که در اول هم که با این رژیم فاسد پهلوی مخالفت می کردیم منطق ما همین بود منطق این نبود که ما حتما باید پیش ببریم ، منطق این بود که برای اسلام مشکلات پیدا شده است ، احکام اسلام دارد از بین می رود ، مظاهر اسلام

دارد از بین می رود و ما مکلفیم که به واسطه قدرتی که هر چه قدرت داریم مکلفیم که با آنها مقابله کنیم ، کشته هم بشویم اهمیتی ندارد ، بکشیم هم که انشاء الله موفق خواهیم شد به جنت و به بهشت انشاء الله . شما هیچ وقت از هیچ چیز هراس نداشته باشید . شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می کنید و او برای نابودی اسلام . الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما باید از اسلام پایداری کنید و حمایت کنید و دفاع کنید . دفاع یک امر واجبی است بر همه کس ، بر هر کس که هر مقدار قدرت دارد باید دفاع بکند از اسلام ، و الان اینها هجوم کردند بر اسلام و ما باید دفاع بکنیم و ابدا قضیه صلح و قضیه سازش در کار نیست و ما اصلا مذاکرات کنیم با اینها ، اینها برای اینکه فاسد و مفسد هستند و ما با این اشخاص مذاکره نمی کنیم . بله اگر اینها بروند کنار و از همه جا بروند و بیرون بروند از همه جا و تسلیم بشوند ، ما آنوقت ممکن است به واسطه اینکه بین مسلمین خیلی چیز نشود ما هم یک سکوتی بکنیم والا و مادامی که اینها دست شان ، اسلحه دست شان است ما هم اسلحه مان ایمان است سلاحمان اسلام است و ما با آن سلاح ایمان و اسلام پیش می بریم و خواهیم پیش برد و همه اینها را سرکوب خواهیم کرد چنانچه تاکنون ما با همان اسلحه ابرقدرت ها را از بین بردیم

و دست شان را از این مملکت قطع کردیم و حالا آنها می خواهند باز با اینطور مسائل دست باز یک دست درازی به کشور اسلامی بکنند و ما مکلفیم که جلوی آنها را بگیریم . چه پیروز بشویم و چه نشویم دفاع باید بکنیم و باید حتما دفاع بکنیم و همه ملت در وقتی که اجازه داده شد ، همه باید بروند و دفاع بکنند . انشاء الله امیدوارم که با آنجاها نرسد و مسائل آنقدر ریشه دار نباشد و اینها بفهمند که با چه مملکتی و با چه ملتی طرف هستند و دست از شیطنت و فضولی های خود بردارند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/7/59

پیام امام خمینی به ملت و ارتش عراق

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر ملت مظلوم و شریف عراق که سال های طولانی در تحت سلطه رژیم سفاک بعث متحمل انواع خیانت ها و جنایت های این حزب کافر فاجر بوده و هستید و شاهد ستمگری ها و فشارهای جانفرسا نسبت به بزرگان و مراجع و مجاهدین کشورتان بوده اید . شما و ما شاهد بودیم که این حزب فاسد با مرحوم آیت الله حکیم و آفازاده های معظم ایشان چه ها کردند و آن سید بزرگوار مظلوم در آخر عمر با چه خون دل به اجداد بزرگوارش ملحق شد و شاهد حبس و زجر و فشار به فرزندان محترم ایشان بودید و شما و ما شاهد بودیم که با سید مجاهد بزرگوار آقای صدر و خواهر مظلومش چه کردند و با چه شکنجه ها آنان را به شهادت رساندند و شما و ما شاهد بودیم که با حوزه علمیه نجف و سایر مشاهد

مشرفه چه ستم ها و چه وحشیگری ها کردند و گروه گروه علما و طلاب را به حبس و شکنجه کشیدند و شما و ما شاهد بودیم که این سفاکان جنایتکار چه اهانت ها به بقاع مطهر ائمه اسلام نمودند و دیدید و دیدیم که دژخیمان رژیم در صحن مطهر مولا امیر المومنین علیه الصلوه و السلام ریخته و مردم مظلوم را با چه وضعی مضروب نمودند و بقعه شریفه را به مسلسل بستند و شما و ما شاهد بودیم که در اربعین حسینی چه جنایت ها نسبت به زوار عزیز آن مظلوم کردند و شما و ما شاهد بودیم که مردم مظلوم بی گناه را گروه گروه از وطن خودشان آواره کردند ، که اکنون این آوارگان ، در کشور اسلامی ایران با سلامت و عزت بسر برند .

ای ملت شریف ! وای ارتش گرفتار تحت سلطه کفر! اکنون بیش از ده روز است که رژیم بعث و فاسد به امر قدرت های کافر ، به کشور اسلام و همسایه شما هجوم و حشیانه نموده و شهرهای بی پناه و برادران مسلمان مظلوم شما را مورد تجاوز و ستم قرار داده و منازل و پناهگاه های آنان و احزاب و اطفال و زنان مظلوم را قتل عام نموده اند که جرم آنان هیچ نیست جز آنکه می خواهند در کشورشان جمهوری اسلامی باشد و احکام قرآن مجید جاری شود و می خواهند مستقل و آزاد باشند و زیر سلطه و ستم ابرقدرتان نباشند و مخازن کشورشان از خودشان و مستمندان میهن شان باشد ، و چه جرمی در نظر چپاولگران و نوکران و جیره

خوران آنان بالاتر از این جرم ها .

برادران ارتش عراق ! تا کی می خواهید اسیر کفار باشید و به امر آنان با کشور برادر و همسایه و اسلامی خود در جنگ باشید؟ تا کی می خواهید به نفع کفار ، به اسلام و قرآن مجید و کشور اسلامی هجوم نموده و برادران خود را شهید کنید؟ بپاخیزید و دست این جنایتکاران را از کشور اسلامی خود قطع کنید . تا کی خواهید خود و عزیزان خود را برای خدمت به کفر به هلاکت کشید؟ شما دانید که این جنگ به کشور ایران تحمیل شده و ما از کشور خود دفاع می کنیم ، دفاعی که عقلا و شرعا واجب است و با کمال تاءسف و تاءثر مشاهده کنیم که کفار و نوکران خبیث آنان دو طایفه از مسلمانان را به جان هم ریخته و خودشان در کناری نشسته و می خواهند از این موضوع استفاده کنند . ای افسران و درجه داران و سربازان عراق آیا می دانید چه می کنید و خود را برای چه انگیزه ای به هلاکت می کشید؟ آیا می دانید که برای استفاده دیگران خود را با چه ارتش و با چه نیروی عظیم انسانی و با چه ملت مشتاق جهاد در راه خدا طرف نموده و به کام مرگ می کشانید؟ آیا می دانید خداوند متعال و پیامبر اسلام از کسانی که به روی برادران اسلامی خود اسلحه بکشند بیزار است و عاقبت این امر ، جهنم و غضب خدای جبار می باشد؟ دست بردارید از این برادرکشی و به کشور اسلامی ایران با سلاح خود پناه آورید

که ما شما را با آغوش باز پذیرا هستیم . و ای عشایر غیور دجله و فرات ! و ای رزمندگان و سلحشوران ! بپاخیزید و از اسلام دفاع کنید و قرآن و احکام آن را حفظ کنید که بر تمام مسلمین چه زن و چه مرد ، دفاع از اسلام و قران کریم واجب است . وای ملت عراق که جنایات این مزدوران را چشیده و چشید! همچون ملت رزمنده ایران بپا خیزید و انقلاب کنید و از این حزب کافر هراسی نکنید و بدانید اگر به اینان مهلت دهید و فرصت پیدا کنند اسلام را محو و آثار آن را از بین می برند . اینان با اسلام دشمن هستند . آمریکا و بستگان و نوکران آن از اسلام سیلی خورده و با اسلام به دشمنی برخاسته اند . شما از عفلق ها و صدام ها و سادات ها توقع نداشته باشید که دست از دشمنی با اسلام بردارند . و هان ای علمای اعلام و مشایخ اهل سنت و خطاب عظام و روشنفکران مسلمان عراق مردم را بیدار کنید و برای اسلام و حفظ کشورهای اسلامی قیام کنید که خداوند معین شماست . شما و ما دیدید که ملت رزمنده ایران ، با ایمان به خدا و وحدت کلمه بر قدرت شیطانی عظیم که همه قدرت پشتیبان آن بودند غالب شد و دست همه ابرقدرت ها را از کشور خود قطع کرد . و شما ای ملت عزیز و ارتش عراق ! بدانید که قوای مسلح ما ، ارتشیان دلاور و پاسداران قدرتمند و شهربانی و ژاندارمری شجاع و پیشمرگان فداکار همراه

با قشرهای رزمنده ملت و سپاه ، بسیج سلحشور ، قدرت عظیمی است ، منسجم و چون سد آهنین در مقابل همه قدرتمندان ایستاده است و چون خدای متعال و اسلام و قرآن کریم انگیزه نبردشان و شهادت وصول به حق آرمانشان است ، پیروزی با آنان است و ملت شریف ما در عین حال که بر اساس تعلیمات اسلام ، صلح جو و عدالتخواه است با اسرای خود آنچنان مردانه و اسلامی رفتار کند که با جوانان ملت خود ، ولی با مخالفان اسلام و مهاجمان به کشور اسلامی خود کوبنده و شدید القوا و افتخار آفرین می باشد . و ما و شما دیدیم که در این جنگ تحمیلی که مخالف با میل آنان بود چطور به خصم خیره سر فهماندند که در میدان نبرد ، رزمندگان شیردلی هستند که بر نیروهای شیطانی . آنان چون عقاب حمله آوردند و جوانان آنان از هیچ قدرتی هراس ندارند و آنچنان بر دشمن ضربه زدند که هر چه داشت گذاشت و فرار را اختیار کرد . و نیاید روزی که محتاج به بسیج عمومی شویم ، که دنیا خواهد دید قدرت اسلام چیست و نیروی ایمان بر همه قوا پیروز است . و شما و ما دیدیم که صدام پس از آنهمه شرارت و خونریزی و حمله به شهرهای بی پناه و مسلمین بی گناه ، اکنون تقاضای آتش بس کرده . البته هر جنایتکار و غارتگر ، پس از جنایت مایل است حریف ساکت باشد تا او با کمک گیری از اشرار و دیگران همچنان خود و تجدید قوا ، به شرارت و خونریزی

خود ادامه دهد . لکن ملت و قوای مسلح ما تا پیروزی نهائی و انتقام جنایت حزب خونخوار بعث از پای نخواهد نشست و به نبرد خود دلاورانه ادامه خواهند داد و به بازیگری های دزدان بین المللی اعتنا نخواهند کرد .

شما شنیده و ما هم شنیده ایم که بعضی شیخ نشین های خلیج و بعضی دولت های کشورهای اسلامی در جنگ بین اسلام و کفر ، طرف کفر را اختیار و کمک های نظامی و تبلیغاتی از دولت غاصب بعث و جنایتکار می کنند و جای تاءسف و شگفت است که کسانی خود را مسلمان بدانند و حکام کشورهای اسلامی ، و بر ضد اسلام و قرآن کریم قیام کنند و آتش به روی مسلمانان بی گناه گشایند . اینان 0 باید بدانند اگر ثابت شود که بر خلاف مصالح اسلام عملی انجام داده اند و برائت خود را ثابت نکنند ، دولت و ملت اسلام با آنان به وظیفه شرعیه عمل می نمایند . اینجانب آنان را موعظه می کنم که دست از مخالفت با اسلام و طرفداری از کفر بردارند و به وظیفه انسانی و اسلامی خود عمل کنند و با سرنوشت خود بازی نکنند اینجانب در حالی که به حسب اخبار موثق می دانم ملت و قوای مسلح ما با آوارگان به طور اسلامی و انسانی رفتار می کنند ، از همه آنان می خواهم که با اسرا ، خصوصا مجروحین و مصدومین آنان هر چه بیشتر محبت و خدمت کنند و از نیروی مسلح می خواهم که چون گذشته مواضع دشمن را بمباران نمایند ، گر چه قوای دشمن حتی

بیمارستان ها را مورد حمله قرار داده اند و همین فرق بین حق و باطل است . و شما و ما می دانیم که دستگاه های تبلیغاتی غرب و گروه های خبری آنان با پخش اکاذیب ، به دشمن اسلامی ایران کمک های فراوان می کنند و مع الاسف در دستگاه های تبلیغاتی بعضی کشورهای اسلامی نیز این معنا دیده شده است . به کشورهای اسلامی اخطار می کنم که جلو این تبلیغات باطل را بگیرند و با اسلام عزیز مخالفت نکنند . و اخیرا از جمیع ملت ها و دولت اسلامی و غیر اسلامی و جمیع گروه های مسلمان و غیر مسلمان که جنایات ابر قدرت ها و نوکرهای چشم بسته آنان را محکوم و به کشورهای اسلامی و جمهوری اسلامی ایران کمک می کنند تشکر فراوان می کنم و به آنان دعای خیر می نمایم ، چنانچه از گروه های دانشجو و غیر دانشجو که در کشورهای اروپائی و غیر اروپائی ، صدام جنایتکار و اربابانش را محکوم نموده و می نمایند جدا متشکرم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم . و از ملت شریف مبارز ایران و قوای مسلحه و نظامی و انتظامی و برادران پاسدار و پیشمرگان اسلام و سپاه ، بسیج و روحانیون و غیر روحانیون عزیزی که در جبهه نبرد رفته و فداکاری می کنند شکر گزارم و از عزیزانی که در سطح کشور با کمک های شایان ، تقدیر مادی و معنوی به برادران مجاهد خود می نمایند تقدیر و تشکر می کنم و از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم و

انتظار نصرت و فرج نهائی را دارم .

انه علی نصرت لقدیر سلام و درود فراوان بر ملت شریف عراق که قلبشان با ماست و امیدوارم در بقاع متبرکه ، پیروزی اسلام و قلع و قمع کفار را بخواهند .

والسلام علیکم وعبادالله الصالحین و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/7/59

تلگراف تسلیت امام خمینی به حجت الاسلام اشتیانی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج میرزا محمد باقر آشتیانی دامت برکاته

خبر ضایعه تاءسف انگیز رحلت مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمود آشتیانی رضوان الله علیه ، موجب تاءسف و تاءثر گردید . زحمات آن مرحوم در خدمت به فقه اسلام و تاءلیفات ارزنده معظم له خدمتی بزرگ و جاودانی به حوزه های علمیه است . از خداوند تعالی رحمت برای آن بزرگوار عظیم الشان و صبر و شکیبائی برای فامیل معظم و خصوص جنابعالی خواستار است .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/7/59

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از جوانات مبارز عراقی

بسم الله الرحمن الرحیم

و قاتلوا المشرکین کافه

انشاء الله خداوند تبارک و تعالی به شما قدرت بدهد و این شخص کثیف را از مملکت خودتان دور کنید . خداوند با شماست و شما پیروز هستید و این حکومت رفتنی است ، انشاء الله .

سؤ ال : شما راجع به جنگ چه فکر می کنید و نظرتان درباره این جنگ و آینده آن چیست ؟

جواب : بسم الله الرحمن الرحیم اولا ما به تبع اسلام با جنگ همیشه مخالفیم و میل داریم که بین همه کشورها آرامش و صلح باشد لکن اگر جنگ را بر ما تحمیل کنند ، ما تمام ملتمان جنگجو است و با تمام قوا مقابله می کنیم ولو اینکه همه ابرقدرت ها هم دنبال او باشد ، برای اینکه ما شهادت را یک فوز عظیم می دانیم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول می کند و از جنگ نخواهیم هراسید و مرد جنگ هستیم لکن مایل نیستیم به اینکه جنگ واقع بشود . الان

دولت دست نشانده و جنایتکار عراق به شهرهای ما و مردم عادی حمله کرده و دیشب نیز در دزفول حمله کردند و با موشک های خودشان بسیاری از مردم را کشتند ولی ما مواضع نظامی آنها را خواهیم زد و آتیه جنگ با ماست . برای اینکه ما تمام ملت همراهمان است و صدام ملت خودش بر ضد خودش است و حتی ارتش خودش هم متزلزل است و خواهند در این جنگ باخت و بعثی ها انشاءالله از عراق خواهند رفت و یک دولت اسلامی در آنجا خواهد آمد و ما با کمال قدرت دفاع از خودمان خواهیم کرد و کشور عراق را نجات خواهیم داد از دست این جنایتکارانی که نوکر ابرقدرت ها هستند و ما باکی از اینکه ابر قدرت ها به آنها پشتیبانی می کنند نداریم و امیدواریم که همانطور که شاه مخلوع را با دست خالی از بین بردیم و دست ابرقدرت ها را از کشورمان قطع کردیم این شخص هم که جنایتکارتر از شاه معدوم است از بین ببریم ، کشور و ملت عراق را که برادر ما هستند آزاد کنیم تا خود کشور عراق و ملت بر سرنوشت خودش حکومت کند و حکومت را خودش تعیین کند . و ما برنده جنگ هستیم و هیچ تردیدی در این نیست و به فرض اینکه ما هم کشته بشویم و ملت ما در حال جنگ هستند و شهادت را با دل و جان می پذیرند و من امیدوارم که با خدای تبارک و تعالی باشیم و خدای تبارک و تعالی با ماست انشاء الله .

امام تاءکید فرمودند: اخبار را همانطور که

هست به ممالک و کشورهای خودتان گزارش بدهید . ما نمی خواهیم هیچ طرف ما باشید ، همین طور که الان مملکت را می بینید آنطور گزارش بدهید .

تاریخ : 20/7/59

فرمان امام خمینی در مورد هماهنگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر به موقعیت استثنائی دفاع از کشور اسلامی و حساسیت فوق العاده آن ، تا موقعی که جنگ افروزان به کار تجاوزگرانه خود ادامه می دهند ، مراتب زیر اخطار و مقرر می شود :

1 کلیه امور مربوط به جنگ ، در تحت نظر شورای عالی دفاع به اضافه یک نفر از نمایندگان از قبل مجلس شورای اسلامی باید اداره شود و این شورا مؤ ظف است تمام قوای مسلح را هماهنگ نماید و هیچ گروه یا شخصی ، تخلف از او امر شورای مذکور نباید بکند و در غیاب آقای خامنه ای و آقای چمران ، دو نفر از نمایندگان که یکی از آنها رئیس مجلس شورای اسلامی است ، باید در شورا شرکت نمایند .

2 در اداره مناطق جنگی کلیه نیروها باید از شورای مذکور تبعیت نمایند و تصمیمات در این باره با شورای مذکور است .

3 تبلیغات مطلقا چه به وسیله رادیو و تلویزیون یا مطبوعات در تحت نظر شورای مذکور باید اجرا شود و رسانه های گروهی و مطبوعات ، حق پخش مصاحبات یا نطق ها و نوشته ها را بدون مراجعه و دستور از شورای مذکور ندارند .

4 سیاست خارجی مربوط به دفاع ، با شورای مذکور است و کسان دیگر بدون اجازه حق دخالت ندارند .

5 کلیه بیانیه ها و نوشته ها و تبلیغات و پخش اعلامیه ها بدون اجازه مستقیم از شورای مذکور جدا

ممنوع است .

6 دولت ماءمور جلب متخلفین و تحویل به دادگاه های انقلاب است . 7 دادگاه ها به جرائم ، حسب وضع دفاعی و انقلابی می کنند .

8 شورا مؤ ظف است در مناطق جنگی نمایندگانی تعیین نماید که بوسیله آنها امور انجام گیرد و موجب تاءخیر نشود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/7/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از طلاب و روحانیون مبارز عراق

بسم الله الرحمن الرحیم

این مسائل که برای اسلام و مسلمین پیش می آید و آمده است ، اینها سابقه دار است ، اینطور نیست که حالا برای ما پیش آمده باشد . شما دانید که تاریخ اسلام مشحون بوده است از این مجاهدت و شهادت ها ، از این خون دادن ها و از این خرابکاری ها به دست فجار . ائمه ما علیهم السلام هم مبتلا بودند به همین طور لیکن استقامت و خودداری و صبر باید کرد که خدا با صابران است و ما با دست خالی بر این قدرت فوق العاده شیطانی که همه قدرت ها دنبال او بودند ، غلبه کردیم و این نبود جز اینکه ملت ما همراه باهم بودند و صبور بودند و بر مشکلات صبر می کردند و مشکلات را با صبر و با اتکال به خدای تبارک و تعالی حل کردند . این مشکلی که حالا هست مشکل خیلی مهمی نیست و این حل می شود انشاء الله ، چنانچه مشکل عراق هم حل می شود . همان نمونه هائی که در زمان محمدرضا در ایران بود الان در عراق است و همان کارهائی که مبداء شد از برای اینکه این حیثیت خودش را از دست داد و تاج و تخت غصبی

را از دست بدهد ، همین معنا الان در عراق است . اینها گمان می کنند که با سرنیزه می شود حکومت کرد و این یک اشتباهی است که از برای این قلدرها سرنیزه نمی تواند یک ملتی را خاضع کند ، می تواند یک مدتی باشد ، لیکن نمی تواند همیشه بر یک ملتی حکومت کند . ملت ها وقتی با هم شدند ، هیچ حکومتی و هیچ قدرتی بر آنها نمی تواند غلبه کند و الان بحمدالله هم ملت ایران و هم ملت عراق قیام کرده اند و نهضت کرده اند . امیدوارم انشاء الله موفق و مؤ ید باشید .

تاریخ : 24/7/59

پیام امام خمینی به ملت شریف و قوای مسلح عراق

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب بر حسب وظیفه شرعیه و عقلیه ناچارم مطالبی را به قوای مسلح و به ملت شریف و مظلوم و مسلم عراق تذکر دهم ، شاید خداوند تبارک و تعالی آنان را متذکر نماید و ملت اسلام و قرآن کریم را از شر دشمنان شهرت طلب و اربابان سود جوی آنان نجات دهد . (انه علی کل شی ء قدیر . شما ای قوای مسلح عراق ! بهتر می دانید که این جنگ که به ایران به وسیله قدرت های بزرگ تحمیل شده است ، تاکنون چه خسارت های جانی و مالی و حیثیتی به شما وارد نموده است . من بسیار متاءسفم که برای شهوت و شهرت طلبی ، یک یا چند نفر از خدا بی خبر جوانان برومند عراق را با اغفال و اکراه و جبربه میدان نبرد با برادران مسلم خود فرستاده اند و تاکنون چند هزار نفر از جوانانی که باید در خدمت

اسلام ، با کفار به جنگ برخیزند ، در خدمت دشمنان اسلام به هلاکت کشانده و فدای اغراض شیطانی خود نموده اند . شما ای ارتش عراق ! از ما بهتر می دانید که چه جوانانی را که پشتوانه ملت شما بوده از دست داده اید و در پیشگاه خداوند قادر عظیم و ملت های مسلمان جهان و ملت شریف خودتان هیچ عذری ندارید . آیا تاکنون از خود پرسیده اید که با چه انگیزه ، دوستان و عزیزانتان را از دست می دهید؟ آیا می دانید با خودتان و کشور اسلامی خودتان چه می کنید؟ و شما از ما بهتر می دانید که در این جنگ خانمانسوز چه خسارت های عظیم مالی به کشورتان وارد شده است . آیا می دانید که میلیاردها دینار خسارت به مخازن و ساز و برگ جنگی شما وارد شده است و اینهمه به نفع ابرقدرت ها و ضرر ملت شماست ؟ آیا می دانید برای جبران ساز و برگ جنگی میلیاردها دینار ملت ستمدیده شما و کشورتان باید به ابر قدرت ها بپردازند؟ و آیا می دانید که آبرو و حیثیت شما در جهان و حتی نزد ملت خودتان ریخته وبه باد فنا داده شده است ؟ و می دانید که انگیزه این خسارات چه بوده ؟ اگر نمی دانید ما می دانیم ، قدرت های بزرگ که دستشان از مخازن بزرگ ایران کوتاه شده و سلطه و قدرتشان با همت ملت ایران و قوای مسلح آن قطع گردیده ، اکنون به دست و پا افتاده اند تا با جنگ افروزی بین برادران ، سلطه خود را اعاده

دهند و چپاولگری خود را از سر گیرند . و شما ای ارتش عراق ! آلت دست نوکران سرسپرده ابرقدرتها و دشمنان ملت های ضعیف شده اید و شما از ما بهتر این حزب کافر بعث را می شناسید ، صدام را از نزدیک دیده و جنایات او را مشاهده کرده اید و می دانید که شماها نیز از شر این شخص در امان نیستید . شما دیده اید که این شخص با شبهه و احتمال ، حتی دوستان نزدیک خود را با بدترین وجه اعدام نموده . تا کی اسارت و ننگ را تحمل می کنید؟ تا کی شاهد کشته شدن جوانانتان و به باد رفتن مخازنتان و از دست رفتن حیثیت تان هستید؟ برخیزید ای غیرتمندان و این حزب جنایتکار را در هم کوبید و صدام و رفقای فاجر او را به جهنم فرستید و حکومتی اسلامی انسانی با همراهی ملت به دست آورید و تا دیر نشده است فرصت را از دست ندهید که اگر برای خداوند تعالی قیام کنید خدا با شماست ، همانطور که دیدید خداوند قادر با ملت ایران که برای رضای او نهضت کردند بود و اکنون نیز پشتیبان آنان است . و شماای ملت شریف و مظلوم عراق که هر روز شاهد جنایت های این حزب و سران آن بوده و هستید! بدانید که این اشخاص شهرت طلب و سر سپرده به اجانب اگر فرصت یابند ، دیری نخواهد گذشت که اسلام و همه مظاهر آن را از بین خواهند برد و کشور اسلامی شما را به سوی کفر خواهند کشاند و مخازن شما را به اربابان

خود هدیه خواهند کرد و اگر فرصت به این حزب کافر دهید ، دیری نپاید که قبور ائمه اسلام و مشایخ و امامان تشیع و تسنن را از بین خواهند برد . دشمن اصلی اینان اسلام و قرآن است . اینان اسلام را مخالف مرام و هواهای نفسانی خود دانند . عفلق و اتباع او به هیچ دینی و مذهبی عقیده ندارند . بهوش باشید و از سالوس و فریبکاری صدام بازی نخورید که نماز او در حرم سیدالشهدا علیه السلام همچون نماز محمدرضا در حرم حضرت رضا علیه السلام است این جنگ به شما ملت غیور فرصت می دهد که سکوت را شکسته و با فریاد الله اکبر بپاخیزید و دشمنان اسلام و قرآن را به سزای خودشان برسانید . این جوانان دانشگاهی ! ای دانشجویان عزیز! به فریاد کشور و اسلام و ملت خودتان برسید و قهرمانانه قیام کنید که فرج شما نزدیک است و حزب خدا بر حزب شیطان غلبه می کند . و ای عشایر دلیر دجله و فرات ! فرصت را از دست ندهید و دشمن اسلام و میهن عزیز خودتان را با قیام قهرمانانه از پای در آورید و دین خودتان به اسلام و قرآن مجید را ادا کنید که با از دست دادن فرصت بدبختی ها به شما روی خواهد آورد . و باید همه قشرهای ملت از قوای مسلح و دستگاه های دولتی تا دانشگاهیان و کارگران و کارمندان و بازاریان و کشاورزان بدانند که اعانت و کمک به این دولت غیر قانونی غاصب کافر از گناهان کبیره و مخالفت با خدای تبارک و تعالی است و

کارشکنی و مخالفت عملی و قولی ، در حد امکان ، از واجبات الهیه است . به خدای تعالی اتکال کنید و با وحدت کلمه نهضت کنید که خدا با شماست . و من به همه دولت هائی که در این جنگ تحمیلی و یورش غیر انسانی به ایران ، با دولت کافر بعث همکاری می کنند ، چه همکاری تبلیغاتی و چه نظامی به هر نحود که باشد ، جدا اخطار می کنم که علاوه بر خذلان الهی و ننگ ابدی ، از جزای عاجل به دست ملت های خود و ارتش نیرومند کشور اسلامی ما غافل نباشید و خود را به هلاکت نکشید ، که هنگام عقوبت الهی و انتقام منتقم حقیقی ، هیچ یک از ابر قدرت ها به فریاد شما نخواهند رسید . تا عذاب الهی نازل نشده و راه برگشت به اسلام باز است ، به خود آیید و از مخالفت با اسلام عزیز و قرآن مجید دست بردارید . از خداوند تبارک و تعالی عظمت اسلام و مسلمین جهان را خواستار و قطع ایادی دشمنان بشریت را از سر ملت مستضعف جهان خواستار است

والسلام علی من التبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/7/59

پیام امام خمینی به مناسبت عید اضحی (قربان )

بسم الله الرحمن الرحیم

مبارک باید عید سعید قربان بر جمیع مسلمانان جهان و بر امت پیامبر عظیم الشاءن . مبارک باد این عید بزرگ اسلامی بر مستضعفین جهان که در مقابل مستکبرین و اولیاء طاغوت قیام نمودند . مبارک باد بر ملت عظیم اسلامی ایران که صادقانه و دلاورانه در مقابل اولیاء شیطان بپا خاستند و مبارک باد بر قوای مسلح جمهوری اسلامی و بر دلیران

رزمنده غرب و جنوب که با تعهد اسلامی و فداکاری در راه خداوند تعالی به جهاد مقدس و دفاع از کشور اسلامی چون سدی آهنین ایستاده و خون آشامان حزب کثیف بعث عراق و سر سپردگان به دشمنان اسلام و بشریت را از کشور خود رانده و خواهند راند .

آن روز مبارک است برای اسلام و ملت های اسلامی که دست ستمگران و خون آشامان از کشورهای اسلامی کوتاه شود و آن روز مبارک است برای ملت شریف ما که جمهوری اسلامی به تمام معنا در کشور اسلامی پیاده شود و احکام مترقی اسلام به جای احکام ضد انسانی برقرار گردد . اکنون ، شما این ملت اسلامی ایران ! بر سر دوراهی می باشید ، راه سعادت و افتخار ابدی در سایه پر افتخار جهاد برای خدا و دفاع از کشور اسلام و راه ذلت و ننگ ابدی ، اگر خدای نخواسته در این جهاد مقدس سستی و سردی از خود نشان دهید و من امید واثق دارم که ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهند داد و تا سقوط رژیم منحط بعث عراق از پای ننشینند و تا ملت شریف عراق را از اختناق و جنایاتی که بر آن سایه شوم افکنده نجات ندهند ، دست از جهاد مقدس بر ندارند . و شما ای جوانان برومند خوزستان و منطقه غرب و دیگر جبهه ها! در این میدان شرف پایدار باشید و از وطن اسلامی خود با تمام کوشش و فداکاری دفاع کنید و به خواست خداوند متعال پیروز خواهید شد و جنود ابلیس را با فضاحت تمام به عقب خواهید راند

. و شما ای قوای مسلح که در خوزستان و مرزهای جنگزده در مقابل کفار ایستاده اید! بهوش باشید و هماهنگ باشید و به دستورات شورای دفاع عمل کنید و از اختلاف و تفرقه بر حذر باشید که نصرت خدا را انشاء الله در آغوش گرفته و سر بلند و مفتخر از میدان بیرون آیید . و اینجانب اولا به ملت ایران هشدار می دهم که خود را مهیا کنند و اسلحه های خود را آماده کنند و به حال آماده باش باشند که اگر خدای نخواسته محتاج بسیج عمومی شد و امر به جهاد مقدس عمومی داده شد ، فورا به میدان رفته و از دین خدا و کشور اسلامی دفاع نمایند . و ثانیا به قوای نظامی اخطار می کنم که با کمال جدیت و بدون فوت وقت ، ساز و برگ جنگی را که بحمدالله در حد کافی در اختیار دارید در اختیار رزمندگان ، چه قوای مسلح و چه سایر جوانان فداکار گذاشته و کوچکترین مسامحه را جایز ندانید . و از شورای دفاع خواهم که هر روز اینجانب را از وضع جبهه ها مستحضر کنند و چنانچه احتیاج به نیرو دارند تذکر دهند که جوانان پر شور در سطح کشور آماده جهاد هستند و باید فرماندهان نظامی داوطلبانی را که در جبهه می توانند بی درنگ مجهز کنند به جبهه بفرستند و نیروی زمینی را با اقسام سلاح ها و آتشبارها و توپ ها تقویت کنند و بدانند که مسامحه در این امر نزد خداوند و ملت گناهی نابخشودنی است و از عواقب آن بر حذر باشند

من از خداوند تعالی

رحمت برای شهدای عزیز در این جنگ تحمیلی خواستارم . اینان برای اسلام فدا شدند و در نزد خدای تعالی و در جوار رحمت واسعه او به سعادت ابدی و افتخار دائمی رسیدند و به بازماندگان آنان تبریک و تسلیت عرض می کنم . شما مسلمانان متعهد دین خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال اداء کردید و راه وفاداری و فداکاری را به ما آموختید . خداوند تعالی ما را به شما ملحق کند و از این فیض عظیم محروم نفرماید و اخیرا تاءکید می کنم که پایداری در این امر حیاتی و شدت عمل موجب افتخار جوانان ماست .

از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و پیروزی مجاهدین در راه خدا را خواستار است .

والسلام علی من التبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/7/59

بیانات امام خمینی در جمع سفرای کشورهای اسلامی

اسلام یک دین عبادی سیاسی است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در روزی مجتمع هستیم در این محل حقیر که انبوه مسلمین از سراسر کشورهای اسلامی در مکه معظمه مجتمع هستند این اجتماع دینی سیاسی . اسلام یک دین عبادی سیاسی است که در امور سیاسی اش عبادت منضم است و در امور عبادی اش سیاست . این مجتمعاتی که اسلام برای مسلمین به طور سهولت تهیه فرموده است ، در سال یک دفعه فریضه فرموده است بر کسانی که استطاعت دارند که مجتمع بشوند درمکه معظمه و در مواقف شریفه و برای همه مسلمین مستحب است که مستطیع هم که نباشند این عبادت الهی را بجا بیاورند و نکته مهم این اجتماعات این است که مسلمین با هم در یک محیط دور از تشریفات ، یک محیطی که همه آن جهات شخصیات ها را

ریخته و با یک کفن و با دو ثوبه مختصر در این مواقف حاضر شوند و مهم این است که آن چیزهائی که در بلاد مسلمین در طول سال گذشته است به اطلاع هم برسانند و برای رفع اشکالات مسلمین فکر بکنند و اجتماع بزرگ میلیونی اسلامی در حجاز برای همین نکته است در عین حالی که عبادت است . و مع الاسف ما مسلمان ها که از اسلام دور افتاده ایم و از حقایق اسلامی منزوی شده ایم در این فکر ابدا نیستیم که اولا کسانی که می توانند بروند ، بروند مشرف شوند در خانه خدا و کسانی که اصحاب تفکر هستند ، نویسنده هستند ، روشنفکر هستند و عالم هستند ، در آن محیط مجتمع بشوند و مشکلات مسلمین را در تمام جهان بررسی کنند و آنچه که می توانند حل کنند . ما الان از تشرف مکه و حج بیت الله جز اینکه یک دسته اشخاص عامی مردم ، عامه مردم در آنجا مجتمع بشوند و اشخاص مؤ ثری که می توانند ، از حکومت ها ، از بزرگان قوم در آنجا می توانند مجتمع بشوند و مسائل اسلام را و مسائل مسلمین را و مسائل سیاسی و اجتماعی مسلمین را بررسی کنند ، مع الاسف این امر مغفول عنه است و در عین حال که باید در آنجا بررسی مشکلات را بکنند بر مشکلات افزوده می شود . مشکلات مسلمین زیاد است ، لکن مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته اند و تحت لوای دیگران در آمده اند . قرآن کریم که می فرماید که

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ما اگر همین یک آیه را ، مسلمین اگر همین یک آیه را عمل به آن بکنند تمام اشکالات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و همه چیزشان بدون تشبث به غیر رفع می شود . اسلام برای مردم در هر ناحیه یک امور سیاسی عبادی قرار داده است . این اجتماعات در تمام کشورهای مسلمین و در هر شهر و ده و روستا ، اینها یک امور اجتماعی سیاسی است که اهل بلد در مساجد مجتمع بشوند و مشکلات خودشان را نسبت به آن بلد حل بکنند و نماز جمعه یک عبادت سیاسی و اجتماعی است که در هر هفته مردم اجتماعات زیاد بکنند و مسائلشان را حل بکنند در آنجا و اجتماع کعبه بزرگترین اجتماعی است که هیچ دولتی نمی تواند خودش این اجتماع را ایجاد کند و خدای تبارک و تعالی همچو کرده است که مسلمین بدون یک مزاحمت ها و زحمت هائی و بدون یک خرج هائی که بر دولت باشد ، مجتمع می شوند در آنجا و مع الاسف استفاده از آن نمی شود .

بردولت های اسلامی واجب است که با دولت عراق مقاتله کنند

ما الان در یک روزی مجتمع هستیم که دولت صدام ، دولت غاصب صدام بدون یک عذر موجهی در بین تمام دول عالم ، بدون اطلاع و بدون سابقه با دریا و هوا وزمین هجوم کرد بر ایران و به خیال خودش خواست که کشورگیری کند و خلافت مسلمین را یک آدمی که به اسلام اعتقاد ندارد ، ریاست مسلمین را به دست بگیرد . و مع الاسف در عین حالی که در قرآن کریم است که اگر

دو طایفه ای از مسلمین با هم اختلاف کردند شما مصالحه بدهید بین آنها را و اگر چنانچه یکی از آنها باغی باشند و طاغی باشند ، با او قتال کنید تا اینکه سر نهد به احکام خدا . کدام یک از کشورهای اسلامی بررسی کردند در اینکه طاغی و باغی کیست و آن کسی که هجوم کرده است کیست تا اینکه همه به امر خدا با او مقاتله کنند؟ بر کدام مملکت اسلامی پوشیده است این معنا که صدام به مابغی کرده است و طغیان کرده است و ظلم کرده است و هجوم کرده است چرا ممالک اسلامی به آیه شریفه ای که می فرماید که ففاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امر الله چرا عمل نمی کنند؟ مع الاسف بعضی ازممالک اسلامی یعنی ممالکی که دولت هایشان به اسم اسلام بر آنها حکومت می کنند در عین حالی که می بینند که او طغیان کرده است و هجوم کرده است بر یک مملکت اسلامی بدون جهت ، بدون یک حجت ، با او اعلام موافقت می کنند یا بعضی پشتیبانی می کنند . ما باید مشکلات اسلامی را در کدام نقطه عالم طرح کنیم و حل کنیم ؟ مسلمین عالم باید مشکلاتشان را در چه محفلی حل بکنند؟ در محافل بین المللی که دستاورد دولت های بزرگ است ؟ در آن محافلی که به اسم اسلام است لکن اثری از اسلام در آن نیست ؟ باید مملکت ایران شکوای خودش را به چه مقامی عرضه کند؟ ملتی که مورد هجوم واقع شده است بدون جهت ، بدون عذر ، باید با کی طرح

کند این مطالب را؟ با کدام یک از دولت ها این مساءله را طرح کند؟ بر همه دولت اسلامی به نص قرآن واجب است که مقابله کنند با دولت عراق تا بر گردد به ذکر خدا و امر خدا .

بله صدام گمان می کرد که با یک مملکت آشفته که منزوی شده است و همه دولت ها پشت به او کرده اند یا او را در فشار اقتصادی گذاشته اند طرف شده است و ما نه قوای نظامی داریم و نه انتظامی داریم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ . او همچو گمان کرد و گمان می کرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد کرد . او غافل از خدا بود ، او فکر نکرده بود که ما یک ملتی داریم که منسجم با هم است و همه ایمان دارند و ایمان است که آنها را بر مسائل و بر مشکلات غلبه می دهد . آنها تفکر نکردند که ، تاءمل نکردند که شاه خائن سابق که دارای همه قوا بود و همه قدرت ها با او بودند و پشتیبانی می کردند ، همین ملت غیور ایران با قدرت ایمانی او را به جهنم فرستادند . او تصور این را نکرد که ملت ایران همه قدرت هائی که پشتیبان محمد رضای مخلوع بودند کنار زد و دست همه را از منابع خودش و سلطه همه را قطع کرد . او از این معانی غفلت کرد از باب اینکه اعصابش ضعیف است من از اولی که این شخص روی کار آمد گفتم به اشخاص که آدم خطرناکی است برای اینکه این در

حال جنون است ، اعصاب این آدم کار نمی کند و حالا ثابت شد این معنا .

مع الاسف گمان می کنند بعضی که ما منزوی شده ایم به واسطه مخالفت با آمریکا . خیر ، آمریکا منزوی شد . میزان ملت هاست . شما سرنیزه را از روی ملت بردارید و مردم را آزاد بگذارید ببینید کی منزوی است . الان هم که سرنیزه ها هست در داخل عراق ، ملت عراق با ما هستند و عنقریب انشاء الله انفجاری در عراق پیدا خواهد شد نظیر انفجاری که در ایران بود ما منزوی نیستیم ، آنهائی که ظالم هستند و به ما ظلم کرده اند منزوی هستند برای اینکه میزان ملت ها هستند . ما قبل از این انقلاب منزوی بودیم برای اینکه ملت ها با ما توجهی نداشتند ، بعد از انقلاب ، هم ملت ما منسجم شد و یک شد ، یدا واحده علی من سواهم شد و هم همه ملت های ضعیف حتی ملت های غیر اسلامی که جزء مستضعفین شدند با ما هستند ، چطور ما منزوی هستیم ؟ بله دولت هائی که هستند ، دولت هائی که ملت هایشان هم با آنها مؤ افق نیستند ، آنها با ما مخالفند و ما با کی نداریم از این معنا . ما این انزوا را با آغوش باز استقبال می کنیم برای اینکه ما تا منزوی نشویم و تا دست مان از پیش ابرقدرت ها قدرت های دیگر کوتاه نشود ، خودمان نمی توانیم کار خودمان را انجام بدهیم و سر پای خودمان بایستیم . ما باید منزوی بشویم تا مستقل بشویم

، باید منزوی بشویم تا آزاد بشویم انزوا برای ما هیچ طرح نیست و ما از انزوای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ابدا باک نداریم ، برای اینکه میزان ملت ها هستند و ملت ها با ما هستند . شما اگر رادیوها را ملاحظه کنید ، در سطح جهان ، تمام جهان با ما اظهار موافقت کردند و با ما خواسته اند که در جبهه جنگ حاضر بشوند و ما را از این غائله به اصطلاح خودشان نجات بدهند و ما احتیاج به این نداریم . ما همچو سیلی خواهیم زد به صدام و حزب بعث عراق که دیگر بلند نشود از جای خودش . ما باید این اشتباه را رفع کنیم هم از دولت غاصب عراق و هم از سایر دولت های اسلامی که گمان می کنند اگر چنانچه هجومی به ایران بشود ایران صدمه به آن وارد می شود . ایران یک موجود ، یک موجود الهی است که هیچ چیز او را صدمه نخواهد زد . ایران واحد است و با دست واحد ، 35 میلیون جمعیت با صدای واحد در مقابل قدرت ها ایستاده است و هیچ قدرتی نمی تواند یک ملت را منزوی کند و هیچ ملتی نمی تواند بر یک ملتی که بپاخاسته اند حکومت کند . شما ملاحظه کنید افغانستان را ، افغانستان در عین حال که احزاب چپی دارد که قدرتمندند و حکومتش هم با ملت مخالف است و ملت هم با حکومت ، و آن قوای ابرقدرت هم وارد در آنجا شده است آنچنان صدمه سیاسی به شوروی وارد شد در این کار که پیش همه

ممالک مفتضح شد ، آنچنان سیلی زدند چریک های قدرتمند افغانستان به روی شوروی که باید سرش را بلند نکند و ایران از افغانستان قویتر است برای اینکه ایران دستجات مختلف ندارد . اگر چهار تا فرض کنید که ساواکی یا کمونیست در اینجا هست ، اینها چیزی نیستند و در قبال ملت ما ناچیزند و در قبال ملت ما ناچیزند اما ملت ما با دولت ، ملت ، دولت ، قوای انتظامی همه با هم هستند و بحمد الله ، هم قوای انتظامی ما الان قوی است و هم ساز و برگ ما قوی است و این ساز و برگی است که دشمن ما برای ما تهیه کرد . این ساز و برگ بسیار زیادی است که آمریکا برای ما تهیه کرد . او تهیه کرد که در مقابل شوروی بایستد و به دست ما افتاد و ما در مقابل خودش و هر دولت دیگری ایستادگی داریم . قدرت ما را اینها نمی دانند ، آن قدرت معنوی که در ایران هست ، آن قدرت اسلامی که در ایران هست باز ادراک نکرده اند .

مسلمین باید توجه به قدرت اسلام داشته باشند

مسلمین باید توجه به قدرت اسلام داشته باشند . این قدرت اسلام بود که با دست خالی یک ملتی را بر یک دولت غاصب بزرگ و ابرقدرت های بزرگ عالم غلبه داد ، این قدرت اسلام بود . چرا مسلمین از این قدرت غافلند؟ چرا دولت های اسلامی از این قدرت اسلام غافل هستند؟ چرا باید در طول سال های متمادی دولت های عربی سیلی بخورند از صهیونیسم ؟ چرا باید در تحت سلطه قدرت های خارجی باشند؟ چرا

خودشان با هم مجتمع نمی شوند؟ چرا به آیات شریفه قرآن عمل نمی کنند؟ چرا با هم مجتمع نیستند؟ چرا به احادیث نبی اکرم اعتنا نمی کنند که فرموده است مسلمین ید واحده علی من سواهم ؟ مع الاسف بین خودشان اختلافات است . مشکل مسلمین همین است که اختلاف انداخته اند بین شان و بعد از جنگ عمومی این نقشه کشیده شد و قدرت اسلام را دیدند و نقشه کشیده شد و دولت اسلامی را از هم جدا کردند و مسلمین را با هم مخالف کردند و دولت اسلامی با هم دشمن شدند . این مشکلی است که حل باید بشود . این مشکلی است که در روز عید و در روز عرفه در پناه خانه خدا باید حل بشود . این مشکلی است که سران قوم مجتمع بشوند در مکه معظمه امر خدای تبارک و تعالی را اطاعت کنند و با هم در آنجا اجتماع کنند و با هم مشکلات خودشان را در میان بگذارند و غلبه کنند بر مشکلات خودشان . اگر یک همچو امری واقع بشود احدی از قدرت ها نمی تواند با شما مقابله کند . شما مسلمین همه چیز دارید ، شما مسلمین قدرت اسلام دارید که بالاترین از چیزها است ، بالاترین سلاح هاست و شما مسلمین صحراها و دریاهای وسیع و کشورهای بسیار وسیع دارید و غنی هستید . در عین حالی که شما از حیث همه چیز غنی هستید معذالک بیشتر مستمندان شما به حال فقر دارند زندگی می کنند این برای این است که شما به اسلام عمل نمی کنید . شما اموال مسلمین را

، آن چیزهائی که باید به نفع مسلمین باشد به غیر مسلمین می دهید آن هم به یک ثمن بخس ، همان ثمن هم در زمان شاه مخلوع همان ثمن بخس هم دوباره برمی گشت به جیب خود آمریکا و بعد هم سلاح ها را درست می کردند برای خودشان که مقابله کنند با شوروی و بحمد الله این سلاح ها را خدا خواست که به دست ما بیفتد و امروز در مقابل همه کشورهائی که بخواهند به ما تعدی کنند قیام خواهیم کرد و ملت ما با قدرت اسلامی با قوای نظامی و انتظامی با مجاهدین اسلام و با همه قدرت های مسلح و غیرمسلح با هم هستند و کسی نمی تواند به این مملکت تعدی کند و ما نمی دانیم که چرا مسلمین (یعنی ممالک اسلامی ، والا خود مسلمین با ما هستند) چرا ممالک اسلامی پا میان نمی گذارند و این آدم را به پای میز محاکمه نمی کشانند از چه می ترسند صدام باید محاکمه بشود همانطوری که کارتر باید محاکمه بشود . او برای نفع خودش عمل می کرد و این ملعون برای نفع آمریکا عمل کند . او برای اینکه چند کیلومتر زمین خشک ، برای این لشکر کشی نمی کند و اینهمه جمعیت اسلام را چه از آن طرف و چه از این طرف به قتال وادارد و به کشتن بدهد و آنهمه میلیاردها دینار عراقی و تومان ایرانی را به این دو تا کشور ضرر بزند و آن سلاح هائی که باید ما در مقابل دشمن و در مقابل صهیونیسم و امپریالیسم باید به کار بیندازیم به

روی هم بکشیم و این یک جنایتی است که صدام کرده . ما مدافع هستیم از منافع خودمان ، ما مدافع از اسلام هستیم ، ما می شناسیم این آدم را ، من در عراق هم شناختم این آدم را که این آدم اگر چنانچه خدای نخواسته دستش باز بشود از عفلق بدتر است و عفلق اسلام را مخالف همه چیز خودش داند .

ما مدافع اسلام هستیم و مدافع اسلام با جان و مال و عزیزان خودش دفاع می کند و هرگز نخواهد نشست . ما چه پیروز بشویم در عالم ماده و چه غلبه بکنیم ، غلبه با ماست . پیغمبر اسلام هم در بعضی از جنگ ها شکست خورد لکن غلبه با او بود . اولیاء اسلام هم در بعضی از جنگ ها دشمنان بر آنها غلبه کردند ، لکن غلبه با آنها بود . غلبه با حق است ، باطل زهوق است (ان الباطل کان زهوقا ما در این روز به همه مسلمین دعا می کنیم و دست تضرع پیش خدای تبارک و تعالی بلند می کنیم که مسلمین بیدار بشوند ، حکومت های اسلامی بیدار بشوند ، حکومت اسلامی توجه کنند به اینکه مشکلاتشان را رفع کنند ، این وابستگی خودشان را به ابرقدرت ها بردارند از میان ، مستقل بشوند ، خودشان باشند ، خودشان اداره کنند ممالک خودشان را . ما اینکه گوئیم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود ، این معنی غلط را از او برداشت نکنند که ما می خواهیم کشور گشائی کنیم . ما همه کشورهای مسلمین را از خودمان می دانیم . همه

کشورها باید در محل خودشان باشند . ما می خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و این بیداری که در ایران واقع شد و خودشان را از ابر قدرت ها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند ، این در همه ملت ها و در همه دولت ها بشود . آرزوی ما این است . معنی صدور انقلاب مااین است که همه ملت ها بیدار بشوند و همه دولت ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد می رود و خودشان به نحو فقر زندگی می کنند نجات بدهد .

خدای تبارک و تعالی این عید را بر همه مسلمین مبارک کند و این عید مبارک است بر ملت ایران که در جنگ است و مبارک است بر آنهائی که شهید شدند و مبارک است بر آنهائی که شهید دادند . خدای تبارک و تعالی به ما هم این فرصت را بدهد که درراه او شهید بشویم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/7/59

بیانات امام خمینی خطاب به حبیب شطی ، دبیرکل کنفرانس کشورهای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

الان جنگ در ایران است و این خود دلیل بر تهاجم آنها بر ماست و اگر ما مهاجم بودیم در عراق بودیم .

بدون هیچ سابقه و بدون هیچ دلیلی با پایمال کردن تمام مواضع بین المللی ، صدام اقدام کرد بر هجوم به ایران ، آن هم با اسلحه هائی که آنطوری که اشخاص مطلع به من توضیح داده اند از اسلحه هائی است که تاکنون اسرائیل استفاده نکرده است

و ایشان استفاده کرده است و بسیاری از پیرمردها و جوان ها و کودکان ما را کشته و بسیاری از مخازن ما را خراب کرده است . البته هر کس اینچنین جنایاتی بکند و شهر و روستاهای ما را بگیرد ، آرزو می کند آتش بس قرار شود . او خورده است و برده است و ظلم کرده است و ما خسارات را بدون جهت دیده ایم و این امری است که اینطور امکان ندارد . دولت اگر چنانچه می خواهند عملی بکنند و صلح و صفا باشد ، باید با آن کسی که مهاجم بوده است و بغی کرده است و هجوم کرده است به یک مملکت اسلامی ، فرضا اگر دولت عراق مسلم باشد ، باید با او قتال کنند تا اینکه برگردد به امر خدا و برگشتن به امر خدا ، مجرد این نیست که از کشور ما بیرون برود ، بلکه خسارات ایران را ، خسارات مالی ایران را جبران کند ، خسارات جانی که قابل جبران نیست و قوای خودش را بیرون بکشد و دستش را از مملکت عراق کوتاه کند و حکومت غاصب خودش را کنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد که سرنوشت خودشان را به دست بگیرند . مساءله نزاع بین حکومت و حکومت نیست ، مساءله هجوم یک بعث عراقی غیر مسلم است بر یک حکومت اسلامی و این قیام کفر علیه اسلام است و بر همه مسلمین ، قتال با او واجب است . اگر مسلمین تکلیف خودشان را عمل کنند ، ما هرگز بنا نداریم در مملکت دیگری دخالت کنیم . هجوم از

طرف آنهاست و بر خلاف میل ملت عراق است . شما حکومت های اسلامی بیائید و این ملت عراق را آزاد کنید و تضمین کنند آزادی ملت عراق را و ببینند که آیا ملت عراق این حکومت را می خواهد یا نه . صدام اخیرا انتخاباتی در عراق انجام داد ، در مجلس قانونی گذراند که هر کس مخالفت کند محکوم به اعدام است . حتی از علمائی که ضد او بودند ، با فشار از آنها راءی گرفتند . صدام آنهمه ظلم که مرتکب شده است و آن مقداری که رجال دینی و اسلامی را قتل عام کرده است به مملکت ما تجاوز نکرده است . تجاوز او بر ملت خودش بیشتر از تجاوزی است که بر ما کرده است . بر ما و شما و همه مسلمین واجب است که او را بر سر جایش بنشانید و خساراتی که بر عراق و ایران وارد شده از او مطالبه کنید . ما دعوا با کسی نداریم لکن خسارات عراق و ایران را مطالبه می کنیم . ما می خواهیم اسلام را حفظ کنیم و با بودن این حزب در عراق ، اسلام در خطر است آن هم در خطر کفر . و شما در این امر می توانید با دولت و مجلس و رئیس جمهوری ایران مذاکره کنید که آنها هم همین را خواهند گفت . و ما از خداوند تبارک و تعالی می خواهیم که بین مسلمین اتفاق و وحدت حاکم باشد تا اینکه دیگران ما را نچاپند و مستقل باشیم و خودمان کشورمان را اداره کنیم .

در پایان این دیدار و گفتگو

آقای حبیب شطی از امام پرسید: آیا اجازه می دهند که عده ای از رؤ سای دولت های اسلامی در راءس هیاتی جهت بررسی به ایران بیایند و با شما دیدار کنند . امام در پاسخ وی فرمودند : برای رسیدگی به جنایات صدام ، آمدن به ایران مانعی ندارد .

تاریخ : 6/8/59

بیانات امام خمینی درجمع نخست وزیر ، اعضای هیاءت دولت ، نمایندگان مجلس شورایاسلامی ، مدیران مراکز رادیوئی شهرستان ها و اقشار مختلف مردم

انسان یک موجود عجیبی است در جمیع مخلوقات باریتعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

مبارک باشد این عید سعید بزرگ بر ملت های مستضعف جهان و بر توده زیر بار استکبار و بر ملت شریف رزمنده اسلامی ایران .

انسان یک موجود عجیبی است ، در جمیع طبقات موجودات و مخلوقات باریتعالی ، هیچ موجودی مثل انسان نیست ، اعجوبه ای است که از او یک موجود الهی ملکوتی ساخته می شود و یک موجود جهنمی شیطانی هم ساخته می شود . موجودات دیگر اینطور نیستند ، اینطور نیست که این فاصله باشد بین فرد کامل و ما بین فرد جهنمی ناقص . این از مختصات انسان است که حق تعالی او را با جمیع اوصاف و صفات مقدس خودش ایجاد کرده است و همه چیز در او هست . از این موجود ، پیغمبر اکرم و سایر پیغمبرها محقق شده است و ابوجهل و سایر ابوجهل ها هم هست و واسطه مابین این دو تا هم الی مالا یعلم هست و کارهائی که از این انسان صادر می شود حسن و قبح و صلاح و فسادش بستگی دارد به آن جهات روحی انسان . اعمال به حسب صورت با هم خیلی فرق ندارند ، آن چیزی که فارق بین اعمال است ، آن نیات است (انما الا عمال بالنیات ) ملاحظه می کنید

که شمشیر دست دو نفر باشد و مثل هم فرود بیاید و مثل هم دو نفر را هلاک کند ، یکی از آنها مثل عبادت ثقلین باشد ارزشش و یکی از آنها طوری باشد که در فساد و در تباهی قابل ذکر نباشد ، اما عمل یک عمل است دست بالا می رود و فرود می آید و یک نفر را می کشد . این اختلاف ، مال اختلاف خود انسان است ، اختلاف روحیات انسان است و اختلاف قصدهائی است که روی آن قصدها و اغراضی که روی آن اغراض ، اعمال موجود می شوند انگیزه اعمال به غایات است . آن چیزی که اعمال را با هم مختلف می کند ، آن غایاتی است که انسان را وادار می کند به اینکه عملی را انجام بدهد و مراتب حسن و قبح و مراتب فضیلت و رذیلت هم روی همین معناست و انگیزه هائی هم که در اعمال بشری است اختلافش روی همین معنویات است و اراده و تصمیم و غایات . یک فعلی می بینید که غایتش الهی است و غیر غایت الهی هیچ چیز در آن دخالت ندارد . آن عملی که الهی باشد و انگیزه ای جز الوهیت نداشته باشد ، مثل اعمالی که انبیا علیهم السلام در تبلیغات خودشان انجام می دادند ، این اعمال طوری است که هیچ انگیزه ای ندارد الا خدای تبارک و تعالی و لهذا انبیاء بزرگ در عین حالی که دراین تبلیغ شان و در این ارشادشان آنقدر زحمات را متحمل می شدند ، هیچ یک از این زحمات آنها را از آن عملی که

داشتند سست نمی کرد و باید گفت که هیچ یک از آن زحماتی که ما و به حسب انگیزه های بشری به نظر می آید که زحمت است ، برای آنها اینطور نبود برای اینکه روی آن مقصدی که آنها حرکت می کردند و عمل می کردند ، آن مقصد به قدری بزرگ بود و به قدری عالی بود که تمام زحماتی که برای آن مقصد متحمل می شدند ، به نظرشان زحمت نبود . مقصد نظر بود و لهذا می بینید که تمام عمرشان را انبیا صرف می کردند در همان مقصدی که داشتند و یک قدم عقب نمی گذاشتند و هیچ تزلزلی در روح آنها حاصل نمی شد .

وقتی که مقاصد عالی شد ، زحمت های در راه آن باید در نظر انسان نباشد

من گمان ندارم که هیچ کس به قدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آن سیزده سالی که مکه تشریف داشتند و در آن ده سالی که در مدینه ، اگر کسی درست توجه بکند به زندگی حضرت مولا رسول الله ، می بیند که شاید آدم بتواند بگوید یک روز ایشان ، یک حالی که به حسب نظر ما استراحت است ، ایشان نداشته اند . آنوقتی که در مکه بودند ، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذیت به ایشان می کردند و آنقدر ایشان را در تنگنای همه طور و همه جانبه می گذاشتند که بالاخره مجبور شدند که بروند در یک غاری و در آنجا هم تحت نظر اینها بودند و زندگی ایشان آنطور گذشت . یک روز برای ایشان استراحت نبود و بعد از اینکه دیدند نمی شود در مکه ماند و تبلیغاتشان در مکه آنقدر

تاثیر ندارد و یک عده معدودی ، چند نفری به ایشان ایمان آوردند ، ایشان هجرت کردند و اگر چنانچه وضع ایشان را در مدینه هم ببینیم ، می بینیم که در این ده سال مدینه ، جز زحمت و اشتغال به جنگ هائی که بیش آمد و غزوه هائی که پیش آمد ، نداشتند و در آن غزوات هم سنگینی اش به دوش خود ایشان بود ، لکن مقصد یک مقصدی بود که اینها پیش او هیچ نبودند . در مکه وقتی که به ایشان پیام دادند که تو بیا دست از این دعوتت بردار و تو هر چه می خواهی ما در اختیارات مثلا می گذاریم ، ایشان فرمودند که اگر همه عالم (تعبیرشان تقریبا این است که ) همه زمین و آسمان را به من بدهید ، من این دعوت را دست از آن بر نمی دارم برای اینکه این دعوت الهی است ، این ماموریت الهی است . ماموریت الهی را برای اینکه یک منصبی ، یک مقامی ، یک مالیتی ، یک چیزی پیدا کنم معنا ندارد . مقاصد وقتی که عالی شد ، زحمت های در راه آن مقصد باید در نظر انسان نباشد . از آن طرف آن افرادی که از فطرت انسانی خارج شدند و حیوانی هستند به صورت انسان ، سبعی هستند به صورت انسان ، شیطانی هستند به صورت انسان ، آنها هم در راه مقصد خودشان کوشش می کنند ، مقصدی که دارند آنها هم کوشش می کنند ، لکن فرق ما بین این دو راه و این دو مقصد این است که آنها

کوشش می کنند برای به دست آوردن یک مارب حیوانی ، شیطانی و اینها کوشش می کنند برای یک مقصد الهی ، اینها می خواهند که جامعه را ، تمام جامعه را انسان کنند . انبیا مامورند از جانب خدای تبارک و تعالی که بیایند و جامعه ها را که در سر دو راهی واقع شدند ، یک راه ، راه انسانیت است و یک راه ، راه شیطانی و طاغوتی و غیر انسانی و خود مردم نمی توانند درست تشخیص بدهند راه را ، انبیا موظفند که ملت ها راو گروه ها و جمعیت ها را با دعوت های خودشان ، با تعلیمات و ارشادات خودشان انسان کنند . از اول خلقت تا آخر ، همین معنا طرح است که این جمعیت ها انسان بشوند

معیارها را باید معیارهای الهی قرار بدهیم

همه زحمت های انبیا و همه کتب آسمانی و همه دعوت های اولیا و انبیا برای این بوده است که این موجودی که اگر به خودش واگذاشته بشود ، از تمام حیوانات بدتر است و از تمام شیاطین شیطانتر است ، این را هدایت کنند و به صراط مستقیم دعوت کنند و الهی کنند ، انسانی الهی کنند . البته تؤ فیق نبوده است که همه را انسان کنند ، سرکش ها زیاد بودند ، کسانی که از فطرت انسانی خارج بودند ، زیاد بودند و زیاد هستند ، لکن آنها کوشش خودشان را کردند و آن مقدار از برکاتی که در دنیا هست ، همه از برکات انبیاء بزرگ الهی است و اولیا . ما نباید معیارها را معیارهای مادی قرار بدهیم و پیروزی و شکست را هم

روی معیارهای طبیعی و مادی مطالعه کنیم . ما معیارها را باید معیارهای الهی قرار بدهیم و پیروزی و شکست هم در همان میدان الهی تشخیص بدهیم . ما اگر در آن میدان الهی و در آن صراط مستقیم انسانی پیروز باشیم ، اگر تمام عالم هم به ضد ما قیام کنند و ما را هم نابود کنند ، ما پیروزیم برای اینکه معیار ، معیار طبیعی نبود . عالم هم همین عالم طبیعی نیست . این عالم طبیعی ، اخیره موجودات است ، تفاله موجودات است . عوالمی که الی ما شاء الله هست و ما از آنجا آمده و به آنجا خواهیم رفت . میزان ، آن میدان است و میزان ، آن راه است . انسان به ماهو ، انسان شکست و پیروزیش ، معیارش آن راه است ، نه طبیعت . اگر ما در آن راهی که داریم ، همان راهی که انبیا داشتند ما هم موفق بشویم که همان راه را برویم همانطور که انبیا علیهم السلام پیروز بودند ، در آن راهی که راه مستقیم انسانیت است پیروز بودند ، ولو اینکه کشته شده اند ، ولو اینکه آتش زدند بعضی شان را ، ولو اینکه به زحمت انداختند آنها را ، لکن در آن راهی که راه انسان بود همه آنها پیروز بودند در مقابل آنهایی که طاغوت بودند . فرعون ها و امثال آنها در این راه شکست خوردند ، در راهی که راه انسان است ، آنها شکست خوردند ، اصلش در این راه نیامدند . دشمن های انسانیت و اسلام اصلش شم این معنا را

نکردند که یک چیز دیگر غیر از این حیوانیت و غیر از این طبیعت هم هست . آنهایی که فهمیدند که مقصد ، مقصد الهی باید باشد و ما از خدائیم و به او رجوع می کنیم (انالله و انا الیه راجعون ) ما از خدائیم ، ما کاری انجام می دهیم ، ما همان چیزهائی که خدا به ما داده است در راه خودش ، اگر چنانچه مثل انبیا هم فرض کنید ، یا در طریق انبیا هم باشیم ، این کوردلی است که انسان خیال کند من یک کاری کردم . تو غرق نعمت های خدا هستی ، چشمت از خداست ، گوشت از خداست ، قدرتت از خداست ، دستت از خداست ، پایت از خداست ، همه از اوست . من نمی توانم اسمش را هم امانت بگذارم ، باز یک نفسانیتی هست در کار ، وقتی همه از او هست ، در راه او اگر دادید کاری نیست این ، چیزی که از خود اوست در راه خود او . اگر بنا باشد که ما این ارزش انسانی را ادراک بکنیم و این ارزش الهی را ادراک بکنیم ، نباید متاثر بشویم از اینکه ما را در تنگنای اقتصادی قرار دادند . تنگنای اقتصادی ، هر کاری بکنند راجع به دنیاست ، راجع به طبیعت است . ما را در هجوم نظامی قرار بدهند ، یک وقت خودشان مستقیما ، یک وقت با ابادیشان ، ما نباید از این معنا اصلا آزرده بشویم ، چرا آزرده بشویم ؟ ما مامور خدا هستیم و خدای تبارک و تعالی همه نعمت ها

را به ما عطا فرموده است و آن چیزهائی که عطا کرده ، در راه او باید صرف بکنیم .

آنچه که انسان را مطمئن می کند ، ذکر خداست

اگر موفق شدیم که صرف کردیم آن چیزهائی که خدا به ما داده در راه او ، ما پیروز هستیم . یک مسلمان و مومنی که به آن وظیفه شرعیه ای که دارد ، به آن وظیفه فطری که دارد ، اگر عمل بکند ، آن پیروز است ولو در جامعه حیوانی انسان ها هم مفروز باشد و مطرود باشد . و آن صورت انسانی که بر خلاف آن مسیر انسانی رفتار می کند ، هر چه هم که پیش برود ، هی حیوانیتش زیاد می شود ، سبعیتش زیاد می شود . انسان یک اعجوبه ای است که از هر دو طرف غیر متناهی است ، از طرف سعادت غیر متناهی و از طرف شقاوت غیر متناهی . ما باید میزان فصل ما بین انسان و حیوان را انسان و شیطان را به دست بیاوریم تا بتوانیم بفهمیم کی پیروز است و کی شکست خورده . این ابر قدرت ها که ما اسمش را ابر قدرت می گذاریم ، اینها تمام قدرتشان صرف حیوانیت می شود ، تمام قدرتشان را روی هم می گذارند و صرف آمال حیوانی و شیطانی می کنند و به آن هم درست نمی رسند . اگر بنا بود که به آن چیزی که می خواهند برسند که باید وقوف کنند . اینکه می بینید که این قدرت ها هی جلو می روند و هر چه داشته باشند باز یک قدم جلوتر می روند و اگر تمام این عالم را

هم داشته باشند باز کافی برایشان نیست ، این برای این است که در طرف آن طرف هم غیر متناهی هست انسان . آن چیزی که انسان را مطمئن می کند آن خداست . آن ذکر خداست (بذکر الله تطمئن القلوب ) آن موجودات الهی از باب اینکه پناهگاهشان خدای تبارک و تعالی است ، آنها اطمینان دارند . این موحودهای دیگری که طاغوتی هستند ، پناهی ندارند . اینها هر چه دستشان بیاید و هر چه ظلم بکنند و هر چه کشور گشایی کنند ، یک کشور دیگری هم می خواهند باز بگشایند و گمان نکنید که به این سنخ افراد اگر همه این کره ارض را بدهند ، این سیر بشود . تمام این سیاره را اگر به یک نفر بدهند ، این سیر نمی شود ، دنبال این می رود که خوب ، ما برویم در این سیارات دیگر ، ببینیم آنجا چه خبر است ، برویم آنجا هم بیرق خودمان را بزنیم ، چنانکه رفتند در کره ماه هم بیرق زدند . این برای این است که در طرف آمال حیوانی هم انسان غیر از سایر حیوانات است . حیوانات وقتی که آن کار خودشان را ، مثلا خوردند ، سیر شدند ، دیگر می نشیند و کاری ندارد تا وقتی گرسنه بشود ، انسان اینطور نیست . کاری بکنیم که این راه را ، راه مستقیم را انتخاب کنیم ، تا مطمئن بشویم ، تا خوف از ما زدایه بشود ، از بین برود . انبیا هر کس به آنها هم جسارت کرد هیچ ابدا چیزی به نظرشان نبود ،

چون که مقصد یک مقصد دیگری بود ، مطلب یک مطلب دیگری بود ، نه مایوس می شدند و نه دلسرد می شدند و نه گلایه مند می شدند . بله ، انبیا دنبال این بودند که چرا باید این بشری که فطرتا باید فطرت سالم داشته باشد ، چرا باید اینطور باشد . رسول اکرم برای این غصه می خورد در وحی هم به او گفته است که مثل اینکه تو خودت را داری به کشتن می دهی که اینها ایمان نمی آورند . این نظر این بود که اینها را آدم کند . هر کس که آدم می شد ، یک بشارتی برای رسول اکرم یا انبیا بود و اما اینکه بخواهند یک کشوری را بگشایند و بخواهند یک فرض کنید که بلوکی داشته باشند و این حرف های نامربوطی که بین اصحاب طاغوت هست ، اینها در بین انبیا مطرح اصلا نبوده ، اصلا مطرح نیست . عالم طبیعت پیش انبیا مطرح نیست . آمدند این طبیعی ها را ، این موجودات طبیعی را از اینجا بکشندشان ببرندشان طرف یک ممالک دیگر ، یک عالم دیگر و آنچه درو هم من و شما نمی آید .

این تحولی که در جامعه ما پیدا شده است ، این تحول معجزه آسا ، این تحولی که راه صد ساله را در یک شب کانه پیمودند ، این را چه کسی کرده است ؟ این تحول ، یک تحولی است که اگر یک استادی ، عارفی ، یک شخص الهی بخواهد با موعظه و نصیحت و اینها بکند ، بعد از سی سال ، چهل سال

زحمت ، ده تا پانزده تا را تربیت می کند . یک کشور سی و چند میلیونی یکدفعه از آن ظلمت هائی که (بعضها فوق بعض ) ، یکدفعه جهش کرد و در نور واقع شد ، نورهای غیر متناهی . این تحولی که الان در کشور ما هست ، همه روی این مقصد است که از اول فریادشان بلند بود که ما اسلام را می خواهیم ، طاغوت را نمی خواهیم . این عنایت خدا را به اینها جلب کرد . خدای تبارک و تعالی که مشاهده می فرماید که یک ملتی از کوچک و بزرگشان می گویند ما اسلام را می خواهیم ، عنایتش را به اینها متوجه کرد . این عنایت الهی است که جوان کذایی که باید در (به حسب طبع خودش ) باید در فرض کنید که کجا باشد ، این را کشاند به جنگ های بین اسلام و غیر اسلام و با چه روی گشاده ، مثل سربازهای دیگران نیست که باید با فشار و زور و وعده و و عید آنها را وادار کرده اند ، اینها همچو به طبع خودشان . من وقتی که در تلویزیون می بینم که یک گروه هائی ، زن یک بلدی (خوب ، همه بلاد اینطورند) نشستند و دارند برای این جوان هائی که در جبهه ها مشغول هستند با کمال جدیت دارند بسته بندی می کنند ، دارند نان می پزند ، دارند بسته ها را درست می کنند ، من خجالت می کشم که ما چرا ، ما چه هستیم و اینها چه هستند . یک ملت اینطوری شده است

. یک ملت ، ملتی شده است که برای اسلام و برای وطن اسلامی خودش تمام قشرها قیام کردند ، هر که هر چه می تواند . خوب ، دیدید که بعضی این پیر مردها ، یکی از آنها هم آمده بود اینجا ، از این پیرمردها می روند التماس می کنند که ما جبهه جنگ برویم . با اینکه نمی تواند برود می گوید نه ، من قدرتش را هم دارم بفرستید مرا ، می توانم . بچه های کوچک هم همین فکر را دارند همین کار را که بزرگ می کنند ، بچه ها هم همان کارها را انجام می دهند و تعلیمات نظامی کانه می خواهند بگیرند . یک مملکتی اینطوری شده است ، این عنایت خداست که به ما توجه پیدا کرده است . ما تا این عنایت را داریم شکست نداریم . تا این سایه عنایت حق تعالی به سر ملت ماست خوف از هیچ چیز نداریم . اگر ما یک موجود مادی بودیم ، یک موجودی بودیم که نمی دیدیم ، چشم هایمان را از آن عالم بسته بودیم و هر چه می دیدیم اینجا را می دیدیم ، باید اگر یک نفر ازما کشته می شود بنشینیم عزایش را بگیریم ، لکن وقتی یک موجود ، موجود اسلامی و برای مقصد اسلامی دارد کوشش می کند ، تمام کوشش ها را می کند و در عین حال در خودش اصلا شکست نمی بیند . میدان های جنگی که شما الان ملاحظه می کنید و همه رفتند و اشخاصی رفتند و ملاحظه کردند ، این جوان هائی که در

آن میدان دارند جنگ می روند و برادرهایشان می بینند کشته شد و افتاد ، هیچ فترت و فتوری در آنها دست نمی دهد ، به همانطوری که از اینجا با شوق رفتند ، با همانطور در جنگ هم با اشتیاق و با دلاوری و با جرات ، با آغوش باز شهادت را استقبال می کنند . این یک مساءله ای است ، ایران یک وضعی پیدا کرده است که ما نمی توانیم این وضع را تعبیری از آن بکنیم جز اینکه بگوئیم یک مملکت الهی است ، یک مملکتی است که فهمیدند افرادش و اشخاصش که برای اسلام باید جانفشانی کرد . شما مقایسه ای بکنید بین ملت ما و سایر ملت ها (نه ، ملت ها همه خوبند ، آنها باز یک قدری به واسطه آن فشارهائی که بر آنها می آید نمی توانند درست قیام کند و انشاء الله می کنند) یک مقایسه ای بکنید بین سردمدارهای ممالک دیگر با رؤ سای این مملکت . آقای کارتر در کدام جنگ ها رفته است توی جبهه جنگ ؟ ایشان در همان کاخ سفید و آن کاخ ییلاقی اش نشسته و وا می دارد اشخاص را جنگ بکنند ، کشته هم بشوند به جهنم ، شما برای من کار بکن ، بمیر و بدم . و آقای صدام در کدام جبهه ها آمده است و سرکشی کرده ؟ این از سربازهای خودش هم می ترسد ، از ملت خودش هم می ترسد . در کجا شما سراغ دارید که رئیس جمهورش در جبهه دائما در جبهه از این شهر به آن شهر باشد؟ و

رؤ سای دیگرش ، این آقای رئیس مجلسش هم جبهه برود؟ کجا این مسائل هست ؟ امام جمعه ها را در کجا شما دیدید که مثل جندی ها لباس بپوشند و در جبهه بروند؟ کجا هست اینها؟ در کجا شما دیدید که سربازهایش و ارتشی هایش و رؤ سای ارتشش اینطور فداکاری بکنند از آنها کشته می شود ، باز جلو بروند . در کجا هست این مسائل ؟ یک مسائلی است که جز در راه صراط مستقیم انسانی حل نمی شود . برای این است که ملت ما با دولتش ، با ارتشش ، با این چیزهایش دو تا نیستند ، همه از هم هستند ، از هم نمی ترسند . کی ما الان گرفتاری این را داریم که تهران مان یا اصفهان مان یا شیرازمان یا کجا حکومت نظامی بشود؟ کی ما همچو نگرانی داریم که نبادا فلان قشر ، فلان عشیره ، فلان - عرض کنم که - جمعیت در اطراف ایران به ضد ما قیام کنند؟ ما همچو نگرانی نداریم . یک چهار نفر بچه و جوان گول خورده ای که هستند ، اینها هم حالا دیگر فهمیدند نباید این کارها را بکنند ، انشاء الله درست بفهمند . این یک مملکت نمونه است الان و ما دلمان می خواهد که این مملکت نمونه آن نمونه عالی بشود و الگو بشود برای همه مملکت ها . این یک مملکت ، شما در تاریخ نگاه کنید از صدر تاریخ تا آخر اگر پیدا کردید یک جایی را که زن ها و زن هǙɠجوانی که حالا باید فرض کنید که بروند سراغ جوانی

شان ، و پیرزنش ، و پیرمردش ، پیرزنش اینطور کوشش کند در اینکه پشتیبانی از ارتشش بکند ، پشتیبانی از پاسدارهایش بکند . شما کجا ، اگر دارید سراغ بگوئید ما هم بفهمیم . کجا شما همچو چیزی دارید که دوش به دوش مردها و پاسدارها و ژاندارمری و ارتش و همه قوای مسلح ، دوش به دوش اینها زن ها هم همراهی بکنند؟ هر که هر قدری می تواند . عراق اینطوری است ؟ همه مردم عراق ؟! خیلی مضحک است این مطلب ، ایشان گفته بودند که ، آقای صدام ، که فرق ما بین اینهائی که داوطلب شدند برای ما که چهار صد هزار نفرند با آنهائی که در ایران هستند ، اینها به ما احترام می گذارند و به ما توجه دارند ، آنها اصلا پشتشان را کردند به پاسدارها و نظامی ها . خوب ، انسان دهنش باز است ، هر چه دلش بخواهد می گوید . اما خوب وقتی مطالعه کنید ، وقتی ، ایشان خیال می کند که عراق را توی محفظه ای گذاشتند هیچ کس نمی بیندش یک محفظه ای هست که جمعیت عراق توی آن محفظه است فقط ، هر چه به آنها نسبت بدهند هم چیزی خوب ، اگر اینطوری هست ، که این حکومت نظامی ها چیست ؟ اگر مطلب این است که همه همراه شما هستند ، خوب ، شما یک وقتی صاف و پاک برو تو این جمعیت ها ببین می توانی قبل از این ، همانطوری که زمان محمد رضا بود ، شما دیدید که اینها اگر یک ، اگر

محمدرضا می خواست از یک خیابانی عبور کند ، در عین حالی که اتومبیلی که نشسته بود ، مسلح به همه جور چیزی بود و شیشه هایش هم ضد گلوله و همه بساط بود ، معذلک از یک هفته قبل می رفتند همه خانه ها را تخلیه می کردند و جایش نظامی ها و ساواکی ها را می نشاندند تا ایشان بیایند از اینجا عبور کنند بروند آن طرف . حالا ما می بینیم که همه این اشخاص ، این نخست وزیر ما می رود توی جمعیت با آنها صحبت می کند ، رئیس جمهور ما هم همین طور می رود آنجا و همه ارکان ما . این ، اگر ایشان درست می گوید ، خوب ، برود توی جمعیت ها ، چرا خودش را قنداق کرده آن کنار؟

ما سر اسلام دعوا داریم ، اسلام و ضد اسلام نمی شود با هم تفاهم کنند

خوب ، چه داعی داشت ایشان که بی مطالعه ، بدون اینکه بفهمد قصه چه است ، بدون اینکه ملت ها را در حساب بیاورد ، همین که بعضی از شیاطین مثل خودش ، به گوشش خواندند که الان وقت این است که حمله بکنیم و ایران را ، یک شخصیتی برای خودمان درست کنیم (اینها راهش انداختند برای همچو جنایتی ) چه داعی داشت این کار را بکند که حالا افتاده به این طرف و آن طرف که بیائید ما را صلح بدهید؟ چه جوری صلح بکنیم ما؟ با کی صلح بکنیم ؟ این همانی است که یک کسی بگوید که فرض کنید که پیغمبر اسلام با ابوجهل صلح بکنند ، آخر این قابل صلح نیست . توئی که اینهمه جنایات وارد کردی به کشور

خودت و کشور ما ، توئی که اینهمه مسلمان ها را به کشتن دادی ، توئی که این جنایات را که گمان ندارم در تاریخ نظیرش زیاد باشد ، اینهمه جنایات را کردی ، توئی که در دزفول آنطور جنایات را کردی ، حالا ما فرض کنید رئیس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزیر ما بنشینند در یک جلسه ای با شما جلسه کنند و دست بدهند و احوالپرسی کنند و بگویند بیائید ، بسم الله ! شط العرب مال شما ، دیگر ما را رها کنید مساءله این است ؟! ما جواب ملت عراق را چه بدهیم ؟ حالا ملت خودمان هیچ ، جواب ملت عراق را چه بدهیم که یک رژیمی که چندین سال بر او حکومت کرده است غاصبانه و آنقدر از جوان های آنها را کشته و آنقدر از جوان های آن را معیوب کرده و آنقدر از علمای آنجا را شهید کرده و حالا ما بنشینیم ، ما که ادعا می کنیم مسلمانیم ، بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم که بیائید با هم مصالحه کنیم ؟ جواب ما ، حالا جواب خدا هیچ که جواب باید بدهیم ، جواب انبیا هیچ که جواب باید بدهیم ، جواب ملائکه الله

هیچ که جواب باید بدهیم ، جواب مستضعفین جهان هیچ که باید جواب بدهیم ، جواب این ملت عراق را ما چه بدهیم اگر از کربلا یک طوماری برای ما برسد که شما چرا با یک آدمی که علمای ما را شهید کرده ، روشنفکرهای ما را در حبس کرده (حبس هایشان الان جا نمی شود

، یک جاهایی را تخلیه کردند برای حبس از برای اینکه ، از طوری که نقل کردند برای ما) شما نشستید با اینها صلح می کنید؟! چه صلحی ما داریم ؟ ما با این شهدائی که داریم چه جواب بدهیم ؟ ما اینقدر شهید دادیم حالا بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم ؟! مساءله ما ، مساءله مکتبی است ، مساءله دلخواهی نیست ، ما سر اسلام دعوا داریم ، ما می گوئیم که یک نفر آدمی که اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش می داند ، اسلامش اسلام عفلقی است که از اسلام کارتری هم بدتر است ، یک نفر آدم و حزبی که اسلام را مخالف همه چیز خودش می داند و با تمام قوا اگر دستش برسد می کوبد اسلام را ، ما با او می توانیم مصالحه کنیم ؟ یعنی اسلام را ما فدا کنیم ؟ مگر اسلام زمین است ؟ مگر اسلام آسمان است ؟ همانطوری که در زمان شاه مخلوع اگر به ما گفتند بیائید با هم مصالحه (گفتند هم ) ، با ما بیائید مصالحه بکنید ، خوب ، ما حق داشتیم مصالحه کنیم ، یک کسی که با اسلام مخالف است ؟! باز مخالفت او کمتر از این است ، منتها همان حقه بازی هایی که آن مردک می کرد و در ایران او می رفت به چیز حضرت رضا می آمدند عکسش هم می انداختند ، همان کارها را این می کند ، حالا می رود ، در رادیو بود ، کجا بود ، نوشته بود که بی رکوع نماز خوانده ،

حال این اشکال به او نیست ، ما با اینها هیچ راه مصالحه ای نداریم برای اینکه مقصد ما یک مقصدی است و آن اسلام است ، همه ملت ما اسلام را می خواهند ، مقصد آنها هم یک مقصد ضد اسلامی است ، و آن اسلام است ، همه ملت ما اسلام را می خواهند ، مقصد آنها هم یک مقصد ضد اسلامی است ، اسلام و ضد اسلام نمی شود با هم تفاهم کنند . بله ، اسلام اجازه داده به اینکه یک کسی اگر مسلمان شد و به آداب اسلامی اش رفتار کرد و فهمیدید که مسلمان است و اینها ، او را قبول کنید . ایشان خودش را دست بردارد از این کارها و از مملکت عراق هم دست بردارد و بشود یک نفر مثل افراد عادی و توبه کند و بگوید من مسلمان شدم حالا (الاسلام یجب ماقبل ) و اما خدا همچو قلب های اینها را در آن مهر زده است و سیاه کرده است به واسطه اعمال خودشان که اینها دیگر قابل اصلاح نیستند ، هیچ قابل نیستند ، اینها دیگر نمی توانند اصلا توبه کنند ، اینها کارهای خودشان را ، اینها آدمکشی را ، آنطور جنایت را به اینها تبریک گفته ، به اینهائی که جنایت ها را کردند ، این اصلا قابل اصلاح نیست و ما هم حق نداریم اصلاح کنیم ، فرضا من بخواهم ، فرض کنید شهوت نفسانیم اقتضا کند ، اما تکلیف الهی را چه بکنیم ؟ ما مکلف هستیم ، ما همانطوری که با محمد رضا نمی توانستیم اصلاح بکنیم ،

جواب نداشتیم از اینهایی که شصت هزار جمعیت از آنها مرده است و کشته شده و شهید شده ، اگر آن پیرمرد ، من بعضی وقت ها با کسانی که خیر خواهی می کردند ، می گفتم خوب ، من جواب این پیرزنی که جوانش را از دست داده ، چه بگویم ؟ ما بیائیم آقای محمدرضا را با او مصالحه کنیم به اینکه او حکومت نکند ، سلطنت بکند!! معنی سلطنت این است که ایشان آن بالاها بنشینند و ما اعلیحضرت آریامهرش را بگوئیم و عرض می کنم همه تشریفات و همه تجلیلات را از او بکنیم ، منتها او دیگر تو سر ما نزند . من می گفتم من جواب این پیرزنی که آمده می پرسد از من که تو چکاره بودی که جوان من از دستم رفت تو او را اعلیحضرت همایونی می خوانی ؟ الان هم همان حرف است ، ماها چکاره هستیم که برویم بنشینیم با اینها صلح کنیم . این دنیایی که هی فریاد می زنند به اینکه بیائید با هم مصالحه کنید و به اسلام برگردید ، اینها اسلام را مثل اینکه نشناختند ، بعضی از این آخوندهای درباری که ما را نصیحت می کنند که بیائید به اسلام برگردید ، اینها اسلام را نمی دانند چه است ، اینها اسلام را جز خوردن چیزی نمی دانند ، همان مسائل حیوانی اگر اینها اسلام را می دانستند ، اینها که می دانند که این مردک ، این حزب عفلقی مسلمان نیست و هجوم کرده به یک مملکت اسلامی ، تکلیف آن کسی که هجوم می کند به مملکت

اسلامی ، تکلیف همه مسلمین است که به او هجوم کنند ، تازه آن آخوند درباری می گوید که بیائید با هم به اسلام برگردید !! آخر تو بیا به اسلام برگرد ، تو بیا بفهم اسلام چه است . اگر اسلام خلاصه می شد در اکل و شرب و مارب حیوانی ، آنوقت بله باید بیائیم با هم بنشینیم به آن اسلامی که شما می گوئید برگردیم ، اما اسلام آن است که آن شهدا را داده است ، اسلام آن است که برای رسیدن به مقصد آنهمه زحمت را نبی اکرمش و اولیائش متحمل شدند ، حالا ما برای اینکه چند نفر جوان از دستمان رفته است (با اینکه خیلی عزیزند) از اسلام دست برداریم و برویم بنشینیم مصالحه کنیم ؟ ما و ملت ما همانی است که در این خیابان های تهران و در شهرستان های دیگر آنهمه جوان ها را از دست داد و مصالحه نکرد ، در صورتی که همه قدرتها دست آن شخص خبیث بود و دنبال کرد مقصد خودش را تا به مقصد رسید . جوان های ما ، مردم ما ، زن و مرد مااینها هستند که دنبال مقصد و مکتب شان هستند و مصالحه نخواهند کرد با هیچ قدرتی و با هیچ ابر قدرتی . فرق ارتش ما و ارتش آنها این است که ارتش ما دستش بسته است ، ارتش ما اسلام برایش تکلیف معین کرده ، ارتش آنها دستشان باز است ، توپ ، موشک زمین به زمین به اصطلاح خودشان می اندازند ، نه متری ، ده متری ، یک شهر هم همه

اش را خراب کنند ، آنوقت تبریک می شنوند . ارتش ما نمی کند این کار را ، نمی تواند این کار را بکند و نخواهد کرد ، ارتش ما فقط موارد جنگی آنها و اشخاصی که مخالف اسلام و قیام بر ضد اسلام کردند ، می کوبد و خواهد کوبید . من باید یک تسلیت به سرتاسر ایران و تبریک عرض کنم و خصوصا به خوزستان و اخص ، بالاخص به دزفول تبریک عرض کنم برای اینکه آنطور روح مقاومت دارند و آنطور مردانه قیام کردند و مشغول به مقابله با دشمن هستند و تسلیت به کسانی که جوان هایشان را از دست دادند و ما همه هستیم ، همه شریک هستیم ، جوان ها مال همان تنها پدر و مادرها نبود ، جوان ها مال اسلام بود . پیغمبر اسلام تسلیت به شما می گوید ، مصیبت بر اسلام وارد شده به آنها از آنها تشکر کنم به اینکه برای اسلام خوب قیام کردید و اجر شما با اسلام است ، با خدای اسلام است و تشکر کنم از همه قوای مسلحه ای که در این جنگ بین اسلام و کفر ، قیام به وظیفه کردند و خوب هم قیام کردند ، شهید دادند و خرابی برای مملکت مان وارد شد ، اینها هم شهید دادند و کوشش کردند و مردانه قیام کردند ، از آنها هم همه و از همه رده های بالائی که (بالا و پائین ما نداریم انشاء الله ) برادرهایی که در این مسائل وکیل بودند رفتند آنجا ، نخست وزیر است نمی دانم رئیس جمهور است ، امام

جمعه است ، همه اینها که مشغولند به این خدمت و صادقانه هم مشغولند ، از آنها تشکر کنم و ملت ما باید قدردانی بکنند از آنها . اینها برادرهای شما و ما هستند که در جبهه ها رفتند و شهید می دهند و جدیت می کنند و انشاء الله پیروز می شوند ، کسانی که بر ضد اسلام هستند ، به جای خودشان می نشانند . و از مملکت عراق و از ملت عراق تشکر کنم که در این وقت آنها هم به آنقدری که میسورشان هست پشتیبانی می کنند از مملکت ایران که پشتیبانی از اسلام است ، از آنها هم تشکر کنم و از همه جوان هایی که ، و غیر جوان هایی که از همه بلاد عالم ، از اقصی بلاد ، از آمریکا ، از اروپا و از پاکستان ، از هندوستان ، از همه جا پشتیبانی کردند از ما ، اظهار پشتیبانی کردند ، مهیا بودن خودشان را برای دفاع از اسلام اعلام کردند ، از همه آنها هم تشکر کنم و از خدای تبارک و تعالی تؤ فیق سعادت برای همه بخواهم و انشاء الله به آنجا نمی رسد که محتاج بشود که همه جوان ها از همه اطراف و همه مردم دنیا و متعهدین از همه جا هجوم کنند و یک همچو آدمی را از بین ببرند ، ما جوان های خودمان و ارتش خودمان کافی است برای این امر و عمده این است که خدای تبارک و تعالی با ماست و ما اتکال به خدای تبارک و تعالی داریم و امیدواریم که این اتکال را تا

آخر داشته باشیم تا عنایات حق تعالی را حفظ کنیم . از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه ملت ها را ، مستضعفین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/8/59

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اگر یک ملتی بخواهد پیش ببرد ، باید بت ها را بشکند

بسم الله الرحمن الرحیم

از جمله چیزهائی که دولت های بزرگ ، ابر قدرت ها و به تبع آنها دولت های کوچک عمل می کنند و از چیزهائی که آنها برای پیشرفت مقاصد خودشان اجرا می کنند این است که ایجاد خوف بکنند در ملت ها ، دولت های کوچک در بین ملت خودشان ایجاد خوف بکنند . شما دیدید که در این مدتی که م͙řϠرضا غصب کرده بود حکومت ایران را ، ساواک آنطور تبلیغات می کرد که هر خانواده ای شاید گمان می کرد که اگر یک کلمه راجع به دولت یا راجع به شاه مخلوع بگوید این کلمه را آنها می شنوند و این را به جزا می رسانند . در همه قشر ملت ، این خوف را اینها ایجاد کرده بودند با تبلیغات دامنه دار خودشان که ساواک همچو هست که در هر چند نفر آدم یکی از آنها ساواکی است و حرف ها را اگر در داخل خانه ها هم بر ضد رژیم گفته بشود به ساواک می رسانند و ساواک هم خواهد چه کرد و چه کرد . اینها در خود کشور خودشان ، هر کشوری که زیر دست آن کشورها بود ، در کشور خودشان این معنا را دامن می زدند به طوری که در زمان شاه مخلوع آنطور در بین مردم خوف بود که شاید برادر از برادرش می ترسید ، پدر از پسر ،

پسر از پدر ، هر دو از زن می ترسیدند که مبادا یک وقت ما یک حرفی بزنیم و موجب گرفتاری و آزار و اذیت بشود و اعدام و حبس و کذا . دولت های بزرگتر که شیاطینی هستند معلم این شیطان ها ، آنها از باب اینکه دایره سلطه شان زیاد بود به همه کشورها ، اینطور مسائل را با حکومت های آنها و با ملت های دیگر باز تبلیغ می کردند و ایجاد خوف و رعب می کردند در همه کشورها و اینطور وانمود می کردند که اگر یک کشوری یک کلمه بر خلاف این قدرت بزرگ ، آن قدرت بزرگ ، بر خلاف آمریکا ، برخلاف شوروی و قبلا بر خلاف انگلستان یک کلمه اگر بگوید ، دولت را چه خواهند کرد و مملکت را خواهند گرفت و خواهند چه و چه کرد . این یک حیله ای بود که از سال های طولانی اینها برای پیشرفت مقاصد خودشان این حیله را به کار برده بودند و ملت ها هم باورشان آمده بود و دولت های کوچک هم نسبت به آن بزرگ ها باورشان آمده بود که اگر یک کلمه بر خلاف فلان دولت بگویند اینها ساقط خواهند شد و از بین خواهند رفت و آنها هجوم خواهند کرد و لهذا در بعضی از اوقات که در چندین سال پیش از این یک اولتیماتومی آنها می دادند به ایران مثلا ، با همان لفظی که آنها ، تشری که آنها می زدند هر امری را که می خواستند ، به مجلس تحمیل می کردند و به دولت تحمیل می کردند ، اینها

هم نسبت به ملت خودشان همین طور بود . همچو که صحبت حکومت نظامی می شد دیگر مردم بکلی به واسطه خوفی که از اینها داشتند ، بکلی خودشان را می باختند . این معنا را ما را از اول به نظرمان آمد که باید این خوف را شکست ، این یک رعبی است و ارعابی است که واقعیت ندارد زیاد ، آنقدر که واقعیتش است صد چندان تبلیغات است و دامن می زنند به آن و همه مردم را یا همه دولت ها را می ترسانند . به نظر می رسید که باید اگر بخواهد یک ملتی پیش ببرد یا مقابله بکند با دولت یا مقابله بکند با دولت های بزرگ ، به نظر می رسید که اگر ما بخواهیم یک عملی انجام بدهیم باید این بت ها را شکست و او به این است که باید خود آنهائی که در راءس واقع شدند ، هدف قرار داد و ابتدا با صحبت ، با حرف اینها را همچو کرد که از دل مردم این مساءله خارج بشود که نمی شود بر خلاف فلان قدرت حرف زد . کم کم مردم این معنا را حس کردند که نه ، آنطورها نیست که تصور می شد که اگر یک کلمه راجع به آن درجه اولی ها صحبت بشود عالم به هم می خورد و لهذا دیدید که وقتی که صحبت از خود آن مردک هم شد هیچ اشکالی پیش نیامد . اگر هم اشکالی پیش آمد اشکالی بود که رفع می شد و دیدید که وقتی که اعلام حکومت نظامی در روز هم کردند مردم ریختند

بیرون و شکستند حکومت نظامی را و هیچ چیز نشد .

عمده این است که این خوف هائی که اینها ایجاد کردند در دل ملت ها ، این شکسته بشود . از جمله چیزهائی که خیلی به آن دامن زده بودند و می ترساندند همه را این معنا بود که این دو تا قدرت بزرگی که الان در عالم هست ، از این دو قدرت نمی شود اصلا کسی احتمال بدهد که کنار برود و خودش مستقل باشد ، حتما یا باید در بلوک شرق باشد یا در بلوک غرب ، از این دو حال هیچ نمی شود خارج شد . اگر یک وقتی کسی بخواهد خیال این معنا را بکند که خودش هم یک آدمی است ، خودش هم مستقل است ، این یک خیال غلطی است که همان تصورات است واقعیت نمی تواند داشته باشد . لکن وقتی که کم کم ملت ها به خود آمدند و فهمیدند که نه ، آنطورها نیست ، ما دیدیم که مداخله نظامی شوروی در افغانستان که یک ملت ضعیفی ولی زنده ای هست و با قدرت ایمان مقابله کرد ، در عین حالی که حکومت افغانستان ، حکومت غاصب افغانستان با شوروی و حزب ها ، بعضی از حزب چپی همه با هم هستند معذلک جوان های برومند افغانستان در مقابل آنها ایستادند و الان مدت های زیادی است که از برای شوروی ایجاد اشکالات کردند به طوری که باید بگوییم شوروی را شکست سیاسی دادند . این برای این بود که فهمیده شد که اینطور نیست که اگر شوروی به یک جائی حمله بکند ، دیگر

می شود حرفی زد ، این صد در صد باید تسلیم شد ، یا اگر آمریکا یک وقت دست به آن زده بشود ، دیگر مملکت مثلا ایران بکلی منهدم می شود و از بین خواهد رفت . کم کم این مساءله ، این رعب شکسته شد نسبت به رژیم منحوس پهلوی که همه دیدید که با همان فریادهای شما جوان ها ، مردها و قیام ملت نتوانستند آنها دیگر نگه دارند او را . با همه قوائی که داشتند بالفعل و دنبال او هم بودند ، معذلک فریادهای شما و وحدت کلمه شما آنها را شکست داد .

پس این معنا که اگر ما بر خلاف این دستگاه یک کلمه ای بگوییم نابود خواهیم شد ، معلوم شد نه ، مساءله درست نبوده . اینها به واسطه تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین خوف کارهای خودشان را انجام می دادند . بیشتر مردم به واسطه این خوف کنار می گرفتند و بی تفاوت می شدند و می ترسیدند ، آنها هم با اینکه قدرتشان به آن بزرگی نبود که یک ملت را از بین ببرند ، استفاده می کردند لکن ملت ایران این مطلب را شکست در هم و این رژیم را از بین برد . نسبت به قدرت های بزرگ هم همین طور است قضیه و همین طور بود قضیه که ارعابش بیشتر از واقعیتش بود . اگر یک مطلبی فرض کنید در یک دولت کوچکی واقع می شد بر خلاف میل شوروی مثلا یا بر خلاف میل آمریکا ، کافی بود که آمریکا یا شوروی یک تشر بزنند ، با همان

یک تشر مساءله ختم می شد ، یا مثلا در آنوقتی که انگلستان قدرتش زیادتر بود از دیگران ، یک کشتی را بیاورند در این آب های نزدیک ایران ، یک کشتی را که آوردند اینجا ، دیگر نه مجلسش می توانست حرفی بزند و نه دولتش و هر چه آنها می خواستند ، تحمیل می کردند . این مطلب هم در ایران شکسته شد ، این معنا که یکی برود در سفارت آمریکا و یک تعرضی بکند به سفارت آمریکا ، در سابق و در زمان رژیم سابق ، جزء تخیلات و شعرها به نظر می آمد ، چطور امکان دارد که ملتی که هیچی ندارد ، جوان هائی که دستشان چیزی نیست بروند و سفارت آمریکا را یک تعرضی به آن بکنند ، یک سنگی حتی بیندازند ، اگر یک همچو چیزی بشود اصلا ملت و دولت ایران به باد فنا خواهد رفت . اینها چیزهائی بود که با شیطنت و تبلیغات تو مغز مردم کرده بودند و مردم را از آن قدرت ملی و انسانی و اسلامی که داشتند غافل کرده بودند . ما دیدیم که جوان ما به واسطه آنهمه ناراحتی هائی که ملت ما از این قدرت فاسد کشیده بود عکس العمل نشان دادند و رفتند و ریختند و آن اعضای آنجا را گرفتند و اینها و هیچ آسمان به زمین نیامد . ویژگی این عمل ، این بود که این قدرت آمریکا و این ارعابی که کرده بودند اینها که اگر چنانچه یک تعرضی بشود ، به دیوار سفارت آمریکا کسی یک خطی بکشد چه ها خواهد شد این

از بین رفت . شما جوان ها که رفتید و آنجا را گرفتید و بعد هم به همه معلوم شد که اینها اصلش یک افرادی نبودند که راجع به یک سفارتخانه متعارف باشند ، اینها مرکز یک توطئه ای بودند که در همه شوون کشور ما بلکه منطقه دخالت می کردند و دولت های سابق دانسته یا ندانسته از آنها باید تبعیت بکند و هر کاری که می خواهد انجام بدهد باید با مشورت اینها باشد چنانچه خود محمد رضا گفت که ما لیست وکلا از سفارت می آمد و ما باید این لیست را همانطوری که آنها نوشتند عمل بکنیم . این خدمتی که این جوان ها کردند و رفتند و شکستند و گرفتند آنجا را و آن افراد فاسد را نگه داشتند ، این یک مطلبی بود که آن واهمه هائی که در ذهن مردم بود ، در ذهن ملت ها بود ، در ذهن دولت ها بود و آن هیولائی که نشان داده بودند آنها از قدرت های بزرگ ، آن را شکستند . این یک مطلبی است که اگر چنانچه ملت ما هم دنبال او هر جور زحمتی به خودش راه بدهد ، هر جور گرفتاری و تنگنائی که برایش پیش بیاید ارزش دارد . ارزش این عمل به این نیست که ما شکم مان یک وقتی گرسنه می ماند یا مثلا راه وقتی بخواهیم برویم با اتومبیل می توانیم برویم از باب اینکه نداریم چیزی ارزش این به اینها نیست . ارزش این در عالم به این است که شما یک بتی که درست کرده بودند اینها که ، بت

بزرگی که همه ممالک

را گرفته بود ، شکستید ، و این یک جنبه سیاسی داشت که ، و یک ارزش سیاسی داشت که همه ارزش ها پیش او کوچکند . اینهائی که خیال می کنند که به واسطه اعمال اینها ما در تنگنا واقع شدیم ، اشتباه می کنند ، در عین حالی که سوء نیت ندارند ، البته یک دسته هائی هستند که شما را هم آمریکائی می دانند ، پاسدارهای ما را هم می گویند مرتجعند ، آمریکائی اند . اینها ، این دسته ها بیچاره اند ، بدبختند اینها . و اما بعض از اشخاصی که خوب ، دلسوز هم هستند برای کشور ما و برای کشور خودشان و مخالف هم هستند با هم ارگان های خارجی و اجانب ، لکن آنها هم تحت تاثیر همان تبلیغات واقع شده اند و گمان می کردند که اگر چنانچه به زودی و فورا ما تقدیم نکنیم این جاسوس ها را به آمریکا و یک عذر خواهی هم نکنیم ، چه ها و چه ها خواهد شد . ارزش این عمل این است که این اشتباهات را رفع کرد . شما الان یک سال است که این جاسوس ها را ، این توطئه گرها را ، این مجرم ها را در آنجا حبس کردید و خبری هم نشد ، نه بازارمان خوابید و نه اقتصادمان به هم خورد ، و اینها ، بعد هم هر کاری آنها خواستند هی کردند و هی ترساندند و هی عمل مذبوحانه کردند و ما دیدیم که یک سال از این امر گذشت و نه ، هم بازارهای ما سر

جای خودش هست و هم کشاورزی ما سر جای خودش هست و هم چیزهای دیگرمان ، هیچ چیز نخوابید ، هیچ مطلبی نشد . ارزش این است ، ارزش این عمل این است که شکسته شد آن بت بزرگی که برای ملت ها تراشیده بودند . ارزش این چریک های افغانی این است که شکستند آن بت های بزرگی را که تراشیده بودند که اگر چنانچه کسی با شوروی یک کلمه بگوید ، باید به فنا برسد . اینها شکستند این را . آنها هم چندین ماه است که الان با همه قوائی که آن قدرت بزرگ پیش آورده برای آنها و حکومت خودشان هم با آنها مخالف است ، باملتش مخالف است ، چریک های افغانستانی شکستند آن هیولا و چیزی که برای ملت ها پیش آورده بودند . این عمل شما در اینجا و آن عمل آنها در آنجا ارزشش یک ارزشی نیست که ما بتوانیم به میزان در آوریم . اینها ارزش دارد به اینکه ، مانصف ملت مان هم اگر کشته می شد ارزش داشت این ، برای اینکه قضیه ، قضیه شکم نیست تا ما عزا بگیریم که مبادا یک وقت گندم ما نداشته باشیم . مادر پنجاه و شصت سال پیش از این که من یادم هست ، با اسب و الاغ از این راه به آن راه می رفتیم و با عرض می کنم که نه برقی بود و نه بساطی بود و آنطور همه مردم زندگی شان را می کردند .

ما برای شکم قیام نکردیم ، ما برای اسلام قیام کردیم

آن چیزی که برای ما ارزش دارد اولا اسلام است که در آن همه چیز هست

. ما برای شکم مان قیام نکردیم که اگر شکم مان را یک فرد جلویش را بگیرند مابنشینیم سر جایمان . ما برای اسلام قیام کردیم ، همانطوری که درصدر اسلام پیغمبر اکرم برای اسلام قیام کرد و آنقدری که او در زحمت و رنج واقع شد ، ما نشدیم . ما الان بازارهایمان سر جای خودش هست و امسال که می گویند میوه ها هم بیشتر از همیشه هست ، ارزاقمان هم سر جای خودش هست و گرفتاری این چیزها ابدا نداریم عمده این است که ما یک ملتی داریم که این ملت همه بیدار شدند ، آن خوف را شکستند ، آن خوفی

که اگر یک پاسبان می آمد یک بازار را می بست هیچ کس حرف نمی زد او را شکستند ، فریاد زدند ، با فریاد خودشان قدرتی را که در اینجا بود شکستند و قدرتها را شکستند . ما وقتی یک ملت داریم که سی و چند میلیون است و بیست میلیون جوان داریم که آرزوی شهادت بسیاریشان می کنند ، دیروز یک پیرمرد نزدیک به هشتاد ، تقریبا بین هفتاد و هشتاد بود ، طوری که چیز بود ، آمد با من مصافحه کرد و رفت آن کنار و دوباره من دیدم ایستاد و دوباره دارد می آید ، دفعه دوم که آمد اینجا گریه می کرد اشکهایش رامن دیدم که آنجا جاری بود می گفت من می خواهم بروم جنگ بکنم . من گفتم به او که من و تو باید دعا بکنیم ، جوان ها باید جنگ بکنند . الحمدلله ما که جوان هایمان ، پیرهایمان ، زن

ها ، دخترها ، همه ، بچه ها همه مان یک تحولی در ما پیدا شده است که نمی خواهیم دیگر زیر بار ابرقدرت ها برویم ، باید البته ملتی که اینطور باشد خودش را مهیا کند برای همه چیز . قدرت های بزرگ عالم هست ، شما هم ایستادید در مقابل قدرتهای بزرگ عالم ، از ارعاب هایشان نترسید خیلی ، اما مهیا بشوید برای این شلوغ کاری ها ، برای این کارهایی که دارد انجام می گیرد باید ما مهیا بشویم . یک کار ارزشمندی شما کردید ، یک کار بزرگی کردید که تمام دنیا به صورت اعجاب دارند به شما نگاه می کنند . کسی که یک همچو کار بزرگی را به عهده گرفته است نباید خیال کند که امروز که ما این را بیرونش کردیم فردا کس دیگر می آید ، نخواهد آمد ، خیر ، شما و ما مهیا هستیم و مهیا باید باشیم که آنقدری که ارزش دارد عملمان ، باید برایش فداکاری بکنیم . ما باز با آن تنگنای اقتصادی که پیغمبر اکرم در آن چند سال که در آن غار بود واقع شده بود ، واقع نشدیم . آنها نان خوردن هم نداشتند ، آنها با زحمت برای خودشان به طور قاچاق یک چیزی می آوردند می خوردند ، زندگی می کردند ، لکن ارزش عمل یک ارزشی بود که می ارزید به اینها ، تحمل می کرد ایشان اینها را . ما الان چیزی برایمان واقع نشده ، خوب ، یک گوشه کشور ما یک جنگی واقع شده و آن هم دارند سرکوبشان می کنند .

ما باید مهیا باشیم که فردا اگر از یک گوشه دیگری هم یک شیطان دیگری سر در آورد ، آن هم سرکوبش بکنیم . ما می خواهیم زنده باشیم و ما می خواهیم شرافت خودمان را حفظ کنیم و ما می خواهیم اسلام عزیز را که همه چیز درش هست ، استقلال درش هست ، آزادی درش هست ، شرافت درش هست ، می خواهیم این را حفظش بکنیم و قرآن کریم را حفظ بکنیم و این ارزش دارد به اینکه ما همه مان هم از بین برویم ، رفتیم . مگر ما از پیغمبر بالاتریم ، مگر ما از حسین بن علی بالاتر هستیم . آنها هم همه چیزشان را دادند در راه هدفشان ، لکن ما قدرت داریم الان ، آنها آنوقت نداشتند همچو قدرتی . حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در آن غاری که پناه برده بودند کسی را نداشتند ، یک چند نفری آنجا بودند و همه در خوف زندگی می کردند ما به آنجا نرسیده است حالا . زمانی هم که در مدینه تشریف آوردند ، آنقدر رنج ایشان کشیدند ، اینقدر زحمت کشیدند که هیچ یک از آنها را تا حالا ما نکشیدیم .

ما ملتی هستیم که با وحدت کلمه و اتکال به خدا همه چیز را می توانیم پیش ببریم

ما از جنگ نباید بترسیم . پیغمبر اکرم جنگ کرده است برای اسلام حضرت امیر جنگ کرده است برای اسلام . صدر اسلام در یک چند سال چندین جنگ ، هشتاد تا ، چقدر جنگ واقع شد . ما باید مهیا باشیم برای جنگ ها و ما قدرت داریم ، ما جوان ها را داریم . یک ملتی هستیم که با

وحدت کلمه و با اتکال به خدای تبارک و تعالی همه چیز را ما می توانیم پیش ببریم ، هیچ خوف از این مسائل نداریم . اینها که ایجاد خوف می خواهند بکنند در شما ، همان هائی هستند که در زمان شاه مخلوع هم ایجاد خوف کرده بودند و آن به واسطه همان ایجاد خوف سرجای خودش نشسته بود و به خیال خودش سلطنت می کرد . وقتی این خوف شکسته شد دیدیم که تو خالی ، بود واقعیت آنطوری که می گفتند نداشت . قدرت های دیگر هم همین طور است ، خیال نکنید که اینها شاخ و دم خیلی بزرگی دارند ، اینها هم همین طورهاست . مهم این است که ما با هم منسجم باشیم ، مهم این است که قوای مسلح ما که خداوند انشاء الله نصرت به آنها بدهد منسجم باشند با هم . سپاه پاسداران و قوای انتظامی دیگری خودشان را یک بدانند . همه تان برای یک مقصد دارید عمل می کنید و آن مقصد این است که کشور خودتان را آزاد نگه دارید و مستقل ، نوکر نباشید ، شرافت خودتان را حفظ بکنید . همه قوای مسلحه ، هر کس هست ، از ملت هم هر کس متصل شد به آن جبهه ، همه همدم باشید و هماهنگ . اگر هماهنگ باشید و همه روی یک رویه کار بکنید و یک فرماندار از برای فرمانده برای شما باشد که روی نقشه عمل بکند مطمئن باشید که پیروز هستید و هیچ قدرتی هم نمی تواند با شما مقابله کند برای اینکه قدرت ، قدرت ملت است

. ارتش وقتی اتکالش به این دیوار بزرگ شد ، به این سد عظیم ملت شد قدرتی پیدا می کند که هیچ چیز نمی تواند مقابل او بایستد . ارتش ما وقوای مسلح ما و پاسدارهای ما و همه اینها پشتوانه شان همه ملت هست . الان شمابینید سرتاسر مملکت ما در حال جنگند ، دخترهای توی خانه هایشان هم در حال جنگند ، برای جنگی ها دارند کار می کنند یک همچو مملکتی که ارتشش با ملتش یک است ، رؤ سایش با دیگران برادرند ، اینها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملت شان ، ملت شان از آنها پشتیبانی می کند ، یک همچو ملتی از چی می ترسد ، و شما مطمئن باشید . چند وقت است که الان ما را حصر اقتصادی کردند ، چه شد مثلا؟ ما کجایمان گیر کرده است که حصر اقتصادی ، حصر اقتصادی خیال می کنند اشخاص که ما اگر چنانچه از آمریکا مثلا فرض کنید که فلان چیز را نخریم ، خیر ، دیگر نمی توانیم . نخیر ما داریم زیاد ، آمریکا اینجا برایمان ذخیره کرده اینها را . بدانید کارهای خدائی است اینها ، کارهای خدائی است که پنجاه سال آن یا کمتر یک قدری ، این مرد بیست و چند سال ، این دومی زحمت کشید و آمریکا هم به خیال اینکه خوب ، مملکت خودش است دیگر ، هر چه هست مال خودش است ، نفت های ما را البته گرفتند و خوردند و بردند و اسلحه های زیاد آوردند برای ما . این کوه هائی که در ایران هست بسیاریش

زیرش اسلحه و مهمات هست و اینها همان هائی بود که دشمن ما ، دشمن فعلی و همیشگی ما برای خودش تهیه کرده بود و حالا مال ماست . عمده این است که ما خودمان ، خودمان را بشناسیم و قوای مسلح ما و ملت ما یکپارچه بشود . اگر اینها همه با هم یکپارچه باشند ، پشت به پشت هم بدهند ، هیچ قدرتی نمی تواند اینها را بشکند . این قدرت های بزرگ آنقدر گرفتاری دارند که به این مسائل خیلی نمی توانند برسند ، هر کدامشان مقابل هم ایستادند . این گرگ ها را می گویند که وقتی شب هم میخواهند بخوابند دور هم ، همه رویشان را به هم می کنند از خوف اینکه اگر یکی شان غفلت کند باقی شان او را می خورد . حالا اینطوریست که شما خیال نکنید که آمریکا اگر بخواهد یک چیزی بکند ، آمریکا مقابلش یک گرگ دیگری ایستاده درست دارد نگاهش می کند ، آن هم همین طور مقابلش یک گرگ دیگری ایستاده مقابلش (اللهم اشغل الظالمین بالظالمین ) مسائل اینطور نیست که به گوش ما می خوانند که ای ، اگر آمریکا چه بشود ، چه . خوب ، یک سال تمام است که این جوان های عزیز ما رفتند و البته رنج کشیدند ، زحمت کشیدند و ماجورند در این امر پیش خدای تبارک و تعالی . من نباید تشکر کنم از آنها ، عمل آنها پیش خدا ارزش دارد . یک سال است که اینها رفتند و آنجا را گرفتند . آنها جز ، هی حرف آنها زدند ، آن

ور ایستادند و حرف زدند و چه کردند ، خوب ، حصر اقتصادی کردند و چه کردند ، لکن ملت سر جای خودش ایستاده و هیچ نقصی در خودش نمی بیند . ده سال دیگر هم که بشود همین است . عمده ارزش این عمل ها این است که از ذهن توده های ضعیف مردم در سرتاسر دنیا ، مستضعفین جهان در سرتاسر دنیا ، از ذهن اینها این رعب ها را خارج می کند به خود می آیند ، الان هم آمده اند . هی می گویند که ماها در انزوا هستیم ، آنوقت که در انزوا نبودیم چه بودیم ؟ یک ملت زیر دست ضعیف بیچاره ، یک پاسبان در بازار بزرگ تهران حکومت می کرد بر بازار . این آنوقت بود که ما منزوی نبودیم ، منزوی نبودیم یعنی روابطمان با آمریکا و با شوروی و با کذا و کذا سر جایش بود .

تا منزوی نشوید ، نمی توانید مستقل شوید

حالا که منزوی هستیم چه هستیم ؟ حالا که منزوی هستیم جوان های ما ایستاده اند و سفارت آمریکا را گرفتند و پنجاه و چند نفر جاسوس ها را گرفتند و نگه داشتند البته انسانی هم با آنها رفتار کردند . آنطوری که به من دائما رسیده این است که خیلی خوب با اینها رفتار کردند و اخلاق اسلامی هم همین است .

حالا که منزوی هستیم اینکه بازارمان سر جایش هست با عزت و احترام ، هیچ کس به ما نمی تواند ظلم کند ، هیچ کس نمی تواند بگوید بازارتان را ببندید ، یا با الزام بازار را ببندند ، هیچ کس نمی تواند بیاید بگوید چهارم

آبان است بیرق ها را همه جا بزنید و باید همچو بشوید ، هیچ . حالا که منزوی نیستیم خود مانیم ، مستقلیم . انزوا اگر پیدا شد ، انسان خودش را بهتر پیدا می کند . دیروز چند تا ، دو سه تا جوان آمدند و یک تفنگی را که من خوب نمی شناسم تفنگ چه هست آوردند نشان دادند ، گفتند این را ما خودمان درست کردیم ، وقتی هم به ارتش نشان دادیم گفتند صحیح است و خوب است و وسائل را فراهم می کنیم . این برای این است اگر چنانچه ما منزوی نبودیم هیچ وقت به فکر این کار نمی افتادند . شما که حالا به خیال اینها منزوی هستید شما الان در فکر این هستید که خودتان کارهای خودتان را انجام بدهید . منزوی نبودن یعنی متکل بودن به غیر ، یعنی اسیر بودن منزوی هستیم یعنی ارتباطمان با دیگران قطع است و ما نوکر دیگران نیستیم . آنها هی می آیند به ما می گویند که بیا روابطمان را درست کنیم ، ما همه جور حاضریم ، چطور . و ما می دانیم شیطنت است این . البته اگر چنانچه همه احترام به همه بگذارند ، همه دنیا با هم باید برادر باشند اما مساءله این نیست مااز این انزوا نمی ترسیم ، ما استقبال می کنیم یک همچو انزوائی را که ما را وادار می کند که خودمان به فکر خودمان بیفتیم . وقتی این انزوا نباشد ما متکل به غیریم ، هر چی می خواهیم دستمان پیش غیر دراز هست . گندم هم می خواهیم از

آنها بگیریم و ارزاقمان را از آنها بگیریم و صنایع مان را آنها برایمان بیایند درست بکنند ، همه چیزمان دست آنها باشد . ملت تا اینطور باشد می تواند خودش دارای یک چیزی باشد ، در اقتصاد مستقل باشد ، در جنگ مستقل باشد ، در اجتماع مستقل باشد وقتی شما منزوی باشید می توانید این کارها را بکنید . شمای منزوی می توانید که فکر بکنید که باید کشاورزی مان را خودمان اداره کنیم محتاج نشویم به دیگران ، برای اینکه منزوی هستیم دیگران نمی دهند به ما . وقتی یک ملتی احساس کرد که ارزاقش را دیگران نمی دهند به او ، خودش به فکر می افتد که برای خودش درست کند . مادامی که در نظرش این است که نه ، ما می آورند برایمان ، می دهند به ما ، نمی تواند کار بکند . اینهائی که وقتی در اطرافشان ده تا پانزده تا نوکر هست ، می افتند و تنبل می شوند و هیچ کار از آنها نمی آید ، وقتی می بریشان حبس ، خودش تو حبس کارهای خودش را می کند برای اینکه منزوی شده . ملتی که منزوی بشود می تواند ترقی کند ، مترقی می شود . ملتی که منزوی نیست نمی تواند به ترقی راه خودش را برود . ملت غیر منزوی یعنی ملتی که اتکالش به دیگران هست ، خوراکش را از دیگران می گیرد ، اتومبیلش هم از دیگران می گیرد ، برقش هم از دیگران می گیرد . این ملت تا آخر باید اسیر باشد . تا منزوی نشوید نمی توانید

مستقل بشوید . از انزوا ما چه ترسی داریم ، ما آن روزی که منزوی نبودیم همه گرفتاری ها را داشتیم ، حالائی که منزوی هستیم مستقل هم هستیم . الان هر کسی آقای خودش هست ، هی زیر بار دیگری نیست . الان می تواند یک سفارتخانه ای (هر سفارتخانه ای خواهد باشد) می تواند که به حکومت ما ، به دولت ما یک چیز را تحمیل کند؟ پس ما منزوی نیستیم شما خیال می کنید منزوی هستیم . منزوی به آن معنائی که شما می خواهید نباشیم ، این معنایش این است که ما وابسته باشیم و تا آخر غلام حلقه بگوش باشیم . خدا می داند آن روزی که من عکس این محمد رضا را دیدم در روز نامه های اینجا ، در مجله ای بود ، چیزی که در آمریکا مقابل یکی از ریاست جمهوری های آنها ایستاده بود مثل یک بچه ای و او عینکش را برداشته بود و به روی او نگاه هم نمی کرد ، اینطور نگاه می کرد و اینطوری ایستاده بود ، خدا می داند تلخی این در ذائقه من شاید حالا هم باشد که ما اینطور هستیم که یک نفر آدمی که می گوید من همه کاره هستم و کشورم را می خواهم برسانم به کذا و از ژاپن باید جلو بیفتیم و فلان ، یک همچو آدم ضعیف زبونی است که می رود در آمریکا بعد از همه تشریفات که اجازه بدهند و چه بکنند و برود آنجا ، می ایستد آنجا پهلوی آن جانسون (ظاهرا بود) ایستاده آنجا و آن مردک تو صورتش

نگاه نمی کند ، عینکش را برداشته و آنطور نگاه نمی کند و این اینطوری ایستاده . خدا می داند که این غیر انزوا برای یک ملتی از هر انزوائی بدتر است . بله ، او منزوی نبود ، آقایان می خواهند ما هم اینطور بشویم . ما انزوائی را که این آقایان خیال می کنند ، با آغوش باز این انزوا را می پذیریم . تا انزوا نباشد افکار شما به راه نمی افتد . مغزهای شما از مغز آمریکائی کوچکتر نیست لکن شما رااز انزوا بیرون آوردند و مرتبط کردند ، تا آخر قیامت شما باید منزوی آنوقت باشید ، وابسته ، افکارتان اصلا به راه نیفتد ، مغزهایتان بخشکد آنجا و هیچ راه عمل نکنید . اگر مغزهای ما عمل می کرد ، حالا وضع کشور ما غیر از این بود ، لکن نگذاشتند مغزهای ما عمل بکند . همه چیز را آوردند ، اموال زیرزمینی ما را دادند و همه چیز را آوردند ، فراهم کردند که مبادا شما به فکر این بیفتید یک صنعتی ایجاد کنید تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید ، این ارتباطی که شما را به انزوای حقیقی می کشد ، نمی توانید خودتان اهل صنعیت بشوید و نمی توانید مملکت تان صنعتی بشود ، نمی توانید مستقل باشید و نمی توانید آزاد باشید . این انزوا از نعمت های بزرگ خداست . شما مقایسه کنید بین کشور خودتان امروز که منزوی هستید با کشور خودتان در ده سال پیش از این که نبودید ، مقایسه کنید ، فکر کنید . هی فکر اینکه ای ما

چیزی نداریم ، ای ما چیز . ما انسان داریم ، ما آدم داریم ، ما جوان داریم ، ما جوان هائی داریم که با همه قوا دارند در مقابل همه قدرت ها ایستاده اند . چی هیچ چیز نداریم . ما همه چیز داریم . ما این زمین های وسیع داریم ، ما آنقدر چیزهای زیرزمینی داریم ، چطور ما نداریم . ما همه چیز داریم ، فقط این انزوا نبودن ، منزوی نبودن ، ما را به این حال رسانده است که ما برای هر چیز باید دستمان را پیش دیگری دراز کنیم . یک چند سال باید سختی را تحمل کنیم (سختی هم خیلی نیست تحمل کنیم تا بتوانیم خودمان سر پای خودمان بایستیم و آدم باشیم .

با تمام قدرت بیست سال هم این جنگ اگر طول بکشد ، ما ایستاده ایم

این قدرت ها دیگر شکسته شدند و علامتش هم همین است که یک سال است این جوان های ما این کار را کردند و ارزش کارشان هم بسیار زیاد است و هیچ عالم به هم نخورد . حالا فرض کنید که این نوکر بدبخت ، این صدام بدبخت که ملت خودش را به تباهی دارد می کشد و آنقدر به ملت خودش دارد تحمیل می کند ، این هم یک حمله مذبوحانه کرده است ، ما هم صبر داریم و حوصله داریم . ملت ما پنجاه شصت سال ، جوان های ما تا چشم شان را باز کردند زیر یوغ این مسائل و این مصائب بودند . عادت داریم ما به زحمت کشیدن ، جوان های ما عادت دارند به این زحمت ها . حالا که خودشان را یافتند و مستقل می دانند ،

با تمام قدرت بیست سال هم این جنگ طول بکشد ما ایستاده ایم ، در صورتی که این پوسیده است دیگر . شما خیال نکنید که این یک کاریست . اینکه می بینند موشک می اندازند ، این برای این است که نمی تواند بیاید با اینها مقابله کند ، از دور ایستاده است و موشک می اندازد . اینکه این جنایات را می کند و می خواهد ملت ما را بترساند به خیال خودش ، این برای این است که قدرت آنکه مقابله کند با این جوان ما را ندارد ، در همه جا هم دارد هی کشته می دهد و هی دارد ضایعات می دهد ولی آن خوی غلطش و آن تخیل باطلش و اینکه اعصابش بکلی خرد شده است و حالا خردتر ، نمی گذارد که به خودش بیاید و بفهمد باید چه بکند . این در آنجا ، در خود عراق هم پوسیده شده است و در همه ممالک دنیا هم آبرویش را از دست داده است . البته رادیوی بغداد و نمی دانم روزنامه های بغداد هی هیاهو می کنند ، هیاهو زیاد است ، اما در دنیا ببینید چه جوری است وضع . در همه کشورهای دنیا اینها حیثیت سیاسی اگر داشتند هم از دست رفت و در خود عراق هم ملت با او مخالفند و کم کم صدایشان در می آید و پیدا هم شد آثارش . و فرق ما بین دولت ما و بین قوای انتظامی ما با آنها این است که اینها از ملتند و با ملتند و ملت هم با آنهاست ، دلیلش هم همین

است که آن دسته دارند جنگ می کنند ، خداوند همه را حفظ کند و سرتاسر ایران دارند کمک می کنند . اگر پیدا کردید یک دهی در عراق اینجوری کمک کرده باشد به اینها ، اینها به زور البته می گیرند ، غارت می کنند ، به زور می گیرند ، اما اگر پیدا کردید یک ده را در تمام کشور عراق که جوان هایش ، زن هایش دارند آنها نان بپزند و نمی دانم دسته بندی کنند ، ندارند اینها . یک همچو ملتی از کی می ترسد ، چرا باید بترسد . ما خدا را داریم ، ما اسلام را داریم ، ما برای خدا داریم عمل می کنیم . کسی که برای خدا عمل می کند چرا بترسد ، از کی بترسد . آنها باید بترسند که اگر از اینجا رفتند ، جهنم هست آمالشان . جوان های مائی که برای خدا دارند جنگ می کنند اجرشان با خداست . امکان دارد که یک کسی برای خدا کار بکند و خدای تبارک و تعالی به او عنایت نداشته باشد شهیدشان با همان شهدای صدر اسلام انشاء الله محشورند و قدرتمند هستند . خداوند همه تان را حفظ بکند و همانطوری که این آقا گفتند ، اولا من تشکر می کنم از زحمات شما و من نباید تشکر بکنم ، برای اینکه کشور خودتان هست و خودتان برای خودتان عمل کردید و ارزش عمل شما بسیار زیاد است و حالا که بنا دارید که مجلس کار خودش را انجام داده است و محول می خواهید بکنید به دولت ، امر صحیحی است

و انشاء الله شما هر جا باشید ، در جبهه ها هم که می روید سلامت باشید و امیدوارم که با قدرتمندی غلبه کنید بر همه شیطان ها .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 14/8/59

بیانات امام خمینی در جمع وعاظ و خطبای مذهبی

اهداف شوم کارشناسان خارجی از شناسائی ذخائر فرهنگی و اقتصادی کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان که تشریف آورده اند در این هوای سرد و در این محل حقیر تشکر می کنم . سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی خواستارم . من یک نکته ای باید عرضی کنم . ما باید از این کارشناس های قدرت های بزرگ بعض مطالب را یاد بگیریم ، اینها از طول مدتی که شاید قریب بیش از سیصد سال است در این ممالک راه پیدا کردند ، همه چیز این ممالک را ، خصوصا آنهائی که مورد اهمیت است خیلی برای آنها مثل ایران ، مطالعه کردند ، هر چه ما داریم از دارائی های زیر زمینی و از دارائی های روی زمینی و از چیزهائی که در رفاه یک کشور دخالت دارد مثل فرهنگ ، اقتصاد ، امثال ذلک ، اینها مطالعه کردند و مطالعاتشان بیشتر از ماست . اینها در آنوقتی که این وسایل نقلیه فعلی نبوده است می آمدند در ایران و با کاروان ها راه می افتادند ، سوار شتر می شدند و گردش می کردند اطراف ایران و تمام بیابان هائی که در ایران بود مطالعه می کردند و جاهائی که احتمال ذخائر بود ، عکسبرداری می کردند ، کشف می کردند و همه این چیزهائی که ما در زیر زمین داریم آنها از ما بهتر مطلعند و در مسائل فرهنگی و سیاسی هم آنها

مطالعات فراوان دارند . از ایلات و عشایر اطراف ایران ، همه جا آنقدری که آنها مطالعه کردند در روحیات عشایر و مسائلی به دست آوردند ، ماها آنقدر مطالعه نکردیم و در مطالعاتی که اینها از شهرهای ما و دهات ما و فرهنگ ما و عقائد ما و گرایش های ما ، آنها مطالعه کردند بسیار است . ما باید ببینیم که اینها بعد از مطالعات زیادی که کردند که می خواهند برای خودشان ، می خواستند و می خواهند بهره برداری کنند ، آنها چه چیز را مؤ افق با مصلحت خودشان و بهره برداری خودشان می دانستند و چه چیز را و چه گروه را مخالف می دانستند آنها کدام دستجات را مخالف سلطه خودشان بر شرق و خصوصا ایران که یک ویژگی خاصی دارد ، کدام گروه را مخالف با این سلطه می دانستند و کدام گروه یا گروه ها را مخالف نمی دانستند یا مؤ افق می دانستند . ما از وقتی که رضاخان کودتا کرد و آمد ایران که من یادم هست ، مطالعه کنیم این مسائلی که در ایران واقع شد و انگلیس اول او را آوردند و به قدرت رساندند تا وقتی که محمد رضا به جای او آمد و نمی توانیم بگوئیم کدام خبیث تر بودند ، لکن خباثت دومی اثراتش برای ما زیادتر بود که دومی را متفقین تحمیل کردند و خود محمد رضا هم در کتابش نوشت ، حالا شاید نباشد در آن کتاب ، اگر کسی آن چاپ اولش را داشته باشد ، نوشت که اینها صلاح دیدند که ما باشیم ، من

باشم در اینجا حکومت کنم . ما مطالعه کنیم از آنوقت تا زمانی که این آدم رفت ببینیم که اینها با چه گروه هائی مبارزه کردند و با چه گروه هائی مصالحه و سازش . رضاخان اول که آمد ما شک نداریم که یک آدم عامی بود و آنها فهمیده بودند که یک آدم قدرتمندی است و جسوری است و کار از او می آید . آنها این را آوردند این هم در رادیو دهلی اگر شماها که یادتان نیست ، شاید آنهائی که سن شان بلا باشد ، یادشان هست که در رادیو دهلی گفتند (که رادیو دهلی از چیز انگلیس ها بود آنوقت ) که رضاخان را ما آوردیم روی کار و بعد از اینکه مخالفت کرد و با آلمان ها مثلا یک رفت و آمدی داشت ما او را بیرون بردیم . این یک آدمی بود که با مطالعات آنها ، ادراک کردند که یک آدم قلدری است و شعور سیاسی هم ندارد آنقدرها ، این را خوب می شود آلت دست قرار داد ، آوردند و کودتا کردند و آنوقت اشخاص زیادی را از همه طوایف گرفتند و ابتدای امر و وجب به وجب به نظر می رسد که روی یک نقشه ای که آنها برایش می دادند عمل می کرد ، ابتدائا شروع کرد به ریاکاری و مجالس روضه می رفت و خودشان مجلس روضه بپا می کردند و از قراری که آنوقت می گفتند در همه تکیه های تهران هم آنوقت می گفتند پا برهنه می رود ، همه جارفت و با مردم خوش وبش می کرد و این

کارها را می کرد تا آنوقتی که قدرت دستش آمد و محکم شد پایش . ببینیم که در آنوقتی که قدرت دستش آمد با کی و با چه گروهی مخالفتش زیاد بود و با چه طرح هائی مخالفتش زیاد . این را بسیاری البته یادشان است که شروع کرد مخالفت با روحانیون با اسم اینکه می خواهیم اصلاح بکنیم ، چه بکنیم ، مجلسی در جاهای دیگر و در مدرسه فیضیه که ما شاهدش بودیم مجلس امتحان درست کردند و اشخاصی که مال خودشان بود می آمد آنجا برای امتحان و اینها به خیال اینکه به ، تبلیغاتشان این بود که ما می خواهیم این اشخاصی که صحیح اند و اهل علم صحیح هستند ، از آنهائی که نه ، لیاقت این لباس را ندارند ، می خواهیم تمیز بدهیم . حتی بعضی از آقایان محترم قم هم این معنا را باور کرده بودند . خدا رحمت کند مرحوم آقای فیض را ، به من فرمودند که ، در مدرسه فیضیه ، که خوب ، این که بدکاری نیست که اینها بیایند خوب ها را از بدها جدا کنند . من به ایشان عرض کردم که بله ، اینها می خواهند خوب ها را از بدها جدا کنند که خوب ها را از بین ببرند ، نه بدها را . و همین طور هم شد . ابتدا برای این معنا آمدند و چه تلخی ها بر ماها گذشت از این امتحان و از این بساط ، بعد هم با یک بهانه دیگر شروع کردند به اینکه باید ملت لباس واحد داشته باشد و عمامه ها

را از سرها برداشتند و آنقدر خرابکاری که کردند که روی تاریخ را سیاه کردند . و البته اینها یک مسائل طولانی است که شاید در تاریخ ، حالا که می توانند بنویسند اشخاصی که اطلاع دارند ، بعد هم یا در همان وقت ها هم مجالس روضه را با کمال جدیت منع کردند که شاید در شهرها یک مجلس علنی که مثل مجالس متعارف ، آنوقت ها بپا نبود .

من در قم یادم هست که یکی از آقایان ، بین الطلوعین (قبل از طلوع فجر) یک مجلس چند نفری داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرق می شدند و گمانم این است که همین مجلس را هم آمدند جلویش را گرفتند . این دو جناح جناح که هر دوش از جناح روحانی است ، جناح روحانیت و جناح خطبا ، این دو جهت وجه نظر آنها بود و به هر دو حمله کردند ، عمامه ها را از سر آنها برداشتند . یکی از کسانی که در قم مشغول این خرابکاری بود یک روز گفت که در تمام ایران شش نفر باید عمامه ای باشد و حال آنکه آن هم دروغ می گفت ، اگر می توانستند یک نفر هم نمی گذاشتند باشد . این حمله ای که اینها کردند به روحانیت و حمله ای که کردند به مجالس تعزیه ، ما از آن می فهمیم که این دو جناح در نظر آنها ، مخالفتشان با ابر قدرت ها و این معنا که اینها مانع از آن مقاصدی که آنها دارند ، بیشتر هستند اینها ، این دو جناح بیشتر بوده و لهذا

بیشتر مورد آزار واقع شدند . بعد هم که قضیه کشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوائی را درست کردند ، آن هم روی همین بود که اینهائی که علاقه به اسلام داشتند و علاقه به دیانت و احکام دیانت داشتند ، اینها را سرکوب کنند و خدا می داند که در کشف حجاب چه جنایت هائی اینها کردند . حتی به علمای بزرگ هم پیشنهاد می کردند که شما مجلس بگیرید با خانم هایتان ، با زن هایتان بیائید در مجلس برای اینکه فرمودند . نقل کردند که یکی رفته بود پیش مرحوم آقای کاشانی گفته بود که فرمودند که شما باید در آن مجلسی که چیز است شرکت کنید . ایشان فرموده بودند فلان خوردند . او گفته بود که آن بالائی ها گفتند . گفته بود من هم همان بالائی ها را می گویم . بله ، اینها می خواستند با ارعاب و هو و جنجال کار را انجام بدهند ، لهذا به ایشان هیچ تعرضی نکردند و پیش علمای شهرها می رفتند می گفتند ، هر کدام ضعیف بودند و ضعیف القلب بودند ، شرکت می کردند و هر کدام قوی بودند ، نمی کردند .

ما باید از اینها عبرت بگیریم از این مسائل ، با تبلیغات مختلف ، نه همان بازور ، با تبلیغات مختلف ، این مسائلی که داشتند و آن مطالبی را که خودشان مطالعه کرده بودند و موانع را پیدا کرده بودند با تبلیغات دامنه دار از هر نحو ، قلم ها و نطق ها و روز نامه ها و همه چیز به کار افتاد

برای اینکه این مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند به طوری که این را من کرارا گفتم ، مرحوم آقای آشیخ عباس تهرانی رحمه الله گفتند که من اراک بودم و می خواستم بیایم به قم یا به تهران می خواستم بروم ، از اراک می خواستم بیایم ، خواستم اتومبیل بگیرم ، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم ، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم یکی فواحش را ، یکی هم آخوندها را . در اثر تبلیغاتی که کرده بودند ، شعرهای شاعرشان را که لابد بعضی شنیدند که تا آخوند و قجر در این مملکت است ، این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد ، این را آن خبیث خدا نشناس در شعرش گفت ، شعرا هم شعر گفتند ، مجالس درست کردند ، محافل درست کردند ، تبلیغات کردند ، هر طور توانستند با هر شیوه این روحانیون را و این متدینین را کوبیدند و مقصود اصلی این بود که اسلام را از بین ببرند . آنها می فهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشوری نمی توانند آنها آنطور که می خواهند سلطه پیدا کنند ، باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند و موفق بشوند به آن مقاصدی که دارند و لهذا مطالعه می کردند چه چیز برای اسلام بیشتر می تواند خدمت بکند ، قدرت اسلام را بهتر می تواند حفظ بکند آن را بیشتر می کوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم مثلا رایج است و

بیشتر علاقه به آن دارند آن را بیشتر می خواستند از بین ببرند .

در مقابله با نقشه های غارتگران هوشیار باشید

ما باید توجه به این معنا داشته باشیم ، ما باید گمان نکنیم که مسائل ایران ختم شده است ، تمام شده است ، هم مسائل فرهنگی اش تمام نشده است و هم سایر مسائل . شما هیچ وقت خوف از این نداشته باشید که مثلا دولت غاصب عراق حمله کرده است و دارد مثلا کارهای خلاف می کند ، از اینها هیچ وقت خوف نداشته باشید ، اینها نمی توانند کاری انجام بدهند ، شما از این خوف داشته باشید که همان نقشه هایی که قبل از انقلاب اینها داشتند ، در زمان رضاخان و محمد رضاخان داشتند ، حالا بیشتر داشته باشند . آنها قبلا از باب اینکه به طور ذهنی و علمی یافته بودند که اسلام اگر چنانچه رواج داشته باشد و مظاهر اسلام رواج داشته باشد ، نمی گذارند که مااستفاده هایمان را بکنیم ، حالا که عینا سیلی را خوردند و مشاهده کردند قدرت اسلام را در یک ملت سی و چند میلیونی و اسلامی که دارای یک میلیارد جمعیت است ، اینها ملاحظه می کنند که بعد از اینکه سی و چند میلیونشان به ما اینطور کردند ، پس وقتی که یک میلیارد جمعیت دنیا که قریب به یک میلیارد مسلم دارد اگر اینها همه مثل ایران بشوند ، ما چه خواهیم کرد؟ امروز نقشه دقیقتر از آن وقت است ، امروز طرح هائی که اینها می خواهند پیاده کنند از آن وقت شدیدتر است و ما باید بیشتر چشم و گوشمان را باز کنیم

. شما امروز هم می بینید که چهار نفر ، ده نفر روحانی که با کمال صداقت دارد خدمت به این انقلاب می کند ، از هر گوشه صدا می شود که حکومت آخوندی ، این زمزمه تازه کم کم هان نقشه های سابق است ، آنوقت هم یکدفعه نشد ، ابتدا کم کم ، یکی یکی ، دو تا دو تا اهل علم بلاد را ، اهل منبر بلاد را انتقاد کردند ، گفتند ، گفتند ، روزنامه ها بعد شروع کردند و نطق ها و مجالس و اینها درست کردند و بعد هم کار خودشان را انجام دادند ، حالا هم این نقشه هست در کار .

نقش مجالس روضه خوانی و عزاداری سیدالشهدا در حرکت مردم

در آنوقت یکی از حرف ها که هی رایج بود می گفتند: ملت گریه ، برای اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند . اینکه همه مجالس روضه را آنوقت تعطیل کردند ، آن هم به دست کسی که خودش در مجالس روضه می رفت و آن بازی ها را در می آورد ، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر می فهمیدند و آن را می خواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگری آنها می فهمیدند و روی آن میزان عمامه را با آن مخالفت می کردند آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کاری می آید که نمی گذارد اینها آنی را که می خواهند عمل کنند و از این مجالس عزاداری یک کاری می آید که نمی گذارد اینها کارهایشان را انجام بدهند . وقتی یک ملتی در ماه

محرم ، سرتاسر یک مملکت ، یک مطلب را می گویند ، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا ، نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه خودش فی النفسه یک کاری از آن می آید ، لکن این مجلس ها مردم را همچو مجتمع می کنند و یک وجهه می دهند ، سی میلیون ، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرم و خصوصا دهه عاشورا یک وجهه ، طرف یک راه می روند ، اینها را در این ماه محرم ، خطبا و علما در سرتاسر کشور می تواند بسیج کند برای یک مساءله . این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه دیگری است که هست ، بیخود بعضی از ائمه ما نمی فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند ، بیخود نمی گویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید ، بگریاند یا صورت گریه ، گریه کردن به خودش بگیرد اجرش فلان و فلان است . مساءله ، مساءله گریه نیست ، مساءله ، مساءله تباکی نیست ، مساءله ، مساءله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند ، می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند ، از راه های مختلف ، اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند . مسائل اسلام ، مسائل سیاسی است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهای دیگرش . اجتماعاتی که اسلام بعضی اش را فرض کرده

است ، واجب کرده است و بعضی اش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش کرده است اینها یک مسائل سیاسی است . قضیه مکه یک مساءله ، اجتماع در مکه در این محافل مختلف با این یکپارچگی مردم که از همه بلاد مسلمین واجب شده است که بیایند در آنجا ، بروند چه بکنند ، خدا که احتیاج به عبادت من و تو ندارد . خدای تبارک و تعالی می خواهد که مردم را مجتمع کند ، واجب کرده است که اینها را ، جمع بشوند در آنجا و مسائل اسلام را طرح کنند و حل کنند .

مع الاسف در اثر بی اطلاعی ماها ، در مکه مجتمع می شوند لکن به مسائل خودشان درست رسند . حالا اخیرا یک قدری بهتر شده است ، لکن اگر مسلمین در یک همچو مجلس بزرگی که از تمام دنیا مجتمع شده است و هیچ قدرتی نمی تواند اینطور مجلس را درست بکند ، دولت ها هر چه زحمت بکشند یک عده ای از مملکت خودشان را می توانند یک جایی جمع کنند یا از چند تا مملکت . خدای تبارک و تعالی مردم را ، موثرها را برایشان فرض کرده است که مجتمع بشوند در آن مجالسی که در مکه هست و همه با هم آنجا جمع بشوند و نکته سیاسی این اجتماع این است که اولا خودشان مطلع بشوند از حالات هم ، تفاهم کنند با هم ، برادر باشند با هم برادری کنند با هم و مسائل بلاد خودشان ، ممالک خودشان را طرح کنند در آنجا و چاره جویی کنند برای مسائل

خودشان . ما اگر همین حج را به آن معنایی که روح حج اقتضا می کند عمل می کردیم ، این گرفتاری های زیادی که برای مسلمان ها پیش آمده است ، پیش نمی آمد . اگر دولت های اسلامی واقعا به خود می آمدند ، توجه می کردند که یک همچو محفل بزرگی که خدای تبارک و تعالی بر ما لازم کرده است ، بر عددی از ما الزام کرده است و بر همه مستحب کرده است که آنجا برویم ، این دولت ها ، وسائلش را فراهم می کردند و ملت هائی که می رفتند آنجا با دست باز با هم ملاقات می کردند ، با هم دردهای بلاد خودشان را میان می گذاشتند ، گرفتاری هائی که از قدرت بزرگ برای آنها پیش می آمد و پیش می آید ، طرح می کردند ، گفتگو می کردند و بر می گشتند به محال خودشان و تبلیغ می کردند مسائل را ، اگر دولت ها ، دولت هائی بودند که توجه داشتند به این مسائل و نمی خواستند که زیر بار قدرت های بزرگ باشند و می فهمیدند لذت اینکه یک حکومت بر یک جامعه بیدار بشود از یک حکومت بر یک جامعه ای که هیچ خبر از هیچ چیز ندارد ، بهتر است . از زیر بار بیرون آمدن از ابر قدرت ها ولو هر جور مصیبت هم برای ملتهای ما داشته باشد بهتر

است از اینکه ما در کاخ های بزرگ و در خانه های چه و کذا و اتومبیل های کذا باشم و نوکر باشیم اگر اینها این را می فهمیدند

، دست از این کارها بر می داشتند و با ملت ها همصدا می شدند و وسائل را فراهم می کردند و این محفل بزرگ حج را نه اینطوری که حالا هست ، درست بجا می آوردند و خودشان هم می آمدند در آن محافل و می نشستند و مسائلشان را حل می کردند ، آنوقت اسلام یک قدرتی می شد که هیچ قدرتی مقابل او نبود . این یک راه هست که مردم را ، همه مردم را سالی یک دفعه همه بلاد را دعوت کردند و (لله علی الناس حج البیت ) هر کس بتواند باید برود . یک راه دیگر این نماز عید و اجتماعات در عید است در سالی دو مرتبه ، این هم یک مساءله ای است که در بلاد باید مجتمع می شدند ، می شوند و باز مسائل ، مسائل سیاسی است . نماز جمعه در هر هفته یک دفعه آن اجتماعات بزرگ بشود و بررسی بشود در هر جا راجع به مسائل روز ، که بحمدالله این مساءله در این سال ها شده است و امید است که بیشتر بشود و آقایان هم باید تبلیغ کنند که این مجالس بهتر بشود و مجالس جماعت است که مردم در هر روز مجتمع بشوند در مساجد ، نه همان مجتمع بشوند بگذارند این پیرمردها و از کار افتاده ها بروند ، نه ، مساجد باید مجتمع بشود از جوان ها ، اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوائدی دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتی که اسلام برای ما دستور داده و فراهم کرده است ، چه مسائل سیاسی

را حل می کند ، چه گرفتاری ها را حل می کند ، اینطور بیحال نبودیم که مساجدمان مرکز بشود برای چند نفر پیرزن و پیرمرد . وقتی جماعت برود و اشخاص موثر بروند ، مردم بروند ، همه بروند آنجا مجتمع بشوند و در آنجا خطیب برایشان مسائل روز را بگوید و مسائلی که ، مشکلاتی که دارند بگوید ، این حل می کند مطالب را . همین ماه محرم و ماه رمضان ، محرم و صفر و ماه رمضان آنقدر برکاتی که بر این سه ماه مرتب است نمی شود انسان احصاء کند . این اجتماع عاشورا و این برگزاری عزای شهید ، بزرگتر شهید عالم ، این آنقدر برکات دارد . همان وقتی هم که این مسائل سیاسی در آن مطرح نمی شد آنقدر برکات داشت برای ملت ها که قابل احصاء نبود .

تبلیغات منحرفین و روشنفکرنمایان در جهت تضعیف شعائر و مظاهر اسلامی

الان بیشتر ما احتیاج داریم به این مجالس ، تو گوش شما نخوانند به اینکه این مجلس ها بگذاریم حالا و مجالس روضه را ، خرج هائی که می کنیم حالا نکنیم و خرج مثلا این جنگزده ها بکنیم ، نه ، مساءله اینطور نیست ، خرج جنگزده ها را باید بکنیم ، ملت ما باید کسانی که در جنگ آنطور لطمه ها را دیدند ، جوان هائی که در جنگ ، آنطور فداکاری می کنند ، قدردانی کنیم و کسانی که از منزل خودشان دور شدند ، باید پذیرائی از آنها بکنیم ، یک وظیفه انسانی ، وظیفه الهی است نه به معنای اینکه ما حالا کارهای دیگرمان را رها کنیم به این کار فقط بچسبیم ،

همه را باید ما بگیریم . امروز ما به مجالس تعزیه و روضه بیشتر احتیاج داریم از سابق . این اجتماع سرتاسری کشور ، این دستجات سرتاسری کشور ، امروز دیگر یک رنگ سیاسی پیدا کرده است و حق هم همین است . اگر ما سی و چند میلیون جمعیت در این دهه محرم که وسیله شان را خدا برای ما فراهم کرده است و آنقدر ائمه اطهار راجع به اینطور امور سفارش فرموده اند و آنطور ثواب ها را خدای تبارک و تعالی برایش مرتب فرموده است ، اگر سی و پنج میلیون جمعیت در این ماه محرم ، در این دهه محرم اجتماعات داشته باشند ، خطبا هم بروند مسائل روز را برایشان بگویند و تعزیه بگویند و گریه کنند برای سیدالشهدا ، این یک شعاری است ، یک شعار الهی است . امروز دیگر ما انقلاب کردیم ، روضه دیگر لازم نیست ، از غلطهائی است که تودهن ها انداختند ، مثل این است که بگوئیم امروز ما انقلاب کردیم ، دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم ، انقلاب برای این است ، انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم ، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم . زنده نگه داشتن عاشورا یک مساءله بسیار مهم سیاسی عبادی است . عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داد ، یک مساءله سیاسی است ، یک مساءله ای است که در پیشبرد انقلاب اثر بسزا دارد ، ما از این اجتماعات استفاده می کنیم ، ما از آن الله اکبرها ، ملت ما از آن الله

اکبرها استفاده کرد ، آن الله اکبرها را باید حفظ بکنیم . این مظاهر و مشائر و اموری که در اسلام در آن سفارش شده باید فکر کنید که اینها یک مساءله سطحی نبوده است که می خواستند جمع بشوند و گریه کنند ، خیر ، ما ملت گریه سیاسی هستیم ، ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم و خرد می کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است . چطور شد که اینها در زمان رضاخان یک محفلی جمع شدند و برای شکست ایران از اسلام گریه کردند؟ اگر گریه اشکال داشت ، چطور اینها گریه کردند؟ اینها می خواستند که مجوس را و آن ملت و ملیتی که خودشان در نظر است احیا کنند ، لهذا ، در آن محفل حرف ها زده شد و گریه ها شد برای اینکه چرا مجوس از اسلام شکست خورده است . آن افکار پوسیده الان هم در مغزهای بعضی ها هست . اینها نمی خواهند که شما برای یک شهید اسلام گریه کنید . اگر چنانچه برای شکست اسلام گریه کنید آنها می گویند نه ، گریه چیز خوبی است ، اینها نمی خواهند که شما برای کسی که همه چیزش را برای اسلام داد ، اینها نمی خواهند شما زنده نگه دارید یک واقعه ای را که قدرت های بزرگ را آن واقعه کوبید و در اثر او ، شما هم اگر بشوید می کوبید ، اینها نمی خواهند این مسائل واقع بشود ، مع الاسف تبلیغ می کنند این منحرفین ، اینهائی که مامورند که اینجور تبلیغات

را بکنند و جوان ما بعضی شان باورشان می آید . باید جوان های ما بدانند که هر نحو تبلیغی که بر ضد یکی از مظاهر اسلامی واقع شد این تبلیغی است که از جانب بزرگترها و چپاولگرها به دست عمالشان واقع می شود برای اینکه اسلام را بکوبد . این جوان های ما که بحمدالله مسلمند و فعال ، باید توجه بکنند به اینکه هر یک از این شعائر اسلامی چه چیزی دارد که اینها با آن مخالفند ، چی زیر سر عمامه است که اینها مخالفند و چی زیر سر مجالس عزاست که اینها با آن مخالفند ، از این چه ، چه چیزی می آید ، از مجالس عزا هماهنگ کردن همه ملت همه ملت در یک روزی از منزل ها بیرون می ریزند و فریاد می زنند و اگر یک وقتی اینها فکر این را بدهند که در این روز اینها را منسجم بر ضد یک قدرتی بکنند ، چه خواهد شد؟ اینها از این می ترسند با گریه شما ما هی بنشینید گریه کنید اما نفت را به ما بدهید ، ما اشکال نداریم . هی مجلس بگیرید ، با ما مخالفت نکنید ، اشکال ندارد . اینها از این مجالس از آن جنبه سیاسی اش می ترسند . امروز هم مجالس ما تحول در آن پیدا شده است ، مثل سابق نیست ، متحول شده است ، همه افراد ملت ما ، مجالس ما متحول شده است . لکن گمان نکنند آنهائی که جنبه های سیاسی به نظرشان دارند و مثلا روشنفکر هستند به نظرشان که مجالس گریه دیگر

چیزی نیست . همین گریه هاست که کارها را پیش برده است ، همین اجتماعات است که مردم را بیدار می کند . ما از این مخالفت هائی که شد در زمان رضاخان و شک نداریم که به دستور بوده ، خود او خیلی معلوم نبود که اگر دستور ندهند ، این حرف ها را بزند ، از این مخالفت هائی که شد باید عبرت بگیریم ، ببینیم با مجالس روضه مخالف بودند ، معلوم می شود که مجالس روضه با آنها مخالف است . با روحانیت مخالف بودند ، ببینیم که روحانیت برای آنها مضر است . با دانشگاه مخالف بودند ببینیم که دانشگاه با آنها مخالف است . بودن یک دانشگاه صحیح با آنها مخالف است ، بله ، آنها دانشگاهی که به دست خودشان درست بشود و همه چیزش را هم خودشان درست بکنند و جوان هائی که از دانشگاه بیرون بیاید همه برای خودشان عمل بکنند ، با آن مخالف نیستند ، اما امروز با دانشگاه مخالفند . در انقلاب اسلامی با دانشگاهش مخالفند ، با مجالس روضه اش مخالفند ، با روحانی اش مخالفند ، با جوان متدین بازاریش مخالفند ، با همه مخالفند .

امروز مخالف همه جانبه ابر قدرت هاست با این ملت در همه مظاهر اسلامی اش و ما باید بیدار باشیم و توجه داشته باشیم . تبلیعات اینها برای ما ضررش بیشتر از جنگ هاست ، ساده نباید برخورد کرد به این تبلیغات . ما از جنگ چه ترسی داریم ؟ یک ملتی که حاضر است برای شهادت و شهادت را فوز عظیم می داند ، چه

باکی از این مسائل دارد؟ از این ، از اینکه باکی نیست ، تازه وقتی که یک جنگی شروع می شود ، ملت ما بیدار می شود ، بیشتر متحرک می شود . شما ببینید که در این جنگی که به ایران تحمیل کردند و اشخاص خائن به اسلام ، مخالف سر سخت با اسلام ، این جنگ را بپا کردند ، ایران چه جور باز زنده شد ، یکپارچه ایران دوباره انقلاب کرد و توجه کرد به یک مقصد ، سرتاسر ایران کدام کار ممکن بود که اینطور مردم را بسیج کند؟ این جنگ بود که بسیج کرد . پس جنگ چیزهائی است که ما خیال می کنیم بد است ، بعد خوب از کار در می آید . التبه جوان هائی ما از دست دادیم این اسلام از این جوان ها خیلی از دست داده و ما در این جنگ بیشتر از جنگ صفین تا حالا از دست ندادیم ، خیلی هم کمتر از اوست ، لکن برای اسلام است ، وقتی برای اسلام است ما چه باکی داریم . جنگ برای ما ، ما را بیدار کرد ، آن رخوه و سستی اگر پیدا می شد ، دوباره برگشت به یک قرصی و محکمی ، آنی که انسان را می ترساند این تبلیغاتی است که بیخ گوش اینها ، یکی ، یکی گفته می شود و بعد یک جمعیتی می شوند و بعد زیادتر . از این شیطنت ها باید یک قدری ترسید و توجه به آن کرد ، از اینکه مجالس اسلامی را ، مجالس عزا را در نظر شما سست

می کنند و می روند تو دهات ، این ور آن ور می افتند که فلانی گفته است که مجالس عزا لازم نیست و شما خدمت کنید به اینها ، فلانی چطور همچو حرفی می زند؟ کسی که می داند که مجالس عزا چه جهت سیاسی دارد ، چه جهت اسلامی دارد ، البته باید آنها را هم بررسی کرد و تکلیف است برای دولت و برای ملت ، برای همه ، از خود ما هستند آنها ، برادرهای ما هستند ، آنها را خانه هایشان را خراب کردند و عده شان ، زیادی را کشتند و از بین بردند و اینها هم بی خانمان شدند آمدند ، هر جا آمدند باید مهمانداری کرد از آنها .

لزوم طرح مسائل سیاسی - اجتماعی روز از سوی وعاظ در مجالس عزاداری

لکن این به این معنا نیست که ما در آن مساءله ای که همه با هم باید مجتمع بشویم برای کوبیدن ابرقدرت ها ، از آن مساءله دست برداریم و برویم این کار را بکنیم ، نخیر ، هر دو را باید بکنیم ، مجالس سر جای خودش باید باشد و مجالس عزا باید باشد و اهل منبر باید این شهادت امام حسین سلام الله علیه را زنده نگه دارند و ملت باید با هم قدرت این شعائر اسلامی را ، خصوصا این را زنده نگه دارند ، با زنده نگه داشتن او ، اسلام زنده می شود (انا من حسین ) که روایت شده است که پیغمبر فرموده است ، این معنایش ، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او

زنده می شوم ، از او شده است . اینهمه برکات از شهادت ایشان است ، با اینکه دشمن می خواست آثار را از بین ببرد ، آنها در صدد بودند که اصل بنی هاشمی در کار نباشد (لعبت هاشم بالکذا) این حرف بود ، آنها می خواستند اصل اسلام را ببرند و یک مملکت عربی درست کنند و این کارشان اسباب این شد که عرب و عجم و همه ، همه مسلمین توجه پیدا کردند که نه ، قضیه ، قضیه عربیت و عجمیت و فارسیت و اینها نیست ، قضیه خدا و اسلام است . این مجالس را حفظ کنید ، همه مجالسی که اجتماعات دینی هست ، اجتماعات اسلامی هست ، اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه می دارد . جماعات را حفظ کنید ، جمعه را حفظ کنید ، اعیاد اسلامی را ، شعائری که در آن هست حفظ کنید و مجالس عزارا با همان شکوهی که پیشتر انجام می گرفت و بیشتر از او حفظ کنید و اهل منبر ایدهم الله تعالی کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی اسلامی ، مسائل اجتماعی اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم . خوب ، بعضی از امور هست که باید به وسیله آقایان ، آقایانی که خطبا هستند و اهل منبر هستند ، در سرتاسر کشور تذکر داده بشود به مردم . یکی همین که گفتم که انشاء الله تذکر داده می شود و انشاء الله مسلمین هم توجه می کنند به آن ، یکی

اینکه از جنگ خسته نشوند مردم ، جنگ یک چیز خوبی است ، البته ما پیشقدم نیستیم ، برای جنگ ما پیشقدم نیستم لکن حالائی که به ما تحمیل شده است این یک آثار بزرگی دارد برای نهضت ما . یکی از آثارش این است که دشمن ما را روسیاه کرد در دنیا ، این می خواست که برای خودش یک حیثیتی پیدا بکند و اینکه دشمن اسلام بود و قبل از این هم که هجوم کند به ایران ، با عراق آنطور معامله کرد و با علمای عراق آنطور معاملات کرد و با ملت عراق آنطور و با دستجات برای عاشورا آنطور و با زائرین کربلا که برای اربعین می رفتند آنطور جنایتکارانه عمل کرد ، این در دنیا رسوا شد و حالا هم هر چه می خواهد سالوسی کند و نماز بخواند و اظهار اسلامیت بکند و امثال ذلک ، دیگر فایده ندارد ، این دیگر نمی تواند با سالوسی خودش را جا بیندازد ، نمی توانست لکن شاید بعضی ها آنهائی که خارج بودند از عراق باورشان می آمد که این یک آدمی است که می خواهد خدمتی بکند و کذا و این حرف ها ، حالا معلوم شد که نه ، همه فهمیدند که این آدم اینطوری است ، وضعش اینطوری است و معلوم شد که یک آدمی است که برای عرب می خواهد کار بکند ، این خوزستان عرب ها را غالبا کشتند . اگر ایشان با عرب مؤ افق است ، چطور عرب کشی می کند؟ برای این هم نبوده است که چند کیلومتر از مملکت ایران را او

ادعا دارد چقدر ضرر کرده در این ، ملت عراق بیچاره چقدر ضرر کرد در این جنگ و ملت اسلام چقدر ضرر برد ، ضرر جانی ، ضرر مالی ، ضرر حیثیتی او برد . یکی از مسائلی که باز مرتب شد بر این ، اینکه شیاطین فهمیدند قدرت اسلام در ایران چیست و قدرت ارتش ما و پاسدارهای ما که خداوند همه را حفظ کند ، آنطور نیست که آنها خیال می کردند . خلیجی ها هم فهمیدند که نه ، مسائل آنطورها نیست و اگر خدای نخواسته یک وقت شیطنت کنند ، ممکن است عکس العمل داشته باشد ، دیگران هم فهمیدند که نه ، قدرت اسلام بیش از این مسائل است که اینها خیال می کنند ، قدرت اسلام است که یک مملکت را یکپارچه بر ضد آنها به راه می اندازند ، بسیج می کند ، این قدرت اسلام است . این هم یکی از برکاتی بود که از این جنگ تحمیلی برای آنها ننگ بار آورد و برای ملت ما سلحشوری و قدرتمندی و بیداری این جنگی که حالا به ما تحمیل شده است برای ما البته یک ضررهایی هم داشته است و برادرهای ما در آنجا و اشخاصی که در آنجا تلف شدند و در خرمشهر و در آبادان و در دزفول و اینها تلف شدند ، خساراتی برایشان بار آمده و عده ای از زن و بچه هایشان هم که سرپرست های خودشان را از دست مثلا دادند ، آنها هم کوچ کردند برای بلاد دیگر . باید آقایان به مردم سفارش کنند که اینها برادر ما هستند

، اینها در راه اسلام و جنگ در اسلام اینطور آواره شدند ، اینها را باید مثل خودتان و مثل اولاد خودتان بدانید ، اگر بچه های بی سرپرستی هستند و می توانید سرپرستی یکی از اینها را برای خودش نگه دارد و حفظ کند ، حفظ کند . دولت باید اینها را با یک ترتیبی ، مرتبی ، منظمی ، محترمانه برای اینها جا تهیه کند برای اینها غذا تهیه کند ، اینها آواره شدند . نباید فکر این باشیم که ما خودمان هر چه می خواهیم داشته باشیم ، دیگران هیچی نخیر ، باید کمک کنند به اینها ، ثروتمندها کمک کنند به اینها برادرهای مؤ من ، خواهرها به اینها کمک کنند و اینهائی که در جنگ آسیب دیده اند اینقدر نگذارند مصیبت بیشتر برایشان بشود و آنها را مثل مهمان عزیز مهمانداری کنند و دولت هم باید جاهایی را برای اینها معین کند و آنها را حفاظت کند .

با مسائل و مشکلات کشور از راه اسلامی برخورد کنید

یکی هم اینکه باید دولت ما ، ملت ما توجه به این معنا داشته باشد که در یک مملکتی که جنگ در آن هست ممکن است که یک چیزهائی هم کمبود توی آن باشد ، در ایران الحمدلله کم است این اما اینطور نباشد که خودشان کمک کنند ، مردمی کمک کنند بر اینکه کمبودی حاصل بشود ، هجوم کنند مثلا به خرید یک چیزی و نگهداری بخواهند بکنند ، گمان نکنند که با این جنگی که آنجا واقع شده است ، ایران در مضیقه واقع می شود ، نه ، ایران در مضیقه واقع نمی شود . شما توجه کنید که

مسائل را از راه اسلامی با آن برخورد کنید ، از راه انسانی با آن برخورد کنید ، اگر مسائل را از راه اسلامی اش ما با آن برخورد کنیم ، نمی رسد به اینکه ما بخواهیم یک چیزی را احتکار کنیم یا مثلا گرانفروشی کنیم یا زیاد در رفتار خلاف انسانی بکنیم . وقتی یک جنگی پیش آمد باید مردم بیشتر به فکر این باشند که ایران را آرام نگه دارند ، الحمدلله آرام هم هست . اینهائی که جمع بشوند در یک جایی برای خرید یک چیزی که نمی دانم حالا هم هست یانه ، که می شدند قبلا اینها یک اشخاصی هستند مفسده جو و می خواهند تضعیف کنند روحیه شما را . ما هیچ واقعه ای برایمان واقع نشده یک دسته ای آمدند در یک گوشه مملکت ما خرابکاری می کنند ، از این دزدها در ایران همیشه بوده ، این دزدها خیلی بوده ، زمان های سابق زیاد بود که یک شهری را شلوغ می کردند ، یک جایی را می بریدند ، یک ، از بین می بردند . نباید با اینکه یک شلوغکاری در یک جایی شده است که الان هم انشاء الله از بین می رود .

هشداری بر لزوم شکست حصر آبادان توسط قوای مسلحه

و من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود و هشیار می دهم به پاسداران ، قوای انتظامی و فرماندهان قوای انتظامی که باید این حصر شکسته بشود ، مسامحه نشود در آن ، حتما باید شکسته بشود و فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند ، بیرونشان می کنیم ، اگر اینها آمدند خسارات بر ما

وارد می کنند ، نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند ، از خرمشهر اینها را بیرون بکنند ، حال تهاجمی بگیرند .

تقویت روحیه قوای مسلحه با تقدیر و پشتیبانی ملت

و باز توجه داشته باشند به اینکه اینهائی که از فرماندهان و از پاسداران و از سربازان و از ژاندارمری و همه اینها در آنجا مشغول هستند ، اینها دارند جانفشانی و فداکاری کنند ، اینها همچو نیست که توی خانه ای نشسته باشند و راحت باشند ، اینها هر کدام که رفتند در این جبهه ها فداکاری دارند می کنند در هر حال به نظرشان ممکن است که یک وقت مثلا یک موشک فلان بیاید و اینها را از بین ببرد ، باید از اینها قدردانی کنند تقویت کنند روحیه اینها را ، ملت باید تقویت کند روحیه اینها را ، اینها مشغولند ، مشغول بررسی هستند ، مشغول برنامه ریزی هستند ، از یک طرف مسامحه نباید بشود ، از یک طرف هم مشغول به کار هستند اینها ، کسانی که اطلاع نظامی ندارند نباید دخالت کنند در کار نظامی . این مثل این است که ما بگوئیم که فلان سرهنگ یک وقت بیاید به ما بخواهد بگوید که فقه اسلام اینطوری است ، همین طوری که می بینید بعضی ها از قرآن یک آیه ای را بردارند می خوانند و دنبال او یک مسائلی را می گویند در صورتی که از قرآن هیچ اطلاعی ندارند و از اسلام هم هیچ اطلاعی ندارند . مائی که از نظام اطلاع نداریم و از جنگ اطلاع نداریم نباید اظهار نظر بکنیم که خوب است اینجوری بکنند ، آخر شما چه می دانید

که خوب است اینجوری بکنند ، من و شما اطلاع از این نداریم . هی برنامه ندهد کسی که ندارد یک چیز را ، نمی فهمد یک چیزی را ، تضعیف نکنند روحیه سربازهای ما را که با تمام قدرت ، همه جناح هایشان دارند جانفشانی می کنند و ضربت های زیاد به آنها زدند شما کنار نشستید ومی گوئید خوب است اینجوری بکنند . آدمی که کنار گود نشسته خیلی حرف ها می تواند بزند ، بگذارید که آنها روی نقشه هائی که دارند روی طوری که می توانند عمل بکنند و بحمدالله می توانند وانشاء الله عمل می کنند و ما هم صبر داریم ، اینقدرها بی صبری نکنید . جنگ صفین هیجده ماه طول کشید با آن زحمات ، هیجده ماه طول کشید با آنهمه رنج هائی که بردند و با آنهمه تلفاتی که دادند ، ما تازه دو ماه است که کمتر از دو ماه است الان که یک همچو چیزی هست شمائی که با همه ابر قدرت ها می گوئید ما ایستادیم و مقابله می کنیم و مشتتان را گره می کنید که ما آمریکا و شوروی و کذا را ، شما باید همچو قدرتمند باشید که اگر پشت این خانه هایتان هم خدای نخواسته سرباز اجانب آمد باز هم همان مشت گره کرده بروید و با هم در بیفتید و جنگ تن به تن بکنید . شما که یک همچو کار بزرگی را کردید و حالا انگور را خوردید نمی خواهید تبش را بکنید؟ یک همچو کار بزرگی که اعجاب دنیا را برای شما جلب کرده است ، زحمت

دارد ، حفظ اسلام زحمت دارد . شما برای اسلام از اول قیام کردید و فریاد زدید ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، آنها هم همه شان مخالف با جمهوری اسلامی اند ، همه قدرت ها مخالف با جمهوری اسلامی اند ، کسی که با همه قدرت ها در افتاده است و بحمدالله پیش بده تا حالا ، حالا نباید به واسطه اینکه یک چیزی واقع می شود ، یک شلوغی در یک جایی واقع می شود این خیال کند که نه ، به هم خورد وضع . شما در جنگی که جنگی داخلی که با محمدرضا و ساواکش داشتید ، چقدر شهید دادید ، از پانزده خرداد به این ور شاید صد هزار شهید ما داده باشیم یا بیشتر ، چقدر هم معلول داریم . حالا ما همه این بساطی که تا حالا واقع شده است اینقدرها نیست خیلی چیز کمی است و آنقدری که به آنها ضایعه واقع کردیم ، لشکر ما ضایعه واقع کردند ، چندین برابر است . محکم باشید آقا ، جوان های ما محکم بایستید (یکی از حضار: ما همه سرباز توایم خمینی ، گوش به فرمان توایم خمینی ) ما همه سرباز خدا هستیم انشاء الله ، نه تو سرباز منی ، نه من سرباز تو . همه ما با هم قیام کردیم که اسلام را در اینجا زنده کنیم و انشاء الله به سایر جاها هم صادر کنیم . و ما همه برادر با هم هستیم ، دوست با هم هستیم و امیدوارم که همه ما دوش به دوش هم ، هر کس هر مقدار که می

تواند ، منی که یک پیرمرد هستم ، صحبت بکنم برای شما ، آقای فلسفی که پیرمرد قوی انشاء الله ایشان هم برای شما صحبت بکنند ، آقایان اهل منبر هم برای مردم صحبت بکنند ، این یک خدمتی است که از ماها برمی آید ، ما انشاء الله انجام بدهیم و امیدوارم که برای خدا باشد . شما هم هر کدام هر کاری ازتان بر می آید انجام بدهید .

دولت و ملت برای خودکفائی کشاورزی و صنعتی کوشش کنند

جهاد کشاورزها این است که کشاورزی شان را تقویت کنند . امسال شنیدم بعضی ها سستی کنند و این برخلاف مسیر اسلام است . شما پارسال با آن گرفتاری ها زیاد کردید کشت تان را ، و امسال الحمدلله آن گرفتاری ها کم است و به شما کمک هائی هم از طرف دولت می شود و باید خودتان به فکر باشید که اگر ابرقدرت ها فردا منع کردند همه کشورها را که به ما گندم ندهند ، خودمان داشته

باشیم . خوب ، کشاورزها باید به این فکر باشند و کشاورزی خودشان را تقویت کنند و بیشتر کنند و کارها را جوری کنند که ما دیگر محتاج نباشیم در خوردنمان هم به مردم . و من امیدوارم که اشخاصی که تفکر دارند ، مغز صنعتی دارند اینها هم کارها را راه بیندازند و صنعت درست کنند خودشان . شما بدانید که اگر خودتان به فکر بیفتید که برای خودتان انجام بدهید ، کارهای خودتان را می توانید انجام بدهید ، گمان نکنید که ما حتما باید همه چیزمان را از دیگران بگیریم ، نه ، شما به فکر این باشید که همه چیزتان را خودتان

درست کنید . این ژاپن بود که در سال های قبل محتاج بود و خودش به فکر افتاد و خودش کارهای خودش را درست کرد و الان صادر می کند به آمریکا هم . و آن هندوستان بود که در آن زمان آنقدر احتیاج داشت ، حالا الان دارد خودش احتیاجات خودش را رفع می کند . مغزهای شما کوچکتر از مغزهای دیگران نیست شما خودتان به فکر باشید ، توجه کنید که کار خودتان را خودتان انجام بدهید و الان مهم این است که کشاورزی باید چندین برابر سابق باشد ، دولت باید کمک بکند و مردم باید جدیت بکنند و من امیدوارم که در این سالی که می آید به کوشش شماها ، به کوشش جوان های ما ، کشاورزی های ما ، کارهای کشاورزی ما همچو بشود که مامحتاج نباشیم به دیگران در خوراکمان و همین طور کارخانه ها کارها را انجام بدهند ، خودشان راه بیندازند کارخانه را ، شما خودتان باید انجام بدهید کار خودتان ، هی منتظر این نباشید که یکی دیگر بیاید شما را اداره کند ، خودتان اداره کنید خودتان را و من امیدوارم که همه این کارها به دست خودتان بشود و هیچ به خودتان خوفی راه ندهید ، ما آن قدرت های بزرگ را هل دادیم و بیرونشان کردیم و کسی نمی تواند شما را انشاء الله دیگر هل بدهد از مملکت خودتان .

تاریخ : 16/8/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از حجاب پاکستانی

کعبه خانه ناس و محلی برای اجتماع و زیارت مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از حضور آقایان در اینجا و امیدواری به اینکه خداوند زیارت آقایان را و سایر حجاج محترم را قبول کند ، عرض می کنم

که شما مؤ فق شدید به زیارت خانه ای که خداوند برای ناس قرار داده است و اول بیتی است که خداوند برای همه مردم قرار داده است و فرموده است که اول بیت وضع للناس للذی ببکه این دلیل بر این است که ، یکی از ادله این است که خدای تبارک و تعالی همه عالم را دعوت فرموده است به اسلام و این خانه را برای تمام عالم از زمان بعثت تا آخر برای همه قرار داده است .

این خانه ناس است . شخصی یا اشخاصی یا گروهی یا طوایف خاصی اینطور نیست که اولی باشند به خانه خدا از دیگر ناس ، همه مردم ، آنهائی که در سرتاسر دنیا هستند ، در مشارق ارض و مغارب ارض ، مکلف هستند که مسلم بشوند و در این خانه که قرار داده شده است از برای ناس ، مجتمع بشوند و زیارت کنند آن بیت مقدس را . عقلا و علمای اسلام از صدر اسلام تاکنون کوشش کردند برای اینکه مسلمین همه با هم مجتمع باشند و همه ید واحد باشند بر غیر مسلمین . در هر جا که مسلمی پیدا بشود باید با سایر مسلمین تفاهم کنند و این یک مطلبی است که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم سفارش کرده است و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سفارش فرموده است و ائمه مسلمین سفارش فرموده اند و علمای بیدار اسلام دنبال این امر را گرفته و کوشش کرده اند به اینکه مسلمین را در تحت لوای اسلام به وحدت و یگانگی دعوت کنند

پیغمبر اسلام مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض

مع الاسف بعض

از عناصر منحرف ، از عناصری که به اسلام اعتقاد هم ندارند با ادعای خالی از حقیقت اسلام کوشش دارند به اینکه اسلام را در عربیت خالص کنند . گزارشی که در یکی دو روز پیش از خبر گزاری ها رسید به ما ، این بود که صدام حسین در مجلس غیر قانونی خودشان صحبت های متفرقه ای کرده است و اراجیفی بافته است از آنجمله اینکه فارس مسلم نیست به دلیل اینکه قرآن عربی است ، پیغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است . به منطق این آدم منحرف که از اسلام بی اطلاع است و از آنجمله اعرابی است که خدای تبارک و تعالی فرموده است (اشدکفرا و نفاقا واجدر الا یعلموا حدود ما انزل الله این ، سزاوارترند اینطور اشخاص از اینکه حدود خدا را و احکام خدا را نشناسند . به منطق این آدمی که اعتقاد به اسلام هم ندارند شما آقایان که به مکه مشرف شدید مسلم نبودید و تمام مسلمین دنیا که در شرق و غرب زمین هستند مسلمان نیستند . فارس مسلمان نیست ، ترک مسلمان نیست ، بلوچ مسلمان نیست ، پاکستانی مسلمان نیست ، مسلمانان هندوستان مسلمان نیستند ، اندونزی مسلمان نیستند ، مسلمانی فقط منحصر به عرب است ! نظیر عفلق ، نظیر صدام و نظیر حزب بعث عراق ! این منطق یک آدمی است که از اسلام بی اطلاع است ، از قرآن بی اطلاع است . ضرورت مسلمین است که پیغمبر اسلام آخر نبیین است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض . قرآن کریم

حکایت می کند که اسلام مال تمام طوایف است ، هر کس به او رسید باید ایمان بیاورد و روایات از رسول اکرم این است که اسلام برای همه است . و این آدم اگر تا حالا هم فرض کنیم (به فرض غلط) که مسلم است ، برای این کلمه از اسلام بیرون رفته است برای اینکه خلاف ضرورت مسلمین و خلاف قرآن کریم و خلاف رسول اکرم گفته است .

قرآن کریم میزان را تقوا قرار داده است و صدام عربیت را

ما سال های طولانی است که دنبال این هستیم که مسلمین را با هم همقدم و هم کلام و مجتمع کنیم برای اینکه تمام گرفتاری هائی که مسلمین دارند و به دست قدرت های اجنبی ، آنهائی که می خواهند از بلاد مسلمین بهره گیری کنند ، آنهائی که می خواهند ذخائر مسلمین را ببرند ، آنهائی که می خواهند دولت های اسلامی را در زیر یوغ سلطنت خودشان قرار بدهند اینها کوشش کرده اند خودشان و عمالشان به اینکه تفرقه بین مسلمین ایجاد کنند . این کلام خبیث همان کلامی است که آنها می خواهند که عرب را یک طرف قرار بدهند و همه مسلمین را در طرف دیگر . فقط عرب مسلم است ، پاکستانی مسلم نیست ، ایرانی مسلم نیست ، عرب مسلم واقعی است !! اینها همه باید (به حسب قولی که او باز در یک کلامش گفته است ) اینها باید آقائی عرب را بپذیرند!! این برخلاف اسلام است ، برخلاف دستورات قرآن است . قرآن کریم میزان را تقوا قرار داده است و فرموده است ان اکرمکم عندالله اتقیکم و صدام میزان را عربیت قرار داده است ،

عربیت ، چه عربیتی باشد که مثل عقلق و امثال صدام باشد و چه سایرین . این برخلاف موازین اسلام و برخلاف ضرورت مسلمین است . این همان معنائی است که ابرقدرت ها می خواهند که قشرها را از هم جدا کنند ، عرب را از غیر عرب جدا کنند ، عرب را در یک طرف قرار بدهند و عجم را در یک طرف دیگر . در بین خود عرب هم می خواهند که طوایف مختلف را از هم جدا کنند و در بین عجم هم که سایر مسلمین هستند می خواهند که اینها را از هم جدا کنند اینها ماءمور این هستند ، محمدرضا ماءمور این معنا بود که اینها را از هم جدا کند . کسانی که این معنا را می گویند و این معنا را تعقیب می کنند اینها همان ماءمورینی هستند که مقاصد پلید اجنبی ها را که مسلمین را می خواهند از هم مفترق کنند اجرا می کنند .

ما بر حسب امر خدا از اسلام و کشور خودمان دفاع کردیم

مسلمین باید ید واحده بر ما سوایشان باشند (و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم قرآن شریف دستور داده است که اگر یک طایفه ای از مسلمین بر طایفه دیگر بغی کردند و تعدی کردند ، بر همه مسلمین واجب است که بر ضد او قیام کنند . فرضا از اینکه غیر مسلم بغی کند بر مسلم ، اگر یک طایفه ای از کفار هجوم بیاورند به مملکت اسلامی ، تکلیف همه مسلمین است که به او هجوم بیاورند و او را از صفحه روزگار نابود کنند . چه شده است که مسلمین در این امری که همه می دانند ، تمام

کسانی که اطلاع دارند از منطقه می دانند که دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هیچ مقدمه حمله کرده است به ایران از طرف دریا و از طرف هوا ، از طرف زمین و بدون اینکه دولت متوجه بشود بعضی از بلاد ایران را غصب کرده است و بعضی از سرزمین ها . آن روزی که مطلع شد ایران ، جلویش را گرفت و بحمدالله به قدری صدمه بر او وارد کرده است و بر جنود او وارد کرده است که بر گرداندن به اصل اول محتاج به سال های طولانی است و این هجوم ناجوانمردانه ، کشور عراق را به تباهی کشاند و می کشاند و سرمایه هایی که باید صرف بشود در راه ترویج اسلام ، اینها را صرف کرده اند در راه جنگ . ما بادی به جنگ نبودیم و نیستیم ، لکن اگر کسی تعدی بکند دهان او را خرد می کنیم . ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملکت ما این واقعه واقع شده است . اگر ما بادی بودیم ، خوب بود اول ما رفته باشیم یکی از دهات آنجا را گرفته باشیم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند . ادعای اینکه ما مدتهاست ، صدام در این نطق خبیثش گفته است که : ما مدتها با دولت ایران صحبت ها کرده ایم ، رفت ، آمد کردیم و خواستیم تفاهم کنیم و دولت ایران قبول نکرده است و ما ملزم شده ایم که به دولت ایران ، و آنها ، دولت ایران ، پاسگاه های ما را در مرز خراب کرده

اند و چقدر از پاسگاه های ما را خراب کرده اند و از قبیل این اراجیف . دولت ایران قبل از حمله عراق حتی یک وجب در ملک آنها ، در مملکت آنها نرفته است و بنا هم نیست که برود و یک پاسگاه از آنها خراب نکرده است ، لکن بعد از آنکه آنها حمله کردند و مردم ایران را ، مردم عادی ایران را با توپ های دورزن و با موشک زمین به زمین خانه ها را خراب کرده اند ، زن و بچه های مردم را کشتند و همه شرارت ها را کردند ، البته دفاع بر هر مسلمی ، بر هر انسانی دفاع واجب است و ما به حسب امر خدا دفاع کردیم از خودمان و دفاع از اسلام ، نه دفاع از کشور خودمان فقط .

چرا مسلمین بر ضد مستکبرین قیام نمی کنند؟

صدام کسی است که تابع عفلق هاست و آنها حزبشان اسلام را منافی می دانند با وضعیت خودشان ، دشمن اسلام هستند آنها این که می گوید حسین ابن علی سلام الله علیه چه ، این همان آدمی است که زوار حسین بن علی را دستجمعی اعدام کرده است و به حبس کشانده است . این همان آدمی است که مرقد مطهر حضرت امیر را به امر او گلوله بستند ، که گلوله هائی که خراب کرده بود یک جائی از ، سوراخ کرده بود ، یک جائی از دیوار را به من نشان دادند اینها همان ها هستند که علمای بزرگ اسلام را چه از طایفه سنی و چه از طایفه شیعه گرفتار کردند و حبس کردند و شهید کردند ، اینها از

اسلام بوئی نبردند و حالا دعوی اسلامیت می کند و می گوید من مسلم هستم ایشان از همان اعرابی است که خدای تبارک و تعالی فرموده است اینها از اسلام و حدود اسلام بی اطلاع هستند . چه شده است که مسلمین توجه ندارند به این معنا؟ چرا این مسائلی که در ایران واقع شده است و این مسائلی که به مملکت ما وارد شده است و آنطور بچه و کوچک ها و زن ها و مردها را اینها قتل عام کرده اند ، بر خلاف موازین بین المللی و بر خلاف موازین جنگ به جاهای مسکونی حمله کردند ، چرا مسلمین در این مطلب هیچ توجهی ندارند؟ چرا ساکت هستند؟ خدای تبارک و تعالی امر فرموده است که باید جنگ کنند با این ، حالا جنگ نمی کنند لااقل تبلیغ کنند ، ساکت نباشند . چرا رادیوهای بلاد مسلمین ساکتند در این موضوع ؟ چرا مسلمین ساکتند و توجه ندارند که اگر چنانچه جمهوری اسلام در ایران خدای نخواسته شکست خورده است چرا توجه ندارند که ابرقدرت ها از اسلام می ترسند و مخالفتشان با ایران به واسطه این است که می ترسند اسلام در سایر بلاد رشد کند و همین معنائی که در ایران شده است در جاهای دیگر بشود؟

مسلمین را چه شده است که در این مسائل که مربوط به اسلام است و مربوط به حیثیت مسلمین است ساکت نشسته اند ، تماشاچی شده اند؟ ما احتیاج به کمک های جندی و کمک های ارتشی نداریم و ما خودمان حساب اینها را پاک خواهیم کرد ، لکن تاءسف دارد که مسلمین بی

توجه هستند به این مسائل اسلامی ، بی توجه هستند به قرآن کریم ، عمل کنند به صریح قرآن کریم که فرموده است که : اگر یک طایفه ای ولو مسلم باشند اگر چنانچه حمله کرد بر طایفه دیگر از مسلمین ، بر مسلمین لازم است که از آن طایفه مظلوم دفاع کنند . چرا خبرگزاری های خودشان را فرستند و ببینند مسائلی که در ایران واقع شده است ، مصائبی که در ایران واقع شده است ؟ و چرا اگر خبر گزاری هائی باشد و اطلاع بدهد به آنها ، در رادیوهای آنها منعکس نمی شود؟ این سکوت مرگبار چیست که در مسلمین است ؟ شما گمان می کنید که مطرح عراق و ایران است و صدام است و مملکت ایران ؟ قضیه این نیست . مطرح اسلام است ، نه مطرح یک کشور . مطرح تمام کشورهای اسلامی است ، مطرح مستضعفین جهانند . آن چیزی که آنها می خواهند این است که مسلمین متفرق باشند و آنها حکومت کنند به این مسلمین . آنها تمام جوان های ما را به تباهی بکشند ، دانشگاه های ما را دانشگاه های استعماری قرار بدهند ، اقتصاد ما را وابسته کنند ، ارتش ما را وابسته کنند . آنها به ایران فقط نظر ندارند ، آنها به همه بلاد مسلمین ، به همه بلادی که تحت سلطه اسلام باید باشد آنها نظر دارند . لکن می بینند که اگر یک میلیارد مسلم با هم مجتمع بشود ، آن معنائی که در سی و پنج میلیون جمعیت ایران تحقق پیدا کرد و ضربه زد به آنها

، آنچنان ضربه ای که تا آخر سر خودشان را نمی توانند بلند بکنند ، اگر یک میلیارد جمعیت مәęřʙƠاینطور بشوند چه خواهد شد؟ آنها برای جلوگیری از این معناست که این جنگ ها را بپا می کنند . چراباید دولت های اسلامی اینطور از هم منفصل باشند و جدا باشند چرا باید دولت های اسلامی توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام نداشته باشند؟ چرا باید ممالک اسلامی توجه نداشته باشند که نقطه نظر آنها اسلام است نه ایران ؟ ملت ها همه توجه دارند ، چرا دولت ها توجه ندارند؟ تاکی باید ما و دولت های ما تحت سلطه اجانب باشیم ؟ تا کی باید مستشاران آمریکا و شوروی به ما حکومت کنند؟ تا کی باید یک گروهبان شوروی ، یک گروهبان انگلیسی ، یک گروهبان آمریکائی بیاید و به ارتش ما حکومت کند؟ ما آنها را بیرون کردیم شما هم بیرون کنید . سایر ممالک اسلامی هم بیرون کنند . ما آنهائی که تشتت ایجاد کنند در ایران به جای خودشان نشانده ایم و می نشانیم . سایر ممالک اسلامی هم مکلفند به اینکه آنهائی که بر خلاف اسلام ، بر خلاف دستور قرآن ، بر خلاف دستورات نبی اسلام ایجاد تشتت کنند ، آنها را بگیرند و بیرون کنند و از بین ببرند . چرا نشستیم ما؟ چرا مسلمین نشسته اند؟ چرا نهضت نمی کنند؟ چرا قیام نمی کنند مسلمین بر ضد مستکبرین ؟ چرا مستضعفین جهان قیام نمی کنند بر ضد مستکبرین سیاه های آمریکا ما را تاءیید کردند لکن دولت های اسلامی اکثرا تاءیید نکردند . ملت ها در

هر جا بودند ما را تاءیید کردند ، مسلمین ملت هاشان در هر جا بود ما را تاءیید کردند و این دولت غاصب بعث را ، بعث عراق را محکوم کردند ، لکن دولت ها این کار را نکردند . چه شده است دولت را؟ چرا باید تا آخر اینها تحت فشار ظلم ابرقدرت ها تسلیم بشوند؟ چرا باید افغانستان را آنطور کنند و مسلمین نشسته باشند؟ چرا باید ایران را اینطور کنند و مسلمین ساکت باشند؟ نشسته اند که یکی یکی اینها را از بین ببرند ، نوبت بعدی بشود؟

من برای مسلمین و برای اسلام اعلام خطر می کنم

این خطری است برای مسلمین . من اعلام خطر می کنم برای مسلمین و برای اسلام با این وضعی که دولت ها دارند . آنها کنار نشسته اند و شماها را به هم می ریزند . دولت ها را با هم به جنگ وامی دارند و استفاده را خودشان می کنند . چرا مطالعه نمی کنید در امر اسلام و در امر سرنوشت های مسلمین ؟ تا کی ما باید زیر سلطه اجانب باشیم و تاکی ممالک ما باید در تحت تاخت و تازه آنها باشد چرا از خواب بیدار نمی شوند مسلمان ها؟ مشکل مهم دولت های اسلامی هستند . باید دولت ها بیدار بشوند . اگر دولت هابیدار بشوند مشکلات مسلمین رفع می شود با هم تفاهم می کنند ، لکن دست هائی در کار است که نمی گذارد ، ماءمورینی آنها دارند که نمی گذارند این کار بشود . من از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که همه مسلمین را بیدار کند و همه را در تحت لوای اسلام قرار

بدهد و همه را با هم مجتمع کند و مسائل اسلامی را در دست مطالعه کنند و مسائل اسلامی را بین خودشان حل کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/8/59

بیانات امام خمینی در جمع فارغ التحصیلان دومین دوره دانشکده افسری ارتش جمهوری اسلامی

دشمن اصلی ابر قدرت ها ، اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما برادران و عزیزان رزمنده تشکر می کنم که در اینجا آمدید و از نزدیک با هم ملاقات کنیم و بعض مسائل را در میان بگذاریم . من از ارتش و از سایر قوای انتظامی و نظامی و از قوای مسلح دیگر ، پاسداران ، داوطلبان و همه قشرهایی که در جبهه مشغول فداکاری برای اسلام هستند ، کمال تشکر را می کنم و همانطور که خود شماها مطللعید چون این یک لشگر اسلامی است و یک قوای مسلح اسلامی است ، تمام ملت ایران پشتیبانی از این قوا دارند و از زن و مردشان مشغول جهاد هستند ، هر کدام به آن مقداری که می توانند کمک می کنند ، همراهی می کنند . پشتوانه همه شما اسلام است ، قرآن کریم است و ملت های اسلامی در هر جا که هستند چنانچه ملاحظه می کنید که از ملت ها پشتیبانی های زیاد ، اظهار همراهی با این ملت ستمدیده ایران و با ارتش ایران اعلام می کنند که ما هم می خواهیم بیائیم در جبهه ها با بازیخورده های رژیم بعث کافر عراق جنگ کنیم و البته احتیاج به این نیست که آنها بیایند ولی تشکر از آنها می کنم و قوای مسلحه خود ما بحمدالله کافی است برای جلوگیری از این شرارت اشرار و انشاء الله به زودی غلبه اسلام بر کفر ظاهر می شود . و

انشاء الله ملت مظلوم عراق را از زیر ستم این ستمکاران نجات خواهیم داد .

من هیچ خوفی از جنگ ندارم و شما هم ندارید و ملت ما هم ندارند ، لکن آن خوفی که هست که من برای شما که می خواهید افسر باشید و در جبهه ها بروید و با کفار جنگ کنید ، باید تذکر بدهم که نقشه های حساب شده در کار است برای شکستن اسلام ، مقصد اصیل این است که اینها چون از اسلام سیلی خورده اند و با قدرت الله اکبر آنها را از ایران بیرون کردند و دست چپاولگرها را کوتاه کردند و لهذا دشمن اصلی ، اسلام است ، نه ارتش است ، نه روحانیت است و نه جمهوری اسلام و نه حکومت اسلامی و نه آنهایی که در راه اسلام دارند فداکاری می کنند ، دشمن اصلی اینها نیستند ، دشمن اصلی اسلام است منتها با یک نقشه حساب شده دارند پیشروی می کنند . نمی دانم این مثل را شما شنیدید مثل هایی که در بین مردم هست آموزنده است این مثل را که من شنیدم و لابد بسیاری از شما هم شنیدید ، می گویند که ، یک آخوند و یک سید و یک نفر هم از اشخاص متعارف رفته اند در یک باغی برای دزدی ، صاحب باغ وقتی که آمد دید خوب ، اینها سه نفرند و نمی تواند با سه نفر ، این مقابله کند ، رو کرد به دونفرشان گفت که خوب ، این به آنها رو کرد گفت که این سید اولاد پیغمبر است ، حق دارد ،

ما باید احترام از او بکینم از این جهت قدمش روی چشم مثلا هر کاری کرده مال خودش بوده این آقای شیخ هم خوب ، عالم است ، جلیل القدر است ، اسلام به او احترام گذاشته است ، ما باید به او احترام کنیم ، خوب ، این آدم عامی چه میگوید ، آن دو نفر را با خودش مؤ افق کرد ، آن آدم عامی را گرفتند و بستندش ، زدندش ، بعد رو کرد به آن دو نفر گفت که این آقا اولاد پیغمبر است ، اولاد پیغمبر ، عزیز است پیش ما ، چطور توئی که صورت روحانی داری ، آخر روحانی که دزدی نمی کند چرا تو آمدی در اینجا ، خودش با سید دست به هم دادند و آن روحانی نما را زدند و بستند و انداختند آنجا ، بعد رو کرد به سید گفت که سید اولاد پیغمبر! جدت به تو گفته است دزدی بکنی ؟ برای چه آمدی تو باغ مردم ، گرفت خودش دیگر زورش به او می رسید ، آن هم گرفت و انداخت ، این یک مثل است که شاید واقعیت هم هم ندارد اما مثل است ، مثل خوبی است . الان وضع ایران اینطوری شده است ، یک وقت صحبت می کردند که این ارتش طاغوتی است و مال رژیم سابق است و اینها قابل اینکه لشگر اسلام باشند ، قابل این نیستند و اینها باید اصلش منحل بشود ، خوب ، در مقابلش صحبت شد که نه ، نباید منحل بشود ، اینها نمی خواستند ارتش را منحل کنند اینها می

خواستند که یک قوه بزرگی که می تواند کار انجام بدهد او را از دست بگیرند و کنارش بگذارند ، بعدش بیایند سراغ روحانیین که روحانیین نباید اصلا دخالت بکنند در امور سیاسی ، اینها باید بروند تو مسجدها و دعا بخوانند و از این کارها ، نماز و دعا بخوانند ، آنها را هم کنار بگذارند ، بعد بیایند سراغ دولت و مردم و اینها که آن قوا را از آنها گرفتند و این قوه روحانی را هم از آنها گرفتند و مردم را جدا کردند از ارتش و مردم را جدا کردند از روحانیت ، به حساب آنها برسند ، دولت را از بین ببرند و رئیس جمهور را از بین ببرند و عرض می کنم که قدرت های دیگری که هستند از بین ببرند ، چون می بینند اگر اینها با هم مجتمع باشند ، یک قدرت بزرگی است که نمی شود این را از بین برد . خوب ، دیدند که اینها وقتی که با هم اتصال پیدا کردند ، وقتی مردم قیام کردند ، ارتش هم به آنها متصل شد ، بازار هم به آنها متصل شد دانشگاه هم به آنها متصل شد ، همه متصل شدند ، یک قدرت بزرگی بود که این قدرت بزرگ نمی شود مقابلش ایستاد ، هیچ حکومتی هم نمی تواند و دیدند که محمدرضا را با همه قدرتی که داشت بیرون کردند و آنهایی هم که تبع او بودند و در ردیف های بالا بودند که خیانتکار بودند ، آنها را هم همین ملت و همین ارتش و همین قوای مسلحه و نظامی و

انتظامی از بین بردند ، از این جهت باز دنبال این نقشه هستند ، اینطور نیست که یک دسته ای که در تهران راهپیمایی می کند و در قم راهپیمایی می کنند ، اینها با اشخاص مخالف باشند ، اینها ، آنهایی که کارگردان ها هستند ، نه آنهائی که بازیخورده هستند ، آنها دنبال این هستند که اسلام را از بین ببرند چون از او بد دیدند از این جهت یک شعارهایی درست می کنند که این شعارها به ذهن مردم زننده نباشد و همراه با هم پیدا بکنند و لهذا می بینید که همین هایی که یک وقتی می گفتند ارتش را باید کنار گذاشت ، حالا دارند می گویند که روحانی باید کنار برود ، برود سراغ ارشادش در قم ، بعد از این که این عده بازیخورده از آنهایی که اساس کار را دارند راهنمایی می کنند ، این عده بازیخورده جمع می شوند و در قم که مرکز روحانیت است ، مرکز اسلام است ، قطعنامه صادر می کنند و در آن قطعنامه هست که روحانیون نباید اصلا دخالت بکنند دراین چیزها ، آزادی مطلق باید باشد ، آزادی مطلق باید باشد که آنها می گویند ، این است که چریک های فدائی و فلان دسته منافق و فلان دسته کافر و فلان دسته ای که هیچ اعتقاد به اسلام ندارند اینها آزاد باشند و بیایند و هر چه دلشان می خواهد بگویند و هر کاری می خواهند بکنند و ولو فرض کنید که به ضد اسلام حرف بزنند آزادند و ولو به ضد قرآن حرف بزنند آزادند و ولو

به ضد جمهوری اسلامی حرف بزنند و این هم آزادند و یک دسته نفهم هم می گویند نخیر باید این چیزها باشد . اینها مقصودشان این نیست که آزاد باشیم ، اینها مقصودشان آن نقشه ای است که طرح شده است برایشان و مرتب خواهند پیاده کنند آن را . آزاد باشیم که به هر چیزی از اشعار اسلامی که هست بتازیم ، آزاد باشیم که در دانشگاهها آن شعارهایی که همه اش به ضد قرآن است بنویسیم ، آزاد باشیم که با همه شعائر اسلامی مخالفت کنیم ، آزاد باشیم که هر چه دلمان می خواهد به ضد ارتش ، به ضد روحانی ، به ضد مؤ منین ، متدینین بگوئیم ، بعد اجتماعی درست بکنند و جدا کنند یکی یکی طوائف را از هم ، امروز طرزشان این است که روحانیین باید بروند و دعا بکنند و عرض می کنم که اینها ، این همان طرزی است که امریکا نقشه اش را دارد و انگلستان هم از سابق داشته است و الان هم همه دولت هایی که ، ابرقدرت هایی که می خواهند ایران را بچاپند و شرق را بچاپند و از اسلام می ترسند و از مظاهر اسلامی ترسند . این همان طرح است و من متاءسفم که این طرح در قم دارد انجام می گیرد ، اگر بازاری قم ، بازاری تهران با این حرف مؤ افق است مصیبت بسیار زیاد است برای اینکه طرحشان پیاده شد و اگر بازاری تهران و قم با این مؤ افق نیستند ، چطور صحبتی نکردند ، این همان طرحی است که انگلستان از دویست

سال پیش از این یا بیشتر طرح ریزی کردند که جدا کنند روحانیت را از سیاست ، جدا کنند روحانیین را از مردمی که می خواهند فعالانه کار بکنند برای اسلام ، اینها بروند همان توی مسجدها بنشینند و دعا بکنند ، آنها هم هر کاری دلشان می خواست بکنند و هر چپاولگری و هر سلطه جویی که خواستند بکنند . در عرض پنجاه سال که روحانیین را عقب زده بودند و هر چه هم جدیت می کردند نمی توانستند که کاری انجام بدهند از باب اینکه مردم را از روحانیون کنار زده بودند ، در عرض پنجاه سال همه حیثیت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند که برای اینکه اسلام پیروز شده است بر ایران ، گریه کردند و حرف زدند و در شعرهایشان فحش دادند و همه الواطی را کردند و همه دارائی های شما را به چپاول برده اند برای اینکه یک کسی نبود بگوید چرا؟ این روشنفکرهایی که الان دارند می گویند و مع الاسف بین شان بعضی متدینین هم هست که بازیخورده اند و غربزده اند ، می گویند که روحانیون باید بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند ، سیاست را بگذارند برای ما ، شما سیاست را پنجاه سال داشتید و هیچ غلطی نکردید ، شما کجا یک کار مثبتی توانستید انجام بدهید هر کدامتان که ملی بودید یا فرض کنید متدین بودید ، تا صدایتان در می آمد توی سرتان می زدند ، چه بود که این ملت را غلبه داد بر همه ؟ آن چه گروهی بودند که نقش

بزرگتر از همه را در این جنبش داشتند؟ شما با همه این جنبش ها آنوقت ها مخالف می کردید ، شما را من می شناسم نمی خواهم اسمتان را هی ببرم ، سر جایتان بنشینید ، آدم بشوید

وقتی یک ملت در یک امر اسلامی همدست شدند ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را عقب بزند

در این راهپیمائی که روز تاسوعا و عاشورا می شود باید توجه بکنید ، دو نکته را من بگویم : یکی اینکه راهپیمائی ، عزاداری را از شما نگیرد ، عزاداری کنید و با عزاداری راه بروید ، همه با هم مجتمع بشوید به عزاداری . وقتی کلمه راهپیمائی پیش می آید خیال نکنید که معنایش این است که عزاداری نمی خواهیم ، ما از همین اسلام و مظاهر اسلام و شهدای اسلام می توانیم کارهایمان را انجام بدهیم والا نه توپ ما و نه تانک ما مقابله با تانک و توپ آمریکا ندارد ، شوروی ندارد . ما یک ملتی می خواهیم که برای اسلام همدست بشوند و مطمئن باشید که وقتی یک ملت در یک امر اسلامی همدست شدند که چنانچه می بینید شدند ، هیچ قدرتی نمی تواند شما را عقب بزند ، آنها هم این معنا را فهمیده اند و می بینند که خوب ، یکی از اشخاص ، یکی از گروه هایی که نقشی دارد در این امر و نقش بزرگی دارد ، روحانی است . از اولی که این انقلاب پیدا شد تا حالا یک دستجات روشنفکر وقلمداری ، آنهایی که قلم هایشان و نطق هایشان و گفتارهایشان بر ضد اسلام است و یا خودشان نمی دانند و یا دانسته این کار را می کنند ، از اول این مساءله را

می گفتند که روحانیون بروند یک کار دیگری بکنند ، ماها هم می رویم سراغ چیز ، همین ماهایی که ، مملکت اسلام را دو دستی می خواهند تقدیم کنند به آنهایی که ارباب هایشان هستند یا آنهایی که به خیال خودشان برای ما مفید هستند . آقا مملکت اسلام از اول 15 خرداد تا حالا بیشتر از صد هزار جمعیت از آن کشته شده است و بیشتر از صد هزار معلول ما الان داریم ، اینها برای چه معلول شده اند؟ برای چه کشته شده اند؟ برای نفت بوده است ؟ آدم برای نفت خودش را می کشد؟ برای خانه بوده است ؟ برای ارزانی بوده است ؟ خوب ، ما از تظاهرات مردم باید اینها را بفهمیم ، همه می گفتند ما اسلام را می خواهیم . اگر اسلام نبود ، نه نفت می توانست هیچ کاری بکند و نه سایر چیزها ، مگر مردم می شود جوان هایشان را بدهد برای نفت ؟ می شود جوانشان را بدهند برای خانه ؟ الان که شما در جبهه های جنگ هستید و ارتشی های ما که خداوند نصرتشان بدهند در مراکز فعال هستند ، الان کی هست که دارد از آنها پشتیبانی می کند؟ آن زن هایی که برای شما نان پزد و آن مردمی که برای شما پول می دهد و آن مردمی که برای شما ذخیره می دهد و آنقدر چیزها را می فرستد ، همین مردم مسلمانند ، شما ببینید در تلویزیونتان که یک زنی که ده تا تخم مرغ آورده ، دارد می آورد دهد همین را ، یک بچه

ای که ده تومان دارد این را میدهد ، اینها برای چه اینها را می دهند اینها برای اسلام است ، برای کشور اسلامی است ، چطور شماها هیچ کاری نمی کنید ، اینهایی که هی نق می زنند چه می کنند؟ چه غلطی می کنند؟ کدام از اینها رفته است در جبهه ؟ این نقشه است ، شمایی که الان انشاء الله وارد می شوید در ارتش و در جهات بالای ارتش ، این نقشه را توجه بکنید ، شما که افسر هستید ، این نکته ها را باید توجه بکنید که می خواهند شما را از مردم جدا کنند ، روحانیون را هم از مردم جدا کنند ، مردم وقتی که نه قدرت روحانی دارند و نه قدرت عرض بکنم که اسلحه ای دارند یک کاری بکنند ، یک کودتایی بکنند ، تمام کنند قضیه را ، مساءله این است .

این روزنامه ها نمی فهمند یا فهمیده عمل می کنند ، چرا باید این روزنامه ها دامن بزنند به اینطور اختلافات ، اختلافی که اشخاصی چیز می کنند طرح ریزی اش را می کنند که اگر این اشخاص پیش ببرند ، نه تو روزنامه نگار را و نه آن رئیس روزنامه را نخواهند گذاشت ، تمامتان را از بین خواهند برد ، آقا نقشه است ، شما را به بازی گرفته اند ، روزنامه ها را به بازی گرفته اند ، جبهه ها را به بازی گرفته اند ، نقشه است که شماها را از هم جدا کنند ، دولت را از ملت ، ملت را از دولت ، رئیس جمهور را از

مردم ، مردم را از او ، حالا به تدریج . آن روزی که دست شان برسد ، اول کسی که در دولتی ها کشته می شود همین رئیس جمهور است ، چشم هایتان را باز کنید ، همین رؤ سای ارتش است ، همان رؤ سای روحانی است وبعد هم می آیند حساب احزاب را ، آنهایی که با آنها موافقند نه ، آنها که اهلا و سهلا و آنهایی که با آنهامخالف هستند حساب آنها را هم می کشند ، بازار هم دستش اسلحه از دستش افتاد کاری دیگر از او نمی آید ، نه روحانی است که همه را مجتمع کند و نه ارتشی است که بتواند جلوگیری کند . بیدار بشوید! چرا اینقدر خوابید! ای سران ! چرا اینقدر خوابید؟ چرا چشم هایتان را باز نمی کنید؟ هر که ، هر جا صحبت می کند ، به ضد هم صحبت می کند . هر جا می نویسد به ضد هم می نویسد . باید بیدار بشویم ما ، اگر خدای نخواسته جدا کردند روحانی را از ملت ، جدا کردند ارتشی را از ملت و هر کدام را علیحده کردند و آنطورها که می خواهند انجام بدهند کردند ، ارتش را منحلش بکنند به واسطه یک تبلیغاتی ، روحانی را کنار بزنند و منزوی کنند به واسطه یک تبلیغاتی ، اگر یک همچو کاری بکنند ، دیگر نه بازاری او کاری می آید که انجام بدهد و نه دانشگاهی ، تا شما با هم مجتمع هستید ، تا با هم هستید می توانید کار بکنید . یکی از مثل های دیگری

که در بین مردم هست باید عرض بکنم ، یک کسی که خواست ، یک پدری که می خواست بمیرد ، چند تا پسر داشت ، هفت ، هشت تا پسر داشت ، خواست شان ، یک چوب هایی هم تهیه کرده بود ، یکی از این چوب ها را داد گفت این را بشکن ، شکستش ، دو تا را گذاشت پهلو هم گفت اینها را هم بشکن ، شکستش ، بعد آن 7 ، 8 تایی که به عدد بچه هایش بود پهلو هم گذاشت گفت اینها را بشکن ، هر چه زور زد نشکست ، گفت شما عددتان به عدد این چوب هاست ، اگر یکی یکی باشید ، شکسته می شوید اگر دو تایتان یک طرف و چهارتایتان یک طرف باشد ، شکسته می شوید اگر همه تان با هم باشید مثل این چوب ها که همه با هم باشند ، هیچ کس نمی تواند بشکند شما را . اگر روحانی تنها باشد ، می شکنندش ، اگر ارتشی تنها باشد ، می شکنندش ، اگر مردم تنها باشند ، می شکنند آنها را ، آنی که آسیب بردار نیست آنی است که همه قوا با هم باشند ، حرفش را می زنند و عملش بر خلافش است ، هر کدام صحبت می کنند ، از اتحاد صحبت می کنند ، لکن در عمل ، این عمل را انجام نمی دهند ، چه شده شما را؟ پیروز شدید؟ شمایی که الان لشگر کفر بر شما حمله کرده ، شمایی که الان در سوسنگرد آن بساط را دارید ، در آبادان آن

بساط را دارید ، در اهواز آن بساط را دارید ، نباید به خودتان بیائید که دیگر توی روزنامه تان این غلطها را نکنند؟ روزنامه ها می خواهند که من یک وقت صدایم در بیاید؟ یک روزنامه به طرفداری آن طرف ، یک روزنامه به طرفداری آن جمله . آخر شما مسلمانید ، مسلمان باید با هم باشد ، اعتقاد به خدا دارید ، اعتقاد به اسلام دارید ، اعتقاد به معاد دارید ، چرا جلوی روزنامه ها را نمی گیرید؟ مکرر من گفته ام به آنها ، چرا نمی گیرند جلوی روزنامه ها را؟ من بگیرم جلویش را؟ چرا جلوی دهن هایشان را نمی گیرند؟ چرا جلوی قلم هایشان را گیرند؟ در یک همچو مشکلی که ما الان داریم ، شما هم باید به جان هم بیفتید؟

من امید این را دارم که شما جوان ها و جوان های ایران و همه قشرهای ملت الا یک دسته ای که امیدی دیگر از آنها نیست اینها با هم مجتمع بشوند و همین طوری که الان اکثر مردم بلکه درصد نود مردم یا بیشتر الان وفادار هستند به جمهوری اسلامی و به اسلام و من امید این را دارم که اشخاصی که از این کارهای خیلی ناجور و خیلی پست دست بردارند و همه مشغول بشوند برای اسلام کار بکنند ، اگر همه با هم مجتمع باشید ، اگر سران همه با هم مجتمع باشند ، ایراد نگیرند به هم ، آن به او اشکال کند ، او به او اشکال کند در یک همچو موردی ، در یک همچو موقعی که ما داریم ، کارها هم

همه اصلاح می شود ، و امیدوارم که خداوند هدایت کند همه ما را و همه شما را و همه ملت ما را و انشاءالله تعالی پیروز باشید . و شما همه برای خدا انشاء الله عمل کنید ، همه تان با هم باشید ، پشت و پناه هم باشید ، ملت خوب است ، ملت یک ملت روشنی است ، یک ملت خوبی است ، شماها هم همه با هم مجتمع بشوید ،

دولت و ملت ، ارکان دولت ، رئیس جمهورش ، نخست وزیرش مجلسش ، همه اینها با هم مجتمع بشوند و در یک همچو موقع خطیری که همه گرفتار پیروز بشوند ، نه نخست وزیری باقی می ماند و نه رئیس جمهوری باقی می ماند و نه مجلسی باقی می ماند و نه روحانی باقی ماند و نه بازاری ، باید با هم باشید تا اینکه کار را پیش ببرید ، اگر هر کدام علیحده ، علیحده و هر کس دلش می خواهد یک جایی یک اجتماعی بکندو یک تظاهری بکند و یک حرف مفتی بزند به اسمی که خودش برای همان آدمی که تظاهر می کند ، اول او را می کشند . آنهایی که تظاهرات می کنند ، آنهایی که الان در این موقعی که جنگ هست در ایران و همه نوامیس مسلمین در خطر است و همه حیثیات مسلمین در خطر است امروز شلوغکاری می کنند و اجتماع می کنند و نطق می کنند و حرف مفت می زنند اگر آنها غلبه بکنند ، پدر خود شما را اول در آورند ، یک قدری بیدار بشوید ، یک قدری

توجه کنید به مسائل ، اینقدر تو سر هم نزنید ، اینقدر به هم نپرید .

اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد ، با قوت او را بکوبید

انشاء الله روز عاشورا که جمعیت بیرون بیاید ، مراسم تعزیه حسین سلام الله علیه باید با قوت خودش باشد و در راهپیمائی ها همه اش مراسم امام حسین (ع ) باشد و اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد ، با قوت او را بکوبید و نگذارید یک شعارهای باطل بدهند ، خود مردم ماءمورند ، تکلیف اسلامی شان این است که اگر یک کسی شعار علیه کسی ، علیه کسی ، برای کسی ، برای تفرقه انداختن بیاید ، خود مردم ماءمورند که آن را بگیرند و تحویل به مراکز ، که باید بدهند ، بدهند . من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که خداوند همه ما را بیدار کند . اینهائی که هر کدامشان دیگری را متهم کنند و غلط دارند رفتار می کنند ، بیدار کند اینها را اینهایی که سران اسلام را دارند می شکنند خدا بیدارشان کند . اینهایی که می خواهند تفرقه بیندازند بین صفوف مسلمین ، خداوند بیدارشان کند . خداوندانشاء الله به همه شما نصرت بدهد و شما برادران عزیزی که الان از دانشکده بیرون آمدید و می خواهید بروید به محل کارتان ، خداوند به شما نصرت عنایت کند . شما عزیزان ملت هستید شما پاسدارهای ملت هستید و ملت باشماست ، امروز از هیچ نترسید برای اینکه سابق ملت و شما جدای از هم بودید و الان بحمدالله همه با هم هستید و همه در یک جبهه هستید و من وقتی که نگاه می کنم به تلویزیون که

نشان می دهند آنهایی که برای همین ارتش و برای همین سپاه پاسداران و برای همه اینهایی که در جبهه هستند زحمت می کشند ، زن ها ، مردها ، بچه ها ، پیرمردها ، من این را به فال نیک می گیرم که اجتماع است با هم و شما پیروز هستید انشاء الله . اسلام انشاء الله پیروز است . خداوند همه شما را حفظ کند و با سلامت و صحت وارد بشوید به این جنگی که بین اسلام و کفر است و امیدوارم که آن کسانی هم که در جبهه ها هستند با قدرت و با قوت و با قدرت اسلامی به جبهه ها بروند و امیدوارم که آن لشگر بازیخورده عراق هم که آمده اند و برای غیر مسلمین ، به ضد مسلمین دارند عمل می کنند ، آنها هم بیدار بشوند و دست از این کاری که بر خلاف قرآن ، اسلام است و بر خلاف اسلام است و بر خلاف مصالح اسلام است ، بر خلاف پیغمبر اسلام است ، دست بردارند و خداوند همه شما را پیروز و موفق کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/8/59

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم قم

اسلام همه قدرتمندها را از بین برد و بیرون کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

من مسائلی را در آن مطالعه کردم که برای خاطر آن مسائل ، گاهی یک صحبتی می کنم . ما اگر چنانچه در تاریخ این صد ساله ، صد ساله اخیر مطالعه کنیم خواهیم دید که برای چه است که گروه ها از خارج و داخل ، توطئه کن ها از خارج و داخل ، به ضد روحانیت قلم دست می گیرند و به ضد روحانیت صحبت

می کنند و در روزنامه هایشان می نویسند ، این منشاش چی هست . در قریب صد سال سابق دیدند که یک پیرمردی در یکی از دهات عراق سامره وقتی که دید ایران در معرض فشار خارجی ها هست و آن قرارداد ننگین رادرآن زمان بسته بودند ، این پیرمرد که در کنج یک ده بود یک سطر نوشت و همه قوای خارج و داخل نتوانستند در مقابل این یک سطر استقامت کنند . آن ، مرحوم میرزای بزرگ بود رحمه الله که در سامره تحریم کرد تنباکو را ، برای اینکه تقریبا ایران را در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است . و حتی بستگان خود آن جائر هم و حرمسرای خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیان ها را شکستند و در بعضی جاها تنباکوهائی که قیمت زیاد داشت در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند بر آن قرار داد ، و لغو شد قرار داد و یک همچو چیزی را اینها دیدند که یک روحانی پیرمرد درکنج یک دهی از دهات عراق یک کلمه می نویسد و یک ملت قیام می کند و قراردادی که ما بین شاه جائر و انگلیس ها بوده است به هم می زند و یک قدرت اینطوری دارد روحانیت باز ملاحظه کردند که در وقتی که انگلیس ها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند ، یک پیرمرد به مردم امر کرد و حکم دفاع داد و قیام کردند مردم و ملت عراق

را نجات دادند . این یک قدرتی بود از یک پیرمرد و آن میرزای شیرازی دوم ، مرحوم آقامیرزا محمد تقی رضوان الله علیه است و در مشروطه دیدند که یک ملا یا چند ملا در نجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامه ای که در آنوقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر کردند . و در این مسائل آنهائی که مخالف هم بودند از پا ننشستند ، آنها هم فعالیت خودشان را می کردند که حالا بخواهیم همه را بگوئیم طولانی است ، لکن راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله رحمه الله ایستاد که : مشروطه باید مشروعه باشد ، باید قوانین مؤ افق اسلام باشد . در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود ، مخالفین ، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را ، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف ، روحانی نما ، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند . این شاید گاهی شما یا مردم خیال بکنند که من اگر چنانچه ازروحانیت طرفداری می کنم برای این است که من هم یک معمم هستم و این گروه گرائی است و من کرارا گفتم که من با هر که معمم است و اسم خودش را روحانی گذاشته است مؤ افق نیستم ، و من کرارا

گفتم که روحانی که برخلاف مسلک روحانیت و اسلام عمل بکند و توطئه گر باشد این از ساواکی بدتر است ، برای اینکه ساواکی ساواکی است و این ساواکی به صورت معمم و به صورت لباس روحانیت پوشیده است . قضیه این نیست که من بگویم هر که عمامه سرش است ، این مورد تاءیید است . خیر ، من از بسیاریشان متنفرم و بسیاریشان هم اعتقاد به آنها ندارم و کرارا هم گفتم که اینجاهائی که دادگاه هست ، آنجاهائی که مثلا کمیته ها هستند باید مواظب باشند که اگریک روحانی بر خلاف کرد ، خودش را شکایت کنند و همان روحانی را هم بیاورند محاکمه کنند ، لکن مساءله این نیست که با روحانی بد ، اینها بدند ، مساءله این است که با آن روحانی که جلوی انگلستان را در زمان میرزای شیرازی گرفته و جلوی استبداد را در زمان مشروطه گرفته است و جلوی انگلستان را در زمان مرحوم آقا میرزا محمد تقی گرفته است و جلوی ابرقدرت ها را گرفته است ، با این مخالفند .

توطئه برای این است که اینها در کار نباشند . اینها می گویند که روحانی ها بروند در مسجدها و همان جا نماز جماعت بخوانند . بسیار خوب ، شما می گذارید روحانی ها در مسجد نماز جماعت بخوانند شما توی همان مسجد هم می روید یک عده ای را از اشرار می برید ، یک نفر آدمی که از اسلام هیچ اطلاعی ندارد ، جلو وا می دارید ، صورت نماز درست می کنید برای اینکه مسجد را هم از اینها بگیرید .

قضیه این نیست که اگر چنانچه روحانیین دست برداشتند از کارهای ارزنده ای که دارند می کنند و رفتند تو مسجدها ، رهایشان کنند ، می خواهند مسجدها هم از روحانی پاک کنند به اصطلاح خودشان ، می خواهند مسجدها را از مسلمان ها بگیرند . شما دیدید در زمان محمدرضا برای هر مسجدی در مساجد تهران ، که مسلم جاهای دیگر هم شاید بوده نمی دانم یک نفر سرهنگ باز نشسته منحرف ساواکی را گذاشتند آنجا برای مراقبت کردن اوضاع . اگر اینها دست بردارند از این کاری که انجام دادند و به وسیله آنها انجام گرفته است ، از اینها دست برمی دارند اینها؟ یا خیر ، مسجد هم نباید داشته باشند؟ آن روز می گفتند عمامه هم نباید داشته باشند ، حالا هم به آن خواهد رسید اگر شما مسلمان ها سست بگیرید . اینها به روحانی هم کاری ندارند ، اینها به اسلام کار دارند . آن که روحانی را تقویت می کند که یک کلمه اش را همه می پذیرند ، آن اسلام است ، اساس اسلام است . آنها با آن اساس مخالفند . آنها ، آنهائی هستند که دوستانشان قرآن کریم را دست گرفت و گفت : تا این (با کلمه فحش قرآن را دستش گرفت ) تا این بین مسلمین است انگلستان نمی تواند سیادت کند . اینها مقلدین آنها هستند . مع الاسف بچه ها را ، ساده دل را می روند در مدارس پیدا می کنند یک صورتی به آن می دهند

اینها هم بیچاره ها خیال می کنند که نه حق همین است . لکن

عقلا باید فکر کنند ببینند که اینها اساسشان چی هست ، چه می خواهند بگویند . البته من هم ، آنطوری که می گفتند ، بسیار متعجب شدم که من قم را می شناسم ، من که ، تو قم بزرگ شدم من ، من قبل ازاینکه همه شما تقریبا متولد بشوید آمدم قم و همان جا هم بودم و هستم ، حالا هم هر وقتی که حالم مساعد بشود باز می آیم پیش شما . من می دانم که شما قمی ها به این زودی از اسلام دست بر نمی دارید و به هیچ وجه هم دست بر نمی دارید . من این را یک کلمه ای است که می گویم برای زمان های بعد که شما بعد از من هم توجه به این معنا داشته باشید . هر روزی که دیدید شخصی یا گروهی یا جبهه ای یا حزبی ، هر کس ، بر خلاف روحانیت چیزی گفت یک وقت یک نفر است به خلاف یک کسی با یک کسی دعوا دارد به خلاف او می گوید ، صحبت نیست به خلاف روحانیت یک چیزی گفت ، یا به خلاف کسی که منشاء اثر است در روحانیت ، از حالا تا هر وقت که شما بودید و بعد نسل آینده هم آمدند ، هر وقت کسی برخلاف اصل روحانیت که گفت روحانیت باید برود منزوی بشود این معنای اینکه برود در مساجد با اینکه که گفتم نمی گذارند این را ، لکن برود در مسجد همان مشغول نماز بشود یا به شخصی که در روحانیت مؤ ثر است ، مورد توجه مردم است

و مؤ ثر است در روحانیت ، اگر قلمی یا بیانی این را خواست بشکند این نظرش به این شخص نیست ، نظرش به آن گروه هم نیست ، این نظرش به این است که این قشر که مخالف با اساسی است که آنها دارند ، مخالف با این است که مملکت اسلامی تحت سلطه غیر باشد . قرآن امر فرموده است که نباید باشد ، و این کلام قرآن را منتشر می کند . اینهائی که با اصل روحانیت ولو به صورت اینکه : نه ، ما می خواهیم احترام اینها محفوظ باشد ، اگر اینها وارد در سیاست بشوند احترامشان از بین رود پیش مردم ، و ما میل داریم احترامشان محفوظ باشد با این دو زو کلک ها می خواهند روحانیت را از صحنه بیرون کنند و کشور شما را تسلیم کنند یا به طرف شرق ، یا به طرف غرب ، اساس این است ، والا با چهار ذرع چلواری کسی مخالفت نمی کند . روحانی هم از خود اینهاست ، پیش همین هاست . چطور وقتی رضاخان می آید ، مطمح نظرش روحانیین هست ؟ آن که تعلیم به او می داد چطور این را ، اینها را مطمح نظر قرار دادند؟ چطور حالا وقتی که آقایان می خواهند دلسوزی کنند می گویند روحانیین بروند کنار؟ خوب بروند کنار ، رفتند کنار ، شما می گذارید اینها تو مسجدها باشند؟ یا اینکه تو مسجد هم وقتی که آمده است یک آقائی دارد نماز می خواند ، یک دسته ای پا می شوند می آیند و می ایستند نماز می خوانند

برای شکستن این نماز ، برای بیرون کردن این روحانی از مسجد ، می خواهند این سنگر را از شما بگیرند مسجد یک سنگر اسلامی است و محراب محل جنگ است ، حرب است این را می خواهند از دست شما بگیرند ، میزان هم همین نیست که این بگیرند ، اینها مقدمه است ، والا هی بروید نماز بخوانید . اما اینها از مسجد بد دیدند ، خصوصا در این دو سه سال اخیر ، در این دو سه سال اخیر مسجد یک محلی بود که مردم را به نهضت و به قیام بر ضد ظلم تهییج می کرد ، اینها می خواهند این سنگر را بگیرند . خوب ، این را گرفتند ، رها می کنند؟ دانشگاه هم از باب اینکه در دنیا مثلا دانشگاه اگر نباشد خوب نیست ، یک دانشگاهی می خواهند درست کنند مثل

دانشگاه زمان آریامهر که آنهائی که از آن بیرون می آیند همان هائی باشند که در خدمت غرب باشند . اکثرا اینطور است یا در خدمت شرق باشند ، دانشگاه هم خواهند در خدمت آنها باشد و حکومتی هم که روی کار می آید و مجلس شورائی هم که روی کار می آید ، آن هم در خدمت آنها باشد . وقتی این مصادر در خدمت آنها واقع شد ، مردم این ملت کارگر ، کشاورز ، بازاری ، همه چیزهائی که اینها به دست می آورند ، در خدمت آنهاست . اینها اساس را می خواهند بگیرند و هر چیز را می خواهند یک کاری کنند که غربی بشود ، استعماری بشود . اینها می خواهند

این کار را بکنند . مطلب این نیست که اینها با آخوند بد هستند برای اینکه با اسلام بد هستند . می بینند آخوند برای اسلام دارد چه می کند ، چهار تا آخوند هم بد است ، جهنم ، اما نمی گویند چهار تا آخوند ، میگویند روحانیین ، وضع اینطوری است این یک نقشه ای نیست که حالا کشیده باشند ، این نقشه این است که بعد از آنکه دیدند که در این صد سال ، صد سال آخر ، دیدند که یک همچو قدرت هائی موجود است ، خوب ، باید این قدرت را بشکنند تا راه آنها باز بشود . تا یک چنین قدرتی هست ، تا وقتی که روحانی با دانشگاهی همراه هست ، تا وقتی که بازاری با روحانی ، با دانشگاهی همراه هستند ، تا وقتی که ملت همه گروه هایشان با دولت ، با همه ارگان های دولتی مؤ افق هستند ، خوب نمی توانند آنها کاری بکنند ، نمی توانند آنها آسیب برسانند به یک کشوری که همه قشرهایش با هم مجتمعند . دنیا اجازه نمی دهند به آنها باید چه بکنند؟ باید خرده خرده جلو بیایند ، یک قدم جلو بیایند و سنگرگیری کنند ، مثل همین هائی که حالا در مرز این کار را می کنند . یک قدم می آیند جلو سنگرگیرند ، بعد می روند سراغ یکی دیگر . حالا یک روحانی ، دو روحانی را بکوبند دیروز کسی به من گفت پریروز یا دیروز که یک کسی می گوید که اینکه در رادیو می بینید که مردم چیز جمع می کنند

، مردم جمع می کنند می دهند ، مردم جمع می کنند می دهند ، اینها را این آخوندها می خورند اصلا نمی فرستند به آنها . اینها می خواهند یک قدم یک قدم پیش ببرند ، حالا فرض کنید روحانی را ، فردا دانشگاهی ، پس فردا دولت را در تظاهراتشان ، به دولت هم تعرض بوده ، ناشیگری کردند ، اینها می خواهند که آنهائی که برای اسلام دارند خدمت می کنند اینها را یکی یکی خلع سلاح کنند ، بعد بماند یک اشخاصی که هیچ کاری به این کارها ندارند و دخالتی در امور ندارند و اگر عالم را آب ببرد آنها را خواب می برد . اینها نقشه صحیح پیش خودشان درست کرده اند از زمان سابق برای حالا ، و حالا بدتر دیدند . حالا از اسلام به حسب خارج دیدند چه جوری شد؛ دیدند که اسلام همه قدرتمندها را از بین برد و بیرون کرد ، وقتی دیدند اسلام یک همچو کاره ای است ، با اسلام اینجا مخالفت می خواهند بکنند .

باید این اسلام را حفظش کنند و در زیر پرچم اسلام مجتمع بشوند

من این نصیحتی که می کنم ، برای شماست و برای نسل های آینده که بدانند این را که هر وقت یک قلم فاسدی خواست مطلق روحانیت را از بین ببرد یا به یک صورتی منزوی کند ، یا روحانی که در بین ملت مؤ ثر است ، او را خواست که منعزل کند این روی آن نقشه دارد عمل می کند . روی نقشه ای که داشتند و دارند و خواهند داشت و همه ما باید بیدار باشیم ، توجه داشته باشیم که اینطور نشود

که یک وقت ما را متشتت کنند باز؛ و ماها را رو به هم قرار بدهند و یک دسته ای از آن طرف و یک دسته ای از این طرف و یک دسته ای از آن طرف فریاد کنند و یک دسته از این طرف فریاد کنند ، ماها را مقابل هم قرار بدهند و نتیجه را آنها بگیرند . من به همه ملت این سفارش را کنم ، همه ملت هائی که در دنیا هستند سفارش می کنم ، به همه ملت هائی که در آتیه خواهند آمد سفارش می کنم که اساس این است که اسلام مخالف با مقاصدشان است و اسلام باید یا نباشد یا اگر چنانچه یک صورتی باشد به دست اشخاصی باشد که از اسلام هیچ اطلاعی ندارند ، یک آیه از قرآن می گیرند ، یک جمله از نهچ البلاغه را می گیرند و به دیگرهایش هیچ کاری ندارند و با آن یک جمله می خواهند نهج البلاغه و قرآن کریم و اسلام را از بین ببرند . این جملاتی که از دهان بعضی از این منحرفین در می آید ، در دیوارهای عراق این جملات هست همین حزب بعث کافر این جملاتی که این اشخاص منحرف در اینجا ذکر کنند ، در دیوارهای نجف هم ، در دیوارهای سایر بلاد هم ، در کربلا هم بعضی هایشان را من خودم دیدم . این جملات نه این است که اینها به اسلام عقیده دارند ، حزب بعث ، اسلام را مخالف خودش می داند نه اینکه اینها با اسلام آشنا هستند ، اینها می خواهند با شمشیر اسلام خواهند

اسلام را از بین ببرند همین ها که در این جا هستند و سینه می زنند برای اسلام ، بعضی شان با شمشیر اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند والا مساءله اگر یک مساءله ای بود و مثلا فرض کنید که با روحانی ها مخالف بودند ، روحانی ها هم فرض کنید بد بودند کی حرف می زد؟ اگر مساءله این بود ، اما مساءله این نیست ، مساءله این است که قرآن را به بازی می گیرند ، اینکه یک کلمه از قرآن را می گیرد و به باقیش گوید من کار ندارم . حالا یادم آمد از یک نفری که من در جوانی می خواستم مشرف شوم حضرت عبدالعظیم ، یک نفر واعظ خیلی مقتدر ، خیلی واعظ اما به اسلام خیلی کار نداشت ، وقتی دید من معمم هستم ، به من گفت بیا اینجا بنشین پهلوی من ، ما با اتوبوس می خواستیم تا حضرت عبدالعظیم برویم . وقتی که حرف هائی زد و چیزهائی گفت و من هم گوش کردم ، تا نزدیک شد به حضرت عبدالعظیم به شوفر گفت زود برو نماز مغرب قضا می شود ، با اینکه اول مغرب بود من به او گفتم که نماز مغرب که حالا قضا نمی شود . گفت یک روایتی دارد که اگر تاءخیر بیندازند چه می شود . گفتم خوب ، آخر روایات دیگری هم هست . گفت من به آنها کاری ندارم ، مساءله این است . می گوید از نهج البلاغه این کلمه اش را قبول دارم باقیش را قبول ندارم ، از قرآن هم این

را نمی گوید ، این را ندارد . از قرآن یک کلمه اش را ، یک جمله را می گیرد اما نمی داند که این جمله مفسر دارد ، در خود قرآن تفسیر دارد ، در روایات دارد از چیزهائی که دراین زمان واقع شده . این هم برای شکستن اسلام و روحانیت است . همین چیزهائی است که همه این اشخاص منحرف ادعا می کنند که ما اسلام را می خواهیم بگوئیم اسلام غیر آن اسلام سنتی . یکی از مصیبت ها این است که یک آدمی که از اسلام نمی داند اسلام با سین است یا با صاد ، از اسلام بی اطلاع است ، از مدارک اسلام بی اطلاع است ، این یک کلمه را برمی دارد و می رود پیش جوانان خواهند و داد می زند و فریاد می زند و جوان ها را وادار به یک کاری می کند . یک نفر فقیهی

که 60 سال عمرش را صرف کرده در فقه و در مدارک فقه ، حالا هم وقتی که می رسد به یک حکمی و می بیند که روی مدارک نمی تواند به طوری جذب بشود باز با احتیاط از کنارش رد می شود . لکن این آدمی که یک روز ننشسته در فقه نظر بکند و نمی تواند بنشیند نظر بکند ، یک همچو آدم هائی خیال می کنند که حالائی که مثلا انقلاب شده ، باید در اسلام هم انقلاب بشود ، اسلام هم باید اینجوری بشود . اینها نمی فهمند یا بسیاریشان هم فهمیده هستند ، لکن می خواهند اساس را از بین ببرند ، احکام

اسلام را یکی یکی می خواهند از بین ببرند . توجه داشته باشید شما برادرها! من می دانم که شما قمی ها که خدا حفظتان کند و همه بازاری های ایران ، تهران ، یزد ، همه اینها علاقه مندند به اسلام . اینها زحمت کشیدند ، خون دادند ، جوان دادند برای اسلام . اینهائی که همه چیزشان را برای اسلام دادند و حالا هم دارند می دهند ، اینهائی که جوان هایشان را می فرستادند به سرحد و می بینند در معرض خطر است ، در معرض کشته شدن است و بعضا اگر کشته بشود تبریک گویند ، یک همچو ملتی که برای اسلام اینطور فداکاری کرده است ، نخواهد کسی توانست که به این زودی ها منحرفش کند ، باز دو سال نگذشته اینها را منحرف کند و برگرداند از اسلام . اینکه نخواهد شد ، لکن شیاطین نقشه می کشند برای صد سال بعد از این . آنها حوصله شان زیاد است ، از حالا نقشه می کشند . خوب ، وقتی که این نقشه عمل بشود ولو پنجاه سال ، صد سال دیگر اینها نقشه هایش را می کشند ، از حالا شروع کنند یکی یکی مسجد را خالی اش کنند ، آن مسجد را خالی کنند ، آن را عوضش یک نفر آدمی که از اسلام اطلاع ندارد و نمی داند نماز هم چند رکعت است ، می رود نماز می خواند برایشان . بعد این ، یکی یکی ، وقتی اینها چیز شد بعد می روند سراغ یکی دیگر . ما باید در این زمان و نسل های

آتیه باید در زمان های خودشان توجه به این داشته باشند که شیاطین در کمینند ، شیاطین دنبال این هستند که این اسلام را بشکنند ، شیاطین آنچه که از اسلام دیدند از هیچی ندیدند . در عین حالی که روحانیت مسیح مثل روحانیت اسلام نیست ، آنها روحانیتی است که فقط در کلیساست . اینها معذلک همان روحانیت آنجا را هم در آنوقت شکستند ، همان مقدار از روحانیت کمی که در آنجا بود ، باز آن را شکستند و گفتند باید شما بروید در کلیسا و مشغول عبادت بشوید و سیاست را به امپراطور واگذار کنید . همین حرفی است که پریروز در قم گفتند ، این همانی است که انگلیس ها سابقا و امریکا هم حالا دارد گوید و دیگران هم می گویند .

ما باید ، نسل های آتیه باید متوجه باشند که این اسلام را حفظش کنند ، در زیر پرچم اسلام مجتمع بشوند . و اسلام همه چیز دارد ، اسلام هم دنیا دارد ، هم آخرت دارد ، اسلام همه بعدها را نظر به آن دارد . حکومت اسلامی مثل حکومت های دیگر نیست که فقط به یک بعد نظر داشته باشند ، حکومت اسلامی حکومتی است که همه اگر انشاء الله پیاده بشود ، انشاء الله اگر چنانچه موفق شود این ملت و اسلام به آنطوری که هست ، به آنطوری که بر پیغمبر اکرم نازل شده است قرآن کریم ، احادیث ائمه ، احادیث اسلام ، به آنطور اگر بشود ، سعادت دنیا و آخرت ملت ها را ضمانت کرده است و می کند .

انقلاب اسلامی ما ، پرثمرترین و کم ضایعه ترین انقلاب جهان

البته یک

انقلاب وقتی که واقع می شود ، هیچ کس نباید توقع داشته باشد که فردای آن انقلاب ، همه کارها درست بشود . این امر غیر معقولی است . انقلاب شوروی که به شصت و چهارمین سالش وارد شد ، باز هم نتوانستند درست اداره اش کنند ، و انقلاب های دیگر که بیست سال ، ده سال از آن می گذرد ، باز نتوانستند که مهارش کنند . این انقلاب برای اینکه انقلابی نبوده است که یک حزبی این انقلاب را درست کرده باشد ، یک گروهی این انقلاب را درست کرده باشد ، انقلابی بوده است که از متن خود ملت بوده است و برای اسلام بوده است . وقتی انقلابی برای اسلام شد و از متن خود جامعه شد ، این آن انقلاب ها و آن اثراتی که بعد از انقلاب در جاهای دیگر هست کمتر دارد ، اما نمی شود که هیچی نداشته باشد . در یک انقلاب اسلامی یک عده کثیری هستند ، کثیر فی الجمله ای هستند که اینها محروم می شوند از آن دزدی ها و از آن کلاهبرداری ها ، اینها مخالفند . خارجی ها هم که محروم شدند از آن چپاولگریشان ، آنها هم دست بردار نیستند ، آنها هم عمال دارند در اینجا و دار و دسته دارند . این دار و دسته ها که وقتی جمع شدند وبه هم پیوستند ، خوب ، یک جمعیتی هستند ، اما نه این است که در مقابل این سیل خروشان ملت چیزی باشند .

تا امروز شما هیچ انقلابی را پیدا نخواهید کرد که مثل انقلاب ایران پر

ثمر و کم ضایعه ، انقلاب ها که شده است یک میلیون جمعیت را یک وقت می گذاشتند جلو مسلسل کشتند ، تمام مطبوعات از بین می رفت ، تمام حزب ها را تعطیل می کردند و سرانشان را حبس می کردند . در یک نوشته ای که چند وقت پیش از این پیش من آورد ، که حالا درست هم همه اش را یادم نیست نوشته بود که یک میلیون کشته و یک میلیون و نیم هم حبسی ، تمام روزنامه ها تعطیل ، یک روزنامه دو روزنامه دولتی هست . تمام درها را در اول انقلاب می بندند به روی خودشان و مشغول می شوند به جنایت . شما در تمام دنیا انقلاباتی را که ملاحظه کنید ، هیچ انقلابی مثل ایران نبود که به اتکای اینکه مردم مسلمند و مردم خودشان انقلاب کردند ، درها باز بود بر همه جمعیت ها ، مطبوعات تا چند ماه باز بود ، هر کس هر چه می خواست می نوشت ، حالا هم بعضی ها که منحرفند ، دارند نویسند و در عرض دو سال که بر این مملکت گذشته است و انقلاب گذشته است ، تمام چیزهایش که باید بشود ، مجلس و نمی دانم چه و رئیس جمهوریش ، همه چیزش درست شده و همه را هم مردم راءی داده اند ، در این ، بعد از اینکه مدت ها حکومت عراق نه قانون داشت ، نه مجلس داشت ، نه چیز دیگر ، فقط یک مجلس انقلاب بود و با همه خشونت ها کارها را انجام می دادند ، بعد که می

خواستند مجلس درست بکنند و راءی بگیرند اعلام کردند که هرکس راءی ندهد یا در مجلس شان از قراری یکی از علما گفت این را که آمده بود از آنجا ، در مجلس شان گذراندند که هر کس مخالف ، به هر جور مخالفتی بکند ، حکمش اعدام است ، اعدام است . یعنی اگر به شما بگویند که امروز شما بروید آنجا ، شما نروید ، حکمتان اعدام است ، نه مخالف دولت ، مخالف با این مثلا سازمان امنیت یک چیزی بگویند ، بگویند شما نماز نرو ، چنانچه اینطور شد یکی از علمای آنجا به او گفتند نماز نرو ، نماز رفت ، او را با یک عده ای گرفتند خودش را کشتند ، آن عده را هم حبس کردند اینها یک همچو اعلام می کردند که هر کس مخالفت کند با امر حاکم ، حکمش اعدام است ، و بعد اعلام کردند که هر کس راءی ندهد ، حکمش اعدام است . راءی داد نشان اینجوری بود ، راءی آزاد یعنی آزادی که یارای بدهی یا کشته بشوی . ایران از 35 میلیون جمعیت 22 میلیون راءی داد بر جمهوری اسلامی سابقه در دنیا ندارد ، سابقه ندارد 35 میلیون جمعیت 22 میلیون راءی دادند بر جمهوری اسلامی . این معنایش این است که اتفاق آراء بوده است ، لکن آن عده دیگر همچو هست و مریض هست و غیره ، یک همچو وضعی است . کجا ما یک همچو چیزی داریم ؟ حفظ کنید یک همچو وحدتی را ، نگهش دارید این را . اینهائی که نق می زنند برای

نمی دانم چه و چه ، اینها متوجه نیستند که این صف ها ، الان درشوروی به یک کسی که اینجا بود خودش گفت نوشته ، گفت پسر من آنجاست و به من نوشته ، نوشته این صف ها در آنجا هست ، در شوروی که شصت و چند سال است انقلاب کرده است و به خیال خودش انقلاب این چیزها را دارد .

شما اسلام را می خواهید ، اسلام که می خواهید زنده کنید اسلام را البته فداکاری می خواهد ، بدون فداکاری که نمی شود آدم یک اسلامی را زنده کند . همین فداکاری بود که در صدر اسلام خود پیغمبر اسلام و اولیای اسلام کردند . حالا نوبت شماست ، نوبت ماست . انشاء الله خداوند همه شما را تاءیید کند ، مؤ فق باشید ، مؤ ید باشید . و این را هم باز تاءکید کنم که انشاءالله فردا و پس فردا که راهپیمائی هائی هست ، عزاداری ها باید باشد ، منتها عزاداری یک وقت در یک جائی است و یک وقت همه در خیابان ها عزاداری می کنند . انشاء الله همه مؤ ید و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 28/8/59

بیانات امام خمینی در جمع فارغ التحصیلان آموزشگاه افسری شهربانی جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

قوای مسلحه باید خدمتگزار ملت باشند ، نه حاکم

من اولا معذرت می خواهم که طولانی نباید صحبت کنم و اطباء از اصل صحبت بلکه ممنوع کردند لکن گاهی یک قدری اش را اجازه داده اند و از شما آقایان تشکر کنم که در اینجا آمدید و یک بعضی مسائل را با هم صحبت کنیم . شما اکثرا وضع پلیس و سایر

قوای مسلحه را ، نظامی و انتظامی را در زمان سابق مطلعید . مطلعید که این قوای نظامی و انتظامی از ملت به طوری جدا بود که هیچ کدام از طبقات چشم دیدن طبقه دیگر را نداشتند و این نکته اش این بود که سران پلیس ، سران ارتش و سران شهربانی و سایر قوای مسلحه اشخاصی بودند که با کارهایی که کردند و کارهایی که تحمیل می کردند به زیردستان خودشان ، وسایل نفرت ملت را از مطلق قوای مسلحه فراهم می کردند . شما می دانید که وقتی که یک پلیس ، یک پاسبان وارد بازار می شد ، هم این می خواست به مردم یک تحمیلاتی بکند و هم مردم می خواستند که از گیر او فرار کنند و نفرت داشتند از او . در عین حالی که پلیس و همین طور ژاندارمری و همین طور ارتش ، اینها به حسب وضع اولی که وجود آمده است ، این است که اینها برای کشور و برای ملت خدمتگزار باشند ، نه حاکم . اصل دولت هم همین است حتی مثل دولت حقه حضرت امیر سلام الله علیه که ولی امر بر همه چیز بود معذلک آن حکومتی که در صدر اسلام بود ، در خدمت مردم بود ، اینطور نبود که حکومت بخواهد حکومت کند و مردم همین طور بی خود اطاعت کنند . اینطور نبود که حکومت بخواهد به وسیله قدرتی که دارد اجحاف کند به مردم و ظلم کند که مردم به واسطه آن ظلم از او متنفر باشند و الان هم که وضع تغییر کرده است و انشاء الله

امیدوارم که دیگر این وضع برنگردد به آن اوضاعی که در سابق بود ، وظیفه همه ما و همه شما و همه کسانی که دست اندر کار امور مردم هستند ، از دولت و از همه ، این وضع را پیدا بکنند که خودشان را خدمتگزار بدانند . از آن نقطه اولی که آقای بنی صدر هستند تا آن مراتبی که هستش ، حکومت ها باید خدمتگزار مردم باشند . مردم احساس کنند که اینها به نفع آنها عمل می کنند . اگر مردم احساس این را بکنند که پلیس برای حفظ مصالح آنهاست ، پلیس نمی خواهد که به آنها تحمیلی بکند ، مردم با آغوش باز پلیس را در برمی گیرند و از پلیس پشتیبانی کنند سابق که ملاحظه کردید همچو مجلسی که پلیس و مردم دیگر و زن ها و مردها و ملت ، اینها در یک جا مجتمع نمی شدند ، اینها همه از هم دوری می جستند و لهذا اگر یک مشکلی پیدا می شد برای دولت علاوه بر اینکه مردم همراهی نمی کردند ، هر چه می توانستند کار شکنی می کردند برای اینکه پلیس را در نظر آنها آنطور جلوه داده بودند که مثل گرگی است که در گله می خواهد بیفتد و شکار کند . این تلخی الان در ذائقه مردم هست و لهذا به واسطه این معنا که این تلخی هست شما آقایان خیلی باید توجه بکنید که این تلخی را از ذائقه مردم بیرون کنید . شما باید توجه بکنید به اینکه در طول پنجاه سال اخیر و خصوصا این سال های اخیر ، مردم

از این قوای نظامی ، انتظامی که باید برای نظام باشد ، برای انتظام باشد ، چقدر زحمت دیده اند و چقدر بدی از اینها دیده اند و سران اینها چقدر با مردم بد رفتار کرده اند و سازمانی که به اسم سازمان امنیت است چقدر امنیت را از بین این مردم جدا کرده بود و مردم همیشه توجه به این داشتند که مبادا یک وقت بی خودی بیایند و ما را گرفتار کنند این ذائقه تلخ الان هست باز هم ، تتمه اش هست و لهذا شماها یک تکلیف بزرگی گردنتان است که باید این ذائقه تلخ را برگردانید به یک ذائقه شیرینی و آن با عمل شماست ، با عمل ژاندارمری است با عمل ارتش است . با عملتان می توانید که شما کاری بکنید که مردم از یاد ببرند آن سختی ها و آن زورگوئی های سابق را و این ذائقه های تلخ را شما شیرین کنید ، با عمل خودتان ، با رفتار خودتان ، با محبت خودتان . همه شماها برادر هستید ، یک مملکتی اسلامی همه شان با هم برادر هستند . وقتی ما احساس این را بکنیم که ما همه با هم برادر هستیم ، با هم رفتارمان خوب است ، و اگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید اطاعت از من بکنند ، من رئیس شهربانی هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی است و بخواهید با تکلیف و تکلف به مردم حکومت کنید ، این باز برمی گردد به آن حالات سابقه و مردم از شما

جدا می شوند و مردم وحشت از شما می کنند ، ترس در دلشان پیدا می شود وقتی شماها را می بینند . در زمان سابق من خیلی قصه ها یادم هست که آن قصه ها اگر یک کسی توانست بنویسد طولانی بود . شما نمی دانید که وقتی یک پاسبان را از دور دیدند ، خصوصا معممین یک پاسبان را از دور می دیدند چه حالی به آنها دست می داد ، می توانستند یک جا فرار کنند فرار می کردند . این نبود جز اینکه بالائی ها اینطور دستور می دادند ، خود پائینی ها هم اینطور تربیت شده بودند . تربیت اسلامی اصلش در کار نبود . یک تربیت های غربی ، یک تربیت هائی که از آنجا گرفته شده بود . بدهایش را اینجا آورده بودند پیاده کرده بودند . شما گمان نکیند که از غرب برای ما یک تحفه ای آورند . شما گمان نکنید که از غرب برای ما چیزی می آورند که ما را مترقی کنند ، ترقی به ما بدهند . غرب تا ما را در سطح پائین نگه ندارد ، نمی تواند از ما استفاده کند . کوشش آنها این است که ماها ، این ممالک اسلامی ، این ممالک مستضعف در یک سطح پائینی از همه امور باشیم . هر امری را که آنها برای ما بیاورند ، یک امر استعماری است یعنی اگر طب را برای ما بیاورند طب استعماری است اگر دارو برای ما صادر کنند آن هم استعماری است ، اگر دانشگاه برای ما بخواهند درست کنند آن هم دانشگاه استعماری است

. همه چیز را آنها می خواهند به طوری درست کنند که برای خودشان نافع باشد و ما چشم و گوش بسته تسلیم آنها باشیم و الان که به خواست خدای تبارک و تعالی و به برکت اسلام ما از این قید و بندها خارج شدیم ، باید خیلی متوجه باشیم به اینکه نبادا ما را دوباره در این قید و بندها قرار بدهند . باید ما عبرت بگیریم از آن پلیس زمان محمدرضا و از آن ارتش زمان محمدرضا و از آن ژاندارمری زمان او و ببینیم که مردم با آنها چه جور بودند و آنها با مردم چه جور بودند و نتیجه اش چه شده . مردم با آنها مخالف بودند ، آنها هم با مردم مخالف ، مثل دو تا دشمن با هم برخورد می کردند . شما نمی دانید ، شماها که اکثرا یادتان نیست آن زمان سابق را که وضع کلانتری ها چه جور بود . یک کسی که می خواست توی کلانتری برود برای احتیاجی ، چقدر قلبش می طپید که حالا می رود در اینجا چه خواهد شد . این وضع در زمان رضاخان خیلی شدید بود ، در زمان دومی هم شدید بود . انسان وقتی کاری داشت وقتی احتیاجی داشت که باید برود آنجا ، عزا می گرفت که حالا چه بکنم من ، در اینجا با من چه خواهند کرد ، در حالی که کلانتری ها باید مرکز احتیاجات مردم و برآوردن احتیاج مردم باشد . آنطور کردند و آنطور شدند و ما باید از این مسائل تاریخی عبرت بگیریم و ما آنطور نباشیم ،

تا آنطور نشویم . برادرها! همه مردم با شما ، با بالاتری ها یک جورند . اگر با مردم خوب رفتار بکنید ، برای خودتان هست و اگر با مردم خدای نخواسته بد رفتار کنید ، به ضرر خود شماست . آنقدر که ظالم ضرر می برداز ظلمش ، مظلوم از ظلم ظالم آنقدر ضرر نمی برد . ما و شما یک روزی در بارگاه الهی ، پیشگاه الهی خواهیم رفت و آن روز از ما سؤ ال خواهد شد و از شمائی که پلیس هستید ، از شغل شما و از عمل شما و از رفتار شما سؤ ال خواهد شد . غفلت نکنید از خدا ، غفلت نکنید از آن روزی که همه محتاج هستید . با برادرانتان خوب رفتار کنید ، با ملت تان خوب رفتار کنید و خدای تبارک و تعالی با شما رحمت خواهد کرد و انشاء الله همه مؤ فق باشید و مؤ ید و پیروز باشید و از اینکه شماها با اینکه باید در شهرها باشید لکن در موقعی که کشورتان مبتلا هست به جنگ ، رفتید آنجا و وظیفه خودتان می دانید و وظیفه همه است که در آنجا بروند و همکاری کنند با سایر برادرها و انشاء الله به زودی این اشرار را از مملکت تان بیرون کنید . من دعا می کنم به شما و خداوند تؤ فیق به همه شما عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/9/59

استفتاء رئیس کل بانک مرکزی ایران از محضر امام خمینی

بسمه تعالی

محضر رهبر عالیقدر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی دامت برکاته

عده ای از طاغوتیان و فراریان رژیم

گذشته که اموالشان اینک در اختیار بنیاد مستضعفان و سایر نهادهای انقلابی می باشد به شبکه بانکی کشور مقروض می باشند . تقاضا می شود دستور فرمائید شبکه بانکی کشور بتواند مطالبات خود را از محل این دارائی ها که اینکه در اختیار نهادهای فوق الذکر می باشد تاءمین و اخذ نماید .

ایام عمر و عزت مستدام باد

با تقدیم احترام علیرضانوبری

پاسخ امام :

بسمه تعالی

موافقت می شود . لازم است نمایندگانی از طرف بنیاد برای رسیدگی به این امر تعیین شود و نمایندگان بانک مدارک را ارائه دهند و پس از ثبوت ، بدهکاری به بانک ادا شود و مازاد به نفع مستضعفین برداشت شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/9/59

بیانات امام خمینی در جمع استانداران سراسر کشور

آن چیزی که اسباب ضعف دولت و جدائی مردم از آن دولت است آن عبارت از کیفیت عمل همه دستگاه هاست

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک مطلب راجع به آقایان استاندارها که تشریف دارند و عموم استاندارها و عموم ادارات دولتی و عموم کسانی که در جمهوری اسلامی دست اندر کار هستند چه لشگری ، چه کشوری . من از زمان احمد شاه تا حالا این رژیم زمان احمدشاه را دیده ام ، اواخر آن رژیم را از زمان رضاشاه و پسرش را تمامش را تا منتهی شده به حالا . آن چیزی که اسباب ضعف دولت و جدائی مردم از آن دولت هستند آن عبارت از کیفیت مسلمان هاست ، کیفیت عمل همه دستگاه هاست ، یعنی یک حکومتی که در یک جایی می رود ، در مرکز کارهایش را درست کرده بود و رشوه هایش را به آنهایی که باید بدهد ، داده بود ، آنها هم اجازه اینکه هر کاری می خواهد بکند داده بودند و هر کاری در آنجا می کرد

یا کسی جرات نمی کرد صحبت کند یا اگر می کرد اثر نداشت . این منحصر به آن رده بالا نداشت همه رده ها تا آخر وضع اینطوری بود . در بعضی از اوقات ، در بعضی از جاها یک حکومتی که آنوقت می خواست برود ، که حالا استاندار بوده ، از فرض کنید خراسان می خواست یک کسی برود به حسب اختلاف در آمد در آنجا برای استاندار و برای حکومت ، او اجاره می کرد آنجا را ، تیول بود خراسان ، تیول مثلا فلان شاهزاده بود و چقدر به شاه یا به دستگاه داد و آنجا را تیول می کرد و بعد هم آنجا هر کاری می خواست می کرد . باید آن چیزی را که داده است در آورد و مضاعف بر او ، زیاد برای خودش و دوستانش ذخیره کند . وهمین طور نظامی ها ، ژاندارمری مثلا فرض کنید که کلانتری ها یا ، همه باب این باب بوده است . اگر کسی آن مسائل آنوقت را درست بررسی بکند و بنویسد ، یک کتاب قطوری خواهد شد که چه می کردند اینها با مردم و از صدر تا ذیل وضع همین طور بود . زمان رضا شاه از باب اینکه همه دزدی ها منحصر به خودش بود ، انحصار دست خودش بود ، حکومت ها به این قدرت نبودند ، زمان احمدشاه اینطور نبود که خود آنها بتوانند همه برداشت ها را برای خودشان بکنند ، این بود که دار و دسته هائی که می فرستادند این بساط را درست کردند . زمان رضاشاه همه دزدی ها

از گردنه ها رفته بود تهران ، همه زلی ها از همه جا متمرکز شده بود در خود دستگاه دولتی و از همه بالاتر خود رضاشاه و امثال اینها و این اسباب این شده بود که مردم با دستگاه های دولتی مطلقا مخالف بودند منتها جراءت نمی کردند

حرف بزنند ، بعضی وقت ها هم می کردند جراءت . من یادم است بچه بودم که حکومت خمین یک نفر از خان ها را گرفته بود بعد از دو سه شب ، سه چهار شب ریختند خان ها و حکومت را گرفتند و حبسی خودشان را بیرون آوردند و حکومت را به اسیری بردند ، واحدی از مردم هیچ ، همچو نبود که چرا بگویند ، خوشحال هم بودند ، شاید بعضی شان هم منزل حکومت را آمدند تتمه را غارت کردند . من شاهد قضیه بودم که آن خانه ای که حکومت را از آن بردند ، من بچه بودم پشت یک دری ایستاده بودم و نگاه می کردم به وضع آنها که آنها حمله کرده بودند و حکومت هم مرد قلدری بود ، او هم باز آنوقت ده تیری داشت او ، او هم حمله می کرد و یک نفر را هم ظاهرا از آنها کشته بود لکن بعد اسیر شد . این وضع حکومت بود در آنجا که شرح طولانی دارد و زمان رضاشاه را هر که یادش باشد می داند چه قضایا واقع شد و زمان محمدرضا هم که همه یادتان هست . این اسباب این شد که دولت مقابل ملت ، ارتش مقابل ملت ، همه هم مقابل ملت بودند ، یعنی

هر چه می توانستند این کلانتری ها و این ارتش و این ژاندارمری و اینها هر چه می توانستند از مردم اخاذی می کردند به زور ، به ارعاب شاید یادتان باشد ، که این را گفتم ، نمی دانم ، در مطبوعات لابد نبوده ، رضاخان یک وقتی که وارد شده بود در ژاندارمری ، دست هایش را در جیبش گذاشته بود ، وقتی که وارد شده بود . گفته بود می ترسم از جیبم بدزدند . این ممکن است که اولا راه نشان دادن به آنها باشد که باید دزدید ولو از من ، و ممکن است معرفی آنها باشد به اینکه وضع اینطوری است ، همه ملت هم دستشان در جیبشان باید باشد که خود اعلی حضرت ندزدند ، مساءله این است .

باید لفظا و عملا به مردم حالی کنند که ما خدمتگزاریم

دولت و همه ارگان های دولتی که شما آقایان هم در هر استانی در راءس هستید ، باید فکر این مسائل را ، این تاریخ آخر این زمان ها را یک قدری مطالعه کنید . نه آن تاریخی که برای شاه نوشتند آنها تاریخ نیستند ، آنها دروغ هستند ، مشاهده کنید و کارهای اینها را ببینید و ببینید که چرا ملت از اینها جدا بود چرا کارشکنی می کرد ملت ؟ من یادم است این را ، شاید خیلی شما یادتان است اینها هم خیلی هایتان یادتان است که وقتی این متفقین از اطراف ریختند به ایران و زمان رضاخان ریختند به ایران و آن مردم آنقدر خوف داشتند از اینها که آیا چه خواهند کرد لکن خوشحال بودند از اینکه رضاخان را بردند ، یکی از برکات

این هجوم را با اینکه همه اشکالات را مردم در نظرشان این بود که چه خواهد شد و چه خواهند کرد ، لکن این معنا مثل اینکه یک هدیه ای بود آسمانی برای اینها رسیده بود که رضاخان رفت و مع الاسف آنوقت اشخاصی که خود ملت یک راءسی که بتواند آنها را جمع بکند ، نبود که پسر رضاخان را آنها گذاشتند اینجا و در صورتی که اگر آنوقت در دو سه تا شهر تظاهر می شد به ضد ، نمی گذاشتند او را ، لگن هیچ کس حرف نزد تا اینکه آن خوف سابق بود و ریخته نشده بود آن خوف ، از این جهت مردم جراءت نمی کردند ، کسی هم نبود که آنها را وادار کند به یک همچو مسائلی ، شاید اگر مرحوم مدرس در آنوقت بود ، آن کار را می کرد لکن کسی نبود که این کارها را بکند .

این قصه ها که من برای شما می گویم خیلی هم خودتان می دانید ، این راهی است برای همه شماها و همه کسانی که دست اندر کار هستند و امور مملکت را می گردانند به هر جوری که هست که بفهمند که حکومت ها از بالا گرفته ، رئیس جمهور گرفته تا آنجاهائی که در ده ، یک نفری ، فرض کنید بخشدار است اینها باید در خدمت ملت باشند . اگر اینها در خدمت ملت نباشند باز کم کم همان خواهد شد که در زمان آنها شد . حالا بدتر از آنوقت است ، برای اینکه حالا مردم دیگر آن خوف را ندارند از هیچ کس .

اینها تا آمدند خوف ایجاد کنند ، یکی دو نسل بعدش شاید ثمر برسد ، خیال نکنند که مثلا اگر بخواهند یک نفر یا چند نفر دیکتاتوری بکنند در این نسل ، می شود ، نه نمی شود . این یک مطلبی است که اگر حالا پایه اش ریخته شد ، در دو نسل دیگر آنوقت نتیجه گرفته می شود یعنی اینها کارش را می کنند ، آنها نتیجه اش را می گیرند . از این جهت ما باید درست همه ملت و همه استاندارها و همه کسانی که دست اندر کار هستند اینها ، مواجهه با ملت اینطور نباشد که در آنوقت بود که یک بیچاره ای اگر خواست استاندار را ببیند نتواند تا آخر ، یک کسی که به او ظلم شده است اگر می خواست حکومت یک شهری را ببیند ، فرض است که استاندار یک فرض کنید ناحیه باشد اصلا قدرت این را نداشت که ، همچو جراءتی به خودش نمی داد که من ببینم ایشان را . جراءت نبود یک همچو چیزی ، نمی شد یک همچو چیزها ، از این جهت عقده ها در دل مردم همین طور انباشته شد تا یک وقتی که آن عقده ها باز شد و آن کار را انجام دادند . ماها باید متوجه این مسائل باشیم که حالا اینکه دست شما آقایان آمده است حکومت و دست بالاتری آمده است حکومت خوی مثلا ، توجه به این معنا باشد که باید اینها در خدمت مردم باشند و به مردم حالی کنند که ما خدمتگزاریم ، حالی کنند لفظا ، حالی کنند عملا .

در عمل اینطور باشد که مردم ببینند که این استانداری که آمده است در اینجا ، آمده است خدمت کند به مردم ، مشغول خدمت به مردم است و وقتی مردم ببینند که کسی مشغول به خدمت است دیگر دعوا ندارند با او ، دعوا آنجا پیدا می شود که ببینند آمده است که مردم را داغ کند ، آمده که با هر وسیله ای اخاذی بکند ، آمده است قدرت خودش را تثبیت کند . وقتی مردم ببینند که یک نفری می خواهد قدرت خودش را تثبیت کند ، مردم با او مخالف می شوند و حالا هم می گویند مردم ، مثل آنوقت نیست که عقده بشود ، حالا دیگر عقده ها شکافته شده است ، حالا دیگر اجازه نمی دهند به کسی که بخواهد این کارها را بکند ، این جز آبروریزی خود آنها چیز دیگری بار نمی آورد . آدم عاقل فرضا اگر یک نفری باشد که در باطنش یک دیکتاتوریی باشد ، خوب ، در شرق تقریبا این جوری هست ، خیلی ، غرب هم هست ، همه جا هست ، انسان اینجوری است . بر فرض اینکه باشد لکن باید اگر عقل دارد این را حالا ذخیره کند برای یک وقتی که اگر وقت باشد ، نه برای هم (حالا) عجله نکند در کار ، این عجله اسباب این است که انسان را از بین ببرد . در هر صورت من عرضم به آقایان این است که منحصر به شما هم نیست ، به هر کس هست این است که توجه کنید به اینکه هم صلاح خود شماست و

هم صلاح کشور شماست و هم صلاح ملت است که شما با مردم دوست باشید ، مردم احساس کنند که اینها دوست های آنها هستند که آمده اند برای اینکه مثلا فرض کنید که ژاندارمری مثل آنوقت نباشد که مردم از ترس او نمی توانستند عبور کنند نه از دست دزدها ، مثل عرض می کنم که شهربانی نباشد که مردم از ترس آنها نمی توانستند اظهار بکنند که یک کسی به ما چه کرده است . شاید شما آنوقت در شهربانی نرفته باشید یا رفته باشید شاید هم ، در این کلانتری ها که مردم کار داشتند عزا می گرفتند . اگر می خواستند بروند توی کلانتری ، آیا چه خواهدشد؟ یک مظلومی می خواهد برود آن چیزی که به او شده است آن ظلمی که شده است به اینها بگوید ، عزا می گرفتند چطور ما برویم توی اینجا ، این مثل از حبس بدتر بودند اینها ، اینها یک چیز عجیبی بود ، یک ارعاب عجیبی کرده بودند ، بنابراین بود که ایجاد خوف بکنند در مردم ، ارعاب کنند مردم را که کسی در ذهنش هم نیاید که مخالفت کند . این بساط بنابراین بوده است ، حالا یا تعلیم بالاترها بوده است یا خودشان ، شیطنت خودشان . در هر صورت ما برای خاطر حفظ یک کشوری ، برای خاطر استقلال یک کشوری که باز یک قدرت هائی نیایند دوباره در کشور ما و بخواهند چه بکنند ، باید مردم را نگه دارید . هر کدام در هر جا که هستید مردم را همراه خودتان نگه دارید و مردم را

با هم جوش بدهید یعنی صحبت هائی که می کنید ، در مجالسی که مردم دارند ، بروید صحبت کنید برای مردم و مردم را آگاه کنید که این بساطی که فرض کنید که بعضی از روشنفکرها خواهند درست بکنند ، این بساط ، بساطی است که اگر اشتباه کرده اند خوب ، اشتباه است یا اگر یک نقشه ای در کار هست که یک همچو کارهایی بشود ، نقشه اش را به هم بزنند ، مردم با هم باشند . آقا مردم تا حالا در این چند سال آخر که چقدر اینها زحمت کشیده اند ، مردم خیلی خوبند ، مردم ما واقعا خوبند شاید نظیر ملت ایران در هیچ جا نباشد ، ماها بدیم ، آنها خیلی خوبند . من گاهی در ذهنم این معنا می آید که اگر چنانچه در آخرت من خودم را می گویم من جهنم بروم آن کسی که برای من یک کاری کرده ، به خیال اینکه من آدم هستم برای من یک کاری کرده است در بهشت باشد ، می گویند بهشت مشرف به جهنم است ، می بینند آنها را ، خوب من چه جواب بدهم به او ، اینها به من بگویند که ما برای تو مثلا الله اکبر گفتیم تظاهر کردیم تو جوری بودی که رفتی جهنم و ما برای خاطر تو بهشت رفتیم تو خودت ملعون بودی ، رفتی جهنم . این مردم خوبند ، این خوب ها را نگه دارید ، این مردم خوب را با خودتان همراه کنید . وقتی تمام استان ها ، اشخاصی که در استانداری هستند ، تمام

استاندارها بنا را بر این بگذارند که کارهای خودشان را خوب انجام بدهند ، در خدمت مردم باشند ، حالی کنند به مردم که حکومت اسلامی ، حکومت خدمت است ، پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود با آنکه مقامش آن بود ولی خدمتگزار بود ، خدمت می کرد . آن قصه مالک اشتر را من کرارا گفته ام : عبور می کرد از یک جائی سردار اول اسلام بود ، از یک جایی عبور می کرد یک کسی نشناخت و یک فحشی داد ، یک چیزی گفت ، وقتی رد شد آن کسی که آنجا نشسته بود گفت : تو او را شناختی ؟ گفت نه . گفت : مالک اشتر بود ، دوید مردک ، دید رفته مسجد ، رفته مسجد نماز می خواند ، رفت عذرخواهی کرد . گفت : من نیامدم مسجد الا اینکه برای تو طلب مغفرت بکنم ، این یک کلمه ببینید چه می کند با قلب آن آدم .

باید جوری باشید که مردم مثل برادر شما را در آغوش بگیرند ، مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد

این قلب های صاف پاک مردم را نگه دارید ، این کشاورزها و نمی دانم کارگرها و اینها بودند که شما را به استانداری رساندند والا شما را استاندار نمی کردند . زمان رضاشاه هیچ کدامتان استاندار بوده اید؟! راه نمی دادند شما را ، این مردم بودند که این دولت را بوجود آوردند و این رئیس جمهور را ، رئیس جمهور کردند و عرض می کنم این مملکت را برگرداندند از آن حالی که یک حاکمی که وارد یک جایی می شد هزار جور فساد می کرد حالا آنجور نباشد . ما باید درست توجه داشته باشیم به این

مسائل و خدا را حاضر ببینیم همه جا ، در قلوب ما حǘ֘Ѡاست ، در هر مجلس حاضراست ، ما در محضر خدا هستیم ، وقتی ما در محضر خدا هستیم ، بندگان خدا که عزیز خدا هستند در محضر خدا ما به آنها اذیت بکنیم این جرم بخشودنی نیست . باید نگه دارید این مردم را . اگر بخواهید کشور شما دوباره اسیر نشود و همه چیز را از شما نگیرند و این پنجاه سال اختناقی که بعضی از شماها یادتان هست و ده ، پانزده سال که بعضی یادتان هست ، همه یادتان هست ، آن اختناق دوباره بوجود نیاید و آن ذلتی که برای همه بود ، برای بزرگان بیشتر بود منتها نمی فهمیدند ، اینها اینقدر قلبشان ظلمانی شده بود که نمی توانستند ادراک کنند . من خدا می داند این مطلب هیچ از یادم رود که وقتی دیدم یک کسی که خودش را شاه یک کشوری می داند ، ما التبه هیچ وقت او را نپذیرفته بودیم به اینکه این شاه است ، این یک دزدی بود آمده بود اینجا به زور ، اما یک کسی که به عنوان شاهی ، مردم ممالک دیگر شناخته بودند او را ، در مقابل نیکسون بود ، نیکسون گمان می کنم بود ، جانسون بود ، او آنجا ایستاده بود و او اینجا ایستاده بود ، او اصلا توی صورت او نگاه نمی کرد ، از خودش ، عینکش را برداشته بود ، چشمش را از آن طرف دوخته بود ، این هم مثل یک بچه مکتبی که مقابل آن معلم های سابق

بود نه حالا ، معلم های سابق ، اینطور ایستاده بود . من خجالت می کشیدم از اینکه ، خوب ، ما در مملکتمان یک نفر مقامی که عالم او را شناخته اند به اینکه او مثلا شاه ایران است ، او در مقابل یک رئیس جمهور آنطور ذلیل هست ، چرا باید باشد؟ برای اینکه می خواهد از آنجا اجازه حکومت بگیرد و اینجا بچاپد ، همان کاری که خود آن سلاطین سابق هم کردند و نخست وزیرهای آنوقت و نمی دانم فرمانفرماهای آنوقت می کردند که به تیول می دادند کشور چیز را ، حکومت های تکه تکه را ، همین کار را می خواهد او بکند که آنها اجازه غارت بدهند ، بیاید هر کاری بکند آنها هم نگذارند کسی صدایش در بیاید . خوب ، اگر بخواهید که برنگردد این اوضاع ، من چند روز دیگر بیشتر نیستم اما مملکت ، مملکت شماست ، مملکت ، مملکت ایران است ، اگر ایرانی ها از آن صدر تا آن ذیل بخواهند که این مملکت شان اینطوری که حالا پیش خودشان هست و انشاء الله این غائله ها هم ختم می شود ، به خیر ختم می شود انشاء الله ، اگر بخواهید مملکت تان مال خودتان باشد و مال خود این ملت باشد ، باید این ملت را به همان گرمی ای که هست نگه دارید و تخیل اینکه ما یا به شرق متمایل باشیم یا به غرب متمایل باشیم این در ذهنتان اصلا دیگر وارد نشود و نگذارید در ذهن کسان دیگری که با شما تماس دارند یا ملت وارد بشود

، اینها را همین طور منسجم نگه دارید . یک ملت اصلا نظیر ندارد این ، اگر زمان محمدرضا یک جنگی واقع می شد ، آن در مثلا فرض کنید در اهواز واقع می شد ، در خراسان برایش زن ها نان می پختند؟! دعا می کردند که انشاء الله شکست بخورد ، حالا وضع اینطوری است . در کجای دنیا شما سراغ دارید یک همچو مطلبی یک همچو پشتیبانی مردم از حکومت ، از ارتش ، سراغ نداریم ما جائی در این ، نظیر نداشته است این ، در تاریخ هم نمی توانید پیدا بکنید ، از بچه های کوچکی که ده تومان دارند می دهند به ، برای ارتشی که آنجا ، قوای مسلحه ای که آنجا کار می کنند با آن پیرزن هشتاد ساله ای که چند تا تخم مرغ دارد ، این ارزش دارد ، ارزش اینها زیاد است اما باید حفظ کنیم این ارزش را . پیروزی مملک ما برای همین ارزش هاست ، این پیروزی قلوب ، بالاتر از پیروزی کشور است . از قلوب اینطور ، اینطور فتح قلوب بالاتر از فتح کشورهاست ، این را حفظش بکنید و دائما در نظرتان باشد که ما یک بنده خدایی هستیم که این مردم ما را به این محل رساندند و ما برای آنها باید خدمت بکنیم . رئیس جمهور باید فکر بکند که این مردم کوچه و بازار من را از پاریس آوردند اینجا و رئیس جمهور کردند ، من باید خدمت بکنم به مردم . نخست وزیر باید فکر همین معنا باشد که این مردم بودند که من

را از حبس ها و زجرهای آنجا بیرون آوردند و نخست وزیر کردند ، من باید خدمت به آنها بکنم . شما آقایان هم همین طور ، هر کدام که در آنوقت زجر کشیدید و حبس رفتید همین ملت شما را نجات داده است ، هر کدام هم که نبودید ، اصلش مملکت یک حبسی بود ، تمام کشور یک زندانی بود برای همه ، بنابراین آن چیزی که اساس است در این مملکت ، هم سیاست اقتضا می کند ، هم دیانت اقتضا می کند ، هم انصاف و وجدان اقتضا می کند ، این است که این خدمتگزارهایی که مجانی برای شما دارند خدمت می کنند و برای حکومت دارند خدمت می کنند ، اینها را ارجشان را بدانید و بدانید که اگر خدای نخواسته این پیوند سست بشود و گسسته بشود ، خدای نخواسته کار همان است که اول بود ، حالا نشود چند وقت دیگر ، چند وقت دیگر . از حالا باید این بنیان محکم باشد ، این بنیان باید همیشه دنبال استحکامش باشید و این استحکام را هر کدام شما در محل تان عهده دارش هستید ، یعنی یک تکلیف شرعی ، وجدانی است که شما نگذارید در هر جایی که هستید آن کسانی که در زیر نظر شما وزیر عرض کنم حکومت شما هست به مردم بد سلوکی کنند ، مردم را بپذیرید برای خودتان ، بروید توی مردم ، جدا نشوید از مردم . آنوقت اینطور بود که مردم را نمی پذیرفتند ، جدا بودند از مردم . اگر محمدرضا می خواست از یک راهی برود ،

چند روز از قبلش باید همه آنجا را ، خانه ها را کنترل کنند تا بتواند از آنجا عبور کند ، این سلطنت نیست که ، این ذلت است ، اسمش را سلطنت گذارند . باید جوری باشید که مردم مثل برادر شما را در آغوش بگیرند ، الان اینجورند مردم ، این را حفظش کنید ، مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد ، هر روزی برای مملکت مشکل پیدا می شود ، حلالش خود مردم . الان این مشکلی برای کشور ما پیدا شده است خوب مردم دارند کمک می کنند . حلالش خود این مردم هستند ، این پشتیبانی عظیمی که مردم می کنند و آن حضوری که خودشان دارند و خودشان هست ، از خودشان می دانند همه چیز را ، ارتش را از خودشان می دانند ، همه چیز را از خودشان می دانند ، این باید حفظ بشود تا حفظ بشویم ، تا کشورتان حفظ بشود و اگر خدای نخواسته این از دست ما برود ، ما برمی گردیم به آنطوری که اول بودیم .

کارهای انجام شده را به مردم عرضه کنید تا شیاطین نگویند کاری نشده

و من خوف این را دارم که ما نعمت خدا که به ما داده است و همه آنها از جانب خدای تبارک و تعالی بوده است ما کفران این نعمت را بکنیم و عنایت خدا از ما منحرف بشود ، ما خودمان اسباب این بشویم و ما بدتر از آنکه بودیم بشویم .

اما مشکلاتی که شما گفتید و آقایان گفتند من نه اینکه نشنیده بودم من گزارش زیاد برایم می رسد ، اینها انشاءالله کم کم باید رفع بشود و رفع می شود و

در صدد هم هستند و من هم تعقیب خواهم کرد و شاید همین دو روز هم بیایند اینجا ، من تعقیب خواهم کرد این را و من برای همین جهت هستم . یک مملکتی که دو سال است با آن زحمت ها و با آن رنج ها فتح شده است و یک مملکتی گذاشته اند که آنهمه عیب دارد ، آنهمه عیب را گذاشته اند و فرار کردند اصلا مال مردم را ، مال ملت را برداشتند ، غارت کردند و رفتند ، اینهایی که از زمین هایشان و نمی دانم چه شان مصادره شده ، بیشتر از این را بدهکار هستند اینجا . غارت کردند این مملکت را رفتند ، محمدرضا گفته بود که من مملکت را خراب می کنم می روم ، درست گفت ، خراب کردند و رفتند منتها ما خیال می کردیم که خرابی به این است که مثلا بمباران کنند و بروند ، آنها خراب بدتر کردند برای اینکه بمباران یک دفعه می شود و تمام ، اما اینها ریشه اقتصاد ما را از بین بردند که حالا سال های طولانی باید زحمت بکشند مردم تا این خرابی ها را جبران کنند و این کارهایی که شماها انجام می دهید ، من این را از زمانی که آقای مهندس بازرگان نخست وزیر بودند ، به ایشان کرارا گفتم با یک مثلی و حالا به شما عرض می کنم . من عرض کردم به ایشان که یک مرغ یک تخم می کند ، ببینید چقدر هیاهو می زند ، چه اعلام هائی می دهد ، فریادهایی می زند یک تخم کرده

، شما کار می کنید و سکوت ، خیال نکنید که ما برای خدا سکوت می کنیم ، خیر برای خدا بگوئید ، برای اینکه این مملکت را این شیاطین دنبال این هستند که بگویند هیچ کاری نشد ، جمهوری اسلامی آمد و هیچی ، مثل اول . این بی انصاف ها که حالا خودشان افسار گسیخته هستند و توی خیابان ها و همه جا با افسار گسیختگی دارند هر شرارتی می خواهند بکنند و آنوقت نفسشان نمی توانست در بیاید حالامی گویند چیزی نشده است ، جمهوری اسلامی آمده و آن هم هیچ کاری نکرد ، در صورتی که آنطوری که به من گزارش می شود این مقداری که جمهوری اسلامی به مردم ، با همه گرفتارهایی که داشته در ظرف این دو سال ، یک سال و نیم انجام داده ، بیشتر از آن مقداری است که در طول سلطنت اینها ، کاری نکردند آنها ، بیشتر از آن مقداری است که یک حکومت عادلی در آنوقت می کرد لکن گفته نمی شود ، مردم را ، شما عرضه نمی دارید .

در هر صورت این هم جزء نقص است ، ما باید هر کاری می کنیم شماها آقایان هر کاری که می کنید عرضه کنید به مطبوعات ، در رادیو تلویزیون ، در رادیو ، در مطبوعات عرضه کنید . گاهی مثلا یک چیزی در تلویزیون فیلم مختصری می آید خیال می کنند مردم همین بود در صورتی که پریروز آقای با هنر اینجا بودند و قضیه مدارسی که ساخته شده است ایشان می گفت : مدارس ، پانزده هزار مدرسه است که

تا چند روز دیگر ، چند وقت دیگر پانزده هزار تمام شوند ، ده هزار تمام شده و در طول تاریخ اینها ، در طول تاریخ ، سه مقابل این در تمام تاریخ ایران بود و این پانزده هزار به قدر ثلث تمام آن کارهایی است که از اول تا حالا کردند ، اینها عرضه باید بشود ، گفته باید بشود ، مردم بفهمند که چقدر خانه ساخته شده است ، چقدر مسجد ساخته شده است ، چقدر حمام ساخته شده است ، چقدر زمین احیا شده است ، چقدر آسفالت شده است ، کار زیاد شده است ، باید این کارها را به مردم گفت که خیال نکنند ، شیاطین هی نیایند بگویند که کاری نشد ، کاری نشد ، خوب این کارها شده است منتها یک مملکتی است که باید بشود . بعد هم انشاء الله می شود و حالا هم همت باید بکنید ، همه آقایان همت بکنند که این کارها پیش برود .

به این بندگان خدا باید خدمت بکنیم ، چون خدا احتیاج به خدمت ما ندارد

و من امیدوارم که انشاء الله مؤ فق باشید و همه مان مؤ فق باشیم و همه مان عازم خدمت به مردم . اینها بندگان خدا هستند ما به خدا بخواهیم خدمت کنیم ، به این بندگان خدا باید خدمت بکنیم و خدا احتیاج به خدمت ما ندارد . اینها عیال مردمند و شماها پرستار آن عیال . باید حفظ بکنید آنها را و خودتان تا حفظ بشوید خودتان .

انشاء الله خداوند همه شما را تاءیید کند و تؤ فیق بدهد ، مؤ فق و مؤ ید باشید و برای مملکت خودتان خدمت بکنید و در ذهنتان همیشه

این باشد که این شرق و غرب دشمن ماست و هر چیزی که او به ما بدهد دشمنی است که برای هلاک ما به ما می دهد و ما باید کاری بکنیم که دستمان پیش دشمن مان دراز نباشد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 16/9/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران انقلاب اسلامی عازم جبهه های جنگ

لزوم وحدت و پرهیز از اختلافات یک تکلیف شرعی و الهی برای همه

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام ، جوانانی مثل جوان های ایران ما سراغ ندارد و ملتی مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است . شما در کجای تاریخ ، جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود سراغ دارید که جوانان یک کشور اینطور عاشق جنگ باشند؟ اینطور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و اینطور ملت همه با هم یکصدا دنبال پیروزی ارتش و سپاه پاسداران و سایر قوای مسلحه باشند؟ کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من از این چهره های نورانی و بشاش شما و از این گریه های شوق شما حسرت می برم . من احساس حقارت می کنم وقتی من وقتی با این چهره ها مواجه شوم و این قلب هائی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی اینطور در چهره ها اثر گذاشته است ، احساس حقارت می کنم . من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزی ندارم که به شما ، من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتی که شما به خدای تبارک و تعالی دارید و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بی نظیر شما ، چطور من می توانم از شما ستایش کنم ؟

عزیزان

من ! شما در بارگاه حق تعالی منزلت دارید . شما و ملت ما در یک برهه حساسی از زمان واقع شده اید که باید همان کلامی را که در صدر اسلام گفته شده است که تمام اسلام با تمام کفر مواجه هستند ، برای شما گفته بشود . شما امروز پاسداران ǘәĘǙŠهستید . ای دوستان من ! ای عزیزان من ! توجه بکنید که این سفرها که می کنید ، این مجاهدات که می کنید خالص باشد ، برای خدا باشد . اختلافات را ، اختلافات شخصی ، اختلافات گروهی در ذهن خودتان نیاورید . همه شماها ، چه ارتش ، چه ژاندارمری و چه سپاه پاسداران و سایر داوطلبانی که برای دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامی خودشان به جبهه ها می روند همه شماها لشکرهای اسلامی هستید ، همه شما ارتش امام زمان سلام الله علیه هستید . توجه کنید که آن آداب اسلامی را حفظ کنید ، با هم اختلافات نکنید . دشمن می خواهد که بین این گروه های مجهز برای جهاد ، اختلاف بیندازد ، ارتش را از سپاه پاسداران جدا کند ، سپاه پاسداران را از آنها جدا کند . شما همه اهل یک ملت هستید ، اهل یک اسلام هستید ، همه در پناه قرآن هستید ، زیر پرچم اسلام هستید ، با هم هماهنگ باشید . اگر خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود در شما ، اختلاف پیدا بشود در سران شما ، اختلاف بشود در گروه هایی از شما ، خدای نخواسته یک کشور اسلامی به دست کفر می افتد و اسلام تا زمان

های بسیار طولانی باز به انزوا کشیده می شود . این تکلیفی است برای همه جوانان ایران و همه ملت که در یک همچو وقت حساس اختلاف نکنند و اختلاف ایجاد نکنند . خدای نخواسته با اختلاف ، تمام این کشور از دست می رود و تمام جوان های ما باز به آن حالی که در سابق بودند خدای نخواسته مبتلا می شوند . کوشش کنید در اینکه با هم همه برادر باشید . امروز هم ارتش ایران و هم ژاندارمری ایران و هم سایر قوای مسلحه و هم شما برادران همه تان در زیر بیرق اسلام هستید و برادر باید باشید . اگر برادر باشید و با هم و با یک توجه الهی ، با یک وحدت ، به دشمن حمله کنید شما پیروز هستید و خدای نخواسته در بین شما خلافی پیدا بشود که آرزوی دشمن ماست ، دشمن شماست ، ممکن است طور دیگر پیش بیاید . این یک تکلیف الهی است برای همه ، برای همه گویندگان ، برای همه نویسندگان ، برای همه شماها که در جبهه ها جوانمردانه در جبهه ها به پیش می روید و فداکاری می کنید ، یک تکلیف الهی است برای همه که دعوت به وحدت بکنند ، دعوت به اجتماع بکنند . این جوان های ما از هر طایفه ای و از هر گروهی که هستند و در جبهه ها برای اسلام جنگ می کنند ، اینها نور چشم های اسلام هستند اینها کسانی هستند که اسلام و مسلمین به اینها باید ارج بگذارد ، به اینها باید افتخار کند . کسانی که اهل

قلم هستند ، اهل بیان هستند کوشش کنند که مردم را دعوت به وحدت بکنند ، مردم را دعوت به جهاد بکنند . اگر خدای نخواسته از قلمی ، از زبانی چیزی بیرون بیاید که موجب تشتت بشود ، جرمی است نابخشودنی پیش خدای تبارک و تعالی . همه اهل این کشور هستید و می خواهید کشورتان را حفظ کنید . اختلاف نباشد بین تان ، گوش به اشخاصی که ایجاد اختلاف می کنند ندهید و همه همصدا با هم توجه کنید به خدای تبارک و تعالی . قدرت های بزرگ که ماءیوس شدند از اینکه با جنگ و با حمله نظامی بتوانند کاری بکنند ، دست به شیطنت زده اند و می خواهند شماها را از هم جدا کنند و اختلاف بین شما بیندازند .

تضعیف روحانیت ، توطئه برای غارت و وابسته کردن ما

بیدار باشید ، ملت ما بیدار باشد ، توجه داشته باشد که هر گوینده ای که بخواهد ایجاد اختلاف بکند ، هر گوینده ای که بخواهد روحانیوین را تضعیف بکند ، نظر به روحانیون تنها نیست . آنها را تضعیف می کند ، دنبالش شما هستید . آنها می خواهند که هجوم به این مملکت بکنند و همه چیز این مملکت را ببرند و کسی نباشد یک تعرضی بکند ، یک مقابله ای بکند . شما هر کدامتان که یادتان باشد ، از اولی که این کودتای رضاخان تحقق پیدا کرد تا حالا در هر قضیه ای که بوده است روحانیون درصف مقدم مخالفت کرده اند و زجرها کشیدند و حبس ها رفتند و تبعیدها رفتند و مردم مسلمان دنبال آنها هستند و اگر چنانچه آنها از مردم گرفته

بشوند و مردم از آنها گرفته بشوند ، آن روزی است که ابرقدرت ها جشن می گیرند . روشنفکرهایی که عامل ابرقدرت ها نیستند لکن اعمالی می کنند ، صحبت هائی کنند که در نتیجه ، همان نتیجه اعمال آنها را می دهد ، بیدار بشوند ، توجه بکنند به اینکه یک مملکت اسلامی است ، یک مملکتی است که مال خودتان شده است ، مستقل است ، وابسته به هیچ جا نیست ، کاری نکنید که این وابستگی که گسسته شده است دوباره پیوسته بشود . دعوت به اسلام بکنید ، دعوت به صلاح بکنید ، دعوت به تجهیزات سلاحی بکنید ، دعوت به فرهنگ اسلامی بکنید . این فرهنگ های غربی را بیش از پنجاه سال است که شما دیدید و هر چه به سر این ملت آمد از این فرهنگ غربی آمد ، هر انحرافی که برای جوان های عزیز ما پیدا شد به واسطه این فرهنگ غربی بود . روشنفکرها توجه کنند به اینکه مهلت بدهند یک چندسالی هم فرهنگ اسلامی باشد ، تجربه کنند ببینند که با فرهنگ اسلام چه خواهد شد .

مقصد ، شکست ابرقدرت هاست

من دعاگوی همه شماها هستم و باز تاءکید می کنم که در جبهه ها که انشاء الله با سلامت بروید و با سلامت برگردید و پیروز باشید با پیروزی برگردید ، پیروزی شما در گرو وحدت شماست و در گرو ایمان شماست . ایمان داشته باشید ، قوی کنید ایمان خودتان را و با همه قوای مسلحه همراه باشید ، مقصد یک مقصد است و آن شکست ابرقدرت هاست و من امیدوارم که شما با سلامت و

سعادت باشید و این راهی که راه خداست طی کنید و با پیروزی برگردید و اینجا من شما را پیروزمندانه باز ملاقات کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 17/9/59

بیانات امام خمینی در دیدار با سه تن از مخترعین

بسم الله الرحمن الرحیم

مهم این است که ایرانی ها بفهمند که خودشان می توانند کار بکنند . در این طول زمان این معنا را همچو کرده بودند که ایرانی ها چیزی نیستند و باید همه ، همه چیز را بروند از خارج بیاورند ، از اروپا بیاورند ، از آمریکا بیاورند ، این شد که اسباب این شد که مغزهای ایرانی به کار نیفتاد و نگذاشتند به کار بیفتد . ایران افرادش ، مردمش از سایر افراد کمتر نیستند بلکه از بسیاری بالاترند لکن نگذاشتند که این استعدادها به کار بیفتد . باید استعدادها را به کار بیندازند و دولت و ملت تاءیید کنند از این کسانی که اختراع و ابداع کنند تا انشاءالله ایران خودش همه چیز را بسازد و مستقل بشود . می گویم انشاء الله که به دولت تذکر بدهند که همراهی کنند و ملت هم البته مؤ ظف است که با شما همراهی کند تا انشاء الله کارها را راه بیندازید و ایران انشاء الله مستقل بشود و استقلال وقتی است که شما دیگر احتیاج به اینکه دستتان را دراز بکنید به خارج چیزی بگیرید نداشته باشید . مادامی که ما محتاجیم از دیگران چیز بگیریم مستقل نیستیم ، مادامی که ما زراعتمان به اندازه ای نشود که دستمان پیش دیگران دراز نباشد وابسته هستیم ، تا ما نتوانیم صنعت خودمان را برسانیم به آنجائی که دیگر محتاج به دیگران

نباشیم وابسته ایم ، باید همه کوشش کنیم ، آنهائی که مخترع هستند ، آنهائی که متفکرهستند ، زارعین ، کارخانه دارها ، همه کوشش کنند که خودشان کار خودشان را انجام بدهند . من دعا می کنم انشاء الله مؤ فق و مؤ ید باشید و می گویم سفارش هم کنند که همراهی کنند با شما و کمک کنند تا انشاء الله کارها را به خوبی انجام بدهید . مؤ فق و مؤ ید باشید ، انشاء الله .

تاریخ : 22/9/59

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران و مسؤ ولین دایره سیاسی ایدئولوژیک ارتش جمهوری اسلامی

یکی از چیزهایی که برای ساختن انسان مفید است ، تلقین است

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول باید از همه توده های ملت تشکر کنم که در این برهه از زمان اینطور که شایسته حکومت اسلامی است که تمام با هم پشتیبان هم باشند ، بپاخاستند و همه قشرها به وظایف انسانی اسلامی خود عمل می کنند ، و از تمام قوای مسلحه ، چه ارتش و چه سپاه پاسداران و چه ژاندارمری و چه شهربانی و چه بسیج و همه تشکر کنم که در این موقع حساس همه آنها با هم مشغول فداکاری هستند و برای اسلام خدمتگزار هستند و من امید این را دارم که همه اینها از جنود اسلام و امام زمان سلام الله علیه باشند . بعضی از مسائل است که اهمیتش اینقدر زیاد است که باید آن مسائل را تکرار کرد . کتاب هائی که برای انسان سازی آمده است مثل قرآن کریم و کتاب هائی که در اخلاق نوشته می شود و مقصود ساختن یک انسان است و ساختن یک جامعه است ، به حسب اهمیت ، هر موضوعی در آنها تکرار شده است . تکرار در قرآن مجید

زیاد است و بعضی ها خیال می کنند که این تکرار چرا؟ و حال اینکه لازم است یکی از چیزهائی که برای ساختن انسان مفید است تلقین است . انسان خودش هم اگربخواهد ساخته بشود ، باید آن مسائلی که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند به خودش ، تکرار کند . یک مطلبی که تاءثیر در نفس انسان باید بکند ، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا می کند . نکته تکرار ادعیه و تکرار نماز در هر روز چندین دفعه و همیشه این است که انسان با گفتن و شنیدن ، خود انسان قرائت می کند و می شنود این آیاتی که سازنده است مثل سوره مبارکه حمد که یک درس سازنده است ، انسان باید اینها را تکرار کند و تلقین کند و نفس را حاضر کند برای شنیدن . انسان خودش که یک مطلبی می گوید ، سامع یک دفعه می شنود و در قلبش هم وارد می شود لکن گوینده اول در قلبش نقش می بندد ، بعد او را می گوید و بعد می شنود و بعد باز در قلبش وارد می شود . تلقین از اموری است که لازم است . اینکه من در بعضی از مسائل برای دوستان دائما یک مطلب را تلقین می کنم و اظهار کنم برای این است که مطلب مهم است ، ساختن یک جامعه است ، ساختن یک ملت است و تا ساخته نشود یک ملت و یک جامعه ، نمی تواند به آن مقاصد عالیه ای که دارد برسد و لهذا مسائل مهم را باید تکرار

بکنند ، گویندگان تکرار بکنند و شنوندگان هم هم خودشان به خودشان تلقین بکنند تا انشاء الله تاءثیر بکند در نفس .

گاهی وقت ها گوینده در عین حالی که خوب می گوید ، در عین حالی که خوب می نویسد ، کتاب توحید هم می نویسد ، کتاب اخلاق هم می نویسد لکن همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است خودش از آن بی خبر است . بسیار مسائل است که گویندگان هر جا باید باشند گویند ، مسائل را طرح می کنند و خیلی هم خوب طرح می کنند و خیلی هم خوب عرضه می کنند و دعوت خوب می کنند و موعظه خوب می کنند لکن از باب اینکه خودشان ساخته نشده اند می گویند و خودشان بی خبرند . چه بسا اشخاصی که کتاب اخلاق می نویسند و بسیار هم خوب می نویسند و خودشان متصف به اخلاق حسنه نیستند و چه بسا اشخاصی که توحید را خوب تدریس می کنند و خوب القا می کنند و خودشان بی خبرند . گوینده اگر خودش بی خبر شد ، تاثیر در کلامش هم کم خواهد شد . گاهی یک انسانی در گفتار بسیار خوب است و بسیار جلیل صحبت می کند ، در نوشتن هم بسیار خوب چیز می نویسد و خوب القا می کند لکن خود نویسنده و خود گوینده و خود موعظه کننده را وقتی انسان می بیند ، می بیند عملش آنطور نیست . گر چه گفته شده است که : (انظر الی ما قال و لاینظر الی من قال ) نگاه کن به آن چیزی که

گفته می شود ، نه به آن شخصی که آن چیز را می گوید ، و حکمت را باید اخذ کرد و لو از یک مشرک ، لکن در عین حال که این مطلب صحیح است ، این مطلب هم باید مورد توجه واقع بشود که وقتی (ماقال ) را ، آن چیزی که گفته می شود ، شنیدیم ، یک نظری هم به (من قال ) بکنیم ببینیم که خودش چکاره است .

دعوت به وحدت از اهم اموری است که امروز در جامعه ما لازم است و تا قشرهای این ملت وحدت نداشته باشند ، همفکر نباشند ، هم عقیده نباشند و باهم آن راهی که صراط مستقیم است اتخاذ نکنند با هم آن راه را ، به مقصد نخواهند رسید . شما دیدید که این ملت در یک برهه از زمان که با هم وحدت داشتند و مقاصد دیگری که داشتند کنار گذاشته بودند و یک مطلب را دنبال می کردند و آن مطلب اینکه رژیم باید برود ، آنوقت همه با هم این مطلب را دنبال می کردند و عمل هم می کردند ، همچو نبود که بگویند باید برود لکن عمل نکنند . من که ملت می گویم ، ملت همین جمعیت کوچه و بازار و خیابان هاست و همین جنوب شهری ها . آنها آنوقت مستهلک بودند ، در عین حالی که از رفتن رژیم متاثر بودند لکن جمعیت بوده که در مقابل این سیل خروشان ملت و آن دریای خروشان ملت چیزی نبودند و لهذا حرفی نمی زدند ، نمی توانستند اظهار کنند و شما دیدید که با آن

وحدتی که ملت ما پیدا کرد و همه از یک راه می رفتند و یک مقصد داشتند ، همه قدرت هائی که دنبال این قدرت شیطانی شاه بود ، شکستند و شاه حتی از سربازهای خودش هم ، آنهائی که جز با ملت و جزء توده ها بودند ، منزوی شد و نتوانست بماند و رفت به جایی که باید برود این وحدت و توجه به خدا و الله اکبر بود که شما را بر آن قدر ت ها پیروز کرد و تا امروز هم در قله پیروزی هستید . بنابراین من آن توصیه را که می کنم بر همه ملت اولا" و بر قوای مسلح ثانیا این است که توجه بکنند که آن وحدت از دست نرود . و آن توجه به خدا ، توجه به قدرت مطلق از دست شما انشاء الله نرود . شما گمان نکنید که ما الان تمام مقاصدمان حاصل است و دیگر احتیاج به این مسائل نداریم و برویم سراغ زندگیمان ، یک زندگی پست حیوانی . ما الان در بین راه هستیم و بحمدالله پیروزمندانه تا اینجا راه را طی کردیم و این ریشه های فاسدی که در ایران بود ، یکی بعد از دیگری از بین رفته و خواهد رفت و شما انشاء الله پیروزمندانه احکام اسلام را در این مملکت اجرا خواهید کرد ، لکن مسائلی که باید طرح بشود در یک جمعیتی که از ارتش و از افسرهای عزیز و از پاسداران و رؤ سای پاسدار در اینجا مجتمعند ، مسائلی که اینجا باید گفته بشود ، یک قسم راجع به این است که خودشان

را بسازند . گمان نکنند که حالا که ما آن قدرت بزرگ را از بین بردیم و رسیدیم به یک قدرت و پیروز شدیم بر آن قدرت ، حالا ما باید همانطوری که آن قدرت شیطانی در راه شیطان عرضه می شد و عمل می کرد ، خدای نخواسته شماها و ما هم اینطور باشیم .

امروز همه اقشار ملت باید پاسدار اسلام باشند

اشخاص بسیار با شماها دشمن هستند از باب اینکه شماهائی که پاسدار اسلام هستید و کسانی که در ارتش و ژاندارمری و همه جا ، دنبال این است که اسلام را تحقق بدهد در این محیط و در این مملکت و انشاء الله بعدها هم در جاهای دیگر ، ناچار شیاطین دشمن شما هستند و آن شیاطینی که دشمن شما هستند بیکار ننشسته اند ، دائما مشغول نقشه هستند . نقشه های نظامی آنقدرها تاثیر ندارد ، آن که تاثیر دارد نقشه هائی است که با آن نقشه ها شما را از باطن و از داخل پوسیده کنند و شما را پیش ملت ، از چشم ملت بیندازند و پشتیبانی ملت را از شما بردارند . نقشه این است که اولا" بین خود ارتش تا می توانند اختلاف ایجاد کنند ، تا می توانند بین سران ارتش ، اگر توانستند بین سران و پایین ترها ، تا آخر هر جا توانستند اختلاف ایجاد کنند و بین ارتش و سپاه پاسداران اختلاف ایجاد کنند ، هر یک را پیش چشم دیگری از چشم دیگری بیندازند ، این طایفه را بگویند که اینها تعهد به اسلام ندارند ، آن طایفه را بگویند که آنها اطلاعاتی ندارند ، سر خود هستند ،

نظم ندارند ، تمام این مسائل برای اینکه شما را فقط از بین ببرند نیست ، اساس اسلام است ، آن چیزی که آنها فهمیده اند و امروز احساس کرده اند این است که اسلام است که آنها را عقب نشانده ، اسلام است که این قشرهای مختلف را با هم مجتمع کرده است ، اسلام است که قطره ها را به صورت یک سیل خروشان در آورده . آنها اساس مطلبشان این است که به اسلام صدمه وارد کنند و امروز همه ملت از نظامی و قوای مسلح گرفته تا بازاری و دانشگاهی و همه جا ، زارع و کارگر و کارمند و همه قشرهای ملت ، اینها امروز باید پاسدار اسلام باشند . اسلام عزیز امروز به ما سپرده شده است و شما باید این اسلام را نگه دارید و به نسل های آتیه بسپارید .

الان اسلام در دست ماست و اگر آسیب ببیند همه ما مسوول هستیم

اگر امروز اسلام خدای نخواسته لطمه ببیند ، آسیب ببیند ، این گناهش به گردن همه ماست ، یک قشر خاصی مسوول نیستند . (کلکم راع و کلکم مسوول ) همه مسوول هستید ، همه ملت مسوول هستند همه ملت باید مراعات بکنند آن احکام اسلام را . اسلام حق دارد به همه ما و به همه انسان ها . الان اسلام در دست ماست و ما پاسدار او هستیم و اگر آسیب ببیند همه ما مسوول هستیم ، در بارگاه خدا همه مسوول هستیم . اگر خدای نخواسته در بین پاسداران یک اختلافی باشد یا یک کارهائی در بین آنها واقع بشود که بر خلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت ملت است ، بر

خلاف مصلحت کشور اسلامی است ، این مسوولیت دارد . گمان نکنید که خوب من یک نفرم و یک عمل می کنم این چه ربط دارد به دیگران ، امروز اینطور نیست ، قبلا" هم اینطور نبوده . عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد ، جامعه عبارت از این اشخاصند ، یک چیز دیگری نیست . عمل هر یک از شما تاثیر دارد ، وقتی شما یک عمل زشتی کردید ، دیگران هم که می بینند در آنها تاثیر می کند ، وقتی شما یک عمل صالحی انجام دادید ، دیگران هم وقتی که می بینند در آنها تاثیر می کند ، اگر خدای نخواسته شما یک کاری بکنید که برای اسلام ضرر داشته باشد ، یک ظلمی بکنید ، یک خلافی بکنید شماها مسوول هستید و همه ملت مسوول هستند . همه باید جلوگیری کنند . همه رعیت هستند ، همه راعی هستند و همه مسوول . مبادا اینطور بشود که اسلحه را از ظالم گرفتید و خودتان ظلم کنید . رژیم سابق برای کارهایش شد آن رژیم منفور و ملعون ، برای خرابکاری شد او ، نه برای شخص که شخصش کی بود و پسر کی ، عمل اسباب این شد که مردم را از او منحرف کرد و با انحراف مردم نتوانست دوام بیاورد .

منافق شما را دعوت به اسلام حقیقی می کند و خودش آن را نمی خواهد ینطور نباشد که ما بگوئیم و نکنیم ، اینطور نباشد که ما دعوت به اتحاد بکنیم و عملمان برخلاف باشد ، اینطور نباشد که ما در روزنامه هایمان دعوت به اتحاد

بکنیم و عملمان غیر از او باشد معنی منافق همین است که چیزی را می گوید و خودش عمل نمی کند ، شما را دعوت به خیر و صلاح می کند و خودش خیر و صلاح ندارد ، شما را دعوت به اسلام حقیقی می کند و خودش آن را نمی خواهد ، شما را دعوت به اتحاد می کند و خودش دنبال این نیست که اتحاد را ایجاد کند ، شما را از نفاق پرهیز می دهد و خودش آنطور نیست . ما باید با توجه به خدای تبارک و تعالی قشرهای خودمان را با هم فشرده کنیم . شما آقایان افسران که انشاء الله موفق باشید ، توجه داشته باشید ، توجه داشته باشید که ارتش سابق که مورد آنهمه طعن و لعن مردم بود ، برای کارهائی بود که کرده بود و برای خلاف هائی بود که تحمیل به او شده بود و بعد از آنکه آن قشرهای فاسد آن از بین رفت و آن قشرهائی که فاسد نداشتند ملحق به ملت شده اند ، می بینید که پیش ملت چه ارزشی شما دارید . آن روز وقتی که شما تنها یا جمعا از بین مردم عبور می کردید ، مردم اگر به شما هم نگاه می کردند از ترس بود و الا قلب های آنها با شما نبود و به شما پشت کرده بودند . امروز دل های ملت همه با شماست ، دل ملت با قوای مسلحه است . شما از ملت هستید ، جدا نیستید ، اگر حساب خودتان را همانطوری که در سابق بود از ملت جدا بکنید

، ملت به شما پشت خواهد کرد و برای شما دوام نخواهد بود . همه قوای مسلحه اینطور هستند ، همه ارگان های دولتی اینطور هستند . اگر یک دولتی ، یک قوای مسلحه ای ، یک کارمندی بخواهد به مردم تحمیل بکند ، این از اسلام نیست ، قوای مسلحه در خدمت ملت هستند نه تحمیل به ملت ، نه زور گویی به ملت . دولت و اتباع دولت خدمتگزار به ملت هستند نه آقای ملت ، خدمتگزارند اینها . اگر بخواهید بر همه قدرت ها مسلط بشوید و نتواند هیچ قدرتی شما را برگرداند به آن حال اول ، که حال ذلت ، حال مسکنت ، حال غارت زدگی بود ، باید همه با هم باشید ، خیال نکنید پاسدارها علیحده هستند و ژاندارمری علیحده و ارتش علیحده و هر کدام یک بساط علیحده . همه خودتان را برادر بدانید و همه مقصدتان یکی است ، مقصدتان این است که اسلام را انشاء الله تقویت کنید و اسلام را پیاده کنید ، آن چیزی که سعادت همه ملت ها بر پیروی از اوست ، همه زیر پرچم توحید هستید ، زیر پرچم اسلام هستید ، و با این وضع که زیر پرچم اسلام هستید ، آسیب پذیر نخواهید بود . و من اینکه مکرر این مطلب را عرض می کنم برای اهمیت مطلب است که باید هی تلقین کنیم ما به هم . هر کس موعظه می کند همین را بگوید ، هر کس سخنرانی می کند همین مطلب را بگوید ، خیال نکند این را گفته اند ، باید همیشه گفت ،

باید همیشه به گوش مردم و به گوش ملت و به گوش همه ارگان های دولتی هی خواند به اینکه آقا فراموش نکنید وحدت را ، هی نگوئید وحدت و دنبالش نباشید ، عملا" با هم وحدت داشته باشید شما برادرهای هم هستید . خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم شما را به عنوان برادری شناخته است . اگر چنانچه خدای نخواسته اختلافات سر هواهای نفسانیه در کار باشد ، به قوت ایمانی از بین می رود و آن کسی که اختلاف ایجاد می کند از فرقه اسلام خارج می شود به حسب واقع ، ولو در صورت هم بین مسلمین باشد . من از خدای تبارک و تعالی خواستار هستم که همه شما را و همه ملت ما را و همه قوای مسلح را با هم منسجم کند که همه آنها قدرت واحده باشند در مقابل ابر قدرت ها .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 23/9/59

تلگرام امام خمینی به آیت الله العظمی گلپایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته مصیبت وارده را به جنابعالی و فامیل محترم تسلیت ، سلامت وجود محترم را از خداوند تعالی خواستار است .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/9/59

بیانات امام خمینی در جمع معلولین و پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان تبریز

شما زبان گویای اسلام و افتخار هستید

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم از کجا شروع کنم و نمی دانم با مواجهه با اشخاصی که در راه اسلام ، در راه خدای تبارک و تعالی معلول شده اند و در اینجا حاضرند و چهره هایی که عازم به سفر برای دفاع از اسلام هستند ، چطور ستایش کنم . من ازشما جوان ها ، از شما که در راه اسلام و در راه ایمان خودتان رنج دیدید و معلول شده اید و شما جوان ها که عازم به جبهه هستید ، چطور تشکر کنم . من وقتی این صحنه های تاءسف آور و افتخار آمیز را می بینم عاجزم از اینکه در مقابل آنها مطلبی بگویم . شما خودتان زبان گویای افتخار هستید ، زبان گویای اسلام هستید . شماها افتخار برای این ملت آفریدید و شماها بودید که دست قدرت های بزرگ را ، چپاولگررا ، معاند با اسلام را ، طاغوت را از این مملکت کوتاه کردید و شما هستید که برای اسلام باز کوشش می کنید و جانفشانی می کنید و هیچ چیز در مقابل این خدمت ها جز خدای تبارک و تعالی ، نمی تواند به شما اجری بدهد . زحمت های شما را خدای تبارک و تعالی اجر خواهد داد . شما اگر چنانچه معلول هستید که خداوند شفا بدهد

همه شما را و برای خدمت به اسلام معلول شده اید و شمایی که عازم جبهه ها هستید ، برای خدمت به اسلام هستید ، اسلام برای شما بسیار ارج قائل است و تشکر از شما می کند و همه ملت از شما متشکر هستند . الان می بینید که سراسر کشور ما در حال جهاد هستند ، هر کدام به یک قسمی . شما جهاد خودتان را کردید و خداوند به شما اجر بدهد و شما هم برای جهاد می روید و خداوند به شما پیروزی بدهد و ملت هم پشتیبان شما هست ، آنها هم در حال جهاد می روید و خداوند به شما پیروزی بدهد و ملت هم پشتیبان شما هست ، آنها هم در حال جهاد هستند ، زن و مردشان ، کوچک و بزرگشان ، لکن آنچه که هست این است که ما هر چه داریم از خدای تبارک و تعالی داریم و باید این امانت را به او بسپریم . شما موفق شدید که در جبهه ها رفتید و در میدان ها رفتید و معلول شدید ، موفق شدید و شما هم انشاء الله موفق خواهید شد به پیروزی . من باید از همه شما و از همه ملت ایران که اینطور برای کشور خودشان ، برای اسلام عزیز و برای نجات مستضعفین کوشا هستند ، تشکر صمیمانه کنم . خداوند همه شما را به عنایت خودش غریق رحمت های واسعه خودش و غریق تشکرهایی که دنبال او همه برکات هست ، بفرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ :27/9/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای دفتر تحکیم وحدت حوزه دانشگاه

علم و تعهد به منزله دوبال برای رسیدن به مراتب ترقی و تعالی هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

چه مجلس شورانگیزی است و چه

اجتماع مبارکی ، یک روز بود که دانشگاه و حوزه های علمیه نه آنکه از هم جدا بودند ، جوی بوجود آورده بودند که با هم شاید دشمن بودند ، نه دانشگاهی تحمل روحانی را داشت و نه روحانی تحمل دانشگاهی . اساس هم این بود که این دو قشری که با اتحادشان تمام ملت متحد می شوند ، از هم جدا نگه دارند و باهم مخالفشان کنند تا ملت اتحاد پیدا نکند . بحمدالله در این نهضت اسلامی ، این انقلاب اسلامی ، این تحول بزرگ حاصل شد که هیچ یک از این دو طایفه خودشان را از دیگری انشاء الله جدا نمی دانند . آن وحشتی که دانشگاهی ها از معمم داشتند و آن وحشتی که معممین از دانشگاهی ها داشته اند ، به اذن خدای تبارک و تعالی مرتفع شد و حالا شما برادران دانشگاهی و برادران روحانی در کنار هم برای رفع مشکلات و برای به پیروزی رساندن انقلاب مجتمع هستید .

دانشگاه و حوزه های علمیه روحانیون می توانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفت های کشور و می توانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات . از دانشگاه هست که اشخاص متفکر متعهد بیرون می آید . اگر دانشگاه ، دانشگاه باشد ، اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد یعنی در کنار تحصیلات متحقق در آنجاتهذیب هم باید ، تعهد هم باشد ، یک کشوری را اینها می توانند به سعادت برسانند . و اگر حوزه های علمیه مهذب باشند و متعهد باشند ، یک کشور را می توانند نجات بدهند

. علم تنها اگر ضرر نداشته باشد ، فایده ندارد . تمام این ، وقتی ما به یک نظر وسیعی به همه دنیا و به همه دانشگاهائی که در دنیا هست بیندازیم ، تمام این مصیبت ها که برای بشر پیش آمده است ریشه اش از دانشگاه بوده ، ریشه اش از این تخصص های دانشگاهی بوده . اینهمه ابزار فنای انسان و اینهمه پیشرفت هایی که به خیال خودشان در ابزار جنگی دارند ، اساسش از دانشمندانی بوده که از دانشگاه بیرون آمده اند . دانشگاهی که در کنار او اخلاق نبوده است ، در کنار او تهذیب نبوده است و تمام فسادهائی که در یک ملتی یا ملت پیدا شده از حوزه های علمیه ای بوده که متعهد به دستورات اسلامی نبوده اند . تمام این ادیانی که ساخته شده است از دانشمندان و علما سرچشمه گرفته است ؛ علمی که پهلوی او اخلاق و تعهد اسلامی نبوده است ، تهذیب نبوده است . دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است و دنیا را دانشگاه می تواند به صلاح بکشد . دانشگاه سرتاسر جهان اگر چنانچه موازین انسانی را ، اخلاق انسانی را ، آنچه که در فطرت انسان است ، در کنار تعلیم و تعلم قرار بدهند ، یک عالم ، عالم نور می شود . و اگر چنانچه تخصص ها و علم ها منفصل باشد از اخلاق ، منفصل باشد از تهذیب ، منفصل باشد از انسان آگاه ، انسان متعهد ، اینهمه مصیبت هائی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاه ها بوده . این

دو مرکز که مرکز علم است هم می تواند مرکز تمام گرفتاری های بشر باشد و هم می تواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد . علم و عمل ، عمل و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم می توانند به مراتب ترقی و تعالی برسند .

دانشگاه در سراسر دنیا در خدمت ابرقدرت ها هستند و ما می خواهیم نباشند

شما 50 سال دیدید که در این حکومت جائر دانشگاه بود ، اساتید دانشگاه بودند و کشور ما را همان اساتید دانشگاه و همان دانشگاه ها کشاندند به دامن ابر قدرت ها . این فاجعه بوده است برای این ملت که ابزار علمش دست کسانی باشد که متعهد نیستند و به فکر کشور خودشان نیستند . این فاجعه است که ابزار علم در دست اشخاصی باشد که متعهد نیستند و اخلاق اسلامی ندارند . فرق ، بین دانشگاه و حوزه های علمیه نیست در اینکه اگر همراه با علم ، تعهد باشد ، تزکیه باشد ، با این دو بال علم و اخلاق و عمل مملکت خودشان را ، کشور خودشان را نجات می دهند و از حلقوم آنهائی که می خواهند همه چیز ما را ببرند نجات می دهند و اگر علم تنها باشد ، فقط در دانشگاه ها تحصیل علم باشد ، در مدارس تحصیل علم باشد ، این علم انسان را به فنا می کشد منشاء همه گرفتاریهای یک کشور از دانشگاه و حوزه های علمی و منشاء همه سعادت ها ، مادی و معنوی . از دانشگاه است و حوزه های علمی . اینکه نقشه های بزرگ

برای نفوذ کردن در دانشگاه ها و تربیت کردن جوان ما را به یک تربیت هائی که بر خلاف مصالح کشورشان است ، این برای این است که اگر دانشگاه فاسد بشود ، یک کشور فاسد می شود . اگر دانشگاه فقط نظرش به این باشد که تحصیل علم بکند ، ما فرض این را می گیریم که خیر ، خوب هم تحصیل می کرد (در صورتی که اینطور نبود) ، اگر ما فرض بکنیم که در دانشگاه تمام علوم و فنون به وجه اعلا پیاده می شود و به جوان های ما تعلیم می شود ، لکن در پهلوی او تبلیغاتی است که همین علم را آلت قرار می دهند از برای انحطاط یک کشور . اینهائی که از دانشگاه ها بیرون آمده بودند و به مقام های وزارت و کذا رسیده بودند و به مقامات دیگر ، همین ها بودند که ما را به دامن شرق و غرب کشاندند و ما را وابسته کردند به آنها . ما که می گوئیم که باید دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود ، ما نمی خواهیم که دانشگاه نباشد ، ما می خواهیم دانشگاهی باشد که برای ملت باشد ، برای خودمان باشد . دانشگاهی که در خدمت آمریکا باشد ، نبودش بهتر است . اینقدر اشخاص از تعطیل دانشگاه ناراحتند ، دانشگاهی که به حسب آنچه که به من یکی از مطلعین گفت همین چند روز پیش از این ، دانشگاهی که اتاق جنگ بوده برای کردستان یعنی در دانشگاه اتاقی بوده است که جنگ کردستان را ، جنگ دموکرات را و سایر اشرار را اینها

اداره می کرده اند ، شماها یک همچو دانشگاهی می خواهید؟

شما که فریادتان بلند شده است که چرا دانشگاه تعطیل است ، می خواهید یک همچو دانشگاهی باز بشود؟ اتاق جنگ باز بشود برای هدایت دموکرات و امثال این که ایران را به باد فنا بدهند این دانشگاه را شما می خواهید؟ تاسفتان برای این دانشگاه است آیا این دانشگاه اگر بسته باشد بهتر نیست که باز باشد؟ البته باید برای این اشخاصی که مامورند که انقلاب فرهنگی دانشگاه را درست بکنند تعجیل بکنند که در اول مرتبه ، فرصت عمل حاصل شده باشد و دانشگاه ، دانشگاه اسلامی و دانشگاه برای خود ملت باشد . والا همین ما در دانشگاه را باز کنیم و هر که می رود برود ، شما مگر ندیده اید که آنوقت که دانشگاه باز بود چه فسادهائی بود ، دانشگاه سنگر بود از برای کمونیست ها و اتاق جنگ بود برای کمونیست ها و شما تاءسف می خورید که این دانشگاه نیست ؟ می فهمید چه می گوئید؟ از روی فهم می گوئید؟ اگر از روی فهم می گوئید ، باید تکلیفتان معین بشود و اگر از روی نادانی می گوئید ، چطور شما این دانشگاهی را که در چندین ماه پیش ، در یک سال ، چقدر پیش ، مرکز همه فسادها قرارش داده بودند و در چنگال کمونیست ها و چریک ها و سایر ارگان های منافق بود حالا می خواهید باز بشود ، می خواهید باز آنها بیایند؟ تاءسف شما بر این است که چرا منافقین نباشند در دانشگاه تاءسف شما بر این است که چرا

اسلام باید باشد در دانشگاه دانشگاهی که مرکز یک همچو کارهایی باشد ، این دانش هم حتی ندارد ، برای اینکه تحصیل و دانش وقت می خواهد ، وقت آرام می خواهد ، محیط آرام می خواهد ، محیطی که هر روز به جان هم بیفتند و به هم بکوبند هم را ، این محیط نمی تواند محیط حتی علم باشد . شمایی که دانشگاه را می خواهید با همان وضعش باز بشود ، شما می خواهید ما را به همان وابستگی هایی که داشتیم ما را برسانید و ما بر گردانید به حال وابستگی . نه دانشگاهی دیگر حاضر است به این کار و نه ملت حاضر است . شماها که اینقدر دلسوزی برای دانشگاه می کنید و تعطیل ، خوب بیائید وارد بشوید در کار ، دانشگاه را یک دانشگاه اسلامی اش کنید ، کمک کنید ، نه اینکه بنشینید بنویسید که چرا دانشگاه تعطیل است آن دانشگاه را شما می خواهید؟ دانشگاه زمان رضاخان و زمان محمدرضا را می خواهید شما؟ می خواهید از دانشگاه امثال شریف امامی بیرون بیاید؟ اصلاح کنید خودتان را آقا ، توجه شما ندارید به مسائل ، خدا نکند که توجه داشته باشید ، لکن حمل به صحت این است که توجه شما ندارید به مسائل ، شم سیاسی شماها ندارید . دانشگاه در سرتاسر دنیا در خدمت ابر قدرت ها هستند و بوده اند و ما می خواهیم نباشد این . در دانشگاه های ما هم اصلا" علمش هم اینقدرها نبود ، یک عده ای ، البته هم متعهد بودند و هم چه ، اما در

اقلیت واقع شده بودند که مشت محکم کمونیست ها نمی گذاشت اینها کاری انجام بدهند . حالا هم اگر دانشگاه باز بشود ، اساتید متعهد داشته باشیم ، نمی گذارند اینها که دانشگاه ، دانشگاه باشد ، حتی دانشگاه ، دانشش هم در آن نبود ، اگر دانش در آن بود ، چرا الان بعد از اینهمه سال و میلیاردها خرج و بودجه این ملت صرف شد و حالا وقتی که می خواهند یک مریضی را که یک قدری مرض آن مشکل است معالجه کنیم ، می گوئید باید برود به خارج ؟ این وابستگی نیست ؟ شما یک همچو دانشگاهی می خواهید که بعد از پنجاه سال مریضش باید برود در انگلستان خودش را معالجه کند؟ اگر دانشگاه به همان حال باشد ، هر روزی که بر دانشگاه بگذرد بر فساد این مملکت اضافه می شود ، ما را خواهی نخواهی دانشگاه می کشد به دامن آمریکا یا شوروی . این نمی شود غیر از این ، برای اینکه اساس از دانشگاه شروع می شود ، مردم بازار نمی توانند ما را بکشند به دامن شوروی یا آمریکا ، مردمی که دهقان هستند نمی توانند ما را بکشند به دامن این و آن ، مردمی که در کارخانه ها هستند نمی توانند این کار را بکنند معممین هم نمی توانند این کار را بکنند ولو اینکه در آنها آدم فاسد باشد . آن که می تواند ما را وابسته کند و در دامن آمریکا یا شوروی بکشد ، دانشگاه است برای اینکه همه چیز ما در دانشگاه است . همت کنید با هم دانشگاه

را اصلاح کنید . هی ننویسید که چر دانشگاه باز نمی شود . آن دانشگاه نباید باز بشود . دانشگاهی که امثال شریف امامی را تربیت می کند نباید هم باز بشود . دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبه عالی برساند و تعهد و اخلاق و اسلامیت را هم به آن مرتبه عالی . باید مهذب بشود ، هم دانشگاه هم حوزه های علمیه .

این دو مرکز (فیضیه و دانشگاه ) باید با هم باشند و علم و عمل را به منزله دو بال بدانند

باید از حوزه های علمیه یک عالمی به تمام معنا متعهد بیرون بیاید و مرکز ساخت انسان باشد و دانشگاه هم مرکز ساخت انسان . ما انسان دانشگاهی می خواهیم ، نه معلم و دانشجو . دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش ، اگر انسان بیرون داد از خودش ، انسان حاضر نمی شود که کشور خودش را تسلیم کند به غیر ، انسان حاضر نمی شود که تحت ذلت برود و اسارت ، آنها هم از انسان می ترسند . سابق رضاخان از مدرس می ترسید برای اینکه انسان بود . آنوقت هم مدرس از قراری که از او نقل کرده اند گفته بود که : (در مجلس ما یک مسلمان هست ، آن هم ارباب کیخسرو) . رضاخان رقیب خودش را مدرس می دانست ، به دیگران اعتنایی نداشت . رقیب خودش را مدرس می دانست که وقتی که می ایستاد و صحبت می کرد ، متزلزل می کرد همه را . یک انسان بود ، وضع زندگیش آن بود که شما شنیدید که من دیدم . وقتی که وکیل شد یعنی از اول به عنوان فقیهی که باید در

مجلس باشد تعیین شد ، آنطور که نقل کرده اند یک گاری با یکی اسبی در اصفهان خریده بود و سوار شده بود و خودش آورده بود تا تهران ، آنجا آن را هم فروحته بود و منزلش یک منزل محقر از حیث ساختمان ، یک قدری بزرگ بود ولی محقر از حیث ساختمان و زندگی یک زندگی مادون عادی که در آنوقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود ، کرباسی که باید از خود ایران باشد می پوشید . این وطنخواه ها کدام لباسشان مال ایران است ؟ باید همه اشخاصی که علاقه دارند به این کشور ، علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به این ملت توانشان را روی هم بگذارند برای اصلاح دانشگاه ، خطر دانشگاه از بمب خوشه ای بالاتر است ، چنانچه خطر حوزه های علمیه هم از خطر دانشگاه بالاتر است . باید تهذیب بشوند اینها ، باید اشخاص متعهد چه در حوزه های علمیه و چه در دانشگاه کمر خودشان را

محکم ببندند برای اصلاح . حالا شما آقایان یک قدم را برداشتید و این قدم پربرکتی است و او اینکه آن دیوار بزرگی که بین شما کشیده بودند آن سد عظیمی را که ما بین به اصطلاح فیضیه و دانشگاه کشیده بودند ، آن سد را شما شکستید . این قدم اول است که شما برداشتید و قدم های بعد کوشش در اینکه از همه جهات مستقل باشید و وابسته نباشید . من این عرضی را که می کنم ، خوب دیگر نمی توانم بعد ببینم شما را که به آن مرتبه رسیده اید ، من دیگر اواخر

کار است برای من اما من می گویم که دیگران و نسل های آتیه ای که انشاء الله می آیند متوجه باشند که این دو مرکز باید با هم باشند و این دو مرکز باید علم و عمل ، علم و تهذیب را به منزله دو بالی بدانند که با یکی از آنها نمی شود پرید ، قدم های بعد تهذیب است . مهم این است که دانشگاه یک کسی که از آن بیرون بیاید بفهمد که من با بودجه این مملکت تحصیل کرده ام ، متخصص شده ام ، به مقامات عالیه علم رسیده ام و باید برای این مملکت خدمت بکنم و برای استقلال این کشور باید خدمتگزار باشم . باید این اساتید دانشگاه آن چیزهایی که در سال های طولانی و خصوصا در این تقریبا 50 سال آخر در مغز این جوان ها انباشته کرده اند و به آنها همچو باورانده بودند که ما خودمان چیزی نیستیم و باید همه چیزمان از آنجا باشد ، که این موجب این شد که مغزهای اینها به کار نیفتاد برای اینکه خودشان یک چیزی را ایجاد کنند ، باید آنهائی که به این کشور علاقه دارند ، آنهائی که به این ملت علاقه دارند ، آنهائی که خودشان وابسته نیستند و خدمتگزار ابرقدرت ها نیستند ، آنها همت کنند به اینکه دانشگاه را یک مرکزی درست کنند که مرکز علم و تهذیب باشد ، که همه تخصص ها در خدمت خود کشور باشد نه اینکه متخصص بشود و با آن تخصصش ما را به دامن آمریکا بکشد ، متخصص بشود و با آن تخصصش به

کشور ما ضربه وارد کند ، هر چه متخصص تر بدتر . آن کسی که مهذب نشده است و آن کسی که برای کشور خودش احساس نکرده که من برای این کشور هستم و از این کشور من استفاده کرده ام و استفاده علمی ام را باید به این کشور تحویل بدهم ، اگر چنانچه این احساس نباشد و این باور نباشد ، دانشگاه بدترین مرکزی است برای اینکه ما را به تباهی بکشد و اگر این احساس پیدا شد و این اساتید دانشگاه ، آنهائی که متعهدند ، آنهائی که توجه دارند ، آنهائی که در زمان سابق برای این مملکت غصه می خوردند باید خودشان را مجهز کنند که این فرزندان ایران ، متعهد و در خدمت خود ایران باشند . اگر اینطور بشود ، دانشگاه بالاترین مقامی است که کشور ما را به سعادت می رساند . دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت ، راه ذلت و مسکنت و نوکر مابی و امثال اینها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشی . دانشگاه ، همین دانشگاه را تا دانشگاه ما داریم فایده ندارد ، ما دانشگاه 50 سال است داریم و از دانشگاه هر چه فساد توی این مملکت پیدا شد از این اشخاصی بود که در دانشگاه تحصیل کرده بودند ، تخصص هم شاید داشتند . آن احمدی زمان رضاخان که بسیاری از رجال این مملکت را او با آمپولش کشت ، آن هم از دانشگاه ها ، تخصص هم داشت ولی تخصص را به این راه که آنهائی را که امر می شد به او که

باید کشته بشوند ، با یک آمپول می زد و می کشت . شما یک همچو دانشگاهی می خواهید و یک همچو اساتیدی و یک همچو تخصصی از آن طرف هم دانشگاه ، از آن اشخاص شریف بیرون می آید و ما می خواهیم همه شان شریف باشند . و فیضیه ، اگر تهذیب در کار نباشد ، علم توحید هم به درد نمی خورد . (العلم هو الحجاب الاکبر) هر چه انباشته تر بشود علم ، حتی توحید که بالاترین علم است انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان ، انسان را اگر مهذب نباشد ، از خدای تبارک و تعالی دورتر می کند . باید کوشش بشود در این حوزه علمیه ، چه حال و چه بعدها کوشش بشود که اینها را مهذب کنند . در کنار علم فقه و فلسفه و امثال اینها ، حوزه های اخلاقی ، حوزه های تهذیب باشد و حوزه های سلوک (الی الله تعالی ) . شما میدانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری را کی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی ، یک ملای زنجانی محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد . وقتی معمم ملا ، مهذب نباشد ، فسادش از همه کس بیشتر است . در بعضی روایات هست که در جهنم ، بعضی ها ، اهل جهنم از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است . تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را ، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید ، شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید .

آدمی که خودش آدم صحیحی نیست نمی تواند دیگران را تصحیح کند ، هر چه هم بگوید فایده ندارد . کوشش کنند علمائی که الان در حوزه ها هستند ، در هر حوزه ای از حوزه های اسلامی که این جوان ها که با یک فطرت سالم می آیند ، بعد از ده ، بیست سال با یک فطرت فاسد بیرون نروند . تهذیب لازم است ، هم در شما و هم در شما ، التبه همه ، همه ملت و همه انسان ها باید مهذب بشوند ، لکن تاجر اگر مهذب نشد ، کارش یک کار گرانفروشی و نمی دانم اینهاست که وقتی همه اش را روی هم بگذارند فسادش زیاد است اما یک نفر اینقدرها فساد ندارد ، اما عالم اگر فاسد بشود یک شهر را ، یک مملکت را به فساد می کشد ، چه عالم دانشگاه باشد و چه عالم فیضیه فرقی نمی کند . انشاء الله خداوند تبارک و تعالی این قدمی را که شما عزیزان برداشتید و آن وحدت بین شما و دانشگاه و شما و روحانیون ، این قدم را مبارک کند و توجه به این داشته باشید که حالا که شما نزدیک به هم دارید می شوید نقشه هائی که برای جداکردن شما از هم است بیشتر به کار می افتد .

حالا شیاطین بیشتر در فکر هستند که روحانی را از یک طرف بکوبند و دانشگاهی را از یک طرف آنوقت جدا کرده بودند شما را از هم ، یک دیواری کشیده بودند ، شما آنطرف و آنها هم آن طرف ، هر دو هم به هم

بدبین و آنها هم استفاده اش را می کردند . حالا که می بینند که یک تحولی پیدا شده است ، دانشگاهی متمایل شده است به روحانی ، روحانی متمایل شده است به دانشگاهی ، با هم هستند و می خواهند با هم کشور خودشان را به پیش ببرند ، حالا شیاطین بیشتر در فکر هستند که روحانی را از یک طرف بکوبند و دانشگاهی را از یک طرف و فساد کنند بین این دو تا ، به آنها بگویند که اینها چطورند ، به اینها بگویند آنها چطورند . چشم هایتان را باید خیلی باز کنید در این زمان چشم و گوش ها باید خیلی باز باشد که یک وقت می بینید از داخل خود دانشگاه و از داخل خود فیضیه شما را به فساد می کشانند ، شما را به تفرقه می کشانند . اینها نمی توانند ببینند ، اینهایی که نمی خواهند این کشور یک کشور

صحیح و سالم باشد و ارباب های آنها که از اول هم نمی خواستند می توانند ببینند که شما با هم مجتمع شده اید و می خواهید با هم کار کنید . آنها عواقب این امر را برای خودشان می دانند که اگر حقیقتا دانشگاهی و حوزه های علمی و همه دانشگاه ها در هر جا که هستند اینها با هم بشوند و با هم نقشه داشته باشند برای پیروز کردن انقلاب ، این برای آنها چه عواقبی دارد . آنها این مطالب را مطالعه کرده اند ، می فهمند و در صدد این هستند که نگذارند شماها با هم باشید . چشم و گوشتان را ،

چه دانشگاهی ها و چه طلاب علوم روحانی چشم و گوشتان را باز کنید و هر که به شما یک مطلبی بود گفت که در آن مسیر باشد ، توجه کنید که این یک غرضی در آن هست . هر وقت آمدند گفتند روحانی چه جوری است و هر وقت آمدند گفتند دانشگاهی چه جوری است ، بدانید که این کاری که شما کردید ، برای آنها سنگین دارد تمام می شود و باید انشاء الله به پیش بروید و اشخاصی هم که هر کس در هر جا هست و می تواند خدمت بکند به این اجتماع و خدمت بکند به این دانشگاه و خدمت بکند به این فیضیه ، باید خدمت بکند که آنها را ، هم مهذب کند و هم عالم ، متخصص و هم متحد . من امیدوارم به اینکه شماها این قدم را برداشتید ، این قدم ها یک قدم های بلندتری در دنبال داشته باشد و با فضل خدای تبارک و تعالی شما این مملکت خودتان را نجات بدهید از این انگل هائی که حالا دارند فساد می کنند و از انگل هائی که بعدها هم خواهند آمد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 27/9/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدای اصفهان

سعادت را آنها بردند که آن چیزی را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند

بسم الله الرحمن الرحیم

ما هر روز مواجهیم با صحنه هائی که در عین حال که دلخراش است غرور آفرین است . دیروز جمع کثیری از معلولین آمدند و امروز هم معلولین از اصفهان آمده اند با عکس های زیادی که از شهدا آورده اند . من این تحول عظیمی

که در ایران پیدا شده است که در عین حالی که پدرها با عکس جوان خودشان آمده اند و مادرها چند نفر از فرزندانشان را از دست داده اند ، لکن روحیه آنها روحیه بسیار بلندی است و این تحول مبارک است بر ملت ایران . من در این مجمعی که این جوانان را و این عکس جوانان را می بینم باید تاءثرات خودم را به بازماندگان اینها تسلیت خودم را به پدرها و مادرهای اینها تقدیم کنم و برای آنها هم طلب مغفرت . خداوند به شماها اجر عنایت کند و صبر عنایت کند و آن جوان های غرور آفرین ما را به رحمت واسعه خود غریق کند . این مسائل در طول تاریخ بوده است ، در صدر اسلام اینطور مصائب برای اولیاء خدا و برای مسلمین صدر اسلام بسیار بوده است و شاید از آنوقت تاکنون اینطور وضعیتی که در ایران هست و این تحولی که برای ملت ما از زن و مرد ، بزرگ و کوچک حاصل شده است ، سابقه نداشته باشد . خداوند تبارک و تعالی به ما هر چه داریم ، داده است و ما هر چه داریم از اوست و باید تقدیم او کنیم . سعادت را آنها بردند که آن چیزی را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند و ما عقب مانده آنها هستیم . من به شما همه برادران و عزیزان که فرزندان خودتان را از دست داده تسلیت و تبریک عرض می کنم . تبریک برای اینکه شما خانواده هائی بودید که در دامن شما این جوان های برومند تربیت شده اند

که فداکاری کردند برای اسلام . اسلام به ما حق بزرگ دارد ، حق حیات دارد و ما هر چه در راه اسلام بدهیم آن حقی که اسلام به ما دارد ادا نکردیم . من خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را و رحمت برای این جوان هائی که فداکاری کرده اند ، طلب می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/10/59

تلگرام تسلیت امام خمینی به حجت الاسلام سید محمد علی انگجی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام آقای حاج سید محمد علی انگجی دامت افاضاته خبر ضایعه رحلت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای انگجی رحمه الله علیه موجب تاءثر گردید . ضایعه بزرگ وارد بر مسلمین را به جنابعالی و خانواده محترم ایشان و حضرات حجج اسلام و اهالی محترم آذربایجان تسلیت عرض و از خداوند تعالی رحمت برای ایشان و عظمت برای اسلام و مسلمین و اهالی غیور تبریز و آذربایجان مسئلت می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/10/59

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام شیخ مهدی کروبی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته پیرو ماموریتی که جنابعالی در مورد رسیدگی به وضع بازماندگان شهدای انقلاب اسلامی از طرف اینجانب دارید چون اخیرا گاهی دیده شده است که برای سرپرستی فرزندان شهدا بین اولیاء آنان اختلافاتی صورت گرفته لذا جنابعالی موظفید از طرف اینجانب به این موضوع رسیدگی نموده و حتی المقدور آنان را به صورتی راضی کنید و اگر میسر نشد ، به هر نحو مصلحت دیدید رفع مشکل کنید و از اولیاء فرزندان شهدا نیز می خواهم که با در نظر گرفتن سعادت فرزندان شهدا و آینده آنان این کار را به نحو آبرومندی فراهم کرده و روح شهدای عزیز را شاد نمایند و امید است مسوولین محترم اداری و مردم نیز همکاری های لازم را با جنابعالی در انجام وظایف محوله داشته باشند . از خدای تبارک و تعالی موفقیت شما را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/10/59

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه شهرستان ها

تاثیر القائات شیاطین مبنی بر عدم دخالت روحانیون در امور سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول باید از علمای اعلام بلاد ، برادران ائمه جمعه از اهل سنت و از اهل تشیع تشکر کنم که زحمت کشیدند و اینجا تشریف آوردند و همین طور از سایر برادرانی که در اینجا تشریف دارند و با ناراحتی نشسته اند یا ایستاده اند تشکر کنم و بعض مطالبی که تنبهش لازم است ولو خود شما می دانید . یک مطلبی که همه می دانید و می دانیم این است که شیاطین بزرگ و کوچک و آنهائی که می خواستند و می خواهند تمام قدرت ها را در هر جا قبضه کنند و

تمام منافع ملت ها را چپاول کنند ، از سال طولانی نقشه های عجیب و غریبی داشته اند و مع الاسف قشرهای زیادی غافل بودند ، از جمله این مطلب که روحانیون در امور سیاسی نباید دخالت کنند ، آنها باید مردم را در این نماز و روزه و امثال اینها هدایت کنند و جای آنها و شغل آنها مسجد است و منزل ، مسجد بیایند نماز بخوانند ، منزل بروند استراحت کنند و به طوری این تبلیغ شده بود که همه باورشان آمده بود تقریبا و دخالت در سیاست یک فحشی بود برای اهل علم . اگر می گفتند فلان آخوند سیاسی است ، این به منزله یک فحش تلقی می شد و خود مردم و بلکه خود روحانیون هم بسیاریشان این مساءله را باورشان آمده بود . اگر راجع به یک امر اجتماعی ، یک امری که راجع به ملت است گفته می شد ، بعضی ها می گفتند که ما در امور سیاسی دخالت نمی کنیم ، و اگر یک ملائی در امر سیاست ملت و مصالح کشور صحبت می کرد ، می گفتند که این سیاسی است و بر خلاف موازین است . این مساءله ای بود که اینقدر رویش تبلیغات کرده بودند در داخل و خارج ، که به این زودی نمی شد از ذهن مردم بیرون کرد . آنها می خواستند که یک قشر بزرگی از جامعه که جامعه هم تبع آنها هست منزوی کنند و خودشان به جای آنها بنشینند ، حکومت مال ما ، نماز جماعت خشکی که در آن اصلا" صحبت اجتماعی و سیاسی نباشد هم

مال شما . من یک قصه ای از مرحوم حاج آقا روح الله خرم آبادی شنیدم و یک قصه هم خودم دارم . مرحوم آقای کاشانی رحمه الله را که تبعید کرده بودند به خرم آباد و محبوس کرده بودند در قلعه فلک الافلاک یا کجا ، آقای حاج آقا روح الله می فرمودند که من از آن کسی که رئیس ارتش آنجا و آقای کاشانی هم تحت نظر او بود و محبوس بود (من حالا وقتی می گویم محبوس در زمان رضاخان شما خیال می کنید مثل حبس های عادی زمان های دیگر بود ، البته پسرش هم مثل پدر بود لکن آن کسی که گرفتار می شد اگر از اشخاص

عادی بود همچو مرعوب می شد که در حبس یک کلمه ای که بر خلاف مثلا" دولت یا آن کسی که در آنجا هست بزنند ، امکان نداشت برایشان ) مرحوم حاج آقا روح الله گفتند که من از این رئیس ارتش که در آنجا بود خواهش کردم که من را ببرد خدمت مرحوم آقای کاشانی ، قبول کرد و ما را بردند پیش ایشان . آن رئیس ، آنجا بود و من هم بودم و آقای کاشانی . آن شخص شروع کرد صحبت کردن و رو کرد به آقای کاشانی که آقا شما چرا خودتان را (قریب به این معانی ) به زحمت انداختید؟ آخر شما چرا در سیاست دخالت می کنید؟ سیاست شان شما نیست ، چرا شما دخالت می کنید؟ از این حرف ها شروع کرد گفتن . آقای کاشانی فرمودند: (خیلی خری ) ، شما نمی دانید که این کلمه

در آنوقت مساوی با قتل بود ، ایشان گفتند: (تو خیلی خری ، اگر من دخالت در سیاست نکنم کی دخالت بکند؟) یک قصه هم من خودم دارم . وقتی که ما در حبس بودیم و بنا بود که حالا دیگر از حبس بیرون بیائیم و برویم قیطریه و در حصر باشیم آن رئیس امنیت آن وقت در آنجا حاضر بود که ما بنابود از آن مجلس برویم ، ما را بردند پیش او ، او ضمن صحبت هایش گفت که آقا سیاست عبارت از دروغگویی است ، عبارت از خدعه است ، عبارت از فریب است ، عبارت از پدر سوختگی است ، این را بگذارید برای ما من به او گفتم این سیاست مال شماست . البته بعدش آمد دروغی گفت که بنا می گذاشتند که در سیاست دخالت نکنند و ما هم جوابش را دادیم . مساءله این است . البته سیاست به آن معنایی که اینها می گویند که دروغگوئی ، با دروغگوئی ، چپاول مردم و با حیله و تزویر و سایر چیزها ، تسلط بر اموال و نفوس مردم ، این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد ، این سیاست شیطانی است و اما سیاست به معنای اینکه جامعه را راه ببرد و هدایت کند به آنجائی که صلاح جامعه و صلاح افراد هست ، این در روایات ما برای نبی اکرم با لفظ سیاست ثابت شده است و در دعای ، در زیارت جامعه ظاهرا هست که ساسه العباد هم هست ، در آن روایت هم هست که پیغمبر اکرم مبعوث شد که سیاست امت را متکفل

باشد .

سیاست که عبارت است از (هدایت جامعه ) ، مختص انبیاست

باید عرض کنم که سیاست برای روحانیون و برای انبیا و برای اولیای خدا حقی است ، لکن سیاستی که آنها دارند ، دامنه اش با سیاستی که اینها دارند فرق دارد . ما اگر فرض کنیم که یک فردی هم پیدا بشود که سیاست صحیح اجرا کند ، نه به آن معنای شیطانی فاسدش ، یک حکومتی ، یک رئیس جمهوری ، یک دولتی سیاست صحیح را هم اجرا کند و به خیر و صلاح ملت باشد ، این سیاست یک بعد از سیاستی است که برای انبیا بوده است و برای اولیا و حالا برای علمای اسلام . انسان یک بعد ندارد ، جامعه هم یک بعد ندارد ، انسان فقط یک حیوانی نیست که خوردن و خوراک همه شوون او باشد . سیاست شیطانی و سیاست های صحیح اگر هم باشد امت را در یک بعد هدایت می کند و راه می برد و آن بعد حیوانی است بعد اجتماع مادی است و این سیاست یک جزء ناقصی از سیاستی است که در اسلام برای انبیا و برای اولیا ثابت است ، آنها می خواهند ملت را ، ملت ها را ، اجتماع را ، افراد را هدایت کنند ، راه ببرند در همه مصالحی که از برای انسان متصور است ، از برای جامعه متصور است ، همانی که در قرآن صراط مستقیم گفته می شود و (اهدانا الصراط المستقیم ) ما در نماز می گوئیم ، ملت را اجتماع را ، اشخاص را راه ببرد به یک صراط مستقیمی که از اینجا شروع می شود و به آخرت

ختم می شود ، الی الله است . سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد ، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست ، صلاح ملت هست ، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست . دیگران این سیاست را نمی توانند اداره کنند ، این مختص به انبیا و اولیاست و به تبع آنها به علمای بیدار اسلام ، و هر ملتی علمای بیدارش در زمانی که آن ملت نبی شان بوده است . اینکه می گویند شما دخالت در سیاست نکنید و بگذارید برای ما ، شماها سیاست تان سیاست صحیح تان هم یک سیاست حیوانی است ، آنهائی که فاسدند سیاست شان سیاست شیطانی است ، آنهائی که صحیح راه می برند باز سیاستی است که راجع به مرتبه حیوانیت انسان ، راجع به رفاه این عالم ، راجع به حیثیاتی که در این عالم هست راه می برند لکن انبیا هم این عالم و هم آن عالم را (و اینجا راه است برای آنجا) اینها هدایت می کنند مردم را به این راه و آنچه که صلاح ملت است ، صلاح جامعه است ، اینها آنها را به آن صلاح دعوت می کنند و صلاح مادی و معنوی از مرتبه اول تا آخری که انسان مراتب کمال دارد ، سیاستمداران اسلامی ، سیاستمداران روحانی ، انبیا علیهم السلام ، شغلشان سیاست است . دیانت همان سیاستی است که مردم را از اینجا حرکت می

دهد و تمام چیزهایی که به صلاح ملت است و به صلاح مردم است ، آنها را از آن راه می برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است .

حیله ها در کار است که شما را از سیاست کنار بزنند

شما آقایان و همه ملت باید توجه کنید که سابقا ما را آنطور تربیت کرده بودند و به واسطه تبلیغاتی که قدرت های چپاولگر درست کرده بودند که ما را از سیاست جدا کنند و ما دخالت در هیچ امر اجتماعی مردم ، در هیچ امر سیاسی مردم نکنیم و آنهائی که می خواهند انجام بدهند وظیفه شان را برای ابر قدرت ها ، به دست بگیرند سیاست را و حکومت را و همه چیزها را ، و بکشانند مردم را به طرف آن مرتبه ای ، آن چیزی که خودشان می خواهند و قدرت های بزرگ می خواهند ، یعنی ما را بکشانند یا به دامن شرق و یا به دامن غرب و این سیاست ، سیاست شیطانی است و بر فرض اینکه اینها سیاست انسانی هم داشته باشند ، بیش از یک بعدش را ندارند ، تمام ابعادش را انبیا داشته اند و از آنها ارث رسیده است به علمای متعهد . ما نباید ، خیال نکنید که این قدرت های بزرگ از ما دست برداشته اند ، الان همه حیله ها در کار است که شما را از سیاست کنار بزنند ، شما را نگذارند در امور اجتماعی دخالت بکنید ، شما را نگذارند که در حکومت هیچ دخالتی بکنید ، بله ، ما یک وقتی که در نجف بودیم این کلمه را گفته ام من که علما مرتبه شان

بالاتر از این است که داخل بشوند در امور اجرائی ، لکن در وقتی که افرادی باشد که آن افراد ، متعهد به اسلام باشند و بتوانند کارها را روی موازین اسلامی اجرا کنند نه اینکه اگر هیچ کس هم نباشد و اشخاصی باشند که نتوانند روی مجاری اسلامی عمل کنند یا نخواهند روی مجاری اسلامی عمل کنند ، باز هم آقایان بروند کنار بنشینند و تماشاچی باشند که آنها ما را بکشانند به آنجائی که خودشان می خواهند . مساءله این نیست ، مساءله این است که اگر سیاستمدارانی باشند که همان معنائی را که مسلمین می خواهند ولو در همین یک بعدش ، ولو در همین بعد دنیائی اش ، آنها طوری سیاست را انجام بدهند که ما استقلالمان و آزادیمان محفوظ بماند و ما به طرف شرق یا به طرف غرب کشیده نشویم ، البته آنها بکنند ، هیچ مانعی ندارد و علما هم می روند وقتی دیدند که اینها هستند ، می روند مشغول کارهای خودشان می شوند که آن هم سیاست است منتها سیاست روحانی . اما وقتی که ما ببینیم که اینطور نیست که تمام این پست ها را و تمام این قدرت ها را اینها اگر دستشان بیاید صرف می کنند در اینکه جامعه مارابه جامعه مستقل و آزاد بکشند ، ناچاریم ما که اشخاصی که متعهد هستند و ما را نمی کشانند به این طرف و آن طرف ، دخالت بدهیم در امور ، نظارت بدهیم در امور و همه ما و همه شما و همه نسل های آتیه ، آنها باید چشم و گوششان را باز

کنند که دوباره هی شیطان ها نیایند تزریق کنند که آقا ، علما را چه به سیاست ، علما را چه به دخالت در امور مملکتی . این یک نقشه شیطانی است که الان هم مشغول پیاده کردن آن هستند و مشغول تبلیغاتش هستند . بنائا علیه بر شما ائمه جمعه و جماعت و بر همه ائمه جمعه ها و جماعت ها در همه قطرهای اسلامی ، در همه ممالک اسلامی این مطلب لازم است بلکه فرض است که مردم را بیدار کنید و به مردم بفهمانید این معنا را که این نغمه ای که در همه ممالک اسلامی بلند است که علما نباید دخالت در سیاست بکنند ، این یک نقشه ای است مال ابر قدرت ها ، مجریش اینها هستند که در داخل کشورها هستند . به حرف اینها گوش ندهید و بخوانید به گوش ملت که ملت بفهمد این معنا را که این نغمه ، نغمه است که می خواهند علما را از سیاست کنار بزنند و آن بکنند که در زمان های سابق بر ما گذشته است . بیدار باشیم و همه توجه به این معنا داشته باشیم و نسل های آینده هم توجه به این معنا داشته باشند که راهشان را یک وقت ، این راهی که الان مسلمین خودشان این راه را پیدا کرده اند ، این راه را گم نکنند آنها .

همه ملت مسوولند در حفظ اسلام که امانت الهی است

مطلب دیگری که باز دنباله همین مسائل است ، این است که روحانیون در هر جا که هستند ، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه کسان دیگری که مشغول شغل روحانی هستند ،

اسلام امروز به ملت ما و به شما که شاخص هستید و اولی هستید سپرده شده است ، ما امروز همه پاسدار اسلام هستیم ، تمام ملت از دولتی ها گرفته و قوای نظمی و انتظامی گرفته و نظامی و انتظامی گرفته و تا همه قوای مسلحه ، همه بازارها ، همه اداره جات ، تمام ملت بی استثنا مسوول هستیم در مقابل خدای تبارک و تعالی برای این امانت . این اسلام که امانت است و دست ماست ، اگر ما به این امانت خدای نخواسته خیانت بکنیم ، این یک گناهی است که معلوم نیست که آمرزیده بشود ، فرق دارد با گناه دیگری حتی با کبائر گناه های دیگر ، برای اینکه بسیاری از گناه ها هست که به خود انسان بر می گردد ، به جامعه بر نمی گردد ، لکن خیانت به این امانت ، خیانت به اسلام و خیانت به ملت های مسلم است .

باید توجه کنید که اگر اشخاصی در تمام این ارگان هائی که الان بعد انقلاب بوجود آمده ، چه آنهائی که خود رو پیدا شده اند و خود ملت آنها را ایجاد کرده اند و چه آنهائی که مثلا" مقامات ایجاد کرده اند ، باید توجه به این معنا بکنید که اگر چنانچه اینها یک قدم بردارند بر خلاف اسلام ، بر خلاف مصالح مسلمین ، مسوول هستند ، مسوولیتی که بالاتر از آن مسوولیتی است که انسان نسبت به کارهای خودش دارد ، شخصی خودش دارد .

هوشیاری در مقابل خلافکارهای عوامل نفوذی و جلوگیری از آنان

و این را باید توجه بکنند آقایان که در

بین این ارگان هائی که هست مثل ، سپاه پاسداران ، مثل ارتش ، مثل کمیته ها ، مثل دادگاه ها و همه این جاهائی که بعد از انقلاب به عنوان یک گروهی پیدا شده است شیاطین ننشسته اند که اینها خالص باشند ، در بین شان افرادی نفوذ کرده اند و به واسطه آن نفوذ ، کارهائی در آنجا می دهند ، برای اینکه روحانیین را و همین طور پاسدارها را و همین طور کسان دیگر را یا به جان هم بریزند و یا منزوی کنند . الان روزی شاید بیشتر از 100 تا گاهی 300 تا گاهی 200 تا نامه برای من می رسد ، با اینکه من کاره ای نیستم و در آن شکایت می کنند ، شکایات از همه این ارگان هائی که هست من نمی خواهم بگویم شکایات همه صحیح است ، بسیاریش هم نامربوط زیاد در آن هست ، لکن باید این مطلب که یک توطئه هست برای شکایت درست کردن ، این توطئه از شوفرهای تاکسی ها و اتومبیل های دیگر ، اتوبوس و اینها شروع می شود تا هر جائی که یک جمعیتی با هم مجتمع هستند ، در بین اینها افرادی هستند که اینها مامورند برای اینکه شایعه درست کنند و پراکنده کنند . می گویند در تاکسی ها تا می نشینیم یک کسی شروع می کند یک حرفی از ، مثلا" از یک عالم یا علما یا از یک کمیسیون یا از مجلس شورا یااز کذا . الان همه اینهائی که اشتغال به یک کاری دارند ، چه دادگاه هائی که به قضاوت و به

رسیدگی به امور قضائی مشغول هستند و چه این هیات هائی که برای اینکه زمین ها را مثلا" ، آن زمین هائی که مشروع است تقسیم کنند و چه جهاد سازندگی و جهاد دیگر و گروه هائی که هستند ، اینها در بین شان یک افرادی نفوذ کرده است که این افراد یک کاری انجام می دهند و دستجاتی که مربوط به همین افراد هستند آن را دامن می زنند و بزرگش می کنند و شما یک وقت چشمتان راباز می کنید که همه این ارگان های دولتی و اسلامی از مجلس گرفته تا دادگاه ها و تا همه جا به واسطه تبلیغات اینها مشوه می شود روحشان ، یعین جمهوری اسلامی که عبارت از این چیزهائی است که حکومت است و مجلس است و سایر ارگان ها ، این را می خواهند مشوهش کنند و به دنیا بفهمانند که این هم همان رژیم شاهنشاهی است ، این هم مثل همان رژیم است ، همه چیزش مثل همان رژیم است . می آیند می گویند که زمین های مردم و باغات مردم را غصب می کنند و هیچ جا هیچ کس هم دخالت در این امر نمی کند ، می گویند این گروه های هفت نفری که گفته شده به آنها ، اعلام کردند بر آنها ، دولت هم اعلام کرده است که باید در آن چیزهائی که غیر مشروع است دخالت نکنند آنها دخالت می کنند و هیچ اعتنا به این مسائل نمی کنند .

می گویند مصادره اموال مردم ، بیجا مصادره می شود اموال مردم بدون اینکه جهت شرعی داشته باشد . شما

باید توجه داشته باشید و من از ائمه جمعه در همه بلاد می خواهم و علمائی که هم در آن بلاد هستند همراهی کنند و گروه هائی را تعیین کنند برای رسیدگی به این امور ، رسیدگی به حال این افرادی که می خواهند آشوب درست کنند ، رسیدگی به حال دادگاه ها و احکامی که از دادگاه ها صادر می شود . چه بسا اشخاصی هستند که اطلاع قضائی ندارند و خودشان را به طور قاچاق وارد کردند در قضا . قضا شرط دارد و باید نصب بشود از طرف علمایی که بزرگ هستند ، اینطور نیست که هر کس هر جا برود قضا را متکقل بشود و حکم بدهد و حکم قتل بدهد و حکم چه بدهد . اینها باید شما آقایانی که در بلاد هستید ، خودتان رسیدگی کنید افرادی که از این جناح های منحرف وارد شدند در این ارگان ها ، در قضا ، در تقسیم اراضی ، در جهاد سازندگی ، در همه اینها ، افرادی را متعهد ، مطلع ، بیطرف ، این افراد را تعیین کنید تا اینکه اینها بروند رسیدگی بکنند و به شما گزارش بدهند و در صدد تصحیحش بر آیید . اگر ما بنشینیم اینجا ، هر چه می شود در هر جا ، هر کس هر کاری می خواهد بکند ما اعتنا به آن نکنیم ، این فاجعه به بار می آورد بعدها . باید شما خودتان بنشینید این کار را بکنید . این یک چیزی است که می خواهند تمام آن چیزهائی که فاسد است به گردن روحانیون و به گردن دولت

اسلامی بیندازند و روحانیون و دولت و مجلس و همه اینها را از نظر مردم بیندازند و مشوه کنند . شما باید بیدار باشید ، جلوگیری کنید از این معنا . اگر من ، من که یک پیر مردی هستم از من نمی آید این کارها ، شما آقایان الحمدلله هم جوان هستید و هم توجه دارید به مسائل ، خودتان یک گروه هائی را درست کنید در همه جای مملکت ، یک گروه هائی درست کنید بررسی کند این امور را ، اگر چنانچه بر خلاف شرع عمل می شود ، جلویش را بگیرید ، اگر چنانچه امر خلافی دارد و اقع می شود ، اشخاصی که لایق نیستند برای این مسائل اگر اینها وارد هستند در دادگاه ها یا در سایر جاها ، در جهاد سازندگی ، در هیات هفت نفری نمی دانم اینها ، ما نمی خواهیم که یک مملکتی باشد که هرج و مرج یا یک مملکتی باشد که نظر کمونیست ها را در این مملکت انجام بدهد یا نظر غربی ها را انجام بدهد . باید همه این کارها را قبل از اینکه فرصت از دستتان رفته است و قبل از اینکه این خیانتکارهائی که می خواهند این مملکت را باز برگردانند به حال اول ، پیروزی پیدا کنند و مجال پیدا بکنند ، خود شماها باید این کارها را نجام بدهید و افرادی را صالح ، مطلع ، بیطرف تعیین کنید بروند در اینجاهائی که این کارها می شود ، به شکایات مردم رسیدگی کنند . یک دفتری برای شکایات باز کنید ، تعقیب کنید شکایت را ، ببینید

این که شکایت کرده از کجا پیدا شده ، صحیح می گوید یا غیر صحیح ؟ غیر صحیح می گوید ، چه کسی القاء به او کرده ؟ اینها را باید تعقیب کرد و فهماند به مردم که یک همچو بساطی در کار هست که می خواهند خرابکاری کنند و افرادی هم که واقعا خرابکاری می کنند . معرفی باید بشوند به جمعیت هائی که خود آقایان تعیین کنند تا تکلیف آنها را معین کنند . ما اگر چنانچه بنشینیم و الان در مملکتمان خلاف شرع های زیادی خدای نخواسته انجام بگیرد معنایش این است که ما خودمان با دست خودمان جمهوری اسلامی را جمهوری غیر اسلامی اش کردیم . ما می خواهیم جمهوری اسلامی ، یعنی احکام ، احکام اسلام باشد نه اینکه هر جایش که آدم دست بگذارد شکایات باشد که اینها خلاف دارند می کنند ، شکایت باشد که فلان قاضی حکم خلاف دارد ، فلان فرض کنید که کسی که می خواهد تقسیم زمین را بکند زمین های مردم را می رود تقسیم می کند ، باغات را می رود نمی دانم در خت هایش را می اندازد ، اینها رسیدگی می خواهد . شما نشستید که یکدفعه صدای ملت بلند بشود که این دولت و این مجلس و این دادگاه ها و این کمیسیون ها و اینهمه اینهائی که هستند ، هیچ یک آنها اسلامی نیستند و به ضد شما قیام بکنند ، آنوقت هم من موافقت با آنها بکنم

وحدت برادران شیعه و سنی به برکت جمهوری اسلامی

انشاء الله خداوند شما را تؤ فیق بدهد و جماعتتان را هر چه زیادتر و هر چه باشکوهتر . این

جماعات بسیار موثر است ، بسیار خوب است . اگر برکت جمهوری اسلامی جز این نبود ، این یک برکت بزرگی است که ما را و همه برادرهای اهل تشیع و تسنن را یک جا جمع کرده و همه مان برای اسلام می خواهیم کوشش کنیم و باید همه ما توجه داشته باشیم که نبادا یک وقت تبلیغی بشود که در طول تاریخ تقریبا شده است که ما را ، برادرها را از هم جدا کردند ، اهل سنت را با ما جدا کردند ، ما را از آنها جدا کردند باید اینها را توجه بکنیم ، باید ما با هم برادر باشیم ، نگذاریم دیگران بیایند همه چیزمان را ببرند و ما بنشینیم دعوا کنیم سر یک چیزی که نباید دعوا بکنیم . در هر صورت جماعات باید این جمعه ها باید هر چه بیشتر و هر چه بزرگتر و ملت باید هر چه بیشتر به این جماعات حاضر بشود و جمعه را بزرگ بشمارد و خطبا هم در خطبه های خودشان مردم را بیدار کنند ، مردم را دعوت کنند به صلاح ، دعوت کنند به اینکه این توطئه هائی که در اطراف هست الان این توطئه ها برای محو اسلام است ، بیدار کنند مردم را تا انشاء الله تؤ فیق حاصل بشود و ملت ما الان که بیدار است و متوجه است برسد به آنجائی که همه احکام اسلام در این مملکت پیاده بشود و این الگویی بشود از برای همه ممالک اسلامی و من از این جلسه ای که آقایان درست کردند و اجتماع کردند و برادرهای اهل سنت و

اهل تشیع همه جمع شدند و مسائل را طرح کردند بسیار کار خوبی است و من متشکرم از همه که انشاء الله باز هم اجتماعاتشان را بکنند و رسیدگی به حال ملت بکنند . شما باید به حال این ملت رسیدگی بکنید ، از توطئه ها خبر بشوید و جلوگیری کنید و مردم را بیدار بکنید و امیدوارم که این اجتماعات در بلاد دیگر از مسلمین هم این اجتماعات باشد و همه گرفتاری هائی که ملت دارند ، حلالش خود شماها باشید . خداوند همه شما را عمر و عزت و عظمت عنایت کند و ملت ما را و ملت های اسلامی را از تحت قدرت شیطانی نجات بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 4/10/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از معلولین انقلاب اسلامی و جوانان داوطلب اعزامبه جبهه ها

آنها که خون شهیدان را برای به قدرت رسیدن وسیله قرار می دهند از فطرت انسانی خارجند

بسم الله الرحمن الرحیم

ما این منظره ها را که می بینیم و این عزم راسخ و تصمیم های جزم که در شما جوانان می بینم ، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم متاثرم . ابتهاج به اینکه یک ملتی آنطور متحول شده است که در راه خدا همه چیز خودش را نثار می کند و با آغوش باز دنبال مرگ می رود . این در طول تاریخ اگر نمونه ای داشته باشد در صدر اسلام است ، بعد از آن نمونه ای ندارد ، مثل شما جوان ها نمونه ای نیست . و تاءثر برای اینکه این جوان های عزیز ما که باید برای ملت ما خدمت کنند و برای اسلام خدمت کنند ، به دست اشرار یا شهید شدند و یا معلول ، این موجب تاءثر بسیار است . و تاءثر دیگر اینکه این گروه

های منحرف و این اشخاصی که طرفدار ابرقدرت ها هستند و می خواهند همان وضع سابق را پیش بیاورند یا در صدد قدرت طلبی هستند ، چطور می خواهند با خون این شهیدان ما و با این معلولان ما ، اینها را ندیده بگیرند و برای قدرت خودشان یا برای ابر قدرت ها خدمت کنند و از روی خون این جوان های ما بگذرند و خدمت به آمریکا یا شوروی بکنند . چطور انسان متاثر نباشد از اشخاصی که قدرتمندی خودشان را در خون شهیدان ما می بینند؟ آنهائی که برای خودشان و برای قدرت خودشان خون شما جوان ها را و شما معلول ها را وسیله قرار می دهند ، از فطرت انسانی خارجند ، اینها حیواناتی هستند به صورت انسان . آنهائی که در این موقعی که جنگ بر قرار است و ارتش ما و سپاه ما و همه ملت دنبال فکر جنگ هستند ، فکر این باشند که گروه خودشان قدرت به دست بیاورد ، اینها جزء انسان ها نیستند ، اینها حیواناتی هستند به صورت انسان . شما می بینید که الان باز در هر گوشه ای از مملکت ما این گروه های منحرف وارد شدند و مشغول توطئه هستند و مشغول شرارت ، البته نه شرارت آنها و نه توطئه آنها درمقابل ملت ما و در مقابل قوای مسلح ما کاری از آنها نمی آید ، لکن موجب تاءثر است که چه انسان های به صورت و چه سبع های به حسب واقع هستند که خون شهیدان ما را وسیله برای رسیدن خودشان به قدرت قرار می دهند ، از

روی کشته های ما می خواهند عبور کنند و به قدرت برسند . تاءثر این است که چرا انسان باید اینقدر نادان باشد ، اینقدر شقاوت داشته باشد . جوان های ما دارند در مرزها و در اطراف مملکت برای نگهداری جمهوری اسلامی جانفشانی می کنند و آنها که نه به اسلام اعتقاد دارند و نه به جمهوری اسلامی ، دنبال این هستند که با خون اینها برای خودشان قدرت درست کنند .

چه بکشید و چه کشته شوید پیروزید

لکن من به شما عزیزان ، به شما ارتشیان ، به شما سپاه پاسداران ، به شما ژاندارمری ها ، به شما ملت ، سرتاسر ، نوید می دهم که پیروزی با شماست ، پیروزی با حق است . من کرارا این را گفته ام که ما چه کشته بشویم و چه بکشیم پیروزیم . شما که در میدان جنگ رفتید و معلول شدید و الان در منظره من هستید و من متاثرم برای شما ، شما پیروزید . شما در نظر اسلام پیروز هستید . شما در نظر خدای تبارک و تعالی لشکرهای پیروزمندی هستید . خداوند انشاء الله شماها را از لشکریان امام زمان سلام الله علیه قرار دهد و اجر آن سپاهیان در رکاب رسول الله را به شما عنایت بفرماید ، آنها هم هر کمالی داشتند ، برای خدمت به اسلام و رسول خدا بود و شما هم همین خدمت را دارید انجام می دهید . شما با آنها فرقی ندارید و شما هم مثل اشخاصی هستید که در غزوات رسول الله جنگیدند و شهید شدند یا معلول . شما هم در راه خدا و در راه رسول

خدا و در راه اسلام فداکاری کردید ، معلول شدید ، شهید شدند دوستان شما وشما پیروز هستید . و کشوری که تمام قشرهایش اینطور مهیای برای فداکاری هستند این کشور پیروز است . و خداوند به شما سلامت و اجر عنایت کند و به ما هم بیداری بدهد که به دنبال شما بیائیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/10/59

بیانات امام خمینی در جمع عشایر خوزستان و اعضای شوراهای اسلامی دشت آزادگان

اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را با هم متحد کند به یک امت بزرگ

بسم الله الرحمن الرحیم

شما دوستان عزیز و برادران محترم که از صفحات جنگ آمده اید خوش آمدید . خداوند انشاء الله شما را موفق کند و دست ظالم ها را از مملکت ما کوتاه بفرماید . نقشه های قدرت های بزرگ که می خواهند مسلمین را زیر سلطه خود بیاورند و مخازن آنها را به غصب ببرند و اموال آنها را به چپاول ببرند از سال هائی طولانی دنبال نقشه هائی بودند که از نقشه های بزرگ آنها مساءله ملت گرائی است . اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را ، عرب را ، عجم را ، ترک را ، فارس را همه را با هم متحد کند ، و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا بر قرار کند تا کسانی که می خواهند سلطه بر این دولت های اسلامی و مراکز اسلام پیدا بکنند ، نتوانند به واسطه اجتماع بزرگی که مسلمین از هر طایفه هستند . نقشه قدرت های بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که این قشرهای مسلم را که خدای تبارک و تعالی بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مومنان را به نام اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند

و به اسم ملت ترک ، ملت کرد ، ملت عرب ، ملت فارس از هم جدا کنند بلکه با هم دشمن کنند و این درست بر خلاف مسیر اسلام است و مسیر قرآن کریم . تمام مسلمین با هم برادرند و برابرند و هیچ یک از آنها دیگری جدا نیستند و همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند . اینهائی که با اسم ملیت و گروه گرائی و ملی گرائی بین مسلمین تفرقه می اندازند ، اینها لشکرهای شیطان و کمک کارهای به قدرت های بزرگ و مخالفین با قرآن کریم هستند .

حزب منفور بعث ثابت کرد که نوکر قدرت های بزرگ است

بحمدالله مشت این حزب بعث عراق باز شد که این ادعاها که می کند که من برای عرب چه هستم و برای قدرت عرب و برای ملت عرب چه هستم ، مشت او باز شد که در خوزستان با عرب بیشتر مقابل شد کشتارهائی که به وسیله این حزب منفور و صدام کافر بر برادرهای عرب ما وارد شده است بیشتر از آن است که بر برادرهای عجم ما وارد شد . اگر این مرد فاسق و کافر در ادعای خودش راست می گفت نباید مراکزی که مجتمع عرب است ، زن و بچه ، پیر و برنا را آنطور سرکوبی کند و اگر چنانچه با عجم دشمنی داشت ، چرا عرب را بیشتر مورد هجمه قرار داد؟ این مشت او را باز می کند که نه ،

مساءله عرب نیست ، مساءله نوکری ابر قدرت هاست . اینطور نیست که او بخواهد ملت عرب رانجات بدهد . از چی نجاب بدهد؟ از اسلام نجات بدهد؟! ملت عرب

سال های طولانی همانطوری که عجم ها و ایرانی (غیر عرب شان ) سال های طولانی در زیر قدرت شیطانی ابر قدرت ها به وسیله حکومت فاسد پهلوی در رنج و عذاب بودند و بعد از اینکه آنها به واسطه قیام ملت ما ، عرب و عجم و همه قشرها ، آنها به جهنم رفتند ، تمام ملت ما زیر سایه اسلام و در جمهوری اسلام بودند و در تحت جمهوری اسلام و پرچم لا اله الاالله کسی در رنج و عذاب نباید باشد و نبود . لکن منحرفینی که نوکرهای اجانب هستند ، با اسم های مختلف به این مملکت که مملکت اسلامی است و عرب و عجم و فارس و غیر فارسش در کنار هم برادروار زندگی می کنند ، نقشه های آنها این است که این برادرها را از هم جدا کنند و اختلاف ما بین اینها بیندازند و بعد همه دارائی های اینها را از بین ببرند و اسلام را زیر پا بگذارند . حزب بعث منفور عراق ثابت کرد که طرفدار عراق ، طرفدار عرب نیست بلکه طرفدار قدرت های بزرگ است و نوکر قدرت های بزرگ است و لهذا او درخود عراق هم ملت عراق را می کوبد و ملت عراق را سرکوب می کند و علمای بزرگ عرب را می کشد و در حبس می اندازند و همه مردم عراق که عرب هستند از دست او به تنگ آمده اند . و مساءله این نیست که او بخواهد برای عرب کاری بکند ، عرب و عجم هر دو زیر پرچم توحید و در پناه رسول خدا صلی الله

علیه و آله می خواهند زندگی کنند و جمهوری اسلامی می خواهد مطلبی را که قرآن فرموده است ، مطلبی را که رسول خدا فرموده است در همه کشورها پیاده کند و ایران مقدمه اوست ، می خواهد که به همه کشورها بفهماند که اسلام بنایش بر برادری و برابری و وحدت و همه مسلمین ید واحده هستند ، بر دیگران .

در اسلام هیچ یک از قشرها بر دیگری تفوق ندارند مگر به تقوا

ما می خواهیم به همه ملت ها بفهمانیم که اسلام یک دین وحدت است یک دین برادری است ، دین برابری است ، هیچ یک از قشرهای او بر دیگری تفوق ندارند مگر به تقوا ، مگر به پیروی از احکام اسلام حزب بعث عراق ثابت کرد که همانطوری که در راءس او عفلق غیر مسلمان است ثابت کرد که قضیه عرب مطرح نیست ، قضیه ملت عرب مطرح نیست قضیه ابرقدرت ها مطرح است ، مطرح این است که ما باید همه ملت هایمان در تحت سلطه قدرت های بزرگ باشد . و این یک خیال خامی است که صدام به سر خودش پخته بود که ایران را با یک هفته از بین خواهد برد . او در یک هفته نتوانست که خوزستان که یک تکه ای از ایران است به دست بیاورد و جز ننگ و نفرت در بین تمام مسلمین و تمام مستضعفان جهان چیزی برای خودش نیاورد و او الان به حال عصبی و دیوانگی هر طوری که شده است می خواهد یک پیروزیی پیدا کند ولو نسبی . ما امیدواریم که ملت های اسلامی بپا خیزند و دست های فاسد و خائن را قطع کنند برادرهای ما در

همه جاها ، در خوزستان خصوصا در همه اطراف خوزستان ، سرتاسر جنوب ، سرتاسر غرب و خوزستان بپا خاسته اند و در مقابل این شخصی که ادعا می کند که من مسلمم و مسلم نیست ، ادعا می کند که من برای عرب کار می کنم و دروغ می گوید ، در مقابلش ایستادند و مشت محکم را به دهانش زدند و انشاء الله به همین زودی به جهنم واصل خواهد شد . ما با غم های شما که برادران ما هستید ، چه در سوسنگرد ، چه در سایر اهواز و چه در خوزستان ، همه اطراف خوزستان ، در جنوب ، در غرب ، با همه شما ، با همه کردستانی ها ، خوزستانی ها ، سوسنگردی ها و همین طور دشت آزادگان که آقایان از آنجا و از همه اطراف تشریف آوردید ما با شما همدرد هستیم در مصائبی که بر شما برادران ما وارد شده است و بر اسلام وارد شده است . این مصائب بر اسلام وارد شده است و شما هم فرزندان اسلامید ، هر چیزی که بر شما وارد بشود بر همه مسلمین وارد شده است و هر خیانتی که صدام بر خوزستان بکند بر همه ممالک اسلامی کرده است و ما امیدواریم که همه ملت های اسلام با بیداری و با توجه بپاخیزند و این دست های فاسدی که می خواهد همه ملت های اسلام را در تحت سلطه ابر قدرت ها قرار بدهد ، آنها را سر جای خودشان بنشانند . و من از خدای تبارک و تعالی پیروزی اسلام و مسلمین و سلامت

و سعادت شما برادران خوزستانی و برادرانی که از جنوب و از غرب اینجا هستید از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را می خواهم و بدانید و یقین بدانید که این زحمت هائی که بر شما وارد شد واین قتل هائی که واقع شد بر برادرهای ما پیش خدا محفوظ است و جائی نمی رود و شما بحمدالله پیروز و روسفید هستید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 6/10/59

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولان نهضت سواد آموزی سراسر کشور

قلم ها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتد مسلسل ها کنار می رود

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان تشکر می کنم که در این هوا و محل ضیق ، مجتمع شدند تا بعض صحبت ها را بکنند و بکنیم . آقایان که حالا آمدند پیش من ، از اینکه در این یک سال آنطوری که باید مردم اقبال کنند و وسائل فراهم باشد برای نهضت سواد آموزی نشده است ولی امیدارم که بعد بشود . البته هر کاری که انسان شروع می کند ابتداء شروع ، یک اموری پیش می آید که پیش بینی نشده است و یک احتیاجاتی است که در وقتی که مشغول به خدمت هستند احساس می شود و من امیدوارم که از این به بعد ، هم ملت ما و هم دولت اهتمام داشته باشند که این امر حیاتی انجام بگیرد . در این تابلوئی که آقایان آوردند ، نوشته اند که اگر چه بشود قلم هایمان را به مسلسل تبدیل می کنیم . ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسل ها را به قلم تبدیل کند . آنقدری که قلم و بیان به خدمت بشر بوده است مسلسل ها نبوده اند . مسلسل ها غالبا در خدمت ابر

قدرت ها بودند و برای تباهی بشر بوده اند و اسلام هم که امر فرموده است به اینکه جهاد بکنند و دفاع بکنند و البته محتاج به همه ابزار جنگی است ، اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را جانشین مسلسل بکنند . قلم و علم و بیان است که می تواند بشر را بسازد ، نه مسلسل و نه سایر قوای تخریب کننده . مسلسل ها هم و همه آلات حربی هم در سایه علم تحقق پیدا کردند منتها گاهی مسلسل ها و سایر ابزار به اصطلاح تمدن را اشخاصی ایجاد کرده اند که موجب تخریب بلاد و عباد شده است و گاهی اشخاصی ایجاد کرده اند که موجب تایید انسان و ساختن انسان و آرامش در بین انسان هابوده است و در این خدمت بوده است . شما کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسل ها را کنار بگذارید و میدان را به قلم ها و به علم ها و به دانش ها واگذار کنید . بشر تا در سایه مسلسل و توپ و تانک می خواهد ادامه حیات بدهد ، نمی تواند انسان باشد ، نمی تواند به مقاصد انسانی برسد آنوقتی مردم به مقاصد اسلامی و انسانی می رسند و به کمال دانش و علم می رسند که قلم ها بر مسلسل ها غلبه کند و دانش ها در بین بشر به آنجا برسد که مسلسل ها را کنار بگذارد و میدان ، میدان علم باشد . در قرآن کریم وقتی که ظاهرا اول آیه ای که بر پیغمبر اکرم وارد شده

است ، هم قرائت را توصیه کرده است ، از آن استفاده می شود هم آن جهتی را که باید قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت او باشد ، هم آن را بیان فرموده است ، فرموده است : (اقراء باسم ربک ) قرائت مطلقا ، علم مطلقا ، دانش مطلقا مطلوب نیست چه بسا دانشی که بر ضد انسانیت انسان و بر ضد کرامت انسان است ، لکن دانشی که جهت داشته باشد ، برای خدمت بشر باشد ، به اسم رب باشد ، توجه به ربوبیت الهی داشته باشد ، توجه به اسم خدا داشته باشد ، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل همه شان در خدمت انسانند . عمده آن جهت وغایاتی است که در افعال انسان و در آلاتی که انسان درست می کند و در علم و دانش و سایر چیزهایی که افعال انسان است آن چیزی را که جهت می دهد آن غایات است ، آن چیزهائی است که برای آن چیزها قلم ها وجود پیدا کرده است ، مسلسل ها وجود پیدا کرده است ، علم و دانش وجود پیدا کرده است اگر غایات و مقاصد و آن چیزهائی که برای او اینها وجود پیدا کرده است الهی باشد ، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملی ارزش پیدا می کنند ، ارزش الهی . ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده می شود . ارزش مسلسل هم به غایتی است که برای او مسلسل کشیده می شود . اگر این ارزش غائی

نباشد و اگر آن مقصد ، مقصد انسانی و الهی نباشد ، نه مسلسل آلتی است که به درد بخورد و نه قلم ، و خطر قلم بیشتر از مسلسل است و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است و خطر علم بیشتر از همه اینهاست لکن اگر چنانچه به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خدای تبارک و تعالی باشد تمام اینها ارزش پیدا می کنند ، مسلسل هم همچون قلم می شود ، قلم هم همچون مسلسل . باید بشر به فکر این باشد که آن چیزهائی که مقصد است و برای تربیت انسان است ، برای آموزش انسان است ، برای تعلیم انسان است ، جهت به آن بدهد . اگر چنانچه دانشگاه ها جهت به آن داده نشود ، همان دانشگاه هائی می شود که در بین بشر هست و از همان دانشگاه ها قوای مخربه بیرون می آید و اگر جهت به آن داده بشود ، دانشگاه ها کاری می کنند که مسلسل ها نمی تواند بکند ، خدمتی می توانند به بشر بکنند که هیچ کس دیگر نمی تواند اینقدر خدمت بکند . عمده آن جهتی است که طرف آن جهت رفته می شود و قرآن این را فرموده است (اقراء باسم ربک الذی خلق ) قرائت کن ، نه قرائت مطلق . بیاموز ، نه آموزش مطلق . علم تحصیل کن ، نه علم مطلق و تحصیل مطلق ؛ علم جهت دار ، آموزش جهت دار . جهت ، اسم رب است ، توجه به خداست ،

برای خدا برای خلق خدا . قلم ها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسل ها کنار می رود و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد مسلسل ساز می شود . ابزار کوبنده انسان با دست قلم دارها و با دست علمائی که در همه دانشگاه ها هستند ، با دست آنها وجود پیدا کرده است و همه ترقیات بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است . کوشش کنید که در این آموزشی که به مردم می دهید جهت دار باشد . در کلاس هائی که جوان ها یا سالخوردگان برای آموزش می آیند ، همانطوری که سواد را به آنها یاد می دهید و همانطوری که نوشتن و خواندن را بر آنها یاد می دهید جهت هم به آنها بدهید که برای خدا بخوانند و برای خدا بنویسند . برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام .

توجه کنید که آموزش و پرورش وقتی نافع است که به اسم رب باشد

باید آموزش و پرورش مردم تواءم باشد . پرورش ، پرورش انسانی ، پرورشی که به درد انسان برسد ، آموزشی که برای انسان باشد ، جهت دار باشد ، اسم رب در آن باشد ، توجه به خدا باشد . باید تمام کلاس هائی که در سرتاسر کشور انشاء الله وجود پیدا می کند و شما آقایان و کسان دیگری که در خدمت یک همچو امر بزرگی هستید و متکفل یک همچو عبادت بزرگی هستید توجه داشته باشید که آموزگاران را جهت به آنها بدهید ، توجه به خدا بدهید ، علمشان برای خدا

باشد ، برای اطاعت خدا . خدای تبارک و تعالی علم را یکی از عبادات بزرگ قرار داده است اگر چنانچه جهت داشته باشد ، جهت هم همان است که اقراء باسم ربک . در هیچ ملتی مثل ملت اسلام از علم توصیف نکرده است ، قرآن کریم در جاهای زیاد از علم و از عالم و توجه به علم توصیف فرموده است و در کم جائی از آهن صحبت کرده است ، آنجا هم که از آهن صحبت می کند منافع ناس درنظر گرفته شده است انزلنا الحدید فیه باس شدید باس شدید دارد و منافع برای ناس . اگر منافع برای ناس نداشته باشد و در خدمت ابرقدرت هائی که می بینید داشته باشد آهن هیچ ارزش ندارد و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد ، منافع مردم باشد ، ارزشش بسیار زیاد است . همانطوری که قلم ارزش دارد ، آهن هم ارزش دارد و همه چیز ارزش دارد . ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او انسان می کند . نماز هم که انسان می خواند ارزشش به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می شود ای چه بسا نمازگزارانی که نمازشان در جهنم وارد می شود وقتی است که ارائه بخواهند بدهند به مردم و چه بسا نمازگزارانی که نمازشان در جهنم وارد می شود وقتی است که ارائه بدهند به مردم و چه بسا برای خدا عمل می کنند ، سربازهائی که برای خدا عمل می کنند ، پاسدارانی که برای خدا خدمت می کنند ، ارزش آنها از نماز هم بیشتر

است ، ارزش مسلسل آنها از قلم هم در آنوقت بیشتر خواهد شد . توجه کنید که آموزش بدهید و در ضمن آموزش تربیت کنید . باسم ربک اختصاص این اسم که رب است برای اینکه توجه به تربیت را بدهد به مردم که باید قرائت کنید و به اسم رب برای تربیت بشر قرائت کنید ، قلم به دست بگیرید برای تربیت بشر ، آنقدری که بشر از قلم های صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است و آنقدر که ضرر کشیده است ، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است . قلم ها و بیان ها با مغزهای مردم رابطه دارند . اگر قلم ها و بیان ها و علم ها و تعلیم ها و آموزش ها برای خدا باشد ، مغزها را الهی تربیت می کنند و اگر چنانچه بر خلاف این باشد ، مغزها ، مغزهای غرورمند ، مغزهای طاغوتی از آن پیدا می شود . من از همه ملت ایران می خواهم که در این امر بزرگ و این امر حیاتی کمک کنند ، در روستاها که آقایان می روند ، اقبال کنند کسانی که سواد ندارند ، وارد بشوند برای سوادآموزی طلب العلم فریضه خدای تبارک و تعالی به وسیله نبی اکرم فرموده است . بنابراین حدیث که طلب علم فریضه است و در بعض از روایات فریضه علی کل مسلم و مسلمه برای همه زن ها و مردها فریضه است . با علم است که انسان می تواند تاءمین سعادت دنیا و آخرت را بکند ، با آموزش است که انسان می تواند تربیت کند جوان ها

را به طوری که مصالح دنیا و آخرت خودشان را خودشان حفظ کنند . اگر کشور ما علم را بیاموزد ، ادب را بیاموزد ، جهت یابی علم و عمل را بیاموزد ، هیچ قدرتی نمی تواند بر او حکومت کند . تمام گرفتاری هائی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره برداری از جهالت مردم بوده است . جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و برخلاف مصالح خودشان تجهیز کردند . اگر علم داشتند ، علم جهت دار داشتند ، ممکن نبود که مخربین بتوانند آنها را به یک جهتی که برخلاف آن مسیری است که مسیر خود ملت است تجهیز کنند . علم و سواد است با آن جهتی که باید به او توجه کرد که می تواند ملت را از همه گرفتاری ها نجات بدهد و نمی توانند کسانی که خواهند این نهضت را ، این نهضت اسلامی را می خواهند به خلل برسانند و توانند ببینند که اسلام در این مملکت پیاده دارد می شود . این علم است که می تواند جلوی این فسادها را بگیرد . اگر ملت ما علم را ، آن علم جهت دار را یاد بگیرند ، تربیت بشوند ، در مقابل علم ، در پهلوی علم هم تربیت باشد تربیت دینی ، تربیت الهی ، تربیت انسانی و هم علم ، اگر این دو حربه در دست شما باشد ، کسی نمی تواند به شما تعدی کند ، کسی نمی تواند استبداد را برگرداند و اگر این علم نباشد مردم را توجیه کنند به جائی که باز هم آن مسائل سابق برگردد

و آن استبداد سابق و آن وابستگی های سابق . شما سوادآموزان در تمام کشور بدانید که یک خدمتی دارید به این انسان می کنید که بالاترین خدمت هاست و روستائیان و سایر قشرهای بی سواد بدانند که این خدمت ، خدمتی است که باید آنها به جان و دل قبول کنند و اینطور که گمان کنند ما نمی توانیم ، اینطور نیست ، هر انسانی می تواند سوادآموزی کند و می تواند انسان بشود . علم از مهد تا لحد ، از بچگی تا نزدیک مردن . دنیا باید با علم و با علم جهت دار اداره بشود . پیرمرد و پیرزن هم می توانند آموزش ببینند ، می توانند تحصیل کنند ماءیوس از خودشان نباشند . جوان ها ، پیرها ، بچه ها ، روستائی ها ، شهری ها همه باید کمک کنند و این امر مهمی که تمدن شما ، اسلام شما ، انسانیت شما و همه چیز شما تابع اوست و بسته به اوست ، تربیت کنید اینها را و همه چیز بسته به اوست همه باید کمک کنند و همه با هم انشاء الله سال دیگر اگر من باشم ، ببینم که سوادآموزی به طور چشمگیری پیش رفته است و اگر نباشم خود شما ببینید . خداوند انشاء الله به همه شما تؤ فیق بدهد و به همه ملت ما تؤ فیق بدهد که هم علم را یاد بگیرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را برای آرامش دنیا به دست بگیرند و هم تربیت نظامی را . والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/10/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی و کسبه مشهد

بسم الله

الرحمن الرحیم

امروز حفظ وحدت و آرامش مهم ترین وظیفه برای پیشبرد انقلاب است

شما مهمان های عزیزی هستید که از محل تجلی نور ، از محل توجه ملائکه الله ، از آستان قدس رضوی آمدید و خوش آمدید . خداوند شماها را حفظ کند و اسلام را به جدیت های شما و همه ملت به پیش ببرد . و من امیدوارم که با دعای شما در آستان قدس رضوی موفق بشوم به پای بوس آن حضرت برسم .

آنچه که من باید در محضر شما دوستان ، عزیزان عرض کنم این است که قدرت های بزرگ توجه دارند به اینکه این ملت در سایه وحدت و اتفاق و توجه به خدای تبارک و تعالی پیروز شدند و منافع آنها را به خطر انداختند و آنها از پای نخواهند نشست و هر روز یک راهی درست می کنند برای اختلاف و برای اینکه وحدت ملت مارا به هم بزنند و ما باید چشم و گوش خودمان را باز کنیم و هوشیار باشیم که اختلافات را دامن نزنیم . ملت ما هر قشری که توجه دارند به اینکه این کشور را اختلاف خواهد آسیب پذیر کرد و هر گروهی که علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به کشور اسلامی ، علاقه دارند به ملت اسلامی ایران ، به ملت ایران باید کوشش کنند که خللی در این وحدت و اتفاق رخ ندهد . اگر خدای نخواسته دشمن های ما موفق بشوند به اینکه در هر گوشه ای بین ملت ما اختلاف بیندازند ، آنها به آرزوی خودشان می رسند .

امروز آنچه که برای ما از همه چیز لازمتر

است آرامش است . ما امروز مبتلای به جنگ هستیم و مبتلای به این خرابکاری های داخلی هم هستیم و دشمن های ما شاید اهمیت به این اختلال های داخلی بیشتر بدهند تا هجوم نظامی ، برای اینکه اختلافات داخلی ما را از باطن آسیب پذیر می کند و ما خودمان ، خودمان را از بین می بریم . باید ما توجه به این معنا داشته باشیم که مبادا در بین ما اشخاص مغرضی نفوذ کنند و اختلاف بیندازند . اگر خدای نخواسته این اشخاصی که مغرضند ، اختلاف بخواهند بیندازند شماها که بیدارید و ملت ما که بیدارند آنها را نصیحت کنند ، نگذارند که آنها به آمال خودشان برسند . ما خیلی احتیاج به آرامش داریم . من از همه شما دوستان و از همه ملت ایران می خواهم که حفظ کنند آرامش خودشان را . اگر فرضا هم کسانی باشند که برای بعضی کارها

بخواهند اختلاف بیندازند ، شماها با عقل و تدبیر حفظ کنید آرامش را ، نگذارید در یک همچو موقعی که ما احتیاج به آرامش داریم خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود . شما از مرکزی آمدید که آن مرکز ، مرکز حقیقت اسلام است و شما می دانید که حضرت رضا سلام الله علیه در آن ابتلائاتی که داشت و در آن مصیبت های معنوی که برایش وارد می شد ، بدون اینکه یک اختلافی ایجاد کند ، با آرامش راه خودش را به پیش می برد ، مقید بود به اینکه آرامش ملت را حفظ کند و شما می دانید که حضرت امیر سلام الله علیه ، ابوالائمه ،

اول شخص اسلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله ، در طول مدت عمرشان در جهاد بودند و در آن مدتی که اختلافات بین دستجات بود ایشان آرامش را حفظ کردند برای اینکه اسلام محتاج به آرامش است . ما همه اختلافات خودمان راباید عقلا حل بکنند و نگذارند به سر و صدا و به اختلاف اندازی منتهی بشود . فرضا اگر یک کسی بخواهد یک عملی بکند که به واسطه او تحریک عواطف را بکند ، تکلیف ما این است که باید در مقابل آنها امروز آرامش را حفظ کنیم و سکوت کنیم . من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت همه شما را و همه ملت ایران را خواستارم . و هدایت آنهائی که در صدد هستند که اختلاف ایجاد کنند از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم . من از شما برادران عزیز که زحمت کشیدید و آمدید در یک همچو فضای تنگی نشستید و ایستادید تشکر می کنم و سعادت و سلامت همه شما را از خدای تبارک و تعالی خواستار هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 7/10/59

بیانات امام خمینی در حمع اهالی خرم آباد و خانواده های شهدای دزفول

عالم محضر خداست ، در محضر خدا معصیت نکنید

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی وقت انسان متحیر است که با این منظره هائی که مواجه است چه بگوید من الان در مقابلم عکس هائی از شهدا می بینم و در آن تابلو نوشته بود که خانواده های شهدای دزفول آمده اند و جمعی هم از عشایر محترم خرم آباد و از اهالی خرم آباد آمده اند و در آن کنار هم کودکان موسویه تهران آمده اند . و با دیدن این منظره ها چه باید

بگوئیم ؟ انسان در این دنیا ، هر انسانی که باشد از انسان های بزرگ مثل انبیا و اولیا تا هر جا که برسد ، مورد امتحان است . امتحان ملازم با وجود انسان است و هیچ انسانی بدون امتحان نخواهد در این عالم زیست کند . گاهی امتحان به خوف ، به جوع به نقص در اموال و انفس ، به نقص در ثمرات و امثال اینهاست که الان در مراکزی که جنگزده است ، بسیاری از اینها تحقق دارد . و این یک امتحانی است که از شما آقایان که در ذزفول و در اهواز و سوسنگرد و سایر محالی که مورد تعدی کفار شده است ، واقع شده اید ، این یک امتحانی است الهی برای آزمایش ما و شما . گاهی امنیت مورد آزمایش است ، انسان را گاهی به ناامنی و خوف امتحان می کنند و گاهی به امنیت و اطمینان ، گاهی به نقص در ثمرات و انفس ، جوان ها را از انسان گیرند ، برادرها را می گیرند و بچه ها و زن ها را به این راه امتحان می کنند و گاهی به زیاد کردن ثمرات ، زیاد کردن اموال ، توسعه دادن و امنیت اعطا کردن امتحان می کند . بشر در امتحان واقع است ، با ادعای اینکه من مؤ من هستم ، رها نمی شود ، پیغمبرهای بزرگ امتحان شدند . ابراهیم خلیل علیه السلام در آن قضیه حیرت انگیز امر به اینکه باید اولادت را ذبح کنی امتحان شد ، پیغمبرهای بزرگ ، اولیاء بزرگ امتحان شدند . حضرت سیدالشهدا سلام الله

علیه امتحان شد ، اولاد و احفاد او هم امتحان شدند ، و همه ماها هم امتحان می شویم ، و همه بشر هم امتحان خواهند شد و امتحان به امنیت و دارائی و ثروت و ریاست و امثال ذلک بزرگتر است از امتحان در نقص اولاد و انفس ، چه بسا اشخاصی که ادعا می کنند که ما مؤ من هستیم ، لکن وقتی که امتحان می شوند معلوم شود که فقط ادعا بوده ، و چه اشخاصی که ادعا می کنند که ما طرفدار ضعفا هستیم لکن وقتی که امتحان می شوند از امتحان درست در نمی آیند و چه اشخاصی که ادعا می کنند که اگر ما صفحه جنگ پیش بیاید ، پیشقدمیم و در وقت عمل از امتحان درست در آیند . شما دزفولی ها و اهوازی ها و سوسنگردی ها امتحان دادید و خوب از امتحان بیرون آمدید .

این عکس هائی که الان در مقابل من هست و موجب تاءثر و تاءسف این سند امتحان شماست و سند افتخار شما . خدای تبارک و تعالی فرماید: بشر الصابرین آنهائی که صبر می کنند ، به آنها بشارت بده . آنهائی که در مصیبت ها ، در نقص ثمرات ، در نقص انفس ، در نقص اولاد صابر هستند و می گویند که : انالله و انا الیه راجعون ما از خدا هستیم و به او بر می گردیم ، از او هستیم و به او رجوع می کنیم . جوان های ما از خدا هستند و در راه خدا فداکاری کردند و به خدا مراجعت می کنند . انسان اگر

چنانچه هر چه دارد بفهمد که از خداست ، اگر زندگی دارد ، خدا به او داده است و اگر اولاد دارد ، خدا به او اعطا کرده است و اگر ثروت دارد ، خدا به او اعطا کرده است و همه چیز را خدای تبارک و تعالی اعطا فرموده است ، اگر دل انسان به این معنا ایمان بیاورد و اطمینان به این معنا داشته باشد ، چیزی که امانت الهی است ، به خدا برگردانده ، اولادها اماناتی هستند از خدا ، زن و فرزند امانت هایی هستند از خدا ، دارائی ها امانت هائی هستند از خدا و به او رد شده است ، و ما از خدا هستیم و به سوی او رجوع می کنیم . اگر امتحان را درست دادیم و همانطوری که اولیا و انبیا امتحان دادند ما هم به آنها اقتدا کردیم ، مورد آن بشارت هستیم که خدای تبارک و تعالی می فرماید و به آنها رحمت می فرستد ، مغفرت می فرستد و آنها را اصحاب هدایت می داند . این امتحان آسان تر است از آن امتحان هائی که به دولتمردان خدا دولتمردان را خدا امتحان می کند . چه بسا از این رؤ سای جمهوری که در دنیا هستند ، مدعی احترام به حقوق بشر هستند ، قبل از رسیدن به مقام ریاست جمهور مدعی آزادیخواهی ، مدعی دوستی با بشر ، مدعی پاسداری رفاه بشر هستند ، لکن وقتی که می رسند به مسند و امتحان می کند خدای تبارک و تعالی آنها را ، نمی توانند از امتحان بیرون بیایند ، به

جای طرفداری از حقوق بشر ، بشر را به تباهی می کشند ، به جای طرفداری از ضعفا ، ضعفا را به هلاکت می رسانند ، همانطوری که در آن طرف بشرالصابرین است به رحمت و مغفرت و حیات ابدی ، برای اینها هم بشارت و عذاب الیم است ، بشارت به ننگ است . باید امتحان بشویم . مجرد دعوای اینکه من خداخواه هستم من آزادیخواه هستم ، من حقوق بشر را مراعات می کنم ، من اگر به ریاست جمهوری ، به حکومت ، به نخست وزیری ، به رئیس مثلا قبیله ، به ریاست عشایر برسم با مردم رفتار خوب می کنم و مردم را به آزادی و رفاه دعوت کنم و خودم هم همین طور هستم ، مجرد دعوا پذیرفته نیست ، وقتی که داده شد آن منصب به آن شخص رسید به آن منصب ، آنوقت است که مطالعه در حال او باید کرد که آیا مثل کارتر هست یا مثل علی ابن ابیطالب ، با مستضعفین و مستمندان آن می کند که علی ابن ابیطالب سلام الله علیه کرد ، یا آن می کند که کارتر کرد ، یا آن می کند که استالین کرد . آنها هم همه مدعی هستند . استالین هم مدعی این بود که برای مردم می خواهد کار بکند و مردم را به طور آزاد ، مساوی نگه دارد ، لکن وقتی که به مقام ریاست رسید فوج فوج مردم را فانی کرد و از بین برد ، کارتر هم همین ادعاها را می کند که ما برای بشر آزادی می خواهیم و رفاه

می خواهیم و بشر دوست هستیم ، لکن وقتی که به مقامش رسیدند دیدیم که آنطور بودند ، کردند با بشر آنچه را کردند ، صدام هم ادعای این را می کند که من می خواهم که عرب را چه بکنم و با عرب چه بکنم ، لکن وقتی که امتحان پیش آمد ، اعراب را آنطور در خوزستان به کشتن داد

که مغول نکرده بود و اگر مهلت داده بشود به او ، با عراق و ایران و هر جا دستش برسد آن کند که مغول با ایران کرد . ادعا نمی شود کرد که ، من ادعا کنم که من یک ملائی هستم و مردم دوست هستم ، وقتی که رسیدی به منصب آنوقت ببین چه هستی . آنوقتی که امثال آقای نخست وزیر در حبس بود و زجر بود ، ادعای این معنا را البته در دل داشت که این حکومت بده است و اگر من به ریاست برسم چه خواهم کرد ، اگر در ذهنش بوده لکن الان در معرض امتحان است . الان همه این رؤ سا ، رئیس جمهور ، نخست وزیر ، رئیس مجلس ، رؤ سای دادگاه ها ، رؤ سای همه استان ها ، حکومت ها فرماندارها ، استاندارها ، همه اینها در معرض امتحانند و این امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است . امتحان مردم به ریاست ، به ریاست در هر مقام ، به رسیدن به هر مقام ، این امتحان سخت تر است از امتحان در نقص اولاد و انفس و مشکل تر است که انسان بتواند از این امتحان

نجات پیدا بکند و درست امتحان بدهد در معرض اعمالی که می کند و در پیشگاه خدا آبرومند باشد . رؤ سا هر جا هستند ، در هر کشوری هستند ، دولتمردان در هر کشوری که هستند و در هر جا که هستند باید بدانند که رسیدن به این مقام ، امتحانی الهی بوده است و سخت امتحانی است . خودشان توجه کنند به اینکه قبل از رسیدن به این مقام و بعد از رسیدن به این مقام ، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است . قبل از رسیدن به این مقام به رؤ سای جمهوری که سابق بودند ، به نخست وزیرانی که سابق بودند ، به وکلای مجلسی که سابق بودند ، به استاندارهائی که سابق بودند ، به دادگاه هائی که در سابق بودند ، قبل از رسیدن خودشان به این مقامات به آنها اشکال داشتندو آنها را تقبیح می کردند ، الان که خودشان رسیدند آیا همان نقشه را عمل می کنند که آیندگان آنها را تقبیح کنند؟ یا خیر ، وقتی که به مقام رسیدند رفتاری می کنند که همانطوری که بعد از هراز و چهار صد سال نسبت به امیر المؤ منین مردم نظر می دهند؟ همان که بعد از اینکه مقام ریاست داشت ، به حسب اصطلاح شما تمام ایران و عراق و مصر و جاهای دیگر در زیر سلطه او بود ، رفتارش با مردم آنطور بود که هیچ کس نمی تواند آن رفتار را داشته باشد . در خطبه جمعه ، گاهی که یک وقتی که در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند ،

دامنشان را حرکت می دادند برای اینکه پیراهن را شسته بودند و پیراهن عوضی نداشتند . بیدار بشویم ما ، دولتمردان بیدار بشوند ، استاندارها بیدار بشوند ، دادگاه بیدار بشوند ، ما دعوی شیعه گری را می کنیم ، ادعا هست که ما شیعه و تابع هستیم ، در مقام امتحان باز شیعه هستیم تبع هستیم آنطوری که او هست ؟ به اندازه ای که وسعت وجودی ما هست تبعیت می کنیم ؟ با دوستانمان ، با رفقایمان ، با همکیشانمان ، با بشر آنطور رفتار می کنیم آن شخصی بود که وقتی یک خلخال را از پای یک ذمیه یا یهودی یا نصارا بوده است بیرون آورده بودند اشرار ، قریب به این معنا فرموده است که اگر انسان بمیرد برای این ننگی که واقع شده و این چیزی که واقع شده است ، خیلی بعید نیست . ما هم مدعی هستیم که شیعه هستیم . رؤ سا و دولتمردان بیدار بشوند ، مخاصمه را ترک کنند ، این منظره ها را ببینند ، این جوان هایی که خون خودشان را در راه اسلام داده اند ، ببینند ، این جوان هایی که شما را به این مقام رسانده اند ، ببینند و دست از مخاصمات بردارند ، آتش بس کنند . در محضر خداست ، همه ما در محضر خدا هستیم و همه ما خواهیم مرد و همه ما خواهیم حساب پس داد . بیدار بشوید ملت ، بیدار بشوید دولت ، همه بیدار باشید ، همه تان در محضر خدا هستید ، فردا همه باید حساب پس بدهید ، از روی

خون شهدای ما نگذرید بدو ن نظر ، و برای مقام دعوا نکنید با هم . ما همه که به صدام اینطور نفرین می کنیم و ننگ نثارش می کنیم ، مبادا خودمان آنطور باشیم . در حال خودمان مطالعه کنیم . وقتی که خلوت هست خودمان را آزمایش کنیم که ما اگر به مقام رسیدیم آیا همانطوری که صدام می کند ، ما هم همانطور خواهیم کرد ، یا شبیه به او؟ یا ما شبیه به خلیفه رسول الله عمل می کنیم حکومت کردن بر یک جامعه ای ، بزرگترین آزمایشی است که خدای تبارک و تعالی از بشر می کند . حکومت کردن اگر حکومت اسمش باشد ، به اصطلاح حکومت کردن بر یک همچو جامعه ای که خون خودش را در راه اسلام و در راه کشور اسلامی دارد می دهد و جوانان برومندش را دارد فدا می کند ، از کارهای بسیار مشکل و از امتحانات بسیار مشکل است . ای رؤ سا! شماها در معرض امتحان در آمده اید و اعمال شما دقیقا تحت نظر خدای تبارک و تعالی است ، توجه بکنید به این ملتی که به اینطور همراهی به شما می کند . ای پاسداران ! ای ارتشیان ! ژاندارمری ! و ای سایر قوای مسلح نظامی و انتظامی ! و ای رؤ سای هر جا که هستید ، هر قبیله که هستید و ای استاندارهای همه سرتاسر کشور! در معرض امتحان هستید ، مبادا با خون اینها برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید ، خدا نکند شماها بخواهید دیگران خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر

برود ، خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید . بشر در معرض امتحان است . احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون شما گمان کنید ، مردم گمان می کنند که همین که گفتند من مؤ منم رهایشان می کنند امتحانشان کنند؟ همین که گفتید ما آزادیخواهیم رهایتان می کنند بر مسند می نشانند تا بفهمند که راست می گوئید یا نه و بفهمانند ، به مجرد اینکه ادعا کردید که من برای این ملت و برای این کشور خدمتگزارم رها می شوید؟ امتحان خواهید شد و در امتحان هستید . از من طلبه تا تمام افراد این مملکت و تمام افراد بشر و تمام انبیا و اولیا همه در معرض امتحانند ، به ادعا و گفتار رها نمی شوند . فرموده است که : سابقین را ما امتحان کردیم تا اینکه معلوم بشود که چه کسی مؤ من است و چه کسی منافق . همه گروه ها ، همه مردمی که در این مملکت یا در راءس امور هستند ، یا در بازار هستند ، یا در کشاورزی هستند ، یا در کارخانه ها هستند ، یا در گروهک های مفسد هستند ، همه بدانند که در محضر خدا هستند و در معرض امتحان . در گفتار بسیار آسان است که انسان ادعا کند که من چه هستم و چه هستم ، لکن همان معنائی را که ادعامی کند در همان امتحان می شود ، همان شخصی که می گوید من بشر دوستم ، در همان معنا امتحان می شود ، همان

شخصی که می گوید که من طرفدار حقوق بشر هستم در همان معنا امتحان شود ، اگر در آن مقامی که رسید ، با آنوقتی که قبل از آن مقام بود هر دو مساوی است و نقش او یک طو راست و ریاست برای او سنگینی نمی کند ، این شیعه علی ابن ابیطالب است و پیرو او ، و از امتحان روسفید بیرون آمده من خجالت می کشم وقتی که شماها را می بینم که از خوزستان و خرم آباد و از جنوب و از غرب آمده اید و آنهمه رنج دیده اید و آنهمه جوان های شما شهید شده اند و آنطور خانه های شما خراب شده اند و وقتی که بیائید در اینجا ببینید اوضاع طور دیگری است سرخون شما دعواست . قلم های در روزنامه ها ، دست هایی که این قلم ها به دست شان است ، آنهائی که در رادیو تلویزیون و در سایر جاها سخنرانی می کنند همه مورد امتحان خدا هستند . آنوقتی که قلم به دست می گیرید بدانید که در محضر خدا قلم دست گرفته اید ، آنوقتی که می خواهید تکلم کنید بدانید که زبان شما قلب شما ، چشم شما ، گوش شما در محضر خداست . عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت خدا نکنید ، در محضر خدا با هم دعوا نکنید سر امور باطل و فانی ، برای خدا کار بکنید و برای خدا به پیش بروید . اگر ملت ما برای خدا و برای رضای پیغمبر اکرم به پیش برود ، تمام مقاصدش حاصل خواهد شد . خداوند ما

و شما را از این امتحان بزرگ سرفراز و روسفید بیرون بیاورد . خداوند تمام افراد ملت ما را آبرومند کند . خداوند این نهضت را متصل به نهضت امام زمان سلام الله علیه بکند . خداوند دشمنان ما را هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 8/10/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدای نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی

حضور شیرزنان در صحنه برای فداکاری و مجاهدت

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما بانوان محترم ، بازماندگان شهدای نیروی هوائی و اقربای معلولین نیروی هوایی تشکر می کنم که با روی گشاده و با روحیه قوی با من مواجه هستید و به مخالفین نهضت با شجاعت ، استفامت ، نمایش می دهید که شما شیرزنان مثل متعلقین شما ، شیرمردان ، در راه اسلام و در راه کشور اسلامی برای فداکاری و برای مجاهدت حاضرید . در قرآن کریم یک آیه در دو سوره وارد شده است که دریک سوره یک ذیل کوچکی دارد ، در یک سوره بدون آن ذیل است . در یک سوره وارد شده است فاستقم کما امرت امر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرماید که استقامت داشته باش در آن اموری که ماءموری . در یک سوره دیگری که سوره هود وارد شده است که فاستقم کما امرت و من تاب معک که هم به خود رسول اکرم امر می فرماید که : استقامت و پایدار باش در آن ماءموریتی که داری و کسانی هم که ایمان به تو آوردند و برگشتند به خدا با تو ، آنها هم استقامت کنند . در این دنیا کسانی که برای شرافت خودشان ، برای شرافت اهل ملتشان ، برای شرافت اسلام اموری را انجام

می دهند ، کارهایی را انجام می دهند اگر در دنبالش استقامت داشته باشند ، آنها را حوادث نلرزاند ، اینها به مقاصد می رسند ، برای اینکه استقامت یک امر مهمی است و مشکلی . در سوره دومی که سوره هود است که دارای آن ذیل است که همه ما ماءموریم به استقامت و در راءس ، رسول اکرم است ، ایشان در این سوره و در این آیه از ایشان وارد شده است که فرموده اند: شیبتنی سوره هود لمکان هذه الایه به حسب این روایت از ایشان نقل شده است که فرموده اند: سوره هود من را پیر کرد ، برای این آیه . برای اینکه همه ماءمورین را ، همه ملت های اسلامی را ، همه افراد مسلم را امر فرموده است به اینکه در ماءموریتی که دارید استقامت کنید ، پابرجا باشید ، متزلزل نشوید ، چه بسا افرادی که ابتدائا در یک امری وارد می شوند لکن بعضی مشکلات وقتی پیش آمد نمی توانند خوددار باشند ، توانند استقامت کنند و چه بسا اشخاصی که مستقیم هستند استقامت کنند ، پایداری می کنند تا آخر تعلیمی که خدای تبارک و تعالی به مسلمین داده است ، این است که باید در ماءموریت خودتان استقامت داشته باشید ، پایداری داشته باشید . بحمدالله امروز ملت ما عموما و ارتش و قوای مسلح ما خصوصا و نیروی هوایی بالاخص این امتحان را و این ماءموریت الهی را عمل کردند ، هم فداکاری کردند و هم استقامت . شما بانوان محترم که بازماندگان آنها هستید و برای شما آنها شرافت و عزت

به یادگار گذاشتند ، خودتان هم می بینم در گفتارتان استقامت از آن ظاهر می شود .

ملت باید علاوه بر جهاد ، استقامت در جهاد داشته باشد

ملتی که بخواهد شرافت خودش را حفظ کند ، اسلام را که مبداء همه شرافت هاست بخواهد حفظ کند ، این ملت باید علاوه بر جهاد ، استقامت در جهاد داشته باشد . استقامت معنایش این است که اگر گرفتاری هائی پیدا شد در جهاد ، اگر در جنگ هایی که پیش می آید برای یک ملتی که می خواهد شرافتمند باشد ، خواهد اسلام را و نهضت اسلامی را به ثمر برساند ، از مشکلات هراس نداشته باشد ، در مشکلات سستی نکند ، این امر خداست . خدای تبارک و تعالی که دفاع را بر همه ملت و بر همه مسلمین واجب کرده است و ما هم الان در این امر واقع شده ایم که دفاع می کنیم از شرافت خودمان ، دفاع می کنیم از اسلام عزیز . همان که امر فرموده است که دفاع کنید ، به همه ملت ها امر فرموده است که پایدار باشید استقامت کنید . رسول اکرم در عین حالی که بالاترین موجود بود در استقامت و حضرت امیر سلام الله علیه در روایتی وارد شده است که ما در جنگ هر وقت که فشار بر ما می آمد به رسول خدا پناه می بردیم . در عین حال خدای تبارک و تعالی می فرماید که : فاستقم کما امرت امر می کند که پایدار باش ! نلرزاند تو را چیزی ، آنجایی که می رسد به اینکه تو و امت پایدار باشید . پیغمبرمی فرماید که : من به

واسطه این آیه پیر شدم برای اینکه استقامت مشکل است و من گرچه می توانم استقامت کنم و افرادی هم می توانند ، ولی همه ملت اطمینان نیست که بتواند مستقل باشد ، مستقم باشد . استقامت در امر از خود امر مشکلتر است . چه بسا پیروزی هائی که برای یک ملتی پیش می آید برای اینکه استقامت در آن امر که موجود شده است ندارند ، سستی می کنند آن پیروزی از دست شان می رود .

تلاش مفسدین شایعه ساز برای تضعیف روحیه ملت شما امروز هم و تمام ملت و هم قوای مسلحه که خداوند حفظشان کند و هم نیروی هوایی که از او بیشتر از دیگران تعریف شود به پیروزی های چشمگیر رسیده اند . ملت ما کاری کرده است که تمام دنیا را به تحیر وا داشته است . ملت مابر برزگترین قدرت های عالم غلبه کرده است . دست بزرگترین قدرت های عالم را از مملکت خودش قطع کرده است . دست دشمنان بشریت را از کشور خودش قطع کرده است . الگو شده است از برای همه کشورهای مستضعفین . در عین حالی که این کار را کرده است ، ماءموریم ما همه ، ملت ما ، ارتش ما و سایر قوای مسلح و همه مستضعفان ، ماءموریم که در این امری که کردیم ، در این پیروزی که به دست آوردیم ما استقامت داشته باشیم ، پایداری داشته باشیم . جنگ ها کمبودی دارد ، جنگ ها شهادت دارد . جنگ ها خوف دارد برای بسیاری ، جنگ ها گرسنگی دارد ، جنگ ها گرانی دارد ،

جنگ ها خرابی دارد و همه چیزهائی که لوازم جنگ است ، خصوصا جنگی که در ایران پیش آمده است و خصوصا نهضتی که ایران کرده است که موجب این شده است که قدرت های بزرگ در مقابل او دست به یک توطئه ها زده اند و می زنند که محاصره اقتصادی یکی از آنهاست جنگ این معانی را دارد و شما که می خواهید کشور خودتان را نجات بدهید ، شمائی که قیام کردید و قریب صد هزار کشته دادید و قریب بیشتر از صد هزار ، بیشتر از صد هزار معلول داشتید تا پیروز شدید و به اینجا رسیدید ، باید استقامت داشته باشید ، پایداری داشته باشید . این متاعی که گیر شما افتاده است در دنیا نظیر ندارد ، دیگران به این متاع نرسیدند استقلالی که شما پیدا کردید دیگران به آن نرسیدند . آزادی که شما پیدا کردید دیگران به آن نرسیدند . این آزادی ، حفظش و نگهداریش ، این استقلال حفظ و نگهداریش زحمت دارد . خداوند می فرماید استقامت کنید ، پایدار باشید . از اینکه بنزین کم است نباید بلرزید . ارتش ما دارند جان می دهند شما برای بنزین سست می شوید . جوان های ما ، پاسدارهای ما ، ارتش ما ، ژاندارمری ما ، بسیج ما ، همه اینها در سرحدات دارند فداکاری می کنند ، جانفشانی کردند و می کنند ، شهید دادند و مستقیمند ، و در محال خودشان باز استقامت دارند می کنند و هر روز پیشروی می کنند . ملت باید توجه کند به این مسائل . اشخاصی که

تبلیغات سوء می کنند و از کمبود به گوش شما می خوانند این اشخاص ، اشخاصی هستند که می خواهند این پیروزی را از دست شما بگیرند ، می خواهند استقامت را از دست شما بگیرند . امر دائر است ، یا حرف مفسدین را بشنوید یا حرف خدای تبارک و تعالی که می فرماید فاستقم کما امرت و من تاب معک همه ماءموریم ، همه ماءمور هستیم که استقامت کنیم و پایدار باشیم . من از شما بانوان محترم و بازماندگان شهدا ، باز ماندگان شهدای نیروی هوائی و همه بازماندگان شهدا در هر جا که هستند تشکر می کنم که چنین روحیه قوی ای دارید ، که باز در مقابل همه توطئه ها ایستادید و سخن می گوئید و مقاله می خوانید و مردم را دعوت به حیات می کنید و خداوند تبارک و تعالی به همه شماها و به همه ملت ما عزت عنایت کند ، العزت لله عزت مال خداست . من امیدوارم که اعطا کند به همه شما و به همه ملت ما و به همه مسلمین عزت را ، شرافت را ، مستقیم باشید . پایدار باشید که پیروز هستید . از گرانی نترسید ، از کمبود نترسید . شوروی با آن قدرت بزرگش که شصت و چند سال است نهضت کرده است به قول خودش ، شورش کرده است ، الان هم صف های بلند در آنجا برای اینطور مطالب هست . الان هم اشخاصی که از آنجا می آیند می گویند همین کمبودهائی که هست در آنجاها هم هست . الان هم محتاج به این است که

گندم از آمریکا بخرد . در خود آمریکا ، شما خیال می کنید که آمریکا در رفاه دارد زندگی می کند . آنقدر در امریکا فشار هست و مستمندان هستند که شاید جاهای دیگر به آن اندازه شاید نباشد ، چرا باید گوش بدهد ملت ما به این مفسدینی که ماءمورند از طرف قدرت های بزرگ ، برای شایعه درست کردن و برای تضعیف ؟ چرا باید گوش کند ملت مابه این شایعه سازان و این مفسدین که هر روز در بین مردم می روند و تضعیف می کنند روحیه آنها را؟ شما با آن روحیه بزرگ معجزه ایجاد کردید در دنیا . اعجاز کردید شما در دنیا . با استقامت خودتان حفظ کنید این اعجاز را . حفظ کنید این پیروزی بزرگ را و به کسانی که در مقابل شما می ایستند و گویند کاری انجام نشده است ، بفهمانید که ایران کاری که کرده است در دنیا نظیر ندارد . در طول تاریخ نظیر ندارد که یک ملت سی و چند میلیونی به یک قدرت های بزرگ چند صد میلیونی با آنهمه ابزار غلبه کرده است و دست آنها را کوتاه کرده است . چه می خواهد دیگر بشود ، بالاتر از این امر چیست امروز روز استقامت است ، امروز روز پایداری است . برادران و خواهران باید پایدار باشند و استقامت کنند و این نهضت را انشاء الله به پیروزی نهایی برسانند و من از خدای تبارک و تعالی رحمت برای شهدای شما و سلامت برای معلولین شما و عافیت برای خود شما و بستگان شما و برای تمام ملت ایران

خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 11/10/59

بیانات امام خمینی در حمع دانشجویان مرکز تربیت معلم تبریز و اعضای بسیج مستضعفین مشهد و تنکابن

همه انسان ها در خسارت هستند مگر مومنینی که عمل صالح داشته باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان که از راه دور آمده اند ، از تبریز ، از خراسان در این هوای سرد زحمت کشیده اید و این راه های طولانی را طی کردید و در این جای کوچک و حقیر مجتمع شدید با زحمت ، از همه تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی تؤ فیق و سلامت همه شما را و همه ملت را خواستارم . برادران من ! شما می دانید که امروز روزی است که ایران مواجه با مشکلات است ، مشکلات خارجی ، مشکلات داخلی و تا اینکه این مشکلات رفع بشود مقداری زمان لازم دارد و آن چیزی که لازم است بر همه ما ، آن چیزی است که خدای تبارک و تعالی برای مؤ منین ذکر فرموده است که همه انسان ها در خسارت هستند مگر مومنینی که عمل صالح داشته باشند . و در تمام اعمال صالحه دو چیز را فرموده اند: یکی سفارش به صبر و یکی سفارش به حق . می فرماید: والعصر ، ان الانسان لفی خسر الاالذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر همه انسان ها در خسارتند مگر مؤ منین ، آنهائی که عمل صالح می کنند و سفارش به صبر و حق می کنند . امروز ما هم محتاجیم به اینکه هر کدام ، دوستان خودمان را دعوت به حق بکنیم ، دعوت به اسلام که در راءس حقوق است و حق مطلق است بکنیم و دعوت به آرامش در یک همچو موقعی که گرفتاری هست بکنیم و دعوت

به جمهوری اسلامی بکنیم و دعوت به صبر . اگر انسان بخواهد حق را به دست بیاورد ، اگر انسان بخواهد یک حکومت حقی در کشورش باشد و اگر بخواهد اسلام که حق مطلق است در کشور پیاده بشود باید صبر کند ، آنطوری که اولیاء خدا سلام الله علیهم در همه مراحل ، در همه مصیبت ها ، در همه مشکلات صبر می کردند . آنقدر مشکل که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیش آمد در زمان تشریف فرمائی شان در مکه و بعد در مدینه آنقدر که برای ایشان از همه طرف مشکلات بود ، محاصره اقتصادی بود و حمله نظامی ، برای ما آنطور پیش نیامده است . آن چند سالی که رسول اکرم به واسطه فشارهائی که بر او وارد شد در مکه مجبور شد که در یک کوهی و در یک غاری پناه بگیرد و مشرکین و منافقین و سایر قشرهای فاسد او را در حصر اقتصادی گذاشتند که حتی برای ارزاق یومیه شان معطل بودند و با زحمت تهیه می کردند و بعد هم که از مکه هجرت فرمودند و به مدینه تشریف آوردند ، آنطور هجوم های نظامی بر آنها شد و آنطور هجمه مشرکین و قدرت های آن زمان بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و یاورانشان شد برای ما تاکنون نشده است و ملت مادر عین حالی که در فشار اقتصادی از طرف آمریکا و بستگان او هست و همه ملت های غیر مسلم و همه دولت ها ، ملت ما و دولت ما را در فشار

از همه اطراف گذاشتند ، معذلک چون یک امری است که خود ملت قیام کرده است برای آن و ملت اولی از همه است برای حفظ آن ، این حصر اقتصادی و این هجمه های نظامی برای ملت ما آنطور ناگوار نیست و الحمدلله همه قشرهای ملت و همه انسان هائی که در ایران هستند ، همه ، زن و مرد ، بچه و بزرگ برای حفظ نهضت اسلامی خودشان کوشا هستند و همه خودشان را در حال جنگ می بینند و جوان های برومند ما از همه اطراف ایران داوطلب هستند برای جنگ با آن اشخاصی که گول خورده اند از طرف بعث کافر .

امروز ملت ما کشور و دولت را از خودشان می دانند

برادران من ! شما می دانید که در صدر مشروطیت ، ایران چقدر ابتلائات داشت و آذربایجان چه همتی در این امر کرد و سردارهائی که از آذربایجان برخاستند چقدر زحمت متحمل شدند و چقدر رنج کشیدند و پیروز شدند . الان همه ملت ما مثل آذربایجان هستند . آنوقت آذربایجان بود و بعضی جاهای دیگر مثل گیلان و سایر جاها هم کم و بیش ، لکن به این وضعی که الان هست ، تاریخ سراغ ندارد الان تمام ملت از همه افراد کشور ، در تمام قشرهائی که هستند ، همه این نهضت را از خودشان می دانند و پیروزی این نهضت را پیروزی خودشان می دانند . مثل زمان سابق نیست که بین دولت و ملت جدائی بود ، بین ارتش و ملت جدائی بود و مردم آنها را از خود بیگانه دانستند . امروز بحمدالله همه ملت ما الا بعضی مفسدینی که تابع ابرقدرت ها هستند

، این کشور را از خودشان می دانند و دولت را از خودشان دانند و همه قوای مسلح را از خودشان می دانند و همه کسانی که در راءس کارها هستند از خودشان می دانند از این جهت آن فشارهائی که بر این مملکت وارد دارد می شود تحمل می کنند و باید صبر کرد ، سفارش به صبر کرد . برای احقاق حق صبر لازم است . اگر ما اسلام را می خواهیم و اگر قرآن کریم را می خواهیم که در این مملکت و انشاء الله در ممالک دیگر پیاده بشود و می خواهیم که یک حکومت اسلامی داشته باشیم ، باید همه توصیه به حق بکنیم و سفارش به حق بکنیم و در همه اطراف کشور ، آنهائی که در کمیته ها هستند ، آنهائی که در بسیج هستند ، آنهائی که در دادگاه ها هستند و سپاه پاسداران شهربانی و همه با هم سفارش به حق بکنند و اگر اعوجاجی خدای نخواسته در یکی پیدا بشود یا نفوذی کرده باشد بعضی افراد منحرف و چپ نمای نوکر راست ، باید سفارش کنند و نگذارند بر خلاف حق کسی عمل کند . وقتی یک کشوری ادعا کند که جمهوری اسلامی است و می خواهد جمهوری اسلامی را متحقق کند ، این کشور باید همه افرادش امر به معروف و نهی از منکر باشند ، اعوجاج ها را خودشان رفع بکنند . اگر در یک کمیته ای خلاف واقع شود ، خود افراد کمیته و خود مردم آن اعوجاج را سفارش بکنند که رفع بشود . سفارش به حق و صبر ، و

سفارش به صبر . در مشکلات صبر بکنند و سفارش به صبر بکنند و در همه قشرهای متصدی کار سفارش به حق بکنند .

نگذارند که بعضی افراد در هر ارگانی که هستند ، در هر جائی که هستند ، خود ملت نگذارند که بعضی افرادی که نفوذ کرده است در همه ارگان ها ، اینها خلافی بکنند خلاف شرعی بکنند ، خلاف عرفی بکنند و آنها را امر به معروف کنند و از منکرات نهی کنند تا به سفارش حق تعالی که فرموده است که همه مردم در خسرانند مگر مؤ منین که عمل صالح می کنند و سفارش به حق می کنند و سفارش به صبر . ما همه امروز وظیفه داریم ، امر به معروف و نهی منکر بر همه مسلمین واجب است ، جلوگیری از منکرات بر همه مسلمین واجب است ، سفارش به حق که امر به معروف است و نهی از منکر است بر همه مسلمین واجب است . شما و ما مؤ ظفیم که هم در تمام اموری که مربوط به دستگاه های اجرائی است امر به معروف کنیم و اگر اشخاصی پیدا می شوند که خلاف می کنند معرفی کنیم به مقاماتی که برای جلوگیری مهیا هستند و مشکلات را هم تحمل کنیم . مشکلاتی که امروز برای ایران هست و برای مملکت جنگ زده هست ، این مشکلات باید صبر بشود تا اینکه رفع بشود . شما که امروز کشور را از خودتان می دانید و دولت را از خودتان می دانید و رئیس جمهور را از خودتان می دانید و ارتش را از خودتان می دانید

و همه مصالح کشور را مصلحت خودتان می دانید و هر فسادی که در کشور واقع بشود نقص برای خودتان دانید ، مؤ ظف هستید و مؤ ظف هستیم که هر چیزی که برخلاف حق است سفارش کنیم که انجام نگیرد و حق در ایران انجام بگیرد و مشکلاتی که در اثر جنگ و در اثر انقلاب و در اثر مخالفت با ابر قدرت ها برای مملکت ما پیش آمده است ، خودشان صبر کنند و دوستان خودشان را به صبر سفارش کنند و انشاء الله امیدوارم که این صبر شما هم مورد رحمت الهی واقع بشود و هم فرج برای کشور ما و برای ملت ما حاصل بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 15/10/59

پاسخ امام خمینی به تلگرام رئیس جمهور در تبریک پیروزی سپاهیان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای رئیس جمهور ، ایده الله تعالی

ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم

خبر پیروزی چشمگیر قوای مسلح اسلام ، با هماهنگی بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید . سلام و تقدیر اینجانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمائید . انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگی و انسجام همه رزمندگان محبوب به زودی کشور اسلامی از لوث وجود کفار خذلهم الله پاکسازی شود . از خداوند تعالی سلامت و پیروزی همگان را خواستارم . امیدوارم خبر پیروزی نهائی را به خواست خداوند تعالی به زودی دریافت دارم . سلامت جنابعالی و رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی که ستون فقرات انقلاب اسلامی ما می باشند

از خداوند تعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/10/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت تحریریه مجله سروش

مطبوعات باید در خدمت خواسته مردم ، یعنی اسلام باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

در انقلابی که از خود مردم بوده است و انگیزه اش را هم خود مردم تعیین کرده اند ، باید همه گروه هائی که می خواهند در این انقلاب خدمت کنند ، همان انگیزه را داشته باشند . انقلاب ایران به واسطه اینکه انگیزه اش اسلام بوده و از مردمی که علاقه ای به اسلام داشته اند ، شروع شده است و با همه علاقه پیروز شده است ، باید هر طایفه ای که می خواهند یک کاری بکنند ، همان جهت را در نظر بگیرند و همان چیزهائی را که مبداء پیروزی مسلمانان ایران شد ، تعقیب کنند . مع الاسف در مطبوعات دیده می شود که آن انگیزه ای که مردم دارند و آن فکری که روی آن فکر غلبه کرده اند و آن طرزی که جامعه ، به استثنای بعضی از افراد و یا بعضی از گروه ها ، دنبال آن بوده و هستند نیست ، من البته وقت ندارم که همه مطبوعات و همه آن چیزهائی که نوشته می شود از قبیل مجله ها ، کتاب ها و روزنامه ها را بخوانم ، لکن به طور اجمال نگاه می کنم .

مطبوعات باید به این ملت خدمت کند و باید همان راه را پیش بگیرند که ملت داشته و به واسطه همان پیروز شده است ، ولی انسان می بیند که بعضی از مطبوعات اینطور نیستند . شما همه می دانید که اگر این وحدت و یکپارچگی ملت و آن علاقه ای که ملت به اسلام داشت ، نبود

، ما توانستیم که چنین پیروزی به دست بیاوریم برای اینکه ما در آنوقت نه در ارگان های نظامی دستمان بود و نه تعلیمات نظامی داشتیم و نه یک اسلحه قابل ذکر ، بلکه هیچ نداشتیم ، معذلک آن چیزی که همه حساب ها را در هم کوبید ، توجه مردم در سراسر ایران ، از بچه کوچک تا پیرمردها ، به یک مطلب بود ، آن اینکه باید رژیم سابق نباشد و جمهوری اسلامی باشد و آنوقت اختلاف هم در کا رنبود ، آنها که بعدا ، اختلاف کردند آنوقت هم انگیزه اش را داشتند ، ولی در مقابل آن ، آن موجی که بود ، جراءت نمی کردند چیزی بگویند . ممکن است که خیلی از آنها خواستند خودشان را در جمعیت داخل کنند که بعدا بهره برداری نمایند چنانچه می بینید الان همین طور است . چه اشخاصی و چه گروه هائی که در این نهضت و در این کاری که مردم کردند ، بسیاریشان دخالت نداشتند ، بلکه بعضی از گروه ها هیچ دخالت نداشتند ، لکن خودشان را وارد کردند و دنبال این بودند که چه می شود آیا رژیم سابق غلبه می کند تا خودشان را داخل او بکنند؟ و یا رژیم بعدی غلبه می کند تا خودشان را در آن داخل نمایند؟ و معنی

فرصت طلبی هم همین است که اشخاصی کنار بنشینند و نگاه کنند ببینند چه می شود ، هر چه شد آنوقت خودشان را در آن گروهی که پیروز شده است ، جا بزنند . البته این گروه ها وقتی دیدند مساءله آنطور نیست که هر

کسی بیاید و هر کاری دلش می خواهد ، بکند و وقتی مواجه شدند با جمعیت هائی که توجه به اسلام داشتند ، مشغول شیطنت شدند . بنابراین ، مطبوعات باید خدمتی که به آنها محول شده است و برای کشور ما مطرح هست ، آن را انجام دهد تا به اسلام و به کشور خودشان خدمت کرده باشند و باید آن خط را دنبال نمایند . مطبوعات باید مسائلی را که مضر به وحدت جامعه و مضر به آن انگیزه ای است که جامعه برای آن قیام کرده است و در حقیقت مضر برای اسلام است ، از او احتراز کنند .

انتخاب افراد در مطبوعات امر مهمی است

باید آنهائی که در راءس مطبوعات هستند توجه داشته باشند که مبادا در بین آنها اشخاصی خودشان را جا بزنند . شما می دانید که الان اینهائی که انحراف دارند مشغول فعالیت هستند و می خواهند خود را در هر چه جایی که پیدا بشود به یک صورتی داخل کنند . ممکن است یکی از آنها تسبیحی دست بگیرد و ریشی هم بگذارد و در حضور شما نماز هم بخواند ، ولی شما باید فکر بکنید که این شخص سابقه اش چه بوده و چکاره است و فرض کنید وقتی در محله شما وارد می شود می خواهد چکار بکند . انتخاب افراد برای مطبوعات امر مهمی است خصوصا برای رادیو تلویزیون چون اشخاص زیادی در رادیو تلویزیون و مطبوعات هستند که می خواهند وارد شوند ، به طوری که اشخاصی که درست فکر می کنند متوجه نباشند و راه را منحرف کنند . الان شما بینید در سرتاسر کشور یک مسائل

انحرافی هست که این مسائل ، این مسائل انحرافی نمی شود از آن اشخاصی باشد که مستقیمند . بنابراین معلوم می شود که اشخاصی منحرف مثلا در کمیته ها ، در دادگاه ها ، در بسیج ، در همه جا ، در رادیو تلویزیون ، در مطبوعات هستند . البته در بین اینها الان بسیار اشخاص سالمی هستند ، اما چون ممکن است گاهی ساده فکر کنند و یک کسی را که درست نمی شناسند و از سوابق او درست اطلاع ندارند ، چون ظاهرسازی می کند از او گول بخورند و او را در دادگاه و یا در کمیته و در مطبوعات که مهم است ، وارد بکنند و یک وقت متوجه شوند که آن خطی را که خود ملت داشته است که هم وحدت و هم اسلام در آن بوده ، نیست و یک وقت می بینیم که در مطبوعات آن شخص راهی می رود که به طرف چپ است و یا یک راهی را می رود که به طرف راست است و می بینیم آن راه مستقیمی که یک ملت دنبالش هستند ، آن راه اسلام است ، منحرف می شود . این از مسائل مهمی است که بخواهند خدمتی بکنند این از مسائل مهم کسانی است که بخواهند خدمتی بکنند ، مجله ای بیرون بدهند یا روزنامه ای بنویسند . اولین مساءله آنها این است که افراد انتخاب کنند ، اولین مساءله آنها انتخاب افراد است ، چون افراد اگر چنانچه اشخاصی منحرف باشند ، بدون اینکه شما توجه داشته باشید ، یک وقت متوجه می شوید که انحراف پیدا شده

است چو ن اشخاصند که می توانند انسان را به دامان امریکا و یا به دامان شوروی بکشانند . ملتی که برای اینکه از زیر این سلطه ها خارج شود آنقدر مجاهده کرده است ، آنقدر جوان داده است ، آنقدر زحمت کشیده است ، یک وقت می بینید راه مجله ، راه مطبوعات ، راه رادیو تلویزیون ، نطق ها و همه آن چیزهائی که الان هست ، به واسطه ورود اشخاصی که خلاف آن چیزی که مسیر ملت است ، عمل می کنند ، منحرف شده و شما بعدا متوجه آن می شوید . این از مسائل مهمی است که توجه به او لازم است و اغماض از آن جایز نیست .

رسانه ها مربی یک جامعه هستند

من امیدوارم این مجله ای که شما دارید و حالا آمده اید به اینجا بامن صحبت می کنید ، این توجه در راءس همه توجهات آن باشد نوشته هائی که می خواهید طرح بشود ، چند نفری را که یقین دارید آدم هائی مستقیم هستند و در مسیر ملت و کشور هستند و وابستگی به هیچ جا ندارند ، مطالعه و درست در آن دقت کنند و بعد از دقت در روزنامه یامجله نوشته شود . اینطور نباشد که بنویسند و منتشر بشود ، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است ، و این مطلب یک امری است لازم . کتاب هم وقتی که نوشته می شود ، قبل از اینکه انتشار پیدا کند ، باید اشخاص کارشناس متوجه به شیطنت هائی که شیاطین می خواهند بکنند ، باشند . فرض کنید کتابی اولش خیلی خوب است ، اواسطش

هم خیلی خوب است ، ولی یک وقت می بینید که یک جایش طوری از کار در می آید که آنطور که ما تصور می کردیم ، نیست . چیزهائی که منتشر می شود باید به آن درست توجه شود و افراد مطلع و مدبر و کسانی که از مکتب ها اطلاع دارند و مسیر آنها را می دانند به آن توجه کنند ، کتاب ها را مطالعه کنند ، مجله ها را قبل از انتشار درست مطالعه کنند مبادا یک وقتی یک جایش خلاف در آید و آنوقت برای شما دست بگیرند که مثلا این مجله انحرافی است . این مطلب هم به صلاح خود شماست و هم به صلاح ملت و از مسائل مهمی است که در درجه اول اهمیت واقع شده است . اشخاصی که اداره می کنند یک جائی را باید از اول ارزیابی شود که این اشخاص چکاره بوده اند ، سوابقشان چیست و تحصیلاتشان در کجا بوده ، چه رویه ای در تحصیلات داشته اند و بعد از انقلاب چه وضعیتی داشته اند ، قبلا چه وضعیتی داشته اند ، افکارشان قبلا چه بوده . اگر کسی افکارش منحرف بوده و حالا بیاید ادعا بکند که من برگشته ام ، ما باید قبول کنیم ، اما نباید او را مجله نویس کنیم ، این دو ، با هم فرق دارد . بسیاری از اشخاص هستند که می آیند و می گویند ما توبه کردیم ، البته توبه آنها قبول است ، لکن نمی شود آنها را سرکاری گذاشت که آن کار اهمیت دارد ، برای اینکه ما نمی دانیم

این شخص به حسب واقع توبه کرده است یا می خواهد با کلمه توبه ما را بازی دهد . ما قبول می کنیم که در جامعه مسلمین مثل سایر مسلمانان با او عمل کنیم ، اما نباید رادیو تلویزیون را به دست او بدهیم و یا او را در رادیو تلویزیون راه دهیم و یا مجله ای که برای تربیت افراد و برای ترویج مسیر اسلامی ملت است ، به دست او بدهیم و یا نوشته هایش را به دست او بسپاریم . ما نباید خوش باور باشیم ، خیلی از اشخاص هستند که تمام حرف هایشان حرف های اسلام است ، تمام حرف هایشان حرف های نهج البلاغه است ، تمام حرف هایشان حرف های قرآن است ، لکن مسیرشان این نیست . اشخاصی هستند که این راه را پیش گرفتند برای اینکه خودشان را در جامعه جا بزنند و آن مقصدی را که دارند عمل کنند . باید قبول کنیم یک کسی که فرض کنید قبلا عاصی بوده ، این آدم مسلمان است و به او ترتیب اثر اسلام هم بدهیم . مثلا فرض کنید یک دزدی آمده توبه کرده است ، توبه دزد قبول است اما آیا شما می توانید سرمایه هایتان را دست او بدهید و به او بسپارید؟ خیر ، چون این عقلائی نیست ، ممکن است این دزد برای اینکه سرمایه دستش بیاید ، توبه کرده است و ما مؤ ظفیم که در ظاهر قبول کنیم که دزد توبه کرده است و حتی اگر یک توبه ای هم که ظواهرش هم درست بوده ، کرده باشد ، می توانیم

در نماز هم به او اقتدا کنیم ، اما نمی توانیم چیزی که در او امانت و دیانت لازم است ، به دست او بدهیم . از همه بدتر همین مجلات است ، همین مطبوعات و رادیو تلویزیون است و همین چیزهائی است که برای تربیت جامعه لازم است . یک نفر آدم که قبلا فرض کنید انحراف داشته کمونیست بوده و حالا آمده است ومی گوید حرف های آنها درست نبوده و من برگشته ام ، می گوئیم بسیار خوب ، شما برگشته اید ، اما ما نمی توانیم این شخص را در رادیو تلویزیون راهش دهیم و بگوئیم مردم را تربیت کن ، چون ممکن است کمونیست باشد لکن ما را بازی دهد ، ما مکلفیم با این شخص در ظاهر ، عمل مسلمانی بکنیم در صورتی که در عقیده کمونیست نشده باشد که آن مساءله دیگری است . شما نمی توانید در مجله ای که دارید افرادی را انتخاب کنید که در سابقه شان انحراف بوده است به حساب اینکه حالا دیگر خوب شده است و آدم مسلمانی است و به این حساب او را در روزنامه تان وارد کنید . اینکه او خیلی خوب است برای خودش ، ما نمی گوئیم بد است اما نمی توانیم مطلبی را که در تربیت یک ملتی و در سرنوشت یک ملتی دخالت دارد ، به دست او بدهیم . این از مسائل مهمی است که در همه جا باید رعایت شود . اینکه ما بگوئیم اشخاصی که می گویند ما خوب هستیم و باید وارد شویم و هر جائی که سرنوشت ملت است به

دست او بدهیم ، این ساده اندیشی است و توجه نداشتن به مسائل است . ممکن است یک نفر آدم خیلی خوب هم ، خوب و متعهد باشد لکن اشتباه داشته باشد ، اشتباه برای او چیزی نیست اما برای یک ملت ممکن است صدمه وارد شود . فرض کنید اگر یک اشتباهی در ارتشی واقع شود و یا رئیس ارتش اشتباه کند ، فقط خودش معاقب آن نیست که اشتباه کرده است چون انسان همیشه اشتباه می کند اما ممکن است یک اشتباه یک ملت را به باد دهد . ممکن است در یک مجله اشتباهی باشد ، لکن باید اشخاص دیگری هم ببینند این مجله را تا اگر اشتباه شده است ، رفع کنند و آنوقت منتشر بشود . کار ، کار مهمی است در مطبوعات در رادیو تلویزیون و در این وسائلی که تقریبا عموم مردم نگاه می کنند و یا می شنوند ، نمی شود گفت ما حالا اشتباه کردیم و فردا اشتباه نمی کنیم . الان نوشته ای برای من که راجع به روزنامه ای که اشتباه کرده است آورده اند ، من نمی گویم که عمدی بوده ، ممکن هم هست که عمدی باشد ، اما اشتباهی کرده است که این اشتباه برای مملکت مضر بوده است . در هر صورت به مسائل باید توجه شود ، ما به این هیاهوئی که در اطراف می شود و تضعیف می کنند نباید اعتنا کنیم .

یکی از رسالت های مطبوعات سست کردن مبانی تحلیلی دشمن است

از مسائلی که در مطبوعات لازم است این است که مقداری از اوراق خودشان را صرف این کنند که جمهوری اسلامی چه کرده است .

شما می بینید که الان آن اشخاصی که می خواهند به جمهوری اسلامی صدمه بزنند ، راه افتاده اند که این رژیم هیچ کاری نکرده است و این همان رژیم شاهنشاهی است و فرقی با رژیم شاهنشاهی ندارد حتی بعضی از نویسنده های متعهد مسلمان که آدم های صحیح و با سوادی هستند شرح مفصلی نوشته اند راجع به اینکه جمهوری اسلامی حالا هم همان کارهای سابق را می کند ، اینها نگاه نمی کنند ببینند حالا چه شده است . آقای وزیر آموزش و پرورش که چند روز پیش آمده بودند گفتند تعداد مدارسی که در این دو سال ساخته شده است ثلث مدارسی است که از اول تا حالا در ایران ساخته شده . آنهائی که غرض دارند اینها را نمی گویند مسائلی را که باید گفت ، نمی گویند ، آن چیزهائی را که عیب دارد ، می گویند . حضرت مسیح سلام الله علیه آنطوری که نقل می کنند با اصحابش می رفت ، الاغ مرده ای یا یک حیوان مرده ای افتاده بود و آنجا را متعفن کرده بود ، آنها از تعفنش می گفتند ، حضرت فرمود: چه دندان های سفیدی دارد . اینها تعلیم هست برای ما ، نباید انسان یک جمهوری اسلامی که تا به حال اینقدر برکات داشته است ، تمام مراکز فساد را بسته است ، اینقدر برای مستضعفین کار کرده است ، اینقدر مدارس و خانه برای مردم ساخته است را فراموش کنند و بیایند در فلان دادگاه که شخصی در آن دادگاه خطا کرده است این را بگیریم و هیاهو کنیم که این

انحراف است . معلوم است این قلم از هر کس بوده است ، قلم انحرافی است . ممکن هم هست که خودش ملتفت نباشد . شود در یک جامعه ای که دو سال از زندگیش می گذرد ، یک جامعه ای که همه چیزش خراب و فاسد بوده و بیش از دو سالش نیست ، این بچه دو ساله را بخواهید مثل یک انسان چهل ساله که همه کارهایش را انجام داده ، درست کنید . ما نباید خودمان به جان جمهوری اسلامی بیفتیم برای اینکه فرض کنید اعوجاجی در فلان جا واقع شده است و یا چون یک شخصی را که خیلی آدم خوبی بوده و حالا او کاری برنمی آید و کنارش گذاشته اند ، حالا ما قلم به دست بگیریم کتاب بنویسیم ، مجله بنویسیم و همه مفاسدی را که در یک یا دو گوشه مملکت واقع شده است ، به رخ جمهوری اسلامی بکشید که جمهوری اسلامی اینطوری است فرض کنید اگر یک نفر وکیل در بین دویست و پنجاه تا سیصد نفر وکیل یک کار خلافی کرد ، ما نباید بگوئیم که همه این وکلا خرابند و مجلس شورای اسلامی مجلس خرابی است . اگر در این دادگاه هایی که در سرتاسر ایران است فرض کنید پنج نفر یا ده نفر خطا کردند ، آیا ما باید بگوئیم آن خطاست یا باید بگوئیم دادگاه ها خطاست ؟ اینها اشتباهاتی است که می کنند یا غرض ورزی هائی است که می کنند بعضی از اشخاصی که اشتباه کرده اند و بعضی از اشخاص غرض دارند . از وظایف رادیو تلویزیون و

مجلات و سایر جاها این است که مسائلی که واقع شده است ، بگویند . من در همان اوایل امر که آقای بازرگان نخست وزیر بودند به آقایان گفتم که شماها مسائلی که انجام می دهید ، در رادیو تلویزیون اعلام کنید که این کارها را کرده ایم ، نگذارید آنها بگویند که این کار را نکردند ، فلان کار را نکردند و هیچ کاری نکردند . کار نکرده ها البته زیاد است ، اما یک مملکتی که لااقل بیش از پنجاه سال به انحراف شدید کشیده شده است و در این پنجاه سال تعمد داشته اند که منحرف کنند و ما را از همه طرف وابسته کنند ، در این دو سال آنچه شده است ، اعجاز است .

وظیفه قلم ها سازندگی است نه غرض ورزی

توئی که حالا قلم به دست گرفته ای و برای همه می نویسی ، از همه ارگان انتقاد می کنی ، آزادی ، ولی آیا شما در سه سال پیش از این می توانستی قلم را دست بگیری و یک کلمه راجع به یکی از این ارگان ها صحبت کنی قلمت را می شکستند و پدرت را در می آوردند . شما قدر آزادی را نمی دانید . الان آزادی پیش بعضی از اشخاص ملعبه شده است که هر چه دلشان می خواهد باید بنویسند و هر چه دلشان می خواهد باید بگویند . در هر صورت ما یک وظیفه اسلامی و انسانی داریم که آن چیزهائی که در این جمهوری اسلامی شده است بگوئیم و به مردم برسانیم ، انتقاد هم اگر داریم ، البته اگر کوتاهی شده باشد ، باید نوشته شود .

نمی گوئیم آن را ننویسید ، آنها را هم بنویسید اما انتقاد غیر از غرض ورزی است . یک وقتی قلمی می خواهد مساءله ای را که کوچک است ، بزرگ کند ، چند مقابل کند ، تیتر بزرگ بنویسد و هر چه دلش می خواهد بنویسد که می بینیم گاهی تیترهائی مناسب با خود مطلب نیست بلکه تیتر را از جای دیگر پیدا کردند و زیرش چیز دیگری نوشته اند که البته این غرض ورزی است و یک وقت یک قلمی را می بینیم که می خواهد جامعه را اصلاح کند هم خوبش را می گوید و هم آنچه ناقص است اما نه به طور انتقاد غرض آلود ، نه به طور تضعیف ، مسائل را دو جور ممکن است بگوید ، یک وقت مسائلی را که یک استاد شریف برای بچه ها می گوید و این استاد شریف می خواهد بچه هائی را که انحراف دارند ، آنها را از انحراف بیرون بیاورد ، در اینجا با زبان ملایم نصیحت شان می کند و به آنها می فهماند ، یک وقتی استادی داریم که می خواهد به اینها ضربه بزند ، با ضربه می خواهد اینها را اذیت کند ، دو فرض است ، دو جور قلم است ، دو جور گفتار است و دو جور نوشتن است . باید فکر این مطلب باشیم که اگر در کار شمای تنها و نه همه ، انتقاد است ، همه نویسندگان ، همه گویندگان به طور ملایم و به طور دلسوزانه مسائل را مطرح بکنند ، نه به طوری که بخواهند به جمهوری اسلامی ایران

ضربه بزنند . اگر این جمهوری اسلامی به واسطه قلم اینها ضربه بخورد ، پیش خدای تبارک و تعالی و پیش ملت و پیش همه ملت ها مسؤ ولند .

یک چیزی که همه ملت ها از آن تعریف می کنند ، ما خودمان نشسته ایم قلم به دست گرفته ایم و اگر یک عیب کوچکی در یک جا پیدا شد و فرض کنید که یک نفر در یک جا خطا کرد یا فرض کنید یک نفر هم عمدا مال کسی را مصادره کرد آنوقت بگوئیم که جمهوری اسلامی مثل رژیم شاهنشاهی است . آخر کجای این رژیم مثل رژیم شاهنشاهی است ؟ در رژیم شاهنشاهی بازار اسلام اینطور بود خیابانتان اینطور بود؟ مراکز فحشا آنطور بود که دیدید ، همه چیزمان آنطور بود که دیدید ، نفتمان را می بردند ، همه چیزمان را می بردند . در این رژیم همه اینها جلویش گرفته شد ، از اینها هیچ نمی گویند و قلم ها در این باره شکسته است اما فلان آدم در فلان جا فلان کار را کرده است ، فلان آدم را مثلا کشته است ، آیا این مربوط به جمهوری اسلامی است ؟ البته این به جمهوری اسلامی مربوط نیست ، باید یک نفر آدم که خطا کرده ، جلویش را گرفت . اگر نصیحت کنند که یک چنین آدمی در فلان جا چنین کاری کرده و جلویش را باید بگیرید ، البته باید جلویش را بگیرند . این قلم ها تا وقتی در اختیار امریکا و شوروی باشد ، خودش هم نمی فهمد ، قضیه ، قضیه نصیحت نیست ، قضیه

غرض و عقده ای است که دارند و می خواهند این عقده را صاف کنند . باید به این معانی توجه شود ، وظیفه من هم دعاگوئی است ، من به همه شما دعا می کنم ، خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند تا خدمت کنید به کشور خودتان ، مسلمان هستید به اسلامتان خدمت کنید ، ملت را دوست دارید به ملتتان خدمت کنید ، کشورتان را دوست دارید به کشورتان خدمت کنید . در نوشته هایتان به خدا توجه داشته باشید ، بدانید که این قلم که در دست شماست در محضر خداست و اگر هر کلمه ای نوشته شود ، بعد سؤ ال می شود که چرا این کلمه نوشته شده است . اگر به جای این کلمه بشود یک کلمه خوبتر نوشت ، از شما سؤ ال می کنند چرا این کلمه زشت را نوشته اید . انشاء الله خداوند همه ما را تاءیید کند . موفق باشید .

تاریخ : 16/10/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت دولت برادر رجائی (نخست وزیر)

مقید باشید به اینکه کارهایتان را بگوئید به مردم ، اگر نگوئید موجب تضعیف می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من تؤ فیق همه آقایان را از خدای تبارک و تعالی مساءلت می کنم و امیدوارم که در ضمن هم موفق باشید که خدمت بکنید به این کشور و از این حالی که داریم بهترش کنید و بعض مطالب که مهم است در نظرم ، عرض می کنم .

گرفتاری امروز ما ، همین اختلافاتی است که مشاهده می شود . شما هر چه کار می کنید اگر اختلافات را کوشش نکنید که رفع بشود کارهای شما را آن کسانی که بخواهند یک عیبی بگیرند به آن ، عیب می گیرند . هیچ شکی نیست

اینهائی که افتاده اند دور بازار و کوچه و این طرف و آن طرف و سمپاشی می کنند ، آنها ، این کارها را می کنند و اگر شما در همان سطح بالا ، این اختلافات را کوشش کنید که با عقل و تدبیر ، در رفعش بسیار کوشش کنید انشاء الله یک آرامش روانی پیدا بشود و کارها در آن آرامش زود انجام می گیرد ، بهتر انجام می گیرد . این مسائلی را که به من گفتید در یک همچو اطاق محدودی ، بهتر این است که هر یک از آقایان که متکفل یک امری هستند ، وقتی کاری انجام می دهند بروند در رادیو بگویند و از مردم بخواهند که هر کس اشکالی دارد که مثلا ما بر خلاف می گوئیم ، بیایند اطلاع بدهند ، در روزنامه ها اطلاع بدهند ، خودشان بیایند در محضر عمومی اطلاع بدهند که این حرفی که ماراجع به برق زدیم ، راجع به امور دیگر زدیم اگر چنانچه مردم اعتقادشان این است که اینطور نیست و کاری انجام نداده است جمهوری اسلامی ، بلکه عقب رفته است از زمان طاغوت ، هر کس این ادعا را دارد ، بیاید بگوید که ما در این مواردی که داریم ، می گوئید که : عمل کردیم ، بیایند بگویند که نخیر شما عمل نکردید . و اگر چنانچه نیامدند و نگفتند ، معلوم شود که ما عمل کردیم و مردم گوش ندهند به حرف اینهائی که می گویند که دولت هیچ کاری نکرده و نمی تواند هیچ کاری بکند . من نمی گویم که بعد از اینکه

این هم اعلام کردید ، باز مسائل نیست اما کم می شود ، در بین مردم کم می شود ولو آنهائی که می خواهند بگویند ، می گویند اما مردم دیگر باورشان نمی آید . این سکوت شما از کارهائی که انجام می دهید البته بعضیش را می گویند اما همه اش را نمی گویند ، شما هر کدام که در هر وزارتخانه ای هستید ، وزیر هر وزارتخانه ای هستید مقید باشید به اینکه کارهایتان را بگوئید به مردم ، آن چیزی که نباید گفت ، آن عبادات شخصی آدم است که نباید بگوید اما کارها و خدمت هائی را که شما کردید ، اگر نگوئید فساد دارد یعنی موجب تضعیف می شود ، لکن اگر به ملت بگوئید ، بیاید هر کسی بگوید مسائل خودش را که ما این کارها را کردیم ، در تلویزیون ، در رادیو اعلام کند و بعد هم اعلام کند که هر کس مخالف با این کارهائی است که ما کاری را کردیم ، می گوید ما صحیح نمی گوئیم ، بیاید بگوید . هر دهی که ما برایش این کار را کردیم اگر نمی کردیم ، اگر اینها ادعا دارند که نکردیم ، بیایند بگویند و مقایسه ای هم بین این دو سال و این سال های طولانی که طاغوت بوده است این مقایسه را بکنید ، بروز بدهید .

یک روز البته آقای با هنر راجع به مدارس گفتند که در ظرف این دو سال ، نسبت به طول مدتی که آنها بودند یک ثلث ، مثل اینکه ایشان گفتند که یک ثلث ما درست کردیم ،

در صورتی که در طول آن سال های طولانی این دو مقابل آنها زیاد بوده است . اینها یک مسائلی است که باید گفته بشود ، مردم آشنا بشوند ، مردم بفهمند که دولت دارد چه کارهائی برایشان انجام می دهد ، آدم خدمت به یک جامعه ای بکند و بعد هم خود جامعه ندانند که خدمت چه شده است ؟ البته آن دهات خودشان می فهمند ، اما خوب سطح بالاها و خوب سطح شهرستان ها اینها خیلی نمی توانند بفهمند این معانی را ، باید گفته بشود و هر کدامتان یک روز در هر چند وقت یک دفعه بیائید و ریز اعمال خودتان را بگوئید که ما این کارها را کردیم .

و مهم در نظر من این اختلافاتی است که مشاهده می شود و ریشه خیلی زیادی هم ندارد ، الا ریشه های نفسانی . باید یک قدری این مسائل را خودتان حل کنید . در هر وزارتخانه ای اگر مثلا اشخاصی باشند که می خواهند یک کارǘǙɠچه ای بکنند ، نگذارند کارها انجام بگیرد ، با ملایمت ، با تدبیر آنها را به وظایفشان آشنا بکنید . و اگر یک وقت دیدید که کسی است که نه ، نخواهد گذاشت ، خوب ، تصفیه بکنید و اگر چنانچه کسانی که تصفیه شده اند اشتباه بوده است ، آنها را برگردانید باز به محل خودشان تا خدمت بکنند . و من امیدوارم که انشاء الله همه نقائص رفع بشود و انشاء الله این جنگ هم به زودی تمام بشود و آنطوری که دیروز صبح هم حتی گفته شد ، پیشرفت زیاد بوده است

و من امیدوارم که دنبال بشود این وضع و آرام بشود مملکت ، گر چه اینها گذارند به این زودی ما آرام بگیریم ، ممکن است یک جای دیگر یک فسادی بکنند ، لکن شما و ما باید مصمم باشیم ، ملت ما باید مصمم باشد به اینکه آن چیزی را که به دست آورده است از دست ندهد . ما الان آن چیزی که به دست آوردیم ، ارزشش بیشتر از این مقداری است که ما از دست دادیم . با اینکه جوان هائی که ما از دست دادیم ، ارزششان خیلی زیاد است ، لکن برای ملتی که می خواهد مستقل و آزاد باشد ، اینطور ضایعات هست و چون ملت ما همه با هم هستند ، دولت را علیحده از خودشان نمی دانند و کشور را کشور خودشان می دانند و دولت را دولت خودشان می دانند از این جهت کم می شود که بتوانند آنهائی که بخواهند آسیب بزنند ، آسیب بزنند . اگر ملت را آشنا کنید ، باز نگذارید که آشنا نباشند به کارهائی که کردید ، آشنا کنید به مسائل ، برایشان مطالب را بگوئید ، بروید توی خود مردم ، با آنها مسائل را در میان بگذارید که آن کسانی که مثلا گروه هائی که می خواهند نشود این جمهوری اسلامی ، تحقق پیدا نکند این جمهوری اسلامی ، آنها دیگر حرف هایشان موثر واقع نشود .

به مردم بفهمانید که خدمتگزارشان هستید

در هر صورت مثل این ملتی که الان ما داریم ، کم نظیر است ، بی نظیر است . باید گفت که در جائی الان گمان ندارم هیچ کدام از

شما سراغ داشته باشید که یک ملتی با دولت خودش اینطور بشود ، که کارها را مشترکا انجام بدهند . سابق که طاغوت بود که هر چه می توانستند کارشکنی می کردند ، هیچ همراهی تو کار نبود ، برای اینکه مردم دیده بودند که دولت به فکر آنها نیست ، شما باید آنطوری که به حسب واقع هم همین طور است به مردم حالی کنید که ما برای خدمت آمدیم ، ادارات برای خدمت آمدند ، مردم با دل راحت بیایند تو ادارات ، من آن تلخی هایی که در زمان سابق بود ، در زمان رضاخان بود ، بعدش هم درزمان این ، آنوقت آن تلخی ها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودم توی این مسائل می رفتم گاهی ، که اگر یک وقت ابتلاء به کلانتری پیدا می شد ، آنوقت برای جاهایی هم که از اینجا می خواستند بروند فرض کنید به آذربایجان هم ، باید بروند کلانتری و آنجا یک ورقه ای ، چیزی بگیرند ، مردم وقتی می خواستند به کلانتری بروند با یک ترس و رعب و وحشتی کانه می خواهند به حبس بروند . اینها عادت نباشد در ادارات که مردم وقتی می خواهند تو اداره بروند بترسند . این بیچاره دهاتی ها سابقا اینطور بوده ، حالا خیال می کنند باز هم اینطور است . حالا باید ادارات به روی مردم باز باشد و با آغوش باز مردم را بپذیرند ، دردهائی که مردم دارند بگویند به آنها ، بتوانند بگویند ، آنها هم کوشش کنند در اینکه حل بشود مسائلشان که مردم احساس

کنند که یک دولتی است که مال خودشان است و برای خودشان دارند خدمت می کنند هیچ اشکال ندارد که وقتی ملت فهمید که یک جمعی دارند خدمت می کنند و خودشان هم آن قبه و بارگاه هائی که زمان سابق بود ندارند ، آنها هم مثل مردم عادی دارند زندگی می کنند ، لکن شاید وضعشان خیلی هم کمتر باشد ، مردم وقتی ببینند به حسب فطرتشان فطرت صحیح است ، خوب به حسب فطرت ، عاشق یک همچو دولتی خواهند شد . خصوصا که بعد از یک همچو قضایایی که در زمان سابق بوده است این قضایای زمان سابق ، خوب خیلی از اشخاص هست که یادشان هست آن مسائل را . حالا بعد از آ ن قضایائی که در زمان سابق بوده اگر دیدند یک دولتی آمده و عکس آن مسائل الان هست ، همه خدمت است ، همه اش این است که می خواهند روح مردم آرامش داشته باشد می خواهند مردم به چیزهائی که احتیاج دارند برسند در همه جهات هم در جهت فرهنگی ، هم در جهت اقتصادی ، از همه جهاتی که دارند . وقتی مردم احساس این مطلب را بکنند که یک دولتی است که از خودشان بوده است و همچو نبوده است که فلان الملک و فلان الدوله نمی دانم و فلان السلطنه باشند ، اینطور نبوده . الان یک اشخاصی هستند مثل خودشان عادی ، وقتی هم در تلویزیون می بینند که این وزیر کذاست ، هم در پیش من هم گاهی بعضی بچه ها که هستند می گویند نگاه کنید با چه جور هیکلی

می آید که این با وزارت چطور ، اینها باز در ذهنشان این است که

وزیر باید یک یال و کوپالی داشته باشد ، به عملشان کاری ندارند ، به صورتشان که آنوقت با آن بساط می آمدند و مردم می دیدند اینها را ، خیال می کنند حالا هم باید آنطور باشد ، الان باید وضعش یک وضعی باشد غیر عادی . وقتی مردم آشنا شدند با این مسائل و دیدند که خدمت های شما را ، خود شما را در تلویزیون دیدند ، خدمت شما را وقتی عرضه کردید در تلویزیون دیدند و در رادیو شنیدند ، قهرا پشتیبانی شان زیاد می شود .

و الان هم بحمدالله ملت پشتیبان همه هستند ، پشتیبان همه ارگان های دولتی هستند و هم راجع به دولت و هم راجع به ارتش و همه ، مردم الان از خودشان اینها را می دانند . شما احتمال این را می دادید که اگر یک جنگی پیش بیاید ، همه ایران دنبال این باشند که کمک بکنند؟ همچو چیزی در آنوقت نبود ، اگر یک چیزی پیش می آمد از همه طرف ، اگر نمی کردند یک کاری که دولت را از بین ببرند ، همراهی دیگر نمی کردند . الان می بینید بچه ، بزرگ ، پیرزن ، چه ، می آورند چیزهایی که دارند ، تمام آن چیزی که دارند می آورند می دهند این را برای جنگزده ها ، این هم برای ارتش ، این هم برای چه . اینها یک چیزهای نمونه ای است که آنهائی که چشم و دلشان باز است نه آنهائی که

کوردل هستند ، اینها باید ببینند ، می گویند جمهوری اسلامی عین سابق . حالا شما یک همچو چیزی در تمام طول تاریخ ، الان هم در تمام دنیا یک همچو چیزی را که مردم با روی گشاده خودشان برای لشکرشان ، برای ملتشان ، برای دولتشان همه شان دست به هم بدهند ، عمل بکنند ، جمهوری اسلامی بهتر از این چی ؟

این یک تحول معجزه آسایی است که شده است و امیدوارم که محفوظ باشد

خوب ، البته مشکلات هست ، همه جا مشکلات هست ، باید ملاحظه بکنید که مشکلات مثلا کسانی که در دولت هائی که در سابق انقلاب کرده اند ، آن مشکلات در ایران هست ؟ آنطور مشکلاتی که بعد از ، الان یک کسی که نوشته بود از شوروی ، یک کسی به من گفت ، او پسرش آنجا بوده است ، گفت الان هم صف های طولانی آنجا هست ، الان هم کمبود در آنجاهست ، الان هم شوروی احتیاج به امریکا دارد در اینکه مثلا ارزاقش را به او بدهد ، با آن بساطی که دارند ، خوب یک همچو انقلابی که در ایران شده است ، حالا هم می گوئیم دو سال تقریبا یک خرده کمتر یا بیشتر از آن گذشته است آیا جای دیگری همچون چیزی هست که شما بگوئید که اینجا با سابق مثل هم است ؟ آیا اینقدر خدمتی که در این دو سال با همه گرفتاری هائی که هست ، شده است و همه جا مشغول به تعمیر ، مشغول به باز سازی ، مشغول به خدمت هستند و همه ملت کمک می کنند آیا جای دیگر همچو چیزی سراغ دارند تا بیایند بگویند

که اینجا با زمان شاه . . . ؟ خوب باید یعنی اینقدر انسان بی انصاف باشد که بگوید که حالا با زمان شاه فرق نکرده است . حالا آزادیش را ملاحظه می کنی ، خوب ، هر که هر نامربوطی می خواهد می گوید ، آزاد هم هست ، دارد می گوید هر که هر نامربوطی می خواهد ، می گوید ، آزاد هم هست ، دارد می گوید ، هر که هر نامربوطی می خواهد ، تو خیابان فریاد می زد که می زد ، آن آزادی غلط الان هستش . ولیکن خوب ، کدام وقت در زمان شاه سابق شما یک کدامتان ، یک قدم می توانستید خلاف بگوئید؟ همه دست به سینه ایستاده بودید یا نه ، اگر خیلی هم مردم خوبی بودید ، کنج خانه هایتان بودید ، کاری به کاری نداشتید ، یا یک کلیاتی یک وقتی فرض کنید در یک روزنامه ای یا در نوشته ای می گفتید ، حالا دارید شما یک وضع آزادی ، یک وضع خوبی دارید رفتار می کنید بهتر از آزادی ما چه داریم ؟ آنوقت همه چیزمان بسته به غیر بود ، حالا بسته به غیر نیستیم ما . البته ، همه عالم ، یک احتیاجاتی دنیا به هم دارد ، این وابستگی نیست ، مثلا ما احتیاج داریم که گندم بخریم ، پول می دهیم گندم می خریم مثل یک آدمی که به نانوایی احتیاج دارد ، اینها اسمشان وابستگی نیست ، وابستگی این بود که زمان شاه بود والا خوب ، شوروی هم از امریکا احتیاجش را می خرد اما

وابسته به امریکا نیست . امریکا هم احتیاج دارد به یک جائی که از آنجا یک چیز ، از ژاپن مثلا چیز وارد بکند . مبادلات تجارتی اسمش وابستگی نیست ، وابستگی آن بود که ما در زمان شاه داشتیم که همه چیزمان را باید آنها بیاند اداره بکنند ، مستشار بیاید و لشکر ما را آنطور بکند که کردند و آنطور خرابکاری . این مبادلات و باب خرید و فروش که متقابل یک اشخاصی با هم خرید و فروش دارند این وابستگی اسمش نیست . الان ایران وابسته به هیچ جا نیست و این بهترین چیزی است که جمهوری اسلامی آورده است و آزادی هم هست بنابراین اینکه نق نق می زنند نه این است که واقعا آنها عقیده شان این است که خیر ، دولت ، یک دولت چیزی نیست یا فرض کنید که یک گرفتاری الان هست و ما پس ، وابستگی هائی داریم و ما آزادی نداریم و این حرف ها ، اینجور نیست ، اینها کار شکنی است از اشخاصی که اشتباه می کنند ، اگر مردم صحیحی باشند ، این هم برای این است که شما حرف هایتان را نزدید و مسائلی را که داشتید نگفتید و یا این است که یک اشخاص مغرضی هستند که آن اشخاص مغرض را با هیچ جور نمی شود درستش کرد ، اینها اشخاصی هستند که می خواستند مثلا چه بشود ، خیال می کردند که وقتی جمهوری اسلامی شد آنها هم باید بیایند ، آن که اصلا نه به اسلامش اعتقاد دارد و نه به جمهوری اسلامی اعتقاد دارد ، آن باید

بیاید اداره مملکت را بکند ، حالا دیده نمی شود اینطوری ، آن نقش را می زند ، نمی شود که ما بگوئیم که آن آدمی که سر تا ته بنایش بر این بوده است که بیاید یک مثلا وزارتی را بگیرد یا مثلا اصلا دولت را تشکیل بدهد ، حالا دستش کنار است و خودش هم فراری هست ، نمی شود بگوئیم بیا نق نزن ، او نق خواهد زد .

بنابراین یک مقداریش تقصیر خود ماهاست وآن اینکه تمام کارهایی که کرده نمی گوییم و اینکه این ارگان هائی که در همه اطراف مملکت هست نرسیدیم به اینکه اصلاحشان بکنیم ، اشکالاتی در آنجا هست ، هیچ اشکال ندارد که در دادگاه ها ، در کمیته ها ، در اینطور موارد در بین مثلا این پاسدارها با اینکه خیلی مردم خوبی هستند لکن ممکن است یک اشخاصی وارد شده باشد به اسم پاسداری و اینها و فساد بکند ، یا در دادگاه ها وارد شده باشد یک کسی و فساد بکند . در صدر اسلام هم بعضی اشخاص وارد می شدند اشتباهی توی چیز اسلام و فسادکاری می کردند . اینها را باید البته رسیدگی بشود و باید همه اموری که نقایصی که هست و زیاد هم البته هست این نقایص باید با بررسی ها ، با این رسیدن به اینطور موارد باید بررسی بشود و درست بشود که این نقایص هم که اشکال دارند به آن ، مثلا به دادگاه ها گاهی ، یا به زندان ها ، یا به جاهای دیگر رسیدگی می خواهد که درست بشود که ببینیم چه جوری است

و اصلاحش بکنیم و امیدوارم که اصلاح هم بشوند .

و این جمهوری اسلامی انشاء الله با آن معنای واقعی و محتوای حقیقی اش تحقق پیدا بکند و این تحولی که الان در ایران پیدا بشود اصلا نظیر ندارد این تحول ، که در ظرف مدت کوتاهی ، یک ملتی که توی فسادها داشت زندگی می کرد یکدفعه متحول شدند به اینکه داوطلب شدند برای جنگ ، داوطلب شدند برای شهادت و خوشحالی می کنند ، گریه می کنند بعضی ها که ما را اجازه نمی دهند برویم ، شما یک کاری بکنید اجازه بدهند ، این یک تحول معجزه آسایی است که شده است و امیدوارم که این تحول محفوظ باشد و مادامی که محفوظ باشد آسیب نمی بیند اینجا . و فرض کنید که دخالت نظامی هم بکنند ، هر کاری بکنند آسیب نمی بینند من دست آخرش را می گیرم که خیر آسیب هم ببینند و ما هم همه مان را از بین خدای نخواسته ببرند ، لکن ما تکلیفمان را عمل کردیم .

ما مسلمان هستیم ، ما مسؤ ولیم پیش خدا

ما مسلمان هستیم ، ما مسؤ ولیم پیش خدا ، ما امروز که کشور دستمان افتاد و شما آقایان دارید اداره اش می کنید مسؤ ولید پیش خدا ، اینطور خیال نکنید که ما حالا هر کاری بکنیم شده است نه ، همه کارهای شما در محضر خدا و مسؤ ولید و از شما سؤ ال مɠشود ، از الفاظتان سؤ ال می شود ، از آن چیزهایی که عمل می کنید سؤ ال می شود ، همه اش سؤ ال شدنی است .

و اگر چنانچه ما هم فرض

بکنیم اینکه ، فرضی است غیر صحیح اما فرض هم بکنیم که ما نابود بشویم اما ، ما در راه یک حقیقتی نابود شدیم و نابودی نیست این ، این بود است و این همچو است که اگر یک همچو چیزی در ایران فرض کنید واقع بشود ، دنیا را به تزلزل و چیز می اندازد و زندگی برای دنیا حاصل می شود . بنابراین هیچ خوفی ما از این مسائل نداشتیم و هیچ وقت هم از جنگ و نمی دانم از این ارعاب هائی که اینها می کنند ما نباید بترسیم . چرا بترسیم ؟ برای اینکه ما تکلیف داریم عمل می کنیم و ما حقیم . وقتی که حق هستیم چرا باید بترسیم ؟ همان کلمه ای که حضرت علی بن حسین به پدرشان عرض کردند بعد از اینکه فرمود که خیر کشته خواهید شد و چطور ، فرمود که ما بحق نیستیم مگر؟ گفتند چرا ما بحقیم . گفت پس چرا بترسیم ، دیگر ترسی نداریم ما . مساءله اینطوری است . انشاء الله امیدوارم همه موفق باشید و هم کارهای خودتان را زیر نظر خودتان بگیرید که کارهایتان در نظر خدا هست و اعمالتان ثبت می شود و هم اداره خودتان را که شما متکفل اداره آن هستید . اشخاص را ، اشخاص صحیح در آنجا باشد ، یک وقت اشخاص فاسد در آنجا نباشد که بخواهد فسادکاری بکند و اگر اشخاص غیر صحیح هستند ، موعظه کنید ، چه بکنید ، اگر دیدید قابل اصلاح نیستند کنارشان بگذارید ، اشخاص صحیح پیدا بکنید .

و امیدوارم که همه کارها اصلاح بشود

و با موفقیت پیش برویم و این گرفتاری ها انشاء الله بکلی رفع بشود .

تاریخ : 16/10/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان خارج ازکشور و سفرا و کارداران دولت جمهوری اسلامی

اعمال شما در خارج باید طوری باشد که صادر کننده انقلاب باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

من سلامت همه آقایانی که از خارج به کشور خودتان آمدید ، چه اعضای سفارتخانه ها و سفرا و چه دانشجویان عزیز خارج کشور ، از خدای تبارک و تعالی خواستارم . من گمان می کنم که تکلیف شما آقایان که در خارج هستید و در سفارتخانه های اسلامی ایران در بیرون از کشور هستید و همین طور جوانان عزیز ما که در خارج کشور هستند ، مشکل تر است تکلیفتان از ما که در داخل هستیم . برای اینکه ملت ما وضع اسلام و جهات اسلامی را می دانند و اگر فرض کنید یک گروهی یا یک شخصی بر خلاف اسلام رفتار کند ، آنها آن شخص را ، آن گروه را محکوم می کنند ، و اما شما در محیطهائی هستید که آن محیطها مثل غرب ، مثل جاهائی که ملت ها اسلامی نیستند یا اگر اسلامی باشند توجه به مسائل ، باز آنطور که باید پیدا نکردند ، اگر چنانچه شما شخصا یا سفارتخانه هایتان وضعش یک وضعی باشد که با اسلام درست جور نیاید ، در آنجا خواهند گفت که اسلام همین است . اگر بنا باشد که سفارتخانه های ما در خارج از کشور به همان وضع طاغوتی یا نزدیک به وضع طاغوتی باشند ، معنایش این است که باز اسلام در سفارتخانه نرفته است . مع الاسف تا آنجا که به من در طول این مدت اطلاع دادند (که اخیرا را درست نمی دانم ) سفارتخانه های ما ،

سفارتخانه های اسلامی که باید باشد نیست ، چه در مکان ها و چه در کیفیت مستخدمینی که آنجا هستند و خصوصا مستخدمین زن و چه در سایر جهاتی که هست ، باز احساس درست نشده است که جمهوری اسلامی یعنی چه . بعض از سفرائی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به دربار سلاطین بزرگ آنوقت فرستاده بودند اینها وقتی وارد شدند با شمشیر خودشان آن پارچه ای که حریر بود زدند کنار . این شکستن آن دماغ فرعونی سلاطین آن زمان بود . مطلب به نظر ساده می آید لکن مساءله اینطور نیست . اینها که رفتند ، یک اعراب ساده ای بودند ، متعهد به اسلام بودند ، از اول خواستند بفهمانند که وضع ما چی است و ما برخوردار از چه مکتبی هستیم و اینطور جلال و جمال و دستگاه به ما تاثیری نمی کند . بسیاری هستند که وقتی که یک شخصیت خیلی به نظر خودشان عالی را دیدند ، دست و پایشان را گم می کردند و می کنند خصوصا در زمان قدرتهای بزرگ و در این نیم قرنی که ما مبتلا بودیم ، جلوی او هم همین طور . یک حکومت وقتی که می آمد در یک محلی ، این حکومت مثل یک شاه با مردم عمل می کرد ، مردم را هیچ به حساب نمی آورد و من خودم شاهد این معنا بودم که یک حاکمی که برای گلپایگان آمده بود و خمین هم آنوقت جزء گلپایگان بود ، این در حضور تجاری که آمده بودند برای آنجا ملاقاتش ، آن بزرگتر فرد

تاجر را گفت ببرید ببندید به چوب . من شاهد بودم که بچه بودم شاهد بودم که یک نفر مرد متدین محترمی که در بازار رئیس تجار بود ، این شخص فاسد اینطور با او عمل کرد که در حضور جمع پایش را بستند به فلک و چوب زدند به او . این کارها را می کردند و همین طور گاهی این کار را می کردند که وقتی که یک محترمی می رفت ، یک عالمی مثلا می رفت ملاقات می کرد با آنها ، در حضور آن عالم یک بیچاره دیگری را می آوردند به چوب می بستند برای اینکه بفهمانند تو باید اطاعت بکنی . و از آنوقت یک همچو وضعی بود و از این بدتر . این عملی که سفیر یا سفرای حضرت رسول انجام دادند ، یک عمل ساده بزرگی بود . از اول ، شخصیت آن فرعون را از اول شکستند . مرحوم مدرس هم این عادت را داشت توی حیاطش یک فرشی انداخته بود و آنجا می نشست ، قلیان هم وقتی می خواست ، پا می شد خودش شروع کرد درست کردن ، در این خلال فرمانفرما وارد می شد فرمانفرمای آنوقت را شما شاید نمی دانید چه مساءله ای بود ایشان می گفت که ، قلیان را دستش می داد می گفت که شما آبش را بریز تا من آتشش را درست کنم . فرمانفرما شکست می خورد ، تحت تاءثیر همچو واقع می شد که مدرس به او گفت و تو آب قلیان را بریز و ادارش می کرد که آب قلیان را بریزد و من

خودم آتش را درست می کنم تا قلیان درست بشود . این برای این بود که برخورد با این مغزهای فاسد گاهی باید طوری باشد که از اول طمع نکنند به آن طرف ، اگر چنانچه با تواضع و خضوع و آنطوری که آن وقتها متداول بود رفتار می کردند ، او طمع می کرد که اگر چنانچه مطلبی دارد تحمیل کند ، اما وقتی برخورد یک برخورد اینطوری بود ، ساده و لکن کوبنده ، دیگر نمی توانست به او تحمیل کند مطلبی را . شما در خارج که هستید برخورد دارید با سفرای آنجا ، باوزرای خارجه آنجا ، با همه اینها برخورد دارید ، اگر بنا باشد که شما وقتی که می خواهید در وزارت خارجه بروید خودتان را گم کنید ، خیال کنید که حالا در یک محضر کذا ، وزیر خارجه امریکا ، وزیر خارجه شوروی ، لکن باید شما توجه داشته باشید که شما سفیر مملکت اسلامی هستید که از همه این قدرت ها ، قدرتش بالاتر است و از همه این شریف ها (اگر آنها شرافتی داشته باشند) شرافتش بالاتر است و شما باید حیثیت خودتان را از اول حفظ کنید و از مسائل مهمی که شماها مثل ماها مؤ ظف به آن هستید این است که با عمل خودتان در آنجا ، سلوکتان با کارمندان با وضعیت اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طوری باشد و طوری بکنید که با همین عمل به تدریج انقلاب شما صادر بشود به آن کشوری که در آن هستید . مسائل اخلاقی ، یک مسائلی است که وقتی که یک کسی مقید

به آن بود و دنبالش بود ، این سرایت می کند ، و مردم به حسب طبیعتشان ، به حسب فطرتشان فطرت ها سالم است منتها تربیت ها ضایع می کند فطرت ها را با اخلاق و تبلیغات اسلامی بنیادهای طاغوتی و غربی را در هم بکوبید شما باید با خیال کنید خودتان که در یک مملکتی وارد شدید و می خواهید این مملکت را مثل مملکت خودتان تربیت کنید و می خواهید اسلام را در آنجا هم صادر کنید . صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی ، آداب اسلامی ، اعمال اسلامی ، آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند . و از امور مهمه داشتن یک نشریه در هر سفارتخانه هست ، نشریه ، نه مثل نشریه های زمان طاغوت . نشریه ، یک نشریه اخلاقی اسلامی و در آن درج بشود مسائلی که در ایران گذشته است . شما می بینید که الان در همه جای دنیا تقریبا به ضد جمهوری اسلامی تبلیغات می شود . تبلیغات همه جانبه ، چه دستگاه های تبلیغات غرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبلیغات شرق با همه وابستگانشان ، این برای این است که اینها از جمهوری اسلامی وحشتزده شده اند ، علاوه بر اینکه منافعشان در خود ایران از دست رفته است و انشاء الله تا ابد از دست خواهد رفت علاوه بر این ، خوف این را دارند که این مطلب سرایت کند و این نهضت و انقلاب سرایت کند به خارج و صادر بشود در مملکت های دیگری و آنها هم بعد از فهم این معنا که

اسلام باید در آن محل باشد ، اسلام وضعش چطور است ، این را هم می ترسند که نبادا آنجا هم مثل ایران بشود و آن دستگاه های طاغوتی شان کم کم رو به زوال باشد و انشاء الله هست رو به زوال . شما باید ، شما باید به هر سفارتخانه ای که دارید ، به جای آن خرج های طاغوتی که در آنوقت می شد ، آن مهمانی های طاغوتی که همه اش بر خلاف اخلاق اسلامی بود و آن خرج های دیگری که خود شما هم می دانید که در آنجاها می شد ، آن مخارج را صرف تبلیغات بکنید و به دنیا بفهمانید که اسلام چطور است و مملکت ما چه وضعی دارد . در مقابل همه تبلیغاتی که می شود ، از هر جور تبلیغی که می شود ، جواب بدهید و آشنا کنید ممالک دیگر راکشورهای دیگر را به آن چیزی که در ایران هست و آنطوری که در ایران می گذرد . آشنا کنید مردم را به اسلام و به نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی . خوف اینکه ما اگر ساده رفتار کنیم آنها با آن ، سفارتخانه آنها با آن وضعی که دارد ، ما در نظر آنها تحقیر می شویم ، این خوف را خودتان راه ندهید ، بلکه شما با عملتان تحقیر کنید آنطور بناها و بنیادهای ظلم و طاغوتی را . شما گمان نکیند که اگر چنانچه به طور ساده عمل بکنید و سفارتخانه شما یک امر ، یک جای ساده ای باشد ، یک مرکزی باشد که از آنجا علم و دانش و

اخلاق صادر بشود ، شما تحقیر خواهید شد . خیر ، این حرف ، حرف غربزده هاست که خیال می کنند که ما اگر مثل غرب نباشیم ، ما تحقیر می شویم . ما الان بنا داریم که مثل غرب نباشیم و بنا داریم وابسته نباشیم و بنا داریم مستقل باشیم و آزاد باشیم و الان می بینید که آنهائی که ، ملت هایی که تحت تاءثیر تبلیغات امریکا و شوروی و سایر اذناب آنها واقع نشدند ، همه آنها به نظر اعجاب و عظمت به شما نگاه می کنند . عظمت انسان به لباس و کلاه و اتومبیل و نمی دانم پارک و امثال ذلک نیست . انسان یک حقیقتی است که آن حقیقت اگر بروز بکند شرافتمند است ، عظمت دارد . شما می بینید که بزرگترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه هم آنها بودند . در عین حالی که بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگی می شناختند در عین حال ساده ترین افراد بودند در وضع زندگی شان تمام انبیا اینطور بودند و تاریخ همه آنها را نشان می دهد که با وضع بسیار ساده ای عمل می کردند . در صدر اسلام آن امر بسیار روشن است که چه جور وضع داشتند ، حکومت ها چه وضعی داشتند و امرای ارتش چه وضعی داشتند و خود اشخاصی که در راءس بودند با مردم چه وضعی داشتند . در عین حالی که وضع شان آنطور بود که وقتی یک کسی از خارج می آمد در مسجد رسول الله و این افراد نشسته بودند

، شناخت که کدام یکی اینها رسول الله هستند ، سؤ ال می کرد که کدام یکی هستید؟ برای اینکه نه بالایی بود ، نه پائینی بود ، دور می نشستند . اگر حصیری هم بود یا بوریائی بود من نمی دانم لکن این فرش هایی که شما خیال کنید ، حتی این فرشی که شما زیرتان انداختید نبوده است . آنوقت دور هم نشستند ولیکن عظمت شان ، عظمتی بود که دنیا را تحت تاءثیر قرار داد . عظمت انسان به روحیت روح انسان است . عظمت انسان به اخلاق و رفتار و کردار انسان است ، نه به اینکه اتومبیلش سیستم کذا باشد ، نه به اینکه گارد داشته باشد ، نه به اینکه خدمه داشته باشد . اینها عظمت انسان نیست ، اینها انسان را منحط می کند از آن مقامی که دارد .

انسان باید تزکیه و تربیت اسلامی را اول از خودش شروع کند

شما آقایانی که در سفارتخانه ها هستید مؤ ظفید عقلا و شرعا به اینکه هر چه ساده تر ، سفارتخانه هاتان هر چه ساده تر باشد و کیفیت معاشرتتان با آن اشخاصی که کارمند هستند در آنجا و به اصطلاح شما زیر دست گفته می شوند ، برادرانه باشد و در عین حالی که آنها باید از شما بپذیرند مطالبی که می گوئید ، لکن برادرانه باید باشد و همین طور وضع مهمانی هایتان ، وضع گذران خودتان ، وضع کسانی که در آنجا کار می کنند آنها باید یک وضع متحول بشود به یک وضع اسلامی که هر کس می آید در آنجا اسلام را در آنجا عملا ببیند . ما هر چه فریاد بزنیم که ما

اسلامی هستیم و جمهوری اسلامی هستیم ، لکن وقتی ببینند ما را که در عمل غیر او هستیم ، از ما دیگر باور نمی کنند . وقتی می توانند باور کنند از ما که مائی که می گوئیم جمهوری اسلامی هستیم ، عملمان هم آنطور باشد ، عمل طاغوتی نباشد و قول ، قول اسلامی ، عمل اسلامی باشد و خود رفتار ، اسلامی باشد ، گفتار اسلامی باشد تا صادر بشود این جمهوری اسلامی در سایر کشورها . صدور با سرنیزه صدور نیست ، صدور بازور صدور نیست ، صدور آنوقتی است که اسلام ، حقایق اسلام ، اخلاق اسلامی ، اخلاق انسانی در اینجاها رشد پیدا بکند و شما مؤ ظف به این معنا هستید و باید این کار را انجام بدهید که هم در عمل و هم در نوشته هائی که در آنجا منتشر می کنید باید بکنید و مجله داشته باشید و آن مجله یک مجله ای باشد که هم در عکس هایی که در آن هست و هم در مسائلی که در آنجا طرح می شود همه اش مؤ افق باشد با جمهوری اسلامی تا به واسطه تبلیغات اسلام نفوذ کند در آنجا ، و این را بدانید که اگر چنانچه شما تبلیغات بکنید و همین طور دانشجوهای عزیز ما در آنجا کوشش کنند در اینکه در هر جا که هستند و با هرطایفه ای که برخورد می کنند مسائل ایران را ، مسائل اسلامی ایران را در آنجا طرح بکنند و آن چیزهائی که در مجلات خارج ، در روزنامه های خارج در هر جا نوشته می شود ،

آنها را یکی یکی برای آنها تحلیل کنند و دروغ آن چیزها را بر آنها ثابت بکنند .

عمده مساءله این است که ما فهمیده باشیم در قلبمان که ما می خواهیم جمهوری مان اسلامی باشد . باید همانطوری که با زبان می گوئیم ، قلب ما معتقد شده باشد به اینکه ما می خواهیم اسلام باشد . ما می خواهیم اسلام باشد دیگر با تمام اعوجاجات باید مبارزه بکند انسان ، اول از خودش شروع کند ببیند خودش چه اعوجاجاتی دارد . هر انسان لامحاله در خودش نقص هایی می بیند ، کم است کسی که نقص نبیند در خودش و اگر کسی نقص در خودش نمی بیند ، این خودش یک نقصی است که دارد . انسان باید تربیت بشود ، باید به تزکیه تربیت بشود . و انسان از خودش باید شروع بکند ، از خانواده خودش باید شروع کند . و شما خودتان ، خانواده هایتان ، خودتان همه شروع کنید تا به خارج برسد . دانشجویان ما باید خودشان اول توجه بکنند که رفتار خودشان ، کردار خودشان ، گفتار خودشان همه اینها منطبق با موازین اسلامی و اخلاقی باشد تا اینکه اگر مردم را دعوت کردید به اسلام و باید هم دعوت بکنید ، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد . خودتان یک وضعی نداشته باشید که وقتی بگوئید ، مسخره کنند که آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه می کند .

وظیفه شما در معرفی اسلام بیشتر از ماست که در داخلیم

در هر صورت من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را می خواهم و همه ملت ما مؤ ظفند

به اینکه رفتارشان یک رفتاری باشد که با همین رفتار اسلام را نمایش بدهند به خارج و اگر چنانچه رفتاری باشد ولو در بعضی از جاهایی که بعضی از اشخاص نفوذ کردند در آنجا ، رفتار طوری باشد که این رفتار ، مخالف با موازین اسلامی باشد این اسباب این می شود که دست دشمن های ما یک بهانه بدهد و ما را و جمهوری ما را با تمام قوا بکوبند . هم جوانان خارجی ما و شما سفرا و کارمندانی که در سفارتخانه ها هستید ، همه شما ، همه انجمن اسلامی که در خارج هست و همه افراد این مسلم و همین طور ایرانی و غیر ایرانی که در خارج هست ، این معنا برای آنها بیشتر وظیفه است از ما که در داخل هستیم ، همه وظیفه داریم ولکن وظیفه شما سنگین تر است بیشتر است و باید با خواست خدا انشاء الله موفق بشوید که اسلام را در همه جا معرفی کنید و پس از معرفی نفوس سالم که اکثر مردم هستند ، پذیرش می کنند ، پذیرش که کردند کم کم عمل می کنند ، کم کم این انقلاب صدور پیدا می کند به خارج . خداوند همه شما را انشاء الله حفظ کند و همه شما و ما را موفق کند به اینکه دنبال این باشیم تا انشاء الله حفظ کند و همه شما و ما را موفق کند به اینکه دنبال این باشیم که اسلام را در همه جا تقویت کنیم و از مروجین اسلام باشیم و از جنود خدای تبارک و تعالی باشیم تا انشاءالله به سعادت

و سلامت ، هم مملکت خودمان و هم سایر ممالکی که در اسلام هستند و همین طور مستضعفین جهان انشاء الله همه موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : /1018/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان مراکز تربیت معلم شهرستانهای اصفهان ، شیراز ، یزد و اراک

عالم ، مدرسه است و معلمین آن ، انبیا و اولیا هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایانی که از بلاد مختلفه آمده اند و دانشجویان تربیت معلم هستند ، لازم است که راجع به معلم و تربیت معلم ، یک چند جمله عرض کنم . عالم ، مدرسه است و معلمین این مدرسه ، انبیا و اولیا هستند و مربیان و مربی این معلمین ، خدای تبارک و تعالی است . خدای تبارک و تعالی تعلیم و تربیت کرده است انبیا را ، و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافه ناس . انبیاء بزرگ اولوالعزم مبعوثند بر تمام بشر و سمت معلمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر ، و معلم آنها و مربی آنها حق تعالی است و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات الهی تعلم شدند و تربیت پیدا کردند ماءمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم . راجع به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن کریم است که هوالذی بعث فی الامیین رسولا مهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتابه و الحکمه انگیزه بعث را در این آیه شریفه ذکر می فرماید که : خدای تبارک و تعالی است که در بین امیین و بی سوادها و کسانی که تربیت و تعلیم الهی نداشته اند ، رسول فرستاده است تا اینکه آیات خدا را بر آنها قرائت کند و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیت هائی

که خود او شده است در تعلیمات الهی ، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلیم کند بر آنها کتاب و حکمت را . در این آیه نکات زیادی هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم و تعلم . با تعبیر هوالذی اوست که این کار را کرده است کانه یک مطلب با اهمیتی است که می فرماید: هوالذی بعث آن است که فرستاده است بین مردم ، و همه عالم امی هستند ، حتی آنهایی که به حسب ظاهر درس هایی خوانده اید و به حسب ظاهر صنایعی را می دانند و مسائلی را اطلاع بر آن دارند لکن همه آنها نسبت به آن تربیتی که از جانب خدا به وسیله انبیا به آنها می شود همه امی هستند ، همه در ضلال مبین هستند . تنها راه تربیت و تعلیم راهی است که از ناحیه وحی و مربی همه عالم رب العالمین ، تنها راه آن راهی است که از ناحیه حق تعالی ارائه می شود و آن تهذیبی است که با تربیت الهی به وسیله انبیا ، مردم آن تربیت را می شوند و آن علمی است که به وسیله انبیا بر بشر عرضه می شود و آن علمی است که انسان را به کمال مطلوب خودش می رساند همانی که در آیه دیگر می فرماید که : الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات . دو گروهند مردم ، یک گروه مؤ من هستند که تحت تربیت انبیا واقع شده اند

، به واسطه تربیت انبیا از همه ظلمت ها و از همه گرفتاری ها و از همه تاریکی ها خارج شدند آنها ، به واسطه تعلیمات انبیا وارد شدندنور ، در کمال مطلق ، این آیه میزان مؤ من را و معیار ایمان را بیان می فرماید و مدعیان ایمان را از مؤ منین جدا می فرماید . مؤ منین آنها هستند که به واسطه تربت حق تعالی و به واسطه تربیت انبیائی که مربا هستند به تربیت الهی ، از همه ظلمت ها ، از همه نقیصه ها ، از همه چیزی که انسان را از راه باز می دارد ، اینها را خارج می کنند از همه ظلمت ها به نور ، میزان مؤ من ، این میزان است هر کس از همه ظلمت ها به واسطه تعلیم انبیا خارج شده است و به نور مطلق رسیده است این مؤ من است ، مدعیان ایمان زیادند ، لکن مؤ منین اند کند . آنهائی که در مقابل مؤ منین هستند ، والذین کفروا آنهائی که کافر هستند آنها اولیاءشان خدا نیست و طاغوت است و طاغوت ، کفار را از نور خارج می کند و به همه ظلمت ها واصل می کند . معیار مؤ من و غیر مؤ من به حسب این آیه شریفه این است ، مؤ من حقیقی آنطور تبعیت از انبیا کرده است و آنطور در تحت تربیت انبیا واقع شده است که از همه ظلمت ها و از همه نقص ها بیرون آمده است و به نور رسیده است و مربی او و ولی او هم خدای تبارک

و تعالی است و مربیان به واسطه هم انبیا هستند یعنی اینها تربیت شده های خدا هستند و آمده اند که ماها را ، همه بشر را تربیت کنند و اگر چنانچه ما در تحت تربیت آنها واقع بشویم ، از آن علومی که آنها برای بشر آورده اند ما استفاده کنیم و از آن تعلیماتی که کرده اند ما بهره برداریم ، ما در صراط مستقیم واقع می شویم و هدایت به نور می شویم ، هدایت به خدای تبارک و تعالی می شویم که آن نور مطلق است .

تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است

مساءله تربیت بالاتر از تعلیم است ، در آن آیه شریفه هم تلاوت آیات قرآن را ، یعنی رساندن آن تعلیماتی که در راه تربیت و تعلیم است ، بعد از اینکه این را می فرماید ، بعد ویزکیهم را می فرماید ، از این ممکن است استفاده بشود که مساءله تزکیه و مساءله تزکیه نفس اهمیتش بیشتر از مساءله تعلیم کتاب و حکمت است ، مقدمه از برای این است که کتاب و حکمت در نفس انسان واقع بشود ، اگر تزکیه بشود انسان ، تربیت بشود به تربیت هائی که انبیا علیهم السلام برای بشر هدیه آوردند ، بعد از تزکیه کتاب و حکمت هم در او به معنای حقیقی خودش ، در نفس انسان نقش می بندد و انسان به کمال مطلوب می رسد و لهذا بعد از یک آیه دیگر می فرماید که مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا می خواهد بفرماید که علم تنها فایده ندارد ، علمی که تربیت در او نباشد ،

تزکیه در او نباشد این علم فایده ندارد ، همانطوری که اگر الاغ و حمال ، اگر چنانچه الاغ به بار او کتاب باشد ، هر کتابی باشد ، کتاب توحید باشد ، کتاب فقه باشد ، کتاب انسان شناسی باشد ، هر چه باشد ، در بار او باشد و به دوش او باشد چطور فایده ندارد و آن حمار از او استفاده نمی کند ، آنهائی هم که انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام علوم را فرض کنید ، تمام صناعات را ، تمام تخصصات را داشته باشند ، لکن تربیت و تزکیه نشده باشند ، آنها هم آن علومشان برای آنها فایده ندارد بلکه بسیاری از اوقات مضر است . بسیاری از اوقات هست که آن کسی که عالم است ، آن کسی که همه چیز را می داند لکن تزکیه نشده است ، تصفیه نشده است ، تربیت الهی نشده است ، آن علمش وسیله است از برای اینکه بشر را به تباهی بکشد ، چه بسا عالمانی که برای بشر تباهی هدیه می آورند ، آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانی که برای بشر هلاکت ایجاد می کنند ، تباهی ایجاد می کنند ، آنها از مردم عامی بدتر هستند ، ضررشان بیشتر است ، همان است که قرآن فرموده که : کمثل الحمار و از آن هم بالاتر اینکه موجب صدمه به دیگران می شود . شما که برای تربیت معلم قیام کردید و هر کس که برای تربیت معلم قیام کرده است باید بداند که اولا شغل ، شغل الهی است . خدای

تبارک و تعالی مربی معلمین است که انبیاء باشند ، اولا شغل ، شغل الهی است و ثانیا تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است . مدرسه های ما ، دانشسراهای ما ، دانشگاه های ما و همه مدارس علوم ، چه علوم اسلامی یا غیر اسلامی باشد ، اینها اگر چنانچه در آنها تربیت باشد ، تزکیه باشد ، آنها می توانند خدمت ها بکنند و برای بشر سعادت را به هدیه بیاورند و همه سعادت های بشر از علم و ایمان و تزکیه است ان الانسان لفی خسر انسان ، اصلش این حیوانی که به اسم انسان خوانده می شود ، در خسارت و زیان است مگر یک طایفه ، آنهائی که ایمان آوردند به خدای تبارک و تعالی و آنچه که او فرموده است و اعمال صالحه بجا آوردند وآثارش هم این است که تواصوا بالحق توصیه به حق و توصیه به صبر می کنند و الا اگر چنانچه از این استثنای الاالذین امنوا خارج شد ، لفی خسر است ، در خسران است ، در زیان است . کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید قبل از اینکه تعلیم و تعلم باشد ، کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم ، تربیت باشد که او مقدم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و در و بر تعلیم کتاب و حکمت . تربیت معلم باید بکنید یعنی معلمینی تربیت بشوند که این معلمین با ، علاوه بر اینکه آگاهی بر همه علومی که مورد احتیاج انسان است و مورد احتیاج بشر ، چه در دنیا

و چه در آخرت هست علاوه بر این و مقدم بر این تزکیه در کار باشد ، تصفیه نفس درکار باشد والا تربیت های شما و تعلیم های شما بدون تزکیه و بدون اینکه تصفیه نفس بشود ، برای بشر اگر ضرر نیاورد ، نفع نخواهد آورد بلکه ضرر دارد . تمام این ضررهائی که بشر می بیند ، تمام این خسران هایی که بشر در این سیاره می بیند ، از دست همین عالم هائی هستند که تخصص را دارند ، لکن تربیت را ندارند . ما اگر چنانچه تزکیه داشتیم و تربیت اسلامی شده بودیم و خدای تبارک و تعالی ولی ما بود ولی ما طاغوت نبود ، این نقص هائی که در اطراف کشورمان و همین طور در اطراف جهان هست ، این نقص نبود ، این اختلافات نبود ، همه اختلافاتی که پیدا می شود الا فقط یکی ، که آن اختلاف ما بین حق و باطل است ، تمام اختلافاتی که پیدا می شود برای این است که ما تربیت نشدیم و ما تزکیه نشدیم . بزرگترین دشمنی که ما داریم عبارت از خودمان است اعدی عدوک آن نفسی است که در بین جنبه خودشما هست ، خود انسان دشمن بزرگ خود انسان است اگر چنانچه تربیت نشود ، اگر چنانچه تزکیه نشود ، انسان را همان خود انسان به تباهی می کشد و به ظلمت ها وارد می کند و آخرش ظلمت بزرگ است که آن جهنم است . ما اگر چنانچه خودمان را تربیت بکنیم ، مشکلاتمان همه رفع می شود ، همه مشکلات از این است که

ما تربیت نشده ایم ، یک تربیت الهی و تحت بیرق اسلام در نیامدیم ، به حسب واقع ، همه این کشمکش هائی که شما ملاحظه می کنید ، همه این کارشکنی هایی که برای ملت ما هست ، همه اینها برای این است که تربیت نیست در کار ، تزکیه نیست در کار فقط یا جهالت است و یا علمی که از جهالت برای انسان مضرتر است میزان علم را خدای تبارک و تعالی به وسیله انبیا ذکر فرموده است و واقع مطلب همین است که العلم نور علم نوری است که خدا در قلوب مردم او را وادار می کند ، اگر نورانیت آورد ، برای انسان این علم است و اگر چنانچه حجاب شد برای انسان ، آن علم نیست ، آن حجاب است العلم هو الحجاب الاکبر .

شمایی که می خواهید تربیت بشوید ، تربیت معلم یا تربیت بکنید ، تربیت معلم ، در راءس هر امری این است که با این تعلیم تربیت را مقدم بدارید . این جوان ها نفوسشان مستعد است از برای گرفتن هر چیزی که وارد بشود در نفوس ، نفوس جوان ها یک آینه صیقلی است که باز از آن فطرت خودش جدا نشده است و این آینه همه چیز در آن نقش می شود ببندد . اگر چنانچه معلم ، یک معلمی باشد که دعوت به نور بکند ، دعوت به صلاح بکند ، دعوت به اسلام بکند ، دعوت به اخلاق صالحه بکند ، دعوت به ارزش های انسانی بکند ، آن ارزش هائی که عندالله ارزش است ، اگر معلم این کار

را بکند همانطوری که انبیا مردم را از ظلمات به نور می کشانند ، این معلم هم این بچه ها را از ظلمات به نور وارد می کند و همین شغلی است که شغل انبیاست و اگر خدای نخواسته معلمی یا معلم هائی بر خلاف مسیر حق باشند ، تربیت نشده باشند تزکیه نشده باشند ، بر خلاف صراط مستقیم الهی باشند ، این آینه های صیقلی که نفوس جوان های ماست ، در آن همان تعلیمات اعوجاجی که در این خود معلم هست نقش می بندد و او را رو به انحراف می برد یا به طرف شرق و یا به طرف غرب .

جمهوری ما وقتی اسلامی می شود که خدای تبارک و تعالی در این ملت حاکم باشد

جمهوری اسلامی محتاج به تربیت و تزکیه است ، تمام قشرهای ملت ما و همه ملت ها احتیاج به تربیت و تزکیه دارند ، احتیاج به تعلیماتی که از ناحیه انبیا آمده است دارند ، مجرد اینکه ما ادعا بکنیم که جمهوری ما اسلامی است این ادعا پذیرفته نیست . آنوقت جمهوری ما اسلامی می شود و به کمال خودش می رسد که خدای تبارک و تعالی در این ملت و در این کشور حاکم باشد یعنی از آن نقطه اولی تا آن آخر حکومت ، حکومت الهی باشد ، سردمداران همه الهی باشند ، کسانی که در راءس حکومت هستند ، کسانی که در راءس امور هستند ، الهی باشند ، از نفسانیت خارج شده باشند ، خود را نبینند ، شخصیت خود را نبینند چون نه خودی دارند ونه شخصیتی ، هر چه هست از خدا ست . اگر انسان الهی بشود و ادراک بکند که این بندگان

راه خدا ، اینها بندگان خدا هستند و باید با آنها آن کرد که خدا راضی است ، اگر ما بیدار بشویم و بفهمیم که ما از خدا هستیم و به او رجوع می کنیم انالله و انا الیه راجعون ، اگر این دو کلمه را ما در زندگی بفهمیم که ما از او هستیم و همه از اوست و ما هیچ هستیم و هیچ نداریم و هر چه داریم از اوست و ما به سوی او برگشت می کنیم و از ما حساب می برند ، ما را در حساب واقع می کنند ، این دو کلمه را اگر ما بفهمیم ، با بندگان خدا آنطور که خدا راضی است و آنطور که امر خداست عمل می کنیم . در همه ارگان های دولتی ، در همه بازارهای اسلامی ، در همه کوچه و خیابان های ممالک اسلامی و در همه جا اگر این کلمه الهی وارد بشود ، در کارخانه ها وارد بشود ، در مزارع وارد بشود ، در مدارس وارد بشود ، در وزارتخانه ها وارد بشود ، در مجالس شورا و شوراها این دو کلمه اگر وارد شد و ایمان به او آمد و انسان ادراک کرد این را و ایمان به او آورد یعنی در قلبش واقع شد که ما و همه از خدا هستیم و به او رجوع می کنیم ، همه موجودات از خداست و باید با عدل الهی با آنها رفتار کرد و همه ما برمی گردیم به خدای تبارک و تعالی و اگر با عدل الهی رفتار کردیم ، خدای تبارک و تعالی به ما

رحمت بزرگ را وارد می کند و اگر با عدل الهی رفتار نکردیم ، آنجا خدا با ما با عدل رفتار می کند که هیچ کس نمی تواند از زیر آن بار بیرون برود .

آن علمی میزان و برای بشر سعادت است که تربیت در آن باشد

آنها که گمان می کنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کاری به این مسائل نداریم ، باید متخصصین باشند ، ساده اندیشند آنها ، ساده اندیشی است که انسان گمان کند که یک معلمی که انحراف دارد ، معلمی که یا طرف شرق است و یا طرف غرب ، یا تربیت شرقی دارد یا تربیت غربی ، آن را ما معلم قرار بدهیم از برای این فرزندانی که نفوسشان مثل آینه صیقلی است و هر چه در او وارد بشود می پذیرد ، ساده اندیشی است که ما جوان های خودمان را به دست معلمی بدهیم که به طرف شرق می رود و بچه های ما را شرقی کند یا به طرف غرب رود و بچه های ما را غربی کند ساده اندیشی است که ما گمان کنیم که فقط تخصص میزان است و علم میزان است ، علم الهی هم میزان نیست ، علم توحید هم میزان نیست ، علم فقه و فلسفه هم میزان نیست ، هیچ علمی میزان نیست آن علمی میزان است و آن علمی برای بشر سعادت است که تربیت در او باشد که از مربی القا شده باشد ، از کسی که تربیت الهی شده است القا بشود به بشر ، آن اگر چنانچه در همه مدارس ما ، چه مدارس علوم اسلامی و چه مدارس علوم دیگر ، اگر

در همه آنها این معنا باشد و انحراف در کار نباشد و استقامت باشد ، چندی نمی گذرد که همه جوان های ما که امید آتیه این مملکت هستند ، همه اطلاح می شوند و همه نه شرقی و نه غربی بار می آیند و همه بر صراط مستقیم واقع می شوند . ساده اندیشی است که ما گمان بکنیم که کافی است برای ما اینکه یک اشخاصی باشند دارای علم ، اشخاصی باشند که علم داشته باشند و تربیت ، و لااقل علم داشته باشند و انحراف نداشته باشند . فرضا که ما بخواهیم که علم را رواج بدهیم و با از علم علما استفاده کنیم . باید علمی باشد و لااقل انحراف نباشد ، کار نداشته باشد به شرق و غرب ، اینطور نباشد که معلمین ما و مربی های جوان های ما ، تربیت مسکو شده باشند یا تربیت واشنگتن ، ساده اندیشی است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند هر طوری می خواهند باشند ، باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم . استفاده نمی توانیم بکنیم اگر مرض ظاهری ما را یک متخصص خوب بکند ، امراض باطنی برای ما ایجاد می کند ، از یک مرض کم به یک مرض بزرگ ، از یک مرض کوچک به یک مرض بزرگ ما را می کشاند .

باید توجه داشته باشیم ما به همه مسائل . همین حزب بعثی را که ملاحظه می کنید که الان مبدااینهمه گرفتاری برای کشور ما و برای کشور مسلم عراق ایجاد کرده است و برای آنجا بیشتر از اینجا ایجاد

کرده است ، اینها همین ها هستند که بسیاری شان متخصصند و بسیاری شان دانشگاه رفته بیرون آمده اند لکن تربیت نداشتند ، تزکیه نداشتند . اگر علم باشد و تزکیه نباشد ، هم آن رژیم سابق پیش می آید و هم این رژیم صدام . اگر ما تزکیه نکنیم خودمان را و اگر چنانچه همراه با علم تزکیه نباشد ، کشور ما هم کشیده می شود به همان طرف ها و ما هم صدام خواهیم شد . باید تربیت شما ، تربیت معلم ، یک تربیت اسلامی باشد ، یک تربیت انسانی باشد ، یک تربیت در صراط مستقیم باشد و الا تربیت مسکو را نمی توانیم بپذیریم و تربیت واشنگتن را هم نمی توانیم بپذیریم .

اسلحه داشتن دلیل بر خیانت است و توطئه

اگر ما تربیت بشویم ، و بحمدالله ملت ما تحولی حاصل کرده است و مقدمه این است که تربیت آخر را هم بشود ، با همه اشخاصی که با ما هم حتی مخالف هستند به طور انسانیت عمل می کنیم ، چنانچه الان می بینید که ارتش ما و پاسدارهای ما ، با این اسرایی که آوردند ، به طور انسانیت عمل می کنند و باید بیشتر عمل کنند . من سفارش می کنم به تمام کسانی که این اسرا در اسارت آنها هستند ، به حسن سلوک و به رفتار انسانی ، و مهمانند اینها برای شما و البته الان در دست آنها اسلحه نیست و من اعلام می کنم که هر کس از افراد ملت ما اسلحه را کنار بگذارند بیاید در ملت ما وارد بشود مثل سایر افرادی که هستند آنها در پناه اسلام

محفوظ هستند . ولی ما اینقدر ساده اندیش نیستیم که کسانی که اسلحه دارند و اتاق جنگ دارند آنها را هم وارد بکنیم در بین کشور خودمان و شغل به آنها بدهیم و یا معلمشان کنیم و یا در وزارتخانه ها ببریم . اسلحه داشتن دلیل بر خیانت است و توطئه . اسلام خیانتکار را تادیب می کند و کسانی که توطئه گرند از دنیا بیرون می کند . ما نه آنطور هستیم که اگر توبه کار بشوند و اسلحه را زمین بگذارند و بیایند ، آنها را نپذیریم . اگر چنانچه هر یک از جیش عراق که به روی ما اسلحه کشیده است اسلحه را کنار بگذارد و پناه بیاورد به مملکت اسلامی ما ، آنها را مثل مهمانان عزیز می پذیریم و هر کس از این جناح های داخلی که تا حالا شرارت کردند و مشغول شرارت دست بردارند و اسلحه را کنار بگذارند و در دامن ملت وارد بشوند آنها را می پذیریم و هر کس اسلحه در دست اوست مثل جیش صدام حسابش می کنیم . الان این اشخاصی که اسیر مملکت اسلامی هستند اینها اسلحه ندارند و اینها باید به طور انسانی ، به طور خوب با آنها رفتار بشود که می شود ، لکن در عراق آن دستگاه های تبلیغاتی عراق که هر روز دروغ می گوید ، راجع به این هم دروغپردازی می کند که نه ، اشخاصی که اسیر می شوند با آنها چه می کنند و چه می کنند ، در صورتی که این حرف دروغ است و مملکت ما این اسرا را به طور انسانی

، به طور اسلامی ، به طور خوب با آنها رفتار می کند و پذیرایی از آنها می کند و هر کس که می خواهد بیاید ، از دنیا بیایند ببینند که چه می کنند اینها ، البته تبلیغات سوء زیاد است و ما باید احتراز کنیم از کارهایی که تبلیغات سوء در آن کارها بهانه پیدا می کند .

هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را بر خلاف دستورات اسلامی ، دروغ گفته است ما در هر جا که هستیم ، پاسبان ها در هر جا که هستند ، پاسدارها در هر جا که هستند ، ارتشی ها در هر جا که هستند ، ژاندارمری در هر جا که هست و ارگان های دولتی هر جا که هستند موظفند که به مسائل اسلامی رجوع کنند و مسائل را اسلامی ختم کنند . ما می خواهیم یک مملکت اسلامی باشد و من اعلام می کنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را که بر خلاف دستورات اسلامی است . دروغ گفته است و هر کس که به من نسبت بدهد که من راضی هستم به اینکه یک وجب از زمین مردم غصب بشود ، بر خلاف موازین اسلامی اخذ بشود یا یک شاهی از مردم گرفته بشود و مصادره بشود و موازین اسلامی نداشته باشد یا یک محاکمه بشود بر خلاف موازین اسلامی ، یا یک تازیانه به کسی زده باشد بر خلاف مصالح اسلامی ، من از آنها بری هستم و خدای تبارک و تعالی هم بری است . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه انسان ها را

و سلامت و سعادت ملت خودمان و کشور خودمان را می خواهم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که شما موفق بشوید در تربیت معلم ، و معلم های تربیت شده صحیح را در کشور ما تربیت کنید که سعادت ملت ما حاصل بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 20/10/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مسؤ ولین بنیاد شهید انقلاب اسلامی

شهید نظر می کند به وجه الله

بسم الله الرحمن الرحیم

ارزش هر خدمتی مؤ افق ارزش آن کسی است که برایش خدمت می کنیم . هر کس هر خدمتی در راه خدا برای خلق خدا بکند این ارزش دارد لکن ارزش ها مختلف هستند به ارزش آنهایی که برای آنها خدمت می کنیم . همه بنیادهایی که برای خدا در راه اسلام به کشور خودشان خدمت می کنند و همه اشخاصی که برای اعتلاء کلمه اسلام خدمت می کنند همه آنها پیش خدای تبارک و تعالی ارزش دارد و مورد عنایت حق تعالی انشاء الله خواهند شد لکن ارزش بنیاد شهید ، خدمت به شهید و خدمت به بازماندگان شهید و خدمت به آنهایی که در راه اسلام برای فداکاری حاضر شدند لکن معلول شدند و عضوی از اعضای خودشان را از دست دادند یا جراحاتی بر آنها وارد شده است ارزش این خدمت که برای شهداء اسلام و برای فداکاران اسلام انجام می گیرد شاید از سایر ارزش هابیشتر باشد درباره شهید آنقدر از اسلام و از اولیاء اسلام روایات وارد شده است در فضل شهادت که انسان متحیر می شود . من بعضی از یک روایت را برای شما ترجمه می کنم تا بدانید که شما در خدمت چه اشخاصی

هستید و بنیاد شما چه ارزشی دارد . در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است که برای شهید هفت خصلت است که اولی آن عبارت است از اینکه اول قطره ای که از خون او به زمین بریزد تمام گناهانی که کرده است آمرزیده می شود و مهم آن آخرین خصلتی است که می فرماید ، می فرمایند که به حسب این روایت ) که شهید نظر می کند به وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی هر شهید . شاید نکته این باشد که حجاب هائی که بین ما و حق تعالی هست و وجه الله است و تجلیات حق تعالی هست ، تمام این حجاب ها منتهی می شود به حجاب خود انسان . انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجاب هائی که هست ، چه آن حجاب هائی که از ظلمت باشند و آن حجاب هائی که از نور باشند منتهی می شوند به اینکه حجابی که خود انسان است . ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله و اگر چنانچه کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب راداد ، این حجاب را شکست و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد ، این مبدا همه حجاب ها را شکسته است ، خود را شکسته است ، خود بینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از

آئین الهی و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است ، خود را داده است ، این حجاب شکسته می شود . شهدا ، شهدائی که برای خدای تبارک و تعالی و در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می کنند و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدای می کنند ، در عوض خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می کند برای آنها ، تجلی می کند برای آنها چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می خواهند و آنها خودی را نمی بینند و خود را از خدا می بینند و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند ، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی ، آنها هم حجاب را بر می دارند (فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا) تجلی می کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جبل انیت خود موسی و موسی (صعق ) . آنها در حال حیات ، انبیا و اولیا نظیر انیبا و تالی تلو انبیا در زمان حیات شان آن چیزهایی که حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می شکنند و صعق برای آنها حاصل می شود و موت اختیاری برای آنها حاصل می شود ، خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می کند و نگاه می کند به حسب آن نگاه عقلی ، باطنی و روحی و عرفانی و ادراک می کنند و مشاهده می کنند جلوه حق تعالی را

و شهید هم حسب این روایتی که وارد شده است ، نظیر انبیا وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است خدای تبارک و تعالی جلوه می کند به او و آن هم ینظر الی جلوه خدا ، الی وجه الله این آخر چیزی است که برای انسان ، آخر کمالی است که برای انسان هست . در این روایتی که در کافی نقل شده است در این روایت انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه ای که حق تعالی می کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می کند . شهید هم ینظر الی و جه الله و حجاب را شکسته است همانطوری که انبیا حجاب ها را شکسته بودند و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد ، مژده داده اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان این آخر منزل به این آخر منزل می رسند .

خدمت در بنیاد شهید در راءس خدمت هاست

بنیاد شهید از همه بنیادها افضل است برای اینکه شهید از همه افراد افضل است . خدمت در بنیاد شهید در راءس خدمت ها هست ، همه خدمت می کنند و همه برای خدا و برای همه فضل است و برای همه ارزش هست در بارگاه الهی . همه خدمتگزارهایی که خدمت می کنند ، آنهایی که خدمت می کنند برای جنگزده ها آنها هم خدمتشان برای فداکاران است . این جنگزده ها که الان در ایران هستند و در خارج از وطنشان هستند اینها هم راجع به اینها هم هر کس

خدمت بکند خدمت به فداکاران است لکن خدمت به شهید ارزشش بیشتر از همه خدمت هاست . معلولی که جان خودش را در دست گرفته و تقدیم کرده است لکن موفق نشده است به شهادت آن هم فداکاری خودش را کرده است . شما که خدمت به شهید می کنید و بنیاد شما که بنیاد شهید است قدر این بنیاد را بدانید و قدر این خدمت را بدانید . برای کم کسی اینطور مطلبی که برای شهید گفته شده است برای کم کسی هست ، آنها را قرین انبیا قرار داده اند . خدمت شما به آنها خدمت به نبی اکرم است ، خدمت به انبیاست . بدانید که شما در راه شهید دارید خدمت می کنید و بنیاد شما بنیاد شهید است و شهید افضل است شهادت از همه چیزها و باز در روایتی است که هر خوبی بالاتر از او هم خوبی هست تا برسد به قتل در راه خدا ، شهادت در راه خدا ، بالاتر از او دیگر خوبی در کار نیست و معلوم نکته اش برای اینکه کسی که همه چیزش را برای خدا تقدیم کرده است و حیات که بالاترین سرمایه است برای او در این عالم تقدیم کرده است ، دیگر این بر و از این خوبی بالاتر نمی شود باشد . شما خدمت می کنید به انسان هایی و به کسانی که وابسته هستند به این شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند و الان هم شهید هستند نسبت به آنها و خدمت شما ارزشمندترین خدمت هاست که تصور می شود و به حسب اینطور روایات من

امیدوارم که همه ملت ما و همه افرادی که در سرتاسر کشور ما هستند خدمتگزار باشند به این کشور و خدمتگزار باشند به جمهوری اسلام به و خدمتگزاری آنها همان مجاهده در راه خداست و من امیدوارم که همه آنها با مجاهدین در راه خدا شریک و سهیم باشند برای اینکه آنها هم مجاهده می کنند ولو آن پیرزنی که در اقصی بلاد دارد یک خدمتی می کند برای این مجاهدین و یا یک پیرمردی که در اقصی بلاد دارد خدمت می کند برای این شهدا و مجاهدین و بازماندگان شهدا . من امیدوارم که خداوند به همه آنها ثواب مجاهدین را عنایت بفرماید و عمده چیزی که هست این است که صادقانه خدمت کنید ، خدمت بکنید ، گمان نکنید که شما یک کاری که (برای آنجا) برای آنها انجام می دهید یک منتی بر آنها دارید . منت آنها را بکشید ، منت آنها را بکشید خدمت بکنید ، احترام بکنید از آنها . اینها خانواده شهدا هستند و معلولین و خانواده های معلولین که ارزششان آنقدر است و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم . هر عملی که انجام می دهیم ، هر خدمتی که به آنها انجام می دهیم عملی است که در پیشگاه خدا مقبول است و ما باید با کمال خرسندی منت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم . مبادا یک وقتی یک کلمه درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا یا به این معلولین و باز کسانی که عائله معلولین اند . توجه داشته باشید که عملی را که می کنید خالص برای خدا باشد و

برای آن کسی که فداکار برای خدا بوده است و جانش را در راه خدا اهداء کرده است شما خدمت به او می کنید و این خدمت به خداست همانطوری که ما منت از خدای تبارک و تعالی می کشیم و عبادت او را که می کنیم منت اوست بر ما خدای تبارک و تعالی ما را منت بر ما گذاشته است و ما را هدایت کرده است و هر عملی که بکنیم منت بر او نداریم و او منت بر ما دارد این خدمت هم خدمت به خدای تبارک و تعالی و مجاهدین در راه او و شهداء در راه اوست و ما باید با سر و جان خدمت بکنیم و ابدا در نظرمان نیاید که ما یک کاری انجام دادیم ، آنها جان خودشان را دادند و شما قدرتی که دارید ، دارید خر ج می کنید برای آنها و من امیدوارم که در راه خدا که شد ثواب مجاهدین را به شما عنایت بفرماید خدای تبارک و تعالی .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 22/10/59

بیانات امام خمینی در میان جمعی از خانواده های شهدای رودسر ، کاشان ، تبریز واعضای واحد فرهنگی ستاد جهاد سازندگی تهران

کوشش رضاخان در سرکوبی عشایر و روحانیون و منع مراسم و دستجات مذهبی

بسم الله الرحمن الرحیم

این عکس هائی که از شهدا ، از جوان های نیرومند ملت ما ، در دست شما مردان و زنان هست ، غرور آفرین است و موجب تاءثر و تاءسف . من برای آنها رحمت و برای معلولین سلامت و برای شما و بازماندگان شهدا عافیت و سلامت و صبر از خدای تبارک و تعالی خواستارم . این مصیبت هائی که بر شما وارد شده است ، بر همه ملت ، بر همه ما وارد است . اینها فرزندان ملت هستند و برادران

ما . یک مطلبی که باید عرض کنم و تنبه بدهم این است که این قدرت های بزرگ از زمانی که رضاخان آمد به ایران و رضاخان را فرستاد ند برای ایران تا این زمانی که نهضت شما ملت اسلامی تحقق پیدا کرد ، حساب هایی کرده بودند پیش خودشان و آن حساب هایی روی موازین دنیا و مادیت بود و بعضی حساب ها را نکرده بودند . یعنی نمی توانستند بعضی از مطالب را توجه پیدا کنند و حساب رویش بکنند . در زمان رضاخان کوشش های زیادی برای راه باز کردن به این ملت ها و خصوصا ایران و راه باز کردن برای تحت سلطه قرار دادن ملت ما چپاولگری های بی حساب ، راه های مختلفی را داشتند . یک راه این بود که عشائر این کشور را سرکوب کنند و آنها را از حال عشائری بیرون بیاورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو کنند . برای اینکه می دیدند که این عشائر برای ایران یک پشتوانه است ، این عشائر مختلفی که در ایران هست ، در همه جای ایران عشائر هستند ، در خوزستان هست ، در کردستان هست ، در کرمانشاه هست ، در فارس هست ، در سیستان و بلوچستان و آذربایجان و همه جا از این عشائر زیاد هستند و اینها یک پشتوانه ای بودند از برای ایران و آنها کوشش داشتند به اینکه عشائر را سرکوب کنند و لهذا همه عشائر را تقریبا سرکوب کردند به وسیله رضاخان و حالا ما می فهمیم که عشائر چه نقشی دارند در ایران ، در عین حالی که الان

بعضی عشائر ایران وارد جنگ هستند ، ولی این بعضی عشائر کارهای شجاعانه می کنند و عشائر دیگر از قبیل عشائر بختیاری ، عشائر قشقایی فارس و عشائر امثال اینها ، همه اینها به اسلام وفا دارند و داوطلبند از برای اینکه به جبهه ها بروند و امید است که احتیاج نباشد به اینکه همه عشائر ایران وارد جبهه ها بشوند و ما امروز می فهمیم که آنها به واسطه مطالعاتی که داشتند برای عشائر چه قدرتی قائل بودند ، آنها ضربه ای از تنگستانی خورده بودند و در صدد این بودند که عشائر را بکلی از بین ببرند ، این یک نقشه ای بود که در آنوقت اینها کشیدند ، چنانچه سرکوبی روحانیون نیز همانطور بود . آنها از روحانیون در طول تاریخ صدماتی دیده بودند و خصوصا انگلستان در باب قضیه قرار داد تنباکو صدمه دیده بود ، از این جهت یکی از نقشه ها هم این بود که این قدرت را از ملت بگیرند و این را سرکوب کنند و ملت را از آنها و آنها را از ملت جدا کنند و مسائل دیگری که در زمان رضاخان بود از قبیل این منع کردن به دستجاتی که در همه ایران در ماه محرم و صفر این دستجات بیرون می آمدند ، این هم قدرتی بود و آن را هم ممنوع کردند در آنوقت و امثال اینها که زیاد است ، تا نوبت رسید به پسر خلف او که همانطور که او جنایتکار و خائن بود این از پدر در آن جهت جلو افتاد و او هم آن کرد که شما همه می

دانید و تفصیلش را لازم نیست عرض کنم ، تا وقتی که انقلاب شد .

ابطال نقشه های عمال اجانب با مقاومت و هماهنگی قوای انتظامی و سپاه پاسداران در برابر حمله متجاوزین

در وقتی که انقلاب شد ، شما دیدید که آن سران ارتش که فاسد بودند یا فرار کردند یا گرفتار شدند ، لکن اصل ارتش که به حسب طبیعتش وفادار به کشور و اسلام است بود ، از آنوقت شروع کردند به اینکه ارتش طاغوتی است نباید باشد ، دنبال این مطلب تا حالا هم صحبت هست . این ارتشی که نشان داد در همین جنگ هائی که شده است مرتبه وفاداری خودش را و قدرت خودش را ، آنها برای اینکه دیدند ارتش توجه به ملت پیدا کرد و متصل به ملت شد او را هم یک خاری بر چشم خودشان حساب کردند ، از این جهت آن عناصری که با آنها همدست هستند و خدمتگزار به آنها هستند ، در مطالبی که در طول این مدت بعد از انقلاب می گفتند همه اش راجع به این بود که این قوای انتظامیه ای که هست و این قوای نظامی که هست اینها همه طاغوتی هستند ، نه ما باید ارتش داشته باشیم و نه ما باید ژاندارمری داشته باشیم و نه ما باید شهربانی داشته باشیم ، همه اینها باید کنار گذاشته بشود از سر شروع کنیم . این هم معلوم شد که این نقشه هم برای چه بوده و امروز که نقش مهمی ، بالاترین نقش را این ارتش و این ژاندارمری و این شهربانی دارند معلوم می شود که آنها از چه می ترسیدند و می خواستند چه بکنند می خواستند ما امروزی که مبتلا هستیم به

جنگ بین قوای بعثی کافر ، ما هیچ نداشته باشیم و آنها همه چیز ، و از آنها هم بیشتر راجع به پاسدارها بود که پاسدارها هم تمام قدرت آنها صرف این می شد که پاسدار اصلا لازم نیست ، کافی است همانی که بود و می خواستند که پاسدارها را از معرکه بیرون کنند و ما دیدیم که نقش این پاسدارها هم جنگ چه بود و الان بحمدالله پاسدار و پاسبان و ژاندامری و ارتش و عشائر و سایر قوای مردمی و بسیج و همه اینها هماهنگ اند و قدرت باطل را در هم کوفته اند و خواهند کوبید . این نقشه ها بود که اینها کشیده بودند ، امروز هم در صدد همین نقشه ها هستند و شما باید غافل نباشید از این چیزهائی که منتشر می کنند ، شما باید توجه داشته باشید که هر گروهی که بیشتر مورد حمله بود و این اشخاص منحرف بیشتر به او حمله می کردند و می کنند ، بدانید که این برای ملت مفیدتر است و برای اجانب مضرتر ، اگر دیدید پاسدارها را بیشتر می کوبند ، بدایند که آنها از پاسدار زیاد می ترسند ، اگر دیدید ارتش را سرکوب می خواهند بکنند و با ملت جدا کنند بدانید که از او هم می ترسند و همین طور و اگر دیدید که روحانیون را می خواهند از صحنه بیرون کنند و بدانید که آنها از روحانیون می ترسند و ترسیده اند سابق هم .

ملت ما ، جریان تاریخ را عوض کرد

شما برادرهای ما که بازماندگان افتخار ایران هستید ، بازماندگان اشخاصی هستید که در تاریخ افتخار برای ایران اثبات

کرد و ثبت کرد و شما معلولانی که افتخار برای ایران آفریدید ، مطمئن باشید که در دنیا و در آخرت اسم شما ثبت است . شما تاریخ را عوض کردید ، ملت ما تاریخ را تاریخ دیگر کرد ، جریان تاریخ را عوض کرد ، آنها هم حساب همه چیز را می کردند الا یک حساب و آن حساب معنویت . آنها از چشم های چپ نگاه می کردند به دنیا که چشم عمیاست ، از چشم نابینا نسبت به معنویات که چشم راست انسان است نظر می کردند ، هم چپی ها و هم راستی ها ، آنها با آن چشم کج بین خودشان حساب عشائر را کرده بودند ، حساب روحانیون را هم کرده بودند ، حساب ارتش را هم بعد کرده بودند ، حساب قوای نظامی و انتظامی را هم کرده بودند ، حساب پاسدارها را هم کرده بودند ، لکن یک حساب را نکرده بودند و آن حساب معنویت بود . آنها توجه به این نداشتند که ملت همه با هم علاقه به خدا دارند و علاقه به اسلام . آن علاقه ای که پیشقدم می شوند به واسطه آن علاقه برای فداکاری و برای شهادت . ما هر روز می بینیم اشخاصی که می آیند با من صحبت می کنند ، مصافحه می کنند ، بینیم که اشخاصی می آیند و گریه می کنند می گویند که برای ما - دعای - دعا بکن شهید بشویم . من دعا می کنم که پیروز باشند و ثواب شهید به آنها داده بشود . این حساب را نکرده بودند ، اینها

تاریخ صدر اسلام را یا ندیده بودند یا غفلت از آن کرده اند . صدر اسلام اسلحه و مهمات غلبه نکرده برد تا امپراطوری به آن عرض و طول ، برای اینکه اسلحه نداشتند مسلمین هر چند تایشان یک شتر داشتند ، چند تایشان یک اسب ، شاید در همه لشکرشان چند تا اسب بود ، شمشیر کندی یا تیزی . آن طرف چه امپراطوری ایران و چه امپراطوری روم دارای همه چیز بودند تمام ساز و برگ های جنگی که در آنوقت در اختیار آنها بود مجهز به همه جهازهای جنگی بودند ، لکن فقط یک چیز را نداشتند و آن ایمان . چون ایمان نداشتند باید در بعضی از جنگ ها آنها را امر می کردند که ببندند به هم این ارتش خودشان را که فرار نکنند ، با زنجیر اینها را به هم می بستند از قراری که در تاریخ هست و می آوردند در جبهه جنگ . امروز هم برادرها شما بدانید این را که مخالفین ما همه چیز دارند الا ایمان و شما ایمان دارید که فوق همه چیز است و بحمدالله همه چیز هم دارید .

من امید این را دارم که همانطوری که در صدر اسلام ، قدرت ایمان آن امپراطوری های بزرگی که بر تقریبا همه دنیای آنوقت سلطه داشتند و همه قدرت ها دست آنها بود و ارتش اسلام با ایمان خودش و با اعتقاد به مبداء و معاد غلبه کرد بر آنها ، شما هم در عین حالی که مقابل سلطه های بزرگ و قدرت های بزرگ همه ماها با حساب دنیائی ناچیز هستیم ، با

حساب معنویت به همه مقدم بشوید انشاء الله و همه قدرت ها را منع کنید از دخالت در کشور خودتان و انشاء الله این نظام فاسد بعثی را که در حال احتضار است آن را هم به قبرستان بفرستید . لکن توجه به این معنا که باید این ایمان را حفظ کنید و آن وحدیت که به تبع ایمان برای شما حاصل شده است آن را هم حفظ کنید . ما اگر شهید دادیم زیاد ، معلول دادیم زیاد و خیلی از جوان ها را از دست دادیم ، لکن ایمان را بحمدالله ملت ما زن و مردش ، بزرگ و کوچکش ایمان را از دست نداده است و مطمئن به این است که با ایمان خودش به همه قدرت هائی که قصد تجاوز داشته باشند غلبه خواهد کرد . خداوند همه شما را پیروز کند و شهدای ما را به رحمت خودش و اصل کند و معلولین ما را شفای عاجل عنایت کند و به همه ملت ما اجر و مزد و وحدت کلمه عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 25/10/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اصناف و بازاریان تهران و جوانان خوزستانی

بازار باید مظهر تام اسلام و عدالت باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

بازار در طول تاریخ ، بازارهای تمام کشور و خصوصا بازار تهران یک بازوی قوی ای از برای اسلام و از برای کشور بوده است و انشاء الله خواهد بود . اگر تمام شما یادتان نیست ، بعضی از سالمندان یادشان است که رژیم سابق (شاید زمان رضاشاه بود) اینها در صدد بر آمدند که اصل بازار نباشد در ایران ، از این مجتمع زیر سقف می ترسیدند ، از مجتمعاتی که حصار داشت و زیر سقف

بود و مجمع مومنین و متدینین و جوان های متعهد بود می ترسیدند ، از مساجد که محل اجتماع همین بازاریان بود و از خود بازار که مجمع ملت بود خوف داشتند و همیشه بازار دنباله مقاصد اسلامی و برای پیشرفت اسلام و برای پیشرفت اقتصاد اسلامی یک بازوی ستبر قدرتمندی بوده است و الان هم همین طور است . منتها سابق ، دولت های رژیم سابق و خود رژیم سابق چون با مردم نبود و مردم هم با او نبودند ، شاید جرات نکرد یک دفعه محمدرضا توی بازار بیاید اما اکنون اینطور نیست برای اینکه دولت و بازار ، رئیس جمهور و بازاری اینها برادر هستند و از خود این مردم هستند ، اینطور نیست که در آن رده های به اصطلاح خودشان بالا باشند و به حسب واقع منحط باشند که مردم آنها را نپذیرند . در طول تاریخ هر مشکلی که پیدا می شد برای اسلام و برای علمای بزرگ اسلام کافی بود که نصف روز بازار برای یک همچو امری بسته بشود و مشکل حل بشود . یک پشتوانه عظیمی است بازار برای اسلام ، و بازاری ها باید با کمال دقت این مساءله را حفظ کنند .

در همه قشرها اشخاصی که مخالف با مصالح عمومی مسلمین باشند و فعالیت هایشان بر این باشد که جیب های خودشان را پر کنند ، هست . بازار هم افرادی هستند که در همچو وقتی که کشور ما مبتلای به جنگ است و پیرزن ها و پیرمردهای دهاتی هر چه دارند ، دارند در راه این اسلام و جنگ می دهند ، باز

در بین بازار اشخاص منحرفی هستند که از خدا بی خبرند و در یک همچو موقعی کارشکنی ها می کنند برای دولت و کارشکنی ها می کنند برای این جنگی که الان ما داریم . مورد تاءسف است این معنا که قشرهای میلیونی ملت در تمام دهات و قصبات و شهرها و بازارها برای این جنگ نگران هستند و پشتیبان این جنگ و این جنگزده ها واین ارتش و این پاسدارها هستند ، لکن یک عده ای در مقابل این توده های عظیم در هر جائی از مملکت هستند و در بازار هم هستند که در مقابل اسلام خودشان را قرار دادند ، در مقابل کشور اسلامی خودشان را قرار دادند . کوشش کنید ، آقایان بازاری کوشش کنند در اینکه مبادا اینها بازار را متهم کنند ، مبادا اینها بازار را بدنام کنند . بازار ایران خوشنام است و همیشه پشتیبان کشور و ملت و اسلام بوده است و در هر مشکلی بازار درحل آن مشکل ها دخالت داشته است و جزء ملت بوده است و همان ملت است و همان مردم است که در بازارها مجتمع هستند و مشغول اقتصاد ملت هستند و مشغول کارهای صحیح هستند . توجه داشته باشید که یک گروه کوچکی که منافعشان از دست یا رفته یا خوف این را دارند که از دست برود ، یعنی منافع نامشروعشان از دست شان رفته است ، کاری نکنند که بازار را متهم کنند از قول بازار یک چیزی نگویند ، اگر یک وقت از قول بازار یک مطلبی را منتشر کنند ، بازاری ها اعتراض کنند و به آنها

بگویند که شما اسماء خودتان را بنویسید در اعلامیه های خودتان . باید خیلی امروز ما توجه به این مسائل داشته باشیم . اجتماع بازار یک اجتماعی است که اگر در یک مسیر اسلامی حرکت بکند (و بحمدالله حرکت می کند) مملکت را از آسیب نگه می دارد . همین بازار است که پشتوانه ارتش است و همین بازار است که در این زمان پشتوانه کشور است و دولت است و اگر چنانچه تفرقه در بازار نباشد و بعضی از اشخاص که تفرقه افکن هست گذاشته بشود که فعالیت بکنند ، خدای نخواسته این ستون ستبر اسلام را یک وقت از بین می برند . باید توجه داشته باشید . شما می دانید که در مشکلاتی که سابق بود در از زمان میرزای شیرازی تا حالا مشکلات در بازارها حل می شد . اگر یک وقت یکی از علماء تهران به واسطه بدرفتاری دولت های زمان قاجار می خواست از تهران برود ، بازار بست و همان بود که آنها توبه می کردند و آن عالم را با التماس نگه می داشتند . این بازار است که باید درست توجه بکند و قشرهای مختلفی که دارد توجه بکند و مساجد را آباد بکنند و مساجد را پر بکنند از جمعیت های خودشان . در ممالک اهل سنت آنکه من دیدم در حجاز وقتی که اذان ظهر گفته می شود بازارها بسته می شود یا باز است و شرطه آنها را حفظ می کند و می روند مسجدالحرام برای نماز یا مسجد النبی برای نماز .

بازار باید مظهر تام اسلام و عدالت باشد . بازار باید

احتراز کند از چیزهائی که مخالف دستورات اسلام است و اقبال کند به آن چیزهائی که مؤ افق دستورات اسلام است . از ربا بازار باید مطهر باشد . اگر در بین بازاری ها اشخاصی باشند که خدای نخواسته ربا می خورند ، خود بازاری ها آنها را نصیحت کنند . مبادا یک همچو مرضی توسعه پیدا بکند و مملکت ما را به نابودی بکشد . رباخوری ، بازارها را از بین خواهد برد ، مردم را خواهد تباه کرد . مبادا خدای نخواسته در بین بازار یک همچو معصیت بزرگی که در راءس معاصی ، خدا قرار داده است و آن را بالاتر از زنا و در حکم مقاتله با خدا قرار داده است مبادا یک وقت در بازار یک همچو امری باشد و انصاف نیست که در بازار گرانفروشی باشد . در موقعی که مردم ایران ، زن و بچه مردم ایران برای جنگزده دارند از منافع خودشان می گذرند و آن چیزی که دارند هدیه می کنند ، مبادا در یک همچو موقعی در بازار اشخاصی پیدا بشوند که گرانفروشی کنند که موجب فلج مردم و ناراحتی مردم بشود . اگر خدای نخواسته از اعمال ما یک شکستی واقع بشود به اسلام ، مسوولیت ما پیش خدای تبارک و تعالی بسیار بزرگ است .

اشخاصی که در جنگ تشخیص نمی دهند ، راجع به جنگ اظهار نظر نکنند

مبادا در بازار یک وقت راجع به ارتش ایران ، راجع به دادگستری ایران ، راجع به پاسبان و پاسدارها و اینها مسائلی طرح بشود که اسباب تضعیف آنها شود و خصوصا ارتش و پاسدارها و ژاندارمری که الان مشغول به جنگ هستند و در ردیف اول جنگ

واقع شدند و کشته می دهند و خون نثار می کنند مبادا یک وقت مسائلی طرح بشود در بازار یا جاهای دیگر که موجب تضعیف بشود . باید این نکته توجه به آن بشود که مردم عادی اطلاع از فنون جنگ ندارند ، فنون جنگ را ارتش دارد آن هم رده اول ارتش ، نه همه اگر یک روز پیشروی می شود ، یک روز عقب روی می شود ، نباید این را در مجلس یا در بازار یا در نطق ها طرح بکنند که چرا اینطور شد . شما مطلع نیستید از کیفیت جنگ ، کیفیت جنگ یک روز جلو رفتن هست ، یک روز عقب رفتن هست و اینها همه از مسائلی است که آنهائی که تشخیص می دهند ، باید این امر را انجام بدهند . اشخاصی که تشخیص نمی دهند ، ننشینند توی خانه هایشان در بین مردم بیایند بگویند که چرا اینطور شد ، چرا اینطور شد . اینها از مسائلی است که امروز لازم است احتراز از آن بشود . من به همه نصیحت می کنم که راجع به جنگ که الان ما مبتلا هستیم ، نیایند اظهار نظر بکنند که (به نظر من اینطور است ) . نظر شما هر چه هست ، اما اعلام نباید بکنید ، نباید یک مطلبی را که موجب تشویش خاطر رؤ سای ارتش است ، موجب تشویش خاطر رئیس جمهور هست موجب تشویش خاطر دولت هست ، یک حرف هائی زده بشود بدون اینکه مطلع باشید دارید چه می کنید . شما خیال می کنید که می خواهید خدمت بکنید و به

حسب واقع خدمت نیست . توجه به این مسائل را باید کرد و هر کس رفت جبهه و برگشت نباید فریاد بکند که جبهه چه بود . شما و من تشخیص نمی دهیم که در جبهه باید چه بشود ، جبهه را آنهائی که متخصص اند تشخیص می دهند که باید چه جور باشد و جبهه را چه جور نگهداری کنند و چطور موازین جنگ را اجرا بکنند . اگر خدای نخواسته به واسطه حرف ما ، به واسطه اقدامات ما در جبهه یک سستی پیدا بشود ، یک دلسردی پیدا بشود در جبهه جنگ ، مسوولش همه ما هستیم . بازار باید یکدل دنبال جبهه باشد و از پشت سر جبهه را تقویت بکند و مجلس باید پشت سر جبهه باشد و مجلس را تقویت بکند و ناطق ها ، نویسنده ها روزنامه نویس ها و همه مطبوعات ، رادیو تلویزیون ، همه اینها باید امروز دنبال این باشند که پیروزی حاصل بشود ، ننشینند هی اشکال بکنند و هی تضعیف بکنند قوای انتظامی ما را . و من به قوای انتظامی و نظامی که الان دارند در سرحدات جانفشانی می کنند همه طوایف شان ، چه عشائر و چه مردم عادی غیر نظامی و چه خود نظامی ها و چه قوای دیگر مسلح مثل پاسدارها و پاسبان ها به همه اینها من نوید می دهم که ایران پشت سر شماست ، مملکت ایران پشت سر شماست ، شما اعتناء نکنید به بعض حرف هائی که گاهی گفته می شود ، آنها هم ممکن است بعضی شان از روی غرض باشد ولی شاید غالبا

غرض نداشته باشند ، توجه ندارند به مسائل .

باید قوای ما در سرحدات که الان جانفشانی می کنند اتکال به خدا کنند و توجه داشته باشند که در تمام دنیا یک ارتشی که اینطور ملت با آنها مؤ افق باشد ، نیست . الان ارتش عراق ملت عراق بکلی مخالف با ارتش عراق است و ملت ما بکلی مؤ افق با ارتش ماست و پشتیبان ارتش ماست . بازارهای مسلمین همه پشتیبان شما هستند ، توده های مردم همه پشتیبان شما هستند . اگر یک عده ای باشند که از رژیم سابق مانده اند ، از تفاله های آن امر فاسد مانده است ، یا بعض اشخاصی باشند که سرسپرده به ابر قدرت ها هستند و اسباب یک اغتشاشی یا اسباب یک دلسردی می شود ، اینها ملت نیستند . آن که ملت است بازارهای مسلمین است ، آن که ملت است آن کارخانه ها و این صحراها و آنهائی که برای این ملت دارند کار می کنند ، اینها با شما موافقند . اگر یکی یک صحبتی کرد دلسرد نشوید و با کمال قدرت و اتکال به خدا به کارهای خودتان به آن ترتیبی که نقشه های خودتان اقتضا می کند به همان ترتیب توجه کنید و پیشروی کنید و من امیدوارم که به زودی همه مسائل ما حل بشود و همه بازارهای ما اسلامی بشود و هم ماها به تبع اسلام هدایت بشویم . خداوند تبارک و تعالی به شما سلامت و صحت و عافیت و تؤ فیق خدمتگزاری به اسلام بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 29/10/59

بیانات امام خمینی در جمع کاگران و کارمندان چاپخانه هفده شهریور ،

باید برای استقلال ، از خواب غفلتی که اجانب در ما بوجود آورده بیدار شویم

بسم الله الرحمن

الرحیم

توجه به یک نکته و تذکر او لازم است ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد و اداره کشور خودش را خودش بکند ، لازم است که اول بیدار بشود ، در سیر الی الله هم اهل معرفت گفته اند که یقظه ، بیداری اول منزل است . در طول تاریخ ، در این سده های آخر ، کوشش شده است که ملت های جهان سوم خواب باشند ، غافل باشند و توجهشان به شخصیت خودشان نباشند و شخصیت خودشان را اصلا وابسته به غیر بدانند . این قضیه از سال های بسیار طولانی بوده است و هی دائما رشد کرده است تا این اواخر به رشد تمام رسیده بود . من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد ، صد و بیشتر از صد سال از شیخ ما مرحوم آیت الله حائری رحمه الله نقل شد که من بچه بودم ، فرموده بودند من بچه بودم در یزد و تازه این لامپا را ، لامپاهائی که آنوقت ها بود آورده بودند و یک جلسه ای درست کرده بودند ، مردم جمع شده بودند آنجا و این لامپا را گذاشته بودند ، یک پله هائی درست کرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا ، آن بالا ، مردم تازه می دیدند او را ، چراغشان قبلا چراغ های غیر از آن ترتیب بوده و یک نفر فرنگی هم آنجا بود ، این هر چند دقیقه یا چند وقت یک دفعه از این پله هارفت بالا و آن ماشه لامپا را حرکت می داد این یک قدری نورش می

رفت بالا ، مردم صلوات می فرستادند بعد می آمد پائین یک قدری می ماند و مردم مشغول تماشا بودند دوباره می رفت بالا آن را می کشید پائین ، مردم باز تظاهر می کردند . این از آنوقت ها مطرح بوده است که ما حتی نمی توانیم پیچ یک چراغ را بالا ببریم ، این باید فرنگی این کار را بکند ، باید از خارج فرنگی ها بیایند و دست شان را اینطور کنند تا این ماشه چراغ ، فتیله را بالا ببرد و بعد هم اینطور کنند تا پائین بیاورد . کم کم این در همه طبقات این انگیزه رشد کرد . من عکس مجسمه آتاتورک را در ترکیه آنوقت که تبعید بودم به آنجا ، دیدم که مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا کرده بود و آنجا به من گفتند که این علامت این است که ما هر چه باید انجام بدهیم باید از غرب باشد . به اصطلاح ، آتاتورک یک مرد مثلا روشنی ، یک مرد کذائی بوده و در کشور ما هم بعضی از روشنفکرها به اصطلاح گفته بودند که ما باید از سر تا قدم اروپائی و انگلیسی باشیم تا بتوانیم ادامه حیات بدهیم . ما تا نفهمیم که خودمان هم یک شخصیتی داریم ، مسلمان ها هم یک گروهی هستند و شخصیتی دارند و می توانند خودشان هم کار انجام بدهند ، تا نخواهیم یک کاری را ، نمی توانیم و تا بیدار نشویم ، نمی خواهیم . ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند که ما هیچ یک از امور

صنعتی را قادر بر تحققش نیستیم ، ملت ما فقط لولهنگ می تواند بسازد ، کار دیگر از او نمی آید . باور کرده بود این ملت بیچاره روی تبلیغاتی که قدرت های پیشرفته و بزرگ کرده بودند و تبلیغات داخلی که وابستگان به آن قدرت ها کرده بودند به اینکه ما باید همه چیزمان از خارج باشد و ما باورمان آمده بود یا بسیاری از ما ، که غرب یک نژاد برتر است ، همانطور که هیتلر این معنا را از قراری که شنیدم می گفته است که آلمان یک نژاد برتر است و بعضی از نویسنده های ما نوشته بودند که آن عمله ای که در آلمان هست و بیلش را دستش گرفته ولب خیابان ایستاده که برود کار بکند ، آن آدم چشم آبی را عقیده بسیاری هست به اینکه برای اداره ممکلت مثلا" امثال ما از اشخاصی که در این مملکت هستند بهتر و بالاتر می تواند عمل بکند این طرز فکر ، ما را آنطور عقب نشانده بود که اعتقادمان این بود که اصلا"از ما کاری ساخته نیست . ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود ، مستشار لازم دارد ، از آمریکا یا از اروپا باید مستشارانی بیایند تا ارتش ما رابتوانند سروسامان بدهند . ما راجع به صنایع اصلا" نباید صحبتش را بکنیم ، ما یک ملت لولهنگ ساز هستیم ، ما نسبت به صنایع اصلا" نباید صحبت بکنیم ، این صنایع دربست به عهده اروپائی ها و آمریکائی هاست . ماتابیدار نشویم از این خواب و تا توجه به این نکنیم که ما هم انسان هستʙŠ ، ما

هم شخصیت داریم ، ما هم ملت های بزرگ هستیم ، ما هم ، مسلمین هم یک میلیارد تقریبا" جمعیت با همه وسائل دارند تا این معنا را ما باورمان نیاید ، نمی رویم دنبال کار . یک جمعیتی اگر نشستند و دست شان را دراز کردند پیش یک جمعیت های دیگر که بده به ما ، تمام همشان این بود که هر چه خواهند از خارج بیایند و بدهند به شما و ذخائر شما را از اینجا ببرند در ازای آن چیزی که می دهند ، این ملت اگر یک میلیون سال هم زندگی بکند ، همان حال اول است ، تنبل بار می آید ، بی اراده بار می آید . این تبلیغات دامنه داری که کردند و حالا هم باز می کنند ، به گوش شما نباید برود ، شما باید بیدار بشوید از این خوابی که بیشتر از چندصد سال به ما تزریق کردند و ما را خواب کردند ، اول قدم این است که ما بیدار بشویم ، بفهمیم که ما هم از جنس بشر هستیم و ممالک دیگر و رژیم های دیگر و نژادهای دیگر برتر نیستند از ما ، منتها آنها با تبلیغاتشان مارا جوری کردند که همیشه دستمان طرف غرب یا طرف شرق دراز باشد و هر چه می خواهیم از آنجا برای ما بیاید . اگر ما بیدار بشویم که ما هم موجودی هستیم مثل سایر موجودات و ما هم انسانی هستیم مثل سایر انسان ها و نژاد ما هم نژادی هست مثل سایر نژادها ، اگر این معنا را ما توجه به آن بکنیم و

بفهمیم که ما باید خودمان برای خودمان وسائل زندگی را فراهم کنیم ، خودمان برای خودمان کار بکنیم ، اگر دستمان را از شرق و غرب کوتاه کنیم و خودمان مشغول فعالیت بشویم ، یاد بگیریم لکن بعد از یاد گرفتن خودمان کار بکنیم ، نرویم سراغ اینکه بنشینیم تا حتی یک گلیمی هم که می خواهیم ، یک پتوئی هم که می خواهیم از آنجا بیاورند ، یک تفنگی هم که می خواهیم از آنجا بیاورند . اگر ما به این معنا توجه کنیم و بیدار بشویم ، دنبال بیداری ، اراده پیش می آید که ما بخواهیم که خودمان وسائل زندگی اجتماعی خودمان را فراهم کنیم با کوشش خودمان ، باید کارهای خودمان را انجام بدهیم ، مدتی می گذرد و ما خودمان صنعتگر خواهیم شد . آنهائی که این صنعت های بزرگ را درست کردند ، آنها هم انسان هائی یک سر و دو گوشی هستند که مثل سایر انسان ها ، منتها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند ، قبل از اینکه ما بیدار بشویم آنها بیدار شدند وهم خودشان را صرف این کردند که با ایادی خودشان مستقیما" یا به غیر مستقیم مارا غافل کنند ، ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به اینکه شما نمی توانید ، حتی تزریق کنند که شما نمی توانید حکومت کنید ، شما نمی توانید یک حکومت صحیح داشته باشید ، شما نمی توانید یک نظام صحیح داشته باشید شما نمی توانید یک صنعتی داشته باشید . اگر ما از این خواب بیدار نشویم ، هر چه

فریاد هم بزنیم فایده ندارد ، شعارها فایده ندارد ، آن شعاری فایده دارد که از روی علم باشد و توجه البته در یک انقلابی و در یک نهضتی اولش شعارهاست که این نهضت را به پیش می برد و اگر این شعارها نباشد ، انقلاب نمی تواند پیش ببرد ، لکن بعد از اینکه انقلاب پیروز شد باید عمل کرد ، باید توجه کرد به اینکه ما نباید همیشه دستمان دراز باشد ، یک دستمان طرف غرب دراز باشد ، یک دستمان طرف شرق دراز باشد ، تا این دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است ، ما وابسته هستیم ، ما که می خواهیم وابسته نباشیم باید اول بیدار بشویم به اینکه ما خودمان هم شخصیت داریم ، ما می توانیم کار انجام بدهیم .

شما دیدید که قبل از اینکه این نهضت حاصل بشود و انقلاب ، کم شخصی بود ، کم کسی بود که احتمال این را حتی بدهد که می شود بر این قدرت های بزرگ غلبه کرد ، آن هم یک ملتی که همه چیزش وابسته بوده و همه چیزش از آنجا آمده و چیزی ندارد ، این یک مساءله ای بود که باور کسی نمی آمد لکن شما می دیدید که وقتی اراده کردید ، ملت اراده کرد ، دنبالش شد . وقتی ملت بیدار شد که نباید این ابر قدرت ها در اینجا حکومت کنند و نباید وابستگان آنهادر اینجا حکومت کنند ، با اینکه کمال قدرت را آنها آنوقت داشتند در عین حال همین سر و پا برهنه های بازار و کوچه و دانشگاه و

جاهای دیگر قیام کردند و با وحدت کلمه و با بیداری ، دشمن را از صحنه بیرون کردند . اگر ملت ما در این طول مدت این بیست ، سی سال ، از بیست سال به این طرف باز همان بودند که از پاسبان می ترسیدند ، اگر یک وقتی می خواستند به کلانتری بروند خوفشان بود که بروند ، از اسم شاه کذا می ترسیدند ، اگر اینها همان ها بودند ، نمی توانستند قیام کنند و این واقعه را ، این واقعه اعجاز آمیز را بوجود بیاورند . اول بیدار شدند ، با نطق ناطقین نویسندگان ، بیدار شدند یعنی نویسندگان متعهد ، بعد که بیدار شدند اراده کردند ، خواستند ، دنبال اراده و خواست قیام حاصل شد و دیدید که چیزی که ملت خواست متحقق می شود ، ملت ما خواست که نظام جائر سلطنتی نباشد و به جای او یک نظام انسانی اسلامی باشد ، این را خواست و این شد . البته نمی گویم که الان ما یک نظام اسلامی تمام عیار داریم ، لکن این را می گویم که آن نظام جائر که همه چیز ما را به دیگران فروخت و از بین برد آن رفت از بین و دست آن ابر قدرت کوتاه شد از مملکت و ما الان در اول قدم هستیم و باید کوشش کنیم ، همه ما کوشش کنیم ، همه ملت کوشش کنند ، هر کسی در هر جا که هست کوشش کند و کوشش اش این باشد که ما باید وابسته نباشیم . اگر دهقان های ما در صحراها و در هر

جا که هستند این معنا را بفهمند که کوشش باید کرد تا وابسته نبود و هر کس وابسته است اسیر است و ممکن است که اسارتش زیادتر بشود ، اگر آنها در بیابان ها این معنا را احساس کنند ، اراده می کنند که وابسته نباشند و اراده می کنند که ارزاق خود مملکت را خودشان تهیه کنند و اگر در کارخانه های ما این معنا را متنبه بشوند که ما باید وابسته نباشیم و ما باید خودمان برای خودمان کار انجام بدهیم ، آنها کوشش می کنند که کارخانه ها را بهتر راه ببرند و اشخاصی که مغز تفکر صنعتی دارند این مغزها را به کار می اندازند و بعد از اینکه فهمیدند که باید برای خودمان کار بکنیم و باید صنعت را هم ، چه صنعت بزرگ ، چه صنعت کوچک را خودمان باید درست بکنیم ، این مبداء عمل می شود که بعد از آن بیداری و این اراده راه بیفتند و مشغول بشوند و تفکر کنند و مغزها را به کار بیندازند و کار خودشان را خودشان انجام بدهند .

امید را که جنود الله است در خود زنده و یاس را نابود کنید

شما متوقع نباشید که همین امروز بتوانید طیاره درست کنید ، میگ درست کنید ، البته الان نمی شود اما مایوس نباشید از اینکه می توانیم درست کنیم ، باید بیدار بشوید بروید دنبال اینکه آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید وقتی این فکر در یک ملتی پیدا شد و این اراده در یک ملتی پیدا شد ، کوشش می کند و دنبال کوشش این مطلب حاصل می شود ، یاس از جنود ابلیس است یعنی شیطان ها انسان را

به یاس وا می دارند همین ابلیس هائی که می بینید در طول تاریخ ملت ضعیف را مایوس کرده اند ، همین هائی که به ملت های ضعیف تزریق کردند که ما هیچ نمی دانیم و هیچ نمی توانیم ، همین هائی که به ملت های ضعیف به واسطه وابستگی شان به خارج گفتند که ما باید غربی باشیم ، ما ارتشمان هم باید از غرب برایش یک کسی بیاید ، کارخانه هایمان هم باید از غرب بیاید ، راهش بیندازد ، ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم و امید که از جنود الله است در خودمان زنده بکنیم ، به خودمان امیدوار باشیم ، تکیه به اراده خودمان بکنیم ، تبع اراده دیگران نباشیم لکن همه با هم مجتمعا این اراده را بکنیم تا کار انجام بگیرد . آنهائی که در ارتش هستند ، در قوای مسلح هستند ، با هم هماهنگ باشند و با هم بخواهند که ارتش شان قوی باشد و ارتش شان و قوای مسلحه شان را خودشان اداره کنند دنبال و می توانند و می بینید که توانستند و می توانند و آنهائی که کارخانه ها هستند و در کارگاه ها هستند و در امور صنعتی هستند خودشان بگویند ما خودمان می کنیم و می توانیم .

نویسندگان و گویندگان باید به جای اشکالتراشی به مردم امید و اطمینان بدهند

امید در خودتان ایجاد کنید ، نویسنده های ما ، گویندگان ما همه شان دنبال این باشند که به این ملت امید بدهند ، مایوس نکنند ملت را ، بگویند توانا هستیم ، نگویند ناتوان هستیم ، بگویند خودمان می توانیم و واقع هم همین طور است ، می توانیم اراده

باید بکنیم . نویسنده های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمی خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد ، امید به آنها بدهند که می توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید . اگر این نویسنده ها ، این گوینده ها به جای اینکه به هم اشکالتراشی بکنند ، به جای اینکه به جان هم بریزند ، با هم امید در ملت ایجاد کنند ، اطمینان در ملت ایجاد کنند ، استقلال روحی در ملت ایجاد کنند ، اگر این خدمت را این رسانه های گروهی ، این مطبوعات ، این نویسندگان ، این گویندگان ، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ، ما تا آخر پیروز هستیم و حیف است که یک ملتی که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چیزش را فدای اسلام و استقلال کشورش کرده ، ماها که گوینده هستیم ، نویسنده هستیم ، آنهائی که در مطبوعات چیز می نویسند ، در رادیو و تلویزیون صحبت می کنند ، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار کرد و باید مطمئن کرد ملت را .

اطمینان داشته باشید که اگر بخواهید ، می شود و اگر بیدار بشوید ، می خواهید . شما بیدار بشوید و بفهمید این معنا را که نژاد ژرمن از نژاد آریا بالاتر نیست و غربی ها از ما بالاتر نیستند ، زودتر کار راه انداختند ، مشغول بشوید و کار را انجام بدهید . ژاپن همین معنا را مبتلا

بود و بعد بیدار شد و اراده کرد و شد یک مملکت صنعتی که الان صنعت او مقابله می کند با آمریکا ، هندوستان بیدار شد یا اینکه از همین نژادهائی بود که غیر عربی بودند و غیر آلمانی و غیر ژرمنی بودند که آنها می گفتند اینها ابر هستند و اینها نمی توانند وقتی ملتشان خواست ، شد ، شما هم بخواهید ، می شود . خواستید که سلطنت جائر پهلوی نباشد و از بین رفت ، خواستید که قدرت های دیگر بر شما و بر ذخائر شما سلطه نداشته باشند ، همین طور شد و الان سلطه ندارند .

گروهگ ها می خواهند شخصیت هائی را که در راءس کارند ، از نظر مردم بیندازند

بخواهید که خودتان اداره کنید مملکت خودتان را ، بخواهید که کمک کنید به دولت ، تضعیف نکنید دولت را ، تضعیف نکنید اشخاصی که خدمتگزار هستند ، تمام این اشخاصی که الان مشغول کار هستند اینها خدمت به شما و ملت ما شما می کنند ، در صدد نباشید که این گروه را عقب بزند و آن گروه ، این گروه را ، همه در صدد این معنا باشید که با هم این کشور را اداره کنید و این مردم را بیدار کنید . من طرفدار تمام قشرهائی هستم که به این کشور خدمت دارند می کنند و متاثرم از اینکه اشخاصی که دارند به این مملکت خدمت می کنند ، دست هائی که می خواهد این کشور را باز به عقب بزند ، اینها را روبروی هم قرار داده است و هر کدام به دیگری اشکال می کنند ، به جای اشکال هر دو با هم عزمتان را جزم کنید که این

ملت را به جلو ببرید ، این ملت را بیدار کنید ، ارتش را تقویت بکنید ، دادگاه ها را تقویت بکنید البته اصلاح هم باید بشود ، اشخاصی که در راءس دادگاه هستند تقویت کنید تا آنها بتوانند کارهای خودشان را انجام بدهند ، اشخاصی که در راءس ارتش و قوای مسلحه دیگر هستند تایید کنید تا آنها بتوانند ارتش را اداره کنند تا بتوانند قوای مسلحه کارهائی که بر آنها محول است به خوبی انجام بدهند ، مجلس را که در راءس همه امور است تقویت کنید و دنبال این باشید که یک مجلس قوی قانونگذاری داشته باشیم تا بتوانند مملکت را به راه راست ببرند .

من با همه این گروه ها ، با هیچ یک از اینها قوم و خویشی ندارم ولی با همه این گروه ها موافقم مادامی که در پست های خودشان رفتار خوب دارند . شما بدانید که در بین این ملت ما الان اشخاصی هستند ، گروهک هائی هستند که می خواهند یکی یکی اینهائی که مشغول خدمت به این مملکت هستند ، از نظر مردم بیندازند و آنها را از ملت جدا کنند . باید توجه داشته باشید که اینها که آمدند و مطلبی را گفتند مچشان را بگیرید که این آقائی که تو می گوئی فلان است ، دلیلت چه است ؟ ببینید چه خواهد گفت . آن کسی که مثلا در ارتش است ، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان کار را کرده مچش را بگیرید که دلیل شما بر این مطلب چه است ؟ آن که در راءس دادگاه هست اگر به او اشکال

کردند مچشان را بϙʘљʘϠبگوئید دلیلت بر این مطلب چه است ؟ آنوقت خواهید فهمید که دلیلی در کار نیست فقط این است که تبلیغات است که می خواهند شخصیت ها را بشکنند و می خواهند نتیجه از آن بگیرند و مع الاسف ملت ما توجه به این مساءله بسیاریشان کم دارند ، به این تبلیغات سوئی که نسبت به بعضی از این روحانیون که مشغول خدمت به این ملت هستند ، نسبت به اینها می کنند باور می کنند ، اشخاصی را که من بیش از بیست سال است می شناسم و می دانم چه اشخاصی هستند لکه دار می کنند . اینها از عیوبی است که در کشور ما هست ، اشخاصی که در ارتش الان دارند خدمت می کنند ، در ژاندامری خدمت می کنند ، در سپاه پاسداران دارند خدمت می کنند ، در بسیج دارند خدمت می کنند ، کمیته هائی که دارند خدمت می کنند ، همه اینها الان خدمتگزار هستند البته در هر قشری و جمعیتی پیدا می شوند بعض اشخاص غیر صالح ، نباید ما اگر در یک جمعیتی یک آدم غیر صالح پیدا شد ، تمام آن گروه ها را بکوبیم و نباید ما بدون دلیل و بدون شاهد یک مطلبی را قبول بکنیم . بعضی از فلاسفه می گویند که کسی که بی دلیل یک مطلبی را قبول بکند از فطرت انسانی خارج شده است و صحیح است این . انسان نمی تواند به حسب فطرتش یک مطلبی را که می شنود همین طوری خود بخود قبول کند . اشخاصی که می خواهند الان شخصیت هائی

که در این مملک مشغول خدمت و در راءس کار هستند از نظر مردم بیندازند ، اینها نظرشان به این است که این کشور را تهی کنند از شخصیات و از اشخاص مؤ ثر و آن کنند که سابق بود ملت ما باید هوشیار باشد و هیچ مطلبی را بی دلیل قبول نکند ، همین که یک کسی گفت فلان چه جور است باید بگویند به چه دلیل می گوئی دلیلش را از او بپرسند ، اگر بی دلیل یک مطلبی را قبول بکنند از فطرت انسانی خارجند . انسان باید هر مطلبی که می شنود دلیل برای آن اقامه بشود ، ما خدا را با دلیل قبول کردیم بی دلیل قبول نکردیم و ما انبیا را با دلیل قبول کردیم بی دلیل قبول نمی کنیم ، ما کسانی که خیانتکارند با شواهد آنها را خائن می دانیم ، کسانی که به این ملت اذیت کردند و این ملت را جور کردند شاهدش همان بود که می دیدید ، ولی یک نفر آدم ، هر کس می خواهد باشد ، یک زارع باشد ، یک کاسب باشد یک بازاری باشد ، یک اداری باشد ، اگر به ما گفتند این فلان است باید دلیل اقامه کند ، باید توجه داشت که مبادا خدای نخواسته بخواهند حکومت اینجا را و مملکت ما را بگویند: نه عرضه حکومت کردن دارند و نه عرضه اینکه دادگستری را اصلاح کنند دارند و نه عرضه اینکه مجلس را اداره کنند دارند ، این مسائل مصیبت بار است و اشخاص توجه ندارند و غالبا هم آن اشخاصی که این حرف ها

را می زنند غرضمندند یا گول خورده اند .

اسلام پیش ما امانت است ، با قلم ها و قدم ها به آن خیانت نکنیم

برادرهای من ! خواهرهای من ! توجه بکنید که مسؤ ولیت داریم امروز ، مسؤ ولیت های بزرگ داریم ما ، اگر این نهضتی که تا اینجا رسیده و این انقلابی که تا اینجا رسیده است و یک جمهوری اسلامی در مملکت ما تحقق پیدا کرده است اگر این از دست ما برود همه ما مسؤ ولیم ، اگر قلم هائی که در روزنامه ها به ضد هم چیز می نویسند کمک کنند بر این از بین رفتن جمهوری ، همه مسؤ ولند ، ما مسؤ ولیم و ما اسلام امانت است پیشمان ، احکام اسلام امانت است پیشمان و نباید با سر قلم ها خیانت کنیم بر این امانت و نباید با زبان ها خیانت کنیم به این امانت و نباید با قلم ها و قدم ها به این امانت خیانت کنیم . اگر بخواهید کشورتان مستقل باشد ، اگر بخواهید کشورتان روی پای خودش بایستد و بخواهید آزاد باشید ، باید از اینطور مناقشات دست بردارید و همه نظر حسن بکنید و برادروار همه با هم کمک بکنید تا این کشور به مقصد خودش برسد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صحیفه نور جلد 14

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (ولادت حضرت رسول- اصلاح مرکز علمی)]

اهمیّت ولادت پیامبر اسلام

2 بهمن 1359/ 15 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ما در آستانه روز مقدسی هستیم و عید مبارکی که در آن روز، بزرگترین شخصیت عالم برای اصلاح بشر و تحول بزرگتر تحولات، و نیز ولادت با سعادت فرزند او حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- که مذهب را ترویج و اسلام را ارائه داد به مردم. تحول از شرکها، الحادها، آتش پرستیها و همه انحرافها، به استقامت و توحید و توحیدپرستی. در

مرکزی که به جای توحید و به جای حکومت اللَّه بتها نشسته بودند و در عصری که به جای ستایش حق تعالی آتشها پرستیده می شدند.

این روز روز مبارکی است که ما نزدیک به او می شویم، و روز نویدی است که بشر را نوید داد به استقامت و راهنمایی به صراط مستقیم انسانیت. و پیروان آن حضرت کسانی هستند که همان راه را و همان خط را تعقیب می کنند و از خود شروع می کنند و به دیگران سرایت می دهند. شما جوانان دانشجو و جوانان عزیزی که از هر جا آمده اید، امید این ملت هستید که باید این راهی را که فرا راه شما گذاشته شده است به آخر برسانید. و این نهضتی را که در راه او آن همه جانفشانی شده است، ادامه بدهید. و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند، و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند به راه انسانیت و خروج از همه انحای کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوانها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم و در مکتب حضرت صادق پیروانی شایسته باشید.

عرصه جولان استعمار از کودکستان تا دانشگاه

عزیزان من! منحرفین و کسانی که می خواهند این مکتب به آخر نرسد و آنهایی که از مکتب اسلام سیلی خورده اند، و آنهایی که مکتب اسلام را بر خلاف مصالح خودشان می دانند و بر خلاف مصالح اربابانشان می دانند، اول نظرشان به این است که از مدرسه هایی که کودکان ما، جوانان ما، جوانان نورس ما در آنجا

برای تحصیل کمال رفته اند، از آنجا انحرافات را شروع کنند. آنها در صدد این هستند که مدارس که منشأ همه برکات هست و جوانهای نورسی که باید این کشور را به رشد خودش برسانند و از دست اجانب نجات دهند، آنها را منحرف کنند. و لهذا می بینید که از آن دبستان تا دانشگاه مرکز توطئه است، و شماها هدف آنها هستید، و می خواهند شما را از اسلام عزیز منحرف کنند. و دانشگاهها و دبیرستانها و دبستانها و تمام مراکز علم و تهذیب را مبدّل کنند به مراکزی که اگر در آنجا علم تحصیل بشود به نفع قدرتهای بزرگ باشد. و هر چه در آن جاها و در آن مکانهای مقدّس، هر چه فرآورد باشد، فرآورد به نفع ابَرقدرتها. قدم اوّل آنها از همان کودکستان شروع می شود، و هر چه جوانها و کودکهایمان بالاتر بروند، قدمهای بعدی آنها هم به دنبال آنهاست. از کودکستان تا دانشگاه، مرکز جولان دستهای خبیث استعمار است، و آنها خوب می دانند که اگر این نوباوگان را از راه مستقیم و صراط اللَّه خارج کنند به مقاصد شوم خودشان خواهند رسید. و لهذا کوشش آنها و هدف آنها از کودکستان شروع می شود و تا دانشگاهها جریان دارد. و مراکزی که باید برای اصلاح جامعه، اصلاح جامعه در معنویات و اصلاح جامعه در مادیات، ذخایری باشند برای کشور عزیز ما، آنجا را به فساد بکشند و بعد کنار بنشینند و به این جوانهای ما نگاه کنند که این منحرفین کارهای خودشان را انجام داده اند و فساد را به دست شما می خواهند اجرا کنند.

اصلاح کشور در گروِ اصلاح مراکز علمی

شما جوانها در سرتاسر کشور از کودکستان که محل اطفال

است تا دانشگاه که محل علم و محل دانش و تهذیب باید باشد، باید بیدار باشید و خودتان این مراکز را از فساد حفظ کنید. کسانی که می آیند در این مراکز و مشغول تبلیغات هستند، شما باید، جوانهای ما باید، معلمین این جوانها باید که ببینند اینها سابقه شان چه بوده و چه وضعیّت فعلی دارند و چه وضعیتی در سابق داشتند و دعوت آنها چیست. امروز مملکت شما، کشور شما مرکز توطئه هاست. برای اینکه کشور شما آن چنان صدمه ای وارد کرده است بر ابَرقدرتها و آن چنان سیلی ای به صورت قدرتهای بزرگ و ریشه های فساد آنها زده است که آنها از جا نمی نشینند مگر آنکه این کشور را به خیال خودشان به حال اول و به فساد بکشند. و آنها می دانند که اگر کودکان ما را از نورسی منحرف بار بیاورند، این انحراف تا آخر خواهد رفت. و اگر نوباوگان ما را به انحراف بکشند، این کشور به انحراف کشیده خواهد شد. و اگر دبیرستانهای ما را و دانشگاههای ما را به انحراف بکشند این کشور به انحراف خواهد کشید.

بزرگتر سنگر، برای اسلام این مراکزی است که شما در آنها زندگی می کنید و تحصیل می کنید. این مراکز، مراکزی است که با اصلاح آنها، کشور اصلاح می شود و با تباهی آنها، کشور به تباهی کشیده می شود. باید جوانهای ما، کودکان ما درست چشم و گوش خودشان را باز کنند که شیاطین اغوا نکند آنها را. و هر روز آنها را وادار نکند به جنجال کردن و راهپیمایی کردن. شما باید در هر جا که تحصیل می کنید و جوانها و کودکان ما در سرتاسر کشور، در هر

مرکزی که اشتغال به تحصیل دارند باید توجه به این داشته باشند که تحصیل همراه تهذیب و همراه تعهّد و همراه اخلاق فاضله انسانی است که می تواند ما را به حیات انسانی برساند. و می تواند کشور ما را از وابستگیها نجات بدهد. اگر شما جوانها دنبال تحصیل که می روید، دنبال این معنا باشید که یک تصدیقی بگیرید، یک دیپلمی بگیرید و بروید آن را آلت قرار بدهید برای استفاده مادّی خودتان، این همان انحرافی است که آنها می خواهند. و اگر شما در مراکزی که هستید یک ایده صحیح داشته باشید و یک غایت صحیح داشته باشید که برای رسیدن به آن غایت مشغول تحصیل باشید، و برای رسیدن به آن امری که خدای تبارک و تعالی می خواهد و آن تهذیب نفس و پرستیدن اللَّه و دور کردن همه شرکها و همه انحرافها و همه الحادها از خودتان و از مراکزتان، اگر این طور باشد شما پیروز خواهید شد. و همه انحرافها و همه گرفتاریهایی که برای یک کشور پیش می آید برای این است که مراکز تعلیم و تعلّمشان، مراکز تهذیب نیست. این فرقی نیست ما بین مدارس علمی قدیم با مدارس علمی جدید. تا تهذیب نباشد و تعهد نباشد و از اول انسان راه خودش را، صراط مستقیم خودش را نیافته باشد، و تحصیل او دنبال همان ایده صحیح اسلامی نباشد، همین انحراف آور است و همین است که ما را و کشورهای اسلامی را یا به طرف چپ می برد و یا به طرف راست؛ یا باید کشور، کشور کمونیستی باشد یا کشور، کشور تابع امریکا. از مدرسه شروع می شود این مسائل. از مدارس و دانشگاهها

این مسائل شروع می شود. آنها می خواهند که آن چیزی که در دانشگاهها و در مدارس ما، در دبیرستانها و در همه جا حاصل می شود این باشد که آن چیزی که نتیجه زحمات طولانی ملت است و زحمات طولانی جوانهای ماست، برای آنها باشد.

شما نمی دانم دیشب در رادیو، این «حمید» «1» را که در رادیو، در تلویزیون نشان دادند و حرفهایی را که او زد، شنیدید؟ اگر نشنیدید از آنها که شنیدند بپرسید که چه دستهای جنایتکاری، جوانهای تحصیلکرده ما را با چه دامهایی به دام می کشند. و آنهایی که باید سرمایه باشند برای کشور خودشان و باید زحمت بکشند برای پیشرفت کشور خودشان، چطور به دام می کشند، و آنها را وادار می کنند که بر مصالح آنها زحمت بکشند. این الآن یک پرده است که شما ملاحظه کردید، بسیار هستند افرادی که از این قبیل هستند. برای اینکه در رژیم سابق این مطلب مطرح بود، منتها اسمش را نمی آوردند. مطرح بود این مطلب که باید دانشگاههای ما این طور باشد. تربیت فاسد از آن اوّلی که بچه های نورس ما در کودکستان می رفت تا آن آخر که جوانهای برومند ما که سرمایه های این کشور هستند، در دانشگاهها بودند. برنامه سابق همین بود که اینها از اینجا تا آخر طوری بار بیایند و طوری تربیت بشوند که تربیت مسکو باشد یا تربیت واشنگتن. مسأله این بود و الآن که شما جوانهای عزیز و همه دبیرستانیها و همه دانشگاهها می خواهید کشور خودتان دست خودتان باشد، استقلالش محفوظ باشد، آزادی داشته باشید، طریق انسانیت را طی بکنید و به کمال انسانی برسید، و آن چیزی که انسان برای آن خلق

شده است به او برسید، شیاطین به دست و پا افتادند که شماها را منحرف کنند.

هدف عمّال خارجی؛ انحراف جوانان و تشدید اختلافات

اینهایی که در مدارس می آیند و با تبلیغات سوئشان جوانهای نورس ما را وادار می کنند به یک مسائلی که با تحصیل آنها مخالف است، و نمی خواهند اینها تحصیل بکنند اینها، و نمی خواهند اینها یک جوانهایی که برای کشور خودشان مفید باشند به بار بیاورند. با بهانه های مختلف اینها را به تظاهرات و راهپیماییها و اختلافات می کشند و کنار می نشینند و به شماها و به ما می خندند. آن کوششی که اینها می کردند که دانشگاهها باز بشود قبل از اینکه برنامه صحیح ریخته بشود، همین بود که می خواستند این دانشگاهها به همان وضع سابق که امثال این اشخاصی که روی کار آن وقت بودند به جامعه تحویل بدهد. می خواستند همان معنا باشد. و اینکه در کودکستانها، دبیرستانها می روند و مشغول می شوند با تبلیغات خودشان و تحریکات خودشان جوانهای ما را و کودکهای ما را وادار کنند که به جای اینکه تحصیل بکنند جنگ و دعوا به راه بیندازند، و به جای اینکه تهذیب نفس بکنند و اخلاق اسلامی را بیاموزند با فحش و فضیحت روبرو می کنند، این همان برنامه سابق است. کودکهای ما، جوانهای ما، همه آنها- چه دختر و چه پسر- باید تمام همّشان را صرف این بکنند که بشناسند اینها را. بفهمند که اینها چه مقصدی دارند.

بفهمند که اینها قبلًا چه بودند. بفهمند که اینها در حالی که جوانهای ما از ارتشی و پاسدار و ژاندارمری و سایر قشرهای مردمی، عشایر و سایرین در مرکز جنگ و در جبهه ها مشغول فداکاری هستند، اینها در پشت جبهه ها مشغول افساد هستند،

مشغول کمک به اربابان خودشان هستند. بدانند که در رادیوهای خارجی و در رادیوهای منحرف از اینها پشتیبانی می شود و از جمهوری اسلامی تکذیب می شود. و می خواهند جمهوری اسلامی نباشد. همان طوری که صدام و سایر منحرفین به کشور ما حمله کردند و جنگ راه انداختند. اینها هم همان جنگ را به صورت دیگری در مدرسه ها و در دانشسراها و در دانشگاهها به راه می اندازند. همه عمّال خارجی هستند و شما باید هر جا که هستید توجهتان، توجه شما زیاد بر این مسائل باشد که مبادا یک وقت چشم باز کنید ببینید گول خورده اید؛ همان طوری که دیشب «حمید» گفت، از آن راهها، از همه راهها. خداوند شماها را ذخیره این مملکت قرار بدهد. جوانهای ما را به راه راست هدایت کند و همه ما را خدمتگزار به اسلام و به کشور اسلامی قرار دهد.

سخنرانی [در جمع هیأت دولت و نمایندگان مجلس (حب نفس- دلگرم نمودن مردم)]

پیامبر اسلام، اشرف موجودات و اکمل انسانها

زمان: 4 بهمن 1359/ 17 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم امروز روز بسیار بزرگی است که هم پیشوای امت بزرگ اسلامی دنیا را به نور مبارکشان منور کردند و هم پیشوای بزرگ مذهب. و شاید در ایام دیگر ما مثل امروز کم داشته باشیم یا نداشته باشیم. و من تبریک عرض می کنم به همه ملتهای اسلام و همه کشورهای اسلامی و به شما آقایان وکلای محترم مجلس و هیأت دولت و سایر برادرانی که در اینجا حضور دارند. و من سلامت و توفیق و پیروزی همه شما را از خداوند تعالی خواستارم.

برکت وجود رسول اکرم برکتی است که در سرتاسر عالم از اول خَلق تا آخر یک همچو موجود با برکت نیامده است و نخواهد آمد. اشرف موجودات و

اکمل انسانها و بزرگتر مربّی بشر؛ این وجود مبارک است. و مُبیِّن احکام اسلام و ایده های رسول اکرم، ذُریّه مطهّر ایشان و خصوص حضرت جعفر بن محمد صادق هستند.

تربیت انسان، هدف بعثت انبیا

کوشش انبیا و ایده بعثت در تمام قرنها؛ تربیت این موجود است. این موجودی که عصاره همه مخلوقات است و با اصلاح او اصلاح می شود عالم و با فساد او به فساد کشیده می شود. کوشش انبیا از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند. نه همان هدایت و گفتن تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، برای اینکه این موجود را به آن کمالی که لایق است برساند. و مع الأسف این ایده به آن طوری که آنها می خواستند حاصل نشد و بعدها هم به آن طوری که انبیا در نظر داشتند حاصل نخواهد شد. برای اینکه اینها مواجه هستند با یک موجودی که این موجود شناخته نشده است الّا برای خدا و کسانی که علم را از خدای تبارک و تعالی اتخاذ کردند. و یک موجود پیچیده ای است که حتی خودش از خودش اطلاع ندارد. و شاید این کلمه ای که وارد شده است که مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ «1» تعلیق به یک امر محالی باشد برای نوع بشر. شناخت انسان خودش را، و شناخت اوصافی که در انسان هست و غرایزی که در انسان هست، این از اموری است که یا محال است یا نظیر محال الّا آن کسی که عَصَمَهُ اللَّهُ تعالی. «2» انسان خودش از باب اینکه حُبّ نَفْس دارد و هر

چه را می خواهد برای خودش می خواهد، برای خاطر این حب نفس شدید از بسیاری از امور غافل است؛ یعنی با این حب نفس نمی تواند خودش را آزاد بشناسد.

حُبّ نفس بزرگترین خطر

سه نظر در عالم هست. یک نظری که از روی حُب، مطالعه می کند موجودات را یا بعض موجودات را و یک نظری که از راه بغض نظر می کند به همه چیز و یک نظر ثالثی که حُبّ و بغض در آن نیست و آزاد است. آن دو نظر، نظر اشخاصی است که آزاد نیستند. بزرگترین گرفتاری بشر و ماها این گرفتاری است که خودمان داریم و از ناحیه خود ما هست. کسی که از روی حُبّ نفس به مردم و اشیاء نظر می کند و به اشیایی که نظر می کند از راه دشمنی و بغض نظر می کند؛ این نمی تواند آزاد باشد، در نظر دادن گرفتار است. و کسی که از راه حبّ نفس نظر می کند به موجودات یا به اشخاص یا به گروهها این آزاد نیست، نمی تواند حکم صحیح بکند. انسان گمان می کند که من خودم هر چه می گویم از روی آزادی است و بینظری، لکن اگر کسی یک همچو ادعایی کرد؛ این را نپذیرید. نمی تواند این انسان موجود آزاد از هواهای نفسانی و از حُبّ نفس- که منشأ همه گرفتاریهاست- آزاد بشود. مدّعی آزادی از این طور امور زیاد است، لکن واقعیت کم است. ممکن است که بسیاری از اشخاص حتی خودشان هم توجه نداشته باشند به اینکه بنده خودشان هستند، نه بنده خدا، خودشان هم خودشان را مبرّا و منزّه می دانند، و این برای همان حُبّ نفسی است که انسان دارد. این حُبّ نفس، تمام عیوب

انسان را به خود انسان می پوشاند. هر عیبی که داشته باشد برای خاطر این حُبّ نفس، آن عیب را نمی بیند، و گاهی هم آن عیب را حُسن می داند. و تا انسان با مجاهدتها و تبعیت از تعلیمات انبیا از این گرفتاری و عبودیت نفس خارج نشود، نه خودش اصلاح می شود و نه می تواند احکامی که می کند و رأیهایی که می دهد صحیح باشد، مطابق واقع باشد.

اتفاق می افتد، لکن نمی تواند مطلقاً این طور باشد انسان. یک عملی از یک شخص در یک محیط در یک ساعت از یک شخص صادر می شود، دو نفر که این عمل را می بینند یکی از اینها با این دشمن است، این عمل را بد می بیند و یکی از آنها که با این دوست است این عمل را خوب می بیند. عمل از یک آدم است، در یک وقت است، در یک محیط است، در یک شرایط است، همه چیزهایش با هم مجتمع است. لکن برای آن گرفتاری که بیننده دارد، آن عدم آزادی که بیننده دارد و اسیر هوای نفس است؛ این عمل را عیناً خوب می بیند، اگر با آن آدم خوب باشد. و این عمل را عیناً بد می بیند، چنانچه با آن آدم بد باشد. و انسان خودش هم متوجه نیست. بله، هستند اشخاصی که بیجهت می دانند و تکذیب می کنند. یا می دانند و تعریف می کنند. این طور هستند، اما شاید بسیاری این طور باشند که به واسطه آن اسارتی که دارند و آن گرفتاری که در باطن، خودشان مبتلای به او هستند، و آن شیطانی که در نفس انسان فعّال است، این گرفتاری نمی گذارد که انسان آزادانه حکم بکند، نمی گذارد که انسان

آن طوری که واقعیت است ادراک کند. و آن طوری که واقعیت است او را بگوید. یا واقعیت را به واسطه همین عبودیتی که دارد، بندگی که دارد و آن طوری که سلطنت بر او دارد شیطان و قوای شیطانی خودش، یا ادراک نمی کند مطلب را و یا اگر ادراک هم کرد، او نمی خواهد او را اظهار کند. از آن طرف هم همین طور. تعریف ها و تکذیبهایی که ماها می کنیم، انسان عادی می کند، این تعریف و تکذیب ها به واسطه همین علاقه ای که انسان به خودش و وابستگان خودش که آن هم علاقه به خود است، علاقه به وابستگان، علاقه به خود است؛ این چون پسر من است و این چون برادر من است، و این چون همسلک من است، این همه من است. و تمام این اشیا در انسانهای عادی تماماً برمی گردد به خود من. اگر از کس دیگری هم تعریف کند، این از باب اینکه به او متعلق است تعریف می کند.

اگر انسان بخواهد خودش را تجربه کند، یک وقت که خلوت می شود خودش بنشیند پیش خودش. دو نفر را که یکی شان از رفقای اوست، از اقربای اوست، بسته به اوست و یکیشان با او مخالف اند و با او دشمن اند مثلًا، این بنشیند و فکر کند که این عملی که از این دشمن من و دوست من صادر شده است، چه شده است که من این عمل خصوصی را وقتی که نسبتش می دهم به دوستم، شروع می کنم از آن تعریف کردن، یا لا اقل عیبپوشی کردن به حیل «1». و آن عمل چنانچه از دشمن من صادر بشود یکی را چه می کنم و هیاهو می کند؟

اگر انسان بنشیند و واقعاً بخواهد بفهمد که خودش چکاره است، باید این موازین را ملاحظه کند. اگر یک عمل خوبی صادر شد از یک دشمنی، این عمل خوب را ستایش کند، ببیند که همچو هنری دارد. اگر یک عمل بدی از یک دسته ای صادر شد این را بد بداند و بگوید بد است. نمی گویم که اسرار مردم را فاش کند، من می گویم پیش خودش. البته اسرار مردم هر چه باشد، فاش کردن بر خلاف اسلام است. و غیبت و تهمت و همه اینها از مکایبی «2» است که انسان به آن مبتلا هست. لکن ابتلای انسان به خودش از همه ابتلاها بالاتر است. شاهد، همین است که من اگر یک امر خیلی برجسته ای از یکی صادر شد، من بنای به مناقشه می گذارم که این امر شایسته را هر چه بتوانم این را از ارزش بیندازم. و اگر این امر شایسته از یک دوستی، یک متعلق به خود من صادر شد، بنای بر این می گذارم که این امر شایسته را بیشتر از آن مقداری که هست این را نمایش بدهم.

همه اینها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم.

دلبستگی به دنیا منشأ انحطاط انسان

این عالم مُلْک، این عالم طبیعت یکی از مخلوقات خداست، و این عالم طبیعت هم جلوه ای از جلوه های خداست. تعلق به این عالم طبیعت، تعلق به این دنیا، این اسباب این می شود که انسان را مُنْحَط می کند. ممکن است یک کسی به یک تسبیحی آن قدر تعلق داشته باشد که یک کس دیگری به یک سلطنت این تعلق را نداشته باشد. این اوّلی بیشتر به دنیا چسبیده است و آن دومی

کمتر. سلیمان بن داود هم سلطان بود، سلطانی که بر همه چیز حکم می کرد. لکن آن سلطنت یک سلطنتی نبود که دل سلطان را، دل سلیمان بن داود را به خودش جذب کند رسول اکرم هم رئیس یک ملت بود و فرمانفرمای ملت بود، لکن این فرمانفرمایی این طور نبود که او را جذب کند به خودش. فرمانفرمایی در تحت سیطره او بود، نه او در تحت سیطره فرمانفرمایی. اگر انسان سیطره پیدا بکند به حسب نفس بر خودش و بر همه چیز، این اهل دنیا دیگر نیست و لو اینکه همه دنیا هم داشته باشد، مثل حضرت سلیمان و امثال او. و اگر این سیطره نباشد و انسان در این غفلت که ما داریم باشد، این آدم اهل دنیا هست و دنیای دَنیّ پست. دنیا و آخرت، خدا و دنیا، اینها دو چیزی است که ما وقتی تعلق به او داشتیم عالم ملک می شود دنیا، این دنیای من است. من وقتی تعلق به این داشتم و تحت نفوذ او بودم، تحت نفوذ و سیطره او بودم، تحت نفوذ ریاستها، تحت نفوذ مقامات بودم، همه اینها دنیاست و من خودم اسیر است.

هر چه سعه سلطنت زیادتر بشود اسارت زیادتر می شود، من اسیر او هستم و خودم ملتفت نیستم. و اگر چنانچه انسان موفق بشود به آنکه انبیا می خواستند که از تحت این سیطره نفس بیرون برود، این اعدی عدوّ «1» بیرون برود، این اسارت را، قید اسارت را از گردن خودش بردارد، این آدم می شود یک آدمی که بر همه چیز سیطره دارد و چیزی بر او سیطره ندارد، و سیطره ای که بر همه چیز

دارد هم در حساب نمی آورد. نمی بیند او را چیزی. و همان طوری که برای دوستان خودش خیر و صلاح می خواهد برای دشمنان خودش هم خیر و صلاح می خواهد. انبیا این طور بودند. انبیا غصه می خوردند برای کفار، غصه می خوردند برای منافقین که چرا باید اینها این طور باشند. انبیا زحمتشان این بود که این کفّار و منافقین را و این اشخاص مُعْوَج را و این انسان هایی [که در بند اسارت خود و علایق دنیا هستند- و همه مفاسد هم زیر سر همین است- اینها را می خواهند آزادشان کنند، و این مأموریت بسیار مشکل بوده است. و این مأموریت هم عمومی نشد که بشود. و از این به بعد هم این معنا نخواهد شد. این انسان آدم نمی شود تا آخر هم. یک مثل معروفی بود که می گفتند ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل. شیخ ما «1»- رحمه اللَّه- می فرمود که: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است.

میزان در درستی و نادرستی قضاوت انسانها

انسان اگر بخواهد حکم بکند به یک مطلبی، تصدیق کند در باطن یک مطلبی را. اول برود سراغ خودش، خودش ببیند چکاره است. انسان آن کنار بنشیند و نظرش را به عیوب مردم بیندازد یا محسَّنات دیگران را عیبجویی بکند یا بدیهای دیگران را تحسین بکند، خوب این یکی امرش آسان است. انسان وارد هیچ معرکه ای نمی شود. آنهایی که در سرحَدّات دارند جنگ می کنند هِی اشکال می کند به آنها. وارد هیچ اداره ای نمی شود.

آنهایی که وارد هستند اشکال می کند. وارد هیچ مرکزی که باید اصلاح بکند امور را نمی شود. این کنار می نشیند و شروع می کند هِی مناقشه کردن و عیب تراشیدن. این کار آسان هست و

خیلی هم رایج شاید باشد. اما اگر انسان اول نشست و پیش دل خودش نشست، پیش افکار خودش نشست، ببیند خودش چکاره هست، امتحان کند خودش را، اگر یک پیروزی از دشمن حاصل شد، برای اسلام و به صلاح اسلام بود، ببیند این خوشحال می شود از این و تبریک به حسب قلبش می گوید به این دشمن یا نه بدش می آید از پیروزی اسلام که به دست این واقع شده است؛ می خواهد اسلام پیروز نباشد که مبادا این آدم پیروز بشود. اگر انسان پیش دل خودش بنشیند و فکر این را بکند که اگر پیروزی که به دست او حاصل شده بود برای اسلام، به دست من حاصل شده بود، فرقی می کند در قلب من بین این و او؟ این اسلامخواه است؟! این اسلام را می خواهد؟! آن که اسلام را می خواهد، اگر به دست کافر هم حاصل بشود خوشش می آید. اگر پیروزی به دست یک کافر برای اسلام حاصل بشود، این از کافر به اینکه کافر است خوشش نمی آید از آن عملش خوشش می آید. و از این به اعتبار اینکه این پیروز شده است و اسلام را پیروز کرده خوشش می آید. و چنانچه کارشکنی از یک نفر آدمی که دوست او هست، محبت به او دارد این حاصل بشود یا از خودش حاصل بشود، ببیند در قلبش این اثری می گذارد یا نه، اثر نمی گذارد. یک کار خارجی که در خارج واقع می شود- هر کاری می خواهد باشد- انسان وقتی می خواهد قلم دستش بگیرد و راجع به این کار یک چیزی بنویسد، یا می خواهد برود در مرجع مردم، در محضر ملت راجع به این مسأله یک مطلبی بگوید

قبل از اینکه می رود و این مسأله را می گوید، ببیند که آیا این حُبّ نفس- که تابع او حُبّ به علایق خودش هست، حُبّ به دوستان خودش هست- او را همچو کور کرده است که نمی تواند واقعیت را بگوید، و واقعیت را فدای خودش می کند یا نه، این طور نیست و فدای خودش نمی خواهد بکند چیزی را. آن وقت اگر دید آن طوری است، بداند که قلم مالِ شیطان است و به دست اوست و زبان مال شیطان است و در قدرت اوست. و اگر دید که نه، کار خوب را هر کس بکند این خوب است، چون خوب است، هر کس بکند این کار را، تحسین می کند. کار، خودِ کار را ببیند، صدور کار از فلان، این است که انسان را مبتلا می کند. خودِ کار را وقتی نگاه بکند بدون صدورش از این و آن، انسان می تواند حکم بکند، می تواند حکم بکند که مجلس شورای اسلامی ما، این مجلس چطور است. می تواند حکم بکند اگر خود مجلس را نگاه کند، نه افراد را در نظر بگیرد. یک چیزی که از مجلس می گذرد خود او را نگاه کند که این چیزی که از مجلس گذشته است این چطور است. اینجا می تواند قضاوت کند برای اینکه این بسته به افراد نیست. اما اگر پای افراد پیش آمد به مجرّدی که پای افراد پیش می آید همین معنایی که قبلًا وقتی که بدون افراد، بدون توجه به افراد، حکم به خوبی اش یا بدی اش کرده بود حالا وقتی که توجه به افراد کرد عوض می شود، حکم عوض می شود در باطن انسان. اکثراً هم خودشان غفلت دارند؛ یعنی بینش از

روی دوستی و بینش از روی عداوت یک چیزی است که در انسان تأثیر می گذارد. ممکن است که این آدم هم، مطلب را خیال کند به اینکه خیلی هم خوب است. این نفهمیده خود مطلب را. این بینشش از باب اینکه از کانال محبت به این آدم رفته سراغ او، این بینش، بینش خطاست.

از کانال بُغْضِ بر اینکه این عمل را می کند، برود طرف او. این بینش، بینش خطاست. ما باید خودمان را اول امتحان کنیم و بعد که امتحان کردیم آن وقت برویم سراغ اینکه فلان عمل چطور بوده. فلان عمل خوب بوده فلان عمل بد بوده. آنهایی که در یک عملی با هم دشمنی دارند، یک عملی که صادر می شود، می روند سراغ آن جهات ضعفش. جهات قوتش را اصلًا نمی گویند. ساکت می شوند. وقتی هم خیلی خوب آدمی باشد جهات قوتش را ساکت می شود. و اگر اعوجاج داشته باشد و آدم شیطانی باشد جهات خوبش را هم بد می کند. می رود سراغ اینکه این جهتِ خوبش است این هم بد بود. و چنانچه نظر، نظر ساده باشد؛ یعنی نظر آزاد باشد بالاترین آزادیها این آزادی از خود است، از حُب و بُغض است. و بالاترین گرفتاری ما همین گرفتاری است، گرفتاری حُبِّ نفس است، گرفتاری حُبِّ جاه است، گرفتاری حُبِّ شهرت است. من می خواهم این عمل از من صادر بشود تا مردم برای من دست بزنند. عمل خوب از یکی صادر شده این بدش می آید که از او صادر شده. این می خواهد از خودش صادر بشود که مردم بایستند و برای او هُورا بکشند. اگر یک عمل بدی مثلًا صادر شد از او به نظرش

می آید که نه این عمل هم باید برایش چه باشد. برای اینکه خودش کور است از اینکه ببیند «حُبُّ الشَّیْ ء یُعْمی وَ یُصِم» «1» هم آدم را کَر می کند هم آدم را کور می کند. خوبها را نمی بیند، بدها را می بیند. یک جا هم بدها را نمی بیند، خوبها را می بیند. اگر آدم فضولی هم باشد، خوبها را می کِشد طرف بدی، بدیها را هم می کشد طرف خوبی. با آن که خوب است، هر کار بدی بکند این دنبال این است که این کار بد را خوبش بکند. با یک کسی که خوب است، هر کار بدی بکند دنبال این است که این کار بد را هم بکشد طرف خوبی. این بر خلاف انسانیت است و بر خلاف صراط مستقیمی است که نبی اکرم و همه انبیای بشر برای همین آمده اند. اگر موفق بشوند که این اسارت را، این اسارتی که من در خودم دارم، و هواهای نفس بر من مسلطاند، اگر این را از بین ببرند موفق شده اند. و اگر قدرت بر این نباشد از باب اینکه هیچ موعظه ای تأثیر نمی کند، هیچ گفته ای تأثیر نمی کند، هیچ نوشته ای تأثیر نمی کند، هیچ استدلالی تأثیر نمی کند. ادله فلسفی هم در یک همچو موجوداتی که دلشان بسته است به یک طرف، برهان های فلسفی هم تأثیر نمی کند آنی که دشمن دارد رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را، هر چه برهان هم اقامه بشود که این روی این مبادی درست می گوید، آن این مبادی را همه اش اشکال می کند. در یک حدیثی است که اهل جهنم می بینند که یک خنکی حاصل شد. می پرسند- قریب به این، حالا من [به

این نزدیکی ندیدم این را- که چه شد؟ می گویند که پیغمبر اسلام از اینجا دارد عبور می کند. می گوید: ببندید درها را، ببندید که ما عذاب را می خواهیم و این را نمی خواهیم.

قدرت و اختیار انسان در جلوگیری از نفسانیات

این نفسانیت این طور است و از چیزهایی که برای انسان به واسطه این نفسیت پیش می آید اگر انسان علایقش شدید باشد به دنیا و علایقش شدید باشد به زن و فرزند و مال و حیثیت و ریاست و امثال ذلک. از مصیبتهایی که هست در اینکه احتمالش هم انسان را ناراحت می کند و کمر انسان را می شکند، این است که در آن نزدیکی که می خواهند او را منتقلش کنند به یک عالم دیگری، برایش کشف می شود که این به دست خدای تبارک و تعالی است. و این آدم برای اینکه، خدا او را از این چیزهایی که حب به او دارد، دارد جدا می کند، دشمن خدا می شود. یکی از محترمین قزوین، ملاهای خیلی عابد قزوین- خداوند رحمتش کند- ایشان ظاهراً گفت که ما رفتیم عیادت یک نفر آدم که نزدیکهای فوتش بود. این آدم گفت که آن ظلمی را- نعوذ باللَّه «1»- آن ظلمی را که خدا به من کرده است به هیچ کس نکرده. من این بچه هایم را چطور تربیت کردم. چطور حالا می خواهد مرا ببرد. مسأله این است. آنکه کمر انسان را می شکند این است که حُبّ انسان به خودش و حُبّ انسان به ریاستش و حُبّ انسان به همه چیزهایی که موجب حُب است، انسان را برساند به آنجایی که اگر نبی اکرم هم از او بگیرد دشمن او می شود. و آن وقت هم که می فهمد خدا دارد می گیرد،

دشمن او می شود. و ما تا اصلاح نکنیم خودمان را، نمی توانیم کشور خودمان را اصلاح کنیم. من نمی گویم که این طور باشید که خیر، از همه هواهای نفس بیرون بروید. این نه برای من و نه برای شما و نه برای الّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّه «2» میسور نیست. لکن ما قدرت داریم که جلوی زبانمان را بگیریم، نمی توانیم بگوییم زبانمان اختیار ندارد. ما قدرت داریم که جلوی قلممان را بگیریم، نمی توانیم بگوییم قلم من اختیار ندارد. ما جلوی زبانمان را، جلوی بیانمان را، جلوی قلممان را، جلوی عملمان را، همه را می توانیم بگیریم، قدرت داریم. این معنایی که می توانیم و قدرت داریم و به واسطه او همه مؤاخذه ها و همه گرفتاریها هست هر چه هم انسان حُبِّ به یک کسی داشته باشد، یا بُغض به یک کسی داشته باشد، قلمش را نگه دارد، لا اقل این قدر قدرت داشته باشد که در نوشته هایش دنبال این نباشد که بد از هر جا هست پیدا بشود و او بنویسد، ضعف از هرجا هست پیدا شود و او بنویسد.

وظیفه مسئولین؛ امیدوار ساختن و دلگرم کردن ملت

ما امروز احتیاج به این داریم که این ملت را امیدوار کنیم و دلگرم. ما هر چه داریم از این ملت هست. ما هر چه داریم از این ملت است. از این توده های عظیم انسان است. و ما الآن می بینیم که این قدر از ما کشته شده است از 15 خرداد بگیرید تا بعد از جنگ. اینها همه را در نظر بیاورید. آن قدر از ما کشته شده است، آن قدر از ما معلول شده است، آن قدر از ما بی خانمان شده است، آن قدر از ما آواره شده

است برای اینکه این کشور استقلال پیدا کند، آزادی پیدا بشود در آن برای اینکه ما دیگر آن گرفتاریهای سابق را نداشته باشیم؛ یک کشور اسلامی داشته باشیم. یک کشور که تَبَع خدا و احکام خدا باشد داشته باشیم.

ما نباید حالا که گرفتار هستیم باز به پیروزی هم نرسیده ایم، نباید این مردم را سستشان بکنیم.- بیاییم- مجلس را از این [طرف هِی اشکال بکنیم. آن قدر خوبی که در این مجلس هست از اوّلی که مجلس در این مملکت پیدا شده تا حالا، یک همچو مجلسی با این افرادی که در آن هست، من نمی گویم توی مجلس هم فرد غیر صالح نیست، ممکن است باشد، اما صُلَحا هستند اینها. این مجلس را باید حفظش کرد، و مردم را از این دلسرد نکرد. هِی هر روز راجع به مجلس یک چیزی نوشت و هر روز راجع به- عرض می کنم- ندانستن مجلس، چی مجلس، چی مجلس، ما امروز احتیاج داریم که اگر یک نفر آدمی هم که جزء کسبه هستند و بسیار هم محترم اند، جزء کارگرها هستند و آنها هم بسیار محترم اند، همه محترم اند- ان شاء اللَّه- نباید ما یک کارگر را دلسرد بکنیم که دستش وقتی که می خواهد به کار برود بلرزد. یک کشاورز را دلسرد کنیم که وقتی دستش می خواهد برای کشاورزی عمل کند بلرزد. و یک وکیل را دلسرد کنیم که وقتی بخواهد صحبت کند بلرزد. یا در سرحدات اشخاصی که مشغول هستند به خدمت، دلسردشان کنیم که آنها هم دستشان بلرزد. ما باید همه کوشش کنیم که امید ایجاد کنیم در این ملت؛ که با امید است که می توانند اینها پیروز بشوند.

با امید است که کشاورز می تواند قدرت کشاورزی را زیاد کند. و با امید است که ارتش و پاسدار می تواند در سرحدات جلوی دشمن را بگیرد. ما که همه به حسب قولمان دشمن با اسلام نیستیم. ما که با کشور خودمان دشمن نیستیم. ما که با مصالح کشور خودمان مخالفت نداریم. ما می خواهیم که این کشور و این اسلام و همه اینها- ان شاء اللَّه- به خواست خدا درست بشوند. همه ما این آرزو را داریم. خوب، اگر همه ما این آرزو را داریم، چرا باید دولت اسلامی را تضعیف کنیم؟ چرا باید مجلس را تضعیف کنیم؟ چرا باید ارتش را تضعیف کنیم؟ چرا باید پاسدار را تضعیف کنیم؟ مگر اینها همه اشخاصی نیستند که دارند برای این ملت خدمت می کنند؟ خوب، همه اینها خدمتگزارند، از آن رئیس جمهور گرفته است تا من طلبه، و همه ارگانهایی که بعد هستند، الآن مشغول خدمت هستند. نظرها را نظرهای بدبینی نکنید. و حُبّ و بُغض در دل شما آن جور نباشد که به خلاف واقع حکم کنید و بنویسید و بگویید. آنچه که هست بگویید.

طریقه انبیا برای اصلاح جامعه

البته نه، من نمی گویم تأیید کنید و فحشا را [ترویج بکنید. این خلاف شرع هست و از گناهان کبیره هست این. لکن برای موعظه، برای بیدار کردن، نقاط ضعف را بگویید، لکن به آرامی. نه اینکه آن کسی که می شنود که از قلم شما چه بیرون آمده بدتر کند مطلب را. اگر شما یک مطلبی را بگویید که غرض آلود باشد و به کسی بربخورد، آن آدم هم آن طور مهذّب نیست که این را غَمْضِ عین «1» بکند. آن هم مطلبی

را می گوید غرض آلود. یک مقدار بالاتر، آن یک مقدار بالاتر می رود، اینکه مقابلش ایستاده است فردا یک مقدار از او بالاتر می رود. ما اگر بخواهیم که واقعاً کشور خودمان یک کشوری باشد که برای خودمان باشد، دیگران نتوانند به او تسلط پیدا کنند، حالا باید همه قشرهایی که هستند، با هم دست به دست هم بدهند. دست بردارند از این حُبّ و بُغضهایی که اساسش هم همان حُبِّ نفس است. یک مقدار حُبِّ نفس را کنترلش کنند، نمی توانند خارجش کنند، کَمَش کنند، موقتاً کَمَش کنند تا این پیروزی حاصل بشود.

موقتاً جلوی قلمها را بگیرند، و اگر می خواهند نصیحت کنند، نصیحت باشد، نصیحت را آدم ممکن است قبول کند، اما تندگویی را همان آدمی هم که هر چه باشد، تندگویی را نمی تواند تحمل کند. ما باید از این بزرگان چیز یاد بگیریم. خوب، مالک اشتر را که قصه اش را شنیده اید که فحش به او دادند و بعد که آن مرد فهمید که این مالک اشتر بود رفت دنبالش. ایشان مسجد رفته بود و مشغول نماز بود و رفت عذرخواهی کرد. گفت من نیامدم- این طور نقل می کنند- در مسجد الّا اینکه برای تو طلب مغفرت کنم. «1» ببینید چطور تربیت می کند. یک همچو امری چطور تربیت می کند. یک کسی به خواجه نصیر الدین «2»- رضوان اللَّه علیه- کاغذی می گویند نوشته بود و مسائلی. و در ضمن او جسارت کرده بود به ایشان و اسم «کلب» روی ایشان گذاشته بود. ایشان جواب وقتی که نوشتند- از قراری که نقل می شود- مسائلی که او اشکال داشت یکی یکی به طور حکیمانه دفع کرده بودند تا رسیده بود به

اینجایی که به ایشان گفته بود تو سگ هستی. ایشان گفته بود که نه، اوصاف و خواص و آثار من با اوصاف و خواص و آثار کلب دوتاست. کلب فلان صفت را دارد من آن صفت را ندارم، من فلان صفت را دارم او ندارد. «3» حکیمانه این طوری حل کرده بود قضیه را. خوب، اگر خواجه هم یک کاغذ نوشته بود به اینکه نه، تو سگی و پدرت هم سگ است، فردا یک کاغذی دریافت می کرد او سه تا چیز رویش گذاشته بود. وقتی ما بتوانیم با زبان نرم، با نصیحت، با قول سالم بدون نیش، بدون اظهار غرض مردم را اصلاح کنیم، دوستان خودمان را زیاد کنیم، برای خدا همین معنا باشد، خوب، چه داعی هست که آدم با قلم خودش به ضد خودش عمل کند. خیلیها خیال می کنند که این حرفی که من می زنم، ضد فلان است و سرکوب می شود فلان. لکن اول خودش سرکوب می شود. اینها توجهی به این معنا ندارند. اول یک وقتی که یک همچو شد که دیدند قلم، قلم آلوده است، این مورد نفرت واقع می شود.

چه ادعایی دارد انسان که می تواند یک انسانی را دعوت به خیر بکند با زبان ملایم، با قلم ملایم، با نصیحت، با دوستی او را به راه راست ببرد آن طور که انبیا می کردند. انبیا بنایشان بر این بود که دست به شمشیر نبرند الّا برای آنها که علاجی ندارند جز شمشیر و فاسد می کنند جامعه را. آن که فاسد می کند جامعه را و دست از فسادش بر نخواهد داشت او را باید از جامعه جدا کرد. و یک غده سرطانی است که

جامعه را فاسد می کند.

انبیا مثل یک طبیبی بودند، آنها که می خواستند اصلاح کنند جامعه را. اگر یک طبیبی آمد و غده سرطانی را، چاقو را درآورد و شکم را پاره کرد و غده سرطانی را درآورد، شما فریاد می زنید که شکم مردم را پاره کردی، جانی هستی؟! نه، احترامش می کنید و اجر هم به او می دهید و دستش را هم فرض کنید می بوسید و خیلی هم خوشحال می شوید، برای اینکه این شکم را پاره کرده. اما برای درآوردن غده سرطانی که این را به هلاکت می رساند. انبیا این طور بودند.

انبیا در عین حالی که خدای تبارک و تعالی می فرماید: که چرا این قدر خودت را به زحمت می اندازی، چرا این قدر خودت را می خواهی بکشی که اینها ایمان نمی آورند؟! «1» آن قدر عاطفه داشته است و آن قدر دلش می خواسته است که مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لکن وقتی که می دید که فلان جمعیت اگر باشند مردم را به فساد می کِشند، شمشیر او همان چاقوی طبیب است. او طبیب عالم است و طبیب جامعه است و جامعه را باید با حُسن نیّتی که دارد اصلاح بکند. شمشیر علی بن ابی طالب ضربه اش می فرماید که از عبادت جن و انس هم بالاتر است. «2» برای اینکه اصلاح است، ضربه اصلاحی است، ضربه افسادی نیست.

اگر قلمهای ما و زبانهای ما هم این طوری بشود که واقعاً بخواهیم این جامعه پیش ببرد، این مملکت اصلاح بشود و در حالی که ما همه گرفتار هستیم، لا اقل از این گرفتاری قلم ما، مردم بیرون بیایند، آخر این گرفتاری گرفتاری زیادی است.

اصلاح جامعه در گِرو رفتارها و گفتارهای معقولانه

اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم باید یک

قدری فکر بکنیم که حالا خوب است که ما قلمها را یک قدری غلاف کنیم، و یک قدری مردم را نصیحت کنیم. اگر قلم، می گوییم، قلممان اصلاحی باشد، دنبال این نرویم هِی عیب پیدا کنیم و هِی بنویسیم. شما که این عیب را پیدا کردید و نوشتید حریف شما هم همین یک عیب دیگری برای شما می تراشد، فردا زیادتَرش می کند. آن یکی هم همین طور، همین طور تا آخر. اگر یک کسی بایستد سر این کوچه فحش بدهد به یک نفر آدم، اگر آن آدم رد شد و رفت، یا خیر، آمد و گفت نه شما این مطلبی که گفتید آن طور نبوده، من نکردم این کار را، فلان، تمام می شود. اصلاح می شود آن. و اما اگر او هم بخواهد شاید یک فحش دیگری داد.

این فحش دوم دوباره زیادترش می شود. باید یک فکری همه بکنند. آنهایی که اهل فکرند. اهل قلمند. آنهایی که صالح اند. این صُلَحا باید بنشینند و در صدد این باشند که امید بدهند به این جامعه. این مردم احتیاج به امید دارند. دیگران دارند اینها را ناامید می کنند. دیگران می گویند که همه به هم ریختند اصلًا مملکتی نیست اینجا. مایی که باید همه کوشش کنیم به اینکه نخیر، نظامی هست اینجا و این نظامی است که بهتر از نظامهای دیگری است. کجا سراغ دارید شما یک نظامی را که یک نفر بقّال هم آزاد بشود به اینکه به یک رئیس جمهور هر چه می خواهد بگوید. به نخست وزیر هر چه می خواهد بگوید.

به رئیس مجلس هر چه می خواهد بگوید. کجا شما همچو چیزی را دارید؟ خوب، شما سران ممالک دیگر را هم ببینید.

کارهای آنها را هم ببینید. معامله آنها را با ملت ببینید.

معامله آنها را با ملت ببینید. معامله اینها را با ملت. وقتی این طور باشد، چرا ما با قلمهایمان اینها را به هم بیندازیم؟ چرا زیاد کنیم؟ اگر فرض کنید یک کدورتی- فرض کنید- بین دو طایفه باشد، خوب، ما باید دنبال این برویم که اصلاح کنیم این را با قلممان. با گفتار ما. اجتماع کنیم. با هم باشیم. برادریم. همه می خواهند که این مملکت اصلاح بشود. اگر با قلم ما، با قدم ما، گفتار ما، خدای نخواسته یک آسیبی به این مملکت برسد، یک آسیبی به این جمهوری اسلامی برسد، در خارج بگویند اینها نمی توانند اداره بکنند، خودمان هم دامن بزنیم به این. چرا باید ما به واسطه یک بُغضی که با یک شخصی یا با یک جمعی داریم، در دنیا یک طوری بگوییم که دنیا به جمهوری اسلامی بدبین بشود؟

جمهوری اسلامی را خودتان که می خواهید آن را، یک کاری بکنید که دنیا لا اقل این طور که دارند خودشان تبلیغ می کنند، دیگر دست ما هم دنبال تبلیغ نباشد. به حرفهای ما هم استشهاد نکنند آنها. باید توجه به این مسائل داشت. انسان خیلی گرفتار است.

خداوند ما را از این گرفتاریها نجات بدهد و خداوند ما را از شرّ خودمان نجات بدهد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع سفرای کشورهای اسلامی (وحدت ممالک اسلامی تحت لوای قرآن)]

4 بهمن 1359/ 17 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

رمز آسیب ناپذیری ممالک اسلامی

من این روز فرخنده و سعید را به همه مسلمین در مشارق ارض و مغارب ارض تبریک عرض می کنم. به شما سفرای محترم ممالک اسلامی هم تبریک عرض می کنم.

و مبارک آن روزی است

که اهداف اسلام، اهداف پیغمبر معظَّم اسلام در همه کشورهای اسلامی تحقق پیدا بکند و این طور نباشد که صرف شعار باشد و از حد الفاظ بیرون نرود. من امیدوارم که ممالک اسلامی در این وقتی که دنیا یک تحولی پیدا کرده است و مستضعفین بیدار شدند و بسیاری از ممالک، استقلال از سایر ممالک پیدا کرده اند ما مسلمین هم که جمعیتمان اگر هم باشیم بیشترین جمعیت را داریم، و ذخایرمان بزرگترین ذخایر است، و افرادمان افراد بزرگ و برجسته است، بتوانیم با وحدت اسلامی و زیر تعالیم قرآن مجید با هم مجتمع باشیم. در عین حال که همه در ممالک خودمان استقلال داشته باشیم، لکن تمام مجتمع باشیم تحت لوای اسلام و توحید و نگذاریم که دستهای ابرقدرتها در ممالک ما حکومت کند و ما زیر پرچم آنها باشیم.

شما آقایانی که در اینجا هستید، در ایران هستید و مشاهده می کنید مسائلی که در ایران است، حکومت ایران را و رژیم جمهوری اسلامی ایران را با اینکه مجال باز پیدا نکردند که به طور گسترده همه اهداف اسلام را گسترش بدهند، لکن ملاحظه می کنید که این حکومت با حکومتهای جائر، با نظام شاهنشاهی که سابق بود چقدر فرق دارد. و از همان وقتی که آن نظام دست نشانده بیرون رفت از اینجا، تمام دروازه ها باز شد به روی مسلمین و تمام آزادیها تحقق پیدا کرد، و اسلام به حسب اساس در اینجا تحقق پیدا کرد، و دست قدرتهای بزرگ از این مملکت قطع شد. و ما باید بدانیم که اگر ملتها چیزی را خواستند، تحقق پیدا می کند. ملت ما خواست که آن حکومت جائر دو

هزار و پانصد ساله در ایران نباشد و همان طور شد. و خواست که دست ابَرقدرتها از ایران کوتاه باشد و کوتاه شد. و الآن ملاحظه می کنید که در این کشور به ما حمله نظامی کردند، یک دفعه خودشان مستقیماً «1» و الآن هم به توسط صدام حمله کردند به ایران، و این قدر از این زن و بچه و بزرگ و کوچک ایران را اسیر کردند و کشتند و دربدر کردند که شما همه شاهد هستید. و من میل داشتم که اگر تشریف نبردید به این سرحَدَّات و به این ملتهایی که جنگزده شدند، و این شهرهایی که خراب شدند، اگر نرفتید، بروید ببینید و به ممالک خودتان اطلاع بدهید که اطلاع شما، یک سندی است برای آنها. و من امیدوارم که مسلمین محکوم کنند این جائر را و محکوم کنند این رژیم را. و امیدواریم که [ملت ] عراق هم به آمال خودش برسد که این دولت فاسد را از بین ببرد، و خودشان برای خودشان یک دولتی به دست ملت تحقق پیدا کند.

و من دعا می کنم، به خدای تبارک و تعالی التجا «2» می کنم که ما مسلمین را بیدار کند و ما را به مقاصد اسلامی خودمان برساند. و دستهایی که تفرقه بین ممالک اسلامی می خواهند بیندازند قطع کند. و ممالک اسلامی همه با هم بدون اینکه نژادی در کار باشد، بدون اینکه زبانی در کار باشد، همان طوری که اسلام خواسته است مثل دندانه های شانه با هم مجتمع باشند. و اگر مجتمع شدند هیچ آسیبی به آنها نمی رسد و هیچ کشوری نمی تواند به آنها تعدّی کند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و

برکاته.

پیام [به عموم مردم (تجلیل از رزمندگان و شهدا)]

9 بهمن 1359/ 22 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم از جانفشانی و فداکاری همه جنگندگان راه اسلام و استقلال میهن اسلامی قدردانی و تشکر می کنم. ملت مبارز و آگاه این فداکاران نیروهای مسلح را ارج می نهند. از خداوند تعالی رحمت برای آنان و سلامت و سعادت برای بازماندگانشان درخواست می نمایم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (پشتیبانی مردم از نیروهای مسلح)]

همراهی ملت با قوای مسلّح و فداکاری آنها

9 بهمن 1359/ 22 ربیع الاول 1401 «1»

بسم اللَّه الرحمن الرحیم شما آقایان که از قشرهای مختلف تشریف آوردید، سندهای فداکاری و سندهای جنایات قدرتهای بزرگ را همراه آورده اید. این عکسهای زیادی که از جنایات بزرگ ابرقدرتها به دست حزب بعث عراق واقع شده است، و این عزیزانی که سلامت خودشان را از دست داده اند و در مقابل من نشسته اند بزرگتر سند افتخارآمیز خودشان در کشور اسلامی و در اسلام عزیز است و بهترین سند جنایات امثال صدام و اربابان آنهاست.

من عاجزم از اینکه از این نیروهایی که صرف شده است در راه اسلام، و این جوانان که ما از همه نیروهای اسلامی و نیروی هوایی بالخصوص که شاید پیشقدمتر از سایر نیروها بود تشکر کنم. من از همه ملت ایران که امروز باید بگوییم در میدان جهاد هستند، بعضی در جبهه و بعضی در پشت جبهه هستند باید قدردانی و تشکر کنم.

برادران و عزیزان من! چه آنهایی که از قوای مسلّح هستند، از ارتش و نیروهایی که در ارتش هست، و از پاسداران و از آنهایی که از مردم غیر نظامی هستند- چه از عشایر و چه از شهرستانها- که در این جهاد مقدس شرکت کردند تقدیر می کنم. و شما اشخاصی که در جبهه هستید- چه نیروی هوایی و چه

نیروی دریایی و نیروی زمینی و چه پاسداران و عشایر و سایر نیروهای انسانی ملت- می بینید که تمام ملت ایران سرتاسر کشور، زن، مرد، کوچک، بزرگ پشتیبان شما هستند. و این یک مسئله معنوی است، روحانی است، اسلامی است که در جاهای دیگر نظیرش را نمی بینید. این طور نیست که این جوانهایی که از شهرستانها، از عشایر و از سایر نیروهای ملت می آیند و در جبهه ها از شما پشتیبانی می کنند، یک زوری در کار باشد. اینها عشقی است که به اسلام و به کشور اسلامی دارند، و با این عشق پشتیبانی شما می کنند.

اگر خدای نخواسته، شخص یا گروههایی در بین شما ارتشیان یا سپاه پاسداران یا سایر کسانی که در جبهه هستند، تبلیغ کردند که ملت با شما نیست یا یک قشری از ملت با شما نیست، یا روحانیت با شما نیست، اینها اشخاصی هستند که نمی خواهند این مملکت به سر و سامان خودش برسد. شما توجه کنید و خودتان حکم کنید. تلویزیون را، رادیو را باز کنید و خودتان ببینید که سرتاسر کشور همه قشرها از زن و مرد و جوان و نورس، همه آنها اظهار پشتیبانی می کنند و عمل می کنند به این اظهار. برای ارتش ما، هم به حسب تظاهر اظهار پشتیبانی می کنند و هم به حسب عمل. این کسانی که در این قشرهای قوای نظامی و انتظامی و یا سپاه پاسداران چیزهایی می گویند که بر خلاف آن چیزی است که وجدان خود شما و چشم و گوش خود شما شاهد آن است، بدانید که اینها مصلحت شما را نمی خواهند. اینها یا جاهل اند و یا مأمور. یا مأمور این هستند که بین ارتش

و قشرهایی که در خود ارتش هست اختلاف ایجاد کنند، و بین ارتش و پاسداران مخالفت ایجاد کنند، و یا اشخاص جاهلی هستند که با جهالت خودشان صدمه بر این کشور اسلامی می زنند.

شما شاهد هستید که ملت با شماست، و ملت شاهد است که این قوای مسلّحه تمام قشرهایشان، تمام افرادشان دارند برای اسلام و برای ایران جانفشانی می کنند و فداکاری. سندش همین عکسهایی [است از این جوانها که در این جبهه ها شهید شدند، و اشخاصی است که در این جبهه ها معلول شدند. هم این اسناد عرضه به ملت شده است تا ملت گمان نکنند که خدای نخواسته در این جبهه ها اشخاصی هستند که نمی خواهند کار انجام بدهند، و هم ملت را می بینید که پشتیبان شما هست که شما خیال نکنید که تنها هستید و ملت یا گروهی از ملت با شما مخالف است. شما در حالی که هستید با ارتشی که در سابق بود خیلی فرق دارید. شما بدانید که اگر در زمان سابق ارتش می خواست با یک گروهی یا با یک دولتی مقابله کند، نه خود ارتش با اختیار و اشتیاق می رفت به میدان جنگ و نه قشرهای ملت از او پشتیبانی می کرد. این برکت اسلام است. این برکت قرآن کریم است که در بین ما هست. اسلام است که همه قشرها را به هم پیوند می دهد و یک همچو بسیج عمومی درست می کند.

تضعیف قوای مسلّح، ضدیّت با اسلام

آنهایی که می خواهند نگذارند شماها در جبهه ها که هستید آرام باشید. و آنهایی که می خواهند از شماها به ملت، طور دیگری غیر آنچه واقعیت است عرضه کنند، آنها دانسته یا ندانسته دشمن این انقلاب اند، کار می کنند برای ابرقدرتها.

کارمندِ برای ابرقدرتها یک وقت از روی علم و اختیار است، این جنایت بزرگی است. یک وقت از روی جهالت و نادانی است، این هم جنایت است نظیر آن جنایت. منتها بی علم و این هم جنایت بزرگی است. امروز اگر یک کلمه برای شکست این قدرتهای نظامی و انتظامی و پاسداران و عشایر گفته بشود، مستقیماً این کلمه به ضد اسلام است. و اگر یک کلمه بر ضد ارگانهای فعّالی که در این کشور مشغول خدمت هستند گفته بشود آن هم خلاف اسلام است. مسلّم این است که در اوقاتی که اسلام در خطر است، در اوقاتی که کشور اسلامی در خطر است، دندان روی جگر خودش بگذارد و لگد روی نفسانیت خودش بگذارد و نگذارد این کشور شکست بخورد و این ارتش خدای نخواسته تلاشی پیدا کند.

گمان نکنند اشخاصی که برای مصالح خودشان قدم برمی دارند یا قلم می زنند یا گفتار می کنند، اینها با اسلام آشنا هستند؛ اینها دشمنان اسلام هستند، منتها بعضی مِنْ حَیثُ لا یَشْعُر «1» و بعضی با شعور. لکن ملت ما، این ملت میلیونی که در همه اقشار ملت هست و در همه نواحی این کشور هست و قوای نظامی و انتظامی ما که در جبهه ها یا پشت جبهه ها هستند، اینها باید مطمئن باشند که اینها همه برای اسلام الآن دارند کار می کنند، و هر گز گوش به حرفهای اشخاصی که می خواهند شما را از هم جدا کنند یا ملت را از شما جدا کنند یا روحانیت را از شما جدا کنند، گوش شما به آنها نباشد. شما خودتان قضاوت کنید و خودتان حکم کنید، و به حرف دیگران- هر کس

باشد و هر جا باشد- گوش ندهید. خودتان ببینید که آیا ملت با شما خوب است یا بد؟ و خودتان ببینید که آیا روحانیت با شما مخالف است یا موافق؟

در نطقهای روحانیین، در حرفهای گویندگانی که از ملت هستند، و در اعمالی که خود ملت دارند می کنند شما آنها را توجه کنید و هر چه که بر خلاف این مسیر بود و هر قولی که بر خلاف این مسیر بود باور نکنید. و همین طور به ملت اسلام عرض می کنم، به ملت شریف ایران عرض می کنم که شما هم گوش به حرف اشخاص ندهید. شما هم وجدان خودتان را حَکَم کنید و ببینید که آیا اینهایی که در مرزها دارند فداکاری می کنند، اینهایی که در جبهه ها دارند خون می دهند و برای اسلام خدمت می کنند، اینها از جنود اسلام هستند، و اینها هستند که مملکت اسلام را حفظ می کنند و فداکاری می کنند. و اگر کسی در بین شما از آنها کلمه ای گفت، بدانید که آن هم یا جاهل نَفَهم است و یا عالِم فاسد. هیچ به حرف دیگران گوش ندهید.

شایعه پراکنی یکی از نقشه های بزرگ دشمن

امروز یکی از نقشه های بزرگ آنهایی که می خواهند این کشور را، همه اشیایش را ببرند و همه خزاین ما را ببرند و از راههای دیگر مأیوس شده اند؛ شایعه است. شما در هرجا که بروید می بینید که یک شایعه ای درست کرده اند یا برای یک گروهی، یا برای یک اشخاصی. از هر طرف که می بینید، شایعه سازی فراوان است. به حرف شایعه سازان گوش فرا ندهید. به حرف اشخاصی که از روی غرض و هوای نفس صحبت می کنند گوش فرا ندهید. شما خودتان با وجدان خودتان بنگرید. اگر گفتند که

فلان قشر با شما دشمن است ببینید که این مطلب صحیح است یا غیر صحیح. صحت و غیر صحتش را از گفتار آن گروه، از کردار آن گروه، از نوشته های آنها باید استفاده کنید.

اگر کسی با شما توی دلش مخالفت کند که به شما ضرری نمی رساند، اما معنی مخالفت به اینکه در عَلَن «1» گفته بشود که ما با قشر کذا مخالفیم، این شما خودتان باید حَکَم قرار بدهید خودتان را. اگر در بین ملت آمدند و گفتند فلان قشر از ارتش ما، ژاندارمری، پاسبانها پاسدارها و دیگر کسانی که در سرحدّات ما، در جبهه های ما مشغول فداکاری هستند، اینها سستی کردند یا خدای نخواسته خیانت، اینها حرفهای اشخاصی است که می خواهند بین شما و ارتش جدایی بیندازند. وجدان خودتان حَکَم باشد. اینهایی که دارند هر روز فداکاری می کنند و فدا می دهند، هر روز کشته می دهند، هر روز معلول می دهند، هر روز در جبهه ها خون می دهند، ما که در این کنار نشستیم و هیچ فداکاری خودمان نمی کنیم، فقط می گوییم و صحبت می کنیم، و با صحبتهای خودمان تفرقه بین جمعیتها می اندازیم، تفرقه می خواهیم بیندازیم بین ارتش و جناحهای دیگر، بین پاسداران و ارتش، اینها اشخاصی هستند که در خارج نشسته اند و فساد و شایعه سازی و این چیزها را آلت دست قرار داده اند برای اینکه این کشور را از این چیزی که هست به حال اوّل برگردانند. شما باید هیچ وقت به این صحبتها گوش نکنید، و همیشه در هر امری وجدان خودتان را حَکَم کنید، و اگر از کسی یا از کسانی تکذیب کرد، به تکذیب او فقط گوش نکنید و خودتان ببینید که اعمال او

چیست. اگر اعمالش بد است، هر کس هم تعریف کند از او غلط است. اگر اعمالشان خوب است کسی که تکذیب کند از او، باز هم غلط است. انسان باید خودش نظر داشته باشد و همه قشرها و همه ملت و همه قوای نظامی و انتظامی و قوای مسلّحه و غیر نظامی باید خودش قضاوت بکند، گوش به حرف کسی ندهد. بی چون و چرا حرفی از کسی قبول نکند راجع به اینکه فلان قشر چطور است، فلان قشر چطور است. البته در همه قشرها اشخاص فاسد هستند و نفوذ کرده اند و می خواهند بین شماها اختلاف بیندازند، و نتیجه اختلاف را خودشان یا اربابانشان- که آن ابَرقدرت ها هستند- ببرند.

ما امروز دشمنهای زیاد داریم و بعدها هم این دشمنها هستند. شما آن سیلی که به ابَرقدرتها زدید، در طول تاریخ کسی نزده است. متوقع نباشید که آنها بنشینند و تماشاچی باشند. آنها مشغول فعالیت هستند. بتوانند، با قوای نظامی به ما حمله می کنند، نتوانند، با تبلیغات سوء در داخل کشورمان به ما حمله می کنند. اختلاف می اندازند بین اینها. از قراری که بعض رسانه ها نقل کرده اند، این بعض از این سران کشورهای اسلامی- که کشور، اسلامی است نه آن سر- در این کنفرانسی که در طایف داشتند، قرار دادند بعضی از اینها، البته نه همه آنها، بعضی از آنها گفته اند که ما باید در ایران بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنیم و کاری بکنیم که بعضی اینها، بعضی دیگر را بکشند تا اینکه این حکومت از بین برود.

برادران شیعه ما، برادران سُنّی ما، هوشیار باشید که اگر کسانی آمدند در بین شما و راجع به برادرانتان چیزی

گفتند و راجع به شیعه ها پیش شما، راجع به سُنّیها پیش دیگران چیزی گفتند، بدانید این همان نقشه کنفرانس است؛ یعنی همان مطلبی است که بعضی از این سران بسیار فاسد، بعضی از دولتها، آنهایند که این نقشه را دارند انجام می دهند. بیدار باشید و این نقشه را، این نقشه شیطانی را خنثی کنید. شماها همه با هم برادر هستید و قرآن کریم بین مسلمین عقد اخوَّت خوانده است، مؤمنین همه با هم برادر هستند. «1» برادر نباید گوش کند به حرف کسانی که بین او با برادر خودش می خواهد تفرقه بیندازد. بدانید که چنانچه یک همچو تفرقه ای خدای نخواسته باشد، این به سود نه شیعه تمام می شود و نه سُنّی، بلکه به سود کفار تمام می شود، آنهایی که اسلام را می خواهند زیر پا بگذارند به سود آنها تمام می شود. خداوند- ان شاء اللَّه- همه قشرهای ملت ما را- ان شاء اللَّه- تعالی به سعادت و سلامت برساند. شهدای ما را، همه را در رحمت خودش غریق کند، و معلولین ما را همه را خداوند شفا عنایت کند. سعادت و سلامت برای همه ملت از خدا طلب می کنم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع معلمان تعلیمات دینی (اهمیت و وظایف شغل معلمی)]

فطرت پاک کودکان و نونهالان

صبح 10 بهمن 1359/ 23 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم از آقایان تشکر می کنم که در این هوای سرد و در این جای کوچک زحمت کشیدند و تشریف آوردند. ان شاء اللَّه خداوند همه را موفق کند به خدمت به اسلام و کشورشان.

شما می دانید که این بچه های کوچک که در دبستان هستند و بعد از آن در جاهای دیگری، مثل دبیرستان، و بعد هم منتهی می شوند به دانشگاهها، همینها

سرمایه این کشور هستند؛ یعنی سرمایه علمی و سازندگی علمی این کشور هستند. و می دانید که این کودکان از اولی که وارد می شوند در محیط تعلیم، یک نفوس سالم ساده و بی آلایش و قابل قبول هر تربیتی و هر چیزی که به آنها القا می شود هستند. و اینها از اول که وارد در کودکستان می شوند؛ اماناتی هستند الهی به دست آنهایی که در کودکستان آنها را تعلیم می دهند. و همین امانات از آنجا منتقل می شوند به جاهای دیگر و به دست معلّمین دیگر، تا برسد به آنجایی که رشد کردند و بزرگ شدند و وارد شدند در مراتب عالیه و دانشگاهها.

چنانچه این اطفال را از اول یک نحو تربیت بکنند که در آن انحراف نباشد، تربیتهای مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاک انسانها باشد، از آن اول، وقتی که [با] آن معلمین دبستان و کودکستان، بعد بالاتر، تحت تربیت واقع می شوند، با همان ترتیب وارد می شوند به دبیرستان مثلًا. و اگر اینجا هم همان تربیت به صراط مستقیم باشد و آنها را به آن راهی که فطرتشان اقتضا دارد هدایت کنند معلمین، از باب اینکه اینها جوان هستند و اول بچه بودند و حالا جوان دیگری شدند، در آنجا اگر باز تعلیم و تربیت، یک تربیت انسانی باشد، با همان حال که پذیرش هر تربیتی در نوسالها و [میان سالها] خیلی زود انجام می گیرد، وارد می شوند به مراتب بعد. آنجا هم چنانچه تربیت، یک تربیت انسانی باشد و موافق با فطرت انسان که همان فطرت، ودیعه گذاشته از خداست فِطرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها «1» آن طور باشد، در دانشگاه هم همان جور

تربیت باشد، اینها بعد که تحویل به جامعه داده می شوند و مقدرات جامعه قهراً به دست اینها سپرده می شود بِالمَآل «2» کشور را کشور نورانی، کشور انسانی، کشور به فطرت اللَّه، تربیت می کنند، و کشور را به جلو می برند.

خطر علمِ بدون تربیت

اگر شما بخواهید تعلیم کنید فقط اطفال را و کاری به این نداشته باشید که در پهلوی تعلیم و تربیت انسانی، تربیت اخلاقی باشد، اینها با همان علمِ بدون تربیت، مراحل را طی می کنند. و علم بدون تربیت آنها را یا اکثر آنها را رو به فساد می کشد. انسان از اول این طور نیست که فاسد به دنیا آمده باشد. از اول با فطرت خوب به دنیا آمده؛ با فطرت الهی به دنیا آمده: کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِ «3» که همان فطرت انسانیّت، فطرت صراط مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید است. این تربیتهاست که یا همین فطرت را شکوفا می کنند؛ و یا جلوی شکوفایی فطرت را می گیرند. این تربیتهاست که یک کشور را ممکن است به کمال مطلوبی که از هر جامعه انسانی است برسانند و یک کشور کشور انسانی باشد؛ کشور مطلوب اسلام باشد. و همین تربیتها یا تعلیمهای بدون تربیت ممکن است که اینها در آن وقتی که مُقدّرات یک کشوری دست آنهاست و همه چیز کشور به دست آنهاست کشور را به تباهی بکشند. شما آقایان معلمین و همه معلمهایی که در سرتاسر کشور هستند و همه اساتیدی که در دانشگاهها هستند مسئولند نسبت به این امانتی که خدای تبارک و تعالی و اولیای اطفال و اولیای اینها به شما سپرده اند. همه مسئول هستید. گمان نکنید که شما ده نفر، پنجاه نفر،

پیش شما هست، و شما آن پنج نفر یا ده نفر یا پنجاه نفر را تعلیم می دهید، و ممکن است که خیال کنید که این عدّه چیزی نیستند، دیگران کارها را انجام بدهند. ممکن است در بین همین ده نفر، همین پنجاه نفر که شما تعلیم می دهید یک شخصی پیدا بشود که بعدها یک مقام عالی داشته باشد، رئیس جمهور یک مملکت بشود، نخست وزیر بشود، مراتب عالیه کشور دست او بیاید. چنانچه همین یک نفری که پیش شما بوده بعد هم رفته پیش کسان دیگر تا رسیده به آن آخر یک تربیت فاسدی بشود؛ یعنی یا تعلیمی باشد و هیچ کاری به این نداشته باشند که این باید تربیت انسانی هم بشود، یا خدای نخواسته معلّم منحرفی باشد و این کودک از اول و بعد هم در مراتب دیگر، تحت یک تربیت انحرافی واقع بشود، ممکن است همین یک نفر، یک کشور را به باد فنا بدهد.

رضا خان هم یک نفر بود. وقتی هم که آمد به تهران، یک نفر آدمی بود که در یک فوجی، در یک چیزی، یک منصب کوتاهی داشت؛ لکن دریافته بودند آنهایی که می خواستند با قُلْدری این مملکت را چپاول کنند که این اهل این کار است. از این جهت او را فرستادند به طوری که در رادیوها، وقتی که او را بردنش از خارج ایران، رادیوهای انگلستان بود آن وقت، آنجا اعلام کردند که این را ما آوردیم. لکن بعد از اینکه برای ما خرابکاری کرد و خطا کردو خیانت، او را بردیم. ممکن است که از زیر دست شما، اگر تربیت یک تربیت صحیح نشود، یک رضا

خان بیرون بیاید، یک محمد رضا بیرون بیاید.

شما که نمی دانید این آدمی که پیش شما [است و لو حالا فرض کنید بچه کشاورزی است یا بچه کاسبی است آمده، شما که اطلاع ندارید که این بچه کشاورز و کاسب بعدها چه خواهد شد. رضا خان هم یک آدمی بود که بچه یک نفر آدم پایین بود. لکن چون تربیت تربیت انسانی نبوده است و اسلامی نبوده است، یک نفر آدم فاسد از کار درآید، یک کشور را به سالهای طولانی به فساد می کشد. چنانچه شما دیدید که این پدر و پسر از باب اینکه تربیت انسانی و اسلامی نداشتند، با اینکه یک نفر بودند لکن یک مُهره ای بود که خارجیها او را تقویت می کردند. پس شما گمان نکنید که یک بچه کاسبی پیش من هست و این چیزی نیست؛ می رود کاسب می شود؛ یا یک بچه- فرض کنید- کشاورزی پیش من هست، این [را] گمان نکنید. شما فکر این را بکنید که این بچه ممکن است یک وقتی رئیس یک کشور بشود؛ رئیس یک ارتش بشود. آن وقت که این رئیس کشور شد، رئیس ارتش شد، کشور را به تباهی می کشد و ارتش را به تباهی می کشد.

همیشه اکثراً افراد نادر هستند که وارد می شوند و یک کشور را یا ترقی می دهند، و یا تنزل می دهند. شما باید توجه به این معنا داشته باشید که اگر تربیتتان تربیت خدای نخواسته خلاف انسانی و اسلامی باشد، هر کاری که او بعدها بکند شما هم شریک جُرمید. و اگر تربیت، یک تربیت انسانی و روی فطرت انسان باشد، بعدها هم که هر کار خوبی بکند شما شریکید در

آن کار خوب. معلم امانتداری است غیر همه امانت [دار] انسان امانت اوست. امانتهای دیگر را اگر کسی خیانت به آن بکند خلاف کرده است؛ یک قالی را که به آن امانت داده بودند از بین برده است، در جامعه یک چیزی درست نمی شود؛ یک شخصی ضرری کرده است، و این هم باید ضرر او را جبران کند. اما امانت اگر انسان شد، اگر یک طفلِ قابل تربیت شد، اگر خدای نخواسته این امانت به آن خیانت شد، یک وقت می بینید خیانت به یک ملت است، خیانت به یک جامعه است، خیانت به اسلام است. بنا بر این، این شغل در عین حالی که بسیار شریف است و بسیار ارزنده است، از باب اینکه همان شغل انبیاست که برای انسان سازی آمده بودند، مسئولیت بسیار بزرگ است، چنانچه مسئولیت انبیا هم بسیار بزرگ بود.

اهمیّت کار معلّمی

باید خیلی شما توجه کنید به اینکه یک فرد عادی نیستید. اگر فرض کنید در یک اداره ای یک نفر آدم یک خلاف کرد، در یک وزارتخانه یک نفر آدم یک خلاف کرد، آن خلافی که در یک وزارتخانه می شود یا یک اداره می شود با این خلافی که در جاهایی که تربیت و تعلیم باید واقع بشود و در آموزش و پرورش می شود، بسیار فرق دارد. آن طور نیست که در یک وزارتخانه اگر یک کسی خلاف کرد، خلافش همچو باشد که یک کشور را به هم بزند؛ مگر نادراً یک همچو اتفاقی بیفتد. اما چنانچه در آموزش و پرورش یک بچه ای فاسد از کار درآمد، یک بچه ای با اخلاق شیطانی تربیت شد، با اخلاق استکباری تربیت شد، این بچه با اخلاق شیطانی،

با اخلاق استکباری، امکان این را دارد که یک کشور را تباه کند، و یک انسانهای زیاد را تباه کند. و [در] تمامش، شما که مشغول این شغل عظیم هستید، در تمام آنها، هم در خوبیهایشان و هم در بدیهایشان، شریک هستید. گاهی شریک جُرمید؛ و گاهی شریک یک نورانیتی که شما ایجاد کردید. باید خیلی توجه شما داشته باشید که شماها یک مردم عادی نیستید.

شماها معلّم نسلی هستید که در آتیه همه مُقدّرات کشور به آن نسل سپرده می شود. شما امانتدار یک همچو نسلی هستید. تربیت شما و تعلیم شما باید همراه هم باشد. فقط این وظیفه نیست برای معلّم علوم دینی. این وظیفه است برای تمام معلمین در هر رشته که هستند و تمام اساتید دانشگاه در هر رشته ای هستند.

همان طوری که معلم علوم دینی فقط اگر بخواهد علوم دینی را یاد بدهد و توجه به اخلاق دینی نداشته باشد، توجه به سازندگی این طفل یا این جوان نداشته باشد، ممکن است غائله بار بیاورد و کشور را به تباهی بکشد، معلّم غیر علوم دینی هم همین طور است. در هر رشته ای که تعلیم واقع می شود، چنانچه در آن رشته خدای نخواسته انحراف ایجاد بشود، معلّمینی یا اساتیدی باشند که انحراف ایجاد بکنند، هم خودشان شریک اند در این جرمهایی که از آنها صادر می شود؛ و هم کشورشان به تباهی کشیده می شود به حسب امکان. همچو نیست که وظیفه شما آقایان که معلم دینی هستید این باشد که تعلیم کنید. شما باید این عدّه ای که در دست شماست تعلیم کنید، و اهمیت تربیت را از تعلیم بیشتر بدانید.

وظایف معلّمین در تربیت شاگردان

تربیت کنید آنها را به اخلاق

انسانی، اخلاق اسلامی؛ و آنها را توجه به خدا بدهید؛ و آنها را از این فسادهایی که در جامعه های منحط واقع می شود بپرهیزانید. و به آنها تذکر بدهید که چنانچه شماها یک تربیت اسلامی- انسانی داشته باشید، هم برای خودتان سعادت است؛ هم برای کشورتان سعادت است. باید شما اینها را از آن طبیعت منحطی که انسان را به انحطاط می کشد، آن حب جاه و حب مال و حب منصب، احتراز بدهید.

اینها را از آن چیزهایی که خار راه انسان هستند، مانع ترقی انسان هستند، احتراز بدهید.

به آنها بفهمانید که انسان تا سرش توی این آخور طبیعت است انسان نیست. اینهایی که همه توجهشان به این است که چیزی به دست بیاوریم و یک زندگی با رفاه درست کنیم توی آخورِ طبیعت سرشان هست. در آخر هم مثل یک حیوانی که در آخور، سرش هست محسوب می شود. شماها باید به اینها بفهمانید که زندگی شرافتمندانه زندگی است.

زندگی انسانی زندگی شرافتمندانه است. باید شما آنها را از عبودیت غیر خدا بازدارید، و به عبودیت خدا، به بندگی خدا آنها را تربیت کنید. اگر از راه عبودیت خدا انسان وارد شد در جامعه یا نظر انداخت به امور، از این راه و از این کانال وقتی واقع شد، وارد شد، کارهایش همه الهی می شود.

انسان اگر عبودیت خدا را فقط، بندگی خدا را فقط بپذیرد و از عبودیت سایر چیزها یا سایر اشخاص احتراز کند، از کانال عبودیت خدا در دنیا وارد بشود، در طبیعت وارد بشود، از کانال عبودیت خدا مدرسه برود، در وزارتخانه وارد بشود، در جامعه وارد بشود؛ هر کاری که انجام بدهد عبادت است،

برای اینکه مبدأ، عبودیت خداست. شما ملاحظه کردید که در قرآن شریف، و همین طور در نماز وقتی که می خوانید نماز را، نسبت به رسول اکرم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ «1» «عبد» را بر «رسالت» مقدّم داشتند. و ممکن است که اصل این اشاره به این باشد که از کانال عبودیت به رسالت رسیده است. از همه چیز آزاد شده است، و عبد شده است. عبد خدا؛ نه عبد چیزهای دیگر.

دو راه بیشتر نیست؛ یا عبودیت خدا، یا عبودیت نفس امّاره، این دو راه است. اگر انسان از عبودیت دیگران آزاد بشود و عبودیت خدا را بپذیرد- که لایق این است که انسان عبد او باشد- کارهایی که انجام می دهد انحراف ندارد؛ یعنی انحراف عمدی نخواهد کرد.

تمام اینهایی که انحرافی هستند- چه عقاید انحرافی و چه اعمال انحرافی و چه قلمهای انحرافی و چه نطقهای انحرافی- اینها برای این است که از کانال عبودیت اللَّه عبور نکرده اند، اینها بنده هواهای نفسانی هستند.

این بچه های کوچک که در دست معلمین درجه پایین باصطلاح، درجه ای که از حیث کلاس پایینتر است، این بچه ها لایق این هستند که یک انسان بشوند، لایق این هستند که یک انسان به تمام معنا بشوند؛ و لایق این هستند، قابل این هستند که یک شیطان بشوند، یک حیوان بشوند.

تربیت است که این طفل را یا به راه انسانیت وامی دارد، یا به راه حیوانیت. چنانچه مقامات دنیا را انسان به رخ اینها بکشد و هِی از مقامات و از درجات و از شغلها دل این کودک را انباشته کند، این همین طوری بار می آید. [همان چیزی که در آن مرتبه یاد گرفته است و

در قلبش واقع شده است. چون قلب، قلب صاف نورانی است زود قبول کرده است. در مرتبه بعد هم که برود، دنبال این می رود که یک سندی دست بیاورد، به طور مشروع فرض کنید، حقوق بگیر بشود، یا چپاولگر بشود.

اگر در ذهن این بچه ها شما هِی انباشته کنید شغلتان چطور می شود، مقامتان چه می شود، مرتبه تان چه می شود، مرتبه تان چه می شود، به باغ می رسید، به دنیا می رسید، اینها همه توجهشان به همان می شود، کأنَّهُ چیز دیگری غیر از این نیست. و چنانچه به آنها این معنا را تزریق کنید که ما با شرافت انسانیّت باید در این کشور زندگی کنیم، همان معنایی که حاصل می شود از برای آن چپاولگری که مالِ مردم را می برد یا آن منحرفی که حقوق می گیرد برای این هم، اگر برای خدا کار کند، آن مطالب حاصل می شود. لکن بین این دو تا فرق است. او از کانال خیانت رسیده است به یک خانه. و این از کانال عبودیت خدا رسیده است به آن خانه. این اعتنا به آن خانه نداشته است، لکن احتیاج طبیعی بوده است رسیده به آن. آن، همه توجهش رسیدن به آن است، دیگر کاری به چیز دیگری ندارد. چنانچه انسان هدایت نشود به آن طریق مستقیمی که خدای تبارک و تعالی جلوی پای انسان گذاشته است، اگر این راه را نرود، راهها همه اش دیگر اعوجاج و انحراف است. اگر منحرفین و مُعْوَجین در یک کشوری سرنوشت آن کشور را به دست بگیرند، آن کشور رو به انحطاط می رود، رو به انحراف می رود. و اگر افاضل و دانشمندانی که با فضیلت هستند، با فضیلت انسانی هستند، اینها سر

رشته دار یک کشور بشوند، فضیلت در آن کشور زیاد می شود، برای اینکه در آن مقامی که هستند، مردم به حسب عادت توجه به آنها دارند و حرفهای آنها در ذهنهای عمومی مردم کارگر است و تأثیر می کند. و چه بسا حرف یک نفر آدمی که در جامعه مورد توجه است یک جامعه را رو به فساد ببرد. و همین طور از آن طرف، یک حرف آدمی که در جامعه توجه به او دارند، ممکن است یک جامعه را رو به صلاح ببرد. و شما آقایان می خواهید که یک همچو افرادی را به جامعه تحویل بدهید. خیال نکنید که یک فرد عادی است. این فرد عادی محتمل است که بعدها بشود یک رئیس مملکتی، بعدها یک مقامی پیدا بکند. وقتی آن مقام را پیدا کرد، آن وقت میزان است. اگر منحرف است، در پیش شما به انحراف کشیده شده باشد، و از پیش شما هم وقتی رفته بالاتر، آنجا هم به انحراف کشیده شده باشد و هکذا، این ممکن است یک فرد باشد و یک جامعه را فاسد کند. انبیا یک نفر بودند، یک نفر آدم بودند؛ لکن از باب اینکه یک آدمی بود که از کانال عبودیت رسیده بود به مقام رسالت، همه چیزش انسانی بود، جامعه های بزرگ را از زمان خودشان تا بعدها اصلاح کردند. یک نفر بودند، ولی یک نفری که جامعه ها را اصلاح می کردند. اگر انبیا از بشر مستثنا بودند؛ یعنی بشری بود به استثنای انبیا، الآن حکایتهایی در دنیا بود و فضاحتهایی در دنیا بود که نظیرش را کسی نمی توانست بفهمد.

حالا هم که از انبیا زحمت کشیدند و افتخار دادند بشر

را به تعلیمات و تربیتشان [علی رغم اینکه منحرفین باز زیاد بودند و آنها هم در مقابل انبیا ایستادند و این مردم را دعوت به انحرافات کردند، حالا هم آنچه برکات هست در دنیا از انبیاست. شما چنانچه این پرونده هایی که در دادگستری سراسر دنیا هست ملاحظه بکنید، پرونده جنایت از آن اشخاصی که به انبیا اعتقاد پیدا کردند، تحت تربیت انبیا واقع شدند، پرونده جنایت، کم می بینید یا نمی بینید. همه پرونده های جنایات و همه پرونده های مالی و جانی و امثال اینها مال آنهاست که از تربیت انبیا کنار بودند، و لو نماز می خواندند، نمازی بوده است که از کانال عبودیت نبوده. و لو اعمالی که به جا می آوردند اعمال صالحه هم فرض کنید بوده، لکن از راه مستقیمِ عبودیت نبوده است. آن هم که به جا می آورده است همه توجهش باز به خودش بوده است.

شما اگر بتوانید این بچه ها را تربیت کنید به طوری که از اول بار بیایند به اینکه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت اللَّه را و پیوند با خدا را به این بچه ها تزریق کنید، و بچه ها زود قبول می کنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و تربیت الهی را و آنکه هر چه هست از اوست به اینها القا کنید، و آنها بپذیرند، خدمت کردید به این جامعه؛ بعدها دسترنجهای شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خدای نخواسته بر خلاف این باشد به این امانت، خدای نخواسته هر کس کرده باشد خیانت کرده است. و این غیر از همه خیانتهاست. خیانت به انسان است؛ خیانت به اسلام است؛ خیانت به عبودیت اللَّه

است.

خیلی باید چشمها را باز کنید. شغلی که انتخاب کردید بسیار شغل عالی است؛ لکن به مسئولیتش هم باید توجه بکنید. تربیت کنید، مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد، علم تنها مُضر است. گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی که به گُل ها می خورد بوی عطر بلند می شود؛ وقتی که به جاهای کثیف می خورد بوی کثافت بلند می شود. علم هم همین طور است. اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالَم را می گیرد. و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد این علم و وارد بشود، این فاسد می کند عالم را إذا فَسَدَ العَالِم فَسَدَ العالَم «1» اگر صالح بشود، صالح می کند. یک شعاعهای زیادی دارد که به صلح و به اصلاح و به خوبی می رساند مردم را. و شما متصدی یک همچو امری هستید. شماها متصدی هستید که این عالم را به نور برسانید از ظلمات. این بچه هایی که نورانی هستند آن نورانیت آنها را شکوفا کنید. شما متصدی یک امر بزرگ هستید، آنها را تربیت اسلامی و صحیح بکنید تا- ان شاء اللَّه- کشور شما سعادت خودش را پیدا بکند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

حکم [انتصاب آقای ابو القاسم خزعلی به عضویت در شورای نگهبان

بهمن 1359/ 25 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابو القاسم خزعلی- دامت افاضاته

چون جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد رضا مهدوی کنی عضو شورای نگهبان به خاطر مشاغل مهم دیگری که دارند نمی توانند در جلسات شورا شرکت نمایند، از این رو طبق اصل نود و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از

نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی تشکیل می شود و انتخاب اعضای آن بر طبق شرایط تعیین شده به عهده این جانب می باشد، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از شش فقیه به عضویت شورای نگهبان منصوب می نمایم. از خدای تعالی موفقیت هر چه بیشتر شما را امیدوارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

نامه [به آقای جواد فکوری، وزیر دفاع (خانواده های معدومان کودتای نوهد)]

12 بهمن 1359/ 25 ربیع الاول 1401

[** بسمه تعالی پیشگاه امام خمینی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پیرو اوامر آن رهبر در مورد بررسی وضع بازماندگان معدومین کودتای نافرجام، به سه نفر از پرسنل نیروی هوایی، تیپ نوهد و نیروی زمینی جمهوری اسلامی مأموریت داده شد که به پیگیری این امر بپردازند. اینک خلاصه اقدامات انجام شده و پیشنهادها را به عرض می رساند: ...

پیشنهادها: 1- چون سکونت این عده در خانه های سازمانی مغایر با اصول حفاظتی بوده، برای سهولت بیشتر آنان قرار شد منازل سازمانی آنها تخلیه گردد.

2- با توجه به هزینه زندگی و مسکن، به هر خانواده با یک فرزند مبلغ سی هزار ریال و در ازای هر فرزند اضافی مبلغ پنج هزار ریال به خانواده ها پرداخت شود.

3- وامی جهت خرید خانه به خانواده ها پرداخت و در ازای بازپرداخت این وام مقدار کمی از مستمری آنها کم شود.

ضمناً گزارش هیأت بررسی مشکلات خانواده های معدومین به پیوست جهت مقتضیات اوامر عالی تقدیم می گردد.

وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران- سرهنگ خلبان جواد فکوری**]

بسم اللَّه الرحمن الرحیم مراتب فوق مورد موافقت است امید است خانواده این اشخاص در دامان اسلام و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تأمین نمایند. از خداوند تعالی سعادت و

سلامت ملت مسلمان را خواهانم.

12 بهمن 59

روح اللَّه الموسوی الخمینی

نامه [به آقای محمد حسین لواسانی (تکذیب نمایندگی شخص مورد سؤال)]

15 بهمن 1359/ 28 ربیع الاول 1401

[** دفتر امام خمینی بسمه تعالی پیرو نامه های شماره 4/ 1958 مورخ 18/ 8/ 1359 و شماره 4/ 2056 مورخ 6/ 9/ 1359 درباره آقای مهدی خراسانی- مبنی بر نمایندگی امام جهت جمع آوری اعانه در امریکا، فتوکپی نامه شماره 13966/ 3- 660 مورخ 26/ 9/ 1359 جهت استحضار و اعلام نظر به پیوست ایفاد می گردد.

مدیر کل سیاسی- محمد حسین لواسانی**]

بسمه تعالی این شخص وکیل این جانب نیست و ترتیب اثر قبول او در این مورد جایز نیست.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (نظم در امور- بررسی احزاب داخلی و خارجی)]

لزوم رعایت نظم در همه کارها

قبل از ظهر 15 بهمن 1359/ 28 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم دستجات مختلفی که امروز اینجا تشریف دارند و در بین آنها بعض معلولین هم مشاهده می شوند، اینها چون جمعیتها [و] دستجات زیادی هستند، من نمی توانم به اسم هر یک صحبت کنم. من چون مزاج کم [توان دارم، از این جهت، چند کلمه ای به طور کلی با شما آقایان در میان می گذارم.

یک مطلب مهمی که باید کارگران کارخانه ها، کارگران معادن، و همه کارگران در هرجا که هستند، و کارمندان در هر جای کشور هستند، توجه به آن بکنند این است که نظم را در هر جا که هست مراعات کنند. اگر در یک کارخانه ای، در یک معدنی، در یک اداره ای بنا باشد که با بی نظمی بخواهند انجام عمل کنند، این بی نظمی موجب این می شود که آنها نتوانند به وظایف اسلامی خودشان، به وظایف ملی خودشان عمل کنند، پس لازم است که همه کارگرها و کارمندان به یک نظم خاصی و با گوش کردن به آنهایی که در رأس هستند عمل کنند، که به نتیجه مطلوب- ان

شاء اللَّه- برسند.

شما می دانید که ما در ظرف قریب به پنجاه سال، تمام این کارخانجاتی که ما داشتیم و تمام این معادنی که ما داشتیم در خدمت ملت نبوده است. بلکه زحمت را ملت ما کشیدند و عَمَلگی را آنها کردند، و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن با آن سختیها و با آن زحمتها کار کردید و کارگران معدن نفت با آن رنجها و زحمتها کار کردند، نتیجه کارهای همه را دشمنهای همین ملت بردند. امروز که کشور شما مالِ خود شماست و منافع کشور شما برای خود شما و ملت شماست نباید با آن روز مقایسه کنید. امروز وظیفه است برای همه ما که برای این کشور خدمت کنیم، و اقتصاد این کشور را به پیش ببریم تا محتاج به دیگران نباشیم. این اختصاص به کارگرها یا کارخانه های خاصی ندارد.

در سراسر کشور، آنهایی که مشغول یک کار تولیدی هستند، اینها امروز هر کاری بکنند برای کشور خودشان و برای ملت خودشان است؛ و باید با کمال فداکاری کارها را انجام بدهند، و حفظ نظم در همه جا بکنند. و اگر خدای نخواسته اشغالگران و کسانی که می خواهند در این کارخانه ها یک جنجالی بپا کنند، آنها را نپذیرند و از تبلیغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز دعوت به بی کاری و کم کاری و دعوت به اعتصاب؛ خیانت به این کشور است و خیانت به جمهوری اسلامی.

امروز مثل دیروز نیست که دعوت می شدید شما به اعتصاب. آن اعتصاب، سرنوشت ساز بود و آن کم کاری، سرنوشت ساز بود. شما را می گفتند که اعتصاب کنید تا چپاولگران را از کشور خودتان دور کنید، و بحمد

اللَّه عمل کردید و به نتیجه رسیدید. امروز عکس آن روز است.

دعوت به اعتصاب، دعوت به کم کاری، دعوت به جنجال، دعوت به کارهای مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر کشور شما هست. پس شما باید بیدار باشید و همه کارکنان و کارمندان در هر جای از کشور هستند باید بیدار باشند که دعوتهای به اعتصاب را، دعوتهای به کم کاری و بی کاری را، دعوتهای به جنجال و امور خلاف نظم را نپذیرند. کنار بزنند آن اشخاصی را که می خواهند شما برای ملتتان کار نکنید. این یک امر کلی است برای همه شما.

تفاوت احزاب ایران و احزاب خارجی

و اما مطلب دیگری که مهم است، و من کراراً تذکر داده ام و امروز هم تذکر می دهم، این است که ما امروز در حال جنگ هستیم؛ در حال جنگ با ابَرقدرتها هستیم.

چنانچه ما که در حال جنگ هستیم و دشمنهای ما می خواهند ملت ما را به اسارت بکشند و تمام سران را از بین ببرند، باید این ملت با هم اجتماع کنند و همان وحدتی که در اول انقلاب بود، و نتیجه بزرگ آن را دیدید، باز هم حفظ کنند. این طور نباشد که گروههای مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند. البته آنهایی که می خواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را می خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عملهایی و نوشته هایی و گفتاری می کنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما

و ملت بزرگ ما، طایفه های مختلف بشوند؛ یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروهها. و شاید خودشان هم مطّلع نیستند.

شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همه ما خود ما را وادار می کنند که تیشه به ریشه خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کاری که آنها می کردند و حزب بازی می کردند ماها را به اختلاف می کشیدند، و خود آنها با هم دشمنی نداشتند. هیچ حزبی بر ضد مصالح کشور خودش عمل نمی کرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویّه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. این طور نبود که یک دسته دسته دیگر را آن چنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. مع الأسف همان احزابی که در آنجا بودند به ما نمایش می دادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبروی یکدیگر قرار می دادند و به ضرر هم صحبت می کردند و به ضرر هم قلمفرسایی می کردند؛ و نتیجه این شد که به ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهای بزرگ، از قبیل شوروی- اگر باشد احزابی در آن- و از قبیل انگلستان،

فرانسه، امریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است.

هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در امریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان بر خلاف مصلحت امریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتی که بین دو حزب در امریکا بود و می خواستند یک دسته ای، یک نفر را برای خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکی دیگر را، بعد از آنکه آن یکی برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنی کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند برای کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش می برند. اما در ممالکی که توجه به مسائل ندارند و دیدهای سیاسی ندارند، اینها چنانچه گروههایی درست کنند یا احزابی درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیدای یک حزبی در یک امری پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت می کنند و کارشکنی می کنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسی پیدا کنند. اینها شمِّ سیاسی ندارند. توجه به مسائل و مسائلی که برای حفظ این کشور است ندارند. اینها را اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند تحریک می کنند- چه از خارج و چه از داخل- و به جان هم می اندازند [تا] بر خلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند.

من نمی خواهم یک مَثَلی که معروف است بگویم، لکن مَثَل ما نظیر همان مَثَل معروف است که ما را، کشور ما را، ملت ما را به اسارت می خواهند ببرند، و خود ما کمک می کنیم به این اسارت! خود ما

به روی هم پنجه می اندازیم. خود ما جدّیت می کنیم که مملکت خودمان را ضعیف کنیم. خود ما در جبهه بندیهایمان تضعیف روحیه های ارتش و روحیه های کارکنان و روحیه های کارمندان می کنیم. و این بزرگترین خطایی است که ما داریم. ما اگر اختلاف سلیقه داریم، اختلاف بینش داریم، باید بنشینیم با هم در یک محیط آرام صحبت کنیم و مسائل خودمان را به میان بگذاریم و حل کنیم. با تفاهم مسائل را حل کنیم؛ نه اینکه جبهه گیری کنیم. یکی یک طرف بایستد با دار و دسته خودش؛ و یکی یک طرف بایستد با دار و دسته خودش؛ و کوشش کنند در تضعیف یکدیگر و کوشش کنند در تضعیف کشور اسلامی. اینها برای این است که تعهد اسلامی نیست، و دید سیاسی هم نیست. شماها اگر مُسْلم هستید، به احکام اسلام عمل کنید. و اگر خدای نخواسته تعهد اسلامی را قبول ندارید، با دید سیاسی مسائل را حل کنید. این کارها که انجام می گیرد و این قلمها و این قدمها و این گفتارها از سیاست به دور است؛ با یک دید غیر سیاسی و غیر اسلامی است. من به سراسر کشور، به سراسر ملت هشدار می دهم که چنانچه از این اختلاف اندازها پیروی کنید، هر کس باشد، مملکت شما به دامن امریکا می افتد.

وظیفه شرعی ملت در اعراض از گروههای تفرقه جو

اگر ملت اشخاصی را دید، گروههایی را دید که بر خلاف مصالح کشور دارند جبهه گیری می کنند و این طایفه آن طایفه را می کوبند و آن طایفه آن طایفه را، تکلیف شرعی ملت این است که از آنها اعراض کنند و آنها را پذیرا نباشند.

شماها توجه باید داشته باشید که آن ناطق یا آن قلمزن که دارد صحبت

می کند چه می گوید، کی را تضعیف می کند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگانهای دیگر را؟ شما روزنامه هایی را می بینید که میدان جنگ شده است با قلمهای غیر اسلامی! معلولین ما الآن در اینجا نشسته اند، هزاران معلول دیگری ما در اطراف کشور داریم و هزاران شهید از ما داده شده است، فداکاری کردند، و ما نشسته ایم در منازل خودمان و با نیش قلم و نیش زبان به هم طنز می گوییم، با هم جنگ می کنیم. بزرگان یک کشور- اگر بزرگی باشد- باید تعلیم بگیرند از این پیرزنهای اطراف کشور و از این جوانها و بچه های اطراف کشور. بدانید که آنها متعهد به اسلام اند، و آنها پشتیبانی این ملت را می کنند. شما در تلویزیون ملاحظه کنید که این قشرهایی که خدمت می کنند الآن برای جنگ و برای جنگزدگان از کدام قشر کشور هستند، جز اینکه از همان مستمندان؟ از همان درجه هایی که شماها آنها را ضعیف می دانید و در نظر شما مستضعف هستند؟ اینها هستند که از اول پیروزی را به دست آوردند، و شما را به مَسْنَد حکمفرمایی نشاندند. اینها هستند که امروز دنبال این هستند که کشور شما را پیروز کنند؛ و شماها دانسته یا ندانسته دنبال این هستید که کشور خودتان را تباه کنید. تضعیف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص که در امروز مشغول به کار هستند و یک خدمتی هستند کمک کردن به دشمنهای اسلام است. ملت باید خودش توجه کند و به تحریکات گوش ندهد و به چیزهایی که اشخاص بر خلاف هم می گویند گوش ندهد؛ و محکوم کند اشخاص یا گروههایی را که بر خلاف مصلحت اسلام

یکدیگر را تضعیف می کنند، و بر خلاف مصلحت کشور به هم پنجه می زنند. بزرگها- اگر بزرگ باشند- توجه کنند و تعلیم بگیرند از این توده جمعیت، از این قشرهای بزرگ جمعیت که آنها الهی هستند و برای خدا کار می کنند. تعلیم بگیرید از این جوانهایی که گریه می کنند که من دعا کنم شهید بشوند. تعلیم بگیرید از این سربازانی که در مرزها فداکاری می کنند و خون خودشان را فدای اسلام و کشور اسلامی می کنند.

فردا همه شما در پیشگاه خدا و در پیشگاه ملتها مسئول هستید: مسئول کشته های ما؛ مسئول خونهای به ناحق ریخته ما. ما از صدام توقع نداریم، [باید] در کنفرانس طائف آن لاطایلها را بگوید؛ ما از بعض سران کشورهای به دست آنها افتاده و آن سرانی که در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنایات شاه شریک بودند، و امروز در جنایات صدام شریک هستند، از آنها توقعی نداریم؛ آنها روی فطرتِ غیر انسانی خودشان عمل می کنند.

آنها به جای اینکه دور هم که نشسته اند برای اسلام فکر کنند و برای کشورهای اسلامی فکر کنند و برای فلسطین فکر کنند و برای نهضت اسلامی ما فکر کنند، دنبال این اند که در یک کشور اسلامی که می خواهد تمام مسائلش اسلامی باشد و می خواهد احکام اسلام را جاری کند در این مملکت، نقشه بکشند و طوایف مختلف را به جان هم بریزند. نقشه بکشند و برادران سُنّی و شیعه را به روی هم وادار کنند، ما از آنها توقع نداریم، فطرتِ شیطانی آنها این عمل را اقتضا دارد؛ اما از دوستان خودمان، از اولادهای این ملت، از اشخاصی که گوشت و پوستشان در این

کشور پرورش یافته، از آنهایی که مصالح این کشور مصلحت خودشان است و مفاسد این کشور مَفْسده خودشان هست، ما از آنها رنج می بریم، ما از آنها توقع داریم. ما توقعمان این است که شما به فکر این خونهای بناحق ریخته باشید، به فکر این معلولین عزیز ما باشید، به فکر این آوارگان جنگ باشید، و به فکر پیشرفت اسلام، نه به فکر اینکه من باید و تو نباید، من هستم و تو نیستی!

رسالت مطبوعات

شما باید توجه داشته باشید که هر قشری از این کشور تضعیف بشود، هر شخصی که در این کشور مسئول کاری است تضعیف بشود، هر ارگانی که در این کشور مشغول خدمت هست تضعیف بشود. این تضعیف، تضعیف همه هست، و این انتحار «1» است! بدون اینکه گوینده و نویسنده توجه داشته باشد، این روزنامه هایی که هر کدام به جان هم افتاده اند و یک راهی را دارند باز می کنند برای انتقاد از کشور، برای انتقاد از جمهوری اسلامی، برای انتقاد از گروه یا اشخاص، اینها شیاطینی هستند و قلمها در دست شیاطین است، خودشان توجه ندارند. روزنامه ها و مطبوعات باید در خدمت این ملت و در خدمت اسلام باشند. باید همه با هم با برادری رفتار کنند. اگر انتقاد دارند، انتقاد برادرانه داشته باشند؛ مصلحت گویی باشد. اگر روزنامه ها، تبلیغات، همه اینها در این معنا با هم متحد بشوند که قلمهایشان و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد؛ شما بدانید که زبان انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزنده تر شد، در آن عالم به صورت یک عقرب گزنده بیرون می آید. و آنهایی که دیگران را تضعیف می کنند و غیبت دیگران

را می کنند زبانهایشان در روز قیامت به قدری بلند می شود که مردم از روی آن زبانها می گذرند.

امروز هم مطلب این است که مثل مار و عقرب هم را می گزند. و خودشان نمی فهمند، یا می فهمند و می خواهند بگزند. خدا نکند که بفهمند! خدا نکند که دانسته اینها تضعیف کنند این کشور را. خدا نکند که روزی پیش بیاید که من احساس وظیفه بکنم. من به آنها نصیحت می کنم که آرام باشید! به آنها نصیحت می کنم که یکدیگر را نگزید. پنجه به روی هم نزنید. همه با هم این کشور را به پیش ببرید. اختلاف سلیقه ها را در یک محیط خوب، برادرانه حل کنید. نگذارید که احساس وظیفه بشود. اگر احساس وظیفه بشود، من به هر کس هر چه دادم پس می گیرم.

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه برادران و خواهران این کشور را، همه خدمتگزاران به این کشور را می خواهم. و از خداوند تعالی می خواهم که با عنایت خودش و با رحمت خودش به همه ما توجه کند، و این اختلافات را خود او حل کند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع اعضای شورای عالی تبلیغات اسلامی (اهمیت و شیوه تبلیغات)]

لزوم اهتمام به امر تبلیغات

16 بهمن 1359/ 29 ربیع الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم مسئله تبلیغات یک امر مهمی است که می شود گفت که در دنیا در رأس همه امور قرار گرفته است می توان گفت که دنیا بر دوش تبلیغات است. و مع الأسف ما در این دوره کوتاه نتوانستیم به این امر، درست قیام کنیم. البته مشکلاتی که از اول در داخل کشور داشتیم و مشکلاتی که از خارج برای ما پیش آوردند، مانع شد؛ و یک مقدار هم اهمالهایی در این امر شد. دیگران

مشغول تبلیغ شدند- چه قدرتهای بزرگ و چه وابستگان به آنها- تبلیغات بر ضد ما کردند، و تا آن مقدار که می توانستند و می خواستند این جمهوری اسلامی را بر غیر آن جهتی که دارد معرفی کردند.

من یک مطلبی را عرض کنم که ببینید وضع تبلیغات حتی در زمانهای سابق هم چه بوده. یک نفر از یک شاعری- به طوری که نقل می شود- پرسیده که اشعر شُعرا «1» کیست؟ گفته بود که بیایید تا من به شما نشان بدهم اشعر شُعرا را. برده بودش در خانه خودشان، و دیده بود آن مرد، که یک آدم بسیار کثیفی نشسته و پستان یک بُزی را در دهان گرفته و از او شیر می خورد. آن شخص که این را آورده بود گفته بود که این پدر من است. اشعر شُعرا، [فرزند] این پدری است که از شدت بُخل، شیر را نمی دوشد که مبادا یک قطره ای در کاسه بماند و مستقیماً از پستان این بز می خورد! و جهات دیگرش هم که می بینید. اشعر شُعرا این است که در سالهای طولانی فخر بر این پدر کرده و به خورد مردم داده است که این مثلًا سَخی است و کذا! تبلیغات بر ضد ما وضعش این است که متاعهایی که دارند، و آن متاعها بر خلاف انسانیت است، بر خلاف عقل است، بر خلاف قراردادهای بین المللی است، آنها با تبلیغشان آن متاع فاسد را در دنیا معرفی کرده اند به اینکه یک متاع کذاست!

شیوه تبلیغات غرب بر علیه ما

شما می دانید که این انقلاب بهترین انقلابها و بزرگترین انقلابها بوده است از حیث محتوا؛ محتوای این انقلاب. اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسانها

بر موازین انسانیت بوده است؛ بنا بر این است که به واسطه این انقلاب متحول بشوند انسانهایی که در رژیم سابق به آن وضع بودند به یک انسانهایی که در صدر اسلام و در رکاب رسول اکرم مشغول فداکاری یا ترویج احکام بودند، لکن ما این متاع خودمان را نتوانستیم عرضه کنیم. آنها باطل خودشان را عرضه کردند به دنیا به صورت حق و متاعهای فاسد خودشان را به دنیا عرضه کرده اند به صورت متاع خوب؛ و متاع خوب ما را عرضه کردند به دنیا به صورت مُوحِش! شما چند نفر فاسد را در اینجا به دادگاهها سپردید و دادگاهها آنها را که سالهای طولانی به این ملت ستم کرده بودند و بعضیها کشتار کرده بودند و بعضیها دستور کشتار داده بودند و انحرافات مذهبی بعضی داشتند، بعد از محاکمه آنها را اعدام کردند؛ و این بوقهای تبلیغاتی خارج، دانسته به اینکه مسائل درونی ما چیست، مشغول تبلیغات و اینکه در ایران آدمکشی رواج دارد، آدمکشی می شود! نه اینکه آنها ندانند این آدمهایی که در اینجا کشته شدند آدم نبودند؛ سبع بودند، جنایتکار بودند؛ آنها می دانند که مأمورهای خودشان چه اشخاصی بودند، و برای خاطر همان خواسته ها بوده است که آنها را به کار واداشتند؛ لکن وقتی که پای تبلیغات می آید، ایران را یک کشور جنایتکار، به صورت یک کشور جنایتکار، وحشی، غیر متمدن و امثال ذلک در خارج نمایش می دهند. متاع خودشان را خوب نشان می دهند.

مَثَلش همین نطق صدام است در کنفرانس طائف که هشتاد دقیقه- از قراری که گفتند- نطق کرده است و سرپوش روی جنایات خودش گذاشته است، و خودش را یک

دلسوز به ملت عراق و عرب نمایش داده و مظلومانه دولت خودش را معرفی کرده است؛ و افرادی هم که در آنجا بودند یک جمعیشان که وابسته به همان جا هستند که صدام هم وابسته است، آنها هم تأیید مطالب او را کردند؛ این همه جنایاتی که این شخص بر کشور ما و بر ملت و بر بچه های ما و پیرزنها و جوانهای ما کرده است به صورت یک کار مترقی، یک کاری که برای اسلام، برای عرب فایده داشته است! و ما مع الأسف نتوانستیم که متاع خوبی که داریم، متاعی که در هیچ کشوری نیست، با تمام کمبودهایی که این کشور دارد و تمام آشفتگیهایی که در اطراف این کشور به دست ضد انقلابیین و منحرفین انجام می گیرد، و با تمام اموری که بر خلاف مقررات اسلامی به دست بعضی منحرفین انجام می گیرد و به گردن جمهوری اسلامی می گذارند، ما نتوانستیم که این متاع را به دنیا معرفی کنیم که ما چرا انقلاب کردیم؛ ملت ما چرا انقلاب کرد و چرا رژیم سابق را کنار گذاشت؛ و چه می خواهد، مقصد ملت ما چه هست، در راه چه هست، می خواهد چه بکند ملت.

اگر بگذارند مُفْسِدهای خارج و داخل، چهره های فاسد که بر ضدِّ انقلاب کوشش می کنند، اگر بگذارند این ملت یک فرصتی پیدا بکند، این جمهوری یک فرصتی پیدا بکند، آنکه ملت می خواهد، می خواهد که عدل اسلامی را در ایران زنده کند، بعد از آنکه در طول تاریخ نبوده است در ایران آن عدالت. با اسم اسلام گاهی آن ظلمها و آن جورها؛ و با اسم آزادی و با اسم «آزادزنان و آزادمردان» آن

فضاحتها را درآوردند و با بانوان ما آن کردند که مغول با دشمنان خودش. ما نتوانستیم به دنیا، به اشخاصی که اطلاع از ایران و وضع ایران ندارند یا کم دارند، نتوانستیم به آنجا ارائه بدهیم که ما چه می کردیم، و چه می خواهیم. مع الأسف در داخل کشور خودمان نیز یک عده ای که یا منحرف هستند یا جاهل، در صدد این هستند که این انقلاب را یک انقلاب فاسد معرفی کنند. حتی بعضی از اشخاصی که توقع نبود که این کلمه را بگویند گفته اند که زمان شاه بهتر از حالا بود! بعض اشخاص متدین، لکن غافل از وقایع. [از] بی توجّهی به وقایعی که واقع شده است و چیزهایی که در رژیم سابق رایج بوده، همین که چند نفر فاسد رفته شکایت کرده پیش مثلًا فلان آقا که به من ظلم شده است، به من چه شده است، آن آقا فرموده است که رژیم سابق بهتر از حالا بود! البته بی توجه به مسائل، نه با غرض.

ما چنانچه دیر بِجُنبیم، در همین داخل کشور [از] همانهایی که قلمها را به دست گرفتند تا اینکه این انقلاب را، دانسته یا ندانسته مشوَّه کنند، خواهیم به یک امر بزرگی مواجه شد. و اینکه در بین ملت ما هم که شاهد مسائل بودند باز شایع کنند که زمان رژیم سابق بهتر از حالا بود. این برای ضعف تبلیغات ما و قوّه تبلیغات آنهاست. آنها در تبلیغاتشان اتکا دارند به قدرتهای بزرگ و بودجه هایی که از آنجا برایشان می آید، و ما حق خودمان را بررسی کردیم و تبلیغ نکردیم. آنها مشغول تبلیغ به ضد ما هستند؛ به ضد جمهوری اسلامی هستند.

گاهی با اسم اسلام به ضد جمهوری قلمفرسایی می کنند یا صحبت می کنند. گاهی هم مستقیماً بدون اسم اسلام از این جمهوری انتقاد می کنند؛ و هر روز در کوچه و بازار بین مردم شایع می کنند. ما نتوانستیم- و باید بگویم ما عرضه این معنا را نداشتیم- که تبلیغاتمان حتی در داخل کشور یک تبلیغات دامنه داری باشد. فضلًا که در خارج کشور باید بگوییم که انقلاب خودش پیش رفته؛ نه ما پیش بردیم. آن طوری که ملتهای اسلامیِ خارج اطلاع پیدا کردند بر وقایع اینجا نه این بوده است که ما یک تبلیغاتی داشتیم و آنها را با تبلیغات خودمان آن طور عاشق این انقلاب کردیم؛ این انقلاب خودش کأنَّه منعکس شده در آنجا؛ و آنها که بی غرض بودند، بی مرض بودند، فهمیده اند تا حدودی که شماها چه می خواهید، ملت ما چه می خواهد. و دیدند خواست ملت ما همان خواستی است که همه ملت ها دارند؛ هم ملتهای مستضعف جهان و هم ملتهای مُسْلِم جهان. نه این است که ما توانستیم تبلیغ بکنیم. ما نشستیم که حق، خودش پیش برود! تکلیف خودمان را نتوانستیم ادا بکنیم. چنانچه این گروههایی که حالا به فکر افتادیم، آقایان به فکر افتادند که به خارج بفرستند همان دنبال انقلاب، اول انقلاب، این گروهها را فرستاده بودند، ما وضعمان در خارج این طور نبود. حتی پیش دولتهای خارجی که غرض دارند نمی توانستند آن طوری که می خواهند تبلیغ کنند. اگر ما راجع به همین جسارت عراق و حمله عراق تبلیغات کرده بودیم و فرستاده بودیم به اطراف دنیا که این جانور چه می کند با این انسانها این عشّاق اسلام، وضع ما این طور نبود که

دولتها بتوانند بگویند که این ملت کذاست. این برای این است که ما نتوانستیم این کار را بکنیم.

همان صدام معروف، گروههایی را در همه کشورهای اسلامی و بسیاری از کشورهای خارج از اسلام فرستاد و به ضد ما تبلیغات کردند؛ و این جنگ تحمیلی خلاف اسلام و خلاف انسانیت را آنها عکس نمایش دادند، گفتند: ایران اوّل شروع کرد! در صورتی که همه اشخاصی که اطلاع دارند یا گوش به رسانه های گروهی خارج هم دادند این معنا را می دانند، آنها هم اعلام کردند که بی خبر آنها حمله کردند به ما. اینکه آنها جرأت این معنا را دارند و با کمال بی حیایی این مسأله را طرح می کنند، برای این است که ما متاع خودمان را تبلیغ نکردیم، و تجاوزات دیگران را بر خودمان تبلیغ نکردیم. و آنها به خیال اینکه بسیاری غافل از این معنا هستند، شروع کردند تبلیغ کردن و ما را معرفی کردن که اول آنها به ما حمله کردند، و ما حق خودمان را، دفاع از خودمان می خواهیم بکنیم! اینها برای ضعف تبلیغات ماست. و قدرت آنها بر دروغ گفتن؛ و ضعف ما در راست گفتن.

دفاع از جمهوری اسلامی در برابر تبلیغات سوء

این کاری که الآن آقایان شروع کردند، و خداوند به آنها توفیق پایانش را بدهد، این کاری است که کاش در اول انقلاب می شد و ما به این زحمتها دچار نمی شدیم. و ایکاش اشخاصی که در داخل هستند، از نویسندگان، از گویندگان، توجه به این معنا می کردند که کمک به تبلیغات خارجی نکنند، کمک به جنایات دیگران نکنند، این قلمها را یک مقدار متوقف کنند برای اسلام، برای خدا، برای کشور اسلام، برای ملت اسلامی.

این قلمها را

یک قدری متوقف کنند. هِی دعوت نکنند مردم را که بیایید فحش بدهید! خودشان کم است برای فحش دادن، دعوت می کنند از این و آن که بیایید، یا اللَّه! بیایید مبارزه کنید با جمهوری اسلامی. بیایید فحش بدهید به جمهوری اسلامی! بیایید بگویید جمهوری اسلامی اصلًا اسلامی نیست! بیایید بگویید که این ارگانهایی که در ایران هستند همه شان خلاف اسلام اند. اینها یک قدری توجه داشته باشند به مسئولیتهایی که به عهده شان است، توجه داشته باشند. این متاع خوب را آن طور مشوَّه نکنند. نه اینکه ما نمی دانیم که الآن ما گرفتاریهایی داریم و اشخاص فاسدی هستند که در همه ارگانها نفوذ کردند، در همه کمیته ها، در همه دادگاهها، در همه جاهای دیگر نفوذ کردند و برای خاطر مشوه کردن این جمهوری کارهای خلاف می کنند؛ این معنا معلوم است که کارهای خلافی می شود؛ لکن کارهای خوبی که شده است شما چرا نمی بینید؟ همان دیروز در مجلس، یکی از آقایان می شمرد مراکز فساد را، از روی حسابی که با اطلاع- از قراری که خودش گفت- کرده است. این همه مراکز فساد که از بین رفته است، این همه خدمتی که به این ملت شده است، این همه خدمت که به اسلام شده است، اینها را چشم می پوشند از آن، یا اگر بخواهند بر خلافش می گویند؛ و اگر یک کارهایی به واسطه دیگران شده است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، این را به حساب اسلام می آورند و به حساب جمهوری اسلامی؛ یک قدر تأمل کنند. توجه کنند که شما مکلفید که از این جمهوری اسلامی دفاع کنید. اگر دفاع نکنید، این جمهوری اسلامی با تبلیغات خارج دامنه دار

و تبلیغات داخل دامنه دار [صدمه خواهد دید]. باز شما هم که خودتان را از این ملت می دانید، مسلمان هستید، متعهد هستید، لکن عقده هایی تو کار است، توجه به این عقده ها نکنید. شما که از اسلام بدی ندیدید، می خواهید که اسلام در ایران تحقق پیدا بکند، کمک کنید به تحقق اسلام در ایران؛ نه کمک کنید بر جلوه دادن کوچکها و فسادهای کوچک به طور بزرگ، و جمهوری اسلامی را در نظر دنیا معکوس نشان بدهید.

لزوم تبلیغات صحیح و بدون مبالغه برای جمهوری اسلامی

من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که به شماها و به کسانی که به این اسلام می خواهند خدمت کنند [توفیق عنایت کند]. توجه داشته باشید که بالاتر چیزی که می تواند این انقلاب را در اینجا به ثمر برساند و به خارج صادر کند؛ تبلیغات است.

تبلیغات صحیح در آنچه که هست، هیچ مبالغه نکنید. ما متاعمان یک متاعی است که محتاج به مبالغه نیست. همان سرپوشهایی که دیگران روی متاع ما گذاشته اند، همان دروغهایی که تبلیغات سوء بر ضد ما منتشر کرده اند، شما همانها را با آن مبارزه کنید و مسائل اسلامی هم همان طوری که هست و آن چیزی که ملت ما از اول خواست او بوده است و حالا هم همان را تعقیب می کند، و- ان شاء اللَّه- بعدها هم دنبال همین معناست و به پیش خواهد برد، در تبلیغاتتان همین معانی را در خارج منعکس کنید. بعدها هم باید ادامه بدهید در یک مواقعی که لازم است. باید سفارتخانه های ما یک مرکز تبلیغات باشد. و مع الأسف کم بوده است این. اخیراً شاید یک مقداری باشد، و الّا در بسیاری از اوقات هیچ نبوده است. در بعضی

از اوقات به ضدش هم در بعضی جاها بوده است. باید همه اینها توجه بشود. و این تبلیغاتی که در رأس همه امور است برای پیشبرد مقاصد یا جلوگیری از مقاصد، این تبلیغات را شما دامنه دارش کنید. و هر چه بیشتر ان شاء اللَّه موفق باشید به این مطلب بزرگ.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع کارکنان مجله پویندگان راه زینب (استواری در راه هدف)]

استواری و پایداری در راه مقصد

صبح 18 بهمن 1359/ 1 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم هر کاری را که انسان شروع می کند نمی شود که در همان روزهای اول هر چه را که می خواهد انجام بگیرد. اینکه شما می گویید که کاری نکرده ایم، همین که در صدد هستید که کار خوب انجام بدهید، این بزرگترین کاری است که انجام گرفته است. انسان، اول که می خواهد یک مقصدی را، مقصد بزرگی را شروع کند تصمیم گرفتن برای او شاید از مشکلترین کارهایی است که انسان مبتلا به آن است. یک کار بسیار بزرگی که ارشاد یک ملت است، و بیشتر ارشاد نصف یک ملت است که بانوان باشند، این کار مشکلات زیاد دارد. تصمیم به این کار، خودش یک کار مهمی است شما تصمیم بعد گرفتید، بعد از تصمیم، هیچ به خودتان تزلزل و سستی راه ندهید. برای اینکه چنانچه انسان تصمیمی به یک امری گرفت ولی متزلزل باشد در اینکه آیا می تواند این کار را تا آنجا که می خواهد و آرزو دارد عمل کند، تصمیم گیری با این تزلزل نمی تواند کار را درست انجام بدهد.

باید همان طور که شما تصمیم گرفتید، جازم باشید [و] امیدوار باشید که این عمل را می توانید انجام بدهید؛ اگر بخواهید، می توانید انجام بدهید. شما دیدید که کارهای بزرگی که در

ظرف این دو سال در این کشور انجام گرفته است و تحول بزرگی که پیدا شده است بعد از قرنها ستمکاری، این کار در عین حالی که بسیار بزرگ بود، و شاید بسیاری از این متفکرین و روشنفکرها احتمال اینکه بشود این کار انجام بگیرد نمی دادند، مع ذلک، چون ملت تصمیم گرفت و در تصمیمش جازم بود، متزلزل نبود، این کار انجام گرفت. حالا هم ان شاء اللَّه باز مصمّم باشد ملت و جازم باشد به اینکه به پیروزی نهایی می رسد؛ همین تصمیم و جازمیت او را به پیروزی خواهد رساند.

جلوگیری از نفوذ اشخاص منحرف

شما بانوان هم که مشغول یک عمل اسلامی- انسانی شدید، جازم باشید به اینکه چون برای خدا دارید این کار را ادامه می دهید موفق خواهید شد. هر اندازه ای که می توانید کوشش کنید که اولًا افرادی که انحراف دارند از این مسیر و انحراف دارند از جمهوری اسلامی خودش را جا نزنند. آن افراد این طور نیست که بیایند بگویند ما انحراف داریم و آمدیم با شما کار کنیم. اینها از خود شما شاید بیشتر نمایش بدهند که نه. ما هم همین کار را می خواهیم انجام بدهیم ما هم در راه اسلام هستیم.

باید شما اشخاصی که همکار می خواهید قرار بدهید برای خودتان، شناخته باشید از سابق که اینها وضعشان، وضع خانوادگیشان، مسیرشان در دانشگاه اگر بودند، چه طوری بودند؛ در سایر نقاط اگر چنانکه کار کرده اند، چه جور کار کرده اند؛ اینها را همه در نظر بگیرید، و افراد را برای کمک و دخالت در این امر بزرگ انتخاب کنید. و بعد راجع به طرز عمل شما، باید بنا بر این بگذارید که هیچ اعتنا به

انتقاداتی که ممکن است حتی به این اسمی که شما انتخاب کردید منحرفین بکنند، هیچ اعتنایی به این مسائل نکنید. همان راهی که دارید همان راه را بروید.

لزوم بررسی مطالب و مقالات مطبوعات

مقالاتی که نوشته می شود از اشخاصی که برای شما- ممکن است خارج از خود شما باشد- مقاله می فرستند، این مقالات را با دقت در یک شورایی که خودتان تأسیس می کنید مطالعه کنید. ممکن است یک وقت یک مقاله ای ابتدایش خیلی هم دلچسب باشد و برای شما خوب باشد، لکن در خلالش یک وقت مسائلی طرح بشود که بر خلاف مسیر خود شماست. مقالات هم باید به طور دقت، یک نفر نه، یک شورایی باشد یک جمعیتی باشد که این مقالات را درست تحت نظر بگیرد. و بعد از اینکه دیدید در همین راه است و همین مسیر است، آن وقت در مجله آن مقاله را منعکس کنید. همین طور راجع به عکسهایی اگر آن هست. من درست الآن نمی توانم بگویم این را. اگر عکسهایی در آن هست، اگر چیزهایی مثلًا درش هست، باز توجه کنید که یک وقت قالب نزنند به شما یک عکسهایی که نباید در مجله شما باشد. و ادامه بدهید همین کار را و دامنه اش را توسعه بدهید. و اشخاصی اگر در اداره شما هستند که مخالف این موازین هستند، یا باید کنار گذاشته بشوند؛ و لا اقل حالا شما به آنها کاری نداشته باشید و مسیر خودتان را بروید و آنها را دخالت ندهید در امر خودتان. من دعا می کنم که خداوند شما را توفیق بدهد موفق بشوید به این خدمت بزرگ که ما مدتهای طولانی گرفتارش بودیم. و در این کشور ما

این جور افراد هستند. توجه دارید که در زمان آن پدر و پسر خصوصاً به سر بانوان ما چه آمد. و به سر آن قشر بزرگی که باید خدمت به اسلام و مسلمین بکنند چطور آنها مَلْعَبه کردند و عروسک درست کردند. باید خیلی توجه به این مسائل بکنید. و احتراز کنید [از] امثال آنهایی که در سابق برای آنها خوش رقصی می کردند. در بین شما یک وقت نباشند. خداوند ان شاء اللَّه به شما توفیق بدهد، و به کار خیر خودتان ادامه بدهید.

سخنرانی [در جمع پرسنل نیروی هوایی (احتراز نظامیان از ورود در خطوط سیاسی)]

آشکار شدن ارزشها در روز سختی

صبح 19 بهمن 1359/ 2 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ارزشهای انسانی در اوقات عادی معلوم نمی شود. در اوقاتی که آرام است یک کشور و به طور عادی زندگی را می گذرانند، ارزش اشخاص و ارزش گروهها معلوم نمی شود.

در آن اوقات شاید همه کس مدّعی باشد، مدّعی ارزش، مدّعی انقلابی بودن. و ارزش اشخاص و ارزش گروهها بعد از انقلاب و پیروزی نمی تواند تحقّق پیدا بکند و عرضه شود؛ برای اینکه بعد از پیروزی هم گروههای مختلف می آیند و همه اظهار بستگی می کنند و همه اظهار انقلابی بودن. گروههایی از اطراف برای استفاده و برای چیدن میوه از باغِ حاضرِ انقلاب جمع می شوند؛ و گاهی هم یا بسیاری از اوقات هم، این گروهها، این اشخاص که برای میوه چیدن آمده اند، حاضر نیستند که صاحب باغ هم با آنها شرکت کند! دربست همه چیز را برای خودشان می خواهند. شما بعد از انقلاب شاهد بودید که گروههایی عرض وجود کردند و اشخاصی، و همه به صورت انقلابی وارد شدند و خواستند که در این انقلاب بهره برداری کنند. و مع الأسف خود صاحب باغها

را هم به عنوان شریک نشناختند. آن روز، ارزش اشخاص، مردان و گروهها ثابت می شود و نمایش پیدا می کند که روز سختی است و روز مرگ است.

آن روزی که شما آقایان نیروی هوایی آمدید در صحنه و مخالفت کردید با رژیم طاغوتی، آن روز ارزش شما در تاریخ ثبت شد و پیش خدای متعال هم محفوظ است.

کاری که شما آن روز کردید با کارهایی که امروز می کنید بسیار تفاوت دارد. آن روز روزی بود که شما و هر کس که به ملت می خواست پیوند کند و به آغوش اسلام بیاید مواجه با مرگ بود؛ مواجه با گرفتاری بود؛ مواجه با قدرت شیطانی بود. و شما آن روز امتحان دادید. کسانی که نظیر شما در صحنه آمدند و بر ضد طاغوت یا اعتصاب کردند و یا تظاهر کردند، آنها هم ارزش خودشان را به نمایش گذاشتند. لکن شما که از نظامیها بودید و از نیروی هوایی طاغوت آن وقت بودید، این ارزش را بیشتر از دیگران عَرضه کردید که از طاغوت بُریدید و به اسلام پیوند کردید. و پیروزی انقلاب رهین همه ملت است و رهین اقدامات شما و سایر قوایی که بعد از شما به اسلام پیوستند و نمایش ارزش خودشان را دادند. آن روز را هم باید از «یوم اللَّه» ما حساب کنیم. روزی که خدای تبارک و تعالی شما برادران را و شما نیروی عظیم انسانی را در آن روز بسیج کرد؛ و شما اطاعت کردید از خدای تبارک و تعالی و به صف انسانی- اسلامی ملت پیوستید و به آغوش اسلام آمدید. قدر آن روز را همه می دانیم. آن روز، روزی است

که در تاریخ و در تاریخ نیروی هوایی ضبط است. و من از همه نیروها- چه نیروی هوایی و چه نیروی دریایی و چه زمینی- و از همه کسانی که قوای مسلَّح بودند آن وقت و در آن وقت در خدمت طاغوت بودند و بعد به خدمت اسلام آمدند، تشکر می کنم، و ملت اسلام از همه آنها قدردانی می کند.

وارد نشدن نیروهای نظامی در گرایشهای سیاسی

مطلبی که من باید به شما و تمام قوای مسلّحه، و خصوصاً ارتش و ژاندارمری، و سایر کسانی که مربوط به قوای نظامی هستند تذکر بدهم [این که شما آقایان توجه داشته باشید که یک گرایشهای سیاسی، یک تبلیغات سیاسی در ایران هست. شاید گروههایی یا اشخاصی بیایند نفوذ کنند در بین شما؛ و با آن دیدهای سیاسی که انطباق با دیدِ اسلام ندارد، سیاستهای شرقی یا غربی است، به شما مسائلی را القا کنند. شما در این گرایشهای سیاسی و در این مسائل سیاسی وارد نشوید. دیدهای سیاسی را داشته باشید، مطالعات سیاسی مانع ندارد. اما گرایشهای سیاسی که ممکن است آنهایی که بیایند و با شماها صحبت کنند و نفوذ کنند در صفهای شما، شما را بدون اینکه توجه داشته باشید از این راهی که تا کنون آمده اید و از طاغوت به اسلام پیوسته اید جداکنند، و شما توجه نداشته باشید. سیاستمداران یک مطالعات سیاسی دارند که امثال اشخاص عادی از آنها اطلاعاتی ندارند. ممکن است افرادی بیایند از همان اشخاصی که دیدهای سیاسی دارند لکن این دیدهای سیاسی با مصالح کشور تطبیق نمی کند شماها را در اثر تبلیغات خودشان خدای نخواسته منحرف کنند؛ و این ارزشی را که شما در دنیا دارید و

پیش اسلام دارید و در کشور خودتان دارید از شما سلب کنند. خیلی باید توجه داشته باشید که به شیاطینی که بخواهند شما را منحرف کنند، یا به طرف راست یا به طرف چپ و لو با اسم اسلام و اسم ایران و اسم کشور ایران. خیلی توجه داشته باشید که مبادا خدای نخواسته منحرف بشوید و از اسلامِ عزیز، شما را جدا کنند.

دولت اسلامی؛ پایبند اخلاق و ارزش های انسانی

اسلام برای شما و برای همه بشر و همه توده های عالم تحفه آورده است. تحفه همگانی و برای همه. و در رأس برنامه های اسلامی؛ هدایت است که شما را هدایت کند به راهی که هم دنیای شما تعمیر بشود و معمور باشد، و هم آخرت شما. در هیچ رژیمی و در هیچ دولتی آن طوری که در دولت اسلام و در رژیم اسلامی پایبند اخلاق و پایبند ارزشهای انسانی است، نخواهد بود. ادعاها زیاد است، هرجا بروید سران کشورها، در هر جا بروید، خصوصاً کشورهای ابرقدرت، ادعاهایشان زیاد است. ادعای اینکه ما خلق را می خواهیم و مصالح خلق و توده ها را می خواهیم و مصالح کارگران را. این ادعا زیاد است، و از قدیم هم زیاد بوده. ادعای اینکه ما به حقوق بشر احترام قائل می شویم و ما نسبت به حقوق بشر وفادار هستیم. این ادعاها زیاد است. پیشتر هم بوده، حالا هم هست.

لکن شما باید به اعمال این مدعیان نگاه کنید، نه به گفتار آنها. گفتارشان شیرین است، اعمالشان از زهر تلختر است. همانهایی که مدعی حقوق بشر هستند و همانهایی که مدعی این هستند که باید به قراردادهای بین المللی وفادار بود اولین اشخاصی هستند و اولین دولتهایی هستند که

نه به حقوق بشر اعتنا دارند، و نه به این سازمانهایی که به دست خودشان به وجود آوردند. آنهایی که ادعا می کنند که ما انقلاب کردیم برای خلقها و برای مردم مستضعف، وقتی اعمال آنها را شما نگاه کنید، اولین اشخاصی هستند که به ضد بشر هستند و به ضد ملت خودشان هستند. تمام تبلیغات برای به دست آوردن قدرت است. تبلیغات شرق و تبلیغات غرب تمامش آلوده به آن هواهای نفسانی است که انسان هر گز سیر نمی شود از آن هواها. با الفاظ خوب، با گفتار خیلی شیرین، مردم را اغفال می کنند. [از] خود مردم استفاده می کنند و مردم را به قیادت خودشان [به اسارت در می آورند و از مردم استفاده قدرت برای خودشان می کنند. همانهایی که ادعای توده ای بودن و برای توده بودن را می کنند بعد از اینکه انقلابشان پیروز شد، میلیونها نفر از این توده های مردم را و از این مستضعفین را به زندان انداختند و به هلاکت رسانده اند. و همانهایی که ادعای حقوق بشر را می کنند در طول حکومت خودشان بشر را به هلاکت رسانده اند، و تمام مستضعفین دنیا را از حقوق اولیه بشر محروم کردند.

نه به تبلیغات غربی گوش بکنید، و نه به تبلیغات شرقی، و نه به تبلیغات گروههای سیاسی که می خواهند ملت را و شما را به یک راهی ببرند که آن راه راه اسلام نیست.

چشم و گوش خودتان را باز کنید. اشخاصی که با شما تماس می گیرند و ممکن است در بین شما نفوذ بکنند حرفهای آنها را درست توجه کنید ببینید آیا همان حرفی است که ملت در ابتدای انقلاب می زند، که عبارت است از

وحدت کلمه و توجه به خدا. همین وحدت کلمه شما را با اینکه اندک بودید در مقابل ابرقدرتها بر آنها پیروز کرد، و کشور شما را که در طول سالیان دراز در تحت سلطه اجانب بود یا در تحت سلطه سلاطین جور بود نجات داد. شما را مستقل کرد و دستهای دیگران را از کشور شما کوتاه کرد و سلطه آنها را از سر شما کوتاه کرد. شما باید توجه کنید گویندگانی که پیش شما می آیند یا کسانی که در داخل شما وارد می شوند و بیخ گوش شما مسائلی را طرح می کنند، توجه کنید که طرح این طور مسائل، طرح تفرقه است، طرح جدا کردن یک قشر از قشر دیگر است، یا دعوت به وحدت و دعوت به انسجام است؟ اگر دیدید که گویندگان دعوت به اتحاد همه قشرهای ملت می کنند، نمی خواهند شما را از سپاهیان جدا کنند و نمی خواهند سپاهیان را از شما، نمی خواهند شما را از روحانیین جدا کنند و نمی خواهند آنها را از شما، نمی خواهند بین خود شما، سران شما با خود شما، تفرقه ایجاد کنند، و دعوت به همان امری که خدای تبارک و تعالی دعوت فرموده است و همه را به وحدت دعوت فرموده است و به تمسک به اسلام و حبل اللَّه دعوت فرموده است و از تفرقه تحذیر فرموده است، اگر گویندگان همان معنا را می گویند، شما بدانید که این گویندگان، اسلامی هستند و این حرفها حرفهای اسلامی و قابل قبول.

و اگر دیدید که گویندگان یا گروهی یا اشخاصی گفتارشان بر خلاف آن چیزی است که خدای تبارک و تعالی می فرماید که وَ اعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً «1»

تمام شما اعتصام به ریسمان خدا بکنید. تمام شما مأمورید که تفرقه نداشته باشید. اگر دیدید اشخاصی می خواهند بین شما و گروهی از ملت تفرقه بیندازند و دعوت بکنند به مقابله با گروهی از ملت یا همه ملت؛ بدانید که این دعوت بر خلاف دعوت اسلام است و بر خلاف دعوت انبیای خداست و بر خلاف دعوت خداست که شما را دعوت به اتحاد همگانه می کنند.

گروههایی که در ایران الآن هم اظهار موجودیت می کنند، و در یکی دو روز سابق هم اظهار موجودیت کردند، اینها همانها هستند که ادعا می کنند ما فدایی خلقیم و ما برای خلق می خواهیم فعالیت کنیم و تبلیغ کنیم، می بینید که اینها در جبهه ها هر گز حاضر نیستند و در داخل جبهه ها هر گز نیامده اند، و در پشت جبهه ها به کارشکنی برای عزیزان ما که در جبهه ها مشغول نبرد هستند، مشغول فعالیت اند. اینها از اسلام جدا هستند؛ و از انسانیت هم جدا هستند؛ و از خلق هم جدا هستند و دشمنان خلق اند که به اسم «فدایی خلق» خودشان را محسوب کردند. و این همان حیله ای است که ابرقدرتها برای تحت ستم قرار دادن ملتها حتی ملتهای خودشان به کار می برند، که ما با توده های مردم رفیق هستیم؛ و با اسم «رفیق» توده های مردم را اسم گذاری می کنند و خودشان را «رفیق» می دانند، لکن دشمن آنها هستند. طرفین شرق و غرب با انسانها مخالفند؛ و جز به آن چیزی که مربوط به خودشان هست و مربوط به قدرت خودشان هست، به چیز دیگر فکر نمی کنند.

ادّعاهای دروغین طرفداران خلق و ملیت

شما مقایسه کنید بین سران کشورهای قدرتمند، با سرانی که در اسلام بودند و در صدر اسلام

قدرتشان از اینها هم بیشتر بود، ببینید فرق از کجا تا به کجاست. ببینید حکومت اسلام چه حکومتی است؛ و حکومت غیر اسلام چه حکومتی. مع الأسف نگذاشتند قدرتهای شیطانی که اسلام پیاده بشود. نگذاشتند که چهره اسلام آن طوری که هست نمایش پیدا کند. اسلام از ابتدا غریب بود، و حالا هم غریب است. الآن هم که شما ملت ایران و شما سربازان عزیز ایران می خواهید اسلام را در ایران زنده کنید و جاوید کنید، می بینید که تمام قدرتها تقریباً، اکثر قریب به اتفاق قدرتها با شما مخالفت می کنند؛ در هر اجتماعی که باشند شما را محکوم می کنند. الآن که شما با این جنگی که ابتلا به آن پیدا کردید و آنها به شما حمله کردند و صدام هجوم کرد به مملکت ما، الآن هم که می بینید که این امر واضحی است که دولت فاسد صدام به این ملت ما تهاجم کرد و این قدر از جوانهای ما را کشت و این قدر از اطفال و جوانها و پیرها و زنهای ما را قتل عام کرد، باز هم وقتی که در کنفرانس طائف می نشیند تمامش اظهار مظلومیت است! و یکی نیست به او در آن جمع بگوید که تو هجوم کردی، نه ایران. کنفرانسی که از کشورهای مختلف جمع شدند و با هم نشستند، و عقد پیمان بستند که به ضد اسلام و ضد مصالح اسلامی با اسم اسلام قیام کنند. بسیاری از آنها را همه شما و ما می شناسیم که در طول مدت سلطنتشان یا ریاست جمهوریشان با ملتهای خودشان چه کردند، و با اسلام چه کردند، و با صهیونیسم چه قدر همراه

بودند؛ در عین حال در یک مجمعی جمع می شوند و در آن مجمع آن شخص برای آنها صحبت می کند و مورد تأیید بسیاری از آنها می شود. ادعاها زیاد است، لکن واقعیتها بر خلاف ادعاهاست. زیادند اشخاصی که از اسلام دم می زنند، لکن وقتی که به عملشان رسیدگی می شود صد در صد، مخالف اسلام است. زیادند اشخاصی که از ملت و از ملیت دم می زنند، لکن وقتی که به قدرت می رسند بر خلاف ملت و بر خلاف ملیت عمل می کنند. این بختیار «1» بود که همه دیدید. از جبهه «ملّی» بود و جزء ملی گرایان. و دیدید که با ملت ما چه کرد، و چنانچه قدرتهای شما جلوی او را نگرفته بود، چه می کرد. از حرفها گول نخورید. از ادعاها گول نخورید. و خودتان تفکر کنید. خودتان چشم خودتان را باز کنید و بدانید که اسلام است که پشتیبان ملتهاست.

پیوستگی همیشگی ملت به اسلام

حکومتهای اسلامی بود در صدر اسلام که پشتیبان ملتها بود و غمخوار توده ها. کسان دیگر صحبت می کنند، و اسلام عمل می کند. اینها از حقوق بشر صحبت می کنند، و بر خلاف حقوق بشر عمل می کنند؛ اسلام هم حقوق بشر را محترم می شمارد، و هم عمل می کند. حقی را از هیچ کس نمی گیرد. حق آزادی را از هیچ کس نمی گیرد. اجازه نمی دهد که کسانی بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادی را به اسم آزادی از آنها سلب کند و حق استقلال را به اسم استقلال از آنها سلب کند. به اسلام پیوسته باشید. و پیوند خودتان را هر روز محکم کنید. از شیاطینی که می خواهند پیوند شما را از اسلام جدا کنند، و شما را از

ملت و ملت را از شما، و شما را از روحانیت که غمخوار شماست و روحانیت را از شما جدا کنند، آنها را توجه داشته باشید که مبادا خدای نخواسته موفق بشوند.

خداوند ان شاء اللَّه این پیروزی را تا آن نقطه نهایی برساند و شما برادران عزیز ما را از همه قشرها که هستید، موفق کند که همین راه مستقیمی که راه انسانیت است و راه خداست تا آخر در پیش گیرید، مُنتهی إلیه خداست؛ و مُنتهی إلیه او نعمتهای بزرگ خداست. ان شاء اللَّه جاوید باشید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

حکم [به رئیس دیوان عالی کشور (عفو گروهی از زندانیان دادگاه انقلاب ارتش)]

21 بهمن 1359/ 4 ربیع الثانی 1401

[** بسمه تعالی. حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی به پیوست صورت اسامی هشت نفر از زندانیان دادگاه انقلاب ارتش که حسب نظر حاکم شرع دادگاه مزبور استحقاق عفو داشته جهت تصویب تقدیم می گردد. رئیس دیوان عالی کشور- سید محمد حسینی بهشتی**]

بسمه تعالی موافقت می شود. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت ایران و مسلمانان جهان (توصیه های نُه گانه به ملت)]

22 بهمن 1359/ 5 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم در آستان سومین سال پیروزی ملت مسلمان ایران، به پیشگاه مبارک حضرت بقیه اللَّه- ارواحنا له الفداء- و به ملت شریف و پیروزمند معظم تبریک و تهنیت تقدیم می نمایم.

ملت عزیز در این دو سال شاهد وقایع بسیار بود؛ شاهد پیامدهای بسیار شیرین و پیامدهای بسیار تلخ؛ شاهد پیروزی عظیم بر قدرتهای شیطانی و تشکیل حکومت اسلامی در تمامی ابعادش، برچیده شدن تسلط غارتگریها و چپاولگریها از جناحهای راست و چپ و وابستگان سرسپرده آنان، باز شدن درهای زندانهای جهنمی به روی علمای ابرار و روشنفکران متعهد، بسته شدن مراکز گسترده فحشا و عشرتکده های منحرف کننده نسل جوان، بیرون راندن مستشاران و اربابان پر مدعا و باجگیر و کارشکن، اعدام سران جنایتکار و خیانتکار زراندوز، فراری دادن انگلهای خائن و سودجو و جنایتکار، تحول عجیب قشرهای مختلف ملت عزیز از بی تفاوتی به تعهد در مقابل اسلام و میهن که در طول مدت جهاد با قدرتهای شیطانی و وابستگان آنان، خصوصاً در هجوم شیطانی صدامی اخیر به وجود آمده است و هزاران کارهای عمرانی و ایجاد مراکز تربیتی در سطح روستاها برای توده های عقب نگه داشته شده و شکستن اختناق و ایجاد فضایی آزاد و بسیار امور دیگر که در

این مختصر مجال شمردنش نیست. و در مقابل این همه کارهای مثبت، تلخیها و نابسامانیهایی از قبیل قیام مسلحانه احزاب وابسته به قدرتهای شیطانی، قتل و غارت خواهران و برادران مسلمان کُرد و ترک و بلوچ، بی نظمی و خودسریها و افسارگسیختگیها که توسط خائنان و مزدورانی که در تمام قشرها و ارگانها نفوذ نموده اند و متأسفانه گاهی به دست جوانانی که از حکومت اسلامی بی اطلاع می باشند و عمل خلاف خود را اسلامی گمان کرده اند، و از همه بالاتر جنگ تحمیلی و هجوم سبعانه رژیم جنایتکار بعث عراق و قتل و غارت بیگناهان مرزنشین و آواره شدن صدها هزار از خواهران و برادران عزیز و امور دیگری که پیامدهای غیر قابل احتراز تمامی انقلابات می باشد که به خواست خداوند متعال نسبت به سایر انقلابها حتی در کشورهای اسلامی بسیار ناچیز است، گرچه کج فهمان و یا بدخواهان آنها را بزرگ جلوه داده و در شکست اسلام دانسته یا ندانسته کوشش می نمایند.

اکنون که بحمد اللَّه تعالی انقلاب بزرگ اسلامی در آستانه سال سوم است و به رغم بدخواهان و گروهکهای فاسد مفسد و مزدور شرق و غرب که امید شکست انقلاب را در کمتر از شش ماه داشتند و چشم به راه سردی و سستی ملت و پشت نمودن آنان به انقلاب و باز شدن راه برای وابستگان به رژیم ستمکار سابق و در نتیجه برای امریکای جنایتکار و دیگر چپاولگران که با حیله های شیطانی در کمین نشسته اند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند، ملت معظم باید در حال افزایش انسجام و وحدت کلمه باشد. ملت آگاه ایران امروز شاهد آن همکاریهای عظیم انسانی- اسلامی در سرتاسر کشور

است و نیز شاهد ایثار مال و جان و عزیزان خود برای پیروزی و راندن کفار بعثی از میهن عزیز خویش است و قلمهای زهرآگین دشمنان آگاه بدخواه و دوستان بی توجه، تأثیری در روحیه توده های میلیونی عظیم الشأن ایران و مسلمانان جهان ننموده است. لازم است تذکراتی داده شود:

1- تذکر متواضعانه ای است به حضرات گویندگان و نویسندگان اعم از روحانیون معظم و سایر آقایان مطبوعات و تمامی رسانه های گروهی. عزیزان من! شما می دانید آنچه که به دست آوردید از نفی طاغوت و جایگزین کردن جمهوری اسلامی به جای آن، ارزان نبوده است بلکه با خون هزاران جوان مؤمن و هزاران معلول و مجروح که ما باید تا آخر عمر خود را رهین آنان بدانیم، به دست آمده است. این نعمت بزرگ الهی را ارزان از دست ندهید. شما حضرات آقایان که در پیروزی انقلاب سهیم بودید و اسلام و ایران مال خودتان است، سعی کنید قلمها و زبانهایتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسیدن آن، که آزادی و استقلال در سایه جمهوری اسلامی و زیر پرچم توحید و اسلام بزرگ است، باشد. سعی کنید روحیه ملت را تقویت نمایید و در مقابل فحاشیهای منحرفین که برای تضعیف روحیه ملت است بیدریغ فعالیت نمایید و از تضعیف اشخاص و یا گروههایی که در خدمت جمهوری اسلامی هستند و تضعیف آنان مستقیماً خدمت به جهانخوارانی است که در کمین نشسته اند تا از قلمها و زبانهای شما بهره گیری کنند، بپرهیزید.

انصاف نیست که جوانان عزیز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمری و بسیج و شهربانی گرفته تا گروههای جانباز عشایر و عزیزان شهرها و روستاها در سراسر

کشور در خدمت اسلام و مسلمین خون خود را نثار و جان خود را فدا کنند، ما در کناری بنشینیم و با قلمها و زبانهای خود قلب نورانی آنان را آزار دهیم. انصاف دهید که ما برای اسلام و کشور اسلامی خود چه کرده ایم و این جوانان عزیز از خود گذشته، از دانشگاهی تا روحانی و از روستایی تا شهرستانی و از کارگر تا بازاری چه کرده اند. از اول انقلاب تا کنون تمام رنجها و زحمتها و جانبازیها بر دوش این طبقات بوده است و آنان ولی نعمت ما بوده اند.

رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.

خداوندا! من از پیشگاه مقدس تو عذر می خواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره کشی نماییم.

2- تذکر من به ارتشیان و سپاه پاسداران و ژاندارمری و بسیج و شهربانی و همه نیروهای غیر نظامی مسلح این است که شما هم اکنون در خدمت اسلام و از جنود اللَّه و محافظین کشور اسلامی می باشید. ملت مسلمان ایران از شما قدردانی می کند و شما را از خود و خود را از شما جدا نمی داند و اکنون در جهان کشوری نیست که پیوند ملت و قوای مسلحش بدین پایه باشد. قوای نظامی و انتظامی که از طاغوت بریدند و به اللَّه پیوستند، درست در آن زمان که تخلف از طاغوت مساوی با مرگ بود، با تمام توان به صف جانبازان ملت پیوستند و

با طاغوت به ستیز پرداختند، دیْن خود را به اسلام و میهن خود ادا نموده و خداوند متعال را از خود راضی نمودند و یا پاسداران عزیز و تمامی قوای غیر منظم که با پشتیبانی ملت بزرگ انقلاب مقدس را به پیروزی رساندند، امید است همگان در پیشگاه مقدس حق تعالی روسفید باشند که جمهوری اسلامی را روسفید نمودند.

عزیزان من! توجه کنید که افرادی از خدا بیخبر می خواهند شما را از هم جدا کنند و بدین وسیله ملت را از تمامی شما جدا و سپس انقلاب را به تباهی بکشند و کشور را اسیر ابرقدرتها کنند. با تمام توان از وسوسه های شیطانی این وابستگان به شرق و غرب بپرهیزید و با آن مبارزه نمایید. قوای مسلح از هر قشری که هستند، در حالی که باید دارای دید سیاسی باشند و هر گز کورکورانه عمل نکنند، نباید در اموری که سیاست بازان در آن دخالت دارند داخل شوند، زیرا اگر در امور سیاسی وارد شوند ناچار کسانی که در فن سیاست ورزیده شده اند بین آنان اختلاف ایجاد کرده و هر گروه از آنان را به یک طرف کشیده و شیرازه ارتش را که تنها با انسجام کامل است که می توانند به کشور خود خدمت نمایند از بنیان به هم می زنند و نتیجه نهایی خود را که اسارت کشور است به دست می آورند. شما ای قوای مسلح عزیز که عازم خدمت به میهن خود هستید! با ورود در بازیهای سیاسی ناچار از خدمت به میهن عزیز خود بازمانده و به سوی شرق یا غرب کشیده خواهید شد. بازیهای سیاسی است که شما را به یک گروه نزدیک

و از یک گروه دور می سازد و شما را نسبت به یک قشر ملت بدبین می کند و پس از اختلاف ضربه خود را می زند.

امروز تمامی ملت به شما خوشبین و شما را خدمتگزار به میهن و اسلام می داند و از شما پشتیبانی می کند، چنانچه مشاهده می نمایید در پشت جبهه، کوچک و بزرگ، زن و مرد، توده های میلیونی برای پیروزی شما به خدمت و فعالیت مشغولند. امروز گویندگان و نویسندگان به شما علاقه جدی دارند. در صورتی که اشخاص منحرف در بین شما نفوذ کرده تا با گفتار شیطانی خود شما را به روحانیون و متدینین بدبین کنند و شما را از آنان و بالاخره از ملت جدا کنند، بدانید که اینان هیچ مقصودی جز مقاصد شیطانی خویش ندارند. بهوش باشید، شیاطین را از خود برانید و لازم است با تمام توان کوشش نمایید تا بین خودتان خدای نخواسته شکافی واقع نشود. بدانید که قوای مسلح از هم جدا نیستند و همه برای خدا و اسلام و میهن عزیز در جنگ و فداکاری به سر می برند و کسانی که می خواهند بین سپاه و ارتش و دیگر اقشار قوای مسلح اختلاف ایجاد کنند به فکر میهن و اسلام نیستند و شما را خدای نخواسته از داخل پوسانده و ضربه کاری خود را می زنند.

3- تذکر اکید به روحانیونی است که در دادگاهها و کمیته ها، جهاد سازندگی و دیگر ارگانها اشتغال به خدمت دارند، که اولًا در اموری که صلاحیت آن را ندارند به هیچ وجه دخالت نکنند که دخالت آنان علاوه بر آنکه از جهت عدم صلاحیت آنان غیر مشروع است، از جهت بدبین شدن ملت به روحانیت

و در نتیجه جدا شدن ملت از شما که لطمه ای بزرگ به اسلام و کشور اسلامی می باشد از گناهان بزرگ و نابخشودنی است.

شیاطینی که شما را وادار به این نحو دخالتها می کنند دشمنان سرسخت روحانیت و اسلامند، با این عمل خود نتایج شیطانی گرفته و شما را منزوی و کشور را به تباهی می کشند. دخالت در امور اجرایی، عزل و نصب و امثال اینها به استثنای دخالت کسانی که دولت مستقیماً گماشته است، دخالت غیر مشروع و موجب اختلال در امر کشور و باید از آن اجتناب بشود.

من خوف آن دارم که جوانهای روحانی که مکلف به حفظ آبرو و حیثیت اسلام و روحانیت هستند، به حسب اعمالی که بعضی از آنها و لو با حسن نیت انجام می دهند، چهره روحانیت و اسلام را غیر از آنچه هست نمایش دهند. من بیم آن دارم که شیاطینی که برای شکست جمهوری اسلامی با قلمهای مسمومشان نشسته اند تا یکی را صد کنند و اعمال بی رویه اشخاص را به پای جمهوری اسلامی محسوب دارند، با فریاد وا اسلاما جمهوری اسلامی را مشوه کنند.

4- شکی نیست که دخالتهای غیر صحیح بعضی از اشخاص که به صورت روحانی درآمده اند و اشخاص غیر روحانی که خود را بدون هیچ گونه صلاحیتی در امور کشوری وارد کرده اند، زیاد هستند. باید مراجع صلاحیتدار از این گونه اعمال شدیداً جلوگیری کنند و باید نویسندگان و گویندگان ذی صلاحیت در رفع آنها با نصایح برادرانه و انتقاد سالم بکوشند، لکن نه به طور انتقامجویی و از روی عقده های درونی و چهره جمهوری اسلامی را واژگونه کردن که خود گناهی بزرگ است، که این گونه برخوردها

نه تنها علاوه بر آنکه تأثیر درستی ندارد، دارای عکس العمل نیز می باشد. مع الأسف بعضی از نویسندگان و گویندگان به جای انتقاد سالم و هدایت مفید، با انتقاد کینه توزانه می خواهند افراد جامعه را به جمهوری اسلامی بدبین کنند. اینان به جای انتقاد سازنده به فحاشی پرداخته و به جای نهی از منکر، خود مرتکب منکر می شوند. خداوند آنان را هدایت فرماید.

5- من بار دیگر خطر امریکا را به جهان بخصوص منطقه و ایران گوشزد می نمایم.

امروز تمامی آنانی که علیه جمهوری اسلامی ایران متحد شده اند، با واسطه یا بدون واسطه در رابطه با امریکا می باشند ملت ایران باید با قاطعیت با این خطر بزرگ مبارزه نماید. امریکا از اینکه دید حمله نظامی توسط یکی از نوکرانش یعنی دولت عراق، مردم ما را متحدتر کرد، دوباره دست به تشدید اختلافات داخلی زد. مردم دلیر ایران باید با اتحاد خویش این نقشه شیطانی را هم به دنبال نقشه های قبل خنثی کنند.

6- خطر کمونیسم بین الملل چیزی نیست که به سادگی بشود از آن گذشت. گرچه امروز ابرقدرتها زیر عناوین مختلف خون مردم مستضعف را می مکند و به هیچ وجه کاری به نوع تفکر خویش ندارند و آنچه برایشان مطرح است مسائل مادی خودشان است ولی خطر کمونیسم از سرمایه داری غرب کمتر نیست و مردم عزیز ایران باید در مقابل دسایس آنها هوشیار باشند.

7- امروز اسرائیل و دوست صمیمی اش مصر، در منطقه، در فکر ایجاد یک هسته مرکزی برای نابودی مسلمانها و ارزشهای عالی فکری آنها می باشند، اخیراً عراق و بعضی سران کشورهای منطقه هم با این طرح موافقت نموده اند. من نزدیک به بیست سال است خطر

صهیونیسم بین الملل را گوشزد نموده ام و امروز خطر آن را برای تمامی انقلابات آزادیبخش جهان و انقلاب اخیر اسلامی ایران نه تنها کمتر از گذشته نمی دانم که امروز این زالوهای جهانخوار با فنون مختلف برای شکست مستضعفان جهان قیام و اقدام نموده اند. ملت ما و ملل آزاد جهان باید در مقابل این دسیسه های خطرناک با شجاعت و آگاهی ایستادگی نمایند.

8- من بار دیگر از تمام جنبشهای آزادیبخش جهان پشتیبانی می نمایم و امیدوارم تا آنان برای تحقق جامعه آزاد خویش پیروز شوند. امید است دولت اسلامی در مواقع مقتضی به آنان کمک نماید.

9- پیام من به ملت بزرگ و توده های عظیم انسانها که پیروزی به دست پر برکت آنان تحقق یافت و آنان اسلام عزیز را در این قرن تجدید نمودند و همه مرهون خدمات ارزنده آنان هستیم این است که این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهبانی است و آن هم نیز به دست توانای شما که دست خداوند قادر با آن است حاصل می شود. شما ملت عزیز بزرگوار، همه چیز خودتان را برای رضای خداوند تعالی در طبق اخلاص نهادید و این مائده بزرگ آسمانی را به دست آوردید. نگهداری این متاع محتاج به صبر و کوشش است. شیاطینی که شاید اکثر آنها از قشر مرفه وابسته به رژیم سابق باشند با شایعه ها و دروغها و فریبها می خواهند شما را سست کنند و این متاع را که با خون شهدا و جوانان عزیز به دست آوردید از شما سلب کنند و با اسم کمبود بنزین و نفت و قند و شکر و از

این قبیل، شما را نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دلسرد کنند و ضربه آخر خود را بزنند. در صورتی که این قبیل شایعه و فریب ضربه ای است به شرافت انسانی شما. این کوردلان گمان کرده اند که شما، جوانان و عزیزان خود را در راه نفت و بنزین داده اید و به اسلام و میهن عزیز خود برای پر کردن شکم خود خدمت می کنید. اینان را که دشمن عزت و شرافت شما هستند از خود برانید و مجال ندهید که توطئه های آنان به ثمر برسد. شما به صدر اسلام و مجاهدت پیغمبر عظیم الشأن و یاران بزرگوار او نظر کنید که با چه زحمات و کمبودهایی مواجه بودند و چگونه با نثار جان و خون، اسلام را به ثمر رساندند و با پیروی از آن بزرگواران اسلام را تقویت کنید و میهن عزیز خود را حفظ نمایید و دست رد بر سینه بدخواهان زنید و ترس به خود راه ندهید که خداوند با شماست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین و پیروزی هر چه زودتر سپاه اسلام بر کفر را خواستارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به خانواده های شهدا در آغاز سومین سال پیروزی انقلاب (تجلیل از شهدا)]

22 بهمن 1359/ 5 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم در آغاز سومین سال پیروزی انقلاب که مرهون فداکاریهای دلاورانه ملت، خصوصاً شهیدان و معلولان انقلاب است، این جانب رحمت بی پایان خداوند متعال را برای شهدای جاوید و صحت و سلامت را برای معلولان و مجروحان عزیز خواستارم و درود پیاپی تقدیم آنان می نمایم. این جانبازان حماسه آفرین که پرچم پر افتخار لا اله الا اللَّه را بر فراز این کشور عزیز به اهتزاز درآورده اند

و با خون و توان خود شرافت انسانی ملت بزرگ را بیمه نمودند و با پشتیبانی توده های میلیونی بپاخاسته، ائمه کفر و الحاد را شکست مفتضحانه داده و کشور را از لوث وجود آنان پاک نموده اند، الحق به ملت ما حق بزرگ دارند. رحمت خدا و سپاس بی پایان ملت عزیز نثار روح آنان و دیگر فداکاران در راه گسترش عدالت اسلامی- انسانی باد.

کشور ما در این دو سال مواجه با مشکلات بسیار بوده که بحمد اللَّه تعالی تمام آن مشکلات را پیروزمندانه و سرفراز پشت سر نهاد، و امید است که با عنایات خداوند متعال و وحدت کلمه بر دیگر مشکلات- که در هر انقلابی احتراز ناپذیر است- غلبه کند و با استقامت و صبر در مقابل ناملایمات ایستادگی نماید. ملت ما و قوای مسلح جمهوری اسلامی در این دو سال امتحان خود را داده اند که به هیچ وجه حاضر نیستند آنچه را با چنگ و دندان به دست آورده اند از دست بدهند؛ اگر چه با نثار جان و فرزندان عزیزشان باشد. شما خانواده های شهدا و معلولین و مجروحین نشان دادید که هر گز اجازه نمی دهید استعمار بر مقدرات این کشور سایه افکند. شما خانواده های شهدا با شهادت افتخارآفرینان این مرز و بوم به جهان فهماندید که از همه عزیزان در راه اسلام خواهید گذشت. شما چشم و چراغ این ملتید، خداوند یارتان باد. شما با ایثار فرزندان و جوانان و عزیزان خویش به همه نشان دادید که توطئه های داخل و خارج نخواهد توانست بر این ملت مصمم پیروز شود.

مبارزات کشور ما عقیدتی است و جهاد در راه عقیده، شکست ناپذیر است. جهاد در راه

عقیده است که سرتاسر کشور را در یک راه تجهیز می کند و تمام سختیها و مشکلات را از سر راه برمی دارد. پیروز است ملتی که راه خود را که صراط مستقیم انسانیت است یافته و در راه آن به جهاد مقدس برخاسته است. مسلماً پیروز خواهید بود. هان ای شهیدان، در جوار حق تعالی آسوده خاطر باشید که ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهد داد. وای بازماندگان شهدای به خون خفته، وای معلولان عزیزی که حیات جاوید را با نثار سلامت خود بیمه کرده اید، مطمئن باشید که ملت شما مصمم است پیروزی را تا حکومت اللَّه و تا ظهور بقیه اللَّه- روحی فداه- نگهبان باشد. جاوید باشید، و پیروز باشد جمهوری اسلامی.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع سفیران و وابستگان نظامی کشورهای خارجی (مبارزه با ظلم)]

خلاصه تعالیم اسلام؛ نه ظالم باشید و نه مظلوم

صبح 22 بهمن 1359/ 5 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من تشکر می کنم از آقایانی که، سفرای محترمی که امروز برای سالروز پیروزی ملت اسلام و انقلاب شکوهمند ایران اینجا تشریف آوردند. و من به همه ملتهای مظلوم و همه مستضعفین جهان این روز را- که طلیعه بیرون آمدن از زیر یوغ ابرقدرتهاست و خارج شدن از تحت سلطه سلطه جویان- تبریک عرض می کنم.

ملت اسلام پیرو مکتبی است که برنامه آن مکتب خلاصه می شود در دو کلمه؛ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون «1». ما در طول تاریخ تحت ظلم و ستم قدرتهای داخلی و خارجی بودیم. خصوصاً در این نیم قرن آخر که با دست دولتهای بزرگ این رژیم را به روی کار آوردند. رضا خان را انگلیسها؛ و محمد رضا را متفقین. در طول این پنجاه سال ما از همه ابعاد، تحت فشار

و ظلم بودیم. ظلم و تجاوز فرهنگی؛ ظلم و تجاوز نظامی؛ ظلم و تجاوز اقتصادی، و اجتماعی. ما در طول این پنجاه سال حاضر بودیم در یک کشوری که تحت سلطه خارجی به دست عمّال آنها که از خود افراد داخلی بودند. شاهد ظلمهایی بودیم که اگر در تاریخ ثبت بشود، کتابی باید در آن باب نوشته بشود. آن ظلمهایی که به مذهب کردند و آن ظلمهایی که به ملت؛ به بانوان، به جوانان، به روشنفکران و به علمای اسلام کردند چیزهایی نیست که بشود در یک روز و چند روز تفصیل آن را بیان کرد.

ملت ما بعد از اینکه این فشار آنها را به جان آورد و جان آنها به لب رسید، قیام کردند.

در این قیام- که تقریباً بیش از پانزده سال طول کشید- قربانیان فراوان دادند؛ و با قیمت خونهای جوانها و کشتارهای دستجمعی که از آنها شد، معلولینی که برای ما به ارث رسید شاهد آن قدر ظلم بودند تا جانشان به لب رسید و قیام کردند، دست آن قدرت ظالم را و آن قدرت وابسته را از کشور خودشان دور کردند؛ و همین طور دست کسانی که این مملکت را به غارت می بردند و به اسم خرید و فروش همه چیزهای ما را برایگان می بردند.

ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می خواهیم اجرا کنیم؛ نه ظالم باشیم و نه مظلوم. ما در طول تاریخ مظلوم بودیم. از همه جهات مظلوم بودیم. و ما امروز می خواهیم که مظلوم نباشیم؛ و ظالم هم نباشیم. ما تعدی به هیچ کشوری به واسطه دستوری که به ما رسیده است از اسلام، نخواهیم کرد؛

و تجاوز به هیچ فردی نخواهیم کرد، و نباید بکنیم. تجاوز به هیچ کشوری نخواهیم کرد، و نباید بکنیم. لکن از تجاوز دیگران هم باید جلوگیری کنیم. مردم ما امروز- از زن و مرد، صغیر و کبیر- عازم این هستند که در مقابل تجاوزهایی که تا کنون به آنها شده است و امروز جلوگیری شده است بایستند؛ و جان خودشان را فدای آزادی و استقلال و فدای بیرون رفتن از زیر بار ظلم کنند. و ما از همه ملتها و از همه دولتها این توقع انسانی را داریم. اگر دولتهای اسلامی هستند و تَبَع اسلام هستند، دستور اسلام است که نباید ظلم بکنید و نباید تحت بار ظلم بروید. و اگر تابع عیسای مسیح هستند، عیسای مسیح، ظلم را به هیچ وجه روا نمی داشت. و اگر تابع موسای کلیم هستند، موسای کلیم هم ظلم را روا نمی داشت و زیر بار ظلم هم نمی رفت. این برنامه انبیاست؛ برنامه الهی است که به وسیله انبیا به بشر ابلاغ شده است که مردم نباید ظالم باشند، حتی دو درهم، حتی یک تومان. و نباید قبول ظلم بکنند. همین طور ما که تلخی ظلم را چشیدیم. و من از زمان رژیم اسبق شاهد ظلمهایی بودم که به این ملت شد. و در رژیم دوم و ما قبل این رژیم، رژیم منحوس پهلوی، ما شاهد بودیم که با این ملت رفتار انسان با حیوانات هم نمی شد! حیواناتی بر ما مسلط شدند که به هیچ چیز ما و به هیچ جهت شرفی که انسان باید داشته باشد احترام نمی گذاشتند. سَبُعهایی بر ما سلطه پیدا کردند که جوانان ما را در تحت

ظلم و سَبُعیّت خودشان و ستم خودشان در زندانها از بین می بردند، و آنها را با فجیعترین صورت می کشتند و شکنجه می دادند. حتی شکنجه گر از اسرائیل می آوردند تعلیم بکنند شکنجه را! ما امروز غلبه کردیم بر آن ظلمها و ملت ما غلبه کرد بر آن رژیم، و غلبه کرد بر آن کسانی که در داخل این مملکت می خواستند این مملکت را از دست ما همه چیزش را بگیرند و تمام ثروت این مملکت را، چه ثروت انسانی و چه ثروتهای طبیعی و زیرزمینی و روی زمینی را، از ما می خواستند برایگان بگیرند و از ما نعمت را سلب کنند. ملت ما قیام کرد و دست آنها را کوتاه کرد. و ما با هیچ قیمتی این متاعی را که به دست آوردیم از دست نخواهیم داد. اگر سوابق امور را ملاحظه کنید و چنانچه این صدامی که ادعای پوچی دارد اگر سوابق امور را ملاحظه کند، و چنانچه توجه به تاریخ داشته باشید، عراق جزء ایران است؛ مداین از ماست و از ایران است. و شواهد موجود است در خود مداین و در طاق کسری «1»: آن بنای عظیم کسری الآن در [نزدیک بغداد موجود است. لکن ما از باب اینکه تابع اسلام هستیم و قراردادهایی که شده است محترم می شماریم، هر گز بنای این مطلب را نداریم که حتی به یک وَجَب از مملکت عراق- که به حسبْ حالا مال عراق است- تعدی کنیم.

و حتی یک وَجَب از زمین خودمان را نخواهیم به دیگران داد. نه ظلم می کنیم به آنها؛ و نه تحت ظلم واقع می شویم.

رفتار انسانی جمهوری اسلامی و جنایات صدام

آقایان سفرا که اینجا هستند و مُشاهِد این

ظلمهایی هستند که از طرف رژیم صدام بر ما واقع شده است و هجوم او را در رادیوها و در مطبوعات شنیده اند و دیده اند، باید توجه داشته باشند که این رژیم بر ما تعدی کرده است، تجاوز کرده است. و باید این تعدی و تجاوز جبران بشود، باید برگردد به محل خودشان، تا ما ببینیم با او باید چه بکنیم؛ و در این تجاوزات که کرده است دنیا چه حکم می کند. بر خلاف همه قراردادهای بین المللی، بر خلاف همه اخلاقهای انسانی، این شخص تجاوز کرد بر ما و بر مملکت ما و به کشتار داد جمعیتهای کثیری از انسانها را، انسانهای عزیزی که ما داشتیم؛ جوانهای ما را، پیرمردهای ما را، اطفال ما را، پیرزنهای ما را [آنها را] از خانمان خودشان دور کردند. و همین طور مدت کثیری است که دسته دسته و فوج فوج کسانی که در مملکت عراق بودند و اهل آن مملکت بودند، برای اینکه در سابق اجداد آنها از ایران رفته آنجا و بعد هم آنجایی شده است، از آنجا بیرون کردند و آواره کردند. و ما آنها را به واسطه انسانیت و به واسطه اسلامیتی که داریم، آنها را پذیرفتیم، و با آنها با آغوش باز به طوری که با کشور خودمان و افراد کشور خودمان عمل می کنیم عمل کردیم.

ما در این جنگی که آنها هجوم آوردند و تحمیل به ما کردند، اسَرای بسیار از آنها داریم، پناهندگان بسیار از آنها داریم؛ لکن با اسَرا عملی کردیم که هیچ کس با اسَرای خودش آن عمل را نمی کند. ما مثل برادرهای خودمان با آنها عمل کردیم. در صورتی که

اسَرایی که از ما آنها گرفتند تحت شکنجه هستند. حتی وزیر نفت «1» ما الآن تحت شکنجه است. آن طوری که حتی در روزنامه های این دو روز نوشته بودند، به واسطه شکنجه در خطر است، و شاید خدای نخواسته از شکنجه هایی که می کنند و کردند جان سالم به در نبرد. این آن رژیمی است و آن شخصی است که در طائف آن لاطایلها را می گوید و اظهار مظلومیت می کند؛ و نیست کسی که بنشاند او را در یک محکمه ای و از او بازجویی کند که آیا این مظلومیتهایی که اظهار می کنید، ظالمی هستید که به صورت مظلوم خودتان را جلوه می دهید و خائنی هستید که خودتان را امین ملت عرب می دانید، و آیا ملت عراق شما را قبول دارند، پذیرا هستند؟ شما دو روز اختناق را از ملت عراق بردارید تا معلوم بشود که کی با شما موافق است. همان طوری که شاه سابقِ معدوم ایران هم ادعا می کرد که ملت با من است! و دیدید که ملت چطور با او بود. ملت عراق هم همین طور است که اگر سرنیزه از روی آنها برداشته بشود، خواهند دید که چطور موافق اند با این آدم و این مطلب که «عُروبَت» «1» را من می خواهم تقویت کنم؛ این بر خلاف اسلام است. ما عَرَبیت را و عَجَمیت را و تُرکیّت را و همه نژادها را پذیرا هستیم، لکن نه به آن معنایی که «حزب بعث» عراق قائلند که باید عرب باشد، و نه عجم و نه ترک و نه دیگران. همان مطلبی است که هیتلر می گفت، آن مملکت خودش را و نژاد خودش را نژاد برتر می دانست؛

و بر مردم و بر جهان آن کرد که همه شنیدید یا دیدید. ما نه ظلم خواهیم کرد؛ و نه مظلوم خواهیم واقع شد. این مطلبی که اینها در بوق کردند که ما خیال تجاوز داریم به همه ملتها و همه دولتهای دنیا یک مسئله فاسدی است و یک تهمتی است و یک افترایی است که این مرد جنایتکار و این حزب جنایتکار به ما زده است. ما کراراً گفته ایم که ما به حسب دستور اسلام، نه ظالم هستیم و نه مظلوم. نه می توانیم زیر بار ظلم برویم، و نه خود ظلم می کنیم. نه یک وَجَب از خاک دیگران را طمع به آن داریم، اگر قدرت هم داشته باشیم، اگر قدرت گرفتن همه دنیا هم داشته باشیم، بنا بر این نیست. دستور این نیست و برنامه اسلام این نیست که تجاوز کنیم. لکن یک وَجَب از مملکت خودمان هم نخواهیم به دیگران داد. صدام را به جای خود نشاندیم، و بعد هم بیشتر می نشانیم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری (حفظ وحدت و پیروزی)]

هدف ابرقدرتها؛ ایجاد اختلاف بین اقشار ملت

قبل از ظهر 24 بهمن 1359/ 7 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم روز 22 بهمن روزی بود که ارتش و ملت به هم پیوستند. و روزی بود که ارتش از طاغوت به اللَّه برگشت، و با تکبیر و پشتیبانی امت بر طاغوت غلبه کرد. و این معنا باید سرمشق ما باشد در تمام زندگی که اگر یک ملتی همه قشرهایش با هم بودند و یکپارچه بودند، هیچ قدرتی نمی تواند در مقابل آنها ایستادگی کند و آسیبی به آنها برساند.

کسانی از ابرقدرتها که می خواهند غلبه به کشوری بکنند و از کشوری بهره برداری کنند، محتاج اند

به اینکه یا این کشور با تمام افرادش طرفدار آنها باشد که از دسته جمعی آنها بهره برداری کند؛ و یا اینکه بازی بدهند گروههایی را که تفرقه بیندازند بین افراد این کشور، گروههای این کشور. آنها می دانند که اگر بخواهند بهره کشی کنند از یک کشوری، باید آن کشور و آن ملت سر جای خودش باشد تا بتوانند بهره کشی کنند. آنها می خواهند که این کشور را یا هر کشور دیگری را که از آن می خواهند بهره بردارند، خود ملت را به یک طوری تسلیم کنند؛ نه اینکه ملت از بین بکلی برود. و چنانچه ملت با هم قیام کنند در مقابل تمام قدرتهای عالم، قدرتهای عالم به خودشان اجازه نمی دهند که با یک همچو ملتی مقابله کنند؛ برای اینکه آنها برای بهره برداری است؛ وقتی ملت همه مقابلشان ایستادند، برای آنها بهره برداری امکان ندارد. و لهذا کوشش اصیل آنها در این است که در خود ملت، بین قشرهای ملت، اختلاف ایجاد کنند، که با اختلاف خود ملت، یک طایفه ای از آن طرف، یک طایفه ای از آن طرف، آنها بتوانند سلطه پیدا کنند. وقتی سلطه پیدا کردند و یک نفر قُلْدر را حاکم کردند و مسلَّط کردند بر کشور، می توانند بهره برداری خودشان را [بکنند] و نتایجی که از سلطه بر یک کشوری است می توانند آنها آن را به ثمر برسانند. و لهذا ملت ما تجربه کرد این معنا را، این واقعیت را، که با وحدت کلمه و وحدت مقصد غلبه کرد بر همه قدرتهایی که پشتیبانی می کردند از شاه مخلوع ایران، و بعدش از جانشین منحوس او و بعدش هم از آن کسی که به نخست وزیری غیر قانونی

منتخب شد. «1» فهمیدند که هیچیک از این قدرتها نمی توانند در مقابل ملت که یکپارچه است- در 22 بهمن ثابت شد که ملت یکپارچه [است ملتی که مقصدشان یک مقصد الهی است، نه مقصدشان یک مقصد مادی صرفاً، و همه شان با هم یکصدا هستند، یک مقصد هستند- نمی توانند که بر این ملت غلبه کنند، و دیدند که ملت غلبه کرد بر همه آنها. و آن کسی را که آنها همه قدرتهای خارجی- چه ابرقدرتها، چه وابستگان به ابرقدرتها- می خواستند او را نگاه دارند نتوانستند نگاه دارند.

ارزشهای 22 بهمن ماه

وقتی دیدند ملت همه می گویند که ما رژیم فاسد طاغوتی را نمی خواهیم، آنها تسلیم شدند و آن آدم را از اینجا بردند. و شما بیرونش کردید از اینجا. این یک درسی است برای ما در طول تاریخ که اگر ما بخواهیم مقاصد خودمان را، کشور خودمان را به آن طوری که می خواهیم برسانیم؛ یعنی به ثمر برسانیم نتیجه این همه خون و این همه علیل و این همه رزمنده، باید همه با هم باشیم. این یک درسی است که ما از 22 بهمن فرا گرفتیم.

و باید این درس را با تمام قوا دریابیم؛ و با تمام قوا حفظ کنیم این را. 22 بهمن باید سرمشق ما باشد در طول زندگی؛ و برای نسلهای آینده که همه آنها 22 بهمن را، که غلبه ایمان بر کفر و اللَّه بر طاغوت و اسلام بر کفر بود، باید حفظ کنند و بزرگ بشمارند. بزرگ بشمارند روزی را که خدای تبارک و تعالی بر ملت ما منّت گذاشت و این ملت را یکپارچه کرد، و ملت را غلبه داد. ما از تمام

نیروهای مسلّح- چه نیروهای نظامی و انتظامی و چه ژاندارمری و سپاه پاسداران- یعنی کلیه قوایی که الآن در خدمت هستند، و آنها همه شان در خدمت اسلام هستند، و اگر استثنایی باشد یک استثنای قلیل است که در این دریای بی پایان [و] موجهای بزرگی که الآن در ایران ایجاد شده است مضمحل هستند، من از تمام اینها متشکرم. و ملت ایران هم به تمام قدرت از قوای مسلَّح، چه آنهایی که سابق بودند و بعد ملحق شدند به اسلام و از طایفه توّابین هستند- که خدای تبارک برای آنها اجر قائل است- و چه آنهایی که از خود ملت جوشیدند، قوای مسلّحی که از خود ملت جوشیدند، از تمام آنها تشکر می کند و ملت ما نسبت به همه آنها وفادار است. و می دانم که ارتش هم و همه قوای مسلّح هم نسبت به ملت و نسبت به اسلام و نسبت به کشور خودشان و ملت خودشان وفادار هستند.

حفظ پیروزی؛ مشکل تر از پیروزی

فتح یک کشوری یا شکست یک قدرت بزرگ خیلی عظمت دارد، لکن اشکال بعد فتح و بعد از پیروزی بیشتر از اشکال خود پیروزی است. در خود پیروزی دستجات مختلفی که در یک کشور هستند، و لو مخالف باشد با آن مقصدی که ملت و عموم ملت می خواهند، و لو مخالفِ او باشد، یا اظهار مخالفت نمی کند؛ یا اگر عاقل باشد موافقت هم می کند؛ چنانچه دیدید که در این موج عظیمی که در ایران برخاست آن وقتها مخالف ظاهری نداشتیم؛ البته مخالف واقعی داشتیم، لکن آن مخالفتهای واقعی در آن وقت متوقف شده بود؛ از این جهت، پیروزی آسانتر بود از حفظ پیروزی، بعد از اینکه شما

پیروز شدید و ملت پیروز شد، دستجات مختلفی که می خواستند بهره برداری بکنند و با شماها یک راه را نداشتند شروع کردند به اظهار وجود کردن؛ و گاهی هم پیروزی را به خودشان نسبت دادند.

اینکه گفته شده است، بعضی از اشخاص و بعضی از علمای جامعه شناسی گفته اند که اگر پیروز شدند یک ملتی؛ متحد می شوند، و اگر شکست خوردند؛ مختلف می شوند.

این مخالف آن چیزهایی است که ما در عین می بینیم. بلکه علم اقتضای این را می کند که بعد از اینکه یک ملتی پیروز هم شدند، به واسطه اینکه قشرهای مختلف مقاصد مختلف دارند، بعد از پیروزی شروع به مخالفت می کنند. ما دیدیم این معنا را که بعد از اینکه ملت ایران پیروز شد، آن جبهه ها و آن گروههایی که در آن وقت مخالفتی نمی کردند بعد از پیروزی، برای بهره داری و برای اینکه این مسئله معجزه آمیز را هر کدام به خودشان نسبت بدهند، آنها به مخالفت برخاستند. در کردستان دمکراتها حساب می کردند که ما دخالت داشتیم در پیروزی و ما باید الآن چه بکنیم. و در جاهای دیگر گروههای مختلف، چه گروههایی که در تهران بودند و چه گروههایی که پخش بودند در همه ایران، آنها هم بپاخاستند و مخالفت کردند، و آن وحدت کلمه را شکستند. به امید اینکه ما عمل کردیم و ما پیروز شدیم و ما بهره برداری باید بکنیم، هر کدام به خیال این افتادند که باید ما از بین ببریم دیگران را و ما باشیم. و این برای این است که اشخاصی که در آن وقت یا گروههایی که در آن وقت اظهار وجود نمی توانستند بکنند، برای آن موج بزرگ، یا نمی خواستند بکنند،

برای اینکه آن رژیم ساقط بشود، بعد از اینکه پیروز شد ملت، هر طایفه ای سربلند کرد و پیروزی را به اسم خودش می خواست ثبت بکند. یک دسته ای می گفتند که ما بودیم که قیام کردیم! در همین دو روزه، در روزنامه ای بود یا در خبњϘҘǘљʙǘǙɠخارجی بود که این پیروزی را کمونیستها به دست آوردند! این برای این است که بهره بردارها و میوه چینها در بین ملت پخش هستند و خودشان کنار می نشینند و نظر می کنند ببینند کی پیروز شد؛ چنانچه جمهوری اسلامی پیروز شد؛ اینها بیایند بگویند که ما بودیم که این جمهوری اسلامی را درست کردیم. و چنانچه اجانب پیروز شدند؛ بگویند که ما بودیم که این پیروزی را برای شما تحصیل کردیم. اگر شرق پیروز شد؛ بگویند ما کمونیست حقیقی هستیم! اگر غرب پیروز شد؛ بگویند که ما شبیه کمونیست بودیم؛ و با شما موافق بودیم! وقتی که پیروزی حاصل می شود، هم برای اینکه این نقش بزرگیِ پیروزی را هر طایفه ای برای خودشان ثبت کنند، و هم برای اینکه این بهره هایی که پیروزی پیدا می کند و آن پیامدهایی که دنبال پیروزی است برای خودشان ثبت کنند و بهره جویی کنند، به مخالفت می ایستند. چنانچه اگر این پیروزی نبود و شکست بود، آن وقت هم یک مخالفتهایی بود. و آن اینکه می خواستند ننگ شکست را به دیگری نسبت بدهند. لکن این مخالفت دوم طولانی نمی شد، برای اینکه آن ننگ را یکدفعه که هیاهو می کردند که این ننگ به عهده مثلًا فلان طایفه است یا به عهده فلان طایفه است، ریشه دار نبود و تمام می شد. لکن در پیروزی طمعها زیاد است. در پیروزی آمال و آرزوها زیاد

است. برای بهره برداری و برای ثبت پیروزی در تاریخ به اسم خودشان، دمکرات می گوید که ما بودیم، کمونیست می گوید که ما بودیم. و اشخاص هم ممکن است که هر کدام ادعا کنند که نخیر ما پیروزی را تحصیل کردیم. در صورتی که کسانی که چشمشان را باز کنند می دانند که ماها هیچ دخالت نداشتیم. این ملت و ارتش و سپاه و سایر قوایی بودند که با هم متحد شدند و این پیروزی را به دست آوردند.

ارتباط خوی دیکتاتوری و سوء تربیت

و یک نکته ای را که باید به شما آقایان و همه ارتشیها و همه قوای مسلّح و همه کسانی که دست اندرکار هستند در این کشور تذکر بدهم؛ این است که هیچ چیز، هیچ صفتی در انسان از آن وقتی که متولد شده است، این صفاتی که بعدها بروز می کند، آن وقت نبوده. هیچ فردی از افراد انسان،- مگر آنهایی که [از] خدای تبارک و تعالی [هستند] مثل انبیا- اول که متولد شدند عالِم نبودند. بعد برای مجاهدت خودشان کم کم تحصیل کردند، و هر کسی یک علمی را انتخاب کرد. دیکتاتوری هم از آن اموری است که بچه وقتی متولد شد دیکتاتور نیست. وقتی هم که بزرگ می شود کم کم، آن طور نیست که آن دیکتاتوریهای بزرگ را داشته باشد. لکن با تربیتهای اعوجاجی، در همان محیط کوچکی که خودش دارد، کم کم دیکتاتوری در او ظهور می کند. اگر تربیت صحیح باشد برای این بچه، آن دیکتاتوریش رو به ضعف می رود. و اگر تربیت فاسد باشد، آن دیکتاتوری که کم بود رشد می کند. آنهایی هم که در قوای مسلّح و دست [اندرکارند در] کارهایی که در مملکت ما یا

سایر ممالک هستند این طور نیست که ابتداءً؛ اینها دیکتاتور بودند. دیکتاتوری کم کم بروز می کند در انسان. از اول خیال می کند که خودش یک آدمی است که با دیکتاتوری مخالف است. لکن بعضی وقتها که اتفاق می افتد، در آراء و در اقوال شروع می کند تحمیل کردن. رأی خودش را می خواهد تحمیل کند بر دیگری. نه اینکه با برهان ثابت کند؛ تحمیل می خواهد بکند بر دیگران. این یک دیکتاتوری است که انسان بخواهد آن چیزی را که خودش فکر کرده است دیگران از او بی جهت قبول بکنند. یک وقت یک آدم مُنْصِفی است که می گوید بیایید بنشینیم با هم صحبت کنیم، بدانیم حرف شما درست است، یا حرف من درست است.

یک وقت این طور است که در روحش چون یک دیکتاتوری هست و خودش آگاه نیست، می خواهد که آن مطلبی را که می فهمد به همه تحمیل کند و دیگران را وادار کند به اینکه قبول بکنند. از اینجا شروع می شود. بعد کم کم یک قدرت وقتی برایش پیدا شد، از اینجا یک قدمی بالاتر می گذارد و نسبت به مثلًا آن محیطی که دارد، نسبت به آن مقداری از قدرتی که دارد، کم کم شروع می کند دیکتاتوری کردن. کم کم وقتی که انسان وارد جامعه شد، کم کم وقتی وارد جامعه شد، وارد نظام شد، یک نظامی شد، یک سر کرده نظامی شد، یک فرمانده نظامی شد، کم کم آن خویی که در باطنش بوده است رو به رشد می رود. اول هم خودش ناآگاه است از مطلب، نمی داند که این رویّه رویّه دیکتاتوری است؛ خیال می کند که رویّه رویّه انسانی و اسلامی است. لکن هِی جلو

می رود. هر چه جلو می رود، این خو در او زیاد می شود. شما خیال نکنید که اول رضا خان یک دیکتاتوری بود، یا هیتلر یک دیکتاتور بود، آن وقتی که رضا خان در آن محلی که متولد شد دیکتاتور نبوده است. هیتلر هم نبوده دیکتاتور. کم کم که وارد جامعه شدند و قدرت پیدا کردند هر چه قدرت زیادتر شد، آن ملکه ای که در باطنش بود هی زیادتر شد. و همین طور بتدریج قوّت پیدا کرد، تا یک وقت یک دیکتاتوری شد مثل هیتلر؛ یا در مملکت ما یک دیکتاتوری شد مثل رضا خان. محمد رضا دیکتاتور بود، منتها به یک صورتی غیر صورتی که پدرش عمل می کرد. این دیکتاتور بود، و مردم را با دیکتاتوری زیر بار ذلت خودش آورد. و آنها هم که این را وادار کردند به اینکه این کشور را به تباهی بکشد. آنها هم راجع به پدرش خوب، می دانستند که دیکتاتور است.

راجع به پسر هم تعهداتی لا بُد داده است که قبولش کردند. و اینها این طور نبوده که از اول دیکتاتور زاییده شده باشند؛ یا از اول آزادیخواه کسی زاییده شده باشد. اول اینها همه بالقُوّه است. کم کم که انسان وارد می شود می بیند که یک وقت به دام خودش افتاد؛ یعنی این دام دیکتاتوری.

ویژگی ها و مفاسد دیکتاتوری

شما که از الآن می خواهید ان شاء اللَّه در نظامْ رو به توانایی بروید و رو به قدرت بروید این جهت را باید خیلی توجه کنید که آیا دارید وقتی که قدرت پیدا می کنید، وقتی رئیس یک فوج می شوید، رئیس یک پادگان می شوید، در خودتان توجه کنید که می خواهید هدایت کنید پرسنل خودتان را؛ یا

می خواهید تحمیل کنید و لو باطل باشد. یک مطلبی را که می گویید چنانچه خطایش را فهمیدید، حاضرید به اینکه بگویید من خطا کردم، اشتباه کردم؛ یا همان خطا را می خواهید تا آخر به پیش ببرید.

از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن هست این است که یک مطلبی را که القا می کند، بعدش نمی تواند، قدرت ندارد بر خودش که این مطلبی که القا کرده است اگر خلاف مصلحت است، اگر خلاف مصالح، فرض کنید، کشور خودش هم هست، خلاف مصلحت ارتش هم هست، نمی تواند که از قولش برگردد؛ می گوید: گفتم، و باید بشود! این بزرگترین دیکتاتوریهاست که انسان به آن مبتلا هست که «چیزی که گفتم باید بشود» و لو اینکه یک کشور به تباهی کشیده بشود. این دیکتاتوری هیتلر و امثال اینها از این قماش دیکتاتوری بود که وقتی مثلًا مشاهده این معنا را می کند که خطا کرده است و نباید این طور حمله را به مثلًا شوروی بکند، این را اظهار نمی کند؛ عقیده اش این است که «باید این کار بشود» «گفتم و باید بکنم». دیدید که این شخص که گفت «باید بشود» آن طور به مذلت کشیده شد.

شماها که ان شاء اللَّه بعدها یک چهره های فعّالی برای این مملکت می شوید و یک چهره های اسلامی برای این مملکت می شوید بدانید که این چیزهایی که در نفس خودتان هست، این اوصافی که در نفس خودتان هست، اگر مهار نکنید یک وقت یک دیکتاتور از کار در می آیید. این طور نباشد که آن قدر خودتان را ببینید که هر چه می گویید همان درست است؛ و آن قدر خودبین باشید که اگر نادرستی را فهمیدید

هم، حاضر به تسلیم نباشید.

انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان اظهار کند و مطالبش را برهانی بفهماند. اینکه در قرآن کریم دارد که لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ «1» برای اینکه تحمیل عقاید نمی شود کرد. امکان ندارد که همین طوری یک کسی تحمیل عقاید بکند. این باید با یک توطئه هایی [باشد] که بد را به دیگران به عنوان خوب جلوه بدهد. یا اینکه اگر انسان باشد و اگر تربیت شده باشد با برهان آن مطلبی را که دارد به مردم بفهماند. تحمیل نباشد. آگاه کند مردم را بر اینکه راه این است، نه اینکه تحمیل کند به مردم که باید از این راه بروید. شما توجه به این معنا داشته باشید که چنانچه ان شاء اللَّه رئیس و فرماندار شدید، این خوی را که در انسان هست این خوی را از خودتان زایل کنید. و از الآن توجه به این معنا داشته باشید که مبادا مبتلا به این خودخواهی عظیم باشید که منشأ دیکتاتوری و منشأ همه مفاسد است. اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید، اعتراف کنید.

این اعتراف، شما را در نظر ملتها بزرگ می کند؛ نه اینکه اعتراف به خطا شما را کوچک می کند. پایبند بودن به خطا، انسان را خیلی منحط می کند. انسان یک حرفی زده است و خطا گفته است؛ بعد که دید خطا گفته است، اگر پایبند به این خطا باشد و دنبال این باشد که این خطای خودش را به کرسی بنشاند، این همان دیکتاتوری بسیار فاسد است و لو در صورت غیر دیکتاتوری باشد، لکن دیکتاتوری است. و این می رسد به

آنجایی که انسان را هیتلر از کار در می آورد، رضا خان از کار در می آورد.

شما که در مدارس نظام تحصیل می کنید باید این مسائل را، این مطلب را توجه داشته باشید که مبادا تحصیلات شما همه اش برای این باشد که خودتان را برسانید به مقامی. برای این باشد که آن مقام وسیله برای رشد ملت، برای استقلال ملت، برای آزادی ملت، برای حفظ حدود و ثغور ملت باشد. نه اینکه مقصد این باشد که من برسم به فرماندهی و ملت هر چه می خواهد بشود. دیکتاتورها این صفت را دارند که می خواهند خودشان برسند به یک قدرت بزرگ و لو اینکه یک ملت تباه بشود، و لو اینکه یک ارتش از بین برود. شما باید توجه کنید که این صفت دیکتاتوری در شما رشد نکند، ان شاء اللَّه از اول هم نباشد. لکن اگر خدای نخواسته یک وقتی بود؛ رشد نکند که دیکتاتوری بدترین صفاتی است که انسان را منحط می کند از انسانیت و کشور را به تباهی می کشد.

خداوند ان شاء اللَّه همه شما قوای مسلّح را با هم منسجم کند بیشتر از حالا. و شما را با ملت منسجم کند بیشتر از حالا که با انسجام و با وحدت کلمه و با وحدت مقصد که همان مقصد الهی است، و در مقصد الهی هم استقلال کشور است و هم آزادی افراد است وهم همه آمالی است که انسانها دارند [به نتیجه می رسیم . ان شاء اللَّه شما همه با هم و ملت ما- زن و مرد، بزرگ و کوچک- با هم منسجم باشند تا اینکه این کشور را به آنجایی که خدای تبارک و تعالی

می خواهد برسانند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

پیام [تشکر به آقای معمر قذافی (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای سرهنگ معمر القذافی، رئیس کشور مردمی لیبی

25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک آن جناب به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ملت مسلمان و انقلابی ایران واصل گردید. از ابراز محبتی که نموده اید متشکرم. و امیدوارم همه ملتهای اسلامی تحت رهبری و قیادت رهبران دلسوز و متعهد خود و با اتحاد و همبستگی کامل بتوانند عظمت از دست رفته را باز یافته، و دست تمامی غارتگران و جهانخواران شرق و غرب را از کشورهای مقدس و معادن عظیم خویش کوتاه نموده، و توده های مسلمان را از این وضع اسفبار نجات بخشند. توفیق و سعادت شما و ملت برادر لیبی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای شاذلی بن جدید (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهور کشور دمکراتیک الجزایر

25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک جنابعالی به مناسبت آغاز دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی ملت عزیز ایران، موجب مسرت و تشکر گردید. همان گونه که آن جناب بر لزوم بیشتر وحدت و توسعه روابط بین المللی میان کشورهای اسلامی تأکید داشته اید، ما نیز تلاش خود را پیوسته برای انجام این منظور به کار برده، و امید است به یاری خدای تعالی و بیداری ملتهای مسلمان هر چه زودتر این آرزو تحقق پذیرد و زمینه برای جهانی شدن دین مبین اسلام فراهم گردد. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای علی ناصر محمد (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای علی ناصر محمد، رئیس شورای عالی کشور یمن- عدن

25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک آن جناب به مناسبت دومین سالگرد انقلاب اسلامی ملت شریف ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی عظمت و سربلندی عموم مسلمانان جهان و بخصوص ملت برادر و مسلمان کشورتان را مسألت می نمایم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای یاسر عرفات (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک جنابعالی را که به مناسبت دومین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی ملت مسلمان ایران ارسال شده بود، دریافت نمودم. از ابراز محبتی که نموده اید متشکرم، و پیروزی شما و مردم قهرمان و مبارز فلسطین را بر دشمنان صهیونیست و دشمنان بشریت از خدای تعالی مسألت دارم. «انَّهُ سَمیعٌ مُجیبٌ». و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای سوهارتو (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای ژنرال سوهارتو، رئیس جمهور کشور اسلامی اندونزی 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک آن جناب به مناسبت فرا رسیدن دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی عظمت و سربلندی همه مسلمانان جهان و اتحاد و همبستگی آنان را در برابر جهانخواران شرق و غرب خواستارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای ژان پل دوم (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای ژان پل دوم، رهبر کاتولیکهای جهان- رم 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت فرا رسیدن دومین سالگرد انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است همه ملتهای رنجدیده و تحت ستم با اتکال و ایمان به خدای بزرگ بتوانند استقلال واقعی خود را بازیافته و بر مستکبران پیروز گردند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای لئونید برژنف (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

حضرت آقای لئونید برژنف، صدر هیأت رئیسه کشور اتحاد جماهیر شوروی 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک آن حضرت به مناسبت دومین سالگرد انقلاب بزرگ اسلامی ملت شریف ایران واصل و موجب تشکر گردید. همان گونه که متذکر شده اید، ما نیز به سهم خود پیوسته خواهان روابط دوستانه فی ما بین همه ملتهای جهان با حفظ استقلال و احترام متقابل بوده و آزادی کامل ملتهای تحت ستم و رنجدیده را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به خانم ایندیرا گاندی (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

بانو ایندیرا گاندی، نخست وزیر کشور هندوستان- دهلی نو

25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک محبت آمیز شما به مناسبت دومین سالگرد انقلاب اسلامی شکوهمند ملت بزرگ ما موجب مسرت و تشکر گردید. امید است همه ملتهای رنجدیده جهان تحت قیادت رهبران دلسوز و متعهد خویش به حقوق حقه خود رسیده و راه خود را بازیابند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای اریک هونکر (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای اریک هونکر، رئیس شورای دولتی جمهوری دمکراتیک آلمان 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم از وصول پیام تبریک جنابعالی به مناسبت دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران متشکرم. توفیق همه ملل مستضعف جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای یوتسه دنیال (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای یوتسه دنیال، رئیس شورای جمهوری خلق مغولستان 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت دومین سالگرد انقلاب اسلامی ملت شریف ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی سعادت و توفیق همه مستضعفین جهان را مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای چون دو هوان (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای چون دوهوان، رئیس جمهوری کشور کره 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم از وصول پیام تبریک شما به مناسبت حلول دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران متشکرم. موفقیت و پیروزی همه ملل مستضعف و تحت ستم جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای گوستاو هوساک (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای گوستاو هوساک، رئیس جمهور کشور سوسیالیستی چکسلواکی 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم تلگراف شادباش جنابعالی به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ملت دلیر ایران واصل گردید. از ابراز محبتی که بدین مناسبت نموده اید متشکرم، و پیروزی ملل مستضعف جهان را بر مستکبران آرزو دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای پال لوسونیز (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای پال لوسونیز، رئیس شورای جمهوری خلق مجارستان 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی توفیق و سعادت برای همه ملل مستضعف جهان و پیروزی آنان را بر مستکبران مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای تئودور ژیکف (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای تئودور ژیکف، رئیس جمهور کشور بلغارستان 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیام تبریک آن جناب را به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران دریافت نموده، و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی پیروزی و توفیق همه ملل مستضعف جهان را مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای مام و ان دونگ (تبریک سالگرد پیروزی انقلاب)]

جناب آقای مام و ان دونگ، نخست وزیر جمهوری سوسیالیستی ویتنام 25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم تلگراف تبریک جنابعالی به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. پیروزی همه ملل مستضعف جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

نامه [به آقای محمد امامی کاشانی (موافقت با تشکیل شورای عالی تبلیغات)]

25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

[** بسمه تعالی. محضر مقدس حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- دام ظله العالی بعد از تحیت و سلام، خاطر مبارک مستحضر است که حقیر مسئولیت تبلیغات اسلامی مستقر در مدرسه شهید مطهری را دارم، و کارهایی که انجام شده است خلاصه ای تقدیم می شود. و نظر به اینکه حوزه علمیه قم هم فعالیت تبلیغاتی داشته و دارد و نیز تبلیغات به خارج از کشور گسترش یافته است، ضرورت داشت شورایی تشکیل شود و کارهایشان هماهنگ و بهتر انجام گردد. لذا حجج اسلام آقایان: جنتی (عضو شورای نگهبان)، محمد جواد باهنر (عضو شورای انقلاب فرهنگی)، شرعی (نماینده جامعه مدرسین قم)، عبایی (از دفتر تبلیغات قم)، حقانی (رابط بین شورای عالی تبلیغات و شورای هماهنگی)، از همه شاخه های فرهنگی، نهادهای انقلاب قم و مدرسه شهید مطهری دعوت نمودم و شورایی عالی به اضافه حقیر تشکیل گردید تا شورای هماهنگی شاخه های فرهنگی اسلامی را تغذیه نماید. اعضای شورا امیدوارند از رهنمودهای پدرانه رهبر عالیقدر بهره مند گردند- ادام اللَّه ظلکم العالی. محمد امامی کاشانی**]

بسمه تعالی شورای مذکور مورد تایید است و حضرات آقایان مذکور را می شناسم و مورد اعتماد هستند. امید است در این امر مهم کوشش نمایند و تبلیغات اسلامی را با همه ابعادش هر چه بهتر و بیشتر گسترش دهند و اشخاصی

که برای این امر مهم تعیین می شوند اشخاص ارزشمند مورد اعتماد باشند. توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

تذکر [به آقای عبد العلی قرهی (شرکت در مجلس ختم آقای چهل اخترانی)]

زمان:؟

[** حاج آقا علی چهل اخترانی که پدر آقای کوثری است- که روز عاشورا، حسینیه روضه می خواند- فوت کرده. به فریده «1» تلفن کرده که به دفتر اطلاع بدهید امشب در چهل اختران «2» فاتحه دارند.**] «3»

به آقای حاج شیخ عبد العلی «4» تلفن کنید که ایشان و چند نفر از دفتر قم بروند به مجلس ختم حاج آقا علی. مجلس ختم امشب است.

پاسخ استفتاء [آقای محمد کاظم سیفیان، شهردار تهران (مالکیت اراضی موات)]

25 بهمن 1359/ 8 ربیع الثانی 1401

[** رهبر عظیم الشأن و مرجع عالیقدر، حضرت آیت اللَّه امام خمینی پس از سلام و تحیات، متمنی است نسبت به قانون لغو مالکیت اراضی موات که از شورای انقلاب اسلامی گذشته و مورد تصویب واقع شده، نظر خودتان را اعلام فرمایید. با احترام و تشکر.

محمد کاظم سیفیان**]

بسمه تعالی اراضی موات بالاصاله «1» را کسی مالک نمی شود مگر به احیا. و اگر ثبت داده باشد و خرید و فروش نموده باشد هم باطل است؛ و امر اراضی مذکور با دولت اسلامی است.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع مدیران شرکت ملی نفت (ضرورت خودباوری برای خودکفایی)]

تلاش اجانب در بی هویت نمودن ملت ایران

صبح 26 بهمن 1359/ 9 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ما آن صدمه ای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگوییم که بالاترین صدمه صدمه شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی- اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛ یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت می گرفت، این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه اطفال ما را از همان جا زمینه تبدیلشان به یک موجود وابسته فراهم کنند، تا برود به مرتبه بالا مثل دبیرستان؛ و بعد هم بالاتر از او. در طول این مدتها که ایران مبتلا به این بوده است این بیماری در او پیدا شده است که ما نمی توانیم کار بکنیم. ما همه چیز را باید از خارج بیاوریم، و یا استمداد کنیم از آنها. اگر یک آپاندیس را می خواهیم عمل کنیم، طبیب از خارج بیاوریم، یا این را بفرستیم به خارج. شما دیدید که در زمان محمد رضا

برای یک مرض خیلی جزئی- حالا آپاندیس بود یا شبیه به او- از خارج طبیب آوردند. و می دانید که یک کسی که ادعای این را داشت که من رهبر این ملت هستم و من می خواهم این کشور را به «تمدن بزرگ» برسانم و آن همه تبلیغات برای این مسأله کردند تا او را یک شخصیت بزرگی نشان بدهند، از یک همچو شخصیت به قول خودشان «بزرگ» یک همچو عملی، چه غائله ای و چه فاجعه ای برای مملکت ایجاد می کند در نظر خارج و در نظر داخل. در خارج ایجاد می کند این مطلب را که اینها چنانچه طبیب متخصصی راجع به یک همچو امری هم داشتند. خوب، دیگر لازم نبود از خارج بیاید. در داخل هم، بی اعتبار کردن اطبا و دکترهای ما بود.

انسان این طور می فهمد که این یک مسأله اتفاقی نبود که این آدم از باب اینکه به این وابسته اش علاقه داشت می خواست که از خارج بیاورد. این یک مسأله برنامه ریزی شده ای بود که شخصیت را بگیرند از این کشور. اگر می خواستید شما یک زمینی را، یک خیابانی را اسفالت کنید، یک جاده ای را اسفالت کنید، دستشان را دراز می کردند پیش خارج که از خارج بیایند، متخصصین بیایند این کار را بکنند. این نه از باب اینکه اینجا نبود. از باب اینکه می خواستند اینجا را اصلش نادیده بگیرند. اصلش مملکت خودشان را بگویند ما هیچ کاره ایم و اصلًا ما چیزی نیستیم. باید ما همه چیزمان از خارج باشد، حتی آسفالت مثلًا یک جاده ای. آن خرجهای فوق العاده را می کردند، و آن خرجش خیلی مهم نیست، آن القای این مطلب در ذهن عامه مردم که ما در

یک همچو امور کوچک هم احتیاج به متخصص خارجی داریم، این مهم بود. و این روی برنامه بود. آنها می خواستند که اصلش همه مغزهایی که در ایران هست وابسته باشد؛ یعنی خود اطبا هم شخصیت خودشان را گم کنند، و به جای اینکه خودشان شخصیت داشته باشند، احاله کنند یک چیزهایی را به خارج، خوف اینکه ما نمی توانیم.

محاصره اقتصادی؛ فرصتی برای خودکفایی

شما دیدید در این جنگ تحمیلی که پیش آمد و محاصره اقتصادی ما شدیم، خود ایرانیها خود ارتشیها این قطعات را درست کردند. اگر قبل از این بود، یکی از آن قطعات را نمی توانستند درست کنند؛ از باب اینکه شخصیتشان را گم کرده بودند، می گفتند باید متخصص بیاید.

من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده سال، پانزده سال واقع بشویم شخصیت خودمان را پیدا می کنیم؛ یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمی توانستند فعالیت بکنند به فعالیت می افتند. این طبیعی است که اگر یک نفر آدم یک جایی نشسته و همه چیز او را می آورند تقدیمش می کنند این فکرش به کار نمی افتد، حتی کاسب هم نمی تواند بشود! اگر یک آدمی بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همین طور. شب هم همین طور، هر احتیاجی هم داشت، هر چیزی بود، برآورده کردند، این نمی تواند دیگر هیچ کاری بکند، یک مرد فلجی می شود. اینها می خواستند که [در] این مملکت یک موجودات فلج بار بیاورند. تبلیغات دامنه دار و اعمال بسیار کوبنده بود که به ما حالی کنند که شماها نمی توانید! شماها نمی آید ازتان هیچ کاری. از آن طرف هم از آنجا هر چیزی بیاورند و متخصصین از خارج

وارد کنند، و هر چیزی که احتیاج دارند راجع به هر امری از خارج بیاورند. وقتی که یک ملتی دید که خارج همه چیزش را دارد اداره می کند و دیگر احتیاجی ندارد، این به فکر نمی افتد که خودش احتیاجش را رفع کند.

آن روزی که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزیمان، جدیت نکنیم، برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانه های خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه می افتد و متخصص پیدا می شود در هر رشته ای و بازوهایی که هر عملی را می توانند انجام بدهند به کار می افتند: کشاورزی را خودشان درست می کنند؛ کارخانه ها را خودشان راه می اندازند.

چنانچه می بینید که کارخانه ها را راه انداخته اند- خودشان. در تلویزیون هم گاهی دیده می شود که خود راه انداخته اند، و یا ابتکاراتی کرده اند اینها. این ابتکارات از برکات این محاصره اقتصادی بود. اگر ما هر چیزی می خواستیم می فرستادند، جوانهای ما دیگر نمی رفتند دنبال اینکه خودمان بکنیم. هست دیگر! می خواهیم چه کنیم. این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند، من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان، برای اینکه محاصره اقتصادی معنایش این است که «ما یَحْتاج» «1» ما را به ما نمی دهند. وقتی که ما یحتاج را به ما ندادند، خودمان می رویم دنبالش. ممکن است یک ده سالی زحمت بکشیم، ده سالی گرفتاری داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم؛ دیگر احتیاج به اینکه دست

دراز کنیم طرف این مؤسسه یا آن مؤسسه یا آن کشور و این کشور نیستیم. اشکال مطلب همین است که در رژیم سابق جوری عمل کرده بودند و جوری ما را و جوانهای ما را تربیت کرده بودند که خودشان را تهی می دیدند از همه چیز، و می گفتند مصرف کنیم ما. و این را یک چیزی می دانستند! و حتی تعبیر بعضی ها این بود که خوب، چه عیب دارد، دیگران نوکر ما هستند برای ما می آورند، ما هم مصرف می کنیم! غافل از اینکه خیر، ارباب شما هستند! و همه چیزهای شما را می برند به این صورت که می خواهیم به شما چیز بدهیم.

خودباوری و اتکا به خویشتن

مهم این است که ما بفهمیم که دیگران به ما چیزی نمی دهند، ما خودمان باید تهیه کنیم. اگر این کشاورزها این معنا را حالیشان بشود، باورشان بشود که خارج به ما چیزی نمی دهند، خود کشاورزها کار را انجام می دهند؛ خود ملت انجام می دهند. از قراری که شنیدم در چین یک وقتی در پشت بامهایشان هم گندم می کاشتند. علاوه بر زمینهایشان، توی حیاطهاشان، در پشت بام هم گندم می کاشتند. یک مملکت اگر بخواهد خودش به پای خودش بایستد، مستقل بشود در همه ابعاد، چاره ندارد جز این تفکر که «ما باید از خارج چیز وارد کنیم» از کله اش بیرون کند. مغزش توجه به این بکند که ما از خارج نباید وارد بکنیم. اگر یک چیزی نداریم، از خارج برایمان نمی آورند آن [را] فلان کار را انجام نمی دهیم، تا خودمان درست کنیم. اگر یک وقت دیدیم که ما چنانچه یک کارخانه ای را نمی توانیم راه بیندازیم، اتکال به این نکنیم که برویم از خارج بیاوریم.

خودمان دنبالش برویم

تا کار انجام بگیرد، و انجام می گیرد. مغزهای اروپا با مغزهای ایران فرقی ندارند، جز این معنا که آنها آن طوری تربیت شدند و خودشان را آن جوری درست کردند؛ و ماها را این طوری تربیت کردند. ما را یک موجودات مهملی بار آوردند. خوب، تا کی ما باید این تحمل را بکنیم که ما یک موجودات مُهْمَلی هستیم، و باید از اربابها پیش ما برسد؟ حتی نانمان را آنها بدهند و گوشتمان را آنها بدهند؛ اداراتمان را آنها درست کنند؛ ارتشمان را آنها. این باید یک آخری داشته باشد.نمی شود که همیشه انسان انگل باشد به غیر.

و عمده این است که ما باور کنیم که خودمان می توانیم. اول هر چیزی، این باور است که می توانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد، اراده می کنیم. وقتی این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار می ایستند، دنبال کار می روند. در هر صورت، این باور را باید از گوش [و] مغز خودمان بیرون کنیم. و کسانی که گوینده هستند، کسانی که نویسنده هستند، کسانی که فرض کنید در ادارات هستند و اطلاعات دارند، این مطلب را به مردم بباورانند. همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمی توانیم انجام بدهیم. این یک باوری بوده است که نویسنده ها [و] گویندگان آن وقت همه آنها در تعقیب این بودند. یک عده ای با اینکه حسن نیت داشتند، عقیده شان این بود که باید این طور بشود. حالا هم خیلی ها عقیده شان این است که

ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای اینکه این مسأله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است که آن چیزی را که در نظر [کسی امکان نداشت و هیچ کس احتمالش را نمی داد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای قدرت اول دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات کردند و آن همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند- این مسئله ای بود که به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به شخصی که بگوید که نه می شود، یا ساکت بود، یا می گفت نمی شود.

خوب، دیدید که وقتی ملت خواست، شد. یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد، این خواهد شد- و اینها الآن در صدد این هستند که آن مسأله را باز پیش بیاورند: مسئله اینکه ما خودمان نمی توانیم؛ ما خودمان متخصص نیستیم؛ ما خودمان تحصیلاتمان ناقص است. این مسأله را پیش بیاورند. آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن- خوب- اول چیزی نبود. کوشش کردند. تا اینکه حالا با امریکا مقابله می کند. بسیاری از [مصنوعات او در امریکا فروش می رود. خوب، یک امری نشدی را شد کردند. یا هندوستان که الآن پیش رفته است، برای این است که این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم ....

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (مقایسه نهادهای نظام اسلامی و شاهنشاهی)]

مقایسه جمهوری اسلامی با نظام شاهنشاهی

قبل از ظهر 27 بهمن 1359/ 10 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم چون گروههای مختلفی اینجا آمده اند و با این جای تنگ در فشار هستند، من به طور کلی از همه آنها تشکر می کنم. و معذرت می خواهم

از اینکه جای ما تنگ است، و مهمانان عزیز ما زیادند و در زحمت. و از اینکه نمی توانم تمام گروهها را اسم ببرم، ممکن است بعضیها را فراموش کنم، از این جهت من از تمام گروههایی که اینجا آمده اند تشکر می کنم. و از خداوند تعالی سعادت و سلامت همه را تقاضا می کنم. چند کلمه هم راجع به مسائل روز عرض می کنم.

شما می دانید که از طرق مختلفه از اول پیروزی انقلاب به این انقلاب، هجوم نظامی و بدتر از او، هجوم قلم و زبان شده است، حالا هم ادامه دارد. و بعدها هم ممکن است ادامه داشته باشد. حالا از اموری که تبلیغ می کنند و بین قشرهای مختلف پخش می کنند این است که این انقلاب کاری نکرده است و این جمهوری اسلامی هم مثل رژیم شاهنشاهی است، یک اسمی عوض کرده است. من امروز می خواهم راجع به نظام جمهوری اسلامی، و متصدیان این جمهوری اسلامی یک چند کلمه ای عرض کنم.

ببینیم که این مثل نظام سابق است و یا بدتر از نظام سابق، که بعضی نویسندگان آرزوی برگشتن او را می کنند. من نمی خواهم با این صحبتی که می کنم اشخاص را یا ارگانها را تطهیر کنم به طور مطلق. من هم مثل همه، مثل خود متصدیان امور، این اعتقاد را دارم که کمبودهایی هست؛ و در اطراف کشور هم راجع به اموری که اجرا می شود چیزهایی بر خلاف دستور اسلام و جمهوری اسلامی اجرا می شود. این را انکار ندارند و نداریم.

لکن راجع به اینکه این جمهوری اسلامی لفظی است و واقعیت ندارد و نظام شاهنشاهی است، یا بعضی می گویند بدتر از نظام شاهنشاهی است! من راجع به اصل

نظام و متصدیان این نظام مختصراً چند کلمه عرض می کنم. اینهایی که می گویند جمهوری اسلامی هم همان نظام شاهنشاهی است، لکن یک لفظی را برداشتند روی نظام شاهنشاهی گذاشتند و اسمش را گذاشتند جمهوری اسلامی، محتوا همان نظام شاهنشاهی است، در عین حالی که نمی خواهم از هیچ کس به طور مطلق یک تأییدی بکنم، می خواهم یک مقایسه ای بکنم. نظام شاهنشاهی را با این نظام یک مقایسه بکنم؛ و بین کسانی که در این نظام متصدی امور هستند، و در نظام شاهنشاهی یک مقایسه بکنم، ببینم که این حرفی که می زنند صحیح است؛ یا این حرف را همان اشخاصی که از نظام شاهنشاهی هستند و آن بهره هایی که در نظام شاهنشاهی می بردند [و] اینجا دیگر امکان ندارد، می زنند.

مقایسه شاه با رئیس جمهوری اسلامی

در نظام شاهنشاهی، در رأس: آقای آریامهر «1»! بودند و بستگان آقای آریامهر. آن روز شاه معدوم بود و بستگانش. امروز آقای بنی صدر «2» را ما با او مقایسه می کنیم. برای اینکه بالاترین چیزهایی که در جمهوری هست، مقامی که در جمهوری هست، ریاست جمهوری است. ما مقایسه می کنیم بین این دو آدم و عائله این دو آدم، ببینیم که این همان نظام شاهنشاهی است یا نه. این که در رأس است با او فرق دارد؛ در عین حالی که من نمی خواهم بگویم به طور مطلق مطلب درست است. اینکه من می گویم [نه اینکه اینها به طور مطلق دلخواه هستند. لکن می خواهم اندازه بی انصافی اینهایی که این حرف را می زنند، با مقایسه بین همه متصدیها در این زمان، و همه متصدیها در زمان رژیم پهلوی [نشان دهم زندگیهایی که آنها داشتند و استفاده های مادی که

آنها داشتند و از طریق درآمدهای این کشور در بانکهای خارجی آن قدر مبالغ ریختند و زندگیشان در اینجا و پارکهای عظیم و املاک عظیم و دستگاههای طاغوتی بزرگ آن طرف. زندگی ساده رئیس جمهور هم این طرف. اینها شبیه به هم هستند؟! یک «اعلیحضرت» قَدَر قدرت، که بر تمام جمعیت این کشور حکومت طاغوتی می کرد و درآمدهای این کشور را خود و وابستگان خود می بردند و یک تتمه هم به خارج می دادند و نفت ما را آن طور به خارج دادند، و برای ما چیزی در مقابل او حاصل نشد، آیا ملت ما یک اعلیحضرت همایونی آریامهر را برداشته، و یک اعلیحضرت همایونی رئیس جمهور گذاشته است؟! دستگاه این با دستگاه او مثل هم است؟! چپاولگر است این آدم هم مثل اینکه آنها چپاولگر بودند؟! عائله ایشان هم مثل عائله آنها هست و زندگی می کنند؟! شما و ما آن مقداری که با کمی اطلاع از آنها مطلع هستیم، شما قصرهای آنها را در تهران دیده اید، و در جاهای دیگر هم هست و در خارج هم بوده، حتی در طول یک سال چند ساعت که آن اعلیحضرت قدر قدرت می خواستند در یک شهرستانی بروند، برایشان یک دستگاه های عظیم با پول همین ملت درست کردند که آقا می خواهند چند ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا! حالا آقای بنی صدر هم همان طور است؟! در هر شهری دستگاههای عظیمی از پول ملت درست کرده که اگر دو ساعت بخواهد آنجا برود، برود در آن دستگاه ها؟ و آیا خانه دارد این آقا، جز یک خانه ای که شنیده ام از پدرش دارد؟ عائله ایشان آن جور عائله است؟ مثل

اشرف پهلوی «1» هم در عائله ایشان هست؟! مثل فرح «2» هم در عائله ایشان هست؟! مثل شمس «3» پهلوی هم در عائله ایشان هست؟! مثل برادرهای آن آدم هم اینجا همان طور هستند و دارند سلطنت می کنند، و من و شما بی اطلاع هستیم از این سلطنت؟! اینهایی که می گویند که همان شاهنشاهی است و ما اسمش را عوض کرده ایم حالا، محتوای جمهوری اسلامی همان محتوای شاهنشاهی است، خوب، این یک نفر از اشخاصی که در رأس واقع است، آیا زندگیش را نمی بینند اینها؟ الآن نمی بینند که زندگیش را وقف این کرده است که برود برای این ملت خدمت بکند، و آنها یک روز این کار را نکرده اند؟ این راجع به رئیس جمهور.

مقایسه دولت شاه با دولت جمهوری اسلامی

یک ارگان دیگری که در آن نظام بوده است و در این نظام هیأت وزرا و نخست وزیر [است . آیا محتوای این جمهوری اسلامی همان محتوای نظام شاهنشاهی است، و این یک نظام شاهنشاهی است با اسم عوضی؟! آیا آقای رجایی «1» مثل ازهاری «2» است، مثل بختیار «3» است، مثل شریف امامی «4» است، که این ملت را به مسلسل بستند و آن همه جنایات کردند؟! حالا هم آقای رجایی یک دستگاهی دارد و دارد شلوغکاری می کند و این ملت را دارد قتل عام می کند، و ماها مطلع نیستیم و این نویسنده های بی انصاف مطلع هستند؟! آیا زندگی آقای رجایی و سایر وزرا از قبیل وزیر کشور و دیگران، نظیر زندگی ازهاری ها و شریف امامی ها و بختیارهاست؟! و جنایات آنها را هم ایشان دارد انجام می دهد با اسم جمهوری اسلامی؟ این طور است مطلب؟ ملت ما آقای رجایی را این طور

شناخته اند؟! اینهایی که می گویند فرقی نکرده، آقای رجایی را هم مثل بختیار می دانند که حتی آن هم که می خواست فرار کند دستور قتل عام داد، و یا مثل ازهاری می دانند، و یا مثل امثال اینها؟! فقط اسم عوض شده لکن محتوا [نه . آقای رجایی همان شریف امامی است و همان کارها را می کند؟! یا به مردم تعمیه «1» کردیم و اسم نخست وزیر جمهوری اسلامی رویش گذاشتیم، لکن این همان نخست وزیرهای زمان سابق است با اسم عوضی؟ مسأله این طوری است؟! شما بروید زندگی همین آقای نخست وزیر و همان وزرایی که در خدمت هستند و مشغول زحمت هستند برای ملت، بروید زندگیهای آنها را ببینید؛ و بروید زندگیهایی که آنها داشتند در سابق ببینید. اعمال اینها را ببینید؛ و اعمال آنهایی که سابق متصدی امر بودند ببینید. ببینید که جمهوری اسلامی همان رژیم شاهنشاهی است، یا نه. این با آن زمین تا آسمان فرق دارد. اگر هم اشکالی دارند و اشکالی مردم به اینها دارند، آن اشکال نیست که شما دارید. چپاول می کنید مردم را، قتل عام می کنید. می گویند مثلًا نتوانستید خیلی کار انجام بدهید.

نتوانستید این گرفتار که در ظرف پنجاه و چند سال برای این ملت پیش آمده، شما ظرف چند روز این را بکنید؛ یعنی شما نتوانسته اید معجزه بکنید! آقای رجایی و ما هم قائل نیستیم که دولت حالا یک دولت معجزه آفرین باشد. لکن خوب، خدمتش را دارید می بینید. زحمات اینها را دارید می بینید: وضع زندگیشان و سادگی زندگیشان و اینها را هم دارید می بینید. پس این هم که با آن حرفی که این آقایان توی خانه هایشان نشسته اند و می نویسند

فرق دارد.

مقایسه مجلس شاه و مجلس جمهوری اسلامی

می آییم سراغ مجلس. مجلس هم یکی از چیزهایی است که در جمهوری اسلامی هست، و در نظام شاهنشاهی مشروطه به اصطلاح هم بود. مجلسهای سابق را شما یک مقداریش را دیده اید؛ و من هم خیلیش را دیده ام. آیا مجلس سابق و رؤسای مجلس سابق مثل مجلس حالاست و مثل رئیس مجلسِ «1» حالاست؟! آیا وضع مجلس و وضع افرادی که در مجلس هستند و شخصیتهای مردمی که الآن در مجلس هست و شخصیتهای طاغوتی که در مجلس سابق بود یک طور است و [به همان طاغوتها ملت ایران رأی داده اند و آورده اند به یک مقامی رسانده اند، و آنها هم مشغول همان کارهایی هستند و جعل همان قوانینی هستند که در زمان شاه سابق بود؟! مجلس جمهوری اسلامی عین مجلس رژیم شاهنشاهی است با عوض کردن یک کلمه؟! به جای اینکه بگویند مجلس شورای ملی شاهنشاهی آریامهری، ما اسمش را گذاشته ایم مجلس شورای اسلامی، جمهوری اسلامی؟! مطلب این طوری است در نظر ملت؟! یا این کسی که قلمش را دست گرفته و آن کنار نشسته و چون ضرر برده است از جمهوری اسلامی، می خواهد همان سلطنت شاهنشاهی باشد یا شبیه آن تا بتواند این هم استفاده هایی که آنها می کردند و رفقای آن عصرش می کردند حالا بکنند؟ ملت ما همه شان جمع شده اند با هم رژیم شاهنشاهی را از بین بردند، و یک رژیم شاهنشاهی دیگر درست کردند؟! این اهانت به یک ملت نیست؟ اینکه با آراء ملت [درست شده است. رئیس جمهورش با آراء ملت شده است. مجلس شورایش به آراء ملت شده است. وزرایش با آراء ملت شده است. آیا ملت ما

همه سرشان همین درد می کرد که یک جوانهایی را بدهند و یک معلولین و مجروحین را به جا بگذارند، و یک رژیم شاهنشاهی را به یک رژیم شاهنشاهی تبدیل کنند؟! آیا ملت ما این طور هستند که خودشان با دست خودشان جوانهایشان را، خونشان را بدهند و رژیم شاهنشاهی را با یک اسم دیگری برپا کنند؟! مسأله این طوری است که این آقایان می نشینند و کاغذ و قلم را ضایع می کنند، و خودشان را هم مُفْتَضح می کنند! آیا رئیس مجلس امروز ما مثل رؤسای مجلس سابق است؟! حتی آن رؤسای مجلسی که خیلی هم به قول خودشان ملی بودند، لکن از اشراف بودند و از طبقاتی بودند که دارای زندگیهای کذا و کذا و نوکرها و اوضاع طاغوتی عظیم. آیا مسأله این طوری است که اینها می گویند؟!

مقایسه دستگاه قضایی شاه با قوه قضائیه جمهوری اسلامی

یکی هم قوه قضایی است. آیا شورای قضایی این عصر- زمان جمهوری اسلامی- و رئیس دادگاه، رؤسای دادگاهها و رئیس ارگانهای قضایی، همان طور هستند که در رژیم شاهنشاهی بود؟! آیا آقای دکتر بهشتی «1» هم و آقای موسوی اردبیلی «2» هم همان قاضیهایی هستند که در آن وقت بودند؟! آیا وضع قضاوت را در آن وقت اطلاع ندارند مردم؟ قاضیهایی که در آن وقت بودند- البته یک قشرشان که الآن هم در کار هستند اینها خوب بودند- آن تصفیه شده ها را مقایسه بکنید با اینهایی که الآن هستند. این آقای موسوی اردبیلی که چند روز پیش از این آن طور نماز جمعه خواند و آن طور برای ملت دلسوزی کرد، مثل همان رؤسای دادستانی هستند که سابق بودند؟! و این مردم که آمدند اقتدای به ایشان کردند و

به آنها اقتدا نمی کردند، مردم می خواستند دنیا را بازی بدهند، یا خودشان بازی بخورند؟! یک طاغوتی را برداشتند و یک طاغوت دیگر گذاشتند؟! یک قاضی بناحق را برداشتند، و یک قاضی بناحق جایش گذاشتند؟! یک رئیس دیوان عالی را برداشتند، و یک رئیس دیوان عالی طاغوتی دیگری گذاشتند به جایش؟! اینها همانها هستند؟! کارهایشان هم همان است؟! زندگیهایشان هم مثل همانهاست؟! خوب، باید بررسی بکند ملت ببیند که مسأله این طوری است. این ملت می خواهد مردم دنیا را بازی بدهد، یا می خواهد یک قشرش یک قشر دیگر را بازی بدهد؟! اینها باید بررسی بشود تا بفهمیم که همان حرفی است که می گویند که یک رژیم طاغوتی را برداشتید، یک رژیم طاغوتی دیگری هم جایش گذاشتید؟ این هم راجع به قضات. که من نمی خواهم بگویم که قضات سابق چه اشخاصی بودند و از چه صنف مردمی بودند. این را من نمی خواهم بگویم که حتی کمونیست هم تویشان بود! قاضی شرع، قاضی ای که می خواهد بر طبق موازین عمل کند، کمونیست است! و بدتر از آن هم تویشان بوده. حالا هم این طور است؟! شورای قضایی ما الآن مثل قضات آن وقت هستند، و دادگاههای ما و دادگاههای قضایی ما هم همان طور است؟! من باز نمی خواهم بگویم که در تمام کشور همه قضاتی که هستند درست هستند. هیچ همچو صحبتی نیست. من صحبتم همین است که اینکه می گویند تغییر اسم است و رژیم شاهنشاهی برداشته شده، و همین رژیمی هم که هست همان رژیم شاهنشاهی است، من می خواهم بگویم که مقایسه این دو تا را بکنیم، ببینیم که واقعاً مسأله این طوری است و ما ادعای دروغی

داریم می کنیم، و ملت ما هم همچو خدای نخواسته بی شعور و بی فرهنگ بوده اند که به دست خودشان رژیم شاهنشاهی را از بین برده اند، و به دست خودشان یک رژیم شاهنشاهی دیگر آورده اند؟! مسأله این طور است؟ این هم یکی از جاها هست. البته نارساییهای قضایی در سرتاسر کشور هست، لکن حالا مثل سابق است؟!

مقایسه رادیو تلویزیون شاه با همان دستگاه در جمهوری اسلامی

و یکی از امور دیگر- رادیو- تلویزیون است. رادیو- تلویزیون حالا با اینکه باز تسلط به آن پیدا نشده و نتوانسته اند آن طوری که دلخواهشان است درست بکنند، مثل رادیو- تلویزیون زمان رضا خان و محمد رضا است؟! زمان محمد رضا که همه وضع رادیو- تلویزیون را دیده اید، حالا رادیو- تلویزیون همان رادیو- تلویزیون شاهنشاهی است، و ما یک اسمی عوض کردیم، برنامه ها همان برنامه های سابق و آن بساطی که در تلویزیون بود و آن حرفهایی که در آنجا و آن نمایشها و آن فیلمها، همان فیلمها هست حالا؟! یا نه، این با آنها فرق دارد؟ در عین حالی که باز نتوانسته اند به تمام معنا اصلاح کنند، لکن این رادیو- تلویزیون با آن رادیو- تلویزیون آن سال- که بسیاری از شما آن را دیدید- یک جور هستند؟! همان رادیو- تلویزیون زمان طاغوت است، اینجا اسمش را عوض کرده اند؟! یا نه، مسأله این نیست و قلمزنها منحرف هستند!

مقایسه قوای مسلّحه شاه با همان قوا در جمهوری اسلامی

می رویم سراغ قوای مسلّحه: از ارتش شروع می کنیم، تا بیاییم سراغ این رفقایی که الآن موجودند اینجا. ارتش حالا و فرماندهان ارتش حالا مثل ارتش شاهنشاهی بود و فرماندهان هم همان فرمانده ها هستند؟! آن سپهبدها، آن سرلشکرها، آن بالا و پایینترها، اینها همان جور هستند؟! وضع زندگیشان مثل آن سپهبدهاست؟! مثل سپهبد باتمانقلیچ «1» است حالا هم؟! منتها یک لفظی را ما تغییر داده ایم به جای دیگری، و مردم جمع شده اند یک باتمانقلیچ را بردارند، یک باتمانقلیچ دیگری جایش بگذارند؟! همان ترتیب با همان وضع و ارتش هم به همان نظام سابق است و با همان وضع سابق است و تغییری هیچ نکرده؟ یا بین این دو تغییر

زیاد شده است. اگر نقیصه ای هم باشد، خودشان مشغول هستند دارند درست می کنند. پس این هم [نیست که رؤسای فرماندهان ارتش مثل آن فرماندهان باشند. فرمانده ارتش حالا با فرمانده ارتش سابق زمین تا آسمان در طرز تفکر، در طرز عمل و در زندگی روزمَرّه اش فرق دارد. پس این هم که با آن یکی نشد. یک لفظی را به جای لفظ دیگری [نگذاشته اند].

خوب، ژاندارمری چطور؟ ژاندارمری آن وقت آن طور بود که رضا خان وقتی که وارد شد در یک پادگان ژاندارمری، دست در جیبش گذاشت که مبادا از جیب او دزدی کنند! با اینکه خودش در رأس دزدها بود. شما هر کدام که درک کردید آن زمان ژاندارمری را و مبتلا شدید به دست اینهایی که سر راهها گذاشته بودند؛ می دانید مطلب را. حالا هم آن طوری است؟! ژاندارمری حالا هم مشغول به غارتگری و دزدی و این چیزهاست؟! یا نه، حالا این طور نیست. ملت ما جمع شدند یک دسته غارتگر را کنار گذاشتند، یک دسته غارتگر دیگر را به جای آنها گذاشته اند؟! یک دسته دزد را برده اند، یک دسته دزد دیگری را به جای آنها گذاشته اند؟! یا این قلمفرساییهای انحرافی برای این است که نمی توانند ببینند این جمهوری را؟ مبادی مختلف هم دارد در نفوس خبیثه آنها.

خوب، شهربانی چطور؟ من خودم به شهربانی، به کلانتریها گاهی ابتلا پیدا کرده بودم در جوانی. شما هر کدام مبتلا شده باشید به این کلانتریهایی که در سابق بود می دانید که وضع چه جور بود، و مردم در نظر آنها چطور بودند و با مردم چه رفتار می کردند.

پاسبانهایی که باید پاسبانی کنند از یک ملت

و باید پاسبان ملت باشند آن طور بودند. حالا هم همان است؟! الآن هم پاسبانهای ما حکومت می کنند به مردم؟! یکیشان می آمد بازار تهران را می بست! حال همه شان هم بیایند آن جا، می آیند یک همچو کاری بکنند؟! نمی آیند. و ثانیاً بیایند، ملت همان ملت است که پذیرا باشد این را؟! این را باید در قضیه خود ملت هم بگوییم. آن وقت کسی که شکایت از کسی داشت، می خواست برود به کلانتری خوف این را داشت که در خود کلانتری گرفتاری برایش پیدا بشود! مردم از کلانتری آن طور می ترسیدند که از دزدهای سر محله، از چاقوکشها! حالا هم آن طور است؟! مردم آن طور می ترسند از کلانتریها و از شهربانی؟ و شهربانیها و کلانتریها هم همان معاملات زمان سابق را دارند؟ یا نه، این آقایان نویسنده ها دلشان می خواهد آن وقت باشد، لکن خوابشان آشفته است!

منزلت و شأن پاسداران

پاسدار در آن وقت نبود. چرا نبود؟ برای اینکه پاسدار با وضع طاغوتی موافق نبود.

پاسدار طرفدار ظلم و طرفدار طاغوت نبود؛ یعنی ملت نبود. آن وقت پاسداری نبود، چون ملت مخالف بود با رژیم شاهنشاهی؛ مخالف بود با طاغوت؛ پشتیبانی از طاغوت را حرام می دانست، خلاف اسلام می دانست؛ خلاف قرآن مجید می دانست. بعد از اینکه انقلاب شد، اینها در همه کشور، سرتاسر خودشان جوشیدند از بین ملت و بیرون آمدند و حفاظت کردند این کشور را، و حالا هم مشغول به خدمت هستند. اینها هم یک دسته ای هستند که همان طاغوت هستند، منتها اسمی عوض کرده اند؟! آن وقت رؤسای اینها را بهشان می گفتند که فلان، و حالا رؤسا همانها هستند، همان چپاولگرها هستند، و خود پاسدارها هم همان چپاولگرها هستند

با اسم اسلام؟! در بین ملت این طوری برداشت می شود؟! من نمی خواهم بگویم که همه پاسدارها در سرتاسر کشور خوب عمل می کنند. من گله دارم از بعضی از آنها. و جدّاً می خواهم از آنها که توجه داشته باشند که این قلمها در کار است. این اشخاص جانی قلمهای جنایتکارشان در کار است که کوچکترین انحرافی از شما ببینند و به بزرگترین انحراف معرفی می کنند و قلمفرسایی کنند. این هم راجع به پاسدارها. پاسدارها آن وقت نبودند از باب اینکه طاغوت را نفی می کردند. بعد هم که طاغوت از بین رفت، یک جمعیت متعهدی، مؤمنی برای حفظ نظم در ایران پیدا شد. این طور نبود که اینها همه شان، شماها همه که اینجا نشسته اید، همان طاغوت سابق هستید، یک اسمی عوض کرده اید! و در سرتاسر کشور هم این طوری است!

ابعاد تحوّل ملت در انقلاب اسلامی

می آییم سراغ ملت که ببینیم ملت هم همان است؟ تحول پیدا کرده است یا نه؟ این ملت از جهات مختلف در آن باید صحبت بشود، لکن من بعضی چیزهایش را می گویم.

این ملت همان بود که یک پاسبان می آمد توی بازار می گفت که روز چهارم آبان «1» است همه باید بیرق بزنید، احدی به خودش اجازه اینکه تخلف بکند نمی داد. و اگر تخلف می کرد، او را جلب می کردند و چه می کردند. چه شد که این ملت این طور شد که یک وقت از یک پاسبان آن طور می ترسید، یک وقت هم ریخت در خیابان و گفت ما اصلًا رژیم شاهنشاهی نمی خواهیم! شما این را کم حساب می کنید؟ رژیم شاهنشاهی ای که دو هزار و پانصد سال با قدرت تمام و شیطنت تمام بر این ملت حکومت کرد، حتی آن

عادلشان که معروف به عدالت است از بدترین جنایتکارهای دنیا بوده است، و در این زمانی که ما در آن زندگی می کردیم آن جنایات را با ملت می کردند که نتوانند نفسشان درآید، این چه تحولی بود که در این ملت پیدا شد که یک رژیم دو هزار و پانصد ساله با تمام قدرتی که داشت و تمام قدرتهایی که دنبال سر او بودند، از قبیل امریکا و شوروی و سایر قدرتهای دیگر، چه تحولی پیدا کرد این ملت که اعتنا به این قدرتها نکرد، و قیام کرد و تمام آن قدرتها را عقب زد و غلبه کرد بر تمام آنها؟ آیا این ملت همان ملت زمان شاهنشاهی است در روحیات، و ما اسمش را عوض کردیم می گذاریم که ملتِ زمان جمهوری اسلامی؟! این ملتِ زمان جمهوری اسلامی همان ملتِ زمان شاهنشاهی است با تغییر اسم؟ یا نه، تحول پیدا شد؟! یک روزی از یک پاسبان می ترسید یک بازار تهران. یک روزی بازار تهران و همه ملت ریختند در خیابانها گفتند ما اساس سلطنت را نمی خواهیم؛ نه از تانکهای آنها و نه از مسلسلهای آنها و نه از توپ و تشرهای آنها نترسیدند، و با همین شجاعتِ انسانی که داشتند با مردانگی زن و مردشان ریختند در خیابانها، و رژیم شاهنشاهی را از بین بردند.

آیا بانوان ما امروز با بانوانِ زمان «اعلیحضرت» یکی است؟ ما اسمش را تغییر داده ایم؟! جمهوری اسلامی فقط یک اسمی است بی محتوا؟ مردها همان مردها و زنها هم همان زنها، و همه چیزش همان چیز؟ آیا زنهای زمان طاغوت، آنها که در تلویزیون پیدا می شدند، آنهایی که در خیابانها پخش بودند همانها

هستند اینها؟! یا آنها به جهنم رفتند، بانوان ما مثل مردان شجاع و مثل شیران شجاع بیرون آمدند، و جمهوری اسلامی را به دست خود و برادرهایشان اقامه کردند؟ [پس محتوا همان نیست و لفظ عوض شده باشد؛ یعنی الآن در خیابانهای ما همه اینهایی که در خیابان هستند از همان عروسکهای زمان سابق است، ما لفظش را عوض کرده ایم؟! یا نه، محتوا عوض شده است؟ آن قلمهایی که در این باب می نویسند، و عُقده های خودشان را می خواهند با قلم خودشان صاف کنند یا می خواهند همان بساط شاهنشاهی یا نظیر او یا بدتر از او را دوباره در ایران بیاورند، و به مَسْند قدرت خودشان بنشینند و مردم را اسیر خودشان کنند، این قلمها که می گویند که محتوا تغییری نکرده همان است، منتها یک اسمی آن وقت داشت، اسمش رژیم شاهنشاهی بود، حالا هم همان رژیم شاهنشاهی است لکن اسمش عوض شده؛ خوب، می رویم در خیابانهای تهران و سایر شهرستانها و در خیابانهایی که از تهران تا شمیرانات کشیده شده در زمان شاهنشاهی و حالا هیچ فرقی نکرده لفظش تغییر کرده؟! همان عشرتکده ها الآن در سرتاسر این خیابانها و این شمیرانات و جاهای دیگر همانها هست، و همان مشروب فروشیها در همه ایران هست، و همان مراکز فساد در همه جا هست، و همان سینماها با آن وضع هست، لکن ما اسمی عوض کرده ایم، واقعیت هیچ تغییری نکرده، همان واقعیت است، و ما اسمش را عوض کردیم؟! مسأله این طوری است؟! این نویسنده ها کی را می خواهند بازی بدهند؟ این ملتی را که خودشان حاضر بودند، از اول تا حالا در صحنه بودند. ملت کنار

گذاشته نشده بود، و یک دسته ای حکومت کند و یک دسته ای مقدرات اینها را به دست بگیرد و اینها را اصلًا از هیچ امری آگاه نکند. ملت همین ملتی بودند که آگاهانه آمدند به میدان و آگاهانه بچه هایشان را، جوانهایشان را، از دست داده اند، برادرانشان را از دست داده اند، و آگاهانه یک رژیم طاغوتی را به یک رژیم طاغوتی دیگر تبدیل کرده اند. الآن شما از آن مشروب فروشیها در خیابانها فراوان می بینید، اسمش را عوض کرده اند؟! آن مراکز فساد در همه ایران مثل زمان شاهنشاهی هست، منتها در عین حالی که آنها هست شما اسمش را عوض کرده اید؟!

انتقاد از نویسندگانی که در پی دلسردی ملتند

این طوری است که آن آقایان توی خانه هایشان می نشینند و می نویسند، یا گاهی برای رفقایشان می گویند، و گاهی توطئه ها دارند- که از آن توطئه ها هم بی خبر خیلی نیستیم. مسأله این طوری است آن مرضشان را بگویند. بیمارند اینها! آن مرض واقعی که دارند بگویند. مرض واقعی این است که اسلام آمد منافع ما را از دستمان گرفت. ما از اسلامی که منافعمان را، منافع مادیمان را از دست بگیرد بیزاریم! من نه اینکه اعتقادم این باشد که شما آقایان و همه ملت ما از این مطالبی که من امروز گفتم بی اطلاع باشند، لکن تذکرش خوب است. ممکن است در بین این جمعیتهای زیادی که هستند بعضیها توجهشان درست نباشد و بازی بخورند از این بازیگرها. این نویسنده ها بازیگرند! این قلمهایشان قلمهای بازیگری است. اینها با هر حیله ای که هست می خواهند این ملت را دلسرد کنند، و به این ملت بگویند که تغییری نکرده، همان بوده است که هست. حالا هم همه این ارگانها همان است؛ و شما

که جمع شده اید و رأی داده اید به رئیس جمهور و رأی داده اید به جمهوریت اسلامی و رأی داده اید به وکلای خودتان، همانها را شما آورده اید و سرکار گذاشته اید! همان بساط سابق است! اینها هم همان کارها را دارند انجام می دهند. این را همه می دانید دروغش را، لکن من خوف این را دارم که بعضیها توجه نداشته باشند، بعضی مسائل را باور کنند.

و باز من تکرار می کنم که نارساییها داریم، و زیاد است؛ لکن شما توقع نداشته باشید [کشوری که در طول تاریخ و خصوصاً این پنجاه سال آخر با تمام قوا کوشش کرده اند که [کشور را] وابسته اش کنند و از بین ببرند و همه چیزش را فاسد کنند و جوانهای ما را فاسد کنند، ما بتوانیم و شما بتوانید و دولت بتواند در ظرف یک مدت کمی، یک سالی، دو سالی، همه این کارها را انجام بدهد. خصوصاً با این توطئه های عظیمی که هست، و گرفتاری این جنگ، که از قراری که شنیدم بعضی از برادرهای جنگزده ما هم در این مجلس هستند. شما می دانید که کشور، به این عرض و طول و بزرگی که همه جایش را خراب کردند، کشاورزیش را با اسم اصلاحات خراب کردند، کارخانه های ما را همه را وابسته کردند، تمام شئون ما، فرهنگ ما، اقتصاد ما، ارتش ما، همه وابسته بودند، شما تا حالا اعجاز کرده اید که این قدر هم عمل کرده اید. این قدری که این ملت- که کمک کار دولت و همه ارگانهای دولتی است- این قدر عملی که تا حالا کرده است جزء معجزات است. در طول پنجاه سال آن خرابیها شد و عمران و اینها مختصری

شد؛ و در طول دو سال آن همه کارها و خدمتها در همه کشور، خصوصاً روستاها که مَنْسی «1» بودند و هیچ کس به آنها اعتنا نمی کرد و آنها را جزء این ملت حساب نمی کردند. امروز در تمام این روستاها یا بسیاری از کارها انجام گرفته، یا در دست انجام گرفتن است.

این قلمها می خواهند ملت را دلسرد کنند. در عین حالی که ملت خودش وارد عمل هست، لکن باز احتیاطاً آنها حرف می زنند، منتشر هم می کنند، به افراد می گویند که نه، خبری نشده است! جمهوری اسلامی هم کاری از آن نیامد! اسلام هم از آن کاری نمی آید! تا همینها در خارج منعکس بشود، آنهایی که در خارج هستند و بی اطلاع اند از وضع ایران باورشان بیاید. آنها دلشان را خوش می کنند به اینکه بگذارید خارجیها باور کنند؛ شاید یک فَرَجی برای این ستمکارها پیدا بشود و ایران به آن حال برگردد، و اینها هم مشغول بشوند به آن کارهایی که دلشان می خواست بکنند.

من اینکه شما را زحمت دادم و این واضحات را برای شما گفتم، برای این است که توجه داشته باشید که این انگلهایی که می خواهند نباشد اسلام و می خواهند نباشد نظام جمهوری اسلامی و از این صدمه دیدند، در بین مردم، در بین جوانها، در بین مدارسی که هست، افتاده اند و از این حرفها می زنند. این بزرگتر اهانتی است که به یک ملت می کنند که ملت خودش با دست خودش یک طاغوت را کنار گذاشته، و یک طاغوت را به جای او گذاشته! این اهانت بزرگی است به خود ملت. برای اینکه کسی نیامده با زور، جمهوری اسلامی را تحمیل کند به شما.

خود شما

رفته اید و رأی داده اید. تقریباً بیست و دو میلیون از جمعیت ما رأی داده. این بیست و دو میلیون غرضشان این بوده است که جمهوری اسلامی یک لفظی باشد و همان رژیم سابق شاهنشاهی در کار باشد؟! یا خیر، این بیست و دو میلیون را بعضیها بازی داده اند که بیایید رأی بدهید، و اینها نظرشان این بود که جمهوری اسلامی همان بساط شاهنشاهی باشد، و بیست و دو میلیون جمعیت را یکی دو نفر یا صد نفر یا دویست نفر بازی داده اند و برده اند پای صندوق ها؟! بزرگتر اهانتی به یک ملت این است که به ملت بگویند که تو بازی خورده ای از چند نفر آدم! آن چند نفر آدم چه کسانی هستند که این ملت را بازی داده اند؟

در هر صورت، گوشها و چشمها باید باز باشد. خیال نکنید که خارجیها با وساطت انگلهای داخلیشان از ما دست بردارند به این زودی.

ما سالهای طولانی مبتلا هستیم. و خودتان را مهیا کنید برای ساختن کشورتان. و ارزش دارد که ما یک ده سال- پانزده سال زحمت بکشیم و رنج ببریم، و کشورمان مستقل بشود و از دست و چنگال این گرگهای آدمخوار بیرون کشیده بشود.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع هیأتی از لیبی (مشکل اسلام؛ دولتهای اسلامی است نه ملتها)]

صبح 29 بهمن 1359/ 12 ربیع الثانی 1401 «1»

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من از تقدیر و احترامات شما متشکرم. ملتهای اسلامی و بعضی دولتهای اسلامی همه در طریق حق هستند. و ما از آنها؛ یعنی از همه ملتهای مسلمان و بعضی دولتهایی که در طریق اسلام هستند تشکر می کنیم. و البته وظیفه مسلمانان است که قیام در راه اسلام کنند و دست قدرتهایی را که

برای نابودی اسلام و برخورداری از منابع مسلمین مشغول توطئه هستند، قطع کنند. و امیدوارم خداوند تعالی این دولت و ملتهایی را که در مبارزه با امپریالیسم هستند پشتیبانی کند، تا این مطلب حق به ثمر برسد. از مشکلات مسلمانان قضیه دولتهاست؛ دولتهایی که گمارده شده اند بر سر ملتها و به نفع دولتهای بزرگ فعالیت می کنند. مشکل اسلام؛ دولتهای اسلامی است، نه ملتها. این ملتهای اسلامی هستند که باید برای قطع دست اجانب به کمک دولتشان اقدام و قیام کنند. مع الأسف بعضی از دولتها بر ضد مصالح کشور و ملت خود برای کسب قدرت قیام می کنند؛ چون می خواهند به قدرت برسند و خود در صف جنایتکاران بین المللی دولتهای متعهد و ملتها را در فشار بگذارند. و این از مصیبتهایی است که بر ملتهای اسلامی می گذرد. و باید خود دولتها و ملتهایی که بیدارند، از مصائب با خبر و با مسلمین متعهد، همفکر، ملتها را بیدار و دولتهای دیگر را بیدار کنند که از توطئه بر علیه ما و از مخالفت با مصالح دولتهای اسلامی و ملتها دست بردارند، تا بتوانند دست قدرتها را از سر خود بردارند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع خانواده شهدای کشورهای اسلامی (شعار حمایت از حقوق بشر)]

مدعیان دروغین طرفداری از اسلام و مسلمین

قبل از ظهر 29 بهمن 1359/ 12 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من امروز مواجهم با چهره های معصومی که تحت ستمکاریهای ابرقدرتها به دست عمّالشان یتیم شده اند، آواره شده اند. ادعاها زیاد است. ادعای اسلام، همه سران کشورها دارند، و ادعای بشر دوستی و حقوق بشر همه سران کشور عالم دارند. این ادعاها تازگی ندارند؛ در صدر اسلام هم ادعاها زیاد بود؛ لکن در مقام امتحان، عملها موافق با

ادعاها نبود. خوارج هم ادعای اسلام داشتند، و امثال عمرو عاصها هم ادعای اسلام داشتند، و امروز هم صدام ادعای اسلام و ادعای عرب دوستی دارد، و برادرهای خائنشان هم همین ادعا را دارند- از قبیل سادات و امثال او. لکن وقتی اعمالشان را مشاهده می کنید و مشاهده می کنیم، بین اعمال آنها و گفتارشان فرسنگها فاصله است. این اسلام دوستها و طرفداران اسلام در طائف جمع شدند، به اسم اسلام در مرکزی که از آن مرکز اسلام بروز کرد- و آن حجاز بود- لکن چه گفتند و چه کردند؟ آیا اسمی از این اطفال معصومی که به دست صهیونیسم بی پدر شده اند بردند، و آیا از لبنان نامی بردند؟ و آیا از سایر کشورهای اسلامی که تحت فشار ابرقدرتها و بستگان آنها هستند نامی بردند؟

این اسلام خواهها نمی بینند که اسلام در تمام کشورهای اسلامی زیر چکمه ابرقدرتها و وابستگان آنها پایمال می شود؟ آیا نمی دانستند که در جنوب لبنان، در فلسطین و در ایران و در عراق و در سایر کشورهای اسلامی چه می گذرد و با مردم آنجا چه کرده اند و چه اطفال بیگناه صغیر را بی پدر کرده اند و از منازل خودشان آواره کرده اند؟ آیا کنفرانس طائف این امور را نمی دانست؟ به اسم اسلام مجتمع شدند در آن کنفرانس، و از اسلام بویی در آنجا نبود. آنچه بود خرجهای گزاف و زندگیهای اشرافی، بدون توجه به اسلام و اهتمام به امور مسلمین. آیا نشنیده اند اینها حدیث رسول خدا را که کسی که صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد مسلم نیست؟ مَنْ أصْبَحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِین فَلَیسَ بِمُسلِمٍ «1» آیا اینها اهتمام داشتند به

امور مسلمین جهان؟ این سرانی که در کنفرانس طائف در کشوری که رسول خدا و پیغمبر اسلام در آن کشور بود و تبلیغات او در آن کشور بود، مجتمع شدند، آیا درباره اسلام چه گفتند؟ درباره مسلمین و در امور مسلمین چه اهتمامی کردند؟ آیا به نص حدیث شریف اینها را ما می توانیم جزء مسلمین محسوب داریم؟ اینها [با] اطلاع بر کشورهای اسلامی که زیر بار ابرقدرتها و با دست آنها و وابستگان آنها آواره شده اند، به قتل رسیده اند، و بچه های معصوم را به جا گذاشته اند، هیچ صحبتی کردند؟ آیا به تجاوز اسرائیل به لبنان و به فلسطین اهتمامی کردند؟ آیا به تجاوز عراق به کشور اسلامی ایران که جرمی ندارد جز آنکه طاغوت را برداشته است و اسلام را به جای او می خواهد پیاده کند و به جای رژیم طاغوت، رژیم اسلامی برپا کند، جرمی نداشتند جز این، آیا در کنفرانس طائف از این مسائل بحثی شد؟ یا همه ادعاست.اسلامی بودن هم ادعاست و این ادعای رایج بین همه سران کشورهاست.

ادعای دروغین حامیان حقوق بشر

توجه به حقوق بشر هم یک ادعایی است. و این رایج بین تمام سران کشورهای دنیاست. لکن در مقام عمل چه؟ کارتر هم ادعا می کرد که ما حقوق بشر را احترام می گذاریم؛ لکن به حقوق بشر احترام گذاشت؟ آیا شاه مخلوع در ایران به حقوق بشر احترام می گذاشت که آنها پشتیبانی از او کردند؟ آیا کشورهایی که دودمان پهلوی را بر ما مسلط کردند، این حقوق بشری ها و احترام به حقوق بشر، نمی دیدند که اینها چه کردند با اسلام و مسلمین؟ و آیا نمی دانستند که صهیونیسم با لبنان و با فلسطین چه کرد؟

یا خودشان شریک بودند؟ همه ادعا می کنند. کسانی که مسلمان باشند و اهتمام به امور مسلمین داشته باشند کم اند. ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند. مأیوسیم ما از سران اکثر به اتفاق مسلمین. لکن ملتها خودشان باید به فکر باشند. و از آنها مأیوس نیستیم. در قضیه هجوم عراق به ایران ملتها بودند که پیشتیبانی خودشان را اعلام کردند؛ از دولتها کم یک همچو امری واقع شد. یا تأیید کردند از مقابله کفر با اسلام؛ تأیید کردند کفار بعثی را، بعث عراقی را و یا بی صدا و بی تفاوت کنار نشستند و هجوم کفر بر اسلام را نظاره کردند. اینها که ادعای اسلامیت می کنند، نظاره کردند؛ بی تفاوت بودند نسبت به تجاوز اسرائیل به لبنان، به فلسطین و جنایتهای بسیاری که کردند. آیا اینها اهتمام به امور مسلمین دارند و مسلمین در همه بلاد زیر چکمه طرفداران دولتهای بزرگ در فشار هستند و اینها بی تفاوت هستند؟ ما چطور این ادعاها را قبول کنیم؟ آنهایی هم که حضرت امیر المؤمنین علی- علیه السلام- را در محراب عبادت کشتند، مدّعی اسلام بودند. آنهایی هم که لشکرکشی کردند و هجوم آوردند به لشکر اسلام در صدر اسلام و هجوم آوردند به لشکر علی بن ابی طالب آنها هم ادعای اسلام داشتند، با اسم اسلام با اسلام جنگیدند. اینها هم ادعای اسلام دارند، و با اسم اسلام به اسلام خیانت می کنند.

صدام هم مدّعی اسلام است، و با اسم اسلام به کشور اسلامی هجوم آورده است و با اسم اسلام هزاران جوان ما را شهید کرده است و قریب دو میلیون آواره، و با اسم اسلام در مملکت خودش با اسلام

و علمای اسلام آن می کند که مغول کرد با ایران. ادعاها همیشه زیاد بوده است، و حالا هم هست. من به همه شما اطفالی که به واسطه جور مجرمین بی پدر شده اید، به همه شما تسلیت عرض می کنم، و ما شریک غم شما هستیم.

ما شریک غم شما هستیم در اینکه از آقای موسی «1» صدر بی اطلاعیم. و ما شریک غم شما ملت عراق هستیم که آقای صدر «1» و خواهر عزیز ایشان را به آن طور کشتند و شکنجه کردند. و ما شریک غم همه مظلومین جهان هستیم، و پشتیبان همه مظلومان جهان. باید مظلومان جهان که هستند خودشان قیام کنند بر ضد مستکبرین. مستضعفین نباید بنشینند که دولتهایشان این کار را بکنند، خودشان انجام بدهند.

خداوند ان شاء اللَّه اسلام و مسلمین را قدرت بدهد؛ و شما برادران و خواهرانی که از منزلهای خودتان آواره شدید نصرت بدهد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم و پرسنل شهربانی (جلوگیری از تفرقه)]

سخنی با نیروهای انتظامی

صبح 4 اسفند 1359/ 17 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من امروز یک کلمه با شما آقایان و عزیزان که از قرار مذکور از اطراف کشور آمده اید و رؤسای کلانتری و رئیس شهربانی، یک کلمه عرض می کنم. و بعد برای مسائلی که باید همه در آن شرکت داشته باشند بعض مطالب عرض می کنم.

شما می دانید که وضع شما و تمام عزیزانی که در سرتاسر کشور برای نظم شهرها مشغول فعالیت هستند با زمان طاغوت فرق دارد. آن روز ملت به شهربانی نظر دیگر داشت؛ و امروز ملت نظر مساعد، نظر برادری، نظر دوستی و پشتیبانی از شما می کند. شما امروز قوای انتظامیِ مملکت اسلامی هستید؛ و رهبر همه شما و همه

ما وجود مبارک بقیه اللَّه است. باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را- که رضایت خداست- به دست بیاوریم. شما در سرتاسر کشور با تعهد باید از داخل، شهرها را حفظ کنید. امروز با شما ملت هم موافق هستند و پشتیبان شما هستند. و شما با پشتیبانی ملت می توانید که این شرارت هایی که گاهی در سطح شهرها می شود جلویش را بگیرید با نصیحت، و الّا با قدرت. کسانی که بخواهند اخلال کنند در هر امری از امور- چه در سخنرانیهایی که از طرف شخصیتها می شود و چه در اجتماعات مطابق قانونی که با اجازه وزیر کشور اجتماعات حاصل می شود- باید شماها مواظب باشید، و سپاه پاسداران هم که در شهرها هستند با شما هماهنگ باشند برای جلوگیری از اینکه در این اجتماعات یک دسته اشرار وارد نشوند و بخواهند درگیری ایجاد کنند؛ و همین طور در خیابانها یک دسته ای از اشرار بخواهند درگیری ایجاد کنند و ناراحتی برای مردم. به حسب قاعده و قانون، شما وظیفه دارید و سپاه پاسدارها هم که در شهرها هستند وظیفه دارند که با شما کمک کنند، و مردم هم از شما پشتیبانی کنند که این طور شرارتها و این طور درگیریهایی که موجب تشتت قوا می شود، موجب ضعف قوا می شود، و با یک برنامه ای مشغول هستند برای شرارت، انجام نگیرد. با قدرت، قوه و با پشتیبانی همه مردم از این طور امور باید جلوگیری بشود تا در یک سطح آرامی مردم مشغول به کارهایشان باشند. و بعضی از این اشرار که مشغول ترور هستند یا مشغول انفجار بعضی جاها هستند باید اطلاعات حاصل بشود

و پیگیری بشود، و اینها معرفی بشوند به دادگاهها، و دادگاهها آنها را مجازات کند به آن مجازاتی که اسلام برای آنها تعیین کرده است. و آن مجازات سختی است.

وحدت نیروهای مُسلّح در حفظ جمهوری اسلامی

برادران من! شما امروز برادر هستید با اهالی مملکت. و کشور شما در معرض این است که کفار و اشرار بخواهند که این جمهوری اسلامی را به هم بزنند با اینکه- ان شاء اللَّه- نمی توانند. لکن باید شماها در داخل شهرها و ژاندارمری، در بین شهرها و ارتش، در سراسر مرزها با کمال توجه مراقب باشند؛ مراقب اشرار داخلی، و مراقب اشرار خارجی. کشور مال همه شماها هست. امروز روزی نیست که هر طایفه ای مثلًا شهربانی، برای خودش مستقلًا در مقابل ژاندارمری بایستد؛ ژاندارمری در مقابل شهربانی؛ ارتش در مقابل هر دو؛ و هر دو در مقابل اینها؛ و پاسداران و سایر قشرهای مسلح در برابر اینها. امروز روزی است که یک مقصد در کار است. و این مقصد همه شماست. یک مطلوب در کار است. و آن مطلوب همه شماها هست. و او حفظ جمهوری اسلامی که حفظ اسلام است و حفظ کشور اسلامی. در یک همچو موقعیتی مقابله بعض گروهها، با بعض گروهها خصوصاً گروههای مسلّح- نظامی و انتظامی- موجب فساد بزرگ می شود، و موجب این می شود که خدای نخواسته انسجام از بین رود، و با رفتن انسجام حتماً آسیب خواهد واقع شد. شما همه موظفید که با هم و با سایر قوای مسلّح همدم باشید، هم نفس باشید. خصوصاً در این موقع استثنایی که همه ماها و همه شماها و همه افراد کشور موظف اند که با هماهنگی جلو اجانب را و آنهایی

که می خواهند باز آن مسائل سابق را پیش بیاورند و کشور ما را برسانند و به آن حال اول خدای نخواسته و همه چیز ما را از بین ببرند.

بیمه کشور در سایه اتّحاد همه قوا

و شما باید بدانید که اگر خدای نخواسته این جمهوری اسلامی شکست خورد، شکست برای همه مسلمین در همه اعصار است. اگر امروز جمهوری اسلامی مقاصد خودش را پیش برد و دست قدرتهای بزرگ را از کشور خودش تا ابد قطع کرد و این تفاله هایی که مانده است از رژیم سابق آنها را به قبرستان فرستاد و جمهوری اسلامی را آن طوری که خدای تبارک و تعالی امر و مقرر فرموده است مستقر کرد، این معنا موجب این می شود که کشورهای اسلامی و خصوصاً کشور شما بیمه بشود و هیچ کسی نتواند آسیب برساند. و این امر در سایه اتحاد همه قواست. همه قوای مسلّح باید با هم متحد باشند. نباید هر قوه ای گمان کند که من خودم علی حدّه هستم امروز همه ما در این موقع استثنایی باید یک گروه را به حسب واقع تشکیل بدهیم. و آن گروه ضربت [است در مقابل ابرقدرتها.

و من امیدوارم که شماها موفق باشید به اینکه هر مقداریتان که در داخل شهرها هست، در داخل شهرها نظام را و انتظام را به طور کامل ایجاد کنید. با قدرت کامل جلوگیری کنید از نابسامانیها و از شرارتها. و هر کدام شما که در جبهه ها هستند، که در این موقع استثنایی باید هم، همه قوا در جبهه ها باشد، آن مقداری که می شود باشند، آنها هم در آن جا هماهنگ باشند تا اینکه- ان شاء اللَّه- به پیروزی برسیم؛ به پیروزی

نهایی که سعادت همه ملت است در دنیا و در آخرت. و آن چیزی که من برای همه قوای مسلّحه باید عرض کنم همین معناست، منتها نسبت به همه است. ما نباید در مرزها که مشغول هستیم و دوستان ما، عزیزان ما در آنجا دارند فداکاری می کنند این مسأله اصلش طرح بشود که من سپاهی هستم، و آن ژاندارمری هست، و آن ارتشی هست، و آن پاسبان هست. طرح این مسأله اصلًا در یک همچو موقع استثنایی یک طرح باطل است. و از قراری که من شنیده ام، از همین ستون پنجم اشخاصی هستند که وارد می شوند در مرزها و در بین افرادی که در آنجا هستند، گروههایی که در آنجا هستند، هر طایفه ای را از طایفه دیگر می خواهند جدا کنند. سپاه پاسداران را می خواهند از سایر قوا جدا کنند، در بین آنها می روند یک حرفهایی می زنند از ارتش. و ارتش را می خواهند از اینها جدا کنند، در بین ارتش می روند یک صحبتهایی می کنند به ضد سپاه پاسداران. در صورتی که سپاه پاسداران و ارتش و ژاندارمری و شهربانی همه با هم هستند. و باید اعتنا نکنند به این دسیسه هایی که مشغول هستند برای به هم زدن اوضاع. اگر امروز در مرزهایی که عزیزان ما مشغول فداکاری [هستند] یک همچو مسائلی در آنجا طرح بشود، که مثلًا پاسدارها چه می کنند و این مخالف با نظم ارتش است و به اینها بگویند ارتش چه خیالی دارد، و اینها را بخواهند مقابل هم قرار بدهند، بدانید که این ضربه ای است که اجانب به ما می خواهند بزنند با دستهایی که در داخل دارند و دستهایی که در خارج دارند.

جوانهای

عزیز ما که مشغول فداکاری هستید و همه متعهد و فداکار برای اسلام هستید، بدانید که کلمه افتراق بین شماها، بین قوای مسلّحه و مقابل قرار دادن این قوّه با آن قوّه، این همان طرح شیطانی قدرتهای بزرگ است که در داخل به دست اشخاص فاسد- که مع الأسف نفوذ دارند در بسیاری از جاها- دارد انجام می گیرد. و این طرح اگر انجام بگیرد، نه شما خدای نخواسته باقی خواهید ماند و نه پاسدار و نه کشور. توجه بکنید به اینکه اعتنا نکنید به این مسائل.

عدم دخالت قوای مسلّح در امور سیاسی

از اموری که من برای همه قوای مسلّح لازم می دانم؛ عدم دخالت در امور سیاسی است. شماها یک مردم صحیح، یک مردم صادق و صافدل هستید؛ و بعضی از سیاسیّونی که نفوذ پیدا کردند از طرف اجانب در بعضی از جاها یک مردم شیطانی هستند و می خواهند با همان مسائل شما را وارد کنند و در سیاستهای شیطانی، و افتراق بین شما بیندازند. شما خودتان را از این امور کنار بکشید، و ابداً گروه گرایی نکنید. شما همه لشکر امام زمان هستید و همه گروه واحد، و این گروه واحد جُنْد خدا [است و] لشکر امام زمان. ابداً اعتنا به مسائلی که طرح می شود در آنجا نکنید. چنانچه شماها همه با هم متحد بشوید و هماهنگ، و همه قوا با هم هماهنگ بشود و همین طور اسلحه ها در اختیار همه قواها قرار داده بشود و همه [کنار] هم جنگ بکنید، در ارتش و سایر قوا اختلاف نباشد، پیروزی شما نزدیک است.

محکومیت چماق داری به هر شکلی

و یک کلمه هم با کسانی که قلم دستشان است و بیان در اختیارشان. و آن این است که شما همه و همه ملت می دانند که همه ما باید کوشش کنیم در اینکه وحدت ایجاد کنیم؛ در اینکه هماهنگی بین جناحها و گروهها ایجاد کنیم. من باید عرض کنم که بعض از زبانها از چماق بدتر است! چماق کشی و چماق بازی از بدترین چیزهایی است که در آخر سلطنت محمد رضا درست شد. از باب اینکه ضعیف شده بود، می خواست با چماق خودش را تقویت کند. و بعد از انقلاب و در بین انقلاب باز همین چماقها، حتی در حوزه علمیه قم هم به

کار رفت و [در] خیابانها [ریختند] شیشه هارا شکستند، و خیال کردند با چماق می شود یک چیزی پیدا کرد.

و حالا هم همین مسأله هست: لکن آن چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماقهاست که فسادش صدها برابر چماقهای دیگر است. آنهایی که می خواهند صحبت بکنند، و خصوصاً در این چند روز زیاد هم هستند، باید توجه بکنند به اینکه قبل از اینکه می خواهند صحبت بکنند، بنشینند و با خودشان فکر بکنند ببینند که این زبان چماق است و می خواهد به سر یک دسته دیگر کوبیده بشود، یا اینکه این زبان زبان رحمت است و برای وحدت؟ چنانچه مالک نفس خودشان هستند- این امر مهم که مالکیت شخص بر نفس خودش است، حضرت موسی- سلام اللَّه علیه- یک همچو ادعایی کرد، و او بحق بود، که به خدای تبارک و تعالی عرض کرد که من مالک هیچ کس نیستم الّا مالک خودم و برادرم «1»- این یک ادعای بزرگی است که شایسته پیغمبران است. ماها مالک خودمان نیستیم. مالک برادرهایمان هم نیستیم. مالک فرزندانمان هم نیستیم. مالک دوستانمان هم نیستیم. عمده مالکیتِ خودش است بر خودش. انسان وقتی می خواهد صحبت بکند [باید] زبان مملوک او باشد و او سلطنت بر زبان خودش داشته باشد؛ نه اینکه شیطان بر نفس او و بر زبان او تسلط پیدا کند، و حرفها و چماقها و اسلحه هایی باشد که از اسلحه صدام برنده تر است.

کمال بزرگ؛ حق خواهی برای حق

باید اشخاصی که می خواهند صحبت کنند ببینند که آیا حق را می خواهند برای حق؟

بزرگتر چیزی که انسان اگر آن را داشته باشد کمال بزرگ دارد این است که حق را برای حق بخواهد. از حق خوشش

بیاید برای اینکه حق است. و از باطل متنفر باشد برای اینکه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد، این مالکیت را داشته باشد بر نفس خودش که آن حق را تعریف کند. و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این مالکیت را داشته باشد که از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر کند. کسانی که حق را برای حق خواهند اندک اند، بسیار اندک. کسانی که باطل را برای باطل بودنش بُغض بر آن دارند و تنفر از آن دارند اندک اند، و بسیار اندک. انسان خودش هم نمی تواند بفهمد که چه کاره است. انسان باید یک کسی که دشمن او هست پیش او برود ببیند قضاوت او نسبت به این چه هست، تا عیبهای خودش را بتواند بفهمد. انسان نمی تواند از دوستان خودش تعلیم بگیرد. انسان باید از دشمنان خودش تعلیم بگیرد. وقتی که یک صحبتی می کند ببیند دشمنها چه می گویند؛ و تفکر کند که عیبها را دشمنها می فهمند. دوستها هر چه هم شما عیب داشته باشید و ما عیب داشته باشیم، برای اینکه حق را برای حق نمی خواهند و باطل را برای اینکه باطل است دشمن ندارند، به ما می آیند و به شما می آیند و می گویند که چه قدر خوب صحبت کردی و چه مقاله خوبی نوشتی؛ چه مقاله کوبنده ای بود این؛ چطور حریف خودت را منزوی کردی؛ چطور حرفهای حریف خودت را و لو هم صحیح بود، باطل کردی! دوستان انسان، دشمنان واقعی انسان اند. و دشمنان انساندوستان، واقعی انسان اند. انسان باید از کسانی که بر او خرده می گیرند از آنها یاد بگیرد. کسانی که از او

تعریف می کنند بداند که این زبان؛ زبان تعریف؛ خصوصاً در یک اموری که جای انتقاد است تعریف می کنند، این همان زبان شیطانی است و آن هم تأییدش تأیید شیطانی است. گویندگان ما، نویسندگان ما، کسانی که در این موقع می خواهند صحبت بکنند، توجه داشته باشند که آیا مالک خودشان هستند؟ می توانند ادعایی را که حضرت موسی، پیغمبر بزرگ کرد، آنها هم بکنند، که إنّی لا أَمْلِکُ الّا نَفسِی وَ أَخی «1» برادر او هم یک برادری بود که پیغمبر بود. و چون پیغمبر بود، کلام حضرت موسی برای او کلامی بود که اجرا می شد. اما کسی که به این مقام نرسیده است باید بگوید: إنّی لا أملک نفسی و لا أخی. «2» نه بگوید: إنّی لا أملک إلّا نفسی و أخی.

برادرهای ما توجه داشته باشید، در گفتار شما، در نوشته های شما، اگر خدای نخواسته یک تفرقه ای ایجاد بشود، یک سرکوبی بخواهید از دشمنان، به خیال خودتان، از رقیبهای خودتان بکنید، و این موجب بشود که دلسردی برای ارتش حاصل بشود، دلسردی برای سپاه پاسداران، دلسردی برای پاسبانان و شهربانی حاصل بشود، و یک قتلهایی واقع بشود به واسطه همین دلسردی، شماها شریک هستید در آن قتل، راضی هستید به آن قتل. در روایات هست که اگر کسی در مشرق کشته بشود و مظلوم کشته بشود و یکی در مغرب به او راضی باشد، این هم شریک قتل اوست. «1» توجه کنید که قلمهای شما شریک خنجرهایی که از پشت به ما می زنند نباشد.

توجه کنید که زبانهای شما، قلمهای شما چماق نباشد، و با همان قلم بنویسید که چماق بد است! توجه کنید که قلمهای

شما و زبانهای شما مسلسل نباشد و به سینه این جوانهای ما وارد بشود، و آن وقت بگویید که به ما حمله شده است! شما هم حمله کردید. فقط صدام نیست، شما هم شریک خواهید بود. قبل از اینکه به نطقها بروید و قبل از اینکه مقاله ها بخواهید بنویسید و قبل از اینکه تیترها را بخواهید درشت بنویسید، با خودتان خلوت کنید و ببینید که برای چه این کار را می کنید؟ مقصد شما چه است؟ شما حق را برای حق می خواهید، یا حق را از رقبای خودتان نمی پذیرید؟ باطل را برای باطل از آن متنفر هستید؟ یا باطل را از دوستان خودتان می پذیرید؟ شما خودتان را امتحان کنید. انسان یک موجود عجیب و غریبی است که تا آخر عمر خودش نمی تواند خودش را بشناسد.

انسان آن آخر عمر هم اگر بخواهد کشته بشود، به یک طور طاغوتی دلش می خواهد کشته بشود! بعضی از این کفار که در صدر اسلام بودند وقتی می خواسته اند سرش را ببرند، می گفته است به او، از قراری که تاریخ می گوید؟ که گردن من را بلند ببر که جزء سر باشد، برای اینکه می خواهم سر من بالای نیزه که می رود از سایر سرها بلندتر باشد! این مرض را انسان تا آخر عمرش دارد. شما گمان نکنید که تصفیه شدن و انسان شدن یک امری است آسان. اگر آن طوری که شیخ «2» ما می فرمود که محال است، محال است، و اگر به آن شدت هم نباشد؟ مشکل است؛ و از بزرگترین مشکلهاست برای انسان.

چه بسا انسان خیال می کند که دارد کار خوب می کند، و کار بد می کند، برای اینکه آن خصیصه ای که در

او هست حجاب است از اینکه بتواند تشخیص بدهد خوب را از بد.

یک قضیه واقع می شود؛ این یک قضیه را وقتی که انسان در گفتارها و نوشته ها و روزنامه ها ملاحظه می کند، همین یک امر را یک دسته ای می کوبند، و یک دسته ای ترویج می کنند! یک مسأله در کشور واقع می شود؛ این یک مسأله را یک جمعیتی تأیید می کنند و توصیف می کنند و قلمها به کار می افتد که این کار خوبی است؛ و یک دسته دیگر مقابل آنها می ایستد و این امر را محکوم می کنند و قلمها و گفتارها به کار می افتد برای محکوم کردن او، چرا؟ برای اینکه این کار به نفع فلان دسته بوده است و به ضرر فلان دسته؛ از دوستان حاصل شده است، یا از رقیبان. اگر از دوستان حاصل شده است، خوب است هر چه می خواهد باشد. خوبی را برای دوستی می خواهیم؛ نه خوبی را برای خوبی. عدالت را برای عدالت نمی خواهیم؛ عدالت را برای دوستان می خواهیم.

دیگرانی که در مقابل ما ایستاده اند و ما آنها را رقیب حساب می کنیم. هر چه کار خوب از آنها صادر بشود بد نمایش می دهیم. قلمها به کار می افتد و انتقادها پیش می آید. وقتی همین کار از دوستان ما پیدا می شود، هر چه می خواهد باشد، قلمهایتان به کار می افتد و از او تأیید می کنید. پس عدل را برای عدل نمی خواهید. حق را برای حق نمی خواهید.

حق را اگر کسی برای حق بخواهد، چنانچه حق بر ضد خودش هم هست آن را باید بخواهد و دوست داشته باشد و اظهار کند. و باطل را اگر از خودش هم صادر شده باشد باید مبغوض او باشد و اقرار کند. آیا

اینهایی که بنا دارند صحبت بکنند، حق را برای حق می خواهند و باطل را برای باطل نمی خواهند؟ یا حق را برای خودشان می خواهند؛ و باطل هم اگر از خودشان یا دوستان خودشان صادر بشود حق جلوه می دهند؟ و حق چنانچه از رقبای خیالی خودشان حاصل بشود، باطل جلوه می دهند. انسان نمی تواند به این زودی از شرّ خودش- که از شرّ شیطان بالاتر است- فارغ بشود. لکن می تواند قلم خودش را کنار بگذارد؛ می تواند زبان خودش را کنار بگذارد؛ می تواند قبل از اینکه می خواهد صحبت بکند، ببیند که روی چه مبادی صحبت می کند، چه مبادی او را وادار کرده است به اینکه صحبت بکند. این مسئله ای است که عمومی است، در همه جاست؛ هر کاری صادر بشود از خودم این خوب است! میزان من هستم هر کاری از من صادر بشود، چون میزان من هستم خوب است! و هر کاری از رقیب من حاصل بشود بد است، برای اینکه رقیب من است! هر چه هم خوب باشد کار خوبِ رقیب، بد است؛ و کار بد من خوب! این یک مسأله و یک بیماری است در انسان که معالجه او را با زحمت می شود کرد. و باید انسان پیش اشخاصی که می توانند معالجه کنند خودش را معالجه کند. پیش اطبای روح برود و خودش را معالجه کند. قبل از اینکه دست به قلم بزند و قبل از اینکه زبان باز کند، توجه به حال خودش بکند، و توجه به مسائل سیاسی، اجتماعی، اموری که الآن ما مبتلا به آن هستیم، ببیند که آیا این صحبت در سطح کشور یک تشنجی ایجاد می کند؟ چماق ایجاد می کند، یا آرامش

ایجاد می کند؟ ببیند که این روزنامه و این قلم، آرامش در این کشور که الآن لازم است ایجاد می کند، یا تشنج ایجاد می کند؟ چنانچه تشنج ایجاد کرد، این روزنامه چماق است و آن گفتار چماق است. و اگر آرامش در مردم ایجاد کرد، این رحمت است و این مشکور است پیش خدای تبارک و تعالی.

ایجاد اختلاف و نفاق در کشور؛ بزرگترین معصیت

خدا را در نظر بگیرید ای گویندگان، ای نویسندگان، ای کارکنان مملکت، ای کارمندان اداری و غیر اداری، و کشاورز و همه! خدا را در نظر بگیرید، خدا حاضر است همه جا. زبان شما در محضر خداست. چشم شما در محضر خداست. همه قوای شما در محضر خداست. در محضر خدا خدا را معصیت نکنید. امروز در کشور ما؛ بزرگتر معصیت؛ ایجاد اختلاف است؛ ایجاد نفاق است. بزرگترین رحمت برای ما و تکلیف برای ما ایجاد آرامش است و ایجاد رفاه است.

گویندگان ما، نویسندگان ما هر چند هم بسیار خوب باشند و بسیار متعهد باشند، لکن گمان نکنند که از آن شرور باطنی پاک شدند؛ از آن شیطان باطن پاک شدند. توجه کنند که شیطان باطنی انسان تا آخر هم همراه انسان هست. گاهی این شیطان کاری می کند که انسان خودش را به هلاکت برساند که رفیقش را به هلاکت برساند. شما این قصه را شنیده اید که یک نفر بنده ای داشت و به او بسیار محبت کرد و بسیار تربیت کرد بعد گفت به او: من در مقابل این همه محبت که به تو دارم فقط یک خواهش از تو دارم، آن این است که بیا بالای پشت بام این همسایه من که رقیب من است سرِ من را بِبُر!

انسان یک همچو موجودی است که حاضر است سرش را بِبُرد که رقیبش از بین برود. اصطلاح دیرینه ما این است که «خرِ دیزه»، که یک قسم از خرهای فضول است، خودش را به چاه می اندازد که به صاحبش ضرر بزند! انسان یک همچو موجودی است. انسان یک همچو موجود پیچیده ای است. یک همچو موجودی است که انبیا نتوانسته اند این انسان را انسان کنند، الّا بعض اشخاص. در هر جایی که انبیا بودند، یک عده معدودی، بسیار معدود، به تربیت انبیا آن تربیت والا را که باید حق انسان باشد قبول کردند و تربیت شدند، و الّا نتوانستند آنکه می خواستند انجام بدهند. لکن می توانیم ما کمتر بکنیم این شیطنت ها را، می توانیم. این طور نیست که ما مجبور باشیم، و معاقب نباشیم از باب اینکه مجبور هستیم. نه، ما مختاریم. با اختیار خودمان فساد ایجاد می کنیم. با اختیار خودمان قلمهایمان را به کار می اندازیم برای اینکه دیگران را بی آبرو کنیم. قلمهای خودمان را و زبانهای خودمان را به کار می اندازیم برای اینکه حریفها را از میدان بیرون کنیم. اینها همه مکایدی «1» است که در خود انسان هست. انسان خیال می کند کار خوب می کند؛ و حال آنکه کار بد دارد می کند. خیال می کند برای خداست؛ و حال آنکه برای شیطان است.

ان شاء اللَّه خداوند تبارک و تعالی به همه ملتهای اسلامی توفیق بدهد و آنها را تأیید کند برای اینکه از شرّ اجانب و از شرّ شیاطین و خصوصاً شیطان خودشان، نجات پیدا کنند. و خداوند تعالی کشور ما را از شرّ شیاطین و اجانب و از شرّ قلمها و قدمها و زبانها نگه دارد.

و السلام

علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

نامه [به آقای سید احمد خوانساری (تسلیت مصیبت وارده)]

5 اسفند 1359/ 18 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آیت اللَّه آقای خوانساری- دامت برکاته امروز مسموع شد که به حضرت عالی مصیبت بزرگ واقع شده است. این واقعه اسفناک موجب تأثر گردید. از خداوند تعالی برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای حضرت عالی و بازماندگان آن محترم صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم و سلامت و سعادت حضرت عالی را خواستارم و امید دعای خیر برای حسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع کارکنان وزارت دفاع، ارتش و هلال احمر (وحدت اقشار ملت)]

مهم بودن وحدت معنوی و روحانی

صبح 7 اسفند 1359/ 20 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من امیدوارم که این اجتماعاتِ ابدان منتهی بشود به اجتماع ارواح، و مهم آن است.

تشکیل سمینارها بسیار خوب است، دعوت به وحدت بسیار مهم است، لکن باید این سیمنارها و اجتماعاتِ بدنی در راه یک اجتماع روحانی و یک اجتماع عقلانی و یک اجتماع روحی و یک اجتماعِ مقصد باشد. کافی نیست که ما و شما در یک محفلی جمع بشویم، و در جاهای دیگر هم همین طور، لکن آن مقصدی که مقصد اسلام است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است و همه انبیا برای آن مقصد آمده اند از آن مقصد غفلت بشود. باید گفتارها، انسان را برساند به معنویات و برساند به توحید کلمه و کلمه توحید. آسان است که ما سمینار و مجامع درست کنیم و در آن مجمعها همه قشر اشخاص باشند، از روحانی و از نظامی و از انجمنهای اسلامی. این یک امری است که آسان است، لکن این امر برای رسیدن به مقصود کافی نیست. باید این اجتماعاتی که می شود، دنبال او

و در خود او کوشش بشود به اینکه آن وحدت حقیقی- که لازمه یک امت مسلمان است و مورد توجه پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است- آن امر را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملتها این وحدت آسانتر است تا طبقات بالا- باصطلاح بالا- برای اینکه انسان یک موجودی است که چنانچه مهار نشود و سر خود بار بیاید و یک علف هرزه ای باشد و تحت تربیت واقع نشود، هر چه بزرگتر بشود به حسب سال و بلندپایه تر بشود به حسب مقام، آن جهات روحی تنزل می کند و آن معنویات تحت سلطه شیطان، شیطان بزرگ- که همان شیطان نفس است- واقع می شود.

جوانها جدید العهد هستند به ملکوت عالم و نفوسشان پاکتر است. هر چه بالاتر بروند، چنانچه مجاهده نکنند و تحت تربیت واقع نشوند، هر قدمی که به بالا بردارند و هر مقداری که از سنّشان بگذرد، بعیدتر می شوند از ملکوت اعلی و اذهانشان کدورتش بیشتر می شود. و لهذا تربیتها باید از اول باشد. از همان کودکی تحت تربیت انسان قرار بگیرد. و بعد هم در هر جا که هست یک مربّیهایی باشند که تربیت کنند انسان را. تا آخر عمر هم انسان محتاج به این است که تربیت بشود. انبیا هم که آمده اند از طرف خدای تبارک و تعالی. برای همین تربیت بشر و برای انسان سازی است. تمام کتب انبیا- خصوصاً کتاب مقدس قرآن کریم- کوشش دارند به اینکه این انسان را تربیت کنند. برای اینکه با تربیت انسان، عالَم اصلاح می شود. آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ

شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست. و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است. و انبیا آمده اند برای اینکه این عصاره بالقوّه را بالفعل کنند؛ و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالی است.

تربیت قرآنی و صراط مستقیم

کوشش کنید که اجتماعاتی که می کنید و سمینارهایی که درست می کنید معنویت در آن باشد. از همه جا و در همه جا توجه به تربیت انبیا داشته باشید. شما در قرآن کریم- در اول سوره قرآن کریم- می خوانید که الحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العَالَمین «1» کلمه «ربوبیت» را و مبدأ تربیت را در اول قرآن طرح می کند. و ما را مکلف فرموده اند که در هر شبانه روز چندین مرتبه این را در رکعات نماز بخوانیم و توجه داشته باشیم به اینکه مسأله تربیت و ربوبیت- که درجه اعلای آن مخصوص به خدای تبارک و تعالی است و دنبال آن منعکس می شود در انبیای عظام و به وسیله آنها به سایر انسانها- این در آن پایه از اهمیت بوده است که دنبال «للَّه»، «ربّ العالمین»، مربّی عالمین آمده است. و باز در همین سوره می خوانید که غایت تربیت، حرکت در «صراط مستقیم» است. و منتهی إلیه این صراط مستقیم؛ کمال مطلق است، اللَّه است. دعوت شده است که ما تحت تربیت انبیا برویم و تحت تربیت بزرگان از اولیا واقع بشویم، تا آنها ما را هدایت

کنند به راه مستقیم. و هر روز چندین مرتبه از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را هدایت کند به صراط مستقیم، «1» نه راه چپ، و نه راهِ راست: غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ «2» ما باید توجه به این معنا داشته باشیم که موجودی هستیم که اگر خود رو بار بیاییم؛ بدترین موجودات و منحطترین موجودات هستیم. و چنانچه تحت تربیت واقع بشویم و صراط مستقیم را طی بکنیم، می رسیم به آنجا که نمی توانیم فکرش را بکنیم؛ آنجایی که بحر عظمت است، بحر کبریایی است.

این سمینارها باید دنبالش تفکر باشد، دنبالش تدبّر باشد، دنبالش این باشد که توجه بکنیم به وحدت کلمه، و آن وحدت کلمه؛ «للَّه» است. در «اللَّه» مجتمع بشوند. اگر انسانها در کلمه مبارکه «اللَّه» مجتمع شدند و همه بتها را شکستند، به همه مقصدهای عالی می رسند- چه مقاصدی که در این دنیا هست برای بشر و اجتماعات بشر، و چه مقاصدی که مقاصد بالاتر است و در عالم دیگر هست.

پیروزی حاصل وحدت کلمه و وحدت مقصد

ما تجربه کردیم در این دو سه سال که آن وقت که توجه به خدای تبارک و تعالی مجتمعاً نداشته ایم، و لو یکی یکی هم داشتیم، نتوانستیم کاری انجام بدهیم؛ زیر بار ظلمها و ستمها و فشارها بودیم و چپاولگران عالم به ما از هر طرف حمله کرده بودند، و ما در قبضه آنها و کسانی که وابسته به آنها بودند گذراندیم روزگار بزرگی را و با فاجعه ای را. و دیدیم که این قیامی که ملت ایران کرد و نهضتی که ملت ایران کرد و کم کم از تفرقه به وحدت رو آورد و مقصد واحد و

ابدان مجتمع و ارواح مجتمع در خیابانها، در همه بلاد کشور- از روستاها گرفته تا مرکز- ابدان مجتمع و ارواح مجتمع، ابدان در خیابان ها ریختند، و خواست آنها اسلام و خدا بود، و دست رد به سینه ظلم و ظالم و ستمکار زدند، همه اشخاصی که می خواستند این کشور را چپاول کنند، و چپاول کردند در سالهای طولانی و داشتند ادامه می دادند به این چپاولگری. خدای تبارک و تعالی عنایت فرمود و ما و شما و همه ملت، هم در ابدان مجتمع شدیم و هم در ارواح، اجتماعاً از زن و مرد و بزرگ و کوچک به خیابانها ریختند ملت ما، مقصد هم یکی بود و فریاد همه «اللَّه اکبر» بود، و فریاد همه این بود که مرگ بر اشخاصی که ستمگرند و اشخاصی که چپاولگرند، ما اسلام را می خواهیم، جمهوری اسلامی را می خواهیم که جمهوری اسلامی در آن هم آزادی هست و هم استقلال. ما باید این اجتماعی را که در ایران حاصل شد و این تحول بزرگی که حاصل شد این را سرمشق خودمان قرار بدهیم و از یاد نبریم.

توجه داشته باشیم که آنچه ما را پیروز کرد، آنکه ما را با دست تهی پیروز کرد، این اجتماع ابدان و اجتماع ارواح و وحدت کلمه و وحدت مقصد بود. و همین مردم در بیست سال پیش از این همینها بودند، مورد تعدی اجانب بودند و مورد تعدی آنهایی که نوکرهای اجانب بودند و کاری نمی توانستند بکنند. همینها بودند که به عنایت خدای تبارک و تعالی متحول شدند به یک موجود آسیب ناپذیر با وحدت همه جانبه در روح و در جسم. همینها بودند

که از آن حالت به حالت دیگر متحول شدند و پیروزی را با این حال به دست آوردند. آن هم پیروزی ای که معجزه آسا بود. پیروزی ای که احتمالش داده نمی شد که بتوانند در این مدت کم با این زحمتهایی یکه در مقابل آن چیزی که به دست آورده اند باز شما ناچیز به جا آوردید. آن چیزی که در دنیا اسمش باید معجزه باشد. بنا بر این ما همه باید توجه کنیم [به همین تابلو بزرگی که سرتاسر ایران هست و منعکس است در آن «اللَّه اکبر» و «آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی»، همان در نظر ما باشد و سرمشق ما باشد؛ و تا آخر و در نسلهای آتیه منتقل بشود همین مطالب از شما به نسلهای آتیه تا ان شاء اللَّه در هیچ وقت از تاریخ نتوانند دیگر بر ما سلطه پیدا بکنند. این مطلب در شما مهم است؛ و در کسانی که دولتمردان هستند بیشتر مهم است، اهمیتش بیشتر است. آنها باید توجه داشته باشند که سند پیروزی ما همین وحدت کلمه و همین توحید کلمه بوده است. آنها باید بدانند که رسیدن هر یک از آنها به هر مقامی برای خاطر همین ملتی [است که بپاخاستند و وحدت کلمه را ایجاد کردند و با هم یک کلمه گفتند، و آن «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی». همه همین مقصد را داشتند. در آن وقت اشخاص خودشان مَنسی «1» بودند. هیچیک به فکر خودشان نبوده اند. همه آنها به فکر مقصد بوده اند. چنانچه در طول روز، ناهار هم گیرشان نمی آمد توجه نداشتند.

اصلًا گرسنگی را نمی توانستند بفهمند و بی لباسی را نمی فهمیدند. شاید بسیاری از آنها کفشهایشان،

کلاههایشان و اینها از بین می رفت یا بچه هایشان گم می شد، هیچ توجه به این معنا نداشتند. از خود فانی شدن و در مقصد باقی ماندن؛ همین معناست. همین بود که در ایران شد، شما از خود هجرت کردید، و به خدا پیوستید. خود را فراموش کردید، و این فراموشی از خود مقدمه برای کمال انسان است. باید همه بدانند، و دولتمردان بیشتر بدانند که تا در خود فرو می روند، انسان نیستند، وقتی که خود را فراموش کردند و در مقصد عالی انسانی فرو رفتند، انسان بزرگ اند. همه موجودات این طور هستند؛ و همه انسانها این طور هستند. و این غایت خلقت است؛ و غایت مقصد انبیاهست.

همدردی با صدمه دیدگان از جنگ

برادران من، عزیزان من! توجه کنید، و همه ملت، سرتاسر کشور توجه کنند که ما امروز در یک موضع حساس واقع هستیم. امروز تمام قدرتهای دنیا به ضد ما قیام کرده اند و توطئه ها از هر طرف متوجه به ما شده است، در داخل و در خارج. و شما چنانچه توجه به این معنا بکنید و همه ملت ما توجه به این معنا بکنند، می دانند که اگر بخواهند آزاد باشند و اگر بخواهند مستقل باشند و اسیر نباشند، باید همه آنها از آن مقاصد شخصی که دارند و لو یک مدت کمی، بگذرند تا اینکه این توطئه ها از بین برود. همه مقصد واحد داشته باشند، آنهایی که در رأس هستند بیشتر مکلّف اند، و ماهایی که در اینجا هستیم هم مکلّف هستیم.

من یک جهتی هم می خواهم تذکر بدهم و آن اینکه شما می دانید که الآن ما جوانهایمان در مرزها آن قدر فداکاری دارند می کنند و ما چه قدر جوان دادیم از

دست و چه قدر معلول داریم و چه قدر مبتلا داریم و چه خانواده هایی را از منزلهای خودشان بیرونشان کردند و الآن در اطراف کشور هستند و نمی شود گفت که در یک شهری چندین جوان از آن شهید نشده است یا معلول نشده است، در یک همچو مصیبتی که بر ما وارد شده است و البته مصیبتی است که دنبال آن ان شاء اللَّه همه بزرگیها و همه بزرگواریها برای ملت ما خواهد بود، لکن من می خواهم تقاضا کنم از تمام کسانی که در ایام به اصطلاح خودشان عید نوروز می خواهند تشریفات داشته باشند امسال این تشریفات را کم کنند، یا نکنند. انصاف نیست که خانواده های زیادی مصیبت برایشان وارد شده است، جوانها دادند، و مع ذلک با آن قدرت ایستاده اند، انصاف نیست که آن خانواده ها در مصیبت باشند و دیگران در عشرت. انسانیت اقتضای این را می کند.

اسلامیت اقتضای این را می کند. انصاف اقتضای این را می کند که ما کاری نکنیم که در قلب این مادرها، در قلب این خواهرها، در قلب این پدرهایی که جوانهای خودشان را از دست داده اند، یک آزردگی ایجاد کنیم. کسانی که می خواهند در ایام عید یک تشریفات زیادی و یک کارهای زیادی که مناسب بوده است پیشتر با عید، حالا انجام بدهند یک قدری توجه بکنند ببینند که اگر خود آنها مبتلا بودند به داغ یک جوانی و همسایه آنها در عشرت بود، به آنها چه می گذشت. شما بدانید که برادرهای شما، فرزندان این ملت، برادرهای افراد این ملت، داغدیده هستند، جوان داده هستند و مصیبت کشیده. هر چه هم شجاع باشند، و هستند، مع ذلک مصیبت جوان است.

شما توجه کنید که در نزدیکی شما، در شهر شما پنجاه نفر جوان مرده و عائله های زیاد، مصیبت دیده هستند. و شما در بازار بروید و چیزهایی تهیه کنید و عیش و عشرت را به راه بیندازید، این مناسب با مقام انسانیت شما نیست؛ مناسب با مقام اسلامیت شما و برادری شما نیست. من تقاضا می کنم امسال یک قدری سبک بگیرید این چیزها را. امسال به جای اینکه برای فرزندان خودتان چیزهایی غیر ضروری تهیه کنید، به جای این، برای این معلولینی که در بیمارستانها الآن هستند و برای آوارگانی که در سرتاسر کشور جا و منزل ندارند و محتاج به این هستند که به آنها سرکشی بشود، به آنها سرکشی کنید. برادری خودتان را اثبات کنید، و همِّ مذهبی خود و همِّ دینی خودتان را اثبات کنید. شما فرض کنید چند روزی هم سفر کردید و به عیش و عشرت برگزار کردید، بالاخره این سفر چند روز است و تمام می شود؛ اما آن اثری که این سفرها و این عشرتها و این عیشها و این عید گرفتن ها در قلب خسته این مادرها و خواهرها می گذارد؛ آن اثر باقی است؛ و خدای تبارک و تعالی این قلوب را که در حضور او اثر بر آن واقع شده است، توجه به آن دارد. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که ما را به تکالیف خودمان، به وظایف خودمان آشنا کند.از خدای تبارک و تعالی وحدت کلمه را خواهان هستم.

ضرورت هماهنگی بین همه اقشار ملت

باز به ارتش و ژاندارمری و سایر قوای مسلّحه، پاسدارها، عشایر- که همه اینها فرزندان اسلام هستند و همه اینها فداکاری دارند می کنند در راه اسلام-

سفارش می کنم، تقاضا می کنم که همه با هم یک آهنگ باشند. اگر بنا باشد که هر دسته علی حدّه خودشان بخواهند در جنگ، یک کار مستقل انجام بدهند، بدانند که پیروزی دیر خواهد بود. و اما اگر همه هماهنگ باشند و تحت فرماندهی واحد باشند و همه خودشان را سرباز اسلام بدانند [پیروزی زود حاصل شود] جدایی امروز بین ملت ما و ارتش نیست، و [بین ملت ما و پاسدار نیست. و باید هم جدایی بین آنها نباشد. اصلًا طرح اینکه من سپاهی هستم و آن ژاندارمری و آن ارتشی، طرح این مطلب الآن در مملکت ما صحیح نیست. ما باید همه سرباز اسلام باشیم؛ و همه ما با هم هماهنگ. همان طور که می بینید که سرتاسر کشور ما جوانها و زن ها، پیرزنها، پیرمردها، با هم دارند به شما خدمت می کنند و به ارتش و قوای مسلّحه دارند خدمت می کنند و همه با هم هستند. همه مقصدشان این است که این ارتش و این سپاه و سایر قوای مسلّح در آنجا آرامش داشته باشند، از حیث چیزهایی که باید به آنها برسد تا اشتغال داشته باشند به خدمت. همان طوری که در پشت جبهه، این جوانها و پیرها و زنها و مردها با هم مجتمع هستند و با وحدت کلمه دارند کار انجام می دهند و همه هماهنگ هستند در این مسأله، شما هم که در جبهه ها هستید و جانفشانی می کنید و در حضور خدا برای خدا دارید کار می کنید، برای خدا با هم باشید و هماهنگ باشید، و همه، همه را از خود بدانید و جدای از خود ندانید.

از خداوند تعالی سلامت و سعادت

همه ملت را، همه ملتهای اسلامی را و همه کسانی که برای اسلام مشغول خدمت هستند خواهانم. و ان شاء اللَّه همه شما در این جنگی که همه هستید پیروز باشید خدای تبارک و تعالی پشتیبان همه باشد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

نامه [به آقای منتظری (تشکیل شورای مدیریت حوزه علمیه قم)]

8 اسفند 1359/ 21 ربیع الثانی 1401 «1»

[** بسمه تعالی. محضر مقدس آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی پس از سلام، همان گونه که خاطر شریف مستحضر است مدتی پیش حضوراً امور مربوط به حوزه علمیه قم و لزوم ایجاد نظم و رسیدگی به اوضاع درسی و اخلاقی و جریانات داخلی آن به عرض حضرت عالی رسید و رهنمودهایی فرمودید و بنا شد برای انجام این مسئولیت شورایی از فضلای مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل شود. بر حسب نظر حضرت عالی و مشورت و نظرخواهی از حضرت آیت اللَّه العظمی آقای گلپایگانی- دامت برکاته- شورایی مرکب از آقایان حجج اسلام راستی، کریمی، طاهر شمس، دوزدوزانی، صابری و افتخاری- دامت افاضاتهم- تشکیل گردید و قدمهای مؤثری تا حال برداشته اند. چنانچه رهنمودهای جدیدی دارید مرقوم فرمایید- ادام اللَّه ظلکم الشریف.

5/ 12/ 59 حسینعلی منتظری**]

بسمه تعالی شورای مزبور کارهایی را که می خواهند انجام دهند، پس از نظر خواهی در امور مهمه از حضرت آیت اللَّه گلپایگانی- دامت برکاته- مانعی ندارد. ان شاء اللَّه موفق باشید.

21 ربیع الثانی 1401

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی (تشریح وضعیت ایران در جنگ)]

انتقال از شعار به شعور و عمل به اسلام

صبح 10 اسفند 1359/ 23 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ضمن تشکر از اینکه آقایان آمدند از نزدیک، ایران را ببینند و مسائلی که در ایران هست مشاهده کنند؛ اگر فرصت یک همچو امری داشته باشند یا علاقه به اینکه تشخیص بدهند ظالم را از مظلوم، متعدّی را از آن کسی که به او تعدی شده است. من اگر بخواهم مسائلی که در ایران بوده است و هست و مصایبی که بر این ملت گذشته است به طور اجمال هم بخواهم بگویم این

اسباب این می شود که من سلامت خودم را از دست بدهم.

شما هم وقتتان اقتضا ندارد. و لهذا بعض از مسائل را من به شما می گویم. و من امیدوارم که مسلمین و خصوصاً سران مسلمین از شعار به اسلام- که یک پوششی است برای عدم عمل به احکام اسلام- دست بردارند، و به اسلام به حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند. تا کنون گرفتاری مسلمین و ملتهای مظلوم اسلامی این بوده است که سران آنها به شعار اسلامی اکتفا می کردند؛ و در پوششِ شعارْ مقاصد دیگری که داشتند اجرا می کردند. من امیدوارم که ملتهای اسلامی، و خصوصاً دولتهای آنها از شعار منتقل بشوند به شعور و عمل به اسلام و قرآن کریم.

توصیف اوضاع ایران در جنگ تحمیلی

شما در کشوری آمدید که دو هزار و پانصد سال تحت فشار و اختناق بوده است، و زیر چکمه سلاطین جور، به اسم عدالت، به اسم تمدن، به اسم انسان خواهی واقع بوده است. شما در کشوری آمدید که بالفعل مظلومین ما می خواستند از تحت فشار ظلم بیرون بیایند و خودشان استقلال و آزادی را تحصیل کنند؛ پس از سالهای طولانی که تحت فشار بودند و آزاد به هیچ وجه نبودند، و با اسم اسلام و با اسم ترقی، کشورشان به دست عمّال قدرتهای بزرگ شرق و غرب پایمال شده است. هواهای نفسانیه این کسانی که وابسته بودند به کشورهای ابَرقدرت، مجال اینکه این ملت ما یک نفس بکشد در آزادی ندادند. شما به کشوری آمدید که قریب شصت هزار شهید داد، و بیش از صد هزار معلول [دارد] و قرب به پنجاه هزار خانواده های بی سرپرست به جا گذاشت. در کشوری

واقع شدید که این مصیبتها را داشته است. شما به کشوری آمدید که بالفعل قریب یک میلیون و نیم آواره جنگی دارد که آنها را از شهرهای خودشان و منازل خودشان بیرون راندند، و همه انواع ظلم را بر این ملت و بر این آوارگان سزاوار دانستند.

و شما به کشوری آمدید که ستمگرها به واسطه بستگی که دارند به قدرتهای بزرگ، وارد شدند در این کشور از مرزهای ما ناگهان گذشتند و بعض شهرهای ما را به ظلم غصب کردند، و تمام جوانهای ما را و کسانی که در آن جبهه بودند یا کشتند و یا بعضیشان را به اسارت بردند. شما در کشوری آمدید که ملت مظلوم ما به جرم اینکه می خواهد به اسلام خدمت کند و به اسلام برگردد و دست قدرتهای بزرگ را- که بر خلاف موازین انسانی- اسلامی در اینجا به فعالیت مشغول بودند- قطع کند و حکومت جائر را از بین ببرد، و حکومت دلخواه خودش در این کشور اقامه بکند و تحت لوای اسلام زندگی کند. و ابرقدرتها برای اینکه نمی خواهند ملتهای اسلامی و دولتهای اسلامی مجتمع بشوند، و می ترسند از اینکه قریب یک میلیارد جمعیت اسلامی و مسلمین با هم باشند، و می ترسند از اینکه همه اینها تحت لوای اسلام باشند، به ما از هر طرف حمله کردند؛ حمله نظامی، توطئه کودتا و اخیراً هم حمله نظامی به دست یک نفر سرسپرده به اسم صدام حسین. شما در کشوری وارد شدید که مظلوم یا ظالم مقابل است؛ مقابل است با یک اشخاصی که ظلم می کنند و ستمگر هستند. شما اسم ملت عراق و ایران را نباید ببرید. ملت

ایران و عراق برادرند و هر دو با هم هستند، و هر دو ملت، دشمنِ این حکومت عراق هستند. شما اگر بخواهید اسلام را از شعار بالاتر حساب کنید، باید بیایید و ببینید که در شهرهای ما به جوانهای ما، به زنهای ما، به اطفال ما چه گذشته است.

شهرهای مخروبه ما که آثار جرم الآن هست. شما اگر بخواهید از شعار اسلامی به شعور اسلامی منتقل بشوید، و دولتهای اسلامی اگر بخواهند از شعار به شعور [و به باب واقعیت و عمل منتقل بشوند، باید دست از هواهای خودشان بردارند و دست از ستمگریها بردارند و به ملتها بپیوندند.

بی معنا بودن صلح بین اسلام و کفر

شما اگر مدّتی در اینجا بمانید و از آن تبلیغاتی که بر ضد ایران شده است گوشهای خودتان را یک قدری تخلیه کنید و در ایران واقع بشوید و مسائل ایران را ببینید و مقاصد ملت ایران و دولت ایران را ببینید که آیا اینها اسلام را می خواهند و به اسلام پناه می خواهند ببرند؛ یا اینکه خیر، اینها می خواهند گروه گرایی کنند، ملت گرایی کنند، و فُرس را می خواهند ببرند به بالا، و عرب را می خواهند بیاورند پایین؟

شما و اشخاصی که در کنفرانس طائف بودند هشتاد دقیقه به حرفهای صدام گوش کردید. در این هشتاد دقیقه یک دقیقه مطابق رضای خدا حرف نزد. چنانچه اسم از اسلام برد، اسلامی بود که از اروپا و از امریکا برای او هدیه آوردند؛ نه اسلامی که از مدینه و حجاز برای او آمده است و برای همه. شما هشتاد دقیقه گوش کردید به اراجیفی که او در عین حال که در کشور ما واقع شده است و لشکر

او در کشور ما مشغول آدمکشی است، می گوید که ایران متجاوز است، و شما سؤال نکردید از او که تجاوز ایران کجاست. آیا الآن ما در مملکت عراق داریم جنگ می کنیم، یا در مملکت ایران داریم جنگ می کنیم؟ اگر در مملکت ایران جنگ می کنیم، تجاوز مال عراق است. اگر ما یک روز به عراق حمله کردیم، تجاوز مالِ ما هم هست اگر ما دفاع می کنیم از حقوق ملت و دفاع می کنیم از اسلام و دفاع می کنیم از حقوق عراق و دفاع می کنیم از مسلمین، نباید کنفرانس طائف ساکت بنشیند؛ نباید شما فکر کنید که دو تا ملت در مقابل هم هستند.همان طوری که ملت ایران انزجار دارد از این حکومت، ملت عراق بیشتر انزجار دارد.

برای اینکه ملت عراق علمایی از دست دادند، جوانهایی از دست دادند، پیرمردها و جوانها و بچه هایی را از دست دادند، همه به دست این رژیم فاسد. شما اگر بخواهید به اسلام فکر کنید، باید آیات قرآن را منشأ قرار بدهید؛ همان طوری که دستور داده آیه قرآن که چنانچه یک طایفه ای از مسلمین- بر فرض اینکه مسلم باشند اینها- یک طایفه ای از مسلمین به طایفه ای دیگر هجوم بکند، بر همه مسلمین واجب است که با او قتال کنند. «1» شما به همین یک واجب الهی عمل بکنید. ما بیشتر از شما توقعی نداریم. شما به همین یک واجب که خدا امر فرموده است به شما و به همه مسلمین که چنانچه یک طایفه ای از مسلمین به طایفه دیگر تجاوز کرد باید با او مقاتله کنید، تجاوز را ببینید.

و بفرستید، اگر خودتان وقت ندارید، یک نمایندگانی تعیین کنید بفرستید، در سرحَدَّات،

در بلادی که مورد تجاوز اینهاست، مشاهده کنند. بفرستید در قبرستانهایی که برای ما آنها تشکیل دادند و قبرهایی که ما از شهدا داریم و آوارگانی که ما از شهدا داریم و از مردم ستمدیده غرب و جنوب داریم آنها را ببینند، و ببینند که آیا ما تجاوز کرده ایم، یا آنها تجاوز کردند. اگر تشخیص دادید که ما تجاوز کردیم، با ما جنگ کنید. و اگر تشخیص دادید که آنها تجاوز کرده اند، با آنها جنگ بکنید. صلح بین اسلام کفر معنا ندارد. هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیر اسلام و مسلم و غیر مسلم باید صلح ایجاد بشود. باید حکم خدا عمل بشود. باید ما همه تابع قرآن کریم باشیم.

دستور اسلام؛ محاکمه و تأدیب متجاوز

شما گمان نکنید که در ایران امروز یک حکومت مستبد است که بتواند صلح بکند با کسی که ملت با او مخالف است؛ و یک رئیس جمهور مستبد است که بتواند با دیگران صحبت کند و یک شخص مستبد است که بتواند بر خلاف میل ملت اینجا عملی بکند.

اینجا آراء ملت حکومت می کند. اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد. این ارگانها را ملت تعیین کرده است. و تخلف از حکم ملت برای هیچیک از ما جایز نیست و امکان ندارد. شما اگر مأموریتی دارید برای اینکه این آتش جنگ را بخوابانید- که آن هم آمال همه مسلمین است- باید متجاوز را به پای میز محاکمه بکشید، و متجاوز را تأدیب کنید؛ افرادی [از آنها] که در مملکت ما هستند به کنار بفرستید و از صدام بخواهید، تحکیم کنید بر او که از کشور ما برود بیرون و لشکر

او از تجاوز دست بردارد.

بعد از اینکه از تجاوز دست برداشت، یک هیأت بین المللی در اینجا باشد؛ آن هیأت بین المللی که در یک جایی تشکیل شد، رسیدگی کنند به جنایاتی که شده است؛ اگر ما جنایتکار هستیم، ما را تأدیب کنند. و اگر صدام جنایتکار است، صدام را تأدیب کنند.

این طریقه اسلام است.اسلام به ما دستورهای صحیح داده است. ما را گفته است که همه با هم باشیم و تفرق نداشته باشیم؛ «1» از شعار بیرون برویم و به حسب واقع با هم باشیم. اکتفا نکنیم به اینکه یک اجتماعاتی، یک سمینارهایی تقریر کنیم بدون اینکه یک واقعیتی در آن تحقق پیدا کند. شما توجه کنید به این معنا که آیا این کنفرانسی که در طائف تشکیل شد راجع به مظلومینی که ما داریم و مظلومینی که در فلسطین هست و مظلومینی که در لبنان هست آیا چه عملی کردند؟ آیا چه کاری برای مسلمانها کردند؟ فقط ما اجتماع کنیم که ما مسلمان هستیم و فریاد بزنیم اسلام را؟ این فریاد را فقط ماها نمی زنیم؛ این فریاد را بیشترش را محمد رضا می زد و بیشترش را صدام می زند؛ و بیشترش را اشخاصی که الآن بر اسلام و بر حکومتهای و بر ملتهای اسلامی سلطه بیجا دارند و ظالم اند ظالمانه دارند این فریاد را می کشند. لکن شماها اگر بخواهید که بررسی کنید واقعاً و اگر حسن نیت دارید و آمدید برای اینکه آتش را خاموش کنید، باید به حَکَمیت «1» بنشینید و باید سرحَدّات را ببینید؛ آن طرف را ببینید، و این طرف را؛ باید ملتها را ملاحظه کنید؛ ملت عراق را ببینید که

آیا ملت عراق این حکومت را قبول دارد یا نه؟ و ملت ایران را هم ببینید که آیا ملت ایران این حکومت را قبول دارد؟ این رئیس جمهور را قبول دارد؟ این نخست وزیر را قبول دارد؟ این مجلس را قبول دارد؟ چنانچه ملتها مقبول بود پیششان اینها، پس اینها حکومت قانونی هستند. و اگر غیر مقبول بود؛ حکومت غیر قانونی هستند. و باید دنیا حکومت غیر قانونی را [به رسمیّت نشناسد] اگر راست می گویند که باید ملتها حکومت کنند، اگر صحیح می گویند که حقوق بشر باید مراعات بشود؛ باید رجوع کنند به ملتها. و ما حاضریم که شما بیایید در اینجا رفراندم کنید و ناظر قرار بدهید بر رفراندم که آیا این حکومت و این مجلس و این رئیس جمهور را شما قبول دارید یا قبول ندارید. و با یک ترتیبی هم بروید عراق و بدون سرنیزه، سرنیزه در کار نباشد، اختناق در کار نباشد، آنجا هم یک رفراندم بکنید، ببینید که آیا ملت عراق هم همان طوری که ملت ایران می گویند، قبول دارند یا نه؟ اگر ملت ایران حکومت ایران را طرد و رئیس جمهور را و مجلس را طرد کرد، باید بگویید آنها کنار بروند. و باید ملت خودش عمل بکند. و اگر طرد نکرد، بروید عراق آنجا هم همین طور رفراندم کنید و بگویید که مردم آیا قبول دارند این حزب را، قبول دارند این مجلس حزبی را، قبول دارند این صدام را، و این رئیس جمهور به اصطلاح خودشان را، یا قبول ندارند؟ اگر قبول دارند، آن وقت بنشینید با هم مصالحه کنید. و اگر آنها هم قبول ندارند، ما

هم قبول نداریم، هیچ کس قبول ندارد او را، مگر یک دسته ای که همراه او هستند، و مگر امریکا و مگر شوروی [...]

اگر همین باشد مسأله اجتماعات شما اثری ندارد و صحبتهای ما و صحبتهای شما به جایی نخواهد رسید. همه باید تحت بیرق اسلام و تحت پرچم اسلام بروید، لکن نه به طور شعار، به طور واقع و به طور حقیقت. اگر به طور حقیقت تحت پرچم اسلام رفتیم، آن وقت می توانیم فعالیت بکنیم. اما اگر تشریفاتی باشد، یک روز در طائف یک تشریفاتی باشد، یک روز هم در ایران یک تشریفاتی باشد، یک روز هم یک جای دیگر، تا آخر همین طور خواهد بود، و مسلمین تحت فشار اجانب تا آخر خواهند بود، و ما مظلوم خواهیم بود تا آخر، و شماها هم مظلوم خواهید بود تا آخر. آن روزی می توانیم ما و شما از تحت سیطره ظلم، ظلم قدرتهای بزرگ، بیرون برویم که با یک میلیارد جمعیت و با آن همه ذخایری که ما داریم خودمان را پیدا کنیم و اسلام را پیدا کنیم و توجه به اسلام بکنیم و با فرمان خدا عمل بکنیم. اگر با فرمان خدا عمل بکنیم، خدای تبارک و تعالی ما را نصرت خواهد کرد إِنْ تَنْصُروا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقدَامَکُمْ. «1»

- و السلام علیکم و رحمه اللَّه

سخنرانی [در جمع مردم و کارکنان مدرسه شهید مطهری (تهذیب مقدم بر تعلیم)]

برتری تهذیب اخلاق بر تحصیل

10 اسفند 1359/ 23 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من امیدوارم که خواهران و برادرانی که در مدرسه عالی شهید مطهری- رحمه اللَّه- هستند و مشغول تحصیل و تبلیغ هستند توجه داشته باشند که مدرسه به اسم شهیدی است که برای اسلام مفید بود و نوشته های او

و گفتار او مربی جوانان ما هست، و باید باشد. شما خواهرها و برادرها که در این مدرسه هستید برنامه تان را آن طور تنظیم کنید که از بین شما مطهری ها، یا یک مطهری، پیدا بشود. عزمتان جزم این معنا باشد، و توجهتان به خدا و اعمالتان خالص برای خدای تبارک و تعالی. جدیت کنید که در آن مدرسه که هستید تحصیل کنید. و بالاتر از تحصیل، تهذیب اخلاق [است . اسلامی باشید و علوم اسلامی را با نفوس اسلامی تکمیل کنید. در کنار تحصیل جدی در احکام اسلام و معارف اسلامیه، تهذیب اسلامی داشته باشید. مدرسه های علمی و دینی و تمام مدارسی که در آن تحصیل می شود، چه تحصیلات علوم دینی باشد یا تحصیلات دیگر، در رأس برنامه هایشان در این جمهوری اسلامی باید این معنا باشد که مهذَّب باشند، قبل از اینکه عالِم هستند. مهذب باشند، قبل از اینکه محصل هستند. در مدارس، همه مدارس سرتاسر کشور، لازم است که اشخاصی که مهذب هستند و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیموده اند در این مدارس بروند و حوزه اخلاقی و حوزه تهذیب و حوزه معارف اسلامی تشکیل بدهند، که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی باشد. اگر تهذیب اسلامی در مدارس نباشد، چه مدارس دینی و چه مثل سایر دانشگاهها، که آنها هم باز مدارس اسلامی و دینی هستند، باید توجه کنند که معلمانی که در این مدارس هستند و کسانی که در این مدارس تبلیغ می کنند یا صحبت می کنند اشخاصی باشند که صد در صد اسلامی و معتقد به احکام اسلام و عقاید اسلامی

باشند، که کسانی که پیش آنها تربیت می شود تربیتهای اسلامی با تهذیبهای اسلامی باشد.

و شما بدانید که چنانچه عالِم، هر عالِمی باشد، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی پیدا نکند، برای اسلام مضر است، که نافع نیست. آن قدری که از زبان و قلم اشخاصی که تعهد به اسلام نداشته اند و انحراف داشته اند کشور ما صدمه دیده است از توپ و تانک و از محمد رضا و پدرش صدمه ندیده است. صدمه اینها صدمه روحی است. صدمه روحی بالاتر از صدمات جسمی است. چنانچه عالِم مهذب نباشد، و لو اینکه عالِم به احکام اسلام باشد، و لو اینکه عالِم به توحید باشد اگر مهذب نباشد، برای خودش و برای کشورش و برای ملتش و برای اسلام ضرر دارد که نفع ندارد. اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملت اسلامی باشید، و اسیر در دست ابرقدرتها و آنها که پیوند با ابرقدرتها دارند نباشید، باید دانشگاه و فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاهند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند در رأس برنامه های تحصیلی شان برنامه اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد؛ تا امثال مرحوم مطهری- رحمهُ اللَّه- را به جامعه [تقدیم کند. و اگر خدای نخواسته بر خلاف باشد، آن وقت افرادِ مقابلِ این افراد را به جامعه می فرستد؛ و اینها جامعه را به فساد می کشند و مردم را به اسارت.

اساتید وابسته، منشأ تمام بدبختیها

آن قدر که کشور ما از دانشگاه و فیضیه صدمه دیده است از جاهای دیگر ندیده است.

باید هر دو اینها مهذب باشند. علمای اسلام و اساتید دانشگاه با هم پیوند داشته باشند، تفاهم داشته باشند، که این دو محل را محل اسلامی کنند.

و معلمهایی که انتخاب می شوند در دانشگاه بخصوص و در سایر جاها معلمهای متعهد باشند؛ و معلمهایی باشند که نه فکر آنها طرف شرق باشد، و نه دست آنها طرف غرب دراز باشد. چنانچه در بین معلمین ما شرقی یا غربی باشد، این کشور ما یا گرایش به شرق پیدا می کند، یا گرایش به غرب پیدا می کند؛ و از محتوای جمهوری اسلامی، که شعارش نه شرقی و نه غربی است، تهی می شود. اعتنا [نکنید] به اینکه بعضی از اشخاص می گویند که نباید این طور تهذیبها بشود؛ و باید آزاد و سر خود هر کس هر جا می خواهد برود. هر معلمی بخواهد جوانها و بچه های ما را هر جور تربیت کند این انحراف است؛ بر خلاف تعالیم عالیه اسلام است.

اسلام آن قدر که به تهذیب این بچه های ما و جوانهای ما کوشش دارد به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلًا برای آدم ساختن آمده است. این مکتبهای انحرافی آدم را از آدمیتش بیرون می کند؛ کشور ما را به جایی می رساند که یا پناه به شرق و کمونیست ببرد؛ یا پناه به غرب و امریکا. و منشأ تمام این بدبختیها این اساتیدی بودند که متعهد نبودند، و زیر دست آنها افرادی بیرون آمدند که آن افراد جامعه ما را به هلاکت رساندند و مملکت ما را و سران مملکت ما را با شرق یا با غرب متصل کردند. مهمتر چیزی که برای کشور ما لازم است تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است. اگر این یک سنگر صحیح بشود و سنگر دانشگاه و فیضیه یک سنگر اسلامی باشد، دیگر سایر ملت به این طرف یا آن طرف نخواهند

گرایید؛ و با صراط مستقیم راه انسانیت و راه اسلامیت و راه استقلال و راه آزادی را طی می کنند.

من از خدای متعال خواستارم که توفیق به همه شما خواهران و برادران بدهد، و همه شما در راه هدف، که همان اسلام است، در راه هدف اعلی که اللَّه است، قدم بردارید؛ و دیگران را به همان راه هدایت کنید؛ که این راه مستقیم انسانیت است؛ و خدای تبارک و تعالی ما را هدایت کند به این صراط مستقیم.

و السلام علیکم

سخنرانی [در جمع کارکنان روزنامه «میزان»؛ (تعهد و دقت در نگارش مطالب)]

میزان اعمال

12 اسفند 1359/ 25 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من از شما آقایان تقدیر می کنم که بنا [دارید] بر یک همچو مسائلی و بنا بر اینکه روزنامه میزان شما، بر میزان عدل باشد، و از شما تشکر و تقدیر می کنم که خیال دارید که راهی را بروید که راه اسلام باشد.

آنچه من عرض می کنم این است که شما یک لفظی را انتخاب کردید که باید به محتوای آن لفظ پایبند باشید. لفظ «میزان»، همان میزانی که بعدها هم در منتهی إلیه سیر به آن منتهی می شوید، اگر محتوای واقعیش را نداشته باشد، شما در این میزان گرفتارید که با اسم میزان و این اسمائی که از آیه شریفه اخذ کردید نتوانستید و یا نخواستید محتوای او را در خارج محقق کنید. و اگر خدای نخواسته بر خلاف میزان یک وقت با قلم آقایان چیزی در روزنامه شما منعکس بشود، متوجه باشید که انعکاس آن در آن میزان هم هست. میزان اعمال ما پیش خداست و ثبت است و ثبت می شود. هر کلمه ای و هر حرفی از ما صادر بشود، منعکس در آن عالَم و

در میزان اعمال ما هست و اگر این میزان موافق با آن است [و] ما به صراط مستقیم رفتیم [و] میزانمان صحیح از کار در آمد، آن وقت هست که در آنجا رو سفید هستیم. اینجا ممکن است انسان کلمه ای اتخاذ کند، و به محتوای آن کلمه عمل نکند. ممکن است که با تبلیغات آدم بگوید که ما داریم کار می کنیم. هر طایفه ای هم شک ندارد که خودش را میزان قرار می دهند. بنای این عالَم این است. اگر شما پیش استالین می رفتید، او هم میزان را خودش می دانست. هر چه با او تطبیق می شد صحیح بود. هر چه با او تطبیق نمی شد باطل بود. امریکا هم بروید همین حرف است. آن که ما می گوییم میزان است گفتار ماست. هر چیزی که با این میزان درست در بیاید صحیح است. هر چیزی با این میزان درست در نیاید باطل است. اینجا هم همین حرفهاست. این حرفی است مال بشر. بشر خودش را محور همه چیز قرار می دهد.

هر چه من خواستم و گفتم آن صحیح است. هر چه دیگران می گویند آن صحیح نیست.و این بر خلاف آن میزانی است که در آنجا هست. میزانی که در آنجاست این طور نیست که مثل اینجا بشود حقنه کرد. آنجا همه چیز واضح و آشکار می شود. قلبها در آنجا همه اسرارشان منعکس می شود. و آنجا دیگر این نیست که ما بتوانیم یک مطلبی بگوییم و ادعا بکنیم، و در عمل خلافش را بکنیم و بعد هم توجیه بکنیم، این طور نیست.

شما که این کلمه را برای روزنامه خودتان انتخاب کردید- و کلمه شریفی است- باید توجه بکنید به اینکه این

میزان جوری از کار درآید که با آن میزانی که میزان حق است خلاف نباشد.

خطر بیماری مَنیّت و خودخواهی

و توجه داشته باشید که به این بیماری همه ما مبتلا هستیم، و بیماری عمومی است، الّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ تَعَالَی. «1» همه انسانها به این بیماری مبتلا هستند. و آن بیماریِ مَنیّت است، خودخواهی است. انسان تا آن آخر هم خودخواهیش هست. از این مرض مگر به مدد انبیا- علیهم السلام- و به مدد خدای تبارک و تعالی نجات پیدا بکند؛ یا لا اقل کم بشود این بیماری در او. شما توجه بکنید که حتی الامکان توجه به این بیماری داشته باشید که این طور نشود که شما بگویید ما، و هیچ کس دیگر نه. من هستم، و هیچ کس دیگر نه. این در باطن آدم هست. این طور نیست که کسی بتواند بگوید که نه، در باطن من خودخواهی نیست. این هست، منتها کم و زیاد دارد. اشخاصی دنبال این هستند که معالجه کنند خودشان را. اشخاصی هم نمی خواهند توجه کنند. شمایی که حالا این لفظ را انتخاب کردید، که میزان حق و باطل را می خواهید در روزنامه تان منعکس کنید، توجه داشته باشید که خدای نخواسته بر خلاف این تعهدی که با این اسم پیدا کردید، نباشد. عدل و حق را ملاحظه کنید.

لزوم دقّت در نگارش مقالات

عدل از هر کس صادر بشود عدل است. و جرم و جور از هر کس صادر بشود جور است. انسان کامل اوست که آن کاری که از او صادر می شود اگر باطل است، دنبال این باشد که اصلاحش بکند، و ابایی از این نداشته باشد که اقرار بکند. البته نه اینکه معصیتی که در خفا کرده بیاید در عَلَن بگوید؛ این حرام است. لکن اگر یک خطایی کرد فرض کنید

روزنامه شما که حالا منتشر شده است، اگر دیدید در یک مقاله ای، در یک سر مقاله ای، در یک جایش اشتباهی شده است که انسان مصون از اشتباه نیست، و بر خلاف آن چیزی که میزان اقتضا می کند شده است، قدرت روحی انسانِ صحیح آن است که بتواند همان اول بنویسد که من اشتباه کردم. مسأله این است هر که این قدرت را پیدا کند این مالک خودش است. و اگر این قدرت در انسان نباشد، مالک خودش نیست؛ شیطان مالک آدم است.

روزنامه شما که این اسم را انتخاب کرده است کوشش کنند نویسندگان آن [درست عمل کنند] البته نویسنده ها گاهی وقتها جوان اند. خوب، جوان یک طور طرز فکر دارد که پیرها آن طرز فکر را ندارند. در بین شما هم جوانها هستند و هم پیرها. شما اگر یک وقت دیدید که یک جوانی به واسطه تندیی که دارد، در عین حالی که سالم است، لکن خوب، یک تندیهایی در جوانها هست، یک وقت دیدید که مقاله ای نوشته است و این مقاله موجب آزردگی یک جمعی می شود، موجب تفرقه ای می شود، موجب چیزی می شود که امروز کشور ما با آن طور مسائل مواجه است و باید ما کوشش کنیم که کم بشود، این طور مسائل که یک وقتی است که طلبه جوانی کرده است، این را به پیرها عرضه بکنید و اصلاح بکنید. این طور نیست که انسان بتواند جلوی قلم خود یا زبان خودش را مطلقاً بگیرد؛ لکن می تواند کمش بکند. نمی گویم قدرت ندارد؛ از اختیار خارج است و معاقبیم. نخیر، همه معاقبیم در گفتارمان در کردارمان در نظرهامان. در همه چیز ما مسئولیم.

باید توجه به

این معنا بشود که حتی الامکان، آن قدری که لازم است، خصوصاً در این موقع از زمان که ملت ایران و کشور ایران مبتلا به همه گرفتاریهاست و همه باید کوشش بکنند که گرفتاری را زیادش نکنند، دنبال این باشند که کم بشود دعواها، زیاد نشود. کوشش کنید تفاهم بشود، اگر بنا باشد که شما در «میزان» حرفی [بزنید] که خدای نخواسته خلاف میزان عمل بکنند، به یک طایفه ای شروع کنید چه کردن، آن طایفه هم اسمش را میزان نمی گذارند، چیز دیگر می گذارند، آنها هم شروع می کنند به این طرف. حالا آن طور نیست که مثل زمان سابق باشد که «اعلیحضرت همایونی» هر چه گفتند همان مُتَّبع است. حالا از آن بالا تا پایین هر که حرف بزند، آن پایین پایینها هم، که به خیال ما و شما پایین اند که نیستند، اعتراض می کنند. اعتراضشان را هم می بینید. الآن وضع این طور است که کسی جلو کسی را نمی تواند بگیرد، و نگرفته است. اگر هر کس شروع کند مطلبی بگوید که به یک طایفه ای بر می خورد، این هم دنبال این می آید که به شما جواب بدهد، یک قدری هم اضافه اش می کند. فردا هم شما بگویید یک قدری بالا پایین؛ خوب، این همین طوری می رود تا اینکه همه قلمها بشود چماق و زبانها بشود خنجر!

باید همه ما، همه ملت ما، روزنامه ها، همه تبلیغات، فکر این معنا باشند که این بار سنگین که الآن آمده است روی ایران سَبُکش کنند. الآن همه اطراف ایران یک بساطی است. یک جا جنگ است، یک جا اشرار خانه های مردم را چه می کنند؛ این اشرار زمینهای مردم را چه می کنند. این مسائل

هست، و تبلیغات دامنه دار هم هست که اگر یک کار جزئی انجام بشود، در خارج بزرگش کنند و در همه جای دنیا تبلیغش می کنند.

هدف دشمن از ایجاد اختلاف

ما باید حتی الامکان کاری بکنیم که یک وقت خدای نخواسته این طور نباشد که در خارج بگویند این یک کشوری است که نمی تواند خودش درست کند. بزرگانش اینها هستند؛ ریختند به جان هم، و پایینتر آنها هم آنها هستند که ریختند به جان هم! در حالی که مملکتشان در معرض خطر است، جنگ داخلی راه انداخته اند. پس اینها رشد ندارند.

اگر رشد داشتند وقتی که دشمن به آنها حمله می کند، همه باید قلمها و زبانها را غلاف کنند، و برای دشمن به کار بیندازند. قلمها به ضد دشمن؛ قدمها به ضد دشمن؛ همه چیز به ضد دشمن. وقتی دیدند که ما این طور نیستیم، مملکتمان در معرض خطر است، جنگ ما داریم، اشرار از اطراف مشغول اند به اینکه ما را منحرف کنند از جنگ و مشغول به کار دیگری بکنند تا جنگ طول بکشد، از این طرف، در تمام کشور ما یک دسته اشخاصی آمدند برای اینکه آشوب بکنند، همّشان این است که ما را به جان هم بیندازند، اگر در یک همچو موقعی که دنیا می داند که وضع ما این طوری است- آنها هم چنین نیست که بی خبر از مسائل ما باشند .... اینها به همه جا اطلاع می دهند، همه حرفهای اینها را آنجا هم می گویند- این طور باشد که منعکس بشود ما یک ملتی هستیم که در عین حالی که مبتلا به دشمنها هستیم، خودمان به جان هم ریختیم و خودمان مشغولیم به اینکه با هم اختلاف داشته باشیم،

هِی دامن بزنیم به اختلافات، این همان است که آنها از خدا می خواهند. در دنیا منعکس بشود یک ملتی هستند که قیّم لازم دارند. خودشان نمی توانند خودشان را اداره کنند. باید یک قیّمی بیاید آنها را اداره کند! این را مشروع کند در خارج. و بعد به واسطه مشروعیت این، وارد بشوند در ایران. یک وقت این است که مشروع نیست. فرض کنید که فلان کشور به ما حمله می کند، دیگران محکومش می کنند، اگر انسان باشند آنها. یک وقت صورت مشروعیّت به او می دهند. وقتی صورت مشروعیت به او دادند، هر کدام از اینها که می خواهند قیّم بشوند وارد می شوند می گویند ما دیدیم که این مملکت دارد از بین می رود، برای انساندوستی و برای خیرخواهی آمدیم اینجا که اینها را اداره بکنیم! خوب، شما قضیه افغانستان را دارید می بینید. یک بهانه پیدا کردند در افغانستان، شوروی آمد در آنجا! قبل از اینکه ظاهراً وارد بشوند، آمد آن سفیرشان پیش من گفت که از ما خواسته اند که برویم آنجا. من به او گفتم: شما قدرت دارید می توانید بروید، لکن پشیمان می شوید؛ برای اینکه وقتی رفتید، ملت وقتی شما را نمی خواهد، نمی توانید آنجا کار انجام بدهید. الآن هم می بینید که رفته اند آنجا و قتل و غارت دارند می کنند، مع ذلک موفق نشده اند. علی أیِّ حالٍ، یک صورتی نباشد که ما خودمان مشروعیت بدهیم به دخالت دیگران در کشور خودمان.

پایبندی به تعهدات ادعا شده

ما باید همه با هم همزبان و هم قلم باشیم، برای این مشکلاتی که پیش آمده کوشش کنیم رفع بکنیم مشکلات را، نه اضافه کنیم. لا اقل روزنامه های ما اضافه نکنند. حالا نمی توانند [کم کنند]، دیگر اضافه نکنند. و

این مسئله ای است که باید همه روزنامه ها به آن توجه داشته باشند؛ و روزنامه «میزان» برای انتخاب این کلمه بیشتر مسئول است. برای اینکه این کسانی که در این روزنامه هستند و اشخاصی هستند که تعهد به اسلام دارند، بیشتر مسئول هستند. شاید روزنامه فرض کنید «مردم» چنین تعهدی ندارد. او هر چه دلش می خواهد می گوید. هیچ وقت هم نگفته است من متعهدم. او می گوید البته، لفظش هست، ولی واقعش نیست. آن قدر مسئولیتی که ماها داریم که ادعا داریم که جمهوری اسلامی هستیم و می خواهیم به موازین اسلامی عمل کنیم و روزنامه «میزان» هم کلمه میزان و عدل را برای خودش انتخاب کرده و می خواهد میزان باشد و می خواهد به موازین شرعیه عمل بکند، به عدل عمل بکند، ما با این ادعامان مسئولیت داریم.

فردا اگر شما، همه ما وارد شدیم در محضر خدای تبارک و تعالی، به شما که نویسنده و اداره کننده «میزان» هستید می گویند شما این کلمه را انتخاب کردید، و خدای نخواسته اگر عمل موافق با میزان نباشد و میزانش نکردید، شما ریا کار هستید. علاوه بر اینکه به خلافتان مجرم هستید؛ به ریاکاریتان هم مجرم هستید؛ برای اینکه گفتید یک «ترازو» درست کردید و گفتید که ما می خواهیم با عدالت عمل بکنیم؛ ما می خواهیم زبان عدل باشیم، لسان عدل الهی باشیم و هستیم. این روزنامه معنایش این است که ما به میزان عدل می خواهیم عمل بکنیم. اگر خدای نخواسته یک وقتی بر خلاف این شد، در همان جا می گویند شما علاوه بر اینکه مجرم هستید، مجرم از حیث ریا هم هستید. الرِّیَا شِرکٌ باللَّهِ العزیز. «1» علی أیِّ حالٍ من به

همه، نه شماها، به همه این اشخاصی که متصدی تبلیغات هستند، آنهایی که قلم دارند و زبان دارند و می نویسند منتشر می کنند، یک مسئله کلی عرض می کنم، و آن اینکه ما امروز چنانچه واقعاً عقل سیاسی داشتیم و توجه به مسائل سیاسی داشتیم، باید همه مان دست به هم بدهیم، زیر بغلِ هم را بگیریم، تا بتوانیم راه برویم. چند نفر آدم که همه آنها شل هستند، نباید اضافه کنیم شلی را به آنها! باید اینها همه دست هم را بگیرند بتوانند راه بروند. ما الآن یک ملتی هستیم که از همه جا به ما دارد ظلم می شود؛ از همه جا به ما هجوم می شود؛ وقتی یک همچنین ملتی هستیم، باید دست به دست هم بدهیم تا اینکه این بار را به محل برسانیم. شما توجه به این معنا داشته باشید؛ هر کسی گرفتار اعمال خودش است. گاهی هم گرفتار اعمال دیگر است. اگر بتواند آن را درستش بکند، امر به معروف باید بکند. گرفتار خودش است. شما نباید بگویید که چون روزنامه کذا این طور نوشته است، پس ما هم این طور بنویسیم، اوّل او نوشته است.

اگر یک کسی اول یک جرمی کرد، دومی هم باید جرم را بکند برای اینکه او اول کرده است! نه. اگر انسان این طور باشد که تا به او یک کلمه گفتند فریادش بلند شود، این فریاد دیگر فروکش نخواهد کرد در همه اطراف ما. یک وقت یک کسی فرض کنید یک حرفِ غیر واقعی نوشت و غیر صحیح نوشت، این را اگر تحمل کرد انسان و با قول صحیح و حَسَن به او این جواب داد، کم می شود،

تمام می شود. اما اگر بنا شود که خشونت بکند، شما هم بکنید، باز او یک خشونت دیگر می کند تا آخر.

ما باید همه توجه به این معنا داشته باشیم که امروز کشور ما کشوری است که طمعها از او کم شده است؛ یعنی طمع کم نشده است؛ ولی این چیزی که می بردند حالا نمی برند، و می خواهند ببرند. هم شوروی می خواهد ما تحت سلطه او باشیم، هر چه بخواهد استفاده بکند؛ هم امریکا می خواهد این کار بکند؛ هم سایر کسانی که نظیر آنها هستند. بعد از اینکه ما طعمه همه گرگهای دنیا هستیم، نباید خودمان هم به جان خودمان بیفتیم تا فرصت بدهیم که آنها ما را طعمه خودشان کنند. ما باید با عقل و با تدبیر و با قلم و با حرف و با همه همراهی کنیم با هم. زیر بغلِ هم را بگیریم. می بینید این وزارتخانه را خوب نمی تواند اداره کند، کمکش بکنیم. این آدم خوب نمی تواند کاری انجام بدهد، کمکش کنیم. نیاییم بگوییم که چون تو نمی توانی کار بکنی، پس باید چه. آن هم بگوید نخیر، من می توانم، شما نمی توانید. این مسئله ای است که الآن هر که هر حرفی به دیگری بزند آن هم جوابش را می دهد. و آن وقت یک غائله درست می شود. چرا ما در یک موقعی که [محتاج آرامش هستیم غائله ایجاد کنیم؟ باید ان شاء اللَّه همه ما دست به هم بدهیم، و امیدوارم که این طور بشود، همه دست به هم بدهیم، و این کشور را برسانیم به آنجایی که خودش بتواند خودش را اداره کند؛ و مطبوعات اینجا و رادیو و تلویزیون اینجا یک الگویی بشود برای

خارج.

امیدوارم خداوند به شما توفیق بدهد و کار خودتان را اصلاح بکنید، درست بکنید و درست عمل بکنید. و توجه داشته باشید که همه ما در محضر خدا هستیم. الآن اینجا محضر خداست. آن وقت که قلم بدست می گیرید و می نویسید بدانید که فکر شما، قلب شما، قلم شما، دست شما، زبان شما، همه در محضر خداست. خداوند به شما توفیق بدهد؛ و همه ما را موفق کند که عمل کنیم به وظایف خودمان، ان شاء اللَّه.

سخنرانی [در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی (اهمیت حاکمیت بر قلوب)]

حاکمیت بر قلوب

ظهر 13 اسفند 1359/ 26 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من لازم می دانم که به شما آقایان که در رأس بعضی از کشورهای اسلامی هستید نصیحت کنم. شما کوشش کنید که حکومت بر قلوب کشورهای خودتان بکنید؛ نه حکومت بر ابدان، و قلوب از شما کناره بگیرند. مسلمین اگر بخواهند موفق بشوند و از زیر تعهدهای اجانب و سلطه آنها بیرون بیایند، حکومتهای آنها باید کوشش کنند که قلوب ملتِ خودشان را به دست بیاورند حکومت بر قلوب؛ یک حکومت شیرین است؛ به خلاف حکومت بر ابدان که قلوب با آنها نباشد. شما دیدید که ایران با اینکه یک مملکت کم جمعیتی است، لکن برای اینکه قلوب ملت با حکومت موافق بود و موافق هست الآن در همه گرفتاریهایی که حکومت دارد، در همه گرفتاریها، ملت کوشش می کند که همقدم باشد با آنها و مقاصد دولت را به پیش ببرد.

ما در این جنگی که ناگهان بر ما تحمیل شد، و آنها گمان می کردند که با یک ارتش مقابل هستند، آن هم به خیال خودشان یک ارتش ضعیف و آشفته، دیدید که اشتباه کرده بودند و حسابهای آنها

صحیح نبود. برای اینکه آنها نه حساب ارتش فعلی ما را کرده بودند؛ و نه حساب ملت را. ارتش فعلی ما و همین طور سایر قوای نظامی و مسلّح ما امروز غیر از زمان طاغوت است. زمان طاغوت دلها همراه نبود، و مردم با ابدان بزور همراهی می کردند. و در این زمان دلها همراه است و حکومت بر دلهاست. رئیس جمهور بر دلهای مردم حکومت می کند. و نخست وزیر ما و مجلس ما همه بر دلهای مردم حکومت می کنند. از این جهت، الآن که لشکر ما و ارتش ما در جبهه ها مشغول به جنگ و دفاع هستند، تمام کشور ما یکپارچه به جنگ مشغول اند؛ به همراهی با ارتش و همراهی با قوای مسلّحه مشغول هستند. و شاید هر روز یا اکثر روزها، جوانهایی اینجا بیایند و با گریه بخواهند که عازم به جبهه ها بشوند برای شهادت. حتی پیرمردهای ضعیف هم این آرزو را دارند و بچه های نارَس هم این آرزو را دارند. این برای این است که در این کشور اسلام حکومت می کند؛ و حکومت این کشور حکومت بر ابدان نیست؛ حکومت بر قلوب است قلوب مردم با کسانی که در این کشور حکومت می کنند همراه است. و ملت است که حکومت می کند.

آسیب ناپذیری در حاکمیت بر قلوب

شما آقایان کوشش کنید، شما سران کشورها کوشش کنید، و به دیگر سران کشور هم سفارش کنید که آنها هم نظیر ایران حکومت بر قلوب مردم بکنند. اشکال مسلمین این است که در بسیاری از حکومتها حکومت بر ابدان است، آن هم با فشار؛ و لهذا موفق نیستند. اگر ما حکومت بر ارواح بکنیم و سران کشورهای اسلامی حکومت بر ارواح بکنند

و قلوب ملتها را به دست بیاورند، با این کثرت جمعیت و با این مخازن زیاد اینها آسیب پذیر نخواهند بود؛ و بر همه کشورهایی که بخواهند به آنها تعدّی کنند، مقابله می کنند و هیچ کشوری با ملتها نمی تواند مقابله کند. کشورها با دولتها مقابله می کنند و با ارتشهایی که قلوب مردم با آنها نیستند.

شما کوشش کنید و به دوستان خودتان بگویید که کوشش کنند که قلوب مردم را به دست بیاورند. همان طوری که در صدر اسلام قلوب مردم متوجه به حکومت بود.

حکومت صدر اسلام؛ حکومت بر قلوب بود. و لهذا با جمعیتهای کم بر امپراتوریهای بزرگ غلبه کردند. الآن بحمد اللَّه جمعیت مسلمین قریب یک میلیارد است؛ چرا باید با اینکه یک میلیارد جمعیت ما داریم؛ قدس ما را صهیونیستها ببرند، و حکومتهای دیگر را هم در تحت سلطه قرار بدهند؟ در صورتی که اینها اگر با هم مجتمع باشند، حکومت بزرگی خواهند بود. هر کدام در محل خودشان حکومت بر محل خودشان، و همه با هم زیر بیرق اسلام باشند.

ان شاء اللَّه امیدوارم که این نصیحت را بپذیرید که این صلاح دین و دنیای شما و ما و مسلمین است.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

پیام [به ملت ایران (تکریم و تجلیل از شهدا)]

14 اسفند 1359/ 27 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم درود و رحمت خداوند تعالی بر شهیدان راه اسلام که در میدان مبارزه با لشکر کفر جان خود را شجاعانه در راه هدف بزرگ اسلام فدا نمودند. خاطره این شهیدان راه حق جاوید است؛ سربازانی که با نثار خون پاک خود درخت برومند اسلام را آبیاری نموده و مذهب مقدس را تجدید و جاودانه نمودند. رحمت

و درود حق تعالی بر پدران و مادرانی که در دامان و پناه خود چنین فرزندان بزرگواری را تربیت کردند که فخرآفرین برای کشور و ملت بزرگ ایران و اسلام گردیدند و الگو برای مجاهدین تاریخ شدند.

آنان بحمد اللَّه تعالی به جوار رحمت حق و به محضر مقدس الوهیت پیوستند و با اولین قطره خون خود محو نقیصه ها و گناهان خود را نمودند.

بارالها، روح پاک آنان را با ارواح مطهره فداکاران در رکاب پیمبر عظیم الشأن- صلی اللَّه علیه و آله- و فرزند بزرگوارش حسین بن علی- علیه السلام- محشور گردان. از خداوند تعالی رحمت برای آنان و صبر و اجر برای بازماندگانشان خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت ایران و جانبازان (تجلیل از جانبازان)]

14 اسفند 1359/ 27 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم سلام و درود بر شما عزیزان که در راه هدف که اسلام عزیز است، سلامت خود را از دست داده و استقلال و آزادی کشور عزیز اسلامی را بیمه نمودید.

ملت شریف ایران بر شما جانبازان و فداکاران افتخار می کند. شما یاد فداکاران صدر اسلام را تجدید نمودید. یاد شما بزرگمردان در تاریخ بشریت و اسلام بزرگ جاودان است و مجاهدت افتخارآمیز شما الگو برای مجاهدین در طول تاریخ است. از خداوند متعال برای شما برادران صحت و سلامت و اجر بزرگ خواستارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

دوست و اخلاصمند شما عزیزان.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع روحانیون دفتر تبلیغات حوزه های علمیه (رسالت روحانیون)]

روحانیون و دخالت در عرصه های اجتماعی و سیاسی

ظهر 14 اسفند 1359/ 27 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم با اینکه وقت کم است و تقریباً گذشته است، لکن من چند کلمه با شما روحانیون وشما برادران و فرزندان اسلام در میان می گذارم.

دستهای مرموز جهانخواران به وسیله اشخاص و گروههایی که در قشرهای ملتهای اسلامی نفوذ کرده اند در طول سالیان دراز یک برنامه ای را انجام دادند. و مع الأسف انجام گرفت، و ثمرات خبیث خودش را تحویل ملتها داد. و آن این معنا که روحانیون باید در مساجد و در حجره ها و در زاویه های منزوی باشند؛ و تمام کار آنها این است که پیر مردانشان از منزل به مسجد و از مسجد به منزل بروند، و بر کنار از جامعه و بی توجه به چیزهایی که بر جامعه می گذرد باشند. حتی دخالت در امور اجتماعی و سیاسی کشور یک ننگی بود، و خلاف عدالت و مقام روحانیت! وظیفه جوانهای روحانی هم خزیدن در گوشه مدارس و حجره های

مرطوب، و فقط تحصیل علوم [بود] آن هم نه آنچه مربوط به جامعه است و نه آنکه مربوط به سیاست جامعه. حتی لباس جُندی جزء چیزهایی حساب می شد که اگر روحانی آن لباس را به تن کند از عدالت خارج می شود! دخالت در امور سیاسی یک وضعی تعبیر شده بود که این بر خلاف روحانیت است؛ و فلان آقا که سیاسی است دیگر نباید در جرگه روحانیت باشد. این امری بود برای منزوی کردن روحانیت و کشاندن آنها به گوشه های انزوا و حجره های مدارس و گوشه های مسجد. طرح ریزی شده بود و در باور اکثر روحانیون و اکثر قریب به اتفاق ملت [بود] اگر یک امری که مربوط به سیاست، مربوط به اجتماع، مربوط به گرفتاریهای سیاسی و اجتماعی اسلام و کشور اسلام بود، روحانی نباید دخالت کند! این امر را از اروپا گرفته بودند، آنها هم روحانیت خودشان را منزوی کرده بودند تا هر کاری که می خواهند به سر ملتها بیاورند و کسی نباشد چرا بگوید. در اینجا هم، در مملکت ما در بلاد دیگر اسلامی هم، همین نقشه بود. روحانیین اگر دخالت در یک امر سیاسی می کردند، ملت به آنها ایراد می گرفت؛ خود روحانیین هم ایراد می گرفتند. آنها باید منعزل «1» باشند از سیاست و از گرفتاریهای اسلام و مسلمین؛ و این امور باید به دست سلاطین و وابستگان به آنها سپرده بشود. این یک نقشه ای بود که سالهای طولانی کشیده شده بود، و استفاده های بزرگی هم کردند. اگر این نقشه نبود یا به ثمر نرسیده بود، کشور ما و کشورهای اسلامی، که روحانی شان باید در امور کشور دخالت کنند و باید سیاست مُدُن

را در رأس برنامه های خودشان بگذارند، این گرفتاریها را پیدا نمی کرد. آنها خوب فهمیده بودند که این طایفه که پیش مردم هستند و نفوذ دارند و کلید باب ملت هستند، باید به طوری عمل بشود که ملت هم اجازه ندهد به اینها که در امور سیاسی دخالت کنند؛ و خودشان هم باورشان بیاید که نباید در امور سیاسی دخالت کنند. همان طوری که غربیها این مطلب را نسبت به کلیسا انجام دادند و کلیسا منعزل شد از ملتها، این امر در اینجا هم به دست آنها انجام گرفت و ما را به اینجا رساند.

توطئه دشمن؛ منزوی کردن روحانیون از عرصه سیاست

امروز که یک تحول بزرگی در ملت ما پیدا شده است، و خدای تبارک و تعالی به این ملت عنایت فرموده است و این تحول را به قدرت خود ایجاد فرموده است، در روحانیین هم این تحول حاصل شده است. الآن در صف مجاهدین جهاد می کنند و کشته می دهند و شهید می دهند، و با سلاح در بین توده های مردم ظاهر می شوند؛ و آن سدّ عدم دخالت روحانی در امور اجتماعی و سیاسی و جنگی شکسته شد. بحمد اللَّه شما آقایان و همه علمای بلاد و همه طلاب و روحانیین بلاد حاضر در صحنه هستند، و همراه با برادران سپاهی خودشان و برادران ارتشی خودشان در جبهه ها می روند و فداکاری می کنند.

برادران عزیز من، فرزندان اسلام! توجه داشته باشید که باز یک جریانی در کار است شما را منعزل کنند از این امری که در او هستید. مبادا گروهها یا آنهایی که نمی خواهند روحانیون در این کشورها نفس بکشند شما را اغفال کنند و برگردانند به کنجهای مدارس و منزوی کنند در حجره ها!

شما همان طوری که علم باید بیاموزید و تقوا در رأس برنامه شما باشد، [در] مهیا بودن از برای دخالت در امور سیاسی و امور اجتماعی و دخالت در مشکلات مسلمین و حاضر بودن از برای دفاع از کشور اسلامی هم باید کوشش کنید.

همین معنایی که برای روحانیون نقشه کشیده بودند، برای جوانهای غیر روحانی- چه دانشگاهی ها و چه سایر جوانها- با طرزهای دیگری نقشه کشیدند تا آنها در میدان سیاست حاضر نباشند، و در اموری که کشور احتیاج به آن دارد دخالت نکنند. عدّه کثیری که در دانشگاهها و در مدارس بودند، با گماردن معلّمین و اساتیدی که بسیاری از آنها بر خلاف مسیر اسلام و بر خلاف مسیر ملت اسلامی بودند [و] جوانهای ما را از آن راه منحرف می کردند، و آنها را مانع می شدند از اینکه برای اسلام زحمت بکشند. بدبین کرده بودند آنها را به روحانیت، و روحانیت را به آنها دو جبهه تشکیل شده بود: جبهه روحانیت، و جبهه دانشگاه. و از همین دو جبهه شدن آنها استفاده می کردند. و الحمد للَّه این سد هم شکسته شد، و روحانی در کنار دانشگاهی و دانشگاهی در کنار روحانی مشغول به فعالیت و مشغول به امور سیاسی و امور اجتماعی و امور جنگی هستند. نبادا در بین شماها کسی بیاید و از دانشگاه بخواهد انتقاد کند. و نبادا در بین دانشگاهیها بروند و از روحانیت انتقاد کنند. این انتقاد از اینها و انتقاد از آنها نه برای نفع شماست، و نه برای نفع آنها؛ بلکه برای نفع ابرقدرتهاست. آنها به این زودی دست از این کشورهای اسلامی بر نمی دارند و از ایران-

که سرچشمه های نفت ما به جیب آنها بود و تمام مخازن ما به نفع آنها بودند و تمام اشخاصی که از آنها کاری انجام می گرفت به نفع آنها بودند- اینها الآن دستشان کوتاه شده است. و به این زودی از ما دست بر نمی دارند.

عزیزان من، برادران من، خواهران من! تمام قشرهای ملت توجه بکنید که جریانهایی در کار است که روحانیین را در چشم مردم یک نحو دیگری جلوه بدهند؛ و مردم را از روحانیت جدا کنند، و دانشگاه را از روحانیون جدا کنند؛ و مقاصد خودشان را انجام بدهند؛ و لو با یک رژیمی که به طور سالوسی در ملت ایجاد کنند؛ یعنی یک رژیم به صورت صد در صد اسلامی و بیشتر از شما فریاد «وا اسلاما» بکشد، لکن در باطن منافق باشد و در باطن بر خلاف مصالح کشور عمل کند. امروز حیله های شیطانی قدرتهای بزرگ در کار است که ملت را از روحانیت جدا کند و اینها را از ملت جدا کند و اینها را از دانشگاه ها جدا کند و از قشر جوان ملت جدا کند. این همان نقشه ای است که آنها می خواهند که روحانیین منزوی بشوند در حجرات و در مساجد، و آنها کارهای خودشان را انجام بدهند.

اینهایی که از روحانیون انتقاد می کنند کجا هستند، در کدام زاویه هستند؟ که وقتی انقلاب شد ریختند و اسلحه ها را به غارت بردند، و الآن هم اسلحه ها در دست آنهاست، و آن روز که جنگ بود آنها کنار نشستند و منتظر این اند که عراق یا قدرت دیگری غلبه کند و ملحق به آنها بشوند. روحانیین ما در صحنه حاضرند. شهدای آنها الآن در

مقابل چشم من بسیاریشان یا بعضیشان حاضرند. و خود جوانهای روحانی با اسلحه از جنگ برگشتند. آنهایی که انتقاد از روحانیین می کنند در کدام جبهه رفتند؟ کدام شهید را دادند؟

بیاورند عرضه کنند. آنها اسلحه ها را غارت کردند، و نشسته اند که شکست به ایران بدهند. و آنهایی که خوبان آنها- اگر در بینشان باشد- می خواهند استفاده خودشان را بکنند؛ و آنهایی که خون داده اند به کنار بروند، و منافعی که اینها به دست آورده اند، آنها ببرند. آنها که منحرفین هستند نه اسلام را قبول دارند، و نه روحانیت را، و نه دانشگاه را.

ضرورت استحکام پیوندها میان حوزه و دانشگاه

باید توجه داشته باشید! باید دانشگاهها و مدارس و همه جا توجه داشته باشد! دانشگاه پیوند خودش را با فیضیه محکم کند. و فیضیه محکم کند پیوستگی خودش را به دانشگاه. شما دو قشری هستید که اگر اصلاح بشوید، اصلاح می شود ملتها. و اگر خدای نخواسته شما اصلاح نشوید، یا منزوی بشوید، مملکتتان و کسانی که می توانند در مملکت کاری بکنند منزوی خواهند شد، و قدرتهایی که منافع خودشان را از دست داده اند به میدان می آیند و یک حکومت وجیه الملّه می آورند روی کار، و آن حکومت وجیه الملّه تمام چیزهای ما را به باد فنا خواهد داد!

شما، برادران و عزیزان من! همان طوری که الآن سلاح در دستتان است باید در دست دیگر صلاح باشد. باید شما صُلَحا باشید. باید شما رفتاری بکنید که اسلام را آن طور که هست عرضه کنید. شما بدانید که اگر خدای نخواسته از روحانیین و از کسانی که مُلبَّس به لباس روحانی هستند مطلبی که بر خلاف دستورات اسلام است صادر بشود، روحانیت را با این

اعمال منزوی خواهید کرد؛ و قلمها بر ضد شما به کار می افتد و شما را از ملت جدا می کنند و ملت را از شما جدا می کنند؛ و به سر این کشور آن می آورند که در زمان رضا خان و پسرش آمد.

این اسلام امروز در دست همه ماها، سرتاسر کشورهای اسلامی و خصوصاً ایران که جمهوری اسلامی- انسانی را در این کشور اعلام کرده؛ امانت است؛ امانت بزرگ است.

این امانت به دست ماهاست چنانچه به این امانت خیانت بکنیم؛ خیانت به اسلام است- خیانت به احکام نورانی خداست؛ و خیانت به ملتهای ضعیف است. توجه کنند روحانیون در سرتاسر کشور، چه جوانها که در میدانها می روند و فداکاری می کنند و چه آنهایی که در مدارس مشغول تحصیل علوم هستند و چه آنهایی که مشغول به تدریس هستند و چه آنهایی که ائمه جمعه و جماعات هستند و چه آنهایی که در دادگاهها و مقامات قضایی هستند و چه آنهایی که در کمیسیونها و جاهای دیگر هستند، توجه کنند که اسلام در دست شما طایفه بالخصوص امانت است. انحراف شما و لو بعضی از شما موجب می شود که اشخاصی که با شما و با اسلام دشمن هستند با قلمهای خودشان و گفتار خودشان به شما حمله کنند و یک مطلب را بزرگ کنند: مجاهدات شما یک کلمه از آن گفته نشود، لکن انحراف شما دائماً گفته بشود و به گوش مردم خوانده بشود؛ مردم را از مجاهدات شما اغفال کنند. از زحماتی که از 15 خرداد تا کنون بر شما وارد شده است و بزرگان شما را برده اند در حبسها و زجرها، و انجام دادند کارهایی را

که با دزدان آن طور انجام نمی دهند، اینها را ذکری از آنها ندیدم بکنند! قلمها راجع به این مسأله شکسته است! اما اگر در یک دادگاهی یک کاری بشود که مثلًا در نظر آنها انحراف باشد، یا خدای نخواسته به حسب واقع انحراف باشد، عمّال آنها دوره بیفتند و این طرف و آن طرف و تبلیغ کنند که دیکتاتوری آخوندی در کار است! دیکتاتور روحانی در کار است. این کلمه، کلمه ای است که دشمنهای اسلام درست کرده اند و می خواهند که روحانیون را کنار بگذارند و روحانی برود گوشه مسجد و مسائل اسلامی را، نه آنکه مربوط به جامعه است، نه آنکه مربوط به مشکلات جامعه و اسلام است، بلکه مسائل عبادی را فقط انجام بدهند؛ لکن دیگران در صحنه باشند و آن کنند به ما که محمد رضا کرد.

وظیفه روحانیون؛ انجام کارها بر طبق موازین شرعیّه

باید بیدار بشوید شما! باید ملت ما بیدار بشوند. ملت ما در خیابانها، در بازارها، در سایر نقاطی که هستند، در کارخانه ها، در صحراها مشغول به خدمت هستند، بیدار باشند که اینکه گفته می شود «دیکتاتوری آخوندی» این کلمه ای است که به باطل گفته می شود برای مقصد باطلتر! و الّا پیدا کنند آنها این روحانیونی که دیکتاتوری می کنند. اگر دیکتاتوری معنایش این است که احقاق حق مظلوم را از ظالم می کنند و اگر دیکتاتوری معنایش این است که در دادگاهها امثال نصیری ها را از بین می برند، این چیزی است که اسلام کرده است و امری است که با امر اسلام انجام می گیرد. و اگر دیکتاتوری معنایش این است که تحمیل به ملت چیزی را می خواهند بکنند، می خواهند با قدرت، ملت را آزار بدهند و مقاصد خودشان را

انجام بدهند، این یک دروغ واضح است. باید مردم اشخاصی که این را می گویند، بگیرند آنها را و از آنها بپرسند که این کدام یک است و چه کرده است و چه کار دیکتاتوری انجام داده است، تا بفهمند ریشه این مطلب از کجاست.

شما آقایان تکلیف دارید که کارهایی که انجام می دهید، در تمام قشرهای روحانیت که در ملت هستند و مشغول خدمت هستند، کارها بر وِفْق موازین شرعیه باشد، هیچ تخلف از موازین شرعیه نشود تا بهانه به دست دشمن ندهد. این تکلیف شماست که تخلّف از احکام اسلام نکنید، و ان شاء اللَّه نمی کنید. و تکلیف ملت است که تبعیت از روحانیون بکند؛ و حرفها و تبلیغاتی که بر ضد روحانیت می شود گوش به آن ندهد.

پیگیری کند اگر یک جایی گفتند، ببینند که آیا این دیکتاتوری که آنها می گویند در کجا واقع شده است. آیا رئیس مجلس ما یک دیکتاتور است و دارد دیکتاتوری می کند؟ یا مقامات دیگری که در کشور هستند. کدام یک از اینها مشغول دیکتاتوری هستند؟ یا زبانهای غیر متعهدِ اشخاص دارند دیکتاتوری می کنند و می خواهند روحانیت را تضعیف کنند و جمهوری اسلامی را تضعیف کنند. زبانهایی که بر خلاف مصالح اسلام به روحانیت حمله می کنند بدون حجت شرعی، یا به جمهوری اسلامی حمله می کنند بدون یک دلیل واضح. اینها زبانهایی هستند که گویندگان آنها دیکتاتورند؛ و می خواهند روحانیت را از صحنه بیرون کنند، و آن وقت یک حکومتی به دست بیاید که این حکومت موافق میل آقای ریگان باشد یا مطابق میل شوروی باشد!

خطر اسلام بدون روحانیّت

من به همه روحانیین سرتاسر کشور اعلام خطر می کنم! من به همه ملت اعلام خطر

می کنم! به روحانیون اعلام خطر می کنم که چنانچه خدای نخواسته در بین شما کسی است که بر خلاف موازین اسلام عمل می کند، او را نهی کنید. اگر نپذیرفت از جرگه روحانیت اخراج کنید. اگر نکنید این کار را، خدای نخواسته صورت روحانیت- که عزّ اسلام است- این را مُشوَّه می کنند. و با مُشوَّه کردن صورت روحانیت، اسلام به انزوا خواهد [رفت . اسلام بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است. گویندگان شما و دانشمندان شما باید توجه داشته باشند که حوزه ها را با تدبیر، با نصیحت و همین طور جاهای دیگری که روحانیین مشغول کارهایی هستند، آنها را با تدبیر و با نصیحت وادار کنند به اینکه خدای نخواسته از آنها کاری صادر نشود که بهانه به دست آنهایی که می خواهند شما را از صحنه خارج کنند بیفتد، و قلمها به کار برود و خدمتهای شما ناچیز و نادیده گرفته بشود، و لغزشی اگر در یکی از شما یا در دو تا از شما پیدا شد به حساب روحانیت بگذارند. باید تهذیب بشوید شما، خودتان را تهذیب کنید. کسانی که در حوزه ها هستند، اساتیدی که در حوزه ها هستند کوشش کنند که حوزه ها مُهذّب باشد.

و اعلام خطری که به ملت می کنم این است که جریانی در کار است که روحانیت را کنار بگذارند؛ و جریانی در کار است که شما را از روحانیت جدا کنند، و آن کنند به سر ملت که در زمان محمد رضا آمد، منتها به یک صورت دیگری.

بیدار بشوید ای ملت! و بیدار بشوید ای روحانیت! و بیدار بشوید ای دانشگاهیان! و بیدار بشوید ای کارگران! ای کارمندان! ای بزرگان! ای کوچکان!

ای زنها! ای مردها! بیدار بشوید و این جریان را خنثی کنید، و نگذارید ملت شما و مملکت شما انحراف پیدا کند از آن راهی که شما دارید- که راه اسلام و راه خدا و خط رسول اکرم است.

هدف دشمن؛ ایجاد اختلاف بین همه اقشار ملت

من یک کلمه هم تکرار می کنم و مکرّر گفته ام. و آن کلمه برای اشخاصی است که متصدی امور مملکت هستند، از رئیس جمهور تا هر جا که باشد و هر کس که باشد و هر ارگانی که اشتغال به یک کاری در این کشور داشته باشد؛ از ارتشیها و ژاندارمری و سپاه پاسداران و پاسبانها و همه عشایر و قشرهایی که از ملت هستند و مشغول خدمت هستند.

به همه آنها این کلمه را می گویم که توجه کنید که شما را دارند می کشند به سوی اختلاف. توجه ندارید به این مطلب! می آیند پیش این دسته از آن دسته شکایت می کنند؛ و پیش آن دسته از آن دسته شکایت می کنند. اشخاصی در مرزها هستند و در آنجاهایی که جوانهای ما دارند خون خودشان را می دهند، می روند و می خواهند پاسدارها را از ارتش جدا کنند، و ارتش را از پاسدارها و هر دو را از ژاندارمری. بین خود ارتش هم قشرهای مختلفی درست کنند، و اختلاف بین خود ارتش بیندازند. توجه کنند که اینهایی که به عنوان خیرخواهی پیش آقای رئیس جمهور می روند و حرفهایی از دیگران می زنند؛ شیاطینی هستند به صورت انسان و در سیرت شیطان. و آنهایی که پیش اجزای دولت می روند، پیش نخست وزیر می روند، پیش دیگران می روند، و از آقای رئیس جمهور انتقاد می کنند؛ اینها هم شیطانهایی هستند به صورت انسان و در سیرت شیطان.

آنهایی که می خواهند بین شماها اختلاف بیندازند، دشمنی ایجاد کنند، می خواهند که این مملکت را به دست غیر بسپارند، همه شما را از بین ببرند، ویک دولتی به دست امریکا یا به دست شوروی در این مملکت ایجاد کنند.

عقل سیاسی اقتضا می کند که ما امروز با آن اشخاصی که در رویّه هم حتی با ما مخالفت دارند، لکن در اصل مقصد با ما موافق اند، با ملت موافق اند، مسیرشان مسیر ملت است؛ عقل سیاسی اقتضا می کند که ما امروز دست از تمام این اختلافات برداریم، تا این مملکت را آرام کنیم و این مقصد اصلی که ما داریم، و آن اینکه اسلام در این مملکت پیاده بشود و جمهوری اسلامی با محتوای حقیقی خودش در اینجا پیاده بشود، موفق بشویم ان شاء اللَّه. من به همه، به همه آنها عرض می کنم که شما دست از اختلافات بردارید. این طور نباشد که هر کدام در یک اجتماعی که پیدا کردید بر ضد دیگران صحبت کنید. این طور نباشد که هر کدام قلم به دست گرفتید بر ضد دیگران قلمفرسایی کنید. همه شما امیدوارم که به اسلام معتقد و به جمهوری اسلامی متعهد باشید؛ و در این صورت همه شما مسیرتان یک مسیر است و لو عقایدتان در بعضی از امور [و] رویّه هاتان اختلاف دارد. لکن امروز وقت اعمال رویّه های مختلف نیست. من این را از همه کسانی که متصدی امر هستند- چه آقایانی که در مجلس هستند و چه آقایانی که در جاهای دیگر متصدی امر هستند- من به آنها با کمال اخلاص سفارش می کنم که این یک تکلیفی است شرعی الهی؛ و تخلّف او خلاف

مسیر اسلام است.

ضرورت اتحاد ملت، روحانیّت و دانشگاه

ما همه پشتیبان ارتش هستیم. ما همه پشتیبان فرماندهان ارتش هستیم. اگر کسی بگوید که ملت با ارتش نیست، این یک دروغ واضح است. شاهدش این است که ارتش که در آنجا دارد خدمت می کند، تمام مردم این ملت دنبال او دارند به آنها خدمت می کنند. آنهایی که می گویند ارتش و روحانیت با هم مخالف هستند دروغ می گویند؛ برای اینکه همین روحانیون عزیزند که از بلاد مختلف، و الآن از قم و مشهد- دو مرکز بزرگ علمی- در اینجا حاضرند با تفنگها، که هم شهید داده اند و هم مجروح، و الآن آمده اند اینجا و بعد هم ان شاء اللَّه می روند و ان شاء اللَّه پیروز می شوند. همه ملت باید پشت سر ارتش باشد، و آنها جبهه ها را نگهداری کنند. پاسدارها و پاسبانها و ژاندارمری و ارتش، همه آنها و سایر قوای مسلّح و غیر نظامی، همه در آنجا با هم هماهنگ باشند، و ملت هم پشت سر آنها باشد تا اینکه ان شاء اللَّه این جنگ تحمیلی به آخر برسد و ان شاء اللَّه با پیروزی شماها به پیش بروید. و من به شما و تمام نسلهایی که بعد از شما و ما خواهند آمد هشدار می دهم که ملت و روحانیت، دانشگاه و روحانیت، از هم جدا نشوند که جدا شدن اینها از هم؛ هلاکت ملت و هلاکت اسلام و هلاکت کشور است.

و السلام علیکم

نامه [به آقای گلپایگانی (حادثه 14 اسفند در دانشگاه تهران)]

16 اسفند 1359/ 29 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته پس از اهدای تحیت و سلام، تلگراف «1» جنابعالی که از نگرانی آن حضرت در قضایای شوم دانشگاه در روز پنجشنبه 14/ 12/

59 «2» حکایت می کرد واصل، تلفنهای بسیاری در دنباله جنایت منحرفین از اطراف نیز واصل گردید. به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان می دهم که با خواست خداوند تعالی با این گونه مخالفتهای با اسلام، برخورد شدید خواهد شد، و به دستگاه قضایی گفته ام که قضیه را تعقیب و مجرمین و محرّکین را شناسایی و محاکمه کنند و نتیجه را به این جانب اطلاع دهند تا تکلیف آنان به حسب موازین اسلامی معین شود. باید گروهها و دسته های منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند که من با احساس تکلیف، با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی می کنم و به شرارتهای ضد اسلامی خاتمه می دهم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. حضرت عالی مردم را دعوت به آرامش فرمایید. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

نامه [به آقای بهاء الدین محلاتی (احوال پرسی)]

16 اسفند 1359/ 29 ربیع الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آیت اللَّه آقای شیخ بهاء الدین محلاتی- دامت برکاته از قراری که شنیده شد جنابعالی در اثر نقاهت در بیمارستان تشریف دارید. این خبر موجب تأثر گردید. این جانب برای صحت و سلامتی آن جناب دعا کرده و شفای کامل و طول عمر جنابعالی را از خدای تعالی مسألت می نمایم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع بانوان مؤسسه 12 فروردین قم (نقش زن در جامعه)]

توطئه های رژیم سابق برای بانوان

قبل از ظهر 25 اسفند 1359/ 9 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

درود بر شما بانوان معظّم که با نصیحتهای خودتان می خواهید ما را به راه راست وادارید. درود بر بانوان سراسر کشور که در این نهضت شریف معلم مردان بودند، و حالا هم به همان نحو باقی ماندند. ایادی اجانب کوشیدند این قشر محترم که ساختمان صحیح کشورها به دست توانای آنها بجاست، از شما بانوانی که باید ایران را بسازید و باید مردان را بسازید، عروسکهایی درست کنند و دست ملعبه های فاسد بسپارند، و بحمد اللَّه موفق نشدند. نقشه این بود که این قشر مؤثر را که از دامن آنها زنان و مردان مؤثر تربیت می شود طوری کنند که اطفال خودشان را از دامنهای خودشان برانند، و در جاهای دیگری که اطفال در آنجا جمع می شوند انباشته کنند؛ و شما را از مهر مادری و آنها را از سرپرستی مادرانشان جدا کنند، که این افرادی که باید که در دامنهای شما تربیت بشوند از شما جدا بشوند، و نتوانند برای کشور خودشان و برای اسلام عزیز عمل کنند. نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قُلْدرِ نافهم،

رضا خان، این قشر عزیز را که جامعه را باید بسازند تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را. و این نقشه نه اختصاص به شما بانوان داشت؛ بلکه جوانان و مردان را همین طور بکشانند به مراکز فساد، و آن طور که می خواهند آنها را تربیت کنند که چنانچه کشورشان به دست هر کس بیفتد، بی تفاوت باشند یا مؤیّد.

اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحولی که در بانوان و در جوانان ما پیدا شد؛ این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما. اینهایی که در گوشه و کنار به گوش اشخاص می خوانند که این انقلاب کاری انجام نداد؛ اشخاصی هستند که این تحولی که در شما پیدا شده است، چون مضر به حال آنها و قدرتهای چپاولگر است، این را چیزی حساب نکنند؛ و با تبلیغات سوئشان به شما بباورانند که چیزی نشده است.

چه بهتر از اینکه در یک همچو جلسه ای که شما بانوان هستید و فعالیت اخلاقی و زحمتهای همه جانبه برای مستمندان و برای آوارگان می کشید، از این تحول بهتر چه؟

اگر در رژیم سابق بود، نه این اجتماعات بانوان بود و نه این فعالیت همه جانبه آنها. نیمی از جمعیت در ایران هستند، و این نیم آن، نیم دیگر را هم تربیت می کند.

اهمیت نقش والای زنان در جامعه

نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعّال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعّال را در دامن خودشان تربیت می کنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم بالاتر است، و از خدمت همه کس بالاتر است. و این امری است

که انبیا می خواستند. می خواستند که بانوان قشری باشند که آنها تربیت کنند جامعه را، و شیر زنان و شیر مردانی به جامعه تقدیم کنند. لکن آنهایی که می خواهند این کشور را از همه مواهب محروم کنند، از مواهب اسلامی، اخلاقی، اعمال صالحه و آنها را به مراکز فساد بکشانند، آنها هستند که می بینند. الآن که شما وارد شدید در جامعه و خدمت به جامعه [و] نقشه های آنها نسبت به بانوان و نسبت به مردان باطل شده است، از این جهت فریاد آنها بلند است که چیزی نشده است و این زمان مثل زمان رژیم سابق است و هیچ تغییری با زمان رضا خان و پسرش نکرده! اینها تبلیغاتی است بر خلاف آن چیزی که مشاهَد است. برای بانوان سرتاسر کشور و مردان سرتاسر کشور، تحولی که پیدا شده، آن ارزشی که امروز در کشورهای اسلامی و خصوصاً در کشور ایران پیدا شده است، این است که در رژیم سابق شأن و مرتبت؛ عبارت از آرایش مهوِّع و لباسهای کذا و منزلگاههای کذا بود؛ و امروز ارزش، ارزش انسانی است، ارزش اخلاقی است، ارزش انسانی است به واسطه همین تحول در قشر بانوان، دیگر آنهایی که با آرایشهای فاسد و لباسهای فاخر می خواستند فخرفروشی کنند در بین جامعه نسوان ما محکوم اند و خجالت زده اند. آن روز، بانوان اسلامی ما خجلت می کشیدند که با لباس اسلامی و لباسی که در آن مراعات شده باشد [ظاهر بشوند] طبقات ضعیف هم اگر این کار را می کردند، خجالت می کشیدند در بین قشرهای فاسد و مرفَّه بروند، امروز امر به عکس است؛ آن اشخاصی که دارای آن طور کارهای فاسد و

آرایش فاسد و خودنماییهای مُفْسِد بودند، آنها احساس شرم می کنند در بین شما. این تحول یک تحولی است که بالاترین تحول است در جامعه. جامعه ما از بانوان- یعنی بعضی بانوان- زمان محمد رضا و رضا خان برگشتند به یک بانوانی که زینب گونه شدند و تابع فاطمه. آن روز تابع آرایش اروپایی بودند و اینکه باید از اروپا طرح لباس بیاید. امروز تابع مکتب هستند و آنچه اسلام بپسندد مقبول است. این یک تحولی است که بالاترین تحولات است در جامعه ما. نگه دارید این تحول را. توجه کنید به اینکه دستهای فاسد و قلمهای فاسد و گفتارهای فاسد شما را به اغفال نکشاند و شما را برنگرداند به حال سابق. این راه را شما ادامه بدهید. و توده های میلیونی مردان ما هم ادامه بدهند و می دهند. و توده های میلیونی بانوان ما هم ادامه بدهند و می دهند. هیچ توجه به صحبتها و قلمها و سخنرانیهایی که می شود نکنید، خودتان مستقل فکر کنید، تابع افکار دیگران نباشید.

خودتان برای کشور خودتان کوشش کنید که مفید باشید. و شما هدایت کنید مردان را و هدایت کنید و نصیحت کنید دولتمردان را. شما مادران خوبی برای اطفال باشید؛ و ناصحان خوبی برای جامعه؛ و زحمتکشان خوبی برای مستمندان، و هستید بحمد اللَّه. [خدمت شما جامعه ای که در سرتاسر کشور الآن مشغولید برای همه اموری که کشور ما احتیاج به آن دارد؛ سرپرستی اطفالی که بی پناه هستند، و خدمت به مستمندان و رفتن پیش آوارگان و مستمندان و دلجویی کردن از آنها، این خدمت ارزشمند است و پیش خدای تبارک و تعالی بسیار ارزش دارد. و خداوند شما

را و همه بانوان را و همه مردان را هدایت کند که به همین راه مستقیمی که شماها می روید آنها هم بروند؛ و همان راه صحیحی که بدون غَلّ و غش و بدون هوای نفس، شماها دنبال کردید قشرهایی که در ایران هستند همه همان راه را بروند.

و شما و همه ملت توجه کنید که این صحبتهایی که می شود و اشتباهاتی که گاهی از دولتمردان می شود، اینها آن قدر چیزی نیست که به جمهوری اسلامی ما لطمه وارد کند.

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که زودتر بین قشرهایی که اختلاف بینشان هست- چه در بالا و چه در توده های جمعیت- این اختلافات از بین برود، و همه با هم دنبال این باشند که این کشور را به راه مستقیم هدایت کنند، و این کشور را آباد کنند. و اخلاق اسلامی- انسانی را در تمام قشرها توسعه بدهند.

پرهیز از دامن زدن به اختلافات

من سفارشم به تمام قشرهای ملت- از بانوان گرفته تا جوانان و مردان- این است که شما راجع به این مسائلی که در ایران طرح می شود فکر نکنید که باید حتماً شما هم اختلاف با هم پیدا بکنید. اختلافات رده بالا رفع می شود ان شاء اللَّه. شماها هم دامن به اختلاف نزنید. دامن زدن شما به اختلافات باعث می شود که رده های بالا هم اختلافاتشان را نتوانند حل کنند و اما چنانچه توده های مردم با هم باشند و گوش به مسائلی که در رده های بالا طرح می شود ندهند. و خودشان توجه کنند که با وحدت کلمه می توانند این جامعه را به سعادت خودش برسانند. اختلاف کلمه شاید خدای نخواسته موجب این بشود که عنایت خاص خدا که بر شما

سایه افکنده بود یک وقت خدای نخواسته برداشته بشود، و کشور شما آن شود که در سالهای طولانی مبتلا به آن بودید.

چنانچه اختلافاتی بین طبقات افراد باشد و این اختلافات موجب شود که خدای نخواسته در جنگ مغلوب شویم، یا خدای نخواسته طول بکشد حل این مشکل، این گناهش به گردن آنهایی است که به اختلافات دامن می زنند و تشنج در کوچه و بازار ایجاد می کنند.

مسلمین، و مؤمنین و معتقدین به خدای تبارک و تعالی مجال ندهند به این قشرهایی که در بین مردم هستند و از تفاله های رژیم سابق اند، و همین طور از اشخاصی که در بین اینها هستند از فاسد و مُفسِد. چنانچه به اینها گوش بدهند، اینها می خواهند شما را به دامن غرب یا به دامن شرق بکشانند. بیدار باشید که اختلافات را خودتان رفع بکنید. اگر اختلافی هست، آنها را موعظه کنید که دست از اختلافات بردارند.

من از خدای تبارک و تعالی سعادت ملتهای اسلامی و سعادت شما بانوان و همه بانوان اسلام و سعادت همه قشرهای ملت را می خواهم. و از خدای تبارک و تعالی پیروزی لشکر اسلام و قوای مسلَّح اسلام را بر قوای کفر مسألت می کنم. خداوند شماها را سعادتمند کند و در خدمت به همنوعان خودتان توفیق دهد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

پیام [به ملت و مسئولان کشور (بیانیه ده ماده ای درباره حل اختلافات)]

25 اسفند 1359/ 9 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم به اطلاع عموم می رساند برای صیانت کشور و جمهوری اسلامی در این موقع حساس و برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین مطالب زیر ابلاغ می شود:

1- معیار در اعمال نهادها قانون اساسی است و تخلف از آن برای هیچ کس چه متصدیان امور کشوری

و لشکری و چه اشخاص عادی جایز نیست و متخلف به مردم معرفی می شود و مورد مؤاخذه قرار می گیرد. بنا بر این، دخالت هر یک از مقامات در امور مربوط به مقامات دیگر بر خلاف قانون است و دخالت کننده به مردم معرفی می گردد.

2- مقامات فعلی، ریاست جمهوری، دولت، ریاست دیوان عالی، دادستانی کل کشور، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، قانونی می باشند و کسی حق ندارد در مصاحبه ها و نطقها و رسانه ها به یکی از این مقامات توهین و یا آنان را تضعیف نماید؛ و متخلف به ملت معرفی و مورد مؤاخذه قرار می گیرد.

3- به همان نحو که آقای رئیس جمهور را به فرماندهی کل قوا منصوب نمودم، باید ایشان را به این مقام بشناسند و فرماندهان قوای مسلح از ایشان بر طبق مقررات اطاعت کنند.

4- شورای دفاع به نحوی که در قانون اساسی است، مأمور می شود و نمایندگان این جانب آقای خامنه ای «1» و آقای چمران «2» می باشند.

5- مسائل دفاع در شورا مطرح و رسیدگی می شود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهی کل قواست و قوای مسلح باید اوامر ایشان را اجرا نمایند.

6- برای رسیدگی به شکایات نسبت به مسائل جنگ و سایر مسائل مورد اختلاف بین مقامات جمهوری اسلامی، هیأتی تعیین خواهد شد مرکب از یک نماینده از طرف رئیس جمهور و یکی از طرف دیگر و یکی از سوی این جانب که کوشش در حل شکایات نمایند و رأی اکثریت هیأت مذکور معتبر است؛ و در صورت تخلف یکی از مقامات، باید متخلف را به مردم معرفی کنند و مورد مؤاخذه قرار گیرد.

7- چون در سخنرانیهای رئیس جمهور، نخست وزیر،

رئیس دیوان عالی کشور، رئیس مجلس شورای اسلامی، گروههای منحرف و مخالف با جمهوری اسلامی توطئه کرده و موجب فساد می شوند، اینان تا پایان جنگ تحمیلی سخنرانی نکنند. مصاحبه های سالم و سازنده و ارشادی مانع ندارد.

8- از آنجا که روزنامه ها و رادیو تلویزیون عاملی مهم برای ارشاد یا تفرقه و نفاق هستند، هیأت سه نفری فوق، آنها را دقیقاً مورد بررسی قرار می دهند و در صورتی که دو نفر از هیأت مذکور، آنها را مضر تشخیص دهند، مراتب را به مردم ابلاغ و به دادستانی کل کشور اطلاع می دهند تا به وظیفه قانونی عمل کند.

9- اکیداً از مقامات رسمی خواستارم تا با کمک یکدیگر مشکلات کشور را حل نمایند و برادرانه با یکدیگر همکاری نمایند.

10- ائمه جمعه و جماعات- ایّدهم اللَّه تعالی- در خطبه ها و منابر و سایر گویندگان کوشش فرمایند که آرامش در کشور برقرار باشد و از هر سخنی که موجب نگرانی مردم و تفرقه شود خودداری نمایند و مردم را در پشتیبانی از ملت و تمام ارگانهای جمهوری اسلامی و نهادهای انقلابی و قوای مسلح و مردمی تشویق فرمایند. و السلام.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی (کمال مطلق خواهی انسان)]

نقش زنان و برکات جنگ

صبح 28 اسفند 1359/ 12 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم البته در این سالی که به ما گذشت ماجراهای زیاد، گرفتاریهای زیاد برای ملت ما رخ داد. ولی من به نظرم می رسد تا گرفتاریها نباشد، سختیها نباشد، جنگها نباشد و کشتار دادنها و سایر اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودی و از آن راحت طلبی- که در ذاتش هست- بیرون نمی آید. البته جنگ و لواحق آن بسیار ناگوار بود برای ملت ما، لکن در ازای او

جوانهای ما، آنهایی که در جبهه ها می گذرانند و مردمی که جنگ را لمس می کنند، آن چنان مقاومتی از خودشان به خرج دادند که متوقع نبود. و این از برکات زحمتها و ناگواریهای جنگ و لواحق جنگ بود. اگر در یک رژیمهایی که ملت شرکت نداشتند با دولت در همه امور و حاضر در صحنه نبودند در همه گرفتاریها و زحمتها جنگی واقع می شد، فقط در یک کناری بود، بدون اینکه تحرکی از خود ملت و جوانهایی که احتیاج به تحرک دارند واقع می شد، این جنگ بیفایده بود. و اما امروز تمام ملت ما، نه فقط جوانها و آنهایی که در جبهه ها هستند، بلکه پیرمردها و پیرزنها و دختر و بچه های نابالغ در صحنه گرفتاریها و در صحنه جنگ حاضرند و همه خود را در جبهه می بینند.

من وقتی در تلویزیون می بینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و از قوای مسلّح ارزشی برای آنها در دلم احساس می کنم که برای کس دیگری نمی توانم این طور ارزش قائل بشوم. کارهایی که آنها می کنند یک کارهایی است که دنبالش توقع اینکه یک مقامی داشته باشند، یا یک پستی را اشغال کنند، یا یک چیزی از مردم خواهش کنند، هیچ این مسائل نیست. بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبهه ها باید گفت مشغول به جهاد هستند. و ما اگر فایده ای از این جمهوری اسلامی نداشتیم الّا همین حضور ملت به همه قشرهایش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، این یک معجزه ای است که جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد. و این یک هدیه الهی

است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرموده است. و ما باید قدر این نعمت را بدانیم؛ و اقتدا کنیم به این زنها و بانوان و بچه های پشت جبهه و آنهایی که در خود شهرهای مخروبه و نیمه مخروبه حاضرند. ماها باید از اینها اخلاق اسلامی و ایمان و توجه به خدا را یاد بگیریم. ماها ممکن است کارهایی که حتی خیلی هم مفید است. برای جامعه بکنیم، لکن برای خودمان مفید نباشد. ممکن است که ماها کارهایی انجام بدهیم که به صلاح جامعه است و جامعه از آن استفاده کند و جامعه را به پیش ببرد، لکن ما را به عقب ببرد؛ و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی نه اینکه اجری نبریم، بلکه انحطاط پیدا بکنیم.

ما باید به این قشرهای توده مردم که بی توقع به کشور خدمت می کنند و به همه شما هم دارند خدمت می کنند به آنها اقتدا بکنیم و خودمان را اصلاح بکنیم. اگر ما هم آن روحیه را پیدا می کردیم، آن وقت کارهایمان همه یک وجهه پیدا می کرد. و افراد اگر کارهایشان به وجهه واحد باشد؛ یعنی مقصد خدا باشد و توجه به او. انسان را وادار به کار بکند، هیچ اختلافی متصور نیست. تمام چیزهایی که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است. تمام یعنی کارهایی که به دست بشر انجام می گیرد، بلکه کارهایی هم که از غیب به ما وارد می شود، چه بسا این همه زلزله ها و سیلها و طوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح نکردیم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح

کنیم و اینهایی که مؤثرند در بین توده ها، اینهایی که مردم نظر می کنند ببینند اینها چه می کنند، آنها هم تبعیت کنند، اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردم اند و مردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما که صحبت می کنید برای خدا باشد، آن هم که می شنود برای خدا باشد، او که می نویسد هم همین طور، هیچ اختلافی نخواهد واقع شد.

اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهی حل می شود؛ نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکزِ «خود» است. همه مصیبتهای ما از خود ماست. و باید اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم. این خیال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد، می تواند دیگران را اصلاح بکند.

بشر در جستجوی کمال مطلق

و این بشر یک خاصیتهایی دارد که در هیچ موجودی نیست. مِنْ جمله این است که در فطرت بشر؛ طلبِ قدرتِ مطلق است، نه قدرت محدود. طلبِ کمال مطلق است، نه کمال محدود. علم مطلق را می خواهد؛ قدرت مطلقه را می خواهد. و چون قدرت مطلق در غیر حق تعالی تحقق ندارد، بشر به فطرت حق را می خواهد، و خودش نمی فهمد.

یکی از ادله محکم اثبات کمال مطلق همین عشق بشر به کمال مطلق است. عشقِ فعلی دارد به کمال مطلق. نه به توهّم کمال مطلق؛ به حقیقت کمال مطلق. عاشقِ فعلی بدون معشوقِ فعلی محال است. در اینجا توهّم و ساختن نفسی تأثیر ندارد، برای اینکه فطرت دنبال واقعیت کمال مطلق است؛ نه دنبال یک توهّم کمال مطلق تا کسی بگوید بازی خورده

است. فطرت بازی نمی خورد. در فطرت همه بشر این است که کمال مطلق را می خواهد. و برای خودش هم می خواهد. بشر انحصار طلب است. کمال مطلق را می خواهد که خودش داشته باشد. و این کمال مطلق آنجایی که همه پیدا بکنند یکی می شود. متعدد نیست تا اینکه آنجا دیگر انحصار باشد. همه یک است. اگر یک نفر- فرض کنید- حکومت یک شهری [را داشته باشد، در قلبش راضی نیست؛ برای اینکه می بیند که دلش می خواهد حکومت یک استان [را داشته باشد. وقتی استاندار شد، باز راضی نیست. دلش می خواهد که تمام یک کشور در دست او باشد. بعد که به دستش آمد، راضی نیست. می خواهد که کشورهای دیگر هم تحت سلطه او باشد. شما می بینید که الآن این دو قدرتی که در عالم هست، در زمین است، این دو قدرت هیچ کدام راضی به آن ابرقدرتیِ خودشان نیستند. دولت امریکا می خواهد که روسیه شوروی نباشد و خودش باشد. شوروی هم می خواهد که امریکا نباشد و خودش باشد. و توهّم این را می کنند که کافی است برایشان! و حال آنکه اگر تمام زمین را به یکی بدهند، می رود دنبال آنچه ندارد. قانع نمی شود به آنچه دارد. دنبال آن چیزی است که ندارد، برای اینکه عشق به کمالِ مطلق دارد، عشق به قدرت مطلقه دارد. اگر تمام عالم را، تمام این کهکشانها و تمام این سیّارات و ثوابت و هر چه هست در تحت سلطه یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود، برای اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش

اطمینان حاصل نمی شود. ألا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ. «1» نه به ریاست جمهوری و نه به نخست وزیری و نه به قدرت قدرتهای بزرگ و نه به دارا بودن همه مُلک و ملکوت. آنی که اطمینان می آورد و نفس را از آن تزلزل که دارد و خواهش که دارد بیرون می آورد «ذکر اللَّه» است. نه ذکر اللَّه به اینکه با لفظ، ما لا إله إلّا اللَّه بگوییم. ذکر اللَّهی که در قلب واقع می شود، یاد خدا، توجه به او: ألا بذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. و بعد در آیات دیگر می فرماید که یَا أیَّتُهَا النَّفْسُ المُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبَادی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی. «2» اگر انسان بخواهد خصوصیات این آیات شریفه را بگوید طولانی است. من یک اشاره به آن بکنم. و آن اینکه آن «نَفْس مطمئنّه»؛ یعنی آن نفسی که دیگر هیچ خواهشی ندارد. این طور نیست که حالا نخست وزیر شده می گوید این کم است، باید رئیس جمهور بشوم؛ رئیس جمهور شده است می گوید این کم است، من باید رئیس جمهور کشورهای اسلامی باشم. به اینجا رسید می گوید این کم است. به هر جا برسد کم است. تمام عالم را اگر یک لقمه کنند و به دست او بدهند، وقتی فکر می کند می بیند نقیصه دارد؛ خواهشش غیر این است. آن وقت مطمئن می شود که به کمال مطلق برسد. کمال مطلق آن وقتی است که او باشد؛ غیر او نباشد در کار. توجه به ریاست، توجه به سلطنت، توجه به عالم ماده، توجه به عالم های دیگر به غیب، به شهادت، هیچ نباشد. یاد منحصر شده باشد به یاد خدا. آنجا نفس «مطمئن»

می شود. آن وقت است که مورد این خطاب واقع می شود که یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ای نفسی که به آنجا رسیدی که مطمئن شدی؛ از لغزش بیرون رفتی و توجه نداری به جای دیگر. یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی إلی رَبِّکِ حالا دیگر هیچ چیز دیگر برای تو نمی شود. تو برگرد به سوی خدای «خودت»: «رَبِّکِ». ربِّ نفس مطمئنّه. فَادْخُلی فی عِبادی نه عباد اللَّه، عباد صالحین نه. «عبادی». با این ریزه کاری. وقتی که واقع شدی در عباد، آن وقت وَ ادْخُلی جَنَّتی نه الجنَّه. آن جنت مال دیگران است. آن جنت با همه عرض و طولش مال «عباد صالح» است، «عبادی» نیست. مالِ «عبادی» آنچه دیگر هیچ نیست جز عبادت، آن هم عبادت «هو»

وقتی آنجا رسیدی، «ادخلی جنّتی». جنّتِ لقاء، جنّت ذات؛ نه جنت دیگران. جنّت شما که ان شاء اللَّه همه وارد بشوید در آن جنت، با این جنت فرق دارد. آن جنتِ «عباد صالح»، «عباد اللَّه الصالحین» است. اما این جنتی است که انتساب به هیچ جا ندارد، الّا به «هو». آن وقت «نفس مطمئنّه» وارد شده است در یک منبع نور و در یک کمال مطلق، و رسیده است به آن چیزی که عاشق او بود. به هیچ چیزی عشق ندارد، خیال می کند! قدرتهای بزرگ خیال می کنند که قدرت رسیدن به زمین و هر چه در اینجاست کافیشان است. دلیل اینکه کافی نیست [این است که می بینید که در فطرت همه هست که یک قدرتی من داشته باشم که هیچ محدود به حدی نباشد. اگر به آن بگویند که خوب، حالا همه قدرتِ مُلْک و ملکوت را داری، لکن یک

قدرت دیگری هم هست، می خواهی یا نمی خواهی، جواب مثبت است! [اگر] بگوید همه قدرتهایی که در عالم هست، عالم مُلْک و ملکوت و جبروت، هر چه که هست، به تو دادم و تو فرمانفرمای عالم مُلْک و ملکوت شدی، لکن یک چیز دیگری هست بالاتر از این، می خواهی یا آن را دیگر نمی خواهی؟ می گوید می خواهم. فطرت انسانی می گوید می خواهم. هیچ کس از شما نیست که وقتی عرضه به او داشتند، بگوید من نمی خواهم. یک کسی عالِم به همه علوم دنیا و آخرتی هست، تمام علوم در این محفظه اش موجود است، به او بگویند علوم دیگری هم در عالم دیگری هست، او را می خواهی یا همین بس [است . هیچ فطرتی نیست که بگوید بس. می گوید ای کاش که بود وای کاش که به ما می رسید! آنجایی که تمام می شود وای کاش ها تمام می شود [و آن در] آنجایی است که انسان به علم مطلق برسد، و فانی بشود این قطره در آن دریا.

پس شما که در این عالم هستید و خیال می کنید که من اگر فلان را داشتم کافی بود، بدانید که کافی نیست. ممکن است که آن چیزی را که شما حالا تخیل می کنید که می خواهید یک کمی باشد، یک نفر آدم عادی می گوید یک خانه ای داشته باشیم و یک زندگی مثلًا بخور و نمیری، تا نرسیده خیال می کند این را می خواهد. همچو که رسید به او، یک چیز بالاتری را می خواهد، تا نرسیدید به اینکه ریاست جمهوری بهتان برسد، می گویید این [را] می خواهیم. همچو که رسیدید به آنجا می گویید نه، این که او نیست، آن که من می خواستم این نیست. بالاتر را می خواهم. آن

هم که رفته به بالاتر. شما می بینید که فرض کنید که رئیس جمهور امریکا نصف قدرت این سیّاره را دارد، و خیال می کند این کم است. آنکه من می خواهم این نیست، خیال می کند که اگر شوروی را هم شکست بدهد و منزوی کند و همه این سیّاره در تحت قدرت او بیاید بَسَش است. این نمی فهمد که این جور نیست. این نمی فهمد که عاشق خداست، نه عاشق دنیا. دلیل این است که وقتی رسید به آنجا، می بیند نه، کافی شد. اگر به او می گفتند در سیّاره مشتری هم یک چیزهایی هست، می خواهی به او برسی هیچ ممکن نیست بگوید نه؛ می گوید آری. هیچ سیر نمی شود انسان. دنبال این نباشید که خیال کنید ما رسیدیم به اینجا، خوب، الحمد للَّه! اختلافاتی که پیدا می شود برای همین است که اشتباهات هست. اشتباه در مقصد است. مقصدِ فطرت نداریم، ما ندیدیم، ما نمی دانیم، ما کتاب فطرت را نخوانده ایم. ما چون آشنا به کتاب فطرت نیستیم، خیال می کنیم که ما می خواهیم برسیم به یک قدرتی و در انحصار ما باشد این قدرت. وقتی رسیدید، می بینید آنکه می خواستم این نیست. در دل باز آشفتگی هست. و آشفتگی رو به تزاید هم می شود؛ یعنی الآن اگر فرض کنید که [به فلان رئیس جمهور امریکا بگویند به اینکه خوب، شما حالا چه می خواهید، عاشق چه هستید، میل دارید چه بکنید. همه همّش این است که شوروی که یک خاری در چشم من است، این نباشد. به آن هم بگویند، می گوید این امریکا یک خاری است در چشم من، او نباشد. نمی فهمند اینها که نه آن قدرتْ آمال است؛ نه آن قدرت

یک چیز دیگر است. در تمام فطرتها بلا استثنا، در تمام فطرتها بی استثنا، عشق به کمال مطلق است؛ عشق به خداست. عذاب برای این است که ما نمی فهمیم، ما جاهلیم، عوضی می گیریم مسائل را. اگر روی همین فطرت ما پیش برویم به کمال مطلق می رسیم.

اینکه انسان را معذَّب خواهد کرد این است که کمال را عوضی گرفته است. خیال می کند کمال رئیس شدن است، رئیس اداره شدن است. رئیس اداره که می شود، می بیند اینکه کم است این اداره چه است، رئیس یک کشور شدن است. وقتی رسید، می رود سراغ آن کشور دیگر. آن هم وقتی رسید، می رود سراغ دیگری. همه عالم را به او بدهند باز سیر نمی شود. برای این است که کمال مطلق آرزوی انسان است. فطرت انسان فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا «1». این فطرت توحید است. فطرت کمال مطلق است. تا آنجا نرسید، هِی می خواهید. دنبال یک گمشده ای شما هستید. عوضی می گیرید آن گمشده را. ماها همه عوضی می گیریم. هر کس خیال می کند اینکه آن چیزی که دیگری دارد کاش مال من بود، وقتی پیش دیگری می روی، می گوید آن چیزی که آن دارد کاش پیش من بود. هر دوشان هم برسند به آن مطلب، می بینند نه این آن نبود. دنبال چیزی شما هستید که آن کمال مطلق است؛ یعنی همه در فطرتشان خداست. و این اثبات می کند که یک همچو کمال مطلقی تحقق دارد.

عشقِ فعلی محال است بی عاشق فعلی، بی معشوق فعلی. این از ادله محکم ثبوت کمال مطلق است. پس، این قدر دنبال این ورق و آن ورق و این جبهه و آن جبهه و این طرف و آن طرف نگردید.

زحمت ندهید خودتان را، شما سیر نخواهید شد. دنبال چیزی بروید که شما را شاداب کند؛ مطمئن کند نفس شما را. هر چه زیادتر دستتان بیاید تزلزل زیادتر می شود. انسان فطرتش این طوری است. چون کمال مطلق را می خواهد، عوضی گرفته است. وقتی که اینجا را گرفت، می بینند این نیست؛ یک چیز زیادتری من می خواهم. رئیس جمهور امریکا دیگر قانع نیست به اینکه یک کشور، دو تا کشور، ده کشور، مالِ او باشد. شما قانعید که یک اداره دیگری را دستتان بدهند، چون حالا نمی دانید. اما اگر هر یک از شما را به جای رئیس جمهور امریکا بگذارند، یا شوروی بگذارند، همان آشوبی که زیادتر الآن در دل آنها هست و در دل شما شعله اش کمتر است همان آشوب در قلب شما زیادتر می شود. و اگر همه دنیا را به شما بدهند، آشوب زیادتر خواهد شد؛ تزلزل زیاد می شود. آنکه انسان را از تزلزل بیرون می آورد ذکر خداست. با یاد خداست که تزلزلها ریخته می شوند؛ اطمینان پیدا می شود. وقتی اطمینان پیدا شد و ذکر خدا و یاد خدا شد، وقتی است که مخاطب می شود به این خطاب: یا أیَّتُها النَّفْسُ المُطْمَئِنَّهُ در روایتی است که خطاب به حضرت سید الشهداست. «1» آن وقت است که به شما می گویند که فادخلی فی عِبادی. نه فی عباد اللَّه؛ نه فی عباد دیگر. «فی ٙИȘǘϙɂۮ یک عنایت خصوصی است مال خودم. این بشر مالِ خودش است. وقتی این طور شد، جنّتش هم فرق دارد با جنّتهای دیگر. شما خیال نکنید که بهشت شماها و ماها مثل بهشت رسول اللَّه است. خیر، آن وضع دیگری است، «جنّتی» است. «الجنّه»

مال همه [است ان شاء اللَّه؛ لکن وقتی به آنجا رسید، «جنّتی» است دیگر. دیگر دل به جای دیگر نمی رسد. پس دنبال چه می گردید شماها که با قلمتان، با زبانتان، کوشش می کنید که مثلًا یک چیزی دستتان بیاید. شما خیال می کنید که دست می شود. مطلب دستتان که آمد، دیگر مطمئن می شوید، نه! وقتی دستتان آمد، زیادتر متزلزل می شوید، نگرانیها بیشتر می شود. برای آن درویشی که یک گوشه ای نشسته و فرض کنید یک لقمه نانی پیدا می کند، تشویش خاطر کمتر است از رئیس جمهور امریکا. او تشویش خاطرش زیادتر است؛ ناآسوده تر است؛ متزلزلتر است؛ نگرانتر است. کاری بکنید نگرانیها رفع بشود، نه زیاد کنید نگرانیها را. هر چه بروید جلو، نگرانیها زیاد می شود.

خودخواهی منشأ همه گرفتاریها

کاری بکنید که این پرده هایی که بین شما و بین خدای تبارک و تعالی است اینها کنار زده بشود. پرده بزرگ، خودتان هستید. انسان خودش حجاب است. تو خود حجاب خودی. فکر بکنید بخواهید اطمینان قلبی پیدا کنید. بخواهید آسایش داشته باشید؛ نه تزلزل و نگرانی. انسان در همین دنیا هم این نگرانیها در جهنم انسان را نگه می دارد. این نگرانیهایی که برای انسان است یک بابی از جهنم است. کوشش کنید این نگرانیها رفع بشود. رفع شدن نگرانیها به این نیست که یک پُست اگر دارید دو تا داشته باشید. نه، اضافه نگرانی است. کاری بکنید که این وحشتِ نَفْسی که در انسان هست، این نگرانی و این چیزهایی که دنبال این خودخواهیهاست، اینها رفع بشود. خودتان را از بین بردارید.

خودتان حجابید. اگر خودتان را از بین برداشتید، تمام نگرانیها تمام خواهد شد. همه این نگرانیها [که آدم خیال می کند

من که دارم کوشش می کنم و می خواهم در این پست باشم، برای خدا می خواهم این کار را بکنم. این خیالاتی است که انسان می کند. انسان چون خودش را خیلی دوست دارد، خیال می کند که هر کاری که می کند خوب است، و هر کاری که می کند برای خداست. لکن اگر خودش را عرضه کند به یک کسی که خدا را می شناسد، آن وقت به او می فهماند که نه، کار تو برای خودت بوده. همه کارها برای خودت است. اگر رسیدی به آن جایی که این خود را کنار بگذاری و کار بکنی، آن کار برای خود نیست. قهراً وقتی خود نباشد، دیگر نزاع هم نیست، دعوا هم نیست. انبیا با هم نزاع نداشتند. همه انبیا اگر جمع بشوند در یک جایی با هم هیچ اختلافی ندارند؛ برای اینکه وجهه وجهه واحد است و خودْ کنار رفته است؛ دیگر خودی در کار نیست: جُزنَا وَ هِیَ خامِدَهٌ «1» این روایتی است که می فرماید که ما از این صراط- این صراط را می گویند که در متن جهنم است. یعنی رو نیست مثل اینکه آب از زیرش می رود. وسط است. مثل یک پلی که وسط آب غرق شده باشد. محیط هست جهنم بر صراط. و شما باید از آنجا عبور کنید. نه اینکه آن بالا هست و ما می افتیم تویش. خیر، وسط است. مؤمن وقتی که می خواهد عبور کند، عبور باید بکند، جهنم برای او هم هست، لکن جهنم صدا می کند که نور من را داری از بین می بری، زود رد شو- در روایات ماست که انبیا- که ائمه علیهم السلام فرموده اند این راجع به همه اولیاست- که «ما

از صراط گذشتیم در صورتی که خاموش بود جهنم: جُزْنا وَ هِیَ خامِدَهٌ برای اینکه این خمود از خود شروع می شود.

وقتی جهنم در خود آدم خامد است، آن جهنم هم برایش خامد است. آن جهنمی که به ما می رسد اینی است که از خودمان درست کردیم. هیچ چیز ما نمی بینیم اضافه از آنکه خودمان کردیم: ذلِکَ بِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ «1» ما خودمان درست کردیم جهنم را. در روایت است که پیغمبر اکرم وقتی به معراج رفتند، دیدند که در بهشت یک دسته ای هستند که مشغول کار هستند: گاهی می ایستند، گاهی مشغول می شوند. سؤال کرد از جبرئیل که قصه چه است؟ گفته بود اینها اعمال مردم است؛ وقتی که اینجا می رسد مصالح است، اینها عمل می کنند. وقتی آنها از کار بازمی مانند، اینها هم رها می کنند. هیچ چیز از خارج به شما نمی رسد. هر چه هست از خود شماست. کوشش کردند انبیا و خدای تبارک و تعالی همه انبیا را فرستاده برای اینکه شما را از این ورطه نجات بدهد. از اینکه خودتان دارید درست می کنید. از اینکه خودتان مهیا کردید برای آن عالم. همه انبیا آمده اند که ما را نجات بدهند از این چیزی که خودمان با دست خودمان درست کردیم. و کم موفق شدند. چه هواهای نفسانی ما غلبه کرد بر دعوتهای آنها.

مقصودم از این مزاحمت این بود که گمان نکنند ابَرقدرتها و گمان نکنند دولتمردها و گمان نکنند هیچ کس از افراد که من قانعم به اینکه حالا بشوم فلان رئیس، آشوبی که در قلب شماست بیشتر می شود. حالایی که این حد را دارید، اگر به آن یک قدری توجه کنید و قانع بشوید،

آشوب هست، اما کم است. وقتی هر چه زیادتر شد، آشوب زیادتر می شود؛ نگرانیها زیادتر می شود. پس چرا انسان دست و پا بزند برای زیاد کردن آشوب خودش. برای اینکه ناراحتی خودش را زیاد کند، دست و پا بزند؛ مثل عنکبوت، تار دور خودش بتَنَد. تمام کارهایی که ما می کنیم، مثل همین عنکبوتها، در آن عالم ظاهر می شود که ما خودمان داریم با دست خودمان، خودمان را به بند می کشیم. چرا می خواهید این مقام را پیدا کنید که این برای شما یک چیزی است که صورتش مُشوَّه است در آنجا؟ چرا دنبال این هستید که زحمتهای خودتان را زیاد کنید؟ سلمان دارای حکومت مداین بود؛ وقتی سیل آمد، پوستی که زیرش بود برداشت و رفت بالا گفت نَجیَ المُخَفَّفون «1» من چیزی ندارم تا آب ببرد. یک پوستی هست آن هم برداشتم. حاکم آنجا بود! اما آنهایی که زیاد کردند، روی هم گذاشتند،- چه اموال دنیا را روی هم گذاشتند و چه ریاستها را روی هم گذاشتند- آنهایی هستند که در آن عالم گرفتاریشان زیاد است. و چرا ما این قدر زیاد کنیم گرفتاریها را؟!

قصد خدمت به اقشار مختلف مردم

ما برای این ملت عمل بکنیم. ما تمام همّمان را صرف کنیم که این کشوری که به این حال در آمده است، و همه هم با ما دشمن هستند، این را نجاتش بدهیم. همه به فکر نجات باشیم؛ نه به فکر اینکه برای خودمان باشد. برای نجات یک بشر، برای نجات یک ملت، برای نجات اسلام از شرّ این قدرتها همه کوشش کنیم، شما اگر یک خانه هم داشته باشید بخواهید تدبیر کنید این خانه را، تا زن و مرد

و بچه و کُلْفَت و اینهایی که هستند همفکر نباشند، نمی توانید یک خانه را اداره کنید. یک کشور را وقتی بخواهید اداره بکنید، اگر همفکر نباشید، اگر همت همه اداره این نباشد [کار پیش نمی رود] همه در فکر مردم باشید. اینها عباد خدا هستند؛ بنده های خدا هستند. اینهایی که در مرزها دارند کشته می شوند و اینهایی که گرفتار اوضاع جنگ هستند و اینهایی که آواره شدند و در این زمینها و در این چادرهای بدون همه چیز دارند زندگی می کنند، اینها بنده های خدا هستند. و از من افضل اند. و محتمل است که از شماها هم افضل باشند. چرا ما به فکر آنها نباشیم؟ فکر نجات امَّت نباشیم؟ چرا یک ذرّه از آن چیزی که در دل انبیا بود در دل ما نباشد: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ «1» شاید تو می خواهی خودت را هلاک کنی! غصه می خورد از بس برای این مردم. غصه پیغمبر برای این کفار بود، این کفار! غصه می خورد که اینها نمی فهمند دارند چه می کنند. اینها دارند برای خودشان جهنم می سازند. چرا ما یک ذرّه، یک بارقه کوچکی از این نفسهای مطمئنّه شریف در قلبمان نباشد که برای این امّت کار بکنیم، نه برای خودمان؟ اگر همه کوشش کنید که برای امّت کار بکنید، همه چیز اصلاح می شود. همه ما بنامان بر این باشد که در این سال جدید که ان شاء اللَّه به خیر برایتان باشد، به فکر این باشیم که برای این امّت هر کاری می خواهیم بکنیم؛ این مقام را برای امّت خرج کنیم؛ این پست را برای امّت بگیرم. اگر این مطلب حاصل بشود و لو به یک مرتبه نازلش هم

باشد، این سال جدید، سال صلح و سال صفا واقع می شود.

من امیدوارم که خداوند دست ما را بگیرد، و ما را به وظایف خودمان آشنا کند؛ و عیوب نفسانی ما را به ما بفهماند؛ و راه نجات از آن نفسانیات را به ما هدایت کند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

پیام [به مردم و مسئولین در آغاز سال نو (سیزده تذکر)]

29 اسفند 1359/ 13 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم در آستانه سومین سال جمهوری اسلامی و روزهای بزرگداشت ولادت شخصیت اسلام حضرت صدیقه کبرا- سلام اللَّه علیها- که با خواست خداوند متعال نقشه شوم ابرقدرتهای شرق و غرب که کمر به نابودی اسلام بزرگ و شکست جمهوری اسلامی بسته بودند و تنها راه موفقیت خود را در ایجاد اختلاف بین توده های عظیم ملت شریف پنداشته و می پندارند تا از این توطئه شوم شیطانی ایجاد یأس و ناامیدی در قشرهای میلیونی بنمایند و به مقاصد شوم خویش برسند نقش بر آب شد، و دولتمردان محترم، جناحهای وابسته به اجانب و تفاله های عقب مانده آنان را که در سرهای بی ایمان خود، و با اسمهای گوناگون حتی به اسم اسلام، آن هم امریکایی اش در صفوف مسلمانان و مؤمنان به خدای بزرگ و اسلام عزیز رخنه کرده و حکومت به اصطلاح خلقی و جمهوری دمکراتیک را طرح ریزی نموده بودند شناسایی نموده و دست برادری به هم داده اند تا در سایه وحدت و اتفاق، نقشه شیطانی آنان را باطل و امید و طمأنینه را به ملت برگردانند، و توطئه گران اصلی و دنباله روهای آنان را در این مرحله نیز مأیوس نمودند.

این سال جدید را به تمام ملت شریف بخصوص شهدای زنده و بازماندگان آنان و آسیب دیدگان

عزیز تبریک عرض می کنم و پیروزی اسلام را بر کفر و قوای مسلح جمهوری اسلامی را بر قوای گول خورده بعث کافر عراق و سایر وابستگان به شرق و غرب- که چشم طمع بر نابودی اسلام و جمهوری اسلامی و سلطه همه جانبه بر ذخایر کشور عظیم مان دوخته اند- از خداوند متعال خواستارم. اینک مطالبی را که به صلاح امت مسلمان و خصوص ملت انقلابی ایران به نظر می رسد تذکر می دهم، باشد که ملت عزیز با به کار بردن آن به پیروزی نهایی و افراشته شدن پرچم پر افتخار اسلام و برچیده شدن بساط ظلم و ستمگری نایل آید:

1- اخیراً به واسطه حوادثی ملت ما از دشمنهای اصلی، چه ابرقدرت شرق و چه غرب- که در رأس همه آنها امریکای جهانخوار است و تمام بدبختیهای بشر از جنایات آنان است و ما در حال جنگ با آنان هستیم و تمام گرفتاریها و کمبودهایی که در کشور ما به چشم می خورد از آنان است- غفلت نموده و می رفت تا دشمن حقیقی از یاد برود و به جای آن دشمنیهای خانگی بنشیند که با خواست خداوند متعال این حیله هم درهم شکست، و ما نباید فراموش کنیم که تقریباً ملت قهرمان ما با خیانتکاران سراسر دنیا طرف است و لازمه چنین مبارزه ای باید بیش از اینها گرفتاری داشته باشد. در جنگ دوم بین الملل با آنکه ما طرف جنگ نبودیم آن چنان قحطی شد که نان و ما یحتاج عمومی به سختی پیدا می شد؛ و اکنون که ما در جنگ چنانی هستیم باید ملت ما تحمل لوازم مبارزه با قدرتهای بزرگ را داشته باشد و با دولت همکاری کند

و به تبلیغاتی که از جانب منحرفین می شود اعتنا نکند تا پیروزی نهایی را به دست آورد.

2- چه نیکوست که این سال جدید را سال رحمت و عطوفت و برادری اعلام کنیم و کوشش نماییم در تألیف قلوب و از خداوند رحمان بخواهیم که قلوب ما را به هم نزدیک و ما را به نعمت اخوت اسلامی مفتخر و از پرتگاه افتراق و خودبینی و خود خواهی- که پایانش در این جهان ذلت و اسارت و در آن جهان ظلمت و جهنم است- نجات بخشد.

برادران و خواهران اسلامی! اگر استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را می خواهید و همان را که در به دست آوردن آن جوانان عزیز خود را فدا کردید و رنج و فشار جنگ تحمیلی را تحمل کردید، کوشش کنید در این سال جدید از قید شیطان نفس بیرون آیید و با پیوند جدید و وحدت کلمه و پناه به زیر پرچم پر افتخار اسلام عزیز، خود و اسلام عزیزتر از خویش را از آسیب و شرّ ابرقدرتها و تفاله های وابسته به آنان نجات بخشید و با اعتصام به حبل اللَّه بر قدرتهای شیطانی غلبه کنید.

3- از عموم ملت عظیم الشأن و خصوص دولتمردان می خواهم که از تجربه تلخی که از اختلاف بعد از اتحاد اول پیروزی که در ماههای اخیر به اوج خود رسید و روزگار را بر همه تاریک و تلخ کرد، عبرت بگیرند، و بر آن باشند که مدتی هم تجربه برادری و اتحاد را به کار برند و با محبت و رحمت همکاری و همفکری را اگر چه با تکلف هم باشد، پیشه خود قرار دهند و به

کمکِ هم برای ساختن کشور بشتابند و نسبت به یکدیگر با عفو و اغماض رفتار نمایند. اگر خدای نخواسته از آن بد دیدند، فرصت فراوان است و میدان باز، ولی مطمئن باشند که وعده خداوند متعال بر آن است که اخوت ایمانی و دوستی و محبت با یکدیگر موجب نجات است.

4- از عموم علمای عظیم الشأن و ائمه جمعه و جماعات تقاضا دارم که با دیده رحمت و عطوفت به جمهوری اسلامی و متصدیان امور نظاره کنند و با ارشاد و موعظه حسنه، خطاکاران را تربیت کنند و کجیها را راست فرمایند که این شیوه انبیای عظام و اولیای خداوند است. و تأثیر موعظه حسنه در نفوس بسیار زیادتر است از عیبجویی و بدگویی، و ممکن است قلمها و زبانهای عیبجو در بعضی از نفوس عصیان بیاورد و به جای اثر مثبت و نیکو اثر منفی و بد به جا گذارد و به جای اصلاح، موجب افساد شود. باید حضرات اعلام بدانند که با وجود اشتباه و خطا در متصدیان امور آثار نیک و مثبتی که در کشور به دست متصدیان و به کمک ملت عزیز انجام گرفته بسیار بیشتر است از اشتباهات و خطاها، و چنانچه تمام قلمها و زبانها به ارشاد آنان به کار افتد و با دیده رحمت و سنت انبیا- علیهم صلوات اللَّه- با آنان رفتار شود، بزودی با تأیید خداوند رحمان، امور اصلاح و نقیصه ها مرتفع می شود.

5- از متصدیان امور در جمهوری اسلامی؛ خصوصاً قشر روحانی تقاضا دارم که در تدبیر امور کشور و حل و فصل قضایا از خط اسلام به طور دقیق پیروی کرده و تحت تأثیر گروه

گرایی و طرفداری از قشری و مخالفت با قشری دیگر قرار نگرفته و با عدل اسلامی و عطوفتِ متوقع از جمهوری اسلامی با مردم و مراجعین رفتار و حکومت اسلامی را در انظار واژگونه جلوه ندهند، و از سوء رفتار و کاغذبازیهای رژیم سابق شدیداً احتراز نمایند که جمهوری اسلامی ودیعه ای است الهی به دست همه ملت خصوصاً شما و مسئولیت شما نزد خالق و خلق بسیار است.

6- از فرهنگیان و متصدیان تعلیم و تربیت و قضات و متصدیان دادگستری و دادگاههای انقلاب می خواهم که به مأموریت بزرگی که به آنان سپرده شده و مسئولیت عظیمی که به عهده گرفته اند توجه نمایند که با انحراف آنها فرهنگ کشور به انحراف کشیده می شود و نوباوگان و جوانان که امید ملت و اسلام هستند، اماناتی بس بزرگ و شریفند که خیانت در آن خیانت به اسلام و کشور است، و این نوباوگان و جوانانند که در آتیه، سرنوشت کشور به دست آنان است و باید تربیت صحیح اسلامی در جمیع مدارس به طور جدی اجرا شود تا کشور از آسیب مصون گردد. و دستگاههای دادگستری و دادگاههای انقلاب و قضاوت دستگاه بسیار امر مهمی است که سر و کار با جان و آبرو و مال ملت دارد، و اهمیتی که اسلام به قضاوت داده است به کمتر چیزی داده است. امروز دستگاه دادگستری و دادگاههای انقلاب پاسبان آبرو و حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام است و انحراف در قضا مردم را از این دستگاه مأیوس و به جمهوری اسلامی و روحانیون بدبین می نماید. مسئولان بالای قضایی موظفند در نهادهای مذکور نظارت کامل داشته و از انحرافات جلوگیری

نمایند؛ و روحانیونی که در امر قضا گماشته شده اند بدانند که بالاترین مسئولیت را به عهده گرفته و انحراف به هر نحو از آنان متوقع نیست و با آنان سختگیری خواهد شد.

از مسئولین می خواهم که وضع زندانها را تحت نظر قرار دهند و سفارش اکید کنند که با زندانیان رفتار اسلامی- انسانی کنند. و چه نیکوست که گویندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربیت اسلامی- اخلاقی قرار دهند. و لازم است که در حفظ سلامت بیشتر و بهداشت بهتر آنان برنامه هایی داشته باشند که زاید بر سختی زندان از سختیهای دیگر رنج نبرند. و با صلاحدید رؤسای زندان اجازه ملاقات بیشتری دهند، خصوصاً در این ایام، که گناهکاران نیز افرادی هستند همچون خود ما.

7- شورای انقلاب فرهنگی لازم است با کوشش فراوان و افزایش گروههای متعهد و متخصص کار خود را به نتیجه رسانده و در باز شدن دانشگاهها در این سال حد اعلای توان خود را به کار برند. از خداوند توفیق آنان را برای این امر مهم خواهانم.

8- از قوای مسلح، ارتش، ژاندارمری، سپاه پاسداران، شهربانی، بسیج، قوای مردمی، عشایر، پیشمرگان «1» و غیر آنان که در جبهه ها به فداکاری در راه اسلام و کشور عزیز اشتغال دارند، امیدوارم که با تمام جدیت و پشتیبانی یکدیگر و وحدت کلمه و انسجام کامل و پیروی از فرماندهان، دلاورانه کشور عزیز اسلامی را از لوث وجود مهاجمین وابسته به قدرتهای جهنمی پاک و با هجوم به لشکر کفر آنان را مجال پایداری ندهند. و بر فرماندهان قوای مسلح است که با در نظر گرفتن نیرو درنگ را جایز ندانسته، فرصت را

از دست ندهند که خداوند متعال با قوای اسلامی است.

9- این جانب پشتیبانی خود و ملت شجاع مبارز را از تمام قوای مسلح تکرار می کنم و به آنان اطمینان می دهم که فداکاری آنان مورد قدردانی و افتخار ملت است، و فرماندهان قوای مذکور در زیر پرچم پر افتخار اسلام و مورد حمایت ملت بزرگ ایران می باشند و من عهده دار حمایت آنان می باشم. لازم است تذکر دهم که گوش به شایعه پراکنیهای مشتی بی وطن نداده و با اطمینان خاطر به سلحشوری خود ادامه دهند.

10- من متواضعانه از ملت عزیز می خواهم که پشتیبانی خود را از قوای مسلح ادامه داده و کشور عزیز اسلامی را با حمایت بیدریغ خود از آسیب دهر نگاه دارید. و نیز اکیداً تقاضا می کنم که از آوارگان جنگی که با هجوم کفار بعثی عراق عزیزان و خانمان خود را از دست داده اند حمایت برادرانه و خواهرانه خود را ادامه دهید، و نگذارید اینان تلخی آوارگی را احساس نمایند. رحمت خدا بر شما خواهران و برادران ارزشمند که با همت بزرگ خود، هم پشتوانه جنگ تحمیلی بوده و هم یاران وفادار آوارگان جنگی. و البته دولت هم تمام کوشش را در این امر انسانی نموده و می نماید لکن حمایت ملت موجب تقویت روحی قوای مسلح و دولت خواهد بود.

11- اکنون که نقشه های شوم دشمنان خارجی و داخلی اسلام و مسلمین با بیداری و وفاداریِ ملت و دولت باطل گردید و توطئه هایشان برای اختلاف بین دولتمردان- که در نتیجه اختلاف بین قشرهای ملت می شد- با هوشیاری ملت عزیز خنثی شد، از راه شایعه افکنی و تبلیغات بی پایه که به خیال خامشان موجب دلسردی و بی تفاوتی

ملت سلحشور اسلامی گردد مشغول به فعالیت مذبوحانه شدند که به گمان باطل خود ملت را از صحنه خارج و اسلام و مسلمین را به پرتگاه هلاکت بکشند و راه را برای اربابان ستمگر خویش صاف نمایند. بر ملت هوشیار و عزیز است که به شایعات و قلمهای مسموم که مع الأسف گاهی به دست دوستان جاهل نیز می باشد اعتنا نکنند و اسلام عزیز را که از دسترنج زحمتهای طاقت فرسای پیامبر اسلام- صلی اللَّه علیه و آله- و اصحاب کبارش به ما رسیده است با بیهوده گویی مشتی توطئه گر و جاهل از دست ندهند.

12- به متفکران و روشنفکران و قلمداران- چه به اسلام وفادار و چه به کشور و میهن علاقه مند و چه به شرف و ارزش انسانی پایبند می باشند و چه در فاجعه آوارگان بی سرپرست و راندگان از منازل و شهرها و روستاهای خود بی تفاوت نیستند و احساس رنج می کنند- تذکر می دهم که مخالفت بعضی از شما با حکومت اسلامی برای شما نفعی ندارد و شما از آن بهره ای نخواهید برد، و جز با تعویق پیروزی نهایی و ادامه جنگ، کشور و ملت خود را به خرابی و هلاکت می کشانید و راهی برای دشمنان ایران و اسلام باز می کنید نتیجه ای نخواهید برد. پس به خود آیید و در این جهاد مقدس با ملت همفکر و هم قدم باشید تا پیروزی به دست آید و شما از شرف پیروزی نیز بهره مند شوید و مردانگی را در حمایت از ملت و ستمکشان بدانید.

13- امید است امسال سال حکومت قانون باشد. در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن- صلی اللَّه علیه و آله- در مقابل

قانون، بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسانها در تبعیت از قانون است که همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقیب است. و بر دستگاههای قضایی است که از متعدیان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع کنند و آنان را به سزای خود بنشانند. و من برای چندمین بار اعلام می کنم که هر گروه و شخصی- اگر چه از بستگان و اقربای این جانب باشند- خود مسئول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خدای نخواسته تخلف از احکام اسلام کردند، دستگاه قضایی موظف است آنان را مورد تعقیب قرار دهد، و هر کس و هر دستگاه، چه قضات شرع و چه دادگاهها و چه غیر اینها، هر کس تعدیات خود را به اسم من و یا به انتساب به من اجرا کنند مجرم و مفتری «1» است. و اخیراً درود بی پایان خود را تقدیم مجاهدان اسلام و شهدای راه حق و معلولان و آوارگان جنگزده می نمایم و رحمت واسعه خداوند را برای همگان از پیشگاه مقدس پروردگار مسألت می نمایم، و از درگاه مقدسش تقاضا می نمایم که این سال جدید را بر همه مسلمین و مستضعفین جهان و بر ملت عزیزمان مبارک گرداند، و این سال را سال پیروزی اسلام قرار دهد. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پاسخ استفتاء [ (استفاده از اجزای حیوانات تذکیه نشده و حرام گوشت)]

اسفند 1359/ جمادی الاول 1401

[** بسمه تعالی. محضر مبارک آیت اللَّه العظمی زعیم الامه الاسلامیه و قائدها الاعظم امام خمینی- مد ظله العالی- بعد السلام علیکم و الدعاء لکم بالعزّ و العظمه.

به شرف عرض عالی می رساند،

در زمان حاضر پودر ماهی میته «1» و ماهی حرام گوشت و چربی خوک و چربی حیوانات غیر مذکّی «2» و حیوانات حرام گوشت در صنعت دامداری و مرغداری جهت تغذیه مرغها و حیوانات حلال گوشت مصرف معتنا به ای دارد. و همچنین چربی خوک و حیوانات حرام گوشت و غیر مذکّی در صنعت صابون سازی و بعض صنایع دیگر قابل استفاده مُعتنی به هست. آیا استفاده از مذکورات در امور غیر مشروط بالطهاره جایز است؟ در صورت جواز استفاده از اجزای میته و حیوانات حرام گوشت و غیر مذکی در امور غیر مشروط بالطهاره چنانچه نفع مزبور مُعتنی بِه و مورد اعتنای عقلا باشد، آیا خرید و فروش آن اجزا جهت استفاده محلّله «3» جایز است؟**]

بسمه تعالی استفاده مذکور به نحوی که ذکر شده است جایز است، و خرید و فروش نیز به نحوی. که مذکور است جایز است؛ لکن احتیاط به اینکه رد و بدل به عنوان بیع و شِراء «4» نباشد مطلوب است.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پاسخ استفتاء [به آقای پسندیده (احداث ساختمان در زمین غصبی)]

اسفند 1359/ جمادی الاول 1401

[** بسمه تعالی. محضر مقدس حضرت آیت اللَّه العظمی آقای امام خمینی- متّع اللَّه المسلمین بطول بقائه الشریف. هر گاه کسی زمینی را از مالک غصب کرد و در آن زمین، مغازه و عمارت ساخت و مالک صاحب زمین از قاضی تقاضای رسیدگی و صدور حکم تخریب ساختمان را نمود و استدعا کرد زمین را به صورت اولیه برگرداند، آیا قاضی موظف به صدور حکم تخریب و برگرداندن زمین به صورت اولیه به خرج غاصب می باشد یا خیر؟ و آیا اجرت المثل «1» مدت غصب تا برگشت به مالک به عهده غاصب است یا

نیست؟ مستدعی است مرقوم فرمایید.**]

بسمه تعالی در فرض مذکور قاضی موظف است شرعاً که حکم تخلیه و برگرداندن زمین را به صورت اولیه بدهد و مقامات اجرایی موظفند یا وادار کنند غاصب را که زمین را به حال اول برگرداند، یا به صورت اولیه برگردانند و مخارج آن را از غاصب بگیرند. و اجرت المثل مدت غصب تا برگشت به مالک را از غاصب گرفته، به مالک بپردازند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

نامه [به دانش آموزان دبیرستان اسپرینگ دال امریکا (ارزش انسانها به تقواست)]

1360 ه. ش./ 1401 ه. ق بسم اللَّه الرحمن الرحیم فرزندان عزیز خوب دبیرستان اسپرینگ دال ایالت ارکانزاس امریکا. نامه محبت آمیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم. من می دانم که سرخپوستان و سیاهپوستان در فشار و زحمت هستند. در تعلیمات اسلام فرقی بین سفید و سرخ و سیاه نیست. آنچه انسانها را از یکدیگر امتیاز می دهد تقوا و اخلاق نیک و اعمال نیک است. از خداوند بزرگ می خواهم شما فرزندان عزیز را موفق کند و به راه راست هدایت فرماید.

یک جزوه از کلمات نصیحت آموز پیغمبر بزرگ اسلام را که برای کودکان ایران هدیه داده اند، برای شما عزیزان می فرستم، و به شما دعای خیر می کنم. امید است در ارزشهای انسانی موفق باشید.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

دعای مکتوب «1» [و آرزوی توفیق برای کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد]

1360 ه. ش./ 1401 ه. ق بسمه تعالی ان شاء اللَّه کارمندان وزارت ارشاد اسلامی موفق به عمل صالح باشند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام رادیو تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت مسلمین- قانون)]

روز مبارک، روز شکست سلطه جهانخواران

1 فروردین 1360/ 14 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من این سال نو را به همه مسلمین جهان و ملتهای مظلوم تحت فشار ابرقدرتها و ملت شریف رزمنده ایران تبریک عرض می کنم. مبارک باد بر شما ملت بپاخاسته و بیدار که تمام توان خودتان را در مقابل قدرتهای بزرگ، که همه بسیج شده اند بر ضد شما، به میدان آوردید؛ و همان طور که در اول نهضت با هم همدست و متحد بودید، امروز هم در این سال جدید هم با هم هستید. و من امیدوارم که بیشتر از پیش با هم برادر و همفکر و هم رزمنده باشید.

آن روز مبارک است بر ما که سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر سایر ملتهای مستضعف شکسته شود؛ و تمام ملتها سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگیرند؛ و دولتها بیدار بشوند و ببینند که با داشتن آن همه ابزار و آن همه انسان و قوای انسانی و آن همه اراضی وسیع و ذخایر زیرزمینی، برای اینکه ما توجه نکردیم به دستورات اسلام که بین همه مسلمانها عقد اخوت بسته است «1» و همه را دعوت به اعتصام به حبل اللَّه «2» و پیروی از خط اسلام می فرماید نکردیم.

و من امیدوارم که در این سال جدید هم ملت ما و دولت ما و همه آنهایی که در اداره کشور دخالت دارند، از لشکریها و کشوریها، همه با هم برادر باشند. و این نعمت بزرگی که در قرآن کریم او را نعمت «اخوت»

ذکر می فرماید، و همین نعمت اخوت را موجب این می داند که ما از همه گرفتاریها نجات پیدا کنیم، من در این سال جدید امیدوارم که همه با هم برادر باشند؛ و همه با هم در مصالح این کشور پیش بروند؛ و دست قدرتها را از کشور خودشان کوتاه کنند؛ و همه مسلمین جهان توجه بکنند به این آیاتی که در قرآن کریم برای وحدت مسلمین نازل شده است و مسلمین را دعوت به وحدت و اعتصام به حبل اللَّه، که همان اسلام است، فرموده است، همه توجه کنند؛ و این سال نو را با مبارکی و میمنت در زیر پرچم پر افتخار اسلام و دستورات نورانی خدای تبارک و تعالی مجتمع بشوند؛ و دست قدرتهای بزرگ را که هیچ فکر نمی کنند الّا برای مصالح خودشان و چپاول کردن ذخایر ملتهای ضعیف، با هم باشند همه تا این دستهای چپاولگر قطع بشود. و ملتها و دولتهای اسلامی همه با هم مجتمع باشند؛ همه با هم برادر باشند؛ برابر باشند.

سال اخوت ایمانی و وحدت کلمه

حکومتها در فکر سلطه بر ملت خودشان و سرکوبی ملت خودشان نباشند؛ و ملت در فکر خنثی کردن اعمال دولتها نباشند. اگر آنها به اسلام برگشتند و توجه به احکام اسلام کردند، همان طوری که ملت ما با دولتش، با همه ارگانهای دولتی، دوست هست؛ و نه ارگانهای دولتی می خواهند بزرگی به ملت بفروشند، سلطه گری کنند به ملت؛ و نه ملت درصدد این است که به دولت خودش یک کاری بکند که خنثی بشود اعمالش. همه با هم هستند. و همه با هم ان شاء اللَّه این کشور را به پیش می برند. و نمی گذارند که قدرتهایی که

در کمین نشسته اند و تفاله های آنها در بین کشور ما هم هست، [ملت نمی گذارند اینها بتوانند کاری انجام بدهند.

و ما امیدواریم که امسال سال اخوت ایمانی و وحدت کلمه و عود به اوایل نهضت باشد. همان طوری که می بینیم که بحمد اللَّه هست، باز تحکیم بشود این وحدت. و تمام افراد این مملکت در صدد این باشند که برای این کشور خدمت کنند و خدمتگزاری به اسلام و کشور اسلامی داشته باشند؛ تا اینکه این سال بر همه ما نوروز باشد و بر همه ما مبارک باشد و پیروزی اسلام در این سال ان شاء اللَّه تحقق پیدا بکند؛ و تمام اقلیتهایی که در این کشور هستند، اقلیتهای مذهبی که در این کشور هستند و رسمی هستند، در زیر لوای اسلام با رفاه و آسودگی زندگی کنند.

تلاش دولت برای پیشرفت امور

و ان شاء اللَّه این آثار شوم جنگ نابکار صدامی، که دست نشانده قدرتهای بزرگ است، از بین برود. و تمام کشور ما توجه به این معنا داشته باشند که [در] آثار جنگ البته این مسائل هست. و ما همه این آثار را از دشمنها می دانیم، نه از دوستها. دولت با تمام قوا مشغول این است که امور را به پیش ببرد و مردم را در رفاه نگه دارد، لکن آثار جنگ است. در آن سالی که متفقین آمدند به ایران، من خوب یاد دارم که در قم که ما بودیم، تقریباً تمام دکانهای نانوایی بسته شده بود و قحطی وجود پیدا کرده بود، حتی یک روز، که اواخر امور بود، من با یک بچه ای که همراهم بود داشتیم می رفتیم، یکدفعه این بچه به من گفت: آی

نون! که نان را، مدتها بود نان سنگک را ندیده بود. شما می دانید که ما الآن در حال جنگ هستیم؛ و به حسب حال جنگ، آن هم جنگ با تمام ابرقدرتها و آن هم اینکه ما را محصور کرده اند، مدتهاست ما محصور اقتصادی هستیم و مشغول جنگ هستیم، مع ذلک با کوشش خود ملت و با کوشش دولت اینجا باز رفاه نسبی هست. و من امیدوارم که این جنگ بزودی تمام بشود و لشکر اسلام بر کفر غلبه کند. و ان شاء اللَّه این مملکت یک مملکت با رفاهی، یک مملکت با سعادتی، باشد که ملتهای ما، ملت ما، در این کشور با سعادت و سلامت باشند.

و خداوند متحول کند قلوب و ابصار ما را و بصیرت ما را به یک قلوب نورانی و یک بصیرت واقعی که مسائل را درست ارزیابی کنیم. و کسانی که می خواهند این ملت را سست کنند و می خواهند به واسطه تبلیغات سوئی، که اخیراً بیشتر می کنند، که این مملکت در آن کاری نشده است. این مثل رژیم سابق است. مثل اوقاتی است که آنها بودند. این تبلیغات از کمبودها تبلیغ می کنند؛ از وضع اقتصادی انتقاد می کنند. اینها توجه ندارند که در عین حالی که ما در این دو سال تمام توانمان صرف این شده است که آن قدرتهای بزرگ را نگذاریم دخالت کنند و تفاله های آنها را نگذاریم به این ملت ظلم کنند، مع ذلک در همین مدت کوتاه از تمام زمانی که مدرسه ساخته شده است و این پنجاه سالی که آنها راجع به کارهایی که کرده اند، اسفالتهایی که کرده اند، ساختمانهایی که کرده اند، این دو سال چندین برابر

آن بوده است. لکن کوردلان اینها را به حساب نمی آورند، و می گویند دولت نمی تواند کار بکند و اسلام نمی تواند اداره بکند مملکت را! این اسلام است که امروز اداره می کند مملکت را. و این اسلام است که تمام افراد این مملکت را دور خودش جمع کرده است و نمی گذارد که این جنگ تأثیر سوء خودش را زیادتر از این مقدار که در آن محیطها هست [بگذارد].

سال حاکمیت قانون

و من امیدوارم که خداوند این سال را سال رحمت، سال برکت، سال صفا، سال برادری، سال برابری، قرار بدهد؛ و تمام ملت و دولت و دست اندرکارها تماماً مجتمع باشند و با هم این کشور را به سلامتی و سعادت، همه چیزهایی که احتیاج دارد تهیه کنند و کارسازی کنند و از کارهای ناشایستی هم که در کشور واقع می شود، و این لازمه یک انقلاب است، جلوگیری کنند؛ و مملکت ما در سال آینده و در این سال، در همین سالی که هستیم، مملکتی باشد که قانون فقط حکم کند. هیچ کس غیر قانون حکم نکند و تمام مجری قانون باشند؛ و کسی در حدود غیر قانونی عمل نکند، و همه در حدود خودشان عمل کنند.

و ان شاء اللَّه سعادت و سلامت برای تمام مسلمین و برای خصوص کشور ما و کشور عراق باشد؛ که این جرثومه فساد «1» کنار برود و مسلمین عراق و ایران آزاد باشند. و امیدوارم که سعادت و سلامت برای همه باشد.

و ان شاء اللَّه فلسطین آزاد بشود و بیت المقدس، آنکه مسجد همه مسلمین است به حال اول برگردد. و آنهایی که به مسلمین ظلم و ستم می کنند ان شاء اللَّه خداوند دفع

شرّ آنها را بکند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع فرماندهان نیروهای مسلح (وحدت بین نیروهای مسلح)]

در رأس امور بودن وحدت نیروهای مسلح و مردم

1 فروردین 1360/ 14 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من متقابلًا به آقایان تبریک عرض می کنم. امیدوارم که این سال، سال وحدت و پیروزی و رحمت باشد. در رأس همه امور قضیه وحدتی است که باید بین همه نیروها و همه ملت باشد. شما می دانید که در رژیم سابق یک کار خود محمد رضا داشته است که به من گفته اند و آن این بود که بین سران ارتش اختلاف می انداخته است، نظرش به این بوده که از او به او بد می گفته، از او به او بد می گفت. این کار برای این بوده است که خوف از خود ارتش داشته، می ترسیده که مبادا اینها یک وقت با هم بشوند و کلکش را بکنند.

ان شاء اللَّه، حالا دیگر این حرفها نیست. شما همه باید احساس این مطلب را بکنید که یک کشوری که همه نیروهای تبلیغاتی و نظامی و همه چیزها در همه جا- تقریباً- به ضدش قیام کردند و مشغول توطئه هستند و ما ماندیم خودمان و به حسب ظاهر بعضی از کشورها که یک اظهار دوستی می کنند، لکن این ملتها- یعنی ملتهای اسلامی- و آنها هم که رنج دیدند از حکومتهای خودشان و سایر جاها، این نهضت را شاید یک بارقه امیدی برای خودشان حساب بکنند. ان شاء اللَّه، سایر کشورها هم توجه بکنند و شاید حکومتها هم بفهمند این مطلب را که اگر با ملتها باشند، بهتر از این است که علیه ملتها با ابرقدرتها. ترتیب تقریباً حالا از سابق هم همین بوده است، اشخاصی را آنها انتخاب می کردند و با

جهاتی آنها را سرکار می آوردند، آنها ملتهایشان را تحت فشار و تحت ظلم قرار می دادند و منافع کشورهایشان را می دادند به آن قدرتهای بزرگ، پشت به ملتها می کردند و رو به کسانی که دشمن بودند با ملتها و با اساس این ملتهای اسلامی بخصوص. و این یک اشتباهی از حکومتها بوده است که خیال می کردند که اگر قدرتهای بزرگ را به دست بیاورند، بهتر از این است که قدرت ملت خودشان را به دست بیاورند و این علاوه بر اینکه یک خیانت به ملتها بوده است، آن کامیابی که باید برای یک انسان باشد و آن ارزشی که باید برای یک انسان باشد اینها از دست داده بودند. ارزش یک انسان به این است که مکتبی که تابع آن مکتب است حفظ کند و ملتی که او- مثلًا- الآن حکومت می خواهد بکند بر این ملت، حفظ کند و همراه او باشد، نه اینکه یک جنایتکاری را با خودش همراه کند و ملت خودش را که ارزش دارد برای یک حکومت از دست بدهد.

مقایسه نظام اسلامی با رژیم پهلوی

شما مقایسه کنید بین حالای ایران و زمان سابق؛ محمد رضا چی داشت در ایران، جز قلدری و یک چیزی که تمام ملت تقریباً- الّا آنهایی که از او استفاده های غیر مشروع می کردند- حتی نیروهای خودش، با او مخالف بودند و او در بین ملت خودش که باید ارزشی می داشت هیچ ارزشی نداشت. و لهذا، اگر او با قوای خودش، آنهایی که به او- مثلًا- سرسپرده بودند، یک کاری می خواست انجام بدهد، آنهایی که باید با حکومت موافق باشند، موافقت نداشتند، کارشکنی هم می کردند. شما حتماً بدانید که اگر یک همچو جنگی

که الآن برای کشور ما پیش آمده است و به مشاهده دارید می بینید که همه ملت، زن و مرد و بچه و بزرگ و همه، روحانی غیر روحانی، همه دست به هم دادند، پشتیبانی از ارتش می کنند، این سابقه ندارد، یک همچو چیزی در زمان محمد رضا ممکن نبود. من نمی دانم شماها یادتان هست، شاید بعضی یادتان باشد که وقتی متفقین در این جنگ اخیر آمدند و ریختند به ایران و رضا خان آن وقت بود، با اینکه همه چیز ملت خوف این بود که از دست برود، همه چیزش، همه قوای خارجی ریختند به ایران، یعنی از همه دسته ها آمدند، ولی مردم شادی می کردند برای اینکه رضا خان رفت، تمام آن چیزها را تحمل می کردند و شادی می کردند که رضا خان رفت. اول کسی که به من گفت یک نفر بود که توی خیابان داشتم می رفتم مژده این را داد که رضا خان رفت. این مژده ای بود برای آنها، چرا؟ برای اینکه رضا خان نیامده بود که به ملت خدمت کند، آمده بود و ملت را در قید و اسارت قرار داده بود و زمان محمد رضا هم همین مسائل بود. آن روزی که محمد رضا رفت، خوب، شما دیدید که خیابانها چه بساطی داشتند. و این برای یک انسان که بخواهد ارزش انسانی داشته باشد- البته آنها که نمی خواستند این را- تمام ارزش انسانی به این است که آنهایی که این دارد بر آنها حکومت می کند، از او راضی باشند و دلگیر باشند از اینکه از بین رفته است. وقتی که یکنفر آدم این جور معامله کرده است که همچو که می رود تمام

خیابانها به هم می ریزد و شادی می کنند و گل می پاشند، با حالا شما مقایسه کنید، حالایی که شما همه تان در پیش ملت برادر هستید، همه با همید؛ یعنی، شما آنها را به برادری پذیرفتید، آنها هم شما را به برادری پذیرفتند.

همه ملت در یک مشکلی که برای دولت پیش می آید همراهی می کنند، در یک مشکلی که برای ارتش پیش بیاید همراهی می کنند، همه شان با هم هستند. این ارزش است از برای یک گروهی که می خواهند در یک مملکتی پاسداری کنند از مملکت. مع الأسف، اصل الفاظی که آن وقتها بود «پاسبان»، «ژاندارم»، این الفاظ اصلًا محتوا نداشت. پاسبان آن روز «پاسبان» نبود؛ اشخاصی بودند که به مردم زور می گفتند و چه می کردند. ژاندارم، ژاندارم نبود؛ اشخاصی بودند که در راهها مردم را لخت می کردند، به عوض دزدها! با دزدها رفیق می شدند. همین امروز من خواندم، در یکی از اخبار خارجی، گفته بود که پاسدارها ژاندارمری را اجاره می دادند، برای اینکه آنها از مردم چیز بگیرند، این مبلغ را باید بدهند! سابق هم استانداری ها این طور بود. استانداری هر استانی اجاره می شد! فلان کس که می خواهد استان خراسان را بگیرد، چه قدر خراسان سعه دارد و چه قدر می شود از آنجا دزدی کرد و چپاول کرد، به همان نسبت باید یک مقداریش را به صدر اعظم وقت بدهد تا حکومت آنجا را به او بدهد! دیگر آنجا تیول او است. دیگر هر چه مردم شکایت کنند و هر چه او ظلم بکند اصلًا سران کشور ترتیب اثر نمی دادند، این وضع بود.

حالا این یک مقدارش است. چیزها بود که من نمی توانم همه مسائلی را که خود من

مشاهده کرده ام برای شما حالا بگویم. اما حالا چه جوری است؟ حالا نه آن وضع هست که ژاندارمش بخواهد سر گردنه ها برود دزدی کند، نه آن وضع هست که پاسدارش و پاسبانش بخواهد مردم را- مثلًا- در کلانتری ها وقتی مردم بروند بترسند از اینکه برویم آیا چه خواهد شد و نه ارتش این طوری است و نه هیچ کدام، نه حکومتش این طوری است. امروز هیأت دولت که آمده بودند اینجا من دیدم، آقای رجایی نخست وزیر است، توی اینها اصلًا- اینها جلو نشسته بودند، آن هم آنجا آن کنار- کوچکتر از اینها هم بود؛ جثه اش هم کوچکتر است. گفتم به ایشان که شما یاد بیاورید آن نخست وزیرها و هیأت دولت آن وقت را، یک مأمور حکومت یک شهر وضعش یک وضعی بود که شبیه نخست وزیر آن وقت بود. یک فرمانفرمایی در آن وقت بود و وضع حرکتش، جلویش باید چند نفر آدم باشد، عقبش چند نفر آدم باشد، در اطراف منزلش چه جور باشد. همین بساطهای عجیب و غریب بود که من مُشاهِد بودم.

اتحاد نیروها در مقابل شیطنت های داخلی و خارجی

در هر صورت، این مسائل حل شد الحمد للَّه در اینجا. الآن ملت است و ارتش است و ژاندارمری است و پاسدار است و پاسبان است و رئیس جمهور است و همه مخلوطاند به هم و همه با هم هستند. این باهمی را باید حفظ کنید شما. پاسدارها شما را مقابل خودشان قرار ندهند؛ شما هم خودتان را مقابل آنها قرار ندهید. شما همه با هم برادر هستید. چرا برادرها با هم نباشند و مقابل هم بایستند؛ دولت با- مثلًا فرض کنید- شما، شما با دولت. همه، اجزای

یک خانواده الآن هستید، این خانواده را باید حفظ کنید. در یک خانواده آن اشخاصی که مدیر آن خانواده هستند اگر با هم اختلاف داشته باشند این خانه را نمی شود اداره کرد، چه برسد به یک کشوری که به این طول و عرض است و با این همه مخالفتهایی که از خارج دارد می شود و از داخل مفسدین دارند می کنند. ما نباید آلت دست این گروههایی قرار بگیریم که آمدند و می خواهند فساد کنند در اینجا و هر کدام هم ریشه دارند به یک جایی؛ این یکی ریشه دارد به شوروی، یکی ریشه دارد به امریکا. ما نباید خودمان را دست اینها بدهیم که اینها ما را بازی بدهند، اغفال کنند ما را. آنها خیلی می خواهند و در نظر دارند که ماها را اغفال کنند.

آنهایی که الآن مسلح هستند در این کشور و یکیشان در سر حدی که آقایان دارند آنجا فداکاری می کنند، یکی از این فداییهای خلق، یکی از این چریکها، یکی از این منافق ها، آنجا نیست. همه جمع شدند در این شهرهایی که می شود در آن شلوغ کرد. تا بفهمند کی می خواهد بیاید الآن آنجا صحبت کند، باید چه کرد، بساطش را درست می کنند، تا وقتی که او برود. او هم غافل از این اینکه حالا مسأله این طوریها ست برود آنجا و بریزند اینها به هم و یک آشوب درست کنند. می دانند که چه جوری باید این دسته را با آن دسته مقابل هم قرار بدهند. آنها درس نفاق را آموخته اند. ما باید خودمان توجه کنیم به اینکه نبادا زیر تأثیر اینها برویم و اینها ما را آلت دست کنند، برای ابرقدرتها

عمل بکنند و ما آلت دست آنها باشیم، به جان هم بیفتیم؛ سپاه پاسدار علی حدّه، برای خودش یک دفتری باز کند، مثلًا ژاندارمری هم علی حدّه، ارتش هم علی حدّه، و همه با هم مخالف. آمال همه دشمنهای شما این است که شماها با هم مخالف باشید.

شما الحمد للَّه با هم موافقید. حالا ممکن است بعضی جوانها متوجه به مسائل نباشند؛ اما اشخاص صحیح متوجه اند به مسائل. این مملکت ما آسیب دیگر نخواهد دید اگر این ملت به همین جور که هست پشت سر شما باشد؛ به همین طوری که الآن می بینید پشت سر شما باشند. و شما هم خودتان را خدمتگزار ملت حساب کنید؛ این طور نباشد که هر کس خیال کند حالا من که یک قدرتی دستم آمده است باید این اشخاصی که زیر دست است بکوبم. این مسائلی بوده که سابق بوده است؛ در حکومتهای سابق بوده. حالا هم در بعضی از کشورها، یا بسیاری از کشورها هست این مسائل. اگر ما بخواهیم یک رژیم اسلامیِ انسانی داشته باشیم و برای خودمان ارزش قائل بشویم، باید همه اینهایی که دست اندرکار هستند و همه ملت، یک مقصد داشته باشند و آن مقصد این است که [خدمت بکنیم به این کشوری که الآن جنگزده است و در سالهای طولانی غارت زده شده بود و در طول رژیم شاهنشاهی تحت فشار ظلم بوده. و همان سلاطینی که «جنت مکان» بهشان می گفتند همان سلاطین جنایتشان کمتر از دیگران نبوده، همانهایی که- مثلًا- بعضیشان خیلی خوش اسم اند به آنها «عادل» می گفتند، وقتی تاریخشان را ملاحظه بکنید از جنایتکارها بودند، اسمشان را عادل می گذاشتند.

وظیفه نیروهای مسلح در زدودن تلخیهای گذشته

یک نکته

دیگر این است که یک ذائقه تلخی از زمان سابق ناچار مانده است؛ اینها می دیدند که در کلانتری وقتی می خواهند وارد بشوند، باید با چه زحمت [بروند] و کلانتری که باید پناه مردم باشد، باید [مانع ظلم و جور و این طور چیزها نسبت به مردم باشد، در آن وقت این طور بود که یک کسی اگر گرفتار می شد و می خواست برود به کلانتری، عزا می گرفت که حالا برود آنجا چه خواهد شد! اینها ذائقه ملت را تلخ کرده است.

و شما باید جدیت کنید به اینکه این ذائقه تلخ را مبدل کنید به یک ذائقه شیرین. الآن دست شماست که می توانید این کار را بکنید. مردم همه حاضرند، طبقه میلیونی مردم خیلی مردم خوبی هستند، اینها حاضرند برای همه مسائل. اگر قوایی که در رأس هستند دستشان را دراز کنند به سوی مردم، همه مردم حاضرند برایشان. پشت نکنند به مردم، رویشان به مردم باشد، پشتشان به ابرقدرتها. قدرت شما باید از خود مردم باشد. آنها نمی توانند به شما قدرت بدهند. شما باید خودتان قدرتمند بشوید. اگر آنها می توانستند، محمد رضا را حفظش می کردند، همه می خواستند حفظ بکنند، نتوانستند حفظ بکنند.

در هر صورت، باید امروز همه قوای مسلح که هستند، همه با هم، دست به هم بدهند و همه ذائقه تلخی که از رژیم سابق در ذایقه مردم آن طور تلخ بود این را شیرینش کنند به رفتار خوش، به کردار خوش، به اینکه مردم احساس بکنند که من حالا که توی خانه هستم، پاسدارها، پاسبانها، از من حفاظت دارند می کنند نه اینکه بترسد که خود آنها نبادا بیایند خانه مرا غارت کنند! سابق

این وضع بود، حالا باید این طور باشد که احساس اطمینان بکنند مردم به این قوایی که هست. احساس بکنند آنهایی که در مرزها هستند دارند اینها را حفظ می کنند، حالا این احساس هست. البته یک دسته ای افتاده اند توی همان طبقات، آنجا هم دارند فساد می کنند، لکن باید ما توجه داشته باشیم که به مردم اطمینان بدهیم، اطمینان خاطر بدهیم. مردم صبح وقتی از خانه بیرون می آیند بفهمند که نه، اینها همه چیزشان محفوظ است؛ هم دیانتشان محفوظ است و هم دنیایشان محفوظ است و هم بازارشان محفوظ است. این طور نباشد که وقتی که می آیند با دلهره بیرون بیایند. شما می دانید و من می دانم که آن وقت وقتی ما از منزل می خواستیم برویم بیرون، چون ما معمّم هم بودیم دیگر بدتر، گناه زیاد بود. از منزل هم که می خواستیم برویم یک جایی، در یک پناهی بنشینیم با هم یک قدری درد دل کنیم، وقتی می خواستیم برویم، باید یک وقتی برویم که نبادا گرفتار بشویم بین راه. ما گاهی می رفتیم در یک جا و از صبح تا شب در همان جا می ماندیم. گاهی وقتها من یک مباحثه که داشتم، یک عده ای بودند، یک روز من آمدم دیدم یک نفر است. گفت که همه شان فرار کردند توی باغها! از ترس اینها که می آمدند تو مدرسه ها می گردیدند هر که بود می بردند، احساس تزلزل و خوف و همه چیز، در ایشان بود. الآن شما باید کاری بکنید که تمام اینها برگردد به یک حال طمأنینه، به یک حال آرامش. وقتی کشوری آرامش داشته باشد، از حیث قلبش مطمئن باشد. که ارتشش آنجا که او دارد زندگی می کند برای

حفاظت اوست و ژاندارمریش هم در راهها می خواهد حفاظت کند. و پاسبانش و پاسدارش هم در شهر دارد حفاظت می کند از او، این آرامش خاطری پیدا می شود و این آرامش خاطر از همه نعمتها بالاتر است. این اطمینان از همه نعمتها بالاتر است. انسان ممکن است که صد تا پارک داشته باشد، لکن اطمینان خاطر نداشته باشد. شما خیال می کنید که الآن این رئیس جمهوری امریکا خیلی اطمینان خاطر دارد؟ دلهره ندارد؟ او در مقابل خودش یک قدرت دیگر می بیند، نمی تواند او را ببیند و الآن تمام کوشش او صرف این است که یک کاری بکنیم که بر آنها غلبه بکنیم. خوف و دلهره دارد. شماها کمتر از آنها دلهره دارید. و آنهایی که درویش مسلک اند و- عرض می کنم که- گوشه نشین اند از شما کمتر دلهره دارند. شماها باید کاری بکنید که مردم دلهره نداشته باشند، مردم خوف نداشته باشند که آیا ما حالا از خانه که بیرون آمدیم پاسدارها چه خواهند کرد با ما، پاسبانها چه خواهند کرد، توی خانه که هستیم چه خواهد شد. اطمینان به مردم بدهید، وقتی اطمینان به مردم دادید، هم دنیای شما اداره می شود و هم آخرت شما اداره می شود.

من امیدوارم که این سال، سال وحدت و سال اطمینان بخشیدن به مردم و سال پیروزی باشد. ان شاء اللَّه، همه پیروز باشید.

پیام [تشکر به آقای پال لوسونیز (تبریک عید نوروز)]

5 فروردین 1360/ 18 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای پال لوسونیز، صدر شورای ریاست جمهوری مردم مجارستان پیام تبریک آن حضرت به مناسبت حلول سال جدید شمسی واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی پیروزی عموم ملل مستضعف جهان را بر مستکبران و استعمارگران،

بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای گوستاو هوساک (تبریک عید نوروز)]

5 فروردین 1360/ 18 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای گوستاو هوساک، رئیس جمهوری سوسیالیستی چکسلواکی تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت حلول سال جدید شمسی واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی پیروزی عموم ملل مستضعف جهان را بر مستکبران و استعمارگران، بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

تلگراف [به آقای عبد الرحیم ربانی شیرازی (ترور نافرجام ایشان)]

9 فروردین 1360/ 22 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای ربانی شیرازی- دامت افاضاته از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم «1» این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه های سیاسی پیشقدم بوده اند و ترور اشخاص نمی تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند. بحمد اللَّه جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است بزودی صحت خود را بازیافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع نمایندگان انجمنهای اسلامی دانش آموزان (وظایف انجمنها)]

رسالت انجمنهای اسلامی

11 فروردین 1360/ 24 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

من نسبت به انجمنهای اسلامی همه کشور، اعم از انجمنهای اسلامی دبیرستانهای سراسر کشور یا سایر انجمنهای اسلامی، که در همه جا بحمد اللَّه تحقق پیدا کرده است، چند کلمه ای صحبت دارم.

یکی اینکه این نامگذاری که «انجمن اسلامی» در هر جا باشد، این یک تعهدی است از طرف انجمنها نسبت به اسلام و آن تعهدِ اسلامی بودن و اسلامی کردن است. فقط اسم نیست که گروهی دور هم جمع بشوند و اسم خودشان را انجمن اسلامی بگذارند. این یک تعهد است که شما برای خاطر اسلام، در سرتاسر کشور و در تمام جاهایی که در آنجا از اسلام هست همه چیز، شما متعهدید که اسلامی باشید و اسلام را در آنجاها که هستید پیاده کنید. پس شما دو تعهد دارید: یکی اسلامی بودن خودتان، یکی

اسلامی کردن آنجایی که این انجمنها در آنجا هست.

راجع به اسلامی کردن خودتان دو تا مطلب هست: یکی اینکه توجه به این معنا باشد که در این انجمنها اشخاص منحرف، غیر متعهد به اسلام، بلکه دشمن اسلام، نباشد.

آنهایی که نمی خواهند اسلام در این کشور تحقق پیدا بکند و از اسلام سیلی خورده اند در همه جاهایی که با اسم اسلام یک انجمنی هست، یک مساجدی هست و جاهای دیگر، اینها کوشش دارند که در آنجاها نفوذ کنند. تکلیف انجمنهای اسلامی، چه در مدارس و چه در سایر جاهای کشور، که بحمد اللَّه همه جا هست، تکلیف اولی این است که اشخاصی که در این انجمنها وارد می شوند شناسایی شده باشند؛ سابقه قبل از انقلابشان و در انقلاب چه کردند و چه بودند و قبل از انقلاب اینها داخل چه امری بودند و چه کارهایی می کردند، خانواده های اینها خانواده های متعهد به اسلام است؟

خود این فرد قبل از انقلاب متعهد به اسلام بوده است و بعد از انقلاب هم به همان حال باقی مانده است، یا نه؟ ممکن است که یک اکثریتی از این انجمنها اشخاص متعهد، سالم، مؤمن به انقلاب و مؤمن به اسلام باشند، لکن اگر یک اقلیت، و لو دو نفر هم در بین انجمنها، هر انجمنی، منحرف باشد، یک وقت می بینید که همان دو نفر منحرف، انجمن اسلامی را به انحراف می کشند و انجمن اسلامی آنجایی را که می خواهد اسلامی بکند رو به انحراف می برد. این یکی از مهمات انجمنهای اسلامی است. شاید مکرر این مطلب به من گفته شده است که در انجمنهای اسلامی اشخاصی هستند که اسلامی نیستند، اشخاصی هستند که به

اسم اسلام و صورت اسلام در این انجمنها آمدند و می خواهند انحراف ایجاد کنند. این یکی از وظایف انجمنهاست که باید توجه داشته باشند این اشخاصی که در این انجمنها وارد می شوند چه جور اشخاصی هستند؛ سوابقشان را، لواحقشان را، خانواده شان را، باید بررسی بکنید و آن وقت فرد را بپذیرید. این طور نباشد که شما بدون توجه، یک وقت اشخاصی که انحراف دارند، اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند، اشخاصی که با اسلام دشمن هستند، مخالف هستند، اینها وارد بشوند و- خدای نخواسته- اصل انجمن اسلامی را به فساد بکشند و اصل آن ارگانی که این انجمنها برای اصلاح آنها تحقق پیدا کرده است. یک وقت رو به فساد برود. این یکی از تکالیف شماهاست، که همه آنهایی که انجمنهای اسلامی را به وجود می آورند، این را باید بسیار توجه به آن بکنند.

تعهد انجمنها به اسلام و احکام آن

یک جهت دیگر، راجع به اسلامی بودن خود این انجمنهاست. اسلام ابعاد مختلفی دارد که اگر یک نفر یا یک جمع بخواهند واقعاً، مسلم باشند، باید تمام ابعاد را در نظر بگیرند. یک بعد اسلام بعد عقاید است، عقاید اسلامی. باید انجمنهای اسلامی عقاید اسلامی را داشته باشند. این طور نباشد که یک فرد یا افرادی پایبند به عقاید اسلامی نباشند و انجمن اسلامی درست کرده باشند. اگر معتقد به تمام اصول اسلام نباشند، اینها نمی توانند انجمن اسلامی تشکیل بدهند، یا اسلام را بخواهند پیاده بکنند.

و یک بعد دیگر اخلاق اسلامی است. چه بسا اشخاصی عقاید اسلامی را به حسب واقع هم تا حدودی دارند، لکن اخلاق اسلامی را ندارند. آن چیزی که مهم است برای شما که انجمن اسلامی تشکیل

می دهید و خصوصاً، برای شما حاضرین که انجمنهای اسلامی دبیرستانها را متکفل هستید و دوستان شما متکفل هستند، این یک امر بسیار مهمی است که شما عهده دار شدید باید شما از خودتان شروع کنید و خودتان را به اخلاق اسلامی آرایش بدهید و از اخلاقی که بر خلاف اسلام است تحرز کنید؛ برای اینکه شما می خواهید در دبیرستانهایی که هستید اسلام را در آنجا پیاده کنید، نمی خواهید که فقط یک اسمی باشد که دیگران چون انجمن دارند پس ما هم انجمن داشته باشیم. شما می خواهید که اسلام را در دبیرستانها که بسیار اهمیت دارد، پیاده کنید و این تابع این است که خود شما هم عقاید اسلامیتان صحیح باشد و هم اخلاق اسلامی داشته باشید.

چنانچه یکی از بعدهای دیگر، اعمال اسلامی است؛ تعهد به ظواهر اسلام، به اوامر و نواهی اسلام و عمل کردن به احکام اسلام است. چنانچه آن جمعیتی که تشکیل انجمن اسلامی دادند- خدای نخواسته- در اعمال انحرافی داشته باشند، اینها نمی توانند بگویند که ما انجمن اسلامی هستیم و آمدیم که اسلام را در اینجا که هستیم پیاده بکنیم. اول باید از خودتان شروع کنید، هر کسی از خودش باید شروع کند و عقاید و اخلاق و اعمالش را با اسلام تطبیق بدهد و بعد از اینکه خودش را اصلاح کرد، آن وقت دنبال این باشد که دیگران را اصلاح کند، خصوصاً، شما که در دبیرستانها هستید و همه آنهایی که سرو کارشان با بچه ها، نوباوگان، جوانان هست، این یک عهده بزرگی است برای شما که در آنجاها هستید و می خواهید که دبیرستان را با هر چه در دبیرستان هست به صورت

اسلامی در بیاورید. و این یک تعهد بزرگی است. آنهایی که در آنجا هستند، در دبیرستانها هستند، در دبستانها هستند، بعد هم در دانشگاهها وارد می شوند، اینهایی هستند که آتیه یک کشور در دست آنهاست و اگر آنها به طور تعهد اسلامی، اخلاق اسلامی، تربیت شدند و به جامعه تحویل داده آنها می توانند یک کشور را اصلاح کنند و از استقلال کشور دفاع کنند. تمام این اموری که فاسد است، چه اموری که در رژیم سابق واقع می شد از حیث وابستگی به قدرتهای اجنبی و چه آنهایی که خودشان طرفدار بودند که وابسته کنند این ملت را و این کشور را به کشورهای ابرقدرت، اینها تمام برای این است که تعهدهای اسلامی اینها نداشتند. چنانچه یک فرد یا افرادی اسلام را بدانند چه است، اسلام را بفهمند [و اینکه نسبت به قدرتهای دیگر چه جور باید معامله کنند، استقلال که در اسلام باید باشد توجه به آن بکنند، با تعهد به اسلام امکان ندارد که بروند و وابسته به غیر بشوند، آن هم غیری که بر خلاف اسلام است و دشمن اسلام است. تمام گرفتاریهای ما برای همین است که رجال ما در سابق، چه آنهایی که در مجلس بودند و چه آنهایی که دولت را در دست داشتند و چه آنهایی که ارتش را در دست داشتند در سابق، قضیه اسلام پیش آنها مطرح نبود اکثراً، چون مطرح نبود، آنهایی که در تربیت بچه ها وارد بودند اصلًا کاری [نداشتند] به اینکه این بچه تربیت اسلامی بشود تا یک روح بزرگ پیدا بکند که تحت سلطه اجانب واقع نشود و تحت سلطه داخل هم

واقع نشود. وقتی آنها خودشان تعهد اسلامی نداشتند، بچه های ما هم همان طور تربیت می شوند. گروه گروه در دانشگاهها می رفتند و گروه گروه از دانشگاهها بیرون می آمدند و از اسلام خبری نبود و از تعهد اسلامی و اخلاق اسلامی خبری نبود.

الگو بودن اعضای انجمنهای اسلامی

باید شماها که انجمن اسلامی در دبیرستانها تشکیل می دهید بعد از اینکه خودتان توجه داشته باشید به اسلام و تعهد داشته باشید به احکام اسلام و اخلاق اسلام و اعمال اسلامی. باید خود شما الگو باشید برای اینکه بچه ها، با عمل شما تربیت بشوند و شما دعوت کنید آنها را با اعمال خودتان به اسلام و اخلاق و اعمال اسلامی. اگر این خدمت بزرگ را شما بکنید و تمام کسانی که سر و کارشان با جوانها هست، سرو کارشان با کودکها هست، اینها متعهد به اسلام باشند و متعهد به احکام اسلام باشند- که در احکام اسلام تمام چیزهایی که در اداره یک کشور احتیاج به آن هست، هست در اسلام. اسلام را اگر کسی تعهد به آن داشته باشد، امکان ندارد که او زیر بار ظلم برود، زیر بار وابستگی به کفار برود، خودش را تابع کفار قرار بدهد. تمام این فسادها برای این است که اسلام در این کشورها به آن معنایی که هست تحقق پیدا نکرده و آنهایی که تربیت جوانها و بچه ها و بزرگها و آنهایی که در دبستان یا بالاتر هستند تربیت صحیح نشدند و بعد در جامعه که آمدند و کشور را در تحت سیطره خودشان در آوردند، یک اشخاص غیر متعهد بودند و ابایی از این نداشتند که کشور خودشان وابسته به غیر باشد و احتیاج به

خارج داشته باشد.

شما حالا باید از اول شروع کنید و قصدتان این باشد که خودتان مستقل در همه چیز باشید؛ در فرهنگ مستقل باشید، در صفت مستقل باشید، در زراعت مستقل باشید. وقتی که بنای بر این معنا گذاشتید و با این عزم وارد میدان شدید، می توانید که کشور خودتان را نجات بدهید و کشور خودتان را مستقل کنید و بیمه کنید استقلال کشور خودتان را برای همیشه. الآن ما اول کارمان هست، ما به یک کشوری وارد شدیم که همه چیزش وابسته به اجانب بود. تمام کارهایی که در اینجا می شد تقلید از خارج بود. اگر مدرسه تأسیس می کردند، یک مدرسه وابسته بود و اگر نظامی تربیت می کردند، یک نظامی وابسته بود.

می گویند در آن وقتی که کندی «1» را ترور کردند، در مدرسه های ما برای این بچه های کوچک یک شعر عزا درست کردند! عزا برای کندی گرفتند! و امروز که یک برادر دیگر او «2» را ترور کردند، حالا چه این ترور موفق باشد یا نباشد و به حال ما هم فرقی نمی کند، حالا این طور نیست که دیگر برایش عزا بگیرند.

در هر صورت، شما باید متحول بشوید از آن رژیم و آن ریشه هایی که دوانده بود در همه جا؛ همه جای کشور را آنها منقلب کرده بودند به یک اخلاق وابسته. باید کوشش کند ملت ایران و کوشش کنند آنهایی که با جوانها و با نیمسالها و با خردسالها سر و کار دارند، کوشش کنند که اینها را مستقل از حیث افکار و مستقل از حیث فرهنگ بار بیاورند، اینها هستند که بعدها این کشور را در دست می گیرند. اگر شما اینها را

تربیت خوب بکنید، هر کاری که آنها بکنند برای شما ثواب دارد.

مسئولیت خطیر انجمنها به جهت اسلامی بودن آنها

در هر صورت، شما یک تکلیف بزرگی به عهده دارید. انجمنهای اسلامی در هر جا که هستند، این اسمی که روی خودشان گذاشتند تکلیف می آورد برای آنها. یک روز از شما سؤال می شود که شما، انجمن اسلامی اسم خودتان را گذاشتید، لکن به اسلام تعهد نداشتید. اگر- خدای نخواسته- انحرافی در شما باشد، یا بگذارید انحرافی در انجمنها باشد، یا بگذارید انحرافی در تعلیماتی که می خواهد بشود، انجام بشود، بشود، شما به واسطه همین اسمی که روی خودتان گذاشتید مسئول هستید؛ سؤال می شود که تو که گفتی من داخل انجمن اسلامی هستم، چرا خودت اسلامی نبودی. و چرا بچه هایی که با تربیت معلمینی که شما بودید تربیت شدند، اسلامی نشدند و چرا انحراف در این انجمنهای اسلامی بوده است.

ما همه مکلف هستیم. همه باید این بار سنگین و امانت بزرگی را که به عهده ما هست، و آن اسلام است و آن کشور اسلامی، به مقصد برسانیم و ما باید تماممان، چه دولت و چه ملت، و خصوصاً، کسانی که سرو کارشان با جوانها و بچه ها هست، این یک امانت بزرگی است به عهده همه شماها و همه ما که ما این امانت را به آنجایی که باید برسد برسانیم، و اسلام را ان شاء اللَّه در تمام نواحی این مملکت پیاده کنیم. و از خودمان شروع کنیم و دیگران را هم ان شاء اللَّه، دعوت کنیم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

حکم [نمایندگی امام در هیأت حل اختلاف به آقای مهدوی کنی

12 فروردین 1360/ 25 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد رضا مهدوی کنی- دامت افاضاته جنابعالی را به نمایندگی خویش تعیین نمودم تا با

نماینده ای که جناب آقای بنی صدر و نماینده دیگری که جناب حجت الاسلام آقای بهشتی و جناب حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی و جناب آقای رجایی تعیین می نمایند، «1» موارد تخلفات از حقوق قانونی هر یک رسیدگی بنمایند؛ و نیز در زمان جنگ که زمانی استثنایی است، به اقوال و اعمال هر کس که موجب اختلاف و تشنج در کشور می شود رسیدگی بنمایند. و نیز در همین زمینه، مطبوعات و رسانه های گروهی را مورد بررسی قرار دهید، تا هر کس و هر چه به حسب رأی اکثریت متخلف و تخلف به شمار آمد در مرتبه اول به آنان تذکر دهید تا در اصلاح خود بکوشند؛ و در مرحله بعد به وسیله رسانه های گروهی به مردم شریف کشور معرفی، و در تمام موارد فوق به دادستان کل کشور «2» گزارش دهید. و دادستان کل کشور شرعاً موظف است تا با بیطرفی کامل، پس از طی کردن مراحل قانونی، موافق موازین شرعی و قانونی با آنان عمل نمایند. انتظار می رود که آنچه را به عهده آقایان گذاشته شده است، که یک تکلیف شرعی است، قاطعانه و بدون غمض عین «3» عمل نمایند.

لازم به تذکر است که برای اتحاد بیشتر بین نمایندگان، هیچ کدام از سه نماینده در خارج از جلسه حق بازگو کردن نظر خود و اظهار مخالفت با رأی اکثریت را که موجب تضعیف هیأت گردد نداشته؛ و در صورت تخلف، که موجب جنجال است، دادستان کل کشور با خود نماینده متخلف چون سایرین عمل خواهد نمود. لازم است نمایندگان و افرادی که آنان را تعیین می نمایند و همه نویسندگان و گویندگان برای حل معضلات جامعه

دست در دست یکدیگر دهند و در حدود قانونی وظایف خویش برای پیشبرد مقاصد عالی اسلام تلاش نمایند. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [هفت ماده ای به ملت ایران (اولویت دفاع- اختلافات مسئولین)]

12 فروردین 1360/ 25 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم درود بی پایان بر ملت انقلابی ایران که با قیام خود دست جنایتکاران خارج و داخل را قطع و جمهوری اسلامی را پایه گذاری نمود. رحمت خداوند تعالی بر شهدای راه استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی، و درود بر رزمندگان شجاع در جبهه های غرورآفرین دفاع از میهن عزیز و اسلام بزرگ. سلام بر آوارگان و خانواده های شهدا و برکت خدا بر پشتیبانان پشت جبهه ها در سراسر ایران.

آغاز سومین سالروز رسمیت جمهوری اسلامی که با پشت سرگذاشتن مشکلات بزرگ و توطئه های ابرقدرتها و قدرتهای شیطانی- که در رأس آن امریکای جنایتکار است- با سرافرازی ملت عظیم الشأن و قدرت نهادهای انقلابی و نیروهای مسلح سلحشور با پیروزی حق بر باطل و اسلام بر کفر به خواست خداوند متعال، این یار مستضعفان و پناهگاه مظلومان، بر همه مبارک باد. ما هم اکنون در موضع قدرت با وحدت کلمه و توحید مقصد، با دشمنان جهانخوار و خودفروختگان بی وطن مواجه هستیم. ما در سال قبل با توطئه امریکا و آلت بی اراده او، سادات، که با پناه دادن شاه مخلوع، در صدد غائله راه انداختن و شاه معدوم را وسیله قرار دادن بود، مواجه بودیم که با تأیید خداوند تعالی شاه با فضاحت به گورستان و توطئه گران با رسوایی به زباله دان تاریخ رهسپار شدند. و در این سال، با شاخه فاسد و ریشه جنایتکارتر غرب و شرق مواجه می باشیم؛

و بحمد اللَّه تعالی این جنگ تحمیلی موجب انسجام هر چه بیشتر ملت رزمنده ما گردید. دولت بعث عراق که با حسابهای غلط خود و فریب محرکین آن به دام افتاده است و راه پس و پیش ندارد، زیرا از یک سو ملت عراق بدان پشت کرده و آن را به تزلزل کشانده است، و از سوی دیگر قوای مسلح شجاع ایران او را در تنگنا قرار داده است، با حرکات مذبوحانه و تشبثات همه جانبه، درصدد است تا خود را از این دام که به دست خائن خود فراهم نموده است نجات دهد و به خیال خام خود حیثیت به باد رفته خود را اعاده کند و بر جنایات بی سابقه خود بر ملت شریف عراق و ایران پرده فریب کشد، غافل از آنکه دیر شده است و او نیز چون شاه مخلوع و پشتیبانان او، در همان گورستانی رود که آنان رفته اند. أ لیس الصُّبحُ بقریب «1». صدام و پشتیبانان ستمگر او باید بدانند که در این سال، انسجام و قدرت ارتش شجاع و سپاه پاسداران غیور و سایر قوای مسلح نظامی و ملی اسلامی ما بیش از سالهای پیش است، و ملت رزمنده ما بیش از سابق پشتیبان آنان هستند، و داوطلبان شهادت در راه خداوند متعال روز به روز افزایش یافته و منتظر فرمان الهی هستند. امروز متفکران ملت بزرگ ما، در اثر محاصره اقتصادی، مغزهای خود را به کار انداخته اند و نقصانهای موجود را به طور چشمگیری رفع و زیانهای ناشی از محاصره را با کوشش شبانه روزی خود به مقدار زیاد جبران نمودند.

امروز دولت ایران با پشتیبانی ملت، قویتر و

سرسخت تر در مقابل دشمنان ایستاده است. صدام جنایتکار و دوستان او باید بدانند که جنایات وارد بر عراق و ایران به دست سردمداران جنایتکار او، به میزانی نیست که به حساب آید. خسارات مالی که بالغ بر صدها میلیارد تومان می باشد و جنایات انسانی که از خسارات مالی بسیار بزرگتر است، بهترین جوانان عزیز ما را که می بایست در راه اعتلای اسلام در سراسر جهان و کشور عزیز کوشش می کردند، شهید و ارتش عراق را که لا اقل می بایست با دشمن اعراب- اسرائیل جنایت پیشه- به جنگ برخیزد و قدس را نجات دهد، به تجاوز به کشوری که جز به اسلام فکر نمی کند وادار و به هلاکت رساندند. باید جهانیان بدانند که امروز کشور ایران مثل ابرقدرتها و یا رژیمهای فاسد دست نشانده ابرقدرتها نیست که یک اقلیت زورگو و قلدر بر یک اکثریت مظلوم تحت سلطه حکومت کنند و مقدرات آنان را به دست بگیرند؛ بلکه ایران امروز یک ملت است که دسته ای از آن خدمتگزارانی هستند که تدبیر امور کشور و دفاع از آن را با اراده ملت به عهده دارند، و ملت نیز خود را عهده دار پشتیبانی از آنان می داند. چنانچه در طول مدت پیروزی انقلاب، سراسر کشور عزیز از زن و مرد، کوچک و بزرگ، در مشکلات دولت و ارتش، سهیم و در رفع آنها هم قدم و همفکر بودند، و در جنگ تحمیلی و چه در جبهه و چه در پشت جبهه تمام ملت در دفاع از کشور سهیم می باشند و اراده چنین ملتی در سرنوشت کشور و در جنگ و صلح تعیین کننده است. و کسانی که به عنوان حسن

نیت، پای در میان گذاشته و رفت و آمد می کنند، اگر حقیقتاً بشر دوست و با حسن نیت و به حکم اسلام به این امر قیام نموده اند، باید با رسیدگی کامل، ظالم را از مظلوم و غارتگر را از غارت شده و جانی را از کسی که بر آن جنایت واقع شده است شناسایی نموده و معرفی نمایند.

ملت ما در مقابل حق و عدالت تسلیم است، چنانچه در مقابل ظلم و جور ایستاده است. ما انتظار داریم تا هیأتی به تجاوزات و جنایات رسیدگی کامل نماید و ظالم و متجاوز را معرفی نموده و با آن، طوری عمل کنند تا عبرتی برای متجاوزان به حقوق بشر گردد؛ و با این شیوه نیز می توان صلح و آرامش را به جهان برگرداند.

غمض عین «1» از جنایتکاران و نادیده گرفتن جنایات ستمگران، راه را برای ظالمان باز و دنیا را به هلاکت خواهد کشاند. اکنون به حکم ادای وظیفه خدمتگزاری به ملت شریف، لازم است تذکراتی گرچه تکراری است، بدهم:

1- به تمام گروهها و سازمانها و احزاب و دستجات در سراسر ایران اعلام می شود که اگر سلاح خود را تحویل دهند و اظهار ندامت کنند، به آنان تأمین داده می شود و می توانند برادروار در کشورشان زندگی نمایند و آنچه گذشته است، مورد عفو است؛ و اگر به جنایات خود ادامه دهند، روزی که پشیمان شوند، به حکم اسلام، از آنان پذیرفته نخواهد شد، و من مطمئن هستم که بزودی روز پشیمانی برای آنان خواهد آمد. شما مخالفان جمهوری اسلامی، در این دو سال باید درک کرده باشید که نمی توانید با ملتی که در راه کشور و اسلام از

جان گذشته است، مقابله کنید و پس از رنجها و زحمتها و جنایات، ناچار تسلیم خواهید شد. پس بهتر آن است که هر چه زودتر به ملت بپیوندید و از گرایش به شرق و غرب خودداری نمایید و برگشت خود را به آغوش ملت و اسلام اعلام نمایید تا مورد حمایت ملت قرار گیرید.

2- در این چند روز که اظهار مخالفتها بحمد اللَّه کاهش پیدا کرد و روزنامه ها تعطیل و از ایجاد اختلاف دستشان کوتاه بود «1» و پس از انتشار نیز اکثر آنها از دامن زدن به اختلافات تا حدی خودداری نموده اند «2» و گوش ملت از هیاهوهایی که به وسیله گروههای منحرف ایجاد می شد آسوده بود و در جبهه های جنگ، مبارزان شجاع از این جهت آسوده خاطر و فرماندهان، با دلگرمی مشغول فعالیت بودند، بحمد اللَّه تعالی پیروزیهای چشمگیری نصیب ایران گردید. بنا بر این، لازم است کسانی که به کشور و اسلام و ملت علاقه مند هستند، این راه نجات را که راه حق و مرضیّ خداوند متعال است، ادامه دهند و از کوچکترین اختلافات یا دامن زدن به آن، که راه شیطان و مخالف رضای حق تعالی است احتراز نمایند تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوند و کشور راه سازندگی را پیش گیرد.

3- بر جمیع سخنرانان، چه در محیطهای باز و چه بسته و تمام نویسندگان، تکلیف حتمی شرعی است که حتی به طور اشاره و کنایه، از گفتار و نوشته های اختلاف انگیز اجتناب نمایند که امروز اختلاف برای امت اسلامی، سم کشنده است. و باید بدانند که ایجاد اختلاف در محیط حاضر، جز تبعیت از نفس اماره و شیطان درونی و خدمت به

ابرقدرتها خصوصاً امریکای جهانخوار، نیست. و از منکرات بزرگی است که شیطان به اسم اسلام، بر زبانها و قلمها جاری می کند و باید بدانند که انقلاب اسلامی تاب تحمل آن را ندارد و متخلف را مجازات خواهد کرد. دادستان کل کشور موظف است تا به این طریقه خطرناک خاتمه دهد. سخنرانیهای سالم و سازنده در محیطهای سالم غیر متشنج، برای ایجاد وحدت و تفاهم و جلوگیری از اختلاف و تشنج، مفید و موجب رضای خداست.

4- من برای روحانیت که نگهبان اصیل اسلام است نگران هستم و خوف آن دارم که کسانی که کفالت امری از امور کشور را دارند، خصوصاً دادگاهها و کمیته ها و دادستانیها با رفتار بعضی از آنان و لو به واسطه عدم توجه به موازین اسلامی، وجهه روحانیت، این سنگر اسلام، پیش ملت مشوه بشود و با شایعه سازیها و تهمتها از طرف مخالفین با اسلام یا با روحانیت، یک امر جزئی، چندین برابر به نمایش گذاشته شود. و متأسفانه بعضی از علما بی توجه به مسائل، به خیال پشتیبانی از اسلام تحت تأثیر شایعات واقع شده و یکسره به انتقاد از جمهوری اسلامی و از تمام دادگاهها و همه ارگانهای جمهوری اسلامی برخاسته و به دشمنان اسلام و قرآن کریم ناآگاهانه کمک و شریک جرم گروهکهای منحرف می شوند. این جانب جداً از رئیس دیوان عالی و دادستان کل کشور و انقلاب و شورای عالی قضایی می خواهم هیأتهایی مرکب از اشخاص عالم، مؤمن و متعهد تشکیل دهند تا دادگاههای کشور را رسیدگی نمایند و قضات غیر صالح و دادستانهای منحرف را کنار گذاشته، و اگر به مال و یا آبروی اشخاص تعدی نموده اند محاکمه

نمایند. سستی در این امر مهم و مسامحه در آن، خطر عظیمی است برای جمهوری اسلامی که هر چه بگذرد، ناراحتی زیاد و خطر افزون می شود.

5- گاهی شنیده می شود که بعضی از پاسداران در بعضی از نقاط کشور از طریق اعتدال و شرع خارج و از مأموریت قانونی خود، تجاوز در اموری که مربوط به دادگاهها یا نهادهای دیگر می باشد، دخالت ناروا می کنند. بر رؤسای پاسداران در سطح کشور است تا از این نحو دخالتها که خلاف قانون و خلاف طریقه اسلام است، جلوگیری و خودداری نمایند؛ و اگر بعضی اشخاص، این نحو دخالتها می کنند- و ممکن است از گروههای منحرف در بین آنان رخنه کرده باشند- آنان را تصفیه نموده؛ و اگر خلاف انجام داده اند، تحویل دادگاهها نمایند. بر شورای عالی سپاه لازم است این حرکات را تحت نظر گرفته و نگذارند تا این ارگان فداکار مؤمن و متعهد، حیثیت خود را در بین ملت از دست بدهد. نفوذ افراد بعضی از گروهکهای منحرف و اعمال خلاف عقل و شرع آنان، خدای نخواسته این جوانان عزیز انقلابی را بدنام می کند. بر رؤسای سپاه پاسداران است که در سراسر کشور از انحرافات اشخاص جلوگیری نمایند.

6- لازم است دولت بیش از پیش کمکهای لازم را به کشاورزی و کشاورزان بکند و در این امر از هیچ کوششی خودداری ننماید و از پیچ و خمهای اداری که موجب تأخیر در این امر حیاتی است جلوگیری نماید، و در این موضوع، به استاندارها در سطح کشور سفارش اکید نماید که امر کشاورزی در کشور ما، از اهمّ امور است و هدایت و اجرای آن به وجه صحیح، اساس

اقتصاد کشور است.

7- از عموم ملت عزیز می خواهم که از شایعه ها که از طرف گروههای وابسته به رژیم سابق و یا ابرقدرتها پخش می شود، بی اعتنا بگذرند و به اکاذیب آنان گوش نکنند. اکنون که مخالفین انقلاب از توطئه های گذشته مأیوس شده اند، به شایعه سازی و دروغ پردازی کمر بسته و می خواهند مردم را از این راه مأیوس کنند و کشور را به دامان چپ و یا راست بکشانند. از خداوند متعال سعادت و پیروزی اسلام را در این سال جدید مسألت می نمایم، و امید است که با قدرت کامل خود، این کشور اسلامی را از شرّ بدخواهان حفظ فرماید. سلام و درود بر ملت بزرگ و رحمت خداوند و درود بر شهیدان و آسیب دیدگان در راه اسلام. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع خانواده شهدا و جانبازان خوزستان (رشادتهای مردم مناطق جنگی)]

تجلیل از فداکاریهای اهالی خوزستان و مناطق جنگی

صبح 13 فروردین 1360/ 26 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم إنَّا لِلَّهِ وَ إنَّا الَیْهِ راجِعُونَ خوزستان دین خودش را به اسلام ادا کرد. خوزستان برای اسلام و برای ارزشهای انسانی و برای شرافت خود و کشور خود کوشش کرد و کوشش می کند و مردانه ایستاده است و شهدای بزرگوار خود را نزد خدای تبارک و تعالی فرستاد. خوزستان در این عرصه تهاجم باطل به حق و دفاع حق و در برابر باطل پیشقدم است و اسوه است از برای سایر اهالی کشور. غرب و جنوب اسوه هستند از برای سایر کشور. اینها که در مَناظر ما هستند، این شهدا، که تصویر مبارکشان در پیش ماست، اینها به سوی خدا شتافتند و لبیک گفتند به دعوت اسلام و سعادت را برای خودشان تحصیل کردند و شرافت و

عزت را برای غرب و جنوب، بلکه برای همه ایران، بلکه برای بشریت. آنچه که مایه تسلی ماها هست در این مصیبتها که همه ما با هم شرکت داریم، این است که ما از خدا هستیم و به سوی خدا برمی گردیم.

ما از خود چیزی نداریم. هر چه داریم اماناتی است که خدا به ما عنایت فرموده است.

إنَّا لِلَّه: ما همه مال خدا هستیم؛ ملک خدا هستیم و عاقبت به سوی او برمی گردیم.

سعادت را آنها تحصیل کردند که با اختیار خودشان و با جهاد خودشان و با رزمندگی خودشان در مقابل کفر ایستادند و جان خودشان را تسلیم خدا کردند و برگشتند به خدای تبارک و تعالی با سعادت و آبرو. ما همه خواهیم مرد؛ لکن آنها سعادت را برای خودشان و شرافت را برای وطنشان تحصیل کردند که در مقابل لشکرهای کفر برای دفاع از اسلام و برای دفاع از کشور اسلامی ایستادند و فداکاری کردند و به سوی خدا شتافتند. انسان که باید این راه را برود و مردنی است، چه بهتر که این سعادت را تحصیل کند و امانت را به صاحب امانت بسپرد؛ موت اختیاری؛ شهادت؛ رسیدن به خدا در لباس شهید و با ایده شهدا. در بستر مردن، مردن است و چیز نیست، لکن در راه خدا رفتن شهادت است و سرفرازی و تحصیل شرافت برای انسان و برای انسانها.

شما اهالی غرب و جنوب خوزستان و سایر مرزهای کشور در مقابل ستمکاران و مهاجمان به اسلام ایستادگی کردید و همچون شهدای صدر اسلام شهید تقدیم کردید. از شما شهدای بسیار برای ملت باقی ماند. [شما] شرافت این ملت را بیمه کردید

و خدای تبارک و تعالی از شما راضی باشد. اسلام برای شما سرفرازی قائل است و ملت پشتیبان شما و سایر رزمندگان است و شهادتهایی که حاصل شده و شهدایی که شما تقدیم کردید به اسلام شهدای همه ملت است. مصیبتها برای همه ملت است و سرافرازی برای همه ملت. خوش به سعادت این جوانهای عزیز برومند که عکسهای بعضی از آنها در این مجلس حاضر است و موجب تأثر و سرفرازی است.

شهدا پیشتازان قافله سعادت

من به شما اهالی خوزستان و سایر مرزنشینانی که مورد تهاجم واقع شدید تبریک عرض می کنم و تذکر می دهم به شما دو جمله از کتاب خدا را: لِکَیلَا تأسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتیکُمْ. «1» این تعلیم خدای تبارک و تعالی است به انسانها از اول تا آخر که در پیشامدها چنانچه پیشامدی بود که برای شما ضرری داشت، به حسب ظاهر و چشمهای ظاهر بین، شما محزون نباشید، که اینها ضرر نیست. نه تأسف بخورید و نه محزون باشید.

برای آن چیزی که از دستتان رفته است؛ برای اینکه بظاهر از دست رفته است و در واقع آنها باقی هستند و برای شما شرافت تحصیل کرده اند و نه فرحناک باشید برای چیزهایی که به دست می آید از دنیا؛ برای آنکه آنچه از دنیاست فانی است و آنچه برای خدا تقدیم می شود باقی و ابدی است. و این شهدا زنده هستند و در پیش خدای تبارک و تعالی: عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُونَ «1»، آنها الآن در درگاه خدای تبارک و تعالی روزیهای معنوی و روزیهای همیشگی را به آن نایل شدند و آنچه که از خدا بود تقدیم کردند و آنچه

که داشتند و آن جان خودشان بود، تسلیم کردند و خدای تبارک و تعالی آنها را پذیرفته است و می پذیرد و ماها عقب ماندیم. ما باید تأسف بخوریم که نتوانستیم این راه را برویم. آنها پیشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسیدند و ما عقب ماندیم و نتوانستیم در این قافله سیر کنیم و در این راه راهرو باشیم. ما از خدا هستیم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوی او برخواهد گشت. پس چه بهتر که برگشتن اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند شهادت را در راه خدا و انسان اختیار کند موت را برای خدا و شهادت را برای اسلام. خداوند تمام شهدای راه اسلام را و تمام کسانی که در راه اسلام معلول شدند، در راه اسلام خانمان خودشان را از دست دادند، در راه اسلام به آوارگی رسیده اند، خداوند تمام آنها را به سعادتهای ابدی برساند.

این مصیبتها بر همه ما وارد است و آن شرافتی که این جوانها تحصیل کردند برای انسانیت است، شرافت انسانی است. ارزش انسانی را اینها به ثبوت رساندند؛ خدایشان رحمت کند و خدایشان بپذیرد.

و من به تمام بازماندگان این شهدا، به همه آنها، هم تسلیت عرض می کنم و هم تبریک. مبارک باد بر اهالی خوزستان و بر اهالی جنوب و غرب این خدمتگزاری و این جان نثاری و این پایداری. کسانی که در آنجا رفت و آمد دارند و برای این طرفیها صحبت می کنند از روحیه عظیم بزرگ شما اهالی خوزستان و اهالی جنوب و غرب صحبتهای زیاد می کنند و شما را به این روحیه بزرگ ستایش می کنند.

و من امیدوارم که ملت ایران با این روحیه بزرگی که دارد به تمام قدرتهای فاسد غلبه کند و من امید آن دارم که بزودی کشور ما از لوث این جنایتکاران پاک شود و دوستان ما در هر جا هستند به محل خودشان برگردند. و تنفر و عیب بر دشمنان اسلام و دشمنان شما و رحمت و عزت و شرف بر شما برادران و خواهران و رحمت بر شهدای شما.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

تلگراف [تشکر به آقای مرعشی نجفی (تبریک سالروز جمهوری اسلامی)]

16 فروردین 1360/ 29 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آیت اللَّه آقای آقا سید شهاب الدین مرعشی نجفی- دامت برکاته- اسپانیا «1» تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت روز 12 فروردین، سالروز جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی شفای کامل جنابعالی و مراجعت به وطن مألوف «2» را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم جنوب تهران (نقش محرومان در انقلاب)]

محرومان و مستضعفان، پیشتازان انقلاب

صبح 16 فروردین 1360/ 29 جمادی الاول 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم گروههای مختلفی در اینجا حاضرند و من برای اینکه شاید غفلت کنم از اسم بعض از گروهها، از این جهت معذورم که هر یک را اسم ببرم. همه، ملت اسلام و تابع قرآن و از گروه زحمتکشان این کشور هستید. انقلاب اسلام، این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوششهای این طبقه است؛ طبقه محروم، طبقه گودنشین، طبقه ای که این نهضت را به ثمر رساند و توقعی هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ نشینان بالاتر می دانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند. من وقتی که در انقلاب می دیدم که یک پیرمردی از آن گودنشینها از آن منزل محقر خرابه بیرون می آمد و می گفت که ما با بچه هایمان صبح که می شود می رویم برای تظاهرات، [مباهات می کردم . یک موی شما بر همه آن کاخ نشینها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند، بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که می توانستند می کردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند می کنند، یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موی شما با آنها نباید صحیح باشد.

شما این انقلاب را به ثمر

رساندید و گروههایی که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایی که مستضعف هستند و کاخ نشینها آنها را استضعاف می کنند و اینها ثابت کردند که کاخ نشینها هستند که ضعیفند و پوسیده اند و برای این ملت هیچ کاری نکرده اند و نخواهند کرد. این دانشگاه بود، جوانهای دانشگاه که آنها هم از محرومین و مستضعفین اند و این طبقه محروم جامعه بود که از همه رفاهها محروم بود، لکن قلبش مملو از عشق به اسلام و ایمان بود و با آن عشق و با آن ایمان این حرکت را دنبال کرد و شهید داد و در مقابلش چیزی مطالبه نکرد.

آنهایی که هیچ حظی در این میدان نداشتند و جز خرابکاری از آنها کاری ساخته نیست و الآن هم در گوشه و کنار کشور مشغول به خرابکاری هستند، آنها بودند که کنار نشسته بودند و منتظر این بودند که یک طرف غلبه کند و آنها بیایند و بهره برداری کنند، میوه چینی کنند. وقتی که دیدند که جمهوری اسلامی آن طور میوه چینی هایی را که اینها می خواهند موافق برنامه اش نیست، آنها هم مشغول به خرابکاری شدند و هر جا که یک خرابی پیش آمد، آنها تأیید کردند یا وارد شدند در کردستان؛ در بلوچستان. الآن هم که در جنوب و غرب ما گرفتاری جنگ را داریم، همانها هستند که نمی گذارند که این ملت توجه بکند به جنگ و مشغول به تبلیغات هستند در خیابانها و در کوچه ها و محله ها.

شما هستید که کشور را از دست ابرقدرتها نجات دادید و این طبقه عزیز محروم که در ازای خدمتش غیر از خدا از

کس دیگری چیزی نمی خواهد و ما همه رهین منّت شما هستیم و اگر لایق باشیم، خدمتگزار شما. شما بودید که در میدانها، در خیابانها، اجتماع کردید و با مشت گره کرده در مقابل توپ و تانک و مسلسل و اینها ایستادید و با ایستادگی و شجاعت، زن و مرد شما، بزرگ و کوچک شما، فداکاری کرد و شهید داد تا غلبه کرد. و الآن هم که در جبهه ها جنگ است، باز این طبقه محرومند که در تلویزیون نشان می دهد مشغول خدمت هستند. آن کاخ نشینها یک شاهی «1» خدمت در این جنگ نکردند و نخواهند کرد. آنها اگر مشغول افساد و فساد نباشند، بی تفاوت هستند.

تقدیر از رشادتهای خلبانان نیروی هوایی

و من باید از نیروهایی که در جنگ هستند تشکر کنم و تقدیر. دیروز یک شجاعت بی سابقه ای نیروی هوایی به خرج داد، و جنگنده های اینها تا آخرین نقطه عراق رفت و آنها را در آنجا سرکوب کرد. من باید از قِبَل همه ملت- امیدوارم که ملت این حق را به من داده باشد- از همه این جنگنده ها و همه این خدمتگزارها که دارند در سرحدّات جان خودشان را فدای اسلام و کشور می کنند، تشکر کنم و ملت پشتیبان آنهاست. بحمد اللَّه دیروز یک شجاعت نمونه ای به خرج دادند و بدون اینکه خسارتی بر خودشان وارد بشود، کوبیدند عراق را و فهماندند که چنانچه خوف این نبود که اشخاص بیگناه یک وقت در این امور پایمال بشوند- به ملت عراق اینها علاقه دارند- اگر این خوف نبود، به دولت عراق می فهماندند که او لایق این نیست که در مقابل این جوانهای ما ایستادگی کند. دیروز که این فرماندهان ارتش اینجا بودند، وقتی

می خواستند بروند، آقای فکوری، فرمانده نیروی هوایی، به طور مخفی به من گفتند که ما یک کاری می خواهیم بکنیم و ذکر نکردند که آن کار چیست و بعد معلوم شد که این کار بسیار مهم انجام گرفت و گوشمال سختی به صدامیان دادند. و همین طور نیروی زمینی و پاسدارها و همه در این مسائل فعالیت شجاعانه ای می کنند و مورد تقدیر ملت هستند. آنها هم از طبقه محروم اند. در بین همه این خلبانها و همه این پاسدارها و همه این ژاندارمری و ارتش شما یکی را پیدا نمی کنید که از بالا شهری باشد. همه آنها از این طبقه هستند. پس انقلاب ما مرهون این طبقه هست. این طبقه هستند که این نهضت را بپا کردند و قیام کردند و به پیش بردند و همین طبقه هستند که الآن در سرحدّات مشغول فداکاری هستند و همین طبقه هستند که برای ملت ما ارزش ایجاد می کنند و شجاعت آنها به همه دنیا ثابت می کند که این طبقاتی که مشغول به فعالیت هستند در شجاعت فوق آن چیزی است که تصور می کنند.

ما هر روز شاهد یک پیروزیهایی در جبهه ها هستیم [به واسطه همه آنها که سرتاسر این جبهه ها فعالیت می کنند و آنها هم از همین طبقه محرومند، لکن طبقه فوق همه طبقات هستند. چنانچه شما هم و همه کسانی که، زن و مردی که، در پشت جبهه هستید همه مشغول به فداکاری و مشغول به جنگ هستید. آنها در جبهه جنگ می کنند و شما در پشت جبهه و این از خصوصیات انقلاب اسلامی است، این از خصوصیات اسلام است، این از چیزهایی است که اسلام تعلیم کرده

است بر شما.

و شما از روز اول قیام کردید و برای اسلام قیام کردید و الآن هم چون حکومت خودتان را اسلامی می دانید و ارتش خودتان را اسلامی می دانید، از این جهت، همه با هم بدون اینکه در فکر این باشید که یک افتخاری برای خود، شخص خودتان، ایجاد کنید، مشغول هستید به فداکاری و شاید در دنیا نظیر نداشته باشد این نحوی که در ایران ملت از ارتش پشتیبانی می کند. در دنیا شاید بی نظیر باشد و شاید در طور تاریخ هم نظیری برایش نتوانیم پیدا بکنیم که بچه های کوچک و جوانهای نیمسال و زنها، پیرزنها، نوعروسها، نودامادها، همه با هم در این جبهه حاضرند و صحنه جنگ، صحنه ای است که ملت همه در آن حاضر هستند.

اضطراب کاخ نشینان و آرامش کوخ نشینان

من امیدوارم که شما ملت بزرگ و شما ملتی که محروم هستید، لکن پیش خدا عزیز هستید، گمان نکنید که کاخ نشینها بسیار مرفه هستند؛ آنها دلهایشان لبریز از تزلزل است؛ آنها قلبهایشان آرام نیست. تزلزلی که در بین کاخ نشینها هست در بین کوخ نشینها نیست.

آرامشی که این طبقه محروم دارند آن طبقه ای که به خیال خودشان در آن بالاها هستند، ندارند. شما اگر توجه کنید، قدرتهای بزرگ را ببینید، می بینید که آن قدر اضطرابی که در سران قدرتهای بزرگ هست، در شما اشخاصی که برای خدا عمل می کنید و از خدا می خواهید اجر را، این اضطراب نیست. این یک نعمتی است که خدا به شما داده و شاید ماها هم نتوانیم درست بفهمیم نعمتهای خفیّ الهی را؛ نعمت طمأنینه، نعمت آرامش، نعمت سکینه قلب. اطمینان قلب، در شما گروهها و در گروههای به نظر آنها مستضعف، هست و در

آن بالاها نیست، آن بالاها، همه اضطراب است. در کاخ های بزرگ نشستند و غصه می خورند؛ شما در کوخ ها نشستید و آن غصه ها را ندارید. این از الطاف خداست بر شما و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی عنایتش را بر سر شما ملت عزیز و همه ملتهای اسلامی مستدام دارد. ان شاء اللَّه، به زودی آن مستکبرین به جای خودشان بنشینند و آنهایی که به شما ظلم کردند و ستم و هجوم کردند، ان شاء اللَّه، خداوند آنها را فانی کند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع پرسنل نیروی هوایی (ارتباط روحانیون با قوای مسلح)]

صبح 18 فروردین 1360/ 2 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پیوند قوای مسلح با روحانیون و رعایت وظایف مربوطه من کم کم از بزرگی این عملی که آقایان انجام دادند و طرح ریزی که آقایان کردند، هر چه بیشتر صحبت شد بیشتر عمق مطلب را فهمیدم. این مسأله ثابت کرد که بحمد اللَّه جوانان عزیز ما با اتکا به ایمان و خدا کارها را طوری انجام دادند که نظیر اعجاز بود و من اگر از دعا چیزی بالاتر می دانستم آن را به آقایان هدیه می کردم، لکن دعای برای شما که من می کنم و کردم از همه هدیه ها بالاتر است. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که شما آقایان در همه مراحل موفق باشید و کشور خودتان و اسلام عزیز را حفظ کنید و آن ریشه های فاسدی که در کشور هست، با جدیت خودتان از بین ببرید. و من از همه ارتش، چه نیروهای هوایی، چه نیروهای زمینی، و چه نیروهای دیگر، دریایی، از همه قوای مسلح، همیشه پشتیبانی کرده ام و می کنم و از قول

ملت هم همین عمل را انجام داده و می دهم و شما را سزاوار این می دانم که ملت همه پشت سر شما و پشتیبان شماها باشند.

و من امیدوارم که این پیوند محفوظ باشد؛ پیوند شما آقایان نیروی هوایی و دریایی و زمینی و سایر قوای مسلح با روحانیین و پیوندتان با ملت. شما این مطلب را باید درست توجه بکنید که این روحانیین که در بین شما می آیند و یک کارهایی را انجام می دهند- در آن حدودی که باید انجام بدهند- اینها به صلاح هم شما و هم کشور و هم اسلام است. دستهایی می خواستند که شما را از روحانیین جدا کنند و ملت را به شما بدبین کنند.

باید شما توجه به این معنا بکنید که اگر چنانچه روحانیون همراه شما باشند- البته آنها در حدود آن چیزی که مأموریت دارند باید عمل کنند و به قوّت خودش هم باید باقی باشد- آنها پشتیبان شما هستند. وقتی که نماینده روحانیین در پادگانها باشند، این برای شما نفع دارد و اگر کسی این معنا را بگوید که اینها برای شما- مثلًا- ضرر دارد، این صحیح نیست. ملت به واسطه همین معنا پشتیبان شما باقی می ماند و من امیدوارم که این ارتباطی که الآن حاصل است بین همه قشرها، این ارتباط محفوظ بماند و کشور ما با همین ارتباط می تواند پیش برود. اگر چنانچه- مثلًا- یک گله ای هم هست از بعضی از روحانیین جوان، این را باید [با] مراجعه به- مثلًا- من یا اشخاصی که در آنجاها هستند [تا] حل بشود و حدود معلوم باشد. نه آقایان جلوگیری کنند از آن حدودی که آنها باید عمل بکنند و

نه آنها تعدی کنند از آن حدودی که دارند، به طوری که هر کس مشخص باشد که چه باید بکند. روحانی که در آنجا باید تبلیغات بکند مشخص باشد و نباید کسی جلوگیری از تبلیغات او بکند، اگر یک وقت دیدید که یک کسی گفت باید جلوگیری کرد، بدانید دشمن شماست، دوست شما نیست و آنها هم نباید از آن حدودی که دارند تجاوز کنند؛ برای اینکه تجاوز از حدود اسلام، جایز نیست، هر کسی حد خودش را باید عمل بکند. و این یک سفارشی است که من به شما آقایان که هستید و همه قوای مسلح این معنا را می گویم که این در آن پادگانهایی که مال لشکر هست، در قوای زمینی، در آنجا از قراری که شنیدم، یک مقدار بدرفتاری شده است با روحانیون، در صورتی که روحانیون آنجا که باشند پشتیبانی شما را بیمه می کنند، ملت پشتیبان شما خواهد بود و اگر اینها نباشند، برای شما یک چیزهایی درست می کنند اشخاص که شما را از چشم ملت بیندازند. آنها هم باید در حدود خودشان، هم روحانیینی که هستند به آن مأموریتی که دارند باید عمل بکنند و تجاوز هیچ نکنند و هم آنها که مشغول فعالیت خودشان هستند، جلوگیری نباید بشود، مخصوصاً به آقای ظهیرنژاد زیادتر این مطلب گفته بشود.

برای اینکه در حوزه قدرت ایشان یک مقداری با روحانیون رفتار خوش نشده است و این به ضرر خود آقایان خواهد بود.

چنانچه روحانیون هم در یک جایی- مثلًا- از آن حدودی که دارند تخلف کردند، باید اطلاع بدهند تا جلوگیری بشود. در هر صورت، من میل دارم که یک انسجامی ما بین شما

و روحانیت و ما بین شما و ملت، بین خودتان، همه قوای مسلح، باشد. و این انسجام است که می تواند این کشور را نجات بدهد. وقتی شما که دارید فداکاری می کنید ویک همچو معجزه ای را- تقریباً- ایجاد کردید، وقتی ببینید تمام ملت پشت سر شما ایستاده اند و از شما قدردانی می کنند، روحیه شما زیادتر خیلی خواهد شد؛ بخلاف اینکه شما یک کاری بکنید و ملت، کاری به این کار نداشته باشد. در رژیم سابق اگر یک کاری کردند، ملت اگر بر خلافش یک چیزی نمی گفت، موافقش هم نبود. او کار خودش را می کرد و کاری به این حرفها نداشت. اما امروز شما می بینید که ملت در همه جا، در همه امور، کار دارد. این از خصوصیات اسلام است و از خصوصیات کشور اسلامی است و جمهوری اسلامی، که مردم خودشان در صحنه باشند و خودشان ناظر امور باشند. شما می بینید در این جنگی که شما دارید می کنید و در همه جا الآن مشغول اند و توافق دارند در این معنا که باید این پیشرفت بکند، با کمال جدّیت حتی آن بچه های کوچولو قلکهایشان را می آورند و می شکنند و می دهند. این سابقه ندارد در جایی، این برای این است که از اسلام یک نسیمی آمده است. و من امیدوارم که اسلام به آن معنایی که هست در ایران پیاده بشود. اگر پیاده بشود، شما پیروزیتان صد در صد در همه جا هست و من باز هم تقدیر می کنم از این طرحی که دادید، از این اجرایی که کردید، از این امر بزرگی که شما انجام دادید تقدیر می کنم، چنانچه از همه قوای مسلحه تقدیر می کنم که مشغول اند

به فداکاری و مشغول اند به کارهایی که محول به آنهاست. ان شاء اللَّه، همه موفق و مؤید و منصور باشید و پیروز باشید ان شاء اللَّه.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع مسئولان دادگاههای انقلاب (اهمیت قضاوت در اسلام)]

اهمیت امر قضا و مشکلات آن

صبح 19 فروردین 1360/ 3 جمادی الثانی 1401 بسم اللَّه الرحمن الرحیم این کاری که شما در آن دخیل هستید، چه آقایانی که مقام قضاوت را دارند و چه آنهایی که مقام دادستانی را دارند و چه آنهایی که سرو کارشان با زندانیها و با این نحو زندانیهاست، این کار، کار بسیار مشکلی است و ارزنده. اما مشکل است برای اینکه مسئله قضاوت همیشه این طور است که یک طرف ناراضی است، همچو نیست که دو نفر آدمی که با هم اختلاف دارند، اگر قاضی تشخیص داد که یکی از اینها مجرم است، مجرم هم روی موازین اسلامی تصدیق و صحبتی نکند. لا اقل شاید در تمام افرادی که محاکمه می شوند و اینها محکوم می شوند محکومین ناراضی اند؛ چه محکومیت بحق باشد که ان شاء اللَّه، هست و چه- خدای نخواسته- محکومیت بناحق باشد. خوب، آنکه بناحق است صحیح است که ناراضی باشد، اما مسأله، مسئله مشکلی است. شمایی که متکفل این امر هستید و سر و کارتان با یک همچو وضعیتی هست که در مقام قضاوت آن طوری است، بعدش هم وقتی منتهی می شود به حبس، وضعش آن طوری است که شما دارید می گویید، کار بسیار مشکلی است، لکن ارزنده است. می ارزد به اینکه انسان در کارهای مشکل که وارد می شود، به اشکالاتش هم یک قدری تن بدهد.

من الآن نمی توانم یک مسأله همچو شسته و رفته ای عرض کنم، لکن آنی که من

عرض می کنم راجع به همه قضات که لا بد اکثراً روحانیین هستند دیگر یا همه، یک مطلبی که راجع به قضاوت من عرض می کنم، این است که مسأله قضاوت یک مسئله ای است که در اسلام شاید در رأس مسائل باشد و سر و کارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نوامیس مردم است. این از مسائل بسیار مشکل و حلش هم بسیار مشکل. و شرایط قاضی هم خیلی زیاد [است و ما امروز آن قدر قاضی که دارای همه شرایط باشد نداریم، ولی خوب، مشغول اند به اینکه ان شاء اللَّه تهیه کنند. لکن آنهایی که حالا متکفل هستند و تشخیص داده شدند، چه در قم و در تهران، به اینکه صلاحیت اینکه رسیدگی بکنند دارند، اینها باید بسیار توجه به این معنا بکنند که امروز آنکه هدف اولی است، روحانیت است. برای همه این دستجات آنکه هدف اولی است که می خواهند در جامعه اینها را منزوی کنند و کنار بگذارند روحانیین اند.

چنانچه این قضاتی که سر و کارشان با مردم و با مجرمین است، آنها هم اهل این هستند که داد و قال بکنند و اظهار نگرانی بکنند و این مسائلی که می گویید، اگر بنا باشد- خدای نخواسته- یک وقت یک جایی یک خلافی واقع بشود، خوب، این خلاف را آنها دامن می زنند، تبلیغ می کنند و چه می کنند، زیاد جلوه می دهند؛ این طور نیست که یک مردمی باشند متعهد به اسلام باشند که نخواهند دروغ بگویند. همین دیشب یا دیروز بود که یک آقایی به من گفت که من رفتم منزل فلان شخصیت، وقتی از پیش آن شخص بیرون آمدم، بعضی از اشخاصی

که در دفتر این آقا بودند گفتند که شکنجه شده، اگر بخواهید ببینید اینجا یکی هست. ایشان گفتند بله من می خواهم ببینم. ایشان گفتند که من رفتم دیدم که یک شخصی روی [بدنش را باز کرد آنجا، گفت که اینها با سیگار هست و من را داغ کردند، من را چه کردند و اسم فلان آدم هم با همین سیگار رویش ثبت بود. اسم یکی از مقامات محترم قضایی، اسم او را می گفت. آن شخص مدعی بود که اینها را با سیگار این جوری کردند و من را شکنجه کردند و داغ کردند و آن اسم هم رویش بود؛ یعنی، آن اسم را به قول او با سیگار آنجا نوشته بودند. ایشان گفتند که من ابتداءً به نظرم آمد که خالکوبی کردند. بعد با او صحبت کردم گفتم که کی شما را گرفت. گفت که یک دسته ای تو بیابان آمدند و یک اتومبیل بود و من را گرفتند و شکنجه کردند و چه گفتند. خوب شناختی آنها را؟ گفت نه، سر و کله شان را بسته بودند آنها. گفتم که کجا شما را شکنجه دادند. گفت که توی همان اتومبیل این شکنجه را دادند و آنها پاسدار بودند. گفتم خوب، تو که می گویی سر و کله شان بسته بودند، از کجا می گویی پاسدار بودند، شاید رفقای خودت بودند. گفت، ماند و نتوانست جواب بدهد. بعد من گفتم که تو از این منافقین هستی و اینجا آمده ای شکایت می کنی. پاشو برو، و الّا من پدرت را در می آورم؛ پا شد رفت. اینها یک همچو وضعی دارند. بلکه من شنیده ام از یک نفر آدم که در [محکمه

قضایی بود که در فلان جا- حالا یادم نیست، مثل اینکه شیراز ایشان گفت- که بعضی از اینها آن رفیق خودشان را بیهوش می کنند و شکنجه می کنند، برای اینکه بگویند شکنجه ما داریم. شما سر و کارتان با یک همچو مردمی است. شما بخواهید که هیچ ناملایم نداشته باشید، در یک همچو مسائل مشکلی، این را نمی توانید، نمی شود یک همچو چیزی. شما مشکلات زیاد دارید و این مشکلات هم بسیاریش تحمیل می شود به روحانیین که اینها هستند که چه می کنند. شاید زیاد از این ور آن ور این طور شکایات می آید و بسیاریش هیچ اصلی ندارد، ممکن هست تویش هم یک چیزی باشد و همین طور دادستانیها، آنها هم بالاخره ناراضی درست می کنند، برای اینکه قاضی به حق هم باشد، آن طرف ناراضی می شود، وقتی ناراضی شد، داد و قال می کند؛ آن وقت، این مال اشخاص عادی است. اما آنهایی که از اول انقلاب می خواستند که یک مسائلی برای خودشان باشد، در انقلاب کاری نکرده بودند، لکن می خواستند بهره برداری کنند، و حتی- مثلًا- رئیس جمهور بشوند، خوب، نشدند، بعدش شروع کردند به کارهایی که همه می دانید. شما سر و کارتان با یک همچو اشخاصی هست که در همه جا توطئه است؛ در حبس هم توطئه است، در بیرون حبس هم توطئه است، در جبهه ها هم الآن هست، همه جا هست این مسائل، منتها شما در یک محیط محدود هستید و آنها هم در آن محیط محدود تمام همّشان این است که وضع زندان را به آن طوری که می گویید، بکنند.

بیان نمودن مسائل و گرفتاریها برای مردم

من اعتقادم این است که شماها اینکه در یک جای محدودی که خودتان نشسته اید و

یکی هم من هستم که با شما نشسته ام، این مسائل را بگویید، این مسائل باید در جامعه به مردم عرضه بشود؛ یعنی، به شماها نسبت زیاد دادند و من مکرر از بعض آقایانی که می شناسند شماها را، [شنیدم که شماها را تطهیر کردند، گفتند دروغ است این حرفها. خوب، شما پیش من می گویید که دروغ است این حرفها، خودتان هم پیش من این شکایات را دارید؛ لکن جامعه نمی داند. آنها بین مردم پخش می کنند به هر طوری که می خواهند، مع الأسف، بعضی مقامات هم باور می کنند؛ همین باور، دامن زده می شود به آن. شما در یک محیطی هستید که با این گرفتاریها مواجه هستید، لکن گرفتاریتان را به مردم نمی گویید؛ آنها که برای شما گرفتاری پیش می آورند آنها می روند داد و قال می کنند و عکس مسأله را نشان می دهند؛ بعضی از شما را یک آدم کذا و کذا نشان می دهند. در صورتی که من از اشخاص مورد اطمینان، من جمله آقای محمدی، «1» شنیده ام که اشخاص بسیار متعهد و مسلم [دارند خدمت می کنند]، اما خوب، بین من و ایشان است این حرف، شما هم در یک همچو محیط کوچک دارید این حرفها را می زنید. من آنی که می گویم این است که کار مشکل است، لکن باید شما یک قدری مقاومت داشته باشید. البته من نه اینکه خودم مقاومتی دارم، اما میل دارم شما داشته باشید. شما الحمد للَّه جوان هستید و باز آن مقاومت جوانی را دارید. در این مشکلات هر کس زیادتر گرفتار باشد و مقاومت کند زیادتر پیش خدا آبرو دارد، اجر دارد. البته شما الآن گفتید که این قدر کار زیاد هست

که به آن نتوانستیم برسیم؛ لکن این مقداری هم که رسیده ایم این همه صداها بلند شده است. من هم می دانم این معنا را، من هم می دانم که آن که قاضی است، آن که رئیس محبس است، آن که دادستان است، آن که وکیل مدافع است، همه اینها گرفتاری دارند؛ هر کدام به اندازه یک مقداری که سعه شعاعشان تا آن اندازه است؛ لکن مردمی که در خارج هستند نمی دانند. آن مردم خیال می کنند که همچو که یک کسی رفت در حبس، اوّل شروع می شود به کتک زدن و داغ کردن و چه کردن و بعد هم تا آخر همین طور. شما هم از این طرف می گویید که این مسائل هیچ نیست در آنجا؛ بلکه آنها دارند ما را داغ می کنند و ما را شکنجه می دهند.

آنها پاسبانها را دارند کتک می زنند و پاسبانها به آنها حرفی نمی زنند. این مسأله باید برای مردم روشن بشود، باید گفته بشود به مردم. آن آقایانی که آمدند و حبسها را دیدند باز تا حالا نیامدند پیش من که مسائل را به من درست بگویند. جسته و گریخته من بعضی وقتها از- مثلًا- اشخاص محترم می شنوم که مسائل، مسائل دروغ بوده، این طور نبوده؛ بله گاهی اتفاق افتاده است برای کسانی که در حبس کذا بوده اند، یک همچو چیزهایی گاهی اتفاق افتاده. وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که خودشان خودشان را بیهوش می کنند و داغ می کنند برای اینکه گردن شما بگذارند و وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که بچه های کوچکشان در خیابانها می آیند و فریاد می زنند، برای اینکه مردم را وادار کنند که با آنها مقابله کنند، توقع این

را نداشته باشید که آرام و راحت در آنجا باشید. شما باید توقع این را داشته باشید که هر روز همین بساط را داشته باشید و زیادتر از این هم داشته باشید. لکن کار، یک کار مهم شریفی است؛ برای اینکه هم قضاوت در عین حالی که بسیار شغل مهم شریفی است، لکن خوب، خطر برای قاضی دارد و مسأله خطرناکی است و هم زندانبانی و رئیس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اینها هم همه اش از چیزهای مشکل است. سر و کار با یک عده ای که به هیچ چیز پایبند نیستند، آنهایی که می خواهند اصل و اساس را از بین ببرند، سر و کار با اینها هست، وقتی سر و کار با اینها هست، با آنهایی که به این انقلاب اسلامی هیچ عقیده نداشتند و نخواهند داشت و این انقلاب اسلامی را مضر به حال خودشان و اربابانشان می دانند، شما سرو کارتان با اینهاست، توقع این را نداشته باشید که آنها مثل یک اشخاص عادی با شما رفتار کنند.

زندان محل تربیت افراد مجرم

این مسائل واقع می شود. لکن شما کوشش کنید که همین طوری که می گویید که ما رفتارمان خوب است، رفتار را خوب کنید با اینها. آنهایی که می شود واقعاً آنها را موعظه شان کرد، نصیحت کرد، از بین آنها ببرید یک جای دیگر نصیحتشان کنید؛ اشخاص بیایند، روحانیون بیایند، با آنها صحبت کنند، خودتان صحبت کنید، بلکه اینها تربیت بشوند. محبس یک جایی است که تربیت باید بشوند مردم در آن محبس اسلامی. من آن وقتی که در حبس بودم، این اشخاصی که در آنجا زندانبان بودند می آمدند پیش من می نشستند صحبت می کردند. یک دفعه

که من دیدم یک جایی صدا بلند شد و مثل اینکه یک شکنجه ای در آنجا بود- شکنجه ها را اگر بود جاهای دیگر می بردند، مثل اینکه آنها می خواستند به من هم بفهمانند که اینها هم هست در کار- من بعدش که آمدند آنجا، گفتم آقا این چه بساطی است که شما درست کردید. زندان باید تربیت کند اشخاص را، باید یک مکتب باشد زندان. وقتی می آیند آنجا اگر یک دزدی است، دزدی اش را از او بگیرید و بیرونش بفرستید؛ تربیتش کنید. البته آنها عذر آوردند که نه اصلش شکنجه ای در کار نبود و یک پاسبانی چه کرده بود، یک سیلی به آن زدند و فلان، ولی دروغ می گفت. در هر صورت، زندان اسلامی باید روی همان موازین اسلامی باشد. همانی که وقتی که به شخص اول اسلام، حضرت امیر، ضربت می زند، بعد که می بردندش، سفارش می کند که این را از همان غذایی که خودتان می خورید بدهید و همان طور چه بکنید. «1» وقتی مواجه بشوند اینها با یک اخلاق صالح و خوبی، یک دسته شان که توطئه گرند و اینها که اصلًا دنبال این مسائل نیستند؛ اما یک دسته دیگر کم کم آرام می شوند، کم کم همان طوری که گفتید بعضیهایشان تربیت شدند، تربیت می شوند و باید اینها را با اخلاق خوب و با رفتار خوب و اینها تربیت کرد و کار، کار بسیار مشکلی است؛ هر که باشد در می رود. لکن من دعا می کنم که شما مقاومتتان زیادتر باشد و رفتارتان هم ان شاء اللَّه، همان طوری که تا حالا هست، خوب باشد با آنها.

و اینهایی که می گویید باید گفته بشود به مردم. شما بیایید پیش

من بگویید، هیچ اثری ندارد. فرض کنید من هم اعتقادم این شد، اما در این جامعه است که آنها سمپاشی می کنند و شما حق خودتان را بیان نمی کنید. اینها باطل خودشان را دارند منتشر می کنند، همان طوری که می گویید، جوری می کنند که دیگر پاسدار نخواهد آنجا بماند و بگوید که خوب، ما را اینها دارند اینجا کتک می زنند، مردم هم از آن طرف می گویند که ما شکنجه گر هستیم. یک همچو مواجهه ای الآن هست بین اشخاصی که می خواهند اصل این نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی را در بین همه جامعه ها از بین ببرند و مشوّه کنند و بدنام کنند. وقتی انسان با اینها مواجه شد، خوب، باید خیلی با استادی عمل بکند که اینها خیلی دستشان یک مسأله نیاید. البته کار، کار بسیار مشکلی است و ان شاء اللَّه، اجر دارید در این کار. و من امیدوارم که خداوند به شما قدرت بدهد که در مقابل این ناملایماتی که هست شما پایدار باشید، لکن باز هم تکرار می کنم، من به هر یک از این آقایانی که آمدند و مطالبی که عمل کردند و به من گفتند، گفتم این فایده ندارد، باید بروید عرضه کنید به مردم، بگویید بیایند بگویند، بگویید مسائل این است، بیایند خلافش را بگویند و بیایند مردم ببینند. اشخاص بیایند ببینند، از مقامات اشخاص را بفرستند بیایند ببینند این جاها را. اشخاصی که از خارج می آیند بیایند ببینند این زندانها را، بیایند ملاحظه کنند مسأله چه جوری است و از آن طرف ببینند اینها چه دارند می گویند. امیدوارم که ان شاء اللَّه، این امور بتدریج درست بشود و دلهای خودتان را قوی کنید

که شما پیروز هستید ان شاء اللَّه.

سخنرانی [در جمع روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده (جنایات رژیم بعث)]

گرفتاریهای ملت ایران و عراق از حزب کافر بعث

20 فروردین 1360/ 4 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم شهادت مرحوم آیت اللَّه صدر «1» را به همه ملتهای مستضعف جهان و به مسلمین خاصتاً و به عراق و ایران بالاخص، تسلیت عرض می کنم.

برادرهای من، عزیزان ما که از اوطان خودتان آواره شدید، در این گرفتاریهای شما در طول حکومت بعث، ما هم مبتلا بودیم در ایران، و شما در عراق. ما در ایران گرفتار یک حکومت دیکتاتور خبیث «2» [بودیم که با ملت ما آن کرد که مغول آن طور نکرد. علمای ما را تبعید و آواره از اوطان خودشان کرد و بعضی را شهید، «3» نساء ما را بی احترامی [کرد] و احترام آنها را از بین برد، جوانهای ما را در حبسها و در زجرها، حتی بعضی از آنها را چنانچه گفته اند در تاوه سرخ کردند و بعضی از آنها را پای آنها را اره کردند. روحانیون بسیاری از بلاد ما را از بلاد خودشان تبعید و در حبس نگه داشتند و با وضع فجیع به آنها اهانت و ظلم کردند. شما هم در طول [حکومت این حزب فاجر کافر «4» مبتلا بودید و به همان نحو ابتلائاتی که ما داشتیم. جوانهای شما را، به جرم اینکه برای زیارت حضرت سید الشهدا می رفتند، در بین راه گرفتند و با آنها آن طور سبعانه عمل کردند. علمای شما هم گرفتار این حزب فاجر فاسد بود. با مرحوم آیت اللَّه حکیم آن کردند که ما شاهد بودیم و مرحوم آیت اللَّه صدر را به جرم اینکه از ظلم آنها شکایت داشت و می خواست حکومت اسلام

برقرار باشد، شهید کردند و خواهر مکرمه مظلومه ایشان را هم شهید کردند. ما شهید دادیم، شما هم شهید دادید؛ ما در حبس به سر بردیم، شما هم به سر بردید، لکن خدای تبارک و تعالی خواست که ملت ایران را از زیر بار ظلم بیرون بیاورد و به آنها توفیق داد که در سایه وحدت و اتکال به خدای کریم بر حکومت جائر وقت غلبه کردند و او را از کشور خودشان راندند و دست قدرتهای بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کردند و یک حکومت اسلامی- انسانی در ایران مستقر کردند. و مع الأسف، دستهای ظالم خارجی در کار است و از اول در کار بود که نگذارند این حکومت اسلامی مستقر بشود و نگذارند در سایر کشورهای اسلامی هم حکومت دست خود ملت باشد. این آدمی «1» که در عراق آن همه جور و ستم کرد، برای خاطر به دست آوردن دل قدرتهای بزرگ، به ایران تجاوز کرد، آن هم به محلهای عرب نشین. این شخص و این جرثومه فساد که با اسم عُروبت به اسلام می تازد با ملت عرب و با عرب نشین ایران آن کرد که محمد رضا به همه ایران کرد و بدتر از او. عربهای ایران را کشت و یا آواره کرد. زن و بچه های مناطق عرب نشین را و سایر مناطق را، برای خاطر به قول خودش عروبت و به حسب واقع برای شیطان بزرگ «2» و برادرهای شیطان بزرگ، «3» آن قدر قتل عام کرده است که قبرستانهای ایران مضاعف شده است. در زمان حکومت جائر این سفّاک، چاره جز وحدت کلمه و اتکا به خدا نیست. من در

سابق که ایران بودم، قبل از اینکه تبعید بشوم و منتهی بشود که به عراق بیایم، گمان می کردم که عشایر عرب که دارای سلاح هم بودند، در مقابل این حکومت خواهند ایستاد و خواهند او را به جای خودش نشاند، لکن بعد از اینکه آمدم به عراق، تعجبم بیشتر شد که دیدم در حضور همین عشایر و در حضور همان ملت، رئیس روحانی ملت عراق و ملت اسلام را محاصره کردند و تحت الحفظ از بغداد به نجف آوردند و آن هم مظلومانه باید بگوییم به شهادت رسید.

قیام و مبارزه تنها راه نجات ملت عراق

اگر ملت عراق بخواهند از گرفتاری که دارند و داشتند و از تحت ستم این ستمکاران خارج بشوند، چاره ندارند جز آنکه همان نحو که ایران اجتماع کرد و ملت متحد شد و با اتحاد کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی آن حکومت جائر را ساقط کرد، با اینکه آن حکومت قدرتش بسیار بیشتر بود از این حکومت بعثی صدام بسیار خبیث، مع ذلک، ملت ایران توانست با اینکه سلاح نداشت این جرثومه فساد و این سلسله خبیث سلاطین را که در طول تاریخ مجرمترین افراد انسانها بودند، منقرض کند و به جای او جمهوری اسلامی را مستقر نماید؛ عراق هم چاره ای جز این ندارد. این ملتها هستند که باید نهضت کنند، قیام کنند و خودشان را از دست اشرار نجات بدهند. نباید ملتها بنشینند تا اینکه از جای دیگر و کسان دیگر آنها را نجات بدهند. مبدأ نجات از خود ملت است. ایران با اینکه هیچ کشوری با او مساعدت نکرد، بلکه تمام کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، الّا کمی از آنها، با او

مخالفت کردند و طرفداری از رژیم کردند، مع ذلک، چون ملت خواست انقراض این سلسله خبیثه را، عمل شد. ملت اگر مطلبی را بخواهد، نمی شود به او تحمیل کرد؛ نمی شود خلاف او را به او تحمیل کرد. ملت عراق نباید بنشینند و منتظر این بشوند که یک دستی از خارج بیاید و آنها را نجات بدهد. ملت عراق، ملت مسلم و تابع اسلام و قرآن کریم و مخالف با استبداد، و مخالف با ستمگری، مخالف با خویهای سبعی و حیوانی است و ملت باید تبعیت از اسلام بکند.

خود ملت و ملتها باید خودشان را نجات بدهند. ملت ایران با ملت عراق دو نیست و با ملتهای مسلم دیگر هم دو نیست؛ این یک ملت است و دارای یک میلیارد جمعیت؛ یک ملت است و دارای خزاین بی شمار و مع الأسف، به واسطه انحراف اکثر دولتهای اسلامی، این یک میلیارد انسان در تحت فشار قدرتهای شیطانی بزرگ است و این خزائن عظیم این کشورهای اسلامی به حلقوم این قدرتهای بزرگ فرو می رود. ملتها باید قیام کنند و خودشان را از دست حکومتهای خودشان و قدرتهای بزرگ نجات بدهند. اگر ملت ایران نشسته بود و چشم به این دوخته بود که از خارج کسی کمک کند و او را نجات بدهد، تا آخر تحت همان فشارها بود و حکومت جائر پهلوی حکومت می کرد، لکن انتظار نکشید و با اینکه دولتهای شرق و غرب به کمک محمد رضا بودند و پشتیبان او بودند، مع ذلک، با همه قدرتهای خارجی و با قدرت بزرگ نظامی که در داخل داشت، وقتی ملت یکپارچه قیام کرد، زن و مرد، کوچک و

بزرگ، فریاد کرد که ما نمی خواهیم این حکومت جائر و این سلطنت کافر را، هیچ یک از قدرتهای خارجی نتوانست که جلوگیری کند و قدرتهای داخلی هم برگشتند از او و متصل به ملت شدند.

ارتش عراق هم، اگر مسلمانهای عراق قیام کنند، به آنها متصل خواهند شد و این ریشه فساد را از آنجا خواهند کند.

قیام و مبارزه تنها راه نجات ملت عراق

اخیراً، در یک نوشته ای دیدم، در یکی از خبرگزاریها که دولت عراق می گوید ما همیشه مسلمان بودیم و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر می دهیم، پس ما مسلمانیم و شما چرا ما را کافر حساب می کنید. من به آنها می گویم که شما قبل از اینکه ما صحبت از این بکنیم، از قِبَل آیت اللَّه حکیم- رضوان اللَّه علیه- تکفیر شده اید. ملت عراق مسلم اند؛ لکن این حزب «بعث» عقایدشان عقاید اسلامی نیست و مورد تکفیر رئیس ملتشان شدند و این اظهار اسلامیت که صدام و امثالش می کنند مثل آن اظهار اسلامی است که محمد رضا می کرد. من احتمال می دهم که محمد رضا در باطن ذاتش مسلمان باشد، لکن مسلمان بدتر از کافر؛ لکن نسبت به صدام این احتمال را نمی دهم که بر حسب ذاتش به اسلام گرایش داشته باشد. قیام بر ضد کشور اسلامی و حکومت اسلامی که الآن در ایران مستقر است، همین قیام بر ضد اسلام، در حکم الحاد و کفر است و این آدم در عین حالی که به قول خودش مسلم است، قیام بر ضد اسلام کرده است. جرم ملت مسلمان ما جز این نیست که می خواهد دست قدرتهای بزرگ از خزاین او و از ملت او کوتاه و خودش حکومت اسلامی داشته باشد و

از اول هم حکومت اسلامی را می خواست و به حکومت اسلامی رأی داد و مستقر کرد و به همین جرم مورد مؤاخذه ابرقدرتها و تجاوز پیوندهای پوسیده به ابرقدرتها شد.

ادعاهای واهی صدام در اظهار قدرت

صدام گفته است که چنانچه به مقاصد من عمل نکنید، من بیشتر از این، کشور شما را خراب می کنم. تو هر چه توانستی کرده ای و هر چه بتوانی می کنی و بیشتر از آن هم نتوانستی که بکنی، نه اینکه نخواستی بکنی. تو اگر بتوانی تمام مسلمین ایران را خواهی کشت، لکن این خیال باطلی بود که کردی و گمان کردی که ملت ایران بی تفاوت است، اگر تو هجوم بیاوری به کشورش و ارتش ایران ضعیف و ناتوان است. ملت و ارتش به تو فهماند که مسأله آن طور که تو حساب کرده بودی و آن طور که قدرتهای بزرگ حساب کرده بودند، نبود و همان وقت که تو هجوم کردی و ناگهان هجوم کردی، جلوی تو را گرفتند و پس از آن یک قدم هم پیش نیامدی و حالا هم هر روز عقبتر خواهی رفت. و اگر نبود خوف اینکه ملت شریف عراق صدمه ببیند، اگر ما هم و ارتش ما هم و ملت ما هم مثل صدام فکر می کرد که باید پیشبُرد و لو به کشتن ملتها، و لو به کشتن بچه ها و زنها و پیرمردها، اگر یک همچو برنامه ای بود، امروز می دیدی که عراق دیگر کسانی را که بتوانند کاری انجام بدهند، ندارد. لکن کشور ما متعهد به اسلام است و ارتش ما متعهد به اسلام است؛ ارتشی است که از بالای شهرهای بزرگ عراق می گذرد و در آخرین نقطه عراق، در مرز

اردن، می کوبد مراکز نظامی عراق را و یک بمب در شهرهای عراق نمی اندازد. این کشور اسلامی است و این لشکر، اسلامی و این قوای مسلحه، اسلامی است و آن کسی که می کوبد مسلمین را و آواره می کند مسلمین عرب را و به تباهی می کشد کشور اسلامی را، به جرم اسلامیت، آن کس در سلک مسلمین نیست؛ هر چه هم فریاد بزند که من مسلمم، فریاد بزند که من شهادت می دهم، لکن این اسلام نفاق است که بسیاری از شهادتها را می دهند و در صدر اسلام هم می دادند، لکن منافقینی بودند که بالاتر از سایر کفار بودند.

و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملتهای مسلم را بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را [رها کنند] از قید و بند این قدرتهای بزرگ و این جرثومه های فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام می کنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا می گذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید می کنند، آن هم مثل سید محمد باقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره برداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاء اللَّه خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومه او را هم با جده اش محشور کند و امیدواریم که ملتهای اسلامی با قیام خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

نامه [به آقای ولی اللَّه فلاحی (تعیین خط مشی سازمان سیاسی ایدئولوژیک)]

22 فروردین 1360/ 6 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ریاست ستاد

مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران. سازمان سیاسی ایدئولوژیک ارتش جمهوری اسلامی ایران در انتخاب خط مشی خود صرفاً تابع ولایت فقیه می باشد. و در امور پرسنلی و لجستیکی تابع ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران است. و السلام.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [انتصاب آقای غلام رضا صفایی به ریاست اداره عقیدتی- سیاسی ارتش

22 فروردین 1360/ 6 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ غلام رضا صفایی- دامت افاضاته جنابعالی را به ریاست اداره سیاسی- ایدئولوژیک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب می نمایم. امیدوارم در زمینه مکتبی کردن ارتش در تمام زمینه ها و قسمتها در حوزه مسئولیت خویش اقدام نمایید. از خداوند متعال توفیق جنابعالی را خواستارم.

و السلام.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [انتصاب آقای کرباسچی به ریاست اداره سیاسی ایدئولوژیک ژاندارمری

زمان:؟

بسم اللَّه الرحمن الرحیم دانشمند محترم جناب آقای غلام حسین کرباسچی بدین وسیله جنابعالی به سمت ریاست اداره سیاسی ایدئولوژیک ژاندارمری جمهوری اسلامی منصوب می شوید که ان شاء اللَّه تعالی بر طبق موازین مقرره و هماهنگ با اداره سیاسی ایدئولوژیک ارتش و شهربانی، نیازمندیها را برطرف نموده و وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید. بدیهی است تمام اعضای ژاندارمری با شما همکاری و همگامی لازم را خواهند نمود. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (حضور در صحنه برای خنثی کردن توطئه ها)]

قبل از ظهر 22 فروردین 1360/ 6 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضور مردم در صحنه، خنثی کننده توطئه ها

شما که از مرزهای دور کشور آمده اید و در خدمت اسلام کوشش کرده اید و کوشش می کنید، خوش آمدید. امروز ایران همان طور که می دانید مورد هجوم خارجی و توطئه های داخلی است، لکن این توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامی ما امیدبخش است. این حضور شماها در صحنه امید این را می دهد که نه توطئه های داخلی موفق بشوند به آن طرحهای شیطانی خودشان و نه هجوم خارجی بتواند به این ملت آسیب برساند. سرتاسر ایران ملتی است که همان طور که در اول نهضت، حاضر در صحنه بودند و با حضور خودشان بیمه کردند این کشور را و اسلام را، الآن هم در سرتاسر کشور همه حضور دارند در صحنه. آنها که خیال کردند یا تبلیغ می کنند به اینکه مردم دیگر در آن مسائل اسلامی و در جمهوری اسلامی سست یا بی تفاوت [اند] و در بعضی تبلیغات هم هست که مخالف شده اند، مردم از جمهوری اسلامی رو برگردانده اند، اینها بیایند ببینند سرتاسر

کشور اسلامی را، زن و مرد مسلمان این کشور را، و زن و مرد تمام فرق مختلفه ای که در این کشور هست- الّا بعض ریشه های پوسیده از رژیم سابق یا بعضی سرسپردگان به شرق و یا سرسپردگان به غرب که اینها قابل توجه نیستند- تمام مسلمانها و کسانی که از اقلیتهای مذهبی هستند و پایبند به جمهوری اسلامی هستند، تمام اینها در سرتاسر کشور، با همان شور و شوقی که در اول نهضت داشتند، امروز هم به همان نحو در ادامه نهضت شور و شوق دارند. شما که از سرحدّات، از ماکو، دورترین نقاط کشور، به اینجا آمده اید، کی شما را الزام به آمدن کرد و کی شما را به زور وادار کرد که بیایید و اظهار کنید که ما برای اسلام همان طور که از اول بودیم حالا هم هستیم؟ این جز آن حس اسلامی شما و ایمان واقعی شما چیز دیگری هست؟ اگر در رژیم سابق می خواستند شما را با زور هم بیاورند به اینجا، می توانستند این طور مجتمعاً بیاورند؟ کی الآن شما را وادار کرد به اینکه از این راههای بسیار دور بیایید و پیوند با اسلام را تجدید کنید و حضور خودتان را در صحنه، در جبهه ها و در پشت جبهه ها، اثبات کنید؟ این غیر از آن ایمانی است که در شما هست و غیر آن عِرق اسلامی و وطن دوستی، چیز دیگری هست؟

شماها باید در سرتاسر کشور، جوانها و پیرها و زنها و مردها و کودکان باید با اجتماعات خودتان و با حضور خودتان در صحنه دست قدرتهای بزرگ را همان طور که قطع کردید اجازه ندهید که ثانیاً، بتوانند

در این کشور یک کاری انجام بدهند. الآن هم شما مورد هجوم هستید و ملت ما بیشتر مورد تبلیغات سوء و توطئه هایی که در سرتاسر کشور هست، مورد این تبلیغات هست، لکن این اجتماعات شما در مسائل اسلامی و در مسائل کشور دست رد به سینه تمام توطئه گرها و تمام اجانب، که باز چنگ و دندانشان را تیز کردند که کشور شما را مثل سابق به غارت ببرند، دست رد به سینه اینها خواهید زد و امید است ان شاء اللَّه، خداوند شماها را و همه ملت را موفق کند و اسلام را به آن طوری که دلخواه است و آن طوری که خواست خدای تبارک و تعالی هست به آن طور در این کشور پیاده کنید. و این محتاج است به اینکه تمام کشور ما و تمام ملت ما حاضر باشند در صحنه و خودشان ناظر باشند که اگر کسی تخطی از اسلام و تخطی از قوانین اسلام بکند، او را سرزنش کنند و او را از صحنه خارج کنند.

من از خداوند تبارک و تعالی توفیق همه شماها را و همه ملت را و همه مستضعفین جهان را خواستارم. و از شما که از این راههای دور آمدید و در این محل حقیر و تنگ مجتمع شدید، تشکر می کنم و دعا می کنم که همه شما به سعادت دنیا و آخرت برسید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

حکم [جلوگیری از منکرات به آقای علی قدوسی، دادستان کل انقلاب

23 فروردین 1360/ 7 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای قدوسی، دادستان کل انقلاب از قرار اطلاع منکراتی در سطح شهر تهران انجام می گیرد و جدیداً مراکز فحشا و مخالف عفت

عمومی تجدید شده است. «1» دادستان محترم موظف هستند در جلوگیری امثال این امور اقدام جدی فوری نمایند. لازم است دستور دهید که در سطح کشور از این نحو اعمال و منکرات جلوگیری نمایند و متخلفین را تعقیب نمایند. بدیهی است که شورای عالی قضایی نیز اقدامات لازم را می نمایند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع اهالی گرگان، گنبد و ترکمن صحرا (حفظ وحدت و آرامش)]

اشاره

24 فروردین 1360/ 8 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم طرح دشمنان انقلاب در ایجاد اختلاف و نفاق. از تمام برادرانی که از راههای دور، از گرگان، از گنبد، از بلوچستان، برادران اهل سنت و برادران شیعی در این مکان تشریف آورده اند تشکر می کنم و دعا می کنم که ان شاء اللَّه، همه موفق باشند به اینکه مقاصد اسلام را در ایران عزیز پیاده کنند.

شما برادران می دانید که به هر نحوی تشبثات خارجی [در کار است و آنهایی که در راه آنها قدم برمی دارند به اسم اسلام، یا به اسماء دیگر، همه در کارند که این انقلاب را که به نفع همه کشور و خصوص طبقه های کشاورز و کارگر و مستضعفان است، از بین ببرند و باز این کشور را که با خون صدها هزار نفر و معلولین به ما اعطا شده است، با ایجاد اختلاف از بین ببرند و بر ما همه و بر شما همه است که هوشیار باشیم و این توطئه ها را یا از بین ببریم و یا با بی اعتنایی از کنار آنها عبور کنیم. الآن اجتماعاتی هست که به اسم شیعه و سنی بنا بر ایجاد اختلاف دارند؛ همان طوری که وابستگان به قدرت بزرگ امریکا در طائف این مسأله را طرح کردند و برای خدمتگزاری به امریکا

که دنبالش خدمتگزاری به شوروی هم است، نقشه اختلاف بین برادران را ریختند و دنبال او در کشور خودمان هم، اشخاصی دارند همان نقشه را پیاده می کنند؛ غافل از آنکه اگر- خدای نخواسته- این قدرتهای بزرگ در ایران برگردند، نه اسلامی و نه اهل سنتی و نه اهل تشیعی باقی می گذارد. اگر اینها این دفعه- خدای نخواسته- برگردند، برای اینکه از این برادران سنی و شیعه صدمه دیدند و از اجتماعات آنها نفعهای خودشان را و چپاولگریهای خودشان را از دست داده اند، این دفعه بدانید که- خدای نخواسته- اگر آنها برگردند، اساس اسلام را که منشأ اجتماع شما برادران بود، از بین خواهند برد. برادران بیدار باشند و کسانی که درصدد این هستند که بین برادران شیعی و سنی اختلاف بیندازند، اگر وابسته به امریکا یا شوروی هستند، آنها نصیحت را معلوم نیست بپذیرند و اما اگر وابسته به آنها نیستند و برای اسلام و برای کشور اسلامی خودشان و برای مسلمین می خواهند کاری بکنند، راه ایجاد اختلاف نیست. راه، این است که تمام گروهها، را با هم آشتی بدهند و این اجتماعی که بحمد اللَّه در ایران پیدا شده است و این وحدت کلمه ای که بین همه قشرهای کشور پیدا شده است، کوشش کنند که محفوظ باشد.

رسیدن به مقاصد عالیه اسلامی در سایه وحدت و آرامش. ما در سایه آرامش و وحدت می توانیم این کشور را به مقاصد عالیه اسلامی برسانیم و این مستضعفین را از آن ظلمهایی که در طول تاریخ به آنها شده است، نجات دهیم. اگر آرامش نباشد، کشاورزی نخواهد بود و اگر آرامش نباشد، صنعت راه نخواهد افتاد. اگر آرامش

نباشد، اصلاحاتی که باید بشود و برای مستضعفین عمل بشود، نخواهد شد. شما می بینید که در کردستان و در خوزستان که آشوب بپا کردند- و بعضی از آنها هم که آشوب را بپا کردند با اسم اسلام بود- تا کنون دولت نتوانسته است در آنجاها یک عمل چشمگیر مثبتی ایجاد کند؛ برای اینکه محیط ناآرام فرصت نمی دهد که کسانی که بخواهند خدمت کنند، درست بتوانند خدمت کنند. چطور ممکن است که کشاورزی در یک محیطی که خرمنها را اشخاص فاسد آتش می زنند، به نتیجه برسد؟ و چطور ممکن است صنعت در یک محیطی که کارگران را به اعتصاب و اشتغال به کارهای غیر انسانی وادار می کنند، تأثیر داشته باشد و نتیجه بدهد؟

برادران من، برادران اهل سنت، برادران اهل تشیع، همه توجه داشته باشید که ریشه های فسادی که شماها را در تحت فشار ظلم و زیر چکمه های دژخیمان خودشان خرد کردند در طول تاریخ و الآن از بین شما بحمد اللَّه رفته اند و می روند، اینها در صددند که با اسمهای مختلف شما را به جان هم بیندازند و نتیجه بگیرند. الآن در اطراف کشور همین اشخاصی که می خواهند این کشور را به حلقوم امریکا یا شوروی بیندازند، مشغول فعالیت اند. در اطرافی که شماها هم هستید مشغول اند، در شمال بیشتر مشغول اند، در خود تهران مشغول اند و اجتماعاتی دارند. در خود تهران اشخاص منحرفی که بعضی شان پرونده هم دارند در پیش مقامات، باز سر درآوردند و مشغول شیطنت هستند.

چه دیده اید شماها از آرامش، و چه بدی دیده اید از اسلام و چه بدی دیده اید از جمهوری اسلامی و از قرآن کریم که کمر به محو او بسته اید و به

اسم اسلام، ناآگاه و یا- خدای نخواسته- آگاهانه، مشغول توطئه هستید؟ شما گمان می کنید که توطئه های شما مخفی است؟ خیر، این طور نیست، پرونده های شما در دست است. دست بردارید از صحبتها، از اجتماعات، از توطئه ها. ملت اسلامی ما که در راه اسلام خون داده است و جوان داده است، نمی تواند ببیند که یک مشت اشخاصی که در رژیم سابق بلندگوی رژیم بودند، حالا دوباره از سر شروع کردند و گمان می کنند که فرصت پیدا کرده اند. خدا نکند آن روزی بیاید که ملت ما [بخواهد برخورد کند با] افرادی که این طور هستند، چه تحت لوای اسلام به اسلام دارند لطمه وارد می کنند، و چه به اسماء دیگر، به اسم تسنن و تشیع، لطمه بر اسلام وارد می کنند. ملت افراد را می شناسند. شما گمان نکنید که ملت که این همه زحمت کشیده است و جمهوری اسلامی را تا اینجا رسانده است، بگذارد شماها هر کاری می خواهید بکنید و این جمهوری را به هم بزنید و با توطئه هایی که از خارج الهام گرفته می شود، نظیر توطئه طائف، در اینجا باز خواهید درست کنید.

هشدار به عناصر مفسده جو و تفرقه افکن

من هشدار می دهم به بعض اشخاصی که در صدد مفسده هستند که ما آنها را می شناسیم؛ لکن می خواهیم که خودشان به اسلام توجه کنند؛ خودشان به اسم اینکه ما حقوق خودمان را می خواهیم به اسلام خیانت نکنند. حقوق همه افراد، چه برادرهای اهل سنت و چه برادرهای اهل تشیع و چه آنهایی که اقلیت مذهبی رسمی دارند، حقوق آنها همه هم در قانون اساسی ملحوظ شده است و هم اسلام برای همه آنها حقوق قائل است و با عدل اسلامی رفتار می کند. این

قدر، درصدد نباشید که بذر فتنه را بیفشانید و با اجتماعات خودتان فتنه انگیزی کنید. توجه به اسلام داشته باشید، توجه به دیانت اسلامی و قرآن کریم داشته باشید. با سلطه خارجی همه چیز شما از بین خواهد رفت و این ایجاد اختلاف- خدای نخواسته- موجب سلطه خارجی خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن کریم، در کمین اند. آنهایی که اسلام را نمی توانند ببینند و آنهایی که از اسلام سیلی خورده اند در کمین اند. اگر شماها در داخل به اسم تشیع و تسنن بخواهید- خدای نخواسته- اختلاف ایجاد کنید، تکلیف برای ما پیدا خواهد شد و آنهایی که مفسده جو هستند و می خواهند با مفسده جویی بین برادرها اختلاف بیندازند آنها را ما می شناسیم و ممکن است- خدای نخواسته- معرفی کنیم به برادران اهل سنت و به برادران اهل تشیع و به همه ملت. مقتضی این است که در یک همچو زمانی که ما در جنگ هستیم و قدرتهای بزرگ پشت سر دشمنهای خارجی ما هستند و صدام با تمام قوا کوشش می کند که این جمهوری را به هم بزند، آن هم به اسم اسلام این کار را دارد انجام می دهد و بر خلاف اسلام عمل می کند، در یک همچو موقعی مبادا برادران ما بازی بخورند از اشخاص مفسده جو که گاهی در کردستان و گاهی در کرمانشاه و گاهی در تهران اشتغال به افساد دارند. ما به آنها هشدار می دهیم که توجه به اسلام بکنند؛ توجه به مصالح مسلمین بکنند؛ توجه به توطئه های خارجی بکنند و دامن به اختلاف نزنند، که دامن زدن به اختلاف امروز یک معصیت نابخشودنی است و چنانچه- خدای نخواسته- تکلیفی پیدا بشود، ممکن است

که به ضرر آنها تمام بشود. من مایلم که در جوّ برادری در جوّ همزیستی مسالمت آمیز، در جوّ آرام، ما بتوانیم این کشور را به ساحل نجات برسانیم.

کشاورزان ما، کشاورزان عزیز ما، در هر جا که هستند- و امروز از گنبد و گرگان و سایر جاهای نزدیک به آنجا آمده اند، و راجع به کشاورزی بسیار خوب توصیف شد- من امیدوارم که آنها همان طوری که دیدند، در جوّ آرام می توانند یک کشاورزی خوبی بکنند و ملت را از وابستگی نجات بدهند، تمام کشاورزهای سرتاسر ایران توجه به این معنا داشته باشند که گروهکهایی که می روند و آنها را می خواهند مأیوس کنند از جمهوری اسلامی، به آنها اعتنا نکنند و آنها را از خود برانند که با جوّ آرام و با حکم اسلام و با پیاده شدن احکام قرآن است که دنیا و آخرت همه شماها ان شاء اللَّه، تعمیر خواهد شد و بدانید شما که جمهوری اسلامی برای مصلحت همه است. اگر مهلت بدهند این اشخاصی که در صدد فتنه جویی هستند، اگر مهلت بدهند، خواهند دید که دولت و ملت همه با هم یکی هستند و دست به هم می دهند و این کشور را آباد می کنند و این کشور را از وابستگی به خارج رها می کنند [تا] اسلام ان شاء اللَّه، در این محیط پیاده بشود، و ما آن رفاهی که در اسلام و آن طمأنینه ای که در اسلام برای افراد حاصل خواهد شد، حاصل کنیم در این کشور.

لزوم آرامش در محیط دانشگاهها

عزیزان من توجه خیلی لازم است، بیداری خیلی لازم است. امروز در همه جا می خواهند که ایجاد نفاق کنند؛ ایجاد یأس کنند. در دانشگاهها هم همین

معنا هست و من باید به آنها هم عرض کنم که ما و جمهوری اسلامی و اسلام پشتیبان دانشگاه است، پشتیبان دانشگاهیان است، پشتیبان اساتیدی که برای اسلام و برای کشور زحمت می کشند هست، پشتیبان تخصصها هست. آن چیزی که مسلماً باید نباشد فقط آن است که بخواهند توطئه ها را- خدای نخواسته- در دانشگاه دامن بزنند؛ البته توطئه نباید باشد. من به همه اساتید دانشگاه که تعهد دارند به کشور خودشان و می خواهند خدمت کنند به کشور خودشان و می خواهند تربیت کنند جوانان ما را و می خواهند تخصصهای خودشان را پیاده کنند و [تعلیم کنند برای جوانان ما، به همه آنها، من اطمینان می دهم که ایران و اسلام با آنها موافق است و نگهدار آنهاست و پذیرای از آنهاست و هیچ به خودشان تزلزل راه ندهند و همه متفکران، از اساتید دانشگاه و غیر آنها با هم توجه کنند و همکاری کنند با این هیأت اصلاح فرهنگی و انقلاب فرهنگی، تا اینکه یک دانشگاهی ما پیدا بکنیم که لبریز از علم باشد، لبریز از تخصص باشد و آرام باشد. اگر در دانشگاه بخواهد آرامش نباشد، این دانشگاه نمی تواند تخصصهای متخصصین را پذیرا باشد.

شما اساتید محترم نمی توانید علم خودتان را به دیگران [تعلیم کنید، مگر در یک محیط آرام؛ آرامش دانشگاهها از همه جا لازمتر است. اگر آرامش در دانشگاه نباشد، تمام زحمتهای اساتید به باد فنا خواهد رفت. اگر آرامش در دانشگاه نباشد و در محیطهای تعلیمی نباشد، چطور امکان دارد که متفکران افکار خودشان را به جوانان ما صادر کنند و مغزهای آنها را متفکر و متخصص بار بیاورند. آن چیزی که برای

ما مهم است آرامش است در همه جا، در سطح کشور، در بین کشاورزان، در بین کارخانه ها، در بین صاحبان صنایع و خصوصاً در بین دانشگاه. از دانشگاه است که تمام علوم به خارج و به جوانان ما می رسد. این احتیاج به یک آرامش دارد. البته علوم انسانی محتاج به یک انسانهای متعهد دارد. انسانی که تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنایی که توحید است ندارد، در علوم انسانی نمی تواند عملی انجام بدهد الّا انحراف و این قابل پذیرش نیست. در سایر رشته هایی که در دانشگاه هست آن چیزی که مورد نظر است این است که اساتید مشغول به کار خودشان باشند و توطئه در کار نباشد. اما انگیزه های آنها یک انگیزه های مختلفی است. یک امر طبیعی است که انگیزه ها با هم اختلاف دارد، لکن اگر اساتید محترم دانشگاه، که می خواهند به این مملکت خدمت بکنند و می خواهند تخصص را از خودشان به دیگران [تعلیم کنند، توجه داشته باشند که محیط دانشگاه، محیط تعلیم و تعلم است، نه محیط اموری که به کشور ما ضرر می رساند. هر یک از آنها در این حد باشند که فقط مشغول آن تعهدی که استاد دارد باشند، و لو انگیزه آنها با انگیزه های دیگران اختلاف داشته باشد، آنها مورد پذیرش هستند و در دانشگاهها می توانند خدمت بکنند و برادران، همه ما، با آنها مخالفت نباید بکنند، ولی این جهت باید محرز باشد که انحرافات در کار نباشد؛ و بنا بر این نباشد که اساس جمهوری اسلامی را بخواهند متزلزل کنند و جوانان را وادار کنند به کارهایی که در دانشگاه مناسب نیست.

من امیدوارم که

امسال دانشگاه آن مقداری که ممکن است باز بشود و آن مقداری که باید اساتید ما عمل کنند، عمل کنند و ان شاء اللَّه، این کشور در آرامش واقع بشود. و این جنگ تحمیلی، که به ما از ابرقدرتها تحمیل شده است، به زودی ان شاء اللَّه، از بین برود و اشخاصی که گناهکارند و جنایتکارند به جای خودشان بنشینند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت و عزت همه شما را خواستارم. و باز تأکید می کنم که اخوت اسلامی خودتان را که قرآن کریم برای شما هدیه آورده است، حفظ کنید و در اخوت اسلامی است که می توانید این کشور را نجات بدهید و بالاتر اینکه اسلام عزیز را حفظ کنید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع خلبانان و وزیر دفاع (استقلال کشور به ضمانت نیروهای مسلح)]

قوای مسلح حافظ و ضامن استقلال کشور

25 فروردین 1360/ 9 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من احساس قلبی خودم را نمی توانم با زبان اظهار کنم. شمایی که جوان هستید بحمد اللَّه و امیدوارم که بعدها ایران از وجود شما استفاده های زیادتری بکند و بتوانید خدمت زیادتری به کشور خودتان بکنید و پیروزیهای زیادتری به دست بیاورید، برای جهان ثابت کردید که ایران آن طور که آنها گمان می کردند نیست و مادامی که ایمان در قلب شما هست پیروزید. و باید کوشش کنید که این نور را، نور ایمان را، در قلبتان زیاد کنید و تعهد داشته باشید به اینکه اسلام را تأیید کنید و ان شاء اللَّه، پیاده کنید در این کشور. اگر یک همچو تعهدی داشته باشید پیروزید ان شاء اللَّه. و من امیدوارم که ایران از وجود امثال شماها بهره برداری زیاد بکند و همین طور سایر قوای

مسلح که اساس استقلال کشور به آنهاست. و خداوند شما را تأیید خواهد کرد که استقلال کشور خودتان را حفظ کنید و توجه به بعضی تبلیغات سوئی که گاهی می شود [نکنید] که می خواهند شما را از ملت جدا کنند و اساس فکرشان این است که این مملکت را به حال سابق برگردانند و اشتغال دارند به یک توطئه های همه جانبه، که یکی اش هم این است که در بین شماها احساس- مثلًا- سستی [ایجاد] بکنند، یأس بکنند، در صورتی که اسلام وجود شما را مغتنم می شمارد و عزیز می شمارد. و تمام قوای مسلح باید بدانند که اسلام قوای مسلح را در رأس امور قرار می دهد. آنها هستند که استقلال کشور را حفظ می کنند و این افرادی که از اول می خواستند که اساس ارتش را به هم بزنند، با یک بهانه های واهی، الآن هم در کار هستند و ممکن است که بعضی از جوانهای ما را بازی بدهند. باید خیلی توجه بکنید که این طور افراد را راه ندهید به خودتان، نصیحتشان کنید، جوانهایی که ممکن است گول خورده باشند نصیحت کنید.

رعایت نظم و انضباط در ارتش

و من امیدوارم که با تعهد به اسلام و با تعهد به حفظ کشور خودتان دیگر آسیبی نبیند و آنهایی که بر اسلام و بر ذخایر ایران طمع داشتند قطع بشود و اسلام ان شاء الله، به آن معنای واقعی خودش پیاده بشود. شماها حافظ باشید برای کشور خودتان و مؤید باشید به تأییدات الهی. می بینید که هر وقت که یک اقداماتی می شود، خدا تأییدتان می کند و من دعا می کنم به شماها و غافل نیستم از دعای به شما. ان شاء الله، خداوند همه تان را

حفظ کند و همه موفق باشید و همه فرماندهان ما هم موفق باشند، البته همه جهاتی که باید در ارتش محفوظ باشد حفظ بکنید. همچو گمان نکنید که حالایی که ما انقلاب کردیم باید نظام هم به هم بخورد، نه، این طور نباید باشد. انقلاب کردید، لکن این نظام از اول در اسلام بوده است و حالا هم باید باشد که امور با نظم انجام می گیرد. اگر فرض بکنید که یک کشوری باشد که ارتشش صد مقابل این باشد که هست، لکن نظمی در کار نباشد، نمی تواند آن ارتش فعالیت داشته باشد، لکن عده قلیل با نظم، به عده کثیر بی نظم همیشه غلبه داشته است. الان هم باید همین طور باشد، حفظ بشود مراتب، منتها برادریتان محفوظ، سلسله مراتب هم محفوظ. خداوند همه تان را تأیید کند و شماها جوانانی باشید که این کشور را حفظ کنید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع گروهی از اهالی میانه (توطئه های گروهکهای وابسته)]

فرصت طلبی گروهکها در ایجاد نفاق و اختلاف

قبل از ظهر 26 فروردین 1360/ 10 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من از شما برادران محترم که از راه دور زحمت کشیدید و در اینجا باز هم با زحمت مجتمع شدید تشکر می کنم و سعادت و سلامت همه شماها را از خداوند تعالی خواستارم. من امید آن دارم که ملت شریف ایران و خصوصاً، ملت شریف آذربایجان، با توجه به مشکلاتی که برای کشورشان پیش آمده است، بیشتر از پیش توجه داشته باشند و توطئه هایی که در اطراف کشور، خصوصاً، در آذربایجان، در دست تحقق است با هوشیاری با بیداری و با تعهد به اسلام از آن جلوگیری کنند.

گروههایی که سابق بعضی از آنها وابسته به رژیم سابق بودند و

در طول مدت این انقلاب هر چه می توانستند کارشکنی کردند و پس از انقلاب هم هیچ قدمی در راه انقلاب برنداشته اند، بلکه مشغول شیطنت بوده اند، امروز به خیال خودشان که جنگ است و جنگ طولانی شده است فرصت پیدا کرده اند که در اطراف کشور، خصوصاً، در آذربایجان، ایجاد نفاق و اختلاف کنند. بعضی از این افراد- که شناخته شده اند در بعضی از شهرها و مراکز علمی- مجتمع شدند و به خیال خودشان [می خواهند] این جمهوری اسلامی را که با جدّ و جهد، توحید کلمه ملت در سرتاسر کشور، با آن همه خون و با آن همه زحمت، مستقر شده است، به تباهی بکشند. من به این اشخاصی که در بعض حوزه های علمیه مجتمع شدند، گوشزد می کنم و هشدار می دهم که از شیطنت دست بردارند که اشخاص شما شناخته شده اند. ما برای اینکه آرامش در کشور باشد، به شما تعرضی تا کنون نکرده ایم، لکن اگر ادامه پیدا بکند این شیطنتها، و این دسته بندیها، چه در تهران و چه در قم و چه در مشهد و چه در سایر جاهای ایران، افراد شناخته شده توسط دادگاهها خواسته خواهند شد و چنانچه آنها را در دادگاه حاضر کنند، خواهند فهمید که در طول این مدتی که این ملت شریف خون داده است و زحمت کشیده است و آوارگی دیده است، شماها چه کرده اید، در آذربایجان چه کرده اید، و در سایر جاها چه کرده اید. من به شما نصیحت می کنم که دست از این شیطنتها و از این توطئه ها بردارید که ملت شریف ایران و خصوص اشخاصی که در آذربایجان زندگی می کنند و ملت غیور آذربایجان، حاضر نیست که این

جمهوری اسلامی را به واسطه شهوات چند نفر از دست بدهد.

لزوم هوشیاری ملت در مقابل توطئه ها

من به همه ملت توصیه می کنم که در هر جا هستید آرامش خودتان را حفظ کنید و گوش به توطئه هایی که در دست اجرا هست، [ندهید]. گاهی به اسم تشیع و تسنن که بعض شیاطینی که به اسلام هم عقیده ندارند، با این اسم می خواهند تفرقه بیندازند و گاهی به اسم ترک و فارس اشخاصی که به ملت ایران اعتقادی ندارند و جز برای بهره برداری خودشان قدمی برنمی دارند می خواهند اختلاف ایجاد کنند و با بهانه اسلام، جمهوری اسلامی را بکوبند. من به تمام ملت ایران با تواضع عرض می کنم که در عین حالی که آرامش خودتان را حفظ می کنید، این توطئه ها را تحت نظر بگیرید و اشخاص فاسد را بعد از آنکه دیدید با موعظه به جای خودشان نمی نشینند، به دادگاهها معرفی کنید تا اینکه دادگاهها به وظایف اسلامی و قانونی خودشان عمل کنند. من از خدای تبارک و تعالی [خواستار سعادت هستم برای این ملتی که از برای احقاق حق ضایع شده خودش در طول تاریخ بپاخاسته، و از پا نخواهد نشست الّا آنکه اسلام عزیز را در اینجا به آن نحوی که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است مستقر کنند، و نخواهند سستی کرد. این ملتی که بیش از دو سال است آن همه زحمت کشیده است و سابق هم، در طول تاریخ، آن همه گرفتار جهانخواران بوده است و آن همه گرفتار این سلسله خبیث پهلوی بوده است و قبل از او هم گرفتار سلاطین جور بوده است، اکنون که کشور خود را به دست آورده و ریشه های فاسد را

یکی بعد از دیگری قطع کرده است و دست دشمنان اسلام و دشمنان بشریت را قطع کرده است، این ملت حاضر نخواهد شد که به توطئه های بعض فاسدها و مفسدین اعتنا بکند، خود ملت این توطئه ها را با آرامش و با تعقل خنثی خواهد کرد.

من امیدوارم که این دستجاتی که با اسم اسلام و با اسم کمک به اسلام می خواهند اسلام را به تباهی بکشند و یا ناخواسته اسلام را به تباهی می کشند، اینها توجه کنند که امروز ایجاد اختلاف به سود آنها تمام نخواهد شد و قبل از اینکه آنها به مطالب خودشان برسند، اگر- خدای نخواسته- در ایران اختلافات پیدا بشود، اول خود آنها قربانی این اختلافات خواهند شد.

اقتدا نمودن به پیامبر و ائمه (ع) در پایداری و استقامت

من از همه ملت ایران تقاضا دارم که همان طور که از اول در میدان مبارزه با کفر، همه حاضر بودید و در صحنه این مبارزه همه حاضر بودید، باز هم ادامه بدهید که ادامه این نهضت برای اسلام است و اسلام عزیز این حق را به ما همه دارد که در راه او هر جانفشانی که می توانیم و هر اقدامی که می توانیم بکنیم. ما باید در این امور از پیغمبر اکرم و از ائمه هدی که در طول مدتشان یا در جنگ بودند با کفار و یا در حبس بودند به دست اشخاصی که با اسم اسلام آنها را به حبس و زجر می کشیدند، سرمشق بگیریم و به آنها اقتدا بکنیم. اسلام عزیز چیزی است که پیغمبر اکرم در راه او جانفشانی کرد و ائمه هدی در راه او جانفشانی کردند و یاران پایدار پیغمبر در راه او جانفشانی کردند. و ما نیز

باید به آنها اقتدا کنیم. و از اینکه جنگ طولانی شده است نهراسیم که جنگ به نفع اسلام است.

ما حق هستیم و حق بر باطل پیروز است. مرگ مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی نزدیک است. قوای مسلح ایران با کمال رشادت در مرزها مشغول مجاهده هستند و تمام ملت پشتیبان آنهاست؛ زن و مرد این ملت در پشتیبانی آنها مشغول اقدام است. و یک همچو کشوری که تمام افرادش حاضر در صحنه هستند و تمام افرادش برای پیشبرد اسلام و پیشبرد مقاصد اسلامی مهیا هستند، یک همچو کشوری آسیب نخواهد دید. و من امیدوارم که بزودی این نوکرهای اجانب و این ریشه های فاسد از بین بروند و شما ملت عزیز، سرفرازتر از آنچه تا کنون بودید، در دنیا قدرت خودتان را نشان بدهید.

خداوند تمام شما را، تمام عزیزان ما را، تمام عزیزان آذربایجانی ما را، توفیق و سعادت و عزت عنایت فرماید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

پیام [به ملت ایران و نیروهای مسلح (رعایت سلسله مراتب- تقدیر از رزمندگان)]

27 فروردین 1360/ 11 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم فرا رسیدن روز 29 فروردین روز ارتش شجاع و متعهد جمهوری اسلامی را به ملت ایران و به قوای مسلح و ارتش مجاهد تبریک می گویم. این سال، تبریک به ارتش و قوای مسلح و ملت که چنین ارتشی دارند که با مجاهدات بزرگ و فداکاری شجاعانه، کشور عزیز خود را از شرّ جنود ابلیس- که با پشتیبانی دو قدرت بزرگ و سایر قدرتهای وابسته، به کشور عزیزمان هجوم نموده اند- نجات داده و چون سدی عظیم و بنیانی مرصوص در مقابل آن ایستادگی کرده و می کنند، افزون و مضاعف است. روز ارتش در این سال، روز حماسه

ملت است؛ روز افتخار کشور است؛ روز سرافرازی ارتش و سایر قوای مسلح است. تبریک به ارتش و ملت شعار نیست، شعور و حقیقت است؛ حقیقتی که در جبهه های کارزار جلوه گر است. حقیقتی که صدامیان و جنود ابلیس آن را لمس نموده و می نمایند.

ضربه های پی در پی و مداوم قوای مسلح شاهد این حقیقت است. دنیا این واقعیت را به ثبت رسانده، بگذار تا رسانه های گروهی مزدور، هر چه می خواهند بگویند و هر چه به فکر زبونشان می رسد بنویسند. بگذار تا شیاطین خارج و داخل، هر توطئه ای که بیانگر ضعف و شکست آنان است، برای تفرقه افکنی بین قوای مسلح قدرتمند بنمایند. اکنون تمام قوای عزیز همرزم ما با خاطری آسوده و قلبی مطمئن و دلی سرشار از ایمان، یکدل و یک جهت، برادرانه در کنار هم، با دژخیمان از خدا بیخبر، در نبردند و تا انهدام اساس کفر، پابرجا از حقوق انسانها و مظلومان و مستضعفان جهان دفاع می کنند. خداوند بزرگ یار و مددکار آنان باد. لازم است تذکراتی گرچه تکراری است، عرض نمایم:

1- این سال که سال قانون اعلام شده است، لازم است که در ارتش و سایر قوای مسلح، حفظ نظام و سلسله مراتب را که قانون داخلی قوای مسلح است، بیش از پیش مراعات نمایند تا ارتش و سایر قوای اسلامی، قدرتمندتر و هر چه بیشتر منسجم شوند. تخلف از این امور، تخلف از قانون است. و من امیدوارم با برادری و حفظ نظام و حذف خشونت، قوای مسلح اسلامی آسیب ناپذیر شود.

2- فرماندهان و سایر افراد ارتش مطمئن باشند که زحمتها و فداکاریهای آنان در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و

در نزد ملت شریف مورد تقدیر است، و لازم است به یاوه گوییهای بعضی منحرفین و گروهکها گوش فرا ندهند و سستی و نگرانی به خود راه ندهند و بدانند که از نقشه های شیطانی دشمن ایجاد یأس و تزلزل است و قدردانی از مجاهدات قوای مسلح یکی از وظایف اسلامی- انسانی است که ملت شریف از آن غافل نیستند و شما هر چه به قدرت و پیشروی خود و شکست دشمن بیفزایید، ملت به تقدیر و تشکر و پشتیبانی خود می افزاید. خداوند تعالی پشت و پناه شما و ملت یار وفادارتان می باشد.

3- این جانب برای شهدای عزیز ارتش و سایر قوای مسلح، طلب رحمت از پیشگاه خداوند می نمایم و طلب عافیت برای معلولین و مدافعین اسلام، و تبریک و تسلیت به بازماندگان آنان می دهم. باید این عزیزان بدانند که مصیبتهایی که به آنان وارد شده است، ملت شریف با آنان شریک می باشند. من فرزندان عزیزی که افتخارآفرین بودند از دست دادم و شما عزیزان غیرتمندی که موجب سرافرازی تان بودند به جوار رحمت حق فرستادید. خداوند پناه شما و مددکارتان باد. من بار دیگر این روز بزرگ را گرامی می دارم و از خداوند سلامت و سعادت شما فرزندان را خواهانم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع شورای نگهبان (مخالفت اسلام با سرمایه داری و کمونیسم)]

اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم

27 فروردین 1360/ 11 جمادی الثانی 1401 مکان: تهران، جماران بسم اللَّه الرحمن الرحیم امروز ما گرفتار دو جریان هستیم: یکی آن جریانی است که همین که به نفع مستضعفین و محرومین سخن گفته شود و از کاخ نشین ها و غاصبین حقوق مردم صحبتی بشود می گویند این همان کمونیسم است .. و جریان دیگر این که وقتی

گفته شود خودسرانه اقدام به تقسیم زمین یا گرفتن اموال ننمایید، می گویند طرفداری از سرمایه داران و فئودال ها شده است. در حالی که همان طور که می دانید اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم. اسلام راه و رسم دیگری غیر از اینها دارد. من متأسفم که در بین گروه اول گاهی کسانی هستند که بعضی اوقات به احادیثی متوسل می شوند، مثلًا مستند خود را آن فرمان حضرت امیر- علیه السلام- قرار می دهند که ایشان به مالک اشتر فرمودند «1»؛ اولًا این فرمایش حضرت یک حکم حکومتی است و نمی شود به آن فتوا داد، ثانیاً در مورد زکات است، در حالی که حکومت اسلامی به وسیله خمس اداره می شود. احتمال است حضرت یا به لحاظ وضع خاص منطقه چنین حکمی کرده باشند یا این که علم داشته اند که مردم آن منطقه افرادی راستگو و صادق هستند. اما ما حدیث داریم که می شود با آن فتوا داد و عمل کرد و آن این است که «باشد به این که فقرا در مال اغنیا شریک هستند» «2». مگر نه این است که مال مورد شرکت مشاع است، پس فقرا در مال اغنیا شرکت دارند. کسی که حقوق مالی خود را پرداخت نکرده است، سهمی که می بایست پرداخت کند به صورت مشاع در دست اوست و در صورت عدم پرداخت به صورت تصاعدی افزایش پیدا می کند، تا آن جا که اگر کلیه اموالشان را هم بدهند باز بدهکارند.

ظلم خوانین و فئودالها به مردم فقیر

در مورد مسأله زمین باز دقت بشود که احیاء موات شرایطی دارد. من خودم از ظلم و ستم خوانین و فئودال ها اطلاع دارم که چگونه مردم فقیر را

به زور به کار می گرفتند، چگونه با زجر و شکنجه آنها را وادار به کار می کردند، در این گونه موارد اگر زمین هم احیا بشود، آن ظالم که مردم را به زور وادار به کار کرده است، مالک نمی شود. اینها چنین مال جمع کرده و صاحب ده ها و صدها هکتار و گاهی بیشتر زمین شده اند. من نمی گویم کسی که دو خانه دارد در یکی ساکن است و دیگری را اجاره داده تا از مال الاجاره زندگی کند خانه او را بگیرند، یا کسی که به زحمت زمینی را آباد کرده و حالا از زمین زندگی خود را می گذراند زمین او را بگیرند، اما ببینید این ثروت های بزرگ چطور انباشته شده است. من احتمال این را که اینها حقوق شرعی خود را پرداخته باشند حتی در مورد یک نفرشان هم نمی دهم، در مواردی اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعی بدهکارند.

وقتی در پاریس بودم عده ای از سرمایه دارها که حس کرده بودند دیگر رژیم سابق رفتنی است و لذا برای این که در حکومت بعدی هم آنها به همان گونه باشند و زندگی کنند، پیش من آمدند که می خواهیم وجوه شرعی خود را پرداخت کنیم. من مقصود آنها را فهمیدم و گفتم شما بروید اساس کارتان را درست کنید، من پولی از شما نمی گیرم. الآن هم عده ای هستند که می روند مثلًا صد هزار تومان به یکی از آقایان می دهند که این حقوقی است که شرعاً به عهده من است و آنها هم می گویند بله فلانی وجوه شرعی خود را پرداخته است، در حالی که این شخص 50 میلیون تومان از این بابت بدهکار

بوده است، حالا می خواهد با پرداخت این مبلغ کم بگوید که اموالش دیگر مال خودش است.

وضع قوانین برای اعاده حقوق فقرا

شما بیایید احکام الهی را اجرا کنید. باید قوانین وضع بشود که حقوق محرومین و فقرا به آنها بازگردانده شود، این وظیفه شماست. متأسفانه در برخی موارد قوانین خوب هستند ولی خوب اجرا نمی شوند، ما مأمورین اجرای خوب در این موارد کم داریم. اگر مأمورین اجرا افراد صالح و واردی باشند، دیگر سر و صدای کسی در نمی آید. برای این امر هم باید فکری کرد. من از خداوند می خواهم که به همه توفیق پیاده کردن قوانین اسلام را عنایت فرماید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

بیانات [در جمع جامعه روحانیت و تبلیغات اسلامی گلپایگان (جلب رضایت مردم)]

قبل از ظهر 30 فروردین 1360/ 14 جمادی الثانی 1401

روحانیت باید این سنگر را حفظ نموده، و در ارشاد مردم کوشا باشد. حال که قسمتی از کارها به دست شما روحانیون انجام می شود، کار را طوری انجام دهید که رضایت مردم جلب شود.

... شما روحانیون در شهر و روستا مردم را ارشاد و با متانت جلوی تبلیغات انحرافی را بگیرید.

سخنرانی [در جمع پرسنل صنایع نظامی کشور (خودباوری و رهایی از وابستگیها)]

تبلیغات قدرتها به ناتوانی ملتها به جهت استعمار آنان

صبح 31 فروردین 1360/ 15 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع می شود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او امریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنه دار خودشان به ممالک ضعیف بباورانند که ناتوان اند، بباورانند که اینها نمی توانند هیچ کاری انجام بدهند؛ اینها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهایی که می خواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشه های درست فکر کرده آنها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را، باورشان بیاورند که خودشان ناتوانند؛ ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم باور [کنند] که ما نمی توانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمی توانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمی توانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم. این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد، این کشورها را به تباهی و عقب ماندگی کشاند. هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی تواند آن کار را انجام

بدهد. هر قدر، قدرت ارتشی زیاد باشد، لکن قدرت روحی نداشته باشد و باورش آمده باشد که در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمی تواند ایستادگی کند، این ارتش محکوم به شکست است و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت محکوم به این است که تا آخر نتواند و این اساس نقشه هایی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرتهای بزرگ کشیده اند و قلمفرسایانی که در راه آنها قلمفرسایی می کردند و غربزدگانی که وابسته به آنها بودند، این مطلب را به طور وسیع تبلیغ کردند، به طوری که این ممالک باورشان آمده بود که هیچ کاری از آنها ساخته نیست و هیچ امری از امور کشوری و لشکری و صنعت و سایر اموری که در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اینها ساخته نیست و باید از غرب و از قدرتهای بزرگ اینها تبعیت کنند، لشکرشان مستشار لازم دارد و کشورشان مدبّر. این باور مادامی که در کشورهای جهان و کشورهای مستضعف هست، برای خاطر همین باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.

خودباوری، اساس انقلاب ملت ایران

شما چنانچه باورتان آمده باشد که نمی توانید صنعت درست بکنید و نمی توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بکنید، تا این باور هست، نمی توانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید؛ اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم، ما هم قدرت صنعت داریم. این قدرت در همه افراد بشر بقوه هست. اگر این باور برای شما پیدا شد [موفق خواهید بود]. با این تجربه ای

که در این دو سال شماها کردید، دیدید که آن حرفهایی که گفته می شده است تبلیغات بوده است و مسائل آن طور نبوده است. این تبلیغات بوده است که در مقابل قدرتهای بزرگ نمی شود نفس کشید و باید تسلیم قدرتهای بزرگ شد.

شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید خودتان باورتان آمد و به دولتهای مستضعف و ملتهای مستضعف هم باوراندید که می شود در مقابل امریکای جهانخوار و شوروی جهانخوار ایستادگی کرد. شما دو سال است که قیام مردانه کردید و در مقابل آنها ایستادید و همه آنها را دستشان را از کشور خودتان قطع کردید و دیدید که یک مطلبی است امکان دارد و شما خودتان می توانید در عین حالی که قدرت نظامیتان مثل آنها نیست و قدرت صنعتیتان مثل آنها نیست، لکن می توانید ایستادگی کنید. و یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس، باور این دو مطلب است؛ باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، این باور اسباب این می شود که توانایی پیدا می کنند و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادگی می کنند.

استقلال و رهایی از وابستگی در گِرو خودباوری

این پیروزی که شما به دست آوردید، برای اینکه باورتان آمده بود که می توانید؛ باورتان آمده بود که امریکا نمی تواند به شما تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام دادید و چنانچه شما ملاحظه می کنید که در این دو سال در کشور ما صنعتهای زیادی که آنها انجام می دادند، خودشان انجام

می دهند و باورتان باشد که خود ما هم می توانیم، صنعتی داشته باشیم و می توانیم ابتکاری داشته باشیم. همین باورِ توانایی، شما را توانا می کند. اساس این باور است که آنها «1» از ما گرفته بودند. آنها ما را از همه چیز تهی کرده بودند، به طوری که افکار ما، باورهای ما، همه وابستگی داشت.

اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا می کند. عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می توانند. اگر شماهایی که در صنعت هستید و پرسنل صنعتی [هستید] در ارتش این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که می توانید صنّاع «1» باشید و می توانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست.

آن طوری که به من اطلاع دادند، در این پرسنل صنعت، کارهای بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم که از این به بعد کارهای بالاتر از شما انجام بگیرد، به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم. خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تامّ تمام، بدون وابستگی در هیچ

امری از امور به غیر، بتوانیم اداره بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم می توانیم کارهایی انجام بدهیم. با این باور ان شاء اللَّه، به پیش برویم. ان شاء اللَّه، خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همان طوری که تا کنون کمکهای غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان- سلام اللَّه علیه- است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان شاء اللَّه، به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان می گذرد جلوگیری کند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

تقریظ [بر کتاب «پیام خون» حاوی بعضی از وصایای شهدا]

1 اردیبهشت 1360/ 16 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم آنچه مقابل شماست جملاتی از وصیتهای عده ای از شهدای انقلاب اسلامی است.

براستی انسان را به یاد شهدای صدر اسلام می اندازد. من شرمم می آید که خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق و فداکاری به حساب آورم؛ آنان با عشق به خدای بزرگ به معشوق خویش پیوستند و ما هنوز در خم یک کوچه هم نیستیم.

خداوندا، این عزیزان از خود گذشته را در جوار رحمت خود بپذیر، و ما را از قیدها و بندهای خودبینی و خودخواهی نجات مرحمت فرما. «إنک ذو الفضل العظیم».

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع خلبانان و پرسنل نیروی هوایی (لزوم حفظ وحدت)]

صبح 1 اردیبهشت 1360/ 16 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حفظ وحدت کلمه و انسجام در نیروهای مسلح من ضمن تقدیر از این شجاعت و ابتکار آقایان و باز تقدیر از اینکه شماها اول کسی بودید که به ملت پیوستید و امیدوارم که تا آخر هم به این عهد خودتان باقی باشید، باید چند کلمه ای عرض کنم و آن امری است که از همه امور برای هم کشور، هم برای اسلام و هم برای ارتش مهمتر است و آن همانی [است که پیروزی را به شما داد؛ وحدت کلمه و انسجام کامل در همه قوای مسلح.

اگر بنا شود که- خدای نخواسته- در قوای مسلح، به واسطه تبلیغات سوئی که گاهی به اغراض فاسدی می شود، یک اختلافی پیدا بشود، این موجب این می شود که عنایت خدای تبارک و تعالی- خدای نخواسته- برگردد و باز همان ابتلائات و همان بساطی که دیدید در طول تاریخ بر این ملت واقع شد- خدای نخواسته- عود کند. بر

همه شما، بر همه ما و بر همه ملت است که وحدت کلمه را همان طوری که تا حالا بحمد اللَّه حفظ کرده اند، از این به بعد هم حفظ کنند و به حرف مفسدها که برانگیخته از همان ابرقدرتها هستند، هیچ گوش ندهند و چنانچه در بینشان یک افراد فاسدی پیدا شد که بخواهند تفرقه ایجاد کنند، آنها را نصیحت کنند و اگر گوش نکردند، به فرماندهان معرفی کنند، تا آنها را به دادگاه ببرند و نگذارند که- خدای نخواسته- این انسجامی که الآن بین همه هست، گسیخته بشود.

و مهمتر از این توجه به خداست. هر چه داریم از اوست و هر چه هستیم. او هستی داده به ما و ما باید توجه به او دائماً داشته باشیم و بدانیم که پیروزی از اوست و اگر- خدای نخواسته- انحرافی پیدا بشود، شکست به عهده ماست. و من امیدوارم که شما برادرهای عزیز توجه داشته باشید که اسلام برای همه [است ، برای همه مستضعفین، که از آن جمله خود شماها هستید؛ یعنی، شمایید که قدرتهای بزرگ، شما را کوچک شمردند و بحمد اللَّه شما ثابت کردید که تخیلات آنها باطل است و امیدوارم که باز با جدیت خودتان، ابتکار خودتان، به راه انداختن کارهایی که باید راه بیفتد، باز به دشمنها اثبات کنید که ایران با اتکا به خدا پیروز است. و من امیدوارم که این پیروزی را هر روز نصیب شما خدای تبارک و تعالی بفرماید.

سلام و درود بر همه شما و بر همه رزمندگانی که در راه خدا رزم می کنند و رحمت بر شهدایی که از شما و از دیگران تقدیم بارگاه خدا

شده است. سلامت باشید، ان شاء اللَّه.

سخنرانی [در جمع معاونان فنی وزارت آموزش و پرورش (لزوم تحمل گرفتاریها)]

مهیّا بودن برای رفع مشکلات و گرفتاریها

قبل از ظهر 3 اردیبهشت 1360/ 18 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم مسائل پیش خود آقایان روشن است که وضع چه بوده است و حالا چه هست و بعد باید چه بشود. وضع سابق را خوب، همه می دانید، بلکه شماها که در کشور بودید و وارد در مسائل، بهتر از من که غایب بودم لمس کردید گرفتاریهای آن زمان را و بعد هم خوب، خود شماها و سایر ملت بحمد اللَّه با هم مجتمع شدند و رفع کردند آن دزد اصلی را که امریکاست و آنهایی که پیوند با او داشتند و بعد هم مبتلا هستیم الآن به تتمّه این مسائل. ملتی که بخواهد خودش روی پای خودش باشد، آزاد باشد، مستقل باشد، این ملت باید مهیا باشد برای اینکه بعد از پیروزی آن گرفتاریهایی که برای هر انقلابی حاصل می شود تحمل کند. هیچ انقلابی نمی شود مگر اینکه دنبالش گرفتاریها هست. ما الان اولًا، بعد از انقلاب بودیم که همه جا این گرفتاریها را دارند و داشتند و بعضی ممالک که انقلاب کردند، شاید از شوروی که شصت و چند سال است، تا دیگرانی که بیست سال، سی سال از انقلابشان می گذرد، اینها باز گرفتاری دارند و اینکه اینجا گرفتاریش به آن حدود نیست، کمتر است، برای این است که اینجا مسلمان هستند اینهایی که انقلاب کردند و یک انقلابِ دولتی نیست که یک دولتی یک دولت دیگری را کودتا کرده باشد و از بین برده باشد. بلکه یک مطلب ملی- اسلامی است که به واسطه نارساییهایی که در سابق بوده است و گرفتاریهایی که بوده است

و ملت هم دیده است که اسلام در معرض خطر است، قیام کرده است و کار خودش را به اینجا رسانده. و بحمد اللَّه این گرفتاریهایی که برای کشور ما هست کمتر است از آن گرفتاریهایی که برای همه انقلابات بوده و نکته اساسی اش هم همین است که اینجا اسلامی بوده است و زن و مردش در راه اسلام فداکاری کردند. از این به بعد هم البته باز گرفتاریها هست. ما علاوه بر آن گرفتاریهایی که بعض انقلابات داشتند، گرفتاری جنگ هم داشتیم؛ برای اینکه کشور ما با خیلی کشورها فرق دارد. کشور ما محل مطامع همه کشورهای بزرگ است؛ هم از باب سوق الجیشی ما یک وضع خاصی داریم و هم از حیث مخازن یک وضع خاصی داریم. از این جهت، کشور ما بعد از انقلاب به دست این قدرتهای بزرگ تا آن اندازه که بتوانند، گرفتاری دارد و این کسانی که در داخل هم هستند و بسته به آن قدرتهای بزرگ هستند، اینها هم به این زودیها دست بردار نیستند، لکن آنچه که هست این است که ما برای اسلام قیام کردیم و برای اسلام هم تحمل می کنیم. و من امیدوارم که پیروز هم بشویم. و اساس را ما از بین بردیم.

الگو قرار دادن پیامبر و ائمه (ع) در تحمل گرفتاریها

ملت ما آنکه اساس بوده است، و آن رشته ای که می دانید، قدرتی بزرگ بود و سلسله پهلوی داشتند و اخیراً، محمد رضا به آن قدرت بود و همه قدرتها هم از او حمایت می کردند، آن اساس را از بین بردید شماها، آن تمام شد. اینها ریشه هایی است که دنبال هر انقلابی هست و باید هم تحمل کرد و تحمل در این

امر هم برای خداست. همان طوری که رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- آن قدر تحمل کرد در مکه و ده سال آن قدر رنج کشید، تازه وقتی که تشریف آوردند به مدینه، که رنجهای مکه تمام شد؛ رنجهای جنگهای پیغمبر، آن همه جنگ در مدت ده سالی که در مدینه تشریف داشتند و آن همه رنج که اصحاب ایشان بردند آن همه رنج که لشکر ایشان برد. این حال برای ما این قدرها تا حالا حاصل نشده است. آن رنجهایی که برای رسول خدا حاصل شد که در محاصره، سه سال در یک محاصره «1»، به همه معنا بود که حتی برای خوراک چیزی پیدا نمی کردند، آبشان، همه چیزشان، باید از خارج با یک زحمتهایی بیاید، آن تا حالا در ایران بحمد اللَّه، نشده است و ما باید آن را الگوی خودمان قرار بدهیم. مایی که خودمان را امت پیغمبر اکرم می دانیم و شیعه ائمه معصومین می دانیم، باید ببینیم که آنها در مدت زندگی شان برای اسلام تحمل چه نارواییها، چه گرفتاریها، کرده اند. حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- در ایام خلافتش بدتر بود برایش، سخت تر برایش گذشت تا ایام قبل از خلافت، تا ایامی که زمان رسول اللَّه آن جنگ بود و برجسته ترین مرد برای جنگ بود. در زمانی که به خلافت رسیدند گرفتاریشان بسیار زیادتر بود؛ برای اینکه آن وقت عهده دار یک مسائل بزرگ بودند؛ غیر از چیزهایی که باید انجام بدهند که مئونه اش «1» کم بود، مع ذلک، خوب، مقاومت کردند و اسلام را ترویج کردند و به پیش بردند. و ائمه ما- علیهم السلام- همه شان یا در حبس

بودند یا در تبعید بودند یا در محاصره بودند.

اینها یک چیزی بود که برای آنها از باب اینکه برای اسلام بود سهل بود. ما هم همین را می گوییم که برای اسلام است و برای اسلام همه چیز سهل است. اسلام چیزی است که همه ما باید فدای او بشویم تا اینکه تحقق پیدا بکند.

و من امیدوارم که شماها که مشغول هستید با قدرت فکری و اتکای به خدای بزرگ که قدرت مطلق است، این مسائل را حل کنید و مشکلات ایران را خود شما و سایر برادرانتان حل بکنند و من وعده پیروزی ان شاء اللَّه، به شما می دهم و خداوند همه شما را موفق و مؤید و پیروز کند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه

پیام [به ملت ایران به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س)؛ (منزلت زن در جامعه)]

4 اردیبهشت 1360/ 19 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم روز ولادت سرتاسر سعادت صدیقه طاهره که والاترین روز برای انتخاب روز زن است، به ملت شریف ایران، خصوصاً زنان محترم تبریک و تهنیت عرض می کنم. این ولادت با سعادت در زمان و محیطی واقع شد که زن به عنوان یک انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافکندگی خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهلیت به شمار می رفت. در چنین محیط فاسد و وحشتزایی، پیامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات بخشید. و تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله- به این مولود شریف است، تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست. پس این روز، روز حیات زن و روز پایه گذاری افتخار و نقش بزرگ او در

جامعه است. این جانب به زنان پر افتخار ایران، مباهات می کنم که تحولی آن چنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب نمودند، و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه های شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهد پذیرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوی با آن بوق و کرناهای تبلیغاتی، بجز مشتی زنان مرفه طاغوتی و وابستگان ساواکی و سرسپردگان آنان دیگر قشرهای میلیونی زنان متعهد که اساس ملت مسلمانند، در دام فریب دلباختگان به غرب نیفتاده و با عمل خود در طول پنجاه سال سیاه با روی سفید نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نموده اند. لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی را که قبله گاه خود را غرب می دانستند و اکنون هم می دانند، به طور قاطع و برای همیشه قطع نموده اند.

پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران. افتخار بر این قشر عظیمی که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از میهن اسلامی و قرآن کریم، انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون هم در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند. رحمت خداوند بر مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار می کنند. نفرت بر آن عروسکهایی که در کاخهای ننگین داخل و خارج به زندگانی حیوانی پست، دل بسته و جز به فکر فسادانگیزی نیستند. بریده باد زبانها و دستهای

جنایتکاری که با گفتار و قلمفرسایی خود، کوشش دارند جمهوری اسلامی را بشکنند و کشور عزیز را به دامن چپ یا راست بکشانند. درود بی پایان بر زنان متعهدی که اکنون در سراسر کشور، به تربیت نوباوگان و تعلیم بیسوادان و تدریس علوم انسانی و آموزش فرهنگ غنی قرآنی اشتغال دارند. و درود خداوند بر زنانی که در این انقلاب و در دفاع از میهن، به درجه والای شهادت نایل شده اند. و بر آنانی که در بیمارستانها و درمانگاهها در خدمت معلولان و بیماران می باشند. و درود بر مادرانی که جوانان خود را با افتخار از دست داده اند. مبارک باد روز زن بر زنان متعهد کشورهای اسلامی. و امید آن است که جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعی که از جانب چپاولگران بر آنان تحمیل شده است، برخیزند و همگان دوش به دوش هم به داد بازی خوردگان برسند. و زن را به مقام والای خود، هدایت کنند. و امید است که زنان سایر کشورهای اسلامی، از تحول معجزه آسایی که برای زنان ایران در اثر انقلاب بزرگ اسلامی حاصل شد، عبرت گرفته و بکوشند تا جامعه خود را اصلاح نمایند و کشورهای خود را به آزادی و استقلال برسانند. رحمت و برکت حق تعالی نثار زنان با شخصیت اسلام و ایران عزیز. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین من المؤمنین و المؤمنات.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع گروهی از معلمان مازندران (مقایسه نظام اسلامی با رژیم طاغوت)]

اسلامی و مردمی بودن انقلاب، دو ویژگی مهم آن

قبل از ظهر 7 اردیبهشت 1360/ 22 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم این انقلاب ویژگیهای بسیار مثبت داشت و دارد. این انقلاب از باب اینکه یک انقلابی از خود ملت بوده است و مثل انقلابهای دیگری [نبود] که اکثراً

یا همه، انقلاب ملت مستقیماً نبوده. بلکه گاهی حزبی در رأس بوده است و انقلاب کرده است و گاهی حکومتی بر حکومت دیگر قیام کرده است، بر ضد حکومت دیگر و او را سرنگون کرده است. انقلاب ایران نه مثل کودتاهای دنیاست و نه مثل انقلابات دنیا، یک انقلاب خاص خودش است؛ انقلابی است از خود ملت با فریاد «اللَّه اکبر» و با فریاد جمهوری اسلامی. این دو خصوصیت، که یکی خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و یکی اینکه راه یک راه بود، یک راه اسلامی، این دو خصوصیت و دو ویژگی اسباب آن شد که بعد از اینکه بر این قدرتهای شیطانی که در ایران هدایت می شد و همه قدرتها هم در دنبال آن بودند، به شکست رسیدند، این طور نبود که ملت کنار برود و بگوید که ما رژیمی را کنار زدیم و حالا اشخاص خاصی بیایند و در صحنه اداره کنند کشور را. خود ملت در همه جا و در همه ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشیده از متن ملت بود. این انجمنهای اسلامی که در سرتاسر کشور در همه جا تشکیل شد، این طور نبود که یک کسی طرح ریزی کرد که ای ملت بیایید انجمن اسلامی تشکیل بدهید، یکدفعه خود ملت در هر جا که بودند، خودشان انجمن اسلامی تشکیل دادند. الآن شما آقایان که اینجا هستید و از استان مازندران تشریف آوردید، یک شعبه از این گروه کثیری که در هر جا انجمن اسلامی تشکیل داده اند شما هستید و ان شاء اللَّه، موفق باشید. تمام چیزهایی که بعد از انقلاب حاصل شد برای خاطر همان

که ملت، انقلاب را از خودش می دانست؛ نه یک انقلابی که به دست شرق واقع بشود یا به دست غرب واقع بشود یا به دست حزبی از احزاب واقع بشود یا گروهی از گروهها.

یک انقلابی بود که خود ملت انجام داد و قیام کرد و خود ملت هم از خودش دانست این انقلاب را، همان طوری که اسلام را از خودش می داند و این اسباب این شد که در سرتاسر کشور خود ملت در همه حوایج اقدام کرد و حاضر در صحنه بود؛ بی تفاوت نبود، این طور نبود که رها کنند؛ بعد از اینکه انقلاب کردند، رها کنند و بروند سراغ کارشان، رها نکردند، در صحنه حاضر هستند و همین حضور است که موجب این است که آسیب نبیند این انقلاب. اگر انقلاب مال یک حزبی بود یا مال یک گروهی بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و همیشه باید با سرنیزه حفظش می کردند. آنهایی که انقلاب کردند در جاهایی یا شورش کردند، بعدش حفظ انقلاب را باید با سرنیزه بکنند. ایران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن کرد و الان هم به دست افراد مؤمن این انقلاب پیش می رود.

این انجمنهای اسلامی که در سرتاسر کشور بعد از انقلاب یکدفعه جوشید و از متن مردم بیرون آمد، و همین طور کمیته ها، پاسداران و جهاد سازندگی، همه اینهایی که الان در ایران مشغول به فعالیت هستند، اینها از باب این است که کشور را از خودشان می دانند؛ مثل رژیم سابق نیست که این توهم، یا این واقعیت، در کار باشد که خوب، ما برای کی فعالیت کنیم، برای امریکا فعالیت کنیم؟

آنها دارند همه چیز ما را می برند و در همه ارگانهای ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بکنیم و دیگران و اجنبی منافع را ببرند؟ از این جهت، مردم یا بی تفاوت بودند و یا یک مخالفی بودند که کارشکنی می کردند برای دولتهای غاصب.

مردمی بودن مسئولان در نظام اسلامی

اما حالا وضع یک وضع دیگری است؛ شما می بینید که حکومت از خود مردم است و اگر شما شکل و شمایل وزرای این حکومت را تماشا کنید و سوابق زندگی آنها را، می بینید که حتی یک نفر از آنها شبیه به آن افرادی که در زمان طاغوت بود نیستند، اینها چهره هایی هستند از خود ملت و چهره هایی هستند که از توده مردم هستند. دیگر «سلطنه» ها نیست در کار و «مُلک» ها «1» در کار نیست، و امثال ذلک. یک مجله ای چند روز پیش از این آوردند پیش من، دیدم هیأت وزرای زمان طاغوت و همه آن زمانهایی که بودند یک هیأت وزرایی بود که همه جزء مُلک ها و سلطنه ها و همه از آن طاغوتها بودند و یک تشکیلی کرده بودند که جامع بود بین اشخاصی که خائن بودند یا اگر خائن هم نبودند از طبقه بالای کشور بودند؛ یعنی، آن طبقه مرفه بالانشین. همین طور مرسوم شده بود از اول تا این زمان که باید حتماً آنهایی که به وزارت می رسند از توده مردم نباشند؛ باید به قول خود آنها از طبقه ممتاز، ممتاز به نظر آنها، یعنی ثروتمند، یعنی یال و کوپال دار، یعنی اطرافی دار و دارای پارکهای بزرگ و زمینهای زیاد، تا این طور نبودند لیاقت نداشتند که در یک حکومتی وارد بشوند و اگر یک وقت- فرض

کنید- از دستشان در می رفت و یکی که از آنها نباشد، وارد بشود، این یک امر نادری بوده است و شاید برای بازی دادن مردم بوده است، لکن امروز شما هر یک از اینهایی که متصدی کارها هستند وقتی ملاحظه کنید می بینید که از همین خود مردم هستند. رئیس جمهور یک شخصی است پسر بنی صدر همدانی، یک ملای همدان، «2» حالا هم که هستش از آن یال و کوپال دارها نیست و از خود مردم است. نخست وزیر «3» هم که می بینید که کسی است که در آن دوره آن قدر زجر کشیده است، از خود این مردم است و همین طور سایر اشخاصی که در این ارگانهای دولتی هستند. الآن ما نمی توانیم بگوییم که یک دولتی است و یک ملتی. الآن یک دولتی است که بعضی از آنها را خود مردم روی کار آوردند برای اداره کشور، از خودشان است، مردم اینها را از خودشان می دانند. و لهذا، آن طوری که در سابق بود که هیچیک از مردم، الّا آنهایی که در اطراف خود آنها بودند و برای چپاولگری و ابزار چپاول و چپاولگری بودند، توده مردم، بازار، کارخانه ها و کشاورزها و توده جمعیت هیچ به آنها نظری نداشتند و آنها را از خود جدا می دانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا می دانستند، آنها هم وقتی که- فرض بفرمایید- بین مردم گاهی پیدا می شدند با آن دم و دستگاههای زیاد و افرادی که نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و کالسکه های کذایی و اتومبیل کذایی و امثال اینها، آنها به مردم نظر استضعاف می کردند و اینها را کوچک می شمردند و مردم

هم آنها را ظالم می دانستند و چپاولگر، امروز نه دستگاههای دولتی ما مردم را استضعاف می کنند و کوچک می شمارند- می گویند کابینه ما خود این مردم هستند و واقع هم همین است، مردم خودشان حاضرند در صحنه- و نه مردم اینها را یک جنس ممتاز و یک افراد والا مقام می دانند، از خودشان می بینند و از خودشان می دانند. با مردم هم می روند و صحبت می کنند و میان مردم هستند. این از ویژگیهای این است که انقلاب، انقلاب مردمی است، نه انقلاب حزبی، نه انقلاب حکومتی، نه کودتای یک حکومتی، یا یک کسی بر ضد دیگری. خود مردم جمع شدند آن حکومت را کنار گذاشتند، یک حکومتی را سر جایش گذاشتند و خود مردم کمیته درست کردند. آن روزی که انقلاب به ثمر رسید و پیروز شد و محتاج بود کشور به حفظ انتظامات، خود مردم متکفل این شدند. یک دسته ای به عنوان «پاسدار» مشغول فعالیت شدند و حفظ کردند کوچه و خیابان و بازار را و منزلهای مردم را، نه کسی به آنها گفته بود که بیایید این کار را بکنید.

اینها چون از خودشان می دانستند کشور را، خودشان وارد صحنه شدند. شمایی هم که در سرتاسر کشور خودتان و رفقایتان انجمنهای اسلامی تشکیل دادید، این طور نبود که یک کسانی آن بالا بنشینند و بگویند که انجمن اسلامی درست کنید. خودتان احتیاج دیدید که باید یک کشوری که اسلامی است، همه چیزش اسلامی باشد، این احتیاجی که شما دیدید اسباب این شد که همان طوری که پاسدارها مملکت را محتاج می دانستند به اینکه باید حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتید که باید چهره اسلام حفظ

بشود و در همه جا این معنا را قیام بر آن کردید.

وظیفه مهم انجمنهای اسلامی در انتخاب افراد

لکن باید این مطلب را انجمنهای اسلامی سرتاسر کشور بدانند که با این انجمنهای اسلامی، اشخاصی هستند که دشمن اند و با صورت دوست در بین شما وارد می شوند و می خواهند که انجمنهای اسلامی شما را به فساد بکشند. باید هر یک از شما توجه به این معنا داشته باشید که اینهایی که در انجمن اسلامی می خواهند وارد بشوند و فعالیت بکنند، زندگی قبل از انقلابشان چه بوده، یک ساواکی نباشد که حالا آمده باشد یک تسبیحی دستش گرفته باشد و یک ریشی گذاشته باشد و شما را بخواهد بازی بدهد، ببینید قبلًا این چکاره بوده، خانواده اش چه خانواده ای است، خودش چه بوده است، تحصیلاتش کجا بوده؛ و چه بوده است فکرش، چه جور فکری بوده است. اینها را باید از قبل از انقلابشان ما شناسایی بکنیم. زمان انقلاب همه انقلابی هستند. الآن از اشخاصی که- فرض کنید- در ساواک بودند الان هم اینها می گویند که ما آن وقت هم مخالف بودیم با رژیم! حالا همه اظهار مخالفت با رژیم سابق می کنند، لکن عده ایشان هستند که نوکر همانها هستند و چشمشان را دوخته اند به اینکه دوباره آن آمال و آرزوهایی که داشتند، دوباره برگردد به حال خودش و این خیال خام را در سر خودشان می پزند و وارد می شوند در این ارگانهایی که جوانهای عزیز ما، متعهد ما، دارند خدمت می کنند و تشکیل دادند. اینها ممکن است که در اینها وارد بشوند و بدون اینکه شماها توجه بکنید، یک وقت توجه بکنید به اینکه به فساد کشیده شده این انجمن. انجمن اسلامی باید

از افرادی باشد که خانواده اش مسلم؛ خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم، بعد از انقلابش این طور، یک همچو افرادی باید باشند، نه اینکه هر کس آمد خواست وارد بشود و یک قدری هم- فرض کنید- که اظهار انقلابی بودن کرد و اظهار اسلام کرد، شما بازی بخورید. باید با دقت افراد را بررسی کنید که مبادا- خدای نخواسته- در بین شما اشخاصی باشند که انجمن اسلامی را به تباهی بکشند و دنبال او صورت اسلام را در دنیا مشوّه کنند. این یک تکلیف شرعی- الهی است برای همه این ارگانهایی که یا به عنوان «انجمن اسلامی» یا به عنوان «کمیته» یا به عنوان «جهاد سازندگی». همه اینها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزاری در این کشور دارند خدمت می کنند، برای اینکه کشور را از خودشان می دانند، لکن توجه به این معنا لازم است که افراد انتخاب بشوند، خصوصاً، در انجمنهای اسلامی که اسم اسلام و انجمن اسلامی روی آن گذاشته شده است. باید درست، با کمال دقت، ملاحظه بشود و اگر فردی یا افرادی را دیدند که سوابق این، آن سوابقی که باید باشد نیست، آنها را وارد نکنند در این انجمنها، نه اینکه آنها را از جامعه طرد بکنند؛ کارهای دیگری جامعه دارد، بروند کارهای دیگر را انجام بدهند. لکن انجمن اسلامی که می خواهد بلندگوی اسلام باشد و می خواهد در هر جا اسلام را پیاده کند به افرادی که سابقاً، سوابقشان اسلامی نبوده، اطمینان نمی توانید شما بکنید.

متعهد بودن انجمنهای اسلامی در انجام وظیفه

بنا بر این، یکی از وظایف شما انتخاب افراد است؛ افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانواده ای بوده

و امثال ذلک. یکی هم قضیه عهده داری شماست یک همچو محلی را، که در هر جا می گویید ما انجمن اسلامی داریم، این یک مسئله ای است که یک عهده داری بر انسان تحمیل می شود. انسان وقتی که ادعا کرد که من مسلمانم، این عهده دار کأنّه پیمانی است بین او و خدای تبارک و تعالی که به اسلام عمل کند و به اسلام معتقد باشد. شمایی که الآن می گویید ما «انجمن اسلامی» هستیم، انجمن اسلامی معلمین، انجمن اسلامی ارتش، انجمن اسلامی فلان اداره، فلان کارخانه، باید خودتان توجه به این معنا بکنید که مبادا- خدای نخواسته- از افراد جوانی که تجربه شان کم است از اینها یک وقت یک حرکاتی صادر بشود، یک چیزهایی واقع بشود که بر خلاف مقاصد اسلام باشد. انجمن اسلامی در همه جا خوب است، لکن نه به این معنا که در هر جا که رفتند، بخواهند قدرت به دست بگیرند؛ به این معنا که هر جا رفتند بخواهند ارشاد بکنند مردم را. یک مدرسه باشد، در یک جایی که- فرض بفرمایید- پیشتر نبوده است. این شمایی که انجمن اسلامی معلمین هستید باید معلمین را ارشاد بکنید به اینکه راه و روش باید چه باشد. آنهایی که انجمن اسلامی در ارتش هستند، آنها هم تبلیغ باید بکنند، ارشاد باید بکنند، اما دخالت نظامی نباید بکنند.

و من به همه شماها و به همه ملت ایران اطمینان می دهم که مادامی که شما توجهتان به اسلام است و مادامی که خودتان در صحنه حاضر هستید، [پیروز می باشید] همان طوری که الآن هستید و الآن جنگ وقتی که در ایران بپاشد و تحمیل شد بر ایران می بینیم

که سرتاسر کشور مردم حاضر هستند در صحنه جنگ، آن که پشت جبهه هست خدمت می کند به جنگجویان و آنهایی که در آنجا هستند با کمال جدیت و اخلاص و با روحیه بزرگ مشغول فعالیت هستند و بحمد اللَّه در این روزهای اخیر هم، پیروزیهای چشمگیری به دست آوردند. باید شماها که در پشت جبهه هستید توجه کنید که تقویت کنید روحیه ارتش را، روحیه پاسداران را، و روحیه همه رزمندگانی که در آنجا هستند، چه از جهاد سازندگی و چه از توده های مردم و عشایر. باید همان طوری که تا حالا پشتیبانی اظهار کردید، از این به بعد هم حاضر باشید و پشتیبانی خودتان را از این قوای مسلح اعلام کنید و عمل کنید و همین طور راجع به جنگزده ها، همان طوری که تا کنون مشغول بودید به اینکه همراهی کنید، از این به بعد هم همراهی کنید و نگذارید به این جنگزده هایی که از خانمانشان آواره شدند، بد بگذرد.

من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همه ما را و همه شما را و همه ملت را موفق کند که به اسلام وفادار باشیم و عمل کنیم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

پیام [به ملت ایران در سالگرد شهادت استاد مطهری (تجلیل از خدمات ایشان)]

9 اردیبهشت 1360/ 24 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم سالروز شهادت شهیدی مطهر است که در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود. او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و بی قلق «1» و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و

زبان او بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأت می گرفت، برای عارف و عامی سودمند و فرحزا است امید آن بود که از این درخت پر ثمر، میوه های علم و ایمان بیش از آنچه به جا مانده، چیده شود و دانشمندانی پر بها تسلیم جامعه گردد. مع الأسف دست جنایتکاران مهلت نداد «2» و جوانان عزیز ما را از ثمره طیبه این درخت برومند محروم نمود، و خدای را شکر که آنچه از این استاد شهید باقی است، با محتوای غنی خود مربی و معلم است. مرحوم شهید استاد مرتضی مطهری به ابدیت پیوست، خدایش با رحمت خود با موالیانش محشور فرماید.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به کارگران و ملت ایران (نقش کارگران در استقلال کشور)]

10 اردیبهشت 1360/ 25 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم مبارک باد روز کارگر بر خصوص کارگران گرانقدر و بر عموم ملت و مستضعفان جهان. بزرگداشت روز کارگر، این ستون فقرات استقلال کشور و این اسطوره سرنوشت ساز و رهایی بخش از وابستگیها و پیوستگیها، وظیفه ای است ملی و اسلامی و همگانی. طبقه شریف کارگر در این مدت کوتاه و خصوصاً بعد از تجاوز عمال اجانب به خاک میهن عزیز ثابت کرد که قادر است با خواست خداوند متعال، کشور عزیز خود را با کوشش شبانه روزی از وابستگی نجات دهد و مشت قدرتمند گره کرده خود را بر دهان یاوه گویان و تبلیغاتچیان خارج و تفاله های وابسته مزدور داخل کوبد و دست رد به سینه منحرفان و منافقان وابسته به چپ و راست با قدرت هر چه بیشتر زند. امروز بعد از دو سال جنایتکاری گروهکهای وابسته به قدرتهای

خارجی، مشت آنان در پیشگاه ملت و خصوص کارگران عزیز به خوبی باز و این گروهکهای نادان با کردار و گفتار خود ثابت کردند که دشمنان خلق و خالق و بازیگرانی ناشی در صحنه می باشند. این سوداگران در اعمال فتنه انگیز بچگانه خود، چهره قبیح خود را به ملت و خصوص طبقه مستضعف که می رفت پشتیبانی آنان را باور کند، آن چنان ناشیانه نشان دادند که برای کسی نباید جای شک و تردید باقی باشد؛ که اینان جیره خواران کاخ سفید و کرملین می باشند و دشمن درجه یک کارگران و کشاورزانند. برادران عزیز کارگر که برای خودکفایی کشور با جان و دل و کار طاقتفرسا به خدمت به کشور اشتغال دارید. اینان به خیال خام خود می خواهند شما عزیزان را آلت مقاصد شوم خود قرار داده و در نفع ابرقدرتها از شما استفاده نمایند. بهوش باشید که اینان کسانی هستند که دانشگاه را سنگر جنگ علیه اسلام و ایران کردند و اصرار آنان و هوادارانشان برای باز شدن دانشگاه به منظور مقاصد شوم امریکاست. اینانند که در کردستان و دیگر جاها بر ضد جمهوری اسلامی با دشمنان اسلام پیوند بسته و به جنگ افروزی برخاسته اند. و اینان هستند که در هر فرصت جوانان متعهد ما را با اسلحه گرم و سرد مورد حمله قرار داده و می دهند. و اینان هستند که پس از هر پیروزی چشمگیر از طرف قوای مسلح در جبهه، در پشت جبهه و در شهرهای مختلف به جنگ افروزی و افساد می پردازند تا اذهان را از جبهه ها معطوف کنند. و اینانند که در توطئه ها علیه جمهوری اسلامی دست دارند. برادران و خواهران، بهوش باشید که خدمتهای

ارزنده شما در راه کشور عزیز اسلامی با دست جنایتکار این گروهکها به خدمت امریکا کشیده نشود.

وای ملت بزرگ قهرمان و شهیدپرور، بیدار باشید که این تفاله های استعمار، دختران و پسران شما را آلت دست جهانخواران چپ و راست قرار ندهند. من بار دیگر روز کارگر را بر ملت عزیز و خصوص کارگران تبریک و تهنیت عرض می کنم و از خداوند متعال سعادت همگان را خواستار و قطع ریشه های فساد را امیدوارم. درود و تحیت بر ملت بزرگ ایران، پایدار باد جمهوری اسلامی ایران.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع کارگران و اقشار مختلف مردم (نقش کارگران در استقلال کشور)]

کارگران و کشاورزان، اساس استقلال کشور

صبح 10 اردیبهشت 1360/ 25 جمادی الثانی 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ان شاء اللَّه، مبارک باشد بر همه مستضعفین جهان و بر ملت ایران و بر شما کارگران متعهد اسلامی روز کارگر، مبارک باشد بر ملت ایران که چنین جوانان متعهدی در کارگاهها مشغول فعالیت هستند. دو قشر از ملت ستون فقرات کشور و انقلاب اند: یک قشر، قشر کارگر که با مجاهدات پیگیر خود، قبل از انقلاب با اعتصابات دامنه دار خود انقلاب را به پیروزی رساندند و بعد از انقلاب هم آنها هستند که با کوشش خود و جهاد خود در راه اسلام این انقلاب را به پیش می برند و من امیدوارم که کوشش آنها در پیشگاه مقدس خدای تبارک و تعالی مقبول باشد و سرفراز باشند در اینجا و در آنجا و قشر دوم کشاورزانند. کشاورزان و کارگران اساس استقلال کشورند و اگر این دو قشر بطور دلخواه ان شاء اللَّه، عمل کنند، گرفتاریهای کشور ما ان شاء اللَّه، رفع می شود. و از این جهت است که این دو قشر بیشتر مورد هَجمه مخالفین انقلاب اسلامی هستند.

بی جهت نیست که فعالیت گروههایی که به خلاف جمهوری اسلامی هستند و وابسته به اجانب هستند به این دو قشر بیشتر توجه دارند و این دو قشر را بیشتر می خواهند به انحراف بکشانند. در کارخانه ها آنچه مورد نظر آنهاست، در عین حالی که مدعی هستند که ما طرفدار کارگر هستیم، طرفدار ضعفای کشور هستیم، کاری انجام می دهند که این قشر را به بیکاری، کم کاری، اعتصاب، وادارند و این آمال قدرتهای بزرگ است که اگر چنانچه قشر کارگر ما به وظیفه اسلامی- انسانی خود عمل نکنند، یکی از ستونهای فقرات ملت شکسته خواهد شد. و بی جهت نیست که در بین کشاورزها هم همین جمعیتهای انحرافی و وابسته می روند و آنها را نمی گذارند به طور شایسته عمل کنند و اگر چنانچه عمل هم کردند، خرمنهای آن را گاه گاه می سوزانند. اگر این دو قشر پایداری کنند در مقابل این اشخاصی که شکست جمهوری اسلام را، که دنباله اش شکست اسلام است، [می خواهند] اگر پایداری کنند، این کشور به پیش خواهد رفت. همان طوری که سرحدات را قوای مسلح نگهداری می کنند و با شجاعت و شهامت از اسلام دفاع می کنند و جوانانی پر ارزش را از دست می دهند مع ذلک، با کمال شجاعت به دفاع از کشور و اسلام مشغول هستند، در داخل کشور هم مجاهدین کارگر و مجاهدین کشاورز مجاهده می کنند نظیر همان مجاهدات. آنها سرحدات را از آسیب حفظ می کنند و شما متن کشور را از وابستگی حفظ می کنید. آنها مجاهد فی سبیل اللَّه هستند و شماها هم مجاهد فی سبیل اللَّه. همان طور که خون آنها در پیش خدای تبارک و تعالی مقدس و ارجمند

است، عَرَق شما هم در پیشگاه خدای تعالی مقدس است. اگر شما کارگران و کشاورزان سرتاسر کشور قیام کنید به امری که مصلحت کشور شما، استقلال کشور شما، آزادی شما، به او بستگی دارد، این کشور به پیش خواهد رفت و آسیب نخواهد دید.

شما باید بیدار باشید و بحمد اللَّه ملت امروز هوشیار است و گول این جمعیتهایی که بر خلاف مسیر اسلام می خواهند کشور ما را یا به طرف شرق بکشند یا به طرف غرب، خود ملت هوشیارند و گول این جمعیتها را نخواهند خورد.

من از خدای تبارک و تعالی توفیق شما برادران عزیز کارگر که آبروی کشور و اسلام هستید و برادران کشاورز که همدوش شما هستند، در به ثمر رساندن استقلال کشور، [خواستارم و] دعا می کنم و تشکر می کنم و همان طور که به آن اشخاصی که در سرحدات کشور را حفظ می کنند و نگهدار استقلال کشور هستند دعا می کنم، به شما هم، که همان رویه را دارید و به صورت دیگر حفظ استقلال کشور را، حفظ آزادی خودتان را می کنید با صورت دیگر، دعا می کنم و تشکر می کنم.

باید ملت اسلام، ملت ایران، بدانند که این قشرهای میلیونی ملت که در کارخانجات و در امور کشاورزی مشغول خدمت هستند، برگزیدگان خدای تبارک و تعالی هستند و مورد عنایت اسلام و صاحب اسلام هستند و باید این قشر فداکار پشتیبان آن قشرهای فداکار دیگر که در سرحدات مشغول جانبازی هستند باشند و پشتیبانی همه از هم بکنند تا اینکه ان شاء اللَّه، این کشور به خودکفایی برسد. و فکر این معنا که «ما خودمان نمی توانیم» را از سر بیرون کنید که «ما می توانیم»

و شما برادران، عزیزان، وقتی که اراده کنید برای خودکفایی، قدرت این مطلب را دارید. عمده این است که شما به بازوان قدرتمند خودتان اتکال کنید و قشر کشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتکال کند و با اتکال به خدای تبارک و تعالی و پشتیبانی صاحب این کشور امام زمان- سلام اللَّه علیه- این مقصد را به آخر برسانید و خواهید رسانید.

هشدار به فریب خوردگان و توطئه گران

آنهایی که گمان کردند که می توانند در این کشور باز شیطنتهایی بکنند و گروه کارگر و کشاورز را به تباهی بکشند و آماده کنند برای باز وارد شدن اجانب در این کشور اشتباه می کنند آنها بر خطا هستند و با ادعای اینکه ما طرفدار این قشرها و خلقها هستیم- در عین حالی که جوانان عزیز ما از هر طبقه در جبهه هستند و مشغول فداکاری هستند و صاحب منصبان عزیز ما در این چند روز چند نفرشان شهید شدند- اینها در شهرها فساد می کنند و توطئه می کنند. اینها اشتباه می کنند. اینها اگر به ملت برگردند برای خودشان هم صلاح است و اگر ادامه به این امر بدهند، یک روز است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت تکلیف شود، تکلیف شرعی- الهی، به مقابله با اینها و تکلیف آخری نسبت به اینها تعیین شود. من صلاح همه قشرهایی که بازی خورده اند، از ابرقدرتها بازی خورده اند، از تفاله های رژیم سابق بازی خورده اند، از بعضی بازیگرانی که می خواهند با بازیگری خودشان برگردانند این مملکت به حال اول، مصلحت آنها را این می دانم که توجه داشته باشند که این مسئله ای است نشدنی. کشور ما امروز سرتاسر، زن و مرد و

بچه و بزرگ، در راه اسلام اند و برای استقلال کشور خودشان و برای عزت خودشان و برای ارزش انسانی خودشان کوشش دارند. شمایید که سد راه آزادی و استقلال می خواهید بشوید و شما چیزی نیستید که بتوانید در مقابل این موج خروشان انسانهای برپاخاسته مقاومت کنید. پس، صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه این است که اسلحه ها را زمین بگذارید و این شیطنتها را دست بردارید و به آغوش ملت برگردید و مثل سایر برادران ما همراه با آنها به زندگی خودتان ادامه بدهید. این زندگی که شما الآن دارید، زندگی شرافتمندانه نیست. زندگی است که برای هواهای نفسانی دیگران شما خودتان را به باد فنا می دهید. برای ارضای خاطر آن تفاله های رژیم سابق و آن منحرفین از اسلام، شما برای ارضای آنها، جوانانتان را از دست می دهید. بیدار باشید که نیاید آن روزی که ملت ما تکلیفشان معلوم بشود که با شماها چه بکنند.

از خداوند تبارک و تعالی سلامت و سعادت این ملت اسلامی و عظمت این کارگران مجاهد فی سبیل اللَّه و آن کشاورزان مجاهد را می خواهم. خداوند به شما قدرت بدهد.

خداوند بازوان شما را هر چه بیشتر قوی کند و اراده های شما را مصمم کند تا در مقابل همه قدرتهای عالم، مقابل همه ابرقدرتها بایستید و کشور خودتان را حفظ کنید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

تلگراف [تسلیت به آقای مهدی بازرگان

20 اردیبهشت 1360/ 5 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب آقای مهندس مهدی بازرگان- ایّده اللَّه تعالی مصیبت وارده «1» به جنابعالی را تسلیت عرض نموده، رحمت برای آن مرحوم و سلامت جنابعالی و بازماندگان آن مرحوم را از خداوند تعالی

خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

اجازه نامه [به آقای محمد علی فیاض بخش (صرف سهم امام برای مجروحین جنگ)]

20 اردیبهشت 1360/ 5 رجب 1401

[** پاسخ به درخواست وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی کشور در مورد استفاده از سهم امام (ع) برای رفع مشکلات مجروحین و معلولین با نظارت جناب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی**]

بسمه تعالی با نظارت ایشان، مورد قبول است.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

اجازه نامه [به آقای فیاض بخش (عضویت آقای مهدوی کنی در شورای بهزیستی)]

21 اردیبهشت 1360/ 6 رجب 1401

[** امام خمینی در پاسخ به درخواست وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی مبنی بر عضویت آقای محمد رضا مهدوی کنی در شورای بهزیستی کشور مرقوم فرموده اند:**]

بسمه تعالی ایشان مورد تأیید و اعتماد می باشند. از خداوند متعال توفیق آقایان را خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع روحانیون آذربایجان شرقی و غربی (مشکلات امر قضاوت)]

لزوم هوشیاری در مقابل توطئه ها

21 اردیبهشت 1360/ 6 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم مجلس، مجلس علمای اعلام است، آن هم علمای آذربایجان و در این مجلس- که برکات خدای تبارک و تعالی امید است به آن نازل شود- لازم است به آقایان معظم آذربایجان، بلکه علمای اعلام همه کشور، بعض تذکرات را عرض کنم.

آذربایجان و علمای آذربایجان در طول تاریخ پاسداران اسلام و کشور بوده اند و ان شاء اللَّه، خواهند بود. ما در این مدتی که بودیم و حاضر بعضی واقعه ها بودیم، از قیام علمای بزرگ آذربایجان مطلع بودیم و حاضر در صحنه ای بودیم که علمای بزرگ آذربایجان با قیام خودشان در مقابل رژیم پهلوی تکلیف الهی خودشان را ادا کردند و منتهی به تبعید آنها شد و مع ذلک، پیروزی با آنان بود و هست ان شاء اللَّه. ما از آذربایجان و خصوصاً علمای آذربایجان، همان توقعی را داریم که از علمای سابق آذربایجان، خصوصاً، در این پنجاه سال اخیر، داشتیم و ما امید آن را داریم که همان طور که علمای آذربایجان در مقابل ظلم و ستمکاری رژیم سابق قیام کردند و نهضت کردند، و لو اینکه گرفتار بعضی از چیزهایی که نباید بشوند، شدند، ما امیدواریم که علمای آذربایجان در صحنه باشند و همه نابسامانیها را توجه داشته باشند و در حل مشکلاتی که امروز گرفتار آن

هستیم و هستند کوشا باشند. و توجه داشته باشند که دستهای ناپاکی و گروههای فاسدی بالخصوص در مقابل روحانیون و در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند و باید با هشیاری همه ملت و خصوصاً، علمای آنها و خصوصاً، آذربایجان که در آنجا توطئه ها شاید بیشتر باشد، علمای آذربایجان و سایر قشرهای مؤمن آذربایجان دین خودشان را به اسلام و جمهوری اسلام ادا کنند. ما امروز گرفتار قلمهایی هستیم و گرفتار زبانها هستیم و گرفتار بعض گروههایی که مسلح هم هستند. ما گرفتار بعضی اشخاص هستیم که کنار نشسته اند و به اشخاصی که در میدان هستند، چه میدانهای جنگ، چه میدانهای مبارزه با فساد و چه میدانهای بازسازی کشور، در خارج آنها نشسته اند و قلمها را در دست گرفته اند و اشکال می کنند و کارشکنی می کنند. من می خواهم به قشر روحانیون یک کلمه عرض بکنم که قضیه قضاوتْ، محوّل به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقایانی که نشسته اند و به قضاوتی که در ایران می شود اشکال می کنند یک عرض دارم و یک عرض هم به قضاتی که در سرتاسر کشور هر جا هستند.

مسئولیت خطیر امر قضاوت در نظام اسلامی

عرض من به قضات این است که توجه کنند به اینکه اگر با کوشش آنها مسئله قضاوت حل نشود، تا آخر، قضیه قضاوت به زمین خواهد ماند. کوشش کنند که اولًا علما و اشخاص دانشمند را معرفی کنند و ثانیاً آنها که متصدی امور قضایی هستند، توجه کنند به اینکه مسئله بسیار مشکل و مهمی و پر مسئولیتی بر عهده آنهاست. حتی مسئولیت قضیه قضا از همه مسئولیتهایی که در یک کشور هست بالاتر است؛ برای اینکه قاضیان، متصدی اموری هستند که

جان مردم، مال مردم، نوامیس مردم، در گرو کارهای آنها و قضاوت آنهاست. و القَاضِی عَلی شَفِیرِ جَهَنَّم. «1» باید توجه کنند که- خدای نخواسته- جانی به واسطه فتوای آنها و یا قضاوت آنها بدون مجوز شرعی از بین نرود، مالی از بین نرود، حیثیتی، آبرویی از بین نرود که بسیار اهمیت دارد این مطلب و امروز اهمیتش بیشتر از سابق است. سابق قضیه این نبود که اگر قاضی تخلف می کرد، اصل اسلام را مشوّه کند.

امروز قلمهایی هست که چنانچه یک قاضی یا چند قاضی و لو اشتباهاً یک کاری انجام بدهد، یا- خدای نخواسته- عمداً انجام بدهد، این را پای روحانیت حساب می کنند و پای جمهوری اسلامی حساب می کنند و بالاخره پای اسلام حساب می کنند و لهذا، قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است؛ مسئول حیثیت جمهوری اسلام است و مثل قضاتِ در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتی که در مورد شخصی می کرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدی که همیشه داشته است، یک بعد خاصی دارد و آن بعد خاص آن چیزی است که بر می خورد به حیثیت اسلام. اگر چند قاضی در چند محل اشتباه بکنند، یا بعضی از آنها مثلًا- خدای نخواسته- عمداً یک کاری را انجام بدهند، این اسباب این می شود که قلمهایی که می خواهند این جمهوری اسلامی را از بین ببرند یکی را چند و چند را صدها جلوه می دهند و با قلمهای خودشان به اصل جمهوری اسلامی و به اسلام حمله می کنند. بنا بر این، اگر سابق شغل قضا یک شغل در عین حال بسیار مهم و پر مسئولیتی بود، امروز مسئولیت او

بسیار زیادتر است؛ باید بگوییم صد چندان است. این یک [مطلبی است که به متصدیان قضا، چه در حال و چه بعدها که تصدی می کنند، عرض کردم.

اشکال تراشیهای بیجا در امور قضایی

و یک عرضی هم دارم به اینهایی که کنار نشسته اند، توی حجره ها نشسته اند، توی خانه ها نشسته اند و وارد صحنه ها نیستند، لکن اشکال می کنند، یک عرضی به علمایی است که در این مسائل اشکال می کنند، مصاحبه می کنند، چیز می نویسند؛ اشکال امر آسانی است، انسان می تواند یک جایی بنشیند و فکر خودش را جمع بکند و اشکال بکند، آنچه مشکل است حل اشکال است. ما امروز چند هزار قاضی در این کشور لازم داریم، قاضی ای که قاضی شرع باشد. این آقایان باید یکی از چند امر را قبول بکنند؛ یا قبول بکنند که اصل قضا را در این جمهوری اسلامی حذف بکنند، اصلًا قضاوت هیچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر کس مال هر کس را برد و ناموس هر کس را تجاوز کرد و هر کس را کشت یک محل رسیدگی نباشد، این یک فرض است. فرض دوم اینکه نه، باشد، اما مثل سابق باشد؛ مثل زمان رژیم پهلوی باشد؛ یعنی، قاضی لازم نیست مسلمان باشد.

از قراری که به من گفتند، در این قاضیها کمونیست هم بوده، در این قاضیها مبتلای به مشروبات هم بوده. این علمای اعلام یا این را قبول کنند که نه، لازم نیست که قاضی معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتیب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصی که سابق بودند باشد، این هم یک فرض است. فرض دیگر این است که نه، باید قاضی به دست همین

طبقه ای که شرع معین کرده است باشد. آقایان می دانند که حوزه های علمیه در ایران و در خارج، از باب اینکه قضاوت از آنها بکلی سلب شده بود، مهیا نبودند برای اینکه قاضی تربیت کنند و ما امروز چند هزار قاضی لازم داریم و کمبود داریم. آقایان به جای اینکه بنشینند و بگویند بچه طلبه ها دارند قضاوت می کنند، خودشان هم بیایند قضاوت کنند، کی جلویشان را می گیرد؟ معرفی کنند هر عالمی در هر استانی که هست، علمایی که لایق اند، برای قضاوت و حاضرند برای قضاوت، معرفی کنند، شورای قضا قبول می کند. آن آقایی که می فرماید که این قضاوت قضاوت شرعی نیست، خوب، ایشان خودشان بیایند در رأس قضاوت قرار بگیرند و در هر جایی که هستند معرفی کنند اشخاصی را که لیاقت برای قضاوت دارند، تا آنها را قاضی قرار بدهند، تا وقتی که وارد در عمل شدند، بفهمند که مسأله، مسئله آسانی نیست، مسئله ای است که حالا از صفر شروع شده است. اگر کمک کنند همه علمای بلاد و آنهایی که دلسوزند برای اسلام و در امر قضاوت می بینند که یک اشخاص غیر لایق هستند، آنها بیایند خودشان متکفل قضا بشوند یا معرفی کنند اشخاص لایقی که می توانند قضاوت کنند. هر کس در هر جا هست پیدا کند قاضیهای شرعی اسلامی را و معرفی کند. بهتر نیست اینکه همه آقایان کمک کنند تا اینکه قضاوت به آن طوری که در اسلام است درست بشود؟ این بهتر از این نیست که بنشینند و بگویند که بچه طلبه ها دارند قضاوت می کنند؟ خیر، بچه طلبه ها نیستند، لکن قضاوت کار آسانی نیست، تازه کارند. البته قضاوت به آن ترتیبی

که در شرع مقرر شده و با آن شرایط به این آسانی نمی شود او را پیدا کرد و قاضی پیدا کرد، لکن بهتر نیست که آقایان برای اینکه تا یک حدی این قضاوت به صورت واقعی شرعی درآید کمک کنند، نه اشکال کنند؟ اشکال را همه می توانند بکنند، اما کمک بکنند. این علمای بلاد، اینهایی که برای اسلام دلسوز هستند، اینها بنشینند و پیدا کنند افراد را، تربیت کنند افراد را. همان طوری که در قم الآن مشغول اند برای پیدا کردن قاضی و تربیت کردن قاضی، آقایانی هم که در بلاد دیگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمی دانند که مسأله چه مسئله مشکلی است، کمک کنند بر این مشروع و بر این امر شرعی. کمک کردن به امر شرعی تکلیف آقایان است یا فحاشی تکلیف آقایان است؟ کمک کردن به اینکه قضاوت به طور شرعی انجام بگیرد یک تکلیف شرعی است یا اینکه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهوری اسلامی را؟

این امری است که من به علمای اعلام بلاد عرض می کنم که هر جا هستند و در هر ناحیه ای که هستند کمک کنند به این جمهوری نوپای اسلامی؛ با هم همکاری کنند. اگر قاضیهای خوبی را در هر استانی پیدا کردند و معرفی کردند و شورای قضایی قبول نکرد، آن وقت حق این دارند که [بگویند] شما قاضی خوب را قبول نکردید و قاضی بد به جای او گذاشتید. بهتر این است که آقایان، کسانی که اشکال دارند، بنشینند و رفع اشکال بکنند.

لزوم قضاوت منصفانه مخالفین داخلی نظام اسلامی

و آنهایی که به حکومت اشکال دارند و اصلًا در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند و حکومت این جمهوری

را قبول ندارند، من به آنها هم عرض می کنم که شما سراغ دارید یک دولتی که اگر این دولت از بین برود به جای این دولت آن دولت بیاید، بعد از چند روز این مملکت گلستانی بشود؟ شما سراغ دارید یک جمعیتی را که بتوانند چند میلیون جمعیت آواره، یک مقدار آواره جنگی، یک مقدار آواره از عراق، یک مقدار آواره از افغانستان، شما سراغ دارید یک مبدئی را که این دولت آن مبدأ را مخفی کرده است و اشخاصی هستند که اگر بیایند آن مبدأ را پیدا می کنند و همه اینها را اصلاح می کنند؟ آیا شما یک همچو حکومتی را سراغ دارید؟ آیا می دانید شما دارید چه می کنید؟ شما دارید کاری می کنید که اگر این حکومت از بین برود و اگر این جمهوری برود، به جای او امثال ازهاری «1» خواهد آمد. آنها در خارج نشسته اند، در پاریس نشسته اند و نقشه می کشند برای اینکه بیایند و جای حکومت اسلامی را بگیرند و خودشان حکومت کنند. شما دارید یک اشخاصی را که اگر این حکومت از بین رفت، آنها را بیاورید و فوراً به طور اعجاز همه کارها را انجام بدهید؟ شما دارید حکومتی را که در این حالی که ما در جنگ هستیم و در محاصره اقتصادی به حسب واقع هستیم- و لو اینکه لفظاً گفته اند نه، لکن عملًا هست- و طلبهای ما را خارجیها نمی دهند، چیزهایی که ازشان خریده اند دولت، به آنها نمی دهد و همه جا در مخالف با این جمهوری اسلامی مشغول فعالیت هستند، شما یک حکومتی دارید که اگر این جمهوری اسلامی که همه جایش را می گویید خراب است، این خراب

برداشته بشود، یک حکومت اسلامی زمان رسول اللَّه جای او بنشیند؟ اگر سراغ دارید معرفی کنید، معرفی کنید که اینها افرادی هستند که اگر این حکومت از بین برود، تمام کارهایی را که حالا زمین مانده است یا اینکه نتوانسته است این دولت انجام بدهد، آنها انجام می دهند، آنها همه آواره ها را مسکن برایشان با یک روز یا ده روز یا یک ماه درست می کنند و همه چیزشان را اصلاح می کنند و جنگ را هم به پایان می رسانند و صلح ایجاد می کنند به طوری که شرافتمندانه برای ایران باشد و همه امور را اصلاح می کنند، فوراً کشاورزی را به راه می اندازند و بازرگانی را به راه می اندازند و دانشگاهها را دانشگاه اسلامی می کنند و همه جا را سرتاسر ایران را گلستان می کنند. خوب، شماها اگر سراغ دارید معرفی کنید.

خوب، می خواهید که این از بین برود، به جای او حکومت سابق بیاید. اگر نمی توانید معرفی کنید و معرفی نکنید، معلوم می شود که شما با جمهوری اسلامی به نام اینکه اسلامی است مخالف هستید؛ این «اسلامی» نباشد، هر چه می خواهد باشد. شما می خواهید این مطلب باشد که جمهوری اسلامی نباشد، هر کس دیگر می خواهد باشد.

آن که می گوید حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست، می فهمد چه می گوید؟ می فهمد دارد چه ضرری به اسلام وارد می کند؟

می فهمد که در زمان شاه ملعون سابق، بر این ملت، بر این بانوان ملت ما، بر این اشخاص ملت ما، بر این روحانیت، چه گذشت و چه رنجها بردند، و یک کلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقایان می بینند که حالا شکایتها زیاد است، پیشتر لا بد شکایت نبوده است! پیشتر که مال مردم را

بزور می گرفتند و جان مردم را آن طور تلف می کردند لا بد شکایت نبوده! شکایت بوده، جرأت اظهار نبوده.

اگر یک روز مردم، آزادی امروز را داشتند، آن وقت می فهمیدید که شکایات در آن زمان چه بوده؛ روحانیون چه شکایتهایی داشتند، بازاریها چه شکایتهایی داشتند. امروز و آن روز فرقش این است که امروز مردم شکایت می کنند اگر یک چیزی واقع بشود و شما شکایات را چند برابر جلوه می دهید؛ آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در کار بود، جرأت نفس کشیدن نداشتند. حکومت سابق نفسها را قطع کرده بود و [حالا] شما به آنجا رسیدید که صاف در مقابل حکومت می ایستید و می گویید که این کار خطاست.

شما جرأت می کردید که در حکومت سابق یک همچو کلمه ای یا یک همچو مقاله ای بنویسید؟ فرق ما بین حالا و آنجا این است که شمایی که قلمهایتان- خداوند آن قلمها را بشکند- آن طور آزاد است که [علیه همه چیزها و مقدسات اسلام می نویسید و پخش می کنید و جلوی شما گرفته نمی شود- با اینکه باید گرفته بشود- فرق حالا و سابق این است که در سابق شما تسلیم بودید، اگر هم در دلتان چیزی بود در زبانتان نمی شد اظهار کنید و امروز در زبان و قلم و قدم، کارهایی می کنید و جلوه می دهید این جمهوری اسلامی را به اینکه این از زمان سابق بدتر است! به این نعمت خدا تشکر کنید، خوبهای این را ببینید. آن مقداری که در این دو سال خدمت شده است به این ضعفا و به این مستمندان و به این مستضعفین آنها را نگاه بکنید؛ نه اینکه یک جایی یک فساد می شود، شما

تمام مسائل که انجام گرفته است نادیده بگیرید، فقط آن را بگیرید. این انحراف است، این بی انصافی است، این خلاف رضای خداست. کسانی دارند شب و روز به این مملکت خدمت می کنند؛ لکن آن قدر فساد زیاد است و آن قدر خرابی زیاد است که نمی توانند به این زودی این کارها را انجام بدهند. و مع ذلک، در این دو سال به قدر پنجاه سال سابق کار انجام داده اند. شما ناشکری نکنید. خدای تبارک و تعالی- خدای نخواسته- یک وقت از شما عنایتش را برمی دارد و گرفتار همان می شوید که در طول پنجاه سال گرفتار بودید.

پاسخ قاطع به گروهک منافقین (مجاهدین خلق)

آنهایی که این طور هم با قلمهایشان، علاوه بر تفنگهایشان، با ما معارضه دارند ما به آنها کراراً گفته ایم و حالا هم می گوییم که مادامی که شما تفنگها را در مقابل ملت کشیده اید، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده اید، نمی توانیم صحبت کنیم و نمی توانیم مجلسی با هم داشته باشیم. شما «1» اسلحه ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید، اسلام شما را می پذیرد و اسلام هوادار همه شماها هست. فقط گفتن به اینکه ما حاضریم [کافی نمی باشد] و در آن نوشته ای که نوشته اید، در عین حالی که اظهار مظلومیتهای زیاد کرده اید، لکن باز ناشیگری کردید و ما را تهدید به قیام مسلحانه کردید. ما چطور با کسانی که قیام مسلحانه بر ضد اسلام می خواهند بکنند می توانیم تفاهم کنیم؟ شما این مطلب را، این رویه را، ترک کنید و اسلحه ها را تسلیم کنید و اگر می گویید ما به قانون، در عین حالی که رأی نداده ایم، لکن سر به او می سپاریم و قبول داریم او را، به قانون

شما، عمل کنید و قیام بر ضد دولت، که بر خلاف قانون است و قیام مسلحانه که بر ضد قانون است و اسلحه داشتن که بر ضد قوانین کشور است، به اینها عمل کنید، ما هم با شما بهتر از آن طوری که شما بخواهید عمل می کنیم. ما می خواهیم با آغوش باز همه گروههایی که هستند، بپذیریم و همه منحرفین را میل داریم که به استقامت برگردند. اسلام برای همین آمده است. اسلام آمده است که راه مستقیم انسانیت را به مردم، به جهان، ارائه بدهد و حتی الامکان هم خودش تعقیب کند برای برگرداندن منحرفین به راه راست اسلامی. اسلام، بلکه تمام مکتبهای توحیدی در طول تاریخ، برای اصلاح بشر آمده است. پیغمبر اکرم برای این مشرکینی که به جهنم خودشان را می فرستادند، برای اینها تأسف می خورد، غصه می خورد برای اینها. «1» اسلام دین رحمت است، دین عدل است. دیانت قانون است، شما به قوانین اسلام سر بگذارید، گردن فرو بیاورید. کشور اسلامی ما، همه شما را می پذیرد و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که در یک جلسه، نه در یک جلسه، در ده ها جلسه، با شما بنشینم و صحبت کنم، لکن من چه بکنم که شما اسلحه را در دست گرفته اید و می خواهید ما را گول بزنید.

برگردید و به دامن ملت بیایید و اسلحه ها را تحویل بدهید و اذعان کنید به اینکه ما خلاف کرده ایم. دعوی نکنید که ما در جبهه مشغول جنگ هستیم. دعوی این را نکنید که ما از اول تا حالا همیشه طرفدار اسلام و یا طرفدار از مردم بودیم. این را دعوی نکنید؛ برای اینکه

از شما پذیرفته نیست و شما قبل از اینکه اینجا به این مطلب برسید، مشت خودتان را باز کرده اید. شما الآن می بینید که بعض احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزء مسلمین هم حساب نمی کنیم، مع ذلک، چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد. پس بدانید که این طور نیست که ما با احزاب دیگری، با گروههای دیگری، دشمنی داشته باشیم. ما البته میل داریم که همه گروهها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را پیش بگیرند و همه مسلم بشوند. بر فرض اینکه نشدند، مادامی که آنها با ما جنگی ندارند و با کشور اسلامی جنگی ندارند و در مقابل اسلام قیام مسلحانه نکرده اند، به طور آزاد دارند عمل می کنند و به طور آزاد حرفهای خودشان را دارند می زنند، لکن شما بنای بر این مطلب ندارید. و من اگر در هزار احتمال یک احتمال می دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می خواهید انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم؛ لازم هم نبود شما پیش من بیایید. و حالا هم به موجب احکام اسلام نصیحت به شما می کنم؛ شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی توانید کاری انجام بدهید. شما اگر یک وقت ملت قیام کند، مثل یک ذره ای در مقابل این سیل خروشان هستید.

برگردید به دامن اسلام، بیایید آن چیزی را که دیگران می خواهند به شما بدهند و وعده آن را به شما می دهند در اسلام برای شما مهیاست. شما دست بردارید از قیام مسلحانه و آن

چیزهایی که به غارت برده اید از بیت المال مسلمین برگردانید و با مسلمین دیگر با هم باشید. شما معزز و محترم هستید، لکن مادامی که اسلحه در دست شماست و شما در همین نوشته اظهار مظلومیت و اظهار اینکه ما می خواهیم کارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتی در همین جا تهدید به قیام می کنید، ما نمی توانیم از شما این طور مسائل را قبول کنیم، لکن بهتر است که شما با این جمهوری مخالفت نکنید. اگر شما واقعاً، برای مردم و برای این ملت و برای این کارگرها و برای این دهقانها دلسوز هستید، این را بدانید که اگر این جمهوری اسلامی- خدای نخواسته- شکست بخورد، شکست مستضعفین در سرتاسر جهان است.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

نامه [به آقای سید حسین خمینی (سفارش به تحصیل علوم اسلامی)]

24 اردیبهشت 1360/ 9 رجب 1401

بسمه تعالی پسرم، حسین خمینی! «1» جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت ایام انسان متوجه می شود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی، با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما امر شرعی می کنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر می کنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامی- انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفیق شما و همه محصلین را خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

تلگراف [به آقای سید ابراهیم حقشناس (ابراز تأسف از کسالت ایشان)]

27 اردیبهشت 1360/ 12 رجب 1401

بسمه تعالی جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حقشناس- دامت افاضاته کسالت جنابعالی موجب تأثر است. از خداوند متعال سلامت جنابعالی را خواستارم که با عنایت خاصه به جنابعالی توفیق مرحمت فرماید که به خدمتهای ارزنده خود ادامه داده و مردم محترم محل «1» از وجود محترم جنابعالی استفاده نمایند. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به شرکت کنندگان در کنگره هزاره نهج البلاغه (ابعاد شخصیت حضرت علی (ع))]

27 اردیبهشت 1360/ 12 رجب 1401

در کنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از کی معرفی؟ دانشمندان بزرگ جهانی می خواهند مولا امیر المؤمنین را معرفی کنند و به دیگران بشناسانند یا کتاب نهج البلاغه را؟ ما با کدام مئونه و با چه سرمایه ای می خواهیم در این وادی وارد شویم؟

درباره شخصیت علی بن ابی طالب، از حقیقت ناشناخته او صحبت کنیم، یا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلًا علی- علیه السلام- یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند؟ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانی خود و فلاسفه و الهیون جز با علوم محدوده خود با چه ابزاری می خواهند به معرفی او بنشینند؟ تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند؟ دانشمندان و اهل فضیلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضایل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده اند، در حجاب وجود خود و در آینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است. پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگوییم علی بن

ابی طالب فقط بنده خدا بود، و این بزرگترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد، و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشأن است، و این از بزرگترین افتخارات اوست، کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبد اللَّه است و از همه عبودیتها بریده است، جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی- علیه السلام- آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است، در صف مقدم است. و کدام شخصیت است که می تواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم در دامن و پناه و تحت تربیت وحی و حامل آن بوده است جز علی بن ابی طالب که وحی و تربیت صاحب وحی در اعماق روح و جان او ریشه دوانده. پس او بحق عبد اللَّه است و پرورش یافته عبد اللَّه اعظم است. «1»

و اما کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیّت و در حجاب خود و خودخواهی خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند. هان، فیلسوفان و حکمت اندوزان، بیایند و در جملات خطبه اول این کتاب الهی به تحقیق بنشینند و افکار بلندپایه خود را

به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند بحق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند؛ به شرط آنکه بیاناتی که در این میدان تاخت و تاز شده است آنان را فریب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازی ندهند و نگویند و بگذرند، تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند و این است آن جمله: مع کل شی ء لا بمقارنه و غیر کل شی ء لا بمزایله. «2»

و این جمله و نظیر آن که در کلمات اهل بیت وحی آمده است، بیان و تفسیر کلام اللَّه است که در سوره «حدید» است و برای متفکران آخر زمان آمده است: وَ هُوَ مَعَکُمْ ایْنَما کُنْتُمْ. «1» اینک امید آن است که شما دانشمندان و متفکران متعهد که در کنگره ارجمند هزاره نهج البلاغه گرد هم آمدید، ابعاد عرفانی و فلسفی و اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی و دیگر بعدها را به مقدار میسور بیان فرمایید و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری معرفی نموده و عرضه دارید که این متاعی است که مشتری آن انسانها و مغزهای نورانی است. صلوات و سلام بی پایان به رسول اعظم که چنین موجودی الهی را در پناه خود تربیت فرمود و به کمال لایق انسانیت رسانید. و سلام و درود بر مولای ما که نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و خود الگوی انسانیت و مظهر اسم اعظم است. و سلام و

درود بر شما دانشمندان که با زحمت پر ارج و سودمند خود راه رسیدن به اهداف عالی این کتاب مقدس را باز می نمایید. و السلام علی عباد الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع پرسنل نیروی دریایی (تلاش برای تحقق حاکمیت اسلام)]

توجه اولیای خدا به سلامت در دین و نفس

صبح 28 اردیبهشت 1360/ 13 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من این روز مبارک را بر تمام مسلمین، و بر ملت شریف ایران، و به قوای مسلح جمهوری اسلامی، و به عشایر نیرومند همه کشور و آن عشایری که از کهکیلویه و بویر احمد در اینجا حاضرند، و به شما نیروی دریایی، و به سایر آقایانی که از هرمزگان آمده اند و از جزیره های ثلاث، تبریک عرض می کنم. این روز روزی است که علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- که باب وحی و امانتدار وحی بود متولد شد. و این روزی است که قرآن کریم و سنت رسول اکرم به ولادت این مولود بزرگ، مفسر پیدا کرد و پشتوانه وحی و پشتوانه اسلام به وجود این مبارک مولود، قوی شد، که اتمام بعثت، به وجود این مولود بزرگ شد. و باید بگوییم فتح باب وحی و تفسیر وحی و ادامه وحی، به وجود مقدس این سرور [متحقق شد. من این روز را، که هم روز بعثت است وهم روز ولایت است وهم روز نبوّت است وهم روز امامت، به همه آقایان و همه ملت تبریک عرض می کنم.

ما باید دنبال تعلیمات اسلام باشیم. کشور ما که به اسم اسلام و به اسم قرآن کریم و با اسم «اللَّه اکبر» این جمهوری اسلامی را مستقر کرد. باید کوشش ما، هر جا که هستیم و در هر یک از ارگانها که هستیم و در هر جای

ایران که هستیم، این باشد که اسلام در آنجا پیاده شود و تحقق پیدا کند. ما اگر چنانچه اسلام را در این کشور متحقق کنیم و نیروهای مسلح ما، چه نیروی دریای یا هوایی یا زمینی و چه پاسداران متعهد و چه سایر قشرهای ملت، از نیروهای مسلح گرفته تا سایر قشرهای مردم، متعهد به اسلام باشیم و دنباله وحی و دنباله امام باشیم و دنباله آن بزرگواری که امروز روز اوست باشیم، خوفی از هیچ چیز نداریم. خوف از مرگ برای آن است که کسی مرگ را آخر زندگانی بداند. کسی می ترسد که با مرگ به نابودی برسد یا به مراحلی از جزا و عقاب برسد لکن اگر ما با سلامت ایمان از این دنیا برویم، چه در جبهه های جنگ، که جبهه شهادت است، و چه در جبهه های پشت جنگ، که آن هم جبهه جنگ و شهادت است، اگر ما نایل بشویم به فوز شهادت، باکی از این نداریم که در این دریای پر خروش عالم ما شکست بخوریم، شکست صوری، یا پیروز بشویم، پیروزی صوری. اگر ما در آن مرحله از سیر که داریم، پیروز از کار درآییم، مرگ ما پیروزی است، و حیات ما نیز پیروزی است. کوشش کنید که در آن میدانی که میدان مبارزه بین اللَّه و شیطان است، میدان مبارزه بین نفسانیت انسان و روح است، در آن میدان پیروز بشوید. اگر این پیروزی به دست شما آمد، از هیچ شکستی باک نداشته باشید که آنها شکست نیست. علی- علیه السلام- در وقتی که رسول اکرم، به حسب روایت، فرمود که تو شهید خواهی شد، به فکر این بود

که آیا با سلامت دین یا نه. سؤال می کند که من هنگام شهادت دینم سالم است. می فرماید که بله. «1» آن چیزی که اولیای خدا توجه به او داشتند سلامت در دین و سلامت نفس بود. حضرت علی بن الحسین هم وقتی که پدر بزرگوارش فرمود که شهید خواهیم شد، عرض کرد مگر ما بحق نیستیم. فرمود: چرا، ما بحقیم. بعد عرض کرد که ما از چه دیگر بترسیم. ما از موت ترس دیگر نداریم.

لزوم اجتناب از تخلف در تمام ارگانها

برادران من، کوشش کنید که در هر جا که هستید، هر شغلی که دارید، هر نظامی که هستید، با هر ایده ای که هستید، توجه کنید که این راه اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است طی کنید که با طی کردن این راه شما پیروزید. امروز شما ببینید که مواجه با چه اشخاص و جمعیتها هستید. مواجه با آنها که نفاق دارند و با نفاق ادعای اسلام می کنند، و آن وقت یک حبسیهایی که در جاهایی پیش دمکراتها محبوس بودند بر خلاف همه مقررات انسانی، مقررات اسلامی، با ادعای اینکه مسلمان هستیم، آنها را بمباران می کنند و با آن طرز فجیع به شهادت می رسانند. «1» اینها دلیل بر این است که شکست خورده اند و وازده اند در جمعیتهای عالم. چون شکست خورده اند، با این و پا زدن می خواهند یک صورتی برای خودشان درست کنند و آن وقت با آن وضع و با آن وضع جنون آمیز و حیوانی جوانهای عزیز ما را، که گفته می شود قریب دویست نفر در آن محبس بودند، به شهادت رساندند، یا بسیاری را زخمی و بسیاری را شهید کردند. این وضعی

است که ما مواجه با این طور جنایتکاران هستیم. جنایتکارانی که الهام از جنایتکاران بزرگ می گیرند و با افراد ملت خودشان این نحو رفتار می کنند.

شما برادران توجه داشته باشید که به راه اسلام بروید، و تخلف نکنید. و در همه جاها که هستید، در پادگانها و در سایر جاها که مجتمع هستید، از تخلفات اسلامی پرهیز کنید. و شما ببینید که آنهایی که با شما مقابل هستند وقتی که شکست می خورند، آن طوری که گفته شده است در سنگرهای آنها آلات لهو و لعب و مشروبات پیدا می شود. شماها توجه کنید که شمایی که امروز لشکر اسلام هستید، ارتش اسلام هستید، پاسداران اسلام هستید، باید با آنهایی که پاسدار کفرند و نفاق اند فرق داشته باشید. شما باید جاهایی که زندگی می کنید مسجد شما باشد. معبد شما باشد. شما در عبادت خدا هستید. شما در سنگرها که هستید عبادتگاه شماست سنگرها؛ برای اینکه شما دنبال اسلام هستید و دنبال امام مسلمین، علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه. من از همه قوای مسلح، چه نیروی دریایی، که بسیاریشان در اینجا تشریف دارند، و چه نیروی هوایی و چه نیروی زمینی، و از پاسداران متعهد، و از عشایر نیرومند، و از جهاد، و از همه نیروهایی که ملی هستند و از ملت جوشیده اند، و از همه سازمانها تشکر می کنم. خدای تبارک و تعالی پشتیبان همه شما هست. و شما باید با همکاری هم، همفکری هم، با توجه به اینکه نظام به طور صحیح ملحوظ بشود و مراتب ملحوظ باشد، با هم به جنگ کفار می روید. و ان شاء اللَّه پیروزی با شماست. و خداوند شما را پیروز

کند. هم در پیروزی با جنگ داخلی که جنگ نفس است، وهم پیروزی در خارج، که قوای کفر است و قوای نفاق. از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه را خواستارم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

پیام [تشکر به رزمندگان اسلام به جهت تصرف ارتفاعات «اللَّه اکبر»]

31 اردیبهشت 1360/ 16 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب آقای رئیس جمهور. مراتب تقدیر این جانب در تصرف ارتفاعات «اللَّه اکبر» و به اسارت گرفتن شمار کثیری از دشمنان اسلام را به نیروهای مسلح و فرماندهان محترم آنان که با هماهنگی و انسجام پیروزمندانه بر قوای شیطانی غلبه کردند ابلاغ نمایید. مطمئن باشید و باشند که با حفظ وحدت و هماهنگی و اتکال به خداوند تعالی پیروزی نهایی از آن نیروهای اسلامی است. خداوند متعال پشت و پناهتان باشد.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع بانوان جهاد دانشگاهی اصفهان (نقش بانوان در صحنه های مختلف)]

2 خرداد 1360/ 18 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم نقش بانوان در انقلاب و صحنه های مختلف کشور

آنچه که در ایران بزرگتر از هر چیز بود، تحولی است که در بانوان ایران حاصل شد.

بانوان ایران در این نهضت و انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند و امروز هم که در پشت جبهه ها مشغول فعالیت هستند، سهم آنها بیشتر از دیگران است و در تربیتی که اشتغال دارند، چه تربیت کودکانشان و چه تربیت خردسالانشان و چه تربیتهایی که در کلاسها و جاهای دیگر مجالس دارند، باز سهم بزرگی در این انقلاب دارند. عواطفی که در بانوان هست مخصوص خودشان است؛ در مردها این عواطف نیست و لهذا، آن چیزی که در پشت جبهه از روی عواطف از بانوان صادر می شود، بیشتر و بالاتر و ارزنده تر است از آن چیزی که از مردها صادر می شود. به موجب عواطفی که بانوان دارند، آنها برای جبهه ها کارهای بسیار مفید انجام داده اند و انجام می دهند و از همه مهمتر اینکه بانوان بعد از انقلاب با تمام کوشش و حفظ عفت و حفظ جهات اسلامی همقدم، بلکه پیشقدم

در امور کشور بوده اند و بر خلاف آنچه که در رژیم سابق با برنامه ریزی از طرف چپاولگران جهان می خواستند به سر بانوان ما بیاورند و فاجعه ها را چند برابر کنند و بحمد اللَّه، موفق نشدند.

و امروز ما می بینیم که بانوان محترم ایران در سرتاسر کشور یک عضو مفید و یک جمعیت متعهد معتقد هستند که به کشور خودشان خدمت می کنند و پشتوانه هستند از برای این کشور و من امیدوارم که تمام جهات اسلامی را در نظر بگیرند و با اسلحه ایمان و تعهد به اسلام، این پیروزی را به پیش ببرند و پشتوانه این انقلاب باشند. همان طوری که جوانان را تربیت کردند و به جبهه فرستادند و در عین حالی که مادران جوانانشان در جبهه شهید شده اند، با کمال خوشرویی و افتخار، افتخار می کنند بر اینکه جوان آنها در راه اسلام شهید شده است و باز هم پیشنهاد می کنند که جوانان دیگر هم داریم و به اسلام تقدیم می کنیم. این مطلبی است که برای خاطر اسلامی بودن این انقلاب این تحول حاصل شده است. آنها می خواستند که بانوان ما را به طور دلخواه خودشان عرضه کنند و این قشر بزرگ کشور را به تباهی بکشند که با تباهی آنها تمام کشور در نسلهای آینده به تباهی کشیده می شد.

و خدای تبارک و تعالی بر این ملت منت نهاد و این پیروزی را نصیب کشور ما فرمود که به واسطه تعهد بانوان امیدواریم که در آتیه، پشتوانه این ملت و اسلام محکمتر بشود. و با کوشش شما بانوان محترم، جوانان کشور و کسانی که هم در جبهه [هستند]، بتوانند از عهده جنگ تا پیروزی [بیرون

آیند] و هم در داخل و در پشت جبهه ها بتوانند به کارهای عمرانی و کارهای دیگری که مفید به حال کشور است قیام کنند. شما را رژیم سابق نشناخته بود. و گمان می کرد که بانوان ایران مثل همان چند نفر یا عده معدود منحرفین است و اینها هم به دست آنها می شود که انحراف پیدا کنند، لکن بانوان محترم ایران ثابت کردند که دستخوش این طور توطئه ها نشده اند و نمی شوند و ثابت کردند که در دژ محکم عفت و عصمت هستند و جوانان صحیح و نیرومند و دختران عفیف و متعهد به این کشور تسلیم خواهند کرد و هیچ گاه در آن راههایی که قدرتهای بزرگ برای تباه کردن این کشور پیش پای آنها گذاشته بود، نخواهند رفت.

من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت همه ملت و همه مردها و زنها و بانوان محترم را خواهانم و امیدوارم که با کوشش شما و با تعهد شما، این کشور به طور چشمگیر به پیروزیهای نهایی موفق شود. سلام و درود بر شما بانوان محترم و بر همه ملت.

سخنرانی [در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت (رسالت دانشگاه در جامعه)]

ارزش والای علم و دانش در اسلام

صبح 4 خرداد 1360/ 20 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم اشکال ما این است که مواجه هستیم با اشخاصی که بدون توجه به مشکلات و بدون توجه به خواستهای ملت، به مجرد اینکه گفته می شود که فلان مرکز باید اسلامی باشد، آنها می گویند یعنی تخصص نباشد. اینها می خواهند که به دنیا ارائه بدهند که اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتی که آیات قرآن کریم آن قدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است که شاید در سراسر کتب دیگر نباشد.

اسلام با تخصص، با علم، کمال موافقت را دارد، لکن تخصص و علمی که به خدمت ملت باشد؛ در خدمت مصالح مسلمین باشد. یک صحبت این است که ما متخصص نمی خواهیم، این را به طور تبلیغات نسبت می دهند به بعضی- مثلًا- مسلمین که وقتی می گویند باید در دانشگاه، انقلاب فرهنگی بشود و باید دانشگاهها اسلامی باشد، اینها از این فوراً منتقل می کنند مطلب را به اینکه دانشگاهها دیگر طبیب لازم ندارد، متخصص طب نمی خواهد، متخصص صنعتهای پیشرفته نمی خواهد، فقط باید بروند آنجا و مسائل و احکام اسلامی را بگویند. این از شیطنتهایی است که شاید از بعضی از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهای اسلامی که گفته می شود و در خصوص انقلاب فرهنگی، این طور تبلیغات می شود. اینها نمی دانند که مقصود ما که می گوییم باید تمام گروهها، تمام نهادها و به خصوص دانشگاهها که مرکز علم است و مغز متفکر جامعه است، ما که می گوییم باید اینها اسلامی باشد، نمی گوییم که ما احتیاج به متخصص نداریم. تا آنجا اسلام کوشش دارد برای متخصص که در احکام عادی هم، در احکام شرعی هم، متخصص تر را میزان قرار داده است، رأی متخصص تر را میزان قرار داده است.

تبلیغات منفی علیه اسلام در جهت وابستگی به قدرتها

ما مسئله دیگر می گوییم، درد ما یک درد دیگری است. درد این است که کشور ما را در این سنین زیادی که خارجیها پا باز کردند به آن و خصوصاً، در این پنجاه سال دوره سیاه پهلوی، آن طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آنها می خواهند در ذهن ملت ما و جوانهای ما متمرکز کنند که ایران، اسلام، از عهده اینکه یک علمی را، یک تخصصی را،

یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است؛ ما حتماً، باید دستمان را در همه چیزها به طرف شرق و کمونیست دراز کنیم یا دستمان را به طرف امریکا و ممالک غربی سرمایه داری. آن طور تبلیغات کرده اند که می گویند باید ما در تمام چیزها از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم. من در ترکیه که بودم، مجسمه آتاتورک «1» را که در بعضی میدانها گذاشته بودند دیدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند کرده و می خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در سایر ممالک اسلامی هم تبلیغات را طوری کرده بودند که ما در هر امری باید مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلًا، مغز ایرانی لایق این نیست که یک کار مثبتی بتواند انجام بدهد، حتی کشاورزی هم نمی تواند. این یک برنامه ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را، به اینکه ما هیچی نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً، برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما ترحم کنند و حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهایی هست، که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم می توانیم آدم باشیم. آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر

یک ملت است، باید از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و نمی شود که کنار برود الّا اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلاه را به جا بیاورد! این یک مغالطه ای است که تا صحبت «دانشگاه اسلامی» می شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می زنند آنهایی که می خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب مخالفیم. ما می گوییم که تخصصی که ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده.

دانشگاه در راستای استقلال کشور و خدمت به ملت

ما می خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب. ما می خواهیم که تمام اداراتی که در این کشور هست و تمام جاهایی که صنعت می خواهند ایجاد کنند و می خواهند این مملکت [وارد] در صنعت بزرگ بشود و در علم، ما می خواهیم این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصی که در خدمت اجانب است ضررش از همه چیزها بالاتر است. علمی که ما را بکشد به طرف امریکا یا شوروی آن علم علم مضر است؛ آن علمی است که برای ملتها هلاکت می آورد. اشخاصی که در دانشگاه سابق تربیت شدند- الّا قلیلی از آنها- اینها برای کشور ما اگر ضرر نداشتند که داشتند، نفعی نداشتند. ما

می خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم در خدمت خود مملکت، در خدمت خود ایران، نه دانشگاهی داشته باشیم که در شعار این باشد که ما می خواهیم که ایران متمدن آباد داشته باشیم و رو به دروازه تمدن برویم و وقتی که واقعش را دیدیم و دیدید از همه جهات وابسته بودیم. ما با دانشگاهی که ما را وابسته به خارج بکند- هر خارجی می خواهد باشد- ما با آن دانشگاه از اساس مخالفیم.

ما دانشگاهی می خواهیم که ما را از وابستگیها بیرون بیاورد؛ ما را مستقل کند، تمام کشور ما را مستقل کند و از وابستگیها خارج کند. ما متخصص می خواهیم و اسلام با تخصص موافق است. اسلام در رأس ادیانی است که از علم و تخصص تمجید کرده و مردم را دعوت کرده است، حتی دعوت کرده است که هر جا یافتید علم را، حتی از هر کافری یافتید، آن را بگیرید، اما باید بگیرید و در خدمت اسلام و کشور باشد، نه علم را بگیرید و بر ضد کشور خودتان استعمال کنید. ما می خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم و یک کشوری داشته باشیم که این وابستگی مغزی ما را که مقدم بر همه وابستگیها و خطرناکتر از همه وابستگیهاست، نجات بدهد. ما اساتید دانشگاهی را می خواهیم که آن اساتید بتوانند مغزهای جوانهای ما را مستقل بار بیاورند، غربی نباشند، شرقی نباشند، رو به غرب نایستند، آتاتورک نباشند و تقی زاده «1» نباشند. ما می خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم که بعد از چند سال دیگر تمام حوایج خودمان را خودمان تحصیل کنیم. ما با تخصص هیچ مخالفتی نداریم و آن چیزی که ما با آن مخالفیم وابستگی

مغزهای جوانهای ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههای ما الّا عده معدودی، یا در صدد نبودند که این وابستگی را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما می خواهیم که اگر بیماری پیدا [شد] این طور نباشد که بگویند که باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به امریکا. ما می خواهیم که همان طوری که یک امریکایی اگر مریض شد به ایران نمی آید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمی آید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچو تخصصی می خواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نیستیم، انجمنهای اسلامی هم همین طور. کدام انجمن اسلامی می تواند با تخصص مخالف باشد؟ کدام انجمن اسلامی نمی خواهد که تمام جوانهای ما در رشته های مختلف متخصص باشند و خودکفا باشند؟ همه می خواهند، لکن دانشگاههای زمان سابق را دیدید که ما بعد از چندین سال، سالهای طولانی، که دانشگاه داشتیم، آن وقت یک کسی که به عنوان رئیس مملکت خودش را جا زده بود، آن شاه مخلوع، برای آپاندیس یکی از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبیب آورد که عمل کند! برای اینکه او در مغز پوکش می دانست این معنا را که جوری این ایران را وابسته کرده که خودشان از عهده این معنا برنمی آیند و اگر برآیند هم، باید کاری کرد که به همه ملتها فهماند که ما هیچ نیستیم. ما حتی عمل آپاندیس هم بعد از

مدتها دانشگاه [داشتن نمی توانیم انجام بدهیم! ما می خواهیم این فکر را از توی کله ها بیرون کنیم. انجمن اسلامی باید در صدد این معنا باشند که این فکر را از اذهان بیرون کنند و خودشان را بیابند، بعد از اینکه قرنها تقریباً، خودشان را گم کرده بودند. ما می خواهیم طوری باشد و افرادی تربیت بشود [مانند ابن سینا] که کتاب قانون «1» او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اینکه اشخاصی باشند که الفبای مسائل اسلامی را نمی دانند و تا صحبت می شود می گویند اسلام نمی تواند! ما یک همچو دانشگاهی می خواهیم همطراز با حوزه های علمیه که وابستگی هیچ روز نداشته اند با خارج و اگر یک کس، یک نفر، دو نفر، وابستگی داشتند، رسوا هستند. ما می خواهیم دانشگاهی باشد که همفکر باشد با دانشگاههای علمی قدیمی که آنها هیچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردی یا افرادی از آنها منحرف بودند در بین آنها رسوا بودند. ما می خواهیم یک همچو مطلبی تحقق پیدا بکند.

ضرورت هوشیاری انجمنهای اسلامی دانشگاهها

و البته راجع به انجمنهای اسلامی هم من یک تذکری که دایماً داده ام، لازم است باز هم بدهم و آن این است که چشم و گوش خودتان را باز کنید که در انجمنهای اسلامی هم ممکن است که از این غربزده ها و شرق زده ها وارد بشوند و به شما بگویند، این طور ارائه بدهند که ما صد درصد اسلامی هستیم و شرقی و غربی نیستیم؛ در صورتی که شرقی باشند یا غربی باشند. باید شما توجه بکنید که انجمنهای اسلامی طوری باشند، اشخاصی باشند، که آزمایش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، کارهائی که قبل از انقلاب می کردند معلوم

باشد، کارهائی که بعد از انقلاب کرده اند معلوم باشد که- خدای نخواسته- در انجمنهای اسلامی یک وقت یک وضعی پیش نیاید که توجه شما سلب بشود از واقعیت و یک وقت ببینید که انجمن اسلامی هم گرایش پیدا کرده است به شرق یا گرایش پیدا کرده است به غرب. در همه انجمنهای اسلامی این سفارش را من کرده ام مکرر. و در انجمنهای اسلامی دانشگاهها، علم و صنعت، اهمیتش از همه جا بیشتر است و باید با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسی، این معنا را شما پیگیر باشید که در انجمنهای اسلامی شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانید که امروز چون نمی توانند به اسم غیر اسلام یک مسئله ای را عنوان کنند، با اسم اسلام درست می کنند. همان منحرفین هم با اسم اسلام می خواهند مسائل خودشان را پخش کنند. همان اشخاصی هم که اسلام را سد راه خودشان می دانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند با اسم اسلام وارد میدان می شوند، نه اینکه وارد بشوند و بگویند ما مسلمان نیستیم، نه، خطر آنها خیلی زیاد نیست. خطر آنهایی که با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در سایر ارگانهای دیگر، با اسم اسلام وارد می شوند و به اسلام اعتقاد ندارند بیشتر از خطر آنهایی است که اسلام را می گویند ما قبول نداریم و چهره شان واضح است؛ مردم از آنها احتراز می کنند و آنها نمی توانند یک خطر مهمی داشته باشند. باید انجمنهای اسلامی و خصوصاً، انجمنهای اسلامی دانشگاهها، توجه به این معنا را داشته باشند.

و باید اشخاصی که مأمور «انقلاب فرهنگی» هستند باید در کار خودشان دقیق باشند و کوشا باشند که

اشخاصی متعهد را پیدا بکنند و با مشورت آنها زودتر کارها را انجام بدهند که ان شاء اللَّه، بتدریج این دانشگاه باز بشود و دانشگاهی باشد که برای خود ما باشد؛ نه دانشگاهی که ما را گرایش بدهد به خارج، چه در طرف چپ یا در طرف راست.

و من امیدوارم که این آقایانی که مأمور این معنا هستند که «انقلاب فرهنگی» بکنند کمک بشوند از اشخاصی که توجه به مسائل دارند؛ اشخاصی که به اسلام و به کشور خودشان عقیده دارند و گرایش غربی و شرقی ندارند به اینها کمک کنند. آنها هم، همان طوری که قبلًا، به آنها تذکر داده ام، دعوت کنند از اینها که ان شاء اللَّه، بزودی این مطلب حاصل بشود و ما یک دانشگاه اسلامی [داشته باشیم که در فکر این باشد که این ملت را از این [مشکلاتی که تا کنون پیدا کرده است نجات بدهند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

حکم [به رئیس دیوان عالی کشور (عفو جمعی از محکومین به مناسبت عید مبعث)]

5 خرداد 1360/ 21 رجب 1401

[** بسمه تعالی. حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی به پیوست صورت اسامی 276 نفر از زندانیان که حسب نظر کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری به مناسبت عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص) مشمول عفو یا تخفیف مجازات شده اند جهت تصویب تقدیم می گردد. سید محمد حسینی بهشتی- رئیس دیوان عالی کشور**]

بسمه تعالی موافقت می شود. موفق باشید. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی (وظایف نمایندگان مجلس)]

الگو بودن مجلس برای ملت

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من یک کلمه راجع به مجلس و محیط مجلس عرض دارم. و یک کلمه هم راجع به کشور و کسانی که در این کشور مشغول به خدمت هستند.

آنکه راجع به مجلس است یک مقدار زیادش را دیشب از تلویزیون آقایان دیدند، که من در سال قبل آن مسائل را گفتم. و باید عرض کنم که مع الأسف آن که من می خواستم نشده است. من می خواستم که این مجلس یک معلم باشد از برای همه کشور، و برای مجلسهای بعد و نسلهای آینده، که کیفیت مشاوره وکلا باید این نحو باشد.

آن نحوی که در مجالس سابق، و خصوصاً این مجالس آخر پنجاه ساله، آن طور نباشد.

آقایان در یک محیط آرام مسائلی که دارند با آرامش بیان کنند. اختلافاتی که در دیدها دارند، در سلیقه ها دارند، اینها را با یک آرامش خاطر بیان کنند و حل و فصل کنند و راجع به مسائل کشور هم که در آنجا می آید، باز هم با یک محیط آرام. در محیط آرام است که عقلها می توانند کار بکنند. آن روزی که غضب توی کار آمد، عقل کنار می رود. قوه غضبیه هر وقت به راه افتاد، عاقله را کنار می زند،

[شخص از روی بی عقلی صحبت می کند. قاضی چنانچه در حال غضب باشد، نباید حکم بدهد؛ برای اینکه حکم در حال غضب حکمی است که از منشأ عقلی و شرعی صادر نمی شود. شما مسائلی دارید؛ فرض کنید یک نفر می رود و مسائل خودش را می گوید؛ انتقاد هم دارد؛ انتقادات آزاد است، به اندازه ای که نخواهند یک کسی را خفیف کنند، یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند؛ انتقاد برای ساختن، برای اصلاح امور، لازم است؛ هر مجلسی باید این انتقادات را داشته باشد؛ لکن اگر [در] این انتقادات آن که انتقاد می کند با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند، این که جواب می دهد هم اگر با نظر صحیح و بدون اینکه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آن وقت منطق در مقابل منطق است. و اگر با هیاهو و جار و جنجال بخواهید شما یک مسأله را حل بکنید، و هر کسی در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد، عقلها کنار می رود و قوه غضبیه، که بدترین قوه هاست اگر مهار نشود، در کار می افتد؛ و مسائل را علاوه بر اینکه حل نمی کنند، مشکلتر می کنند.

لزوم حق مداری هنگام نظر دادن

انسان ناچار سه جور نظر دارد: یک نظری که نظر بیطرف است. این یک نظر است یکی هم نظر طرفداری از یک روش، از یک جریان؛ یک نظری هم مخالفت با یک روش و یک جریان؛ نظر بیطرف و نظر طرفداری از یک مسأله و نظر طرفداری از یک مسئله دیگر. نظری که حبّ باشد به یک جریانی، یا بغض باشد به یک جریانی، این نظر نمی تواند

یک نظر سالم باشد؛ حُبُّ الشَی ءِ یُعمِی و یُصِمُّ. «1» بغض هم همین طور است؛ نور عقل را خاموش می کند. حبّ مفرط به یک روشی اسباب این می شود که خود آن کسی که حبّ دارد توجهی به این ندارد که از مبدأ حبّ دارد این مطلب صادر می شود و این مطلب حق نیست؛ مطلبی است که از راه حبّ است. و خواه یا ناخواه این نظر، نظر صائب نیست. انسان خودش را نمی تواند بشناسد به این زودیها؛ انسان تا آخر عمرش، تا آن وقتی که از این دنیا خارج می شود، گرفتار یک مسائلی در باطن خودش هست که خودش هم نمی تواند بفهمد. باید عرضه کند خودش را انسان به کسانی که بی نظر هستند.

اگر نظر از راه حب شد، همیشه دنبال این می رود که آن مطلبی را که مربوط به آن روشی است که این دوست دارد آن روش را، آن مطلب را، به هر عنوانی که هست ثابت کند، و لو اینکه این عنوانی که هست عنوان خلاف باشد، خلاف اخلاق باشد، خلاف منطق باشد. آنی هم که بغض به یک روشی دارد نظرش نظر سالم نیست، آن هم دنبال این است که آن طرفی که مورد بغض اوست و آن روشی را که نمی پسندد، با هر توجیهی که باشد، آن را تصحیح کند. و لهذا می بینید که یک مطلب، یک امر، از یکی صادر می شود، [در] یک وقت و یک محیط، یک مطلب از یک کسی صادر می شود، یک عمل از یکی صادر می شود، دو طایفه ای که یکیشان این را خوب می دانند و دوست می دارند و یک طایفه این را بد می دانند و دشمن

می دانند، آن مطلب واحدی که زمانش واحد و همه جهات واحد است وقتی که پیش آنها می رود که مورد محبت هست آن آدم. تمام مطالب او را، و لو مخالف با عقل باشد، و لو مخالف با منطق باشد، می پذیرند و تأیید می کنند، شروع می کنند به اینکه خیر، مطلب همین است. و آن دسته ای که با این خوب نیستند اگر یک مطلب خوبی هم این بگوید، آنها دنبال این هستند که نه، این حرف صحیح نیست. این دو نظر را انسان مبتلا به آن هست. نظر بیطرف بسیار کم است.

یعنی «نظر» بیطرف باشد؛ خود آدم هیچ وقت نمی تواند بیطرفِ بیطرف باشد. لکن در نظر دادن حق را ببیند. تحت تأثیر حق واقع بشود؛ این حق چنانچه از دشمن من هم صادر شد، من او را تمجید کنم به عنوان اینکه حق است. و باطل اگر از دوست من هم صادر شد، آن را تکذیب کنم به عنوان اینکه باطل است. و لو در باطن فرض کنید یکی یک روشی را دوست دارد، یکی روش دیگر را؛ لکن در مقام نظر دادن، در مقام مصلحت اندیشی برای کشور یا برای اشخاص، آن نظر حب و بغض خودش را کنار بگذارد، برود دنبال حق و باطل.

حق هر جا هست باید دنبالش رفت و او را با آغوش باز پذیرفت، و لو بر خلاف نظر خود من هست. و باطل را هر چه هست و از هر کس صادر بشود باید نپذیرفت به عنوان اینکه باطل است. اشخاص و گروهها و اینها را باید کنار گذاشت، حق و باطل را ملاحظه کرد. آن وقت هم برای اثبات حق و

ابطال باطل اگر انسان گرفتار بشود به عصبانیت و عرض می کنم غیظ و غضب کردن، نه می تواند حق را به دست بیاورد؛ و نه می تواند باطل را ردش کند.

تدریجی بودن فساد و تباهی

مهم در همه افراد، و خصوصاً شما آقایان که در مجلس هستید، و مجلس مبدأ همه چیزهایی است که در کشور واقع می شود، مهم این است که در مقام بیان مسائل ورد مسائل، انتقاد و تکذیب، به آنجا نرسد که قوه عقلیه کنار، و با قوه غضبیه انسان وارد میدان بشود. اگر یک کسی هم فرض کنید از زبانش یک مطلبی بر خلاف شما صادر شد، شما بروید و مطلب را منطقی صحبت کنید، با داد و فریاد و- خدای نخواسته- حرف زشت زدن کار درست نمی شود. جز اینکه اگر- خدای نخواسته- این امور تکرار بشود در مجلس، کم کم- هیچ امر فاسدی یکدفعه سراغ آدم نمی آید. شیطان باطنی انسان بسیار استاد است. و او همچو نیست که ابتدا انسان را به فساد بکشد- ابتدا قدم کوچکی را وامی دارد که انسان بردارد. این قدم که برداشت، فردایش یک قدم یک قدری بلندتری. انسان را یواش یواش به جهنم می فرستند؛ یواش یواش به فساد می کشد. همه اینهایی که می بینید فاسد شدند این طور نبودند که اینها از اول به این درجه از فساد بودند؛ بلکه کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَهِ «1» و این طور هم نبودند که یکدفعه جهش کرده باشند از یک مرتبه ای به مرتبه بالای فساد. این طور هیچ وقت نبوده است. این بتدریج واقع شده است.

اینهایی که دیکتاتور شدند این طور نبوده است که از اول دیکتاتور زاییده شده باشند.

آنها هم مثل سایر مردم

[بودند.] بعد هم وقتی که به مقامی رسیدند، این طور نبوده است که از اول دیکتاتوری کرده باشند. لکن قدم بقدم، ذره به ذره، رو به دیکتاتوری رفتند، یک وقت هیتلر از کار درآمدند؛ یک وقت استالین از کار درآمدند. شیطانی که در باطن انسان است با کمال استادی انسان را به تباهی می کشد. اگر از اول بگوید که تو بیا برو یک آدمی را بکش، هر گز نخواهد رفت. از اول انسان را وادار می کند که این آدم چطور است، یک غیظی به او بکن. بعد یک قدری زیادتر. تا کم کم مهیا می کند انسان را از برای اینکه آدم هم می کشد! همه اینهایی که فاسد هستند بتدریج فاسد شدند؛ هیچ کس یکدفعه فاسد نشده است. و هیچیک از ماها هم تصور نکنیم که مأمون از این هستیم که فاسد بشویم. همه در معرض فساد هستیم. همه ما دست به گریبان شیطان [هستیم.] و خصوصاً شیطان نفس، همه گریبانمان به دست اوست. هیچ کس هم از ابتدا فاسدِ فاسد نبوده است. و هیچ کس هم مأمون نیست از اینکه به فساد و به دام شیطان نیفتد. اگر کسی مراقب حال خودش باشد، توجه به مسائل انسانی داشته باشد، با مراقبت و با اینکه خودش را محاسبه کند، اگر فرض کنید در مجلس، یا در جای دیگر، یک روزی گذشته است که در آنجا مسائلی پیش آمده است، شب برود حساب کند ببیند که واقعاً اینکه من امروز گفتم مبدأ این چه بود، مبدأ شیطانی داشت یا مبدأ الهی داشت، اگر محاسبه کند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار بدهد که

امروز تو این صحبت را کردی، این مبدأ، مبدأ شیطانی بوده است نه مبدأ انسانی و الهی، ممکن است کم کم دنبال این برود که اصلاح کند. و اگر این کار را نکند و همان رویه را تعقیب بکند، هیچ بعید ندانید که یک نفر زاهد، عابد، مسلمان، همه چیز، یک انسان فاسد شقی از کار درآید.

مأمون نیست هیچ کس.

لزوم وجود کمال تفاهم در مجلس

امیدوارم که از این به بعد یک قدری توجه بکنند که این محیط مجلسی که نمایش داده می شود در همه کشور، و بعضی جاهای دیگر هم، یک طوری نباشد که وقتی این محیط در منظر مردم واقع شد، مردم از اینکه این وکیل را انتخاب کرده اند پشیمان بشوند.

یک طوری نباشد که از آن راهی که همه مردم دنبال آن راه هستند کنار برود.

مجلس باید یک محیطی باشد که با کمال تفاهم و خیرخواهی برای ملت و کشور، مسائل را پیش بیاورند. انتقاد می کنند، انتقاد خیرخواهانه باشد. جواب انتقاد می دهند، آن هم خیرخواهانه باشد. و منظره مجلس یک منظره صالح باشد، که مردم وقتی که این منظره را دیدند بگویند چه کار خوبی کردیم که یک همچو اشخاص صحیح را در مجلس بردیم. و یک وقت- خدای نخواسته- طوری نباشد که مردم پشیمان بشوند از

رأیی که داده اند.

اهمیت مجلس و مصوّبات آن

و من تکرار می کنم مجلس بالاترین مقام است در این مملکت. مجلس اگر رأی داد و شورای نگهبان هم آن رأی را پذیرفت، هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. من نمی گویم رأی خودش را نگوید؛ بگوید؛ رأی خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است، و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فی الارض باید قرار بگیرد.

این مجلس ما حصل خون یک جمعیتی است که وفادار به اسلام بودند؛ و این مجلس عصاره زحمتهای طاقت فرسای این ملت مسلمان بوده است؛ این مجلس فراهم آمده از «اللَّه اکبر» های مردم است؛ اگر بنا باشد که این مجلس فراهم

آمده از «اللَّه اکبر» مردم قدمی بر خلاف اسلام بگذارد، این مجلس مجلسی خواهد بود که بر خلاف مسیر مسلمین عمل کرده. با تمام قدرت، بدون اینکه ملاحظه از احدی و از مقامی بشود، مجلس باید مسائل را طرح بکند. و رد و بدل و انتقاد صحیح، بدون جار و جنجال، بدون هیاهو، مسائل را بگویند. کسی که مخالف است مخالفت خودش را بدون هیاهو بگوید. آن که موافق است موافقت خودش را بدون جار و جنجال بگوید. و بعد هم رأی بگیرند. وقتی رأی گرفتند، اگر اکثریت رأی داد، و بعد هم برده شد پیش شورای نگهبان و آنها هم صحیح دانستند این رأی را، مخالف اسلام ندانستند و مخالف قانون اساسی ندانستند، اگر بعدها بخواهند شیطنت بکنند، این شیطنتها از مبادی غضب، از مبادی فاسد، بیرون می آید. باید سر تسلیم به مجلس، یعنی سر تسلیم به اسلام وقتی مخالف اسلام نیست، سر تسلیم به اسلام فرود آورد. روشهای غیر اسلامی را، اگر هم در باطن- خدای نخواسته- دارند، نباید دیگر اظهار بکنند و نباید اذهان مردم را نسبت به مجلس مشوش کنند. این یک مسئله ای است اساسی، و باید همه توجه داشته باشند. به مجرد اینکه یک مطلبی بر خلاف رأی یک نفر است، نباید بگوید مجلس درست نیست. این خودش را اصلاح کند. این خودش درست نیست. نباید بگوید شورای نگهبان درست نیست. این خودش درست نیست. باید خودش را اصلاح بکند. و این گرفتاری هست برای ملت ما.

و من امیدوارم که مجلس یک مجلس اسلامی، مجلس عبادت باشد؛ نه مجلسی که- خدای نخواسته- معصیت در آن واقع بشود و به دیگران

اهانت کنند؛ به کسی بد بگویند. اینها خلاف اسلام است. و نباید بشود.

شخص پرست نبودن و اسلام خواهی ملت

و اما مطلبی که به طور کلی می خواهم عرض بکنم؛ این ملت ما، که از اول قیام کرد و به ما منت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ایستاد و رأی داد به این جمهوری و تا آخر و شکست داد طرفهای مقابل را، این ملت ما سر جای خودش هست.

این شیاطین که می گویند که ملت دیگر چطور و چطور است، اینها توی اتاقهای خودشان نشسته اند حساب می کنند. اینها نمی روند که این ملت میلیونی را محاسبه بکنند که این ملت هر وقت که یک صدایی بلند بشود و بخواهد- فرض کنید- از اسلام یک طرفداری بشود، همه ملت سرتاسر- الّا یک دسته کوچکی که به اسلام اعتقاد ندارند.

آنها هم وقتی که ملت آمدند یک طرف، آنها هم در ملت محو می شوند- [به خیابانها می ریزند]. این معنا را که هی دیده می شود که [می گویند] باید یک کاری بشود که ملت راضی بشود، ملت اسلام را می خواهد؛ کاری بهتر از اسلام چی؟ چه می خواهید بکنید؟

شما کارهایتان را خوب بکنید. ملت ایران رأی داده است به جمهوری اسلامی؛ هر چه زحمت داشته و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را می خواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و امریکا و هرجا دلتان می خواهد، آنجا زندگی کنید. یا همین جا زندگی کنید و اگر ملت را می خواهید، هی نگویید که «ملت با من است»، «ملت با من است». ملت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با

دیگری. من اگر یک کلمه ای بر خلاف اسلام بگویم، همین ملت می ریزند و من را از بین می برند. ملت اسلام را می خواهد. ملت شخص نمی خواهد. شخص پرست نیست ملت. ملت می خواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. ملت این همه زحمت کشیده است که دین اسلام را برقرار کند در یک مملکتی که صدها سال و در این اخیر پنجاه سال کوشش شد به اینکه اسلام را کنار بگذارند؛ کوشش شد به اینکه روحانیت را کنار بگذارند و تضعیف کنند. ملت روحانیت را به تبع اسلام می خواهد. اگر- خدای نخواسته- روحانی هم بر خلاف اسلام بکند، آن هم یک ساواکی است. فرقی نمی کند. بدتر از ساواکی هم هست! این معناها را از گوشهایشان بیرون کنند آقایان که این مردم دیگر از جمهوری اسلامی کنار رفته اند. خیر، شماها کنار رفته اید. شما خودتان را علاج کنید. مرضهای باطنیتان را علاج کنید که ننویسند که این مملکت دیگر رفته از بین. این مملکت از بین نرفته؛ و این جمهوری اسلامی هم سر جای خودش هست؛ و این مردم هم دنبال جمهوری اسلامی هستند؛ و این مردم هم از مجلس، مادامی که مجلس بر طریقه اسلام باشد، و از دولت، مادامی که دولت بر طریقه اسلام باشد، و از رئیس جمهور، مادامی که رئیس جمهور در طریق اسلام باشد، طرفداری می کنند. هر کدامتان بلغزید، مردم دیگر از شما طرفداری نمی کنند. برای اینکه مردم اسلام را می خواهند. امر دایر می شود بین من، و پیغمبر اکرم؛ کدام مسلمان است که ترجیح بدهد من را؟ امر دایر می شود بین شما، و اسلام؛ کدام مسلمان است که شما را بر اسلام ترجیح

بدهد؟ این خیالها را از کله هایتان بیرون کنید که الآن اگر وضعی بشود، مردم دیگر آن مردم نیستند. مردم اسلام را می خواهند. تا آخر هم می خواهند.

این قلمها یک قدری ملاحظه بکنند این مسائل را. همین طور می نشینند توی خانه هایشان حکم می کنند ملت این طوری است! خوب، ملت اینهاست که شما می بینید که در کوچه و بازار و آنهایی که در جنگ هستند و آنهایی که هر روز می آیند و می گویند که ما می خواهیم برویم جنگ. ملت من و تو نیستیم! ملت ™ƙǘǠهستند. میزان آنها هستند.

هی ننشینید و بگویید که مردم چه شده اند؛ مردم دیگر مأیوس شدند؛ مردم کذا شدند.

نخیر، مردم از اسلام مأیوس نمی شوند. کارهای ما هم هر کدام فاسد است، می گویند کار تو فاسد است، ولی ما جمهوری اسلامی را می خواهیم.

توصیه به نویسندگان جهت کنترل قلمها

یک قدری قلمها را کنترل کنید. یک قدری حفظ کنید خودتان را. این قدر تبعیت از هوای نفس نکنید. این قدر تبعیت از شیطان نکنید. مسائل را یک مسائل صحیح طرح بکنید. مسائل فاسد طرح نکنید. نگویید هی که ما حالا دیگر باید چه بکنیم؛ حالا باید چه بشود. خوب، کارها شده است تا حالا. تا حالا هم الحمد للَّه خوب هم شده است. البته یک مملکتی که پنجاه سال، بلکه 2500 سال، رو به تباهی کشاندنش، می خواهید فردا صبح همه مردم صحیح بشوند؟! همه ارگانها ارگانهای صحیح اسلامی بشود؟ اگر شماها بگذارید، اگر اینهایی که الآن دنبال مفسده جویی هستند مهلت بدهند، می شود. شما هم نگذارید می شود؛ منتها یک قدری دیرتر می شود. شماها که مسلمان هستید، اعتقاد به اسلام دارید، شماها یک قدری مهلت بدهید به این مملکت که دارد از هر طرف

به او حمله می شود. دیگر شما حمله نکنید!

لزوم قدرشناسی از اسلام و روحانیت

ما همیشه می خواهیم که با آرامش همه مسائل حل بشود. و الّا این ملت هست و این روحانیت هم هست؛ این را بدانید در هر جایی از این مملکت یک روحانی بارز، متعهد به اسلام، هر وقت صدایش در بیاید، همه دنبال او هستند. این قدر تعقیب نکنید که بخواهید هی روحانیت را کنار بگذارید. آخر شما در ظرف چندین سال چه کار کرده اید برای این کشور که حالا روحانیون را می گویید که نباید باشند؟ خوب، چه کرده اید؟ چه کار مثبتی شما کرده اید؟ جز حرف هیچی ندارید. هی می گویید ما گفتیم. خوب، گفتید، چه کرده اید؟ الآن این ملتی که دنبال این جمعیت بودند و دنبال اسلام بودند و روحانیت را نشانه اسلام می دانستند ...- من نمی خواهم بگویم هر روحانی کذا. من بعضی روحانیها را از شمر هم بدتر می دانم- من عرض می کنم که این روحانیتی که اسلام را تا حالا به ما رسانده است، اگر این روحانیت و این اشخاص نبودند، ما حالا از اسلام اطلاعی داشتیم؟

کی همه این مسائل اسلام را ضبط کرده و دسته بندی کرده و به ما داده؟ همین روحانیین بودند. از زمان حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- که فقه اسلام و شیعه تدوین شد، همین روحانیین بودند که دست به دست دادند، و در غیبت کبری هم همین روحانیین بودند که احکام اسلام را دست به دست دسته بندی کردند. اینها را، دست به دست، نسل به نسل، منتقل کرده اند تا به ما رسید. و همین روحانیین بودند که در این طول پنجاه سال- همه شما دیگر شاهد بودید- که چندین دفعه قیام کردند.

لکن چون اساس خیلی دست آنها نبود نتوانستند. همین روحانیون بودند که از اصفهان و همه جا، زمان رضا خان، مجتمع شدند بر ضد رضا خان، «1» منتها از باب اینکه مردم آن طور تحت سلطه بودند، شکست خوردند. و همین روحانیون بودند که از آذربایجان قیام کردند. و باز هم دنبال اینکه باز درست مسأله برای مردم روشن نشده بود، آنجا هم شکست خوردند. و همین روحانیین بودند که از 15 خرداد تا آخر که هیچ کس نفس نمی کشید، باز همین ها بودند که صدا در می آوردند و فریاد می زدند. در این دو سال آخر از روحانیون مطلب شروع شد. هی نگویید من چه کردم و ما چه کردیم. آخر یک مقدار هم انصاف می خواهد. «از اول روحانیون هیچ کاره بودند! فقط ما بودیم که همه کارها را کردیم!» آخر این را نباید یک آدم صحیح بگوید که به او بخندند. اینها بودند که مردم را به کوچه و بازار کشاندند؛ و این اسلام بود که مردم را [آماده شهادت کرد] و الّا نه هیچ جبهه ای و نه هیچ حزبی و نه هیچ گروهی نمی توانست که مردم را بکشاند به طوری که داوطلب دنبال مرگ بروند؛ شهادت بطلبند. شما در تاریخ کجا سراغ دارید که داوطلب بیایند و بگویند که من می خواهم شهید بشوم. یا اللَّه دعا کن که من شهید بشوم! گریه کند به اینکه دعا کن من شهید بشوم. این اسلام است که این طوری کرده است. آقا، قدر این اسلام و قدر این روحانیت را بدانید. شماها نمی فهمید، مطلع نیستید درست؛ اگر این طایفه را کنار بگذارند، بعد از پنجاه سال رسم

و اسمی از اسلام نخواهد بود. شمایی که به اسلام اعتقاد دارید، آن که اسلام را نگه داشته و دسته بندی کرده داده، و الآن هم در مراکز علمی مشغول فقه اسلام است- و من دو سه روز پیش از این، که یکی از مدرسین محترم قم اینجا بود، از او سؤال کردم راجع به حوزه های علمیه قم و توجه طلبه ها به فقه، بسیار تعریف کرد گفت که با کمال جدیت مشغول فقه اسلام هستند- اینها را شما قدرشان را بدانید. اگر اینها کنار بروند، شماها هیچکاره اید؛ چنانچه از اول هم هیچکاره بودید! اینها هستند که شما را به میدان آوردند و وزیر و وکیل و نمی دانم چی کردند، یا فرض کنید بالاتر. چرا با اینها می خواهید مخالفت کنید؟ ملت است که دنبال اینها هست؛ و اینها با همراهی ملت دارند کارها را انجام می دهند. چرا حالا شما هی می گویید ملت نمی خواهد دیگر اینها را؟ خوب، ملت چطور اسلام را نمی خواهد؟ فرض کنید یک روحانی هم یک جایی خلاف کرده است، فرض کنید- اینکه نیست. شما هی مناقشه می کنید. خلاف خودتان را نمی بینید؛ خلاف فلان معمم را می بینید. من هم قبول دارم الآن یک وضعی هست که هم قضاوت ما به آن طوری که باید باشد، برای کمبودی که دارد، آن طور نیست؛ و هم جوانهایی که بعضی کارها را می کنند یک قدری ناپخته هستند و خلافکاری می شود- اما دست به دست هم بدهید برای اصلاح. نه اینکه اگر یک جوانی یک جایی خلاف کرد، شما بگویید که پاسدارها کذا هستند! آقا، این پاسدارها بودند که شما را نجات دادند و الّا پدر همه ما را

درمی آورد رضا خان و محمد رضا خان. شکر کنید اینها را؛ تشویق کنید این را، اصلاح هم بکنید. هر جا خلاف کردند، باید اصلاح بشوند. هی ننشینید و بگویید پاسدار کذا. همین ارتش است که الآن دارد در آنجایی که دائماً آتش می ریزد زیر آتش دارند خدمت می کنند. اینها برای کی می کنند؟ اینها برای کشور اسلامی و برای اسلام. همینهایند که آنجا نماز شب می خوانند و کار می کنند.

همانهایند که اصلًا از کشتن و از رفتن به آن عالم باک ندارند، و می گویند بگذار برویم از اینجا رها بشویم. وصیتنامه های اینها را لا بد دیدید. بگذارید این قدرت باقی باشد.

بگذارید این قدرت اسلام باقی باشد. اگر این قدرت اسلام- خدای نخواسته- شکسته بشود، و شکسته نخواهد شد. شما و ما و همه اشخاصی که هرجا هستند و همه روشنفکران و قلم بدستها همه شان به باد فنا می روند. این قدرت است که شما را نگه داشته است. این قدرت ملت است و قدرت اسلام است که نمی گذارد امریکا بیاید بریزد، از آن ور شوروی بیاید بریزد اینجا. برای اینکه تباه می شود اینجا. آنها می خواهند یک مملکتی داشته باشند. مملکت ما تا آخر فردش جانفشانی دارد می کند. این قدرت اسلام را نگه دارید. تا گفته می شود «مکتبی»، آقایان مسخره می کنند! «مکتبی» یعنی اسلامی. آن که مکتبی را مسخره می کند اسلام را مسخره می کند. اگر متعمّد باشد، مرتد فطری «1» است، و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده بشود، خودش هم باید مقتول باشد.

ضرورت پایبندی همه به قانون

من همیشه میل دارم که همه طبقاتی که هستند، همه کسانی که در صحنه ها حاضر هستند همه با هم بنشینند اصلاح

کنند مسائل را. هی ننشینند آن از آن ور بخواهد او را از بین ببرد، او از آن ور بخواهد که او را از بین ببرد؛ و مسأله را به بن بست برسانند و مملکت را به بن بست. شما به بن بست رسیدید! اشتباه می کنید. مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد. همین مردم، همین پیرزنها و پیرمردها و جوانها و بچه ها، از این بن بستها بیرون می آورند این مملکت را. شماها به بن بست رسیدید، می گویید خوب، چه بکنیم؛ بگذارید اسلام نباشد تا ما باشیم! بگذارید ایران نباشد، شما ایستاده اید تا پای اینکه ایران نباشد! دست بردارید از فضولیها! برای خدا کار بکنید. برای خدا آرامش بگیرید. برای خدا دعوت به آرامش بکنید. برای خدا توی سر هم نزنید. این قدر هی می گویند آقایان- چند روز پیش از این آقای حجتی آمده بودند اینجا- که ما می خواهیم یک جمعیتی درست کنیم. جمعیت «وحدت» و کذا. گفتم آقا این نمی شود. شما می بینید که اگر درست کنید چند تا جمعیت هم، جمعیت فرض کنید که چه درست می شود با این حرفها درست نمی شود، نه با مصاحبه درست می شود؛ نه با چی. بله، خصوصی بنشینید با هم چه بکنید.

بترسید از اینکه یک وقت یک انفجاری حاصل بشود و همه ما را به باد فنا بدهد. از این بترسید شما! مغرور نشوید به اینکه من آن هستم که فلان کار، چیز بود، رستم یلی «2» بود در کذا! مغرور نشوید.

این مردم اسلام را می خواهند. اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید این طلبه ای که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت می کند. همه ملت اسلام هم اسلام

را می خواهند.

من اول سال به آقایان عرض کردم که این سال خوب است سال اجرای قانون باشد. باید حدود معلوم بشود. آقای رئیس جمهور حدودش در قانون اساسی چه هست، یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت می کنم. اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت می کنم. آقای نخست وزیر حدودش چه قدر است، از آن حدود نباید خارج بشود. یک قدم کنار برود با او هم مخالفت می کنم. مجلس حدودش چه قدر است، روی حدود خودش عمل کند. شورای نگهبان حدودش چه قدر است؛ قوه قضاییه حدودش چی است؛ قوه اجرائیه. قانون معین شده است. نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می کنی قانون را قبول نداری! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی توانی قبول نداشته باشی. مردم رأی دادند به اینها، مردم شانزده میلیون تقریباً یا یک قدری بیشتر رأی دادند به قانون اساسی. مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ نه هر کس از هر جا صبح بلند می شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسی را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئیس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، و لو بر خلاف رأی شما باشد. باید بپذیرید، برای اینکه میزان اکثریت است؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همه ما باید بپذیریم. من هم ممکن است

با بسیاری از چیزها، من که یک طلبه هستم، مخالف باشم.

لکن وقتی قانون شد [تصویب خوب، ما هم می پذیریم. بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فی الارض بکنند. و اگر نه، رأی می دهد آرام. با رأی آرام هیچ کس مخالف نیست. شما می گویید که نخیر، اینکه گفتند اینها اشتباه کردند؛ ولی ما در مقام عمل قبول داریم. رأیمان این است که این جوری نیست؛ اما در عمل ملتزم هستیم.

این هیچ مانعی ندارد. البته مسائل اگر مسائل اسلامی باشد، اگر در رأی هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد! اما اگر یک مسائل سیاسی هست، مسائل [دیگر] هست، می گویید اینها اشتباه کرده اند، بسیار خوب، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند؛ این اشکال ندارد؛ اما در عین حالی که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کرده اند، در عین حال باید بپذیرید. چاره ندارید. شما هم که وکیل شدید فرض کنید از تهران یا از جای دیگر، خوب، عده کثیری می گویند که این لیاقت نداشته است! این نباید، خوب نبود بشود، اما حالا که اکثریت شد، پذیرفته اند. این مردم بیچاره همه چیز را قبول دارند؛ این من و شما هستیم که هر جا بر خلاف مصلحت ما باشد اساس را می گوییم قبول نداریم. هر جا هر کس بر خلاف من است این اصلًا مسلمان هم نیست و هر که بر وفق من است، اگر شمر هم باشد این ابو ذر است! این یک مطلبی است که در باطن ذات هر کس هست.

اصلاح کنید خودتان را. در باطن ذات همه هست که آن که با من خوب است خوب است؛ و آن که با من بد است بد. نه آنکه به حسب حکم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخیر، آنی که با من خوب است آن میزان است. آن قانون میزان است که برای من باشد؛ و آن مجلس میزان است که برای من باشد؛ و آن ارتش میزان است که برای من باشد! آن که برای من نباشد آن فاسد است! این یک چیزی است که در قلب همه است، اختصاص به یکی و دو تا ندارد. هر کسی هر چیزی را برای خودش می خواهد همه مردم هر چیزی را برای خودشان می خواهند، الّا آنهایی که بالاتر از این طبقات هستند. البته هر کس این طور است. اما در مقام تدبیر امور یک مملکت و در مقام اداره یک مملکت، باید همه شماها و همه کسانی که دست اندر کار هستند و همه ملت بپذیرند آن چیزی را که، قانون اساسی پذیرفته است. بپذیرند آن چیزی را که مجلس به آن رأی می دهد و شورای نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع می داند.

باید بپذیرند اینها را. اگر می خواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را. نگویید هی قانون، و خودتان خلاف قانون بکنید! بپذیرید قانون را. همه تان روی مرز قانون عمل بکنید. اگر همه روی مرز قانون عمل بکنند، اختلاف دیگر پیش نمی آید. همه اختلافات این است که یک کسی اینجا فرشش را انداخته، یکی هم اینجا فرشش را؛ اگر این روی فرش خودش بنشیند و آن هم روی فرش

خودش بنشیند دعوا ندارد. اما اگر این پایش را دراز کرد روی فرش او، او پایش را کنار می زند. و او هم می خواهد پایش را دراز کند اینجا؛ دعوا اینجا پیدا می شود.

هوای نفس، منشأ تمام دعواها

دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همه تان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا می کنیم. خیر! مسأله این حرفها نیست. من را نمی شود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا می کنند همه برای خودشان است. همه می گویند پیش بده برای ما! همه می خواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمی فهمم چه قدرتی الآن در کار هست! خوب، محمد رضا اگر دنبال این مسائل می رفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود- قدرت شیطانی بود- کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سر محله می آید و می گوید که برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دسته شان شانسشان آورده است آنجا نشسته اند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه می زنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم می فرستد! در همین دنیا هم به تباهی می کشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر

از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کرده اید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم ! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز می خواهم چه بکنم، می خواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛ برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سر فرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه می گویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، می گوید من انقلابی هستم! امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند! امروز دعوای اینکه ما همه جنگ هم رفته ایم- و شما دیدید که یک دسته نوشته اند که ما از اول در جنگ چه بودیم- گفته اند. خوب، من هم می توانم بگویم من

در صفِ اول جنگ دارم جنگ می کنم، ولی اینجا افتادم همین طور. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام اللَّه»- خدای نخواسته- باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه [این است که فاتحه همه ما را می خوانند! من از خدای تبارک و تعالی امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهی که مرضی اوست؛ و قلمهای ما را هدایت کند به یک نوشته هایی که مورد رضای اوست. و بر زبانهای ما جاری کند یک چیزهایی را که مورد رضای اوست.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع روحانیون اهل سنت کردستان (حفظ وحدت)]

طرح اختلاف انگیز طائف

قبل از ظهر 9 خرداد 1360/ 25 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم این طرحی بود که توجه دارید در طائف این طرح ریخته شد. دنبال او هم مع الاسف بعضی از روحانی نماهای اهل سنت دامن به آن زدند، در تهران و در جاهای دیگر. و بحمد اللَّه شما توجه پیدا کردید که آنهایی که می خواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنی هستند نه شیعه. اینها اصلًا به اسلام کار ندارند. و الّا کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانی که با وحدت همه مسلمین

باید پیشروی کنیم و پیروز بشویم ان شاء اللَّه، این نمی آید دامن بزند به اختلاف و مسائل اختلافی را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشاره ای از خارج هست. و قدرتهای بزرگ فهمیدند که آن چیزی که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادری بین همه گروههای اسلامی، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.

حفظ وحدت جلوگیری از اختلافات

و شماها بحمد الله خودتان بیدار هستید و ملت را در آنجا بیدار کنید. به همه آنها سفارش کنید که ماها برادر بودیم و هستیم و خواهیم بود و مصلحت شما مصلحت ماست، مصلحت ما مصلحت شماست. ما همه قرآن شریف را باید حفظ کنیم. ما همه دین اسلام را باید حفظ کنیم و با وحدت ان شاء اللَّه، پیروز بشویم. و شما به آنها بگویید که هیچ گونه اختلافی را نگذارند رشد بکند، نگذارند بین مردم یک اختلافی ایجاد بشود؛ برای اینکه این اختلافات همه به ضرر اسلام است و به نفع دشمن؛ به نفع امریکا، به نفع شوروی.

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را می خواهم و از همه توقع این معنا را دارم که به حرف مفسدین گوش نکنند و هر کس بخواهد ایجاد اختلاف بکند، بدانید که از خارج یک الهامی گرفته؛ مقصودشان این است که اسلام را از بین ببرند و باز بشود مثل سابق و ما همه در تحت سلطه اجانب باشیم. ان شاء اللَّه، خداوند همه شما را حفظ کند. موفق و مؤید باشید.

سخنرانی [در جمع کارکنان مجله عروه الوثقی (رسالت و نقش نشریات در جامعه)]

لزوم مراعات مصالح در نشریات

10 خرداد 1360/ 26 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم در باب نشریات، خودتان می دانید که نقش نشریات در هر کشوری از همه چیزها بالاتر است. روزنامه ها و مجلات می توانند یک کشوری را رشد بدهند و هدایت بدهند به راهی که صلاح کشور است و می توانند که به عکس عمل بکنند. مع الأسف، در ایرانِ آن زمان، بی استثنا، نشریات و نوشته ها غیر اسلامی بود. آنان برای برنامه ای که انحراف جوانان بود، به هر راهی تمسک کردند؛ از جمله به نشریات. مجلات

آن روز جوانان را به فساد می کشاند. و پس از آنکه آنها رفتند و نشریات این طرف شروع شد، بسیاریشان انحرافات آن طوری اگر نداشتند، لیکن انحرافات جور دیگری داشتند؛ یعنی، اگر دیدند که نمی شود مجلات را با آن روش سابق انتشار دهند، مقالاتی جانشین آنها کردند که در راهی است که راه قدرتهای بزرگ است.

ابتدای انقلاب، که درها به روی همه اشرار باز بود، آنها از آزادی سوء استفاده کردند؛ شروع کردند به کارهایی که شما خودتان بهتر می دانید. یک وقت متوجه شدند به اینکه مجلات یک بابی هستند که باب تاخت و تاز به یکدیگر و این به او اشکال کردن، نه اشکال سالم، بلکه انتقام! و این برای کشوری که می خواهد جمهوری اسلامی باشد مقتضی نبوده و نیست. مجلات و روزنامه ها باید در محیطی اسلامی و با جهت اسلامی باشند؛ باید مطالب نشریات رو به انتقاد سالم و مصلحت اندیشی و هدایت باشد. گاهی ممکن است یک انتقادی از باب اینکه با سلامت نفس نوشته نشده است، باعث بدتر شدن وضع شده باشد. انتقادی وضع را آرامش می دهد که از روی مصالح باشد و نویسنده توجه به این داشته باشد که مسئولیت الهی دارد و پیش خدا مسئول است. کسی که قلم به دست می گیرد بداند که مورد سؤال قرار می گیرد که اینکه نوشتی چه بود. انسان از خودش همیشه غافل است، نمی تواند ادراک کند که چه کاره است. ممکن است چهل پنجاه سال یکی فکر کند که برای خدا کار می کند و آن که به او القا می کند شیطان باشد.

مجله [در آوردن مسئولیتی بزرگ دارد؛ هم پیش خدای تبارک و تعالی،

هم پیش مردم. ممکن است اینها مملکتی را به تباهی بکشانند، اگر کوشش نکنند در اینکه اصلاح کنند. و اگر آن که می نویسد از روی صلاحدید و مبانی غیر نفسانی و رسوا نکردن مسلمان و این طور مسائل باشد، مجله ها مفید خواهند بود و مردم رو به تباهی نمی روند.

وظیفه نویسندگان در اصلاح اخلاق جامعه

من نمی رسم که همه مجلات را بخوانم، اما گاهی می بینم که بعضیها انحراف دارند.

خود آنها که مدعی هستند که ما در راه اسلام قدم برمی داریم، باید بدانند که این قلمها بسیاریشان با اسم اسلام است و نه برای اسلام. این عهد بزرگی است به دوش شما؛ مسئولیتی بزرگ است. و بدانید که یک روز از باب این مسئولیت سؤال خواهد شد و آن وقت چیزی پنهان نخواهد ماند، دل شما علیه شما شهادت می دهد، دست شما علیه شما شهادت می دهد، خود اعضا بر ضد انسان، اگر خلاف کرده باشد، شهادت می دهند.

خصوصاً شما که نشریه ای برای جوانها منتشر می کنید، باید بدانید که اگر دو هزار مجله چاپ کنید لا اقل، پنج هزار نفر این مجله را می خوانند ویک عده کثیری آن را مطالعه می کنند. اگر تیراژ روزنامه ای دویست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه می کنند؛ اگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف می کند. و این مسئولیت کوچکی نیست. این غیر از معصیتی است که در خانه است؛ آن هم معصیت است، اما نه به بزرگی این. هر چه تیراژ شما بیشتر باشد، باید بیشتر توجه به اصلاح آن بکنید. آنها که می گویند [برای تیراژ بیشتر، توجه بیشتر مردم، هر چه می خواهیم می نویسیم، اشتباه می کنند. آنها مسئولیت بیشتر دارند. همان طوری که مردمی که

در کوچه و محلات و کارخانه و صحرا مشغول فعالیت اند مردم سالمی هستند، نویسنده ها باید فکر کنند که این جمعیت این محیط را به وجود آورده و ما در پناه این جمعیتهای میلیونی منشور درست کرده ایم.

در زمان سابق، شما یک سطر نمی توانستید بیرون بدهید. و اینکه حالا نشریه منتشر می کنید از برکت این مردم است. پس، شما و همه ما مرهون این جمعیت هستیم. آنها هم اسلام می خواهند و مملکتی را که قواعد اسلامی پیاده شود. باید مردم را به این راه دعوت کرده؛ و منحرفین را به راه راست هدایت کرد. باید فساد آنها را به طور سالم با برهان از بین برد، نه با جنگ و جدال. نشریه، بسیار خوب است و در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست اندر کاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور می شود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی که قلمها را برای اینها آزاد گذاشته اند، از قلم و قدمش استفاده کند. و دیانت هم اقتضای همین را می کند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح کنیم.

در پنجاه سال اخیر، زحماتی کشیده شد برای انحراف جوانان. آن همه مراکز فساد و نشریات فاسد و آزاد گذاشتن منکرات، همه برای این بود که صدای ملت در نیاید. اما آنچه که کردند، برایشان اثر نداشت. آنها که دیدند تبلیغاتشان آن گونه نبوده که اسلام را کنار بزند، حالا بیشتر در صدد هستند که اسلام را کنار بگذارند، سرانشان در خارج مشغول فساد هستند و قلمهایشان از خارج مایه می گیرد. باید همه دست به دست هم بدهید و این مملکت

را در دست بگیرید و [در] دامن امریکا و شوروی ندهید که باز ما چند صد سال در دام آنها بیفتیم. و آنها [که متصدی امور هستند و نویسنده ها، گوینده ها و روشنفکرها بیدار شوند و ببینند که چه بوده ایم، چه شده ایم، و چه باید بشویم. باید همه دست به دست هم بدهیم و کار بکنیم. خدا به شما توفیق بدهد تا آنچه را که به عنوان امانت به ما داده صرف در راه او بکنیم. خداوند همه شما را موفق و مؤید بکند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم تبریز (انگیزه بعثت و تکلیف ما در برابر آن)]

انگیزه و هدف از بعثت

ساعت 40: 8 صبح 11 خرداد 1360/ 27 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم سالروز بعثت رسول اکرم را به تمام مسلمین و به ملت رزمنده ایران و به شما اهالی محترم تبریز تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی توفیق تبعیت از این وجود مقدس را برای همگان خواستارم.

ما باید راجع به بعثت و آنچه انگیزه بعثت است و آنچه که نتیجه بعثت است و آنچه تکلیف ما برای بعثت است، چند کلمه عرض بکنم.

غایت بعثت همان است که خدای تبارک و تعالی در سوره «جمعه» فرموده است: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الامِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ و یُزَکِّیهِم وَ یُعلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکمَهَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. «1» غایت بعثت اینهایی است که در این آیه شریفه ذکر می فرماید؛ می فرماید که خدای تبارک و تعالی آن خدایی است که مبعوث کرده است در بین شما از خود شما یک رسولی، یک فرستاده ای و این فرستاده این چند امر را از طرف خدا باید انجام بدهد: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ

آیات خدا را بر مردم قرائت کند. قرآن آیات الهی است و انگیزه بعثت آوردن این کتاب بزرگ است و تلاوت کردن این کتاب بزرگ و آیه عظیم الهی است. گرچه همه عالم آیات حق تعالی هستند، لکن قرآن کریم فشرده از تمام خلقت و تمام چیزهایی [است که در بعثت باید انجام بگیرد. قرآن کریم یک سفره ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله پیغمبر اکرم در بین بشر گسترده است که تمام بشر از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کند. این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت کتابی است که تمام بشر؛ عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می کنند؛ یعنی، کتابی است که در عین حال که نازل شده است از مرحله غیب به مرحله شهود و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال، مسائلی در او هست که همه مردم، عامی و عارف و عالم و غیر عالم، از او استفاده می کنند و مسائلی در او هست که مختص به علمای بزرگ است، فلاسفه بزرگ است، عرفای بزرگ است، و انبیا و اولیاست. بعض مسائل او را غیر از اولیای خدای تبارک و تعالی کسی نمی تواند ادراک کند؛ مگر با تفسیری که از آنان وارد می شود، به مقدار استعدادی که در بشر هست، مورد استفاده قرار می گیرد و مسائلی هست که عرفای بزرگ اسلام از آنها استفاده

می کنند و مسائلی هست که فلاسفه و حکمای اسلام از آن استفاده می کنند و مسائلی هست که فقهای بزرگ از آن استفاده می کنند و این سفره همگانی است برای همه و این طوایف از آن استفاده می کنند. مسائل سیاسی، مسائلی اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل ارتشی و غیر ارتشی، همه در این کتاب مقدس هست. انگیزه نزول این کتاب مقدس و انگیزه بعثت نبی اکرم برای این است که این کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازه سعه وجودی و فکری خودشان استفاده کنند. مع الأسف، نتوانستیم ما و نتوانسته است بشر و نتوانسته اند علمای اسلام آن طوری که باید استفاده از این کتاب مقدس بشود، استفاده کنند. باید همگان افکار خودشان را به کار بیندازند و مغزهای خودشان را متوجه کنند به این کتاب بزرگ، تا اینکه این کتاب بزرگ را به طوری که هست و به طوری که ما می توانیم از او استفاده کنیم همه استفاده کنند. و قرآن آمده است برای استفاده همه طبقات، هر کس به مقدار استعداد خود، البته بعض آیات است که غیر از رسول اکرم و آن که متعلم به تعلیم اوست نمی تواند بفهمد و به وسیله آنهاست که ما باید بفهمیم. و بسیاری از آیات است که در دسترس همگان است که همه فکرهای خودشان را به کار بیندازند و مغزهای خودشان را متوجه کنند و مسائل زندگی را، زندگی این دنیا و زندگی آن عالم را، از این کتاب مقدس استفاده کنند. پس یک انگیزه از بعثت این است که قرآن که در غیب بوده است و به صورتهای غیبی بوده

است و در علم خدای تعالی بوده است و در غیب الغیوب بوده است، به وسیله این موجود عظیمی که به واسطه مجاهدات بسیار و به واسطه بودن او بر فطرت حقیقی و فطرت توحیدی و همه مسائلی که هست، رابطه دارد با غیب، به واسطه رابطه ای که با غیب دارد، این کتاب مقدس را از مرتبه غیب متنزل کرده است و بلکه تنزلاتی حاصل شده است و تا رسیده است به مرتبه «شهادت»، که به صورت الفاظ در آمده است و این الفاظ را ما و شما و همه می توانیم بفهمیم و معانی آن را تا اندازه ای که می توانیم ما استفاده از آن می کنیم. و انگیزه بعثت، بسط این سفره [است در بین بشر از زمان نزول تا آخر. این یکی از انگیزه های کتاب است و انگیزه بعثت است، «بعث علیکم» رسولی را که تلاوت می کند بر شما قرآن را، آیات الهی را.

تزکیه برای فهم «کتاب» و «حکمت»

وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه، این شاید غایت این تلاوت باشد؛ تلاوت می کند برای «تزکیه» و برای «تعلیم» و برای تعلیم همگانی؛ تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت که آن هم از همین کتاب است. پس انگیزه بعثت نزول وحی است و نزول قرآن است و انگیزه تلاوتِ قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها، قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند. انگیزه، تزکیه است برای فهم کتاب و حکمت. هر نفسی نمی تواند این نوری را که از غیب متجلی شده

است و متنزل شده است و به شهادت رسیده است ادراک کند. تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسور نیست؛ باید تزکیه بشود نفوس از همه آلودگیها؛ که بزرگترین آلودگی عبارت است از آلودگی نفس انسان و هواهای نفسانیه که دارد. مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمی تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند، نمی توانند ادراک کنند، گمان می کنند که می توانند؛ لکن نمی توانند. تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینیهاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ است، لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شوند، این نمی شود الّا اینکه حجابها برداشته بشود و «تو خود «1» حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب را، تا بتوانی این نور را به آن طور که هست و انسان لایق است برای ادراک او، ادراک کنی. پس، یکی از انگیزه ها این است که تعلیم بشود کتاب بعد از تزکیه و تعلیم بشود حکمت بعد از تزکیه.

نجات از طغیانگری در تزکیه نفوس

اول آیه ای که به رسول اکرم، به حسب روایات و تواریخ، وارد شده است، آیه اقرَأ بِاسْمِ رَبِّکَ «2» است. این

آیه اولین آیه ای است که، به حسب نقل جبرئیل بر رسول اکرم خوانده است و از اول به «قرائت» و به تعلم دعوت شده است. اقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الذی خَلَق و در همین سوره است که کَلَّا إِنَّ الِانْسَانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی «3» این سوره اولین مورد وحی [است و در اولین نزول وحی این آیه در این سوره وارد شده است که کَلَّا إِنَّ الْانْسَانَ لَیَطْغی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی. معلوم می شود که طغیان و طاغوت بودن از اموری است که در رأس امور است و برای طاغوت زدایی باید تعلیم «کتاب» و «حکمت» و تَعلّم «کتاب» و «حکمت» کرد و «تزکیه» کرد. انسان این طوری است، وضع روحی همه انسانها این طور است که تا یک استغنایی پیدا می کند طغیان می کند؛ استغنای مالی پیدا می کند، به حسب همان مقدار طغیان پیدا می کند، استغنای علمی پیدا می کند، به همان مقدار طغیان پیدا می کند، مقام پیدا می کند، به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان می کند. فرعون را که خدای تبارک و تعالی «طاغی» می گوید هست برای همین است که مقام پیدا کرده بود و انگیزه الهی در او نبود و این مقام او را به طغیان کشیده بود. کسانی که چیزهایی که مربوط به دنیاست و آنها را بدون تزکیه نفس پیدا می کنند، هر چه پیدا بکنند، طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاریهای انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا. انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیانها

نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد، دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق. تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشه اش همان طغیانی است که در نفس هست. ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمی شود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز می شود، تجاوز که شد، اختلاف حاصل می شود و این فرق نمی کند، از آن مرتبه نازلش طغیان است تا آن مرتبه عالی آن. از مرتبه نازلی که دریک روستا بین افراد اختلاف حاصل می شود ریشه آن همین طغیان است، تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغیان زیادتر می شود. فرعونی که طغیان کرد و أَنَا رَبُّکُمُ الْاعْلَی «1» گفت، این انگیزه در همه است، فقط در فرعون نیست. اگر انسان را سر خود بگذارند، أَنَا رَبُّکُمُ الْاعْلَی خواهد گفت. انگیزه بعثت این است که این نفوس سرکش را و این نفوس طاغی را و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغیگری کنترل کند و تزکیه کند نفوس را.

مهذب نبودن نفوس منشأ اختلافات

همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه بشوند، طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه خودش

را مستغنی نمی داند و إِنَّ الْانْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی؛ وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است. اختلافاتی که بین همه بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همه بشر هست، این اختلافات ریشه اش این طغیانی است که در نفس هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته می شود. اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچگاه با هم اختلاف نمی کنند؛ برای اینکه تزکیه شده اند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شده اند، تربیت نشده اند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشده اند. و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است. غایت بعثت این تزکیه است، غایت آمدن انبیا این تزکیه است و دنبالش آن تعلیم. اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحید، در صحنه معارف الهی، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سیاست، در هر صحنه ای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطر اینها بر بشر خطرهای بزرگ است. و باید کسانی که می خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلًا خودشان تزکیه شده

باشند، تربیت شده باشند و کسانی که در بشر می خواهند زمامداری کنند اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهای شیطانی نکنند، باید تزکیه کنند خودشان را و بعثت برای همین است که همگان را تزکیه کند.

ضرورت و اهمیت تزکیه برای دولتمردان

و این تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولتها و برای سردمداران بیشتر لازم است تا برای مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک طغیان بسیار محدود است. یک نفر در بازار یا یک نفر در روستا اگر طغیان بکند، یک نقطه محدودی را به فساد ممکن است بکشد، لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم او را پذیرفته اند، در عالمی شد که مردم آن عالم را پذیرفته اند، در سلطانی شد که مردم آن سلطان را پذیرفته اند، در رؤسایی شد که مردم آنها را پذیرفته اند، این گاهی یک کشور را به فساد می کشد و گاهی کشورها را به فساد می کشد.

این طغیانها که موجب این است که کشورهایی به تباهی کشیده بشود برای این است که تزکیه نشده است کسی که زمام امور به دستش است. شما مقایسه کنید صدام را با یک نفر آدم عادی؛ یک نفر آدم عادی هر چه طغیان بکند و هر چه فرعونیت داشته باشد جز اینکه یک افراد معدودی را به تباهی بکشد یا خانواده خودش را به تباهی بکشد کار دیگری از او نمی آید، اما صدام را ببینید که طغیان کرده است و طاغی است و این طغیان موجب به فساد کشیدن یک مملکت، دو مملکت، بلکه منطقه ممکن است بشود و اگر این طغیان در رئیسهای جمهور بزرگ دنیا باشد، اگر رئیس جمهور

امریکا طغیان بکند طغیان او یک کشورهای بسیار را به فساد می کشد. جنگهای بزرگی که در دنیا واقع شد، مثل جنگ اول و جنگ دوم، برای همین بود که طغیان در آن طبقه بالا بود. آن طبقه بالا که مهذب نبودند طغیان کردند و کشورهای بزرگ را به فساد کشاندند. اگر رئیس حزب جمهوری سوسیالیستی شوروی طغیان کند، طغیان او محدود نیست به این حدود معین، طغیان او کشورهایی را به فساد می کشد.

کسانی که در یک مقامی هستند، چه مقامهای پایین و چه مقامهای بالا، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود، اگر بخواهند این کشور آرامش پیدا بکند، آنها باید آرامش را از بالا شروع کنند؛ از پایین آرامش نمی شود حاصل بشود. باید اشخاصی که زمامدار امور هستند، هر نحو زمامداری، باید از آنجا آرامش را شروع کنند. آرامش آنها کشور را به آرامش می کشد و اگر خدای نخواسته طغیان کنند، طغیان آنها کشور را به هلاکت می کشاند. آنهایی که برای این کشور دلسوزند، آنهایی که برای اسلام دلسوزند، آنهایی که اسلام را نجات دهنده همه بشر می دانند، باید به تعلیمات اسلام، لا اقل به یکی از تعلیمات اسلام توجه کنند و آن اینکه إِنَّ الْانْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی. آنهایی که بعثت را یک بعثت الهی می دانند و انگیزه بعثت را هدایت همه خلق می دانند، باید به غایت بعثت توجه کنند، به انگیزه بعثت توجه کنند که خود خدا انگیزه بعثت را فرموده است، فرموده است: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه. تزکیه برای این است که نور هدایت در انسان واقع بشود. تا تزکیه نشدید، طغیان برای شما حاصل خواهد

شد. تا تزکیه نشده اید، علم برای شما خطرناک است، خطرناکتر از هر چیزی. تا تزکیه نشده اید، مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیایی و اخروی می کشاند. کوشش کنید که از این روزی که بعثت شروع شده است، از آن وقتی که بعثت شروع شده است و امروز سالروز این بعثت بزرگ است و این نعمت عظیم الهی است، توجه کنید که بعثت برای چه بوده، انگیزه بعثت چه بوده است و اگر کسی تخلف کند از انگیزه بعثت چه خواهد شد. انگیزه بعثت تزکیه نفوس بوده است و تزکیه نفوس به این است که خودخواهیها برود از بین، خودبینیها برود از بین، ریاست طلبیها برود از بین، دنیا طلبیها برود از بین، و به جای همه، خدای تبارک و تعالی و هوایِ برای خدا بنشیند. انگیزه بعثت این است که حکومت خدا در دلهای بشر حکومت کند تا اینکه در جامعه های بشر هم حکومت کند. تا تزکیه در رده های بالا حاصل نشود و تصفیه در رده های بالا حاصل نشود، این مملکت و همه ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد. آنهایی که این انقلاب را مفید می دانند و این انقلاب را پشتیبانی می کنند و این انقلاب را از ملت می دانند و این انقلاب را می خواهند به نتیجه برسد باید آرامش را به هر نحو که هست در کشور ایجاد کنند و این آرامش از رده بالا باید شروع بشود. مادامی که در رده بالا آرامش نیست، پایینها آرامش پیدا نمی کنند. مادامی که تزکیه در رده بالا نباشد و تصفیه در رده بالا نباشد و خدا خواهی در رده بالا نباشد و فرار

از خود در رده بالا واقع نشود، تزکیه نباشد و خودبینیها به جای این تزکیه ها باشند و خودخواهیها به جای تصفیه ها باشند، در رده بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هر چه فریاد بزنید که آتش بس، نخواهد شد.

همه ما مکلفیم به اینکه تزکیه بشویم. بعثت برای تزکیه آمده است. اگر تزکیه نباشد، هر چه در نفس واقع بشود، هر چیزی که در نفس بیاید، حجاب انسان است. همه مکلفیم که تزکیه بشویم تا بتوانیم از نور الهی و نور قرآن استفاده کنیم. لکن این تزکیه برای دولتمردان و رده های بالا لازمتر است تا برای امثال ماها. ما اگر تزکیه نشویم، یک حد محدود را به فساد می کشیم یا خود را به فساد می کشیم و آنها اگر تزکیه نشوند و خودخواهیها را کنار نگذارند، یک کشور را، بلکه کشورها را، ممکن است به فساد بکشند.

من از همه شما دوستان عزیز آذربایجانی و تبریزی که در اینجا تشریف دارید تشکر می کنم که از راه دور آمده اید و در این محل محقر مجتمع شدید و من به شما آذربایجانیها و به شما تبریزیها امیدها دارم. من امیدم این است که خود شما در آنجا آرامش را حفظ کنید و خود شما تزکیه کنید خودتان را و خود شما برای اسلام و برای پیشرفت مقاصد اسلامی کوشش کنید. اسلام برای همه است و همه ما باید از اسلام استفاده کنیم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع کارکنان روزنامه کیهان (تبیین رسالت مطبوعات در نظام اسلامی)]

احتیاج همه انسانها به موعظه

صبح 12 خرداد 1360/ 28 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من راجع به روزنامه ها و سایر مطبوعات و مجلات و رادیو تلویزیون و همین طور راجع به جهات عمومی، مکرر صحبت

کرده ام، لکن تذکر و موعظه تکرارش مؤثر است.

یکی از اموری که حتی در امراض مؤثر است «تلقین» است؛ یا خود مریض به خودش تلقین کند، یا کس دیگری به او تلقین کند، که تو خوب شدی، تو خوب می شوی. این مکرر وقتی که شد، در نفس انسان اثر می گذارد. موعظه این نیست که انسان یک کلمه بگوید و برود. مسائل علمی که در یک کتاب- فرض کنید- نوشته می شود، اگر دو دفعه یک مسئله علمی را طرح بکنند، این غلط است؛ مسئله علمی برای فهمیدن اگر یک دفعه [گفته شد، بس است. اما مسائل وعظ و تنبیه و ارشاد مسائلی است که علاوه بر محتوای خودش، تکرارش مؤثر است. یکی از نکات اینکه در قرآن مسائل تکرار شده است، منتها به صورتهای مختلف [همین است.] و از اعجاز قرآن هم این است که یک مسأله درعین حالی که در آن تکرار شده است، تکرار نشده است؛ یعنی، محتوا یک مطلب است و طور در طور هی بحث می شود در آن. این برای این است که هرجا انسان نگاه کرد، گوشش بخورد به آن موعظه ها.

در موعظه هم این طور است که انسان باید هم خودش، خودش را موعظه کند، هم در معرض موعظه واقع بشود. همه انسانها احتیاج به موعظه دارند، هیچ انسانی نیست که محتاج نباشد به وعظ، منتها انسانهای طبقه بالا واعظشان خداست و انسانهای بعد

واعظشان آن طبقه هستند تا برسد به آخر، تا برسد به ما که خودمان احتیاج به موعظه داریم. و موعظه چندین ساله باز در خود من تأثیر بسزا نکرده است. من این را باید اعتراف کنم که در

عین حالی که موعظه می کنم آقایان را و گوشزد می کنم همه مسائل روز را حالا و پیشتر هم مسائل اخلاقی را، مع ذلک، در خود من تأثیر آن طور که باید بکند، نکرده است. این برای این است که انسان یک شیطان بزرگی در باطنش هست که ایستاده تا انسان را به هلاکت برساند؛ یعنی، آن قدم آخرهم که آدم می خواهد بردارد به آن طرف، باز آن آنجا ایستاده است که نگذارد. تمام همّش این است که انسان را از اینجا که بیرون می کند بدون ایمان بیرون کند؛ و ما به خدا پناه می بریم از اینکه گرفتار بشویم به این طور عواقب سوء.

در محضر خدا بودن همه اعمال و افکار

موعظه من به شما آقایان این است که شما در محضر خدا هستید؛ و همه ما در محضر خدا هستیم. همین جا که ما نشسته ایم، با هم صحبت می کنیم محضر خداست. همه پیش چشم خدا هستیم، همه در علم خدا هستیم؛ حضور دارد خدا در همه جا: وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَمَا کُنْتُم. «1» وقتی این معنا را ما به خودمان درست تلقین کنیم و بفهمانیم که ما مسئولی هستیم که آن کسی که مسئولیت را به عهده ما گذاشته است، حاضر است؛ مثل مسئولیتهای دیگری نیست که [بازخواست کننده غایب باشد و بتواند انسان از آن تخلف بکند، هیچ تخلفی به آن معنا که نداند او، نمی شود، هر کاری بکند در محضر اوست وثبت می شود. همه این عالم دفتر ثبت اعمال ماست؛ یعنی، این امواجی که به واسطه این صحبتهایی که ما می کنیم، تموج «2» پیدا می کند، ثبت می کند این اقوال ما را، افکار ما هم ثبت می شود. وقتی این طور است

و ما این طور در محضر او واقع هستیم، نباید مخالفت با آن کسی که حاضر است بکنیم. مخالفت اشخاصی که نیستند پیش آدم- خوب، گاهی می شود، انسان جرأت می کند، مخالفت می کند- و مسئولیتش آن قدرها زیاد نیست. مسئولیت آنجاست که انسان با نعمت خدا و در محضر خدا مخالفت کند.

نعمتها همه از اوست؛ زبان مال اوست به شما داده است؛ چشم و گوش مال اوست به شما داده است، خودش هم حاضر است. آن وقت این حاضر توجه کند به اینکه- توجه دارد ازلًا و ابداً- که در محضر او و با نعمت خودش مخالفت با خودش دارد می شود، معصیت خودش می شود.

مسئولیت خطیر نویسندگان

امروز با قلمهایی که دست شماست، مسئولیت بزرگی دارید. جایی که شماها دارید اداره اش می کنید مثل یک اداره دولتی نیست. در ادارات دولتی، هر چه واقع بشود، در همان باطن آنجا واقع می شود؛ گاهی مگر شماها به مردم بگویید، و الّا در بین خودشان واقع می شود. اما قلمهای شما یک قلمهایی است که چنانچه لغزش بکند، گاهی یک ملت را لغزش می دهد. رادیو تلویزیون یک دستگاهی است که چنانچه فاسد از کار در بیاید، یک ملت را فاسد می کند. الآن همه رادیو گوش می کنند وهمه تقریباً تلویزیون نگاه می کنند. این طور نیست که یک معصیت [در آنجا] حالا مثل معصیت توی صندوقخانه باشد؛ این معصیتی است که در محضر همه مردم است. قلمهای شما اگر- خدای نخواسته- لغزش بکند و آن تعهدی که برای خدای تبارک و تعالی باید داشته باشید، غفلت از آن بکنید، این جور نیست که به خود شما ضرر بزند، به خود شما، عائله شما، دوستان شما، ملتهای

شما و کسانی که هم مذهب شما وهم دین شما هستند؛ به همه ضرر می زند. پس یک ضرر مضاعف است؛ مثل یک ضرر کوچک نیست. باید توجه بکنید به این مصلحت، خصوصاً شما که اداره یک روزنامه کثیر الانتشار هست دستتان.

شما چنانچه- خدای نخواسته- توجه به این مسائل نکنید، یک مسئولیت بسیار خطیر دارید پیش مردم، پیش ملتهای دنیا و بزرگتر اینکه پیش خدا مسئولیت دارید. چنانچه این روزنامه ها ارشاد کنند مردم را، این یک اطاعتی است بالاتر از آن اطاعتهایی که انسان گوشه خانه خودش می کند؛ و بالاتر از آن ارشادهایی است که پیشترها می کردند و غایتشان این بود که در یک مجلسی چند هزار نفری بود. ارشادی است برای یک ملت؛ ملت چند میلیونی. و اگر شما این قلمی که دستتان هست قلم ارشادی باشد، می توانید که یک ملت را به راه راست هدایت کنید و می توانید که مردم را از انحرافات نجات بدهید. امروز در مقابل قلمهای ارشادی، چند مقابل قلمهای انحرافی هست؛ و در مقابل سخنهای ارشادی، سخنهای انحرافی هست.

خوب، باید انسان متوجه باشد که این منحرفین برای چی می گویند، چه خواهند گفت، انگیزه شان در این انحرافات چیست، این کسی که اهل همین مملکت است واهل همین خاک است واهل همین ملت است چه می گوید که می خواهد انحراف ایجاد کند، واقعاً صحیح است که اینها دلسوز هستند برای ملت، برای دلسوزی می خواهند رفع کنند آن مسائل فاسد را، یا نه، آلت دست قرار داده اند؛ برای اینکه فاسد کنند. ممکن است در بین اینها اشخاصی باشند که واقعاً بخواهند مفاسد را بگویند و اصلاح بکنند. لکن در گفتن مفاسد، از لحن آن

کسی که می گوید، انسان می فهمد چه [مقصودی دارد.] آن کسی که می گوید که من می خواهم مردم را ارشاد کنم، از قلمش انسان می فهمد که مسأله، مسئله ارشاد است یا مسأله، مسئله چیزهای دیگر است.

آن کسی که صحبت می کند، انسان از صحبتش می فهمد، طرز صحبت معلوم است که از یک نفْس خبیث بیرون آمده برای افساد یا از یک نفْس آرام بیرون آمده است برای اصلاح. و ما در بعضی از این قلمها و در بعضی از این زبانها، آن دومی؛ آن معنای اصلاحی را کم می بینیم؛ یعنی، اینها که متکفل روزنامه ها هستند، متکفل نطقها در اطراف هستند، اینها را آدم می بیند که آن طوری که سلامت باید باشد در قلم و سلامت باید باشد در بیان و ارشاد باید باشد در قلم و زبان هست، اما آن طوری که انسان می خواهد؛ نیست، کم است. و از آن طرف، نشریات زیادی هست که می بینید که فاسد است و می خواهند به فساد بکشند.

باید شماها در مقابل اینها، نشریاتتان یک نشریاتی باشد که وقتی دست مردم برسد، در ذهنشان بیاید که خوب، این یک تعلیمی است، دارند به ما می دهند؛ یک مدرسه ای است که به این صورت باز شده است برای تعلیم؛ و راضی باشند از شما کسانی که الهی هستند. شما در صدد این نباشید که منحرفین را راضی کنید، در صدد این باشید که منحرفین را اصلاح کنید. منحرفین را بخواهید راضی کنید، شما را می کشند به انحراف. اما اگر بخواهید منحرفین را اصلاح بکنید، هر روز قلم شما قلم اصلاحی است. مقالاتی که می نویسید، مقالات اصلاحی باشد.

امکان وجود غشّ در تعیین تیترها

اخباری که می نویسید، تیترهایی که هست، اینها را

که در روزنامه ها آدم می بیند، می فهمد که این تیتر از کجا پیدا شده است، با چه مقصدی این را گذاشته اند. و گاهی آدم بعد که می خواند، می بیند مسأله این طور هم نبوده است؛ تیترش یک جور دیگر است، مسأله اش یک جور دیگر! ابتدا همه مردم نمی توانند همه روزنامه را تا آخر بخوانند، این تیترها را نگاه می کنند می بینند در تیتری که هست، چه فسادی واقع شده است یا چه صلاحی واقع شده است. اما آدم وقتی خود متن را می خواند، می بیند مسأله این طور نیست که این در تیتر هست. باید توجه کنید که این یک غِشّی «1» است برای مسلمین که انسان در تیتر یک چیزی بنویسد و محتوا آن جور نباشد؛ نه به آن تندی باشد که- مثلًا در این تیتر هست، و نه به آن عظمت باشد که در این تیتر هست. این یک نحو غشّ است برای مسلمین. همان طوری که یک کاسبی روی متاعش یک چیز خوبی قرار می دهد، روغن را روی آن یک مقدار روغن خوب می ریزد [اما] آخرش فاسد است و این حرام است و غش است، همین طور چنانچه روزنامه این طور باشد که انسان تیترها را که نگاه کند ببیند این روزنامه خیلی روزنامه خوبی است یا مسائلی هست، مسائل مهمی مطرح هست، از آن طرف، کسی را انتقاد می کنند که این آدم خبیث است، این طور است، اما وقتی آدم می رود [متن را] نگاه می کند، می بیند مسأله این طورها هم نبوده است یا اگر بوده، به این شدت نبوده است. متن را این یک نحو غشّی است که شما با قلمهایتان می کنید. همان طور که

این فروشنده روغنِ رو و زیرش با هم فرق دارد و غشّ است و حرام، این هم که تیترش با واقعش مخالف است، این هم غشّ است و حرام.

ضرورت وجود انتقاد صحیح در روزنامه ها

باید توجه به این معنا بکنید که ما یک روز دیگر هم داریم. این را شک نکنید. ما یک روز محاسبه داریم، از همه چیزها محاسبه می شود. آن روز خود انسان خودش را محاسبه می کند، آن روز قلمها می آیند شهادت می دهند، دستها شهادت می دهند، چشمها شهادت می دهند. انسان خودش آن روز محاسبه خودش را می کند. ما یک همچنین روزی را داریم. دیر و زودش خیلی مهم نیست، اما هست یک چنین روزی.

باید توجه به این بکنید که الآنی که شما می خواهید کشور اسلامی باشد، وقتی کشور می خواهید اسلامی باشد، باید مطبوعاتش هم اسلامی باشد، روزنامه هایش باید اسلامی باشد، [مخصوصاً] وقتی این طور است که، از همه اطراف در صدد هستند که یک چیزی پیدا بکنند و اضافه اش کنند، در روزنامه یک چیزی را می بینند، آن وقت می بینید در رادیو لندن و در رادیو امریکا و در رادیوی کجا، یک کلمه را برداشته و تصحیفش «1» کرده است یا همان را یک جور بزرگی نمایش داده است، [تا] همه دنیا [ببینند] که در ایران- مثلًا- یک چنین قضایاست؛ در ایران یک چنین مفاسدی در کار هست؛ در ایران الآن تمام کارها به هم ریخته است؛ تمام چیزها چطور [است.] اینها برای این است که این اشخاصی که می خواهند یک فسادی بکنند، خوب، از این راهها می کنند؛ یکیش هم راه مطبوعات است.

من امیدوارم که شما این روزنامه ای که دستتان هست و عهده دار مسئولیت آن هستید، درصدد باشید که

اولًا، افرادی که می خواهند صدمه بزنند به این جمهوری اسلامی، اگر یک دفعه نمی توانید آنها را ارشاد کنید و رد کنید، به تدریج به تدریج، بعد از مدتی. وقتی امر تدریجی شد، درست می شود. و بعد هم راجع به محتوا، شما هیچ کس را دشمن خودتان حساب نکنید. نمی گویم صدام را هم دشمن حساب نکنید. اما اینهایی که الآن متکفل امور کشور هستند، هیچ کدام دشمن نیستند با هم؛ سلیقه های مختلفی دارند. این سلیقه های مختلف، روی یک- مثلًا- انگیزه هایی که هست در نفس انسان، این سلیقه های مختلف به صورت مخاصمه برمی آید. در روزنامه ها نباید صورت مخاصمه با کسی داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند. انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمی شود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پای انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد؛ برای اینکه اصلاح بشود جامعه.

خداوند ان شاء اللَّه، شما را حفظ کند؛ موفق باشید؛ و همه قلمها موفق باشند که رضای خدا را ملاحظه کنند.

بیانات [در جمع اعضای جامعه مدرسین (رجحان تدریس در قم بر مقام رهبری)]

صبح 13 خرداد 1360/ 29 رجب 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم یک روز طلبگی در قم را بر وضع کنونی خودم ترجیح می دهم و من هر وقت که امکان پذیر باشد به قم خواهم آمد.

[** امام همچنین تأکید کردند که:**] حوزه علمیه قم به تحصیلات علوم اسلامی، بالاخص فقه و فقاهت، عنایت کامل مبذول دارند و روش هزار ساله فقهای شیعه را همچنان ادامه دهند.

پیام [به ملت ایران (تلاش مذبوحانه گروهکهای وابسته علیه اسلام و انقلاب)]

15 خرداد 1360/ 2 شعبان 1401

در 15 خرداد 42 که مصادف بود با 12 محرّم، سومِ شهادت بزرگ شهید فداکار تاریخ، گرچه ملت غیور ایران با فداکاری عظیم خویش و تسلیم قریب پانزده هزار شهید به درگاه خداوند متعال، به ظاهر سرکوب شد و دژخیمان رژیم جنایتکار پهلوی، ننگی ابدی بر ننگهای پنجاه ساله خود افزودند، لکن سرلوحه پیروزی اسلام و ملت بود.

همان سان که شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل اللَّه، تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود می خواستند محو کنند، برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سُفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد، این شهادت دلاورانه ملت مظلوم ایران، تخت و تاج پهلویان و جریان پهلوی صفتان را که با اسم اسلام می خواستند اسلام را از صحنه خارج نمایند و افکار غرب و نشخوار امریکا را جانشین وحی کنند، از تاریخ ایران بیرون راند. در حقیقت دستاورد نهضت 15 خرداد 42، پیروزی 22 بهمن 57 بود.

اینک باز تفاله های رژیم خونخوار سابق در صددند که با کمک و همکاری گروهکهای

واپسزده و قلمداران غرب و شرق زده، تجدید حیات کنند و با قلمهای به ظاهر خلقی و زبانهای فریبنده، در خارج و داخل، جمهوری اسلامی را متزلزل کنند و در جهان، جمهوری ما را رژیمی ظالمانه و بدتر از رژیم پهلوی معرفی کنند و افکار عمومی را مشوش و به ابرقدرتها مشروعیت دخالت در امور کشور دهند. اینان با نام آنکه در ایران قانونی نیست و در ایران حکومت جنگل پابرجاست، و به نام آنکه تمام نهادهای جمهوری، بر خلاف قوانین دنیا، به غارت اموال و اتلاف نفوس دست زده اند، می خواهند راه را برای اربابان خود یا ابرقدرت شرق و بلوک کمونیست یا ابرقدرت غرب و بلوک سرمایه داری باز کنند و ایران عزیز را با اسم آزادی که مراد آنان بی بند و باری است به لجن بکشند و ملت مسلمان را از صحنه خارج کنند. اینان، آزادی مسلح بودن در مقابل حکومت اسلامی و آزادی در ایجاد اغتشاش را می خواهند. اینان آزادی ژ- 3 برای نابودی اسلام و جمهوری اسلامی را می خواهند؛ و این آزادی همان است که پیامبران و اسلام و رهبران آن، در سرتاسر تاریخ با آن به جنگ برخاسته اند و خود را فدا کرده اند، و ما نیز به حکم پیروی از آنان در صحنه هستیم. و غربزدگان آزادی به شکل غرب که حتی آزادی جنسی به حد فجیع آن و آزادی مراکز فحشا را طالبند، اسلام و جمهوری اسلامی مخالف ایده های حیوانی آنان است.

اینان با پاسدار و با اصل پاسداری و با ارتش و با تمام قوای مسلح مخالفند، و ملت عظیم ما باید بهوش باشد و کیْد آنان را به خودشان

بازگرداند. اینان از بزرگداشت 15 خرداد وحشت دارند چون این روز بزرگ تاریخی سرآغاز شکوفایی اسلام و استقلال و آزادی ملت است. در سایه اسلام است که استقلال به معنای واقعی آن و آزادی به معنای منزه آن تحقق می یابد. روز 15 خرداد در عین حال که چون عاشورا روز عزای عمومی ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است.

بزرگداشت روز حماسه آفرین 15 خرداد، بزرگداشت ارزشهای انسانی در طول تاریخ است، همان سان که بزرگداشت روز سرنوشت ساز عاشورا، بزرگداشت اسلام و قرآن کریم است. ملت شریف ما، بلکه ملتهای مظلوم، از هر چه غفلت کنند، از این دو روز الهی نباید غفلت کنند.

عاشورا با «نه» خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفی کرد و به گورستان فرستاد و 15 خرداد پهلویان و پهلوی صفتان و ابرقدرتها را مدفون کرد. بزرگداشت و راهپیماییهای روز پانزده خرداد فریادی کوبنده است از مستضعفان بر سر مستکبران و از متعهدان به مکتب مترقی قرآن در مقابل تسلیم شدگان بی چون و چرا به مکاتب انحرافی یا التقاطی شرق و غرب که به طور خزنده در انحراف ملت مظلوم ما دست به قلم و زبان، در کوشش بی امان هستند. بر ملت شریف ماست که این ایام اللَّه را که هدیه هایی از عالم غیب ربوبی است با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهداری کنند؛ و با شعار و شعور بر مخالفان مکتب و خدمتگزاران به شیاطین بزرگ و کوچک بتازند و صفهای خود را فشرده تر و دلهای خود را مطمئنتر، با قدم استوار و تصمیم آهنین، بر مشکلات و توطئه های غرب و شرق غلبه کنند،

و مجهز به جهاز ایمان به خدا شوند در مقابله با مشکلات. و بر قوای مسلح اسلامی از ارتشیان و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و عشایر تا همه رزمندگان عزیز اسلامی که انسجام و وحدت خود را حفظ نمایند و با قدرت الهی و بانگ «اللَّه اکبر»، بر دشمن کافر بتازند و از خدای بزرگ پیروزی طلب کنند، که دست غیب با آنان است. و بر ملت عزیز رزمنده است که از قوای مسلح پشتیبانی کنند و در همکاری و کمک به آنان از پای ننشینند و آنان را در این فداکاری و عبادت ارزشمند روحیه دهند، که فتح و ظفر ان شاء اللَّه تعالی نزدیک است. شرف و عزت از آن شما و ننگ و خذلان از آن دشمنان اسلام است.

درود بر عاشورا، درود بر 15 خرداد و 22 بهمن، درود بر ایام اللَّه و بر ملت شریف ارزشمند ایران، و درود بر رزمندگان و مجاهدان در جبهه های جنگ و در پشت جبهه ها. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت ایران و مسلمانان جهان (رسالت پاسداران و تجلیل از فداکاریها)]

16 خرداد 1360/ 3 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم عید سعید پر برکت سوم شعبان المعظم، ولادت با سعادت سید مظلومان، بر مظلومان جهان مبارک باد.

این روز شریف که طلیعه ادامه بعثت خاتم الانبیا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- بوده است مبارک بوده و خواهد بود. اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرسای نبی اکرم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند.

و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابو سفیانیان که می خواستند قلم سرخ بر وحی و

کتاب بکشند و یزید یادگار عصر تاریک بت پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل» «2» بنیاد حکومت الهی را برکند. نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد. لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانی چون فرزندان وحی احیا و پشتیبانی فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن علی آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید، تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و از رهاوردهای آن پاسداری نماید.

و اینک که پاسداران از سپاه و کمیته های عصر حاضر، این روز بزرگ پر برکت جاوید را روز پاسدار اعلام نموده اند، مسئولیتی بس بزرگ و تکلیفی بس عظیم را عهده دار شده اند، گویی آنان به یاد پاسداران عاشورا و انگیزه جانفشانیها و فداکاریهای کربلا این روز را انتخاب نمودند و نیکو انتخابی است و بزرگ مسئولیتی. نیکوست که ادامه خون سرخ تشیع را تداعی می کند و پر مسئولیت است که انگیزه آن فداکاری و جانبازی آن چنان لطیفه الهی دارد که آن خون را «ثار اللَّه» و از مرزهای حجب نور و ظلمت فراتر برده و از خودیها و خودبینیها پیراسته و به مرز «العبودیهُ جوهرهُ کنهها الرّبوبیه» «1» رسانده و آراسته و دست ما از

آن کوتاه است. لکن مأیوس نشوید و کوشش کنید تا به کوشش خویش رنگ اسلامی- الهی بیشتری دهید و به فداکاری خویش اخلاصمندتر باشید که بحمد اللَّه هستید.

شما عزیزان که از بدو انقلاب از متن جامعه اسلامی جوشیدید و در جهاد حق علیه باطل و رژیم شاهنشاهی کوشیدید و اکنون در جهاد اسلامی مقابل کفر صدامیان یعنی امریکای خونخوار همدوش با برادران ارتشی و سایر قوای مسلح از بسیج گرفته تا عشایر برومند در رزم و جهاد مقدس جانبازی می کنید و افتخارات بزرگ برای ملت و اسلام می آفرینید، باید بدانید که خدا پشتیبان لشکریان خویش است و همیشه در نهایت حق پیروز است.

امریکای جهانخوار باید بداند که ملت عزیز و خمینی تا نابودی کامل منافعش او را راحت نخواهند گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدایی خود ادامه خواهند داد. ملت ما همان گونه که نشان داده اند، تحمل تمام کمبودها را برای حفظ شرف و آبروی خویش خواهد نمود. ملت مقاوم ما از روز اول مبارزه اش می دانست که با تمام قدرتها و ابرقدرتها دست به گریبان است و باید بداند که تمام ایادی داخلی و خارجی قدرتها و ابرقدرتها خصوصاً امریکای جنایتکار برای شکست ما از تمام امکاناتش استفاده خواهد نمود، ولی چاره چیست که کوه مصیبتها در مقابل حیثیت اسلامی- ایرانی ما چون کاهی است و مردم ما باید خود را آماده این درگیری حسینی تا پیروزی کامل بنمایند، که مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگی سیاه است.

و ما امروز به انتظار شهادت نشسته ایم تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانی با سرافرازی بایستند و بار مسئولیت استقلال واقعی

را در تمامی ابعادش به دوش کشند و با افتخار پیام رهایی مستضعفین را در جهان سر دهند. شما دلاوران سلحشور و شما سپاهیان انقلاب اسلامی مردم ایران، شما از همان روزهای اول هدف ناجوانمردانه گروهها و گروهکهای منحرف واقع شدید و این خود فخری بر افتخارات شما افزود، و اکنون نیز آن کس که از اسلام بیشتر گریزان است، دشمن سرسخت تر شما عزیزان است.

بکوشید که نفاق افکنان در شما رخنه نکنند و میان شما و برادران رزمنده دیگرتان جایی نیفکند؛ که اکنون قوای نظامی و انتظامی همچون شما و سایر قوای مسلح مردمی لشکریان اسلامید و برادران ایمانی.

بهوش باشید که از تفاله های رژیم طاغوتی و مکتبهای انحرافی آسیب نبینید که دشمنان اسلام در کمینند و قلمهای زهرآگین از هر سو از غلافها کشیده شده تا جمهوری اسلامی را از صحنه به در کنند و بجز جمهوری اسلامی به هر چه باشد گردن نهند. اینان همانها هستند که از اول از اسم جمهوری اسلامی وحشت داشتند و اکنون نیز وحشت دارند و با قلم و قدم هر چه بیشتر در هَدْم آن و دولت مردمی شما می کوشند؛ لکن باید بدانند که سیل خروشان ملت آنان را چون خسی بر کنار خواهد زد و قدرت الهی اسلام فوق آن است که در مغزهای بی محتوای آنان بگنجد. و شما مطمئن باشید که هر گاه تکلیف شرعی احساس شود، به راهی که خداوند قاهر پیشاروی ملت گذاشته است هدایت خواهند شد. این جانب روز مبارک پاسدار را به شما دوستان و سایر قشرهای ملت، بلکه به مستضعفان جهان تبریک می گویم و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمین

را خواهانم.

درود بر رزمندگان مجاهد، درود بر سپاه پاسداران، درود بر کمیته های انقلابی، درود بر شهدای راه اسلام، درود بر بازماندگان شهدا و درود بر آسیب دیدگان جنگ تحمیلی و درود بر ملت ایران.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [انتصاب پنج نماینده در امور حج

18 خرداد 1360/ 5 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرات آقایان حجج اسلام: آقای حاج سید عبد المجید ایروانی، و آقای حاج سید علی هاشمی گلپایگانی، و آقای حاج شیخ محمد رضا توسلی، و آقای حاج شیخ حیدر علی جلالی، و آقای حاج سید حسن طاهری خرم آبادی- دامت افاضاتهم از آنجا که حج و انجام این فریضه بزرگ الهی از مسائل مهم اسلامی و اجتماعات بزرگ سیاسی- مذهبی جامعه مسلمانان می باشد و باید در انجام هر چه باشکوهتر و بهره برداری هر چه بیشتر از این اجتماع عظیم دینی سعی کافی مبذول شود، بدین وسیله حضرات آقایان محترم را برای رسیدگی به کار حجاج و زائران بیت اللَّه الحرام در این سال تعیین و منصوب می نمایم، تا با همفکری و مشورت یکدیگر در رفع نیازمندیهای آنان بکوشند و از راهنماییهای لازم در موسم حج دریغ ننمایند؛ و آنان را به حساسیت زمان و موقعیت خطیر کنونی متوجه سازند؛ و این حقیقت را به همگان گوشزد کنند که دشمنان اسلام با تمام قوا سعی در ایجاد تفرقه و اختلاف میان جوامع اسلامی دارند و به هر نام و هر وسیله که شده می کوشند تا با درگیری میان مسلمانان زمینه را برای تسلط کامل و مجدد خود بر همه کشورهای اسلامی و چپاول و غارتگری خود مساعد سازند.

و به همین جهت، لازم است از هر گونه عمل تفرقه انگیز خودداری کنند، که

این یک وظیفه شرعی و الهی است. ضمناً متصدیان ادارات گوناگونی که به هر مناسبت کارشان با حج ارتباط پیدا می کند موظفند برای هماهنگی در کارهای خود با صلاحدید و تصویب آقایان محترم کارها را انجام دهند. از خدای تعالی موفقیت همگان را مسألت دارم.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع انجمنهای اسلامی وزارت بهداری (ارزش کار اطبا و پرستاران)]

مسئولیت ارزشمند اطبا، پرستاران و بهیاران

18 خرداد 1360/ 5 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم وجود انجمنهای اسلامی در همه کشور و خصوصاً، در ارگانهای انقلابی، از اموری است که لازم است. لکن خود آقایانی که انجمنهای اسلامی را تشکیل می دهند باید مواظب باشند به اینکه اولًا در این انجمنها اشخاص فاسد و از گروههای منحرف وارد نشود. و ثانیاً خود آقایان توجه داشته باشند که کارهایی که در آنجا انجام می گیرد، کارهای اسلامی باشد و انحرافاتی نداشته باشد.

امروز که انجمنهای اسلامی وزارت بهداری و همین طور اطبا و کارگران بهداریهای خوزستان و پرستارهای محترم آن استان اینجا آمده اند، من یک کلمه راجع به این اطبا و بهیاران و پرستاران و کارمندان بهداری در سرتاسر کشور عرض دارم و یک کلمه هم راجع به این نهادها در خوزستان و در غرب و جنوب کشور عرض دارم.

آنچه نسبت به این آقایان و این خانمها در سرتاسر کشور عرض دارم، این است که طبابت و پرستاری و خدمت به این بیمارانی که در این بیمارستانها خوابیده اند، یک خدمت بسیار مشکل، لکن بسیار ارزنده است.

پرستاری مریض بسیار مشکل است و پرستاری خوب بسیار ارزشمند و همین طور طبابت و بالای سر مریضها و مجروحین و معلولین و اینها رفتن و با آنها سر و کار داشتن مشکل است، لکن

صحیح عمل کردن بسیار ارزشمند است. در سایر ادارت باید همه کار صحیح انجام بدهند و کار صحیح همه ارزش دارد، لکن بیمارستانها یک ویژگی خاصی دارد. سر و کار با یک عده ای دارید شما و خصوصاً، پرستارها که اینها بیمارند، دلشکسته اند، احتیاج به پرستاری روحی دارند، احتیاج به آرامش روحی دارند و شما با این بیمارها هر چه محبت بکنید و هر چه پرستاری مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بکنید، این در روحیه بیمار مؤثر است، و در خوب شدن، سرعت خوب شدن بیماران نیز مؤثر است و در بارگاه خدای تبارک و تعالی خدمت به این جمعیت، خدمت به این بندگان خدا، بسیار ارزشمند است.

و آنچه باید به پرستارها و اطبا و بهیارها و مستخدمین بیمارستانهای خوزستان و جاهای جنگزده عرض کنم، این است که کارهای شما در آن بیمارستانها ارزشمندتر از همه جا هست؛ کارها در آنجا در معرض خطر است و شما مواجه هستید با یک جمعیتهایی که به بیمارستان هم رحم نمی کنند و به مدارس هم رحم نمی کنند، در آنجا خدمت می کنید، این یک ارزش بسیار بزرگ است. و پرستاری از کسانی که در راه اسلام اعضای خودشان را، صحت خودشان را، سلامت خودشان را، از دست داده اند این یک خدمت بسیار بزرگ ارزشمندی است در بارگاه خداوند تبارک و تعالی. لکن باید خیلی توجه ϘǘԘʙǠباشید به اینکه هم وضع بیمارستانها وضع اسلامی باشد و هم رفتارتان با این مَرضی و با این معلولین و با این بیمارها یک وضع مادرانه و پدرانه و خواهرانه و برادرانه باشد. بسیار کار مشکل ارزشمندی است و بسیار پر مسئولیت. چنانچه

انجمنهای اسلامی هم کارشان ارزشمند است و مسئولیتشان بزرگ. بنا بر این، سفارش من، تمنای من، از همه انجمنهای اسلامی سرتاسر کشور و همه اطبا و بهیاران و کارمندان و پرستاران سرتاسر کشور، خصوصاً در جاهایی که جنگزده هستند و در جاهایی که در معرض خطر هستند، این است که با تمام قوا کوشش کنید که اعمال شما اعمال اسلامی باشد و رفتار شما با مَرضی رفتار خوب و رفتار انسانی- اسلامی باشد. خداوند تبارک و تعالی به شماها برادران و خواهران اجر عنایت کند و اجر آن زنهایی که در صدر اسلام برای پرستاری لشکر اسلام می رفتند ان شاء اللَّه، در نامه اعمال شما هم نوشته بشود.

قانونگرایی و احترام و خضوع در مقابل قانون

ما امروز مواجه هستیم با مشکلاتی که از خارج برای ما تهیه می کنند و صادر می کنند و در داخل هم بعضی عناصر وابسته به خارج، تهیه می کنند و ما را در مشکلات می گذارند. من در اول این سال اعلام کردم که این سال را باید ما سال اجرای قانون بدانیم و با قانون طوری عمل کنیم که هم اسلام و هم دنیا، کارهای مارا یک رفتار صحیح بداند. در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً، قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمی توانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت می کنند اینها با اسلام مخالفت می کنند. کسانی که با مصوبات مجلس بعد از اینکه شورای نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت می کنند، اینها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت می کنند. اگر همه اشخاصی که در کشورمان هستند و همه گروههایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون

خاضع بشویم و قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شکنیها پیش می آید. اگر قانون حکومت کند در یک کشوری [اختلافی دیگر نخواهد بود]. چنانچه از صدر عالم تا کنون تمام انبیا برای برقرار کردن قانون آمده اند و اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام تمام برای قانون خاضع بوده اند و تسلیم قانون بوده اند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدی بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون برای همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدی را به جای خودش بنشانند، آن دزد صدایش در می آید، لکن باید به آن دزدی که مقابل قانون می خواهد عرض اندام کند، توجه داد که این قانون است. اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، هم- خدای نکرده- دزدی کند، رسول اکرم دست او را می برد، قانون است. قانون برای نفع ملت است، برای نفع جامعه است، برای نفع بعضی اشخاص و بعضی گروهها نیست. قانون توجه به تمام جامعه کرده است. قانون برای تهذیب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان می آید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید و کسانی که مخالفتها می خواهند بکنند از قانون بدشان می آید، لکن قانونی که مال همه ملت است و برای تهذیب همه ملت است و برای آرامش خاطر همه ملت است و برای مصالح همه ملت است، باید محترم شمرده بشود. نباید چنانچه یک قانونی بر خلاف نظر من بود، من بیایم بیرون و هیاهو کنم که من

این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانونی نیست. قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون [خودش را] با شما تطبیق بدهد. اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور کشور قانون می شود.

اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفته ام که قدم بقدم پیش می رود، این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می شود انسان، این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود، کسانی که می خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می کنند که ما طرفدار قوانین هستیم، اینها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون بر خلاف رأی من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، دیگر دعوایی پیش نمی آید؛ هیاهو پیش نمی آید. اگر بنا باشد که یک جایی دادستان بخواهد روی قوانین عمل بکند، ما بخواهیم

بگوییم که خیر، ما دادستان را قبول نداریم، این معنای دیکتاتوری است. دیکتاتوری همان است که نه به مجلس سر فرود می آورد، نه به قوانین مجلس و نه به شورای نگهبان و نه به تأیید شورای نگهبان و نه به قوه قضائیه و نه به دادستانی و نه به شوراهای دادستانی و همین طور به همه ارگانها. قانون معنایش این است که [همه چیزها [را] به حسب قانون اسلامی، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است، همه را، وظیفه شان را قانون معین کرده. بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هر کس بخواهد که بر خلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند، این همان وظیفه ای که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده، و لو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است، لکن خودشان ملتفت نیستند. اگر من این نصیحتها را می کنم که شما همه به قانون عمل کنید، از هیاهو و جنجال دست بردارید، روزنامه ها از هیاهو و جنجال دست بردارند، قلمدارها از هیاهو و جنجال دست بردارند، نویسنده ها دست بردارند، گوینده ها دست بردارند، اگر این طور بشود، یک کشور قانونی ما پیدا می کنیم که همان کشور اسلامی است و دیکتاتوری از این کشور بیرون می رود.

اخطار شدید به توطئه گران و مفسدان

اینکه من همیشه نصیحت می کنم به آقایان و می خواهم که امور روی روش صحیح عمل بشود،

روی قوانین عمل بشود و تخلف می شود و مع ذلک، من نصیحت می کنم به آقایان، این نه از باب این است که در ملت ما یک ضعفی پیدا شده، یک فتوری «1» پیدا شده و ملت ما دیگر به احکام اسلام اعتنایی ندارند، اینها دنبال این هستند یک دیکتاتور پیدا کنند و پای بیرق او همه سینه بزنند، مسأله این نیست. 15 خرداد و سالروز 15 خرداد ثابت کرد که این مردم در صحنه هستند و برای اسلام هم در صحنه هستند. من تا آنجایی که بتوانم، تا آنجایی که اخلاق اسلامی اقتضا می کند که همه اینها را به آرامش دعوت کنم، همه گروهها و گروهکها را به آرامش دعوت کنم، همه افراد را به آرامش دعوت کنم، عمل خواهم کرد، نصیحت خواهم کرد، نصیحت برادرانه خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن این را باید همه بدانند که آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم، آن روزی که من احساس خطر برای اسلام بکنم، آن روز این طور نیست که باز من بنشینم نصیحت کنم؛ دست همه را قطع خواهم کرد.

چنانچه اشخاصی در این برهه از زمان که ما ابتلا داریم به جنگ، باید آرامش محفوظ بشود، اگر کسانی در اطراف کشور سخنرانی کنند و سخنرانی آنها اسباب تشنج بشود، آن شخص، هر کس میخواهد باشد، هر مقامی می خواهد باشد، من او را به جای خودش می نشانم، قبل از اینکه شورش پیدا بشود من او را به جای خودش می نشانم.

و امروز اعلام می کنم به اینهایی که در اطراف می روند و صحبت می کنند- و از قراری که به من اطلاع دادند، این

گروهکهای فاسد هم فرصت را به دست آوردند و می خواهند راهپیمایی کنند- قوای نظامی و انتظامی و پاسدارها باید به طور جد از سخنرانیهایی که این طور هستند، جلوگیری کنند و سخنرانهایی که این طور هستند، دستگیر کنند. اگر من هم سخنرانی کردم که مخالف با دستور اسلام بود و برای ایجاد تشنج و برای گرفتار کردن ملت مسلمان ما، که خونها داده است در راه اسلام، اگر من هم این کار را بکنم، موظف شرعی هستند این ارگانهای انتظامی و نظامی که من را بگیرند و به دادگاه بسپرند، این استثنا ندارد. گوشهای خودتان را باز کنید، من همان طوری که با شاه عمل کردم و هم ملت ما همان طوری که با محمد رضا عمل کرد، با اشخاصی که بخواهند فساد ایجاد کنند، با اشخاصی که زاید بر صحبت، بخواهند تشنج ایجاد کنند، با اشخاصی که می خواهند صف آرایی بکنند در مقابل دادستانی، در مقابل مجلس، در مقابل ارگانهای دیگر، من همان خواهم کرد که با محمد رضا [کردم ، امروز وسایل در دست است، و شماها منزوی خواهید شد.

باز من نصیحت می کنم شماها را که تا دیر نشده است به جای خودتان بنشینید و از تحریکات عناصر فاسد که در گوشهای شما مطالبی می خوانند، پرهیز کنید و آنها را از خودتان برانید. من اگر کسی با آرامش مخالفت کند با او سخت عمل خواهم کرد و این یک وظیفه شرعی است که بر عهده همه ما هست و بر عهده من هم هست.

من به سرتاسر کشور، به بازارهای کشور، به همه جایی که مسلمین در کشور هستند، اخطار می کنم و می گویم که

گروههایی در صددند که بازار را ببندند. اینها همان سرمایه دارانی هستند که امروز می خواهند مفسده کنند. اینها همان گروهکهای فاسد هستند که اشخاصی را آلت دست قرار داده اند و می خواهند مفسده بکنند و چنانچه یک همچو امری بشود، بستن بازارْ امروز و راهپیمایی امروز، بستن بازار و راهپیمایی در مقابل رسول اکرم است، در مقابل اسلام است و شما هوشیار باشید که مبادا این گروهکهای فرصت طلب به بهانه اینکه چه شده و چه شده بخواهند راهپیمایی کنند و بخواهند آشوب کنند. محرکین آشوب را، هر کس می خواهد باشد، با قلم، با زبان، با هر چه بخواهد باشد، معرفی کنند، من او را خواهم منزوی کرد. بنا بر این، من تا سر حد امکان، تا آنجایی که اسلام را در خطر نبینم و بازیهای سیاسی نخواهد اسلام را و مسلمین را در خطر بیندازد، به آنها نصیحت می کنم و خاضعانه از آنها می خواهم که دست بردارند از این شیطنتها و اگر احساس خطر بکنم، همان طوری که با محمد رضا عمل شد با همه آن طور عمل خواهد شد. امروز بازار بستن، راهپیمایی کردن، سخنرانیهای انحرافی کردن، تمام اینها بر خلاف مصالح اسلام و بر خلاف مصالح خدای تبارک و تعالی که اسلام را برای ما الگو قرار داده است می باشد و حرام است. بستن بازار در هر جا و راه افتادن در کوچه و محله ها بدون اینکه از طرف وزارت کشور اجازه داده شده باشد، این انحراف است و محرّم «1» است و قوای انتظامی و نظامی و پاسداران و بسیج و تمام ملت موظف اند، شرعاً مکلف اند به تکلیف الهی که جلوگیری از

این مفسده ها بکنند.

من باز به همه این آقایانی که می خواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمی دانم نامه سرگشاده بفرستند و از این مزخرفات، به همه اینها اعلام می کنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون، برگردید به قرآن کریم، بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه این طور نباشد، مسأله طور دیگر خواهد شد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

حکم [انتصاب آقای محمد مهدی موحدی کرمانی به عنوان نماینده امام در شهربانی

19 خرداد 1360/ 6 شعبان 1401 بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد مهدی موحدی کرمانی- دامت افاضاته چون جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی به خاطر مسئولیتهای زیادی که دارند از سمت خود در اداره شهربانی استعفا داده اند، بدین وسیله جنابعالی را به سمت نماینده در آن اداره منصوب می نمایم که ضمن سرپرستی اداره سیاسی ایدئولوژیک شهربانی به کارهای مذهبی آنان رسیدگی و رفع نیازمندیهای آنان را بنمایید و کارهای اداری را کما کان به خود مسئولان واگذار نموده تا خود حل و فصل کنند. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را در انجام وظایف محوله مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [عزل ابو الحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح

20 خرداد 1360/ 7 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران. آقای ابو الحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده اند. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [واگذاری اختیارات فرماندهی کل قوا به ستاد مشترک ارتش

21 خرداد 1360/ 8 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم تیمسار ولی اللَّه فلاحی، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران. تا تعیین تکلیف جانشین فرماندهی نیروهای مسلح، ستاد مشترک مجاز است با استفاده از اختیارات مقام رهبری «1» مأموریتها و وظایف محوله را انجام دهد.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت ایران (لزوم کمک رسانی به زلزله زدگان استان کرمان)]

22 خرداد 1360/ 9 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم إنا للَّه و إنا إلیه راجعون زلزله عظیم و مصیبت باری که در استان کرمان موجب خسارات بسیار جانی و مالی شده است، «1» موجب تأثر و تأسف هر شنونده و بیننده است. ما باید بدانیم که این حوادث ناگوار ابتلا و امتحانی است از طرف خداوند متعال برای مصیبت دیدگان در محل حوادث و برای مصیبت زدگان در سراسر کشور. برای مصیبت دیدگان، تا با مراتب صبر و تحمل در از دست دادن عزیزان ثابت کنند که در مقابل حوادث پابرجا بوده و ناتوان نیستند و به منطق قرآن کریم هر چه دارند و داریم از خداوند منان است و همگی امانتدارانی هستیم که دیر یا زود امانات الهی را به صاحبش بر می گردانیم. و برای مصیبت زدگان در سراسر کشور، آزمایش عظیمی است که در مصیبت برادران و خواهران عزیز تا چه اندازه خود را سهیم و شریک می دانیم و برای جبران این فاجعه بزرگ تا چه اندازه کوشش می نماییم.

با اتحادی که بین ملت عزیز و شریف ایران دیده می شود اطمینان داریم که در مقابل حوادث و مصیبتها پایدار و در کمک سریع به خواهران و برادران عزیز خود که همه چیز خود را از دست داده اند، بپا خواهند خاست و هر چه سریعتر دولت مردمی و متدین

خود را که تکلیف بزرگی به عهده دارد پشتیبانی نموده و برای نجات بازماندگان این مصیبت کوشا خواهند بود.

این جانب این مصیبت را به ملت شریف ایران تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال سعادت و سلامت برای بازماندگان این حادثه دلخراش خواهانم.

سلام و درود بر بازماندگان و رحمت و مغفرت بر پویندگان راه خدا. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [به آقای محمد صدوقی جهت رسیدگی به وضع زلزله زدگان استان کرمان

22 خرداد 1360/ 9 شعبان 1401

جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای صدوقی- دامت برکاته پس از اهدای سلام، هر چه سریعتر هیأتی را برای رسیدگی به وضع زلزله استان کرمان اعزام دارید تا با همکاری و همیاری مردم شجاع و مبارز و روحانیت شریف کرمان، احتیاجات مصیبتزدگان حادثه ناگوار بررسی و سریعاً این جانب را در جریان امور قرار دهید تا در حد توانم به خواهران و برادران درد کشیده ام کمک نمایم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [عفو جمعی از محکومین به مناسبت نیمه شعبان

23 خرداد 1360/ 10 شعبان 1401

[** بسمه تعالی. حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی به پیوست صورت اسامی 86 نفر از زندانیان که حسب نظر کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری به مناسبت عید میلاد حضرت ولی عصر امام زمان (عج) مشمول عفو یا تخفیف مجازات شده اند جهت تصویب تقدیم می گردد. سید محمد حسینی بهشتی- رئیس دیوان عالی کشور**]

بسمه تعالی موافقت می شود. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع مسئولان دانشگاهها (نقش دانشگاه در استقلال کشور)]

اهمیت نقش دانشگاه در کشور

صبح 23 خرداد 1360/ 10 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من با اینکه در روز شنبه بنای صحبت نداشته ام، لکن برای اینکه آقایان دانشگاهی هستند و دنبال مسائل دانشگاهی و انقلاب فرهنگی صحبت کردند، من هم به سهم خودم چند کلمه ای عرض کنم.

بالاتر چیزی که دشمنهای کشورهای مستضعف و کشورهای اسلامی از طرف مخالفین با بشریت انگشت رویش گذاشتند، دانشگاه است؛ برای اینکه آنها خوب می دانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد، یعنی همه کشور در خدمت آنهاست.

دانشگاه است که اداره امور کشور را می کند و دانشگاه است که تربیت نسل آینده و حاضر را می کند. و چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست. آن قدری که دانشگاه هدف بوده است؛ جاهای دیگر نبوده است.

روحانیت هم پهلوی دانشگاه هست. و آنها دانشگاهیها را با آن تربیت شرقی یا غربی وارد در صحنه می خواستند بکنند. و روحانیون را، از باب اینکه آنها را تحت کنترل خودشان بیاورند، مأیوس بودند؛ می خواستند که از صحنه خارج کنند. آنها دانشگاه نمی خواستند و دانشگاههای علوم قدیمه هم نمی خواستند. آنها سعی کردند که این دو قشر را و این دو دانشگاه را، که تمام مقدرات کشور

می تواند در دست آنها باشد، یکی را تربیت خارجی و شرقی و غربی بکنند و به صحنه بیاورند و یکی دیگر را، که تربیتش در دست آنها نبود و هزار سال هم نتوانستند در آن رخنه کنند، می خواستند که از صحنه خارج کنند. چه بکنند که از صحنه خارج کنند و اینها را هم در اختیار خودشان داشته باشند؟ یکی از کارهای مهم، بدبین کردن دانشگاهیها [نسبت به روحانیت بود؛ بدبین کردن روحانیت به دانشگاه. در طول این مدتهای طولانی، سعی کردند در اینکه بین این دو قشر اختلاف ایجاد کنند، شکاف ایجاد کنند، بلکه اینها را با هم دشمن کنند. اگر در بین دانشگاه می رفتیم، اسم «آخوند» در آنجا مطابق با یک ماده مخدر بود! اگر در بین طلاب علوم دینیه هم می رفتیم، «دانشگاهی» مطابق با بی دینی بود! اینها را به جان هم می انداختند و از هم جدا می کردند تا اینکه آن استفاده هایی که باید بکنند، بکنند.

بیخود نیست که ظرف این پنجاه سالی که اینها روی کار بودند، نگذاشتند یک دانشگاهی که مربوط به خود کشور باشد، یک دانشگاهی که برای مصالح خود کشور تحصیل کند و برای مصالح خود کشور آدم و دانشمند بیرون بدهد، [ایجاد شود.]

نمی گویم به طور کلی موفق شدند، لکن آنها در صدد بودند که بتدریج، به طور کلی موفق بشوند که هر چه از دانشگاه بیرون بیاید قبله او شرق یا غرب باشد. وقتی که دانشگاه به این صورت در آمد و روحانی هم از دانشگاه منعزل شد و ارتباطش قطع شد، آنها مقدرات همه کشور را در دست خود دارند.

اهمیت و لزوم انقلاب فرهنگی در دانشگاهها

همان طور که آنها انگشت روی دانشگاه

می گذاشتند و با تمام قدرت دنبال این بودند که دانشگاه را به دست خودشان بیاورند و اشخاصی که جبهه و وجهه شان رو به شرق و بیشتر رو به غرب است [در] دانشگاه آن طور به دست بیاورند و تربیت دانشگاهیها را آن طور بکنند و قشر روحانیت را هم کنار بگذارند، آنها را بی خاصیت کنند و اینها را خاصیت شرقی یا غربی بدهند، همان طور هم ماها و این انقلاب انگشت را روی همان نقطه حساس گذاشت. در رأس مسائل، «انقلاب فرهنگی» و دانشگاهی برنامه بود؛ یعنی، همان که آنها در ظرف پنجاه سال می خواستند عمل کنند. بعد از انقلاب هم آنهایی که به کشور خودشان علاقه داشتند و به اسلام علاقه داشتند، آنها هم انگشت را روی همان نقطه حساس گذاشتند و انقلاب فرهنگی و انقلاب دانشگاهی را خواستند. و شما دیدید که از همان روز اول، آنهایی که قبله شان یا مسکو بود و یا امریکا، شروع به مخالفت کردند؛ این را یک عمل ارتجاعی حساب کردند. آن وقت تهمتها هم زدند که اینها می خواهند اصلًا علمی توی کار نباشد و تخصصی توی کار نباشد و لا بد اینها می خواهند تیمم و وضو را در دانشگاه یاد اینها بدهند! غافل از اینکه این تبلیغات اگر سابق عمل خودش را زیاد انجام داد، بعد از انقلاب و بیدار شدن قشرهای میلیونی ایران، این حرفها دیگر در آنها اثر ندارد. آنها می دانند که شما وقتی می گویید «مرتجع» مقصودتان این است که بگذارید ما دستمان باز باشد تا اینکه «مترقی» باشیم و مملکت خودمان را در آغوش غرب بکشیم که مترقی است! و یا در آغوش شرق

و بلوک کمونیستی که آنها هم مترقی هستند! مقصود از «مرتجعین» مسلمانها و علاقه مندهای به اسلام و علاقه مندهای به کشور بود و مقصود از «مترقی» آنها بودند که می خواستند و می خواهند کشور را به طرف شرق و غرب بکشند و راهی جز کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب نداشتند.

اهداف و مقاصد شوم در مخالفت با انقلاب فرهنگی

از آن روز اولی که صحبت «انقلاب فرهنگی» پیش آمد، مخالفتها شروع شد. اگر شما گروههایی [را] که مخالفت کردند با این مسائل و اشخاصی [را] که سینه زدند برای باز شدن دانشگاه قبل از اصلاح مشاهده کنید، می بینید که اینها همه پای بیرق غرب و شرق سینه می زنند. شما توجه داشته اید و دارید که از همان اول انقلاب، قدم به قدم طوایفی و قلمهایی و زبانهایی بر ضد این انقلاب به کار افتادند؛ و هر قدمی که انقلاب خواست برای اصلاح بردارد، آنها مخالفت کردند. اگر صحبت دانشگاه آمد، همانهایی که دانشگاه را مرکز فساد قرار داده بودند و همانهایی که قبله آنها غرب یا شرق بود، با اصلاح دانشگاه مخالف بودند. آنها خوف این را داشتند که مبادا دانشگاه یک دانشگاه اسلامی بشود تا اینکه دست شرق و غرب تا ابد از دانشگاه کوتاه بشود؛ یعنی، از کشور کوتاه بشود.

آنهایی که می خواهند و می خواستند که دست شرق یا غرب باز باشد و مصلحت شخصی خودشان را در این امر می دانستند، کوشش کردند که با قلم و زبان محکوم کنند اصلاح و انقلاب دانشگاه را. و شما اگر توجه کنید که چه گروههایی مخالفت با این امر کردند و باز هم می کنند و باز هم اصرار دارند به اینکه دانشگاه به همان ترتیبی

که سابق بود باز بشود، می فهمید روش این اشخاص چه روشی است. ما از مسائلی که در کشور طرح می شود اشخاصی که آن مسائل را طرح می کنند می شناسیم.

آنهایی که با انقلاب «فرهنگی» مخالف بودند با اسم اینکه دانشگاه را می خواهند اینها اصلش ببندند و اینها نمی خواهند که دانشگاه در کار باشد، مشغول به تبلیغات شدند.

یک دسته از آنها همانها بودند که دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه- به طوری که گفته می شود- ایجاد کرده بودند! و یک دسته از آن غربزده هایی که به خیال خودشان، اسلامی شدن دانشگاه و اسلامی شدن جوانهای ما و اسلامی شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اینها را طرد به «ارتجاع» کردند. «مرتجعین»، یعنی آنهایی که نمی خواهند طرف شرق بروند که مرکز تمدن است- به اصطلاح آنها- و نمی خواهند طرف غرب بروند! که آنها طرف شرق و غرب هر دو را بهتر می دانستند از اسلام. آنها می خواهند اسلام نباشد، هر چه می خواهد باشد. آنها می خواهند که تربیتهای اسلامی در دانشگاهها نباشد، دیگر هر چه باشد مانعی ندارد. آنها می خواهند که دانشگاه و فیضیه با هم مرتبط نباشد؛ برای اینکه این ارتباط موجب اسلامی شدن دانشگاه می شود و این ارتباط اسباب این می شود که آن بدبینی هایی که در طول مدت زیاد بین دانشگاه و طلاب علوم دینی حاصل شده بود از بین برود. وقتی این بدبینی ها از بین رفت و دانشگاه در کنار فیضیه مشغول به فعالیت شدند، دست اینهایی که قبله شان شرق یا قبله شان غرب است، کوتاه می شود. و لهذا، با تمام قوا، کوشش می کنند و می کردند که این دو قشر را از هم

جدا کنند و بدبین کنند. وقتی این دو قشر از هم جدا شد و بدبین شدند به هم، آنها کارهای خودشان را هر طوری که می خواهند، انجام بدهند. الآن هم دست بر نداشته اند از این مطلبی که مقصود اصلی آنهاست. الآن هم آن قشری که می خواهد بدون اینکه یک ترتیب صحیحی در دانشگاه حاصل بشود، دانشگاه به هر طوری که هست باز بشود و هر طوری که می خواهد، باشد؛ همان مسائل سابق پیش بیاید؛ مردمی هستند که خودشان را در مقابل غرب یا در مقابل شرق باخته اند؛ ملت خودشان را می خواهند یا فدای بلوک شرقی بکنند یا فدای بلوک غربی.

لزوم توجه و بیداری دانشجویان

و باید دانشگاه آگاه باشد، توجه داشته باشد به این نقشه ها. و جوانهای عزیز دانشگاهی ما توجه داشته باشند به این مسائل؛ که از دانشگاه است که می شود یک ملتی اصلاح بشود و از دانشگاه است که می تواند یک ملتی به تباهی کشیده بشود. این دانشگاه و تربیت دانشگاهی است که جوانهای ما را یا طرف غرب می کشد یا طرف شرق می کشد و آنها را از خودشان تهی می کند و وجهه آنها را متوجه به غرب و شرق [می کند تا اینکه یا شرق غلبه کند و تمام جهات ایران را و شرق را و تمام بلاد مسلمین را از بین ببرد یا غرب غلبه کند و همه فرهنگ و چیزهای دیگری را از ما بگیرند و به جای آن، یک مغز شرقی یا یک مغز غربی بنشانند و ملت ما را به تباهی بکشند.

لکن بحمد اللَّه، ملت ما بیدار شده است و ملت ما اجازه این اموری که به نفع شرق است یا

به نفع غرب است نمی دهد. و ملت ما توجه پیدا کرده است به اینکه از دانشگاه است که می تواند یک کشوری کشور مستقل باشد؛ و از دانشگاه است که می تواند یک کشوری کشور وابسته باشد.

البته باید آقایان دانشجویان و علمای دانشمند دست به هم بدهند و هر چه زودتر دانشگاهها را به طریقه اسلامی، به طریقه ملی، دانشگاهی که مال خود ملت باشد، دانشگاهی که مال خود ملت اسلامی باشد، زودتر باز بشود و دست اشخاصی که می خواهند این دانشگاه را به طرف شرق بکشند یا به طرف غرب بکشند کوتاه کنند و مقدرات دانشگاه را معلمین و اساتید اسلامی به دست بگیرند و دانشگاه یک دانشگاه ملی برای ملت باشد، نه اینکه زحمت را ملت بکشد و خرج دانشگاهها را ملت به عهده بگیرد و یک دانشگاهی باشد که اشخاصی که از او بیرون می آیند یا قبله شان شرق باشد یا قبله شان غرب باشد. باید دانشگاه باز بشود، لکن با آن وضعی که تربیتهای اسلامی و ملی و انسانی باشد. این طور نباشد که ما فقط می خواهیم باز باشد. باز بود، پنجاه سال هم باز بود. چه اشخاصی را بیرون داد؟ همان اشخاصی را که ملت را به تباهی کشاندند و الآن هم دست از سر این ملت بر نمی دارند. ما می خواهیم که دانشگاهی باشد که ملت ما را مستقل و غیر وابسته به شرق و غرب درست بکند؛ نه ملت را به طرف شرق بکشد، نه ملت را به طرف غرب بکشد؛ یک ملتی مستقل، با فکر مستقل، با دانشگاه مستقل؛ که با استقلال دانشگاه کشور مستقل می شود؛ یک دانشگاهی که با فیضیه دست

به دست هم بدهند و شرق و غرب را کنار بزنند و خودشان برای مصالح کشور خودشان و برای مصالح اسلام عزیز خودشان عمل بکنند و نونهالان عزیز ما را طوری بار بیاورند که نه قبله آنها مسکو باشد و نه قبله آنها لندن باشد و نه قبله آنها واشنگتن؛ قبله آنها کعبه باشد؛ توجه به خدای تبارک و تعالی باشد و اسلام را در آغوش بگیرند، که استقلال آنها، عزت آنها در سایه اسلام است.

استقلال کشور در گرو استقلال مراکز فرهنگی

و اسلام برای علم آن قدر اجر قائل است که شاید دیگر مسالک آن قدر قائل نباشند.اسلام دانشمندها را آن قدر ارج می گذارد که شاید سایر مسالک آن طور نباشد. در اسلام، دانش بزرگترین چیز است، لکن نه دانش آن طوری که ما را به تباهی بکشد، نه دانشمندان آن طوری که ملت ما را به آغوش غرب یا شرق ببرد. اسلام کوشش دارد که علم را در مغزهای مستقل، در مغزهایی که به طرف شرق و غرب نیستند، در مغزهایی که به اسلام فکر می کنند، بار بیاورد. و این استقلال است که می تواند کشور ما را مستقل کند.

استقلال کشور ما منوط به استقلال همین دانشگاهها و فیضیه هاست. دانشگاه و فیضیه دست به دست هم بدهند و استقلال کشور خودشان را حفظ کنند. و امید خودشان را از غیر دانشگاه اسلامی و غیر فیضیه اسلامی، امید خودشان را از دیگران ببرند. اعتنای به این نکنند که مثلًا [می گویند] دانشگاهی با آخوند چرا با هم پیوند می کنند. آنها از سایه آخوند هم می ترسند! آنها برنامه شان این است که دانشگاه را از فیضیه جدا کنند.

در سالهای طولانی، بنای آنها این بود

که این دو قشر را، که سعادت یک ملت و عظمت یک ملت و استقلال یک ملت بسته به این دو قشر است- قشر روحانی و قشر دانشگاهی اینها مغز متفکر یک ملت هستند- کوشش کردند که این دو قشر را از هم جدا کنند، که با هم دشمن کنند. و ما دیدیم و شما دیدید که این دو قشر با هم دشمن بودند. تا این انقلاب اسلامی پیدا شد و اسلام دعوت خودش را شروع کرد. و دعوت اسلام پیوند همه قشرها و خصوصاً پیوند دانشگاه و فیضیه است. و تا این دو قشر با هم پیوند داشته باشند، استقلال کشور شما محفوظ می ماند.

هم دانشگاه چشمهای خودش را باز کند، و هم فیضیه! بدانید شما که باز دستهایی در کار است که شماها را از هم جدا کنند! آنها، آنهایی که استعمارگرند، آنهایی که تابع استعمارگران هستند، آنهایی که قبله شان یا لندن است یا واشنگتن یا مسکو، پیوند این دو قشر را به مصالح خودشان و مصالح اربابانشان مضر می دانند. از این جهت، در صددند که این دو قشر از هم جدا باشد. همان طور که دیدید که در طول پنجاه سال سلطنت منحوس پهلوی، که سر سپردگی خودش را به دولتهای خارج اثبات کرد، بین این دو قشر جدایی افکندند و اینها را با هم دشمن کردند و دیگران و مخالفین این ملت از این آب گل آلود ماهی گرفتند. ثروتهای شما را در طول این پنجاه سال و خصوصاً این چندین سال سلطنت محمد رضا، به باد فنا دادند. و این نتیجه دشمنی دانشگاه و فیضیه [بود.] دشمنی دانشگاه و فیضیه بیمه کرد

و می کند- اگر [خدای ناخواسته اعاده بشود، بیمه می کند- مصلحتهای ابرقدرتها را.

عزیزان دانشگاهی من و عزیزان فیضیه من، آگاه باشید که دشمنها در صددند بین شماها تفرقه بیندازند! و توجه داشته باشید که اگر دانشگاه و فیضیه اصلاح بشود، کشور شما استقلال خودش را بیمه می کند! آن قلمها و زبانهایی که کوشش می کنند که این دو قشر را از هم جدا کنند، آنها هستند که یا قبله آنها مسکو و یا قبله آنها واشنگتن است. و شما هوشیار باشید که این مصلحت بزرگ را، که وحدت دانشگاه و فیضیه است، از دست ندهید! و امیدوارم که موفق باشید که خودتان، کشور خودتان را مستقلًا اداره بکنید؛ دست شما از طرف شرق و غرب به سوی خودتان برگردد؛ و شرّ شرق و غرب از کشور ما به سوی خودشان برگردد. خداوند تبارک و تعالی یار و پشتیبان فیضیه و دانشگاه باشد و یار پشتیبان همه ملت.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

سخنرانی [در جمع فرماندهان نظامی (اجتناب ارتش از مداخله در امور سیاسی)]

اعاده حیثیت و استقلال ارتش در انقلاب اسلامی

24 خرداد 1360/ 11 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم البته تا حالا من موفق نشده بودم که آقایان را از نزدیک ببینم. حالا که این توفیق حاصل شد، لازم است من چند نکته را به آقایان بگویم:

یکی اینکه شما خودتان حاضرِ صحنه از اول انقلاب تا حالا بوده اید و آن ناگواریها [را] که بر ایران گذشت شاهد بوده اید. و هر یک هم تاریخ خوانده اید [و] دیده اید که از ناحیه شاهنشاهی و خصوصاً این پنجاه سال از ناحیه قدرتهای بزرگ، به کشور شما چه گذشته است. و شاید بتوان گفت که بر ارتش از سایر قشرهای ملت ناگوارتر گذشته؛ برای اینکه با آمدن

مستشارهای خارجی در بین ارتش و آن مسائلی که پیش آوردند، اینها در صدد بودند که اصل غرور ارتش را بشکنند. ارتش وقتی می تواند استقلال و غرور خودش را حفظ کند که ببیند خودش هست، نه اینکه از خارج یک کسی بیاید یا مستشارانی بیایند و بخواهند او را اداره کنند. معنای «از خارج آمدن» این است که ارتش ارتش استعماری است؛ خودش حیثیتی از خودش ندارد. از این جهت، بر ارتش، به حسب قاعده، باید بدتر گذشته باشد تا به سایر قشرها. اینها اگر محرومیتهایی داشته اند- که داشته اند- و اگر رنجها و عذابهایی دیده اند- که همه دیده اند- اینها برای آنها شاید قابل تحمل بوده است، لکن ارتشی که باید یک کشور را حفظ کند، سرحدات کشور را حفظ کند، دفاع از کشور بکند، این را بخواهند وابسته کنند به یک کشور دیگری، هر چه باشد آن کشور، هر چه قدرتش زیاد باشد، این معنایش اصل از بین بردن تمام حیثیت ارتش است.

از این جهت، یکی از تحفه های بسیار با ارزشی که این انقلاب به ما داده است، هدیه ای که از جانب خدای تبارک و تعالی به ما عنایت [شده است، همین است که دست قدرتهای بزرگ از ارتش بریده شده و مستشارهای اینها بیرون رانده شده اند؛ و شما الآن خودتان هستید و فرماندهان خودتان. فرماندهان وقتی از خودتان است، خودتان هستید، دیگر این طور نیست که شما این ناراحتی را در قلبتان احساس کنید که ما تحت فرمان دشمنهای خودمان هستیم. شما می دانید که این قدرتهای بزرگ دشمن توده های مردم هستند و دشمن کشورها، خصوصاً کشورهای اسلامی. انسان احساس کند که باید خاضع

باشد در مقابل دشمن خودش، در مقابل دشمن اسلام، کشور خودش، این بسیار ناگوار است.

غرب باوری افکار وابسته و منحرف

از این جهت، این هدیه ای که خدای تبارک و تعالی به ارتش عنایت کرده، شاید بیشتر و ارزنده تر باشد از اینکه به سایر قشرها عنایت کرد. البته همه ارزنده است، همه الطاف خدا ارزنده است، لکن ارتش که باید یک ارتش مستقلی باشد و غرور ارتشیش محفوظ باشد، الآن بحمد اللَّه، این مطلب حاصل است برای شما. و تمام نگرانیهای احتمالی- البته احتمال، احتمال ضعیف، اما خوب [است که گفته شود- این است که دوباره یک دستهایی در کار باشد که بخواهند همان مسائل سابق پیش بیاید. البته مسئله شاهنشاهی دیگر مدفون شده، آن مسأله دیگر مطرح نیست، لکن به طور دیگر یک مسائلی فراهم بیاورند. کسانی که از آنها هستند یا افکارشان آن نحو افکار است یا- به اصطلاح- خودشان صلاح ملت را می دانند، که وابسته باشد. خوب، هستند اشخاصی که متدین هم هستند، نمازخوان هم هستند، شاید نماز شب هم می خوانند، اما افکارشان این طوری پرورش یافته؛ یعنی، از بچگی به گوش اینها خوانده اند که این کشورهای ضعیف بدون وابستگی یا به این طرف یا به آن طرف، بدون این، برایشان امکان استمرار حیات نیست! وقتی هم وارد شدند در مدرسه، توی مدرسه این را به گوششان خوانده اند. وقتی هم وارد شدند در جامعه، هی این در گوششان خوانده شده است، در روزنامه ها تبلیغ شده است، در مجلات تبلیغ شده است، همه جا این مطلب پیش آمده است که شما خودتان نمی توانید خودتان را اداره کنید. اگر از دامن شرق فرار کنید، به دامن غرب باید پناهنده

بشوید! این اشخاص متدینی هم که نمازخوان هم هستند، متدین هم هستند، لکن این معنا در ذهنشان هست که چون شوروی الحاد ذاتی دارد و اصلًا مبدئی قبول ندارد، ما اگر از او فرار کنیم و ناچاریم [با] یک جایی پیوند حاصل کنیم، باید به طرف غرب برویم، و حالا امریکاست. اینها نه اینکه غرضشان این است که- مثلًا- یک صدمه ای به اسلام وارد بشود، نه، اصلًا این طوری پرورش پیدا کرده اند؛ فکرشان این طوری است؛ صلاح را این می دانند.

و لهذا، در خلال این گیرودارهایی که در این دو سال اخیر بود و من در پاریس بودم، اخیراً این مسائل را پیش می آوردند که اول راجع به اینکه شاه حالا باشد و او سلطنت بکند و دیگر حکومتی برای او نباشد؛ مطابق قانون عمل بکند. خوب، من می دانستم که اینها اغفال شده اند. یکی از همین محترمین اینها که آمد و این را طرح کرد، من گفتم: شما این مطلب را می گویید که شاه باید سلطنت کند و حکومت [نکند]، و ما هم بیاییم این را قبول کنیم، خوب، شما این اطمینان را دارید که شاه زیر بار این مسأله می رود؟ یا اینکه اگر شما یک کلمه این مطلب را بگویید، من هم مثل شما باورم بیاید و بیایم مصالحه کنیم با ایشان، [بعداً] تمام شماها را از بین خواهد برد؟ این دفعه در ماند! نتوانست جواب بدهد. واقعاً هم نمی شد جواب بدهد. اینها این طوری پرورش پیدا کردند و می خواهند مردم هم به این روش بروند. منتها روشهای مختلفی دارند اینها. روشهای سیاسی مختلفی که دارند، به آن روشها این طور می کنند که ما را-

خدای نخواسته- دوباره برگردانند به آن حال؛ نه به عنوان اینکه حالا شاهنشاهی در کار باشد، به عنوان جمهوری اسلامی و همین چیزها؛ مثل جمهوری اسلامی این ممالکی که هستند: اسمش جمهوری اسلامی است و از اسلام خبری نیست وهمه وابسته هستند!

من اعتقادم این است که انسان اگر با هر زحمت و مرارتی زندگی کند و زندگیش مال خودش باشد، مستقل باشد در زندگی و نانِ جو خودش را بخورد، آن ارزشش صدها مقابل این است که انسان در آپارتمانهای عظیم بنشیند و دستش پیش دیگران دراز باشد و به دیگران سلام بدهد. این یک مطلبی است که هر انسان شرافتمندی [تأیید می کند،] خصوصاً در ارتش باید این مطلب قویتر باشد. در آن جا مطرح نباشد که من باید اتومبیلم چه باشد، آنجا مطرح این باشد که من باید به جهت نظامی حیثیت نظامیم چه جور باشد.

در حیثیت نظامی باید او نظر [بکند.]

توجه به وجود جریان انحرافی

و الآن یک جریانی در کار است- من الآن نمی خواهم اشخاص هیچ صحبتش بشود- اما جریانی هست در کار که اگر کسی توجه بکند به مسائلی که در این اواخر هی پیش آوردند، در روزنامه های مختلف پیش آوردند، یک جریانی در کار است که آن جریان انسان را از این معنا می ترساند که بخواهد به طور خزنده این کشور را باز هل بدهد طرف امریکا؛ بخواهند از این راه پیش بروند. و این یک مسئله ای است که به قدری اهمیت دارد در نظر اسلام و باید آن قدر اهمیت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و دیگران که اگر احتمال این را بدهید، باید مقابلش بایستید، نه اینکه اول یقین کنید به

اینکه مسأله این طوری است. بعضی چیزهاست که اگر انسان احتمالش را بدهد، یک احتمال صحیحی بدهد، باید دنبال کند او را و به آن اعتراض کند. شما اگر احتمال بدهید- یک احتمال درستی- که یک ماری الآن توی این اتاق [هست پا می شوید می روید بیرون؛ احتراز از آن می کنید.

ما اگر احتمال این معنا را بدهیم که این جریانی که در روزنامه ها دیده می شود و دیده شد، جریان برای این جهت باشد که این کشور را نگذارند ثبات پیدا بکند [باید دنبال کنیم آن قضیه رفراندم و قبل از او، قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام «1» بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان «2» و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که می خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسأله، کنار رفتند.

مسئله انحلال مجلس خبرگان روی این زمینه بود که آنهایی که توجه به مسائل دارند، این آقایان را که توجه به مسائل و ریشه های مسائل کم دارند وادار کردند؛ روی این زمینه که دیدند مجلس خبرگان یک مجلس اسلامی شد، یک مجلسی شد که اکثرش از علما هستند. اینها از اینها می ترسند- خوب، از این علما می ترسند- ضربه خوردند، دیدند یک مجلسی است که مجلس علماست؛ اینها اگر قانون بنویسند، یک قانونی می نویسند که با مزاج

غرب و شرق سازش ندارد و آن غیر آنی است که شرقی می خواهد یا غربی می خواهد. از این جهت، این آقایان را وسوسه کردند، وادار کردند. این آقایان هم توجه به مسائل خیلی ندارند- مع الأسف- با اینکه بودند در مسائل سیاسی. و از این جهت، آن طرح را درست کردند.

دنبال همان مسائل، قضیه رفراندم پیش آمد، در روزنامه ها شروع کردند گفتن و بلکه برگرداندن به زمان 22 بهمن. در لسان یکی از همین آقایان بود [که معنای برگشتن به 22 بهمن، یعنی برگردیم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهی، اینکه برگردیم به آن وقتی که [انقلاب کردیم [و] همه این چیزهایی که تا حالا درست کردیم هیچ، بیاییم به هم بزنیم همه را! چیزی را که دو سال است برای آرامش و استقرار جمهوری اسلامی درست شده است ما بیاییم به همش بزنیم، بگوییم حالا اینکه نشد به [رأی ما، دوباره رأی بگیریم ببینیم چه می شود! احتیاطی است دیگر. برای چه؟ برای اینکه اینها دیدند که خوب، مجلس هم که شد یک مجلسی که اکثرش اهل علم و علما هستند و اکثریت قاطعش مسلمانهای پر و پا قرص هستند و همین طور در دولت هم یک دولتی است که اسلامی است و پر و پا قرص، قوه قضائیه هم یک قوه قضایی است که در کف مسلمانها و مسلمانهای پر و پا قرص است و این غیر آنی است که ما می خواهیم، غیر آنی است که آنها می خواستند.

آنها می خواستند که یک مجلسی باشد [به صورت مجلس؛ مثل بعضی مجالس سابق، که بود و افرادی باشند از همین افرادی

که درست شده است و می شود و سینه برای غرب می زنند. و دیدند نشد این. از این جهت، دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم! باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندم کنیم: رفراندم برای اصل جمهوری! حالا اگر برای اصل جمهوریش هم نگویند، رفراندم برای قانون اساسی؛ رفراندم برای رئیس جمهور، رفراندم برای مجلس؛ رفراندم کنیم برای اینها. این معنایش چیست؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست بگیرند. اینکه الآن ثبات دارد و از افتخارات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیزها درست شد، این را از دست بگیرند، بگویند حالا نشد، دوباره از سر! دوباره از سر!؛ آراءْ [آراءِ] مردم است. خوب، اگر میزان آراء مردم است، آراء مردم است اینها که هستند. اینها که از اروپا نیامده اند! اینها آراء همین مردم اند؛ همین مردم اند که به مجلس رأی دادند، وکیل تعیین کردند؛ همین مردم اند که به جمهوری اسلامی رأی دادند و همین مردم اند که به قانون اساسی رأی دادند و همین مردم اند که همه چیز را خودشان ایجاد کردند. حالا ما دوباره از سر برویم سراغ چه مردمی؟ باز برگردیم به این مردم! این مردم همان مردم اند که اگر پنجاه دفعه هم [نظام به هم بخورد، همین است. اینها این اشتباه را دارند که خیال می کنند که اگر این دفعه به هم بخورد- مثلًا- فلان جمعیت تو کار می آید. اینها نمی دانند که اگر این دفعه به هم بخورد، یکی از اینها هم نمی آید! این دفعه مردم فهمیدند که چه اشخاصی به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصی به اسلام اعتقاد

ندارند یا خیلی پایبند نیستند. اگر این دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اینها را کنار می گذارد. یک اشخاص دیگری را می آورد در کار که آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه [اینکه اشخاصی بیایند که غیر مطلوب باشند. لکن مسأله این است که آنها احتیاط کردند؛ ما این احتیاط را بکنیم، بلکه ان شاء اللَّه، به هم بخورد این اوضاع، باز یک دو سالی تزلزل بشود، یک راه مفری برای امریکا پیدا بشود که ما را درست بتوانند تربیت کنند، ما که نمی توانیم خودمان را اداره کنیم، بیایند ما را اداره بکنند! این مسائل را پیش آوردند.

و من می خواهم به شما آقایان بگویم که بیدار باشید و هوشیار! دشمنهای شما پشت همین دروازه های تهران و دروازه های ایران هستند. در داخل این کشور هم دشمنهای ایران هستند. یک دسته دشمن نیستند؛ [عده ای از روی نادانی کار دشمن را می کنند.

یک دسته هم دشمنهای سرسخت هستند که می خواهند که این جمهوری اسلامی نباشد، هر چه می خواهد باشد. جمهوری باشد، جمهوری دمکراتیک باشد، جمهوری هر چه می خواهد باشد؛ جمهوری خلق باشد، اسلام تویش نباشد؛ برای اینکه اگر جمهوری اسلامی شد و قانون، قانون اسلامی شد، دیگر برای آن اربابها راهی پیدا نمی شود. و آن وقت به عقیده این آقایان، ما دیگر باید از [قافله تمدن و از کشورهای متمدن کناره بگیریم حتماً! یا باید کلاه امریکا را سرمان بگذاریم یا کلاه شوروی را سرمان بگذاریم و اگر این نشد، دیگر ما مرتجع هستیم و باید کناره بگیریم، منزوی دیگر هستیم! این یک اشتباه است که آقایان دارند. و اینها را ترسانده اند از اول.

اینها بچه ترس شده اند! از اول نمی دانند که مسأله چیست، نمی دانند قدرت اسلام چیست، نمی دانند قدرت یک ملت چیست. یک ملت هر چه محدود باشد، هر چه جمعیتش کم باشد، لکن وقتی خواست یک ملتی یک چیزی، شد. ابرقدرتها اگر بخواهند خلاف این خواست بکنند، به ضرر خودشان است؛ برای اینکه آنها یک کشوری می خواهند آباد باشد، بازار باشد [تا] چیزهایش را ببرند. همین طوری که نمی خواهند یک بیابان را بگیرند! اینها می دانند که اگر یک کشوری همه افراد ملتش یا اکثر افراد ملتش ایستادند، در مقابل همه ناگواریها ایستادند، اینها دیگر هوس اینکه بیایند و بزنند و بکشند و از بین ببرند، ندارند. اینها نقشه می کشند که اینها را از باطن خراب بکنند. افرادی که نقشه را خوب بلد هستند می آورند تو کار تا اینکه این بساط را به هم بزنند. شماها باید هوشیار باشید!

منع قوای نظامی از دخالت در امور سیاسی

و وظیفه هر نظامی و هر پادگان این است که در امور سیاسی حکومت [دخالت نکند؛ برای اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسی، سربازیش را از دست می دهد. یک سربازی که افکارش را متوجه بکند به اینکه کی جلو باشد، کی عقب باشد، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، این دیگر «سرباز» اسمش نیست؛ این یک آدم سیاسی است که کلاه سربازی را غصب کرده! باید شما همه توجه کنید، سران این ارتش و همه قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود. ورود در امور سیاسی همان و حیثیت ارتش از بین رفتن همان. امور سیاسی در ارتش از

هروئین بدتر است. چطور هروئین انسان را چه می کند و از بین می برد، امور سیاسی هم باطن ارتش را از بین می برد؛ دید ارتش را از بین می برد. از این جهت، یکی از چیزهایی که لازم است برای شما و باید این مطلب را با جدیت، با قدرت، در همه جا بسط بدهید، این است که نگذارید در امور سیاسی وارد بشوند. نگذارید سیاسیونی که بخواهند بیایند در آنجا مسائل سیاسی بگویند در آنجا صحبت بکنند. البته بیایند موعظه بکنند؛ بیایند دعوت به اصلاح بکنند، به صلاح بکنند، شجاعت را به آنها یاد بدهند؛ اینها همه اش خوب است، اما بخواهند یک امور سیاسی را وارد بکنند در ارتش، این نقشه ای است که اگر این قائل هم خودش نقاش این امر نباشد، نقشه ای است که کشیده شده است و این قائل را مِن حیثی که خودش هم حتی نداند، وارد معرکه کرده اند.

آن چیزی که از همه چیزها برای ابرقدرتها الآن [بیشتر] مطرح هست این است که ما این ارتشی که الآن دیدیم که انسجامش بحمد اللَّه، هست و قدرت نظامیش هست و نه ماه بیشتر هم دارد جنگ می کند و پیشبرد هم می کند، هر روز هم پیش می برد و خوب، این یک خوفی در قلب آنها ایجاد کرده، اینها دارند کم کم مأیوس می شوند. از این جهت، می خواهند ارتش را از باطن یک اشکالاتی در آن ایجاد کنند. یکی از اشکالات بزرگ همین است که امور سیاسی را وارد کنند در ارتش و بیایند صحبتهای سیاسی بکنند و بیایند حرفهای سیاسی بزنند. بیایند یک گروهی گروه دیگر را چه بکنند؛ شما هم وارد بشوید در این

میدان، یک دسته تان اهل گروه کذا بشوید و یک دسته هم اهل حزب کذا بشوید؛ و دایماً افکارتان بیاید سراغ حزب بازی، سراغ گروه بازی و سراغ این مسائل. و این همان است که ارتش را از دست می برد؛ همه چیز ارتش را از بین می برد.

و لهذا، من به سران ارتش امر می کنم به اینکه باید در ارتش مسائل سیاسی طرح نشود. اشخاص اگر بخواهند بیایند آنجا صحبت بکنند، اگر از سیاسیون هستند، اینها را نگذارند بیایند در ارتش صحبت بکنند. اینها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لکن متحرک به حرکت دیگران و به تحریک دیگران هستند. این از مسائل لازم برای ارتش است. همان طوری که راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقایان و شماها هم همه باید توجه داشته باشید، آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بین می برند. این اموری است که باید حتماً در ارتش با کمال قدرت اجرا بشود.

توطئه گروهکها برای انحلال ارتش

و اما اینکه بعض از همین گروهها، گروههای سیاسی، ممکن است که در ارتش القا بکنند به اینکه اسلام با شماها سر و کاری ندارد، جمهوری اسلامی با شما سر و کاری ندارد، شما دیدید که از اولی که این انقلاب به پیروزی رسید، اول قدم این بود که ارتش لازم نیست دیگر، اول حرف آنهایی که تابع سیاستهای خارجی هستند این بود که این ارتش «طاغوتی» است، این ارتش طاغوتی باید از بین برود. این کلمه را هم رویش گذاشتند که مردم را اغفال کنند! خوب، ما هم می دانستیم که مسأله چیست و اینها می خواهند چه بکنند. از این جهت، ما هم از روز

اول این مطلب را محکوم کردیم و گفتیم که ارتش باید باشد؛ آن هم ارتشی که با قیام ارتش بود که ملت پیش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پیش بردند. آنها می خواستند که این قدرت را از ایران بگیرند و ارتش را نابود کنند و ارتش برود سراغ کار خودش و ایران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده آقای صدام بیایند هرجا دلشان می خواهد! آقای کارتر یا ریگان هم بیایند هر کاری دلشان می خواهد بکنند، راه را باز کنند برای این مسائل. باید توجه داشته باشید که اسلام برای ارتش ارج قائل است. اسلام ارتش را لازم می داند و احترام برای او قائل است و پشتیبان اوست. و ملت ایران هم که مسلمان هستند و ما هم که به عنوان یک مسلمان هستیم، ارتش را با کمال قدرت حفظ می کنیم. وسوسه هایی که ممکن است در بین ارتش گفته بشود یک وقتی، این مسائل که ممکن است شما هم یک وقتی چه بشوید، شما هم یک وقتی چه بشوید، این مسائل را بکلی منسی کنید و کنار بگذارید. ایران و تمام مردم مسلمان با ارتش دوست اند و پشتیبان اند، چنانچه می بینید که شما دارید آنجا جنگ می کنید، مردم هم دارند پشت سر شما همه کمکها را می کنند، بدون اینکه کسی الزامشان بکند. خودشان، بچه کوچولو هم می آید قلکش را می دهد برای شما، پیرزن هفتاد ساله هم می آید آن طلایی که ذخیره کرده است می دهد برای شما. ایران ارتش لازم دارد. اسلام ارتش [می خواهد]، لکن یک ارتش اسلامی. این مطلب را من باید بگویم که یکی از مهماتی که

در ارتش لازم است این است که اسلامی باشید شما. شما با اسلامیتتان بر این قدرتهای بزرگ غلبه کردید. ارتش و همین طور سپاه پاسدار [ان و سایرین با قدرت اسلامی و اینکه شهادت را برای خودشان یک فوزی می دانستند و اینکه هر وقت می آیند پیش من، هر کدام از آنها می آیند، بسیاری از اینها که می آیند پیش من، گریه می کنند که شما دعا بکنید که ما شهید بشویم و من دعا می کنم که پیروز بشوند [...] یک همچو روحیه ای وقتی در یک فرد یا افراد پیدا شد، این پیروز است. و این روحیه بود که پیدا شد. و این روحیه در پناه اسلام پیدا شد. هیچ مکتب دیگری نمی تواند این طوری درست کند که گریه کند که بگذار من کشته بشوم. دیروز یک کسی که پایش قطع شده بود، عصا زیر بغلش گذاشته بود، آمده اینجا. من باهاش مصافحه کردم. گفت: دعا کنید من شهید بشوم. این روحیه در اثر اسلام است. کوشش کنید که در این پادگانها هر جا هستید، اسلام را تقویت کنید.

این انجمنهای اسلامی مفید برای شماست. چنانچه یک کسی گفت که انجمنهای اسلامی به درد نمی خورد و ارتجاعی است، این همان ارتجاعی است که به همه ما می گویند و به همه شما می گویند. این همان ارتجاعی است که با این کلمه می خواهند شما را کنار بزنند و آن اشخاص «مترقی» را بیاورند! آن اشخاص مترقی کی اند؟ یا از امریکا باید بیایند مترقیها یا از شوروی باید بیایند این مترقیها. این ارتجاع در مقابل مترقی، یعنی اسلام و ایران در مقابل امریکا و در مقابل شوروی. این انجمنهای اسلامی همه شان

برای ما مفیدند. البته من به انجمنهای اسلامی هم سفارش کردم به اینکه فقط جهات اسلامی را در نظر بگیرند و هیچ دخالت دیگری در امور نکنند- دخالت مال خود فرماندهان هست- لکن این را توجه بکنید که اگر یک وقتی اشخاصی آمدند، وسوسه کردند که این انجمنهای اسلامی- مثلًا- چندان فایده ندارد یا ضرر دارد یا ارتجاع است، این همان نقشه ای است که آنها می کشند برای اینکه رفراندم حاصل بشود، شاید دیگر آخوندها بروند کنار، متدینین بروند کنار، انجمن های اسلامی نباشند، شاید باز آن مسائل زمان طاغوت بیاید تو کار؛ باطن اینها را تهی کنند از آنی که باید باشند. این هم از امور مهمی است که باید توجه کنید.

توصیه به تقویت پیوند ارتش با ملت

و من آگاهم از داخل ارتش. این طور نیست که من بی اطلاع باشم. من آگاهم که چه اشخاصی گاهی می آیند و چه اشخاصی حرفهایی می زنند و چه عکس العملهایی هست در کار. توجه داشته باشید که- خدای نخواسته- یک وقتی اسباب این نشود که ملت ایران بگوید که این ارتش ارتش کذایی است و به اسلام کاری ندارد و این طور چیزها. شما وقتی قدرت دارید که ملت دنبال شما باشد. همان طوری که ملت بدون ارتش نمی تواند ادامه زندگی بدهد، ارتش هم بدون ملت نمی تواند ادامه زندگی بدهد. ارتشی که ملت با او مخالف است، نمی تواند این ارتش باشد؛ چنانچه ملتی هم اگر ارتشش با او مخالف باشد، نمی تواند زندگی بکند. شما کوشش کنید که پیوند خودتان را با ملت هر چه می توانید تقویت کنید و این به تقویت جهات اسلامی است. وقتی مردم دیدند که شماها روی طریقه اسلام یعنی اینکه اینها

خونشان را دادند، آن «اللَّه اکبر» ی که همه داد زدند و به خیابانها ریختند و زیر تانکها رفتند و آن قدر صدمه دیدند، ببینند که شما هم همان رویه را دارید، همان راه را دارید [با شما هستند. اما] اگر یک وقت احساس کنند به اینکه نه، از آن رویه یکقدری پایش را کج گذاشته، خوب، مردم دیگر رها می کنند آن را. مردم یک عقد اخوتی با افراد نبسته اند که! با هیچیک از ما.

اگر دیدند من یک وقتی پایم را کنار گذاشتم از آن رویه ای که خود این ملت دارد و این سیل خروشان دارد، من بخواهم به خلاف این سیل شنا بکنم، من را از بین می برند؛ هر کس باشد این طور است.

ما باید کوشش کنیم، هم تکلیف ملیمان است، هم تکلیف الهیمان است، کوشش کنیم به اینکه این کشور را حفظش کنیم. و این کشور حفظش به این است که ارتش یک ارتش اسلامی جانباز باشد و با ملت همراه باشد، منسجم باشد. خود ارتش هم منسجم باشند با هم.و سایر قوای مسلح هم با ارتش برادر باشند- که هستند- سپاه پاسداران را شما در آغوش بگیرید؛ آنها شما را در آغوش بگیرند. همه شما در این مسائل باید کوشا باشید که مملکت خودتان را نجات بدهید.

و نکته دیگر هم- که و لو ضعیف هست، لکن خوب، باز تذکر می دهم- [اینکه ممکن است که در این پادگانها یک [عده بازی خورده ای باشند، گاهی بخواهند- مثلًا- یک نقی بزنند، یک حرفی بزنند. کسانی که بر خلاف این مسیر، که مسیر اسلام است، پشتیبانی از هر که بخواهند بکنند، خلاف مسیر اسلام است.

این کسان را باید فرماندهان تعقیب کنند. و هر کس روی این مصالح اسلامی در ارتش باقی بماند؛ روی این مصالح کشور که مصلحت اسلام است؛ مصلحت کشور است؛ هر کس برای کشور خودش و روی مصالح کشور و روی مصالح اسلام با روح استقلال طلبی که نخواهد گرایش به آن طرف یا گرایش به آن طرف پیدا کند.

این ارتش، ارتش اسلامی است، از سربازش تا فرماندهان اولش. اگر- خدای نخواسته- یک کسی ببیند که نه این طور نمی تواند زندگی کند، این طور نمی شود، خوب، کارهای دیگر هم ممکن است؛ لازم نیست در ارتش باشد. فرماندهان آنها عذرش را می خواهند که یک جایی دیگر برود برای خودش زندگی بکند. نماند که- خدای نخواسته- ارتش را از بین ببرد. این جهاتی است که من می خواستم به آقایان بگویم.

و یک جهت دیگر این است که کوشش کنید- این را فرماندهان دیگر باید توجه بکنند- کوشش کنید که این پیشرفتهایی که [ارتش می کند یک قدری زیادتر باشد؛ برای اینکه ممکن است که صدام و دوستان صدام تبلیغ کنند در آنجا که این فرماندهی که کنار رفته است، حالا دیگر ضعف پیدا کرده است ارتش.

با اینکه من می دانستم که امثال آقای بنی صدر گوینده خوبی هستند، اما در پیشرفت مطالب، شماها هستید که پیش می روید، سرباز است که کار را انجام می دهد، لکن ممکن است صدامیان یک وقت تبلیغ کنند به اینکه چه و روحیه ارتش خودشان را با این حقه بخواهند بالا ببرند و روحیه ارتش ما را بخواهند پایین بیاورند.

شما اگر بعد از این واقعه، یکی دو تا پیروزی پیدا بکنید، این مطلب هم شکسته می شود

و نمی تواند صدام دیگر تبلیغ بکند به اینکه نه، دیگر روحیه ها ضعیف شده است؛ نه، روحیه ها سر جای خودش هست، مسئله ای هم واقع نشده است و ارتش هم همه چیزش سر جای خودش است، فرماندهان سر جای خودشان هستند، هیچ قضیه تازه ای واقع نشده. رئیس جمهور ریاست جمهوریش را بکند؛ لازم نیست که رئیس [قوا] هم باشد.

این مسائلی بود که می خواستم به شما عرض کنم و اطمینان بدهم به شما که اسلام با شما موافق است، مادامی که شما سرباز اسلام باشید، و ملت با شما موافق است، مادامی که در راه اسلام و در راه کشور کوشا باشید- و بحمد اللَّه، هستید و خواهید بود. و شما آن ذائقه تلخی که از زمان محمد رضا داشتید و می دیدید که شما اسیر یک ممالک دیگری- تقریباً- هستید، با استقلالی که پیدا شد، آن ذائقه تلخ رفت از بین و الآن ذائقه شما به تبع خدای تبارک و تعالی و با «اللَّه اکبر» ذائقه ای شیرین شده است و ان شاء اللَّه، شیرینتر بشود.

و پیروز باشید و پیروزمند باشید.

اسلام را حفظ کنید! و استقلال کشور خودتان را حفظ کنید.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (اعلام ارتداد مخالفین احکام ضروری اسلام)]

منافقانه عمل کردن گروهکها

صبح 25 خرداد 1360/ 12 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم امروز یک مجمعی است از علمای استان مازندران، و از علمای اهل سنت، و از برادران مشهد، و شرکت واحد، و از قشرهای دیگری که اینجا هستند. چون مجمعی است از برادران اهل سنت و برادران تشیع. مسائلی را باید عرض کنم، یا درد دلهایی را با شما در میان بگذارم. من در طول مدتی که با رژیم منحوس پهلوی مقابله می کردم تکلیفم

خیلی روشن بود- تشخیص داده بودیم که آن رژیم رژیمی است که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین مشغول کار هست و کشور ما را به سوی امریکا سوق داده است و منافع این کشور را در جیب دو ابرقدرت کرده است، و تتمه ای اگر باقی مانده در جیب خود و بستگان خود در بانکهای خارج از کشور ریخته است. آن روز تکلیف ما روشن بود. به عبارت دیگر، تکلیف در مقابل یک جمعیتی که، یا یک رژیمی که، صاف ایستاده بود در مقابل مصالح کشور و مصالح اسلام عمل می کرد روشن بود. و ما هیچ باکی از این نداشتیم که ملت را سراسر بر ضد آن رژیم تجهیز کنیم و آنچه که می توانیم و در توان داریم در خدمت اسلام عمل کنیم و به نظر می آید که عمل کردیم؛ و شما ملت ایران همه با هم دست به هم دادید و با بانگ «اللَّه اکبر» و با «لا اله الّا اللَّه» جمهوری اسلامی را خواستید، و در پناه جمهوری اسلامی استقلال و آزادی را خواستید، و بحمد اللَّه جمهوری اسلامی با رأی قاطع ملت تصویب شد؛ و دنبال او هم یک مراحلی به طور معجزه آسا تحقق پیدا کرد و یک حکومت مستقر قانونی در این کشور متحقق شد. لکن مع الأسف ما الآن مقابل یک گروهها و گروهکهایی هستیم که نه به طور صریح می آیند بگویند که ما اسلام را قبول نداریم و قوانین اسلام را قبول نداریم و جمهوری اسلامی را قبول نداریم. تا باز ما تکلیفمان معلوم باشد و همان طوری که سابق عمل کردیم امروز هم عمل کنیم. و نه آن

طور است که اینها سر جای خودشان بنشینند و به قوانین مملکت خاضع بشوند و به اسلام و قوانین اسلام خاضع بشوند. بین دو محظور الآن [هستیم : با اینها معامله محمد رضا باید کرد؟ یا با اینها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانین؟

دعوت جبهه ملی به قیام در مقابل قرآن

من می خواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از «جبهه ملی»، که دعوت به راهپیمایی کرده است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جزء انگیزه ای که برای راهپیمایی قرار داده اند، لایحه «قصاص» است. یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که «لایحه غیر انسانی»! ملت مسلمان را دعوت می کنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی می کنند در مقابل قرآن کریم. نص قرآن کریم. ضروری مسلمین، چه برادران اهل سنت و چه برادران شیعی، ضروری این است که این قرآن از خداست و در قرآن هر چه باشد ضروری است که باید پذیرفت. قضیه «قصاص» در جاهایی از قرآن تصریح شده است.

لایحه قصاص همین مسائل قرآن است. در این راهپیمایی که مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت کرده اند، دعوت کرده اند که مردم قیام کنند در مقابل قرآن! مردم قیام کنند در مقابل احکام ضروریه اسلام! آنهایی که از بعض جبهه ها هستند، تکلیفشان معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتی هم که «جمهوری اسلامی» تأسیس شده است، مسئله

اسلام پیش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگویند، همان ملی گرایی بوده است. و من در این هم شک دارم! برای اینکه افرادی که سر دسته اینها بودند و به ملی گرایی معروف بودند «1» ما دیدیم که بر ضد ملت اینها قیام کردند. الآن هم که در خارج هستند دعوت می کنند که بر ضد این ملت، قدرتها فعالیت کنند. و این قدرتهای بزرگ هم همه جور چیزی دارند! ملی هم دارند؛ مذهبی هم دارند؛ معمم هم دارند. من آن چیزی که بسیار مورد تعجبم است این نیست که در اعلامیه «جبهه ملی» برای لایحه «غیر انسانی» [به اصطلاح او] قصاص، یعنی حکم غیر انسانی قرآن!، یعنی حکم غیر انسانی اسلام!، اعلامیه بدهند و مردم را دعوت کنند که أیها الناس بیایید، در مقابل اسلام قیام کنید و استقامت کنید. من از آنها همچو توقعی داشتم و دارم. اما بعضی که اعلامیه دادند و تأیید کردند این راهپیمائیها را، آیا خوانده اند این اعلامیه های «جبهه ملی» را؟ دیده اند، که به این راهپیمایی دعوت کرده اند؟ و یکی از انگیزه های آنها این است که بیایید مقابل قرآن قیام کنید؟ منتها لفظش را نگفتند، و واقعِ صریحش همین است. اگر اینها خواندند این را، غفلت کردند از اینکه این راهپیمایی برای مقابله با اسلام است؛ برای مقابله با جمهوری اسلامی است؛ و برای مقابله با حکومت اسلام است. من عجالتاً کار ندارم که آیا دولت آقای رجایی یک دولت فعّال است یا نه، و آیا کارهایی کرده است که باید در مقابل او ایستاد یا نه؛ و کار ندارم به اینکه مجلس شورای اسلامی

آیا یک مجلسی است که از ملت است یا نه؛ و کار ندارم به اینکه قوه قضائیه آیا به تکالیفش عمل می کند یا نه؛ به اینها من کاری ندارم؛ و اگر راهپیمایی هم فقط برای راهنمایی مردم بود، آن هم صحبتی نبود، و ممکن بود که عمل بشود؛ اما راهپیمایی در مقابل اسلام! در مقابل صریح قرآن! در مقابل حکم ضروری اسلام! این را چه جور تعبیر کنیم؟ باز من کار ندارم به «جبهه ملی»، با اینکه بعض افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند؛ لکن من کار دارم به آنهایی که پیوند کرده اند با این جبهه؛ پیوند کرده اند با منافقین؛ پیوند کرده اند با منحرفین. من با اینها کار دارم که شمایی که متدین هستید و مدعی تدین چه توجیهی از این معنا دارید؟ آیا تکلیف شرعی فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید! در تمام تکلیفهای شرعی که شما احساس کردید همین تکلیف شرعی را دارید که مردم را دعوت کنید به شورش در مقابل دولت اسلامی، در مقابل مجلس شورای اسلامی؟! نهی از منکر و امر به معروف فقط منحصر است به همین که دولت اسلامی را نهی و امر بکنید؛ آن هم با آن کوبندگی؟! و آن هم دعوت به قیام؟! آن هم دعوت به شورش؟! در مقابل این اعلامیه «جبهه ملی» که مخالف نص قرآن مجید است، در مقابل این که مردم را دعوت کرده است به راهپیمایی در مقابل قانون الهی، تکلیف دیگر ندارید شما؟ آقایان تمام تکلیفها را به جا آوردند و عمل کردند، فقط یک تکلیف مانده و آن جمهوری اسلامی را به

هم زدن؟! تمام تکلیفهایی که بر ما و شما متوجه است، چه از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه ها و نهضتها و سایرین، تمام تکالیف فقط منحصر به این شده است که این جمهوری اسلامی را در خارج از کشور طور دیگری که هست نمایش بدهید، و مردم را دعوت کنید که بر خلاف جمهوری اسلامی شورش کنند؟! دیگر همه چیز درست شده است، فقط این یکی مانده؟! در وقتی که سرتاسر ایران آشوبگران مشغول آشوب هستند، منافقان مشغول فعالیت هستند، و ابتلا به جنگ با قدرتهای بزرگ داریم، و مملکت ما آنجا مبتلا به جنگ است و در داخل مبتلا به این دستجات مختلفی است که به بهانه اسم شماها در خیابانها می ریزند و جوانان ما را زخمی می کنند و گاهی هم می کشند، اینها نهی از منکر نمی خواهد؟ اینها را دعوت به شورش می کنید این امر به منکر نیست؟ این امر به فساد نیست؟

من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینکه غیب نمی دانم! نمی دانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می پذیرفتم؛ به ایشان هم محبت می کردم؛ لیکن نمی دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می کنند. من نمی دانستم که اینها ائتلاف پیدا می کنند [و] مرکز ائتلافشان یک جا است، و ائتلاف پیدا می کنند با منافقین که «شناخت» «1» شان را اشخاصی که مطالعه کرده اند می دانند چیست، ائتلاف کرده اند با این جبهه ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت کردند به اینکه ای مسلمانها بیایید و حکم قرآن را، حکم «غیر انسانی» قرآن را!! و لا حولَ و لا قوهَ الّا

باللَّه. در یک کشور اسلامی این طور سبّ بر قرآن و سبّ «2» بر اسلام در مرئی و منظر مسلمین بشود، و فلان مقام هم تأیید کند و دعوت به شورش! در مقابل چه؟ در مقابل نص صریح قرآن؟! امروز، دو بعد از ظهر دعوت به راهپیمایی است. به حسب چیزی که در اعلامیه شان ثبت شده است، دعوت به راهپیمایی است در مقابل این حکم «غیر انسانی» اسلام!

ما با اینهایی که اظهار دوستی می کنند و تیشه برداشته اند و به ریشه اسلام می زنند باید چه بکنیم؟ در تمام طول سلطنت رضا خان و محمد رضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد. مسلمانها بدانند که یک راهی الآن هست در کار، یک روشی الآن هست در کار، که به طور ناشیگری اینها نقاب را کنار زدند. آنهایی که در این راهپیمایی می خواهند شرکت کنند، یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند، یا تأیید کردند این شرکت را، یا مردم را دعوت کردند به این شرکت، اگر بدانند که محتوای این معنا چیست، وای به حال ملتی که ملی هایشان این باشد، و متدینینی هم که اظهار تدین می کنند، آن باشد، و سرانشان هم این! و اگر ندانسته می کنند، چطور اطلاعیه «جبهه ملی» را ندیده دعوت می کنند به اینکه شما هم به دنبال جبهه ملی راهپیمایی کنید. بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهای ایران هم ببندند، خیابان ها هم همه ببندند، و همه قیام کنند، استقامت کنند! در مقابل چی؟ در مقابل لایحه قصاص «غیر انسانی»! حکم قرآن «غیر انسانی»!

عهدشکنی بنی صدر

با اینها ما چه بکنیم؟ با این مقدسهایی که از اینها پشتیبانی می کنند و

با هم ائتلاف کردند، و با منافقین هم از اول ائتلاف داشتند، با این مسلمانهای نمازخوان ما چه بکنیم؟

اینکه من گفتم درد دل خودمان را باید در میان بگذاریم، برای این بود که «سعدی از دست دوستان فریاد»! ما این دوست نماها را چه بکنیم؟ آقایان در هر چه صحبت می کنند و در هر چه اعلامیه می دهند، یکی از مطالبشان این است که قانون. از اول هم قانون باید به آن عمل بشود. این سال هم «سال قانون» اسم گذاشته شد؛ یعنی اجرای قانون. آقایان این همه بساطی که الآن به حسب قانون در ایران بر پا است. مجلس شورای اسلامی یک مجلسی است که قانون او را تأیید کرده است، و شورای نگهبان آنی است که قانون تعیین کرده، و دولت هم آنی است که مجلس شورا تعیین کرده، این هم دولت قانونی، قوه قضائیه هم این است که قانون تعیین کرده؛ خوب، شما اگر واقعاً به قانون می خواهید عمل بکنید، و ما هم می خواهیم که همه شماها بیایید به قانون عمل کنید، و آمدید اینجا بنا بر همین هم شد، و بنا بر این شد که دیگر روزنامه هاتان و صحبتهاتان برای تشنج نباشد، آیا شما وفا کردید به عهد خودتان؟ در اینجا آمدید و قرار دادید به اینکه، یعنی بعد از اینکه می خواستید به جنگ هم بروید، به این منتهی شد که یک هیأت سه نفره ای باشد، یک نفر از طرف آقای رئیس جمهور، یک نفر هم از طرف آن آقایان، و یکی هم من تعیین کنم، «1» اینها حَکَم باشند. بعد از اینکه حَکَم رفته است و دیده است و موارد خلاف

را دیده و یک جایی صحبت کرده است، در روزنامه هایشان بود که این حکمیت مثل حکمیت ابو موسی اشعری است! یعنی این سه نفری که یکیش را خود ایشان تعیین کرده و یکیش را هم مجلس تعیین کرده است، و آن دو نفر دیگر یعنی رئیس مجلس و آن دوتای دیگر، و یکیش را هم من تعیین کردم و اینها حکمیت کردند، نظیر آن حکمیتی است که ابو موسی اشعری بر خلاف حضرت امیر رأی داده! من فرض می کنم که اینها حکمیتی که کردند مثل حکمیت ابو موسی- [است من فرض می کنم که این تهمت را به چند نفر عالم و چند نفر متدین که یکیش هم خود ایشان تعیین کردند- ما فرض می کنیم که این روزنامه ای که این [را] نوشته صحیح است. خوب، بیایند مثل حضرت امیر عمل کنند. حضرت امیر در عین حالی که در فشار ابو موسی را تعیین کرد- نمی خواست تعیین کند. ایشان می خواست یک کس دیگر را تعیین کند. لکن فشار آوردند دوستان خودش، همان دوستانی که باید حضرت امیر از آنها فریاد کند، فشار آوردند که نه، ابو موسی برای این کار خوب است. حضرت، ابو موسی را تعیین کرد- بعد که ابو موسی آن حکمیت را کرد، همین دوستها می خواستند نقض کنند! حضرت امیر مقاومت کرد و گفت حالا که- حَکَم حکم کرده بودند بر ضد حضرت امیر، یعنی حضرت امیر را از خلافت به حسب این حکمیت خلع کردند و معاویه را به حسب این حکمیت نصب کردند- حضرت امیر فرمود که این حکمیت بوده است، و ما باید به آن احترام قائل بشویم. در صورتی

که بر ضد او بود. خوب، شما هم که این قدر دعوا دارید، خوب، مثل حضرت امیر بشوید. مگر اینکه بگویید اشتباه کردند! ما نمی کنیم- چنانچه گاهی می گویید. شما کجا را قبول دارید؟ این آقایانی که با هم ائتلاف کردند، این آقایانی که با این منافقین ائتلاف کردند، ائتلاف کردند که مملکت ما را به هم بزنند، ائتلاف کردند که آشوب بپا کنند؛ شمایی که ائتلاف کردید، برای چه ائتلاف کردید؟ آقایان می گویند که این بازی قبول نیست، از سر! دیروز من گفتم این را که خوب، این را ملت تعیین نکرده یا کرده؟ اگر ملت تعیین نکرده. خوب، ببینید کی تعیین کرده؟ از کجا آمدند و رأی دادند؟

آرا زیاد. قانون اساسی را [که آن قدر زیاد رأی دادند، آن طرفش، همین منافقین و اینها، رأی ندادند. همین مؤتلفین. همینها. البته نه آن جناح متدینشان. همه این چیزهایی که پیدا شده است از آرا همین مردم است. خوب، شما هی می گویید مردم را ما قبول داریم، مردم را قبول داریم. خوب، بسیار خوب، کی هست که این مردم را قبول ندارد! این مردم تعیین کردند. خوب، قبول دارید، اگر می گویید میزان رأی مردم است؛ خوب، رأی مردم. حالا ائتلاف کردید که به ضد رأی مردم عمل کنید؟ ائتلاف کردید که مجلس شورای اسلامی را کنار بگذارید؟ ائتلاف کردید که قوه قضائیه را کنار بگذارید؟ائتلاف کردید دولت را کنار بگذارید؟این ائتلاف برای چیست؟ این چه ائتلافی است؟

من از اول یک خَلَجانی در ذهنم حاصل می شد راجع به بعضی اینها؛ لکن صبر کردم.

صبر کردم و نصیحت کردم. صبر کردم، و هر وقت اینها آمدند- یعنی هر

وقت نه- اما بسیاری اوقات، آنها را به مسائل اسلامی دعوت کردم؛ به عمل به قانون دعوت کردم؛ به حفظ و حراست جمهوری اسلامی دعوت کردم. کم کم آن احساسِ من زیاد شد. تا وقتی که می بینم آن جناح منافق در میدان است و تأیید می کند. تا وقتی که می بینم آن جبهه ای که بر ضد اسلام است تأیید می کند. [برای من تکلیف شرعی است، تا دیگر، تأیید نکنم.

مگر من می توانم که یک جریانی که بر ضد اسلام و بر ضد کشور ما دارد انجام می گیرد، باز ساکت بنشینم اینجا و بگویم بیایید و با شما صحبت کنم. من اگر احتمال این معنا را می دادم که اینها به اسلام برگردند و به قانون اساسی که سوگند خورده اند وفادار باشند و قوانین اسلام را قبول کنند، من اگر احتمال این را می دادم- برای یک محظوری که من در آن محظور هستم، و به خود این آقایان گفتم آن محظور را- باز آنها را دعوت می کردم و آنها را وادار می کردم به اینکه با هم بنشینند و به قانون عمل کنند. لکن بسیار غفلت می خواهد و بسیار ساده اندیشی می خواهد که- این گروههایی که با هم ائتلاف کردند و این «جبهه ملی» که بر ضد اسلام می خواهد راهپیمایی راه بیندازند، و- مسلمانها هم همین بنشینند تماشا کنند که به ضد اسلام مقاله بنویسند و سبّ اسلام بکنند و حکم ضروری اسلام را «غیر انسانی» بخوانند! بعد از اینکه من می بینم ائتلاف شما با اینهاست [...]

خوب، من با این جمعیت نمازخوان و متدین چه بکنم؟ من به اینها علاقه داشتم، حالا به بعضیشان هم باز علاقه دارم. با اینها

ما تکلیفمان چیست؟

توصیه به نهضت آزادی در جدا شدن از معاندین

خوب چرا حسابتان را جدا نمی کنید؟ من حالا باز عرض می کنم به شماها حسابتان را جدا کنید. به مجرد اینکه کمونیستها هم به ضد اسلام است، آقایان از کمونیستها هم دعوت کردند که بیایید، بیایید با هم باشیم! خوب، «جبهه ملی» تکلیفش معلوم است؛ آن صریحاً به ضد اسلام قیام کرده؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ گاه نمی خواهید به ضد اسلام قیام کنید چرا این قدر هواهای نفسانیه زیاد شده است که نمی فهمید دارید چه می کنید؟ چرا این قدر شیطان در نفس ماها سلطنت پیدا کرده است که چشمهای ما را کور کرده است و قلبهای ما را وارونه کرده است؟ بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا «نهضت آزادی» هم قبول دارد آن حرفی را که «جبهه ملی» می گوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم- حکم قصاص- که در قرآن کریم و ضروری بین همه مسلمین است، «غیر انسانی» است؟ آیا این نماز شب خوانها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول ندارند. خوب، اعلام کنید. چرا ساکت نشسته اید. مگر نهی از منکر فقط باید من را نهی کنید؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خُرد کنید و مجلس را خُرد کنید و چه؟ با منکر می خواهید نهی از منکر کنید؟! کدام منکر؟ شما می فرمایید که [در مقابل آن کسی که دعوت می کند به اینکه بیایید [علیه این حکم «غیر انسانی» اسلام راهپیمایی کنید، مسلمانها بنشینند تماشا کنند سبّ به رسول اللَّه بشود، سبّ به قرآن هم بشود؟ این سبّ به قرآن است. مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی

که از اولش باطل بودند [هر کاری می خواهند بکنند]- من از آن ریشه هایش می دانم- یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت اللَّه کاشانی «1» دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد، اینها [این کار کردند [که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیت اللَّه» گذاشتند! این در زمان آن «2» بود که اینها فخر می کنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده اند و به اسم «آیت اللَّه» توی خیابانها می گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد. و طولی نکشید که سیلی را خورد. و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می زد. اینها تفاله های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضروری اسلام را، «غیر انسانی» می خوانند. ما تکلیفمان با آنها خوب تا یک حدودی معلوم است. هر وقت هم مصلحت پیدا بشود، روشنش می کنیم. اما با این نمازخوانها باید چه بکنیم؟ همین نمازخوانهایی که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- من نمی خواهم بگویم من حضرت امیر، آنها خوارج. خیر، من هم مثل شما یکی از افراد ملت هستم- اما اینها همان جمعیتهایی هستند که حضرت امیر در مقابل آنها فَشَل شد نتوانست کاری بکند.

ثبوت کفر به واسطه غیر انسانی خواندن حکم خدا

اینکه من می گویم، آقایان اهل سنت هستند، آقایان متشیّعین هم هستند، علمای استان مازندران هم هستند، علمای اهل سنت هم هستند، خطاب

من به همه علمای سرتاسر کشور [است ، از علمای اهل سنت و از علمای اهل تشیع و همه مراجع اسلام و همه ملت اسلام، این ملتی که از اول قیامش برای اسلام بود، برای قرآن بود، این ملتی که در طول چندین سال، تقریباً دو دهه و اخیراً چند سال، آن قدر زحمت کشیدند، آن قدر تحمل بلیّات کردند، و آن قدر جوان دادند و آن قدر خانمانشان به باد فنا رفت، اینها با صراحت گفتند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم. جمهوری اسلامی معنایش این است که رژیم، رژیم اسلامی باشد؛ حکومت، حکومت اسلامی باشد، و قوانین، قوانین اسلامی. شما خوب [است به قانون سابق هم یک نظری بکنید. قانون سابق که در صدر مشروطیت تصویب شده بود به وسیله ملت، و متمم قانون را، با جدیت مرحوم شیخ فضل اللَّه نوری، «1» به آن ضم کردند و ملت به او رأی دادند، شما بیایید به آن قانونی که سابق بود و حالا برای او می خواهید سینه بزنید، و رفیق شفیق شما آن وقت که می خواست آشوب کند و در ایران بود، قبل از فرارش، می گفت بیایید به قانون عمل کنید! خوب، شما هم به این قانون عمل کنید. این قانون می گوید که: هر قانونی که بر خلاف اسلام است قانون نیست. پس قوانین باید قوانین اسلامی باشد. شما آن را هم که قبول ندارید! می گویید که قصاص، این قانون واضح اسلام، این قانون ضروری اسلام، این قانونی که قرآن به آن تصریح کرده است، این قانونی که مصلحت و امنیت کشور را تأمین می کند، شما این را یک قانون «غیر انسانی» می دانید.

شما از ریشه هایتان خراب بودید! ولی حالا من نظرم با این جمعیتی است که اینها را تأیید می کنند. یک قدر اصلاح کنید خودتان را آقا! چرا برای دنیا این قدر دست و پا می زنید؟ انسان این قدر برای دنیا دست و پا بزند که یک جمعیتی که قرآن را سبّ می کنند و یک جمعیتی که کمونیستها را دعوت می کنند برای ضدیت با اسلام، شما تأییدشان بکنید. شما ناهی از منکر! مفسر قرآن! «1» خوب، بیایید در مقابل اینها بایستید. در مقابل اینها بگویید این امری که گفتند اینها کفر است. اینکه کسی بگوید حکم خدا «غیر انسانی» است، اسلام غیر انسانی است، این کافر است.

خوب، شما بیایید این را بگویید، فقط نهی از منکرتان این است که بعضی از علمای اسلام را شما هی تضعیف کنید، بعضی از نهادهای اسلامی را تضعیف کنید. این نهی از منکر همه اش خلاصه شده است در همین هر چه اعلامیه می دهند آقایان و هر چه صحبت می کنند و هرجا می روند صحبت می کنند، همّ و غمّشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد! ما حتماً باید یا در آغوش امریکا باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم؛ یا در آغوش شوروی. و چون شوروی الحاد دارد و امریکا موحّد است! و خیلی صحیح است و خوب است، یا کمتر از او بد است، ما خوب است که همراه اینها باشیم. این چه فکری است که شماها دارید؟ چرا باید این طور باشید؟

زیادی عقل رجائی از علمش

من بسیار متأسفم! من بسیار متأسفم! اینکه مرا به درد دل وادار می کند، مقابله با این جمعیت است. مقابله با آنی است که حضرت امیر را نگذاشتند کارهایش

را انجام بدهد.

اگر اینها واقعاً اعتقاد به اسلام دارند و لازم می دانند نهی از منکر کنند، کدام منکری بالاتر از این است که کسی بگوید حکم قرآن «غیر انسانی» است، و مردم را دعوت کند برای این؟ اینها دعوت می کنند به راهپیمایی بر ضد کی و به طرف کی، طرفداری از کی؟

طرفداری از آن که می گوید که حکم قصاص یک حکم «غیر انسانی» است؟ طرفداری از این؟ باید یک مسلمان طرفداری از این مسأله بکند؟ من الان هم نمی خواهم با این دسته ای که مسلمان هستند، لکن دید سیاسیشان ناقص است، مع الأسف دانشمند هم هستند [...] در یک جایی هست که یکی از علما سؤال کرده بود از یک کسی که شما این عالِم و آن عالِم را چطور می بینید. او گفته بود که این عالم عقلش کمتر از علمش است.

یا گفته بود علمش بیشتر از عقلش است. عقلش کمتر از علمش است. علمش زیاد است؛ عقلش کم است. در بعضی از این اشخاص هم من باید بگویم که اینها علم دارند، لکن عقلشان به اندازه علم نیست. اینها عملشان هم معلوم است، که به روز خودشان چه آوردند و چه کردند. شما آقایانی که نهی از منکر را واجب می دانید، و واجب هم هست، جزء ضروریات اسلام است، نباید این دوستان خودتان را نهی کنید که به ضد قرآن حکم نکنند، دعوت نکنند به ضد قرآن، آیا مراجع اسلام، علمای بلاد اسلام، باید گوش کنند این مطلب را و هیچ صحبتی نکنند؟ ساکت باشند در مقابل سبّ قرآن کریم؟

ساکت باشند در مقابل کسی که حکم ضروری اسلام و منصوص کتاب خدای تبارک و تعالی

را «غیر انسانی» بخواند؟ در مقابل لایحه قصاص دعوت به شورش می کنند! آقایان دعوت می کنند مردم را به قیام. قیام بر ضد کی؟ قیام بر ضد جمهوری اسلامی؟ این مردمی که با خون خودشان جمهوری اسلامی را مستقر کردند حالا بیایند توی خیابانها بگردند و بیفتند به اینکه بیایید ما این احکام غیر انسانی را کنار بگذاریم! این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد! همه این نهادها همه دروغ و غلط! همه اش! بیایید بگویید خوب، نقص دارد؛ بگویید قوه قضائیه نتوانسته است عمل کند. خوب، همراهی کنید تا بشود. بگویید دولت نمی تواند که اقتصاد این ملت را یک روزه درست کند. شما بیایید.

درست کنید. حرف نباشد. شعار نباشد. من هم اینجا می توانم بنشینیم و بگویم که ما در یکروز می توانیم دنیا را به هم بزنیم. نگویید که تو نمی توانی. تو هم نمی توانی! مگر امکان دارد

که یک همچو مملکت خرابی که برای ما گذاشتند، و شما هم هر روز خرابترش کردید و دارید می کنید، هر روز دعوت به خلاف دارید می کنید، آرامش را از این مملکت بردید، مگر امکان دارد که دیگر آقای رجایی بتواند اقتصاد این مملکت را بزودی درستش کند؟ اگر شماها بودید، تا حالا خرابش کرده بودید! این بیچاره ها دارند اینجا درستش می کنند، اگر شماها بگذارید. اگر شماها بگذارید، اینها کوشش دارند می کنند برای این که درست کنند مسأله را. لکن مسئله اقتصاد یک چیزی نیست که بله، خوب است کشاورز- اقتصاد آقایان این است- کشاورزان مشغول کشاورزی بشوند و کارخانه داران مشغول کار بشوند و کارگران مشغول کار بشوند و بیکاران به کار گذاشته بشوند! اینها همه خوب است. شما می توانید این کار

را بزودی بکنید؟ شما می توانید یکدفعه بیایید و همه ایران را کشاورزیش را درست کنید و همه این بیکارها که در انگلستانش بیشتر است و در امریکایش بیشتر است- و آنهایی که قبله گاه شما هستند نتوانسته اند حلش بکنند- شما می توانید حلش بکنید؟ این گوی و این میدان، بفرمایید! لکن قضیه این نیست؛ مسأله این نیست. مسأله این است که نمی خواهند این چیزها باشد.

یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانه اش وقتی می خواهند بنشینند با هم صحبت کنند، اول قرآن می خوانند. آخر این هم رسم شد، که یک مملکتی قرآن بخواند! این «مرتجعین»، «این مرتجعین» در وزارتخانه قرآن می خوانند! شما با این چیزها بَدید.

نمی گویم این دسته متدینش را. من آن دسته متدین را حالا هم عقیده بهشان دارم. در عین حالی که آنها هم ضربه دارند می زنند، لکن من آنها را علی حدّه می کنم. و از خدا می خواهم که اینها جدا بشوند از آن جمعیتها؛ جدا بشوند و وارد بشوند با سایر مردم.

شنا نکنند در مقابل سیل بر خلاف سیل، سیل خروشان، شنا نکنند. شما یک اشتباه بزرگی دارید و آن این است که خیال می کنید که حالا در زمان محمد رضا اگر یک دو تا اعلامیه بر ضدش دادید، مردم به شما علاقه پیدا کردند، حالا هم اگر چنانچه یک اعلامیه به ضد مثلًا دولت بدهید، مردم علاقه پیدا می کنند! شما مقایسه این دوتاتان غلط بوده است. من که می گویم دید سیاسی ندارید، برای این است که شما حالا برای اینکه خودتان را روی کار بیاورید- من می دانم که قضیه خدایی تو کار نیست! نه من و نه تو! خدایی تو کار نیست. هر

چه هست شیطان است!- خوب، شما بیایید حسابتان را از اینهایی که مقابله با اسلام در اطلاعیه شان کردند و کمونیستها را دعوت کردند، و آن کمونیستها [هم که شما دشمن سرسختشان هستید و امریکا هم دشمن سرسختش است، شما حسابتان را بیایید جدا کنید؛ همین امروز. دیر نشده است؛ همین امروز در رادیوی ایران اعلام کنید به اینکه این اعلامیه ای که «جبهه ملی» داده است و مردم را دعوت کرده است که، در یکیش دعوت کرده است به اینکه لایحه قصاص و لوایح دیگر، و در یکی دیگرش گفته لایحه های غیر انسانی- که همین است مقصودش. اینها قرینه اند شما بیایید الآن- شماها که اسلام را قبول دارید و می دانم قبول دارید. شما نهی از منکر را واجب می دانید و می دانم که واجب می دانید. اگر این شیطان باطنی بگذارد شما را که عقلتان عمل بکند- شما بیایید همین قضیه را محکوم کنید. رادیوی بعد از ظهر را ما باز کنیم، گوش کنیم ببینیم که «نهضت آزادی» اعلام کرده است که این اطلاعیه «جبهه ملی» کفرآمیز است؛ قرآن را سبّ کرده است. هی نروید دنبال اینکه رجایی علم ندارد! این عقلش بیشتر از علمش است. و بعضی از شما علمتان بیشتر از عقلتان است!

ارتداد جبهه ملی

و من نتوانستم، و می خواستم و واقعاً می خواستم، و متأثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند، من نمی خواستم این طور بشود. من حالا هم توبه را قبول می کنم؛ اسلام قبول می کند. حالا هم بروند در رادیو، بروند در تلویزیون، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم؛ اشتباه کردیم، مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده؛ خلاف

اسلام بوده، خلاف قوانین کشوری بوده تأیید کردیم، ائتلاف کردیم با گروه منافق.

من چندین بار به این آقا «1» گفتم آقا این جمعیت تو را به باد فنا می دهند! این افرادی که دور تو جمع شده اند، بعضی از اینها، یک گرگهایی هستند که تو را به باد فنا می دهند.

گوش نکرد. حالا هم دیر نشده. آقایانی که متدین اند اعلام کنند به اینکه این دعوت به راهپیمایی دعوت بر ضد اسلام است- چنانچه صریحش این است- و آن آقا هم بروند عذرخواهی کنند از ملت؛ بگویند ملتی که به من رأی داد من مطابق رأی آنها عمل نکردم؛ از حالا به بعد می کنم. اما این طور نباشد که لفظاً، مکرر بهشان می گویم! لفظاً [قبول می کند، لکن [در عمل «من نه این مجلس را قبول دارم، نه آن قوه قضائیه را قبول دارم و نه آن شورای نگهبان را قبول دارم و نه این هیأت سه نفری را، که خودم هم یکیش را تعیین کردم، قبول دارم و هر چه هست باید من بکنم، این نباشد در کار، سایرین مانعی ندارد»!

اما ما چه بکنیم؟ من که می گویم باید از دست این دوستان یک فکری بکنیم. برای این دوستان یک فکری بکنیم، که من نمی خواهم اینها به آن طوری که خودشان را رساندند برسانند. من نمی خواستم که وضع این طور بشود. من نمی خواستم که این مردم و این ملت که سال اول جمهوری اسلامیشان هست این طور مشوش بشود خاطرشان از امثال شماها. من نمی خواستم که شما ائتلاف بکنید با منافقینی که بر ضد اسلام اند، و «شناخت» شان منتشر است. ولی چه بکنم، خوب، شما گوش نکردید

به نصیحت. الآن هم من نصیحت می کنم، این جمعیت متدین «نهضت آزادی» را، و آقای رئیس جمهور را، الآن هم من نصیحت می کنم که آقا شماها دست بردارید از این سنگ اندازی جلوی چرخ اسلام، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیه ملت و تضعیف روحیه ارتش. دست بردارید از این امور، و بیایید در میدان با برادران دیگرتان بنشینید؛ شما رئیس جمهور قانونی باشید؛ روی قوانین عمل کنید. شما وکلایی هستید در مجلس، محترمید، متدینید؛ جدا کنید حساب [خودتان را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهه ملی» از امروز محکوم به ارتداد است. بله، «جبهه ملی» هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را نداده ایم. اگر آمدند در رادیو امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اطلاعیه ای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را «غیر انسانی» خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما می پذیریم.

اسلام درِ رحمتش باز است به روی همه مردم. در تاریخ است که یزید از حضرت سجّاد پرسید که من توبه می توانم بکنم؟ ایشان فرمودند که بله، در توبه باز است. خوب، یزیدی که آن جنایتها را کرده است [...] منتها بعد حضرت سجّاد به حضرت زینب، که به ایشان عرض کردند آخر این چه هست؛ گفت این موفق به توبه نمی شود! اگر توبه بکند قبول است. یک کسی پیغمبر را هم بکشد توبه بکند قبول است؛ اما موفق به توبه نمی شود. و من هم احتمال می دهم که این آقایان موفق به توبه نشوند! جدیت کنند؛ الآن

وقت هست؛ وقت باقی است. تا آن وقتی که پایتان را به گور وارد می کنند در توبه باز است. رحمت خدا واسع است. بیایید توبه کنید. بیایید از کارهایی که کردید، از دعوت به شورش که کردید، از مخالفتهایی که با اسلام کردید، بیایید توبه کنید. برگردید، توبه همه تان قبول است.

بیایید با هم برادر بشوید، این مملکت را به پیش ببرید. هی ننشیند و بگویید که این مملکت را دارند خراب می کنند. آخر کجا، کی دارد خراب می کند جز شماها؟ کی دارد مملکت را خراب می کند؟ حساب کنید آخر! ملت بنشینند حساب کنند این دولتی که با تمام توانش دارد زحمت می کشد و دارد راهسازی می کند و دارد به جنگزدگان کمک می کند و دارد به جبهه ها کمک می کند، و عیبش فقط این است که می گوید من مسلمانم! من به غیر اسلام هیچ فکر نمی کنم، شما این یک عیب را صرف نظر بکنید! این دارد ایران را به هم می زند؟ این مجلسی که خوب، مردم می بینند چه قدر این مجلس تحمل کرده است بار سنگین فحاشیهای شما را، اینها هم که دارند زحمت می کشند، اینها که علما هستند، به استثنای بعضیها، خوب دارند زحمت می کشند، اینها دارند خراب می کنند کشور را؟ آن هم قوه قضائیه اش که با کمبود فرد، حتی در حوزه های علمی کمبود ما داریم، کمبود قضایی داریم، دارند شب و روز زحمت می کشند که این کمبود را رفعش بکنند، اینها دارند خراب می کنند؟

دانشگاه اسلامی، در خدمت ملت

یکی از چیزهایی که اینها باز برایش سینه می زنند و «جبهه ملی» هم در اعلامیه اش [آورده این است که دانشگاه چرا باز نمی شود. هی دانشگاه! آقا دانشگاه شما را بیرون

داده! این دانشگاه باز بشود، ده بیست سال دیگر یک عده ای بیایند، همینها هستند، همین که شمایید! آنها هستید که اسلام را هیچ قبول ندارید؛ احکام اسلام را احکام «غیر انسانی» می دانید! ما می خواهیم یک دانشگاهی درست بشود برای ملت. شما با اسم ملت دارید به ضد ملت عمل می کنید. این ملت این جمعیتها هستند که در خیابانها و در بازارها دارند برای اسلام زحمت می کشند؛ برای کشور زحمت می کشند. ما می خواهیم یک دانشگاهی باشد که بعد مثل شما را بیرون ندهد! یک دانشگاهی که یک آدم متعهد به اسلام را بیرون بدهد. اگر تعهد به اسلام داشته باشد، نه ما را طرف شرق می کشد، نه ما را طرف غرب می کشد؛ نه آن دیدِ تنگ بعضی از شما را دارد که می گوید «ما نمی توانیم»

شما تا آن آخر هم «اعلیحضرت» را می خواستیدش! به من گفتید دیگر. اینکه نمی توانید حاشا کنید. تا آن آخر هم می گفتید خوب، ایشان باشند. اعلیحضرت همایونی باشند، حکومت نکنند! شما تا آخر هم این طور بودید. بختیار هم تا آخر می خواستید! آخر شما نباید دیگر ما را بازی بدهید بگویید که ما چه، ما چه. این «جبهه ملی»، از میرزای شیرازی «1»- در یکی از روزنامه هایشان که من دیدم و بسیار ناراحت شدم- از میرزای شیرازی که قضیه تنباکو را درست کرده، تا آقای کاشانی، تمام علمایی که در خلال مشروطیت برای اسلام کار کردند، میرزای شیرازی برای اسلام کار کرده است، آقای کاشانی برای اسلام کار کرده، شیخ فضل اللَّه کرده، تمام اینها را به آنها بد گفتند! آن روزنامه جبهه ملی را پیدا بکنید: میرزای شیرازی را متهم کرده به

دروغگویی! شیخ فضل اللَّه را این قدر فحش داده! جرم شیخ فضل اللَّه بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل اللَّه این بود که قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل اللَّه این بود که احکام قصاص غیر انسانی نیست، انسانی است. آقای کاشانی هم همین طور. جرم اینها همین است که اینها عقیده شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود. و شما می گویید که احکام غرب مترقی است. ما باید احکام مترقی را ... شما هم رأیتان، همه تان، مثل آن آقایان حقوقدانهاست که مقابل قصاص ایستاده اند. منتها آنها این تعبیر فضیح شما را نکردند! و من گفتم که در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمد رضا شاه سبّ به اسلام در کار نبوده، و «جبهه ملی» سبّ اسلام کرده است.

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه اصلاح بشوند. ان شاء اللَّه همه به آغوش اسلام برگردند. و نگذارند خدای نخواسته یک وقت چیزی پیش بیاید که ناگوار باشد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

حکم [عفو جمعی از محکومین دادگاههای ارتش به مناسبت نیمه شعبان

26 خرداد 1360/ 13 شعبان 1401

[** بسمه تعالی. حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی به پیوست صورت اسامی پانزده نفر از زندانیان دادگاه انقلاب ارتش که حسب نظر حاکم شرع دادگاه مزبور استحقاق عفو داشتند جهت تصویب تقدیم می گردد. سید محمد حسینی بهشتی**]

بسمه تعالی موافقت می شود. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر از آقای معمر قذافی (تسلیت زلزله کرمان)]

27 خرداد 1360/ 14 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای سرهنگ معمر القذافی، رهبر کشور لیبی پیام تسلیت شما به مناسبت حادثه غم انگیز گلباف کرمان واصل گردید. از همدردی و اظهار محبت شما متشکرم، و سعادت و توفیق عموم مسلمانان و محرومان جهان را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر از آقای شاذلی بن جدید (تسلیت زلزله کرمان)]

27 خرداد 1360/ 14 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهوری دمکراتیک کشور الجزایر

پیام تسلیت و همدردی آن حضرت در مورد حادثه دلخراش گلباف کرمان واصل گردید. از اظهار محبت شما متشکرم، و از خدای تعالی توفیق و سعادت برای همه مسلمانان و محرومان جهان مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر از آقای لئونید برژنف (تسلیت زلزله کرمان)]

27 خرداد 1360/ 14 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای لئونید برژنف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی پیام همدردی و تسلیت شما را در مورد فاجعه زلزله کرمان دریافت نمودم. از اظهار محبت شما متشکرم. سعادت و موفقیت همه ملل محروم و مستضعف جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر از آقای چون دو هوان (تسلیت زلزله کرمان)]

27 خرداد 1360/ 14 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای چون دوهوان، رئیس جمهوری کره پیام همدردی و تسلیت شما در مورد حادثه غم انگیز زلزله کرمان واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی سعادت و توفیق همه مستضعفان جهان را مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر از آقای یوتسه دنیال (تسلیت زلزله کرمان)]

27 خرداد 1360/ 14 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای یوتسه دنیال، رئیس جمهوری خلق مغولستان تلگراف تسلیت و همدردی شما را در مورد فاجعه زلزله کرمان دریافت داشتم. از اظهار محبت شما متشکرم، و توفیق و سعادت همه ملل مستضعف و محروم جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت مسلمان ایران (تبریک نیمه شعبان- هشدار درباره توطئه ها)]

28 خرداد 1360/ 15 شعبان 1401

سالروز مبارک ولادت با سعادت و پر برکت حضرت خاتم الاوصیا و مفخر الأولیاء حجت بن الحسن العسکری- ارواحنا لمقدمه الفداء- بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان مبارک باد. و چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که بر پاکننده عدالتی است که بعثت انبیا- علیهم السلام- برای آن بود. و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغلبازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آنکه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید. و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازیها و فتنه انگیزیها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخهای ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد و آنچه غایت بعثت انبیا- علیهم صلوات اللَّه- و حامیان اولیا- علیهم السلام- بوده تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود و قلمهای ننگین و زبانهای نفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق

تعالی بر عالم پرتو افکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند و سازمانهای دروغین حقوق بشر از بنیاد برچیده شوند. و امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالع فرماید. و اکنون ما منتظران مقدم مبارکش مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی عصر- عجل اللَّه تعالی فرجه- حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغلبازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم و همگان در مقابل قانون خاضع باشیم و با صلح و صفا و برادری و برابری به پیشبرد انقلاب اسلامی کوشا باشیم و حق متعال را در همه احوال حاضر و ناظر بدانیم و تخلف از دستورات اسلام ننماییم و به وسوسه فتنه انگیزان اعتنا نکنیم.

این جانب از شما ملت شریف ایران متواضعانه می خواهم که در عین حال که در صحنه حاضرید آرامش را حفظ کنید. حضور شما مردم عزیز و مسلمان در صحنه است که توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی می کند. حضور شما در صحنه است که گرد یأس و درماندگی بر چهره های منافقین و متحدان بی آبرویش می پاشد. حضور شما مردم شجاع و با ایمان است که خط اصیل اسلام را بر ایران و به امید خدا بر جهان حاکم خواهد نمود. حضور شما مردم مؤمن و از جان گذشته است که روشنفکران غرب و شرق زده را برای همیشه رسوا می کند. حضور شما در صحنه، تمام «من» ها و منیتهای شیطانی را کوبیده و می کوبد

و «ما» و اخوت اسلامی را جایگزین آن نموده و می نماید.

حضور شما در صحنه به امریکا و غرب و شرق و دنباله روهای بی عقلشان هشدار داد که این ما بودیم که انقلاب نمودیم و این ما هستیم که سرنوشت خود را خود تعیین می نماییم و از کلمات بی محتوای شما گول نمی خوریم. حضور شما در صحنه، جبهه ها و سازمانها و جمعیتهایی را که به اسم طرفداری از فرد و فردپرستی به مقابله با اسلام و احکام شرعی آن برخاسته بودند، رسوا نمود. امروز و روزهای آینده روز شکست جریان دشمنان قسم خورده اسلام است. روز شکست فرد یا افراد نیست، روز شکست جریانی است که به اسلام معتقد نیستند و اگر هم باشند، مسلماً تا حدودی است که با قوانین غرب برنخورد و مخالفتی نداشته باشد؛ روز شکست جریانی است که همیشه قلب مرا می آزارد، شکست جریانی است که بسیار خطرناکتر از تمامی جنایتها و خیانتهای رژیم پهلوی در طول حکومت ننگینشان بود؛ روز شکست جریانی است انحرافی که حضور به موقع شما، پایه های آن را لرزاند و فرو ریخت.

دوستان عزیزم، بسیار دقت کنید و کاملًا بهوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید که بی شما هیچ کس، هیچ نمی تواند کند و با شما همه دشمنان رسول اکرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد.

بهوش باشید که ایران در آستانه به ثمر رسیدن انقلاب اصیل شماست. آگاه باشید که خط منفور ضد اسلامی، و غرب در حال شکست کامل است، و الحق نشان دادید که هوشیارانه مقاومت می کنید.

خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به یکایک شما احترام می گذارد و یکایک شما را

رهبر خودش می داند که بارها گفته ام من با شما یکی هستم و رهبری در کار نیست.

من خوب درک می کنم که حضور شما در این روزهای حساس به چه معنایی است و به امید پیروزی نهایی شما بر دشمنانتان روز شماری می کنم.

و باز از ملت شریف خاضعانه می خواهم که جنگ را فراموش نکنند و برادران ارتشی و سپاهی و سایر رزمندگان عزیز در جبهه ها را با تمام وجود تشویق و تکریم نمایند. و شما سربازان دلاور اسلام در پادگانها و پایگاهها در جبهه ها و پشت جبهه ها هوشیارانه جریانات ضد انقلاب را دنبال کنید و بدانید که من نزدیک به یک سال بود که صلاح نمی دیدم آنچه را می دانم برای ملت شرح دهم، چرا؟ تا آرامش کشور حفظ شود و شما با آرامش کامل علیه مستکبران جهان بجنگید، تا احساس کردم دیگر مسأله از این حرفها گذشته است و خطر، اساس جمهوری اسلامی را که با خون پاک هفتاد هزار شهید و معلولیت بیش از یکصد هزار نفر به وجود آمده بود تهدید می کند، دیگر تاب نیاوردم تا شما بجنگید و از پیروزی شما به نفع مقاصد شوم سیاسی ضد انقلاب بهره برداری شود، لذا درد دل نمودم. شما در هر کجا که هستید با کمال دقت مراقبت کنید تا ضد انقلاب به مقاصد پلیدش نرسد.

افسران، درجه داران، و سربازان رشید اسلام، شما خوب می دانید که منافقین که امروز به عنوان طرفداران پر و پاقرص «بعضیها» «1» اطراف آنها را گرفته اند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجار و درگیری مسلحانه می زنند و هر روز در گوشه ای تشنج می آفرینند، همانها بودند که از روز اول پیروزی

انقلاب، شعار انحلال ارتش را سرمی دادند.

من با قدرت ملت دلاور، مقابل ضد انقلاب که تصمیم گرفته است بعضی افراد را بهانه قرار داده و علیه شما هر روز دست به اغتشاش بزند خواهم ایستاد.

شما ارتشیان و پاسداران، بسیج، ژاندارمری و شهربانی و تمامی نیروهای مردمی مسلح و تمامی مردمی که جانتان را برای اسلام و ایران فدا می کنید، بهوش باشید که اسلام را معیار حرکتهای خود قرار دهید.

امروز منافقین و جبهه ملی و حزب دمکرات و تمامی ضد انقلابیون دست در دست یکدیگر گذاشته اند تا شما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند.

مگر نمی بینید که هر روز در گوشه ای جمع می شوند و دست به خرابکاری می زنند؟

مگر نبود که اگر حضور شما نبود، آبروی انقلاب شما را در جهان ریخته بودند؟

مگر اعلامیه های اتحادیه کمونیستهای ایران را ندیده اید که به بهانه پشتیبانی از یک نفر، به تمام مقدسات شما توهین کرده اند؟ شما مردم عزیز هوشیار باشید و آرامش خودتان را حفظ کنید و به انتظار حکم خدا باشید.

سعی کنید اخلاق اسلامی را همیشه در مد نظر داشته باشید و از شعارهای زننده پرهیز کنید و با حضور دائمی خود، کیْد هرج و مرج طلبان را خنثی کنید. و بدانید که گناهی بزرگتر از این نیست که خدای ناکرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساکت باشید و پاداشی بالاتر از حضورتان در مقابل ضد انقلاب نمی باشد. آرامش را حفظ نمایید و در حفظ وحدت و اخوت اسلامی کوشش نمایید.

از نفس گرم ولی اللَّه اعظم- عجل اللَّه تعالی فرجه- می خواهم که از خداوند تعالی تقاضا فرماید که همه ما و همه مقامات و تمام ملت شریف را

توفیق عمل به اسلام و قوانین اسلامی عطا فرماید و تعجیل در ظهور بقیه اللَّه- روحی فداه- نماید.

درود و سلام بر شهدا و خانواده محترم و شریف و مقاوم آنها. سلام بر معلولین عزیز و مقاوم اسلامی. و السلام علی من اتبع الهدی.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت ایران (تجلیل از شهدا و خانواده های معظم آنان)]

1360 ه. ش./ 1401 ه. ق بسم اللَّه الرحمن الرحیم گرچه فقدان شهیدان عظیم الشأن برای ملت خسارتی عظیم و برای بازماندگان محترمشان مصیبتی جانکاه و به دوش همه ما سنگینی می کند، اینان سرمایه های بزرگی بودند جبران ناپذیر، و برادران و فرزندانی بودند که همه را به سوگ نشاندند، لکن آنچه مایه تسلی است خدمت ارزنده بزرگی است که اینان با همت عظیم خود به اسلام و کشور کرده اند. اسلام از صدر اول تا کنون فداییان بزرگ داشته؛ و رسول معظم- صلی اللَّه علیه و آله- و ائمه معصومین- علیهم السلام- چه رنجها که در راه این هدف مقدس کشیدند و چه فداکاریها و جانبازیها که کردند. عزیزان شهید ما نیز قدم به جای پای آنان گذاشتند و برای اسلام و وطن خود سرفرازی ایجاد نمودند.

درود خداوند و سلام انبیا و اولیای عظام- علیهم الصلوات و السلام- بر جان پاک این جان نثاران، و نثار مادران و پدران و بستگان آنان که با سرفرازی چنین فرزندانی در دامن خود تربیت کردند و آنان را با روی گشاده تقدیم اسلام نمودند. رحمت خداوند تعالی بر شهدای پاکدل و بر بازماندگان صبور و شجاع آنان. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [به ملت ایران و لبنان به مناسبت شهادت آقای چمران

1 تیر 1360/ 19 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم إنا للَّه و إنا إلیه راجعون شهادت انسان ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلی دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر- ارواحنا فداه- تسلیت و تبریک عرض می کنم.

تسلیت از آن رو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه های

نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و توده های مستضعف می کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است.

چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. «1» او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.

هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهای مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر

برای بازماندگان محترمش خواهانم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [عزل ابو الحسن بنی صدر از ریاست جمهوری اسلامی ایران

1 تیر 1360/ 19 شعبان 1401

[** بسم اللَّه الرحمن الرحیم محضر شریف حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- ادام اللَّه ظله. محترماً به عرض می رساند، رأی مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ 31/ 3/ 1360 پس از بحث و بررسی با حضور 190 نفر به شرح زیر:

آرای موافق: 177

رأی مخالف: یک نفر

آرای ممتنع: دوازده نفر

در مورد آقای سید ابو الحسن بنی صدر بر این قرار گرفت که «آقای ابو الحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد» به موجب اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم الشأن گزارش می گردد.

رئیس مجلس شورای اسلامی.

31/ 3/ 60- اکبر هاشمی رفسنجانی**]

بسم اللَّه الرحمن الرحیم پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابو الحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینی

پیام [تشکر به آقای سوهارتو (تسلیت زلزله کرمان)]

1 تیر 1360/ 19 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای ژنرال سوهارتو، رئیس جمهور اندونزی پیام تسلیت شما در مورد فاجعه غم انگیز منطقه کرمان واصل گردید. از اظهار همدردی شما متشکرم. و از خدای تعالی توفیق و سعادت همه مسلمانان جهان را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع اقشار مختلف مردم (تذکر به بنی صدر، نهضت آزادی و فریب خوردگان)]

حضور یکپارچه ملت در صحنه

صبح 1 تیر 1360/ 19 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم آقایان محترم، از پایگاه وحدت دزفول و بسیج اصفهان، و سایر آقایان دیگر که تشریف دارند من از همه تشکر می کنم. و این تشکر برای همه رزمندگان جبهه هاست و همه رزمندگان پشت جبهه هاست.

امروز بحمد اللَّه ملت ایران ملتی است مؤمن و رزمنده و دارای عقیده و جهاد برای عقیده است. و مادامی که این روح بزرگ در کالبد ملت ماست، از توطئه ها و کجرویها و سایر چیزهایی که برای ملت ما بوده است و در پیش است هراسی نیست. آن ملت باید از مشکلات هراس داشته باشد که ایمان نداشته باشد. آن که ایمان و عقیده دارد و بپاخاسته است که جهاد کند در راه این ایمان و عقیده و اعتقاد به این دارد که فداکاری در راه خدای تبارک و تعالی پیروزی است و رسیدن به مقام شهادت پیروزی دیگر است، یک همچو ملتی شکست ندارد. آنهایی که توطئه گر هستند و با توطئه خودشان می خواهند بین ملت نفاق ایجاد کنند، و گمان کردند که می توانند بین ملت یکپارچه اسلامی ایران نفاق ایجاد کنند و گروهها را در مقابل هم قرار بدهند، آنها در اشتباه اند. آنها ملت ایران را نشناختند. آنها نمی دانند که ملت ایران یکپارچه مجاهد است و یکپارچه رزمنده

است و یکپارچه مؤمن است و دست تبهکاران را به واسطه ایمان خودشان از کشورشان قطع می کنند؛ توطئه ها را یکی پس از دیگری خنثی می کند. ملت امروز یکپارچه در صحنه است و مراقب؛ مراقب توطئه ها؛ مراقب تبهکاریها. و به مجرد اینکه احساس کند گروهی، یا اشخاصی، بر خلاف آن مسیری که ملت دارد، که آن مسیر انسانیت و مسیر حق است و مسیر جهاد برای ایمان و عقیده است، به مجرد احساس مخالفت اشخاص یا گروهها با این راه، خود ملت، بدون اینکه احتیاج به این داشته باشد که کسانی ملت را دعوت بکند یا تجهیز بکند، خود ملت مجهز است. و تمام ملت، چه نیروهای مسلح، ارتش و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و پاسداران و نیروهای ملی و چه سایر قشرها، که آنها هم قوای مسلح به ایمان هستند، اینها همه در صحنه حاضرند، و ناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروهها و جبهه ها هستند؛ و خودشان جوابگوی همه چیزهایی که بر ضد این انقلاب می خواهد شکل بگیرد هستند و بحمد اللَّه احتیاج به اینکه کسی آنها را بسیج کند ندارند. یک همچو ملتی است که پیروزی نهایی را به دست می آورد؛ و هر چه شهید در این راه پیروزی می دهد مصمم تر می شود و خستگی ناپذیر است.

نصیحت به جوانان فریب خورده گروهکها

این گروههایی که مع الأسف عده ای از جوانان ما و بچه های عزیزی را که اینها باید برای میهن خودشان و اسلام خودشان عمل کنند بازی می دهند و بر ضد این انقلاب اسلامی، که دست قدرتها را از این کشور قطع کرده است، بسیج می کنند و در خیابانها می آورند و در مقابل ملت می خواهند بایستند در اشتباه اند.

و من باید به این جوانهای گول خورده، که از چند نفر گرگ اینها گول خورده اند، نصیحت کنم و به پدر و مادر این عزیزان نصیحت کنم که شما فرزندان خودتان را و جوانهای خودتان را از دست این گرگهایی که به صورت آدمیزاد درآمده اند و شما را منحرف می خواهند بکنند، [بگیرید] توجه داشته باشید این امری که در دو روز پیش از این اتفاق افتاد «1» این را مطالعه کنید ببینید چه بود؛ برای چه بود، و برای که بود. آیا شما در مقابل امریکا ایستادید و می خواهید جهاد کنید؟! در مقابل شوروی ایستادید و می خواهید جهاد کنید؟! می خواهید کشور خودتان را از دست امریکا بگیرید! می خواهید کشور خودتان را از دست شوروی بگیرید؟! شما که بازی خوردید و سران خیانتکار منافقین، شما را بازی داده اند و خودشان در پناهگاهها نشستند و شما را به خیابان آوردند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند، آیا شما در مقابل کی می خواستید بایستید؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب بیست سال، و اخیراً دو سه سال، خون خودش را داده است و دست امریکا و بلوک او را و شوروی و بلوک او را از این کشور کوتاه کرده است. شما در مقابل این ملت می خواستید قیام بکنید! شما را وادار کردند به آن کارهایی که روی تاریخ را سیاه کرد؛ فکر این را کردید که شما دارید چه می کنید و متحرک به تحریک چه اشخاصی هستید؟ آنهایی که شما را به قیام و استقامت دعوت کردند و جا را خالی گذاشتند و

رفتند! قیام و استقامت در مقابل کی؟ در مقابل اسلام؟ در مقابل جمهوری اسلامی؟ در مقابل قرآن کریم؟ با اسم قرآن، مجاهده در مقابل اسلام و قرآن؟! با اسم اسلام، قیام بر ضد اسلام؟! با اسم آزادی، قیام بر ضد آزادی؟! بیدار بشوید! جوانهای خودتان را نصیحت کنید. شما تمام قوای خودتان را هم که روی هم بگذارید، در مقابل این سیل خروشانی که ملت مسلمان و ارزنده ایران به راه می اندازد، قطره ای بیش نیستید؛ چرا خودتان را به تباهی می کشید و با اسم استقلال ایران می خواهید ایران را به چنگال گرگهای قدرتمند مبتلا کنید؟ یک قدری تفکر کنید. ملت ما یک قدری در حال این افراد تفکر کند. پدر و مادرهای این جوانهای گول خورده، این دخترهای گول خورده، این پسرهای گول خورده، تفکر کنند و آنها را هدایت کنند. ما خیرِ شما را می خواهیم. جمهوری اسلامی خیر دنیا و آخرت شما را می خواهد. جمهوری اسلامی استقلال واقعی شما را می خواهد. جمهوری اسلامی آزادی شما را از دست این گرگهای شرق و غرب می خواهد. این گروهکهای بدبخت، این گروهکهای جنایتکار، جوانهای ما را بازی می دهند؛ خودشان در پناهگاهها می نشینند، و جوانهای این ملت را بسیج می کنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابرقدرتها و خصوصاً امریکا.

آشکار شدن دست طرفداران امریکا

این نقشه ای که مدتهاست در کار است، و نقّاشان بی خبر از خدا دنبال شکل دادن آن بودند، و من مطالعه می کردم در حال آنها و در وضع آنها، بالاخره با ناشیگری خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر کردند و ملت فهمید که اینها چه کاره اند؛ با یک صورت اسلامی و حق

به جانب در این مملکت آمدند، و نقشه شوم قدرتهای بزرگ را؛ یعنی امریکا را، می خواستند در این کشور پیاده کنند. اینها ملت را نشناخته بودند. اینها ملت اسلامی را نمی شناختند. اینها با همه هوششان و با همه علمشان این علم را نداشتند که ملت اسلام یعنی چه و قدرت اسلام یعنی چه. اینها خواستند راه را برای امریکا باز کنند و امریکاییان همه دور پرچمشان جمع شدند. نصیحت من را گوش نکردند و مصلحتی که من برای آنها می اندیشیدم و برای کشور خودمان، از آن غفلت کردند و آنچه که من می خواستم نشود، شد. من نمی خواستم که مثل زمان رضا خان [بشود] که وقتی او را بیرونش کردند، آن رفیقِ صدیقِ آنها اول کلمه ای که در مجلس گفت، [این بود که گفت الخَیْرُ فِی مَا وَقَع «1»! من نمی خواستم که در کشور بپاخاسته اسلامی ما یک همچو اشخاصی باشند و بیایند و گوش به حرفها ندهند و مصلحتهایی که ما برای آنها، پیش پای آنها می گذاشتیم گوش ندهند، و کار را به جایی بکشند که آنهایی که دیروز برای آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند! اینها نشناختند اسلام را، و نشناختند این ملت اسلام را. اینها خیال می کردند که همان طوری که در غرب یا در شرق گروه سیاسی، بازیهای سیاسی می کنند و مردم را با بازیهای سیاسی گول می زنند و بسیج می کنند، می توانند در ایران هم با آن بازیهای سیاسی، مردم را متفرق کنند و جدا کنند و در مقابل اسلام و جمهوری اسلامی بسیج کنند، و مردم را وادار کنند که این مجلس را خودشان منحل کنند و این دولت

را خودشان بر کنار کنند و این قوه قضائیه را خودشان منحل کنند و جمهوری اسلامی را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند، و راه را باز کنند از برای قدرتهایی که طعمه های خودشان را از دست داده اند، تا این مملکت باز طعمه امریکا و دنبال او شوروی شود. اینها نشناخته بودند اسلام را؛ خیال می کردند اسلام هم مثل مسلکهای دیگر فقط یک مسلک سیاسی است که بشود اینها با آن بازیهای شیطانی سیاسی، این مردم را از راه خودشان، که بیست سال است در راه آن خون داده اند، بیست سال است جوانان خودشان را فدا کرده اند، اینها را از آن راه حق به سوی راه باطل و از نور به ظلمات بکشند و راه را برای دوستان خودشان باز کنند.

من بسیار متأسفم از اینکه کوشش کردم که در این دوره اول جمهوری اسلامی این طور مسائل پیش نیاید، و این طور عزل و نصبها نشود؛ «1» لکن با کمال کوششی که کردم اینها نتوانستند بفهمند. من با زبانهای مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهی را که در پیش دارند و با ملت ایران این طور نکنند. من می خواستم که تمام این کسانی که در کار دولتمردی هستند تا آخر انقلاب و پیروزی انقلاب، همه در محل خودشان باقی باشند و این جمهوری اسلامی را همه با هم به آخر برسانند و به پیروزی مطلق؛ لکن دستهایی در کار بود و گرگهایی بود در بین اینها که نگذاشتند آن مطلبی را که می خواستیم نشود، نشود. وقتی احساس شد که اینها [با] نقشه شیطانیِ اتحاد با منافقینی که دیروز،

پریروز ریختند در خیابانها و جوانهای ما را سر بریدند، اموال مردم را آتش زدند و خیابانها را به فساد کشاندند، با اینها دست در دست هم داده بودند و با گروههای منحرف دیگر دست به دست هم داده بودند برای اینکه این کشور را به تباهی بکشند، وقتی که احساس همچو خطری شد [...] من قبلًا هم گفته بودم که اگر من احساس خطر بکنم، آن چیزی را که به شما داده ام پس می گیرم.

همین است، کسانی که ادعای اسلام می کنند، همین است رفتار آنهایی که ادعای [حفظ] منافع مردم را می کنند؛ می گویند ما طرفدار خلق هستیم. من نمی دانم این «خلقی» که اینها طرفدار آنها هستند در کجای دنیا زندگی می کنند؟ این «خلق» در ایران است یا در امریکاست یا در شوروی؟ اینها طرفدار خلق هستند، طرفدار خلق ایران، اما در مقابل این خلق میلیونی ایران می ایستند و به جنگ مسلحانه بر می خیزند؟

مع الأسف چون می بینم در بین اینها بسیاریشان گول خورده اند، جوانان پاکدلی بودند که این گرگها آنها را منحرف کردند، و من امید این را دارم که این جوانها برگردند، اینها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از این جهت، من موعظه می کنم آنها را، موعظه می کنم پدر و مادر اینهایی را که گول خورده اند، که جوانان خودشان را نگذارند برای ایده های چند نفر خائن که می خواهند در این کشور حکومت کنند، و پشتیبان آنها هم امریکاست یا شوروی، نگذارید جوانان شما تباه شوند. اینها نشناخته بودند ملت ایران را؛ و نشناخته بودند قوای مسلح ملت ما را. اینها مقایسه می کردند این زمان را با زمان شاه مخلوع. اینها گمان می کردند

که ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهی است. اینها گمان می کردند که ملت ما هم ملتی است که دیگر می شود گولشان زد با تمام قوا برای گول زدن ملت قیام کردند. و مع الأسف گروههای مختلفی که بعضیشان هم متدین هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در این میدان وارد بودند و هستند.

توصیه به نهضت آزادی در جدایی از توطئه گران

کراراً من گفتم که بیا برو «1» از این گروهکهای فاسد، از این منافقین، تبرّی کن؛ حیثیت خودت را از دست نده. بیا برو در ملأ عام و اینها را از خود بران. اینها تو را به تباهی می کشند. این گرگهایی که اطراف تو جمع شده اند الّا بعض معدود آنها، همه آنها گرگهایی هستند که می خواهند ترا به تباهی بکشند، اینها را از خود بران. و برای اینکه نتوانست بفهمد اسلام یعنی چه و کشور اسلامی یعنی چه و ملت اسلام یعنی چه و ارتش اسلام یعنی چه و سایر قوای مسلح اسلام یعنی چه، این خودش را به تباهی کشاند. من امروز هم علاقه به این دارم که این گروههایی که مسلمان هستند، این جمعیتی که نمازخوان هستند، این جمعیتی که با خدا باز قطع مراوده نکرده اند، «1» این آقایانی که باز رابطه شان را با اسلام قطع نکرده اند، اینها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آنهایی که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملأ عام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروههایی که چند روز پیش آن قدر جنایت کردند محکوم کنند. [از] آن اشخاصی که با پشتیبانی این گروهها و با اساسی که می خواست درست کند و می خواستند درست کنند که ملت ایران

را تکه تکه کنند، و شهرهای ایران را یکی بعد از دیگری به تباهی بکشند، اینها بروند و از آنها تبرّی کنند و حساب خودشان را از توطئه گران فاسد و از کسانی که به اسلام هیچ عقیده ندارند، و آن غائله پریروز را ایجاد کردند، بروند اینها از آنها تبری کنند؛ از آنهایی که اسلام را برای امروز صحیح نمی دانند و احکام اسلام را مال هزار و چهار صد سال پیش می دانند! اینها از آنها تبری کنند. من صلاح شما را می دانم. نگذارید خدای نخواسته آن چیزی که به سر دیگران آمد به سر شما بیاید. من علاقه دارم به اینکه همه شما دور پرچم اسلام با هم بایستید، در مقابل امریکا، در مقابل شوروی؛ نه در مقابل خودتان. جبهه گیری نکنید در مقابل هم. با هم دست به هم بدهید تا این کشور را نجات بدهید. این اختلافاتی که شما می خواهید درست کنید، و در سخنرانیهایتان درست می شود و در نوشته هایتان ایجاد می شود. اینها به صلاح اسلام، به صلاح کشور، به صلاح ملت، نیست. شما می خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟

کوشش شما متدینین این است که این کشور کجا برود؟ در آغوش امریکا برود؟ در آغوش شوروی برود؟ شما نمی دانید که اگر به فرض محال، ایجاد اختلاف بتوانید بین گروههای اسلامی بکنید، این به جز اینکه امریکا بیاید و این کشور را به دست بگیرد یا شوروی این کار را بکند نتیجه دیگری دارد؟ شما غفلت از این دارید؟ شما دانشمندان هستید و از این معنا غافلید؟! شما همه این ملت را به امریکا می خواهید بفروشید؟

من باز، با کمال علاقه ای که به این

دارم که همه با هم متحد باشید، نصیحت می کنم به شما که شما از این تجربه نصیحت و عبرت بگیرید؛ توجه بکنید این مجلس یک مجلسی است که در مقابل این امور انحرافی ایستاده است. این مجلس در دست هیچ حزبی نیست؛ در دست هیچ گروهی نیست؛ اکثریت این مجلس اشخاص مستقلی هستند که خودشان فکر می کنند و خودشان عمل می کنند؛ آنها انحرافات را [می بینند]، و رضای خدا را در نظر می گیرند و با رضای خدا می خواهند راه را به آخر برسانند. و شما که انحلال یک همچو مجلسی را می خواهید می دانید چه می کنید؟ غافل هستید شما، آدمهای تحصیل کرده متدین، شما را غافل کردند شیاطین؟ یا خدای نخواسته با توجه یک همچو کارهایی انجام می دهید؟ شما متنبه بشوید! این حوادثی که در دنیا واقع می شود این حوادث برای تنبه ما لازم است واقع بشود و کافی است متنبه بشوید و بر خلاف این سیل خروشان اسلام و ملت اسلامی شنا نکنید. من خیر شما را می خواهم. من خیر همه شان را می خواستم. من خیر این گروهکها را هم می خواهم؛ این گروهکها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامی قیام نکنند؛ آنهایی که قیام نکردند توبه کنند برگردند به دامن اسلام. و این جوانهایی که به دام اینها افتادند تنبه پیدا کنند و برگردند به دامن اسلام. بیخود جان خودشان را فدای شیطان نکنند. جان برادرانشان را فدای هواهای شیطانی نکنند. سران اینها شیاطینی هستند که آن شیاطین می خواهند جوانهای ما را دخترهای بیچاره مارا، پسرهای بیچاره مارا، می خواهند در مقابل ملت نگه دارند و قیام کنند در مقابل ملت، و همه را به

باد فنا بدهند. اینها یک گروههای کوچکی هستند که چنانچه این مصلحت، که عبارت از این است که جوانهای گولخورده ما برگردند به آغوش اسلام و ملت، اگر نبود این، خوب، تکلیف آنها زود معلوم می شد. ملت هم فریاد می زنند و از من می خواهند که تکلیف آنها را معین کنم. لکن من مصلحت همه مسلمین را و غیر مسلمین را هم می خواهم، که اینها همه رها کنند این شرارتها را؛ و جوانها و دخترها و پسرهای عزیز ما گول اینها را نخورند. از دام اینها فرار کنند؛ و به آغوش اسلام برگردند، که اینها برای ملت نمی خواهند کار بکنند؛ دلیل این است که اینها در هر جا دارند قیام به ضد ملت می کنند. این هیاهوی چند روز پیش از این، دو روز پیش از این، و آن شرارتها، برای جلوگیری از امریکا بود؟! این مردمی که شهید شدند امریکایی بودند؟! این خرمنهایی که شما آتش می زنید خرمنهای امریکاست؟! این کارخانه هایی که شما به تعطیلی می کشید کارخانه های امریکایی است؟! این کشاورزان را که دعوت به کمکاری و بیکاری، [می کنید] یا اینکه اگر حاصل عمرشان را جمع کردند شما با یک کبریت آتش می زنید، اینها مردم امریکا هستند؟! شما طرفدار خلق هستید؟! طرفدار خلق ایران هستید؟! طرفدار ملت خودتان هستید؟! شما آقایان که از اینها تأیید می کنید طرفداری از اسلام می کنید؟! طرفداری از کشور اسلامی می کنید؟! کارهای اینها را اسلامی می دانید؟! شما کارهای حکومت اسلامی ما را اسلامی نمی دانید، و کارهای این گروهکها را که در میدانها و در خیابانها با سلاح به جنگ مردم برخاسته اند اسلامی میدانید؟! نباید یک دفعه هم تفکر کنید؟! تفکّرُ سَاعَهٍ خَیْرٌ

مِنْ عِبادَهِ سَبعِینَ سَنَه «1» اگر شما هفتاد سال هم عبادت کردید، بنشینید یک ساعت هم تفکر کنید؛ فکر کنید که دارید چه می کنید، فکر کنید که برای خودتان دارید چه غائله ای بپا می کنید. آن صحبتهایی که شما فرستادید و در مجلس کردند این برای خدا بود؟! این تهمتها برای خدا بود؟! این کارهایی که شما می کنید، مع الأسف شمایی که طبقه مسلم و اسلامی هستید، این کارها برای کشور شماست؟ برای اسلام است؟ دین شما را وادار کرده است که بر خلاف یک دولتی که این همه گرفتاری دارد عمل بکنید و چوب لای چرخ یک دولتی که دارد برای این ملت شب و روز زحمت می کشد بگذارید؟! این برای اسلام است؟ یا برای ملت اسلامی است؟! به نفع کشور است؟!

چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد

باید من متأسف باشم از این مسائل که گرفتارش هستیم. من نمی خواهم که شماها هم به سر نوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمی خواستم که آنها هم این سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه تان مطالعه کردم و می کنم و نمی خواهم که منتهی بشود آن رأیی که من دارم به اینکه شما- خدای نخواسته- دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر می خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمد رضا خان بیشتر می شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است.

تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران «1» هم نیست؛ چمران با عزت و

عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. مثل این سربازهایی که در مرزها کشته می شوند بمیرید. این وصیتنامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی می آیند از من می خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه می کند و می خواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید.

چرا من به شما عرض کردم که یک مطلبی که بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است، و از یک گروهی صادر شده است با اسم و رسم، «2» من دعوت کردم که از اینها حسابتان را جدا کنید، نکردید؟ آن آقا، «3» من کراراً به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلام کن به اینکه شماها از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت، و دید آنچه دید. و من امیدوارم که توبه کند تا خدای تبارک و تعالی او را بیامرزد و در آن عالم روسیاه نباشد. شما الآن وقت دارید. وقت توبه باقی است وقت جدایی از گروههایی که به ضد اسلام قیام کرده اند باقی است. یک قدم روی هوای نفس بگذارید، یک قدم روی خواستهای شیطانی

خود بگذارید، و اعلام کنید به اینکه این کسانی که اعلامیه «جبهه ملی» را داده اند و بر ضد اسلام اعلامیه دادند، و ارتداد برای آنها- هر کدام ثابت بشود که به اطلاع آنها بوده است این مطلب- مرتد شدند، شما از آنها تبرّی کنید. شما از اینهایی که دیروز پریروز ریختند در خیابانها و آن همه جنایت کردند و اعلام کردند که ما بر خلاف جمهوری اسلامی مسلحانه جنگ می کنیم، شما از اینها تبرّی کنید. من صلاح شما را می خواهم. من علاقه دارم به بسیاری از شما و شما توجه ندارید. من باید بگویم که شماها با اینکه در سیاست بزرگ شدید، شمّ سیاسی ندارید. چنانچه آقای بنی صدر هم شمّ سیاسی نداشت.

توصیه و نصیحت به بنی صدر

من الآن هم نصیحت می کنم آقای بنی صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگهایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویی که از دست دادید بدتر بشود.

من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنی. من علاقه دارم که همه اشخاصی که در این مملکت زندگی می کنند یک زندگی انسانی- الهی باشد. نبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است؛ و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی؛ که هم دنیا به باد رفته است تا آخر، و هم آخرت. اگر نصیحتهای من را گوش کرده بودی، این مسائل پیش نمی آمد. لکن نگذاشتند؛ آنهایی که به تو اظهار علاقه می کردند آنها به اسلام علاقه نداشتند؛ و تو را کشاندند به جایی که تباه کردند، بیش از این خودت

را تباه نکن؛ به دام این اشخاصی که مثل اژدها دهان باز کرده اند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نیفت. چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقه خودت را از این گروههای مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنی، و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تألیف بشوی، صلاح تو است. اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال بیماری در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید، امروز این طور نبود و من نمی خواستم باشد؛ آن روز من [در] یکی از حرفها، که اساس همه گرفتاریهای بشر است، تنبه دادم که حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَه «1» تمام خطاهایی که از ماها صادر می شود روی این حبّ نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این طور نمی شد که همه گروهها، همه دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الّا این گروههایی که می خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهای درجه اول شما پشت بشما کردند.

گروههایی که با شما بودند و برای شما شعار می دادند پشت به شما کردند. و این دلیل این بود که شما قدرت سیاسی ندارید، بزرگتر دلیل این است که انسان یازده میلیون «2» رأی را تباه کند! این گذشت و ناگوار گذشت، من نمی خواستم این طور بشود. لکن باز برای هر کس، هر کار بکند، جای توبه هست. درِ توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هوای نفسانی بکن، خداوند

می پذیرد تو را. آبروی تو را اعاده می دهد. حیثیت تو را اعاده می دهد.

و شمایی که امروز هستید در مجلس و در صحنه، شما هم این نصیحت عاجزانه من را قبول کنید و یک پا روی نفسانیت بگذارید، و این گروههایی که ایران را می خواهند به تباهی بکشند، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند، اینها را از خود برانید و از آنها تبرّی کنید؛ و آنهایی که اسلام را برای حالا دیگر صحیح نمی دانند، آنها را هم از خودتان برانید و از آنها تبری کنید. جای توبه باز است. بزرگترین گناه این است که انسان طرفداری بکند از کسانی که به ضد اسلام قیام کرده اند، یا به ضد اسلام اعلامیه می دهند. من خیر شما را می خواهم. من حق خودم را بخشیدم به شما. هر چه بد گفتید بخشیدم. لکن خیر شما را می خواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست بردارید، و با ملت حسابتان را یکی کنید؛ و با این گروههای مختلفی که می خواهند از حیثیت شما برای خودشان کسب وجاهت کنند، و هر چه آنها کسب وجاهت کنند شما وجاهتتان را از دست می دهید، از اینها ببرید، و به اسلام، به همان چیزی که عقیده به آن دارید- لکن هوای نفس نمی گذارد- برگردید. و همه ما، همه ما، تعلیم پیدا بکنیم از این سربازهایی که در جبهه ها دارند جان خودشان را فدا می کنند. آنها جان خودشان را برای اسلام و برای مصلحت کشور اسلامی فدا می کنند و ما سر خون آنها اینجا بنشینیم و با هم جنگ و ستیز کنیم! این در منطق اسلام از بزرگترین گناهان است و در منطق

انسانیت از بزرگترین اموری است که قبیح است؛ چه قدر قبیح است که یک دسته ای برای مصالح کشورشان، برای مصالح ما، بروند در جبهه ها و آن طور جانفشانی کنند و آن طور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در این عبادت بزرگ الهی بکنند، و من و شما اینجا بنشینیم و مقاله بنویسیم و روزنامه بنویسیم و به جان هم بیفتیم! چه قدر این مسأله قبیح است و چه قدر شرم آور است!

خداوند همه ما را از شرّ خودمان نجات بدهد خداوند همه ما را به راه راست خودش هدایت کند. خداوند کشور ما را از شرّ اجانب نجات بدهد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه

پیام [به آقای تئودور ژیکف (تسلیت زلزله کرمان)]

2 تیر 1360/ 20 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت آقای تئودور ژیکف، رئیس شورای دولتی جمهوری مردم بلغارستان پیام تسلیت آن حضرت در مورد فاجعه زلزله کرمان واصل گردید. از اظهار همدردی شما متشکرم، و توفیق و سعادت همه ملل مستضعف جهان را از خدای تعالی مسألت دارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع کارکنان ماهنامه شاهد (رهایی از وابستگی فرهنگی)]

تحول همه جانبه ملت در انقلاب ایران

صبح 2 تیر 1360/ 20 شعبان 1401 «1» مکان: تهران، حسینیه جماران بسم اللَّه الرحمن الرحیم باید خیلی جوان ها و دانشمندها و آنهائی که نویسنده و گوینده هستند، خیلی کوشش کنند که آن کدورت هائی را که در ذهن جوان های ما در طول حکومت آن نظام فاسد پیدا شده است، جبران کنند.

البته به خواست خدا ملت ایران یک جهشی کرد که در همه جهات تحول حاصل شد.

آن همه جوانی که یا معطل مانده بودند و یا نیروی خودشان را نمی توانستند صرف کنند و کلمه حقی را بگویند ویک دسته از جوان های ما هم مع الأسف کشیده شده بودند به یک انحرافاتی، و الحمد للَّه این انقلاب که حاصل شد و زندان ها شکسته شد و تقریباً یک اکثریت قاطعی از ملت ایران راه صحیحی را طی می کنند. لکن خیلی لازم است که کوشش شود و در این مورد آنچه که بیش از همه در فرهنگ مردم تأثیر می گذارد، مجله و فرهنگ مجله است، برای اینکه مجله و نحوه ارائه آن خیلی تأثیر دارد، این حتی خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، این خودش در روحیه اش تأثیر می کند.

شما دیدید زمانی که مجلات دست منحرفین بود، همان نوشتن و صفحه ها در آنها تأثیر داشت. یک جوانی که مجله را ورق می زند، در روحیه اش تأثیر

می گذارد اگر می خواند.

همه چیز انحرافی گذاشته بودند و همه چیز را وارونه می کردند. فکرها را مقید کرده بودند در یک محدوده هایی و نمی گذاشتند که جوانی که تازه می خواهد وارد شود در جامعه، فکر آزاد داشته باشد و خودش مسائل را بررسی کند. این کودک از دبستان گرفته تا هر کجا برود، تحت تأثیر این معلم ها و ... آنهاست. از بچگی بچه تحت تأثیر واقع می شود و حتی وارد دانشگاه می شد یک مصیبت بالاتر. وقتی چنین شد از دانشگاه که می آید بیرون نمی تواند برای کشور مفید باشد. اینکه اینها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف کنند حسابشان صحیح نبود، زیرا وقتی بنا شد دانشگاه و جاهای مثل دانشگاه، انحراف در کارش ایجاد شود، دانشگاه نمی تواند افراد با استقلال فکری تربیت کرده و دردها را درمان کند. وقتی تبلیغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشته ها، روزنامه ها ... همه وسائل انحرافی بود، مجله ای نبود که در آن چیز صحیحی باشد و بی پرده مطلبی بگوید ممکن است در پرده گفته باشد، ولی این اسباب این نمی شد که اکثریت روزنامه ها وم جله هائی که در دست آنها بود وهمه برای این بود که شهوات و خواسته های حیوانی را در جوانان بیشتر کند. در شیراز در ملاء عام کار جنسی انجام دادند و عقد بین دو پسر و اینها مسائلی بود. مقدمه بود که این مسائل را در جامعه گسترش دهند و این ملت همه چیزش را از دست بدهد. خداوند خواست که نجات بدهد این ملت را و البته آنها دست بردار نیستند آنها ایران را از جهات مختلف. هم شوروی. هم امریکا و هم انگلیس، شرق و غرب طمع دارند.

خداوند خواست که ملت را نجات بدهد و گر نه می دیدید که کار به کجا می کشید. طمع به ایران و مخازن آنها. و مخازن ایران بیش از آن است که اطلاع دارید.

آماده بودن مردم در برابر توطئه ها

سفری به همدان رفتم و یکی از آقازاده های همدان پیش من آمد ویک ورقه بزرگ آورد که مال همدان بود، تمام جاهایی که در همدان هست. دهات، روستاها در آن ثبت بود و نقطه هائی به شکل های مختلف در آن دیده می شد. پرسیدم این نقطه ها چیست؟

گفت: هر نقطه علامت این است که چیزی، معدنی هست، مس هست، نفت هست، طلا هست و عکسبرداری کردند. نقطه ها علامت چیزی هستند. و این را شنیده اید که وقتی اتومبیل نبود آنها می آمدند در ایران و با شتر حرکت می کردند، حتی کویرهای اینجا را دیده اند و از همه چیزهایی که داریم آنها مطلع هستند. کسی نمی داند که چه مجموعه ای در این هست و باید مجهز باشیم برای مقابله. اگر بخواهیم مستقل باشیم، باید مهیا باشیم که با همه چیز مقابله بکنیم. و اینها با همه جهازاتی که دارند، می خواهند ما را به یک صورتی در بیاورند که بی ثبات باشیم. اینها این طوری شما را دعوت می کنند، البته صورت شاهنشاهی نیست، می دانند مردم از آن استقبال نمی کنند. یک فرم دیگر، یک فرم اسلامی مثل اسلام بعضی از کشورها درست می کنند و افراد آن رژیم را از خود قرار می دهند. خیلی هم صحیح به نظر می آید، خیلی به اسلام ابراز عقیده هم می کنند و آنها نمی روند کسی را که اسلام را قبول ندارد بیاورند، کسی را می آورند که بگوید اسلام را قبول دارم. اینها از مملکتی که همه چیزش اسلام باشد

می ترسند. نسل هائی که از مدارس و دانشگاه ها بیرون می آیند، اگر این طوری [اسلامی تربیت شدند، باید آنها بروند. وقتی دانشگاه ها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین دانشگاه اگر کسی می خواست نماز بخواند، رویش نمی شد و در پنهان نماز می خواند. و اینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشم ها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم. این صورتی که مرا گاهی رنج می داد. آنها در صدد بودند رفراندم کنند و یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند. سنخ رفراندم های دکتر مصدق که رفراندم این طور بوده یک صندوق برای مخالف ویک صندوق برای موافق می گذاشتند و پای صندق مخالف، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رأی بیندازد. چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را امریکائی درست کردند. بعضی از این روحانیون را- بیش از بیست سال تجربه کردم- اینها می خواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش امریکا باشد.

ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند. آنها را کنار بگذارند و به طرف امریکا جذب بکنند. ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا می خواهند شروع کنند و آنها فرصت شان نبود و خواستند از حالا شروع کنند. ولی نشد «نه مجلس به درد می خورد و نه شواری نگهبان

و نه قضات». می گفت همه اینها بی دین هستند. بنی صدر بارها به من گفت:

این دولت را کنار بگذاریم. می خواست مرا دیکتاتور کند و من می خندیدم و می گفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید. اینها جاهلند. اینها بی دین هستند. اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و می گفتند برگردیم به 22 بهمن. باید بگویم همه غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آنوقت شروع کنیم. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رای بگیرند. جمهوری دمکراتیک باشد، یا اسلامی، یا اسلامی دمکراتیک. حتی متدینین می گفتند. لفظ دمکراتیک را بگذارید، وقتی ما آمدیم دیدیم که می خواهند از اول منحرف کنند و ما گفتیم همین اسلام را می خواهیم ...

ناشیگری کردند و خواستند رفراندم کنند، ولی نمی دانستند مردم چه هستند فکر کردند اینها که سوت می زنند توده مردم هستند.

وحشت اشرار از صدور انقلاب اسلامی

در هر حال دست از ما بر نمی دارند. باید جوان های ما نسل فعلی، نسل آینده را تربیت کنند. این نسل را نمی توانند الآن ذهنش را ببندند. اصرارشان این است که دانشگاه باز شود، می گویند متخصص نداریم، می گویند اینها مخالف علمند. کی بیشتر از قرآن، از علوم صحبت کرده است؟ ما روزنامه لازم داریم ولی روزنامه «انقلاب اسلامی» لازم نداریم. ما مجله می خواهیم ولی مجله هایی که مثل مجله های رژیم سابق باشند احتیاج نداریم. متخصص می خواهیم ولی متخصص مثل شریف امامی نمی خواهیم. در هر صورت مسأله، مسأله محققی نبود. مسأله، مسأله دانشگاه نبود. مسأله، مسأله مطبوعات نبود و مسأله آزادی نبود. مسأله این بود که وحشت زده بودند که جای دیگر این طور شود.

این وحشت هست که اگر این سرایت

کند به سایر کشورهای اسلام و حتی این انقلاب به امریکا و سیاهان امریکایی منتهی شد، اینها، این وحشت را دارند و اینکه می گفتند نمی شود بدون امریکا نفس کشید، ولی ما چند سال است که بدون امریکا نفس می کشیم. اینها می ترسند مبادا این مطلب ایران در جای دیگر برود. مثلا در عراق و کویت برود. آنهائی که به خارج رفته اند گفتند که آنجا مهیاست که انقلاب آنجا محقق شود.

در هر صورت مجله نویسی آسان است ولی مجله صحیح نوشتن مشکل است. چهار عکس، چهار مقاله و چهار شعر و چهار تا فکاهی، این آسان است تخصص نمی خواهد.

باید مجله راه بیندازید که وقتی جوان ها باز می کنند شکل و صورت و عکس های مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آنکه پنجاه سال ما را به نابودی کشید. شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید. پنجاه سال جامعه ما هر مجله ای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود، همه برای این بود که از جوان ها مبادا جوان صحیحی ساخته شود، که خداوند به داد شما رسید و مسائل جهش پیدا کرد. اینها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش. هر کس مجله می خواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند. برای نسل آینده فکری بکنید. اسلام همه نسل ها را مکلف می داند. پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسل ها. همچنین مکلفیم که برای نسل های آینده کار کنیم. باید تربیت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبیرستان ها باشد. ان شاء اللَّه موفق باشید که مجله تان تربیت کننده باشد زیاد نوشتن نباشد، خوب نوشتن باشد.

و

السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

سخنرانی [در جمع رزمندگان عازم به جبهه (تجلیل از فداکاریهای رزمندگان)]

ارزش فداکاری در راه اسلام

صبح 6 تیر 1360/ 24 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من با اینکه در روز شنبه بنای بر اینکه صحبتی بکنم نداشتیم، مع ذلک، چون شما جوانان عزیز که پاسداران این اسلام هستید و سربازان ارجمند اسلام هستید، چهره های شما را که می بینم و عزم راسخی که از ما وراء این چهره ها مشاهده می کنم، من را ملزم کرد که چند کلمه، و لو برای دعا، با شما عزیزان صحبت کنم.

من این عکسهایی که در دست شماست، جوانان عزیزی که در راه اسلام و کشور اسلامی ما از دست داده ایم، موجب افتخار همه شماست در مقابل اسلام و اسلام عزیز این فداکاریها را از یاد نخواهد برد. شما امروز بحمد اللَّه خودتان اسلام را پشتیبانی می کنید و مثل رژیم سابق نیست که شماها زحمت بکشید و زحمت شما برای قدرتهای دیگر باشد. برادران من، شما امروز هر چه فداکاری بکنید و هر چه خدمت بکنید خدمت به کشور خودتان است و خدمت به اسلام است. اسلام عزیز از آن وقتی که وجود پیدا کرده است، فداکارهای بسیار تقدیم خدای تبارک و تعالی کرده است و بحمد اللَّه امروز هم که شما عزیزان با اراده مصمم دفاع از حق خودتان و دفاع از کشور خودتان و دفاع از اسلام عزیز می کنید، همان اجر را دارید که لشکرهای صدر اسلام در احُد و خندق «1» و سایر جبهه ها داشتند. آن روز اسلام امانتی بود در دست آنها که با جانفشانی نگهداری می کردند و امروز هم اسلام امانتی است در دست همه ما که باید به اندازه توان خودمان خدمتگزار به اسلام

باشیم و حفظ کنیم کیان اسلام را. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما عزیزان را مصمم تر و اراده شما را قویتر و مشتهای شما را فشرده تر و صفهای شما را فشرده تر کند که گرگهایی در کمین هستند و همه دنبال این هستند که این کشور را برگردانند به حال سابق، آنها را مأیوس کنید.

ملت، پشتیبان نیروهای مسلح

شما امروز می دانید که ملت شریف ما پشتیبان شما عزیزانند. همان طوری که شما کوشش می کنید در راه اسلام و فداکاری می کنید در راه کشور اسلامی خودتان، همه ملت هم در پشت جبهه با شما همکار هستند و همفکر هستند و پشتیبان شما هستند و ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح وقتی که پشتوانه شان یک ملت شد، این آسیب پذیر نخواهد بود. و ان شاء اللَّه، شما با عزم راسخ خودتان با اراده مصمم خودتان در جبهه ها به پیش بروید و دست جنایتکارانی که از امریکا دستور می گیرند از کشور خودتان کوتاه کنید و افرادی که در بین این ملت هستند و یک اقلیتهای بسیار ناچیزی هستند با اراده شما و با عزم شما و با فعالیتهای شما آنها هم به اشخاصی که از این عالم به جهنم رفتند ملحق بشوند.

خداوند همه شما را سلامت و قدرت و عزت و شوکت بدهد و دشمنان اسلام را ان شاء اللَّه، از صفحه روزگار بردارد.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

پیام [به آقای خامنه ای به مناسبت ترور نافرجام علیه ایشان

7 تیر 1360/ 25 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای- دامت افاضاته.

خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم تر و پیوندها را مستحکم تر نمود و مصداق «لا زال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر» «2» تحقق پیدا کرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت

را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما «3» که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه دار نمودند. اینان آن قدر از بینش سیاسی بی نصیبند که بی درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم تر و صفوف آنان را فشرده تر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان بر حذر دارند؟ آیا نمی دانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می رود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق

او حضرت بقیه اللَّه- ارواحنا فداه- افتخار می کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می برند. من به شما خامنه ای عزیز، تبریک می گویم که در جبهه های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع روحانیون پاکستان (هدف قدرتهای بزرگ)]

خوف دشمن از اتحاد حوزه و دانشگاه

صبح 7 تیر 1360/ 25 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم برادران عزیزی که از پاکستان تشریف آوردند و علما و دانشمندانی هستند که آمدند در اینجا با من طلبه ملاقات کنند خوش آمدند. و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را برای خدمت به اسلام مسألت می کنم.

شما می دانید، آن چیزی که وجهه نظر قدرتهای بزرگ از سالهای بسیار طولانی بوده است آن بوده که سلطه خودشان را بر ممالک زرخیز اسلامی هر چه بیشتر کنند. نقشه این بوده است که با هر طریقی که می توانند این کار را انجام بدهند. از جمله، اینکه در هر جا یک حکومتی که موافق آمال خودشان هست ایجاد کنند. در ایران بیشتر از پنجاه سال است که حکومتش یک حکومتی بوده است که به حسب آنچه آنها می خواستند،- خصوصاً امریکا- این حکومتها را ایجاد کردند. دانشگاهها را به آن طوری که می خواستند دانشگاههای استعماری قرار دادند. و این امر مخصوص به ایران نیست؛ مال همه جاست.

یعنی آنها از دو قشر خوف دارند: یکی قشر روحانیت، برای اینکه سر و کار

روحانیت با متدینین و مسلمین هر بلد هست. و یکی هم دانشگاه؛ که اگر دانشگاه و روحانیت را از هم جدا کنند و دانشگاه را در تصرف خودشان بیاورند، فاتحه اسلام را می توانند بخوانند. البته روحانیت از باب اینکه در مجاری امور واقع نبوده است و فقط سر و کارش با مردم و ابلاغ به مردم بوده است، از این جهت، اینها را می خواهند از دانشگاهیها جدا کنند، و مردم را از روحانیت. آنها از ارتباط روحانیت با مردم خیلی خوف دارند.

خصوصاً حالا که به طور ملموس در ایران دیدند که این ارتباط موجب این شد که مردم به دعوت روحانیت یک دفعه قیام کردند. یک راه برای آنها این است که روحانیت را از مردم جدا کنند. دیگر اینکه با عمال خودشان در داخل به ایجاد جوّهایی بر ضد روحانیت و تهمتهایی بر روحانیت و امثال اینها، بین دانشگاه و مدارس دینی فاصله بیندازند.

ایران آن طوری که ما می بینیم و می دیدیم این طور بود که بین دانشگاه و روحانیت نه جدایی بود، بلکه دشمنی بود. یعنی آنها روحانیت را یک قشر فاسد، مرتجع، مخدّر- اصلًا دین را مخدّر برای مردم می دانستند و- معرفی کرده بودند. و به روحانیت هم این طور معرفی کرده بودند که دانشگاه یک دسته مردم بی دین کذا هستند. این نقشه ای بود که بین مردم [اختلاف ایجاد کنند]. یعنی در دانشگاه نماز نمی شود بخوانی! علناً نمی توانستند نماز بخوانند. و دانشگاهیها به صورتی در آمده بودند که اساتیدشان- غالباً البته- و کسانی که باید آنها را تعلیم و تربیت کنند، آنها را تعلیم و تربیت به وجهی می کردند که گرایش به خارج

پیدا کنند؛ به قدرتهای بزرگ پیدا کنند. و لهذا محصول دانشگاهها یک محصول اسلامی نبود؛ یک محصولی بود که در او اسلام کم بود، نه اینکه هیچ نبود.

معلم و مسلم کم بود؛ نه اینکه هیچ نبود. لکن گرایش این طور بود. و این دو طایفه از هم بکلی جدا شده بودند و منفصل از هم. و مردم را هم داشتند از روحانیت جدا می کردند.

و این یک مسئله ای است که مال ایران تنها نیست؛ لا بد شما این را می دانید که در پاکستان هم همین طور بوده است که می خواستند بین قشر روحانی با مردم جدایی بیندازند؛ وهم بین روحانیون با دانشگاه، متدینین و روحانیون را یک طرف بگذارند؛ دانشگاهها را یک طرف بگذارند؛ که اینها با هم ارتباط نداشته باشند. در اینجا ما بحمد اللَّه به این معنا رسیدیم که دانشگاه باید یک جوری درست بشود که اسلامی باشد جوانان دانشگاهی هم این معنا را احساس کردند والان نزدیک اند به هم و امیدواریم که زیادتر نزدیک بشوند.

توصیه علمای پاکستان به تلاش برای وحدت

این یک نقشه ای بود و شماها باید در آنجا کوشش کنید که این نقشه را خنثی کنید.

بخواهید همان طوری که ایران توانست این کار را انجام بدهد، شما هم این کار را انجام بدهید که بین دانشگاه و روحانیت را صلح بدهید؛ این جدایی که بین اینهاست کمک می کند به آن خارجیها و مستعمرین.

یک جهت دیگر هم، که باز همین هم نقشه ای بود، اینکه بین مسلمین جدایی بیندازند، مسلمین را چند طایفه کنند- خصوصاً بین شیعه و سنی- یک فاصله زیادی ایجاد کنند. آنها غرضشان این نبود که شیعه بزرگ بشود، یا سنی ضعیف بشود. غرضشان این بود

که هر دو ضعیف بشوند. بنا شد که این گروههای عظیمی که هستند، یا سنی یا شیعه، در پاکستان و در ایران و دیگر جاها- اقلیتهای کمی هم هستند، [اما] مهم اینها هستند- بنا شد که بین اینها چنان جدایی بیندازند و فاصله ایجاد کنند که اذهانشان از مسائل دیگر بکلی منحرف بشود؛ همه اذهان بیاید سراغ اینکه خودشان با هم دعوی کنند. این هم یکی از نقشه هایی بوده است که از قدیم الایام اینها، شیاطین، درست کرده اند؛ و از احساسات اسلامی اینها استفاده کردند؛ از احساسات مذهبی استفاده کردند. نه اینکه آنها می خواهند مذهب شیعه در پاکستان و در ایران باشد، و نمی خواهند مذهب سنی باشد؛ هیچ کدام را نمی خواهند باشد. اینها می خواهند اسلام نباشد. برای اینکه از اسلام خوف دارند! ترس دارند. این مسلمینی که یک میلیارد جمعیت هستند اگر اینها با هم بشوند- آدابشان علی حده، هر کس آداب خودش را انجام بدهد. هر کدام کارهای مذهبیش را انجام بدهد، اما در کنار هم باشد- اگر یک میلیارد مسلم در دنیا با هم مجتمع بشوند، قدرتشان بالاترین قدرت است. از این قدرت دیگر بالاتر نمی شود. اما آنها نمی گذارند این مطلب بشود. آنها دنبال این هستند. حکومتهاشان را وادار می کنند. بذر نفاق می پاشند بین اینها. به اینها یک چیز می گویند؛ به آنها یک چیز دیگر می گویند؛ آنها یک طور می شوند؛ آنها [طور] دیگر. ما امروز اگر بخواهیم که مستقل زندگی کنیم، بخواهیم که مثل مسلمین صدر اسلام باشیم که خودمان باشیم و وابسته به جای دیگر نباشیم، این دو مطلب را باید در نظر بگیریم: بین قشر دانشگاهی و محصولات دانشگاهی و قشر

روحانیت و مدارس دینی و محصولات مدارس دینی اجتماع و وحدت ایجاد کنیم.

و بین برادران اهل سنت و شیعه که اینها هم با هم باشند. همان طوری که اهل سنت چهار مذهب دارند که در کنار هم اند، مذاهب نمی ریزند به جان هم، به حسب ظاهر، ما هم که مذهب پنجمی هستیم که می نشینیم با هم، ما برای خودمان فرایضمان را انجام بدهیم، لکن همه مان با هم بر ضد کسانی که بر ضد اسلام هستند. خوب، ما مسائل مشترک زیاد داریم، ما در اصول مذاهبمان، اصول دین مان، همه با هم مشترکیم. قرآن قرآن همه است؛ اسلام اسلام همه است؛ پیغمبر پیغمبر همه است. اینها مشترکات ما است. در این مشترکات ما با هم باشیم؛ و در مختصات هر کدام برای خودمان عملی داریم و برای خودمان آدابی داریم. این دعوا لازم ندارد؛ اینکه دعوا می شود دعوایی است که آنها ایجاد می کنند در بین ما.

و شما می دانید که به این هم اکتفا نمی کنند؛ در خود مثلًا مذهب شیعه، بین اخباری و اصولی «1» اختلاف ایجاد کرده بودند. بالاتر از او، احزاب درست می کردند! این حزبهایی که درست می شد، و آن دستهای مرموز این حزبها را درست می کردند، و حزبها با هم اختلاف پیدا می کردند، همه شان شیعه بودند؛ همه شان مسلمان بودند، یا همه شان سنی بودند احزاب مختلف در بین شیعه چند حزب درست می کردند. فرض کنید در تهران، احزاب مختلفه همه با هم دشمن، همه با هم بد. جاهای دیگر هم همین طور. این هم یک راهی بود که احزاب مختلفه درست می کردند، و این احزاب با هم جنگ سیاسی می کردند. تمام اینها اسباب این شد که از

آن گرفتاریهای اصلی که ما داریم، که آن گرفتاری مسلمین است به دست قدرتهای بزرگ، از او غفلت بکنیم. چه بهتر برای آنها از اینکه ما صبح که بلند می شویم همه اش مشغول حزب بازی باشیم؛ یا مشغول مخالفت خودمان با هم باشیم. مخالفت دانشگاه با روحانیون، روحانیون با دانشگاه، این مذهب با آن مذهب؛ آن مذهب با آن مذهب، این حزب با آن حزب، در یک مذهب، این حزب با آن حزب. و همین طور تا آخر.

نقشه دشمنان برای از بین بردن قرآن

آن چیزی که برای مسلمین امروز لازم است این است که خودشان را با هم، صف واحد کنند در مقابل کفار؛ در مقابل آنها که با اساس اسلام بدند و در مقابل آنها که با قرآن اصلًا بدند، قرآن را برای خودشان خطر می بینند. این را همه می گویند که آن نخست وزیر انگلستان «1»، در آن زمان سابق، قرآن را برداشت، یک توهینی هم به کتاب کرد، گفت تا این بین مسلمین هست ما نمی توانیم سیادت کنیم! از اول همین نقشه بود که قرآن نباشد. و من امیدوارم که قرآن کریم نفوذ خودش را در همه جا نشان بدهد. چنانچه الآن هم این نهضتی که در ایران پیدا شد، این باور را برای مردم آورد که می شود با همه قدرتها [مقابله کرد]، اگر یک ملتی خواست، می تواند با همه قدرتها مقابله کند. الآن ایران در مقابل همه قدرتها- همه قدرتها یک طرف صف بسته اند، ایران هم یک طرف است- مقاومت کرده است، و پیروز هم می شود ان شاء اللَّه.

ان شاء اللَّه امیدوارم که همه شما پیروز باشید. و بین مملکت ما وشما و جاهای دیگر هیچ فرقی نیست.

همه تحت لوای اسلام هستیم. قضیه «ملیت» هم خودش یک مسئله ای بود که باز اینها ایجاد کرده بودند که ملت عرب، ملت ایران، و ملت پاکستان، و ملت اندونزی، ملت کذا این هم از دامهایی بود که آنها درست کرده بودند، گرایش به ملت. همان که اسلام نفی اش کرده که فرقی ما بین [ملتهای مسلم نیست، آنها اثباتش می کنند.

الآن هم می بینید که صدام با گرایش «ملی» با آنکه ملی هم معلوم نیست باشد، با آن گرایش ملیش دارد با ایران چه می کند. این چیزهایی است که آنها درست کرده اند برای ما؛ ما را به جان هم ریختند. مایی که می گوییم اسلام، صدام را می فرستند به اسم اینکه مسلم نیستید شما! مردم ما همه فریاد اسلام می زنند، او می گوید نه، شما زرتشتی هستید!

در هر صورت وضع این طوری است و ما باید بیدار بشویم. ان شاء اللَّه امیدوارم که شما جوانها بیدار بشوید. توجه بکنید به اینکه این مصیبتها برای ما هست، و می توانیم اینها را از میان برداریم. باید به خودتان اعتماد بکنید. آنها اعتماد را از ما سلب کرده بودند.

باید به خودتان اعتماد بکنید. و به خودتان تلقین کنید که ما می توانیم در مقابل اینها بایستیم. و می توانید هم مؤیّد و موفق باشید. ان شاء اللَّه پیروز باشید. موفق باشید. همه ما در تحت لوای «لا اله الا اللَّه، محمد رسول اللَّه» باشیم.

تلگراف [تسلیت به آقای منتظری (تجلیل از مجاهدات فرزند شهید ایشان)]

8 تیر 1360/ 26 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری- دامت برکاته گرچه تمام شهیدان انقلاب و شهیدان عزیز و معظم یکشنبه شب، «1» از برادران ما و شما بودند و ملت قدرشناس برای

آنان به سوگ نشستند و دشمنان اسلام در شهادت آنان شاد و اسلام عزیز سرافراز است لکن از فرزند عزیز شما شناختی دارم که باید به شما با تربیت چنین فرزندی تبریک بگویم. او از وقتی که خود را شناخت و در جامعه وارد شد، ارزشهای اسلامی را نیز شناخت و با تعهد و انگیزه حساب شده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید. او با دید وسیعی که داشت، سعی در گسترش مکتب و پرورش اشخاص فداکار می نمود. محمد شما و ما، خود را وقف هدف و برای پیشبرد آن سر از پا نمی شناخت. شما فرزندی فداکار و متعهد و متفکر و هدفدار تسلیم جامعه کردید و تقدیم خداوند متعال. او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمری در زجرها و شکنجه ها و از آن بدتر، شکنجه های روحی از طرف بدخواهان به سر برد. او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طی کرد. خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید.

از خداوند متعال برای جنابعالی و بازماندگان این فرزند برومند اسلام صبر و اجر خواهانم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.- روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [انتصاب آقای سید عبد الکریم موسوی اردبیلی به ریاست دیوان عالی کشور]

8 تیر 1360/ 26 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید عبد الکریم موسوی اردبیلی- دامت افاضاته جنابعالی را به ریاست دیوان عالی کشور منصوب می نمایم. «1» امیدوارم همان گونه که قبلًا مقرر گردیده بود با همکاری دادستان کل کشور و کارمندان شریف و صالح دادگستری هر چه بیشتر در تهیه و طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین و تدوین لوایح جدید جمهوری اسلامی ایران

بر اساس تعالیم مقدسه اسلام کوشش نمایید. خداوند شما را در این امر خطیر یاری فرماید.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [انتصاب آقای محمد مهدی ربانی املشی به سمت دادستان کل کشور]

8 تیر 1360/ 26 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی ربانی املشی- دامت افاضاته جنابعالی را به ریاست دادستانی کل کشور منصوب می نمایم. امیدوارم با همکاری رئیس دیوان عالی کشور تمام سعی و کوشش خود را در هر چه اسلامیتر کردن قوه قضاییه مبذول دارید، و خواسته مردم محروم ما را که تشکیلات نوین قوه قضاییه بر اساس تعالیم مقدسه اسلام است جامه عمل بپوشانید. ان شاء اللَّه در این مهم از قضات مسلمان و متدین و کارمندان شریف دادگستری کمال استفاده را خواهید نمود. خداوند شما را موفق نماید.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

حکم [انتصاب آقای هادی باریک بین به سمت امامت جمعه قزوین

8 تیر 1360/ 26 شعبان 1401 «1» مکان: تهران، جماران بسم اللَّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ هادی باریک بین- دامت افاضاته بر حسب تقاضای مکرر اهالی محترم قزوین- ایّدهم اللَّه تعالی- در مورد اقامه نماز جمعه در شهر قزوین، بدین وسیله جنابعالی را به سمت امام جمعه در آن شهر منصوب می نمایم که ان شاء اللَّه تعالی ضمن اقامه این فریضه بزرگ الهی، مردم را به وحدت و همبستگی بیشتر دعوت نموده، و به احساس وظیفه خطیری که دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف بر حذر دارید. از خدای تعالی موفقیت همگان را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

سخنرانی [در جمع قضات دیوان عالی کشور (واقعه هفتم تیر و مظلومیت شهید بهشتی)]

«بهشتی» در این مملکت مظلوم زیست

8 تیر 1360/ 26 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم من این ضایعه بزرگ «1» را به ملت ایران و شما آقایان که نزدیک بودید با آقای بهشتی و مطلع بودید از افراد دیگری که شهید شدند، به همه شما آقایان و ملتمان تسلیت عرض می کنم. بنای دشمنهای شما بر این است که افرادی که لیاقتشان بیشتر است بیشتر مورد حمله قرار بگیرند. آنها افرادی را هدف قرار می دهند که از آنها خوف دارند که مبادا یک وقتی به آنها صدمه بزنند. و این را من کراراً گفته ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیم شان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می شناختم و روحیاتش را مطلع بودم و می دانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را

در کوچه و بازار و محله و صحبتهایی که همه می کردند، آن طور جلوه دادند. یک مرد صالحی را به صورت یک دیکتاتور درآوردند! و شما باید مهیا [ی این جور مسائل باشید؛ یعنی، کشوری که نهضت کرده برای آزاد شدن و برای مستقل بودن و برای اینکه وابسته نباشد به هیچ قدرتی از شرق و غرب، باید خودش را مهیا کند برای توابعی که پیش می آید. یا باید انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زیر بار بودنها و تحت سلطه بودنها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد. و ملت ما چون خواسته است مستقل باشد و خواسته است که آزاد باشد و خواسته است که دست جنایتکاران را از این کشور قطع کند لا بد در این پیامدها هم ایستادگی می کند. این جنایتکاران اشتباهشان این است که خیال می کنند ایران با این وضعی که از اول داشته تا حالا، در زمان انقلاب داشت، این مثل جاهای دیگری [است که اگر چند تا بمب در چند جا منفجر کنند و چند نفر از عزیزانشان را از بین ببرند و به شهادت برسانند، ملت عقب می نشیند. در صورتی که اینها تجربه کردند از اول نهضت تا حالا؛ اشخاص سرشناس ما، دانشمندان ما، متفکران ما را ترور کردند و ملت به همان استقامتی که داشت بیشتر و مصممتر جلو رفت و از این به بعدهم همین طور است. این طور نیست که اگر چند نفر را شهید کردند، دیگران کنار بنشینند. این سنتی بوده است که از صدر اسلام بوده است که در مقابل همه

ناامنیها و همه ناراحتیها و همه گرفتاریها، اولیای خدا ایستادند. شاید کسی مثل رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- رنج نبرد در تمام عمر؛ از جوانی و کودکی تا وقتی که رحلت فرمود آن قدر که او رنج برد و آن قدر که او در مقابل قدرتها، در مقابل جنایتکاران ایستاد شاید کس دیگری در تمام عمرش این طور نبود و این یک ارثی است که به دست ما رسیده است از اولیا. خوب، یک واقعه ای است واقع شده و امید است این چیزی که دشمنمان می خواهد که ما را عقب بنشاند سبب بشود که ما جلوتر برویم، ان شاء اللَّه.

معرفی آقای موسوی اردبیلی به ریاست قوّه قضائیه

من برای اینکه زودتر این مسأله حل بشود و به جای مرحوم آقای بهشتی شخصیت دیگری باشد، به نظرم آقای موسوی اولی از کسان دیگر است. و چون بناست که مشورت کنم با آقایان، آقایان اگر نظری دارند بدهند. و می دانید که ایشان شخص صالحی است برای این امر؛ یعنی، هم جهات فقهی مطالب را مطلع اند و هم به جهات اخلاقی و به سایر جهات. آن طور که من با ایشان سالهای طولانی آشنا بودم، من بنظرم می آید که ایشان از دیگران برای این امر اصلح هستند روی هم رفته. از این جهت به نظرم می آید که ایشان همین امروز معرفی بشوند و اگر آقایان نظری دارند، نظرشان را بگویند و یک فرد دیگری، اگر بنظر آقایان، یا اکثریت آقایان است، بگویند و به آن اکثریت عمل بشود.

مسئولیت خطیر امر قضاوت

علی ایّ حال، مسئله قضاوت آن طوری که می دانید مسئله مهمی است. انسان باید بداند که سر و کارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نوامیس مردم است و می دانید که اگر یک خطایی در حکم- خدای نخواسته- واقع بشود آنهایی که با این نهضت مخالف اند آن را بزرگش می کنند و هر جا میرسند، می گویند. چنانکه دیدید که در این مدت آنهایی که برای ایران یک آشی پخته بودند، شروع کردند و خداوند خواست که کشف بشود. من عرضم به آقایان قضاتِ همه جا هست که توجه به بزرگی این سمت و اینکه بسیار در اسلام مهم است بکنند و توجه داشته باشند این امر را و مراعات بکنند و مسائل را مطابق احتیاط عمل بکنند و حتی الامکان بتوانند [بین طرفین مصالحه

[برقرار] کنند.

در هر صورت، مسأله مهم است و هر قدر که کار، کار پر اهمیتی است، مسئولیتش هم زیاد است. باید توجه بکنید که ان شاء اللَّه، این بار را بخوبی و به طور سلامت به محلش و به موطنش برسانید.

من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را خواستارم. مملکت مال خودتان است دیگر، دیگران الآن در او نیستند، مستشارانی ما نداریم دیگر. خودمان می خواهیم کار خودمان را اداره کنیم، وقتی خودمان می خواهیم اداره کنیم، باید خیلی دقت کنیم که خوب اداره کنیم؛ یعنی، هر کس در هر مقامی که هست اگر همان مقام را خوب اداره بکند، یک مملکت بعد از چند، همه شئونش خوب کار می کند. من توفیق همه را از خداوند خواستارم.

سخنرانی [در جمع اعضای ستاد جهاد سازندگی (مبارزه و جهاد در مکتب اسلام)]

مظلومیت شهید بهشتی

صبح 8 تیر 1360/ 26 شعبان 1401

بسم اللَّه الرحمن الرحیم آقایان جهاد سازندگی تشریف دارند و من امیدوارم که در این جهاد سازندگی، در سایر جهادات همه موفق و مؤید باشند. البته این پیشامد منتظره، «1» البته این پیشامد برای همه ملت ما ناگوار بود و یک اشخاصی که برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند، اشخاصی بودند که آن قدری که من از آنها می شناسم از ابرار «2» بوده اند، از اشخاص متعهد بوده اند که در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را] که

بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب اند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمتها؛ تهمتهای ناگوار به ایشان می زدند! از آقای بهشتی اینها می خواستند موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصافها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و «مرگ بر بهشتی» گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم. و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغلهای دولتی، اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند؛ اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند، و این طور نبود که واخورده باشند که بخواهند بیایند اینجا انحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهایی که انحصارطلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند. اینها رفتند به آقای بهشتی و این جمعی که در این واقعه [...]؛ در این واقعه فجیع [که به دست عمّال امریکا و به دست اشخاصی که کسی [که «شناخت» «1» آنها را خوانده باشد، می داند که به هیچ یک از اصول اسلامی اعتقاد نداشتند، [درست شده بود،] به دست اینها شهید شدند و به درگاه خدا شتافتند وَ نَحْنُ انْ شاءَ اللَّهُ بِهِمْ لاحِقُون.»

خط جهاد و خط سازش دو رشته همیشگی تاریخ

از صدر اسلام تا کنون دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص

راحت طلب که تمام همّشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند، می کردند، اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود. در صدر اسلام، از این اشخاص بودند. وقتی که حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- می خواستند مسافرت کنند به این سفر عظیم، بعضی از اینها نصیحت می کردند که برای چه، شما اینجا هستید، مأمونید و حاصل، بنشینید و بخورید و بخوابید.

و از همانها بعضی قماشها بودند که اشکال هم می کردند که یک قدرت بزرگی را در مقابلش چرا یک عده کمی قیام می کنند. این در طول تاریخ تا حالا بوده است. از اول نهضت اسلامی، ما شاهد اشخاصی که به این وضع بوده اند، راحت را بر هر چیزی مقدم می داشته اند، تکلیف را این می دانستند که نمازی بخوانند و روزه ای بگیرند و بنشینند در منزلشان ذکری بگویند و فکری بکنند و چنانچه یک اشخاص انحرافی هم باشند غیبت بکنند، بروند عبادتشان را بکنند و بنشینند و در مجالسشان غیبت بکنند، تهمت بزنند، [بوده ایم.] این یک راهی بود که یک دسته ای از مردم داشتند که تمام آمال آنها این بود که آدم اینجا این چند روزی که هست، خوب استراحت بکند و بنشیند در خانه اش عبادت بکند. اسلام را خلاصه کرده بودند در عبادات؛ مثلًا، نماز و روزه و امثال اینها. برای اسلام هم غیر از این، خیلی، نه اطلاعات صحیح داشتند و نه ارزشی قائل بودند.همان باید در منزلها بنشینند و نگاه کنند و به دیگران اشکال کنند.

در آن وقتی که اول نهضت بود، یک شخص سرشناس از این

اشخاص گفته بود که ایرانیها دیوانه شده اند! قیام در مقابل محمد رضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را، با تعبیر دیوانگی، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند. آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را، گفته بود که آقا، بعضی از اینها مردم کذا و کذا هستند و اینها بعضیشان هم شهید شده اند. آن آقای سرشناس گفته بود: این از خریّتشان بوده است! آدم که نمی رود در توی خیابان مقابل مسلسل بایستد! و همان آقای سرشناس پرونده اش از ساواک بیرون آمده و آن وقتی که جوانهای ما در خیابانها کشته می شدند، انگشتر برای سلامت محمد رضا فرستاده بود. یک دسته این طورند که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- از اینها تعبیر می کند که اینها همّشان علفشان است «1»؛ مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود، شهواتشان را بر همه چیز مقدم می دارند؛ نماز هم می خوانند و روزه هم می گیرند و عبادات شرعی را هم بجا می آورند، لکن این طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در معرض یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، این کار یک کار جنون آمیز بوده است!

یک دسته دیگر هم انبیا بوده اند و اولیای بزرگ. آن هم یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ تمام عمرشان را صرف می کردند در اینکه با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع می شود، همّشان را اینها صرف می کردند در مقابله با اینها. کسی که تاریخ انبیا را دیده باشد و تاریخ اسلام را دیده باشد و تاریخ زندگی حضرت

رسول- سلام اللَّه علیه- را و ائمه اطهار و اصحاب رسول اللَّه را دیده باشد، می بیند که اینها از اوّلی که وارد شدند در میدان و به حد بلوغ رسیدند و رسول اکرم از اوّلی که این رسالت به او محول شد تا آن وقتی که در بستر مرگ خوابیده بود یا شهادت، بین این بستر و آن بعثت، تمام فعالیت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده. و کسی که زندگی امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- را مشاهده کند نیز [می بیند] همین طور بوده؛ جهاد در راه خدا و جهاد در راه احکام خدا بوده است. و سایر ائمه- علیهم السلام- البته آن که از همه بارزتر و معروفتر است سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است. اگر وضع تفکر سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- مثل بعض مقدسین زمان خودش بود، آنها طرحشان این بود که بماند همان در جوار حضرت رسول- سلام اللَّه علیه- و عبادت کند. اگر وضع تفکر مولا هم این طور بود، کربلایی پیش نمی آمد؛ یک راحت طلبی بود و کناره گیری از جامعه و دعا و ذکر بود، لکن وضع تفکر جور دیگری بود. چنانچه ائمه ما- علیهم السلام- سازش می کردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان بسیار زیاد بود، خلفا حاضر بودند که آنها را هر جور احترام می خواهند بکنند که آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسی بن جعفر همین طور من باب اتفاق نبود که چندین سال در حبس به سر برد و تبعید بعض ائمه و احضار از مدینه، بردنشان به محل خلیفه، «1» همچو نبود که اینها یک مردم عادی باشند که همین بنشینند و درسی بخوانند

و درسی بگویند و مطالعه ای بکنند و عبادت خدا را بکنند و در جوار رسول خدا عبادت کنند. اگر طرز افکار آنها هم این بود، این مذهب یک مذهبی که در مقابل ظلم در طول تاریخ واقع شده است، نبود. این دو رشته از اول خلقت تا حالا بوده است؛ رشته تعهد به اسلام و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرتهای شیطانی و سازش.

من در طول این نهضت، اشخاصی را [دیدم،] بسیار هم مردم نماز خوان و ملا و معتبر و اینها [بودند،] لکن در همان یورش اول که سازمان امنیت برد و یک دسته ای را اذیت کرد و زد، راحت طلبی را برداشتند و انتخاب کردند و کنار نشستند؛ حالا یا ساکت کنار نشستند یا بعضی هم ساکت نشدند و کنار نشستند؛ یعنی، موافقت کردند با دستگاه. این دسته ای که خودشان را از اول مهیا کردند برای مقابله؛ مقابله با ظلم، این دسته از اول توجه به این معنا داشتند که این مقابله زحمت دارد، این مقابله شهادت دارد، این مقابله حبس دارد. اینها در حبس هم بعضیشان می رفتند و آن زجرها را می کشیدند، قدمشان که از حبس بیرون می آمد، می رفتند سراغ باز مقابله؛ برای اینکه این یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ خطی که ترسیمش را انبیا از صدر عالم کرده اند؛ آن انبیایی که در آتش سوزاندند آنها را و ارّه کردند آنها را و آنها اگر می خواستند که آن خط خودشان را منحرف کنند، خیلی هم محترم بودند. این آقایانی که در این مسائل وارد بودند، متوجه این معنا بودند که در زمان محمد رضا معلوم بود

که هر کس هر عملی بکند، هر حرفی بزند، این در حبس است و در شکنجه است و در کذا، لکن اینها حبس را می رفتند، شکنجه را می دیدند، بیرون می آمدند و باز همان پست را اداره می کردند.

مذهب تشیع، مذهب خون و شمشیر

ما نباید تصور این را بکنیم که این ابرقدرتها از ما دست برداشته اند. řĘʙɠکه می خواهد زنده باشد و می خواهد مستقل باشد و نوکر نباشد، وابسته نباشد و می خواهد آزاد باشد و تحت سلطه نباشد، این ملت باید مهیا باشد برای همه چیز. اگر راحت طلبی را می خواهد ملت، از زمان محمد رضا بهتر از همه این بود که ظهر بیایند نماز بخوانند با امام جماعتشان و امام جماعت برود سراغ کارش و شما بروید سراغ کسبتان. راحت طلبی این را اقتضا می کرد، حالا هم باز همان رژیم بود و همان بساط بود و شما هم نانتان را می خوردید و آبتان را می خوردید و شمیرانتان را هم می رفتید و کارهای عادیتان را انجام می دادید، لکن تکلیف هم این است؟ در مقابل خدا هم می شود انسان عذر بی خودی بتراشد؟ فرضاً که حالا کسی عذر تراشید به اینکه خوب، ما دیدیم که وقتی وارد بودیم در این امور، از همه اطراف کشورهای وابسته به امریکا و شوروی و افراد وابسته به اینها از داخل و خارج مزاحمت ایجاد می کنند، می کشند افراد را، بمب می گذارند و چه می کنند، هجوم می کنند و وارد کشور می شوند، خوب، تکلیف چیست؟ تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه اسلام را و آن طریقه انبیا را و راحت طلبی را انتخاب کنیم و چند روز ادامه زندگی حیوانی بدهیم؟! با حیوانات فرق نداشته باشیم؟!

حیوانات هم انْ مِنْ شَیْ ءٍ الّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِه؛ «1» آنها هم ذکر و تسبیح دارند، لکن همّشان علفشان است. انسان هم باید این طوری باشد که همّش علفش باشد و هر چه ذلت و خواری است تن به آن بدهد؛ برای اینکه چند روز زندگی مرفه بکند؟!

این زندگی ای است که بعضی انتخاب کرده اند برای خودشان و آن وقت این جوانهای ما، که در جبهه و پشت جبهه، مشغول به فعالیت هستند و این جهاد سازندگی که شما آقایان از اجزای آن هستید، روز و شب خودتان را برای این ملت صرف می کنید، آنها کنار بنشینند و بگویند که اینها مجنون شده اند! کنار بنشینند و اعلامیه بدهند، روشنفکرشان اعلامیه بدهد، روشنفکرشان صحبت کند و محکوم کند! خوب، در مقابل رفقای خودشان البته می نشینند و حرفهایی می زنند، برای خودشان هم تکلیف شرعی معین می کنند، اما در مقابل خدا هم می شود انسان تکلیف شرعی درست کند؟! خدا را هم می شود اغفال کرد- نعوذ باللَّه؟! فرضاً ما و شما را اغفال کنند، این جنایاتی که الآن، امروز در کشور ما واقع می شود، این جنایات را صحه بر آن می گذارند یا مخالف هستند؛ اگر صحه می گذارند و امثال اینهایی که شهید شدند، آنها [را] مستحق می دانند از برای قتل و از برای شهادت، پیش ما- فرضاً- گفتند که فلان آدم، آدم فاسدی بود و باید از بین برود، اما پیش خدا هم می شود این طور صحبت کرد؟ اینهایی که خدا را قبول دارند و اینها را محکوم نمی کنند، جواب خدا را چه می دهند؟ و آنهایی که نشسته اند در کمین و این جوانها و کودکهای ما را بازی می دهند و می فرستند

در خیابانها به خرابکاری یا بازی می دهند و یک بمب دستشان می دهند، یک دختر، یک پسر بمب را دستش می دهند:

برو بگذار کجا، اینهایی که در آن کنارها نشسته اند، انسانند اینها؟ یا سبعهایی هستند که خودشان جرأت بیرون آمدن نمی کنند و اطفال مردم را می فرستند و خرابکاری می کنند؟ اینها گمان می کنند که ملت ما برای خاطر فلان شخص و فلان شخص قیام کرده است؟

شما کاری بکنید که پیغمبر اسلام را از صحنه خارج کنید! شما کاری بکنید که خدا را از صحنه خارج کنید! شما کاری بکنید که اولیای عظام خدا را از صحنه خارج کنید! شما کاری بکنید که مذهب تشیع را از صحنه خارج کنید! و الّا مذهب تشیع و مذاهب اسلامی این مسائل را دیده اند. مذهب خون و شمشیر است مذهب تشیع، و این تا آخر هست.

منتها یک وقت وسایل فراهم نبوده برای بعضیها، لکن درصدد بودند که بشود و یک وقت هم وسایل فراهم شد و شد. حالایی که همچو قیام مردانه بزرگی رخ داده است. و این طور ملت ما برای همه چیز ایستاده است، حالا شما می توانید با یک بمب و با کشتن یک شخصیت- و لو هر چه شخصیت بزرگی باشد- می توانید ملت را هم از صحنه خارج کنید؟ یا اینکه ملت فریادش بیشتر می شود و مشتش گره بیشتر پیدا می کند و عزمش جزمتر می شود؟ شما باید این «اللَّه اکبر» ها را از مردم بگیرید!

چند نفر عزیز که بسیار خاطرشان عزیز است، گرفتن از ملت، ملت را عقب نمی نشاند، صفها فشرده تر می شود، فریادها بیشتر می شود و مشتها گرهش محکمتر می شود. شما نمی توانید با ترور بعضی شخصیتها، با بمب گذاشتن

در بعضی جاها- هر جا باشد- نمی توانید این ملت را از صحنه خارج کنید. این ملت سرتاسر کشور الآن در [صحنه اند.]

الآن در تمام کشور در صحنه، مردم موجودند و با مشتهای گره کرده ایستاده اند در مقابل شما. ملتی که جوانش هر دو پایش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پیش من، مع ذلک، می گوید که دعا کنید که من شهید بشوم، ملتی که مادر شهید می آید و می گوید من اولاد دیگری هم دارم و برای شهادت حاضرم بدهم، ملتی که جوانهای او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل اللَّه می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هوای گرم و با آن بی آبی و با آن شدت می گذراند و پیشروی می کند، با کشتن من و امثال من کنار می رود این ملت؟! اشتباه دارید شماها؛ شمایی که دعوت می کنید به ایستادن در مقابل مردم. در مقابل این ملت، می خواهد کسی بایستد؟

احمقانه بودن اعمال منافقین

اینهایی که دم از خلق می زنند و دم از شجاعت می زنند و دم از جنگجویی می زنند، چطور در کنار خانه ها خزیده اند و بچه ها را وادار می کنند که بروند بمب بگذارند؟ این کار ابلهانه برای چیست؟ برای این است که شما خیال می کنید که حالا که این کار را کردید، دیگر ملت ما همه کنار می روند و صحنه را می گذارند برای شما؟ این اشتباه است.

دو روز پیش از این که سران ارتش اینجا بودند، با کمال جدیت از من می خواستند که به این اشخاصی که

برای صلح رفت و آمد می کنند، بگویید نیایند اینجا، ما رها نخواهیم کرد، ما مثل حسین در جنگ وارد شدیم و مثل حسین باید به شهادت برسیم. من کراراً به این مادرها و پدرها و به این جوانهای گولخورده نصیحت کردم که اولاد خودتان را نصیحت کنید، اولاد خودتان را بازدارید از اینکه آلت دست جنایت جنایتکاران بشوند.

و به این جوانهای گولخورده مکرر گفتم که شما طرز فکر این بزرگترها را- به اصطلاح- و این سران را مشاهده کنید! این سران فاسد هیچ کدام در صحنه نیستند، همه در زیر، در کنج خانه ها و در زیر زمینها هستند و شما را آلت قرار دادند که شما بروید و خون مردم را بریزید و خون خودتان ریخته بشود، صحنه برای آنها درست بشود که آنها بیایند بیرون صحنه را برای امریکا درست کنند. بیدار بشوید یک قدری! این تلاشهای احمقانه ای که اینها می کنند، خیال می کنند که به مجرد اینکه این افراد لایق را بردند از بین، ملت ما دیگر می رود کنار، در ملت ما افراد لایق هست و می آید جای آنها. آنها برای همین شهادت وارد شده بودند در جبهه، در این صحنه ها و ملت ما هم برای شهادت وارد شده است در صحنه اگر بنا بود که به مجرد اینکه یک امری واقع می شد ناگوار، ما کنار می رفتیم و ملت کنار می رفت، این از اول نمی آمد در صحنه. ملتی که بچه چند ساله اش با موتورسیکلت می زند به تانک و زیر تانک می رود، این به کشته شدن یک نفر یا دو نفر یا صد نفر یا هزار نفر کنار می نشیند؟! اینها باید به عدد افراد این

ملت، به عدد افراد جوان و رزمنده این ملت بمب تهیه کنند، و الّا یک بمبی دزدکی زیر یک منزل گذاشتن و یک نفر، چند نفر ابرار را، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را، فداکار را از بین بردن، که ملت را از بین نمی برد. ملت یک دریای بزرگی است و این دریای بزرگ هست و به جای اشخاصی که از صحنه آنها با شهادت بیرون می روند و جنایتکاران آنها را از صحنه بیرون می کنند، به جای آنها باز افراد می آیند و این سیل خروشان هست تا اینکه امریکا را و سایر کشورهایی که می خواهند ما را طعمه کنند، قطع طمع همه آنها را بکنند.

ما به این طور کارهای بچگانه؛ کارهایی که معلوم است از روی ضعف پیش آمده؛ کارهایی که معلوم است که نفسهای آخر را دارند می کشند، از صحنه خارج نمی شویم ما. ما اگر آمده بودیم برای اینکه یک زندگی مرفهی بکنیم، بله، وقتی می دیدیم که یک کسی را یا چند کس را کشتند، ترور کردند، خوب، راحت طلبی این بود که دیگر نیاییم. و شما، صدها نفر شما را، چندین هزار افراد شما را محمد رضا در خیابانها کشت و شما از صحنه خارج نشدید. الآن هم در صحنه های جنگ، هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانی که ما باید از آنها در این امور عبرت بگیریم، این برادران کشته می شوند و جای آنها را یک صف دیگر می گیرد.

شما اشتباه دارید، احمقانه عمل می کنید. یک روز می گویید که «بحث آزاد» وقتی بحث آزاد پیش می آید نمی آیید، فرار می کنید. یک روز می گویید که اجازه بدهید که ما بیاییم در رادیو و

تلویزیون چه بکنیم، اجازه هم بهتان بدهند، نمی آیید. یک روز هم می گویید که ما برای خلق می خواهیم زحمت بکشیم، خرمنهای مردم را آتش می زنید برای خلق، کارخانه ها را از بین می برید برای خلق، این خلق را می ریزید در خیابانها و سر می برید برای خلق! این خلقی که شما برای او این کار را می کنید؛ کیست؟ زندگی این مردم را شما می خواهید به هم بزنید، اگر بتوانید. آن خلقی که برای او عمل می کنید، خوب، جز این جمعیت ایران است؟ شما این جمعیت ایران را در مقابلش ایستادید. شما دعوت می کنید در مقابل این جمعیت، مردم بایستند. مردم در مقابل خودشان بایستند؟ یا شما گنهکارها را دعوت می کنید و شما مفسدین را دعوت می کنید برای مقابله؟ وقتی مقابله نمی توانند بکنند می روند کنار و هی بمب می گذارند یک جایی. این دلیل بر این است که شما مرد جنگ نیستید و ادعا می کنید، مرد بحث آزاد نیستید و ادعایش را می کنید. در کتاب خودتان، از اسلام هیچ خبری نیست و همه اصول اسلام را تأویل می کنید به همین دنیا! همه چیز را بر می گردانید و ادعای اسلام می کنید! آن اسلامی که شما می گویید، چیست؟ مگر ملت ما از شماها دیگر می توانند بازی بخورند؟ اینهایی که هم حبسی شما بودند، آن قدر جنایات از شما سراغ دارند که اگر یک وقت فرصت پیدا کنند و بیایند در رادیو و تلویزیون بگویند، می فهمید شما که اینها چی بودند و چه جانورهایی هستند و بودند.

توصیه مردم به هوشیاری

ما باز از خوف اینکه یک دسته جوان بازیخورده در بین اینها باشد و هست، از خوف این نمی توانیم یک شدت عملی به خرج بدهیم، ولی

ملت ما باید چشمهایش را باز کند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرد. شما ننشینید حالا که برای شما فقط پاسدارها عمل کنند؛ شما همه پاسدار اسلامید. ملت ما همه پاسدار اسلام هستند. باید همه مراقب باشند؛ همسایه های خودشان را هر خانه ای تحت نظر بگیرد، رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرد. اگر دید یک مسئله ای در آنجا محتمل است باشد- و لو احتمال بدهد- باید اطلاع بدهد به مراکزی که در نزدیک آنجاست؛ کم توجه نباشد به این مسائل؛ سست نباشد در این مسائل. پیغمبر اسلام تا آن وقتی که در بستر مرگ خوابیده بود، جیشش را فرستاده بود و بیرون مدینه تجهیز کرده بود برای مقابله با کفار. آنهایی که اسلام را خلاصه می کنند در اینکه بخورند و بخوابند و یک نمازی بخوانند و یک روزه ای بگیرند و در گرفتاری این ملت، در گرفتاری این جامعه دخالت نکنند، به حسب روایت رسول اکرم، اینها مسلم نیستند؛ کسی که اهتمام به امور مسلمین ندارد، در صحنه خودشان نیستند، آنهایی که در صحنه هستند آنها را انتقاد می کنند. مراجعه کنند اشخاص، گروهها به قلب خودشان، ببینند که این کاری که در تازگی واقع شد و این همه جوان ما و اشخاص برومند ما به شهادت رسید، آیا اینها در قلبشان احساس خشنودی می کنند؟ و من می دانم یک عده ای این طورند.

و من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند، می گویم و آن اینکه این طور نباشد که یک جنایتی وقتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و- خدای نخواسته- با

زندانیانی که الآن هستند- و لو این زندانیان از همین گروههای فاسد باشند- با خشونت غیر اسلامی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لکن دادگاهها احکام را با دقت بررسی کنند و پرونده ها را بررسی کنند و آنها را بر محکمه ها بنشانند و از آنها استفسار کنند و با قاطعیت، هر چه باید بکنند، عمل کنند، لکن این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته ای از ما به وسیله همین گروهها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند- خدای نخواسته- به خلاف موازین اسلام عمل کنیم و من می دانم نمی کنند. گرچه آنهایی که باید به شما تهمت بزنند تهمت را می زنند، آنها کارهای اینها که در خیابانها کردند و مردم را آن طور، بیگناهها را آن طور کشتند، آنها را توجیه می کنند و محکوم نمی کنند، لکن این مصیبتهایی که بر جامعه ما وارد می شود، هیچ ابداً تفاوتی برایشان نمی کند، اگر نگویم که آنها در خلوت می گویند، خوب شد که اینها را کشتند.

خداوند ان شاء اللَّه، همه ما را اصلاح کند؛ هواهای نفسانیه ما را سرکوب کند؛ ما را و ملت را مصممتر کند. همه در صحنه حاضر باشند؛ لکن آرامش را حفظ کنند.

و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

صحیفه نور جلد 15

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی ونماینده امام در شورایعالی . . .

ارتش باید یک ارتش مستقلی باشد و غرور ارتشی اش محفوظ باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

حالا که این توفیق حاصل شد ، لازم است من چند نکته را به آقایان بگویم : یکی اینکه شما خودتان حاضر صحنه از اول انقلاب تا حالا بودید و آن ناگواری ها که بر ایران گذشت ، شاهد بودید و هر یک هم تاریخ را خوانده اید و دیده اید که

از ناحیه شاهنشاهی و خصوصا این پنجاه سال از ناحیه قدرت های بزرگ به کشور شما چه گذشته است و شاید بتوان گفت که بر ارتش از سایر قشرهای ملت ناگوارتر گذشته است . با آمدن مستشارهای خارجی در بین ارتش و آن مسائلی که پیش آوردند اینها در صدد بودند که اصل غرور ارتش را بکشنند . ارتش وقتی می تواند استقلال و غرور خودش را حفظ کند ، این است که ببیند خودش هست نه اینکه از خارج یک کسی بیاید و مستشارانی بیایند و بخواهند او را اداره کنند . معنای از خارج آمدن این است که ارتش ، ارتش استعماری است و خودش حیثیتی از خودش ندارد ، از این جهت بر ارتش به حسب قاعده باید بدتر گذشته باشد تا به سایر قشرها . اینها اگر محرومیت هایی داشتند که داشته اند و اگر رنج ها و عذاب هایی دیدند که همه دیدند ، اینها برای آنها شاید قابل تحمل بوده است ، لکن ارتشی که باید یک کشور را حفظ کند و سرحدات کشور را حفظ کند ، دفاع از کشور خودش بکند ، این را بخواهند وابسته کنند به یک کشور دیگری هر چه باشد آن کشور ، هر چه قدرتش زیاد باشد ، این معنایش اصل از بین بردن تمام حیثیت ارتش است . از این جهت یکی ازتحفه های بسیار باارزشی که این انقلاب به ما داده است ، هدیه ای است که از جانب خدای تبارک و تعالی به ما عنایت فرموده است ، همین است که دست قدرت های بزرگ از ارتش بریده شد

و مستشارهای آنها بیرون رانده شدند و شما الان خودتان هستید و فرماندهان خودتان . فرماندهان وقتی از خودتان هست ، این خودتان هستید ، دیگر اینطور نیست که شما این ناراحتی را در قلبتان احساس کنید که ما در تحت فرمان دشمن های خودمان هستیم . و شما می دانید که این قدرت های بزرگ ، دشمن توده های مردم هستند و دشمن کشورها خصوصا کشورهای اسلامی . انسان احساس کند که باید خاضع باشد در مقابل دشمن خودش ، در مقابل دشمن اسلام خودش ، کشور خودش ، این بسیار ناگوار بوده است ، از این جهت این هدیه ای که خدای تبارک و تعالی به ارتش عنایت کرده است ، شاید بیشتر و ارزنده تر باشد از اینکه به سایر قشرها عنایت کرد ، البته همه ارزنده است ، همه الطاف خدا ارزنده است ، لکن ارتش که باید یک ارتش مستقلی باشد و غرور ارتشی اش محفوظ باشد ، الان بحمد الله این مطلب حاصل است برای شما .

اشخاص !!!ی افکارشان آنطوری پرورش یافته که کشورهای ضعیف بدون وابستگی ، برایشان امکان استمرار حیات نیست

و تمام نگرانی های احتمالی ، البته احتمال ، احتمال ضعیف اما خوب است گفته بشود ، این است که دوباره یک دستهایی در کار باشد که بخواهند همان مسائل سابق پیش بیاید ، البته مساله شاهنشاهی دیگر مدفون شده ، آن مساله دیگر مطرح نیست ، لکن به طور دیگر یک مسائلی فراهم بیاورند . کسانی که از آنها هستند یا افکارشان آن نحو افکار است یا به اصطلاح خودشان صلاح ملت را می بینند که

وابسته باشند ، خوب هستند اشخاصی که متدین هم هستند ، نماز خوان هم هستند ، شاید نماز شب هم می خوانند اما افکارشان آنطوری پرورش یافته ، یعنی از بچگی به گوش اینها خوانده اند به اینکه خوب این کشورهای ضعیف ، بدون وابستگی یا به این طرف یا به آن طرف ، بدون این ، برایشان امکان استمرار حیات نیست . وقتی از بچگی ، وقتی هم وارد شدند در مدرسه ، توی مدرسه این را به گوش شان خوانده اند ، وقتی هم وارد شدند در جامعه هی این در گوش شان خوانده شده است ، در روزنامه ها تبلیغ شده است ، در مجلات تبلیغ شده است ، همه جا این مطلب پیش آمده است که شما خودتان نمی توانید خودتان را اداره کنید . اگر از دامن شرق فرار می کنید به دامن غرب باید پناهنده بشوید . این اشخاص متدینی هم که نمازخوان هم هستند ، متدین هم هستند ، لکن این معنا در ذهنشان هست که ما چون شوروی الحاد ذاتی دارد و اصلا مبدائی قبول ندارد ، ما اگر از او فرار کنیم و ناچاریم که یک جائی باید پیوند حاصل کنیم ، باید به طرف غرب برویم و حالا آمریکا ست . اینها نه اینکه غرضشان این است که مثلا صدمه ای به اسلام وارد بشود ، نه ، اصلا اینطوری پرورش پیدا کرده اند ، اینطوری فکرشان این است ، صلاح را این می دانند . ولهذا خوب ، در این خلال این گیر و دارهایی که در این دو سال اخیر بود و من

در پاریس بودم دیگر اخیرا این مسائل را پیش می آوردند ، اول که راجع به اینکه خوب ، شاه حالا باشد و او سلطنت بکند و دیگر حکومتی بر او نباشد ، مطابق قانون عمل بکند . خوب من می دانستم که اینها اغفال شده اند . من ، یکی از همین محترمین اینها که آمد و این را طرح کرد ، من گفتم خوب شما این مطلب را می گویید که شاه باید سلطنت کند و حکومت کند و ما هم بیائیم این را قبول کنیم ، خوب ، شما این اطمینان را دارید که شاه این مساله را زیر بار می رود ، یا اینکه اگر شما یک کلمه این مطلب را بگویید ، خوب من هم مثل شما باورم بیاید و بیایم مصالحه کنیم با ایشان ، تمام شماها را از بین خواهد برد . این دفعه ماند تویش ، نتوانست جواب بدهد ، واقعا هم نمی شد جواب بدهد . اینها اینطوری پرورش پیدا کردند و مردم هم اینطوری می خواهند همچو به این روش بروند ، منتها روش های مختلفی که دارند اینها ، این روش های سیاسی مختلفی که دارند ، به آن روش ها اینطور می کنند که ما را خدای نخواسته دوباره برگردانند به آن حال ، نه به عنوان اینکه حالا شاهنشاهی در کار

باشد ، به عنوان جمهوری اسلامی و همین چیزها و مثل جمهوری اسلامی این ممالکی که هستند ، اسمش جمهوری اسلامی است و از اسلام هم خبری نیست و همه هم وابسته هستند و من اعتقادم این است که انسان اگر با

هر زحمت و مرارتی زندگی کند و زندگیش مال خودش باشد ، مستقل باشد خودش در زندگی و نان و جو خودش را بخورد ، آن ارزشش صدها مقابل این است که انسان در آپارتمان های عظیم بنشیند و دستش پیش دیگران دراز باشد و برای دیگران سلام بدهد . این یک مطلبی است که هر انسان شرافتمندی و خصوصا در ارتش باید این مطلب قویتر باشد که در آنجا مطرح نباشد که من باید اتومبیلم چه باشد .

جریانی درکار است که می خواهد به طور خزنده این کشوررابازهل بدهدبطرف آمریکا

آنجا مطرح این باشد که من باید به جهت نظامی ، حیثیت نظامی ام چه جور باشد . در حیثیت نظامی باید او نظر بدهد و الان یک جریانی در کار است که من الان نمی خواهم اشخاص هیچ صحبتش بشود ، اما جریان هست در کار که اگر کسی توجه بکند به مسائلی که در این اواخر هی پیش آوردند ، در روزنامه های مختلف پیش آوردند ، یک جریانی در کار است که آن جریان انسان را از این معنا می ترساند که بخواهد به طور خزنده این کشور را باز هل بدهد به طرف آمریکا ، بخواهند از این راه پیش بروند (چون که . . . این است ) . و این یک مساله ای است که به قدری اهمیت دارد در نظر اسلام و باید آنقدر اهمیت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و دیگران که اگر احتمال این را بدهید ، باید مقابلش بایستید نه اینکه اول یقین کنید به اینکه مساله اینطوری است . بعضی چیزها هست که اگر انسان احتمالش را بدهد ، یک احتمال صحیحی بدهد ،

باید دنبال کند او را و به آن اعتراض کند . شما اگر احتمال بدهید ، یک احتمال درستی که یک ماری الان توی این اتاق دارد می لولد ، پا می شوید می روید بیرون ، احتراز از آن می کنید . ما اگر احتمال این معنی را بدهیم که این جریانی که در روزنامه ها دیده می شود و دیده شد ، جریان برای این جهت باشد که این کشور را نگذارند ثبات پیدا بکند ، آن قضیه رفراندم و قبل از او قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود ، که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بود و آن مسائل ، آنوقت آمدند آقایان پیش ما ، همین آقایانی که ، آقای بازرگان و رفقایش و گفتند ما خیال داریم که این مجلس را منحلش کنیم ، من گفتم شما چکاره هستید اصلش که می خواهید این کار را بکنید ؟ شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید ؟ پا شوید بروید سراغ کارتان .

وقتی دیدند محکم است مساله ، کنار رفتند . مساله انحلال مجلس خبرگان روی این زمینه بود که آنهائی که توجه به مسائل دارند ، این آقایان که توجه به مسائل و ریشه های مسائل کم دارند ، آنها ، اینها را وادار کردند روی این زمینه که دیدند مجلس خبرگان یک مجلس اسلامی شد ، یک مجلسی شد که اکثرش از علما هستند . اینها از آنها می ترسند ، از این علما ، خوب می ترسند و ضربه خوردند ، دیدند یک

مجلسی است که مجلس علما هست ، اینها اگر قانون بنویسند ، یک قانونی می نویسند که با مزاج غرب و شرق سازش ندارد ، آن غیر آنی است که شرقی می خواهد یا غربی می خواهد ، از این جهت آنها این آقایان را وسوسه کردند ، وادار کردند ، این آقایان هم توجه به مسائل خیلی ندارند مع الاسف ، با اینکه بودند در مسائل سیاسی ، و بدین جهت این طرح را درست کردند . دنبال همان مسائل ، قضیه رفراندم پیش آمد که در روزنامه ها شروع کردند گفتن و بلکه برگرداندن به زمان 22 بهمن . در لسان یکی از همین آقایان بود معنی برگشتن به 22 بهمن یعنی برگردیم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهی ، یا اینکه برگردیم آنوقتی که چیز کردیم ، همه این چیزهایی که تا حالا درست کردیم ، اینها هیچ بیاییم به هم بزنیم همه را . چیزی را که دو سال است برای آرامش و استقرار جمهوری اسلامی درست شده است ، ما بیاییم به همش بزنیم ، بگوئیم حالا اینکه نشد به چیزها دوباره رای بگیریم ببینیم چی می شود ، احتیاطی است دیگر . برای چه ؟ برای اینکه اینها دیدند که خوب مجلس هم شد یک مجلسی که اکثرش اهل علم و علما هستند و اکثریت قاطعش مسلمانهای پروپا قرص هستند و همین طور در دولت هم یک دولتی است که اسلامی است و پروپا قرص ، قوه مقننه ، قوه قضائیه هم یک قوه قضایی است که در صف مسلمان ها و مسلمانهای پروپا قرص است و

این غیر از آنی است که ما می خواهیم ، غیر از آنی است که آنها می خواستند . آنها می خواستند که یک مجلسی باشد ، صورت مجلسی ، مثل بعضی مجالس سابق که بود و افرادی باشند از همین افرادی که درست شده است و می شود و سینه برای غرب می زنند و دیدند نشد این ، از این جهت دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم ، باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندم کنیم ، رفراندم برای اصل جمهوری ، رفراندم برای ، حالا اگر اصل جمهوریش هم نگویند ، رفراندم برای قانون اساسی ، رفراندم برای رئیس جمهور ، رفراندم برای مجلس ، رفراندم کنیم برای اینها . این معنایش چیست ؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست می گیرند اینکه الان ثبات دارد و از افتخارات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیزها درست شد ، این را از دست بگیرند بگویند حالا نشد دوباره از سر ، دوباره از سر و آراء ، مردم است . خوب ، اگر میزان ، آرای مردم است ، خوب آرای مردم است ، اینها که هستند ، اینها که از اروپا نیامدند ، اینها آرای همین مردمند ، همین مردمند که مجلس را رای دادند به آن ، وکیل تعیین کردند ، همین مردمند که به جمهوری اسلامی رای دادند و همین مردمند که به قانون اساسی رای دادند و همین مردمند که همه چیز را با خودشان ایجاد کردند ، حالا ما دوباره از سر برویم سراغ

چه مردمی ، باز برگردیم به این مردم ، این مردم همان مردمند که اگر پنجاه دفعه هم به هم بخورد ، همین است و اینها این اشتباه را دارند که خیال می کنند که اگر این دفعه به هم بخورد مثلا فلان جمعیت تو کار می آید و اینها نمی دانند که اگر این دفعه به هم بخورد ، یکی از اینها هم نمی آید ، این دفعه مردم فهمیدند که چه اشخاصی به اسلام اعتقاد دارند و چه اشخاصی به اسلام اعتقاد ندارند یا خیلی پایبند نیستند . اگر این دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود ، رفراندمش تمام اینها را کنار می گذارد ، یک اشخاصی دیگری را می آورد توی کار که آن اشخاص مطلوب مردم باشد ، نه اشخاصی بیایند که غیر مطلوب باشند ، لکن مساله این است که آنها احتیاط کردند ، ما این احتیاط را بکنیم بلکه انشاء الله به هم بخورد این اوضاع ، باز یک دو سالی تزلزل بشود یک راه مفری برای آمریکا پیدا بشود که ما را درست بتوانند تربیت کنند ، ما که نمی توانیم خودمان را اداره کنیم ، خودمان را ، بیایند ما را اداره کنند . این مسائل را پیش آوردند و من می خواهم به شما آقایان بگویم که بیدار باشید و هشیار ، دشمن های شما پشت همین دروازه های تهران و دروازه های ایران هستند و در داخل این کشور هم دشمن های ایران هستند ، یک دسته دشمن نیستند ، از روی نادانی کار دشمن را می کنند ، یک دسته هم دشمنهای سرسخت

هستند که می خواهند که این جمهوری اسلامی نباشد ، هر چه می خواهد باشد ، جمهوری باشد ، جمهوری دموکراتیک باشد ، جمهوری هر چه می خواهد باشد ، جمهوری خلق باشد ، اسلام تویش نباشد ، برای اینکه اگر جمهوری اسلامی شد و قانون ، قانون اسلامی شد ، دیگر برای آن ارباب ها راهی پیدا نمی شود و آنوقت به عقیده این آقایان ما دیگر باید از لشکر تمدن و کشورهای متمدن کنار بگیریم حتما ، یا ما باید کلاه آمریکا را سرمان بگذاریم یا کلاه شوروی راسرمان بگذاریم و اگر این نشد ، دیگر ما مرتجع هستیم و باید کناره گیریم ، منزوی دیگر هستیم . این یک اشتباه است که آقایان دارند و اینها را ترسانده اند از اول ، اینها بچه ترس شده اند ، از اول نمی دانند که مساله چیست ، نمی دانند قدرت اسلام چیست ، نمی دانند قدرت یک ملت چیست . یک ملت هر چه محدود باشد ، هر چه جمعیتش کم باشد ، لکن وقتی خواست یک ملتی یک چیزی شد ، ابرقدرت ها اگر بخواهند خلاف این خواست بکنند ، به ضرر خودشان است برای اینکه آنها یک کشوری می خواهند آباد باشد ، بازار باشد ، چیزهایش را ببرند . همین طوری که نمی خواهند یک بیابان را بگیرند و اینها میدانند که اگر یک کشوری همه افراد ملتش یا اکثر افراد ملتش ایستادند ، در مقابل همه ناگواری ها ایستادند ، اینها دیگر هوس اینکه بیایند و بزنند و بکشند و از بین ببرند ندارند ، اینها نقشه می کشند

که اینها را از باطن خراب بکنند . افرادی که نقشه را خوب بلد هستند ، آنها می آورند تو کار تا اینکه بساط را به هم بزنند . شماها باید هشیار باشید .

این نقشه ای است که ام !!!ور سیاسی را وارد کنند در ارتش ، شما هم افکارت !!!ان بیاید سراغ حزب بازی و وظیفه هر نظامی ای و هر پادگان این است که امور سیاسی در او حکومت نکند ، برای اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسی ، سربازیش را از دست می دهد . یک سربازی که افکارش را متوجه بکند به اینکه کی جلو باشد ، کی عقب باشد ، چه جور بشود ، چه جور بشود ، فلان گروه چه بشود ، فلان گروه چه بشوند ، این دیگر سرباز اسمش نیست ، این یک آدم سیاسی است که کلاه سربازی را غصب کرده . باید شما همه توجه کنید ، سران ارتش و همه قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود ، ورود در امور سیاسی همان و حیثیت ارتش از بین رفتن همان . امور سیاسی در ارتش از هروئین بدتر است . چطور هروئین انسان را چه می کند ، از بین می برد ، امور سیاسی هم برای ارتش ، باطن ارتش را از بین می برد ، دید ارتش را از بین می برد . از این جهت یکی از چیزهائی که لازم است برای شما و باید این مطلب را با جدیت ، با قدرت در همه جا بسط

بدهید این است که نگذارید در امور سیاسی وارد بشوند ، نگذارید سیاسیونی که بخواهند بیایند در آنجا مسائل سیاسی بگویند ، در آنجا صحبت بکنند ، البته بیایند موعظه بکنند ، بیایند دعوت به اصلاح بکنند ، به صلاح بکنند ، شجاعت را به آنها یاد بدهند ، اینها همه اش خوب است ، اما بخواهند یک امور سیاسی را وارد بکنند در ارتش ، این نقشه ای است که اگر این قائل هم خودش نقاش این امر نباشد ، نقشه ای است که کشیده شده است و این قائل را من حیثی که خودش هم حتی نداند وارد در معرکه کرده اند . آن چیزی که از همه چیزها برای ابرقدرت ها الان مطرح هست این است که ما این ارتشی که الان دیدیم که انسجامش بحمد الله هست و قدرت نظامیش هست و نه ماه بیشتر هم دارد جنگ می کند و پیشبرد هم دارد می کند ، هر روز هم پیش می برد و خوب این یک خوفی در قلب آنها ایجاد کردند . اینها دارند کم کم مایوس می شوند ، از آن جهت می خواهند ارتش را از باطن یک اشکالاتی در آن ایجاد کنند . یکی از اشکالات بزرگ همین هست که یک امور سیاسی را وارد کنند در ارتش و بیایند صحبت های سیاسی بکنند و بیایند حرف های سیاسی بزنند ، بیایند یک گروهی گروه دیگر را چه بکند ، شما هم وارد بشوید در این میدان یک دسته تان اهل گروه کذا بشوید و یک دسته هم اهل حزب کذا بشوید و دایما افکارتان بیاید

سراغ حزب بازی ، سراغ گروه بازی و سراغ این مسائل و این همان است که ارتش را از دست می دهد ، همه چیز ارتش را از بین می برد . و لهذا من به سران ارتش امر می کنم به اینکه باید در ارتش مسائل سیاسی طرح نشود ، اشخاص اگر بخواهند بیایند آنجا صحبت بکنند ، اگر از سیاسیون هستند ، اینها را نگذارند بیایند در ارتش صحبت بکنند . اینها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند ، لکن متحرک به حرکت دیگران ، به تحریک دیگران هستند .

این از مسائل لازم برای ارتش است ، همانطوری که راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقایان و شماها هم باید همه توجه داشته باشید آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند ، ارتش را از بین می برند . این اموری است که باید حتما در ارتش با کمال قدرت اجرا بشود . و اما اینکه بعض از همین گروه ها ، گروه های سیاسی ممکن است که در ارتش القاء بکنند به اینکه اسلام با شماها سر و کاری ندارد ، جمهوری اسلامی با شما سر و کاری ندارد . شما دیدید که از اولی که این انقلاب به پیروزی رسید ، اول قدم این بود که ارتش لازم نیست دیگر ، اول حرف اینهائی که تابع سیاست های خارجی هستند این بود که این ارتش طاغوتی است ، این ارتش طاغوتی باید از بین برود ، این کلمه را هم رویش گذاشتند که مردم را اغفال کنند ، خوب ما هم می دانستیم که مساله چیست و اینها می

خواهند چه بکنند . از این جهت ما هم از روز اول این مطلب را محکوم کردیم و گفتیم که ارتش باید باشد ، آن هم ارتشی که با قیام ارتش بود که ملت پیش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پیش بردند . اینها می خواستند که این قدرت را از ایران بگیرند و ارتش را نابود کنند و ارتش برود سراغ کار خودش و ایران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده آقای صدام بیایند هر جا دلشان می خواهد ، آقای کارتر یا ریگان هم بیایند هر کاری دلشان می خواهد بکنند ، راه را باز کنند برای این مسائل . این باید توجه داشته باشید که اسلام به ارتش ارج قائل است و اسلام ارتش را لازم میداند و احترام برای او قائل است و پشتیبان اوست و ملت ایران هم که مسلمان هستند و ما هم که به عنوان یک مسلمان هستیم ، ارتش را با کمال قدرت حفظ می کنیم و وسوسه هایی که ممکن است در بین ارتش گفته بشود یک وقتی که این مسائل ممکن است شما هم یک وقتی چه بشوید ، شما هم یک وقتی چه بشوید ، این مسائل را بکلی منسی کنید و کنار بگذارید که ایران و تمام مردم مسلمان ایران با ارتش دوستند و پشتیبانند . چنانچه می بینید که شما دارید آنجا جنگ می کنید مردم هم دارند پشت سر شما همه کمک ها را می کنند بدون اینکه کسی الزامشان بکند ، خودشان ، بچه کوچولو هم می آید قلکش را می

دهد برای شما ، پپرزن هفتاد ساله هم می آید آن طلایی که ذخیره کرده است می دهد برای شما . ایران ارتش لازم دارد ، اسلام ارتش ، لکن یک ارتش اسلامی . این مطلب را من باید بگویم یکی از مهماتی است که در ارتش لازم است و آن این است که اسلامی باشید شما . شما با اسلامیت تان بر این قدرت های بزرگ غلبه کردید ، ارتش و همین طور سپاه پاسدار و سایرین با قدرت اسلامی و اینکه شهادت را برای خودش یک فوزی می دانست و اینکه هر وقت می آیند پیش من ، هر کدام از آنها می آیند ، بسیاری از اینها که می آیند پیش من گریه می کنند که شما دعا بکنید که ما شهید بشویم و من دعا می کنم که پیروز بشوند ، یک همچو روحیه ای وقتی که در یک فرد یا افراد پیدا شد دیگر پیروز است . و این روحیه بود که پیدا شد و این روحیه در پناه اسلام پیدا شد ، هیچ مکتب دیگری نمی تواند اینطوری درست کند که گریه کند که بگوید من کشته بشوم . دیروز یک کسی که پایش از اینجا قطع شده بود ، عصا زیر بغلش گذاشته بود ، آمده اینجا ، من باهاش مصافحه کردم گفت دعا کنید من شهید بشوم . این روحیه در اثر اسلام است . کوشش کنید که در این پادگانها هر جا هستید اینها اسلام را تقویت کنید . این انجمن های اسلامی مفید به شماست ، اگر چنانچه یک کسی گفت که انجمن های اسلامی

به درد نمی خورد و ارتجاعی هست ، این همان ارتجاعی است که به همه ما می گویند و به همه شما می گویند ، این همان ارتجاعی است که با این کلمه می خواهند شما را کنار بزنند و آن اشخاص مترقی را بیاورند . آن اشخاص مترقی کی اند ؟ یا از امریکا باید بیایند مترقی ها ، یا از شوروی باید بیایند این مترقی ها . این ارتجاع در مقابل مترقی یعنی اسلام و ایران در مقابل آمریکا و در مقابل شوروی ، این انجمن های اسلامی همه شان برای شما مفیدند . البته من به انجمن های اسلامی هم سفارش کردم به اینکه فقط جهات اسلامی را در نظر بگیرند و هیچ دخالت دیگری در امور نکنند ، دخالت مال خود فرماندهان هست . لکن این را توجه بکنید که اگر یک وقتی اشخاصی آمدند وسوسه کردند که این انجمن های اسلامی مثلا چندان فایده ندارد یا ضرر دارد یا ارتجاع هست یا اینها ، این همان نقشه ای است که آنها می کشند برای اینکه عرض بکنم که رفراندم حاصل بشود ، مثلا شاید دیگر آخوندها بروند کنار ، متدینین بروند کنار ، انجمن های اسلامی نباشند ، شاید باز آن مسائل زمان طاغوت بیاید تو کار ، باطن اینها را تهی کند از آنی که باید باشند . این هم از امور مهمی است که باید توجه کنید و من هم آگاهم از داخل ارتش ، اینطور نیست که من بی اطلاع باشم ، من آگاهم که چه اشخاصی گاهی می آیند و چه اشخاصی حرف هائی می زنند

و چه عکس العمل هائی هست تو کار . توجه داشته باشید که خدای نخواسته یک وقتی اسباب این نشود که ملت ایران بگوید که این ارتش ، ارتش کذائی است و به اسلام کاری ندارد و اینطور چیزها . شما وقتی قدرت دارید که ملت دنبال شما باشد . همانطوری که ملت بدون ارتش نمی تواند ادامه زندگی بدهد ، ارتش هم بدون ملت نمی تواند ادامه زندگی بدهد . ارتشی که ملت با او مخالف است نمی تواند این ارتش باشد ، چنانچه ملتی هم اگر ارتشش با او مخالف باشد ، نمی تواند زندگی بکند . شما کوشش کنید که پیوند خودتان را با ملت هر چه می توانید تقویت کنید و این به تقویت جهات اسلامی است ، وقتی مردم دیدند که شماها روی طریقه اسلام ، یعنی اینکه اینها خونشان را دادند ، آن الله اکبری که همه داد زدند و به خیابانها ریختند وزیر تانک ها رفتند و آنقدر صدمه دیدند ، ببینند که شما هم همان رویه را دارید ، همان راه را دارید ، اگر یک وقت احساس کنند به اینکه نه آن رویه یک قدری پایش را کج گذاشته ، خوب مردم دیگر رها می کنند آن را . مردم یک عقد اخوتی با افراد نبستند که ، با هیچ یک از ما ، اگر دیدند من یک وقتی پایم را کنار گذاشتم از آن رویه ای که خود این ملت دارد و این سیل خروشان دارد ، من بخواهم بر خلاف این سیل شنا بکنم ، من را از بین می برند ، هر کس

باشد اینطور است . ما باید کوشش کنم که هم تکلیف ملی مان هست هم تکلیف الهی مان هست ، کوشش کنیم به اینکه این کشور را حفظش کنیم و این کشور حفظش به این است که ارتش ، یک ارتش اسلامی جانباز باشد و با ملت همراه باشد ، منسجم باشد و خود ارتش هم منسجم باشند با هم و سایر قوای مسلح هم با ارتش برادر باشند که هستند و سپاه پاسداران را شما در آغوش بگیرید ، آنها شما را در آغوش بگیرند . همه شما در این مسائل باید کوشا باشید که مملکت خودتان را نجات بدهید . و نکته دیگر هم که ولو ضعیف هست ، لکن خوب باز تذکر می دهم ممکن است که بعضی در این پادگان ها ، در اینها یک بازی ای خورده باشند ، گاهی بخواهند مثلا یک نقی بزنند ، یک حرفی بزنند ، کسانی که بر خلاف این مسیر که مسیر اسلام است ، پشتیبانی از هر که می خواهند بکنند اما خلاف مسیر اسلام است ، این کسان را باید فرماندهان تعقیب کنند . و هر کس روی این مصالح اسلامی در ارتش می خواهد باقی بماند ، روی این مصالح کشور که مصلحت اسلام است ، مصلحت کشور است ، هر کس برای کشور خودش و روی مصالح کشور و روی مصالح اسلام با روح استقلال طلبی که نخواهد گرایش به آن طرف یا گرایش به آن طرف پیدا کند . این ارتش ، ارتش اسلامی است ، از سربازش تا فرماندهان اولش ، و اگر خدای نخواسته یک کسی ببیند

که نه اینطور نمی تواند زندگی کند ، اینطور نمی شود ، خوب کارهای دیگر هم ممکن است بکند ، لازم نیست در ارتش باشد ، فرماندهان آنها عذرش را می خواهند که یک جایی دیگر برود برای خودش زندگی بکند ، نماند که خدای نخواسته ارتش را از بین ببرد . این جهاتی است که من می خواستم به آقایان بگویم و یک جهت دیگر این است که کوشش کنید که این فرماندهان دیگر باید این توجه را بکنند ، کوشش بکنید که این پیشرفت هایی که می کند یک قدری زیادتر باشد ، برای اینکه ممکن است که صدام و دوستان صدام تبلیغ کنند در آنجا که این فرماندهی که کنار رفته است حالا دیگر ضعف پیدا کرده است ارتش . با اینکه من می دانستم که امثال آقای بنی صدر خوب ، گوینده خوبی هستند اما در پیشرفت مطالب ، شما هستید که پیش می روید ، سرباز است که کار را انجام می دهد ، لکن ممکن است صدامیان یک وقت تبلیغ کنند به اینکه چه ، و روحیه ارتش خودشان را با این حقه بخواهند بالا ببرند و روحیه ارتش ما را بخواهند پائین بیاورند . شما اگر چنانچه بعد از این واقعه یکی دو تا پیروزی پیدا بکنید ، این مطلب هم شکسته می شود و نمی تواند دیگر صدام تبلیغ بکند به اینکه نه دیگر روحیه ها چیز شده است . نه روحیه ها سر جای خودش هست و مساله ای هم واقع نشده است و ارتش هم همه چیزش سر خودش هست ، فرماندهان سر جای خودشان

هستند ، هیچ قضیه تازه ای واقع نشده ، رئیس جمهور جمهور ، ریاست جمهوریش را بکند ، لازم نیست که رئیس چیز هم باشد . این مسائلی بود که می خواستم به شما عرض بکنم و اطمینان بدهم به شما که اسلام با شما موافق است مادامی که شما سرباز اسلام باشید و ملت با شما موافق است مادامی که در راه اسلام و در راه کشور کوشا باشید و بحمد الله هستید و خواهید بود . و شما این ذائقه تلخی که از زمان محمدرضا داشتید و می دیدید که شما اسیر یک ممالک دیگری تقریبا هستید ، با استقلالی که پیدا شد آن ذائقه تلخ رفت از بین و الان ذائقه شما به تبع خدای تبارک و تعالی و با الله اکبر ذائقه شیرین شده است و انشاء الله شیرین تر بشود و پیروز باشید و پیروزمند باشید و اسلام را حفظ کنید و استقلال کشور خودتان را حفظ کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/3/60

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

مردم ایران را دعوت کردند به قیام و استقامت در مقابل قرآن کریم و بعضی تایید کردند این را

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز یک مجمعی است !!! که !!! از علمای استان مازندران و از علمای اهل سنت و از برادران مشهد و شرکت واحد و از قشرهای دیگری که اینجا هستند ، چون مجمعی است از برادران اهل سنت و برادران تشیع ، مسائلی را باید عرض کنم یا درد دل هائی را با شما در میان بگذارم . من در طول مدتی که با رژیم منحوس پهلوی مقابله می کردم ، تکلیفم خیلی روشن بود ، تشخیص داده بودیم که آن رژیم ، رژیمی است که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین

مشغول کار هست و کشور ما را به سوی آمریکا سوق داده است و منافع این کشور را در جیب دو ابر قدرت کرده است و تتمه ای اگر باقی مانده در جیب خود و بستگان خود در بانک های خارج از کشور ریخته است . آنروز تکلیف ما روشن بود و به عبارت دیگر تکلیف در مقابل یک جمعیتی که ، یا یک رژیمی که صاف ایستاده بود و در مقابل مصالح کشور و مصالح اسلام عمل می کرد ، روشن بود و ما هیچ باکی از این نداشتیم که ملت را سراسر بر ضد آن رژیم تجهیز کنیم و آنچه که می توانیم و در توان داریم ، در خدمت اسلام عمل کنیم و به نظر می آید که عمل کردیم و شما ملت ایران همه با هم دست به هم دادید و با بانگ (الله اکب !!!!!!ر) و با (لااله الا الله ) جمهوری اسلامی را خواستید و در پناه جمهوری اسلامی استقلال و آزادی را خواستید و بحمد الله جمهوری اسلامی با رای قاطع ملت تصویب شد و دنبال او هم یک مراحلی به طور معجزه آسا تحقق پیدا کرد و یک حکومت مستقری ، قانونی در این کشور متحقق شد ، لکن مع الاسف ما را مقابل یک ، الان مقابل یک گروه ها و گروهک هائی هستیم که نه بطور صریح می آیند بگویند که ما اسلام را قبول نداریم و قوانین اسلام را قبول نداریم و جمهوری اسلامی را قبول نداریم ، تا باز ما تکلیفمان معلوم باشد و با همانطوری که سابق عمل کردیم امروز هم عمل

کنیم و نه اینطور است که اینها سر جای خودشان بنشینند و به قوانین مملکت خاضع و به اسلام و قوانین اسلام خاضع بشوند . بین دو محظور الان هست ، با اینها معامله محمدرضا باید کرد ، یا با اینها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانین ؟ من می خواهم ببینم که این راهپیمائی که امروز اعلام شده است ، اساس این راهپیمائی چی هست . من دو تا اعلامیه از جبهه ملی که دعوت به راهپیمائی کرده است ، دیدم . در یکی از این دو اعلامیه ، جزء انگیزه ای که برای راهپیمائی قرار دادند ، لایحه قصاص است ، یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند . در چیز دیگری که منتشر کرده بودند ، اعلامیه دیگر ، تعبیر این بود که لایحه غیر انسانی . ملت مسلمان را دعوت می کنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمائی کنند ، یعنی چه ؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمائی کنند ، شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمائی می کنند در مقابل قرآن کریم ، نص قرآن کریم ضروری مسلمین ، چه برادران اهل سنت و چه برادران شیعی ضروری این است که این قرآن از خداست و در قرآن هر چه باشد ضروری است که باید پذیرفت . قضیه قصاص در جاهایی از قرآن تصریح شده است و لایحه قصاص همین مسائل قرآن است و در این راهپیمائی که مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت کرده اند ، دعوت کرده اند که مردم قیام کنند در مقابل

قرآن ، مردم قیام کنند در مقابل احکام ضروریه اسلام . آنهایی که از بعض جبهه ها هستند ، تکلیفشان معلوم است ، آنها از اول هم ، از آن وقتی هم که تاسیس شده است ، مساله اسلام پیش آنها مطرح نبوده است و آنچه مطرح بوده است ، اگر راست بگویند همان ملی گرایی بوده است و من در این هم شک دارم ، برای اینکه افرادی که سر دسته اینها بودند و به ملی گرایی معروف بودند ، ما دیدیم که بر ضد ملت اینها قیام کردند ، الان هم که در خارج هستند دعوت می کنند که بر ضد این ملت ، قدرت ها فعالیت کنند و این قدرت های بزرگ هم همه جور چیزی دارند ، ملی هم دارند ، مذهبی هم دارند ، معمم هم دارند . من آن چیزی را که بسیار مورد تعجبم است ، این نیست که در اعلامیه جبهه ملی برای لایحه غیر انسانی (به اصطلاح او) قصاص یعنی حکم غیر انسانی قرآن !! یعنی حکم غیر انسانی اسلام !! اعلامیه بدهند و مردم را دعوت کنند که ایها الناس بیائید در مقابل اسلام قیام کنید و استقامت کنید . من از آنها همچو توقعی داشتم و دارم ، اما بعضی که اعلامیه دادند و تایید کردند این راهپیمائی ها را ، آیا خوانده اند این اعلامیه های جبهه ملی را ؟ دیده اند که این راهپیمائی را دعوت کردند و یکی از انگیزه های آنها این است که بیائید مقابل قرآن قیام کنید ؟ منتها لفظش را نگفتند و واقع صریحش همین است .

اگر اینها خواندند این را ، غفلت کردند از اینکه این راهپیمائی برای مقابله با اسلام است ، برای مقابله با جمهوری اسلامی است و برای مقابله با حکومت اسلام است . من عجالتا کاری ندارم که آیا دولت آقای رجائی یک دولت فعال است یا نه و آیا کارهایی کرده است که باید در مقابل او ایستاد یا نه و کار ندارم به اینکه مجلس شورای اسلامی آیا یک مجلسی است که از ملت است یا نه و کار ندارم به اینکه قوه قضائیه آیا به تکالیفش عمل می کند یا نه ، به اینها من کاری ندارم و اگر راهپیمائی هم فقط برای راهنمائی مردم بود ، آن هم صحبتی نبود و ممکن بود که عمل بشود ، اما راهپیمائی در مقابل اسلام ! در مقابل صریح قرآن !! در مقابل حکم ضروری اسلام ! این را چه جور تعبیر کنیم ؟ باز من کار ندارم به جبهه ملی ، با اینکه بعض افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند ، لکن من کار دارم به آنهائی که پیوند کرده اند با این جبهه ، پیوند کرده اند با منافقین ، پیوند کرده اند با منحرفین ، من با اینها کار دارم که شمائی که متدین هستید و مدعی تدین ، چه توجیهی از این معنا دارید ؟ آیا تکلیف شرعی فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید ؟ در تمام تکلیف های شرعی که شما احساس کردید ، همین تکلیف شرعی را دارید که مردم را دعوت کنید به شورش در مقابل دولت اسلامی ، در مقابل

مجلس شورای اسلامی ؟ ! نهی از منکر و امر به معروف فقط منحصر است به همین که شما دولت اسلامی را نهی و امر بکنید آن هم با آن کوبندگی ؟ ! و آن هم دعوت به قیام ، آن هم دعوت به شورش ؟ ! یا در مقابل این اعلامیه جبهه ملی که مخالف نص قرآن مجید است ، در مقابل این دعوتی که مردم را دعوت کرده است به راهپیمائی در مقابل قانون الهی ، تکلیف دیگر ندارید شما ؟ آقایان تمام تکلیف ها را بجا آوردند و عمل کردند! فقط یک تکلیف مانده و آن جمهوری اسلامی را به هم زدن ؟ ! در تمام تکلیف هائی که بر ما و شما متوجه است ، چه از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه ها و نهضت ها و سایرین ، تمام تکالیف فقط منحصر به این شده است که این جمهوری اسلامی را در خارج از کشور طور دیگری که هست نمایش بدهید و مردم را دعوت کنید که بر خلاف جمهوری اسلامی شورش کنند ؟ شما دیگر همه چیز درست شده است ، فقط این یکی مانده ؟ !

در وقتی که سر تاسر ایران آشوبگران مشغول آشوب هستند ، منافقان مشغول فعالیت هستند و ابتلا به جنگ قدرت های بزرگ ما داریم و مملکت ما آنجا هم مبتلای به جنگ است و در داخل مبتلای به این دستجات مختلفی است که به بهانه اسم شماها در خیابان ها می ریزند و جوانان ما را زخمی می کنند و گاهی هم می کشند ، اینها نهی از منکر نمی خواهد ؟

اینها را دعوت به شورش می کنید ، این امر به منکر نیست ؟ این امر به فساد نیست ؟

من باید متاسف باشم ، من باید بسیار متاسف باشم از اینکه غیب نمی دانم ، نمی دانستم در چنته اینها چه هست . من بعضی از اینها را می پذیرفتم ، به ایشان هم محبت می کردم ، لیکن نمی دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می کنند من نمی دانستم که اینها ائتلاف پیدا می کنند ، مرکز ائتلافشان یکجا است و ائتلاف پیدا می کنند با منافقین که (شناخت ) شان را اشخاصی که مطالعه کردند می دانند چیست ، ائتلاف کرده اند با این جبهه ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت کردند به اینکه ای مسلمان هابیائید و حکم قرآن را ، حکم غیر انسانی قرآن را!! و لا حول و لا قوه الا بالله در یک کشور اسلامی اینطور سب بر قرآن و سب بر اسلام به مرئی و منظر مسلمین بشود و فلان مقام هم تایید کند و دعوت به شورش در مقابل چه ؟ در مقابل نص صریح قرآن ؟ امروز دعوت به راهپیمائی ، 2 بعد از ظهر دعوت به راهپیمائی است ، به حسب چیزی که در اعلامیه شان ثبت شده است ، دعوت به راهپیمائی است در مقابل این حکم غیر انسانی اسلام ! ما با اینهائی که اظهار دوستی می کنند و تیشه برداشته اند و به ریشه اسلام می زنند ، باید چه بکنیم ؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا خان

و محمدرضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد . مسلمان ها بدانند که یک راهی الان هست در کار ، یک روشی الان هست در کار که به طور ناشیگری اینها نقاب را کنار زدند . آنهائی که در این راهپیمائی می خواهند شرکت کنند یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند یا تایید کردند این شرکت را یا مردم را دعوت کردند به این شرکت ، اگر بدانند که محتوای این معنا چیست ، وای به حال ملتی که ملی هاشان این باشد و متدینینی هم که اظهار تدین می کنند ، آن باشد و سرانشان هم این و اگر ندانسته می کنند ، چطور اطلاعیه جبهه ملی را ندیده دعوت می کنند به اینکه شما هم به دنبال جبهه ملی راهپیمائی کنید ، بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهای ایران هم ببندند ، خیابان ها هم همه ببندند و همه قیام کنند ، استقامت کنند در مقابل چی ؟ در مقابل لایحه قصاص غیر انسانی ! حکم قرآن غیر انسانی !

با منافقین ائتلاف کردند که آشوب بپا کنند و برضد رای مردم عمل کنند

با اینها ما چه بکنیم ؟ با این مقدس هائی که از اینها پشتیبانی می کنند و با هم ائتلاف کردند و با منافقین هم از اول ائتلاف داشتند ، با این مسلمانهای نماز خوان ما چه بکنیم ؟ اینکه من گفتم درد دل خودمان را باید در میان بگذاریم ، این برای این بود که سعدی از دست دوستان فریاد ما این دوست نماها را چه بکنیم ؟ آقایان در هر چه صحبت می کنند و در هر چه اعلامیه می دهند ، یکی از

مطالبشان این است که قانون ، از اول هم قانون باید به آن عمل بشود . این سال هم سال قانون اسم گذاشته شد ، یعنی اجراء قانون . آقایان اینهمه بساطی که الان به حسب قانون در ایران برپا است ، مجلس شورای اسلامی یک مجلسی است که قانون او را تایید کرده است و شورای نگهبان آنی است که قانون تعیین کرده و دولت هم آنی است که مجلس شورا تعیین کرده ، این هم دولت قانونی ، قوه قضائیه هم این است که قانون تعیین کرده ، خوب ، شما اگر واقعا به قانون می خواهید عمل بکنید و ما هم می خواهیم که همه شماها بیائید به قانون عمل کنید و آمدید و اینجا بنای بر همین هم شد و بنای بر این شد که دیگر روزنامه هاتان و صحبت هاتان برای تشنج نباشد ، آیا شما وفا کردید به عهد خودتان ؟ در اینجا آمدید و قرار دادید به اینکه ، یعنی بعد از اینکه می خواستید به جنگ هم بروید ، به این منتهی شد که یک هیات سه نفره ای باشد ، یک نفر از طرف آقای رئیس جمهور ، یک نفر هم از طرف آن آقایان و یکی هم من تعیین کنم ، اینها حکم باشند بعد از اینکه حکم رفته است و دیده است و موارد خلاف را دیده و یک جائی صحبت کرده است ، در روزنامه هایشان بود که این حکمیت مثل حکمیت ابوموسی اشعری است ، یعنی این سه نفری که یکی اش را خود ایشان تعیین کرده و یکی اش را هم

مجلس تعیین کرده است و آن دو نفر دیگر یعنی رئیس مجلس و آن دو تای دیگر و یکی اش را هم من تعیین کردم و اینها حکمیت کردند ، نظیر آن حکمیتی است که ابو موسی اشعری بر خلاف حضرت امیر رای داده . من فرض می کنم که اینها حکمیتی که کردند ، مثل حکمیت ابوموسی ، من فرض می کنم که این تهمت را به چند نفر عالم و چند نفر متدین که یکی اش هم خود ایشان تعیین کردند ، ما فرض می کنیم که این روزنامه ای که اینجا نوشته ، صحیح است ، خوب ، بیایند مثل حضرت امیر عمل کنند . حضرت امیر در عین حالی که در فشار ابوموسی را تعیین کرد نمی خواست تعیین کند ، ایشان می خواست یک کس دیگر را تعیین کند ، لکن فشار آوردند دوستان خودش ، همان دوستانی که باید حضرت امیر از آنها فریاد کند ، فشار آوردند که نه ، ابوموسی برای این کار خوب است ، حضرت ، ابوموسی را تعیین کرد ، بعد که ابوموسی آن حکمیت را کرد ، همین دوست ها می خواستند نقض کنند ، حضرت امیر مقاومت کرد گفت حالا که حکم ، حکم کرده بودند بر ضد حضرت امیر ، یعنی حضرت امیر را از خلافت به حسب این حکمیت خلع کردند و معاویه را به حسب این حکمیت نصب کردند ، حضرت امیر فرمود: که این حکمیت بوده است و ما باید به آن احترام قائل بشویم ، در صورتی که بر ضد او بود . خوب ، شما هم

که اینقدر دعوا دارید ، خوب ، مثل حضرت امیر بشوید موقعی که ، بگوئید خوب ، یک اشتباه کردم دیگر نمی کنم . چنانچه گاهی می گوئید . شما کجا را قبول دارید ؟ این آقایانی که با هم ائتلاف کردند ، این آقایانی که با این منافقین ائتلاف کردند ، ائتلاف کردند که مملکت ما را به هم بزنند ، ائتلاف کردند که آشوب بپا کنند . شمایی که ائتلاف کردید ، برای چه ائتلاف کردید ؟ آقایان ! می گوئید که این بازی قبول نیست ، از سر . دیروز من گفتم این را که خوب ، نه این را ملت تعیین نکرده یا کرده ؟ اگر ملت تعیین نکرده ، خوب ، ببینند کی تعیین کرده ، از کجا آمدند و رای دادند ، آراء زیاد ، قانون اساسی را آنقدر زیاد رای دادند که آن طرفش همین منافقین و اینها رای ندادند ، همین موتلفین ، همین ها ، همین ها البته نه آن جناح متدینشان ، همه این چیزهایی که پیدا شده است از آراء همین مردم است ، خوب ، شما مردم راهی می گویید ما قبول داریم ، مردم را قبول داریم ، خوب ، بسیار خوب ، کی هست که این مردم را قبول ندارد! این مردم تعیین کردند ، خوب قبول دارید اگر می گویید باید میزان رای مردم است ، خوب ، این رای مردم .

حالا ائتلاف کردید که به ضد رای مردم عمل کنید ؟ ائتلاف کردید که مجلس شورای اسلامی را کنار بگذارید ؟ ائتلاف کردید که قوه قضائیه را کنار بگذارید

؟ ائتلاف کردید دولت را کنار بگذارید ؟ این ائتلافات برای چیست ؟ این چه ائتلافی است ؟

تا وقتی که آن جناح منافق و آن جبهه ای که بر ضد اسلام است تایید می کند ، تکلیف شرعی است که تایید نکنم من از اول یک خلجانی در ذهنم حاصل می شد راجع به بعضی اینها ، لکن صبر کردم ، صبر کردم و نصیحت کردم ، صبر کردم و هر وقت اینها آمدند ، یعنی هر وقت نه ، اما بسیاری از اوقات ، آنها را به مسائل اسلامی دعوت کردم ، به عمل به قانون دعوت کردم ، به حفظ و حراست جمهوری اسلامی دعوت کردم ، کم کم آن احساس من زیاد شد تا وقتی که می بینم آن جناح منافق در میدان است و تایید می کند ، تا وقتی که می بینم آن جبهه ای که بر ضد اسلام است تایید می کند ، من ، تکلیف شرعی است که تا تکلیف دیگر تایید نکنم . مگر من می توانم که یک جریانی که بر ضد اسلام و بر ضد کشور ما دارد انجام می گیرد ، باز ساکت بنشینم اینجا و بگویم بیائید و با شما صحبت کنم . من اگر احتمال این معنا را می دادم که اینها به اسلام برگردند و به قانون اساسی که سوگند خورده اند و فادار باشند و قوانین اسلام را قبول کنند ، من اگر احتمال این را می دادم ، برای یک محظوری که من در آن محظور هستم و به خود این آقایان گفتم آن محظور را ، باز آنها

را دعوت می کردم و آنها را وادار می کردم به اینکه با هم بنشینند و به قانون عمل کنند ، لکن بسیار غفلت می خواهد و بسیار ساده اندیشی می خواهد که این گروه هایی که با هم ائتلاف کردند و این جبهه ملی که بر ضد اسلام می خواهد راهپیمائی راه بیندازند و مسلمان ها هم همین بنشینند تماشا کنند که به ضد اسلام مقاله بنویسند و سب اسلام را بکنند و حکم ضروری اسلام را غیر انسانی بخوانند ، بعد از اینکه من می بینم ائتلاف شما با اینهاست ، خوب ، من با این جمعیت نماز خوان و متدین چه بکنم ؟ من به اینها علاقه داشتم ، حالا به بعضی شان هم باز علاقه دارم ، با اینها ما تکلیفمان چیست ؟ خوب ، چرا حسابتان را جدا نمی کنید ؟ من حالا باز عرض می کنم به شماها حساب هایتان را جدا کنید ، به مجرد اینکه کمونیست ها هم به ضد اسلام است ، آقایان از کمونیست ها هم دعوت کردند که بیائید ، بیائید با هم باشیم . خوب ، جبهه ملی تکلیفش معلوم است ، آن صریحا به ضد اسلام قیام کرده ، اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ گاه نمی خواهید به ضد اسلام قیام کنید ، چرا اینقدر هواهای نفسانیه زیاد شده است که نمی فهمید دارید چه می کنید ؟ چرا اینقدر شیطان در نفس ماها سلطنت پیدا کرده است که چشمهای ما را کور کرده است و قلب های ما را وارونه کرده است ؟ بیائید حساب خودتان را جد اکنید

. آیا نهضت آزادی هم قبول دارد که ، آن حرفی را که جبهه ملی می گوید ؟ آنها هم قبول دارند که این حکم ، حکم قصاص که در قرآن کریم و ضروری بین همه مسلمین است ، غیر انسانی است ؟ آیااین نماز شب خوان ها این را قبول دارند یا نه ؟ شک ندارم که قبول ندارند . خوب ، اعلام کنید . چرا ساکت نشسته اید ، مگر نهی از منکر فقط باید من را نهی کنید ؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خرد کنید و مجلس را خرد کنید و چه ؟ ! با منکر می خواهید نهی از منکر کنید ؟ ! کدام منکر ؟ شما می فرمائید که آن کسی که دعوت می کند به اینکه بیائید با این حکم غیر انسانی اسلام راهپیمائی کنید ، مسلمان ها بنشینند تماشا کنند سب به رسول الله بشود ، سب به قرآن هم بشود ، این سب به قرآن است .

با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند ، از اولش هم مخالف بودند

مسلمان ها بنشینند تماشا کنند یک گروهی که از اولش باطل بودند ، من از آن ریشه هایش می دانم ، یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند ، از اولش هم مخالف بودند ، اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد ، اینها کاری کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند اسمش را آیت الله گذاشته بودند . این در زمان آن بود که اینها فخر می کنند به وجود او ، او هم

مسلم نبود . من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدند و به اسم آیت الله توی خیابان ها می گردانند ، من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست ، این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی را بر اسلام می زد . اینها تفاله های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را ، حکم ضروری اسلام را غیر انسانی می خوانند .

ما تکلیفمان با آنها خوب ، تا یک حدودی معلوم است ، هر وقت هم مصلحت پیدا بشود ، روشنش می کنیم .

حضرت امیر در مقابل خوارج فشل شد

اما با این نمازخوان ها باید چه بکنیم ؟ همین نمازخوان هائی که حضرت امیر سلام الله علیه ، من نمی خواهم بگویم من حضرت امیر ، آنها خوارج ، خیر ، من هم مثل شما یکی از افراد ملت هستم ، اما اینها همان جمعیت هایی هستند که حضرت امیر در مقابل آنها فشل شد نتوانست کاری بکند . اینکه من می گویم که ما ، آقایان اهل سنت هستند آقایان متشیعین هم هستند ، علمای استان مازندران هم هستند علمای اهل سنت هم هستند و خطاب من به همه علمای سرتاسر کشور ، از علمای اهل سنت و از علمای اهل تشیع و همه مراجع اسلام و همه ملت اسلام ، این ملتی که از اول ، قیامش برای اسلام بود ، برای قرآن بود ، این ملتی که در طول چندین سال ، تقریبا دو دهه و اخیرا

چند سال آنقدر زحمت کشیدند ، آنقدر تحمل بلیات کردند و آنقدر جوان دادند و آنقدر خانمانشان به باد فنا رفت ، اینها با صراحت گفتند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم ، جمهوری اسلامی معنایش این است که رژیم ، رژیم اسلامی باشد ، حکومت ، حکومت اسلامی باشد و قوانین ، قوانین اسلامی .

بیایید به قانونی که سابق بود و حالا برای آن می خواهید سینه بزنید عمل کنید

شما خوب بود بیایید به قانون سابق هم یک نظری بکنید. قانون سابق که در صدر مشروطیت تصویب شده بود بوسیله ملت و متمم قانون را با جدیت مرحوم شیخ فضل الله نوری به آن ضم کردند و ملت به او رای دادند، شما بیایید به آن قانونی که سابق بود و حالا برای آن می خواهید سینه بزنید و رفیق شفیق شما آنوقت که می خواست آشوب کند و در ایران بود، قبل از فرارش می گفت بیایید به قانون عمل کنید، خوب ، شما هم به این قانون عمل کنید. این قانون می گوید که هر قانونی که بر خلاف اسلام است قانون نیست . پس قوانین باید قوانین اسلامی باشد. شما آن را هم که قبول ندارید، می گویید که قصاص ، این قانون واضح اسلام ، این قانون ضروری اسلام ، این قانونی که قرآن بر آن تصریح کرده است ، این قانونی که مصلحت و امنیت کشور را تامین می کند، شما این را یک قانون غیر انسانی می دانید.

شما از ریشه ها خراب بودید، اینکه کسی بگوید حکم خدا غیر انسانی است ، این کافر است

شما ریشه هایتان ، از ریشه ها خراب بودید، ولی حالا من نظرم به این جمعیتی

است که اینها را تایید می کنند. یک قدر اصلاح کنید خودتان را آقا، چرا برای دنیا اینقدر دست و پا می زنید؟ انسان اینقدر برای دنیا دست و پا بزند که یک جمعیتی که قرآن را سب می کنند و یک جمعیتی که کمونیست ها را دعوت می کنند برای ضدیت با اسلام ، شما تاییدشان می کنید. شما ناهی از منکر، مفسر قرآن ، خوب بیائید در مقابل اینها بایستید، در مقابل اینها بگوئید این امری که گفتند اینها، کفر است . اینکه کسی بگوید حکم خدا غیر انسانی است ، اسلام غیر انسانی است ، این کافر است . خوب ، شما بیائید این را بگوئید، فقط نهی از منکرتان این است که بعضی از علمای اسلام را شما هی تضعیف کنید، بعضی از نهادهای اسلامی را تضعیف کنید، این نهی از منکر همه اش خلاصه شده است در همین . هر چه اعلامیه می دهند آقایان و هر چه صحبت می کنند و هر جا می روند صحبت می کنند، هم و غمشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد، ما حتما باید یا در آغوش آمریکا باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم ، یا در آغوش شوروی و چون شوروی الحاد دارد و آمریکا موحد است و خیلی صحیح است و خوب است یا کمتر از او بداست ! ما خوب است که همراه اینها باشیم . این چه فکری است که شماها دارید؟ چرا باید اینطور باشید؟ من بسیار متاسفم ، من بسیار متاسفم ، اینکه مرا به درد دل وارد می کند مقابله با این جمعیت

است ، مقابله با آنی است که حضرت امیر را نگذاشتند کارهایش را انجام بدهد. اگر اینها واقعا اعتقاد به اسلام دارند و لازم می دانند که نهی از منکر کنند، کدام منکری بالاتر از این است که کسی بگوید حکم قرآن غیر انسانی است و مردم را دعوت کند برای این . اینها دعوت می کنند به راهپیمائی بر ضد کی و به طرف کی ، طرفداری از کی ؟ طرفداری از آن که می گوید که حکم قصاص یک حکم غیر انسانی است ، طرفداری از این ، باید یک مسلمان طرفداری از این مساله بکند؟

نروید دنبال اینکه رجائی علم ندارد، این عقلش بیشتر از علمش است

من الان هم نمی خواهم با این دسته ای که مسلمان هستند، لکن دید سیاسی شان ناقص است مع الاسف دانشمند هم هستند. یکی از علما در یک جائی هست که سوال کرده بود از یک کسی که شما این عالم و آن عالم اینها را چطور می بینید، او گفته بود که این عالم عقلش کمتر از علمش است ، یا گفته بود علمش بیشتر از عقلش است و آن عالم عقلش کمتر از علمش است ، علمش زیاد است ، عقلش کم است .

در بعضی از این اشخاص هم من باید بگویم که اینها علم دارند، لکن عقلشان به اندازه علم نیست . اینها عملشان هم معلوم است که به روز خودشان چه آوردند و چه کردند. شما آقایانی که نهی از منکر را واجب می دانید و واجب هم هست جزء ضروریات اسلام است ، نباید این دوستان خودتان را نهی کنید

که به ضد قرآن حکم نکنند، دعوت نکنند به ضد قرآن ؟ آیا مراجع اسلام ، علمای بلاد اسلام باید گوش کنند این مطلب را و هیچ صحبتی نکنند؟ ساکت باشند در مقابل سب قرآن کریم ؟ ساکت باشند در مقابل کسی که حکم ضروری اسلامی ، منصوص در کتاب خدای تبارک و تعالی است ، آن را غیر اسلامی بخواند؟ در مقابل لایحه قصاص دعوت به شورش می کنند. آقایان دعوت می کنند مردم را به قیام ، قیام بر ضد کی ؟ قیام بر ضد جمهوری اسلامی ؟ این مردمی که با خون خودشان جمهوری اسلامی را مستقر کردند، حالا بیایند توی خیابان ها بگردند و بیفتند به اینکه بیائید ما این احکام غیر انسانی را کنار بگذاریم ! این جمهوری اسلامی به درد نمی خورد! همه این نهادها همه دروغ و غلط است همه اش ! بیائید بگوئید خوب ، نقص دارد، بگوئید قوه قضائیه نتوانسته است عمل کند، خوب همراهی کنید تا بشود، بگوئید دولت نمی تواند که اقتصاد این ملت را یک روزه درست کند، شما بیائیددرست کنید، حرف نباشد، شعار نباشد، من هم اینجا می توانم بنشینم و بگویم که ما در یک روز می توانیم دنیا را به هم بزنیم ، نگوئید که تو نمی توانی ، تو هم نمی توانی ، مگر امکان دارد که یک همچو مملکت خرابی که برای ما گذاشتند و شما هم هر روز خرابترش کردید و دارید می کنید، هر روز دعوت به خلاف دارید می کنید، آرامش را از این مملکت بردید، مگر امکان دارد که دیگر آقای رجائی بتواند

اقتصاد این مملکت را به زودی درستش کند؟ اگر شماها بودید، تا حالا خرابش کرده بودید، این بیچاره ها دارند آنجا درستش می کنند، اگر شماها بگذارید، اگر شماها بگذارید، اینها کوشش دارند می کنند برای اینکه درست کنند مساله را، لکن مساله اقتصاد یک چیزی نیست که بله ، خوب است کشاورز، اقتصاد آقایان این است کشاورزان مشغول بشوند و کارخانه داران مشغول کار بشوند و کارگران مشغول کار بشوند و بیکاران به کار واگذاشته بشوند و خوب ، اینها همه خوب است ، شما می توانید این کار را زودی بکنید؟

شما می توانید یکدفعه بیائید و همه ایران را کشاورزیش را درست کنید و همه این بیکارها که در انگلستانش بیشتر است و در آمریکایش بیشتر است و آنهائی که قبله گاه شما هستند نتوانسته اند حلش بکنند، شما می توانیدحلش بکنید؟ این گوی و این میدان بفرمائید، بفرمائید. لکن قضیه این نیست ، مساله این نیست ، مساله این است که نمی خواهند این چیزها باشد. یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانه اش وقتی می خواهند بنشینند با هم صحبت کنند اول قرآن می خوانند. (آخر این هم رسم شد که یک مملکتی قرآن بخواند! این مرتجعین ، این مرتجعین در وزارتخانه قرآن می خوانند). شما با این چیزها بدید. نمی گویم این دسته متدینش را، من آن دسته متدین را حالا هم عقیده بهشان دارم ، در عین حالی که آنها هم ضربه دارند می زنند، لکن من آنها را علیحده می کنم و از خدا می خواهم که اینها جدا بشوند، از آن جمعیت ها جدا بشوند و

وارد بشوند با سایر مردم ، شنا نکنند به مقابل سیل ، بر خلاف سیل ، سیل خروشان ، شنا نکنند. شما یک اشتباه بزرگی دارید و آن این است که خیال می کنید که حالا در زمان محمدرضا اگر یک دو تا اعلامیه بر ضدش دادید، مردم به شما علاقه پیدا کردند، حالا هم اگر چنانچه یک اعلامیه به ضد مثلا دولت بدهید یا ملت بدهید یا چیز بدهید، مردم علاقه پیدا می کنند. شما مقایسه این دوتاتان غلط بوده است . من که می گویم دید سیاسی ندارید، برای این است که شما حالا برای اینکه خودتان را روی کار بیاورید (من می دانم که قضیه خدائی تو کار نیست ، نه من و نه تو، خدای تو کار نیست ، هر چه هست شیطان است ) خوب ، شما بیایید حسابتان را از اینهائی که اعلام مقابله با اسلام در اطلاعیه شان کردند و کمونیست ها را دعوت کردند و آن کمونیست ها که شما دشمن سر سخت شان هستید و آمریکا هم دشمن سرسختش است شما حسابتان را بیایید جدا کنید همین امروز، دیر نشده است ، همین امروز در رادیوی ایران اعلام کنید به اینکه این اعلامیه ای که جبهه ملی داده است و نوشته است که ، مردم را دعوت کرده است که ، در یکی اش دعوت کرده است به اینکه لایحه قصاص و لوایح دیگر و در یکی دیگرش گفته لایحه های غیر انسانی ، که همین است مقصودش اینها قرینه اند. شما بیایید الان ، شماها که اسلام را قبول دارید و می دانم قبول دارید،

شما نهی از منکر

را واجب می دانید و می دانم که واجب می دانید، اگر این شیطان باطنی بگذارد شما را که عقلتان عمل بکند، شما بیایید همین قضیه را محکوم کنید، رادیوی بعد از ظهر را ما باز کنیم ، گوش کنیم ببینیم که نهضت آزادی اعلام کرده است که این اطلاعیه جبهه ملی کفرآمیز است ، قرآن را سب کرده است ، هی نروید دنبال اینکه رجائی علم ندارد، این عقلش بیشتر از علمش است و بعضی از شما علمتان بیشتر از عقلتان است .

جبهه ملی محکوم به ارتداد است ، جدا کنید حساب را از مرتدها

و من نتوانستم و می خواستم و واقعا می خواستم و متاثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند، من نمی خواستم اینطور بشود. من حالا هم توبه را قبول می کنم ، اسلام قبول می کند، من حالا هم بروند توی رادیو، بروند توی تلویزیون ، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم ، اشتباه کردیم مردم را دعوت کردیم به شورش ، غلط بوده ، خلاف اسلام بوده ، خلاف قوانین کشوری بوده تایید کردیم ، ائتلاف کردیم با گروه منافق . من چندین بار به این آقا گفتم آقا این جمعیت تو را به باد فنا می دهند و این افرادی که دور تو جمع شده اند، بعضی از اینها یک گرگ هایی هستند که تو را به باد فنا می دهند، گوش نکرد، حالا هم دیر نشده ، آقایانی که متدینند اعلام کنند به اینکه این دعوت به راهپیمائی ، دعوت بر ضد اسلام است ، چنانچه صریحش این است و آن آقا هم بروند عذرخواهی کنند از ملت ،

بگویند ملتی که به من رای داد من مطابق رای آنها عمل نکردم ، از حالا به بعد می کنم ، اما اینطور نباشد که لفظا، مکرر بهشان می گویم ، لفظا می کند، لکن (من نه این مجلس را قبول دارم ، نه آن قوه قضائیه را قبول دارم و نه آن شورای نگهبان را قبول دارم و نه آن هیات سه نفری را که خودم هم یکی اش را تعیین کردم قبول دارم و هر چه هست باید من بکنم ) این نباشد در کار، سایرین مانعی ندارد، اما ما چه بکنیم ؟ من که می گویم که ما باید از دست این دوستان یک فکری بکنیم ، برای این دوستان یک فکری بکنیم که من نمی خواهیم اینها به آنطوری که خودشان را رساندند برسانند. من نمی خواستم که وضع اینطور بشود، من نمی خواستم که این مردم و این ملت که سال اول جمهوری اسلامی شان هست ، اینطور مشوش بشود خاطرشان از امثال شماها، من نمی خواستم که شما ائتلاف بکنید با منافقینی که بر ضد اسلامند و (شناخت ) شان منتشر است ، ولی چه بکنم ، خوب شما گوش نکردید به نصیحت ، الان هم من نصیحت می کنم این جمعیت متدین نهضت آزادی را و آقای رئیس جمهور را، الان هم من نصیحت می کنم که آقا شماها دست بردارید از این سنگ اندازی جلوی چرخ اسلام ، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیه ملت و تضعیف روحیه ارتش ، دست بردارید از این امورو بیایید در میدان

با برادران دیگرتان بنشینید، شما رئیس جمهور قانونی باشید روی قوانین عمل کنید، شما وکلایی هستید در مجلس ، محترمید، متدینید، جدا کنید حساب را از مرتدها، اینها مرتدند، جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است . بله ، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را نداده ایم . اگر آمدند در رادیو، امروز بعد از ظهر، آمدند در

رادیو اعلام کردند به اینکه این اطلاعیه ای که حکم ضروری مسلمین ، جمیع مسلمین را غیر انسانی خوانده ، این اطلاعیه از ما نبوده ، اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده ، از آنها هم ما می پذیریم ، اسلام در رحمتش باز است به همه مردم . در تاریخ است که یزید از حضرت سجاد پرسید که من توبه می توانم بکنم ؟ ایشان فرمودند که بله در توبه باز است . خوب ، یزیدی که آن جنایت ها را کرده است ، منتها بعد حضرت سجاد به زینب که به ایشان عرض کردند آخر این چی هست ؟ گفت این موفق به توبه نمی شود، اگر توبه بکند قبول است . یک کسی پیغمبر را هم بکشد توبه بکند، قبول است ، اما موفق به توبه نمی شود. و من هم احتمال می دهم که این آقایان موفق به توبه نشوند، جدیت کنند الان وقت هست ، وقت باقی است ، تا آنوقتی که پایتان را به گور وارد می کنید در توبه باز است ، رحمت خدا واسع است ، بیایید توبه کنید، بیایید از کارهایی که کردید، از دعوت به شورش که کردید، از مخالفت

هایی که با اسلام کردید، بیایید توبه کنید، برگردید، توبه همه تان قبول است . بیایید با هم برادر بشوید این مملکت را به پیش ببرید، هی ننشینید و بگویید که این مملکت را دارند خراب می کنند، آخر کجا، کی دارد خراب می کند، جز شماها؟ کی دارد مملکت را خراب می کند؟ حساب کنید آخر، ملت بنشینند حساب کنند این دولتی که با تمام توانش دارد زحمت می کشد و دارد راهسازی می کند و دارد به جنگزدگان کمک میکند و دارد به جبهه ها کمک می کند و عیبش فقط این است که می گوید من مسلمانم ، من به غیر اسلام هیچ فکر نمی کنم ، شما این یک عیب را صرفنظر بکنید، این دارد ایران را به هم می زند؟ این مجلسی که خوب مردم می بینند چقدر این مجلس تحمل کرده است بار سنگین فحاشی های شما را، اینها هم که دارند زحمت می کشند، اینها هم که علما هستند، متدینین هستند به استثنای بعضی ها، الان هم که دارند زحمت می کشند، اینها دارند خراب می کنند کشور را؟ آن هم قوه قضائیه اش که با کمبود فرد، حتی در حوزه های علمی کمبود ما داریم ، کمبود قضایی داریم ، دارند شب و روز زحمت می کشند که این کمبود را رفعش بکنند.

می خواهیم یک دانشگاهی باشد که بعد مثل شما را بیرون ندهد، آدم متعهد به اسلام بیرون بدهد

اینها دارند خراب می کنند؟ یکی از چیزهایی که اینها باز برایش سینه می زنند و جبهه ملی هم در اعلامیه اش چیز کرده دانشگاه چرا باز نمی شود وهی دانشگاه . آقا دانشگاه شما را بیرون داده ، این دانشگاه باز بشود ده

بیست سال دیگر هم یک عده ای بیایند، همین ها هستند، همین که شمایید، آنها هم هستند که اسلام را هیچ قبول ندارید، احکام اسلام را احکام غیر انسانی می دانید. ما می خواهیم یک دانشگاهی درست بشود برای ملت ، شما با اسم ملت دارید به ضد ملت عمل می کنید. این ملت ، این جمعیت ها هستند که در خیابان ها و در عرض می کنم که بازارها دارند، در آنجا دارند برای اسلام زحمت می کشند، برای کشور زحمت می کشند. ما می خواهیم یک دانشگاهی باشد که بعد مثل شما را بیرون ندهد، یک دانشگاهی باشد که یک آدم متعهد به اسلام را بیرون بدهد اگر تعهد به اسلام داشته

باشد، نه ما را طرف شرق می کشد، نه ما را طرف غرب می کشد، نه آن دید تنگ بعضی از شما را دارد که می گوید ما نمی توانیم .

جبهه ملی سب اسلام کرده است

خوب شما تا آن آخر هم اعلیحضرت را می خواستیدش ، به من گفتید دیگر، اینکه نمی توانید حاشا کنید، تا آن آخر هم می گفتید خوب ، ایشان باشند، اعلیحضرت همایونی باشند حکومت نکنند. شمائی که تا آخر هم اینطور بودید، بختیار هم تا آخر می خواستید، آخر شما نباید دیگر ما را بازی بدهید بگوئید که ما چه ، ما چه . شما از این جبهه ملی ، از میرزای شیرازی ، در یکی از روزنامه هایشان که من دیدم و بسیار ناراحت شدم ، از میرزای شیرازی که قضیه تنباکو را درست کرده تا آقای کاشانی ، تمام علمایی که در خلال این ، در مشروطیت برای اسلام

کار کردند، میرزای شیرازی برای اسلام کار کرده است ، آقای کاشانی برای اسلام کرده ، شیخ فضل الله کرده ، تمام اینها را به آنها بد گفتند. آن روزنامه جبهه ملی را پیدا بکنید، میرزای شیرازی را متهم کرده به دروغگویی ، شیخ فضل الله را اینقدر فحش داده ، جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل الله این بود که قانون باید اسلامی باشد، جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیر انسانی نیست ، انسانی است ، او را دار زدند و از بین بردند و شما حالا به او بدگویی می کنید. بعد می رسید به آقای کاشانی ، آقای کاشانی هم همین طور، جرم اینها همین است که اینها عقیده شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود و شما می گوئید که احکام غرب مترقی است ، ما باید احکام مترقی را، شما عده ای تان ، همه تان مثل آن آقایان حقوقدان هاست که مقابل قصاص ایستاده اند، منتها آنها این تعبیر فضیح شما را نکردند و من گفتم که در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سب به اسلام تو کار نبوده و جبهه ملی سب اسلام کرده است . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه اصلاح بشوند، همه به آغوش اسلام برگردند و نگذارند خدای نخواسته یک وقت یک چیزی پیش بیاید که ناگوار باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/3/60

پیام امام خمینی به مناسبت پانزدهم شعبان (میلاد حضرت مهدی عج )

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز مبارک ولادت با سعادت و پربرکت حضرت خاتم الاوصیاء و مفخر الاولیاء حجت بن الحسن العسکری

ارواحنا لمقدمه الفدا، بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان مبارک باد. و چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا علیهم السلام برای آن بود و چه مبارک است زاد روز ابر مردی که جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آنکه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید. و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد و آنچه غایت بعثت انبیا علیهم صلواه الله و حامیان اولیا علیهم السلام بوده تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود و قلم های ننگین و زبان های نفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالی بر عالم پرتو افکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند و سازمان های دروغین حقوق بشر از دنیا برچیده شوند و امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالع فرماید و اکنون ما منتظران مقدم مبارکش مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش

کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی عصر (عج ) حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغلبازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم و همگان در مقابل قانون خاضع باشیم و با صلح و صفا و برادری و برابری به پیشبرد انقلاب اسلامی کوشا باشیم و حق متعال را در همه احوال حاضر و ناظر بدانیم و تخلف از دستورات اسلام ننمائیم و به وسوسه فتنه انگیزان اعتنا نکنیم . اینجانب از شما ملت شریف ایران متواضعانه می خواهم که در عین حال که در صحنه حاضرید آرامش را حفظ کنید. حضور شما مردم عزیز و مسلمان در صحنه است که توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی می کند. حضور شما در صحنه است که گرد یاس و درماندگی بر چهره های منافقین و متحدان بی آبرویش می پاشد. حضور شما مردم شجاع و با ایمان است که خط اصیل اسلام را بر ایران و به امید خدا بر جهان حاکم خواهد نمود. حضور شما مردم مومن و از جان گذشته است که روشنفکران غرب و شرق زده را برای همیشه رسوا می کند. حضور شما در صحنه ، تمام (من ) ها و منیت های شیطانی را کوبیده و می کوبد و (ما) و اخوت اسلامی را جایگزین آن نموده و می نماید. حضور شما در صحنه به آمریکا و غرب و شرق و دنباله روهای بی عقلشان هشدار داد که این ما بودیم که انقلاب نمودیم و این ما هستیم که سرنوشت خود را خود تعیین می نمائیم و از کلمات بی

محتوای شما گول نمی خوریم . حضور شما در صحنه جبهه ها و سازمان ها و جمعیت هائی را که به اسم طرفداری از فرد و فرد پرستی به مقابله با اسلام و احکام شرعی آن برخاسته بودند، رسوا نمود. امروز و روزهای آینده روز شکست جریان دشمنان قسم خورده اسلام است . روز شکست فرد یاافراد نیست ، روز شکست جریانی است که به اسلام معتقد نیستند و اگر هم باشند، مسلما تا حدودی است که با قوانین غرب برنخورد و مخالفتی نداشته باشد، روز شکست جریانی است که همیشه قلب مرا می آزارد، شکست جریانی است که بسیار خطرناکتر از تمامی جنایت ها و خیانت های رژیم پهلوی در طول حکومت ننگینشان بود، روز شکست جریانی است انحرافی که حضور به موقع شما، پایه های آنرا لرزاند و فرو ریخت .

دوستان عزیزم ! بسیار دقت کنید و کاملا بهوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید که بی شما هیچ کس ، هیچ نمی تواند کند و با شما همه دشمنان رسول اکرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد. بهوش باشید که ایران در آستانه به ثمر رسیدن انقلاب اصیل شماست . آگاه باشید که خط منفور ضد اسلامی و غرب ، در حال شکست کامل است والحق نشان دادید که هوشیارانه مقاومت می کنید. خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به یکایک شما احترام می گذارد و یکایک شما را رهبر خودش می داند که بارها گفته ام من با شما یکی هستم و رهبری در کار نیست . من خوب درک می

کنم که حضور شما در این روزهای حساس به چه معنائی است و به امید پیروزی نهائی شما بر دشمنانتان روز شماری می کنم و بازاز ملت شریف خاضعانه می خواهم که جنگ را فراموش نکنند و برادران ارتشی و سپاهی و سایر رزمندگان عزیز در جبهه ها را با تمام وجود تشویق و تکریم نمایند. و شما سربازان دلاور اسلام در پادگان ها و پایگاه ها در جبهه ها و پشت جبهه ها هوشیارانه جریانات ضد انقلاب را دنبال کنید و بدانید که من نزدیک به یک سال بود که صلاح نمی دیدم آنچه را می دانم برای ملت شرح دهم ، چرا؟ تا آرامش کشور حفظ شود و شما با آرامش کامل علیه مستکبران جهان بجنگید، تا احساس کردم دیگر مساله از این حرفها گذشته است و خطر، اساس جمهوری اسلامی را که با خون پاک هفتاد هزار شهید و معلولیت بیش از یک صد هزار نفر بوجود آمده بود تهدید می کند، دیگر تاب نیاوردم تا شما بجنگید و از پیروزی شما به نفع مقاصد شوم سیاسی ضد انقلاب بهره برداری شود، لذا درد دل نمودم . شما در هر کجا که هستید با کمال دقت مراقبت کنید تا ضد انقلاب به مقاصد پلیدش نرسد.

افسران ! درجه داران ! و سربازان رشید اسلام ! شما خوب می دانید که منافقین که امروز به عنوان طرفداران پر و پا قرص (بعضی ها) اطراف آنها را گرفته اند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجارو درگیری مسلحانه می زنند و هر روز در گوشه ای تشنج می آفرینند، همان ها بودند

که از روزاول پیروزی انقلاب ، شعار انحلال ارتش را سر می دادند. من با قدرت ملت دلاور، مقابل ضد انقلاب که تصمیم گرفته است بعضی افراد را بهانه قرار داده و علیه شما هر روز دست به اغتشاش بزند خواهم ایستاد. شما ارتشیان و پاسداران ، بسیج ، ژاندارمری و شهربانی و تمامی نیروهای مردمی مسلح و تمامی مردمی که جانتان را برای اسلام و ایران فدا می کنید، بهوش باشید که اسلام را معیار حرکت های خود قرار دهید. امروز منافقین و جبهه ملی و حزب دموکرات و تمامی ضد انقلابیون دست در دست یکدیگر گذاشته اند تا شما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند. مگر نمی بینید که هر روز در گوشه ای جمع می شوند و دست به خرابکاری می زنند؟ مگر نبود که اگر حضور شما نبود، آبروی انقلاب شما را در جهان ریخته بودند؟ مگر اعلامیه های اتحادیه کمونیست های ایران را ندیده اید که به بهانه پشتیبانی از یک نفر، به تمام مقدسات شما توهین کرده اند؟ شما مردم عزیز هوشیار باشید و آرامش خودتان را حفظ کنید و به انتظار حکم خدا باشید، سعی کنید اخلاق اسلامی را همیشه در مد نظر داشته باشید و از شعارهای زننده پرهیز کنید و با حضور دائمی خود، کید هرج و مرج طلبان را خنثی کنید و بدانید که گناهی بزرگتر از این نیست که خدای ناکرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساکت باشید و پاداشی بالاتر از حضورتان در مقابل ضد انقلاب نمی باشد. آرامش را حفظ نمائید و در حفظ وحدت و اخوت اسلامی

کوشش نمائید. از نفس گرم ولی الله اعظم (عج ) می خواهم که از خداوند متعال تقاضا فرماید که همه ما و همه مقامات و تمام ملت شریف را توفیق به عمل به اسلام و قوانین اسلامی عطا فرماید و تعجیل در ظهور بقیه الله روحی فداه نماید.

درود و سلام بر شهدا و خانواده محترم و شریف و مقاوم آنها. سلام بر معلولین عزیز و مقاوم اسلامی .

والسلام علی من تبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/4/60

پاسخ امام خمینی به نامه رئیس مجلس شورای اسلامی در موردعزل بنی صدر از ریاست جمهوری

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از رای اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/4/60

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر چمران

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

شهادت انسان ساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن بر ملاء اعلی ، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض می کنم .

تسلیت از آنرو که ملت شهید پرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه های نبرد با باطل ، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجوئی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت . و تبریک از آنرو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملت ها و توده های مستضعف می کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است .

چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی ، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در جهاد، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و

با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.

هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنمائی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی ، و این هنر مردان خداست .

او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت . روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می توانیم چنین هنری داشته باشیم ؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان ، بلکه به ملت های مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان و برادر محترم این مجاهد عزیز تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/4/60

پیام امام خمینی در جمع اعضای بسیج خمینی شهر، دفتر تبلیغات قم و گروهی ازپرسنل پایگاه چهارم نیروی هوایی

ملت امروز یکپارچه در صحنه است و مراقب توطئه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان محترم که از پایگاه وحدت دزفول و بسیج اصفهان و سایر آقایان دیگر تشریف دارند من از همه تشکر می کنم و این تشکر برای همه رزمندگان جبهه هاست و همه رزمندگان پشت جبهه هاست .

امروز بحمد الله ملت ایران ملتی است مومن و رزمنده و دارای عقیده و جهاد برای عقیده است و مادامی که این روح بزرگ در کالبد ملت ماست از توطئه ها و کجروی ها و سایر چیزهائی که برای ملت ما بوده است و در پیش است هراسی نیست . آن ملت باید از مشکلات هراس داشته باشد که ایمان نداشته باشد، آن که ایمان و عقیده دارد و بپاخاسته است که جهاد کند در راه این ایمان و عقیده و اعتقاد به این

دارد که فداکاری در راه خدای تبارک و تعالی پیروزی است و رسیدن به مقام شهادت پیروزی دیگر است ، یک همچو ملتی شکست ندارد.

آنهائی که توطئه گر هستند و با توطئه خودشان می خواهند بین ملت نفاق ایجاد کنند و گمان کردند که می توانند بین ملت یکپارچه اسلامی ایران نفاق ایجاد کنند و گروه ها را در مقابل هم قرار بدهند آنها در اشتباهند، آنها ملت ایران را نشناختند، آنها نمی دانند که ملت ایران یکپارچه مجاهد است و یکپارچه رزمنده است و یکپارچه مومن است و دست تبهکاران را به واسطه ایمان خودشان از کشورشان قطع می کنند، توطئه ها را یکی پس از دیگری خنثی می کند.

ملت امروز یکپارچه در صحنه است و مراقب ، مراقب توطئه ها، مراقب تبهکاری ها و به مجرد اینکه احساس کند گروهی یا اشخاصی بر خلاف آن مسیری که ملت دارد، که آن مسیر انسانیت و مسیر حق است و مسیر جهاد برای ایمان و عقیده است ، به مجرد احساس مخالفت اشخاص یا گروه ها با این راه ، خود ملت بدون اینکه احتیاج به این داشته باشد که کسانی ملت را دعوت بکند و یا تجهیز بکند، خود ملت مجهز است و تمام ملت چه نیروهای مسلح ارتش و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و پاسداران و نیروهای ملتی و چه سایر قشرها که آنها هم قوای مسلح به ایمان هستند اینها همه در صحنه حاضرند و ناظر اعمال اشخاص و ناظر اعمال گروه ها و جبهه ها هستند و خودشان جوابگوی همه چیزهائی که بر ضد این انقلاب می خواهد شکل

بگیرد هستند و بحمد الله احتیاج به اینکه کسی آنها رابسیح کند ندارند. و یک همچو ملتی است که پیروزی نهائی را به دست می آورد و هر چه شهید در این راه پیروزی می دهد مصمم تر می شود و خستگی ناپذیر است .

این گروه هائی که مع الاسف عده ای از جوانان ما و بچه های عزیزی که اینها باید برای میهن خودشان و اسلام خودشان عمل کنند آنها را بازی می دهند و بر ضد این انقلاب اسلامی که دست قدرت هارا از این کشور قطع کرده است بسیج می کنند و در خیابان ها می آورند و در مقابل ملت می خواهند بایستند، اینها در اشتباهند و من باید به این جوانهای گول خورده ای که از چند نفر گرگ اینهاگول خورده اند، نصیحت کنم و به پدر و مادر این عزیزان نصیحت کنم که شما فرزندان خودتان را و جوانها خودشان را از دست این گرگ هائی که به صورت آدمیزاد در آمده اند و شما را منحرف می خواهند بکنند، توجه داشته باشید این امری که در دو روز پیش از این اتفاق افتاد این را مطالعه کنید، ببینید چه بود، برای چه بود و برای که بود. آیا شما در مقابل آمریکا ایستاده اید و می خواهید جهاد کنید؟! در مقابل شوروی ایستاده اید و می خواهید جهاد کنید؟! میخواهید کشور خودتان را از دست آمریکا بگیرید؟! می خواهید کشور خودتان را از دست شوروی بگیرید؟! شما که بازی خورده اید و سران خیانتکار منافقین شما را بازی داده اند و خودشان در پناهگاه ها نشسته اند و

شما را به خیابان آورده اند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند، آیا شما در مقابل کی می خواستید بایستید؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست ؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب بیست سال و اخیرا دو سه سال خون خودش را داده است و دست آمریکا و بلوک او را و شوروی و بلوک او را از این کشور کوتاه کرده است . شما در مقابل این ملت می خواستید قیام بکنید و شما را وادار کردند به آن کارهائی که روی تاریخ را سیاه کرد. فکر این را کردید که شما دارید چه می کنید؟ و متحرک به تحریک چه اشخاصی هستید؟ آنهائی که شما را به قیام و استقامت دعوت کردند و جا را خالی گذاشتند و رفتند؟! قیام و استقامت در مقابل کی ؟ در مقابل اسلام ؟! در مقابل جمهوری اسلامی ؟! در مقابل قرآن کریم ؟! با اسم قرآن مجاهده در مقابل اسلام و قرآن ؟! با اسم اسلام قیام بر ضد اسلام ؟! با اسم آزادی قیام بر ضد آزادی ؟! بیدار بشوید، جوانهای خودتان را نصیحت کنید. شما تمام قوای خودتان را هم که روی هم بگذارید در مقابل این سیل خروشانی که ملت مسلمان و ارزنده ایران به راه می اندازد قطره ای بیش نیستید. چرا خودتان را به تباهی می کشید و با اسم استقلال ایران می خواهید ایران را به چنگال گرگ های قدرتمند مبتلا کنید؟ یک قدری تفکر کنید، ملت ما یک قدری در حال این افراد تفکر کند و پدر و

مادرهای این جوانهای گول خورده ، این دخترهای گول خورده ، این پسرهای گول خورده تفکر کنند و آنها را هدایت کند. ما خیر شما را می خواهیم ، جمهوری اسلامی خیر دنیا و آخرت شما رامی خواهد، جمهوری اسلامی استقلال واقعی شما را می خواهد، جمهوری اسلامی آزادی شما را از دست این گرگ های شرق و غرب می خواهد. این گروهک های بدبخت ، این گروهک های جنایتکار جوانهای ما را بازی می دهند خودشان در پناهگاه ها می نشینند و جوانهای این ملت را بسیج می کنند بر خلاف اسلام و بر خلاف ملت مسلمان و در خدمت ابر قدرتها و خصوصا آمریکا.

اینها نشناختند اسلام را و نشناختند این ملت اسلام را

این نقشه ای که مدت هاست در کار است و نقاشان بیخبر از خدا دنبال شکل دادن آن بودند و من مطالعه می کردم در حال آنها و در وضع آنها و بالاخره با ناشیگری خودشان را لو دادند و باطنشان را ظاهر کردند و ملت فهمید که اینها چکاره اند و با یک صورت اسلامی و حق به جانب در این مملکت آمدند و نقشه شوم قدرت های بزرگ را یعنی آمریکا را می خواستند در این کشور پیاده کنند. اینها ملت را نشناخته بودند، اینها ملت اسلامی را نمی شناختند، اینها با همه هوش شان و با همه علمشان ، این علم را نداشتند که ملت اسلام یعنی چه و قدرت اسلام یعنی چه . اینها خواستند راه را برای آمریکا باز کنند و آمریکائیان ، همه در دور پرچم شان جمع شدند و نصیحت من را گوش نکردند و مصلحتی که من برای آنها می اندیشیدم

و برای کشور خودمان ، اینها از آن غفلت کردند و آنچه که من می خواستم نشود شد و من نمی خواستم که مثل زمان رضاخان که وقتی او را بیرونش کردند آن رفیق صدیق آنها اول کلمه ای که در مجلس گفت ، گفت : (الخیر فی ما وقع ). من نمی خواستم که در کشور بپاخاسته اسلامی ما یک همچو اشخاصی باشند و بیایند و گوش به حرفها ندهند و مصلحت هائی که ما برای آنها پیش پای آنها می گذاشتیم گوش فرا ندهند و کار را به جائی بکشند که آنهائی که دیروز برای آنها پشتوانه بودند امروز دشمن آنها باشند. اینها نشناختند اسلام را و نشناختند این ملت اسلام را. اینها خیال می کردند که همانطوری که در غرب یا در شرق گروه سیاسی ، بازی های سیاسی می کنند و مردم را با بازی های سیاسی گول می زنند و بسیج می کنند می توانند در ایران هم با آن بازی های سیاسی مردم را متفرق کنند و جدا کنند و در مقابل اسلام و جمهوری اسلامی بسیج کنند و مردم را وادار کنند که این مجلس را خودشان منحل کنند و این دولت را خودشان بر کنار بگذارند و این قوه قضائیه را خودشان منحل کنند و جمهوری اسلامی را خودشان به دست خودشان به باد فنا بدهند و راه را باز کنند از برای قدرت هائی که طعمه های خودشان را از دست داده اند تا این مملکت باز طعمه آمریکا و دنبال او شوروی شود. اینها نشناخته بودند اسلام را خیال می کردند اسلام هم مثل مسلک

های دیگر فقط یک مسلک سیاسی است که بشود اینها با آن بازی های شیطانی سیاسی ، این مردم را از راه خودشان که بیست سال است در راه او خون داده اند، بیست سال است جوانان خودشان را فدا کرده اند، اینها را از آن راه حق به سوی راه باطل و از نور به ظلمات بکشند و راه را برای دوستان خودشان باز کنند.

این مجلس ، یک مجلسی است که در مقابل این امور انحرافی ایستاده است

من بسیار متاسفم از اینکه کوشش کردم که در این دوره اول جمهوری اسلامی اینطور مسائل پیش نیاید و اینطور عزل و نصب ها نشود، لکن با کمال کوششی که کردم اینها نتوانستند بفهمند. من با زبان های مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهی را که در پیش دارند و با ملت ایران اینطور نکنند و من می خواستم که تمام این کسانی که در کار دولتمردی هستند تا آخر انقلاب و پیروزی انقلاب همه در محل خودشان باقی باشند و این جمهوری اسĘǙřɠرا همه با هم به آخر برسانند و به پیروزی مطلق ، لکن دستهائی در کار بود و گرگ هائی بود در بین اینها که نگذاشتند این مطلبی را که ما می خواستیم نشود، نشود. وقتی احساس شد که اینها یک نقشه شیطانی اتحاد با منافقینی که دیروز، پریروز ریختند در خیابان ها و جوانهای ما را سر بریدند و مال و اموال مردم را آتش زدند و خیابان ها رابه فساد کشاندند، با اینها دست در دست هم داده بودند و با گروه های منحرف دیگر دست به دست هم داده بودند برای اینکه این کشور را به تباهی بکشند

و وقتی که احساس یک همچو خطری شد من قبلا هم گفته بودم که اگر من احساس خطر بکنم آن چیزی را که به شما داده ام پس می گیرم ، همین است کسانی که ادعای اسلام می کنند، همین است رفتار آنهائی که ادعای منافع مردم را می کنند، می گویند ما طرفدار خلق هستیم . من نمی دانم این خلقی که اینها طرفدار آنها هستند در کجای دنیا زندگی می کنند، این خلق در ایران است یا در آمریکاست یا در شوروی ؟ اینها طرفدار خلق هستند اما خلق ایران ؟ طرفدار خلق ایران ، در مقابل این خلق میلیونی ایران می ایستد و به جنگ مسلحانه بر می خیزد؟ من مع الاسف چون می بینم در بین اینها بسیاریشان گول خوردند، جوانان پاکدلی بودند که این گرگ ها آنها را منحرف کردند و من امید این را دارم که این جوانها برگردند، اینها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از این جهت من موعظه می کنم آنها را، موعظه می کنم پدر و مادر اینهائی که گول خورده اند، که جوانان خودشان را نگذارند برای ایده های چند نفر خائن که می خواهند در این کشور حکومت کنند و پشتیبان آنها هم آمریکاست یا شوروی ، نگذارید جوانان شما تباه شوند. اینها نشناخته بودند ملت ایران را و نشناخته بودند قوای مسلح ملت ما را. اینها مقایسه می کردند این زمان را با زمان شاه مخلوع . اینها گمان کردند که ارتش امروز ما هم ارتش زمان شاهنشاهی است . اینها گمان می کردند که ملت ما هم ملتی است

که دیگر می شود گولشان زد. با تمام قوا برای گول زدن ملت قیام کردند و مع الاسف گروه های مختلفی که بعضی شان هم متدین هستند و نمازخوان هستند، آنها هم در این میدان وارد بودند و هستند. کرارا من گفتم که بیا، برو از این گروهک های فاسد، از این منافقین تبری کن ، حیثیت خودت را از دست نده . بیا، برو در ملاء عام و اینها را از خود بران ، اینها تو را به تباهی می کشند و این گرگ هائی که در اطراف تو جمع شده اند و (الا بعض معدود آنها) همه آنها گرگ هائی هستند که می خواهند ترا به تباهی بکشند، اینها را از خود بران ، و اینکه نتوانست بفهمد اسلام یعنی چه و کشور اسلامی یعنی چه و ملت اسلام یعنی چه و ارتش اسلام یعنی چه و سایر قوای مسلح اسلام یعنی چه ، این خودش را به تباهی کشاند. من امروز هم علاقه به این دارم که این گروه هائی که مسلمان هستند، این جمعیتی که نماز خوان هستند، این جمعیتی که با خدا باز قطع مراوده نکردند، این آقایانی که باز رابطه شان را با اسلام قطع نکرده اند اینها بیایند و بهوش بیایند و حساب خودشان را از آنهائی که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند و در ملاء عام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروه هائی که چند روز پیش آنقدر جنایت کردند محکوم کنند. و آن اشخاصی که با پشتیبانی این گروه ها و با اساسی که می خواست درست کند و می

خواستند درست کنند که ملت ایران را تکه تکه کنند و شهرهای ایران را یکی بعد از دیگری به تباهی بکشند، اینها بروند و از آنها تبری کنند و حساب خودشان را از توطئه گران فاسد و از کسانی که به اسلام هیچ عقیده ندارند و آن غائله پریروز را ایجاد کردند، بروند و اینها از اینها تبری کنند و از آنهائی که اسلام را برای امروز صحیح نمی دانند و احکام اسلام را مال هزار و چهار صد سال پیش می دانند، اینها از آنها تبری کنند. من صلاح شمارا می دانم ، نگذارید خدای نخواسته آن چیزی که به سر دیگران آمد به سر شما بیاید. من علاقه دارم به اینکه همه شما دور پرچم اسلام با هم بایستید در مقابل آمریکا، در مقابل شووری ، نه در مقابل خودتان . جبهه گیری نکنید در مقابل هم ، با هم دست به هم بدهید تا این کشور را نجات بدهید. این اختلافاتی که شما می خواهید درست کنید و در سخنرانی هایتان درست می شود و در نوشته هایتان ایجاد می شود، اینها به صلاح اسلام ، به صلاح کشور، به صلاح ملت نیست . شما می خواهید به کجا بکشانید این کشور را؟ کوشش شما متدینین در این است که این کشور کجا برود؟ در آغوش آمریکا برود؟! در آغوش شوروی برود؟! شما نمی دانید که اگر ایجاد اختلاف فرض محال بتوانید بین گروه های اسلامی بکنید این به جز اینکه آمریکا بیاید و این کشور را به دست بگیرد یا شوروی این کار را بکند نتیجه دیگری ندارد؟ شما غفلت از

این دارید؟ شما دانشمندان هستید، از این معنا غافلید؟ شما همه این ملت را به آمریکا می خواهید بفروشید؟ من باز با کمال علاقه ای که به این دارم که همه با هم متحد باشید نصیحت می کنم به شما که شما از این تجربه ، نصیحت و عبرت بگیرید. توجه بکنید این مجلس یک مجلسی است که در مقابل این امور انحرافی ایستاده است . این مجلس در دست هیچ حزبی نیست ، در دست هیچ گروهی نیست ، اکثریت این مجلس اشخاص مستقلی هستند که خودشان فکر می کنند و خودشان عمل می کنند. آنها انحرافات را در نظر می گیرند و رضای خدا در نظر می گیرند و با رضای خدا می خواهند راه را به آخر برسانند و شما که انحلال یک همچو مجلسی را می خواهید می دانید چه می کنید؟ غافل هستید شما آدم های تحصیلکرده متدین ، شما را غافل کردند شیاطین یا خدای نخواسته با توجه یک همچو کارهائی انجام می دهید؟ شما متنبه بشوید، این حوادثی که در دنیا واقع می شود این حوادث برای تنبه ما لازم است واقع بشود و کافی است متنبه بشوید و بر خلاف این سیل خروشان اسلام و ملت اسلامی شنا نکنید. من خیر شما را می خواهم ، من خیر همه شان را می خواستم ، من خیر این گروهک ها را هم می خواهم . اگر این گروهک ها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامی قیام نکنند و آنهائی که قیام نکردند توبه کنند برگردند به دامن اسلام و این جوان هائی که به دام

اینها افتادند تنبه پیدا کنند و برگردند به دامن اسلام ، بیخود جان خودشان را فدای شیطان نکنند، جان برادرانشان را فدای هواهای شیطانی نکنند. سران اینها شیاطینی هستند که این شیاطین میخواهند جوانهای ما را، کودک های ما را، دخترهای بیچاره ما را، پسرهای بیچاره ما را می خواهند در مقابل ملت نگه دارند و قیام کنند در مقابل ملت و همه را به باد فنا بدهند.اینها یک گروه های کوچکی هستند که اگر چنانچه این مصلحت که عبارت از این است که جوانهای گول خورده ما برگردند به آغوش اسلام ، ملت ، اگر نبود این ، خوب ، تکلیف آنها زود معلوم شد و ملت هم از من فریاد می زنند و می خواهند که من تکلیف آنها را معین کنم ، لکن من مصلحت همه مسلمین را و غیر مسلمین را هم می خواهم که اینها همه رها کنند این شرارت ها را و جوانها و دخترها و پسرهای عزیز ما گول اینها را نخورند از دام اینها فرار کنند و به آغوش اسلام برگردند که اینها برای ملت نمی خواهند کار بکنند، دلیل این است که اینها در هر جا قیام به ضد ملت دارند می کنند. این هیاهوی چند روز پیش از این ، دو روز پیش از این و آن شرارت ها برای جلوگیری از آمریکا بود؟! این مردمی که شهید شدند، اینها آمریکائی بودند؟! این خرمن هائی که شما آتش می زنید خرمن های آمریکاست ؟! این کارخانه هائی که شما به تعطیلی می کشید کارخانه های آمریکائی است ؟! این کشاورزان را که دعوت به کم

کاری و بیکاری یا اینکه اگر حاصل عمرشان را جمع کردند و شما با یک کبریت آتش می زنید، اینها مردم آمریکا هستند؟!

شما طرفدار خلق هستید؟!

شما طرفدار خلق هستید؟! طرفدار خلق ایران هستید؟! طرفدار ملت خودتان هستید؟! شما آقایان که از اینها تایید می کنید، طرفداری از اسلام می کنید؟! طرفداری از کشور اسلامی می کنید؟! کارهای اینها را اسلامی می دانید؟! کارهای حکومت اسلامی ما را اسلامی نمی دانید و کارهای این گروهک ها را که در میدان ها و در خیابان ها با سلاح به جنگ مردم بر خاسته اند اسلامی می دانید شما؟! نباید یکدفعه هم تفکر کنید؟! (تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه ) اگر شما هفتاد سال هم عبادت کردید، بنشینید یک ساعت هم تفکر کنید، فکر کنید که دارید چه می کنید، فکر کنید که برای خودتان دارید چه غائله ای بپا می کنید. آن صحبت هائی که شما فرستادید و در مجلس کردند، این برای خدا بود؟ این تهمت ها برای خدا بود؟! این کارهائی که شما می کنید و مع الاسف شمائی که طبقه مسلم و اسلامی هستید، این کارها برای کشور شماست ؟! برای اسلام است ؟! دین شما را وادار کرده است که بر خلاف یک دولتی که اینهمه گرفتاری دارد شما عمل بکنید و چوب لای چرخ یک دولتی که دارد برای این ملت شب و روز زحمت می کشد بگذارید؟! این برای اسلام است یا برای ملت اسلامی است ؟! به نفع کشور است ؟! باید من متاسف باشم از این مسائلی که گرفتارش هستیم ، من نمی خواهم که شماها هم به

سرنوشت دیگران مبتلا بشوید، من نمی خواستم که آنها هم این سرنوشت را داشته باشند. من در حالات همه تان مطالعه کردم و می کنم و نمی خواهم که منتهی بشود آن رایی که من دارم ، به اینکه شما خدای نخواسته دیگر در فکر اسلام نیستید و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم ؟ مگر شماها چقدر می خواهید عمر بکنید؟ مگر شماهر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضاخان و محمدرضا خان بیشتر می شود؟ عبرت بگیرید، عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ . تاریخ معلم انسان است . تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم ، چمران هم نیست ، چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد، ما و شما هم خواهیم رفت . مثل چمران بمیرید، مثل این سربازهائی که در مرزها کشته می شوند بمیرید. این وصیت نامه هائی که این عزیزان می نویسند، مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. و این جوانهای ما که علیل شدند، الان هم وقتی می آیند از من می خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند، پایش را از دست داده ، عصا زیر بغلش هست لکن گریه می کند و می خواهد که دعا کنیم که شهید

بشود. از اینها یک قدری تعلیم و تعلم پیدا کنید. چرا من به شما عرض کردم که یک مطلبی که بر خلاف ضرورت اسلام است و بر خلاف نص قرآن است و از یک گروهی صادر شده است با اسم و رسم ، چرا شما، من دعوت کردم که از اینها حسابتان را جدا کنید، نکردید؟ آن آقا که من کرارا به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلام کن ، اعلام کن به اینکه شماها از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت و دید آنچه دید و من امیدوارم که توبه کند تا خدای تبارک و تعالی او را بیامرزد و در آن عالم رو سیاه نباشد. شما الان وقت دارید، وقت توبه باقی است ، وقت جدائی از گروه هائی که به ضد اسلام قیام کرده اند باقی است ، یک قدم روی هوای نفس بگذارید، یک قدم روی خواست های شیطانی خود بگذارید و اعلام کنید به اینکه این کسانی که اعلامیه جبهه ملی را داده اند و بر ضد اسلام اعلامیه دادند و ارتباط برای آنها، هر کدام ثابت بشود که به اطلاع آنها بوده است این مطلب ، مرتد شدند، شما از آنها تبری کنید، شما از اینهائی که دیروز پریروز ریختند در خیابان ها و آنهمه جنایت کردند و اعلام کردند که ما بر خلاف جمهوری اسلامی مسلحانه جنگ می کنیم ، شما از اینها تبری کنید. من صلاح شما را می خواهم ، من علاقه دارم به بسیاری از شما و شما توجه ندارید. من باید بگویم که شماها با

اینکه در سیاست بزرگ شدید شم سیاسی ندارید، چنانچه آقای بنی صدر هم شم سیاسی نداشت . من الان هم نصیحت میکنم آقای بنی صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگ هائی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید و این آبروئی که از دست دادید بدتر بشود. من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنی ، من علاقه دارم که همه اشخاصی که در این مملکت زندگی می کنند یک زندگی انسانی الهی باشد. نبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی که هم دنیا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت . اگر نصحیت های من را گوش کرده بودی این مسائل پیش نمی آمد، لکن نگذاشتند. آنهائی که به تو اظهار علاقه می کردند، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را کشاندند به جائی که تباه کردند. بیش از این خودت را تباه نکن ، به دام این اشخاصی که مثل اژدها دهان باز کرده اند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نیفت . اگر چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقه خودت را از این گروه های مفسد، فاسد، جنایتکار سلب کنی و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تالیف بشوی صلاح تو است . اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال مرض در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید امروز اینطور نبود و من نمی خواستم

باشد. آن روز من یکی از حرف ها که اساس همه گرفتاری های بشراست تنبه دادم که (حب الدنیا راس کل خطیئه ) تمام خطاهائی که از ماها صادر می شود روی این حب نفس و جاه و مال و منال است . اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید اینطور نمی شد که همه گروه ها، همه دوستان شما از شما منفصل بشوند الا این گروه هائی که می خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهای درجه اول شما پشت به شما کردند، گروه هائی که با شما بودند و برای شما شعار میدادند پشت به شما کردند و این دلیل بر این بود که شما قدرت سیاسی ندارید، بزرگتر دلیل

این است که انسان یازده میلیون رای را تباه کند. این گذشت و ناگوار گذشت ، من نمی خواستم اینطور بشود، لکن !!! باز !!! برای هر کس هر کار بکند باز جای توبه هست ، در توبه باز است ، رحمت خدا واسع است ، شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هوای نفسانی بکن خداوند می پذیرد تو را، آبروی تو را اعاده می دهد، حیثیت تو را اعاده میدهد. و شمائی که امروز هستید در مجلس و در صحنه ، شما هم این نصیحت عاجزانه من را قبول کنید و یک پاروی نفسانیت بگذارید و این گروه هائی که ایران را می خواهند به تباهی بکشند، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند اینها را از خود برانید و از آنها تبری

کنید و آنهائی که اسلام را برای حالا دیگر صحیح نمی دانند آنها را هم از خودتان برانید و از آنها تبری کنید. جای توبه باز است و بزرگتر گناه ، بزرگترین گناه این است که انسان طرفداری بکند از کسانی که به ضد اسلام قیام کرده اند یا به ضد اسلام اعلامیه می دهند. من خیر شما را می خواهم ، من حق خودم را بخشیدم به شما، هر چه بد گفتید بخشیدم لکن خیر شما را می خواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست بردارید و با ملت حسابتان را یکی کنید و با این گروه های مختلفی که می خواهند از حیثیت شما برای خودشان کسب وجاهت کنند و هر چه آنها کسب وجاهت کنند شما وجاهتتان را از دست می دهید، از اینها ببرید و به اسلام ، به همین چیزی که عقیده به آن دارید لکن هوای نفس نمی گذارد، برگردید و همه ما، همه ما تعلیم پیدا بکنیم از این سربازهائی که در جبهه ها دارند جان خودشان را فدا می کنند. آنها جان خودشان را برای اسلام و برای مصلحت کشور اسلامی فدا می کنند و ما سر خون آنها اینجا بنشینیم و با هم جنگ و ستیز کنیم . این در منطق اسلام از بزرگترین گناهان است و در منطق انسانیت از بزرگترین اموری است که قبیح است . چقدر قبیح است که یک دسته ای برای مصالح کشورشان ، برای مصالح ما بروند در جبهه ها و آنطور جانفشانی کنند و آنطور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان

را صرف در این عبادت بزرگ الهی بکنند و من و شما هم اینجا بنشینیم و مقاله بنویسیم و روزنامه بنویسیم و به جان هم بیفتیم ، چقدر این مساله قبیح است و چقدر شرم آور است . خداوند همه ما را از شر خودمان نجات بدهد. خداوند همه ما را به راه راست خودش هدایت کند. خداوند همه کشور ما را از شر اجانب نجات بدهد.

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 4/4/60

بیانات امام خمینی در دیدار با حجت الاسلام کروبی سرپرست بنیاد شهید ، خانواده شهید مازندرانی و اعضای هیاءت تحریریه و کارکنان ماهنامه شاهد

ملت ایران یک جهشی کرد و در همه جهات تحول حاصل شد

بسم الله الرحمن الرحیم

باید خیلی جوانها و دانشمندها و آنهائی که نویسنده و گوینده هستند ، خیلی کوشش کنند که آن کدورت هائی را که در ذهن جوانهای ما در طول حکومت آن نظام فاسد پیدا شده است ، جبران کنند .

البته به خواست خدا ملت ایران یک جهشی کرد که در همه جهات تحول حاصل شد . آنهمه جوانی که یا معطل مانده بودند و یا نیروی خودشان را نمی توانستند صرف کنند و کلمه حقی را بگویند و یک دسته از جوانهای ما هم مع الاسف کشیده شده بودند به یک انحرافاتی ، والحمدلله این انقلاب که حاصل شد و زندانها شکسته شد و تقریبا یک اکثریت قاطعی از ملت ایران راه صحیحی را طی می کنند . لکن خیلی لازم است که کوشش شود و در این مورد آنچه که بیش از همه در فرهنگ مردم تاثیر می گذارد ، مجله و فرم مجله است ، برای اینکه مجله و نحوه ارائه آن خیلی تاثیر دارد . این حتی خودش اگر مجله را هم نخواند ، ورق زدن مجله ، این خودش در روحیه اش تاثیر می کند . شما

دیدید زمانی که مجلات دست منحرفین بود ، همان نوشتن و صفحه ها در آنها تاثیر داشت . یک جوانی که مجله را ورق می زند ، در روحیه اش تاثیر می گذارد . اگر می خواند ، همه چیز انحرافی گذاشته بودند و همه چیز را وارونه می کردند . فکرها را مقید کرده بودند در یک محدوده هائی و نمی گذاشتند که جوانی که تازه میخواهد وارد شود در جامعه ، فکر آزاد داشته باشد و خودش مسائل را بررسی کند . این کودک از دبستان گرفته تا هر کجا برود ، تحت تاثیر این معلم ها و . . . آنهاست . از بچگی بچه تحت تاثیر واقع می شود و حتی وارد دانشگاه می شد یک مصیبت بالاتر . وقتی چنین شد از دانشگاه که می آید بیرون نمی تواند برای کشور مفید باشد . اینکه اینها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف کنند ، حسابشان صحیح نبود ، زیرا وقتی بنا شد دانشگاه و جاهای مثل دانشگاه ، انحراف در کارش ایجاد شود ، دانشگاه نمی تواند افراد با استقلال فکری تربیت کرده و دردها را درمان کند . وقتی تبلیغات همه جانبه در دانشگاه ، مجلات ، نوشته ها ، روزنامه ها . . . همه وسائل انحرافی بود ، مجله ای نبود که در آن چیز صحیحی باشد و بی پرده مطلبی بگوید ، ممکن است در پرده گفته باشد ، ولی این اسباب این نمی شد که اکثریت روزنامه ها و مجله هائی که در درست آنها بود و همه برای این بود که شهوات و خواسته

های حیوانی را در جوانان

بیشتر کند . در شیراز در ملاء عام کار جنسی انجام دادند و عقد بین دو پسر و اینها مسائلی بود ، مقدمه بود که این مسائل را در جامعه گسترش دهند و این ملت همه چیزش را از دست بدهد . خداوند خواست که نجات بدهد این ملت را و البته آنها دست بردار نیستند . آنها ایران را از جهات مختلف ، هم شوروی ، هم آمریکا و هم انگلیس ، شرق و غرب طمع دارند . خداوند خواست که ملت را نجات بدهد وگرنه می دیدید که کار به کجا می کشید . طمع به ایران و مخازن آنها ، مخازن ایران بیش از آن است که اطلاع دارید .

برای کسب استقلال ، باید مهیای مقابله با اجانب باشیم

سفری به همدان رفتم و یکی از آقازاده های همدان پیش من آمد و یک ورقه بزرگ آورد که مال همدان بود ، تمام جاهائی که در همدان هست ، دهات ، روستاها در آن ثبت بود و نقطه هائی به شکل های مختلف در آن دیده می شد . پرسیدم این نقطه ها چیست ؟ گفت : هر نقطه علامت این است که چیزی ، معدنی هست ، مس هست ، نفت هست ، طلا هست و عکسبرداری کردند . نقطه ها علامت چیزی هستند . و این را شنیده اید که وقتی اتومبیل نبود آنها می آمدند در ایران و با شتر حرکت می کردند ، حتی کویرهای اینجا را دیده اند و از همه چیزهایی که داریم آنها مطلع هستند . کسی نمی داند که چه مجموعه ای در این هست و باید مجهز باشیم

برای مقابله . اگر بخواهیم مستقل باشیم ، باید مهیا باشیم که با همه چیز مقابله بکنیم . و اینها با همه جهازاتی که دارند ، می خواهند ما را به یک صورتی در بیاورند که بی ثبات باشیم . اینها اینطوری شما را دعوت می کنند ، البته صورت شاهنشاهی نیست ، می دانند مردم از آن استقبال نمی کنند . یک فرم دیگر ، یک فرم اسلامی مثل اسلام بعضی از کشورها درست می کنند و افراد آن رژیم را از خود قرار میدهند . خیلی هم صحیح به نظر می آید ، خیلی به اسلام ابراز عقیده هم می کنند و آنها نمی روند کسی را که اسلام را قبول ندارد بیاورند ، کسی را می آورند که بگوید اسلام را قبول دارم . اینها از مملکتی که همه چیزش اسلام باشد می ترسند نسل هائی که از مدارس و دانشگاه ها بیرون می آیند ، اگر اینطوری (اسلامی ) تربیت شدند ، باید آنها بروند . وقتی دانشگاه ها بسته شد ، چه افرادی مهم مخالفت کردند . سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود ، دیدید چه حیواناتی بیرون آمد . در همین دانشگاه اگر کسی خواست نماز بخواند ، رویش نمی شد و در پنهان نماز می خواند . و اینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود ، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد . باید چشم ها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم . این صورتی که مرا گاهی رنج می داد ، آنها در صدد بودند رفراندم کنند و

یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند . سنخ رفراندم های دکتر مصدق که رفراندم اینطور بوده یک صندوق برای مخالف و یک صندوق برای موافق می گذاشتند و پای صندوق مخالف ، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رای بیندازد . چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را آمریکائی درست کردند . بعضی از این روحانیون را (بیش از بیست سال تجربه کردم ) اینها می خواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش آمریکا باشد ، ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند ، آنها را کنار بگذارند و به طرف آمریکا جذب بکنند . ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا می خواهند شروع کنند و آنها فرصت شان نبود و خواستند از حالا شروع کنند ، ولی نشد . (نه مجلس به درد می خورد و نه شورای نگهبان و نه قضات ) . گفت همه اینها بیدین هستند . بنی صدر بارها به من گفت : این دولت را کنار بگذاریم . می خواست مرا دیکتاتور کند و من می خندیدم و می گفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید . اینها جاهلند ، اینها بیدین هستند ، اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و می گفتند برگردیم به 22 بهمن . باید بگویم همه غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آنوقت شروع کنیم

. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رای بگیرند ، جمهوری دموکراتیک باشد ، یا اسلامی ، یا اسلامی دموکراتیک . حتی متدینین می گفتند . لفظ دموکراتیک را بگذارید . وقتی ما آمدیم دیدیم که می خواهند از اول منحرف کنند و ما گفتیم همین اسلام را می خواهیم . . . ناشیگری کردند و خواستند رفراندم کنند ، ولی نمی دانستند مردم چه هستند . فکر کردند اینها که سوت می زنند توده مردم هستند .

وحدت اشرار از صدور انقلاب اسلامی

در هر حال دست از ما بر نمی دارند . باید جوانهای ما ، نسل فعلی ، نسل آینده را تربیت کنند . این نسل را نمی توانند الان ذهنش را ببندند . اصرارشان این است که دانشگاه باز شود ، می گویند متخصص نداریم ، می گویند اینها مخالف علمند . کی بیشتر از قرآن ، از علوم صحبت کرده است ؟ ما روزنامه لازم داریم ولی روزنامه (انقلاب اسلامی ) لازم نداریم . ما مجله می خواهیم ولی مجله هائی که مثل مجله های رژیم سابق باشند احتیاج نداریم . متخصص می خواهیم ولی متخصص مثل شریف امامی نمی خواهیم . در هر صورت مساله ، مساله محققی نبود . مساله ، مساله دانشگاه نبود . مساله ، مساله مطبوعات نبود و مساله آزادی نبود . مساله این بود که وحشتزده بودند که جای دیگر اینطور شود . این وحشت هست که اگر این سرایت کند به سایر کشورهای اسلام و حتی این انقلاب به آمریکا و سیاهان آمریکائی منتهی شد ، اینها ، این وحشت را

دارند و اینکه می گفتند نمی شود بدون آمریکا نفس کشید ، ولی ما چند سال است که بدون امریکا نفس کشیم . اینها می ترسند مبادا این مطلب ایران در جای دیگر برود ، مثلا در عراق و کویت برود . آنهائی که به خارج رفته اند گفتند که آنجا مهیاست که انقلاب آنجا محقق شود .

باید مجهز شوید به تربیت نسل آینده

در هر صورت مجله نویسی آسان است ولی مجله صحیح نوشت مشکل است . چهار عکس ، چهار مقاله و چهار شعر و چهار تا فکاهی ، این آسان است تخصص نمی خواهد . باید مجله راه بیندازید که وقتی جوانها باز می کنند شکل و صورت و عکس های مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آنکه پنجاه سال ما را به نابودی کشید . شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید . پنجاه سال جامعه ما هر مجله ای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود ، همه برای این بود که از جوانها مبادا جوان صحیحی ساخته شود ، که خداوند به داد شما رسید و مسائل جهش پیدا کرد . اینها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش . هر کس مجله می خواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند . برای نسل آینده فکری بکنید . اسلام همه نسل ها را مکلف می داند . پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسل ها . همچنین مکلفیم که برای نسل های آینده کار کنیم . باید تربیت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبیرستان

ها باشد . انشاء الله موفق باشید که مجله تان تربیت کننده باشد . زیاد نوشتن نباشد ، خوب نوشتن باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/4/60

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل مرکز آموزش (06) کادر و گروه 22 توپخانهشهرضا ، فرماندهان نظامی و وزیر مسکن و شهرسازی و معاونین و مشاورین این وزارتخانه

اسلام امانتی عظیم در دست پاسداران اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

من با اینکه در روز شنبه بنای بر اینکه صحبتی بکنم نداشتم ، معذلک چون شما جوانان عزیز که پاسداران این اسلام هستید و سربازان ارجمند اسلام هستید ، چهره های شما را که می بینیم و عزم راسخی که از ماوراء این چهره ها مشاهده می کنم ، من را ملزم کرد که چند کلمه ولو برای دعا با شما عزیزان صحبت کنم .

من این عکس هائی که در دست شماست ، جوانان عزیزی که در راه اسلام و کشور اسلامی ، ما از دست داده ایم موجب افتخار همه شماست در مقابل اسلام و اسلام عزیز این فداکاری ها را از یاد نخواهد برد . شما امروز بحمد الله خودتان اسلام را پشتیبانی می کنید و مثل رژیم سابق نیست که شماها زحمت بکشید و زحمت شما برای قدرت های دیگر باشد . برادران من ! شما امروز هر چه فداکاری بکنید و هر چه خدمت بکنید ، خدمت به کشور خودتان است و خدمت به اسلام است . اسلام عزیز از آنوقتی که وجود پیدا کرده است ، فداکاری های بسیار تقدیم خدای تبارک و تعالی کرده است . و بحمد الله امروز هم که با دست شما و با اراده مصمم شما عزیزان دفاع از حق خودتان و دفاع از کشور خودتان و دفاع از اسلام عزیز می کنید ، شما هم همان اجر را دارید که لشگرهای

صدر اسلام در احد و خندق و سایر جبهه ها داشتند . آن روز اسلام امانتی بود در دست آنها که با جانفشانی نگهداری کردند و امروز هم اسلام امانتی است در دست همه ما که باید به اندازه توان خودمان خدمتگزار به اسلام باشیم و حفظ کنیم کیان اسلام را . من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما عزیزان را مصمم تر و اراده شما را قویتر و مشت های شما را فشرده تر و صف های شما را فشرده تر کند ، که گرگ هایی که در کمین هستند و همه دنبال این هستند که این کشور را برگردانند به حال سابق ، آنها را مایوس کنید . شما امروز می دانید که ملت شریف ما پشتیبان شما عزیزانند .

ملت پشتوانه ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح

همانطوری که شما کوشش می کنید در راه اسلام و فداکاری می کنید در راه کشور اسلامی خودتان ، همه ملت هم در پشت جبهه با شما همکار هستند و همفکر هستند و پشتیبان شما هستند . و ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح وقتی که پشتوانه شان یک ملت شد ، این آسیب پذیر نخواهد بود . و انشاء الله شما با عزم راسخ خودتان و با اراده مصمم خودتان در جبهه ها به پیش بروید و دست جنایتکارانی که از امریکا دستور می گیرند ، از کشور خودتان کوتاه کنید و افرادی که در بین این ملت هستند و یک اقلیت های بسیار ناچیزی هستند با اراده شما و با عزم شما و با فعالیت های شما ، آنها هم به اشخاصی که از این عالم به جهنم

رفتند ، ملحق بشوند . خداوند همه شما را سلامت و قدرت و عزت و شوکت بدهد و دشمنان اسلام را انشاء الله از صفحه روزگار بردارد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/4/60

پیام امام خمینی به حجت الاسلام و المسلمین خامنه ای در مورد سوء قصد نافرجام به جان ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای دامت افاضاته

خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم تر و پیوندها را مستحکم تر نمود و مصداق ( لا زال یوید هذا الدین بالرجل الفاجر) تحقق پیدا کرد . اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیت ها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند . اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمائی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید ، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند . اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون ها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه دار نمودند . اینان آنقدر از بینش سیاسی بی نصیبند که بیدرنگ پس

از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است . اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن و رعب ، عزم میلیون ها مسلمان را مصمم تر و صفوف آنان را فشرده تر نمودند . آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران ، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان بر حذر دارند ؟ آیا نمی دانند که دست زدن به این جنایات ، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می رود ؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیه الله ارواحنا فداه افتخار می کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی بسر می برند . من به شما خامنه ای عزیز ، تبریک می گویم که در جبهه های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/4/60

تلگرام امام خمینی به آیت الله منتظری به مناسبت شهادت حجت الاسلام محمد منتظری

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری

دامت برکاته

گرچه تمام شهیدان انقلاب و شهیدان عزیز و معظم یکشنبه شب ، از برادران ما و شما بودند و ملت قدرشناس برای آنان به سوگ نشستند و دشمنان اسلام در شهادت آنان شاد و اسلام عزیز سرافراز است لکن از فرزند عزیز شما شناختی دارم که باید به شما با تربیت چنین فرزندی تبریک بگویم . او از وقتی که خود را شناخت و در جامعه وارد شد ، ارزش های اسلامی را نیز شناخت و با تعهد و انگیزه حساب شده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید . او با دید وسیعی که داشت ، سعی در گسترش مکتب و پرورش اشخاص فداکار می نمود . محمد شما و ما ، خود را وقف هدف و برای پیشبرد آن سر از پا نمی شناخت . شما فرزندی فداکار و متعهد و متفکر و هدف دار تسلیم جامعه کردید و تقدیم خداوند متعال . او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود . او عمری در زجرها و شکنجه ها و از آن بدتر ، شکنجه های روحی از طرف بدخواهان بسر برد . او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طی کرد . خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید . از خداوند متعال برای جنابعالی و بازماندگان این فرزند برومند اسلام صبر و اجر خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/4/60

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم و اعضای ستاد مرکزی جهاد سازندگی

شهادت بهشتی در مقابل مظلومیت او ناچیز است

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان جهاد سازندگی تشریف دارند و من امیدوارم که در این جهاد سازندگی در سایر جهادات همه موفق و موید باشند . البته این

پیشامد منتظره ، البته این پیشامد برای همه ملت ما ناگوار بود و یک اشخاصی که برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند اشخاصی بودند که آنقدری که من از آنها می شناسم ، از ابرار بوده اند ، از اشخاص متعهد بوده اند که در راس آنها مرحوم شهید بهشتی است . ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم ، مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود و آنچه که من راجع به ایشان متاثر هستم ، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود . مخالفین انقلاب ، افرادی که بیشتر متعهدند ، موثرتر در انقلابند ، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند . ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود . تهمت ها ، تهمت های ناگوار به ایشان می زدند . از آقای بهشتی اینها می خواستند یک موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند ، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصاف ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند ، من او را یک فرد متعهد ، مجتهد ، متعهد ، متدین ، علاقه مند به ملت ، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان میدانستم و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغل های دولتی ، اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این

مقام ندارند . اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند ، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند و اینطور نبود که وا خورده باشند که بخواهند بیایند اینجاانحصار طلب باشند . خدا انصاف بدهد به آنهائی که انحصارطلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند . اینها رفتند به آقای بهشتی و این جمعی که در این واقعه ، در این واقعه فجیع به دست عمال امریکا و به دست اشخاصی که کسی (شناخت ) آنها را خوانده باشد می داند که به هیچ یک از اصول اسلامی اعتقاد نداشتند ، به دست اینها شهید شدند و به درگاه خدا شتافتند . (و نحن انشاءالله بهم لا حقون ) .

از صدر اسلام تاکنون دو خط بوده است ، یک خط اشخاص راحت طلب و یک خطی که ترسیمش را انبیا کرده اند

از صدر اسلام تاکنون دو طریقه ، دو خط بوده است : یک خط ، خط اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند ، و عبادت خدا هم آنهائی که مسلمان بودند ، می کردند ، اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود . در صدر اسلام از این اشخاص بودند . وقتی که حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه می خواستند مسافرت کنند به این سفر عظیم ، بعضی از اینها نصیحت می کردند که برای چه شما اینجا هستید ، مامونید و حاصل بنشینید و بخورید و بخوابید و از همان

ها بعضی قماش ها بودند که اشکال هم می کردند که یک قدرت بزرگی را در مقابلش چرا یک عده کمی قیام می کنند . این در طول تاریخ تا حالا بوده است ، از اول نهضت اسلامی ما شاهد اشخاصی که به این وضع بوده اند ، راحت را بر هر چیزی مقدم می داشته اند ، تکلیف را این می دانستند که نمازی بخوانند و روزه ای بگیرند و بنشینند در منزلشان ذکری بگویند و فکری بکنند و اگر چنانچه یک اشخاص انحرافی هم باشند غیبت بکنند ، بروند عبادتشان را بکنند و بنشینند و در مجالسشان غیبت بکنند ، تهمت بزنند . این یک راهی بود که یک دسته ای از مردم داشتند که تمام آمال آنها این بود که آدم اینجا چند روزی که هست ، خوب استراحت بکند ، بنشیند در خانه اش عبادت بکند . اسلام را خلاصه کرده بودند در عبادات ، مثلا نماز و روزه و امثال اینها ، برای اسلام هم غیر از این ، خیلی ، نه اطلاعات صحیح داشتند و نه ارزشی قائل بودند ، همان باید در منزل ها بنشینند و نگاه کنند و به دیگران اشکال کنند . در آنوقتی که اول نهضت بود ، یک شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود که ایرانی ها دیوانه شده اند . قیام در مقابل محمدرضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را ، با تعبیر دیوانگی ، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند . آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را ، گفته بود که

آقا بعضی از اینها مردم کذا و کذا هستند و اینها بعضی شان هم شهید شده اند . آن آقای سرشناس گفته بود این از خریتشان بوده است آدم که نمی رود در توی خیابان مقابل مسلسل بایستد . و همان آقای سرشناس پرونده اش از ساواک بیرون آمده و آنوقتی که جوانهای ما در خیابان ها کشته می شدند ، انگشتر برای سلامت محمدرضا فرستاده بود . یک دسته اینطور بود که حضرت امیر سلام الله علیه از اینها تعبیر می کند که اینها همشان علفشان است مثل حیواناتی که همشان این است که شکمش سیر بشود ، شهواتش را بر همه چیز مقدم می دارد ، نماز هم می خواند و روزه هم می گیرد و عبادات شرعی را هم بجا می آورد ، لکن اینطور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری ، در معرض یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند ، این کار یک کار جنون آمیز بوده است . یک دسته دیگر هم انبیا بوده اند و اولیاء بزرگ ، آنها هم یک مکتبی بود و یک خطی بود ، تمام عمرشان را صرف می کردند در اینکه با ظلم ها و با چیزهائی که در ممالک دنیا واقع می شود ، همشان را اینها صرف می کردند در مقابله با اینها . کسی که تاریخ انبیا را دیده باشد و تاریخ اسلام را دیده باشد و تاریخ زندگی حضرت رسول سلام الله علیه را و ائمه اطهار و اصحاب رسول الله را دیده باشد می بیند که

اینها از اولی که وارد شدند در میدان و به حد بلوغ رسیدند و رسول اکرم از اولی که آن رسالت به او محول شد تا آنوقتی که در بستر مرگ خوابیده بود یا شهادت ، بین این بستر و آن بعثت ، تمام فعالیت بوده است ، جنگ بوده ، دفاع بوده و کسی که زندگی امیر المومنین سلام الله علیه را مشاهده کند نیز همین طور بوده ، جهاد در راه خدا و جهاد در راه احکام خدا بوده است و سایر ائمه علیهم السلام ، البته آن که از همه بارزتر و معروف تر است سیدالشهدا سلام الله علیه است . اگر وضع تفکر سیدالشهدا سلام الله علیه مثل بعض مقدسین زمان خودش بود ، آنها طرحشان این بود که بماند همان در جوار حضرت رسول سلام الله علیه و عبادت کند ، اگر وضع تفکر مولا هم اینطور بود کربلائی پیش نمی آمد ، یک راحت طلبی بود و کناره گیری از جامعه و دعا و ذکر بود ، لکن وضع تفکر جور دیگری بود . اگر چنانچه ائمه ما علیهم السلام سازش می کردند با اهل ظلم و ستم ، احتراماتشان بسیار زیاد بود ، خلفا حاضر بودند که آنها را هر جور احترام می خواهند بکنند که آنها دست از دعوتشان بردارند . حضرت موسی بن جعفر همین طور من باب اتفاق نبود که چندین سال در حبس بسر برد ، و تبعید بعض ائمه و احضار از مدینه ، بردنشان به محل خلیفه همچو نبود که اینها یک مردم عادی باشند که همین بنشینند و درسی بخوانند و

درسی بگویند و مطالعه ای بکنند و عبادت خدا را بکنند و در جوار رسول خدا عبادت کنند . اگر طرز افکار آنها هم این بود ، این مذهب ، این مذهبی که در مقابل ظلم در طول تاریخ واقع شده است نبود . این دو رشته ، از اول خلقت تا حالا بوده است . رشته تعهد به اسلام و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرت های شیطانی ، و سازش . من در طول این نهضت اشخاصی را ، بسیار هم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اینها ، لکن در همان یورش اول که سازمان امنیت برد و یک دسته ای را اذیت کرد و زد ، راحت طلبی را برداشتند و انتخاب کردند و کنار نشستند و حالا یا ساکت کنار نشستند یا بعضی هم ساکت نشدند و کنار نشستند یعنی موافقت کردند با دستگاه . این دسته ای که خودشان را از اول مهیا کردند برای مقابله ، مقابله با ظلم ، این دسته از اول توجه به این معنا داشتند که این مقابله زحمت دارد ، این مقابله شهادت دارد ، این مقابله حبس دارد . اینها در حبس هم بعضی شان رفتند و آن زجرها را می کشیدند ، قدمشان که از حبس بیرون می آمد می رفتند سراغ باز مقابله ، برای اینکه این یک مکتبی بود و یک خطی بود ، خطی که ترسیمش را انبیا از صدر عالم کرده اند ، آن انبیائی که در آتش سوزاندند آنها را و اره کردند آنها را و آنها اگر می خواستند که

آن خط خودشان را منحرف کنند ، خیلی هم محترم بودند . این آقایانی که در این مسائل وارد بودند متوجه این معنا بودند که در زمان محمدرضا معلوم بود که هر کس هر عملی بکند ، هر حرفی بزند ، این در حبس است و در شکنجه است و در کذا ، لکن اینها حبس را می رفتند ، شکنجه را میدیدند ، بیرون می آمدند و باز همان پست را اداره می کردند .

با ترور شخصیت ها ، ملت از صحنه خارج نمی شود

ما نباید تصور این را بکنیم که این ابرقدرت ها از ما دست برداشته اند . ملتی که می خواهد زنده

باشد و می خواهد مستقل باشد و نوکر نباشد ، وابسته نباشد و می خواهد آزاد باشد و تحت سلطه نباشد ، این ملت باید مهیاباشد برای همه چیز . اگرراحت طلبی را می خواهد ملت ، اززمان محمد رضابهتر از همه این بود که ظهر بیایند نمازبخوانند با امام جماعتشان ، امام جماعت برود سراغ کارش و شما بروید سراغ کسبتان ، راحت طلبی این را اقتضا می کرد ، حالا هم باز همان رژیم بود و همان بساط بود و شما هم نان تان را می خوردید و آب تان را می خوردید و شمیران تان را هم می رفتید و کارهای عادی تان را انجام می دادید ، لکن تکلیف هم این است ؟ در مقابل خدا هم می شود انسان عذر بیخودی بتراشد ؟ فرضا که حالا کسی عذر تراشید به اینکه ، خوب ، ما دیدیم که وقتی وارد بودیم در این امور ، از همه اطراف کشورهای وابسته به امریکا و شوروی و

افراد وابسته به اینها از داخل و خارج مزاحمت ایجاد می کنند ، می کشند افراد را ، بمب می گذارند و چه می کنند ، هجوم میکنند و وارد کشور می شوند ، خوب ، تکلیف چیست ؟ تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه اسلام را و آن طریقه انبیا را و راحت طلبی را انتخاب کنیم و چند روز ادامه زندگی حیوانی بدهیم ؟ ! با حیوانات فرق نداشته باشیم ؟ ! حیوانات هم (ان من شیئی الا یسبح بحمد ربک ) آنها هم ذکر و تسبیح دارند ، لکن همشان علفشان است ، انسان هم باید اینطوری باشد که همش این علفش باشد و هر چه ذلت و خواری است تن به آن بدهد برای اینکه چند روز زندگی مرفه بکند ؟ ! این زندگی ای است که بعضی انتخاب کرده اند برای خودشان و آنوقت این جوانهای ما که در جبهه و پشت جبهه مشغول به فعالیت هستند و این جهاد سازندگی که شما آقایان از اعضای آن هستید ، روز و شب خودتان را برای این ملت ضرف می کنید ، آنها کنار بنشینند و بگویند که اینها مجنون شده اند! کنار بنشینند و اعلامیه بدهند ، روشنفکرشان اعلامیه دهد ، روشنفکرشان صحبت کند و محکوم کند . خوب ، در مقابل رفقای خودشان البته می نشینند و حرف هائی می زنند ، برای خودشان هم تکلیف شرعی معین می کنند ، اما در مقابل خدا هم می شود انسان تکلیف شرعی درست کند ؟ ! خدا را هم می شود اغفال کرد نعوذ بالله ؟

! فرضا ما و شما را اغفال کنند ، این جنایاتی که الان ، امروز در کشور ما واقع می شود ، این جنایات را صحه بر آن می گذارند یا مخالف هستند ؟ اگر صحه می گذارند و امثال اینهائی که شهید شدند ، آنها مستحق می دانند از برای قتل و از برای شهادت ، پیش ما فرضا گفتند که فلان آدم ، آدم فاسدی بود و باید از بین برود اما پیش خدا هم می شود اینطور صحبت کرد ؟ اینهائی که خدا را قبول دارند و اینها را محکوم نمی کنند ، جواب خدا را چه می دهند ؟ و آنهائی که نشسته اند در کمین و این جوانها و کودک های ما را بازی می دهند و می فرستند در خیابان ها به خرابکاری یا بازی میدهند و یک بمب دستشان میدهند ، یک دختر ، یک پسر بمب را دستش می دهند برو بگذار کجا ، اینهائی که در آن کنارها نشسته اند ، انسانند اینها ؟ یا سبع هائی هستند که خودشان جرات بیرون آمدن نمی کنند و اطفال مردم را می فرستند و خرابکاری می کنند . اینها گمان می کنند که ملت ما برای خاطر فلان شخص و فلان شخص قیام کرده است . شما کاری بکنید که پیغمبر اسلام را از صحنه خارج کنید ، شما کاری بکنید که خدا را از صحنه خارج کنید ، شما کاری بکنید که اولیاء عظام خدا را از صحنه خارج کنید ، شما کاری بکنید که مذهب تشیع را ازصحنه خارج کنید و الا مذهب تشیع و مذاهب

اسلامی این مسائل را دیده اند ، مذهب خون و شمشیر است مذهب تشیع و این تا آخر هست ، منتها یک وقت وسائل فراهم نبوده برای بعضی ها ، لکن درصدد بودند که بشود و یک وقت هم وسایل فراهم شد و شد . حالائی که همچو قیام مردانه بزرگی رخ داده است و اینطور ملت ما برای همه چیز ایستاده است ، حالا شما می توانید با یک بمب و با کشتن یک شخصیت ولو هر چه شخصیت بزرگی باشد ، می توانید ملت را هم از صحنه خارج کنید ؟ یا اینکه ملت فریادش بیشتر می شود و مشتش گره بیشتر پیدا می کند و عزمش جزم تر می شود . شما باید این الله اکبرها را از مردم بگیرید ، چند نفر عزیز که بسیار خاطرشان عزیز است ، گرفتن از ملت ، ملت را عقب نمی نشاند ، صف ها فشرده تر می شود ، فریادها بیشتر می شود و مشت ها گرهش محکمتر می شود . شما نمی توانید با ترور بعضی شخصیت ها ، با بمب گذاشتن در بعضی جاها ، هر جا باشد ، نمی توانید این ملت را از صحنه خارج کنید ، این ملت سرتاسر کشور الان در صحنه است ، الان در تمام کشور در صحنه مردم موجودند وبا مشت های گره کرده ایستاده اند در مقابل شما . ملتی که جوانش هر دو پایش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پیش من معذلک می گوید که دعا کنید که من شهید بشوم ، ملتی که مادر شهید می آید

و می گوید من اولاد دیگری هم دارم و برای شهادت حاضرم بدهم ، ملتی که جوانهای او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هوای گرم و با آن بی آبی و با آن شدت می گذراند و پیشروی می کند ، با کشتن من و امثال من کنار میرود این ملت ؟ اشتباه دارید شماها ، شمائی که دعوت می کنید به ایستادن در مقابل مردم ، در مقابل این ملت می خواهد کسی بایستد ؟ اینهائی که دم از خلق می زنند و دم از شجاعت می زنند ودم از جنگجوئی می زنند ، چطور در کنار خانه ها خزیده اند و بچه ها را وادار می کنند که بروند بمب بگذارند ؟ این کار ابلهانه برای چیست ؟ برای این است که شما خیال می کنید که حالا که این کار را کردید دیگر ملت ما همه کنار می روند و صحنه را می گذارند برای شما ؟ این اشتباه است . دو روز پیش از این که سران ارتش اینجا بودند ، با کمال جدیت از من می خواستند که به این اشخاصی که برای صلح رفت و آمد می کنند ، بگوئید نیایند اینجا ، ما رها نخواهیم کرد ، ما مثل حسین در جنگ وارد شدیم و مثل حسین باید به شهادت برسیم . من کرارا به این مادرها

و پدرها و به این جوانهای گول خورده نصیحت کردم که اولادهای خودتان را نصیحت کنید ، اولادهای خودتان را باز دارید از اینکه آلت دست جنایت جنایتکاران بشوند و به این جوانهای گول خورده مکرر گفتم که شما طرز فکر این بزرگترها را به اصطلاح و این سران را مشاهده کنید ، این سران فاسد هیچ کدام در صحنه نیستند ، همه در زیر ، در کنج خانه ها و در زیر زمین ها هستند و شما را آلت قرار دادند که شما بروید و خون مردم را بریزید و خون خودتان ریخته بشود ، صحنه برای آنها درست بشود که آنها بیایند بیرون صحنه را برای امریکا درست کنند . بیدار بشوید یک قدری ، این تلاش های احمقانه ای که اینها می کنند خیال می کنند که به مجرد اینکه این افراد لایق را بردند از بین ، ملت ما دیگر میرود کنار . در ملت ما افراد لایق هست و می آید جای آنها ، آنها برای همین شهادت وارد شده بودند در جبهه ، در این صحنه ها و ملت ما هم برای شهادت وارد شده است در صحنه . اگر بنا بود که به مجرد اینکه یک امری واقع می شد ناگوار ، ما کنار می رفتیم و ملت کنار می رفت ، این از اول نمی آمد در صحنه . ملتی که بچه چندساله اش با موتور سیلکت می زند به تانک وزیر تانک می رود ، این به کشته شدن یک نفر یا دو نفر یا صد نفر یا هزار نفر کنار می نشیند ؟ !اینها باید

به عدد افراد این ملت ، به عدد افراد جوان و رزمنده این ملت بمب تهیه کنند ، والا یک بمبی دزدکی زیر یک منزل گذاشتن و یک نفر ، چند نفر ابرار را ، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را ، فداکار را از بین بردن که ملت را از بین نمی برد . ملت یک دریای بزرگی است و این دریای بزرگ هست و به جای اشخاصی که از صحنه آنها با شهادت بیرون می روند و جنایتکاران آنها را از صحنه بیرون می کنند ، به جای آنها باز افراد می آیند و این سیر خروشان هست تا اینکه امریکا را و سایر کشورهائی که می خواهند ما را طعمه کنند ، قطع طمع همه آنها را بکنند . ما به اینطور کارهای بچگانه ، کارهائی که معلوم است از روی ضعف پیش آمده ، کارهائی که معلوم است که نفس های آخر را دارند می کشند ، از صحنه خارج نمی شویم ما . ما اگر آمده بودیم برای اینکه یک زندگی مرفهی بکنیم ، بله ، وقتی می دیدیم که یک کسی را یا چند کس را کشتند ، ترور کردند ، خوب ، راحت طلبی این بود که دیگر نیائیم و شما ، صدها نفر شما را ، چندین هزار افراد شما را محمدرضا در خیابان ها کشت و شما از صحنه خارج نشدید ، الان هم در صحنه های جنگ هر روز برادران ما ، برادران متعهد ما ، برادرانی که ما باید از آنها در این امور عبرت بگیریم ، این برادران کشته می شوند و

جای آنها را یک صف دیگر می گیرد . شما اشتباه دارید ، احمقانه عمل می کنید . یک روز می گوئید که بحث آزاد ، وقتی بحث آزاد پیش می آید نمی آئید ، فرار می کنید ، یک روز می گوئید که اجازه بدهید ما بیائیم در رادیو و تلویزیون چه بکنیم ، اجازه هم بهتان بدهند نمی آئید ، یک روز هم می گوئید که ما برای خلق میخواهیم زحمت بکشیم ، خرمن های مردم را آتش می زنید برای خلق ، کارخانه ها را از بین می برید برای خلق ، این خلق را می ریزید در خیابان ها و سر می برید برای خلق ، این خلقی که شما برای او این کار را می کنید کیست ؟ !!! این خلقی که زندگی این مردم را شما میخواهید به هم بزنید ، اگر بتوانید . این خلقی که برای او عمل می کنید ، خوب ، جز این جمعیت ایران است ؟ شما این جمعیت ایران را دارید در مقابلش ایستادید ، شما دعوت می کنید در مقابل این جمعیت ، مردم بایستند ، مردم در مقابل خودشان بایستند ، یا شما گنهکارها را دعوت می کنید و شما مفسدین را دعوت می کنید برای مقابله ، وقتی مقابله نمی توانند بکنند می روند کنار و هی بمب می گذارند یک جائی ، این دلیل بر این است که شما مرد جنگ نیستید و ادعا می کنید ، مرد بحث آزاد نیستید و ادعایش را می کنید ، در کتاب خودتان از اسلام هیچ خبری نیست و همه اصول اسلام

را تاویل می کنید به همین دنیا ، همه چیز را بر می گردانید و ادعای اسلام می کنید . این اسلامی که شما می گوئید چیست ؟ مگر ملت ما از شماها دیگر می توانند بازی بخورند ؟ اینهائی که هم حبسی شما بودند ، آنقدر جنایات از شما سراغ دارند که اگر یک وقت فرصت پیدا کنند و بیایند در رادیو و تلویزیون بگویند ، می فهمید شما که اینها چی بودند و چه جانورهائی هستند و بودند .

ملت ما ، همه پاسدار اسلام هستند ، باید همه مراقب باشند

ما باز از خوف اینکه یک دسته جوان بازیخورده در بین اینها باشد و هست ، از خوف این نمی توانیم یک شدت عملی به خرج بدهیم ، ولی ملت ما باید چشم هایش را باز کند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرد . شما ننشینید حالا که برای شما فقط پاسدارها عمل کنند . شما همه پاسدار اسلامید ، ملت ما همه پاسدار اسلام هستند ، باید همه مراقب باشند همسایه های خودشان را هر خانه ای تحت نظر بگیرد ، رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرد ، اگر دید یک مساله ای در آنجا محتمل است باشد ، ولو احتمال بدهد ، باید اطلاع بدهد به مراکزی که در نزدیک آنجاست . کم توجه نباشد به این مسائل ، سست نباشد در این مسائل . پیغمبر اسلام تا آنوقتی که در بستر مرگ خوابیده بود جیشش را فرستاده بود و بیرون مدینه تجهیز کرده بود برای مقابله با کفار . آنهائی که اسلام را خلاصه ند در اینکه بخورند و یک نمازی بخوانند و یک روزه ای

بگیرند و در گرفتاری این ملت ، در گرفتاری این جامعه دخالت نکنند ، به حسب روایت رسول اکرم اینها مسلم نیستند ، کسی که اهتمام به امور مسلمین ندارند . در صحنه خودشان نیستند ، آنهائی که در صحنه هستند آنها را انتقاد می کنند . مراجعه کنند اشخاص ، گروه ها به قلب خودشان ببینند که این کاری که در تازگی واقع شد و اینهمه جوان ما و اشخاص برومند ما به شهادت رسید ، آیا اینها در قلبشان احساس خشنودی می کنند ؟ و من می دانم یک عده ای اینطورند و من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند می گویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی وقتی واقع شد اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای نخواسته با زندانیانی که الان هستند ، ولو این زندانیان از همین گروه های فاسد باشند ، با خشونت غیر اسلامی عمل کنند . با آرامش و با احترام عمل کنند ، لکن دادگاه ها احکام را با دقت بررسی کنند و پرونده ها را بررسی کنند و آنها را بر محکمه ها بنشانند و از آنها استفسار کنند و با قاطعیت هر چه باید بکنند ، عمل کنند ، لکن اینطور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته ای از ما بوسیله همین گروه ها از بین رفته ، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند ، خدای نخواسته به خلاف موازین اسلام عمل کنند و من می دانم نمی کنند ، گر چه آنهائی که باید

به شما تهمت بزنند تهمت رامی زنند . آنها کارهای اینها که در خیابان ها کردند و مردم را آنطور ، بیگناه ها را آنطور کشتند ، آنها را توجیه می کنند و محکوم نمی کنند ، لکن این مصیبت هائی که بر جامعه ما وارد می شود !!! برای او !!! هیچ ابدا تفاوتی برایشان نمی کند ، اگر نگویند که (آنها در خلوت می گویند) خوب شد که اینها را کشتند .

خداوند انشاء الله همه ما را اصلاح کند ، هواهای نفسانیه ما را سرکوب کند ، ما را و ملت ما را مصمم تر کند ، همه در صحنه حاضر باشند لکن آرامش را حفظ کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/4/60

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت 72 شهید بزرگ انقلاب اسلامی (فاجعه 7 تیر)

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است ، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند .

مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است ؟ مگر عزت و شرف و ارزش های انسانی ، گوهرهای گرانبهائی نیستند که اسلاف صالح این مکتب ، عمر خود و یاران خود

را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند ؟

مگر ما پیروان پاکان سر باخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم ؟ مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزش های انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند ؟ مگر دشمن های فضیلت می توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند ؟

بگذار این ددمنشان که جز به (من ) و (ما) های خود نمی اندیشند و (یاکلون کما تاکل الانعام ) . عاشقان راه حق را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند .

ننگتان باد ای تفاله های شیطان و عارتان باد ای خود فروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخ ها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابرقدرت ها برخاسته است ، به خرابکاری های جاهلانه پرداخته اید .

عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید . شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ ده ها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بی مانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد ، نشناخته اید . شما ملتی را که معلولا نشان در تخت های بیمارستان ها آرزوی شهادت می کنند و یاران را به شهادت دعوت می کنند ، نشناخته اید . شما کوردلان با آنکه دیده اید با شهادت رساندن شخصیت های بزرگ صفوف فداکاران در

راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر شود ، می خواهید با به شهادت رساندن عزیزان ما این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید . شما تا توانستید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمت های ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوائی همه تان بر سربازارها زده شد ، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهید پرور فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست . اکنون اسلام به این شهیدان و شهید پروران افتخار می کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می نماید و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم .

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد . ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم می کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گرد هم آمده بودند . ملت عزیز! این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند . گیرم که شما با شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود

دشمنی سرسختانه داشتید ، با بیش از 70 نفر بیگناه که بسیاریشان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید ؟ جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب می باشید . ما گرچه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادیم که هر یک برای ملت ستمدیده استوانه بسیار قوی پشتوانه ارزشمند بودند ، ما گرچه برادران بسیار متعهدی را از دست دادیم که (اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره ای ثمر بخش به شمار می رفتند ، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد . ملت ایران با اعتماد به قدرت لایزال قادر متعال همچون دریایی مواج به پیش می رود و در مقابل ابرقدرت ها و تفاله های آنان با صفی مرصوص ایستاده است و شما در ماندگان عاجز را که در سوراخ ها خزیده اید و نفس های آخر را می کشید به جهنم می فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است .

اینجانب بار دیگر این ضایعه عظیم را به حضور بقیه الله ارواحنا له الفدا و ملت های مظلوم جهان و ملت رزمنده ایران تبریک و تسلیت عرض می کنم . من با بازماندگان شریف و عزیز این شهدا در غم و سوگ شریک و رحمت واسعه خداوند رحمان را برای این مظلومان و صبر و شکیبائی را برای بازماندگان محترم آنان

از درگاه خداوند متعال خواستارم . رحمت خدا و درود بی پایان ملت بر شهدای انقلاب از 15 خرداد 42 تا 7 تیر ماه 60 و سلام و تحیت بر مظلومان جهان و مظلومان ایران در طول تاریخ .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/4/60

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون تهران

شهادت بهشتی و یارانش یک واقعه و ثلمه بزرگی بر اسلام و مسلمین بود

بسم الله الرحمن الرحیم

من هم در نوبت خودم به جامعه روحانیت و ملت ایران و به مسلمین جهان و به مستضعفین تمام عالم هم تهنیت و هم تسلیت عرض می کنم ، تسلیت برای اینکه ما در جبهه ها از پانزده خرداد تاکنون بسیاری از جوانان و متدینین ، زنها ، مردها ، از دست دادیم . و این یک واقعه بزرگی و ثلمه بزرگی بر اسلام و مسلمین بود خصوصا این جنایت اخیری که واقع شد و دست آمریکا از آستین این خائن ها بیرون آمد و یک همچو جنایتی به مسلمین وارد کردند و کسانی که جز به مصلحت مسلمین اندیشه نمی کردند و از وکلای مجلس و از دولت وزرایی که بسیار ارزشمند بودند ، وکلایی که ارزشمند بودند و از قوه قضائیه هم مثل آقای بهشتی که از اول شکل گرفتن جمهوری اسلامی مورد هدف بود ، شما شاهد بودید که تمام این ارگان های اسلامی مورد هدف بودند ، مجلس مورد هدف بود . مجلس خبرگان وقتی که دیدند بسیاری از آنها یا اکثر از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد . مجلس شورا وقتی دیدند که اکثریت آنها اشخاص متعهد و بسیاری از آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد . قوه قضائیه وقتی دیدند به دست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع

شد مورد هدف واقع شدند . این یک جریانی بود و هست ، الان ما بسیاری از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست دادیم ، لکن من به ملت ایران تهنیت عرض می کنم که چنین فرزندانی را تحویل جامعه داد و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی فرستاد و باز هم ایستاده است و خم به ابرو نیاورده است .

ما هر روز در جبهه ها فرزندان بسیار عزیزی که برای حفظ این کشور و حفظ این جمهوری اسلامی کوشش می کنند و به دفاع از کشور اسلامی قائم هستند و شب و روز خودشان را نمی شناسند ، و ارتش دلاور ایران و سپاه پاسداران عزیز و بسیج عمومی و عشایر کشورمان و اهالی عزیز آن سامان تمام مجهز هستند و ایستاده اند و ابدا راجع به این مسائلی که در پشت جبهه واقع می شود یا در خود جبهه واقع می شود اهمیتی به آن نمی دهند که دست از کارشان بردارند ، همه منسجم تر می شوند ، قویتر می شوند و همه مستعد این هستند که این کاروان را به آخر برسانند و این درخت ثمر بخش اسلام را به ثمره خودش برسانند . البته یک ملتی که یک ملتی که می خواهد در مقابل همه قدرت ها بایستد ، نمی خواهد سازش کند با بلوک غرب و نمی خواهد سازش کند با بلوک شرق و (لاشرقیه و غربیه ) می خواهد باقی بماند ، می خواهد صراط مستقیم انساینت و اسلامیت را پیش بگیرد ، باید مهیا بشود از برای اینکه همه پیشامدهائی که پیش آمده است

و خواهد پیش آمد ، ما نباید گمان بکنیم که پیشامدها تمام شد . ما دست این ابرقدرت ها را از مخازن خودمان و تسلط شان را از کشور خودمان کوتاه کردیم و آنها ساکت نمی نشینند ، و ما باید توجه داشته باشیم و با کمال قدرت اتکال به یک قدرت غیر متناهی و آن قدرت الهی است . وقتی که ما پشتوانه مان قدرت الهی هست و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است ، برای چی در این مصائب سست بشویم . وقتی که ما راه خودمان را یافتیم ، ملت راه خودش را یافته است و آن راه را دارد باکمال جدیت و قدرت تعقیب می کند ، البته راه حق دشواری ها دارد ، راه حق ناگواری ها دارد ، لکن آن که اهل حق است و راه حق را می خواهد برود آن نباید هیچ تصور این را بکند که کوچکترین سستی را به خودش راه بدهد و باید با کمال قدرت به پیش برود ، برای اینکه جمعیتی که شهید شدن را افتخار خودشان می دانند و جمعیتی که در جبهه ها شهید می شوند و در وصیت هاشان آنطور قوی هستند و جمعیت هائی که در طول این چند سال اخیر در خیابان ها ریختند و مساجد را سنگر قرار دادند و جماعات را مجهز کردند و مردم را بسیج کردند و از هیچ تانک و مسلسلی نترسیدند ، در صورتی که آنوقت همه قدرت ها ، قدرت های شیطانی در صحنه بودند و موجود ، امروز که همه قدرت ها از صحنه بیرون رفتند ،

لکن بعض پیوندهای ناصالح مانده اند و اینها زیرزمینی و مخفیانه کار می کنند ، این دیگر خوفی ندارد . خوف اصلش برای ملتی که برای مقصد کار میکنند ، مجهزند که تکلیف شرعی را عمل کنند ، وقتی که اسلام امروز در دست ما امانت است ، امانتی است که از دست رسول الله ما اخذ کردیم و لازم است که او را حفظ کنیم و به این امانت خیانت نکنیم ، وقتی که ما همچو امانت داری هستیم ، تکلیف همه ماست که ادا کنیم این امانت را و سالم و قوی به نسل های آخر دیگر تحویل بدهیم . ما برای چه نگرانی داشته باشیم ، مائی که به تکلیف خودمان داریم عمل می کنیم . نگرانی آن باید داشته باشد که برخلاف مسیر حق است . آن باید نگرانی داشته باشد که اگر چنانچه کشته بشود ، به عقیده خودش این است که نابود شده است و به عقیده ما این است که به جهنم رفته است . ما چرا نگرانی داشته باشیم ؟ ما که اگر شهید بشویم قید و بند دنیا را از روح برداشتیم و به ملکوت اعلی و به وجوار حق تعالی رسیدیم ، چرا نگران باشیم ؟ مگر مردن هم نگرانی دارد ؟ مگر شهادت هم نگرانی دارد ؟ ما دوستانمان که شهید شدند در جوار رحمت حق هستند ، چرا برای اینها دلتنگ باشیم ؟ دلتنگ باشیم که از دیار قید و بندی خارج شدند و به یک فضای وسیع و در تحت رحمت حق تعالی واقع شدند ؟ البته ما ناراحت هستیم از اینکه

اینها که از اینها استفاده می کردیم برای اسلام و اینها بازوهائی بودند برای اسلام لکن ملت ما 35 میلیون است که این تفاله ها ، اینها یک چند صد هزار نفری فرض کنید ، فرض کنید باشند ، 35 میلیون مصممند ، 35 میلیون جمعیتی هستند که مادرها بچه هایشان را شهید می کنند و می آیند اینجا به من می گویند که دعا کنید ، بعضی بچه های دیگر هم دارم . پیرمرد می آید می گوید بچه ام شهید شده است و گریه می کند می گوید نمی گذارند من بروم جبهه ، یک همچو ملتی که نگرانی دیگر ندارد .

اسلام از همه چیز عزیزتر است

ماها تابع و پیروان آن مردانی هستیم که به حسب روایت ، به حسب تاریخ ، هر چه روز عاشورا سیدالشهدا سلام الله علیه به شهادت نزدیکتر می شد افروخته تر می شد . جوانان او مسابقه می کردند برای اینکه شهید بشوند ، همه هم می دانستند که بعد از چند ساعت دیگر شهیدند . مسابقه می کردند آنها ، برای اینکه آنها فهمیدند کجا می روند ، آنها می فهمیدند برای چه آمدند . آگاه بودند که ما آمدیم ادای وظیفه خدائی را بکنیم ، آمدیم اسلام را حفظ بکنیم ، اسلام از همه چیز عزیزتر است . پیغمبر اسلام و تمام ذریه او و تمام پیروان او ، اینها همه دنبال این بودند که اسلام را نگهش دارند . اسلام امانت خداست . امانتی است از جانب خدا . پیغمبر اسلام مکلف است که این امانت را حفظ کند و از روزی که این امانت را به دست

او دادند تا روزی که رحلت فرمودند ، در تمام اوقات دنبال همین مقصد بودند و هیچ روزی و هیچ آنی یک سستی نعوذبالله به خودش راه نمی داد . اولیاء ما هم همه اینطور بودند ، پیروان پیغمبر باید اینجور باشند . ما که ادعا داریم پیرو هستیم ، ما که ادعا داریم که دنباله رو اولیا و انبیا هستیم ما هم باید اینطور باشیم . با لفظ که نمی شود باید با قوت پیش برویم و با قوت با دشمن مقابله کنیم . دشمن ضعیف است ، دشمن ضعیف شد ، کارهائی است که کارهائی است که دیگر اشخاصی نمی توانند در صحنه وارد بکنند انجام میدهند ، ضعیف شدند اینها ، ملت ایران قوی باشد و قوی هست ، مصمم باشد و مصمم هست و به پیش برود و به پیش می رود و این اسلام را به همه عالم عرضه می کند و افتخار برای ملت ایران است که از اینجا شروع به این مساله می شود . از ایران این ندای الهی و این ندای پیغمبر اکرم به همه جا خواهد رفت . و ما مصممیم و ما همه فدای اسلام باید بشویم . عمده این است که ما حال چه بکنیم ، تکلیف چی هست ، آنها تکلیف خودشان را عمل کردند و به شهادت رسیدند . خدا همه را رحمت کند انشاءالله . ما که هستیم تکلیفمان چی هست ؟ در این وقتی که ما واقع شدیم و همه قدرت های خارجی مخالف ما هستند و در داخل هم می بینید که این انگل ها هستند و خزیده

اند در سوراخ ها ، لکن خرابکاری می کنند ، الان وظیفه مان چی است ، ما وظایف زیادی داریم و شما آقایان علما و اهل علم در سرتاسر کشور وظایفتان بیشتر است ، مسئولیت تان بیشتر است ، مسئولیت تان بیشتر است برای اینکه شما وضعتان و مشی تان نمایشگر این است که ما نماینده انبیا هستیم ، شما اشتغالتان و لباستان همه حکایت از این می کند که این جمعیت نماینده اسلام هستند . کسی که نماینده اسلام است وظیفه اش بسیار خطیر است . همه قشرها در هر جا هستند وظیفه شان بسیار است ، لکن در بین همه ، شما وظیفه تان بیشتر است . ماها وظیفه مان بیشتر است ، ماها اگر چنانچه خدای نخواسته یک خطایی ، یک اشتباهی بکنیم ، این پای نماینده پیغمبر اکرم و اسلام حساب می شود ، آبروی اسلام به دست شماست . روحانیینی که در قوه قضائیه و مشغول قضاوت هستند ، یا مشغول یک کار دیگری هستند ، اینها وظیفه شان زیادتر از دیگران است . اگر خدای نخواسته یک قضاوتی بر خلاف حق واقع بشود ولو اشتباها ، این منعکس می شود که اینها دارند خرابکاری می کنند .

مساجد سنگرهای اسلام و محراب محل حرب است

شما می بینید که از اول یک جریانی در کار بود که شماها را از ملت منعزل کند و لااقل شماها را نگذارند در جاهائی که یک ارگان اجرائی یا تقنینی یا اینها باشد . همان چیزی که در غرب نسبت به کلیسا می گفتند کلیسا برای خودش علیحده برود و مسائل ناسوت و لاهوت بگوید و مملکت را بدهند ما اداره

اش بکنیم ، ایران هم همان معنا را تعقیب کرده بودند . شیاطینی که مطالعه کردند در همه مسائل ملتها و این را یافتند که ǚϘѠچنانچه قشر روحانی وارد بشود در صحنه سیاست ، با داشتن پشتوانه ای عظیمی از ملتها ، کلاه آنها پس معرکه است ، باید چه بکنند ؟ باید به طور عموم این مطلب را القا بکنند که اهل علم را به سیاست چه کار ، اهل علم فقط وظیفه اش این است که عبایش را سرش بکشد و اول ظهر برود نمازش را بخواند و بعد هم برود منبر چند تا مساله بگوید ، نه مسائلی که مربوط به سیاست و مربوط به گرفتاری های ملت است ، همان مسائلی که دیدید متعارف بود می گفتند ، و تقریبا اکثر ابواب فقه کنار گذاشته شده بود عملا ، تو کتاب ها نوشته شده بود و کنار گذاشته شده بود و اکثر آیات قرآن هم کنار گذاشته شده بود . قرآن می خواندیم و می بوسیدیم و می گذاشتیمش کنار . آیاتی که مربوط به جامعه بود ، آیاتی که مربوط به سیاست بود ، آیاتی که مربوط به جنگ بود ، آیات زیادی که اکثر آیات مربوط به این مسائل است ، اینها را منسی کرده بودیم ، یعنی ما را وادار کرده بودند که منسی باشد . شان بزرگ اهل علم این بود که این آقا نمی فهمند سیاست را . اگر یک آقائی اصلا عقلش نرسید به اینکه سیاست چیست ، این بزرگوار بود خیلی ، آقائی است که دخالت در امور نمی کند ، قربانش بروم ،

چه آقای خوبی ، ظهر می آید نمازش را می خواند و می رود توی خانه اش می نشیند . و به ما این مطلب را تحمیل کرده بودند . این شیاطنی که می خواستند این جمعیت را کنار بگذارند ، به ما همه تحمیل کرده بودند این مطلب را که اگر یک آقائی فرض کنید که عقیده اش این بود که باید وارد بشود در سیاست و در گرفتاری ملت ، گفتند این آقای سیاسی است . همین که می گفتند سیاسی ، این دیگر باید برود ، از جامعه باید جدا بشود . این را تحمیل کرده بودند شیاطین به ما و نگذاشته بودند که ما خود پیغمبر اکرم را و حالاتش را مطالعه کنیم و نگذاشته بودند که ما حالات حضرت امیر را مطالعه کنیم ببینیم که آیا آنها چه جور وضعی داشتند . پیغمبر اسلام در سیاست دخالت نمی کرد ؟ می توانید بگوئید پیغمبر هم یک عامل سیاسی بوده ، پس کنار ؟ در امور سیاست وارد نمی شد ؟ تمام عمرش در امور سیاسی بود ، تمام عمرش را صرف کرد در سیاست اسلامی ، و حکومت اسلامی تشکیل داد . حضرت امیر حکومت اسلامی داشت و حکومت های اسلامی می فرستاد آن طرف ، اینها سیاست نبودند ؟ حضرت امیر را تخطئه می کنید ؟ اینهائی که می گویند نه ، دیگر لازم نیست و آخوندها بروند سر جایشان بنشینند ، این آخوندها مدعی این هستند که ماها تابع آن موالی هستیم . شما قبول ندارید که یا باید قبول نکنید که اصلا پیغمبر اسلام وارد سیاست می

شد ، و حکومتی نداشته و گوشه مدینه در مسجد نشسته بوده و مساله می گفته ، اینجور بوده ؟ حضرت امیر هم گوشه خانه اش نشسته بود و عبایش را سر می کشیده و می رفته مسجد نماز می خوانده بر می گشته باز آنجا می نشسته مطالعه می کرده ، مساله این بود ؟ یا اینها از اول وارد سیاست بودند ؟ مدتی که مکه بود حضرت امیر نمی توانست یک حکومتی تشکیل بدهد ، لکن مشغول جمع آوری افراد بود ، مشغول یک سیاست زیرزمینی بود . بعد که کار را درست دید و آمدند به مدینه ، آنجا دیگر حکومتی بود تشکیل دادند و فرستادند . همان آخری هم که در رختخواب رحلت خوابیده بودند ، جیش اسامه بیرون شهر مهیا بودند برای رفتن ، و حضرت رسول گفت : خدا لعنت کند کسی را که تخلف کند ، به حسب روایت از جیش اسامه ، قضیه ، بعد از مرگشان هم می خواستند درست بکنند ، کردند درست . آنهمه شمشیری که حضرت امیر زد ، به ما حالی کرده بودند که یکی از خلاف مروت ها پوشیدن لباس جندی است . این خلاف است ، این با عدالت نمی سازد . حضرت امیر هم مگر عادل نبود ؟ سیدالشهدا مگر عادل نبود ؟ خلاف مروت بود آن کاری که سیدالشهدا می کرد ؟ آن کاری که حضرت امیر می کرد ؟ اینها می خواستند از ما و از شما و از روحانیون یک موجود بی خاصیتی درست کنند که هیچ رنگ و بوئی نداشته باشد و هیچ کاری نداشته

باشد به اینکه به این ملت چه می گذرد ، به این مخازن ملت چه می گذرد ، حکومت چه می کند ، این قلدرها چه می کنند با ملت ، این خان ها چه می کنند با ملت ، یک اشخاص بی رنگ و بوئی می خواستند که خیلی هم احترام می کردند . شما بنشینید سر جاهاتان و مساله تان را بگوئید ، ما احترامتان هم می کنیم ، سلام بلند بالائی هم به شما می دهیم اما اگر یک قدم آن طرف بگذارید ، نه دیگر اینجا حد شما نیست ، حد شما تا آنجائی است که مساله بگوئید و بیائید مسجد و خیلی هم که چی بشود ، مجلس فاتحه ای باشد ، بروید مجلس فاتحه بنشینید . به ما تحمیل کردند این را و ما باید از زیر بار تحمیل بیرون برویم . روحانیین باید در صحنه باشند . باید همه این حرف های نامربوطی که زده بودند و شما را می خواستند از دخالت در امور جامعه کنار بگذارند ، همه آنها را پشت سر بگذارید و گذاشته اید پشت سر . علمای اعلام نباید بروند کنار بنشینند تا مقدرات آنها در امریکا تدوین بشود و یا در شوروی تدوین بشود . ما را کنار گذاشتند و مقدرات ما در امریکا تدوین می شد . این شاه مخلوع و ملعون اقرار کرد این معنا را و از بس احمق بود پدر خودش را هم به لجن کشید ، و از بس خودخواه بود حاضر شد که پدر خودش را هم به لجن بکشد . می گفت که اسمائی را

می نویسند از سفارتخانه که اینها وکیل باید بشوند ، می آورند پیش ما ، ما هم همین کار را می کردیم . این را می خواست بگوید که نه دیگر ما حالا به دروازه تمدن بزرگ رسیدیم . می خواست مردم را بازی بدهد که نه ، پیشتر اینجوری بوده ، ما چند سال پیش از این اینطور بودیم و حالا اینجور نیستیم . و حال اینکه حالاش بدتر از چند سال پیش از اینش بود . بنابراین بود که این قشری که می تواند بسیج کند ملت را و قدرت دارد که تمام ملت را تحت یک مطلب وارد کند اگر مهلت به او بدهند ، این را کنار بگذارد با حیله های مختلف ، یکی همان باور آوردن به خود آقایان و به ملت که اینها نباید در امور سیاسی داخل بشوند ، خلاف شان آنهاست ، حتی این آخری می گفتند که با قداست اینها مخالف است ، با قداست اهل علم ، وارد شدن در حکومت و سیاست مخالف است . این قداست در زمان حضرت رسول نبوده ؟ حضرت رسول قداستش محفوظ نمی مانده ؟ حضرت امیر قداست نداشته ؟ حضرت سیدالشهدا و امام حسن قداست نداشتند ؟ می خواستند چشم و گوش همه ما را ببندند و می خواهند هم .

این جریان از اول نهضت هی دیدند که دارد پیش می رود ، هی آنها بیشتر خواستند که کنار بگذارند اینها را . الان هم این جریان هستش ، منتها یک وقت رسید به اوج خودش که دیدید و حالا رو به ضعف است ، و امیدوارم که

دفن بشود . باید شما چشم و گوشتان را باز کنید ، دیگر حالا سابق نیست . یک روزی بود که هر آقائی که در یک دهی بود جدا بود از همه جا ، وسائل کم بود ، اعتقاد هم این بود . امروز روزی است که همین صحبتی که من حالا می کنم ، شب در لندن و در آمریکا می گویند فلان شخص یک همچو حرفی زد ، دروغ هم نسبت می دهند ، اخیرا هم نسبت داده بودند که فلانی این قصه را می گوید در داخل شده ، به امریکا مربوط نیست ، و حال اینکه آمریکاست که این کارها را می کند ، آمریکاست که پشتیبان اینهاست .

(کلکم راع و کلکم مسئول ) و این (رعی ) برای شما بیشتر مطرح است ، برای علما بیشتر مطرح است ، همه مان مسئولیم . اگر چنانچه فوج فوج از ما را بکشند ، آن بعدی ها باید بیایند جایش را بگیرند . اسلام است ، اسلام را ما باید همه مان فدایش بشویم ، پیغمبر هم فدای اسلام شد ، سیدالشهدا هم فدای اسلام شد . اسلام بزرگترین چیزی است که در ودیعه خداست در بشر . ما باید عزممان را مصمم کنیم که در این راه شهید بشویم و علما بیشتر .

من از اول هم می دانستم که ما گرفتاری داریم یعنی اخیرا هی بیشتر واضح شد . البته اول اول شاید من هم غافل بودم ما گرفتاری داریم ، از این به بعد هم داریم . این مسجدها را سنگر قرار بدهید برای اسلام ، در صدر اسلام از

این مسجدها همه چیز بیرون می رفت ، مسجد محل قضاوت بود ، مسجد محل چه بود ، مسجد محل بسیج بود ، بسیج سپاه بود ، این مسجدها را باید شما محکم نگه دارید . نگویند به شما که دیگر مسجد می خواهیم چه کنیم ، ما انقلاب کردیم . ما انقلاب کردیم مسجد درست کنیم . ما برای خدا انقلاب کردیم ، شما ، ملت ما انقلاب کرده است و از زبان ملت است که (جمهوری اسلامی ) . جمهوری اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد ، این مساجد سنگرهای اسلام است ، محراب محل حرب است ، اینها سنگرند برای اسلام ، حفظ کنید اینها را . گول نخورید از این اشخاصی که می خواهند بازی بدهند که آقا شما چکار دارید به این کارها ، دارند خودشان می کنند .

مردم را دعوت کنند به دخالت در امور ، به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح

چند روز دیگر ، اینکه عرض کردم تکلیف چیست ، تکلیف شما و تکلیف ملت چند روز دیگر مساله انتخاب رئیس جمهور است . باید همه شما با تمام جدیت در این ، همه اشخاصی که در هر جا هستند ، اهل علمی که در هر جا هستند با کمال جدیت مردم را دعوت بکنند به دخالت ، دخالت کنند در مساله ، حاضر بشوند ، اگر شماها حاضر نشوید و یک رئیس جمهوری مثل سابق برایتان بتراشند و بازی بدهند همه مان را ، همه مان مسئول هستیم . اگر شما از صحنه خارج بشوید و آنها خودشان وارد بشوند و یک وقت یک نفری را رئیس

جمهور کنند که تباه کند این کشور را ، چنانچه تباه کردند ، همه مان مسئولیم . شما ، آن آقائی که در آن ده که با دویست نفر جمعیت زندگی میکند و آن آقائی که در آن شهر با دو میلیون یا چهار میلیون یا پنج میلیون جمعیت زندگی می کند ، همه مسئولیم ، علی السواء مسئولیم . همه باید مردم را دعوت کنیم به اینکه در انتخاب رئیس جمهور بی تفاوت نباشند . بروند در!!! صندوق ها پیش صندوق ها رای بدهند . و البته خوب ، اشخاصی که مطلعند ، چه هستند از علما ، از کسان دیگر ، یک نفری را که بدانند چطور است انتخاب کنند ، یا چند نفر را . اما توجه به اینکه چه باید بکنیم و ما مقدرات مملکتمان را دست کی باید بدهیم و ما اگر چنانچه یک رئیس جمهور داشته باشیم که ناباب از کار در بیاید ، همه چیزها از بین می رود ، حالا هم ما مبتلا هستیم به تفاله هایش . نگوئید که دیگران رای می دهند ، من هم باید رای بدهم ، تو هم باید رای بدهی ، آن روستائی هم که در کنار مزرعه خودش کار میکند باید رای بدهد . تکلیف است ، این یک تکلیف الهی است ، این هم یک چیزی ، حساب نکنید که من خوب ، دیگران هستند ، من چه می کنم . خیر ، برای هر فردی از افراد این ملت تکلیف است که حفظ کند اسلام را ، حفظ اسلام به این است که حالا در کشور ما ،

هر کسی در کشور خودش ، الان ما مبتلای به مسائلی هستیم در این کشور . حفظ اسلام این است که ما یک رئیس جمهوری که لااقل اعتقاد به اسلام داشته باشد ، متعهد باشد برای اسلام ، بشناسید که این آدم متعهدی است ، که مبادا مبتلا شویم به یک نفر نابابی که ما را بخواهد بکشد ببرد طرف امریکا ، روحانیون را می خواهد کنار بگذارد ومجلس را کنار بگذارد و همه ، خودم و خودم هم راه افتادم طرف امریکا ، یک مساله ای است ، تکلیف است . ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم ، ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم ، مکلفیم شرعا همانطور که پیغمبر می کرد ، همانطور که حضرت امیر می کرد . در این ایام که اعلان می کنند مساله انتخاب رئیس جمهور ، آن اشخاصی که در حوزه ها هستند باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توی شهرها و دهات و روستاها و آن جاهای دور افتاده و کمک کنند . و اگر نکنند ، فردا مسئولند پیش خدا و اگر مسامحه کنند ، فردا مسئولند پیش خدا . مردم را دعوت کنند به دخالت در امور ، به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح ، کمک کنند برای رساندن صندوق ها به روستاهای دور افتاده . اگر شما نکنید ، آنهائی که برضد شما هستند می کنند این کار را ، تبلیغ می کنند آنجاها . شماها مبلغ اسلام هستید امروز تبلیغ اسلام برای حفظ خود اسلام ، تبلیغ این است که رئیس جمهورتان را خودتان تعیین کنید . اهمیت

این همان اهمیتی است که اسلام دارد . یک نفری که وارد بشود و در راس امور واقع بشود و خدای نخواسته فاسد از کار در آید ، یک کشور را به فساد می کشاند . اگر چشمتان باز نشده بود و توطئه ها را کشف نکرده بودید ، خدا می داند که چند وقت دیگر ما به کجا می رسیدیم ، حالا هم همین طور باشد ، حالا هم همین طور است . همانطوری که ارتش ما و سپاه پاسداران ما و بسیج ما و عشایر ما در جبهه ها مشغول دفاع از اسلام هستند و خداوند تاییدشان کند آنها را و همه ملت ما باید پشتیبانی از آنها بکنند ، همانطور شما هم که جندالله هستید برای مصالح عمومی اسلام مکلف هستید که عمل بکنید و مردم را دعوت کنید ، وادار کنید مردم را ، تکلیف شرعی را به آنها بگوئید . مساله ، مساله این نیست که خوب ، من دلم می خواهد یک وکیل داشته باشم ، دلم می خواهد یک وزیر داشته باشم ، خیر ، قضیه این نیست ، قضیه سپردن یک مملکتی است به دست یک کسی که اگر ناباب از کار در آید ، صدمه به اسلام میزند ، جمهوری اسلام را از بین می برد ، این یک مساله حیاتی است برای شما ، برای اسلام و مسلمین . آسان این را نگیرید که ما دخالت نمی کنیم . یک دسته بگویند ما دخالت نمی کنیم از باب اینکه امر سیاسی است ، به ما چه . این امر سیاسی به همه مربوط است ،

به اسلام مربوط است ، به حفظ اسلام مربوط است . ما اگر نظارت نکنیم یعنی ملت اگر نظارت نکنند در امور دولت و مجلس و همه چیز اگر کنار بروند و بسپارند دست اینها و بروند مشغول کارهایشان بشوند ، ممکن است یک وقت به تباهی بکشند . ما باید ناظر باشیم به امور مردم ، ما باید ، ملت باید ناظر باشد به اموری که در دولت می گذرد ، اموری که فرض کنید که در مجلس میگذرد ، نظارت ، توجه داشته باشد به اینها . ملت باید توجه داشته باشد که اگر در مجلس این سفر!!! فرض کنید که یک کسی را تعیین کردند که کارشکنی برای دولت کرده ، کارشکنی برای مجلس کرده ، دفعه دیگر تعیینش نکند ، اعلام کنند تعیین نمی کنیم ، بلکه انشاء الله به راه بیایند . در قضیه رئیس جمهور ، تعیین رئیس جمهور یکی از چیزهائی است که بر همه مسلمان های ایران ، بر همه مکلف های ایران واجب است که در این امر دخالت داشته باشند . اگر دخالت نکنند و یک صدمه ای به اسلام برسد ، هر یک یک ما در محکمه عدل الهی مسئول هستیم ، یک یک ما . کسی بگوید به من چه ربطی دارد ، این است که بگوید اسلام به من چه ربطی دارد . مگر می توانی بگوئی اسلام به من چه ربطی دارد ؟ تو مکلفی حفظ کنی . امانت خداست و حفظش امروز به این است که رئیس جمهورش یک رئیس جمهور صحیح باشد و بعد لابد اشخاصی که مطلع هستند

از امور می گویند ، شما هم شاید بشناسید خیلی هاشان را . یک مجلس خوب باشد . و اگر چنانچه وکلای شما بعضی هایشان تخلف کردند ، به آنها تنبه بدهید که آقا نکن . اگر زیادتر کردند دفعه دیگر تعیینشان نکنید ، کسی دیگر را تعیین کنید . و من حالا دارم با همه وکلا این مطلب را می گویم که اگر مسیرتان را از مسیر ملت جدابکنید و بخواهید علحیده باشید و تکلفتان را با کسانی که مخالفت با اسلام کردند و جوانهای ما را آنطور کشتند و ابرار ما را اینطور کشتند جدا نکنید ، اگر این دوره هم صحبتی نشود ، دوره دیگر شما التماس دعا دارید .

اسلام به استثنای روحانیت مثل طب به استثنای طبیب است

این تکلیف شما آقایان در وضع حاضر . البته تکلیف بزرگ هم این است که در هر جا هستید و هر کاری دارید جدیت کنید که حتی اشتباه نکنید . آنها فکر این هستند که شما را از صحنه خارج کنند . از صحنه خارج کردن به این است که اگر یک خطائی از شما دیدند بزرگش کنند و بزرگش کنند و به رخ مردم بکشند و مردم را از شما منحرف کنند . این جریان در کار بود که مردم را از شما چه کند ، تا کسی به شما فحش بدهد . این آقای بهشتی مسلمان ، متعهد ، مجتهد ، این چه کرده بود که تو تا کسی می نشستی می دیدی که دو نفر آدم به هم می رسند یک حرفشان فحش به اوست ، تو اجتماعات یک دسته ای مرگ بر کی ، طالقانی را تو کشتی

. شما ببینید چه ظلمی به یک همچو موجود فعالی که مثل یک ملت بود برای این ملت ما ، با چه حیله هائی این را می خواستند بیرون کنند . خوب ، حالا رفته است کنار ، ولی اینها بدانند که با رفتن این و آن و آن ، خیر ، مسائلشان حل نمی شود ، مردم بیشتر می فهمند که شما چکاره بودید و می خواستید چه بکنید .

این تکلیف آقایان است که راجع به مسائل اسلامی که پیش می آید ، چه وکیل بخواهید تعیین بکنید و چه عرض بکنم که رئیس جمهور بخواهید تعیین کنید ، باید در صحنه باشید ، عذری ندارید که بروید کنار بنشینید . البته اشخاصی پیدا می شوند که با گفته های خودشان ، نوشته های خودشان می خواهند شما را نگذارند وارد بشوید . آنها می خواهند که اشخاصی را تعیین بکنند که بعدها ما گرفتار بشویم . شماها باید وارد باشید در مساله و با کمال جدیت اهمیت بدهید به این مساله و مردم را وارد کنید . و تکلیف ملت هم این است که همین طوری که بحمد الله تا حالا در صحنه است و هر قضیه ای واقع می شود بحمد الله اینها هستند در صحنه و من گاهی وقتی اینها را ، این اجتماعاتشان را ، این تعهدشان را می بینم ، برای خودم حقارت قائل می شوم . اگر این پاسداری است که در کنار سنگر نماز شب می خواند و جانش را در محل خطر قرار میدهد ، اگر این سربازی است که در جبهه جان خودش را در

خطر می بیند و نماز شبش را می خواند و وصیت می نویسد ، آنطور وصیت ها ، اگر اینها مسلمان هستند ، خوب ، من چه می گویم ؟ تکلیف ملت هم این است که با تمام این چیزهائی که برای حفظ اسلام مشغول هستند ، ارتش و سپاه و همه این قوای مسلح که در جبهه ها مشغول فعالیت هستند با آن هوای گرم و با آن ناگواری ها ، اینها کمک کنند ، همه پشتیبان باشند و اظهار کنند پشتیبانی خودشان را به اینها ، روح بدهند به اینها ، و در قضیه ریاست جمهور هم همه مکلفند که شرکت کنند . من تکلیف خودم را دارم ادا می کنم . همه مکلفند ، از من طلبه که اینجا نشستم تا شما علمای اعلام و تا همه روستاها و همه جا مکلف هستند به اینکه در این امر حیاتی دخالت کنند ، بی تفاوت نباشند . می خواهند شما را بی تفاوت کنند . دست هائی الان در کار است که از حالا مشغولند به اینکه نگذارند شما اصلا وارد بشوید در صحنه ، نگذارند که ملت ما وارد بشود در صحنه . باید وارد بشوید ، چاره ندارید ، اسلام است ، حفظ اسلام است . و باید چشمشان را باز بکنند که در دام نیفتند ، آمریکا دامش را الان پهن کرده در تمام ایران .

در دام نیفتند ، گول این تبلیغاتی که این گروه ها می کنند ، تبلیغ می کنند ، گول اینها را نخورند . ببینند که اشخاص صحیح سالم متعهد دانا چه می گویند ، بخواهند

آن بگوید من کشاورزم و چکار دارم به این کارها ، آن بگوید من ، شما می توانید بگوئید من کشاورزم و امام حسین را می خواهند بکشند من چکار دارم ؟ شما این حرف را می توانید بزنید ؟ شما می توانی بگوئی که من کشاورزم ، من کارمندم ، من تو ادارات هستم یا جاهای دیگر ، قرآن را می خواهند از بین ببرند به من چه ؟ چطور می توانی بگوئی ؟ مقدمه است این از برای بردن این مسائل . قدرت های بزرگ امروز لمس کردند که سیلی از اسلام خوردند . آنها از ما بیشتر ملتفت هستند که چه کرده است اسلام با آنها ، اینها می خواهند این اسلام را کنار بگذارند . چطور کنند ؟ حیله های مختلف یکی هم اینکه شما را وادار کنند که وارد نشوید . خودشان شیطنت کنند یک کسی را تعیین کنند ، آن کس که تعیین شد بکشد ما را به طرف امریکا ، ولو ده سال دیگر . همه باید توجه به این مسائل داشته باشید ، مسائل سیاسی مال همه است (کلکم راع ) همه باید مراعات بکنید ، همه باید ملت را توجه کنید که چه می کنند و باید راهنمایی کنید همه را ، و همه باید فعال با صف های فشرده و فعال وارد باشید در صحنه و به خودتان هیچ یاسی راه ندهید ، خدا با شماست . دیگران اگر مسلسل دارند و نمی دانم چه دارند ، فانتوم دارند و امثال اینها ، شما خدا را دارید . شما همه اینها را از بین بردید

برای آنکه با خدا بودید ، پشتوانه شما خداست . ملت چه داشت آن وقت ، چیزی نداشت که دستش . می نشستند یک چیز اینقدری درست می کردند ، مگر این مقابل آن چیزی که آنها داشتند ، چیزی بود ؟ لکن خداوند القاء رعب کرد در دل آنها که نروند سراغ آن جهازات کشنده و مقابله نکنند ، این کار خدا بود که القاء رعب کرد ، همه را ترساند و تقویت کرد روحیه شما را ، به طوری که از شهادت نترسیدید و شهادت رابرای خودتان فوز عظیمی دانستید . اینها همه از خداست ، و الا همین ملتی بود که آن وقت اگر یک صدای اگر یک پاسبان می آمد توی تهران ، توی بازار تهران ، امر می کرد ، همه بازار تهران تسلیمش شدند ، یک وقت اینجور بود . کی اینطور کرد که آن کسی که از پاسبان می ترسید ریخت در خیابان ها و مرگ بر شاه گفت ، کی این روحیه را به شما داد ؟ جز خدا کسی می تواند سرتاسر کشور را تحت یک علم قرار بدهد ؟ غیر خدا کی می تواند ؟ شمایی که خدا را دارید ، از چه می ترسید ؟ از هیچ چیز . آنی که در بیمارستان خوابیده و مردم را دعوت به مقاومت می کند ، دعوت به این می کند که با ارتشی ها کمک بکنید ، این ملت که اینطور است وضعش ، بچه و زن و بزرگ و کوچک و پیر و جوانش در صحنه هستند و می خواهند دخالت در امور بکنند ،

حق هم همین است باید دخالت در امور بکنند . اگر دیدند من کج می روم ، به من بگویند کج نرو ، اگر دیدند یک کسی ، دولت کج می خواهد برود ، به او بگویند کج نرو . اگر شما را از خصوصا شما اهل علم را که هدف اصلی شما هستید ، اگر شما را از صحنه خارج کنند ، اسلام را کنار زدند . طب بی طبیب نمی تواند عمل بکند ، طبیب می خواهد ، متخصص می خواهد . اسلام به استثنای روحانیت مثل طب به استثنای طبیب است . این که اسلام را تا اینجا رسانده همین طبقه بوده است و شما الان موظفید ، مکلفید که اسلام را با قدرت به نسل های آتیه تحویل بدهید .

و من اطمینان دارم که تا این ملت توجه به خدا دارد ، هیچ قدرتی نمی تواند به این آسیب برساند . افراد را افراد را ممکن است خوب ، بکشند . یک روز هم مرا بکشند اشکالی ندارد ، اما ملت سر جای خودش هست . اینها اشتباه می کنند ، یک اشتباه غلطی که خیال می کنند که این را بکشند ، چند نفر وکیل بکشند ، چند نفر وکیل را کشتند ، امروز مجلس بوده ، وکلای دیگر هم می آیند جایش می نشینند . امروز ملت ما قائم به شخص نیست ، یعنی این یک قدرت الهی است که در این ملت پرتو افکنده که اشخاص مطرح نیستند . ملت الان همه با هم در صحنه اند و هر کس از آنها شهید بشود ، یک نفر دیگر

به جای او نشانده می شود . خداوند انشاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه روحانیت را به راه مستقیم برساند وبه لقاء خودش مشرف کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/4/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدای فاجعه 7 تیر و اعضای دفترمرکزی حزب جمهوری اسلامی

مساله اتفاقی نبود که افراد موثر را یکی بعد از دیگری شهید کردند یا خواستند شهید کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

من به همه بازماندگان شهدا که باید بگویم همه ایران بازماندگان این شهدا هستند تسلیت عرض می کنم . ما از خدا هستیم ، ما هر چه داریم از اوست . از خود هیچ نداریم و آنچه که هدیه می کنیم به اسلام ، هدیه ای است که از خدای تبارک و تعالی به ما مرحمت شده است و ما امانت ها را به او بر می گردانیم و این امانت ها با پاکی و سرافرازی به سوی خدای تبارک و تعالی شتافتند و موجب سرافرازی ملت و مظلومین جهان واقع شدند . آنها پیشقدم شدند و همه اشخاصی که در جبهه ها و پشت جبهه ها از پانزده خرداد به این طرف به سوی حق تعالی شتافتند موجب سرفرازی ملت ما و مظلومین جهانند . آنچه مهم است برای ما این است که ما چه باید بکنیم ، آنها خدمت خودشان را به اسلام کردند و آنوقت خدای تبارک و تعالی مقدر فرمود به خدمت او شتافتند . مهم برای ما این است که ما به تکلیف مان عمل بکنیم ، به آنچه خدا تبارک و تعالی فرموده است عمل بکنیم . پیش کسانی که به خدای ارتباط دارند ، شهادت عزیزان مطرح نیست ، خدمت عزیزان مطرح است . آنها خدمت خودشان

را کردند وبرای این ملت سرمایه هائی بودند که از دست رفت ، لکن راهی که آنها رفتند باید ما هم با هوشیاری آن راه را تعقیب کنیم . یک جریانی از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در کار بود ، مساله اتفاقی نبود که افراد موثر را ، افرادی که برای این ملت سرمایه بودند ، یکی بعد از دیگری یا شهید کردند یا خواستند شهید کنند و خداوند حفظ کرد . اینطور نبود که من باب اتفاق یک کسی مرحوم مطهری را ترور کند یا مرحوم مفتح را یا آقای هاشمی را یا آقای خامنه ای را یا مرحوم بهشتی را یا این وزرائی که برای اسلام هر کدام ارزشمند بودند و آن وکلائی که متعهد و مفید بودند . مساله یک مساله تنظیم شده بود و هست . مساله ای بود که از اول که این انقلاب یک شکلی به خودش گرفت از آنوقت شروع شد به این مسائل .

یک جریانی بود که افراد متعهد نباشد

از همان وقت که به جمهوری اسلامی مردم می خواستند رای بدهند ، مورد تحریم واقع شد . یک دسته ای ، یک گروهی تحریم کردند و وقتی که مجلس خبرگان تاسیس شد در تاسیس اش مخالفت ها شد و بعد از آنکه دیدند تاسیس شد و اشخاصی که در مجلس خبرگان هستند فقها هستند یا دانشمندانی که در خط اسلام هستند ، شروع به مخالفت شد و طرح انحلالش پیش یک عده ای ریخته شد و خداوند حفظ کرد . من باب اتفاق نبود که وقتی مجلس شورا می خواست تاسیس بشود باز مخالفت مخالفت ها شد

و وقتی هم تاسیس شد باز در خود مجلس افرادی در آن موادی که برای حفظ اسلام و حفظ استقلال کشور مفید بود ، مورد اشکال واقع شد . این یک مساله ای بود و یک جریانی . این جریان هست همراه با این انقلاب ، همزاد با این انقلاب و همراه با این انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود . بی جهت نیست که یک کسی در مجلس شورا انگشت گذارد روی یک ماده ای که آن ماده بر حسب خواست اسلام ادامه دهنده اسلام و ادامه دهنده راه اسلام است ، آن ماده مورد مواخذه قرار می گیرد و مخالفت و من باب اتفاق نیست که بعد از آنکه آن مساله هم گذشت ، دولت وقتی که یک دولت اسلامی است و متعهدی است مورد اشکال و مورد هتک قرار می گیرد و مجلس وقتی که مجلس اسلامی و اکثر افراد آن افراد متدین ، متعهد هستند ، مجلس را مورد مواخذه قرار می دهند و گفتند و می گویند که اینها اشخاصی هستند که نمی توانند کاری انجام بدهند . قضیه توانائی دولت نیست ، توانائی مجلس نیست ، قضیه این است که این مجلس اسلامی نباید باشد ، این دولت اسلامی نباید باشد . قضیه آقای بهشتی نبود ، شما دیدید که در طول این یک سال ، دو سال با چه افرادی مخالفت شد . قضیه شخص افراد نبود ، قضیه همان جریان بود که با اصل اساس مخالفت باشد . قضیه دفترهای هماهنگی در سراسر کشور یک قضیه من باب اتفاق و عادی نبود ،

قضیه مخالفت با دولت اسلامی و هر روز در هر گفتاری و در هر نوشته ای حمله به دولت ، به اینکه دولت کاری از او بر نمی آید . قضیه این نیست ، قضیه این نیست ، که مجلس یک مجلس غیر کارآئی است و از اشخاص غیر مطلع تشکیل پیدا کرده . مسائل این نیست ، مساله این نیست که قوه قضائیه به دست انحصار طلبان افتاده است اینها مسائل مسائل اصلی آنها این نیست . مسائل آمریکاست و اسلام . جریان ، جریان آمریکائی در مقابل اسلام . از همان اول ، از همان وقتی که احساس این شد که شاه باید برود ، از همان وقت بختیار می آید و بختیار از یک گروه ملی گرا . من باب احتیاط هم آن ها می گویند که دیگر او از حزب ما و از جبهه نیست . این احتیاطی بود که کردند که اگر او کنار رفت ، باز جبهه ای در کار باشد . از همان وقت که دیگر اساس سلطنت سست شد ، این جریان در کار افتاد . همان وقت که من در پاریس بودم این جریان شروع شد ، همان وقت هم خواستند که شاه را نگه دارند ، به اسم اینکه او!!! حکومت کند سلطنت کند نه حکومت ، با این اسم می خواستند حفظش کنند و از همان وقت هم خواستند که بختیار را بیاورند و با ما آشتی بدهند . ما کانه نزاعمان با بختیار بود از این جریان ، از اول یک جریانی منسجم شده و برنامه ریزی شده در کار بود و ما

درست توجه به آن نداشتیم ، کم کم هی مطالب معلوم شد ، کم کم خودشان را لو دادند و رسید به اینجا که من هر چه جدیت کردم که نرسد به اینجا ، رسید . نه از باب اینکه به اینها اعتمادی داشتم از جهات دیگری که به خود آقایان گفتم . حالا رسیده جریان به اینجا که از حفظ شاه و بعدش بختیار وبعدش شورای سلطنتی و بعدش حذف جمهوری اسلامی که با آن مخالفت می شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شورای اسلامی و بعدش دولت و بعدش قوه قضائی که با همه مخالفت می شد ، نه از باب اینکه بارجائی و بهشتی و هاشمی و امام جمعه تهران مخالفتی داشتند ، چه مخالفتی ؟ یک جریانی بود که باید افراد متعهد نباشند ، اگر شد آنها را از صحنه بیرون کنند و منعزل کنند از مردم ، بهتر . شایعه سازی کنند که حتی این اجناسی که برای جنگزده ها میخواهند ببرند این می رود تو جیب آقای بهشتی و آقای خامنه ای و آقای کذا ، آقای هاشمی . هر جنایتی که در ایران به دست خود آنها واقع می شد به مردم می گفتند که اینها کردند . این یک جریانی بود و هست که می خواهند این کشور را با این جریان بکشند به طرف امریکا . خوب اگر به طرف آمریکا کشاندند شوروی هم شریک است . آمریکا تنهائی نمی تواند ، باید با هم باشند . و این جریان بالفعل هست ، آنطور مسائل یکی یکی گذشت و از آن طرفی نیستند ،

از این کشتار دستجمعی که در تاریخ پارلمان ها و دولت های دنیا کم نظیر یا بی نظیر است ، از این هم فایده ای نبردند . حالا همان شلوغکاری ها را ، هی حالا می بینند فایده نمی برند ، ، یک فایده را دلشان می خواهد ببرند و آن این است که تخریب کنند ، خرابکاری بشود ، خود خرابکاری را می خواهند .

امروز باید همه شما سازمان اطلاعات باشید

ملت ما امروز تکلیفش این است که تمام افراد ، تمام افراد ملت ، چشم و گوششان را باز کنند و رفت و آمدهای اینها را کنترل کنند . اگر نشسته ملت که برای او پاسدارها فقط ، کمیته ها فقط ، دولت فقط ، انجام وظیفه بدهد ، این اشتباه است . همه افراد الان موظفند به اینکه این مسائل را تعقیب کنند . این خرابکارهائی که در گوشه ها خزیده اند و مشغول خرابکاری هستند و مع الاسف جوانهای بی توجه ما را ، دخترهای خردسال ما را ، پسرهای خردسال ما را اغفال می کنند ، باید پدر و مادر اینها توجه داشته باشند که اینها را ، آنها به تباهی می کشند برای اینکه گل آلود بشود آب ، اگر بتوانند بهره بردارند و اگر نتوانند هم لااقل این دیوار را خرابش کنند . تمام پدر و مادرها و اقوام و عشیره ها موظفند که این بچه های گول خورده را ، این پسرهای گول خورده را ، این دخترهای گول خورده را ، اینها را نصیحت کنند ، اینها را از این کار که بر خلاف مسیر ملت است ، بر خلاف مسیر اسلام

است اینها را باز دارند از این کارها . ننشینند که بچه هایشان بروند در بین مردم و خرابکاری کنند و گرفتار بشوند و به جزای خودشان برسند و در این دنیا هم به جزای خودشان برسند . نگذارند ، این بچه ها گول خورده اند ، محتاج به نصیحت هستند . من از آن جوانهائی که از اینها گول خوردند به عنوان اینکه ما می خواهیم برای این ملت یک کاری انجام بدهیم ، ما می خواهیم آخوندها نباشند ، ما آنها برای برای ملت نیست ، آنها برای انحصارطلبی های خودشان هست ، ما می خواهیم برای شما کار بکنیم ، من تعجبم از این جوان ها که

افعال اینها را نادیده می گیرند . یک عمر کشاورز زحمت می کشد ، یک کبریت منافق این را به آتش می کشد . این اشخاصی هستند که برای ملت ما می خواهند خدمت بکنند!! در خیابان می ریزند و مردم عادی که دارند رفت و آمد می کنند ، اتومبیل های عادی که دارد رفت و آمد می کند ، اینها را می کشند و به آتش می کشند و سر می برند و به طور فجیع می کشند اینها را . اینها اشخاصی هستند که برای مردم کار کنند ، برای خلق کار می کنند!! تکلیف ملت امروز این است که تمامشان توجه کنند که این خرابکارها را شناسائی کنند ، شناسائی کنند و معرفی کنند به کمیته ها و دادگاه ها و هر جا نزدیکشان است . خودشان وارد عمل نشوند ، همان شناسائی کنند یا لااقل یکی را بگیرند بدهند دست پاسدارها

و قوای انتظامی ، ننشینند که دیگران کار بکنند . مصلحت ، مصلحت همه است . امروز مثل سابق نیست که ملت به حساب نیاید و یک دولت جائری سر کار باشد که بخواهد همه استفاده ها را خودش ببرد و ملت را کنار بگذارد . امروز روزی است که شما همه با هم می خواهید این کشور رابه سعادت برسانید و از دست قدرت های فاسد بیرون کنید . امروز باید همه شما سازمان اطلاعات باشید ، از اجزاء سازمان اطلاعات باشید . همه ماها مکلفیم که اگر چنانچه از این خرابکارها کسی را یافتیم و باید هم دنبال این باشیم که بیاییم اینها را ، معرفی کنیم تا قوای انتظامی ، نظامی بگیرند و تحویل دادگاه ها بدهند و محاکمه بشوند . محاکمه ها هم باید محاکمات عادلانه باشد ، بر طبق موازین شرعی باشد . ننشینید تا اینکه اینها خرابکاری را توسعه بدهند . اینها اجیرند که این خرابکاری ها را هر چه می توانند توسعه بدهند و در هر جای از کشور یک شلوغی به کار بیاورند ، یک خسارتهائی وارد کنند به خیال اینکه ملت کم کم خوف پیدا بکند و این مسیر خودش را رها کند ، حالا که مسیر رها شد و ملت دیگر ترسید و کنار نشست ، آنها وارد میدان بشوند ، حکومت را از بین ببرند و مجلس را از بین ببرند و یک مجلس و یک حکومت به صورت اسلامی و در باطن آن نحوی که خود اینها می خواهند و آمریکا میخواهد . ما نباید بنشینیم و تماشاچی باشیم . ما باید فعالانه

عمل بکنیم ، اگر شهید دادیم ، فعالیت مان بیشتر بشود ، آنهائی که شهید دادند فعالیت شان بیشتر بشود ، برای اینکه از دست دادند یک افراد با ارزشی را و باید دنبال کنند تا پیدا بکنند آن اشخاصی که این جنایت ها را کردند و می کنند .

باید طریقه این شهدائی که در مجلس ، در دولت ، در قوه قضائی از دست دادیم ، فراموش نکنیم

و ما ، همه ملت باید توجه به جنگ داشته باشد و این کشتارهائی که شاید یکی از انگیره هایش هم این باشد که مردم ذهنشان از جنگ منفرد بشود و ما خدای نخواسته در جنگ ببازیم که نخواهیم باخت ، لکن طول بکشد . اذهان خودتان را ، سرتاسر کشور اذهان خودشان را ، همه ملت متوجه به جنگ کنند ، اساس این است که ما در آنجا پیروز بشویم و انشاء الله پیروز می شویم . اینکه شخصیتهای بسیار ارجمندی از دستمان رفت نباید ما را از آن مسائلی که همان شهدای ما مورد نظرشان بود

و اساس خدمتشان بود ، ما فراموش کنیم . ما بیشتر باید توجه بکنیم به آن چیزی که این شهدای ما در مجلس ، این شهدای ما در دولت ، شهدای ما در قوه قضائی ، آنها را ما از دست دادیم ، باید طریقه آنها را که همه این مساله بود که جنگ را ما ببریم و تفاله های آمریکا و شوروی را از کشور خودمان پاکسازی کنیم و کشور خودمان یک کشور اسلامی مستقل ، آزاد باشد ، باید ما آن طریقه را فراموش نکنیم . در راس همه امور توجه به اینکه این جنگ باید به پیروزی ختم بشود انشاءالله ، و انشاء الله می

شود ، در هر صورت ما تکلیف داریم . من دیروز راجع به تکلیفی که به همه ملت متوجه است ، به زن و مرد ، و آن کسی که به حد رای دادن قانونی رسیده واجب است این مساله که در پای صندوق های تعیین رئیس جمهور حاضر بشوند و رای بدهند . اگر چنانچه سستی بکنید ، کسانی که می خواهند این کشور را به باد فنا بدهند ، ممکن است پیروز بشوند . باید همه شما ، همه ما زن و مرد ، هر مکلف همانطور که باید نماز بخواند ، همانطور باید سرنوشت خودش را تعیین کند . ما یک سیلی خوردیم از اشتباه ، ما همه این نابسامانی هائی که الان داریم برای اینکه اشتباه کردیم ، نباید اشتباه تکرار بشود . دنبال این باشید که یک نفر صد درصد مکتبی ، اسلامی ، در خط اسلام ، برای ریاست جمهور انتخاب کنید . همه گروه ها و همه جمعیت ها ، همه علماء بلاد و همه مردم بلاد باید در این امر حیاتی که اگر اشتباه باز بکنیم ، باز بعد از چندی باید یک عزلی پیش بیاید و دوباره از سرگرفتار شود ، باز اشتباه نکنیم ، البته کاری جز شلوغکاری نمی توانند بکنند ، لکن امروز شلوغکاری هم برای ما ضرر دارد ، امروز هر قدمی که ما سست کنیم یا ساکت در جائی باشیم ضرر دارد برای ما . ما باید فعال باشیم ، ما باید به پیش برویم . اگر ما یک قدم سست کنیم ، آنها یک قدم جلو می آیند . اگر یک

قدم ما عقب برویم ، آنها ده قدم جلو می آیند . ما باید ارتشمان و ژاندارمریمان و پاسدارانمان و بسیج مان و آن کسانی که از عشایر به اینها متصلند و اینها ، فعالانه جلو برویم و اگر یک وقت سستی کنیم ، آنها می آیند جلو ، اگر یک قدم عقب بگذارید ، آنها می آیند جلو ، آنها ده قدم می آیند جلو . ما باید با کمال شدت و با کمال شجاعت باید در میدان هائی که دفاع از اسلام دارید می کنید ، این تفاله های آمریکا را از کشور خودتان بیرون بریزید . این تکلیف آنها . و تکلیف اشخاصی که در پشت جبهه هستند ، تکلیف آنها هم همین است که با آنها همراهی کنند . اگر یک قوای مسلحه ای ببیند که ملت با اوست ، پشتیبان اوست فعالیتش چندان برابر خواهد شد . شما باید افهام کنید به آنها که ما پشتیبان شما هستیم و هستید . شما ملت اسلام نشان دادید به همه دنیا که ما یک ملتی هستیم که با ارتشمان پیوند داریم و با قوای مسلح مان پیوند داریم و ما در پشت جبهه به آنها خدمت کنیم و آنها در جبهه به ما و به اسلام . نباید ما فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا هستیم . ما در جنگ با آمریکا و تفاله های آمریکا ، این تفاله هائی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم ، الان هم هستند . باید هر یک از اینها را شناسائی کنید و به دادگاه ها معرفی کنید ، ننشینید که

باز یک جائی را آتش بزنند ، اینها می خواستند یک شلوغی بشود ، یک انفجاری حاصل بشود و مردم از صحنه بیرون بروند و دیدند که خیر ، عکس شد مطلب مردم ، این شهادت اسباب این شد که همه با هم منسجم بشوند . این اسباب این شد که مشت این ادعا کن ها که ما برای آزادی و برای کذا می خواهیم زحمت بکشیم و باید این ملت آزاد باشد و کذا ، مشت اینها باز شد که اینها از چه سنخ آزادی می خواهند ، آزادی انفجار ، آزادی انفجار اینها می خواهند ، اینها خواستند که این منافقین هم آزاد بیایند توی مردم و بعد از یک سال دیگر بسیاری از جوانهای ما را منحرف کنند آزادانه و بسیاری از کارهائی که می خواهند زیر جلی انجام بدهند ، آزادانه انجام بدهند . برای اینکه آزادی است ، بی جهت نیست که در آن نطق های با اجتماع زیاد روز عاشورا سوت می زنند و کف می زنند ، امام مظلوم ما به شهادت رسیده ، روز شهادت امام مظلوم ما ، پای نطق و سخنرانی یک نفر آدمی که با آنها دوست است کف می زنند و سوت می کشند و آمریکا را از یاد می برند . خط این بود که اصلا امریکا منسی بشود . یک دسته شوروی را طرح می کردند تا آمریکا منسی بشود ، یک دسته الله اکبر را کنار می گذاشتند ، سوت می زدند و کف می زدند آن هم در روز عاشورا ، خط این بود که این قضیه مرگ بر

آمریکا منسی بشود . و لهذا دیدید که آن روزی که این جوانهای بیدار عزیز ما این لانه جاسوسی را گرفتند ، این شیاطین به دست و پا افتادند . یکی گفت که اینها خط شیطان هستند و دنبال این کردند که ما الان اسیر آمریکا هستیم . نه اینکه نمی فهمیدند که نه ، اسیر آمریکا نیستیم ، می خواستند که ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامن آمریکا بیندازند و قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها ، برای اینکه پرونده های اینها هم ظاهر می شد ، پیدا می شد این پرونده ها . اینهمه کوشش برای اینکه اینها را رها کنید بروند ، ما در گرو آمریکا هستیم ، اینها را بگذارید بروند اینهااین جوانهای عزیز ما که می گفتند ما در خط اسلام هستیم ، می گفتند به آنها که شما در خط شیطان هستید ، خوف این بود که این پرونده ها ظاهر بشود و این چهره هائی که قالب زدند خودشان را ، این چهره ها معلوم بشود که چطور اشخاصی بودند .

هر روزی که این منافقین قدرت پیدا کنند شما را هم می برند ، برای اینکه شما لااله الا الله می گوئید و آنها با لا اله الاالله مخالفند من حالا هم باز به این افرادی که خیلی منحرف نیستند ، من به اینها باز نصیحت می کنم که شما بیایید و حسابتان را از این منافقین که قیام بر ضد اسلام کردند حسابتان را جدا کنید ، نه اینکه بگویید که خشونت شما نکنید ، آنوقت به من هم بگویید که

شما هم خشونت نکنید ، این معنایش این است که ما و آنها مثل هم هستیم ، آنهائی که (شناخت )شان را گمان ندارم این آقایان ندیده باشند ، اینهائی که کتاب عقایدشان را منتشر کرده اند و این آقایان هم شاید و لابد دیده اند آنها را ، با ما که میدانند که ما لااقل مسلمان هستیم ، مسلمان بدی هستیم ، اینها حساب شان را جدا نمی کنند ما من مکرر گفتم آقا شما دیدید که آقای بنی صدر حسابش را جدا نکرده ، خدا می داند که من مکرر به این گفتم که آقا اینها تو را تباه می کنند . این گرگ هائی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند ، تو را از بین می برند ، گوش نکرد ، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند ، اینها مردم کذا هستند (یعنی آنهائی که دور و بر او هستند) خوب من می دانستم که اینجور نیستند یک دسته ای که می روند توی وزارتخانه دزدی می کنند این را تاییدش می کند ، خوب معلوم میشود ، دزدی را شما گفتید . اینقدر عقلشان ناقص است این را تایید کردند . حالا هم به این آقایانی که اهل سدادند ، اهل صلاحند منتها اعوجاج فکری دارند ، آمریکا برای شما هیچ فایده ای ندارد دیگر گذشت آنوقت . امروز آنی که برای شما هست ، برای دینتان برای دنیاتان فایده دارند این ملتند این ملت پابرهنه است . آن ملت سرمایه دار هم به درد شما نمی خوردند ، آنها همه برای خودشان می

کشند ، شماها را می خواهند آلت دست قرار بدهند . این منافقین هم به درد شما نخواهند خورد ، هر روزی که این منافقین قدرت پیدا کنند سر شما را هم می برند ، برای اینکه شما لا اله الا الله می گوئید ، آنها با لااله الا الله مخالفند . اینها توحید را توحید طبقاتی می گویند ، آنها معاد را همین جا می دانند ، همین دنیا . آنها غیر این دنیا چیزی را قائل نیستند ، اما شما قائلید . آن روزی که اینها پیروز بشوند خدای نخواسته ، شما فدای آنها خواهید شد ، شما را پل قرار داده اند برای پیروزی ، وقتی که رفتند این پل را عقب خودشان خراب می کنند ، مزاحم آنها نمی خواهند . من باز هم عرض کنم با آقایان که ماه مبارک رمضان است و درهای رحمت خدای تبارک و تعالی به روی همه گناهکاران باز است و شما تا دیر نشده است در این ماه رمضان خودتان را اصلاح کنید ، ما همه باید خودمان را اصلاح کنیم ، ما هیچ کداممان یک آدم درست حسابی نیستیم . پناه به خدا باید ببریم و خودمان را اصلاح کنیم و با این جریانی که خروشان و دریای مواج آدم های متعهد است ما با آنها خودمان را در همان جریان بگذاریم . جریان مخالف سیل ، انسان را خرد می کند ، جریان مخالف موج های شکننده دریا انسان را از بین می برد . شما اسلام را کنار نگذاشتید لکن آنهائی که به اسلام عقیده ندارند و اشخاصی هستند که قیام

بر ضد اسلام کردند و لااقل در خیابان ها ریخته اند و آدم کشته اند و شما هم حکم شرعی اش را می دانید و شما هم می دانید که کسی که مسلحانه در خیابان بریزد و مردم را ارعاب کند ، لازم نیست بکشد مردم را ، ارعاب کند ، اسلام تکلیفش را معین کرده است و شما هم مساله اش را می دانید . شما همین یک مساله را بگوئید ، یک اعلامیه بدهید ، مساله ، در کتاب خدا هست که این اشخاصی که مفسد هستند و ریختند توی خیابان ها و مردم را می ترسانند ، به حسب حکم خدا ، حکمشان این است . شما این مساله شرعی را بگوئید و از گروه خودتان امضاء کنید . چرا اینقدر تعلل می کنید ، مگر برای شما می خواهید اینها چه بکنند . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما را موفق کند در این ماه شریف ، در این ماه رحمت ، ما را موفق کند که توبه بکنیم از گناهانی که داریم . اهوای ما را ، هواهای نفسانیه ما را ، یک قدری از دستمان بگیرد و این ملت عزیز ما را با همین قدرتی که دارد حفظ کند انشاء الله و ارتش ما و سایر قوای مسلح ما پیروز بشوند انشاء الله و اسلام انشاء الله پیروز است و خواهد پیروز بود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/4/60

پیام امام خمینی به مناسبت پیروزی های رزمندگان اسلام در جبهه نوسود

بسم الله الرحمن الرحیم

تیمسار ولی فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران

(قاتلو هم یعذبهم الله بایدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم

و یشف صدور قوم مومنین ) .

آزاد شدن شهر نوسود پس از تصرف ارتفاعات مشرف بر آن به وسیله رزمندگان متعهد و مومن و شجاع ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمری و دیگر رزمندگان عزیز خودی ، پیروزی چشمگیری است که تقدیر و تشکر ملت مبارز ایران را برانگیخت .

مراتب تقدیر و تشکر اینجانب را نسبت به تمام مجاهدین اسلام در جبهه های جنگ تحمیلی و دفاع از اسلام و میهن عزیز خصوصا فاتحان نوسود ابلاغ نمائید .

این پیروزی و دیگر پیروزی های آینده و گذشته با تمام ساز و برگ بسیاری که از جانب ابر قدرتها و دار و دسته آنان در اختیار دشمن گذاشته شده است پیروزی ایمان و اسلام است بر جناح کفر و پیروزی ارزش های انسانی است بر طاغوت .

همان سان که در صدر اسلام جناح مومنین باساز و برگ اندک و ایمان و تعهد بسیار بر جناح های کفر مجهز به همه نوع ساز و برگ فراوان روز و قدرت های شیطانی پیروز گردیدند . باید انسجام و انضباط رزمندگان اسلام به حد اعلا باشد و از اختلاف سلیقه ها که موجب تزلزل می شود اجتناب شود که دست خدای بزرگ با جماعت و انسجام است .

شما برادران رزمنده در جبهه ها پیروزی می آفرینید و برادران عزیز پشت جبهه و ملت شجاع در سراسر کشور ، منافقان و دیگر منحرفان راستگراو چپگرا را گروه گروه باز یافته و به قوای انتظامی و سپاه پاسداران معرفی می نمایند و آنان را به دادگاه های انقلاب تحویل می دهند .

اینجانب مراتب تقدیر و تشکر خود را تقدیم ملت متعهد و

شجاع می نمایم و امید آن دارم که با این شیوه الهی این تفاله های آمریکائی هر چه زودتر به سزای اعمال خود برسند و ملت مسلمان ایران از شر آنان آسوده شوند .

اینجانب از دادگاه های انقلاب می خواهم که با مراعات جانب عدل اسلامی با قاطعیت انقلابی با این مفسدان و تباه کنندگان حرث و نسل رفتار و احکام قرآن مجید را درباره آنان اجرا نمایند و به یاوه گوئی همان کسانی که به حدود اسلامی پایبند نیستند گوش فرا ندهند که اجرای حدود قصاص و تعزیر اسلامی بیمه کننده حیات و نظام کشور است و سستی و سهل انگاری در این امر ترحم بر پلنگ تیز دندان است .

ضمنا همان سان که ملت متعهد علاقه مند به جمهوری اسلامی مکلف هستند که گروه ها یا اشخاص منحرف توطئه گر را شناسائی نموده و به مقامات رسمی معرفی نمایند و در صورت لزوم با پاسداران و شهربانی کمک نمایند ، قوای مسلح در سراسر کشور موظف هستند که اگر در بین آنان اشخاص منحرفی هستند به فرماندهان معرفی نمایند و فرماندهان موظف هستند آنها را به دادگاه تسلیم نمایند تا رسیدگی شده و تصفیه و مجازات شوند و این مطلب اخطاری است به تمام فرماندهان و متخلف مورد مواخذه قرار خواهد گرفت . و اخیرا لازم به تذکر است که چون صدام شکست خود را نزدیک می بیند دست به حیله ای عامیانه زده است و بعضی از طرفداران او نیز همان را تعقیب نموده اند می گوید ماه مبارک رمضان ماه عبادت است و جنگ در آن حرام است و لازم است

آتش بس اعلام شود .

او و دوستان آمریکائی اش نمی دانند که ماه مبارک رمضان شهر حرام نیست . صدام در یکی از ماه های حرام علیه ما به جنگ برخاست و کسی از طرفدارانش به او اعتراض نکرد . امروز ما در حال دفاع هستیم و دفاع از کشور یکی از عبادات بزرگ است .

ملت ایران می داند که نیروهای مسلح ما در حال بزرگترین عبادات هستند . نیروهای مسلح ما باید بدانند که پیغمبر اکرم در ماه مبارک رمضان علیه کفار جنگید .

از خداوند متعال پیروزی اسلام را بر کفر و نفاق خواستارم .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/5/60

پیام امام خمینی به آیت الله صدوقی در مورد رسیدگی به وضع زلزله زدگان کرمان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای صدوقی دامت برکاته

خبر ناگوار زلزله کرمان که خود آزمایش دیگری برای بندگان صالح خدا بود مردم رنجدیده ما را متاثر ساخت .

جنابعالی تحمل زحمت فرموده با همکاری علماء محترم کرمان ایدهم الله تعالی و مردم مبارز و شریف آن دیار هر چه سریعتر اقدامات لازم را جهت رفع کمبودها بنمائید و نتیجه را به اطلاع اینجانب برسانید تا تصمیمات لازمه اتخاذ گردد .

بدیهی است دولت و برادران نظامی و پاسدار و سایر نهادها نیز همچون گذشته به وظیفه اسلامی و انسانی خود عمل خواهند نمود . سلام گرم و مراتب تسلیت اینجانب را به خانوده های مصیبت زده وآسیب دیدگان این حادثه غم انگیز ابلاغ فرمائید . خداوند ما رادر برابر امتحانات مکرر پیروز گرداند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/5/60

پیام امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به مناسبت روز جهانی قدس

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه آخر ماه مبارک رمضان روز قدس است و در دهه آخر ماه رمضان به احتمال زیاد شب قدر است . شبی است که احیاء آن سنت الهی است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان والاتر است که مقدرات خلق در آن شب پایه ریزی می شود . روز قدس که همجوار شب قدر است لازم است که در بین مسلمانان احیاء شود و مبدا بیداری و هوشیاری آنان باشد و از غفلت هایی که در طول تاریخ خصوصا سده های اخیر شده است بیرون آیند تا آن روز هشیاری و بیداری از ده ها سال ابرقدرت ها و منافقان جهان والاتر باشد و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود به دست قدرت خود پی ریزی و پایه گذاری

کنند . در شب قدر ، مسلمانان با شب زنده داری و مناجات خود از قید بندگی غیر خدای تعالی که شیاطین جن و انس اند ، رها شده و به عبودیت خداوند در می آیند و در روز قدس که آخرین روزهای شهر الله اعظم است ، سزاوار است که همه مسلمانان جهان از قید اسارت و بردگی شیاطین بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لایزال الله بپیوندند و دست جنایتکاران تاریخ را از کشورهای مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند .

هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی ! بپا خیزید و مقدرات خود را به دست گیرید . تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند ؟ تا کی باید قدس شما در زیر چکمه تفاله های آمریکا ، اسرائیل غاصب پایکوب شود ؟ تا کی سرزمین قدس ، فلسطین ، لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران بسر برند و شما تماشاچی باشید و بعض حکام خائن شما آتش بیار آنان باشند ؟ تا کی قریب یک میلیارد مسلمان در جهان و قریب صد میلیون عرب با کشورهای وسیع و ذخایر بی پایان ، شاهد چپاولگری های شرق و غرب و ستمگری ها و قتل عام های غیرانسانی آنان و تفاله های آنان باشند ؟ تا کی تحمل جنایات وحشتناک بر برادران افغانستان و لبنان را نموده و به ندای آنان جواب نمی دهند ؟ تا کی به جای مقابله با دشمنان اسلام و برای نجات قدس از اسلحه گرم و قدرت نظامی و الهی غفلت نموده و با کارهای

سیاسی و برخوردهای سازشکارانه با ابرقدرت ها وقت گذرانده وبه اسرائیل مهلت جنایت های بی امان داده و شاهد قتل عام ها بایدبود ؟ آیا سران قوم نمی دانند و ندیده اند که مذاکرات سیاسی با سیاستمداران قدرتمند و جنایتکاران تاریخ ، قدس و فلسطین و لبنان را نجات نخواهد داد و هر روز بر جنایات و ستمگری ها افزوده خواهد شد ؟

باید برای آزادی قدس از مسلسل های متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازی های سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگه داشتن ابرقدرت ها به مشام می رسد کنار گذاشت . باید ملت های مسلمان خصوصا ملت فلسطین و لبنان ، کسانی را که با مانورهای سیاسی وقت گذرانی می کنند ، تنبه نموده و زیربار بازی های سیاسی که نتیجه ای جز زیان و ضرر برای ملت مظلوم ندارد نروند . تا کی اسطوره های دروغین شرق و غرب ، مسلمانان قدرتمند را مسحور نموده و بوق های تبلیغاتی میان تهی ، آنان را وحشت زده می نماید ؟ تا کی مسلمین از قدرت اسلام بزرگ غافلند ؟ مسلمانانی که در نیم قرن آن فتوحات عظیم و تحولات شگرف را با دست خالی از ساز و برگ جنگی و دلی آغشته به ایمان وزبانی متذکر به الله اکبر به دست آورده و اسلام و توحید را در جهان قدرتمند آن روز پایه گذاری نمودند . اگر آن پیروزی ها و تحولاتی که در تاریخ ثبت است از چشم انداز مسلمانان دور است ، پیروزی ملت رزمنده ایران با انگیزه سربازان صدر اسلام که سلاحشان ایمان بود

، در پیش چشم همگان پرتو افکن است . جهانیان و مسلمانان جهان دیدند که ملت غیور ایران با دست تهی از ساز و برگ نبرد ، در مقابل ابرقدرت های زمان و وابستگان خارج و داخل آنان نهضت کردند و انقلاب شکوهمند اسلامی را باهمه مشکلات ، برق آسا به ثمر رساندند و دست تمام جنایتکاران تاریخ را از کشور عزیز خود قطع کردند و توطئه های امریکائی و گروهک های چپ گراو راست گرا را با قلبی سرشار از ایمان و عقیده یکی پس از دیگری خنثی نموده و زن و مرد وکوچک و بزرگ دلاورانه در صحنه حاضر و مقدرات کشور خود را در دست توانای خود تعیین نمودند و امروز با خواست خداوند متعال ، ارکان جمهوری اسلامی به دست متعهدین به مکتب و معتقدین به جمهوری اسلامی برقرار و فتنه انگیزان و توطئه گران را از صحنه خارج نمودند . و امروز ایران به رغم بوق های خارج و دستگاه های تبلیغاتی امریکا و صهیونیست وسیلی خورده های از انقلاب ، به سوی سازندگی نهائی پیش می رود و این درس عبرتی است برای کشورهای اسلامی و مستضعفان جهان که قدرت اسلامی خود را بیابند واز عربده های شرق و غرب و وابستگان و تفاله های آنان نهراسند و با اعتقاد به خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتکاران از کشورهای خود کوتاه نمایند و آزادی قدس شریف و فلسطین را سرلوحه برنامه قرار دهند و ننگ سلطه صهیونیست ، تفاله آمریکا را از دامن خود بزدایند وروز قدس را زنده نگه دارند .

امید است با زنده نگه داشتن این روز ، بی تفاوتی ها زائل شود و غفلت ها مرتفع گردد . و با قیام ملت های شریف ، بعضی از سران خائن را که به رغم مسلمانان و اسلام ، دست در دست اسرائیل و چشم به فرمان امریکا بر خلاف مصالح مسلمین به زندگانی سیاسی ننگین خود و به زندگی جنایتبار خویش ادامه می دهند ، از صحنه خارج و در گورستان تاریخ مدفون نمایند . حکام غاصبی که در جنگ بین کفاری چون اسرائیل و صدام با مسلمین ، طرف کفار را گرفته و به اسلام و مسلمین ضربه وارد می کنند ، از صحنه اسلام باید خارج شوند و از حکومت بر مسلمین باید بر کنار گردند . ملت های شریف مصر و عراق و دیگر کشورهای تحت سلطه منافقان باید قیام کنند و به بلندگوهای فاسد که این جنایتکاران مسلمان جلوه می دهند ، گوش فرا ندهد و از قدرت های پوشالی این خائنان نهراسند .

مسلمانان و جهانیان دیدند که صدام عفلقی سرسپرده امریکا ، به ایران که جز به اسلام و مصالح مسلمین نمی اندیشد ، حمله کرد و آنچنان سرش به سنگ کوبیده شد که اکنون با توسل به سران عرب و پناه به اسرائیل ، دنبال مفری است که او را از سقوط حتمی نجات دهد و ملت ایران و قوای مسلح شجاع ، آنچنان ضربه ای به او و طرفداران جنایتکار او زدند که جز تسلیم یا سقوط ، مفری ندارد و حیله های ابلهانه او و بوق های تبلیغاتی صهیونیسم راهگشای او نخواهد شد .

ملت و دولت

و مجلس و ارتش و سایر قوای مسلح ایران که امروز با وحدت اسلامی و انسجام الهی صف واحد هستند مصمم اند که در مقابل هر قدرت شیطانی و متجاوز به حقوق انسان ها بایستند و از مظلومان دفاع نمایند و تا برگشت قدس و فلسطین به دامن مسلمین ، از لبنان و قدس عزیز پشتیبانی نمایند . مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین ، بلکه مستضعفین بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستکبرین و جهانخواران بایستند و تا رهائی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند و مستضعفان که اکثریت قاطع جهان را تشکیل می دهند مطمئن باشند که وعده حق تعالی نزدیک است و ستاره نحس مستکبران رو به زوال و افول است . ملت ایران ، خواهران و برادران عزیز می دانند که انقلاب عظیم ایران که در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است از ارزش های بزرگی برخوردار است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است ، همان ارزشی که پیامبران عالیمقام در پی آن قیام نمودند . امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء منتهی شود . و باید ملت شریف که چنین انقلابی بزرگ را نموده است در ادامه آن هر چه بیشتر کوشا باشد و حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهی به ثبت رساند . عزیزان من ! باید بدانید که ارزش انقلاب هرچه بیشتر باشد

فداکاری در راه تحقق آن ارزشمندتر و لازم تر است . انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت الله همان است که انبیاء عظام در راه آن فداکاری ها نمودند و پیامبر عظیم الشان اسلام تا آخرین لحظات زندگی پر برکت خود در راه آن با همه توان ، فداکاری و ایثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هر چه داشتند نثار آن کردند . ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می دانیم باید اقتدا به آنان نموده و در سبیل حق ، مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم و از خرابکاری های دغل بازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهد است نهراسیم و در راه هدف حق وا سلام بزرگ چونان انبیاء عظام و اولیاء معظم فداکاری و ایثار نماییم . خداوند تبارک و تعالی پشتیبان مجاهدین و یار مظلومان است . درود بر اسلام عزیز ، درود بر مجاهدین در راه حق ، درود بر شهدا در راه خدا در طول تاریخ ، درود بر شهداء ایران و فلسطین و لبنان و افغانستان ، سلام بر رزمندگان جبهه های جنگ علیه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/5/60

متن حکم تنفیذ ریاست جمهوری برادر محمد علی رجائی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سپاس بیحد از الطاف کریمه خداوند متعال که توفیق به ملت شریف و متعهد ایران عطا فرموده که هر چه زمان می گذرد ، مشکلات افزون شود ، بر تعهد آنان و حضورشان در صحنه و پشتیبانی شان از جمهوری اسلامی که فرآورده فداکاری های خودشان است ، افزوده می شود

. و به رغم تبلیغات دشمنان خارج و داخل ، با اکثریت قاطع افزون از دوره سابق ، جناب آقای محمد علی رجائی ایده الله تعالی را به ریاست جمهوری کشور اسلامی ایران برگزیده و این مسوولیت بزرگ و بار سنگین را بر عهده او گذاشته است . و چون مشروعیت آن باید با نصب فقیه ولی امر باشد ، اینجانب رای ملت را تنفیذ و ایشان رابه سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمود و مادام که ایشان در خط اسلام عزیز و پیرو احکام مقدس آن می باشند و از قانون اساسی ایران تبعیت و در مصالح کشور و ملت عظیم الشان در حدود اختیارات قانونی خویش کوشا باشند و از فرامین الهی و قانون اساسی تخطی ننمایند ، این نصب و تنفیذ به قوت خود باقی است . و اگر خدای ناخواسته بر خلاف آن عمل نمایند ، مشروعیت آن را خواهم گرفت . و باید ایشان توجه داشته باشند و از عمل ملت در یافته باشند که ملت دلاور نیز رای خود را بر این اساس به ایشان داده اند و من امیدوارم که در حفظ این امانت الهی و مسئولیتی که ملت بر عهده ایشان گذاشته است ، با تمام توان کوشش نموده و از آن پاسداری نمایند و وفادار به پیمان خود در مقابل خداوند مقتدر حاضر و ناظر و ملت حاضر در صحنه و مراقب احوال و اوضاع بوده باشند و به فرمان خداوند تبارک و تعالی که مومنان را به رحمت و عطوفت در بین خود و شدت در مقابل کفار و مخالفان اسلام دعوت فرموده است

، با تمام جدیت عمل کرده و در عمل به حق از کسی و از ملامت بدخواهان نهراسند . و در نظارت بر قوای ثلاثه ، طرف حق را در نظر گیرند و در خدمت به خلق خدا ، خصوصا توده های مستضعف ، احساس غرور و سرافرازی نمایند ، که اینانند وفاداران به اسلام و هواداران جمهوری اسلامی . و امید است در این موقع که دشمنان خارج و داخل دست به دست هم داده تا جمهوری اسلامی را به تباهی کشند ، قشرهای مختلف ایران از علما و متفکران و محققان گرفته تا نیروی مسلح و از دهقانان و کارگران و کارمندان و کارفرمایان تا بازرگانان و بازاریان و عشایر و سرحدنشینان ، همفکر و همصدا با رئیس جمهور محترم و دولت و مجلس و سایر ارگان های اسلامی دست جنایتکاران و خائنان را قطع و در تشدید و تایید جمهوری اسلامی کوشا بوده و در ساختن ایرانی مستقل و آزاد فداکار باشند و با وحدت کلمه به کشور خود و مردم محروم آن خدمت کنند .

تقارن رای گیری برای رئیس جمهور با ایام و لیالی مبارک قدر و تنفیذ آن با عید سعید فطر موفقیت آقای رئیس جمهور را در خدمت به کشور و ملت عزیز نوید می دهد . از خداوند متعال توفیق همگان را در ساختن کشور عزیز خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/5/60

بیانات امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری برادر محمد علی رجایی

اگر ما به تکلیف خود عمل کنیم باکی از این نداریم که شکست بخوریم

بسم الله الرحمن الرحیم

این روز مبارک عید سعید فطر را بر همه ملت ایران و همه مستضعفان جهان و مسلمین کشورهای اسلامی و خصوص حضار این مجلس تبریک عرض می کنم .

من آنچه که

لازم است به طور نصیحت به آقای رئیس جمهور و به همه دست اندرکاران جمهوری اسلامی از لشکری و کشوری عرض کنم این است که آنچه که به سر انسان می آید از خیر و شر ، از خود آدم است . آنچه که انسان رابه مراتب عالی انسانیت می رساند کوشش خود انسان و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخرت می کشد خود انسان و اعمال خود انسان است . این انسان است که خدای تبارک و تعالی به طوری خلق فرموده است که راه راست و کج را می تواند انتخاب کند و تمام انبیا از صدر عالم تا آخر برای این آمده اند که این آدم را از آن راه کج و راه های باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت که یک سرش اینجاست و سر دیگرش عندالله است . ما خودمان را اگر توانستیم اصلاح کنیم ، کنترل کنیم و تربیت کنیم خودمان را ، مراقبت کنیم از خودمان ، در همه امور موفق خواهیم شد و اگر چنانچه خدای نخواسته در آن مقاصد اسلامی یا انسانی که داریم ، موفق نشویم ، معذلک آن توفیق الهی که برای اشخاص صحیح و متعهد هست برای ما هم هست . ما نباید نگران این باشیم که آیا در کارهایی که انجام می دهیم ، چه کارهای شخصی و در بین خودمان و خدای خودمان و چه در کارهای اجتماعی که به عهده کسانی هست ، نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم ، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم . نگرانی از خود ماست

. اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده است عمل بکنیم ، باکی از این نداریم که شکست بخوریم ، چه از شرق و چه از غرب و چه داخل و چه خارج و اگر به تکالیف خودمان عمل نکنیم ، شکست خورده هستیم . خودمان ، خودمان را شکست دادیم .

هر چه آراء زیادتر باشد ، مسئولیت زیادتر است

امروز باید همانطوری که در سابق به رئیس جمهور سابق بعضی مطالب را تذکر دادم ، به آقای رجائی هم تذکراتی بدهم . قضیه مقام و ریاست هر چه باشد ، این وقتی که نظر انسان یک نظر محدود دنیائی باشد ، این مقامات ، انسان را از خودش بیخود می کند ، اینها را مقام می داند . شما حساب کنید که این سیاره ای که ما در آن زندگی کنیم به اسم زمین ، در مقابل منظومه شمسی چقدر است و این منظومه شمسی که ما یکی از سیارات کوچکش را در آن زندگی می کنیم ، در مقابل کهکشان چقدر است و این کهکشان هائی که تاکنون کشف شده است که گفته می شود که تا آنقدر که از ستاره های نورانی کشف شده است به مقدار شش میلیارد سال نوری است . یعنی اگر نور آن ستاره ای که در آخر است بخواهد بیاید به پیش ما ، شش میلیارد سال نوری طول می کشد و آن چیزی که ماورای اینهاست و باز کشف نشده است ، حتما بدانید که بیش از این معانی است . اینها هم در مقابل عظمت خالق ناچیزند . ما باید چقدر ضعیف باشیم که در این ذره

ای که خودش و آن منظومه ای که این یکی از ستاره های کوچکش است ، اصلا به حساب نمی آید و اگر گم بشود نمی توانند پیدایش بکنند در این غائله بزرگ عالم ، ما چقدر از این سیاره در اختیارمان هست ؟ یک ایران . ایران یک قطعه کوچکی است در مقابل این سیاره وحکومت ایران هم یک حکومت ناچیز کوچکی است در این سیاره وسیاره ما هم یک چیز کوچکی است در مقابل منظومه شمسی و منظومه شمسی ما هم یک چیز بسیار کوچک است در مقابل منظومه های دیگر و همه آنها از خداست و خالق او خداست . ما اگر بندگی خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگی خدا وعبودیت ، این امر ناچیزی که به حساب در عالم نمی آید ، در ما تاثیر نباید بکند . شما دیروز نخست وزیر بودید و پریروز وزیر بودید وقبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید و بعد از این هم معلوم نیست کی از اینجا بروید ، ممکن است خدای نخواسته همین حالا که بیرون رفتید یا همین حالا یک بمبی اینجا باز منفجر بشود و فاتحه همه را بخوانند . وقتی مطلب این است چرا باید انسان قبل از ریاست جمهور و بعدش فرق بکند ؟ مگر ریاست جمهور چه هست ؟ کسی که دلش به نور توحید روشن است مگر عالم چه هست ؟ همه عالم چه هست ؟ همه عالم در مقابل عظمت خدای تبارک وتعالی چیزی نیست . تمام این عالم مادی در مقابل عالم های معنوی

که هست قدر محسوسی ندارد ، آنوقت ما برای یک کدخدای ده یا یک کدخدای شهر ، یا کدخدای یک کشور خیال بکنیم که خیر ، ما الان یک چیزی هستیم و دیگران را به نظرمان کوچک بیایند وخودمان را بزرگ . اگر شما ملاحظه کردید در نفس خودتان که غیر از خدا از او کسی اطلاع ندارد و خودتان هم تا یک حدودی اطلاع دارید ، اگر دیدید که این مقامی که خدای تبارک و تعالی مردم را دلشان را متوجه کرده است به شما وبه شما داده اند ، این مقام شما را محکوم خودش می کند و شما مرکوب او واو راکب شما هست ، بروید خودتان را تصفیه کنید و بدانید این را که با دست خودتان خدای نخواسته خودتان را در دنیا و آخرت تباه نکنید . خدای تبارک وتعالی حاضر است ، همه این عالم در محضر حق تعالی است و تمام خطرات قلبی ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه که در باطن ما می گذرد ، در مغز ما می گذرد در محضر حق تعالی است و ما باید برگردیم به محضر حق تعالی وآن جا در آن محضر دیگر حساب پس بدهیم . هر چه آراءزیادتر باشد مسوولیت زیادتر است . اگر آراءشما پنج میلیون بود ، مسئولیت تان کمتر بود ، حالا که سیزده میلیون بیشتر است مسئولیت شما حجمش زیادتر است ، برای اینکه شما جواب یکی یکی از این افرادی که به شما رای دادند و شما را به عنوان رئیس جمهور اسلام ، رئیس جمهوری کشور اسلامی تعیین کردند ،

هر یک از اینها فردا می آیند شما را می گیرند ، جواب از شما می خواهند ، من شما را تعیین کردم رئیس جمهوری اسلامی باشید و اسلام را در این کشور تائید کنید و پیاده کنید و خدای نخواسته شما نکردید . اقلا حدود سیزده میلیون و هزار و چند صد نفر می آیند سراغ شما و شما ببینید که می توانید جواب این را پیش خدا بدهید ؟ این جمعیتی که آنجا در حساب جمع شدند و از شما باز خواست می کنند ، اگر می توانید ، جواب بدهید و نمی توانید و ما هیچ نمی توانیم . باید بنا ، بر این بگذارید که دیروز شما و امروزتان با هم فرقی نداشته باشد ، هر دو برای خدمت به این مردم ، اینهائی که زحمت کشیدند و جان دادند ، مال دادند ، رنج کشیدند و شما آقایان را به این مقام رساندند . یک وقت نخست وزیر بودید و حالا هم رئیس جمهورید ، جواب می خواهند اینها . اگر چنانچه شما پایتان را کج بگذارید ، همین سیزده میلیونی که به شما امروز رای دادند فردا مرده باد می گویند . انقلاب اینطور است ، وضع انقلاب اینطور است طوری است که مردم دیگر سربسته و در بسته تسلیم کسی نمی شوند . مردم هر یکی شان نظر دادند . شما می بینید که وقتی که در تلویزیون نظر خواهی کنند از افراد ، از زن ، از مرد ، از جوان ، از پیر ، همه نظر می دهند ، اینطور نیست که بی تفاوت باشند .

اگر هر یک از ما تخطی کنیم از آن خواستی که ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احکام اسلام ، اگر هر یک از ما تخطی کنیم ، علاوه بر آنکه در محضر خدای تبارک و تعالی در آن روزی که همه وارد می شوند و حساب است در کار ، جوابی نداریم ، همین مردم هم در همین جا به حساب می رسند ، اینها نمی گذارند که ، آن حسابش علیحده ، همین مردم هم در همین جا به حساب می رسند ، اینها نمی گذارند که ، آن حسابش علیحده ، همین مردم در همین جا شمائی که الان به مقام ریاست جمهور رسیدید اگر فردا خدای نخواسته تخطی کنید از آن راهی که راه ملت است و راهی که اسلام پیش پای همه ما گذاشته است ، همین سیزده میلیون و زیادتر که به شما رای دادند و اعتماد به شما کردند برمی گردند . آنجا هم حسابش ، آنجا بدتر است . اینجا وقتی برمی گشتند خوب ، شما می روید منزلتان می نشینید ، اما آنجا کار مشکل است ، باید شما حساب آنجا را بکنید . اگر چنانچه ما نفوسمان اینقدر به دنیا متوجه است و منکوس هستیم و استقامت نداریم ، اگر چنانچه ما اینطور باشیم و خودمان دنبال اصلاحش نباشیم ، این اخلاد الی الارض و توجه به ارض و رو کردن به مرتبه پایین و پشت کردن به معانی و معنویات اثرش این است که انسان در آن عالم ، یک حیوان آنطور منکوس . همانطوری که اینجا کرده است ، نقشه اش

آنجاست . تمام چیزهائی که در اینجا واقع می شود یک صورتی در آنجا دارد . انسان مستقیم القامه اگر تمام توجهش به طبیعت شد ، این استقامت قامتش را در آن طرف از دست میدهد ، می شود مثل یک حیواناتی که سرشان رو به زمین است . و تمام عذاب هائی که در آن عالم است از خود ماست .

خداوند تبارک و تعالی مهیا نکرده یک چیزی را که ماورای خود مابه ما بدهند ، همه اینها آنی است که ما خودمان به دست خودمان تهیه می کنیم و به آن می رسیم ، اعمال ماست رد به ما می شود . شاید چندین آیه در قرآن کریم به این معنا اشاره بفرماید که این اعمال خودتان است ، شما ، از خارج به شما هیچ چیز نرسیده است . در روایات معراج هم هست که پیغمبر اکرم دیدند که بعضی از اینها ملائکه ای که در آنجا هستند دارند یک کارهائی را انجام می دهند ، درخت هائی را می کارند ، چه میکنند ، گاهی هم می ایستند . این را پرسیدند ، جبرئیل عرض کرد (به حسب آنطور که نقل شده است ) که اینها اعمالی است که مصالحش را خودشان دارند می فرستند ، اینها اینجا درست می کنند وقتی آنها مشغول کار خیر هستند اینها هم مشغول هستند ، مصالح می رسد . وقتی آنها نه ، در جهنم هم همین است و اگر جهنم و بهشت هم خدای نخواسته ما قائل نباشیم ، این دنیا مجازات ما را می دهد همین جا .

همه ما در مقابل اسلام مسئولیم

باید شما توجه کنید

که مسئولیت شما از باب اینکه آرائتان خیلی زیاد است مسئولیت تان خیلی زیاد است . همچو نیست که آن آقایان دیگر نداشته باشند ، آنها هم مسوولیت دارند ، همه ما در مقابل اسلام مسئولیم . این اسلامی که با خون اولیا و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسوول او هستیم ، این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم . یک روزی بود که ما بعضی مان عذر داشتیم یا همه مان ، که نمی گذارند که ما عمل کنیم به اسلام . در رژیم سابق ، خوب ، خیلی ها می گفتند که از ما نمی آید ، اگر می آمد ، می کردیم . امروز اینطور نیست ، امروز دست همه باز است . مجلس دستش باز است و هیچ کس آقا بالا سر او نیست . دولت هم دستش باز است و مجلس هم تاییدش می کند . رئیس جمهور هم دستش باز است و ملت تاییدش کرده اند . هیچ عذری برای ما نیست امروز . اگر چنانچه یک خرابی در مملکت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرویم ، عذری نداریم . همه ما ، چه آنهائی که لشکری هستند و اینجا هستند و نیستند و چه آنهائی که در کشور خدمت می کنند و چه مردم دیگر ، همه ما مسوول هستیم (کلکم راع و کلکم مسوول ) وقتی همه ما مسوول هستیم و همه ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم ، باید فکر این کشور باشیم ، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آورده اند و قدمشان روی

چشم ، باشیم . نرویم سراغ اینکه حالا که من شدم رئیس جمهور باید چه بشود و چه بشود و من هم باید مقامم چه باشد . خیر ، این از ضعف نفس انسان است ، از تنگی چشم و قلب انسان است که خیال میکند این یک چیزی است . این یک چیز اعتباری است که امروز دادند فردا هم تمام می گیرندش می رود سراغ کارش . شما برای این ملتی که در این چند سال آنقدر در طول تاریخ زحمت دیده هیچ ، به مرئی و منظر ما اینهمه جدیت کرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اینکه آن رژیم را کنار گذاشته است و شما را روی کار آورده است ، شما برای این ملت باید کار بکنید . این مملکتی که به دست شما افتاده است باید ارتش برای این کشور کار بکند ، برای سپاه پاسداران ، ژاندارمری ، همه قوای مسلح باید برای این مملکت خدمت بکنند ، این امانتی است دست شما . مساله ، مساله اینجا نیست تنها ، اینجا هم اگر خدای نخواسته ارتش یک سستی بکند و خدای نخواسته یک غلبه ای واقع بشود از غیر (که نخواهد شد) آن هم در همین دنیا ننگش بر پیشانی همه است . و مساله ، مساله اینجا نیست ، مساله جای دیگری است که ما از آن غافل هستیم . تمام اعمال شما ، تمام جدیت های شما ثبت است و همه عالم این چیزها را میکند در خودش و ما باید جواب بدهیم ، ارتشی باید جواب بدهد ، اگر

خدای نخواسته کوتاهی بکند ، و آنهائی هم که متکفل امور کشور هستند ، آنها هم باید جواب بدهند . شما باید برای این پابرهنه ها و مستضعفین که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و اینها را به حساب نمی آوردند و فقط آن طبقه بالا را راضی نگاه می داشتند و به اصطلاح کدخدا را می دیدند و ده را می چاپیدند ، شما باید توجهتان به این توده های مستضعفی که با زحمت خودشان و رنج خودشان الان در جبهه ها مشغول فداکاری هستند که خداوند تاییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکاری هستند و مستضعفند ، آن بالاها اینها را ضعیف شمارند و می شمردند و اینها به حساب نمی آمدند و در رژیم سابق برای اینها کاری نشده بود ، برای اینها کار کنید . قانع نشوید به اینکه بعضی جاها کار شده است ، می دانم شده است ، خیلی هم شده است اما نباید قانع شد ، باید همه دست به دست هم بدهید که انشاء الله برای اینها یک زندگی مرفهی ، یک وضع صحیحی پیش بیاید ، درست بشود .

شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا کنیم

اینها حق دارند به ما و به شما ، خیلی حق دارند ، سیزده میلیون رای به شما داده اند ، اینها حق دارند به شما ، باقی هم حق دارند به شما . و همین طور وقتی دولتی پیش می آید ، آن هم دولتی است که مردم به آن حق دارند . اگر نبودند این مردم ، شما هم شاید حالا در حبس بودید و آن زجرها را می کشیدید

، دیگران هم که متعهد بودند ، آنها هم در حبس بودند یا در جاهای دیگری . این ملت حق دارد ، شما ، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده ، شما باید خدمت کنید به این مردم . شما ، ما ، همه باید خدمتگزار اینها باشیم و شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم ، اینها بندگان خدا هستند . خدای تبارک و تعالی علاقه دارد به این بندگان و ما مسوولیم باید خدمت بکنیم . و من امیدوارم که شما به حسب آن روحیه ای که دارید ، آقای رجائی به حسب آن روحیه ای که دارند ، این مقام ایشان را بازی ندهد ، شما سوار مقام بشو مقام سوار شما نشود . این دو تا مثل راکب و مرکوبند . اگر انسان روحیه اش طوری باشد که سوار بشود بر هر مقامی که برای او پیش می آید و مهار کند او را ، این به سعادت نزدیک می شود . و اگر ورحیه ضعیف باشد و وقتی که به یک مقامی رسید او سوار آدم بشود ، او هر جا دلش بخواهد انسان را می برد تا به هلاکت می رساند . من از خدای تبارک و تعالی استدعا می کنم که شما را موفق کند به اینکه خدمت بکنید به این خلق و همه کسانی که دست اندرکار هستند ، در هر جا ، در مجلس هستند ، در قوه قضائیه هستند ، دولت هست ، هر کس هست و همین طور قوای مسلح ، اینها همه انشاء الله موفق بشوند

و مائی که امروز در هجوم همه جانبه داخل و خارج هستیم و بحمد الله داخلش دیگر داخل آدم نیست ، بله ما باید دست به دست هم بدهیم و این مملکت را نجات بدهیم . و این اشخاصی که حالا هم باز یک فسادهای دزدکی می کنند ، مثل دزدها که می روند یک چیزی برمی دارند و فرار می کنند و اینجوری نباشد . ما انشاء الله امیدوارم موفق بشوید خدمت بکنید به این جامعه و من واقعا متاسفم از اینکه این مسائل پیش آمد و من در مدت های طولانی زحمت کشیدم که این کارها پیش نیاید و نشود اینطور لکن شد و (الخیر فی ماوقع ) . خداوند انشاء الله همه شما را حفظ کند ، موید کند ، موفق باشید همه . و من سفارش کنم به همه اشخاصی که در کنار رفتند و دارند کارهای خلاف می کنند ، ما علاقه داریم که شما بیائید و خدمت کنید به مملکت خودتان . ما میل داریم که همه خدمتگزار به این کشور باشند ، کشوری که از اطراف به آن هجوم آورده اند و دهان های ابرقدرت ها باز است برای بلعیدن او . شمائی که می گوئید ما علاقه داریم به این مملکت و علاقه داریم به این کشور ، دست به دست هم بدهید ، با هم بسازید این کشور را . چرا با هم جنگ و دعوا می کنید ؟ خوب ، کشتن یک دسته مردم که دارند خدمت می کنند به این مملکت ، خدمت می کنند به این کشور ، این طریقی است که خدمت

به خلق است ؟ ! این آقای محترم که حالا با زحمت تشریف آوردند و من خیلی خوشحال شدم از اینکه آقای خامنه ای سلمه الله آمدند و حاضرند ، ایشان آخر چه کرده بود ؟ خوب بگوئید آخر ، یک کاری ، یک کار خلافی ، چه کرده بود ایشان که می خواستید ایشان را بکشید و موفق نشدید بحمدالله . دیگرانی که شما کشتید و از بین بردید ، اینها چه کرده بودند ، جز یک هو و جنجالی شما می کردید که چه و چه و چه ، انحصار طلب ، انحصار طلب . و مساله اینطورها نبوده ، ما هم ریشه هایش را می دانیم ، لکن از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که همه را خدا هدایت کند و همه برگردند به دامن اسلام و همه خدمتگزار باشند . و من میل ندارم اینهائی که از ایران رفتند ، بیشتر از این خودشان را مفتضح کنند . آنها هم نروند با آن انگل هایی که رفتند و فرار کردند بروند با هم بنشینند و صحبت کنند . آنها هم بفهمند که وظیفه این است که به این کشور خدمت بکنند ، وظیفه این است که این مملکت را حفظ بکنند . شاید بعد از یک ده بیست سال دیگر شما برگشتید به ایران ، یک راهی داشته باشید ، همچو جدا نشوید از ملت و بروید سراغ کارتان ، حالا بروید با بختیار نمی دانم چه . گرچه بختیار گفته من نمی پذیرم ، اما لازم نیست شما بروید ، شما همه تان خدمتگزار باشید و برگردید به این

مملکت ، مملکت شما را قبول می کند . من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که همه ما را به راه راست و به صراط مستقیم هدایت بفرماید و این جمهوری اسلامی را به ثمر برساند و ما را خدمتگزار این کشور قرار بدهد و همه مان نسبت به هم محبت داشته باشیم و در محیط دوستی ، خدمت به این مملکت بکنیم . دشمنی برای چه ؟ چرا باید دشمن باشیم با هم ؟ با هم دوست باشیم در ساختن کشور .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/5/60

تلگرام تسلیت امام خمینی به مناسبت رحلت آیت الله محلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج آقا مجدالدین محلاتی دامت افاضاته !!! شیراز

خبر تاسف انگیز و بسیار ناگوار رحلت حضرت آیت الله محلاتی رضوان الله علیه موجب تاثر گردید . آن بزرگوار در طول زندگی پربرکت خود یکی از اسطوره های روحانیت و پشتوانه های نهضت اسلامی بودند و در خدمت به اسلام و مسلمین و پیشرفت انقلاب اسلامی پیشقدم و در رژیم منحط سابق شاهد حبس و رنج وهمچون سایر علمای اعلام متعهد ، مورد اهانت و در راه اسلام و اهداف آن کوشا بودند . مع الاسف در این موقع که ایران احتیاج به این شخصیت های موثر دارد ، شاهد فقدان این شخصیت محترم شدیم .

اینجانب به جنابعالی و فامیل محترم و اهالی محترم فارس تسلیت عرض نموده و سلامت و سعادت عموم مسلمین و فامیل محترم را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/5/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا و اعضای انجمن اسلامی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

بحمد الله دست جنایتکاران و خیانتکاران از این مملکت قطع شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان نمایندگان انجمن های خارج کشور که در اینجا حضور دارند و از نمایندگان انجمن های اسلامی اتوبوسرانی تشکر کنم .

و باید عرض کنم که امروز کشور مال خود شماست و هر چه زحمت بکشید ، پیش خدا اجر دارید . برای کشور اسلامی زحمت کشید و برای خودتان و اینطور نیست که زحمت های زیاد را شما بکشید و قدرت های خارجی بهره برداری کنند . بحمد الله دست جنایتکاران و خیانتکاران از این مملکت قطع شده است و تفاله های کمی که مانده است ، آنها هم به دنبال آنها خواهند شتافت . بعضی مطالب است که باید عرض کنم و آن

اینکه کشور ما از باب اینکه در زمان انقلابی مثل انقلاب صدر مشروطه و مثل انتقال رژیمی به رژیم دیگر در سابق ، حاضر نبودند و جوانهای ما از انقلابات بکلی بی خبر هستند یا اگر خبر دارند حاضر واقعه نبودند و همین شنیده اند و لهذا گاهی به نظر می رسد که گفته می شود که در ایران یک نابسامانی هائی هست ، یک قتل هائی هست ، یک کشتاری هست ، یک بمب هائی هست که منفجر می شود و از این قبیل که می بینید ، حالا در سطح یک کشور کم و بیش هست .

شما نمی دانید که وقتی که می خواست حکومت به قاجار برسد و یک انقلابی بود که یک رژیمی را ، رژیم سلطنتی را به یک رژیم سلطنتی دیگر ی یعنی یک طایفه ای را از بین ببرند و طایفه ای دیگر بیایند آقا محمد قجر در ایران چه کرد و برج هائی که از سرهای مردم درست کرد و امثال اینها . شما تاریخ انقلاب مشروطه را بخوانید و ببینید در انقلاب مشروطه چه بساطی بوده است . چه آنوقتی که انقلاب شد و مشروطه را بپا کرد ، با اینکه انقلاب تغییر رژیم سلطنتی نبود ، فقط این بود که سلطنت استبدادی یک قشری محدود بشود و روی قوانین مشروطه باشد . شما توجه کنید که در آذربایجان ، در تهران ، در شمال چقدر جنایات واقع شد و چقدر کشتار از مردم صالح و از مردم دیگر واقع شد . اگر مطالعه کنید در انقلاباتی که در دنیا واقع می شود یا در انقلابات

کوچکی که در ایران واقع شده است ، قبل از این انقلاب بزرگ ، خواهید دید که این انقلاب از تمام انقلاب هائی که در طول تاریخ واقع شده

است ، یک انقلاب آرام بوده است و یک انقلابی بوده است که ثمراتش زیاد و چشمگیر و ضایعاتش نسبت به ثمراتش کم . شما حجم کارهائی که در این چند سال کردید ، درست توجه ندارید که شما چه کردید ، آنهائی که می روند خارج و مسائل را در خارج بررسی می کنند و مسلمان هائی که در خارج هستند یا مستضعفانی که در خارج کشور شما هستند ، آنها می دانند که در ایران چه شده است و عمق این انقلاب چه اندازه است .

شما یک سلطنت 2500 ساله جابرانه را بکلی ریشه کن کردید و یک رژیمی که تمام قدرت های بزرگ دنیا دنبالش بودند و طرفدارش بودند و آنها شما تمام قدرت های دنیا را کنار زدید و رژیم را بکلی از بین بردید و یک حکومت اسلامی در ایران اعلام کردید . این مطلب ، یک مطلبی نیست که شما خیال کنید که یک کار کوچکی شده است و حالا ضایعات دارد . این کار ، کار بسیار بزرگی است . شما یک ملت ، در مقابل تمام قدرتهای عالم ایستادید و مقابله دارید با تمام قدرت های دنیا و همه بر ضد شما هستند و معذلک شما ایستادید و همه را کنار زدید . غافل نباشید از اینکه شما کاری انجام دادید که در طول تاریخ کم نظیر بوده است یابی نظیر بوده است .

شما خیال نکنید که حالا این

عده بچه های بیچاره ای که بازی خورده اند از این بزرگترهائی که از اول آمده بودند و می خواستند که در این ملت و در این مملکت حکومت کنند و چون این مملکت اسلامی بود ، حکومتش را به دست کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند بدهند ، حالا یک شلوغکاری هائی کرده اند و یکی یکی هم فرار کردند و در بیرون ایران دارند زندگی کنند . البته صحبت ها زیاد است که ما چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد . درداخل که بودند هیچ غلطی نتوانستند بکنند حالا رفته اند خارج گویند ما از آنجا چه می کنیم . شما گمان نکنید که اینها در آنجا حتی خودشان با خودشان خوب باشند ، خود اینها هم با هم در آنجا دشمن هستند . اشخاص منافق و اشخاص کافر نمی توانند با هم یک جبهه ای داشته باشند ، اتحادی داشته باشند که یک کاری انجام بدهند . تمام کارهایشان این است که مصاحبه می کنند و صحبت میکنند و فحش به هم دهند . اینها به ماها فحش میدهند یا خودشان به هم فحش می دهند . یک دسته ورشکسته ای که در اینجا یا با لباس مبدل یا با لباس زنانه فرار کردند ، حالا در آنجا نشسته اند و می خواهند مملکت ایران را زمامداری کنند و می گویند که همه ایران با ما هستند . خوب اگر همه ایران با شما هستند پس کجا رفتید ؟ تو ایران بودید ، مریدهای شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما این یک مشت فرض کنید که معمم را یا

این یک مشت غیر عالم را خوب شما کنار بگذارید و خودتان جایشان بنشینید .

مساله این است که از باب اینکه ما انقلابات را درست ندیدیم ، خیال می کنیم که چهار تا ترقه وقتی که در تهران ، فرض کنید که یا چهار تا بمب در تهران منفجر شد یک چیزی شده است . نخیر ، اینها چیزی نیست ، هر بچه 12 ساله ای می تواند که یک چیزی از اینها را ببرد توی جمعیتی بگذارد و فرار کند . یک مساله ای نیست این که ما بنشینیم راجع به این مساله چه بکنیم . البته از باب اینکه یک دسته اشخاص غافل ، جوانهائی که ما همیشه میل داشتیم که اینها در راه کشور خودشان ، در راه اسلام خدمت بکنند اینها بازیشان داده اند و مشغولشان کرده اند به یک کارهای بچگانه ای که در یک جا می کنند و مسلمانی را می کشند ، یک بچه ای را می کشند ، یک پیرزنی را می کشند ، اینها البته باید به دست خود ملت جلوگیری از اینها بشود . ملت نباید بنشیند که دولت همه کارها را انجام دهد . یک وقتی بود که دولت علیحده بود و ملت علیحده ، وقتی اینها جدای از هم بودند یک کارهائی را می گفتند باید دولت بکند به ما چه ربطی دارد . اگر در آن زمان یک جنگی واقع می شد ابدا مردم کاری نداشتند . اگر دعا نمی کردند که خود اینها ، خود این ظالم ها شکست بخورند لااقل کاری نداشتند . رضاخان را وقتی که از ایران بیرون

کردند مردم جشن خواستند بگیرند از باب اینکه خوب یک ظالمی رفته است . اینکه الان مملکت ما همه استقرار همه چیزش استقرار پیدا کرده است برای این است که حکومت و غیر حکومت تو کار نیست ، خود مردمند . خود این مردم یک رئیس جمهور درست کردند و نخست وزیر هم آن کسانی که وکیل آقایان بوده اند درست کرده اند و همه از خود این مردم ، یک کسی را نیاورده اند که فلان السلطنه یا فلان الدوله باشد یا از آمریکا آمده باشد یا از فرانسه آمده باشد . حالا الان همه حکومت و مجلس و چیز و اینها از خود این مردم است و مردم نباید بنشینند که حکومت برایشان کار بکند ، از اول هم ننشسته اید شما برای این معنا . وقتی که جنگ واقع شد ، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتید و زحمت می کشیدید ، هر کس به هراندازه ای که از او می آمد ، آن کسی که در اتوبوسرانی و اینها زحمت خودش را می کشید ، آنهائی که در خارج کشور از چیزهای ما بودند ، از دوستان ما بودند ، از جوانان ما بودند آنها هم کمک می کردند به اینها . این یک مساله ای نیست که حالا ما بنشینیم خیال کنیم که یک مطلبی واقع شد و چهار تا وافوری و جنایتکار در خارج کشور نشسته اند و می خواهند زمام امور کشور را به دست بگیرند . مساله این نیست . خوب ، من متاثرم .

خدای تبارک و تعالی در توبه را باز کرده است برای همه

برای این عده جوانی که از این اشخاص منحرف بازی

خورده اند در توبه باز است . اسلام ، خدای تبارک و تعالی در توبه را باز کرده است برای همه . الان هم اگر همه اینهائی که در خارج رفتند و می خواهند حکومت ایران را به هم بزنند همه اینها توبه کنند و برگردند به مملکت خودشان و واقعا بخواهند که خدمت کنند به مملکت خودشان ، خوب برگردند بیایند خدمت کنند کسی کارشان ندارد . اینها بیخود رفتند بیرون و هیاهو می کنند و خودشان هم می دانند کاری ازشان نمی آید لکن با سیلی صورت خودشان را سرخ کرده اند . خوب ، کسی که در فرض کنید که می خواهد از اینجا برود از توی توالت بیرون می آید و عرض می کنم که با چه می خواهد برود ، این حالا حکومت ایران را می خواهد دست بگیرد و همه ملت هم با او همراهند و همه اینها با حکومت اسلامی مخالف ! خوب ، اینها یک چیزی نیست که ، بچه بازی ، حرف های بچه بازی است که مع الاسف اشخاصی که خوب بود خدمت بکنند به این کشور ، میتوانستند خدمت بکنند به دام افتادند و اینطور حیثیت خودشان را از بین بردند و زحمت هائی هم اگر سابقا کشیدند بکلی قلم سرخ رویش کشیدند . و این ترقه بازی هائی که در ایران می شود البته به ما یک صدماتی وارد می شود اما این یک قدرتی نیست ، اینطور نیست که یک قدرتی باشد که قدرتی در دست آنها هست و دارند ترقه می اندازند . بمب را قایم کنند این هر بچه ای

می تواند این کار را بکند ، هر دزدی می تواند برود یک جائی یک بمب بگذارد منفجر بکند . این یک مساله و قدرتمندی نیست در کار ، این عجز و بیچارگی و بدبختی و انحراف است . منتها ما متاثریم برای جوانهایمان ، متاثریم برای این بازیخورده ها ، برای این دخترها ، برای این پسرها که اینها می بینند که آن که اینها را وادار می کند به این امر ، خودش رفته بیرون آنجا مشغول بازیگریش هست ، یا آنهائی هم که اگر از آنها در اینجا هست در بیغوله ها دارند زندگی می کنند و شماها را وادار می کنند بروید شماها استقامت کنید ، کارها را درست بکنید ما بیائیم حکومت کنیم . خوب ، شما چرا بازی می خورید از اینها . خوب ، این چه عقلی است که انسان داشته باشد که ما زحمت شما جوانها زحمت بکشید خون خودتان را بدهید و همه چیز ، برای کی ؟ برای آن کسی که نه به اسلام عقیده دارد ، نه به قرآن عقیده دارد ، دم از قرآن خیلی می زند ، اما وقتی که کتاب هایشان را شما الان ملاحظه کنید کتاب انحرافی و همه ازاسلام منحرف . خوب ، ما می گوئیم که اگر جوانهای ما خدمت می کنند ، برای اسلام خدمت برای خدا خدمت می کنند . همه چیز ما از خداست برای خدا هم باید بدهیم . خوب ، شما جوانهای بیچاره ای که گرفتار اینها شدید خون خودتان را برای کی می دهید ؟ ما می گوئیم برای خدا . شما

می گوئید برای کی ؟ اگر برای خداست ، حکومت اسلامی حالا حکومتی است که می خواهد احکام اسلام را درست کند . اگر واقعا شما خونتان را میدهید برای چهار نفری که انحراف دارند ، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به کشور و اعتقاد به اینها ندارند خون خودتان را می دهید و رفقای خودتان را ، جوانهای خودتان را می کشید برای این . خوب ، یک قدری فکر لازم دارد که برای چه می کنید . برای که این کارها را می کنید .

ملت ما اتکاءبه خدا دارد در جبهه جنگ می کند

انسان باید هر کاری می کند یک راهی را داشته باشد ، یک اتکائی حالا داشته باشد . ملت ما با اتکاء به خدا دارد در جبهه جنگ میکند . ملت ما اتکاء به خدا دارد در جبهه جنگ می کند و نماز شب می خواند و عرض می کنم که با دشمن اسلام مبارزه می کند . اگر آنجا شهید بشود ، آن اجرش با خدای تبارک و تعالی است و پیش خدا آبرومند است ، پیش خلق هم آبرومند است . اما شمائی که در خارج یک دسته نشسته و شما بیچاره ها را وادار می کنند به اینکه بروید و مردم را بکشید و ترقه بگذارید فلانجا چه بشود ، بمب بگذارید کجا چه بشود ، انفجار ایجاد بکنید ، خوب شما اتکائتان به کی است ؟ فردا این سرانی که هستند از قبیل بختیار و امثال بختیار ، برای شما یک کاری انجام می دهند ؟ ! شما اگر از بین رفتید ، اگر کشته شدید ، فردا بختیار برای شما یک کاری انجام

می دهد یا دیگران ؟ ! ما می گوئیم خدا . شما می گوئید چی ؟ اگر شما هم می گوئید خدا ، خوب با ما همراهید بسم الله ، بیائید خدمت کنید این مملکت تان ، این چی .

هی می گفتید اختناق است . کو اختناق ؟ حرفش را هی می زدید ، هی می گفتید اختناق است ، ایران چطور است ، چماقدار فلان . حالا وقتی که این خانه های تیمی شما را چیز می کنند ، می بینند یک دسته چماق آنجا هست و یک هم خنجر آنجاهست ، یک دسته هم بمب آنجا هست و اینها ، اما شما اگر پیدا کردید یک خانه ای از اینهائی که به اسلام اعتقاد دارند ، یک جائی که مربوط به اینها است که به اسلام اعتقاد دارند پیدا کردید که در آن یک چماقی باشد ، در آن یک چیزی باشد ، در آن قرآن هست و کتاب هست و امثال اینها . اگر به اسلام عقیده دارید ، خوب ، این بسم الله بیائید بیرون ، بیائید از بیغوله ها به اسلام خدمت بکنید و شما هم که جوانهائی هستید که بازی خوردید و انسان خیلی متاسف از این هست ، بیائید به دامن ملت خودتان ، اسلام خودتان . تا کی برای دیگران می خواهید کار بکنید ؟ شما می دانید که اینها روابطشان با خارج چقدر بوده است ، یک شمه اش را دیشب در تلویزیون ، خوب بسیاری از شما دیدید اشخاصی که روابطشان با قاسملوست و با حزب دموکرات هست و با کومله است و با چه

، خوب این اشخاص برای شما می خواهند چه بکنند ؟ اینها برای شما چه درست کردند ؟ کشور شما را استقلال به آن میدهند ؟ اینها که هر کدام به یک طرف می کشند ، یک سلطنت طلب و یکی هم نمی دانم چکاره هست و برای جبهه ملی می خواهد کار بکند ، یکی هم چکاره هست و برای کی می خواهد . خوب ، هیچ کدام اینها به اسلام کاری ندارند و صریحا می گویند که جمهوری اسلامی باید از بین برود و یک جمهوری دموکراتیک پیش بیاید ، یا خیر باز سلطنت عود بکند .

در هر صورت شما از این حرفهائی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود و از این مصاحبه هائی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود و از این بمب هائی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود هیچ خوفی نداشته باشید برای اینکه اگر ما هم شهید بشویم ، کشته بشویم ، خوب ما هم یک اتکائی داریم ، اتکائمان خداست و چیزی نیست . اینها هم در یک کشور سی میلیونی که یک همچو انقلابی کرده ، شما می خواهید چهار تا بمب هم در نرود ، این نمی شود همچو چیزی .

ملت ما در مقابل همه چیز ایستاده است

انگلستان الان وضعش از ما بدتر است . این مهد آزادی و این حرفهای مزخرف ، امریکا الان وضعش از ما بدتر است ، آنجا همین کشته ها واقع می شود و می گویند در هر چند دقیقه ای یک نفر کشته میشود . شما خیال می کنید فقط مملکت ماست که چنین ، مملکت ما ضایعاتی نداشته است

، از اولش حساب کنید تا آخرش یک مقدار کمی بوده است . این مقداری که در زمان محمدرضا ، آن کشتاری که در زمان محمدرضا واقع شد که یک روزش به حسب آنطوری که گفتند پانزده هزار جمعیت شهید شد ، کی حالا همچو چیزهائی شده است ؟ منتها آنها به بوق می زنند و آن عمال خارجی هم در رسانه های خودشان می گویند و می نشینند صحبت می کنند که بلکه انشاء الله با این صحبت ها یک کاری بشود و نمی دانند که با حرف کاری نمی شود . ملت ما ایستاده است و در مقابل همه چیز ایستاده است برای اینکه به اسلام می خواهد خدمت بکند . در عین حال باید ملت ما بیدار و مستعد برای امور باشد . یک ملتی که زنده شده است ، یک ملتی که از تحت این فشارهای ساواک و امثال ذلک بیرون آمده است ، البته آنها می گویند که حالا آخوندها دارند این کار را می کنند . خوب شما یک آخوند پیدا بکنید که مثل زمان سابق ریخته و به سر شما چه کرده این آنها می گویند این حرف ها را ملتی است که از تحت فشار و از تحت ظلم چقدر سالها و اخیرا ظلمی که در این سالها واقع شد بر ملت ما ، اگر شما زمان رضاخان را یاد داشته باشید می دانید که در زمان رضا خان چه کردند با این ملت ، چه کردند با این بانوان ما ، در زمان محمدرضا هم با فرم دیگری از او بدتر کردند . یک ملتی که

ایستاده و مقابل ظلم ، مقابل جور ، مقابل ستمگری ، مقابل همه فسادهائی که بوده است ، غارتگری هائی کǠاز این مملکت شده است ایستادگی کرده در مقابل او ، اینها خوف از این ندارند که چند تا قضیه واقع بشود ، لکن باید کاری بکنند که اینها هم دیگر واقع نشود .

و من به حسب تکلیف شرعی به همه ملت عرض می کنم که هر منزلی این دو سه تا منزلی که در اطراف خانه خودش است نظر بکند ببیند چه جور می گذرد در سرتاسر ملت . وقتی ممکلت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملکت شما عمل می کنند خودتان باید این مسائل را حل بکنید و ننشینید که دولت بکند . دولت همچو قدرتی الان ندارد که همه در سرتاسر کشور عرض می کنم اطلاعات داشته باشد . خود شما باید جمعیت اطلاعاتی و گروه اطلاعاتی باشید . خوب هر انسانی می تواند که بفهمد این منزل همسایه کی ها هستند و چه می کنند ، آن منزل آن طرفیش هم چه می کند . این دو سه تا منزلی که اطراف است ، آن شما را تحت نظر بگیرد شما هم او را تحت نظر بگیرید . اگر ده روز ، بیست روز ، یک ماه این کار بشود که همه مردم توجه به این داشته باشند که این همسایه من چه می کند ، تو خانه همسایه من کی رفت و آمد می کند ، پیدا کردن یک ردپائی از این منافقین و منحرفین فورا اطلاع بدهند به آن کمیته نزدیک ، به آن کلانتری نزدیک

اطلاع بدهند که یک همچو در آن منزل هاست ، اگر اینطور بشود زود حل می شود .

اینها یک جمعیت زیادی که شما خیال کنید که یک گروه زیادی هستند ، اگر اینها بودند اول خودشان را امتحان کردند ریختند توی خیابان و شروع کردند آدم کشتن ، بعد توی سرشان وقتی زدند ، گفتند که نه ما این کار را نباید بکنیم ، یک جور دیگر باید بکنیم ، باید در مخفی این کار را بکنیم . اینها یک عده کمی هستند که بسیارشان گرفتار شدند و بسیاری از خانه هایشان از بین رفته و یک جزئی مانده و یک دسته بازیخورده ای که ما واقعا متاسفیم از این . پدر و مادرها توجه کنند بچه هایشان را که چه می کنند و چه می گذرد . این دختر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد ، این پسر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد ، خودشان آنها را نصیحت کنند و اگر نصیحت پذیر نیستند معرفی کنند . یک تکلیف شرعی است که کسی که می خواهد یک مسلمان را بکشد شما باید قبل از اینکه او بکشد معرفیش کنید و اگر نکنید شما شریکید در این جرم . اگر این مطلبی که من عرض میکنم و این یک تکلیف شرعی الهی است که خود مردم سرتاسر کشور ، خود مردم که در هر جا هستند نظر کنند ببینند در این همسایگی با آن همسایه ، آن همسایه چه می گذرد و کی رفت و آمد می کند ، رفت و آمدهای

مشکوک است ، رفت و آمدهای عادی است ؟

رفت و آمدهای مشکوک را نظر بگیرند و بعد اطلاع بدهند . اگر یک مدت کوتاهی این کار بشود ، این عده کمی که مشغول این فساد هستند ، حالا شما خیال نکنید که پنجاه هزار نفر مشغول هستند ، بیست نفر آدم می توانند پنجاه جای تهران را منفجر کنند ، بیست نفر ، بیست نفر آدم میتوانند ، پنجاه نفر آدم می توانند چند تا شهر را منفجر کنند . این یک چیزی نیست ، یک قدرتی نیست یک دزدکاری است که برای هر کسی امکان دارد . در هر صورت اگر چنانچه مردم به این تکلیف شرعی که برای حفظ دماء مسلمین است ، برای حفظ جان بندگان خداست این مطلب را عملی کنند و خودشان نظارت کنند ببینند این منزل در آن چه می گذرد ، در آن منزل چه می گذرد ، در آن منزل چه می گذرد ، رفت و آمدها چه جوری هستند ، وقتی که شناسائی کردند اگر دیدند که یک رفت و آمدهای مشکوکی است ، یک اشخاص مشکوکی در آنجا هستند ، یک توطئه هائی در اینجا می گذرد فورا اطلاع بدهند به این کمیته ها . به پاسدارها ، به کسان دیگر و به کلانتری ها اطلاع بدهند . اگر یک مدت کوتاهی این کارها انجام بگیرد تمام می شود . اینها چیز مهمی نیست این اصلش اگر شما کشتاری که در زمانهای سابق واقع شده ، در یک انقلاب جزئی ملاحظه کنید می بینید که مساله ما یک مساله ضعیفی است و این هم عمده اش این است که مردم خودشان در صحنه

هستند .

دولت تنها نمی تواند این جنگ را اداره کند

ویژگی مهم این انقلاب این است که مردم خودشان انقلاب کردند ، یک کسی نیامده انقلاب را بکند ، یک کسی لشکرکشی نکرده برای انقلاب ، خود مردم همین کوچه و بازار و همین مردم عادی و خصوصا طبقه مستضعف به اصطلاح آنها و طبقه اعلا ، به نظر ما ، خود اینها بودند که انقلاب را کردند و کار را انجام دادند ، نه من میتوانم یک همچو کاری بکنم ، نه افراد دیگر می توانند یک همچو کاری بکنند ، خداست که دل اینها را قوی کرد و آنها را دلشان را ضعیف کرد . آنها ترسیدند از شما با همه ساز و برگی که داشتند و شما نترسیدید از آنها با مشت خالی ، انقلاب واقع شد . حالا هم همین طور است ، همان انقلابی ها شما هستید و همین شما هستید که در صحنه حاضرید و همین شما هستید که باید با دولت همکاری بکنید . دولت تنها نمی تواند که این جنگ را اداره کند . شما ملت هستید که در صحنه حاضرید و همین شما هستید که باید با دولت همکاری بکنید . دولت تنها نمیتواند که این جنگ را اداره کند . شما ملت هستید که می توانید دنبال او باشید و از پشت جبهه ها کمک کنید و باید بکنید . کشور خودتان است ، کشور اسلامی است ، اسلام در خطر است ، وقتی اینطور است همه ما باید و موظفیم که کمک کنیم به آنها ، هر کس به اندازه ای که می تواند ، کمک بکند به آنها . آوارگانی که

از جنگ آمده اند در جاهای دیگر زندگی میکنند ، شما بنشینید بگوئید دولت همه کار را بکند ؟ یا هلال احمر همه کار را بکند ؟ نمی توانند بکنند همه کارها را ، کار آسانی نیست . شما هم باید کمک کنید ، همه باید کمک بکنید و انشاء الله می کنید ، الان هم همه دارند کمک می کنند . دلسرد نشوید ، کاری که برای خداست دلسردی ندارد . اگر برای دنیا یک کاری بکنید ، البته وقتی دیدید دنیا خیلی تامین نشد دلسرد

می شوید ، اما کسی که برای خدا کار می کند دلسرد نباید بشود ، معنا ندارد دلسردی . هر چه زحمت زیادتر ، ارج زیادتر . هر چه گرفتاری زیادتر ، پیش خدا ارجمندتر خواهد بود . یا فرض کنید یک جائی زلزله است مثل کرمان که یک همچو زلزله ای آمده و همچو کشتاری شده و همچو بی خانمانی ، خوب چهار روز دیگر زمستانی می آید اینهمه جمعیت آنجا چه بکنند ، دولت نمی تواند همه این کارها را انجام دهد . مشغولند آنها همه ، بیچاره هلال احمر هم مشغول است ، دولت هم مشغول است ، همه مشغولند ، اما ننشستند به اینکه فقط آنها کار بکنند و بحمد الله ننشستند و آنطوری که اخیرا این اشخاص از خارج آمده بودند ، گفتند بی سابقه است ، لکن معذلک دنبال کنید ، بروید ببینید و همانطوری که تا حالا کردید ، انجام بدهید وظیفه را . این وظایف است که وظایفی انسانی است . همه برادر شما هستند ، خواهر شما هستند فردا زمستان

می آید اینها باید اداره بشوند ، باید ساخته بشود برایشان کارها ، و دولت تنها نمی تواند ، همه ما باید در این امر شرکت کنیم و همین طور همه گرفتاری هائی که هست ، گرفتاری هر چه هست ، چه گرفتاری هائی که زلزله و امثال اینهاست ، سیل است ، و !!! نمی دانم !!! چه هست و چه گرفتاری هائی که برای ما پیش می آورند ، خود شما مملکتتان را حفظ کنید و خود شما باید !!! عرض می کنم !!! همراهی کنید تا کارها اصلاح بشود .

یاس از جنود شیطان است

هیچ وقت اصلا کلمه یاس را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است . یاس از جنود شیطان است ، یعنی شیطان در شما القاء می کند . این شیاطین هم که همان تابع شیطانهای بزرگتر هستند همین ها می خواهند با این کارها یاس ایجاد کنند در صورتی که مسلمانی که برای اسلام می خواهد کار بکند چرا مایوس باشد . الان وضع کشور ما از وضع زمان پیغمبر اسلام صلی الله علیه همه چیزش بهتر است آنوقت حتی نداشتند که بخورند . آن کسی که می خواهد جنگ کند فقط یک خرما را او می داد به او ، می داد به او و می گذاشت تو دهانش در می آورد و می داد و اینطوری اسلام را رساندند . آقا ، اسلامی که اینطوری به ما رسیده ، از صدر اسلام اینطور اینها جانفشانی کردند و اسلام را رساندند به ما ، خوب ما هم باید بکنیم این کارها را . الحمدلله حالا ، حالا این

حرف ها نیست در کار ، ارزاق فراوان ، گران است البته ، گرانی هست و شما متوقع این خوب باید باشید که قحطی بشود . بحمد الله خدای تبارک و تعالی منت به ما گذاشته است و قحطی نیست در کار ، فراوان ، البته گران است برای مستمندان و فقرا ، مشکل است و باید دیگران به آنها کمک کنند . و من امیدوارم که به زودی همه مشکلات رفع بشود . و اتکال به خدا بکنید ، اطمینان داشته باشید که با اتکال به خدا تمام کارهای شما اصلاح می شود و احکام اسلام انشاء الله به خوبی اجرا می شود و البته یک گله هائی هست از اینهائی که می خواهند مسائل را اجرا کنند در چیز ، آنجاها خیلی ازشان شکایت است به اینکه کار صحیح نمی کنند ، بد عمل می کنند ، به مردم تعدی می کنند . من کرارا گفته ام که مملکت اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد . نباید ما کارهایمان بر خلاف اسلام باشد باید همه چیز روی موازین اسلامی باشد و همه مردم خودشان را مهیا کنند که اسلام را انشاء الله در این مملکت تقویت کنند و انشاء الله از آن مملکت هم به ممالک دیگری صادر بشود و صادر شده است . شما خیال نکنید صادر نشده ، صادر شده است . الان بسیاری از این ممالک هستند که مردمش بیدار شده اند و توجه پیدا کرده اند و مشغولند به کارها و انشاء الله امیدوارم که موفق بشوند و همه ما موفق بشویم که به اسلام خدمت بکنیم و من

از خدای تبارک و تعالی توفیق همه ملت را و همه ملت های اسلامی را وسلامت و سعادت برای همه و برای حضار اینجا خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 21/5/60

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان جدید پایگاه های هوایی کشور و جانشین فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی

پیروزی شما (قوای مسلحه ) ، پیروزی همه ملت است

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم حالا که امور به دست افراد متدین و متعهد افتاده است ، در سایر جاها هم همین طور بشود . و اینطور نیست که شما کار کنید و دیگران استفاده کنند . پیروزی شما ، پیروزی همه ملت است و ملت از شما قدردانی می کند . امروز به دنبال شما دعا زیاد است و بعد از خدا ، امید است شما مملکت تان را حفظ کنید .

رهبر مستضعفان جهان در بخش دیگری از سخنانشان فرمودند: قضایائی که اتفاق می افتد ، قابل اجتناب نیست . بمب اندازی و آتش سوزی و غیره مساله زیاد مهمی نیست . بحمد الله ارتش و مردم و پاسداران همه با هم هستند . از خداوند پیروزی همه شما را خواهانم .

* نقل قول از خبرگزاری جمهوری اسلامی

تاریخ : 27/5/60

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان و اعضای شورایعالی سپاه پاسداران ، گروهی از دبیران کارآموز ، مدیران و اعضای شورای سرپرستی و انجمن اسلامی سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی

نونهالان امانت هائی هستند در دست معلمین و دبیران

بسم الله الرحمن الرحیم

شما عزیزان که مرکب از سه گروه در اینجا تشریف آوردید ، شغل های سازنده و با اهمیت و مسئولیت های با اهمیت به عهده شماهاست . دبیرانی که باید متکفل تربیت جوانان ما و نونهالان ما باشند ، خدمتشان ارزش دارد و مسئولیت شان هم زیاد است برای اینکه در محل تعلیم و تربیت واقع شده اند و هر کس در هر جا که در محل تربیت و تعلیم واقع شد ، این جوانهائی که پیش آنها تحصیل می کنند و این نو نهالانی که امید آتیه کشور اسلامی هستند اینها امانت هائی هستند در دست معلمین و دبیران و کسانی که متکفل امور اینها هستند و باید تربیت ها به طوری اسلامی و سازنده باشد که نسل آتیه انشاء

الله یک نسل تربیت شده اسلامی و مفید برای جامعه اسلامی باشد .

و کسانی هم که در صدا و سیمای ایران هستند و کارگر آنجا ، چه آنهائی که انجمن های اسلامی را متکلفند و چه دیگران ، آنها هم کارشان مهم است و باید به طوری در آنجا نقش داشته باشند که آنجا هم یک مرکز تربیتی باشد و میدانید که صدا و سیما هر دوشان الان در هر جا که هست گوش و چشمشان به این آلات هست و شما مسوولید که آنها را اشباع کنید از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتیاج جمهوری اسلامی که هم شغل شریف است و هم مسوولیت دار .

و برادران عزیز سپاه پاسداران و کسانی که فرماندهان آنها هستند در سراسر کشور که از اول انقلاب جوشیدند از متن اسلام و متن ملت و نگهداری کردند این جمهوری را و به پیش بردند این نهضت را کارشان ارزنده و بسیار ارزنده و مسئولیت شان بسیار زیاد . اما ارزندگی کار ، معلوم است که هم در جبهه ها و هم در پشت جبهه ها اشتغال دارند به تامین امنیت کشور و این از بزرگترین کارهای ارزشمند است که همه ما و همه کشور به آن مکلف هستیم ، هر کس به آن مقداری که مقدور اوست . و اما مسوولیت ، برای اینکه اگر چنانچه خدای نخواسته در سپاهی که پاسدار اسلام اسمش را گذاشته است و برای پاسداری از اسلام و احکام اسلام و کشور اسلامی مشغول فعالیت است یک قدم خلاف برداشته بشود ، به دست بعضی از کسانی که جوان هستند ، ممکن است

در جوانی یک تندی هائی باشد ، خدای نخواسته یک خلافی واقع بشود ، آن مسئولیت ، بسیار مسئولیت بزرگی است علاوه بر اینکه خود عمل ، عمل مسئولیت داری است ، سپاه را هم ممکن است که مشوه کند روی آنها را و دشمنان شما بگویند که سپاه کذا و کذا . و لهذا بر سپاه است که حفظ نظم را و انتظامات را بکند و به مراتب بالاتر گوش کند وبا یک برنامه صحیحی که شوراهایشان تنظیم می کنند آنها هم عمل کنند و خودشان را موظف بدانند بر اینکه باید همه سرباز اسلام باشند و باید همه مراعات نظم را بکنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت کنند که اگر این نظم و انتظامات فرماندهی و فرمانبرداری نباشد ، خدای نخواسته سپاه موفق به مقصد اصلی خودش نخواهد شد و این یک امری است که علاوه بر اینکه برای سپاه مراعاتش لازم است ، برای سربازهای ارتش و ژاندارمری و سایر قوای مسلح باز لازم است که روی اساس ، نظام و مراتب را حفظ کردن و گوش کردن به طرح هائی که فرماندهان طرح کرده اند و به آنها امر می کنند . اگر بخواهید کشورتان را حفظ کنید و اگر بخواهید مردم کشورتان را از تعدیات حفظ کنید ، باید مراعات تمام مسائلی که در ارتش هست و در سپاه هست و در سایر قوای مسلح است به طور کامل بکنید و من امیدوارم که موفق بشوید شما ، چنانچه تاکنون موفق شده اید از این به بعد هم موفق بشوید و کشور خودتان را از هر آسیبی که خدای

نخواسته پیش بیاید حفظ کنید .

ملت در مقابل قدرت های شرق و غرب ایستاده اند

و ملت ما عموما ، چه قوای مسلحه و چه کسانی که دست اندر کار هستند در یکی از پست ها و چه سایر قشرهای میلیونی ملت باید این جهت را همیشه توجه داشته باشند که شما در مقابل همه قدرتها ایستادید ، تمام قدرت هائی که شرق و غرب ، در شرق و غرب زندگی می کنند ، شرقی یا غربی هستند ، و تمام وابستگان آنها امروز با این جمهوری اسلامی به اعتبار اینکه برنامه این جمهوری ، اسلام است و اسلام برای جلوگیری از همه ظلم ها و ستم ها و تعدی ها و چپاول ها آمده است ، تمام اینها با ملت ما مخالفند و شما در مقابل همه آنها ایستادید و مشت خودتان را گره کردید و از اول گفتید: (نه شرقی و نه غربی ) ، نه به طرف شرق ما می رویم و نه به طرف غرب ، ما استقلال داریم ، آزادی آنطوری که در اسلام است داریم و جمهوری اسلامی را می خواهیم . و بحمد الله تاکنون موفق بودید و اساس ظلم و ستم را از کشور خودتان زدوده اید و آنهائی که اساس بودند برای ستمکاری و چپاولگری ، با دست توانای شما و با قدرت اسلامی شما همه رخت بربستند و اگر تفاله هائی هم باشند ، آنها هم خواهند رفت .

باید همه ما و شما و همه ملت ما و همه قوای مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر کشور باید با هوشیاری و توجه مهیا باشند از برای حفظ جمهوری اسلامی که اینهمه

دشمن دارد .

ما امروز از همه اطراف مردم ، دولت ها ، نه ملت ها دولت ها غالبا توجه به این دارند که به یک نحوی این جمهوری اسلامی را به هم بزنند که لااقل اسلامی نباشد ، هر چه می خواهد باشد ، اسلامی نباشد برای اینکه آنها نمی توانند تحمل اسلام را بکنند . اسلامی که اساسش بر عدل است و بزرگتر مقامش با کوچکتر مقامش در مقابل عدل علی السواء هستند و رئیس جمهورش با یک نفر بازاری در مقابل اسلام و در مقابل قوانین اسلام علی السواء هستند ، بلکه بر بالاترها بیشتر باید تحمیل بشود تا پائین ترها ، یک همچو حکومتی را این قدرتهائی که عادت کردند بر ستمگری و چپاولگری ، نمی توانند تحمل کنند . پس شما یک رژیمی را سر کار آوردید و یک مکتبی را در این مملکت پیاده کردید و بنا دارید پیاده کنید که همه مکتب های انحرافی با او مخالفند . کسی که یک همچو کار بزرگ معجزه آسائی کرده است باید بایستد و ناگواری هائی که پیش می آید یا چیزهائی که در مملکت حاصل می شود یا توطئه هائی که از اطراف برای کشور ما در دست اجراست در مقابل باید بایستد .

ملت ما با ترور شخصیت ها شکست نمی خورد

البته شما گمان نکنید که اینهائی که این کارهای ابلهانه را می کنند اینها چندان قدرتی دارند . این مگس ها در آخر عمرشان یک حرکت شدیدی می کنند و دور خودشان ، آنوقتی نزدیک می شود مرگشان ، می چرخند و نفس های آخر را می کشند . الان مثل اینها ، مثل آن مگس هائی

هست که لحظات آخر عمر خودشان را دارند طی می کنند . از این جهت یک حرکتی می کنند ، این حرکت همان حرکتی است که مگس ها در آخر عمر می کنند ، اینها چیزی نیستند ، آنهائی که قابل ذکر بودند رفتند و شکست خوردند و از بین رفتند . رژیم سلطنتی دو هزار و پانصد ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه طرفدار در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام نتوانست بماند . این چند تا بچه صغیری که اینها وادار می کنند و این مفسدین وادار میکنند به اینکه این بچه های گول خورده یک خرابکاری بکنند ، این همان حال مگسی است که در آخر عمرش یک جولانی می خواهد بکند و نفس آخرش را بکشد . قابل آدم اینها نیستند و ملت ما گمان نکند که چهار نفر آدم را اگر اینها کشتند ، هر چند این آدم شخصیتش بزرگ باشد ، این اسباب این بشود که ما و ملت ما شکست بخورند . ملت ما امروز بیدارند و همه اشخاصی هستند که برای کشور خودشان و ملت خودشان حاضرند برای هر خدمت و هر فداکاری ، مثل یک رژیمی نیست که اگر آن سر کرده اش از بین برود ، یک وقتی به هم بخورد اوضاع ، این مال آنهائی است که ، رژیم هائی است که ملت با آنها نیست . اگر یک وقتی در زمان سابق یک شاهی می مرد ، یک مملکت به هم می خورد که شاه مرده است و شلوغ می شود و چه ، برای اینکه مردم با شاه و

شاه بازی موافق نبودند ، از این جهت وقتی که شاه از بین می رفت شلوغی زیاد می شد ، اما یک ملتی که خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهی را از بین برده اند ، این ملت اینطور نیست که حالا اگر یک کسی از بین برود و رئیس جمهور مثلا خدای نخواسته از بین برود یا کسان دیگری از بین بروند ، این اسباب این بشود که خیر ، کشور ما دیگر شکست خورد . رئیس جمهور هم مثل یکی از شماهاست ، شماها او را قرار دادید رئیس جمهور ، وقتی که خدای نخواسته او از بین برود ، شما یکی دیگر را قرار می دهید . بحمد الله افراد هستند نباید ما و ملت ما خیال کنند که اگر توطئه ها منتهی به این شد که فلان روحانی را بکشند ، فلان امام جمعه را بکشند ، فلان رئیس را بکشند ، یک خبری می شود . این در جاهائی خبر می شود که بستگی دارد اساس ملت شان و ملیت شان بر آنها ، جاهائی که اینطور نیست و هر یک از افراد خودشان امامند ، خودشان رئیسند ، خودشان همه کاره هستند ، یک همچو ملتی دیگر دنبال این نیست که اگر فلان را بکشند ، اگر خمینی را بکشند ، چه خواهد شد ، نه ، این حرفها نیست در کار . همه شما بحمد الله هستید و کشور خودتان را حفظ می کنید و مساله ، مساله اسلام است . در صدر اسلام یک وقت در یک جنگی فریاد زدند منافقین به اینکه پیغمبر شهید شد . در

قرآن آمده است که خوب ، پیغمبر شهید بشود ، ولی اسلام که هست پیغمبر شهید شد ، پیغمبر رحلت فرمود ، علی ابن ابیطالب شهید شد ، اسلام هست . اسلام یک مرتبه ای است ، یک اساسی است که شالوده او را خدا ریخته است و خدا همیشه است و اسلام هم همیشه ، خداوند حفظ میکند این اسلام را ولو من نباشم ، تو نباشی ، فلان رئیس نباشد . قویدل باشید ، دلتان را به قرآن کریم و اسلام محکم کنید ، رشته خودتان را با خدای تبارک و تعالی محکم کنید و خوف این را نداشته باشید که یک وقت بیایند اینجا را بمباران کنند و یک 200 نفر هم بکشند ، این چیز مهمی نیست ، یک مملکت است این امور درش واقع می شود .

شما می دانید که الان بزرگترین ممالک به حسب آلات و امثال ذلک آمریکاست یا شوروی . در هر دقیقه ای گفته می شود یک نفر یا دو نفر در آمریکا کشته می شود ، معذلک آمریکا سر جای خودش هست در صورتی که شما یک پشتوانه ای دارید که آن پشتوانه را آمریکا ندارد ، سایر دولت های الحادی هم ندارد او را و آن پشتوانه خداست . شما برای خدا قیام کردید ، ملت ما زن و مردش ، بزرگ و کوچکش برای خدا قیام کرد و برای خدا تا حالا ایستاده است و چیزی که برای خداست دیگر عمد ندارد که بگوئیم بعد از دو سال دیگر چه می شود . وقتی که یک امر برای خدا شد ، جاوید است

. جمهوری اسلامی که با دست توانای شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پیدا کرد این پشتوانه اش خدای تبارک و تعالی است و کسی که یا چیزی که این پشتوانه را داشته باشد جاوید است .

شماها توجه داشته باشید ، چه سپاه پاسداران و چه سایر قوای انتظامی و نظامی و غیر انتظامی و چه سایر ملت همه توجه داشته باشند که ما وظیفه داریم که این اسلامی که الان به ما رسیده حفظش کنیم ، تا آن فرد آخری هم که خدای نخواسته کشته می شود موظف است برای حفظ اسلام ، برای دفاع از ملت ، دفاع از کیان اسلامی ، دفاع از کشور اسلامی تا آن آخر زن و مرد ، بچه و بزرگ مکلفند که دفاع کنند . مساله دفاع یک امر عمومی است برای همه ، هر کس قدرت دارد دفاع کند ، به هر مقدار که قدرت دارد دفاع کند از کشور اسلام ، باید دفاع کند . اسلام و احکام اسلام آنقدر اهمیت دارد که پیغمبرها برای احکام خدا و برای خدا خودشان را فدا کردند و در اسلام از صدر اسلام به بعد بزرگان اسلام خودشان را فدا کردند برای اسلام . وقتی یک همچون مطلبی است و یک همچون امانتی از جانب خدای تبارک و تعالی به ما سپرده شده است ما موظف هستیم همه مان برای حفظش . و نباید بترسیم از اینکه چند نفر کشته شدند ، چند نفر را با بمب کشتند ، چند نفر را انفجار حاصل شد ، هیچ ابدا این حرفها نیست ، اسلام نه وابسته به من هست و

نه وابسته به تو ، اسلام از خداست و همه ما مکلف برای حفظ او هستیم و با قدرت و قوت حفظ می کنیم او را .

قدرت ها نتوانستند مردم را متوقف کنند

شما شاهد بودید از اول انقلاب تا حالا که از آن قدم اولی که برای انقلاب برداشته شد یک جمعیتی مخالف بودند ، یک طایفه ای ، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت برای کوبیدنش بودند . هر قدمی که جلو رفت یک طایفه ای از بین رفتند و یک دسته ای دیگری از آنها ، کوچکتر ، آنها هم می خواستند که این جمهوری را از بین ببرند . این جمهوری قدم به قدم پیش آمد و قدم به قدم پایش را محکمتر کرد . کجا شما سراغ دارید که در عرض دو سال ، دو سال و نیم اینطور انسجام پیدا شده باشد و اینطور همه چیزهائی که یک کشوری لازم دارد و یک حکومتی لازم دارد تحقق پیدا کرده باشد . این عراق با همه چیزهائی که گفته می شود و آنهمه هم طرفدار دارد و همه قدرت های فاسد هم طرفدارش هستند ، باز قانون اساسی ندارد . یک جمعیتی هستند ، یک حزبی هستند که این حزب آمدند زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اینها دارند یک حکومت جابرانه می کنند و تا حالا که مدت چندین سال ، بیست سال بیشتر است که اینها آمدند ، باز یک قانون اساسی ندارد . این کشور شما که همه مخالفند با او ، با آن کشور عراق ،

همه با عراق تقریبا همه موافقند ، تقریبا البته ، نه همه ، اما تقریبا ، معذلک نتوانسته یک قانون اساسی برای خودش درست کند ، نمی تواند در آنجا یک رای گیری بکند . رای از کی بگیرد ؟ ملت که با او موافق نیست ، با سر نیزه باید ببرند مردم را دم صندوق ها . شما در این وقت کم و با آن دشمن های سرسخت زیاد که در خارج کشور هستند و در داخل هم تفاله هایشان هست ، در این وقت تمام چیزهائی را که لازم دارد یک حکومتی درست کردید ، بعد هم دیدید که یک کسی خلاف کرده گذاشتیدش کنار ، یک کسی را آوردید که به نظر همه تان شخص مکتبی است و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چیزش درست شد . دو سه روز طول کشید ، چیزی که دو سال ، یک سال و نیم نتوانست ، برای خاطر انحرافاتی که بود نمی شد درست بشود و ما هم هر چه جدیت کردیم که بعضی ها را آدم کنیم نتوانستیم . در ظرف دو روز ، سه روز ، یک هفته ، همه وزرا را تعیین کردند ، رئیس جمهور هم امضاء کرد و مجلس هم امضاء کرد و شد یک دولتی . الان شما یک دولت قانونی که امیدوارم که به درد ملت برسد و این ضعفا و فقرا را و این مستضعفین را اداره کند ، الان شما همه چیزتان تمام است .

نتوانستند همه این قدرت ها که شما را در یک جائی متوقف کنند ، آنها می خواستند از

آن اول متوقف کنند . اول ، اول می خواستند شما را متوقف کنند ، یک دفعه رفراندم شد ، خوب ، یک دفعه دیگر بکنید . اگر آن دفعه هم شده بود ، دفعه سوم ، لکن نتوانستند اینها ، حالا همه چیز شما محکم شده و پاتان محکم روی زمین هست و کشور خودتان در دست خودتان و اشخاصی که از طرف خودتان هست ، است . وقتی که همه آنها بودند شما پیش بردید ، حالا که همه رفتند از چه می ترسید ؟ کی را ما داریم دیگر ؟ ارتشمان از خودمان است ، سپاه پاسدارانمان از خودمان است ، قوای دیگر مسلح مان از خودمان است ، مردم هم با آنها برادر هستید و با هم هستند در خوبی و بدی . وقتی مساله اینطور است کی می تواند که در این کشور بتواند یک کاری بکند ؟ اصلا چه معنا دارد کودتا در یک همچو کشوری ؟ کی ، کی کودتا می تواند بکند ؟ یک دسته ای در پاریس نشسته اند و منتشر میکنند که ما از پاریس داریم راه می افتیم می آئیم برای ایران . خوب ، تشریف بیاورید راه باز است . اگر شما می توانستید کاری بکنید چرا رفتید ؟ کسی که فرار کرده حالا می گوید ما دیگر با هم منسجم شدیم . کی ها منسجم شده اند ؟ آخر ما که می شناسیم شما را ، ملت ما که می دانند که شماها کی هستید . حالا ما دیگر با هم منسجم شدیم و بنا داریم ، راه افتادیم ، میگویند راه

افتادیم ما ، راه افتادیم و داریم می آئیم .

ملت باید از کید آمریکا غافل نباشد

ملت باید توجه داشته باشد ، البته اینها حرف های لاطائلی است که گفته می شود ، لکن معذلک ملت باید بیدار باشد . از کید آمریکا غافل نباشد . اینها خودشان قابل آدم نیستند . اگر اینها قابل آدم بودند وضعشان اینطور نمی شد . اینها از ملت بریده بودند و نمی دانستند چه بکنند و فرار کردند ، رفتند . اما آمریکائی که سیلی خورده است از شما ، آمریکائی که دل بسته بود به ایران و نفت ایران و ذخائر ایران ، این آمریکا را شما بیرونش کردید . غافل نباشید که یک قدرتی است و دارد ، یک بست و بندهائی هست و یک همچو کارهائی یک وقتی می خواهد بکند ، لکن تا شما بیدارید و زنده اید و ایستاده اید کاری نمی توانند بکنند . اینطور نیست که آمریکا یک لشگری از آمریکا راه بیندازد بیاید ایران بخواهد خرابکاری بکند . آمریکا با دست همین ها می خواهد کار بکند . نقشه اش هم این است که با همین هائی که در پاریس و در جاهای دیگر جمع شدند ، یک همچو کارهائی راه بیندازد . باید ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ایمانی که داشت ، با همان قدرت اسلامی که داشت که خودش را برای خداداند و خودش را فدای اسلام می کند بایستد و متوجه باشد که اگر در صحنه باشید و بایستید و هر کدام وظیفه خودتان بدانید که حفظ بکنید کشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بکنید ، هیچ قدرتی

نمی تواند این کار را بکند . مهم این است که شما ایستاده باشید و قائم به امر باشید و حکومت را از خودتان جدا ندانید و ننشینید به اینکه همه کارها را باید حکومت بکند . یا باید ارتش بکند . خیر ، ارتش هم وظیفه دارد ، شما هم دارید ، من هم دارم ، حکومت هم وظیفه دارد ، معممین هم وظیفه دارند ، وکلا هم وظیفه دارند ، همه دارند . حفظ اسلام ، دیگر ننوشته بر پیشانی ارتش که باید حفظ کند .

اسلام را همه باید حفظ کنیم

اسلام را همه باید حفظ کنیم . واجب است بر همه ما ، همه شما که اگر توطئه ای دیدید و اگر رفت و آمد مشکوکی را دیدید ، خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید . یک بیچاره ای به من نوشته بود که شما که گفتید که همه اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند ، خوب ، در قرآن می فرماید که : (ولا تجسسوا) راست است ، قرآن فرموده است ، مطاع هم هست امر خدا ، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی باید (لاتقتلوا انفسکم ) . این اشکال را به سیدالشهدا بکنید . وقتی که اسلام در خطر است همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ بکنید اسلام را . احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است ، برای مصلحت اسلام است ، اگر ما اسلام را در خطر دیدیم ، همه مان باید از بین برویم تا حفظش کنیم . اگر دماء مسلمین را در خطر دیدیم ، دیدیم یک دسته دارند توطئه می کنند که

بریزند و یک جمعیت بیگناهی را بکشند ، بر همه ما واجب است که جاسوسی کنیم . بر همه ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم یک همچو غائله ای پیدا بشود . حفظ جان مسلمان بالاتر از سایر چیزهاست ، حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است . این حرف های احمقانه ای است که از همین گروه ها القا می شود که خوب ، جاسوسی که خوب نیست . جاسوسی ، جاسوسی فاسد خوب نیست اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است . ما الان یک امانتی در دستمان هست و آن اسلام است عذر نداریم به اینکه ما بنشینیم کنار بگوئیم دیگران بروند حفظش بکنند . امانت مال دیگران نیست . این امانت ، امانتی است که خدا پیش ، برای همه ما هست ، نگهدارش همه ما هستیم ، نمی توانیم بنشینیم بگوئیم که دولت این کار را بکند ، نمی توانیم بنشینیم بگوئیم ارتش این کار را بکند . وقتی کشور اسلام مورد تهدید دشمن های اسلام هست دفاع از کشور اسلام و نوامیس مسلمین بر همه ما ، بر تمام ما واجب است ، با همه کوشش واجب است . وقتی یک همچو مطلبی پیش آمد و شما هم بحمد الله همه کشور ما ، هم زن و مردش آماده برای این مساله هستند ، دیگر خوف این نیست که از پاریس یک دسته راه بیفتند بیایند چه بکنند یا از یک جای دیگر می خواهند بیایند چه ، نه ، این خوفی نیست . یک دفعه هم تجربه

اش را کردند و صدام را رها کردند تا پرید به ایران و سیلی اش را هم خورد . الان هم بیچاره گرفتار این است که چطوری از زیر این بار فرار کند . ما هیچ وقت سر دعوا با کسی نداشتیم ، ما برای حفظ اسلام دفاع باید بکنیم ، برای حفظ مملکت اسلامی دفاع باید بکنیم . او حمله کرده است و آمده است و شهرهای ما را گرفته است و خرابکاری دارد می کند ، بر همه ما واجب است که این شر را از سر مسلمان ها دفع کنیم . ما وارد کشور آنها نشدیم که ما مجرم باشیم ، آنها مجرمند که وارد شدند . یک کسی ، دزدی می آید منزل یک کسی ، اگر این دزد باید دفعش کنند ، دزد تقضیر کار است یا آن که دفع کرده ؟ صاحبخانه که تقصیر ندارد ، دزد آمده این هم باید دفعش کند . حتی اگر به کشتن او هم منجر بشود باید دفعش بکند ، مجرم اوست . اینهائی که در سرحدات ولو فرض بکنید که اینهائی که به سرحدات حمله میکنند به ما ، ولو فرض کنید که مسلمان هستند ، لکن چون حمله کردند دفاع واجب است و کشتن آنها تا دفعشان واجب است . نه اینکه ما سر جنگی داریم ، ما می خواهیم عالم در صلح باشد . ما می خواهیم همه مردم ، همه مسملمین و غیر مسلمین همه در صلح و صفا باشند ، لکن معنایش این نیست که اگر یک کسی بخواهد بریزد در منزل یک کسی و تعدی کند ،

ما بگوئیم که سر صلح داشته باشید و تن بدهید به ظلم . نه ، همانطوری که ظلم حرام است ، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است . دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین یکی از واجبات است . ما داریم به این واجب عمل می کنیم ، کشور ما دارد به این واجب عمل می کند ، آنها در جبهه و دیگران در پشت جبهه دارند به این واجب عمل می کنند . آن که می آید و فرض کنید که یک ماده منفجره ای را می خواهد پرت کند یک جائی ، اگر او را گرفتند و حبسش کردند و اگر هم کار را کرده است یک وقت او را کشتند ، این دفاع است ، این فساد را از بین بردن است ، این دفع فساد است . آن که این کار را دارد می کند مفسد است ، نه شمائی که دارید دفع می کنید او را . شما که نمی خواهید که در یک خانه ای ماده منفجره بریزید ، شما میخواهید که در منزلتان آن ریخته نشود . این به این است که این اشخاصی که گول خوردند موعظه کنیم ما ، دائما هم موعظه می کنیم که این جوانها را گول زدند ، خودشان رفتند دارند آب سرد می خورند و این جوانها و بچه ها را گول زدند ، تا اینها آمدند دارند خرابکاری می کنند و خودشان را گاهی به کشتن می دهند و خودشان را به زحمت وا می دارند . ما اگر هر کس

بیاید و توبه کند ، توبه اش را ، خدا توبه اش را قبول می کند . ما فرض بکنیم که یک کسی هم چون آدم را کشته ولی دمش باید او را بکشد باز میل داریم که توبه کند و لااقل آن دنیایش صحیح باشد . ما میل داریم همه صلح و صفا باشد . همه عالم در صلح و صفا باشند . ما اگر قدرت داشتیم ، اصلا باروت را از بین می بردیم و قوای منفجره را از بین می بردیم که اقلا خالی بشود از این جنایت ها . ما نمی خواهیم با کسی دعوا بکنیم ، نه با عراق دعوا داریم و نه با فرض کنید جاهای دیگر دعوائی ما نداریم ، آنها دعوا دارند ، وقتی دعوا دارند تو دهنی می خورند و خوردند ، حالا هم از هر جائی هم همچو چیزی پیدا بشود همین مردمند و همین پاسداران هستند و همین ارتش است و همین جوانهای زن و مرد ما ، از هر جا تعدی بشود تو دهنی می خورند .

ما که اسلام را خواستیم و می خواهیم ، اسلام اجازه نمی دهد که ما تعدی کنیم به یک کشوری ، لکن فرموده است که اگر به شما تعدی کردند ، بزنید تو دهنشان ، اگر یک دسته ای از مسلمین را ، در جنگ های سابق این هست ، اگر یک دسته ای از مسلمین را کفار سپر قرار دادند ، فرض کنید که عراق فاسد یک دسته ای از مسلمین بیگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ایستاد که بریزد ایران را بگیرد ،

بر ما واجب است که مسلمان و غیر مسلمانش را بکشیم . مسلمان ها شهید هستند و به بهشت می روند و کافرهایش کافرند و به جهنم ، دفاع واجب است .

و تا شما هستید بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند بحمد الله و تا ارتش هست و تا ملت متعهد به اسلام و فداکار برای اسلام هست این جمهوری هست و این خرابکاری هائی که می بینید اینها چیزی نیستند . خداوند انشاء الله به همه شما سلامت و سعادت عنایت کند و دست ستمکاران را قطع کند و لشکر ایران را پیروز کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 31/5/60

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر و اعضای هیاءت دولت

اسلام از ما توقع دارد و باید این دین را ادا کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالبی که جنابعالی و آقای نخست وزیر گفتند همه اش مطالب صحیح است و من هم امیدوارم انشاء الله که موفق بشوید در این ماموریت ، لکن مردم به جای برنامه دادن ، عمل می خواهند . هیچ دیگر شماها عذری ندارید و ما هیچ کدام دیگر عذری نداریم . در طول این مدت هی عذرهائی بود و واقعا هم عذر بود . مردم دین خودشان را به جمهوری اسلامی تاکنون ادا کردند ، به تکلیف خودشان مردم عمل کردند ، اشکال در ماهاست باید ما جواب مردم را بدهیم . مردم به آقای رئیس جمهور به آن شور و به آنطور رای دادند و بحق هم رای دادند برای اینکه آقای رئیس جمهور را از خودشان می دانند ، کسی نیست که ، من خیلی از حکومت ها را یادم هست ، حکومت یک خمین که یک قصبه بود ، حکومت ولایت ثلاث که مرکزش گلپایگان بود ،

این حکومت ها وقتی که راه می افتند ، جلوشان یک کسی بود که یک عصائی هم دستش بود و اشخاصی هم اطراف بودند هر جا می رفتند آنطور یال و کوپال داشتند لکن در عمل همه اش ظلم بود ، همه اش تعدی به مردم ، یال و کوپال ها را درست کردند برای برای اذیت مردم . من بچه بودم که حکومت گلپایگان یک نفر آدم شرع هم بود ، یکی از متدین ترین افرادی که سراغ داشتم این را از توی اتاقی که نشسته بودند وقتی که حکومت با آنها با خشونت صحبت می کرد و ما بیرون بودیم ، نمی دانم حالا آنجا صحبت چه بود ، ایشان می دیدند ، کشیدند آن مرد محترم را آوردند توی حیاط پایش را بستند به چوب و کتک زدند به او . وضع اینطور بود ، وضع زمان بعد هم که به اینطور نبود به طور بدتر بود . حالا بحمد الله هی گفته می شود که خوب چه شده است ، چه شده است ، اینها نمی دانند چه شده است و یا می دانند و می خواهند شیطنت کنند . اینها رئیس جمهورشان این آقاست و نخست وزیرشان این آقا و وزیر کشورشان آن آقا ، سایر وزراشان این آقا ، نه آن بساط حکومت حتی خمین را دارند تا برسد به آنجایی که عین الدوله چه کرد و فرض کنید که دیگران چه بساطی داشتند . خوب ، این یک کاری شده است که عین الدوله هایی که در هر محلی بودند مردم را کباب می کردند و آنهمه ظلم

می کردند و حکومت های اینها اجاره ای بود یعنی در تهران این که راس بود آن خراسان را به یک کسی تیول می کرد و اصفهان را به یک کسی ، این به حسب اختلاف سعه از آنها پول می گرفت و این مختار بود برود آنجا که کسی که مثلا آنوقت بیست هزار تومان می داد و بیست هزار تومان آنوقت دو سه میلیون حالا بود ، این باید برود بیست هزار تومان این آقا را بدهد یک بیست هزار تومان هم برای خودش تهیه کند ، دیگر هرچه مردم می خواستند که شکایت کنند بنابراین بود که دیگر شکایت ها را گوش ندهد . آن حاکم بیست هزار تومان را آنجا بدهد برود آنجا فعال مایشاء ، هرچه مردم شکایت کنند ، دیگر مردم مایوس شدند که شکایت بکنند و شکایت هم نمی کردند مردم . حالا وضع اینطور شده است که یک وضع اسلامی است یعنی از خود مردمند و از خود جامعه برخاسته اند و برای خود جامعه می خواهند عمل بکنند و همه شان هم بحمد الله مسلمان و متعهد و بنابراین دارند که خدمت بکنند . خوب ، این حرف ها همه درست اما در مقام عمل باید یک عمل مثبت نشان داده بشود . این مردم زحمت کشیدند در این مدت ، غالبا فداکاری کردند و اینقدر هم توقع ندارند که چه بشود اما خوب اسلام از ما توقع دارد و ما باید ادا کنیم این دین را . مردم جانشان را ، بچه هایشان را ، جوان هایشان را فدا کردند و معذلک خوب به شما

رای دادند ، وکلایشان به آقایان وزرا . . . خودشان به ایشان ، اینها کار خودشان را کردند و انصافا از اول انقلاب تا حالا آن که کار خودش را صد در صد صحیح انجام داد ملت بود ، صد در صد کار خودش را خوب انجام داد یعنی در همه مشکلات با دولت موافقت کرد ، در کجا شما سراغ دارید که جنگ در یک طرف بشود و از آن طرف مملکت خود مردم پا بشوند بروند کمک کنند پا بشوند در پشت جبهه وسایل فراهم کنند اینها یک نمونه هایی است که مال اسلام است ، مردم چون متعهد بودند و مسلم بودند و عقائد اسلامی داشتند خودشان را موظف می دانستند که کشورشان را حفظ کنند و کمک کنند به آقایان . حالا نوبت آقایان است که در مقابل اینهمه زحمتی که آنها کشیدند و محبتی که آنها کردند و فداکاری که آنها کردند حالا نوبت آقایان است که من نمی گویم جبران ، آنها نکردند برای اینک یک چیزی بگیرند از شما ، اما وجدان اقتضای این را می کند که در همه جا کارها به نفع مملکت و به نفع اسلام و به نفع این جمعیت ها و خصوصا این مستمندان که در همه کشور هستند باید همه دست به هم بدهید و اینطور نباشد که مثلا آقای رئیس جمهور کنار بنشیند و محول کند به دولت ، و نیستند اینطور ، من می دانم همه اینطور نیستند . آقای رئیس جمهور هم از خود ملت است و مملکت خودش هست و برای خودش کار می کند . همه

وزارتخانه ها هم هر چه می توانند وقتی دیدند لازم است به یکدیگر کمک کنند به اوضاع بیایند کمک بکنند . اجنبی نیستند از هم که او بخواهد کار او را بشکند او بخواهد کار او را بشکند یا کمک به او نکند مردم هم حاضرند که وقتی یک مشکلی را دیدند برای هر یک از شما مردم حاضرند به اینکه عمل بکنند ، نوبت ، نوبت شماست که باید این دین را به این مردمی که شما را نشاندند سر این مسند دین خودتان را عمل بکنید ادا کنید به مردم .

افراد کار شکن در وزارتخانه ها باید شناسائی و کنار گذاشته شوند

و یکی از مسائل مهم قضیه افرادی است که در وزراتخانه هاست ، افرادی که ممکن است باشد هست البته ، که اینها علاوه بر اینکه خدمت نمی کنند کارشکنی هم می کنند هست الان این ، یک دسته ای هستند که اینها فقط برای اینکه چیزی گیرشان بیاید و یک حقوقی گیرشان بیاید و یک قدری نق بزنند و یک قدری هم کارشکنی بکنند ، پا بشوند بروند منزلشان . اینها باید شناسائی بشود درست . و این افراد کنار گذاشته بشود و هر طوری دیگر که البته صلاح میدانید به تدریج البته .

سفارتخانه ها آبروی کشور اسلامی ما هستند

البته مساله سفارتخانه ها کار مهمی است . سفارتخانه ها از اول که جمهوری اسلامی بپا شد من از آن روز اول به وزرای خارجه که شدند یکی بعد از دیگری این مطلب را هی گفته ام این سفارتخانه ها باید تصفیه بشود ، باید درست بشود ، آنها . کسانی که رفته اند و دیدند و آمدند ، آنها می گویند که اینها همان بساط سابق را دارند . چند وقت پیش از این یکی آمده بود گفته بود همان بساط سابق را دارند گاهی فرق مختصری کرده . این سفارتخانه ها آبروی کشور اسلامی ماست ، اگر آنجا بد باشد ، مردم آنها را ، آن مردم خارج آنها را نگاه می کنند وقتی دیدند که یک سفارتخانه ای در وفق دولت اسلامی نیست ، بر وفق اسلام نیست ، وضعش همان وضع طاغوتی است از آن قیاس می کنند که خوب داخل هم همین است فرق نمی کند . یکی از مهمات این است که البته با

آقای وزیر خارجه است که این کارها را انجام بدهند و جدیت کنند در این امر . قضیه وزارت ارشاد که از مهمات است ، در وزارت ارشاد ، باید ارشاد بکنند مردم را ، باید تبلیغ بکنند اسلام را ، باید عمل بکنند به مسائلی که اسلام را ترویج می کند . و همه وزارتخانه ها ، وزارت کشور از وزارتخانه های بسیار وسیع است بحمد الله در راسش هم آقای مهدوی واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان . و ایشان هم باید یک قدری با فعالیت دیگری و زیادتری و الان دیگر کسی نیست که عذر بیاورد که من می خواستم بکنم و فلانی نگذاشت ، سابق عذر می آوردند که ما وزیر خارجه نتوانستیم درست کنیم و واقعا هم این هم یکی از مصیبت ها بود که خوب تا آخر وزارت خارجه درست نشد و سایر کارها هم هی کارشکنی می شد .

مقام برای خدمت به مردم است

الان این مسائل بحمد الله نیست ، اختیار دست خود شماهاست و شماها باید برای این ملت خدمت کنید و خودتان را خدمتگزار مردم بدانید . اگر در ذهنتان بیاید که ، بیاورید که من وزیرم و باید مردم از من چه بکنند بدانید اصلاح نشدید .

در ذهنتان حتی خلجان بکند ، آقای رئیس جمهور در ذهنش خلجان بکند که من شخص اول مملکت هستم و چه و کذا ، این اصلاح نشده است خلجانش هم از شیطان است . آن خلجانش هم ، او عمل نمی کند اما در ذهنش

این خلجان را هم بیرون کند . و همین طور هر یک شماها خدمتگزار این مملکت هستید ، خدمتگزار این ملت هستید و برای این ملت هم شکرانه اینکه این دست تعدی متعدی ها قطع شد و رژیم منحوس شاهنشاهی که از اول غلط بوده از بین رفت و مملکت دست شماها افتاد که از خود مردم هستید و با خود مردم هستید ، مهم این است در مقابل عمل هم وزارتخانه ها را درست تصفیه کنید . ببینید افرادی که واقعا می خواهند نگذارند کارها انجام بگیرد ، خواهند مردم را ناراضی کنند ، هستند . البته اشخاصی که بنایشان بر این است که ناراضی کنند ، اینها را باید تصفیه بکنید و بخواهید هم که در هر عملی رضایت همه مردم را به دست بیاورید این امکان ندارد ، بالاخره در هر عملی اگر تصفیه باشد ، یک دسته تصفیه شده مخالف می شوند یک دسته رفقای تصفیه شده مخالف می شوند . شما همان نظرتان به این باشد که تکلیف شرعی الهی خودتان را که مقامی را دارید و باید به این مقام خدمت کنید . این آلت است برای خدمت به مردم ، خودش چیزی نیست ، اگر خدمت به مردم کردید ، مقام برای شما صلاحیت دارد ، خوب است و اگر نشد مقام چیزی نیست . من دعا می کنم انشاء الله خداوند شماها را موفق کند ، موید کند و کابینه ای که بحمد الله شاید در طول تاریخ ما همچو کابینه ای به این صحت و به این خوبی و با این چهره های نورانی نداشتیم حالا

انشاء الله نورافشانی کنند و مردم را هم برسند بهشان و خصوصا طبقه مستضعفین را که باید به آنها رسیدگی بشود ، در هر امری از امور رسیدگی بشود ، با حفظ موازین اسلامی و شرعی به همه امور رسیدگی بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/6/60

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از افسران و درجه داران شهربانی جمهوری اسلامی و اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان خارج از کشور

برای خاطر قطع ایادی ستمکاران دنیا از ایران ، ما مورد ظلم زیاد واقع شدیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از قرار مذکور از برادرهای خارج از کشور هم ، از پاکستان و اندونزی و بعضی جاهای دیگر هم ، اینجا تشریف دارند و امیدوارم که این سفری را که آنها کرده اند به طور شایسته در مسائل ایران و گرفتاری های ایران توجه کنند و کشورهای خودشان را مطلع کنند .

ما در این انقلاب پیروزی های فوق تصور داشتیم و مظلومیت های زیاد . بزرگترین پیروزی تحول یک رژیم دو هزار و پانصد ساله مستکبر و ستمگر به یک رژیم اسلامی که در راه اسلام می خواهد قدم بردارد و انشاء الله بردارد و برای خاطر همین پیروزی عظیم که به دست ملت و برادرهای ارتشی و ژاندارمری و پاسبان های شهربانی که همه متصل شده اند به ملت و این پیروزی را به دست آوردند ، برای خاطر همین پیروزی که دنبالش قطع ایادی ستمکاران دنیا از ایران و امید آنکه از جهان باشد ، ما مورد ظلم زیاد واقع شدیم . ظلم از طرف ابرقدرت ها که منافع خودشان را از دست داده اند در ایران و از دست رفته احتمال می دهند در سایر کشورهای اسلامی و کشورهای مستضعف هست از آنها خیلی بعید نبود برای اینکه آنها از اسلام سیلی خورده اند و این سیلی را نمی

توانند تحمل کنند ، از این جهت به مخالفت با ما برخاسته اند و به مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی که تمام مقصدش این است که احکام اسلام را در این کشور پیاده کند . این سیلی که خورده اند آنها ، موجب این شد که از همه اطراف به ما هجوم بیاورند و ایادی خودشان را از داخل و خارج تجهیز کنند برای سرکوبی این جمهوری اسلامی یعنی برای سرکوبی اسلام . آنها به حسب موازین خودشان به خودشان حق می دهند که مخالفت کنند .

مقابله با اسلام به اسم روحانیت اهل سنت

لکن ما از طرف برادرهای اسلامی مان هم و کسانی که دست پرورده دیگران هستند و آنها را ما برادر حساب نمی کنیم ، از آنها هم مورد ظلم و ستم واقع شدیم . منجمله تبلیغات دامنه داری که از طرف بعض روحانیینی که به ظاهر روحانی و در واقع اجیر دولت ها در ممالک اسلامی ، بعضی از آنهائی که

شاید از رژیم شاه هم بهره برداری می کردند ، در طول این مدتی که جمهوری اسلامی راه خودش را گرفته و به پیش می رود آنها ساکت ننشسته اند و با اسم اسلام با اسلام طرف شدند ، مقالات نوشتند . آنهائی که برای بگین تبلیغ می کنند و برای صهیونیسم و به نفع آنها ، برای جمهوری اسلامی ما و علیه ما تبلیغ می کنند با اسم روحانیت اهل سنت . در صور تی که روحانیون اهل سنت ، این قشر مزدور را از خودشان نباید حساب کنند ، لکن ما مورد ظلم نسبت به از طرف اینها هم واقع شدیم . البته این صحبت هائی

که آنها می کنند و در خارج پخش می کنند ارزشی آنقدر ندارد ، حتی پیش آنهائی که آنها را وادار می کنند به این معانی ، لکن این برادرهای ما که از ممالک دیگر در اینجا حاضر هستند و آمده اند راجع به جمهوری اسلامی تحقیقات بکنند خوب است یک مقداری زیادتر بمانند و یک تحقیقاتی بیشتر بکنند .

از اولی که این جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا کرد تاکنون اینها مطالعه کنند و ببینند که چه می گوید و چه می خواهد . آیا ملتی که از اول فریاد زده است که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی را میخواهیم و با فریاد الله اکبر و لااله الا الله بدون اینکه ساز وبرگ صحیحی داشته باشد غلبه کرده است بر آنهائی که به اسلام اعتقاد نداشتند یا بر ضد اسلام عمل می کردند آیا باز سزاوار است که در بین مسلمین کسی پیدا بشود که مدعی اسلام است و مدعی روحانیت اسلامی ، با یک همچو رژیمی که تمامی همش به این است که اسلام را در این مملکت پیاده کند و در سایر ممالک تبلیغ کند ، با این باید مخالفت کرد ؟

ما اسرائیل را قابل آدم نمی دانیم تا اینکه با او ربطی داشته باشیم

ما توقع نداریم از امثال سادات وصدام که سر سپرده کشورهای قدرتمند هستند و سر سپرده آمریکا هستند و در مملکت اسلامی پایگاه برای کفار و برای ستمگران و برای آمریکا می سازند و اجازه می دهند که بسازند . ما از آنها توقع نداریم ، برای اینکه آنها به اسلام اعتقادی ندارند و آنها نوکرند ، نوکر آمریکا هستند و هر چه او امر کند عمل

می کنند . چنانچه این هجومی که به کشور اسلامی کردند بدون هیچ بهانه ، به امر قدرتهای بزرگ و خصوص آمریکا انجام گرفت . از آنها ما توقعی نداریم ، البته آنها باید با طرق مختلف با ما مخالفت کنند و ما هم نشستیم اینجا که مخالفت های آنها را خنثی کنیم و گوش کنیم . آنها برای یک کشوری که از اول با این طایفه صهیونیسم ملعون مخالفت کردند و ما که قبل از این انقلاب در زمان رژیم منحط پهلوی دائما مخالفت کردیم با آن رژیم فاسد ، آنها ما را متهم می کنند به اینکه ما از اسرائیل اسلحه می آوریم . ما اسرائیل را قابل آدم نمی دانیم تا اینکه با او ربطی داشته باشیم . ما بیش از بیست سال است که در هر جا صحبت شده است ، در هر جا اعلامیه پخش شده است یکی از اموری که در راس مسائل ما بوده است اسرائیل بوده است و ستمگری اسرائیل ، در صورتی که بسیاری از سران ممالک اسلامی یک قدم همراه نبودند که مخالفت با اسرائیل کنند .

همین صدامی که این بساط را درست کرد و با آنطور که می گویند با نظر خودش برای نجات از این ننگی که بار آورده و حمله به ایران اسلامی کرده است و به شکست رسیده است ، برای سرپوش روی این جنایت اسرائیل را وادار می کند که یک مرکزی را که آنها دارند ، آن مرکز را بمباران کنند تا یک وسیله ای بشود برای اینکه گفته بشود اسرائیل مخالف با صدام است ، مخالف با دولت

بعث عراق است . دنبال او یک بهانه ای پیدا می کنند ، یک بهانه پوچی پیدا میکنند که خیر ، اسرائیل با صدام مخالف است لکن با ماها پیوند دارد . این یک حرف پوچ بچگانه است که به خیال خودشان می خواهند ما را در بین ممالک اسلامی طرفدار اسرائیل حساب کنند . در صورتی که ما از اولی که در این امور و در این نهضت وارد شدیم ، یکی از مسائل مهم ما این بود که اسرائیل باید از بین برود و آنها نمی توانند که یک همچو مطلب فاسدی را به کرسی بنشانند ، لکن این برادرهایی که از خارج از کشور آمده اند اینجا ، بررسی کنند این مسائل را ، ببینند که ما با سلاح اسرائیل می خواهیم جنگ بکنیم یا با سلاح ایمان جنگ می کنیم .

ما امروز کشورمان یک کشور اسلامی است و منسجم و همه قوای مسلحه ما با هم منسجم و با ملت هم منسجم . شما الان این برادرهای شهربانی ما را می بینید که در بین روحانیینی که با آنها در تماس هستند آمده اند اینجا و زیر یک سقف ، روحانیین و شهربانی مجتمع شده اند و خدمتگزاری خودشان را به اسلام و به کشور اسلامی اعلام میکنند و البته هم در همین راه هستند و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه قوای مسلح را می خواهم و بخصوص شهربانی که خدمتگزار در شهرهاست و البته باید بیشتر از این خدمت کند و من امیدوارم که موفق بشود .

کاخ سفید اعلام کرد که از این منافقین باید پشتیبانی کرد

و این گرفتاری های جزئی که در سطح کشور هست

و در بین شهرها هست و این دزدهائی که طرفداری آنها را امریکا می کند و اعلام می کند که باید امریکا طرفدار این منافقین باشد ، اینها را انشاء الله به زودی شرشان از ایران کنده بشود و هیچ اینها قابل ذکر نیستند . اینها یک دزدهائی هستند که گاهی یک جایی یک چیزی منفجر می کنند . کاری که یک دزدی می کند ، اینها هم او را می کنند ، هیاهوشان خیلی است ، صحبت خیلی می کنند ولی واقعیتی اینها ندارند . البته ما بسیار متاثریم از این جوانهائی که از اینها گول خورده اند و خودشان و عائله خودشان و زندگی خودشان را برای اینهائی که امریکا اعلام می کند که طرفداری از اینها لازم است ، تباه می کنند .

ما برای این متاثر هستیم و از آنها باز می خواهیم که دست ازاین امریکائی هائی که با صورتهای مختلف در کشور ما ظاهر می شوند و شده اند بردارید و بیائید وارد اسلام بشوید که ضد هر قدرت فاسد است اینها مدعی از اول ادعای این را می کردند که ما مسلمان هستیم و برای اسلام کذا . و من هم از آن اول فهمیدم که دروغ میگویند و بعد هم ما مخالف با امریکا هستیم ، اینها . این هم معلوم بود دروغش لکن امریکا فاش کرد این مطلب را ، اعلام کرد ، کاخ سفید اعلام کرد که از این منافقین باید پشتیبانی کرد . و این آدمی که و این آدم هائی که می گفتند که ما مخالفیم با این کشورهای ستمگر ، در کشورهای ستمگر

رفته اند و با اسلام می خواهند مخالفت کنند ، با ملت خودشان می خواهند مخالفت کنند ، لکن اینها هیچ دیگر عنوانی ندارند در این کشور ، حرف می زنند ، مقاله می نویسند لکن در اینجا هیچ جای پائی ندارند . اگر داشتند ، اگر از این مملکت یک عشر راه هم می داشتند ، می ماندند اینجا لکن اینطور نیست و اینها راهی دیگر برای اینکه بیایند در این کشور ندارند و همان جاها باید مقاله بنویسند و هیاهو بکنند و با ارباب های خودشان بست و بند کنند به خیال اینکه کاری ازشان می آید و کاری ازشان نمی آید .

و من از همه ملت ایران خواستار هستم که باهوشیاری توجه کنند به این خرابکاری هایی که اینها می کنند و پند بگیرند از آن مادری که پسر خودش را آورد و محاکمه کرد که آن یکی از نمونه های اسلام است و دیگران هم اینطور باشند . نصیحت کنند اول اولادهای خودشان ، برادرهای خودشان ، فرزندان خودشان را و اگر نپذیرفتند ، آنها را معرفی کنند تا به وظیفه اسلامی خودشان و به وظیفه ایمانی و ملی خودشان عمل کرده باشند .

و من از تمام قوای مسلح خواستارم که انسجامشان همانطوری که تاکنون بوده است از حالا به بعد هم منسجم تر بشوند و مخصوصا شهربانی در شهرهایی که هست در تمام کشور ، قدرت خودش را زیاد کند و پرسنل خودش را قوی کند و با این اشراری که دزد هستند و مردم را گاهی می کشند و روحانیون را گاهی می کشند ، با اینها مقابله کنند

و اینها را بفهمند کجا هستند و بررسی کنند و انشاء الله شر اینها را از این کشور بکنند ، گرچه اینها چیزی نیستند که ذکری از آنها بشود .

بحمد الله الان کشور ما تمام ارگان هائی که باید درش تحقق پیدا بکند پیدا کرده است و تمام ارگان ها با هم منسجم هستند و آن چیزی را که دیگران می خواستند که بین سران این کشور اختلاف ایجاد کنند و دولت را با مجلس مقابل کنند ، قوه قضائی را با دیگران ، آنها نتوانستند و امروز تمام ارگان های دولتی با هم منسجم و مقصد اسلام و تمام قوای مسلح با هم منسجم و مقصد اسلام و ایران و تمام ملت با آنها همراه و همفکر و یک همچو ملتی که تمام ارگان هایش با هم منسجم هستند ، این دیگر آسیب بردار نیست .

و من امیدوارم که توجه همه افراد ملت ما در این معنا باشد که تا وحدت خودشان را حفظ کنند آسیب نخواهند دید و دشمنان شما دنبال این هستند که اختلاف ایجاد کنند و نتوانستند و انشاء الله نمی توانند .

و این یک مشت جوان گول خورده انشاء الله بیدار می شوند و به دامن اسلام و ملت بر می گردند و حالا که خیانت سران خودشان را به کشور فهمیدند و امریکائی بودن آنها را به صراحت فهمیدند دیگر عذری ندارند که آنها را طرفدار اسلام یا طرفدار ملت بدانند ، اینها باید برگردند به دامن اسلام و راه توبه باز است . اگر خود آنها پیشقدم بشوند و بیایند ، قبل از اینکه آنها را بگیرند ،

به دامن اسلام برگردند ، توبه آنها مقبول است و من امیدوارم که این امر تحقق پیدا بکند و آن سرانی هم که در خارج هستند و فاسد هستند اگر چنانچه آنها هم توجه بکنند و راه خطای خودشان را بفهمند باز راه توبه هست گرچه می دانم که آنها توبه نمی کنند . و من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه کشورهای اسلامی و سعادت همه قوای مسلح اسلام و ایران و سلامت همه برادران را از خدای تبارک و تعالی خواستارم و امیدوارم که پرسنل شهربانی هم با توجهی که از طرف روحانیون به آنها هست تمام نقیصه ها را رفع کنند و ایران را برای خودشان به طور شایسته تقویت کنند تا طمع دیگران ببرد از این کشور و انشاء الله کشور مستقل و آزاد برای خود شما باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/6/60

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت شهادت برادران : محمد علی رجائی و دکتر محمد جواد باهنر

منطق ملت ما ، منطق قرآن است

بسم الله الرحمن الرحیم

منطق ما ، منطق ملت ما ، منطق مومنین ، منطق قرآن است ، (انا لله و انا الیه راجعون ) با این منطق هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند . جمعیتی که ، ملتی که خود را از خدادانند و همه چیز خود را از خدا می دانند و رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود ، مطلوب خود می دانند ، با این ملت نمی توانند مقابله کنند . آن که شهادت را در آغوش ، همچون عزیزی می پذیرد ، آن کوردلان نمی توانند مقابله کنند . اینها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از

ملت اسلامی ما ندارند . آنها گمان می کنند که با ترور شخصیت ها ، ترور اشخاص می توانند با این ملت مقابله کنند و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجم تر شد .

ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرت های عالم ، ملتی که برای اسلام قیام کرده است ، برای خدا قیام کرده است ، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است این ملت را با ترور نمی شود عقب راند . آنها گمان می کنند که افکار مومنین و ملت بپاخاسته ما همچون افکار غربزده ها و غرب است که جز به دنیا فکر نمی کنند و جز متاع دنیا جا نمی بینند ، اینها هم آنطورند .

ملتی که از اول ، از صدر اسلام پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند برای هدف خودشان که آن خدا و اسلام است ، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستی نخواهند داشت . ملت ما ، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که علی ابن ابیطالب سلام الله علیه با دست یکی از همین منافقین ، با دست یکی از همین اشخاصی که بصورت ، اسلام و از اسلام جدا بودند فرق مبارکش شکافت . ملت ما چون علی ابن ابیطالب را فدا کرده است از برای اسلام ، فدا کردن امثال این شهدا برای ملت ما یک مساله مهم نیست ، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده اند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند و آقای رجائی

و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرت های فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهید رجائی به من گفتند که من 20 سال است که با آقای باهنر همراه بودم ، و خداوند خواست که با هم از این دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند . کسی که هجرت را به سوی خدا میداند و شهادت را فوز عظیم می داند و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر اسلام تاکنون داده است عالیتر و بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن موجودند مثل علی ابن ابیطالب سلام الله علیه و حسن ابن علی سلام الله علیه و حسین ابن علی و اصحاب او سلام الله علیهم و سایر ائمه ما علیهم السلام ، آنها همه عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ماهم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده است حفظ کنیم .

من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است در عین حال می دانم که آنها به رفیق اعلی متصل شده اند و برای آنها آرامش هست و اینطور گرفتاری هایی که الان برای ما هست دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت به آنها و به خانواده های آنها و ملت اسلامی تبریک عرض می کنم که چنین شهدایی تقدیم می کنند . در عین حالی که مصائب اینها مشکل است برای ما ، لکن کشور ما و ملت ما

با تمام قدرت ایستاده اند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و هیچ راه عقب نشینی ندارند و فکر نمی کنند به سستی . آن کوردلانی که گمان کرده اند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد ، آنها افکارشان ، افکار اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند و افکارشان ، افکار مادی و برای دنیا کار می کنند و به هوای دنیا هستند .

باید دید که اینهایی که اینطور کارها را انجام می دهند انگیزه آنها چیست . انگیزه آنها این است که برای این ملت بعد یک دسته دیگری از صنف خودشان بیایند و حکومت کنند ؟ اینها مگر نشناخته اند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و کسی که سرکرده تروریست ها هستند ، کسانی که سر کرده اینها هستند و اینها را وادار به خرابکاری می کنند در بین ملت جای ندارند .

ما حکومتمان و افرادی که در راس حکومت بودند چون از همین مردم هستند و از اشخاصی نیستند که از آن بالاها ، یعنی آن پائین ها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر ملت ، از این جهت ملت ما آرام است ، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا نباشند ، به جای آنها داوطلبانی برای شهادت حاضر به صحنه هستند . ما در عین حال که برای این شهدا متاثر هستیم و اینها اشخاص ارزنده ای برای ملت و ما و برای جمهوری ما بودند لکن ما باز در صف های دنبال آنها افراد داریم و اشخاص

متعهد داریم و اشخاص مومن متعهد به اسلام داریم و دنبال او ملت داریم و ملتی که هیچ گونه عقب نشینی در این مسائل نخواهد کرد و با این ترتیب جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد دید .

جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که ملت ، خود را از دولت می دانند

در زمان های سابق ، زمان رژیم هایی که در سابق بودند ، رژیم های سلطنتی وضع اینطور بود که اگر یک سلطانی کشته می شد یا می مرد کشور به هم می خورد . نکته او این بود که آن سلطان و عمال آن سلطان به قدری ظلم کرده بودند بر مردم و بر توده های میلیونی مردم که به مجرد اینکه او از بین می رفت خود مردم قیام می کردند بر ضد حکومت ، لکن جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را می آورند و خود ملت یک فردی را کنار میگذارند و خود ملت وقتی که یک فردی شهید شد به جای او باز یکی را انتخاب می کنند و خود را از دولت می دانند و دولت را از خود می دانند و خود را از رئیس جمهوری مکتبی می دانند و رئیس جمهوری مکتبی را از خود میدانند از این جهت ولو اینکه رئیس جمهور شهید بشود ، نخست وزیر شهید بشود و هر مقامی شهید بشود ، ملت ما هیچ خم به ابرو نمی آورند و کسانی دیگر را به جای آنها انتخاب می کنند .

الان سرتاسر کشور ما را اگر چنانچه ملاحظه کنید ، تهران با آن جمعیت کثیری که الان در نزدیک دانشگاه متمرکز هستند و سایر شهرها هم مثل تهران ، مابین این جمهوری و

جمهوری های عالم و مابین این دولت و دولتهای سابق این کشور می توانید حکومت کنید که چه فرق ها هست . اگر صدر اعظمی در زمان سابق کشته می شد امکان نداشت که مردم ، توده مردم ، بازار مردم هیچ عکس العملی از خود نشان بدهند الا سرور ، الا مسرت .

و امروز که یک نفر از ما و دو نفر شهید معظم از ما رفته است سرتاسر کشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ می کند و حفظ کرده است و فردا که اعلام می کنند برای انتخاب رئیس جمهور ، همه این مردم برای انتخاب حاضرند .

من می دانم که در خارج الان عنصرهایی که با این جمهوری اسلامی بلکه با اسلام مخالف هستند و بوق های خارج و تبلیغاتی ، خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند ایران به هم می خورد و خواهند گفت که در عزای اینها مردم بی تفاوت بودند و یا خوشحال بودند و آنها با اینکه می دانند ، کوردلانه اینطور انتشارات و تبلیغات را انجام می دهند . الان ببینید که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خیابان ها و کوچه ها ، بازارها در سوگ نشسته اند و الان که به من اطلاع داده اند گفتند جمعیت بیشتر از آنوقتی است که 72 تن شهید شدند .

ملت ما اینطور است اگر بعد از این هم خدای نخواسته اشخاصی شهید بشوند ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت . و آن عمده این است که کاری که برای

خداست ، نه برای افراد ، نه برای اشخاص ، نه برای شخصیت ها ، این کار رکود نمی کند با رفتن افراد و با رفتن شخصیت ها . کشوری از رفتن شخصیت های خود تزلزل پیدا می کند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند ، دل به اشخاص بسته باشند ، اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول ، نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی را ندا داده است و با بانگ الله اکبر صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شده اند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کرده اند ، همین ملت هستند ، برای اینکه خدا هست . رجائی رفت ، دیگران اگر نیستند خدا هست . در جنگی که در صدر اسلام بود ، ندا در دادند منافقین به اینکه پیغمبر شهید شد ، لکن بعضی گفتند اگر شما پیغمبر را می پرستید ، شهید شد ، به شهادت او ترتیب اثر بدهید و اگر خدا را می پرستید خدا هست ولو پیغمبر رحلت بفرمایند . امیر المومنین سلام الله علیه جان خودش را فدا کرد برای اسلام و شهید شد و اسلام به جای خودش بود . امام حسین سلام الله علیه خود و تمام فرزندان و اقربای خودش را فدا کرد و پس از شهادت او اسلام قویتر شد .

با رفتن شهدایی با اینکه بسیار ارزشمند بودند و هستند ، با رفتن شهدا در عین حال که ما متاثر هستیم ، لکن چون

ما توجه مان به خداست و برای خداست و ملت ما برای خدا قیام کرده است ، با رفتن اشخاص هیچ سستی به خودشان راه نمی دهند و گرفتار این خطا نیستند که افراد یک مساله ای را ایجاد می کنند .

ابن ملجم از عاملین بمب گذاری مردتر است

خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما در صحنه باشید و انشاء الله هستید و خواهید بود ، خدای تبارک و تعالی شما را پشتیبانی می کند شما قوی خواهید بود . قوای مسلحه ما در جبهه های جنگ باید توجه بکنند که آنها برای خدا می جنگند نه برای رئیس جمهور و برای نخست وزیر و برای دیگران ، آنها دل را قویتر کنند و هر چه اشخاص فاسد به این کشور صدمه وارد می کنند آنها قویتر در مرکز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند . و گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را انجام می دهند ، یک بمب در یک جا منفجر کردن ، یک بچه 12 ساله هم می تواند او را بگیرد یک جایی بگذارد و خود او منفجر بشود ، این قدرتی نیست ، این کمال ضعف است . من ابن ملجم را از اینها مردتر می دانم برای اینکه او آمد و در حضور مردم کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند ، و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یک کاری انجام می دهند و خودشان را اصلا ظاهر نمی کنند . اینهایی که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور می

دهند که مردم را اقتیال کنند و به طور دزدکی بکشند ، اینها تز نامردهاست . من امیدوارم که کشور ما به همان طوری که در مقابل همه قدرت ها ایستاد و ایستادگی کرد و زن و مردش و جوان و پیر مردش و بچه و بزرگش در مقابل ، مشت ها را گره کرد و ایستاد و قدرت های بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد ، انشاء الله الان هم در صحنه هستند و همه اینها ایستاده اند در مقابل اینطور گرفتاری ها صبر می کنند و منطق اینها این است که از خدا هستیم و به سوی خدا می رویم . ما که از خدا هستیم و همه چیز ما از خداست ، در راه خدا داریم صرف می کنیم و باکی نداریم و اینطور نیست که گمان کنیم که از اینجا که رفتیم دیگر خبری نیست . آنها باید بترسند که قیامت را هم در همین جا خیال می کنند که هست ، بعثت را هم در همین جا خیال می کنند و آن را بعثت امت می دانند نه بعثت انبیا ، و قیامت را هم منکر هستند . آنها باید بترسند که مرگ حیوانی را بر مرگ انسانی ترجیح می دهند . و اما جوانهای ما و سردمداران ما که برای شهادت حاضر و آغوش را باز کردند برای شهادت ، اینها باکی از شهادت ندارند و ملت ما از این شهادت بسیار دیده است و در این چند سال اخیر صدها شهید داده و هزاران شهید و هزاران معلول ، و پایدار ایستاده است و امثال

این آقایان که شهید شده اند در عین حال که در نظر ما بسیار ارجمند هستند ، لکن آنها پیش خدا رفتند و ما به جای آنها اشخاص داریم مکتبی ، انسانی که به شهادت فکر می کند و داوطلب شهادت است .

و من امیدوارم که ملت ما انسجام خودش را بیشتر کند و در صحنه بیشتر از سابق حاضر باشد و امثال این تفاله هائی که مانده اند از رژیم سابق و از اشخاصی که فرار کرده اند ، اینها را انشاء الله با نظارت خودشان و با نظر خودشان هر جا دیدند معرفی کنند و قوای انتظامی و نظامی ها و خصوصا شهربانی بیشتر قیام کند به امر انتظامات و نظام و سایر چیزها . و امیدوارم که شما پیروز باشید و شما پیروز هستید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ 10/6/60

بیانات امام خمینی در جمع مردم سوگوار کشورمان و گروهی از مسلمانان سازمان امامیه پاکستان

اساس این است که مستکبران جهان احساس خطر کرده اند

بسم الله الرحمن الرحیم

من به ملت ایران و سایر ملت های مستضعف جهان در این قضایائی که مخالفین اسلام برای اسلام می خواهند پیش بیاورند هشدار میدهیم که باید هر چه این قضایا و این خرابکاری ها حجمش زیاد می شود ، حجم انسجام ملت های مستضعف و مستضعفان جهان بیشتر بشود . اساس این است که مستکبران جهان ، کسانی که از این ممالک اسلامی و از ممالک مستضعف بهره برداری می کردند و می کنند ، احساس خطر کرده اند و چون که ایران را احساس کردند که مبدا قیام عمومی مسلمین و مستضعفان است تمام قوای خودشان را چه در تبلیغات و چه در خرابکاری متمرکز کردند در ایران . و باید تمام برادرهای ما در همه

اقطار عالم که از قراری که گفته شد بعضی از برادرهای پاکستانی اینجا آمده اند تمام برادرهای ایمانی که خداوند تعالی در قرآن کریم آنها را برادر خوانده است توجه کنند به اینکه اگر این نقطه بروز مخالفت با همه قدرت ها خدای نخواسته آسیب ببیند ، اسلام تا سال های طولانی منزوی خواهد شد . و چون همه برادرهای ایمانی ما ، در همه جا علاقه به اسلام دارند و اسلام را برای زندگی در این عالم و در آن عالم مفید و تنها پایگاه می دانند توجه کنند به اینکه تمام قدرت های عالم چه در سطح تبلیغاتی و چه در سطح خرابکاری و علوم نظامی قدرتشان را روی هم گذاشته اند که این نقطه ای که از اینجا شروع شد برای قطع ایادی مستکبران جهان شرقی و غربی ، این را در همین جا خفه کنند و نگذارند جاهای دیگر توجه به اینجا داشته باشد . از خوف اینکه همانطور که در ایران دستشان قطع شد از سلطه های همه جانبه و از ذخائر ایران ، در جاهای دیگر هم بشود .

همانطور که آنها مجهز شدند برای سرکوبی این انقلاب اسلامی در ایران از این خوفی که دارند ، باید همه برادران اسلامی ما در هر جا که هستند و در هر کشوری که هستند ، بلکه تمام مستضعفان جهاƠکه در زیر سلطه قدرت های شیطانی و زیر چکمه نظامیان قدرت های شیطانی سرکوب شده اند ، باید تمام آنها متوجه باشند و توجه به این معنا داشته باشند که این نقطه بروز مخالفت را حفظ کنند . اگر خدای نخواسته این

نقطه ای که از اینجا شروع شده است ، مخالفت با تمام ابرقدرت ها و با تمام شیاطین عالم ، اگر این نقطه خدای نخواسته رکود پیدا بکند یا شکست بخورد ، شکست همه مستضعفین جهان و همه مسلمین جهان و شکست اسلام در تمام ممالک اسلامی خواهد شد . و اگر چنانچه این قدرتی که از ناحیه خدا به این ملت اعطا شد و توانائی آن را پیدا کرد که تمام قدرت های مجهز بر ضد ملت را خنثی کند و همه دست ها را از ذخائر خودش و از ملت خودش قطع بکند ، اگر این محفوظ بماند امید این است که این مطلب در همه ممالک اسلامی و در همه جائی که مستضعفین جهان تحت سلطه مستکبرین بودند ، در همه جا این مساله انجام بگیرد .

انقلاب ایران انقلاب غیر وابسته است ، بر اساس اسلام و نظیر انقلاباتی که بدست انبیا انجام می گرفت

در ایران اگر چنانچه بینندگان خارج و داخل توجه کنند ، ایران یک کاری انجام داد که در تاریخ نظیر ندارد . تمام انقلاباتی که واقع شده است یک وابستگی به شرق و غرب داشته است و تمام انقلاباتی که واقع شده است در بین راه مشکلات بسیار بزرگ داشته اند و دارند لکن انقلاب ایران ، انقلاب غیر وابسته است ، یک انقلاب دولتی نیست ، یک انقلاب ارتشی نیست ، یک انقلاب حزبی نیست ، یک انقلاب ملی است لکن بر اساس اسلام ، انقلاب اسلامی است نظیر انقلاباتی که در طول تاریخ به دست انبیا انجام می گرفت که وابستگی در کار نبود ، الا

یک وابستگی و آن وابستگی به مبدا وحی و وابستگی به خدای تبارک و تعالی .

ایران از همان بدو انقلاب و از قبل از بدو انقلاب که شالوده انقلاب ریخته می شد ، مسیر ، مسیر انبیاء بوده ، مسیر ، مسیر راه مستقیم نه شرقی و نه غربی بوده و جمهوری اسلامی بود و تا کنون هم ملت ما به همان مسیر باقی است و هر چه امور ناگوار ، بلکه هر چه چیزهائی که تلخ است در ذائقه ها واقع می شود ، این مسیر اسلامی محفوظ است و این مسیر به جلو می رود و قدرتمندتر به جلو می رود . و هر وقت که احتمال این داده می شود که در بین ملت یک ضعف و خطوری حاصل شده باشد ، خدای تبارک و تعالی یک مساله ای پیش می آورد و یک امری را به خواست خودش ایجاد می کند که ملت را بیدارتر و قویتر و منسجم تر می کند .

هر چه عزیزان این ملت را ترور می کنند ، ملت ما آگاه تر می شود

البته این قضایایی که واقع شده است در طول این انقلاب و خصوصا این دهه های آخر ، این قضایا برای ما ناگوار و برای ملت ما سوگ آور است برای اینکه اشخاصی که ما از دست می دهیم هر یک از آنها یک ذخایریست و یک ذخیره ای است برای کشور ما و برای اسلام ما ، هر یک اینها مردانی هستند که به تنهائی نظیر یک جمعیت هستند ، متعهد و متوجه به خدا ، اینها که در آن 7 تیر شهید شدند و اینها که در این زمان اخیر شهید شدند اینها هر کدام برای

ملت ما بسیار ارزنده بودند و خدمتگزارانی بودند که هر کدام از آنها یک جمعیت بودند و متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند . لکن در عین حال هر یک از آنها که از بین رفت ، چه فردی و چه اجتماعی ، ملت ما قویتر شد و انسجام ملت بیشتر شد و بیداری آنها زیادتر شد و اطلاع آنها بر مقاصد شوم آن قدرت های بزرگ و مقاصد شوم این انگل هائی که برای آنها کار می کنند بیشتر واضح شد .

آنهائی که دعوی خدمت به خلق می کردند و فدائی بودند و مجاهد برای خلق ، ملت ما دید که اینها یک جنایتکارانی هستند که بر ضد خلق هستند و به نفع قدرت های بزرگ تاکنون کار کرده اند و لهذا بینیم که بعض سران اینها وقتی که محکوم به مرگ می شوند در رژیم سابق ، قدرت های بزرگ جلوگیری از مرگ آنها می کنند و وقتی که در اینجا شکست می خورند و به خارج فرار می کنند ، دولت ها و ابرقدرت ها و دستگاه های تبلیغاتی همه جانبه عالم از آنها حمایت می کنند و بر ضد ایران آنها را ترویج می کنند و از آنها نگهداری می کنند . و این به ملت ما درست روشن کرد که اینهائی که ادعای این می کردند که برای آزادی ایران و برای رفع گرفتاری های ایران و برای استقلال ایران می خواهند خدمت بکنند ، تمام این ادعاها ، ادعاهای پوچ بود و مشت آنها در بین راه باز شد و همه صحبت هائی که تا کنون کرده بودند

، خود آنها بدست خودشان بر باد دادند و تمام ادعاهائی که در سال های طولانی و اخیرا بیشتر می کردند خودشان آن ادعاها را باطل کردند و وسیله این شد که قبر خودشان را ، خودشان کندند و در بین ملت دیگر نه آبروئی دارند و نه حیثیت و هر چه که تبلیغات خارجی برای ترویج آنها زیادتر میشود ، آبروی آنها بیشتر ریخته می شود و هر چه خرابکاری می کنند در داخل کشور و عزیزان این ملت را ترور می کنند یا آتش میزنند ، یا خراب می کنند سقف هارابر روی آنها ، مشت آنها پیش ملت ما بازتر می شود و ملت ما آگاه تر می شود .

ملت ما یک ملت آگاه متعهد اسلامی هستند که دیگر امکان ندارد از تبلیغات سوئی که در همه کشورهای خارجی و مخالف با اسلام انجام می گیرد در این ملت اثر بکند و من امیدوارم که در ملت های دیگر هم این تبلیغات سوء اثر نکند و این بوق هائی که بر ضد کشور ما و بر ضد انقلاب اسلامی ما به راه افتاده است و از ترس اینکه مبادا این انقلاب به جای دیگر هم سرایت بکند در دست و پا افتاده اند من امیدوارم که ملتها بیدار بشوند و توجه داشته باشند که تمام این تبلیغات برای این است که اسلام را در همین جا خفه کنند و نگذارند اسلام به آن معنائی که هست ، به آن معنای لاشرقیه و لاغربیه در جاهای دیگر هم پیاده بشود .

و لهذا ملت ما عازم و جازم و مستقیم و مدافع ایستاده است

و از منافع اسلام دفاع می کند و اگر چنانچه هر کس و هر شخصیتی هم شهید بشود در این ملت اثری جز اینکه منسجم تر بشود و بیشتر تقویت روحی بشود ندارد . همانطوری که در صدر اسلام اگر چنانچه آن اشخاص متعهد کشته می شدند ، مردم و لشکر اسلام قویتر می شدند و به پیش می رفتند و ملت ما از باب اینکه به غیراسلام نظر ندارد و خودش را متوجه به خدا کرده است و در راه خدا به پیش رود ، از این امور مادی که اسباب سستی در افراد می شود ، آنها از این امور بری هستند و انشاء الله تعالی تمام این کثافات کاری ها و خرابکاری هائی که در ایران می شود ، به دست خود مردم و ملت با ترتیب قانونی اینها از بین خواهند رفت .

با موازین قانونی و موازین اسلامی با اسرا عمل بکنید

و من یک کلمه می خواهم عرض کنم و آن اینکه تمام محاکمی که هستند و تمام دست اندر کارانی که هستند این مطلب را توجه بدهند که مبادا یک وقت اینطور شرارت هایی که در ایران می شود مثل یک همچو قصه ناگواری که برای ما پیش آمد و دو نفر از بهترین جوانان و بهترین کارکنان ایران از بین رفت ، مبادا یک وقت کنترل خودشان را از دست بدهند و زائد بر آنچه حکم خداست و قانون اسلام است عمل کنند . مبادا این اسباب این بشود که خشونت زیاد با اسیرها بکنند و با زندانی ها بکنند و بدون دقت ، بدون توجه یک وقت افرادی را بگیرند که خدای نخواسته گناهکار نبوده اند

و گرفتار شده اند .

اسلام و مسلمین باید ، مسلمین باید همانطوری که اسلام هست با تانی ، با طمانینه ، بدون اینکه دست و پای خودشان را گم بکنند به کار خودشان ادامه بدهند و با اسرا رفتار خوب بکنند و آنچه که قانون اسلامی اقتضا می کند با آنها عمل بکنند و هرگز با عصبانیت و با دستپاچگی کاری را انجام ندهند و به طور متانت و طمانینه بر موازین قانونی و بر موازین اسلامی با آنها عمل بکنند . مبادا یک وقت شهادت عزیزان ما اسباب این بشود که با شدت عمل بیشتر از آن مقداری که باید با آنها عمل بشود ، عمل بکنند . با زندانیان رفتار خوب می کنند و بیشتر کنند و با اسرا رفتار خوب می کردند و می کنند و بیشتر کنند و محاکم با قدرت هر چه تمامتر به کار خودشان ادامه بدهند و مردم و ملت با قدرت تمام هر چه بیشتر توجه کنند و این کسانی که توطئه گر هستند توجه کنند و به محاکم صالحه و به مقامات انتظامی اطلاع بدهند ، آنها هم با موازین قانونی و اسلامی عمل بکنند و مفسدین را به جزای خودشان برسانند و کسانی که بیگناه هستند از حبس خارج کنند و علی ای حال رفتارها ، رفتارهای اسلامی باشد . جمهوری ، جمهوری اسلامی است ، رفتارها حتی با کسانی که قاتل شناخته شدند رفتار اسلامی باشد ولو اینکه با شدت عمل و شدت دید آنها را به جزای خودشان برسانند ، اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدی زیادتر نشود .

من امیدوارم

که خداوند تبارک و تعالی عنایت خودش را بر این ملتی که مظلوم بوده است در طول تاریخ و می خواهد از زیر بار ظلم و ستم خارج بشود و می خواهد از زیر بار ستم ابرقدرت ها خارج بشود و مورد هجمه ابرقدرتها و انگل های دیگر هستند ، خداوند آنها رااز شر دشمنان و دشمنان بشریت و اسلام نجات بدهد ، همه را موفق کند و همه مسلمین راموفق کند که به احکام اسلام مو به مو عمل کنند و مخالفین اسلام را از صحنه بیرون کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/6/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام تسلیت آیت الله العظمی نجفی مرعشی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت مستطاب آیت الله آقای حاج سید شهاب الدین نجفی مرعشی دامت برکاته

تلگرام تسلیت حضرتعالی در مورد شهادت رئیس جمهور محبوب و نخست وزیر عزیز و اصل و موجب تشکر گردید .

ملت ایران با این شهادت ها منسجم تر می گردند ولی این ضایعات وظیفه حوزه های علمیه را در قبال مسئولیتشان روشن تر گرداند .

از خداوند تعالی سلامت و توفیق آنجناب را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/6/60

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت حجت الاسلام قدوسی و سرهنگ وحید دستگردی

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با کمال تاسف و تاثر حجت الاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست . شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود و اخیرا مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است . اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف شناختم . شهادت بر او مبارک ، و فود الی الله و خروج از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد . راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت ، چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاءالله رسیدن و این همان است که اولیاء معظم حق تعالی آرزوی آن را می کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب می کردند . گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی و خصوص شهدای اخیر ما که با دست جنایتکار منفورترین عناصر پلید به جوار رحمت حق

شتافتند و افتخار برای اسلام و ننگ و نفرت برای دشمنان دژخیم ملت شریف آفریدند .

اینجانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید دستگردی که در راس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند بدین تحفه الهی نائل شدند را به ملت ایران و به حوزه علمیه قم و به قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض می کنم و از خدای تعالی رحمت برای آنان و صبر و شکیبائی برای خانواده محترمشان خواستارم .

ننگ و خسران بر کسانی که گمان می کنند با این شرارت ها ملت شریف ایران را که برای اقامه عدل اسلامی قیام نموده اند از صحنه مبارزه با کفر خارج نمایند و تن به عار وذلت ابرقدرتهای جنایتکار می دهند . این کوردلان شکست خورده نمی بینند که مادران و پدران و فرزندان و همسران این شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اینان افتخار می نمایند و چون کوهی درمقابل حوادث ایستاϙǠاند . گوئی اینان از شدت یاس به جنون کشیده شده اند و چو ن خود را مطرود ملت مسلمان می بینند از ملت ایران انتقام می کشند .

از خداوند تعالی هدایت برای جوانان گول خورده و خذلان برای سران از خدا بی خبر آنها خواستارم .

سلام و درود بر شهیدان راه حق . رحمت بر شهدای اخیر اسلام . والسلام علی من التبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/6/60

پیام امام خمینی به مسلمانان جهان و زائران بیت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم

جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس (قرآن کریم )

درود بر حجاج بیت الله الحرام . سلام بر عموم مسلمانان جهان و سلام بر مسلمانان متعهدی که از جهان اسلام بسوی حق شتافته و

در جوار خانه خدا وفود نموده اند .

فریضه حج در بین فرایض الهی از ویژگی های خاصی برخوردار است و شاید جنبه های سیاسی و اجتماعی آن بر جنبه های دیگرش غلبه داشته باشد ، با آنکه جنبه عبادیش نیز ویژگی خاصی دارد .

مسلمانان متعهد که در این مجمع عمومی و سازمان الهی با لغو امتیازات متحد الشکل و بدون توحه به رنگ و زبان و کشور و منطقه ، هر سال یک بار در مواقف شریفه مجتمع می شوند و با ساده ترین و بی آلایش ترین جهات مادی باتوجه به معنویت و وفود علی الله گردهم می آیند و به وظایف و آداب اسلامی عمل می کنند ، باید از جهات سیاسی و اجتماعی آن غافل نباشند . علماء اعلام و خطبای معظم مسلمانان را به جهات سیاسی و وظایف بسیار خطیرشان آگاه سازند . وظایف خطیری که اگر مسلمانان جهان بکوشند و به آن توجه کرده و عمل کنند ، عزتی که خداوند برای مومنین قرار داده است باز یابند و به مفاخر اسلامی الهی که حق مسلمین است برسند و در پناه اسلام عزیز و زیر بیرق توحید و پرچم لااله الا الله از استقلال و آزادی حقیقی برخوردار شوند و دست مستکبران و عمال آنان را از کشورهای اسلامی قطع کنند و مجد و عظمت اسلامی را باز گردانند .

خداوند تعالی در آیه شریفه ای که در صدر ذکر شد ، سر و انگیزه حج و غایت قرار داد کعبه و بیت الحرام را ، نهضت و قیام مسلمانان برای مصالح ناس و توده های مستضعف جهان ذکر می فرماید

. باید در این اجتماع عظیم الهی که هیچ قدرتی جز قدرت لایزال خداوند نمی تواند آن را فراهم کند ، مسلمانان به بررسی مشکلات عمومی مسلمین پرداخته و در راه رفع آنها با مشورت همگانی کوشش کنند . یکی از بزرگترین و اساسی ترین مشکلات ، عدم اتحاد بین مسلمین است که بعضی از به اصطلاح سران کشورهای اسلامی منشا آن می باشند که مع الاسف برای رفع آن تاکنون اقدام چشمگیری نشده است ، بلکه جنایتکاران سودجو که از اختلاف ملت ها و دولت ها به سود خودشان بهره برداری می کنند ، با دست عمال از خدا بی خبر خود به اختلافات دامن می زنند و هر گاه که شالوده وحدت بین مسلمانان ریخته می شود ، با تمام نیرو به مخالفت برمی خیزند و بذر خلاف می افشانند .

امروز تمام دولت ها و بسیاری از ملت های مسلمان می دانند که ملت ایران پس از صدها سال گرفتاری به دست شاهان ستم پیشه و ستمکاران حرفه ای که اسلام عزیز را وسیله غارتگری و چپاول برای خود و قدرتهای بزرگ و اخیرا امریکای جنایتکار قرار داده بودند و قرآن کریم و اسلام بزرگ را در معرض خطر می دیدند ، بپا!!! خاستند و با انقلاب کبیر خود ، دولت اسلام را جایگزین رژیم غیر اسلامی و غیر قانونی شاهنشاهی نمودند و دست ابرقدرت ها و خصوصا امریکای جهانخوار را از سلطه بر اموال و انفس خود قطع نمودند و امید آن است که دیگر برادران مسلمان گرفتار در چنگال خونخواران و ستمکاران ، از این انقلاب اسلامی بهره برداری کنند و

دولت های اسلامی با پشتیبانی ملت های خود به انقلاب بزرگ ایران بپیوندند .

امروز دست جنایتکار آمریکا و دیگر قدرت های چپاولگر از آستین بعضی عمال سرسپرده و از خدا بی خبرشان بیرون آمده و از داخل و خارج با اسلحه و قلم های بدتر و جنایت بارتر از سلاح های گرم به این ملت مظلوم حمله ور شده و در صدد شکست انقلاب اسلامی و شکست اسلام عزیز بر آمده اندواز هیچ تهمت و افترا به ملتی که جز به احکام اسلام و قرآن کریم فکر نمی کنند ، خودداری نمی کنند و با بهانه های بسیار موهوم ، به سرکوبی این انقلاب اسلامی بپا خاسته اند . آنان که از اسلحه گرم برخوردارند همچون صدام ، با اسلحه و آنان که سلاح گرم ندارند ، با قلم های زهرآگین که از سلاح گرم جنایت بارتر است ملت مظلوم ما را زیر ضربات خود قرار داده اند . طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که بدست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند و عمال از خدا بی خبر آنان از آن جمله وعاظ السلاطین که از سلاطین جور ، سیاه روی ترند ، ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک کنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند ، طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه می دارند و اخیرا در بوق های تبلیغاتی تهمت مفتضحانه رابطه ایران با اسرائیل و خریداری اسلحه را پیش کشیده اند به امید آنکه اعراب را از ایران جدا کنند

و بین مسلمانان دشمنی ایجاد نموده راه را برای ابرقدرت ها باز و سلطه آنان را هر چه بیشتر افزایش دهند لیکن چه شخص مطلعی است که نداند ایران دشمن سرسخت اسرائیل بوده و هست و نداند که یکی از موارد اختلاف ما با شاه مخلوع ، روابط دوستانه او با اسرائیل بود و چه کسی است که نداند ما بیشتر از بیست سال است که در خطابه ها و اعلامیه ها اسرائیل را همردیف امریکا در ستمگری و دنباله او در تجاوز و غارتگری محکوم کردیم و کیست که نداند در طول انقلاب اسلامی و در شور تظاهرات میلیونی ، ملت مسلمان ایران ، اسرائیل را در ردیف امریکا دشمن خود خواند و نفت را بر روی آنان بست و خشم و نفرت خود را نثار هر دو کرد . تعجب که این نغمه مشئوم از گلوی امریکا مادر نامشروع اسرائیل و صدام برادر کوچک بگین سر داده شد و بوق های تبلیغاتی آنان خصوصا امریکا به طور وسیعی در پخش آن کوشیدند ، چه ! که آن ضربه که این دو از اسلام واقعی خورده اند ، دیگران نخورده اند و آن نگرانی که آنان از وحدت برادران مسلمان عرب با ایران دارند ، دیگران ندارند . آمریکا نگران منافع خود در منطقه است و صدام نگران سقوط و ننگ ابدی برای خویش است . باید مسلمانان و خصوصا برادران عرب ما بدانند که مساله اسرائیل و ایران نیست ، مساله اصلی برای جهانخواران شرق و غرب ، اسلام است که تواند مسلمانان جهان را تحت پرچم پرافتخار توحید مجتمع و دست جنایتکاران

را از کشورهای اسلامی و از سلطه بر مستضعفان جهان کوتاه و مکتب ارزشمند و مترقی الهی را بر جهان عرضه نماید . جهان عرب باید بداند امروز ضربه ای که صدام و سادات به آنها زده اند چنان وحشتناک است که تنها با اتحادشان می توانند جبران نمایند . امروز سادات با دستگیری وسیع برادران مسلمانمان در مصر خدمت خود را به اسرائیل به اتمام رسانده است . اتحاد او با آمریکا و اسرائیل آبروی ملت عرب را ریخته است . اتحاد با اسرائیلی که این روزها علاوه بر جنایاتش در منطقه ، دست به جنایت بزرگ دیگری زده است و آن حفاری در مسجد اقصی قبله اول مسلمین است که با سست شدن پایه های این مسجد خدای ناکرده قبله اول مسلمین خراب خواهد شد واسرائیل به آرزوی پست خود خواهد رسید .

هان ای مسلمانان جهان ! و مستضعفان تحت سلطه ستمگران ! بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر ، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است . جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع امریکای جهانخوار ، این دشمن کینه توز مستضعفین جهان ، با آن مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد و حوادث ایران نه تنها ما را برای لحظه ای عقب نخواهد نشاند ، که ملت ما را در نابودی منافع آن مصمم تر خواهد کرد . ما مبارزه سخت و بی امان خود را علیه امریکا شروع کرده

ایم و امیدواریم فرزندانمان با آزادی از زیر یوغ ستمکاران ، پرچم توحید را در جهان بیافرازند . ما یقین داریم اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با امریکای جنایتکار است ادامه دهیم ، فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید .

آیا برای مسلمانان جهان ننگ نیست که با اینهمه سرمایه های انسانی و مادی و معنوی ، با داشتن چنین مکتب مترقی و پشتوانه الهی تن به سلطه قدرتمندان مستکبر و دزدان دریائی و زمینی قرن بدهند ؟ آیا وقت آن نرسیده است که هواهای نفسانیه را کنار گذاشته و با یکدیگر دست مودت و اخوت داده و دشمنان بشریت را از صحنه خارج و به حیات ننگین ستم بارشان خاتمه دهند ؟ آیا وقت آن نرسیده است که ملت مبارز و غیور فلسطین ، بازی های سیاسی مدعیان مبارزه با اسرائیل را شدیدا محکوم نموده و با سلاح گرم ، سینه اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و مسلمین را بشکافند ؟ آیا مسلمانان چه جوابی در مقابل خداوند عظیم که آنان را دعوت به اعتصام بحبل الله نموده و از تفرقه و نزاع نهی فرموده است دارند ؟ آیا تکلیف خود نمی دانند که از ملت و دولت ایران که با جهاد مقدس پرچم کفر را سرنگون و پرچم پرعظمت اسلام را برافراشته است پشتیبانی کنند ؟ آیا وعاظ السلاطین سرکوبی انقلاب اسلامی ایران را از مخالفت با امریکا و اسرائیل لازمتر شمارند ؟ ما از برادران اسلامی خود در مشارق و مغارب ارض خواهیم که با جمهوری اسلامی ایران همصدا و هم جهت شده و با یاری خداوند متعال شر جنایتکاران را دفع

و بساط چپاولگری را از کشورهای اسلامی و بلاد مستضعفین برچینند و به ندای خداوند متعال در این امر حیاتی پاسخ مثبت دهند . و از حجاج بیت الله الحرام تقاضا داریم که برای پیروزی اسلام در مواقف شریفه دعا کنند و پیام ملت ایران و ندای یا للمسلمین این ملت مظلوم را به کشورهای خود برسانند . و از خداوند متعال عاجزانه می خواهیم که توفیق وحدت کلمه و آشنائی به وظایف اسلام را به همگان عنایت فرماید .

والسلام علی عباد الله الصالحین و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/6/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت دولت و نخست وزیر (کابینه 17 شهریور)

این ترورها ، هر چه باشد در کشور ما هیچ تغییری نخواهد داد

بسم الله الرحمن الرحیم

البته این برنامه ای که جنابعالی ذکر کردید همین برنامه ای است که ما می خواهیم و من امیدوارم که موفق بشوید که از برنامه به خارج تحقق پیدا بکند و مثل دولت های زمان طاغوت نباشد که یکی می آمد برنامه می داد ، دومی می آمد برنامه ای برخلاف می داد و همین طور ، و در عمل هم جز ظلم و تعدی چیزی نبود .

یک دلیل بر اینکه رشد کرده است همه ارگان های ما ، همین است که برنامه شما عین برنامه دولت سابق است ، همچو نیست که شما حالا بخواهید یک برنامه دیگری درست کنید و چه . همه هم متحد هستید در اینکه هم امنیت داخلی و هم جنگ خارجی باید تامین بشود و همین طور راجع به اقتصاد و رسیدگی به امور ضعفا که بالاترین چیز است . من امیدوارم که خداوند موفق کند شما را که این برنامه ها را تحقق بدهید انشاءالله ، هم نزدیک مدت و هم بلند

مدت ، هم کوتاه مدت و هم بلند مدت را ، انشاء الله موفق باشید . من خواستم چند تا نکته را عرض بکنم : یکی اینکه لابد همه آقایان دانند که در تبلیغات خارج ، همه گروه ها تقریبا ، همه رادیوهای فاسد تبلیغ کنند که ایران به یک مویی بند است ، کانه دیگر اصلا رفته ، دیگر این آخر عمرش هست ، تمام می شود . ما می خواهیم ببینیم که عدم ثبات یک کشور از کجا باید سرچشمه بگیرد و آیا در ایران یک همچو مطلبی شده است یا نشده است . خوب ، یکی این است که عدم ثبات برای این است که چند نفر آدم را در عین حال که بسیار عزیز بودند کشته اند ، پس بنابراین حالایی که رئیس جمهور یک کشوری راکشند ، پس معلوم می شود که این مملکت ثبات ندارد . من چند نفر از رئیس جمهورها را می دانستم که ، رئیس جمهورهای آمریکا را که کشته اند ، لکن گفتم سوال کنم ، گفتند که هشت نفر ترور شده اند که چهار نفرشان کشته شدند ، چهارنفرشان هم که یکی اش این آخری بود ، موفق نشدند که بکشند آنها را . خوب ، هشت تا رئیس جمهور آمریکا که بزرگترین کشورهای سرمایه داری است کشته شده است ، پس اگر رئیس جمهور وقتی کشته می شود ثبات از بین می رود ، باید آمریکا هم ثباتش را از دست داده باشد . خوب ، همین اولی که ریگان سرکار آمد ترور شد ، همان تقریبا روزهای اول ترور شد ، خوب

چه شد که آمریکا به هم نخورد ؟ و نباید هم به هم بخورد ، بنا هم ندارد . دلیل بر اینکه این ترورها هر چه باشد ، کشور ما را هیچ در آن تغییر نداده ، این ، این است که یک نخست وزیری ترور می شود ، همان روزش نخست وزیر دیگر تعیین می شود ، یک رئیس جمهور ترور می شود ، در موعد قانونی اش یا زودتر شاید ، یک رئیس جمهور تعیین می شود .

به مجرد اینکه یک ملتی که 15 خرداد را با پانزده هزار نفر شهید به طوری که گفته شده است ، پشت سر گذاشته است و 17 شهریور را با آنهمه کشتاری که در میدان شهدا شد پشت سر گذاشته است و ابدا کنار ننشسته ، البته بین 15 خرداد تا زمانی که باز چیز شد ، این طولانی شد ، یک مقداری طولانی شد ، لکن از آنوقتی که نهضت دوباره شروع کرد ، خوب 17 شهریور یک قضیه ای بود برای ما و فرداست ظاهرا 17 شهریور ، آن یک قضیه ای بود برای ایران و کسانی که مطلع از اسلام نیستند و روحیه مردم مسلم را نمی دانند ، خیال می کردند شاید آنوقت دیگر خوب ، تمام شد ، سرکوب شدند و رفتند سراغ کارشان ، چندین هزار نفر را در میدان شهدا به مسلسل بستند و مساله دیگر تمام شد و ما دیدیم که دنبال او زیادتر شد همه چیزها ، یعنی قدرت ملت که همان قدرت اسلام است و قدرت الهی است هیچ ابدا تزلزلی در آنها پیدا نشد و

دنبال کردند مطلب را . در هر مطلبی که پیش می آید ما می بینیم که این ملت ما مستعدتر می شوند و بهتر پیش روند . بنابراین اگر تزلزل از ناحیه این است که افراد زیاد کشته شدند ، در 17 شهریور و 15 خرداد هم چندین هزار کشته شده است واگر این است که شخصیت ها از بین رفتند ، البته ما متاسفیم و می دانیم که شخصیت های بزرگی از دست رفته اند و یادشان گرامی ، لکن شخصیت ها اسباب این نمی شود که یک مملکتی که سی و چند میلیون جمعیت دارد و همه مصمم و همه حاضر ، یک افرادی که وقتی که همین شخصیت ها به شهادت می رسند ، خانواده هایشان و برادرهایشان و بچه های کوچکشان می آیند و صحبت می کنند و دلداری به مردم می دهند ، بچه کوچک می آید می گوید که مردم باید به انسجام خودشان ادامه بدهند ، یک همچو کشوری که اینطوری شده و این از برکت اسلام است که مردم اینطوری در صحنه حاضرند ، وقتی اینطور شد دیگر معنا ندارد که کسی بگوید که به یک مویی بسته است و تزلزل حاصل شده است . خوب ، یک نفر البته بسیار عزیز از دست ما رفته است ، یک نفر دیگری به جای او می آید یا آمده است ، اینها یک مطلبی است که آنها هی به آن می خواهند باد کنند و باد به آن بزنند و بزرگش کنند و اینها . هر قصه ای که در ایران واقع می شود ، مشابهش در جاهای

دیگر هم واقع شده است ، حالا که در ایران واقع شد پس ایران چه خواهد شد ، پس چه خواهد شد . نه اینکه اینها نمی فهمند ، اینها می فهمند که مساله ای نشده است ، لکن می خواهند خوب صحبت کنند ، باید یک صحبتی کرد و این مسئله اسباب هیچ چیز نشده . می گویند فلانی دلداری به مردم می دهد . مردم به ما دلداری دارند می دهند ، نه من دلداری به مردم میدهم ، این مردمند که دلداری به همه ما می دهند ، این جمعیت ها و این زن و این مرد و این بچه و این بزرگ که همیشه حاضرند ، دلداری به ما می دهند نه اینکه ما دلداری به آنها می دهیم . این مسائل اصلا مسائلی نیست که متزلزل کند یک ملت را و یک دولت را . دولت ما الان همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است و اگر خدای نخواسته باز هم خیانت کنند واین دولت را ، ما ها را از بین ببرند باز هم همین مردمند و باز هم همین ملتند و باز هم همین بساط . هیچ ما تزلزل روحی ، هیچ نداریم ما ، هیچ کداممان ، بچه های کوچکمان ندارند ، زن ها تزلزل ندارند ، جمعیت های میلیونی مردم هیچ تزلزلی ندارند . البته آنها هر چه دلشان می خواهد گویند ، ورشکسته هستند ، رفته اند از بین ، خوب ما متوقع نیستیم کسانی که ورشکسته اند و فرار کردند و رفتند ، برای ما تعریف

کنند ، البته باید بگویند و بیشتر از اینها هم باید بگویند که خیر ، اسلام چطور شد ، اسلام .

سادات هم جزء اسلام شناس هاست ، اخیرا هم کارتر ، فردا بگین !

من فکر می کردم که اسلام شناسی ، قبلا یک مقاله ای کسی می نوشت می شد اسلام شناس ، چند تا مقاله در روزنامه ، در یک جا می نوشت میشد اسلام شناس گاهی یک کسی یک تاریخی می نوشت ، میشد اسلام شناس ، بعد کتاب سوزی هم می کرد مثل کسروی ، بلکه دعوی نبوت هم می کرد . اسلام شناسی تقریبا رو به تورم است ، خوب صدام هم اسلام شناس شده است ، آقای سادات هم جزءاسلام شناس هاست که تشخیص دهد که فلان امر موافق اسلام است ، موافق اسلام نیست ، اخیرا آقای کارتر هم جزء اسلام شناس هاست ، در یک جلسه ای که مسافرت کرده است ، گفته است این کارهائی که در ایران ، فلان می کند موافق اسلام نیست ، خوب معلوم شد که ما اسلام شناس داریم که به ابعاد اسلام شناسی اضافه می شود فردا بگین هم اسلام شناس می شود و یا شده است این . هی می گویند موافق اسلام نیست ، اسلام چطور . خوب شما که اسلام را نمی دانید با صاد می نویسند یا با سین می نویسند ، شما به اسلام چکار دارید ؟ یک کتاب می نویسد بعد می گوید من اسلام شناسم ، اسلام را من می شناسم . آن یکی یک مقاله می نویسد ، می گوید من اسلام شناسم و اشخاصی که مثلا هشتاد سال زندگی کردند ، هفتاد سال زندگی

کردند همه اش هم در اسلام بودند ، نه اینها نمی دانند ، لکن آقای کارتر می داند و رفقای ایشان .

اگر یک روزی اینهائی که شکست خورده اند به ما خوب نوشتند ، آنوقت ما مصیبت داریم در هر صورت ، این مسائل برای انقلابات هست که هم آنهائی که خارج و داخل ضرر دیدند ، باید البته بد بگویند . ما نباید متوقع باشیم که اینهائی که شکست خوردند و رفتند ، برای ما خوب بنویسند ، یا ما نباید متوقع باشیم که روزنامه های آمریکا و کسان دیگر به ما چیزهای خوب بنویسند . خوب ، آنها رفته اند از بین ، منافعشان از دستشان رفته است ، خوب کسی که تمام منافعش را شما از او گرفتید ، ملت ما همه منافع آمریکا را گرفته ، الان یکشاهی ندارد که یک سیر نمی تواند نفت از اینجا صادر کند و همین طور سایر کشورهایی که منافعشان از دستشان رفته نباید ما متوقع باشیم که اینها برای ما مقاله عرض بکنم که خوب بنویسند ، البته آنها باید به ما فحش بدهند . اگر یک روزی اینها به ما خوب نوشتند ، آنوقت است که ما مصیبت داریم . من یک وقتی این کلمه را گفتم که اینها نمی فهمند ، اگر می فهمیدند می آمدند تعریف از فلان آدمی که مثلا پیش مردم یک ارزشی دارد ، هی شروع می کردند تعریف کردن ، همین اسباب این می شد که ارزشش از بین می رفت . اگر بگین به ما فحش بدهد ما ارزشمان شاید پیش مردم ، اگر باشد ،

زیادتر بشود . به دولت ما بد بگوید بگین یا صدام یا دیگران که در این طریق هستند ، آنها اگر به ما بد بگویند ، من می گویم خوب حق دارند برای اینکه صدام می خواست که سه چهار روزه یک کشوری را بگیرد حالا یک سال است که باز می بینیم که او شکستش زیاد است و ما بحمد الله جلوتر داریم می رویم و انشاء الله زودتر هم جلو خواهیم رفت . وقتی صدام می بیند تمام آبرویش بسته به این است که یک کاری بکند ، یک صلحی ، یک صلحی که برای او لااقل یک قدری سرپوش باشد بکند و ایران حاضر نمی شود مذاکره کند مگر اینکه او کنار برود و از بین برود ، خوب البته او باید دشمن بشود و بگوید که ما پنج هزار نفر را کشته ایم . همین چند روز که شکست فاحش در دو سه جا خوردند ، او گفته است که ما پنج هزار نفر از ایرانی ها را کشتیم و چه کردیم و چه کردیم . خوب اگر این را نگوید ، چه بکند ؟ باید یک همچو چیزهایی بگوید . یا آنهایی که از اینجا شکست خوردند و رفتند ، اگر این شیطنت ها را نکنند ، چه بکنند ؟

اگر از یک ملتی که آنها را بیرون کرده است و بجای آنها وفاداری خودش را به اسلام اعلام کرده است و در خیابان ها می ریزد و اعلام می کند و می گوید که ما خودمان حاضریم بیاییم شماها را حفظ کنیم و دولت خودمان را ، مجلس خودمان را

حفظ کنیم ، این چیزی را که از ملت می بینند که در غیاب آنها ، آنها فرار کردند و در غیاب آنها مردم اینطور سرشوق هستند و اینطور مردم متوجه به حفظ دولت خودشان هستند و مجلس خودشان هستند ، خوب آنها باید به ما بد بگویند ، نمی شود نگویند ، باید ما را خونخوار حساب کنند که اینها آدمکشند و اینها . آنها خودشان این آدم ها را می کشند ، بسیار مردم صالح خیلی خوبی هستند که رجائی را ، آقای باهنر را نمی دانم آقای قدوسی را ، اینها را کشته اند ، خیلی آنها کارهای بزرگ کرده اند!!

ایران با ثبات ترین ممالک است و این انفجارات دلیل بر ثباتش هست

این کار بزرگی نیست که یک بمب بگذارند یک جائی ، بکشند یک نفر را . این کارها ، انفجارات ، الان در همه دنیا هست چهارتایش هم اینجا باشد . ما وقتی مقایسه کنیم مملکت خودمان را بر همه ممالکی که در عالم هست ، با ثبات تر از مملکت ما کدام مملکت است ؟ کجاست که وقتی یک نخست وزیر ترور بشود به مجرد اینکه شد ، یک نخست وزیر دیگری به جای او می آید و زمام امور را دست می گیرد ؟ کجاست که یک رئیس جمهوری وقتی که با یازده میلیون به قول خودشان رای دارد ، وقتی مردم ببینند انحراف پیدا کرد همان یازده میلیون بر ضد او قیام می کند که نتواند در این کشور بماند و فرار کند با آن وضعی که داشته است و دنبالش رئیس جمهور تعیین کردند . کجاست که اینطور ثبات داشته باشد ؟ کجاست که هیچ یک از

ارگان هایی که الان هست ، متزلزل نشده اند به واسطه کشتن یکی یا دو تا ؟ در صورتی بود که یک شاه مردگی سابق البته اینطور بود تا یک کسی می مرد ، شاهی می مرد ، فورا در همه جا شلوغ می شد ، حالا ما دیدیم رئیس جمهور شهید شد و همه ایران ثباتش محفوظ است و بالاتر شده است و همه برای او سینه زنند و عزاداری می کنند و از همه می خواهند که حفظ کنید دیگران را . چه ثباتی نیست ؟ چه تزلزلی در ایران هست ؟ همه جهاتش تمام است ، همه جهاتش خوب است . البته ما خرابکاری هم زیاد شده است در ایران که ما باید اصلاحش بکنیم و شما آقایان باید اصلاح بکنید ، باید همه ، هر یک وزارتخانه خودش را بسیار در تحت نظر بگیرد و اشخاصی را که شناسند ، اشخاصی را که سابقه شان را دارند بیاورند و اشخاص ناشناس را ، اشخاصی که احتمالا یک چیزی هست ، امروز احتمالش منجز است ، برای اینکه احتمال ، احتمال کشتن یک مسلمی است یا چند تا مسلمان .

در هر صورت بحمد الله ایران با همه حرف هائی که همه بوق های خارجی دارند می زنند و ایران را کانه دیگر هیچ در ایران کسی نمی تواند در خانه خودش هم حتی زندگی کند و آنطوری که نمایش می دهند الان رفته از بین ، دیگر خبری نیست در ایران جز اینکه چند نفر را هی می کشند ، هی هر روز می کشند دیگر خبری در کار نیست رغم انف

همه اینها ، ایران باثبات ترین ممالک است الان و این انفجارات و اینطور چیزها دلیل بر ثباتش هست ، اگر متزلزل بود ، این کارها نمی شد ، همان می گذاشتند به تزلزل خودش از بین برود . آنها طرحشان این بود که بگذارید خودشان ، خودشان را از بین ببرند ، دیدند نمی شود ، حالا ایستاده اند که انفجار پیدا کند .

هیچ مملکتی با انفجار از بین نمی رود و هیچ مملکتی با ترور از بین نمی رود ، تمام ترورها را روی هم وقتی که بگذارند تا آخر هم وقتی بشود ، به اندازه 17 شهریور ما شهید نمی دهیم و مردم 17 شهریور را شهید دادند و آنطور شهید دادند و آنطور فداکاری کردند و ابدا تزلزلی در ایران حاصل نشد و پیش رفتند و آنوقت در آن حالی که آنها داشتند سرکوب می شدند ، به پیش رفتند و شاه را از بین بردند و همه آنها ئی که در اینجا منفعت داشتند منافعشان را قطع کردند .

حالا که بحمد الله دیگر ما مقابلی نداریم ، چهار تا دزد که مقابل نمی شود ، این دزدها همیشه بودند . همیشه ایران اینطور مسائل را داشته منتها ما از هر کسی از بعضی جاهایش اطلاع داریم ، مثلا ما دیدیم که در همان طرف های ما دزدها می ریزند یک ده را غارت می کنند ، در زمان همان سلطنت سابق ، رژیم قبل از این رژیم ، می ریختند یک عده را غارت می کردند ، می ریختند مردم را می کشتند . در همه جای ایران این شلوغی

ها بود ، منتها آنوقت وسائل نبود که همه جمع بشود توی روزنامه نوشته بشود ، یا اخیرا نمی گذاشتند در روزنامه ها چیزی بنویسند یا آنوقت روزنامه ای نبود تا بنویسد ، می آمدند غارت کردند ، مردم را می کشتند ، چه می کردند دزدهای سرگردنه ، آنوقت از یک گردنه ای اگر مردم می خواستند رد بشوند ، نمی توانستند رد بشوند معذلک ایران سرجای خودش بود . الان ما نه دزد سر گردنه اینقدرها داریم و نه اینقدرها کشتاری در کار هست ، اینقدرها غارتگری در کار هست ، اینها نیست . در هر صورت ما نمی ترسیم از اینکه به ما بگویند چه شد و ما بحمد الله در داخل مان وقتی که ملاحظه می کنیم ، خوب بیایند اشخاصی هم که در خارج هستند و خیال می کنند یک همچو مسائلی است بیایند ببینند و مطالعه کنند ایران را ، ببینند دولتش آیا نقصی دارد ؟ آیا تزلزلی در دولت هست ؟ آیا مردم متزلزلند ؟ بازارهای ایران بسته شده است ؟ اعتصابات در کار است ؟ از هیچ یک از اینها نیست ، مردم زندگیشان سر جای خودش و به زندگی خودشان ، روزمره خودشان دارند ادامه می دهند و همه هم حاضر در وقعه هستند و در صحنه هستند و کشور را از خودشان میدانند و دولت را از خودشان میدانند و همه چیزهابه دست خودشان هست و هر وقت هم هر یک از شما آقایان خدای نخواسته تخلفی بکنید خود مردم به حسابتان رسند ، این مردمند که در صحنه هستند . بنابراین ما چه تزلزلی

داریم که هی ، هر روز در این مقالاتشان می نویسند و برای من می آید ، این خبرگزاری ها میدهند برای من ، هر روز نوشته می شود به اینکه ایران دیگر رفته از بین و تمام شد و عرض می کنم کجایش تمام شد ؟ همین ایران هست و همین بازارها به جای خودش هست و وفور نعمت هم بحمد الله هست ، البته گرانی هم هست ، گرانی کجاست که نیست ؟ جای دیگر مگر گرانی نیست ؟ همه جای دنیا گرانی است ، همه جای دنیاانفجار است ، همه جای دنیا خرابکاری است ، ایران را اگر مقایسه کنیم با ممالک دیگر ، معلوم نیست که بیشتر از آنها این چیزها را داشته باشد ، بنابراین ما چه گرفتاری داریم ؟ شما با دل محکم و دژ شما اسلام است ، پشتوانه شما خدای تبارک و تعالی است ، صاحب این مملکت امام زمان سلام الله علیه است ، با دل محکم مشغول کارتان بشوید و از هیچ یک از این مسائل نترسید .

البته باید اوضاع امنیتی هم با کمال دقت ملاحظه بشود برای اینکه هر یک از شما موظفید که خودتان را حفظ کنید ، وظیفه اسلامی است که خودتان را حفظ کنید و علاوه بر این ، وظیفه حالا بیشتر است از سابق از حفظ خود آدم و به مسائلی که مردم دارند رسیدگی کنید و کارها را انشاء الله بر وفق مراد اسلام و خودتان انجام بدهید و موفق و موید باشید انشاء الله و سلامت باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/6/60

پیام امام خمینی به مناسبت سومین سالروز یوم الله 17 شهریور

بسم

الله الرحمن الرحیم

سالروز هفدهم شهریور که گزارشگر جنایات شاهنشاهی ضد انسانی و اسلامی است و از ایام الله و نشانگر مقاومت و شجاعت و ایستادگی ملت در مقابل ستمگران و جنایتکاران است ، در خاطره ملت مبارز ایران زنده است و زنده خواهد بود .

ملت شجاع و رزمنده ایران در آن روز و روزهای اختناق و جنایت به دست دژخیمان شاه مطرود ، نشان داد که تا رسیدن به هدفهای انسانی اسلامی خود چون سدی آهنین ایستاده و از قتل عام ها و کشتارهای وحشیانه دستجمعی هراس به خود راه نداده و راه خود را شجاعانه ادامه می دهد . از هفدهم شهریور تا امروز سالروز افتخار آمیز آن ، هرگز سستی و فتوری در اراده آهنین ملت انقلابی ایران حاصل نشده ، بلکه هر واقعه و فاجعه ای او را مصمم تر و منسجم تر می کند .

17 شهریور باید درسی باشد برای کوردلانی که گمان کرده اند با به شهادت رساندن چند نفر از سران متعهد کشور ، می توانند سد عظیم مسلمانان نیرومند و شجاع را بشکنند . ملتی را که پانزدهم خرداد و هفدهم شهریور و ایام دیگر را پشت سر نهاده است و چون سیلی خروشان موانع را هر چه بزرگ باشد از سر راه خود برداشته و در هم پیچیده است ، نمی شود با کارهای بزدلانه که جز از شکست خورده ها و مایوس ها و مطرودها صادر نمی شود ، ارعاب کرد و این دریای متلاطم را از خروشیدن و به پیش رفتن بازداشت .

بگذار کوردلان جنایت پیشه و ورشکستگان ، پشت به اسلام و ملت نموده

، بالاف و گزاف از خشم و اندوه خود بکاهند و حکومت ایران را متزلزل بخوانند . بگذار بوق های تبلیغاتی که دست شان از مخازن ما قطع و امیدشان به یاس مبدل گردیده ، خود را با تهمت ها و دغل کاری ها راضی نگه دارند و به ما تهمت ناروای رابطه با اسرائیل (دشمن بشریت ) را بزنند . بگذار هر چه می خواهند ایران را بی ثبات و متزلزل و ورشکسته توصیف کنند . ایران اکنون با انسجام بیشتر و وحدت نظر بالاتر و قدرت زیادتر قوای مسلح به سوی هدف های اسلامی انسانی خود می رود و ملت هوشمند ایران با بیداری و هوشیاری برتر ، بر پشتیبانی خود از دولت و مجلس و سایر ارگان ها افزوده است و این تفاله های امریکائی را از سوراخ های خود بیرون کشیده و به مقامات مربوطه معرفی نمایند . ارتش و سپاه پاسدار و سایر قوای مسلح اکنون در جبهه ها با پیروزی به نبرد خود شجاعانه ادامه می دهند و به زودی به خواست خداوند متعال ، متجاوزان باطل را بیرون می رانند و دولت و مجلس و شورای قضائی و سایر دولتمردان با وحدت نظر و با کمال قدرت به کارهای خویش ادامه میدهند و ملت عزیز و عظیم و سازش ناپذیر در صحنه حاضر و به هیچ دولت و قدرتی اجازه دخالت در امر کشور را نمی دهد و ما بحمد الله و توفیق الهی از 15 خرداد تا 17 شهریور و تا امروز که سالروز آن است ، با رسیدن به هدف های عالی اسلامی به راه خود

ادامه می دهیم و از خداوند بزرگ عظمت اسلام و مسلمین و عزت مومنین و علو درجات شهدای 17 شهریور را خواستاریم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/6/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی

اینها هر نفری از ماها و شما را شهید بکنند به نفع اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

من گاهی فکر می کنم که از اولی که این نهضت شروع شد ، که باید گفت مبداش 15 خرداد بود ، تا حالا هر قصه ای که واقع شده است و هر چیزی که ما از دست دادیم ، آیا ما در ازائش دریافتی کرده ایم یا نه . مثلا آنوقتی که قبل از 15 خرداد که خوب ، یک اجتماع کوچکی برای مخالفت با آن چیزهائی که آنوقت واقع شده بود چیز شد ، آنوقت اگر چنانچه شاه مخلوع به ما یک روی خوشی نشان می داد ، این انقلاب حاصل نمی شد . اگر قبول می کرد ، ما مسائل خیلی بزرگی آنوقت نداشتیم . اگر آنوقت قبول می کرد آنها را ، خوب ، قهر است می شدند آنهائی که چیز بودند و نمی رسید به این مساله . آن سختی هائی که آنها کردند که حالا من بخواهم یکی یکی آنها را بگویم یادم هم نیست ، طولانی هم هست ، در ازای آن فشارها و آن گاهی فحاشی هائی که می آمدند بخصوص پیش آقایان می کردند ، البته من راهشان ندادم اما یک وقت آمدند ، گمان هم می کنم آنوقتی بود که مرحوم آقای حکیم یک تلگرافی کرده بود و آنها می خواستند جلو بگیرند از جواب گمانم این بود که شاید قبل هم بود آمدند که می خواهند چند نفری هستند

، بیایند از طرف دستگاه شما را ببینند . من گفتم که من با آنها ملاقات نمی کنم از باب اینکه اینها اشخاصی هستند که اگر بیایند یک چیزی اینجا بگویند ، دروغ می روند می گویند و من ملاقات نمی کنم . لکن با بعضی آقایان دیگر ملاقات کرده بودند و آن آقایی که با او ملاقات کرده بودند ، عصر همان روز آمد با حال وحشتناک پیش من گفت که اینها آمدند و می گویند که ما می ریزیم در منزل هایتان ، اگر جواب آقای حکیم رابدهید می ریزیم در منزل هایتان خودتان را چه کنیم ، زن هایتان را چه می کنیم و از این حرف های اراذلی ، و حالا باید چه بکنیم ؟ گفتم شما هم باور کردید حرفشان را ؟ گفت ما چه بکنیم ؟ من همان وقت پاشدم جواب آقای حکیم را دادم . اگر آنوقت هم به ما اینها یک روی خوشی نشان می دادند و چه می کردند باز ما یک بهره حسابی نمی توانستیم برداریم ، منتهی نمی شد به اینها و اگر 15 خرداد پیش نیامده بود و آن کشتار ناهنجار و ظلم و ستم بزرگ واقع نشده بود ، باز ممکن بود که منتهی به این مسائل نشود . در هر قصه ای که واقع شد ، یک بهره ای قهرا برداشته می شد . اگر چنانچه 17 شهریور آن مسائل واقع نمی شد و آنها گذاشته بودند مردم صحبتشان را می کردند ، چه کردند ، منتهی به این نمی شد که باید برود ، یا آنها یک چیزهائی را که

آنها می خواستند آنوقت ، شاید آنوقت خیلی چیزهای مهمی هم نبود ، یا شاه معدوم می گفت که من حاضرم که عمل کنم به قانون اساسی و چه بکنم ، خوب این صحبت ها پیش نمی آمد لکن آن شرارتی که آنها کردند ، در مقابلش بهره اش این بود که منتهی شد به سقوط ، سقوط شاهنشاهی 2500 ساله . در هر قصه ای که پیش آمد و به ما صدمه ای وارد شد ، در ازای او یک بهره خوبی ما برداشتیم . شما می بینید که در زمانی که مرحوم آقای بهشتی زنده بودند ، چه وضعی پیش آوردند این اراذل و ایشان را یک چهره دیگری نشان داده بودند که آن روز در خیابان ها هم بر ضد ایشان تظاهر می کردند ، صحبت می کردند و نمی دانستند قصه را . شهادت ایشان اسباب این شد که یک بهره بزرگی ما برداشتیم و آن اینکه ثابت شد که آن انحراف بوده است ، آن کار آنها انحرافی بوده است و همین طور هر قصه ای که اینها خواستند از آن بهره برداری کنند ، ما بهره برداری کردیم و البته ما خیلی خسارت به ما وارد شد لکن خسارت در مقابل اسلام ، یعنی ما مقصد داشتیم ، هدف داشتیم و هدف ما یک هدف الهی بود و روحی بود . افرادی را که از دست می دادیم البته مهم بودند لکن در راه هدف ، اگر بهره برداری برای هدف بود ارزش داشت و ما بهره برداری کردیم برای هدف . اگر این مسائل واقع نشده بود ،

شما ، حزب شما هم می دانید چه جوری بود وضعش بین مردم ؟ بین مردم شماها را یک صورت کریهی ، حزب حاکم ، الان هم دارند در خارج هی حزب حاکم ، حزب حاکم می گویند و شماها را که در راس حزب هستید ، یک صورت مشوهی آنوقت نشان می دادند که شاید مردم غیر آگاه همه شاید قبول می کردند که مساله این است و اینها هستند که دارند انحصار طلبی ، اینها هستند که دارند همه چیز را برای خودشان چه کنند ، اینها هستند که دارند اسلام را چه می کنند . از این مسائل هی پیش می آوردند لکن هر ضرری که به ما وارد شد یک نفعی هم پهلویش بود بزرگتر ، یعنی ما عمده نظرمان این بود که برای اسلام نتیجه بگیریم ، ما می خواستیم بهره برداری برای اسلام بکنیم . پانزده هزار جمعیت در 15 خرداد از دست مسلمانان آنطوری که می گفتند رفت و این نیروی بزرگی بود برای اسلام لکن در ازای آن یک ظلم 2500 ساله و ستم 2500 ساله مبداء این خرابی و بعد تلف شدن او داشت . یا 17 شهریور که امروز است ، خوب آن صدمه وارد شد به ایران و اشخاص شاید خیال می کردند دیگر مساله تمام شد لکن بهره ای که اسلام از این برداشت ، همان بهره هائی بود که در صدر اسلام از کشتن سیدالشهدا سلام الله علیه برداشته می شد .

آنهائی که توجه به این مسائل معنوی ندارند ، در آنوقت اگر مثلا کسانی بودند ، می گفتند که سیدالشهدا آمد

اینجا و همین چرا آمد . خوب ، (چرا) آنوقت می گفتند ، مقدس هائی که آنوقت آنوقت آنجا!!! بودند ، اینها چرا را می گفتند که خوب چرا رفت ؟ چرا بچه هایش را برد ؟ اول هم از ایشان سوال می کردند که چرا اینها را می برید . لکن شهادت سیدالشهدا که در اسلام بسیار ناگوار بود ، چون در راه عقیده و مقصد بود و عقیده راپیش برد ، یعنی همان شهادت ، بساط بنی امیه را پیچید به هم و از بین برد ، تمامش کرد . و در هر موقعی که هر چه واقع شد ، خدای تبارک و تعالی حالا در این مواقعی که برای ما پیش آمد خدای تبارک و تعالی یک چیز زیادتری نصیب ما کرد قهرا بدون اینکه دیگر محتاج اینکه تبلیغات اطرافش بشود و اینها .

شما دیدید که صبح آن روزی که مرحوم آقای بهشتی و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا ، آنطور به وضع فجیع شهید شدند مردم فرق کردند ، یکدفعه تمام صحبت ها برگشت . همان هائی که بهشان تزریق کرده بودند که این آدم چطور و کذا و کذاست و آنطور برای ایشان شعار ضد ایشان می دادند ، یکدفعه شعارها برگشت و به نفع ایشان شد یعنی به نفع اسلام شد . حزب شما هم معرفی اش آنطوری که در آنوقت می کردند همین طورها بود که این حزبی است که حزب حاکم و انحصار طلب و کذا و کذا و چنان . خوب ، من افراد البته تمام حزب را که من نمی شناختم و نمی شناسم

لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند ، خوب ، من شناختم ، من آقای خامنه ای را بزرگش کردم ، من آقای هاشمی را بزرگ کردم ، من آقای بهشتی را بزرگش کردم . دیدم اینها از اول تا آخر ، بسیاری از اینها ، خوب ، من می شناختم که اینها اشخاصی نیستند که نه انحصار طلب به آن معنائی که آنها می گویند ، البته انحصار به این معناکه باید اسلام باشد و غیر اسلام نباشد ، همه ما انحصار طلبیم و اسلام اصلا اینطوری است . پیغمبر اسلام هم (لا اله الا الله ) این انحصار است دیگر یعنی فقط همین ، دیگر غیر از این نه ، ما هم حرفمان این است که فقط اسلام غیر از این نه . این انحصاری که می گویند ، اگر این است ، مسلمین همه انحصار طلبند ، پیغمبرها هم همه انحصار طلب بودند و خدای تبارک و تعالی هم انحصار طلب ، انحصار ، این صحیح است . انحصار طلبی فی نفسه یک امر فاسدی نیست که هر انحصار طلبی فاسد است . انحصار که بخواهد همه چیز را به نفع مادیت تمام بکند ، برای خود آدم باشد ، این انحصار طلبی فاسد است . البته اگر چنانچه شما و ما و هر کدام اینها بخواهیم بهره برداری برای خودمان بکنیم از این شهدائی که خون خودشان را دادند ، ما هم انحصار طلبی به آن معنای فاسدش هستیم ، اما من که شماها را می شناختم و می دیدم اینطوری نیست مساله و مقصد شما اسلام است ، خوب

من گاهی هم به اشخاص می گفتم که صحیح نیست . در هر صورت شهادت آقای بهشتی و این هفتاد نفر مظلوم یکدفعه متحول کرد مردم را به اینکه کم کم بیدار شدند . الان بعضی از آن اشخاص که در آنوقت چیزهائی مثلا می گفتند ، برگشتند و پشیمان شدند و اظهار ندامت می کنند و توبه می کنند و مثل قضیه تائبین شده است الان و هر قصه ای که واقع می شود اینطور است . آقای قدوسی خدا رحمتش کند ، خوب من می شناختم چه آدمی است و چقدر به این آدم چیز کردند که مردم را دارد چه می کند ، می کشد ، چه می کند ، فلان می کند ، و من می دانستم چه آدمی است . محتاط ، در احتیاط ، حتی در این مالیات آنقدر از او شکایت می کردند که این آقا احتیاط می کند نمی گذارد یک چیزی را که باید خرج کرد ، خرج کند لکن وقتی که به شهادت رسید ، یک دفعه یک دسته بیدار شدند که اینها یک همچو افرادی را دارند شهید می کنند . اینها هر نفری از ماها و شما را شهید بکنند ، به نفع اسلام است و ما از این خوفی نداریم و به ضرر آنهاست . اگر اینها از روی عقل عمل کرده بودند و آنطوری که بعضی جبهه های سیاسی عمل می کنند که آنها هم مثل همین هایند ، اگر اینها از روی عقل عمل کرده بودند ، حالا هم رئیس جمهور همان بود و هم آن وکلائی که فاسد بودند

همان جا بودند و می توانستند که به تدریج کم کم بکشانند این جمهوری اسلامی را به مسائل غربی ، همه هم رو به غرب نماز خواندند لکن خدا خواست اینکه اینها نتوانند خودداری کنند و سیاست را نمی فهمیدند ، نمی فهمیدند که چه جور باید رفتار کرد ، ملت را نشناخته بودند ، اسلام را توجه به آن نداشتند ، ملت مسلم را نمی دانستند یعنی چه و این بود که دستپاچه شدند و زود خودشان را لو دادند ، آنطور هر صحبتی که کردند لو دادند و یک قدری پایه شان سست شد تا وقتی که واقعا قیام کردند و عرض می کنم که معلوم شد که اینها با کی ها مربوطند و از کجا آمدند و با کی روابط داشتند و با چه بوده و خودشان خودشان را از بین بردند . خدای تبارک و تعالی گاهی اینطور می کند که یک کسی خودش خودش را زمین بزند مثل ، مثل آن که روی شاخه نشسته بود و پائینش را اره می کرد ، اینطور شد که خودشان خودشان را از بین بردند و برای ما همه اینها صلاح بود ، یعنی انسان می فهمد که خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به این ملت با شهادت ، همانطوری که عنایت به اسلام داشت و با شهادت بزرگان ما اسلام را بزرگ کرد ، حالا هم همین طور است که خدای تبارک و تعالی عنایت به این کشور دارد و با دست دشمن ها این اسلام و این کشور را دارد حفظ می کند به دست خود آنها ، به دست

خود آنها خودشان را رسوا می کند و آن راهی که آنها پیش گرفته بودند که ما را منحرف کنند و ببرند آن طرف ، با دست خودشان راه خراب شد . این از چیزهائی است که ما تدبیر نمی توانیم بکنیم ، خداست که اینطور تدبیرها را می کند و ما دلمان بسته است به یک مبدائی که آن همه چیزها در دست اوست .

اینها هر عملی کردند انحرافشان معلوم شد و الان از ایران اینها همه شان دیگر مایوسند

و آن چیزی که می خواهم به شما آقایان بگویم اینها از اول معلوم شد که بنای شیطنت داشتند ، همانطوری که دولت های بزرگ اینطور هستند . آنها یکدفعه یک کسی را نمی آورند خلق الساعه در اینجا بگذارند که کار انجام بدهد . آنها از اولی که نقشه استعمار همه جا را کشیدند در هر جائی مامورینی دارند بسیار مقدس ، بسیار خوب ، در لباس ملیت ، در لباس روحانیت ، در همه چیزها دارند آنها . یک وقت آدم می بیند که این آدمی که سی سال می گفت که ای ملت ، ملت ، کذا ، یک وقت بختیار از کار در می آید . باید خیلی توجه به این معنا داشته باشید که اینها ، از آنها چیزی نباشد که در آن آنها باشد ، ممکن است یک وقت یک جمعیتی را منحرف کنند با تبلیغات و با چیزها یواش یواش منحرف کنند و ممکن است وقتی که از انحراف عاجز شدند ، انفجار درست کنند . یا انحراف است یا انفجار . الان اینها همه مایوسند از اینکه ملت ایران را اینها بتوانند منحرف کنند ، اینها هر کاری کردند ملت ایران

فهمید اینها منحرف هستند ، هر صحبتی کردند انحرافشان معلوم شد ، هر عملی کردند انحرافشان معلوم شد و الان مایوسند از اینکه بتوانند به طور سیاسی عمل بکنند ، به طور سیاسی که از آن بهره برداری سیاسی بکنند . از ایران ، اینها همه شان دیگر مایوسند ، آمریکا هم مایوس است ، البته آمریکا برای دراز مدت تا دویست سال بعد هم ممکن است نقشه هائی دارد ، اما اینهائی که بطور بچگانه دارند عمل می کنند اینها دیگر کارشان ، همه چیز تمام شد ، اما وقتی کارشان تمام شده و مایوس از همه جا شدند ، مثل همان گربه ای که به شیر می پرد ، وقتی مایوس شد همان کار راکند . الان اینها دارند کارهای مایوسانه می کنند و می بینند که خودشان چیزی نیستند ، می گویند خوب حالا که مانیستیم اینها هم نباشند . چنانچه من به آقای رفسنجانی این را مکرر گفته ام که شما باید ، این یکی از مسائل مهم است ، مجلس الان یکی از مسائل مهم است و حتما بدانید هدف است مجلس ، از اول هم بوده ، مجلس هدف است و شما باید آنجا را یک اشخاصی که می خواهند حفاظت آنجا را بکنند یک اشخاصی باشند که صد در صد بشناسید اینها را ، بدانید که اینها که می خواهند حفاظت کنند ، چه اشخاصی هستند ، یا همان که آدم را می خواهد حفاظت کند همان است که فاجعه به بار می آورد . در هر صورت در عین حالی که ما هر قضیه ای انجام گرفت

و انجام بگیرد به نفع اسلام و به نفع ملت مسلمان ماست لکن ما هر یک از شما را لازم داریم ، هر یک از شما لازم است برای این مملکت ، رفتن هر یک از شما فاجعه است . آنها که رفتند فاجعه بود ، بهره برداری هم شد ماها هم برویم همین است لکن باید ما نگذاریم اینطور بشود .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را می خواهم و من امیدوارم که روزنامه شما که حالا دیگرآن مسائلی که قبل بود دیگر ندارد ، یک روزنامه ای باشد که هدایت کند مردم را ، هادی باشد برای همه روزنامه ها ، باید همین طور باشد و شما موفق باشید که روزنامه تان یک روزنامه اسلامی آبرومند ، مفید برای جامعه اسلامی و برای کشور اسلامی ما انشاء الله تعالی باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/6/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جماعات استان خراسان و گروهی از روحانیون کاروانهای حج عازم بیت الله الحرام

دولت های قدرتمند ، خصوص آمریکا در کشورهای مورد نظر خود ، مطالعات بسیار دقیق کرده اند

بسم الله الرحمن الرحیم

من ابتدا از همه علمای اعلام ، علمای خراسان ، مشهد مقدس و علمای شهر ری و علمائی که با کاروان ها بنا دارند انشاء الله مشرف بشوند ، تشکر می کنم که در این محل تنگ حاضر شدند و با هم ملاقات بکنیم و مسائلی که لازم است ، تا اندازه ای عرض کنیم . دولت های قدرتمند خصوص آمریکا نقشه هایشان را از سالهای بسیار طولانی کشیدند و قبل از اینها هم ، قبل از آمریکا انگلستان کسی بود که نقشه کش بود . اینها مطالعاتشان را در همه کشورهائی که در دنیا هستند خصوصا کشورهائی که مورد نظر است از حیث مخازن و از حیث

محلی که ، جغرافیائی که دارد ، نقشه های بسیار دقیق کشیده اند و حتی کشور ما و سایر کشورهائی که نظیر ما هستند ، آنها از مخازن و از جاهائی که مورد نظرشان هست از ما بهتر مطلعند ، آنها کارشناس های خودشان را آنوقتی که ماشین و اتومبیل و اینها نبود ، می فرستادند و با شتر همراه کاروان ها می رفتند و همه جا را گردش می کردند و با آن ابزرای که داشتند ، آنجاهائی که ما مخازن زیرزمینی از هر حیث ، چه نفت و چه طلا و چه سایر چیزها داشتیم ، شناسائی کردند و این را من باز هم گفته ام که یکی از اهل علم حوزه علمیه قم که بعد خارج شده از این وضع ، اهل همدان و از آقازاده های همدان بود ، من سفری که رفته بودم به همدان ، یک ورقه بزرگی آورد پیش من راجع به خود همدان بود ، گفت این ورقه از وضع کشورهائی است (که حالا من یادم نیست ، مثلا انگلستان را گفت یا جای دیگر) گفت که این ورقه تمام دهات و تمام روستاها را و همه را دارد . و جالب این بود که در آن ، نقاط زیادی بود . من پرسیدم این نقطه ها چیست . گفت این نقطه ها جاهائی است که در آن یک چیزهائی پیدا می شود ، یک معدنی ، یک چیزی زیرزمینی هست . آنوقت که با شتر می شد رفت ، رفتند و همه جای ایران را حتی کویر را رفتند و دیدند ، بعد که رفت و

آمدها زیاد شد ، البته بیشتر کارشناس ها هم ترقی کرده بودند و بیشتر اطلاعات داشتند و همین طور کارشناس هائی که مردم را می شناختند ، وضع مردم را ، چه گرایش هائی مردم دارند و چه دستجاتی در بین مردم هست ، احزاب چه وضعی دارند ، جبهه ها چه وضعی دارند ، بازار وضعش چطور است ، روحانیین چه وضعی دارند ، رابطه بین روحانیون و مردم چطور است ، خود روحانیون چه جور اشخاصی یا گروه هائی هستند ، همه اینها بررسی شده است و ماها غافل بودیم از شیطنت اینها و آن کارهائی که آنها به دست عناصر داخلی و گاهی هم به دست خودشان انجام می دادند ، ما از آن غفلت داشتیم و آنها هوشیارانه عمل می کردند ، از جمله چیزهائی که آنها بررسی دقیق کردند و دنبالش هم با تبلیغات و با طورهای دیگری عمل کردند ، قضیه بررسی رابطه بین روحانیون با هم و رابطه بین روحانیون و مردم و کیفیت اینکه اینها در چه اوقاتی می توانند چه اعمالی را انجام بدهند و در چه زمانهائی می توانند اینها مردم را بسیج کنند . تمام این کارشناس های آنها در دفاترشان حتما نوشته اند و دنبالش هم فعالیت کرده اند ، نه فعالیت یک بعدی ، فعالیت چندین بعدی ، آنقدری که میتوانستند روحانیون را در بین مردم خفیف می کردند و آنقدری که توانستند مردم رااز روحانیت جدا میکردند و بین خود روحانیین اختلاف ایجاد می کردند و اگر چنانچه این مطلب را کافی نمی دانستند و نمی دانستند ، آنها با گماشتن

بعضی عوامل خودشان با فشار کارها را انجا می دادند . شما ، شاید کم از شما باشد که زمان رضاخان را درک کرده باشد . قضیه آمدن رضا خان به تهران و کودتای رضا خان یک امر عادی نبود که من باب اتفاق یک نفر آدم مثلا عامی لشکری بیاید و کودتا کند و دنبالش هم آنطور اعمال باشد دنبال دنبالش هم آنطور اعمال . ابتدا این را آوردند و کلمه به کلمه آنطور که انسان حدس می زند به او برنامه دادند و راه نشان دادند . ابتدا با ظاهر مقدسی و علاقه به اسلام ، علاقه به روضه حضرت سیدالشهدا ، اینطور علاقه ها را به او نشان دادند و او هم خوب عمل می کرد . من در روضه ای که گمان می کنم که مال ارتش بود ، در جوانی ، در اوایل جوانی در روضه آنها رفته ام و دستجاتی که از ارتشی ها نوحه خوانی می کردند و سینه زنی می کردند دیدم . این ابتدائا با این سلاح وارد شد در کشور ما ، یعنی آوردندش در کشور ما . با قلدری ، آنهائی که مراکز قدرت بودند ، کنار گذاشت و عشایر و کسانی که قدرتی در ایران داشتند ، آنها را با قلدری و نقشه شکست داد و کنار گذاشت و بعد از اینکه یک قدری استقرار پیدا کرد پایش ، شروع کرد به آن نقشه دوم . نقشه دوم این بود که اسلام را هر چه می تواند ، از آن قیچی کند . به روحانیون که مبدا امور مردم بودند و مرجع مردم

بودند ، هر کدامشان در یک ده و یا در یک شهر یا در یک استان نفوذ داشتند و می توانستند یک وقت مردم را بسیج کنند ، روحانیون را آنقدر تضعیف کرد ، آنقدر با تبلیغات اینها را تضعیف کرد که شوفرها اینها را سوار نمی کردند یکی از دوستان من خدا رحمتش کند ، گفت من اراک بودم می خواستم بیایم قم ، رفتم که اتومبیلی را اجاره کنم برای آمدن ، آن شخص گفت که ما قرار داده ایم با خودمان (آن شوفر گفت ) که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم : یکی فواحش را و یکی آخوندها را ، اینطور تحقیر کردند . این تحقیر نه اینکه یک مطلبی بود که من باب اتفاق رضاخان می خواست این کار را بکند ، این نقشه ای بود که روحانی از باب اینکه می توانست یک وقت یک کشوری را به هم بزند یا یک ناحیه ای را بسیج کند ، این قدرت باید گرفته بشود ، این قدرت را کوشش کردند و گرفتند ، یعنی روحانیون را منزوی کردند و از هر جا هم که یک صدائی از آنها بلندشد و یک قیامی می کردند ، آن را خفه می کردند ، از مشهد بود ، علمای مشهد یک وقت قیام کردند ، گرفتند همه را مثل مرحوم آقازاده ای که آنوقت آنقدر قدرت داشت ، او را هم گرفتند و مرحوم آقا میر یونس آنوقت در مشهد بودند و عده زیادی از علما را گرفتند و آوردند در تهران و مرحوم آقازاده را با یک شبکلاه از توی خیابان می

بردند به دادگاه برای محاکمه . یک نفری که در خراسان آنقدر قدرت داشت اینقدر او را تحت سلطه آوردند و این یک مساله ای نبود که رضاخان با آقازاده مخالف باشد ، نه ، مساله اساسی بود که باید آخوند نباشد ، زور دنبالش ، تبلیغات دامنه دار ، اشعار اشخاصی که منحرف بودند و هکذا . و یک نقشه دیگری که قبلا هم کشیده بودند و در عرض همین هم بود و توسعه اش دادند که ما همه اهل علم ، الا ، البته یک نادری باورشان آمده بود که باید اینجور باشد و او اینکه معممین را از سیاست جدا کنند ، مجالسی که تشکیل می شود و اهل علم در آنجا خواهد صحبت بکند ، نباید راجع به سیاست صحبت کند . آنقدر راجع به این معنا که (آخوند را به سیاست چه ؟ ) ترویج کرده بودند که علما هم بسیاری از آنها باور کرده بودند و اگر یک کلمه ای گفته شد ، می گفت این سیاست است ، به ما ربطی ندارد . اگر یک ملائی دخالت می کرد به یک امری که مربوط به جامعه بود ، مربوط به گرفتاری مردم بود ، خواست یک وقت با دولتی مثلا طرف بشود ، سایر آقایان که باورشان آمده بود که نباید در سیاست دخالت کرد ، او را به عنوان آخوند سیاسی از خودشان جدا می دانستند . وظیفه آخوند این بود که از منزل بیاید به مسجد و مسجد هم اگر می رود منبر ، مساله بگوید و اخلاق بگوید ، یک کلمه راجع به گرفتاری های

جامعه نباید بگوید ، یعنی خودشان اینطور تربیت شده بودند و تبلیغات اینطور در مغزهای آنها اثر کرده بود . گاهی هم در مجلس فاتحه ای ، رفت و آمد و دید و بازدید و این جمعیتی که باید اقتدا به پیغمبرها بکند و اقتدا به ائمه بکنند ، بکلی از این بعدی که در راس امور بود پیش انبیا و پیش ائمه ما ، اینها بکلی از این خودشان را منعزل کرده بودند و هر کدامشان بیشتر دخالت نمی کردند ، بیشتر منعزل بودند از مسائل ، بلکه گاهی وقت اینکه بیشتر ملتفت مسائل نبودند ، نمی فهمیدند ، این در بین مردم بیشتر ارزش پیدا می کرد ، مردم هم اینطوری تربیت کرده بودند که قربانش بروم این آقا نمی فهمند پنیر یعنی چه . اینطور نفوذ کرده بودند در همه جا که آقا یک کلمه نباید در سیاست دخالت بکند و آقا نباید مسائل را اصلش بفهمد . چه کار دارد آقا به این مسائل ؟ نمازت را بخوان و برو مساله ات را بگو و برو ، آن هم مساله ، نه اینکه مسائل اسلامی و اصولی اسلام را ، اگر می گذاشتند که آقایان مسائل اسلام را می گفتند ، اگر می گذاشتند ، مسائل اسلام همه چیز در آن بود لکن مسائل اسلام فقط در کتب استدلالیه مدفون شده بود و رساله ها نداشت از مسائل اصلی اسلام .

دخالت در سیاست در راس تعلیمات انبیاست

شما ببینید الان در مصر همین مساله است . سادات تمام مساجد را از قراری که خبرگزاری ها نقل می کنند ، تمام مساجد را تحت کنترل خودش در آورده

و همه اینها را ممنوع کرده از اینکه در سیاست دخالت کنند . علمای مصر به قول سادات نباید در امور سیاسی دخالت بکنند ، مسجد بروند ، منبر هم بروند لکن همان مسائلی که متعارف بود سابقا در اینجا و آنجا ، همین اینها را باید بگویند دیگر غیر از این پا را فراتر نگذارند . ما امروز می فهمیم این معنا را ، اگر چنانچه سابق بود و دیروز بود ، ما می گفتیم خوب راست می گوید ، سادات راست می گوید: (آقایان چه کار دارند به سیاست ؟ ) چنان برای اینکه خود آقایان هم دخالت نمی کردند . اما امروز ما می فهمیم ، ملت ما می فهمد ، علماء اسلام فهمند در ایران که این نقشه ای که سادات دارد انجام دهد ، این همان طرحی است که سابقا در ایران هم انجام گرفت . و لکن حالا چون علمای مصر یک قدری توجه به مسائل دارند ، می خواهند در امور دخالت کنند ، او وحشت کرده از اینکه مبادا اینها دخالت کنند و حکومت او را متزلزل کنند . هم ملت ها را اینها اغفال کرده بودند و هم علما را . آدم بسیار مقدس آن بود که هیچ کار به کار جامعه نداشته باشد ، دولت هر کاری می خواهد بکند دولت است ، تسلیم باشد در مقابل دولت ، مامورین دولت هر کاری می خواهند بکنند ، تسلیم باشند در مقابل او و هیچ دخالتی نکنند . این البته اگر چنانچه شما آقایان هم دخالت نکنید و ماها هم هیچ دخالت نکنیم ، احترامات محفوظ

است ، سلام را با خیلی مد هم سلام به آدم می گویند ، دست هم ممکن است یک وقت ببوسند لکن به شرط اینکه حدود محفوظ باشد ، سیاست مال ما و مساله گوئی هم مال شما ، مسجد مال شما ، صحنه سیاست مال ما . اگر این مطلب را آقایان قبول بکنند محترم هم هستند واگر آمریکا خاطر جمع باشد که آقایان دیگر بنا ندارند در سیاست دخالت کنند ، دستش را از روی این ملت و از این شیطنت ها برمی دارد ، برای اینکه آنی که از او می ترسد ، از آخوند می ترسد . اینها دیدند که آخوند همیشه دنبال این بود که یک صدائی درآورد ، همان وقتی هم که در زمان رضاخان آن اختناق عجیب و غریب بود که هر کسی از همسر خودش می ترسید ، آن اختناقی که در زمان رضاخان بود هیچ ربطی به آن اختناقی که در زمان محمدرضا بود نداشت . در همان زمان اختناق ، خوب چندین قیام از علما شد ، از آذربایجان شد ، از اصفهان شد که از اصفهانش همه علماء ایران را دعوت کردند به قم و از مشهد شد ، دیدند که خوب این مردم ، این جمعیت با اینها باز هستند و آن نقشه ای که اینها را از هم جدا کنند و اینها را مرفوض کند انجام درست نگرفته است و این قیام ها در زمان اختناق هم هست ، دنبال این بودند که این طایفه را کنار بگذارند و اگر این طایفه را کنار بگذارند ، همه مقاصدشان با سهولت انجام گیرد

. شما خیال نکنید که این قشرهای روشنفکر و ملی گرا و امثال ذلک کار از آنها می آید ، اینها پیش مردم که حسابی ندارند ، مردم به اینها کاری ندارند ، آنی که از او می ترسند از جامعه می ترسند ، از ملت ترسند ، آنی که با ملت سر و کار دارد شما آقایان هستید . ایران در هر دهش یک اهل علم هست ، حالا اگر نباشد هم خوب ، خیلی نادر است و در هر شهری عده ای هستند ، در هر استانی عده هائی هستند و اینهایند که آنها از آنها می ترسند می گویند که اینها مردم به آنها توجه دارند .

ائمه جماعات وقتی که در مسجد می روند هر کدام یک عده ای دارند و یک عده مرید دارند ، یک عده ماموم دارند ، اگر یک وقت صدایشان در آید ، خوب ، این اسباب زحمت می شود . این دژ را باید بشکنند ، با هر قیمتی که شده است دنبال اینند که اینها را از بین ببرند ، الان هم هستند ، آنوقتی که اینها درست ادراک نکرده بودند و حدس می زدند ، خوب حدسی بود هم که درست بود که این طایفه در بین مردم اینطور هستند که می توانند مردم را بسیج کنند ، با اینکه نشده بود یک همچو امری ، معذلک آنقدر جدیت کردند با دست عمال خودشان ، با روزنامه نویس ها ، با همه بوق های تبلیغاتی که این جمعیت را از مردم جدا کنند و یک وقت همه عمامه ها را باید بردارند ، عمامه

ها را برداشتند ، طلبه ها نمی توانستند در خیابان ها بروند ، در زمان رضاخان اینطور بود ، بعد هی هر چه گذشت ، دیدند نه نمی شود ، این جمعیت به اینطور از بین نمی رود ، با زور و فشار ، حبس و تبعید و امثال ذلک لکن خوب ، جنبه هائی که جنبه های سیاسی بود و جنبه هائی بود که مردم را از اینها دلسرد کنند ، اینها را از مردم جدا کنند ، امثال اینها ، همه اینها را آن روزی که اینها ندیده بودند باز مطلب را آنطور با جدیت دنبالش بودند ، امروزی که دیدند و سیلی را خوردند از اسلام و ازاین روحانیت معظم اسلام و فهمیدند ، احساس کردند این معنا را که اینها می توانند مردم را بسیج کنند . این بسیج عمومی که الان در ایران هر وقت یک فرض کنید سپاه پاسداران بگویند ، مردم بسیج می شوند . این دنبال همین معناست که مسجدها مرکز این مسائل بود و شد و این کار در ذهن مردم وارد شد . علمای اسلام احساس کردند ، اکثریت قریب به اتفاقشان احساس کردند که باید مااین سد عدم دخالت در سیاست را بشکنیم و ما باید وارد بشویم در امور ، باید ما دخالت کنیم ، باید اهتمام به امر مسلمین داشته باشیم . اهتمام بر امر مسلمین این نیست که این من بروم نماز بخوانم و او اقتدا کند . این که امر مسلمین نیست ، این امر خداست . امور مسلمین عبارت است از امور سیاسی و اجتماعی مسلمین است . تمام

انبیا از صدر بشر و بشریت ، از آنوقتی که آدم علیه السلام آمده است تا خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم ، تمام انبیا برای این بوده است که جامعه را اصلاح کنند و فرد را فدای جامعه می کردند . ما فردی بالاتر از خود انبیا نداریم ، ما فردی بالاتر از ائمه علیهم السلام نداریم ، این فردها خودشان را فدا می کردند برای جامعه . خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم ، بینات به آنها دادیم ، آیات به آنها دادیم ، میزان برایشان دادیم و فرستادیم (لیقوم الناس بالقسط) غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند عدالت اجتماعی در بین مردم باشد ، ظلم ها از بین برود ، ستمگری ها از بین برود و ضعفا به آنها رسیدگی بشود ، قیام به قسط بشود . دنبالش هم می فرماید (وانزلنا الحدید) تناسب این چیست ؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد ، با بینات ، با میزان و با حدید ((فیه باس شدید) یعنی اگر چنانچه شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند ، یک حکومتی را که حکومت عدل است ، تباه کنند ، با بینات با آنها باید صحبت کرد ، نشنیدند با موازین ، موازین عقلی ، نشنیدند با حدید .

اینهائی که دلسوزی می کنند برای این افراد فاسد ، مفسد ، مشغول به انفجار و ترور امثال ذلک ، اینها لغت انبیا را نمی دانند چیست ، آنها خیال می کنند که انبیا آمده اند مساله بگویند ، تمام

شما کدام یک از انبیا را سراغ دارید که در امور اجتماعی به آنطور حادش شرکت نکرده و سردمدار نبوده است ؟ موسی علیه السلام یک شبان با عصایش راه می افتد می رود سراغ فرعون ، نمی آید توی بازار مساله بگوید این هم هست البته اما می رود سراغ فرعون ، خدا هم او را فرستد دنبال فرعون بروید او را دعوت کنید ، دعوتش کنید ، به قول لین هم دعوتش کنید و امثال ذلک ، وقتی که قول لین نشد آنوقت قیام خواهد . پیغمبر اکرم کدام روز نشست همین طوری فقط مساله بگوید ، کاری به کار جامعه نداشته باشد ؟ اینهائی که می گویند آخوند چه کار دارد به امور سیاسی ، پیغمبر اکرم کدام روزش از مسائل سیاسی خارج بود ؟ دولت تشکیل می داد ، با اشخاصی که بر ضد اسلام ، ستمگر بر مردم بودند ، با آنها مبارزه میکرد ، جنگ می کرد . ما را آنطور می خواستند منزوی کنند که لباس جندی را می گفتند با عدالت منافات دارد . حضرت امیر لباس جندی داشت ، با عدالت منافات داشت ؟ ! حضرت سیدالشهدا نداشت لباس جندی ؟ اینها با آن تبلیغات بسیار وسیع شان ما را منزوی کرده بودند ، یعنی خود ما را به مغزهای ما آنقدر خوانده بودند که خودمان باور کرده بودیم که نباید مادر سیاست دخالت کنیم . نخیر ، مساله این نیست ، مساله دخالت در سیاست در راس تعلیمات انبیاست ، مساله جنگ مسلحانه با اشخاصی که آدم نمی شوند و خواهند ملت را تباه کنند

، در راس برنامه های انبیا بوده است . ما همه تعلیمات انبیا را کنار گذاشتیم ، فقط به آن تعلیماتی که با عرض می کنم دخالت نکردن در سیاست و دخالت نکردن در جامعه ، اینها فقط همینش را گرفته ایم ، نمازش را گرفته ایم و باقی را رها کردیم . مگر امکان دارد که انسان مسلمان باشد به فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن و امثال ذلک و در امر مسلمین دخالت نکردن ؟ اگر اهتمام به امر مسلمین کسی نکند مسلم نیست ، به حسب روایت منسوب الی رسول الله . ملت ما باید همانطور که بیدار شده است و هشیار و توجه به مسائل پیدا کرده و فهمیده است که اینهائی که با روحانیون مخالف هستند با ملت مخالفند ، نه با روحانیون ، اگر روحانیون کاری به کار دولت ها نداشتند خیلی هم محترم بودند و خیلی هم معززا ما یک احترام میان تهی آبرو پیش خدا رفته و این حاکم شهر به آدم احترام می گذارد . امروز همه فهمیدند این را ، مگر آنهائی که خودشان را به نفهمی می زنند و آنهائی که مغزهایشان خشک است که نمی فهمند هیچ چیز را که این مساله دخالت در امور سیاسی از بالاترین مسائلی است که انبیا برای او آمده بودند . قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن مگر می شود بدون دخالت در امور سیاسی ؟ مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعی و در احتیاجات ملت ها کسی بدون اینکه دخالت کند ، قیام بالقسط

باشد ؟ (یقوم الناس بالقسط) باشد ؟ مگر می شد ما و شما با محمدرضا بسازیم که بیا ، دیگر ما کاری به شما نداریم و ما خیلی هم آمد گفت دیگر که ای مراجع اسلام ای چه ، ای چه ، من دیگر از آن کارها دست برداشتم ، همانی که مراجع اسلام را می گفت که این سیاه روزها و این کذا و کذا ، بدگوئی می کرد به آنها ، همان آمد گفت . چرا آمد گفت ؟ برای اینکه دوباره بازی بدهد ، خیال می کرد حالا دوباره می شود بازی داد . بازی یک وقت نخورید ، یک وقت این شیاطین نیایند بگویند که به شما چه دخالت در اسلام ، دخالت در سیاست ، شما بروید سراغ مساله گفتن تان ، خیلی هم معزز هستید و اگر چنانچه مساله می گفتید دیگر قتلی واقع نمی شد ، برای دخالت در سیاست بود که چندین هزار معلول و مقتول دارید . این اشکال اولش به نبی اکرم وارد است ، اگر ایشان هم به سرمایه دارهای مکه و حجاز کاری نداشت و توی مسجد می نشست و مساله می گفت ، جنگ پیش نمی آمد ، کشتار نمی شد ، عموی معظمش کشته نمی شد . و به سیدالشهدا وارد است ، اگر سیدالشهدا می رفت پیش یزید و بیعت می کرد و مساله گو ، مساله گفت ، با او می ساخت و مساله می گفت ، یزید خیلی هم احترام می کرد و دستش هم می بوسید ، ولی تکلیف این بود ؟ ما وحشت داریم از اینکه

چند هزار آدم از ما کشته شده است ؟ اگر ما وحشت داریم باید ما اصلا طریقه انبیا را کنار بگذاریم ، باید آن چیزی که انبیا آوردند ، آن چیزی را که خدا امر کرده به آنها که بروید این سردمدارها را دعوت کنید ، دعوت همین نبود که بروند بگویند آقا مسلمان شو ، اگر چنانچه نشد دیگر بروند سراغ کارشان . نخیر ، دعوت می کردند با شمشیر توی سرشان می زدند تا آدم بشوند ، کشته می دادند و می کشتند . مگر شهادت یک امری است که انسان برای آن عقب نشینی بکند . هی گفته بشود به اینکه خوب اگر اینطور مسائل نبود ، اگر ما با شاه کنار آمدیم دیگر اینقدر کشتار واقع نمی شد ، پیغمبر هم اگر با ابوسفیان کنار می آمد ، نمی شد ، سیدالشهدا اگر با یزید ، حضرت امیر هم اگر با مخالفینش که مخالف اسلام بودند ، کنار می آمد دیگر کشتاری نمی شد ، دیگر جنگ صفینی در کار نمی آمد ، جنگ جملی در کار نمی آمد . چشم ها را ، هم گذارند و خودشان را یا به نفهمی میزنند یا نفهمند و نمی بینند که انبیا چه کردند و چه زحمتهائی و چه جانفشانی هائی برای مقاصد خودشان کردند و اسلام از صدر اسلام تا آخر اولیاء خدا چه کردند و چه جانفشانی هائی کردند و چه فداکاری هائی کردند . اگر الان به شما ملت مسلمان و به شما روحانیون معظم اشکال بکنند که آقا اگر چنانچه نشسته بودید سر جایتان ، خوب ، چی تان

لنگ بود ؟ خوب ، محمدرضا کارها را انجام داده بود ، حالا آمریکا هم یک قدرش را ببرد ، خوب به ما چه ؟ مال دنیا که اینقدر ارزش ندارد ، نفت هم یک چیز بو گندی است که ارزشی ندارد ، ببرندشان جان ما را فارغ کند از نفت . اگر شما با آنها ساخته بودید ، حالا دیگر این اجتماعات نبود و این راهپیمائی ها نبود و این زحمت ها نبود و این تعطیلات نبود و این کشتارها نبود و این گرانی ها مثلا نبود و امثال ذلک ، همه این حرف ها به انبیا وارد است . اگر شما خودتان را دنباله رو انبیا می دانید و ملت ما خودش را دنباله رو پیغمبر اکرم میداند ، باید این مسائل را با کمال جدیت همانطوری که پیغمبر اکرم در همان وقتی که زمان رحلتش بود ، همان وقت یک جیشی را فرستاده بود بیرون مدینه مهیا بودند که بروند به جنگ . کدام روز پیغمبر خالی از این مسائل سیاسی و اجتماعی بود ، از جنگ بود ، پیغمبر نمی دانست اگر در احد اینقدر کشته می شد و در فلان ، اینهمه عزیزان از بین می روند ؟ لکن تکلیف بود ، خدا گفته بود این را ، پیغمبر هم نمی توانست تخلف کند ، امر خدا بود . خدا بینات فرستاده و میزان فرستاده و حدید فرستاده (لیقوم الناس بالقسط) اگر شد با بینات ، با میزان ، موازین هر چه هست ، اگر نشد حدید است ، تو سر مردم با حدید زد تا اینکه اینها را آدم

کرد ، تا جامعه را جامعه صحیح کرد .

تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند

تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند ، تمام . و همه آنها این مساءله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود . فرد هر چه بزرگ باشد ، بالاترین فرد که ارزشش بیشتر ازهر چیز است در دنیا ، وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد باید فدا بشود . سیدالشهدا روی همین میزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد ، که فرد باید فدای جامعه بشود ، جامعه باید اصلاح بشود .

(لیقوم الناس بالقسط) باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند . جان ها را دادند ، مال ها را دادند ، زحمت ها کشیدند ، نمی شود گفت پیغمبر یک شب و روز راحت خوابیده باشد ، تمام زمان عمرش صرف این شد که با هر ترتیبی که می شود ، با قرآن ، با احادیث خودش ، با کلمات خودش ، با موعظه های خودش ، وقتی که می بیند نمی شود این ، با شمشیر ، با شمشیر می زند و اشخاصی که می خواهند این جامعه را از بین ببرند و ملت را تباه بکنند ، آن با شمشیر ، وقتی نمی شود با بینه و میزان عمل کرد ، با حدید عمل می کند . ما همان ادعا می کنیم که ما امت رسول الله هستیم و شیعه علی ابن ابیطالب ، ما باید مطالعه بکنیم ببینیم آنها چه کردند . شیعه این نیست که فقط بگوید من شیعه هستم ، این است که ببیند

چه کردند آنها ، دنبال کند همان چیزهائی را که آنها کردند . پیغمبر اکرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد برای اینکه اصلاح کند جامعه را ، برای اینکه دست ستمکارها را کوتاه کند ، دست این سرمایه دار چپاولگر را کوتاه کند ، دست آن جبارهای ظالم را کوتاه کند ، تمام عمرش مشغول این بود در مکه ، به آنطور نمی توانست ، به بینات و به میزان و به موعظه ها عمل می کرد تا وقتی که در صدد بود ، نه اینکه نشسته بود همین طور ، صدد بود آدم جمع می کرد تا وقتی که مدینه مهیا شد و ایشان هم آمدند مدینه ، دیگر همه اش مسائل ، مسائل جنگ بود و مسائل سیاست بود و اینها . اگر امت رسول الله هستیم ، این رسول الله ، اگر شیعه علی ابن ابیطالب هستیم ، علی ابن ابیطالب چقدر در جنگ ها رفت در رکاب رسول الله بود تا آخر که رسول الله تشریف بردند ، بعد یک جنگ باطنی داشت که صلاح این می دید که باید اجتماع محفوظ بماند و باید این استقرار پیدا بکند . آنروزی هم که بعد از مسائل ایشان با او بیعت کردند ، آنروز هم مطلب خودشان را گفتند . اول برنامه شان را گفتند و مهمترین برنامه این بود که من حتی آن چیزهایی که صداق کردید از چپاولگری ها برای زن هایتان ، آن هم ازتان می گیرم . از آنجا که ایشان را ندا را در داد ، دیدند نمی شود با این زندگی کرد ، این

باهاش زندگی نمی شود ، این غیر مساءله قبلی است ، شروع کردند به چیز کردن و سه تا جنگ مهم انجام داد حضرت امیر ، چقدر کشته شد از مسلمان ها ، چقدر کشته شد از آن طرف ، همه هم مسلمان بودند ، مسلمان . آن مسلمان بازیخورده بود ، آن طرف مسلمان بازیخورده بودند ، این طرف مسلمانان هدایت شده بودند لکن وقتی مسلمانی هم بازی خورد و به جنگ با مسلمانهای هدایت شده برخاست ، او هم جوابش حدید است ، اگر بینات و میزان نتوانست کار خودش را بکند ، جوابش حدید است .

علما اگر نباشند اسلام از بین می رود باید اینها باشند تا اسلام محفوظ بماند

حالا این مطلب را هم باید عرض کنم به عموم حوزه های علمیه ، حوزه قم ، حوزه مشهد و همه حوزه های علمیه که شما می بینید که در راءس اهداف خبیثه دولت های بزرگ واقع شدید ، این برای چیست ؟ برای اینکه ملت شما را به عنوان فقها ، به عنوان علما ، به عنوان علماء دینی می شناسد و تکلیف الهی خودش را تبعیت می داند ، پس حفظ این حوزه ها ، حوزه های فقاهت ، حفظ این حوزه های علمی به همان معنائی که سابق بود باید بماند . جدیت بکنید در اینکه تحصیل بکنید و محصل زیاد بکنید ، ملا زیاد کنید . خیال نکنید که حالا ما دیگر احتیاجی نداریم ، ما تا آخر احتیاج به علما داریم ، اسلام تا آخر احتیاج دارد به این علما . این علما اگر نباشند اسلام از بین می رود . اینها کارشناس های اسلام هستند و حفظ کردند اسلام را

تاکنون و باید اینها باشند تا اسلام محفوظ بماند . اسلام با روشنفکر محفوظ نمی ماند ، روشنفکرش آن هست که آیه صریح قرآن را مسخره می کند . اسلام با شماها ، با این طبقه تا اینجا رسیده است و باید شما با تمام جدیت فقیه درست کنید ، ملا درست کنید . فقیه در همه چیز ، منافات ندارد که فقیه باشد ، دخالت در امور مسلمین هم بکند هیچ منافات باهم ندارد ، اما طبقه جوان باید مشغول باشند به تحصیل و این حوزه های فقاهتی هر چه باید و هر چه بیشتر باید بشود و مراجع به اینها عنایت زیادتر بکنند و مدرسین عنایات زیادتر راجع به اینها داشته باشند و حوزه فقهی به همان معنائی که تاکنون بوده است حفظ کنید ، که اگر این حفظ نشود فردا مردم دیگر شما را قبول نمی کنند . مردم معمم نمی خواهند ، مردم عالم می خواهند ، این منتها علامت علم است . اگر یک وقت خدای نخواسته حوزه های علمیه ما سست شدند در تحصیل ، سست شدند در اینکه فقاهت را تقویت بکنند ، بدانند که این یک خیانت بزرگی به اسلام است . و اگر چنانچه این فکر تقویت بشود که ما دیگر لازم نیست خیلی چه بکنیم و فقاهت تحصیل بکنیم ، این یک فکر شیطانی است ، موافق آمال امثال آمریکا در دراز مدت . اگر شما حوزه های فقاهتی را ، شما آقایان خراسان ، آقایان قم ، آقایان تبریز ، سایر جاها ، هر جا یک حوزه علمیه دارد ، اگر تقویت نکنید اینها

را به همان فقه که تاکنون بوده است ، به همان فقه سنتی و اگر فقها تحویل جامعه ندهید ، علما تحویل جامعه ندهید مطمئن باشید نمی گذرد یک نیم قرن الا اینکه از اسلام هیچ اسمی دیگر نباید باشد . اگر فقهای اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند الان ما از اسلام هیچ نمی دانستیم . این فقها بودند که اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدریس کردند و نوشتند و زحمت کشیدند و به ما تحویل دادند و ما باید همین جهت را حفظ بکنیم و یک تکلیف الهی شرعی است به اینکه حوزه ها باید تقویت بشود و البته در بین حوزه ها اشخاصی هستند که آنها دخالت در امور اجتماعی و سیاسی می کنند و باید هم بکنند . اما غفلت از اینکه ما دیگر به فقاهت کار نداشته باشیم ، این غفلت اسباب این می شود که اسلام را خدای نخواسته منسی کنید بعد از چند وقت . باید حوزه ها به قوت خودش ، بلکه هر روز قوتش زیادتر . حالا مزاحم ها دیگر رفتند ، آنهائی که با عمامه شما کار داشتند حالا دیگر مدفون شدند ، شما باید خودتان حفظ کنید اسلام را به حفظ فقاهت . اسلام همه اش توی این کتاب هاست . با حفظ فقاهت ، با حفظ این کتب ، با نوشتن ، با بحث کردن ، با حوزه های علمی تشکیل دادن از همه علوم اسلامی ، آن کتبی که منسی شده بود ، آن کتب را باز به صحنه آوردن و بحث کردن و حفظ کردن این

دژ محکمی که تاکنون اسلام را نگه داشته است . ما موظفیم که اسلام به همانطوری که آمده است و به دست ما رسیده است ما هم تحویل بدهیم به نسل های آتیه انشاءالله ، آنها هم به نسل های بعد و بعد تا صاحبش بیاید و تسلیم او بکنند . و من امیدوارم که این آقایانی که می خواهند مکه مشرف بشوند با این کاروانها خیلی توجه به مسائل داشته باشند و حجاج را متوجه بکنند که حجاج ایرانی نمونه ای باشد از اسلام و از انقلاب اسلامی و آنطور نباشد که خدای نخواسته یک وقتی بعضی از افراد یک تخلفاتی بکنند که اسباب وهن باشد . باید موعظه کنند آقایان ، باید علما جلسه داشته باشند در موارد مختلف ، هر جا هستند با مردم صحبت کنند ، مردم را ارشاد کنند ، توجه بدهند مردم را به مسائل و مظلومیت ایران را به مسلمین جهان عرضه کنند و بگویند که با ما دولت های بزرگ و آن اشخاصی که وابسته به آنهاست برای خاطر اینکه ما می خواهیم اسلام باشد ، با ما چه می کنند . خداوند انشاء الله اسلام را تقویت کند و علمای اسلام را انشاء الله تقویت و تهذیب کند .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 20/6/60

فرمان امام خمینی به برادر محسن رضائی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای محسن رضائی شما را به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می نمایم تا با تعهد و مسئولیت کامل وظایف محول را انجام داده و در هماهنگی با سایر نیروهای مسلح جدیت نمائید . بدیهی است که کلیه پاسداران با تبعیت از فرماندهی در حفظ

استقلال و انتظام کوشا می باشند . توفیقات جنابعالی را در این امر خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/6/60

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله مدنی

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریه رسول الله و اولاد روحانی و جسمانی شهید بزرگ امیرالمومنین ، سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید . سیدبزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات حجت الاسلام و المسلمین شهید عظیم الشان مرحوم حاج سید اسد الله مدنی رضوان الله علیه همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید . اگر با به شهادت رسیدن مولای متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند ، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنی هم آرزوی منافقان را بر آورده خواهد کرد . اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولی الله الاعظم طرفی بستند و به حکومت رسیدند ، این گروهک های خائن نیز به آمال خبیث خود که سقوط حکومت اسلام و برقراری حکومت آمریکائی است می رسند . آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدی را برای خود و اینان عذاب ابدی خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را برای خود و هم پیمانان و اربابان خونخوار خویش به بار آوردند .

ملت بزرگ و روحانیون معظم چون صفی مرصوص ایستاده اند که هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد ، سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد . شهید مدنی با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را بکلی منزوی

کرد . این چهره نورانی اسلامی ، عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره های کم نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود . به شهادت رساندن چنین شخصیتی به تمام معنی اسلامی همراه با تنی چند از فرزندان اسلام و یاران باوفای انقلاب اسلامی در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل جمعه و جماعت مسلمین توجیهی ندارد .

اگر تا امروز برای جنایت ها و شرارت های خود بهانه های بی پایه ای می تراشیدند ، در شهادت این عالم متقی که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمی اندیشید بهانه ای جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمی توانند بتراشند . انتقام از اسلام که آن را اساس سقوط دستگاه های جبار و شکست ابرقدرت ها در ایران و پس از آن در منطقه می بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخ آمال و آرزوی آنان را در هم کوبیده و تمامی آنان را از صحنه تا ابد بیرون رانده است ، می گیرند . مردم رزمنده ایران و خصوص مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانی متعهد و عالم عالیقدری را از دست داده اند و حریف شکست خورده خود را می شناسند ، با عزمی جزم و اراده های خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان می گیرند .

اینجانب شهادت این مجاهد

عزیز عظیم و یاران با وفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش خصوصا بقیه الله ارواحنا له الفدا و به ملت مجاهد ایران و اهالی غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه های علمیه و خاندن محترم این شهیدان تبریک و تسلیت می گویم .

خط سرخ شهادت ، خط آل محمد و علی است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است . درود خداوند و سلام امت اسلامی بر این خط سرخ شهادت و رحمت بی پایان حق تعالی بر شهیدان این خط در طول تاریخ و افتخار و سرفرازی بر فرزندان پرتوان پیروزی آفرین اسلام و شهدای راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدی بر وابستگان و پیروان شیاطین شرق و غرب خصوصا شیطان بزرگ امریکای جنایتکار که با نقشه های شیطانی شکست خورده خود گمان کرده ملتی را که برای خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده با این دغلبازی ها می تواند سست کند و یا از میدان به در برد . اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم از طفل ششماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیاری و زنده نمود .

ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح نظامی و انتظامی و مردمی ما پیرو اولیائی هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و برای اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند .

از خداوند تعالی

عظمت اسلام و مسلمین و رحمت برای شهیدان خصوصا شهدای اخیرمان و بالاخص شهید عزیز مدنی معظم و سلامت کامل برای مجروحین این حادثه و صبر و استقامت برای ملت بزرگ خصوصا آذربایجانی های عزیز و بازماندگان شهیدان خواهانم . سلام و درود بر همگان .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/6/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام تسلیت آیت الله العظمی گلپایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی دامت برکاته قم از اظهار محبت و لطفی که در مصیبت وارده بوسیله تلگراف نموده بودید متشکرم . از خدای تعالی دوام توفیقات و سلامتی جنابعالی را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/6/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام تسلیت آیت الله شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای حاج سید عبدالله شیرازی دامت برکاته مشهد مقدس تلگراف تسلیت جنابعالی واصل گردید . از اظهار لطف و محبت شما متشکرم . دوام توفیقات و سلامت آنجناب را از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/6/60

بسم الله الرحمن الرحیم

یک سال از جنگ صدام تکریتی امریکائی با اسلام عزیز می گذرد ، یک سال از هجوم بعث کافر عراق به سرزمین اسلام و جمهوری اسلامی ایران گذشت . اکنون در آستانه هفته جنگ و بررسی ابعاد مختلف آن ، از انگیزه ها و پیامدها و دستهای جنایتکاری که از آستین حزب بعث کافر عراق و صدام عفلقی پیداست ، تا ثمرات تلخ و شیرینی که در مقابله حق و باطل و اسلام و کفر به بار آورده است ، سخن می باشد و در این هفته نویسندگان و گویندگان و رزمندگان افشاگران و هنرمندان به بررسی کامل جنگ می پردازند و ابعاد این واقعه تاریخی را روشن می نمایند . آنچه تاکنون از انگیزه صدام بعثی و حزب بعث عراق بر روشن بینان نباید مخفی باشد آن است که ابرقدرتان جنایتکار و خصوصا امریکا در این انقلاب به این نتیجه رسیده اند که انقلاب اسلامی ملت ایران با سایر

انقلاب های غیر الهی تاریخ فرق اساسی دارد و رمز پیروزی شگفت انگیز آن را پس از تجزیه و تحلیل ، در اسلام راستین یافتند . چنانچه رمز وحدت کلمه و نهضت همه اقشار ملت را نیز در اسلام بزرگ احساس کردند و خطر عظیم صدور انقلاب و پرتو حق در جهان اسلام بلکه در جهان مستضعفان آنان را در وحشت انداخت ، وحشتی که در آن کوتاه شدن دست جنایتکارشان از کشورهای اسلامی بلکه از کشورهای مظلوم تحت سلطه را در پهناور گیتی به عیان می دیدند و شیاطین کارشناس آنان زنگ خطر سقوط امپراطوری جهانی شان را به صدا در آوردند . لذا از انقلاب هر چه گذشت برتوطئه هایشان برای سقوط اسلام ، این رمز الهی برچیده شدن دستگاه های ستمگران و چپاولچیان افزایش پیدا کرد و در بین حکومت های منطقه ، حکومتی را که صد در صد با اسلام مخالف و در سرکوبی آن مصمم است جز بعث عراق و شخص صدام نیافتند و او را با وعده فتح و پیروزی و امید چیره شدن بر اسلام با بهانه ای ابلهانه به این دام انداختند و بحمد الله بر خلاف میل شان ماهیت زشت او که برای مسلمانان عراق واضح و الحاد و کفر او به فتوای فقیه وقت ثابت شده بود ، برای سایر مسلمانان نیز واضح گردید . صدام اکنون پس از یک سال شرارت و جنایت و خسارات فراوان و به هدر دادن نیروهای فراوان انسانی و مادی از ملت مظلوم ایران و عراق و آنهمه تشبث به قدرت ها و حکام منطقه ، دیوانه وار به

کشتار ملت وارتشیان عراق کمر بسته است ، و از آنان که به الحاد او تن در نمی دهند انتقام می گیرد و زندگی نکبت بارش را ماءیوسانه می گذراند .

انگیزه او و دوستانش سرکوبی اسلام به نفع ابرقدرت ها و انگیزه ملت و قوای مسلح اسلامی ایران دفاع از اسلام و قرآن کرʙŠبه نفع ملت های اسلامی و مستضعفان جهان است . حزب بعث خبیث عراق با انگیزه شیطانی خود در سراشیبی سقوط به سوی عذاب الیم الهی می غلطد ولی ، ملت ! و ارتش ! و پاسداران ! و بسیج ! و سایر قوای مسلح نظامی و انتظامی ! و مردم ایران ! با احدی الحسنین ، پیروزی یا شهادت و وصول به لقاءالله ، قله سعادت را بپیمائید . چه غم امتی راکه به سوی خداوند تعالی می رود و یا به سوی تحقق اهداف اسلامی و انعکاس آن در جهان و چه غم این ملت انقلابی را که هفته های جنگ داشته باشد و به پیامبر اسلام (ص ) و خاندان او اقتدا نموده و به راه اهداف اسلام عمری با شرافت و سر بلندی به جهاد مقدس ادامه دهند و پس از صدام دشمن اسلام به اسرائیل خبیث دشمن بشریت بپردازد . تاءسف ما در این جنگ تحمیلی آن است که قدرتهایی که باید صرف برانداختن اسرائیل و نجات بیت المقدس بزرگ شود با تبانی بین شیاطین بزرگ و صهیونیسم جهانی و بین حزب بعث عراق ، صرف هجوم بر ضد مخالف سر سخت اسرائیل و امریکا شد و می شود . ما اکنون نیز تکرار می کنیم که

تا مĘʠهای اسلام و مستضعفان جهان بر ضد مستکبران جهانی و بچه های آنان خصوصا اسرائیل غاصب قیام نکنند ، دست جنایتکار آنان از کشورهای اسلامی کوتاه نخواهد شد و این غده سرطانی از بیت المقدس و لبنان اخراج نخواهد گردید و امثال صدام و سادات به جنایات خود ادامه خواهند داد و مصر و عراق را به تباهی خواهند کشید . چاره برای دفع این ستمکاران ، پناه به اسلام و گرایش متعهدانه به قرآن کریم و در زیر پرچم توحید با وحدت و انسجام بپاخاستن است .

هان ای مسلمانان جهان ! و ای مستضعفان گیتی ! آن نظام که برای شما ، برای رشد تکامل شما ، برای سعادت دنیا و آخرت شما ، برای رفع ظلم و خونخواری و چپاولگری از مظلومان جهان و برای تربیت و تعلیم انسانی و برای آزادی و استقلال کشورهای شما از جانب خداوند متعال بپا شده نظام های الهی است که بالاترین آنها نظام اسلامی است .

امروز امثال سازمان های حقوق بشر برای کشیدن جهان به نفع ابرقدرت های ستم پیشه است و نظام های الهی و در راءس آنها اسلامی به استضعاف است که به نفع مستضعفان علیه مستکبران در طول تاریخ در ستیز بوده اند و به استعمار و استثمار (نه ) گفتند . از این جهت مستکبران ، چپاولگران ، قدرت طلبان با آنان به جنگ پرداختند و شما می بینید که جمهوری اسلامی ایران که از ابتدا با آوای (نه شرقی و نه غربی ) برای استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی برپاخاست و انقلاب کرد و پیروز شد ، تمام منحرفین

و قدرت های کافر در مقابلش جبهه گرفتند و علیه آن از خارج و داخل بوسیله تفاله ها و انگل ها و گروهک های منافق ملحد به کارشکنی و شرارت پرداختند و تمامی بوق های تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی ایران به صدا در آمدند و دستگاه های نفاق افکن بین مسلمانان به تکاپو برخاستند و سیل تهمت و افتراء به وسیله موج های استعماری به سوی جمهوری اسلامی ایران جاری گردید و کمکهای بی دریغ تبلیغاتی و تسلیحاتی از هر طرف به سوی رژیم عراق برای سرکوبی اسلام سرازیر شد .

اکنون بر ملت شریف و مبارز ایران است که در مقابل تمام توطئه ها و شرارت ها بایستند و همانطور که با قیام و انقلاب خود دست قدرت های بزرگ و تفاله های آنان را از ایران قطع کردند ، برای ادامه انقلاب اسلامی خود و برای اقامه عدل الهی از هیچ قدرتی و شرارتی هراس به خود راه ندهند . و برقوای مسلح اسلامی ، از ارتش ، سپاه ، بسیج و سایر قوای نظامی و انتظامی تا نیروهای مردمی در جبهه و پشت جبهه است که چو سیلی خروشان مزدوران جبهه را از کشور اسلامی شان برانند و ایران عزیز را از این خس و خاشاک ها پاک نمایند و بدانند که نیروی ایمان پیروز است . و بر ملت قهرمان است که با پشتیبانی بی دریغ خود از قوای انتظامی و سپاه پاسداران ، این گروهک های ورشکسته را که در خیابان ها به شرارت می پردازند دستگیر کرده و به محاکم صالحه تحویل دهند . و بر محاکم انقلاب است که

بر طبق فرمان الهی با آنان رفتار نمایند و بی کم و کاست حکم قرآن کریم را اجرا نمایند و به خواست خداوند فتنه را بخوابانند و از تجاوز افراد خودداری نمایند . از ملت عزیز و خصوص دست اندرکاران و قوای مسلح می خواهیم که هیچ امری آنان را از جنگ تحمیلی اغفال نکند و جنگ را سرلوحه همه امور قرار دهند که دست های خیانتکار برای انصراف آنان از جنگ در کار است . و به آوارگان مظلوم جنگی تاکید می کنم که صبر و شکیبائی را از دست ندهند و مطمئن باشند که خسارات جنگی با خواست خداوند به دست ملت و دولت جبران خواهد شد و از ملت و دولت تقاضا دارم که نسبت به حوایج آوارگان جنگی از هیچ کوششی دریغ ننمایند . اینان برادران و خواهران و فرزندان شمایند که به دست عمال آمریکا از خاندان خود آواره شده اند . و از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه تقاضا دارم که ملت ایران را با مددهای غیبی حمایت فرماید و دست مخالفان اسلام را از کشور اسلامی ما قطع فرماید و پیروزی نهائی را بر تمام جبهه ها نصیب کشور اسلامی فرماید .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/6/60

پیام امام خمینی به مناسبت آغاز سال تحصیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه گشایش مدارس و ورود دانش آموزان عزیز در محیط علم و دانش لازم است تذکراتی به فرزندان عزیز و مادران و پدران محترم و ملت معظم ایران داده شود .

بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است . اساسا فرهنگ هر جامعه هویت

و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی ، سیاسی ، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوج و پوک و میان تهی است . اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد ، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد . استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشاءت می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی ، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است . بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در راءس تمام اهداف آنان است ، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است . اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربی ها و اخیرا آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبان ها و قلم های غرب زدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاه ها در طول مدت تاءسیس دانشگاه ها و خصوصا دهه های اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند ، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید ، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که بر خلاف آن مسیر بودند و می باشند لکن مع الاسف در اقلیت چشمگیر بودند .

هجوم دانشجویان پس از

طی کردن دوره های تحصیلی با آموزش های غربی و شرقی در دبیرستان ها و دانشگاه های ایران به سوی غرب واحیانا شرق که ره آوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت ، چنان فاجعه ای به بار آورد که همه ابعاد جامعه ما را بی قید و شرط وابسته بلکه تسلیم به ابرقدرت ها کرد به طوری که جامعه ما با ظاهری ایرانی اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرقزدگی داشت و مع الاسف پس از گذشت سه سال از پیروزی انقلاب و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل شرق و غرب و مکتب های انحرافی آنان و وفاداری این جمهوری به اسلام به عنوان نفی کننده جمیع وابستگی ها و انحرافات ، باز گرفتار گروه ها و گروهک های وابسته به یکی از دو قطب و سر سپرده مکتب های انحرافی و وابسته به یکی از آنان می باشیم . و نیز مواجهیم با افرادی از این منحرفین که در مراکز تربیت و تعلیم نفوذ کرده اند و با مجال دادن به آنان ، خطر به انحراف کشیدن جوانان و نو نهالان بسیار است که خدای ناکرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب یا شرق ، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق ، و تمام کوشش ها و زحمات ملت و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد رفت .

اکنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که باتمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث

وجود آنان پاک نمایند و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاه هاست ، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستان ها بلکه دبستان ها اهمیت بیشتری قائلند تا جوانان را برای انحراف دانشگاه مهیا کنند . آنان می دانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیله های استعمارگران را احساس و توطئه های همه جانبه آنان را لمس کنند ، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل می شود و لهذا در دبستان ها و دبیرستان ها و قبل از ورود به دانشگاه ها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس می کنند . از این رو است که باید دستگاه های آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه ای در حفظ نوپایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز از این رو است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و موثرترین نقش مطرح می گردد و همه دیدید که گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعه ها آفرید و دانشگاه ها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریت قاطع غرب و شرقزدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیل تحویل جامعه داد . اکنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاه ها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه ، بر

فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاه ها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر آنان را به توطئه هاو شیطنت ها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت ، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد . و از این رو است که نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسیار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند ، کار معلمان نیز آسانتر خواهد بود . اساسا تربیت از دامان پاک مادر و جوار پدر شروع می شود و با تربیت اسلامی و صحیح آنان استقلال و آزادی و تعهد به مصالح کشور پایه ریزی می شود .

امروز باید پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خویش باشند که در صورت مشاهده حرکات غیر عادی آنان را نصیحت نمایند تا گول منافقین و منحرفین را نخورند که در این صورت سعادت دنیوی و اخروی آنان تباه می گردد . مادران و پدران باید توجه داشته باشند که سنین دانش آموزی و دانشگاهی سال های شور و هیجان فرزندانشان می باشد و با اندک شعاری جذب گروه ها و منحرفین می شوند و نیز جوانان دبیرستانی باهشیاری کامل توجه داشته باشند که عمال اجنبی آنان را ، حتی با اسم اسلام راستین به دام شرق

و غرب نیندازند و توجه کنند آنان که از اسلام راستین دم می زنند خودشان از اسلام چه می دانند و از قوانین و احکام اسلام چه اطلاعی دارند و به اوامر و نواهی قرآن کریم و اسلام بزرگ تا چه اندازه پایبند هستند .

جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروه ها که می خواهند با اسم اسلام پایه های آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط نمی شود اسلام شناس شد . اینان با تفسیر انحرافی چند جمله و چند آیه ، آیات و جملات صریح را که مخالفت واضح با مرام انحرافی و التقاطی آنان دارد انکار می نمایند و در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایه های کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند .

ای جوانان عزیز! هشیار باشید و با تفکر و تعقل فعالیت این منافقین بلندگوی غرب و منحرفین بلندگوی شرق را بررسی نمائید . امروز بزرگترین دلیل بر بطلان راه آنان همبستگی تمامی نیروهای ضد انقلاب و کوشش همه آنان در مخالفت با جمهوری اسلامی است که خواست ملت می باشد و ملت مجاهد و شریف جان خود و فرزندان عزیز خود را فدای تحقق آن کرده و می کنند . اینان همان اندازه در دعوی اسلامی بودند

خود صادقند که در دعوی مخالفت با غرب و امریکا که اکنون صداقتشان در دامن غرب و طرفداری بی چون چرای غرب از آنان به ثبت رسید ، و همان اندازه در دعوی طرفداری از ملت راستگو که صداقتشان در کشتار خلق مستضعف و آتش زدن اموال ملت و غارت بانک ها ثابت گردید . اینان از اول تاکنون اسلام را وسیله اهداف شوم خود کرده و قرآن و نهج البلاغه را به بازی گرفته و جوانان پاکدل را به دام خود انداخته بودند تا جوانی شان را در راه اهداف استعماری آنان به تباهی کشند . و باز تاکید می کنم پدران و مادران این کودکان معصوم و جوانان بی تجربه کوشش کنند و جوانان و عزیزان خود را از این مهلکه که دنیا و آخرت آنان را تباه می کند نجات دهند و ملت مبارز و متعهد با هشیاری و پشتکار ، جوانان و نونهالان را که سرمایه و مخازن ارزشمند کشورند از شر این منحرفین امریکائی نجات دهند . فردا انشاء الله تعالی دبستان ها و دبیرستان ها و مراکز نو آموزها باز و به کار مشغول می شوند و به خواست خداوند به زودی شاهد بازگشایی دانشگاه ها خواهیم بود و دانش آموزان بدانند که گوش دادن به مقاصد شوم منافقان و منحرفان ، آنان را از مدارس محروم خواهد کرد و اجازه اخلال در امور مدارس به کسی داده نخواهد شد . از خداوند متعال بیداری و هشیاری هر چه بیشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالی علمی و اخلاقی آنان را خواهانم . والسلام علی عبادالله الصالحین

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/7/60

پیام امام خمینی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت مجاهد و متعهد ایران !

جمهوری اسلامی ، فرآورد مجاهدات جانفرسا و فداکاری های بی دریغ شما و فرزندان برومند و شهدای ارجمند شماست . شما بودید که با قدرت ایمان و تعهد به اسلام ، میهن عزیز خود را از اسارت سلاطین و رژیم ستمگر شاهنشاهی و دژخیمان خونخوار آنان نجات دادید . شما بودید که همچون سلحشوران متعهد صدر اسلام با انقلابی عظیم ، کشور خود را از سلطه ابرقدرت ها و خصوصا امریکای غدار و جهانخوار آزاد نمودید . شما اسلام بزرگ را که می رفت دستخوش انحراف منحرفین و منافقین شود و احکام مترقی آن به احکام دلخواه نادانان مبدل گردد و با اسم اسلام راستین ، قوانین مسلم منصوص در قرآن کریم به نسیان کشیده شود ، زنده و تجدید گردید و در مقابل هجوم نظامی و تبلیغاتی همه جانبه ایستادگی نمودید و در این دو سه ساله ، ره صد ساله پیمودید و تمام موانع را از سر راه برداشته و جمهوری اسلامی را با تمام نهادهایش تحقق بخشیدید و حیاتی جدید و درخشان و فروزنده به کشورتان و فرهنگتان بخشودید .

اکنون شما عزیزان ارزشمند هستید که باید این سرمایه گرانبها و این امانت الهی را که با خون اولیاء گرانقدر خداوند و مجاهدین ارجمند اسلام و فرزندان عزیز برومند شما ، به دست شما سپرده شده است پاسداری نمائید و با تمام توان از زن و مرد و کوچک و بزرگ با مجاهدات پیگیر و شجاعانه ، در حفظ و حراست آن کوشا باشید و از تبلیغات دامنه دار ورشکستگان

که خود علامت عظمت انقلاب اسلامی شماست و دلیل وحشت آنان و سلطه جویان و چپاولگران است ، به خود تردیدی راه ندهید و با همان شور و هیجان و تعهدی که دارید به پیش روید و مطمئن باشید که در جهان ، سرافراز و پیروز هستید و در بارگاه عظمت حق تعالی ارزشمند و در پیشگاه اسلام و اولیاء معظم آن ارجمند خواهید بود .

اکنون که با از دست دادن سربازی گرانقدر و رئیس جمهوری خدمتگزار و متعهد چون شهید رجائی که خدایش رحمت فرماید ، برای تعیین رئیس جمهور به پای صندوق های رای خواهیم رفت ، لازم است ملت عزیز ، رشد و استقامت و پایداری خود را در پیشگاه خالق و صاحب اسلام و در نزد جهانیان و در پیش چشمان حیرت زده دشمنان و بدخواهان اسلام که شما را با تهمت های گوناگون هدف قرار داده و وفاداری شما عزیزان متعهد به جمهوری اسلامی را مورد سؤ ال و تردید انگاشته اند ثابت و با شور هر چه بیشتر ، یکپارچه در این امری که حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و ملت شریف بسته به آن است به سوی صندوق های رای چون موجی خروشان و دریائی مواج ، با صفوفی فشرده رفته رای خود را به شخصی که متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشور و حامی مستضعفان و دارای بصیرت در امر دین و دنیا و منزه از گرایش به شرق و غرب ، و مکتب های انحرافی و دارای دید سیاسی است ، بدهید . امروز شرکت در انتخابات ریاست جمهور نه فقط یک وظیفه اجتماعی

و ملی است ، بلکه یک وظیفه شرعی اسلامی و الهی است که شکست در آن ، شکست جمهوری اسلامی است ، که حفظ آن بر جمیع مردم از بزرگترین واجبات و فرائض است و وسوسه در آن از شیطان بلکه عمال شیطان بزرگ است .

برادران و خواهران ! با هشیاری بسیار و دید اسلامی سیاسی با مسائل برخورد کنید و از وسوسه منحرفان و مخالفان اسلام و وابستگان به سیاست اجانب اجتناب نمائید که اینان با هر وسیله می خواهند پایه های جمهوری اسلامی را متزلزل کنند و به خیال رسیدن به مقاصد خودشان ، از هر فرصتی بهره برداری نمایند و نگذارند که شما در این امر حیاتی که شخصیت خود و کشورتان بسته به آن است شرکت کنید .

اینجانب از علمای معظم و ائمه جمعه و جماعات محترم و خطبا و گویندگان متعهد در سراسر کشور تقاضا دارم که مردم شریف را از اهمیت این موضوع حیاتی و سرنوشت ساز مطلع و آنان را به تکلیف شرعی خود ارشاد فرمایند . از نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اساتید محترم و معلمان و دانشمندان کشور تقاضا دارم که در هر مسلک و گروهی هستند ، به یک مطلب مهم توجه نمایند که اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی ، این دسترنج توده های عظیم رنج کشیده و ستم دیده ، شکست بخورد ، هرگز گمان نکنند که به جای آن یک رژیم متعهدتر و غمخوارتر و ملی تر و اسلامی تر روی کار می آید و به یقین بدانند که یک رژیم صد در صد غربی آمریکائی یا شرقی کمونیستی به دست یکی

از دو ابرقدرت ، جایگزین آن می گردد ، اگر چه با صورت ملی و اسلامی . پس در این صورت ، کارشکنی یا بی تفاوتی در این امر ، نزدیک کردن کشور است به سوی دو قطب جهانخوار و به هدر دادن خون های جوانان و زحمت های طاقت فرسای ملت . و از انجمن های اسلامی در سطح کشور می خواهم که در هر محلی که هستند ، کسانی را که با آنان تماس دارند به اهمیت این امر آشنا نمایند . امید است خداوند متعال ، امت اسلامی را موفق فرماید که برای پیشرفت مقاصد اسلامی هر چه بیشتر کوشش نمایند و توفیق خدمت به همه ما مرحمت فرماید . والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/7/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام فرماندهان ارتش و سپاه در خصوص شکستن حصر آبادان

بسم الله الرحمن الرحیم

تیمسار سرتیپ فلاحی ، تیمسار سرتیپ ظهیر نژاد و جناب آقای محسن رضائی ایدهم الله تعالی تلگرام شما در خصوص فتح بزرگ که خداوند تعالی نصیب ارتش ، نیروی هوائی و هوانیروز ، سپاه پاسداران ، بسیج ، ژاندارمری ، فدائیان اسلام و سایر نیروهای مردمی فرموده و محاصره آبادان به طور کامل شکسته شده است واصل گردید . اینجانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهیان نیرومند تبریک می گویم و امید است این سرافرازی ها را که برای اسلام و میهن فراهم می کنند منظور نظر مبارک ولی الله الاعظم بقیه الله ارواحنا له الفداء باشد و آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمین های میهن مان است ، ملت شریف به زودی مشاهده

کند . اینجانب به اسم ملت بزرگ ایران از رزمندگان دلیر ارتش و سپاه و دیگر قوای مسلح ایدهم الله تعالی تقدیر و تشکرمی کنم . از خداوند متعال توفیق نصرت و عظمت اسلام و مسلمین و بخصوص نیروهای مسلح اسلامی را خواستار است . والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/7/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام تبریک آیت اللّه العظمی شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

مشهد مقدس !!! حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته

تلگرام شریف در تبریک پیروزی های مهم نیروهای مسلح موجب تشکر گردید . امید است با توجهات خاصه ولی عصر بقیه الله ارواحنا له الفدا و دعای خیر جنابعالی و سایر حضرات آقایان معظم در تحت قبه منوره حضرت ثامن الحجج علیه و علیهم الصلوه و السلام ، خداوند تعالی توفیق پیروزی نهائی و سرکوبی دشمنان اسلام در داخل و خارج را به قوای مسلح و ملت رزمنده ایران عنایت فرماید و منحرفین را که آگاهانه و یا ناآگاهانه در خدمت دو قطب شرق یا غرب ، به اسلام و جمهوری اسلامی ضربه می زنند ، هدایت یا سرکوب فرماید و جوانان به دام کشیده را که جان خود و هم میهنان خود را در راه اهداف دغلبازان به هدر می دهند ، از خواب غفلت بیدار و به دامن ملت برگرداند . از جنابعالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان شوراهای اسلامی روستایی سراسر کشور واقشار مختلف مردم

انا لله و انا الیه راجعون

بسم الله الرحمن الرحیم

در روز شهادت امام جواد سلام الله علیه یکی از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسید ، شهید هاشمی نژاد که من از نزدیک با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهید را لمس کرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصی که او را می شناسند پوشیده نیست .

باترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشد ملت منسجم تر می شود

امروز در روز شهادت سلف صالح ، این خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد و من نمی دانم که انگیزه این شرارت

ها که مشغولند ، این گروهک های ضعیف نادان و عمال قدرت های بزرگ خصوصا امریکا چه می خواهند و چه انگیزه دارند .

اینها انگیزه این را دارند که سی و شش میلیون جمعیت ایران و میلیون ها جمعیت های مسلم و مستضعف جهان که همه پشتیبان این جمهوری هستند ، می خواهند با ترور بعض شخصیت ها اینها را از این راهی که راه اسلام است منحرف کنند . اینها نمی فهمند که این توده های عظیم که چون سیل خروشان در تمام کشور در مقابل قدرت های بزرگ ایستاده اند ، با ترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشند اینها به خودشان سستی و فتور راه نمی دهند بلکه منسجم تر می شوند . اینها می خواهند با کشتن اولاد پیغمبر و با به عزا نشستن امام عصر سلام الله علیه و مومنین ، ضربه به اسلام بزنند . اسلام از این شهدا و بالاترین شهید را در راه هدف تقدیم کرده است . اسلام مثل خود رسول اکرم را و مثل امیرالمومنین سلام الله علیه و ائمه معصومین و علمای بزرگ در طول تاریخ را فدای این راه و هدف نموده ، چه باک از اینکه این فرزندان اسلام که شهادت برای آنها افتخار و برای ملت ما افتخار آفرین است از دست بدهد . اگر میزان هدف است و اگر میزان اسلام است و پیاده کردن احکام قرآن است ، این هدف به جای خودش هست و هر یک از اینها که شهید بشوند با آنکه بر ما ناگوار است لکن برای هدف مفید است .

این هدف که از

عهد آدم تاکنون مورد نظر خدای تبارک و تعالی و مورد نظر انبیاء عظام و مورد نظر اولیاء خدا بوده است و همه در راه این هدف فداکاری کردند و خود یا فرزندان خود را در راه این هدف نثار کردند ، خون آنها راه این هدف به پیش می رود و با این شرارت ها که این گروه های فاسد به راه انداختند هدف از دست نخواهد رفت و ملت رزمنده و شریف ایران خود را حاضر کرده است برای خدا همه چیز خودش را فدا کند . پس اینها اگر هدفشان هدم اسلام است ، اسلام با این خون ها زنده می شود و اگر هدفشان این است که جمهوری اسلامی از بین برود جمهوری اسلامی بااین خون ها آبیاری می شود و اگر هدفشان خدمت به امریکا و شوروی و امثال اینهاست ، جزا را از آنها مطالبه کنند و خدای تبارک و تعالی برای آنها لعنت و ملت ما نفرین ابدی را برای آنها خواستار است . ما در عین حال که از شهادت یک همچو مرد جوانمرد فاضل عالم مجاهد متاثر هستیم لکن از آنجا که هر یک از این شخصیت ها از دست ما برود به اسلام کمک است و به مخالفین اسلام لعن است و نفرت و دلیل ضعف آنهاست ، خدمت می خواهند بکنند به قدرت های بزرگ ، آنهم در وقتی که آنها شکست خورده اند و صدام انگل هم شکست خورده است و به زودی به شکست نهایی منتهی خواهد شد . اینها می خواهند با کشتن یکی از اولادهای رسول الله نگذارند صدام شکست

بخورد . این خیال باطلی است . صدام شکست خورده است و شرف و حیثیت نداشته است و اگر داشته است از دست داده است . اینها می خواهند که مردم را در رای ریاست جمهوری سست کنند . با کشتن یک فرد ولو اینکه هر چه بزرگ باشد و متعهد ، مردم ما از رای دادن به ریاست جمهوری و از حاضر شدن پای صندوق ها برای کمک به اسلام و جمهوری اسلامی ، خیال کردند سست می شوند . این هم یک خیال باطل است و ملت ما این مساءله را یک مساله الهی شرعی و یک تکلیف خدائی میداند که به پای صندوق ها در روز جمعه انشاء الله برود و با صف های طولانی مرصوص به شخصی متعهد رای بدهد . اینها می خواهند مردم ما را تضعیف کنند روحیه شان را برای شهادت یک نفر ، ده نفر ، صد نفر ، هزار نفر . این خیال ، خیال خام باطلی است . اینها می خواهند انتقام بکشند رسول الله که اولاد او را و اولادهای او را به شهادت می رسانند . انتقام بکشند که از رسول الله یک همچو دینی را آورده است که بر خلاف خواسته آنهاست و آنها نمی خواهند که این دین به آنطوری که خدا می خواهد و رسول خدا می خواهد ، در این مملکت پیاده شود و حالا انتقام می کشند از کسی که مسدع این دین است و اولاد او را به شهادت می رسانند . این انتقام هم برای آنها روسیاهی و برای ملت ما به هیچ وجه سستی ایجاد

نخواهد کرد . من درضمن اینکه به همه ملت ایران و علما و مراجع اسلام و خصوصا اهالی محترم خراسان و علمای بزرگ خراسان تسلیت می گویم ، تبریک هم به آنها می گویم که یک همچو افراد متعهد ، عالم ، گوینده و مجاهد تسلیم می کنند و تقدیم می کنند برای اسلام و برای پیشرفت احکام اسلام .

کشاورزان اقرب ناس به خدای تبارک و تعالی هستند

و یک مطلب هم راجع به این شوراهایی که در همه کشور هست و از قراری که گفته اند شوراهای کشاورزان هم هستند عرض می کنم که کشاورزی در اسلام از امور بسیار مهم و از اموری است که درباره او گفته شده است که کشاورزان بهترین مخلوقات هستند و کشاورزان اقرب ناس

خدای تبارک و تعالی هستند و کشاورزان در آن عالم شاید در صف اول از مردم نیکوکار واقع بشوند و شغل کشاورزی شغلی بوده است که انبیا هم به او اشتغال داشته اند و انبیا هم رزق خودشان را از راه کشاورزی به دست می آوردند . و از نظر سیاسی ، در امروز ما اگر چنانچه کشاورزیمان یک کشاورزی سالم و یک کشاورزی متعهدانه ، و کوشش برای اینکه در ارزاقمان محتاج به خارج نشویم ، این یک جهاد است . همانطور که مجاهدین ارجمند ما در جبهه ها مشغول خدمت هستند . بحمد الله آنها آفرین برشان که سرفرازی برای ملت ما ایجاد کردند و ایجاد می کنند ، کشاورزان ما هم که در پشت جبهه هستند آنها هم مجاهد هستند و آنها هم برای اینکه کشور ما محتاج به قدرت های دیگری نباشد مجاهدت می کنند و از قرار مذکور

امسال از سال های قبل ، کشاورزی بهتر و سطح برداشت بالاتر بوده است و من امیدوارم که کشاورزان قدر خودشان را بدانند . و احتیاج هر کشوری به کشاورزی که ارزاق کشور را تامین می کند بیشتر از سایر چیزهاست و شما کشاورزان سرتاسر کشور ارجمندتر از سایر قشرها هستید چونکه ارزاق ملت را که مورد احتیاج ملت است و بالاترین احتیاج است شما تامین می کنید و انشاء الله خودتان را به حد کفا برسانید به طوری که ما احتیاج به هیچ یک از کشورها نداشته باشیم بلکه انشاء الله این فرآورده کشاورزان به جاهای دیگر و کشورهای دیگر هم انشاء الله صادر بشود .

انتخابات رئیس جمهوری یک امر حیاتی است

و مساءله دیگر قضیه انتخابات است که من در عین حال که قبلا هم تذکر دادم حالا هم تذکر می دهم به همه ملت که همه این شرارت ها که در سطح کشور الان می شود ممکن است برای این باشد که شما را از رفتن به پای صندوق بترسانند و شما را از خدمت به اسلام و خدمت به مسلمین سست کنند و باید همه ما در این امر توجه داشته باشیم که این یک امر حیاتی است برای جمهوری اسلام . شما بینید که در عین حال که در آراء قبل از این برای شهید رجائی چهارده میلیون جمعیت شرکت کرد و سیزده میلیون رای آورد شهید رجائی معذلک آن فسادها ، آن مصاحبه هایی که اشخاص فاسد شکست خورده در خارج کردند گفتند بیش از دو میلیون اینها رای نداشتند . شما اگر چنانچه سطح رایتان از زمان سابق خدای نخواسته کمتر بشود بوق های

تبلیغاتی خارج و شکست خورده های فراری به خارج خواهند گفت که ایران از اسلام رو برگردانده و از جمهوری اسلامی رو برگردانده است و این تبلیغ در همه جا خواهد شد این ممکن است در دنیا پایه های این جمهوری را سست کند و این یک تکلیفی است که ما نگذاریم این نهضت و این انقلاب سست بشود تا آنکه به آن پیروزی نهایی برسد و اسلام و احکام قرآن به همه معنا در این کشور پیاده بشود . بنابراین از این ترورها و از این شرارت هایی که دو روز قبل در تهران شد و مع الاسف بچه ها و جوان ها را کشیدند به توی خیابان ها و به شرارت هدایت کردند و باید بسیار انسان متاءثر باشد که جوانها و کودک های ما اینطور بازی خوردند از اینها که می آیند در خیابان ها و آتش می زنند چیزهایی که مال مردم است ، مال عموم است ، مثل شرکت واحد و اتومبیل های شرکت واحد که مال مستضعفین است یا محلی که اصلا برای مستضعفین است به آتش می کشند اینها فکر نمی کنند که این مدعی های مجاهدت برای خلق و برای مستضعفین ، آن چیزی را که وجهه قرار دادند و هدف قرار دادند ضرر زدن به همین چیزهایی که مال مستضعفین است ، چیزهایی که برای مستضعفین جمع شده است ، برای معلولین جمع شده ، برای جنگزده ها جمع شده است ، اینها هدفشان این است که آنها را آتش بزنند . شما از این شکست خورده ها هیچ هراس نداشته باشید که اینها نفس های

آخر را می کشند و ملت ایران و ملت شریف ایران با کمال قدرت ایستاده است در مقابل آنها و همین طور قوای نظامی و انتظامی و پاسداران و بسیج و سایر قوای مسلح که از خود مردم هستند ، هم در جنگ با کفار ایستاده اند و هم در مقابله با این اشخاصی که همانطور هستند و برای آنها خدمت می کنند و قوای پاسدار ما و همین طور قوای انتظامی در این امر جدیت خواهند کرد و همه اینها را به دست خواهند آورد و به جزای اعمال خودشان در دادگاه ها خواهند رسید .

و انشاء الله به زودی شما شاهد این خواهید شد که نه از این تفاله ها چیزی باقی مانده است و نه از آن قدرتهای بزرگ در ایران اثری خواهد بود و ما مهیا هستیم و شما و ما مهیا هستیم که تمام این توطئه ها را خنثی کنیم و انشاء الله اسلام را به آنطور که هست ، در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و در دنیا ، دنیای اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنیا بر طرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر ارواحنا له الفداء . من از خدای تبارک و تعالی توفیق و تایید همه ملت را طلب می کنم و توفیق قوای مسلح را طلب میکنم و امیدوارم که آنها با تمام قدرت و تمام توان این انگل ها را و این بازیخورده ها را از کشور خودشان برانند و اسلام را تقویت کنند و همین طور از تمام

ملت ایران که با قدرت ایستاده اند و در پشت جبهه ها به فداکاری مشغول هستند تشکر و تقدیر می کنم و امیدوارم که خداوند به همه آنها سعادت و سلامت و عزت و مقاومت عنایت فرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 8/7/60

پیام امام خمینی به مناسبتهای شهادت جمعی از فرماندهان نظامی در سانحه هوائی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

با کمال تاءثر و تاءسف خبر دلخراش سانحه هوائی یک فروند هواپیمای نیروی هوائی که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر بود و منجر به شهادت جمعی از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهید پرور ایران گردید ، که در بین آنان تیمسار سرلشگر ولی الله فلاحی ، تیمسار سرتیپ نامجوی ، تیمسار سرتیپ فکوری و آقای کلاهدوز بودند واصل گردید . اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از پیروزی انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند .

امید است که پس از پیروزی شرافت آفرین برای ملت و پس از زحمات طاقت فرسا در راه هدف و عقیده رو سفید و سرافراز به پیشگاه مقدس ربوبی وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند . شک نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حق و سرنوشت خویش بشتابیم . پس چه سعادتی بالاتر از آنکه در حال جهاد با دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و شرف این راه طی شود . و چه سعادتمند بودند این شهیدان که دین خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نموده و به جایگاه مجاهدین و

شهدای اسلام شتافتند . اکنون بر ملت ایران و خصوص قوای مسلح است که با شجاعت و قدرت و مجاهدت و افزودن پشتکار ، یاد آنان را زنده و به جهاد چون آنان ادامه دهند و در جبهه و پشت جبهه پیروزی آفرینند و به پیش روند و دل دشمنان کوردل را که با شهادت هر یک از رزمندگان ما وعده شیطانی به خود می دهند لرزنده تر کنند و به آنان بفهمانند کسانی که برای هدف و عقیده جهاد می کنند و از میهن عزیز خود دفاع می نمایند ، از شهادت این عزیزان سستی و هراسی به خود راه نمی دهند . جوانان رزمنده و شجاع ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح پیروان شهید جاویدی هستند که تاریخ می گوید هر یک از جوانان و یاران او که به شهادت می رسیدند ، رخسار مبارکش افروخته تر و آثار شجاعت و تصمیم در او بارزتر می گردید و یادگار شجاعان صدراسلام هستند که پرچم از دست هر یک از فرماندهان می افتاد دیگری پرچم را می گرفت و به رزم در راه هدف ادامه می داد . ما گرچه عزیزان ارزشمندی را از دست دادیم لکن هدف به قوت خود باقی و فرزندان اسلام با اراده آهنین و تصمیم قاطع از اسلام و میهن عزیز خود دفاع می کنند و هر چه بیشتر برای خود و میهن خود افتخار می آفرینند تا کوردلان و منافقان و پناهندگان در دامن غرب بدانند تا ملت ایران و قوای مسلح شجاع زنده است برای غرب و شرق و غربزده و شرقزده در کشور بقیه الله

اعظم جایی نیست . اینجانب این ضایعه اسفناک را به ملت ایران و ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح و فرماندهان شریف آنها و به خانواده محترم شهدا تسلیت و تبریک عرض می کنم . این شهدا و شهدای عزیز ما که در راه هدف و آرمان اسلامی به شهادت رسیدند موجب سرافرازی و افتخار هم میهنان و قوای مسلح و خانواده های عزیز خود شدند . از خداوند متعال برای آنان رحمت و برای ملت و بازماندگان شهدای عزیز سعادت و صبر می طلبم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/7/60

فرمان امام خمینی به تیمسار ظهیرنژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

تیمسار سرتیپ قاسمعلی ظهیر نژاد ایده الله تعالی

نظر به پیروزی ارزشمند اخیر که با نقشه و تدبیر انجام گرفت و از آنجا که خدمات شما در نیروی زمینی مورد تقدیر است ، جنابعالی را به ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب می نمایم . توفیق شما را در پیشبرد اهداف مقدس اسلام از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/7/60

پاسخ آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته

تلگراف محترم در تسلیت سربازان عزیز اسلامی و فداکارانی که در طول انقلاب خصوصا در مدت جنگ با دشمنان اسلام سرافرازی برای ملت شریف آفریدند ، موجب تشکر گردید . امید است این عنایات مراجع عظام و علماء اعلام و ملت شریف نسبت به قوای مسلح و سرداران آنان موجب دلگرمی همه قوای مسلح فداکار شود . از خداوند تعالی سلامت برای جنابعالی و رحمت و سعادت برای شهدای راه حق خصوصا این سربازان عزیز و صبر جزیل برای بازماندگان آنان خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/7/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورایعالی دفاع و گروهی از فرماندهان نظامی

پشتیبانی ارتش و ملت از یکدیگر ، ایران را حفظ می نماید

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت فرماندهان ارتش را به شما تسلیت می گویم . من از این واقعه شدیدا ناراحت شدم . امروز ارتش و دولت بازمان سابق فرق کرده است . آقایان باید با هم مشورت و همکاری نمایند ودر پیشبرد مقاصد کشور اسلام همفکر باشند . فرماندهان ارتش باید با هم تفاهم داشته باشند . امروز ما مبتلا به جنگ هستیم و تقریبا همه کشورها علیه مملکت ما توطئه می کنند . استقلال و آزادی خودتان را نمی توانید بدون تفاهم حفظ کنید . ملت را ببینید که چگونه پشتیبان شماست . به انتخابات نظر کنید می فهمید که ایران پایدار خواهد ماند . ممکن است عده ای در خارج مفت بگویند ، ولی ملت واقعیت ها را می بیند . این مردم هستند که در صحنه اند و نباید کاری بشود که مردم متزلزل گردند . دنیا روی ملت ها حساب

می کند . وقتی دولت ها می بینند که ملت ما برای همه چیز آماده است و این آمادگی را تاکنون ثابت نموده است ، پدری جوانش را به جبهه می فرستد ، مادری پسرش را معرفی می کند ، دیگر چگونه دولت های خارجی می توانند طمع کنند . دولت ها همیشه طمع شان نسبت به دولت های دیگر است . وقتی می توانند کودتا یا حمله کنند که ملت در صحنه نباشد ، ولی وقتی ملت در صحنه بود ، چه کاری از آنان ساخته است . ودر این جنگ فهمیده شد که ملت ما بیطرف نیست . ملت و ارتش ما قوی است و به خوبی مملکت را می توانند حفظ کنند . بر ما و همه متفکرین است که انسجام ملت را حفظ کنیم . امروز ملت با ارتش است و در هیچ کشوری اینگونه نیست . ارتش در جنوب و غرب می جنگد و پیرمرد و پیرزن ما در آن طرف مملکت با آنها همکاری می کنند . جز خدا کس دیگری نمی تواند این اتحاد را بوجود آورد . باید ارتش با محبت مردم را جلب نماید . پشتیبانی ارتش و ملت از یکدیگر ایران را حفظ می نماید و در این صورت است که قدرت های بزرگ هم ماءیوس گردند و آن روزی دولت ها از این یاءس بیرون می روند که بین ملت ، دولت و ارتش اختلاف بیندازند و دولت ها و سران هستند که با عمل شان ملت را از خودشان جدا می کنند . باید اتحادتان را حفظ کنید تا کشورتان استقلال داشته باشد

، تا شریف باشید ، ما اگر سر سفره نان جوین داشته باشیم بهتر است تا در پارک های بزرگ زندگی کنیم ولی از آنجا دستمان به طرف دیگران دراز باشد . شرافت این را اقتضاء می کند . شما از رژیم سابق نجات پیدا کردید و هم اکنون برای عظمت و شرافت خودتان جنگید ، لذا باهم بسازید .

در اسلام بالا و پائین معنا ندارد و شما که برای عظمت خود و کشور و ملت تان جنگ می کنید ، با هم خوب باشید . دیگر نباید مثلا نیروی دریائی حسابی علیحده از نیروی زمینی داشته باشد ، یک ملت هست و یک کشور و یک اسلام و همه عالم با آن بد . پس برای اینکه دشمنان نتوانند کاری کنند باید با هم باشید . (یدالله مع الجماعه ) . روزی که پاسدار از ارتشی و ارتشی از پاسدار جدا باشد ، روز صدمه است و همه صدمه می بینند . امروز همه تقسیم کار کرده اند و همه برادرند و همه یک فکر دارند . از خدا می خواهم تا ما را هدایت فرماید تا همه ما دنبال این معنا باشیم که امر جنگ را تا پیروزی کامل دنبال کنیم . بدانید این تفاله ها رفتنی هستند و از بین خواهند رفت .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/7/60

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

اگر گروه ها مختلف باشند ولی در امور عقیدتی تفاهم داشته باشند آسیب نمی بینند

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر گروه ها مختلف باشند ولی در امور عقیدتی و در اصول عقاید اسلامی تفاهم داشته باشند آسیب نمی بینند . و درگیری در اختلاف آراء و عقیده است . شما باید کوشش کنید با گروه های دیگری که مسلمان

هستند و استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را می خواهند تفاهم داشته باشید . شما با حزب ، سپاه ، قوای مسلح ، بسیج نزدیک باشید . گرچه گروه علیحده هستید ولی به نفع هم عمل کنید . همه شما استقلال و آزادی و جمهوری را می خواهید . چون فیضیه و دانشگاه ، شما هم همگی افرادی را انتخاب کنید تا برای تفاهم شورایی تشکیل دهند . مهم این است که مقصد ، مقصد واحد باشد ، هر چند از راه های مختلف به آن مقصد می رسیم . و این اساس امور است و اگر اینطور نشود ، منجر به درگیری می شود .

باید از افراد صحیحی که ریشه فاسد نداشته باشند عضوگیری کنید

مساءله مهم دیگر قضیه عضوگیری است . شما باید سوابق افراد را قبل و بعد از انقلاب بررسی کنید . اینکه خانواده اش کیست ، بعد از انقلاب چه جوری بوده است ، این را باید حتی الامکان دقت کنید تا افرادی نیایند مثل حزب و نخست وزیری آنچه شد بشود . این امری است که باید دقت کنید و نباید در آن مسامحه شود . البته رعایت چنین امری در سراسر مملکت مشکل است ، اما اگر مسامحه شود کار مشکل تر می شود . باید از افرادی صحیح که می دانید ریشه فاسدی ندارند عضوگیری کنید . اگر گروهی بدین وضع عمل کند و با گروه هایی که مقصدشان یکی است هم جهت شود ، هم کارش تا آخر ادامه پیدا می کند و هم نظر مردم را که مهم است جلب می کند . امیدوارم شما با این شکل عمل کنید و کارتان برای خدا

باشد . وقتی کار برای خدا باشد همه چیز به دنبالش هست . من برای همه گروه هایی که برای اسلام و کشورشان خدمت می کنند دعا می کنم . انشاء الله خدا به همه ما توفیق عنایت فرماید . انشاء الله پیروزمند باشید .

تاریخ : 17/7/60

پیام امام خمینی به مناسبت عید سعید قربان

بسم الله الرحمن الرحیم

حلول عید سعید قربان را که از اعیاد بزرگ اسلام و میعادگاه پیامبران عظیم الشان ، از حضرت ابراهیم تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، بنیانگذاران توحید و عدالت و رهبران صراط مستقیم عبودیت است به ملت ایران و مسلمانان جهان تبریک عرض می کنم و از خداوند متعال می خواهم که مسلمانان جهان را برای بپا داشتن سنت انبیاء عظام بیدار فرماید و در راه حصول هدف انبیا که فرزندان و عزیزان خود را فدای آن می نمودند بسیج نماید تا با همت همگان پرچم توحید در فضای سراسر جهان به اهتزاز در آید و دست قدرت های چپاولگر از بلاد مسلمین و مستضعفین کوتاه گردد . در این سال ، این عید برای مسلمانان از آن جهت مبارکتر است که در آستانه آن فرعون مصر رهسپار کوی فرعونیان گردید ، و برای ایران بعلاوه از آن جهت که قوای شیطانی صدام رو به زوال و شیاطین پیوسته آمریکا رو به اضمحلال است . اینجانب برای همه مسلمانان و ملت عزیز ایران از پیروزی های پی درپی تبریک و سعادت و سلامت همگان را خواستارم و امید است با انتصاب آقای رئیس جمهور و همت همه ارگان ها مشکلات ایران رفع گردد .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :

17/7/60

حکم تنفیذ ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

ماننسخ من آیه اوننسها نات بخیر منها او مثلها

گرچه دست جنایتکاران و منافقان ، رئیس جمهور متعهد و مومنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص ، ملت بپا خاسته از تصمیم خود عقب می نشیند و در خدمت به اسلام بزرگ سستی می ورزد و در نتیجه راه برای قدرت های چپاولگر باز می شود ، ولی شرکت بیسابقه مردم کشور ، امید بدخواهان را مبدل به یاس و طمع آزمندان را برای همیشه برید .

آمریکا و تروریست های وابسته و پیوسته به آن با تبلیغات خود ، ملت شریف ایران و ارتش وفادار به اسلام را از هدف بزرگ اسلامی شان منحرف معرفی می نمایند و وسائل ارتباط جمعی غرب ، خصوصا امریکا و صهیونیسم برای جهانخواران و مزدورانشان کاخ های سفید خیالی ساخته تا با شکست ایران در انتخابات به سوی ایران مهد شیرزنان و شیرمردان هجوم آورده و با محو اسلام ، حکومت سلطنتی یا جمهوری دموکراتیک خلق برقرار و کشور را تا ابد مورد چپاول قدرتمندان خصوصا امریکا قرار دهند . ولی شرکت عمومی ملت شجاع و متعهد در انتخابات و پیروزی های پی در پی قوای مسلح در جنوب و غرب و حضور مداوم ملت در سرتاسر کشور از طرفی و از طرف دیگر سرکوبی اشرار وطن فروش در داخل و پشت جبهه و به انزوا کشیدن ملی گرایان پیوسته به امریکا ، کاخ

های تخیلی آنان را فرو ریخت .

خداوند متعال بر ما منت نهاد که افکار عمومی را برای انتخاب رئیس جمهوری متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین سیاست هدایت فرمود که امید است با حسن تدبیر و کمک قوای سه گانه و پشتیبانی ملت بزرگ مشکلات یکی پس از دیگری رفع و احکام مقدس اسلام به طور دلخواه در سطح کشور اجرا گردد .

اینجانب به پیروی از ملت عظیم الشان و با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام آقای سید علی خامنه ای ایده الله تعالی رای ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم . و رای ملت مسلمان متعهد و تنفیذ آن محدود است به اینکه ایشان به همان نحو که تاکنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حکم قرآن کریم (اشداء علی اکفار رحماء بینهم ) بوده اند از این پس نیز به همان تعهد باقی باشند و از طریق مستقیم انسانیت و اسلام انحراف ننمایند که انشاء الله نمی نمایند و در این موقع خطیر که بدخواهان خارج و داخل و بلندگوهای ابرقدرت ها خصوصا امریکای جنایتکار با هر وسیله میخواهند ملت و دولت و مجلس و دادگاه های ایران را متهم کنند و به گمان فاسد خود ، تزلزلی در ارکان جمهوری اسلامی ایجاد نمایند ، لازم است رئیس جمهور با کمک همه ارگان های جمهوری اسلامی و با تشریک مساعی یکدیگر جریانات امور را به طوری هماهنگ و موافق اسلام کنند که بهانه را از دست بدخواهان بگیرند گرچه

بسیاری از آنان با احکام اسلام و حدود و تعزیرات آن موافقت ندارند .

آقای رئیس جمهور و سایر دست اندرکاران و دولتمردان در جمهوری اسلامی باید بدانند که ملت شریف ایران بر همه آنان محبت و منت دارند ، چرا که این ملت فداکار است که در اول انقلاب با نثار خون جوانان خود و زحمات طاقت فرسا پیروزی را به دست آورد و همه را از زندان ها و تبعیدها و انزواها و اختناق ها نجات داد و حکومت را از ستمگران باز ستاند و به آنان تحویل داد و همین ملت است که از اول پیروزی تاکنون در صحنه بوده و از کشور وارتش و سپاه و سایر قوای مسلح و دولت و مجلس و شورایعالی قضائی و دادگاه ها پشتیبانی نموده و با کمک و همت همین ملت ، دشمنان داخل و خارج را سرکوب و حزب الله را به جای احزاب و گروه های شیطان نشاند و هم اینانند که با شوق و شعف به آقای رئیس جمهور بیش از شانزده میلیون رای دادند و بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند و هم اینانند که به خواست خداوند تعالی قادرند کشور را حفظ و از شر شیاطین نجات دهند و اینانند که بر همه ماها و شماها حق دارند و همه می بایست دین خود را به آنان ادا کنیم و در خدمت ملت خصوصا مستضعفین که سنگینی این جمهوری به دوش آنان بوده و بدون کوچکترین توقعی در خدمت اسلامند ، با جان و دل کوشا باشیم . و مادام که همه ما و شما در خدمت مردم هستیم آسیبی به

جمهوری اسلامی وارد نمی شود و ملت بزرگ و بیدار و در صحنه جواب همه یاوه سرایان و زورگویان را می دهد .

از خداوند متعال پیروزی اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/7/60

بیانات امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای

این ملت ما را از انزوا بیرون آورد

بسم الله الرحمن الرحیم

ما قبل از هر چیز همگی باید از خداوند تعالی تشکر کنیم که ملت ما را توفیق این خدمتگزاری های به اسلام را عطا فرموده است و از ملت تشکر کنیم که در همه مراحل از قبل از انقلاب تا زمان انقلاب و تا پیروزی انقلاب یکدل و یک جهت برای اقامه عدل اسلامی و برای دفع اشرار و رژیم های فاسد و اقامه رژیم جمهوری اسلامی کوشش کردند و از زمانی که بپا خاستند تاکنون در صحنه بوده اند و با تمام توان خود و بذل مال و جان و فرزند و خاندان برای پیدا شدن عدل الهی و مستقر شدن احکام آسمانی کوشا بوده اند و در صحنه الان هم بیش از پیش حاضرند و دلیل اینکه بیش از پیش هست این مراتب آراء در روسای جمهوری است که هر کدام از دیگری بالاتر و این رای اخیر رایی است که من گمان نمی کنم در دنیا سابقه داشته باشد که به اینطور بدون اینکه تبلیغات دامنه داری شده باشد با فرصت کم و بدون اینکه یک خوف یا طمعی در کار باشد همه قشرهای ملت از مراجع بزرگ اسلام و علمای اعلام بلاد و قشرهای دیگر مستضعف و بپاخاسته به پای صندوق ها رفته اند و رای خودشان را دادند ، یعنی رای به اسلام . ما مرهون

این زحمات و این خدمات هستیم همه ما و همه آقایانی که حاضر هستند ، چه کشوری و چه لشکری ، همه ما مرهون زحمات این ملت هستیم . این ملت ما را از انزوا بیرون آورد . و این ملت دست همه شما را گرفت و از حبس ها بیرون کشید و دست جور ستمکاران را از سر این کشور قطع کرد . خداوند انشاء الله این ملت را پایدار و این اشخاصی که برای اسلام در جبهه ها و پشت جبهه ها زحمت می کشند سعادتمند و پیروز فرماید . تمام این مسائل برای این است که اولا اسلام ایده ما و شما و ملت است و ثانیا ملت همراه هست با دولت ، با ارتش ، با مجلس ، با قوه قضائیه و سایر ارگان هایی که هست ، ملت در صحنه است . همانطوری که پیروزی برای حضور ملت در صحنه بود ، ادامه پیروزی هم همین معنی را دارد . و شما مقایسه کنید ما بین این کشور و کشورهای دیگر از قبیل کشور مصر ، عراق و سایر کشورهای نظیر آنها و کشورهای بزرگی که در پس اینجا واقع شده اند و هدایت می کنند آن نوکرهای خودشان برای به دست آوردن قدرت . مقایسه کنید ببینید رئیس جمهوری شهید می شود در ایران هیچ اتفاقی نمی افتد ، دنبال او و بعد از مدت کوتاه یک رئیس جمهور به جای او می نشیند . رئیس جمهور فاسد در مصر کشته می شود مصربه هم می خورد ، اعلام حکومت نظامی یک سال . فرق ما بین اینجا و

آنجا و این رئیس جمهور با آن رئیس جمهور این است که اینجا اتکاء به اسلام است و همه ملت زیر پرچم اسلام قیام کردند و رئیس جمهور شهید بشود ملت در صحنه است و به جای او یکی دیگر را اقامه می کنند و آنجا پشتوانه تفنگ است و مسلسل است و قوای نظامی است و از ملت جدا و ملت از آنها جدا . اتکال این ملت به خداست و اتکال دولت مصر و عراق به اروپا وآمریکا و شوروی است . ملتها اینجا در صحنه هستند و ملت ها آنجا در خارج صحنه ، از این جهت است که با کشته شدن رئیس جمهور در اینجا هیچ اتفاقی نمی افتد که دنباله کشتن رئیس جمهور باشد و در آنجا همچو به هم می خورد که برای تشییع جنازه نامبارک او نمی گذارند ، باید جواز داشته باشند ، نمی توانند تشییع جنازه کنند . برای چه ؟ برای اینکه ملت مخالف آنهاست .

همه ملت های اسلام باید قیام کنند و راه حق را پیش بگیرند و از اینجا باید به همه کشورهای اسلامی تذکر بدهم و اخطار کنم که شماها در اشتباه هستید شماها که اتکالتان را از خدا برداشته و به قدرت های دنیوی مثل شوروی ، مثل آمریکا اتکال پیدا کرده اید و ملت های شما از شما متنفرند و لهذا اگر یک روز سرنیزه را بردارید نابود خواهید شد . شما به خود آئید و این رویه را ترک کنید ، شما از ملت ایران و دولت ایران الگو بگیرید ، ملت ایران الان آرامش را در کشور ایجاد

کرده است و خود آرامش را ایجاد می کند بدون اتکال به یک قدرت دیگری . دولت هم اتکال از سرنیزه را برداشته و اتکال به خدا و به ملت کرده است ، از این جهت هیچ اتفاقی نمی افتد از کشته شدن و شهید شدن رئیس جمهور یا شهید شدن نخست وزیر . اینها برای این است که ما در زیر پرچم مبارک اسلام و اتکال به خدای تبارک و تعالی و ملت ما وفادار به اسلام است . ملتهای اسلامی دیگر هم اتکالشان به خدا و اسلام است . دولت ها کاری بکنند که جلب نظر ملت را بکنند ، دولت ها بناشان بر این نباشد که در سایه سرنیزه حکومت کنند . شما دولت های اسلامی به اندازه محمدرضا نه قدرت داشتید و نه پشتیبان ، پشتیبان او همه قدرت های عالم بود . من آنوقتی که در پاریس بودم فهمیدم که همه پشتیبان این آدم هستند معذلک این ملت که قیام کرده بود آن سرنیزه را شکست و آن مسلسل ها را درهم کوبید و آن قدرت های بزرگ را از ایران بیرون کرد و هر چه خواستند او را نگه دارند و دنبال او کارهای خودشان را انجام بدهند نتوانستند برای اینکه ایران متکل به خدا و متکل به قدرت خود بود . دولت های وابسته به آمریکا ، وابسته به شوروی که مخالف با نص قرآن است وابستگی آنها ، بیایند بیدار بشوند ، توجه کنند که عزت مال اسلام است و اگر آنها دست بردارند از شیطنت هائی که به آنها تعلیم می دهند و برگردند به دامن

ملت های خودشان ، اگر امکان برگشتن برایشان باشد برگردند و به ملت های خودشان بپیوندند تا محتاج به سرنیزه نباشند و محتاج به حکومت نظامی نباشند . شما دیدید که با این انقلاب عظیمی که در ایران واقع شد یک روز حکومت نظامی اعلام نشد ، یک روز وضع غیر عادی در هیچ جای این کشور اعلام نشد برای اینکه حکومت نظامی برای سرکوبی ملت است و ما کسی را نداشتیم که با ملت جدا باشد و بخواهد ملت را سرکوب کند . اینکه صدام اینقدر بعد از به دام افتادن و کار غیر عقلائی کردن و روی تخیلاتی که به او تحمیل کرده بودند به ایران حمله کرد و امروز می خواهد خودش را از این دام بیرون بکشد و هر روز یک جور ، یک نحو یک توطئه انجام می دهد یک روز با اسرائیل می سازد و یک جائی از کشور خودش را بمباران می کند یک بنگاهی را بمباران می کند و به گردن ایران می گذارد و ایران را با اسرائیل موافق می داند ، هم پیمان می داند . ایرانی که از قبل از انقلاب با اسرائیل مخالف بوده است و از اول انقلاب تاکنون همیشه مخالف بوده است و اعلام مخالفت کرده و همه چیز را به روی او و دوستان او بسته است ، این ایران را می گوید مخالف با اسرائیل نیست بلکه هم پیمان با اسرائیل است . خوب ، این مرد چه داعی داشت که خودش را به این دام بیندازد تا محتاج به اینطور دروغ های شاخدار و اینطور توطئه ها بشود

. و یک روز هم در کویت یک عملی انجام می دهند و می گویند که این عمل را ایران انجام داده است این کویت و سایر شیخ نشین ها تنبه پیدا بکنند به اینکه اینطور امور برای آنها صرفه ندارد ، بدانند این معنی را که ابرقدرت ها از شما استفاده می کنند و آن روزی که دیدند از شما استفاده حاصل نمی شود تفاله شما را به دور می ریزند .

ما دیدیم که قبل از اینکه سادات ساقط بشود ، امریکا جانشین برای او معین می کرد . سادات باز زنده بود و داشت مثل حیوانات راه می رفت لکن امریکا پیش بینی کرد که باید به جای او که باشد . آن نوکری که همه حیثیت خودش را به باد داد در خدمتگزاری به آمریکا ، آن روزی که کشته شد و آنطور بساط در مصر پیدا شد . این رئیس جمهور تحمیلی ثانی که خیال دارد در مصر مثل آن حکومت کند و دربست خودش را در اختیار امریکا گذاشته است ، قبل از اینکه به ریاست برسد اعلام همبستگی خودش را با اسرائیل و امریکا کرده است ، ندیده است که همانطوری که سلف طالح اش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد او را هم خواهند همین عمل را با او کرد . ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند بر خلاف این توطئه ها ، همانطوری که ایران قیام کرد آنجا هم خواهد پیروز شد . ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همانطور که ایران حکومت نظامی

را شکست و به خیابان ها ریخت آنها هم بشکنند و به خیابان ها بریزند و این تفاله های امریکا را بیرون بریزند . ملت مصر ننشینند تا این قدرت از بین رفته دوباره دست و پای خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملت تحمیل کند . امروز روزی است که ملت مصر باید قیام کند . امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت ، باید قدرت را نشان دهد و اعتنای به این حکومت نظامی بر خلاف همه موازین نکند و بشکند این حکومت نظامی را و به خیابان ها بریزد و این دولتی که می خواهد با سرنیزه با اسلام مخالفت کند و به صراحت می گوید که هر کس که به اسلام وفادار باشد او را سرکوب می کنیم ، این تکلیفی است برای ملت مصر ، برای علمائی که وابسته به حکومت نیستند ، این تکلیف است برای علما ، علمای مصر بپاخیزند و برای خاطر خدا از اسلام دفاع کنند . چه عذری است برای علماء مصر ، که اعلام ضدیت با اسلام را این حکومت قبل از آمدنش به سر کار اعلام کرده است که هر چه با اسلام ربط داشته باشد ما او را سرکوب می کنیم . چه عذری است برای علمای اسلام در مصر که نشسته اند و گوش می کنند تا اینکه اینها دوباره غلبه کنند . امروز شما پیروزید . ملت مصر امروز قدرت دستش است ، ارتش معلوم نیست که با دولت باشد مگر آنهائی که جیره خوار آمریکا هستند . ارتش مصر توجه کند به اینکه اگر چنانچه

بخواهد پشتیبانی کند از این حکومتی که اعلام کرده است که من تابع آمریکا هستم و اسرائیل و من هر کس دم از اسلام بزند او را خفه می کنم ، این ننگ را به خودش ارتش مصر راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از این باز اسرائیل بیاید و به شما حکومت کند و اسرائیل و آمریکا مقدرات شما را در دست بگیرند . ارتش عراق چه بهره ای برد از این کار ؟ خطای صدام که به واسطه خدمتگزاری به امریکا و خدمتگزاری به اسرائیل که از ایران صدمه دیده بودند به ایران حمله کرد ، ارتش عراق چه بهره ای از این برد جز اینکه هزاران نفر از افرادش در اینجا کشته شدند ؟ ارتش عراق که می بیند ملت عراق با این حزب فاسد ، با این حزب کافر مخالف است او هم مخالفت کند و دیگر اجازه ندهد بیش از این جوانانشان کشته بشود . ما و ارتش ما نمی خواهیم که جوانان مسلمین که با فشار به ایران می آیند برای اینکه عمل کنند بر طبق افکار فاسد صدام ، کشته بشوند . ما همه ملت اسلام و جوانان اسلام را دوست داریم و می خواهیم که به راه حق و به راه اسلام و به راه ملت های خود سیر کنند . ارتش عراق چرا نشسته و صدام دارد مملکت عراق را تباه می کند وارتش عراق را تباه می کند و اسلام را زیر پا میگذارد ؟ ارتش عراق ! ملت عراق ! بپا خیزید و این تفاله ها را بیرون ریزید . همه ملت های

اسلام باید قیام کنند و راه حق را به پیش بگیرند . همه دولت ها باید برگردند و خاضع بشوند در مقابل ملت ، البته از صدام گذشته است مثل اینکه از سادات هم گذشته بود .

چرا جوانان گول خورده در احوال سرانشان مطالعه نمی کنند ؟

و اینهائی که در داخل کشور ما به تخیلات فاسد مشغول به شرارت هستند ما هیچ میل نداریم که این جوانهای گول خورده و این دختر و پسر گول خورده در این بیغوله ها پیش این شیاطین باشند و از آنها الهام بگیرند . شما جوانها دختر و پسر چه دیدید از این سران فاسد خودتان جز ادعا و جز انحراف ؟ مگر همین ها نبودند که ادعا می کردند ما با خلق موافقیم ، با دیگران مخالف و با اجانب مخالف ، مگر اینها ادعا نمی کردند و باز هم نمی کنند لفظا که ما با امریکا مخالفیم و با غرب مخالف . شما دیدید که عملا بر خلاف این عمل کردند و به دامن امریکا پناه بردند و امریکا از آنها پشتیبانی می کند . شما جوانها چرا فکرتان را در اختیار دیگران گذاشتید ؟ چرا استقلال فکری ندارید ؟ چرا خودتان مطالعه نمی کنید در احوال این سرانتان که شما را دارند تباه می کنند و خودشان یا در بیغوله ها هستند یا فرار از این کشور کردند و شما را به هلاکت بیندازند و می گویند بعد که شما کارها را انجام دهید ما می آئیم و به شما حکومت می کنیم . چرا تفکر نمی کنید ؟ چرا توجه ندارید به مصالح خودتان ؟ آن روزی که اینها بیایند و سلطه پیدا کنند

بر این کشور معلوم نیست که با شماها هم چه خواهند کرد . کسی که طریقه اسلام را ندارد وفادار نیست . همین ها بودند که افراد خودشان را ترور می کردند به مجرد اینکه بر خلاف رایشان عمل کردند و همین ها هستند که اگر خدای نخواسته به فرض محال قدرت در دستشان بیاید جز حزب خودشان و جز اشخاصی که مربوط به خودشان است تمام هواداران را اگر بیدار بشوند و یک کلمه بخواهند بر خلاف آنها بگویند قتل عام خواهند کرد . شما گمان نکنید که اینها برای ملت ، برای شما و برای اسلام ارزش قائل هستند . شما دیدید که با همه ادعاها که اینها داشتند به جایی فرار کردند که آنها را می گفتند ما دشمن با آنها هستیم و پناه بجائی بردند که دشمن همه ملت ها هست و ملتهای ضعیف . چرا فکر نمی کنید و چرا به خودتان رحم نمی کنید ؟ بیدار بشوید ، توجه کنید و دست از این شرارت ها بردارید و شما را اغفال نکنند برای مقاصد خبیث خودشان و شما را به کشتن ندهند . ما میل نداریم که شماها جوانانی که برای این ملت می توانید یک ذخیره باشید تباه بشوید ، تباه فکری بشوید و بعد هم تباه جانی . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه ملت را و همه ملت ها را و خصوصا مستضعفین را خواستارم و از همه کسانی که این ملت با زحمت خودش آنها را به مقامی رسانده است می خواهم که تمام توان خودشان را برای خدمت این مستضعفین

و خدمت این بیغوله نشین های بیچاره و خدمت به این زاغه نشینان صرف کنند . و انشاء الله بعد از استقرار حکومت که الان دیگر تمام شد همه جهات ، عذری برای هیچ یک از شماها نیست برای اینکه سابقا کارشکنی می شد و حالا شما همه تفاهم دارید و کار شکنی هیچ یک برای دیگری نمی کند . همه همفکر و همصدا قیام کنید و برای این مستضعفین و برای این ملت که به همه ما و به همه شما منت دارد و حق دارد ، برای آنها خدمت کنید و انشاء الله موفق شوید . و از قوای نظامی می خواهم که با قدرت تمام این تتمه این اشخاصی که به ناحق در مملکت ما وارد شدند ، به اینها خاتمه دهند و آنها را از کشورمان انشاء الله به زودی اخراج کنند . وامید است که خداوند به همه شما ، لشکری و کشوری ، ملت و همه ملت های مستضعف دنیا سعادت بدهد و دست مستکبرین را از سر مستضعفین کوتاه کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/7/60

پاسخ امام خمینی به نامه خالدبن عبدالعزیز شاه عربستان

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت ملک خالدبن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی

مرقوم شما واصل گردید آنچه که سفارت جمهوری اسلامی گفته است صحیح است . اینجانب تمام گرفتاری ها و بدبختی های مسلمین و دولت های کشورهای اسلامی را در اختلاف و نفاق بین آنان می دانم . چرا باید دولت های اسلامی با داشتن قریب یک میلیارد جمعیت و در دست داشتن ذخیره های زیرزمینی خصوصا موج های نفت که رگ حیات ابرقدرت هاست و برخورداری از تعلیمات حیات بخش

قرآن کریم و دستورات عبادی سیاسی پیامبر اسلام (ص ) که مسلمانان را به اعتصام به (حبل الله ) دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذیر می فرماید و با داشتن ملاذ و ملجائی چون حرمین شریفین که در عهد رسول الله صلوات الله علیه مرکز عبادت و سیاست اسلامی بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدت ها نیز چنین بوده است و طرح فتوحات و سیاسات از آن دو مرکز بزرگ سیاسی عبادی ریخته می شده است اکنون به واسطه کج فهمی ها و غرض ورزی ها و تبلیغات وسیع ابرقدرت ها کار را به آنجا بکشانند که دخالت در امور سیاسی و اجتماعی که مورد احتیاج مبرم و از اهم امور مسلمین است در حرمین شریفین جرم شناخته شود و پلیس سعودی در داخل مسجدالحرام و در جائی که به حکم خدا و به نص قرآن مجید برای همه کس حتی منحرفین محل امن است با چکمه و سلاح به مسلمانان حمله کرده و آنان را مضروب و دستگیر نمایند و به زندان بفرستند .

جرم این مسلمانان شعار بر ضد آمریکا و اسرائیل این دشمنان خدا و رسول بوده است . من نمی دانم مسائل و جریاناتی که در کشور شما و حرمین شریفین می گذرد به طور صحیح به شما گزارش می دهند یا همچون شعارهای ایرانیان که در همه جا شعار آنان مشهود است برای شما تحریف شده و برخلاف واقع گزارش داده اند و نمی دانم ائمه جماعات حرمین شریفین از اسلام چه برداشت کرده اند و از حج بیت الله الحرام که سرتاسر آن مشحون به سیاست و

سر جعل آن قیام انسان ها به قسط بر رفع ستمگری ها و چپاولگری هاست که سیاست کلی انبیاء عظام و خصوص حضرت رسول خاتم صلوات الله علیه است ، چه فهمیده اند که زائرین حرمین شریفین را به اسم اسلام از دخالت در سیاست و حتی از شعار علیه اسرائیل و آمریکا منع و مسلمانان را به دلخواه آمریکا و اسرائیل و سایر دشمنان اسلام و برخلاف سیره پیامبر عظیم الشان اسلام (ص ) و مسلمانان صدر اسلام از دخالت در سیاست منع می کنند و عمدا یا از روی جهالت و غفلت مقدمات سلطه اجانب را بر ممالک اسلامی حتی حرمین شریفین مهبط وحی و مهبط ملائکه الله فراهم می نمایند . اگر دولت حجاز از این فریضه عبادی !!! سیاسی که هر سال در مواقف کریمه حرمین شریفین با حضور میلیونی مسلمانان تشکیل می شود استفاده سیاسی !!! اسلامی می نمود احتیاج به آمریکا ، هواپیماهای آواکس آن و سایر ابرقدرت ها نداشت و مشکلات مسلمانان حل می شد . می دانیم که آمریکا این هواپیماها را از آن جهت در اختیار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائیل از آنها استفاده نماید . چنانکه دیدیم که آواکس های آمریکایی برای تفرقه بین ایران و سایر مسلمانان عرب گزارشی سرتاسر دروغ داد مبنی بر بمباران مراکز نفتی کویت توسط ایران . مع الاسف این سهل انگاری در عموم دولت های کشورهای اسلامی شیوع دارد تا آنجا که مسلمانان و خصوص دولتمردان آنان را دست خیانتکار و جنایتکار ابرقدرت ها از دخالت در سیاست و اهتمام به امر مسلمین بر

کنار زده است و تا جائی که در مرکز سیاست اسلام ، و اسلام عزیز مجرم شناخته می شوند و به حبس و شکنجه کشیده می گردند . آیا شما از این فجایع که در حرمین شریفین در مامن الهی و در جوار قبر رسول الله صلوات الله علیه به بار می آید مطلع هستید ؟ یا مسائل به صورتی غلط و انحرافی برای شما ترسیم می گردد ، چنانکه از گزارش شعار ایرانیان معلوم می شود . ما در ایران بپاخاستیم که به امید خداوند قادر متعال مسلمانان جهان را بر زیر پرچم توحید و متعهد به احکام مترقی اسلام جمع و دست ابرقدرت ها را از ممالک اسلامی کوتاه و مجد مسلمین صدر اسلام را باز گردانیم و سلطه ظالمان کفار را از بلاد مسلمانان به هم پیچیده و آزادی و استقلال را به مسلمین باز گردانیم . و امید آن است که دولت های اسلامی و خصوص دولت عربستان سعودی که در مرکز سیاست اسلام واقع است با هم همصدا و همفکر شوند و هر یک در کشورهای خود شیرینی حمایت بیدریغ ملت ها را بچشند و همچون دولت مردمی ایران از این نعمت بزرگ الهی بهره مند شوند و به حکم قرآن مجید با ملت ها و دولت های اسلامی به رحمت و اخوت و با کفار و غارتگران بین المللی به شدت و قدرت عمل کنند .

اخیرا به این نکته تاکید می کنم که از مکتوب شما ظاهر می شود که گزارش های دروغ و انحرافی به شما داده می شود ، چنانکه نوشته اید شعارهای زائرین ایرانی موجب نارضایتی

و تنفر زائرین بیت الله شده است ، بهتر بود شما اشخاص امینی را مامور گزارش ها نمائید تا معلوم شود شعار ضد اسرائیل و ضد آمریکا موجب تنفر و نارضایتی زائرین نشده بلکه برخورد مامورین دولت سعودی و ضرب و به حبس کشیدن مهمانان خدای متعال به جرم شعار علیه اسرائیل و آمریکا موجب تنفر و نارضایتی مسلمانان جهان و خصوص زائران بیت الله الحرام و حرم معظم رسول الله (ص ) شده است . از خداوند متعال خواستارم که مسلمانان را از خواب غفلت بیدار و عظمت اسلام را روزافزون فرماید و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمین است هدایت فرماید .

والسلام علیکم و علی جمیع المسلمین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/7/60

متن درخواست رئیس مجلس شورای اسلامی از محضر امام خمینی برای ارائه نظر در موردبعضی از قوانین موقت مصوبه مجلس

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر شریف حضرت آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

چنانکه خاطر مبارک مستحضر است قسمتی از قوانین که در مجلس شورای اسلامی به تصویب می رسد ، به لحاظ تنظیمات کل امور و ضرورت حفظ مصالح یا دفع مفاسدی است که بر حسب احکام ثانویه به طور موقت باید اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجرای احکام و سیاست های اسلام و جهاتی است که شارع مقدس راضی به ترک آنها نمی باشد و در رابطه با اینگونه قوانین با اعمال ولایت و تنفیذ مقام رهبری که طبق قانون اسای قوای سه گانه را تحت نظر دارند ، احتیاج پیدا می شود . علیهذا تقاضا دارد مجلس شورای اسلامی را در این موضوع مساعدت و ارشاد فرمائید .

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا

ترک آن موجب اختلال نظام می شود و آنچه ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حرج است پس از تشخیص موضوع ، بوسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی با تصریح به موقت بودن آن مادام که موضوع محقق است و پس از رفع موضوع خود به خود لغو می شود ، مجازند در تصویب و اجرای آن و باید تصریح شود که هر یک از متصدیان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود مجرم شناخته می شود و تعقیب قانونی و تعزیر شرعی می شود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/7/60

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالی به سمت نمایندگی از طرف اینجانب در شورای عالی دفاع منصوب می شوید که انشاء الله تعالی ضمن انجام وظایف محوله ، به ادارات مربوطه دیگر نیز رسیدگی و نظارت نمائید . موفقیت جنابعالی را از خدای تعالی مسئلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/7/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شرکت کننده در کنفرانس بین المجالس

انقلاب ما متکی به معنویات و خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب ما متکی به معنویات و خداست و آنهائی که با ما موافقند آنهائی هستند که با خط توحیدی موافقند . ما باید خط معنویتی را که برای آن انقلاب کردیم فراموش نکنیم ، همان خط معنویتی که با تمام بی عرضگی هائی که در تبلیغ نمودیم باز مردم دنیا متوجه انقلابمان شدند . و این خط معنویت است که زورگویان با آن مخالفند . متوجه باشید که در هر جا زورمندان و دولت ها با ما مخالف باشند ملت ها با ما موافقند . باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود ، نه دولت ها . زیرا مردم و توده ها با حق موافقند چون زیر بار ستم بوده اند و نمی خواهند تحت سلطه آمریکا و شوروی باشند . ما در جهت تبلیغات تقریبا صفر بوده ایم . باید علاوه بر سفرهای رسمی ، سفرهای غیر رسمی هم بنمائیم تا دنیا را بیدار کنیم . اگر بخواهیم انقلاب را صادر کنیم باید کاری کنیم که مردم خودشان حکومت را به دست گیرند تا مردم به اصطلاح طبقه سه روی کار بیایند .

تنها در

سفرهای غیر رسمی است که درست می توانید با مردم عادی کوچه و بازار تماس بگیرید و آنها را روشن کنید . بودن شما که یال و کوپال ندارید ، در میان مردم هم جالبتر است و هم شما بهتر می توانید تبلیغ کنید . امروز مملکت مال خودتان است و امیدوارم با همت یکدیگر محفوظ بماند .

تاریخ : 23/7/60

فرمان امام خمینی به تیمسار ظهیرنژاد

بسمه تعالی

تیمسار سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران جنابعالی مجاز می باشید با استفاده از اختیارات مقام رهبری ، ماموریت ها و وظایف محوله را با مشورت ریاست جمهوری انجام دهید .

روح ǙęęǠالموسوی الخمینی

تاریخ 24/7/60

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر و مدیرانکل اجرائی ادارات آموزش و پرورش سراسر کشور

باید از بچه ها شروع کنیم و مقصدمان تحول انسان غربی به انسان اسلامی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله فرهنگ و آموزش و پرورش در راس مسائل کشور است . اگر مشکلات فرهنگی و آموزشی به صورتی که مصالح کشور اقتضا می کند حل شود ، دیگر مسائل به آسانی حل می گردد . صدماتی که کشور ما از فرهنگ رژیم شاهنشاهی خورده است قابل مقایسه با ضررهای اقتصادی و غیره نبوده است . متاسفانه در زمان این پسرو پدر دست اجانب باز گردید و مراکز آموزشی که باید تکیه گاه ملت باشد ، به ضدش تبدیل گردید . البته انحراف فرهنگ ما ریشه تاریخی دارد و ما امروز مواجهیم با استادان و معلمانی بر پایه همین تربیت و با فرهنگی غربی که با مصالح اسلام و کشور ما به هیچ وجه وفق نمی دهد . تمام وابستگان و انگل های خارجی ، زائیده شده از این دانشگاه غربی بوده اند . اجانب با فعالیت خود مدارس و دانشگاه های ما را از محتوا خالی کردند . البته حملات زیادی به روحانیت هم شد . آنها می خواستند روحانیت را هم تغییر بنیادی دهند و عده ای از روحانیون را هم بردند ، ولی عده ای مقاوم باقی ماندند ، تغییر نکردند . ما باید سال های طولانی زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانی خود

متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم . و باید از همان بچه ها شروع کنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسانی اسلامی باشد . اگر این مهم را انجام دادیم ، مطمئن باشید که هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند . اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم آنها چگونه می توانند به ما ضربه بزنند . تنها آنها می توانند از داخل خود ما به ما ضربه بزنند . در داخل فردی را درست کنند (کما اینکه می بینید درست کرده اند) و بعد توسط آن هر چه می خواهند انجام می دهند .

شما سعی کنید از متخصصین متدین و متعهد استفاده کنید . ما بارها گفته ایم که ما متخصص می خواهیم ، ولی متخصص متعهد . ولی دشمنان فریاد زدند که اینها با تخصص مخالفند . البته که متخصص منحرف از هر کس خطرناکتر است . خلاصه مطلب ما باید این را بفهمیم که هم چیز هستیم و از هیچ کس کم نداریم . ما که خودمان را گم کرده بودیم باید این خود گم کرده را پیدا کنیم و این فکر که بر ما تحمیل شده بود که (اگر دست خارج کوتاه شود می میریم ) را با تمام قدرت از بین ببریم . و دیدید که ملتی با دست خالی در مقابل ابرقدرت ها و قدرت ها ایستاد و این حرکت موجی برداشت که به امید خدا به این زودی ها نمی ایستد . امیدوارم همه

آقایان کمک کنند تا فرهنگ مان و فرهنگ اسلامی مان ، فرهنگی که شیخ الرئیس را درست کرده است را باز یابیم . تکرار می کنم ما باید باورمان شود که چیزی هستیم . اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم ، توانا می شویم . شما هم اعتقاد پیدا کنید که می توانید . مغزها باید شستشو شود و مغزهائی که به خود متکی است جای آن را بگیرد . خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/7/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهدای استان های مرکزی ، لرستان ، چهارمحال بختیاری ، کرمان ، سرپرست بنیاد شهید و اعضای انجمن اولیا و مربیان کشور

این ملت تا اسلام هست به جای خودش ایستاده است و خدمت می کند

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم که تسلیت بگویم به این خانواده های شهدا ، تسلیت بگویم به پیغمبر اسلام وائمه هدی ، تسلیت بگویم به امام عصر ارواحنا له الفداء یا تبریک . تبریک برای اینکه یک همچو ملتی و یک همچو انسانهای ارزنده ای اسلام تربیت کرده است ، یک همچو جوانانی که الان عکس بسیارشان در منظره هست و سیمای نورانیشان در پیش چشم است اسلام تربیت کرده است ، یک همچو مادران و پدران و اقرباء شهدائی که در اینجا عده ای شان حاضر هستند اسلام تربیت کرده است . من گمان ندارم که در غیر محیط اسلامی یک همچو مسائلی تحقق داشته باشد که پیرزن جوان مرده اظهار بکند که من جوانان دیگری دارم که آن را هم تقدیم اسلام می کنم و پیرمرد جوان از دست داده اظهار کند که من حاضرم خودم هم به جبهه بروم و شهید بشوم و جوان های زیادی که می آیند تقاضا کنند که دعا کنیم که در راه اسلام شهید بشوند

، جوان بخواهد که دعا کنیم به شهادت برسد . شما در کجا می توانید در غیر سایه اسلام و تربیت اسلامی چنین جوانهائی و چنین باز ماندگان از جوانهای شهید پیدا بکنید ؟ اینها در عین حالی که جوانان خودشان را از دست داده اند و در جبهه ها خاندان خودشان را از دست داده اند و آواره شدند معذلک ایستاده اند و شجاعانه در مقابل دشمن ها ایستاده اند و برای فداکاری حاضرند . این سازمانهای بین المللی ، عفو بین المللی که می خواهند و تقاضا کرده اند که بیایند در ایران اعدام ها را ببینند و می خواهند بیایند و به نفع ابرقدرت ها نظر بدهند ، اینها از ایران اطلاعی دارند ؟ اینها از شرارت این منافقین اطلاع دارند ؟ بدانید که اطلاع دارند اینها از این انفجارهایی که حاصل می شود . از این کشتارها و حریق هایی که مردم را به باد فنا می دهد و اموال مردم را از بین می برد بی اطلاعند ؟ اینها نمی دانند که اتوبوس ها را آتش می زنند و کودکها را توی اتوبوس به آتش می کشند و هلاک می کنند ؟ اینها از خبرگزاری ها نشنیدند که همین دیروز در شیراز یک اتوبوس را اشرار ، همین اشراری که بعضی شان گرفتار شدند و به جزای خودشان رسیده اند آتش زدند و دو کودک را شهید کردند و سی نفر یا چهل نفر را مجروح که حال بعضی از آنها وخیم است ؟ چطور در این شرارت ها یک کلمه آنها اظهار نمی کنند ؟ چه شد که سازمان

حقوق بشر ایرانی ها را بشر نمی داند که همین بشر را دارند با دست آمریکا و با توطئه های قدرت های بزرگ از بین می برند به جرم اینکه می خواهند خودشان این زندگی فقیرانه که دارند به استقلال و آزادی بگذرانند ؟ این سازمانهای فاسد بین المللی چطور در این امور یک کلمه نمی گویند لکن یک مجرمی که در طول عمرش مجرم بوده امثال هویدا و نصیری ها را که ایران به جرمهای زیاد اعدام می کند فریادشان بلند می شود ؟ چطور این سازمان های انفجاری که در حزب جمهوری پیدا شد و بیش از هفتاد نفر عالم ومتقی و مسلم و بیگناه را به آتش کشیدند و در نخست وزیری دو نفر آدم متعهد را و مومن را به آتش کشیدند از اینها هیچ صدایی در نمی آید ؟ لکن چند نفر که در خیابان ها ریختند و مسلح خواستند مرم را ، مردم بیگناه را بکشند ، گرفتند و بعد از محاکمه که ثابت شده است که اینها افرادی را کشته اند ، اعدام کرده اند ، فریادشان بلند شده است ؟

برادران و خواهران محترم که از اماکن مختلف در اینجا آمدید! بدانید که همه قدرت های شیطانی ، همه وابستگان به قدرت های شیطانی مثل سازمان عفو بین المللی و دیگر سازمان ها همه دست به هم داده اند که این جمهوری اسلامی را در اینجا خفه کنند و نگذارند شکوفا بشود و خوف این را دارند که این انقلاب به جاهای دیگری که منافع آنها در آنجاها هست صادر بشود ، وشماها را سرد کنند و شماها

را سست کنند ، به خیال اینکه با اینطور توطئه ها می توانند . ملتی که برای خدا و اسلام قیام کرده است ، این ملت تا اسلام هست به جای خودش ایستاده است و خدمت می کند . این ملت برای دنیا قیام نکرده است که اگر چنانچه جوانش گرفته شد رو برگرداند . این ملت قیامش نظیر قیام انبیا و قیام ائمه هدی است ، نظیر قیام حضرت ابی عبدالله سیدالشهد است . ملتی که انگیزه قیامش اسلام و ایمان است ، به اینطور امور سرد و سست نمی شود . همه قدرت های عالم هم که بر ضدش قیام بکنند و قیام کرده اند ، اینها را از مقصد خودشان و انگیزه خودشان نخواهند برگرداند و ما می دانیم که این سازمان عفو بین المللی که تقاضا کرد ه است بیاید در ایران و ببیند در اینجا چه می گذرد ، این مامور است که بیاید در ایران و ایران را محکوم کند . اینها مامورند که همه شان دست به هم بدهند و این نهضت اسلامی را سرکوب کنند یعنی اسلام را سرکوب کنند . اینها از اسلام ترسیده اند و از اول هم از اسلام ترسیدند لکن اکنون که سیلی خوردند از اسلام ، خوف آنها بیشتر است .

با قیام همگانی مستضعفین جهان ، فاتحه ابرقدرت ها خوانده خواهد

شد اینها می بینند که در تمام دنیا ، در حتی سیاه های خود آمریکا زمزمه های فنای آنها دارد بلند می شود ، اینها دیدند که اسلام قدرتی دارد که خودش به پیش می رود و خودش مردم را و جناح ها متدین را و جناح های مظلومین را بسیج

می کند و انشاء الله با این قیام همگانی مستضعفین جهان فاتحه ابرقدرت ها خوانده خواهد شد . اینها از این می ترسند . اینها به ایران کار ندارند ، به ملت ایران کار ندارند ، اینها به اسلام کار دارند . ملت ایران چون سمبل اسلام است و با هدایت اسلام قیام کرده است و این قیام صادر شده است به کشورهای دیگر و هر یک از کشورها قیام کرده اند و در صدد قیام هستند و پشتیبانی می کنند از این قیام انسانی اسلامی ایران ، آنها خوف این را دارند که در منطقه بلکه در همه جهان منافع خودشان را و سلطه خودشان را از دست بدهند . الان مصر قیام کرده است ، عراق مشغول به قیام است و سایر جاها همین طور و با خواست خدا ملت ها وقتی که اطلاع پیدا بکنند از انگیزه ای که ایران دارد خود آنها هم همین انگیزه را دارند و قیام می کنند و افرادی مثل صدام و مثل دیگر جنایتکاران را مثل سادات را و دیگر جنایتکاران را خودشان تصفیه خواهند کرد . شما برادرها و شما خواهرهای محترم که از اطراف ایران و بعضی مراکز آمده اید و من اگر بخواهم اسم ببرم ممکن است بعضی ها را غفلت کنم ، از این جهت همه شما برادر هستید و همه شما در راه اسلام هستید ، شما همه و همه ایران و همه زن و مرد ایران باید بدانند که در مقابل قدرت های دنیا ایستاده اند و تاکنون هیچ کشوری اینطور عمل نکرده است . هیچ کشوری تاکنون در مقابل

تمام قدرتها نایستاده است و هیچ کشوری مورد ظلم به اندازه ای که ایران موردش واقع شده است نشده اند . در عین حالی که کشور اسلامی ایران مورد ظلم ابرقدرتها واقع شده است و از همه اطراف هجوم بر او می شود ، تبلیغات همه بلندگوهای دنیا تقریبا به ضد این جمهوری اسلامی است معذلک چون ملت برای خدا قیام کرده است و برای استقرار احکام اسلام قیام کرده است ، در مقابل همه ایستاده است و به پیش رفته است و هیچ انقلابی در دنیا مثل این انقلاب نبوده است که با ضایعات کم پیروزی های چشمگیر و زیاد به دست آورده باشد . شما جوان خیلی دادید و خانه و خانمان خیلی از دستتان رفته است و گرفتاری و زحمت خیلی داشتید ، ولی می دانید چه به دست آورده اید ؟ رژیم شاهنشاهی 2500 ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه پشتیبانی همه قدرت ها با او ، چه ابرقدرت ها و چه قدرت های دست دوم الا نادری از آنها ، در عین حال شما بدون اینکه یک اسلحه صحیحی در دست داشته باشید با مشت گره کرده ایستادید و یک همچو رژیم شاهنشاهی را شکست دادید و در زباله دان های تاریخ ریختید . این یک اعجازی است ، این کوچک نیست ، این یک اعجاز بزرگی است که خدای تبارک تعالی به دست شما ملت شریف ایران ایجاد کرد . شما می دانید که کوتاه کردن دست قدرت های بزرگ از ایران و بیرون کردن همه مستشارها و انگل ها را از ایران چه کار معجزه آسایی بود

؟ در عین حالی که شما مظلوم واقع شدید لکن کار خودتان را انجام دادید . در عین حالی که همه بوق های تبلیغاتی جهان و خصوصا آمریکا و اسرائیل بر خلاف شما تبلیغات می کنند و دروغپردازی می کنند و اگر یàخطایی یا یک غیر خطایی از شما واقع بشود بزرگ می کنند و اگر در یک محکمه ای با تمام مقررات صحیح آن یک نفر را اعدام کنند آنها می گویند که بچه ها را اعدام کردند ، کودک ها را گرفتند و اعدام کردند . گفته اند که در خیابان ها همان جا اعدام کنید و اصلا دادگاه نمی خواهیم !! این تبلیغات سرتاسری دنیا برای این است که آنها دستشان از ایران و نفت ایران و ذخایر ایران و سایر چیزها کوتاه شده است زبانشان باز شده است به هرزه گویی و فحاشی و تهمت . شما ملت مظلوم ایران که از همه طرف به شما حمله شده است و می شود ، چه حمله تبلیغاتی و چه حمله تسلیحاتی ، در مقابل همه ایستادید و ایستادگی شما هر روز افزون می شود و امیدوارم که هر روز افزونتر بشود . شما در این قرن معجزه کردید . ملت ایران ملت معجزه آسای قرن است . هیچ ملتی در دنیا نمی تواند بگوید که ما در مقابل همه قدرت ها ایستادیم ، در صورتی که قدرت های بزرگ اسلحه های محیر العقول دارند و حتی محمدرضا هم مجهز به تمام سلاح های مدرن بود معذلک شما ، بچه های شما ، جوانهای شما ، مرد شما ، زن شما ، آمدند

بیرون و با دست خالی در مقابل مسلسل ها و تانک ها و توپ ها ایستادند و آنها را شکست دادند و شما از این به بعد هم همین ملت هستید و از این به بعد هم انگیزه شما همه اسلام است و اگر چنانچه شهید بشوید در آن عالم در صف شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا هستید و اگر پیروز بشوید آن هم به نفع شماست . شهادت به نفع شما ، پیروزی به نفع شما ، همه پیروزی است . بوق ها هر چه می خواهند بگویند ، مفسدین هر چه می خواهند عمل کنند ، انفجارها هر چه می خواهد بشود ، آتش سوزی ها هر چه می خواهد بشود ، همه اینها را این ملت رزمنده بزرگ تحمل می کند و به پیش می رود و ما دیدیم که از اول نهضت تا حالا هر روز قدم ها بلندتر شد و صف ها فشرده تر . از اول انقلاب تا حالا هیچ شما سستی به خودتان راه ندادید . این قشر توده میلیونی مردم ، این توده مستضعف و این زاغه نشینان و متوسطین در این میدان حاضر و ناظر بوده اند و هستند و ایستاده اند و در مقابل همه قدرت ها تا آخر ایستاده اند و زن و مرد ایران با اینکه شهدای بسیار داده است و نمی شود گفت در شهری نیست که شهید نداشته باشیم ، شهدا نداشته باشیم معذلک به قدرت آنها افزوده شده است و به قیام و انقلاب آنها زیاد شده است و انشاء الله تعالی صف ها فشرده تر خواهد شد و

تا آنجایی که ظلم ها وریشه های فاسد ظلم را و قدرت ها و ریشه های فاسد قدرت را از این کشور بیرون کنند و قطع کنند ایستاده اند و من امیدوارم که ملت های دیگر هم توجه بکنند و اقتدا بکنند به این ملت ایران . ملت مصر اعتنا نکند به این حکومت جائری که اعلام می کند که ما هر کس اسم از اسلام ببرد سرکوب می کنیم . بدانند که اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصری که قیام کنند و این حکومت فاسد را که از اول اعلام جنگ با اسلام داده است سرکوب کنند . و زن و مرد عراق قیام کنند و این شخص فاسد را که از اول با اسلام مخالف بود لکن خودش را به اسلام می بندد برای اینکه مردم را اغفال کند و ما حزب بعث عراق را می شناسیم و می دانیم که اینها به اسلام عقیده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خودشان می دانند ، بر همه ملت عراق است که قیام کنند و این جرثومه فساد را از بین ببرند . و بحمد الله در ایران در حال شکست هستند و به زودی انشاء الله از ایران ، به زودی انشاء الله خاک ایران از لوث وجود اینها پاک خواهد شد .

هدف مخالفین شما این است که جوانهای شما را از اسلام منحرف کنند

یک کلمه هم راجع به این مربیان و اولیاء اطفال که آمدند در اینجا هستند عرض کنم و آن اینکه شماها باید با هم دست به دست هم بدهید و این بچه ها را تربیت کنید به تربیت اسلامی

. شما ببینید که اسلام بود که شما را از شر قدرت ها و از سلطه قدرت ها نجات داد ، تعلیمات اسلام است که شما را آنطور پایدار می کند که در مقابل همه مشکلات ایستادید . هدف مخالفین شما این است که بچه های شما را از اسلام منحرف کنند ، جوانهای شما را از اسلام منحرف کنند . توجه کنید که کودک ها را ، جوانها را به تعلیمات اسلامی و تربیت های اسلامی تربیت کنید تا انشاء الله کشور شما از آسیب مصون باشد و جوانهای آتیه شما و اطفال آتیه شما که امید ما هست و امید اسلام است ، اسلام را همانطور که شما زنده کردید زنده نگه دارد . و همین طور از جهاد سازندگی که از بعضی جاها آمده اند من تشکر می کنم و امیدوارم که به کارهای خودشان ادامه بدهند و انشاء الله سازندگی را زیادتر کنند . و من باید از آقای کروبی تشکر کنم که ایشان یک فردی هستند که خدمتگزار به این ملتند و بنیاد شهدا بهترین بنیادهایی است که ایشان بحمد الله موفق شدند و با توفیق الهی اداره می کنند . خداوند امثال این خدمتگزاران را برای شما حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/7/60

بیانات امام خمینی در دیدار با فرمانده سپاه ، نماینده امام در سپاه و اعضای شورای مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

از این حملات اجانب انسان می فهمد که سپاه برای ایران و اسلام مفید است

بسم الله الرحمن الرحیم

باید بعضی از تجربیاتی را که در طول زندگی دارم ، به شما بگویم . از وقتی که رضا خان در ایران بر سر کار آمد من متوجه بودم و اینطور فهمیدم که هر چیزی که برای اسلام مفیدتر بود ، حمله به آن بیشتر می شد . آن روز

روحانیت مهمترین پایگاه ملت در مقابل اجانب بود ، لذا شدیدترین حملات به آن می شد با شعر و نثر و هر چه داشتند به آن حمله می کردند و برای اضمحلالش درها بعضی از ادارات را به روی آنان گشودند و در حوزه ها و شهرها به قدری آنان را در فشار قرار دادند که ما از صبح تا به شام در باغ ها زندگی می کردیم . با عاشورا و تبلیغات اسلامی شدیدا مخالفت کردند چون می دانستند این پایگاهی است برای رسوایی حکومت ها . حال ، ضد انقلاب و اجانب علاوه بر روحانیت به سپاه هم حمله می کنند . از این حملات انسان می فهمد که سپاه برای ایران و اسلام مفید است . سپاه باید بیشتر از این تابع اسلام فقاهت شود و نقائص خود را جبران نماید تا برای اسلام و نهضت مفیدتر گردد . مسائلی را باید گوشزد کنم : اول اینکه باید سعی شود اعضای شورا در کمال تفاهم باشند و از اختلاف بپرهیزند ، والا شکست می خورند امروز مردم متوجهند و اگر خدای نکرده شما با هم اختلاف داشته باشید خوب می فهمند و از شما زده می شوند . شما باید کاری کنید تا مردم همانگونه که تا به حال شما را پذیرفته اند ، بپذیرند . تمام ایران یک ارگان سیاسی است . ضد انقلاب و اجانب اگر دیدند برای از بین بردن اتحاد شما با حمله نظامی نمی شود کار کرد ، با نفوذ اقدام نمایند تا شما را از درون بپوسانند . امروز حفظ حیثیت سپاه پاسداران بر همه مخصوصا

خودتان لازم است .

دوم اینکه باید سعی شود بین ائمه جمعه و سپاه پاسداران تفاهم باشد . اختلاف بین امام جمعه و سپاه امری عادی نیست ، بلکه دستی در کار است و عده ای این کار را می کنند تا هم سپاه هم روحانیت را تضعیف نمایند ، و باروش خاصی وارد شده اند . باید اشخاصی را مامور کنید تا اگر در شهری اختلافی بین روحانیت و سپاه است برطرف کنند .

با آنان که اسلامشان با روحانیت مخالف است مخالفت کنید

سوم که شاید مهمترین مساله است ، مساله تعلیماتی است که در سپاه داده شود و باید توجه داشته باشید تا کسانی که برای این کار انتخاب میکنید ، کاملا شناسایی شوند تا اینکه خدای نکرده مواجه نشویم با التقاط . باید توجه کنید که اسلام همان است از صدر اسلام تاکنون فقها آن را حفظ کرده اند . در بعضی موارد قدرت داشته اند و پیاده کرده اند و در بیشتر موارد دست نخورده در قرآن و اخبار و کتاب های فقه موجود است . باید توجه کنید تا کسانی ظاهر الصلاح ، اسلام شناس نشوند و یک مرتبه متوجه شوید از راه راست منحرف شده اید . یعنی سعی کنید اسلامتان از روحانیت جدا نشود و با آنان که اسلامشان با روحانیت مخالف است ، مخالفت کنید . متوجه باشید از آنجا که شما بیشتر زحمت می کشید ، شیاطین از همه بیشتر متوجه شمایند تا شما را از بین ببرند .

برای خدا تبلیغات کنید که تبلیغات امر مهمی است

مساله دیگر صدور انقلاب است که بارها گفته ام ما با کسی جنگی نداریم . امروز انقلاب ما صادر شده است ، در همه جا اسم اسلام است و مستضعفین به اسلام چشم دوخته اند . باید با تبلیغات صحیح اسلام را آنگونه که هست به دنیا معرفی نمایید . وقتی ملت ها اسلام را شناختند قهرا به آن روی می آورند و ما چیزی جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمی خواهیم . من به شما نصیحت می کنم که حیثیت و وجاهت خود را در میان مردم حفظ کنید . البته در بین شما جوانهای تندی هم هستند

که باید آنها را تعدیل کنید تا کارهایی را که بر خلاف مشی کلی سپاه است انجام ندهند . برای نزدیکی سپاه با روحانیت ، از آقای منتظری که در قم هستند کمک بگیرید . برای خدا تبلیغات کنید که تبلیغات امر مهمی است . به همان اندازه که تبلیغات برای مستکبرین و زورگویان مضر است به همان اندازه و یا بیشتر برای مستضعفین مفید است . مراعات حال مردم را بنمایید . انصافا مردم ایران حق بزرگی بر انقلاب دارند . به خدا بیشتر اعتماد کنید . خداوند همه شما را محترم و معزز نگه دارد و دست دشمنان اسلام را قطع کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/8/60

بیانات امام خمینی در جمع گویندگان ، وعظ و خطبای مذهبی و اعضای انجمن اسلامی شهرداری تهران

بررسی اصل انقلاب در ایران و سایر انقلابات جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مجلس که آقایان خطباء محترم از قم و تهران تشریف دارند و بعضی قشرهای دیگر هم تشریف دارند ، لازم است که من بعضی مسائلی که امروز برای ما مهم است و فرداها هم مهم است ، عرض کنم . مساله انقلابات در دنیا و انقلاب هائی که در ایران شده است ، اصل انقلاب حالا در خود ایران را عرض می کنم اصل انقلاب بسیاری از وقت ها به نتیجه ابتدائی رسیده است لکن در ادامه اش اشکال پیدا شده است . می گویند کشورگیری آسان است لکن کشور داری مشکل است . انقلاب شد و همه قشرهای ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانیون و خطباءمحترم سرتاسر کشور هم حاضر بودند و با کمک همه قشرها از زن و مرد و روحانی و غیر روحانی و خطبای محترم به پیروزی رسید ، یعنی پیروزی های

چشمگیر لکن پیروزی های اولی ، بیرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی لکن حفظ این نتیجه که عبارت از جمهوری اسلامی است ، مهم است و امروز برای ما این مطرح است . امروز دیگر ما نباید نگاه کنیم به اینکه ما پیروز شدیم و جمهوری اسلامی را برقرار کردیم و دیگر در فکر نباشیم و هر کدام به کارهای خودمان مشغول بشویم . اگر اسلام عزیز فقط با پیروزی بر کفار و جانشین شدن جمهوری اسلامی به جای آنها تمام مقاصدش حاصل می شد ، خوب ما هم دیگر راحت بودیم و هر کدام می رفتیم سراغ زندگی های شخصی خودمان لکن باید همه ما بدانیم که مساله این نیست .

مساله این است که با این پیروزی چشمگیری که ملت اسلام ، ملت ایران پیدا کرد ، با این تمام قدرت های بزرگ عالم را متوجه به خودش کرد یعنی چشم ها همه دوخته شده است و ایادی قدرت های بزرگ به کار افتاده شده است و توطئه ها یکی بعد از دیگری در کار است برای اینکه نگذارند این جمهوری اسلامی به آنطوری که اسلام می خواهد و خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است (اراده تشریعی ) تحقق پیدا کند . و امروز می بینید که در همه جا حکومت هائی که امریکائی هستند یا شوروی هستند در فکر این هستند که در مراکز خودشان اسلام اصلا تحقق پیدا نکند . یعنی این جنبش اسلامی که از ایران شروع شد و موجش رسید ، بدون اینکه مایک تبلیغات صحیحی داشته باشیم ، موج خود این حق ، حقانیت

رسید به کشورهای اسلامی و غیر اسلامی و توده های مردم را و مردم مسلم را در همه جا به یک جنبشی وادار کرد ، برای خاطر همین جنبشی که در همه جاپیدا شده است ، در ممالک اسلامی بلکه در سایر ممالک دنیا پیدا شده است این موجب شده است که شما دشمن هایتان زیادتر بشود و هدف شما باشید . شاید اینها اعتقاد دارند که اگر این مرکز جنبش و مبدا جنبش که ایران است ، این را سرکوب کنند ، سایر جاهای دیگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد ، خود به خود آنها هم کنار می نشینند .

کوشش برای تداوم نهضت بر عهده روحانیت و سایر اقشار ملت

امروز آن چیزی که وظیفه همه ملت ما هست و این وظیفه بر دوش روحانیین بیشتر است و بر دوش خطباء اسلام ، گویندگان هم بیشتر است این است که کوشش کنند که باقی بماند این جنبش و جلو برود . توده های مردم آنطور که ملاحظه می کنید حاضرند برای پذیرائی حرف هائی که گفته می شود از روحانیون یا از خطبا و لهذا حجت بر روحانیون و بر خطبا و بر گویندگان ، بر ائمه جماعت و همه قشرهای روحانی از طرف خدا تمام است . شما در زمان محمد رضا و رضا عذر داشتید که ما چه بکنیم ، ما که با دست خالی نمی توانیم به جنگ مسلحانه اینها برویم ، مردم هم که به ما گوش نمی دهند که ما حرف بزنیم ، حرف ها را هم نمی گذارند گفته بشود . اینها عذرهائی بود که در آنوقت بود لکن امروز این عذر هست ؟ پیش خدا

پذیرفته است ؟ امروز گویندگان ، نویسندگان ، علما ، در هر جا که هستند ، پذیرفته است از آنها که این انقلاب اسلامی به اینجا که رسیده ، دیگر ما بی طرف باشیم ، کنار برویم ؟

در جنبش مشروطیت همین علما در راس بودند و اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما و در ایران به دست علما شروع شد و پیش رفت . اینقدری که آنها می خواستند که مشروطه تحقق پیدا کند و قانون اساسی در کار باشد ، شد لکن بعد از آنکه شد ، دنباله اش گرفته نشد . مردم بی طرف بودند ، روحانیون هم رفتند هر کس سراغ کار خودش ، از آن طرف عمال قدرت های خارجی و خصوصا در آنوقت انگلستان در کار بودند که اینها را از صحنه خارج کنند یا به ترور و یا به تبلیغات . گویندگان و نویسندگان آنها کوشش کردند به اینکه روحانیون را از دخالت در سیاست خارج کنند و سیاست را بدهند به دست آنهائی که می توانند به قول آنها ، یعنی فرنگ رفته ها و غربزده ها و شرقزده ها و کردند آنچه را کردند . یعنی اسم مشروطه بود و واقعیت استبداد ، آن استبداد تاریک ظلمانی ، شاید بدتر از زمان ، و حتما بدتر از زمانهای سابق .

اخیرا اگر روحانیون ، ملت ، خطبا ، علما ، نویسندگان ، روشنفکران متعهد سستی بکنند و از قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند ، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که به سر انقلاب مشروطه آمد . امروز دشمن های انقلاب بیشتر از آن روز

و دشمن های مشروطه بودند . امروز دو قدرت بسیار بزرگ در مقابل ایستاده است که آنوقت از اینها اینقدرها خبری نبود . امروز در مقابل این نهضت ، در مقابل این انقلاب تمام قدرت های بزرگ عالم که شامل همه قدرت های وابسته است و ما قدرت وابسته ای که وابستگی نداشته باشیم ، الان در دنیا نداریم ، یا بسیار کم است ، اینها همه در مقابل این جنبش و این انقلاب ، انقلاب الهی ایستاده اند تا اینکه از حرکت این و از موج این جلوگیری کنند و خودش هم در همین جا خفه کنند ، ترورها روی همین زمینه است .

حفظ جمهوری اسلامی از اعظم فرائض است

اشخاص بارزی که در کارها می توانند فعالیت داشته باشند و می توانند اداره کنند کشور را و متعهد به اسلام و دیانت هستند ، می بینید که یکی بعد از دیگری ترور شدند یا در اثر انفجارها از دست ما گرفته شدند و الان هم باز همان عمال خارجی در صدد هستند که کسان دیگری هم که در امور کشور دخالت دارند و متعهد به اسلام هستند اینها را هم از بین ببرند .

اگر چنانچه همه ما ، همه شماها ، همه ملت و خصوصا روحانیت و خطبا در صحنه نباشیم و حاضر نباشیم در قضایائی که می گذرد ، مطمئن باشید که با عدم حضور شما به سر انقلاب آن خواهد آمد (ولو حالا در دراز مدت هم باشد ) که بر سر مشروطه آمد . اگر حفظ اسلام یک فریضه الهی است بالاتر از تمام فرائض ، یعنی هیچ فریضه ای در اسلام بالاتر از حفظ خود

اسلام نیست . اگر حفظ اسلام جزء فریضه های بزرگ است و بزرگترین فریضه است ، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرائض است . اگر بنا باشد که روحانیون کنار بروند و همین گاهی با یک قلمی فرض کنید که اشکالات را بگویند و در رفع اشکالات کوشش نکنند و خطبا در منابر خودشان مسائل روز را فراموش کنند و مسائل انقلاب را فراموش کنند ، این انقلاب صدمه خواهد دید . اسلام به دست روحانیون تا حالا زنده مانده ، هیچ قشری ، هیچ قشری در این مساله دخالت نداشته است جز خود روحانیون و خطبائی که در دنبال آنها بودند . از صدر اسلام تا حالا اسلام به دست اینها به اینجا رسیده است . قشرهای دیگر روشنفکر و امثال اینها از اسلام خیلی اطلاع ندارند اگر هم داشتند کاری نداشتند به این کارها . در زمان رضا شاه و محمدرضا و خصوصا زمان رضا شاه که آنهائی که یادشان هست می دانند چه خبر بود همین حوزه های علمیه با تمام ورشکستگی که پیدا کرده بودند و تو سری که از همه افراد می خوردند مقاومت کردند و حفظ کردند و همین خطبا باز اشخاصی بودند که گاهی صحبت می کردند و مسائل را یا به صراحت یا به کنایه به مردم می گفتند .

از این به بعد که هیچ عذری نه من دارم و نه شما و نه هیچ روحانی و نه هیچ نویسنده و نه هیچ گوینده ، باید ما برای ادامه این فریضه الهی ، برای ادامه

این انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی کوشش کنیم و کوششمان را افزون کنیم ، برای اینکه آنها ، مخالفین ما ، مخالفین اسلام کوشش شان را هر روز افزون می کنند ، هر روز توطئه هایشان را زیاد می کنند ما هم باید در مقابل آنها هر روز کوششمان را ، دفاع از حق و حقیقت را افزون کنیم . باید ماها و شماها در گفتاری که داریم و خصوصا در این ماه محرم و صفر که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است باید ماه محرم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام که با ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام زنده مانده است این مذهب تا حالا ، با همان وضع سنتی با همان وضع مرثیه سرائی و روضه خوانی ، شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوئیم و مسائل که در سابق بود حالا دیگر منسی باید بشود ، خیر .

ماه محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است

ما باید حافظ این سنتهای اسلامی ، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا ، در محرم و صفر در مواقع مقتضی به راه افتند تاکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند . محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است ، فداکاری سیدالشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است . زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون ، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف توده های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم

و منظم ، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه می افتاد . باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند ، باید این سنت ها را حفظ کنید . البته اگر چنانچه یک چیزهای ناروائی بوده است سابق و دست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده ، آنها باید یک قدری تصفیه بشود لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند ، روضه را همانطور که سابق می خواندند و مرثیه را همانطور که سابق می خواندند بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری .

این خون سیدالشهد است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان می آورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند . در این امر سستی نباید کرد . البته باید مسائل روز گفته بشود ، باید در همه منابر به این جوانهائی که گول خورده اند از این منافقین و امثال آنها نصیحت بشود ، دعوت به حق بشود ، باید آنها را فهماند به ایشان که اینهائی که شما را دعوت می کنند که به ضد جمهوری اسلامی قیام کنید اینها با اسلام بد هستند ، با اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند ، اینها یک روز با مقاصد اسلامی همراه نبوده اند ، اینها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند برای اینکه نهج البلاغه و قرآن را از بین ببرند و این جوانهای بی اطلاع ، این دخترهای بی اطلاع

، این پسرهای بی اطلاع دستخوش این تبلیغات سوء اینها شده اند و در مقابل ملت ایستاده اند و در مقابل ملت می خواهند کاری انجام بدهند ، حالا باید بفهمند اینها که نمی توانند کاری انجام بدهند . اگر چنانچه بیایند در خیابانها و بخواهند شلوغ بکنند ، همان خود مردم آنها را تربیت می کنند قوای نظامی و انتظامی قدرتمندند و جلوی اینها را می گیرند . شما بچه ها و جوانها چرا خون خودتان به هدر می دهید ، شما برگردید به اسلام ، رها کنید این اشخاصی که شما را اغوا می کنند و بیائید توبه کنید قبل از اینکه در صحنه گرفتار بشوید که آنوقت مشکل است .

آقایان در مجالس اینها را دعوت کنند . ما میل نداریم که جوانهائی که باید برای کشور خودشان خدمت کنند در خدمت آمریکا باشند بوسیله این اشخاصی که به اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند . بالاخره باید شماها که دعوت کردید تاکنون مردم را به اسلام و اسلامیت و به فضائل اخلاقی ، امروز هم همت بگمارید که بیشتر دعوت کنید هم مسائل روز را برای مردم بگوئید و هم مفاسدی که مترتب بر فعل این گروهک ها هست که می خواهند این جمهوری را به هم بزنند به نفع آمریکا یا به نفع شوروی ، اینها را تنبه بدهید به مردم و همه جنبه های اخلاقی را . و من این جهت را باید عرض کنم که کسانی که به این پست بسیار مهم گماشته شده اند و خودشان داوطلب آمده اند و وارد در سنخ روحانیون و

خطبا شده اند باید خودشان را تهذیب کنند و خودشان را با اخلاق اسلامی تطبیق بدهند عامل به احکام اسلام باشند .

فساد اخلاقی خدای نخواسته مبادا در بین آنها یکی دوتائی پیدا بشود که فساد اخلاق دارند باید اخلاق خودشان را ، اعمال خودشان را ، کردار خودشان را ، رفتار خودشان را تعدیل کنند و موافق اسلام تطبیق بدهند تا حرف هایشان در مردم تاثیر کند . اگر خدای نخواسته یک گوینده ای خودش آلوده باشد نمی تواند با گفتار خودش دیگران را از آلودگی جلوگیری کند . اول باید خودمان را اصلاح کنیم و کوشش کنیم که انشاء الله خودمان اصلاح بشویم و مردم را اصلاح کنیم . این طایفه باید در منابر ، در مساجد و هر جائی که مقتضی است با مردم صحبت کنند و علاوه بر اینکه مسائل روز را می گویند مسائل اخلاقی و مسائل اعتقادی و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامی آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند ، دو کلمه نباشد . همانطوری که در سابق عمل می شد ، روضه خوانی بشود ، مرثیه گفته بشود ، شعر و نثر در فضائل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند ، در صحنه باشند ، بدانند که ائمه ما تمام عمرشان را صرف برای ترویج اسلام کردند اگر آنها یک سازش می خواستند بکنند ، همه جهات مادی برایشان مهیا بود لکن خودشان را فدای اسلام کردند و با ستمکاران سازش

نکردند .

باید مردم را آشنا کنید به وظایف خودشان و از مردم هم تقاضا میشود که راهپیمائی ها به عنوان راهپیمائی نباشد ، به عنوان دستجات باشد همان دستجات سنتی با حفظ جهات شرعی اسلامی ، و عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید . شما گویندگان نقش مهمی در این باب دارید و مسوولیت بزرگی هم دارید ، چنانچه تمام علما هم نقش بزرگ دارند ، هم مسئولیت بزرگ ، هر کس به اندازه خودش مسئولیت دارد .

حوزه های علمیه باید قاضی تربیت کنند

علما باید کمک کنند به این جمهوری اسلامی ، کنار ننشینند ، کنار نشستن مثل کنار نشستن صدر مشروطیت است و حالا بدتر از آنوقت است . کنار ننشینند و بگویند که قضاوت کذا و کذاست . خوب قضاوت به عهده شماهاست اسلام قضاوت را به عهده فقها گذاشته است شما کنار می نشینید و می گوئید که چرا قضاوت خوب نمی شود . قضاوت خود به خود خوب بشود ؟ قضاوت با کوشش شما باید خوب بشود . در هر حوزه ای علمای آن حوزه قاضی درست کنند . یک کشور سی و چند میلیونی ، چند ، چندین هزار قاضی لازم دارد و ما از باب اینکه قضاوت به عهده مان هیچ وقت نبوده است دنبال این نبودیم که مسائل قضا را بحث کنیم و مسائل قضا را یاد بگیریم و الان ما برای قضاوت احتیاج داریم ، دنبال قاضی دارند می گردند . آقایان که می توانند قاضی بشوند ، می توانند کمک کنند به قضاوت ، تربیت کنند قضات را . کنار می نشینند

و اشکال می کنند ، اشکال آسان است حلش مشکل است . خوب بعد از اینکه ما افراد کم داریم ، کمبودی از حیث قضاوت خصوصا در این مملکت کمبودی دارد ، آقایان مکلف نیستند که تربیت کنند قضات را ؟ حوزه های علمیه موظف نیستند که حالا قضاوت می خواهد به طور مشروع عمل بشود قاضی اش هم باید قاضی شرعی باشد . این می شود به اینکه همه کنار بنشینند و هی اشکال کنند ؟ اول اشکال به خود آقایانی است که کنار می نشینند . خود آقایان وارد بشوند در میدان . آقا اسلام امروز آمده است در اینجا و می خواهد پیاده بشود و فریاد می زند که نصرت کنید . نصرت این است که قاضی لازم داریم ، حوزه های علمیه باید قاضی تهیه کنند برای دادگاه ها ، ما بسیار لازم داریم قاضی ، باید تهیه بکنند . و اگر خدای نخواسته اینهائی که در شغل قضاوت خواستندالان یک وقت اعمال غرضی بکنند ، انحرافی داشته باشند ، علاوه بر آنکه پیش خدای تبارک و تعالی مسوول هستند پیش ملت هم مسئول هستند ، پیش مردم هم مسئول هستند و دولت هم تعقیب خواهد کرد از آنها . ما باید هم قاضی تحویل جامعه بدهیم یعنی حوزه های علمیه باید قاضی تهیه کنند ، فقهائی که از قضاوت ، توجه به قضاوت دارند و در قضاوت رای دارند آنها را باید تربیت کنند و آنها هم دیگران را تربیت کنند تا اینکه انشاء الله قضیه قضاوت حل بشود . کار بسیار مشکلی است لکن باید بشود . البته کار

مشکل است لکن باید بشود و این باید هم به عهده علماء بلاد و علمای حوزه هاست بالخصوص .

ایرادهای مغرضانه به جمهوری اسلامی

اگر ما برویم کنار و صحنه را رها کنیم کی می تواند قضاوت را اداره کند ؟ کی می تواند قاضی درست کند ؟ ما قضاوت لازم نداریم ؟ دارند الان می گویند ما قضاوت شرعی می خواهیم بکنیم ، کی باید این کار را انجام بدهد ؟ ما بنشینیم کنار و بگوئیم که بچه ها رفتند دارند قضاوت می کنند ، خوب شما که بزرگان هستید بیائید درست کنید ، بچه ها هم نیستند منتها به نظر شما می آید که بچه ها هستند . نخیر بچه ها نیستند و قضاتی که هستند از امثال شماها بهتر هستند لکن شماهائی که نشسته اید کنار و قلم ها را به دست گرفته اید و هی اشکال به جمهوری اسلامی می کنید ، جمهوری اسلامی اشکالی در آن هست یعنی اصل اساس جمهوری اسلامی را در آن اشکال دارید و می گوئید رژیم شاهنشاهی خوب است . آدم اینقدر چشم و گوشش باز باشد و نبیند چیزی را و نفهمد چیزی را!! آنهمه جور و ستمی که در زمان آنها بود و آنهمه مفاسدی که در زمان آنها بود و آنهمه فحشائی که و مراکز فحشائی که بود و آنهمه خمر فروشی و امثال اینها که بود الان دیگر هیچ چیز آن نیست ، زمان او بهتر از حالا ست ؟ ! آنوقت شما می توانستید یک اشکال بکنید به آنها ؟ یا زبان هایتان یا تبع آنها بود یا بریده می شود . خوب امروز الان

می گویند ما قاضی لازم داریم شما هم می گوئید که اینها جوانند نمی توانند قضاوت کنند ، خوب شما بیائید قضاوت کنید ، شما لااقل یک نفر قاضی هستید بیا قاضی بشو ، چرا اشکال می کنید ؟ اشکال به خود شما وارد است که وارد نمی شوید . خودتان نمی توانید ، سن تان اقتضا نمی کند ، حالتان اقتضا نمی کند ، قاضی تربیت کنید و همین طور سایر چیزها را . هی آدم کنار بنشیند و هی اشکال کند که این حکومت چه ، حکومت ، در تمام دوران سلطنتی ، رژیم سلطنتی به اندازه این سه سالی که در این دهات به مردم رنجدیده رسیده است دولت ، هیچ نرسیده بودند منتها من به آنها هر کدام آمدند هی چیزهایی را ، عمل هایی را که کردند گفتند ، گفتم آقا بگوئید به مردم .

از آن طرف هی گفته می شود ، به گوش مردم خوانده می شود که این رژیم اسلامی هم آمد و هیچ کاری برای هیچ کس نکرد . خوب ، این رژیم اسلامی که از همه اطراف به آن هجوم است ، از خارج و داخل تا حالا نگذاشتند یک نفس راحتی بکشد معذلک در دهات ، در راه سازی ، در مخابرات ، در خانه سازی ، در تعلیم و تربیت در مدرسه سازی آنقدری که در این سه سال شده است با همه ابتلائاتی که این حکومت دارد و با همه گرفتاری هایی که از همه طرف از دوست و دشمن برای این ملت تحصیل می شود و گرفتاری ایجاد می شود معذلک با

همه اینها بیشتر از زمان ، لااقل بیشتر از زمان این دو تا قلدر خدانشناس عمل شده است و برای مردم رفاه حاصل شده است . بالاخره از آسمان کسی نمی آید این مملکت را اصلاح کند و شما همه و ما همه مکلف هستیم . اگر اینجا بتوانید یک اشکالاتی بکنید و خودتان هم اشکال دار باشید ، پیش خدا هم می توانید ؟ جواب می خواهد .

ملت ایران همواره مورد تایید خداوند است

خدای تبارک و تعالی به ما حجت را تمام کرده است تایید کرده این ملت را که سرنوشت خودش را به دست خودش بگیرد دیگران دخالت نکنند ، تایید کرده این ملت را که جمهوری اسلامی را به جای آن رژیم های فاسد شاهنشاهی بنشانند ، تایید کرده این ملت را که دنبال مقاصد اسلام هستند ، هر کلمه ای که پیدا می شود ، هر چیزی که پیدا می شود اینها مشغول می شوند و تایید می کنند ، جنگ واقع می شود پیرزنها هم تایید می کنند پیرمردها هم تایید می کنند ، عمل می کنند . خوب وقتی که ملت اینطور است ، جمعیت ها اینطور هستند ، زن و مرد این کشور اینطور است و الان هم به دست شما سپرده شده است این اسلام و این مسلمین ، به جای اینکه بنشینید ، با هم همه دست به دست هم بدهید و این مملکت را اصلاحش کنید ، ننشینید کنار و هی اشکال کنید . خوب حالا شما نیستید سر کار خوب یکی دیگر باشد وقتی بنا باشد که نظر اسلام باشد وقتی بنا شد که ما همه مکلفیم که اسلام

را حفظ کنیم .

می گوئید نابسامانی ها هست ، همه ، همه قبول دارند این را ، کی هست که قبول نداشته باشد ؟ مگر می شود یک انقلاب به این بزرگی باشد و همین طور همه چیزها سر جای خودش باشد ؟ خوب شما یک قدری نگاه کنید به همه انقلاباتی که در دنیا واقع شده ، بعد از شصت و چند سال انقلاب شوروی باز هم نتوانستند کار را درست کنند باز دیکتاتوری با کمال قوت در آنجا هست . شما می خواهید سه سال با همه دشمن ها ، با همه گرفتاری هائی که برای این کشور دارد پیش می آید و پیش آوردند می خواهید که بعد از سه سال تمام امور همین طور درست مثل دسته گل حاصل شده باشد و بگذارند کنار ، جلوی شما ، خودتان هم آن کنار بنشینید و اشکال کنید . خوب این ، شما یکی هستید دیگران هم هر کدام یکی هستند ، این یکی یکی ها باید پهلوی هم باشند و پهلوی هم کار بکنند تا این کشور را بتوانند نجات بدهند . کشاورزها ، کشاورزی بکنند و می کنند و بحمد الله امسال می گویند بهتر از سالهای قبل بوده ، آنها به کار خودشان عمل می کنند . کارگرها هم و اهل کارخانه ها هم اینها هم به اندازه ای که می توانند حالا دیگر دارند انجام وظیفه می کنند ، خوب ماها چی ؟ خطبا چی ؟ علما چی ؟ آنها هم باید بکنند دیگر .

اینها که می توانند حفظ کنند اسلام را ، اینها هستند که می توانند عقاید

مردم را حفظ کنند مردم را در صحنه نگه دارند تا این هجوم هایی که از اطراف می شود نتواند صدمه بزند . اینها هم باید هر کسی به اندازه خودش ، من یک پیر مرد هستم می توانم چهار تا کلمه بگویم باید بگویم ، شما جوانها هم باید بگوئید ، علمایی که در حوزه ها هستند باید تربیت کنند ، خطیب تربیت کنند ، قاضی خصوصا تربیت کنند و همه و در این ماه محرم البته طلاب علوم دینیه هم منتشر می شوند در بلاد .

آنها هم همین چیزهایی که من عرض کردم وظیفه دارند مردم را دعوت به صلاح ، دعوت به اصلاح ، دعوت به حقایق اسلامی بکنند و آنها را ارشاد بکنند . آنوقت این جوانهایی که گول خورده اند ، در همه جا ، در هر دهی که می روید ، در هر شهری که می روید به این جوانها سفارش کنید که رها کنند ، خودشان را تباه نکنند ، زندگی خودشان را تباه نکنند . اینها نمی توانند کاری انجام بدهند این سران شما فرار کردند خارج ، هی شما را وادار می کنند به این کارها ، کاری هم از شما نمی آید جز اینکه خودتان را تباه بکنید . ما میل نداریم که شما در وقتی که گرفتار شدید جوری باشد که اسلام حکم جزمی کرده باشد و دادگاه ها هم نتوانند تخلف بکنند ، ما میل داریم که جوری باشد که دست این دادگاه ها باز باشد برای اینکه شما را عفوتان کنند ، شما را رهایتان کنند ، نکنید کاری که دست آنها

هم بسته بشود و اسلام آن حکم جزمی که دارد اجرا بشود .

انشاء الله خداوند همه شما را ، همه ما را موفق کند که به راه اسلام باشیم و دعوت کنیم مردم را به اسلام و همه ملت را موفق کند که در این عاشورا به همان سنت های سابق عمل کنند ، دستجات به همانطور قوت خودش باقی باشد و دستجات سینه زنی و نوحه خوانی به همان قوت خودش باقی باشد و بدانید که حیات این ملت به همین روضه خوانی ها ، به همین اجتماعات ، به همین دستجات است . اللهم صل علی محمد و آل محمد نسئلک و ندعوک یا الله یا الله یاالله یا الله یاالله یاالله یاالله یاالله یا الله یا الله خداوندا! به شهادت ابی عبدالله قسمت می دهیم اسلام و مسلمین را توفیق بده ، و ما را برای خدمت به اسلام و مسلمین توفیق عنایت کن ، دست اشرار را از سر این کشور کوتاه بفرما ، علمای اعلام و خطبای عظام و سایر قشرهای ملت را عزت و عظمت عنایت بفرما .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/8/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای سازمان جنبش امل (لبنان )

ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرتها سر سازش نداریم

بسم الله الرحمن الرحیم

از اول مبارزات ، قضایای لبنان و فلسطین جزء مقاصد اصلی ما بوده است و از مسائل ایران جدا نبوده است . به طور کلی مسلمان نباید تنها نظرش طایفه ای از مسلمانان باشد . آقای موسی صدر فرزندی از فرزندان من است . من برای او متاثر و متاسفم و اقداماتی هم چه در نجف و چه در

ایران نموده ام و امیدوارم هر چه زودتر او را در بین خودمان ببینیم .

از آنجا که منطقه در شرف یک نهضت اسلامی عمومی است ، آمریکا دست به طرح قضایائی زده است تا بلکه بتواند دست مردم بی پناه منطقه را از سرنوشت شان کوتاه کند و متاسفانه بعضی از دولت ها هم آنها را کمک می کنند . طرح سادات و فهد یکی است . بر فرض که آمریکا یک طرح صد در !!! صد اسلامی !!! انسانی بدهد ما باور نمی کنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامی بردارند . اگر آمریکا و اسرائیل لااله الاالله بگویند ، ما قبول نداریم ، چرا که آنها می خواهند سر ما کلاه بگذارند . آنها که صحبت از صلح می کنند می خواهند منطقه را به جنگ بکشند . شما متوقعید ما در مقابل آمریکا و اسرائیل و دیگر ابرقدرت ها که می خواهند منطقه را ببلعند ، بی تفاوت باشیم ؟ نه ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرتها سر سازش نداریم . نه تحت سلطه آمریکا می رویم و نه زیر بار شوروی . ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم . ما می خواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم ولی آزاد و مستقل باشیم . ما این پیشرفت و تمدنی که دستمان پیش اجانب دراز باشد را نمی خواهیم ، ما تمدنی را می خواهیم که برپایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه صلح را حفظ نماید . ابرقدرت ها می خواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و

هر مسلمانی مکلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نکند و طرح هائی از قبیل طرح سادات و فهد را رد کند . بر ما واجب است که اینگونه طرح ها را که به نفع مستضعفین نیست محکوم نمائیم . من به شما اطمینان می دهم که مسائل ما از شما جدا نیست ولی شما خوب می دانید که آمریکا و عوامل داخلی اش یک لحظه ما را آرام نگذاشتند لذا اگر ما به شما کمک شایانی نکردیم ، چون گرفتار این جنایتکاران هستیم . ما لبنان را از خودمان می دانیم . شیعیان لبنان و ایران و مسلمانان همه جهان یکی هستند . ما امیدواریم تا وحدت خودمان را حفظ نمائیم . مساءله ای را که می خواهم اکیدا به شما تذکر دهم این است که این معنا (نمی شود با با قدرت های بزرگ طرف شد) را از گوش هایتان بیرون کنید . شما بخواهید ، می توانید زیرا پشتیبان شما خداست . این زمزمه هائی را که ابرقدرت ها به وسیله ایادیشان کرده اند که تا متکی به یکی از دو قدرت نشوید نمی توانید به زندگی خود ادامه دهید ، صد در صد غلط است . به روی پای خودتان بایستید و محکم و استوار با خدا باشید و سعی کنید تا قبل از هر پیشرفتی در انسانیت پیشرفت کنید ، در این صورت خداوند ما را یاری خواهد کرد تا بتوانیم استقلال و آزادی و اسلام مان را حفظ کنیم . انشاء الله موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 12/8/60

پیام امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا

بسم الله الرحمن الرحیم

انجمن اسلامی دانشجویان در

امریکا و کانادا!

خواهران و برادران عزیز! پیام سر تا سر تعهد به اسلام و ارزش های انسانی شما واصل شد . از سوابق فعالیت و زحمات شما عزیزان آگاهی دارم و تشکر و تقدیر خود را به شما تقدیم می کنم . جوانان متعهد در طول تاریخ و خصوص دانشجویان مسلمان در نسل حاضر و در نسل های آینده سرمایه های امید بخش اسلام و کشورهای اسلامی هستند . اینانند که تعهد و سلاح و استقامت و پایداری می توانند کشتی نجات امت اسلامی و کشورهای خود باشند و این عزیزانند که استقلال و آزادی و ترقی و تعالی ملت ها مرهون زحمات آنان است و اینانند که هدف اصلی استعمار و استثمارگران جهانند و هر قطبی در صدد صید آنان است و با صید آنان است که ملت ها و کشورها به تباهی و استضعاف کشیده می شوند .

و اکنون ای جوانان عزیز! و ای دانشجویان و دانشمندان ! و ای امید امروز و فرداهای امت و اسلام ! امانت بزرگ استقلال و آزادی که از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداکاری ملت عظیم الشان ایران به دست آمده است ، به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیت بزرگی به عهده همه گذاشته است ، همه ملت و خصوص دانشجویان مسلمان که رهبران آینده هستند ، مسئول نگهبانی از این امانت بزرگ الهی باشند .

مخالفان جمهوری اسلامی و ما و شما در داخل و خارج ، دو قطب ابرقدرت جهانخوار و جوانان به صید کشیده شده آنان است . دشمن های بزرگ اسلام و مسلمانان با صیدهای خودشان و بازی

خوردگان مکتبشان شما را در خارج و کشور شما را در داخل مورد هجوم تبلیغاتی وسیع و تسلیحاتی قرار داده و می دهند . ما در اینجا و شما در خارج باید کوشش کنیم و جوانان گول خورده خود را از دام این صیادان شیاد رهائی بخشیم . این نوجوانان بیخبر از دام های گسترده بازیگران و سیاست بازان ، آنچنان چشم و گوش بسته تسلیم آنان شده اند که تمام دروغ ها و تهمت های آنان را به مقامات جمهوری اسلامی و به پاسداران انقلاب و به مسلمانان جانباز در راه اسلام و کشور و بی چون و چرا پذیرفته و خود را در راه سران دغلکار خود که با تباهی آنان برای خود و مطامع غیر انسانی خود بهره می گیرند فدا می کنند و چشم و گوش بسته خون ملت دلاور و شجاع را در راه سران از خدا بی خبر و در نتیجه برای آمریکای جنایتکار نثار می کنند .

شما جوانان عزیز هوشیار با دوستان داخل کشور خود دست به دست هم دهید و این نوباوگان بیخبر را ارشاد و از دام صیادان شیاد برهانید . و از وظایف دینی و ملی ما و شماست که تبلیغات بوق های امریکائی و صهیونیستی را که با پخش دروغ و افترا می خواهند جمهوری اسلامی را لکه دار کرده و به انزوا بکشند خنثی کنیم و از جنایات شایعه سازان تا حد ممکن پرده برداریم و به ملت محروم خود که جرمی جز گرایش به اسلام و اراده استقلال و آزادی ندارند . با تمام توان کمک کنیم و مطمئن باشیم که ملت

بزرگ ایران راه خود را که همان صراط مستقیم انسانی است یافته و در تمام ابعاد با آگاهی کامل در صحنه حاضر است و اجازه برگشت قوای کفر را به کشور خود نمی دهد و با چنگ و دندان از اسلام عزیز و کشور خود دفاع می کند و بحمد الله و با خواست خداوند قادر ، جنگ افروزان را به جای خود می نشاند و تبهکاران وابسته را به انزوا می کشاند و مشکلات خود را هر چه باشد با همت والای خود از سر راه جمهوری اسلامی بر می دارد و در جمیع جبهه ها پیروزمندانه به پیش می رود و با اتکال به خدای بزرگ و اعتماد به نفس ، از هیچ قدرتی هراس ندارد .

انقلاب اسلامی ایران با تاءیید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است و انشاء الله با گسترش آن قدرت های شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت مستضعفان بر پا و زمینه برای حکومت جهانی مهدی آخر الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه مهیا خواهد شد .

هان ای مستضعفان جهان ! بر مستکبران آدمخوار بشورید و حق خود را از آنان بگیرید که خداوند با شماست و وعده او تخلف ناپذیر است . از خداوند قادر متعال پیروزی اسلام را خواهانم . سلام بر شهدای راه اسلام و بر همه مسلمانان جهان و درود بر رزمندگان عزیز ایران زمین و سلام بر شما جوانان دانشجوی انجمن اسلامی در امریکا و کانادا و سایر نقاط جهان که به وظایف انسانی اسلامی خود در مرکز حکومت طاغوت و شیطان عمل می

کنید و در مهد قدرت آنان به خود هراسی راه نمی دهید . مرگ و نفرت بر جهانخواران شرق و غرب خصوصا امریکای جنایتکار .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/8/60

پاسخ امام خمینی به تقاضای علمای تبریز مبنی بر انتصاب آیت الله ملکوتی به امامت جمعه تبریز

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجا که جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای مشکینی دامت افاضاته به طور موقت اقامه نماز شهر تبریز را می نمودند و با شروع دروس قم لازم است به محل خود ، حوزه علمیه قم مراجعت نمایند ، پس از تشکر از ایشان که قبول زحمت نمودند ، جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقای شیخ مسلم ملکوتی دامت افاضاته را که سوابق ایشان و مراتب علم و تقوایشان معلوم است ، به سمت نمایندگی از جانب خویش و منصب امامت جمعه منصوب نمودم . امید است که جناب ایشان در تمشیت امور و رسیدگی به احتیاجات محل و خدمت به اسلام و مسلمین موفق باشند . اهالی محترم آذربایجان خصوصا علمای اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم انشاء الله ایشان را تاءیید خواهند نمود تا در خدمت به جمهوری اسلامی توفیق حاصل نمایند . سلامت و سعادت همگان و عظمت اسلام و مسلمین را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/8/60

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر و کلیه اعضای هیاءت دولت جمهوری اسلامی

باید هماهنگی میان ملت و دولت را به هر قیمتی که شده حفظ کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من گمان می کنم که بعضی تحولاتی که بعد از انقلاب در ایران پیدا شد ، این تحولات بود که ما را به مسائلی که تاکنون رسیده ایم ، رسانده است و منجمله از تحولات این هماهنگی ملت با دولت است ، این در راءس شاید سایر تحولات باشد . ما باید این هماهنگی را با هر قیمتی که شده است ، با هر زحمتی که شده است حفظ کنیم . اگر خدای نخواسته از دست ما این هماهنگی بیرون برود ، کارهای شما فشل خواهد شد و

مملکت به همان مسائلی که سابق بود خدای نخواسته کشانده خواهد شد . ما الان در ایران ، گمان ندارم که در جای دیگری ، لااقل آنجاهائی که ما اطلاع از آنها داریم ، این معنا باشد که اینجور هماهنگی بین ملت و دولت باشد . ما بنای بر این نداریم ، یعنی دولت ما بنای بر این ندارد که یک مساءله ای را در یک اتاق سر بسته این مساءله را خودش طرح بکند و تحمیل کند بر ملت مثل قضیه پیشنهاد فهد . دولت های منطقه ، همه دولت ها ، ما حالا دولت های منطقه بیشتر در نظرمان هست ، دولت های منطقه اگر عموما گفته نشود ، به طور اکثریت قاطع اینطورند که خودشان یک چیزی را طرح می کنند کاری به این ندارند که !!! ملت !!! مصالح ملت چیست ، نظر ملت چیست ، مردم چکاره هستند . اگر یک جائی هم فرض کنید که یک مجلس شورائی باشد ، یک صورتی است که مثل مجلس شورای زمان محمدرضا و زمان رضا شاه که یک صورتی است که خوب ما هم مجلس داریم ، و الا مجلس به آن معنائی که واقعا برگزیده های خود ملت باشند ، بدون تحمیل نظر خود ملت باشد ، بدون اینکه تحمیل بشود ، من گمان ندارم که جائی را شما بتوانید پیدا کنید که اینطور باشد که صد در صد ملت است و همه امور در دست ملت است و دولت برگزیده از ملت است و خدمتگزار ملت . ما نمی خواهیم که ، و شما هم نمی خواهید که برگردد مساءله

به مساله زمان محمدرضا یا زمان رضا خان . و اگر سست ما بیائیم و این هماهنگی را حفظ نکنیم ، خوف این معنا هست که آنهائی که از اسلام سیلی خوردند و آنهائی که نگران اوضاع ایران ، بلکه نگران اوضاع منطقه هستند ، یک کاری بکنند ، یک راهی را پیش بگیرند که ملت را خسته کنند ، اختلاف ایجاد کنند بین افراد ملت ، اختلاف ایجاد کنند بین دولت و ملت ، و یک راهی باز کنند که یک رضا شاهی را دوباره بیاورند به عنوان رئیس جمهور اسلامی ، به عنوان شاهنشاهی نمی آورند ، به عنوان رئیس جمهور صد در صد اسلامی ، بسیاری از مسائل اسلامی را هم از من و شما بیشتر عمل کند . از این جهت در راءس برنامه های دولت باید این مطلب باشد که این هماهنگی را حفظ بکنند ، خیال نکنند که ما دولت هستیم و باید مساءله ای را که ما طرح می کنیم ملت بپذیرد ، چه روی مصالحش باشد ، چه نباشد . شما می بینید که خودشان می روند طرح درست می کنند ، می روند در آمریکا بین مصر و تل آویو و واشنگتن یک طرحی درست می کنند و بعد هم می گویند که این طرح باید اجرا بشود ، کاری ندارند به اینکه ملت مصر چکاره است ، ملت فلسطین چکاره است ، لبنان چکاره است ، ظلم هائی که به اجرا بشود ، کاری ندارند به اینکه مصر چکاره است ، ملت فلسطین چکاره است ، لبنان چکاره است ، ظلم هائی که به اینها

شده است چه ، اینها را هیچ کار ندارند ، روی مصالح خود قدرتمندها این مطالب را پیش می آورند و دولت ها ، ملت ها را به هیچ حساب می کنند ، همین طوری که شما دیدید که در زمان محمد رضا و رضا شاه ، دولت ، ملت را هیچ حساب می کرد چنانچه آن کسی که در راءس بود ، آن خائنی که در راءس بود ، همه را هیچ حساب می کرد ، رضا خان همه را هیچ حساب می کرد ، و محمدرضا هم اینطور بود و این اسباب این می شد که آنها بتوانند سلطه خودشان را تحمیل کنند ، برای اینکه غیر از یک نفر کسی نیست ، با یک نفر می شود تفاهم کرد . اینکه اینها نمی خواهند پای ملت در کار باشد ، برای اینکه با ملت تفاهم کردن کار آسانی نیست اما با یک نفر رئیس جمهور ، با یک نفر نخست وزیر ، با یک نفر شاه ، اینها می توانند تفاهم کنند و مسائل شان را به او بگویند و این هم به مردم تحمیل کند ، مردم هم که در صحنه نیستند و ابرقدرت ها نمی خواهند باشند . دولت هائی را هم که سر کار می آورند با همین میزان کار می آورند که به ملت ها کار نداشته باشید شما ، شمائید که حاکم هستید ، شما باید همه کارها را خودتان انجام بدهید .

الان این تحولی که در ایران است این مساله را از بین برده ، مساله اینکه ما رئیس جمهوری داریم که باید حتما به مردم

حکومت کند و نخست وزیر و هیات دولتی داریم که همه امور دست اینهاست و ملت چکاره است ، ما هستیم که هستیم . این مساءله در ایران مطرح نیست و یکی از تحولات بزرگی است که ایران به خواست خدای تبارک و تعالی به دست آورده و این تحول موجب این شده است که کارهای شما پیش برود . شما نمی توانید کارهائی که الان در ایران هست انجام بدهید الا با هماهنگی ملت ، هماهنگی با ملت هم این است که شما توجه کنید به خواست های اینها . مردم یک استاندار خوب می خواهند ، این که تقاضای صحیحی است ، خوب ، شما یک استانداری که فرض کنید در فلان جا هست و با مردم نمی سازد ، این استاندار را بردارید یک استاندار دیگر بگذارید ، تفاهم کنید . علما هم فرض کنید که در بلاد هستند ، آنها نمی خواهند که سلطنتی بکنند ، حکومتی بکنند ، آنها مصالح مردم را ملاحظه می کنند ، فرض کنید می گویند فلان رئیسی که در اینجا هست این با مصالح مردم سازگار نیست ، این کاری ندارد ، خوب این را آنجای دیگر می گذارندش یا اگر آدمی است که واقعا هر جا بگذارند خراب است ، کنارش می گذارند و چه می کنند . مقصود من این است که تفاهم بین دولت و ملت و تفاهم اساس بین ملت و دولت وقتی است که بین روحانیت و ملت باشد . اینکه دیدید که در همه این زمانها روحانیت مورد هجمه بود ، زمان رضا شاه را شاید هیچ یک از

شما ادراک نکرده باشد درست که بداند چه می کردند . تمام صدمه ها بر روحانیت بود ، این روی همین معنا بود که آنها می دیدند که روحانیت با ملت دست شان توی هم است و اگر چنانچه اینها زنده بمانند و اینها دارای یک هویتی باشند ، اگر یک کاری بخواهند بکنند ، اینهایند که می توانند صدا کنند ، خوب رضا شاه هم دید که در خیلی از جاها قیام از طرف روحانیت شد ، از خراسان شد ، از اصفهان شد ، از جاهای دیگر هم شد ، از آذربایجان شد ، از این جهت اینها می خواهند ، اساس مطلب این است که ملت را از مسائل روز کنار بگذارند ، تماس با ملت نداشته باشد هم مسائل روز و این یک ضرری است که بر دولت ها وارد می شود و خودشان ملتفت نیستند . شمائی که الان متوجه این مطلب هستید و احساس این مطلب را کردید که هر چه دارید از مردم است ، اگر مردم نبودند ، اگر این مردم خصوصا این مستضعفین ، خصوصا این جنوب شهری های به اصطلاح پابرهنه ها اگر اینها نبودند شماها یا در حبس الان بودید یا در تبعید بودید یا در انزوا ، همه شما . یا باید بنشینید توی خانه هایتان و نتوانید یک کلمه صحبت بکنید یا اگر صحبت کردید باید حبس بروید ، زجر بکشید ، باید تبعید بشوید و امثال ذلک . این ملت است که آمد شما را از اینهمه گرفتاری ها بیرون آورد و آورد با رای خودش مجلس درست کرد و جمهوری

اسلامی را تنفیذ کرد و رئیس جمهور درست کرد و آنها هم دولت درست کردند ، همه چیزهائی که ما داریم از این مردم است خصوصا از این مستضعفین ، آن بالائی ها به مردم کاری ندارند ، آنها مشغول کار خودشان هستند ، آنها ناراضی می خواهند درست کنند و نکته اش هم معلوم است که از آن شهواتی که به طور آزاد داشتند حالا نمی توانند داشته باشند ، آن شهوات آزادانه ای که آنها داشتند ، هر کاری دلشان بخواهند بکنند ، هر مجلسی بخواهند تهیه کنند ، هر بساطی بخواهند درست کنند ، حالا دیگر در جمهوری اسلامی نمی شود این معنا ، از این جهت آنها یا کارشکنی می کنند یا کاری به شماها ندارند . اما آنی که شما رااز آن رنج و از آن عذاب و از آن گرفتاری بیرون آورد و آورد به مقام دولت رساند این مردم بودند ، تا این مردم را دارید خوف اینکه بتوانند به شما آسیب برسانند ، هیچ نداشته باشید ، برای اینکه آنها آسیب را با یک نقشه هائی درست می کنند ، نمی آیند بریزند ملت را بکشند ، آنها ملت را می خواهند از آن کار بکشند ، نمی خواهند مملکت ، خراب کنند ، می خواهند مملکت آباد باشد از آن چیز ببرند . آنها با یک نقشه هائی بین دولت و ملت شکاف ایجاد می کنند ، بین دولت و روحانیت شکاف ایجاد می کنند ، این شکاف کم کم اگر زیاد شد ، اسباب نارضایتی شد ، مردم از دولت منحرف می شوند . شما

یا باید با سرنیزه با مردم رفتار کنید یا بروید کنار . این موهبت الهی که به شما شده است و به همه ما شده است و به همه مسلمین شده است . این موهبت الهیه را همین طور بگیرید و محکم نگه دارید . هم به آقای رئیس جمهور این را عرض می کنم و هم به آقای نخست وزیر و هم به همه شما ، هر کدام شما در هر جائی که هستید مامورینی که می خواهید بفرستید به اطراف ، این مامورین را درست توجه کنید که با ساخت مردم موافق باشند ، همانطوری که خود شما می خواهید با مردم همفکر باشید ، اینها هم با مردم همفکر باشند ، با روحانیون همفکر باشند طوری باشد که هماهنگی داشته باشد و عمال دولت هماهنگی با مردم داشته باشد ، با روحانیت که داشته باشد با مردم هم دارد و این اسباب این می شود که بین دولت و ملت همیشه همبستگی هست و این موجب این می شود که ایران مصون بماند ، نتواند کسی در آن کاری بکند . عمده آنچه کار می شود از آن ایجاد اختلاف است ، حالا توانستند بین این ملت و ملت دیگر و ملتهای دیگر ، ملتها را نتوانستند ، بین ملت ها و دولتهایشان . خیلی آسان است ، این دولت ها را امر می کنند که شما طرح فلان را بده . مردم ناراضی می یشوند از این ، کاری هم از آنها نمی آید اختلاف پیدا می شود ، کم کم این اخلاف می رسد به آنجائی که ممکن است سقوط

بیاید .

انبیا خودشان را خدمتگزار می دانستند ، نه حاکم

الان در منطقه اینطوری است که یک عده معدودی می خواهند بر همه منطقه حکومت کنند و هیچ کار نداشتند چنانکه ملت چکاره است و ملت چه می خواهد و ما با ملت ، !!! باید !!! همه ملت ها باید این مطلب را بدانند که امروز مثل دیروزها نیست ، امروز مردم توجه پیدا کردند به اینکه نباید یک اقلیتی بر یک اکثریتی قاطع حکومت کنند . این مطلب پیدا شده در ذهن مردم ، در بلاد اسلامی این مساله طرح است الان که باید مایک جمهوری اسلامی داشته باشیم . ما نباید یک جمهوری دموکراتیک داشته باشیم به اصطلاح اینها ، یک مساله غربی داشته باشیم ، اسمش را عوض کنیم ، سال شاهنشاهی را برداریم یک شاهنشاهی دیگری جایش بگذاریم به طور مسائل غربی . الان همه ملت ها ، تقریبا ملتهای اسلامی همه توجه به این مسئله پیدا کرده اند که آنی که در ایران هست ما می خواهیم ، آنی که در ایران پیدا شده است . شما این را حفظش کنید . آنی که در ایران شده است ادامه اش مشکل است ، باید این ادامه را با همه اشکالاتی که دارد بدهید این ادامه را و باید انشاء الله همه تان خودتان را احساس کنید که ، واقعا احساس کنید خدمتگزارید ، انبیا اینطور احساس را داشتند ، انبیا خودشان را خدمتگزار می دانستند نه اینکه یک نبی ای خیال کنند حکومت دارد به مردم ، حکومت در کار نبوده ، اولیاء بزرگ خدا ، انبیاء بزرگ همین احساس را داشتند که اینها آمدند برای اینکه

مردم را هدایت کنند ، ارشاد کنند ، خدمت کنند به آنها ، شما هم احساس قلبی تان این مطلب باشد که واقعا ما آمدیم که به این مردم خدمت کنیم و این خدمت به مردم ، خدمت به خودمان است یعنی ما اگر این مملکت را با این وضعی که الان دارد به پیش ببریم ، با این حاضر بودن مردم در صحنه به پش ببریم و با این همراهی مردم با دولت ، هر قصه ای که برای دولت پیش می آید مردم پیشقدم هستند ، شما ملاحظه بفرمائید بیشترها با فشار (الان هم جاهای دیگر اینطور است با فشار) یک سربازی را می بردند در جبهه ، شما دیدید که به من گفته بودند که شما بگوئید ، من نشده یک وقت صحبت کنم ، خودشان گفتند ، به مجرد اینکه گفتند به اینکه ما سرباز لازم داریم ، ما اشخاص لازم داریم ، آنجا اینقدر جمعیت رفت اسم نوشت که صدایشان در آمد که نه نمی خواهیم دیگر بس مان است . در صورتی که می روند به جنگ ، می روند به قتال ، می روند به کشته شدن . یک همچو مملکتی که اینطور شده است و به خواست خدا این مطلب شده است ، با تایید خدا این مطلب شده است ، این را باید حفظش کرد ، باید قدرش را دانست . ما باید خدمت کنیم به اینها . من واقعا گاهی وقت ها که می بینم بعضی از این جوانها اینطور هستند ، من خجلت می کشم که اینها چه می گویند ، ما چه می

گوئیم ، اینها چه حالی دارند و ما چه حالی داریم . اینها را خدا به دست ما داده . این کار ، کاری است الهی ، کاری نیست که یک بشر بتواند انجام بدهد ، همه بشر هم جمع بشوند یک نفر را نمی توانند داوطلب مرگ کنند ، آن خداست که این کار را کرده .

بنابراین آن چیزی که در راءس برنامه های دولت است تفاهم بین ملت و دولت و آن هم نه اینکه هی بگوئیم تفاهم داریم . شمائی که وزیر دارائی هستید آن افرادی که می فرستید به اطراف ، افرادی باشند که صالح باشند ، افرادی باشند که با مردم بسازند نخواهند بروند آنجا مثل سابق انجام بدهند . آن کسی هم که وزیر کشور است می خواهد بفرستد ، حکومت هائی که می فرستند ، استانداری ها که می فرستند ، استانداری هائی باشند که با علما ، با مردم بسازند نه اینکه اختلاف پیدا کنند ، آن اختلاف کم کم زیاد بشود ، در یک جائی اختلاف بین حاکم و ملای آنجا بشود ، باز اختلاف بین بیاید به سطح پائین تر ، مردم با آن اختلاف پیدا کنند ، مردم هم هیچ وقت حاکم را نمی گیرند و ملا را دست از او بردارند . مردم ملاها را می خواهند برای اینکه اساس اسلام هستند ، مردم اسلام می خواهند ، اینها هم معرفی هستند ، معروفند به اینکه اینها اسلامی هستند . بنابراین هر یک از شما که می خواهید یک ماموری در یک جائی بفرستید مامور را درست ملاحظه کنید ببینید چکاره است و

چه بوده است و چه باید باشد وبه او سفارش کنید که تو ماموریتت تا آن حدود است که با مردم بسازی ، با روحانیون بسازی ، نروی آنجا معارضه بکنی . و ما باید همین مسائل را حفظ بکنیم ، اگر چنانچه این مسائل حفظ بشود ، شما خیال نکنید از خارج بتوانند به شما یک صدمه ای بزنند ، انشاء الله که نمی توانند و انشاء الله خداوند شما را حفظ می کند . و شما اگر در خدمت مخلوق باشید ، در خدمت این بندگان خدا که خدا علاقه به آنها دارد باشید ، خداوند هم حفظ می کند شما را ، انشاء الله موفق و موید باشید . و دولت ، شما خودتان باهم ، آقای رئیس جمهور با شما ، شما با آقای رئیس جمهور ، همه با مجلس ، همه این ارگان ها با هم دست به هم بدهید که این باری که افتاده بلندش بکنید ، انشاء الله موفق خواهید شد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 24/8/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستاد بزرگداشت22 بهمن

تبلیغات اساس انسجام یک ملت است

بسم الله الرحمن الرحیم

مساءله تبلیغات همانطور که می دانید از مسائل بسیار پر اهمیت است و مع الاسف باید بگوئیم که از اول نهضت تا به حال تبلیغاتمان در خارج صفر بوده است و فقط در داخل مسائل را برای یکدیگر گفته ایم . می دانید که هر روز در خارج ، دولت و ملت ایران را وحشی معرفی می کنند . البته آنها که بر ضد ما تبلیغات می کنند خود متوجهند که ما آنگونه نیستیم ولی آنها همه چیز خودشان را از دست

داده اند ، باید ما را وحشی قلمداد کنند ، ولی متاسفانه برای کسانی تبلیغ می کنند که هیچ نمی دانند . ما هم که به فکر چاره نیستیم و سفارتخانه هایمان هم کاری انجام نداده اند و با وضعی که دارند کاری هم نمی توانند انجام دهند . مساءله ای که شما می خواهید دنبال کنید یعنی مساله هماهنگی بین تمام نهادها ، بسیار مهم است . شما باید احساس کنید که صلاح دین و مکتب ما و صلاح مملکت ما این است که همه با هم یک کار را دنبال کنیم . واضح است که اگر هر گروه یک کار را انجام دهند ، گر چه ممکن است در ابتدا اختلافی نباشد ولی بالاخره در طول مدت ، اختلاف می شود . از آنجا که تبلیغات اساس کار است و موجب تشتت و یا انسجام یک ملت است ، شما هماهنگی و اتحادتان را حفظ کنید و تنها در حفظ اتحاد و هماهنگی است که پیروز می شویم و الا شکست خواهیم خورد و دوباره تحت سلطه قدرتی دیگر قرار خواهیم گرفت . دولت و مجلس و از آن مهمتر خود شما هستید که باید منسجم شوید . سعی کنید اختلاف گروهی اساس اختلاف در تبلیغ نشود . بنایتان را بر این بگذارید که برای اسلام و حق خدمت کنید که در این صورت است که اختلاف پیدا نمی کنید . اختلاف مال شیطان است ، در رحمان اختلاف نیست . اگر گروه ها برای خدا کار کنند و با هم مشورت کنند و با افرادی که اطلاعاتشان بیشتر از آنهاست ، همکاری

نمایند ، شاید بتوانند تبلیغات را راه بیندازند . امروز روزنامه ها و رادیوها دائما ما را مورد حمله قرار می دهند ، شما هم باید در مقابل آنها به تکلیفتان عمل کنید . عمده آن است که انسان تکلیفش را در مقابل خدا ادا نماید و الا اگر بخواهد خودنمایی کند ، از اول شکست خورده است . من به همه شما دعا می کنم و توجه می دهم که سعی کنید کتاب هایی که صد در صد اسلامی است چاپ نمائید . خداوند اجر مبلغین حقیقی را که انبیا هستند به شما عطا کند . انشاء الله موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 26/8/60

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مسؤ ولین شرکت کننده در سمینار بنیاد شهید سراسر کشور ، اعضای خانواده های شهدای شهرستان کرج و مجروحین و معلولین انقلاب اسلامی

رحلت علامه طباطبائی ضایعه ای برای مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم

رحلت علامه طباطبائی ضایعه ای برای مسلمین من قبلا باید از این ضایعه ای که برای حوزه های علمیه و مسلمین حاصل شد و آن رحلت مرحوم علامه طباطبائی است اظهار تاسف کنم و به شما و ملت ایران و خصوص حوزه های علمیه تسلیت عرض کنم . خداوند ایشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولیاء اسلام محشور فرماید و به بازماندگان ایشان و به متعلقین و شاگردان ایشان صبر عنایت فرماید . آقای کروبی قبل از اینکه من بیایم اینجا با من ملاقات کردند و از متصدیان امور آن بنگاه های شهید در همه شهرستانها و از مامورین دولتی که تماس با این مسائل دارند و خصوصا از ملت بزرگ ایران که در این مسائل کوشا هستند اظهار تشکر کردند و من هم از همه تشکر می کنم و امیدوارم که خداوند شما جوانهای عزیز را که در خدمت اسلام هستید و شما

جوانهای معلول را که در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست دادید و شهدای عزیز ما و بازماندگان شهدای عزیز ما را حفظ کند و به شما شفا عنایت کند و به ما و به همه صبر در این امور .

البته بنیاد شهید ، یک بنیادی است که من تاکنون یک کلمه انتقاد از آن نشنیده ام و آقای کروبی خدمتگزار خوبی است برای شهدا و معلولین و امیدوارم که همه شماها موفق باشید که خدمت خودتان را افزون کنید و این شهدا را و این خانواده شهدا را و این معلولین را و این بازماندگان شهدا را مثل عائله خودتان محسوب کنید و در راه خدمت به آنها کوشش کنید که این خدمت بسیار ارجمندی است ، بسیار بزرگی است و مطمئن باشید که خداوند تبارک و تعالی به شما اجر در دو دنیا عنایت می فرماید .

حفظ جمهوری اسلامی یک تکلیف الهی است برای همه

من در محضر شما آقایان و در محضر ملت یک مطلب از مسائل داخلی باید عرض کنم و یک مطلب هم از مسائل منطقه . در مسائل داخلی آنطور که احساس می شود و به من اطلاع داده شده است یک جریانی در کار است که می خواهند با این جریان ایجاد اختلاف بین ملت بکنند . اینها که از هیچ راهی تاکنون نتوانسته اند توفیق پیدا بکنند هر جور اقدامی کردند ، اقدام نظامی کردند ، هجمه به کشور ما کردند ، جنگ ایجاد کردند در داخل ، جنجال ها و کارهائی راه انداختند ، ترورها را کردند و انفجارات را انجام دادند و دیدند که با این ، ملت ما مستحکم تر شده

است و از میدان خارج نمی شود و البته هم باید خارج نشود ، برای اینکه ملتی که برای خدا قیام کرده است و برای اسلام قیام کرده است و حکومت اسلامی را به دست آورده است با این مسائل کنار نخواهد رفت و این در گرانبهائی که به او رسیده است ، با چنگ و دندان حفظ خواهد کرد . بعد از اینکه از این راه های مختلف اینها ماءیوس شدند و طرفی نبستند باز به آن مسئله ای که در همه دنیا مطرح است که اختلاف ایجاد کنید تا بتوانید سلطه پیدا کنید و حکومت کنید ، دوباره یک جریان اختلافی در ایران یعنی جریانی که با آن جریان می خواهند ایجاد اختلاف بکنند به چشم می خورد . من بعضی از آن جریانات را عرض می کنم و به ملت تنبه می دهم که بیدار باشند و یک وقت خدای نخواسته ، یک وقتی بیدار نشوند که کار از دست گذشته باشد . منجمله از جریانات این است که به من کرارا اطلاع دادند که بعض از جوانها و بعض از بی خبرها یا اشخاصی که با طرح وارد شدند و آنها را اغفال کرده اند ، به بعضی مراجع بزرگ اسلام اهانت می کنند ، در شهرهای مختلف این مطلب دیده می شود و شما بدانید که این مطلب اهانت کردن به مراجع جز اینکه یک اختلافی در بین ملت ایجاد کند و جز اینکه یک مطلب بر خلاف رضای خدائی واقع بشود ، نتیجه ندارد . من از عموم ملت تقاضا می کنم که هر جا یک همچو مسائلی دیدند

، این جوانها اگر گول خورده اند ، آنها را نصیحت کنند و اگر کسی است که مخصوصا از این گروه های اختلاف انداز در بین آنها وارد شده ، شناسائی کنند و به مراکزی که باید اطلاع بدهند ، اطلاع بدهند . امروز ما از روزهای قبل بیشتر احتیاج به همبستگی داریم . امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزی می کنند برای اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابود کنند و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهم تکلیف هائی است که خدا دارد ، یعنی حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد ، اهمیتش بیشتر است ، برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می کند برای اسلام . همه انبیا از صدر عالم تا حالا که آمدند ، برای کلمه حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند . پیامبر اکرم آنهمه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آنهمه زحمات را متحمل ، متکفل شدند و جانبازی ها را کردند همه برای حفظ اسلام است . اسلام یک ودیعه الهی است پیش ملت ها که این ودیعه الهی برای تربیت خود افراد و برای خدمت به خود افراد هست و حفظ این بر همه کس واجب عینی است . یعنی همه !!! چیز هستیم !!! مکلف هستیم حفظ کنیم تا آنوقتی که یک عده ای قائم بشوند برای حفظ او که آنوقت تکلیف از دیگران برداشته می شود .

امروز ایجاد اختلاف ، هر اختلافی باشد ، و کارهائی که اختلاف انگیز است ، هر کاری باشد و با هر اسمی باشد ، این مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است . و از همین رشته است اینکه باز یک جریانی در کار است که نسبت به علمای بلاد ، نسبت به اهل علم ، نسبت به ائمه جماعات اهانت بکنند و این یک چیزی است که ، جریانی است که اگر چنانچه خدای نخواسته این جریان به توفیق خودش که به خیال خودش این است که روحانیت را از مردم بگیرد ، اگر این امر به توفیق خودشان برسد ، شما مطمئن باشید که شکست خواهیم خورد . برای اینکه روحانیون در همه بلاد حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامی هستند و از اول هم بودند .

اگر روحانیون نبودند ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم

اگر روحانیون نبودند ، ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم . این مجاهدت روحانیون هست که از خود شما هستند !!! آنها هم !!! مجاهدت آنهاست که برای ما اسلام را تاکنون نگه داشته است و در هر مساله و گرفتاری که برای اسلام پیش می آمده باز پیشقدم همین ها بودند و همین ها بودند که قیام می کردند ، حالا یا موفق می شدند یا سرکوب می شدند . در همین مدتی که من اطلاع دارم و من شاهد بودم قیام های مختلفی بر ضد رضاخان و محمد رضا شد و این قیام ها همه از مبداءش روحانیون بودند ، از آنجا شروع می شد لکن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند موفق نمی شدند یا کم موفق می

شدند . اگر شما ، اگر ملت ما این طایفه را حفظ نکنید ، بدانید که سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد که روحانیون این کار را درست کردند و دست استبداد را کوتاه کردند لکن دوباره بواسطه اینکه ملت مجتمع نبود و با روحانیت آنطور سازش ، اطاعت محکم نداشت ، مشروطه را آنها بپا کردند و دیگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غلیظتر با اسم مشروطه ، یک اسم بی مسمائی بود و گفته می شد که ما مجلس داریم و مشروطه داریم و مشروطه خواه هستیم لکن استبداد به تمام معنای خودش ، به تمام کلمه خودش بر ما حکومت می کرد ، چه در زمان قاجار که من یادم است و چه بعد از او زمان رضا خان که بدترین زمانها بر این ملت گذشت و چه زمان محمد رضا ، اگر چنانچه شما توجه به این نکنید که روحانیت را اینها می خواهند از صحنه بیرون کنند و در پیش ملت روحانیت را بد نمایش بدهند . همین امروز صبح که اینجا من قبل از اینکه بیایم خدمت شماها یکی از علمای اصفهان آمد شکایت زیاد از اینکه با روحانیون رفتار بد می شود ، چه آن مطلب درست به عرض ایشان رسیده بود یا نادرست ، من کلی مطلب را می گویم که جریانی است که روحانیت را کنار بگذارند . شما دیدید که در زمان قبل از این جمهوری های اخیر ، اوایل امر یک جریانی بود که این روحانیت ها ، روحانیون شاخص را پیش ملت رسوا کنند با دروغ و حیله ، آقای بهشتی

رحمه الله علیه که یک نفر آدمی بود که مجاهد برای اسلام بود ، به درد می خورد ، فعال بود ، دانشمند بود ، مدیر بود ، مدبر بود ، دیدید که در صحنه کشور چه فضاحت ها در آوردند اشرار ، و مردم را منحرف کردند ، مردم یک وقت بیدار شدند که بهشتی ای در کار نبود . من خوف این را دارم که خدای نخواسته ملت ما یک وقت بیدار بشود که روحانیت کنار رفته است و سلطه اجانب بر این مملکت بازگشته است و آنوقت تاسف ها فایده نداشت . همانطوری که در زمان امام حسین سلام الله علیه آنطور درست کرده بودند چهره پسر پیغمبر را که مردم کوفه ای که پدر او را دیده بودند ، مجاهدات او را دیده بودند ، همین مردم کوفه برای کشتن پسر پیغمبر مسابقه می کردند و مردم کوفه یک وقت متوجه شدند که امام حسین دیگر نبود . من خوف این را دارم که شما ملت بزرگ ایران که برای خدا قیام کردید و برای خدا جوانهایتان را دادید و برای خدا زحمات طاقت فرسا کشیدید و همه چیزتان را فدای اسلام کردید ، با این جریانی که به نظر می آید که دارد پیش می روید ، یک وقتی متوجه بشوید که خدای نخواسته با انعزال این مردم ، اینهائی که خدمتگزار هستند ، یک حکومت قلدری با اسم اسلام ، با اسم جمهوری اسلامی ، با اسم خدمتگزار به اسلام بیاید و همه زحمتهای شما و خونهائی که دادید ، هدر ببرد . رضاخان هم اول که آمد در

همین سینه زنی ها می رفت سینه می زد ، در تکیه ها می رفت دور تکیه ها می گردید و شمع روشن می کرد ، آنوقت که پایش محکم شد تمام آثار اسلام را این نانجیب خواست از بین ببرد . در سرتاسر ایران مجلس روضه آشکار ، یکی نبود . اگر یک مجلسی بود ، نصف شب بود ، قبل از اذان صبح بود . شما خوف این را داشته باشید که اگر تشکر این نعمتی که خداوند به شما داده و آن اسلام است و تشکرش به وحدت کلمه است و تشکرش به احترام به اولیاء اسلام است ، این تشکر را بجا نیاورید ، خداوند عنایتش را برگرداند و خدای نخواسته ما را برگرداند به سالهائی که قبلا بود و تلخی هایش در کام ما هست . این یک رشته ای است که من به همه ایران تکلیف خودم را ادا می کنم و عرض می کنم که بیدار باشید که دارند یک دسته ای که یا بازی خورده اند و متوجه نیستند و یا در بین آنها از همین منافقین ، از همین گروه های منحرف وارد شدند و می خواهند شما را از هم جدا کنند ، دسته ها مختلف ایجاد کنند ، طرفدارهای آن مرجع ، طرفدارهای آن مرجع و طرفدارهای آن ملا و طرفدارهای آن ملا درست کنند و کم کم ملاها را کنار بگذارند و این پیروزی که برای شما حاصل شده است از دست شما بگیرند . این یک رشته است که عرض کردم .

یک رشته دیگری که باز فی الجمله به من اطلاع دادند

، بعضی اختلافاتی است که بین گروه های متعهد است . گروه هائی که متعهد به اسلام هستند ، خدمتگزار به اسلام هستند ، در بعضی از بلاد همین گروه ها با بعض گروه های دیگری که آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند ایجاد اختلاف دارند می کنند . من به این گروه ها هر جا و هر کس است ، تمام گروه ها این تنبه را می دهم که توجه داشته باشید که دست جنایتکار خارجی ها از هر راهی می خواهند اختلاف ایجاد کنند . اگر شما برای اسلام می خواهید خدمت بکنید ، همه با هم یکصدا باشید تا بتوانید خدمت بکنید . اگر هر کدام بخواهید یک صدای علیحده داشته باشید و یک بساط علیحده ای داشته باشید ، آن هم با هم به خلاف برخیزید ، اختلاف با هم بکنید ، مطمئن باشید که این اختلاف بین گروه های متعهد با اینکه حسن نیت دارند ، به جائی می رسد که یک وقت خدای نخواسته بین دو گروه متعهد در سرتاسر کشور مخالفت بیفتد و یک وقت منتهی بشود به جنگ مسلحانه و دشمن های شما از خدای می خواهند که بین شما یک همچو چیزهائی واقع بشود . و من البته اطمینان دارم که شما هوشیارتر از این هستید که یک همچو مسائلی پیدا بشود لکن من تذکر را لازم می دانم که بدهم . تمام اموری که از او بوی نفاق و بوی اختلاف می آید باید کنار گذاشت . شما الان از تمام اطراف دنیا هدف هستید ، یعنی این انقلاب اسلامی ایران همچو در

دنیا چهره پیدا کرده است که همه قدرت های بزرگ را به وحشت انداخته است که نبادا این انقلاب به آن چهره واقعی که دارد همه جا توجه به آن بکنند و یک وقت ابرقدرت ها ببینند که ممالک اسلامی و ممالک دیگر هم از دست آنها رفت ، از این جهت کوشش می کنند ، به همه قوا کوشش می کنند که اینجا که هسته مرکزی این انقلاب و نهضت اسلامی است ، اینجا را بکوبند ، کوبیدن و بهترین کوبیدن ها آن است که از داخل این مساله واقع بشود ، اختلاف داخلی ، خودمان توی سر خودمان بزنیم .

من اعلام خطر می کنم به واسطه طرح فهد

بیدار باشید شما و همه ، و همه مسلمانها که نبادا یک همچو اغفالی بکنند ما را و غفلتی بکنند ، با یک صورت مناسبی بیایند جوانها را بازی بدهند که این جمهوری اسلامی هم مثل زمان محمدرضا شاه است بلکه بدتر ، آخوندها هم که جز فساد ، کاری انجام نمی دهند . از این حرفهائی که بازی بدهند جوانها را . این راجع به مسائل داخل که اهمیت دارد . در مسائل منطقه ، مهمترین چیزی که الان مورد صحبت است این طرح هائی است که به دست آمریکا و صهیونیست و بعضی نوکرهای آنها ریخته شده است و این طرح هائی است که دولتهای اسلامی می خواهند ، دولت های عرب می خواهند این طرح را طرح بکنند و تحمیل بکنند بر همه . این طرح هیچ نقطه مثبت ندارد . آنهائی که گمان کرده اند نقطه های مثبتی در این طرح هست یا توجه به مسائل ندارند یا طور

دیگری است . نکته مثبت در این طرح ها هیچ نیست . کشور ما ، ملت ما که اینهمه شهدا داده است و اینهمه معلولینی که الان بسیاریشان در اینجا هستند و خداوند آنها را شفا بدهد تقدیم کرده است ، برای اسلام است و ما اسلام را منحصر به ایران نمی دانیم . اسلام ، همه جا اسلام است . مصر هم همین اسلام است و سودان هم همین اسلام است و عراق هم همین اسلام است و حجاز همین اسلام است و سوریه و سایر جاها . ما نمی توانیم حساب خودمان را از حساب سایر مسلمین جدا کنیم . ما با اینهمه خسارتی که بر ما وارد شده است و اینهمه شهید که دادیم و معلول که دادیم و آواره که پیدا کردیم ، همه اینها برای اسلام بوده ، ایران هم از باب اینکه یک کشور اسلامی است ما این زحمات را برایش کشیدیم . ما نمی توانیم که اعراب را و مقدرات اعراب را از خودمان جدا بدانیم ، مقدرات سایر کشورها را از خودمان جدا بدانیم . همه جا اسلام است و همه مسلمین !!! که ما هم جمله آنها هستیم !!! موظفیم که اسلام را در هر جا حفظ کنیم . ما مکلف هستیم که آن مقداری که می توانیم هدایت کنیم این کشورهای اسلامی را که امروز در فکر این طرح بسیار بسیار مضر هستند و می خواهند آن طرح را تصویب کنند . ما باید به ملتهای مسلمین و اسلام و به کشورهای اسلامی تذکر بدهیم . من اعلام خطر می کنم برای این مساله و

برای اسلام به واسطه این طرح . آنهائی که این طرح را داده اند یا جاهلند و یا تحت تاءثیر آمریکا و صهیونیسم واقع شده اند . آنهائی که در این طرح نقطه مثبت قائل هستند آنها هم همین طور . اگر هیچ نقطه ای در این نبود جز اینکه اسرائیل به رسمیت شناخته شود ، یکی از موارد این پیشنهادها این است که اسرائیل به رسمیت شناخته بشود و تامین داده بشود به اسرائیل ، اگر هیچ نبود الا این و تمام نقاط دیگر ، نقاط مثبت بودند ، آن نقاط مثبت همه بر خلاف بود . معنی اینکه تامین داده بشود به اسرائیل این است که این اسرائیل که سال های طولانی است زمینهای مسلمین را غصب کرده اند و کشتار دستجمعی در فلسطین و در لبنان و در جاهای دیگر ایجاد کردند ، مسلمین را بی خانمان کردند و اعراض و نفوس مسلمین را در خطر ، معرض خطر قرار دادند و دستخوش مقاصد فاسدشان کردند ، حالا همه مسلمانها این را تامینش بدهند! یعنی اینکه اگر یک کسی خواست تعرض بکند به این غاصب ، به این دولتی که دولت غاصب جانی است ، همه مسلمانها و همه دولتهای منطقه موظفند که با او مخالفت کنند برای حفظ اسرائیل . اسرائیلی که خون مسلمین را مکیده است و فلسطین را و قدس را آنطور کرده است و لبنان را به آن صورت در آورده است و مسلمین را قتل و غارت کرده است ، حالا همه موظفیم که برای خاطر اینکه یک دستمزدی به او بدهیم ، همه حافظ او باشیم

، همه تامین کنیم او را! آن کسی که از اول که وارد شده است در قدس و فلسطین ، همه کارهایش غاصبانه بوده است ، حالا ما به رسمیت بشناسیم ! یعنی مملکتهای عرب ، این رژیم فاسد ، فاسق ، کافر را به رسمیت بشناسند ، دستمزد بدهند به اسرائیل بعد از آنهمه جنایات . اگر نقطه مثبتی که بعضی ها می گویند ، این است که یکی از مواد این است که اسرائیلی خارج بشود تا جنگ کذا ، !!! از !!! تا آن حدودی که در جنگ کذاست ، این از نقاط منفی این است . این معنایش این است که اسرائیل اینهمه جاها را که گرفته است مال خودش ، حالا یک چند جا را رها کند مثل این است که ما بیائیم با عراق مصالحه کنیم که خوزستان یک مقدارش مال ما و یک مقداریش مال شما . این از نقاط منفی اوست و سایر نقاط تمام در خدمت اسرائیل است و می خواهد اسرائیل را حاکم کند بر اعراب و من اخطار می کنم بر ملت های اسلامی و خصوصا ملتهای عرب و بر ارتش های اسلامی و ارتش های دولت های عربی که گذشتن این طرح در یک جای سربسته بدون توجه ملت ها جز اینکه شما را به اسارت اسرائیل در آورد و تا آخر عمر نوکر اسرائیل باشید و دست بسته و چشم بسته به اختیار اسرائیل و آمریکا در آئید هیچ چیز دیگری نیست . برای ملت های اسلامی و برای عرب هیچ ننگی بالاتر از این نیست که تسلیم این طرح فاسد خراب

صد در صد مخالف با اسلام بشود . ننگ عرب است که قبول کند این آقائی اسرائیل را . من به همه اخطار می کنم که اگر این طرح بگذرد ، فردا اسرائیل مکه و مدینه را از چنگ شما بیرون می آورد .

بیدار باشند ملت ها و بیدار کنند دولت ها را و مخالفت کنند با این طرح کافر فاجر . این طرح را که می خواهند بریزند ، آمریکا چنگ و دندان نشان داده برای اینکه تسلیم کند اینها را ، کماندوهای خودش را پیاده کرده است در منطقه و لشکرهای خودش را در منطقه پیاده کرده است ، مانورها را نمایشگرها را آورده است نمایش بدهند ، بترسانند اهل منطقه را . اگر دولت ها بترسند ، ملتها زنده باشند و نترسند . اگر ما همه از بین برویم ، بهتر است از اینکه ذلیل باشیم زیر دست صهیونیسم و زیر دست آمریکا . و این یک قدم بلندی است که به دستور آمریکا این قدم بلند برداشته شده است برای ذلت عرب و ذلت مسلمین . ننگ بر آن اعرابی که برای خاطر سلطه کمی که به کشوری پیدا کنند و برای خاطر استفاده هائی که پیدا کنند تن به یک همچو ذلتی بدهند و ننگ بر همه ما اگر چنانچه ساکت بنشینیم . و اگر چنانچه دولت ها هم ، دولت های بی توجه به مسائل یا متعمد در اینکه خیانت به اسلام بکنند و به ملت عرب بکنند و به مسلمین بکنند ، این طرح را بگذرانند ، هیچ ارزشی ندارد برای اینکه ملتها با این مخالفند . هیچ

ملتی از ملتهای اسلامی نیست که موافق با این باشد که نوکر اسرائیل باشد و ذلیل اسرائیل و ذلیل آمریکا باشد . اگر فرضا هم این دولتها بگذرانند این را ، ارزش یک پشیز ندارد این گذراندن ها و مسلمانها و ملتها با این مخالفند . باید این دولت ها این مطلب را از سر خودشان بیرون کنند که همانطوری که سابق می کردند حالا باید بکنند ، یعنی خودشان را قیم بدانند نسبت به ملت ها . یک نفر شیخ یا یک نفر رئیس حمهور یا یک نفر ملک به اصطلاح خودشان چه حقی دارد که بر یک مملکت حکومت کند و یک مملکتی را بخواهد به مصالح اسرائیل فدا کند . باید حکومتها بیدار بشوند ، با گذراندن این طرح گور خودشان را می کنند . نباید دیگر از این به بعد این فکر بیاید در سر این حکومت ها که کار با ماست و به ملت ها مربوط نیست . شما در مقابل ملت هیچ کاره اید . ملتها هستند که باید کارها به تصویب آنها برسد . البته ما هم گرفتار یک همچو مساءله ای بودیم در زمان رضا خان ، در زمان محمدرضا خان همین مساله بود که به ملت کار نداشتند ، ملت چکاره است ؟ آنها ملت را هیچ کاره می دانستند . هر چه هست اعلیحضرت است ، غیر اعلیحضرت خبری نیست . لکن ملت ایران شکست این را و فهماند که هر چه هست ملت است و حکومت ها باید بر طبق امیال ملت عمل بکنند ، بر طبق مصالح ملت عمل بکنند و حکومت ما

و مجلس ما و همه ارگانهای لشکری و کشوری ما الان همین طور هستند ، خدمتگزار ملت هستند . هیچ یک از آنها نیست که این فکر در کله اش بیاید که بخواهد یک حکومتی بکند ، تحمیلی به ملت بکند . ملتهای دیگر هم باید همین کار رابکنند . چاره ای ندارند جز اینکه در مقابل این قرارداد داد و طرح فاسد قیام کنند ، نهضت کنند ، جان بدهند تا این طرح را نگذارند عملی بشود . بر فرض اینکه آنها این طرح را تصویب کنند ، مخالفت کنند و بدانند که با مخالفت ملت نمی شود این طرح درست بشود .

من از خدای تبارک و تعالی بیداری همه ملت های اسلام را ، بیداری همه دولتها را ، بیداری همه جوانها را ، من این پیامی که دارم به مدارس کشورها هم هست به دانشگاه ها ، به همه جا .

هر کس با طرح فهد مخالفت نکند خائن به اسلام است

این جوانهای دانشگاهی ، این نویسنده ها ، این گوینده ها ، این علما ، این ارتشی ها ، همه اینها با این طرح خبیث که اسارت ملت عرب را و اسارت اسلام را ثبت می کند به خیال خودشان ، و به دست اسرائیل می دهد ، مخالفت کنند . هر کس مخالفت نکند ، خائن به اسلام است . و بدانید که ملت ها اگر با یک چیزی مخالفت کردند ، دولت ها نمی توانند اجرا بکنند . امروز مثل سابق نیست که یک دولتی بیاید هر غلطی می خواهد بکند . خیر ، باید موافق امیال صحیح ملت عمل بکند . نوکر ملت باید باشد ، نه آقای

ملت . او کاخ طلا درست نکند با پول ملت و ملتش ضعیف ترین و فقیرترین ملت هاباشد . انشاء الله خداوند به همه ما و به همه شما و به همه ملتهای اسلامی یک روشنائی عنایت کند و یک نور هدایتی عنایت کند که همه ما در خدمت اسلام و در خدمت خدای تبارک و تعالی و اطاعت رسول خدا باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 2/9/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان های فارس ، کهکیلویه ، بویراحمد وبوشهر

روحانیون در هر کجا هستند ، جلوگیری نمایند از دستهائی که اختلاف ایجاد می نمایند

بسم الله الرحمن الرحیم

از همه آقایان علمای اعلام استان فارس که زحمت کشیده و به اینجا تشریف آورده اند تا از خدمتشان استفاده نمائیم و عرض ارادت کنیم تشکر می کنم .

ابرقدرت ها و قدرتها وقتی دیدند توطئه هائی که تاکنون چیده اند به نتیجه نرسیده است ، به فکر افتاده اند تا در داخل به اختلافات دامن بزنند که اگر اختلافات داخل اوج بگیرد دیگر احتیاجی به توطئه خارجی هم نیست . در داخل هم دو نوع اختلاف در راءس می باشد: یکی اینکه بین مردم با روحانیت جدایی بیندازند که در زمان رضاخان هم این توطئه ها بود و الان بیشتر است ، زیرا با اتحاد مردم و روحانیت ، کارهای بسیار مثبت انجام می گیرد . لذا آقایان توجه داشته باشند که هر کجا دست هائی را یافتند که می خواهد بین خود روحانیون و روحانیت و مردم اختلاف ایجاد نماید ، جلویش بایستند که این از مسائل بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود و ائمه جمعه در خطبه های جمعه و ائمه جماعات این

مساله را گوشزد نمایند . شاید همین مƙ͘љYʙƠو منافقین باشند که نسبت به بعضی از مراجع اهانت می کنند و به اسم اینکه من با فلان مرجع یا فلان شخص دوست هستم ، به مرجع و یا روحانی بزرگی اهانت می کند و این خود مبدا دودستگی می شود . باید آقایان روحانیون در هر کجا که هستند جلوگیری نمایند و از طرف دیگر ، آقایان توجه دارند که آن کسانی که با روحانیت مخالفند ، مترصدند تا نقطه ضعفی پیدا کنند و بزرگ نمایند تا وجهه اش را در میان مردم از دست بدهد . لذا روحانیون باید توجه نمایند که کاری نکنند تا عده ای دست بگیرند . مطلب دوم اینکه باز دسته ای در کار هستند تا بین ارگان هائی که از خود مردم هستند ، مناقشاتی ایجاد نمایند . آقایان بلاد باید با کمال جدیت جلویش را بگیرند . امیدوارم امروز که دست خارجی ها از کشورمان کوتاه شده است و مردم ، دولت و ارتش و سپاه و روحانیون متحدند برای آرامش و پیشرفت کارها اقدام نمایند و نگذارند اختلافی بوجود آید . اگر با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و توجه به ذات مقدس حضرت حق تعالی و توجه به استمداد از ولی عصر әĘǙŠالله علیه کارهایمان را پیش ببریم ، انشاء الله آسیبی نخواهیم دید . خداوند همه آقایان را حفظ بفرماید و هم ما را متوجه به تکالیف شرعیه الهی بفرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 3/9/60

بیانات امام خمینی در جمع سرپرستان و مسؤ ولین بنیاد مستضعفان و بنیاد امورجنگزدگان ، گروهی از جانبازان انقلاب اسلامی ، مهاجرین مناطق جنگی و اقشار مختلف مردم تهران

این دست غیب است که این تحولات را در کشور ما ایجاد کرده است

بسم الله الرحمن الرحیم

این دست غیب است که این تحولات را در کشور ما ایجاد کرده است .

اگر شما گمان کنید که تمام بشر و تمام قوای انسانی جمع بشوند و بتوانند یک قلب را تحویل و تحول بدهند ، هرگز نخواهد شد . این خداست که در یک شب کانه قلب های این ملت را متحول کرد و تمام این ملت را در مقابل آن قدرت های بسیار عظیم شیطانی به ایستادگی وا داشت و دست همه قدرتها را از کشور شما کوتاه کرد . و این قدرت الهی است که به جنگزده های ما ، به عزیزان ما که آواره شده اند از محل خودشان ، قدرت عنایت کرده است که در مقابل نارسائی ها و در مقابل زحمت ها و کمبودها ایستادگی کنند ، بلکه خودشان کمک کار باشند و این قدرت الهی است که شما جوانها را وادار می کند که در بنیاد مستضعفین به خدمت مستضعفین باشید .

این ملت را خدای تبارک و تعالی بادست عنایت خودش و با قدرت کامله خودش قدرتمند کرد و متحول کرد به انسانهای الهی ، انسانهائی که برای خدا قیام کردند و برای خدا ادامه می دهند ، برای خدا در جبهه ها جنگ می کنند و برای خدا در خارج جبهه خدمت می کنند ، برای خدا در بنیاد مستضعفین خدمت می کنند و برای خدا زحمت و مشقت را خریداری می کنند . و این قدرت خدای تبارک و تعالی است که جوانهای ما راعاشق شهادت کرده است که این عزیزان بیایند اینجا و از آنها کسانی اصرار کنند که من دعا کنم شهید بشوند و من به آنها عرض می کنم که پیروز باشید و انشاء الله ثواب

شهید دارید .

شما عزیزان که متکفل امور هستید کار جنگزدگان را به خوبی اداره بکنید

شما عزیزان که متکفل امور جنگزدگان هستید و متکفل تدبیر در این امر هستید که کارجنگزدگان را به خوبی اداره کنید و من می دانم که کار بسیار مشکل است ، کاری است که نمی شود با فوریت انجام داد و کاری است که اگر به طور معمولی بخواهد دولت انجام بدهد ، قدرت این مطلب را ندارد لکن این دست خداست که عنایت کرده است و جوانهای ما را وادار کرده است به اینکه به این برادران و خواهران و کودکان جنگزده خدمت کنند و آنها را در این مصیبت هایی که وارد بر آنها شده است ، تسلیت عنایت کنند . و این خدای تبارک و تعالی است که جنگزده ها را ، در صورتی که اگر به طور معمول بود ، باید بسیار نارضایتی داشته باشند ، لکن معذلک در هر جا هستند کمک کار هستند و مقاوم هستند و امروز آقای میرسلیم که به من اطلاع دادند ، گفتند جنگزده ها یک قدرتی شده اند در مقابل صدام ، این امری است که با دست غیبی الهی انجام گرفته است و دست عنایت حق تعالی بر سر شماست و آسیبی انشاء الله نخواهد دید . ما البته می دانیم که هم در فعالیتهای جهاد مستضعفین ، بنیاد مستضعفین و هم در فعالیت اداره کننده امور جنگزدگان یک نواقص هست و علاوه شیطان هائی هستند که این برادرهایی که برای خدا دارند کار می کنند ، آنها را می خواهند سست کنند و بعضی مسائل به آنها می گویند لکن خداست که قلب های شما را نگه داشته است

و شما را هشیار کرده است که کید کائدین و مکیدها را خنثی کنید و خودتان در صحنه باشید . ما خدا را شکر می کنیم که این ملت ، سرتاسر کشور ، زن و مرد ، بزرگ وکوچک در خدمت به اسلام کمر بسته اند و دست از این بر نخواهند داشت انشاء الله تا اینکه به پیروزی نهائی برسد .

من رنج هائی که در جنوب و در غرب به برادران و خواهران ما وارد می شود ، می دانم و متاثر هستم و همه مومنین و همه مسلمین متاثر هستند لکن شما بدانید که اینطور دست و پا کردن و اینطور بر خلاف موازین همه کشورهای عالم و همه جنگ های دنیا عمل کردن و از خارج و دور ، موشک به شهرها انداختن و اینطور کارهای ناجوانمردانه کردن ، اینها از ضعف آنهاست . آنها که رانده شدند از آبادان و شکست مفتضحانه خوردند و امید است که انشاء الله از جاهای دیگر هم رانده شوند و شکست مفتضحانه بخورند ، آنها نمی توانند مقابله کنند . از دور ، از راه های دور موشک پرتاب می کنند ، آن هم در خانه های مسکونی ، در مساجد ، در بیمارستان ها و جاهائی که مردم بیگناه هستند ، لکن ما بر حقیم ، ملت ایران بر حق است و ما در مقابل ظلم ایستادیم ، از اول هم که ملت ایران قیام کرد ، در مقابل ظلم ایستاد و در مقابل کفر ایستاد و مقصدش این بود که جمهوری اسلامی باشد و از قید و بند گرفتاری های خارجی رهائی یابد

. و این مقصد ، مقصدی است الهی و این مطلب ، مطلبی است که اسلام امر فرموده است و شما برادرهائی که در جبهه جنگ می کنید و شما برادرهائی که آسیب جنگی دیدید و شما برادر و خواهرهائی که مصیبت دیدید برای خدا بوده است و خداوند تبارک و تعالی جبران خواهد کرد . و من امیدوارم که به زودی جبران بشود و خانه ها بهتر از اول ساخته بشود و انشاء الله زندگی عادی خودشان را این مسلمین عزیز و این ساکنین جنوب و غرب ، زندگی اصیل خودشان را از سر بگیرند . عمده این است که چون ما بحق هستیم و ما اسلام را می خواهیم و ما پیاده شدن احکام اسلام را می خواهیم ، تمام ضربه هائی که وارد می شود ، تمام اینها قابل تحمل است . این ضربه ها به ما تنها وارد نشده است ، شما در طول تاریخ از زمان آدم (ع ) تاکنون ملاحظه می کنید که تمام انبیا و تمام اولیا وتمام بزرگان دین در مقابل ظلم ایستاده اند و صدمه دیده اند ، ایستاده اند و با آتش آنها را سوزانده اند و با اره آنها را دو نیم کرده اند و در کربلا آنطور کردند با اولاد رسول الله ، لکن چون برای خدا بود و چون حق بودند ، تمام مشکلات آسان می شود . مشکلات ، مشکلات مادی است ، مشکلات مادی در مقابل معنویات نمی تواند عرض اندام کند ، آنهائی که به معنویت مجهزند ، آنهائی که به خدا متصل هستند و آنهائی که به مبدا

و حق متصل هستند ، آنها را امور مادی از مقاصد خودشان باز نمی دارد .

کسی که انجام وظیفه برای خدا می کند پیروز است

و شما توجه داشته باشید ، شمائی که خدمت به مستضعفین می کنید و شمائی که خدمت به جنگزدگان می کنید و امید است انشاء الله و هست اینطور که انگیزه های شما انگیزه های اسلامی انسانی باشد ، شما بدانید که در یک طاعت بزرگ هستید و همیشه به طاعت حق تعالی قیام کردید و ثواب شما ، ثواب عبادتهای پنجاه شصت ساله دیگران است و من امیدوارم که این کشور با همین قدرت که تا اینجا آمده است و با همین تعهد و با همین بیداری که از اول قیام کرده است و تا اینجا رسانده است ، باقی باشد این نهضت و این انقلاب و قیام تا صاحب اصلی انشاء الله بیاید و ما و شما و ملت ما امانت را به او تسلیم کند و شما عزیزان متعهد ، عزیزان متعهد و عزیزانی که برای خدای تبارک و تعالی کار می کنید از هیچ امری از امور ، از انتقاداتی که ممکن است بعضی از جناح های فاسد بکنند ، چه در بنیاد مستضعفین و چه در بنیاد جنگزدگان ، دلسرد نباشید برای اینکه شما برای خدا انجام وظیفه می کنید و کسی که انجام وظیفه برای خدا می کند پیروز است . با قدرت ، کارهای خودتان را انجام بدهید و با قدرت بهتر از سابق رسیدگی کنید به امور و شما بدانید که رسیدگی به امور مستضعفان و رسیدگی به امور جنگزدگان که اینها بندگان خدا هستند و خداوند به آنها عنایت دارد

، از عبادات بزرگ است . خداوند انشاء الله به همه شما توفیق عنایت کند و به جنگزده های ما و به آنهائی که جوان از دستشان رفته است ، آنهائی که خانمانشان از دستشان رفته است ، صبر و اجر عنایت فرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 4/9/60

پیام امام خمینی به مناسبت سالروز تشکیل بسیج مستضعفان

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بی پایان نثار ملت شریف عظیم الشان ایران که با همت والای خود در مقابل هر پیشامد و خطری شجاعانه و عاشقانه ایستاده و مقاومت نموده و در راه خداوند تعالی و جمهوری اسلامی که کفیل پیاده نمودن احکام روشنی بخش و مترقی اسلام است از هیچ کوشش و بذل جان و مال دریغ ننموده . و سلام بر قوای مسلح و رزمندگان پرشور و عاشق لقاءالله که در راه هدف مقدس سر از پای نشناخته و جان برکف به دفاع از حق و میهن عزیز خود در جبهه ها و پشت جبهه و جهاد مقدس تا پیروزی نهایی ادامه می دهند . و رحمت و برکات خداوند بزرگ بر بسیج مستضعفان که بحق پشتوانه انقلاب اسلامی است و به کوشش ارزنده خود ادامه داده و بحمد الله تعالی با همت جوانان برومند و داوطلبان گروه میلیونی ، رزمنده تربیت و امید آن است که با شرکت فعال قشرهای معظم ملت و شور و شعفی که در جوانان عزیز از برکت اسلام مشاهده می شود ارتش 20 میلیونی که نگهبان جمهوری اسلامی و کشور عزیز از شر جهانخواران متجاوز است تحقق یابد .

شما عزیزان و جوانان بزرگوار باید بدانید که حفظ و حراست اسلام و کشور اسلامی و دین حق از بزرگترین

طاعاتی است که از صد رعالم تاکنون انبیاء معظم و اولیاء بزرگ صلوات الله علیهم اجمعین در راه آن کوشش جانفرسا نموده و از هیچ فداکاری دریغ ننموده اند و تربیت و تعلیم و تعلم فنون نظامی در راه این هدف ارزنده ترین ارزش هاست و تا شما جوانان بیدار و سایر قشرهای ملت بزرگ با این شور و شعور در صحنه حاضرید به کشور و جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد رسید . شما ملت معظم که می خواهید از دین خدا دفاع کنید و نگهبان کشور ولی الله الا عظم ارواحنا لمقدمه الفداء باشید ، مطمئن باشید که دست قدرت خداوند قادر بر سر شما سایه افکنده و عنایات غیبی شامل حال شماست و شر اشرار و توطئه های شرق و غرب را خنثی خواهد فرمود . ملت عزیز با توجه به اینکه قدرت های جهنمی از هر طرف درصدد به شکست کشاندن جمهوری اسلامی که دست آنان را از چپاول اموال این ملت مظلوم کوتاه کرده می باشد ، باید همگی تشریک مساعی در رفع مشکلات کشور عزیز نمایند و در پیشبرد اهداف اسلام بزرگ از هیچ کوششی دریغ ننمایند و هر گروه و دسته ای در هر مقام است در این هدف عالی اسلامی کوشا باشند .

مجلسیان در تصویب لوایحی که از ارگان ها به آنان می رسد با تحقیق و تدقیق و مراعات موازین اسلامی تسریع نمایند و مواردی که احتیاج به تشخیص متخصصین دارد ، از آنان دعوت و مشورت و نظر خواهی نمایند . و شورای نگهبان در نظارت به قوانینی که می گذرد ، چه مربوط به مسائلی باشد

که تماس با احکام اولیه شرعی دارد یا احکام ثانویه ، با مراعات همه جوانب نظر دهند . و دولتمردان در اجرای قوانین مذکور تسریع و در عدم تجاوز از حدود قانون سختگیری نمایند و متجاوزان از هر قشر و دسته ای باشند به دادگاه ها بسپارند تا به مجازات برسند . و شورای قضائی در کار پرزحمت و ارزنده خود با سرعت عمل ، مساله مهم مشکل قضا را حل نماید و متخلفان از موازین اسلامی را به دادگاه ها دعوت و به مجازات شرعی برسانند . و رزمندگان و قوای مسلح نظامی و غیر نظامی و کمیته ها و نیروهای مردمی از عشایر و سایر قشرها در پیشبرد جنگ در جبهه ها و در جلوگیری از شرارت منافقان و منحرفان با تشریک مساعی و کمک اطلاعاتی میلیونی مردم متعهد از کوشش شبانه روزی دریغ ننمایند . و جهاد سازندگی و بنیاد مستضعفان و متصدیان امور جنگزدگان و آوارگان بر قدرت فعال خود بیفزایند . و بسیج مستضعفان که سالروز آن را به ملت ایران و جوانان متعهد و مومن تبریک می گویم ، در تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان مساعی جمیله خود را روز افزون کنند .

و نویسندگان و روشنفکران متعهد و رسانه های گروهی بر حجم تبلیغات خود افزوده و تبلیغات دامنه دار دشمنان جمهوری اسلامی ایران را خنثی نمایند . و شورای فرهنگی کوشش کنند که با کمک مستضعفان و دانشمندان ، دانشگاه ها باز و به کار خود ادامه دهند و بر عالمان دانشمند است که دعوت شورا را در این امر حیاتی لبیک گویند . و ملت شریف

که انقلاب اسلامی را به پیش بردند ، در تمام مشکلات جنگی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی با متصدیان این امور همراهی و همفکری نمایند . و حوزه های مقدسه علمیه در تمام کشور در تربیت قضات شرع و مبلغان و فقها و دانشمندان بیش از پیش کوشش نمایند که امروز احتیاج به این قشرها بیش از سابق است و تکلیف مهم بیشتری متوجه آنان است . و علمای اعلام و ائمه جماعات و خطباء محترم بر حجم ارشاد و رهنمودهای خود بیفزایند و قشرهای میلیونی مردم را متوجه طرق نگهبانی از اسلام و احکام مقدسه آن و حراست از جمهوری اسلامی نمایند و به توده های متعهد میلیونی اسلامی لزوم تشریک مساعی در تمام امور کشوری و لشگری و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را گوشزد نمانید و به آنان توصیه کنند که برای کمک به اقتصاد کشور که امروز از اهم مسائل است ، از اسراف ، تبذیر و استعمال امور تشریفاتی و تجملی اجتناب نمایند و از سپردن پولهای خود اگر چه اندک باشد ، به بانکهای دولتی برای به راه افتادن چرخ های اقتصاد و کمک به دولت اسلامی دریغ ننمایند و از کمک کردن به جنگ و جنگزدگان غفلت ننمایند و از شرکت در بسیج مستضعفان و تعلیم و تربیت دیدن برای حراست از اسلام عزیز کوشا باشند .

و کوتاه سخن آنکه امروز جمهوری اسلامی ودیعه ای است که از جانب خداوند متعال به ملت ایران سپرده شده و همه ما از زن و مرد و پیر و جوان در حفظ این ودیعه مسؤ ول هستیم و باید تمام

قشرها با اتکال به خداوند تبارک و تعالی و وحدت کلمه و اجتناب از اختلاف ، جمهوری اسلامی را نگهبان باشیم و راه مستقیم انسانیت و اسلامیت را به توفیق الهی ادامه دهیم . از خداوند متعال توفیق همگان را در خدمت به خلق خدا و آئین مقدس او خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/9/60

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام سید محمد مهدی دستغیب

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد مهدی دستغیب دامت افاضاته

به منظور تصدی امور دو آستانه مبارکه حضرت احمد ابن موسی ابن جعفر ، شاهچراغ و حضرت می رسید محمد علیهما السلام ، جنابعالی را به تولیت دو آستانه مذکور منصوب می نمایم . امیدوارم موفق و موید باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/9/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام رئیس جمهوری ، رئیس ستاد مشترک ارتش ، فرماندهنیروی زمینی و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای حاج سید علی خامنه ای رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران ، تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران ، سر کار سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ، جناب آقای محسن رضائی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

(ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم )

تلگراف های شریف که بشارت پیروزی بزرگ قوای مسلح شجاع را بر قوای شیطان آمریکایی صدامیان که با هجوم ظالمانه خود فتح قادسیه را به مغزهای تهی از ایمان به غیب وعده می دادند واصل گردید . اتکاء به مسلسل و تانک و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی انسانها را به ورطه هلاکت و فضاحت می کشاند .

آنان که رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و میگ ها و میراژها می دانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به حساب نمی آورند و دم از (پیروزی قادسیه ) می زنند و رمز پیروزی قادسیه و مومنان صدر اسلام را باز نیافتند و قدرت ایمان و شهادت طلبی را نمی فهمند ، باید با شکست مفتضحانه روبرو شوند و گوشمالی الهی ببینند . اینان از پیروزی های صدر اسلام که پیروزی ایمان و خون بر شمشیر و قوای جهنمی

بود باید عبرت بگیرند . مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیر نظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاءالله دفاع می کنند و فرق است بین این عزیزان و آن گول خوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجید برخاسته اند . آنچه برای اینجانب غرور انگیز و افتخار آفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند می باشد و این است فتح الفتوح . من به ملت بزرگ ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم ، وجود چنین رزمندگانی را که در دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمده اند ، تبریک می گویم . مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف ، رزمندگانی چنین قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازانی چنین دلباخته دوست که شهادت را آرزوی نهائی خود و جانبازی در راه محبوب را آرمان اصیل خویش می دانند .

افتخار بر رزمندگانی که جبهه های نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطر آگین نموده اند . فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته و پاسداری از مکتبی می کنند که شکست ناپذیر و سر تا پا پیروزی است . و ننگ بر آنان که در راهی جان خود را هدر می دهند

و عرض و آبروی خود را می برند که پیروزی شان شکست و زندگی شان ننگ آفرین است .

اینجانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزیز قوای مسلح نظامی و انتظامی ، ارتش و سپاهی و بسیج مستضعفان و ژاندارمری و شهربانی و عشایر محترم و نیروهای نامنظم و مردمی تشکر و قدردانی می کنم .

درود بر شما و همه آنان که برای اسلام و کشور عزیز خود حماسه می آفرینند . از خداوند تعالی پیروزی نهائی رزمندگان اسلام و سعادت همگان را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/9/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه اهل تشیع و تسنن استانهای یزد و هرمزگان

این انقلاب یک انقلاب منحصر به فردی است

بسم الله الرحمن الرحیم

البته آقایان توجه دارند و داشتند به اینکه این انقلاب یک انقلاب منحصر به فردی است که از خود مردم و با اسم اسلام و با تکبیر همه جانبه همه ملت تحقق پیدا کرده است و خدای تبارک و تعالی بر همه ملت ایران منت گذاشته است که قلوب همه را متوجه کرده است به همین جمهوری اسلامی و همه خواهان اسلام و خواهان جمهوری اسلامی هستند . و البته توجه هست به اینکه انقلاباتی که در دنیا واقع شده است ، تمام انقلابات را باید بگوئیم که ضایعاتش بیشتر از این انقلاب بوده است و برداشتش کمتر بوده است و آن برداشتی که این انقلاب کرده است که آن تحقق اسلام و احکام اسلام است ، در هیچ جا همچو برداشتی نشده است . اگر هم اسم جمهوری روی جمهوری اسلامی روی بعضی از کشورها بوده است ، محتوایش نبوده است . و همین طور توجه دارید که مشکلات بعد از انقلاب در کشورهای بزرگ دنیا الان هم

رفع نشده است . شوروی که یکی از ابرقدرت های عالم است ، الان شصت و چند سال که انقلاب کردند و الان هم در مشکلات هستند ، همه جور مشکلات و نمی توانند مشکلاتشان را رفع کنند .

و ایران یکی از ویژگی های بزرگش این است که الان ما یک دولتی و یک ملتی جدای از هم نداریم ، یک ارتشی و یک ملتی و یک دولتی جدای از هم نداریم . ملت با ارتش ، با دولت ، همگام است و مشکلات اگر برای دولت پیش بیاید ، اگر برای ارتش پیش بیاید ، برای هر جهتی ، برای یک طرف مملکت مثل زلزله مثلا پیش بیاید ، خود این مردم بهتر از دولت مشغول می شوند به فعالیت ، چنانچه در کرمان این زلزله ای که پیش آمد ، دیدید که با فعالیت حضرت آقای صدوقی و توجه مردم ، بسیاری از مشکلات رفع شد و من الان هم امید این معنا را دارم که چون مردم حاضر در صحنه هستند ، مشکلات برطرف بشود . البته مساله پاکسازی ادارات در دست اجراست .

علمای بلاد همفکری کنند با دولت و ارشاد کنند مردم را

الان این بازرسی عمومی که بناست به فعالیت وارد بشود و شده است ، این مسائل را امیدواریم که با فعالیت و با همفکری همه مردم و خصوصا (علماء بلاد) از اموری که بسیار اهمیت دارد قضیه این

است که علماء بلاد هدایت کنند مردم را ، همفکری کنند با دولت و ارشاد کنند مردم را و نگه دارند مردم را در این حال نهضتی که هستند و الان در حال انقلابند ، مردم را در صحنه نگه دارند

و مردم را از اینکه یک اختلافی خدای نخواسته بخواهند درش ایجاد کنند و در جاهائی ایجاد کنند ، مردم را تنبه بدهند به اینکه دستهای خبیثی هست که می خواهند نگذارند این انقلاب به ثمر برسد . از این جهت یکی از امور مهمی که به عهده علمای بلاد و خصوصا ائمه جمعه هست همین است که در خطبه هایشان که یک فرصتی است که مردم مجتمعند و مطالب را می شود گفت ، تنبه بدهند مردم را که غفلت نکنند از این دستهائی که به خیانت می خواهند این انقلاب را متلاشی کنند . تمام توطئه هائی که در خارج و در داخل بوده است تاکنون ، خنثی شده است و بحمد الله جنگ هم دارد به پیروزی ختم می شود و کشور هم کشور خود شماست و اسلامی است و تعهد به اینکه ما باید اسلام را حفظ بکنیم .

از تکالیف اولیه خدای تبارک و تعالی است حفظ اسلام ، و همه ما و همه ملت و همه علما و همه می دانید که مکلف به این هستید که این هدیه الهی را حفظ بکنید و الان اسلام به دست ما سپرده شده است . ما سابق اگر عذری داشتیم به اینکه قدرتها را نمی گذارند ما کاری انجام بدهیم و قدرتهائی بودند که مخالف بودند ، علما را مانع می شدند از اینکه در پستهای خودشان ، وظایف خودشان را انجام بدهند ، امروز دیگر ما همچو عذری نداریم و همه آقایان در هر جا که هستند می توانند که مسائلشان را ، مشکلاتشان را ، مشکلات مردم را گوشزد کنند

و مردم را هدایت کنند و همین طور دولت را هدایت کنند ، ادارات را هدایت کنند و انشاء الله من امیدوارم که به زودی مشکلات رفع بشود .

وحدت کلمه نعمتی است که خدا به ما داده ، باید این وحدت را حفظ کنیم

البته انقلاب بوده است و یک دسته هم اشخاص فاسد که از اول انقلاب معلوم شد نقشه داشتند . ما حالا کم کم توجه پیدا می کنیم اینها از اول که نهضت شده است و انقلاب شده است و آن روزی که فهمیدند به اینکه این انقلاب پیروز می شود ، اینها مشغول نقشه کشی خودشان بودند و لهذا در زمان انقلاب که یک مقداری چیز بود چیزهائی بود که نمی شد نظمش را حفظ کنیم ، اینها مشغول شدند به اینکه اسلحه بدزدند ، اسلحه ها را دزدیدند . شما الان می بینید که گاهی نشان می دهند یک خانه تیمی چقدر اسلحه تویش هست و چقدر مواد منفجره در آن هست و چقدر چیزهای دیگری هست در آن . اینها برای این است که اول وارد این مساله که شدند کاری به اسلام و کاری به نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی نداشتند ، آنها یک مقصد خاصی داشتند و دنبال آن مقصد دویدند و افرادشان را فرستادند هر جا و غارت کردند اموال مسلمین را . و انشاء الله من امیدوارم که با همت مردم ، مهم همین توجه خود مردم است ، با همت مردم و گزارش دادن از این به اینکه این خانه ها در کجاها هست که باز هم یک مقداری هستش ، انشاء الله این هم به زودی حل بشود و همه ما مشغول بشویم به اینکه اسلام را در

این مملکت پیاده کنیم و اگر نقیصه ای هست در هر جا ، انشاء الله رفع بشود .

و من امیدوارم که با همت همه آقایان ، علمای اعلام همه بلاد و با اجتماع همه ، برادرهای اهل سنت و برادرهای اهل شیعه مجتمع باهم باشند و از اختلافی که می خواهند فاسدها و مفسدها ایجاد کنند بین ماها ، از این اختلافات پرهیز کنند . و هر کس در محل خودش مردم را تنبه بدهد به اینکه این اختلاف جز برای اینکه به هم بزنند اوضاع ایران را و باز مسلط کنند به ما آن قدرتهای بزرگ را ، چیز دیگری عایدمان نمی شود و البته از اول هم این اختلافات یا از جهل پیدا شده است یا از اینکه باز دستهائی در کار بوده است که نگذارند یک مملکتی وحدت کلمه داشته باشد . و شما الان و همه برادرهای ما در هر جا که هستند ، الان دیدند که با وحدت کلمه چه برکتی خدای تبارک و تعالی به ما عطا فرموده است . این را حفظ بکنیم و این نعمتی است که خدا به ما داده ، باید تشکر کنیم و تشکرش به اینکه با چنگ و دندان این وحدت را حفظ کنیم و اسلام را انشاء الله پیاده کنیم و همه ما در زیر سایه اسلام و پرچم توحید با هم انشاء الله زندگی کنیم تا ظهور ولی عصر سلام الله علیه .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 11/9/60

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان دانشکده افسری ، اعضای دایره مدیریت مهمات لجستیکی ، پرسنل پایگاه نیروی هوائی شیراز و هوانیروز تهران واعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

یکی از ثمرات بزرگ این جنگ ، تحرک بی سابقه ای است که در جوانان حاصل شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان ارتشی ها و پرسنل های ارتش که از نقاط مختلف تشریف آورده اند من دعاگوی همه هستم و

از آنها تشکر می کنم .

بسیاری از امور است که انسان از آن خوشش نمی آید ، لکن وقتی که تحقق پیدا کرد می بیند خیرش در آن بوده است (عسی ان تکرهوا شیئا وهو خیر لکم ) . ما و ملت اسلامی ما جنگجو هجوم گر نبوده ایم و نیستیم و از این جنگ تحمیلی هم خوشمان نمی آمد و کراهت داشتیم که دو طایفه از مستضعفان به تحریک مستکبران و تحریک آمریکا و اغفال حزب بعث به روی یکدیگر حربه بگشایند و آتش ، لکن همه می دانید و همه هم در جهان می دانند که این جرم متوجه به حزب بعث و صدام و صدامیان است . در عین حالی که ما از جنگ گریزان هستیم ، لکن دفاع که حق هر انسانی است و واجب است بر هر انسانی دفاع از خود و دفاع از کشور خود و دفاع از دین خود ، ما به عنوان دفاع در مقابل این قدرت ها ایستادیم .

این جنگ پیش آمد و یک سال و نیم تقریبا طول کشیده است و ثمرات بزرگی برای ما داشته است که اول غافل بودیم و کم کم متوجه شدیم . یکی از ثمرات بزرگ این ، این تحرک بی سابقه است که در جوانهای ما در جبهه ها و پشت جبهه ها این تحرک بزرگ حاصل شده است و کانه از آن رخوت و سستی که برای اشخاصی است نشسته اند و کارهای معمولی را می کنند این رخوت و سستی از بین رفته است و جای خودش را به فعالیت و تحرک داده است که امروز ارتش

ما ، سپاهیان ما ، بسیج ما و عشایر ما و ملت ما ، چه در جبهه و چه در خارج جبهه فعالند و متحرک و در مقابل همه ناگواری ها ایستاده اند و جنگ را برای خودشان گوارا می دانند برای اینکه جنگ ما دفاع است هجوم نیست و جنگ دفاعی از تکلفهای شرعی و وجدانی و انسانی همه است و از چیزهائی که ما متوجه قبلا نبودیم و بعد متوجه شدیم این است که این مشتی که شما جوانان ما و ارتش ما و پاسداران ما و سایر قوای مسلح و امدادی به دهان این مهاجمین زدید این یک عبرتی می شود از برای دیگر حکام جوری که شاید یک وقت در مغز خودشان این تخیل پیش آمده است که ایران به هم ریخته است و خوب است که ما هم یک هجومی بکنیم .

تبلیغات خارجی و خصوصا تبلیغات رادیوهای منحرف مثل بی . بی . سی و رادیوی امریکا و رادیوهای دیگری که ملاحظه می شود ، اینها به عالم جلوه داده بودند که ایران به واسطه اینکه یک نظم و یک ترتیب خاصی ندارد آشفته است و در هم ریخته است و جای این است که هر کس که بتواند و از این خوان نعمت یک چیزی بردارد! و همین موجب این شده بود که صدام بی خرد را اغوا کردند که برو و فتح قادسیه را تجدید کن و ایران یک لقمه چرب و نرمی است که به آسانی می شود آن را بلعید! و این احمق هم بدون اینکه توجه به اطراف قضایا بکند به واسطه آن غرور شیطانی

که داشت و آن اغواهائی که شیاطین به او کردند و او را وادار کردند به اینکه حمله به ایران بکند این کار ابلهانه را کرد و جزای خودش را دید و دارد می بیند .

ما با تکبیر این جبهه ها را فتح می کنیم

این فتح هائی که از برای شما پیش آمده و انشاء الله پیش خواهد آمد ، این ثابت کرد که بوق های تبلیغاتی همه بر خلاف واقع بوده است . گر چه ملت ها اکثرا می دانستند لکن ممکن بود که در بین آنها هم گروه هائی باشند که ندانند مسائل را . فهمیدند که ایران امروز از دیروز و از دیروزها قوی تر و منسجم تر و بهتر از آنوقت است که آن رژیم شیطانی یا رژیم های شیطانی سابق بر او بوده اند . امروز ایران یکپارچه تحرک است ، یکپارچه فعالیت است ، یکپارچه هوای عشق به شهادت و هوای عالم غیب است . در رژیم های سابق اسمی از این مسائل نبود . اشخاصی که در آن رژیم ها تربیت شده بودند غایت حرفشان این بود که ملت باید چه باشد و ملی گرائی به آن وضع بد ، و دست اجانب به همه جای این کشورها دراز شده بود و هر کس را به عنوان ملی گرائی مقابل دیگری قرار داده بود . امروز ایران ثابت کرد که ما با همه ملتهای اسلامی و با همه مستضعفان جهانی ، با همه آنها هستیم و خود را از آنها و آنها را از خود می دانیم و با کسانی که بخواهند تهاجم کنند یا به ایران یا به جاهای دیگری ، ما با آنها در

جنگ هستیم . ما همه ممالک اسلامی را از خود می دانیم و خودمان را هم از ممالک اسلامی می دانیم . ما می خواهیم به امر خدای تبارک وتعالی همه با هم مجتمع باشیم و همه ید واحده باشیم و بر ضد مستکبرین جهان .

از اموری که در این جنگ که ما مکروه داشتیم ، پیش آمد برای ما ، این بود که به واسطه شجاعت سربازان دلیر ما وشجاعت ملت بزرگ ما که توانست این مطلب را تثبیت کند که کسی نمی تواند به این مملکت رخنه کند و کسی نمی تواند آسیب به این کشور برساند . برادران عزیز من !آنچه که مهم است برای همه ما و برای همه ملت ایران این است که توجه به خدای تبارک وتعالی را ازش غفلت نکنند ، توجه به اینکه ما برای خدا قیام کردیم ، نهضت کردیم ، انقلاب کردیم و برای خدا به پیش می رویم .

الان من گاهی که وصیت نامه بعض از شهدا را می بینم یا وضع جبهه ها را می بینم یا شعارهائی که در جبهه ها همان شبی که فردا احتمال دارد که شهید بشوند می بینم ، می بینم که ملت الهی شده است . فرق است ما بین یک جمعیتی که در شبی که فردا برای او خطر است و می خواهد به لشکر کفر هجوم ببرد به مناجات خدا می ایستد با آن کسانی که وقتی که خواهند به جنگ بیایند اول با فشار است و بعد هم که محال آنها را بینند آلات لهو و لعب در آنجا هست . فرق است مابین

آنهائی که برای خدا قیام کرده اند و آنهائی که برای طاغوت .

شما در راه خدا دارید جنگ می کنید و این علامت ایمان شماست و آنها در راه طاغوت دارند جنگ می کنند و این علامت کفر آنهاست . مادامی که این مطلب در بین شما باقی است توجه به خدا و یاری خواستن از مبداء قدرت شما قدرتمند هستید . شما را این وحدت کلمه در زیر سایه توحید و در زیر پرچم اسلام به این فتح ها و پیروزی ها می رساند . این تکبیرهایی که در شبی که برای شهادت کمر بستید می گوئید ، اینها پشتیبان شماست . جنود غیبیه همانطور که در صدر اسلام پشتیبان لشکر اسلام بود و آن لشکر کوچک اسلام بر لشکر روم با آن بساط و بر لشکر ایران آنوقت با آن بساط غلبه کرد ، به واسطه آن تاییدات غیبی و ملائکه الهی بود . شما امروز همان وضعیت را دارید . برای خدا قیام کردید و مقابل مستکبرین و مقابل کفار و مطمئن باشید که جنود غیبیه با شماست و هر یک شما در مقابل چندین نفر از آنها می توانند عرض اندام کند . شما می دانید که تمام کشورها تقریبا پشتیبان صدامند و به او هم پول می رسانند و هم اسلحه می رسانند و هم نفرات می فرستند بسیاریشان ، و ما بحمد الله نه احتیاج به پول دیگران داریم و نه احتیاجی به پرسنل دیگران داریم و نه احتیاج به تاءیید دیگران . ما که اتکائمان به خداست از کی تایید بخواهیم ؟ ما که اتکائمان به مبداغنی مطلق

است از کی خواستار جهات مادی بشویم ؟ ما که با تکبیر این جبهه ها را فتح می کنیم از کی بخواهیم که با ما همراهی کند ؟ ما از خدا می خواهیم . ما از خدا می خواهیم که با آن جنود غیبیه که دارد و با آن ملائکه الله که هست به ما کمک بفرماید و می فرماید ، لکن شرط این است ما به عهد خود باقی باشیم ، عهدی که با اسلام داریم ، حفظ اسلام ، حفظ کشور اسلامی ، حفظ نوامیس اسلامی . ما باید این توجه را هیچ وقت از خود بیرون نکنیم ، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم . اگر شهادت نصیب شد سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است .

امریکا می خواهد با تمام قوا بین مسلمین اختلاف بیندازد

ما در عین حال که غلبه بر دشمن را نزدیک می دانیم ، معذلک نصیحت آنها را لازم می دانیم . من نصیحت می کنم به ارتش عراق که بی خود برای طاغوت خودتان را به جهنم نفرستید . من نصیحت می کنم به کسانی که پشتیبانی از صدام می کنند !!! از دولتهای منطقه !!! که خودتان را به زحمت نیندازید و پشتیبانی طاغوت نکنید و در مقابل اسلام و قرآن مجید صف آرائی نکنید . من نصیحت می کنم به حزب بعث که خود آنها قبل از اینکه کنار کنند آنها را ، خودشان کنار بروند صدام هم برود به پاریس و آنجا پیش رفقایش یک دولت تشکیل بدهد . من صلاح

اینها را می دانم که دست از این کارها بردارند و بی خود خودشان را زحمت ندهند و خون جوانان ریخته نشود . ما نمی خواستیم که به ملت عراق و ملت ایران اینهمه خسارات وارد بشود به واسطه شیطنت هائی که دست های ماورای اینها عمل می کند و وادار می کند اینها را به هجوم . صدام چه جوابی تهیه کرده است برای ارتش عراق و برای فرماندهان ارتش ، چه جوابی تهیه کرده است که بی خود میلیاردها دلار به خودشان خسارت وارد کرده اند که مجبور شده است از جاهای دیگر وام بگیرد . من به همه حکومتهای منطقه نصیحت می کنم که از پشتیبانی صدام دست بردارید و بترسید از آن روزی که خدای تبارک و تعالی بر شما غضب کند و بر شما آن بیاید که به محمدرضا آمد و به صدام . از غضب خدا بترسید ای حکومتهای منطقه و بهوش بیائید و با اسلام و قرآن مقابله نکنید . همه ملتهائی که در منطقه هستند همه اسلامی هستند و اسلام را می خواهند . شما چرا یک اقلیت های بسیار ضعیف در مقابل اسلام ایستاده و همه توان خودتان را صرف می کنید که صدام را تقویت کنید در مقابل قرآن کریم در مقابل اسلام ؟ من همه شماها را نصیحت می کنم ، همه دولتها را نصحیت می کنم که به راه اسلام برگردند و مقاتله با کفار بکنند ، نه مقاتله با مسلمین ، قتال در راه خدا بکنند ، نه قتال در راه طاغوت .

امروز اگر بر اینها ثابت نشده باشد که این طرح

هائی که امریکا می دهد مخالف با مصالح خود منطقه هست و مخالف با مسلمین هست ، باید بسیار نادان باشند . امریکا باز از طرحها دست بردار نیست . آمریکا می خواهد با تمام قوا بین مسلمین اختلاف بیندازد . شما ببینید که در این طرحی که اخیرا دادند ، بین طوایفی از مسلمین ، بین حکومتهای مسلمین اختلاف واقع شد و بیشتر خواهد شد و اگر این طرح هم شکست خود و شکست خورده است ، طرح دیگر خواهد داد و باید مسلمین توجه داشته باشند که طرح امریکائی برای شرق و برای ملل اسلامی و دولت های اسلامی صرفه ندارد . باید همه مسلمین توجه کنند و به حکومتهای خود تذکر دهند که زیر بار طرحهای امریکائی که از این بعد ، یکی بعد از دیگری خواهد آمد نروند و بازی نخورند از این شیاطین . اینها می خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و ذخایر شما را بچاپند . آمریکا نظر سوء به شما دارد . شما را برای مصالح خودش می خواهد استخدام کند و استخدام کرده است . چرا شما ذخایر خودتان را در راه مقاصد شوم و پلید امریکا صرف می کنید ؟ و چرا در مقابل اسلام ایستاده اید و در مقابل مسلمین ؟ شما می بینید که دولت مصر ، دولت غاصب مصر به صراحت می گوید که ما کسانی که از اسلام اسم می برند سرکوب می کنیم . امریکا به شما به نظر یک بنده نگاه می کند ، به نظر یک برده نگاه می کند و شما را از هر طرف که

می خواهد می کشاند . صدام اگر عقل داشت و امریکا به او می گفت حمله به ایران بکن ، خلاف او را می کرد ، لکن خدای تبارک و تعالی عقل را از سر اینها برداشته است که بر ضد خود و بر ضد کشور خود و بر ضد ملت خود عمل می کنند .

وحدت کلمه ، شما را بر همه قدرتهای جهان پیروز کرد

من از همه شما دوستان ، از همه شما برادران ارتشی ایران و پاسداران ایران می خواهم که توجه داشته باشید که در بین خودتان خدای نخواسته یک وقت اختلافی حاصل نشود . شما گمان نکنید که قدرتهای بزرگ دست برداشته اند و امروز شما را به حال خود گذاشته اند . آنها هر روز در نقشه هستند و هر روز در کمین هستند که شما را با هم اختلاف ایجاد کنند ، بین شما اختلاف ایجاد کنند و آنها بهره بردارند . شما می بینید که در هر جائی که سپاه پاسداران و ارتش و سایر قوای مسلح باهم می شوند پیروزی عظیم نائل می شود . شما می بینید که وحدت کلمه ، شما را بر همه قدرتهای جهان پیروز کرد . شما می بینید که این طعمه ای در دهان امریکا بود اسمش ایران بود ، با وحدت کلمه از دهان او بیرون کشیدید و استقلال را برای خودتان تثبیت کردید . شما می بینید که اگر یک اختلاف بین شما بیفتد خدای تبارک و تعالی خواهد !!! خدای نخواسته !!! نظر عنایت را بردارد و آن روز همان خواهد شد که در زمانهای سابق بر ایران می گذشت . همه بهوش باشید ، زن و

مرد ، جوان و پیر ، همه بهوش باشید ، ارتشی و غیر ارتشی بهوش باشید که مبادا رخنه کنند این اشخاصی که فاسد هستند رخنه کنند بین شما و خدای نخواسته اختلاف ایجاد کنند . باهم باشید و ید واحده باشید (علی من سواکم ) چنانچه دستور است . تفرقه پیدا نکنید و باهم اعتصام به حبل الله کنید و در راه خدا به پیش بروید که شما پیروزید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

13/9/60

فرمان امام خمینی به نخست وزیر در مورد سرپرستی بنیاد مستضعفین

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای میر حسین موسوی نخست وزیرایدهم الله تعالی

جنابعالی را مسؤ ول بنیاد مستضعفین قرار می دهم . امیدوارم زیر نظر اشخاص متدین و متعهد و کاردان ، این بنیاد را به نفع مستضعفان اداره نمائید . انشاء الله در خدمت به اسلام و مسلمین خصوصا مستضعفین موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

16/9/60

فرمان امام خمینی به شورایعالی قضائی و دادستانی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای عالی محترم قضائی دادستانی محترم انقلاب اسلامی اخیرا گزارش هایی می رسد که افراد غیر مسوول و احتمالا از گروه های منحرف و گاهی مقامات مسؤ ول ، بر خلاف مقررات اسلامی و قانونی متعرض اموال و املاک محترم مردم می شوند و به طور سر خود به تقسیم املاک و مصادره اموال اشخاص می پردازند و گاهی به منازل اشخاص بدون مجوز شرعی و قانونی وارد و آنان را جلب می نمایند و اگر شخص مورد نظر نباشد بستگان و زن و فرزند او را جلب می کنند و گاهی به بهانه هایی هتک آبرو و حیثیت اشخاص را می نمایند و با این اعمال غیر شرعی هتک جمهوری اسلامی و مقامات قضایی را می کنند .

مقرر فرمائید سازمان بازرسی کل کشور با سرعت عمل رسیدگی کرده به مقامات قضائی گزارش دهند و اگر شکایاتی به دادستانی ها رسید با سرعت رسیدگی نمایند و اشخاص یا گروه هایی که مرتکب این نحو اعمال غیر شرعی و قانونی می شوند احضار و پس از اثبات جرم به مجازات برسانند و لازم است اینجانب را از مسائل مذکور مطلع نمائید . روح الله الموسوی الخمینی

18/9/69

بیانات امام خمینی در جمع اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه تهران ، گروهی ازمسلمانان جنوب شرقی آسیا ، دانشجویان تربیت معلم ، کارکنان سازمان صدا و سیما وپرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی

حوزه های علمیه سراسر کشور تکلیف شرعی الهی دارند که مبلغ بفرستند و احکام اسلام را به مردم بفهمانند

بسم الله الرحمن الرحیم

گروه های مختلفی که جناب آقای رئیس جمهور اسم بردند ، چون ما همه مشترک در مقصد هستیم دیگر لازم نمی بینم یکی یکی را اسم ببرم . من مسائلی که مشترک بین همه ما هست فی الجمله عرض می کنم . این انقلاب اسلامی ایران باید بگوئیم که یک جهش ناگهانی بود که ملت ما در هر امری که از امور پیش می

آمد ، تازه کار بود برای اینکه در رژیم های سلطنتی و خصوصا در این پنجاه و چند سال اخیر برای هیچ یک از گروه ها فرصت اینکه در مسائل فکر کنند ، قبل از اینکه عمل کنند نبود . حوزه های علمیه ایران ، چه حوزه های علمیه قدیمی و چه دانشگاه ها یک وضعی داشتند که با این جهش باید آن وضع را متحول کنند و تهیه قبلی نداشتند . ناگهان تکلیف هائی به دوش همه آمد و چون مهیا نبودند هیچ یک از قشرهای ملت ، از این جهت بار سنگین بود لکن معذلک بحمد الله همت والای همه قشرهای ملت این بار سنگین را هم دارد به پیش می برد لکن کافی نیست این مقدار . حوزه های علمیه علوم شرعیه فعالیت هایشان در رژیم های سابق و خصوصا این پنجاه و چند سال اخیر بسیار محدود بود ، هم برنامه های تحصیلی شان محدود بود و هم فعالیت های خارجی شان که آن در حد تقریبا صفر بود . مساله قضاوت که یک مساله مهم اسلامی است ، حوزه های علمیه چون از این مساله منزوی شده بودند و آنها را منزوی کرده بودند ، مهیا نبودند که یک همچو بار سنگینی را به زودی از دوش خودشان بردارند و چون حدود و تعزیرات و قضا و امثال اینها درآن رژیم ها اصلا مطرح نبود ، رجالی که باید اینها را تکفل کنند و عمل کنند بسیار ناقص بودند حوزه ها از این جهات ، نه از باب اینکه تقصیری کرده باشند ، از باب اینکه مجالی برای آنها نبود

. خطبای ما در سرتاسر کشور خطابه ها و صحبت هایشان محدود به یک مسائل کوچک بود وراجع به مشکلات کشور حق اینکه اظهار نظری بکنند نداشتند و لهذا در این امر آنها هم مهیا نبودند . نماز جمعه آنطوری که آقای رئیس جمهور سلمه الله فرمودند ، از باب اینکه به حسب فتوای فقهی واجب تخییری بود توجه به اینکه این قسم از لنگه تخییر چه اهمیتی دارد ، نداشتند و اگر نماز جمعه ای هم در بعضی از بلاد انجام می گرفت ، آن چیزی که باید ائمه جمعه به مردم القا کنند ، قدرت نداشتند ، نمی توانستند راجع به فساد حکومت یک کلمه بگویند ، نمی توانستند راجع به گرفتاری های عمومی ملت ، اجتماعی ملت یک کلمه صحبت کنند . خطبای ما و ائمه جماعت و جمعه ما تماسی که با مردم داشتند یک تماس بسیار محدود و در یک مسائل محدود ، و مهمات مسائل اسلام در طاق نسیان گذاشته شده بود از باب اینکه امکان نداشت برای این طوایف نظرهائی که دارند ابراز کنند . دادگاه های ایران ، سرتاسر ایران به دست اشخاصی که صلاحیت برای قضاوت نداشتند ، الا شاید بسیار کم ، از این جهت دادگاه های ما هم یک نحو آشفتگی داشت که باید متحول بشود به یک دادگاه های اسلامی . با نبودن افراد از باب اینکه مهیا نبودند حوزه ها برای تسلیم افراد ، آن هم الان باز گرفتاری و کمبودی دارد .

مردم عادی هم سرتاسر مملکت ، چه بازاری ها و چه کشاورزها و چه آنهائی که کارمند دولت یا کارگر

هستند ، آنها هم ، آنهائی که در ادارات بودند یک وظایف تحمیلی داشتند که تخلف از آن نمی توانستند بکنند و آنهائی که خارج از ادارات بودند که اکثریت مردم بودند ، به کارهای عادی خودشان مشغول بودند ، ابدا راجع به امور اجتماعی ، راجع به اموری که مشکلات است برای کشور و راجع به مسائلی که در سیاست کشور و در اقتصاد کشور و در سایر گرفتاری های کشور دخالت داشت هیچ نظری نداشتند ، از باب اینکه مجال نمی دادند به آنها که دخالتی بکنند ، اختناق بزرگی برای همه طوایف بود و اداره می شد این کشور ، یک اداره ظالمانه بدست یک عده قلیل و تحمیل می کردند مسائل خودشان را بر جامعه و نمی گذاشتند که جامعه یک نظری در کارها به طور استقلال بکند . از آن طرف بین طوایف مختلفه کوشش داشتند که اختلاف ایجاد کنند و به اختلاف حکومت کنند ، اختلاف ایجاد کنند بین برادرهای اهل سنت و شیعی مذهب اختلاف ایجاد کنند در هر نقطه ای بین اشخاصی که در آن نقطه یا احزابی که در آنوقت بود و همه اقسام اختلاف را ایجاد کنند و با این اختلاف نگذارند که توجه به مسائل بشود .

امروز که ما فجاه رسیدیم به یک آزادی و از آن اختناق فکری و عملی خارج شدیم می بینیم که مشکلات فراوانی در پیش داریم که باید این مشکلات را با همت همه کشور و همه قشرهای ملت این مشکلات را از سر راه برداریم . حوزه های علمیه سراسر کشور خصوصا حوزه قم ، حوزه مشهد ،

حوزه اصفهان باید کوشش کنند که امروز که می توانند ، مبلغ بفرستند به آن نحوی که بشناسد جامعه را و بفهمد که مشکلات چه است و باید چه بکند و چه بگوید ، تربیت کنند و قاضی تربیت کنند و مخصوصا مبلغین را زیاد احتیاج به آن است . در سرتاسر کشور ، ما احتیاج به مبلغ داریم ، علاوه بر آن در خارج کشور احتیاج به مبلغ بیشتر داریم و الان ما کمبود داریم ، ما نباید امروز را مقایسه به دیروزها بکنیم . حوزه های علمی آنوقت در اختناق بسر می بردند ، نمی توانستند که قاضی تحویل جامعه بدهند ، از آنها پذیرفته نبود ، نمی توانستند یک مبلغی که بتواند مسائل جامعه و مشکلات جامعه را به گوش مردم برساند تحویل جامعه بدهند . امروز را ما نباید ، حوزه های علمیه نباید مقایسه کنند با دیروزها ، امروز باید همه علماء بلاد و همه مراجع و همه مدرسین و دانشمندان حوزه های علمیه کوشش کنند که این تکلیفی که به عهده همه آمده است به طور شایسته انجام بدهند . شاید سرتاسر کشور حدود مثلا سه چهار هزار نفر ما قاضی لازم داریم و چندین هزار نفر مبلغ لازم داریم . بلادی هست که الان یک نفر مبلغ ، یک نفر روحانی آنجا نیست . این حوزه هائی که افراد زیاد درشان هست ، اجتماع زیاد هست ، باید توجه به این مساءله داشته باشند که آمدن و درس خواندن به حسب امر خدای تبارک و تعالی مقدمه انذار است ، مقدمه این است که بروند در بلاد خودشان

یا بلاد دیگر مردم را تربیت کنند ، مشکلات کشور را گوشزد کنند . امروز دیگر ما عذری نداریم که بگوئیم نمی توانستیم ، امروز می توانیم همه کارها را بکنیم و البته محتاج به صرف وقت است ، صرف طولانی وقت است و چون تکلیف است باید بکنیم . مدرسین حوزه ها ، خصوصا حوزه علمیه قم ، فضلای حوزه های قم و مشهد و سایر حوزه ها باید ترتیبی بدهند که این احتیاجی که در سرتاسر کشور به ملا هست ، به مبلغ هست ، به قاضی هست این را رفع کنند . اگر چنانچه الان وضع قضا بر خلاف یک موازینی که باید بشود ، خدای نخواسته انجام بگیرد ، این عهده ماست که نگذاریم انجام بگیرد ، به عهده علمای بلاد و علمای حوزه های علمیه است که نگذارند اینطور بشود . افراد بیایند در حوزه ها و بروند ، باید رفت و آمد باشد ، یک دسته معلم و مدرس ثابت و یک دسته های اکثریتی وقتی که آمدند و کار خودشان را انجام دادند ، خودشان را موظف بدانند که بروند در بین مردم ، در یک جا متورم نشود و در یک جا هیچ . اینطور نباشد که یک شخصی در حوزه هیچ نحو فعالیت نداشته باشد و معذلک بماند ، این به حسب وضع کشور ما مشروع نیست . امروز کسانی که کارخودشان را تمام کردند ، تحصیل خودشان را تمام کردند لکن در حوزه ها فعالیت تدریسی و فعالیت های تبلیغی و اینها ندارند ، اینها باید بروند در بلاد دیگر که محتاج هستند و در

آنجا ادای وظیفه کنند . باید اشخاص ، همان طلاب جوان که مشغول به تحصیل هم هستند علاوه بر اینکه ایام تعطیل را باید بروند و تبلیغ کنند سرتاسر کشور و آنوقت ها هم ، تا اندازه ای می روند ، در غیر ایام تعطیل هم به حسب نوبت ، قرار داد ، نگذارند همه جای ایران ، یعنی بسیاری از جاهای ایران بی روحانی بماند ، بسیاری از جاهای ایران بی مبلغ بماند باید اینها تکلیف دارند ، تکلیف شرعی الهی دارند که تبلیغ کنند و احکام اسلام را به مردم بفهمانند . تحصیل وسیله است از برای تربیت ، آیه نحل می فرماید که چرا نمی روید تحصیل کنید تا برگردید مردم را انذار کنید . تحصیل برای این است که مردم انذار بشوند ، به مردم مسائل گفته بشود . البته حوزه ها باید باشد ، حوزه های فقه باید باشد لکن این مساله را هم باید منسی نشود . ممکن است که در سال یک عده قابل اینکه هم درس بخوانند و هم تبلیغ بکنند و هم مردم را آگاه کنند ، در غیر ایام تعطیل هم به حسب نوبت قرار بدهند که یعنی مدرسین آنجا ، مراجع قرار بدهند به حسب نوبت ، یک عده ای چند ماه اینجا ، دو سه ماه اینجا ، دو سه ماه هم جای دیگر . ما می خواهیم تکلیف الهی را ادا کنیم . همانطورکه تحصیل یک تکلیفی است ، تبلیغ بالاتر است از او ، تحصیل مقدمه تبلیغ است ، مقدمه انذار مردم است .

باید در دانشگاه علوم معنوی هم تدریس بشود

دانشگاه ها هم همین طور است ،

ما یک وقت چشم باز کردیم ، ایران چشم باز کرد ، دانشگاه چشم باز کرد دید از آن اختناق بیرون آمده است ، آنوقت یک دسته ای بودند که هر مطلب فاسدی را داشتند در دانشگاه به مغز جوانهای پاک ما وارد می کردند وکسی هم حق نداشت یک کلمه بگوید ، لکن حالائی که این اختناق فکری و اختناق عملی از بین رفته است عذری از برای دانشگاهی ها ، روشنفکرها و اشخاصی که می توانند این دانشگاه را به طور صحیح اداره کنند ، عذری نمانده است ، جواب خدا باید بدهند . باید در دانشگاه همانطوری که علوم مادی تدریس می شود ، علوم معنوی تدریس بشود . باید آن امور انسانی ، امور تربیتی به دست اشخاصی که بدانند تربیت اسلامی چه و بدانند اسلام چه است . گمان نکنند این بعض از این اشخاص که در اسلام راجع به جامعه چیزی نیست یا راجع به فرض کنید که امور تربیتی کم است ، اسلام عمیق تر از همه جا و از همه مکتب ها راجع به امور انسانی و راجع به امور تربیتی دارد که در راس مسائل اسلام است ، چنانچه امور اقتصادی دارد . ما نمی توانیم امروز همانطور که انبار می کردند از غرب برای ما سوغات می آوردند و در دانشگاه های ما بچه های ما را فاسد می کردند امروز هم بنشینیم که مغزهائی که تربیت غربی دارند برای ما تربیت کنند بچه های ما را . باید تربیت ، تربیت قرآنی باشد . قرآن غنی ترین کتاب های عالم است در تربیت ،

در تعلیم و تربیت ، منتها متخصص لازم دارد . اینطور نیست که بعضی گمان کردند که ما دو تا آیه را بلدیم پس ما قرآن شناسیم ، اسلام شناسیم . کسانی که قرآن را از رو نمی توانند درست بخوانند خودشان را اسلام شناس حساب می کنند ، کسانی که اطلاع از احکام اسلام ندارند ، از اقتصاد اسلام ندارند ، از فرهنگ اسلام ندارند ، از علوم عقلی اسلام اطلاع ندارند ، اینها می گویند که در اسلام نیست . خوب ، تو که اطلاع نداری ، به چه مناسبتی یک همچو حرفی می زنی ؟ متخصص لازم است و در این امر باید از حوزه های علمیه متخصص بیاورند ، دستشان را دراز کنند پیش حوزه های علمیه که در آنجا این نحو متخصصین هست و دانشگاه را باز کنند ، لکن علوم انسانی اش را به تدریج از دانشمندانی که در حوزه های ایران هست و خصوصا در حوزه علمیه قم استمداد کنند .

ائمه جماعات و جمعات توجه بدهند مردم را به مسائل سیاسی !!! اجتماعی و همین طور ما در سابق ، جماعت و جمعه ، جماعت داشتیم ، جمعه هم کمی داشتیم ، بین برادرهای اهل سنت ما رایج تر بود ، لکن نه آنها و نه ما نمی توانستیم مسائل روز را در خطبه های جمعه بیان کنیم ، مسائل سیاسی را بیان کنیم از باب اینکه اختناق بود . امروز که این اختناق برداشته شده است باید ائمه جماعات و ائمه جمعات همه شان توجه کنند به اینکه تکلیفشان این است که مسائل را به ملت بگویند

، توجه بدهند مردم را به مسائل سیاسی ، به مسائل اجتماعی ، خصوصا ائمه جمعه که بحمد الله امروز در سرتاسر کشور جمعه ها بسیار خوب است و مردم هم باید بیشتر باز توجه کنند ، مردم خودشان را غنی ندانند راجع به مسائل . این مسائل ، مسائلی است که باید بروند و گوش کنند و عمل کنند و همین طور ناگهان ما بیدار شدیم از خواب که محتاج بودیم به پاسدار ، لکن مردم خودشان این مساله را حل کردند و امروز هم که احتیاج باز هست و در جبهه ها احتیاج هست ، باید داوطلب ها زیادتر باشند و بروند و نگذارند که در آنجا جوانهائی که هستند ، خسته بشوند . در هر صورت همانطوری که عرض کردم ما ناگهان وارد شدیم در یک رژیمی که منسی شده بود به حسب واقع ، احکام اسلام در این رژیم ها اصلا نبود . احکام اسلام که باید اداره کند کشور را ، باید اداره کند مملکت را ، اصلا منسی بود و افکار غرب اداره می کرد ما را ، مستشارهای غرب می آمدند و خواستند ما را اداره کنند . آنروز همه عذر داشتید ، از باب اینکه قدرت نداشتید اما امروز که بحمد الله فهمیدید قدرت دارید ، اجتماع کردید ، قدرت نمائی کردید ، خدای تبارک و تعالی به شما قدرت عنایت کرد و این خارها را از سر راه برداشتید . امروز دیگر همه ملت موظف است به وظیفه الهی که در صحنه حاضر باشد . اگر غفلت کند از این باب ، گرگ ها خواهند آنها

را خورد . باید در صحنه حاضر باشند . ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد کنند و حضور آنها در صحنه گوشزد کنند و بحمد الله خود مردم حاضرند . توجه کنند به اینکه ما در نیمه راه هستیم ، ما راه را طی نکردیم ، راه ما آن روز تمام می شود که همه احکام اسلام جاری بشود و آن روز به کمال می رسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند . و من از خدای تبارک وتعالی خواستارم که شما برادرها را که در نماز جمعه آنطور فعالیت می کنید و تنظیم می کنید امور را و امر مهمی است این امر ، و آنهائی که در کارهای دیگر مشغول هستند ، همه را موفق کند وهمه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربیتی بشویم . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/9/60

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله وانا الیه راجعون

شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و اولاد فاطمه علیها سلام و یادگاران حسین سلام الله علیه ، در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیر عادی و پدیده ای غیر معهود نیست . ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پرارزش سرخ تشیع قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز و فی سبیل الله تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم از این پدیده سعادتمند مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است . ملت عزیز ما در روز رستاخیز

با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیاء عظیم الشان ، صف های طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد ، از علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام . پیامبر بزرگ اسلام که بر امم دیگر حتی به سقط ، مباهات می کند ، مطمئن هستیم به فداکاری این عزیزان جبهه و پشت جبهه و این شهیدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستان ها مباهات می فرماید . و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرض اعمال هرچه بیشتر بیفزائیم .

عزیزان و نور چشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار آمریکائی و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود شیطان برای اسلام سربلندی و عظمت خلق می نمایند به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را از آمریکائیان خارج و داخل ، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و وحشیگری های آنان افزوده است . شما فرضا شهید بهشتی را گناهکار بدانید شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند با چه انگیزه شهید می کنید . شما به گمان خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحق قتل بدانید اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند جز آنکه اطفال

مسلمانی هستند که مخالف سلطه آمریکا به جان و مالشان می باشند .

امروز روز جمعه و نماز و عبادت ، دست جنایتکار آمریکائیان یک شخصیت ارزشمند که مربی بزرگ و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند . حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت وابر جنایتکار زمان ایفا کردند به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستی بکشند . این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور مصمم تر و در صحنه حاضرترند ؟ اینان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل عام های فجیع مردم بی پناه ، فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را نشنیدند که ملت وفادار ، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند ؟ یا می خواهند شکست های لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده است با خون این مردان خدا فرو نشانند ؟ اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارت ها و جنایت ها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزی و دنبال هر شکست حزب بعث آمریکائی یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان

واقع می شود چیست . از باب اتفاق نمی شود باشد که دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام این جنایت بزرگ واقع شد . آیا اینها همه بنا به اتفاق است یا حساب شده و دیکته شده عمل می شود ؟ آیا ما این بزرگان ، علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست آمریکا در منطقه و صدام آمریکائی در جبهه ها از دست می دهیم ؟ رحمت خداوند بر این مجاهدان عظیم الشان که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر آمریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن . اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی ارواحنا له الفدا و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس و خانواده آن شهید تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکاری های ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پرافتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم . سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام و درود بر رزمندگان غرب و جنوب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه غرب . از خداوند تعالی پیروزی نهائی لشکر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسئلت می نمایم .

و السلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/9/60

پاسخ امام خمینی به تلگرام فرمانده سپاه پاسداران و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

سرکار سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی جناب آقای محسن رضائی فرمانده سپاه پاسداران

تلگراف شما مبنی بر پیروزی

بزرگ در محو گیلانغرب و سرپل ذهاب واصل شد . بحمد الله تعالی نیروهای رزمنده ایران که با اعتماد به خدای بزرگ و انگیزه محافظت اسلام عزیز و دفاع از کیان کشور اسلامی ایران در تمام جبهه های نبرد با نیروهای شیطانی به پیروزمندی غرورآفرینی دست یافتند موجب سرافرازی امت اسلامی و قشرهای ملت عظیم الشان ایران ، سرزمین شهدای فضیلت و پایگاه دلیران پیروزمند در دو جبهه معنوی و ظاهری گردید .

این بار جلوه عظمت الهی در جبهه گیلانغرب و سرپل ذهاب درخشیدن گرفت و کشور را در آن محور از لوث وجود بستگان آمریکا تطهیر فرمود . ( ومارمیت اذرمیت و لکن الله رمی ) اسلام بزرگ و اسلامیان ، تاریخ کشور ، این فداکاری ها و جوانمردی های دلیران نظامی و انتظامی و مردمی را فراموش نمی کند و افتخار بزرگ فرماندهان و سربازان و پاسداران و نگهبانان کشور حضرت مهدی ارواحنا لمقدمه الفداء در تارک ایران ثبت است ، چنانچه ننگ و عار و ذلت و رذالت برای آمریکائیان داخل و خارج که برای خدمتگزاری به ابر جنایتکار جهان به روی اسلام و مسلمانان آتش می گشایند ثبت خواهد شد .

بگذار تا تبهکاران بین المللی و بوق های مزدور جناح های جنایتکار ، این پیروزی های عظیم را به حساب نیاورند و با تبلیغات انحرافی بر ننگ صدامیان آمریکائی پرده پوشی کنند .

اینجانب به پیروی از ملت عظیم الشان ایران این پیروزی بزرگ را به رزمندگان و فرماندهان محور غرب و سرپل ذهاب تبریک عرض نموده و از خداوند متعال پیروزی نهائی اسلام را بر کفر جهانی خواستارم .

سلام و درود

بر همه رزمندگان در تمام جبهه ها و آفرین بر رزمندگان محور غرب و سر پل ذهاب .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/9/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان سمنان

روحانیت بیش از همه مورد سوء توجه قدرت های بزرگ است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان متشکرم که اظهار لطف کردند و آمدند اینجا که من زیارتشان کنم و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه ما و همه شما توفیق عنایت کند که در این وقتی که همه قلم ها و زبانها در همه جا و همه رادیوها و تلویزیون ها در خارج از کشور به ضد اسلام و به ضد جمهوری اسلامی فقط به جرم اینکه اسلامی است . قیام کرده اند و اقدام می کنند ، ما وشما و همه ملت ما بتوانند این بار سنگین را به منزل برسانند و احکام اسلام را انشاء الله در این کشور اول و در سایر کشورها انشاء الله بعدها به دست خود ملت ها پیاده کنند .

شما می دانید که آن که بیشتر از همه مورد توجه قدرت های بزرگ است روحانیت است و آنچه بیشتر هدف است برای آنها و تفاله های آنها که در داخل هستند ، روحانیت است و لهذا می بینید که چه اشخاصی را بدون اینکه یک جرمی ، یک خطیئه ای داشته باشند فقط برای اینکه یک مسلمی هستند که هدایت می کنند مردم را ، آنطور شهید می کنند و لابد می دانید که دیروز مرحوم آقای دستغیب را به آن وضع ناگوار اینها شهید کردند و دنبال هر پیروزی ای که برای کشور اسلامی ما ، جمهوری اسلامی

ما تحقق پیدا می کند این طرفدارهای آمریکا که خودشان را طرفدار خلق می دانند ، اینها یا افراد کوچک و حتی طفل های شیرخوار را هدف قرار می دهند یا اشخاصی که بخواهند بر ایشان جرمی ثابت کنند ، جز اینکه ارشاد مردم را می کنند ، جرمی ندارند . آقای دستغیب را شاید شما آقایان کمتر بشناسید لکن من می شناسم ایشان را ، ایشان یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق ، مرشد مردم و هر چه در صحبت هایش هست معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلک اینها بنایشان بر این است که آنهائی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر هدف قرار بدهند . از قراری که گفتند در اعلامیه ای که این مجاهدین فاسد ، منافقین داده اند به افراد خودشان ، این است که معمم را بکشید ، هر معممی دیدید دیگر سوال نکنید که این چه کرده ، این عمامه خودش جرم است . و این عمامه جرمی است که در سابق هم بود این جرم و لهذا هدف نوکرهای انگلیس هم در سابق همین بود که این عمامه را از بین بردارند و هر چه صالحتر ، بیشتر باید از بین برود و نکته اش هم این است که آن چیزی که آنها از آن می ترسند از اسلام است و آن چیزی که باز تشخیص دادند این است که اینها داعی اسلام هستند و اینها به مردم اسلام را یاد می دهند و دعوت می کنند مردم را به اسلام ، از این جهت بیشتر از

سایر طوایف مورد نظرشان هست و هدفشان .

آقایان باید توجه کنند که مسائل اینطوری مخصوص به زمان ما نیست ، از صدر اسلام تا حالا هدف ، هدف مستکبرین همین بوده است که برای چاپیدن مستضعفین ، آنهایی که طرفدار آنها هستند که علمای بلاد هستند ، آنها را از بین ببرند . این یک سیره ای بوده است از آنها و سنت سیئه ای بوده است از آنها و ما باید به آنچه تکلیفمان هست عمل بکنیم . و بحمد الله الان هر چه از این فسادها واقع می شود و هر چه از این جنایات واقع می شود ، مردم بیشتر توجه به عمق مساله پیدا می کنند . اگر آنوقت این گروه های فاسد می توانستند یک دسته ای را بازی بدهند به اینکه ما برای خلق داریم کار می کنیم و می خواهیم اشخاص فاسد را از بین ببریم و این حکومت ، حکومت فاسد است ، کم کم دارند خودشان مسائل خودشان را رو می کنند و خودشان روابطشان را با عراق ، روابطشان را با دموکرات طرف غرب و روابطشان را با حتی انگلستان دارند کم کم ظاهر می کنند و بحمد الله اینها دیگر آبروئی ندارند . این خرابکاری ها هم یک قدرتی نیست ، خوب ، یک دزدی می تواند بیاید یک خانه ای را آتش بزند ، اینها الان مثلشان مثل همان دزدهاست که گاهی خرابکاری می کنند ، دیگر کار دیگر از اینها بر نمی آید و اینها پیش ملت ما دیگر آبروئی ندارند و خرابکاریهائی که می کنند شاید برای تشفی باشد والا می

دانند خودشان هم که کاری از این ساخته نیست ، حکومتی از بین نخواهد رفت به واسطه انفجار . من امیدوارم که آن چیزی که همیشه من مورد نظرم بوده و به طبقات علمائی که تشریف آوردند اینجا عرض می کردم این است که آقایان متوجه باشند که خدای نخواسته یک وقتی از بعضی جوانهای طلبه ها و اینها یک چیزی صادر نشود که بهانه دست آنها بیاید . حالائی که هیچ کاری نمی کنید جز صلاح و جز ارشاد مردم ، دارند برای شما می گویند ، حالائی که این حکومت جز دفاع از حق کاری نمی کند ، هیچ وقت هجمه ای نکرده ، دفاع است ، معذلک اینهمه در رادیوهای خارج و در خبرگزاری های خارج گفته می شود و در خبرگزاری ها ، در رادیوها ، در اینها ، اینهمه فتوحی که برای ایران دارد حاصل می شود و اینطور پیشروی می کند با اینکه در مقابل او همه قدرتها ایستاده اند ، یا به سکوت می گذرانند یا می گویند ایران اینجور گفته ، عراق اینجور گفته ، ایران می گوید این ، تاکنون هم معلوم نشده درست . با اینکه آمدند دیدند و بعضی از خبرگزاری ها هم اطلاع دادند که نخیر ، مساله اینطوری ، معذلک با شک تلقی کنند یا سکوت می کنند از آن . این اخیر که همین دیشب ، پریشب باشد ، یک همچو فتحی از برای ایران حاصل شده است ، غالبا اصلا سکوت کرده اند ، تا حالا صحبتش را نکرده اند که چه بوده . یک اشاره ای به اینکه اینها

زیادتر دارند فعالیت می کنند و عراق هم گفته چطور ، فورا پشتش عراق را می آوردند که نه ، عراق گفته است که ما چند هزار نفر از ایرانیان را کشته ایم و کذا .

مادامی که انسجام بین مردم و گروه های مختلف محفوظ باشد ، ایران محفوظ است

آن چیزی که بسیار مورد توجه آقایان باید باشد ، این است که مردم را ارشاد کنید ، مردم را اطمینان بدهید که پیروز هستید و خدای تبارک و تعالی وعده اش تخلف ندارد . وعده پیروزی داده به کسی که برای خدا قیام می کند و نصرت می کند اسلام و دین خدا را . و جوانها را از اینکه خدای نخواسته یک وقتی به دام این اراذل بیفتند ، باید خیلی تحذیر کنید . جوانها و بچه ها هم زود انفعال پیدا می کنند از یک صحبتی و نمی گذارند آنها هم که مسائل ایران به آنها برسد ، آنها را نمی گذارند گوش کنند به این مسائل . شما در نمازهای جمعه ، در جماعات ، سایر آقایان در جماعاتشان ، در جمعاتشان مردم را اطمینان بدهند که پیروزی هست برای شما . مردم هم بحمد الله حاضرند در صحنه و مادامی که اینطور انسجام هست بین مردم و گروه های مختلف ، بین ارتش و مردم ، بین روحانیون و ارتش ، تا این محفوظ باشد ، ایران محفوظ است ، هیچ نمی شود که کاریش کرد و من امیدوارم که آقایان جدیت کنند مردم را دعوت به تقوا ، دعوت به آرامش ، دعوت به توجه به مسائل .

و البته می

دانید که مساله ، مساله سمنان تنها نیست که نارسائی هائی هست ، انقلاب است ، پشت سر انقلاب نارسائی ها زیاد است ، خصوصایک جائی که همه چیزش را داده بودند به غیر . آن نفت فراوان را به طور شاید رایگان دادند به خارج و اگر یک پولی هم به آنها دادند ، خرج خودشان کردند و پول ها را در خارج برای خودشان حفظ کردند و همه جهات ایران را وابسته کردند ، همه جهات ایران را منحرف کردند و رفتند ، فرار کردند . در یک همچو محیطی البته باید همه جدیت کنند که انشاء الله اصلاح بشود و نباید توقع از این داشت که دولت بتواند یک همچو چیزی را زود انجام بدهد . دولت هم از خود مردم است و می دانید که یک دولتی که بخواهد یک کاری را عمدا بکند نیست . البته نارسائی ها من می دانم هست ، نه اینکه فقط در شهر شما و استان شما ، در همه جا یک مسائلی هست ، اما باید با توجه دادن مردم به اینکه مردم هم امروز باید این کارها را با پشتیبانی شان از دولت انجام بدهند ، امیدوارم که به زودی این مسائل حل بشود و انشاء الله باز سازی بشود ایران ، از آن فسادهائی که در آن بود ، بکلی تطهیر بشود و بحمد الله تا حالا هم خیلی شده است ، تا حالا هم خیلی کار برای مردم کرده اند و امیدوارم که بعدها که یک قدری آرامش پیدا بشود ، زیادتر انجام بگیرد . عمده توجه مردم است و همراهی

مردم است که بحمد الله تا حالا داشته اند و از این به بعد هم انشاء الله خواهند داشت . و آقایان هم البته باید این پست های ارشادی را تقویت کنید ، صحبت هایتان را تقویت کنید ، مردم را تقویت کنید ، روحشان را دعوت به صلاح بکنید که اگر چنانچه صلاح در یک جامعه ای باشد ، احتیاج به سلاح دیگر ندارد . خداوند همه شان را توفیق بدهد و همه ما را خدمتگزار برای اسلام و مسلمین قرار بدهد انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/9/60

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست سازمان تربیت بدنی و اعضای تیم ملی کشتی آزاد ایران

پهلوان ها از ایام سابق توجه خاصی به اسلام داشتند

بسم الله الرحمن الرحیم

این چهره های شما و این حال بشاشتی که در چهره های شما دیده می شود ، این خودش پیروزی است و من امیدوارم که شماها انقلاب ایران را عملا صادر کنید به کشورهای دیگری که می روید و امیدوارم که در جهان شما پیروز باشید و مهم این است که در کنار این پیروزی ها همانطور که توجه داشتید و دارید ، انشاء الله پیروزی بر نفس خودتان هم داشته باشید . پهلوان ها از سابق ایام ، اینها که در زورخانه ها آنوقت چه می کردند ، توجه خاصی به اسلام داشتند مخصوصا در صحبت هاشان ، در کارهاشان همه با ذکر خدا و ذکر امیرالمومنین سلام الله علیه تواءم بود و این در روحیه هایشان تاءثیر داشت . این ذکرها در روحیه ها تاثیر دارد و شما با اخلاق خوش خودتان و با رفتار خودتان و با کردار خودتان انشاء الله که این وجهه اسلامی جمهوری اسلامی را

صادر کنید به خارج . وقتی که شما پهلوان های عزیز و شما قهرمانان در خارج از کشور رفتید و پیروزی چشمگیر به دست آوردید و دیدند مردم که شما وضع روحی تان هم یک وضع خاصی است ، با دیگران فرق دارد ، اعمال تان هم با دیگران فرق دارد ، این موجب این می شود که اینهمه بوق هائی که بر ضد اسلام و مسلمین و بر ضد ملت ما هست اینها خنثی بشود . شما می دانید که الان همه کوشش های قدرتهای بزرگ این است که ایران را منزوی کنند بکلی و اصلا از نقشه دنیا ساقطش کنند . و اینها نمی دانند که خدا را نمی شود منزوی کرد ، اسلام را نمی شود منزوی کرد و این جوانهای اسلام که بحمد الله در صحنه حاضرند و برای اسلام کوشش می کنند ، برای پیروزی اسلام فداکاری می کنند ، اینها را نمی شود منزوی کرد و شما جای خودتان را در دنیا انشاء الله باز می کنید و نام ایران و نام اسلام را همه جا مشهور می کنید و بیرق اسلام را سرافراز کنید و ملت مسلمان را مفتخر می کنید . و آنی هم که قسمت من هست این است که دعا کنم به شما و من دعا می کنم و سلامت و سعادت و توفیق همه شما را از خدای تبارک و تعالی خواستارم و پیروزی شما را خواستارم . خداوند این پهلوان های اسلامی را بر همه نقاط دنیا پیروز کند . خداوند تاییدتان کند انشاءالęǠ.

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 22/9/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت امنا و رؤ سای دانشکده های مختلف دانشگاه ملی ومسؤ ولان بیمارستان های وابسته به این دانشگاه

دانشگاه باید بوسیله افراد

متعهد اداره شود

بسم الله الرحمن الرحیم

شما آقایان می دانید که دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح شود ، آن کشور اصلاح می شود برای اینکه کسانی که در راس امور اجرائی و قانونگذاری یا قضاوت واقع می شوند ، این دانشگاهیان و روحانیون می باشند . بنابراین با اصلاح این دانشگاه ، امور کشور اصلاح می شود و با انحراف دانشگاه کشور منحرف می شود . حتی اگر یک استاد هم منحرف باشد ، ممکن است اثرش برای یک کشور چشمگیر باشد و جمعی از جوانان را منحرف کند و در دراز مدت یک غائله ای بزرگ درست شود . شما توجه داشته باشید کسانی که می خواهند همه چیز ما را از بین ببرند در همه جا فعالیت می کنند خصوصا در دانشگاه برای اینکه اگر دانشگاه در خدمت غرب باشد ، کشور در خدمت غرب است . بنابراین دانشگاه باید بوسیله افراد متعهد اداره شود و بکلی متحول شود . اینکه شما می گوئید از دانشگاه به جبهه جنگ می روند و شهید می دهند ، یک امر تازه ای است و این همان تحولی است که در این نهضت پیدا شده است . این یک تحول الهی است که استاد دانشگاه با کمال گشاده روئی به جبهه می رود و شهید و مجروح می شود .

امروز در کشور ما هیچ قدرتی نمی تواند دخالت کند و دخالت هم ندارد . ما امروز دیگر در کشورمان هیچ مستشاری نداریم ، نه در ارتش و نه در دانشگاه و نه در جای دیگر که بخواهد کاری بر خلاف انجام دهد . و ما باید خودمان

کشورمان را نگه داریم . دانشگاه باید خود را مجهز کند برای اینکه جوانان را بسازد . آتیه این کشور را شما باید از همین الان پی ریزی کنید . ما نباید فقط به فکر خودمان و زمان حال باشیم ، باید به فکر آینده کشور باشیم تا آینده اسلام و کشور محفوظ بماند . امروز حتی افراد دور افتاده کشور که در بیابانها زندگی می کنند هم ، این مطلب را احساس کرده اند که آمریکا دشمن آنهاست و باید این دشمن نباشد . همین دیروز به من گفتند رعیتی که در دورترین مناطق کشور است که شاید در آنجا هیچ فرهنگی هم نباشد می گوید ما زراعت می کنیم برای اینکه از قید و بند اسارت آمریکا و شوروی خارج شویم . این یک احساسی است که خداوند در قلب این ملت انداخته است که همه ملت احساس کردند که ما باید از زیر بار ابرقدرتها بیرون رویم و خودمان زندگی مان را اداره کنیم و می توانیم چنین باشیم . چنانچه می بینیم ظرف این دو سه سال همه مشکلات را خود مردم حل کردند . این جنگ که برای ما یک مساله مشکلی بود ، خود این ملت حل کرد . فقط در ابتدای جنگ ما را غافلگیر کردند و به واسطه خیانت بعضی افراد که در آن موقع سر کار بودند ، بود که اینها توانستند قدری پیشروی کنند . شما می بینید در بین انقلاب هائی که در دنیا صورت گرفته ، هیچ انقلابی مثل انقلاب ما نبوده است که ضایعاتش کم و ثمره اش زیاد باشد . ثمره

این انقلاب خروج از تحت سلطه شرق و غرب است که این کم ثمره ای نیست . در هیچ کجای دنیا اینطور نبوده است که از همه سلطه ها بریده شوند ، اگر از یک طرف بریده اند با طرف دیگر پیوند کرده اند ، ولی ما امروز دیگر نیازی به قدرتهای بزرگ نداریم و خودمان با کمک یکدیگر کشور را به پیش می بریم . این توطئه هائی هم که می شود به جائی نمی رسد و انشاء الله ما سر سفره خودمان می نشینیم و نان و پنیر خودمان را می خوریم .

تاریخ : 23/9/60

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام طاهری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن طاهری دامت افاضاته

از آنجا که جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته شما را برای رسیدگی به وضع سپاه معرفی نموده اند ، جنابعالی را به این سمت منصوب می نمایم تا با کمال دقت در تطبیق قوانین و تصمیمات شورای سپاه پاسداران با احکام اسلام کوشش نمائید و همچنین بر خط فکری و اعتقادی سپاه در سراسر ایران نظارت دقیق نموده و از انحرافات و تخلفات با کمال قاطعیت جلوگیری نمائید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/9/60

بیانات امام خمینی در جمع فارغ التحصیلان و فرمانده آموزشگاه افسری ژاندارمری ، اعضای شورای وحدت فیضیه دانشگاه و هنرجویان و مسؤ ولان بهیاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی

ملت ها خودشان باید قیام کنند در مقابل اسرائیل

بسم الله الرحمن الرحیم

این هم که گروه های مختلف نظامی و غیر نظامی ، روحانی و دانشجو و سایر طبقات در یک محل مجتمع و با یک مقصد مشغول فعالیت هستند یا می شوند ، از برکات اسلام و انقلاب اسلامی است . کجا شما آقایان می توانستید در رژیم سابق که دل بسته بود به جدا کردن روحانی از دانشگاه و نظامی از غیر نظامی و هر گروهی را در مقابل گروه دیگر با تحریکات و تبلیغات قرار دادن ، در یک مجلس مجتمع بشوید و روی یک مقصد ، آن هم مقصد پیشبرد اسلام و انقلاب اسلامی و تحکیم جمهوری اسلامی ، همه فعالیت داشته باشید ؟

ما از دست امریکا نباید خیلی گله کنیم ولو ، ام الفساد اوست لکن از کشورهای اسلامی و از حکومت های اسلامی باید شکوه کنیم و فریاد بزنیم . اسلام اینقدر برای اجتماع و برای وحدت کلمه ، هم تبلیغ کرده است و هم عمل کرده است ، یعنی روزهائی را پیش آورده

است که با خود این روزها و انگیزه این روزها تحکیم وحدت شود مثل عاشورا و اربعین ، و قرآن کریم پافشاری دارد در این مطلب که متفرق نباشند مردم ، مسلمین از هم ، و ید واحده باشند و معتصم به حبل الله باشند . امریکا باید به حسب آن تزی که دارد و آنکه اختلاف بین مسلمین بیندازد و بهره برداری کند و همه حیثیت مسلمین را و دارائی مسلمین را و ذخائر مسلمین را بچاپد و مسلمین را به حال مصرف گر نگه دارد ، آنها البته روی مقاصد پلید خودشان این مسائل را پیش می آورند و ما هم از آنها توقع اینکه اینطور نباشند ، نداریم ، اما مسلمین یعنی سران مسلمین اینها را ما از آنها شکایت داریم و باید فریاد بزنیم از دست اینها که خودشان را طرفدار اسلام معرفی می کنند و بر خلاف نص قرآن کریم و بر خلاف سنت رسول الله اعظم عمل می کنند و بر خلاف مصالح کشورهای زیر دست خودشان عمل می کنند . مشکل مسلمانها این حکومت هائی است که بر آنها دارند حکومت می کنند و این اختلافاتی است که با دست خود آنها در بین خودشان ایجاد می شود . اگر نبود این طرح امریکا وطرح دوم امریکا به دست فهد و طرح هائی هم که بعدها خواهند درست کرد ، اسرائیل به خودش حق نمی داد که بیاید و ارتفاعات جولان را به خاک خودش ملحق کند . این طرح ها موجب اختلاف شد و راه را باز کرد برای اسرائیل .

و شما گمان نکنید که قضیه ارتفاعات

جولان است فقط ، قضیه بیشتر از این مسائل است و هیچ کس نباید گمان کند که این دستگاه هائی که درست شده است از قبیل سازمانهای بین المللی ، سازمانهای حقوق بشر و امثال اینها ، برای منافع ملت ها قدمی بردارند ، و هیچ وقت گمان نکنید که مخالفت این سازمانها تاثیری داشته باشد در جنایات اسرائیل و امثال اسرائیل . امریکا هم اظهار مخالفت کرده است با این الحاق لکن کدام آدم عاقلی است که با ورش بیاید که اسرائیل بدون اجازه امریکا و بدون تفاهم با او این اعمال را انجام بدهد ؟ اشکال در این بی توجهی حکومت هاست که منافع خودشان را می دهند ، ذخائر خودشان را تقدیم می کنند و در ازاء او ذلت برای خودشان و برای ملت شان به هدیه می آورند . اشکال همه مسلمین و اسلام در این بی توجهی یا با توجه به خیانت بعض از سران کشورهاست . ملت ها اگر نشسته اند که این دولت ها برای آنها جلو اسرائیل را بگیرد و جلو قدرت های دیگری که اینها را می خواهند به ذلت بکشند و ذخائر آنها را ببرند ، این توقع بیجائی است . شما ببینید که بین خود اعراب با این طرح ها اختلاف انداخته اند ، بین حکومت اسلامی ما می خواهند با یک تبلیغاتی اختلاف بیندازند ، تبلیغ به اینکه اسلحه از اسرائیل می خرند ، تبلیغ به اینکه ترور بازی ها را اینها دارند در می آورند و در بحرین چه کردند . اینها همه نقشه هائی است که برای مسلمین کشیده اند و

راه اختلاف را امروز بیشتر باز کنند و شکاف بین حکومت ها را هم هر روز زیادتر می کنند و نتایجی که باید بگیرند شروع کردند . قضیه ضمیمه شدن بلندی های جولان به خاک غاصب اسرائیل ، این ابتداء قضیه است و اسرائیل با پشتیبانی امریکا اعتنا به سازمانهای دست نشانده امریکا ندارد ، هر چه می خواهند مخالفت کنند ، او کار خودش را انجام می دهد .

مسلمانها ننشینند که حکومتهاشان بر ایشان عمل بکنند ، و اسلام را از دست صهیونیسم نجات بدهند ، ننشینند که سازمانهای بین المللی برای آنها کار بکند ، ملت ها خودشان باید قیام کنند در مقابل اسرائیل ، ملت ها باید خودشان قیام کنند و حکومت های خودشان را وادار کنند که در مقابل اسرائیل بایستند و اکتفا نکنند به محکوم کردن . همان هائی که با اسرائیل عقد اخوت هم دارند ، آنها هم محکوم می کنند اسرئیل را لکن یک محکومیتی که با صورت جدی و به حسب واقع شوخی است . اگر مسلمین نشستند که امریکا برای آنها کار بکند یا دست نشانده های امریکا برای آنها کار بکند ، این قافله تا ابد لنگ خواهد بود . یکی از روزهائی که برای وحدت مسلمین ، مسلمین آگاه ، از سالهای طولانی انتخاب کردند ، مساءله این است که به اعیاد از قبیل مولود رسول اکرم یا سایر موالید و سایر ایام الله مردم احترام قائل بشوند و اجتماع کنند در محافل و موجب تحکیم وحدت آنها بشود .

از ایران صدای وحدت بلند می شود و از حجاز صدای اختلاف

در همین قضیه مولود حضرت رسول سلام الله علیه که از طرف بعضی از

علماء ایران ، آقای منتظری دعوت شده است به اینکه از دوازدهم تا هفدهم شرکت کنند همه مسلمین در جشن تا وسیله وحدت بین مسلمین باشد ، باز می بینیم که یک بوقی از یک آخوند بسیار بی توجه به مسائل اسلام و وابسته به دیگران فریاد می زند که شرک است احترام به پیغمبر ، شرک است جشن گرفتن ، منتها او ایران را محکوم می کند و معلوم است چرا . یک آخوند که بسته به دربار است و مقاصد آنها را می خواهد اجر بکند ، در مقابل مسلمین می ایستد و اعلام می کند به اینکه احترام به رسول خدا شرک است . این آخوند معنی شرک را نمی فهمد و اگر احترام به رسول خدا شرک است ، پس اول مشرک خود پیغمبر اکرم است و اول مشرک خدای تبارک و تعالی است که احترام پیغمبر را تا آنجا بالا برده است که در نمازها اسم او هست و اگر نباشد در بعضی جاهایش ، باطل می شود نماز . اگر بعد از شهادت یا فوت حضرت رسول صلی الله علیه وآله ، اگر بعد از فوت ایشان به نظر این آخوند و دوستان نادان این آخوند وابسته به دربار احترام پیغمبر شرک است ، پس در نماز که بعد از فوت رسول اکرم همه مسلمین خوانند و سلام به رسول اکرم می دهند ، همه مسلمین ، حتی خود آخوند هم مشرک است اگر نماز بخواند . این نیست الا اینکه ماءمورند این نحو معممین که خودشان را به عنوان مفتی جا زدند در بعضی از بلاد مسلمین ،

ماءمورند که ایجاد اختلاف بکنند . از ایران صدای وحدت بلند می شود و از حجاز صدای اختلاف . از مرکز وحی که رسول اکرم در آنجا مردم را دعوت به اعتصام به حبل الله و وحدت فرموده است ، یک آخوند دربǘљɠصدای نفاق بر می دارد و فریاد نفاق انگیز می کشد و این ایران که به نظر آن آخوند مشرک هستند ، ندای وحدت از این ایران بلند می شود . جشن برای رسول اکرم آیا کجایش شرک است ؟ شرک را نمی داند چیست ؟ یا می داند و می خواهد بین مسلمین ایجاد اختلاف کند ؟ ما گله مان از این آخوندهای درباری فاسد است و از این دولتهائی که مثل آن آخوند را به نوکری خودشان می پذیرند . امریکا روی مقاصد خودش باید این کارها را بکند ، روی مقصد فاسد خودش باید ایجاد اختلاف بکند لکن این آخوندها چرا و این دولتها چرا ؟ شما که حربه نفت در دستتان هست واگر یک روز نفت را ببندید بر غرب و بر شرق ، به اطاعت شما در می آیند ، شما هدیه می کنید از قیمت نفت تان به امریکا و سایر قدرتهای بزرگ و خودتان را به اسارت می کشید . اینهاست که برای مسملین و برای اسلام ضربه است . آنها هر تهمتی خواهند می زنند به کشور اسلام ، به کشور ایران ، که از اولی که نهضت پیدا شده است و قبل از او این ملت با اسرائیل مخالف بوده است و ʙÙɠاز مخالفت هائی که با محمدرضای معدوم داشتند ، همین بود که

چرا به اسرائیل کمک می کند . حالا این بوق هائی که از گلوی امریکا و از گلوی بستگان امریکا به او نفخ می شود ، اینها ایران را متهم می کنند که اسلحه از اسرائیل می خرد و بعضی مطرودین خود ایران هم تاءیید کنند این را . گرفتاری مسلمین این است که با داشتن اینهمه ذخایر ، اینهمه اراضی و دارا بودن یک میلیارد تقریبا جمعیت به واسطه کجروی یک دسته اقلیتی که در راس واقع شده اند ، باید مطیع قدرتهای بزرگ باشد . حالا که ایران از این قید اسارت بیرون آمده است و با مشت دردهان امریکا و سایر قدرتها کوبیده است و آنها را بیرون کرده است از کشور خودش و روحانی و دانشگاهی ، ارتشی و ژاندارمری و ملت همه با هم منسجم شده اند و نخواهند گذاشت که قدرتهای دیگری در اینجا دخالت کند ، این البته بر ذائقه آن آخوندی که جیره خوار امریکا و پیوندهای امریکاست تلخ است و در ذائقه بعضی حکومتهائی که دست نشانده هستند تلخ است و با همه قدرت دارند جدیت می کنند که این انسجام را از بین ببرند و این وحدت کلمه را از بین ببرند .

ایران قدرت خود را صرف پشتیبانی از سایر مسلمین می کند

کشور ایران با تمام قدرتی که دارد و با تمام قدرتی که خواهد پیدا کرد انشاءالله ، هیچ گاه نظر به این ندارد که تجاوز به یک ملت دیگر و یک کشور دیگر هرچه ضعیف باشد بکند ، بلکه پشتیبان آنهاست . قدرت دارد لکن !!! قدرت !!! قدرت خودش را صرف پشتیبانی از سایر مسلمین می کند . این امثال صدام

خائن گول خورده است که قدرت خودش را صرف می کند در اینکه اسلام را سرنگون کند و نهضت اسلامی را از بین ببرد و الان که در لبه پرتگاه هلاکت افتاده است ، دست وپا می کند واز کشورها کشورهای دیگری که هم مسلک با او هستند ، استمداد می کند که از این ورطه او را نجات بدهند و نخواهند توانست .

نور خدا در کشور شما جلوه گر شده ، قدر این جلوه الهی را بدانید

برادران من ! برادران ارتشی ! برادران نظامی ! برادران پاسدار! برادران روحانی ! برادران دانشگاهی ! برادران کشاورز و صنعتگر! و سایر قشرها! این انسجامی که شما دارید ، قدرش را بدانید . اسلام در کشور شما تجلی کرده است ، نور خدا در کشور شما جلوه گر شده است قدر این جلوه الهی را بدانید . به فعالیت های خودتان هر چه می توانید ادامه بدهید و ازدیاد بدهید ، فعالیت خودتان را زیاد کنید . ارتشیان و پاسداران و بسیج و سایر قوای مسلح و سایر قوای مردمی در محلی که هستند و در جبهه ها که هستند ، به فعالیت خودشان ادامه بدهند و فعالیت خودشان را زیاد کنند و دست این جنایتکارها را از کشور خودشان کوتاه کنند ، به آنها مهلت ندهند که منسجم کنند خودشان را و از طرف جاهای دیگر و قدرتهای دیگر به آنها کمک برسانند ، مجال به آنها ندهند . برادران ، جوانان پشت جبهه توجه کنند که باید فعالیت کنند و باید داوطلبانه بروند به این جنگ و این مساءله را زود حلش کنند . فعالیت جوانها گرچه زیاد است لکن باید زیادتر بشود و هر روز از روز

بعد بهتر باشد و خودشان را آماده کنند برای اینکه در مقابل این قدرتهای بزرگ ایستادگی کنند . قدر این نعمت خدائی را که بین همه شما آشتی انداخت و ائتلاف انداخت و این از نعم بزرگی است که خدای تبارک و تعالی در قرآن به طور منت بر مسلمین می فرماید که شماها که باهم مختلف بودید ، موتلفتان کردیم ، این از نعمت های بزرگ الهی است که در یک مجمعی تمام قشرهای ، قشرهای مختلفی ، که پیشتر هیچ با هم ارتباط نداشتند ، همه مجتمعا و همه یک فریاد دارند و همه یک ندا می کنند و همه اسلام را می خواهند و همه استقلال کشور خودشان را می خواهند ، آزادی از تمام قید و بندهای قدرت های بزرگ را می خواهند و بحمد الله به دست آوردند ، حفظ کنید این نعمت بزرگ را و اگر چنانچه احتمال دادید که در یک جائی به واسطه سستی ما یک نقیصه ای وارد بشود در جنگ ، باید جبران بکنید .

این روزهای بزرگ را بزرگ بشمارید و اربعین ها را ، عاشوراها را و امثال اینها را بزرگ بشمارید و در موارد شهادت عزیزان ما آنها را هم بزرگ بشمارید ، مثل روز مفتح رحمه الله تعالی ، اینهائی که در خدمت اسلام بودند و دشمنان اسلام آنها را شهید کردند . شما اینهمه شهید دادید تا آزادی و استقلال را به دست آوردید و باید با چنگ و دندان این آزادی و استقلال را حفظ کنید و کمک کنید همه به جبهه ها تا اینکه انشاء الله به زودی این

غائله رفع بشود و دولت انشاء الله مشغول بازسازی بشود . خداوند همه شما را حفظ کند و تایید کند و این انسجام و اتحاد را هر چه بیشتر بفرماید و همه قشرهای ملت را سرتاسر کشور را با هم الفت بدهد و این جوانها ، جوانهای گول خورده را هدایت کند که برگردند به دامن اسلام و بس کنند این فریب خوردگی ها را .

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 7/10/60

پیام امام خمینی به مناسبت بازگشائی مراکز تربیت معلم

بسم الله الرحمن الرحیم

از طرف اداره کل تربیت معلم در رابطه با شروع کار آموزش معلمین و مدرسین سراسر کشور گزارش رسید که در آن از اینجانب خواسته شده بود تا کلمه ای در این مورد داشته باشم . ضمن تشکر از زحمات مسؤ ولین لازم است اهمیت موضوعی را که کرارا گوشزد کرده ام ، تکرار نمایم . تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند . زیرا با تربیت غربی یا شرقی معلم و استاد است که دبستانها و دبیرستانها محل هایی می شوند مجهز برای تربیت غربی یا شرقی جوانهائی که دولتمردان و دست اندرکاران آتیه کشورهایند . و با اینگونه تربیت است که جوانان با گرایش به یکی از دو قطب قدرت ، راه را برای مستکبرین جهان در به دام کشیدن کشورهای مستضعف به صورتی شایسته و بدون زحمت و دستیازی به سلاح های نظامی زنگ زده باز می نمایند برای آنان چه راهی بهتر از آنکه با دست قشری از بومی های هر کشور ، ملتها را بی

سر و صدا بلکه با شوق و رغبت به سوی مقاصد آنان کشیده تا دسترنج ملت ها و ذخایر کشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منت از اربابان تقدیم آنان نمایند . ضربه های مهلکی که بر کشور مظلوم ما در این پنجاه سال اخیر از دانشگاه ها و اساتید منحرفی که با تربیت غربی بر مراکز علم و تربیت حکمفرما بودند وارد آمد از سر نیزه رضاخان و پسرش وارد نشد ، البته اساتید و معلمان متعهدی بودند لکن زمام امور در دست آنان نبود . ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم لکن از شر تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودی ها نجات نخواهیم یافت . اینان برپا دارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سر سپردگانی می باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند و هم اکنون با تمام ورشکستگی ها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی بر نمی دارند . ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دام های شیطنت آمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگاه ها راه یافته اند و با تعلیم و کوشش در رشته های مختلف علوم و تربیت صحیح و تهذیب مراکز تربیت و تعلیم از عناصر منحرف و کج اندیش ، نوباوگان را که ذخایر کشور و مایه امید ملتند ، همدوش با تعلیم در همه رشته ها به حسب تعالیم اسلامی تربیت

و تهذیب نمایند و علوم اسلامی را که مربی اخلاق و مهذب نفوس است به دست کارشناسان اسلامی داده تا نوباوگان و جوانان عزیز را بدین مکتب جامع روانبخش آشنا و از تعلیمات علمی و عملی آن برخوردار سازند و به یقین بدانند که اسلام مکتبی است که انسانها را به گونه ای می سازد که به جز حق و مبدا خلق به هیچ مکتبی تسلیم نشوند و تحت تاءثیر هیچ قدرتی واقع نگردند و مساءله کشور خود را با هیچ انگیزه ای از دست ندهند و از استقلال و آزادی خویش و سایر بندگان خدایی هیچ طبع و خوفی دفاع کنند و از خودخواهی ها و کوتاه بینی ها که منشاء بدبختی و گرفتاری است اجتناب کنند . و شما عزیزان که دامن به کمر زده و در راه تربیت معلم قدم بردارید از عمق ارزش کار خود آگاه باشید و در راه این هدف مقدس از هیچ کوششی دریغ نورزید و خود را وقف خدا وبندگان او نمائید و بدانید که خداوند باشماست و به شما توفیق خواهد داد .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/10/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده شهدای 7 تیر ، مسؤ ولان نهضت سواد آموزی وگروهی از دانشجویان دانشکده افسری مقیم آلمان

شهدای حزب جمهوری اسلامی از عزیزترین و متعهدترین افراد این ملت بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

این اجتماع امروز ، اجتماع عزیز و پربرکتی است . پربرکت است از اینکه اشخاصی که در اینجا حاضرند یک قشرشان از بازماندگان شهدای حزب جمهوری اسلام که از عزیزترین افراد این ملت و متعهدترین اشخاص بودند و جمهوری اسلامی از آن شهدای عزیز و شهدای دیگر استفاده های فراوان چه در حیاتشان و چه در شهادتشان کرده است ، از این جهت بسیار مبارکند و بسیار ارجمند . و قشر

دیگری که حرکت به سوی سواد آموزی را می خواهند به پایان برسانند که اینها هم این کار بسیار با اهمیت را و بسیار با ارزش را آغار کردند و امیدوارم که به انجام برسانند و با کمک همه قشرها ، دولت و خصوصا ملت و خصوصا قشرهای روستائی ، با همت همه این امر به طور شایسته انجام بگیرد و این نقیصه ای که میراث رژیم شاهنشاهی بوده است برطرف گردد و ملت ما انشاء الله عالم و آگاه و فعال باشند .

آنچه که باید عرض کنم این است که هیچ کاری در این کشور نمی شود به خوبی انجام بگیرد ، الا با تشریک مساعی . اگر بخواهد ملت ایران بنشیند تا دولت کاری را انجام بدهد ، این امری است که نخواهد شد و اگر دولت بنشیند که ملت کاری را انجام بدهد ، آن هم نخواهد شد . امروز ملت و دولتی در کار نیست ، همه ملتند و همه دولت . عمده ، احساس وظیفه است که ما احساس کنیم که در هر امری از امور که برای اصلاح این کشور عزیز است موظف هستیم به اینکه کمک کنیم . در این امر سواد آموزی که یکی از با ارزشترین امور است باید همه قشرهای ملت کمک کنند ، چه آنهائی که می خواهند سوادآموزی کنند و چه آنهائی که خواهند یاد بگیرند و چه سایر افراد کشور . اگر اینهائی که می خواهند آموزش بدهند سستی بکنند ، آنهائی که می خواهند آموزش ببینند سستی و اهمال بکنند و ملت که پشتوانه همه امور است خودش را بی تفاوت

نشان بدهد ، این بار به منزل نمی رسد . همه مشکلات این کشور با مساعی جمیله همه قشرهای ملت به پایان رسیده است یا در شرف پایان رسیدن است . بنابراین همه ما و همه ملت موظفند که در کارها به هر قدری که می توانند تشریک مساعی کنند و در هر امری از امور که برای کشور پیش می آید و مشکلاتی که قدرتهای بزرگ و وابستگان آنها برای این کشور توطئه دیده اند و پیش می آورند باید با تشریک مساعی خنثی شود و شما ماءیوس نباشید و مطمئن باشید که چون برای خدای تبارک و تعالی انجام وظیفه می کنید ، خدای تبارک و تعالی هم عنایت دارد به شما توطئه ها را خنثی می کند .

وقتی که همه مادنبال نصرت اسلام هستیم خداوند هم نصرت می کند مارا

خدای تبارک و تعالی که می فرماید کسانی که نصرت مرا بکنند آنها را نصرت می کنم ، می داند که ما و ملت ما نصرت دین او را می خواهیم و پیاده شدن احکام اسلام را می خواهیم و از اول نهضت همه هم و غم ملت ما بر این بوده است که جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی تحقق پیدا بکند . شهدا همه در راه این مقصد از صحنه ظاهری خارج شدند و دوستان عزیز ارتشی و سپاه پاسداران و سایر قشرهای مسلح و غیر مسلح ، آنها همه دنبال همین مقصد هستند . وقتی که همه ما و همه شما و همه ملت دنبال نصرت احکام اسلام و نصرت خدای تبارک وتعالی هستیم خدای تبارک و تعالی نصرت می کند

مارا .

و من میل دارم که تذکر بدهم به همه قشرها که در هر جا هستند و در هر محلی هستند حفظ قانون را بکنند و حفظ قواعدی که بر کشور جاری هست بکنند . اینطور نباشد که یک قشری به قشر دیگری اعتراض بکند ، کمک بکند .

انجمن های اسلامی که در سرتاسر کشور هستند و بسیار ارزشمند هستند ، لازم است دو جهت را ملاحظه کنند: یک جهت اینکه خیلی توجه کنند که در بین آنها افرادی نفوذ نکنند از غیر متعهدها ، بدانید که اگر یک نفر در یک انجمن اسلامی از این اشخاص منحرف نفوذ کند ، آن انجمن را به کجی می کشد . من این را کرارا گفتم که برای انتخاب افراد برای انجمن های اسلامی بایدبا کمال دقت بررسی بشود . از تاریخ زندگی آنها ، زندگی خانواده آنها ، دوستان سابق آنها ، کیفیت عمل آنها در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و بعد از پیروزی ، بعد از اینکه پرونده او به طور شایسته بررسی شد و او را یافتید که یک انسان کامل است ، یک انسانی است که می خواهد به این کشور خدمت کند ، به اسلام خدمت کند ، او را انتخاب کنید . و باز یک نصیحت دیگری که به این آقایان می کنم این است که در عین حال که با کمال دقت باید ناظر احوال افرادی که مشغول کار در وزارتخانه ها ، در ارتش ، در هر جا ، در ادارات هستند لکن کار آنها فقط ارشاد است و اگر ارشاد آنها به جائی نرسید ،

باید اطلاع بدهند به کسانی که در راءس واقع هستند مثل قوه قضائیه . خود آنها اگر بخواهند دخالت بکنند ، بر خلاف قانون است ، بر خلاف شرع است و البته نباید همچو کاری بکنند و نمی کنند و اگر دیدند یکی از آنها یک همچو پیشنهادی کرد ، بدانند که می خواهند اینها شما را به انحراف بکشند و همین طور در ادارات و در سایر قشرهائی که مشغول فعالیت هستند و در همین برادرانی که برای سوادآموزی در تمام کشور همت گماشته اند بدانند که باید افرادی وارد این عمل بشوند که سوابقشان معلوم باشد و کیفیت عملشان در سابق و لا حق معلوم بشود که خدای نخواسته اشخاصی نباشند منحرف که بخواهند کودکان این کشور را از از اول منحرف کنند تا آخر . این از امور بسیار مهمی است که باید شما برادرهائی که در نهضت سواد آموزی فعالیت می کنید در نظر داشته باشید و انشاء الله در نظر دارید .

اساس پیشرفت شما ملت عزیز تعهد به اسلام و وحدت کلمه است

ما یک صحبت با داخله داریم ، با ملت خودمان داریم و همین صحبت هاست که عرض کردم که اساس پیشرفت شما ملت عزیز ، تعهد به اسلام و وحدت کلمه است . تعهد به اسلام بدون اینکه با هم اجتماع نکنید در مسائل ، بی فایده است . اجتماع در مسائل ، بدون تعهد به اسلام ، مضر است . این دو مطلب باید همیشه نصب العین باشد که تعهد به اسلام و وحدت کلمه و اینکه کشور را همه از خودتان بدانید ، دولت را از خودتان بدانید ، مجلس را از خودتان بدانید ، ادارات

را از خودتان بدانید ، ارتش را و سپاه پاسداران و بسیج را و قوای نظامی و انتظامی را از خودتان بدانید و همه با هم به یک جهت حرکت کنید و آن جهت تعالی افکار و جهت تعالی همه جهات کشور . کشور را اگر بخواهید از دست ابرقدرتها تا آخر نجات بدهید ، باید تعهد خودتان را به اسلام هر روز محکمتر کنید و کوشش خودتان را برای وحدت همه قشرها فعالتر کنید .

و یک مطلب دیگری که به خارج از کشور عرض می کنم و آن اینکه اگر این دولتهای اسلامی ، این دولتهائی که همه چیز دارند ، این دولتهائی که افراد زیاد دارند ، این دولتهائی که ذخایر زیاد دارند ، اگر اینها با هم اتحاد پیدا بکنند ، در سایه اتحاد احتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند ، بلکه آنها به اینها محتاج هستند . اگر مسلمین و دولت های اسلامی با هم آن پیوند اخوتی که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده است ، حفظ کنند و ایجاد کنند ، نه افغانستان مورد هجمه واقع می شود و نه فلسطین مورد حمله واقع می شود و نه سایر کشورها . اگر دولت های اسلامی با هم وحدت کلمه پیدا بکنند ، چه احتیاج به به این است که ما دستمان را پیش آمریکا دراز کنیم یا پیش شوروی ؟ ما چه احتیاجی به آنها داریم ؟ احتیاج وقتی پیدا می شود که مثل حالا متفرق باشند ، کشورها از هم جدا باشند . چرا باید کشورها که یک همچو پشتوانه عظیم

دارند و آن قرآن کریم و اسلام عزیز و خدای بزرگ است ، چرا باید با یک همچو پشتوانه ای که آنها را دائم دعوت می کند به وحدت و از تفرقه اندازی و تفرقه چیزشان می کند آنها را منع می کند ، چرا باید ما در مقابل کتاب خدا و در مقابل اسلام عزیز تفرقه بیندازیم ؟ ایران یک کشوری است که از اولی که نهضت کرده و ماقبل او ، کشور متعهد اسلامی بوده است و الان هم در مقابل همه قدرتهائی که بر خلاف اسلام هستند قیام کرده است و دارد به پیش می رود . چه شده است که باید دعوت کنید دولتهای اسلامی را به ضد اسلام ، به ضد کشور اسلامی ؟ این کشور اسلامی که برای اسلام دارد زحمت می کشد و برای اسلام دارد شهید می دهد و برای اسلام دارد آواره می شود ، چرا باید آنهائی که دولت های اسلامی هستند وادعای اسلام می کنند جبهه بندی بکنند در مقابل یک همچو کشوری ؟ اینها دیده اند که ملت ایران در عین حالی که یک ملت کوچکی است لکن یک پشتوانه بزرگ دارد و آن خدا و اسلام است ، در مقابل همه قدرت ها ایستاده است و دارد به کار خودش ادامه می دهد و هر روز هم بهتر خواهد شد و می شود و هر روز هم کار کشور از آن آشفتگی ها بیرون می آید و همه جهات ما درست می شود لکن تاسف در این است که کشورهای دیگر چرا از ایران الگو نمی گیرند ؟ چرا الگو نمی گیرند

از ایران و وحدت کلمه پیدا نمی کنند و با ملتهای خودشان سازش نمی کنند و هر یک با دیگری سازش نمی کند تا اسرائیل بر آنها غلبه کند ؟ و دیدید که اسرائیل بلندی های جولان را گرفت و اعتنا به هیچ یک از شما نکرد و اعلام کرد که هیچ قدرتی نمی تواند اسرائیل را از این تصمیم برگرداند . چرا باید شما به جای اینکه همه را دعوت کنید به جبهه گیری در مقابل اسرائیل . در مقابل اسرائیلی که دشمن اسلام است و دشمن انسان است و دشمن شماست و دشمن اعراب است و دشمنی با همه شماها دارد ، شما در یک همچو حالی تفرقه بین خودتان ایجاد کنید ؟ جمعیت ها تفرقه بین خودشان ایجاد کنند ؟ گروههای دولتی تفرقه ایجاد کنند ؟ جبهه گیری کنند ؟ این جبهه گیری ها در مقابل اسلام است ، در مقابل قرآن کریم است . قرآن کریم دعوت به وحدت می کند و شماها دعوت به تفرقه و مقابله با هم . باید عقل را پیشوای خودتان قرار بدهید و اسلام را مقتدای خودتان قرار بدهید و در مقابل اسلام همه خاضع باشید و به حکم عقل عمل کنید و عقل و اسلام می گوید شما با هم متحد باشید و اگر متحد باشید ، هیچ کشوری به شما نمی تواند تعدی کند ، اسرائیل جرات به خودش نمی دهد که در این کشورها باقی بماند و در زمین های غصبی باقی بماند اگرشما با هم متحد بشوید . اکنون که با هم اختلاف دارید ، اسرائیل فریاد می زند که هیچ

قدرتی نمی تواند ، برای اینکه او پشتوانه اش آمریکاست و ملتهای ما پشتوانه شان خدا . چه شده است که شما جبهه گیری می کنید ؟ می دانید که این جبهه گیری ها برای شما نفعی ندارد بلکه ضرر دارد . اسلام از شما وحدت می خواهد ، اسلام از شما اتحاد می خواهد ، اعتصام به حبل الله میخواهد . چرا با هم اعتصام به حبل الله نمی کنید و هر کس به یک شاخه ، یا شرق یا غرب متوجه شده است ؟ بیائید و دست از این کارها بردارید و همه با هم متحد شوید و همه با هم برادر شوید . همانطور که خدای تبارک و تعالی فرموده است که مومنین برادر هستند ، برادر باهم باشید و دست رد به سینه مخالفان اسلام بزنید و مطمئن باشید که اگر با هم متحد بشوید پیروز هستید و هیچ قوه شرعی و غربی نمی تواند به شما حکومت کند . من از خدای تبارک و تعالی وحدت کلمه مسلمین ، آشنا شدن سران مسلمین به احکام اسلام ، آشنا شدن به مصالح مسلمین را خواستارم و توفیق همه را از خدای تبارک و تعالی امیدوارم و توفیق شما برادران که در نهضت سوادآموزی هستید از خدای تبارک و تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 8/10/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان های باختران و ایلام

اگر یک میلیارد جمعیت مسلمانان جهان متحد شوند شرق و غرب کاری نمی تواند بکند

بسم الله الرحمن الرحیم

آنهائی که می خواهند از کشورهای اسلامی استفاده کنند ، بهترین راه را این می دانند که بین آنها اختلاف بیندازند . آنهائی که عمال کشورهای بزرگ

هستند ، نمی گذارند این اتحاد بین اهل تشیع و تسنن صورت بگیرد . شما ببینید به دنبال هفته وحدت که آقای منتظری اعلام کردند ، با تمام ارزشها و محاسنی که به دنبال دارد ، از حجاز صدائی بلند می شود که جشن گرفتن برای پیغمبر شرک است . جشن برای پیغمبر اختصاص به ایران ندارد . چه شد که اگر ایران برای حضرت رسول (ص ) جشن بگیرد شرک است . نکته اش معلوم است . کشوری که اساس وحدت در آن شکل گرفته است ایران است ، چه بین برادران اهل تشیع و تسنن و چه بین دولت و ملت . مسلمانان جهان با این مخازن بزرگ و وسعت کشورهایشان اگر اتحاد داشتند ، آیا مثل امروز تحت سلطه دو ابرقدرت بودند ؟ این برای این است که حکومت ها به قرآن گوش نکردند . آیا حکومتها ندیدند که ایران با سی و پنج میلیون جمعیت متحد شد و یک امپراطوری بزرگ را در حالی که تمام قدرتها با او بودند شکست داد و در مقابل شرق و غرب ایستاده . اگر نزدیک به یک میلیارد جمعیت مسلمانان جهان متحد شوند ، شرق و غرب کاری نمی تواند بکند . به چه مناسبتی بعضی از کشورهای منطقه ، اسرائیل را رها کرده اند و به ایرانی که از اسلام و قرآن دفاع می کند ، حمله می کنند . امروز ، نفت ، رگ حیات قدرتهای بزرگ در دست مسلمانان است ، پس چرا باید تحت فرمان ابرقدرتها قرار گیرند و برای آمریکا و شوروی بازار باشند . این برای این است

که رشد سیاسی ندارند . بحمد الله ایران امروز مستقل است و هیچ قدرتی در ایران دخالت ندارد و تمام هم و غم قدرتها هم همین است که چرا نمی توانند در ایران دخالت کنند ، انشاء الله تا آخر هم نخواهند داشت . من از آقایان تشکر می کنم و از آنان می خواهم تا مردم را به اتحاد دعوت کنند و اگر اختلافی دارند شما حل کنید . امیدوارم خداوند بین تمام برادران اتحاد و وحدت بیشتر ایجاد نماید و این وحدت ادامه پیدا کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/10/60

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام حائری شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد صادق (محی الدین ) حائری شیرازی دامت افاضاته

پیرو درخواست اهالی محترم شیراز ، جنابعالی را به سمت امام جمعه شیراز منصوب می نمایم . انشاء الله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ مردم را به وظایف دیگری که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند ، آشنا سازید .

امید است اهالی محترم عموما و حضرات علمای اعلام خصوصا و نهادهای انقلابی فرصت را مغتنم شمرده ، همکاری های لازمه را در انجام هر چه با شکوهتر نماز وحدت آفرین جمعه با جنابعالی داشته باشند . موفقیت همگان را از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/10/60

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام نوری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عبدالله نوری دامت افاضاته

از آنجا که جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری اطلاع دادند که با اشتغال در وزارت کشور آنطور که شایسته است به امور جهاد نمی رسند ، جنابعالی را نماینده خود در جهاد سازندگی کل کشور قرار می دهم تا با شرکت در جلسات شورای مرکزی جهاد اینجانب را از تصمیم گیری های کلی آنان مطلع نمائید . امید دارم با دقت کامل ، حرکت این نهاد انقلابی را در سراسر ایران زیر نظر گرفته و در صورت انحراف قاطعانه با آن برخورد نمائید . لازم است اعضای محترم این نهاد عزیز همکاری های لازم را با شما داشته باشند . موفقیت همه را در هر چه اسلامی تر کردن این نهاد از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/10/60

پیام امام خمینی به رزمندگان و سپاهیان اسلام (به مناسبت پیروزی های جبهه های جنوب و غرب کشور)

بسم الله الرحمن الرحیم

(ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) خبر پیروزی چشمگیر قوای مسلح اسلام با هماهنگی بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید . سلام و تقدیراینجانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمایید . انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگی و انسجام ، همه رزمندگان محبوب به زودی کشور اسلامی را از لوث وجود کفار (خذلهم الله ) پاکسازی کنند .

از خداوند تعالی سلامت و پیروزی همگان را خواستارم ، امیدوارم خبر پیروزی نهایی را به خواست خداوند تعالی به زودی دریافت دارم . سلامت رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامی نیروهای مسلح و

نیروهای مردمی که ستون فقرات انقلاب اسلامی ما می باشند ، از خداوند تعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/10/60

بیانات امام خمینی در جمع میهمانان خارجی هفته وحدت ، اعضای جامعه روحانیت اهل تسنن ، گروهی ازکارکنان بنیاد مسکن و مدیران کل پست و مخابرات کشور

توحید و وحدت نمونه ای از برکات انقلاب اسلامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت با سعادت حضرت خاتم النبیین (ص ) و فرزند ارجمند بزرگوارش امام صادق (ع ) را بر همه مسلمین تبریک عرض می کنم و برکات خدا را طلب می کنم برای همه مسلمین .

امروز که در این جلسه ای که در صورت کوچک و در واقع نورانی و بسیار بزرگ است ، طوایف مختلف مسلمین ، برادران اهل سنت و برادران اهل تشیع ، دانشگاهی ها و فیضیه ای ها و همه قشرهای مختلف از بلاد مختلف در این محل مجتمع هستند ، این یک نمونه ای از برکات انقلاب اسلامی است که خدای تبارک و تعالی بر همه ما منت گذاشته است که (اصبحنا بنعمته اخوانا) . دانشگاه که از فیضیه دور بود و جدا ، امروز با هم پیوند کرده اند و امید است که این پیوند تا آخر باقی باشد و برادران اهل تسنن و تشیع با هم توحید کلمه را آغاز کردند و امیدوارم که تا آخر این توحید و وحدت باقی باشد .

ما باید در کارهائی که دشمن های ما می کنند دقت کنیم و تحلیل کنیم ، ببینیم که آنها به چه چیز زیاد اهمیت می دهند و انگشت روی چه حیثیتی از حیثیت های مسلمین می گذارند و بهفمیم که آنچه که آنها بر آن اصرار دارند همانی است که برای مسلمین و برای بشر بداست . ما از گفتار و کردار آنها باید کشف کنیم که اینها چه می خواهند و ما

باید چه بکنیم . شما اگر ملاحظه بفرمائید در این قرون آخر که تمام بشر مثل یک عائله شده اند و به واسطه ارتباطات زیادی که بین همه بشر حاصل شده است در این قرن های آخر ، آنهائی که می خواهند ممالک دنیا را قبضه کنند و ذخایر همه را به غارت ببرند با چه اساس به این امری که ، نقشه ای که کشیده اند ، موفق می شوند و آنها چه راه هائی را انتخاب کرده اند . هر راهی را که آنها انتخاب کرده اند ، ما باید راه مقابلش را انتخاب کنیم .

ما می بینیم ، در وقتی که در ایران خودمان نظر می کنیم می بینیم که کوشش های زیاد شده است برای تفرقه انداختن بین دو جناحی که اگر آن دو جناح متحد بشوند کارهای کشور اصلاح می شود و آن جناح روحانی و جناح دانشگاه است . چقدر کوشش کرده اند برای تفرقه بین این دو جناح ، به طوری که در دانشگاه اسم روحانی را نمی شد بیاوری و در فیضیه اسم دانشگاهی . این در اثر تبلیغات دامنه داری بود که کرده بودند و با آن تبلیغات و بی توجهی ما ، اینطور مسائل واقع شد و آن ضربه ای که ما از این افتراق خوردیم از هیچ چیز نخوردیم ، یعنی اساس تمام ضربه ها این ضربه بود ، دانشگاه اداره کشور را می کرد وقتی دانشگاه به تباهی کشیده شد ، اداره کشور به تباهی کشیده شد . و ما دیدیم آنچه که در این قرن های آخر واقع شد خصوصا در این

پنجاه سال ، از آن طرف با تبلیغات وسیع بین برادرهای اهل سنت و برادرهای اهل تشیع کوشش کردند که تفرقه ایجاد کنند . با همه وسایل کوشش کردند و این دو جناح بزرگ را از هم جدا کردند ، به طوری که آن طایفه این طایفه را حتی تکفیر می کردند و این طایفه آن طایفه را ، احزاب درست می کردند در کشور . این اختصاص به کشور ما ندارد ، همه کشورها ، احزابی که درست می کردند دو طایفه را به جان هم می انداختند . حزب ها غافل بودند ، روسای احزاب غافل بودند که اینها دارند چه می کنند . هر حزبی دشمن حزب دیگری ، در هر قشری دشمن قشر دیگر . پس ما می بینیم که آن چیزی که آنها اصرار به آن دارند این است که ما با هم مجتمع نشویم ، ما با هم برادر نباشیم ، مسلمان ها در هر جا که هستند با اشکال مختلفه ، یک شکل آن ملی گرایی ، آن می گوید ملت فارس ، آن می گوید ملت عرب ، آن میگوید ملت ترک . این ملی گرایی که به این معناست که هر کشوری ، هر زبانی بخواهد مقابل کشور دیگر و زبان دیگر بایستد ، این آن امری است که اساس دعوت پیغمبرها را بهم می زند . پیغمبرها که از اول تاختم شان آمده اند مردم را به برادری ، به دوستی ، به اخوت دعوت کرده اند ، در مقابل آنها یک قشرهای تحصیلکرده در دامن غرب یا شرق آمده اند و ندانسته ، اکثرا

ندانسته و بعضی هم دانسته قضیه ملی گرایی را پیش کشیده اند . ملت عرب باید چطور باشد ، در مقابل اینکه اسلام و ملت مسلم باید چه باشند ، ملت عرب باید چه باشد ، ملت فارس باید چه باشد ، ترک باید چه باشد .

رنگ های مختلف ، این رنگ ، رنگ سفید است ، آن رنگ ، رنگ سیاه است ، آن زرد است . تمام این مسائل ، مسائل تفرقه افکن از این قدرت های بزرگ است و شیطان های بزرگ که بین ملت ها و بین افراد انسان ها می خواهند تفرقه بیندازند و ما از آن طرف می بینیم که اسلام تکیه کرده است بر اخوت با تعبیرهای مختلف . (انما المومنون اخوه ) از آن استفاده می شود که کانه مومنین هیچ شانی ندارند الا برادری ، همه چیزشان در برادری خلاصه می شود . در مقابل این کلمه و سایر کلماتی که در قرآن کریم هست ، آنها ، ابر قدرت ها دیده اند که اگر این کلمه و امثال این کلمه تحقق پیدا بکند آنها دیگر نمیتوانند در این کشورها دخالت کنند .

شما ملاحظه بفرمائید که در این سال های اخیری که ملت ایران به تایید خدای تبارک و تعالی قیام کرد و قشرهای میلیونی آنها چه قشرهای روحانی و چه قشرهای دانشگاهی در کنار هم فعال شدند و همه ملت متحد شدند ، چه معجزه ای ایجاد کردند ، این برادری در یک محیط کوچک مثل ایران ، با یک جمعیت کم در مقابل جمعیت ها چه اعجازی کرد . این اعجاز برای همین وحدت

کلمه و اخوت بود . این اخوت و برادری که در ایران پیدا شد و این تحول عظیمی که پیدا شد و همه قشرها را با هم منسجم کرد ، برادران اهل سنت را با اهل تشیع ، تشیع را با اهل تسنن ، دانشگاهی را با فیضیه ای و ترک و عرب و فارس ، همه اینها در ایران هست ، همه با هم . ملاحظه بفرمائید که همین وحدت در یک جمعیت محدود و در یک کشور محدود با ابر قدرت ها چه کرده است . بی خود نیست که همه رسانه های گروهی تمام کشورها تقریبا ، کشورهای بزرگ مسلما و بعضی کشورهای دیگر همشان را صرف این می کنند که ایران را در نظر مسلمان ها بدجلوه بدهند ، جمهوری اسلامی را بد جلوه بدهند . تبلیغات سرتاسر دنیا را بر ضد ایران فرا گرفته است . چه شده است که ایران اینقدر مورد تهاجم تبلیغی واقع شده است و تهاجم های دیگر ؟ این نیست الا اینکه در ایران این معنای اخوت تا اندازه بسیار زیادی تحقق پیدا کرده است و آنها دیدند که با این وحدتی که در ایران پیدا شده است ، این انسجامی که در ایران پیدا شده است و پرتوش دارد در سایر بلاد مسلمین هم می رود ، این یک خطر بزرگی است که تمام منافع ابرقدرت ها را منهدم می کند و از بین می برد . اگر این خوف را نداشتند که ایران سرایت می کند این خوتش به سایر کشورها ، کشورها علیحده بودند و ایران علیحده بود و برادری بین ایران

و دیگران تحقق پیدا نمی کرد شاید اینقدر حمله نمی کردند به ما . این حمله همه جانبه تبلیغاتی و غیر تبلیغاتی برای این است که این انسجام کوچک را دیده اند که دست آنها را از اینجا کوتاه کرده است . اگر این انسجام پیدا بشود و انشاء الله پیدا می شود ، اگر این انسجام پیدا بشود دست ابر قدرت ها از همه ذخایر مسلمین کوتاه می شود و بلکه دست ابر قدرت ها از تمام مستضعفین جهان کوتاه می شود . این وحدت کلمه ای که در ایران پیدا شده است و الان از سایر بلاد هم به ما دارند متصل می شوند و دیگران هم دارند اخوت پیدا می کنند با ایرانی ها ، من امیدوارم که دولت ها هم توجه کنند ، بیدار بشوند ، تحلیل کنند مسائل را ، ببینند که آیا مسلمان ها همه در کنار هم ، هر کدام در کشور خودشان مستقل لکن به ما . . . .

اینکه همه مسلمان هستند ، در آرمان های اسلامی با هم باشند ، این خوب است یا هر کشوری با کشور دیگر مخالف ؟ آنچه می تواند مشکلات همه کشورها را و مسلمین را از بین ببرد آیا اخوت بین مسلمین است که خدای تبارک و تعالی به او سفارش فرموده است یا تفرقه بین مسلمین است ؟ دولت ها اگر با هم متحد و برادر باشند بهتر می توانند آن چپاولگرها را از صحنه خارج کنند یا حالا که با هم مختلف هستند و دامن به اختلاف می زنند ؟

ما نظر تجاوز به هیچ کشور اسلامی را نداریم

ما ، ملت ایران ، دولت ایران

، همه ایرانی ها دستشان را پیش همه مسلمین دراز می کنند و از آنها می خواهند که به این ملت بپیوندند و برادری را مستحکم کنند و همه مسلمین با هم پیوند اخوت داشته باشند و ما دستمان را پیش همه دولت های کشورهای اسلامی دراز می کنیم و از آنها می خواهیم که به ما بپیوندند و همه ما باهم برادر باشیم و همانطور که اسلام فرموده است ما همه دوست ، برادر ، با هم باشیم تا اینکه مشکلاتمان را حل کنیم . گمان نکنند اینها که ضررشان در این وحدت ایران است . ایران یک کشور مسلم است و صلاح حال همه مسلمین را می خواهد ، ایران با همه مسلمین خودش را برادر می داند و ما از همه مسلمین ، دولتها ، ملت ها ، همه می خواهیم که با ما متحد بشوند در این مقصدی که ما داریم و این مقصد اسلام است .

ما هیچ مقصدی نداریم ، نه حکومت می خواهیم به آن معنا که آن قدرت های بزرگ می خواهند و نه قدرت می خواهیم به آن معنا و نه سلطه جوئی می خواهیم ، و ما همه می خواهیم تابع قرآن کریم و اسلام عزیز باشیم و قرآن کریم و اسلام عزیز همه چیز ما را اداره می کند . عبرت بگیرند از این وحدت کلمه ایران و این اتحادی که در ایران پیدا شده است بین همه طوایف ، که آنهمه مشکلات را که از همه عالم رو به ما آورده است حل کردند و حل می کنند ، ببینند که یک وحدت در

یک جمعیت کم و در یک محیط کوچک چطور دنیا را متوجه به خودش کرده است و چطور قدرتهای بزرگ را از خودش ترسانده است . اگر این قدرت سی و چند میلیونی ضمیمه بشود به قدرتهای سایر کشورهای اسلام که یک میلیارد تقریبا جمعیت هستند ، این سیل بزرگ یک میلیارد جمعیتی را اگر منسجم بشوند ، کی می تواند در هم بشکند ؟

ما به حسب حکم خدای تبارک و تعالی اخوت خودمان را با همه مسلمین جهان ، با دولتهای کشورهای اسلامی ، با ملتهای مسلم در هر مذهبی هستند ، در هر کشوری هستند ، ما برادری خودمان را با آنها اعلام می کنیم و ما اعلام می کنیم که نظر تجاوز به هیچ یک از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی نداریم ، ما می خواهیم که همه کشورهای اسلامی در محیط خودشان که هستند با هم برادر باشند همانطور که دولت ایران و ملت ایران یک هستند برخلاف رژیم سابق که دولت ایران بر ضد ملت و ملت بر ضد دولت بود لهذا به مجرد اینکه ملت یک انسجامی پیدا کرد نتوانستند ، قدرتهای بزرگ هم نتوانستند آنکه نوکر بی قید و شرط شان بود نگه دارند . این انسجامی که در اینجاست ما می خواهیم که در همه کشورها باشد . همه مسلمین ید واحده باشند بر من سواهم . هر کس در محیط خودش با هر حکومتی که هست و با هر مذهبی که هست در محیط خودش باشد و مستقل باشد ، لکن به ما اینکه مسلمان است با مسلمین دیگر اخوت داشته باشند ، دوستی داشته باشند

، پیوند داشته باشند ، ارتش های همه کشورهای اسلامی پشتیبان هم باشند . اگر این افتراق بین مسلمین نبود ممکن نبود ممکن بود که اسرائیل با یک جمعیتی کمی اینطور جسور بشود و همه حیثیت مسلمین را زیر پای خودش بگذارد ؟ اگر اختلاف بین کشورهای اسلامی ، دولت های اسلامی نبود ، امریکا می توانست حکومت کند بر همه کشورها ، منافع همه کشورها را غارت کند ؟ ما عازم هستیم که کشور خودمان را حفظ کنیم و مستقل ، آزاد زندگی کنیم و در کنار هم همه مسلمانهای کشور ، بلکه همه ساکنین کشور مذاهب رسمی همه با هم باشیم و کشور خودمان را حفظ کنیم و هیچ قدرتی نمی تواند اگر این انسجام در همین محیط کوچک و با همین جمعیت کم این انسجام باشد ، هیچ کشوری نمی تواند آسیب برساند به ما .

این آقایانی که از بلاد مختلفه آمده اند و در ایران الان مجتمع هستند برای هفته مبارک وحدت ، مطالعه کنند در اوضاع ایران ، گوش کنند به رسانه های گروهی کشورهای قدرتمند و اتباع آنها و اوضاع ایران را هم ملاحظه کنند . ببینند که در ایران آن مسائلی که آنها طرح می کنند هست ؟ دولت ایران بچه های خردسال را هم می کشد ؟ دولت ایران اطفال مسلمین را هم می کشد ؟ دولت ایران الان متزلزل است و ورشکسته است و همه چیزش از بین رفته است ؟ ملت ایران الان رو بر گردانده اند از جمهوری اسلام ؟ در بین ملت ایران اختلاف هست ؟ اینها را مطالعه کنند و از آن

طرف بروند اگر همه نمی توانند بروند ، از هر طایفه ای یک چند نفری مامور بشود که بروند و ببینند صحنه هایی که صدام بوجود آورده است در کشور ما ، ببینند خرابی هائی که این فاسد به امر دولتهای بزرگ انجام داده است چه جنایاتی است ، بروند اردوگاه های آواره های ما را ببینند واز آن طرف بروند جنگنده های ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و همه ملت ما که سپاه پاسداران هست ، آنها ملاحظه کنند ، وقتی رفتند منعکس کنند . شما که به طور آزاد آمدید و این کشور را به نور خودتان منور کردید ، بروید این موارد را ملاحظه کنید ، شهرستانهای ایران را ببینید که آشفته است ؟ همه به هم خورده است ؟ ایران دیگر متزلزل شده به طوری که نمی تواند سرپای خود بایستد ؟ یا اینکه اینها تبلیغاتی است که می کنند برای اینکه مسلمین جهان را از این انسجام بزرگی که در ایران پیدا شده است غافل کنند ؟ شماها که آمدید بروید به بلاد خودتان ، به ممالک خودتان مسائلی که دارید عنوان کنید . اگر رسانه های گروهی به شما گوش بکنند ، اگر روزنامه ها حرفهای شما را منعکس بکنند بروید مسائل ایران را طرح کنید . این اعجازی که در ایران پیدا شده است و این تحول عظیمی که در ایران پیدا شده است که همه برادرها در کنار هم می نشینند و همه با هم متحد هستند و بحمد الله هم ارتش و قوای مسلحه ایران قوی و قدرتمند است و هم ملت ایران

صبور و قوی و قدرتمند ، اینها نیست الا اینکه به یک آیه از آیات قرآن عمل کردند (انما المومنون اخوه ) . این آیه را همه ملاحظه کنید ، همه اعتصام به حبل الله بکنید ، همه برادر باشید تا در بهشت هم اخوان بر آن سریری که هستید در مقابل هم برادر باشید . اگر اینجا برادری نباشد در آنجا هم بهشتی معلوم نیست باشد برای شما . من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که همه مسلمین جهان را به وظایف اسلامی خودشان آشنا کند . همه حکومت های اسلامی را با ملت های خودشان دوست کند . تمام ملتهای اسلام و دولتهای اسلام را با هم برادر کند و همه دانشگاهی ها را با روحانیون در تمام بلاد اسلام با هم برادر کند . و من تشکر می کنم از گروه های مختلفی که تشریف آوردند اینجا ، و من نمی توانم یکی یکی را اسم ببرم و از همه به طور جداگانه تشکر کنم ، فقط از بنیاد مسکن که زحمتهای زیاد کشیده اند در ایران و اینجا امروز آقای رسولی به من گفتند که چون ایشان مطلعند در این امور که اینهائی که الان هستند بسیار خدمتگزار و بسیار صبور و بسیار کارهای مهم کرده اند از آنها تشکرکنم و از همه برادرهائی که از بلاد مختلف آمده اند و آنهائی که در این هفته وحدت شرکت کرده اند ، من از همه تشکر می کنم و سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم . والسلام علیکم و رحمه الله و

برکاته

تاریخ : 23/10/60

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر ، رئیس مجلس و کلیه اعضای هیاءت دولت

مبارک آن روزی است که بتوانیم خودمان را بسازیم و به دنبال آن کشور را

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا تبریک این عید سعیدی که ولادت دو شخصیت بزرگ اسلامی است به همه آقایان و به ملت ایران و دولت ایران و همه مسلمین جهان عرض می کنم . و این روز ، روز مبارکی است و برای ما مبارک آنوقتی است که خودمان بتوانیم خودمان را بسازیم و دنبال آن کشور را . هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است . اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند و شما دیدید که در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهای اخیری که بسیاریتان همه اش را درک کردید و بعضی از شما بعضی اش را که چون کارها دست اشخاصی بود که تربیت اسلامی نداشتند و خودشان درست نشده بودند ، برای خاطر همین نقیصه بزرگ کشور ما را کشاندند به آنجائی که ملاحظه می کنید و ملت ما را هم کشاندند به آنجائی که سالها باید طول بکشد تا اینکه انشاء الله اصلاح بشود . از این جهت آن چیزی که بر همه ما لازم است ابتدا کردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر درست بشود ، و از قلبمان شروع کنیم ، مغزمان شروع کنیم و هر روز دنبال این باشیم که روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد . و امیدوارم که این مجاهده نفسانی برای همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده برای ساختن یک کشور . و ما آن روز عید داریم که مستمندان

ما ، مستضعفان ما به زندگی صحیح رفاهی و به تربیت های صحیح اسلامی !!! انسانی برسند .

و ملاحظه می کنید که این امر ، امری است که الان بر دوش شما آقایان است . یعنی اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازی همه اینها الان مسوولیتش به دوش همه ماست و خصوصا شما آقایانی که در راس امور هستید و اگر چنانچه همت نگمارید به اینکه بی اغماض مسائل را در وزارتخانه ها و در ادارات و در هر جا که هست حل کنید و باز در بین اینها اشخاصی باشند که بخواهند نگذارند امور به مجرای اسلامی خودش انسانی خودش جریان پیدا بکند چه بسا که ما قدم را به واپس برداریم . ادارات را باید با تمام قدرت تصفیه کنید ، نه تصفیه از هر فردی که منحرف است ، آنها را تصفیه به یک معنا و تادیب و تصفیه ، و تهذیب آنهائی هم که هستند لکن باز ادراک نکرده اند مسائل اسلامی را . و اسلام برای ما همه چیز آورده است و ما باید استفاده کنیم از آنها و امروز روز استفاده است . این اسلام بود که ما را بر مشکلات تا حالا ، آن هم آن مشکلات بسیار بزرگ تا کنون غلبه داده است . ماها هیچ کدام نمی توانستیم این کار را بکنیم و این اسلام است که ملت ما را منسجم کرده است و الان دارد انعکاس حقیقی را به سایر جاها هم می اندازد و ما امیدواریم که انشاء الله این پرتو اسلامی در همه کشورهای اسلامی بلکه همه کشورهای مستضعفین

خودنمائی کند و همه انشاء الله تربیت بشوند همانطوری که آمال اسلام و پیغمبر اسلام بوده است . پیغمبر اسلام برای اینکه مردم تربیت نمی شدند غصه می خورد به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسلیت می داد ، در مشقت بود ، خدای تبارک و تعالی به او خطاب میکند که ما قرآن را نفرستادیم که تو در مشقت باشی . و برای ملتها از پدر برای اولادش ، از پدر مهربان برای اولادش بر ملتهای عالم او بیشتر غصه می خورد و کافرها را وقتی که می دید اینها به مجرای طبیعی انسانی نمی آمدند ، برای آنها متاسف بود و هر انسانی باید اینطور باشد که متاسف باشد برای آنهائی که نمی آیند به خط اسلام و خط انسانیت . بعضی از علمای بزرگ از قراری که شنیدم فرموده اند که من برای اشخاص منحرف بیشتر دعا می کنم برای اینکه آنها بیشتر احتیاج به دعا دارند . دل های انسانها ، انسانهای متعهد دلهائی است که رئوف و مهربان بر همه بشر است و همین جنگ هائی که پیغمبر اکرم میکردند یا تحمیلی بوده و یا گاهی وقت ها هم اتفاق می افتاد که ابتدائی بوده است ، همان ها هم آثار رحمت الهی بوده است برای اینکه به دنبال تهذیب یک ملت ها ، آنهائی که تهذیب بردارند باید تهذیب بشوند و آنهائی که مانع از تهذیب ملتها هستند باید از سر راه برداشته بشوند . این یک رحمتی است ، صورتش را انسان خیال میکند که کشتار است لکن واقعش بیرون کردن یک موانعی از سر

راه انسانیت است و در ایران هم این مساله که می بینید که در همه جا برای ما هی طرح می شود که اینها آدم می کشند ، اینها خیال می کنند که ایران آدم می کشد ، ایران تا امروز یک دانه آدم را نکشته است ، ایران یک سباعی را که حمله کردند بر همه چیز اسلام ، ملت ، انسانیت ، آنها را اگر بتواند تهذیب می کند و اگر بتواند با حبس ، آنها را نگه می دارد تا تهذیب بشود و اگر نتواند تصفیه می کند . این همان کاری است که همه انبیا از اول خلقت تا حالا کرده اند و آن اشخاصی را که دیگر قابل اصلاح نبوده اند ، آن اشخاص را یا غرق کرده اند و یا از بین برده اند . در هر صورت تمام انبیا از صدر عالم تاکنون ، تمام انبیا یک جلوه رحمتی بوده است از خدای تبارک و تعالی و چنانچه موجودیت همه ما جلوه رحمت حق تعالی است . همین طور هدایت خداوند تبارک و تعالی به واسطه انبیا یک رحمت بزرگی است بر همه ، رحمه للعالمین است پیغمبر و همه انبیا رحمت بوده اند و این برای این است که این بشر متوجه نیست ، جاهل است نمی داند چه خبر است آن طرف ، نمی داند که راه انسانیت را اگر طی نکند چه خواهد گذشت بر او . از این جهت آنهائی که راه را می دانند ، می دانند که این بشر به چه ظلالتی می افتد و به چه زحمتهائی دچار می شود از

اعمال خودش ، از افکار فاسد خودش . همه چیز هم از خود آدم است . هیچ چیزی تهیه نشده است برای ما که از سابق تهیه کرده باشند که ما را بخواهند عذاب بدهند ، همه اینها چیزهائی است که ما خودمان تهیه می کنیم . هر عملی که ما در اینجا انجام می دهیم یک صورت برزخی دارد و یک صورت ملکوتی دارد و ما به او می رسیم . عمل خوب همین طور است و عمل بد هم همین طور است . بنابراین آنهائی که ، انبیا و اولیائی که راه ها را می دانستند ، عواقب را می دانستند ، برای بشر غصه می خوردند و جانفشانی می کردند که مردم را نجات بدهند . یک جانفشانی است و فعالیتی است که میخواهد خودش برسد به نوائی مردم را وادار می کند به شیطنت ، جوانها را وادار می کند که خودشان را به کشتن بدهند تا بعد بیاید او زمام امور را به دست بگیرد . این یک طور است . یک طور هم این هست که همه چیزش را فدای بشر می کند برای تهذیب بشر . انبیا اینطورند . انبیا یک روزشان برای خودشان صرف نشده است ، یک ساعتشان توجه به خودشان نبوده ، همه توجه به این بوده است که این مریض ها را ، اینهائی که دارند خودشان را به چاه می اندازند ، اینهائی که دارند خودشان را به عاقبتهای بسیار بد می اندازند ، اینها را نجات بدهند . ما هم باید آنقدری که در توانمان است البته ما کوچکتریم از اینکه بگوئیم

که انبیا می کردند ما هم می خواهیم بکنیم آنقدری که در توانمان هست برای نجات ملت ها ، برای نجات ملت خودمان و برای نجات ملتهای دیگر از این ظلمت هائی که برایشان پیش آمده است ، از این گرفتاری هائی که برایشان پیش آمده است ما باید فعالیت بکنیم و این اشخاصی که در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نیستند خصوصا این جوانهای تازه رس ، این جوانها ، این دخترها ، این پسرها که این بی انصاف ها اینها را به خط اعوجاجی کشاندند ، انحرافی کشاندند اینها را ، ما جدیت باید کنیم به اینکه انشاء الله تربیت بشوند اینها . هر کس صحبت می کند صحبت بکند که اینها را به راه راست برگرداند ، تربیت کند . آنهائی که در حبس هستند تربیت بشوند انشاءالله . و آن راهی که انبیاء داشتند همین بود که تربیت و تهذیب . انبیا برای انسان آمدند ، برای انسان سازی آمدند هیچ کار دیگری نداشتند ، آمدند این انسانها را که در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه می روند اینها را به راه راست ، به راه مستقیم هدایت کنند .

و من امیدوارم که این عید مبارک باشد بر تمام اسلامیان ، بر تمام مستضعفان و بر ملت شریف ایران ما که بحمد الله ملت خوبی است و دولت و همه چیزی که الان ما داریم ، مجلس مان ، دولتمان ، قوه قضائی مان ، بحمد الله الان همه خوبند و ما می خواهیم خوبتر باشند و همه شما میخواهید خوبتر باشند و امیدوارم که همه اینها با

این انسجامی که الان هست و نعمتی که خدای تبارک و تعالی به همه ما عنایت کرده است که من گمان ندارم از اولی که حکومت تشکیل شده در دنیا تا حالا یک همچو مجلسی اینطوری ، همچو مجلس خودمانی ، مجلس صفابین اشخاصی که هر کدام در یک مرکزی برای خودشان مثلا چه هستند ، الان همه با هم هستیم ، همه با هم صحبت می کنیم ، همه با هم مشکلات را می گوئیم و توجه می کنیم به مشکلات و من گمان نکنم که همچو چیزی تا حالا بوده و این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است و ما امیدواریم که قدر این نعمت را بدانیم و شکر این نعمت به این است که برای خدا و برای اسلام کار بکنیم و همه جهدمان این باشد که این ملت را و خصوصا این مستضعفین و این مستمندان را انشاء الله ما از آن مشکلاتی که دارند ، محرومیت هائی که در طول تاریخ اینها کشیده اند ما بتوانیم و شماها بتوانید انشاء الله آنها را از این محرومیت ها نجات بدهید و همه آنها را انشاء الله به رفاه در دنیا و آخرت انشاء الله برسانید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صحیفه نور جلد 16

بیانات امام خمینی در دیدار با ریس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس و کلیه اعضای هیاءت دولت

مبارک آن روزی است که بتوانیم خودمان را بسازیم و به دنبال آن کشور را

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 23/10/60

متقابلا تبریک این عید سعیدی که ولادت دو شخصیت بزرگ اسلامی است به همه آقایان و به ملت ایران و دولت ایران و همه مسلمین جهان عرض می کنم . و این روز، روز مبارکی است و برای ما مبارک آنوقتی است که خودمان بتوانیم خودمان را

بسازیم و دنبال آن کشور را. هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است . اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند و شما دیدید که در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهای اخیری که بسیاریتان همه اش را درک کردید و بعضی از شما بعضی اش را که چون کارها دست اشخاصی بود که تربیت اسلامی نداشتند و خودشان درست نشده بودند، برای خاطر همین نقیصه بزرگ کشور ما را کشاندند به آنجائی که ملاحظه می کنید و ملت ما را هم کشاندند به آنجائی که سالها باید طول بکشد تا اینکه انشاءالله اصلاح بشود. از این جهت آن چیزی که بر همه ما لازم است ابتدا کردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع کنیم ، مغزمان شروع کنیم و هر روز دنبال این باشیم که روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و امیدوارم که این مجاهده نفسانی برای همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده برای ساختن یک کشور. و ما آن روز عید داریم که مستمندان ما، مستضعفان مابه زندگی صحیح رفاهی و به تربیت های صحیح اسلامی انسانی برسند.

و ملاحظه می کنید که این امر، امری است که الان بر دوش شما آقایان است . یعنی اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازی همه اینها الان مسؤ ولیتش به دوش همه ماست و خصوصا شما آقایانی که در راءس امور هستید و اگر چنانچه همت نگمارید به اینکه بی اغماض مسائل را در وزارتخانه ها و

در ادارات و در هر جا که هست حل کنید و باز در بین اینها اشخاصی باشند که بخواهند نگذارند امور به مجرای اسلامی خودش انسانی خودش جریان پیدا بکند چه بسا که ما قدم را به واپس برداریم . ادارات را باید با تمام قدرت تصفیه کنید، نه تصفیه از هر فردی که منحرف است ، آنها را تصفیه به یک معنا و تاءدیب و تصفیه ، و تهذیب آنهائی هم که هستند لکن باز ادراک نکرده اند مسائل اسلامی را. و اسلام برای ما همه چیز آورده است و ما باید استفاده کنیم از آنها و امروز روز استفاده است . این اسلام بود که ما را بر مشکلات تا حالا، آنهم آن مشکلات بسیاربزرگ تاکنون غلبه داده است . ماها هیچ کدام نمی توانستیم این کار را بکنیم و این اسلام است که ملت ما را منسجم کرده است و الان دارد انعکاس حقیقی را به سایر جاها هم می اندازد و ما امیدواریم که انشاءالله این پرتو اسلامی در همه کشورهای اسلامی بلکه همه کشورهای مستضعفین خودنمائی کند و همه انشاءالله تربیت بشوند همانطوری که آمال اسلام و پیغمبر اسلام بوده است . پیغمبر اسلام برای اینکه مردم تربیت نمی شدند غصه می خورد به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسلیت می داد، در مشقت بود، خدای تبارک و تعالی به او خطاب می کند که ما قرآن را نفرستادیم که تو در مشقت باشی . و برای ملتها از پدر برای اولادش ، از پدر مهربان برای اولادش بر ملتهای عالم او بیشتر غصه می خورد و

کافرها را وقتی که می دید اینها به مجرای طبیعی انسانی نمی آمدند، برای آنها متاءسف بود و هر انسانی باید اینطور باشد که متاءسف باشد برای آنهائی که نمی آیند به خط اسلام و خط انسانیت . بعضی از علمای بزرگ از قراری که شنیدم فرموده اند که من برای اشخاص منحرف بیشتر دعا می کنم برای اینکه آنها بیشتر احتیاج به دعا دارند. دل های انسانها، انسانهای متعهد دلهائی است که رئوف و مهربان بر همه بشر است و همین جنگ هائی که پیغمبر اکرم میکردند یا تحمیلی بوده و یا گاهی وقت ها هم اتفاق می افتاد که ابتدائی بوده است ، همان ها هم آثار رحمت الهی بوده است برای اینکه به دنبال تهذیب یک ملت ها، آنهائی که تهذیب بردارند باید تهذیب بشوند و آنهائی که مانع از تهذیب ملتها هستند باید از سر راه برداشته بشوند. این یک رحمتی است ، صورتش را انسان خیال میکند که کشتار است لکن واقعش بیرون کردن یک موانعی از سر راه انسانیت است و در ایران هم این مساءله که می بینید که در همه جا برای ما هی طرح می شود که اینها آدم می کشند، اینها خیال می کنند که ایران آدم می کشد، ایران تا امروز یک دانه آدم را نکشته است ، ایران یک سباعی را که حمله کردند بر همه چیز اسلام ، ملت ، انسانیت ، آنها را اگر بتواند تهذیب می کند و اگر بتواند با حبس ، آنها را نگه می دارد تا تهذیب بشود و اگر نتواند تصفیه می کند. این همان کاری

است که همه انبیا از اول خلقت تا حالا کرده اند و آن اشخاصی را که دیگر قابل اصلاح نبوده اند، آن اشخاص را یا غرق کرده اند و یا از بین برده اند. در هر صورت تمام انبیا از صدر عالم تا کنون ، تمام انبیا یک جلوه رحمتی بوده است از خدای تبارک و تعالی و چنانچه موجودیت همه ما جلوه رحمت حق تعالی است . همین طور هدایت خداوند تبارک و تعالی به واسطه انبیا یک رحمت بزرگی است بر همه ، رحمه للعالمین است پیغمبر و همه انبیا رحمت بوده اند و این برای این است که این بشر متوجه نیست ، جاهل است نمی داند چه خبر است آن طرف ، نمی داند که راه انسانیت را اگر طی نکند چه خواهد گذشت بر او. از این جهت آنهائی که راه را می دانند، می دانند که این بشر به چه ظلالتی می افتد و به چه زحمتهائی دچار می شود از اعمال خودش ، از افکار فاسد خودش . همه چیز هم از خود آدم است . هیچ چیزی تهیه نشده است برای ما که از سابق تهیه کرده باشند که ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اینها چیزهائی است که ما خودمان تهیه می کنیم . هر عملی که ما در اینجا انجام می دهیم یک صورت برزخی دارد و یک صورت ملکوتی دارد و ما به او می رسیم . عمل خوب همین طور است و عمل بد هم همین طور است . بنابراین آنهائی که ، انبیا و اولیائی که راه ها را می دانستند، عواقب

را می دانستند، برای بشر غصه می خوردند و جانفشانی می کردند که مردم را نجات بدهند. یک جانفشانی است و فعالیتی است که میخواهد خودش برسد به نوائی مردم را وادار می کند به شیطنت ، جوانها را وادار می کند که خودشان را به کشتن بدهند تا بعد بیاید او زمام امور را به دست بگیرد. این یک طور است . یک طور هم این هست که همه چیزش را فدای بشر می کند برای تهذیب بشر. انبیا اینطورند. انبیا یک روزشان برای خودشان صرف نشده است ، یک ساعتشان توجه به خودشان نبوده ، همه توجه به این بوده است که این مریض ها را، اینهائی که دارند خودشان را به چاه می اندازند، اینهائی که دارند خودشان را به عاقبتهای بسیار بد می اندازند، اینها را نجات بدهند. ما هم باید آنقدری که در توانمان است البته ما کوچکتریم از اینکه بگوئیم که انبیا می کردند ما هم می خواهیم بکنیم آنقدری که در توانمان هست برای نجات ملت ها، برای نجات ملت خودمان و برای نجات ملتهای دیگر از این ظلمت هائی که برایشان پیش آمده است ، از این گرفتاری هائی که برایشان پیش آمده است ما باید فعالیت بکنیم و این اشخاصی که در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نیستند خصوصا این جوانهای تازه رس ، این جوانها، این دخترها، این پسرها که این بی انصاف ها اینها را به خط اعوجاجی کشاندند، انحرافی کشاندند اینها را، ما جدیت باید کنیم به اینکه انشاءالله تربیت بشوند اینها. هر کس صحبت می کند صحبت بکند که اینها را

به راه راست برگرداند، تربیت کند. آنهائی که در حبس هستند تربیت بشوند انشاءالله . و آن راهی که انبیاء داشتند همین بود که تربیت و تهذیب . انبیا برای انسان آمدند، برای انسان سازی آمدند هیچ کار دیگری نداشتند، آمدند این انسانها را که در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه می روند اینها را به راه راست ، به راه مستقیم هدایت کنند.

و من امیدوارم که این عید مبارک باشد بر تمام اسلامیان ، بر تمام مستضعفان و بر ملت شریف ایران ما که بحمدالله ملت خوبی است و دولت و همه چیزی که الان ما داریم ، مجلس مان ، دولتمان ، قوه قضائی مان ، بحمدالله الان همه خوبند و ما می خواهیم خوبتر باشند و همه شما میخواهید خوبتر باشند و امیدوارم که همه اینها با این انسجامی که الان هست و نعمتی که خدای تبارک و تعالی به همه ما عنایت کرده است که من گمان ندارم از اولی که حکومت تشکیل شده در دنیا تا حالا یک همچو مجلسی اینطوری ، همچو مجلس خودمانی ، مجلس صفابین اشخاصی که هر کدام در یک مرکزی برای خودشان مثلا چه هستند، الان همه با هم هستیم ، همه با هم صحبت می کنیم ، همه با هم مشکلات را می گوئیم و توجه می کنیم به مشکلات و من گمان نکنم که همچو چیزی تا حالا بوده و این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است و ما امیدواریم که قدر این نعمت را بدانیم و شکر این نعمت به این است

که برای خدا و برای اسلام کار بکنیم و همه جهدمان این باشد که این ملت را و خصوصا این مستضعفین و این مستمندان را انشاءالله ما از آن مشکلاتی که دارند، محرومیت هائی که در طول تاریخ اینها کشیده اند ما بتوانیم و شماها بتوانید انشاءالله آنها را از این محرومیت ها نجات بدهید و همه آنها را انشاءالله به رفاه در دنیا و آخرت انشاءالله برسانید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ :3 2/10/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان گیلان

اصولا دعوت به اسلام ، دعوت به وحدت است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از برکات این انقلاب این است که ما با آقایان و روحانیون همه کشور تماس نزدیک داریم و آقایان علما و ائمه جمعه تشریف می آورند و با هم صحبت و درددل می کنیم . آنچه می خواهم عرض کنم این است که اسلام برای ما همه چیز آورده ، همین قضیه وحدت در قرآن کریم با تعبیرهای مختلف روی آن پافشاری شده و به مردم گوشزد شده است . آنچه مهم است این است که مسلمین به اسلام و قرآن عمل کنند. اسلام همه مسائلی را که مربوط به زندگی بشر در دنیا و آخرت است و آنچه را مربوط به رشد و تربیت انسان و ارزش انسان است داراست . و هیچ مکتبی از مکتب های انحرافی که الان رایج است اینطور عنایتی که اسلام نسبت به مسائل دارد، ندارند. هیچ مساله ای نیست که در اسلام نباشد تا بگوشیم که ما آن را پیدا کرده ایم . اسلام همه چیز را گفته است لکن اشکال بر سر مسلمین است . همین مساله وحدت که شما تذکر دادید، الان بحمدالله هفته وحدت است

و به برکت این مولود سعید و فرزند بزرگوارش حضرت صادق علیه السلام بشر می تواند به آمال خودش برسد.

این وحدت همان چیزی است که در قرآن کریم درباره آن سفارش شده است و ائمه اطهار علیهم السلام مسلمین را به آن دعوت کرده اند. و اصولا دعوت به اسلام ، دعوت به وحدت است . به این معنا که همه در کلمه اسلام با هم مجتمع باشند. لکن همانطور که می دانید، نگذاشتند این وحدت تحقق پیدا بکند، خصوصا در این عصرهای اخیر که زیادتر به اختلافات دامن زده اند چون کارشناس های آنها فهمیده بودند که اگر این اجتماع بزرگ اسلامی بهم نزدیک بشوند و به هم بپیوندند دیگر هیچ قدرتی نمی تواند با اینها مقابله کند و نسبت به آنها سلطه جوئی کند. آنها تنها راه را در این دیدند که برای مقاصد شوم خود بین همه گروه ها تفرقه بیندازند. شما دیدید در گذشته ، در هر شهر و در هر محله ای که دستجات مختلفی بودند، با هم اختلاف داشتند. آنها همه جا در سطح شهر و روستا اختلاف ایجاد کرده بودند، حتی بین خود روحانیون با هم و بین مردم نسبت به یکدیگر اختلافات ایجاد می کردند که نگذارند این مجتمع با هم اتحاد پیدا کنند. و مع الاسف در بین بالاترین افراد روحانی و بالاترین افراد روشنفکر هم این مساله تاثیر کرده بود که حتی آنها هم در اختلافاتی که باید جلویش را بگیرند، خودشان را هم وارد می کردند.

هر جا یک عالم عاقل متدین باشد، مسائل را اصلاح می کند

البته امروز روزی است که همه ما مسائل را فهمیده ایم و خود مردم هم فهمیده اند و

به برکت این انقلاب اسلامی دید سیاسی رعیت ها هم بالا رفته است . الان آنهائی که اصلا دخالت در اینگونه مسائل نمی کردند، داخل در این مسائل شده اند. امروز همه قشرهای ملت مسائل را می فهمند و رو به رشد هستند. زن ها که در گذشته از همه چیز جامعه محروم بودند، بحمدالله در این سال های اخیر به طور شایسته و با حفظ موازین شرعی وارد شده اند و خودشان دارای کلاس و تبلیغاتند. روحانیون باید قدر این مسائل را بدانند و بدانند که اگر روحانی درست شد، همه چیز درست می شود و اگر خدای نخواسته روحانی فاسد شد، عالم فاسد می شود و این یک واقعیت است . من در جوانی در ایام تابستان که گاهی به بعضی از بلاد می رفتم در بعضی جاها می دیدیم که همه مردم خوبند از آن جمله محلات را می دیدیم که همه مردمش متدین و خوبند، وقتی متوجه می شدیم ، می دیدیم که عالم خوب در آنجاست . بنابراین هر جا یک عالم عاقل و متدین باشد، مسائل را اصلاح می کند و در مقابل اگر خدای نخواسته انحرافی در این قشر پیدا بشود این انحراف به مردم نیز سرایت می کند.

امروز مسؤ ولیت بزرگی به دوش همه ماهاست ، همه ائمه جمعه ، همه ائمه جماعت ، همه علمای بلاد. امروز خدا دیگر از ما هیچ عذری را نمی پذیرد. اگر ما در چند سال پیش از این عذر داشتیم که ما با سرنیزه نمی توانیم مقابله کنیم و اگر یک کلمه بگوئیم حبس است ، امروز دیگر تمام

این عذرها منقطع شده و خدا حجت را بر ماها تمام کرده است . الان همه شما توانائی دارید که هر کدام محیط خودتان را با تفاهم با مردم و مسوولین امور اصلاح کنید. امروز همه ما موظفیم که عملا وحدت را در آن محلی که هستیم ایجاد کنیم ، شهریها در شهرها و روستائی ها در روستاها. اگر همه با هم تفاهم کنند و تبلیغ بشود به اینکه ما همه باید با هم باشیم و همه با هم کار کنیم ، مسائلی که هست حل می شود و بحمدالله الان مردم هم حاضرند. مساله کمبود روحانی که اشاره کردید، اینطور نیست که فقط شما کمبود روحانی داشته باشید بلکه سرتاسر کشور کمبود دارد و چون که در زمان این دو پدر و پسر فاسد همه چیز را از روحانیون گرفته بودند و فقط برای آنها مسجدی مانده بود که آن هم از نظر آنها باید زیر نظر فلان بازنشسته اداره می شد و به این ترتیب همه جهاتتان محدود بود و شما نمی توانستید یک کلمه حرف بزنید و مسائل تان را بگوئید. برخلاف امروز که شما می توانید همه کاری را بکنید و امروز که وجود افراد لازم است ، باید حوزه علمیه ایجاد کنند و افراد را برای آتیه تربیت کنید. الان اگر ما در مساله قضاوت که یکی از مسائل مهم اسلام است و با نوامیس و جان و مال مردم سر و کار دارد کمبود داریم برای این است که در گذشته قضاوت به دست روحانیون نبود تا افراد را تربیت کنند و اصلا در گذشته کتاب قضا یک کتاب

منسی بود. در نتیجه امروز که قضاوت آزاد شده است و به دست شما اداره می شود، می بینیم که افراد نداریم و دچار مشکل شده ایم که انشاءالله با همت همه این مشکل بر طرف خواهد شد.

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/10/60

بیانات امام خمینی در دیدار با فرمانده کل قوا و کلیه فرماندهان سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی در جنوب کشور

ای کاش من هم یک پاسدار بودم

بسم الله الرحمن الرحیم

شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامی به دست شما اجرا می شود، هرکس توفیق این عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنی چند از پاسداران به این فکر افتادم که ایکاش من هم یک پاسدار بودم ، اینها چه می کنند و من چه کار. آنها می روند با دشمن اسلام می جنگند و من در اینجا هستم و نمی توانم . شما قدر خودتان را بدانید، خداوند به شما عنایت داشته است که شما را مهیا کرده است تا قرآن کریم و اسلام عزیز و میهن اسلامی را حفظ کنید. نظام الهی مقرر کرده است تا شما برای خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت است و ملائکه الله و خداوند پشتیبان شماست و دلتان قوی باشد. هر قدمی که برای اسلام بر می دارید قدمی است الهی که خدا برای شما پیش آورده است . شما روی تدبیر و فکر عمل کنید، دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن . عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمدالله هست . روحیه قوی این جوانان بیست ساله از اموری است که انسان را به تعجب وا می دارد. مقصد امروز ما این است که این کشور آفت زده ، غربزده و سلطنت

زده را به اسلام برگردانیم و غرضی غیر از این نداریم .

از مسائلی که خواستم تذکر دهم این است که نظم را کاملا رعایت کنید. شجاعت غیر از تهور است . شجاعت در جنگ حرکتی است قهرمانانه روی نقشه و نظم و حساب و حال آنکه تهور بی حساب و نظم بر دشمن تاختن است . کارها باید روی نظم و قاعده صورت گیرد. تکرار می کنم کار وقتی روی نظم و قاعده و برای خدا بود دیگر خوفی نیست چه کسی کشته شد و چه کسی کشت . انشاءالله شما موید به جندالله باشید و پیش بروید. دیشب وقتی دیدم عراقی ها تعدادی زن را زیر خاک کرده اند پیش خود گفتم ما هر چه فریاد بزنیم و بخواهیم به دنیا بگوئیم که اینها چه می کنند، فایده ندارد. چون مظلوم هستیم و نمی خواهیم زیر بار کسی برویم ، باید این فشارها را هم تحمل کنیم ، ولی چون برای خدا کار می کنیم دیگر چه باک ، هر چه می خواهند علیه ما تبلیغات کنند و هر چه می خواهند ما را بد جلوه دهند. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند تمام عالم اگر پشت به من کنند، من ابا ندارم . پس وقتی کار برای خدا باشد دیگر چه باک . هرکس برای خدا بیشتر کار کند بیشتر فحش می شنود، کما اینکه شما پاسداران از همه بیشتر توهین شدید. خداوند شما را موفق کند.

تاریخ : 28/10/60

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر امور خارجه و کارداران سفارتخانه های جمهوریاسلامی ایران

وظیفه اسلامی ماست تا حیثیت اسلام و کشورمان را حفظ کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از اولی که جمهوری اسلامی تشکیل شد، من درباره سفارتخانه ها و سفرای این نظام ، به وزرای امور خارجه هر دولتی

که روی کار می آمد تذکر دادم و تاکید می کردم که نمایندگان جمهوری اسلامی در خارج از کشور باید با نظام اسلامی کاملا تطبیق کنند. اگر افراد و وضع سفارتخانه و کیفیت اداره و برخوردها از سفارتخانه ها با جمهوری اسلامی مطابقت نداشته باشد، نبود سفارتخانه بهتر از بود آن است . اگر سفارتخانه های ما مثل سفارتخانه های زمان محمدرضا باشد دیگر چه توقعی است از اینکه قلم ها و زبان ها چیزی نگویند و ننویسند. آنها چیزهائی را که نیست جعل می کنند، اگر خدای نخواسته باشد چه ؟ لذا وظیفه اسلامی و ملی شما و ماست تا حیثیت اسلام و کشورمان را حفظ کنیم . شما که خارج می روید سعی کنید تا اشخاصی را برگزینید که انحراف نداشته باشند و اگر نمی توانید یکمرتبه اصلاح کنید، در فکر اصلاح تدریجی باشید. همه می دانید که مسؤ ولیت وزارتخارجه به مناسبت سروکار داشتنش با خارج بسیار سنگین است ، لذا سعی کنید به هر مقداری که امکان دارد سفارتخانه هایتان را در مسیر رشد و ترقی و تعالی اسلامی قرار دهید و سعی کنید نشریه ای داشته باشید تا مسائلتان را بیان کنید و به دروغ رادیوها و روزنامه ها تا آنجا که میسر است ، جواب دهید. انشاءالله روزی این جمهوری موافق با خواست خدای تبارک و تعالی گردد. خداوند شما را موفق و موید کند.

تاریخ : 30/10/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری

تهذیب نفس در راس همه امور است

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا باید از آقایان تشکر کنم که در این هوای سرد از راههای دور، خصوصا که بعضی آقایان نقاهت هم دارند، تشریف آورده اند اینجا و امیدوارم که این

برکاتی که به واسطه نهضت حاصل شده است که یکی اش هم همین مرابطه بین آقایان با هم باشد، مستدام باشد و همیشگی انشاءالله . من نکته ای که آقایان هم می دانند لکن تذکر است ، ما باید ببینیم که بیشتر صدمه ای که اسلام خورده است از چه خورده است و از چه گروهی و بیشتر چیزی که اسلام به او اهمیت داده است چه امری است تا راه باز بشود برای کوشش ما که در این امری که اهتمام دارد اسلام در آن کوشش کنیم و جلوی آن چیزهائی که بر اسلام وارد شده است ، صدماتی که بر اسلام وارد شده است ، انشاءالله جلویش گرفته بشود. من گمان می کنم که آن چیزی که به اسلام بیشتر از همه چیز ضرر زده است عدم تربیت صحیح است ، تحقق پیدا نکردن تهذیب و اخلاق اسلامی است . اگر شما در طول تاریخ اسلام بلکه همه انبیا توجه کنید و البته توجه دارید، آنقدری که اسلام از این اشخاص منحرف و غیر مهذب صدمه خورده است و تمام ادیان صدمه دیده اند، از هیچ چیز دیگر ندیده اند. اصل اساس آن چیزی که به مکتب های توحیدی ضرر رسانده است و مانع شده است از اینکه رشد پیدا کنند، همین غیر مهذب بودن بود، گاهی از طرف اشخاصی که علم دارند و مهذب نیستند و بیشتر هم از طرف اشخاصی که جاهل بودند، که مهذب نبودند. و معلوم نیست که آنقدری که از طرف عالم غیر مهذب اسلام صدمه دیده است ، از طرف جاهل غیر مهذب با اینکه عددشان زیاد

است صدمه دیده است ، از طرف جاهل غیر مهذب با اینکه عددشان زیاد است صدمه دیده باشد. تمام مکتب انحرافی را اشخاص دانشمند و ملا ایجاد کردند، چه آن چیزهائی که مذهب سازی بوده است ، آنها هم اشخاص عالمی بودند که مذهب درست کردند، مذهب های انحرافی ، و چه مکتب های سیاسی که آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است . و آنقدری که به مکتب توحیدی از این سنخ جمعیت که عالم بودند و همه جور علمی هم شاید می دانستند، صدمه خورده اسʠ، از هیچ طایفه ای نخورده است . از این طرف قرآن هم که کتاب زنده الهی است ، این هم آنقدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است . اصلا می شود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است ، برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتر احتیاج داشتند. قرآن کتابی است که برای انسان سازی ، از تمام مراحلی که انسان طی می کند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصه هائی که در قرآن نقل شده است ، گاهی هم تکرار شده است ، برای این بوده است که مساله اهمیت داشته است و این قصه ها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است . قرآن کتاب احکام نیست . کلیات را، کلیات احکام را، اصولش را ذکر فرموده است آن . قرآن کتاب دعوت است و کتاب اصلاح یک جامعه است که بعد از اینکه به قرآن اصلاح شد جامعه ،

به سنت نبی و اخبار وارده از طرف پیغمبر اکرم (ص ) به وسیله ائمه هدی و روات ، آنها عمل بشود. از این جهت این دو نکته اسباب این می شود که ما توجه به این بکنیم که هم خودمان را تهذیب بکنیم ، برای اینکه اهم امور این است نزد اسلام و اگر علم بلاتهذیب باشد ضررش از جهل بدتر است ، هم خودمان را تهذیب بکنیم و هم خودمان را متوجه به حق تعالی و احکام حق تعالی بکنیم و هم جامعه را به این راه دعوت کنیم که الحمدلله امروز تقریبا همه مسائل تهذیبی و مسائل اخلاقی قابل دعوت است و هیچ مانعی از این نیست . اگر سابق شما می خواستید که بعضی از احکام الهی را منتشر کنید یا بعضی از اخلاق فاسده را ذکر بکنید، حتی در یک جای محدود هم نمی توانستید، برای اینکه آنهائی که مخالف شما بودند آنقدر فاسد بودند که شما از هر صفت زشتی که اسم می بردید، آنها به ریش می گرفتند و جلوی شما را می گرفتند و امروز بحمدالله این فرصت برای ما، برای شما آقایان علما، برای همه علمای اسلام در ایران پیش آمده است که راه باز است برای مهذب کردن مردم و دعوت مردم به صلاح . بنابراین ، آن چیزی که در راس همه امور است ، برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است . اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی تواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد. وقتی که آقایان خودشان را تهذیب کردند، خصوصا ائمه جمعه

که سر و کارشان با توده های عظیم مردم است ، ائمه جماعت هم هست ، اما ائمه جمعه بیشتر الان مورد توجه هستند، آنها باید انشاءالله به مقام عالی تهذیب برسند و مردم را هم دعوت به این مطلب بکنند. تمام آن مسائلی که در اسلام است ، حتی مسائل سیاسی اش ، مسائل تهذیبی است ، برای درست کردن آدم است . ما نباید همه مسائل را حالا دنبال مسائل سیاسی قرار بدهیم ، باید همه مسائل را دنبال مسائل اسلامی و خصوصا این وجهه تهذیب مردم . شما ملاحظه می فرمایید که لحن قرآن در این باب از همه ابواب دیگر لحنش زیادتر و بیشتر تاکید در آن دارد، چندین آیه قسم هست و بعدش (قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها) او به ما می فهماند که اساس مسائلی که همه چیز به آن درست می شود، آن تهذیب است و اساس همه مسائلی که انحرافی است ، این عدم تهذیب است و (دسی ) در نفس انسان است ، (دسی ) شیطان است . بنابراین باید ما سرلوحه همه امورمان را این قرار بدهیم .

شاید هیچ انقلابی مثل انقلاب ایران مورد تهاجم واقع نشده باشد

البته گرفتاری الان برای ما، برای ملت خیلی زیاد است ، یعنی شاید در هیچ انقلابی اینطور مثل انقلاب ایران مورد تهاجم واقع نشده باشد، برای اینکه انقلاب های دیگر یا انقلاب های چپی بوده یاراستی بوده . اگر چپی بوده چپی ها تاییدش می کردند، راستی ها مخالفش بودند و اگر بعکس بوده آنها تایید می کردند و آن دسته مخالف بودند. اما انقلاب اسلامی از باب اینکه از اول اسلامی

بوده اینطور نبوده است که یک نفر فرض کنید که غربزده یا شرق زده آمده باشد و انقلاب کرده باشد و مردم را دعوت به انقلاب کرده باشد، کودتا کرده باشد. مساله کودتا نبوده است ، مساله قیام یک ملت برای اینکه از دست ظلم داخل و خارج به تنگ آمده است . قیام یک ملت است در مقابل همه قدرت ها، مهیا هم باید باشد برای اینکه همه قدرت ها به او تهاجم کنند و هیچ توقع ما نداریم که امریکا با ما سر مصالحه داشته باشد یا شوروی . همه اینها می بینند که اگر این انقلاب در ایران انشاءالله به ثمر برسد و آنطوری که خواست اسلام است تحقق پیدا بکند، ناچار این انقلاب به خارج صادر می شود، هیچ احتیاجی به این نیست که کسی هم برود این کار را بکند البته تکلیف است که دعوت بشود همه جا، اما اگر این انقلاب را مردم دنیا که الان متوجه به آن هستند، هم زورمندها متوجهند که احساس خطر می کنند و هم مظلوم ها متوجهند که شاید این راهی باشد برای نجات ، این انقلاب اگر انشاءالله به آن مقصد اعلای خودش برسد و اسلام در اینجا حکومت داشته باشد و هیچ حیثیت دیگری غیر اسلام نباشد، این خطری است برای قدرت های بزرگ و وابستگان آنها و راه امیدی است برای مستضعفان جهان ، همان معنائی که تمام انبیا از صدر عالم تا حالا دنبال او بودند. همه انبیا آمدند و با قلدرها دعوا کردند. البته آنهائی که می خواهند انبیا را قبول نکنند و وابستگان به انبیا را محکوم

کنند، آنها می گویند که دین برای این است که مردم را تخدیر کند، اینها تخدیر می کنند و قدرت های بزرگ می چاپند. ولی هر کس نگاه کند به سیره انبیا از صدر عالم تا حالا، می بینید که آنی که اطراف انبیا جمع شدند مظلوم ها هستند، آنی که مقابل انبیا بودند قلدرها بودند. ما هیچ نبی ای را سراغ نداریم که با یک قلدری ساخته باشد به ضد ملت خودش و هیچ وصی نبی ای را سراغ نداریم که ساخته باشد به ضد ملت خودش . این سیره انبیا از صدر عالم تا زمان خاتم همین بوده است که در مقابل این قدرت هائی که ظالم بودند، منتها هر کدام در یک محیطی بودند، از آنجا شروع کردند. حضرت موسی در یک محیطی بوده از آنجا شروع کردند. لکن مقصد این بوده است که ریشه استکبار را از جهان بکنند و مردم مظلوم را از این ظلم هائی که بر ایشان می شود نجات بدهند. از این جهت با شما دو طایفه به شما توجه دارد، یک طایفه مستکبرین و سودجوها و طوایفی که به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند، آنها نخواهند صلح کرد، آنها همه شان همان برنامه فرعون ها را دارند که سر سازش هیچ ندارند، و یک دسته هم مستضعفین جامعه هستند که اکثریت و یک اکثریت محروم هستند، این دسته هم با شما هستند. هیچ اشکال ندارد که این برنامه شما اگر چنانچه در خارج تحقق پیدا کند، تمام مظلوم های جهان دورش جمع می شوند. حالا مثل !!!

زمان های !!! زمان سابقی که انبیا بودند نیست ، برای اینکه انبیا چقدر زحمت بکشند که از یک شهری به شهر دیگر منتقل کنند. خوب ، هیچ وسایل نبود. در مکه باید سیزده سال رسول اکرم باشند و نتوانند مطلب خودشان را به حجاز برسانند، تا برسد به جاهای دیگر بخواهند برسانند. چقدر معطلی دارد. قاصدی باید برود، چند ماه طول می کشد تا برسدبه آنجا، از این مسایل . حالا هر مطلبی که اینجا گفته می شود، چند ساعت بعدش در همه دنیا منتشر است ، رادیوها می گویند که چه می کنند. لهذا الان حجت بر ما بیشتر است و اهمیت تبلیغ هم زیادتر، برای اینکه تبلیغ شما در اینجا و تهذیب مردم آن نیست که توی مسجد شما تهذیب دارید، مهذب می کنید مردم را. نخیر، این انعکاس پیدا می کند و رادیو می گوید و خارج هم می رسد. بنابراین ، ما امروز مواجه هستیم با همه قدرت ها که مخالف ما هستند و مظلوم هم هستیم . تمام تبلیغاتی که در تمام جاها هست ، تقریبا تمام جاها، آنهائی که ساکتند، ساکتند، آنهائی که حرف می زنند همه به ضد اسلام و به ضد جمهوری اسلامی صحبت می کنند، آنهائی که یک خرده عاقل ترند می گویند اینها اسلامی نیستند. دل مثلا کارتر یا بگین برای اسلام می سوزد که ما چون اسلامی نیستیم ، آنها متاثرند! (ای وای ! چرا اسلام در ایران تحقق پیدا نمی کند؟!) آنها هم که از خودمان هستند که یعنی ایرانی هستند، آنهائی که در زمان حکومتشان با اسلام در جنگ بودند، حالا

دلسوزی می کنند برای اسلام که این مملکت اسلامی نیست ! تمام هم و غم اینها که در خارجه رفتند این است که چون اسلامی نبوده از این جهت ما پشت کردیم به آن . و آنهائی که بی عقل هستند، آنها دیگر این مسایل را طرح نمی کنند، آنها اصلش با اصل تبلیغات اسلام مخالف هستند. بنابراین شما مواجه هستید امروز با تمام تبلیغات مخالف ، یعنی هیچ شاید رادیوئی پیدا نکنید، الا اینکه مگر خیلی نادر باشد، الا اینکه حمله می کند به ایران ، به نهضت ایران ، به حکومت ایران ، به چه و همه هم تقریبا می گویند که ملت مخالف با اینهاست ، کانه چند نفر معمم آمدند بدون اینکه ملتی در کار باشد، ارتش هم که می گویند مخالف با اینهاست ، نه اینکه ملتی باشد، بدون اینکه ارتشی باشد، بدون اینها زمام امور را به دست گرفتند. این ملتی که همه می دانند، نه این است که ما می دانیم ، آنها می دانند مسائل را و می دانند قضیه اینکه ملت چکاره است و چه می کند و با کیست ، اینها را همه می دانند لکن از باب اینکه خوب ، خود تبلیغات یک مساله است ، لااقل برای خارج یک جوهایی درست می کنند. اینها همه شان دنبال این هستند که این نهضت اسلامی را شکست بدهند که مبادا در ایران درست تحقق پیدا کند و تا آخر دست آنها کوتاه بشود و مبادا از ایران به سایر جاها و منطقه های دیگر سرایت بکند و صدور پیدا بکند که دست قدرت های بزرگ

از جهان کوتاه بشود. از این جهت آنها روی این زمینه با شما مخالف هستند. لکن آن چیزی که دل ما و شما و همه را گرم می کند تاییدی است که خدای تبارک و تعالی از ما می کند، ما که خودمان قدرتی نداریم و نداشتیم و نخواهیم داشت ، هر چه هست از اوست ، هر قدرتی که هست از اوست ، منتها اگر ملت ها، اگر دولت با خدا باشند، خدای تبارک و تعالی تاییدشان می کند و اگر چنانچه بر ضد باشند، خدای تبارک و تعالی رهایشان می کند به حال خودشان . بنابراین ما باید کاری بکنیم که در مقابل این قدرت های بزرگی که در مقابل ما هستند و این تبلیغات بزرگی که الان می شود بر ضد ماها، کاری بکنیم که بهانه دیگر دست آنها ندهیم . یک فرض کنید که امام جمعه اگر خدای نخواسته در یک محلی یک خطای جزئی بکند، یک اشتباهی بکند، این مساله کم کم می رسد به دست منافقین و امثال اینها و گروه های چپی ، اینها می رسانند آن را به همه جا و همه جا رویش تکیه می کنند و بحث می کنند. ما آن کارهائی که نکردیم وهیچ وقت هم در ایران نخواهیم کرد مثل کشتن بچه و کشتن غیر بالغ و اینها، چقدر اینها دارند تکیه به آنها می کنند که خیر، این حکومت اسلامی دارد بچه ها را چه می کند، بدون محاکمه ، بدون بازرسی ، همین طوری توی خیابان ها می ریزند و می کشند و امثال اینها. این چیزهائی که همه می دانند

که نشده است ، دارند برای ما می گویند. آن چیزی که خواص مختلفی دارد که جاهای دیگر ندارد، این ، این انقلاب اسلامی ایران است . اولا اسلامی است ، هیچ انگیزه ای غیر اسلام ندارد، یعنی شما از آن اول کشور تا آخر کشور هر جا بروید، مردم فریادشان این است که ما جمهوری اسلام را می خواهیم . ما اسلام را می خواهیم . همین طور هم هست . یکی اینکه این انسجامی که پیدا شده است بین شان ، یعنی تمام ملت ما با هم منسجمند، یک عده قلیلی هم هستند که خوب ، همه جا عده قلیل هست که آنها مخالف با اسلام هستند والا توده های بزرگ مردم همراهند با شما. این هم یک خصوصیتی است که در این انقلاب است .

همه مسوولین در سرتاسر کشور از خود مردم هستند

و یک جهت دیگر هم این تحولی است که پیدا شده در همه جا. شما ملاحظه بکنید، شاید، بعضی آقایان یادشان باید باشد، همین در زمان قاجار هم که دیگر این آخری با ضعف زندگی می کردند معذلک حکومت هایشان در هر جا حکم یک سلطان داشت ، حکم یک پادشاه را داشت ، هر کاری می خواست می کرد و بسیاری از جاها را هم اجاره می دادند. این فرض کنید که استانداری که می خواست یک جایی برود، آن والی که می خواست برود فرض کنید والی خراسان بشود، خراسان تیول او بود و آن وزیر بالا و آن فرض کنید که امیر و الا، آن یک وجهی می داد خراسان را می خرید. بنا هم بر این بود که تو برو هر کاری می

خواهی بکن ، ما گوش نمی دهیم به حرف های مردم . او می رفت آنجا هر کاری دلش می خواست می کرد، مردم را هر طور می خواست عذاب می داد و البته آن پولی که داده است باید در آورد با اضافاتش ، پول ها هم در می آمد. الان شما در سرتاسر کشور ملاحظه بکنید از نخست وزیر و رئیس جمهورش بگیرید تا آن پائین ها هر که هست ، می بینید که یک مردمی هستند که از خود مردم هستند. رئیس جمهور یک طلبه ای بوده است سابق و بعد هم یک آقایی شده است و بعد شده است رئیس جمهور. نه دستگاهی اینها را دارند و نه افکاری اینها را دارد و همین طور همه وزرا. این وزرا گاهی وقت ها جمعیتی می آیند اینجا و مخلوط به هم هستند، آدم تمیز نمی دهد که این پاسدار هست یا وزیر. من حکومت های کوچک را دیده ام که وضعشان چطور بود و با چه وضعی بیرون می آمدند. وقتی بیرون می آمدند، مردم همه صف می کشیدند برایشان تعظیم باید بکنند. با بساط می آمد بیرون یک حکومت فرض کنید که جای کوچکی ، اما حالا نخست وزیرش می آید، مردم باشند مثل سایرین . این هم یک مساله ای است که الان در ایران تحقق پیدا کرده است . جاهای دیگر نیست این مسائل که همه مردمی هستند و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتیبان دولتند و هم مردم پشتیبان ارتشند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و این یکی از رمزهای

بزرگ پیروزی این چیز است .

فراوانی یکی از نعمت های بزرگی است که ما داریم

و اما اینکه نباید هیچ فرض کنید که اشتباهی باشد، نباید هیچ گرفتاری باشد ، خوب ، چطور نباید و چطور می توانند. شما فرض کنید که گرانی الان هست ، خوب ، همه ما می دانیم گرانی هست اما با تمام قوا دارند کوشش می کنند که بتوانند، نمی توانند. انقلاب واقع شده است ، فراوانی است ، این یکی از نعمت های بزرگی است که ما داریم . شما شاید خیلی هاتان شاید یادتان هست که در همین جنگی که به ما مربوط نبود، جنگ عمومی دوم که به ما مربوط نبود، در ایران دیگر نان پیدا نمی شد. من یادم است که در قم که می رفتند منزل و برمی گشتند، دکان نانوائی هیچ باز نبود، سنگکی اصلش در قم نبود، یک نان هائی ، در تهران که بودیم یک نان هائی درست می کردند که رنگش با رنگ عبای شما شبیه به هم بود، مردم این نان ها را می خوردند آنوقت ، امروز شما می بینید که از حیث ارزاق بحمدالله خدا لطف کرده است و از ارزاق مردم دیگر نگرانی ندارند گرانی هست البته ، اما نمی شود در یک انقلاب هیج چیز نباشد، لازمه هر انقلاب این است که یک اختلافاتی باشد، یک عرض بکنم که اشرار در اطراف چه بکنند. در هر شاه مردگی که در سابق واقع می شد یکدفعه ایران به هم می خورد، اشرار در اطراف چه بکنند. در هر شاه مردگی که در سابق واقع می شد یکدفعه ایران به هم می خورد، شاه می مرد یکدفعه

خان ها سر درمی آوردند و دزدها سر درمی آوردند و به هم شلوغ می شد تا دوباره یک زحمتی کشیده بشود، باز یک آرامش نسبی پیدا بشود، آن هم نسبی . والحمدلله حالا این مسائل کم است ، نه اینکه نیست ، هست ولی کم است . مردم ، اگر اینهائی که یادشان است جنگ دوم جهانی که به ما هیچ مربوط نبود، ما سر پل بودیم ، سر راه بودیم ، آمدند گرفتند اینجا را و به مجردی که گرفتند، همه چیز نادر شد، دیگر هیچ پیدا نمی شد، حالا بحمدالله پیدا می شود. حالا فرض کنید یک چیزی کم یافت بشود این را نباید ما هی بگوئیم که ما چه بکنیم ، مردم بگویند ما چه بکنیم . خوب ، مردم که دیدند این مسائل را، مردم که دیدند این گرفتاری را، مردم که شنیده اند گرفتاری های جاهای دیگر را، خوب ، برای چه شکایت می کنند؟ بحمدالله فراوانی است ، یعنی گرسنگی نیست توی کار، اینطور نیست که مردم نان پیدا نکنند، اینطور نیست که مردم ارزاق را نتوانند پیدا کنند، کمیاب گاهی می شود اما آن هم ارزاق عمومی کمتر کمیاب می شود. یکدفعه می خواهند آقایان که ، آنهائی که توقع دارند و هی شکایت می کنند، یکدفعه از آن حال انقلابی برگردند به یک حال آرامشی که هیچ کسی در هیچ جا به ما کار نداشته باشد، خوب ، مایی که الان مواجه هستیم با تمام قدرت های عالم ، همه از هر طرف به ما فشار می آورند، همه از هر طرف به ما می خواهند

ظلم بکنند معذلک دولت ایران و ملت ایران اینطور سر پای خودش ایستاده است ، در خودش جنگ است ، یک سال و نیم است که جنگ است ، هر وقت جنگ باشد در یک جایی ، همه جایش به هم می خورد، جنگ است و همه جا آرامش است ، مناطق جنگی هم بحمدالله با قدرت دارند پیش می روند، توقع این نباید مردم بکنند، آقایان به مردم نصیحت کنند که توقع اینکه یکدفعه همه گرفتاری ها رفع بشود، یکدفعه شما در کدام حکومت از صدر اسلام تا حالا، حکومت رسول الله را بگیرد و حکومت امیرالمومنین سلام الله علیه را و بعدش هم که دست های آنهائی بودند که فروختند، خوب ، ملاحظه کنید که در همان زمان حضرت امیر همچو نبود که همه اینهائی که می روند اطراف و از طرف چیز، همه شان یک مردم سیری باشند، اصلش بسیاریشان کارهای خلاف هم می کردند، افرادی باعث ناراحتی ، حضرت امیر هم چیز می کردند، حضرت امیر هم اقدام می کرد چیز می نوشت به آنها، در صورتی که آنوقت آرامش بود در همه جا، الا زمان حضرت امیر، البته از داخل خیلی خراب بود. در هر صورت من گمان می کنم که ما اگر چنانچه راجع به این گرفتاری های جزئی که داریم و آن گرفتاری های بزرگ بحمدالله رفع شده است ، آنقدر کارها شده است برای این مردم ، اگر راجع به این گرفتاری های جزئی که هست و لازمه یک انقلابی هست و باید هم دنبالش بروند و همیشه هم گفته می شود که دنبالش بروید، اگر راجع

به اینها، خوب ، اینها ناشکری بکند، یک وقت خدای نخواسته عنایت خدا برگردد از ما. ما باید شکر نعمت های خدا را بکنیم . شما در سرتاسر ایران الان یک مشروب فروشی دیگر نمی بینید. خوب ، باید چه بشود؟ یک دانه از آن خانه هائی که بود شما می دانید، همه تان شنیدید البته که در سرتاسر شهر، ما همدان که بودیم می گفتند مشروب فروشی در همدان بیشتر از نانوایی است ، بیشتر از کتابفروشی است ، تهران بدتر از آنجا، الان شما سرتاسر ایران وقتی بیائی ببینی یک همچو کارهای خلاف نیست . این کارهای خلاف آقایان که مضر به حال اسلام بود و آنطور راهی که آنها داشتند پیش می رفتند که خجالت دارد که انسان اسمش را ببرد که آنها می خواستند چه بکنند، می خواستند چه بساطی درست بکنند و بحمدالله دست آنها کوتاه شد و مملکت الان یک مملکت نیمه اسلامی است . البته گرفتاری هست از باب اینکه نمی شود این گرفتاری ها یکدفعه رفع بشود. باید مردم را هدایت کنید و انشاءالله مسوولین هم با شماها موافقت می کنند، شما هم با مسوولین موافقت می کنید در ساختن مملکت و در ساختن مردم . و مردم هم باید توجه بکنند به اینکه دولت دنبال این هست که بسازد و آنطوری که گزارش داده می شود از جهاد سازندگی و از سایر کارهایی که تاکنون شده است ، در ظرف آن پنجاه سال به قدر این دو سال با همه این گرفتاری هائی که دولت داشته است ، نشده است . آمار وقتی داده می شود،

خوب ، آمار داده می شود، وقتی آمار را می دهند راجع به ساختمان مدرسه ، در تمام دوره آنها به اندازه این دوره ، شاید این دوره نصف تمام آن دوره ها باشد، چیز درست کرده باشند، مدرسه درست کرده باشند. چقدر حمام ، چقدر مسجد، چقدر راه کشیدند، چقدر کار کردند. خوب ، کارهایی است که شده ، ما نباید هی انگشت بگذاریم روی آن که نشده است . خوب ، یک قدری هم اظهار تشکر از این که شده است باید بکنیم ، یک قدری هم مردم را آگاه کنیم به اینکه در انقلاب فراوانی نعمت بودن ولو گران است گرانی سرسام آور هم است لکن بودن این نعمت در بین مردم ، این یکی از نعمت های بزرگ خداست که در انقلابات دیگر این حرف ها نیست در کار. الان هم در بعضی از جاهائی که یک انقلابی شده است ، از عدم ارزاق و از نبودن اینهاست ، ناله می کند. بنابراین ما نباید توقع داشته باشیم که همه مسائل درست بشود و تمام افرادی که دارند کار می کنند، در دولت هستند، تمامشان یک آدم های مهذب باشند. نیست همچو چیزی ، نمی شود یک همچو چیزی . ما نداریم الان کسانی که بروند همه جا و مردم را دعوت کنند. حوزه ها مجهز نیستند، برای این کارها نبودند، از باب اینکه همه چیز از دست آنها خارج بود، حتی تبلیغ نمی توانستند درست بکنند، ازاین جهت نمی توانستند این کار را... الان ما کمبود داریم نسبت به روحانیت ، کمبود داریم نسبت به مبلغ ، کمبود داریم نسبت

به این مسائل و باید به تدریج درست بشود. مایوس نشوید و انشاءالله با خدا هستیم و خدا با ما هست . ما می خواهیم که مملکت را اسلامی اش کنیم به همه معانی ، همه شما آرزویتان هم همین است که این مملکت اسلامی بشود و همه احکام اسلام در آن جاری بشود و یک همچو آرزویی که ما داریم ، خداوند ما را تایید می کند انشاءالله . انشاءالله خداوند همه شما را تایید کند، موفق باشید، موید باشید و مردم را هدایت کنید، مشکلات را طوری کنید که مردم خیال نکنند که ما الان مشکلاتی داریم که دیگر قابل حل نیست . نه ، مشکلاتی هست ، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است ، انشاءالله حل می شود همه . والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/11/60

فرمان امام خمینی به آیت الله مهدوی کنی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی دامت افاضاته

جنابعالی را به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی منصوب می نمایم . امید است با همکاری و همفکری با اعضاء محترم این ستاد و نیز افراد صاحب نظر متعهد و اساتید و دانشجویان محترم و مسوول ، در هر چه سریعتر بازگشائی دانشگاه های کشور کوشش نمائید. انشاءالله ملت شریف ایران در آینده ای نزدیک شاهد فعالیت علمی دانشگاهی در سراسر ایران باشند.

توفیق جنابعالی و سایر اعضاء محترم و همه افرادی که در این زمینه کوشش می نمایند را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/11/60

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد احمدی دامت افاضاته

جنابعالی را به عضویت ستاد انقلاب

فرهنگی منصوب می نمایم . امید است با همکاری و همفکری با اعضاء محترم این ستاد و نیز افراد صاحب نظر متعهد و اساتید و دانشجویان محترم و مسوول ، در هر چه سریعتر بازگشائی دانشگاه های کشور کوشش نمائید. انشاءالله ملت شریف ایران در آینده ای نزدیک شاهد فعالیت علمی دانشگاهی در سراسر ایران باشند.

توفیق جنابعالی و سایر اعضاء محترم و همه افرادی که در این زمینه کوشش می نمایند را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/11/60

بیانات امام خمینی در جمع اساتید، اعضای هیاءت مدیره و دانشجویان مدرسه عالی علومتربیتی و قضائی قم ، مسؤ ولان ستاد مرکزی جهاد سازندگی ، فرماندهان سپاه پاسداران ، گروهی از مسؤ ولین جمعیت هلال احمر، طلاب و اقشار مردم کاشان واندیمشک

چیزهایی که بر ضد این نهضت است به دست خود ملت از سر راه برداشته می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از آقایانی که در این سرما و زحمت تشریف آوردند اینجا و اینجا را مفتخر کردند به وجود شریف خودشان ، هم از بانوان و دوشیزگان قم و هم از علمای اعلام حوزه علمیه و هم از پاسداران و هم از جهاد سازندگی و دیگران و آقایان طلاب کاشان . انشاءالله خداوند همه ما و شما را موفق کند که به اسلام و خواست اسلام تا آخرین نفس پایدار باشیم و از هیچ توطئه یا تهدیدی خوف نداشته باشیم .

ما چند جور گرفتاری داریم ، یک جور گرفتاری های داخلی که همه می دانید از جهت جنگ و از جهت فسادهائی که گروه های فاسد می کنند و از جهات کمبودهایی که داریم ، اینها به نظر می آید که خیلی اسباب این نشود که ما عقب نشینی کنیم . ما و شما آقایان و همه ملت که همه با هم هستند، گرفتاری های داخلی را حل می کنند و امروز یک گرفتاری غیرقابل حلی ما نداریم . البته کمبودهایی داریم از قبیل کمبود قاضی

، کمبود مبلغ که این به عهده علمای حوزه علمیه قم و سایر حوزه هاست که با کمال کوشش در این مطلب پافشاری کنند و وجود قاضی امروز خیلی محل احتیاج است و چند هزار قاضی ما لازم داریم ، ایران لازم دارد و آن باید به همت والای علماء بلاد و مدرسین محترم حوزه علمیه قم ایدهم الله تعالی این کمبود ولو به دراز مدت ، اما نه خیلی دراز مدت ، این کمبود انشاءالله حل بشود و حل می شود. و همین طور تربیت مبلغین ، مبلغین امروز خیلی مورد احتیاج است . در شهرها، در روستاها، در مناطق جنگی و همه جا، در کارخانه ها، همه جا مبلغ مورد احتیاج است و کمبود داریم . بسیاری از اوقات می آیند اینجا و شکایت دارند از اینکه نداریم مبلغ . باید باز حوزه علمیه خصوصا حوزه های علمیه همه جا خصوصا حوزه علمیه قم همت کنند که این نقیصه را هم انشاءالله رفع کنند و مساله ای نیست و خواهد رفع شد.

جنگ هم یک مساله ای بود که انسان خیال می کرد که یک هائله ای است برای ما و یک

مساله ای است بسیار مهم لکن معلوم شد که منافعش بیشتر از ضررهایش بود. آن انسجامی که در اثر جنگ ، بین قشرها پیدا شد و آن معنای روحانی و معنوی ای که در خود سربازان عزیز از ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران به نمایش گذاشته شد و آن روح تعاونی که در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر کشور تحقق پیدا کرد، به دنیا فهماند که این مساله ای

که در ایران است با همه مسائل جداست . اینجا از باب اینکه اصل نهضت را خود ملت کرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چیزهائی که برضد این نهضت و برضد این انقلاب است ، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته می شود و انشاءالله این هم به زودی حل خواهد شد.

مساله گرانی و مساله احتکار و اینها هم کرارا گفته شده است به اینکه اینهائی که گرانفروشی می کنند، اینهائی که احتکار می کنند، اینها انصاف داشته باشند که این ملتی که با خون خودش و با زحمت خودش شما را به از آن اختناق بیرون آورد و مساله آن ناامنی به صورت قانونی را از بین برد، هیچ انصاف نیست که شما با این ملت و این !!! با این مستضعفین اینطور کنید. می دانید که گرانی و احتکار تلخی اش به ذائقه مستضعفین و عامه مردم محروم است ، مشکل برای اینهاست و الا آنهایی که بالانشین اند و از طبقات مستکبر هستند و بالانشین ، آنها برایشان این امور خیلی مطرح نیست ، هم ذخیره ها دارند و هم اموال زیاد، هر قیمتی هم باشد می توانند تهیه کنند، این مستضعفین هستند که بار این زحمت به دوش آنهاست و بار انقلاب هم به دوش قوی محترم آنها بود و هست و امیدواریم که این مساله هم حل بشود، با انصاف فروشندگان و ثروتمندان و با توجه اولیاء امور. این مسائل داخلی یک مسائلی است که ولو به دراز مدت حل می شود. بحمدالله جهاد سازندگی به طوری که آقا خواندند و ریز

این فعالیت ها را دادند، بسیار انسان را دلخوش می کند و امیدوارم که فعالیت بیشتر از این بشود و به روستاها، به مستضعفین ، به محرومینی که در طول تاریخ محروم بودند، به اینها بیشتر رسیدگی بشود و می شود. و من تشکر می کنم از اینهمه زحمت ها و امیدوارم که از این به بعد هم آقای نوری که در این جرگه وارد شده اند، با هدایت هائی که می کنند و زحمت هائی که می کشند و با زحمت های سایر برادرهای محترم مشکل هم هر چه باشد، انشاءالله حل بشود. مشکل های داخلی ما یک قسم مشکلات هست که به دست خودمان باید حل بشود و همه ملت باید در این باب کوشش کنند، آنهائی که کار می توانند بکنند کار بکنند، زراعت می توانند بکنند زراعت بکنند و این مشکل را، مشکل اقتصادی را با دست خود ملت انشاءالله حل بشود و ملت ما به خودکفائی انشاءالله برسد.

دانشگاه را باید با جدیت باز کنند و به طور حتمی اسلامی اش کنند

مشکل دانشگاه هم حل شده است و می شود. من از بعضی روزنامه ها گله باید بکنم که گاهی در تیترهایشان یک مطلبی که از یک راه می خواهد برود، منحرفش می کنند به راه دیگر. ما می گوئیم دانشگاه ها باید باز بشود و در خلال باز شدن زحمت کشیده بشود از جناح خود دانشگاهی ها و از جناح روحانیون و جناح های دیگری خدمت کنند تا اینکه دانشگاه ها به آن تربیت اسلامی برسند. می بینیم که گاهی وقت ها در روزنامه ها می گویند که دانشگاه ها تا اصلاح نشود، نباید باز بشود، گاهی هم گردن من می گذارند

این حرف را. من از آنها گله دارم که من می گویم که دانشگاه چون اصلاحش طولانی است باید باز بشود، نه اینکه صبر کنند تا آن آخر. و یک مطلبی هم به شورای فرهنگی انقلاب عرض می کنم که از قراری که بعضی از آقایان گفتند، ایراد زیاد می گیرند، یک مساله ، مساله این است که اشخاصی که فاسد هستند و می خواهند افساد بکنند در دانشگاه ، حرفی نیست که اینها باید در دانشگاه راه پیدا نکنند، آنهائی که دانشگاه را سنگر کرده بودند و اطاق جنگ درست کرده بودند و این مفاسد را ایجاد می کردند، آنها را باید شناسائی کنند و کنار بگذارند، اما یک دسته جوان هستند از دخترها، از پسرها که اینها گاهی در سابق یک ابتلائاتی به معصیت هایی داشتند و بعد توبه کردند، اینها را نباید آقایان بگویند که شما در فلان وقت یک کار خلافی کردید و حالا دیگر باید محروم باشید از دانشگاه . خیر، در توبه باز است . خدای تبارک و تعالی در توبه را باز گذاشته است برای همه معاصی ، البته مفسدها نباید باشند لکن اشخاصی که توبه کردند، اشخاصی که قبلا افسادی نکرده بودند لکن یک مثلا خلافی کرده بودند، چه دخترها و چه پسرها، و حالا پشیمان شدند، اینها را ما باید با آغوش باز بپذیریم و توبه آنها پیش خدای تبارک و تعالی مقبول است و اینها هم راه پیدا کنند به دانشگاه . و این جوان ها را مایوس نکنید، این جوان ها ذخیره این ملت هستند. انحرافی اگر بوده است فی الجمله ، آنها

هم که توبه کردند. بنابراین دانشگاه را باید با جدیت باز کنند و با جدیت دنبال این بروند که به طور حتمی اسلامی اش کنند و تربیت های اسلامی در آن باشد.

آنچه بر سر مسلمین آمد، از این قدرت های بزرگ است

یک گرفتاری هم ما راجع به مسلمین داریم . و این گرفتاری که راجع به کشورهای اسلامی است ، این باید به دست خود کشورهای اسلامی حل بشود. این را همه می دانند و همه می دانید که آنچه که بر سر مسلمین آمده است ، از این قدرت های بزرگ است و آنچه که باید این مشکلات را حل بکند، وحدت کلمه مسلمین است . این مسلمینی که باید همه دولت هایشان و ملت هایشان دست به دست هم بدهند و مهاجمین به اسلام را، صهیونیسم را که مهاجم به اسلام است و دشمن سرسخت اسلام است و در صدد این است که یکی بعد از دیگری کشورهایی را از شماها بگیرد، به جای اینکه همه با هم متحد بشوید و این جرثومه فساد و سرطان را از بلاد مسلمین بیرون کنید و پاک کنید، با هم می نشینید یا صحبت می کنید، یا صحبتی می کنید که به نفع آنهاست . همه هم و غم بعضی از این کشورها این شده است که در ایران اسلام را می خواهند پیاده کنند. ایرانی که از اول فریاد زده است که ما باید فلسطین را، قدس را آزاد کنیم ، هر روزی برایش یک نغمه ای می سازند و هر روزی یک بساطی درست می کنند که ایران با مثلا اسرائیل بست و بند دارد. چه داعی دارید که شما که از اسرائیل

اینطور توهین می بینید، اینطور اهانت می کند، اینطور حیثیت شما را پایمال می کند، بلندهای جولان را !!! در!!! غصب می خواهد بکند و می گوید من اعتنا به هیچ قدرتی ندارم ، یک همچو جرثومه فسادی را شما باید با اتفاق خودتان از بین بردارید. اگر از بین بر ندارید، این یک ماده سرطانی است که سرایت می کند به جاهای دیگر، اکتفا به جولان نمی کند، رای آنها این است که اسرائیل از همه نژادها بالاتر است و از فرات تا نیل هم مال اوست و همه این جاها باید برگردد به اسرائیل و شما نشستید سر یک امور جزئی ، و !!! یک !!! سر یک امور خیلی ناچیز با هم دعوا می کنید و همه همتان را این قرار دادید که نبادا ایران یک وقتی یک حرفی بزند. ایران که همه ارگان هایش فریاد می زنند که ما نظری نداریم به دولت های دیگری و ملت ها دیگری ، الا اینکه با آنها متحد بشویم و فساد را از منطقه بیرون کنیم ، دشمنی با ایران را می کنند. این چرا باید اینطور بشود؟ باید توجه بکنند سران قوم ، توجه بکنند روشنفکران قوم ، توجه بکنند علمای بلاد، توجه بکنند علمای کشور همه جا، توجه بکنند به این اینکه دشمن کی هست و دوست کیست و باید دشمن را بیرون کرد و با دوست دست اتحاد داد. این گرفتاری با دست همه مسلمین باید حل بشود و تا اتحاد بین همه مسلمین نشود، این گرفتاری ها هست ، این یک گرفتاری عمومی است برای همه مسلمین ، یک گرفتاری

هم گرفتاری برای همه جهان است ، همه مستضعفان جهان ، این گرفتاری به اضافه همه گرفتاری ها زیر سر آمریکا و شوروی است . اگر امریکا پشتیبانی از اسرائیل نمی کرد، اسرائیل می توانست فلسطین را غصب کند؟ می توانست ادعا کند که جولان مال ماست و آن را برای خودشان ثبت کند؟ اگر امریکا نبود و این قدرت شیطانی نبود، اینهمه فساد در بلاد مسلمین حاصل می شد؟ این همه خونریزی هایی که در بلاد مسلمین می شود با تحریکات امریکاست . امریکا و آنهایی که با او هستند، اینطورند و از این طرف شوروی هم همانطور. دنیا اگر بخواهد از شر فساد آسوده بشود، باید همه مستضعفین دست به هم بزنند و قدرت های اینها را محدود کنند در حکومت های خودشان . اسرائیل می آید جولان را برای خودش قرار می دهد و ملحق می کند به سایر ملک های غصبی اش ، آنوقت این سازمان هایی که خود، ساخته خود نیستند و از ملت نیستند، بلکه چند تا دولت بزرگ اینها را درست کرده اند و یک وقت می بینی که همه بساطی درست می کنند، یک صورتی درست می کنند، با هم چه می کنند و یک دسته زیادتری رای به آن طرف می دهند و بعد هم امریکا می آید وتو می کند. این از آن حکومت جنگل بدتر است . حکومت جنگل باز جنگلی است ، حکومت جنگل حکومت قلدری است لکن اینها حکومت می کنند و بدتر از جنگل عمل می کنند و به خورد ملت می خواهند بدهند که سازمان حقوق بشر ما داریم ،

سازمان ملل متحد داریم . همان معنایی که در جنگل باید حاصل بشود بدتر از آن را در امریکا و شوروی می کنند و بعد سازمان بین المللی هم می آید یک مانوری می دهد و یک بساطی درست می کند، رای هم یک عده برخلاف می دهند، همه هم برخلاف می دهند لکن همه هم می دانند که این رای برخلاف ، اثری ندارد. وقتی همه اینها می دانند رای برخلاف ، اثر ندارد برای اینکه امریکا ایستاده و با یک نه تمام می شود، این کار لغوی نیست که اینها می کنند؟ کی را می خواهند بازی بدهند؟ اصل اساس این را خود اینها درست کرده اند، اساس این سازمان ها ساخته خود اینهاست . اگر ساخته خود اینها نبود، به چه مناسبت باید یک کشوری یا چند تا کشور قلدرحق وتو داشته باشند؟ این را هم از اول خودشان درست کرده اند و این را هم درست کرده اند برای بازی دادن ملت های کوچک ، مستضعفین جهان . بدتر از این جنایت و بدتر از این وحشیگری در عالم نیست . حکومت های جنگل باز یک فطرتی دارند، روی آن فطرتشان هم باز ظلمشان را بالسویه می کنند، اما این سازمان ها و آنهایی که با دست آنها، با دست جنایتکار آنها این سازمان ها درست شده است ، آنها تمام حیثیت و انسانیت بشر را از بین می برند با اسم اینکه ما طرفدار حقوق بشر هستیم . طرفدار حقوق بشر که آنهمه جنایت در عالم دارد واقع می شود با دست این دو تا قدرت و هیچ کلمه ای

نمی گویند یا اگر بگویند، به شوخی شبیه تر از جدی است ، آنوقت راجع به ایران آن مسائل را می گویند، باز هم توقع این را دارند که ایران گوش کند به حرف آنها. ایران دیگر راه اسلامی را پیش گرفته و همه این سازمان هایی که هستند، اینها را نوکر ابرقدرت ها می داند.

بالاخره !!! اگر بنا !!! اگر بخواهد بشر، مستضعفین عالم اگر بخواهند یک زندگی شرافتمندانه انسانی داشته باشند، باید همه مستضعفین جهان به هم دست بدهند و قدرت این قدرتمندانی که حق وتو دارند، اینها را باید محدود کنند.

خداوند انشاءالله دنیا را از شر این ابرقدرت ها نجات بدهد. و ملت های اسلامی را از شر شیطان داخلی خودشان نجات بدهد. و ملت ما را هر چه بیشتر منسجم کند. و علما و مدرسین و روشنفکران ما را همانطوری که خدمت تاکنون کرده اند، توفیق خدمت عنایت کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/11/60

بیانات امام خمینی در دیدار وزیر ارشاد اسلامی و سرپرستان هیاءت های اعزامی به خارج کشور

جمهوری اسلامی از رژیم های مظلوم جهان است

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان می دانند و محتاج به توضیح نیست که جمهوری اسلامی از رژیم های مظلوم جهان است . هر چه دروغ می خواهند می گویند، بعضی از رادیوها هر چند روز یک بار شیوه دروغ پراکنی شان را عوض می کنند. وقتی از فحش و ناسزا خسته شدند و یا احتمال دادند که شنونده هایشان خسته شده اند، شروع می کنند به جعل نامه و همه مضمون ها یکی است . حتی یک رادیو که مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات را بنماید نداریم . ما می خواهیم فقط مقایسه کنند، نه اینکه بیش از آنچه هست بگویند. جمهوری

اسلامی پس از پیروزی به تمام افراد گروه ها فرصت داد تا آزادانه هر عملی را می خواهند انجام دهند و هر روزنامه ای که خواستند منتشر کنند، ولی دیدید که اینها چگونه عمل کردند. اینها با اسلحه به جان مردم افتادند و رسما علیه اسلام قیام کردند. امروز تبلیغات می کنند که تنها صدی شش و یا صدی ده از مردم طرفدار جمهوری اسلامی می باشند. تمام آمال و آرزوهایشان شمال بود و معتقد بودند که شمال صددرصد با جمهوری اسلامی مخالفند. از طرف دیگر تمام نیروهایشان را از همه جا جمع کردند و به شهر آمل وحشیانه و غافلگیرانه حمله کردند به امید اینکه مردم هم که با آنها هستند، پس آمل را می شود فتح کرد و از آنجا شهرهای دیگر را، ولی متوجه شدید که چه شد. مردم چنان با آنان به مبارزه برخاستند توی دهن آنان زدند که نتوانستند حتی برای چند ساعت مقاومت کنند. مخالفت مردم مهم است . ما باید از شهر آمل و مردم فداکار آن تشکر کنیم . با کمال تاسف عده ای شهید شدند، ولی با شهادت خود به آنان ثابت کردند که در جائی که تمام آرزویتان و اعتمادتان به آنجا بود، دیدید مردم دلیر و مسلمان آمل چه بر روزتان آوردند؟ حالا شما قم و یا تهران چگونه می خواهید بیایید. رسانه های گروهی دشمن ما از این موضوع گذشتند و هیچ نگفتند. اینجا که به نفع ما بود هیچ نمی گویند. ولی آنجا که به ضرر ما باشد هر چه دلشان بخواهد رویش می گذارند و می گویند. پس ما باید این

موضوع را احساس کنیم که چون می خواهیم آزاد باشیم ، کشورهائی که در جهان موثرند با ما مخالفند. به همین جهت خودمان باید در فکر خودمان باشیم ، یعنی نباید بنشینیم تا ببینیم دشمنان ما چگونه می گویند و یا تعریف می کنند یا نمی کنند و یا مطالب را درست می گویند یا نه . باید راه بیفتیم و انقلاب خودمان را به دنیا بشناسانیم . الان فرصت خوبی است ، امیدوارم به امید خدا موفق شوید و بدانید که مردم با ما هستند. ما همانگونه که خود قیام کردیم و ننشستیم تا قدرتی به کمک ما بیاید، حالا هم نباید انتظار داشته باشیم تا دیگران به نفع ما تبلیغ کنند، والا همه می دانند که در انقلابات دیگر گاهی میلیون ها نفر آدم کشته شده است و نمی گذاشتند کسی نفس بکشد. همین حالا در کدام یک از کشورهای جهان است که قیام مسلحانه را تحمل کنند. آنها به محض احتمال ، دستگیر می کنند. وقتی پای براندازی رژیم در کار است ، وقتی پایمال کردن خون شهدا در کار است ، که دیگر نمی شود ساکت بود. جمهوری اسلامی تنها به کسانی که کسی را کشته اند و یا کارهائی کرده اند که در اسلام حکمش اعدام است ، جزای عادلانه داده است . این جزا برای حفظ جامعه مفید است . اینها غده های سرطانی هستند که برای صحت جامعه باید بیرون آورده شوند. آنهائی هم که زندان هستند تحت تربیت قرار گرفته اند و همیشه سفارش اینها را کرده ام . شما خارج که می روید این صحبت

ها هست ، از اسلام دفاع کنید. بالاخره ما باید کلاه خودمان را خودمان نگه داریم و مطمئن باشیم که کسی نمی آید حفظمان کند. وزارت ارشاد باید فعال شود. شما آقایان از فرصت استفاده کنید و به مردم جهان مطالب را برسانید. مردم خیلی چیزها را نمی دانند. مصاحبه کنید، در میان جمعیت بروید، سخنرانی کنید. باید توجه داشت که فقط سالی یک بار سفر نکرد، بلکه هر فرصتی پیش آمد از این نوع سفرها نمود. امیدوارم با موفقیت مراجعت کنید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/11/60

پیام تقدیر امام خمینی به پزشکان و پرستاران و کارکنان

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز پیروزی ملت عزیز ایران بر هم میهنان محترم مبارک و بر مجروحان و آسیب دیدگان جنگ مبارک تر. قلم و بیان قاصرتر از آن است که بتوان از این فداکاران تشکر کرد. باید از دکترهای محترم و پرستاران و کارکنان عزیز بیمارستان ها که فداکاران اسلام و کشور را با گشاده روئی و مهر برادری و خواهری پذیرایی می کنند و به کمک قشری از ارزشمندترین قشرها بپا خاسته اند تقدیر و تشکر کنم . خدمت به همه بیماران محترم خصوصا فداکارانی که در راه هدف مقدس فداکاری کرده اند ارزشی است که با موازین طبیعی و مادی نتوان ارزیابی نمود. از خداوند تبارک و تعالی برای آنان که در خدمت بیماران و فداکاران در راه هدف مقدس کوشش شبانه روزی می نمایند طلب سعادت و رحمت می نمایم . امید است از این نعمت و رحمتی که خداوند تعالی نصیب آنان فرموده است هر چه بیشتر بهره برداری نموده و بر حجم خدمت بر این فداکاران ارزشمند و سایر بیماران

که برادران و خواهران آنانند با لطافت و مهر و عطوفت بیفزایند. از خداوند تعالی پیروزی برای اسلام و صحت و سلامت برای آسیب دیدگان و بیماران و رحمت برای شهیدان خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/11/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان خوزستان

وقتی انقلاب از متن مردم باشد نمی شود آن را شکست داد

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا ولادت با سعادت حضرت عسکری سلام الله علیه را خدمت آقایان تبریک عرض می کنم و همین طور سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما را برای پیشبرد و اجرای احکام اسلام هدایت فرماید.

آنچه که احساس می شود این است که اسلام شناسان و مدعیان جامعه شناسی نه از اسلام اطلاعی دارند و نه از جامعه شناسی . شما می بینید که اشخاص و گروه هائی که مدعی این مسائلند، چون از اسلام و قدرت اسلام و از وضع جامعه اسلامی اطلاعی ندارند گمان می کردند که این انقلاب در همان روزها و ماه های اول نتواند خودش را نگه دارد و از داخل خودش و خارج منهدم می شود. آنها نمی دانند که وقتی انقلاب مردمی باشد، آن هم با ایده اسلامی ، با انقلاباتی که گروهی و یا اشخاص می کنند، با هم فرق های زیاد دارد. در انقلاب های مردمی ، همه مردم بر اثر فشارهائی که در سالیان دراز دیده اند، کم کم برای نجات خود و کشورشان انقلاب می کنند که در انقلاب ما روحانیون و خطبا در بیداری مردم نقش اساسی داشتند. وقتی انقلاب از متن مردم باشد نمی شود با گروهی یا دسته ای و یا حتی لشکرهائی آن را شکست داد. مثلا امریکا و

یا یک قدرت بزرگ دیگر می تواند ایران را اشغال کند، ولی نمی تواند انقلاب را شکست دهد چنانکه در افعانستان ، شوروی با شکست روبرو شد و به نظر می رسد که پشیمان است . آمریکا می تواند با هواپیماهایش شهرهای ما را بمباران کند، ولی وقتی وارد ایران شد چه ؟ مردم آنها را با چنگ و دندان از بین می برند. آنانی که خیال کردند می توانند انقلاب ما را شکست دهند، از باب این است که نه اسلام را شناخته اند و نه مردم ایران را.

ما می بینیم در خوزستان و مکان هائی که در آنجا جنگ است ، مردم چگونه مقاومت می کنند. من وقتی نماز جمعه بعضی از شهرهای خوزستان را مثل آبادان و اهواز و دزفول می بینم پیش خود مباهات می کنم که بحمدالله اسلام چنین مناطقی را داراست ، مناطقی که هر آن احتمال بمباران دارد، جماعتش با آن قدرت تشکیل می گردد و امام جماعتش با آن قدرت صحبت می کند. جمعه های شهرهای جنگی غیر از جمعه تهران و قم و سایر بلاد است ، جمعه های این شهرها به ایران روحیه می دهد. صدام که از راه دور شما را زیر گلوله می گیرد و یا بمباران می کند خود دلیل واضحی است بر ضعف و زوال عدم قدرت نظامیش . و مضحک اینکه مساله جنگ را با اینکه دنیا می داند که چگونه است ، حسین اردنی می خواهد وارد جنگ رسمی شود، او می خواهد انتحار کند. این هم از باب این است که آنها نه اسلام را شناخته اند، نه

مردم ایران را و نه تعهد مردم را نسبت به اسلام و ایران . اینان خیال می کنند که مردم ما مثل خودشانند. نمی دانند که اگر یک روز سر نیزه را از روی سر مردمشان بردارند از بین می روند به خلاف ایران . ایران قدرت های بزرگ را بیرون راند و قدرتش از روز اول هم بیشتر شده است . نمونه ای را که شما ذکر کردید، هر روز من می بینم . پیرزن و پیرمردهایی هستند که می آیند که پسرهایشان شهید شده اند، ولی با این وصف می آیند و گریه می کنند که اجازه دهید برویم جنگ . من به آنها می گویم که شما هم مثل من پیرمرد هستید و نمی توانید بجنگید. می گویند می رویم و یک کاری می کنیم . این است روحیه مردم ما. به وصیت نامه جوانان نگاه کنید، این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند. بحمدالله ایران یک کشور نمونه است . امیدوارم مردم با هدایت روحانیون همانگونه که هستند باز هم قدرتشان را حفظ کنند تا انشاءالله احکام اسلام پیاده شود. البته می دانید که نهضت و انقلاب برای پیاده کردن احکام اسلام است . ما مقصد دیگری غیر از این نداشتیم . آخر شما که نمی خواستید قدرت کسب کنید، بلکه می خواستید قرآن را احیا کنید و بحمدالله در شرف پیاده شدن است . البته گرفتاری ها و کمبودهایی هست ، چه می شود کرد، می دانید در حال جنگیم ، انشاءالله بر طرف می شود.

گفتید مبلغ کم دارید و به همین خاطر حوزه تشکیل

داده اید، بسیار مفید است . ما امروز احتیاج به مبلغ داریم . روحانیون حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها به سایر شهرها می روند ولی باز هم کم است . حوزه های شهرها پشتوانه حوزه های اصلی است . من کرارا به همه تاکید کرده ام که درس های حوزه ها باید به همان وجه سنتی خودش محفوظ باشد. فقه باید همان فقهی باشد که در بین ما هست . اگر از فقه سنتی منحرف بشویم فقه از بین می رود. باید به همان صورت و قدرتی که مشایخ ما از ابتدا تا به حال فقه را حفظ کرده اند، حفظ کنید. امیدوارم آقایان موفق باشند. باز هم از اینکه اینجا تشریف آورده اید تشکر می کنم . خداوند همه شما را موفق کند و اسلام را تا ظهور حضرت امام زمان سلام الله علیه به پیش ببرد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/11/60

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از جانبازان انقلاب اسلامی و سرپرست بنیاد شهیدانقلاب اسلامی

ملت ایران امروز ثابت کردند که ملتی هستند زنده و متعهد به عقاید خودشان

بسم الله الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از شما برادران و عزیزان که به حال نقاهت اینجا آمدید که هم موجبات تاسف من را زیادتر کنید و هم موجبات سرافرازی من . شما عزیزان و بستگان شما و شهدا و بازماندگان شهدا، سند در دست دارید. وجود شما سند دو امر است : یکی سند جنایت امریکا و صدام وابسته امریکا و یکی سند بسیار گویای شجاعت و شجاعت شماست . شما تعهد خودتان را ثابت کردید. شما ثابت کرده اید و سند دارید به اینکه متعهد به اسلام و قرآن کریم و ملت اسلام هستید. شما رهبران این نهضت هستید و ما از قافله عقب ماندیم . من

با کمال صداقت اعتراف می کنم به اینکه ما سندی بر ادعائی اگر بکنیم ، نداریم و شما عزیزان بدون ادعا، بدون توقع مدح و ثنا و بدون توقع پاداش ، تعهد خودتان را به اسلام و قرآن کریم ثابت کردید. شما و شهیدان این ملت و بستگان شما و بازماندگان شهدا در محضر خدا با یک سند ثبت شده وارد می شوید و ما همچو سندی را نداریم . سعادت مال شماست و مال بستگان شما و مال شهدا و مال بازماندگان شهداست . صدام با این جنایت ثابت کرد که مقدار تعهدش بر امریکا چقدر است و مقدار طرفداریش از غرب چقدر است و شما هم ثابت کردید به اینکه تا چه اندازه این شخص جنایتکار است . جنایتکاری که برای رسیدن ارباب هایش به مطامع خودشان هم ملت ایران و هم ملت عراق را می خواهد به تباهی بکشد. و شما ثابت کردید که امثال صدام و حسین برادر صدام ، حسین اردنی چنین عرضه ای ندارند. آنها که با سرنیزه می خواهند حکومت کنند و با سرنیزه در جبهه ها ارتش بفرستند، آنها عرضه این را که با یک ملتی که با شجاعت خود و تعهد خود به اسلام و روی گشاده به طرف مرگ می رود، به طرف شهادت می رود، تا مرز شهادت می رود، نمی توانند مقابله کنند. صدام خودش را با دست خودش برای حماقتی که داشت به هلاکت رساند و حالا نوبت حسین اردنی است . اینها در کشورهای خودشان و در بین ملت خودشان رسوا هستند و داوطلبی که حسین ادعا کرده است از

قراری که بعض اشخاص مطلع می گویند قضیه داوطلبی نیست ، بله ، خودش تنها داوطلب است ، اما او به جبهه ها نمی رود و ترسوتر از آن است که وارد بشود در جبهه ها. او در همان محل خودش می نشیند و یک دسته ای را با سرنیزه به عنوان داوطلب می فرستد به هلاکت برسند. ملت ایران امروز همه ثابت کردند به دنیا که ملتی هستند زنده ، ملتی هستند متعهد به عقاید خودشان و در راه عقیده شهید شدند یا تا مرز شهادت رفتند و ما هر روز شاهد اشخاصی هستیم که از ما می خواهند که دعا کنیم به شهادت برسند و دعا می کنیم که به پیروزی برسند. مشکلات انقلابات زیاد است و انقلاب ما به حسب قاعده ، به حسب موازین طبیعی و مادی باید نسبت به مشکلات انقلاب دیگر، صد چندان باشد. برای اینکه ما یک ملتی بودیم تحت ستم در طول شاهنشاهی و بخصوص در طول پنجاه سال سلطنت کثیف خاندان پهلوی و ما هیچ یار و یاوری جز خدای تعالی نداشتیم و ما و ملت ، ملت عزیز ما خود قیام کرد و نهضت کرد و همه قدرت ها را عقب زد. نهضت ها و انقلاب های دیگر در مقابلش اگر یک قدرتی ایستاده بود، یک قدرت دیگر هم پشتیبان داشت ، ما خود ایستادیم و از هیچ کشوری پشتیبانی ما نشد و ما اتکال به غیر خدا، به کشوری پیدا نکردیم و این قدرت معنوی و الهی است که در همه پیدا شده است و در شما جوانان عزیزی که الان در اینجا حاضر

هستید، با سند جنایت امریکا، قدرت روحی خودتان از حسین و صدام بیشتر است . آنها به قدرت مادی اتکال دارند و شما به قدرت الهی اتکال دارید. کشور ما و ملت عزیز با اینکه هیچ کس و هیچ کشوری از او حمایت نظامی نکرد و در دست خودش هم هیچ چیزی که بتواند مقابله کند با قدرت شیطانی محمدرضا نداشت الا ایمان راسخ به مکتب ، قیام کرد و در 22 بهمن نظام فاسد شاهنشاهی را شکست و نظام مترقی اسلامی را بر پا کرد. و همه برای خدا، و داد و فریادها از سرتاسر کشور فریاد الهی بود، ندای حق بود از حلقوم شما و خداوند وعده نصرت به شما داده است لکن باقی باشید به آن تعهداتتان . شماها وفا کنید به عهد خدا، خداوند وفا می کند به عهد شما. شماها نصرت بدهید به دین خدا و خداوند نصرت می دهد به شما. نصرت خدا در این سه سال واضح و روشن بود. هر توطئه ای بر ضد شما و جمهوری شما بپاشد خدای تبارک و تعالی یا با دست شما یا با دست دیگران آن توطئه ها را خنثی کرد و از حالا به بعد هم دلخوش باشید، دلگرم باشید که شمایی که با این سند، با این سند گویا، با این سند صریح در مقابل خدا هستید و شهدای شما با آن سند در محضر خدای تبارک و تعالی هستند، خداوند شما را نصرت می کند و توطئه ها را خنثی می فرماید. من تکرار باید بکنم وقتی که امثال شما قدرتمندان روحی را می بینم با این روحیه

بزرگ و با این عظمت روح خجالت می کشم که خودم را یک انسان متعهد بدانم . من از خدای تبارک و تعالی برای شهدا رحمت و برای شما سعادت و سلامت ، برای متعلقان و بازماندگان همه ، عزت و سعادت و سلامت خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/11/60

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور، وزرا، رئیس و نمایندگان مجلس شورایاسلامی ، پرسنل ارتش و گروهی از اقشار مختلف مردم

هیچ وقت قدرت های بزرگ مواجه با ملت ها نمی شوند

بسم الله الرحمن الرحیم

من سالروز پیروزی انقلاب اسلام و دهه ء فجر را به همه ملت و همه ء مستضعفین جهان و شما آقایان که اسوه ء حسنه این ملت هستید تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی توفیق همه را برای خدمت به بندگان خدا و ادامه پیروزی از خداوند توانا می خواهم . اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در یک امری است که به نظر می آید در راءس امور واقع است و او اینکه دولت ، مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه ای که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است ، افراد مرفه و کسانی که سرمایه های بزرگ داشته اند یا قدرت برای حفظ خودش و حیثیت خودش در دست داشته است . مادامی که مجلس و ارگان های دولتی و همه اینها و مردم از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود امکان ندارد که یک دولت بزرگی ، یک قدرت بزرگی به هم بزند اوضاع را. همیشه این قدرت های بزرگ در هر کشوری یک نفر را با او تفاهم می کردند که این یک نفر برای خودش

و برای قدرتمندی خودش و برای سرمایه خودش فعالیت می کرد، او را می دیدند و ملت را می چاپیدند و به اصطلاح کد خدا را می دیدند و ده را می چاپیدند. هیچ وقت قدرت های بزرگ مواجه با ملت ها، اگر شدند نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت که می خواستند یک دولتی را یا یک سلطنتی را یا یک ریاست جمهوری را که بر وفق مرام آنها عمل نمی کرده از بین بردارند، در مقابل او یک قدرت دیگری می تراشیدند و با آن قدرت این قدرت را از بین می بردند. کار به دست ملت نبوده است و کار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است . اینکه این عمل را آنها انجام می دادند یک نکته روحی دارد و آن این است که انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد، آمالش ، آمالش غیر متناهی است ، وقوف نمی کند آمال انسان و وقتی که اینطور است اگر انسان اسیر همین آمال غیرمتوقف بشود و ببیند که یک ابرقدرتی این آمال او را و آن خواست های مادی او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ کند، او دیگر در بند این نیست که برای ملت کار بکند. برای اینکه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندی هم و همین طور حب مال و جاه هم حدی ندارد، مرزی ندارد. آن برای حفظ قدرت خودش و پشتوانه ای که دارد، برای این حفظ قدرت با ملت آن می کند

که همه حیثیت ملت و گنجینه های ملت را در دسترس او قرار بدهد، یک سهم ناچیزی هم برای خودش بگیرد. الان شما ملاحظه می کنید که قدرت هائی در دنیا هست از حیث مال که اگر چنانچه اموالشان را تقسیم بکنند به این 36 میلیون جمعیتی که ما داریم ، اگر یک نفر از آنها اموالشان را تقسیم بکند، تمام افراد این 36 میلیون مرفه می شوند و از طبقه به اصطلاح خودشان بالا می شوند. یک نفر از آنها اینطور است لکن همان آدمی که دارائی او به این اندازه بود، از این آدمی که درویش سر محله است حرصش به دنیا بیشتر بود، حرصش به مال بیشتر بود و بیشتر می خواست جمع بکند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه می شود، هر چه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت اضافه می شود و اگر مهذب نباشد انسان ، آن قدرت را برای خودش به کارگیرد، وقتی برای خودش به کار گرفت دولت های بزرگی که هستند، ابرقدرت هائی که هستند یک همچو آدم قدرتمندی را پیدا می کنند و این آدم قدرتمند را به او بال و پر می دهند و این را به مقام می رسانند تا اینکه ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد. شما ملاحظه وضع این پنجاه سال ، یک قدری بیشتر را هم بکنید که انتخاب کردند خارجی ها و بعد هم این مطلب را خودشان گفتند که رضاخان را انتخاب کردند و به او قدرت دادند و قدرت آنطور دادند که تمام این ملت را به استضعاف کشانید و حکومت

جبار خودش را بر اینها قرار داد و مردم را از همه چیز ساقط کرد و یک نفر بود. آنها آن یک نفر را دمش را می دیدند و کارهایشان را انجام می دادند و بعد از او هم محمدرضا را گذاشتند با آنهمه افرادی که اطراف او بودند و همه شان از آنها بودند که طبقه بسیار مرفه و خوشگذران و بالا بالاها به اصطلاح آنها. باید ما متوجه باشیم ، ملت ما متوجه باشند که وقتی که مجلسشان یک مجلسی است که از طبقه متوسط است و توی این مجلس آن دوله ها و سلطنه ها و سلطنتی ها را نداریم و در دولت هم آنطور دولت هائی که افراد مرفه سرمایه دار کذا باشند نداریم ، در ارتش هم آن افراد سپهبد و کذائی که املاک بی اندازه داشتند و آپارتمان های چندین طبقه داشتند نداریم ، این مملکت محفوظ می ماند. آن روزی که هر یک از شماها را ملت دید که از مرتبه متوسط می غلطید به طرف مرفه و دنبال این هستید که یا قدرت پیدا بکنید یا تمکن پیدا کنید، مردم باید توجه داشته باشند و اینطور افرادی که به تدریج ممکن است یک وقتی خدای نخواسته پیدا بشود، آنها را سر جای خودشان بنشاند. اگر ملت می خواهد که این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای پیروزی که آمال همه است برسد، باید مواظب آنهائی که دولت را تشکیل می دهند، آن که رئیس جمهور است ، آن که مجلس هست ، مجلسی هست ، همه اینها را توجه بکنند که مبادا یک وقتی از طبقه

متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد. بدانید که اگر دولت اینطور باشد و اگر ملت اینطور باشد و اگر چنانچه مجلس و امثال اینها اینطور باشد، اگر یک قدرتی بخواهد هجمه کند به اینجا، مواجه با سی میلیون جمعیت هست و نخواهد توانست ، نمی تواند آنوقت پیدا کند یک کسی که قدرتمند باشد و آن قدرتمند را وادار کند که ملت را به استضعاف بکشند و بچاپند ملت را برای آنها، تاریخ همین طور بوده . مادامی که این ملت ها !!! از یک !!! در بینشان افرادی پیدا نشده است که به آن مرتبه برسد در بین آنها که قدرت مالی یا قدرت دیگرش زیاد بشود و به مردم حکومت کند، نمی توانند آنها این ملت ها را از بین ببرند و حکومت بر آنها کنند. و بالاخره یک وقت یک ابرقدرتی مواجه با یک نفر، دو نفر، صد نفر، پانصد نفر هست که آنها را سیر می کند و آنها به جان مردم می افتند و خودش هم کنار می نشیند و حکومت بالاتر را خودش دارد، حکومت پائین تر را به این آدمی که ، یا این آدم هائی که در این کشور هستند واگذار می کند. اساس استضعاف ملت ها از خودشان و از قدرتمندان بین خودشان بوده و شما شکر کنید که یک همچو مجلسی دارید که از طبقه مرفه توی آن هیچ نیست . آن طبقه ای که اگر مالش را تقسیم کند بین ملت ما، ملت ما ثروتمند می شوند، ندارید حالا، در دولت هم ندارید یک همچو ثروتمندانی و

یک همچو قدرتمندانی ، ندارد دولت یک همچو قدرتی ، رئیس جمهور یک همچو قدرتی که بتواند یک چیز انحرافی را به ملت تحمیل کند، یک همچو مجلسی نداریم که بتواند یا بخواهد یک امر انحرافی را تصویب کند و دولت هم مجری او باشد. مادامی که این حد متوسط محفوظ است این جمهوری محفوظ است و امکان مقابله نیست مابین قدرت های بزرگ با همچو دولتی . بخواهند کودتا کنند با کی کودتا کنند؟ بخواهند از خارج وارد کنند، مواجه با کی می شوند؟ مواجه با یک ملتی می شوند که همه شان از این طبقه ای هستند که این نهضت را به پیش بردند و با آن قدرت و با آن عظمت به پیش بردند. اینها مطالعه امور را می کنند و اقدام می کنند. آنها الان در صدد اینند که در بین خود این مردم یک بساطی درست کنند و اختلافاتی درست کنند و بلکه میان اختلافات یک نفر پیدا بکنند که این ، آن نفری که پیداست ، در یک طرف واقع بشود و این هم به او قدرت بدهند، تا آنکه کم کم با قدرت داخلی ، این کشور کم کم ضعیف بشود و مردم روحیه شان ضعیف بشود و بعد تقدیم کنند به آنها. تا کشور ما این مقام را دارد که بحمدالله از آن طبقه مرفه بالایی که امور را در دست گرفته اند مبری هست و امور کشور ما به دست امثال شماها و امور کشور ما به دست امثال این رئیس جمهورها و رئیس مجلس ها و نخست وزیرها و وزرا و وکلا هست ، شما

مطمئن باشید که نخواهد توانست یک قدرت خارجی این پیروزی را از بین ببرد.

همه توجه بکنند که خدمتگزار جمهوری اسلامی هستند

و آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث قدرت طلبی و از حیث مال طلبی ، در کشور در وزیرها پیدا شد، در رئیس جمهور پیدا شد، آن روز بدانند که علامت اینکه شکست بخوریم ، خودنمایی کرده . از آنوقت باید جلویش را بگیرند. رئیس جمهوری که بخواهد سلطنت کند به این مملکت ، خود مردم باید جلویش را بگیرند. مجلسی که بخواهد قدرتمندی نشان بدهد و آن مسائلی که سابق و آن افرادی که سابق در مجلس بودند آن کارها را بکند، خود مردم باید جلویش را بگیرند. اگر مردم بخواهند که اسلام را حفظ کنند، جمهوری اسلامی را حفظ کنند، دولت و مجلس و رئیس جمهور و اینها را حفظشان کنند یعنی حفظ کنند، از اینکه خدای نخواسته یک وقت قدمی از آن ور برندارند. این شیطانی است که در انسان هست و ممکن است که هرکس را منحرف کندو لازم است که انسان خودش را مهذب کند. شمائی که می خواهید خدمت به این مردم بکنید و دولت که می خواهد خدمت به این مردم بکند و رئیس جمهور و امثال اینها که می خواهند خدمت به این مردم بکنند، توجه بکنند که خدمتگزارند، در دل خودشان این مطلب را ایمان بیاورند به آن که ما خدمت می خواهیم به این مردم بکنیم . ما در جمهوری اسلامی داریم زندگی می کنیم ، جمهوری اسلامی که در اسلام مثل رسول اکرم ، مثل امیرالمومنین سلام الله علیهما بر

آن حکومت کرده اند، می خواهیم یک همچو حکومتی باشد، یک همچو حکومتی که کفش وصله خورده خودش را می گوید از این ریاست ها پیش من ارزشش بیشتر است ، یا ریاست ها ارزشش کمتر از این است . شما باید در روحیه تان این مطلب را حفظ کنید و مردم هم باید مواظب شما باشند و مواظب همه اینها باشند و هر یک از ما و شما و همه خواستیم که از آن راهی که اسلام داشته است . از اول راهی که داشته است و از آن طریقه ای که انبیا داشته اند ما بخواهیم عبور کنیم ، آن روز نمونه شکست پیروزی اسلام پیدا می شود و تا یک همچو مساله ای پیدا نشده پیروزی در جای خودش شک نکنید که هست ، البته برای خدا باید باشد. شما برای خدا در این مجلس حالا آمدید، وقتی مجلس اینطور است که یک امتیازی نیست که حالا وقتی شما رفتید توی بازار، مردم کنار بروند که رئیس مجلس آمد یا وکیل مجلس آمد، نخست وزیرش هم اینطور است ، اینجور نیست که وقتی که توی مردم برود، مردم فرق بگذارند با هم و همه اینها اینطور هستند، وقتی یک همچو مطلبی را دارید احساس می کنید که امتیاز دنیائی ندارید، این را باید شکر کنید و در شکرانه این نعمت خدمت به خلق بکنید و خدمت به احکام اسلام بکنید و برای اینهائی که اولیاء ما هستند، این پائین شهری ها و این پابرهنه ها به اصطلاح شما، اینها ولی نعمت ماها هستند. اگر اینها نبودند، ما یا در تبعید بودیم

یا در حبس بودیم یا در انزوا اینها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جائی ، به خیال خودمان جائی است این . باید ملتفت باشید که آقا شما همان آدمی هستید که توی حبس بودید و شما همان آدمی هستی که در تبعید بودی و شما همان آدمی هستی که در انزوا بودی . این مردمند که آمدند ما را آوردند بیرون از همه اینها و ما اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت کنیم ، نمی توانیم از عهده خدمت اینها برآئیم . خداوند به ما توفیق بدهد که ما یک خدمتگزاری برای اینها باشیم و به این نعمت موفق بشویم . شما امروز هم که ملاحظه می کنید اینهایی که در جبهه الان دارند جانفشانی می کنند، اینها از کدام طبقه هستند. شما اگر پیدا کردید در تمام اینها یک نفری که مال آن اشخاصی باشد که دارای سرمایه بزرگ هستند، آن اشخاصی باشد که در سابق دارای قدرت هائی بودند، اگر یک نفر از آنها پیدا کردید، این محتاج به این است که از ما مژدگانی بگیرید، ولی می دانم که پیدا نمی کنید. از همین جمعیت اند، الان هم اینهائی که جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت می کنند و آنهایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و مردم را همین طبقه هستند. این طبقه اند که به ما الان منت دارند و از اول منت داشتند، همین ها بودند که هیچ توقعی هم ندارند، هیچ وقت هم نمی

آیند توقع کنند. شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را اینها آورده اند و وکیل کرده اند، آورده اند و وزیر کرده اند، رئیس جمهور کرده اند، اینها ولی نعمت ما هستند و ما باید ولی نعمت خودمان را از آن قدردانی کنیم و خدمت کنیم به او و همین ها هستند که الان هم حفظ این کشور را می کنند و حفظ نظام این کشور را می کنند. شما آقایان نمی توانید که بروید توی کوچه ها و عرض بکنم که خیابانها و آنجا را اداره کنید، شما یک شان دیگری دارید، یک شغل دیگری در خدمت دارید، آنها هم یک شغل دیگری دارند، اما شغل آنها آنطور است که شما را هم حفظ می کنند. و من امیدوارم که این روحیه در این ملت باقی باشد و با این روحیه که سربازهای ما دارند و پاسدارهای ما دارند و آنهائی که حفاظت این کشور را می کنند، این روحیه را دارند که روحیه بسیار ارزشمندی است و شهادت طلبی است و خود را به حلقوم مرگ انداختن برای نجات اسلام و نجات کشور. خداوند این روحیه را به همه عنایت کند و مادامی که این روحیه هست و آن مساله ای که قبلا عرض کردم هست ، مطمئن باشید که این کشور بیمه است و هرگز نخواهد آسیب دید. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه ما توفیق خدمت به خلق و عبادت خدا که خدمت به خلق هم از بزرگترین عبادت های الهی است عنایت فرماید و شر کسانی که می خواهند این کشور را و مسلمین را باز

برگردانند به حال انزوا یا به حال تحت سلطه بودن ، آنها را هم یا اصلاح و یا اعدام فرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/11/60

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

من این دهه مبارکه فجر را و سالروز پیروزی انقلاب و سالروز 19 بهمن را بر همه ملت و به همه مستضعفان جهان و بر شما عزیزان که حاضر در اینجا هستید، تبریک عرض می کنم و امیدوارم که مجاهدات ارزنده شما در پیشگاه خدای تبارک و تعالی ثبت و مورد عنایت باریتعالی و ولی بزرگ امام زمان باشد. من افتخار می کنم که این ملت ، ملتی است که علاقه مند به اسلام و با علاقه مندی به اسلام این نهضت را بپا کرد و این نهضت را به پیش می برد و شما عزیزان مورد افتخار هستید و ما هستیم که شما این افتخار را برای ارتش و برای قوای نظامی در دنیا ثبت و در پیش خدای تبارک و تعالی ثبت کردید. کاری که شما عزیزان در این روزها، در روز نوزدهم انجام دادید از حیث معنویت بزرگترین کارها و با ارزش های دنیائی هم بزرگترین ارزش ها بود. آن روزی که باز پیروزی به آنجا نرسیده بود که مورد اطمینان باشد و شما در معرض خطر بزرگ بودید، از جان گذشته و به اسلام پیوستید و از سپاه اسلام شدید. خداوند این افتخار را برای شما حفظ کند و شما را در دو جهان سعادتمند فرماید و آنچه که باید به شما عرض کنم این است که تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ کردید و روابط خودتان را

با همه قشرهای ملت برادرانه کردید. این انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان که افراد عزیز این ملت هستند، همدوش برای پیشبرد این انقلاب به پیش خواهید رفت و احکام اسلام را انشاءالله تعالی در همه جا، در همه ایران اجرا خواهید فرمود. این الگوئی باشد برای همه ملت ها و مستضعفان جهان که انشاءالله اسلام در همه جا حیات پیدا کند و شما انشاءالله این سعادت جاوید را همراه داشته باشید. بحمدالله امروز در بین ارتش ، در بین همه نیروهای ارتشی و در بین همه ارگان های دولتی همه افراد بحمدالله متکی به اسلام و متکی به خدای تبارک و تعالی هستند و اگر خدای نخواسته در بین آنها یک نادری پیدا بشود، یک فرد منحرفی پیدا بشود، قهرا با استقامت ملت ، با استقامت شما عزیزان آن هم استقامت پیدا می کند و شما دلگرم باشید به اینکه اتکاء به خدا دارید و آن کس که اتکاء به خدا دارد منصور است . خداوند وعده نصرت به شما داده است مادامی که شما هم نصرت خدا را بکنید و نصرت خدا و نصرت دین خدا نصرت بندگان مومن خداست . شما به این عهد باقی باشید و خدای تبارک و تعالی عهد خود را عمل خواهد کرد. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه ملت و خصوصا قوای نظامی و انتظامی و بالاخص شما جوانان عزیز را که برای ارتش افتخار ایجاد کردید از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 36

تاریخ : 21/11/60

بیانات امام خمینی در جمع میهمانان خارجی و خانواده های شهدای لبنان ، دانشجویانخارجی شرکت کننده در اولین مجمع بین المللی حرکت اسلامی دانشجوئی و حافظان و قاریان قرآن

قرآن و اسلام مهجور و مظلومند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از

عموم آقایانی که از کشورهای مختلف آمدند و از نزدیک وضع ایران را تا اندازه ای مشاهده کردند و باز احساس این معنا را کردند که جمهوری اسلامی در دنیا مظلوم است ، از آنها به طور عموم تشکر کنم و خصوصا از این اطفال عزیزی که از لبنان آمده اند و وارث شهدایی و بازماندگان آنها بخصوص تشکر می کنم و از خداوند تعالی سعادت و سلامت همه را خواستار و امیدوارم که این جمهوری اسلامی به همانطوری که در ایران تحقق پیدا کرد، در همه کشورهای اسلامی تحقق پیدا بکند. البته من از همه گروه ها نمی توانم علیحده تشکر کنم لکن قرایی هم هستند که از آنها هم باید تشکر کنم و اولیای شهدایی هم هستند که از آنها هم باید تشکر کنم و بالجمله از همه آقایان تشکر می کنم .

من امروز در حضور نمایندگان محترم کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی باید مطلبی را به عرض برسانم . از پیغمبر اکرم (ص ) منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من می خواهم مظلومیت اسلام را امروز برای شما آقایان عرض کنم . در قرآن شریف هم می بینیم که پیغمبر اکرم شکایت کرده است به خدای تبارک و تعالی که (ان قومی اتخذوا هذا القرآن مجهورا) از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است . من این مهجوریت و مظلومیت را امروز در حضور شما آقایان محترم عرض می کنم که ببینید چه وضعی اسلام و مسلمین دارند. قرآن و اسلام مهجور و مظلومند برای اینکه مهجوریت قرآن

و مهجوریت اسلام به این است که مسائل مهم قرآنی و مسائل مهم اسلامی یا بکلی مهجور است و یا برخلاف آنها بسیاری از دولت های اسلامی قیام کردند. از مسائل مهم سیاسی قرآن دعوت به وحدت و منع از اختلاف است ، با تعبیرهای مختلفی که در قرآن کریم هست ، منع تنازع بین مسلمین و سران مسلمین است که نکته اش را هم فرموده است که (لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) ما بررسی کنیم به اینکه آیا این دو اصل مهمی که دو اصل سیاسی مهم اسلامی است ، در بین مسلمین چه وضعی دارد، آیا مسلمین اعتنایی کرده اند به این دو اصل ؟ و آیا تبعیتی کرده اند از این دو اصل مهمی که اگر اطاعت از آن بکنند، تمام مشکلات مسلمین حل می شود و اگر اطاعت نکنند فشل می شوند و رنگ و بویشان از بین می رود؟

خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است

مسلمین دو طایفه هستند، یک طایفه ملت های اسلامی است ، توده های مردمی است و یک دسته آنهایی هستند که حکومت بر این توده ها می کنند و سردمدار کشورهای خودشان هستند. ما بررسی کنیم از این سردمداران و این دولت هایی که در اسلام هر کدام در یک کشوری حکومت می کنند و همه هم مدعی اسلام هستند و مدعی تبعیت از کتاب الله ، ببینیم که اینها آیا به این اصل سیاسی مهم کتاب الله عمل کرده اند یا پشت کردند و مخالفت . از آن طرف باز یک اصل دیگری هست که باز از اصول مهم است که مسلمین نباید تحت سلطه کفار باشند. خدای تبارک

و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه کفار را قبول بکنند. این اصولی که از امور سیاسی است که قرآن کریم طرح کرده است و مسلمین را به آن دعوت کرده است ، ما الان می بینیم که در کشورهای اسلامی سران کشورهای اسلامی یا با هم در نزاع واقع شده اند و منازعات سیاسی ، منازعات تبلیغاتی می کنند و یا با هم تفاهم و اتحاد ندارند. بین کشورهای اسلامی اتحاد می بینیم که نیست ، تنازع هم هست ، گاهی تنازع مسلحانه و گاهی و بسیاری از اوقات تنازع تبلیغاتی و سیاسی و در اثر این تنازع ها فشل شده اند.

قرآن کریم اخبار کرده است به اینکه اگر تنازع کنید، فشل می شوید. شما آثار فشل را در مسلمین مشاهده می کنید، آثار فشل را در کشورهای عربی مشاهده می کنید. فشل شدن از این بدتر چه که کشورهای پهناور اسلامی با همه قدرتی که از حیث سیاسی ، از حیث نظامی ، از حیث ذخایر دارند، در مقابل اسرائیل همه فشل هستند؟ شما فشل را چه می دانید؟ جز این است که نتواند یک دولتی یا یک ملتی کاری که باید انجام بدهد، کاری که باید برای حفظ نظام خودش انجام بدهد، نتواند انجام بدهد؟ دشمنی که حمله بر اسلام کرده است و حمله بر بلاد مسلمین کرده است و هر روز توسعه را زیاد می کند و قانع به یک کشور هم برای خودش نیست ، مسلمین در مقابل او فشل هستند. شما ملاحظه کنید این کودک هائی که از

لبنان و جنوب لبنان آمده اند و این کودک هائی که وارث شهدای اسلام هستند، ما در مقابل اینها چه جواب داریم ؟ وجدان زنده انسان در مقابل این کودک هایی که با دل های کوچک خودشان اینجا آمده اند و از اسلام می خواهند پشتیبانی کنند و در محل های خودشان مورد ظلم و تعدی اسرائیل هستند، مسلمان ها در مقابل اینها چه جواب دارند؟ در حدیث شریف رسول اکرم (ص ) هست که اگر مسلمی فریاد بزند (یاللمسلین ) و اجابت نکنند از او، مسلم نیستند آنها و من از اینجا فریاد می کنم : یاللمسلین ! ای مسلمان های جهان ! ای دولت های مدعی اسلام ! ای ملت های مسلمان جهان ! به داد اسلام برسید. به داد مظلومینی که در فشار قدرت های بزرگ هستند برسید. به داد این بچه های کوچکی که مادرها و پدرهای خودشان را از دست داده اند برسید. به داد این کشورهائی که مورد هجوم ابرقدرت ها واقع شده اند برسید، به داد خودتان برسید، به داد ملت های خودتان برسید. ای مسلمان های جهان ! قدرت های بزرگ دارند با حیله گری هایی که دارند و یا تبلیغاتی که دارند، و با کسانی که وابسته به آنهاست ، در داخل کشورهای اسلامی بر همه چیز اسلام سلطه پیدا می کنند و پیدا کرده اند. اسلام را دریابید ای مسلمان های جهان ! ای اشخاصی که از همه کشورها، از بسیاری از کشورها به ایران آمده اید و وضع ایران را از نزدیک ملاحظه می کنید و بعضی از شماها یا همه رفته اند و

اوضاع غرب و جنوب ایران را ملاحظه کرده اند و آن چیزهائی را که به دست آمریکا و به دست وابسته آمریکا صدام است ملاحظه کردید، به دنیا برسانید.

اگر از افغانستان اطلاع ندارید، علمای افغانستان و بسیاری از محترمین افغانستان اینجا هستند، در ایران هستند، از آنها سوال کنید که به افغانستان چه می گذرد. ای مسلمین ! به داد اسلام برسید. ابرقدرت با اسلام مخالفند، ابرقدرت ها اسلام را نمی خواهند باشد برای اینکه مشاهده می کنند که در زیر پرچم اسلام اگر یک میلیارد جمعیت بشوند، برای آنها در دنیا زندگی کردن دیگر مشکل می شود و دست جنایتکار همه آنها قطع می شود. چه شده است مسلمین را و چه شده است سران مسلمین را که همه حیثیت و آبروی خودشان را نثار آمریکا کرده اند؟ چه شده است اینها را که خزاین بزرگ اسلامی را که مال ملت های پابرهنه ضعیف است به آمریکا تقدیم می کنند آمریکا در مقابل این تقدیم از اسرائیل طرفداری می کند و می گوید که اسرائیل را ما به اینها می فروشیم ؟ چه شده است مسلمین را؟ چرا باید مسلمین اینطور باشند؟ چرا باید دستگاه های تبلیغات مسلمین بر ضد یک دسته از مسلمین که می خواهند خودشان را نجات بدهند از سلطه های خارجی و از دزدهای بین المللی ، این تبلیغات به ضد همین طایفه هستند؟ چه شده است که جبهه بندی می کنند در مقابل ایران ؟ مگر ایران چه کرده است ؟ چه شده است که بعضی از روحانیون درباری ، ایران را تکفیر می کنند؟ قرآن تصریح می کند

که اگر کسی ادعای اسلام کرد، او را مسلم بدانید، از او قبول کنید، او را رد نکنید. اینها از اسلام چه خبر دارند؟ ما فریاد می کنیم که ما مسلم هستیم و می خواهیم قرآن کریم و دستورات رسول اکرم را در این کشور پیاده کنیم و ما از بیشتر از بیست سال مخالفت خودمان را با اسرائیل و با امریکا اعلام کرده ایم و باز این نویسندگان مجلات ، روزنامه ها و این گویندگان رادیوها ما را متهم می کنند که با اسرائیل دوستی داریم . ما با اسرائیل دوستی داریم یا آنهائی که می بینند و مشاهده می کنند که اسرائیل با مسلمین دارد چه می کند؟ اسرائیل لبنان را به چه حالت کشانده است ؟ و اسرائیل با سوریه چه دارد می کند؟ و بلندی های جولان را به کشور خودش متصل کرده است و آمالش بیشتر از اینهاست ؟ لکن شما می گوئید که ما او را می خواهیم بشناسیم . ما دوستی داریم با او که بیش از بیست سال است فریاد کرده ایم که اجتماع کنید و این غده سرطانی را از بین مسلمین بیرون کنید، بیت المقدس را از او بگیرید، کشورهای اسلامی را از این غده سرطانی آزاد کنید؟ یا شما که اسرائیل را می خواهید با حیله هائی بشناسید و یک کشور در مقابل اسلام و هوادار یک همچو کشوری باشید که ظلمش بر همه جهانیان واضح است ؟ و شما جرات دارید در مقابل خدا ایستاده اید و دشمن خدا و دشمن سرسخت مسلمین را می خواهید سلطه به او بدهید و خواهید آرامش

به او بدهید و می خواهید بشناسید؟

شما اسرائیل را بشناسید، او شما را نمی شناسد و شما ایستادید و نشستید تا اسرائیل بر همه شما خدا نخواسته حکومت کند.

ای ملت های مسلم ! ای ملت های مظلوم همه کشورهای اسلامی ! ای ملت های عزیزی که در تحت سلطه اشخاصی واقع شدید که ذخایر شما را تقدیم امریکا می کنند و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگی می کنید! بیدار بشوید، برخیزید از جا. ای مستضعفین جهان ! برخیزید و در مقابل ابرقدرت ها بایستید که اگر ایستادید، اینها هیچ کاری نمی توانند بکنند. شما دیدید که ملت مسلم ایران با هم متحد شدند و با هم قیام کردند و با دست خالی بدون اسلحه در مقابل آن قدرت های عظیم شیطانی محمدرضا و آن قدرت های ابرقدرت ها که پشت سر او صف بندی کرده بودند، آنها همه را به کنار زدند و این دولت فاسد را و این سلطنت غیر قانونی فاسد را با قدرت ایمان خودشان و با بانگ الله اکبر از صحنه بیرون کردند و به جهنم فرستادند و به جای او دولت اسلامی ، دولتی که الان در ایران مشاهده می کنید، یک دولت اسلامی است ، یک دولتی است که طرفدار ضعفاست ، طرفدار مستضعفین جهان است ، یک همچو دولتی را بپا کردند، با اینکه نه قدرت مالی و نه قدرت بدنی و نه قدرت نظامی داشتند لکن قدرت ایمانی داشتند. خدای تبارک و تعالی اگر شما او را نصرت کنید شما را نصرت می کند (ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) اگر خدا را نصرت

بکنید، نصرت خدا به نصرت دین اوست ، به نصرت بندگان اوست ، به نصرت مظلومین است . شما اگر بایستید در مقابل ظالم ها و داد مظلومین را از آنها بخواهید، بایستید در مقابل ابرقدرت ها که به شما می خواهند حکومت کنند، از آن طرف دنیا، از آمریکا، از آن طرف عالم می آید و می خواهد به ما حکومت کند و ما و شما و همه را تحت قدرت خودش قرار بدهد و ذخایر ما را هم از بین ببرد و مع الاسف دولت ها هم با او موافقت می کنند بیشتر از آنها.

پس اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است . احکام قرآن مهجور است به اینکه در ماذنه ها اذان می گوئید و نماز می خوانید و اکثر احکام سیاسی اسلام را اعتنا به آن ندارید، از مهجوریت بیرون نمی رود قرآن . البته قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شوون زندگی انسان از امور لازم است لکن کافی نیست . قرآن باید در تمام شوون زندگی ما حاضر باشد. قرآن وقتی می فرماید (واعتصموابحبل الله جمیعا و لاتفرقوا) می فرماید (ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) اینطور احکام مترقی سیاسی که اگر به آن عمل بشود سیادت عالم مال شماست . این قرآن را مهجور کردیم همه و اعتنا نکردیم به این مسائل . باید قرآن در همه شؤ ون وارد بشود. قرائت قرآن باید بشود. قرآن ، ذکر همه باید در همه جا باشد. در همه شؤ ون انسانی اسلام باید قرآن وارد بشود لکن بعضش باشد و بعضی نباشد، اشکال است . اشکال

در موارد دیگر نیست . در احکام سیاسی ، دستور قتال می دهد با کسانی که با مسلمین مقاتله می کنند و امروز اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده و مقاتله می کند، امریکا در مقابل مسلمین ایستاده و مقاتله می کند، صدام مزدور امریکا در مقابل مسلمین ایستاده است و مقاتله می کند. خدا دستور داده است به اینکه با این اشخاصی که بر ضد مسلمین ، بر ضد طایفه ای از مسلمین قیام کرده اند، با آنها مقاتله کنید.

صدام مدعی است که من صلح طلبم و زمین از ما، سرتاسر کشور در طرف جنوب و غرب را غصب کرده و می گوید من صلح طلبم . به این معنا اسرائیل هم صلح طلب است ، بلندی های جولان را غصب کرده است ، به طایفه ای از مسلمین تجاوز کرده است ، آن هم می تواند بگوید من صلح طلبم . امریکا هم می گوید من صلح طلبم . همه ابرقدرت ها می گویند ما می خواهیم صلح در عالم باشد، لکن تمام جنگ های عالم زیر سر آنهاست . صدام صلح طلب است لکن تجاوز کرده است به یک کشور اسلامی شما همه ببینید که او با یک کشور اسلامی چه کرده است این نانجیب . مطرح ایران تنها نیست ، مطرح دنیاست . آن مطرح است مسلمین دنیا هستند، آن که مطرح است اسلام است . ما اگر همه هم از بین برویم اسلام باید باقی باشد. اولیاء خدا جان خودشان را فدای اسلام کردند، پیغمبر اسلام از همه کس بیشتر در باب اسلام زحمت کشید و رنج دید و ما داریم

رنج های پیغمبر اسلام را به باد فنا می دهیم . و من امیدوارم که شما آقایان که از بلاد مختلف تشریف آوردید در اینجا. صدای مظلومانه این ملت را به همه جا برسانید و به آنها بفهمانید که اینجا یک کشور وحشتناکی که یک صورت مشوه تبلیغات امریکائی و صهیونیستی برایش درست کرده اند، نیست . با این وقت کم و با این محاصره های همه جانبه ای که ما داریم ، در این مدت کم آنقدری که دولت برای مستمندان و برای مستضعفان عمل کرده است ، در طول مدت پنجاه سال سلطه امریکا نشده است ، آنقدری که برای آنها آب تهیه کرده اند، زمین تهیه کرده اند، لوله کشی کرده اند، اسفالت کرده اند، آنقدری که اینجا عمل شده است ، جاهای دیگر در طول پنجاه سال آنها نکرده بودند، معذلک اینجا را متهم می کنند که خیر می خواهند یک کشوری را به باد بدهند.

شماها انشاءالله امیدوارم که با سلامت و سعادت به اوطان خودتان برگردید و مسائل اسلام را ولو اینکه قدرت های بزرگ نمی گذارند در رسانه های گروهی منتشر بشود، لکن شماها با مصاحبه ها، با تماس ها بگوئید به آنها، بفهمانید به آنها که ایران صلح طلب است ، ایران الان هم می گوید که صدام برود بیرون از اینجا و یک دستگǙǙɠبین المللی بیاید و رسیدگی کند به جرم او و به جنایات او. ما با دولت عراق ، با ملت عراق جنگی نداشتیم ، آنها به ما هجمه آوردند، یعنی دولت عراق هجمه آورد، لکن تو دهنی خورد و بحمدالله در دنیا شکست خورد،

شکستی که با موافقت اردن و مغرب و امریکا نمی تواند شکست خودش را رفع کند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه مسلمین و قدرت اسلام را و سعادت و سلامت شما دوستان ، برادران عزیز را و سلامت و سعادت این اطفال مظلوم را که انسان را متاثر می کند دیدن آنها، می خواهم و شهدای همه را از خدای تبارک و تعالی می خواهم که رحمت کند و با شهدای صدر اسلام محشور فرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 21/11/60

پیام امام خمینی در آستانه چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران اگر نگاهی به نخستین سال نهضت تا پیروزی و نخستین روزهای پیروزی تا امروز بکنیم و نشیب و فرازها و تحولات چندین ساله خصوصا سال پیروزی را با دقت از نظر بگذرانیم و افکار طبقات مختلف و گروه های متعدد را سنجش نمائیم ، به برداشت های ارزشمند و نتایج بسیار سودمندی می رسیم که برای نسل حاضر و نسل های آینده درس هائی انسان ساز می باشد و شاید تاریخ نویسان و جامعه شناس و سیره نویسان روشنفکر و متعهد، برای نسل های آینده عمیقا به این کار سودمند برخیزند.

ما اگر با یک نظر سطحی از نخستین روزهای نهضت تا پیروزی و از پیروزی تاکنون به کردار طبقات مختلف و گروه ها نگریسته و ارزیابی کنیم ، می توانیم تا حدودی مدعیان پرتوقع و فداکاران بی توقع را به طور اجمال از هم جدا کنیم . قشرهائی که انقلاب را با فداکاری بی دریغ و جان نثاری سخاوتمندانه ، بی هیچ چشمداشتی به پیروزی رسانده و از

پیروزی تاکنون برای دفاع از انقلاب و رفع مشکلات از پای ننشسته اند و تاکنون با آنکه سنگینی انقلاب به دوش آنان بوده است توقع نام و نشان و مقامی نداشته و ندارند، اینان توده های میلیونی و محرومان جامعه هستند که خدایشان قدرت و سعادت دهد. و در مقابل قشرها و گروه هائی هستند که یا به هیچ وجه دخالت در نهضت و پیروزی نداشته اند یا به کارشکنی برای حفظ رژیم سابق یا برگرداندن آن رژیم یا رژیمی غیراسلامی ، توطئه ها و فعالیت می کردند و می کنند و یا کسانی و گروه هائی بودند و هستند که از انقلاب مردمی و خون جوانان ارزشمند ما برای رسیدن به قدرت شیطانی خویش پلی ساخته و از اسم اسلام برای مقاصد شوم خویش استفاده می کردند و قشرهای دیگری هستند هر یک یا پیوسته به مکتب های انحرافی یا با ایده های انحرافی که در خارج و داخل به فعالیت مذبوحانه یا بچگانه خود را سرگرم و دلخوش می نمایند. اینان از اسلام و قدرت معنوی آن و از جامعه ایرانی و قدرت ایمان آنان یا هیچ نمی دانند یا به طور سطحی از آنها گذر کرده اند.

امروز ما مفتخر هستیم به توده های عظیم متعهد به اسلام عزیز و جوانان غیرتمند و رزمنده که از اول انقلاب شجاعانه قیام کرده اند و ندای حق را اجابت کردند و گروه کثیری از آنان به لقاءالله که آمالشان بود، رسیده و گروه عزیز دیگر که سلامت خود یا اعضاء گرانقدر خود را در راه اسلام و هدف از دست داده اند و با

چهره های بشاش و نورانی با آنان مواجه هستیم و نیز مفتخریم که مادران دلیری که عزیز از دست داده اند و پدران عزیزی که جوانانشان شهید شده اند آنچنان با ما برخورد می کنند که گویی عروسی عزیزان و جوانانشان را جشن می گیرند و اینجانب هر وقت با این عزیزان معظم برخورد می کنم یا وصیت نامه انسان ساز شهیدی را می بینم احساس حقارت و زبونی می کنم . اینان سند ایمان و تعهدشان را به اسلام در دست دارند و قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان ، زبان گویائی است که به عظمت روح جاوید آنان شهادت می دهد و شکایتی اگر دارند از آن است که به فیض شهادت نرسیده اند و یا در حالی که به ثواب شهادت رسیده اند، می نالند که چرا نمی توانند برای دفاع به جبهه ها برگردند، و فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را سر می دهند.

امریکا و سرسپردگانش باید به خود آیند و از توطئه ها دست بردارند که ایران دیگر جای تاخت و تاز آنان نیست و امید آن است که دولت های پیرو امریکا که خزائن گران و سرمایه ملت ها را با روی گشاده در پای امریکا نثار می کنند و در راه تقرب به آن چپاولگر، با اسلام و جمهوری اسلامی به جنگ تسلیحاتی و تبلیغاتی بر می خیزند از خواب گران بیدار شده و با ملت های خود همصدا شوند و از زیر ننگ وابستگی خارج شوند. این دولت وابسته مگر ندیدند که کاخ سفید با کمال بی اعتنائی اعلام کرد که به خاطر آنان و نفت

آنان از منافع اسرائیل نمی گذرد؟ و مگر متوجه نشدند که امریکا با اعمال وتو و تهدید سازمان ها بی اعتنائی خود را به آنان ثابت نمود؟

اکنون که کشور ما دهه فجر و سالروز استقلال و آزادی خود را از چنگال ابرجنایتکاران جشن می گیرد و امید است به همین زودی جشن سقوط حکومت بعثی عراق را بگیریم ، اینجانب سالروز پیروزی اسلام و کشور و دهه مبارک فجر را به ملت محترم و خصوص شهدا و مجروحین و معلولین و بازماندگان و متعلقان آنان تبریک عرض کنم . پیروزی ها و سرافرازی ها و افتخارات ملت ، مرهون فداکاری این عزیزان و همرزمان آنان است . این فداکاران نشان های افتخار بر بازوی ملت و جبین امتند تاریخ مجاهدات آنان را ضبط و ملائکه الله در دفاتر ملکوتی ثبت می نمایند. خداوند تبارک و تعالی از رحم سرشار خود، شهیدان را برخوردار و آسیب دیدگان و بازماندگان شهدا و خاندان این عزیزان را سلامت و سعادت ابدی عنایت فرماید.

سلام بر ملت مبارز و درود بر شهیدان و رزمندگان آسیب دیده و افتخار و سعادت و پیروزی برای مجاهدین اسلام در جبهه های دفاع از حق .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/60

پیام امام خمینی به مناسبت سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله تعالی سه سال از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شد و در آستان سال چهارم هستیم با پیشگوئی های قشرهای غیر آشنا به اسلام و مردم دلیر ایران ، باید جمهوری اسلامی بیش از دو سال از شکست خود را پشت سرگذاشته باشد. خواب های شیرینی که مخالفان داخلی و پشتوانه های خارجی آنان دیده بودند و رویاهای امید

بخشی که کاخ های طلایی برایشان بنا نموده بود، یکی پس از دیگری با همت والای ملت عظیم الشان و جوانان برومند اسلام فرو ریخت . این کوردلان که از نصرت خداوند غافل بوده و وعده های الهی را نمی توانند باور کنند و انقلاب اسلامی را چون سایر انقلابات بلکه ناچیزتر می دانستند و با دید مادی و محاسبات غلط به این پدیده الهی می نگرند و از ارزش انسانی و حجم قدرت ایمان و تحولی که به خواست خداوند قادر در ملت انقلابی ایران پیدا شده خبری ندارند و ارزش ها را با دیدهای مادی خود خلاصه در سلطه جویی و استضعاف ملت های زیر ستم می کنند، ناچار گرفتاری های پس از انقلاب ایران و توطئه های همه جانبه قدرت بزرگ و کوچک ، آنان را به این نتیجه رسانده بود که جمهوری اسلامی پس از چند ماه سرنگون خواهد شد و امریکا با عوامل داخلی خود بر اریکه قدرت خواهد نشست و درست این انگیزه بود که گروهک های داخلی و عوامل جهانخواران خارجی مثل صدام را به مقابله با اسلام و جمهوری اسلامی برانگیخت تا خود و هواداران بازیخورده خود و ارتش بی اطلاع خود را به دامی مبتلا کنند که راه مفری جز تسلیم یا تباهی نداشته باشند. و از صدام بی خبرتر و وابسته تر حسین اردنی است که پس از تجربه برادر جنایتکارش از خواب خرگوشی برنخاسته و داوطلب جنگ با اسلام و قرآن کریم شده و پیشقدم برای نام نویسی در این جنایت و خیانت بر ملت و ارتش خود گردیده است غافل از آنکه علاوه

بر آنکه ملت اردن مسلمان است و هرگز با اسلام به جنگ برنخواهد خاست و در این اسم نویسی توفیقی پیدا نخواهد کرد، سرنوشت او همان سرنوشت شاه مخلوع با آن قدرت بزرگ شیطانی و پشتیبانی قدرت های بزرگ و کوچک خواهد بود چنانچه سرنوشت صدام به خواست خداوند قادر همان است . اینان نمی دانند قیام یک ملت منسجم از مرد و زن ، کوچک و بزرگ یعنی چه و نمی دانند ملتی که برای خدا و نصرت احکام آسمانی او و نجات مظلومان و محرومان قیام نموده است ، نصرت خداوند قادر را با خود دارد. من به حسب وظیفه اسلامی و انسانی او را نصیحت می کنم که گول وعده های شیطان بزرگ را نخورد و خودرا با جنود خداوند قهار درگیر نسازد و به جای چنین حرکت سفیهانه غیر اسلامی ارتش خود را برای نجات بیت المقدس مجهز کند که نفع خود و ملت عرب و اسلام در آن است ، والا بازی کردن با آتش و مقابله با قدرت اسلام عواقبی دردناک دارد و ملت و دولت ایران نمی خواهند که به کشورهای اسلام صدمه و ضرری وارد شود بلکه می خواهند همه به برادری در مقابل دشمنان اسلام خصوصا اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و اعراب ایستاده و آنان و چپاولگران جهانخوار را از سلطه بر کشورهای اسلامی و مسلمانان و مستضعفان جهان باز دارند و دست چپاولگران و ستمکاران را قطع کنند.

اکنون در آغاز چهارمین سال پیروزی اسلام در کشور عزیزمان لازم است تذکراتی هر چند تکراری عرض کنم . (فان الذکری تنفع المومنین ):

1 !!! نصرت حق تعالی

از کشور اسلامی ما و هر کشور اسلامی مشروط است به نصرت دادن کشور و کشورها به دین مبین اسلام و احکام مترقی آن که نصرت مظلومان و محرومان جامعه را نیز در بردارد و ما اگر حق را نصرت ننمائیم نباید در انتظار نصر خدا باشیم . و از این جمله است اجراء عدالت اسلامی در تمام دستگاههای قضایی و اجرایی در سراسر کشور و از این جمله مهمات ، رسیدگی سریع به پرونده های زندانیان و خصوصا آنان که جرمشان مادون جرم گروهک های مفسدین و ملحدین اغتشاش گر است . رسیدگی به پرونده کسانی که به عللی تعویق افتاده است اولویت دارد، چنانچه رسیدگی به دادگاه های قضایی و دادستانی ها از اولویت خاص برخوردار است و امیدوارم کیفیت برخورد ادارات و دستگاه های اجرایی با مردم به گونه ای باشد که احتیاج به رسیدگی نداشته باشد.

2 !!! تقویت و توسعه تبلیغات خصوصا در خارج از کشور از اهم امور است و کشور ما در این چند سال تقریبا فاقد آن بوده است . ما در مقابل همه بوق های تبلیغاتی جهانخواران در خارج که اسلام عزیز، آنان را به وحشت انداخته است فاقد تبلیغات صحیح هستیم ، سفارتخانه های ما عمل مثبتی انجام نداده اند و وزارت ارشاد قطع نظر از تلاش های اخیرش تاکنون نتوانسته این امر مهم و حیاتی را توسعه دهد و کشور اسلامی ما مظلومانه مورد هجوم رسانه های گروهی و دستگاه های دروغ پراکنی واقع شده است و لازم است دولت به مقدار قدرت و توانایی این نقیصه را رفع کند و برای رساندن صدای

مظلومان به جهان در توسعه شبکه های رادیوئی جدیت نمایند تا ملت ها هر چند مختصر، از آنچه بر ما گذشته است و می گذرذ مطلع شوند و گروه هائی برای روشنگری و تبلیغ در فرصت های مناسب به کشورها اعزام که صدای مظلومیت ملت و جرایم قدرتمندان ستمگر را به اطلاع ملت ها و مظلومان جهان برسانند و به آنان بفهمانند که مخالفان جمهوری اسلامی ایران همانگونه که از اقوال و اعمالشان به خوبی ظاهر می شود مخالفت اصلی و هدفی شان با اسلام است و اسلام هر جا برود اینان مخالفت می نمایند.

3 !!! ملت ایران پس از انقلاب مواجه با اشکالات و گرفتاری هایی که لازمه اجتناب ناپذیر هر انقلابی است می باشند و باید بدانند که این انقلاب چون مردمی و اسلامی است ، از همه انقلاب های جهان پرثمرتر و کم ضایعه تر است و مردم انقلابی ما باید بدانند که برای حفظ اسلام و انقلاب و نگهبانی از ثمرات آن و پاس خون شهیدان لازم است از خود بردباری انقلابی نشان دهند و به تبلیغات غرض آلود دشمنان انقلاب و اسلام که با تمام وجود کوشش می کنند تا مردم را از انقلاب و جمهوری اسلامی نگران و دلسرد کنند گوش فرا ندهند و باید بدانند که اکثر کسانی که علیه انقلاب سمپاشی می کنند از طبقاتی هستند که جلو استفاده های نامشروع آنان گرفته شده است و یا از عیاشی ها و هرزه گری ها باز مانده اند، و الا طبقه محروم که اکثریت قاطع را تشکیل می دهند وفادار به اسلام و جمهوری اسلامی می باشند. البته

هدف بزرگ دارای اشکالات و گرفتاری های بزرگ نیز هست . طبقات محروم و زجر کشیده انقلاب به اندازه پیامبران عظیم الشان و پیغمبر بزرگ اسلام در طول زندگی خصوصا سیزده سال قبل از هجرت رنج و زحمت متحمل نشده اند ولی چون هدف بزرگ بود با روی گشاده تحمل کردند و هدف انقلاب ما همان هدف پیامبر عظیم الشان است . با صبر و تحمل انقلابی به پیش تا گسترش عدل الهی و اسلام عزیز.

4!!! از جمله کمبودهای چشمگیر که پس از انقلاب ناگهان با آن مواجه شده و هستیم ، کمبود قاضی شرع و مبلغ اسلامی است . امروز هزاران قاضی و مبلغ مورد حاجت است که باید با همت اکابر و علما و مدرسین و فضلای حوزه ها در سراسر کشور خصوصا قم ، مشهد و شهرستان های بزرگ تربیت شوند. از گوشه و کنار کشور قاضی می خواهند و مبلغ و هر روز احتیاجات روز افزون می شود. حوزه های علمیه باید با صرف وقت برای این امر بسیار مهم کوشش خستگی ناپذیر نموده و بپاخیزند. البته در قم به همت فضلا و مدرسین محترم این امر شروع شده است لکن چون حجم کار بسیار زیاد است لازم است حوزه ها تعلیماتشان را افزایش دهند که انشاءالله این کمبودها تا چند سال دیگر رفع شود.

5 !!! یکی از امور مهمی که مورد توجه بزرگان و علماء حوزه علمیه قم بوده است لکن عمل مثبتی درباره آن انجام نگرفته ایجاد نظم و انضباط در حوزه هاست که لازم است از حوزه علمیه قم شروع شود و به طور جدی و اساسی عمل

شود. البته این امر برای حفظ حوزه ها از ورود عناصر منحرف از حیث عقاید و اخلاق و اعمال از اهم وظایف شرعی است که به عهده همه خصوصا فضلا و علما و مدرسین می باشد و با همکاری جدی همگان و تایید مراجع معظم می تواند جامه عمل پوشد. در این زمان که حوزه های علمیه و روحانیون معظم در پیشبرد مقاصد اسلام و تحکیم جمهوری اسلامی نقش بسیار موثری دارند، شک نیست که قدرتمندان و قدرت طلبان بیکار ننشسته اند بلکه در تلاشند تا این قدرت فعال را تضعیف کنند و این امر برای آنان میسر نیست مگر با رخنه کردن عناصر فاسد در حوزه ها که از داخل موجبات تباهی و از کار افتادن این پدیده الهی را فراهم آوره و خدای نخواسته به تدریج و در دراز مدت ملت را از آنها ماءیوس و رویگردان کنند و همه می دانیم که اگر خدای نخواسته حوزه ها از عهده تربیت فقها و علما و خطبای موجه و مورد علاقه مردم برنیایند و حوزه ها به طور هرج و مرج و بدون برنامه صحیح و ضابطه اسلامی عقلایی اداره شوند، باید همه منتظر فاجعه شکست جمهوری اسلامی و اسلام بزرگ باشیم و اگر اکنون با همت همگان از سرچشمه فساد جلوگیری نشود، فردا و فرداها دیر است و بسا باشد که به جائی رسد که از قدرت همه خارج شود. مقایسه امروز حوزه ها با قبل از انقلاب که روحانیون به واسطه تبلیغات و فشارها و کج فهمی ها از سیاست و نظر در امور کشور منعزل و برکنار بودند، بسیار نابجا و

غلط است . گرچه ممکن است بعضی کج فهم ها با این امر حیاتی مخالف بوده و با تز (نظم در بی نظمی است ) با توهمات شیطانی دست به گریبان باشند، لکن اینان در اقلیت هستند و قشرهای عظیم روحانیون متفکر و متوجه به مسائل و پیشامدها در این فکر هستند و بالاخره همانطور که پاکسازی و تصفیه در همه ارگان های دولتی اعم از کشوری و لشکری لازم است ، در حوزه ها و دانشگاه ها که همگام با حوزه ها هستند و هر دو از ویژگی خاصی برخوردارند تصفیه و پاکسازی مهمتر است و با تصفیه این دو پایگاه اسلامی و ملی ، محتوای جمهوری اسلامی به رشد و ترقی خود ادامه خواهد داد و با انحراف این دو، انقلاب و جمهوری از مسیر اصلی خود منحرف خواهد شد.

6!!! چنانچه اینجانب و مسؤ ولین جمهوری اسلامی مکررا اعلام نموده ایم ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران تسلیم احکام مقدس قرآن و اسلامند و به حکم قرآن مجید خود را برادر ایمانی تمام ملت اسلامی و کشورهای مختلف از حیث فرهنگ و جغرافیا می دانند و صلح جویی و زندگانی مسالمت آمیز را با تمام دولت ها و ملت ها طالب می باشند و تا دولتی به حریم کشور آنان تجاوز نکند و متعهد به احکام اسلام باشد آن را برادر خود می دانند و از کشورها و ملتها می خواهند که با هم متحد و یکصدا در مقابل تجاوزگران ، هرکس باشد قیام کنند و خود را از چنگ جهانخواران نجات دهند و نیز به حکم اسلام از تجاوز به حقوق

و حدود خود دفاع کرده و تجاوزگر را تاءدیب نمایند و در این صورت است که هیچ قدرتی به فضل خداوند متعال نمی تواند آنان را از این دفاع مقدس باز دارد. و به دولت ها نصیحت می کنم که دست از کینه توزی و زور آزمایی بردارند و با ملت و دولت ایران دست برادری دهند تا به اتفاق ، اسرائیل غاصب را از کشورهای اسلامی و زمین های مغصوب بیرون رانیم و نژادپرستی و زبان سالاری را که در اسلام محکوم و مردود است کنار زنند تا سعادت دارین را در آغوش گیرند و هیچ قدرتی نتواند با آنان مقابله کند.

7 !!! سال گذشته برای ملت ایران سال پرخسارتی بود و شخصیت های بزرگ و متعهدی را چه لشکری و چه کشوری در تهران و تبریز و شیراز و سایر نقاط کشور از دست داد و همه را سوگمند کرد. گرچه دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی گمان می کردند با ترور وحشیانه به اسلام و جمهوری شکست وارد شده و روحیه مردم تضعیف می شود و در اداره و پیشرفت امور کسی جایگزین آنان نمی شود لکن همه دیدند و دشمنان کور دل فهمیدند که این حساب ها غلط از کار در آمد. این حسابگران داخل و خارج با همه پرمدعایی ، انقلاب اسلامی را که از دل پاک یک ملت سرچشمه گرفته بود و با جان مردم و ایمان و عقیدت آنان آمیخته بود نشناخته بودند، گویی شهوت طبیعی حیوانی و شیطانی چشم و گوش آنان را بسته و از معنویات کور و کرشان نموده است . ملتی که عشق شهادت در

دل زن و مرد و کوچک و بزرگش جوش می زند و برای شهادت ، هر یک بر دیگری سبقت می گیرد و ازشهوات حیوانی و دنیایی گریزان بوده و عالم غیب و رفیق اعلی را باور کرده است ، با این خسارات ، هر چند بزرگ باشد از صحنه خارج نمی شود و همه دیدیم که هر شهادتی ، برای ملت رشید ما رشدی چشمگیر به ارمغان آورده ، به طوری که شهادت های پی در پی جمهوری اسلامی را آنچنان بیمه کرد که از آسیب دهر مصون گردید و شهادت هر یک از عزیزان سند رسوائی گروهک های ملحد و منافق شد و شکست حتمی آنان را تسریع کرد و اکنون به خواست خداوند متعال ، جمهوری اسلامی ایران از قدرتی برخوردار است که سابقه نداشته است و امید است که دست قدرتمند الهی پشتیبان این ملت مظلوم غارت شده و ستمدیده و پشتیبان قوای مسلح نظامی و مردمی در جبهه های نبرد علیه باطل باشد و رحمت حق تعالی بر شهیدان راه حق در طول تاریخ و از 15 خرداد تا کنون و سلامت و سعادت نصیب معلولان و مجروحان و ستمدیدگان و آوارگان و بازماندگان شهدا باد.

8 !!! مراتب تشکر و سپاس خود را متواضعانه تقدیم ملت بزرگوار متعهد ایران نموده و از خداوند تبارک و تعالی تشکر می کنم که در عصر حاضر که عصر حکومت شیطان بر زمین است چنین ملت آگاه رشید جان نثاری در راه عقیدت و ایمان و عاشق لقاءالله و مجاهد فی سبیل الله به این کشور طاغوت زده و غارت شده عنایت فرموده که

با مجاهدات خویش بدون تکیه بر قدرت های چپ و راست بر طاغوتیان غلبه نموده است و دست آنان را از کشور عزیز و مخازن آن کوتاه کرده و منحرفان و منافقان را منزوی نموده یا از کشور رانده است . و از درگاه خداوند متعال عاجزانه خواستار است که آنان را در صراط مستقیم اعانت فرموده و در مقابل پیشامدها و مشکلات اجتناب ناپذیر دنباله انقلاب ، استقامت عطا فرماید. و ملت عزیز بدانند که استقامت آنچنان اهمیت ویژه دارد که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که فرمود سوره هود مرا پیر کرد که فرموده است تو و پیروانت استقامت کن . ما و شما که افتخار پیروی آن حضرت و ادعای آن را داریم ، باید در حفظ دین مقدس و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی استقامت کنیم و مشکلات را با استقبال و استقامت انقلابی رفع نمائیم . خداوند یاور و پناه شما عزیزان باشد و به شما صبر انقلابی مرحمت فرماید که در مشکلات ناتوان نشوید و دید انقلابی دهد که تحت تاثیر جوسازان خدانشناس و متکبران بی اعتناء به اسلام و انقلاب اسلامی واقع نشوید و از شایعه سازان مخالف مصالح عمومی انقلاب پیروی ننموده و به مقابله با آنان برخیزند.

9 !!! در خاتمه ، سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را به مسلمانان جهان و ملت معظم ایران و مستضعفان سراسر عالم تبریک عرض می کنم . مبارک باد بر همه پیروزی اسلام و پیروزی جنود حق بر جنود ابلیس و مبارک باد پیروزی های جبهه های دفاع از اسلام و حق بر

ملت و خصوصا قوای مسلح نظامی ، انتظامی و مردمی اینجانب به شکرانه این نعمت های بزرگ و به احترام دهه فجر و بیست و دوم بهمن سالروز پیروزی ملت عظیم الشان ، از جناب حجت الاسلام آقای موسوی رئیس محترم دیوانعالی کشور می خواهم تا به عموم دادستان ها و قضات محترم ابلاغ کنند که علاوه بر اسامی تهیه شده برای آزادی ، در اسرع وقت ممکن و حداکثر تا دو ماه به پرونده ها رسیدگی نموده و لیست اسامی زندانیانی که به حسب شرع مقدس عفوشان مانعی ندارد تهیه و نزد اینجانب بفرستند. لازم است مسؤ ولین امور در تهیه این لیست سختگیری ننمایند و هر چه بیشتر کوشش نمایند تا زندانیان به مردم عزیز ما ملحق شده و همگام با آنان راه انقلاب اسلامی را بپیمایند. مقتضی است تاکید کنند تا در این امر مسامحه نشود و همانطور که قبلا تذکر دادم دادستانی ها و محاکم قضایی موظفند در اسرع وقت ممکن به پرونده هائی که به عللی رسیدگی به آن به تعویق افتاده است رسیدگی نموده و آنها را در اولویت قرار دهند. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/11/60

انتصاب حجت الاسلام معادیخواه به عنوان هماهنگ کننده و تبلیغات خارج از کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای معادیخواه وزیر محترم ارشاد اسلامی با تشکر از زحمات شما و سایر گروه ها و افرادی که در بزرگداشت سالروز انقلاب اسلامی متحمل زحماتی شده اند و با توجه به آنکه تبلیغات خارج ازکشور با آن همه تبلیغات مسموم علیه اسلام از اهمیت ویژه برخوردار است و نظر به آنکه

هماهنگ و منسجم بودن آن موجب تاثیر بیشتری خواهد بود، جنابعالی را به عنوان هماهنگ کننده تبلیغات خارج کشور تعیین نمودم تا با تایید خداوند متعال و همکاری تمام افراد و نهادها و ارگان ها و سازمان ها که در این زمینه فعالیت دارند، به این امر حیاتی ادامه داده و جدا جلو بی نظمی ها و تک روی ها گرفته شود تا از سمپاشی ها و تبلیغات دروغین دستگاه های شایعه ساز و دروغ پرداز به مقدار توان جلوگیری شود و جمهوری اسلامی و انگیزه های انقلاب ایران را به همان نحو که هست معرفی نمایند.

از خداوند متعال توفیق جنابعالی و همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/12/60

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور، رئیس مجلس ، رئیس دیوانعالی کشور ونخست وزیر

تاکید در مورد عفو محبوسین

بسم الله الرحمن الرحیم

من امروز می خواهم تاکید کنم در این امر که راجع به این محبوسین (البته به استثناء آنهایی که ما به حسب امر خدا نمی توانیم عفو کنیم ) باز تاکید کنم که زودتر این قضیه تمام بشود و آقای موسوی به همه جا، همه شهرستان ها سفارش کنند که زودتر این کار را انجام بدهند و رسیدگی زودتر بشود تا انشاءالله برای عید جدید یک عده چشمگیری از اینها واگر می شود، همه آنهایی که می شود، آنها را عفو کرد. حالا گناه دارند، یک گناهی است که قابل عفو است ، انحراف دارند انحرافی است که قابل عفو است ، تهیه کنند و برای عید جدید که می آید بفرستند تا انشاءالله اینها عفو بشوند. و من سفارش می کنم به این اشخاصی که از این گروه ها بازی خورده اند اینها یک

مقایسه ای بین حکومت حالا و حکومت سابق بکنند و ما بین مردم در حالا و مردم در سابق بکنند و بین خدمت هائی که این دولت در این مدت کم با آن گرفتاری های فوق العاده ای که همه کشورها و تقریبا همه ابرقدرت ها برخلاف این دولت و ملت توطئه می کنند، مقایسه کنند و بعد ببینند واقعا راهشان چه راهی است راه برای راهی که آنها دارند، می خواهند چه بکنند و راهی که منافقان و برادرهای آنها دارند، اینها می خواهند چه بکنند و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که هدایت کند این جوان ها را، این دخترها را، این پسرها را که در دام اینها دیگر نیفتند یا از دام اینها انشاءالله خارج بشوند.

تقدیر از رزمندگان

و باید تقدیر کنم از ارتش و سپاه و ژاندارمری و سایر قوای مسلح و مردمی که بحمدالله با قدرت پیشروی دارند می کنند و در همین (چزابه ) هم کارهایی انجام داده اند و انشاءالله انجام می دهند و امیدوارم که به فتح آخری نزدیک باشیم . و فتح ما آنوقتی است که عراق و ایران و سایر کشورهای اسلامی همه مرفه باشند و همه بتوانند زندگی آسوده و بی قدرت قدرتمندان و بدون سلطه آنها به زندگی خودشان ادامه بدهند.

و چیزی که در این چند روز مراجعه شده است زیاد به اینجاها و احمد، به من هی کرارا گفته اند که زیاد مراجعه شده است ، من دو روز پیش از این که رادیو را گوش می کردم ، دیدم که رادیوی خارجی گفت که فلان گفته است که خمینی در

حال مرگ است . من یاد یک قصه افتادم و آن اینکه یک نفر بود که می خواست اظهار قدرت و پهلوانی بکند. در یک جلسه ای گفت که من آنم که چه کردم ، چه کردم . کارهایش را شمرد و منجمله گفت من آنم که فلان آدم ، فلان پهلوان را در فلان جا کشتم و چه کردم . آن آدم حاضر بود، گفت که آن کسی که شما کشتید حرف های شما را دارد می شنود! من یاد این افتادم که آن کسی که این آقا گفته است که در حال مرگ است ، حرف های ایشان را شنیده و به این سبک مغزی خندیده است . من انشاءالله امیدوارم که آنها هم که در خارج هستند دیگر برگردند، ول کنند این مسائل را، می دانند که پیشروی نمی کنند، می دانند که با این ملت نمی شود طرف شد. خوب ، هی ادعا می کنید که ملت با ماست ، خوب اگر ملت با ماست بیائید با ملت همکاری بکنید، با دولت همکاری بکنید، نه اینکه بروید کنار بنشینید و هی دسته دسته درست کنید و هر کدام به دیگری هم فحش بدهد. من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه آقایان را و سلامت این ملت را و سلامت این آسیب دیدگان را می خواهم و امیدوارم که ، از ملت هم تشکر می کنم به اینکه الحمدلله در صحنه حاضرند و تا در صحنه حاضرند این کشور آسیب نخواهد دید ولو هر چه حالا فساد بکنند، هر چه کارهای خلاف بکنند. خداوند همه تان را حفظ کند. والسلام علیکم

و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/12/60

نامه کودکان روستای معدن فیروزه نیشابور به محضر امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدواریم که سلام گرم ما بپذیرید و وجودتان از هر گونه بیماری و ناراحتی دور باشد. ما می خواستیم همانطور که در کتاب تعلیمات دینی و اخلاق کلاس پنجم بود. نامه ای به شما بنویسم و مانند امام محمد تقی (ع ) که فرماندار سیستان را نصیحت کرده بود، شما را نصیحت کنیم . اما متوجه شدیم که این کار، اشتباه بزرگی است که گناه دارد چون شما خود شخصی بزرگ و باتقوا و پرهیزکارید و در برابر قدرتهای شرق و غرب ایستادگی نموده اید و با قدرتهای شیطانی در حال مبارزه هستید، در حالی که ما کودکانی هستیم که شاید حتی دست چپ و راست مان را از یکدیگر تشخیص ندهیم پس چگونه خود را راضی کنیم که شما را نصیحت نمائیم . از این نظر فقط تصمیم گرفتیم که نامه ای برای شما بنویسیم و ضمن عرض سلامی گرم و با محبت ، از خداوند بزرگ بخواهیم و دعا کنیم که شما را در پناه خود در کلیه کارها موفق و پیروز نگه دارد و هر چه زودتر سربازان اسلام را بر نیروهای صدام و کافران بعثی پیروزی عطا فرماید. آمین یا رب العالمین .

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

نماینده کلاس پنجم (الف ) سید ابوالفضل مرزانی

پاسخ امام خمینی

فرزندان عزیز خوبم

چه خوب بود که نصیحتی را که در نظر داشتید، می نوشتید. ما همه محتاج به نصیحت هستیم و نصیحت شما عزیزان ، بی غرضانه و از روی صفای قلب است . اکنون به عنوان پدر پیری شما عزیزان

را نصیحت می کنم که در تحصیل علم و فراگرفتن دانش و اخلاق و کردار نیکو کوشا باشید که افراد متعهد و سودمندی برای اسلام بزرگ و میهن عزیزتان باشید. خداوند یار و نگهدارتان باشد.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/60

تلگرام تسلیت امام خمینی به آیت اللّه طاهری

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای طاهری امام جمعه محترم اصفهان دامت افاضاته

خبر تاثر انگیز شهادت فرزند برومند جنابعالی گرچه موجب تاثر و تاسف است ، لکن چه کسی اولی از سلاله پاک و مطهر رسول اکرم (ص ) در شهادت در راه هدف و اسلام عزیز؟ و چه کسی اولی از شما فرزند برومند سید شهیدان صلوات الله و سلامه علیه و از خاندان محترمتان در صبر و ایثار در راه خداوند متعال ؟ و چه کسی اولی در پاسداری و مقاومت برای اقامه عدالت اسلامی از ملت عظیم الشان ایران ؟ و چه کسی اولی از دست زدن به این جنایات و به شهادت رساندن فرزندان قرآن و سلاله طیبه شهدای بزرگوار کربلا از صدام و صدامیان ، یادگار جنایتکاران صدر اسلام ؟ ما در راه اسلام ، این هدف مقدس از شهادت نور چشمانمان هراس نداریم و سند ما پدران و مادران شهدای عزیزمان است که آنچنان با گشاده روئی و شجاعت معنوی از شهادت عزیزانشان استقبال می کنند که انسان را به یاد حضرت علی ابن الحسین ، امام سجاد و عمه بزرگوارش زینب کبری ، فرزند علی ابن ابیطالب سلام الله علیهم می اندازد. اینجانب این شهادت و شهادت سایر فرزندان اسلام را در جبهه ها و پشت جبهه ها به حضرت بقیه الله

ارواحنالمقدمه الفداء و به جنابعالی و سایر بازماندگان شهدا تسلیت می دهم و از خداوند متعال برای شهید عزیزتان و سایر شهدا مغفرت و رحمت و برای بازماندگان عزت و صبر و سلامت می طلبم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/12/60

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست ، گروهی از مسؤ ولان و پاسداران کمیته های انقلاب اسلامی تهران

شما عزیزان اسلام را زنده و ایران را بیمه کردید

بسم الله الرحمن الرحیم

من وقتی که مواجه می شوم با این صورت ها و چهره های اسلامی و وقتی که شور و شعف شما جوانان ، عزیزان را می بینم نشاط برای من حاصل می شود. شما عزیزان اسلام را زنده کردید و شما عزیزان ایران را بیمه کردید و این جوانان کمیته که از روز اول انقلاب در پیروزی انقلاب نقش بزرگ داشتند، در ادامه انقلاب هم این نقش را دارند و امیدوارم که این نقش را به خلف های خودشان و به فرزندان خودشان بیاموزند تا اینکه در طول تاریخ ایران همین طور که الان اسلامی است و مثل شما جوانانی که نظیر آن را ما نمی توانیم در تاریخ پیدا بکنیم ، اولاد عزیز شما هم مثل شما بار بیایند و حفظ کنند کشور خودشان را و حفظ کنند اسلام عزیز را.

اسلام در قرن های زیاد مظلوم بود. برای اینکه آن چیزی که اسلام می خواست در پرده بود و آن چیزی که برنامه اسلام بود هیچ وقت پیاده نشد و گفته نشد و ملت ها را بی خبر گذاشتند از اسلام و جنایتکاران تاریخ کوشش کردند که اسلام را در حجاب نگه دارند و نگذارند این مکتب آزادیبخش را، این مکتب استقلال بخش را، این مکتبی که با ستمکاران در ستیز و با مستمندان

برادر است ، نگذاشتند که معرفی بشود و من امیدوارم که در این زمان که ما هستیم توفیق پیدا بکنیم ، همه عزیزان ما توفیق پیدا بکنند و همه مبلغان اسلامی توفیق پیدا بکنند که این پرده هایی که قدرتمندان به روی اسلام کشیده اند و حقایق اسلام را در ستره نگه داشتند، با دست علمای اسلام ، مبلغان اسلام و همه جوان هائی که مشغول خدمت هستند عرضه بشود. قدرت اسلام یک امری بود که انکار داشتند قدرت ها، حکومت ها. حکومت هایی که روی کار می آمدند، چه آنهایی که مخالف با اسلام بودند، چه آنهایی که مخالف نبودند، اسلام را در یک حجابی نگه داشتند یا عامدا یا از روی جهل . قدرت اسلام بر عالم و در بین طوایف مختلف عالم در حجاب بود و یک نمونه ای از او در زمان ما و در ایران وطن ما، یک زمینه مختصری ، یک نمونه مختصری از او پیدا شد. این نمونه این بود که ثابت کرد اسلام به اینکه جوانان ما مهیا هستند از برای جانفشانی در راه اسلام و همانطوری که اسلام می خواهد که در مقابل کفر و زندقه و در مقابل ستم و ستمکاران ایستادگی بکنند، مردانه ایستادند و ایثار کردند و جانفشانی کردند و این مطلب را به ثبت رساندند. دنیا هر چه بخواهد انکار کند این حقیقت را و این واقعیت را و هر چه مبلغ های فاسد رژیم های فاسد و قدرت های فاسد بخواهند این جمهوری اسلامی و این ارزش هایی که در جمهوری اسلامی هست و این ارزش هایی که در امت اسلامی

در ایران هست بخواهند پایمال کنند و ستره به روی او قرار بدهند، نخواهد شد. شما جوانان عزیز اثبات کردید که می توانید در مقابل تمام قدرت ها ایستادگی کنید و می توانید کشور خودتان را حفظ کنید. آنهایی که انحراف داشتند و دارند، خیال می کردند که اگر چنانچه رژیم شاهنشاهی از بین برود، اسلام و ایران و همه جهاتی که در ایران هست از بین خواهد رفت و ایران تجزیه خواهد شد به دو قدرت ، غافل از اینکه اسلام و ملت اسلامی اگر هوشیار باشد و اگر توجه به مسائل داشته باشد، می تواند در مقابل همه قدرت بایستد، می تواند منحرفین را به جای خودشان بنشاند و می تواند اداره کشور را بهتر از زمان هایی که ظلم و ستم بر این کشور احاطه داشت بکند. شما جوانان از روز اول ثابت کردید تعهد خودتان را به خدای تبارک و تعالی و به دیانت اسلام و بر همان امر باقی هستید و امید است که تا آخر باقی باشید و فرزندان شما و سلف شما هم با همین ایده باقی باشند و ایران و اسلام را بیمه کنند برای همیشه .

شما ثابت کردید که هر چه را بخواهید می توانید ایجاد کنید. شما یک معجزه ای در دنیا به ظهور رساندید که آن معجزه قدرت الهی در بشر بود. شما در مقابل تمام قدرت هایی که می خواستند ایران را و ایرانی را ببلعند و می خواستند ذخایر شما را غارت کنند، ایستادید و مقابله کردید و پیروز شدید.

پیروزی بزرگ این است که انسان بر نفس خودش پیروز باشد

شما پیروزید برای اینکه خدا با شماست . شما پیروزید برای اینکه

اسلام پشتیبان شماست . شما پیروزید برای اینکه ایمان دارید. شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید و آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند اگر چنانچه هم لشگر عظیم داشته باشند. شما بر نفس خودتان پیروز شدید. شما جوانان در پشت جبهه و در بین کشور و برادران شما در جبهه ، بر نفس خودتان غلبه کردید و زندگی را زندگی ابدی دانستید و این زندگی حیوانی طبیعی را ناچیز شمردید. شما الان پیروز هستید و پیروزی شما مادامی که این قدرت نفسانی در شماست ، مادامی که این ایده الهی در شماست ، پیروزید چه شکست بخورید به حسب صورت و به حسب عوامل مادی و چه پیشرفت بکنید. پیروزی بزرگ این است که انسان بر نفس خودش پیروز باشد و بر شیطان خودش غلبه کند و شماها بحمدالله اینطور که جانفشانی در راه خدا می کنید، غلبه کردید بر شیطان خودتان . و من امروز باید از شما تشکر کنم که شما از این ملت پشتیبانی کردید و فعالیت شما به ملت آرامش داد. ملت باید از شما جوانان در سرتاسر کشور که نگهبان امنیت داخلی هستید و از آن جوانان که نگهبان کشور هستند در جبهه ها، تشکر کند و خدای تبارک و تعالی از شما تقدیر می کند.

آنچه اهمیت دارد این است که انسان عملش پیش خدا مقبول باشد و من می بینم که بسیاری از این جوانان عزیز هستند که هیچ باکی از شهادت ندارند بلکه شاید همه اینطور باشند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت شما و عزت

و عظمت اسلام و مسلمین و آرامش همه کشورهای اسلامی را می خواهم و به شما عزیزان که نصیحت پدرانه ، یک نصیحت برادرانه می کنم و آن اینکه راه خودتان را ادامه دهید و همانطور که شما موجب سرافرازی ایران شدید با اخلاق خوب ، با اعمال خوب ، با برخورد خوب با هموطنان خودتان ، این معنی را، سرافرازی را برای خودتان در پیشگاه خدای تبارک و تعالی هم اثبات کنید. پیروزی مهم است ، لکن ادامه پیروزی مشکل است و مهمتر. شما بحمدالله امروز جوانانی هستید که به این کشور آرامش دادید و می دهید و این مطلب را ادامه بدهید با روی گشاده برای مردم و با ایمان قوی که از ایمان قوی این اخلاق صحیح و رفتار صحیح پیدا خواهد شد و من امیدوارم که شماها نسلا بعد از نسل ، این ایده را داشته باشید و ایمان را حفظ کنید و به سلف خودتان یاد بدهید که ایران انشاءالله پیروز باشد تا آخر.

و من امیدوارم که کشورهای دیگر اسلامی که خودشان را در قید و بند طبیعت قرار داده اند، هر کدام اینطور قید و بند را دارند، این قید و بندها را بگسلانند و با برادران ایرانی خودشان در این جهاد اکبر همقدم باشند تا در جهاد با ابرقدرت ها هم پیروز شوند. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که این دولت هایی که در کشورهای اسلامی حکومت می کنند، آنها را بیدار کند و اینطور ذخایر خودشان را در طبق اخلاص نگذارند برای قدرت ها و با روی گشاده ذخایر ملت فقیر خودشان

را به قدرت های بزرگ تقدیم نکنند و توجه کنند به اینکه امروز تکلیف این است که همانطور که ایران قیام کرد و پیروز شد و دیدید که نتوانستند قدرت ها با او مقابله کنند شماها هم ، دولت ها هم ، ملت ها هم ، با ایران همقدم باشند تا اینکه انشاءالله اساس ظلم از بشر برچیده بشود و پرچم اسلام در تمام کشورها به اهتزاز در آید.

من از شما آقایان و از علمایی که در بین شما مشغول هدایت هستند و از آقای کنی تشکر می کنم و امیدوارم که علمای بلاد و علمای اسلام راجع به مسائل اسلامی هدایت کنند همیشه شماها را و مادامی که اینها در بین شما هستند، امیدوارم که اعوجاجی حاصل نشود، لکن هر یک از شما ضامن نفس خودش هست و باید از هواهای نفسانی جلوگیری کند که مبادا خدای نخواسته این وجهه خوبی که شما دارید و این توجهی که به شما شده است ، سست بشود. جوان هایی که در بین شما هستند اگر خدای نخواسته یک وقت تندی دارند، آنها را نصیحت کنید و همه ما محتاج به نصیحت هستیم که در امور اسلامی با روش اسلامی رفتار کنیم و با اخلاق اسلامی با مردم برخوردار کنیم . خداوند همه تان را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/12/60

بیانات امام خمینی در جمع قضات و حاکم شرع دادگاه های انقلاب اسلامی مرکز

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز مسؤ ولیت آقایان قضات شرع بسیار سنگین است چون هم باید حیثیت اسلام را حفظ کنند و از طرفی باید حیثیت روحانیت را در نظر بگیرند. دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش

می کنند حیثیت روحانیت را لکه دار کنند تا از نفوذی که روحانیت در پیشبرد اسلام دارد کاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بین ببرند و به مقاصد شوم خود برسند. امروز مسؤ ولیت آقایان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است ، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعایت حقوق مردم سفارش می شد، اما امروز علاوه بر آن ، حیثیت و کیان روحانیت هم مطرح است که شما باید در رفتار و اعمال خود کاملا دقت و مواظبت داشته باشید. البته شما صد در صد هم اسلامی عمل کنید، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت ، چون آنها به اسلام و انقلاب عقیده ندارند. باید کاری کنید که آنها مصداق معینی از نقاط ضعف شما نداشته باشند...

امام امت همچنین ضمن آرزوی موفقیت برای مسوولان ، نسبت به ارشاد زندانیان تاکید فرمودند تا در جهت ارشاد و هدایت زندانیان تلاش بیشتری به عمل آید.

تاریخ : 17/12/60

بیانات امام خمینی در جمع اعضای تیم هایفوتبال منتخب تهران

من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم

بسم الله الرحمن الرحیم

من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم .(احب الصالحین و لست منهم ) از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما جوانان را که ذخیره این کشور هستید و مایه امید ملت و اسلام هستید هر چه بیشتر موفق کند که در همه ابعاد انسانی ورزش کنید. یک بعدش آن بعدی است که شما متخصص در آن هستید و امید است که بعدهای دیگری هم که انسان دارد و انسانیت دارد در شما رشد کند. ورزشکارها همیشه اینطور بودند که یک روح سالمی داشتند، از باب اینکه توجه به شهوات نداشتند، توجه به

لذات نداشتند، توجه به یک فعالیت جسمی داشتند که عقل سالم در بدن سالم است . شما اگر دقت کنید در حال جوان ها و طبقات جامعه می بینید که آنهائی که در عیش و عشرت می گذرانند، حقیقتا عیش و عشرت نیست . بدن ها افسرده ، روح ها پژمرده و کسالت سرتاپای آنها را گرفته است . اگر دو ساعت عشرت می کنند، بیست و دو ساعت در ناراحتی آن هستند و آنهائی که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمی می کنند و ورزش روحی ، آنها در تمام مدت ، اشخاصی هستند که پژمردگی در آنها نیست ، افسردگی در آنها نیست و این نعمتی است از خدای تبارک و تعالی که خداوند نصیب همه بکند انشاءالله .

یکی از وجوه صدور اسلام ، شما جوانانید

شما نمونه باشید در کشورهای دیگر که شماها از جمهوری اسلامی هستید. ما امروز احتیاج به این داریم که اسلام را در هر جا تقویت کنیم و در هر جا پیاده کنیم و در مملکت خودمان اسلام را به جاهای دیگر به آن معنایی که در مملکت الان حاصل شده است صادر کنیم . یکی از وجه صدورش همین شما جوان ها هستید که در سایر کشورها می روید و جمعیت های زیادی به تماشای شما می آیند، به تماشای قدرت های شما می آیند. باید طوری بکنید که این جمعیت های زیاد را دعوت کنید عملا به اسلام . در اعمالتان ، در رفتارتان ، در کردارتان طوری باشد که نمونه باشید برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم انشاءالله برود.

همه موفق و موید باشید

و ادامه بدهید به کارتان و همانطوری که آقا خواندند و گفتند،

همانطوری که در ورزشکاری دارید قدم بر می دارید، برای ملت تان هم قدم بردارید و این هم برای ملت است ، لکن امروز احتیاجات زیادی ملت دارد، پشت جبهه ها، در خود جبهه ها و شما بازوان قدرتمند این جامعه هستید.

و ما در بین دولت های مرتجع و دولت هایی که مردم را می خواهند چپاول کنند، ما در بین دولت ها منزوی هستیم برای اینکه آنها همه بر ضد ما هستند، لکن بین ملت ها اینطور نیست . ملت ها باحقند، ملت ها با چیزهایی هستند که ، ارزش هایی هستند که ارزش های انسانی است . این دولت ها هستند که بسیاری از آنها از این ارزش های انسانی هیچ اطلاعی ندارند. شماها هم با ملت ها وقتی که آنجاها می روید با ملت ها تماس دارید و ملت ها به تماشای شما می آیند، همانطوری که عرضه می دارید ارزش های بدنی خودتان را، قدرت های بدنی خودتان را، برای ایران ارزش قائل می شوید و ارزش ایران را به آنها نمایش می دهید، ارزش های اخلاقی ، ارزش های اعمالی ، ارزش های عقیدتی ، اینها هم توسط خود شما انشاءالله در آنجاها منتشر بشود و در این ایران هم که هستید به خدمت این جامعه باشید. جامعه ما احتیاج به جوان ها دارد و خدمت جوان ها. اسلام امروز احتیاج دارد به اینکه این جوان ها که در اینجا هستند و زورمند هستند، قدرتمند هستند و قدرت خوبی هم دارند، اینها همه کوشش کنند تا این کشور از

شر مفسدین نجات پیدا کند. خداوند همه شما را موفق و موید و منصور کند و برای ما نگهدارد شما را.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/12/60

بیانات امام خمینی در دیدار با مدیر عامل و کارکنان گسترش شبکه رادیویی وتلویزیونی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی

شما جوانان موفق شدید که باورهای غلط را بشکنید

بسم الله الرحمن الرحیم

من قدم شما جوانانی که برای اسلام ، برای کشور خودتان کوشش می کنید گرامی می دارم . این نکته را من سابق هم گفته بودم که تبلیغات دامنه دار مخالفین با بشر، مخالفین با اصلاح بشر، اینها کوشش کرده بودند که در همه جاهایی که می خواهند تحت سلطه خودشان درآورند، طوری کنند که باور بیاورند به اهالی آنجا که ما خودمان هیچ نیستیم و هر چه هست ما باید از آن طرف های مرز، از امریکا، از روسیه بیاوریم . و یکی از علل عقب ماندگی این کشورها همین بود که اصلا افکار خودشان را نمی گذاشتند که اینها به راه بیندازند و تبلیغات طوری شده بود که می ترسیدند اصلا وارد یک عملی بشوند. و خداوند تبارک و تعالی به ما منت گذاشت که این جمهوری اسلامی را موفق شدید شما جوانان اینجا متحقق کنید و موفق شدید که از این باور غلطی که در بین کشور ما معروف شده بود، این باور غلط بشکنید. شما مگر چه چیزتان از سایر بشر کمتر است ، بشر همه جا یک جنس است و یک نوع است و یکی است . و اینجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نیست ، لکن نگذاشتند که این بهترها و این مغزهای متفکر به کار بیفتند. آن مغز متفکرهایی که از ایران فرار کردند، آنها بودند که تفکرشان را برای آنها داشتند، برای خارجی ها

به کار می انداختند و اگر چنانچه یک نفر متفکری که وطن خودش را می خواهد، اسلام را می خواهد کشور خودش را می خواهد، این معنا ندارد که فرار کند. کجا فرار کند؟ و لهذا بهتر این بود که این مغزهایی که برای خارجه و برای امریکا و برای شوروی در ایران کار می کردند، اینها بروند و مغزهای متفکری که برای خود کشور عمل می کنند، آنها باشند. و بحمدالله در این دو سه ساله شماها اثبات کردید، جوان های ما اثبات کردند که می توانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در دراز مدت شما همه کار می توانید بکنید. و امیدوارم که مغزها را به کار بیندازید و آن خوف هایی که ایجاد کرده بودند در کشور ما، آن را هم کنار بگذارید و با شجاعت وارد بشوید و کار خودتان را انجام بدهید. همانطوری که با شجاعت ابرقدرت ها را خارج کردید با شجاعت در فرهنگ خودتان کار بکنید و در کارهای خودتان ، خودتان عمل بکنید و اتکاء خودتان را هر روز به کم خارج بکنید و یک وقتی برسد که هیچ اتکاء به خارج ما نداشته باشیم ، همه چیز خودمان را خودمان تهیه کنیم ، انشاءالله .

و یکی از امور دیگری هم که باز من گفته ام این است که ما را جوری بار آورده بودند که یا باید فرنگی مآب باشیم یا هیچی . یک نفر جوان ، یک نفر خانم اگر سرتاپایش فرنگی مآب است ، این معلوم می شود خیلی عالیمقام است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمان ها است ، این

خیلی عقب افتاده است . عقب افتادگی و جلو رفتن را به این می دانستند که فرنگی مآب باشد، یعنی فرض کنید فرم لباسش چه جور باشد، فرم کفشش چه جور باشد، یا مثلا هر چه که از خارج می آید صرف بکند. مصرفی بار آوردند ما را، برای همین جهت ما را مصرفی بار آورده اند. امثال تقی زاده که در این ایران یک وقتی قدرت داشته اند، تقی زاده گفته بود که ما باید سرتاپامان انگلیسی باشد یا فرنگی باشد و باید اینطور باشیم تا اینکه آدم بشویم . آدم بودن را به کلاه و کفش و لباس و بزک و امثال ذلک می دانستند. و آن چیزی که تعلیمات انبیا بود که انسان را با تقوا، قدرت تقوا، قدرت انسانیت ، با علم ، با عمل ، آنها را اینطور می دانستند، میزان انسانیت را تقوا و علم می دانستند، اینها به جوری کرده بودند که بین ماها اینطور بین خودشان اینجور نیست ، بین ماها اینطور جلوه داده بودند که آدم اگر بخواهد پیشرفته باشد زبان و حرف وقتی می زند به حرف خود مادریش نزند، وقتی صحبت می کند در هر چند کلمه ، دو سه تا کلمه انگلیسی هم باشد، دو سه تا کلمه فرض کنید که اروپایی هم باشد. این تمام اینها چیزهایی بود که به ما تزریق کرده بودند، خائن های داخلی زیادتر و الهام هم می گرفتند از خان های آن آن خائن های خارجی و ما را اینطور داشتند بزرگ می کردند. اگر یک مدت دیگری این ایران خدای نخواسته به دست این رژیم

فاسد باقی مانده بود، ما دیگر هیچ باید باشیم ، از بین تمام رفته باشیم .

کشور مال خودمان است و خودمان باید اداره اش کنیم

خداوند به ما منت گذاشت که اسلام را و ایران را به ما برگرداند و ما خودمان انشاءالله الان کار خودمان را انجام می دهیم و باید بدانیم که باید فکرمان این باشد که ما خودمان می خواهیم کار بکنیم اصلا فکر اینطور باید برگردد که مملکت ، مملکت خودمان است ، خودمان هم باید آبادش کنیم . کشاورز باید همین فکر را داشته باشد، آنهائی که در کارخانه ها عمل می کنند باید همین فکر را داشته باشند، آنهایی که در موارد صنعتی و اینها کار می کنند باید کارشان همین ، فکرشان این باشد که کشور مال خودمان است ، وقتی مال خودمان است ، معنا ندارد که یکی دیگر بیاید اداره اش کند، باید خودمان اداره اش کنیم . آنجور نباشد که سر هر کارخانه ای باید کسان دیگری بیایند و بیایند که نگذارند اینجا پیشرفت کند. آمدن ، برای این بود که کارها را آنها تکفل کنند، پادوئی را به اینها بدهند. شما، ایرانی ها بیش از اینکه پادو باشند، بیش از اینکه در یک اداره ای پادو باشند، در یک جایی که صنعت است کاری به آن نداشته باشند. اینها برای این جهت می آمدند اینجا و حالا بحمدالله گور خودشان را گم کردند و رفتند و شما خودتان هستید و خودتان و پشتیبان شما خداست . انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد و تشکر می کنم از شما که رادیو تلویزیون را راه انداختید. و ما باید تبلیغاتمان زیاد باشد و پوشش

!!! چیزمان !!! رادیومان ، تلویزیونمان زیاد بشود تا بتوانیم مطالب خودمان را به عالم برسانیم .

حالا همه مطالبی که ما داریم ، همه چیزهایی که داریم اصلا نمی گذارند به جایی برسد. بله اگر یک چیز خلافی یک ذره وارد بشود، آنوقت رادیوها ببینید چه خواهند کرد. در هر صورت خدا همه شما را حفظ کند و موفق باشید و من هم آنقدری که سهم خودم است ، دعا کردن به شماهاست و دعا می کنم شما را. سلامت باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/12/60

پیام امام خمینی به مناسبت رحلت آیت اللّه ربانی شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

با کمال تاسف رحلت غم انگیز حجت الاسلام والمسلمین مجاهد عزیز آقای ربانی شیرازی را به اسلام و اولیای معظم اسلام بویژه حضرت بقیه الله ارواحنا فداه و به ملت شریف و حوزه های علمیه و اهالی محترم فارس و بازماندگان این فقید سعید تسلیت عرض می کنم . در طول تاریخ ، مدعیان فضیلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دین بسیار بوده اند و هستند، لکن صاحبان فضائل و مجاهده و تعهد به حق و حقیقت در اقلیت اند و تنها در سختی ها و گرفتاری ها و حقگوئی ها در مقابل قدرت های شیطانی است که مدعیان لاف زن از متعهدان بی سر و صدا و خالصان فداکار از مغشوشان ریاکار متمایز می شوند.

مرحوم مجاهد سعید ارزشمند، ربانی شیرازی که اکنون در جوار حق آرمیده و ما از برکات وجودش محروم شدیم از این اقلیت بود. او در طول زندگانی شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن

در مقابل باطل و باطل ها ایستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبس ها و زجرها و ناملایمات با قامت راست انسان های متعهد ایستادگی کرد و تسلیم نشد. او که خدایش رحمت کند و به جوار قرب حضرتش بپذیرد، با روحی ملایم در مقابل دوستان و مومنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاءالله پیوست و ما عقب ماندگان که احتیاج به این مردان حق داریم ، از آن کمال و جمال محرومیم .

از خداوند متعال توفیق خدمت برای همگان سعادت و صبر در این مصیبت برای دوستان و بازماندگان ایشان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/12/60

بیانات امام خمینی در جمع رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی

بیانات امام خمینی در جمع رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولیاء ما نشان دادند که در مقابل مستکبران گاهی با تبلیغ و گاهی با اسلحه باید ایستاد من هم وفات و شهادت بانوی بزرگ اسلام را بر همه مسلمین و بر شما برادران عزیز ارتشی ، سپاهی و بسیج و بر حضرت بقیه الله اروحنافداه تسلیت عرض می کنم . این خانه کوچک فاطمه سلام الله علیها و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد، چهار پنج نفر بودند و به حسب واقع ، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمت هایی کردند که ما را و شما را همه بشر را به اعجاب در آورده است . خطبه فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقابل حکومت و قیام امیرالمومنین و صبر امیرالمومنین در مدت بیست و چند سال و در عین حال کمک کاری به حکومت موجود و بعد هم فداکاری در راه اسلام و فداکاری دو فرزند عزیزش امام مجتبی

که یک خدمت بسیار بزرگ و دولت جابر اموی را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سیدالشهدا، چیزهایی بود که همه می دانید و می دانیم و با اینکه عده کم و اسباب و ابزار جنگ پیش آنها کم بود، لکن روح الهی و روح ایمان آنها را آنطور کرد که بر همه ستمکاران عصر خودشان غلبه پیدا کردند و اسلام را زنده کردند و برای ما و شما برادرهای عزیز الگو شدند که ما از کمی عده و کمی عده و کمی ابزار جنگ در مقابل تمام قدرت هایی که امروز با ما به جنگ برخاسته اند، مقاومت کنیم و همانطوری که اولیاء ما علیهم السلام نشان دادند که در مقابل مستکبران گاهی با تبلیغ و گاهی با اسلحه باید ایستاد و مستکبران را باید به جای خودشان نشاند، ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را می پذیریم . و شما جوان ها نشان دادید که در این میدان های نبرد بین حق و باطل با اینکه آنها از ابزار جنگی فراوان و از افراد هم همین طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقیما به آنها کمک می شد و از سایر کشورها هم کمک مالی و کمک اسلحه و همه اینها می شد، معذلک یک جمعیت کمی به حسب عدد، و قوی و شوکتمندی به حسب روح در مقابل همه ایستادند و شکست دادند آنها را.

پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد

برادرها! این ایمان را حفظ کنید، این قدرت الهی را حفظ کنید و این تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ کنید و به پیش

بروید. صدام به حسب آن مثلی که گفته شده است که یک دیوانه سنگ را در چاه می اندازد و پنجاه عاقل یا بیشتر نمی توانند بیرون بیاورند، این یک دیوانه ای بود که یک اقدامی کرد و یک سنگی را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش ، ملت ما و سایر ملت ها گردید که حالا دست به دامن دولت ها شده است تا آنها بیایند و وساطت کنند و میانجیگری کنند که او را نجات بدهند. او دیگر قابل نجات نیست و ما هم یک قدم عقب نخواهیم نشست .

مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکاران ، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام . ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است . ما جنایتکار را که در کشورمان هست ، می گوئیم باید برود. مسلمان ها هم موظفند به حسب شرع مطهر به اینکه بیایند و اینها را بیرون کنند. شارع مطهر فرموده اند که در قرآن کریم که اگر یک طایفه ای بر طایفه دیگر از مسلمین بخواهند طغیان کنند و تجاوز، بر همه مسلمین واجب است که این جنایتکار و طاغی و یاغی را با او جنگ بکنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آنوقت بنشینند با او صحبت بکنند. ما حزب بعث را جنایتکارانی می دانیم که در حال صلح و جنگ در جنایتند. در طول حکومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لکن جنایت آنها بر اسلام ، بر مسلمین ، بر ملت عراق ، بر مراجع عظام عراق و بر علماء اسلام هر روز واقع

می شد و بعد هم آن دیوانگی را که در فطرت آنها بود و طغیانگری را که خمیره ذاتی صدام است ، آن دیوانگی را عمل کرد و عقلای اسلام و عقلای جهان دست به هم دادند که این سنگ را از چاه بیرون بیاورند لکن کار این دیوانه آنطور است که نمی شود این سنگ را بیرون آورد مگر با اسلحه و قوت ایمان ، شما ثابت کردید که می توانید در مقابل قدرت ها بایستید و شما میدان های نبردتان در تاریخ ضبط خواهد شد.

اگر امروز همه قدرتمندان و همه یاوه سرایان تبلیغاتی به ضد شما و به ضد جمهوری اسلامی قلمفرسایی می کنند با سخنرانی یا توطئه لکن نمی توانند روی حق پرده پوشی کنند. شما بحقید، همانطوری که امام سیدالشهدا بحق بود و با عده قلیلی مقابله کرد و در عین حالی که به شهادت رسید و فرزندان او هم به شهادت رسیدند، لکن اسلام را زنده کرد و یزید و بنی امیه را رسوا کرد. شما هم شیعیان همان حضرت هستید، شما هم در این نبردهای بزرگی مثل نبرد آبادان و مثل تنگه چزابه و مثل بستان کاری کردید که اعجاز بود، اعجاز بود از باب اینکه یک جمعیت کم با عده و عده کم و با ایمان بزرگ این اعجاز را آفریدند و صدام که این کار غلط را به تخیلاتی که کرده بود انجام داد، الان پشیمان شده است و به همه دولت ها برای کمک دست دراز کرده است و از همه کشورها کمک خواسته است و همه هم ، تقریبا اکثر قریب به اتفاق هم به

او کمک می کنند و همه کمک هایی را که آنها کرده اند نتوانسته اند یک ایمانی برای او بفرستند، برای اینکه در خودشان هم نبود.

اشتباهشان در همین است که خیال می کنند زیادی جمعیت و زیادی اسلحه کار انجام می دهد و نمی دانند که آن چیزی که کار را انجام می دهد بازوی قوی افراد است . افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله ، اینهاست که پیروزی می آورد. پیروزی را شمشیر نمی آورد پیروزی را خون می آورد. پیروزی را افراد و جمعیت های زیاد نمی آورد پیروزی را افراد وجمعیت های زیاد نمی آورد پیروزی را قدرت ایمان می آورد (ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج ) حاجی خیلی می رود به مکه ، لکن آن که حج الهی را بجا می آورد، آن کم است . و سپاه پاسدار و بسیج و همه اینها، ارتشی و اینها. آن اقلیتی هستند در جنگ و آن اقلیتی هستند در نبرد که (کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله ).

شما در تمام جهات معنوی و مادی پیروز هستید و پیروزی شما پشتوانه پیروزی مستضعفین جهان است

فرق است مابین ایده شماها و دشمن های شما. آنها برای قدرتمندی ، برای نمایش قدرت ، برای شیطان ، با اسلام به جنگ برخاستند و شما برای خدا و برای رضای او و برای قوت دادن به اسلام و پیاده کردن احکام اسلام به دفاع برخاستید. شما مدافع از انسان های مظلوم در طول تاریخ هستید. مدافعات شما از اسلام و پیروزی شما انحصار به پیروزی در میدان ندارد. شما در تمام

ابعاد پیروز هستید و شما در تمام جهات معنوی و مادی پیروز هستید و شما در طول تاریخ پیروز هستید و پیروزی شما پشتوانه پیروزی مستضعفین جهان است در طول تاریخ . شمایی که با آغوش باز و با روی گشاده به طرف الله و به طرف لقاءالله و به طرف شهادت می روید پیروز هستید، چه در میدان جنگ پیروز بشوید و می شوید و چه خدای نخواسته شکست بخورید و نخواهید خورد. شما آن چیزی را که همراه دارید دشمنان شما ضد او را همراه دارند شما رضای خدا را همراه دارید و آنها سخط خدا را. شما ایمان را همراه دارید و آنها طرفداری از کفر را. شما آرامش قلبی دارید و در این جنگ با آرامش ، با خاطر آسوده ، با این ایده که اگر شهید بشوم پیروزم و اگر پیروز بشوم هم پیروزم ، شما این را دارید و آنها از مرگ فرار می کنند. بین این دو طایفه بسیار فرق است ، آن که مرگ را در آغوش می گیرد برای اینکه شهادت است ، برای اینکه از اسلام است ، برای اینکه دفاع از حق است و آن که از مرگ فرار می کند برای اینکه برای طعمه جنگ می کند. فرق است مابین ملتی که داوطلب برای شهادت هست و برای پیروزی هست و من امیدوارم که داوطلب ها بیشتر بروند و اسم بنویسند و خواهند رفت با آنهایی که ، بین اینها و آنهایی که با سرنیزه به جنگ می آیند، اگر اقدام نکنند از پشت کشته خواهند شد، آنهایی که با اسم داوطلب ،

با فشار و زور و با هزار جور اذیت وادار به جنگ می شوند، آنهایی که ملت هایشان به آنها پشت کرده است . بین شما که ملت پشتیبان شماست و نگهبان از شماست و به همین جهت خدای تبارک و تعالی نگهبان شماست و پشتیبان شماست با آن که برای شیطان می خواهد جنگ بکند، برای شیطان نفس می خواهد جنگ بکند فرق است مابین اینها، فرق است مابین انقلاب اسلامی ایران با انقلاب های دنیا. انقلاب های دنیا بی استثنا برای ایمان نیست ، برای خدا نیست ، انقلاب ایران برای خداست و از اول هم فریاد خدا بوده است ، الله اکبر بوده است و تا آخر هم همین است .

این بدبخت هائی که از ایران فرار کرده اند یا در خارج بوده اند و به تبع طمع های پوچ شیطانی نشسته اند و صحبت می کنند و دروغپردازی می کنند و یکی از دروغ های بزرگشان که در رادیوها هرشب شاید باشد و همین دیشب دو مرتبه یا سه مرتبه بود اینکه ایران از اسرائیل !!! چیز می آورد !!! ابزار جنگ می آورد و می خرد. ایرانی که بیست سال است با اسرائیل در جنگ است ، اسرائیل را می کوبد و به حسب حکم شرعش با اسرائیل نمی تواند هیچ تناسبی داشته باشد و نخواهد داشت . چند مرتبه همین دیشب بود که از کی گفته است ، چی گفته است ، کی گفته است ، که اینها از اسرائیل چیز می خرند و آنها هم که در خارج نشسته اند و فکر این را می کنند که بیایند

ایران بعد از اینکه شما جوان ها جانبازی خودتان را کردید ایران را تسلیم یک دسته اشخاص منحرف کنند، اینها هم افکارشان مثل افکار همان صدام است . صدام هم پیش خودش فکر کرد و این فکر را هم تقویت کردند شیطان های بزرگ در او که توبه ایرانی که الان به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشی ندارد و چیزی ندارد حمله کن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص کن و خودت را بگو فاتح قادسیه . غافل از اینکه اینجا بچه های نارسشان هم ، بچه های کوچکشان هم در مقابل او ایستاده اند و تا هستند نمی توانند اینها یک همچو کارهائی را انجام بدهند.

شما برادرها با قدرت ایمانی و با قدرت اسلامی این پیروزی ها را به دست آوردید خصوصا با این پیروزی اخیر تنگه چزابه به آنها فهماندید که افکارتان غلط بوده است و آرزوهایتان برباد است . و من همانطوری که گفتید دعا کنم ، من همیشه به شما دعا می کنم ، من دعاگوی شما هستم و من شما را دوست می دارم . شما برادران من هستید، فرزندان من هستید و من در محضر خدای تبارک و تعالی به این پیروزی های شما که پیروزی هایی است که با تعهد اسلامی ، برای اسلام است و من افتخار می کنم ، مباهات می کنم به درگاه خدا که یک همچو در یک همچو مقطع از زمان واقع شدم که جوانان ما اینطور هستند. در یک مقطع از زمان واقع شدیم که دست آنهایی که به واسطه تبعیت از آمریکا جوان

های ما را به فساد می کشاندند و با همه قدرت ، همه تبلیغات و با درست کردن مراکز فحشا، مراکز قمار، مراکز خماری و جلسه های فاسد، جوان های ما را می خواستند به فساد بکشند و خدای تبارک و تعالی به داد ما رسید، به داد کشور ما رسید، به داد ملت ما رسید و شما جوان ها را بسیج کرد، بسیج الهی شما را کرد که حفظ کنید این کشور را و دست رد به سینه تمام شیاطین و قدرتمندان بزنید و شما پیروز هستید.

خداوند انشاءالله شما را همانطور که در اینجا پیروز کرده است بعدها هم پیروز کند، خداوند شما را پیروز کند بر شیطان باطنی و شما را بر نفس خودتان پیروز کند تا انشاءالله وقتی که به محضر خدا رفتید با نشانه های افتخارآمیز در خدمت او بروید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 19/12/60

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان

ما ماموریم که مردم را ارشاد نمائیم و به خیر و صلاح دعوت کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایان تشکر می کنم که تشریف آوردند و از نزدیک خدمتشان رسیدم . مطالبی را که می خواهم به شما تذکر دهم این است که شما توده های میلیونی مردم را می بینید که چقدر خوبند و من با جرات می توانم عرض کنم که در طول تاریخ چنین وضعی پیش نیامده است . امروز ایران سی و چند میلیون نفری به استثنای یک اقلیت بسیار کم ، متحول شده اند و همه به فکر این هستند که اسلام تحقق پیدا کند و در حل مشکلاتی که برای دولت پیش می آید، پیشقدم هستند. امروز که داوطلبین برای رفتن به جبهه ها اینگونه با آغوش باز شهادت را

پذیرا هستند، حتی زمان رسول الله (ص ) و امیرالمومنین سلام الله علیه به این شکل نبوده است .

در قرآن آمده است وقتی پیامبر اکرم افراد را دعوت به جنگ می کرده است ، آنها به بهانه هایی نظیر اینکه امروز نه ، فردا، یا اینکه امروز گرم است یا سرد، اطاعت نمی کردند. از حضرت امیر هم در کوفه آنطور که باید اطاعت نمی کردند.

اگر همراهی این توده های محروم نبود، حکومت نمی توانست برقرار باشد و ارتش می توانست این جنگ را آنطور که حالا به پیروزی رسانده اند، برسانند و این موجب تشکر از همه است . آنچه ما باید به آن توجه زیاد داشته باشیم ، این است که در این انقلاب حفظ حیثیت روحانیت بسته به وجود آقایان است . ملاحظه می کنید که از هر طرف به ما حمله می کنند خصوصا به روحانیون . ما باید به فکر باشیم که بهانه ای به دست دشمنان ندهیم . شما مردم را ارشاد کنید. اگر در منطقه شما خلافی پیش آمد به دولت و مراجع قانونی ارجاع دهید. شما آقایان باید تبلیغاتی را که دشمنان علیه ما می کنند، در نماز جمعه و جماعت جبران کنید و به مردم اطمینان دهید که امروز دولت و کسانی که در راس امور هستند کوشش می کنند امور را اصلاح نمایند و مسائل اقتصادی را حل کنند. ما همانگونه که ماموریم ، باید مردم را ارشاد کنیم و به خیر و صلاح دعوت نمائیم . ایران امروز بحمدالله با همه گرفتاری هائی که قدرت ها برایش بوجود آورده اند، همچنان راه خود

را می رود. از خدای تبارک و تعالی توفیق همه آقایان را می خواهم . آنچه وظیفه من است اینکه به شما آقایان و همه ملت دعا کنم ، که انشاءالله به این وظیفه عمل خواهم کرد.

تاریخ :21/12/60

فرمان امام خمین به آیت اللّه مهدوی کنی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی دامت افاضاته

طبق اصل 91 قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها شورائی تشکیل می شود و انتخاب اعضای فقهای آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب می باشد، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از شش فقیه به عضویت شورای نگهبان منصوب می نمایم . از خدای تعالی موفقیت هر چه بیشتر شما را امیدوارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/12/60

پاسخ : امام خمینی به تلگرام آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی

بسمه تعالی

حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی دامت برکاته

تلگراف تسلیت آن حضرت به مناسبت ضایعه ناگوار رحلت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای ربانی شیرازی قدس سره و اصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی علو درجه برای آن مرحوم و صبر و اجر جهت بازماندگان ایشان مسئلت داشته و طول عمر و سلامت جنابعالی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/12/60

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل هوانیروز، کارکنان ، کارداران وسرکنسولان جدید وزارت امور خارجه ، اعضای خانواده های شهدای حادثه آمل ، گروهی از کارکنان وزارت دفاع و مربیان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

آنها حربه ایران را که ایمان ، توحید و اسلام است نمی شناسند و تاییدات غیبی را منکر هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما جوان های برومند از هر طبقه که هستید، از نظامیان و کارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهدای آمل تشکر می کنم و سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می نمایم . اشتباهی که همه این گروه های مخالف با ایران و اسلام دارند این است که چون یک حکومت اسلامی و یک رژیمی که تمام اجزاء او منسجم باشد و یک دولتی که از مردم و ارتشی که از مردم باشد

نبوده است ، یا اگر بوده است همان در صدر اسلام یک مدت کوتاهی بوده و بعدش نبوده است ، لهذا اینها آشنایی ندارند با یک همچو طرز حکومت . اینها همیشه در ذهنشان از حکومت ها مثل حکومت هیتلر و رضاخان و دیگر اشخاص غیر انسانی و غیر اسلامی و غیر مکتبی در ذهنشان هست و مقایسه می کنند مابین حکومت هائی که در تمام دنیا هستند با حکومتی که در ایران هست و نفهمیدند که این طرز حکوکت غیر آن طرزهاست ، و لهذا به فکر ناقص خودشان در این کشور کودتا امکان دارد و به فکر ناقص خودشان خرابکاری ها در این کشور برای تضعیف روحیه ملت تاثیر دارد یا حمله نظامی در مقابل این کشور و این ملت فایده دارد. اینها حتی آنهائی که از خود ایران بودند و در ایران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ایران را و نشناختند قدرت ایمان را و نشناختند اسلام را. اینها اعتقاد داشتند که کشور ایران به واسطه انقلابی که شده است ، ارتشش در هم ریخته و مردمش متفرق و سر و سامان ندارد این کشور و اگر یک قدرتی در مقابل او بایستد، در ظرف چند روز می تواند که ایران را قبضه کند. این اشتباهات برای همین است که ادعا می کنند ما اسلام را می شناسیم و نشناختند، ادعا می کنند که ما جامعه ها را می شناسیم و نشناختند و نکته اش هم همین بود که عرض کردم که یک جامعه مثل جامعه امروز ایران سابقه نداشته یا سابقه ای که آنها مطلع بر آن شده باشند،

نداشته و لهذا هر یک از اینها که با آن جهالتی که دارند و عدم دید سیاسی و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در یک گوشه ای با هم جمع می شوند و می خواهند توطئه کنند، به خیال خودشان می خواهند که یا ایران رابرگردانند به حال سلطنتی ، که یک طایفه زیادشان این خیال را دارند، یا ایران را از جمهوری اسلامی اش برگردانند به جمهوری دموکراتیک ، که آنها هم یک دسته هستند و روی هم رفته اینها اسلام را نمی خواهند، حتی آنهائی که ادعای اسلام می کنند هم حکومت اسلامی را به این وضعی که در ایران هست ، نمی خواهند. آنها نمی خواهند که دولتشان یک دولتی باشد که با مردم آمیخته است و ارتششان یک ارتشی باشد که در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها می خواهند که یک رژیمی باشد که یکی در آن بالا باشد و حکومت کند با یک اقلیت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعی که با سرنیزه خاضع باشند. شما اگر خیال کنید که در سرتاسر دنیا حکومتی باشد که سرنیزه را بردارد و بتواند به جای خودش بنشیند، نداریم همچو حکومتی ، یعنی خود ملت ها و خود مردم توده های میلیونی با حکومت ها موافق نیستند و یا تا کنون ندیدند یک حکومتی که وقتی که جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند، وقتی که محاصره اقتصادی بشود افکار همه مردم توجه به این پیدا می کند که ما باید خودکفا باشیم و متخصصین ما مشغول می شوند و افکار خودشان را به راه

می اندازند و قدرت خودشان را به راه می اندازند و ایران را مستغنی می کنند از خارج و من به شما اطمینان می دهم که اگر تا یک مدتی ما در این فشارها باشیم ، ایران بیشتر ثبات پیدا می کند و مغزهای متفکر مکتبی ایران بیشتر به کار می افتد و ایران را !!! از !!! خودکفا می کند. آنها حتی کارمندان دولت را، کارکنان در کشور، آنهایی که در کارخانه ها کار می کنند و کارگرانی که در مزارع مشغول زراعت هستند، در یک رژیم اسلامی نشناختند، آنها مقایسه کردند اینجا را یا به بعض کشورهای غربی یا به بعض کشورهای شرقی و روی آن دید است که تا اینجا وارد می شوند. آن حربه ای که در دست ایران است ، پیش آنها نیست و آنها نمی شناسند آن حربه را، آن حربه ایمان است ، حربه توحید است ، حربه اسلام است ، حربه قرآن مجید است که در تحت بیرق یک همچو اسلام و قرآن و توحید همه مجتمع هستند و آنها تاییدات غیبی الهی را منکر هستند، نمی توانند بفهمند، اینها نمی توانند چشمشان را باز کنند و ببینند که در هرگوشه از ایران یک امور خارق العاده واقع می شود که با دست عادی بشر نمی تواند واقع بشود. آنها در طبس آمدند و گمان کردند که می توانند نیرو پیاده کنند و می توانند بیایند و به بهانه خارج کردن گروگان ها ایران را قبضه کنند و خدای تبارک و تعالی شن ها و بادها را فرستاد و آنها را شکست داد.

اینها نمی توانند بفهمند

و نخواهند توانست بفهمند که سربازهای ایران از نظامی و پاسدار و سایر قوای مسلح با ایمان است که دارند پیش می روند. تمام قدرت ها یک طرف ایستادند و یک قدرت ایمان هم در مقابل آنها یک طرف و قدرت ایمان بر آنها غلبه کرد و غلبه می کند. اینها جامعه ای که اسلام در او وجود پیدا کرده است و پیاده شده است ، این جامعه را ندیدند تا بفهمند، در کتاب ها هم همچو جامعه ای را نخوانده اند تا بفهمند، افکار کوتاه آنها هم نمی رسد به این امر که بتوانند بفهمند جامعه اسلامی یعنی چه . در تاریخ ، در عین حالی که خوانده اند که عده های بسیار کم و ارتش بسیار کم اسلام بر دولت های طاغوت بسیار قدرتمند مثل ایران سابق و مثل روم غلبه کردند و این غلبه ، غلبه ایمان بود، آنها را آنطور غربی ها غربزده کردند و تبلیغات برضد اسلام و برضد ایمان و برضد انبیا کردند که غفلت کردند از ایمان و اسلام و روی آن غفلت مشغول اینطور خرابکاری ها هستند. اگر این عده ای که در جنگل بودند، اسلام را فهمیده بودند، حمله به آمل نمی کردند. این حمله در عین حالی که برای ما تاسف انگیز بود و عده ای از برادرهای ما را از دست ما گرفت لکن فهماند به این دسته های غیر انسانی که اینطور نیست که شما خیال می کنید که اگر یک صدایی بلند کنید مردم با شما هستند. چطور یک مردم مسلمانی که دل بسته اند به اسلام و دل بسته اند به

قرآن و شهادت را برای خودشان افتخار می دانند و هر کس شهیدی دارد برای خانمان خودش یک افتخاری می داند و هست ، چطور امکان دارد که چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصی که هیچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هیچ ایمان ندارند، بیایند و یک شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ این معنا واضح شد که مساله آنطور نیست که اینها فکر کردند. صدام یا آنهایی که صدام را وادار کرده بودند به اینکه به ایران حمله کند، نشناخته بودند ایران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ایمان را و حمله کردند و به این دام افتادند و حالا دارند دست و پا می زنند که از این دام بیرون بروند و نمی توانند بیرون بروند.

به حکم قرآن تجاوزگر باغی است و باید با او قتال کرد

تبلیغات زیادی که شما می دانید در همه بوق های تبلیغاتی هست ، اخیرا دیگر به اینجا رسیده اند که از این راه تبلیغ کنند که صدام صلح طلب است و ایران قبول نمی کند ایران که گوید ما از آن راهی که داریم عقب نمی نشینیم ، ببینند چه راهی را او می گوید، ایران چه می گوید، در عین حالی که می دانند باز هم نخست وزیر ما، رئیس جمهور ما، رئیس مجلس ما، وزیر خارجه ما، همه اینها تکرار می کنند که بیایند اشخاص ببینند که ما چه می گوئیم ، آیا ما صلح طلب نیستیم ؟ صدام صلح طلب است ؟! اگر یک دزدی آمد در خانه یک انسانی و اثاث او را یک مقداری غارت کرد و خانه او را گرفت و به آتش

زد بعض اثاث او را، بعد بگوید که مردم بیائید ما را صلح بدهید، صلح بدهند که توی دزد یک قدری از خانه را داشته باشی و صاحبخانه هم یک قدری ؟ توی دزد این ضررهایی که زدی ، نادیده بگیرند؟ توی دزد این شرارت هایی را که کردی ، نادیده بگیرند؟ اگر نادیده نگیرند، صلح طلب نیستند؟ اگر صلح به این معنا می گویند که ما کشوری که به آن حمله شده است ، تجاوز شده است ، دزدها آمده اند و مقداری از منزل ما را، مقداری از خانه های ما را غارت کردند، آتش زدند، خراب کردند و جوان های ما را کشته اند، حالا می گویند ما سرجای خودمان هستیم ، بیائید ای دنیا ببینید که ما صلح طلبیم ، بیائید صلح بکنیم ، خوب ، ما هستیم در اینجا، آنجایی که با تجاوز آمدیم و گرفتیم ، آنجا هستیم ، لکن بیائید ما را صلح بدهید، این صلح را کدام انسان می تواند بپذیرد؟ این اسمش صلح هست اصلش ؟ ایران که می گوید که تا از خانه ما بیرون نروید و تا جرم هایی که کردید، معلوم نشود که شما مجرم هستید و تا ضررهایی که به ایران زدید، جبران نشود و حکم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، برای اینکه صلح بدون اینها یعنی یک مقدار از خاک ما دست آنها باشد و بعد بگویند گرفتیم این را و مال خودمان ، این ضررهایی که به ایران وارد شده است که ضررهای انسانی اش بسیار با اهمیت و ضررهای مادی اش هم همین طور، این ضررها را زدیم

، حالا بیائید صلح کنیم ، یک مقداری از خاک ایران مال ما باشد و حدش را بیاوریم این ور آبادان مثلا"، حدش را قرار بدهیم خونین شهر. این صلح است ؟! ما می گوئیم که ، به همه کشورهای اسلامی و همه کشورهای اسلامی ، تمام کشورهای عرب و غیر عرب ما می گوئیم که ما حکم را قرآن قرار می دهیم ، قرآن کتاب آسمانی مسلمین است ، طایفه یا طایفه دیگری ندارد، ما حکم را قرآن قرار می دهیم ، ما یک آیه ای از قرآن کریم را حکم قرار می دهیم و عقلای عالم ، اشخاصی که می خواهند صلح بدهند ما را، با همین یک آیه عمل بکنند و ما قبول داریم . صدام هم که می گوئید و خودش اقرار می کند که من مسلمان هستم ، در عین حالی که ما بعید می دانیم ، این قرآن است ، سایر کشورهای اسلامی هم که می گویند که ما، ملت ها قرآن را قبول دارند، حتما دولت ها هم می گویند ما به قرآن اعتقاد داریم ، بیایند بنشینند نماینده بفرستند. ما قرآن کریم را باز می کنیم ، سوره حجرات را باز می کنیم و یک آیه از آیات سوره حجرات را برایشان می خوانیم ، می گوئیم بیائید با این عمل کنید. در آن آیه این است که اگر دو طایفه ای از مومنین با هم جنگ کردند، شما صلحشان بدهید و اگر یک طایفه ای از اینها تجاوز به طایفه دیگر کرد، همه تان مکلفید که با او قتال کنید، جنگ کنید تا اینکه به اطاعت

خدا برگردد. وقتی به اطاعت خدا برگشت ، صلح کنید به عدالت ، به قسط. ما می گوئیم به دنیا که بیائید ببینید که ما در خاک عراقیم یا عراق در خاک ماست ؟ اگر ما در خاک عراقیم ، شما با ما جنگ کنید و اگر عراق در خاک ماست ، به حسب قرآن کریم تجاوز کرده ، وفئه باغیه است وفئه باغیه را باید با او قتال کنید. ما از قتال شما هم گذشتیم و امیدی به این نداریم ، لااقل محکوم کنید. اگر به قرآن عمل نمی کنید که قتال کنید و او را با سرنیزه بیرون کنید از کشور اسلامی ، لااقل محکوم کنید او را و اگر محکوم هم نمی کنید لااقل بی صدا باشید، بی طرف باشید. چه شده اینها را که نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حکم عقل اعتنا دارند و نه مسائل بین المللی ، به هیچی اعتنا ندارند، هر روز یک شایعه درست می کنند، هر روز می گویند بحرین را بنا بود ایران ، می خواست بحرین را چه بکند. یک طیاره از یک جا عبور می کند یک جائی دیگر ساقط می شود، شایعه درست می کنند که اسرائیل داشت همراهی می کرد و اسنادش موجود است . این کدام اسناد؟ یک کشوری که بیست و چند سال است با اسرائیل مخالفت کرده ، دست اسرائیل را از نفتش کوتاه کرده ، روابط بکلی قطع است و او را غاصب می داند و مسلمین را دعوت به اتحاد می کند که این را باید بیرون بکنید و او به ریش

مسلمین دارد می خندد و امریکای فاسد هم همین طور، باز این مسلمین از اسرائیل دست برداشتند و می خواهند با او مصالحه کنند بعضی از آنها به تبع امر امریکا و همه تبلیغات خودشان را متمرکز کردند به ضد ایران ، یک دفعه از خودشان نمی پرسند که آخر قضیه چیست . اینقدر سرسپردگی به امریکا، اینقدر سر سپردگی و ترس ، ذخایر خودتان را تقدیم امریکا می کنید و از او هم با او هم روابط دارید و از او هم عذر می خواهید و خوش خدمتی و خوش رقصی هم می کنید. ما با اینکه ملت ضعیف هستیم و به حسب افراد، افراد ما حدود سی و پنج میلیون یا چهل میلیون است و ابزار جنگی ما یک ابزار محدودی است بسیاریش هم غارتگرها در وقتی که انقلاب بود، غارت کردند و قایم کردند، حالا به روی خود همین ملت می کشند، ما با همه این گرفتاری ها که داریم ، در مقابل همه کشورهایی که می خواهند تعدی بکنند ایستادیم ، در مقابل همه قدرت هائی که با ما می خواهند مخالفت کنند و با اسلام می خواهند مخالفت کنند، ایستاده ایم و مع الاسف این دولت های اسلامی بسیاریشان به جای اینکه با اسرائیل جنگ کنند، به جای اینکه دست اتحاد به ایران بدهند که اسرائیل را دفن کنند، اسرائیلی که به همه چیز مسلمین طمع دوخته است ، اسرائیلی که برنامه اش این است که از نیل تا فرات مال اوست ، این اسرائیلی که مکه و مدینه مکرمه را از خودش می داند و می خواهد دست

درازی کند، مع الاسف این حکومت ها به او کار ندارند بلکه می خواهند بشناسند او را و همه تبلیغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حکومت اسلامی ایران متمرکز کرده اند. تا گفته می شود که ما از این حدودی که داریم و چیزی که از اول گفته ایم ، هیچ قدمی کنار نمی گذاریم ، فورا می بینید که یک جا می گوید که دیگر صلح امکان ندارد برای اینکه ایران سر صلح ندارد. مگر آن حدودی که ما گفتیم چیست ؟ جز این است که باید بیرون برود تا ما بنشینیم با او صلح کنیم ؟ ما قرآن می گوئیم ، ما حکم قرآن را می گوئیم که همه مسلمین باید به این جنگ کنند تا این بیرون برود. اگر بعد از جنگ سر فرود آورد به احکام اسلام ، آنوقت بنشینند صلح کنند، آن هم صلح به قسط و عدل . مسلمین بیایند ببینند، بابا بی خود صرف وقت در تبلیغات نکنند و حسن قضیه این است که تبلیغات اینقدر اختلاف دارد و اینقدر اعوجاج دارد و اینقدر خلاف ضروری است که دیگر هرکس بشنود، هم ، اگر راست هم اینها بگویند، می گویند دروغ است . این بوق های تبلیغاتی که هر روز یک چیز می گویند و هر روز یک مطلب واضح الفساد را می گویند، طوری اینها حیثیت خودشان را از دست داده اند که هر که بشنود که رادیوی کذایی چه گفت ، می گوید رادیو دروغ می گوید. رادیویی که می گوید که زن و مرد ایران دیگر برگشته

اند از حکومت اسلام ، از این حکومت پشت کردند، یا نقل می کند از بعض اشخاص فاسدی که به واسطه فسادش نتوانسته است در ایران بماند و فرار کرده ، نقل می کنند که اینها جوان ها و زن های آبستن و بچه ها و اینها را در خیابان ها هر روز می کشند، در عین حالی که خود این تروریست ها دارند این کارها را می کنند، این کارها را انجام می دهند و بعد می گویند ایرانی ها این کار را می کنند. بله ایرانی است ، اما کدام ایرانی ؟ آن ایرانی که به اسم مجاهد خلق بر ضد خلق ، با اسم فدایی خلق بر ضد خلق قیام کرده است ، آن هم ایرانی است لکن انسان نیست .

اصل وارد شدن در حزب برای ارتش ، سپاه پاسداران و قوای انتظامی و نظامی جایز نیست

برادرها! ما باید خودمان ، خودمان را حفظ کنیم ، نباید ما منتظر این باشیم که قدرت های خارجی به ما کمک کنند، ما از کمک آنها گذشتیم . مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان . شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله می کنیم . ما باید کلاه خودمان را خودمان حفظ کنیم و حفظ این به این است که ارتشی و سایر قوای نظامی و انتظامی ، پاسدار، اینهایی که عشایری هستند، اینهایی که قدرت های نظامی و انتظامی هستند، با هم یکصدا باشند، اختلاف در بین نباشد. و من عرض می کنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی ، در هیچ یک از گروه ها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار

یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشوید، در گروه ها وارد نشوید. اصلا تکلیف الهی شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیائید ارتش باشید. مختارید، از ارتش کناره گیری کنید بروید در حزب ، میل خودتان است اما هم ارتش و هم حزب ، معنایش این است که ارتشی باید از ارتشی اش دست بردارد، بازی های سیاسی باید توی ارتش هم وارد بشود. در هر گروهی که وارد هستید باید از آن گروه جدا بشوید، ولو یک گروهی است که بسیار مردم خوبی هم هستند، ولو یک حزب است که بسیار حزب خوبی هست ، لکن اصل حزب وارد شدن برای ارتش ، برای سپاه پاسداران ، برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست ، به فساد می کشد اینها را. و من عرض می کنم که کسانی که در راس ارتش هستند و کسانی که در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند که ارتش را و سپاه را و سایر قوای مسلح را از احزاب کنار بزنند و اگر کسی در حزب هست ، باید او را از ارتش بگویند یا در آنجا یا در اینجا، و همین طور سپاه پاسداران و همین طور سایر قوای مسلح باید وارد در جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود. اگر وارد بشوید، بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید کرد. تکلیف همه شما این است

که با هم باشید بدون اینکه در یک حزب یا در گروهی وارد شده باشید، هر گروهی می خواهد باشد. گروه فاسد که انشاءالله وارد نمی شوید، گروه های بسیار خوب هم وارد نشوید، باید شما مستقل ، بدون اینکه پیوند به یک گروهی داشته باشید مستقل باشید و از حزب الله تعالی شانه . همه افراد ایران موظفند که با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با سایر افراد کشور هماهنگ کنند، افراد کشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروه های مختلفی که اسلامی هستند، این گروه های اسلامی هم نباید دخالت در امور ارتش بکنند و نباید در آنجا افراد داشته باشند، تا بتوانید یک عضو صالح و یک ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشید. ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است . این را باید بدانید و شرعا جایز نیست . و من امر می کنم به شما که یا در ارتش یا در حزب . دوم ندارد که بخواهید هم ارتشی باشید، هم حزبی ، نمی شود، یا مثل سایر مردم هر طوری هستید.

به صدام می گویم که یک راه برای تو سراغ دارم و آن راه انتحار است

و من به همه کسانی که با این جمهوری اسلامی مخالفت می کنند، نصیحت می کنم که بس است دیگر، قدرت های خودتان را سنجیدید فهمیدید که نمی شود با یک قدرت اسلامی در افتاد، خودتان را سنجیدید، فهمیدید نمی شود، حالا که فهمیدید نمی شود، چرا لجاجت می کنید؟ دست بردارید بروید مشغول یک کار دیگری بشوید و به صدام هم می گویم که من یک راه برای تو سراغ دارم و آن راه انتحار است ، همانطوری که

هیتلر بعد از آنکه به شکست رسید خودش را کشت ، تو هم اگر مردی و مثل

هیتلری خودت را بکش .

اگر بخواهید یک ملت قوی و آزاد باشید، از تشریفات یک قدری بکاهید

برادرها! خواهرها! عرض کردم که ما باید خودمان ، خودمان را نگه داریم . باید طمع را از همه جا برید، به خدا متوجه شد. تاکنون هم هر چه شما پیروزی داشتید برای این است که اتکال به قدرت الهی و قدرت خودتان که از قدرت الهی است این اتکال را دارید و یکی از نصیحت هایی که چون نزدیک سال نو است می خواهم به همه ملت این نصیحت را بکنم این است که ما در حالی که جنگزده هستیم ، در حالی که اینهمه آواره داریم ، اینهمه بیمار داریم ، اینهمه معلول در بیمارستان ها داریم و شما هر یکی تان بعض همسایه هاتان شهید دادند، شما باید یک قدری راجع به مراسم عید کوتاه بیائید. شما همه این قشرهائی که برای اسلام الان دارند زحمت می کشند و شهید دادند و بازماندگان شهید هستند یا در بیمارستان هستند، اینها را عائله خودتان حساب کنید، مقداری که می خواهید تشریفات زاید را عمل بکنید، نکنید و بروید از اینها دلجوئی کنید. ایام نوروز، ایام عید نوروز بروید در این مریضخانه ها، بروید احوال اینها را، اینهایی که آواره شدند، اینهایی که در جنگ آواره شدند، اینهایی که از خارج بیرونشان کردند و گرفتار هستند، به اینها سرکشی کنید و آن تشریفات زمان سابق را تخفیف بدهید. اگر بخواهید یک ملت قوی آزاد باشید، از تشریفات یک قدری بکاهید، عید را در بین دوستان خودتان ، ملت خودتان ، مجروحان خودتان ،

معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان ، از هر جا هست ، اینها همه از شما هست ، این عید را در بین آنها با هم عید کنید. یک قدری از خودتان بکاهید و بیفزائید براینکه به آنها سرکشی کنید و آنها را احترام کنید. اینها بزرگند، اینها عالیرتبه اند، اینها شهید داده اند، اینها معلول داده اند، معلول هستند و اینها امتحان داده اند و مادرهای اینها امتحان داده است که شهید می دهد و افتخار می کند و می گوید باز هم دارم ، بیائید ببرید. ما در مقابل اینها سرافکنده هستیم ، ما در مقابل اینها شرمسار هستیم و ما باید با اینها یک جوری رفتار کنیم که عید برای آنها هم باشد. و شما وقتی عید دارید که اخلاق عیدی داشته باشید، اخلاق تازه . و من امیدوارم که به این امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل کنند و رضای خدای تبارک و تعالی را در این امر به دست بیاورند.

از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت و پیروزی این ملت را مستدعی هستم و همه سعادتمند و پیروز باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/12/60

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر ارشاد اسلامی ، اعضای شورای هماهنگی تبلیغاتاسلامی و ستاد برگزاری مراسم دهه فجر

سلاح تبلیغات ، برنده تر از کاربرد سلاح در میدان های جنگ است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما باید در همه امور هماهنگی را حفظ نمائیم ، مخصوصا هماهنگی در تبلیغات که از اهم امور است باید بیشتر حفظ شود. باید سعی کنید و وحدت و هماهنگی را به صورتی حفظ نمائید که هرگونه تبلیغات سوء را از بین ببرید.

می دانید که سلاح تبلیغات ، برنده تر از کاربرد سلاح در میدان های جنگ است ، باید از اسلحه تبلیغات آنها بیشتر ترسید و متاسفانه

ما در این زمینه ضعیف هستیم . ما باید روحیه خود را تقویت کرده و با تمام وجود این را بپذیریم که می توانیم روی پای خودمان بایستیم . این خیلی مهم است که متخصصین ما اتکاء به تخصص خود کردند. شما ببینید که محمدرضا چه ضربه ای به روحیه پزشکان ما زده ، او با طبیبان به گونه ای برخورد کرده بود که مثلا برای یک عمل جزئی باید روانه خارج شده ، این خود نقشه ای بود برای تضعیف روحیه متخصصین ما تا خیال کنند در تمام زمینه ها عقب افتاده هستند. ما امروز باید مصصم باشیم تا در تمام رشته ها جلو بیفتیم .

شما که قسمتی از تبلیغات دستتان است ، باید در این زمینه کوشش کنید تا مردم باور کنند چیزی از سایرین کم ندارند. هر چند رادیوهای بیگانه در دست دشمن است ولی مردم می دانند که آنها دروغ می گویند. شما با اتکاء به خداوند قوی باشید. هر موضوعی را باید از نو ساخت و آنقدر دنبال کرد تا تداوم پیدا کند. درست است که شما تازه روی کار آمده اید اما این معنا را در نظر بگیرید که می خواهید برای خدا کار کنید، نه مقام و منصب . ما می خواهیم کشورمان از هر جهت مستقل باشد پس باید برای رضای خدا دنبال این کار را بگیریم تا نه تنها کشورمان ، بلکه تمام مردم جهان را مستقل کنیم . امیدوارم با هماهنگی و نظم در تبلیغات تمام دسیسه های دشمن خنثی شود. دشمن حمله نظامی نمی کند زیرا می داند از حمله نظامی کاری ساخته نیست

. آنها می خواستند از داخل خود ما ضربه ای بزنند ولی دیدند نشد و نمی توانند، با این وجود دست از تبلیغات برنداشتند، می خواهند به وسیله تبلیغات سوء، اتحاد ما را از بین ببرند. پس شما هر چه می توانید بیشتر هماهنگ شوید، همه یک هدف را دنبال کنید. امیدوارم در کارهایتان موفق باشید و بتوانید به مردم خدمت کنید.

والسلام علیکم و رحمه الله .

تاریخ : 27/12/60

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مسؤ ولان و کارکنان واحد سیاسی و اخبار صدای وسیمای جمهوری اسلامی

امروز نقش رادیو تلویزیون از همه دستگاه ها بالاتر است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما خواهران و برادران که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی کار می کنید و زحمت می کشید، تشکر می کنم و برای شما دعا می کنم .

شما می دانید که از اولی که این صدا و سیما در ایران وجود پیدا کرد، آنچه که از شاید گفت از همه چیزها بیشتر صدمه وارد کرد به هم حیثیت این ملت و هم در وابسته کردن این ملت به قدرت های بزرگ ، این دستگاه ها بود. این دستگاه ها در زمان این پسر بدتر از پدر مخصوصا خیانت هائی کرد به ایران از حیث تبلیغ جهات فساد. شما می دانید که اگر یک مطلبی را در رادیو و تلویزیون گفته بشود و پخش بشود، چه نقشی دارد در سرتاسر کشور بلکه در سرتاسر جاهائی که این صدا به آنجا می رسد و این سیما. در عهد آنها قبل از انقلاب ، اینها و همه مطبوعات و همه گویندگان الا نادر، در خدمت قدرت های خارجی بودند و هر عملی را که انجام می دادند، آن بود که آنها می خواستند و هر فسادی که آنها می خواستند در ایران راه بیندازند

یکی از عواملش تبلیغاتی بود که در صدا و سیما می شد. ترویج فساد از همه طرف در مطبوعات و در رادیو تلویزیون ، نشان دادن فیلم های مفتضح برای تباهی طبقه جوان ، مصرفی بارآوردن ملت در تبلیغ کالاهای مصرفی خارجی ، همه اینها و بسیاری از چیزهای دیگر که در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلویزیون و رادیو، یکی از راه های بزرگشان برای تبلیغ این امور این بود و اگر خدای نخواسته این تا چندین سال دیگر دوام پیدا می کرد، ما باید فاتحه ایران را بخوانیم و الان شما توجه کنید به دستگاهی که سالهای طولانی در خدمت غرب و شرق بوده و مسائل آنها را پخش می کرده و عواملی بودند برای تباه کردن جوان های ما، و شما تازه وارد شدید و می خواهید که این را متحول کنید، کار ارزنده و مشکلی است .

شما الان می دانید که این دستگاه در همه جای کشور، در روستاها و شهرها و همه جا، بچه و بزرگ از این استفاده می کنند، این فرق دارد با آن مطبوعات دیگر، مطبوعات دیگر عکس هایش مال همه است لکن محتوایش چون سواد ندارند نمی توانند بخوانند. اما فیلمی که شما نشان بدهید، اگر فیلم سازنده باشد، این در سرتاسر کشور سازندگی دارد. و اگر یک فیلم خدای نخواسته انحرافی باشد، در سرتاسر کشور نقش دارد. شما این را مثل سایر رسانه های گروهی حساب نکنید، این یک وضعیت خاصی دارد که این بچه های دو سه ساله ، سه چهار ساله به این نگاه می کنند و از این در

روح آنها اثر گذاشته می شود تا پیرمردها، تحت تاثیر همه واقع می شوند و این یک دستگاهی است که در خدمتگزاری می تواند بهترین دستگاه ها باشد و در خیانت می تواند بالاترین خیانت را بکند. از تمام دستگاه های تبلیغاتی الان ، امروز نقش رادیو تلویزیون از همه دستگاه ها بالاتر است . اگر این اصلاح بشود، یک کشور را می تواند اصلاح کند و اگر خدای نخواسته انحراف در این باشد، یک کشور را می تواند منحرف کند. اینهائی که سواد ندارند، خوب ، فیلم ها را تماشا می کنند، حرف ها را هم می شنوند، آنها هم که سواد دارند خوب هست ، اینطور نیست که این مخصوص به یک دسته ای باشد. بچه های کوچولو می نشیندند و این عروسک هائی که آنجا چه می شود مثلا تماشا می کنند و فیلم ها را تماشا می کنند، اگر انحراف در اینها باشد، آنها را از همان بچگی منحرف می کند. این از مدرسه ها بالاتر است ، این مدرسه عمومی سرتاسری کشور است و صدایی که در اینجا بلند می شود، همه کشور و تا آنجایی که موج آن می رود، این صدا می رود و نقشی که در اینجا نقش می بندد، صورتی که در اینجا و سیمایی که در اینجا نشان داده می شود، در همه کشور، در واقع هر جا که این پوشش دارد، می رود و لهذا مسؤ ولیت این ، یک مسؤ ولیت بسیار بزرگی است و خدمت در اینجا هم یک خدمت ارزنده بسیار بزرگی است . شما هم بار مسؤ ولیت به دوشتان

هست و هم ارزش خدمت . ارزش خدمت هست که اگر شما در خدمت این ملت باشید و در خدمت اسلام باشید، می توانید یک نقشی داشته باشید که آن مسائلی که در طول زمان های طولانی ، در زمان آمدن این دو دستگاه در ایران و معوج کردن اذهان همه افرادی که در این نظر داشتند و حالا هم دارند، شما می توانید که ، می خواهید که آنها را متحول کنید به یک معنای دیگری ، این مساله زحمت دارد.

نباید رادیو تلویزیون به طور هرج و مرج اداره بشود

یک وقت می بینید که در این دستگاه یک کلمه گفته می شود، یک جمله گفته می شود و یک بازار به هم می خورد. اینهایی که می گویم ، شکایت شده که یک آدم غیر مسوول می آید یک جمله می گوید و این جمله تکان دهنده است نسبت به بازرگانها، نسبت به جاهای دیگر. نباید این دستگاه به طور هرج و مرج اداره بشود. این دستگاه در زیر نظر هر سه قوه است از باب اینکه اهمیت داشته . دستگاهی که تمام قوایی که در ایران هست در او نظر دارند و در او نماینده دارند، این دستگاه نباید اینطور باشد که هرکس هر چه دلش می خواهد در آنجا بگوید، افراد غیر مسوول یک وقت واقع بشوند آنجا مصاحبه بکنند، در مصاحباتشان یک وقت مسائل اعوجاجی باشد. یک جمله ممکن ست که شما را به وضعی مبتلا کند که نتوانید یک سال جبرانش کنید. این باید به طوری منظم باشد، تحت نظر اشخاصی که آشنایی دارند به مسائل سیاسی ، آشنایی دارند به مسائل اجتماعی ، آشنایی دارند به وضع

خود کشور، باید در تحت نظر آنها پخش بشود. اگر بنا باشد که هر که هر چه دلش می خواهد بیاید توی رادیو، توی تلویزیون بگوید، این هم پخش بشود در همه جا یک وقت مردم گوش کنند و ببینند دولت می خواهد چه بکند، در صورتی که آنطور نیست . دولتی که می خواهد خدمت بکند به این مردم ، می خواهد همه چیز را به وضع خودش حفظ بکند، این را یک وقت می بینید که یک نفر آدم می آید، حالا یا آن آدم ، آدم فاسدی است و خودش را جازده است که این خیلی احتمال است و یا آدم بی اطلاع است ، نمی داند چیست حساب ، سیاست سرش نمی شود، از اجتماع اطلاع ندارد، از وضع تحول ایران اطلاع ندارد، می آید یک کلمه ای می گوید، یک جمله ای می گوید، یک مصاحبه ای می کند و آشوب بپا می کند، یعنی ایران را می برد طرف یک امور غیر مطلوب .

و لهذا همانطوری که شاید در همه دنیا اینطور باشد که این دستگاه تحت کنترل یک اشخاص مطلع از مسائل ، عمیق در مسائل ، که اگر یک چیزی می خواهد پخش بشود، در نظر آنها باشد، آنها ببینند و بگویند این کلمه صحیح است یا صحیح نیست ، این جمله درست است یا نیست . شما ببینید الان وقتی که می خواهند یکی از این مقامات عالیرتبه به اصطلاح خودشان صحبت بکنند، اینها نمی آیند بایستند صحبت کنند، اینها می نویسند. این برای این است که یک نطقی که او می کند، در سرتاسر

عالم منتشر می شود آن ، اگر یک کلمه این ور و آن ور باشد، یک جمله برخلاف مصالح خودشان باشد، خوب ، غائله بپا می کند. این دستگاه ها اینطور نیست که در آنجاها، در ممالکی که مترقی هستند به اصطلاح ، در آنجاها همین طور باشد که هر که بخواهد، هر چه بگوید درش . همه کنترل می شود، اشخاص مختلف می بینند، اشخاص که تخصصی در این امور دارند مطالعه می کنند، می بینند، الفاظ را این ور آن ور می کنند، جملات را ببینند که چه جوری است . باید شما کوشش کنید که یک وقت خدای نخواسته شمایی که می خواهید خدمت بکنید، شمائی که آماده اید برای اینکه شب و روز خدمت برای کشور خودتان بکنید و الان فرصت به دست شما داده شده است که شما می توانید خدمت بکنید، یک وقت می بینید که یک نفر آدم نفوذ کرده در آنجا و در یک جای حساس ، آنوقت می آید یک کاری می کند، یک عملی انجام می دهد یا یک فیلمی که آنها مطلع هستند، کارشناس می خواهد این فیلم ها. این فیلم ها ممکن است یک نتایجی بدهد که نتایج را اشخاص عادی نتوانند درست بفهمند. کارشناس ها در آن فکر کنند، تامل کنند تا اینکه یک فیلم صحیحی باشد که مناسب با جمهوری اسلامی و با مصالح اسلام ، با مصالح کشور خودتان باشد. شما بدانید که تمام قدرت های عالم الان توجه به این معنا دارند و چشم هایشان را دوخته اند که این طمعه ای که از دستشان رفته برگردانند. کم چیزی

نبوده ، اینها ایران را از جهات مختلف می خواستند وابسته به خودشان بکنند، وابسته هم بود. الان هم اینها دست بردار نیستند به این زودی ها که ما خیال کنیم که ما حالا از آنها گرفتیم . حالا که گرفتیم آنها فهمیدند که یک همچو مصیبتی بر ایشان واقع شده ، آنها نمی نشینند همین طوری که بیاید هر چه بشود. الان از همه جاها توجه دارند و به همه چیزهایی که در ایران هست توجه دارند و یکی از اموری که توجه زیاد برای آن هست ، همین صدا و سیماست ، برای اینکه خوب معلوم است که این از همه دستگاه ها حساستر است . در دنیا هیچ ما نداریم چیزی که به اندازه اینها حساس باشد و به اندازه اینها بتواند به همه جا برود، هیچ دیگر همچو چیزی ندارد. و لهذا روی این خیلی حساب می شود و شیاطین خیلی حساب می کنند روی این واشخاص مختلفی با ایده های مختلف ممکن است بخواهند بیایند وارد بشوند و شما را بازی بدهند.

انسان غیب که نمی داند، خوب می آید ظواهرش درست می کند و اینها افراد مختلف از همه جنس دارند. آدمی که بیست سال خودش ملی است ، ملی خودش را معرفی می کند، خوب ، این بختیار را شما دیدید، این بختیار بیست سال شاید بیشتر، اینها به ملی ، چه ، چه ، چه و خودش را جا زده بودند، بعد معلوم شد یکی از مهره های آنهاست ، الان هم برای آنها دارد کار می کند. و همین طور دارند از همه قسم ها، آنها از

همه قسم دارند و به عبارتی دیگر در همه چیزی که در ایران هست ، اصلش هست ، جلبش هم هست و ما باید خیلی متوجه باشیم خصوصا یک همچو دستگاه بسیار موثر و بسیار سودمند در موقع خودش و ضررمند در مواقع دیگر، این دستگاه همه به آن توجه دارند و شما باید به تمام معنا در آن توجه داشته باشید که یک وقت یک فردی نباشد، یک وقت یک فیلمی نباشد، یک وقت فیلمی را به صورتی که خیلی خوب است مثلا"، داده بشود و بعد وضع را دگرگون بکند. می توانند با یک فیلمی یک وضعی را برگردانند، می توانند با یک قولی یک مصیبتی ایجاد کنند. بنابراین ، آن چیزی که بر شما هست ، یکی افراد است که افراد باید شناسایی بشود، باید معلوم بشود، سوابقشان معلوم بشود. من از اولی که پیروزی انقلاب پیش آمد، این آقایانی که می آمدند اینجا راجع به این صحبت ها می شد، این مطلب را به همه شان تذکر می دادم که باید اینطور باشد.

ما الان مبتلا هستیم به گروه هایی که آنها قبل از ما مشغول بودند به این امور، قبل از اینکه ما وارد در این امور بشویم ، آنها قبل از این مشغول بودند و نقشه داشتند و ما مبتلا هستیم به آنها. الان به این بعضی از این احزابی که در ایران هستند، بعضی از این گروه هایی که در ایران هستند، اینها قبل از ما خودشان نقشه ها داشتند و کارها داشتند. حالا ما می فهمیم که این حزب و این دسته منافقین چه سابقه ها خودشان داشتند

و چه کارها می خواستند انجام بدهند، در حبس چه کارها می خواستند انجام بدهند و قبل از آن چه کارها و بعد از آن چه کارها و الان هم دست بردار نیستند اینها، ولو نمی توانند یک کاری بکنند، لکن کافی است که یکی دونفرشان خودشان را وارد بکنند، یک وقت ببینید که یک انحرافی حاصل شد و از اینها انحراف حاصل شده است . و لهذا افرادی که در موارد حساس اینجا خصوصا واقع می شوند، افرادی باشند که سوابقشان معلوم باشد اینها چکاره بودند در آنوقت ، چه کرده اند اینها، خانواده اینها چه خانواده ای هست ، چکاره بودند در آنوقت ، کارهایی که در سابق کرده اند روی چه زمینه ها بوده است ، اینها را بخواهید شما. واقعا یک دستگاهی باشد که این دستگاه در خدمت خود کشورتان باشد و بخواهد نجات بدهد این کشور را از آن گرفتاری هایی که در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه سال اخیر ما داشتیم و شما داشتید. می خواهید نجات بدهید این ملت را، باید طوری بکنید که افرادی که آنجاهایی که حساس است ، بسیار زیاد باید مطالعه کنید رویش و در سایر جاها هم همین طور. علی ای حال یک توجه خاصی در اینجا لازم است که باید بشود و افراد کارشناسی لازم دارید که همه چیزها را، پیچ و مهره های همه امور را بتوانند یک عده از، یک عده ای کارشناس که درست مطالعه کنند و بفهمند، هم در فیلم ها و هم در گفتارها و هم در مصاحبه ها، همه اینها باید اینطور باشد تا

اینکه انشاءالله موفق بشوید، و مطمئن باشید که موفق هستید.

ما می خواهیم مسائل الهی و مقاصد الهی در ایران جایگزین باطل ها بشود

و عمده این است که یک کشوری که شما از دهن چند تا اژدها بیرونش آوردید، اینها، طرفین ، همه شان اژدها هستند، یکی شان بدتر یکی شان بدتر از او بدتر، والا همه در بدی مثل هم هستند و شما الان آنها را، کشور خودتان را، این ملت نجات داده و حالا هر گوشه ایش دست یک دسته ای افتاده است که باید درش کار کند. و مطمئن باشید شمایی که می خواهید، مایی که می خواهیم آن مسائل الهی و آن مقاصد الهی و مقاصد حق در ایران جایگزین آن باطل ها بشود، خداوند با ما همراهی می کند. وقتی که ما یک همچو پشتوانه ای داریم و ملت ما الان می بینید که شما خیال می کنید مساله عادی است که یک ملت سرتاسرش ، یک مطلب را بگوید، این مساله عادی نیست ، یک مساله غیبی است این که سرتاسر کشور یک وقتی آدم ببیند که هر جا هر صدایی بلند می شود، آن چیزی که در بندر عباس واقع می شود، در آخر آذربایجان هم واقع می شود همان مطلب ، کی می تواند یک همچو کاری را انجام بدهد، چه دستگاهی می تواند، آن دستگاه های بزرگ خارجی وقتی بخواهند یک چیزی را راه بیندازند، یک میتینگی می خواهند راه بیندازند، هزار جور زحمت دارد، باز هم نمی توانند آنطوری که دلشان می خواهد. شما یک کلمه می گوئید، یک وقت می بینید سرتاسر کشور همه با هم همصدا هستند. این یک دست غیبی است همراه ما و این

را حفظش کنید. حفظ به این است که خدمت را خالص کنید برای خدای تبارک و تعالی عقل اقتضا می کند انسان زحمت که می کشد این زحمت را برای خلق بکشد، همان زحمت را برای خالق هم بکشد، نتیجه اش هم در دنیا همان است . شما در اینجا کار می کنید، زحمت می کشید، قصدتان هر چه هست ، آن مقداری که باید به شما مثلا از حیثیت برسد می رسد، حالا عقل اقتضا می کند که خوب ، ما وقتی که اینطور است ، چرا برای خدا نباشد، ما برای خدا هم کار بکنیم ، هر مقصدی که داریم بهتر به ما می رسد، برای غیر خدا هم کار بکنیم ، به ما می رسد، لکن برای ما ضررهای معنوی دارد. چرا انسان همه مسایل را، معنویات را نگیرد تا مادیات هم دنبالش بیاید؟ مادیات هست ، اما معنویات را وقتی شما گرفتید مادیات هم دنبالش می آید، لازم نیست شما برای او زحمت بکشید. شما برای معنویات ، برای کشورتان ، برای رها کردن کشورتان از ظلم و جوری که کشیده اند، این ملت کشیده است از این اشخاصی که در اینجا حکومت کرده اند و به اینها ظلم کرده اند یا قدرت هایی که آلاتشان در اینجا بوده است و کارهایی کرده اند، شما برای نجات این ملت کار بکنید، خداوند به شما هم در دنیا همه چیز می دهد و هم در آخرت انشاءالله . و امیدوارم خداوند شما را موفق کند که انشاءالله این دستگاه را یک دستگاه به تمام معنا اسلامی که هر جا کلید باز می

شود، انسان بفهمد که این با سایر جاها فرق دارد، این یک جور دیگری است . خدا حفظتان کند انشاءالله ، موفق تان کند.

تاریخ : 1/1/61

پیام رادیو تلویزیون امام خمینی به مناسبت فرا رسیدنسال نو

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله این عید سعید و این سال نو بر همه مسلمین و ملت شریف ایران ، بر خواهران ، بر برادران مبارک و مسعود باشد. مبارک باشد عید بر تمام کسانی که در این سال در راه ، در سال جلو تمام توان خودشان را در صرف برای پیشرفت اسلام کردند و امیدوارم که آن دعائی که در اول سال در حال تحویل خوانده می شود (یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال ) برای ملت ما در آن سال تحقق پیدا کرده است و برای این سال بالاتر از آن تحقق پیدا کند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت ها در دست خدای تبارک تعالی و ید قدرت اوست . اوست که تدبیر می کند جهان را، لیل و النهار را و اوست که قلوب را متحول می کند و بصیرت ها را روشن می کند و اوست که حالات انسان را متحول می کند و ما آن را در ملت عزیز خودمان ، در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم . این تقلیب قلوب که قلب ها از آمال دنیوی و از چیزهائی که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالی پیوسته بشود و بصیرت ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمدالله تا حدود چشمگیری حاصل

شده است و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبت خودش برسد. این قلب هائی که قبل از انقلاب توجه به دنیا داشت ، توجه به آمال دنیوی داشت و از غیب کمتر توجه داشت به غیب ، و از غیب کمتر جلوه ای در او حاصل می شد، ما امروز می بینیم که این جلوه ها حاصل شده است و این شوق و شعف ها به لقاءالله برای آنها حاصل شده است و دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیه الله اروحنا فداه است . بی انگیزه نیست که در یک ملتی که در طول مدت شاهنشاهی ستمشاهی و در این پنجاه سالی که پنجاه سال سیاه بود برای این ملت ، متحول بشود به یک قلبی که روشنی او از آفتاب روشنتر و یک بصیرتی که نور او برای ملک و ملکوت روشنائی می دهد و یک تحول معجزه آسائی که در تمام قشرهای ملت تحقق پیدا کرده است . مبارک باشد این روز جدید و این سال نو بر همه کسانی که قدرت و ایمانشان به رشد رسیده است و امید است به حد اعلای رشد برسد، و نثار کردن خون پیش آنها با شجاعت و با تصمیم عزم ، یک چیز تازه ای است و یک چیزی است تحقق پیدا کرده است . ایثار در این ملت به حد رشد رسیده است و انشاءالله در آتیه خواهد رسید و من امیدوارم که این سال مثل سال سابق و مثل

همیشه سالی باشد که هم مبارک باشد و هم تمام ارگان های دولتی بر طبق قوانین اسلامی عمل کنند و مشکلات را به قدرت ایمان و پشتیبانی ملت یکی را بعد از دیگری از بین ببرند. ما اگر چه مشکلات زیاد داریم ، لیکن در برابر آن مشکلات یک قدرت انسانی عجیب و یک قدرت خداوندی در دنبالش و در پشتیبانی از او ما داریم و ما که خدای تبارک و تعالی را پشتیبان خود می دانیم و مقصد ملت ما آزادی از چنگال دشمنان اسلام است و مقصد و مقصود ما استقلال کشور اسلامی است ، به طوری که هیچ یک از قدرت های عالم نتواند آسیبی به آن برسانند و ما برای خاطر خدای تبارک و تعالی این نهضت را و این ادامه نهضت را دنبال کردیم و ملت ما بحمدالله با رشد ایمان و با قدرت الهی این انقلاب را به پیش می برد و من امیدوارم که در این سال آتیه بهتر از سال های قبل در امور ملت باشیم و باشید و راه را برای خدا بهتر طی کنید و صراط مستقیم انسانیت را بیشتر طی کنید و به مقصود که رسیدن به مقامی است که خدای تبارک و تعالی برای مومنین و برای عارفان خودش وعده داده است ما برسیم و دست همه قدرت ها از کشور ما انشاءالله کوتاه شود و کوتاه شده است و ما بحمدالله به مقامی رسیده ایم که دیگر با این وضعی که کشور ما دارد، با این وضعی که جوانان ما دارند، با این تعهدی که بانوان ما دارند، با این تعهدی که

کشور ما تمام افرادش دارد، ما در مقابل هیچ مشکلی انشاءالله ضعیف نخواهیم شد و بحمدالله تاکنون هم هر سال از سال دیگر بهتر بود و بهتر خواهد شد و من امیدوارم که با ناگواری هائی که بر ما وارد شد لیکن ایمانی که در ما و در شما و در همه ملت ما حاصل شد جبران را بکند و امیدواریم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیه الله ارواحناله الفدا باشد. من تبریک می گویم بر همه مومنین ، بر همه مستضعفین جهان ، بر همه مسلمین جهان و از همه مسلمین می خواهم که با قدرت و قوت در راه اسلام قدم بردارند و اسلام را پشتیبانی کنند تا اینکه انشاءالله دشمنان اسلام ، آنهائی که نمی توانند اسلام را ببینند مقصور بشوند و منزوی .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/1/61

بیانات امام خمینی در دیدار با نخست وزیر هیاءت دولت ، رئیس و نمایندگان مجلسشورای اسلامی ، اعضای شورای نگهبان و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، گروهی از مسؤ ولین لشگری و کشوری و اقشار مختلف مردم

ملتی که تحت پرچم اسلامی ادامه حیات می دهد، با این توطئه آسیب نمی بیند

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا حلول سال جدید را بر شما آقایان که خلاصه یک ملت مظلوم و یک ملت فداکار هستید (تبریک ) عرض می کنم و به همه ملت و ملت های جهان و مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم . و من امیدوارم که این سال طلیعه پیروزی های بسیار باشد که بزرگترین آنها پیروزی معنوی است .

من یک کلمه راجع به بعدهائی که در سال گذشته تحقق یافت و آقایان از بعدهای مختلفش صحبت کرده اند، من هم مختصرا یک کلمه عرض کنم و آن اینکه سال گذشته سال آزمایش قدرت ها، آزمایش قلم ها، آزمایش زبان ها و آزمایش فعالیت های ضد انقلاب بود، ضد انقلاب

به معنای وسیع که از خارج و داخل ، دولت های ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروه های مختلف روی هم رفته آزمایش کرده اند و ما هم آزمایش کردیم ، هم قدرت ها را و هم تبلیغات خارجی و داخلی را. اگر چنانچه جمهوری اسلامی ایران شبیه به جمهوری های دیگر یا رژیم های دیگر بود، ما باید با اینهمه تبلیغات دامنه دار همه گروهائی که از خارج و داخل هستند و توطئه های داخل و خارج ، باید ما فاتحه جمهوری اسلامی را بخوانیم ، لکن آزمایش ها برای ما و برای خود آزمایشگران روشن کرد، گرچه آنها به روی خودشان نمی آورند لکن مطلب روشن شد که یک ملت نظیر ملت ایران که در تحت پرچم بزرگ اسلام می خواهد ادامه حیات بدهد، با این توطئه ها، با این قدرت ها و با این شیطنت های قدرت ها و تفاله آنها در داخل و خارج آسیب نمی بیند. این یک مطلب ادعائی نیست ، این یک مطلب عینی است ، مطلب ملموس است . از اول می گفتند که این جمهوری اسلامی ، دو سه ماه ، یکی دو سه ماه بیشتر نمی تواند تاب بیاورد، بعد صدام را وادار کردند که او هم به خیال خودش یکی دو هفته بیشتر لازم نبود تا اینکه ایران را قبضه کند و بعد هم این اشخاصی که در کمین نشسته بودند که ملت زحمت بکشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خیال این بودند که ملت را گول بزنند و با خودشان همراه کنند و کشور را برگردانند به

حال وابستگی به آمریکا یا احیانا شوروی ، همه آزمایش ها را کردند، آزمایش نظامی

کردند، آزمایش توطئه های داخلی و انفجارات و امثال اینها همه آزمایش شد و ما می بینیم که امروز ملت ایران از سال سابق و از سابق تر، منسجم تر است و ما به خودمان وعده می دهیم که با خواست خدای تبارک و تعالی این انسجام هر چه بیشتر حاصل بشود و گروه هائی که بازی خورده اند یا به طمع طعمه بودند آنها هم بپیوندند به این ملت و برای کشور خودشان فعالیت کنند.

مقایسه دستگاه های اجرائی جمهوری اسلامی با زمان سابق

من امروز یک مقایسه عبوری می کنم بین دستگاه های ایران و همه چیزهائی که در ایران هستند بالفعل و آنهائی که در زمان سابق بودند، برای جواب از آن اشخاصی که می گویند که آن زمان ، زمان شاه بهتر از حالا بود و برای آن اشخاصی که می گویند کاشکی اسم اسلام روی این جمهوری نبود و برای آن اشخاصی که به خیال خودشان برای اسلام اشک تمساح می ریزند و من می دانم که باطن قلبشان چه است . در یک کشور، متصدیان آن کشور و کسانی که دولتمردان این کشور هستند و در تشکیل یک دولت دخالت دارند، ارگان های مختلف است و من مقایسه می کنم .

از رئیس جمهور شروع می کنم ، این آقایانی که می گویند که زمان شاه بهتر بود، آقای خامنه ای را می گویند از شاه ظالم تر است !! آقای خامنه ای را می گویند که اموال این ملت را در داخل و خارج دارد می چاپد و بیشتر از زمان شاه ایشان دارد

می چاپد!! این مساله را می گویند! می توانند مقایسه کنند مابین رئیس جمهور فعلی ما و رئیس جمهور قبل از ایشان با روسای جمهور تمام دنیا و با سلاطینی که به مال و جان مردم آنطور تعدی می کنند؟ مقایسه می شود کرد؟! من برای آنهائی که چشم و گوششان را هوای نفس بسته و مرض های داخلی خودشان را نمی توانند ببینند این مطلب را می گویم ، اگر می گویند اینطور است خوب ، اعلام کنند. املاک و عرض بکنم که کاخ ها و ویلاها و امثال اینها را اعلام کنند که ایشان اینقدر تهیه کرده است یا مشغول است .

بعد می آئیم سراغ مجلس ، افرادی که در مجلس هستند از رئیس مجلس ، آقای هاشمی با سایر افرادی که در مجلس هستند، این را مقایسه بکنید با مجلس سابق ، حتی بهترین ارگانی که در آنوقت بود و دولتی که در آنوقت بوده و مجلسی که در آنوقت بود و مقایسه کنید با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان . کدام یک از روسای مجلس بهتر از رئیس مجلس حالا هستند و کدام یک از افراد کاندیدای مردم ، بهتر هستند؟ بله ، در طول مشروطیت افراد بسیار ارزنده ای در مجلس بودند اما در این پنجاه سال اخیر یک نفر هم آدمی که بشود به او گفت این نماینده ملت است سراغ نداریم . بعد از اینکه آن مجلسی که مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اینکه مجلس تمام شد، فرستادند ایشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهید کردند، شما دیگر سراغ دارید یک مجلسی

که واقعا مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب کرده باشند؟ اگر سراغ دارید خوب ، لازم نیست حالا بگوئید (ما می ترسیم عمومی بگوئیم )، خوب ، خصوصی بگوئید امضا محفوظ.

می آئیم سراغ شورای نگهبان ، در تمام دوره مشروطیت جز آن اول که یک صورتی برایش بود،دیگر شورای نگهبان ما نداشتیم . خوب ، این شورای نگهبانی که نداشتیم شما می گوئید که حالا مثل آنوقت است ، برای اینکه حالا هم شورای نگهبان نداریم ما؟ یا اگر داریم یک مردمی هستند نظیر مردم آنوقت و نظیر دست در کاران آنوقت ؟! آنجا هم که نمی توانید بگوئید، برای اینکه نبود شورای نگهبان ، می گوئید بودن شورای نگهبان از نفس این مجلس است و نفس این جمهوریت است که زمان شاه که آن نبود، بهتر بود. اگر می گوئید، آن را هم باز بنویسید.

می آئیم سراغ دولت ، من می توانم ادعا بکنم که از آنوقتی که در دنیا دولت تحقق پیدا کرده ، تا حالا دولتی مثل دولت ما نبود. اگر آنوقت ها در مجلس افرادی نادری بودند که کارهای مجلس را می خواستند تصحیح بکنند، لکن در دولت ها آنقدری که من سراغ دارم دولتی که روی هم رفته مثل این دولت باشد ما نداریم ، نداشتیم یا ملک ها و سلطنه ها و کذا بودند که آنها خوبانشان آن بود که غارتگری را چندان اشکال بر آن نداشتند. من یک دفعه که نخست وزیر، آخری ، در اواخر دکتر امینی بود آمد آنجا، به او گفتم که چطور شده است که یک نفر که مثل سایر

مردم است ، چیزی ندارد، وقتی که وارد می شود در دولت بعد از چند وقت چیزدار می شود؟ این از کجا آمده ؟ چطور شده اینطور است ؟ خوب ، جوابی نداشت که بدهد، جواب هم نمی داد، لابد حالا دارد جواب می دهد!!

می آئیم سراغ قوه قضائیه و کیفیت قضا، شما در چه زمانی سراغ دارید که یک همچو افرادی شورای قضائی را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع دارید و ما اطلاع نداریم ، خوب ، آن را هم تذکر بدهید که قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من می خواهم صحبتی بکنم از آنها ولی شماها می دانید که وضع چه جوری بود و چه اشخاصی بر مال و جان این کشور حکومت می کردند، قضاوت می کردند. حالا این شورای قضائی که از علما تحقق پیدا کرده است شما می گوئید این شورای قضائی از قدرت های قضائی سابق بهتر بود؟ و با همه نقیصه ای که ما داریم و این نقیصه را هم نمی توانیم با این زودی از بین ببریم معذلک قضاء فعلی و قدرت قضاء فعلی اصلا طرف نسبت با سابق نیست ، اگر می گوئید هست اطلاع بدهید. رئیس دیوانعالی کشور را در سابق و حالا پهلوی هم بگذارید، دادستان ها را با دادستان فعلی و همین طور. اینکه می گوئید زمان محمدرضا بهتر از این بود، من دانم ، اینها که چیزهائی است که هست .

خوب ، می آئیم سراغ ارتش ، ارتش زمان محمدرضا بهتر از این ارتشی که هست الان

و دارد جانفشانی می کند و دارد در جبهه ها خون خودش را می دهد و می خواهد دفاع کند از کشور خودش ، شما اگر سراغ دارید یکی از این ارتشی ها حالا، یکی از کارهائی که آن سپهبدها و بالاتر و پائین ترها می کردند، اگر پیدا کردید یک نفر در بین اینها که این کارها را می کند، معرفی کنید، لکن نمی توانید معرفی کنید. شما شهربانی حالا را بدتر از شهربانی زمان سابق می دانید؟ شماها یادتان رفته است که رئیس شهربانی در همان قم با بزرگتر عالم شما چه می کرد و به شما چقدر اعتنا داشت ؟ شما یادتان رفته است که یک حکومتی که می آمد در قم و مرکز تشیع با شماها چه می کرد؟ چه جور رفتار می کرد؟ ودر هر جا. حالا، شهربانی حالا از شهربانی زمان محمدرضا بدتر است ؟! مثل پاسدارها ما داریم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاریخ ، یک همچو پاسدارهائی ما داریم ؟ اگر داریم اطلاع بدهید.

اگر این جمهوری اسلامی و روسای آن از بین بروند به جایش مامور از آمریکا می آید

عمده این است که آقایان یا بی اطلاعند و وارد در مسائل نبوده اند، یک مسجدی رفته اند و یک درسی هم گفته اند و دیگر جهات دیگر را به آنها نگفته اند، یا مطلعند لکن می خواهند بگویند. شمائی که می گوئید زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعی داشتید؟ نه شما، مرحوم شیخ ما رضوان الله علیه چه حالی داشت ؟ در یک قضیه ای که شاید قضیه کشف حجاب بود، مرحوم شیخ رحمه الله ، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم

رضوان الله علیه یک کاغذی به رضاشاه نوشت و راجع به این معنا تذکری داد، جواب نداد، نخست وزیر گفت به عرض اعلیحضرت رسید، ایشان گفتند شما خوب است که مشغول کار خودتان باشید. یک دانه پاسبان اگر می آمد در این شهر مذهبی که چقدر جمعیت مذهبی و چقدر اهل علم داشت می آمد، هر کاری با هر یک از شما می کرد احدی صحبت نمی کرد. شهربانی حالا مثل شهربانی زمان رضاشاه است ، محمدرضا شاه است ؟! چرا باید ما قدر نعمت خدا را ندانیم ؟ من از آقایان می پرسم بسیار خوب ، تمام اینها همه شان یک اعوجاجاتی دارند شما اگر اینها خدای نخواسته از بین بروند، حکومت را می دهند دست شما؟ می آیند می گویند آقای فلان بیائید شما حکومت کنید؟ اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک جمهوری بهتر از این جمهوری می آید؟ سراغ دارید که یک افرادی باشند که بعد از اینکه اینها از بین رفتند آنها بیایند اداره کنند؟ شما می دانید که چشم ها دوخته شده بود که چه اشخاصی بیایند و در اینجا حکومت کنند که بدتر از زمان محمدرضا می شد؟ شما می دانید که اگر این جمهوری از بین برود، این مجلس از بین برود، این رئیس جمهور از بین برود به جای او یک ماموری از آمریکا می آید. ممکن است خیلی هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئیس شهربانی قم در زمان مرحوم آقای بروجردی ، خیلی هم مقدس ماب باشد، لکن کشور شما را از بین ببرد و آنطور به اسلام سیلی بزند

که تا ابد نتواند سرش را بالا کند. می توانید فکر کنید که دارید چه می کنید؟ می شود یک شب بنشینید خودتان فکر کنید که تضعیف این ملت و این دولت و این مجلس و امثال اینها چه لطمه ای بر اسلام ممکن است بزند؟

شما کدام ملت را سراغ دارید که با اینهمه زجر و گرفتاری اینطور مستقیم ایستاده باشد

من مدعی هستم که مثل ملت ایران و مجلس ایران و دولت ایران و رئیس جمهور ایران و شورای قضائی ایران و شورای نگهبانی ایران و اینها همه و ملت ایران از صدر تاریخ عالم تا حالا نبوده . بهترین عصرها در اسلام ، عصر رسول اکرم است . در عصر رسول اکرم آنوقت که مکه بودند حکومتی در کار نبود، آنوقتی که مدینه آمدند و باب حکومت باز شد، شما می دانید که همین مقدس ماب های مکه و مدینه و همین افرادی که اظهار ارادت می کردند، با پیغمبر چه می کردند؟ شما می دانید که قرآن می گوید این را، خوانده اید این را؟ که اگر به آنها می فرمود که جنگ بروید نمی رفتند، اگر می رفتند با بهانه بر می گشتند؟ شما مثل این پاسدارهایی که اشک می ریزند برای اینکه بروند به جبهه و شهید بشوند کجا سراغ دارید؟ بگوئید. صدر اسلام از یک عده معدود انگشت شماری که بگذرید، دیگر اینها قابل مقایسه با این پاسدارهای ما، با این قوای انتظامی و نظامی ما نیستند. شما کدام ملت را سراغ دارید که با اینهمه گرفتاری و رنج ، با اینهمه شهید دادن و خون دادن و با اینهمه زجر و ناکامی اینطور مستقیم ایستاده باشند؟ آن عراق و کوفه و آنها در

صدر اسلام و آن مکه و مدینه در صدر اسلام ، صدر نورانی اسلام ، پیغمبر در زمان خودش غریب تر و مظلوم تر بود از حالا، اطاعتش را نمی کردند، نزدیکانشان هم اطاعتش را نمی کردند. امیرالمومنین سلام الله علیه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاکمی در هر وقت بود، آنقدر اذیتش می کردند. همان مقدس ها ایستادند مقابلش ، گفتند باید قرآن را بالای نیزه کرد، اگر چنانچه قبول نکنی ، چه خواهیم کرد. مجبورش کردند به اینکه قبول کند، بعد هم تکفیرش کردند، گفتند توبه کن ، تو کافر شده ای . این حال صدر اسلام ، بعد هم که حکومت افتاد دست بنی امیه و بنی عباس و اینها چه جور بود وضع ، بعد هم که افتاد دست دیگران . کدام زمان را شما سراغ دارید که مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شکر نمی کنید؟ چرا از خدا تشکر نمی کنید که در عصری واقع شده اید که یک همچو ملت دارید؟ در عصری واقع شده اید که یک همچو مجلس دارید، یک همچو دولت دارید، یک همچو رئیس جمهور دارید، یک همچو پاسدار دارید. آقا چرا چشمتان را هم گذاشته اید و دلتان را باز کرده اید برای عقده ها و اینطور انتقاد می کنید؟ ما از شما همراهی نمی خواهیم اما شما تکلیف خدایی را چه می کنید؟ چرا باید با این دولتی که مظلوم است ، همه دنیا، همه کشورها تقریبا به او حمله کرده اند، کارشکنی برایش کرده اند، شما دوستان هم کارشکنی می کنید؟ شما می دانید که کارشکنی های شما هم

تاثیر خیلی ندارد، لکن من متاسفم از روحیه ای که در بعضی از آنها هست و همین طور بعضی قشرهائی که می گویند که ما اسلام راستین می خواهیم ، اسلام راستین . مردیکه می گوید ما اسلام راستین می خواهیم ، نه آن اسلامی که می گوید دست دزد را باید برید. قرآن اسلام راستین نیست ؟! اگر این دولت برود، یک همچو اشخاصی می آیند روی کار. اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت ، نتواند سرش را بلند کند. لابد شما هم می گوئید که باید ما یک دولت کافر ظالمی پیش بیاوریم تا ظلم زیاد بشود، تا حضرت ظهور کند! خوب ، یک طریقه ای است . شما خیال می کنید نیست همچو افرادی ، یک همچو افرادی هستند که معنا ندارد حکومت باشد، یک حکومت عدل اصلا نباید باشد، باید جلویش را گرفت تا حضرت تشریف بیاورند.

همه یک مقصد داریم و آن تحقق اسلام است

من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی عنایت کند به همه این ملت ، به اشخاصی که مخالف هستند با جمهوری اسلامی و اشخاصی که مخالف هستند با اسلام عنایت کند و آنها را به راه صحیح هدایت بفرماید. من امیدوارم که در این سالی که وارد شده ایم به مبارکی و میمنت ، یک سالی باشد که ما و همه ملت دست به هم بدهند و این خرابی ها را بسازند و من امیدوارم که این جوان ها، این بچه ها، این بچه های کم سنی که بازی خوردند، آنها هم بیچاره ها به خیال اینکه اسلام راستین

به خیال خودشان می خواهد پیاده بشود و این جمهوری نمی گذارد این کار بشود، یادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اینکه توجه به مسائل بکنند وارد کارهائی بشوند، امیدواریم که آنها هم بیدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من امیدوارم که تمام کسانی که دست به کار هستند در دولت ، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادی که در مجلس هستند همه با هم رفیق باشند، همه یک مقصد دارید، همه می خواهید که اسلام تحقق پیدا بکند، چرا پس با هم ما دلخوری داشته باشیم .

برادر باشید که مخاصمه کار اهل جهنم است

را دری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که در این عالم برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم می نشینند و برادرند. من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در آنجا و می دانیم که هر چه در اینجا باشد صورت غیبی اش در آنجا به ما می رسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم ، از خارج به ما چیزی نمی دهند. ما هستیم که بنا می کنیم اساس آن عالم را. اینهمه اعمال شماست که به شما رد می شود (انها هی اعمالکم ترد علیکم . فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ) نه اینکه ثوابش را می برد، خودش را می بیند (و من یعمل مثقال ذره شرا یره ) خود شر را می بیند، خود آن عمل را در آنجا می بیند. کارهای ما، عقاید ما، اخلاق ما تمام اینها در

آنجا منعکس است و من امیدوارم که برادری را در اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم . مخاصمه مال اهل جهنم است . (خصام اهل النار) یکی از مصیبت هائی که اهل جهنم به آن مبتلا هستند همین خصامی است که با هم دارند. جنگ و نزاعی است که با هم دارند، به هم می پرند مثل سگ و یکی از کرامت هائی که اهل بهشت دارند آن ، برادری و دوستی و محبت است و این باید از اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانی مان ، با برادرهائی که همه صالحند، خوبند، می خواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم ؟ فرضا رای یک کسی با رای دیگری در یک جهتی مخالف است ، اختلاف آرا در بین فقها هم الی ماشاءالله است . و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه ای که هست و همه ارتشی ها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سریرها روبروی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همه ما.

دست به دست هم بدهید و نقیصه ها را رفع کنید

و من امیدوارم که این سال ، سال خوب باشد، سال سازندگی باشد. گرچه همه سال ها خوب بود، سازنده بود. سال هائی که گذشت ، همه اش سازنده بود و همه اش انسان ساز بود، از امتحانات بیرون آمدند اشخاص و اشخاصی که نتوانستند از امتحان بیرون بیایند منعزل شدند و من امیدوارم که در این سال حتی آنهائی هم که مخالفند با جمهوری اسلامی ، یک قدری تحمل کنند، تعمق کنند، ببینند که اگر این جمهوری نباشد

ما باید یا در حلقوم آمریکا یا در حلقوم شوروی فرو برویم ، چاره جز این نیست . به حال اسلام رحم کنند، به حال جمهوری اسلامی رحم کنند. همه چیزش بهتر از همه دوره ها بوده است . البته نقیصه زیاد است ، دست به هم بدهند، نقیصه ها را رفع کنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنایت کند و این سال جدید را بر همه مبارک فرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 2/1/61

پیام امام خمینی به ملت مسلمان و رزمندگان غرورآفرین اسلام در خصوص عملیات ظفرمند فتح المبین

بسم الله الرحمن الرحیم

ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم

اخبار غرور آفرین جبهه های نبرد علیه قوای شیطانی را یکی پس از دیگری دریافت نمودم . قلم قاصر است که احساسات خویش را ابراز کنم . به قوای مسلح اسلامی که خدایشان نصرت آخرین را نصیب فرماید، تبریک عرض می کنم . مبارک باد بر شما عزیزان افتخار آفرین پیروزی بزرگی را که با یاری ملائکه الله و نصرت ملکوت اعلی نصیب اسلام و کشور عزیز ایران ، کشور بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا نمودید. رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانی که شما شجاعان نبرد در میدان کارزار و مجاهدان با نفس در شب های نورانی را در دامن پاکشان تربیت نمودند. مژده باد به شما جوانان برومند در تحصیل رضای پروردگار که از بالاترین سنگرهای روحانی و جسمانی ظاهری و باطنی پیروزید. مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفداء وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فی سبیل الله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسپید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودید. ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما

سلحشوران افتخار می کنند. آفرین بر شما که میهن خود را بر بال ملائکه الله نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید. مبارک باد بر ملت چنین جوانان رزمنده ای و بر شما چنین ملت قدردانی که به مجرد فتح و پیروزی توسط رزمندگان به دعا و شادی برخاستید. اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم . شما دین خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابرقدرت ها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید. (یالیتنی کنت معکم فافوز فوزا) عظیما

درود بر فرماندهان بزرگوار و رزمندگان و بر همه مجاهدان راه عظمت کشور و اسلام ، و نفرت و لعنت بر منافقان و منحرفانی که می خواستند یکی از انبارهای مهمات چنین مجاهدانی را به آتش بکشند، و غضب و سخط خداوند بر آن خدانشناسانی که با کمک به صدام عفلقی می خواستند او را نجات دهند، و شکر بی پایان خداوندی را که توانستید با شکست مفتضحانه ، نیروهای کفر را در بارگاه قادر متعال بی آبرو و در پیشگاه ملت های مسلمان منفور نمائید. من از خداوند تعالی نصرت نهائی شما عزیزان و شکست مخالفان حق را خواستارم .

درود بر شما و رحمت خدا بر شهیدان راه حق و شهدای جبهه نبرد حق علیه باطل و سلام بر عبادالله الصالحین .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/1/61

پاسخ امام خمینی به پیام فرماندهان نظامی به مناسبت عملیات ظفرمند فتح المبین

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص

تیمسار

ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ، سرکار سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، جناب آقای محسن رضائی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ، سرکار سرهنگ معین پور فرمانده نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران

پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزی های بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعت ها و فداکاری ها و پیروزی های عظیم کم سابقه یا بی سابقه در بعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی ، آنچنان افتخارآفرین و اعجاب آمیز است که با مقیاس های عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پرعظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود، و شجاعت و حمله برق آسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد و با قلم و بیان اظهار کرد، گرچه این شکل پیروزی ها و سلحشوری ها در باب خود بی نظیر یا کم نظیر است ، گرچه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوائی دشمنانی که تا بن دندان با سلاح های سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند، در جنگ های جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آنچنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند به صورتی که قوای مسلح ما تاکنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنائم را بشمار آورند، و گرچه تمام این امور برخلاف عادت بصورتی معجزه آسا تحقق یافت ، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه ها و پشتیبانان آنان در

میدان رزم مثل جهاد سازندگی و هم فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والامقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار می کند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمی توان سنجید و با هیچ میزانی نمی توان عظمت آن را دریافت .

ما عقب ماندگان و حیرت زدگان وآن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلم داران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آن همه و همه ، با چه معیار این معما را حل و این مساله را تحلیل می کنند که از جامعه مسمومی که در هر گوشه آن عفونت رژیم ستمشاهی فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه هایش مسموم ، خیابان ها و گردشگاه هایش مسموم ، تفریحگاه ها و سینماهایش مسموم ، مطبوعات و رسانه های گروهیش مفتضح و مسموم ، وزارتخانه ها و اداراتش مسموم ، مجلس شورا و دادسراها و دادگاه هایش مسموم ، مراکز تعلیم و تربیتش از کودکستان تا دانشگاهش مسموم و بدتر از مسموم و فضای حاکم بر سرتاسر کشور مسموم ، که هر یک برای مسموم نمودن جوانان و به فساد کشاندن آنان عاملی فعال بود و نونهالان و تازه جوانان ما در یک چنین محیطی به جوانی و رشد رسیده بودند که به حسب موازین و عادت باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق و عقیدت باشند که اگر معلم و مربی اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکی

از آنها را با صرف سال های طولانی متحول گرداند میسر نگردد، چگونه در ظرف سال های معدود از بطن این جامعه و انقلاب که خود نیز اگر معیارهای عادی را حساب کنیم باید کمک به فساد کند، یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاءالله و با تمام وجود داوطلب برای شهادت جان نثار برای اسلام که پیران هشتاد ساله سالکان کهنسال به جلوه ای از آن نرسیده اند، بسازد؟ جز دست غیبی و دستگیری الهی و تصرف ربوبی ، با چه میزان و معیار می توان تحلیل این معما کرد؟

اینجانب هر وقت با یکی از چهره ها روبرو می شوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره نورانیش مشاهده می کنم احساس شرمساری و حقارت می کنم و هر وقت در تلویزیون ، مجالس و محافل این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا می کنند و مناجات راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن می نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق عشق در پوست نمی گنجند، خود را ملامت می کنم و بر حال خویش تاسف می خورم . اکنون ملت ما دریافته است که (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا). مجالس حال و دعای اینان شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده می کند.

جوانان عزیزم و فرماندهان محترم ! شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده ثنای شما و شکر عمل شما برآیم . شما را همان بس که محبوب خدای تعالی

هستید و خدای شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و برای رضای او ایستاده اید دوست می دارد و این است جزای شما و این است عاقبت عمل شما. پس ، از این مرحله بگذرم و از گروه هائی که از جهات مختلف در جبهه ها با آن حال جنگ و نزدیکی خطر، شما را کمک کرده و می کنند و در خدمت شما بوده و هستند باید تشکر کنم . خدایتان یار و مددکار و رحمت حق بر شهدای عزیزتان و خاندان محترمشان که با شجاعت و شهامت به شهادت فرزندان و نزدیکانشان افتخار می کنند، خود را و فرزندان خود را از اسلام و برای اسلام می دانند. سلام خدا و بزرگان دین بر شهدا و خاندانشان و بر رزمندگان در راه اسلام و ایران .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/1/61

پیام امام خمینی به مناسبت سومین سالگرد رسمیت یافتن جمهوری اسلامی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

در آغاز چهارمین سال رسمیت جمهوری اسلامی حمد و ثنای بی پایان خداوند متعال را که با نصرت خود و جنود غیبی ، رزمندگان سلحشور و متعهد ایران را در دو بعد معنوی و ظاهری پیروز و با سرافرازی هر چه تمامتر به جائی رساند که معجزه عصر به دست مبارک و توانای آنان به صورتی آشکار، تحقق پیدا کرد و لشکرهای مجهز به جهازهای مدرن قدرت های شیطانی در فاصله ای اندک شکست مفتضحانه خورده یا تسلیم شدند و یا فرار نمودند و یا کشته شدند.

12 فروردین سال 61 درخشندگی دیگری در تاریخ ایران دارد. درخشندگی پرتو نور خدا، درخشندگی حمایت و

عنایت خاص پروردگار جهان بر ملت ستمدیده و غارت زده ایران . کسی که این حمایت و اعجاز را نبیند خفاشی است که نور خورشید جهان افروز را نتواند دید. با تمام اسباب اطمینان و سکون خاطر در دشمن و تمام اسباب وحشت و خوف در رزمندگان ایران ، کدام سبب ، اطمینان و سکینه را در اینان ایجاد و رعب و وحشت را در آنان متحقق کرد؟ آنها برخوردار از پشتیبانی ابرقدرت ها بویژه شیطان بزرگ ، آمریکا بودند و می باشند. اکثر قدرتمندان منطقه به آنها انواع سلاح را از اطراف جهان می رساندند و میلیاردها دلار در اختیار آنها می گذاشتند و به پشتیبانی از آنان از فرستادن ارتش هم دریغ نداشتند و تمام رسانه های گروهی موثر در خدمتشان بود و هست و ما در محاصره اقتصادی و در حال انقلاب و در هم ریختگی و مواجه با توطئه های جانفرسای داخلی و خارجی . آنها غافلگیرانه به ما هجوم آوردند و از دریا و زمین و هوا به ما حمله کردند و مقدار زیادی از کشور ما را تصرف نمودند و به خرابی و قتل و غارت شهرهای ما و ملت مظلوم ما پرداختند که این نیز از اسباب بزرگ برای رعب و وحشت ما و آرامش و سکون برای مهاجمین به کشور ما بود. آیا آنچه خداوند تعالی می فرماید: (وقذف فی قلوبهم الرعب فریقا تقلتون و تاسرون فریقا)، مصداق ظاهرش در فتح مبین متحقق نیست ؟ آیا آیه (هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین ) مصداق ظاهرش رزمندگان این جبهه نیست ؟ مگر آنچه در صدر اسلام

واقع شد و موجب فتح لشکر اسلام گردید جز اینها بود؟ آیا در ظرف یک هفته آنچه تاکنون شمارش شده است بیش از پانزده هزار اسیر و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آنهمه غنایم جنگی امری عادی است ؟ آیا فوج فوج تسلیم در مقابل عده ای غیر معادل با خصم امری عادی و طبیعی است ؟

بارالها! جوانان رزمنده ایران فتح را از تو می دانند و به قدرت خویش مغرور نیستند و اگر غرور و سرافرازی هست برای آن است که مورد عنایت و حمایت ذات مقدس تو هستند. تو طمانینه و سکینه را در دل آنان نازل فرمودی و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنان که دشمنان اسلامند انداختی . خداوند! هر چه هست از توست و امید آن داریم که این عنایت و حمایت را ادامه دهی تا پیروزی نهائی و پس از آن نیز تا آنگاه که دشمنان تو و اسلام در نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حکومت الله .

اینک بعضی تذکرات که ملت و دولت و ارتش و سپاه و بسیج و دیگر قوای مسلح به آنها توجه دارند عرض می کنم :

1!!! همه باید بدانیم که تمام امور و از آن جمله فتح و نصر به دست خداوند متعال است . (و ماالنصر الا من عندالله العزیز الحکیم ). باید توجه داشته باشیم که در این فتح مبین و سایر فتوحات ، غرور به قدرت خویش پیدا نکنیم و شیطان نفس بر ما غلبه نکند، که غرور موجب سردی و سستی می شود و در جنگ لازم است قوای مسلح تا

آخرین نقطه و تا پیروزی نهائی دارای آمادگی لازم بوده و از نیرنگ و خطر دشمن در هیچ حال غافل نباشند، بویژه دشمنی که تمام قدرت های شیطانی برای حفظ او کوشش دارند و خود، خوب می داند که شکست برای او نابودی است . رزمندگان معظم در مرزها، سنگرها و پایگاه های خود را محکم کنند و لحظه ای از هجوم دشمن غفلت نورزند که لحظات پیروزی بسیار حساس است . با یاد خداوند منان و دلبستگی به نصرت او آماده و مجهز باشید و دشمن را حقیر و بیچاره نشمرید. خدایتان نصرت نهائی را عنایت فرماید.

2!!! از اینکه بوق های تبلیغاتی دروغپرداز و شایعه ساز که در خدمت ابر جنایتکارانند از پیروزی های رزمندگان شجاع ما نامی نمی برند و در سکوت مرگبار فرو رفته اند و گاهی از پیشروی های صدامیان شکست خورده و ناتوان در شوش و دزفول سخن می گویند، ناراحت نباشید. بحمدالله تعالی نخواهند توانست بر این پیروزی ها که چون خورشید عالمتاب می درخشد سرپوش نهند، چنانچه اخیرا که رسوائی سکوت به حد اعلی رسید مجبور شدند مختصرا" خبرها را با حالتی متزلزل بیان کنند. شما رزمندگان عزیز و شجاع که با ذکر خداوند متعال و ندای الله اکبر به پیش می روید و به دشمن می تازید از بوق های قدرت های سیلی خورده چشمداشت انعکاس صحیح پیروزی های خدا داده را ندارید و نباید داشته باشید. شما چون ماه نورافشانی کنید و آنان بوق مخالف بزنند. شما برای عقیده ، جهاد و دفاع می کنید و از خداوند چشمداشت رحمت دارید و بگذارید تا تبلیغات استعماری

از آنان از خدا بیخبر که برای دنیا و شیطان به جنگ با اسلام برخاسته اند پشتیبانی نمایند. پیروز باشید و سرافراز و به خدای قادر اعتماد کنید و به پیش بروید (والعاقبه للمتقین ).

3!!! هر چند جنگ و دفاع از حق و میهن ، زحمت ها و خسارت ها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومی را آواره و بی خانمان کرد، لکن به خواست خدای منان محتوای پرعظمت و شکوهمندی داشت . این جنگ تحمیلی ، شکوه و عظمت ایمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود و ایران بزرگ که می رفت با خیانت های خاندان پهلوی و بستگان آنان یک کشور وابسته و مصرفی و یک ملت مرده و سر به زیر برای ضربه خوردن و ستم پذیرفتن معرفی شود، ناگهان با یک جهش بی سابقه و یک انقلاب الهی در جنگ غافلگیرانه با توطئه جهانخواران ستم پیشه و مزدوران بی فرهنگ و پشتیبانی آشکار و نهان ابرقدرت ها آنچنان پیروزمندانه و شجاعانه بر پیکر پلید صدامیان و آمریکائیان منطقه تاخت و آنچنان اسطوره های شیطانی را یکی پس از دیگری در هم شکست که گوئی دست مبارک علی ابن ابیطالب سلام الله علیه در روز خندق از آستین پر عظمت لشکریان ما بیرون آمده است و در مبارزه تمامی اسلام در مقابل تمامی کفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتی به بلندی ابدیت استوار ایستاده است .

امروز ایران در جهان پیش دوست و دشمن به نام یک کشور مکتبی مقاوم در مقابل قدرت های بزرگ مطرح است ، حتی آنان که از روی جهل و

نادانی و یا حسد و عقده های درونی با این جمهوری و این جوانان پرتوان به دشمنی برخاسته اند در باطن و سیر ذاتشان با اعجاب و بزرگی به آن می نگرند و از پیروزی های آن خون دل می خورند.

4!!! گر چه می دانم مکتبی بودن و تعهد به اسلام راستین اقتضاء می کند تا رزمندگان اسلام با اسراء جنگی و پناهندگان با عطوفت و فتوت ، به گونه ای اسلامی رفتار کنند که بحمدالله می کنند، هر چند صدام و صدامیان برخلاف اینان رفتارشان غیر انسانی و سبعانه باشد، لکن تذکر و تاکید سودمند است . باید جوانان ما و کسانی که عهده دار نگهداری اسیران و پناهندگان هستند طعم شیرین رحمت و بزرگواری اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آنگونه رفتار کنند که مولای آنها و پیشوای عظیم الشانشان با بدترین خلق خدا و جنایتکارترین انسان ها این ملجم لعنت الله علیه رفتار فرمود، تا اسیران که ضربه روحی خورده اند احساس آرامش و جبران در حکومت اسلامی نمایند و پس از آزادی در سلک مبلغین اسلام و احیانا فداکاران آن درآیند که این خود خدمت پر ارزشی به اسلام و جمهوری اسلام است و چه بسا که این اسیران و پناهندگان با اجبار و تهدید به مرگ خود و خانواده هایشان به جبهه ها فرستاده شده باشند، چنانچه بعضی از آنها این ادعا را دارند. و گمان نکنید آن خوی جنایتکاری و سبعیتی که در امثال صدام است در اینان باشد و چه نیکوست که جوانان عزیز و نگهبانان این بازیخوردگان از یک موجود صدامی یا در خدمت جنایت

، یک انسان اسلامی و در خدمت مکتب مقدس قرآن بسازند، و بدانند که (من احیا نفسا فکانما احیا الناس جمیعا) و هدایت از بزرگترین مظاهر احیاء است .

5!!! امروز دنیا، حتی کوردلان هم می دانند که ایران از موضع قدرت که موهبت الهی است صحبت می کند. امروز ایران به آن حرفی که از روز اول گفته است پای بند است . ما با هیچ کشوری ، چه اسلامی و چه غیر اسلامی سر جنگ نداریم و طالب صلح و صفا برای همه هستیم و تاکنون نیز به دفاع که برای هرکس فریضه ای است الهی و حقی است انسانی برخاسته ایم و هرگز قصد تجاوز به کشورهای دیگر را نداریم و می خواهیم کشورهای اسلامی در کنار هم با تعهد اسلامی به دفاع از حقوق مسلمین و کشورهای اسلامی در مقابل متجاوزان و متجاسران مانند اسرائیل تجاوزگر بایستند. و اگر این آرزوی دیرینه ملت و دولت ایران جامه عمل بپوشد هیچ قدرتی هر چند هم بزرگ نمی تواند به کشورهای اسلامی یا یکی از آنها تجاوز کند یا اعمال قدرت و زور نماید. و ما صلاح تمام کشورها بویژه کشورهای مجاور و منطقه را در آن می دانیم که برای ارضاء شهوت بلند پروازی و ماجراجوئی صدام و منفعت طلبی و سلطه جوئی قدرت هائی که او را به دام و مهلکه انداخته اند خود را به تباهی و هلاکت دنیوی و عذاب الیم اخروی مبتلا نکنند و با کشوری که با همه مسلمانان جهان خواهد دست برادری دهد و اخوتی که خداوند عطا فرموده است به رسمیت بشناسد و جامه عمل پوشد

به طور مسالمت آمیز رفتار نمایند و از حرکت جنون آمیز صدام عفلقی و عاقبت امر آن عبرت بگیرند و بدانند که اگر خدای نخواسته قدرت به دست صدام جاه طلب بیفتد، با آنان کمتر از اسرائیل عمل نخواهد کرد و آن روز پشیمان خواهند شد که گرفتار اسرائیل دوم یا بدتر از او شوند. پس سزاوار است که این نصیحت اسلامی را بپذیرند و با آتش بازی نکنند و سزاوارتر آنکه با ملت بپاخاسته مظلوم در اراضی اشغالی فلسطین همصدا شده و از تظاهرات و قیام آنان در مقابل ستم های اسرائیل پشتیبانی عملی کنند تا همانگونه که ایران با تظاهرات و انقلاب اسلامی رژیم ستمشاهی را ساقط نمود آنان نیز بر این دیو آدمخوار و غاصب ملحد غلبه کنند. و امید است که مظلومان مراکز اشغالی به تظاهرات و اعمال ضد صهیونیستی خویش ادامه دهند تا پیروزی را به دست آورند. از خداوند متعال ، تعالی اسلام و هواداران آن را خواستار و سرنگونی پرچم های شیطانی را امیدوارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/1/61

بیانات امام خمینی در دیدار با دبیرکل ، مسؤ ولان و اعضای دفاتر حزب جمهوریاسلامی در سراسر کشور و اعضای انجمن اسلامی کارکنان بانک های تهران

راس همه خطاها همین خودخواهی هاست

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که این سال جدید و سالروز جمهوری اسلامی به همه ملت ایران و ملت های مستضعف جهان و به شما آقایانی که در اینجا مجتمع هستید مبارک باشد و قشر مستضعف انشاءالله پیروز باشد و مستکبران جهان در سراشیب سقوط باشند. و از شما آقایان که اعضای حزب جمهوری اسلامی و چه اعضای بانک و چه اعضای آن کسانی که در بانک ها و در سایر جاها به عنوان جمعیت اسلامی کار می کنند، من تشکر کنم و امیدوارم که همه ما و

همه شما و همه ملت ما هر چه بیشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگیزه های الهی پیش برویم و این انگیزه های الهی و اسلامی در همه نقاط جهان متحقق بشود.

آن چیزی که دنیا را تهدید می کند، سلاح هاو سرنیزه ها و موشک ها و امثال این نیست . آن چیزی که دارد این سیاره ما را در سراشیبی انحطاط قرار می دهد، انحراف اخلاقی است . اگر انحراف اخلاقی نباشد هیچ یک از این سلاح های جنگی به حال بشر ضرر ندارد آن چیزی که دارد این انسان ها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط می کشاند، این انحطاطهائی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این حکومت ها از انحطاط اخلاقی دارد تحقق پیدا می کند و همه بشر را دارد سوق می دهد به سراشیب انحطاط و نمی دانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائید که این سلاح های بزرگ مدرن که الان در دست ابرقدرت هاست ، این سلاح ها در چه امری از امور به کار می رود؟ آیا برای خیر بشر است ؟ برای تامین صلح است چنانچه مدعی هستند؟ یا برای هلاکت بشر و برای خودخواهی هائی که این سران دارند؟

اینکه در روایات ما هست که (حب الدنیا راس کل خطیئه ) این یک واقعیتی است و اساس حب دنیا هم ریشه حب دنیا هم حب نفس است که آن هم حب دنیاست . تمام فسادهائی که در بشریت پیدا شده است از اولی که بشریت تحقق پیدا کرده است

تاکنون و تا آخر، منشاش همین حب نفس است . از حب نفس است که حب به جاه ، حب به سلطنت ، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگیزه های شهوانی پیدا می شود و انبیا اساس کارشان این بوده است که این حب نفس را تا آن مقدار که ممکن است سرکوب کنند و نفس ها را مهار کنند و انبیا هم آنطوری که می خواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطوری که دلخواه آنهاست تحقق پیدا بکند. و در حکومت عدل بقیه الله هم عدالت جاری می شود، لکن حب های نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است و همان حب های نفسانی است که بعضی روایات هست که حضرت مهدی سلام الله علیه را تکفیر می کنند. حقیقتا راس همه خطاها، خطیئت ها همین خودخواهی هاست و تا این خودخواهی ها در بشر هست ، این جنگ ها و این فسادها و این ظلم ها و ستمگری ها هست و انبیا اینکه دنبال این بودند که یک حکومت عدلی در دنیا متحقق کنند، برای این است که حکومت عدل اگر باشد، حکومتی باشد با انگیزه الهی ، باانگیزه اخلاق و ارزش های معنوی انسانی ، یک همچو حکومتی اگر تحقق پیدا بکند، جامعه را مهار می کند و تا حد زیادی اصلاح می کند و اگر حکومت ها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصی باشد که ارزش ها را در آمال نفسانی خودشان می دانند، ارزش های انسانی را هم گمان می کنند که همین سلطه جوئی ها و شهوات

است ، تا این حکومت ها برقرار هستند بشریت رو به انحطاط است و اگر آمال انبیا در یک کشوری تحقق پیدا بکند آن ولو بعض آمال انبیا، آن کشور رو به اصلاح می رود.

شما مقایسه بکنید این جمهوری اسلامی را در زمان ما، مقایسه بکنید این سران جمهوری اسلامی در کشور ما و این حزب جمهوری اسلامی در کشور ما، مقایسه بکنید با هر کشوری را که می خواهید انتخاب کنید. شما هر کشوری را که انتخاب کنید، من گمان نمی کنم که رویهمرفته مثل این کشور ایران اینطور که ملت به حسب نوع و حکومت و مجلس و روسائی که هستند و در کارها دخالت می کنند و اداره می کنند کشور را شما گمان ندارم که نظیری برایش پیدا بکنید.

من نمی خواهم بگویم که ما نقیصه نداریم ، الی ماشاءالله نقیصه داریم و الی ماشاءالله ما هواهای نفسانی داریم لکن به مقایسه ما می خواهیم حساب کنیم ، نه اینکه صددرصد جمهوری اسلامی الان آن خطی را که انبیا می خواستند، طی کنند، یا حزب جمهوری اسلامی یا سایر نهادهائی که در کشور هست ، ما هیچ یکمان مدعی نیستیم که تمام اینها صددرصد تمام است ، لکن مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است ، یک بارقه الهی به این کشور تابیده است و به واسطه همین نسیم روح بخشی که با عنایت حق تعالی در این کشور وزیده است ، این کشور را رو به اسلام و آمال انبیا دارد سوق می دهد، ولو اینکه در بسیاری از جاهایش

اشتباهات هست و بسیاری از اشخاص ناباب هم در گروه ها وارد شده اند، لکن ما رویهمرفته مطلب را در هر جامعه ای باید حساب بکنیم . در یک جامعه ما نمی توانیم بگوئیم که افراد همه شان سالمند، در تمام دوره دنیا زمان انبیا و بالاترین زمانی که بشر یک راسی داشته است مثل انبیا و در اسلام مثل رسول اکرم ، معذلک وقتی که حساب می کنند، حساب جامعه را باید بکنند نه حساب افراد را. ببینیم جامعه ، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست یا جامعه رو به سوی انحطاط هست .

من نمی خواهم بگویم که جوامع بشری و افرادی که در سایر جوامع زندگی می کنند، آنها منحطاند، لکن می خواهم عرض کنم تشکیلات را که بهتر می توانیم به آن اطلاع پیدا بکنیم ، وقتی حساب بکنیم تشکیلاتی که در ایران هست ، بدون اینکه در نظر یک عصبیتی در کار باشد، این تشکیلات از تشکیلاتی که در سایر کشورها هست بهتر است . این تشکیلات رو به اسلام دارد می رود و این تشکیلات می خواهد که آمال انبیا را متحقق کند و در سایر تشکیلات لااقل ما سراغ نداریم که اینطور باشد. آنهائی را که اطلاع داریم ، ولو فردی ، افرادی در آن پیدا بشود که صالح باشد، لکن تشکیلات رویهمرفته وقتی حساب می کنیم ، تشکیلات رو به انحطاط است .

ما از بعضی موارد محدود و جزئی می توانیم که مسائل را تا یک حدودی به دست بیاوریم . شما ملاحظه بکنید که از وقتی که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است ، کشورهائی

که با این جمهوری اسلامی مخالفت کرده اند چه وضعیتی داشته اند تا بفهمیم که انحطاط اخلاقی تا چه اندازه در بشر هست .

این جمهوری اسلامی از آغاز با ذکر خدا همراه بود

این جمهوری اسلامی از اول که نهضت اسلامی این مردم تحقق پیدا کرد و کم کم انقلاب تحقق پیدا کرد، از همان اول فریاد این جمعیت ها و گروه ها در هر جا که بودند فریاد این بود که با الله اکبر پیش می رفتند، خدا و ذکر خدا در فریادهای آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در این بین ها هم ، این ذکرهای الهی و یاد خدا در این کشور زنده است و این اسلام خواهی و اخلاق اسلامی خواهی در این بشر زنده است . لکن کدام کشور است ، الا نادر که ما را مسلمان بداند حتی . ما هر چه فریاد بزنیم که ما اسلام را می خواهیم ، بسیاری از این کشورهاست که می گویند که اینها زرتشتی هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرست اند، این جز انحطاط اخلاقی در دستگاه های دولتی ولو در بسیاری از کشورهاست ؟ ما از روز اول و اشخاصی که توجه به این مسائل دنیائی ، آن چیزی که بر دنیا می گذرد، داشته اند، از اول با اسرائیل مخالف بوده ایم . بیشتر از بیست سال است که صحبتهای ما همیشه راجع به این بود که اسرائیل نباید که یک کشور مستقلی باشد و باید این ظالم را از این دنیا برداشت ، خطر دارد، خطرناک است . لکن تا حالا هم همین کشورهائی که می گویند ما مسلمان هستیم و اسلامی هستیم

، تا حالا هم ما را با اسرائیل همدست می دانند! ما که از اول آمریکا را ظالم می دانستیم و ستمگر می دانستیم و کشور خودمان را در دامن او به واسطه خیانت حکومت سابق اینجا، در دامن او می دیدیم هست ، مخالفت کردیم با او، مردم قیام کردند و مرگ بر امریکا گفتند و عمل هم کردند و آن لانه جاسوسی را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ کارشان ، تا امروز همه به ما گفته می شود که اینها با آمریکا همدستند! کانه امریکا و ما هر دو با هم همدست هستیم که با آمریکا مجادله کنیم ! این جز انحطاط اخلاقی است که در این سران کشورها، بسیاری از کشورها رو به سراشیبی دارند می روند؟ صدام را وادار کردند که به این کشور اسلامی حمله کند و از زمین و هوا و دریا حمله کرد به ما و بعضی از اشخاصی که آنوقت سردمدار بودند خیانت کردند به این کشور و در عین حالی که اطلاع داشتند، چیزی نگفتند. لکن همین صدامی که حمله کرد به کشور ما، با اسم اسلامی و اینکه با گبرها می خواهم مبارزه کنم ، با این اسم خودش را آرایش می داد، و این جز یک انحطاط اخلاقی کثیف هست ؟ و آنهائی که از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برایش فرستادند، اینها همه می گویند ما مسلمان هستیم و طریقه ما طریقه اسلام است . با کی اینها دارند مبارزه می کنند؟ با آن جمعیتی که از بچه و بزرگشان ، از

مرد و زنشان ، از حکومت تا مجلس و تا هر جا که انسان ملاحظه می کند و آنها هم می دانند، همه هر چه دارند هی فریاد اسلام را می زنند. آنهائی که می گویند ما مسلم هستیم و مسلمان هستیم و طریقه اسلام را داریم ، آنها در رادیوهایشان ، در تبلیغاتشان ، در تلویزیونشان و در نطق هایشان و در سایر چیزها وقتی که ملاحظه کنید می بینید که همان آثاری است که زمان شاهنشاهی در اینجا بود، همان وضع است و حالا ما این بنگاه های تبلیغاتی مان ، این مطبوعاتمان و این رادیو و تلویزیونمان و این ارگانهایی که هستند و این قوای ثلاثه ای که هستند، اینها وقتی که صحبت می کنند یا رادیو از آن پخش می شود امور، اکثرا پخش اسلام و احکام اسلام نیست ؟ کجای دنیا شما سراغ دارید که در رادیویش درس فقه باشد، در رادیویش درس فلسفه الهی باشد؟ و کجا سراغ دارید که رادیو اکثر وقتش را در تبلیغات اسلامی دارد صرف می کند، و همین طور رادیو تلویزیون ؟ و کدام حزب را سراغ دارید که سران آن حزب مثل سران حزب جمهوری اسلامی باشد؟ البته من افراد را نمی شناسم لکن سران را می شناسم و چیزی که آنها تصدیق بکنند ما هم تصدیق می کنیم . من نمی خواهم بگویم که در حزب جمهوری اسلامی افرادی خودشان را وارد نکردند یا افرادی هم نیستند که اشتباهاتی داشته باشند یا تعمداتی ، لکن رویهمرفته را ما باید حساب بکنیم که رویهمرفته وقتی که حساب بکنیم این حزب را با

حزب های دیگری مثلا با حزب توده یا احزابی که در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اینها، افراد آنها با افراد اینها، طرز عمل آنها با طرز عمل اینها مقایسه بکنیم و انصاف داشته باشیم می بینیم که این وجهه ، وجهه انسانی و اسلامی است و آنها به حسب نوع اینطور نیستند.

اسلحه های ما در راه تحقق آرمان های اسلامی و الهی دارد به کار می رود

اینکه مخالفت می کنند با سران اینها، با خود اینها، با سایر ارگان هائی که در ایران الان هست ، این مخالفت جز این است که مخالفت با اخلاق انسانی و ارزش های انسانی است ؟ اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همین طور ارتش ما هست ، دست صدامی ها هم هست ، دست اردنی ها یعنی حکومت هست و دست آمریکا و شوروی هم هست ، همه اینها اسلحه دارند، ما اسلحه های کوچک داریم آنها اسلحه های بزرگ دارند، این اسلحه ها وقتی به کار می رود خود اسلحه فی نفسه اشکالی ندارد، چیزی نیست ، خود شمشیر فی نفسه چیزی نیست ، شمشیر حضرت علی ابن ابیطالب با شمشیر ابن ملجم یک شمشیر، یک جور بودند، شاید شمشیر او تیزتر هم بود لکن او که این شمشیر را به کار می برد، این میزان است . آنکه یک ضربت را با عبادت ثقلین مساوی می داند و افضل ، با آن ضربتی که همین موجودی که یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین است به خاک و خون می کشد، آن میزان است ، آن که ضربت ها را وارد می کند میزان است .

از اول این جنگ تحمیلی ، ما ببینیم که سپاهیان ما و ارتش

ما اسلحه های خودشان را در چه کار به کار بردند، در چه جهت به کار بردند و امریکا و آنهائی که دنبال یعنی صدام را وادار کردند به این امر، آنها در چه کار. وقتی ملاحظه می کنیم می بینیم که طیاره های آنها دزفول و آبادان را، اهواز و اندیمشک را، امثال اینها را می کوبد و آن مردم را کوبیده است و آنجاها را خراب کرده است و الان یک خرابه ای بعد از اینکه بروند، یک خرابه ای دست کشور ما هست ، و اسلحه های ما دفاع از این ملت ضعیف است به کار می رود، در راهی که خدا فرموده است ، اسلحه های ایران الان غیر آن که دست منحرفین است ، آن که به حسب توده های مردم میزان است ، به حسب اجتماع میزان است ، این اسلحه ها در راه تحقق آرمان های اسلامی و الهی دارد به کار می رود و آن اسلحه ها در راه تخریب و براندازی اسلام دارد در کار می رود. اینکه من عرض می کنم که دنیا تهدید به فنا، از راه سراشیبی در اخلاق دارد حرکت می کند، برای این است که این دو طایفه ای که یک طایفه حمله کردند و زن و بچه مردم را آواره کردند و همین طور زن و بچه مردم را از عراق هم آواره کردند و کشور ما را آنطور خراب کردند که ما سال ها باید زحمت بکشیم تا برش گردانیم به حال اول ، می بینیم که کشورهای مختلفی با یک همچو ستمگر و یک همچو خبیثی دارند کمک

می کنند، اسلحه می فرستند و همه چیز، هم افراد می فرستند، تبلیغات می کنند، اکثرا وقت صرف می شود برای اینکه این جمهوری اسلامی را از بین ببرند. از قراری که در این نوشته ها یا در گفته ها بود، رئیس جمهور آمریکا گفته است که این جنگ را دیگر باید به هم یک کاری بکنیم از بین برود، برای اینکه این جنگ دیگر به نفع آمریکا نیست ، شما ببینید این چه اقراری است که یک نفر آدم ، رئیس جمهور یک کشور ابرقدرت به اصطلاح ، همچو اقرار می کند که جنگ تا حالا به نفع آمریکا بوده است ، برای اینکه جنگ برای به هم زدن این جمهوری اسلامی بوده است ، حالا که می بینیم نمی شود این کار و ممکن است که جمهوری اسلامی رشد زیاد بکند و سایر کشورهای مسلمان هم بیدار بشوند، پس حالا یک خطری است برای آمریکا، دیگر به نفع امریکا نیست . حالا تقاضا کرده است از همه اشخاصی که دست اندرکارند که بیایند و این جنگ را به یک طوری به صلح برگردانند. و ما که از اول می گفتیم که ما جنگ با کسی نداریم ، ما با همه عالم می خواهیم صلح داشته باشیم ، ما اختلافی با کسی نداریم ، ما می خواهیم برویم کشورگیری کنیم ، ما دفاع می کنیم ، دفاعی که اسلام به ما دستور داده ، ما تابع اسلام هستیم ، هر چه فرموده است عمل می کنیم ، اگر فرموده بود که دفاع هم نکنید، ما هم می نشستیم و کاری نمی کردیم ، فرموده

دفاع بکنید، باید بکنیم ، آنها هجوم کردند و ما دفاع . به جای اینکه اینهایی که می گویند ما مسلمان هستیم ، این کشورهائی که می گویند ما اساس کارمان بر اسلام است ، اینها به یک آیه ای از قرآن عمل می کردند، ما همه قبول داشتیم که اگر یک طایفه ای بغی کردند و طغیان کردند و به طایفه ای دیگر از مسلمین چه کردند، همه باید با او جنگ کنند تا او برگردد به حکم خدا وقتی برگشت آنوقت بنشینند اصلاح کنند.

ما همان حرف اولی که گفتیم ، همان حرف اول را همه زدیم . در مجلس صحبت شده همان بوده ، رئیس جمهور صحبت کردند همان بوده ، نخست وزیر صحبت کردند همان بوده ، رئیس مجلس صحبت کردند همان بود. حرف ما یک حرف منطقی صحیح انسانی است . یک کسی که تجاوز کرده به ما و اینهمه خسارات به ما وارد کرده است و در کشور ما هست الان هم ، خوب ، حرف صحیح ما این است که خوب ، از کشور ما برو. متعدی آن است که توی کشور دیگری است و شما اگر چنانچه از این جوامع بین المللی که ما می شناختیم شان (یعنی تا حدودی ) بخواهید دعوت کنید که بنشینید و ببینید متجاوز کی است ، مطمئن باشید که اگر از یک کشورهای صالح (اگر باشد) نخوانید اشخاص را برای رسیدگی ، آنها قبلا شما را محکوم کرده اند، قبلا آنها ما را متجاوز شاید محسوب کرده باشند و اینها همان انحطاطی است که من عرض می کنم . رو به انحطاط

اخلاقی ما هستیم و ما باید چه بکنیم و اسلام باید چه بکند با اینکه با این اخلاقی که دیگر به افتضاح کشیده شده است ، با این وضعی که دیگر آن روزی که اینها شکست خوردند و رفتند بیرون و زدند ایرانی ها آنها را بیرون کردند، آن روز هم باز هی گفته می شود که صدام افراد خودش را خواسته است دیگر! بعد از اینکه واضح شده این مساله در همه جا، از خارج آمدند دیدند و گفتند که مساله چی بوده ، حالا هم باز آنجا را نمی خواهند به رو بیاورند که شکست خورده ، می گوید که ایشان خواستند افرادش را، لابد صلح جویی بوده این ! اینها همه علائم این است که دنیا رو به سراشیبی است ، یعنی این قشرهائی که دارند دنیا را اداره می کنند اینها رو به سراشیبی هستند و ملت ها باید متوجه به این معنا باشند که ملت ها را اینها نکشانند همراه خودشان رو به سراشیبی . ملت عراق باید متوجه این معنا باشد که اگر چنانچه صدام در عراق باقی بماند آنها را رو به فساد می کشد، جوان ها را رو به فساد می کشد و خدا می داند که آنقدر لطمه ای که بر عراق وارد شده است ، از این حزب کافر عفلقی و بر جوان های آنها وارد شده است ، چه صدمات اخلاقی بوده که وارد شده است . آن که انسان را و کشورها را تهدید می کند این انحرافات اخلاقی است که تهدید می کند، و الا سلاح فی نفسه که چه اشکال دارد.

باید ملتفت باشید که اشخاصی که در بین شما هست انحراف نداشته باشند

یعنی ما از مساله بگذریم ، یک چند کلمه ای با آقایانی که در اینجا تشریف دارند عرض کنیم . من اطمینان به این آقایانی که می شناسم شان که در راس این حزب بودند و سابق هم بعضی دیگری که بودند، اینها را ما با آنها بودیم و می شناسیم ، لکن این آقایان چند نفر هستند و احاطه به تمام کشور و حزب جمهوری اسلامی در تمام کشور را ندارند. باید اشخاصی که در هر جا هستند و متکفل این امر هستند و اشخاص صالح هستند، با کمال دقʠو با کمال وسوسه ملاحظه کنند که افرادی که خدای نخواسته انحراف دارد و افرادی که می خواهند خودشان را وارد کنند در این چیزهایی که به نفع اسلام است و منحرفش کنند، مبادا باشد در آنها. حتی یک فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش . جمعیت زیادی اند الان که در حزب هستند، باید توجه کرد به اینکه آنهائی که در راس هستند، خیلی درباره آنها، یعنی در هر جا هستند، در راس به طور مطلق نه ، رده بالا را نمی گویم ، آنهائی که در جاهای دیگر هستند و اداره می کنند حزب جمهوری اسلامی را باید توجه کنند که در همان مرکز اداریش و تبلیغاتی اش و چیزهای دیگری که دارند مبادا یک نفر از اشخاص منحرف با یک صورت بسیار مثلا اسلامی ، وارد نشود. توجه به سوابقشان بکنند، به لواحقشان ، به خانواده هاشان و به کارهائی که می کنند، توجه بکنند. یک وقت انسان می بیند که یک چیزی بسیار خوب است لکن آمدند و

منحرفش کردند و لااقل بدنامش کردند. اینها الان به همین قدر کافی اند که یک چیزی که مورد توجه مردم هست بدنامش کنند. اینها در صدد این هستند که هر چه ما داریم بدنام بشود دولت را، مجلس را و جمهوری اسلامی را و حزب جمهوری را. باید ما توجه بکنیم به اینکه راهی که خدا پیش پای ما گذاشته است و ما می خواهیم همان راه را برویم ، اشخاصی نیایند وارد بشوند و راه را منحرف کنند. این شیطان از روز اول خدای تبارک و تعالی را اگر ملاحظه فرمودید تهدید کرده که من بنده های تو را، می نشینم و منحرف می کنم . این تهدیدی است از طرف شیطان به خدا. اینها اینطور هستند که تا آن آخرین نفسشان وقتی نرسیدند به آنی که باید برسند، تا آن آخرین نفسشان لااقل اگر دست شان نمی رسد که بکشند اینها را، بدنام کنند اینها را و این چه بهتر که وارد بشوند در این جمعیت هایی که به اسم اسلام دارند کار می کنند مثل انجمن های اسلامی که در همه جا هست . این انجمن های اسلامی ، خود انجمن اسلامی یک چیز خوبی است ، مطلوبی است و افرادش هم انشاءالله اکثرا خوبند، لکن باید توجه داشته باشد این انجمن ها که افرادی که در این انجمن وارد می شوند، اینها چکاره هستند و وارد می شوند. یک وقت شما می بینید که انجمن اسلامی منحرف شده است و بدنام شده است . اگر چند جا یک خلاف هایی را انجام بدهند تعمدی ، و بخواهند بدنام کنند این انجمن

های اسلامی را، یک وقت می بینید در سطح کشور انجمن های اسلامی را می گویند اشخاص مخالفی هستند اینها. باید خود اشخاصی که تماس دارند با افراد، در هر جا که هستند خودشان باید دنبال این مطلب بروند که اصلاح کنند قضیه را و افراد با شناسائی ، با شناسائی بروند. اگر فرض کنید یک انجمن اسلامی باشد که بیاید و کم کم بخواهد یک جایی که هست آنجا را به هم بزند، اداره ای را حیثیت اداریش را به هم بزند، بدانید این انجمن اسلامی نیست . انجمن اسلامی باید ناظر به امور باشد و معین هر جا که هست باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامی مثلا در بانک که هست بخواهد افراد صالح را هی بگوید چطور است و بیرون کند و افراد ناصالح وارد بکند، این انجمن اسلامی نیست .

باید ملتفت باشید که اشخاصی که در بین شما هست انحراف نداشته باشند که به واسطه انحراف شما را به انحراف بکشند یا لااقل بدنام کنند و بالاخره ما هر چیزی که در این مملکت الان داریم ، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانک و چه سایر ارگان هایی که داریم باید ما کوشش کنیم که اینها بخورد به جمهوری اسلامی . خوب ، ما ادعا کردیم که ما جمهوری اسلامی را می خواهیم ، همه ملت هم موافقند با این ، جمهوری اسلامی می خواهیم ، آنهائی که مخالفند معدودی هستند، خوب ، ما که می گوئیم که نظام جمهوری اسلامی را در ایران ما متحقق کردیم ، آنوقت اگر خدای نخواسته بیایند مجلس ببینند که مجلس

را بعضی آوردند خراب دارند می کنند، بروند دولت ، دولت هم ببینند همین طور است ، همین طور یک وقت بشود شیر بی دم و شکم ، ما باید کوشش کنیم که اینها را تا آن اندازه ای که قدرت داریم به همین چیزی که اسلام می خواهد مبدل کنیم .

بانک های ما باید توجه به این معنا داشته باشند که بانک ، بانک اسلامی است امروز، نه بانک زمان رضاشاه و محمدرضا شاه . بانک ها باید فکر این مطلب باشند که مسائل خودشان را با اسلام تطبیق بدهند و همه جا اینطور باید باشد. ما از رویهمرفته جامعه مان هیچ نگرانی نداریم . رویهمرفته جامعه ما یک جامعه اسلامی است و دارد رو به اسلام می رود، اما از این خصوصیات و افراد نادر که گاهی وقت ها اشخاص بسیار خطرناکی هستند، از اینها نگرانی هست که مبادا در هر جا که اینها بتوانند، وارد بشوند و با ورود خودشان انحراف ایجاد بکنند و ما نباید سهل انگاری کنیم که خوب ، یک نفر آمده است فرض کنید در این محل ، و خرابکارها دیگران نیستند. نه ، یک نفر فاسد یک وقت می بینید که یک انجمنی را فاسد می کند و یک کشوری را رو به فساد می کشاند، ما باید توجه به این مسائل داشته باشیم . این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل منزلش هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود او را تعقیب و مجازات می کنند، برای اینکه اینهائی که اینطور فسادها را در یک

مملکتی می کنند ولو توی خانه ای این کار را می کنند این کم کم سرایت می کند و جامعه را رو به فساد می برد. خدای رحمان و رحیمی که با همه بندگانش رحمت دارد و می خواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشریع اینطور فرموده است . آنوقت یک نفر آدمی که بیاید در خیابان و شمشیرش را بکشد، چاقویش را بکشد و بخواهد مردم را تهدید کند، بگویند که این را باید بکشید، این برای این نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده ، یک دشمنی با این آدم است ، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کم کم کشیده می شود به فساد. فساد یک فرد، دو فرد، چهار فرد، این ور، آن ور، اگر منحصر به خودشان بود حرفی نبود اما فساد سرایت می کند، اخلاق فاسد سرایت می کند به همه ، کم کم می بیند یک وقت یک کشوری فاسد شد. اسلام از اول جلویش را خواسته بگیرد، گفته این کسی که این فساد را کرده باید با او اینجور رفتار کنید تا از اول نگذارد رشد پیدا کند این فساد. شما هم باید، موظفید، در بانک موظفند، در انجمن های اسلامی موظفند، جمهوری اسلامی و حزب جمهوری اسلامی موظف است و دولت و همه موظفند به اینکه نگذارند، یک مورد هم فساد وقتی واقع شد اغماض نکنند، همان یک مورد را تعقیب کنند و همین یک مورد را از بین ببرند تا سرایت نکند، یک وقت یک جمهوری به فساد کشیده بشود یا لااقل به

اینطور کشیده بشود که بدنام بشود در دنیا. به اندازه کافی ما اشخاصی که ، مبلغینی که بخواهند این جمهوری اسلامی را به بدنامی بکشند به قدر کافی در دنیا ما داریم . خودمان نباید یک کاری بکنیم که کمک بشود، به قدر کافی دنیا با ما دارد مخالفت می کند. ولی شما اگر خودتان را حفظ بکنید و اگر اخلاق اسلامی در خودتان نفوذ بکند و همه توجه به این مسائل داشته باشید که از اخلاق اسلامی یکی از امور مهمش قضیه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است ، همه با هم بودن است و تا حالا هم ما هر چه پیشرفت کرده ایم از این معنا بوده . تاکنون این جمهوری اسلامی از اولی که انقلاب پیدا شده ، چه در آنجائی که قطع ریشه های فساد را کردند و از بین بردند تا آنجائی که در امور کشور کارسازی کردند، بازسازی کردند، در اثر این وحدتی بوده است که اینها داشتند که یکی از اخلاق اسلامی است .

مادامی که برادری را حفظ کنیم ، در امان هستیم

این برادری یکی از اموری است که در قرآن کریم همه ما را برادر خواندند، مسلمان ها را، مومنین را، و برادرها باید با حسن نیت و برادری مجتمع باشند و بحمدالله تعالی هستند. ما باید این نعمت الهی که خدا این هم نعمت حساب کرده ، این نعمت ، بزرگ ترین نعمت است ، این نعمت الهی را ما باید حفظش کنیم . مادامی که این نعمت الهی را ما حفظ کردیم ، در امان هستیم از همه شیاطین و آن روزی که ما این نعمت را خدای نخواسته از دست بدهیم ،

آن روز است که خلل وارد می شود به کشور ما. و من امیدوارم که به همین نحوی که الان دارد پیش می رود و جمهوری اسلامی دارد پیش می رود و همه کسانی که در ایران یک کاری انجام می دهند، یک فکری را دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند و تاکنون هم بحمدالله هر چه توطئه بوده است در اثر همین بیداری که ملت ما دارند و بیداری که دولت ما دارد و سایرین دارند همه خنثی شده است و انشاءالله از این به بعد هم خنثی خواهد شد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه کشور، کشورهای اسلامی ، به همه ملت های مسلمان ، آگاهی به مقداری که بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت کنند به نوع بشر، انشاءالله توفیقش را عنایت بفرماید و امیدوارم که این جمهوری اسلامی انشاءالله برسد به مقامی که خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله علیه . و انشاءالله خداوند ما را در اخلاق خوش ، در رفتار خوش ، در کردار خوش یاری کند و هواهای نفسانی ما را انشاءالله با عنایت خودش و قدرت خودش سرکوب کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/1/61

پاسخ امام خمینی به پیام اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

خواهران و برادران عزیز و متعهد! مرقوم شریف واصل ، توفیق و سلامت و سعادت شما جوانان محترم را از خداوند متعال خواستار است . سه سال از آغاز جمهوری اسلامی و تدفین ستمشاهی دو هزار و پانصد ساله می گذرد و این طفل نوزاد با مواجه بودن با توطئه ها و

خرابکاری ها و جنایت ها و خیانت های عناصر داخلی و قدرت های بزرگ شیطانی و دولت های سرسپرده منطقه و غیر منطقه ره صد ساله رفته و با دست قدرت مطلقه ء الهی ، انقلاب شکوهمند ملت مظلوم و تحت ستم و شکنجه ایران تمام موانع را از سر راه برداشته و توطئه ها را خنثی نموده است . با اینکه اکثر بوق تبلیغاتی و مطبوعات در خدمت مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی هستند و در طول مدت انقلاب و بویژه در سال های اخیر با تمام شیوه برای کوبیدن این رژیم نوپا از هیچ تهمت و دروغ و ناسزا و شایعه پراکنی کوتاهی نکرده اند و شاید در مقابل این دشمنان مقتدر هر رژیمی بود در هم ریخته و ساقط شده بود، ولی انقلاب اسلامی به طور معجزه آسائی به راه خود ادامه می دهد و بسیاری از مسلمانان و مستضعفان جهان را بیدار نموده است و امید آن است که یک انقلاب عمیق عمومی در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشریت تحقق یابد. انقلاب ایران با قدرت به پیش می رود و هر روز انسجام و استحکامش فزونی می یابد و مخالفانش با شکست مواجه می شوند.

نکته مهم پس از فضل خداوند متعال که پشت و پناه مظلومان است ، خصوصا آنان که برای رفع ظلم و کوتاه کردن دست جنایتکاران بین المللی فداکاری می کنند و جوان می دهند، مردمی بودن این انقلاب است و بزرگترین نقش آن ایمان راسخ به خدای بزرگ و به پیروزی است . و شما عزیزان که نقش مهمی در خنثی نمودن تبلیغات دروغین و

تهمت های بی پایه را بر عهده دارید با اعتماد به فضل و یاری خداوند متعال به راه خود ادامه دهید و چون مقصد اقامه عدل و قسط است ، از پیشامدها نهراسید.

خواهران و برادران من ! مشکلات زیاد شما را در آن محیط احساس می کنم ، چنانچه شما هم مشکلات ما را حس می کنید، لکن هر دو می دانیم که راه ما حق است و همه در مقابل باطل ایستاده ایم و با صبر و استقامت ، حق بر باطل پیروز است و خداوند وعده پیروزی را داده است و امیدوارم که زمان آن نزدیک باشد. ما کوشش داریم که تبلیغات خود را گسترش داده و نیز با همه گرفتاری ها در این امر مهم به فعالیت برخیزیم و همه ما و شما که دارای یک مقصد و ایده هستیم ، باید برای رسیدن به آن تمام توان خویش را به کار بریم و خوب است که این نکته را تذکر دهم ، تبلیغات بسیار عظیم دشمنان ما چون با اختلاف زیاد و تناقض گوئی انجام گرفته و می گیرد، گمان نمی کنم تاثیر چشمگیری داشته باشد (والامر الی الله ) چنانکه دیدیم و دیدید که پیروزی عظیمی که رزمندگان شجاع و متعهد ما در هفته قبل در فتح مبین به دست آوردند که همه جهان آن را با تمام کوشش تاکنون نتوانسته اند عرضه کنند و نیز اسلحه و مهماتی که از دشمن به غنیمت گرفته شده و آنچه از آنان منهدم گردید، به قدری زیاد است که مدتی وقت لازم دارد تا شمارش نموده و یا جمع آوری نمایند و

همچنین عدد کشته شدگان فریب خورده باز به طور کامل به دست نیامده و اسیران و پناهندگان به قدری زیادند که تخلیه آنان به مرکز هنوز میسر نشده و بیش از چهارده هزار نفر تاکنون به تهران فرستاده شده است و آنچنان شکست آشکاری به دشمن وارد کرده اند که در تاریخ جنگ ها بی نظیر و کم نظیر بوده است ، با همه اینها و رانده شدن دشمن تا مرز عراق ، بوق های تبلیغاتی بزرگ جهان تا مدتی از آن یا ذکری نکردند و یا از پیروزی صدامیان داد سخن دادند، تا آنکه رسوائی آنان برملا شد و پس از آمدن خبرنگاران ، مقداری از پیروزی مخابره شد. با این وصف رسانه ها با موذیگری به زبان درآمدند و ضمن انعکاس بعضی ابعاد آن ، از فرمان صدام برای عقب نشینی به انگیزه آرایش جدید سخن به میان آوردند و اینجانب گمان می کنم این رسوائی مفتضحانه که برای رسانه های گروهی دشمنان انسانیت در این جنگ بویژه در چند جبهه از قبیل آبادان و بستان و از همه مهمتر در فتح المبین ببار آمد، برای ملت ایران یکی از پیروزی هاست . و مساله دیگری که باید برای شما تذکر دهم این است که شما برادران و خواهران اگر گفتار و کردار گروهک های منحرف بویژه گروه منافقین را بررسی نمائید، متوجه می شوید که آنها از زمانی که با عده ای از علمای اعلام مثل حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای منتظری و دیگر دوستان زندان بوده اند، تا وقتی که ملت پیروز شد و به برکت مجاهدات ملت شجاع نجات پیدا

کردند و نیز در طول این سه سال با چه چهره مختلف و کردار و اقوال متضاد با ملت شریف مواجه بوده و هستند. با یک بررسی کوتاه می توانید از عقاید التقاطی آنان ، بلکه عقاید متضاد با اصول اسلامی و رفتار و کردار گوناگون منافق گونه آنان ، اگر تاکنون آگاه نشده اید، آگاه شوید. ما از نزدیک مشاهده نموده و می نمائیم که این مدعیان اسلام ، با عقاید و اصول اسلامی مخالفند و این مدعیان مجاهدت برای خلق ، چه جنایاتی که مرتکب نشده اند، از قیام مسلحانه و کشتار مردم بی گناه کوچه و بازار تا آتش سوزی ها و انفجارها و ترورها که اکثرا کودکان و زنان و مردان مستمند و مظلوم طعمه جنایات غیر انسانی آنان بوده اند و اکنون نیز ادامه دارد و از ابتدای پیروزی انقلاب اینان در صدد به دست گرفتن قدرت بوده اند و از پادگان ها و کلانتری ها بیت المال مسلمین را، از مهمات تا انواع سلاح های کوچک و بزرگ به غارت برده و با دزدی از بانک ها که و ده ها جنایت در سرتاسر کشور، خانه های تیمی تدارک دیده و با قیمت های زیاد اجاره کرده و مراکز خیانت به ملت را هر چه بیشتر تقویت نمودند، که بحمدالله تعالی با قوای مسلح و پشتیبانی ملت اکثر آنها کشف شده است . و از هر چیز جنایت بارتر، گول زدن دختران و پسران کم سال ناآگاه و به فساد کشاندن آنها و همچنین وادار نمودنشان به ترور و آتش سوزی است که به خواست خداوند، بسیاری از آنان

از فریبکاری همدستان خود مطلع شده و توبه نموده اند. برادران و خواهران محترم ! این تذکرات برای آن است که از جوانان و دوستان کم اطلاع خود جلوگیری نمائید که با این گرگان در لباس آدم و جنایتکاران با اسم اسلام راستین ، معاشرت ننموده و کوچکترین تماسی نگیرند. اینان که از امپریالیزم انتقاد سرسختانه ء منافق گونه می کردند، اکنون معلوم شد که چهره واقعی آنان چه چهره کریهی است و امروز به خوبی روشن است که اینان به دامان امپریالیست ها پناهنده و با کمک آنان به توطئه علیه جمهوری اسلامی برخاسته اند و با شایعه سازی و دروغپردازی می خواهند جوانان معصوم را به دام بکشند و با استفاده از خون مظلومان و گول خوردگان ، اوامر اربابانشان را اجرا کنند.

شما دوستان ، به حسب وجدان و شرع مطهر موظفید هر قدر می توانید جرایم ایشان را فاش کنید و نگذارید جوانان که ذخایر ملت اند در دام آنان افتند. و شما بدانید که اگر ما در تحت لوای اسلام و پرچم توحید باشیم ، از آسیب دشمنان مصون خواهیم بود. امروز چون گذشته همه بدبختی های مسلمانان از تفرقه و عدم اجتماع در زیر پرچم پرافتخار اسلام است . پیروز باشید و خداوند یارتان باد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/1/61

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان عشایر کشور، گروهی از کارکنان سازمان هایصدا و سیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی ، شرکت توانیر، جمعیتهلال احمر، اعضای جهاد سازندگی و خانواده های شهدا

رژیم سابق گروه هائی را که احتمال می داد در مقابل ابرقدرت بایستند، سرکوب می کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

این گروه های مختلفی که امروز تشریف آوردند و ما از نزدیک خدمتشان رسیدیم که همه در ارتباط با این جنگ و در خدمت در جبهه بوده اند، از همه آنها من تشکر می کنم و امیدوارم که همه آنها موفق

باشند و همانطور که تاکنون دین خودشان را به اسلام و کشور خودشان ادا کردند، این خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله کشورشان ، کشور عزیزشان به استقلال تام و آزادی کامل برسد و اشرار را در این کشور از بین ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.

من به مناسبت اینکه از عشایر محترم کشور عددی اینجا تشریف دارند و از رادیو و تلویزیون هم عددی هستند، بعضی از مسائلی که در رژیم سابق ، در این پنجاه سال با برنامه ریزی مسلم تحقق پیدا کرده است ، عرض می کنم ، گرچه همه آنها را نمی شود. و من امیدوارم که تاریخ نویسان ما و آنهائی که اهل مطالعه هستند این پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببینند که در این پنجاه سال این پدر و پسر چه به روز این کشور آوردند. ما یک بررسی کوتاه از این ارگان هائی که در این کشور می توانستند منشا اثری باشند و گروه هائی که ممکن بود در مقابل قدرت های بزرگ بایستند، ما یک بررسی مختصر گذرائی می کنیم ببینیم که اینها در همه این گروه ها و در همه این ارگان ها چطور با این کشور بازی کردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرت ها اثبات کردند. در یک کشور، ما یک نظری به مراکز سیاسی آن کشور باید بکنیم و یک نظری به مراکز اقتصادی کشور و اجتماعی کشور و یک نظری به قدرت نظامی کشور و یک نظری به گروه های تبلیغاتی و مطبوعاتی کشور و یک نظری به گروه هائی که می توانستند برای این کشور یک قدرت

باشند، مثل عشایر، ببینیم که در طول این پنجاه و چند سال اینها با آن قدرت هائی که ممکن بود در مقابل ابرقدرت ها بایستند چه کردند. رضاخان که آمد اول با یک صورت ظاهر اسلامی آمد و کم کم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چیزی که انگلستان تصویب کرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و این مامور بود به اینکه این کشور را آن مقداری که امکان دارد در مقابل قدرت های بزرگ ایستادگی بکند، آن ارگان ها

را در هم بشکند با اختلاف رویه ها. دنبال این هم پسرش که به نظر من خبیث تر از پدر بود همان معنا را دنبال کرد با یک وضع دیگری . اول هدفی که رضاخان در نظر گرفت ، کوبیدن روحانیون بود به اسم اینکه می خواهم اصلاح بکنم . تمام کارهایشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقی دادن کشور. اجانب ، قدرت های بزرگ که مطالعات زیادی در این کشور دارند ملاحظه کردند که یکی از گروهائی که می تواند مردم را بسیج کند در مقابل قدرت های خارجی ، روحانیت است . ابتدا شروع کردند با اینها دست و پنجه نرم کردن ، یعنی اینها را کوبیدن . اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانه های گروهی آنوقت را و نویسندگان و گویندگان آنوقت را در نظر بگیرید، یا آن مقداری که از آنها باقی مانده است مطالعه کنید، می بینید که تمام رسانه های گروهی و تمام مطبوعات کشور و رادیو، سینما و تئاتر و تمام اینهائی که در یک

کشوری می تواند کار صحیحی بکند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت این رژیم فاسد، به ضدیت با روحانیت برخاسته اند. خود او مامورین را وادار می کرد به اینکه آنها را در هر جا هستند، سرکوب کنند با اسماء مختلف و این مطبوعات ، این رسانه های گروهی ، اینها هم در بی آبرو کردن اینها و جدا کردن ملت از آنها کوشش داشتند. این خودش یک تاریخ طولانی است و کسانی که درست نظر بکنند به تاریخ پنجاه سال ، می توانند بفهمند که قضیه چه بود، و دنبال آن هم در شکستن اسلام و شکستن قدرت اسلام کوشش های فراوان کردند و همه گروهائی که نویسنده بودند و انحراف داشتند، گوینده بودند و انحراف داشتند و رسانه های گروهی ، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفت کردند. در روزنامه هایشان من خودم دیدم که به پیغمبر اسلام سب کردند. این یک دسته ، که احتمال می دادند که اینها بتوانند مردم را بسیج کنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرت ها. یک جای دیگری هم که به طور دیگر با آن مبارزه کردند، دانشگاه ها بود. دانشگاه ها هم اگر چنانچه یک دانشگاه های اسلامی ملی بود، کسانی که از آنها بیرون می آمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشکیل بدهند و امثال اینها و نگذارند نفوذ اجانب در این کشور زیاد بشود. اینجا را هم به یک وضع دیگری کوبیدند، یعنی خود دانشگاه ها را نریختند و تعطیل بکنند، برای اینها برنامه هائی گذاشتند، معلم هائی درست کردند، استادهائی درست کردند که آنها در خدمت آنان

بودند و دانشگاه را یک دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در یک وقت و به آمریکا در آخر، اینطور درست بکنند که افرادی که از اینها بیایند، الا کمی از آنها، در خدمت اجانب باشند. این هم یک باب مفصلی است که محتاج به بحث زیاد است که دانشگاه ما را به صورتی درآوردند که فرآورده های این دانشگاه ، آنهائی که از دانشگاه خارج می شدند و به خارج می رفتند و از خارج سوغات می آوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اینطور میل داشتند. البته در بین اینها بعضی هم بودند که اینطور نبودند اما در یک اقلیت ناچیز واقع بودند. این هم مراکز تعلیم ما.

مجلس هم یکی از مراکز بود که مرکز سیاست یک کشور، قانونگذاری یک کشور، مجلس را هم با فشار و با طرح های مختلف از اشخاصی فراهم کردند. اشخاصی را در مجلس آوردند که همه در خدمت آنها باشند، الا قلیلی از آنها، الا کمی از آنها، که کم کم این کم را هم از بین بردند و اخیرا من دیگر سراغ ندارم که یک نفر وکیلی که در مجلس های اخیر بود، بعد از آنکه امثال مدرس را از بین بردند، من دیگر سراغ ندارم که یک کسی آنطوری که اسلام می خواهد، باشد. مجلس را هم قبضه کرد، یعنی مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اینطور می شود، دولتی که این مجلس تعیین بکند و با دستور این شاه و شاه نما عمل بکند، مجلس هم افرادی را بر سر کار می آورد که همه در

خدمت آنها باشند و رادیو و تلویزیون و دستگاه های تبلیغاتی تمام در خدمت آنها یکسر بودند. هر کس روزنامه های آنوقت را بخواند یا اگر نوارهائی از آنوقت باقی بود بشنود، می فهمد که نقشه این بود که یا در خدمت دولت های اجانب باشند و اخیرا خصوصا در خدمت آمریکا و یا یک افرادی باشند که بی تفاوت باشند. این مراکزی که برای عیش و عشرت جوان ها تهیه کردند و این مغازه های زیادی که برای فروش عروسک ها و فرآورده های خارجی که بوجود آوردند و این دکان های مشروب فروشی ، اینها به یک طبع خودش واقع نشده ، اینها روی یک برنامه بود که آنقدری که می توانند در دانشگاه ها جوان ها را از بین ببرند و به خط آنها بکنند، آنقدری که در آنجا نمی شود، یعنی مراکز فحشا، بی تفاوتشان کنند و راجع به کشور خودشان بی تفاوت باشند، هر کاری می خواهند بکنند، بکنند، آنها کاری نداشته باشند. عشرتکده باشد، سینمای موافق میل و شهوات جوان ها باشد، دیگر این مملکت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است . ذخایرش را دارند می برند، برده اند. نفتش را دارند می خورند، خورده اند و امثال ذلک .

رضاخان عشایر را بکلی می خواست از بین ببرد و بسیار هم موفق شد

و یک چیز دیگر هم ارتش بود. ارتشی که ده ها هزار نفر از خارج مستشار برایش می آید و آقابالاسر برایش می آید، نمی تواند یک ارتشی باشد که برای کشور خودش مفید باشد. او برای کشور دیگری مفید است ، در خدمت دیگری است . این هم یک باب مفصلی است که دانشمندان باید مطالعه کنند

و بنویسند مسائل آنوقت را. این هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشایر، یکی از چیزهائی که آنها احتمال می دادند که یک وقت این عشایری که به دیانت اسلام اعتقاد دارند و می خواهند که اسلام تحقق داشته باشد، احتمال می دادند که اینها برخلاف آنها قیام بکنند، عشایر بودند. رضاخان عشایر را بکلی می خواست از بین ببرد و بسیار هم موفق شد در از بین بردن ، یک افرادی از آنها را تربیت کنند که عشایر را اینها به طریقی که آنها می خواهند، استعمالشان کنند که بسیاری از آنها در خارج بودند و در ایران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور این بودند که عشایر را منحرف کنند و تضعیف کنند روحیه آنها را. همه اینها دست به دست هم داد و این کشور را اینطور که می بینید کرد.

شما در هر مرکزی پا بگذارید، پای اجانب را در آنجا می بینید

از این طرف کارخانه ها و مزرعه ها و کشتزارهای ما، با اسم اصلاحات بکلی مساله کشاورزی را از بین بردند. ایرانی که اگر کشاورزیش سرجای خودش درست عمل بکند باید میلیون ها تن صادربکند، امروز نشسته است و دستش طرف دیگران دراز است که گندم بدهید. این هم از کارهائی بود، از جنایاتی بود که رژیم برای این مملکت پیش آورد. کارخانه ها هم بالا سرش افرادی بودند که نمی گذاشتند که اشخاصی که در آنجا از خود ایرانی ها هستند، در آنجا یاد بگیرند مطالب را. کارشناس های خارجی آمدند کارهای کلیدی را در دست گرفتند و مردمی که آنجا بودند پادوی آنها بودند.

شما در هر مرکزی که پا بگذارید، در هر جائی که پا بگذارید، پای

اجانب را در آنجا می بینید، یعنی سابقا اینجور بود بحمدالله امروز اینجور نیست . اگر یک کسی وارد می شد در این مملکت و بازار می رفت ، پای اجانب بود. اگر آدمی فهیمی بود، می دید چه قضیه است . اگر بازار می رفت ، می دید که پای آنها آنجا هست ، بازار را می خواهند فاسد کنند. اگر در دانشگاه ها رفت ، می دید پای آنها در آنجا بیشتر از جاهای دیگر هست می خواهند آنجا را معوج کنند. اگر در ارتش می رفت ، پای آنها را در آنجا می دید و اگر در کارخانه ها می فت ، پای آنها را می دید و اگر در مجلس هم می رفت ، در دولت و هر جا می رفت ، پای آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و این کشور را با تمام قدرت کشاندند به طرف غرب اخیرا یا به طرف شرق ، و کشور ما را یک کشور وابسته شکست خورده که اگر چند سال دیگر دست آنها بود، غیر قابل اصلاح بود.

خدای تبارک و تعالی بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمین منت گذاشت و عنایت کرد، الطاف خودش را در این کشور عنایت کرد، جلوه داد و این کشور را سرتاپایش را بیدار کرد. با اینکه این مسائل که من عرض می کنم ، شاید اکثر مردم نسبت به آن بی تفاوت بودند و توجهی نداشتند، لکن یک مطلب را همه یکدفعه متوجه شدند که آمریکا می خواهد ما را از بین ببرد. این مطلبی بود که سرتاپای این کشور

توجه به آن کرد به اینکه آمریکا می خواهد ما را مستعمره خودش بکند و تمام حیثیت ما را، حیثیت اسلامی ما را، حیثیت ملی ما را و ذخایر ما را می خواهد از بین ببرد. این یک مطلبی بود که در سرتاپای این کشور منعکس شد و مردم باورشان شد و باورکردنی هم بود برای اینکه همه چیز را می دیدند. این روحیه ای که در این کشور پیدا شد، به عنایت خدا پیدا شد. این را هیچ کس نمی تواند ادعا کند که من این کار را کرده ام . امکان نداشت که بشر بتواند، از بچه که تازه زبان درآورده تا پیرمردی که در بیمارستان خوابیده و دم مرگش هست ، این کشور را اینطور توجه بدهد به اینکه ما می خواهیم مسلمان بشویم و ما می خواهیم مملکت مان مملکتی آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامی باشد، این یک دست غیبی ، یک عنایت غیبی بود که به سر این کشور انعکاس پیدا کرد، کشیده شد و این کشور را بیدارش کرد. و امروز این کشور ما بحمدالله تعالی طوری است که هر جا بروی توجه به اسلام هست . شما در هرجا، در عشایر بروی ، عشایر از این زیر بارهای سنگین که رژیم سابق به آنها تحمیل کرد، بیرون آمده اند، متوجه به اسلام شده اند. بروید در دهات دور افتاده این کشور، هر جا شما بروید، می بینید که بچه و بزرگشان از اینکه استقلال و آزادی را ما می خواهیم ، می گویند و از آمریکا انتقاد می کنند و از اجانب انتقاد می کنند.

منحرفین بدانند با کشوری که مردمش عشق به فداکاری دارند نمی توان مبارزه کرد

این اشخاص

منحرفی که در داخل و خارج شیطنت هائی می خواهند بکنند، اینها بسیار ابله هستند. اینها عقلشان را از دست داده اند و حب مقام و جاه اینها را اصلا نابینا کرده ، بصیرتشان را از آنها گرفته ، اینها نمی دانند در یک کشوری که وضعش اینطوری است ، همه مردمش فریاد می زنند و به جنگ می روند و عشق به فداکاری دارند، در یک همچو کشوری نمی شود از این کارها کرد، نمی شود با این کشور مبارزه کرد، نمی شود در این کشور کودتا کرد. کشوری که همه قوای نظامیش دنبال شهادت دارند می روند و همه قوای نظامی و انتظامی ، پاسدار مسلحش و همه عشایری که آنها هم در جنگ ها وارد می شوند، همه دارند با روی گشاده طرف شهادت می روند، با یک همچو کشوری نمی شود با یک گروه چند صد نفری یا بیشتر یا کمتر معارضه بکنند. اینها اشتباهشان همه اش این است که نه قدرت اسلام را اینها می توانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناخته اند. از این جهت خارج و داخل توطئه های بچگانه ، توطئه های ابلهانه ای به خیال خودشان درست می کنند. در هر رشته ای که می خواهند توطئه بکنند، نمی دانند که چشم های بینای این کشور به همه کارهای اینها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمی فهمند این مسائل را اینها، از این جهت خودشان را به مهلکه می اندازند. بچه های عزیز ما را می خواهند گول بزنند. این بچه های ما، جوان ها، دختر و پسر که از اینها گول خورده اند،

مطالعه کنند ببینند که اینها چه وضعی دارند و مملکت ما چه وضعی دارد، دولت چه وضعی دارد و آنها چه وضعی دارند، آنها به کجا پناه بردند و دولت چه می گوید در مقابل آنها.

من امیدوارم که انشاءالله این روحیه قوی که در این کشور هست ، این روحیه اسلامی و توحیدی که در این کشور هست ، باقی باشد. این کشور را ما به صاحب اصلی او امام زمان سلام الله علیه تحویل بدهیم . انشاءالله به خدمت ایشان ، همه ، انشاءالله همه برسیم و کشور را و ملت را تسلیم ایشان بکنیم ، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمین را موفق کند که به تکالیف اسلامی مان عمل بکنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/1/61

بیانات امام خمینی در دیدار با دادستان کل انقلاب اسلامی و ائمه جمعه استان هایآذربایجان غربی و شرقی

شما در تمام دنیا یک حکومت و یک مردم و یک روحانیت مثل ایران پیدا نمی کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا باید از آقایان تشکر کنم که زحمت کشیدند و از راه های دور تشریف آوردند اینجا و من خدمت شان رسیدم و این را من کرارا گفته ام که یکی از برکات این انقلاب همین است که ما محروم بودیم از فیض زیارت آقایان در طول عمر، مگر آنهائی که مثلا در قم بودند چه آنها را ما آقایانی که بعید بودند، ما محروم بودیم و حالا بحمدالله هر چند وقت یک دفعه از علمای بلاد تشریف می آورند و ما را سرافراز می کنند و از همه تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی تشکر می کنم که این توفیق برای بنده حاصل شد و امیدوارم که همه مان موفق بشویم در اینکه این راهی

که ابتدایش است و موانع بحمدالله اکثرا برداشته شده است ، ما بتوانیم ادامه بدهیم . و من الان می توانم خدمت شما این ادعا را بکنم که عجالتا در عصر ما (تا برسیم به عصرهای سابق ) در این عصری که ما الان هستیم شما در تمام دنیا یک حکومت و یک مردم و یک روحانیت مثل ایران پیدا نمی کنید. این را من به طور اطمینان عرض می کنم . شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع ، وضع حکومت ها در هر بلادی چه بود. بنده در جوانی خوب ، آن حکومت های زمان قاجار را دیدم بعد هم حکومت زمان اینها را، یک حکومت در یک بلدی که می آمد مالک جان و مال مردم کانه بود و مردم در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم که حکومتی که در مال ولایت ثلاث ها بود، در مرکزش گلپایگان بود و آمده بود خمین (من بچه بودم ) یک آدم بسیار متدین بود، بسیار آدم خوبی بود، حالا چه بهانه ای این مرد خبیث پیدا کرد، توی اطاقش رفته بودند نشسته بودند، کشیدندش آوردندش توی حیاط بستندش به چوب و به کف پایش چوب زدند بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود (من توی دالان وقتی داشت می رفت دیدم ) با چک به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چی از او گرفتند آن را دیگر من نمی دانم . وضع حکومت ها اینطور بود، وضع آن بالاتر از حکومت ها هم که شما می دانید، خودتان که ادراک کردید زمان

رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمی توانید الان پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام روسای جمهور مثل این رئیس جمهوری که ما داریم که روحانی باشد و واقعا روحانی باشد، واقعا علاقه مند به روحانیت باشد، یا یک دولتی که مردم همراهش باشند.

این تحول الهی را که در کشور ایجاد شده حفظش کنید

شما می بینید در این جنگی که واقع شده است این مردم چطور فداکاری دارند می کنند، این جوان ها و این مادرها و این پدرها چطور دارند فداکاری می کنند و اینهائی که پشت جبهه هستند از همه صنف ، از آقایان روحانیین گرفته تا مردم دیگر. این تحول یک تحول الهی است ، هیچ نمی شود غیر از این حساب کرد. این یک بارقه ء الهی است که دمیده است به این کشور و این کشور را اینطوری زنده کرده است و تا این بارقه هست هیچ ترس از آسیب نداریم . خدا نکند که یک وقتی ما اسباب این بشویم که خدای تبارک و تعالی این عنایت را بردارد، دستش را از روی سرما بردارد. ما باید به تمام معنا متوجه این باشیم که حفظ کنیم این عنایت خدا را، این چیزی که به ما عنایت کرده ما باید حفظش کنیم . و من از همه آقایان که همه از خودمان هستند می خواهم درخواست کنم که هر جا که تشریف دارید، هم با مردم و هم با کسانی که از طرف دولت می آیند آنجا، با هم همفکری کنید و کارها را با معاونت هم با فکر هم پیش ببرید. خدای نخواسته یک وقت فرض کنید !!! یک خطائی از یک فرض کنید که

اجزای دولتی حاصل می شود نصیحتش کنند، چه کنند، یا اگر نصیحت را قبول کرد به مرکز اطلاع بدهند که این آدم چطور است .

علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است

در هر صورت من از همه شما آقایان ، امیدوارم که به این جمهوریی که الان همه قلم ها و قدم های خارجی تقریبا برضد اوست ، کمی ما داریم از حکومت های خارج ، کمی هستند که مخالفت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه ، در صدد این هستند که این اسلام را که اینجا آمده ، نباشد. با صراحت یک فرض کنید آدم مسلمان ، یک حاکم مسلمان ادعای اسلام می کند، می گوید که هر جا صحبت اسلام بشود ما از بین می بریمش . خوب ، حکومت مصر این را گفت هر جا کلمه اسلام در کار باشد ما این را از بین می بریم برای اینکه این درست نیست . الان همه اینهائی که با شماها مخالفند برای این است که شما می خواهید یک حکومت اسلامی باشد، اینها مخالفند. برای این هم مخالف هستند، به اینکه اگر یک حکومت اسلامی در یک کشوری باشد نمی توانند به طور هرج و مرج دارائی آن کشور را ابرقدرت ها ببرند.

تا اسلام تضعیف نشود، روحانیت تضعیف نشود، از بین نرود، نمی توانند اینها کارهایشان را بکنند و لهذا از اولی که رضاخان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر در صدد این بودند که اسلام را تضعیفش کنند با هر ترتیبی که می توانند، احکامش را یکی بعد از دیگری تضعیف کنند و روحانیت را هم که خادم اسلام است این را هم تضعیفش کنند

و از بین ببرند و دیدید که رضاخان چه کرد با روحانیت و پسرش هم همین طور، هر کدام به یک راهی و این برای همین معناست که می خواهند این اسلام نباشد در اینجا، تا آنها افسارشان باز باشد، هر کاری دلشان می خواهد بکنند و از اسلام اینها می ترسند. از هیچ چیز نمی ترسند الا از اسلام و اگر چنانچه کسی باشد که با آنها کاری نداشته باشد البته آنها هم کاری با او ندارند. همانطوری که از قراری که گفته اند انگلیسی ها که آمده بودند به عراق ، کسی بالای مناره اذان می گفت ، گفت این چه می گوید، گفتند این اذان می گوید، گفت به امپراطوری انگلستان که لطمه ای نمی زند، گفت نه ، گفت هر چه می خواهد بگوید. میزان ، لطمه نزدن به امپراطوری هاست ، آنوقت به انگلستان حالا به آمریکا. انسان این معناست .

مادامی که مردم مهیا و در صحنه اند دشمن قادر به کاری نیست

و من کرارا این را گفته ام که آذربایجان یک خصوصیت خاصی دارد در ایران ، یک همسایه ای دارد که خصوصیت خاصی دارد آذربایجان و آذربایجان همیشه یک سدی بوده است در مقابل این کارهائی که می خواسته بشود و حالا انشاءالله بیشتر باید باشد، یعنی علمای آذربایجان مردم را همین طوری مهیا نگه دارند، برای اینکه تا مردم در صحنه اند و مهیا هستند اینها ولو زور هم دارند، نمی کنند کاری . آن روزی که در بین مردم یک اختلافی پیدا بشود، بین مردم و حکومت اختلاف پیدا بشود، بین خود روحانیون خدای نخواسته یک وقت اختلاف پیدا بشود، آن روز است که ممکن است آنها

یک وقتی دخالت بکنند. مادامی که همه مردم با هم هستند، روحانیت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه ، حکومت هم با!!! مردمی است ، اسلامی است ، آنها نمی توانند کاری بکنند، قدرت دارند اما عقل هم دارند، نمی توانند کاری بکنند. آنوقت اینها می توانند کار بکنند که از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبلیغات ، با کارهای اعوجاجی از داخل یک کاری کردند، آنوقت می توانند، و ما باید حفظ کنیم . واقعا ما اگر چنانچه اسلام را می خواهیم که بحمدالله می خواهید، همه می خواهید اسلام را، اگر اسلام را می خواهیم باید این جمهوری را حفظش کنیم و اینکه از دهن بعضی ها در می آید که این از زمان شاه هم بدتر است ، خوب معلوم است این از دهان آمریکا می خواهد دربیاید، از دهان اینها در می آید. آنها خودشان ابتدائا نمی گویند، از این راه می گویند. ما باید حفظ کنیم این جمهوری را، ما باید این نعمتی که خدا به ما داده است حفظ بکنیم . شما می دانید که آن روزی که اینها بودند روحانیت اصلا منسی بود، داشتند کنارش می زدند که ببرندش از بین ، اگر اینها یک مدتی مانده بودند بکلی از بین می بردند، خدا خواست که رفتند اینها و حالا بحمدالله روحانیت کارهای خودش را دارد اینجا می دهد.

همه چیز در راه شدن است و احتیاج به همراهی ملت دارد

این نماز جمعه ای که در همه جا هست شما ببینید چه برکتی است این نماز جمعه . واقعا انسان اگر بگوید که اگر نبود الا این نماز جمعه (تقریبا مردم

را مهیا می کند، مردم را بیدار می کند این نماز جمعه ) و اگر نبود این ، برای ما خیلی کار شده بود و بحمدالله همه چیز الان هست و همه چیز در راه شدن است و ما البته نباید توقع داشته باشیم که یک حکومتی که همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن این یکدفعه بتواند، یک مملکت که خرابه بود و اینطور با آنهمه فساد دست ما دادند، با آنهمه فسادهائی که شما می دانید که چه فسادهائی ، بازارش چه بود، خیابانش چه بود، تا برسد به عشرتکده ها و تا برسد به جاهای دیگر چه خبر بود، یکدفعه بتواند حکومت این را منقلبش کند به یک بهشت برین ، خوب ، نمی شود، هیچ وقت هم نشده تا حالا، هیچ وقت هم نخواهد شد. بنابراین همراهی می خواهد که این حکومت را همراهی کنند تا بتوانند کار را انجام بدهد و ما مطمئنیم که این اجزایی که الان مجلس هست ، حکومت هست ، قوه قضائیه هست ، چیز انقلابی هست ، همه اینها، اینها همه می خواهند برای خدا کار کنند، برای اسلام می خواهند کار بکنند منتها به اندازه قدرتشان می خواهند کار بکنند، زاید بر قدرت نمی توانند کاری بکنند. یا فرض کنید که ما به اندازه قضاوت در تمام کشور افراد نداریم ، از باب اینکه ما از اول مجهز برای این کار نبودیم ، ما سال ها، یعنی از اول تا حالا دست ما نبوده است قضاوت ، دست دیگران بوده ، حالا که آمده ما افراد نداریم که شرایط

را داشته باشد. این افراد هم افرادی هستند که خوب ، تا حتی الامکان بهتر از این است که شارب الخمری بیاید قاضی بشود. شما وضع دادگستری را نمی دانید چه خبر بوده است ، ما هم درست الان نمی دانیم که وضع دادگستری چه خبر بود، شاید از همه جاها فساد دادگستری بیشتر بوده ، حالا بخواهیم این دادگستری را یکدفعه متحولش کنند به یک دادگستری اسلامی ، افراد لازم دارد، کار لازم دارد و باید با تدریج ، کمک ، کمک می خواهد، یعنی ملت ، روحانیت خصوصا در باب قضاوت روحانیت باید خیلی کمک بکند والحمدلله مشغول هم هستند برای اینکه تهیه بکنند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را می خواهم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/1/61

پیام امام خمینی به مناسبت روز زن

بسم الله الرحمن الرحیم

مبارک باد بر ملت عظیم الشان ایران بویژه زنان بزرگوار روز مبارک زن ، روز شرافتمند عنصر تابناکی که زیر بنای فضیلت های انسانی و ارزش های والای خلیفه الله در جهان است .

و مبارکتر و پر بهاتر انتخاب بسیار والای روز بیستم جمادی الثانی است ، روز پرافتخار ولادت زنی که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است ، زنی که در حجره کوچک و خانه ای محقر انسان هائی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی م ی درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است .

نقش زنان در عالم از ویژگی های خاصی برخوردار

است . صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد.

زن ، یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه ، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش والای انسانی کشیده شوند، می تواند بعکس آن باشد. بدون شک آنچه در این پنجاه سال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیه روی به ملت عزیز ایران بویژه بانوان مظلوم آن گذشت با طرح و نقشه از پیش حساب شده ابرجنایتکاران جهان بوده است . رضاخان و فرزند جنایتکارش با فکر علیلشان به چنان جنایات عمیقی دست زدند که در طول تاریخ این کشور، بی نظیر و یا کم نظیر بوده است .

ابرجنایتکاران که ادامه حیات خویش را در اسارت ملت ها بویژه ملت های اسلامی می دانند در این سده های اخیر که راهشان به کشورهای اسلامی نفت خیز و ثروتمند باز شد دریافتند که تنها قشر مذهبی است که می تواند خار راهی در راه استعمار و استثمار آنان باشد و دیدند که حکم نیم سطره یک مرجع مذهبی مورد علاقه مردم دارای چنان قدرتی است که دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد و نیز دریافتند که زنان در آن نهضت نقش اساسی داشتند و متوجه شدند که در مشروطه و پس از آن نیز زنان بویژه قشر متوسط محروم آنان هستند که می توانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند و احساس کردند که تا این عوامل به قوت خودباقی هستند نقشه های آنان نقش برآب است و

لازم دیدند برای دست یافتن به این کشورها و مخازن سرشار آنها پایه های مذهب و رهبری مذهبی قشرهای مذهبی سست شود و از همان زمان ها به فکر این نقشه و عملی نمودن آن افتادند و توفیق هائی هم به دست آوردند تا آنکه رضاخان را برای این خدمت یافته و او را به قدرت رساندند و او با این سه عامل به پیکار سرسختانه پرداخت و کسانی که آن زمان را به یاد دارند می دانند این خائن تبهکار با دستیاری عمال بی وطنش با اینان چه کردند و برای پیروزی هر چه سریعتر نقشه هایشان چه راه هائی را برای انحرافی و مصرفی نمودن و به فساد کشاندن بانوان مظلوم در پیش گرفتند. کافی است نسل حاضر که آن روزگار سیاه را درک نکرده اند به کتاب ها، شعرها، نوشته ها، نمایشنامه ها، تصنیف ها، روزنامه ها، مجله ها و مراکز فحشا و قمارخانه ها و شرابفروشی ها و سینماها که همه یادگار آن عصر بودند بنگرند و یا از آنان که دیده اند بپرسند و نیز سوال کنند که نسبت به زن ، این قشر انسان پرور و آموزگار، چه ظلم ها و خیانت هائی در ظاهر فریبنده ای به اسم زن مترقی روا داشتند. شک نیست که توده های زنان مذهبی ، خصوصا محرومان جامعه مقاومت نمودند ولی برای استعمارگران خائن در بسیاری از قشرهای مرفه و عشرت طلب توفیق حاصل شد و اینان بازار را برای اربابان گرم کردند و اکنون نیز که با عنایت خداوند متعال و فعالیت ملت عظیم الشان بویژه بانوان و زنان شیر دل دست

ستمکاران کوتاه شده است ، هنوز اقلیتی ناچیز به کارهای جاهلانه خود ادامه می دهند و امید است انشاءالله تعالی آنان هم از حیله های شیاطین بزرگ و کوچک آگاه شده و از دم فریب آنان برهند. ما باید امروز که روز زن است و به حقیقت در ایران عزیز روز زن است ، به زنان خویش افتخار نمائیم . چه افتخاری بالاتر از این که زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از سرکوبی آن ، در مقابل ابرقدرت ها و وابستگان آنان در صف اول ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است . مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنقدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است .

اینجانب در طول این جنگ ، صحنه هائی از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد و آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است ، با اینکه تمام صحنه ها چنین است ، ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود. آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت حال که نتوانستم به جبهه بروم ، بگذار با این ازدواج دین خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم . عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی

و نغمه های الهی آنان را نویسندگان ، شاعران ، گویندگان ، نقاشان ، هنرپیشگان ، عارفان ، فیلسوفان ، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمی توانند بیان و یا ترسیم کنند، و فداکاری و خداجوئی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمی تواند با معیارهای رایج ارزیابی کند. و این روز مبارک ، روز این زن و این زن هاست که خدایشان برای اسلام و ایران عظمت آن پایدار نماید. و هم اکنون یک نصیحت مخلصانه و پدرانه به بانوانی که جوانند و همسرانشان به لقاءالله پیوسته اند می نمایم که از ازدواج ، این سنت ارزنده الهی سرباز نزنند و با ازدواج خود یادگارهائی چون خود، مقاوم و ارزنده به جای گذارند و به وسوسه بعضی اشخاص بی توجه به صلاح ها و فسادها گوش فرا ندهند. و نیز به پاسداران و سربازان و جوانان عزیز تذکر می دهم که ازدواج با این بانوان را غنیمت شمرده و با انتخاب همسرانی چنین ارزنده به زندگی شرافتمندانه خویش ادامه دهند. خداوند تعالی یار و مددکارتان باد. درود و سلام بی پایان بر زن و زن ها، این عناصر ارزنده و مقاوم . مبارک باد بر همه روز ارزشمند زن . خداوند پشتیبان این کشور عزیز باشد و یار و یاور همه .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/1/61

پیام امام خمینی به مناسبت مردم فلسطین در سرزمین های اشغالی

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله قدس یک مساله شخصی نیست و یک مساله مخصوص به یک کشور و یا یک مساله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست ، بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مومنان اعصار گذشته و

حال و آینده ، از روزی که مسجد الاقصی پی ریزی شد تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است . و چه دردناک است برای مسلمانان جهان در عصر حاضر که با داشتن آنهمه امکانات مادی و معنوی ، در مرئی و منظر آنان به پیشگاه خداوند متعال و رسولان عالیقدرش اینچنین جسارت واقع شود، آن هم از یک مشت اوباش جنایتکار. و چه ننگ است برای دولت های اسلامی که با در دست داشتن شریان حیاتی ابرقدرت های جهان بنشینند و تماشاگر باشند که آمریکا ابرجنایتکار تاریخ ، یک عنصر فاسد بی ارزش را در مقابل آنان علم کند و با عده ای ناچیز عبادتگاه مقدس و قبله گاه اول آنان را از آنان غصب نموده و با کمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمائی کند. و چه شرم آور است سکوت در مقابل این فاجعه بزرگ تاریخ و چه زیبا بود که بلندگوهای مسجد اقصی از همان روز که اسرائیل این عنصر خبیث دست به کار این جنایت عظیم شده بود به صدا در می آمدند. اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمی صلی الله علیه و آله و سلم خروش برآورده و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت نموده اند و در مقابل کفر جهانی نهضت نموده اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی می توان در این امر اسلامی بی تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه

حق مشروعشان از مشتی دغلباز با مسلسل جواب شنیده اند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نکنند؟ باشد که فریاد همدردی آنان دولت ها را بیدار کند که از قدرت عظیم اسلامی استفاده کرده و دست آمریکای جهانخوار، این جنایتکار تاریخ را که از آن طرف دریاها به پشتیبانی ستمگران ، دست پلید اسرائیلیان را می فشارد قطع کنند و خود و ملت های مظلوم جهان را نجات دهند. امید است خداوند منان بر بشر منت عطا فرموده و وعده قرآنی خود را هر چه زودتر انجاز فرماید و مستضعفان جهان را بر مستکبران غلبه دهد. درود بر قدس و بر مسجد اقصی . درود بر ملت های بپاخاسته در مقابل اسرائیل جنایتکار و درود بر مسلمانان و مستضعفان جهان .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/1/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دلاوران سپاه اسلام و دانشجویان مسلمان ایرانیمقیم خارج کشور

شما جوانان از این اخلاص و ایثار، جمهوری اسلامی را بیمه کردید

بسم الله الرحمن الرحیم

من این میلاد بزرگ را متقابلا، میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها را به همه آقایان که در اینجا تشریف دارند و به همه ملت و همه ملت مستضعف تبریک عرض می کنم و از همه آقایانی که دو سه گروه اند ظاهرا در اینجا تشریف دارند، چه آنهائی که از خارج کشور آمده اند و چه شما آقایانی که در داخل بودید، تشکر می کنم . من عرض می کنم که شما رزمندگان متوقع نباشید که از مثل من یا هر کس که از سنخ بشر است ، از شما تقدیر کند، نمی تواند تقدیر کند. خداوند تعالی مشتری شماست . شما آنچه که داشتید، بزرگترین موونه ای که داشتید و

آن جان بود و روح ، در راه خدا داده اید، چه آنهائی که شهید شدند و به لقاءالله انشاءالله رسیدند و چه شما که حاضر برای شهادتید، عمده این حضور است .

شما دو مطلب را متحقق کردید که با این دو مطلب کسی که از سنخ بشر جز آن که از اولیاء خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمی تواند تقدیر شما را بکند. یکی بزرگتر سرمایه خودتان که آن حیات است ، در طبق اخلاص گذاشتید و دیگری اینکه این هدیه را با اخلاص در طبق اخلاص تان گذاشتید. عمده این اخلاصی است که در شما جوانان ظاهر است . شما از این اخلاص و ایثار، جمهوری اسلامی را بیمه کردید. فتح هایی که نصیب شما شده است ، خصوصا در فتح مبین ، گرچه با هیج معیاری نمی توان آن را سنجید و با هیچ زبانی نمی توان از آن توصیف کرد، لکن آنچه که بالاتر از همه آنهاست این صداقت شما و این اخلاص شما در بارگاه حق تعالی است . آنچه که در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است ، این ایثار از روی اخلاص است همان که خدای تبارک و تعالی در سوره (هل اتی ) اهل بیت عصمت را به آن توصیف می کند که : (ویطمعون الطعام علی حبه )... طعام چیزی نیست ، آن هم یک قرص نان جو، آنچه اهمیت دارد (علی حبه ) هست .

آنچه در پیشگاه حق تعالی ارزش دارد و هیچ بشری نمی تواند آن را توصیف کند، این اخلاص و محبتی است که شما دارید. شما جان خودتان

را فدا می کنید و بسیار اشخاص هم هستند که در راه های انحرافی باز هم این کار را می کنند. صورت عمل ، یک صورت است لکن معنی دو تا و محتوا دوتاست . میزان محتوای عمل است ، نه صورت عمل . شمشیر علی ابن ابیطالب سلام الله علیه و فرود آوردن شمشیر و به دشمن آن شمشیر را ضربه زدن و او را کشتن ، این امری است که در همه جا واقع می شود و بسیاری از اشخاص این اعمال را کرده اند و می کنند. ارزش به اینها نیست ، ارزش به آن است که در قلب علی ابن ابیطالب چه گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است .

آن مرتبه اخلاص است که یک ضربت را با عبادت ثقلین ، عبادت جن و انس مقابل کرده است . شما این اخلاص تان و این شهادت طلبی و این ایثارتان برای خداست که ارزش به شما داده است و این ارزش را هیچ معیاری نمی تواند اندازه گیری کند. عزیزان من ! حفظ کنید این نعمت را. خداوند به شما یک همچو نعمتی داده است که شما را با عنایت ذاتی خودش ، با دست غیبی خودش متحول کرده است به یک انسان های خالص برای خود و انسان هائی که جان و هر چه دارند، در راه خدا ایثار می کنند. (ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ) این جنتی که مشتری به شما عطا می کند، با جنتی که دیگران برای آنها تحقق پیدا می کند، فرق دارد. امیدوارم که این

جنت ، جنت لقاء باشد. امیدوارم که مشتری شما، شما را در حضور خود پذیرایی کند. اولیاء خدا در آن عالم هم که هستند، به غیر خدا سرگرم نیستند. نعمت های بهشت را از آن می گذرند و متوجه به لقاء حق تعالی هستند و شما که جان نثاری دارید می کنید و ایثار می کنید و با ایده شهادت به میدان های جنگ می روید و از اسلام دفاع می کنید و از مکتب دفاع می کنید و کشورهائی را که طمع به این کشور دوخته اند مایوس می کنید همه اینها ارزشمند و بسیار ارزشمند است ، لکن آن اخلاص و محبت شما و آن ایثار در راه خدا بالاترین ارزش است برای شما. آن ایثار و اخلاص است که حتی در ترازوی عالم غیب هم نمی شود که سنجش بشود. آن پیش خدای تبارک و تعالی سنجش می شود و ما مفتخریم که در یک همچو برهه از زمان واقع شدیم که مثل شما عزیزان در آنجا و در آن زمان و در آن مکان واقع شدید و ما از هوائی تنفس می کنیم که شما از آن هوا تنفس می کنید. شما ایثار گرید و شما اخلاص مندید، شما بر نفس خود پیروز شدید و ما عقب ماندیم . شما احتمال این معنی را ندهید که تفنگ و ژ 3 و مسلسل شما پیروز شده است . مقابل شما بالاتر از این را هم داشتند، شما اندک داشتید و آنها بسیار، لکن آنچه که شما را پیروز کرد و پیروز می کند، آن ایمان شماست و آن اخلاص شماست که در

شما هست و در آنها نیست . شما برای خدا در میدان ها وارد می شوید و آنها برای شیطان . آنها حزب شیطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پیروز کرد و پیروز کرده و می کند انشاءالله (جبهه باطنی و نفسانی و جبهه جنگ با گروه شیطانی ) آن اخلاص و ایمان شماست که شما را پیروز می کند. شما شیعه همان هستید که می فرمود اگر همه عالم در مقابل من بایستند، تنها در مقابل می ایستم . آن ایمان است که او را آنطور در مقابل همه چیز می ایستاند. آن اخلاص اوست ، آن روحانیت و معنویت اوست و شما هم شیعه او هستید. امیدوارم که از روحانیت او و از علومی که خدای تبارک و تعالی به او عنایت کرده است و نفخات الهی که در روح مبارک او دمیده شده است ، به شما و همه ما نصیبی داده بشود.

برادران ! شما پیروزید و شهدای شما پیروزند، ملت شما پیروز است . شما یک ملتی دارید که در تمام دنیا مثل آن ملت پیدا نمی شود و ملت یک شمائی دارد که در تمام مثل شما پیدا نمی شود. آنها که داوطلب برای جنگ هستند، داوطلبی شان برای شیطان است . آنها هم داوطلب می شوند، شماهم داوطلب هستید و لکن فرق هست مابین داوطلبی و ایثار شما با داوطلبی و ایثار منحرفین . آنها برای برای رسیدن به دنیا و رسیدن به آمال و شهوات نفسانی وارد می شوند در میدان ها و شما برای شهادت و برای رسیدن به لقاءالله وارد

می شوید. شما پیروزید، چه شهید بشوید و چه انشاءالله پیروزی ظاهری هم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پیروز شدید، به شیطان باطنی خودتان پیروز شدید، وسوسه های شیطانی را از بین بردید و دل خودتان را برای خدا صاف کردید و به میدان ها با دل صاف و نیت خالص و عزم مصمم و رسیدن به پیروزی نهائی می روید و پیروزی نهائی از آن شماست . خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قوای مسلح را پیروز کند و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پیروزی نهائی برساند و خداوند انشاءالله این کشور را از شر شرق و غرب حفظ بفرماید. خداوند همه شما را به عنایت خودش غریق رحمت های غیبیه خود بفرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/1/61

پیام امام خمینی به مناسبت روز ارتش

بسم الله الرحمن الرحیم

گرچه روز ارتش در جمهوری اسلامی از روز مردم جدا نیست ، بحمدالله تعالی ارتش آنچنان مردمی است و در خدمت مردم است و مردم آنچنان با ارتش منسجم و پیوند ناگسستنی دارند که هر دو یک واحد را تشکیل می دهند و روز ارتش روز مردم است ، لکن انتخاب یک روز برای ارتش به منظور تجلیل بیشتر و تقدیر سزاوارتر و نمودار تکریم از چهره سلحشور و رزمنده آنان است .

ملت عظیم الشان ایران روز 29 فروردین را به عنوان روز مبارک ارتش به آنان تبریک می گویند. امسال با سپاس بی حد به درگاه خداوند تعالی با پیروزی های بزرگی که ارتش و سایر قوای مسلح نصیب ملت ایران نمودند و با افتخار جاویدی که در فتوحات ،

بویژه فتح مبین برای کشور اسلامی آفریدند تبریک ها بیشتر و جدی تر و توام با سزاواری است . جاوید باد قوای مسلح و ارتش و سرافراز باد کشور بقیه الله اعظم اروحنالمقدمه الفداء که اینچنین سربازان متعهد و فداکاری دارد.

در این جنگ تحمیلی و دفاع از حق ، ارتش ایران و دیگر قوای مسلح بر جهانیان ثابت کردند که مجاهدین در راه هدف و اسلام عزیز و میهن معظم از یک قدرت غیبی مافوق طبیعت و برتر از محاسبات کاخ نشینان ستمگر برخوردارند که با ارزیابی کوردلان خدانشناس نمی توان سنجید و با معیارهای الحادی درست نخواهد شد. با کدامین سنجش ها و معیارها می توان فتح مبین را تحلیل کرد و با کدام معادلات می توان ارزیابی نمود نبرد نابرابری که یک طرف آن قدرت شیطانی مجهز به تمام ابزار جنگی سبک و سنگین و برخورداری از پشتیبانی بی دریغ ابرقدرت ها و اکثر دولت های منطقه که با دست باز و روی گشاده تمام امکانات خویش را در اختیار آن قرار داده اند و تمام بوق های تبلیغاتی جهان نیز از آن پشتیبانی نموده اند و همه جهات تقویت در آن موجود بوده است و طرف دیگر قوای مسلحی که ولادت او پس از انقلاب و پیروزی آن بود و ارتشش تازه از زیر سلطه مستشاران امریکائی و فرماندهان ستمشاهی نجات پیدا کرده و از رژیم طاغوتی به رژیم اسلامی انسانی انتقال یافته اند و سپاه پاسدارانش و بسیجش از متن ملت برخاسته و تازه تفنگ به دست گرفته و دانشگاه های نظامی آنچنان ندیده اند و از ابزار جنگی کامل برخودار

نبوده و تمام اسباب ظاهری ضعف در آنان موجود بوده است و تنها ایمان به خداوند و عشق به شهادت در راه اسلام و روح ایثار و فداکاری ، ابزار نبرد نابرابر اینان بود و در ظرف قریب به یک هفته آنچنان قوای عظیم شیطانی را در هم کوبید و آنچنان طومار ارتش مجهز برخوردار از آرایش را در هم پیچید که فوج قوای دشمن با همه تجهیزات تسلیم یا فراری و یا مقتول گردیدند. کدام روشنفکران تحلیل گر و دانشگاه جنگ رفتگان متفکر این پیروزی معجزه آسا را توجیه می کنند؟ اگر ارتش و سایر قوای مسلح از نصرت معنوی الهی برخوردار نبودند پس این امر خارق العاده چگونه تحقق یافت ؟ آری فرق بسیار است بین جوانانی که شب را با مناجات و قرائت قرآن و نماز و نیایش بسر می برند و حمله را با ذکر خدا و الله اکبر شروع می کنند با آنانکه شب را با معصیت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز می کنند. فرق است میان آن سنگرها که کتاب خدا و نهج البلاغه و کتاب های دعا در آن است با آن سنگرها که بنا به گفته فاتحان ، ابزار قمار و شراب و مسکرات و بدتر از آن در آنها یافت می شود. و فرق است میان آنان که با اعتقاد به اینکه صاحب الزمان روحی فداه فرمانده آنهاست و جنگ می کنند و آنان که صدام عفلقی ابرجنایتکار فرمانده آنان است . و فرق است میان آنان که خود را برادر ملت مسلمان عراق می دانند و هرگز به خود اجازه نمی

دهند که به شهرها یا روستاهای برادران خود تجاوز کنند با آنان که هر روز به هر شهر و دهکده (هر چند عرب نشین ) که بتوانند آتش گشوده و با دعوی جنگ برای عربیت ، کودکان و زنان و پیرمردان بیگناه را قتل عام می کنند. فرق است میان آنان که با اسرای جنگی خویش که در حال جنگ با آنان به اسیری درآمده اند چون برادران خویش رفتار می کنند با آنان که با اسرائی که از ایران گرفته اند و اکثر آنها مردم عرب روستاها یا شهر بوده و در جنگ دخالت نداشته آنچنان دژخیمانه رفتار می کنند که از ترس رسوائی بیشتر اکنون نیز نتوانند خویشاوندان و نزدیکان آنان را برای ملاقات بپذیرند. ما بحمدالله تعالی امروز ارتشی داریم که با سرافرازی و قامتی استوار در جهان می درخشد.

امسال ملت ایران با چنان سرافرازی و افتخار، روز ارتش را می گذراند که در سال های پیش بی سابقه بوده است و ارتش با چنان درخشندگی در مقابل دشمنان ایستادگی می کند که در تاریخ حیاتش کم نظیر و یا بی نظیر بوده است و امید است که هر سال از سال پیش افتخار آفرین تر گردد. و در اینجا از بعضی تذکرات هر چند بدان توجه داشته باشید نگذرم :

1 !!! از عنایات غیبی الهی غافل نباشید و تمام قوای نظامی و انتظامی و قوای مسلح از هر ارگانی که هستید سعی کنید این عنایات الهی را برای خودتان و برای ملت حفظ کنید و راه آن این است که به تعهد خویش عمل کرده و در پیشگاه حق تعالی برای

اسلام و جمهوری اسلامی تا حد توانائی فداکاری نمائید و برای رضای خداوند تعالی ، نه هواهای نفسانی و شیطانی ، برای دفاع از اسلام و میهن خودتان در صحنه حاضر باشید و مبادا پیروزی ها شما را مغرور کند و از کمک های غیبی غافل نماید که غرور و غفلت انسان را به تباهی می کشد و بی تردید از قدرت نظامی می کاهد. و پس از اتکال به خداوند به قدرت خود که از اوست اعتماد و اتکال داشته باشید.

2 !!! می دانید که پیروزی در اثر انسجام تمام قوای مسلح با نقشه واحد و فکر واحد نصیب شما شد. باید این انسجام و این وحدت حفظ شود که تزلزل در این امر الهی از بزرگترین اسباب فشل و خدای ناخواسته شکست است و اگر کسی یا خطی درصدد ایجاد تفرقه باشد بی درنگ به فرماندهان خبر دهید تا جلوگیری کنند. تمام قوای مسلح در جمهوری اسلامی برای مقصد واحد و هدف معین کوشش می کنند و همه باید به منزله دست واحد علیه مخالفان و معاندان با اسلام و جمهوری اسلامی باشند. و بدانید که تا این وحدت و انسجام و این هدف عالی اسلامی پابرجاست کشور شما آسیب نخواهد دید.

به برادران ارتش و پاسدار و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و گروه های مسلح مردمی توصیه می کنم خود را چنانچه قرآن کریم امر فرموده با هم برادر بدانید و در جبهه ها و در پشت جبهه ها چون برادران هم خط و همفکر و همصدا باشید که در این صورت می توانید از نیروهای معنوی و غیبی الهی برخوردار

باشید و بر تمام مشکلات غلبه کنید. انشاءالله تعالی موفق و پیروز باشید. خداوند یار و نگهدار شما.

3 !!! از امور مهمی که باید تمام نیروهای مسلح از آن پیروی کنند و اغماض از آن به هیچ وجه نمی توان کرد و باز هم تذکر داده ام آن است که هیچ یک از افراد نیروهای مسلح چه رده های بالا یا پائین در حزب و گروهی با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند، هر چند آن حزب و گروه صددرصد اسلامی و به جمهوری اسلامی وفادار باشند. و هر کس در یک حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قوای انتظامی و نظامی و قوای مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسوولان موظف هستند که هر کس در یکی از احزاب یا گروه های سیاسی یا دینی وارد شد به او تذکر دهند که از حزب و یا گروه ها و یا سازمان خارج شود و اگر تخلف کرد او را از ارتش یا دیگر قوای مسلح اخراج کنند و همه افراد موظفند چنین اشخاصی را به فرماندهان معرفی نمایند. و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلح در احزاب و گروه ها و سازمان ها پایه قوای مسلح را متزلزل خواهد کرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود.

4 !!! همه می دانیم که ارتش و سایر قوای مسلح از پشتیبانی بی دریغ ملت در سراسر کشور آنچنان برخوردارند که در طول تاریخ بی نظیر یا بسیار کم نظیر است . گمان ندارم کسی بتواند ادعا کند که ملتی جز ملت عظیم الشان ایران از

کوچک و بزرگ و زن و مرد سراسر کشور اینگونه پشتیبان قوای مسلح خود باشند و ایثارگر و داوطلب به جبهه های جنگ برای فداکاری و شهادت سبقت گیرند و گمان ندارم هیچ معیاری جز عقیدت به مکتب و ایثار در راه خدا و هدف معنوی قادر به حل این معما باشد. اینجانب به ارتش عزیز و سایر عزیزان نصیحت می کنم که قدر این نعمت الهی را بدانید و با تمام قوا بکوشید که این حضور عمومی ملت را در صحنه و این پشتیبانی بزرگ را حفظ نمائید، و راه آن استقامت و پایداری در راه هدف و فداکاری برای اسلام عزیز و ایران و جمهوری اسلامی است . مادام که شماها در حفاظت میهن خودتان و اسلام و جمهوری اسلامی با اتحاد و انسجام کامل در صحنه باشید، از توطئه های دشمنان اسلام برای براندازی جمهوری اسلامی نهراسید و چون سدی آهنین در مقابل آنان بایستید و با سرافرازی بر مهاجمین تبهکار بتازید و آنان را در هم کوبید. ملت بزرگ یکدل و یکجهت پشتیبان شماست و دست عنایت حق تعالی و پرتو قدرت لایزال او بر سرشماست . پیروز باشید و با قدرت به پیش بروید و دشمنان خدا را از کشور خود برانید و دست تباهکاران داخل و خارج را قطع کنید و از خداوند قادر استعانت نمائید.

5 !!! ملت ایثارگر ایران عزیزان بسیاری در جبهه ها و پشت جبهه ها از دست داده و تحمل رنج ها و سختی بسیاری نموده و از دشمنان قسم خورده و دوست نمایانی خیانتکار و تبه روزگار، دغلبازی های زیادی دیده اند لکن در

مقابل در پیشگاه خداوند متعال سرافراز و روسفید و در جهان نمونه و الگو و در نزد نسل آینده ماجور و سربلند است . از خداوند تعالی برای ملت سعادت ابدی و برای رزمندگان در جبهه ها و پشت جبهه ها استقامت و پایداری و برای شهدای بزرگوار از اول نهضت تاکنون و پس از این رحمت و مغفرت و برای آسیب دیدگان عافیت و سلامت و برای بازماندگان و ستمدیدگان صبر و شهامت و برای ارتش و دیگر قوای مسلح شجاعت و اخلاص و مروت و برای جمهوری اسلامی بقا و برای گردانندگان آن حسن تدبیر و سیاست و برای مخالفان جاهل و بی غرض آن بیداری و انصاف و برای غرضمندان و دشمنان آن خذلان و ذلت و برای مسلمانان جهان همبستگی و وحدت و برای کشورهای اسلامی استقلال و عظمت و برای سران آنها خروج از قید خودخواهی و سرپیچی از تبعیت بیگانگان و برای همگان شناخت اسلام عزیز و عظمت و قدرت آن را خواستارم .

بار الها! ارتشیان و سایر رزمندگان اسلام را بر کفر جهانی هر چند فزونتر پیروز فرما و توفیق خدمت و اخلاص به همه ما عنایت فرما. سلام بر ارتشیان محترم و درود بر سپاهیان و دیگر قوای مسلح .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/2/61

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولان و نویسندگان دایره انتشارات سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی

شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند

بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدا باید از شما آقایان و سپاه پاسداران تشکر کنم که به حسب غالب افراد، متعهد و برای اسلام و جمهوری اسلامی خدمت می کنند. خداوند آنان را تقویت و شهدای آنان را با شهدای صدر اسلام محشور کند و بازماندگان آنان که همه هستند را تایید کند تا

جمهوری اسلامی که همه قدرت ها بر علیه آن قد علم کرده اند را به منزل برساند.

اهمیت انتشارات ، مثل اهمیت خون هائی است که در جبهه ها ریخته می شود. و (مداد العلماء افضل من دماء الشهدا دماء شهدا) اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است ، لکن قلم ها بیشتر می توانند سازنده باشند و اصولا شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند. از این روست که شما باید به ارزش کار خود توجه داشته باشید و بدانید هر عملی که ارزشش بیشتر باشد، مسوولیتش سنگین تر است . شما که در گروه فرهنگی سپاه هستید، باید کاری کنید که نشریات شما مفید باشد. انتشارات رژیم سابق ، عاملی قوی درجهت به فساد و تباهی کشاندن نسل جوان دختر و پسر بود که شما باید آن را جبران کنید و باید در نشریات سپاه فصلی را به نصیحت خود پاسداران اختصاص دهید تا کار شما، هم نسبت به افراد سپاه پاسداران سازنده باشد و هم تبلیغات برای دیگران .

ما که خواهیم روی پای خودمان بایستیم باید مردم را به استقامت و حضور در صحنه دعوت کنیم

امروز که اکثر رادیوهای بیگانه و منشورات خارجی با جدیت تمام کوشش می کنند تا خبرهای خوب ما را بد جلوه دهند، ما باید تبلیغات خود را گسترش دهیم و به زبان های دیگر از قبیل عربی و انگلیسی مسائل خود را به سایر نقاط دنیا برسانیم . این خدمتی را که شما در این زمان می کنید می توانم بگویم ارزنده تر است از خدمت هائی که در طول تاریخ برای اسلام شده است ، چون کسانی که در سابق بودند، همچو دشمنانی که ما داریم

، نداشتند. افراد آن زمان فقط با روم و ایران سر و کار داشتند و اینک سر و کار ما با همه دنیاست . امروز از آن طرف دریاها در اینجا دخالت می کنند، قصد دارند در امور همه کشورها دخالت کنند و ما که می خواهیم روی پای خودمان بایستیم باید مردم را به استقامت و حضور در صحنه دعوت نمائیم . شما، جوانان را به خیر و صلاح دعوت کنید و چنانچه اشکالی دیدید جلوگیری کنید که به جای دیگر سرایت نکند. چه بسا اشخاصی باشند که بخواهند در بین شما وارد شوند و کارهای خلافی انجام دهند. آنچه در کارهای تبلیغ خیلی مهم است و کرارا تذکر داده ام اینکه باید افرادی را که با آنها آشنا هستید در این امر مهم وارد کنید و همانطور که گفتید حوزه علمیه نظارت نماید تا دچار مشکل و اشتباه نشوید. من هم به همه شما دعا می کنم و از خداوند می خواهم همه شما را موفق و محفوظ فرماید و این جمهوری اسلامی و ملت را که برای خدا قیام کرده است به پیش ببرد تا به زمان ظهور حضرت ولی عصر سلام الله علیه متصل گردد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/2/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کار و امور اجتماعی و گروهی از کارگرانکارخانجات مختلف

یک (روز) شما کارگرها به یک (عمر) سرمایه دارها و کارفرماها و کذا و کذاها ارزش دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

من این روز مبارک کارگر را بر شما و همه کارگرانی که در طول تاریخ رفته اند و خواهند آمد، تبریک عرض می کنم . مبارک باد بر شما قشر عزیز عامل ارزش های بزرگ انسانی ، و مبارک باد بر شما و بر همه ملت ما این روز مبارک که بحمدالله امروز کشور ما طوری است

که روز کارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن ، روز همه است و همه با هم منسجمند و یک واحد الهی را متحقق کرده اند. آن وحدتی را که خدای تبارک و تعالی امر فرموده اند، بحمدالله در قشرهای ملت مسلمان ایران متحقق شده است و اگر یک اقلیت ناچیزی هم باشد، در این اکثریت مستهلک است . من نمی دانم که راجع به کار و کارگر از چه بعدی با شما سخن بگویم ، همه ابعادش که در ذهن من است یا بیشترش در ذهن من است ، نمی توانم در یک جلسه محدود عرض کنم ، ناچارم که بعضی از ابعادش را در اینجا خدمت شما عزیزان عرض کنم و مطالبی را که عرض می کنم ، شما به وجدان خودتان عرضه کنید و اگر پذیرفتید، من متشکر می شوم و من می خواهم که با وجدان پاک خودتان ارزیابی کنید و بدانید که شما چه وضعی در کشورتان دارید و کارگران چه وضعی در کشوهای دیگر دارند.

من یک جهت نازل کارگری را ابتدائا عرضه می کنم و آن این است که شما توجه کنید به گروه کارگران ، اعم از شما کارگرانی که در کارخانه ها و در صنعت ها هستید و زحمت می کشید و آن گروه هائی که در مزارع زحمت می کشند و بالاخره گروه فعال زحمتکش که امروز روز شماست و البته روز همه است . شما یک توجهی به این مطلب بکنید که این گروه های کارگر نشاط خودشان و جهات همان مادیت را، شما ملاحظه کنید، ببینید که این

گروه کارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بیشتر برخوردارند یا آن گروه هائی که به اصطلاح کارفرما هستند؟ و آن سرمایه دارهائی که کار نمی کنند و کنار نشسته اند و با بیکاری عمر خودشان را می گذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع کنید، اگر یک همچو مجلسی که الان نمونه ای از کارگر است که بحمدالله امروز اینجا تشریف آورده اند، اگر این مجلس در کنارش یک مجلس دیگری بود از سرمایه دارها و بیکارها و آنهائی که نشسته اند خانه و می خورند و می خوابند، اگر یک کسی از خارج بیاید و چهره های شما را ببیند، بازوان شما را ببیند،

سینه های فراخ شما را ببیند، بشاشت چهره های شما را ببیند و آهنگ صوت های شما را بشنود و بعد نظر بکند به آن مجلسی که آن عده کارفرما و سرمایه دار و بیکار و هرزه گرد نشسته اند، می بیند که اینها یک جوان های سالم ، سرنشاط و آنها یا چرت می زنند و یا خمیازه می کشند و یا از درددل و پهلو و سر خودشان می نالند. و این ، برای این است که کسانی که کارگر نیستند به آن معنای عامش ، اینها اینطور نیست که شما گمان کنید یک روزگار خوشی دارند، شما توجه به این معنا شاید بسیاریتان نداشته باشید که روزگار تلخی که بر سرمای دارها و کارفرماها و دارای کذا و کذاها، خان ها و فئودال ها و امثال اینها می گذرد، آن روزهای سخت چقدر برای آنها ناگواری دارد و یک روز شما به یک عمر آنها ارزش دارد.

آنها برای خاطر بیکاری و پرخوری و خواب و هرزه روی پناه می برند به تریاک ، افیون ، منقل و یا هروئین و یا مراکز فحشا، برای اینکه نمی توانند تحمل آن چیزهائی که در نفسشان می گذرد و آن ناراحتی هائی که دارند نمی توانند بکنند و من آنقدری که اطلاع دارم و در جوانی دیدم ، اکثر این خان ها و فئودال ها به وافور پناه برده بودند، آنهائی که تدین شان دیگر خیلی نیست ، آنها به مشروبات و به هروئین و به امثال این چیزها یا به مراکز فحشا و دنبال مراکز فحشا، آنطور زحمت هائی که دارد و آنطور مرض هائی که هست و آنطور گرفتاری هائی که هست ، شما کارگرها بحمدالله ندیدید و امید است که نبینید. شما قدر این کارگری را بدانید که این کارگری ، هم مزاج شما را سالم نگه می دارد و اگر چنانچه انسان بیکار بیفتد، آن فعالیت هائی که در بدنش و در سلول های بدنش باید بشود، آنها هم از کار می افتند و کسانی که فعالیت دارند، به اندازه ای که فعالیت دارند، آنها هم به کار می افتند و جبران می کنند نقیصه ها را و شما می بینید که در یک گروه زیاد از کارگرها یکی دو نفر بشود پیدا بکنید که اینها مریض باشند و افسرده باشند و اینها همه الحمدلله سرحالند و خیال می کنند که آنها آسوده اند، این ، خیالی است که آنها می کنند، در صورتی که آنها، آن طبقه به اصطلاح خودشان بالا و به حسب واقع پائین ، آنها اینقدر

افسردگی ها و گرفتاری ها را دارند که به حساب نمی آید.

این یک مساله ای است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و مطالعه کنید در بین خودتان ، جوان های خودتان را مقایسه کنید با آنهائی که بیکار می گذرانند و به هرزه دری و به هرزه گری عمر خودشان را می گذرانند و آن ارزشی که شما دارید، شما برادران دارید و آن ارزشی که اسلام به شما داده است ، از پیغمبر اکرم شنیده اید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را، یعنی همان محلی که کار درش تاثیر کرده و پنبه بسته ، آنجا را بوسید و این ، یک نشان ارزش است برای کارگر در طول تاریخ . پیغمبر اسلام که اولین فرد انسان هاست و بزرگترین انسان کامل است ، نسبت به کارگر اینطور تواضع بکند و کف دست او را که علامت کار است ببوسد، این نکته دارد که کف دست را بوسیده ، نه پشت دست را. کف دست آثار کار درش هست ، می خواهد ارزش کار را به عالمیان اعلام کند، به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است که آنجائی که کارگر که کار کرده است ، در اثر کار یک نشانه ای پیدا کرده من آنجا را می بوسم که ملت های اسلامی و بشر ارزش این کارگر را بداند.

امروز شما کارگرها با کار خودتان یک کشور را نجات می دهید از وابستگی

و من امروز عرض می کنم که کارگر امروز، با کارگر آنوقت بسیار فرق دارد. آنوقت در آن محیطی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زندگی می فرمودند و سایر جاهائی که مردم

دیگر هم زندگی می کردند، خصوصا حجاز که پیغمبر اکرم تشریف داشتند، آنجا روابط با سایر کشورها یا هیچ نبود، یا اگر بود بسیار کم و اگر چنانچه کمبودی برای یک شهر پیدا می شد، آن کمبود از شهرهای دیگر باید جبران بشود، احتیاج به همان ، هم کشوری های خودشان داشتند و رفع نقیصه را اگر یک وقتی نمی توانست در خود یک شهری بکند، از یک شهر دیگری انجام این کار را می دادند. این وابستگی هائی که امروز در دنیا هست و این زندگی که محیط دنیا را و وضع دنیا را با سابق جدا کرده است و اینطور روابط زیادی که امروز وقتی شما اینجا یک صحبت بکنید، قبل از اینکه به فرض کنید که بیرون اینجا برسد، آمریکا هم از آن مطلع می شود و وابستگی هائی که دنیا به هم دارد و وابستگی هائی که کشورها به کشورهای بزرگ سرمایه داری یا کمونیستی دارد، آنوقت در زمان رسول خدا نبوده است . ارزش کار در آنوقت همین مقدار بوده است که خود کار شریف است و خود کار برای انسان و روحیات انسان مفید است و کار، اثرش هم علاوه بر اینکه برای خود انسان و مزاج انسان مفید است و در روح انسان هم تاثیر دارد برای یک شهری هم فایده دارد، اما دیگر مطرح نبود که اگر کار نکنم وابسته به امریکا می شوم یا وابسته به شوروی ، این مساله آنوقت مطرح نبود. امروز ارزش کار شما به همان اندازه است که دنیا پیشرفت کرده ، همان معنائی که در دنیا، پیشرفت هائی که در دنیا

شده است و اگر کارگر به آنطوری که باید کار کند، کار نکند، وابستگی هائی که در یک کشوری ، در یک محیطی می شود غیر از آن وابستگی هائی است که در سنین سابق ، در قرون سابق بوده ، در زمان رسول الله بوده است . امروز شما با کار خودتان می توانید که یک ارزشی ایجاد کنید که اصلش آنوقت مطرح نبوده است . با کار خودتان می توانید که این وابستگی هائی که در طول تاریخ ، از آنوقتی که شرق و غرب به اینجا راه پیدا کردند و در طول سلطنت منحوس پهلوی پیدا کرده این کشور که می دانید همه چیزهایش وابسته شده است و همه افرادش را اینها وابسته کرده بودند و همه گروه ها را وابسته کرده بودند، امروز اگر شما کار بکنید و فعال در کار کردن باشید، ارزش این است که علاوه بر آن ارزش های معنوی و مادی که برای شخص خود شما دارد، علاوه بر این یک کشور را شما نجات می دهید از وابستگی . ما تا کی باید وابسته به امریکا، وابسته به شوروی باشیم ؟ بالاخره باید یک عمل داشته باشد. ما باید ادراک این معنا را بکنیم که ما که در هر جا کار می کنیم ، در امر کشاورزی کار می کنیم ، در امر صنعت و در کارخانه ها کار می کنیم ، باید خودمان به خودمان تلقین کنیم که ما مستقلیم و ما باید مستقل باشیم و ما نباید دستمان را به دیگری دراز کنیم برای اموری که کشورمان محتاج است . ارزش کار شما امروز

ارزش یک امری است که نمی شود مقایسه اش کرد با زمان های سابق . رسول الله در آن محیط، ممکن است که توجه ، لابد توجه به همه محیطها داشته است ، در آن محیط دست کارگر را آنطور که نقل می کنند، کف دست کارگر و محل کار را بوسیده تا ارزش کار را در تاریخ عرضه کنند و ما مفتخریم و شما و همه مفتخرند به اینکه یک همچو نشانی پیغمبر اکرم به شما داده ، یا در بعضی روایات فرموده اند که قطره عرقی که از بدن کارگر می آید مثل قطره خونی است که از شهدای در راه خدا می آید. چقدر این ارزش دارد. آنهائی که الان در جبهه ها جنگ می کنند و در جبهه بحمدالله پیروزمندانه جنگ می کنند و اخیرا هم پیروزی بزرگی به دست آوردند و امید است پیروزی نهائی را به دست بیاورند انشاءالله ، این چقدر ارزش دارد، عرق شما هم که در کارخانه ها می ریزد، همان ارزش را دارد، برای اینکه شما هم برای احیاء یک کشور، برای وابسته نبودن یک کشور به خارج ، برای استقلال کشور اسلامی زحمت می کشید، آنها هم برای دفاع از یک کشور اسلامی ، دفاع از اسلام زحمت می کشند. آنها کارگرند مثل شما و شما مجاهدید مثل آنها و این یک نعمت بزرگی است که نصیب کارگرها در قشر وسیع و شما عزیزان که در کارخانه ها و در مواردی که صنعت در آنجا حکمفرماست ، کار می کنید. و باید توجه کنید که نگذاشتند شما، آن اشخاصی که خائن بودند به این

کشور، آن اشخاصی که وابستگی داشتند به کشورهای ابرقدرت ، آنها کوشش کردند که شما نتوانید آن چیزهائی که کشورتان احتیاج دارد، بسازید. اگر نبود در طول تاریخ ، در این سده های آخری که خارجی های به اینجا راه پیدا کردند، و نبود خیانت هائی که حکومت های ما بر ما کردند، شما هم امروز، الان از همان صنعت های پیشرفته می توانستید تحقق بدهید و امروز هم باید در این فکر باشید. تا در این فکر نباشید، نمی توانید کشور خودتان را و نسل های آینده را نجات بدهید. باید به این فکر باشید که خودتان قادر بر این هستید که آن چیزهائی که در خارج درست می کنند و شما احتیاج به آن دارید و کشور شما احتیاج به آن دارد، خودتان درست کنید.

دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی کارگر را ابزار قرار داده اند برای منافع خودشان

و من یک نکته دیگری هم به شما عرض می کنم که توجه کنید که اینهائی که از کارگرها پشتیبانی می خواهند بکنند و آنهائی که می خواهند کشور را به سوی غرب بکشند به اسم شرق و خود کشورهای کمونیستی و سرمایه داری ، این دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی ، نسبت به کارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به کارگر چه جور است . اول شخص اسلام را من عرض کردم ، اول شخص اسلام ، مصدع اسلام بود و شارع اسلام از قبل خدای تبارک و تعالی ، رفتار او با کارگر، آن بود که عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه داشت که

کارگر، کارگر آن روز استقلال داشت و هر چه کارکرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را و دوم شخص اسلام علی ابن ابیطالب سلام الله علیه ایشان خودش یک کارگر بوده یعنی قنات حفر می کرده ، می رفته است قنات می کنده است آب بیرون می آورده ، لکن برای خودش نه ، بعد از آنکه بیرون می آمده وقف می کرده برای مستمندان ، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای اعاشه خودش هم کار می کرده و در عین حالی که آنطور قنات ها را (چندین قنات از ایشان هست ) کنده با دست خودش و همان روز (به حسب نقل ) همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او، به خلافت ، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار... این دو نفر شخص اول اسلام که کارشان باید سرمشق باشد برای همه ما. شما مقایسه کنید این احترامی که کارگر در اسلام به واسطه عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشی که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است . و این فقط علی ابن ابیطالب سلام الله علیه نیست ، حضرت صادق ، حضرت باقر، آنها هم ، از آنها نقل کرده اند که در یک محلی که داشتند، می رفتند کار می کردند. به حضرت صادق بعضی می گفتند آقا (حضرت صادق شغلش خیلی بود. شغل معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی

و کار تعلیماتی اش زیاد بود، معذلک خودش تشریف می برد به حسب این نقل و در آن جائی که داشت کار می کرد) به او عرض کردند که خوب ، این را به ما واگذار کن . فرمود من میل دارم که کاری که می خواهم برای خودم بکنم ، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم . این ، چقدر ارزش می دهد که یک نفر که در زمان خودش شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار می کند و تعلیم می دهد که ارزش کار چی است . شما در بلوک کمونیستی سران اینها را ببینید، ادعاها و شعارها زیاد است ، در طول زمان اینها شعار داده اند و ادعا کرده اند، لکن وقتی که می بینید که خود آنها وضعشان چه جوری است ، سلوکشان با کارگر چی است ، به کارگر چه نظری دارند، چه جور نگاه می کنند، سرمایه داری هم ملاحظه کنید آنها چه می کنند، هر دو اینها کارگر را آلت استفاده خودشان قرار داده اند. این هر دو بلوک اینها را، آن به یک وضعی ، آن به وضع دیگر آلت قرار داده اند و ابزار قرار داده اند برای منافع خودشان و برای چی . در کشورهای کمونیستی اصل برای کارگر (من نمی توانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم ) اینها را مثل یک حیوان کارگر را فرض کردند که هیچ نباید داشته باشند، فقط خوراک به شما می دهند، شما باید کار کنید خوراک بگیرید، آنوقت که کاری ازشان نمی آید، طردشان می کنند و

به رای بعضی شان باید ریختشان به دریا. آن دسته دیگر هم شما را بازی داده اند کارگرها را بازی داده اند و از راه دیگر می چاپند آنها را.

صلاح و فساد این کشور امروز به دست خود ملت است

اسلام برای کارگر ارزش قائل است ، برای کارگر و کار ارج قائل است و احترام قائل است ، یعنی همانطوری که یک شخص عالم ، یک شخص مجاهد را توصیف می کند، شخص کارگر، زارع ، هر کارگری را، می گوید همه شان مثل همند، مثل شانه ای که این رده هائی که دارد، همه هم قد هستند، مثل هم هستند، آن شانه های آنوقت اینطور بودند، اینها همین طور همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح می کند که امتیازها به این مسائلی که سرمایه داشتن ، قدرت داشتن نمی دانم و امثال اینها نیست ، ارزش ها و بزرگی ها به تقواست ، به ارزش انسانی است . ارزش انسانی را این دو بلوک اصلا فراموش کرده اند، توجه به اینکه اینها انسانند مثل خود ما هستند. آنوقتی که استالین متولد شده ، با یک رعیت دیگری ، یک رعیتی فرقی با هم نداشتند، بعدا او به قدرت رسیده آنطور عمل کرده و این بیچاره ها تحت ستم ، اینطور باید عمل کنند برای آنها. یا آن بلوک سرمایه داری هم همین طور ارزش برای انسان ها قائل نیستند، آنها ارزش برای قدرت خودشان قائلند، هر کشوری که تحت قدرت آنها باشد به او کمک می کنند.

الان اگر یک گرایش بکند این کشور اسلامی به یک طرف از اینها، برایش سرشار، همه کاری می کنند، لکن ارزش انسانی و ارزش

اسلامی اقتضاء می کند که به هیچ یک از آنها گرایش پیدا نکند. هر مملکتی که از آنها بخواهد استقلال داشته باشد، جدا بشود مثل کشور ما، گرفتار اینها می شود. الان کشور شما گرفتار این دو بلوک هستند، هر کدام به یک راهی ، به یک طوری و تمام این فسادهائی که واقع می شود در این کشور از این گروهک های فاسد و تمام تبلیغاتی که خود این گروه ها در خارج می کنند، اینها همه برای خاطر این است که دستور از آنها گرفتند. آن روزی که کشور ایران خدای نخواسته ، خدا نیاورد آن روز را به گرایش پیدا کند به آمریکا، خواهید دید که تمام اینهائی که در !!! چیز هستند !!! پاریس جمع شده اند و اسباب زحمت ایرانی ها را خیال می کنند می توانند فراهم کنند، همه قلم هایشان بر می گردد و ثناگو می شود، از این طرف هم همین طور، ما می خواهیم مستقل باشیم ، ما می خواهیم که آمریکا در طول زمان ، قبلا انگلستان و بعد آمریکا، در طول سلطنت این دو مرد فاسد به سرما آمده است ، تمام ارزش های انسانی را می خواستند از ما بگیرند و جوان های ما را به فساد بکشند و جوان های ما را به مراکز فساد بکشند و انسانیت را از آنها بگیرند، اینها، می خواهیم ما که دیگر تحت آن سلطه نباشیم و خودمان یک انسان مستقل باشیم . شما کوشش کنید، صلاح و فساد این کشور امروز به دست خود ملت است . شماها هم یک عضو بسیار مهمی در این

کشور هستید و بسیار موثری برای رفع وابستگی کشورتان به خارج ، کشاورزان هم یک عضو بزرگ این کشورند برای رفع وابستگی این کشور به خارج . شما دو بازوی بزرگ این کشور کوشش کنید که ما در کشاورزی محتاج به اینکه به دیگران مراجعه کنیم و از دیگر جاها بیاوریم نباشیم و در امور صنعتی هم نباشیم . و بدانید که از حالا که شروع کنید می توانید این عمل را بکنید، منتها کشاورزها زودتر می رسند به آنجا و شما یک قدری دیرتر، منتها ارزش عمل شما بسیار زیاد است و کارهای شما فنی است . خیال نکنید که فقط آنها می توانند که این کارها را بکنند، آنطوری که تبلیغاتشان تاکنون در گوش ما خوانده شده است که ما باید وابسته باشیم . ما نباید وابسته باشیم ، ما باید مستقل باشیم ، ما باید هر مقداری که خودمان کار می کنیم به همان مقدار اکتفا کنیم ، در صدد باشیم که خود را به آن حدی برسانیم که از کشور ما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اینها صادر بشود و این کشور بسیار مستعد برای این معناست ، و هم کوشش کنیم که دیگران به ما محتاج باشند در امور صنعتی و می توانیم ، و می توانید و می توانیم . ما فرضا هم نتوانیم ، ما فرض می گیریم که خیر، نمی توانیم ، اما کوشش خودمان که یک عبادتی است ، یک کار ارزشمندی است ، ما کوشش خودمان را می کنیم . من کرارا این مطلب را گفتم که ما صد در صد اینطور

نیست که کار می کنیم که پیروز بشویم ، البته میل داریم ، اما اینطور نیست که حتم داریم که ما پیروز می شویم . نه ، اما در عین حالی که حتم به پیروزی نداریم ، تکلیف خودمان را عمل می کنیم ، ما یک انسان هستیم ، شما انسان هستید و ارزشمند هستید، شما می خواهید ارزش خودتان را حفظ کنید، شما می خواهید که به شما فرض کنید که عروسک ها را بیاورند بفروشند، یا شما را به مراکز فحشا بکشانند و ارزشتان را از بین ببرند و شکمتان را سیر کنند. شما می خواهید ارزشتان را حفظ کنید و دنبال آن ارزش که در مرکز اعلاء واقع شده است ، کشور خودتان را هم نجات بدهید. ما و شما و همه دوستان و همه کشاورزان و همه کارگران و همه ملت ایران توجه به این داشته باشند که این ارزشی که خدای تبارک و تعالی نصیب شما کرد و این استقلالی که نصیب شما کرد و این امری که الان در تمام دنیا شما مطرحید، هر چه می خواهند این قلم های فاسد از شماها تکذیب کنند، از ایران تکذیب کنند، هر چه می خواهند از دادگاه ها تکذیب کنند، از دولت تکذیب کنند، لکن دنیا فهمیده است که شما ارزش دارید و دنیا فهمیده است که شما یک ملتی هستید که نظیر شما در طول تاریخ تا حالا نبوده است .

همه آثاری که از آقای مطهری هست ، بی استثنا خوب است

و من امیدوارم که ملت های دیگر هم به تبعیت از شما و به تبعیت از اسلام عزیز نظیر شما بشوند، استقلال خودشان را و آزادی خودشان را به

دست بیاورند. خداوند همه شما را انشاءالله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است ، منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهری رحمه الله ، من باید یک کلمه هم از آن به شما عرض کنم . مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبه های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است ، کم کسی کرده است . آثاری که از او هست ، بی استثنا همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا آثارش خوب است . ایشان بی استثنا آثارش خوب است ، انسان ساز است ، برای کشور خدمت کرده ، در آن حال خفقان خدمت های بزرگ کرده است این مرد عالیقدر. خداوند به حق رسول اکرم او را با رسول اکرم محشور بفرماید و خداوند همه شهدای ما را انشاءالله رحمت بفرماید و خداوند جنگنده های ما را که الان درصدد پیروزی آخری هستند و انشاءالله تحقق پیدا می کند، آنها را، پیروزی آخری را نصیب به آنها فرماید و خداوند شما کارگران عزیز را و همه کارگران را انشاءالله اجر شهدا عنایت کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/2/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام قرائتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محسن قرائتی دامت افاضاته

نظر به اهمیت امر سوادآموزی و گسترش فرهنگ و معارف اسلام و با توجه به تجربیاتی که در این باره دارید، جنابعالی را به سمت نماینده خود در سازمان نهضت سوادآموزی تعیین می نمایم .

امید است با هماهنگی هر چه بیشتر با مسوولان محترم این سازمان و

وزارت آموزش و پرورش مسؤ ولیت سنگین خویش را بهتر انجام دهید.

بدیهی است که کمک و مساعدت دست اندرکاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامی امکانات موجود، پیروزی شما را بر عفریت بیسوادی که یکی از میراث های شوم نظام طاغوتی است سریع تر می نماید.

از خدای تعالی موفقیت شما را در این راه مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/2/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای اصلی واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز هر چه می بینید امور غیر عادی است . تمام کارهائی که در داخل شهرها و در جبهه ها می شود از اموری است که خداوند متعال بر ما منت گذاشته است . شما ببینید چگونه لشکریان کفر با آن سلاح ها و آنهمه افراد از تعداد اندک ما شکست می خورند. این همان نصر به واسطه رعب است که خدا در دل دشمنان ما رعب ایجاد کرده است . در صدر اسلام لشکریان کفر در مقابل مسلمانان چنان می ترسیدند که با همه تجهیزاتشان خودشان را یا تسلیم می کردند و یا فرار می نمودند. امروز هم در ایران وضع چنین شده است که هر کجا حرف پاسدار می شود، دشمنان ما، چه منافقین و چه صدامیان شدیدا می ترسند. آنها هم که در خارج نشسته اند از پاسداران ما در ایران می ترسند. در اینجا لازم است شما را به یک نکته نصیحت کنم و آن این است که اتحاد و انسجامتان را حفظ کنید. شما باید بدانید که هر اختلاف و نزاعی شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامی که

حاصل شود، از خداست . امیدوارم قوی باشید و به پیش روید. مطمئن باشید که پیروزید.

والسلام علیکم

تاریخ : 21/2/61

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای نجفی دامت برکاته !!! قم

پس از اهداء سلام و تحیت ، تلگراف شریف مبنی بر تبریک پیروزی های بزرگ رزمندگان اسلام موجب تشکر گردید. اینجانب متقابلا پیروزی غرورآفرین رزمندگان اسلام را به جنابعالی و جمیع علاقه مندان به اسلام و قرآن کریم تبریک عرض می کنم . اسلام از اول ظهورش گرفتار دشمنان خودخواه و سرکشانی عنان گسیخته بوده است و بحمدالله با عنایات خداوند متعال و نصرت های غیبی ، راه خود را به پیش می برد. حمله گستاخانه رژیم کافر بعث عراق که با تحریک ابرقدرت ها خصوصا امریکای جهانخوار انجام گرفت و با انگیزه خدمت به دشمنان اسلام و بشریت بود، از طلیعه آن پیش بینی می شد که با شکست مفتضحانه روبرو خواهد شد و بدبختی و نفرت و ذلت برای دشمنان خدای تعالی به بار خواهد آورد و عظمت و سربلندی برای اسلام و مسلمانان خواهد آفرید. این پیروزی و دیگر پیروزی ها مرهون عنایات غیبی خداوند متعال و پشتیبانی بقیه الله اروحنا له الفدا و ادعیه خالصه صاحب نفسان و بزرگان است و این روحیه معجزه آسای سلحشوران قوای مسلح از ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و انتظامی و مردمی در جبهه ها و ملت عظیم الشان ایران در پشت جبهه ها که از نوادر تاریخ است ، مرهون خلوص نیت آنان و ایمان سرشار و عزم استوارشان است . خداوند این روحیه انسانی !!! الهی را هر چه

افزونتر فرماید. از جنابعالی و از سایر مراجع عظام و علمای اعلام امید دعای خیر برای پیروزی نهایی اسلام بر کفر را دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/2/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورایعالی تبلیغات اسلامی ، ائمه جماعات قم وغرب تهران و کارکنان دفتر مرکزی سازمان تبلیغات اسلامی

هیچ انقلابی تاکنون به اندازه انقلاب اسلامی مورد هجوم تبلیغاتی و تسلیحاتی واقع نشده است

بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله این مجلس ، مجلس علماست ، مجلس دانشمندان متعهد است و ما موفق شدیم به زیارت آقایان و امیدواریم که همه توفیق پیدا کنیم در خدمت به اسلام .

مساله تبلیغات از صدر اسلام تا ابد یکی از اموری است که اسلام بر آن پافشاری کرده است و در این زمان که ما هستیم یک اولویت خاصی دارد همه می دانیم که هیچ انقلابی تاکنون به اندازه انقلاب اسلامی مورد هجوم تبلیغاتی و تسلیحاتی واقع نشده است . انقلاب هائی که در دنیا واقع شده است یا گرایش به راست داشته اند، راستی ها با او موافقت می کرده اند و اگر مخالفتی بوده است ، از چپی ها بوده است ، یا گرایش به چپ داشته اند، بعکس بوده است . لکن اسلام چون نه شرقی و نه غربی است و صراط مستقیم است ، جمهوری اسلامی هم با همان برداشت از اسلام متحقق شده است و امروز چون نه چپی است ، چپی ها با او مخالفند و نه راستی است ، راستی ها با او مخالفند و ملاحظه می فرمائید که تمام رسانه های دنیا به استثنای کمی از آنها و تمام رسانه های بزرگ دنیا الان یا با صراحت و یا با تلویح با این جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت می کنند و در هر شب و روز ساعات بسیار را برای سرکوبی جمهوری اسلامی

صرف می کنند و از آن طرف اشخاصی امثال صدام را که من از اول گفتم که این آدم ، آنوقت هم که ما در نجف اشرف مشرف بودیم ، آن را یک مرد خطرناکی معرفی می کردند و یک جنون عجیبی در این آدم هست که برای خودخواهی خودش حاضر است که تمام ملت های دنیا را به خاک و خون بکشد، اینها را وادار کرده اند که با ما مخالفت کنند و حمله کنند و امروز هم که به خواست خدای تبارک و تعالی و تاییدات او جبهه جنگ دارد، تکلیفش کنند و حمله کنند و امروز هم که به خواست خدای تبارک و تعالی و تاییدات او جبهه جنگ دارد تکلیفش معین می شود و سقوط صدام و انشاءالله حزب بعث نزدیک می شود، رسانه های گروهی که نمی توانند منکر این بشوند که پیشرفت هائی ایران کرده است ، معذلک از راه های دیگری مشغول سمپاشی شده اند. از این راه که اگر این جمهوری موفق بشود و غلبه پیدا کند بر عراق ، بر رژیم عراق ، آیا با منطقه چه خواهد کرد، آیا با شیخ نشینان حکومت های منطقه چه خواهد کرد. این حرف ها الان رایج شده است و در رسانه های گروهی گفته می شود و تمامش برای این است که آنها را وادار کنند به یک کاری در مقابل ایران ، در مقابل جمهوری اسلامی .

و ما امروز برای خاطر اینکه در تاریخ مساله بماند، عرض می کنم که دولت ایران و ملت ایران با همه ملت ها و با همه دستگاه هائی که انحراف

ندارند، مخالفت ندارد و از اول هم اعلام کرده است که ما به زمین های دیگران هیچ نظری نداریم و پیش ما اصلش زمین و طبیعت و مادیت اینقدرها نیست که به ازای او با مسلمانان جهان به جنگ برخیزیم . این یک برنامه ای است که مخالفین اسلام دارند و سرکشان دنیا و ارباب های آنها دارند که باید سرکوبی کرد تمام مستضعفان جهان را تا به قدرت رسید و به نوائی رسید و اسلام یک همچو امری را که محکوم می کند و ما که تابع اسلام هستیم و ملت ما که ملتی است ، تعهد دارد به تبعیت از احکام اسلام ، هرگز مخالفت با احکام اسلام نمی کند و ما اعلام می کنیم که این حکومت هائی که در منطقه هستند یا خارج منطقه هستند توجه داشته باشند که آنها را دارند وادار می کنند که خودشان را به هلاکت بیندازند برای خاطر امریکا یا بلوک دیگر.

ما به اینها مکرر تنبه داده ایم که شما آلت دست ابرقدرت ها هستید و از شما استفاده می کنند، به شما استفاده نمی دهند. شمائی را که امروز دارند تحریک می کنند که اگر با صدام همراهی نکنید، چه و چه خواهد شد و ایران با شما چه ها خواهد کرد، اینها می خواهند که شما آلیت دست آنها را داشته باشید و به منافع آنها با صدام همراهی کنید و به همان تله ای که صدام افتاد، شما هم بیفتید و شما بدانید که اگر صدام نجات پیدا کند و قدرت به دست بگیرد، آدمی نیست که قدرشناسی از امثال شما بکند، آدمی

است که جنون بزرگ بینی خودش را دارد و با این جنون با شما که با او هم همراهی کردید به جنگ برمی خیزد و شما را اگر قدرت داشته باشد، تباه خواهد کرد. و من و دولت ایران و ملت ایران اعلام می کنیم که شما اگر چنانچه با صدام همراهی نکنید و اگر چنانچه بطور اسلامی با ما رفتار کنید و به برنامه های قرآن کریم با ما رفتار کنید و با ملتها رفتار کنید، دولت ایران و ملت ایران با شما برادر است و از شما حمایت خواهد کرد. لکن اگر چنانچه خدای نخواسته انحرافی عمل کنید و خودتان را به این دام بیندازید، مطمئن باشید که شما از صدام قدرتمندتر نیستید و آنهائی که مثل دولت مصر می خواهند به او کمک کنند، آنها هم تجربه کنند ببینند که چه خواهد شد و من نصیحت شان می کنم که این تجربه را نکنند و جوان های بیگناه مردم را به تباهی نکشند و جوان ها را نیاورند در یک میدانی که عاقبتش برای آنها هلاکت است .

ما امروز موظفیم که تبلیغات را هر چه بیشتر تقویت کنیم

و اما در یک همچو محیطی که تمام رسانه های گروهی به ضد اسلام واقعا و به ضد جمهوری اسلامی تبلیغات می کنند، امروز تبلیغات یک ویژگی خاص دارد و بر همه لازم است که تبلیغات کنند. تبلیغات داخلی برای اینکه مبادا خدای نخواسته مردم تحت تاثیر تبلیغات سوء ابرقدرت ها واقع بشوند و بالاتر از او تبلیغات در خارج باید بشود.

ما تبلیغاتمان در خارج بسیار ناقص است و اشخاصی که از خارج می آیند اینجا و با من ملاقات می کنند، همه

از این مطلب شکایت دارند که در خارج تبلیغات کم است . البته وزارت خارجه و ارشاد اخیرا یک طرح هائی دارند و انشاءالله موفق خواهند شد، لکن باید ما تبلیغاتمان زیاد بشود که لااقل ما بتوانیم به ملت ها حالی کنیم که این تبلیغاتی که اینها بر ضد اسلام و بر ضد مسلمین و بر ضد جمهوری اسلامی می کنند، اینها تمام غلط است و شما دیدید که وقتی خبرنگارها از اطراف می آیند و می بینند، آنهائی که انصاف دارند اعلام می کنند و همین چند روز پیش از این یکی از آنها اعلام کرد که کلیه چیزهائی که ارتش ایران اعلام کرده است صحیح است ، لکن رسانه های گروهی دست بردار نیستند. آنها اگر یک قدم فرض کنید که صدامی ها پیش بیایند، او را قلمداد می کنند که کجا را گرفتند، کجا چه شد، محاصره کردند ارتش ایران را و اگر چنانچه ایران پیش ببرد، حتی الامکان ذکری نمی کنند، آنوقتی که خیلی رسوائی در می آورد ذکر کمی می کنند و می روند دنبال اینکه آیا چه خواهد شد، ای وای که اگر اسلام پیروز بشود چه خواهد شد. و ما امروز موظفیم که تبلیغات را هر چه بیشتر تقویت کنیم و دولت و وزارت ارشاد موظف است که تبلیغات را در خارج تقویت کند و همه آقایانی که از اول اصل شانشان تبلیغ بوده است ، انبیا شانشان تبلیغ بوده است ، اولیاء خدا شانشان تبلیغ بوده است ، همه آقایان علمایی که هستند، اینها همه مبلغین اسلام هستند. باید خطباء عظام ما که مبلغین اسلامند، علمای اعلام

ما، طلاب عزیز ما و قشرهای دیگر که در تبلیغات دخالت دارند و مشغول این عمل شریف هستند، باید به سرعت خودشان زیادی بدهند و تبلیغات خودشان را تسریع کنند، البته روی یک موازینی و روی یک نظامی و روی یک سازمانی که آنطور البته بهتر خواهد بود و من هم که وظیفه ام دعا کردن به شماست و از اول هم دعاگوی شما بودم ، من هم امیدوارم که موفق بشوم به وظیفه خودم عمل کنم .

اینهایی که شب ها به دعا و مناجات بر می خیزند در جنگ ها پیروز خواهند شد

و یک کلمه هم راجع به ارتش و راجع به سپاه و راجع به پیروزی های آنها عرض کنم . امروز بحمدالله در جبهه های ما جوان هایی هستند از ارتشی ، از سپاهی ، از بسیج ، از مردمی که هر کس آنجا رفته است و آمده است با من ملاقات کرده است ، می گوید آنها به ما دل می دهند و شجاعت می دهند. ما می رویم که آنها را تشجیع کنیم ، می بینیم که نه ، ما تحت تاثیر آنها واقع می شویم و حقیقتا یک امری است که خدای تبارک و تعالی عنایت خاصش را به اینها کرده است . اینهائی که شب ها به دعا برمی خیزند و به مناجات برمی خیزند، البته در جنگ ها پیروز خواهند شد. و مطمئن باشند که این نفس های آخری که صدام و صدامیان و طرفداران آنها دارند می کشند، اینها آن نفس هائی است که محتضر می کشد و امیدوارم که اسلام در همه جا چهره نورانی خودش را نمایش بدهد و خداوند تبارک و تعالی نصرت بدهد به آنها و قوت

بدهد به آنها و ملت هم در دنباله آنها هستند و آنها را تایید می کنند و آنها را پشتیبانی می کنند و مبلغین هم آنها را پشتیبانی می کنند. آنها با قلب پاک خودشان و بازوهای بزرگ خودشان و قوی خودشان به کار خودشان ادامه بدهند که انشاءالله نصرت نزدیک است . (و ما !!!

النصر الا من عندالله )

ما از خدا می خواهیم که به ما کمک بدهد و این نصرت را نصیب ارتش ما و ملت ما بکند و همه انشاءالله موفق بشوند که این نور اسلام را در همه جا پرتوافکن باشند و ما امیدواریم که شما آقایان هم موفق و موید باشید و همانطوری که در روایات ما هست که از قم علم به جاهای دیگر منتشر می شود، بحمدالله مدت هائی است که این معنا تحقق پیدا کرده است و امروز امیدواریم که به همت علمای قم و مدرسین بزرگ قم و خطبای قم این مساله زیادتر بشود و امروز بحمدالله همه ایران قم است و همه علما هستند و همه دانشمندان و همه اشخاصی هستند که اسلام از آنها بهره می گیرد و به آنها پشتیبانی می کند. خداوند تمام ما را از فداکاران اسلام قرار بدهد و از فداکاران به امام زمان سلام الله علیه که آثار رحمت خدا و آثار حمایت این بزرگوار در جبهه ها برای اشخاص ظاهر شده است و می شود انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 2/3/61

پاسخ امام خمینی به پیشنهاد حجت الاسلام واعظ طبسی در مورد بازسازی هویزه

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حجت الاسلام آقای واعظ طبسی تولیت محترم آستان مقدس رضوی دامت افاضاته

پس از اهدای تحیت و سلام ، مرقوم

شریف با پیشنهاد مسرت بخش واصل گردید. اگر هویزه مظلوم با دست جنایتکار صدام این دشمن سرسخت اسلام و تشیع ، به صورت ویرانه ای درآمد و آن جایگاه پروانه های شمع ولایت در کشور ثامن الائمه علیه و علی آبائه صلوات و تحیات چون جایگاه جغدان گردید و مسلمانان عرب مظلوم آن شهر خون و شهادت ، از صغیر و کبیر و مرد و زن از آتش بیداد این کافر کیش مدعی دوستی عرب سوخت ، چه کس اولی از تولیت آستان مطهر و خدمتگزار مرقد نورانی حضرتش ، در ترمیم خرابی ها و بنای شهر دوستان معظم او است و کدام مقام والاتر از مقام ولایت آن سرور در نوازش دوستان عزیز او. باشد که خیرخواهان و دوستان محترم آن مقام مقدس اقتدا به مولای خود نموده و در راه بازسازی خوزستان و دیگر خرابه های یادگار این ابر جنایتکار قرن همت گمارند. و من از نکته ای بس لازم نمی توانم صرفنظر کنم و آن درآمد عظیم سرشاری که شهر می سازد و در مدت تولیت جنابعالی آنهمه خدمت نموده است و مقایسه آن با غارتگری های دودمان پهلوی که این ثروت عظیم را در راه شهوات و لذات خویش به کار بردند. و چه روسیاهند آنان که از آن رژیم حمایت کرده و می کنند.

توفیق جنابعالی را در خدمت به آستان مقدس مولا خواستار و خدای را شکر که در عصر ما مثل جنابعالی به این سمت مقدس راه یافته و به جای ظلمت ، نور و به جای خیانت ، امانت جایگزین گردیده است .

والسلام علیکم و رحمه الله و

برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/3/61

پیام امام خمینی به مناسبت فتح خرمشهر

بسم الله ارحمن الرحیم

با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است ، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آنکه (ما النصر الا من عندالله ) از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیه الله الاعظم اروحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هائی در دست ابرقدرتان خصوصا آمریکای جهانخوارند، بیرون آورد و ندای الله اکبر را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پر افتخار لااله الا الله را بر فراز آن شهر خرم که با دست پلید خیانتکاران قرن به خون کشیده شده و خونین شهر نام گرفت ، تشکر می کنم . و آنان فوق تشکر امثال من هستند، آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و بر پا کننده عدل الهی در سراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفدا می باشند، آنان به آرم (ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ) مفتخرند. مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنائم بی پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکرینی این ابر جنایتکار دهر به تباهی کشیده شده اند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به

هدیه آوردید و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره درخشنده پیروزی های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد. و مبارک باد بر ملت عظیم الشان ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان برکفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند. و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.

و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و کمیته ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز! هشیار باشید که پیروزی ها هر چند عظیم و حیرت انگیز است شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور و فتح شما را به خود جلب نکند، که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسه شیطان به سراغ آدم می آید و برای اولاد آدم تباهی می آورد. و من با آنکه به همه شما اطمینان تعهد به اسلام دارم ، لکن از تذکر که برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نکنم ، چنانچه از نصیحت به حکومت های همجوار و منطقه دریغ ندارم و آنان می دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم ، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می گوید و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به

حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آنقدر که ابرقدرت ها از صدام ، این نوکر چشم و گوش بسته پشتیبانی کردند از شماها که قدرت های کوچک و حکومت های ضعیف هستید، پشتیبانی نمی کنند و شما عاقبت این جنایتکار و همقطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده اید. قدرت های بزرگ بیش از آنچه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند و من نصیحت برادرانه به شما می کنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می کنند و اگر با تشتت های خود بخواهید طرح کمپ دیوید یا فهد راکه مرده اند، زنده کنید، که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین می دانیم ، اسلام به ما اجازه سکوت نمی دهد. و اینجانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را اداء نمودم . اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و به قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا می کنم و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم .

سلام و درود بی پایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از

شادی ها.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/3/61

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان کرمان

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایانی که زحمت کشیده و اینجا آمده اند تشکر کرده و دعاگوی همه می باشم . و همچنین از اهالی و علمای کرمان و ائمه جماعت آن استان که خداوند همه آنان را حفظ فرماید تشکر می کنم . بار دیگر این نکته را تذکر می دهم که سعی کنید وحدت را حفظ نمائید، وحدت بین خودتان ، وحدت بین خودتان و مسوولین و وحدت بین خودتان و مردم . شما می بینید که تمام سعی منافقین و مفسدین خارج و داخل بر این است که بین مردم شکاف ایجاد نمایند و این خود بهترین دلیل است که ما باید وحدتمان را حفظ کنیم .

این پیروزی عظیم و بزرگی که رزمندگان ما به دست آورده اند و وابسته به قدرت های بزرگ را از سرزمین خودمان بیرون کردند، از حفظ وحدت است . امروز تمامی رسانه های گروهی سعی می کنند یا پیروزی ما را منعکس نکنند و یا اگر می کنند، بلافاصله با داد و بیداد خطر این پیروزی را در منطقه گوشزد نمایند و فریاد می دارند که اگر ایران پیروز شود با منطقه چه می کند، با کشورهای خلیج چه خواهد کرد.

آنچه مردم را مجتمع می کند همین ائمه جماعت و جمعه هاست . شما در کرمان و دیگران در سایر شهرها سعی کنید مسائل خودتان را مطرح کنید و با یکدیگر تفاهم داشته باشید، مردم هم که در صحنه حاضر و ناظرند، دیگر هیچ ترسی نیست . امروز همکاری و همیاری مردم بیسابقه است . ما هر

روز شاهد زنانی هستیم که ماحصل عمرشان ، یک تکه طلا را می آورند و در راه خدا و جنگ انفاق می کنند. از طرف دیگر یکی از آقایان به من گفت که در جبهه نوجوان دوازده سیزده ساله ای دیده است که دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع شده خود را گرفته و رفته است به سوی میدان جنگ ، خوب توجه کنید در چنین موقعیتی تکلیف ما چیست ؟ خیلی روشن است که تکلیف همگی ما خیلی سنگین است . اگر خدای ناخواسته اشتباهی کنیم آنها که منافعشان در خطر است آن را در داخل و خارج بزرگ می کنند و علیه ما تبلیغات می کنند.

سعی کنید مطالعه کنید که در خطبه هایتان چه می خواهید بگوئید. امیدوارم اسلام به دست شما منتشر شود تا مقدمه ای شود برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف . امیدوارم موفق و موید باشید.

والسلام علیکم

تاریخ : 6/3/61

پیام امام خمینی به مناسبت سالروز میلاد امام حسین (ع ) و روز پاسدار

بسم الله الرحمن الرحیم

طلوع آفتاب سوم شعبان که سالروز طلوع شمس معنویت و پاسدار اسلام و مجدد حیات قرآن کریم و نجاتبخش امت خاتم صلی الله علیه و آله و سلم از شب تاریک به عصر ظلمانی حکومت جائرانه یزیدیان که می رفت تا قلم سرخ بر چهره نورانی اسلام کشد و زحمات طاقت فرسای پیامیر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان صدر اسلام و خون شهداء فداکار را به طاق نسیان سپارد و به هدر دهد، بر همه مسلمانان جهان و شیعیان خط سرخ امامت و ملت فداکار در صحنه ایران بزرگ و رزمندگان در راه هدف مقدس و خصوص

سپاه پاسداران عزیز که این روز عظیم الشان را برای خود انتخاب نموده اند مبارک باد. و امروز که نوید پیروزی حق را بر باطل و جنودالله را برجنود شیطان ، با پیروزی های بزرگ پی در پی خصوصا بیت المقدس که از شاهکارهای عظیم کم نظیر جنگ ها بوده است ، می دهد، مبارک تر و پر برکت تر است .

سپاه پاسداران که رکنی بزرگ در پیروزی انقلاب اسلامی است با اقتدا به مولای خود سید مظلومان علیه الصلوه والسلام ، نجاتبخش ملت ایران و اسلام عزیز از شب های تاریک و ظلمانی ستمشاهی بوده و در پاسداری از انقلاب و هدف های آن عاملی موثر و رکنی رکین بوده و هست . سپاه در جبهه های دفاع مقدس از اسلام و میهن اسلامی ، با وحدت و انسجام کامل با ارتش معظم و بسیج عزیز و ژاندارمری و عشایر مکرم و سایر قوای نظامی و انتظامی و مردمی ، چون صفی آهنین و بنیانی مرصوص پاسداری نموده و دشمنان اسلام و بشریت را از میدان های نبرد مفتضحانه رانده است و برای خود و اسلام و میهن معظم ایران افتخارهائی آفریده است که تاریخ فراموش نخواهد کرد و حضرت بقیه الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا از نظر مبارک نخواهد برد و پروردگار جل و اعلا بر خدمتگزاران به اسلام و میهن اسلامی که این رزمندگان بحمدالله تعالی از آنانند، رحمت و برکت خود را دریغ نخواهد فرمود.

ای عزیزانی که مجالس ذکر و دعا و مناجات شما در شب ها چون شب عاشورا به ملکوتیان نورافشانی می کند و چون ستاره ای درخشان

در جبهه ها می درخشد و روزتان چون روز عاشورا در مقابل یزیدیان استقامت می نماید! قدر این شب های معنوی و عرفانی و این روزهای سلحشوری و افتخار آمیز را بدانید که خدای بزرگ شما را برای نصرت خویش انتخاب فرموده و امثال ما را لایق این خوان نعمت و رحمت معنویت و فداکاری ندانسته است .

صدام خائن امروز بهتر فهمیده است که از این دامی که برای او گسترده اند نجات نخواهد یافت و او و حزب کافر بعث عراق جز سرنگونی و هلاکت سرنوشتی ندارند و از این رو با آنهمه رجزخوانی و ادعای پوچ سرداری قادسیه و کوبیدن طبل میان تهی انقلابی بودن و با اسرائیل دشمنی آشتی ناپذیر داشتن ، امروز به دامان حکومت سرسپرده آمریکا یار و همقطار اسرائیل پناه برده و دست ذلت و دریوزگی به جانب دشمنان عرب و اسلام دراز کرده است که نخست او را از این مهلکه مرگبار که خود برای خود تهیه دیده نجات دهند و سپس اذهان را از دشمن بزرگ اسلام و غاصب سرزمین های آنان منصرف و قرارداد ننگین کمپ دیوید را با برگرداندن حسنی مبارک به جامعه عرب به کرسی نشاند و یا طرح فهد را که برای ملت عرب و بالاتر برای اسلام ننگ آور است اجرا کند. من به دولت های عربی منطقه هشدار می دهم که با تسلیم شدن در مقابل اینگونه طرح ها، علاوه بر قبول اسارت خویش به دست آمریکا و از آن ننگین تر اسرائیل ، دشمنی ملت و دولت و قوای مسلح نیرومند ایران را برای همیشه به بار می آورد و

اگر امروز به دامن اسلام برنگردید، فردا دیر است . شما را فریبکاری های آمریکا و رجزخوانی های حسنی و حسن و حسین و قابوس که حقا احتیاج به قیم دارند و سفیهانه جوانان کشورهای خود و اسلحه و مهمات ارتش خویش را که باید در راه نجاتشان از چنگال اسرائیل به کار برند و گول نزند، با یک کشور اسلامی که شاه معدوم را با آن قدرت شیطانی و حمایت شیطان های بزرگ و کوچک و صدام جنایتکارتر از شاه معدوم را به جهنم فرستاد، به ستیز برنیانگیزاند. شما به مطبوعات و رسانه های گروهی خود اجازه ندهید که به تبعیت از بوق های ابر جنایتکاران ، به سمپاشی و تهمت و افترا نسبت به کشور نظامی که می خواهد با همه مسلمانان و دولت های منطقه با برادری و حسن جوار رفتار کنند مشغول باشند. شما که هر روز شاهدید که رئیس جمهور محترم و دولت و مجلس ایران کرارا شما را نصیحت نموده اند و به دوستی دعوت کرده اند و می خواهند قدرت عظیم اسلامی ایران را برای دفع دشمنانی که به کشورهای شما چشم طمع دوخته اند، در کنار شما به کار برند و شما و ذخایر شما را از حلقوم جهنمی جهانخواران برای نفع ملت های شریف مظلوم منطقه بیرون کشند.

آن روز که اول انقلاب بود و ارتش و سپاه و دیگر قوای مسلح ما آمادگی کافی نداشتند، صدام با همه تجهیزات و خیانت بعضی عناصر دست اندر کار، ناگهان از زمین و هوا و دریا به ایران تاخت و غافلگیرانه قسمت بزرگی از کشور ما را اشغال نمود.

نیروهای مومن و جوانان فداکار به مجرد اطلاع راه را بر آنان بستند و عقابان تیز پرواز نیروی هوائی مواضع نظامی سرتاسر عراق را در هم کوبیدند و اگر نبود تعهد اسلامی آنان و خوف هلاکت بیگناهان و خرابی اماکن ملت برادر عراق ، که تاکنون نیز دست آنان را همین انگیزه بسته است ، چنان درس عبرت آمیزی به حزب کافر بعث می دادند که بعضی از دولت های منحرف منطقه و غیر آن هوای مبارزه با ملتی که شهادت را تحفه آسمانی می دانند، به سر نپرورانند. و اما امروز که با سپاس خداوند متعال و تاییدات غیبی و عشق و ایمان سرشار ملت ، قوای مسلح از سپاه پاسداران و ارتش و بسیج و عشایر و نیروهای مردمی و قوای نظامی و انتظامی و کمیته ها و دیگر نیروها به انواع سلاح ها و صلاح ها مجهز و آماده هستند و فریاد شهادت طلبی و جنگ جنگ تا پیروزی آنان فضای ایران بلکه جهان را به هیجان و لرزه در آورده است و از موضع قدرت عظیم ، دست پر برکت و قدرتمند خود را برای دوستی و برادری ایمانی پیش تمام مسلمین خصوصا ملت ها و دولت های منطقه و همسایه دراز کرده و آنان را نصیحت می کنم که صلاح دنیا و آخرت اینان نیست که با خیال خام پشتیبانی از مصر و اردن و دیگر خائنان به ملت های خود و اسلام عزیز هر روز گرد هم آیند و بخواهند توطئه های آمریکای جهانخوار را جامه عمل بپوشانند. دولت مصر و اردن اگر عرضه داشتند و در فکر شرف

انسانی و عربی بودند خود را از اسارت رژیم صهیونیستی اسرائیل رهائی می بخشیدند نه آنکه در شناسائی اسرائیل کوشش می کردند و با طرح اسارت بار کمپ دیوید رشته های اسارت و ذلت خویش را محکمتر می نمودند. و آنان که به خیال خام خود برای مقابله با جمهوری اسلامی در باز گرداندن مصر به جامعه عرب کوشش می کنند، سخت در اشتباه هستند و گور خود را با دست خود که دست جنایتکار آمریکاست می کنند. در صورتی که پس از پیروزی نهائی که به خواست خداوند بیش از چند قدمی به آن نمانده است ، اگر از کردار غیر اسلامی و غیر عربی خود پشیمان شده و توبه کنند، در این صورت اگر دولتمردان ما هم قبول کنند، معلوم نیست ملت ستمدیده و عزیز از دست داده ما قبول کند و در صورت عدم قبول ملت ، هیچ یک از دولتمردان ایران حق و قدرت هیچ گونه کاری را در این زمینه ندارد، زیرا در ایران اسلامی ، مردم تصمیم گیران نهائی تمامی مسائلند. پس تا فرصت از دست نرفته و وقت باقی است ، به دامان اسلام و ملت های خود برگردند و دست از توطئه ها و سمپاشی ها علیه ایران نیرومند بردارند و با دولت و ملت ایران علیه اسرائیل و دیگر دشمنان اسلام و بشریت همدست و همداستان شوند که اینجانب صلاح دین و دنیای آنان را در این می بینم . اکنون درهای رستگاری به روی آنان باز است و خداوند تعالی رحمه للعالمین است .

اکنون به مناسبت روز بزرگ ولادت سراسر افتخار و با سعادت پاسدار

عظیم الشان اسلام و قرآن کریم که با خون خود و یاران و عزیزان ارجمندش نعره کفرآمیز یزیدیان را که عربده کشان ندای (لا خبرجاء ولا نزل ) را سر می دادند، در حلقوم نحسشان خفه کرد و روز پاسداران عاشق پیشه فداکاری که با خون پاک خود و سایر رزمندگان عزیز، نعره های عربده آسای سردار قادسیه عصر را با یاران تبهکار جنایت پیشه اش در حلقوم کفر ندایشان شکست ، سخنی با این منادیان حق و مبارزان دشمنان حقیقت در میان می گذارم و این تذکری است برای آگاهان :

برادران محترم و نور چشمان عزیز! مبادا آفت های پیروزی که در راس آنها غرور است ، خدای ناخواسته شما را به دام کشد و از صاحب اصلی نصر که خداوند قادر است اغفالتان نماید، که این حیله ای است شیطانی که دنبال آن علاوه بر از دست رفتن معنویت که اساس پیروزی شما عزیزان است ، موجب غفلت از حیله های دشمنان نیز می باشد که شکست را همراه دارد. باید شما قوای نیرومند مسلح و ملت عظیم الشان پشتیبان شما از تبلور جلوه قدرت الله در خود هیچ گاه غافل نشوید (و ماالنصر الا من عندالله ) و (نصر من الله و فتح قریب ) و (انا فتحنالک فتحا مبینا) شاهد آن است .

تمام جمال و جلال و خوبی ها از اوست و به ید قدرت او، و شکست و غرور و سرکشی از شیطان نفس است که باید به خداوند متعال از آن پناه برد.

برادران ! از اسرای جنگ که در دست شمایند، هر چند گناهکارند دلجویی کنید و با آنان

رفتار اسلامی !!! انسانی داشته باشید و آسیب دیدگان عراقی را به اسرع وقت به بیمارستان ها بفرستید تا تحت معالجه قرار گیرند و دکترها و پرستارهای بیمارستان ها که کوشش های ارزنده آنان چه در جبهه ها و چه در بیمارستان ها بر مردم شریف ما پوشیده نیست و باعث تشکر بسیار است ، با آنان چون نزدیکان و برادران خود رفتار نمایند و تلخی آسیب و اسارت را با رفتار اسلامی خود از ذائقه آنان کاهش دهند. در اینجا لازم می دانم از روحانیون در جبهه ها و جهاد سازندگی و وزارت دفاع و تمامی کسانی که در دفاع از میهن اسلامی نقش داشته اند تشکر نمایم .

یکی دیگر از اموری که باید تمام قوای مسلح و خصوصا آنان که در شهرها سر و کارشان با مردم بیشتر است ، مثل سپاه پاسداران و بسیج و کمیته ها و شهربانی توجه کنند، رفتار نیکو و انسانی آنان است با مردم ، بویژه مستضعفان . مردمی که از جمهوری اسلامی و رزمندگان جبهه ها با تمام توان پشتیبانی می کنند، سپاه و سایرین باید قلوب آنان را جلب و رضای خداوند را به دست آورند و ملت عزیز نیز قدر این فداکاران را که شب و روز خود را برای حراست از اسلام و کشور و حفاظت آنان صرف می کنند، بدانند و از آنان قدردانی نمایند.

و اینجانب با ناتوانی خود دعاگوی همه هستم و از خداوند سعادت همه را خواهان و برای شهدای عزیز رحمت و علو درجات و برای بازماندگان آنان صبر و سلامت و برای آسیب دیدگان که نور چشمان ما

هستند، سلامت کامل و سعادت و برای رزمندگان پیروزی نهائی و برای اسلام عظمت و قدرت و برای جمهوری اسلامی دوام را خواستارم .

و در آخر از ملت ایران متواضعانه تشکر می کنم که با تمام توان مشکلات جنگ را که امری است اجتناب ناپذیر با کمال گشاده روئی تحمل نموده اند، بلکه اینانند که به متصدیان امور دلداری می دهند و با تقدیم عزیزان خود به اسلام در پشت جبهه ها نیز حاضر و با کمک های بسیار ارزنده خود از فداکاران و دولت خدمتگزار خویش پشتیبانی نموده و اسلام بزرگ و میهن عزیز خویش را در جهان سرفراز کردند و الحق اگر این روحیه بزرگ اسلامی انسانی ملت نبود، دولت در همان قدم های اول به بن بست می رسید. و ما بحمدالله تعالی با این ملت حاضر در جمیع صحنه ها و دولت با تمام توان و قدرت خدمتگزار به اسلام و جمهوری اسلامی و ارتش و سپاه و بسیج و دیگر فداکاران شجاع سلحشور که دژهای محکم دشمن را که قریب دو سال در ساختن و استحکام و مجهز نمودن آنها به تمام تجهیزات جنگی کوشش ها نمودند، با یورشی دلاورانه و تایید الهی در هم کوبیده و ارتش آرایش یافته و مجهز به جمیع سلاح های بزرگ و کوچک مدرن ساخت آمریکا و شوروی و فرانسه را نیرومند مسلح در هم پیچید به صورتی که عده ای از آنان را وادار به فرار و عده بیشماری از آن مفسدان را کشته و زخمی و عده بسیاری را به اسارت درآوردند و با دل مطمئن به الطاف الهی و قدرت معنوی

و سپاهیگری آنان ، آخر جنگ را که نزدیک است نظاره می کنیم و خدای عزوجل را بر نعمت های سرشار او سپاس می گزاریم .

درود خدا و رسولش بر شهدا و معلولین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران . سلام خدا بر پدران و مادران و همسران و تمامی بازماندگان شهداء افتخارآفرین اسلام و ایران عزیز. سلام و درود ملت ایران بر آسیب دیدگان جنگ . مرگ و نفرین بر ابرقدرتان ، بخصوص آمریکای جنایتکار که اکثر فتنه های منطقه به دست کثیف او تحقق می یابد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/3/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای ستاد بسیج اقتصادی

ایران امروز به عنوان یک ایران بزرگ و نیرومند مطرح است

بسم الله الرحمن الرحیم

کسانی که سنشان اقتضا می کند و زمان های گذشته را به یاد دارند، می دانند که چگونه جنگ شد و به کشور ما وارد شدند و عواقب جنگ چه بود و چه چیزهائی را به دنبال داشت .

در جنگ دوم جهانی ما هیچ قدرتی نداشتیم و دیگران به کشور ما وارد شدند و من به یاد دارم که بر ملت چه گذشت . من باب نمونه ، در آن موقع وسائل اولیه زندگی پیدا نمی شد و اگر هم بود فاسد بود. شما اگر زندگی امروز مردم را نسبت به گذشته مقایسه کنید خواهید فهمید که بر خلاف گذشته امروز نایابی نیست بلکه گرانی است .

مهم این است که امروز همه ، همه چیز را بر روی ما بسته اند و این خود، نعمتی برای ما بوده است . وقتی همه درها بسته شد و فکرها باز، می بینید که فعالیت ها آغاز شد و همه جا کانون فعالیت است . مردم

همچنان در کنار دولت ایستاده اند و هیچ گاه دولت را تنها نگذاشته اند و می بینید قریب دو سال است که جنگ را به خوبی به پیش می برند. فتح خرمشهر یک مساله عادی نبود. اینکه پانزده الی بیست هزار نفر به صف ، برای اسارت بیایند و تسلیم شوند، مساله عادی نیست ، بلکه مافوق طبیعت است . ایران امروز به عنوان یک ایران بزرگ و نیرومند مطرح است و در همه جا بر سر زبان هاست ، صدام می گوید ما پیروزمندانه عقب نشینی کردیم !! قصه نادر را شنیده اید که وقتی شکست خورد و به سردارها گفت : بنویسید ما شکست خوردیم . میرزا مهدی خان نوشت : چشم زخمی به ارتش ما وارد آمد. وقتی که نوشته را به دست نادر دادند، آن را پرت کرد آن طرف و گفت : بنویس با ما چه کردند. او این قدرت را داشت که بگوید ما شکست خوردیم . اینها اگر قدرت جبران داشتند به شکست خود اعتراف می کردند ولی شکست آنها همیشگی و تا ابد است .

از طرفی آمریکا تشر می زند که ما منافع داریم . بلی ، شما منافع دارید ولی ما از دستتان گرفته ایم . شما از آن طرف دنیا می خواهید دخالت کنید. مگر دخالت چگونه است ؟ دخالت شما این است که صدام و منافقین را فرستاده اید. معنای دخالت این نیست که ریگان خودش بیاید. شما آقایان قدر این ملت را بدانید و کوشش کنید رضایت آنها را که با ما و شما همراهی کردند حاصل کنید. من از شما که

مشغول خدمت به اسلام و مسلمین هستید تشکر می کنم و امیدوارم در کارتان موفق باشید.

تاریخ : 9/3/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان صنعت نفت

با اعتصابات شما رژیم سابق و اربابان آنان فلج گردیدند

بسم الله الرحمن الرحیم

شما عزیزانی که امروز اینجا تشریف دارید، کسانی هستید که اولا مورد هدف جنایتکاران بیشتر از همه هستید و ثانیا برای خدمت به اسلام و میهن عزیز اسلامی موثرترین ارگان ها هستید. من به شما تبریک می گویم که شما جوانانی هستید که با کوشش شما این انقلاب پیروز شد و شما مردان سلحشوری هستید که با اعتصابات شما رژیم سابق و اربابان آنها فلج گردیدند. مبارک باد بر شما این پیروزی و این قدرت . و باید به شما بعضی از نکات را عرض کنم :

اینکه در این پیروزی بزرگی که نصیب ایران شده است و بحمدالله قدم های آخر را طی می کند و دشمنان اسلام و میهن شما نفس های آخر را می کشند، می بینید که قدرت های بزرگ به وحشت افتادند و گاهی ما را تهدید می کنند، شما را تهدید می کنند و گاهی منطقه را بر ضد ما و ملت ما و شما می خواهند بسیج کنند، این برای این است که آنها از این قدرت اسلامی و از این وحدتی که در ایران پیدا شده است و انسجامی که در تمام گروه های این ملت پیدا شده است خوف دارند. بالاتر ارگانی که هدف جنایتکاران است ، قضیه نفت است و قضیه کارمندان و کارفرمایان نفت است . شما باید توجه بکنید که حفظ این کشور و حفظ اسلام در این ناحیه بسته به تعهد شما به اسلام و میهن خودتان است . و جنایتکاران و

منافقان و منحرفان ، حیله ای که دارند، در راس همه حیله ها نفوذ در بین شماست و منحرف کردن شماها در راس برنامه های آنهاست و من امید این را دارم که شما همانطور که تاکنون در مقابل همه ایستاده اید و کارمندان و کارفرمایان و تمام اشخاص که در این محلی که شریان حیات یک ملت است به کار ادامه می دهید، از حیله های اینها غافل نباشید. بدانید که هر روزی که در بین شما، حیله گران و افسون سازان و ساحران آمدند و خواستند یک مطلبی ایجاد کنند، یک خلافی ایجاد کنند، بدانید آن روز است که می خواهند شما را تحت سیطره دشمنان اسلام قرار بدهند و اسیر آنها بکنند.

خدمتگزار ملت و اسلام باشید تا بزرگی بکنید بر همه دولت های قدرتمند

اینکه دولت آمریکا در اینوقت از زمان می گوید که ما دوستانی داریم در منطقه و منافعی داریم ، باید دید که او چی می گوید، دوستان آنها کی هستند و کی بودند و منافع آنها در این منطقه چی هست و چی بود و چی خواهد بود. آنها دوستانی دارند و دوستان ، آنقدر دوستی دارند که علاوه بر اینکه مزدور بی مزد هستند، مزدور مزدبده هستند. آنهائی که منافع کشور خودشان را، سرمایه های انسان های مظلوم را به پای قدرتمندان می ریزند و منافع آنها را تامین می کنند، مراد از منافع اینطور منافع است ، منافعی که شریان حیات آنها را در صورتی که قطع بشود، قطع می کند. و دوستان آنها دوستانی هستند که اگر آنها کنار بروند، حیات آنها را هم سلب می کند. و ما به همه کشورهائی که همسایه ما هستند، اسلامی

هستند، به دولتمردان آنها که به خیال خودشان اسلامی هستند، تذکر می دهیم که مقصود آمریکا از اینکه ما دوستانی داریم و منافعی داریم و دنبال او و دوستان منافع خودشان را به واسطه اسلام و ایران اسلامی در خطر می بینند، آن منافع ، همان منابع سرشار کشورهای اسلامی است و همان منابع زیرزمینی در کشورهای اسلامی و مناطق مهم برای آنها هست و آن دوستان شماها هستید که بعض شما هست که برای آنها خدمت می کنید و در ازاء این خدمت ، ذخایر خودتان را هم تقدیم می کنید.

ملت ایران ، دولت ایران و همه ارگان های ایران می خواهند شما را از این بار ذلت که برای شما پیش آورده اند که منافع شما و چیزهائی که باید برای ملت های شما و برای تعمیر کشور شما صرف بشود، به رایگان می خواهند ببرند و شما را دارند اغفال می کنند و به خیال خودشان خیال دارند که شماها را در این مهلکه ای که صدام گرفتار شد، گرفتار کنند که شاید بتوانند از این گرفتاری که به برکت اسلام برای آنها پیدا شده است ، از آن نجات پیدا کنند. ملت ها می دانند که اسلام برای آنها از هر چیز عزیزتر و سودمندتر، هم برای دنیای آنهاست و هم برای آخرت آنها. دولت ها باید این تنبه را داشته باشند، ملت ها می دانند، ملت ها که سالیان دراز تحت شکنجه بودند، شکنجه های روحی ، شکنجه های جسمی ، ملت هائی که در فقر و مسکنت غوطه می خورند و زرهای آنها را و طلای سیاه آنها را

در حلقوم دیگران می ریزند، ادراک می کنند که موافقت با جمهوری اسلامی ، بیرون کردن قدرت های اجنبی و سلطه های کفار است و برچیدن بساط آنهاست . دولت ها باید متذکر باشند و دولت ها توجه بکنند به رژیم فعلی ایران ، ببینند که آیا آنها برایشان با وضعی که دارند بهتر است یا اگر وضع تغییر بکند و بشود مثل ایران ؟ توجه بکنند به اینکه ایران امروز، دولت و ملت و مجلس و تمام ارتش و سپاه پاسداران و همه ، یک ارگان هستند و همه پشتیبان هم هستند. دولت اگر گرفتاری پیدا بکند، همین ملتند که رفع گرفتاری می کنند. اگر در سرحدات ما جنگ ، جنگ تحمیلی پیدا شد، همین ملت و همین کارکنان نفت و سایر ارگان ها هستند که پشتیبانی می کنند. همانطوری که سابق شیرهای نفت را بستند و پیروز شدند، امروز هم باز می کنند و باز کردند و پیروزند. و برای دولت اگر مشکلی پیدا بشود، همین جوانان و همین ملت ، زن و مرد، بچه و بزرگ است که در رفع اشکالات کوشش می کند.

شما دولت های خارج از ایران می بینید که آنقدر مشکلات برای ما، ابرقدرت ها پیش آوردند و ما را محاصره اقتصادی کردند و کمک همین ملت ، آن توطئه ها را خنثی کرد. اگر شما این وضع را پیدا بکنید، ملت شما با شما مثل ملت ایران با دولت ایران باشد و تمام قدرت های شما جمع بشود، متمرکز بشود و در مقابل قدرت ها بایستد و آقائی کنید نه نوکری ، خدمتگزار ملت و اسلام باشید تا

بزرگی بکنید

بر همه دولت های قدرتمند، آن بهتر است یا اینکه قطع رابطه بکنید با ملت های خودتان وداع بگوئید با اسلام و مخالفت کنید با یک جمهوری که اسلامی است و می خواهد آزاد و مستقل باشد؟ و مخالفت با اینها بکنید و ذلیل باشید در تحت سلطه قدرتمندان که وقتی مطلبی پیش می آید که مخالف با منافع آنهاست اعلام می کنند که دوستانی داریم و منافعی داریم ؟ آمریکا چه منافعی می تواند در اینجا داشته باشد جز منابع زرخیز شما؟ و چه دوستانی می تواند اینجا داشته باشد جز آنهائی که به عنوان دوستی خدمتگزار هستند؟ آمریکا دوست نمی خواهد، آمریکا خدمتگزار می خواهد، آمریکا خدمتگزارانی می خواهد که منافع ملت شان را تقدیم بکنند و در عین ذلت را به خودشان بار بیاورند تحمل کنند. ما، ملت ما و دولت ما ایستاده ایم و در مقابل هر سلطه جوئی ایستاده ایم و تا آنوقت که توان داریم مخالفت می کنیم . و من امیدوارم که این عنایاتی که خدای تبارک و تعالی با این ملت خدمتگزار به اسلام دارد، مستدام باشد و این خدمتی که تمام ملت ما برای اسلام و میهن اسلامی می کند مستدام باشد. و اگر همچو مطلبی انشاءالله مستدام باشد، آسیب نخواهد دید، قدرت های بزرگ را با تمام کیدهای شیطانی رسوا خواهد کرد.

ما از اول انقلاب تاکنون هر چه دیدیم معجزات بوده است

ما از اول انقلاب و بعد از پیروزی تاکنون هر چه دیدیم معجزات بوده است . شما ملاحظه بفرمائید که در این اختلافی که ، نهضتی که ایران پیدا کرد و مقابل رژیم شاهنشاهی با آنهمه یال و کوپال و با آنهمه

کسانی که قدرتمند بودند و دولت های قدرتمند و پشتیبانی آنها، کدام قدرت توانست یک همچو رژیم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگی و آلات ، سلاح های مدرن ، از این کشور بیرون کند و شکست بدهد؟ و کدام قدرت است که امروز در جبهه های جنگ در مقابل اینهمه تجهیزات ، پیروزی حاصل می کند؟ و کدام قدرت بزرگ است که در دل اینها آنطور رعب و ترس می افکند که فوج فوج خود را تسلیم می کنند؟ در صورتی که آنها در پناهگاه هائی که با همه جور تجهیزات مجهز بود زندگی می کردند و برادران شما و ما باژ !!! 3 و امثال اینها در بیابان ، از بیابان هجوم می کردند. آنچه آنها را آنطور مرعوب کرد که یکباره سلاح ها را زمین گذاشتند و تقدیم کردند و هر کدام می توانستند خودشان را به شط انداختند و یا هلاک شدند یا با شنا خارج شدند و هر کدام نمی توانستند اسیر شدند و تسلیم شدند.

بیدار باشید که اگر اختلافی پیدا بشود اسارت شما عود می کند

برادران من ! توجه کنید که شما چه کردید و باید چه ماموریت الهی را انجام بدهید. توجه کنید که شما شریان های ابرقدرت ها و غرب و شرق را در دست دارید و دشمن های شما هدف اصلی شان شما هست که دست شما و دست قدرتمند شما آنها را به عقب زد. و توجه کنید به کید آنها و توطئه های آنها که هر روز در کار هست . کارمندان نفت و تمام کارگران این طلای سیاه بدانند که آنها مقصد هستند

و آنهائی که می خواهند این کشور را

به شکست بدهند، یکی از کارهایشان همان است که در آنجا یک ایجاد اختلاف بکنند. بیدار باشید که اگر خدای نخواسته در آنجا یک اختلافی پیدا بشود، اسارت شما عود می کند. ما و شما و همه ملت ما آن روز در تحت سلطه قدرت های بزرگ به وسیله این رژیم فاسد بودیم ، کارفرمایان تمام جاها آنها بودند و ماها را مثل یک عمله حساب می کردند. دست برومند شما و قدرت ایمانی شما آنها را به جای خود نشاند و به جهنم فرستاد و شما امروز خودتان بحمدالله قدرت در دست دارید و خودتان تمام رشته ها را در دست دارید و با همه توطئه هائی که آنها کردند، همه را خود شماها خنثی کردید و همین تحریم اقتصادی برای شما یک تحفه آسمانی بود که فکرهای متفکران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودکفائی می روند. من دیگر کوتاه می کنم و دعا می کنم به شما که خداوند تبارک و تعالی ، این قدرت اسلامی را حفظ کند و خداوند تبارک و تعالی هشیاری شما را حفظ کند و خداوند تعالی دشمن های ملت ما را از بین ببرد و کیدهای آنها را خنثی کند و سعادت و سلامت و عزت و عظمت نصیب شما دوستان و ملت های اسلامی باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/3/61

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، اعضای شورایعالی قضائی ، قضات شرع و دادستان های دادگاه های انقلاب اسلامی

هر قدمی که انقلاب به پیش می گذارد مسؤ ولیت متعهدین به اسلام افزون می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از آقایان نمایندگان محترم مجلس و آقایان شورای قضائی و قضات محترم اسلامی و دادستان های محترم که با تشریف آوردنشان خدمتشان رسیدیم و تبریک پیروزی های اسلام به همه آقایان و همه ملت

و همه مستضعفان جهان ، چند کلمه ای راجع به تکالیف فعلی خودمان و بعد هم چند کلمه ای راجع به اوضاعی که الان در دنیا می گذرد عرض کنم . البته مطلبی را که رئیس محترم مجلس فرمودند، من الان نمی توانم به طور شایسته صحبتی در آن باب بکنم . من امروز یک کلیاتی عرض می کنم و انشاءالله در فرصت دیگر امید است که مسائل و مشکلات حل بشود. در عین حالی که ایشان فرمودند مشکلات داریم و من هم معتقدم به اینکه مشکلات فراوان داریم ، لکن چون درصدد رفع مشکلات هستیم ، هم مجلس محترم که بحمدالله یک اجتماع الهی است و هم شورای قضائی و قضات و دادستان های محترم که تمام متعهد و خدمتگزار هستند و هم دولت و مراتب اجرائی ، الان همه درصدد رفع مشکلات هستند و این مژده رفع مشکلات را می دهد. تا شروع نشده است به رفع مشکلات و طرح هائی که برای رفع مشکلات است ، مشکلات خیلی بزرگ نمایش پیدا می کند، لکن بعد از اینکه تصمیم گرفته شد و شروع شد به کار، امید است که با همین شروع ، رو به رفع مشکلات بگذاریم و انشاءالله با سرعت این مشکلات بر طرف بشود. آنچه من در این جلسه محترم باید عرض کنم این است که هر قدمی که انقلاب به پیش می گذارد، به همان اندازه مسؤ ولیت همه آقایان و همه کسانی که در امور این نهضت اسلامی ، چه دولت و چه دیگران ، دخالت دارند، افزون می شود. یک وقت است که اول انقلاب است و

مشکلات انقلاب در کار است و هرج و مرج هائی که در هر انقلاب اجتناب ناپذیر است ، آنجا عذر موجه است . یک وقت هم هست که باز مفسدین و منافقین و منحرفین دستشان باز است و به کارهای جنایتکاری خودشان ادامه می دهند و جنگ است و حال جنگ است ، آنوقت هم یک مقداری معذور هستند. اما بحمدالله این مسائل که خار راه آقایان است ، حل شده باید ما حساب کنیم . هم قضیه جنگ به خواست خدای تبارک و تعالی در شرف حل است و هم این منحرفین و وابستگان به قدرت ها رو به فنا هستند. از این جهت ما، آقایانی که در مجلس شورای اسلامی هستند و مهمترین مقام رادارا هستند و چه شورای قضائی و قوه قضائیه که از اهمیت بسیار برخوردار است و هم دولت که مجری قوانین است ، قوانین اسلام است ، امروز مسوول هستیم . یعنی از من طلبه تا شما آقایان و تا دولت و قوه قضائیه و قضات محترم و دادستان های محترم همه جا و ائمه جماعات و جمعات و مراجع عظام اسلام و طلاب علوم دینیه و متفکرانی که متعهد به اسلام هستند، همه در این وقت مسؤ ولیت بزرگی به عهده داریم . یعنی خدای تبارک و تعالی الان از ما عذر را کم می پذیرد یا نمی پذیرد. الان ما نمی توانیم بگوئیم که حال انقلاب است و حال انقلاب کاری از دستمان برنمی آید، و نمی توانیم بگوئیم که جنگ آنطور در ایران است که دست همه را بسته است ، و نمی توانیم بگوئیم

که این گروهک ها آنطور فعالیت دارند که اذهان ما را به خودشان متوجه کرده اند. اینها مسائلی است که یا حل شده است یا نزدیک به حل است . از این جهت ما الان هم مجلس باید قدم های بلندتری بردارد و لوایحی که عرضه می شود یا خودش قوانین می خواهد بگذراند، هر چه بیشتر سرعت بدهد و اسلامی بودنش صددرصد باشد. اگر یک قانون ، یک پیشنهاد، یک لایحه در آن یک نکته غیر اسلامی باشد، این در نظر اسلام و خدای تبارک و تعالی مردود است . باید ما همه کوشش کنیم به اینکه همانطور که جمهوری اسلامی را با کوشش این مردم و جمعیت های میلیونی اسلامی ، این جمهوری اسلامی را به پیروزی رساندند و همه ما مرهون زحمات و فداکاری های آنها هستیم و خداوند همه را سلامت بدارد و به همه شهدای ما رحمت و سعادت نصیب کند، ما همه مرهون آنها هستیم و ما آن مقصدی را که آنها داشتند موظفیم که دنبال کنیم . مقصد آنها در شعارهای آنها از اول انقلاب تا حالا و انشاءالله بعدها هم شعارها محفوظ است ، منعکس است . آنها استقلال می خواهند، آزادی می خواهند و جمهوری اسلامی می خواهند. جمهوری ای که باید اساسش بر احکام اسلام باشد و جمهوری ای باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امام زمان روحی له الفدا بپذیرد. اگر یک خدشه در احکام اسلام واقع بشود، نه پیغمبر می پذیرد و نه امامان ما. کوشش باید بکنیم به اینکه در عین حالی که باید سریع قدم

های بلند را برداریم و در عین حال ، تمام قدم ها باید اسلامی باشد و رو به اسلام باشد و نمی توانیم اگر یک مطلبی را در مجلس بگذرانیم و خدای نخواسته متخلف باشد از اسلام ، نمی توانید شما عذر برای خودتان پیدا بکنید. و اگر یک قدم ، قضات محترم و شورای قضائی خدای نخواسته بر خلاف آنچه مقرر است بردارند، آن هم معذور نیست و مواخذ است . و اگر چنانچه ائمه جمعه و ائمه جماعت و کسانی که در این جمهوری اسلامی از روحانیون مشغول یک کاری هستند، اگر خدای نخواسته یک قدمی ، یک کلامی برخلاف مصالح اسلام بردارند، معاقب هستند. همه معاقب هستیم و همه مسوول هستیم ، (کلکم راع و کلکم مسئول ) ما باید کوشش کنیم که رو به اسلام برویم و اسلام را هر چه زودتر، قوانین اسلام را، قوانین قضائی اسلام را، قوانین سیاسی اسلام را هر چه زودتر به طور شایسته در این کشور پیاده کنیم و مطمئن باشید که اگر چنانچه اراده کنید، می توانید و در عین حالی که تاکنون هر چه قوانین در آن رژیم های سابق بوده است ، تقریبا بسیاری از قوانین ، قوانین جزائی و سیاسی اش که همه در بسیاری از قوانین شان برخلاف مسیر اسلام بوده است ، یا متصدیان قضا اشخاصی بودند که بر خلاف موازین اسلام متصدی قضا شدند و در نار هستند. و متصدیان همه امور که مشغول به خدمت هستند، اگر خدای نخواسته یک خلافی در کار باشد ولو اشتباها باشد، باید با کمال دقت ملاحظه کنند و مداقه کنند که

مبادا یک مطلبی واقع شود بر خلاف آنچه که باید واقع بشود. و من به همه شما و به همه آقایان دعاگو هستم و آنچه که وظیفه من است که یکی اش دعاگوئی است ، امیدوارم دعا کنید که کوتاهی نکنم .

این عار تا قیامت بر پیشانی شما غیر متعهدها متنقش است

و اما مسائلی که امروز در منطقه و جهان واقع می شود، البته شما همه یا اکثرا می دانید که چه دارد واقع می شود. از امریکا تا انگلستان ، تا فرانسه ، تا آلمان تا سایر جاها به راه افتاده اند، دستپاچه شده اند و هیاهو می خواهند راه بیندازند که در این وقت چه می شود. این دستجاتی که می خواهند صدام را زنده کنند یا تطهیر کنند، چه در بغداد بروند و غیر متعهدین به اصطلاح مجتمع بشوند و چه نروند، مطلب از اینها گذشته است . این مرده ، زنده نخواهد شد. اگر هم بغداد بروید، یک مرده را رئیس خودتان قرار دادید، یک جنایتکار مرده را انتخاب کرده اید. و این عار برای شما غیر متعهدها تا قیامت بر پیشانی تان متنقش است . و اگر گمان کنید که با رفتن بغداد و تعیین صدام به ریاست ، یا یکی دیگری که مثل صدام است ، شما بتوانید که یک کسی که جنایتش آنقدر زیاد است که نمی توانیم ما به ذکر و قلم ، ذکر کنیم آن را، بخواهید تطهیر کنید، او با دریاهای عالم هم تطهیر نخواهد شد. و اگر بخواهید علم کنید او را و زنده کنید، این علم خوابید و این نعشش الان موجود است . الان یک نعشی است که دارد حرکت آخر

عمرش را می کند. شماها نمی توانید این کار را انجام بدهید. بیخود خودتان را زحمت ندهید و عرض خودتان را نبرید و برای ماها هم زحمت درست نکنید و آنهائی که از آن طرف دریاها آمده اند اینجاها گردش می کنند، آنها هم اگر بخواهند صدام را زنده کنند، همان حرفی است که به آنها باید گفت و اگر حضرت عیسی سلام الله علیه که مرده ها را زنده می کرد بیاید، این مرده را نمی تواند زنده کند. برای اینکه زنده کردن این ، به هدایت است . و خدای تبارک و تعالی به پیغمبر اسلام که اشرف از حضرت عیسی سلام الله علیه است می فرماید: (انک لاتهدی من احببت ) حضرت عیسی مرده های طبیعی را زنده می کرد، لکن مرده ای که قلبش مرده است ، مرده ای که هستی اش از بین رفته است ، حیثیتش از بین رفته است و قادسیه اش به فنا مبدل شده است ، حضرت عیسی هم همچو کاری را نه می کند و نه می تواند. بنابراین اینها می خواهند چه بکنند؟ اینهائی که اجتماع می کنند که ، یک کنفرانس هائی ایجاد می کنند که کنفرانس غیر متعهدها را، بلکه بتوانند در بغداد تاسیس کنند و ایجاد کنند، اولا که معلوم نیست که موافقت کنند بسیاری از دولت ها، دولت هائی که توجه به مسائل دارند، دولت هائی که مرعوب آمریکا و دیگر کشورها نیستند، دولت هائی که توجه به حیثیت خودشان دارند و دولت هائی که به اسلام فکر می کنند، اینها با شما موافقت معلوم نیست بکنند، و بخواهید که

با عدم موافقت آنها هم ، شما باز آن مجلس را تاسیس کنید و آن را رئیس بدانید که در تاریخ ننگی برای خودتان ایجاد می کنید که با دریاها نمی شود این ننگ را شست . و نمی توانید که شما اعاده کنید حیثیت کسی را که از اول نداشت ، و اگر داشت ، به باد فنا رفت ، آدمی که ملاحظه کردید در آن چیزی که نوشته بود به سران نظامی خودش در شهر خونین شهر، خرمشهر، که آنطور سفارش کرده بود که بزنید، بکشید و چه بکنید، تا آخر گلوله ، تا آخر نفر، این دید که همان نظامی های او گوش ندادند به او، نتوانستند گوش بدهند، اصلا مجال قرائت این چیزها را به آنها ندادند و فوج فوج تسلیم شدند. یک همچو آدمی که دنبال این می گوید که امر به عقب نشینی کردیم ، (لابد عقب نشینی تاکتیکی !!) این آدم را نمی توانید اعاده حیثیتش را بکنید، حیثیت خودتان را سر این بی حیثیت به باد ندهید. ما نصیحت های خودمان را، ایران نصیحت های خودش را به شماها می کند که شماها یک قدری در خلوت بنشینید و آمریکا و شوروی و دیگر قدرتمندان را از مغزتان شستشو کنید و فکر کنید که ما اگر برویم بغداد، چه جور می توانیم بکنیم . و من اعلام یک خطری هم برای شما می کنم که از صدام بعید نمی دانم و آن اینکه همین صدامی که در حال مردن است یک وقت عده ای از شما را بکشد و گردن ایران بگذارد، برای اینکه شما را

وادار کند که مخالفت کنید. خوف این مطلب زیاد است . شما از این جانی خیال نکنید که هیچ کاری بر نمی آید، این جانی ، جنایت زیاد از او می آید. و این جنایت به نظر انسان نزدیک است ، همانطوری که یک جاهائی را می زند و می گوید ایران زده است و خودش با اسرائیل رفیق و دوست و برادر است و می گوید که اسلحه از اسرائیل می آید و حالا هم ابرقدرت ها و گویندگان آنها با این مانورهای مضحک یکی از این ور می گیرد، یکی از آن ور. یکی می گوید که من به اطلاع آمریکا بودم ، آمریکا می گوید من گفتم آنقدر کار نکن و مجلسشان می گوید که چرا این کار را کردی . مطلب را مسلم همه شان می گیرند که ای مردم بدانید که این اسرائیل به ایران اسلحه فرستاده . و همه اینها و خود اسرائیل هم این مطلب را احراز کرده است که اگر اسرائیل انگشتش را به بحر محیط بزند، نجس می شود، چون این را احساس کرده است ، می خواهد با اینکه (من کمک کرده ام ) ایران را بدنام بکند، از باب اینکه می داند که موافقت او با ایران ، بدنام کردن ایران است ، خودش هم این را احساس کرده است . برای خدمت به امریکا حیثیت خود را پیش نسل های آینده از بین نبرید در هر صورت این مسائل که الان می گذرد، اینها همه هست و من خوف این را دارم که اگر اینها مجتمع بشوند، در بغداد یا در بین

راه ، چند نفر از اینها را بزنند و بکشند و گردن ایرانی ها بگذارند و یا در مجلس که مجتمع می شوند، یک وقت خود صدام برای اینکه برود دستش را بشوید، بیرون برود و مجلس را منهدم کنند. درست توجه کنید که مبادا به دام بیفتید، به دام این صدام بیفتید، که این مرد خطرناکی است . و اشخاصی که آخر عمرشان را می گذرانند، جنایتکارانی که آخر عمرشان را می گذرانند، می گویند حالا که من رفتم بگذارید، همه بروند. (اقتلونی و مالکا مرا بکشید که مالک هم کشته بشود. مساله اینطوری است . حالا خودشان بنشینند فکر بکنند که آیا صدام با این جنازه متعفن ، ارزش دارد که شما ارزش هائی به پای او بریزید؟ آمریکا که می گوید من اسرائیل را به هیچ کس نمی فروشم ، از شما آنهمه ذخایر می گیرد و می گوید من اسرائیل را به شما نخواهم فروخت ، ارزش دارد این آمریکا که شما برای خدمت به او تمام حیثیت خودتان را پیش ملتتان ، پیش ملت های عالم ، پیش نسل های آینده از بین ببرید؟ من امیدوارم که اینها بیدار بشوند و توجه به مسائل بکنند و خودشان را به هلاکت نیندازند و ما را هم به زحمت نیندازند. خداوند انشاءالله همه مسلمان ها را به وظایف اسلامی خودشان آشنا کند. ما و شما و همه ملت ایران را به وظایف اسلامی اسلامی خودمان آشنا کند و توفیق عمل به اسلام و پیاده کردن اسلام در همه جا به همه ما مرحمت فرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بسمه تعالی

در پی

پیروزی عظیم رزمندگان پرتوان اسلام و آزادی خرمشهر، شهرهای لاله های خونین ، مردم عزیز و مهربان و ایثارگر کشورمان و علمای اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعات در شهرستان های مختلف با تلگرام های بسیار آمادگی خود را جهت بازسازی مناطق ویران شده اعلام و مراتب ایثار و فداکاری خویش را در این امر مهم و انسانی ابلاغ کردند و به راستی این حضور دائمی و خستگی ناپذیر در صحنه و آمادگی و فداکاری های خالصانه مردم دلیر ما برای هر مسلمانی غرورانگیز و برای جهانیان اعجاب آمیز است و می توان گفت این هم یکی از الطاف الهی و برکات جنگ است که اینچنین مردم را به هم نزدیک و مهربان نموده و در غم و شادی یکدیگر شریک ساخته است . من در برابر اینهمه ایثار و از خودگذشتگی و خلوص ، از تشکر و قدردانی عاجز و ناتوانم و خدای بزرگ است که با رحمت واسعه خود می تواند پاداش شما را داده و قدردانی کند (شکرالله مساعیکم الجمیله .) مطلبی که لازم به تذکر است اینکه به خاطر تسریع در کار انشاءالله تعالی ، حضرات و اقشار محترمی که آمادگی خود را برای بازسازی اعلام داشته اند، متوجه باشند که هماهنگی خود را با شورایعالی بازسازی مناطق جنگی که تحت نظر دولت جمهوری اسلامی فعالیت می کنند حفظ نموده و کمک های خود را چه از نظر مالی و چه از نظر مصالح و نیروی انسانی با راهنمائی های شورای مزبور به انجام رسانند تا به خواست خدای تعالی هر چه بهتر و سریعتر به هدف مقدس خود رسیده

و از هدر رفتن نیروها و ناهماهنگی ها جلوگیری نمایند. در خاتمه از اینکه نمی توانم به یکایک نامه های شما بزرگواران جواب دهم معذرت خواسته ، موفقیت همه عزیزان و نابودی هر چه زودتر دشمنان اسلام و انسانیت را از خدای متعال مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/3/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خانواده های شهدا و فرماندهان سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی

یکی از احکامی که مورد توجه خداست وحدت و انسجام همه است

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطوری که این برادرها، برادرهای بسیار عزیز مایلند که با من ملاقات کنند، من هم مایلم که چهره های عزیز و نورانی آنها را ببینم . خوب ، لکن مسائل ، بعضی اش مهم است و به واسطه مهم بودن آن مسائل ، یک مسائل دیگری باید یک قدری تعویق بیفتد و بحمدالله امروز و در این 15 خرداد که نزدیکش هستیم ، وضع ایران به طور عموم ، وضع قوای مسلح به طور خصوص بسیار فرق دارد با خرداد سال قبل و بحمدالله انسجامی که الان حاصل شده است بین تمام قوای مسلح که کوشش می شد که اینها با هم نباشند و نقشه آمریکائی بود که این اشخاصی که می توانند فعال باشند، مقابل هم قرار داده بشوند، آن مدفون شد و خنثی و آنطوری که من ، اشخاصی که رفت و آمد می کنند از روحانیون ، دیگران برای من نقل می کنند، اعجاب دارم از این برادری که همه گروه ها با هم دارند که گاهی گفته می شود که وقتی که انسان وارد می شود آنجا و نمی شناسد، اصلا نمی تواند تمیز بدهد که کدام ارتشی اند، کدام سپاهی اند، کدام بسیجی اند. اینطور با هم مربوط و با

هم هستند. و همین معناست که خدای تبارک و تعالی شماها را و همه ما را مورد عنایت قرار داده است و همین نصرت الهی است ، نصرت الهی که انسان توجه به احکامش داشته باشد و عمل بکند به احکامش . این نصرت الهی است و یکی از احکامی که مورد توجه است این وحدت و انسجام همه است . و خصوصا قوائی که در فعالیت نظامی هستند، اینها اگر خدای نخواسته یک وقتی یک اختلافی در خودشان بروز کند همان روز است که آمریکا به مقاصد خودش نزدیک می شود.

روزی که حیثیت اسلام در میان است باید تمام امیال خویش را فدای میل اسلام کنیم

و لهذا فرضا که شما ملاحظه کنید که ، یا آنها ملاحظه کنند که بعضی ها مخالف مثلا میل شان یا موافق چه عمل می کنند، امروز نباید انسان امیال خودش را به نظر بگیرد. یک روزی که گرفتاری اسلام و حیثیت اسلام در میان است و می بینید که همه قدرتمندها و همه تبلیغات بر ضد همه هست و از اول هم بر ضد همه و خصوص پاسدار عزیز بوده است ، باید انسان تمام امیال خودش را فدای میل اسلام ، بکند حکم و احکام اسلام بکند. همانطور که شما و همه این رزمندگان ما واقعا یک چهره هائی هستند که انسان از خودش خجالت می کشد که با آنها مواجه بشود. کسانی که جان خودشان را که سرمایه همه چیز است دیگر برای انسان ، این را فدا دارند می کنند برای اسلام و ماها این توفیق را نداریم ، نمی توانیم ، منتها دعا می کنیم به شما. وقتی بنا شد که شما یک همچو تحفه ای را دارید

به اسلام تقدیم می کنید، آنوقت اگر فرض کن یک چیزی مخالف میل تان شد، باید با آن مخالف میل ، با میل خودتان یک قدری مبارزه کنید. این مبارزه باطنی است که لازم است انسان داشته باشد همیشه و همیشه مواظب باشد.

شیطان خرده کاری خیلی دارد، چیزهای مخفی ، چیزهائی که انسان نمی تواند ادراک کند و بعد ادراک می کند زیاد دارد و وسوسه های زیاد دارد. باید در مقابلش ایستاد و در مقابلش از هواهای ادراک می کند زیاد دارد و وسوسه های زیاد دارد. باید در مقابلش ایستاد و در مقابلش از هواهای نفسانی جلوگیری کرد. و این وحدت و انسجامی که الان بین شما و سایر برادرانتان در ارتش و بسیج و سایر جاها هست ، این را حفظ کنید و همین طور عشایر را که یک قوه ای هستند و علاقمند هستند بحمدالله .

امروز باید با هم باشید و دشمن مشترک را دفع کنید

و در رژیم سابق ، زمان رضاشاه می خواستند این عشایر را از بین ببرند و بسیاری شان را از بین بردند. الان بحمدالله آنها هم یک قدرتی هستند با شما دوست و رفیقند. همه با هم دوست باشید، همه با هم رفیق باشید تا اینکه بتوانید این بار را به منزلش برسانید و مطمئن باشید که تا ایران به این وضعی که فعلا هست ، و بحمدالله دارد جلو می رود. خیلی از اشخاصی که بدبین بودند به اسلام و بدبین هم هستند، هی امید این را داشتند که اسلام همین چند ماهی بیشتر، باز مهلت می دادند، یک چند ماه دیگر، یک چند ماه دیگر، یک سال دیگر، و حالا دیدند که سه

سال گذشت و رو به انسجام بیشتر و اینجا ثبات بیشتر است . و من امیدوارم که هر چه عمر این طفل زیادتر بشود و عمرش طولانی تر بشود، بر آن فعالیت و بر آن قوه های خودش افزوده بشود و انسجامش هم زیادتر بشود. و این اشخاصی که به امید این نشسته اند که دوباره ایران برگردد، سلطنت طلب می خواهد دوباره ایران به سلطنت برگردد، دیگران می خواهند یک جمهوری دموکراتیک غیر مذهبی ، با تعبیر غیر مذهبی ، غیر مذهبی درست بکنند، اینها همه شان به قبرستان خواهند رفت و نمی توانند انشاءالله . و اما شرطش این است که : (ان تنصرواالله ینصرکم ) خدای تبارک و تعالی تعلیق کرده ، این نصرت خدا دنبال نصرت ماست . ما اگر از خدا نصرت کردیم و برای خدا، برای دین خدا عمل کردیم ، که یکیش همین است که گله ها اگر داریم ، الان باشد، الان بایگانی کنند گله ها را، بعدها که درست شد اگر باز گله ای باقی ماند می شود انسان یک کاری بکند، اما امروز وقت اینکه من از یک کسی اوقاتم تلخ باشد، یک چیزی بگویم که یک وقت خدای نخواسته برای او مضر باشد، یا شما یک چیزی بگوئید، یا ارتشی ها یک چیزی بگویند این امروز نباید مطرح بشود. همه باید تمام با هم باشید و یک دشمن مشترک آمده است و باید اول دشمن مشترک را دفعش کنید، بعد که دشمن مشترک دفع شد، خوب ، گله ها بعدها امید است که حل بشود، اگرهم حل نشد، آسان است آن بعدها. حالا من

هم دعا می کنم به شما و امیدوارم که همین حیثیتی که دارید الان ، بحمدالله شما الان در بین همه دنیا، الان ایران ، اگر همه رسانه ها را ملاحظه کنید، ایران مطرح است همه جا، در همه دنیا مطرح است ایران و همه از این جنبش ایرانی و اسلامی وحشت دارند. با اینکه ملت های اسلامی و دولت اسلامی ، ملت ها که وحشت ندارند دولت های اسلامی هم نباید وحشت داشته باشند، برای اینکه ایران بنا ندارد به اینکه دولت های اسلامی را کنار بگذارد، چی بشود، امید دارد اسلام موفق بشود، آنها هم خودشان را با اسلام تطبیق کنند. همه ما با آنها موافق هستیم و دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال اینهاست که می خواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع بکنید، بعد که دفع کردید دشمن مشترک را، آنوقت دیگر هر کسی در محل خودش برای خودش حکومت هست و برای چی . انشاءالله که موفق باشید و موید، و من دعا می کنم به شما و دعا کنید که من غافل نشوم از این دعاگوئی . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند و در پناه امام زمان سلام الله علیه به عنایت حق تعالی از عنایت حق تعالی برخوردار باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 14/3/61

پیام امام خمینی به شرکت کنندگان در اردوی عشایری واحد بسیج مستضعفین سپاهپاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر عشایر دلیر ایران . سلام بر سلحشوران غیوری که در طول تاریخ اسلامی ایران پیوسته بر سر مرزها و در حاشیه کویرها و در دل کوه ها

و در پهندشت صحراها و در هر نقطه عشایری دیگر از این کشور عزیز و پهناور پیوسته سرسخت ترین مدافعان اسلام و میهن اسلامی را تشکیل داده و راه هرگونه توطئه ای را بر دشمنان اسلام بسته اید. درود بر شما عزیزانی که احیانا سخت ترین شرایط اقلیمی و بیشترین کمبودها و محرومیت های زندگی را متحمل شده و دشواری ها را بر خود هموار ساخته اید، ولی نه تنها آلت دست بیگانگان و افراد خود فروخته و نوکران بی اختیار و فراری از ملت قرار نگرفته اید، که همه آنها را از میان خود طرد کرده و بیرون رانده اید. درود بر شما شیر مردان و شیر زنانی که با بسیج عشایری و ارسال کمک های مالی و همکاری های دیگر، چه در خط مقدم جبهه و چه در پشت جبهه ، موجبات دلگرمی رزمندگان دلیر ما را فراهم ساخته و پشتوانه محکمی برای جنگجویان و وسیله ای برای کشف و خنثی کردن توطئه های دشمنان ما گشته اید. من از اینجا بر شما عزیزان درود می فرستم و دست شما را به گرمی می فشارم و امیدوارم همچون گذشته سدی محکم و نفوذناپذیر در برابر دشمنان اسلام و وطن اسلامی خویش باشید و محیط پاک و باصفای عشایری خود را از نفوذ تبلیغات زهرآگین و مسموم ناپاکان و جیره خواران بیگانه پرست سالم نگه دارید و راه هرگونه توطئه ای را بر آنها ببندید و با هوشیاری کامل نقشه های خائنانه شان را نقش بر آب کنید. امید است خدای تعالی نیز شما را در پیمودن این راه مقدس یاری کرده و

توفیق دهد و شما نیز در تمام مراحل زندگی هیچ گاه خدا را از یاد نبرید. در خاتمه از مسوولان محترم مملکتی نیز می خواهم که در کنار مسؤ ولیت های سنگین دیگری که دارند، هر چه بیشتر و سریعتر در رفع مشکلات و کمبودهای شما بکوشند و انشاءالله تعالی با پایان گرفتن جنگ و بازسازی مناطق جنگی رسیدگی به وضع شما عزیزان و رفع نابسامانی های شما را در اولویت قرار دهند.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/3/61

پیام امام خمینی به مناسبت سالروز 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

با سپاس بی حد به خداوند متعال ، امروز به روز 15 خرداد 61 رسیدیم . سالروز خرداد 42 خمیر مایه نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب اسلامی ماست . ملت عزیز باید این خمیرمایه و بذر پر برکت را در عصر عاشورای 83 جستجو کند، عصر عاشورای مصادف با ساعات شهادت نصرت آفرین سید مظلومان سرور شهیدان ، عصر عاشورائی که خون طاهر و مطهر ثارالله و ابن ثاره به زمین گرم کربلا ریخت و ریشه انقلابات اسلامی را آبیاری نمود. ملت عظیم الشان در سالروز شوم این فاجعه انفجارآمیزی که مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشورای آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می شد. واقعه عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 61 و از آن تا قیام عالمی بقیه الله اروحنالمقدمه الفدا، در هر مقطع انقلاب ساز است . آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا

ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دست ستمشاهی خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش بجا گذاشتند که ملت عظیم الشان ایران بحمدالله تعالی با قدرت و پیروزی بر گور آتشبار آنان لعنت می فرستد.

سالروز 15 خرداد 60، با 61 که اینک شاهد آنیم فرق بسیار دارد. در سال 60 مع الاسف کشور و ملت شریف گرفتاری های زیاد داشت که گرفتاری جنگ تحمیلی و خیانت بعضی عناصر آتش افروز برای بیگانگان و خرابکاری های عناصر فاسد از منافقان تا دیگر گروهک های منحرف تروریست منجر به شهادت عده کثیری از عزیزان متعهد به اسلام و جمهوری اسلام گردید، ولی بحمدالله تعالی در سالروز 15 خرداد 61 رزمندگان قدرتمند ما با فداکاری و عاشق پیشگی که پشتوانه آنان عنایت حضرت باریتعالی و توجه خاص حضرت بقیه الله روحی لمقدمه الفدا، و پشتیبانی ملت بزرگوار در سراسر کشور است بر جنگ آفرینان پیروز شدند و اکنون قدم های آخر را بر می دارند و صدامیان تبهکار نفس های احتضار را می کشند و بساط مفسدان داخل و گروهک های مزدور با همت پاسداران ، کمیته ها و پرسنل شهربانی و بسیج و همکاری ملت عزیز در هم پیچیده شد. در سال 60 با فعالیت زیاد خائنان و وابستگان به آمریکا می رفت تا میان سپاه پاسداران ، این جوانان متعهد فداکار با ارتشیان رزمنده عزیز که فداکاری همگان را در جبهه ها مشاهدیم با دست پلید جنایتکارانی سیاست باز و تروریست هائی

جنایت پیشه با حیله هائی شیطانی شکاف پیدا شود و خداوند می داند که کشور مظلوم ما با این نقشه شوم به کجا کشیده می شد و به ملت شریف چه ها می گذشت و به سر اسلام چه ها می آمد و به خواست خداوند بزرگ و همت مجلس شورای اسلامی و پشتیبانی ملت شریف در سال 60، در سال 61 سالروز خرداد، این جرثومه های فساد و خیانت و این جنایت پیشگان آمریکائی از صحنه خارج و به قبرستان نسیان سپرده شدند.

امروز با سپاس به الطاف خداوند متعال نیروهای مسلح آنچنان از انسجام و وحدت برخوردار هستند که دل های بدخواهان پلیϠرا به وحشت مرگبار افکنده اند و به رغم تبلیغات دروغین رسانه های گروهی دشمنان یاوه سرا، بین قوای مقننه و قضائیه و اجرائیه و بین آنان و ملت آنچنان وحدت کلمه و اخوت ایمانی برقرار است که تاریخ نظیر آن را ندیده و بازگو ننموده است . و اینجانب امیدوارم که این بارقه الهی که به برکت اسلام و تعهد به آن برای کشور ایران جلوه کرده است برای همیشه برقرار و پایدار باشد.

بگذار دشمنان شکست خورده و بدخواهان منزوی که دستشان از همه چیز کوتاه شده است خود را به این دروغ های مفتضح و آرزوهای بچگانه دلخوش کنند که ایران بر سر قدرت در تب و تاب است و روحانیون بر سر به دست گرفتن زمام امور صف بندی می کنند و ایران پس از فلانی در آتیه نزدیک به اغتشاش کشیده می شود و جمهوری اسلامی به جمهوری غیر مذهبی دموکراتیک مبدل می شود. و باید بدانند که

این آرزوهای به خیال خود طلائی را به گور خواهند برد. و بحمدالله تعالی ایران عزیز به جائی رسیده است که بین همه ارگان ها و گروه ها اخوت ایمانی قرآنی برقرار است و به مرتبه ای از ثبات رسیده است که با مردن اشخاص ، هر که باشد، آسیب نخواهد دید. و این رسانه های دروغ ساز گروهی آنچنان مبتلا به خلافگوئی و تناقض پراکنی شده اند که شاید به غیر از دوستان خیالپرداز و امیدپرور آنان کسی گوشش به این دروغ ها بدهکار نباشد.

ما در زندگی خود در این انقلاب اسلامی چیزهایی دیده ایم و قبل از آن صحنه هائی دیده بودیم باور نکردنی و شگفت انگیز، از دوره افتادن رضاخان در تکایا و شمع روشن کردن تا قرآن طبع نمودن محمدرضا و احرام حج بستن ، از عابد و زاهد و مسلمان شدن صدام تا اسلام شناس شدن کارتر و تا به حکم جهاد مسلمانان علیه ایران تهدید کردن بلندگوی بگین و ریگان و شاید اگر زندگی ادامه پیدا کند اینان را در صف های جماعت و محراب عبادت ببینیم . درست در زمانی که جمهوری اسلامی برای حفظ سرزمین های اسلامی و حراست از حرمین شریفین ، مسلمانان را به وحدت اسلامی دعوت می کند و یا للمسلمین می گوید، از مرکز وحی برای خنثی نمودن این فریاد پیشنهاد جهاد علیه این دعوت را کرده و به نفع آمریکا دشمن اسلام و اسرائیل که برای گرفتن از فرات تا نیل و سلطه بر حرمین شریفین کوشش می نماید، سینه چاک می زنند. در مدت قریب دو سال که صدام عفلقی به

کشور اسلامی ایران تجاوز نمود و شهرهای مسلمان عرب ایرانی را خراب ، و کوچک و بزرگ آن سامان را با آتش توپ ها، و موشک ها و سایر سلاح ها به قتل رساند، دولت های جهانخوار و بستگان آنان او را محکوم نکردند و سازمان های حقوق بشر و امثال آنان دم فرو بسته بودند، ولی امروز که لاشه نیمه جان صدام و حزب کافر بعث عراق در بغداد نفس های آخر را می کشند همه بوق های تبلیغاتی و رسانه های گروهی جهانخواران و تمام وابستگان به آنان با تبلیغات و رفت و آمدهای پی در پی ، صلح طلب شده اند و استمداد از اسرائیل و مصر و اردن می کنند و گاهی آمریکا ایران را تهدید می کند و هنوز نفهمیده است که ایران که برای کوتاه شدن دست آنان با انگیزه شهادت قیام نموده است و جهاد در راه خداوند را به جان و دل می خرد از تهدید امثال او باک ندارد. و اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را تهدید کند. و مقامات ایرانی آنان را به برادری و اتحاد در هر مقطع دعوت کرده اند. و امید است که به خود آیند و شرافت انسانی و اسلامی خویش را فدای قدرت های شیطانی نکنند و به جای آنکه با جمهوری اسلامی ایران که برای نجات آنان و کشورهای اسلامی حاضر به پشتیبانی از آنان است دست اخوت دهند، به مخالفت برنخیزند و خود را فدای صدام عفلقی و اربابانش نکنند. و در

غیر این صورت ملت بزرگ و قوای مسلح برومند ایران در هر پیشامدی که به دست خود آنان تحقق پیدا کند خود را در پیشگاه مقدس خداوند بزرگ ملت های اسلامی مسوول نمی داند و ملت ایران نمی تواند در مقابل پیشامدهائی که اسلام یا کشورهای اسلامی را خصوصا مهبط وحی و حرمین شریفین را تهدید می کند بی تفاوت باشد.

ملت ایران همچون سایر مسلمانان جهان در مقابل مشکلات و خطرهائی که برای اسلام در دست اجراست ، در پیشگاه خدای قادر مسوول است و امروز از خطرناکترین امور طرح کمپ دیوید و طرح فهد است که اسرائیل و جنایات او را تحکیم می کند. همه ما بویژه دولت عربستان در مقابل اسلام و قرآن کریم و نسل های آینده مسوول می باشیم . و من خوف آن دارم که خدای نخواسته یک روز ملت ها و دولت های اسلامی به خود آیند که با دست آمریکای جنایتکار اسرائیل به خواست های ظالمانه و جنایتکارانه خود برسد و از مسلمین کاری ساخته نشود. من طرفداری از طرح استقلال اسرائیل و شناسائی او را برای مسلمانان یک فاجعه و برای دولت های اسلامی یک انفجار می دانم و مخالفت با آن را یک فریضه بزرگ اسلام می شمارم و به خداوند بزرگ از این نقشه ها که به دست مسلمان نماها برای اسلام کشیده می شود پناه می برم .

ملت بزرگ ایران سالروز 15 خرداد را که یوم الله است زنده نگه می دارد و افتخار قیام ملت را که با مشت گره کرده و خون طاهر خویش در مقابل ستم شاهی پهلوی ایستاده و

پایه استوار انقلاب اسلامی را که سرنگونی قدرتمندترین جنایتکار منطقه را در پی داشت ریخت ، از یاد نمی برد و الان فداکاری ها و مجاهدات جوانان برومند کشور اسلامی را که پایه گذاری خروج از ظلمات به سوی نور و از حقارت به سوی سرافرازی و از اسارت به سوی استقلال را نمود بزرگ می شمارد و عاشورای فریاد زن (هیهات مناالذله ) و 15 خرداد و دیگر ایام الله را که در پی داشت و از نور الهی عاشورا فروغ و از شمس جمال حسینی گرمی و از پرتو هدایت او معرفت به وظیفه و از استقامت او در مقابل باطل استواری فرا گرفت ، ارجمند می دارد. خداوند تعالی این ملت را که از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آنوقت تاکنون برای اقامه عدل الهی از هر چه داشته است گذشته است و عزیزان برومند خود را که قامت رشید و بلند آنان چون ابدیت استوار و گرمی خودشان چون عشق به جمال جمیل حق روح افزا بود، به پای دوست به قربانگاه فرستادند، با نور هدایت خود ارشاد و با جلوه قدرت ازلی خود برومند و با بارقه روانبخش خود در احقاق حق و ابطال استوار و پایدار فرماید و این وحدت و صلابت را از آنان سلب ننماید. ولا حول ولا قوه الا بالله

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/3/61

پاسخ امام خمینی به نامه اعضای هیات مؤ سس بنیاد 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

این بنیاد پر برکت که در راه جامعه است ، مورد تایید اینجانب است ، چنانچه متصدیان محترم آن مورد وثوق و اطمینان می باشند. انشاءالله در این خدمت ارزنده اسلامی

موفق باشند و امید است دولت و ملت شریف از پشتیبانی این بنیاد دریغ ننمایند و امید است بنیاد شریف برای روستاهای محروم و دور افتادگان اولویت قائل شوند. خداوند تعالی توفیق خدمت همگان را برای رفاه قشر مظلوم عنایت فرماید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/3/61

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان زنجان

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی که بخواهد به جنت و لقاءالله برسد باید زحمت را تحمل کند و دلسرد نشود اول باید از آقایان که زحمت کشیده و به اینجا تشریف آورده اند تشکر کنم . چیزی که امروز به آن مبتلا هستیم و ممکن است برای ما پیش آید، قضایائی است که بعد از پیروزی جنگ برای ما ممکن است پیش بیاید. آمریکا معلوم نیست به این زودی طمعش را از این کشور قطع کند. ملت ایران درصدد است به آن وضعی که سابق داشت و به آن اسارت هائی که از همه طرف برای او بود و به آن محرومیت هائی که در سابق داشت و آن خلاف موازین اسلامی که در سابق عمل می شد برنگردد. از این جهت ما باید خودمان را برای مقاومت مهیا کنیم . روحانیون باید این وظیفه را به طور شایسته عمل کنند و مردم را همیشه مهیا نگه دارند. بعضی از مردم شاید ندانند که چه قضیه ای واقع شده است . شخصیت هائی که از خارج می آیند و یا گاهی برای من پیام می فرستند، می گویند شما نمی دانید چه کرده اید و در دنیا چه شده است . حق هم همین است . ما آن کاری را که این ملت در پناه اسلام و امام زمان سلام

الله علیه انجام داده است ، عمقش را نمی توانیم بفهمیم ، باید به تدریج فهمید که چه حادثه ای پیش آمده است . لکن تا آن اندازه ای که ما می دانیم و از لحن تمام رسانه های گروهی معلوم است این نیست که دشمنان ضربه خورده اند و اینهمه دروغپردازی ها و شیطنت ها امر عادی نیست . در دنیا جنگ ها، کشتارها و خیلی خرابی ها واقع می شود، اما وقتی که ملاحظه می کنیم ، می بینیم که از آن مسائل کمتر منعکس می شود. اما می بینیم نسبت به مسائلی که به نفع ایران است ، آن را کوچک جلوه می دهند و آنجا که به ضرر ایران است ، بزرگ جلوه اش می دهند. ما باید آن مقاومت و روح اسلامی را حفظ کنیم و آن سختی ها که به خود پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وقتی که در مکه و مدینه بودند و بر حضرتش گذشته است ، به یاد آوریم . باید فکر کنیم که پیغمبر چه کرده است ، او یک بشر است ، اما وظیفه دارد و خدا به او امر کرده است که باید استقامت کنی . همانطور که پیغمبر به استقامت و مقاومت مامور است ، هر کس که همراه اوست و به او گرویده است ماموریت دارد استقامت کند. (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) ما باید مردم را روشن کنیم به کاری که کرده اند و سابقه نداشته است . هر انقلابی که شده متکی به قدرتی بوده است ، اگر از یک جبهه

ضربه می دیده خودش را متکی به جبهه دیگر می کرده است . این کاری که شما و ملت ما کرده اند، نمونه است که در این سده های اخیربه این شکل نبوده است که ملتی بخواهند خودش باشد و به آنچه که دارد بسازد و خودش را به جائی برساند که به دیگران احتیاج نداشته باشد. باید توده های مردم به این کار بزرگی که کرده اند آشنا بشوند. کار بزرگ است ، ولی زحمت زیاد دارد. همین دیروز که مردم به خیابان ها ریختند و راهپیمائی کردند، صدام ، ایلام را که مردم محرومی در آنجا زندگی می کنند، در حال راهپیمائی بمباران می کند که تاکنون چهل نفر شهید شده اند و دویست نفر مجروح . یک چنین جنایت بزرگی اگر از طرف ایران واقع می شد، می دیدید که رسانه های گروهی خارج چه می کردند، ولی حال که عراق یک چنین جرمی را مرتکب شده است ، مساله را به صورت جزئی نقل می کنند و دنبالش می گویند که صدام گفته است این به عنوان تلافی صورت گرفته است که ایران با بصره چه کرده است . صدام دروغی می گوید که عذری پیدا کند و یک چنین جنایتی را مرتکب شود و ما باید منتظر یک چنین جنایاتی باشیم . نباید بگوئیم چرا شده . چرایش معلوم است ، شما اسلام را می خواهید و آنها می گویند نباید اسلام را بخواهید. دولت مصر با صراحت می گوید این جمهوری اسلامی نباید باشد و با دولت اسرائیل برای کوبیدن اسلام متحد می شود. مصر و اسرائیل با هم

پیمان می بندند که بر ضد ایران به کمک عراق بروند. چرا باید کشورهای اسلامی به این وضع باشند که اسرائیل به لبنان حمله کند و آنها بی تفاوت باشند و برخی از آنها با اسرائیل دوستی داشته باشند؟ ما باید به راه خودمان ادامه دهیم و مقاومت کنیم . ائمه جمعه و جماعت باید به مردم بفهمانند که کاری که کرده اند زحمت دار است و کسی که بخواهد به جنت و لقاءالله برسد باید زحمت را تحمل کند و دلسرد نشود. امروز حفظ این دولت یک واجب شرعی است . من امیدوارم موفق باشید و همه موفق شوید به این جمهوری خدمت کنید و در تایید همه مقامات و تحکیم وحدت بین خودمان و آشنا کردن مردم به وظایف خطیرشان کوشا باشیم و من هم امیدوارم به وظیفه خود که دعاگوئی است ، موفق باشم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/3/61

پیام امام خمینی به مناسبت حمله رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان و بمباران ایلام

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

من کلمه مبارکه استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می گویم ، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای شهرها و روستاهای آن کشور اسلامی که به دست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل ، اشغال و خراب شده است ، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهران و برادران آن محیط مظلوم اسلامی ، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای فلسطینی های مظلوم زیر ستم اسرائیل ، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای شهادت بیش از چهل نفر زن و مرد

و کودک شیرخوار ایلام که به دست جنایتکار صدامیان ، در حال شعار بر ضد آمریکا و اسرائیل خونخوار، هدف بمب واقع ، و آسیب بیش از دویست نفر مسلمان عشایری بی گناه و خرابی مسجد، تکیه ، بیمارستان و خانه های مظلومان ، گرچه آن استرجاع دارد، بلکه برای بی تفاوتی کشورهای اسلامی یعنی حکومت های آنها استرجاع می کنم و ایکاش فقط بی تفاوتی بود.

من استرجاع برای پشتیبانی بسیاری از حکومت ها از اسرائیل و صدام ، این دو ولد نامشروع آمریکا می کنم . من و هر مسلمانی در هر جا هست باید استرجاع کنیم برای کمک های مادی و معنوی دولت های کشورهای اسلامی به آمریکا راس جنایتکاران و اسرائیل و بعث عفلقی عراق ، پیاده کننده منویات شوم آمریکا و صهیونیسم جهانی . هر مسلمان غیرتمند باید استرجاع کند برای پیشنهاد حکم جهاد با یک کشور مخالف اسرائیل به اتهام دروغین دریافت اسلحه از اسرائیل و کوشش در راه به رسمیت شناختن اسرائیل متجاوز به کشور اسلامی لبنان و به شهادت رساندن هزاران مسلمان بیگناه جنوب آنجا.

اسرائیل متجاوز جنایتکار تایید باید شود و آمریکای راس متجاوزین ، با ذخایر کشورهای مظلوم مستمند اسلامی ، کمک مادی و با کوشش های رسانه های گروهی منطقه اسلامی ، کمک سیاسی و معنوی شود و فلسطین و سوریه باید تنها بمانند. صدام صددرصد مخالف اسلام باید در تجاوز به ایران و هلاکت حرث و نسل ناحیه مسلمان عرب نشین و غیره آنان تایید تبلیغاتی و کمک های مادی و نظامی شود و کشور اسلامی ایران که برای احیاء اسلام و قرآن کریم بپا

خاسته باید تنها باشد.

اینها و مطالب بسیار دیگر، مصائبی برای مسلمانان است که باید دستجمعی استرجاع کنند، اینجانب مصیب های عظیمی را که بر برادران مظلوم بی یار و یاور جنوب لبنان وارد شده است و همچنین مصائب وارده بر مظلومان ایلام و دیگر مناطق جنگزده ایران تسلیت عرض نموده و برای شهدا در طول دفاع های مظلومانه این دو کشور اسلامی رحمت و مغفرت و برای بازماندگان آنان صبر و استقامت از خداوند تعالی مسئلت می نمایم و از خداوند تعالی می خواهم که این دولت های بی توجه به مصالح کشورهای اسلامی و بی اعتنا به احکام قرآن کریم را از خواب غفلت بیدار نماید و دشمنان اسلام و مسلمین را منکوب فرماید.

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/3/61

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان لشکرها و یگان های مستقل نیروی زمینی و مدیریت ها و معاونت های ارتش جمهوری اسلامی

اینهمه هیاهو و سر و صدا و مخالفت ابرقدرت ها، حکایت از عمق پیشرفت های نظامی و طبیعی شما می کند

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا من تشکر می کنم از اینکه در یک همچو روزی که انشاءالله مفتاح تمام پیروزی هاست ، خدمت شما جوانان عزیز و رزمنده رسیدم . آنچه که از خارج همیشه به ما خبر می رسد و آنهائی که می روند اطلاع به ما می دهند و گاهی بعضی شخصیت ها به ما پیام می فرستند که شما عمق این کاری که کردید، خودتان هم نمی دانید. تمام این بررسی های ظاهری و پیشرفت های ظاهری این نیروهای اسلامی است . عمق این پیشرفت های ظاهری هم همانطوری که به ما گفته می شود، پیام می فرستند، برای خودمان هم باز خیلی واضح نیست که جمهوری اسلامی و این نهضتی که در ایران پیدا شده است ، در همان عمق طبیعی و مادیش چه دگرگونی ای در همه

ارزش ها ایجاد کرده است و شما باید بدانید که ملت ها، حتی آن ملت هائی که الهی هم نیستند، اینها همه شان که جزء مستضعفان جهان هستند و همیشه در تحت سلطه مستکبران بوده اند، امید دوخته اند به این نهضتی که در ایران حاصل شده است و این یک مساله بزرگی است که در همین بعد طبیعی برای رزمندگان ما و برای ملت ما حاصل شده است که عمقش آنقدر زیاد است که همه قدرت های خارجی و همه رسانه های خارجی به ضد این قیام کرده اند. اگر این امر عادی بود نباید اینهمه هیاهو در دنیا راه بیفتد، اینهمه سر و صدا بلند بشود، اینهمه مخالفت بشود. هر چه عمق مخالفت رسانه های گروهی و قدرت های بزرگ زیادتر باشد، کشف می کند که عمق پیشرفت های نظامی و طبیعی شما بیشتر است . اگر یک امر عادی بود، نباید اینقدر امریکا دنبالش باشد که این را با هر حیله ای که باشد، در همین جا خفه کند. این یک امر غیر عادی است حاصل شده است و ما در عمق ظاهری این قضیه هم که ملاحظه کنیم ، با همین ارزش های ظاهری که مورد بررسی رسانه های گروهی است ، مورد بررسی مقامات نظامی دنیاست ، این یک عمق زیادی دارد که کم کم دارد برای دنیا ظاهر می شود و تاکنون آن عمق معنوی که در این نهضت و در این ملت حاصل شده است ، در خارج کمتر به این توجه شده است . تمام نظرها رفته است روی مسائل نظامی و پیشرفت های نظامی که تصدیق

دارند که این یورش هایی که از طرف این رزمندگان ایرانی حاصل می شود، اینها سابقه ندارد، وضعش یک وضع دیگری است غیر اوضاع جنگ های دنیا. اینها همه توجه به همین پیشرفت ها و شکست ها و امثال این دارند. نظر دارند به اینکه ایران با اینکه یک جمعیت محدودی هست ، به چهل میلیون بیشتر نمی رسد این جمعیت و تمام قدرت ها هم با آن مخالفت کرده اند و بعد از انقلاب هم هست ، که انقلاب خودش یک چیزی است که هر جا که حاصل می شود اوضاع را به هم می زند، نظام را به هم می زند، لکن وقتی ملاحظه کردند که امروز ما در سال چهارم انقلاب واقع هستیم و همه چیزمان بهتر از اول است ، یعنی اگر اول یک نقصی در نظام ما داشتیم ، نقصی در نیروهای نظامی و انتظامی داشتیم ، نقصی در انسجام گروه هائی که همه مسلحند داشتیم ، امروز آن نقص رفع شده است . اینها همه روی حساب های مادی حساب شده است ، ما عمق این مساله را از جهت معنوی واقعا نمی توانیم ادراک کنیم . یک جمعیتی که در طول تاریخ و خصوصا این رژیم سابق کوشش کردند که این جمعیت را از همه چیز بی خبر نگه دارند، از همه اوضاع دنیا، کوشش کردند که این جوان های ما که باید خدمت بکنند به این کشور، ابتلا پیدا کنند به مواد مخدره ، به جاهائی که شهوانی هست . آنهمه مراکز شهوت و آنهمه مراکز فحشا درست کردند و عرضه کردند بر این ملت در طول

این ده ها سال اخیر که شدت پیدا کرد و در زمان محمدرضا از همه وقت بیشتر شدت داشت و شما از جهت اخلاقی و فرهنگی ایران باید این معنا را اعتقاد کنید که اگر این انقلاب به داد ایران نرسیده بود، ایران در سراشیبی محو و فنا واقع شده بود که اصلا اسمش از تاریخ باید محو بشود. به طوری تبلیغات شده بود که همه چیز ما را می خواستند وابسته کنند به غیر و به ما حالی کنند که شما هیچ کاری ازتان نمی آید، اصلا جنگ معنا هیچ ندارد، شما نمی توانید اصلا جنگ بکنید با هیچ جا اصلا ما در این سه سال ، نزدیک به چهار سال ، یعنی وارد در چهار سال که شدیم این عمق پیشرفت ظاهری را به دنیا حالی کردیم ، به حکومت های بزرگ دنیا به قدرت های بزرگ دنیا. این کاری که شما برادرها و دوستان شما و همقطارهای شما انجام دادند، حالی کردند به آنها که ما در عین حالی که یک جمعیت کمی هستیم ، لکن توانائی این را داریم که با هر قدرتی مقابله کنیم .

خدا متحول کرد این جمعیت را به یک جمعیت حزب اللهی و این را شرق و غرب نمی توانند بفهمند

لکن آن عمق دومی که اساس مطلب است که عمق معنوی این قضیه باشد. آقا، یک کشوری که سال های طولانی زحمت کشیده اند، یک قشر از روشنفکر با قلم ، با تبلیغ ، با تعلیم زحمت کشیده اند، یک قشر مطبوعاتی و رسانه های گروهی با همه قدرت زحمت کشیده اند که این کشور را از خودش تهی کنند، یعنی اعتقادشان را گفت اینطور کنند، مغزشان را شستشو کنند و اینها را معتقد کنند

به اینکه شما هیچ نیستید، باید تحت لوای یا شرق یا غرب ، غرب می گفت تحت لوای غرب ، شرق می گفت تحت لوای شرق ، باید زندگی کنید والا هیچ کاری از شماها ساخته نیست . و شما یک وارد شد این انقلاب بر یک همچو جمعیتی که لااقل در این پنجاه سال ، بیشتر از همیشه تحت اینطور تربیت ها بودند.

دانشگاهش اینطور تربیت می کرد و ارتشش را اینطور تربیت می کردند و همین طور همه چیزش را. عمق معنوی این ، این است که در مدت کمتر از یک سال باید بگوئیم آنچنان تحول در این جمعیت حاصل شد و آنچنان منقلب شد این جمعیت به یک موجود دیگر، آن جمعیت رفاه طلب به یک جمعیت سلحشور و جنگجو، آن جمیعت میان تهی از کارهائی که باید خودش انجام بدهد به یک جمعیت متفکر در امور خودش ، و زحمتکش برای کشور خودش و رفتن رو به کفا برای زندگی خودش و اگر به داد این جمعیت خدای تبارک و تعالی نرسیده بود، خدا می داند که مساله فحشا را به کجا رسانده بودند. شما شاید خیلی هایتان مطلع باشید از آن قصه ای که در شیراز اتفاق افتاد و آن بساطی که درست کردند و آن عقدی که واقع شد ما بین یک پسر و یک مرد. اینها دنبال یک همچو چیزی بودند. می خواستند این کشور را به اینجا برسانند. خدا به فریاد این ملت رسید، ملت مظلوم ، و متحول کرد این جمعیت را به یک جمعیت حزب اللهی ، یک جمعیتی که همه چیزش را دارد برای

خدا می دهد. این مساله مهم است ، این مساله ای که آن اشخاصی که در صدد تهذیب هستند، در صدد تزکیه نفس هستند، پنجاه سال زحمت می کشند، بعد از زحمت های فراوان پنجاه ساله به یک مقامی می رسند و این جوان ها را خدای تبارک و تعالی آنطور در ظرف یک مدت بسیار کم متحول کرد به یک مقامی که آنهائی که پنجاه سال زحمت کشیده اند نرسیده اند به این مقام ، نرسیده اند به آنجا که غیر از خدا اصلا هیچی نخواهند، شهادت را اینطور طالب باشند. اینطور شهادت را در بر بگیرند. این یک مساله مهمی است ، ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که این مساله ، مساله عادی نیست که یک نفر آدم ، صد نفر آدم ، هزار نفر آدم یا همه بتوانند انجامش بدهند. یک کشور چهل میلیونی که با بی بند و باری می خواستند اینها را بار بیاورند و همه قدرت ها دنبال این معنا بودند و همه تبلیغات و همه گفتار و همه نوشته ها دنبال این بود، یکدفعه متحول بشود به یک کشوری که همه حزب الله هستند و همه آن چیزهائی که شهوی بود و آن چیزهائی که مربوط به شهوات نفسانیه بود، دور ریختند و ایستادند در مقابل قدرت های بزرگ و شکست دادند آنها را، این تحول ، تحولی است که شرق و غرب نمی توانند بفهمند، آنها هر چیزی می توانند بفهمند، همین در سطح مادیت اشیا را ارزیابی می کنند که کدام پیروز شد، کدام پیروز نشد، در سطح معنویت اینها نمی توانند اصلا تصور

کنند که یک کشور چهل میلیونی چطور متحول شده است به یک چیزی که جوان هایشان را می دهند و گریه می کنند که کاش یکی دیگر هم داشتند. دست و پایشان را از دست داده اند و تاثرشان به این است که من ندارم که باز بروم . و این صحنه های بسیار نورانی که در جبهه ها، شما که هستید، بهتر از ما می دانید که چه صحنه هایی است ، وقتی که آقایان می آیند اینجا با من صحبت می کنند، واقعا انسان تعجب می کند از اینکه این چه شد، چه قضیه ای واقع شده است که اینطور تحول حاصل شد؟ البته چون قدرت خداست ، تعجبی ندارد، با قدرت خدا واقع شده است و ما امروز و آخر، اول همه جا نصر را باید از خدا بدانیم ، نصرت مال اوست ، ما چیزی نیستیم ، نصرت ، نصرتی است که او به ما داده است .

تا حالا سابقه ندارد که روحانی و ارتشی و پاسبان و پاسدار در کنار هم باشند و در کنار هم جنگ بکنند

این قدرتی که الان در ایران هست که همه رویش حساب دارند می کنند، همه کشورها رویش حساب می کنند و بدون جهت بسیاری از کشورها هم ترسیده اند، این یک قدرتی است که خدا داده است ، این یک چیزی نیست که ما بتوانیم تحصیلش بکنیم ، این چیزی است که خدا به ما عنایت فرموده است بنابراین ما باید روی همین مساله همیشه تکیه بکنیم ، روی این مساله که ما خودمان چیزی نیستیم و هر چه هست مبداء غیبی دارد و آن مبداء غیبی است که ما را کمک می کند، آقا، شوخی نیست که یک جمعیت کثیری با زحمت

هائی یک دژی برای خودشان ، به آن دژهای محکم درست بکنند و در پناه آن دژ باشند و یک جمعیت کمی از بیابان به آنها حمله بکنند و تسلیم بشوند آنها، تسلیم برای این است که می ترسند، ترس را که در آنها ایجاد کرده است ؟ ما که جمعیت مان به اندازه آنها نبود، ما که در بیابان بودیم و در معرض اینکه آسیب ببینیم و آنها در پناهگاه ها بودند و در دژهایی که درست کرده بودند و این خوف را هم نداشتند، این یک خوفی بود که خدای تبارک و تعالی در قرآن هم از آن اطلاع داده است که در صدر اسلام خدا یک قسم از چیزهائی که پیروز می کرد کشور اسلامی را، همین بود که رعب در دل مقابلین آنها القا می فرمود. ما مرهون این رحمت های بزرگ الهی هستیم و در عین حال مرهون این ملت هستیم که اینطور همه با هم کمک می کنند. سابقه اصلا ندارد، از اول تاریخ تا حالا سابقه ندارد که روحانی و ارتشی و پاسبان و پاسدار و امثال اینها در کنار هم باشند و در کنار هم جنگ بکنند اصلا این سابقه ای ندارد. هیچ جا، نه حالا سابقه دارد، بعدها هم معلوم نیست که ، مگر به برکت اسلام جای دیگر پیدا کند یک همچو چیزی که همه شان با هم باشند. و این صحنه هائی که در سنگرها که اینها همه با هم هستند برای من نقل می کنند، واقعا صحنه هائی است که اعجاز آمیز است و قدر این صحنه ها را بدانید.

و اما بعضی مسائلی

که ما الان در پیش داریم ، شما می دانید که ما از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس قادسیه برای خودش می زد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجائی که خدا می داند، ما مسائلمان مسائلی بوده است که یکی بوده ، آن هم برای این است که یک مسائلی که ما گفتیم ، یک چیزی نبوده که می خواستیم تحمیل کنیم ، یک چیزی بوده است که وقتی عرضه کنیم به همه عقلای دنیا و همه جنگنده های دنیا عرضه کنیم به آنها، از ما می پذیرند. ما از اول می گفتیم که شما ریختید در منزل ما، در شهرهای ما، در کشورها ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آن همه خرابی کردید و آن هم جرم کردید و آنهمه کشتار کردید، باید بروید بیرون . یکی از شرایط ما این است که بروید بیرون . این را چه انسانی می تواند بگوید که این شرط، یک شرط تحمیلی است ؟ خوب ، دزد آمده در خانه ما و اثاث ما را برداشته و جمع کرده می گوید حالا بیا صلح کنیم ، اینها مال من . خوب همین است دیگر، اینها دزدهائی بودند که ریختند به این کشور و هر چه هم بود در این شهرها برده اند، هر چه مردم مال داشتند، اگر یک مقدارش را توانستند خود اینهاحمل کنند از محلشان ، کرده اند، اگر نه ، آنها برده اند و از بین برده اند و آنهمه خرابی کرده اند

و خرابی هائی که در هیچ جا متعارف نیست (مغول هم که به این حمله کرده ، اینطور نبوده است که وقتی یک شهری را می گیرد تا آخر خرابش کند) شهرهای ما را اینطور کرده اند اینها. خوب ما می گوئیم که شما وارد شدید به ما و اینهمه جرم کردید، حالا می گوئید که بیائید با هم صلح کنیم ، صلح کنیم یعنی خوزستان مال شما، یعنی آنقدری که شما گرفتید مال شما. نه ، هیچ وقت ، هیچ کس نمی پذیرد. ما می گوئیم شما بدون قید و شرط باید بیرون بروید، اگر هم بیرون نروید بیرونتان می کنیم ، بهتر هم برای خودتان همین است که بیخود این جوان های بیچاره را به زور نیاورید و به کشتن بدهید، خودتان بروید بیرون . این یک مساله ای است که همه عقلای دنیا می پسندند از ما که کسی آمده است منزل شما و خرابکاری کرده ، حالا به او می گوئید بروید بیرون . اگر می خواهید یک تفاهمی بشود، باید بروید بیرون .

ما اگر صلح بکنیم ، معنایش تشویق کردن این جانی است

مساله دوم ، مساله خسارت هائی که وارد کردند، قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد، یک جهت سیاسی و معنوی . جهت مادیش گرچه خیلی زیاد است برای ما، اینطوری که همه شهرها را خراب کرده اند و هر چه ما داشتیم ، به هم زده اند و البته جوان های ما هر دانه ایش ارزش همه لشگر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اینها. ارزش مادی قضیه خیلی زیاد نیست ، عمده ارزش معنوی است و ارزش سیاسی مساله ، اگر

بنا باشد که یک کسی بیاید، هر چه جرم دارد بکند و هر چه دستش می رسد جنایت وارد کند و بعد بگوید که خوب حالا دیگر صلح می کنیم ، !!! من می رویم بیرون !!! من می روم بیرون . بسیار خوب ، صلح می کنیم خوب ، این جنایتی که کردی چی ؟ اگر ما این مطلب را اغماض کنیم ، نه از باب این است که یک مساله مثلا مادی را اغماض کردیم ، یک مساله معنوی را ما اغماض کردیم ، یعنی یک ستمگر و یک گروه ظالم را ما تشویق کرده ایم به اینکه باز بکنید. فردا هم باز دوباره برگردند و همین بساط را در آورند بعد هم بگویند که آقا بسیار خوب ، باز صلح می کنیم . هی خلاف کنند و هی بگویند صلح می کنیم . این باید جلویش گرفته بشود، در دنیا باید اینطور تعدیاتی که واقع می شود، جلویش گرفته بشود. یکی از مواردی که باید، جهتی که باید به او جلوگیری بشود این است که خسارت هایی که وارد شده باید بدهید. الان می گویید که ما، دروغی هم می گویند البته ، که ما بیرون می رویم و قبول می کنیم فلان ، خوب ، بسیار خوب ، الان بروند بیرون و همین حالا کارشناس ها هم بیایند و جریمه های اینها را ارزیابی کنند که چقدر بوده ، یک گروه دیگر هم بیایند و ارزیابی کنند که کی مجرم است . ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم ، امروزی که ما قدرت داریم ، ما آن روزی هم که

صدام آن کوس کذا را می زد، مسائلمان همین بود، امروز هم که قدرت دست ماست و صدامی در کار نیست ، امروز هم همان حرف ها را ما می زنیم و آن حرف این است که مجرم باید معلوم بشود کی است ، اگر ما مجرم هستیم ، دنیا به ما هر چه می خواهد بگوید و اگر آنها مجرم هستند، باید همانطور حکومت بشود، به طور عدالت حکومت بشود. ما عدالت را می خواهیم ، ما هیچ وقت طالب جنگ از اول نبودیم . اگر چنانچه عراق به ما حمله نکرده بود، ما دفاع نمی کردیم . اما دفاع ما کردیم ، ما جنگ نکردیم تا حالا. در عین حالی که رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهید ما وارد بشویم در آنجا و با آنها چه بکنیم ، خوب ما هم ، ما می خواهیم دفاع بکنیم ، دفاع که یک مساله عقلی است ، یک مساله ای است که حتی حیوانات هم اصلا وقتی بخواهند حمله کنند دفاع می کنند. دفاع یک مساله طبیعی است ، ما همیشه دفاع کرده ایم تا حالا، هیچ وقت جنگ نکرده ایم . ما که می گوئیم که ما جنگجو نیستیم مثل شماها، ما صحیح می گوئیم و شاهد داریم و آن ، این است که از ما دفاع است ، شمائی که می گوئید ما صلح طلبیم ، می خواهید که صلح طلبی شما مثل صلح طلبی اسرائیل است تا حالا، اسرائیل هم حالا می گوید بیائید صلح کنیم . یعنی چه ؟ یعنی وارد شده است و شهرهای

لبنان را گرفته است و حالا می گوید که ما، بیائید حالا دیگر آتش بس کنیم . آن روز آتش بس است که با مشت بزنند اسرائیل را بیرونش کنند از شهرهای خودشان و آنوقت بگویند که بسیار خوب ، حالا آتش بس ، بنشینید مجرم را بفهمیم کی است . آنوقت هم صلح همین طوری نباید بشود، مجرم باید معلوم بشود کی است . اسرائیل بیاید هر چه جرم دارد بکند، بعد بگوید که خوب ، ما دیگر کاری نداریم ، شما بروید سراغ کارتان ، اینجا هم که ما گرفتیم مال خودمان ، معنی آتش بس این است ؟ همان آتش بس صدامی است ، این آتش بسی است که اسرائیلی هم دارد چیز می کند، یعنی همه چیزمان را دادیم ، حالا بس . بسم الله تشریف بیاورید حالا دیگر با هم چون ، صورت هم را ببوسیم و اینهائی را هم که بردید، مال شما باشد. آتش بسی هم که اینها الان دارند اظهار می کنند، همان وقت هم که آتش بس کنند، سه ساعت بعدش آبادان را تیرباران می کنند و آدم می کشند، در صورتی که آبادان جنگجو نیست ، آبادان یک جمعیتی دارند مشغول کسب خودشان هستند. اینها می گویند که اینها کردند و ما کردیم ، کی ؟ کدام وقت اینها به این شهرهای شما کاری کردند؟ اینها هم با شما جنگ دارند شما هم با اینها جنگ دارید. شمایی که می گوئید آتش بس ، بسیار خوب ، می گوئید که چون اینها به ما چی کردند، ما هم کردیم ، اینها به شهر شما کردند

یا به شما؟ شما باید تلافی به خود اینها بکنید، شما تلافی به آبادان می کنید، همان کارهائی که از اول به آبادان می کردید، حالا هم همان کارها را دارید می کنید و این آتش بس نیست . ما همان شرایطی که از اول گفتیم ، حالا هم همان شرایط را می گوئیم ، که یکی بیرون رفتن تمام این ارتشی های عراق و این جنگنده های عراق از کشور ما بدون قید و شرط، هیچ قید و شرطی در کار نیست . حالا که می گویند ما بیرون می رویم ، !!! ایشان !!! اینها می گویند بیایند، ما بیرون می رویم که شما بیائید رد بشوید، لکن به شرط اینکه صلح باشد تمام بشود مساله ، یعنی به شرط اینکه ما هر چه ضرر به شما زدیم ، هر چه جنایت کردیم هیچ . این مضحک است واقعا، یک جمعیتی می خواهند بیایند کمک کنند شما را، شما می گوئید حالا که می خواهید کمک بکنید، پس دست بردارید از این ادعاهائی که دارید، شما مجرم را دیگر لازم نیست بشناسید، بیائید صلح بکنیم با هم ، لازم نیست که اینهمه جریمه ها که وارد شده است به شما، تلافی بشود. این معنای آتش بس نیست ، این معنای صلح نیست . ما همان مطلبی را که از اول گفتیم ، همه دولتمردان ما همان مطلب را می گویند. باید بی قید و شرط اینها بیرون بروند، نروند،

بیرونشان می کنیم بی قید و شرط و اگر زیادتر بمانند برای خودشان ضرر زیادتر دارد، هر چه بمانند، ضررش برای آنها زیاد است و

باید تمام چیزهائی که به ما وارد کرده اند، ما حالا مقدارش را نمی دانیم ، کارشناس باید بیاید بگردد مقدارش را معلوم کند که چقدر مقدارش است ، آن هم باید تحقق پیدا کند و باید مجرم هم معلوم بشود که کی هست . و ما بعد معنوی این کار را داریم . ما اگر عراق دست بردارد، این حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ کارش و مردم عراق خودشان ، این مردم مظلوم خودشان برای خودشان حکومت تعیین کنند، یک شاهی از آنها نمی خواهیم برای اینکه آن بعد معنوی دیگر نیست در کار و آن مجرم رفت ، تمام شد. آن بعد معنوی نیست در کار دیگر، ما بعد معنوی قضیه را باید چیز بکنیم . ما مسوول این جوان ها هستیم ، ما مسوول این ارتش هستیم ، ما مسوول این زن ها و مردهائی که بچه هایش و جوانش را از دست داده اند، هستیم . مگر ما می توانیم که بی قید و شرط بگوئیم که بیائید صلح بکنیم ، چون ما می خواهیم برویم کمک شما بکنیم ؟ این مسلک اسلام نیست که ما بخواهیم کمک آنها بکنیم و یک رشوه هم بدهیم . بله ، بعضی حکومت ها اینطوری هستند، نفت هایشان را می دهند و التماسشان هم می کنند، این حکومت ، اسلامی نیست اینطور. ما آن چیزهائی که از اول گفته ایم ، تا حالا سرش هستیم ، یک قدم اینطرف و آنطرف نیست در کار، نمی خواهیم که تحمیل کنیم ، یک چیز غیر عقلی و غیر عقلائی بگوئیم و نمی

خواهیم از آن چیزی که هر عقلی می پذیرد، عقب بنشینیم ، آن هم به واسطه آن بعد معنوی که دارد، به واسطه اینکه آدم جانی را نباید در جنایتش تشویق کرد. ما اگر صلح بکنیم . معنایش تشویق کردن این جانی است به جنایتش . ما صلح می خواهیم ، خیلی هم می خواهیم اما صلح بی قید و شرط. معنایش این است که شما همین جا که هستید باشید، یا خیر، بروید بیرون ، لکن دیگر باقیش هر چه هست شده است دیگر، هر چه می خواهد بشود شده است ، نخیر، این به حیثیت اسلام ضرر می زند اینطور اغماض و حق ندارد کسی اینطور اغماض کند. البته راه دادن برای رفتن به سوریه برای طرف شدن با آنها یک مساله ای نیست که شما به ما منت داشته باشید، ما به شما منت داریم اگر روی قواعد عادی باشد،البته چون یک تکلیف الهی است ، به هیچ کس هم منت نداریم ، اما نباید شما از ما یک چیزی بگیرید که می خواهیم بیائیم کمکتان . شمائی که می گوئید که ما با اسرائیل مخالف هستیم و می دانم که دروغ شما می گوئید که شرط اینکه شما بیائید از اینجا رد بشوید این است که صلح بشود و هر چی که ما کردیم دیگر هیچ ، این معنی صلح است ! این معنی راه دادن است ! شما معلق می کنید راه دادن را به چیزی که نشود. دنیا باید این را بداند که ما حاضریم صلح کنیم ، حاضریم پیش برویم در آنجا، لکن در عرض اینکه اینها دارند

کنار می روند و یکی از شرایط را می گویند، ما خودمان می پذیریم در عرض این دو گروه بیایند. در همین پانزده روزی که اینها بنا دارند، فرض کنید که دروغ نمی گویند، می خواهند بروند، در عرض این بیاید یک گروه مورد توجه همه ، بین المللی ، بیاید رسیدگی کند به این جرم هائی که اینها کرده اند، به این خسارت هائی که به شهرهای ما وارد شده ، به روستاهای ما وارد شده ، البته یک خسارت هائی به ما وارد شده است که قابل جبران نیست و آن جوان های ماست ، این دیگر قابل جبران نیست ، اینها آنطرف باید در آن پیشگاه خدا باید اینها رسیدگی بشود. در عرض اینکه شما می گوئید ما کنار می رویم و بیائید ما دیگر راه می دهیم به شما، در عرض اینکه شما کنار می روید یک گروه بیایند رسیدگی کنند به اینکه جنایات را چقدر بوده ، چقدر ضرر زده اید شما به ایران و یک گروه هم توافق کنید بیاید که رسیدگی کند به اینکه مجرم کی است ، اینها وقتی حاصل شد، اما راه دادن شما به ما برای رفتن آنجا، شما باید یک چیزی هم دستی بدهید که ما می خواهیم برویم با دشمن های شما جنگ بکنیم ، اگر شما راست می گوئید که با اسرائیل مخالف هستید و نمی خواهید با این بهانه یک کلاهی سر ما بگذارید و خیال می کنید که ایران توجه به این مسائل ندارد و کسانی که در راس امور هستند، توجه به این مسائل ندارند، شما اگر نمی خواهید

که یک توطئه ای داشته باشید و یک کار خلافی بکنید، خوب ، راه بدهید ما برویم .

اگر راست می گوئید که با اسرائیل مخالفید، باید از ما خواهش کنید که به شما کمک کرده و جلو این را بگیریم

راجع به مسائلی که ما از اول گفتیم همان مسائل هست . حالا ما قبول می کنیم از شما که بیائید بروید بیرون ، قبول ، بسم الله تشریف ببرید اما نه اینکه بیرون ، تمام شد قضیه ، این یکی از چیزهائی است که ما می خواستیم ، دوتای دیگرش مانده است که بعد معنوی آن در نظر ماست ، بعد سیاسی آن در نظر ماست نه بعد مادی آن ، تا اینکه بگوئید که غمض عین کنید، طلبی دارید از ما نگیرید. شما مگر ما می توانیم که صرف نظر کنیم از یک چیزی که جانی را به جنایت خودش تشویق می کند؟ ما باید جانی را در دنیا رسوا کنیم و جرمی که کرده است ، از او بگیریم تا این امور لااقل محدود بشود اگر از بین می رود لااقل محدود بشود. اینطور نشود که هر کسی افسار گسیخته بریزد شهرهای دیگران را از بین ببرد و اموال مردم را غارت کند و آتش بزند و بعد هم بگوید خوب ، بسیار خوب ، حالا دیگر صلح می کنیم . این صلح نیست ، این معنایش این است که نخیر شما باید باج به ما بدهید تا ما با شما صلح کنیم و این امروز آن روزی نیست که شما این حرف ها را می زنید، شما دیگر این حرف ها را باید کنار بگذارید، شما دیگر قدرتی ندارید که بتوانید یک همچو مسائلی را بگوئید و شما خیال کنید که دیگران به

شما تقویت می کنند، آن دیگران هم مثل شما می مانند. شما که مال خودتان بود، اینطور از کار درآمد، یک جمعیت کمی اینطور خرمشهر را گرفت ، آنها که از خارج اجیر شما می خواهند بشوند، آنها برای شما می خواهند کار بکنند، برای خودشان می خواهند کار بکنند، آنها با یک فوت از بین می روند. بنابراین ، مساله این است که ما امروز که در اینجا مبتلا هستیم به یک همچو حزبی و در آنجا مبتلا هستیم به یک همچو رژیم فاسد، رژیم اسرائیل ، ما در هر دو جبهه حاضریم به اینکه جنگ بکنیم . اینجا که از خودمان است و جنگ می کنیم ، آنجا هم از خود ما هست . ما حاضریم ، لکن راه دادن به ما برای رفتن ، باید یک چیزی ما به شما بدهیم که شما راه بدهید، باید ما مجرم را دیگر کار نداشته باشیم ، باید بنشینیم صلح کنیم دیگر با هم ، دست گردن به هم بیندازیم که اینهمه آمدی جرم کردی ، برای اینکه حالا می خواهی به من همراهی کنی ، بیا به من یک چیزی هم به ما بده تا همراهی کنیم ! نه ، این مساله غیر عقلائی است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن یک چیزی است که شما باید التماس کنید که ما بیائیم برویم سراغ آن کار را بکنیم . ما داوطلب هستیم . شما باید از ما خواهش کنید که آقا بیائید با ما کمک کنید تا ما برویم جلوی این را بگیریم اگر راست می گوئید که با اسرائیل مخالفید و اگر

مساله این نیست با اسرائیل مخالف نیستید و می خواهید ما نرویم آنجا، شرط را اینطور قرار می دهید که حالا بدون همه قیدی مصالحه کنیم ، آنوقت شما تشریف بیاورید ببرید، آن هم تشریف بیاورید حرفی است تا به صورت واقعی من امیدوارم که انشاءالله همانطوری که شما در جبهه های جنگ پیروز شدید و پیروز هستید و امیدوارم که همیشه پیروز باشید، همینطور در معنویات هم که مهم است ، که این مادیات تابع آن معنویات است ، این معنویات هر چه قوی بشود، شما قویتر خواهید شد. یک نفر آدم با ایمان می تواند با هزاران نفر بی ایمان مقابله کند و شما در این عرض مدتی که جنگ کرده اید، دیده اید که مساله اینطوری است که ایمان وقتی که در میدان می آید، همه چیز را از بین می برد، مقابلش هر چه هست ، از بین می برد.

انشاءالله خداوند ایمان همه ما را زیاد کند و شما را در این دو قطب معنویت و مادیت تقویت کند و اسلام را انشاءالله از شر همه قدرتمندان نجات بدهد و این تحولی که در ایران هست ، انشاءالله باقی باشد و تا ظهور امام زمان این ملت بتواند این کشور را به طور شایسته تحویل ایشان بدهد انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 23/3/61

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان نهضت های آزادیبخش جهان !!! فرمانده ، مدیران وسرپرستان دوایر سیاسی !!! ایدئولوژیک وپرسنل نیروی دریائی !!! وزیر، مدیران و کارکنان وزارت ارشاد اسلامی

امروز، ابتلای اسلام سکوت دول منطقه در قبال جنایات اسرائیل است

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا باید از آقایانی که در اینجا حاضر هستند، از نیروی دریائی و از وزارت ارشاد و از مهمانان عزیزی که از خارج آمده اند، تشکر کنم . من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی بر این ملت های ضعیف عنایت کند و

دست ستمکاران را قطع کند انشاءالله .

ابتلای اسلام ، امروز این است که گوش هائی که باید به مسائل ، به مشکلات مسلمین گوش بدهند، کر شده اند و زبان هائی که باید برای مصالح مسلمین به کار بیفتند، لال شده اند و چشم هائی که باید مصیبت هائی که بر مسلمین وارد می شود ملاحظه کنند، کور شده اند. ما با این لال ها و کرها و کورها چه بگوئیم ؟ آیا این دولت های منطقه مساله لبنان را یک فاجعه نمی دانند؟ یک فاجعه برای اسلام نمی دانند؟ یک فاجعه برای مسلمین جهان نمی دانند؟ آیا حمله اسرائیل به لبنان و کشتار بی حد فاجعه نیست ؟ برای اسلام فاجعه نیست برای مسلمان ها فاجعه نیست ؟ آیا تصریح به اینکه این عمل با صوابدید امریکا واقع شده است ، در گوش اینها وارد نمی شود؟ اگر کر نیستند چرا این فریاد و ناله عزیزان ما را در لبنان نمی شنوند؟ و اگر کور نیستند، چرا این کشته هائی که هر روز دارد در لبنان و ایران روی هم می ریزد و جوان های عزیزی که ما در جبهه ها و زن ها و بچه ها و مردهای پیر که در خارج جبهه ها و در شهرها به هلاکت می رسند، نمی بینند؟ اگر می بینند و فاجعه می دانند، چرا صحبتی در کار نیست ؟ اگر علاقه به کیان اسلام ، علاقه به قرآن کریم ، علاقه به حرمین شریفین دارند، چرا امروز که دارد این معالم دینی زیر پا گذاشته می شود و تهدید می کند اسلام و قرآن و حرمین

شریفین را، صحبتی نمی کنند؟ چرا باز کمک می کنند؟ چه شده است اینها را که در حضور آنها این مصائب واقع می شود و در محضر همه اینطور جنایت ها واقع می شود و علاوه بر اینکه سکوت کرده اند، تایید می کنند. باز هم قرار داد کمپ دیوید را می خواهند تایید کنند، باز هم طرح فهد را می خواهند تایید کنند، باز هم اسرائیل را می خواهند بشناسند. این فاجعه ها را باید ما با کی در میان بگذاریم ؟ با دولت هائی که چشم و گوششان را بسته اند و بدون اراده تسلیم امریکا شده اند؟ با ملت های مظلومی که تحت فشار این دولت ها دارند جان می دهند؟

تا ملت ها آگاهی و انسجام پیدا نکنند محکوم به حکومت های فاسدند

باید با ملت ها در میان گذاشت ، همانطوری که در ایران ، ملت ایران بود که فاجعه ای که برای اسلام به دست امریکا و سرسپردگان او که رژیم منحوس پهلوی است ، پیش می آمد، همین جوان های ایران بودند و همین ملت ایران بود و همین ارتش ایران بود و همین نیروهای دریائی و هوائی و زمینی ایران بود و همین سپاه پاسداران ایران بود و همین جوان های بسیج و عشایر ایران بود که با هم وظیفه فهمیدند، بیدار شدند و با هم مشت ها را گره کردند و با مشت ، تانک ها را از صحنه بیرون کردند. تا ملت ها یک همچو بیداری پیدا نکنند و تا ملت ها یک همچو انسجامی پیدا نکنند، باید بدانند که محکوم به حکومت های فاسد و محکوم به امریکای جنایتکار و سایر ابرقدرت ها هستند. با داشتن آنهمه

ذخائر، آنهمه امکانات که اگر یک هفته نفت خودشان را به روی این جنایتکارها ببندند تمام مسائل حل خواهد شد، معذلک می گویند که ما این کار را نمی کنیم . این مصیبت ها را ما به کجا باید عرض کنیم جز به ساحت مقدس خدای تبارک و تعالی ؟ ما شکایت از این حکومت ها را به کجا ببریم جز به ساحت مقدس خدای تبارک و تعالی ؟ ما چطور شکایت کنیم از آنهائی که ایران را که ایستاده است و می خواهد در مقابل همه قدرت ها بایستد و اسلام را محقق کند در دنیا، در مقابل این ، طرح جهاد می دهند و اسرائیل که به جنگ با اسلام برخاسته است و با صراحت می گوید که از نیل تا فرات مال من است و حرمین شریفین را از خود می داند، سکوت کرده اند. ما این دردها را کجا ببریم ، این مصیبت ها را پیش کی طرح کنیم ؟ این سکوت های مرگبار را، سکوت هائی که تایید می کند جنایتکاران را، این سکوت هائی که تشویق می کند ستمکاران را، باید به کی عرضه کنیم و از کی بخواهیم که عنایت کند و این سکوت ها را بشکند؟ جمعیت تان کم است ؟ ثروتتان کم است ؟ نفتتان ناچیز است ؟ زمین هایتان کم است ؟ مراکز مهمی که در سوق الجیشی بسیار معتبر است ، شما دستتان نیست ؟ همه امکانات هست ، لکن یک چیز نیست و آن ایمان است . ایمان نیست .

آنچه که ملت ما را پیروز کرد ایمان به خدا و عشق به شهادت بود

ملت ایران هیچ نداشت و ایمان داشت و ایمان او را بر

همه قدرت ها غلبه داد و مسلمان های همه کشورها، دولت هاشان همه چیز دارند لکن ایمان ندارند، آنچه که کشور ما را، ملت ما را پیروز کرد، ایمان به خدا و عشق به شهادت بود، عشق به شهادت در مقابل کفر، در مقابل نفاق ، برای حفظ اسلام ، برای حفظ قرآن کریم . این مهمان های عزیز ما که آمده اند، اینها حامل پیام ایران باشند به ملت ها که خودتان باید به فکر باشید، ننشینید تا برای شما دست نشاندگان امریکا کار کنند. آنها در این گرفتاری که ایران دارد، برای باغ وحش خودشان شتر می خرند! این مصیبت را ما کجا ببریم ؟ چهارده تا شتر برای باغ وحش فلان سلطان منطقه ازخارج می خرند و با طیاره ها می خواهند ببرند به آن محل . اینها دارند همه چیز ما را می برند و آنها شتر می خرند! من نمی دانم که این گوش ها کی باز می شود. با نفخ صور باید باز بشود؟ و این چشم ها کی بینا می شود و این زبان ها کی گویا می شود؟ (صم بکم عمی فهم لایعقلون .) همه اش سر لایعقلون است ، (صم بکم عمی ) هم دنبال (لایعقلون ) است .

دولت عراق ، اسرائیل را بهانه قرار داده برای فرار از چنگال عدل الهی

ما بحمدالله در جبهه داخل پیروز هستیم و رزمندگان ما از همه طبقاتی که بودند، چه نیروی دریائی که امروز بعضی از آنها در اینجا تشریف دارند و خدا حفظشان کند و چه نیروی زمینی و چه نیروی هوائی و چه سایر قوای مسلح مثل سپاه پاسداران و دیگران ، در صحنه اند و ایستاده اند در

مقابل هر پیشامدی . کشور ما که سرمایه های بزرگ خود که عبارت از جوان هاشان باشد، در طبق اخلاص گذاشته اند و برای اسلام . برای دین خدای تبارک و تعالی جهاد می کنند، برای هر پیشامدی که برای مسلمین می شود، اینها در صحنه اند، مضحک این است که دولت ما پیشنهاد می کند که راه بدهید ما برویم با دشمن های شما جنگ بکنیم و این را یکی از شرایط قرار می دهد، برای اینکه مایوس از شماست و شما باید شرط قرار بدهید و آنها می گویند که باید از هر چیزی که ما کردیم بگذرید تا راهتان بدهیم ، آن هم چه راه دادنی . اینها مصیبت نیست که بر اسلام وارد است که یک جمعیت فداکار می خواهند بروند با دشمن عرب ، با دشمن اسلام ، با دشمن حرمین شریفین ، با دشمن همه منطقه جنگ بکنند، (خودشان که نشستند و بی تفاوت هستند، بلکه موافق هستند با آنها) از ما رشوه می خواهند که راه به آنها بدهید که اینها بروند آنجا، برای آنها جنگ بکنند؟ مثل یک نفر غریق که دارد در دریا غرق می شود و یکی می رود نجاتش بدهد می گوید چه به من می دهی تا اجازه بدهم مرا نجات بدهی . اینها، دولت عراق قضیه اسرائیل را بهانه قرار داده برای اینکه از چنگال انتقام و عدالت الهی فرار کند. بهانه قرار داده است که بگوید شما اگر بخواهید ما اجازه بدهیم بروید و ما غریق ها را نجات بدهید، باید از جنایاتی که به شما کردیم صرفنظر کنید و

یک دولت ، دو تا دولت ، صلح باشند و متصالح باشند که وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. این غیر از این است که (صم بکم عمی فهم لا یعقلون )؟ مگر دولت ایران آنوقتی که شمابه خیال خودتان قدرت داشتید، غیر از این حرفی می زند که حالا می گوید؟ این همان را می گوید. دو تا مطلب دیگری که بزرگان این کشور عنوان کردند و شرط قرار دادند، این از باب این است که از شما مایوس هستند، می گویند شرط صلح ، شرط صلح این باشد که راه بدهید تا برویم . آن شرطی را که شما باید با ما بکنید، بگوئید ما به شرطی صلح می کنیم که شما بیائید از اینجا بروید. این ، غیر از این است که تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهای نفسانی بسته است ؟

ایران برای همه کشورها حجت است

دولتمردان ما که می گویند این بیچاره هائی که از عراق بیرون کردید و فرستادید به اینجا و ما با آغوش باز آنها را پذیرائی می کنیم . اینها وطنشان آنجاست ، یکی از شرایط ما این است که آنها را راه بدهید، این یک شرط غیر معقول است ؟ یک شرطی است زائد بر آن که ما از اول گفتیم راه دادن اهالی یک کشور در محل خودشان و اجازه دادن اینکه آوارگان از آنجا که به زور بیرونشان کردید، برگردند به جای خودشان ، این یک چیزی است که ما یک شرط زیادی کردیم ؟! نه ، این امری است طبیعی ، دنبال آن شرائط ماست ، ما اضافه نکردیم .

آتش بسی

که صدام می گوید، آتش بسی که دنبالش آتش می گشاید. راهی که صدام می خواهد به ما بدهد، راهی است که نجات خودش را در آن راه می یابد، نه راه می خواهد برای اسرائیل بدهد. این ، طرفین قضیه را ملاحظه کرده است ، اگر ما قبول کنیم ، پس مصالحه واقع شده است و صدامی ها نجات پیدا کردند و اگر قبول نکنیم ، پس معلوم می شود که ما نمی خواهیم جهاد کنیم ، نمی خواهیم با اسرائیل جنگ کنیم . ما به آنها می گوئیم که ما قبول داریم ، شما کنار بروید و کارشناس ها بیایند ببینند که شما چه کردید در این کشور، چه جرم هائی را مرتکب شدید و کارشناس ها بیایند ببینند که کی این جنایت را مرتکب شده است . لکن ما جنایات را غمض عین کنیم ، برای اینکه می خواهیم برای شما کار کنیم ، اینها از عجایبی است که در تاریخ باز می ماند، از عجایبی است که تاریخ ضبط می کند که ایران می خواست برای نجات عرب ، که اسرائیل بخصوص با عرب مخالف است و برای نجات حرمین شریفین و برای نجات کشورهای اسلامی که همه در تهدید اسرائیل هستند و برای مقابله با این سرطان فاسد می خواست برود و دولت ها از او رشوه می خواستند. اینها مسائلی است که در تاریخ ثبت می شود و ننگ هایی است که بر پیشانی این اشخاص ثبت خواهد شد.

تا کشورهای اسلامی ، ملت های اسلامی ، آن معنایی که در ایران پیدا شد، الگوی خودشان قرار ندهند و

تا خودشان به خیابان ها نریزند و بخواهند از دولت های خودشان که با اسرائیل باید روبرو بشوید، گمان نکنید که این کر و کورها به تعقل برسند. ملت ها باید بایستند و بخواهند از ارتش های منطقه خودشان و از دولت های منطقه خودشان که بیایند و با این فلسطینی ها و با این سوری ها که مورد ظلم واقع شده اند، کمک کنند تا این غده سرطانی از بین برود. و اگر آنها هم تماشاگر باشند که ببینند چه می شود، آنها هم بی تفاوت باشند و عذر این باشد که دولت ها باید این کار را بکنند، اگر اینطور باشد، آنها هم در محضر خدا جواب صحیح ندارند. ایران حجت است بر همه کشورها. خدای تبارک و تعالی ممکن است که در آخرت ، ایران را حجت قرار بدهد بر آنهائی که به ظلم ساخته اند و تسلیم ظالم شده اند و قیام نکرده اند. اگر اعتقاد به خدا و معاد دارند، جواب باید تهیه کنند برای خدای تبارک و تعالی . آن روز دیگر امریکا و اسرائیل نمی توانند به دادتان برسند. و اگر به این معانی اعتقاد ندارند، جواب برای ملت های مظلوم دنیا باید تهیه کنند، جواب نسل های آتیه که خدای نخواسته با این روشی که اینها دارند، آنها در دام خواهند افتاد، جواب باید تهیه کنند. اگر ارزش های ایمانی را هیچ حساب می کنند، ارزش های نظامی خودشان را، ارزش های ملی خودشان را، ارزش های انسانی را در نظر بگیرند و برای چهار روز حکومت کردن ، زیر بار ذلت نروند، آن هم ذلت در

تحت چکمه اسرائیل .

مسلمان ها باید از جا برخیزند، باید قیام کنند. خدا فرموده است : (انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی ). نگوئید تنها هستیم ، تنهائی هم باید قیام بکنیم ، اجتماعی هم باید قیام کنیم ، با هم باید قیام کنیم . همه موظفیم به اینکه برای خدا قیامت کنیم و برای حفظ کشورهای اسلامی قیام کنیم ، در مقابل این دو غده سرطانی که یکی حزب فاسد بعث عراق است و یکی اسرائیل و هر دو سر منشاش امریکاست .

اگر کشورهای اسلامی با هم قیام کنند اسرائیل بکلی از بین خواهد رفت عذر نیست پیش خدای تبارک و تعالی ، نه ما معذوریم و نه شما. عذر نیست که ما نداشتیم چیزی ، همه چیز دارید. عذر نیست که ما قدرت نداریم ، همه قدرتمندتر هستید. وقتی روی هم بایستید، روی هم دست برادری با هم بدهید، یک قدرت بزرگ جهانی را شما می توانید تحقق بدهید. عذر نیست که ما اسلحه نداریم ، سلاحی که شما دارید دنیا ندارد و او سلاح نفت است . دنیا به سلاح شما احتیاج دارد، رگ حیات دنیاست . این سلاحی که خدای تبارک و تعالی به اختیار شما گذاشته است ، برای خدای تبارک و تعالی از او استفاده کنید. این قدرتی که خدای تبارک و تعالی در بازوان شما گذاشته است ، برای خدای تبارک و تعالی به کار بگیرید. خداوند انشاءالله بیدار کند این دولت ها را، خداوند انشاءالله هشیار کند این جمعیت های فراوانی که در عین حالی که همه چیز دارند، تحت فشار ظلم هستند. من امیدوارم

که همانطوری که ایران تاکنون آمده است و دست ستمکارها را کوتاه کرده است و خود رو به یک تمدن خواهد رفت و ایران را یک ایران آزاد و مستقل قرار داده است ، این آزادی و استقلال و این حضور جمعی ، تا آخر باقی بماند. من امیدوارم که ملت های این کشورهای اسلامی به این مسائل توجه کنند و ننشینند تا اینکه وقت بگذرد. امروز، روزی است که اگر با هم قیام کنند، اسرائیل بکلی از بین خواهد رفت . من امیدوارم که این دولت هائی که در عین حالی که اسرائیل با صراحت می گوید که (من باید همه اینجاها را بگیرم ) و اینجاها را ملک خودش می داند و شاهدیم که قدم قدم دارد پیش می رود، این دولت ها بیدار بشوند و با این ماده سرطانی که خطرش برای همه منطقه و برای اسلام است ، قیام کنند و با حرف و صحبت و شوخی و مزاح مسائل را نگذرانند.

من امیدوارم که این دولت ها آنقدری که به باغ وحش خودشان اهمیت می دهند، به اسلام اهمیت بدهند. خداوند انشاءالله این قدرت هایی که برای اسلام کار می کنند پیروز کند و خداوند انشاءالله شما جوان های عزیزی که از اول انقلاب تا حالا و از حالا به بعد هم در صحنه حاضرید و برای اسلام کار می کنید، شما را تایید کند. امیدوارم که خداوند تمام مسلمین جهان را تایید کند و از زیر بار ستم قدرت های بزرگ خارج شوند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 25/3/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کشور، و فرمانداران سراسر کشور

امید است اداره شما عبادتگاه و خدمت های شما عبادت باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا باید از شما دوستان و

عزیزان تشکر کنم ، از راه های دور آمدید و ملاقات حاصل شد و من عذر این معنا را که بتوانم امروز بحث طولانی بکنم ، امید است بپذیرید. و لهذا من اکتفا می کنم به اینکه به شماها دعا کنم .

من از خدای تبارک و تعال مسئلت می کنم که تمام کشور ایران ، هر جائی که شما دوستان هستید و در هر شغلی که عزیزان ما اشتغال دارند، محلشان مهبط الهی باشد یعنی کارها برای خدا، برای خدمت به بندگان خدا، برای خدمت به اسلام باشد که این از بزرگترین عبادات است ، خدمت به خلق خدا و خدمت به اسلام .

امید است که در هر جا شما هستید، اداره شما و پست های شما مبدل بشوند به یک عبادتگاه و خدمت های شما همه عبادت باشد. و من امیدوارم که در مقابل آن رژیم سابق ، جاهائی که مامورین بودند، مرکز معصیت بود، امروز شما با تعهد به اسلام و با تعهد به احکام اسلام و با تعهد به جمهوری اسلامی ، در خدمت بندگان خدا و مستضعفین باشید و بیشتر از همه طبقات ضعیف را ملاحظه کنید و این خود یک عبادت بزرگ است برای شما و من امیدوارم که شما به این عبادت موفق باشید و غنیمت بدانید اینکه در یک رژیمی واقع شدید، در یک حکومتی واقع شدید که آن شغلی که سابق معصیت بود، امروز عبادت است و آن اتاقی که سابق در آن معصیت واقع می شد، امروز با خدمت به خلق خدا عبادتگاه است . و خداوند این عبادتگاه را برای شما حفظ کند و شما

را موفق کند که به این عبادت بزرگ که خدمت به جمهوری اسلامی و خدمت به مردم است بیشتر موفق بشوید. و خداوند انشاءالله در جبهه های نبرد، اسلام را بر ضد کفر در هر جا هستند، در ایران ، در لبنان ، در فلسطین و جاهای دیگر پیروز کند. انشاءالله کسانی که ظلم به این ملت ها می کنند، ستم به این مردم می کنند و برخلاف اسلام عمل می کنند، خداوند تبارک و تعالی آنها را ادب کند. و امیدوارم که شما هر چه بیشتر موفق بشوید به اینکه برای این مردم مستمند کار بکنید و اجر آن را از خدای تبارک و تعالی بخواهید. خداوند به همه شما توفیق بدهد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/3/61

پیام امام خمینی به مناسبت سالروز تاءسیس جهاد سازندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

27 خرداد، روز تاسیس جهاد سازندگی را به عموم ملت انقلابی و شریف ایران و به همه تلاشگران متعهد و مومن در راه تحقق آرمان های ملت مسلمان ایران تبریک می گویم ، روزی که با تاسیس این ارگان عظیم ، انقلاب اسلامی ما توانست به دورافتاده ترین مناطق کشور راه یابد و رسالت تاریخی و اسلامی خود را با تمام کارشکنی ها به اقصی نقاط کشور برساند. به راستی فرزندان اسلام ، خواهران و برادران ایثارگر، با عضویت در این نهاد انقلابی ، با فداکاری بی نظیر خود در میان دشوارترین شرایط زندگی و سخت ترین مناطق جغرافیائی کشور توانستند در مدتی کوتاه ، اینهمه آثار زنده و ارزنده را در تمام ابعاد برای مردم ستمدیده ایران به ارمغان آورند. کم نیستند جهادگرانی که در راه بهبود زندگی مردم محروم

و مستضعف ما شهید و یا معلول گردیده اند و کم نیستند خواهران و برادرانی که در بدترین شرایط، دست به اقدامات فرهنگی و عمرانی زدند و به بدترین شکل به دست گروهکهای از خدا بی خبر و منافقان دنیاپرست شهید گردیدند، چرا که این از خدا بی خبران خوب فهمیدند که این جوانان جهادگرند که بذر انقلاب را در دل هر روستائی می کارند و با آبادانی مناطق محروم است که هر روستائی و شهری محروم ، سربازی می شود پاسدار انقلاب اصیل اسلامی خویش ، چرا که آمریکا و ایادی مزدبگیرش خوب به این نتیجه رسیده اند با جهاد مقدس فرزندان اسلام است که نهال انقلاب اسلامی در روستاها و شهرهای دور افتاده این آب و خاک به گل می نشیند و تنها به همین دلیل است که هر جهادگری را مانند رزمنده ای در میدان نبرد می دانند که از انقلاب و اسلام و ایران دفاع می نماید.

نقش جهاد سازندگی در جنگ ، کمتر از نیروهای نظامی نبوده و نیست و این اقراری است مکرر از سوی فرماندهان ارتشی و سپاهی ما که اگر جهاد نبود پیروزی با این سرعت به دست نمی آمد. باید اعتراف کرد که اینان بزرگترین آبرو را به انقلاب اسلامی خود داده اند و با تعهد به اسلام و ایمان به خدای تعالی در این راه بهترین نمونه و الگوئی برای همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامی گردیدند. امروز در گوشه و کنار کشور و در میان دورافتاده ترین روستاهای محروم و بد آب و هوا که قدم بگذارید با ایثارگران جهاد سازندگی مواجه می شوید که

خیلی زودتر از شما خود را بدانجا رسانده اند و با نداشتن امکانات لازم ، با هر وسیله ای که در اختیار داشته و دارند، با تمام وجود در از بین بردن کمبودها و مشکلات و بیماری ها و نارسائی های مردم کوشش می نمایند و در بسیاری از موارد برای ایجاد وسائل رفاهی از ایثار جان خود دریغ نکردند. من هرگاه از نزدیک با جوانان پرشور و پرتحرک جهاد سازندگی مواجه می شوم و یا در وسایل ارتباط جمعی آثار ارزنده فرهنگی و عمرانی آنان را شنیده و یا می بینم ، از دل برای موفقیت و سربلندی آنان دعا می کنم . آفرین بر شما که اینگونه به اسلام و انقلاب اسلامی آبرو دادید. درود بر شما که برای تحقق آرمان های ملت مسلمان و انقلابی ایران و برای پیاده کردن برنامه های اسلام عاشقانه به استقبال شهادت شتافته اید و علیرغم تبلیغات واهی دشمنان ، اختلاف زبان و لباس مانع تلاش فردی و جمعی شما در این راه نگردیده است و هم اکنون مشاهده می کنید که چگونه با لباس های محلی و زبان های قومی دست در دست یکدیگر در این گردهمائی مهم شرکت جسته اید.

امیدوارم همانگونه که در راه سازندگی کشور تمام نیروهای مادی و معنوی خود را به کار بسته اید، از سازندگی خود و دیگران نیز که مقدم بر همه سازندگی هاست غفلت نکنید و همانگونه که بارها یادآوری کرده ام سازندگی روح را بر سازندگی جسم مقدم دارید تا به خواست خدای تعالی با نیروی ایمان ، کارها به بهترین و سریعترین وجه پیش رود و هر

چه زودتر با کمک خداوند و یکدیگر این کشور را به خودکفائی و آبادی کامل برسانیم ، انشاءالله تعالی .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/3/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام زنجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید میرآقا زنجانی دامت افاضاته

بر حسب درخواست اهالی محترم و علماء اعلام شهرستان زنجان ایدهم الله تعالی ، جنابعالی را به سمت امام جمعه این شهر منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی ضمن برگزاری این فریضه بزرگ الهی مردم را به وظایف مهم اسلامی و انقلابی دیگری که دارند، آشنا سازید و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید. امید است اهالی محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشکوهتر این نماز وحدتبخش کوشا باشند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/3/61

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس و مسؤ ولان شهربانی جمهوری اسلامی ، آگاهی ودادستانی

بسم الله الرحمن الرحیم

وضع پلیس در دنیا و در رژیم سابق این بود که همه در خدمت قدرتمندان بودند و نقشه آنهائی که می خواستند در کشورها سلطه پیدا کنند و نمی توانستند که همه مردم را تحت نظارت قرار دهند این بود که نفر یا افراد مقتدری را بر سر همه بگمارند، مثل رضاخان که یک آدم قلدری بود و به اسم نجات ایران وارد شد و همه قدرت ها را در دست گرفت و در اختیار انگلیس قرار داد.

پلیس در دنیا در خدمت مردم و بیچاره ها نیست ، در دنبال قلدرهاست و اینکه می بینید همه قدرت ها نسبت به ایران بد شده اند و هر موضوع کوچکی را بزرگ و هر امر بزرگی را کوچک می کنند، به خاطر این است که پلیس و ارتش امروز ما غیر از همه کشورهاست . پلیس با مردم مختلط است . الان پلیس با سایر ارگان ها با هم و همه در خدمت مکتبی هستند که سال ها کوبیده شده است

. خدا خواست که این کشور را نجات داد و این هم یک نعمتی بود که همه متوجه این مسائل بشوند.

اینکه می گویم دنیا چیزهای کوچک خود را بزرگ و آنچه مربوط به ماست با بی توجهی از آن می گذرد، همین قضیه موزه عباسی بود که آنقدری که من مطلع هستم ، راجع به آن اصلا چیزی ذکر نکردند. در حالی که این موضوع یکی از مسائل مهم پلیسی بود که اگر یک کشور دوست آنها صد مرتبه کمتر این کار را انجام می داد آنها بزرگ می کردند.

اینها از ایران ترسیده اند، نه از افراد، بلکه از این انسجام و اینکه پلیس و ارتش و دولت در خدمت مردم هستند و مردم پشتیبان آنها می باشند که اگر برای یک پلیس در خیابان گرفتاری پیدا شود مردم در رفع آن همکاری می کنند.

این مطلب را باید همیشه در ذهن داشته باشید و به پرسنل خود تذکر دهید که هنوز دست ها در کار است و آنها غافل نشسته اند. آنها یک چیزی را از دست داده اند که آن چیز منشا است که همه چیز را از دست آنها بگیرد. و این مساله از منطقه هم گذشته و به خود آنها رسیده است . این به خاطر آن است که همه در خدمت اسلام هستند و پلیس هم در خدمت اسلام است . همین کارهای شما عبادت است و شما در مقابل خداوند تعالی برای کشف این مساله ارزش دارید، چون شما به کشوری آبرو می دهید که برای خدا قیام کرد. و من باید از این کشفی که کردید تشکر کنم که

زحمت کشیدید و ماه ها روی آن کار کردید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/3/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از علما، ائمه جماعات و روحانیون و وعاظ قم وتهران

این مجالس عزا یک سازماندهی سرتاسری کشورهای اسلامی است

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا باید تشکر کنم از آقایان روحانیون و آقایان خطبا که از تهران و از قراری که گفته اند، از قم تشریف آورده اند و خدمتشان رسیدیم و امیدوارم که همه موفق به خدمت به اسلام و مسلمین باشند.

مطالب زیاد است ، لکن یک مطلب راجع به آقایان خطبا و علما عرض می کنم و یک مطلب هم راجع به مسائل روز که ابتلاء به آن داریم . آن مطلبی را که راجع به آقایان خطبا عرض می کنم این است که عمق این کاری را که شما دارید و عمق ارزش مجلس های عزاداری ، کم معلوم شده است و شاید پیش بعضی هیچ معلوم نشده است . اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی (به صورت گریه درآمدن ) ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه این است که فقط برای ثواب بردن شما و مسلمین شما باشد، گرچه همه ثواب ها هست ، لکن چرا این ثواب را برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی ، آنقدر ثواب داده است ؟ کم کم این مساله از دید سیاسی اش معلوم می شود و انشاءالله بعدها بیشتر معلوم می شود، اینکه برای عزاداری ، برای مجالس عزا، برای نوحه خوانی ، برای اینها اینهمه

ثواب داده شده است ، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش ، یک مساله مهم سیاسی در کار بوده است . آن روزی که این روایات صادر شده است ، روزی بوده است که این فرقه ناجیه مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی ، و یک جمعیت بسیار کمی ، یک اقلیت کمی در مقابل قدرت های بزرگ . در آنوقت برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت ، یک راهی درست کردند که این راه ، خودش سازمانده است و آن ، نقل از منابع وحی ، به اینکه برای این مجالس اینقدر عظمت هست و برای این اشک ها، آنقدر در حول و بر این اشک ها و عزاداری ها، شیعیان با اقلیت آنوقت اجتماع می کردند و شاید بسیاری از آنها هم نمی دانستند مطلب چه هست ، ولی مطلب ، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریت ها. و در طول تاریخ ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورها هست ، کشورهای اسلامی هست و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه هست ، در مقابل حکومت هائی که پیش می آمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را می ترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود. در دفعه اول که مرا از قم گرفتند و بردند، در بین راه این بعضی از این مامورینی که بودند در آن اتومبیل من ، می گفت که ما آمدیم سراغ شما، از

این چادرهائی که در قم بود می ترسیدیم که مبادا اینها مطلع بشوند و ما نتوانیم انجام وظیفه کنیم . اینها که هیچ ، قدرت های بزرگ از این چادرها می ترسند، قدرت های بزرگ از این سازمانی که بدون اینکه دست واحدی در کار باشد که آنها را مجتمع کند، خود به خود ملت را به هم جوشانده اند در سراسر یک کشور، کشور پهناور، در ایام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارک ، این مجالس است که مردم را دور هم جمع کرده است . و اگر یک مطلبی بخواهد برای اسلام خدمتی بکند و شخصی بخواهد که مطلبی را بگوید، سرتاسر کشور به واسطه همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر می شود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهی ، این بیرق حسینی ، اسباب این می شود که سازمان داده شده باشد. اگر قدرت های بزرگ در منطقه های خودشان بخواهند که یک اجتماعی ایجاد کنند، با فعالیت های زیادی که شاید چند روز یا چند دهه می کنند، در یک شهری ، یک عده فرض کنید صدهزار نفری ، پنجاه هزار نفری ، با خرج های زیاد و زحمت های زیاد مجتمع می شوند و به قول آن کسی که می خواهد صحبت کند، گوش می دهند لکن شما می بینید که برای خاطر همین مجالسی که مردم را به هم پیوند داده است ، این مجالس عزائی که مردم را به هم جوش داده است ، به مجرد اینکه یک مطلبی پیش می آید، در یک

شهر نه ، در سرتاسر کشور، تمام قشرهای مردم و عزاداران حضرت سیدالشهدا مجتمع می شوند و احتیاج به اینکه زیاد زحمت کشیده بشود و تبلیغات بشود، ندارد. با یک کلمه ، وقتی مردم ببینند که این کلمه از حلقوم سیدالشهدا. سلام الله علیه بیرون می آید، همه با هم مجتمع می شوند. اینکه بعضی از ائمه (شاید امام باقر بوده ، من الان خوب یادم نیست . می فرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منا بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر سلام الله علیه احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصا فایده ای داشته است ، لکن جنبه سیاسی این را ببینید، در منا آنوقتی که از همه اقطار عالم آدم می آید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرائی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را مثلا به شهادت رساندند، ذکر کند و این مساله موجی باشد در همه دنیا این مجالس عزا را دست کم گرفتند.

هیچ قدرتی نمی توانست 15 خرداد را بیافریند، مگر قدرت خون سیدالشهدا(ع )

شاید غربزده ها به ما می گویند که ملت گریه و شاید خودی ها نمی توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است ، یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتواند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهائی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثواب هائی که برای دو سطر دعا ذکر شده است ، نمی توانند این را ادراک کنند و هضم کنند. جهت سیاسی این دعاها و این توجه به خدا و

توجه همه مردم را به یک نکته ، این ، این است که یک ملت را بسیج می کند برای یک مقصد اسلامی . مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند، البته این هم هست . و دیگران را اجر اخروی نصیب کند، بلکه مهم ، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را کشیده اند که تا آخر باشد و آن ، این اجتماع تحت یک بیرق ، اجتماع تحت یک ایده ، و هیچ چیز نمی تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تاثیر دارد، تاثیر بکند. شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرائی نبود، 15 خرداد پیش می آمد. هیچ قدرتی نمی توانست 15 خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خون سیدالشهدا، و هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرت های بزرگ برای او توطئه چیده اند، این توطئه ها را خنثی کند، الا همین مجالس عزا. در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرائی برای سید مظلومان و اظهار مظلومیت یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است ، اینطور ساخته جوانانی را که می روند در جبهه ها و شهادت را می خواهند و افتخار به شهادت می کنند و اگر شهادت نصیب شان نشود متاثر می شوند، و آنطور مادران را می سازد که جوان

های خودشان را از دست می دهند و باز می گویند باز هم یکی دو تا داریم . این مجالس عزای سیدالشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که می سازد این جمعیت را اینطور و اساس را اسلام از اول بنا کرده است ، به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود و اگر چنانچه واقعا بفهمند و بفهمانند که مساله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گریه می گویند، ما را ملت حماسه می خوانند. اگر بفهمند آنها که حضرت سجاد سلام الله علیه که همه چیزش را در کربلا از دست داد و در یک حکومتی بود که قدرت بر همه چیز داشت ، این ادعیه ای که از او باقی مانده است چه کرده است و چطور می تواند تجهیز بکند، به ما نمی گفتند که ادعیه برای چیست . اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعی اش چیست ، نمی گویند که برای چه این کار را بکنیم . تمام روشنفکرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمی توانند یک 15 خرداد را ایجاد کنند، آنچه این قدرت را دارد این است که در تحت لوای او همه مجتمعند. ما که داد می زنیم که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی را می خواهیم ، برای اینکه در جمهوری

اسلامی به نام اینکه اسلامی است و برای خداست ، همه ملت مجتمع هستند و ما دیدیم که برای خاطر همین جمهوری اسلامی بودند و برای خاطر همین که برای خدا قیام کردند، این جمهوری اسلامی برخوردار از چه قدرتی از ملت و از سایر کشورها هم برخوردار شده است .

ما ملتی هستیم که با همین گریه ها قدرت 2500 ساله را از بین بردیم

ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه می دارد ملت ها را، در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه ، هفته هاست و جنبش های اینطوری هست . اگر بعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس بپا می کنند و عزاداری می کنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هر چه بیشتر و هر چه بهتر این مجالس برپا باشد. و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تاثیر دارد. آن که ایستاده پای منبر چند شعر می گوید و چند شعر می خواند، با آن که در منبر است و خطیب است ، اینها هر دو در این مساله تاثیر دارند، تاثیر طبیعی دارند، گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه می کنند، من حیث لایشعر. تقریبا ما به این مرتبه رسیده ایم که ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملتی که همه چیزش وابسته بود و این رژیم سابق همه چیز این را از دست داده بود و همه شرافت انسانی این کشور را از دست داده بود و همه چیز

ما را وابسته کرده بود، یکدفعه یک انفجاری حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملتی که همه چیزش وابسته بود و این رژیم سابق همه چیز این را از دست داده بود و همه شرافت انسانی این کشور را از دست داده بود و همه چیز ما را وابسته کرده بود، یکدفعه یک انفجاری حاصل شد که این انفجار در برکت همین مجالسی که همه کشور را، همه مردم را دور هم جمع می کرد و همه به یک نقطه نظر می کردند. این مساله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه ، درست بیشتر از آنقدری که من می دانم ، برای مردم تشریح کنند، تا اینکه گمان نکنند که ما یک ملت گریه هستیم . ما یک ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بین بردیم .

از باب اینکه تذکر به آقایان و مومنین نفع دارد، دو سه تا جمله هم اینطوری عرض می کنم و آن اینکه همه آقایانی که در هر جای از این کشور هستند و صدای من را می شنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا که آنها هم از علما هستند و کسانی که در بلاد (از روحانیون) متصدی این امور هستند، توجه به این معنا داشته باشند که امروز آبروی جمهوری اسلامی به دست شما بسته است . اگر خدای نخواسته یک دخالت های بیخود و بیجا، یک کارهائی که از روحانیون صحیح نیست ، انجام بدهید، این جمهوری اسلامی لکه دار می

شود، دولت باید به قدرت خودش باقی باشد و امروز دولت ، دولت اسلامی است و بر همه ماها فریضه است که از این دولت اسلامی پشتیبانی بکنیم . مامورینی که از دولت می آید، در همه جا، مامورین دولت اسلامی است . اگر خدای نخواسته از یک مامور که من حیث اینکه درست اطلاع بر مسائل ندارد یا اشتباه می کند، یک مطلبی که بر خلاف ذائقه شماست یا بر خلاف مسائل اسلامی است ، از او صادر بشود، مقابله نکنید، تضعیف نکنید، او را نصیحت کنید. اگر چنانچه نصیحت را گوش نکرد، به مصادر امور مراجعه کنید. ائمه جمعه بلاد نصب و عزل نکنند و کسانی که در بین ارتش یا سایر ارگان ها انجمن های اسلامی دارند، اینها دخالت های غیر چیزهائی که بر عهده آنها نیست نکنند. ارشاد بکنند دولت را، ارشاد بکنند مامورین دولت را و همه کسانی که در پیش آنها هست ، آنها را ارشاد بکنند. و اگر چنانچه کسی هم به گوش به ارشاد نداد، به مصادر اموری که مسؤ ولیت دارند مراجعه کنند، حل خواهد شد. برای حفظ حیثیت اسلام که شماها پاسدار آن هستید و حفظ حیثیت جمهوری اسلامی که شماها نگهبانان آن هستید، از کارهائی که نباید انجام بدهید و از کارهائی که دخالت در امور اجرائی است که با کسی دیگری است که انجام بدهد، مستقیما عمل نکنید، ارشاد بکنید همه را، نظر ارشادی داشته باشید. اگر یک مطلب اشتباهی از یک استاندار واقع شد یا از یک فرماندار، در منابر نبرید این را و آبروی او را بریزید، این امری است که

خدا راضی نیست ، به او بگوئید در خلوت و با او تفاهم کنید و از او بخواهید که رویه را تغییر بدهد. اگر نداد، به مصادر امور مراجعه کنید. مستقیما بخواهید این کار را بکنید، حیثیت جمهوری اسلامی وحیثیت اسلام در دنیا لکه دار می شود و شما حافظ این حیثیت هستید و فریضه است برای همه ما حفظ حیثیت این جمهوری اسلامی . شما می بینید که امروز همه قلم ها و همه زبان ها از ابرقدرت ها یا دولت های مرتبط به آنها، بر ضد این جمهوری اسلامی تجهیز شدند و همه با یک رویه خاصی عمل دارند می کنند، ما دیگر بهانه دست آنها ندهیم .

و من این یک کلمه را عرض بکنم ، شاید قبلا هم عرض کرده باشم ، و آن اینکه من از اول که در این مسائل بودیم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می شد، در مصاحبه هائی که کردم ، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در نجف و در پاریس و چه در حرف هائی که خودم زدم ، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغل شان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است و اگر چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون می روند سراغ شغل های خودشان ، لکن وقتی که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوئیم که بروید سراغ مسجدتان ، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی می رود. ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصی که در راس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالی که بعضی

شان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهی که ما می خواستیم برویم و آن راهی که مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرت های بزرگ نباشیم ، آن راه ، با سلیقه آنها موافق نبود. و لهذا چون آنجا دیدیم که ما نمی توانیم در همه جا یک افرادی پیدا بکنیم که صددرصد برای آن مقصدی که این ملت ما برای آن ، جوان هاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمی توانیم پیدا بکنیم ، ما تن دادیم به اینکه رئیس جمهورمان از علما باشد و گاهی رئیس فرض کنید که نخست وزیرمان هم همین طور. و در جاهای دیگر هم که قبلا گفته بودیم ، بنا نداریم اینطور باشد و الان هم عرض می کنم هر روزی که ما فهمیدیم که این کشور را یک دسته از این افرادی که روحانی نیستند، به آنطور که خدای تبارک و تعالی فرموده است ، اداره می کنند، آقای خامنه ای تشریف می برند سراغ شغل روحانی بزرگ خودشان و نظارت بر امور و سایر آقایان هم همین طور. ما اینطور نیست که هر جا یک کلمه ای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام ، حالا ما آمدیم دیدیم اینجوری نیست ، اشتباه کرده بودیم ، بگوئیم ما سر اشتباه خودمان باقی هستیم . ما هر روزی فهمیدیم که این کلمه ای که امروز گفتیم اشتباه بوده و ما قاعده اش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم ، اعلام می کنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم ، باید اینجوری بکنیم . ما دنبال مصالح هستیم

، نه دنبال پیشرفت حرف خودمان . (به من مهلت بدهید که عرایضم را به آقایان بکنم ). بنابر این مساله یک چیزی نیست که آقایان به ما بگویند شما آن روز اینجوری گفتید. راست است ، ما آن روز خیال می کردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آنجوری که خدا می خواهد، ببرند، آنطور اداره کنند، وقتی دیدیم که نه ، ما اشتباه کردیم ، آمدند بعضی شان خودشان را به ما جا زدند، ما هم که غیب نمی دانیم ، و بعضی شان هم خوب بودند لکن رایشان با رای ما مخالف بود، ما از حرفی که در مصاحبه ها گفتیم ، عدول کردیم و موقتا تا آنوقتی که این کشور را به غیر روحانی می تواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برگردند و محول می کنند دستگاه های اجرائی را به کسانی که برای اسلام دارند کار می کنند و تا مساله اینطور است که ابهام پیش ما هست ، احتمال هست . اگر در یک میلیون احتمال ، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است ، ما ماموریم که جلویش را بگیریم ، تا آنقدری که می توانیم . هر چه می خواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان ، حکومت آخوندیسم و از این حرف هائی که می زنند، و البته این هم یک حربه ای است برای اینکه ما را از میدان به در کنند. ما نه ، از

میدان بیرون نمی رویم . خوب ، این مقدار از حرف ها بود که با آقایان عرض کردیم و امیدوارم که در ماه مبارک رمضان ، این ماه بزرگ ، هم دعا کنند به این جمهوری اسلامی و هم هدایت کنند مردم را که مردم در صحنه باقی باشند.

ما باید از راه شکست عراق دنبال لبنان برویم

مردم گمان نکنند که ما دیگر پیروز شدیم و احتیاج به وجود آنها نیست . احتیاج به وجود آنها هست و همیشه هست . دولت تنهائی نمی تواند همه امور را اداره کند، ملت را باید همراه داشته باشد. ما هم جنگ مان تمام نشده ، الان در حال جنگ هستیم و تا در حال جنگ هستیم جوان های ما باید به جبهه ها کمک کنند. همانطوری که تا حالا جوان های عزیز ما در جبهه ها رفتند و بسیاری از آنها به لقاءالله و فیض شهادت رسیدند، امروز هم ما احتیاج به آنها داریم ، توطئه ها رو به رشد است . مساله ای که باید در این جنبه ای که مربوط به روز است عرض کنم ، این ا ست که بعد از آنکه این قدرت های بزرگ و خصوصا آمریکا در همه توطئه ها فلج شد و شکست خورد و می بیند که این جنگی هم که او برای ما بپا کرده است ، این هم دارد به آخر می رسد انشاءالله ، یک توطئه دیگری عمیق تر اجرا کرده است که در این توطئه ، ما هم یک قدری بازی خوردیم و آن این است که یک نکته ای که پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به آن حساسیت زیاد

داریم ، آن غائله را پیش آورد تا اینکه ملت ما را از آن مطلبی که در کشور خودش می گذرد و از آن جنگی که در خودش می گذرد، غافل کند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان . آمریکا می دانست که ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسیت داریم و نسبت به اسرائیل هم از آن طرف حساسیت داریم ، این دام را آمریکا درست کرد، یعنی آن نوکر خودش را فرستاد به اینکه حمله کند به لبنان و آنهمه خسارات وارد کند و آنهمه جنایات . و ما می دانیم که اگر میلیون ها جمعیت را از بین ببرند و یک مطلبی برای آمریکا حاصل بشود و یک نفعی برسد، می گوید همه بروند از بین . این را ما از ابرقدرت ها شناخته ایم . آنها در فکر این نیستند که در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد این مستمندان و بیچارگان چه می گذرد، آنها دنبال این هستند که صدام را در این طرف سرجای خودش نگه دارند و ایران که در نظر آنها خیلی اهمیتش بیشتر از لبنان و جاهای دیگری است ، برای آنها محفوظ بماند. آمریکا می بیند که ما هم مرز با شوروی هستیم ، آن هم در طول صدها کیلومتر و آن چیزی که آمریکا را به وحشت می اندازد، آن شوروی است و آن می ترسد از اینکه اگر چنانچه صدام از بین برود، شوروی بتواند در اینجاها یک غلطی بکند، لکن ما می دانیم که نمی تواند، بعد از اینکه ملت اینطور که هست و در صحنه هست ، باشد،

هیچ کس نمی تواند. علاوه بر آن ، می بینند که اگر چنانچه جنگ عراق پیش ببرد ایران ، و عراق را، جنگش را به نفع خودش شکست بدهد عراق را، عراق به ایران متصل می شود، یعنی ملت عراق ، ملت مظلوم عراق از زیر چنگال این حزب ستمگر، خودش را اخراج می کند و متصل می کند به ملت ایران و یک حکومتی خودش تاسیس می کند موافق میل خودش ، اسلامی . و اگر ایران و عراق به هم پیوند پیدا کنند، و اتصال پیدا کنند، سایر این کشورهای کوچولویی که در منطقه هست ، آنها هم به اینها می پیوندند و آمریکا از این منطقه زرخیز که برای او حاضر است هزاران لشکر خودش را از بین ببرد و هزاران مردم را از بین ببرد، محروم خواهد شد. این نقشه این است که بگین را وادار کند به اینکه تو حمله کن به لبنان ، لبنان که تو حمله کردی ، ایران حساسیت نسبت به او دارد و همه قوایش را متمرکز می کند در اینکه تو را از بین ببرد و اگر ایران از جنگ عراق غافل بماند، عراق کار خودش را انجام می دهد و ایران در اینجا هم نمی تواند کاری بکند. نقشه این است . باید همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به این معنا داشته باشند که در عین حال که ما لبنان را با ایران از حیث مصالح و مفاسد جدا نمی دانیم ، لکن باید کاری بکنیم که نتوانیم هم لبنان را و هم ایران را نجات بدهیم ، از این کار

اجتناب کنیم . اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرت ها و گویندگان از لبنان بگویند و تمام نویسندگان از لبنان بگویند، این ، توفیقی است برای آمریکا که ایران جنگ خودش را فراموش کرد، و هم عراق را از دست می دهد و هم لبنان را، نه می تواند در عراق کاری بکند و نه می تواند در لبنان . ما راه مان این است که باید از راه شکست عراق دنبال لبنان برویم ، نه مستقلا. شما ملاحظه کنید اخیرا تمام رسانه های گروهی ، تمامش ، آنچه که من دیده ام ، رسانه های گروهی راجع به جنگ عراق و ایران دیگر صحبتی نمی کنند، شاید یک کلمه بگویند، همه رفتند سراغ لبنان ، همه رادیوهائی که قبل از این حمله این مرد، این نامرد به لبنان آغاز شد، تمام حرف هایشان ایران بود و جنگ عراق ، وقتی نقشه آمریکا اینطور شد که ایران را از جنگ عراق منصرف کنید و برش گردانید به آن جائی که حساسیت دارد و آن ، راجع به لبنان است ، از آن روز، این رادیوها و گویندگان خارجی راجع به ایران و این حرف ها چیزی نمی گویند. شما بدانید که این چیزی که از عراق در چند روز پیش ، از آن مجلس عراق صادر شد که ما بلاد ایران را خالی می کنیم ، این یک مساله توطئه است . نه اینکه می خواهند خالی کنند، اینها می خواهند تخدیر کنند ما را، و جوان های ما را از جبهه منصرف کنند و داوطلبانی که باید وقتی اعلام

می کنند که ما، ده هزار جمعیت ، بیست هزار جمعیت می خواهیم ، صد هزار می روند اسم نویسی کنند، سردشان کنند که نروند. وقتی نرفتند، عراق در این مساله ممکن است خدای نخواسته پیروز از کار در بیاید. اگر عراق پیروز شد، مطمئن باشید که شما در لبنان هم هیچ کاری نمی توانید بکنید. باید ما این نقشه ای که آمریکا کشیده است برای ما، خنثی کنیم ، یعنی همه گویندگان ما در سرتاسر کشور و همه ائمه جماعت ما در سرتاسر کشور، این مساله را بگویند که ما باید از راهی که شکست عراق است ، به لبنان برویم . عراق را نگذاریم سرجای خودش بایستد و جمع کند قدرت خودش را و دیگران هم به او کمک کنند و مرزهای خودش را قوی کند و بعد هم یک حمله ناگهانی به ما بکند، باز برگردد به آن چیزهائی که از اول بود. غفلت از این ، انتحار است .

همه گویندگان موظفند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعت و چه خطبا و همه نویسندگان موظفند که این توطئه را افشا کنند و ذکر کنند و مردم را از توجه به جبهه جنگ خودمان غافل نکنند و بیدار کنند. ما می خواهیم که قدس را نجات بدهیم ، لکن بدون نجات کشور عراق از این حزب منحوس نمی توانیم . ما لبنان را از خود می دانیم ، لکن مقدمه اینکه لبنان را ما نجات بدهیم این است که عراق را نجات بدهیم . ما مقدمه را رها نکنیم و بی ربط برویم سراغ ذی المقدمه و همه چیز خودمان را صرف

کنیم در آن و عراق برای خودش محکم کند جای خودش را.

من نمی دانم دیشب این اعلامیه ای که ، اطلاعیه ای که صدام داده است و طولانی ، خیلی طولانی است ، آقایان ملاحظه کردند، اگر ملاحظه نکردند، دنبال کنند، پیدایش کنند. به نظر من می آید که این را نوشتند و آنهائی که نقشه در دستشان است ، نوشتند و دادند دست صدام که او بخواند. و من آنطوری که از حال صدام در نظرم است این است که حال صدام این نیست که بتواند تفکر کند یا بتواند یک چیزی بنویسد. او این چیزها را از دست داده است . شما نمی دانید که چقدر هذیان در این گفتار است . اگر یک آدمی بود که به قدر یک جوان کلاس اول ادراک داشت ، این را نمی خواند، این چیزی که برایش نوشتند، نمی خواند. نمی دانید چقدر از پیروزی های خودش نقل کرده ، چقدر از شجاعت های لشکر خودش که در همه جبهه ها پیروز شدند، چقدر ذکر کرده است . این را بخوانید و بخندید. می گوید که ما این عقب نشینی مان پیروزی بزرگی است برای ملت عراق ، ما ملت عراق را نجات دادیم از این کشور، مثلا کی ؟ از این کشور اسلامی ، اینها ریختند در کشور ما و جنگ شروع کردند و ما جلو آنها را گرفتیم و عقب زدیم آنها را و بردیم تا آبادان و اهواز! یک آدمی که عقلش تا یک اندازه یک جوانی سر جا باشد، آنهمه از اول ، آنهمه صحبت ها کرده و اشتلم ها خوانده

و برای خودش سرداری کذا را نقشه چینی کرد و آن روز هم بازیش داده بودند، امروز هم برایش نوشته اند یک ورقه ای مثل یک ورقه هائی که می نویسند دست یک بچه می دهند بخواند، مفادش را خودش نمی داند چه است ، لکن دیگران می فهمند. من میل دارم که آقایان پیدا کنند این را، کسانی که این اطلاعیه مطول را که یک ساعت بیشتر وقت من را صرف خودش کرد، مطالعه کنند، ببینند که این مرد چی دارد می گوید، اول چی می گفت ، حالا چی می گوید. می گوید ما برای اثبات اینکه صلح طلبیم ، صلح جو هستیم همه لشکر خودمان را امر می کنیم که از خاک ایران تا ده روز دیگر بیرون بروند. اگر راست می گوید این مطلب را، بسیار خوب ، این یکی از مسائلی که ما داشتیم ، حاصل ، ولی چند تا مطلب دیگر داریم باید حاصل بشود، تا حاصل نشود ما در حال جنگ هستیم . یکی اینکه اینهمه خساراتی که به ما وارد گردید که خودش نوشته ، این را اقرار کرده که خساراتی که بر ایران وارد شد، قابل شمارش نیست (شبیه به این تعبیر) و از یک طرف هم می گوید که ما هزاران اسیر گرفتیم و نمی فهمد این را که فردا باید جواب این را بدهد که تو هزاران اسیر گرفتی بیا تحویل بده . ما که می گوئیم هزاران اسیر گرفتیم ، همه این اشخاصی که ، نویسنده ها و مخبرین که از خارج آمدند، بردیم نشانشان دادیم که بابا اینها در این شهر،

اینها هستند، در شهرهای دیگر هم آنجا، آنجا، آنجا. در تلویزیون هم نشان دادیم یک مقدارش را البته وما می گوئیم داریم این مقدار و هر وقت بخواهیم تحویل بدهیم ، تحویل می دهیم . اما این آدمی که توجه به مسائل سیاسی ندارد، می گوید که خساراتی که به ایران وارد شده است قابل شمارش نیست ، نمی شود ارزیابی کرد. فردا از تو می گیرند اینها را. ما از الان هم اعلام می کنیم که ما نه هیچ روزی جنگجو بودیم به این معنا که حمله کنیم به یک کشوری اسلامی ، برای اینکه کشور اسلامی ، ما همه کشورهای اسلامی را از خودمان می دانیم ، بنای بر این نداشتیم که در یک کشوری دخالت کنیم و تا حالا هم دخالت نکرده ایم ، و نه تاکنون ارتش ما، سپاه پاسداران ما به کشور عراق حمله کرده اند، از اول شما بودید که حمله کردید و همه دنیا می دانند این را. برای کی این حرف را می زنی ، برای دلخوشی خودت این حرف را می زنی ، چرا اینی که نوشتند، یک دفعه دیگر مطالعه نکردید؟ به یک کسی بگوئید بخواند که و بفهماند که این چه چیزی نوشته در اینجا. کی باور می کند در دنیا که ارتش ایران حمله کرده بعضی شهرهای آنها را گرفته ، آنها آمده اند حالا دفاع کرده اند و عقب نشانده اند اینها را تا آوردند به خوزستان و حالا هم پیروزمندانه این شهرها را رها می کنند و می روند؟! بسیار خوب ، تو بمیر و بدم ، پیروزمندانه بیرون برو و

بعد هم این چیزهائی را که ما از عراق می خواهیم یعنی از دولت عراق و این خساراتی را که شما می گوئید به شمارش نمی آید، از شما که به طور معقول مطالبه می کنیم و اگر ندادید، ما در حال جنگ هستیم ، به طور اجبار از شما می گیریم . و بعد هم ، و بعد هم باید به حسب وجدان دنیا و به حسب دستورات الهی ، باید آن کسی که اینقدر جنایت وارد کرده است به کشور خودش و کشور ما، باید این مشخص بشود. باید اشخاص بیاند، اشخاصی که طرفین قبول دارند، بیایند بنشینند و ببینند که ما حمله کردیم به عراق یا او حمله کرده است . خرابی هائی که آنها وارد کرده اند، ببینند و بروند در شهرهای آنها هم ببینند، خرابی از ایران چه شده . ممکن است یکدفعه اشتباهی واقع شده باشد و بخواهند یک جای دیگر را بزنند، اشتباها یک جائی را هم زده باشند، اما هر روز، الان که اینها می گویند که ما یک طرفه آتش بس دادیم ، هر روز از آبادان تنها بیست نفر، سی نفر زخمی و چند نفر شهید می شوند. این قضیه آتش بس آنهاست ، مثل آتش بس بگین که آتش بس می کند و دنبالش اینطور جنایات می کند.

آن روزی که آمریکا و شوروی در کار نباشند، دنیا از این گرفتاری ها بیرون می آید

دنیا مبتلاست به یک همچو اشخاصی ، دنیا مبتلاست به اینطور مغزهای پوک متفرعن که همه چیز را فدای یک روز سلطه خود می کنند. و چه وقت باید این دنیا از این گرفتاری بیرون بیاید؟ آن روزی که آمریکا در کار نباشد و آن

روزی که شوروی در کار نباشد. و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی با همه شماها و با همه ما و با همه ملت ما و عنایت داشته باشد و آن عنایاتی که از اول داشته است و ما خود هیچ بودیم و همه چیز را او به ما داد، این عنایات محفوظ باشد و در این ماه مبارک رمضان همه آقایان دست به دعا بلند کنند و به این جمهوری اسلامی و به لبنان و به فلسطین و به محرومان و مستضعفان دنیا دعا کنند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/4/61

پیام امام خمینی به مناسبت سالروز فاجعه 7 تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

با فرارسیدن سالروز هفتم تیر، خاطره قبل از آن فاجعه و پس از آن تجدید شد. قبل از آن ، هجوم های ددمنشانه بازیگران آمریکائی به فرزندان راستین اسلام و انقلاب و نهادهائی که اینان برای مقصدی الهی در آنها فعالیت می کردند، از مجلس شورای اسلامی و دولت اسلامی و قوه قضائیه و دادگاه های انقلاب و شورای نگهبان و همه نهادهای اسلامی تا شخصیت های عزیزی که از قبل از انقلاب تا پیروزی آن در صحنه بوده و به خدمت و فداکاری ادامه می دادند و هر چه شخصیت ها برای انقلاب اسلامی عزیز مفیدتر و ارزشمندتر بودند، سنگینی توطئه برای شکستن شخصیت آنان افزونتر و دامنه تهمت ها و افتراها وسیع تر بود. آن کوردلان دلباخته به آمریکا و سر از پا نشاخته در راه رسیدن به هدف های شیطانی ، به گمان آنکه توطئه آنان کارگر شده و با برداشتن این عزیزان متعهد از سر راه خود، ملت مسلمان و

متعهد به سوی آنان روی آورده و مقاصد طاغوتی آنان به ثمر می رسد و با انگیزه آنکه پس از آن شهیدان ، همه چیز به هم می ریزد و شاهد پیروزی خود و اربابان جهانخوار خویش را در آغوش می گیرند، دست به این جنایت بزرگ زدند و در لحظاتی دردناک هفتاد و چند نفر مومن متعهد و فرزندان برومند اسلام را که هر یک با فداکاری خود نخلی پربار بود، از دست ملت گرفتند که ناگهان صحنه های عظیم شورانگیز و انفجارات بزرگ آدم ساز، از آن فاجعه رخ داد، چنانکه در یک شب که مزدوران آمریکائی همه چیز را به هم ریخته و آشفته و جمهوری اسلامی را سرکوب شده پنداشتند و ملت عزیز را به سوی خود و پشتیبان خود می اندیشیدند، چهره نورانی اسلامی از ورای چهره های نورانی حزب الله جلوه نمود و تمام قصرهای تخیلی و آمال شیطانی آنان فرو ریخت . این سیه روزان ، انفجاری ایجاد کردند که نور خدا را خاموش نمایند و خداوند قادر به دست مبارک حزب الله انفجاری در واکنش آن ایجاد فرمود، که انقلاب اسلامی و همه نهادهای آن چون سدی آهنی و صفی مرصوص از آسیب دهر مصون ماند.

(یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم و یا بی الله ان یتم نوره ولو کره الکافرون ). مگر شهدای بزرگوار هفتم تیر در مجاهدات سرسختانه خود و فداکاری بی دریغ در راه هدف چه می خواستند جز پیروزی انقلاب و سرنگونی پرچم شیطانی کفر و نفاق و جز افتادن ماسک ریا و تزویر چهره های کریه و ددمنشانه به صورت خلقی و

اسلامی ؟ چه بسا اگر این شهادت های دلخراش واقع نمی شد، آنان با همان خوی شیطانی و با ظاهری فریبنده در صحنه بازی های سیاسی باقی می ماندند و بی امان ضربه های خویش را به انقلاب و فرزندان راستین آن وارد می کردند و برای اسلام و مسلمانان مظلوم سنگ راه می شدند و با ضربه نهائی آمریکا و دیگر ابرقدرت ها جمهوری را شکست می دادند یا لااقل پیروزی را به عقب رانده و راه را طولانی می کردند، ولی این فاجعه غمناک و شهادت های پی در پی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید.

سپاس فراوان به درگاه خداوند متعال که با عنایات خاصه خود این کشور بقیه الله اروحنا لمقدمه الفدا و این ملت حزب الله را در تمام زمینه ها و مراحل به پیروزی و یا آستانه پیروزی رساند و قدرت جمهوری اسلامی و ارگان های او روز به روز افزایش یافته است .

امروز ملت عزیز ایران که نادانان گمان می کردند با جنایات غیر انسانی خویش و به شهادت رساندن شخصیات ارزنده آن از صحنه خارج می شوند و رمز حضور آنان را نمی توانستند و نمی توانند ادراک کنند، همچنان با قدرت الهی خود به پیش می روند و ما امیدواریم که با شکست توطئه اخیر آمریکا برای حفظ صدام و حزب غفلقی ، قوای شجاع ما با شکست نهائی دولت عراق ، راه را برای تاختن به سوی بیت المقدس باز نمایند، چنانچه امید است ما شاهد بی تفاوتی کشورهای منطقه که با هجوم اسرائیل و قتل و غارت اخیر آن در کشور اسلامی لبنان همه چیز

آنان در خطر تباهی است نباشیم . ملت های مسلمان بدانند که با این سکوت مرگبار بعضی از دولت های منطقه و این تسلیم بی چون و چرای آنان در مقابل آمریکا و اسرائیل ، امروز لبنان عزیز در حلقوم این جهانخوار و تفاله او فرو می رود و فردای نزدیک کشورهای عزیز دیگر. و اگر امروز دولت های منطقه با سلاح نفت و سلاح گرم در مقابل این جنایتکاران بایستند، مساله اسرائیل و پس از آن آمریکا و هر قدرتمند چپاولگر دیگر حل می شود. ما تاسف شدید خود را از اینکه بعضی از دولت های اسلامی دست خود را به سوی آمریکا که جنایتکار اصیل و توطئه گر دست اول است دراز کرده اند و از گرگ آدم در، نجات خود را می خواهند، ابراز می داریم و شدیدا آن را محکوم می کنیم . و ملت سلحشور و دولت انقلابی ایران اگر مساله جنگ عراق و توطئه برای اغفال ما از آنچه به آن مبتلا هستیم و نقشه برای شکست ما در دو جبهه نبود، به گونه ای دیگر عمل می کرد. و ما برای چندمین بار به دولت های اسلامی ، خصوصا دولت های منطقه روی آورده و از آنان می خواهیم و قاطعانه به آنان تذکر می دهیم که برای حفظ شرف و جان و ناموس و مال ملت های اسلامی بپاخیزند و با ما و دولت سوریه و فلسطینی ها متحد شده و در صف واحد از عزت و شرف اسلام و عرب دفاع کنند و برای همیشه دست این جنایتکاران را از کشورهای زرخیز خود قطع نمایند و

فرصت را از دست ندهند که فردا دیر است .

اینجانب از پیشگاه مقدس حق جل و علی عظمت برای اسلام و مسلمین و بیداری برای دولت های اسلامی و عزت و شرف برای کشورهای اسلامی و رحمت برای شهدای اسلام در طول تاریخ خصوصا شهدای هفتم تیر و صبر و شکیبائی برای ملت ایران و بازماندگان شهدا خواستارم وهر چند برای همه شهدا و بویژه شهدای 7 تیر عظمت و بزرگواری قائلم و لکن شناخت من از شهید مظلوم بهشتی و ابعاد گوناگون او و شهید محمد منتظری و مجاهدات ارزشمند او بیشتر است و نمی توان تاسف شدید خویش را در فقدان آنان پنهان کرد.

انالله و اناالیه راجعون

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/4/61

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت اللّه صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

طبع یک انقلاب ، فداکاری است . لازمه یک انقلاب ، شهادت و مهیا بودن برای شهادت است . قربانی شدن و قربانی دادن در راه انقلاب و پیروزی آن اجتناب ناپذیر است بویژه انقلابی که برای خداست و برای دین او، برای نجات مستضعفان است و برای قطع امید جهانخواران و مستکبران . ما در هر جمعه و در هر جماعت و در هر محفل اسلامی و در هر گردهمایی برای یاری الله در انتظار قربانی هستیم و در انتظار شهادت .

قربانی برای یک انقلاب بزرگ نشانه یک پیروزی و نزدیک شدن به هدف است . بی جهت نیست که درباره سید شهیدان جهان ، منقول است که هر چه یاران بزرگوارش از دست می رفتند و هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شد رنگ مبارکش افروخته

تر و ابتهاجش زیادتر می شد، هر شهیدی که می داد یک قدم به پیروزی نزدیکتر می شد. مقصد، عقیده است و جهاد در راه آن و پیروزی انقلاب ، نه زندگی و دنیا و رنگ و بوی ننگین آن . این شهادت هاست که به ملت ما وعده پیروزی نهایی می دهد. مگر اسلام از شهادت هفتاد و دو تن برگزیدگان خدا در حکومت جبار بنی امیه خسارت دید و انقلاب عظیم ایران از شهادت هفتاد و چند تن در یک لحظه و هزاران جوانان بزرگوار عاشق خدا و شهادت خسارت دید که ما خوف خسارت در شهادت عالمی بزرگوار و بزرگی متعهد و فداکار داشته باشیم . مگر فقهای ارجمند و ائمه جمعه و جماعت والا مقام که در صف مقدم انقلاب بودند و هستند نباید در صف مقدم شهدا و جانبازان در راه دوست باشند. چه کسی اولی به شهادت است در زمانی که کفر بنی امیه اسلام را تهدید می کرد، از فرزند معصوم پیامبر اسلام و فرزندان و اصحاب او و چه کسی اولی به شهادت است در عصری که استکبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج ، اسلام عزیز را تهدید می کنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداکار اسلام شهید صدوقی عزیز رضوان الله علیه ، شهید بزرگی که در تمام صحنه های انقلاب حضور داشت و یار و مددکار گرفتاران و مستمندان بود و وقت عزیزش صرف در راه پیروزی اسلام و رفع مشکلات انقلاب می شد و برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت .

هر جا زلزله می شد شهید صدوقی برای ترمیم خرابی ها آنقدر که توان داشت حاضر، هر جا که سیل می آمد او بود که در صف مقدم برای دستگیری خلق خدا حاضر بود. در جبهه ها او و دوستان او و امثال او بودند که هر چند یک دفعه سرکشی کرده و آرامش قلب خلق الله بودند. این مدعیان خدمت به خلق و قیام برای خلق که در بیغوله ها خزیده و در حال انقلاب به چپاول اسلحه و مهمات بیت المال خلق فعالیت شبانه روزی نمودند، اینک که خداوند تعالی چهره کریه شان را آشکار کرد و دستشان را از مال و جان خلق الله کوتاه نمود، چنین خدمتگزارانی را از این خلق می گیرند و چون دزدان از سوراخ درآمده و غافلگیرانه اینگونه مردان فداکار برای ملت و توده های محروم را از محرومین می ستانند و آن را به حساب قدرت خویش می آورند و فتحی بزرگ برای خود و اربابان خود می دانند و با تمام رسوایی باز خود را برای حکومت این ملت اسلامی مهیا می کنند. غافل از آنکه هر شهادتی ملت را به هدف بزرگ نزدیکتر می کند، و آنان را در پیشگاه حق و خلق رسواتر و بی آبروتر. ما در عین حال که از شهادت و فقدان این بزرگان خدمتگزار به اسلام و محرومین در سوکیم ، از نزدیک شدن به هدف اعلا که قطرات خون این شهیدان آن را نوید می دهند، دلگرم و خرسندیم . آنچه پیش ما مطرح است هدف بزرگ و شخصیت های این بزرگمردان شهید است که بحمدالله هدف نزدیک

و شخصیت های اینان بارزتر و بزرگتر می شود. اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم و اسلام خدمتگزاری متعهد را و ایران فقیهی فداکار و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهایی که آمال این شهیدان است نزدیک شد. من به پیشگاه مقدس بقیه الله الاعظم روحی فداه و ملت عزیز و اسلام عزیزتر تبریک و تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی برای شهید عظیم رحمت و مغفرت و برای ملت بزرگ بویژه یزد متعهد صبر و اجر و برای خاندان محترم این بزرگوار خصوصا فرزند برومند عزیزش صبر جمیل و اجر جلیل خواهانم . از خداوند متعال پیروزی اسلام و سرنگونی کفر را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/4/61

پاسخ امام خمینی به نامه اعضای شورایعالی تبلیغات اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت اعضای محترم شورایعالی تبلیغات اسلامی ایدهم الله تعالی

گزارش خدمات شورای مذکور را ملاحظه نمودم . از همکاری با حوزه علمیه قم و تشکیلات منسجم و هماهنگی که با مقامات ذیربط بوجود آورده اید تقدیر و تشکر می کنم . همه می دانیم در این موقع حساس که جمهوری اسلامی و اسلام عزیز مورد تهاجم تبلیغاتی رسانه های گروهی مرتبط با قدرت های بزرگ و وابستگان آنان قرار گرفته است و آنان در باطل خود آن فعالیت ها و تبلیغات وسیع را به راه انداخته اند، ما و شما و همه طرفداران اسلام برای حق خود باید به این حربه برنده روز، مجهز باشیم و چهره واقعی اسلام و جمهوری اسلامی را در داخل و

بیشتر در خارج ، در معرض شناخت همگان درآوریم و این وظیفه الهی و انسانی بر عهده ماست و در این زمینه تذکراتی را لازم می دانم

1!!! با تشکر عمیق از علما و فضلای محترم حوزه علمیه قم که در هر گرفتاری وظیفه الهی خود را انجام داده اند و در نقاط مختلف کشور بویژه در جبهه های جنگ تحمیلی و مناطق دور افتاده محروم و مراکز کارگری حضور یافته و شایستگی خویش و حوزه های دینی و علمی را به ثبوت رساندند، لکن نظر به حساسیت موقع و موقعیت آنان در اولویت دادن به امور تبلیغی به نظر می رسد که فعالیت چشمگیرتر و دقت بیشتری برای این امر حیاتی اختصاص دهند و علاوه بر اوقات تعطیل ، در ایام اشتغال نیز بخشی از اوقات شریف خود را در این امر صرف نمایند و با انتخاب افراد شایسته به طور متناوب نگذارند این پست حساس خالی بشود. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواستارم.

2!!! لازم است نهادهای دولتی و ارگان های انقلابی و ذیربط در این وظیفه الهی با شورای مذکور همکاری جدی نمایند.

3!!! بدیهی است که تبلیغات خارج از کشور از ویژگی خاص و اهمیت مخصوصی برخوردار است و چون وزارت ارشاد عهده دار این امر است لازم است شورایعالی تبلیغات در جذب و آموزش نیروهای صالح و افرادشایسته برای اعزام به خارج از کشور و برای مقصد نشر فرهنگ اسلامی به وزارت ارشاد کمک و همکاری نمایند و با هماهنگی کامل این وظیفه الهی را عمل نمایند.

امید است خداوند قادر از عنایت خاص خود همگان را برخوردار فرماید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :

14/4/61

پاسخ امام خمینی به تلگرام تسلیت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی دامت برکاته

تلگرام محترم در تسلیت شهادت شهید محراب و فرزند اسلام حجت الاسلام والمسلمین مرحوم شهید صدوقی موجب تشکر گردید. اینجانب متقابلا به جنابعالی و عموم ملت عزیز و حوزه های علمیه تسلیت عرض و از خداوند متعال رحمت برای این سرباز فداکار اسلام که عمری در خدمت به حوزه های علمیه و خدمت به محرومان گذراند و به دست منافقین انتقامجو که کارهایشان خلاصه در ضربه زدن به اسلام و طبقه محروم ملت است ، مسئلت می نمایم .

در طول پیروزی انقلاب از اعمال وحشیانه منحرفان وابسته به امریکا ظاهر می شود که دشمنی با طبقه علما و روحانیون متعهد در راس برنامه هاست و شهادت هر یک از این عزیزان مشت آنان را که مدعی طرفداری ملت از آنان است باز نموده . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستار و از جنابعالی امید دعای خیر برای نظام جمهوری اسلامی را دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/4/61

فرمان امام خمینی به آیت اللّه خاتمی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج آقا روح الله خاتمی دامت افاضاته

به دنبال شهادت جانگداز سومین شهید محراب صدوقی عزیز و اتفاق نظر علمای بزرگ یزد و محبوبیت در نزد اهالی محترم ، جنابعالی را که موصوف به علم و تقوا می باشید به سمت نماینده و امام جمعه یزد منصوب می نمایم . انشاءالله ضمن انجام این فریضه بزرگ مردم را به کلیه وظایف خود در رابطه با اسلام عزیز و مسلمین و انقلاب خونین و مستحکم ملت شریف ایران آشنا فرمائید. انشاءالله

جنابعالی در تمشیت امور و رسیدگی به احتیاجات مردم قاطعانه عمل می نمائید. امید است اهالی محترم و متدین یزد عموما و حضرات علمای اعلام خصوصا و نهادهای انقلابی فرصت را مغتنم شمرده همکاری های لازمه را در انجام هر چه باشکوهتر نماز وحدت آفرین و دشمن شکن جمعه با جنابعالی داشته باشند.

موفقیت همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/4/61

پیام امام خمینی به ملت مسلمان عراق به مناسبت آغاز آغاز عملیات پیروزمندانه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت مظلوم در بند عراق ! عزیزان زجردیده و شکنجه کشیده محترم بین النهرین ! اکنون که برادران مجاهد شما در دفاع از میهن خود و دفع حملات دشمن اسلام مجبور شدند به خاک عراق بیایند تا به خواست خداوند متعال ملت ستمدیده عراق را از شر حزبی که در طول سلطه غیر مشروعش بر کشور اسلامی ، آنچنان ضربه ها به این ملت شریف وارد کرده که قابل شمارش نیست نجات دهند چه علمای بزرگی مثل مرجع عظیم الشان آیت الله حکیم قدس سره از جور و ستم و فشارهای غیر انسانی این حزب کافر در منزل خود منزوی و با دل خون به جوار رحمت حق رخت بربستند و مثل شهید مظلوم ، عالم آگاه آیت الله صدر و خواهر بزرگوارش که در تحت شکنجه دژخیمان صدام عفلقی جان خودشان را فدا کردند و چه جوانان عزیز و برومند عراق که در حبس و شکنجه بسر برده و بالاخره به دست این حزب به لقاءالله شتافتند و اکنون که قریب دو سال است که به جمهوری اسلامی به جرم اسلامی بودنش حمله کرده اند و روی مغول

را سفید کرده اند، هزاران جوان عراقی و ایرانی را که سرمایه های ملت خویش بودند فدای هواهای نفسانی خودشان نمودند که شما بهتر جنایات این حزب و صدام ، این ابرجنایتکار را می دانید بپاخیزید و با برادران صمیمی خود دست اخوت اسلامی دهید و این حکومت ستمگر را از صحنه خارج کنید و خود با تضمین خود، حکومت اسلامی دلخواه را تشکیل دهید. ملت عزیز عراق ! اکنون که برادران شما با فداکاری جان بر کف برای حفظ میهن خود و نجات برادران عزیز در بند خود به سوی شما آمده اند، قیام کنید و با الهام از اسلام بزرگ بر دشمنان اسلام بتازید که برادران عزیز شما و ملت شریف ایران از پشت جبهه ها به جبهه می آیند و با کمک شما عزیزان و برادران ایمانی این غده های سرطانی را از قلب یک کشور اسلامی بیرون ریخته و ملت شریف عراق را بر سرنوشت خود حاکم می گردانند. ای اهالی غیور بصره ! به استقبال برادران مومن خود بیائید و دست ستمکار عفلقی های کافر را از بلاد خود کوتاه کنید. ای اهالی محترم اعتاب مقدسه ! ای جوانان غیور که در هر فرصت بر این ناپاکان تاخته اید! فرصتی را که خداوند به شما عنایت نموده ، غنیمت شمرید و مردانه قیام کنید و سرنوشت خویش را به دست گیرید. ای ارتشیان گرفتار حزب کافری که برای هواهای نفسانی خویش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند! برادران ما برای نجات شما آمده اند و با فداکاری و توکل به خدای تعالی این رژیم کافر و ستمگر را به جهنم

می فرستند. شما عزیزان در بند بپا خیزید و خود و میهن خود را با کمک برادران ایرانی خود نجات دهید و نگذارید مقدرات کشورتان در امریکا طرح ریزی شود. و شما ای برادران و جوانان ایرانی ! به کمک برادران رزمنده خود بشتابید که این لحظه از، حساسترین لحظات سرنوشت ساز است ، یا پیروزی اسلام بر کفر عفلقیان و یا خدای نخواسته اگر غفلتی و یا اهمالی شود شکست اسلام و ننگ ملت برای همیشه ، و هیهات که شما جوانان غیور زیر بار ذلت بروید. پس تکلیف اسلامی و میهنی شما اقتضا دارد که به سوی جبهه ها جوانمردانه هجوم آورید و بکوشید تا جامه ذلت نپوشید و بدانید که روحیه ارتش عراق بکلی از دست رفته است و اسلام امروز احتیاج به شما جوانان برومند دارد. به سوی نبرد با کفر بشتابید و برادران عراقی خود را نجات دهید و برادران جان بر کف رزمنده جمهوری اسلامی را کمک کنید که فردا دیر است . از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح اللّه الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/4/61

پیام امام خمینی به مناسبت روز جهانی قدس

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

در سالروز قدس سال 1361 غم انگیزترین و دردناکترین روزها را می گذرانیم و اسفناکترین و مصیبت بارترین ایام را پشت سر می گذاریم ، نه فقط غم و درد برای شهدای بی پناه و بیگناه لبنان مظلوم و نه فقط اسف و مصیبت از حمله دامنه دار اسرائیل جانی با بمب های خوشه ای و آتش زا به ساکنین عرب و مسلمانان بیروت که موجب شهادت و آسیب هزاران پیر و جوان و زن

و مرد و کودک بیگناه بی پناه شده است و نه برای نقشه های شوم آمریکای ابرجنایتکار و نه برای هدم اساس اسلام در ایران و سایر کشورها و نه برای کمک های مادی و معنوی مصر و اردن و دیگر همقطارانشان به دو جنایتکار افسار گسیخته (بگین ) و (صدام )، که اینان خوی درندگی و جنایتکاری دارند و زندگی و حیات مادی آنان بستگی به تجاوز به حقوق ملت ها و مستضعفان جهان دارد و تحت ستم قراردادن و سرکوبی ملت های مظلوم از افتخارات آنان است و نه برای تجاوز بیرحمانه صدام عفلقی و حزب بعث عراق به کشور اسلامی ایران و کشتار هزاران کودک ، پیرزن و پیرمرد و به ویرانه بدل کردن شهرهای آباد و سرسبز عرب نشین و فارس نشین ایران ، که این حزب مشرک نمی تواند اسلام را تحمل کند و برنامه آن براندازی اسلام و هواداران آن است ، مصیبت و تاسف و غم و درد برای ابتلاء مسلمانان به این حکومت های خود فروخته و دلباخته به ابرقدرت آمریکا و چشم بسته به فرمان دشمنان اسلام و مسلمانان است . اینان برای مخالفت با جمهوری اسلامی و کمک های نظامی و تسلیحاتی و مادی و معنوی به صدام که اسلام را دشمن خود می داند عذرهائی می تراشیدند و مساله فارس و عرب را برخلاف دستورات اسلام و قرآن مجید پیش می آوردند و در بوق های تبلیغاتی و مطبوعات در خدمت ابرقدرت ها پشتیبانی اسرائیل از ایران را با دروغ شاخدار بهانه می کردند.

امروز که اسرائیل به یک کشور مسلمان عربی حمله نموده و

مسلمانان را به خاک و خون می کشد، چه عذری در خفقان مرگبار خود دارند؟ چه عذری در پیشگاه خدای قهار و ملت های اسلامی در کمک به اسرائیل و ارباب جنایتکارش دارند؟ چه عذری در تعقیب پیشنهاد ذلت بار (کمپ دیوید) و (طرح فهد) دارند؟ چه عذری در سازش با این جانیان با لذات و خوانخواران حرفه ای دارند؟ آیا آمریکا با آمریکای سابق که ما را به دروغ متهم به سازش با آن می کردند فرق کرده است ؟ و یا اسرائیل با اسرائیلی که به بهانه دروغین دادن اسلحه به جمهوری اسلامی به کمک صدام شتافتند و به دشمنی با ما برای نجات حزب بعث عفلقی یقه پاره می کردند، تفاوت کرده است ؟

بارالها! مسلمانان منطقه گرفتار یک چنین حکمفرمایانی هستند چنانچه مولای آنان علی ابن ابیطالب گرفتار منافقانی ظاهرالصلاح بود و به دست آنان در مثل این ایام به لقاءتو شتافت و از گرفتاری ها نجات پیدا کرد.

بارالها! امروز اسلام گرفتار منافقانی جنایتکارتر از نهروانی هاست که با نام اسلام آن را می کوبند و با دشمنان اسلام به اسم اسلام و در حقیقت برای چپاول اموال ملت های مظلوم و محروم و دربند کشیدن آزادگان ملت ها سازش می کنند.

خداوندا! این دولتمردان نادان بار ذلت اسرائیل را به دوش می کشند که چند روزی بر ملت های مسلمان حکومت کنند.

خداوندا! این حکومت های نادان با داشتن همه امکانات برای پیروزی بر ابرقدرت ها، به جنایات آمریکا و اسرائیل صحه می گذارند و برای تحکیم پایه های کفر شب و روز خود را نمی فهمند.

بارالها! این خلق مسلمان و مظلوم را

از چنگال آنان نجات ده . اما اکنون چه باید کرد؟ آیا راهپیمائی و فریادها و بیقراری ها از دست دشمنان اسلام و مستضعفان جهان کافی است ؟ یا آنکه این وسیله است ، نه هدف . گرچه دولت منطقه و عمال استعمارگران و ستم پیشگان همین فریادها را نیز تحمل نمی کنند و مطمئن باشید که فریادها را در حلقوم ستم زدگان و محرومان خفه می کنند. هم آنان که از هم اکنون از فریاد مظلومانی که در هر سال یک مرتبه در حول کعبه آمال خود می گردند و ناله و فغان می کنند و در مجمعی که اساسش بر امور سیاسی بنیان گذاشته شده به مخالفت برمی خیزند، خروش و پرخاش مسلمانان برای رهائی قدس ، به هر وسیله ای که باشد خفه خواهند کرد.

اسلام عزیز و پیامبر عظیم الشانش و شهید محرابش که در شب مبارک قدر برای محرومین به خاک و خون کشیده شد، این شکوه را به کجا سردهند که سلطه گران در بلاد اسلامی می گویند درد و رنج بکشید و ناله نکنید، در زیر شکنجه های امریکا و اسرائیل پلید و دیگر قدرتمندان خرد شوید و دم در نیاورید. دردها زیاد است لکن چاره چیست ؟ ملت ایران به پیروی از قرآن کریم و اسلام بزرگ راه چاره را یافت و رژیم آمریکائی پهلوی را پس از فریادها و اعتصاب ها با مشت و دندان در مقابل تانک ها و مسلسل ها از پای درآورد و صدام جنایتکار و حزب مشرک او را با ایمان و قیام لله از پای درآورد و صدام بلند پرواز را

که لاف سرداری قادسیه می زد به دریوزگی و ذلت کشاند و تمام توطئه ها را با هدایت الهی در نطفه خفه کرد و اکنون نیز از پای نمی نشیند تا آنچه از روز اول به عنوان غرامت و برای تادیب مجرم خواست جامه عمل پوشد و تصمیمات شورای امنیت و سازمان های بی ارزش را جز ورق پاره هائی در خدمت وتوکنندگان نمی داند.

آنان با همه عربده ها و تبلیغات بی پایه سر تعظیم به پیش صهیونیزم ها فرو آورده و برای تحکیم پایه های حکومت آنان و وابستگانشان چون صدام در آستانه مرگ ننگین به تشکیل جلسه و صدور قطعنامه پرداخته اند و گمان کرده اند دولت متکی به خدا و ملت عظیم ایران بیدی است که از این بادها بلرزد. ملتی که اکنون طعم شیرین شهادت را چشیده است و پیرو مولای خود امیرالمومنین و اولاد عظیم القدر او که شهادت را فوز عظیم می دانسته و در محراب شهادت و میدان نبرد ندای (فزت و رب الکعبه ) را سر می دادند از سازمان های نوکر ابرقدرت ها نمی هراسد. ملتی که ابرقدرت آمریکا را از کشور بقیه الله اروحنالمقدمه الفدا، با ذلت و خواری راند و نفت و خزاین خود را از حلقوم آن بیرون کشید، از طبل های توخالی سازمان های ساخته آن نمی ترسد و این ملت و دولت پیرو آن ، همانگونه که کرارا اعلام نموده اند، خواست های مشروع خود را از صدام و حزب عفلقی می گیرند و برای احقاق حق مشروع خود به هر اقدامی دست می زنند (بلغ ما بلغ).

و اما تکلیف ملت

ها در آستان روز قدس و آستان سالروز شهادت بزرگ انسان تاریخ بشریت آن است در اجتماعات و راهپیمائی های خود از دولت های خویش به طور جدی بخواهند که با قدرت نظامی سلاح و نفت در مقابل آمریکا و اسرائیل به مقابله برخیزند و اگر گوش نکردند و اسرائیل جنایتکار را که تمام منطقه حتی حرمین شریفین را تهدید می کند و هم اکنون عمق خواسته های او واضح شده است را تایید کردند، با فشار و اعتصابات و تهدید آنان را مجبور به عمل کنند. در حالی که اسلام و اماکن مقدسه آن مورد تهدید به تجاوز قرار گرفته هیچ فرد مسلمانی نمی تواند در مقابل آن بی تفاوت باشد و آنچه در این موقع که اسرائیل تجاوز گسترده به بلاد مسلمین نموده و مسلمانان بیگناه و بی پناه را به خاک و خون کشیده است دولت های منطقه انجام می دهند جز یک کلام بی محتوا و سازشکارانه نیست و مصیبت بارتر آنکه از دست اسرائیل به آمریکا جنایتکار اصلی پناه می برند و در حقیقت از خوف مار به اژدها روی می آورند و با داشتن ابزار مقابله با آنان حاضر به یک کلمه خشن یا یک تهدید نیستند و با این وضع باید همه حاضر برای محو و نابودی شوند و در طول زندگی خود به هر ذلتی تن در دهند. ایران همانگونه که اعلام کرد جز از راه عراق و برکناری حکومت حزب بعث نمی تواند اقدامی موثر کند و پس از حصول خواسته های مشروع خود داوطلب است که خیلی بیشتر از حال در کنار سایر مسلمانان و

بویژه ملت ها و دولت های عربی در نبرد با اسرائیل تشریک مساعی نماید و به عنوان یکی از قدرت های بزرگ مسلمان منطقه با قدرت های دیگر منطقه بسیار کوبنده تر از این زمان در نبرد با اسرائیل همکاری کند. و اگر خدای نخواسته اوضاع و احوال کشورهای اسلامی و عربی و حکومت های منطقه به همین منوال باشد که نه تنها سراپا سازش و تسلیم و تایید از دشمن اصلی و وابستگان به اوست ، که کمک های مادی و معنوی به آنان می کنند، ایران مجاهد در پیشگاه مقدس خداوند عذر دارد و از ملت های اسلامی منهای دولت ها استمداد می کند که اگر آنان اجابت کردند دست به اقدام موثرتر و جدی تر خواهد زد. من به سران فلسطینی نصیحت می کنم که دست از رفت و آمدهای خودشان برداشته و با اتکاء به خداوند متعال ، مردم فلسطین و اسلحه خویش تا حد مرگ با اسرائیل بستیزند چرا که این رفت و آمدها موجب می شود که ملت های مبارز از شما دلسرد شوند. شما اطمینان داشته باشید که نه شرق به درد شما می خورد و نه غرب . با ایمان بر خدا و تکیه بر سلاح بااسرائیل بجنگید و همچون ملت و نیروهای مسلح ایران که بی اتکا به قدرت ها و ابرقدرت ها و با ایمان به خدای تعالی و قدرت لایزال او تا حصول خواسته های مشروع خویش دست از اسلحه بر نمی دارند.

خداوندا! از این سستی ها و بی تفاوتی هاو جاه طلبی ها و خودباختگی ها در سراسر جهان به تو پناه می

برم . خداوندا! برای نصرت اسلام و مسلمین جهان و مستضعفان دربند مستکبران و برای نصرت نیروهای جمهوری اسلامی بر فریب خوردگان بعثی صدامی از درگاه مقدست استمداد می طلبم .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/4/61

پاسخ امام خمینی به نامه فرزند آیت اللّه صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

جنابعالی که مورد علاقه اهالی محترم یزد و مورد اطمینان هستید، مجازید به همان نحو که شهید سعید بزرگوار ابوی محترمتان صدوقی عزیز قدس سره عمل می نمودند، عمل نمائید و آنچه ایشان در تمام مراحل به شما مراجعه کرده اند و ناقص مانده است ، تکمیل کنید. امید است اهالی محترم و ارگان های دولتی در صورت وجود مشکلاتی در رفع آن با شما همکاری نمایند و آنچه مربوط به اینجانب است پس از مراجعه به جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای خاتمی دامت افاضاته و مشورت با ایشان اگر رفع نشد به اینجانب مراجعه نمائید. توفیق و تایید جنابعالی را در خدمت به اسلام و محرومین از خداوند تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/5/61

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان اداره مرکزی آستان قدس رضوی،اعضای حزب جمهوری اسلامی مشهد و کارکنان استانداری وپرسنل هوایی استان خراسان

همه قدرت ها در هر جا محتاج به توجه حضرت رضا سلام الله علیه هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز میهمان های ما بسیار عزیزند، این میهمان های عزیز از جائی می آیند که دل های ملائکه الله به آنجا متوجه است . اصلا مرکز ایران آستان قدس است و ما امیدواریم که همه ما را خداوند از خدمتگزاران آستان قدس رضوی سلام الله علیه قرار بدهد. و شماها چقدر خوشبخت هستید که در آن آستان زندگی می کنید، چه آنهائی که خدمتگزار مستقیم آستانه هستند و چه آنهائی که در آستان مقدس خدمتگزار به ملت و اسلام و جمهوری اسلامی هستند. همه نیروها، همه قدرت ها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا سلام الله علیه هستند. آستاندار، نیروی هوائی و انجمن های اسلامی و همه اینها جزء کارمندان آن آستان مقدسند. و شما برادرانی که در آستان مقدس مستقیما

کار می کنید از خوشبختی بزرگی برخوردارید که شاید خیلی توجه به او نباشد. و من امیدوارم که انشاءالله تعالی به برکت آن آستان مقدس ، جمهوری اسلامی همانطوری که تاکنون پیروزمندانه پیش رفته است از این به بعد هم پیش برود و این جمهوری اسلامی باقی باشد با اسلامیت خود تا وقتی که ، زمانی که به حضور بقیه الله این جمهوری مشرف شود و مسائل را در خدمت ایشان حل کند.

مسجدالنبی مرکز سیاست های اسلامی بوده است و ثقل قدرت اسلامی

ما امروز با بسیاری از مسائل مواجه هستیم که شما آقایان هم می دانید و مسائل ایران امروز پشت پرده نیست ، آشکار است و همه ملت از دولتند و دولت هم از ملت است . دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتیبان دولت و تا این هماهنگی میان همه قشرها هست ، آسیب نخواهد دید این جمهوری اسلامی .

شما می دانید که امروز ما از جهات ظاهری طبیعی تنها هستیم . تقریبا تمام شرق و غرب یا مخالف مستقیم با ما هستند و یا غیر مستقیم . اگر در بین آنها حکومت هائی پیدا بشوند که بیطرف باشند یا احیانا موافق با ما باشند، بسیار معدودند و انگشت شمار. قدرت های بزرگ با اسلام مخالفند، نه آن اسلامی که فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، آن اسلامی که در صدر اسلام همه احتیاجات ملت ها را حل می کرده است و آن اسلامی که در امور سیاسی ملت ها و در امور اجتماعی ملت ها، مستقیما دخالت می کرده است . شما اگر صدر اسلام را ملاحظه کنید می بینید که اسلام

از زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حکومت تشکیل کرده است ، قوای نظامی و انتظامی داشته است ، در سیاست ها دخالت می کرده است و مسجدالنبی مرکز سیاست اسلامی بوده است و ثقل قدرت اسلامی .

دست های ناپاک و عقل های ضعیف موجب این شد که بعد از رسول الله و صدر اسلام کم کم مردم را از آن مسائل اصلی که در نظر اسلام بوده است ، منحرف کنند و مردم را متوجه به فقط یک مسائل جزئی بکنند و در مسائل عمومی کلی که کشورهای اسلامی به آن احتیاج دارند، بیطرف باشند و احیانا هم مخالف باشند. این یک نقشه شیطانی بوده است که از زمان بنی امیه و بنی عباس طرح ریزی شده است و بعد از آن هم هر حکومتی که آمده است تایید این امر را کرده است و اخیرا هم که راه شرق و غرب به دولت های اسلامی باز شد، این امر در اوج خودش قرار گرفت که اسلام ، یک مسائل شخصی بین بنده و خداست و سیاست از اسلام جداست و نباید مسلمانان در سیاست دخالت کنند و نباید روحانیون وارد سیاست بشوند، آنها همان در مسجدها محبوس باشند و همه کارشان این باشد که بروند نماز بخوانند و چند کلمه هم دعا کنند و برگردند منزل . این یک نقشه ای بوده است که از صدر اسلام ریشه دارد و امروز که دولت های شرق و غرب ، قدرت های بزرگ شرق و غرب در مقابل اسلام ایستاده اند، به اوج خود رسیده .

جمهوری اسلامی بنا دارد استقلال خودش را حفظ کند و آرزو دارد کشورهای اسلامی از خواب گران برخیزند

و بحمدالله ملت ایران یک امر

استثنائی است امروز و یک ملت استثنائی که شبیه ندارد. امروز شما نمی توانید یک کشوری را پیدا بکنید که تمام شعارهایش نه شرقی و نه غربی است . یا از بلوک شرقند به طور رسمی ، یا از بلوک غربند به طور رسمی و یا واسطه اند به طور پنهان . همان غیر متعهدها هم باور نکنید که غیر متعهدند، اگر در بین شان پیدا بشود، بسیار نادر است . و ما امروز مواجهیم با شرق و غرب و بلوک شرق و بلوک غرب و همه قدرت هائی که در منطقه ها در سرتاسر دنیا قدرت در دست آنهاست . و ما، یعنی ملت ، همانطوری که از اول راه خودش را پیدا کرده است و با مشت خالی ، بدون سلاح ، لکن با سلاح ایمان و صلاح در مقابل قلدرها ایستاد و ابتدائا آن رژیم منحوسی که اگر خدای نخواسته چند سال دیگر باقی می ماند اسلام را بکلی محو می کرد، آن را بیرون کردند و دست همه ابرقدرت ها را از مخازن خودشان قطع کردند و مع الاسف در حالی که باید همه دولت های اسلامی دور این مرکز جمع شوند و به اسلام گرایش پیدا کنند و اسلامی که استقلال را برای آنها به هدیه آورده است و آزادی را، مع کمال الاسف توجه به مسائل ندارند و یا دارند و هواهای نفسانیه نمی گذارد که آنطوری که باید، عمل کنند. امروز تقریبا تمام تبلیغاتی که در رسانه های گروهی و در مطبوعات شرق و غرب هست ، تمام آنها بر ضد جمهوری اسلامی یا می نویسند و یا

می گویند و نکته هم معلوم است که جمهوری اسلامی بنا دارد بر اینکه استقلال خودش را حفظ کند و دست دیگران را و دست جهانخواران را و آنهائی که وابسته به آنهاست ، از کشور خودش قطع کند و آرزو دارد که تمام کشورهای اسلامی ، تمام حکومت هائی که بر کشورهای اسلامی سلطه دارند و به اصطلاح حاکم هستند، آرزو دارد جمهوری اسلامی که آنها هم از این خواب گران برخیزند.

ما بنا نداشتیم و نداریم که به یک کشوری هجوم کنیم

شما ملاحظه کنید یک جمهوریی که برای تحقق اسلام و برای پیاده کردن احکام تحقق پیدا کرد و یک ملتی که سرتاسر او الا بعض گروهک های کثیف ، برای اسلام همه چیز خودشان را دارند فدا می کنند، چطور مورد تهاجم بعضی حکومت ها واقع شدند، مثل حکومت عراق ، یعنی حکومت غاصب عراق ، یعنی حکومت ظالم عراق ، یعنی حکومتی که ملت عراق از او متنفرند و با سرنیزه دارد مردم را به جای خودشان می نشاند. شما ببینید که این حکومت فاسد به اسم اینکه شما ملت ایران مجوسی هستید و فارس هستید و این جرمی است که شما فارس هستید و به اسم عربیت و سردار قادسیه بودن هجوم کردند به این کشور. ما و کشور ما هیچ وقت بنا نداشتیم و نداریم که به یک کشوری هجوم کنیم ، لکن بعد از آن که به ما هجوم کردند، دفاع ، یک امری است که هم شرعا واجب است بر همه و هم عقلا. ما حال دفاعی داریم و امروز هم حال دفاعی داریم . بیست و چند ماه این ارتش مزدور عراق در ایران بود

و موارد حساس ایران را در دست داشت و آنهمه جنایات کرد که تاریخ اینها را باید ثبت کند و از آن کشورهایی که می گویند ما طرفدار اسلام هستیم و جمعیتهای حقوق بشر و سازمان کذا صحبتی نشد، گاهی اگر شد ایران را محکوم می کردند. و امروز که ما باز برای دفاع از کشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شدیم در عراق ، برای اینکه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و آنجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپ های دوربرد آنها و موشک های آنها باشد و می خواهیم اینها را به حدی برسانیم که نتوانند این کار را بکنند و این یک دفاعی است که ما می کنیم ، باز تمام مطبوعات و تمام رادیوها یا محکوم می کنند ما را و یا فریاد می زنند که برای منطقه خطر است . تحریک می کنند کشورهای منطقه را. و من و تمام اشخاصی که مسوول هستند (البته من طلبه ای هستم و مسوول نیستم ، لکن من موعظه می کنم ) تاکنون کرارا ما به این دولت های منطقه تذکر داده ایم که با شما می خواهیم بجنگیم ، ما آنطور نیستیم که وقتی زور پیدا کردیم ، با قلدری بخواهیم در یک کشور دیگری دخالت کنیم . ما در عین حالی که قدرتمندترین دولت های منطقه هستیم و به برکت اسلام ، یک قدرتی این کشور ما و این ملت ما دارد که قدرت های بزرگ هم نمی توانند تعرض به او بکنند، در عین حال ما می خواهیم که با همه این کشورهای اسلامی

و خصوصا اینهایی که در منطقه هستند، در خلیج هستند و در اطراف خلیج هستند، می خواهیم برادر باشیم ، می خواهیم همه آنها با هم دست به هم بدهیم . و خدای تبارک و تعالی آنقدر مقدورات به این کشورهای اسلامی داده است ، چه از جهات معنوی و چه از جهات مادی ، که اگر بفهمند این حکومت ها و توجه به مسائل پیدا بکنند، قدرتی هستند که در مقابل آنها قدرت دیگری اندک است . شما، کشور شما، کشورهای خلیج و کسان دیگری که در منطقه هستند قدرت مادی دارند، یعنی نفت دارند، آن نفتی که اگر ده روز به روی غرب بسته بشود، همه تسلیم خواهند شد. با همه قدرتی که در دست دارند و دست داریم ، مع الاسف قدرت ایمان نیست در کار. اگر به جای نفت ما ایمان داشتیم ، احتیاج به هیچ چیز نداشتیم . ملت ما ایمان داشت و خدای تبارک و تعالی به او عنایت کرد و او را متحول کرد از آن نقشه هائی که برای او کشیده بودند که اگر مهلت پیدا می کردند تمام جوان های ما را به فساد می کشاندند، خدا به ما ترحم کرد و متحول کرد این جوان ها را که در رژیم سابق برایشان نقشه کشیده بودند که در مراکز فساد عمر خودشان را تباه کنند، امروز در مراکز فعالیت و جنگ و همه چیزهائی که برای کشور مفید است ، مشغول فعالیت هستند. امروز آنچنان سرشار از ایمانند این سپاه پاسداران و این پرسنل ژاندارمری و ارتش و سپاه ، همه ، همه رزمندگان ما چنان

سرشار از ایمانند که در مقابل همه چیز ایستاده اند و پایداری می کنند. و ما چقدر به این کشورهای منطقه باید بگوئیم که بابا، ما به شما کار نداریم ، شما بیائید و با ما برادری کنید تا همه با قدرت های بزرگ مقابله کنیم و کشورهای خودمان را نجات بدهیم . شماها خیال می کنید که آلمان ، انگلستان و در راس همه آمریکا صلاح شما را می خواهد؟ شوروی صلاح شما را می خواهد؟ آنها صلاح خودشان را می خواهند،آنها شماها را به بند می کشند تا از شما استفاده کنند. آن روزی که ببینند استفاده نمی توانند بکنند، شما را دور می اندازند و همراهی با شما نمی کنند. شما بیائید امروز که ملت ایران قیام کرده است و می بینید که تا چه اندازه پیشرفت کرده است و همه قدرت ها را اجازه نداده است که دخالت بکنند در کشور خودش ، با اینها همقدم بشوید تا همه با هم ، هرکس در کشور خودش مستقل ، لکن همه با هم در مقابل قدرت هایی که می خواهند ما را از بین ببرند و ما را مستعمره خودشان (ولو مستعمره نو باشد) قرار بدهند، از چنگال آنها نجات پیدا کنیم . شماها تا کی می خواهید اسیر آمریکا باشید و اسیر مستشاران آمریکا؟ شما دیدید که ملت ایران مستشاران آمریکائی را به دور ریخت و خود الان همه چیز خود را دارد اداره می کند و اگر چنانچه مهلت به او داده بشود، آنچنان قدرتی خواهد پیدا کرد که نتواند کسی دخالت در کشورش بکند. و طمع طمعکاران و آدمخواران

را از این کشور تا آخر قطع کرده است و می کند انشاءالله.

وارد شدن ما در عراق نه برای این بوده است که ما عراق را می خواهیم تصاحب کنیم یا بصره را. ما وطنمان بصره و شام نیست ، ما وطنمان اسلام است ، ما تابع احکام اسلام هستیم . اسلام به ما اجازه نمی دهد که یک کشور مسلمی را ما تحت سلطه قرار بدهیم و ما نخواهیم هیچ وقت ، توجه به این نخواهیم پیدا کرد. شماها چه داعی دارید که دائما دم از این می زنید که ایران خطر است برای ما؟ ایران خطر است برای آمریکا، ایران خطر است برای شوروی ، نه برای شما. ایران رحمت است برای شما. شما بیائید و به ایران دست برادری بدهید تا بفهمید لذت برادری را و بفهمید که زندگی استقلالی در مقابل آنهمه چیزهائی که طمع داریدازخارجی ها، زندگی استقلالی از همه آنها بهتر است . چرا شما با ایران مخالفت می کنید؟

بحمدالله بعضی از کشورهای منطقه به خود آمدند و از آن راهی که داشتند برگشتند. و من امیدوارم که همه کشورهای منطقه و دولت های منطقه به خود بیایند و مطمئن باشند که یک ایران قدرتمند اسلامی برای آنها بهتر است از آمریکا و شوروی . آنها فقط مصالح خودشان را در نظر دارند و اسلام مصالح کشورهای اسلامی و مسلمانان ، همه را، بلکه مصالح بشر را. ما به هیچ کشوری طمع نداریم و به هیچ کشوری حقی نداریم و خدای تبارک و تعالی به ما اجازه نداده است که در هیچ کشوری دخالت بکنیم مگر آنکه مثل دفاع

باشد که امروز ما با این دولت فاسد عراق در حال دفاع هستیم . و البته باید ملت ما بدانند که جنگ ما تمام نشده است و آن توطئه ای که دیده بودند که ما را متوجه کنند به لبنان و از این راه به ما ضربه بزنند، آن هم به خواست خدای تبارک و تعالی فاش شد و ما بنایمان بر این است که اول عراق باید از شر این مفسدین و از شر این غاصبین فارغ بشود و بعد از آن انشاءالله به قدس.

تمام کشورهای اسلامی بدانند که ایران ابدا نظری به کشورهای آنها ندارد. ایران برای جمعیت خودش همه چیز دارد و اینطور نیست که یک کشور سرکش باشد که بخواهد همه چیز را در تحت سلطه خود بیاورد. ایران برای خدا قیام کرده است و برای خدا ادامه می دهد و جز دفاع ، جنگ ابتدائی با هیچ کس نخواهد کرد.

هر کدام که امروز به صدام کمک کنید، خیانت به اسلام کرده اید

لکن من باید تذکر بدهم ، هشدار بدهم به این بعضی از این کشورها که باز هم کمک کاری می کنند به دشمن اسلام . من هشدار بدهم که توجه داشته باشید برای آتیه خودتان زحمت تولید نکنید. شما هر کدام که امروز به صدام کمک کنید، خیانت به اسلام کرده اید و مجرم هستید پیش اسلام . اگر تا امروز عذری می تراشیدید که ما از عراق می ترسیم ، امروز دیگر آن عذر نیست . عراق یعنی حکومت عراق خودش را هم نمی تواند حفظ کند تا چه رسد به اینکه بخواهد به شما تعدی کند. این عذر، منقطع است امروز. و ما اگر ببینیم بعضی دولت ها

باز کمک می کنند، کمک نظامی می کنند، کمک مالی می کنند به دولت عراق ، آنها را مجرم می شناسیم و انشاءالله با آنها اگر برنگردد معامله مجرم می کنیم و احکام اسلام را درباره آنها جاری می کنیم . و من نصیحت می کنم باز به آنها که دیر نیست و امروز هم برگردید و لااقل کمک نکنید به این مجرم اصلی و به آن مجرم اصلی تر که آمریکا باشد.

خداوند انشاءالله همه کشورهای اسلامی را از شر این مفسدین ، از شر این ستمکاران و جهانخواران حفظ کند و حکومت های اسلامی را بیدار کند که به وظایف خودشان ، به وظایف اسلامی و انسانی خودشان عمل کنند و همه در کنار هم برادر باشند و دست جنایتکاران را از کشورهای خودشان قطع کنند. و خداوند انشاءالله ما را از خدمتگزاران اسلام قرار بدهد. و امیدوارم که با دعای شما که از آستان قدس آمده اید و باز به آنجا انشاءالله با سلامت رجوع می کنید، ما هم بتوانیم به آستان بوسی آن حضرت نائل آئیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ :12/5/61

پاسخ امام خمینی به نامه وزیر کشور در مورد کسب تکلیف پیرامون سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی

بسمه تعالی

با تشکر از جناب حجت الاسلام آقای مهدوی که با همه توان در خدمت کوشا هستند و با تاسف از استعفای ایشان ، جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری را به سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی در سراسر کشور منصوب نمودم . امید است تمام افراد کمیته ها و حضرات روحانیون که در کمیته ها هستند با جناب ایشان همکاری و کمک نمایند. توفیق ایشان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/5/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام موسوی خوئینی ها در مورد سرپرستی حجاج بیتالله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای سید محمد خوئینی ها دامت افاضاته با فرا رسیدن ایام حج ، این فریضه بزرگ عبادی ، سیاسی و اجتماعی که در بین عبادات بزرگ از ویژگی های خاص برخوردار است و خداوند تبارک و تعالی مسلمانان جهان را با شرایط خاص دعوت نموده است تا در ضمن بجا آوردن این فریضه بزرگ از اموری که در بلاد مسلمین از جهات اجتماعی و سیاسی می گذرد مطلع شده و اگر گرفتاری هائی دارند با یکدیگر در میان گذاشته و حتی الامکان در رفع آن کوشا باشند و مع الاسف بسیاری از مسلمانان به واسطه کج روی ها و یا کج فهمی های بعضی عناصر و یا دسیسه های بعضی از دست اندرکاران سودجو بعد سیاسی این عبادت شریف را به طاق نسیان سپرده اند، جنابعالی را به سمت نماینده خویش و سرپرست حجاج محترم ایران منصوب نمودم که با بینش خاص سیاسی که دارید به امور حجاج از ابعاد مختلفه رسیدگی نموده و برای احیاء این سنت بزرگ الهی در خطاب ها و مراسم دینی ، مسلمین را

به وحدت کلمه و اتحاد مسیر دعوت نموده و آنان را از آنچه در لبنان عزیز و ایران مجاهد و افغانستان مظلوم ، از ستمکاران و جهانخواران می گذرد مطلع نمائید و حجاج محترم بلاد را به وظایف بزرگ خود در مقابله با چپاولگران بین المللی و تجاوزکاران آشنا نمائید.

البته علماء محترمی که در این سفر هستند، چه آنان که با تقاضای اینجانب مشرف شده اند و چه دیگران ، جنابعالی را تایید می فرمایند و حجاج محترم موظفند که به راهنمائی های شما گوش فرا دهند و از خطوطی که برای آنان ترسیم می نمائید اطاعت نموده و تجاوز ننمایند تا انشاءالله تعالی این فریضه عظیم با محتوا و ابعاد متعددش بجا آورده شود.

بدیهی است که متصدیان امور که به هر مناسب کارشان با این فریضه و با حجاج محترم مرتبط است ، برای هماهنگ نمودن کارها موظفند با شما همکاری و از ارشاداتتان استفاده نمایند. امید است حجاج محترم کشورهای اسلامی در وحدت کلمه کوشا و از اخوت ایمانی که خداوند تعالی بین مسلمین امر فرموده است غفلت ننمایند و از تفرقه افکنی که کار شیطان و شیاطین انسی است احتراز نمایند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/5/61

بیانات امام خمینی در دیدار با مدیرعامل ، معاونین ، مدیران و مسوولان بخش های مختلفسازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی

هر قدمی که ما جلو می گذاریم تبلیغات سوء دشمنان زیادتر می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول باید تشکر کنم از شما برادرها که در این محل بسیارحساس خدمت می کنید و تقدیر کنم از شما که انشاءالله بعدها هم به همین خدمت به طور شایسته انجام وظیفه کنید.

شما خودتان می دانید که این مرکز، مرکز بسیار حساس و مهمی است که اگر یک فیلم ، یک صحبت در محل آنجا بشود و برای جمهوری

اسلامی مناسب نباشد، فورا در همه جا پخش می شود. امروز این رسانه ها طوری هست که همه کس به آن گوش می کند و در خارج هم منعکس تا یک حدودی می شود و مساله بسیار حساس است و شما می دانید که دشمن های اسلام چون منافع شخصی خودشان از بین رفته ، واقعا همه با این دستگاه و همه دستگاه های دولتی و دستگاه های اسلامی مخالفند و ما باید کوشش کنیم که در مقابل اینهمه تبلیغاتی که هر روز دارد می شود، آن هم تبلیغات بسیار بد، که اگر یک نفر عاقل درست نگاه کند می فهمد که این تبلیغات چه جور تبلیغاتی هستند و دروغ بودنش را ما که در این محیط هستیم می دانیم لکن خوب ، ممکن است در جاهایی اشخاصی ، افرادی باشند، بی اطلاع باشند و گمان کنند که واقعا یک همچو مسائلی می گذرد. شما می دانید که الان مسائلی که به جمهوری اسلامی نسبت می دهند از قبیل اینکه کودک ها را می کشند، زن های آبستن را می کشند، اشخاصی که فلج هستند و ناقص الخلقه هستند اینها جلو می فرستند که راه را باز کنند برایشان ، از این قبیل هر روز هست . من با اینکه کم نگاه می کنم این چیزهایی که می آورند، نوشته هایی که می آورند، لکن آن حساس هایش را که نگاه می کنم می بینم که هر روز این مسائل هی دارد زیادتر می شود یعنی هر قدمی که ما جلو می گذاریم ، تبلیغات زیادتر می شود البته در بین همین تبلیغاتی هم که

می شود، گاهی از آنها یک مسائلی سر می زند که به نفع ماست و ما رویهمرفته باید حساب این را بکنیم که ما باید خدمتگزار اسلام باشیم .

کسی که برای خدا کار می کند در هیچ جهت شکست نمی خورد

ما باید برای خدا کار بکنیم . کسی که برای خدا کار می کند در هیچ جهت شکست نمی خورد. بر فرض اینکه !!! ما بریزند و یکی از قدرت های بزرگ ، مثلا فرض کنید بریزند و همه ایران را از بین ببرند، ما باز شکست نخورده ایم . در تاریخ محفوظ است این فداکاری همه ملت ما، و هر کس بخواهد جلوی این را بگیرد، دیگر نمی تواند. تاریخ ثبت کرده است این امور را.

و البته ما باید خیلی به فکر این باشیم که این دستگاهی که مهمترین دستگاه شاید باشد در تبلیغات ما، این دستگاه از حیث سیما و از حیث صدا هر دو اسلامی باشد یعنی کوشش بشود در اینکه هر قدمی که بر می دارید، یک قدمی باشد برای اسلام بردارید تا اینکه کارتان عبادت باشد. از اول که این جمهوری که پیروز شد، من به اشخاصی که متکفل این امور بودند و در راس این قضیه واقع شده بودند، هی این مطلب را سفارش می دادم ، لکن بعضی از آنها که بعدها معلوم شد که مردم غیر صحیحی هستند، هی عذر می آوردند که ما مشغولیم و داریم درست می کنیم و نمی شود و چه و کذا. لکن حالا بحمدالله می بینیم که دارد می شود و امیدواریم که به کوشش این آقای محترم ، آقای رفسنجانی ، برادر آن آقای رفسنجانی ، انشاءالله این مسائل درست

بشود و این دو تا برادر انشاءالله خدمت خودشان را به اسلام و ایران بکنند. ایشان در تبلیغات و ایشان هم در همه چیزها. و البته فیلم ها، باید کسانی که فیلمسازند، باید معلوم بشود که اینها چکاره اند، چه جور بوده اند، وضع روحی شان ، وضع زندگی شان ، وضع معاشرت هایشان قبلا چه جور بوده است ، آیا تحول حاصل شده برایش ، تحول روحی ، یا اینکه باز همان ته مانده های سفره شاه هست در قلب هاشان؟آن کسی که می خواهد فیلم درست کند گاهی وقت فیلم را، خوب ، بسیاری ها متوجه نمی شوند چی است ، لکن محتوایش رویهمرفته انسان یک وقت می بیند که یا طرف چپ است ، یا طرف راست است ، یا رو به فساد است . این ، باید خیلی دقت بشود. یعنی ما همه موظفیم به اینکه کاری انجام بدهیم که موافق با مقصد جمهوری اسلامی که همان مقاصد اسلامی است باشد و هیچ خوفی از این نداشته باشیم که ما اگر فرض کنید فلان فیلم را درست کنیم ، به ما نمی گویند که اینها چه هستند. ما بالاخره در این دنیا الان معرفی شدیم به یک ملت ارتجاعی و یک ملتی که ، تقریبا یک هیولائی از جمهوری اسلامی دارند درست می کنند که کسانی که در اینجا نیستند خیال می کنند که الان ، الان در تهران یک دسته ای ریخته اند دارند بچه کوچک ها را می کشند و زن ها را چه می کنند.

آدمکشی و چپاولگری با اسم (اسلام راستین)

این انقلاب ، یک خصوصیتی دارد و آن اینکه انقلاب اسلامی است

و همه جناح ها با، الا کمی ، با این جهت اسلامی اش مخالفند. حتی اشخاصی که در ایران بودند و آن گروه هایی که بودند و اینها، حتی اینها هم از اسم اسلام می ترسند و اگر اسم اسلام را ببرند، اسلام را به یک جور دیگری در پیش خودشان تعبیر می کنند، اسلام راستین اسمش را می گذارند، که ایران اسلام ندارد ما باید بیائیم این اسلام راستین را چه بکنیم . آنوقت در ضمن اینکه اسلام راستین را می خواهند چه بکنند، این آدمکشی ها و این بساط را همه را آنها راه می اندازند به اسم اسلام راستین .

ما برای ادای وظیفه اسلامی ، وجدانی و ملی وارد شدیم در میدان جنگ ما از اول من گفته ام که ما به شرط اینکه پیروز بشویم در میدان نیامده ایم . ما برای اداء یک وظیفه اسلامی ، وجدانی ، ملی وارد شدیم در این میدان و همه ملت ایران که وارد شده اند در این میدان و الان بحمدالله همه وارد هستند، توجه دارند و فهمیده اند که این گروه های مخالف ، یا این قدرت های مخالف ، چه دردی دارند. ما می دانیم که آنها دردشان به این چیزها دوا نمی شود و دیگر هم مایوس انشاءالله باید بشوند. و ما انشاءالله امیدواریم که در همه ابعاد این جمهوری پیروز باشیم و جنگ مان هم انشاءالله زودتر تمام بشود. و شما و همه می دانند که ما اهل جنگ نیستیم که بخواهیم برویم یک کشوری را بگیریم ، یا کشور گشائی بکنیم . ما دنبال این هستیم که دنیا

در صلح و آرامش باشد. اسلام از اول دارای یک همچو مقصدی بوده و خصوصا در بین مومنین ، در بین مسلمین ، اخوت را سفارش فرموده است ، بلکه ایجاد تشریع فرموده است .

ما باید با همه برادر باشیم ، با همه ، همه مسلمین برادر باشیم و در مقابل کفار بایستیم ، نه اینکه ما در مقابل مسلمین بایستیم . خوب ، ما ناچاریم الان ، دفاع داریم می کنیم . ما تاکنون یک قدم برای جنگ بر نداشته ایم ، اینها همه دفاع است . الان هم که ما وارد شدیم در خاک عراق ، برای دفاع است ، نه برای چیز دیگر. بیایند آنها کارها را انجام بدهند، ما فورا بر می گردیم . بیایند آنها چیزهائی را که باید انجام بدهند، انجام بدهند ما فورا بر می گردیم . نه ما بصره را می خواهیم ، بصره برادر ماست ما می خواهیم که چه بکنیم . و ما همیشه احتراز داریم از اینکه در بصره یک وقتی خونی بریزد و در سایر شهرهای بغداد، برای اینکه ما، می دانید که آنها با صدام از اول بد بودند. ملت عراق از حالا بد نیست ، از اول با این حزب بد بود برای اینکه ملت عراق ، اشخاصی که علاقه مند بودند به آنها، آنها را اینها از بین بردند، مثل آقای حکیم که مردم علاقه مند بودند، مرجع شان بود، آنطور با ایشان عمل کردند، ایشان را در خانه تقریبا حبس کردند و ریختند در منزل ایشان در بغداد که رفته بودند برای معالجه ، ریختند در منزل ، ایشان

را تفتیش کردند، در منزل یک مرجعی . و مردم متوجه به این مسائل هستند که اینها از اول با اسلام بد بودند، از اول با مسلمین بد بودند.

صدام دیگر از بین رفته است

حالا که صدام دیگر از بین رفته است ، حالا هی شعار اسلام می دهد و شعار صلح دوستی ، و می گوید ما هم دفاع کردیم . حالا ایشان از ما یاد گرفته است که ما می گوئیم ما دفاع ، ما واقعیت را می گوئیم ، او هم می گوید ما از اول می خواستیم دفاع کنیم از عراق . خوب ، کی به شما حمله کرده بود که می خواستید دفاع کنید؟ و (ما پیروز شدیم از باب اینکه نگذاشتیم که مثلا اینها بریزند همه عراق را بگیرند!!) خوب ، حالا ایشان پیروز باشند، اما با پیروزی کنار بروند. همانطوری که با پیروزی عقب نشستند، با پیروزی هم بروند سراغ یک کار دیگری ، بروند پاریس با آن دیگران که هستند، با آنها بنشینند و ایشان هم یک دولت عراقی تشکیل بدهند. حالا که ما از همه قسم داریم ، ما از شاه گرفته ،شاه قانونی تا نخست وزیر قانونی ، تا رئیس جمهور قانونی ، تا همه چیز قانونی ما الان در خارج داریم ، خوب ، ایشان هم بروند آنجا قانونا همه چیز را درست کنند، این مانعی نیست . همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست در هر صورت ، همه اینها با ما مخالفند و ما باید به توجه به اسلام ، توجه به خدای تبارک و تعالی ، اتکال به خدای تبارک و تعالی ، فراموش

نکردن خدای تبارک و تعالی را مشغول کار باشیم . و شمائی که ، برادرانی که در یک همچو مرکز مهمی واقع شدید، همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست . همه کارها، چشم هائی که به هم می خورد در محضر خداست ، زبان هائی که گفتگو می کند در محضر خداست و دست هائی که عمل می کند در محضر خداست و فردا ما جواب باید بدهیم . اگر ما جواب را برای آن طرف تهیه کردیم ، هیچ باکی از هیچ چیز نداریم ، لکن اگر خدای نخواسته نتوانستیم جواب درست کنیم برای آن طرف ، باید متاسف باشیم و توبه کنیم . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما را می خواهم و از زحمت های شما تشکر می کنم و امیدوارم که بیشتر زحمت بکشید، بیشتر برای اسلام کار بکنید. مائی که از خدا هستیم ، برای خدا باید صرف کنیم وقت خودمان را، برای خدا باید خودمان را صرف کنیم . انشاءالله همه موفق و موید باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/5/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیرکشور، فرمانده ژاندارمری ، استانداران سراسرکشوروگروهی از مسؤ ولان و پرسنل دوایر سیاسی!!! ایدئولوژیک ژاندارمری جمهوری اسلامی

تمام عالم محضر حق تعالی است

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه آقایان استاندارها و پرسنل ژاندارمری در اینجا حاضرند و من مواجه با این چهره های مصمم هستم ، قدردانی می کنم . من از زحمات همه آقایان ژاندارمری در همه جا، که الان برای اسلام فداکاری می کنند و همین طور استاندارها که در محلی که هستند خدمت می کنند، تشکر و تقدیر می کنم و برای همه آنها دعا می کنم . من امروز بنا دارم که موعظه کنم شما آقایان را و

همه ارگانهائی که در ایران هستند، بلکه همه ملت را. ما همه ، تمام افرادی که در کشور مشغول یک خدمت هستند و همین طور ملت که آن هم بحمدالله مشغول خدمت به این جمهوری اسلامی هستند، ما همه مسوول هستیم (کلکم راع و کلکم مسئول ). ما در همه امور، در همه کارهائی که انجام می دهیم ، در اموری که در افکار ما می گذرد، در محضر حق تعالی هستیم ، تمام عالم محضر اوست . خلجان هائی که در قلوب همه می گذرد، در محضر اوست . و ما همه در هر امری که در دست ماست و در هر مسوولیتی که در این کشور به عهده داریم ، مسؤ ولیت بزرگی پیش خدای تبارک و تعالی داریم . تمام افرادی که در جبهه ها به جنگ مشغولند و تمام کسانی که جان خودشان را فدای اسلام می کنند، همه اینها در محضر خدای تبارک و تعالی هستند و اجر هیچ یک از افراد ضایع نخواهد شد. چیزی که برای خداست باقی است . (ما عندکم ینفذ و ما عندالله باق ) هر چیزی که از ما هست ، اینها از بین می رود و آن چیزی که برای خداست و تقدیم به محضر خداست او باقی می ماند.

امروز آبروی جمهوری اسلامی بسته است به آبروی متصدیان امر

من به همه کسانی که در این کشور الان مشغول یک خدمت هستند عرض می کنم که توجه داشته باشید که آبروی جمهوری اسلامی که آبروی اسلام است ، حفظ کنید. جمهوری اسلامی امروز آبرویش بسته است به آبروی متصدیان امر و هرکس در هر مقامی که هست ، مسؤ ولیت به اندازه

حجم آن مقام دارد. حجم مسؤ ولیت به اندازه حجم مقامی است که شخصیت ها دارند یا گروه ها دارند و توجه کنید که مبادا خدای نخواسته کارهائی از شما، از گروه هائی که در این کشور خدمت می کنند، سر بزند که با جمهوری اسلامی سازش نداشته باشد. باید کارها را تطبیق بدهید با اسلام و با جمهوری اسلامی . اگر فی المثل شما در هر مقامی که هستید، از مقام ریاست جمهور تا بیاید به آنجائی که به مردم عادی منتهی می شود و افرادی که در این دستگاه ها مشغول خدمت هستند، از آن کارمند کوچک و آن کسی که دم در برای پذیرش اشخاص گماشته شده اند تا آن مقام بالایی که باید رسیدگی به امور مسلمین بکند، همه آنها مسوول هستند. کجروی ها در محضر خداست و راست روی ها هم در محضر اوست . ما باید فکر این باشیم که این کارهائی که به عهده ما قرار داده شده است ، این کارها را طوری انجام بدهیم که مرضی خدای تبارک و تعالی باشد و ما اگر اینجا بتوانیم از مسؤ ولیت مقامات اینجا یک وقت شانه تهی کنیم یا کاری بکنیم که آنها توجه نکنند، ملائکه الله هستند و ثبت می کنند و یک روزی سوال می شود از ما.

طبق موازین اسلامی خدمت کنید

گاهی می شود که کارهای به ظاهر اسلامی ، لکن با بی توجهی و خلاف اسلام واقع می شود. فی المثل اشخاصی می خواهند خدمت بکنند، پاسدارها می خواهند خدمت بکنند، پلیس می خواهد خدمت بکند و قصدش هم خدمت است ، لکن گاهی در کیفیت عمل ،

طوری می شود که معصیت می شود. مثلا من از این کارهای جزئی ، خرده کاری ها شروع می کنم . مثلا می خواهند در کمیته ها، در جاهایی که برای بسیج مهیا هستند می خواهند اینها خدمت بکنند، لکن گاهی همین هایی که می خواهند خدمت بکنند، یک کارهایی انجام می دهند که با موازین اسلامی درست در نمی آید، مثل اینکه نصف شب ها شروع می کنند به فریاد و شعار دادن و دعا خواندن و تکبیر گفتن ، در صورتی که همسایه ها هستند و ناراحت می شوند، مریض ها هستند، معلولین هستند، بیمارستان ها هست و اینها رنج می برند و شما یک چیزی را که می خواهید عبادت باشد، معصیت کبیره می شود. اگر در سحر فرض بکنید یک عده ای بخواهند دعای وحدت بخوانند، خوب می شود در داخل منزل خودشان ، در داخل آن محلی که هستند، در آن داخل ، خودشان بخوانند، برای خدا می خواهند بخوانند و بلندگو اگر دارند، بلندگو را در داخل بگذارند که صدا بیرون نیاید. گاهی پیش من اشخاصی می آیند و شکایت می کنند که تمام آرامش ما را بعضی از این گروه ها به هم می زنند و حتی ما خواب نداریم . شما می خواهید یک کار عبادی بکنید، می خواهید تظاهر کنید، می خواهید چه بکنید، تبلیغ کنید، دعا بخوانید شما، دعا بین خودتان و خداست .

فرضا بخواهید یک اجتماعی باشد که در آن اجتماع ، دعا خوانده بشود، اینجا نباید بلندگوهای بزرگ را، پر قوه را بیرون بگذارند و تمام افرادی که در این محله هستند یا

محله های دور هستند، رنج ببرند از این کار. اینها معصیت کبیره است که الان متوجه شدید، دیگر عذر ندارید. اذیت مسلم و آزار مومنین ، از بزرگترین گناهان کبیره است . شما می خواهید تبلیغ کنید، در بین خودتان می خواهید بکنید، بکنید، مانعی ندارد. در مراکز خودتان هر چه می خواهید دعا بکنید، هر چه می خواهید تبلیغ کنید، هر چه می خواهید شعار بدهید لکن ملاحظه مردم ضعیف را، مردمی که روز، کار کردند و حالا می خواهند استراحت کنند، این مرضائی که در بیمارستان ها هستند، این معلولینی که از خود شما هستند و در جنگ ها معلول شده اند و حالا می خواهند استراحت کنند، این فریادهای شما نمی گذارد آنها استراحت کنند. این یک امر پائینی است که من عرض کردم ، که از اینجا باید رتبه رتبه بالا برود. مثلا فرض کنید که شما می خواهید، پاسدارهای عزیز و سایر اشخاصی که متصدی این امور هستند، می خواهند یک خانه ای را که فهمیده اند که خانه تیمی است ، آنجا را قبضه کنند، البته باید هم بکنند لکن قبلا باید آنطور بررسی بشود که صد در صد این خانه ، خانه تیمی است که خدای نخواسته یک وقت در یک خانه ای به خیال خانه تیمی وارد بشوند به یک عده زن و بچه مردم و تا آمده اند بفهمند چی است ، چند تا از بچه هایشان یا خدای نخواسته تلف شده اند یا زخمی شدند. شما کار اسلامی می خواهید بکنید، لکن یک وقت سر از یک کار بسیار جنایت بزرگی سر در می آورد.

باید تمام اموری که انجام می دهید متوجه باشید که در محضر خداست و مسؤ ولیت شما دارید، مسؤ ولیت اینجا هم دارند لکن آن مهمش مسؤولیت الهی است . یا در فرض بفرمائید که هر یک از این ادارات دولتی که هست ، که می خواهند خدمت کنند به مردم ، از آن کسی که دم در هست ، پیشخدمت هست ، تا آنجائی که مثلا جای رئیس هست ، باید توجه داشته باشند که همه خدمتگزار این مردم هستند، همه اجیر این مردم هستند، اجرت از اینها دارند می گیرند برای خدمت و باید با مردم رفتارشان رفتار انسانی ، اسلامی باشد. اینطور نباشد که یک کسی حالا احتیاج پیدا کرده که پیش این فرض کنید رئیس برود، از دم در، ناملایم ببیند. خوب ، در رژیم سابق این مسائل بود و همه ما مناقشه می کردیم ، اگر حالا هم بنا باشد که یک همچو مسائلی باشد، این به آبروی اسلام ضرر می زند. آنوقت می گفتند رژیم شاهنشاهی ، حالا شما یک کار نکرده را در تبلیغاتی که در خارج می شود، بوق می زنند برایش ، فرضا از اینکه یک کاری انجام بدهید، یک کاری خدای نخواسته برخلاف موازین انجام بدهید یا فرض کنید در جبهه ها که بحمدالله همه شماها منسجم و مشغول خدمت هستید، وقتی که اسرا را می گیرید، اسرای مجروح را می گیرید یا اسرای سالم را می گیرید، توجه بکنید که اینها اسیر شما هستند، اینها امروز تحت سلطه شما هستند و شما با اسرا باید رفتارتان رفتار بسیار اسلامی و انسانی باشد که وقتی

این اسرا یک وقتی در محال خودشان رفتند، همه برای شما تبلیغ کنند، نه اینکه خدای نخواسته برای یک کار جزیی ، اینها دشمن بشوند و وقتی رفتند، در محال خودشان تبلیغ سوء بکنند. اینها مسائلی است که باید تمام جهاتش را ملاحظه کرد. استانداری ها موظفند به اینکه تمام افرادی که در حیطه فرمان آنها هست تحت نظر داشته باشند. تمام این افراد خدمت باید بکنند، خدمتگزار هستند، استاندارها خدمتگزار هستند، خدمت اینها بالاتر است ، مسؤ ولیت اینها هم بالاتر است ، باید اینها خدمت به مردم بکنند و توجه کنند که مبادا یک وقت یک کسی احتیاج به استاندار داشته باشد نتواند او را ببیند، این همان طاغوت است که نمی گذارد اینطور بشود. اگر بنا باشد که حالا هم باز این تشریفاتی که در آن زمان بود باشد، نمی شود که ما جمهوری را اسلامی حساب کنیم . البته نظام ، لازم است و هرج و مرج نیست لکن زیاده روی کردن و مردم را تحت فشار گذاشتن ، این یک مساله غیراسلامی است . همه استاندارها موظفند که در این محلی که می روند، نسبت به همه کسانی که زیر دست او هستند، توجه داشته باشد که مبادا یک وقتی بر خلاف موازین اسلامی واقع بشود.

قاضی بر شفیر جهنم است

و از اینها بالاتر قضات هستند، قاضی هائی که جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست . آنها باید توجه بکنند، دقت بکنند و ملاحظه بکنند که مبادا یک وقت یک مظلومی را آنها به اسم ظالم به حبس بیندازند یا خدای نخواسته به اعدام . اینها در

این دنیا مسؤ ولیت دارد، اگر از زیربار مسؤ ولیت این دنیا فرار کنید، از زیر بار مسؤ ولیت خدا فرار نمی توانید بکنید. قاضی بر شفیر جهنم است . (علی شفیر النار) او لب جهنم نشسته است . همه چیز مردم دست این قضات است ، چه قضات دادگاه های انقلاب و چه قضات دادسراهای دادگستری ها. باید توجه بکنند این قضات به اینکه اینها هم خدمتگزار هستند و کارشان بسیار حساس و مسؤ ولیت شان بسیار بزرگ و اگر خدای نخواسته لغزشی بکنند و جان یک مسلم ، مال یک مسلم ، ناموس یک مسلم به واسطه خطای آنها، به واسطه خدای نخواسته تعمد آنها آسیب ببیند، در این دنیا باید محاکمه بشوند و اگر اینجا فرار از محاکمه کردند، در بارگاه حق تعالی هیچ نمی توانند فرار کنند. همه کسانی که در این کشور به خدمت مشغول هستند، اینها باید همه توجه داشته باشند که آبروی اسلام که مظهر بزرگش الان جمهوری اسلامی است و ایرانی ها بحمدالله این اسلام را در اینجا، این رژیم اسلامی را در اینجا پیاده کردند، باید حفظ کنند، آبروی جمهوری اسلامی را حفظ کنند، بهانه دست بهانه جوها که بدون بهانه هم به ما تاخت و تاز می کنند، بهانه دیگر دست آنها ندهند.

همه مردم موظفند در دفاع از جمهوری اسلامی و نوامیس مسلمین

و باید شما آقایان ، تمام قوای نظامی و انتظامی بدانند که ما الان هم در حال جنگ هستیم ، جنگ ما تمام نشده است ، جنگ ما هست . همیشه بین اسلام و غیراسلام جنگ است . و ما باید توجه بکنیم به اینکه این کاری را که همه مان الان

قیام برایش کردیم و آن جمهوری اسلامی است و ابقای جمهوری اسلامی ، باید دفاع از آن بکنیم . همه مردم موظفند در دفاع از این جمهوری اسلامی . امروز که در سرحدات ما جنگ است و آنها می گویند ما خارج شدیم از کشور اسلامی بکلی ، و گاهی هم از باب نفهمی ، اقرار می کنند که نه ، ما وارد هستیم در آنجا، به طور کنایه اقرار می کنند، ما الان در آنجا به دفاع مشغولیم و مشغول دفاع از اسلام ، دفاع از حیثیت مسلمین ، دفاع از نوامیس مسلمین هستیم . و مادامی که در آنجا احتیاج هست بر افراد، تمام افراد، تمام ، بی استثنا، آنهایی که می توانند، قدرت دارند، برای آنها لازم است که احتیاج سرحدات را از حیث افراد و از حیث چیزهائی که احتیاج دارد آنجا، در آن تامین کنند. البته یک واجب عینی نیست ، یک واجب کفائی است . مادامی که احتیاج هست ، بر همه واجب است . اگر یک دسته ای رفتند و کار را انجام دادند یعنی محتاج دیگر نبودند، از دیگران ساقط است ولی مادامی که احتیاج است ، به تمام افراد عینا واجب است لکن یک دسته ای اگر کار را انجام دادند، از دیگران ساقط می شود. امروز هم باز احتیاج هست ، باز کشور ما محتاج به افراد جانباز، افراد سلحشور، افراد فداکار برای اسلام است و ما الان در همان مرزی که هستیم و در همان مقداری که وارد در خاک عراق شدیم برای دفاع از اسلام و دفاع از مملکت اسلامی ، باید ما

این کار را به اتمام برسانیم . و مادامی که و مادامی که آنها به شرایط ما عمل نکردند، جنگ ما باقی است . به مجرد اینکه بگویند ما خارج شدیم ، پذیرش ندارد، ما باید خودمان بفهمیم که آنها خارج شدند و ما می دانیم که آنها الان هم در کشور ما هستند و الان هم در بسیاری از جاها ساکن هستند و سنگر دارند و از خارج هم هر روز تقریبا، آبادان را و بعضی شهرهای دیگر را بمباران می کنند. مادامی که وضع اینطوری است و مادامی که آنها به شرایطی که قرار داده شده است و شرایط، همه شرایط عقلائی است ، شرایطی است که همه عقلای عالم این شرایط را می پسندند و ما هیچ زورگوئی نداریم و نمی خواهیم تحمیل بکنیم . ما با شرایطمان ، شرایطی که از اول گفته شده است و تا حالا هم همان شرایط هست ، در آن شرایط پایبند هستیم و مادامی که این شرایط حاصل نشده است ، ما در حال جنگ هستیم و ما با کسانی که اشرار هستند نمی توانیم صلح کنیم .

تذکر به ائمه جمعه و سایر روحانیون

من انشاءالله امیدوارم که شما، خود آقایان و کسانی که ، در روحانیونی که ، روحانیون محترمی که سر و کار با آقایان دارند، در این اموری که پیش می آید هدایت کنند که مبادا خدای نخواسته یک جوانی توجه به مسائل نداشته باشد و یک کاری انجام بدهد که با جمهوری اسلامی مناسب نیست . باید روحانیون آنها را تذکر بدهند. و یک تذکر هم به روحانیون هست ، به ائمه جمعه و جماعات و روحانیون

دیگری که با مردم سر و کار دارند. آنها هم باید توجه بکنند به اینکه این جمهوری اسلامی ربطش به آنها بیشتر از دیگران است و این جمهوری اسلامی اگر از (خدای نخواسته ) یک نفر روحانی صدمه ببیند، بیشتر از دیگران مواخذه دارد. باید آقایان توجه بکنند، در رفتارشان ، در کردارشان ، در گفتارشان ، چیزهائی که مضر به حال جمهوری اسلامی است ، نزنند. مسائلی که با جمهوری اسلامی مخالف است و آنها گمان می کنند که نباید هر مساله ای را گفت ، نگویند. و باید ما مسائل اسلامی را با طریق اسلام و شکایات را به طریق اسلامی رسیدگی کنیم یعنی قضات رسیدگی کنند و علمای اعلام هم در همه جا که هستند و خصوصا ائمه جمعه ها که با گروه های زیادی سر و کار دارند، باید توجه بکنند که در گفتارشان ، در رفتارشان همه چیز اسلامی باشد و خدای نخواسته یک مطلبی که فرض کنید که یک استاندار را در محل خودش تضعیف می کند، یک قوه قضائیه را در محل خودش تضعیف می کند، از اینها احتراز کنند که ما الان محتاج به این هستیم که در کشورمان آرامش باشد. و البته قضات باید رسیدگی کنند به همه امور. و من امیدوارم که همه ما موفق باشیم به خدمت کردن به این ملت های مظلومی که در تحت فشار ستمکاران الان دارند دست و پا می زنند و ملت مظلوم لبنان که الان در زیر پای صهیونیست دارد دست و پا می زند و مع الاسف دادرسی برای آنها نیست و حکومت ها غفلت دارند از

مسائل ، یا هواهای نفسانی نمی گذارد که آنها به درد این مردم ، به داد این برسند. از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه مسلمین دنیا را خواستارم و از خدا می خواهم که قدرت نظامی و انتظامی آنها را هر چه بیشتر قوی کند که در خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان کوشا باشند. انشاءالله همه شما و همه ملت سعادتمند باشند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/5/61

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان بوشهر

بسم الله الرحمن الرحیم

می خواهند بین دو قشر اهل سنت و علمای شیعه اختلاف ایجاد کنند

من از تشریف فرمائی آقایانی که از راه دور آمده اند، متشکرم . همانگونه که بارها گفته ام ، این هم از برکات این جمهوری است که می توانیم از نزدیک علمای بلاد را ملاقات کنیم و مسائل را با هم در میان گذاریم که امید است این رو به مستدام باشد.

مسائلی را که شما اشاره کردید، در طول تاریخ بوده است . طرح مساله جدا بودن سیاست از روحانیت ، چیز تازه ای نیست . این مساله در زمان بنی امیه طرح شد و در زمان بنی عباس قوت گرفت . در این زمان های اخیر هم که دست های بیگانه در ممالک باز شد، آنها هم به این مساله دامن زدند به طوری که مع الاسف بعضی از اشخاص متدین و روحانیون متعهد هم باورشان آمده است که مثلا اگر یک ملایی در مسائل سیاسی وارد بشود، به او ضربه می خورد. این یکی از نقشه های بزرگ استعمار است که بعضی باور کردند.

من امیدوارم ائمه جمعه که در همه جا هستند، چه در مناطق

برادران اهل سنت و چه شیعه ، به این مساله زیاد توجه کنند که الان هم اشخاصی هستند که قصد اخلال دارند و می خواهند بین این دو قشر اختلاف ایجاد کنند و این یک مصیبتی است برای مسلمین که باز هم گاهی زمزمه می شود، ولی بحمدالله کم شده است و توطئه اخلالگران شکست خورده است .

چند روز قبل نامه ای به من نوشتند که در بعضی از مناطق مثل سیستان و باختران افرادی در مجالس مذهبی و در بعضی خطبه ها مسائل تفرقه افکنی را عنوان کرده اند که خود برادران اهل سنت هم به آنها اعتراض کرده و گفته اند حالا وقت این حرف ها نیست .

شما نمی دانید که آقایان اهل سنت و علمای شیعه مدت هاست که زحمت می کشند که تفرقه را کنار بگذارند و کسانی که پیغمبرشان و دینشان یکی است ، همراه و برادر باشند، لکن افرادی کوشش می کنند که تفرقه ایجاد کنند و شما خوب می دانید که چه کسانی از تفرقه سود می برند.

شما به مردم توجه دهید که اینگونه کارها که از این قبیل افراد سر می زند، به نفع مسلمین نیست و آنها خیرخواه ما نیستند. اینگونه کارها و این تفرقه ها خدمت به امپریالیسم و خدمت به دشمن است . شما آقایان به این نماز جمعه اهمیت دهید. این هم از برکات جمهوری اسلامی است که این سنت سیاسی الهی ترویج شود به طوری که تمام خارجی ها متوجه آن شده اند که امیدوارم انشاءالله باقی بماند.

شما در رابطه با محرومیت آن مناطق فرمودید، من هم می دانم . رژیم سابق

بنایش به این بود که مردم را در محرومیت نگاه دارد. من امیدوارم که این جنگ تمام بشود و دولت هم که مهیاست برای خدمت ، خدمتگزار است ، خدمت کند. البته نمی دانید که کار، مشکل است لکن با پشتیبانی و موافقت مردم کارها آسان می شود. کما اینکه تا حال هم چنین بوده و مردم پیشقدم شده اند و خرابی های جنگ را که دولت به تنهایی نمی توانست حل کند، حل می کنند.

امروز ما باید همه با هم و پشتیبان یکدیگر باشیم . اگر قشری با قشر دیگر مخالفت کند، کم کم زیاد می شود و باعث شکست خواهد بود. من امیدوارم همه بتوانیم تبلیغاتی که بر علیه ماست ، خنثی کنیم و وحدت کلمه بین همه ایجاد شود و برادران اهل تسنن و تشیع با هم باشند و همین رویه دنبال شود تا بتوانیم کار کنیم . خداوند همه را توفیق دهد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 31/5/61

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون کاروان ها حج ،پرسنل دادستانی مرکز، دادسراها و دادگاه های انقلاب اسلامی دادستانی ارتش جمهوریاسلامی

امروز توقع ملت از شما آقایان روحانیون بسیار زیاد است

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز سر و کار ما با آقایان روحانیین است بیشتر، و کسانی که آنها هم صبغه روحانی انشاءالله دارند و در محضر روحانیین مشکل است که انسان بتواند همه حرف ها را عرض کند. مسائل بسیار زیاد است ، مربوط به آقایان روحانیون به طور عموم و مسائلی مربوط به روحانیونی که با کاروان های حج مشرف می شوند که مخصوص آنهاست ، و مسائلی که مربوط به قضات و دادستان های کشور است ، و مسائل دیگری که معلوم نیست که ما مجال کنیم دیگر عرض کنیم مگر مختصری .

آنکه مربوط به قشر روحانیون است ، خود

آقایان بهتر می دانند که روحانیون در هر جا که هستند، آن روحانی ای که در راس روحانیت مثلا واقع است ، مثل مراجع ، تا آن روحانی ای که در یک روستا، در یک ده مشغول خدمت به اسلام است . امروز توقع ملت ، بلکه توقع مستضعفان و ملت های جهان از شما آقایان روحانیون ، در هر جا هستید، بسیار زیاد است . و امروز شما غیر از دیروزی است که در سلطه نظام فاسد پهلوی و در تحت ستم ستمکاران جهان بودید. آن روز اگر چنانچه سکوتی ، قصوری بود، می پذیرفتند که آقایان نمی توانند الان مسائلشان را آنطور که هست ، مسائل اسلام را آنطور که هست ، قدرت ندارند که عمل کنند و به مردم برسانند، ولی امروز این مساله حل شده است و بحمدالله همه آقایان در هر جا که هستند با آزادی می توانند مسائل را طرح کنند و با آزادی می توانند مردم را ارشاد کنند.

اگر امروز راجع به هر قضیه ای که برای ملت ، قضایای عمومی که برای ملت پیش می آید و خدای نخواسته روحانیونی که ارتباط با آن مسائل دارند، قصوری بکنند یا اشتباهی بکنند، این اشتباه و قصور دیگر در محضر خدای تبارک و تعالی و در پیشگاه مردم پذیرفته نیست . دیگر ما نمی توانیم بگوئیم که ما چه بکنیم ، سازمان امنیت است و ما کاری ازمان نمی آید. ما الان ، شما آقایان الان در مسائلی که پیش می آید آزادید که مطالبی که مربوط به اسلام است ، مطالبی که انحراف واقع می شود در هر

جا، آن مسائل را ارشاد کنید، مردم را ارشاد کنید، کارمندان دولت را ارشاد کنید و مسائل را با خود آنها در پیش بگذارید و انحرافات را رفع کنید. گرفتاری های سابق ، همه شما، اکثر شما یک مقداریش را مشاهده کرده است و بعضی شما که سنتان بالاست ، از اول تا حالا، تا زمان انقراض این رژیم فاسد، دیده اید که چه کارهائی بوده است و شما با چه اشخاصی مواجه بودید و چه اشخاصی حکومت بر ملت می کرد و حکومت بر این مستضعفین می کرد. ما به شکرانه این معنا که از آن گرفتاری های بسیار عجیب و غریب که در طول تاریخ نظیرش مثل این پنجاه سال اخیر واقع نشد، به شکرانه نجات از او، امروز باید به خدای تبارک و تعالی که ما را از این گرفتاری بزرگ نجات داده است ، شکر کنیم و شکر این است که ما الان خدمت کنیم . شکر لفظی باید بکنیم ، اما شکر حقیقی آن است که ما در ازای رهایی از این رژیم فاسد که همه چیز ما را به باد فنا داد و می خواست بدهد، اینکه ما امروز کاری بکنیم که خدای تبارک و تعالی از ما راضی باشد.

بر تمام کسانی که می توانند یا اجتهادا یا تقلیدا قضاوت کنند واجب است که در قضاوت وارد بشوند

امر مهم ، مساله قضاوت است . از اموری که شاید در کم امری اسلام آنقدر به آن توجه داشته است ، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاه ها که سر و کارشان با همه چیز مردم است . باید این معنا را من عرض کنم که قضاوت از اموری است که واجب است به طور کفائی

، و واجب کفائی قبل از آنکه پیدا بشود به مقدار کفایت ، بر آحاد، واجب است . یعنی اگر یک قضاوتی زمین بماند یا یک جایی منحرفین وارد قضاوت بشوند، بر تمام کسانی که می توانند یا اجتهادا یا تقلیدا قضاوت کنند، بر همه اینها واجب است که در قضاوت وارد بشوند و رفع احتیاج را بکنند. ما امروز وقتی که احتمال این معنا را بدهیم ، یا اینکه با آقایانی که متصدی امور قضایی و دادگاه هستند صحبت می کنیم ، از این معنا که ما کم داریم قاضی ، آن مقداری که لازم داریم کم است ، و اگر چنانچه در حبس ها از این منحرفین یا محتمل الانحراف ها باشند و نتوانسته اند آنها را رسیدگی کنند، برای کمبود قاضی است . این یک امری است که برای نجات فرض کنید یک عده ای که محتمل است که اینها بیگناه باشند یا گناهشان اندک باشد، واجب است بر همه اشخاصی که از آنها قضاوت می آید در این امر، داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و این نقیصه را از بین ببرند. مدرسین محترم حوزه علمیه قم که بحمدالله بسیار فعال هستند، باید این مساله را در حوزه علمیه قم مطرح کنند که امروز اشخاصی که صلاحیت دارند ولو تقلیدا برای قضاوت ، این اشخاص اسم نویسی کنند و بیایند در این مواردی که ، زندان هایی که اشخاص هستند، تا اینکه حل این قصه بشود که مثلا اشخاصی باید زود کارشان تمام شود و ما نداریم افراد. این یک امر واجبی است یعنی بر همه واجب است ،

تا آنوقتی که آن مقداری که احتیاج است بر آورده بشود. گاهی وقت ها انسان به واسطه احتیاط، خلاف احتیاط می کند. احتیاط می کند فلان آقا که امر قضا مشکل است و نمی شود رفت و نمی شود کرد، اینطور چیزها، با اینکه واجب کفائی ، واجب عینی است اول به همه ، وقتی یک عده ای عمل کردند و کفایت حاصل شد، آنوقت از دیگران ساقط می شود، و الا همه معاقب هستیم . اگر چنانچه قضا به زمین بماند، احتیاط بر این است که وارد بشوند، یعنی امری است واجب ، معلوم الوجوب ، این احتیاط می کنند، این عذر نمی تواند باشد. یا اشخاصی مثلا می خواهند ادامه بدهند تحصیلاتشان را و باید هم ادامه بدهند، اما در یک وقتی که یک واجبی به عهده آنها هست ، نمی توانند به این امر مستحب بسیار ارزنده مشغول باشند، باید بروند این کار را به اندازه کفایت انجام بدهند که مبادا خدای نخواسته یک نفر آدم بیگناه به کارش رسیدگی نتوانستند بکنند. باید بیایند آقایان و وارد بشوند و رسیدگی بکنند. و این امر را من امروز به عهده مدرسین قم و علماء مشهد و اصفهان و جاهای دیگری که حوزه های علمیه هست ، از آنها این عهده آنها می گذاریم که آنها خودشان به فکر این باشند که افراد را بخواهند و افراد را تشویق کنند، به هر ترتیبی که می توانند، و تعزیر کنند از اینکه یک امر واجب شرعی است ، نمی شود یک امر واجب شرعی زمین مانده و من مشغول نماز شب بشوم . وقتی آن

واجب شرعی است ، اگر مزاحم با هر مستحبی بشود، آن واجب شرعی را باید من عمل کنم . این یک مساله است که لازم است که تذکر داده بشود و آقایان مدرسین هم و علمای اعلام بلاد هم تذکر بدهند و این نقیصه را کم کنند تا اینکه این مشکل حل بشود.

قضات بر وفق شرع عمل کنند، به قوانین سابق اعتنا نکنند

مساله دیگر، قضیه باز راجع به قضاوت است که باید خیلی توجه بکنند آقایان قضات ، آقایان دادستان ها، کسانی که متکفل این امر مهم اسلامی هستند، که مسؤ ولیت این زیاد است و لازم هم هست که شما مسؤ ولیت را به عهده بگیرید. باید وارد شد لکن در یک امر بزرگی است ، توجه بکنند که جان و مال و ناموس یک ملت در دست این قضات است و در دست این دادگاه هاست و مسوول این مسائل هستند و باید تا آن مقداری که می توانند، تا آن مقداری که قدرت دارند، توجه بکنند به مصالح عمومی اسلام . نه این که گناهکار است ، از او بگذرند، و نه آن که خدای نخواسته گناهکار نیست ، یک وقتی مبتلا بشود. قاضی باید یک آدم قاطعی باشد که در دو طرف قضیه قاطعیت داشته باشد. اگر یک کسی به حسب حکم شرع باید این را کشت ، ترحم نکنند، جایز نیست . اگر باید فرض بفرمائید که حبس و تعزیر بشود، تعزیر بکنند و اگر یک کسی خدای نخواسته یک آدمی است که گناهکار نبوده است ، بدون وقفه او را تبرئه کنند و بدون وقفه او را آزاد کنند. قاضی باید اینطور باشد، فکرش اینطور، نه رئوف

و مهربان باشد که جنایتکاران را هم به او رافت کند، آن هم جنایتکارهائی که یک نمونه اش را من و شما در چند شب پیش دیدیم و پشت انسان را لرزاند و بسیار نمونه دارد که ما ندیدیم . اینهائی که بعدها معلوم می شود، تا آخر هم که معلوم نمی شود، در بارگاه خدا معلوم می شود، بعدها معلوم می شود، ما کمی اش را دیدیم ، یک نمونه اش این بود که چند شب پیش از این دیدید که انسان نمی تواند بفهمد که یک آدم که از اول به فطرت الهی متولد شده است تا این حد جنایتش می رسد. تصور این معناها برای انسان مشکل است . من گمان ندارم که هیچ حیوانی نسبت به حیوان دیگر اینطور بکند. خوب ، یک همچو مسائل هست آنوقت اگر چنانچه یک آقای قاضی رافتش بگیرد که امثال اینها را با آنها ملایمت بکند، یعنی نمی گویم که زاید بر آن مقداری که قضاء الهی اجازه می دهد، ابدا حتی یک سیلی نباید بزنند. اما آنی که به حسب حکم شرع ، حکمش قتل است ، مسامحه نکنند. از آن طرف هم طوری باشد که اگر چنانچه یک نفر آدم بیگناه است ، حتی مانع بشود از اینکه یک حرف تند به او بزنند. آنها هم که گناهکارند حق نیست به اینکه با آنها معامله غیرانسانی بکنند. آنها مستحق قتلند، باید قتل بشوند، مستحق اعدامند، اعدام باید بکنند، اما زاید بر آن بخواهند کارهائی بکنند، این را بدانند که مسوول هستند. و همین طور متصدیان حبس و زندان ها باید این معنا را

توجه داشته باشند، چه اشخاص که در راس هستند و چه اشخاصی که مشغول اجرای عمل هستند، باید این معنا را توجه بکنند که حدود الهی معنایش این نیست که یک کسی که مستحق قتل است ما فحش به او بدهیم ، جایز نیست این ، یا به او سیلی بزنیم ، حق نیست ، یعنی قصاص دارد این . یک نفر آدم جانی که دارند می برند بکشندش ، اگر شما یک سیلی بزنید، او باید حق دارد به شما سیلی را عوض بزند و خلاف شرع کردید. گمان نکنید که حالا که این آدم توی حبس آمده است ، ما باید با او رفتار بد کنیم ، انشاءالله نمی کنید و نباید بکنید. و همین طور قضات محترم شرع ، باید موازین را با دقت ، با کمال دقت موازین را عمل بکنند و خدای نخواسته یک وقت برخلاف موازین اسلامی واقع نشود. مائی که مدعی هستیم که جمهوریمان جمهوری اسلامی است ، احکام اسلام باید در این جمهوری اجرا بشود. یکی از امور مهم ، قضیه زندان هاست ، یکی از امور مهم ، قضیه دادگاه هاست ، دادسراهاست ، دادگستری هاست . اگر بنا باشد که حالا هم خدای نخواسته مثل زمان رژیم سابق ، در دادگستری ها کارهای خلاف شرع بشود، خوب ، ما باید فاتحه این جمهوری را بخوانیم . و این مکرر سفارش شده است که اگر قوانین ندارید، باید بخشنامه کنید که تمام قضات بر وفق شرع عمل کنند، به قوانین سابق اعتنا نکنند.

و من حالا هم اعلام می کنم به تمام سرتاسر قضات کشور، کسانی

که متصدی قضا هستند، کسانی که در دادگستری هستند، تمام قوانینی که در زمان طاغوت بوده است و برخلاف شرع بوده است ، تمام باید دور ریخته بشود و مسوولیتش به گردن من ، تمام را دور بریزید و به جای او قوانین شرع را عمل بکنید.

شورای قضائی !!! باید !!! اگر نکردند این کار را خدای نخواسته ، حالا بخشنامه کنند به همه سرتاسر کشور، به دادستان ها و به دادگاه ها و به دادگستری ها و به همه اینها امر کنند به اینکه تمام احکامی که به حسب قانون ، قانون فاسدی که گذرانده اند، تمام اینها فاسد است و مگر حالا گاهی پیدا بشود که مطابق شرع باشد، خوب ، آنها را عمل باید بکنند و آن چیزهائی که برخلاف شرع است هیچ کس حق ندارد عمل بکند و هر که عمل بکند، علاوه بر اینکه پیش خدای تبارک و تعالی رو سیاه است و عذر اینکه ما به قانون عمل می کنیم ، غلط است . کدام قانون ؟ قانون مخالف با اسلام ؟ قانون مخالف با شرع ؟ نباید به آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم باز عمل بکنید، خوب ، یکی از ماده های متمم قانون اساسی سابق این بود که هیچ قانونی برخلاف شرع ، قانون نیست . منتها پیشتر به آن عمل نشده سابقا به آن عمل نکردند. بنائا علیه آن چیزهائی که به اسم قانون آورده اند و بر خلاف شرع است ، به حسب قانون اساسی زمان سابق هم قانون نیست .

شما می توانید آنوقت اگر از شما سوال کردند چرا کردید،

بگوئید قانون اساسی سابق هم ا ین را گفته است ، قانون حالا هم که اینطوری است ، و مجرم هست کسی که این عمل را بکند. به هیچ کس نباید اعتنا بکنید، هر کس گفت که این کار خلاف شرع را باید مطابق قانون عمل کنید. توی دهنش بزنید، به هیچ کس اعتنا نکنید. نمی گویم پاشید سیلی به او بزنید، لکن جلویش بایستید و بگوئید که این خلاف شرع است من نمی کنم و نباید هم بکنم . و انشاءالله آقایان هم کرده اند این کار را. و اگر چنانچه اعتنا نشده ، ثانیا !!! چیز بکنند و !!! متخلفین را دعوت کنند و محاکمه کنند.

دادگستری سابق باید متحول بشود به یک دادگستری اسلامی . مجرد اینکه قانون سابق بوده ما باید به آن عمل بکنیم ، به حسب قانون سابق هم نباید به آن عمل کرد، برای اینکه قانون اساسی سابق اساس است . قانون اساسی سابق ، متممش می گوید که هر قانونی برخلاف شرع است ، قانون نیست اصلا. بنابراین ، اینکه می گوئید قانون اینطور می گوید، غلط می کند، قانون نیست این ، این یک قراردادی بوده است که زمان طاغوت ، طاغوت بوده ، بنائا علیه آقایان نباید اعتنا بکنند به این امور و باید بخشنامه بکنند. شورای نگهبان ، شورای قضایی بخشنامه بکنند و همه جا بگویند به اینکه این قوانین سابق که مخالف شرع بوده ، نباید عمل بشود و اگر کسی عمل بکند مجرم است و باید محاکمه بشود به جزای خودش برسد. این هم راجع به این جهت ، و البته مسائل زیادی

راجع به مسائل دادگاه و قضا هست لکن دیگر مجال این نیست .

حقیقت حج اینست که ببینید مستضعفان جهان چطورند

و راجع به حج و آقایانی که در حج ، در کاروان ها هستند. حقیقت حج این است که شما بروید درد مردم را ببینید، ببینید فقرا چه جوری هستند، شما هم بشوید آنطور، ببینید مستمندان جهان چطورند، شما هم آن رنگ در آئید. اگر مردم توقع داشته باشند که حالا که ما حج می رویم باید برای ما همچو رفاه حاصل بشود که در منازلمان هم نیست ، این حج نمی تواند باشد. آن حجی که خدای تبارک و تعالی بر اشخاص واجب فرموده است این است که بروید آنجا زندگانی مردم را ببینید. آنوقت که ما رفتیم ، زندگانی آنوقت حجازی ها را یک مقداری دیدیم که حالا حجاج نمی توانند ببینند. آنوقت که ما با اتومبیل بین مکه و مدینه می رفتیم ، هر جا اتومبیل می ایستاد، هر جا در این بیابان های لم یرزع طولانی ، هر جا اتومبیل می ایستاد، از زیر این بته ها و اینها آمدند بیرون ، بچه هائی که هیچ لباس نداشتند، زن هائی که لباسشان فقط ساتر بود، مردهائی که وضعشان را انسان نمی تواند بیان بکند، می آمدند و از مردم گدائی می کردند. باید اینها را انسان ببیند و بعد توقع بکند به اینکه نخیر، ما باید حالا که حج می رویم و با کاروان می رویم و نمی دانم چی می رویم ، حالا باید در آنجا همه چیز برای ما مهیا باشد. خیر، یک قدری باید توجه به این مسائل بکنند. آقایان روحانیون مردم را توجه بدهند

به این مسائل که توقعات آنها در سطح بالا نباشد. شما را با طیاره می برند، آنوقت ها که می رفتند، با الاغ می رفتند، چند وقت می رفتند، در بعضی جاها چهارده ماه طول می کشید، چهارده ماه طول می کشید رفت و برگشت حج . حالا شما دو ساعت ، سه ساعت سوار می شوید با طیاره با راحتی می روید آنجا. آنوقت که می رفتید، خانه ای تو کار نبود که شما بروید. شما خودتان باید بروید تهیه بکنید و خودتان بروید زحمت بکشید. آن هم آن خانه هایی که بودند و آن وضع و آن کثافتی که در آنوقت بود. حالا خانه برایتان تهیه کرده اند. خوب ، شما حاجی هستید، شما مسلمانی هستید که می خواهید به داد مسلمین برسید، به داد مستضعفین جهان برسید. اینقدر بالا نبرید توقعات خودتان را که خدای تبارک و تعالی یک وقت خدای نخواسته امر بفرماید که ا ینجور نشود، و نمی شود آنوقت ، آنوقت گرفتاری زیاد می شود.

باید شما آقایان روحانیون ، مردم را تذکر بدهید به اینکه اگر یک کمبودی هست ، آقایان که رفتند کارها را کردند، زحمت کشیدند و دارند هم الان می کشند، ولیکن بیشتر از آن قدرت شان که نمی توانند زحمت بکشند. به اندازه وسعشان ، به اندازه قدرتشان زحمت کشیدند و کار انجام دادند، خانه تهیه کردند با آن سختی هائی که در آنجا هست ، لکن نمی توانند بیشتر از این بکنند. اگر یک وقت دیدید یک چیزی کسری دارید، نه اینکه آقایان نخواسته اند آقایان نتوانسته اند. وقتی نتوانستند چه بکنند؟ بگویند که

آقایان حج نیائید برای اینکه ما می توانیم برای شما یک جای بزرگی درست کنیم و نمی دانم یک تفریحگاهی داشته باشیم و چه ؟ یا نه ، بیائید و یک قدری هم توجه کنید به زحمت هائی که فقرا می کشند.

مردم هم باید دنبال این امر باشند که مساله حج را یاد بگیرند

در هر صورت این وظیفه علمائی هست که در کاروان ها هستند، یعنی یکی از وظایفشان . یکی از وظایف مهم هم قضیه آشنا کردن مردم است به مسائل حج . بسیار آدم می بینید که حج می روند، زحمت می کشند، لکن مساله حج را نمی دانند، آنجا گرفتار می شوند. بعد که آمدند، بعد از چند سال سوال می کنند که ما اینجور کردیم آیا حجمان درست است یا نه ؟ ما اینطور نکردیم ، آیا درست است یا درست نیست ؟ آیا ما محرم هستیم باز یا نه ؟

باید آقایان مردم را جلسه قرار بدهند، جلسه درس قرار بدهند، درس بدهند، مردم را به آداب حج را، واجبات حج را، محرمات حج را، اینها را بگویند. آدابش هم نشد، نشد، اما محرمات و واجبات را به مردم تعلیم کنند و هر روز داشته باشند، مردم هم موظفند که بروند پیش آقایان در این درس ها اگر دارند، بروند آقایان گوش کنند و مسائل حج را یاد بگیرند که بعدها گرفتار نشوند که وقتی که آمدند، من طوافم چه جوری بود، آیا درست است یا نه ؟ وقتی مساله را یاد گرفتید، دیگر درست می شود و عیبی پیداکند. این هم یکی از وظایفی است که همه دارند و روحانیون باید این وظیفه را در آنجا انجام بدهند و مردم هم

باید دنبال این امر باشند که مساله حج را یاد بگیرند، نه اینکه ما فقط حج برویم و هر چه شد، شد دیگر. نه ، این غیر از سایر جاهاست . خوب ، انسان زیارت می رود، اگر زیارتش هم چیزی نشد، دیگر اشکالی برایش پیدا نمی شود. اما اینجا اشکال پیدا می شود بعد محرم می ماند، بعد باید دوباره حج برود. از این مسائل مشکل پیش می آید که باید برای خاطر خودتان هم این مسائل را تعقیب کنید که یاد بگیرید و در اشتباه و خطا نیفتید که بعدها اسباب زحمت تان بشود. این هم یکی از مسائل است .

امور سیاسی که در حج واقع می شود، باید روی نظام باشد

از مسائل دیگری که باز آقایان روحانیون که در کاروان ها هستند، به مردم بگویند که باید این امر، اموری که در آنجا واقع می شود، امور سیاسی ای که در حج واقع می شود، روی نظام باشد. اینکه هر کس خودش بخواهد یک کاری بکند، این هرج و مرج همیشه غلط بوده . هر امری باید یک نظمی داشته باشد. می خواهند اجتماع کنند برای فلان امر، خوب ، یک کسی که متکفل امور حج است باید برنامه بدهد روی آن برنامه عمل بکنند. هر کسی بخواهد که در هر گروهی بخواهد خودش علیحده روی مذاق خودش که اختلاف هم خیلی هست بین مذاق ها، بخواهد هر چی بشود، هم گرفتاری آنجاها پیدا می شود و بدتر از آن ، این است که گاهی وقت ها اسباب و هم می شود برای جمهوری اسلامی . نباید کاری بکنند که برای جمهوری اسلامی یک بدنامی پیدا بشود. خوب ، مبلغینی که الان

در همه جای دنیا تقریبا هستند، برضد ما همه تبلیغات را، بر ضد جمهوری اسلامی همه تبلیغات را دارند می کنند، دیگر ما خودمان یک کاری نکنیم که یک مطلبی دست آنها بیفتد و هر چی می خواهند به آن باد بکنند و هر چی می خواهند زیادش بکنند. این هم یکی از مسائل لازم است که به هر کسی در کاروانی که هست ، بگوید که روی میزانی و روی برنامه باید کارها انجام بگیرد، نه هرج و مرج باشد، هر که هر طوری دلش می خواهد عمل بکند. این هم یک مساله ای است که باید آقایان به آن خیلی توجه بکنند و اشخاصی که حج می روند هم توجه بکنند که خدای نخواسته حج شان مخلوط به معصیت ، یک وقتی نشود. همه اش اسلام باشد و همه اش عبادت باشد. راهپیمائی ها عبادت باشد، نه معصیت ، شعارها عبادی باشد، نه معصیتی ، جوری باشد که برای خدا باشد. هر که هر کاری دلش می خواهد، به هر که می خواهد بد بگوید، نه ، اینطور نیست . باید این مسائل روی یک برنامه صحیحی که از قبل ریخته می شود، این مسائل هم باید توجه به آن بشود.

در این عصر ما، همه الفاظ محتوای خودشان را از دست داده اند

و از اموری که برای همه ما لازم است ، این است که ما یک توجهی به مسائل دنیا بکنیم ، ببینیم وضعش چه جوری است . من فکر می کردم که در این عصر ما، همه الفاظ محتوای خودشان را از دست داده اند. ما در یک عصری واقع شده ایم که الفاظ از آن معنی ای که دارند، فرار

کرده اند، یک معانی دیگری دنبالش آمده . معنی عدالت را انسان نگاه می کند در دنیا، الان یک جور دیگر است . معنی خلقی بودن را آدم ملاحظه می کند، می بیند یک وضع دیگری دارد. سازمان های امنیت دنیا را انسان وقتی ملاحظه می کند، می بیند که سازمان ناامنی است ، نه سازمان امن ، اما اسمش سازمان امن است . جمعیت های طرفدار بشر را انسان می کند، می بیند که همین جمعیت طرفدار بشر، طرفدار ظالمند، طرفدار بشر نیستند، طرفدار ظلمه هستند. این کارهائی که ، این چیزهائی که در دنیا الان از این قدرت های بزرگ واقع می شود، هیچ کس نیست که از آنها بپرسد که چرا. گاهی یک جائی ، یک چیزی یک کسی می گوید، اما مساله ، مساله ای است که وقتی بنا باشد که سازمان های بزرگ دنیا اختیارش دست چهار پنج نفر باشد، این را نمی شود گفت که این امنیت بشر، سازمان طرفدار بشر نمی دانم سازمان کذا. این اختیارش دست چهار پنج نفر است ، این هم مطلب خودش را از دست داده که باید برای همه مردم باشد، چهار پنج نفر همه چیزها را دارند. هر کاری همه بکنند یک نفر بگوید (نه ) تمام می شود. این هم باید از روی حق وتو یک امری است که هیچ آدمی نمی تواند بپذیرد و این مجالس مثلا عمومی دنیا که برای این امور است این را پذیرفته اند. اینکه هیچ آدمی ، هیچ انسان نابالغی هم نمی تواند بپذیرد که ما می خواهیم همه دنیا بر عدالت باشند، لکن اختیار

دست این دو نفر، این چند نفر باشد! هر جا را اینها می چاپند اگر چنانچه مثلا سازمان بین المللی کذا بخواهد جلویش را بگیرد فورا وتو می کنند، می گوید نه . غلط می کنید این حرف را می زنید. آن یکی می ریزد افغانستان ، اگر یک وقت بگویند چرا، می گوید نه . غلط کردی .آن یکی می ریزد به مثلا بیروت و امثال ذلک ، اگر چنانچه بخواهند در آنجا حرفی بزنند می گویند غلط کردی .

الان اسرائیل در مقابل همه کشورهای اسلامی ایستاده می گوید غلط نکنید. این تاسف ندارد؟ انسان نیستند اینهائی که در راس امور هستند که اسرائیل در مقابلشان ایستاده می گوید فضولی موقوف . آمد و بیروت را گرفت و آنهمه جنایات وارد کرد و سازمان آزادیبخش را به هم زد اوضاعش را و همه را متفرق کرد و بعد هم بدانید که شماهائی که ساکت بودید و در این جنایات مقابله نکردید همین نشستید و یک کلمه ای گفتید، آن هم کلمه ای که بااین موافق باآنها بوده ، نوبت شما هم می رسد. اسرائیل به خدمت شما هم می آید.

تاسف دارد که اسلام آن وضع را دارد و کسانی که ادعای اسلام را می کنند این وضع را دارند. اسلام نسبت به متخلفین ، نسبت به متجاوزین آنطور سختگیری می کند و اینهائی که می گویند ما تابع اسلام هستیم تشویق هم می کنند. آمریکا که در راس تمام جنایتکارهاست و همین جنایت این چند وقت بیروت با دست مخفی آمریکا و ظاهر این صهیونیست غلط، این مجرم واقع شد، امریکا اساس کارش بود.

خود آنها هم اقرار کردند به این امر که قضیه ، قضیه طرح آمریکائی است . اگر آمریکا نبود، به اسرائیل می گفت غلط نکن برو کنار، می رفت . این آمریکا، این کتکی است که مسلمان ها از آمریکا می خورند، آنوقت آقایان ادعای اسلام می کنند، ادعای طرفداری از مسلمین می کنند، همه چیزشان را تقدیم آمریکا می کنند، عذر هم از آنها می خواهند. این تاسف ندارد برای ملت ها، برای اسلام ، برای همه ؟! این ملت ها توجه ندارند به اینکه اینها دارند چه می کنند؟! آنها با بیروت و با زن و بچه و فقیر و بیچاره مردم چه کردند و همه کارها را انجام دادند و به هم زدند همه اوضاع را و همه نشستند و تماشا کردند و یک عده هم طرفداری کردند و اگر هم یک کلمه ای گفتند، یک کلمه ای بود، گذشتند و رفتند و همه جنایت ها واقع شد. شما خیال می کنید اسرائیل قانع به این امور است ؟ اسرائیل بنایش بر این است

که همه مسلمین را از بین ببرد، آمریکا هم بنایش بر این است که اسلام نباشد در کار. اینها برای اینکه جمهوری اسلامی ، اسم اسلام را دارد و می خواهد به اسلام عمل می کند، همه با آن مخالفت کردند، مخالفت کردند از حیث تبلیغات ، می گویند که ماها آمریکائی هستیم ! می گویند که ما اسرائیلی هستیم ! مائی که بیست سال بیشتر است ، بیست سال حتما بیشتر است فریاد زده ایم که گرفتاری مردم از دست آمریکاست و از اسرائیل ، ما اسرائیلی هستیم

اما آنهائی که نشستند آنجا و اسرائیل دارد می رود ممالک خودشان را از بین برد، آنها نخیر، همه مخالف اسرائیل هستند! اگر مخالفید، چه کردید؟ چه عملی انجام دادید؟ اینها مصیبت هائی است که ما در یک عصری واقع شده ایم که همه چیز به هم ریخته است آن که می گوید من مسلمانم یک معنای دیگری است از اسلام برداشت می کند. آنی که می گوید اسلام راستین ، یک مساله دیگری می خواهد بگوید غیر اسلام . آن که اسلام شناس است یک چیز دیگر را می شناسد غیر اسلام . آن که طرفدار حقوق بشر است یک مساله دیگر را می گوید غیر حقوق بشر. اصلا الفاظ بکلی از محتوای خودش خالی شده . شما، این را من عرض کردم شما خودتان بروید دنبالش ، ببینید کجا یک لفظی از قبیل این الفاظی که متعارف بوده ، عدالت ، عدالت اجتماعی نمی دانم طرفداری از حقوق بشر است ، سازمان امنیت کذا نمی دانم سازمان کذا، شما دنبال بروید، تعقیب کنید، ببینید کدام یک از اینها محتوای خودش را دارد. کدام یک از اینها، آن معنائی که هست ، آن معنا اراده از او می شود. (اسلام ) وقتی گفته می شود، این اسلامی که ما می گوئیم اصل نیست ، آن که اسلام راستین می گوید، برخلاف همه مقررات اسلام ، این جنایت را دارد می کند. آن که تروریست است می گوید که ما قوای مسلحه هستیم ، ما قیام مسلحانه کردیم . قیام مسلحانه این است که ما در تلویزیون دیدیم ؟! قیام مسلحانه این است که بچه

هایی را بکشند و آتش بزنند؟! این قیام مسلحانه است ؟! این الفاظ عوض شده ، معلوم می شود قیام مسلحانه عبارت از این است و تروریسم عبارت از یک چیز دیگر است ! همه چیز اینطور است . حالا من اصل مطلبش را القاء کردم شما دنبالش بکنید. اگر پیدا کردید در دنیا یک لفظی را که مطابق معنایش الان معنا می شود و عمل می شود، به من هم اطلاع بدهید تا من هم استفاده بکنم ، ولی مطمئن باشید که در قوطی هیچ عطاری این چیزهایی که اینها می گویند نیست و هر چه اینها می گویند، هر چه اینها می کنند، برخلاف آن مسائلی است که می گویند. حرفش را می زنند، عملشان ، کارشان برخلاف اوست . آن که می گوید اسلام ، می گوید اسلام ، اسلام راستین باید باشد، این اسلامی که اینها می گویند اسلام راستین نیست ، آنوقت یک همچو جنایتی را می کنند به اسم اسلام راستین . آن که دم از حقوق بشر می زند، پایمال می کند ممالکی را که بیچاره هستند، ممالکی که زیر پای اینها دارد پامال می شود، و اسمش را می گذارند کذا. آن که می گوید ما برای صلح قیام کردیم و می خواهیم صلح در دنیا باشد، همه جنگ ها را اینها راه می اندازند. توی همین جنگی که ما الان مبتلا به آن هستیم و کشور عراق هم مبتلا به آن هست ، همین را آنها راه انداختند، لکن آقایان این جنگ ها را راه انداخته اند که صلح در دنیا پیدا بشود! همه جا جنگ

راه می اندازند که صلح پیدا بشود! شما اگر ملاحظه کنید، اینکه عرض کردم که الفاظ چیز خودش را از دست داده یکی اش هم قضیه نطقی است که چند روز پیش از این ، مصاحبه ای که صدام کرده است در حضور عده زیادی از فرماندهان و اشخاصی که درجه دارند و افسرند، این صحبت ها را باید ببینید، نمی شود نقل کرد، باید دید که او چه می گوید، اینها را اولا جمع کرده است که نشانه پیروزی بدهد به صاحب منصب هایش برای اینکه پیروز شدند، در ایران پیروز شدند، در عراق هم پیروز هستند، نشان پیروزی می دهد. نشان پیروزی هم محتوای خودش را از دست داده ، اصلا کلمه پیروزی مفاد خودش را از دست داده است . مردیکه عقبش زدند، توی دهنش زدند، بیرونش کردند، می گوید ما پیروز شدیم ! محتوا از دست رفته . در نطقش آنقدر از اسلام تعریف می کند، می گوید شماها در طول تاریخ حالا من الفاظش را خیلی یادم نیست ، این را باید هرکس برود ببیند به این درجه دارها و این افسرهائی که جمع شدند آنجا، می گوید شما در طول تاریخ نه حالا، برای نسل های آینده و طول تاریخ ثابت کردید که علاقه مند به اسلام هستید، علاقه مند به مردم هستید، با مردم خوش رفتاری کردید! این اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوایش از دست نرفته باشد، خوب این هم می شود یک آدمی راه برود توی جمعیت و این حرف ها را بزند؟ من این قدرت بیان صدام و جراتش را وقتی شنیدم که

اینطوری جرات دارد که صاف ، آن چیزی که برخلاف است ، در حضور جمع ، صاف می گوید و در آن هم تبلیغ می کند، من یاد یک قصه ای افتادم که یک کسی از یک نفر شاعر پرسید که شاعرتر از همه عرب کی است ؟ گفت بیا تا من نشانت بدهم . می گویند برد او را در منزل خودش ، دید که یک پیرمردی نشسته و از پستان بز دارد می مکد و خیلی کثیف است ، خیلی چطور است . گفت اینکه می بینی این از پستان این بز می مکد، این پدر من است و این هم برای این از خود پستان مستقیما می مکد که اگر بدوشد، یک خرده ای از این شیرها می ماند به کاسه و اینقدر این آدم بخیل است ، اشعر، اشعر شعرای عرب آن کسی است که نمی دانم چندین سال است ، سی سال است به این پدر افتخار کرده ، توی عرب با این پدر افتخار، من باید بگویم اخطب خطبای عرب ، صدام است که به این شکست ها، پیروزی می گوید، افتخار می کند. از حرف هائی که تازگی زده است ، این است که اگر ایران بخواهد شهرهای ما را چه بکند و فلان ، ما جزیره خارک را چه خواهیم کرد. معلوم می شود تا حالا می توانسته بکند و نکرده ! خوب ، همه مردم ، همه دنیا تو را می شناسند که تو هر کاری که بتوانی می کنی . اگر اگر یک جنایتی نکنی از باب این است که نمی توانی بکنی . تو

اگر می توانستی که جزیره خارک و مراکز اسلامی ما را بمباران کنی می کردی . اینقدر که حالا می کنی بیشتر از این از دستت نمی آید. آن کنار نشسته اید با توپ های دوربرد می زنید، آبادان را هر روز می زنید، هر روز دزفول را می زنید، نمی دانم کجا، این جاها را، هر جا دستتان می رسد. شما نمی توانید انجام بدهید، نه اینکه اگر ما انجام بدهیم ، شما انجام می دهید. ما ثابت کردند اینها که ما، آن چیزهای ، نورافکن های هوایی را فرستادیم برای بصره ، ارتش ما فرستاد برای بصره ، خوب اینها می توانستند توپ هم بفرستند، می توانستند گلوله توپ هم ، موشک هم می توانستند بفرستند. اینکه نفرستادند، برای اینکه آن تربیت این ارتش و این سپاه ، غیر تربیت آن چیزی است که سپاه آنها و ارتش آنها دارد. آنها تربیت شان تربیت کفر است و نانجیبی است .

اینها تربیت شان تربیت اسلامی است ، نمی خواهند این کارها بشود. تو می گوئی من می کنم . نمی توانی بکنی ، اگر می توانستی تا حالا کرده بودی . اگر می توانستی همه جزایر، همه جاهائی که ما داشتیم به باد فنا بدهی ، همه را تا حالا داده بودی . نتوانستی ، تا حالا هر چه توانستی کردی و همه اش هم خیانت بوده و جسارت بوده و همه اش هم خرابی بوده ، آن هم خرابی منازل مردم مستضعف و مردم فقیر و مستمند. و مع الاسف همه گروه های دنیا که دستشان قلم است ، توی خانه شان نشسته

اند می نویسند، می نویسند که ایران نتوانست چه بکند، صدام چه کرد، چه کرد، هی از این مسائل می نویسند. ولی واقع مطلب را که اینها عوض نمی کند، واقع مطلب این است که اگر ایران دستش بسته نبود و اسلام دست ایران را نبسته بود، حالا دیگر شهر بصره که هیچ ، شهر بغداد هم برایش چیزی باقی نمانده بود. اما چه کنیم که دست ما بسته است و دست شما باز. شما افسارتان دست شیطان است و او به هر جا که می گوید عمل می کنید، و ما افتخار به احکام اسلام می کنیم . دست ما را بسته است به اینکه نه ، نباید هیچ تعدی بکنید، باید موافق اسلام عمل بکنید.

من امیدوارم که انشاءالله همه ما، همه بشر هدایت بشوند و این وضعی که الان در بشر هست انشاءالله متحول بشود به یک وضع صحیحی . و انشاءالله خداوند این دولت های اسلامی را بیدار بکند و آنها را به اسلام متوجه بکند. و امیدوارم که ملت ما را پیروز بکند و ارتش و سپاهیان ما را در جبهه ها پیروز بکند و همه ما را در وفق احکام اسلام و در همه امورمان به طور اسلامی به ما توفیق بدهد که عمل بکنیم . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 2/6/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام موسوی

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید موسی موسوی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

همانگونه که قبلا ماموریت داشتید تا به مشکلات مذهبی و اجتماعی اهالی محروم و مستضعف منطقه کردستان رسیدگی نموده و در رفع آنها کوشش نمائید، مقتضی است انشاءالله تعالی همان ماموریت را با قاطعیت

و تلاش بیشتری پیگیری کرده و با تدبیر و کاردانی خاصی که دارید، در رفع نابسامانی های منطقه که معلول بی توجهی و یا دشمنی رژیم منفور گذشته با خلق کرد و ویرانگری های فرقه های گمراه و خائن و ویرانگر می باشد، سعی کافی را مبذول دارید. امید است ارگان ها، نهادهای دولتی و اهالی محترم آن منطقه ایدهم الله تعالی با شما همکاری های لازم را بنمایند. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را در این راه مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/6/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام فاکر

جناب حجت الاسلام آقای محمدرضا فاکر دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

چون به حسب مقتضیاتی جناب حجت الاسلام آقای طاهری در خارج از کشور مسافرت می کنند، جنابعالی به نمایندگی از طرف اینجانب در غیاب ایشان تمام اموری که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ایشان محول بوده عهده دار باشید و مسائل فرهنگی و اسلامی را با جدیتی بیشتر پیگیری نمائید. امید است انشاءالله در این کار موفق باشید. ضروری است اقشار مختلف سپاه از فرماندهان و سایر پرسنل با جنابعالی همکاری های لازم را بنمایند.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/6/61

بیانات امام خمینی در دیدار با نخست وزیر و اعضای هیاءت دولت جمهوری اسلامی

متصدیان امور، از قشر مرفه نیستند

بسم الله الرحمن الرحیم

من یک نکته ای عرض می کنم و این برای این نیست که از دولت یا از ارگان های دیگر تعریف کنم ، این یک واقعیتی است که من عرض می کنم و شاید شماها هم مطلع هستید و توجه دارید. یکی از عنایات بزرگی که خدای تبارک و تعالی به جمهوری اسلامی و این نهضت اسلامی عنایت فرموده این است که متصدیان امور، چه آنهائی که در مجلس خدمت می کنند و چه آنهائی که در دولت خدمت می کنند، چه آنهائی که در ارتش هستند، همه اینها از آن قشر مرفه نیستند، از آن قشری که همه توجه شان به این است که برای خودشان مقام درست کنند و برای خودشان کارهائی انجام بدهند ولو برضد خلق باشد.

شما اگر توجه کنید به حکومت هائی که در تاریخ بوده است و خصوصا در این پنجاه سال ، ملاحظه می کنید که آنهائی که در راس امور بودند، آنها از این ملک ها و سلطنه

ها و عرض می کنم که از این سنخ مردم و به اصطلاح از اشراف بودند. وقتی که اشراف (به قول خودشان ) و اعیان و متمکنین و یال و کوپال دارها متصدی امور یک کشور شدند، قهرا اینها مردم را به حساب نمی آورند، این یک امر قهری است و در مقابل یک قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگر. شما اگر ملاحظه فرموده باشید، معامله این دولت هائی که ما داشتیم سابق ، با مردم مقایسه کنید و معامله شان را با سفارتخانه های خارجی ، با سفارتخانه های خارجی ، اینها شخصیت خودشان را بکلی (شخصیت هم نداشتند) بکلی از دست می دادند و آن چیزی که در ذهن من است ، یکی از سفرا (حالا یا سفیر انگلیس بود، یا یک جای دیگر) آن صدراعظم وقت را پاشد گلویش را گرفت توی اتاق و زد او را به دیوار. در مقابل او آنها سپرانداختند، لکن در مقابل مردم ، آنقدر به مردم ظلم می کردند و آنقدر به خیال خودشان به بزرگی و امثال ذلک رفتار می کردند، که همه می دانید. وقتی بنا شد که متصدی یک امور کشوری قشر اشراف (به اصطلاح خودشان ) اعیان ، مرفه ها و صاحب اموال و نمی دانم پارک و اتوموبیل ها و کذا و کذا، یا آنوقت کالسکه ها و آن حرف ها باشد، این یکی از مصیبت های بزرگی است که در یک ملت هست ، سرچشمه همه مصیبت هائی که ملت ها می کشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه

و از اشراف و اعیان (به اصطلاح خودشان ) از آنها باشد. و آنها اینطور هستند، اشراف و اعیان اینطور هستند که تمام ارزش ها را به این می دانند که آنجائی که زندگی می کنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها می کنند، رفتار عبید با موالی باشد، تمام افکارشان متوجه به این مسائل است . باید حتما چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران ، در تهران در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم عرض می کنم که نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا. و اینها وضع روحی شان ، به حسب نوع ، وضع روحی شان اینطور بود که چون قدرت را، تمام ارزش ها را به قدرت می دانستند، تمام ارزش ها را به قدرت مالی می دانستند، به قدرت های دیگر می دانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عبد بودند، در مقابل ضعفائی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند. این وضع طبیعی این است که یک قشر اشراف و اعیان (به اصطلاح خودشان ) و مرفه ، به یک کشوری حکومت کنند و قابل اجتناب نیست این . وقتی حکومت آنطور شد، دیگر نمی شود این را کسی خیال کند که قابل این است که این با مردم چه جور باشد، از آن ور با دولت خارجی چه جور باشد. مقابل آنها از باب اینکه می دیدند آنها قدرتشان بیشتر است ، خاضع بودند. هرجائی که توهم می کردند که به قدرتشان یک قدرت بالاتری یک صدمه ای بزند، مقابل او لنگ می

انداختند و همه جور تواضعی می کردند برای اینکه آنجا را به دست داشته باشند. به مردم هر چه گذشت ، گذشت و هر چه خواستند بکنند با مردم .

این یکی از الطاف بزرگ خدا بود که حکومت جمهوری اسلامی را و متصدیان امور اسلامی را از قشر مرفه و از آن اشراف و اعیان و سلطنه ها و ملک و اینها قرار نداد. و این اسباب این شد و می شود که وقتی که بنا شد که یک اشخاصی زندگی شان یک زندگی عادی باشد و ارزش را در این زندگی هم ندانند، ارزش را به ارزش انسانی ، ارزش اسلامی بدانند، ارزش اخلاقی بدانند، اگر یک حکومتی ارزش هایش اینطور ارزش باشد که ارزش اسلامی باشد، بخواهد خدمت به نوع خودش بکند، خودش را خدمتگزار بداند، اگر دیدش این باشد، قهرا ملت با اوست و قهرا نمی تواند یک قدرت خارجی او را تحت تاثیر قرار بدهد. همیشه قدرت خارجی برای اینکه بر مردم مسلط بشود، این بالاتری ها را می ترساند. آنها هم از باب اینکه تمام توجه شان به این بود که در بین ملت قدرتمند باشند، دارای یال و کوپال باشند، آنها را تسلیم می شد برای اینکه به اینها ظلم بکند. این وضع طبیعی اینجور حکومت است . و وضع طبیعی حکومتی که از قشر غیر مرفه است ، از خود این مردم درست شده است ، وضع طبیعی اش این است که با مردم باشد و خدمت بکند و ارزش را، ارزش جاه و مقام نداند.

ارزش مقامات ما، در خدمتگزاری به مردم است

شما می دانید که در جمهوری اسلامی مقامات آن معنی که در

سابق داشت از دست داده ، نه رئیس جمهورش و نه نخست وزیرش و نه سایر وزرایش اینطور نیست که خیال بکنند، خودشان خیال بکنند که ما یک مقام بالائی ، والا مقام هستیم و ما حضرت اشرف هستیم و نمی دانم کذا. اینجور نیست . آنها می بینند که ارزششان در بین جامعه ، در همه جا این است که خدمت بکنند، خدمتگزار باشند، نه ارزش به این است که به مردم حکومت کنند. در جمهوری اسلامی این معنا که هم مقامات آن مقاماتی که سابق تخیل می شد، نیست و هم صاحب اشخاصی که متصدی امور هستند، آن اشخاصی که در یک خانواده اشرافی بزرگ شده باشند و یک زندگی چه کرده باشند و نتوانند بسازند با مردم ، نتوانند بسازند با یک زندگی عادی ، آنطور هم نیستند. من فیلمی که دیشب از مرحوم رجائی گذاشته بودند و منزلش را نشان می دادند، یک دفعه دیگر هم مثل اینکه دیدم این را، بعضی از اشخاصی که پیش من بودند می گفتند ما رفتیم منزل آقای رجایی ، این خوب نشان می داد، آنجا به این اندازه نیست ، واقع مطلب اینطور نیست ، این یک چیز بزرگی کانه نشان دارد می دهد و حال آنکه ما که رفتیم منزلشان دیدیم نه ، مساله اینطور هم نیست . وقتی بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده ، یا یک نفر نخست وزیر است ، آقا منزلش آنطوری است و وضع مادیش اینطوری است ، این دیگر نمی شود که از یک قدرت بزرگی بترسد. برای چه بترسد؟ این را که از او

نمی گیرند. آن باید بترسد که می خواهد چپاول کند و می خواهد یک حکومت کذائی بکند، آن باید بترسد، اما رجائی (خدا رحمتش کند) و امثال اینها و باهنر و اینهائی که ما از دست دادیم ، که اینطور نبودند که زندگی شان جوری باشد که مبادا یک وقتی از دست ما برود، خاضع بشوند پیش دیگران و برای اینکه زندگی را بیشترش بکنند زورگوئی کنند به مردم .

این یک عنایتی است که خدای تبارک و تعالی به این ملت کرد و از خود مردم ، از خود این توده ها از بازار نمی دانم از کجاها و خانه ها، افراد منبعث شدند و حکومت تشکیل دادند. وقتی از بازار، مردم حکومت را تشکیل دادند، می دانند که بازار وضعش چه جوری است . وقتی که از بین خود مردمی که مرفه نیستند، اینها آمدند و خودشان هم نظیر آنها هستند، اینها به درد دل مردم می توانند برسند. من اینکه عرض می کنم ، نمی خواهم از شما تعریف کنم ، برای اینکه می ترسم تعریف کنم . این برای این است که تنبه بدهم ، تنبه بدهم به اینکه تا وضع اینطوری است ، حکومت برقرار است ، حکومت اسلامی برقرار است . تا وضع دولت ، مجلس نمی دانم ارتش ، روسای ارتش ، فرماندهان همه جا این وضع است که می بینیم الان و مشاهده می کنیم ، شما خوف از اینکه یک آسیبی این جمهوری اسلامی به آن برسد، از این خوف نداشته باشید. شما هر چه خوف دارید، از خودتان بترسید، از اینکه مبادا خدای نخواسته مسیر، یک

مسیر دیگر بشود و راه ، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الان هست ، از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر خدای نخواسته یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیدا کردید و خیال کردید حالائی که من نخست وزیرم ، حالائی که من رئیس جمهورم . حالائی که من وزیر کذا هستم باید چه و چه و چه باشم ، آنوقت بدانید که آسیب می بینید، یعنی آنوقت است که خارجی ها به شما طمع می کنند. آنها می دانند که از چه راه باید یک کشوری را به تباهی بکشانند، آنها می دانند که باید از راه خود حکومت ، از راه خود دولت ، از راه خود مجلس ، از راه خود اینها، این کارها را انجام بدهند، آنها می دانند که ریختن در یک کشور یا نمی دانم چه کردن ، با وضعی که اینجور کشورها دارند، این نمی شود. اینها تجربه اش را در افغانستان کردند. در افغانستان با اینکه دولتش با آنهاست و حزب ها و خیلی از حزب ها شاید با آنها باشند، لکن چون یک توده ای دارد، آنجا، توده ای که مسلمانند، متوجهند و مخالف با قدرت ها هستند، چون این هست در آن ، موفق نشدند به اینکه آن کاری که می خواستند، بکنند، هر روز هم رو به شکست است . اینها تجربه ها را دارند، می دانند قضیه چه جور است ، می دانند که یک ملتی که همه شان

در مقابل همه چیزهائی که درشان وارد می شود، ایستادگی کردند و می کنند، ملتی که بچه اینقدریش ، دیروز یک بچه ای قد این آقا کوچولو، به حد ده سال و اینها نبود، اینجا گریه می کرد که ، گریه می کرد که شما دعا کنید من شهید بشوم . یک ملتی اینطوری ، زنش اینطور، مردش اینطور، پیرش آنطور، جوانش آنطور، اینها می دانند با این ملت نمی شود با فشار و زور و سرنیزه رفتار کرد. قهرا آنها می خواهند یک نقشه ای بکشند، حواسشان هم خیلی جمع است و خیلی هم حوصله و صبر دارند. آنها برای پنجاه سال دیگر، برای سی سال دیگر حالا نقشه درست می کنند، حالا نقشه می کشند که سی سال دیگر نتیجه بگیرند. یعنی اگر خدای نخواسته دانشگاه ما یک انحرافی پیدا بکند، بعد از سی سال نتیجه اش را آنها می گیرند. اگر در دانشگاه ما یک اشخاص غیراسلامی امثال اینها وارد بشود، اشخاصی که انحراف دارند وارد بشود، ولو حالا نتوانند کاری بکنند (حالا هم عجله ندارند که کاری بکنند) کم کم همین دانشگاهی ها را تبلیغ می کنند، صحبت می کنند، چه می کنند، چه می کنند، هوا خورشان می کنند، بالاخره هم مقدرات یک مملکت بعد از این دوره با آنهاست . آنها وقتی مقدرات یک دولت را و ملت را در دست گرفتند، با یک انحرافی در دست گرفتند، آنوقت هست که اینها نتیجه می گیرند، با دست خود اینها نتیجه می گیرند.

شما باید کوشش کنید همه تان ، هر کس در هر وزارتخانه هست باید کوشش کند که اجزاء

آن وزارتخانه ، افرادی که در آن وزارتخانه هست ، وضع روحیش جوری باشد که با مردم بسازد، مردم باز احساس نکنند که در این وزارتخانه هم وقتی ما بخواهیم کارمان را به وزیر بدهیم ، باید یک مدتی دم در بایستیم و یک مدتی آن مامور و آن مامور و آن مامور تا برسانند ما را به آنجا، آنجا هم پشت دربایستیم . نه ، این وضع اگر یک وقت خدای نخواسته دیدید دارد اینطور می شود، بدانید که دارید رو به تباهی می روید، قدم دارید بر می دارید رو به تباهی . آن روزی شما قوی هستید که این بقال سرمحله و آن مومن توی مسجد و آن کسی که در جاهای بزرگ و اعیان و اشراف فرض کنید هست ، برای شما اینطور نباشد که برای او یک کاری بکنید، برای این نکنید. اینها را مقدم بر آنها بدانید، اینهائی که شما را به وزارت رسانده اند، با اینکه وزارت الان یک چیز مهمی نیست پیش شما، اینهائی که قدرتمندها را بیرون کردند، اینهائی که همه آن اشخاصی که مقدرات یک کشور در دستشان بود و ما را و شما را و همه کشور را به تباهی کشیده بودند، آنها را بیرون زدند، اینها را باید ما قدرشان را بدانیم ، یعنی نگه شان داریم . برای خدا، برای اسلام ، برای حیثیت خودتان ، برای حیثیت کشورتان باید این سر و پا برهنه ها را نگه شان دارید. اینهائی که بعد از همین که هر شهیدی شما پیدا می کنید، آنطور برایش تظاهر می کنند، آنطور برایش عرض بکنم به

سر و سینه خودشان می زنند، که می بینید نشان می دهند، یک همچو ملتی را باید با همین وضع نگه داشت و آن به دست امثال شماست که اینطور باقی بماند. اگر یک وقت سرخورده بشوند. از دولت و خیال کنند که دولت دارد برای خودش یک کارهائی انجام می دهد و برای ما نیست و چطور، آنوقت هست که شما هر کدامتان خدای نخواسته از بین بروید، یک کسی برایتان فاتحه نمی خواند.

شما کاری بکنید که بعد از مردنتان هم اینطور وضع مردم باشد با شما، بعد از شهادت هم اگر نصیبت تان شد، مردم با شما اینجور باشند. پیش خدا این ارزش دارد. وقتی خدای تبارک و تعالی دید که یک جمعیتی ایستادند و فریاد می زنند، توی سرشان می زنند که رجائی چه ، خدا به رجائی رحم خواهد کرد. اگر خدای نخواسته هم آن یک اشکالاتی در آن باشد، به همین ، خدا رحم می کند. خوب ، مومن ، چهل تا مومن شهادت بدهند به خوبی یک کسی ، خدا قبول می کند این را، برای اینکه یک آدمی است که چهل نفر مومن این را به خوبی شناخته اند وقتی به خوبی شناختند، خداوند عفو می کند. فرضا از اینکه یک جمعیت هائی اینطوری بریزند در خیابان و آنطور و به سر و سینه شان بزنند برای آنها، ارزش آقای رجایی ، ارزش آقای باهنر، ارزش آقای بهشتی و ارزش این ائمه جمعه مظلوم ما به این نبود که یک مثلا دستگاهی دارد، ارزششان به این بود که خودی بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت می کردند،

مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت می کنند و لهذا آنهمه تبلیغاتی که با دست های فاسد برضد مرحوم بهشتی بالخصوص آنقدر کارها کردند و نسبت به مرحوم رجائی هم ، آن آدم فاسد آنقدر پافشاری کرد و اذیت کرد، مردم اعتنائی هیچ به او نکردند و همانطور با آنها رفتار کردند، مردم همانطور آن تلافی هائی که در آنوقت سر آن مظلوم درآمد، مردم درست کردند، بعد از فوت ایشان آنطور کردند. و همه شما باید وضعتان یک همچو وضعی باشد و من امیدوارم که همه این وضع را توجه به آن بکنید و حفظش بکنید. بخواهید اسلام حفظ بشود، این وضع را باید حفظ بکنید. بخواهید که ایران حفظ بشود، همین را باید حفظش کنید. بخواهید خودتان محفوظ بمانید، همین را باید حفظ کنید. بالاخره این وضع فعلی که شما دارید باید رو به بهترین بروید، هی بروید سراغ اینکه یکدیگر را اسلامی کنید. اینکه من عرض کردم که باید امور اسلامی باشد، حالا هم عرض می کنم ، این کارهائی که شما می گوئید که می روند جنگل ها را چیز می کنند، اینها کارهای غیر اسلامی است ، من می گویم باید اسلامی باشد. اگر چنانچه یک کسی تخلف کرد از مقررات دولت ، این غیر اسلامی است ، آن هم باید اسلامی بشود. یعنی باید دولت با قدرت ، آن کسی که تخلف می کند از آن چیزهائی که دولت برای حفظ نظام دولت قرار داده است ، آنها را باید با قدرت جلویش را بگیرد، برای اینکه آن غیر اسلامی است ، من می

گویم اسلامی باید بشود. بریدن درخت های کشور را و به تباهی کشیدن جنگل ها را، این غیر اسلامی است ، باید جلویش گرفته بشود. تخلف از مقررات خیابان ها و رفت و آمدها، این غیر اسلامی است ، باید باید جلویش را بگیرید. اگر یک کسی اعتنائی به چراغ سرخ نکرد، این غیر اسلامی عمل کرده و این را باید تعقیبش کرد و به دست دادگاه سپردش . حالا هم من عرض می کنم اسلامی که ، اسلام که با نظم مخالف نیست ، اصلا اسلام می خواهد نظم حفظ بشود، نظام حفظ بشود. کلیه امور مربوط به نظام ، این اسلام است و اگر یک چیزی تخلف از نظام کرد، این برخلاف اسلام است

و جلوگیری لازم است .

ارزش انسان به این است که توجه کند که چه باید در مقابل خدای تبارک و بندگان خدا بکند

و من باز هم به آقایان عرض می کنم که توجه بکنید که مقام ، شما را نگیرد. شما یک ارزش انسانی انسان به مقام نیست ، به این نیست که من نخست وزیرم ، من رئیس جمهورم ، من رئیس مجلسم ، من وکیل مجلسم . اینها ارزش نیست . ارزش انسان به این است که توجه بکند که چه باید در مقابل خدای تبارک و بندگان خدای تبارک و تعالی بکند، چه تکلیفی انسان دارد در مقابل خدا و در مقابل بندگان خدا که از خدا هستند. این ارزش است . مادامی که شما این ارزش را حفظ بکنید، ارزش اسلامی و انسانی را حفظ کرده اید. و اگر از این ، انحراف حاصل بشود، شما هم هر مقامی پیدا کنید، در علم بشوید بالاترین علما، در زهد هم هر چه می شوید،

بشوید اما ارزش را از دست داده باشید، شما نه پیش خدا دیگر ارزش دارید، نه پیش خلق خدا. باید فکر این معنا بکنید که خدمت کنید به کشور خدمت کنید به ملت که بعد از خود شما که انشاءالله حالا طولانی باقی می مانید، مثل مرحوم رجائی که مردم اینطور برایش به سر و سینه می زنند، مردم شهادت فعلی و عملی بدهند بر اینکه شما خوبید، تا خدای تبارک و تعالی در محضرش شما را قبول کند برای اینکه آدمی بوده است که یک عده ای شهادت دارند می دهند، عملا توی سرشان می زنند از رفتن او.این شهادت فعلی است بر اینکه این آدم مقبول است و خدای تبارک و تعالی همین طور قبول می کندو اگر گناهی هم داشته باشید، به همین می گذرد خدای تبارک و تعالی . و من امیدوارم که شما همه تان همین طوری که سیره انبیا بوده است ، که سیره انبیا برای این بوده است که در مقابل طاغوت محکم می ایستادند و در مقابل ضعفا و فقرا و مستضعفین و مستمندان فروتن بودند، آنطوری که وقتی عرب وارد می شود در مسجد رسول الله ، می گوید کدام یکی تان هستید. در وقتی که رسول الله آنوقت حکومت بود، آنوقت در مدینه بودند، در مدینه تشکیل حکومت بود بساط، لکن وضعش اینطوری بود، از آن طرف در مقابل هیچ قدرتی خاضع نبود برای اینکه او خدا را می دید. کسی که توجه دارد به اینکه قدرت هر چه هست مال خدای تبارک و تعالی است و دیگران هیچ نیستند، این دیگر نمی تواند خاضع

بشود در مقابل یک قدرتمندی .

شما ملاحظه کرده اید، تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید که یک سید خشکیده ء لاغر عرض می کنم لباس کرباسی (که یکی از فحش هائی که آن شاعر به او داده بود، همین بود که تنبان کرباسی پوشیده ) یک همچو آدمی در مقابل آن قلدری که هرکس آنوقت را ادراک کرده می داند که زمان رضاشاه غیر زمان محمدرضا شاه بود، آنوقت یک قلدریی بود که شاید تاریخ ما کم مطلع بود، در مقابل او همچو ایستاد، در مجلس ، در خارج فلان که یک وقت گفته بود سید چه از جان من می خواهی ؟ گفته بود که می خواهم تا تو نباشی ، می خواهم تو نباشی . این آدم که می آمد (من درس ایشان یک روز رفتم ) می آمد در مدرسه سپهسالار که مدرسه شهید مطهری است حالا، درس می گفت ، من یک روز رفتم درس ایشان ، مثل اینکه هیچ کاری ندارد، فقط طلبه ای است دارد درس می گوید. اینطور قدرت روحی داشت ، در صورتی که آنوقت در کوران آن مسائل سیاسی و چیز بود که باید حالا بروند مجلس و آن بساط را درست کند. از آنجا، پیش ما، رفت مجلس ، آنوقت هم که می رفت مجلس ، یک نفری بود که همه از او حساب می بردند. من مجلس آنوقت را هم دیده ام ، کانه مجلس منتظر بود که مدرس بیاید. با اینکه با او بد بودند ولی مجلس کانه احساس نقص می کرد وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس می آمد مثل اینکه یک

چیز تازه ای واقع شده . این برای چه بود؟ برای اینکه یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارائی و امثال ذلک ، هیچ اعتنا نمی کرد، نه مقامی او را جذبش می کرد. ایشان وضعش اینطور بود که (برای من نقل کردند این را که ) داشت قلیان خودش را چاق می کرد، خودش اینطور بود، فرمانفرمای آن روز (حالا که من می گویم فرمانفرما، شما به ذهنتان نمی آید که یعنی چه ) فرمانفرمای آن روز وارد شده بود منزلش ، گفته بود که به او حضرت والا من قلیان را آبش را می ریزم تو این را، آتش سرخ کن را درست کن ، یا بعکس . از اینجا همچو او را کوچک می کرد که دیگر نه ، طمع دیگر نمی توانست بکند. وقتی اینطور با او رفتار کرد که بیا این آتش سرخ کن را گردش بده ، آن آدمی که همه برایش تعظیم می کردند، همه برایش چه می کردند، این وقتی اینطوری می رسیده ، این شخصیت ها را اینطوری از بین می برد که مبادا طمع کند که از ایشان چیزی بخواهد. من بودم آنجا که یک کسی یک چیزی نوشته بود، زمان قدرت رضاشاه ، زمانی که آنوقت باز شاه نبود، آنوقت یک قلدر نفهمی بود که هیچ چیز را ابقا نمی کرد، یک کسی آمد گفت من یک چیزی نوشتم برای عدلیه ، شما بدهید ببرند پیش حضرت اشرف (یک همچو تعبیرهائی ) که ببینند. گفت ، رضاخان که باز نمی داند اصلش عدلیه را با (الف

) نویسند یا با (ع ) می نویسند، من بدهم این را او ببینند؟ نه اینکه این را در غیاب می گفت ، در حضورشان هم می گفت . اینجوری بود وضعش . این چه بود؟ برای اینکه وارسته بود، وابسته به هواهای نفس نبود، ععع (اتخذ هوی الله ) عععع نبود. این ، هوای نفسانی خودش را اله خودش قرار نداده بود، این اله خودش را خدا قرار داده بود. این برای مقام و برای جاه و برای وضعیت کذا نمی رفت عمل بکند، او برای خدا عمل می کرد. کسی که برای خدا عمل می کند، وضع زندگیش هم آن است ، دیگر از آن وضع بدتر که دیگر نمی شود برایش ، برای چه دیگر چه بکند، از هیچ کس هم نمی ترسید. وقتی که رضا شاه ریخت به مجلس که چیز می کردند، فریاد می زدند آن قلدرهای اطرافش که زنده باد کذا و زنده باد کذا، مدرس رفت ایستاد و گفت که مرده باد کذا، زنده باد خودم . خوب ، در مقابل او شما نمی دانید حالا، در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.

تمام وابستگی ها وابستگی است که انسان به خودش دارد

تمام وابستگی ها وابستگی ای است که انسان به خودش دارد، تمام وابستگی ها از خود آدم پیدا می شود. وقتی انسان وابسته است ، نفسش وابسته است به جهاتی که مال خودش است ، به نفسیت خودش ، به وضعیت خودش ، این تمام وابستگی هائی که در خارج هم برایش پیدا می شود از منشاش اینجاست .

وقتی این وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این وابستگی هست ، تحمیل می کند، قبول می کند. وقتی ببینند یک چیزی با این آمالی که دارد مخالف است ، اگر نکند، یک وقت به هم می خورد، این خاضع خواهد شد. اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، آزاد شد از این ، این دیگر آزاد است ، این دیگر از کسی نمی ترسد، همه قدرت های عالم جمع بشوند، این نمی ترسد، برای اینکه آخرش این است که من از بین می روم ، دیگر بالاتر از این که نیست ، همانی که الان ملت ما دنبالش دارند می روند که بیائید دعا کنید من شهید بشوم . روزی چند نفر شاید من اینجا بعضی روزها می بینم که می گویند که دعا کنید من شهید بشوم . من می گویم دعا می کنم شما پیروز بشوید انشاءالله . انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند، موید کند و همه آن اشخاصی که به شهادت رسیدند و برای این ملت خدمت کردند مثل مرحوم رجائی که این روز، این روزها سالش است ، مرحوم باهنر و دیگر اشخاصی که از همین قبیل بودند و رفتند از دست ما و البته ما خیلی ضرر دیدیم ، لکن باز همان مساله است . جانشین آنها برای این بود که ملت بود، مردم بودند، اعیان و اشراف نبودند. آنوقت اگر یک نخست وزیر را می کشتند، یک بساطی می شد، شاه مردگی همان و به هم ریختن سرتاسر ایران . اینطور بود، تا شاه مردگی می شد سرتاسر ایران به هم می خورد.

حالا رئیس جمهورش نباشد، خوب ، نبود، یکی دیگر بسم الله ... همه ایران بهشتی است . خوب ، مردم طرحشان این است که بهشتی از خود ماست ، یک چیز خارجی نیست ، از خارج یک چیزی صادر نکرده ایم ، وارد نکرده ایم ، از خود ما هست ، خود ما یکی مان رفت یکی دیگر می آید. رجائی رفت یکی دیگر می آید، آن هم برود یکی دیگر می آید. هر کدام از ماها و شماها بروند، یکی دیگر می آید. اینجوری است وضع ایران امروز و این وضع را باید ما حفظ کنیم ، دعا کنیم که خداوند این وضع را برای ما حفظ کند و با حفظ این ، هر یک از ما از بین برویم جا داریم ، عوض داریم ، می آیند جایش را پر می کنند و اگر اینطور نباشد، یک وقتی به طور سابق بشود، دیگر آنجا جوری است که وقتی یکی رفت به هم می خورد اوضاع . خدا انشاءالله همه شما را حفظ کند و همه ما را موفق کند که به احکام اسلام عمل کنیم و وزارتخانه هایمان را اسلامی کنیم و افراد اگر چنانچه خدای نخواسته منحرفند، این افراد منحرف را نصیحت کنیم ، اگر نمی شود، عوض کنیم و لازم نیست که هر منحرفی اینجا باشد، خوب ، برود یک کار دیگری بکند. انشاءالله موفق و موید باشید.

تاریخ : 8/6/61

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی گلپایگانی

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته !!! قم

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگرام شریف که حاوی بشارت سلامت وجود مبارک بود، موجب تسلی خاطر گردید. خداوند متعال را شکرگزارم که سلامت

را به جنابعالی اهدا فرمود تا ملت شریف از برکات وجود محترم برخوردار باشند. امید است از ادعیه خالصه آن حضرت اینجانب و جمهوری اسلامی و متصدیان آن بهره مند گردیم .

صحت کامل جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/6/61

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، فرماندهانسپاه پاسداران ، علمای پاوه و اورامانات ، گروهی از سفرا و کارداران و اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان ایرانی در هند

اساس این گرفتاری هائی که بشر به آن مبتلاست ، حب نفس است

بسم الله الرحمن الرحیم

من هم متقابلا به آقایان تبریک این عید سعید را عرض می کنم و امیدوارم که خداوند این اعیاد را بر مسلمین و بر ملت شریف ایران مبارک فرماید و مستضعفان جهان را بر مستکبران غلبه دهد که آن روز عید بزرگ مبارکی خواهد بود و امیدوارم که حاصل بشود یک همچو روزی . من عرض می کنم که اساس این گرفتاری هائی که بشر به آن مبتلا هست ، از زمان آدم صفی الله تا امروز و از امروز تا روز حشر، آنکه بشر به آن مبتلا هست و اساس تمام فسادها و جنگ ها و ظلم ها و تعدی ها و تجاوزها بر آن محور است ، اساسش حب نفس است که شعبه هائی از این حب نفس و مظاهری دارد که اگر ملاحظه بفرمائید، این مظاهر که پایه اش حب نفس است ، بشر را به تباهی کشیده و می کشد و انبیا هم برای اصلاح این امر آمده اند و مع الاسف آنطوری که آنها می خواستند، موفق نشده اند و گمان ندارم که هیچ کس موفق بشود. یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس ، حب ریاست است ، حب جاه است ، حب غلبه است . از اول عالم تا حالا

از این قدرت های جابر هر چه به مردم رسیده است ،از این حب اشتهار، ریاست ، حب قدرت و از اینها بوده است که اساسش همان حب نفس است ، الان هم که ما در یک وضعی باقی هستیم در دنیا که همه می دانید دنیا الان چه خبر است و بر بلاد مسلمان ها چه می گذرد و بر کشورهای مظلوم چه ظلم ها واقع می شود، اساس همه اینها همان حب مسند و ریاست است . حب قدرت است که آمریکا را وادار می کند که این جنایت هایی که در طول تاریخ بیسابقه است ، انجام بدهد و حب سلطه و ریاست است که شوروی را برمی انگیزد که اینطور با مردم دنیا و مظلومین دنیا رفتار کند و حب نفس است که کشورهای اسلامی ، سران کشورهای اسلامی در مقابل جنایاتی که از این قدرت ها واقع می شود و از وابستگان آنها واقع می شود، بی تفاوتند. اگر چنانچه این حب نفس در این سران کشورهای اسلامی نبود و این حب جاه و قدرت نبود، با این فجایع که واقع شده است ، با این ظلم که واقع شده است بر ایران و بدتر از او بر لبنان ، نمی نشستند و تماشا کنند. همه ترس از این دارند که این قدرت تخیلی که باید بگویم که هیچ ارزش ندارد، ازشان گرفته بشود، از این جهت آنطور خاضع شدند در مقابل امریکا و بدتر از او و فجیع تر از او در مقابل اسرائیل که الان همه جست و خیزهائی که در این ، اکثر این کشورهای اسلامی می

شود، برای این است که اسرائیل را به رسمیت بشناسند و آن قرار کمپ دیوید را تحکیمش ببخشند. اگر حب این چند روز ریاست ، این چند روز سلطه نبود، هر انسانی ادراک این معنا را می کند که مثل اسرائیل بر بلاد مسلمین اینطور رفتار کند و اینطور جسورانه در مقابل همه ، همه را تحقیر کند. ننگی بر چهره این کشورهای اسلامی نقش بست که هیچ چیز این ننگ را نمی تواند بزداید، مگر اینکه توجه بکنند، مگر اینکه منقلب بشوند، متحول بشوند. و ننگی که بر همه این کشورهاست این است که با علم به اینکه دارند خلاف می کنند، به صدام کمک می کنند که صدام ، اسلامی که در ایران دارد پای می گیرد انشاءالله ، این آدم ، این را زایل کند و همه کوشش شان بر این معناست . بعضی تصریح می کنند و بعضی هم خلافش را می گویند و دروغ می گویند. اگر این حب جاه نبود که ارث شیطان است و از اول شیطان برای همین خصیصه ای که داشت ، مطرود شد و چون خودش را از آدم بالاتر می دانست و خودش را نار می دانست و آدم را طین و آن نورانیت آدم را ادراک نکرده بود، موجب این شد که مطرود شد و قسم خورد که همه را مطرود کند، یعنی همه بشر را و الان دارد او موفق می شود در مقابل همه انبیا. این حمله ای که صدام به ایران کرد، خوب ، همه می دانید که برای این بود که سردار قادسیه بشود و آن مسائل و این

حمله ای که اسرائیل بر لبنان در مقابل چشم همه مسلمانان منطقه و دولت های منطقه کرد، همه می دانید که برای قدرت طلبی و جاه طلبی و آمریکا هم همین و همه قدرت ها هم همین و این ممکن است که در شما هم پیدا بشود، در ما هم پیدا بشود. شیطان فقط نمی رود سراغ صدام و امریکا و شوروی ، او همه جا هست و مظاهر شیطان که نفس اماره خود ما هست ، پیش همه هست . اگر چنانچه یک وقت دیدید که حب این را دارید که به مردم زور بگوئید، حب این را دارید که مردم پیش شما خاضع باشند، بدانید که از آن حظ شیطانی پیشتان هست و این حظ شیطانی است که پیش قدرتمندها هست و قدرتمندها را آنطور جسور می کند و همین حظ شیطانی پیش آنهایی که خاضع در مقابل این قدرتمندان می شوند، با اینکه امکانات اینکه در جلوی آنها بایستند دارند، این همان حظ شیطانی است ، همان است که شیطان را با آدم درگیر کرد و مطرود شد و حرف خدا نشنید و امر خدا را نشنید و این را نفهمید که اطاعت امر خدا قضیه سجده بر آدم نیست ، سجده بر خداست . مع الاسف در بین این دولت های اسلامی به اصطلاح و سران این دولت های اسلامی به این امر مبتلا هستند. اگر چنانچه این قدم را برداشته بودند که حب این ریاست را کم کرده بودند یا موفق می شدند زایل می کردند، ممکن نبود که بدون تفاوت بنشینند و اینطور بار ذلت بکشند.

یک وقت امریکا بر

مردم غلبه می کند و شوروی غلبه می کند، یک وقت اسرائیل غلبه می کند، اسرائیل امروز فرمانفرمای این بلاد اسلامی دارد می شود و اگر این بی تفاوتی و این کمک و این طفره زدن برای اینکه بشناسند اسرائیل را به رسمیت ، اگر این به نتیجه برسد، او فرمانفرمای همه شان خواهد شد و همین طور که حالا تحقیرشان کرد و ذلیلشان کرد در مقابل خودش به امر امریکا، به طرح امریکا، این مطلب توسعه پیدا می کند و در همه جا ریشه می دواند. مکرر این مساله ذکر شده است که اسرائیل قناعت نمی کند به آنجائی که هست ، قدم قدم پیش می رود و هر قدمی که رفت ، هی می گوید ما کاری نداریم ، ما همین هست ، فردا قدم بالاتری بردارد. امروز لبنان است ، فردا خدای نخواسته سوریه ، پس فردا عراق است و همین طور.

و مع الاسف این دولت ها به جای اینکه در مقابل این آدم و این غیر انسان قیام کنند، نهضت کنند، اتفاق حاصل کنند برای جلوگیری ، یک انکار هم نکردند، الان هم جست و خیز می کنند برای اینکه تثبیت کنند مقام او را و این یک ننگی است که در کشورهای اسلامی بر چهره همه است ، بر سران ، بیواسطه و بر مردم کشورها هم که سران را اینطور به جای خودشان گذاشتند که هر کاری می خواهند بکنند و هر ذلتی می خواهند برای اسلام و مسلمین تهیه کنند و جلو اینها را نگرفتند، بر آنها مع الواسطه . ما این مصیبت ها را به کجا باید

ببریم ؟ ما را مبتلا کردند به جنگ عراق ، توطئه دیدند که ما برویم سراغ اسرائیل تا عراق تقویت بشود، آنوقت عراق و اسرائیل بیایند سراغ ما. ما این توطئه را فهمیدیم و آقایانی که متوجه امورند، توجه کردند و گفتند راه ما این است که از این راه برویم ، اگر از آن راه ما رفته بودیم ، امروز عراق وضعش با ما غیر از این بود و اسرائیل هم به دنبال او با ما طور دیگری بود.

ملت ایران همانطوری که تاکنون عمل کرده است و پیروزی سیاسی اخیر را که پیدا کرده است ، این یک امر خیلی چشمگیری است . صدام با تمام قوا کوشش کرد به اینکه سران کشورهای غیر متعهد را در بغداد جمع کند و این جمهوری اسلامی و این قدرت اسلامی در این گوشه دنیا باعث شد که سران کشورها توجه کنند و دست رد به سینه صدام بزنند، بعد هم با کمال وقاحت می گوید من برای اینکه وحدت اسلامی محفوظ باشد، از او گذشتم ، پس خوب است وزرای خارجه بیایند اینجا، آنهم هر چه توانست این ور، آن ور زد و به دریوزگی فرستاد افراد را به همه جا، منتهی به این شد که حالا باز اعلام کرده است که نه ، ما برای وحدت مسلمین از این مطلب هم گذشتیم . و من عقیده ام این است که ایشان برای وحدت مسلمین به جهنم برود.

آنهائی که اساس اختلاف بین مسلمین را درست می کنند، خوب یکیش هم از آن افراد، همین صدام است که اساس اختلاف است . دولت ایران با هیچ دولتی

هیچ وقت جنگ نداشت و مخالفت نداشت ، الا با آنهائی که برضدشان می خواهند کاری بکنند. این هجوم ابلهانه صدام به ایران اسباب این شد که دولت های منطقه بسیارشان باایران یعنی با اسلام به مخالفت برخیزند. آنها هم کم کم خواهند فهمید که صرفه این نیست که با یک همچو ملتی که همه چیزش را در راه اسلام دارد فدا می کند، مخالفت کنند، آنها هم خواهند توجه پیدا کرد، لکن ما هم باید به مسائل یعنی به آن شیطنت هائی که نفس اماره انسان می کند، توجه کنیم ، آن ریزه کاری هائی که در انسان ایجاد می کند. چه بسا یک نفر آدم زاهد متقی در طول عمرش به زهد و تقوا و اینها باشد معروف باشد و شیطان یک گوشه ای از دل او را ربوده باشد که همه این اعمال و این زهد و تقوا، همه و همه فاسد بشوند و چه بسا باشد که شما آقایانی که در مجلس تشریف دارید و امیدوارم که موفق باشید، با همه کوششی که می کنید برای اسلام ، لکن آن حظ شیطانی از پیش شما نرفته باشد.

ایمان است که شما را وادار می کند بروید و برای اسلام فداکاری کنید

باید خودتان مراقبت خودتان را بکنید و وادار کنید کسانی از شما مراقبت کنند و چه بسا باشد که این سپاه پاسداران و این سران فرماندهان سپاه پاسداران با همه جدیتی که می کنند برای اینکه به اسلام خدمت بکنند، در باطن قلبشان غیر خودآگاه از این خصیصه های شیطانی باشد که یک وقت ببینند که کارهائی که کرده اند، دست شیطان در آن بوده است . باید همیشه انسان مراقب خودش باشد. می

خواهد نماز بخواند، مراقبت کند از نمازش که مبادا دست او در این کار باشد، دست نفس اماره در کار باشد. بخواهد پاسداری بکند، متوجه باشد که مبادا دست او در کار باشد و او را به کاری وادار کند که خودش تباه بشود و جمهوری اسلامی را هم چهره اش را یک طور دیگر نمایش بدهد. شماهائی که دست اندر کار هستید در این جمهوری اسلامی ، چه آن آقایان سفرا و کاردارهائی که در خارج می روند و خارج بیشتر توقع هست و چه شما سپاه پاسداران و سایر قوای نظامی و انتظامی که در داخل خدمت می کنید و چه وکلای محترم که در مجلس خدمت می کنند و چه همه ، قوه قضائیه ، قوه اجرائیه ، همه باید از خودشان مراقبت کنند.

بدانند آن که آنها را به این قدرت رسانده است که قدرت های بزرگ دنیا حساب برای آنها باز کرده اند و همین مخالفت هائی که هر روز می کنند و توطئه هائی که هر روز این قدرت های بزرگ می کنند، دلیل بر قدرتمندی شماست . اگر شما قدرتمند نبودید که آنها با شما مقابله کردند، چون می بینند که یک قدرتی اینجا هست ، شما باید بدانید که این قدرت ، قدرت بازوی شما و من و سایر افراد نیست ، این یک قدرت الهی است ، یک قدرت اسلامی است ، یک قدرت ایمان است که این کار را انجام داده . ایمان است که شما را وادار می کند بروید و برای اسلام فداکاری کنید و ایمان است که در جبهه ها این عزیزان ما

در جنگ تا حد شهادت حاضر هستند و تا این ایمان را حفظ کردید و تا این تعهد به اسلام را حفظ کردید، هرگز نخواهید آسیب دید.

و باید ما توجه کنیم به اینکه ما امروز در حال جنگ هستیم ، هم جنگ سیاسی و هم جنگ نظامی . الان ما با تمام این قدرت هائی که در جهان هست و آنهائی که تبع قدرت بزرگ هستند، در حال جنگیم ، یعنی آنها به ما حمله می کنند و ما در حال دفاعیم . باز ما آنوقت نرسیده است که بگوئیم خیر، ما خودمان هستیم و مستقلیم و همه چیزها تمام شده . خیر، الان جبهه ها محتاج به افراد دارد، در جبهه ها باید افراد بروند، این یک واجب شرعی الهی است منتها واجب کفائی ، به همه واجب است ، مگر اینکه به اندازه کفایت حاصل شده باشد. هر که می تواند، قدرت دارد، بر او واجب است و اگر چنانچه به اندازه کفایت ، به طوری که سران نظامی ، از سران پاسداران و سران ارتش و اینها گفتند دیگر احتیاج نیست ، آنوقت از همه ساقط می شود. ما باید این مطلب را درست توجه به آن داشته باشیم که ما در حال جنگیم و در حال دفاع و اگر خدای نخواسته سستی بکنیم ، یک مثل اسرائیلی خدای نخواسته به ما حمله می کند و ما اگر سستی کنیم ، بر ما چیره می شود. ما از حالا باید جلویش را بگیریم . ما تا هر حدی که رفتیم ، همه دفاع بوده ، الان هم دفاع می کنیم ، الان

هم در عین حالی که صدام ادعا می کند که ما شهرهای ایران را به آن کاری نداریم ، الان هم آبادان ما و بعضی دیگر از بلاد ما، هر روز آبادان تقریبا هر روز تقریبا بمباران می شود، یعنی از خارج توپ می اندازند و اینجا را تباه می کنند، مردم را شهید می کنند و ما باید دفاع کنیم از این مسلمان ها و باید دفاع کنیم از این کشور اسلامی . دفاع ما تا هر جائی که باید دفاع کرد، پیشروی باید کرد و این بسته به همت جوان های برومند متعهد جندالله است که نقیصه ها را پر کنند و بروند و انشاءالله به زودی کار را تمام کنند، تا بعد برویم دنبال آن دشمن بزرگتر، خبیث تر. اگر از صدام کسی هم خبیث تر باشد، آن بگین و امثال اینها.

حفظ ثغور اسلام جزء فرایضی است که هیچ فریضه ای بالاتر از آن نیست

ما در بین راه هستیم آقایان . انقلاب ما در بین راه است و ما باید او را دریابیم ، همه باید این فکر را بکنند، آقایان نمایندگان محترم مردم هم باید این فکر را بکنند، ما بین راه هستیم ، اگر اینجا احتیاج باشد به نمایندگانی که بروند در جبهه ها و مردم را نصیحت بکنند، آنوقت تصور این را بکنند که آیا یک سفر مستحبی حج باید بروند یا یک سفر تقریبا واجب به طرف جبهه ها و نصیحت آنها و دلداری به آنها. الان چند روز است که به من مکرر گفته شده است که دارد مملکت برای این توجهی که دارند به سفر حج ، فلج می شود، وکلای مجلس می خواهند همه مشرف شوند، 140

نفر یا بیشتر مشرف بشوند، البته عذر دارند، می گویند آقای هاشمی فرمودند که این تعطیلی آنهاست ، لکن ما این فکر را بکنیم که ما امروز تعطیل داریم ؟ ما امروز می توانیم در این وضعی که کشور ما دارد، استفاده از تعطیل بکنیم ؟ و شورای قضائی هم می گویند بسیاریشان می روند، شورای نگهبان هم ، خوب ، ایشان هم می روند و از سایر قشرها هم همین طور. اگر واجب باشد مکه ، خوب ، هیچ کس جلویش را نمی تواند بگیرد، باید هم بروند، اگر حج فریضه باشد، مگر اینکه یک فریضه بالاتر از آن حفظ ثغور اسلام که همه فرایض را کنار می گذارند. این را من عرض کردم ، باز هم به بعضی از آقایان که اینجا تشریف داشتند که با اینکه قتل نفس مومن از همه گناهان کبیره شاید بعد از شرک بالله بالاتر باشد، قتل نفس مومن بیگناه ، لکن اسلام ، همین اسلامی که اینقدر راجع به مومنین سفارش فرموده است و تحذیر از قتل نفس مومن کرده ، از احکام جهادش این است که اگر یک دسته ء از همین مومنین ، از همین مسلمین ، از همین فقها، از همین عرض بکنم دانشمندان از کفار جلو قرار دادند و سپر قرار دادند برای خودشان که بیایند، امر فرموده است که همه را بکشید، اینها با آنها، اینها همه شهیدند و به بهشت می روند آنها هم جهنم ، برای اینکه حفظ ثغور اسلام است ، حفظ نظام اسلام است ، حفظ ثغور اسلام است . حفظ ثغور اسلام جزء فرایضی است که هیچ

فریضه ای بالاتر از آن نیست ، حفظ اسلام است . آقایان توجه کنند، خودشان همه دانشمند هستند، همه توجه به مسائل دارند که البته بعضی مسائل دیگر هست من نمی خواهم بگویم که موجب نگرانی است ، ولی خودتان توجه بکنید که آیا با این وضعی که کشور ما دارد، اینطور کوچ کردن به جوار بیت الله با آنهمه ثواب هائی که دارد، بر غیر اشخاصی که واجب عینی است ، آیا الان صلاح می دانند آقایان که این مملکت را به حال تعطیل درآورند؟

و خدای نخواسته یک وقت یک صدمه ای وارد بشود به کشورتان علاوه بر یک نگرانی های دیگری که هست . در هر صورت توجه به این بکنید که انگیزه ای که در قلب شما برای رفتن حج هست ، چه هست ، این است که به ثواب عالی برسید، آنوقت ببینید ثواب اینکه به حج بروید یا ثواب اینکه برای مسلمین خدمت بکنید، کدام بیشتر است ؟ برای حدود و ثغور اسلام خدمت بکنید، کدام بیشتر است ؟ تحصیل علم از اموری است که واجب کفائی است و از امور مهم است ، لکن اگر ما یک وقت احتیاج داشتیم به اینکه علما و افراد مستعد الان تحصیل علم را کنار بگذارند و بروند در جبهه ها و دلداری بدهند به اینها، هدایت کنند اینها را یا بروند به شهرهای دور افتاده و هدایت کنند آنها را، این مستحب بسیار بزرگ را باید کنار بگذارند، بروند آن کار را انجام بدهند، برای اینکه آن واجب است . انجام بدهند، بعد که آرامش حاصل شد برگردند آقایان تحصیل بکنند، چنانچه

همه متصدیان روحانی که هستند الان از باب اینکه می بینند که نمی تواند و نخواهد توانست کسان دیگر اداره این کشور را آنطوری که اسلام می خواهد بکند و ما تجربه کردیم که نشد، این آقایان با اینکه شغلشان این نیست و حالا من عرض می کنم که بنای روحانیون بر این نیست که حکومت را بگیرند. حکومت چیست ؟ اما بنای روحانیون بر این نیست که اسلام را حفظ کنند؟ ما گمان می کردیم که در بین روشنفکران ما به اصطلاح ، خوب ، اشخاصی پیدا می شوند که متعهدند و حفظ می کنند این را. اگر حالا هم پیدا شد یک همچو اشخاصی ، یک همچو جمعیت هائی ، آقایان پست های مهمتر دارند، می روند سراغ کارشان ، آقای هاشمی هم می روند، آقای خامنه ای هم می روند و همه کسانی که متصدی هستند. اما، ما چه بکنیم امروز وضع ما، وضع ایران ، وضع گرفتاری های داخل و خارج به جوری است که بدون اینها نمی شود اداره کرد این مملکت را، یا می کشانندش به طرف آمریکا و کمونیسم یا می کشانندش به طرف امریکا و سرمایه داری یاکشانندش طرف کمونیسم و آن بساط و ما لازم است برایمان حفظ کنیم .

ننشینید کنار و هی نق بزنید و مردم را مایوس کنید

خوب ، ما جواب خدا را چه بدهیم ؟ جواب این شهدائی که برای اسلام جنگ کرده اند چه بدهیم ؟ و آن اشخاصی که الان هم کارشکنی می کنند، واقعا چه جوابی فکر کرده اند؟ آنهائی که اعتقادی به این مسائل ندارند، خوب راحتند، می گویند که چیزی ، خبری نیست (لاخبر جاء ولا وحی

نزل ) آنها حالا راحت است وضعشان . آنهائی که اسلامی فکر می کنند، مسلمان هستند، اینها مقایسه نمی کنند.

بین این جمهوری که ما الان در اسلام داریم ، در ایران داریم ، با آن حکومتی که سابق بود، با آن وضعی که سابق بود؟ اینها فکر نمی کنند که این کشور ولو تا حالا نتوانسته صددرصد مسائل را اسلامی بکند، نه اینکه نخواسته ، نتوانسته ، لکن آنقدری که به طرف اسلام رفته است ، در طول تاریخ شما یک حکومتی را پیدا نمی کنید که اینطور باشد که اینطور طرف اسلام جهش کرده باشد. شما وقتی ملاحظه بکنید صدر اسلام را، آیات شریفه ای که وارد شده ، روایاتی که وارد شده ، راجع به این تساهلی که در جنگ می کردند آنها، آن خون جگری که حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه می کرد که هی شما می گوئید جنگ ، می گوئید حالا تابستان است ، بگذارید زمستان ، زمستان می گوئید تابستان است . شما ببینید امروز این سپاه پاسداران ، این ارتش ، این نظامی ها، این بسیج ، این ملت در آن هوای گرم 60، 70 درجه خوزستان و در آن بیابان ها که انسان اگر برود خفه می شود، این جوان های عزیز ما به مدد الهی در آنجا دارند زحمت می کشند، آخ هم نمی گویند، یک کدام شکایت نمی کنند. من تاکنون که اینجا نشسته ام ، یکی که شکایت بکند از اینکه مادر جنگ مثلا نرویم ، چطور شد، من ندیده ام همچو چیزی ، لکن هر روز می آیند با چهره گشاده ، هر

روز می آیند و تقاضا می کنند که ما برویم شهید بشویم . خوب ، یک همچو تحولی که حاصل شده است در یک کشوری ، این آقایانی که آن کنار نشسته اند و اشکالتراشی می کنند، مثلا در یک دهی یک آدمی در آن ده یک کاری کرده ، پس وا اسلاما، فکر این نمی کنند که خوب ، در یک کشوری که انقلاب شده است و الان در حال انقلاب است ، یک آدمی هم در یک گوشه ای از این کشور یک کاری می کند. مگر شما حالا با زمان پیغمبر می خواهید خیلی شما جلو باشید؟ زمان پیغمبر هم همین مسائل بوده ، همین مطالب بوده که یک حکومت ، حضرت امیر یک حکومتی که می فرستاد، گاهی خرابکاری می کرد، عزلش می کرد و می خواست او را. مگر می شود یکدفعه همه جا، یکدفعه ما صبح کنیم که همه جا بهشت برین شده است ؟ ما باید ببینیم ، این آقایان باید ببینند که اینها دارند رو به اسلام می روند یا خیر، دارند رو به خلاف اسلام می روند. انصاف داشته باشند اینهائی که نشسته اند هیچ کاری برای این جمهوری اسلامی از اولش تا حالا نکرده اند، کارشکنی کردند، کار نکردند، آن روشنفکرش آنطوری و آن مرتجع به اصطلاح شما آنجوری ، همه ، خوب بعضی از اینها را که ما می دانیم یک قدم برای این نهضت برنداشتند، مخالفت هم با آن داشته اند، نصیحت هم ما را می کردند که آقا ول کنید، نمی شود، بگذارید این شاه باشد، خوب ، بهتر از دیگران است

. خوب ، یک همچو وضعی الان پیش آمده است که شما می بینید در ایران الان اینقدر مراکز فساد از بین رفته است ، اینها را حساب نمی کنند، اینقدر شراب فروشی هایی که مثل آب توی مردم جریان داشت از بین رفته ، یکی نمی تواند الان هم بیاید یک همچو کاری بکند. اینهمه چیزهائی که در دولت ها بوده و در مجلس بوده و هر که مجلس را در آنوقت دیده می داند چه خبر بود، حالا می بیند که اینطور است ، خوب ، شما نباید این را قدردانی و تشکر کنید از خدای تبارک و تعالی که همچو عنایتی کرده اند؟ همراهی کنید، می توانید بیائید قضاوت کنید، خوب ، بیائید قضاوت کنید، می توانید بیائید یک استانی را استانداری کنید، بیائید بکنید، ننشینید کنار و هی نق بزنید و مردم را مایوس کنید، با اینکه نمی شوند اینها مایوس . آن اشخاصی که در خارج رفتند و فرار کردند و حالا هی اعلامیه پخش می کنند و خودشان هم با خودشان در جنگ هستند و اینها، آنها از یک طرف یک جوری صدمه به اینجا می زنند، این آدم ماب هم که در بازار است یا در مدرسه است یا در کجا هست ، این هم یک جور دیگر صدمه می زند.

در محضر خدا ما نباید یک کاری بکنیم که برخلاف چیز خدا باشد برخلاف حکم خدا

باشد. ما یک جمهوری الان به دستمان آمده ، این هم با جدیت ماها نبوده ، خدا یک همچو کاری کرد. آن که مقلب قلوب است ، خداست . کی می تواند سرتاسر کشور را، از آن بچه کوچولوهائی که زبان تازه درآورده اند تا آن پیرمردهائی

که روی تختخواب خوابیده اند، اینها را یکدل و یکجهت برای اسلام بسیج کند؟ کدام وقت شما دیده بودید که برادرهای اهل سنت و برادرهای اهل تشیع با هم مجتمع بشوند و در یک مقصد راه بروند؟ اگر بگذارند این فاسدها، اگر بگذارند که این دو تا برادر، این دو قشر بزرگ اسلامی با هم پیوند کنند و در مقابل دیگران بایستند. و بالاخره ما باید همیشه توجه به خدا داشته باشیم و بدانیم که یک روزی همه ما در محضر خدا می رویم و همه ما مسوول هستیم ، این را باید احساس بکنیم ، وقتی این احساس شد، اداره خوب می شود، مجلس خوب می شود، الحمدلله خوب هم هستند اینها، خوبتر می شود، سپاه خوب می شود، ارتش خوب می شود، شهربانی خوب می شود، شهرداری ، همه چیزها خوب می شود و همه امور انشاءالله امیدوارم که با تعهد این ملت عزیز بر وفق اسلام انشاءالله به پیش برود و خداوند همه ما و شما را موفق کند که خدمتگزار اسلام ، خدمتگزار این مستمندان و اینهایی که در طول تاریخ شاهنشاهی توسری خورده اند و محروم بوده اند، نگذارند اینها به محرومیت باقی باشند. دولت توجه به این معنا داشته باشد که در این جاهای دور افتاده توجه زیادتر بکنند و اینها را یک قدری به آنها رسیدگی بکنند و خداوند همه شما را موفق و ما را هم انشاءالله از خدمتگزاران شما حساب کند.

والسلام علیکم

تاریخ :14/6/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت های بازسازی نیروی انسانی وزارتخانه ها ومؤ سسات دولتی و شرکتهای وابسته و خانواده های شهدای پاسداران کمیته های انقلاباسلامی خوزستان

همانطوری که بازسازی ، یک مساءله مهم حیاتی بود در اول انقلاب ، الان هم باید تعقیب شود

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله تعالی آقایان حاضر، موفق به خدمتی که مشغول هستند باشند. البته مساءله پاکسازی و بازسازی وزارتخانه ها

و ادارات یک امر ضروری بوده است ، برای اینکه در رژیم سابق ، اشخاص بسیاری در این وزارتخانه ها، در این ادارات بودند که آنها لیاقت این مسائل را نداشتند و شاید بسیاری از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پیروزی انقلاب ضروری بود که یک همچو هیاءت هائی باشند و شناسائی کنند اشخاصی که مفسد هستند، اشخاصی که مضر هستند به جمهوری اسلامی ، اشخاصی که می خواهند نارضایتی در بین مردم ایجاد کنند، آنها را باید پاکسازی می کردند، لکن نکته ای که من باید عرض کنم به آقایان و این امری است که بر عموم افرادی که در این کشور مشغول خدمت هستند، برای آنها هم هست این است که اصل این مسائل ، هم ضروری است که باید باشد و هم با نبودنش فاجعه درست می شود، لکن در کیفیت این امر و مواردی که باید این کار بشود و افرادی که باید اینطور کارها را انجام بدهند، در آنها باید خیلی دقت بشود

اول راجع به افرادی که انتخاب می شوند برای این پاکسازی ها، بازسازی ها یا در انجمن های اسلامی که تشکیل شده است ، در همه جا هست و خدمت هم زیاد می کنند، اول امر و مهمتر از همه این است که افرادی که انتخاب می کنند، سوابقشان را، کارهائی که در آن رژیم متصدی بودند و کارهائی که بعد از شکست رژیم انجام دادند، اینها باید بررسی بشود شما می دانید که امروز در هر جائی که یک خدمتگزاری است ، یک عده ای بخواهند خدمت کنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حیله

هائی خودشان را وارد می کنند چه بسا آنهائی که وارد می شوند و می خواهند که بر خلاف آن چیزی که اسلام اقتضا می کند، عمل بکنند و مردم را ناراضی کنند، چه بسا از اشخاص سالم دیگر بسیار خودشان را جنداللهی و طرفدار جمهوری اسلامی معرفی کنند

امروز به مجرد اینکه یکی بخواهد خودش را مسلم و پایدار به احکام اسلام و مؤ من به نهضت حساب کند، خوب ، ما باید از او قبول کنیم ، لکن نباید در اموری که مربوط به اینطور مسائل است ،وارد بشود، مگر اینکه آن اشخاص مورد اطمینان دولت ، مورد اطمینان قوه قضائی و سایر ارگان هائی که هستند، آن اشخاص مورد اطمینان را برای اینکه شناسائی بشوند از افراد، آن اشخاصی باشند که بالاخره ، شناسائی اشخاصی که می خواهند در این امور وارد بشوند و طرفین قضیه اش بسیار خطرناک است ، ممکن است کسانی وارد بشوند و افراد غیر صالح را حفظ کنند، افراد صالح را کنار بگذارند و یا از خارج ، افرادی که مربوط به این دستجات مختلف است ، وارد بکنند، این بدون شناسائی نمی شود باشد همین طور شما بخواهید که اسم نویسی کنید، هر کس می خواهد بیاید در این بازسازی وارد بشود، این یک فاجعه ایجاد می کند گاهی پس از چیزهائی که مسلما باید مورد نظر آقایان باشد و باید به آن دقت بشود، یعنی سوابق اشخاص در رژیم سابق و خانواده این چه جور هستند، دوستانی که او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جور رفتار کردند، چه وضعی داشتند، اینها

باید بررسی بشود و محتاج به این است که افراد مطمئنی که صد در صد مورد اطمینان دولت هست ، یا مورد اطمینان فرض کنید مجلس است ، یا مورد اطمینان قوه قضایی و شورای دفاع هست ، این افراد مورد اطمینان برای شناسایی اینها باشد چه بسا اگر یک نفر در بین آنها که می خواهند این هیاءت ها را شناسائی کنند، منحرف باشد، شما یک وقت توجه بکنید که در بین این افرادی که تعیین شده است ، بسیاریشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند بنابراین ، یک مساله مهم حیاتی است برای کشور، همانطوری که بازسازی یک مساله مهم حیاتی بود در اول انقلاب و الان هم باید تعقیب بشود، همین طور کیفیت بازسازی ، افرادی که می خواهند وارد بشوند در این امر، باید افراد صالح باشند و مطمئن به این زودی نشوید که ما عده ای هستیم که همه مان حزب اللهی هستیم ، ممکن است که در بین شما عده ای باشند که به اسم حزب الله وارد بشوند و به اسم حزب الله کارهای شما را فلج کنند، کارشکنی کنند و شما بعد از دو سال دیگر متوجه بشوید مطالب را بنابراین ، یکی از امور مهم ، مساله شناسایی افرادی است که می خواهند این هیاءت ها را تشکیل بدهند و این را نباید در آن مسامحه به هیچ وجه کرد

آنوقت راجع به کیفیت عملی که انجام می دهند، این از حیث افراط و تفریط، باید انسان اجتناب کند و از آن و هرکس که در آن رژیم وارد بوده ، ما بگوئیم که اینها همه

شان فساد بودند، در بین این افراد، افرادی بودند که در آنوقت خون جگر می خوردند لکن الزام داشتند به بعضی کارها، البته اگر جنایاتی از آنها صادر شده باشد، آنوفت آن مساءله دیگری است ، اما مجرد اینکه این آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده ، در اداره بوده یا فرض کنید در آن حزب فاسد رستاخیز بودند، مجرد این را نباید شما میزان قرار بدهید

در آنوقت شما خوب ، بودید و ملتفت هستید، غالب شما توجه به این مسائل دارند که در آنوفت الزامی بود، آن مرد، آن مرد ناصالح ، آن مرد فاسد اعلام کرد که هر کس وارد نمی شود در این حزب ، برود از ایران خوب ، در یک همچو محیطی ممکن است بسیاری افرادی که با آن رژیم هم مخالف بودند، می دیدند چاره ندارند الااینکه وارد بشوند و ممکن است که در آنوقت یک افرادی در ادارات ،

در وزارتخانه ها وارد شدند برای یک تخفیف ظلم ، شما گمان نکنید هرکس در آنوقت وارد شده ، پس او ظالم است ممکن است یک افرادی وارده شده باشند برای اینکه ظلم هائی که در این ادارات ، در این وزارتخانه ها در آن رژیم داده می شد، تا یک حدودی تخفیف به آن بدهند اینها یک اموری است که اگر خدای نخواسته شما یک بیگناهی یا یک آدم خدمتگزاری که در آن رژیم هم میخواسته خدمت به اسلام بکند، خدمت به ایران بکند، شما یک وقت کنارش بگذارید به مجرد اینکه وارد در حزب است یا وارد در وزارتخانه است ، این یک امری است که صحیح نیست

و برای شما صالح نیست از آن طرف هم باید افرادی که می بینید که در آن رژیم مشغول بودند به یک فسادکاری ، خرابکاری ، ظلم و تعدی و حالا از اینها باقی ماندند در اینجاها، آنها هم که آن نحو هستند، آنها هم احتیاط این است که بیرون بروند، ولو حالا خیلی هم خودشان را جندالله حساب می کنند اگر در آن رژیم مشغول یک کارهای فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدی به مردم بودند، این به این زودی اصلاح نمی شود، اگر بین خودش و خدا هم اصلاح شد، لکن ما تکلیفمان این است که اینها را در یک مواردی که کار برای مردم دارند می کنند، در آن موارد آنها را ابقا نکنیم پس ما باید نه از آن طرف ، هرکس اظهار کرد که من مثلا آدم صالحی هستم ، حزب الله هستم و چه ، ابقا کرد، نه از این طرف ، هرکس در رژیم سابق یک کاری انجام داده است ، داخل در یک اداره ای بوده است ، داخل در یک وزارتخانه ای بوده ، شما بخواهید پاکسازی کنید، این هم درست نیست یک امر مسلمانی ، یک امر موافق با شرع که افراد شناسائی بشوند، اگر چنانچه واقعا الان دارند کارشکنی می کنند، ناراضی در بین مردم درست می کنند و امثال اینها، اینها را حتما باید معرفی کنید و پاکسازی بشوند، یک اشخاصی که خدمتگزارند، در رژیم سابق بودند، اما آنوقت هم اینطور نبود که جنایتکار باشند و مشغول فساد باشند، آنها را نباید ما کنار بگذاریم ، بالاخره این کشور محتاج به اداره است

، محتاج به خدمتگزار است و باید افرادی را که کارشناس هستند، باشند در این ادارات به مجرد اینکه یک احتمالی می دهید یا فرض کنید که در، همین که آنوقت در رژیم سابق یک کاری کرده ، آنوقت فرض کنید که در یک محضری بوده است که آنجا شاه هم در آن محضر بود، این ، مجرد این ، مجوز برای بیرون کردن نیست ، اگر هم هیچ وقت با آنها نبوده لکن با عملشان موافق بوده ، هیچ وقت با شاه یک جائی نبوده که عکس بیندازد، اما با عمل موافق بوده ، کارهای آنها را اجرا می کرده ، ظلم های آنها را اجرا می کرده ، یک همچو آدمی هم نباید الان در وزارتخانه ها و در جاهائی که محل کار مردم است ، محل مراجعات مردم است ، آنجا هم نباید باشد

خوب ، شما که سرکشی می کنید در همه وزارتخانه ها و ادارات ، توجه به این معنا داشته باشید که با مردم اینها چه می کنند یکی از امور مهمه این است که ما نباید مثل سابق باشیم که اگر یک بیچاره ای می خواهد مراجعه کند به یک اداره ای ، به یک رئیس اداره ای ، آنقدر اشکال تراشی و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو، فردا بیا، فردا برو، پس فردا بیا، اینطور چیزها اگر افرادی در آنجا هست که اینطور با مرد معامله می کنند، شما بدانید که اینها می خواهند ناراضی درست بکنند یک کسی آمده یک کاری دارد، کار جزئی هم هست ، برو سر آن میز، آن برو سر

آن میز، آن برو سر آن میز، آن کارهائی که سابق می کردند، اگر شما در ادارات دیدید یک همچو چیزی هست ، باید به آنها تنبه بدهید، ارشادشان کنید که این کارها، کارهای اسلامی نیست اگر تکرار کردند، آنها را هم باید کنار بگذارید

کار شما در حالی که یک کار اسلامی مهمی است ، مسؤ ولیت بسیار بزرگی هم دارد

در هر صورت ، کار شما در عین حالی که یک کار مهمی است ، یک کار اسلامی مهمی است ، یک خدمت بسیار بزرگ است ، مسؤ ولیت بسیار بزرگی هم دارد از مسؤ ولیتش غافل نباشید نبادا شما بخواهید خدمت بکنید، یک وقت خدای نخواسته خلاف آن بشود، بخواهید عبادت بکنید، یک وقت خدای نخواسته معصیت بشود باید همه این مسائل ، نه همه شما، همه کسانی که در کارهائی که در این جمهوری اسلامی هست ، وارد می شوند، همه اینها، این را توجه کنند که ما میخواهیم برای اسلام خدمت کنیم ، می خواهیم همانطور که اسلام می خواهد، عمل کنیم اسلام هم نسبت به افراد، افراد پائینی که نمی شود اصلاحشان کرد را کنار می گذارد اشخاصی اگر هم یک کار خلافی یک وقتی کردند و بعد برگشتند و شما سوابق شان را دیدید، دیدید که نه ، اینها اشخاصی بودند که در آنجا به واسطه الزام ، به واسطه اجبار، به واسطه ترس ، به واسطه اینطور امور، یک کاری کردند، به مجرد این شما اخذ نکنید و یک کسی را در جامعه ، این کار مهمی است که کار بسیار با ارزش است ، لکن مسؤ ولیت هم بسیار دارد و این را باید همه آقایان متوجه باشند و همین طور آنهائی که

در جاهائی که آن انجمن های اسلامی است ، آنها هم باید این توجه را داشته باشند که در عین حالی که انجمن های اسلامی خدمت کنند و خدمتشان هم ارزشمند است ، در عین حال ،پ مسئولیت شان هم زیاد است چه بسا که در بین انجمن های اسلامی هم یک فرد یا افرادی پیدا بشوند که بخواهند انجمن اسلامی را بکشند به خلاف اسلام و فساد ایجاد کنند آنها هم باید افرادشان را شناسائی کنند، ببینند که این آدمی که به اسم انجمن اسلامی آمده آیا خودش تعهد به اسلام دارد، چه جور بوده وضعش ، خانواده اش چه بوده ، اینها یک مسائل مهمی است که امروز ما به آن مبتلا هستیم و شما می دانید که در بین این چپ ها، در بین این منحرفین ، در بین این منافقین ، افرادی هستند که با طراحی وارد می شوند و در همه جا سر می کشند و وارد می شوند و یک وقت خدای نخواسته غائله ایجاد می کنند، اینها یک مسائلی است که باید خود آقایان توجه داشته باشند

منافقین و آن اشخاصی که در خارج با هم جمع شده اند، همه موافق این هستند که اسلام نباشد

چنانچه می بینید که ما الان مبتلا هستیم به جنگ و مبتلا هستیم به آن چیزهائی که ، تبلیغاتی که در خارج بر ضد ما می شود، شما می بینید چقدر تبلیغ ، من گمان ندارم که یکی از این رسانه های گروهی با جمهوری اسلامی بخواهد به انصاف عمل کند طرفداری را من نمی گویم ، بخواهد به انصاف عمل کند، بخواهد چیزی که می گوید، از روی انصاف باشد، مثلا می بینید که یکی از رسانه های گروهی که

چند شب پیش از این ، دو سه شب پیش از این بود، می گفت که عراق هم خیلی آدم کشته ، ایران هم کشته لکن ما راجع به عراق مستند نداریم ، راجع به ایران مستند داریم ، استناد داریم به چیزی او چی است ؟ آن یک چیزی است که منافقین در خارج منتشر کردند مستند یک رادیوئی ، نه اینکه نمی فهمند، می فهمند، می خواهند یک چیزی بگویند، به خیال خودشان و بهانه ای دست بدهند، و الا آنها می فهمند که این منافقینی که در خارج هستند و آن اشخاصی که حالا با هم جمع شده اند و تو سر هم می زنند و همه موافق با این هستند که اسلام نباشد، اینها می گویند که ما از آنها شنیدیم ، چون از آنها شنیدیم ، پس مستند است خوب ، ما یک همچو ابتلائی الان در دنیا داریم که حرف دشمن های ما که از اینجا بیرونشان راندند و آنقدر جنایات در این کشور کردند، مستند می شود، برای اینکه الان هر روز، روزی صد نفر در ایران در زندان اوین اعدام می شوند یکی از حرف هایش است صد نفر الان دارد اعدام می شود خوب ، یک همچو گرفتاری ما داریم ، وقتی یک همچو گرفتاری داریم ، ما باید خودمان توجه به مسائل بکنیم ، هوشمند باشیم ، یک وقت بهانه دست ندهیم که خدای نخواسته یک چیز کوچکی را ما عمل کنیم، این بهانه بشود دست آنها، و به قول خودشان مستند پیدا بکنند

الان تمام رسانه های گروهی به ضد ایران ، به ضد اسلام

، اصلا اسلام را آنها مضر می دانند، با افراد ایرانی بد نیستند، با افرادی که می خواهند طرف اسلام باشند، می خواهند اسلام را پیاده کنند، با اینها بد هستند، آنها اسلام را مضر به حال خودشان می دانند و مع ا لاسف ما مبتلای به دولت های اسلامی که ملت ها اسلامی هستند، به دولت هائی هستیم که در کشورهای اسلامی هستند، آنها هم همین طور دارند دامن می زنند به اینطور اختلافات .

شما ملاحظه کنید که چقدر اسف بار است این مطلب که اسرائیل در محضر این دولت های به اصطلاح اسلامی ، آنقدر به این زن و بچه و پیر و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد، آنقدر افراد را کشت و آنقدر افراد را آواره کرد، و الان هم در آنجا مشغول به فعالیت است چقدر اسف بار است که در محضر اینها این کار شده است و معذلک الان دنبال این هستند که آن توطئه هائی که آمریکا دارد درست می کند، طرح هائی که آمریکا می دهد که همه طرح هاشان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است ، اینها درصدد هستند که پیشنهادهائی که قبلا کردند مثل کمپ دیوید و بعدش شبیه او را درست کردند و همه اینها متفق بر این هستند که اسرائیلی که اینقدر جنایتکار است ، حالا مسلمان ها بشناسند به اسم یک دولت مثلا مستقل متعهد، این چقدر برای انسان دردناک است و من الان را عرض می کنم که اگر چنانچه این دولت هایی که در خلیج فارس و اطراف خلیج فارس و در جاهای دیگر هستند، اینها یک همچو

امری را تصویب کنند، و مثل طرح آمریکا یا طرح بعد از او که طرح شده است ، اینها تصویب کنند و اسرائیل را شناسائی کنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خدای تبارک و تعالی از آنها نخواهد گذشت و بترسند از آن روزی که این ملت احساس بکند، این ارتش ، این سپاه پاسداران احساس بکنند که تکلیف دارند که این اشخاصی که کمپ دیوید را یا شبیه او را برای استقلال و برای شناسائی اسرائیل تصویب کردند، تکلیف شرعی بر ایشان یک وقت حاصل بشود که اینها باید تادیب بشوند و این مساله لبنان و همین طور مساله ایران ، مساله هجوم به ایران و مساله هجوم لبنان ، یک مساله ای بود که با طرح آمریکا عمل شد، یعنی آمریکا طرح داده ، چون دیده است که اینجا از دستش رفته ، طرح داده است که برای ایران مشکلات ایجاد کند هر چه می توانست مشکلات کرد و از بین رفت بعد هم مشکلات جنگ را ایجاد کند و این جنگ هم ادامه پیدا بکند و این چیزی که حق است عمل نشود تا ادامه پیدا بکند و بهره برداری را آمریکا بکند لبنان هم همین مساله بود که طرحی آنها داشتند که در آنجا اجرا بکنند و اسرائیل را وادار کردند به اینکه آنطور جنایت ها را بکند، تا اینکه آن طرح هائی که به نفع آمریکاست و همه کشورها را اسیر آمریکا می کند بیشتر از آنچه که هستند، آنها اجرا بشود خوب ، این ملت های اسلام ، این دولت های به

اصطلاح اسلامی ، تا کی می خواهند این ذلت ها را تحمل کنند و این تحقیرها را بپذیرند؟ تا کی اینها توجه به این ندارند که زندگانی شرافتمندانه بهتر از این زندگانی هاست که در پارک ها باشد و شرافتمندانه نباشد؟ اینها به خود بیایند، توجه کنند به این مسائل و اگر چنانچه طرح کمپ دیوید و همین طور امثال او برای شناسائی اسرائیل ، اینها به آن رای بدهند، هر یک از اینها که رای دادند، یک وقت تکلیف شرعی برای ما می شود به اینکه با آنها یک معامله دیگر بکنیم ما نمی خواهیم با کسی جنگ بکنیم ، شما می بینید که ما با عراق جنگ نداشتیم ، ملت عراق ملت خود ماست ، آنقدر که ما علاقه به عراق داریم ، در عراق مرکز تشیع است ، در عراق مرکز امیرالمومنین (ع ) است ، مرکز حسین بن علی (ع ) است ، مرکز سایر ائمه است ، ملت اسلامی است ، ما علاقه داریم به عراق ، همانطوری که علاقه داریم به ایران به اعتبار اینکه اسلام است ، آنجا هم علاقه داریم به اعتبار اینکه یک کشوری اسلامی است و مرکز اولیاء خداست ، ما هیچ وقت بنای بر این نداشتیم که به عراق یک صدمه ای وارد کنیم و تا کنون هم هر چه به من گزارش داده شده است ، تقریبا این بوده است که به مردم عراق تعدی نشده است اما ما چه بکنیم با یک همچو فاسدی که هم عراق را دارد به تباهی میدهد و هم ایران را به خیال خودش ، ما چه

کنیم با یک همچو آدمی که از اول می گوید که ما با رژیمی که زرتشتی هستند، نمی دانم مجوس هستند، یک رژیمی که همه اش صدای الله اکبر است ، همه آن بناهائی که در عراق ، بناهای اسلامی که در عراق هست ، همه اش ، اگر نگویم همه اش اکثرش از ایرانی ها بوده ، ایرانی ها این بناها را ساخته اند، چطور آن آدم به اسم اینکه ایران زرتشتی است ، نمی دانم پارسند، از فارسند مگر فارس بودن اشکال دارد؟ به اسم اینکه همه ایرانی ها مجوس هستند، به اسم این ، حمله کرد و بعد فهمید که نخیر، اسلام با الله اکبر پشت گردنی به او میزند و تا کنون هم اینطور بوده و بعدها هم اگر تسلیم حق نشوند ما یک امر غیراسلامی نمیخواهیم ، ما یک امر حقی میخواهیم ، ما میگوئیم یک متجاوز آمده است و آنهمه جنایات وارد کرده است ، آنهمه افراد کشته است ، آنهمه خانه خراب کرده است ، آنهمه مردم را بی خانمان کرده است ، آنهمه عراقی را بی خانمان کرده ، اینهمه افرادی که از عراق فرار کردند آمده اند اینجا آواره شدند، همه اینها هستند، خوب ، بیاید این آدم ، این دولت ، این کذا، بیاید، مردم را بنشانند، اشخاصی که عادل هستند، بنشانند و ببینند که ما چه میخواهیم ما می گوئیم که این جنایاتی که این کرده است ، چون پیشقدم بوده است ، ما غیر دفاع ، تا کنون هیچ کاری نکرده ایم ، این جنایات باید جبران بشود اگر ما دست از جنایات

برداریم جانی هستیم ، کمک به جنایت ، خودش یک جنایتی است ما می گوئیم که اینطور باید باشد، ما می گوئیم که باید اینها از کشور ما بیرون بروند و تعدی نکنند به کشور ما

باید مسلمین با هم متحد بشوند و تو دهنی بزنند به آمریکا

شما می دانید که هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشک است و امثال اینها، هر روز خوب ، می آیند کنار و از آنجا با آن چیزهای دوربرد می زنند به آن ، کی را می کشند؟ مردم بیچاره را، مردمی که نه ، و یک زن بیچاره ای است و یک بچه کوچکی است و اینها هیچ کار ندارد، جز بقال است و نمی دانم خباز است ما می گوئیم که ما می خواهیم که اینها تا آن حد بروند که نتوانند یک همچو کاری بکنند خوب ، بیایند عقلا بنشینند این کار را بکنند، ما که مخالف با آن نیستیم ، لکن اگر نکنند، خوب ، ما خودمان باید بکنیم ، ما با قوه قهریه باید بکنیم اگر اینها عمل کردند به اینها، خوب ، ما دیگر حرفی نداریم ، اینها بروند سراغ کارشان ، ما هم سراغ کارمان و اما اگر عمل نکنند و هر روز برای ایران یک غائله درست کنند و هر روز ایران را بکوبند، خوب ما تکلیف ما این است که جلوی این را بگیریم ، تکلیف ما این است که تا هر جا جلوگیری از این امر متوقف به اوست ، پیش برویم و کار خودمان را انجام بدهیم ، این یک امر عقلی است ، یک امر عقلائی است آنها که الان هم در خاک ما هستند،

الان هم در بلندی های ایران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدی به ایران می کنند، ما دفاع نکنیم ؟ ما آنها را بگذاریم سرجای خودشان هر غلطی می خواهند بکنند؟ خوب ، ما دفاع بکنیم ، همانطوری که از خرمشهر و جاهای دیگر بیرونشان کردند، اینها را هم عقب خواهند نشاند تا اینکه آن کاری را که ما می خواهیم ، انجام بگیرد اگر هم یک اشخاصی هستند، دولت هائی هستند که می خواهند این کار را بدون اینکه قوه قهریه در کار باشد، انجام بدهند، ما هم حاضریم ما همیشه صلح طلب هستیم ، لکن نه صلحی که جانی را سر جنایت خودش باقی بگذاریم ، همچو صلحی ، صلح نیست ، ما صلحی می کنیم که با قدرت و قوت ، دفاع از کشور خودمان ، دفاع از اسلام بکنیم .

و من انشاءالله امیدوارم که همه مسلمین بیدار بشوند و توجه بکنند به اینکه اگر چنانچه جلوی آمریکا و این مهره های آمریکا که برای خاطر آمریکا و منافع او به اسلام صدمه وارد می آورند مثل اسرائیل و مثل صدام ، انشاءالله مردم بیدار بشوند و بفهمند اگر به اینها مهلت داده بشود، همه مسلمین به تباهی کشیده خواهند شد و آمریکا محدود نیست آمالش به یک کشور و دو کشور، و اینها، هر جائی را می خواهد او تحت سیطره او باشد و امروز روزی است که ما اعتقادمان این است که باید مسلمین با هم متحد بشوند و تو دهنی بزنند به آمریکا و بدانند که می توانند، توانائی این امر را دارند، هم قدرت پرسنلی و افراد

دارند، و هم ملت باهاشان موافق است ، اگر امری بکنند، کاری بکنند، و هم امکانات زیاد دارند، شریان حیات آمریکا و غرب بسته به نفت این منطقه است و من امیدوارم که همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمین باشیم و همه شما آقایان با تعهد به اسلام ، با اینکه حاضر بدانید خدارا در کارهای خودتان ، آن روزی را که می خواهید یک کسی را کنار بگذارید، آن روزی که می خواهید به یک کسی فرض کنید که یک انگ غیراسلامی بزنید، توجه کنید که خدا حاضر است اگر خدای نخواسته بر خلاف بکنید عمدا و اگر سهوی باشد، اشتباهی باشد که مقدماتش دست شماست ، بدانید که این خدای حاضر و ناظر بر شما ممکن است نبخشد توجه بکنید که کارها همه اسلامی باشد، برای خدا باشد، خدمت برای خدا باشد و امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و همه شما برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق باشید و همه ایرانی ها که در مکه ؟ مشرف شدند، با سلامت ، با صحت به اوطان خودشان برگردند و من امیدوارم که حجاز و کشور حجاز و دولت حجاز با این عزیزان که بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امریکا هستند، بر ضد آن دنباله آمریکا و آن فاسد هستند، به طور اسلامی عمل کنند و موجب نگرانی دولت و ملت ما را فراهم نکنند که اگر این فراهم بشود، ممکن است خطری داشته باشد

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صحیفه نور جلد 17

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت های بازسازی نیروی انسانی وزارتخانه ها ومؤ سسات دولتی و شرکت های وابسته و خانواده های شهدای پاسداران کمیته های انقلاباسلامی خوزستان

همانطوری که بازسازی ، یک مساءله مهم حیاتی بود در اول انقلاب ، الان هم باید تعقیب شود

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 14/6/61

انشاءالله تعالی آقایان حاضر ، موفق به خدمتی که مشغول هستند

باشند . البته مساءله پاکسازی و بازسازی وزارتخانه ها و ادارات یک امر ضروری بوده است ، برای اینکه در رژیم سابق ، اشخاص بسیاری در این وزارتخانه ها ، در این ادارات بودند که آنها لیاقت این مسائل را نداشتند و شاید بسیاری از آنها ضد انقلاب بودند و پس از پیروزی انقلاب ضروری بود که یک همچو هیات هائی باشند و شناسائی کنند اشخاصی که مفسد هستند ، اشخاصی که مضر هستند به جمهوری اسلامی ، اشخاصی که می خواهند نارضایتی در بین مردم ایجاد کنند ، آنها را باید پاکسازی می کردند ، لکن نکته ای که من باید عرض کنم به آقایان و این امری است که بر عموم افرادی که در این کشور مشغول خدمت هستند ، برای آنها هم هست این است که اصل این مسائل ، هم ضروری است که باید باشد و هم با نبودنش فاجعه درست می شود ، لکن در کیفیت این امر و مواردی که باید این کار بشود و افرادی که باید اینطور کارها را انجام بدهند ، در آنها باید خیلی دقت بشود .

اول راجع به افرادی که انتخاب می شوند برای این پاکسازی ها ، بازسازی یا در انجمن های اسلامی که تشکیل شده است ، در همه جا هست و خدمت هم زیاد می کنند ، اول امر و مهمتر از همه این است که افرادی که انتخاب می کنند ، سوابقشان را ، کارهائی که در آن رژیم متصدی بودند و کارهائی که بعد از شکست رژیم انجام دادند ، اینها باید بررسی بشود . شما می دانید

که امروز در هر جائی که یک خدمتگزاری است ، یک عده ای بخواهند خدمت کنند ، اشخاص مفسد ، منافق و منحرف با حیله هائی خودشان را وارد می کنند . چه بسا آنهائی که وارد می شوند و می خواهند که بر خلاف آن چیزی که اسلام اقتضا می کند ، عمل بکنند و مردم را ناراضی کنند ، چه بسا از اشخاص سالم دیگر بسیار خودشان را جنداللهی و طرفدار جمهوری اسلامی معرفی کنند .

امروز به مجرد اینکه یکی بخواهد خودش را مسلم و پایدار به احکام اسلام و مومن به نهضت حساب کند ، خوب ، ما باید از او قبول کنیم ، لکن نباید در اموری که مربوط به اینطور مسائل است ، وارد بشود ، مگر اینکه آن اشخاص مورد اطمینان دولت ، مورد اطمینان قوه قضائی و سایر ارگان هائی که هستند ، آن اشخاص مورد اطمینان را برای اینکه شناسائی بشوند از افراد ، آن اشخاصی باشند که بالاخره ، شناسائی اشخاصی که می خواهند در این امور وارد بشوند و طرفین قضیه اش بسیار خطرناک است ، ممکن است کسانی وارد بشوند و افراد غیر صالح را حفظ کنند ، افراد صالح را کنار بگذارند و یا از خارج ، افرادی که مربوط به این دستجات مختلف است ، وارد بکنند ، این بدون شناسائی نمی شود باشد . همین طور شما بخواهید که اسم نویسی کنید ، هر کس می خواهد بیاید در این بازسازی وارد بشود ، این یک فاجعه ایجاد می کند . گاهی پس از چیزهائی که مسلما باید مورد نظر

آقایان باشد و باید به آن دقت بشود ، یعنی سوابق اشخاص در رژیم سابق و خانواده این چه جور هستند ، دوستانی که او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جور رفتار کردند ، چه وضعی داشتند ، اینها باید بررسی بشود و محتاج به این است که افراد مطمئنی که صد در صد مورد اطمینان دولت هست ، یا مورد اطمینان فرض کنید مجلس است ، یا مورد اطمینان قوه قضایی و شواری دفاع هست ، این افراد مورد اطمینان برای شناسایی اینها باشد . چه بسا اگر یک نفر در بین آنها که می خواهند این هیات ها را شناسائی کنند ، منحرف باشد ، شما یک وقت توجه بکنید که در بین این افرادی که تعیین شده است ، بسیاریشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند . بنابراین ، یک مساءله مهم حیاتی است برای کشور ، همانطوری که بازسازی یک مساءله مهم حیاتی بود در اول انقلاب و الان هم باید تعقیب بشود ، همین طور کیفیت بازسازی ، افرادی که می خواهند وارد بشوند در این امر ، باید افراد صالح باشند و مطمئن به این زودی نشوید که ما عده ای هستیم که همه مان حزب اللهی هستیم ، ممکن است که در بین شما عده ای باشند که به اسم حزب الله وارد بشوند و به اسم حزب الله کارهای شما را فلج کنند ، کارشکنی کنند و شما بعد از دو سال دیگر متوجه بشوید مطالب را .

بنابراین ، یکی از امور مهم ، مساءله شناسایی افرادی است که می

خواهند این هیات ها را تشکیل بدهند و این را نباید در آن مسامحه به هیچ وجه کرد .

آنوقت راجع به کیفیت عملی که انجام می دهند ، این از حیث افراط و تفریط ، باید انسان اجتناب کند و از آن و هرکس که در آن رژیم وارد بوده ، ما بگوئیم که اینها همه شان فساد بودند ، در بین این افراد ، افرادی بودند که در آنوقت خون جگر می خوردند لکن الزام داشتند به بعضی کارها ، البته اگر جنایاتی از آنها صادر شده باشد ، آنوفت آن مساءله دیگری است ، اما مجرد اینکه این آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده ، در اداره بوده یا فرض کنید در آن حزب فاسد رستاخیز بودند ، مجرد این را نباید شما میزان قرار بدهید .

در آنوقت شما خوب ، بودید و ملتفت هستید ، غالب شما توجه به این مسائل دارند که در آنوفت الزامی بود ، آن مرد ، آن مرد ناصالح ، آن مرد فاسد اعلام کرد که هر کس وارد نمی شود در این حزب ، برود از ایران . خوب ، در یک همچو محیطی ممکن است بسیاری افرادی که با آن رژیم هم مخالف بودند ، می دیدند چاره ندارند الا اینکه وارد بشوند و ممکن است که در آنوقت یک افرادی در ادارات ، در

در وزارتخانه ها وارد شدند برای یک تخفیف ظلم ، شما گمان نکنید هرکس در آنوقت وارد شده ، پس او ظالم است . ممکن است یک افرادی وارده شده باشند برای اینکه ظلم هائی که در این ادارات

، در این وزارتخانه ها در آن رژیم داده می شد ، تا یک حدودی تخفیف به آن بدهند . اینها یک اموری است که اگر خدای نخواسته شما یک بیگناهی یا یک آدم خدمتگزاری که در آن رژیم هم می خواسته خدمت به اسلام بکند ، خدمت به ایران بکند ، شما یک وقت کنارش بگذارید به مجرد اینکه وارد در حزب است یا وارد در وزارتخانه است ، این یک امری است که صحیح نیست و برای شما صالح نیست . از آن طرف هم باید افرادی که می بینید که در آن رژیم مشغول بودند به یک فسادکاری ، خرابکاری ، ظلم و تعدی و حالا از اینها باقی ماندند در اینجاها ، آنها هم که آن نحو هستند ، آنها هم احتیاط این است که بیرون بروند ، ولو حالا خیلی هم خودشان را جندالله حساب می کنند . اگر در آن رژیم مشغول یک کارهای فاسد بودند ، مشغول ظلم و تعدی به مردم بودند ، این به این زودی اصلاح نمی شود ، اگر بین خودش و خدا هم اصلاح شد ، لکن ما تکلیفمان این است که اینها را در یک مواردی که کار برای مردم دارند می کنند ، در آن موارد آنها را ابقا نکنیم . پس ما باید نه از آن طرف ، هرکس اظهار کرد که من مثلا آدم صالحی هستم ، حزب الله هستم و چه ، ابقا کرد ، نه از این طرف ، هرکس در رژیم سابق یک کاری انجام داده است ، داخل در یک اداره ای بوده است ،

داخل در یک وزارتخانه ای بوده ، شما بخواهید پاکسازی کنید ، این هم درست نیست . یک امر مسلمانی ، یک امر موافق با شرع که افراد شناسائی بشوند ، اگر چنانچه واقعا الان دارند کارشکنی می کنند ، ناراضی در بین مردم درست می کنند و امثال اینها ، اینها را حتما باید معرفی کنید و پاکسازی بشوند ، یک اشخاصی که خدمتگزارند ، در رژیم سابق بودند ، اما آنوقت هم اینطور نبود که جنایتکار باشند و مشغول فساد باشند ، آنها را نباید ما کنار بگذاریم ، بالاخره این کشور محتاج به اداره است ، محتاج به خدمتگزار است و باید افرادی را که کارشناس هستند ، باشند در این ادارات . به مجرد اینکه یک احتمالی می دهید یا فرض کنید که در ، همین که آنوقت در رژیم سابق یک کاری کرده ، آنوقت فرض کنید که در یک محضری بوده است که آنجا شاه هم در آن محضر بود ، این ، مجرد این ، مجوز برای بیرون کردن نیست ، اگر هم هیچ وقت با آنها نبوده لکن با عملشان موافق بوده ، هیچ وقت با شاه یک جائی نبوده که عکس بیندازد ، اما با عمل موافق بوده ، کارهای آنها را اجرا می کرده ، ظلم های آنها را اجرا می کرده ، یک همچو آدمی هم نباید الان در وزارتخانه ها و در جاهائی که محل کار مردم است ، محل مراجعات مردم است ، آنجا هم نباید باشد .

خوب ، شما که سرکشی می کنید در همه وزارتخانه ها و ادارات ،

توجه به این معنا داشته باشید که با مردم اینها چه می کنند . یکی از امور مهمه این است که ما نباید مثل سابق باشیم که اگر یک بیچاره ای می خواهد مراجعه کند به یک اداره ای ، به یک رئیس اداره ای ، آنقدر اشکالتراشی و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو ، فردا بیا ، فردا برو ، پس فردا بیا ، اینطور چیزها اگر افرادی در آنجا هست که اینطور با مرد معامله می کنند ، شما بدانید که اینها می خواهند ناراضی درست بکنند . یک کسی آمده یک کاری دارد ، کار جزئی هم هست ، برو سر آن میز ، آن برو سر آن میز ، آن برو سر آن میز ، آن کارهائی که سابق می کردند ، اگر شما در ادارات دیدید یک همچو چیزی هست ، باید به آنها تنبه بدهید ، ارشادشان کنید که این کارها ، کارهای اسلامی نیست . اگر تکرار کردند ، آنها را هم باید کنار بگذارید .

کار شما در حالی که یک کار اسلامی مهمی است ، مسؤ ولیت بسیار بزرگی هم دارد

در هر صورت ، کار شما در عین حالی که یک کار مهمی است ، یک کار اسلامی مهمی است ، یک خدمت بسیار بزرگ است ، مسؤ ولیت بسیار بزرگی هم دارد . از مسؤ ولیتش غافل نباشید . نبادا شما بخواهید خدمت بکنید ، یک وقت خدای نخواسته خلاف آن بشود ، بخواهید عبادت بکنید ، یک وقت خدای نخواسته معصیت بشود . باید همه این مسائل ، نه همه شما ، همه کسانی که در کارهائی که در این جمهوری اسلامی هست ، واردشوند ،

همه اینها ، این را توجه کنند که ما می خواهیم برای اسلام خدمت کنیم ، می خواهیم همانطور که اسلام می خواهد ، عمل کنیم . اسلام هم نسبت به افراد ، افراد پائینی که نمی شود اصلاحشان کرد را کنار می گذارد . اشخاصی اگر هم یک کار خلافی یک وقتی کردند و بعد برگشتند و شما سوابقشان را دیدید ، دیدید که نه ، اینها اشخاصی بودند که در آنجا به واسطه الزام ، به واسطه اجبار ، به واسطه ترس ، به واسطه اینطور امور ، یک کاری کردند ، به مجرد این شما اخذ نکنید و یک کسی را در جامعه ، این کار مهمی است که کار بسیار باارزش است ، لکن مسؤ ولیت هم بسیار دارد و این را باید همه آقایان متوجه باشند و همین طور آنهائ که در جاهائی که آن انجمن های اسلامی است ، آنها هم باید این توجه را داشته باشند که در عین حالی که انجمن های اسلامی خدمت کنند و خدمتشان هم ارزشمند است ، در عین حال ، مسؤ ولیت شان هم زیاد است . چه بسا که در بین انجمن های اسلامی هم یک فرد یا افرادی پیدا بشوند که بخواهند انجمن اسلامی را بکشند به خلاف اسلام و فساد ایجاد کنند . آنها هم باید افرادشان را شناسائی کنند ، ببینند که این آدمی که به اسم انجمن اسلامی آمده آیا خودش تعهد به اسلام دارد ، چه جور بوده وضعش ، خانواده اش چه بوده ، اینها یک مسائل مهمی است که امروز ما به آن مبتلا

هستیم . و شما می دانید که در بین این چپ ها ، در بین این منحرفین ، در بین این منافقین ، افرادی هستند که با طراحی وارد می شوند و در همه جا سر می کشند و وارد می شوند و یک وقت خدای نخواسته غائله ایجاد می کنند ، اینها یک مسائلی است که باید خود آقایان توجه داشته باشند .

منافقین و آن اشخاصی که در خارج با هم جمع شده اند ، همه موافق این هستند که اسلام نباشد

چنانچه می بینید که ما الان مبتلا هستیم به جنگ و مبتلا هستیم به آن چیزهائی که ، تبلیغاتی که در خارج بر ضد ما می شود ، شما می بینید چقدر تبلیغ ، من گمان ندارم که یکی از این رسانه های گروهی با جمهوری اسلامی بخواهد به انصاف عمل کند . طرفداری را من نمی گویم ، بخواهد به انصاف عمل کند ، بخواهد چیزی که می گوید ، از روی انصاف باشد ، مثلا می بینید که یکی از رسانه های گروهی که چند شب پیش از این ، دو سه شب پیش از این بود ، می گفت که عراق هم خیلی آدم کشته ، ایران هم کشته ، لکن ما راجع به عراق مستند نداریم ، راجع به ایران مستند داریم ، استناد داریم به چیزی . او چی است ؟ آن یک چیزی است که منافقین در خارج منتشر کردند . مستند یک رادیوئی ، نه اینکه نمی فهمند ، می فهمند ، خواهند یک چیزی بگویند ، به خیال خودشان و بهانه ای دست بدهند ، والا آنها می فهمند که این منافقینی که در خارج هستند و آن اشخاصی که حالا با

هم جمع شده اند و تو سر هم می زنند و همه موافق با این هستند که اسلام نباشد ، اینها می گویند که ما از آنها شنیدیم ، چون از آنها شنیدیم ، پس مستند است . خوب ، ما یک همچو ابتلائی الان در دنیا داریم که حرف دشمن های ما که از اینجا بیرونشان راندند و آنقدر جنایات در این کشور کردند ، مستند می شود ، برای اینکه الان هر روز ، روزی صد نفر در ایران در زندان اوین اعدام می شوند (یکی از حرف هایش است ) صد نفر الان دارد اعدام می شود . خوب ، یک همچو گرفتاری ما داریم ، وقتی یک همچو گرفتاری داریم ، ما باید خودمان توجه به مسائل بکنیم ، هوشمند باشیم ، یک وقت بهانه دست ندهیم که خدای نخواسته یک چیز کوچکی را ما عمل کنیم ، این بهانه بشود دست آنها ، و به قول خودشان مستند پیدا بکنند .

الان تمام رسانه های گروهی به ضد ایران ، به ضد اسلام ، اصلا اسلام را آنها مضر می دانند ، با افراد ایرانی بد نیستند ، با افرادی که می خواهند طرف اسلام باشند ، می خواهند اسلام را پیاده کنند ، با اینها بد هستند ، آنها اسلام را مضر به حال خودشان دانند و مع الاسف ما مبتلای به دولت های اسلامی که ملت ها اسلامی هستند ، به دولت ها ئی هستیم که در کشورهای اسلامی هستند ، آنها هم همین طور دارند دامن می زنند به اینطور اختلافات .

شما ملاحظه کنید که چقدر

اسف بار است این مطلب که اسرائیل در محضر این دولت های به اصطلاح اسلامی ، آنقدر به این زن و بچه و پیر و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد ، آنقدر افراد را کشت و آنقدر افراد را آواره کرد ، و الان هم در آنجا مشغول به فعالیت است . چقدر اسف بار است که در محضر اینها این کار شده است و معذلک الان دنبال این هستند که آن توطئه ها ئی که آمریکا دارد درست می کند ، طرح هائی که آمریکادهد که همه طرح ها شان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است ، اینها در صدد هستند که پیشنهادهائی که قبلا کردند مثل کمپ دیوید و بعدش شبیه او را درست کردند و همه اینها متفق بر این هستند که اسرائیلی که اینقدر جنایتکار است ، حالا مسلمان ها بشناسند به اسم یک دولت مستقل متعهد ، این چقدر برای انسان دردناک است . و من الان را عرض می کنم که اگر چنانچه این دولت هایی که در خلیج فارس و اطراف خلیج فارس و در جاهای دیگر هستند ، اینها یک همچو امری را تصویب کنند ، و مثل طرح آمریکا یا طرح بعد از او که طرح شده است ، اینها تصویب کنند و اسرائیل را شناسائی کنند ، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خدای تبارک و تعالی از آنها نخواهد گذشت . و بترسند از آن روزی که این ملت احساس بکند ، این ارتش ، این سپاه پاسداران احساس بکنند که تکلیف دارند که این

اشخاصی که کمپ دیوید را یا شبیه او را برای استقلال و برای شناسائی اسرائیل تصویب کردند ، تکلیف شرعی بر ایشان یک وقت حاصل بشود که اینها باید تادیب بشوند . و این مساءله لبنان و همین طور مساءله ایران ، مساءله هجوم

به ایران و مساءله هجوم به لبنان ، یک مساءله ای بود که با طرح آمریکا عمل شد ، یعنی آمریکا طرح داده ، چون دیده است که اینجا از دستش رفته ، طرح داده است که برای ایران مشکلات ایجاد کند (هر چه توانست مشکلات کرد و از بین رفت ) بعد هم مشکلات جنگ را ایجاد کند و این جنگ هم ادامه پیدا بکند و این چیزی که حق است عمل نشود تا ادامه پیدا بکند و بهره برداری را آمریکا بکند . لبنان هم همین مساءله بود که طرحی آنها داشتند که در آنجا اجرا بکنند و اسرائیل را وادار کردند به اینکه آنطور جنایت ها را بکند ، تا اینکه آن طرح هائی که به نفع آمریکاست و همه کشورها را اسیر آمریکا می کند بیشتر از آنچه که هستند ، آنها اجرا بشود . خوب ، این ملت های اسلام ، این دولت های به اصطلاح اسلامی ، تا کی می خواهند این ذلت ها را تحمل کنند و این تحقیرها را بپذیرند ؟ تا کی اینها توجه به این ندارند که زندگانی شرافتمندانه بهتر از این زندگانی هاست که در پارک ها باشد و شرافتمندانه نباشد ؟ اینها به خود بیایند ، توجه کنند به این مسائل و اگر چنانچه طرح کمپ دیوید و همین طور

امثال او برای شناسائی اسرائیل ، اینها به آن راءی بدهند ، هر یک از اینها که راءی دادند ، یک وقت تکلیف شرعی برای ما می شود به اینکه با آنها یک معامله دیگر بکنیم .

ما نمی خواهیم با کسی جنگ بکنیم ، شما می بینید که ما با عراق جنگ نداشتیم ، ملت عراق ملت خود ماست ، آنقدر که ما علاقه به عراق داریم ، در عراق مرکز تشیع است ، در عراق مرکز امیرالمؤ منین (ع ) است ، مرکز حسین بن علی (ع ) است ، مرکز سایر ائمه است ، ملت اسلامی است ، ما علافه داریم به عراق ، همانطوری که علاقه داریم به ایران به اعتبار اینکه اسلام است ، آنجا هم علاقه داریم به اعتبار اینکه یک کشوری اسلامی است و مرکز اولیاء خداست ، ما هیچ وقت بنای بر این نداشتیم که به عراق یک صدمه ای وارد کنیم و تا کنون هم هر چه به من گزارش داده شده است ، تقریبا این بوده است که به مردم عراق تعدی نشده است . اما ما چه بکنیم با یک همچو فاسدی که هم عراق را دارد به تباهی می دهد و هم ایران را به خیال خودش ، ما چه کنیم با یک همچو آدمی که از اول می گوید که ما با رژیمی که زرتشتی هستند ، نمی دانم مجوس هستند ، یک رژیمی که همه اش صدای الله اکبر است ، همه آن بناهائی که در عراق ، بناهای اسلامی که در عراق هست ، همه اش ، اگر نگویم همه

اش اکثرش از ایرانی ها بوده ، ایرانی ها این بناها را ساخته اند ، چطور آن آدم به اسم اینکه ایران زرتشتی است ، نمی دانم پارسند ، از فارسند (مگر فارس بودن اشکال دارد ؟ ) به اسم اینکه همه ایرانی مجوس هستند ، به اسم این ، حمله کرد و بعد فهمید که نخیر ، اسلام با الله اکبر پشت گردنی به او می زند و تا کنون هم اینطور بوده و بعدها هم اگر تسلیم حق نشوند ما یک امر غیراسلامی نمی خواهیم ، ما یک امر حقی می خواهیم ، ما می گوئیم یک متجاوز آمده است و آنهمه جنایات وارد کرده است ، آنهمه افراد کشته است ، آنهمه خانه خراب کرده است ، آنهمه مردم را بی خانمان کرده است ، آنهمه عراقی را بی خانمان کرده ، اینهمه افرادی که از عراق فرار کردند آمده اند اینجا آواره شدند ، همه اینها هستند ، خوب ، بیاید این آدم ، این دولت ، این کذا ، بیاید ، مردم را بنشانند ، اشخاصی که عادل هستند ، بنشانند و ببینند که ما چه می خواهیم . ما می گوئیم که این جنایاتی که این کرده است ، چون پیشقدم بوده است ، ما غیر دفاع ، تا کنون هیچ کاری نکرده ایم ، این جنایات باید جبران بشود . اگر ما دست از جنایات برداریم جانی هستیم ، کمک به جنایت ، خودش یک جنایتی است . ما می گوئیم که اینطور باید باشد ، ما می گوئیم که باید اینها از کشور ما بیرون بروند و

تعدی نکنند به کشور ما .

باید مسلمین با هم متحد بشوند و توی دهنی بزنند به امریکا

شما می دانید که هر روز آبادان مورد اصابت گلوله است و موشک است و امثال اینها ، هر روز خوب ، می آیند کنار و از آنجا با آن چیزهای دوربرد می زنند به آن ، کی را می کشند ؟ مردم بیچاره را ، مردمی که نه ، و یک زن بیچاره ای است و یک بچه کوچکی است و اینها . هیچ کار ندارد ، جز بقال است و نمی دانم خباز است ما می گوئیم که ما خواهیم که اینها تا آن حد بروند که نتوانند یک همچو کاری بکنند . خوب ، بیایند عقلا بنشینند این کار را بکنند ، ما که مخالف با آن نیستیم ، لکن اگر نکنند ، خوب ، ما خودمان باید بکنیم ، ما با قوه قهریه باید بکنیم . اگر اینها عمل کردند به اینها ، خوب ، ما دیگر حرفی نداریم ، اینها بروند سراغ کارشان ، ما هم سراغ کارمان . و اما اگر عمل نکنند و هر روز برای ایران یک غائله درست کنند و هر روز ایران را بکوبند ، خوب ما تکلیف ما این است که جلوی این را بگیریم ، تکلیف ما این است که تا هر جا جلوگیری از این امر متوقف به اوست ، پیش برویم و کار خودمان را انجام بدهیم ، این یک امر عقلی است ، یک امر عقلائی است . آنها که الان هم در خاک ما هستند ، الان هم در بلندی های ایران هستند ، الان هم دارند ظلم و تعدی به ایران

می کنند ، ما دفاع نکنیم ؟ ما آنها را بگذاریم سرجای خودشان هر غلطی می خواهند بکنند ؟ خوب ، ما دفاع بکنیم ، همانطوری که از خرمشهر و جاهای دیگر بیرونشان کردند ، اینها را هم عقب خواهند نشاند تا اینکه آن کاری را که ما می خواهیم ، انجام بگیرد . اگر هم یک اشخاصی هستند ، دولت هائی هستند که می خواهند این کار را بدون اینکه قوه قهریه در کار باشد ، انجام بدهند ، ما هم حاضریم . ما همیشه صلح طلب هستیم ، لکن نه صلحی که جانی را سر جنایت خودش باقی بگذاریم ، همچو صلحی ، صلح نیست ، ما صلحی می کنیم که با قدرت و قوت ، دفاع از کشور خودمان ، دفاع از اسلام بکنیم . و من انشاءالله امیدوارم که همه مسلمین بیدار بشوند و توجه بکنند به اینکه اگر چنانچه جلوی آمریکا و این مهره های آمریکا که برای خاطر آمریکا و منافع او به اسلام صدمه وارد می آورند مثل اسرائیل و مثل صدام ، انشاءالله مردم بیدار بشوند و بفهمند اگر به اینها مهلت داده بشود ، همه مسلمین به تباهی کشیده خواهند شد . و آمریکا محدود نیست آمالش به یک کشور و دو کشور ، و اینها ، هرجائی را می خواهد او تحت سیطره او باشد و امروز روزی است که ما اعتقادمان این است که باید مسلمین با هم متحد بشوند و تو دهنی بزنند به آمریکا . و بدانند که می توانند ، توانائی این امر را دارند ، هم قدرت پرسنلی و افراد

دارند ، و هم ملت باهاشان موافق است ، اگر امری بکنند ، کاری بکنند ، و هم امکانات زیاد دارند ، شریان حیات آمریکا و غرب بسته به نفت این منطقه است . و من امیدوارم که همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمین باشیم و همه شما آقایان با تعهد به اسلام ، با اینکه حاضر

بدانید خدا را در کارهای خودتان ، آن روزی را که می خواهید یک کسی را کنار بگذارید ، آن روزی که می خواهید به یک کسی فرض کنید که یک (انگ ) غیراسلامی بزنید ، توجه کنید که خدا حاضر است . اگر خدای نخواسته بر خلاف بکنید عمدا و اگر سهوی باشد ، اشتباهی باشد که مقدماتش دست شماست ، بدانید که این خدای حاضر و ناظر بر شما ممکن است نبخشد . توجه بکنید که کارها همه اسلامی باشد ، برای خدا باشد ، خدمت برای خدا باشد . و امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و همه شما برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق باشید و همه ایرانی ها که در مکه ؟ مشرف شدند ، با سلامت ، با صحت به اوطان خودشان برگردند . و من امیدوارم که حجاز و کشور حجاز و دولت حجاز با این عزیزان که بر ضد مخالفان اسلام هستند ، بر ضد امریکا هستند ، بر ضد آن دنباله آمریکا و آن فاسد هستند ، به طور اسلامی عمل کنند و موجب نگرانی دولت و ملت ما را فراهم نکنند که اگر این فراهم بشود ، ممکن است خطری داشته باشد .

والسلام

علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/6/61

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد 17 شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

و ذکر هم بایام الله (قرآن کریم )

تذکر به ایام الله که خداوند متعال به آن امر فرموده است ، انسان ساز است ، قضایائی که در ایام الله رخ داده است ، برای تاریخ و انسان ها در طول تاریخ آموزنده و بیدار کننده است . حوادث بزرگ تاریخ که قرآن مجید هم از بعض از آنها یاد کرده است ، سرمشقی پربرکت برای ساختن جامعه ها و اشخاص و جامعه عصر ما که عصرانقلاب است و در کشور ایران که کشور انقلاب و شاهد بسیاری از حوادث بزرگ است که باید آنها را ایام الله محسوب کنیم و به ذکر آنها و تذکر آن ایام بپردازیم که برای ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور ، درس انقلاب است .

17 شهریور که اکنون در آستانه سالگرد آن هستیم از ایام الهی است که باید ذکر آن را زنده نگه داریم و به نسل های آینده تسلیم کنیم .

فداکاری های ملت سلحشور در راه اسلام و دیو سیرتی دژخیمان رژیم شاهنشاهی در این روز و ایامی نظیر آن ، درس بسیار ارزنده ای از فداکاری ای است که ملت مظلوم سلحشور را و رژیم جنایتکار پهلوی را در طول تاریخ معرفی نموده است تا نسل های آینده ببینند این جمهوری اسلامی با چه جان نثاری ها و از خودگذشتگی هابه دست آمده است تا انشاءالله آنان نیز با شهامت و شجاعت و ایثار و فدای عزیزان خویش ، این هدیه بزرگ الهی را حفظ نمایند .

17 شهریور 57 و نظایر آن که

قبل از پیروزی انقلاب و پس از آن بسیار بوده است و ملت مجاهد ایران بحمدالله تعالی در همه آنها پیروزمندانه و شرافتمندانه و سرافرازانه در سرکوبی ستمکاران ، قیام و اقدام نمودند ، جلوه الهی و قدرت پایان ناپذیر ایمان به غیب را در جهان پرتو افکن ساخت و آفتاب فروزنده اسلام را که از گریبان مجاهدان در راه حق سربرآورد ، به عالمیان بویژه مظلومان و مستضعفان معرفی نمود و به آنان درس پربرکت جانبازی در راه هدف الهی را آموخت . بگذار کور دلان در داخل و خارج هر چه می خواهند بکنند و بگویند و به هر جنایتی که روی تاریخ را سیاه می کند و روی منافقان و همقطاران جنایتکارشان را سیاهتر ، دست بزنند و با انفجارها که کار جنایتکاران ورشکسته است و هر فرد ساده ای می تواند این نحو جنایات را انجام دهد ، به اسم قیام مسلحانه برای نجات خلق و جنگ خیابانی برای سرنگونی اسلام و جمهوری اسلامی ، برای خود وسبعانی امثال خود ، دلخوشی و برای رسانه های گروهی در خدمت ابرجنایتکاران سوژه تبلیغاتی بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی فراهم کنند .

ملت شریف ایران باید اذعان کند که منافقان سیه بخت و همقطاران آنان گوی سبقت را از جنایتکاران تاریخ و گوی رذالت و خباثت را از سفلگان جهان ربوده اند و گمان ندارم شما بتوانید گروه و یا دسته ای را بیابید که جنایات و سفلگی شان به ابعاد این گروهگ منافقین باشد که مدعی اسلام راستین باشند و قرآن کریم و آیات حدود آن را محکوم کنند ، آن

هم با تعبیری جسارت بار و کفر شعار مدعی طرفداری از خلق باشند و اینگونه با بندگان مستمند و کارگر و طبقه ضعیف رفتار کنند . بمب گذاری کنند و آن را جنگ خیابانی مسلحانه بنامند و ادعای قدرتمندی کنند و چون دزدان و روبهان فرار کرده و در بیغوله ها بخزند . ادعای سیاستمداری کنند و اینگونه با اعمال احمقانه ، خود را از ملت جدا و رسوا و منزوی کنند . ادعای علم و جهان بینی کنند و اینگونه در مسائل واضح ، جاهل باشند که با جهل و نادانی خود تار و پود خود را بگسلانند . ادعای خدمت به میهن و کشور کنند و اینگونه به دشمنان سرسخت کشور و میهن خدمت کنند و از استقلال و آزادمنشی دم زنند و اینگونه وابسته به قدرت های شیطانی باشند . اینجانب صدای انفجاری را که به دست این جنایتکاران در پارک شهر در شب گذشته اتفاق افتاد ، در جماران شنیدم . این انفجار عظیم در محلی اتفاق افتاد که مرکز طبقه مستمند و کاسب جزء و کارگر و محل اجتماع زن و مرد و طفل و طبقه ضعیف و محتاج است و آنچه گزارش شده است ، ده ها نفر شهید و مجروح به جای گذاشته است که در بین آنان زنان باردار و طفل کوچک شیرخوار بوده است و شما بدانید که اگر این گروهگ ها بتوانند ، تهران را بویژه محله های جنوب شهر که بیشتر در تحقق اهداف اسلامی فداکاری کرده اند ، یکسره منفجر می کنند . این است قیام مسلحانه و جنگ خیابانی با سپاه پاسداران

و این است منطق آنان که برای ریاست دنیا به دام شیاطین افتاده اند . و باید ملت شریف ما بدانند اینان همیشه کارهائی را که انجام می دهند ارزیابی می کنند تا اگر اصلاح خود را در انکار دیدند ، انکار کنند و اگر صلاح را در عهده داری دیدند ، به عهده بگیرند و آن را از شاهکارهای چریک های رزمنده خود و به عنوان یک پیروزی و اگر بشود ، جنگ خیابانی مسلحانه ، تحویل رسانه های گروهی دهند و ما بیش از این منتظریم تا رادیوهای بیگانه این عمل احمقانه را به عنوان شکست جمهوری اسلامی و بی ثباتی حکومت ، به خورد ساده دلان دهند . از خداوند تعالی عاجزانه تقاضا می کنم که ما را از شر نفس اماره و شیطان درونی و بیرونی حفظ فرماید . سلام و درود بر شهیدان و آسیب دیدگان هفدهم شهریور و نظایر آن . سلام و درود بر بازماندگان شهدا از پانزدهم خرداد تا هفدهم شهریور 57 و تا پانزدهم و هفدهم شهریور 61 و سلام بر ملت شریف و مجاهد ایران که با همت والای خود هر مشکلی را تحمل و با روی گشاده در جبهه و پشت جبهه برای اهداف مقدس اسلام فداکاری می کنند و سلام و صلوات خداوند متعال و ملائکه الله و انبیاء معظم و اولیاء خدا بر حضرت بقیه الله ارواحنالتراب مقدمه الفدا

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/6/61

بیانات امام خمینی در جمع رهبران مذهبی بنگلادش

مسلمین باید در مقابل کفار و مشرکین متحد شوند

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه شمابه اینجا تشریف آورده اید متشکرم و امیدوارم در مدتی که در تهران هستید ، کسانی که همراه شما هستند

و می توانند با مردم رفت و آمد کنند را ماءمور سازید تا بروند با مردم گفتگو کنند و ببینند وضع ایران چگونه است ، آیا مورد رضایت مردم هست یا خیر ، و ببینند مردم چگونه با آغوش باز به دولت کمک می کنند و ببینند که ایران ، آرام و حکومت اسلام برقرار و مردم آزادند . شما در نماز جمعه ها و ادارات و سایر مجامع اگر بروید ، می بینید که مردم جز اسلام هدفی ندارند و در این جنگ هم مردم پشتیبان دولت هستند .

اما راجع به اصل و اساس مسائل مسلمین ، ما معترفیم که این دو برادر شیعه و سنی به واسطه دست که در کار بوده است ، چه از روی تقصیر یا قصور ، نتوانسته اند اتحادی را که مسلمین باید در مقابل کفار و مشرکین داشته باشند ، ایجاد نمایند الان هم نمی گذارند ، زیرا در اطراف پاکستان و هند و بنگلادش و دیگر نقاط ، مناقشه زیاد است و این امر موجب ضعف مسلمین و قوت سلطه گران گردیده است . ما از جناب ایشان توقع داریم که در کشور خود و در میان دولت های همجوار جدیت کنند که اختلافات مرتفع گردد و مسلمین با هم در مقابل کفار و مشرکین متحد شوند . آنها می خواهند اسلام نباشد تا بتوانند فضائل ما را بگیرند . در زمانی که همه مسلمین گرفتار کفار و مشرکین و منافقین هستند ، وقت آن نیست که ما با هم جنگ و نزاع کنیم .

صدام با اساس اسلام مخالف است ، صدام مهاجم و ما همیشه در حال دفاع بوده ایم

اما مساءله ای که بین ما و عراق است

و ممکن است شما از آن بی اطلاع باشید ، این است که صدام از زمانی که من در نجف تبعید بودم ، در بین مردم ، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی و خونخواری معروف بود . البته در آن زمان هنوز رئیس دولت نبود ، اما وقتی که رئیس جمهور شد ، به اسم اینکه ایران و ایرانی ها فارس و مجوسند ، با تحریک آمریکا از زمین و دریا و هوا به ایران حمله کرد و ملت ما وقتی که متوجه گشت ، همراه با قوای مسلح اسلام ، آنها را متوقف ساخت و الان هم که سال سوم جنگ نزدیک است ، صدام مهاجم و ما همیشه در حال دفاع بوده ایم . ما بر حسب حکم اسلام و قرآن و عقل نمی توانیم که دفاع نکنیم . آنها هر روز به شهرهای ایران و بر روی مردم بی دفاع ، بمب و یا موشک می اندازند و تا زمانی که آنها اینگونه تجاوز می کنند ، ما دفاع خواهیم کرد . صدام در طول این مدت مرتب می گفت صلح ، و صلح او عبارت از این بود که خوزستان به او داده شود . ما الان هم صلح را می خواهیم به شرط اینکه آدم متجاوز سرجایش بنشیند . ملت ما ایستاده و در صحنه است تا به خواسته های مشروع خود دست یابد ، زیرا عراقی ها به کشور ما آمده اند و هر کجا را که گرفته اند با بمب خراب کردند ، به طوری که الان بسیاری از شهرها و دهات غرب و جنوب به

تل خاکی تبدیل گردیده است . حرف ما این است که متجاوز باید غرامت ما را بدهد و اشخاص با صلاحیت بیایند و متجاوز را تشخیص داده و مجازات کنند . ما هرگز به مردم عراق تعدی نکرده ایم ، در حالی که نیروهای ما می توانند بغداد و یا بصره را بزنند ، ولی این کار را نمی کنند . شما تحقیق کنید و ببینید که آنها هر روز آبادان و بعضی از شهرهای دیگر ما را می زنند و مردم بی دفاع ما را کشته و گویند ما نظامی ها را می کشیم . ما با ملت عراق برادر هستیم و خاک آنها را مقدس می دانیم . آنجا محل اهل بیت و مدفن امیرالمؤ منین و امام حسین علیهم السلام است . دو سوم مردم آنجا شیعه و برادران اهل سنت هم با ما موافقند ، در حالی که صدام با اساس اسلام مخالف است و تابع آن مرد عفلقی می باشد . ما حاضریم صلح کنیم ، ولی نمی شود متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت ، اسلام هم چنین اجازه ای را نمی دهد . اینها با کمک رادیوهای بیگانه تبلیغ می کنند که ایران می خواهد کشورهای خلیج فارس را بگیرد . ما همانگونه که مکرر گفته ایم ، شارع مقدس به ما اجازه چنین کاری را نمی دهد ، اما اینکه مسلمین از جان و مال و نوامیس خود دفاع کنند ، این را هم خدا و هم عقل و هم شرع اجازه می دهد . ما ملت مظلومی هستیم و از شما خواهیم در

مسائل مربوط به ما تحقیق کنید . شما ملاحظه کردید در لبنان یک دولت پوشالی دو میلیونی یعنی اسرائیل در مقابل یک میلیارد مسلمان ایستاد و حمله کرد و آنقدر جنایت کرد که در تاریخ کم نظیر است . آنوقت می بینیم که دولت های اسلامی در تلاشند که آن را به رسمیت بشناسند . ما می گوئیم اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود و بیت المقدس مال مسلمین و قبله اول مسلمین است . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/6/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی و نماینده امام در ایننهاد

جهاد ، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از حرف های جنابعالی می فهمیم که شما سر موفقیت را به دست آورده اید . جهاد ، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است . جمعیت و یا ملتی اگر بخواهند موفق باشند ، علاوه بر اینکه برای خدا باید کار کنند و از دیگران چشمداشتی نداشته باشند ، باید با مردم باشند . بدون مردم نمی شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی شود . سر قضیه همانطور که خودتان فهمیده اید این است که مردم را نمی شود به چیزی توجه داد مگر توسط روحانیون و در طول تاریخ هر چه بوده از روحانیون و مردم بوده است و هر وقت این دو را از صحنه کنار گذاشته اند ، همه اش فساد بوده است و در همین پنجاه سال هم که ما شاهد آن بوده ایم ، آنچه که ما را در دامن غرب اند اخت این بود که روحانیون و مردم را سرکوب کرده بودند . انشاءالله دولت و مجلس آنچه مصلحت جامعه است

در نظر بگیرند و کاری کنند این مستمندانی که در طول تاریخ محروم بوده اند را نجات دهند . باید گفتگو شود که خدای ناخواسته کاری نشود که جهاد نتواند کاری بکند . من آنچه از جهاد شنیده ام ، این است که فعالیت های چشمگیری داشته و بخصوص آنچه در جبهه ها انجام می دهند ، بسیار ارزشمند است . به این امر ادامه دهید ، خداوند به شما توفیق می دهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 27/6/61

بیانات امام خمینی دردیدار با وزیر پست تلگراف و تلفن و مسؤ ولین شرکتمخابرات

بسم الله الرحمن الرحیم

من متقابلا شهادت حضرت امام محمدتقی علیه السلام را به شما تسلیت عرض می کنم . در خلال صحبت های شما مطلبی بود مبنی بر اینکه کارهائی که سابقا خارجی ها انجام می دادند ، الان توسط خود آقایانی که در مخابرات هستند انجام می گیرد . ما واقعا باید متاسف باشیم از اینکه در طول سلطنت این دو جنایتکار چقدر صدمه دیدیم و اگر گذاشته بودند که خود مردم و دانشمندان ، متکفل امور باشند و مردم را تشویق کرده بودند ، حال کشور ما اینطور نبود . ما الان باید فرصت را غنیمت شمرده و برای اسلام و کشور اسلامی کار بکنیم و زندگی خودمان را هدر ندهیم . امروز مردم از وضع دولت مطلعند و شما مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید . دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند کار بکند و هر یک از ادارات و وزارتخانه ها باید این مساءله را مد نظر داشته باشند که برای خدا مردم را راضی نگه دارند . اگر شما تاریخ پنجاه سال سلطنت را ملاحظه

کنید ، آنوقت تکلیف خودتان را می دانید که با ملت بودن چیست و بدون ملت بودن چیست . همه ماباید برای خدمت به توده هائی که در طول تاریخ همیشه محروم بوده اند کوشش کنیم و دولت باید آنها را مقدم بدارد و مغزهایی را که مشغول به کارند ، تشویق بکند . دولت باید این فرصت را که در این کشور افرادی پیدا می شوند که خودشان می توانند کارها را انجام بدهند ، غنیمت بشمارد و به تدریج انشاءالله به آن جائی برسند که ما دیگر به خارج احتیاجی نداشته باشیم . مسلما اینها تشویق می خواهند و شما باید به این فکر باشید که برای خدا کار کنید تا نتیجه کارتان تا ابد باقی بماند . بدانید هر کاری که شما انجام دهید و ملت از آن استفاده اسلامی و فرهنگی بکند ، برای شما فایده دارد . اگر شما هم نباشید . شما باید کسانی را که برای کارها ، خصوصا برای مخابرات انتخاب می کنید ، شناسایی کنید تا اینکه متعهد به اسلام باشند ، نه باادعا . زیرا الان همه ادعای این را دارند که ما متعهد به اسلام هستیم . و بدانید که در عین حال که همه دنبال شناسائی اقشار مخالف ، منافق و چپگرا هستند ، معذلک ممکن است کسانی باشند که با نفوذ خود بخواهند اوضاع را به هم بزنند و برای ملت و دولت غائله به بار آورند و یا اسرار مملکت را بیرون برده و در مخابرات استراق سمع نمایند . امیدوارم خداوند شما را در خدمت به این مردم محروم تاءیید

فرماید و این دولت و این مجلس و سایر مردم را برای شما و ما نگه دارد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/6/61

بیانات امام خمینی در جمع رؤ سای دانشگاه ها ، اعضای دفتر هماهنگی حوزه و دانشگاه ، معاونان ، مدیران کل و مسؤ ولان ستادی!!! اجرائی وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و آموزش عالی

دو رکن بزرگ ، آموزش و پرورش است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما امروز مواجهیم با چهره های علمای محترم و اساتید دانشگاه و حوزه علمیه ، به طور کلی در تمام سطح هائی که مشغول آموزش هستند ، چه در دانشگاه که آن هم آموزش است و چه در سطح های پائین تر و چه در این نهضت سوادآموزی که امید است توفیق زیاد پیدا بکنند و بیسوادی را ریشه کن کنند ، دو رکن بزرگ ، آموزش و پرورش است . همه جا ، حالا !!! من !!! اسمش یک جائی آموزش باشد ، یک جائی دانشگاه ، آن فرق نمی کند . دو رکن اصلی ، آموزش وپرورش است و اسلام در هر دو رکن سفارش اکید فرموده است و پرورش سفارشش بیشتر شده است و اهمیتش هم بیشتر است . پرورش به معنای اینکه در هر جائی که علما مشغول تدریس هستند ، علمای دانشگاه و علمای حوزه های علمی قدیمی و استادها در هر جا هستند با این دو رکن مواجهند ، رکن آموزندگی و تربیت علمی و رکن پرورش و تربیت اخلاقی و تهذیب نفس . ما اگر فرض کنیم که یک ملتی آموزش و پرورش در آن نفوذ کرد و همه ملت آموزش یافتند به اندازه ای که احتیاجات ملت است و پرورش یافتند و تهذیب نفس کردند و تربیت اخلاقی شدند ، ملتی که یک همچو توفیقی را پیدا بکند یک ملت نمونه ای خواهد بود . و ما

حالا هر دو جهتش را عرض می کنیم و چیزهائی که مترتب بر هر دو جهت است آقایان می دانند ، لکن تذکر ، باز خوب است . مساءله آموزش و مساله تعلیم و تربیت علمی ، یک مطلبی است که در قرآن کریم ، در احادیث اولیای خدا از رسول اکرم (ص ) تا سایر ائمه هدی ، همه جا ذکر از این قضیه بوده است و تجلیل از مقام علما به معنای وسیع و وادار کردن به اینکه باید علم را بیاموزند ، اگر چه در چین باشد و این مثل است ، یعنی اگر چنانچه علم را هم از یک کشورهائی که دور افتاده اند و از اسلام هم اطلاعی ندارند ، لکن از علم شان استفاده باید کرد . و از مهد تا لحد ، از وقت تولد تا آخر ، که باز این یک تاکیدی است بر اینکه تعلیم و تعلم انحصار به یک سن خاصی ندارد و هیچ کس هم مستغنی از آن نخواهد بود . علم یک حقیقت غیرمتناهی است و انسان اگر در تمام عمر هم تحصیل علم را بکند ، باز به آخر نرسانده است و لهذا سزاوار است که انسان در تمام مراحل عمر مشغول تحصیل علم باشد . یعنی همه محتاجیم به اینکه از یکدیگر چیز یاد بگیریم . همه محتاج به تعلیم و تربیت علمی هستیم . هیچ وقت نیست که انسان از این مستغنی بشود و کسی که بخواهد خودش را بسازد در جهت علم ، نباید در یک حدی که رسید بگوید این بس است . کسی که این معنا را

تو هم کند که این مقدار بس است ، این ادراک نکرده است ماهیت علم را . علم یک معنائی است ، یک حقیقتی است در هر رشته ای ، که آخر ندارد ، غیرمتناهی است . از این جهت ما باید در تمام مدت عمرمان علم را تحصیل کنیم ، مطالعات را داشته باشیم و دیگران را تربیت کنیم ، تربیت علمی کنیم و سطح معلومات مردم را بالا ببریم . و در یک کشوری که در این جهت کامیاب نبوده است ، حالا که ما و شما و آقایان متصدی این امر هستیم ، باید هم نهضت سوادآموزی توسعه داشته باشد و همه شرکت کنند ، کسانی که سواد ندارند شرکت کنند ، تا آنها را ببرند به حدی که برای خودشان بتوانند مسائلی را بفهمند و هم از کودکستان تا دبیرستان ، تا بالاتر و دانشگاه ، باید تحصیلات را تحکیم کنند و همچو نباشد که دنبال این باشند که یک سندی دست بدهند ، یا یک سندی بگیرند ، یک مدرکی داشته باشند . خود علم را تعقیب کنند و حتی اساتید دانشگاه هم محتاج به تعلیم و تعلم هستند و همین طور در حوزه های علمی قدیمی ، آنها هم در یک حدی قانع نباید باشند و تا آخر عمرمشغول باشند ، مشغول به تحصیل ، مشغول به تعلیم . آنهائی که مدرس هستند و تعلیم می دهند ، توجه دارند که خودشان استفاده کنند از تدریس شان و از تعلم شان و از شاگردهاشان ، بسیاری از امور را ، چون آنجاها یک بحث آزادی است و هرکس حق

دارد که اشکال بکند و حرف استاد را قبول نکند و حرف استاد را رد بکند . اساتید می دانند که در این رد و بدل و در این اعطا و اخذ ، اخذ زیاد است و انسان در همان جا تربیت علمی می شود . قضیه علم معلوم است و همه می دانید که یک موهبت شریف است که همه آروزی او را دارند و !!! هیچ انسان هم !!! در فطرت انسان این است که هیچ وقت بس ندارد . فطرت اینطوری است . شما اگر فرض بکنید که تمام علوم مادی و معنوی را بدانید و بشنوید ، یک وقتی که در یک جائی هست که یک علم دیگر هم هست ، فطرت شما آن را هم می خواهد . غیرمتناهی است فطرت در همه امور . اهمیت علم ، یک امری است که همه می دانند و واضح است .

هر چه به سر بشر می آید از علم بدون تهذیب است

لکن ما حساب این را بکنیم که قضیه پرورش و قضیه آموزش چه جور است یعنی آموزش اخلاقی و معنوی و قضیه تهذیب نفس ، آن وضعش چطور است . ما اگر فرض کنیم که دانشگاه ما یا فیضیه ما ، علوم را به طور وافر می دانند و تدریس هم کنند لکن فرض بکنیم که پرورش روحی و تهذیب نفس و اخلاق در آن نباشد ، آیا از این تربیت علمی فقط ، منهای تربیت های روحی و پرورش معنوی ، چه حاصل می شود برای کشورشان ؟ و چه حاصل می شود برای اسلام عزیز ؟ و چه حاصل می شود برای مردم ، ملت ؟ علم حاصل

شد ، اما اگر تربیت معنوی نباشد پهلوی علم و پرورش روحی نباشد ، چه بسا که (و بسیار هم شده است که ) همین علم ، مایه فساد شده است و همین عالمی که تهذیب نفس نداشته است و همین استاد دانشگاه که تهذیب نفس نداشته است ، و همین استاد دانشگاهی که مهذب نبوده اند ، برای یک کشور تحفه فساد می آورند ، بهتر می توانند فساد را در کشور ایجاد کنند . شما می دانید انشاءالله و باید بدانید که در طول تاریخ که ما و شما و ملت ما صدمه دیده است و در این اعصار اخیره که صدمات بیشتر شده است و وابستگی های کشور به حد اعلا رسیده بوده است ، این فقط برای این بوده است که علم بوده است ، تربیت اخلاقی و دینی و معنوی نبوده است . اگر دانشگاه از اول که ایجاد شد و تحقق پیدا کرد ، این دو رکن در آن پیاده شده بود ، رکن علم و رکن تربیت معنوی ، اگر این دو جهت در دانشگاه پیدا شده بود ، محصولات این دانشگاه هم محصولاتی صحیح و مترقی و سازنده بود و کشور ما به این حالی که ما الان داریم می بینیم ، نبود .

گرفتاری های همه برای این است که اعوجاج اخلاقی و تهذیب نفس در کار نبوده است ، اعوجاج اخلاقی بوده است ، تهذیب نفس در کار نبوده است . همه مصیبت هائی که بر کشورها وارد می شود و شما ببینید که در تمام دنیا وقتی که ما نظر بیندازیم به تمام دنیا

، اینهمه مصیبت هایی که وارد می شود بر مظلومان ، بر تمام دنیا و اینهمه افکار که خرج می شود برای اینکه یک چیزی درست کنند که مردم را هلاک کنند ، توپ و تانک و نمی دانم موشک و امثال ذلک ، اینها برای این است که تربیت معنوی ندارند نه آنهایی که مسیحی هستند ، مسیحی هستند و به تعلیمات حضرت مسیح سلام الله علیه ، عمل می کنند و تربیت شدند و نه آنهائی که یهودی هستند به تربیت های حضرت موسی سلام الله علیه تربیت شدند و نه آنهایی که مسلمان هستند به تربیت های معنوی اسلام تربیت شدند . ادعا زیاد است ، ادعای اینکه صلح طلب هستیم ، ادعای اینکه ما می خواهیم در عالم صلح برقرار بشود زیاد است ، از ابرقدرت ها هم بیشتر از جاهای دیگر است ، آنها بیشتر ادعا می کنند که ما می خواهیم صلح در جهان باشد . انبیا هم این دعوت را می کردند ، لکن کدام درست گفتند ؟ کدام صادقند ؟ انبیا هم صلح را در جهان خواستند و مردم را دعوت به صلح می کردند ، اینها هم ادعا کنند که ما صلح طلبیم . رادیو اسرائیل یک برنامه ای داشت که کانه تمام این صهیونیست ها و این جنایتکارها همه برای خدا کار می کنند ، برای حقیقت کار می کنند ، برای صلح کار می کند ، همه طرفدار مظلومان هستند ، همه طرفدار چه هستند . این ادعای آنها ، آن عمل آنها!! همین عملی که تازه هم اتفاق افتاده ، آمریکا هم همین

ادعا را می کند . اگر چنانچه یکی از اینها بروند در کلیساهای خودشان ، همه آداب کلیسا را بجا می آورند و همان صحبت های کلیسا را می کنند ، لکن وقتی که در مقام علم است ، چه می کند ؟ می بینید . برای اینکه نه آنها مسیحی هستند . و من تعجب می کنم از این که مسیح با آنهمه تهذیب نفس و با آنهمه دعوت به معنویات ، چطور شده که مریدهایش بدتر شدند از یهود هم با اینکه از یهود نمی شود گفت کسی بدتر است (یهود ، اسرائیل را می گویم ) چه جور شده است که مریدهای او ، سران کشورهائی هستند که تمام بشر را دارند به آتش می کشند . این ، برای این است که علم را اینها دارند ، علم سیاست دارند ، علم صنایع دارند ، همه چیز دارند ، اما آنی را که باید داشته باشند ندارند ، آنی که برای بشر مفید است ، ندارند و آن ، تهذیب نفس و معنویات . نه معنویت مسیح را آنها دارند و نه معنویت موسی کلیم را آن دسته دارند و نه معنویت اسلام را اینهائی که ادعای اسلام می کنند ، بسیاری شان دارند . آن جنبه تعلیماتی ، اگر چه بسیار اهمیت دارد ، لکن اگر پهلوی او پرورش روحی نباشد ، مضر به حال بشر است . تمام این خرابی هائی که می بینید وارد می شود بر همه کشورها ، خرابی هائی است که منشاءش علما بودند ، علمای دانشگاه ها منشاء این مسائل بودند . آنهائی که

موشک ها می سازند ، آنهائی که طیاره ها می سازند ، آنهائی که چنین و چنان ، منشا تمام این خرابی ها اینها هستند . و هر چه به سر بشر می آید از علم می آید ، علم بدون تهذیب .

اگر چنانچه علم در یک قلب فاسد وارد شد ، ضررش بیشتر از نادانی است

اگر چنانچه ما فرض می کردیم که بشر مهذب بود و عالم نبود ، دنیا با آرامش ، با آرامش خاطر زندگی می کرد . اگر ما فرض می کردیم که علم توی کار نبود ، فقط تهذیب نفس بود ، البته خیلی عقب بود بشر از اینکه علم ندارد ، خیلی نقیصه بزرگ داشت ، لکن رویهمرفته اش برای بشر ، صلاح این است که آموزش داشته باشد . اگر امر دایر شد بین این دو تا ، صلاح بشر این است که علم تحصیل بکند ، یا صلاح بشر این است که تربیت معنوی داشته باشد ؟ ما شک نداریم در اینکه اگر امر بین این دو تا باشد ، دایر بین این دو تا ، یعنی اگر یکی آمد دیگری نباشد ، اگر علم آمد تهذیب نباشد ، اگر تهذیب هم آمد علم نباشد ، اگر این بشر مهذب باشد ، آزار به کسی نرساند ، مردم را رنج ندهد ، با مردم رئوف باشد ، مردم را برادر خود بداند ، بشر را برادر و همتای خود بداند ، اگر یک همچو معنائی با همه شوونی که تهذیب نفس داشت ، بود ، علم هم هیچ نبود ، مردم در آسایش بودند . و اگر علم بود و تهذیب نبود ، اگر انبیا را ما استثناء بکنیم

از بشر ، از اول انبیائی در کار نبودند و بشر خودش خود به خود بزرگ می شد ، اگر اینطور بود ، تمام بشر به هلاکت و به ناسامانی می رسید و روی خوش در بین بشر اصلا پیدا نمی شد . الان که می بینید که یک عدد بسیاری از مردم خوب هستند و آن توده های مردم است ، این از برکت همان تربیت های معنوی انبیاء خداست . تربیت های معنوی انبیاء خدا ، در عین حالی که همه قبول نکردند این تربیت را ، معذلک آنقدر در دنیا نور افکنده است که توده های مردم ، توده های ضعیف مردم ، همه خوب هستند . کمتر در آنها این فسادها یپدا می شود . اگر ما فرض بکنیم که شماهائی که از اول می خواهید آموزش بدهید و نهضت سواد آموزی درست کردید ، همراه او ، شما پرورش نداشته باشید و تهذیب نفس نداشته باشید ، این عمل شما خیلی خوب ، اما هدر رفته است ، همراهش باید این باشد . و اگر چنانچه شمایی که متکفل آموزش نونهالان هستید ، فقط دنبال این باشید که ما علم شان را درست کنیم و دنبال پرورش شان نباشید ، دنبال تهذیب نفس نباشید ، شما هم موفق در کار نخواهید بود ، یعنی یک خدمت مثبتی برای کشور خودتان نکردید .

بالاتر از اینجا ، دانشگاه است . اگر اساتید دانشگاه فقط همّشان این باشد که درس بگویند (البته دانشگاه های سابق ما ، درس هم درست نبود ، اگر بود ، ما اینقدر عقب نمانده بودیم از دانش

هم ، حالا ما فرض می کنیم که خیر ، خوب حالا هم انشاءالله خوب است ) . فقط بنایشان بر این باشد که تعلیم کنند اینها را ، پهلویش تربیت نباشد ، تربیت معنوی نباشد ، از دانشگاه آنها می آید بیرون که فساد می کند . حوزه های علمی هم همین طور است . اگر در حوزه های علمی قدیمی تهذیب نباشد ، اخلاق نباشد ، آموزش معنوی نباشد ، فقط آموزش علمی باشد ، فقط علم در کار باشد ، آنجا هم افرادی از آن خواهند بیرون بیاید که دنیا را هلاک می کنند ، به هم می زنند . پس آن دو رکن آموزش با رکن پرورش باید بگوئیم که اینها با هم هستند و اگر با هم در یک جمعیتی ، در یک بنگاهی ، در یک مدرسه ای ، در یک دانشگاهی ، اینها همدوش هم رفتند و جلو رفتند ، آنوقت است که ما استفاده از دانشگاه می کنیم ، استفاده از حوزه های علمی می کنیم ، استفاده از همه جا می کنیم ، از آموزش های پائین و بالا ، همه جا ، همه مراتب . بنابراین چیزی که مهم است ، قضیه پروراندن روح این اطفال از کوچکی تا برسد در هر جا که می روند ، آنها را تربیت روحی بکنند و تربیت علمی ، اگر چنانچه علم در یک قلب فاسد وارد شد ، در یک مغز فاسد از جهت اخلاق وارد شد ، ضررش بیشتر از نادانی است . نادانی فقدان یک امر بزرگ است ، اما دیگر ضرر زدن نیست و

نابود کردن نیست . خلاف اینکه اگر دانش باشد بدون بینش اخلاقی و بینش نفسانی و الهی ، این است که بشر را به هلاکت می رساند . انبیا هم آنقدری که در تربیت پافشاری می کردند و آنقدری که مردم را سوق می دادند به اینکه مهذب باشند ، آنقدر علم را سوق نمی دادند به علم . سوق به تهذیب بیشتر از او است برای اینکه او فایده بیشتر است . البته علم هم یک چیزی است که مورد نظر همه بوده و هست ، لکن اینها باید با هم باشند . اینها یک دو بالی هستند که اگر یک ملتی بخواهد پرواز کند طرف سعادت ، با دو تای اینها باید پرواز کند ، یکی اش که ناقص باشد نمی شود . و من امیدوارم که شما آقایان اساتید دانشگاه ، علمای حوزه ها ، این روابطتان را حفظ بکنید . یکی از خیانت هائی که به این کشور شد ، جدا کردن فیضیه به اصطلاح با دانشگاه بود . اساتید از ملاها می ترسیدند می گفتند اینها هیچ اند ، اینها تهی مغزند ، اینها هیچی نمی دانند ، حوزه های ما هم از دانشگاهی ها می ترسیدند ، می گویند آنها بیدین اند همه شان . تفاهم وقتی بشود ، من گمان می کنم امروز اینجور نیست دیگر مساءله . وقتی که پای علما در دانشگاه باز شد و پای اساتید دانشگاه در حوزه ها باز شد ، آنوقت می فهمند که مساءله چه جنایتی وارد شده است بر این کشور . وقتی که اساتید دانشگاه تشریف بردند به قم

و با آقایانی که مشغول هستند به این کارها تماس گرفتند و با هم نشستند و مسائل را طرح کردند ، آنوفت می فهمند که اینقدر فریاد که زده می شود که اسلام یک فرهنگ غنی ای است در همه چیز ، این اسباب این نمی شد که آنوقت در دیوارهای دانشگاه نوشته بشود که اسلام یک ، یا به تعبیر اینطور هم نباشد ، نظیر این را . این برای این است که تفاهم در کار نبوده است . از اول اینطوری می خواستند درست بکنند دانشگاه را و اطفال ما را از اول می خواستند به یک فرمی اینها را بار بیاورند که دشمن بشوند با اسلام و با هر چه که مربوط به اسلام است . اسم آخوند را توی دانشگاه نمی شد ببری ، اسم دانشگاهی هم در محیط فیضیه نمی شد ببری . هر یک از اینها اگر می رفتند آنجا ، خودشان را غریب می دیدند ، خودشان را هیچ می دیدند ، می دیدند چه محیط بدی وارد شده اند . این برای این بود که اینطوری درست کردند تا اینکه این دو جبهه ای که می توانند کشور را حفظ کنند و می توانند نجات بدهند از گرفتاری ها ، اینها دشمن هم بشوند . این سرکوبی او را بکند ، او سرکوبی این را بکند آنها نتیجه اش را بگیرند و نتیجه را گرفتند ، دیدیم که گرفتند . آنقدر پافشاری در دشمن کردند این دو قشر ، برای چه بود ؟ آنقدر تبلیغات سوء از همه اطراف نسبت به این طبقه مظلوم علما و از

آن طرف در آنجا ، آنهمه تبلیغات برای دانشگاهی و دانشگاه و اینها چه بود ؟ برای چه اینطور بود ؟ خوب ، برای این بود که می ترسیدند که اگر اینها به هم نزدیک بشوند و تفاهم کنند ، بفهمند که اسلام چه چیز است . اگر بروند این آقایان اساتید دانشگاه در حوزه های علمی و پیش اساتید ببینند که اسلام چیست وحشت نمی کنند آنوقت . آنوقت می فهمند که ما چقدر مصیبت کشیدیم در این دوران ها و خصوصا این پنجاه سال ، برای اینکه ما با برادرهای خودمان دشمن بودیم ، هر کدام دیگری را تضعیف می کردیم . شما توجه داشته باشید به این معنا که باید این پیوند بین دانشگاه و فیضیه برقرار باشد . بین حوزه های علمیه قدیمی و حوزه های علمی جدید باید پیوند باشد تا بتوانید شما کشور خودتان را حفظ کنید . کشور شما اگر چنانچه شما دو قشر ، قشر دانشگاهی ، جوان های دانشگاه ، اساتید دانشگاه ، معلم های دبیرستان و دبستان و امثال ذلک ، کوشش کنند به اینکه بچه ها را با حوزه های علمی آشنا کنند ، علمای آنجا هم کوشش کنند که اهل علم آنجا و جوان های تحصیلکرده و محصل آنجا را با دانشگاه نزدیک کنند ، هماهنگ کنند ، اگر این دو قشر هماهنگ بشود و اگر صالح بشود این دو قشر دانشمند ، کشور ما هیچ نقص دیگری نمی تواند پیدا بکند . همه مصیبت ها برای اینهاست . یک فردی که رفت در دانشگاه و به آنطور فساد بیرون آمد که امثال

اشخاصی که شما می دانید ، ا لبته یک کشور را به باد فنا خواهد داد و اگر صالح باشد هم ، صلاح در یک کشوری ایجاد خواهد شد .

(اذا فسد العالم فسد العالم ) عالم را عالم فساد می کند ، توده مردم فاسد نمی کند .

قطعنامه کنفرانس فاس ، بیمه کردن اسرائیل است

الان ما از دست علمای این دو ابر قدرت داریم رنج می کشیم ، برای اینکه آنها علمای فاسد ، علمای سوء هستند . این رنج که ما داریم از این کشورهای اسلامی خودمان می بریم ، شما می دانید که در فاس چه گذشت ؟ و بعد از او اسرائیل چه کرد ؟ راجع به فاس خیل حرف زده شده است ، من آنها را دیگر تکرار نمی کنم . راجع به ، یک کلمه من صحبت می کنم که آیا این بندی که ، بند هفتم که ادعا می شود ، بعضی از آنها ادعا می کنند که اسرائیل به رسمیت شناخته نشده است ، آیا شناخته نشده است ؟ یا فقط شناخته شده است ، یا شناخته شده با یک امر زاید ؟ وقتی که کشورهای اسلامی می نشینند با هم و از شورای امنیت می خواهند که بیاید و امنیت را در همه کشورهای منطقه ، امنیت را در اینجاها تاءمین بکند ، اسرائیل از کشورهای منطقه نیست ؟ هست . اگر هست ، استثنا شد در این کنفرانس فاس یا استثنا نشد ؟ خوب استثنا که نشده ، از کشورهای منطقه هم هست . خوب ، وقتی شما همه گفتید که باید اسرائیل همانطوری که حجاز ، همانطوری که لبنان

، همانطوری که جاهای دیگر تاءمین بشود و امنیت باشد ، به طوری که اگر یکی شان بخواهند به دیگری تعدی بکنند ، شورای امنیت جلویشان را بگیرد ، این معنایش این است که اگر یکی بخواهد به این اسرائیل صدمه ای بزند ، یکی بخواهد علیه او کاری بکند ، شورای امنیت باید به حکم همه این آقایانی که در فاس جمع شدند ، باید جلویش را بگیرد . این بیمه کردن اسرائیل است زاید بر شناسایی . شناسائی این است شما هم یکی از ممالک هستید و خودتان هم حکومت دارید و خودتان هم حکومت دارید و خودتان چه ، این شناسایی ، اما زاید بر شناسایی بیمه کردند این اسرائیل را و اسرائیل بعدش چه کرد ؟ بعدش در مجلس اسرائیل گفته شد که اصل این طرح ارزش نظر ندارد ، ارزش اینکه ما بخوانیم ندارد . دنبالش هم اسرائیل این جنایتی است که همین دو روز متکفل شده و الان هم هست . جنایتی که از قراری که بعضی از این آقایان گفتند ، آمریکا گفته است قصابی راه انداخته . شما ببینید اگر آمریکا یک جائی را بگوید قصابی می کنند ، اگر سردسته قصاب ها بگوید که قصابی می کنند ، چه واقعه ای در آنجا بایداتفاق افتاده بود . این ملت مظلوم لبنان ، بیروت و امثال آنها چه کردند و چه شده است ؟ آقایان بیمه کردند این کشوری را که اعتنا به او نکردند . و من یک کلمه می خواهم بگویم و آن این است که اگر اسرائیل در تمام عمرش یک راست گفته باشد

، همین است که این قرارداد ارزش نگاه کردن ندارد . شما ببینید آقایان مجتمع شدند اسرائیل را بیمه کردند ، اسرائیل نه اینکه نمی فهمد این چیزها را ، می فهمد . اسرائیل را بیمه کردند ، شناسائی کردند . حالا یا این هم جزء دروغ های اسرائیل است و بند و بست است یا راست است . این جمله که این قرار داد و این قطعنامه ارزش نگاه کردن ندارد ، صحیح است . چرا ندارد ؟ برای اینکه آنهائی که این را امضاء کردند ارزش ندارند . اگر ارزش آنها داشتند ، می شد که اسرائیل یک همچو کلمه ای بگوید ؟ یک همچو توهینی که به هر کس بکند ، یک کسی که بگوید اصل حرف های تو ارزش گوش دادن ندارد ، نوشته های تو ارزش دیدن ندارد ، هر کس به یک آدم عادی یک همچو کند تا آخر عمرش با او دشمن می شود . این آقایان طرفداری از کسی کردند که به آنها اینطور توهین کرده و آنها را اینطور تحقیر کرده و دنبالش هم بیروت را و لبنان را و جنوب لبنان را آنطور به آتش کشیده . الان هم در حجاز اجازه نیست که بگویند مرگ بر اسرائیل . از مرگ بر اسرائیل یک دسته هائی که رفتند و برای اسلام می خواهند شکایت پیش پیغمبر اسلام ببرند ، شکایت پیش خدای تبارک و تعالی در خانه او ببرند ، نمی گذارند شکایت کنند ، می گویند بخورید و صدایتان درنیاید . ای لبنانی ها کتک بخورید ، کشته بدهید ، لکن نفس نکشید .

این بیمه کردن اسرائیل این است و او ارزش اصلا برای شماها قائل نیست . او هیچ برای شما قائل نیست . خدای تبارک و تعالی ارزش برای این قرارداد قائل نیست و این قرارداد را قابل ذکر نمی داند . پیغمبرهای دنیا حتی پیغمبر (اینها که پیغمبر ندارند ، اینها ، این اسرائیلی ها حرف می زنند ، مثل مسلمان بودن بعضی از ماها) انبیای عظام هم برای این قرارداد ارزش قائل نیستند . آنهائی که می گویند که اسرائیل شناسائی شده است ، می دانند مساءله را که شناسائی به اضافه شده است یا نمی دانند ؟ اگر نمی دانند ، که نمی دانم چه باید گفت . و اگر می دانند ، چطور اینها قبول می کنند یک همچو تحقیری را و یک همچو تحقیر کوبنده ای را که شاید هیچ دولتی نتواند از کس دیگر بپذیرد . چطور اینها با همه ساز و برگی که دارند و با همه ادعاهائی که دارند ، یک دولتی که عددش معلوم نیست چند تاست که خود آنها هم با اسرائیلی ها بد هستند ، این ، اینها را اینطور تحقیر کند و آنها بپذیرند . حالا هم که اینطور تحقیر کرده ، حالا هم به طرفداری از آمریکا ، به طرفداری از اسرائیل پلیس حجاز جوان های ما را ، پیرمردهای ما را ، زن ها را ، بچه ها را بازداشت کنند ، برگردانند . چه کرده اند اینها ؟ اینها مسلمان نیستند ؟ ! چه گفته اند مگر ؟ گفته اند مرگ بر آمریکا! مرگ بر شوروی ! مرگ بر اسرائیل !

اینها مرگ بر اینها گفته اند ، پس اینها اصلا مسلمان نیستند ؟ ! اینها عبادت خدا نیامده اند بکنند ؟ ! مگر چه کرده اند اینها که عبادت خدا اینها که همه مورد مرحمت ، دارند فریاد اسلام را می کشند ، مگر اینها چه کرده اند که نیامده اند برای این کارها ؟ اینها آمده اند می گویند مرگ بر اسرائیل . مگر اسرائیل چیست ؟ اسرائیل دوست ماست ؟ ! این دوستی که می گوید که ارزش ندارید شما که حرفتان را گوش کنم ، این دوست است ؟ ! یا ارباب است . آمریکا هم یک همچو حرفی تا حالا به شما نزده . آمریکا با همه قدرتش یک همچو حرفی نزده است که حرف یک دسته ای که همه شان مدعی چه هستند ، بگوید که اصلا گوش کردن ، طرحش ارزش ندارد ، شنیدنش ارزش ندارد . آمریکا تا حالا به شما این را نگفته و شما از اسرائیل پذیرفتید و منتظر ذلت دنیا و آخرت باید باشید .

ملت ها چشم امید به ایران بسته اند

خداوندا! ما با این ملت های مظلوم که در تحت فشار این دولت ها هستند چه بکنیم ؟ چه جواب بدهیم به این ملت ها ؟ خداوندا! ما با این دولت هائی که به اسم اسلام اینقدر تحقیر می شوند و نفس در نمی آورند ، ما چه بکنیم با اینها ؟ اینها را باید چه کرد با آنها ؟ باید ملت ها خودشان ، خودشان بیدار بشوند ، خودشان بیدار بشوند دفاع کنند از خودشان ، منتظر نباشند که دولت هایشان این کارها را بکند . ما هم

اگر نشسته بودیم منتظر بودیم که آریامهر برایمان کار بکند ، حالا بدتر از حالا بودیم . ملت ما هم ننشست که برایش دروازه تمدن بزرگ را بیاورند . او را گرفت ، دمش را گرفت بیرونش کرد و خودش زمام امور را به دست گرفت و امروز که ما اینجا نشسته ایم با یک سال پیش مان ، با دو سال پیش مان خیلی فرق داریم . امروز بحمدالله همه چیز این ملت و همه چیز این مسلمان های کشور ما رو به ترقی است و ترقی کرده است . بالاتر ، اصل شما اگر این یک کلمه را توجه کنید که اگر این کشور یک پیشروی اسلامی ، یک پیشروی ملی نکرده بود ، چرا همه کشورها با آن مخالفند . استثنائش کم است . مگر اینجا چه شده است که همه با آن بد هستند ؟ دست چپی بد است ، دست راستی بد است ، منافقش بد است نمی دانم سلطنت طلبش بد است ، آمریکائی اش بد است ، شورویش بد است ، همه بد هستند . مگر چه شده اینجا که همه با آن بد هستند ؟ خوب ، همه جا هم انقلابات شده است ، اما انقلابی که شده همه با آن بد نبودند ، یک دسته طرفدارش بودند ، یک دسته هم با آن مخالف . ایران چه شده است که همه با آن مخالفند ؟ این معلوم می شود ایران یک مطلبی در آن هست که این مطلب بر همه سنگینی می کند . ایران دنبال یک برنامه ای هست که این برنامه نمی توانند بپذیرند

، گوش هایشان نمی تواند بشنود و آن برنامه ، برنامه اسلام است . اسلامی که می گوید که همه را باید رفض کنید ، خودتان باید باشید . اسلامی که می گوید که اگر کسی با یک جناح از چپ و راست مواده داشته باشد ، این محاربه با خدا دارد . اینها را از این می ترسند ، از این می ترسند که این نزاع به جاهای دیگر برسد ورسیده الحمدلله و دنبال کنید که برسد به همه جا ، درست برسد . دنبال کنید که دنیا بفهمد شما چه کردید و تبلیغات زیاد خارجی ها را خنثی کنید . الان سرتاسر ، سرتاسر دنیا تبلیغ بر ضد شما می کنند ، الا کمی ، کمی هست ملت ها با شمایند . هر کس ندای شما را شنیده فهمیده شما چه می گوئید ، با شماست . آنها هم که ندایتان را فهمیدند و فهمیدند هم چه می گوئید ، لکن این را مخالف با سلطنت خودشان می دانند ، مخالف با رئیس جمهور خودشان می دانند ، مخالف با منافع خودشان می دانند ، آنها هم با شما دشمنند . ملت های ضعیف هر که حرف شما را شنیده ، با شما موافق است . اینهائی که در خارج رفته اند ، هر جا رفته اند اینها وقتی که می آیند می گویند ملت ها همه عاشق ایرانند ، ایران راخواهند ، چشم امید به ایران بسته اند . استقامت کند ملت ما ، استقامت کند دانشگاه ما ، استقامت کند حوزه های علمی قدیمی ما ، استقامت کنند ارتش و همه

چیز ما ، ملت ما ، که استقامت اسباب این می شود که ادامه پیدا کند این نهضت و انقلاب و به همه جا سرایت کند . جمله (فاستقم کما امرت ) در دو جای قرآن هست یک جا در سوره شوری یک جا هم در سوره هود ، لکن پیغمبر اکرم (ص ) می فرماید که نقل می کنند که فرموده است (شیبتنی سوره هود لمکان ) . این آیه ، چرا سوره هود را گفت ؟ برای اینکه سوره هود یک ذیلی دارد و آن این است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) استقامت ، خواسته است که ملت ها مستقیم باشند . کسانی که به پیغمبر گرایش پیدا کردند و رسیدند به اینکه پیغمبر ، پیغمبر اسلام است و ایمان به او آوردند ، اینها هم باید مستقیم باشند . پیغمبر برای این ذیل می فرماید که (شیبتنی سوره هود) والا استقامت خودش را ، خوف نداشت از اینکه خودش استقامت داشته باشد . داشت ، خودش می دانست دارد ، اما می ترسید که ما استقامت نداشته باشیم . اگر ببینید که در بین توده های مردم ، در بین اشخاص ، دلسردی برای این نهضت پیدا می شود ، بدانید استقامت توی کار نیست یا دارد می رود از دست . کاری بکنید که این توده های مردم استقامت داشته باشند در این نهضتی که کرده اند . این نهضت یک امر الهی است و خدا فرموده است (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) همانطوری که پغمبر اکرم از هیچ آمد و فتح کرد و

نورش همه جا را گرفت ، شما ملت هم بعد از آن رژیم فاسد ، از هیچ شروع کردید ، یعنی هر چه بود خرابی بود و شما شروع کردید برای درست کردن آن . اما رفیق نیمه راه نباشید ، اینطور نباشد که ما تا اینجا رفته ایم حالا از اینجا دیگر برویم سراغ کارهای دیگرمان . در راءس امور این است که ما این امر الهی را که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) این امر الهی را ما اجرا کنیم . ما در این انقلابی که ، یعنی ملت ما در این انقلابی که کرده است ، تا حالا استقامت کرده است و بحمدالله تا حالا پیروز شده است . شما پیروزید در دنیا ، شما مطرح شده اید در دنیا . در همه گوشه های دنیا ، دولت های دنیا از شما یک نحو هراسی دارند که مبادا یک وقت ملت هایشان مثل شما بشود . شما تا حالا پیروزید ، استقامت کنید تا پیروزی نهائی به دست تان بیاید ، خودتان را بسازید و جوان های خودتان را بسازید و کودکان خودتان را بسازید . از توی دامن مادرها تا دانشگاه ها و هر جا به بعد ، اینها را بسازید که اگر ساخته شدند و ایمان در آنها تقویت شد ، مستقیم خواهند بود ، اعوجاج پیدا نمی کنند ، نه در راه اعوجاج پیدا می کنند ، نه در نیمه راه رها می کنند . اساتید دانشگاه بدانند که اگر چنانچه دانشگاه را بسازند ، کشورشان را بیمه کرده اند تا آخر . ومعلم دبیرستان و

دبستان و همه جا که مهیا می کنند بچه ها را برای دانشگاه ، بدانند که اگر آنجا مهذب کردند این بچه ها را و این بچه ها را مؤ من به بار آوردند و مومن تحویل دانشگاه دادند و دانشگاه مؤ من تحویل ملت داد ، کشور خودشان را از همه آسیب ها نجات داده اند . آنهائی که در این امر اخلال می کنند (خدای نخواسته اگر باشد) آنها اشخاصی هستند که خدمتگزار یکی از دو قدرت هستند و خیانت به ملت می کنند . آنهائی که اگر دیدید که بین شما و فیضیه می خواهند جدائی بیندازند ، فیضیه هم دید که بین آنها و دانشگاهی ها می خواهند جدائی بیندازند ، بدانید که این یک دست اجنبی در کار است و آنها می خواهند که شما دو قشر را مثل سابق از هم جدا کنند و منافع خودشان را در این بین ببرند ، چنانچه بردند و دیدیم . ما الان هم که هر چه گرفتاری داریم از آن رژیم داریم . الان این رژیم برای شما گرفتاری بحمدالله نیاورده ، جنگ البته مشکل است ، لکن ما جنگ را شروع نکردیم و بحمدالله در جنگ هم پیروز شدند و پیروز می شود . و خدای تبارک و تعالی با شما و شما هم با او باشید . انشاءالله خداوند این ملت را ، این دولت را ، این مجلس را و این رئیس جمهور را ، این وزرای ما را ، همه اینها را به سلامت نگه دارد که برای ملت خدمت کنند و شما دانش آموزان و دانشمندانی که

آنها را آموزش می دهید و اساتیدی که تربیت می کنید آنها را و اساتید حوزه علمیه که تربیت می کنید دیگران را ، خداوند برای این ملت حفظ بکند و خداوند ملت ما را با سلامت و سعادت قرین کند و دنیا و آخرت آنها را تامین بفرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/6/61

پیام امام خمینی به مناسبت عید سعید قربان

بسم الله الرحمن الرحیم

والی الله المشتکی

در آستانه عید سعید قربان که باید به عموم مسلمانان جهان و بخصوص حجاج بیت الله الحرام ، رهسپاران به سوی قربانگاه بزرگ ابوالانبیا حضرت ابراهیم خلیل الله صلوات الله علیه و علیهم تبریک عرض کنم ، مع الاسف در این سال مصیبت هائی بر مسلمین وارد شد که به جای تبریک ، تعزیت باید گفت . تعزیت نه فقط برای تجاوز شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار بر حریم مسلمین و نه فقط برای هجوم حکام تروریست و جنایت پیشه اسرائیل بر کشور عزیز اسلامی لبنان ، و نه برای جنایات صدام عفلقی این نوکر بی اراده آمریکا و اسرائیل بر مسلمانان عرب و غیرعرب و جنوب و غرب کشورمان ایران ، و نه برای جست و خیز و شادمانی سران کشورهای مصر ، اردن ، سودان ، مغرب و غیر آنان برای پیروزی دشمنان اسلام و بشریت بر مظلومان لبنان و بیروت و به خاک و خون کشیدن هزاران جوان و پیر و طفل ، زن و مرد بیگناه ، گرچه همه اینها مصیبت است و تعزیت دارد ، لکن مصیبت بزرگ و فاجعه عظیمی که همه مصیبت ها و فاجعه ها پیش آن ناچیز است ، آن است که مشتی تروریست صهیونیست

بی حیثیت ، به بدترین وجه بر مسلمانان تاخت و تاز کنند . مسلمانانی که دارای آنهمه امکانات معنوی و مادی هستند که با یک تشر می توانند آمریکا را از منطقه عقب برانند تا چه رسد به اسرائیل . ما نه فقط برای آوارگی یک عده مظلوم که از سرزمین های خود رانده شدند و پناهگاهی ندارند در سوک و عزا هستیم ، که مصیبت بزرگ آن است که این جنایت ها به دست اسرائیل در مرئی و منظر دولت های مدعی اسلام انجام می شود . فاجعه بزرگ آن است که این دولت های مدعی اسلام برای ناز شست آمریکا و اسرائیل فعالیت می کنند که مو به مو طرح کمپ دیوید یا شبیه آن را اجرا کنند و به دنبال این جنایت عظیم صریحا اسرائیل را به رسمیت یا به آقائی بشناسند . فاجعه برای مسلمانان آن است که بعضی از دولت های به اصطلاح مسلمان ، با دیدن این فجایع بزرگ مانع می شوند تا مظلومان از دست ستمگران حتی ناله کنند .

مصیبت عظیم آن است که آمریکا که قریب نیم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه ، هر چه خواسته است ستم کرده و مخازن آنان را غارت نموده است ، دولت ها نه تنها از ترس آمریکا نمی توانند اظهار مظلومیت مظلومان را حتی در کشورهای خودشان بشوند ، بلکه چنانکه دیدیم با ملت غارت زده ایران که با نهضت اسلامی خود می خواهد فریاد مظلومانه سردهد و به ملت های مظلوم جهان داد خود را برساند ، چه ها کرده و در مخالفت با ایران حتی از

آمریکا و اسرائیل گوی سبقت را ربودند و برای تقرب به ستمکاران ، با تمام قوای تبلیغاتی و تسلیحاتی به متجاوز به ایران کمک نمودند . به جای آنکه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند ، به آمریکا و اسرائیل دست عبودیت و ذلت دادند و به توطئه علیه ملت ایران برخاستند . ما اکنون از بسیاری از دولت های به اصطلاح اسلامی ماءیوس هستیم و امیدی به هدایت آنان نداریم مگر آنکه خداوند متعال نظر عنایتی فرماید و تحولی در آنان بوجود آورد تا مسائل را آنگونه که شایسته است ، بررسی نمایند و خود و کشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات دهند . اینک لازم است تذکراتی به زائران بیت الله الحرام و آنان که در قربانگاه حضرت خلیل الرحمن سلام الله علیه حاضر می شوند ، داده شود :

1!!! لازم است حجاج ، مسائل حج را از واجبات و محرمات نزد علمای اعلام به خوبی یاد گیرند تا خدای نخواسته تخلفاتی حاصل نشود که موجب هدر رفتن زحمات آنان گردد یا موجب محل نشدن آنان شود و برای خودشان اشکالاتی پیش آید .

2!!! لازم است زائران محترم ایرانی توجه کنند که از کشوری انقلابی و اسلامی و متعهد به احکام اسلام راهی حج شده اند و چشمان دوستان و دشمنان بر آنها دوخته شده است . دوستان ، برای آنکه ببینند زائران محترم به تعهد اسلامی خود باقی هستند و در رفتار و گفتار و برخورد با مسلمانان جهان آبروی انقلاب اسلامی شکوهمند خود را حفظ می نمایند و در زحمت ها و

مشقت ها و کمبودها که لازمه قهری این سفر مقدس است ، بردباری و شکیبائی دارند و خداوند متعال را در امور حاضر و ناظر می دانند و با سرافرازی به کشور خود باز می گردند و کشور و انقلاب خود را در بین مسلمانان جهان سرافراز می کنند و انقلاب اسلامی کشور عزیز خود را مسلمانان جهان و کشورهای اسلامی صادر می نمایند ، یا خدای نخواسته بر خلاف اخلاق و کردار اسلامی از بعض آنان در مریی و منظر برادران اسلامی ، عمل و یا گفتاری ولو کوچک صادر می شود که موجب هتک اسلام و جمهوری اسلامی که از گناهان بزرگ نابخشودنی است . و دشمنان ، برای آنکه در گفتار و کردار و اخلاق آنان خدشه کنند و خدای نخواسته اگر امری گر چه بسیار ناچیز از آنان صادر شود ، بهانه به دست آوردند و با بوق های تبلیغاتی خود مطالب کوچک را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند و بیش از پیش ، چهره اسلام و انقلاب را در نظر اجانب و جهانیان واژگون و مسلمانان ایران را در نظر مسلمانان جهان مردمی بی بند و بار معرفی کنند و اسلام را مکتبی به دور از ارزش های والای انسانی و ملت شریف ایران را ملتی منحط و دور از تمدن و تعالی ، به خورد جهانیان دهند . باید بدانند مسؤ ولیت حجاج محترم در پیشگاه مقدس خداوند متعال و در مقابل ملت شریف و مجاهد ، در راه اسلام و تعالیم انسانی آن ، بسیار خطیر و بزرگ است . هرگز گمان نکنند امسال که همه می دانیم

چنگال ابرقدرت ها و وابستگان به آنان ، به کشورهای اسلامی و مظلومان جهان بیش از پیش فرو رفته و خون جوانان مظلوم مسلمین بیشتر از هر وقت از چنگال آنان می چکد ، مشابه سال های دیگر است .

اکنون قدرتهای بزرگ جهان از اسلام و برنامه های غرب و شرق زدائی آن به وحشت افتاده اند و شیطان بزرگ ، جوجه شیطان ها را فرا خوانده و به تمام توطئه ها برای خاموش کردن نور خدا دست یازیده است .

3!!! لازم است زائرین محترم بیت الله الحرام از هر ملت و مذهبی که هستند به فرامین قرآن کریم گردن نهند و در مقابل سیل شیطانی بنیان کن اسلام زدائی شرق و غرب و وابستگان بی اراده آنان ، دست اخوت اسلامی به هم دهند و به آیات شریف الهی که آنان را به اعتصام به حبل الله فرا خوانده و از تفرقه و اختلاف تحذیر و نهی نموده است ، توجه کنند . از این فریضه عبادی !!! سیاسی اسلام ، در آن امکنه شریفه که بحق برای مصالح موحدین و مسلمین جهان بنا شده است ، بیشترین استفاده معنوی و سیاسی را نموده و به سر قربانگاه ابراهیمی !!! اسماعیلی توجه کنند ، که برای خدای تبارک و تعالی و هدف مقدس اسلام تا سر حد فدای عزیزترین ثمره وجود خود باید ایستاد و از هدف الهی دفاع نمود . باید شیطان بزرگ و میانه و کوچک ، اولی ، وسطی و عقبه را از حریم مقدس اسلام و کعبه و حرم راند و باید دست شیاطین را از کعبه و

حرم کشورهای اسلامی که حریم آن است قطع کرد و باید دعوت خداوند متعال را لبیک گفت . باید حجاج محترم کشور انقلاب اسلامی ایران فریاد مجاهدین شجاع و فداکار ملت شریف مجاهد را بر مسلمانان جهان در آن مجمع عمومی مسلمین برسانند و آنان را موظف نمایند که حامل پیام ملت ایران به تمام ملت های مظلوم جهان باشند و فریاد یاللمسلمین این ملت انقلابی

4!!! مسلمانان باید بدانند که پس از انقلاب اسلامی و توجه به قدرت خارق العاده اسلام ، توطئه های و نقشه های امریکا از ایجاد تفرقه بین برادران اهل سنت و تشیع و هجوم به ایران که مرکز ثقل نهضت اسلامی است ، تا نقشه عمیق و گسترده هجوم به لبنان و آن جنایات عظیم ، همه و همه برای اسلام زدائی و تضعیف این قدرت الهی است . باید بدانند نقشه امریکا که به دست خبیث اسرائیل در جریان است ، به بیروت و لبنان خلاصه نمی شود ، که اسلام در همه جا ، در کشورهای اسلامی خصوصا منطقه خلیج فارس و حجاز مرکز وحی الهی ، هدف است . هدف اول آن است که حکام منطقه گوش و چشم بسته در فرمان آمریکا و از آن دردناکتر اسرائیل باشند و ننگ هر تحقیر و نوکری را بپذیرند . در چنین جو و فاجعه عظیمی ، ملت های اسلامی نباید بی تفاوت باشند و از هیچ کوشش در راه حفظ اسلام و کشورهای اسلامی نباید دریغ کنند . چه دردناک و مصیبت بار است که در جوار مسلمانان و دولت های به اصطلاح اسلامی ، اسرائیل غاصب اینچنین

جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان ، به خواهران و برادران عزیز بیروتی تجاوز کند و به جای آنکه دولت های کشورهای اسلامی به دفاع ، که یک فریضه الهی و انسانی است ، برخیزند ، اینچنین نرمش نشان دهند ، بلکه برای مقصد شوم آمریکا و اسرائیل به فعالیت برخیزند و به جای اسرائیل ستم پیشه ، ایران اسلامی و اسلام را در ایران هدف و تمام هدف قرار دهند . آیا اگر امروز توانستند عذرهائی برای سکوت بلکه کمک به مقاصد شوم این جنایتکار و اربابش بتراشند ، تاریخ را هم می توانند به انحراف کشند ؟ آیا ملت های آزاد را هم می توانند فریب دهند ؟

و آیا خداوند منتقم را هم با عذرهای غیر موجه خود می توانند قانع کنند ؟ و آیا اینطور که اینان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازی گرفته اند ، گناه بزرگشان بخشودنی است ؟ و آیا از عهده جواب برای خون های زنان و مردان و کودکان بیگناه بیروت بر می آیند ؟

5 !!! چون لازم است در این سفر مبارک بر جریانات و طرح های اسلامی !!! سیاسی ، هماهنگی های کامل بین تمام کاروان ها و گروه ها باشد و از هرج و مرج و امور مخالف با اخلاق اسلامی به طور کامل اجتناب شود ، ضروری است حجاج محترم و کاروان های حج از پیشنهادهای متصدی محترم امور حج و حجاج ، جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینی ها پیروی نمایند ، که اگر خدای نخواسته هر کاروان و هر گروهی مستقلا و بدون توجه به هماهنگی اقدام

به امری کنند ، ممکن است فاجعه ای پیش آورد و انحرافاتی تحقق یابد که چهره اسلامی جمهوری اسلامی و انقلابی دگرگون جلوه داده شود و این گناه عظیمی است که پیش خالق و خلق مسؤ ولیتی بس بزرگ دارد .

اینجانب امیدوارم که حجاج عزیز ایدهم الله تعالی از خود و دوستان خود مراقبت نمایند که این عبادت با عظمت الهی ، آلوده به گناه و خطایا نشود . در میقات های الهی و مقامات مقدس ، در جوار خانه پر برکت خداوند تعالی ، آداب حضور محضر مقدس خداوند عظیم ، مراعات و قلوب حجاج عزیز از تمام وابستگی های به غیر حق ، آزاد و از آنچه غیر دوست هست ، تهی و با انوار تجلیات الهی منور گردد تا اعمال و مناسک این سیر الی الله با محتوای حج ابراهیمی و پس از آن ، حج محمدی ، آراسته گردد و با سبکباری از افعال طبیعت ، همگان سالم از ورزهای منی و منیت ، با کوله باری از معرفت حق و عشق محبوب ، به اوطان خود باز گردند و به جای سوغات های مادی فانی ، دستاوردهای باقی ابدی برای دوستان به سوغات آورند . با مشتی پر از ارزش های انسانی اسلامی که پیغمبران بزرگ از ابراهیم خلیل الله تا محمد حبیب الله صلی الله علیهم و آلهم اجمعین به انگیزه آن مبعوث شدند ، به دوستان عاشق شهادت بپیوندند . این ارزش ها و انگیزه هاست که انسان را از اسارت نفس اماره به سوء و وابستگی به غرب و شرق ، نجات و به شجره مبارکه

زیتونه لاشرقیه و لاغربیه رساند . و اگر مسلمانان جهان به انگیزه انبیاء علیهم السلام که عصاره آن در آخرین کتاب انسان ساز ، قرآن کریم ، این کتاب هدایت که از مبداء نور (الله نورالسموات و الارض ) به مشکات قلب نورانی خاتم الرسل صلی الله علیه و آله و سلم تابش نمود تا قلوب انسان ها را از حجاب های ظلمت و نور برهاند و عالم را نور علا نور کند ، پی برند و به اقیانوس نور متصل شوند ، هرگز در اسارت شیطان و شیطان زادگان در نمی آیند و برای چند روز مسند توهمی و ریاست های تخیلی ، داغ ننگ و ذلت را بر جبین خویش نمی پذیرند و برای تقرب به شیطان بزرگ و طرح اسارت بار کمپ دیوید و اشباه آن ، به جست و خیز بر نمی خاستند . هان ای قطره های جدا از اقیانوس قرآن و اسلام ! به خود آئید و به این اقیانوس الهی متصل شوید و به این نور مطلق استناره کنید تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگانی شرافتمندانه و ارزش های انسانی برسید . از این زندگی ننگین که مشتی اسرائیلی دوره گرد ، بر شما حکومت کنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شماپایمال نمایند ، رهائی یابید . بار الها! به ما خفتگان توفیق بیداری عنایت فرما و حکام کشورهای اسلامی را به خود آر که با معیارهای اسلامی بر مسلمانان حکومت کنند و بت های نفس و طاغوت را در هم شکنند .

6!!! بر

روحانیون محترم و نویسندگان و گویندگان متعهد لازم است که در فرصت های مناسب و در محضر مسلمانان ، به جبران تبلیغات مسمومی که از وسائل ارتباط جمعی وابسته به آمریکا و اسرائیل ، به شایعه افکنی و دروغپردازی بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارند ، از اسلام و انقلاب اسلامی ایران دفاع نمایند و چهره واقعی آن را به جهانیان معرفی نمایند و دستاوردهای اسلامی را که با جهاد بی امان ملت متعهد ایران ، با همه گرفتاریها و کارشکنی های دشمنان اسلام در داخل و خارج ، نصیب کشورشان شده است ، یادآور شده و ملت ها را آماده کنند و از تهمت هایی که از ناحیه بوق های تبلیغاتی به این ملت زده شده است پرده بردارند و نقشه ها و توطئه های آمریکا و وابستگان به آن را افشا کنند . از هجوم ارتش صدام عفلقی به امر آمریکا و پشتیبانی کشورهای وابسته به آن ، جهانیان را باخبر کنند . مسلمانان را از آنچه به دست بعضی از حکام آمریکایی بر اسلام و مسلمین می گذرد که بدترین آنها شناسائی رسمی اسرائیل و بعد از آن ، تاخت و تاز وحشیانه به کشور اسلامی لبنان و شهید و معلول کردن ده هزار مردم بیگناه و بی پناه است ، آگاهی دهند . شاید ملت ها با اعتقادبه خدای متعال از این فاجعه بزرگ تاریخ که روی مسلمانان را در جهان و در پیش نسل های آینده ، خدانخواسته سیاه می نماید ، جلوگیری کنند و اسلام عزیز و مسلمین را از این ننگ بزرگ رهائی بخشند و

خود را از این تحقیر و ذلت ناهنجار که یاد آن هر مسلمان غیرتمند را می لرزاند آزاد کنند .

7!!! اخیرا به دولت های منطقه که برای فجایع مخالف با اسلام و تعلیمات قرآن ، گردهمائی می نمایند ، اخطار می کنم که اقدام و قیام بر ضد اسلام و ملت های اسلامی نکنند . در صورتی که چنین کنند ، دولت و ملت ایران که بزرگترین قدرت منطقه است ، به اذن الله تعالی بر شما نخواهد بخشود و هر پیامدی که برای شما پیش آید ، خود مسؤ ول آن هستید . از شما که رگ حیات و شریان بزرگ اقتصاد و صنایع جهان در دستتان است ، هیچ عذری در پیشگاه معظم خالق و مخلوق پذیرفته نخواهد شد . امید است انشاءالله تعالی اسلام عزیز با پشتیبانی ملل اسلامی در جهان خصوصا منطقه ، به آمال خود برسد و مسلمانان جهان بر مستکبران پیروز شوند .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/6/61

پیام امام خمینی به مناسبت دومین سالگرد جنگ تحمیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

دو سال از هجوم آمریکای جهانخوار توسط جیره خوار خود ، صدام عفلقی به کشور اسلامی ایران و در واقع به اسلام گذشت و با سپاس به درگاه خداوند متعال هر چه از این جنگ ناخواسته تحمیلی می گذرد ، قدرت اسلام و جمهوری اسلامی و قوای نظامی و انتظامی ایران و پایداری ملت متعهد آشکارتر و افزون تر می گردد و رسوائی جهانخواران و وابستگان و پیوستگان به آنان بیشتر و واضح تر می شود و مشت خرابکاران و منافقان و منحرفان بازتر می گردد و بحمدالله تعالی و با عنایات خاصه

الهی و توجه حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا ، امسال کشور و ملت ایران با سال های گذشته فرق های چشمگیری داشته است . سال های قبل ارتش فریب خورده صدام در کشور عزیز ما به جنایات خود ادامه می داد و صدام تکریتی و اربابانش امید داشتند که بتوانند در داخل کشور به خرابکاری و جنایت ادامه دهند و خیال سرداری قادسیه را در سر داشتند و جدائی مناطق نفت خیز را در مغزهای پوک خود می پختند ولی در این سال پر برکت می بینیم و می بینید که کاخ های امیدشان فرو ریخته و قوای مسلح شجاع و مومن ایران آنان را با رسوائی هر چه تمامتر از کشور خویش رانده اند و اکنون چون دزدان در بلندی های ایران پناهگاه ساخته و در آنها خزیده اند و قدرت مقابله را از دست داده اند و از داخل کشور عراق با توپ های دور برد و موشک ها مناطق مسکونی عرب نشین را می کوبند و مردم شهرهای مقاوم مرزی را به شهادت می رسانند و بلند پروازی های سردار قادسیه بدل شده است به دریوزگی از این دولت و آن دولت و به مشتی دروغ که خود را به آن دلخوش و روی خود را با سیلی سرخ کرده است و به خیال خود ارتش خویش را فریب می دهد و انتقام شکست مفتضحانه خود را از ملت مظلوم عراق و فرماندهان ارتش خود گیرد و مضحک تر از همه اینکه جزیره خارک را منطقه نظامی اعلام می کند و پشتیبانان شکست خورده او دامن به این دروغ زده اند

که شاید این حیله موجب شود کشتی های نفتکش به جزیره خارک نیایند و ایران را وادار به صلح نمایند که این حیله شیطانی نیز خنثی و نقش بر آب شد ، چرا که رزمندگان ایران شجاعانه از خاک و بندرهای ایران دفاع می نمایند و دولت با اعلام بیمه کشتی های نفتکش ، این نقشه را باطل کرد . و امروز قدرت نیروهای مسلح ایران از ارتش و سپاه و بسیج و قوای انتظامی و عشایری و مردمی آنچنان است که می تواند با راحتی شهرهای عراق را در هم کوبد ، لکن پیروی از احکام اسلام عزیز آنان را از تجاوز به حریم شهرهای مسکونی باز داشته است و اگر خدای ناکرده فرماندهان و پرسنل قوای مسلح ما چون صدام و قوای تابع او بودند که به اسلام و احکام نورانی آن اعتنائی نداشتند و از ارزش های انسانی بی بهره بودند ، شهرهای عراق چون شهرهای خوزستان و امثال آن در هم کوبیده می شد . در سال گذشته توطئه گران مطبوعات و بازیگران رسانه های گروهی وابسته به آمریکا و صهیونیسم با کمال وقاحت ایران را متهم می کردند که از اسرائیل اسلحه وارد می کند و طرفدار اسرائیل جنایتکار است ، اکنون در کنفرانس فاس ، فاش و روشن شد که طرفدار اسرائیل ، صدام جنایتکار و اکثر دولت های منطقه باشند . طرفداری از جنایتکاری که با کمال جسارت پس از آنهمه تبهکاری هایش و خدمتگزاری های دویله های منطقه ، آنان را به باد مسخره گرفته است و آنان را آنچنان تحقیر نموده که جز خود آنان هر

انسانی را خجالت زده می کند و خجالت نه از برای سران این دولت ها ، بلکه برای انتسابشان به اسلام و از آن جهت که متاءسفانه امور مسلمانان به دست اینان است . پیامد آن خدمتگزاری ها به این جنایتکار ، قتل عام بیگناهان بیروت ، جنایتی که عمق آن را ما نمی دانیم ، حجم جنایت به قدری بوده است که به حسب گزارش خبرگزاری ها خشم جهانیان را برافروخته است ، حتی جنایتکاران جهان چون ریگان و حسنی مبارک را به صورت ظاهر وادار به محکوم نمودن آن نموده است . حجم جنایت به گونه ای بوده است که حتی خبرگزاری ها و روزنامه های طرفدار اسرائیل آن را محکوم و بزرگترین جنایت پس از جنگ جهانی دوم دانسته اند و به گونه ای بوده است که حتی خود جنایتکاران نمونه جهان چون اسرائیل و فالانژها و دیگر همدستانشان هر یک به دیگری نسبت می دهد و بزرگترین مصیبت برای مسلمانان آن است که از سران دولت های منطقه نفس بر نمی آید و از آن فجیع تر و ننگ آورتر طرفداری بی قید و شرط بعض حکام منطقه است و باز هم در حجاز از جنایت اسرائیل و پدربزرگ او امریکا نمی شود اسم برد . و ما با سپاس به درگاه پروردگار عالمیان ، باز هم مددهای غیبی را از اسلام و جمهوری اسلامی دریافت می کنیم و خداوند کید آنان را که دولت ایران را طرفدار اسرائیل معرفی می کردند به خود آنان برگرداند و آنان را نزد ملت رسوا کرد و صدام عفلقی که برای روبروئی با اسرائیل

بهانه می تراشید و خواست با آن بهانه ها خود را از دست مدافعان سلحشور ایران نجات دهد ، در کنفرانس فاس به حمایت و شناسائی اسرائیل و بیمه و امنیت آن گریبان پاره کرد و (مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین ) .

اکنون که بزرگداشت هفته جنگ تحمیلی فرا رسیده است و بحمدالله تعالی قوای مسلح و غیور ایران با سرافرازی تمام و غرور آفرینی برای اسلام و ملت بزرگ ، مراحل آخر پیروزی را طی می کند ، لازم است ملت شریف ایران عموما و خصوصا دولتمردان و گویندگان و نویسندگان و شاعران و هنرمندان از این قشرهای فداکار هر یک به سهم خود قدردانی نمایند و مراحل مختلف پیروزی این حماسه آفرینان را با گفتار و نوشتار و کردار خود در معرض نمایش گذارند و در محافل هفته جنگ فواید و نتایج و پیامدهای آن را برشمارند و روح شجاع این رزمندگان بزرگ را هر چه بیشتر تقویت کنند . ملت شجاع و متعهد ، این هفته لازم است حضور خود را در صحنه جنگ اثبات نمایند و مشت محکمی به دهان یاوه سرایان بکوبند . امروز ابرقدرت ها ، ملت حاضر در صحنه ما را متهم می کنند که از جمهوری اسلامی رو برگردانده و از جنگ که حقیقتا دفاع از اسلام است خسته شده اند . آنان ملت ایران را نشناخته اند و ناچار به دروغپردازی پرداخته اند و با اتهامات گوناگون به قوای مسلح و ملت ایران ، تصمیم دارند به هر صورتی که هست بار دیگر جنایات خود را در ایران تکرار نمایند ، ولی ملت

رشید و مقاوم ایران در مقابل آنان ایستاده اند و هرگز به آنان چنین اجازه ای را نخواهند داد . آنان می خواهند با جمهوری اسلامی مخالفت کنند ، چرا که این مخالفت مردم عزیز ما را مصمم تر خواهد نمود تا برای مبارزه ای طولانی تر دست در دست یکدیگر نهند و از ایران واسلام عزیز و استقلال و شرف خویش دفاع نمایند . لهذا ملت شریف در سراسر ایران از روحانی و دانشگاهی و بازاریان و جوانان عزیز محصل تا رزمندگان فداکار و سایر قشرهای معظم در این هفته جنگ به شکرانه پیروزی اسلام پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و قوای مسلح ، فداکاران در راه هدف که اسلام و ایران است به ثبوت برسانند و نیز یاد شهدای فداکار را که جمهوری اسلامی و پیروزی ها ، رهین جان نثاری آنهاست ، زنده نگه دارند و از معلولین عزیز و آسیب دیدگان و آوارگان مقاوم در راه استقرار حکومت الله تفقد و قدرشناسی نمایند و از بازماندگان شهدا دلجوئی و به آنان دلداری دهند ، گر چه زبان ها و قلم ها در توصیف جوانان و نوجوانان ، پیران و سالخوردگان عزیزی که خون پاک خود و سلامت خویشتن را فدا کرده اند تا اسلام زنده و کشور پاینده بماند و از شر دشمنان خونخوار آزاد شود ، عاجزند و نیز عاجزند که به پدران و مادران دلیری که چنین فرزندانی را تربیت کردند و به اسلام تقدیم نمودند دلداری دهند و از خواهران و برادرانی که در جوار آنان بودند دلجویی نمایند ، اینان مشمول عنایات و رحمت های بی

پایان خداوند ، در جوار اولیاء عظیم الشان ، با سعادت در دنیا و آخرت قرینند ، خدایشان رحمت و برکت دهد . درود بی پایان به روح پاک شهیدان راه حق و سلام فراوان بر آسیب دیدگان و آوارگان در جبهه های دفاع از اسلام و ایران اسلامی و درود و سلام بر بازماندگان شهدا و خانواده های آسیب دیدگان و سلام خداوند و انبیاء و اولیاء او بر بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/7/61

پیام امام خمینی به مناسبت آغاز سال تحصلی 62 !!! 61

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که با تاءیید خداوند متعال و توجه خاص بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا مراکز آموزش از دبستان ها و دبیرستان ها گشایش می یابد و مراکز سرنوشت ساز کشور و جمهوری اسلامی به فعالیت بر می خیزند ، تذکراتی را که کرارا داده ام ، به علت اهمیت موضوع ، شایسته تکرار می بینم .

اینجانب خود را مسؤ ول اسلام و ملت محترم می دانم تا در این امر حیاتی باز تاءکید و پافشاری نمایم . امیدوارم همه دست اندرکاران امور تربیتی و آموزشی و تمام دولتمردان جمهوری اسلامی و همه روشنفکران متعهد و گویندگان و نویسندگان و بالاخره فرد فرد ملت ایران که نزد خداوند قهار مسؤ ول هستند ، در این امر که در راءس امور است ، نه تنها سهل انگاری و مجامله ننمایند که با جدیت و پشتکار برای هر چه غنی تر و بهتر شدن اساس آموزش و پرورش اقدام نمایند .

1!!! باید سعی شود متصدیان امور تربیتی از مرتبه ابتدائی تا آخر از اشخاص صالح و متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی انتخاب

شوند ، افرادی که هیچ گونه گرایش به مکتب های انحرافی شرق و غرب نداشته باشند . دانش آموزان عزیز با کمال دقت و بیطرفی اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خدای نکرده در یکی از آنان انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسؤ ول گزارش نمایند و خود دبیران و معلمین با هشیاری مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضی از آنان خواستند افکار انحرافی خود را در خلال تدریس به فرزندان میهن اسلامی مان القاء کنند ، از آنان جلوگیری نمایند و در صورتی که فایده ای نبخشید با قاطعیت مطلب را با مسؤ ولان در میان بگذارند . ایران امروز دیگر تحمل افکار غربزده و شرقزدگی مشتی خائن را ندارد . ما باید با تمام وجود به استقلال فرهنگی برسیم که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است . استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که نجاتبخش کشور و ملت مان می باشد . معلمان عزیز خود بهتر می دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پسر و پدر چه به روز این کشور و ملت آورده است . به فرهنگ غنی ایران اسلامی تکیه کنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن شماست . فرزندان عزیزتان را در سر کلاس ها به صورتی تربیت نمائید که وقتی فارغ التحصیل می شوند جوانان برومندی تحویل جامعه گردند که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشتند از ابرقدرت های شرق و غرب و شرقزدگی و غربزدگی است .

2!!! دبیران و معلمان و به طور

کلی استادان ، سخت از دانش آموزان مواظبت نمایند تا گروهگ های چپی روسی و امریکائی و منافقین امریکائی آنان را فریب ندهند . فرزندان عزیزم خود از یکدیگر به بهترین وجه مراقبت نمایند و در صورتی که مشاهده کردند که بعضی از دشمنانشان در لباس دوست و همشاگردی می خواهند آنان را جذب گروه خود کنند ، به مقامات مسؤ ول معرفی نمایند و سعی کنند این کار خود را به صورتی مخفی انجام دهند . فرزندان عزیزم ! شما خوب دانید که مقدرات جمهوری اسلامی در آینده به شما سپرده می شود . از خود و دوستان کاملا مراقبت نمائید تا در ابعاد مختلف ، چه بعد اعتقادی و چه ابعاد دگر صراط مستقیم را بپمائیم ، زیرا گرایش به یکی از مکتب های انحرافی و نیز وابستگی فکری و عملی به غرب و شرق اگر چه بسیار کوچک ، نه تنها خودتان را نابود می کند که در صورت سهل انگاری ولو در دراز مدت به دیگران سرایت خواهد کرد و همه ما در پیشگاه خداوند متعال و نسل های آینده مسؤ ول خواهیم بود . باید توجه داشته باشید که نفوذ منافقین و دیگر خرابکاران و افراد منحرف در دبیرستان ها و دیگر مراکز تعلیم و تربیت موجب تباهی اسلام است و مسؤ ول آن ، همه دست اند رکاران امور تربیتی مخصوصا دبیران و معلمان و دانش آموزان حزب اللهی می باشند . همه می دانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام ، بعد از توده های مردم در دست طبقه تحصیلکرده است و هدف بزرگ

استعمار نو به دست گرفتن مراکز این قشر است . کشور ما در دهه های اخیر هر چه صدمه دیده و رنج کشیده است از دست خائنین این قشر بوده است . وابستگی به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفکران که از دانشگاه ها برخاسته اند ولی چهارچوب فکریشان در مدارس ابتدائی و متوسطه درست شده است ، به فرهنگ ، دین و کشورمان صدمه های بیشمار زده اند ، چرا که این افراد برای تکمیل وابستگی به شرق و غرب و اخیرا امریکا هر کاری که توانسته اند به نفع آنان انجام دهند دادند . چون درس خوانده بودند با کوله بار غربزدگی و شرقزدگی چون دزدانی که با چراغ آیند ، برای اربابان و کعبه های آمال شان گزیده تر کالاها را انتخاب کردند . گر چه ما مسؤ ول آنچه در آن روزگاران بر ملت مان رفته است نیستیم ، لکن امروز رئیس جمهور و دولت و مجلس شورای اسلامی و تمامی متصدیان امور تربیتی در مقابل خداوند قادر و توده های ملت مستضعف مسؤ ول هستیم . (کلکم راع و کلکم مسؤ ول ) و باید بدانید که از مسؤ ولیت های بسیار بزرگ ، مسؤ ولیت دینی و ملی است ، مسؤ ولیت در مقابل مستضعفان و مظلومان است و بالاخره مسؤ ولیت در پیشگاه خالق و خلق ، آن هم در طول تاریخ آینده . مسامحه و سهل انگاری در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و استقلال فرهنگی یک ملت و کشور می باشد و باید از آن احتراز کرد

. امروز دانش آموزان باید سعی کنند تاریخ انقلاب اسلامی مان را و نقش وحدت بین خودشان و دانشگاهیان را با روحانیون بیاموزند ، زیرا اگر روحانیون شما را و شما روحانیون را بشناسید و با هم تفاهم کنید ، مطمئن باشید که جناح های غربزده و شرقزده از منافق و چپگرایان و دیگر خرابکاران و منحرفان بر شما و کشور اسلامی تان طمع نخواهند کرد و اگر هم طمع کنند ، با شکست قطعی مواجه خواهند شد . و بدانید که بی انگیزه نبوده است که رژیم سابق از شاعران و نویسندگان و سخنگویان و شایعه سازان و روزنامه نگاران وابسته برای تفرقه بین این دو گروه استفاده می کردند که متاسفانه آنچنان در این امر موفق شدند که این دو قشر دشمن سرسخت یکدیگر شدند و رفت و آمد هر گروه در محیط دیگری ممنوع اعلام شده بود و هیچ یک چشم دیدن دیگری را نداشت و این اختلافات را رضا خان و پسرش دامن زدند تا کشور ایران را در تمامی ابعاد وابسته به قدرت ها کردند و آنچنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنی اسلام بیگانه کردند که در هر چیز خود را به بیگانگان محتاج و خویشتن را فاقد همه ارزش ها می دانستند و این فاجعه موجب گردید تا کشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند و به سر این کشور و ملت ، آن آمد که همه می دانید که جبران آن محتاج به فعالیت همه جانبه شبانه روزی ملت و دولت و شما می باشد و امید است تا با هماهنگ شدن

همگان و راهنمائی های متفکران و عالمان متعهد و بیرون راندن یاس و ناامیدی از خود و یافتن خویشتن خویش و فرهنگ عظیم خود به زودی به استقلال کامل دست یابیم و ملت مظلوم بتوانند به مدارج عالیه معنوی و مادی خود برسد .

3!!! مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهای فرزندانشان سخت مراقبت نمایند و آنان را زیر نظر بگیرند تا خدای ناکرده صید منافقان امریکائی و منحرفان روسی نگردند و وضع درسی آنان را دنبال کنند ، چرا که نقش مادران و پدران در حفظ فرزندانشان در سنین دبستان و دبیرستان بسیار مهم و ارزشمند است . باید توجه داشته باشند که فرزندانشان در سنینی هستند که با یک شعار گمراه کننده فریب می خورند و خدای ناکرده به راهی قدم می گذارند که جلوگیری از آن از هیچ کس ساخته نیست . مادران و پدران توجه داشته باشند که آنان از همه کس موثرتر برای نجات فرزندانشان از گرداب جهل و فساد می باشند . به همین جهت دلسوزانه و متعهدانه با اساتید فرزندانشان در تماس باشند و آنان را در این مهم یاری دهند و از آنان یاری گیرند . امیدوارم این نونهالان ، استقلال فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و نظامی فردای ما را تامین کنند و ما را از شر ابرقدرت نجات دهند و پایه گذاران جهان سوم راستین گردند . امید است با تایید خداوند متعال و اعتماد به قدرت ایمان و عنایت حضرت بقیه الله روحی لمقدمه الفدا طرق غیبی به روی همه باز و راه سعادت و ترقی روحی و جسمی بر همگان گشاده

گردد . والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/7/61

بیانات امام خمینی در دیدار با آیت الله زاده صدوقی و مسؤ ولان نهادها ، ارگان ها وادارات دولتی استان یزد

آنچه را که برای همیشه باقی می ماند خدمت به اسلام و احکام خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

استان یزد چون همیشه با عقل و تدین اداره می شده است ، مردم آن همواره متدین و طرفدار اسلام هستند و در انقلاب هم یزد مؤ ثر بوده است و من امیدوارم که یزد نمونه ای باشد برای سایر استان های کشور و همانطور که مردم آن متعهدند ، متعهدتر باشند . امروز روزی است که همه ما باید کوشش کنیم تا نقشه ها و جنایات ابرقدرت ها و طرفداران داخلی آنها که شکست خورده اند را خنثی کنیم . رفتن آقای صدوقی که شخصی متعهد و عاقل و فعال و از همه جهات انگشت شمار بوده ، برای ما باعث کمبود است و ما امثال ایشان را کم داریم . خداوند ایشان را رحمت کند . البته بعد از آقای صدوقی ، آقای خاتمی همه کارها را با کمک آقازاده صدوقی انجام می دهند و من امیدوارم که آقایان قدر این نعمت را را بدانند و با همکاری همه ارگان ها مسائل حل شود و بدانید آنچه را که برای همیشه باقی می ماند خدمت به اسلام و احکام خداست و سایر چیزها از بین رفته و فانی می شوند انشاءالله موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/7/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از سردبیران ، مدیران معاونان ، مسؤ ولان ، کارکنانوخبرنگاران سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی

آنچه که در خبرگزاری ها مهم است کیفیت آن است

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که در خبرگزاری ها مهم است کیفیت آن است ، زیرا هر کدام که به راستی و راستگوئی نزدیکتر باشد ، شوق انسان را به گوش دادن بیشتر می کند . در جمهوری اسلامی باید صادقانه تمامی اخبار و خصوصا مسائل مربوط به جنگ و نحوه برخورد دولت های بزرگ با ملت ایران برای مردم

بازگو شود . امروز کارهای ایران مورد توجه دنیا و خبرگزاری ها و مطبوعات و رادیوها و تلویزیون هاست و همه آنها مراقب هستند که چیزی پیدا نموده و بااضافات و دروغپردازی ها به جمهوری اسلامی صدمه وارد سازند و با مصاحبه های صد درصد دروغ با افراد مغرض ، یا اظهار نظرهای بی مورد درباره افراد می خواهند اذهان مردم را منحرف سازند و یکی از چیزهائی که زیاد روی آن تبلیغ می کنند مساءله انقلاب و اسلام است ، چرا که مسلم است اگر اسلام رشد پیدا کند جلوی خائنین راگیرد . و اگر ما می گوئیم که انقلاب باید صادر شود ، یعنی اسلام باید در همه جا رشد پیدا کند و ما بنا نداریم در جائی دخالت نظامی کنیم . من امیدوارم خبرگزاری جمهوری اسلامی به واسطه خصوصیتی که در آن هست رشد نموده و همه ما و شما در کارها خداوند را ناظر خود ببینیم و به اند ازه مسؤ ولیت تبلیغ نموده و تلاش های دشمنان را خثنی سازیم . خداوند همه ما و شما را در خدمت به این مردمی که همیشه در ظلم و ستم بوده اند موفق بدارد . خداوند مجروحان شما را شفا و شهدا را رحمت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 8/7/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کشور و کلیه سرپرستان کمیته های انقلاب اسلامی مناطق تهران

اختلافاتی که مشاهده می شود از ضعف ایمان است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اموری که در اخلاق توجه به آن مهم است اینکه مسائل تکرار شود و این تکرار و تذکر هم در خود انسان و هم در دیگران تاءثیر می کند ، از این جهت من بعضی از مسائل را تذکر می دهم . شما می

دانید آن چیزی که این نهضت و این انقلاب را به ثمر رساند ایمان بود و مؤ منین همانطور که قرآن شریف فرموده است برادر یکدیگر بوده و فرقی بین آنها نیست . هوای نفس انسان می خواهد هر چه بشود بگوید من کرده ام ، و این آثار خودخواهی است و اختلافاتی هم که مشاهده می شود از ضعف ایمان است . آنها که می خواهند برای خدا کار کنند ، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادی دیگر انجام بدهند ، برای آنها فرقی نمی کند . و من امیدوارم همه ما بتوانیم در جمهوری اسلامی این قدم را که بالاترین قدم هاست برداریم . آن روزی که شما احساس کردید محبت و برادری بین شما و سایر قشرهای خدمتگزار زیادتر می شود ، بدانید که ایمانتان زیادتر گردیده است . شما می دانید که الان کشور ما محتاج این است که قوای مسلح با هم باشند و اگر خدای نخواسته بین کمیته ها و سپاه پاسدارن تفاهم نباشد ، به مقصدی که آن اسلام است ، نخواهید رسید . و هرگز در این فکر نباشید که من کمیته ای هستم و باید تنها کمیته کارش بهتر باشد ، و سپاه هم همین را بگوید . در این فکر باشید که با برادری کارها را انجام دهید و این اصل قرآنی را که مؤ منین با هم برادر هستند بپذیرید و با هم دوست و به یکدیگر محبت داشته باشید و خیر همدیگر را بخواهید و آن خواطر نفسانی و باطنی که عبارت از جدائی سپاه از کمیته ها باشد را دور

بیندازید . این رمز موفقیت جامعه است .

باید برای خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ کنید

رمز دوم اینکه گرچه کشور ایران بالا و پائین ندارد و آن دوله ها و سلطنه ها رفته اند و ما خودمان هستیم ، لکن باید نظم و نظام باشد . شما باید برای خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ کنید و اگر بنا باشد هر کس خودش راءی بدهد و علیحده عمل بکند ، آنوقت است که معنویات و موفقیت ها عادی هم از بین رود . و شما می دانید با آنکه پیغمبر اکرم در مسجد می نشست و کسی که وارد می شد نمی دانست که کدام یک از آنها پیغمبر است ، با این حال همه مامور اطاعت از او بودند . ما همه برادر هستیم ، لکن اگر نظام نباشد برادری هم به هم می خورد . مثلا اگر در جنگ بنا باشد از فرماندهی اطاعت نشود ، مسلما شکست خواهیم خورد . در جنگ آنوقتی شکست نیست که همه گوش به فرمان کسی باشند که وقتی نقشه و فرمان می دهد همگی به آن عمل کنند (و ذکر فان الذکری تنفع المومنین ) . پس با اتکال به خداوند تعالی روحیه خودمان را تقویت کنیم و با هم برادر باشیم و بدانیم آنها که با هم اختلاف دارند ، موفقیت هم ندارند و شما نمی خواهید با زور موفقیت پیدا کنید شما می خواهید با اخلاق خوب و کردار خوب با مردم رفتار کنید تا پیش خدا و خلق آبرومند باشید و مردم را از خودتان بدانید و اگر تفنگ و اسلحه هم در دست شماست ، با اخلاق

مردم را خاضع کنید و خضوع قلبی میزان است و اگر بتوانید قلب مردم را همراه خود کنید ، این چیزی است که پیش خداوند دوام و ثبات دارد . من دعاگوی شما هستم و امیدوارم انشاءالله به وظایف دینی و اسلامی و کشوری خودتان عمل کنید . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 10/7/61

پیام امام خمینی به مناسب فاجعه دلخراش بمب گذاری در خیابان ناصر خسرو

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

انفجار جنایت بار عظیمی که شب گذشته صدای مهیب آن را شنیدیم و حجم عظیم آن را در وسایل ارتباط جمعی خواهید دید و شنید ، در جنوب شهر تهران در بین جماعت مظلومی که از طبقه مستضعف و مستمند تشکیل می شود اتفاق افتاد و صدها بیگناه و مظلوم را شهید و مجروح کرد . کودکان نورس را درآغوش مادران به هلاکت رساندو شرافت و انسانیت را به سوگ نشاند و چهره قبیح آمریکائیان منافق و منحرف را بیشتر ظاهر کرد . اینان انتقام شکست مفتحضانه خود را از مظلومان متعهد به اسلام جنوب شهر می گیرند و شکست خود را از چشم آنان می بینند . جنوب شهریهای محروم و طبقه مظلوم در طول تاریخ با تعهد به ارزش های انسانی و اسلامی ، بیشتر و مصمم تر در مقابل قدرت ها و وابستگان و دلباختگان به آنها بپا خاسته و می خیزند و اینان هستند که با مشت گره کرده خود و حضور دائم درصحنه اسلام ، قدرت ها را در هم می کوبند و طمع کاران را که به دنبال قدرت ها بودند ، ماءوس نمودند . سربازان و سپاهیان و بسیجیان و سایر قوای مسلح امروز ما نیز

در همین طایفه و طبقه هستند . ملت عزیز ما می بینند که هر وقت پیروزی نصیب شان می شود و رزمندگان دلیر و مجاهد ایران ، دشمنان اسلام و ملت ها را شکست داده به عقب رانند ، به انگیزه انتقام از آنان ، یک عده مظلوم را به خاک و خون می کشند و عقده های خود را می گشایند و به گمان باطل خود می خواهند تزلزل و سستی در رزمندگان شجاع بوجود آورند . اینان قدرت اسلام و ایمان را نشناخته و با انگیزه های حیوانی و غربی خود ملت اسلام را می سنجند . اینان از فهم حقایق محروم و از انگیزه های الهی بیخبرند (صم بکم عمی فهم لایعقلون ) و شاید یکی از انگیزه های باطل آنان ، آن است که اذهان ملت ایران و ملت های مظلوم جهان را از شکست مفتضحانه آمریکا در جنگ صدام عفلقی و رانده شدن او از ایران ، منحرف و به این فاجعه بزرگ متوجه کنند و بهانه به دست رسانه های گروهی خارجی دهند تا با تبلیغات دامنه دار خود بر این شکست بزرگ آمریکا و نوکر بی اراده اش صدام ، پرده پوشی کنند و یا از حجم بزرگ پیروزی رزمندگان شجاع بکاهند ، غافل از آنکه ملت انقلابی ایران دفاع از اسلام و قطع دست شیطان بزرگ از منطقه را در راءس برنامه های خود می داند . در عین حال که هر انسانی که از فطرت الهی خود خارج نشده ، برای این جنایت بزرگ و برای به شهادت رسیدن یک عده کودک و بزرگ بیگناه در

سوگ است و از مصدوم و مجروح شدن برادران خود متاءثر و متاءسف است ، پیروزی غرورآفرین و کفرشکن سلحشوران جبهه ها را از یاد نمی برد . ملت بیدار ایران حیله های شیطانی این تبهکاران را شناخته و مرتکبین آنان را نیز می شناسد و انکار آنان را چون انکار اسرائیل در جنایت حیوانی خود در بیروت می داند .

اینجانب پیروزی بزرگ سلحشوران ایران را به اسلام و ولی الله الاعظم ارواحنا له الفدا و ملت شریف ایران تبریک و این فاجعه دردناک را به همگان بویژه به بازماندگان و مادران و پدران این مظلومان تسلیت عرض کنم . جناب آقای نخست وزیر موظف می باشند که هیاءتی برای رسیدگی به خانواده های شهدا و خسارت وارده تعیین نمایند و در صورت احتیاج مظلومان این واقعه ، به آنان کمک و خسارات را تاءمین نمایند . درود بر شهدا و آسیب دیدگان مظلوم و رحمت خداوند بر شهیدان .

از خداوند تعالی صبر برای بازماندگان و صحت و شفا برای مجروحان و آسیب دیدگان خواهانم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/7/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان و مسؤ ولین دانشکده افسری و بانوانو مددکاران دایره شهدای ارتش جمهوری اسلامی

فرماندهان شما از سنخ خود شما هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از حضور این عزیزانی که با چهره های نورانی در اینجا آمده اند تشکر می کنم و همیشه دعای به همه قشرها خصوصا سربازان اسلام ، از یاد نخواهد رفت . شما باید توجه به این معنا داشته باشید که این جمهوری اسلام اسلامی ، مخلوط یک قوائی است که برای دنیا نمی تواند شناخت داشته باشد . اصلا این ترکیب در دنیا سابقه نداشته است ، ترکیبی از ارتش و روحانی ، ترکیبی از ملا و

سپاهی ، ترکیبی از رئیس جمهور اینطور ، و رئیس مجلس آنطور و نخست وزیر آنطور ، این ترکیب سابقه ندارد و ترکیب ناشناخته ای است . و لهذا طرح هائی که در دنیا به ضد این انقلاب ریخته شده است و شود ، از باب اینکه شناخت روی این ترکیب ندارند و سابقه به این نحو اجتماع ندارند ، خنثی می شود . امروز این ترکیبی که در دولتمردان است و این ترکیبی که در آنها و مردم است ، این مجموعه ناشناخته است . شناخت اشخاص دانشمند در دنیا از یک ارتش طاغوتی بوده است و از یک دولت طاغوتی و از یک مردم تحت ستم که باید همیشه ظلم بکشند . امروز نه رهبران شما و فرماندهان شما از سنخ فرماندهان زمان رژیم طاغوتی است و نه دولت شما از سنخ آن دولت هاست و نه ارتش شما و سپاه شما و بسیج شما و شهربانی شما و دیگر قوای نظامی و انتظامی شما از سنخ و بافت آن سابق است و از سنخ و بافت کشورهای دنیا ، سرتاسر . اصلا این یک موجود جدیدی است که در این عهد و در این عصر متولد شده است که کارشناسان و دانشمندانی که با آن امور مانوسه خودشان سروکار داشته اند ، این مولود جدید را نمی توانند بشناسند . ایده این مولود را هم نمی توانند بفهمند ، انگیزه حرکت های اینها را هم نمی توانند بفهمند و آن ایمانی که در قلب اینهاست ، آنها نمی توانند ادراک کنند . آنها سروکارشان با یک موجودات دیگری بوده است ورای این

مولودی که در این عصر پیدا شده است . و شما ملاحظه کنید که نه نظر شما امروز به فرمانداران و فرماندهانتان ، مثل نظر آن اشخاصی در سابق بودند در ارتش ، و نه فرماندهان شما آن نظر را به شما دارند که سابق فرماندهان داشتند . فرماندهان سابق ، زیردستان !!! خودش را!!! خودشان را مثل اسیران می انگاشتند ، مثل عبید توهم می کردند و هرگز حاضر نبودند که با آنها در یک جمع خصوصی بنشینند و!!! دل !!! درد دل این عزیزان را گوش کنند تابفهمند . فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند ، در آغوش خود شما هستند ، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستید و در آغوش آنها هستید . اینکه همه توطئه ها خنثی می شود و همه چیزهائی که در دنیا برای ضد ما خرج می شود به باد فنا می رود ، روی همین معناست که ما یک موجود ناشناخته هستیم . این مولود یک مولود تازه است ، دنیا تازه یک همچو مولودی را بوجود آورده و تا آمدند این را بشناسند ، طولانی است وقت و اگر شناختند ، همه متوجه به آن شوند . آنهائی که امروز با شما مخالفت دارند ، با یک موجود ناشناخته مخالفت دارند ، نمی دانند شما چی هستید . آن تحولی که در همه افراد این ملت پیدا شده است و منجمله ارتش و سپاه و همه قوای نظامی و انتظامی ، این تحول الهی است که چشم و گوش دنیا نسبت به آن کور و کر است ، نمی توانند بفهمند که شما

چی می خواهید ، نمی توانند بفهمند که ارتش اسلامی یعنی چه . آن اسلامی که پیش بسیاری از این دولت هست ، این اسلام ، غیر از این اسلامی است که شما ادراک کرده اید و آن ارتشی که در دنیا هست ، غیر از این ارتش است ، سنخش مخالف است . فرماندهان ارتش که به هر جا ملاحظه بکنید ، ارتشی ها را عبید خودشان می دانند و ارتشی ها ملزمند به اینکه آنها را هم بالا دست و بالا دست بدانند . ارتش امروز ایران اینطور نیست ، نه پرسنل شان آن پرسنل است و نه فرماندهانشان آن فرماندهان ، نه نظر فرماندهان به پائین ترها به اصطلاح نظر بالا و پائین است و نه نظر پرسنل به آنها این است که اینها یک مقامی دارند که ما نباید با آنها اصلا صحبت کنیم . در آن رژیم و رژیم های سابق بر آن ، در طول تاریخ شاهنشاهی ، اگر ارتشی بود ، ارتش متجاوز بود و اگر ژاندارمری بود ، برای تجاوز به مردم در بین بلاد گماشته شده بودند و اگر شهربانی بود ، شهربانی برای تعدی به مظلومان گماشته شده بود . شما همه یاد دارید در چند سال پیش از اینکه رژیم محمدرضا به طور غصب این مملکت را گرفته بودند ، در نظر دارید که خود شما ، یعنی نه شمای شخصی ، خود آنهائی که در ارتش بودند چه وضعی داشتند ، نسبت به پائین ها چه جور بودند و نسبت به بالاها چطور . آن سپهبدها و سرلشگرها و !!! نمی دانم !!!

امثال آنها وقتی که به پای مظلومان و زیردستان می رسیدند ، آنطور غبغب را پرکردند و به آنها اربابی می فروختند و در مقابل یک نفر اجنبی که از خود آنها در ارتش شان بسیار کمتر بوده است درجه اش ، به طور خاضعانه رفتار می کردند ، برای اینکه آنها مکتبی نبودند ، یعنی مکتب اسلام را ندیده بودند ، از اسلام بی اطلاع بودند .

شما امروز در میدان ها عمل را هم یاد می گیرید

شمائی که امروز در اینجا هستید و خداوند تبارک و تعالی به شما توفیق داده است که در دانشکده افسری یک همچو رژیمی زندگی می کنید و تحصیل ، بدانید که شما وضع تان با سابق فرق دارد . شما لشکر خدا هستید . شما ارتش امام زمان سلام الله علیه هستید و شما باید وضع تان را بدانید که با سابق فرق دارد . شما در عین حالی که در دانشکده افسری مشغول تحصیل هستید ، در جبهه ها می روید و همراه تحصیل تان عملا هم تحصیل می کنید ، علوم عملی خود علومش مهم نیست ، عمل بر آنش مهم است . ارتش سابق اگر چنانچه

فرماندهانشان یا افسرانشان دوره های این !!! نظامی را دیده بودند ، لکن عمل نداشتند . یک ارتش تو سری خورده تحت ستم خارجی ها و مستشاران خارجی ، وقتی که از جوانی همانطور تحت ستم و تحت سلطه آنها بار بیایند تا برسند به بالا ، معلوم است که وضع شان وضع یک مردمی است که باید تو سری بخورند ، خودشان را برای ساختن با اجانب و متابعت از اجانب مهیا می کردند . امروز شما

در مقابل تمام قدرتهای دنیا ایستاده اید و در دانشکده تان وقتی که تحصیل می کنید و به جبهه ها می روید ، با شوق به جبهه ها می روید و آنجا تعلیم عملی بینید . اینطور نیست که فقط خواندن و نوشتن باشد ، عمل کردن است . و یکی از برکات این جنگ تحمیلی برای ملت ما همین معناست که ما سربازانمان و جوانان و دانشجویان افسری ما در دانشکده افسری ، علاوه بر تحصیل دوره های دانشکده ، عملا در جبهه ها حاضر می شوند و تعلیمات عملی می بینند و در علوم عملی ، این میزان است نه خواندن . خواندن مقدمه عمل است و شما امروز در میدان ها عمل را هم یاد می گیرید . امروز شما نور چشم همه ما هستید و ما به وجود امثال شما باید افتخار بکنیم و شما باید برای اسلام یک ارتش قوی و یک ارتش مستقل باشید . ارتش یکی از ارکان یک کشور است و در این زمان پاسداران اسلام هم یکی از ارکان این کشور است و اگر در ذهنش ، ارتش یا پاسدار ، حقارت ادراک بکند ، این نمی تواند برای یک ملتی مفید باشد . سابق تحقیر می کردند قوای نظامی و انتظامی ما را ، فرماندهانشان و بالاتر از او ، مستشاری که می آمد ، مستشاران ظالمی که می آمدند ، تحقیر می کردند اینها را . با روح حقارت ، اینها بزرگ می شدند . امروز ملت از شما تعظیم می کند و شما یک کسی که بالای سرتان باشد و شما را تحقیر

بخواهد بکند ، سراغ ندارید . نه آنهائی که فرمانده شما هستند اهل این هستند که تحقیر بکنند پرسنل خودشان را و نه شما آن هستید که تحقیر را قبول بکنید . این مجموعه را نمی توانند بفهمند چی هست و لهذا نقشه هائی که می کشند ، خودشان هم می گویند که ما این را نشناخته ایم ، ما می توانیم جاهای دیگر را بشناسیم ، لکن ایران را نشناخته ایم . این برای این است که شما یک ترکیب حاضری که همه اش توجه به معنویات داشته باشد ، سربازش در جبهه ها دعا بخواند و دعای کمیل بخواند و با دعای کمیل و نماز شب و ذکر و فکر الهی ، خودش را مهیا کند برای جنگیدن با آن ارتشی که در محل خودش ، با اموری که شما دانید و کسانی که در قرارگاه های آنها بودند و دیدند چه چیزها بوده ، آنطور بوده اند . اینها اصلا دو سنخ است . شما سرتاسر عالم را بگردید ، امروز ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوائی که ما در اینجا ، ملت ایران دارد ، و خود ملت ایران ، شما در سرتاسر عالم یک همچو ترکیبی را نمی توانید پیدا بکنید . این یک ترکیب الهی است . یک ترکیب الهی مرکب از روحانیون ، ارتش ، ژاندارمری ، شهربانی ، سپاه ، بسیج و ملت همه یک موجودند اینها ، یک مخلوطند اینها ، این موجود مخلوط ، یک ترکیب خاص الهی است و این ترکیب خاص الهی ناشناخته است و لهذا نمی توانند بفهمند شما چی

می خواهید اصلش .

ما صلح الهی را می خواهیم ، نه صلح صدامی را

آن صلحی که ما می خواهیم ، امثال صدام یا حسین یا حسن کجائی ، نمی توانند بفهمند چی است . آنها صلح ها را مثل صلح هائی می دانند که در زمان های سابق ، دولت ها با هم صلح می کردند ، در عین حالی که صلح می کردند باطن شان در جنگ بود که چه وقت فرصت پیدا بکنند و بچاپند همه را . آنهائی که در نظرشان است ، در جنگ عمومی دوم ، بعد از آنکه یک دسته بر دسته دیگر با هم چیره شدند و شوروی و انگلستان هم با هم بودند در آنوقت ، چرچیل اعتقادش این بود که حالائی که ما طرف را شکست دادیم حمله کنیم به اینهائی که همراه ما بودند ، به شوروی حمله کنیم . مجلس جلویش را گرفت برای اینکه آنها هم ، نه اینکه نمی خواستند ، آنها می دیدند که ممکن است شکست در آن باشد . اینها وضع صلح شان اینطوری است . صلح صدامی این سنخ صلح است ، نه صلح شماست که اسلامی است و واقعا صلح را می خواهید . ما از روز اولی که به ما هجوم شده است و ما به دفاع برخاستیم ، یک افرادی در مملکت ما زمامدار بودند که اینها همه صلح را می خواستند ، لکن نه صلح صدامی را ، صلح انسانی را ، صلح الهی را ، اینها می خواستند که وقتی که با یک کشوری صلح کنند همانطوری که با اهالی آن کشور اینها برادر هستند با آن دولت آن کشور هم

برادر باشند . لکن با کی ما برادر باشیم ؟ با کسی که آن هم در هجومش و آنهمه جنایاتش می گوید من صلح طلبم ؟ در مصاحبه ای که اخیرا کرده است (حرف های اخیر این خیلی تماشائی است ) مصاحبه ای که همین اخیر ، شاید امروز به من رسید ، یکی از حرف هایش این است که ما از اسلام و دین و دنیای اسلامی دریافتی کردیم که دیگران نکردند ، دریافت ما این است که باید تجاوز نکنیم به کشور دیگر . شما ببینید چه قدرتی لازم است و چه قلبی باید در باطن یک همچو آدمی باشد که جرات کند یک همچو حرفی را بزند پیش اشخاصی که همه می دانند دروغ می گوید . حالا اگر فرض کنید ارتش خودش هم نمی دانست ، یک چیزی بود ، اما ارتش خودش هم می داند چکاره هستند و چکاره بودند . می گوید ما مثل دیگران نیستیم ، ما صلح طلب هستیم ، ما از اسلام اینطور فهمیده ایم که تجاوز نکنیم . امروزی که بیرونش کردند ، این به یاد این حرف افتاده است . در عین حالی که این پیروزی که در اخیر نصیب شما شده است و نقشه اش را آقایان آورده اند و گفتند و ما شنیدیم و به حرف آنها و به قول آنها از بزرگترین پیروزی در معنویت بوده است و در جهت اینکه الان مشرف هستند بر عراق و بر بعضی از شهرهای عراق ، این از دیگر پیروزی ها بالاتر بوده ، معذلک صدام باز چند روز پیش از این گفت که

اینها حمله کردند ، لکن ما دفع شان کردیم و تار و مار شدند! . اگر اینها تار و مار شده بودند ، چطورهمچو بدون اینکه یک شکستی در کار باشد برای تو ، یکدفعه سراسیمه به شورای امنیت رجوع کردی و به دولت های عربی رجوع کردی و این ور و آن ور افراد را فرستادی و از شورای امنیت خواستی که نگذارند تجاوزی در کار باشد ؟ خوب ، اگر شما دفع شان کردی ، محتاج نبود ، سرنیزه دفع شان کرده ، محتاج نیست که شورای امنیت پایش را در کار بگذارد ، چطور همچو سراسیمه شدی و افراد را فرستادی دور شهرهای کشورهای دنیا می گردند برای اینکه یک راهی پیدا کنند برای نجات تو ؟ تو که پیروز هستی ، دیگر این چیزها را نمی خواهد . و فرق ما بین یک دولت اسلامی ویک ارتش اسلامی ، با یک دولت غیر اسلامی و ارتش غیر اسلامی ، این است که اینها اگر چنانچه خدای نخواسته شکست هم بخورند ، دستشان را پیش دیگری دراز نمی کنند ، اینها عار این را که به دیگران بگویند بیایید و به ما کمک کنید ، تحمل نمی کنند ، اینها مسلمند ، اینها پیش خدا و به درگاه خدا دست دراز می کنند و کسی که به پیشگاه خدا دست خودش را دراز کرد همه را پشت سر می گذارد .

جوانان عزیز به شرکت در این دانشکده های افسری توجه کنند

و من امیدوارم که شما عزیزانی که در دانشکده افسری هستید و امید آتیه ایران و اسلام هستید با توجه به خدای تبارک و تعالی و تحکیم ایمان خودتان که

دنبال آن استقلال فکری ، استقلال عملی هست ، تحصیل تان را به آخر برسانید و انشاءالله برای این ملت که شما همه نور چشمان همه ما هستید ، برای این ملت پیروزی های بالاتر را انشاء الله به هدیه بیاورید . و از اموری که من باید عرض کنم این است که من به ملت عزیز عرض می کنم و جوان هائی که هستند ، که توجه به این دانشکده های افسری و به دانشگاه های افسری داشته باشند و بروند در آنجا ، که این یک مساءله ای است که برای ایران امروز مهم است و ما امیدواریم که با توجه خود ملت به این مراکز و آمدن و اسم نوشتن و اینطور چیزها ، یک ارتش قوی ای پیدا بکنیم و بحمدالله الان هم هست ، لکن قوی تر از این که در مقابل هیچ قدرتی سر خضوع نیاوریم و شکسته نشویم .

ما صلح را استقبال می کنیم ، لکن یک صلح شرافتمندانه اسلامی

انشاءالله خداوند شماها را حفظ کند و ما باز هم تکرار می کنیم این معنا را که ما یک مردمی هستیم که برای خاطر اسلام دفاع داریم می کنیم !!! ما!!! هجوم به ما شده است و هجوم را دفاع می کنیم و از اول هم همین بود ، لکن در عین حال از اول هم صلح طلب بودیم و صلح یکی از اموری است که ما به تبع اسلام قبول کردیم . صلح اسلامی ، صلحی که برادر می شوند بعد از صلح و ما طالب این صلح هستیم ، اما صلحی که اعتنا نکنند به اینکه جنایت کردند در اینجا و اعتنا نکنند به اینکه غراماتی

وارد شده است و باید جبران بکنند ، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند ، این اسمش صلح نیست ، این اسمش را باید بگذاریم صلح صدامی این صلح نیست ، صلحی که بخواهند یک مملکتی را بچاپند و یک مملکتی را خراب و ویران کنند . و الان هم نفت شهر را نفت هایش را آتش زدند برای اینکه احتیاطا آتش بگیرد که وقتی که بیرونشان کردند ، نفت ها کم شده باشد . ما با یک همچو موجوداتی طرف هستیم . ما چطور می توانیم همین طوری بی قید و شرط بنشینیم و صحبت کنیم و مصالحه کنیم ؟ شورای امنیت هم اگر بگوید ، ما نمی پذیریم . همه عالم بگویند ، ما اینطور صلح را نمی توانیم بپذیریم . هیچ عاقلی این صلح را نمی پذیرد . تمام هیات هائی که اینجا آمدند از اول و بعد هم شاید بیایند ، می بینند که ما یک صحبت فقط داریم . ما صلح را قبول داریم ، ما صلح را استقبال می کنیم ، لکن یک صلح شرافتمندانه اسلامی . صلحی که باید بفهمند که متجاوز چه کرده است ، صلحی که باید خسارات این کشور جبران بشود . نه صلحی که از آن طرف بگوید صلح ، از آن طرف بفرستد و توپ ها را ببندد به مردم بیگناه بیچاره . صلح طلبی صدام ، عینا مثل صلح طلبی آمریکا می ماند ، مثل صلح طلبی اسرائیل می ماند ، مثل خلقی بودن منافقین و منحرفین است ، عینا همین است . از آن طرف می گویند ما برای

خاطر خلق داریم چه می کنیم ، از آن طرف اینطور جنایات به همین بیچاره ها می کنند . تا حالا یک چیزی ، کاری اینها نسبت به کسانی که دارای یک مقامی هستند ، یعنی مقام های به خیال آنها ، یا از ثروتمندان هستند و !!! عرض بکنم که !!! سرمایه داران ، تا حالا یکی از آنها را اینها ترور نکردند . هر چه ترور کردند ، این ذغال فروش ، این سبزی فروش ، این بقال ، این چه ، و وقتی هم که می خواهند قدرت نمائی زیاد بکنند ، یک همچو کاری بکنند که مجبور می شوند که کار را بکنند و بعد هم که بگویند نکردیم . اسرائیل هم می گوید ما اصلا در این امر دخالت نداشتیم . در امر این فجایعی که در لبنان اتفاق افتاد می گوید همه می دانند که ما یک مردم انساندوستی هستیم ، ارزش برای انسان قائل هستیم ، هرگز ما این کار را نکردیم . اینها هم نظیر آنها می مانند ، اینها هم اشخاصی هستند که ملت را می خواهند ، اشخاصی هستند که طرفدار خلقند!! آنوقت چی را آتش می زنند ؟ انفجار کجا واقع می شود ؟ انفجار در پائین شهر واقع می شود ، آنجائی که این کارگرها و اینها مهیایند برای اینکه بروند پیش زن و بچه هایشان ، یا مهمانخانه هائی که از اشخاص طبقه پائین ، یعنی از حیث ثروت ، نه از حیث جهات دیگر ، در اینجا زندگی می کنند . اینطور اینها را ظلم برشان می کنند و واقعا دنیا

الان یک مرضی دارد ، مرض مزمنی دارد که خوب شدنش به این چیزها نمی تواند باشد . دنیا علیل است ، سران همه کشورها ، الا انگشت شمار ، نمی توانم بگویم این یکی دو تا ، سه تا ، سران همه اینها مردم را مسموم کرده اند و افکار ملت های خودشان را مسموم کرده اند و علیل کرده اند ملت های خودشان را ، آنقدر تحقیر کرده اند از این ملت ها ، آنقدر اینها را در فشار اقتصادی قرار داده اند و آنقدر این بیچاره ها زحمت کشیدند و زحمت هایشان را دیگران به غارت بردند که علیل شدند ، افکارشان از بین رفته است ، یکی می خواهد که بیاید احیاء کند این افکار را . و من امیدوارم که انشاءالله حضرت بقیه الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر ، با آن دم مسیحائی خود اصلاح کند اینها را .

خداوند همه ما را موفق کند که خدمتگزار این ملت باشیم ، ملت ، خدمتگزار اسلام باشیم ، خدمتگزار مستضعفان جهان باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/7/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه ومعاونین این سازمان

مردم سعی کنند که در بخش کشاورزی و صنایع کوچک فعال باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مسائل مهم ما مساءله اقتصاد است . ما باید سعی کنیم که از حیث اقتصاد قوی و بدون وابستگی باشیم و باید مساءله کشاورزی که در رژیم سابق برای به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته کنند ، بیشتر مورد نظر ما باشد . البته به طرف صنعت هم باید رفت ، ولی اگر از کشاورزی منحرف شویم ، اسباب آن می شود که آنچه خودمان نیز

داریم از بین برود و مقصود رژیم سابق از آنهمه تبلیغات برای تمدن بزرگ همین بود که کشاورزی را از بین ببرد و مملکتی که هم آب داشت و هم زمین ، آب ها را به هدر می دادند و زمین ها هم بدون استفاده مانده بود باید مردم سعی کنند که آب ها به هدر نرود و از زمین ها استفاده کنند و در بخش کشاورزی و صنایع کوچک فعال باشند و توجه دولت به صنایع بزرگ باعث نشود که صنایع کوچک هم از بین برود و دولت بایستی تمام قدرت خود را برای کشاورزی به کارگیرد . و اینکه در شورای اقتصاد و برنامه ها روحانیون نظارت می کنند ، از باب این است که آنها به امور شرعی توجه دارند و نظارت آنها باعث می شود که طرحی که شما دهید و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان می رود ، رد نشود و در نتیجه کارها آسان شود و شما در برنامه هایتان معطل نمانید . من به همه شما و کسانی که به انقلاب و اسلام کمک می کنند دعا می کنم . امیدوارم موفق باشید .

تاریخ : 21/7/61

ملت ایران در مقابل امریکا می ایستد و به امید خداوند پیروز است .

بسم الله الرحمن الرحیم

من از انحطاطی که در بعضی از سران دولت ها در عصر ما حاصل شده است تعجب می کنم و نیز متعجم از فکر حکومت های منطقه که چرا اینقدر ذلیل اند و همه چیزشان را تقدیم نموده و علاوه بر ذلت در مقابل آمریکا ، در برابر اسرائیل هم ذلت را به جان می خرند . آن چیزی که دنیای متزلزل از آن

می ترسد ، اسلام است . اینها از حکومت جمهوری اسلامی می ترسند و ما باید محکم بایستیم و خودمان را برای مقابله با مشکلات احتمالی آینده مهیا کنیم . ما نمی توانیم شرافت اسلامی !!! انسانی خود را از دست بدهیم . بحمدالله مردم ما همه آگاه و مهیا هستند و شما می بینید این ارتشی ها و پاسدارها و بسیج و سایر نیروها در جبهه ها چه می کنند . آنها وقتی می خواهند به خط مقدم بروند ، انگار که به حجله عروسی می روند و حتی صدر اسلام هم اینچنین وضعی را کمتر به خود دیده است و بعضی از افراد نمی توانند اینهمه از خودگذشتگی را بفهمند و کارهای انجام شده را نادیده می گیرند . در هر صورت ما باید مهیا باشیم و مردم باید در وضع موجود و با جنگ تحمیلی که درگیر آن هستیم و همه ابرقدرت ها با ما دشمن اند ، فکر این را بکنند که دولت در چه وضعی و با چه مشکلاتی روبروست و توقع این را نداشته باشیم که هر چه می خواهیم ، درب خانه ما حاضر باشد . و همه می دانیم که این دشمنی ها تازگی ندارد ، چرا که در زمان پیغمبر اکرم (ص ) چه تهمت و ناسزاها به ایشان می گفتند ، ولی ایشان از تبلیغ دین اسلام دست بر نمی داشت . و حالا اگر کم و کسری در مملکت وجود دارد ، ما متاءثریم و دولت و مسؤ ولین با همه توان خود در رفع کمبودها می کوشند و کارهای مهمی انجام داده اند

که امیدوارم به یاری خداوند بهتر بشود .

اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرت ها می شدیم ، ممکن بود امنیت و رفاه ظاهری درست می شد و قبرستان های ما پر از شهدای عزیز ما نمی گردید ، ولی مسلما استقلال و آزادی و شرافت مان از بین می رفت . آیا ما می توانیم نوکر و اسیر آمریکا و دولت های کافر شویم تا بعضی چیزها ارزان شود و شهید و مجروح ندهیم ؟ هرگز ملت زیربار این ننگ نخواهد رفت و تن به این ذلت نخواهد داد . ملت ایران در مقابل آمریکا می ایستد و به امید خداوند پیروز است . خداوند آنقدر تاءکید کرده است که ما با آنها موالات نداشته باشیم ، آنوقت برای ارزانی اجناس ، ما خودمان را بفروشیم ؟ شماتوقع نداشته باشید که آنها از ما تعریف کنند . اگر آنها از من طلبه و شما تعریف می کردند ، ساقط می شدیم . ملت ها با شما هستند و این سازمان ها دستاوردهای ابرقدرت هائی هستند که می خواهند مردم مستضعف جهان را چپاول کنند و به همین جهت با شما مخالفند . خداوند همه شما را موفق کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 22/7/61

بیانات امام خمینی در جمع ائمه مراکز استان های سراسر کشور

یکی از برکات این انقلاب اقامه نماز جمعه هاست

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از برکات این نهضت و انقلاب ، همین اقامه نماز جمعه هاست . در صدر اسلام هم نماز جمعه و مساجد چنین وضعی داشتند که اجتماعات وسیله ای بودند برای رفع گرفتاری های مسلمین و تصمیم گیری در مقابله با دشمنان اسلام و شما اگر خطبه های آن زمان را مطالعه کنید ، می

بینید که چقدر آنها پرمحتوا بودند ، که متاءسفانه دست های خائنین به تدریج به کار افتاد و طایفه ای از مسلمانان اقامه جمعه را کنار گذاشتند و طوایف دیگری هم که اقامه می کردند بسیار محدود و بی محتوا و تقریبا مسائل آنان به چند جمله نصیحت ختم می شد . چنانچه اکثر حوزه علمیه هم یک بعدی بود و طلاب با اینکه خیلی زحمت می کشیدند ، ولی فقه متمرکز شده بود در چند باب متعارف و با اینکه اطلاعات علما در آن مسائل بسیار عالی و خوب بود ولی درباره قضا کمتر بحث می کردند ، که امروز ما در این مساءله ، مشکلات بزرگی داریم .

و یکی از مطالب دیگری که سعی می شد حوزه ها از آن خالی باشند ، قضیه دخالت روحانیون در امور سیاست بود که این را یک عیب بزرگ معرفی کرده و شاید بعضی الان هم دخالت در امور سیاست را عیب بدانند و می گویند که چرا فلانی در امور سیاسی دخالت می کند و به ما چه که در دنیا چه می گذرد . بلااشکال این نقشه ای بود که بر ما تحمیل شد ، زیرا آخوند و یا مجتهد نمی توانست اسم سیاست را ببرد و بعضی از ما هم باورمان آمده بود که امروز کار به جائی رسیده است که بلاد مسلمین دستخوش تاخت و تاز آمریکا و ابرقدرت ها گردیده و این جنایتکاران از آن سوی دنیا آمده و قیم بر امور مسلمین و در همه جریانات آنان دخالت می کنند و ارتش می فرستند و در حجاز هم که

یک روزی مرکز اسلام و تجهیز قوای اسلامی بوده است ، گفته می شود که به ما چه ربطی دارد که در دنیا چه می گذرد و اسرائیل چه می کند . آقای موسوی خوئینی ها می گفتند بعد از فشار زیادی که روی ائمه جمعه آنجا آمد که راجع به فلسطین صحبت کنید ، آنها با چند کلمه دعا که خداوند مسلمین را از شر اسرائیل نجات دهد اکتفا کردند و همه کتک ها که حجاج ما خوردند و آن حبس ها را کشیده و اهانت شده اند به خاطر این بود که اسم اسرائیل برده نشود ، چون آنان می گفتند اینگونه حج خلاف سنت رسول الله و بدعت در اسلام است .

و من امیدوارم که نماز جمعه ها آن محتوای اصیل خود را باز یابد و قهرا سایر مسلمین هم زمانی که دیدند مدت ها از این نعمت بزرگ الهی غافل بوده اند ، به فکر برگزاری صحیح آن می افتند ، اگر چه دولت ها مخالف آن باشند . در صدر اسلام ، هر وقت مسلمین خواستند به جنگ عزیمت کنند ، از مساجد تجهیز می شدند و هر وقت که کار مهمی داشتند ، در مساجد آن را مطرح ساخته و درباره مسائل سیاسی به بحث و گفتگو می نشستند .

باید بر تمام امور مسلمین نظارت داشته باشید و سعی کنید که مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد

و ما باید این محتوای عظیم را باز گردانیم و اهتمام به امور مسلمین داشته باشیم و اهتمام به امور مسلمین ، تنها مساءله گوئی نیست ، علاوه بر آنها ، امور سیاسی و اجتماعی و سایر گرفتاری های مسلمین است که هر کس به آنها اهتمام

نکند مسلمان نیست . و شما باید بر تمام امور مسلمین نظارت داشته باشید و سعی کنید که مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشید که عزلت و کناره گیری در اسلام نیست و این امر در یکی از طوایف غیر مسلمین بوده است که متاءسفانه در بعضی از جوامع اسلامی رسوخ کرده .

الحمدلله تحول بزرگی در ملت ما پدید آمده است و این جوان ها که به عشرتکده ها و فساد و فحشا کشیده می شدند ، الان به جبهه ها رفته و برای اسلام و مملکت پیروزی و افتخار می آفرینند و ما در برابر آنان مسؤ ولیم . و هیچ انقلابی تاکنون صورت نگرفته است که دو سه سال اینقدر نتیجه داده باشد . و بر حسب قواعدی که در دنیا هست بعد از هر انقلابی هزاران گرفتاری و مشکلات و قحطی پیش می آید ، ولی بحمدالله در ایران این قضایا نیست و ملت ما هم برای شکم قیام نکرده اند و شما باید به مردم گوشزد کنید که لازمه انقلابی بودن ، تحمل سختی هاست و اگر چه ما خسارات زیاد دیده ایم لکن این خسارت ها آیا به آنهمه عظمت های انقلابی نمی ارزد ؟ در حالی که شهادت حضرت سیدالشهدا از همه خسارت ها بالاتر بود ولی چون او می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست ، فداکاری کرد و شهید شد و ما هم باید روی آن فداکاری ها حساب کنیم که سیدالشهدا چه کرد و چه بساط ظلمی را به هم زد و ما

هم چه کرده ایم . ما محمدرضا را از این مملکت بیرون کردیم و الان یک دکان مشروب فروشی در سراسر ایران نیست ، آنهمه مفاسد و غیره وجود ندارد و این نعمت بزرگی است .

در هر صورت ما الان مبتلا هستیم در داخل و خارج به یک سری نق زدن ها و این نق زدن ها از گرفتن اسلحه به روی ما بدتر است که عده ای در گوشه و کنار نشسته و بیخ گوش یکدیگر به خرده گیری و اشکالتراشی می پردازند . و شما در منابر و خطبه ها مسائل انقلاب را به مردم گوشزد کنید که ما از صفر شروع کرده ایم و باید خرابی ها اصلاح شود . الحمدلله مردم هم متحد هستند و جوان ها برای شهادت افتخار می کنند و حق هم دارند که افتخار کنند چون برای خدا مبارزه می کنند و اگر شماصحبت های بعضی از سران دولت ها را ملاحظه کنید ، معلوم می شود که آنها فقط با اسلام مخالفند و بعضی از روشنفکران ما هم در داخل همین جورند که فقط اسلامی بودن جمهوری را نمی خواهند ، و الا شما بگوئید جمهوری دموکراتیک ، اینها قبول دارند اما جمهوری اسلامی برای آنها بدعت است و یک چیز تازه ای است که در اسلام نبوده و ما باید در مقابل این توطئه ها صبر کنیم و به این حرف ها گوش ندهیم . انشاءالله خداوند همه شما را تاءیید کند که مردم را ارشاد نمائید به اینکه در صحنه بمانند و اسلام را حفظ کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و

برکاته

تاریخ : 23/7/61

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت چهارمین شهید محراب (آیت الله اشرفی اصفهانی)

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءالله آرزو می کنند نائل آیند . چه سعادتمند و بلند اخترند آنان که در طول زندگانی خود کمر همت به تهذیب نفس و جهاد اکبر بسته و پایان زندگانی خویش را در راه هدف الهی با سرافرازی به خیل شهدای در راه حق پیوستند . چه سعادتمند و پیروزند آنان که در نشیب و فرازها و پستی و بلندی های حیات خویش به دام های شیطانی و وسوسه های نفسانی نیفتاده و آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدین فی سبیل الله راه یافتند . چه سعادتمند و خوشبختند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذرانده و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی ، فائز و به والاترین شهید محراب که به دست خیانتکار اشقی الاشقیا به ملاء اعلا شتافت ، ملحق شدند .

و شهید عزیز محراب این جمعه ما از آن شخصیت هائی بود که اینجانب یکی از ارادتمندان این شخص والامقام بوده و هستم . این وجود پر برکت متعهد را قریب شصت سال است می شناختم . مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و

اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوا و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می شناسم و در عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود . او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز (رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ) بود و رفتن اوثلمه بر اسلام وارد کرد و جامعه روحانیت را سوگوار نمود . خداوند او را در زمره شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید . ننگ ابدی بر آنان که یک چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداکار ، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند . این بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما به جوار رحمت حق پیوست و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسخ تر به پیشبرد انقلاب ادامه می دهند و آنان که به ادعای واهی خود کوس

طرفداری از خلق را می زنند و با خلق خدا آن می کنند که همه می دانند ، در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند ؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی کسب می کنند و چه طرفی می بندند ؟ و آنان که در سوگ این جنایتکاران اشک تمساح می ریزند و از جریان حکم خدا درباره آنان شکایت دارند ، چه انگیزه ای دارند ؟ آیا انتقام از

جمهوری اسلامی به شهادت رساندن یک عالم پارساست و به آتش کشیدن یک عده کودک و زن و مرد و توده های رنجکش است ؟ آیا راه به حکومت رسیدن و قدرت را به دست آوردن ، این نحوه جنایات است ؟ !

بار الها! ملت مجاهد ما در این برهه از زمان با چه حوادثی و با چه چهرهائی مواجه است ، عصری که حکومت های مسلمین آنچنانند و رسانه های گروهی آنچنان و ابرقدرت ها اینچنین ، عصری که باطل را به صورت حق به خورد مردم می دهند و جنایات را به صورت صلح طلبی ، عصری که دشمنان اسلام و مسلمین با ملت های مستضعف آن می کنند که چنگیز نکرده و اکثر حکومت های مسلمانان در جنایاتی که بر ملت های خود می رود از جانیان طرفداری می کنند ، عصری که در خانه امن خدا از دشمنان اسلام و جنایتکاران به مسلمین نمی شود شکایت کرد ، عصری که فریاد مرگ بر اسرائیل و آمریکا بر خلاف اسلام تلقی می شود و عصری که برای استقرار حکومت اسلامی و پیاده کردن احکام اسلام در یک کشور ، مدعیان اسلام به ستیز نظامی و تبلیغاتی با آن بر می خیزند و با اسلام عزیز به اسم اسلام می جنگند .

بارالها! ملت مجاهد ایران در این عصر جاهلیت و تاریک مظلومند و به جز اتکال به درگاه تو و اعتماد به عنایات تو پناهی ندارند و از پیشگاه مبارک تو استمداد می کنند و در راه حق به راه خود ادامه می دهند و از این وحشگیری هراسی به خود راه

نمی دهند و عزتی که برای تو و رسول تو و مؤ منین است ، برای زندگی عاریت چند روزه از دست نمی دهند .

بار الها! از تو رحمت برای شهدای عزیز و بویژه شهید محراب این هفته و سلامت و سعادت و صبر برای ملت بویژه بازماندگان شهدا و اهالی محترم باختران و شفای عاجل برای آسیب دیدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم . درود به روان عزیزان شهید ، درود بر بازماندگان شهدا ، سلام بر آسیب دیدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/7/61

بیانات امام خمینی در جمع خطبا ، گویندگان مذهبی ، علما و روحانیون قم و تهران واستانهای آذربایجان شرقی و غربی

اگر این نهضت حسین (ع ) نبود اسلام را وارونه به مردم نشان می دادند

بسم الله الرحمن الرحیم

من از علمای محترم آذربایجان و اهل علم آنجا و علمای تهران و برادران علمای اهل سنت تشکر می کنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالی مسئلت می کنم . در آستان شهر محرم ، مصیبتی بر همه ما وارد شد و آن شهادت این پیر هشتاد ساله که عمر شریف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذیب جامعه صرف فرمود . ملت ما از طفل ششماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا کرد و این اقتداء به بزرگمرد تاریخ ، حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه است .

حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه به همه آموخت که در مقابل ظلم ، در مقابل ستم ، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد . با اینکه از اول دانست که در این راه که می رود راهی است که باید همه اصحاب

خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند ، لکن عاقبتش را هم می دانست . اگر نبود این نهضت ، نهضت حسین علیه السلام ، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان می دادند و از اول ، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیاء اسلام حقد و حسد داشتند . سیدالشهدا با این فداکاری که کرد علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت مردم متوجه شدند که چه غائله ای و چه مصیبتی وارد شد و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنی امیه شد ، علاوه بر این ، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است . از قلت عدد نترسید ، عدد کار پیش نمی برد ، کیفیت اعداد ، کمیت جهاد اعداء مقابل اعداء ، آن است که کار را پیش می برد . افراد ممکن است خیلی زیاد باشند ، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ . و افراد ممکن است کم باشند ، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز .

انقلاب ایران به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد خورد

تاریخ ، این نهضت ایران را و این انقلاب را فراموش نخواهد کرد و این فداکاری ای که در همه قشرهای ملت اسلامی است در ایران ، فراموش نخواهد کرد . و این وحدتی که بین اقشار ملت از هر طبقه هستند ، بین برادران اهل سنت و برادران شیعی مذهب تحقق پیدا کرده است و این اخوت اسلامی فراموش نخواهد شد و این انقلاب به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد

خورد . اینکه همه قدرت های بزرگ دنیا و آنهایی که در بلوک شرق و غرب هستند ، با انقلاب ما دشمن باشند ، گو اینکه همه رسانه های گروهی دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایی کنند و دروغپردازی ، آنچه حقیقت است روشن خواهد بود و روشن خواهد شد و آن روزی هم که حضرت سیدالشهدا را مظلوم شهید کردند ، بعضی از اشخاصی که بودند ، او را به اسم خارجی و اینکه در حکومت حق وقت ، قیام کرده است ، اینطور معرفی کردند . لکن نور خدا می درخشد و خواهد درخشید و عالم را خواهد از نور پر کرد .

تکلیف ما در آستانه شهر محرم الحرام چیست ؟ تکلیف علمای اعلام و خطبای معظم در این شهر چیست ؟ در این شهر محرم ، تکلیف سایر قشرهای ملت چی هست ؟ سیدالشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را ، فداکاری در میدان ، تبلیغ در خارج میدان . همان مقداری که فداکاری حضرت ، ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین سلام الله علیه کمک کرده است ، خطبه های حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاءثیر داشته است . آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر ، در مقابل حکومت جور نباید زن ها بترسند و نباید مردها بترسند . در مقابل یزید ، حضرت زینب سلام الله علیها ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند و صحبت هائی که در بین

راه و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبری که حضرت سجاد سلام الله علیه رفت و واضح کرد به اینکه قضیه ، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست ، یعنی ما را بد معرفی کرده اند ، سیدالشهدا را می خواستند معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت ، خلیفه رسول الله ایستاده است . حضرت سجاد این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم . امروز کشور ما هم به همین نحو است . سازمان عفو بین المللی که من باید بگویم سازمان جعل بین المللی ، سازمان کذب بین المللی ، در یک بیانیه ای که صادر کرده است ، همان تهمت هائی که در صدر اسلام ، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او می زدند ، زاید بر او را بر کشور ما زده اند . همان دروغ هائی که اتباع یزید منتشر کردند ، امروز همین سازمان عفو بین المللی (به اصطلاح ) منتشر می کند یک همچو دروغ هایی را . انسان خجالت می کشد که بگوید ما در یک کشورهائی و در یک زمینی زندگی می کنیم که اینها رسانه های گروهی اش است و اینها هم سازمان های عفو بین المللی و سازمان های دیگرش است . انسان عار دارد که بگوید ما در عصری زندگی می کنیم که تمام ارزش ها ، تمام ارزش ها فدای قدرت هاست ، فدای منافع مادی است و برای خود جز منافع مادی چیزی را ارزش نمی دانند . و ما امروز اینطور مبتلا هستیم

. آن پیرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را می کشند و آن فساق و آن منافقین می گویند که این را ما کشتیم برای اینکه مستقیما در شکنجه ها و در قتل ها ، مستقیما دخالت داشته است . این چه بی آبروئی است که اینها دارند ، چه سنخ تربیتی است که اینها شده اند . از آن طرف آنهمه تهمت به جمهوری اسلامی و از آن طرف اینطور جنایات به اشخاصی که شب در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد . تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است ، در میدان جنگ از قلت عدد نترسید ، از شهادت نترسید . هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان ، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند . ما باز درست نمی توانیم ادراک کنیم که حجم این پیروزی چقدر است . دنیا بعد خواهد ادراک کرد که این پیروزی ملت ایران چه حجمی دارد . به همان حجمی که این پیروزی دارد و این مجاهدت همان حجمی را که دارد ، در ازائش مصیبت ها هم باید حجم شان زیاد باشد . ما نباید متوقع باشیم که همه قدرت ها را دستشان را از منافع شان در اینجا و انشاءالله در منطقه کوتاه کردیم ، و متوقع این باشیم که هیچ صدمه ای به ما وارد نمی شود . ما نباید متوقع باشیم که با اینهمه پیروزی ، ما همین طور سالم خواهیم ماند . ما همین طور روزمره ، همانطوری که سابق بوده حالا هم باید باشیم . تکلیف همه روحانیون ، چه خطبائی که منبر

تشریف می برند ، یا ائمه جمعه و جماعت و هر کس که با مردم سر و کار دارد و با آنها صحبت می کند ، این است که وضعیت قیام حضرت سیدالشهدا را به مردم درست بفهمانند که قیام برای چی بود ، چه بود و با چه عده ای قیام شد و با تحمل چه مصائبی آن قیام به آخر رسید ، که به آخر نخواهد رسید .

نقش عظیم مجالس عزا و سوگواری در ایجاد وحدت کلمه

این را باید همه گویندگان توجه بکنند و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه نبود ، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز بشویم . تمام این وحدت کلمه ای که مبداء پیروزی ما شد برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد . سید مظلومان یک وسیله ای فراهم کرد برای ملت که بدون اینکه زحمت باشد برای ملت ، مردم مجتمعند . اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسیله شد از باب اینکه از همین مساجد ، از همین جمعیت ها ، از همین جمعات ، از همین جمعه ها و جماعات ، همه اموری که اسلام را به پیش می برد و قیام را به پیش می برد مهیا باشد و بالخصوص حضرت سیدالشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع باید چه جور باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند . کیفیت مبارزه

را ، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد ، کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد ، با یک عده معدود باید چطور باشد ، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالیمقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد باید چه کرد ، باید تسلیم شد ؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد ؟ یا باید همانطوری که زینب سلام الله علیها در دنباله آن مصیبت بزرگی که (تصغر عنده المصائب ) ایستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد ، مطلب را بیان کرد و حضرت علی ابن الحسین سلام الله علیه با آن حال نقاهت ، آنطوری که شایسته است ، تبلیغ کرد .

حفظ اسلام تکلیف بزرگ است

ما امروز در مقابل اینهمه تبلیغاتی که در عالم دارد می شود بر ضدمان ، در مقابل آنها واقع هستیم . در مقابل مطبوعات ، در مقابل رادیوها ، در مقابل سخنرانی ها ، در مقابل سازمان ها ، ما در مقابل اینها واقع هستیم و ما منافع آنها را از دست شان گرفته ایم و دست آنها را از کشورمان قطع کرده ایم و برای ادامه این نهضت باید کوشش کنیم ، یک نعمتی است خدا به ما داده است ، ما باید این نعمت را حفظ کنیم . اسلام که می رفت در عصر رژیم منحوس پهلوی از بین برود اسلام را برگرداندیم و آن که دشمن او

بود کنار زدیم و امروز باید این نعمت را حفظ کنیم . تکلیف همه این است که این نعمتی که خدای تبارک و تعالی داده است ، به شکر این نعمت مجاهده کنیم برای حفظ او . بحمدالله سربازهای اسلام در جبهه ها ، از ارتشی و پاسدار و بسیج و عشایر و اینها گرفته تا آنهایی که کمک به آنها می کنند ، آنها دارند خدمت خودشان را به شایستگی انجام می دهند و دشمن را روز به روز ، ساعت به ساعت عقب می نشانند و ما باید در پشت جبهه همانطوری که توده های مردم در پشت جبهه دارند کمک می کنند به جبهه ها ، علمای اعلام ، گویندگان بزرگ ، خطبای عظیم الشان هم باید جهاد کنند و جهاد آنها تبلیغ است . جهاد آنها فهماندن حجم این پیروزی است و این عملی که شما برای او انقلاب کردید و این ایده ای که برای او قیام کردید ، فهماندن به ملت ها و ملت که مقدار این پیروزی چقدر است و برای حفظ او باید چه کرد . همان طوری که پپروزی حاصل شد به حضور همه جمعیت ها در میدان و در صحنه ، حضور همه در صحنه های نبرد جبهه و پشت جبهه ، حفظ این نعمت بزرگ الهی هم محتاج به این است که حاضر باشند جوان های ما ، حاضر باشند که هر وقتی آنها را خواستند ، بروند و از اسلام دفاع کنند . اسلام یک امری است که انبیاء که نبی اکرم ، که اولاد نبی اکرم و اصحاب متعهد نبی اکرم برای

او جانفشانی ها کردند و برای او زحمت ها کشیدند . اسلام چیزی است که از خدا آمده است و باید حفظ بشود و اگر خدای نخواسته این پیروزی که دنبال این انقلاب به دست شما آمده است ، به واسطه سستی ما ، به واسطه ضعف تبلیغ ما ، به واسطه ضعف حضور ملت به شکست (خدای نخواسته ) برسد ، بدانید که اسلام تا قرن ها دیگر نمی تواند سربلند کند . تکلیف بزرگ است و همه باید تکلیف بزرگ را بپذیریم . آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاءالله و حضور در محضر حضرت سیدالشهدا و امثال او ، و این غایت آمال اشخاصی است که عشق به خدا دارند و ما می بینیم در جبهه ها ، برای ما نقل می کنند از جبهه ها که این جوان های عزیز در جبهه ها شب چه حالی دارند ، چه ذکر و فکر و دعائی دارند و نمازی ، و روز با چه نشاطی به جبهه ها می روند . این چیزی است که خدای تبارک و تعالی ، نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به این ملت عطا فرموده است ، این نعمت را حفظ کنید .

همین شهادت ها پیروزی اسلام را بیمه می کند

شما آقایان روحانیون و همه روحانیونی که در کشور هستند همه مکلفند به اینکه این نعمت خدا را ، این عطیه الهی را حفظ کنند و شکر این نعمت را برآورند و شکر به این است که تبلیغ کنند . آنچه که سیدالشهدا عمل کرد و آن ایده ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی

که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد ، به مردم روشن کنند و بفهمانند به همه که مساءله مجاهده در راه اسلام آن است که او کرد . می دانست که با یک عده قلیل کمتر از صد نفر نمی شود مقابله با یک

همچو ظالمی دارای همه چیز کرد ، در صورت های مادی ، لکن می دانست که همین شهادت پیروز کرد اسلام را و اسلام را تجدید کرد . همین شهادت این پیرمردهای محراب از مدنی رحمه الله گرفته تا این شهد اخیر ما ، همین شهادت ها پیروزی را بیمه می کند . همین شهادت هاست که دشمن شما را رسوا می کند در دنیا ، هر چند که همه دنیا با آنها موافق باشد . !!! آنها که !!! همین سازمان عفو بین المللی که آنهمه دروغپردازی کرده است ، سند صحیح هم دارد ، سند صحیحش این است که منافقین اینطور می گویند ، مستند این است که در نوشته های منافقین این امور هست ، آنهائی که دشمن اسلامند ، آنهائی که دشمن ملت هستند ، دشمن مسلمانان هستند ، آنهایی که دیوانه شدند برای اینکه نرسیدند به آن اهدافی که داشتند ، و او سلطه بدتر از سلطه محمدرضا بر این کشور بود .

شما باید تبلیغ کنید آقا ، محرم است ، این محرم را زنده نگه دارید . ما هر چه داریم از این محرم است و از این مجالس . مجالس تبلیغ ما هم از محرم است ، از این قتل سیدالشهد است و شهادت اوست . ما باید

به عمق این شهادت و تاءثیر این شهادت در عالم برسیم و توجه کنیم که تاءثیر او امروز هم هست . اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود ، کشور ما پیروز نمی شد . همه در تحت بیرق امام حسین سلام الله علیه قیام کردند . الان هم می بینید که در جبهه وقتی که نشان می دهند آنها را ، همه با عشق امام حسین است که دارند جبهه ها را گرم نگه می دارند . لکن در این اجتماعاتی که در محرم و صفر می شود و در سایر اوقات ، مبلغین عزیز و علمای اعلام و خطبای معظم باید مسائل روز را ، مسائل سیاسی را ، مسائل اجتماعی را و تکلیف مردم در یک همچو زمانی که گرفتار اینهمه دشمن ما هستیم معین کنند ، به مردم و به کشور بفهمانند که ما در بین راه هستیم و باید تا آخر راه انشاءالله برویم . ما با این ترتیبی که تاکنون بوده است و کشور ما و افراد کشور ما بحمدالله حاضر بودند ، با این ترتیب اگر پیش برویم ، آخر کارمان به پیروزی مطلق می رسد ، لکن نباید سست بشویم .

ما تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم جز خدای تبارک و تعالی

این کشور ما که قیام کرد ، از اول هم که قیام کرد جمهوری اسلامی و استقلال کامل و نه شرقی و نه غربی را اعلام به دنیا کرد و از اول اعلام کرد به دنیا که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم . مائیم و تحت عنایات خدای

تبارک و تعالی و پرچم توحید که همان پرچم امام حسین علیه السلام است . وقتی این اعلام را شما به دنیا کردید و معلوم است پشت سر این اعلام ، دنیا بر ضد شما خواهند قیام کرد . از اول باید توجه به این معنا بکنید که ما هم همانطوری که سیدالشهدا در مقابل آنهمه جمعیت و آنهمه اسلحه ای که آنها داشتند قیام کرد تا شهید شد ، ما هم همین طور ، ما هم برای شهادت حاضریم . الان هم می بینید که در عین حالی که عده ای از بزرگان جمعه را از بین بردند ، آنهائی که الان هستند ، تمام با روی گشاده اعلام می کنند که ما تا مرز شهادت این پست را داریم و حاضریم . همه باید اینطور باشند .

آنهائی که از مجالس لهو و لعب بازمانده اند شکوه دارند

اگر نهضت شما و قیام شما و اینها مثل قیام های دیگر بود که برای رسیدن به یک چیزهای دنیوی بود ، قیام کرده بودید که فراوانی باشد ، قیام کرده بودید که ارزانی باشد ، قیام کرده بودید که رفاه باشد ، قیام کرده بودید که مجالس لهو و لعب باشد ، اگر برای اینها قیام کردید ، خوب حق دارید که آنهایی که می خواهند شکوه کنند ، شکوه کنند . البته توده مردم شکوه ندارند ، آنی که دارد ، آنهایی است که از آن مجالس لهو و لعب بازمانده اند ، لکن توده ای که قیام کرده است و از اول هم غیر از اینکه ما برای اسلام و جمهوری اسلامی قیام کردیم ، دیگر آمال و آرزویی نداریم . این

ملت خسته نمی شود . این ملت اینطور نیست که بگوید حالا که نرسیدیم به آن ، پس برویم سراغ کارمان . این ملت می بینند رسیده به آن . الان موج این نهضت شما و انقلاب شما ، در عالم این موج رفته است ، در همه جای دنیا این موج پیروزی شما سایه افکن است . ایرانی که مطرح نبود در مجامع دنیا جز اینکه یک عضوی است از اعضای نوکرهای آمریکا ، امروز در همه دنیا آنهایی که انصاف دارند تصدیق می کنند که این جمهوری اسلامی پیروز است و پیروزی او هم ادامه دارد انشاءالله .

از رحمت خدا ماءیوس نباشید

برادران عزیز! ماءیوس نباشید (لا تیاءسوا من روح الله ) از آن چیزهایی که خدا عنایت به شما می کند و از آن عنایات الهی ماءیوس نباشید و نیستید و شما پیروزید و در دنیا سرافرازید . شما ملتی هستید که ، اگر یک ملتی بود که کاری از او نمی آمد ، گوشه گیری کرده بود ، انعزال کرده بود ، نه آمریکا با او مخالف بود نه شوروی و نه سایر قدرت ها . همانطوری که در زمان سابق ، مثل بره مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان این بره ها افتاده بودند ، سرش را او می برید و دستش را او می برید . بله ، شکم برای یک عده ای تا اندازه ای جور بود ، درست بود ، اما محرومین چطور بودند ؟ در آنوقت محرومین را بروید حساب کنید . ملت ما که همان یک دسته نیستند که دور و بر مثلا قدرت های

در اینجا پر و بال بزنند و استفاده کنند . ملت ما !!! این !!! اکثرش این محرومینی هست که سر تا سر کشور هستند و در آن زمان اصلا برای آنها کاری نشده بود و امروز در همین مدت کم ، بیشتر از آن مدتی که آنها بودند در این کارها ، کار انجام گرفته است در صورتی که ایده شما این نبوده است ، اینها از توابع هست . آن چیزی که شما می خواستید اسلام بود ، آن چیزی که شما می خواستید جمهوری اسلام بود ، آن چیزی که شما می خواستید نه شرقی نه غربی و این حاصل است ، این را حفظش کنید . الان اشخاصی هستند که عقیده شان این است که ما باید باز یا برویم آن طرف ، یا برویم آن طرف ، لکن ملت ما قبول نمی کند دیگر این معانی را . ملت ما از اول قیام کرد برای اینکه جمهوری اسلامی بدون اینکه بوی شرق یا غرب را بدهد مطلوب اوست . حالا که اینهمه جوان داده است و اینهمه خون داده است و اینهمه عزیزان را از دست داده است ، حالا دیگر نمی آید بگوید که خیر ، حالا همه ما را کشتید دست شما درد نکند ، بسم الله . ما تا آخرین وقت و تا آخرین نفس ایستاده ایم و ملت ایستاده است و بحمدالله با قدرت دارد پیش می رود .

ما رهین منت این توده های بزرگوار و ایثارگر هستیم

شما قدرت نمایی در دنیا کردید . غافل از این قدرت نمایی نباشید . اینهمه دشمن ها برای همین است که این یک قدرتی در مقابل

دنیاست و متحریند باید چه کرد با این قدرت . شما یک قدرتی نشان دادید به دنیا که تاکنون هیچ جمعیت قلیلی نتواسته است این قدرت را در جمعیت های بزرگ ایجاد کند . باید این را حفظش کنید . اسلام را زنده کردید ، باید زندگی او را ادامه بدهید . ادامه اش به عهده همه است ، از کسی که شخص اول روحانیون هست و مراجع هستند ، تا آن طلبه ، بچه ای که مشغول است در درس خواندن . خطبا تکلیف دارند که با خطبه و با صحبت مردم را بیدار کنند و حفظ کنند . علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهایی که دارند مردم را در سنگر حفظ کنند و خود مردم هم بحمدالله حاضر هستند و ما باید از آنها تشکر کنیم و انصافا ما رهین منت این توده های بزرگواری هستیم که همه چیزشان را می دهند و چیزی هم نمی خواهند ، از آن پیرزن ها که آن چیزی که در طول عمرشان تهیه کردند ، حالا می آیند برای اسلام می دهند تا آن اشخاصی که قلک شان را می شکنند و پولش را می آورند برای اسلام می دهند . من نمی توانم توصیف کنم از این ملت و نمی توانم تجلیل کنم . اما واگذار می کنیم تا خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت خاص خودش را اعطاء بفرماید . خداوند انشاءالله همه شما را حفظ کند و در این سنگرها محکم پا بر جا نگه دارد . و مجالس را ، مجالس عزا را ، دستجات را به طور

کامل و شایسته انشاءالله حفظ کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/7/61

بیانات امام خمینی درجمع گروهی از اعضای دفتر مشاورت امام و متخصصین نیروی هوائی جمهوری اسلامی

اتکال به نفس ، بعد از اعتماد به خدا منشاء خیرات است

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه شما با ابتکارات خود و اعتماد به خداوند کارهای مهمی انجام داده اید و دستگاه های پیچیده ای را به کار انداخته اید ، موجب تقدیر و تشکر است . اتکال به نفس ، بعد از اعتماد به خداوند منشاء خیرات است و اگر کشورها ما را آرام بگذارند مردم همه امور را اصلاح می کنند ، مهم این است که شما خودتان را بیابید زیرا در رژیم گذشته ما خودمان را گم کرده بودیم و آنها هر کاری که می خواستند کردند و به ما تزریق کردند که شما توانائی انجام کارها را ندارید و دانشمندان ما از آنها توسری خورند و این بود وضع ما و مردم ما هم می گفتند برای چه کسی کار بکنیم ، چون همه چیز ما وابسته است . و مصیبت بالاتر این بود که جوانان ما با دستور مستشاران خارجی عمل می کردند و منافعشان به جیب اجانب رفت و قهرا هر کسی که می خواست در چنین محیطی انسان مستقلی باشد ، توسری می خورد و از مسائل ماءیوس و افسرده می شد ، ولی اکنون که بحمدالله از شر آنها پاکسازی شده است ، می بینید که جوانان عزیز و مردم ما توانائی انجام کارها و برداشتن موانع را دارند و من امیدوارم که به زودی به حد خودکفائی برسیم . من دعاگوی همه شما هستم .

والسلام

تاریخ : 28/7/61

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله العظمی مرعشی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای نجفی دامت برکاته !!! قم

تلگرام محترم در تسلیت شهادت ناگوار شهید محراب مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای اشرفی رحمه الله علیه موجب تشکر گردید

. بحمدالله تعالی هر یک از این شهادت های بزرگ که خسارت عظیمی برای ملت عظیم الشان اسلام است ، بر خلاف تو هم تبهکاران منافق ، موجب رسوائی منافقین جنایتکار و انسجام صفوف ملت بزرگوار می شود . (ولا یزال یوید هذا الدین بالرجل الفاجر) .

خداوند تبارک و تعالی منت گذاشته بر ملت ایران و آنکه به حسب برداشت دشمنان اسلام موجب ضعف و سستی است ، موجب قدرت و وحدت و انسجام می گردد .

از خداوند متعال پیروزی برای اسلام و رحمت و مغفرت برای شهیدان بویژه شهید اخیر و سلامت و صبر برای بازماندگان شهدا و صحت عافیت برای آسیب دیدگان خواستار است و سلامت و استدامه برکت وجود شریف را در پناه خداوند متعال و عنایات حضرت بقیه الله ارواحنا فداه خواستار است .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/7/61

نامه وزیر کشور به محضر امام خمینی جهت کسب اجازه برگزاری انتخابات مجلسخبرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مقدس رهبر عالیقدر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

احتراما معروض می دارد در اجرای ماده 12 آئین نامه اجرای قانون انتخابات مجلس خبرگان ، موضوع اصول پنجم و یکصد و هفتم و یکصد و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، وزارت کشور موظف است که پس از وصول دستور مقام رهبری مبنی بر انجام انتخابات مجلس خبرگان حداکثر ظرف 10 روز مراتب و تاریخ شروع ثبت نام داوطلبان را با استفاده از وسایل ارتباط جمعی به اطلاع امت شهید پرور ایران برساند .

مستدعی است در صورت اقتضای راءی عالی ، معروضه تقدیمی را مزین به امر مبارک مبنی بر شروع انتخابات فرمائید

.

تاریخ 28/7/61

پاسخ امام خمینی به نامه وزیر کشور

موافقت می شود . انشاءالله تعالی مبارک است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/8/61

درخواست قائم مقام شهردار تهران از محضر امام خمینی

بسمه تعالی

حضور مبارک حضرت امام خمینی مدظله العالی

با سلام و تحیات ، چون شهرداری تهران مصمم است به حول و قوه خداوند متعال نسبت به جلوگیری از احکام خلاف شرع که متاءسفانه بعضا تاکنون ادامه داشته است و نیز اجرای احکام نورانی اسلام اقدام سریع به عمل آورد ، چون در حال حاضر با توجه به گرفتاری شورای نگهبان و شورایعالی قضائی ، شهرداری قادر نخواهد بود مشکل مردم را سریعا از آن طریق حل نماید لذا خواهشمند است اجازه فرمائید تا تعیین تکلیف قطعی از طرف شورای نگهبان و یا شورایعالی قضائی ، به خاطر جلوگیری از توقف کار ، حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمدی گیلانی حاکم شرع محترم دادگاه های انقلاب اسلامی به طور مستمر نسبت به مسائل مبتلا به شهرداری که مستقیما در رابطه با مردم می باشند ، اظهار نظر فرموده و حکم شرعی که برای شهرداری لازم الاجرا باشد ، صادر نمایند .

شهرداری تهران !!! قائم مقام شهردار تهران ، محمد کاظم سیفیان

پاسخ امام خمینی به درخواست قائم مقام شهردار تهران

بسمه تعالی

همانگونه که نوشته اید ، تا تعیین تکلیف قطعی از طرف شورای نگهبان و شورایعالی قضائی ، جناب حجت الاسلام آقای محمدی گیلانی مجازند مشکلات شرعی شما را مرتفع سازند .

انشاءالله موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/8/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شوراهای اسلامی روستاهای سراسر کشور و گروهی از مهاجرین جنگ تحمیلی

توجه کنند که در شوراها افراد نفوذی از منحرفین به صورت اسلام وارد نشوند

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دو قشر عزیز در اینجا تشریف دارند و ما به هر دو قشر دعای خیر را انشاءالله فراموش نمی کنیم . یک قشر ، عده ای از شوراهای اسلامی روستا که باید ما از جهاد سازندگی که در مدتی که این انقلاب پیروز شده است و تحقق پیدا کرده است در خدمت هستند و از وجود آنها استفاده هایی زیاد در جبهه ها و پشت جبهه ها شده است و می شود و شوراهای محترم که در سراسر کشور هستند ، آنها هم برای خدمتگزاری به روستاها و محرومین و طبقه ای که از سالیان دراز در زحمت بودند و برای آنها هیچ کاری نشده بود ، انجام خدمت می دهند . تذکری که به شوراها لازم است داده شود ولو اینکه خودشان توجه دارند ، یکی این است که توجه کنند که در شوراها یک وقت افراد نفوذی از منحرفین به صورت اسلام و به صورت مقدس مآبی وارد نشوند . اینها که شیاطین هستند ، همانطوری که شیطان به شکل های مختلف وارد می شود و انسان را گول می زند اینها هم همان شیطان ها هستند و به صورت مختلف وارد می شوند . باید آقایانی که در شورا هستند ، با شناسائی تمام از سوابق آنها و از کارهائی که بعد از انقلاب متعهد بودند

و در ضمن انقلاب و مهم این است که قبل از انقلاب چه جور بودند ، بررسی بشود به اینکه اینها مردمی هستند که به انقلاب عقیده دارند ، متعهد به اسلام هستند و برای خدمت به این توده های مستضعف که همیشه محروم بودند ، آمده اند خدمت کنند . و این از مهمات امور است که مردم در هر قشری که آمده اند اینجا ، این سفارش را کرده ام و می دانم که خود شماها متوجه هستید ، لکن باز تذکر لازم است .

و یکی دیگر ، رفتاری است که با مردم و با این توده های مستضعف می شود . چه بسا باشد که خدمت ها ، خدمت های ارزنده است ، لکن گاهی !!! با !!! برخورد به بعضی افراد ، یک برخوردی است که خدمت را هم پایمال می کند . مهم این است که !!! این خدمت ها !!! واقعا احساس بکنند این خدمتگزارها که خدمتگزارند ، احساس این معنا را بکنند که این توده ها بندگان محروم خدا هستند و بندگانی هستند که قبل از انقلاب آنقدر محرومیت داشتند و در انقلاب آنقدر خدمت کرده اند و بعد از انقلاب هم تا قیام به امر درست نشده است باز جزء محرومین بوده اند و شما می خواهید به اینها خدمت کنید و خدمتگزار آنها هستید . مبادا یک وقتی در ضمن اینکه شما خدمت را می کنید ، یکی درشتی ای باشد که خدمت شما را در خودش محو کند . باید اخلاق اسلامی ، آداب اسلامی درست مراعات بشود ، همانطوری که شیوه ائمه ما

اولیاء خدا بوده است که خودشان را خدمتگزار مردم می دیدند با حسن معاشرت با رفتار انسانی ، با رفتار الهی رفتار کردند و کارهائی را که باید انجام بدهند ، با همین حسن رفتار انجام می دهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پیغمبر و شیعه همان امیرالمؤ منین هستید و شیوه های شما باید به همانطور باشد .

و یک کلمه هم به این قشری که از خاندان خودشان ، از شهرهای خودشان به واسطه این جنگ آواره شده اند ، عرض می کنم که ما در مسائل و مشکلاتی که شما دارید ، توجه داریم و دولت هم توجه دارند و شوراها هم دارند ، بسیج هم دارد ، به اندازه آنکه توانائی دارند ، خدمت خواهند کرد و انشاءالله که به زودی جنگ پایان پیدا می کند ، خدمت ها به شما زیادتر خواهد شد و من از دو قشر سپاسگزاری و تشکر می کنم که آمده اند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم .

مشکلی که امروز دنیا را تهدید می کند ، مشکل این دو ابرقدرت است

مشکلی که امروز دنیا را تهدید می کند ، مشکل این دو ابرقدرت است . این دو ابرقدرت که تمام دنیا را در زیر بال خودشان نگه داشته اند و از آنها استفاده می کنند ، اینها مشغول به یک طرح هایی هستند و درست کردن یک سلاح هایی هستند که برای آتیه بشر خطرناک است . گر چه هر دسته ای از دسته دیگر می ترسند و این ابرقدرت از آن ابرقدرت و آن از این ، لکن ممکن است که یک وقت در راءس یکی از این دو ابرقدرت

، یک دیوانه ای واقع بشود مثل هیتلر یا مثل صدام و به واسطه آن جنونی که برای قدرت دارد ، دنیا را به تباهی بکشد . و اگر خدای نخواسته یک جنگ بین این دو قدرت در امروز تحقق پیدا کند ، اینها دنیا را به خاک و خون می کشند و به تباهی . مشکل دنیا امروز اینها هستند . مشکل های دیگر ، مشکل های منطقه ای است و این مشکل را باید ملت ها و اشخاص متفکر در همه دنیا و توده های محروم دنیا دنبال این بروند که این مشکل را رفع کنند . اگر آنها بنشینند که دولت های آنها این مشکل را رفع کند ، نخواهد کرد . دولت ها نه همچو قدرت و عرضه ای دارند و هواهای نفسانی هم که خودشان دارند ، مانع از این می شود که با این دو ابرقدرت مخالفت کنند .

باید برای آتیه دنیا ، امروز توده های مردم ، نویسندگان ، گویندگان ، فکر بکنند و مردم را آگاه بکنند به این خطری که تمام بشریت را تهدید می کند ، آگاه کنند همه توده های دنیا را که این خطر بزرگ پیش است و اگر این ابرقدرت ها در این حالی که هستند و مشغول تهیه سلاح های بزرگ اتمی و غیر آن هستند ، به همین حال باقی باشند ، دنیا ممکن است که به خرابی بکشد و عمده ضررش به ملت ها برسد . باید هر کس در هر جا هست ، نویسنده هائی که هستند ، روشنفکرانی که هستند و علمایی که در همه قشرهای

دنیا هستند و دانشمندان ، مردم را به این خطر آگاه کنند تا بلکه خود مردم و توده های مردم و مقابل این دو قدرت بایستند و این سلاح ها را جلوگیری کنند . و اینکه زمزمه این هر وقت شده است و می شود ، مدت ها در این حرف هست که می خواهیم تحدید این سلاح های اتمی را بکنیم و می خواهیم تفاهم کنیم به اینکه این سلاح های اتمی با موشک های عظیمی را که تازه درست شده است . جلوی این را بگیریم . هر دوی اینها شعر است و آمریکا هم همین نظر را دارد که شوروی را اغفال کند و آن سلاح ها را در غرب و در هر جائی که دست دارد ، این سلاح ها را مهیا کند برای یک روزی که با فشار یک دگمه ، دنیا به آتش کشیده بشود . امروز باید مردم دنیا توجه به این مشکل بزرگ دنیا بکنند و هر قشری ، نویسنده ای ، مطبوعات ، در سر تا سر دنیا دنبال این مطلب باشند و مردم را بیدار کنند که در مقابل این کارهائی که اینها می کنند ، درست قیام کنند . البته کم و زیاد الان هستند قشرهایی که تظاهر می کنند بر ضد این سلاح ها ، لکن باید همه مردم قیام کنند تا بتوانند کاری انجام بدهند .

اگر چنانچه قدرت آمریکا نبود ، صدام هم نمی توانست که این کار احمقانه را بکند و اگر قدرت آمریکا نبود ، اسرائیل هم نمی توانست که این کار سفاکانه را بکند و اگر قدرت آمریکا

نبود ، این دولت های اطراف خلیج و امثال اینها هم این کارهایی را که حالا انجام می دهند ، نمی دادند و دنیا از این دو قدرت اگر بخواهد خارج بشود ، باید همانطوری که در ایران عمل شد که تمام قشرها قیام کردند و تمام قشرها نهضت کردند و انقلاب کردند و به هیچ یک از دو قدرت پناه نبردند ، مستقلا خودشان وارد عمل شدند و با اینکه همه کوشش ها را کرد آمریکا !!! برای اینکه !!! از زمان سابق تا حالا برای اینکه اینها را سرکوب کند ، نتوانست . تا همه کشورهای اسلامی و غیراسلامی ، تمام کشورهایی که در دنیا هستند و همه آنها هم توده هایشان بیچاره و ضعیف است در تحت سلطه حکومت های خودشان ، تا اینها قیام نکنند و تا اینها توجه به این خطر بزرگی که دنیا را دارد تهدید می کند و اگر خدای نخواسته یک وقت واقع بشود ، دیگر کشوری باقی نمی ماند و انسانی شاید باقی نماند ، الا کم ، باید فکر بکند دنیا . باید دانشمندها فکر بکنند ، مردم را بیدار بکنند . قلم تنها فایده ندارد ، گفتن تنها فایده ندارد ، اعتماد به دولت ها فایده ندارد ، خود مردم و خود نویسندگان و گویندگان باید مردم را بیدار کنند و قلمی فایده دارد که بیدارگر توده های مردم باشد و اگر چنانچه حال دنیا به همین وضع باشد ، از قبیل اسرائیل و صدام باز هم ممکن است باشد و اگر این از بین رفت و او از بین رفت ، یکی دیگر

مثل اینها را بتراشند . شما ببینید که صدام چه کار ناشایسته ای کرد که امروز در دام افتاده است و نمی داند چه کند . مثل صدام ، مثل آن کسی بود که ادعای پهلوانی می کرد و هر وقت که می رفت بیرون یک کسی پیدا می شد او را کتک می زد یا زمین می زد ، بر می گشت مادرش را کتک می زد . صدام در هر جبهه ای که سیلی خورده است و در هر جبهه ای که شکست خورده است ، دنبال آن ، یک دسته از این عراقی های بیچاره ای که در تحت ظلم او هستند و دست و پا می زنند ، از آنجا بیرون کرده است . یا به حبس کرده است و با سلاح های دورزن خودش !!! را !!! این افراد محروم جامعه را ، شهرهای عربی نشینی که محروم هستند ، اینها را هدف قرار می دهد ، یا شهرهای دیگر ایران را . این همان مساءله است . هر وقت شکست می خورد یک همچو قضیه ای هست . الان هم که شکست فاحش را خورده است ، منتظر باشید که باز اگر خدای نخواسته بتواند او در شهرهای مرزی یک جنایتی بکند و دوستان و منافقین هم در داخل ، و این برای این است که اذهان را از این شکست بلکه بتواند منصرف کند ، در عین حالی که در همین عملیات محرم که قوای مسلح ایران آنقدر پیشروی کردند و اینها را از کشور بیرون کردند ، البته یک مقداری باز هست و !!! قریب بیش از

!!! قریب به دو هزار نفر از آنها اسیر گرفتند که هزار و هشتصد نفرش شاید در پشت جبهه ها آمده باشد ، و آنطور منهدم کردند بساط آنها را و آنقدر از مهمات آنها را گرفتند به غنیمت و از قراری که می گویند تاکنون حدود نود خودرو و امثال این را از آنها به غنیمت گرفته اند و بسیاری از چیزها را منهدم کرده اند . در عین حالی که این مسائل هست و این پیشرفت ها هست ، صدام در نطق خودش می گوید که ایران حمله کرد ، لکن ما آنها را شکست دادیم ، ارتش ما آنها را شکست داد . تبلیغات خارجی هم ، همه بوق های خارجی هم بنایشان بر این است که هر وقت که این شکست می خورد تا مدتی اصلا حاشا می کنند یا ساکت می شوند ، مدتی هم که می خواهند صحبت کنند می گویند که ایران اینطور می گوید ، صدام هم همینطور می گوید . از ایران هم که می خواهند نقل بکنند یک چیز کمتری را نقل می کنند ، مثلا می گویند که صد نفر را تاکنون اینها گرفته اند ، و از آن وقتی که می خواهند نقل کنند با آب و تاب نقل می کنند ، مدتی این کار را کنند ، بعد کم کم که می بینند نمی شود و حاشا کردنش نمی شود ، کم کم می روند دنبال اینکه به یک وجهی مسائل را بگویند . در قضیه خرمشهر توجه کردید که قضیه خرمشهر ، مدت ها انکار این می کردند که خرمشهر گرفته

شده است از آنها . هم صدام می گفت که این حرف نیست ، ما چقدر از اینها کشته ایم ، چه کرده ایم ، چه کرده ایم و هم بوق های تبلیغاتی دنبال او این حرف ها را می زدند . کم کم که آنهمه اسیر گرفتند و نشان دادند و اینها ، آنوقت می گوید که ما به ارتش قدرتمند خودمان دستور دادیم که شما فتح خودتان را کرده اید و عقب نشینی حالا کنید ، دیگر ما فتح تمام شد . و تعجب این است که این را در برابر ارتش و نظامی های خودش و فرماندهان خودش می گوید ، که آنها در باطن نفس شان به ریشش می خندند (اگر داشته باشد) و می فهمند که قضیه چی است . در عین حالی که می بیند که همه اینهایی که در مقابلش ایستاده اند فهمند که این دارد بی ربط می گوید ، با جراءت می گوید . الان هم همین طور است ، الان هم این سردار قادسیه باز می گوید که سپاه قادسیه من ، ارتش قادسیه من چه کرده اند . اخیرا می گوید که در همین جنگ ، چهار هزار نفر ما ایرانی را کشتیم و تاکنون چقدر از دست داده ، آنها را گرفتیم آوردیم و چقدر هم اسیر گرفتیم . این همین معناست که نمی داند اصلش چه بکند و این باید نفرینش را به آمریکا بکند که یک همچو کلاهی سر این گذاشته اند و اگر انشاءالله خداوند توفیق بدهد به مسلمین و مسلمین درست توجه به مسائل منطقه بکنند و اسرائیل را

از منطقه اخراج و از دنیا بیرون کنند ، آنها هم باید به آمریکا نفرینش را بکنند . این کشورهای اطراف ما هم که تاکنون هر چه توانسته اند کمک کرده اند ، حالا تازگی می گویند که اگر ایران بخواهد وارد عراق بشود ، ما ایران را حصر اقتصادی و سیاسی می کنیم . شما تا حالا هر کاری توانسته اید کرده اید . آنطوری که می گویند تاکنون سی میلیارد دلار حجاز کمک کرده است به ارتش عراق و به عراق و راه ها را باز کردند اینها برای اینکه سلاح ها را از طرف بفرستند برای اینها و افراد هم فرستاده اند . آن بدبخت که آن طرف دنیا نشسته ، نمی تواند کلاه خودش را نگه دارد ، آن هم می گوید که ، آن نمیری می گوید که ما کمک می کنیم به اسرائیل . آن مردک در داخل خودش به هم ریخته است ، نمی داند چه بکند ، این معنا را می گوید ما کمک می کنیم . اینها همه عروسک هایی هستند دست آمریکا ، آمریکا می گوید اینطور بگو ، می گوید . دنیا باید آمریکا را از بین ببرد ، و الا تا اینها هستند ، این مصیبت ها در دنیا هست . اینجا نشد ، یک جای دیگر . الان در بسیاری از جاهای دنیا امریکا آتش افروخته و جنگ هایی که الان در بسیاری از جاهای دنیا هست ، همه اش زیر سر این است و دنیا را اینها دارند تهدید می کنند و هرگز هم اینها سلاح هایی که می گویند متوقف

می کنیم و آنها را محدود می کنیم به حد ، هرگز راست نمی گویند . بنابر این ما باید هر چه فریاد داریم به سر اینها بزنیم و امروز که سالروز لانه جاسوسی است ، من به ملت مان تبریک عرض می کنم و این عملی که دوستان اسلام ، مجاهدین اسلام انجام دادند ، یک عمل بسیار خوبی بوده است و بسیار مؤ ثری بود که این لانه از اینجا کنده شد . اگر این لانه جاسوسی در اینجا بود ، شاید ایران را به تباهی می کشید . الان هم در خارج به عراق هی نقشه می دهند ، از اینجا نقشه ها می گیرند با آن چیزهایی که دارند و به عراق می دهند . هر کاری می خواهند بکنند . تاکنون همه تقریبا ، تقریبا همه ، همه نه ، بسیاری از این کشورهای خلیج و اطراف خلیج و اینها کمک های همه طرفی کردند با عراق و کاری هم نتوانستند بکنند . حالا تازه می گویند که !!! ما !!! اگر ایران بخواهد پیش برود در عراق ، ما دیگر تاب تحمل نداریم و ما اینها را از جهت سیاسی و از جهت (در بعضی جاها هم می گویند) نظامی ، از جهت سیاسی و از جهت اقتصادی در فشار قرار می دهیم . شما تا حالا هر کاری توانسته اید کرده اید ، کاری دیگر نمی توانید بکنید . بیخود خودتان را در دنیا ضایع می کنید و شما بدانید که اگر صدام خدای نخواسته پیش ببرد ، تمام شما را به آتش می کشد . صدام وضع

روحیش این است . اصلا در روحیه صدام این تبهکاری است و آدمکشی و جنایت است . اگر خدای نخواسته این یک سلطه ای پیدا بکند ، حجاز را از بین می برد ، سوریه را از بین می برد ، این چیزهای خلیج را ، کویت را هم ، همه اینها را از بین خواهد برد . این مرد اینطوری است . جنس این آدم اینطوری است . همانطوری که جنس اسرائیل اینطور است که جنایتکار است و به جنایت دل خوش می کند ، این هم همین طور است . اینها برادر هم هستند .

و خداوند شر شیطان بزرگ و شیاطین بزرگ و کوچک را انشاءالله رفع کند و مسلمان ها را بیدار کند و دولت های اسلامی را از این غفلتی که دارند ، هشیار کند . و ملت بزرگ ایران که الگو هستند برای تمام کشورها و ملت ها ، خداوند آنها را از آفات و بلیات حفظ کند و این آوارگان را انشاءالله خداوند صبر عنایت کند و قدرت به دولت و ملت عنایت کند که آنها را درست انشاءالله ، جاهای آنها را بهتر از سابق بسازند و خدمت به این مردم محروم بکنند .

والسلام علکیم و رحمه الله

تاریخ : 17/8/61

استفتاء رئیس کل بانک مرکزی ازمحضرامام خمینی درمورد ارزحاصل از فروش نفت

اشاره

محضر مقدس رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی

به دنبال فرمان جنابعالی در مورد لغو قوانین خلاف اسلام و مطالعاتی که در بانک مرکزی بدین منظور و جایگزین نمودن قوانین جدیدی که مخالف شرع مقدس اسلام نباشد به عمل آمد ، چون شبهه ای در مورد مالکیت دولت

بر ارز حاصل از فروش نفت ایجاد گشته است ، لذا از محضر آن مرجع عالیقدر تقاضا دارد که پاسخ سؤ ال زیر را بفرمایند .

سوال : آیا ارزی که از طریق فروش نفت که توسط دولت و با هزینه و سرمایه گذاری دولت استخراج گشته و توسط دولت نیز به فروش می رسد متعلق به دولت و در مالکیت او هست یا نه ؟

محسن نور بخش

تاریخ 17/8/61

فتوای امام خمینی در پاسخ رئیس کل بانک مرکزی ایران

بسمه تعالی

متعلق به دولت و در مالکیت دولت اسلامی است که باید صرف در اداره کشور و مصالح ملت شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/8/61

پیام امام خمینی به مردم اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عموم مردم مسلمان و رشید اصفهان دامت توفیقاتهم

سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار

رحمت خداوند بر همه شهیدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان که جوار قرب او را برگزیدند و سرفراز و مشتاق به سوی جایگاه مخصوص شان در پیشگاه رب خویش شتافتند . و سلام و درود بر شما پدران و مادران ، همسران ، فرزندان و بازماندگان شهدا که از بهترین عزیزان خود در راه بهترین هدف که اسلام عزیز است ، بزرگوارانه گذشته اید و در امر دفاع از دین خدا ، آنچنان صبر و مقاومت نشان داده اید که رشادت و استقامت یاران سید شهیدان حضرت امام حسین (ع ) را در خاطره جهانیان تجدید کردید . اینجانب با عرض تبریک و تسلیت به مردم قهرمان و شهید پرور استان نیرو خیز اصفهان و همه ملت بزرگ ایران که وفاداری خود را به اسلام و خدای متعال به نحو احسن به اثبات رسانده اند ، اطمینان دارم که این فداکاری ها و جانبازی ها در آینده نزدیک شجره طیبه اسلام را بیش از پیش بارور می نماید و دشمنان قسم خورده اسلام را به نابودی و اضمحلال محکوم خواهد ساخت . از خداوند متعال برای شهدای عزیز رحمت و مغفرت و برای جانبازان مجروح و معلول شفای عاجل و برای خانواده های محترم آنان صبر و اجر مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/8/61

پاسخ امام خمینی به پیام مشترک فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد پاکسازی جاده پیرانشهر به سردشت ازعوامل ضد انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

از قول من به کلیه رزمندگان اسلام بویژه رزمندگانی که در منطقه عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا علیه السلام با دشمنان اسلام مبارزه می کنند تبریک بگوئید . اسلام و مسلمانان متعهد ، به این پیروزی های چشمگیر شما چشم دوخته اند و از یاد هیچ یک از ما نخواهید رفت . شما فرزندان عزیز ملت هستید . فتحی که به دست شما صورت گرفت ، برای ملت سرافرازی بود . امیدوارم این پیروزی تا آخرین مرحله موفق باشد . سلامت و سعادت تمام رزمندگان را از خداوند خواهانم و از دعا شما را فراموش نخواهم کرد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/8/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از هموطنان ارمنی!!! کلیمی !!! آشوری !!! زرتشتی وکلدانی ، رهبران دینی و نمایندگان اقلیت های مذهبی در مجلس شورای اسلامی

ما همه که در تحت پرچم توحید هستیم تا با هم مجتمع نباشیم ، نمی توانیم در مقابل کفر مقاومت کنیم

من خوشبختم که جمهوری اسلامی بعضی فرصت ها را به ما و ملت ما نصیب می کند و از آن فرصت ها ، ملاقات با قشرهای مختلف و مذاهب مختلف و دین های مختلف است . ما همه در تحت لوای توحید مجتمع هستیم . ایران مال همه است و توحید مذهب همه است و مبداء و معاد ایده همه است و ما این مشترکات را داریم و ملت واحده هستیم و لازم است که در مسائل ایران ، همه در صحنه باشیم و همه با هم ید واحده باشیم که دیگرانی که می خواهند به همه ماها تعدی کنند ، چه با اسم اسلام و چه با اسم سایر مذاهب ، به مسلمین جهان و به ملت های مظلوم جهان ظلم و ستم روا می دارند ، با هم تشریک مساعی کنیم در اینکه یک راه پیدا کنیم برای جلوگیری از ستم در تمام قشرهای انسان های دنیا

.

انبیاء عظام سلام الله علیهم از آدم تا خاتم که تشریف آورده اند و انبیاء بزرگ اولوالعزم که در بین مردم تشریف داشته اند ، همه آنها برای اینکه پرچم توحید را و عدالت را در بین ملت ها بر پا کنند . پیامبران ، تمام پیامبران در طول تاریخ اینطور نبوده است که فقط یک ناصحان باشند ، بلکه آنها برای تهذیب اخلاق مردم به گفتار ، به کردار ، به عمل ، به فعالیت ماءمور بودند و خدای تبارک و تعالی آنها را برای اینکه انسان ها را بسازند ، برای اینکه خلق انسانی در آنها رشد پیدا بکند و اعمال و افعال انسانی داشته باشند ، مبعوث فرموده است و همه در هر حالی که بوده اند کوشش خود را کرده اند . و من یک نکته ای که سابقا هم گاهی گفتم عرض می کنم و آن این است که ما نمی دانیم چرا این انبیائی که اینقدر کوشش کرده اند برای تهذیب ملت ها ، برای اصلاح ملت ها ، برای جنبه معنویت ملت ها ، حکومت هائی که در طول تاریخ آمده است ، چه حکومت های اسلامی و چه حکومت های ادیان دیگر ، بر حسب قاعده در خلاف مشی پیامبران خود عمل کرده اند . شما امروز می بینید که کشورهای دنیا مبتلا هستند به سرانی که ادعای مسیحیت می کنند ، ادعای یهودیت می کنند ، ادعای اسلامیت . ابتلائی که الان ملت های دنیا دارند به دست بسیاری از این سران ، ابتلائی است که باید ما ابتلاء انبیا حساب کنیم . همانطوری که

انبیا در صدر عالم تا آخر مبتلا بودند به دست یک خیانتکارانی که با آنها آنطور عمل کردند که روی تاریخ را سیاه کردند ، ملت های آنها هم امروز مبتلا هستند به سرانی که روی تاریخ را سیاه می کنند و انبیا را سرشکسته در پیش خدای تبارک و تعالی (نعوذ بالله ) می کنند . شما ببینید که اگر پیغمبر اسلام را ببرند در محضر خدا و به او بفرماید خدای تبارک و تعالی ، وحی کند به او که این افرادی که ، حکومت هائی که ادعای اسلام می کنند ببینید چه می کنند با مردم ، ببینید که این حکومت ها بر خلاف مصالح کشورهای خودشان عمل می کنند ، جوابی ندارند جز اینکه من تبلیغ کرده ام لکن آنها نشنیدند . و اگر هر یک از انبیا را ببرند در محضر خدا و خدای تبارک و تعالی به آنها وحی کند که این حکومت هائی که از مذهب شما هستند ، ببنید الان در جهان چه می کنند ، امریکا با مردم چه می کند با دعوی مسیحیت . آن مسیحی که تمام وجودش بر این بوده است ، این مسیحی که تمام وجودش روحانی بوده است و بر این معنا بوده است که مردم را روحانی کند ، الان آنهائی که ادعای مسیحیت می کنند ، اقبالشان به دنیا از آنهائی که مشرک هستند کمتر نیست . آنهائی که اصلا مبداء و معاد را قبول ندارند ، با آنهائی که دعوی مسیحیت می کنند ، دعوی یهودیت می کنند از این سران ، فرق با آنها معلوم نیست چیزی

باشد ، بلکه شاید اینها جلو باشند از آنها در اینکه به دنیا توجه دارند و مردم مظلوم را زیر پای خودشان خرد می کنند . امروز شما می بینید که صهیونیست در عالم که مدعی یهودی بودن هست و یهودیان او را قبول ندارند ، با مردم چه کند و معذلک ادعا می کند که من تابع حضرت موسی هستم . و بالاتر و بدتر از او دولت های بزرگ مسیحی با مردم چه می کنند ، با آن روحانیتی که حضرت مسیح داشته است ، با مردم چه می کنند و با ملت های خودشان ، حتی با ملت های مظلوم خودشان . و دیگران چه می کنند که روی مسیحیت را سیاه کرده اند ، البته روی خودشان سیاه است . و همین طور سایر قشرها و آنهائی که ادعای اسلام می کنند . امروز صدمه ای که ملت مسلمان ما از صدام دارد می کشد و ملت مظلوم مسیحی و غیر مسیحی از صهیونیست ها در لبنان و امثال لبنان می کشند ، کی از دیگری کشیده است این رنج ها را ؟ اینها همه مدعی هستند ، لکن در عمل بینید که چه هستند . و ما ملت ها ، ما همه که در تحت پرچم توحید هستیم ، تا با هم مجتمع نباشیم ، تا در اصل ملیتی که مال همه است با هم مجتمع نباشیم و با هم وحدت نداشته باشیم و در صحنه حاضر نباشیم ، نمی توانیم در مقابل این سیل کفر و این سیل فزاینده ای که همه عالم را دارد می برد ، نمی

توانیم مقاومت کنیم . اینکه می بینید در ظرف چهار سالی که ، قریب چهار سالی که ایران بحمدالله ایستاده است و رزمندگان در حدود بیش از سه سال ، بیش از دو سال در جنگ هست ، شما می بینید که اینها همه ایستاده اند و با همه مشکلات ایستاده اند و ملت هم پشت سر آنها و این است که موجب پیروزی ما شده است .

دولت اسلامی برای همه دین هائی که رسمی هستند احترام قائل است

شما این مطلب را باید بدانید که دولت اسلامی برای اگر به وظایف اسلامی عمل کند ، برای همه قشرها ، برای همه دین هائی که رسمی هستند در ایران ، برای همه اینها احترام قائل است ، برای همه اینها همانطوری که برای سایر قشرهای ملت مسلمان احترام قائل است ، برای آنها هم قائل و این نیست جز اینکه اسلام اینطور است .

شما در تاریخ شاید دیده باشید که وقتی که لشکر معاویه آمد و چند نفر را چه کرد و یکی از زن های اهل مذاهب رسمی را ، آن خلخال را از پایش درآورد ، حضرت امیر که حکومت آنوقت بود (بر حسب نقل ) فرموده است که شنیدم خلخال از پای یک کسی که با اسلام است و تابع اسلام است درآوردند و اگر کسی در این امر بمیرد ، این را نباید ملامت کرد . اینطور پشتیبان است . ملت ایران همه با هم باید در صحنه باشند ، همه با هم باید تشریک مساعی کنند برای حفظ ایران و برای اینکه انشاءالله این کشورهای دیگر را هم از آن اسارت هائی که داشته اند بیرون بیاورند . شما

مقایسه یک حساب ، پیش خود !!! که !!! یک حساب را مقایسه کنید مابین آن رژیم سابق و رژیم هائی که الان هم در دنیا هست و بوده است ، با رژیمی که امروز در ایران برقرار است ، شما مقایسه کنید بین این دو تا ببینید که وضع همه ملت در عین حالی که گرفتاری های همه جانبه دارد دولت و ملت ما ، در عین حالی که ملت و دولت ما در فشار اقتصادی دولت های بزرگ هستند ، در عین حالی که دولت و ملت ما مورد تهاجم نظامی دولت ها هستند ، معذلک آنقدری که در این چند سال ، در این دو سه سال کم ، با همه این گرفتاری ها ، برای مستمندان کار شده است ، در طول سلطنت این پدر و پسر غیر انسان ، حاصل نشده بود . و مطمئن باشید شما که دولت اسلامی خدمتگزار است برای همه قشرهای ملت ، اختصاص به یک طایفه ، دو طایفه ندارد و ما از طرف اسلام ماءمور به این معنا هستیم . ما ماءمور به این هستیم که تا آقایان در تعهد خودشان به دولت اسلامی و جمهوری اسلامی باقی هستند ، ما در تعهد خودمان در خدمتگزاری به آنها باقی باشیم . و من امیدوارم که ملت مطلقا از مسلمین و این قشرهای غیر مسلم مربوط به اسلام و اینهائی که به رسمیت شناخته شدند در اسلام و در قانون اساسی ، همیشه توجه به این داشته باشند که پیروزی ما با این است که همه با هم باشیم . پیروزی ما ، پیروزی شما

در این است که همه در صحنه باشیم ، در این است که اختلافاتی که جزئی بین تان هست برطرف باشد و اختلاف در کار نباشد . در چیزهائی که مربوط به دولت است ، در چیزهائی که مربوط به مجلس است ، در چیزهائی که مربوط به قانون است ، باید همه ما تشریک مساعی کنیم ، همه ملت با هم باشند . مجلس خبرگان تقویت رهبری است امروز در ملت ما مطرح است قضیه مجلس خبرگان برای تعیین رهبری . این مساءله ای است که نباید ملت ایران برای آن کم ارج قائل باشد . الان یک دسته از قراری که شنیدم دوره افتاده اند که این مجلس خبرگان نباید باشد برای اینکه تضعیف رهبری است .

مجلس خبرگان تقویت رهبری است

گول این حرف ها را نخورند ، باید همه وارد بشوند ، این یک تکلیف است . حفظ اسلام یک تکلیف شرعی است برای همه ما . حفظ مملکت توحیدی یک تکلیفی است برای همه قشرهای ملت و اگر چنانچه همه با هم نباشند و در صحنه حاضر نباشند و راءی به وکلا ندهند و راءی به مجلس خبرگان ندهند و وکلائی که باید تعیین بشود و کسری دارند راءی کم بیاورند ، این بر خلاف تکلیف عمل کرده اند . باید همه در

صحنه باشند و همه وارد باشند و من به قشر روحانیت هم عرض می کنم که کناره گیری موجب این می شود که همانطوری که در زمان سابق از کناره گیری علمای مذاهب ، اسباب این شد که ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هر کاری خواستند دولت کردند و دولت

ها را به حال خود گذاشتند و هر طور سرکشی خواستند کردند ، اگر چنانچه شما از صحنه بیرون بروید ، علما ، دانشمندان از صحنه بیرون بروند ، این اسباب این می شود که باز آن مسائل سابق پیش یباید . امروز تکلیف است . مجلس خبرگان تکلیف است برای همه که هم در آن که می خواهد خبره بشود باید برود اسم نویسی کند ، آن که لایق است برود و اسم نویسی کند ، ملت به آنها راءی بدهند . در هر صورت اگر چنانچه ما همه مان در صحنه نباشیم و همه به فکر این نباشیم که این کشور را از شر مفسدان نجات بدهیم ، اگر به فکر این نباشیم ، خدای نخواسته اگر حاضر هم ، در وضع حاضر هم خیلی تاءثیر نکند ، در وضع آینده ملت باز تاءثیر می کند و خدای نخواسته دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص می کند که بر صغیر و کبیر ما رحم نکنند . و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به همه ما توفیق بدهد که خدمت کنیم به این کشور ، خدمت کنیم به این ملت و همه با هم باشیم و بر ضد کسانی که بر خلاف این ملت هستند ، بر خلاف مصالح این ملت هستند ، نهضت خودمان را حفظ کنیم و انشاءالله در طول تاریخ ، دیگر گرفتار آن حکومت هایی که خودشان را از مردم جدا می دانستند و برای خودشان دستگاه های سلطنتی درست کرده بودند ، گرفتار انشاءالله نشویم .

والسلام علینا و علی عبادالله الصاحین

تاریخ : 27/8/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام موحدی کرمانی

بسم الله

الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی موحدی کرمانی دامت افاضاته

به دنبال شهادت جانگداز حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج عطاءالله اشرفی رحمه الله علیه ، جنابعالی را به سمت امام جمعه باختران منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ ، مردم را به وظایف دیگری که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند ، آشنا سازند . امید است اهالی محترم عموما و حضرات علمای اعلام خصوصا و نهادهای انقلابی فرصت را مغتنم شمرده همکاری های لازمه را در انجام هر چه باشکوهتر نماز وحدت آفرین جمعه با جنابعالی داشته باشند . موفقیت همگان را از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/9/61

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان خراسان

امروز ملت در مراکز نماز جمعه اجتماع و با یکدیگر تفاهم می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

همانگونه که کرارا گفته ام ، یکی از برکات این انقلاب و پیروزی ما این است که با آقایان علما و خصوصا برادران اهل سنت که قبلا خدمتشان نمی رسیدیم ملاقات می کنیم و من امیدوارم که این مساءله ادامه پیدا کند و وحدت کلمه برای همیشه برقرار باشد .

برپائی نماز جمعه یکی از برکات بسیار عظیم اسلام بود که مع الاسف قبل از پیروزی انقلاب در بین علمای شیعه بسیار کم جلوه و برادران اهل سنت هم که اقامه کردند ، خطبه هایشان محدود به حدودی خاص بود . اما امروز از برکت نماز جمعه است که ملت از خانه هایشان بیرون ریخته و در مراکز نماز جمعه اجتماع و با یکدیگر تفاهم می کنند و به مسائل سیاسی و دینی گوش می دهند ، که این مساءله

بسیار ارزشمند است و همانطور که می بینید روز به روز هم بحمدالله رشد کرده و بر این جمعیت افزوده می شود و هیچ گاه تزلزلی در آن دیده نشده است .

این رسانه های گروهی بیگانگان هستند که تبلیغ می کنند مردم علاقه زیادی به نماز جمعه ندارند شما در کجای دنیا می توانید جائی را مثل استان اصفهان پیدا کنید ؟ همین چند روز پیش فقط در شهر اصفهان حدود سیصد و هفتاد نفر را تشییع کردند معذلک همین شهید داده ها و داغدیده ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می دهند . امروز مردم ما فهمیده اند که تا فداکاری نباشد ، اسلام را نمی شود پیش برد و می دانند که همه ما باید برای اسلام فدا شویم .

سیره انبیاء عظام خصوصا نبی اکرم و اصحابش در طول تاریخ ، فدا شدن در راه اسلام بوده است و مردم ما هم این سیره را پیش گرفته و از آنان تبعیت می کنند . این زمزمه هائی که گاهی می شود مبنی بر اینکه گرفتاری زیاد است و مثلا گرانی زیاده شده است و مردم دلسرد شده اند ، بی اساس است . شما می بینید که اینگونه مسائل در کشورهائی که سال های طولانی انقلاب کرده اند وجود دارد و شما کشوری را سراغ ندارید که چهار سال از پیروزی انقلابش گذشته باشد و همه چیزش درست باشد و هر روز مردم بیشتر در صحنه باشند و بیش از پیش از انقلاب و دولت پشتیبانی کنند و این چیزی نیست جز اینکه این انقلاب ، اسلامی و مربوط

به اسلام است . اگر این انقلاب مثل سایر انقلاب ها مربوط به طایفه و حزبی خاص بود . و یا عده ای با کودتا قدرت را به دست می گرفتند ممکن نبود که ملت اینطوریکپارچه دنبالش حرکت کنند و از آنها حمایت کنند و این نعمتی است که اسلام به ما عنایت فرموده و ما باید قدر این عنایت خدا را بدانیم . این از عنایات اسلام است که همه برادران اهل سنت و شیعه با هم هستند و اختلافی هم با یکدیگر ندارند و بحمدالله کسانی را که در دو طرف بودند و تفرقه ایجاد می کردند را هم شناختند و کنار زدند و امروز صادقانه در کنار یکدیگر خدمت می کنند و من امیدوارم که این رویه مستدام باشد .

ائمه جمعه یکی از مؤ ثرترین قشرهای جامعه به حساب می آیند

ائمه جمعه باید توجه داشته باشند که یکی از مؤ ثرترین قشرهای جامعه به حساب می آیند و باید توجه داشته باشند که مردم گوششان به اینهاست و در اجتماع ائمه جمعه سعی می کنند ببینند امام جمعه چه می گوید . از این رو باید سعی شود خطبه ها پرمحتوا باشد . در خطبه ها هم باید امر به تقوا و اینگونه مسائل رعایت شود و هم مردم را به وحدت و حضور در صحنه دعوت نمایند .

اینکه می بینید اجانب اینگونه بر ضد ایران تبلیغ می کنند و رسانه های گروهی شان بی وقفه علیه ما به کار گرفته می شوند ، برای این است که این قیام برای اسلام است و ما می خواهیم فرهنگ اسلامی را در همه جا گسترش دهیم و اینها می ترسند که

مبادا اسلام در کشورشان رشد پیدا کند و دیگر جائی برای آنها نباشد . از جمله اموری که اجانب به آن دامن می زنند ، همین مساءله انتخابات است . هر انتخاباتی که در ایران می شود . اینها می گویند مردم این دفعه نمی آیند ، مردم سست و خسته شده اند . و شما دیدید که در انتخابات گذشته ، از انتخابات اصل نظام جمهوری اسلامی گرفته تا مجلس خبرگان برای قانون اساسی ، مجلس و رؤ سای جمهور ، مردم هر دفعه بهتر از دفعه قبل شرکت کردند . الان هم عده ای در خارج نشسته اند و تبلیغ می کنند که این دفعه دیگر مردم خسته شده اند و شور سابق را ندارند و از این قبیل حرف ها . اینها اکثر عقده هائی در دل دارند و روی همین عقده هاست که این صحبت ها را می کنند . اگر عقده های درونی آنها حل می شد ، چنین صحبت هائی را نمی کردند . همین منافقین و دیگران که مردم آنها را از ایران بیرونشان کرده اند ، در خارج نشسته اند و می گویند مردم با ما هستند . شما ائمه جمعه موظفید برای جلوگیری از شیطنت هائی که اینها می کنند و می گویند مردم اعراض کرده اند و در انتخابات شرکت نمی کنند ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنید و مردم نیز ثابت کنند که اعراض نکرده اند و با شرکت شان در انتخابات ثابت کنند که از اسلام رویگردان نیستند . اسلام چیزی نیست که کسی بتواند از آن رویگردان باشد .

ما هر روز شاهدیم که مادران شهدا ، کسانی که حتی چند شهید داده اند ، فریاد می زنند که اگر باز هم داشتیم در راه خدا می دادیم و تاءسف می خورند که دیگر فرزندی ندارند که در راه خدا بدهند . اجانب تبلیغ می کنند که در ایران بچه های کوچک را با زور به جبهه می فرستند ، در حالی که چنین نیست . مردم می خواهند جلوی این جوان های چهارده پانزده ساله را بگیرند که به جبهه نروند ، ولی آنها از دست پدر و مادرها فرار می کنند و به جبهه می روند . مسلما فردی را که بالغ نیست نه کسی می گوید به جبهه برو و نه کسی چنین حقی دارد که بگوید . مردم مابحمدالله خودشان از رفتن به جبهه ها استقبال می کنند و جبهه ها را پر می کنند . من امیدوارم که شما آقایان با صفای قلب در کنار یکدیگر باشید و مردم را به صلاح و سداد دعوت کنید و همه در صحنه باشید و مردم را به حضور در صحنه دعوت کنید . اینطور نیست که آدم خوب کسی باشد که در کناری نشسته باشد و تسبیحی دست بگیرد و در مسجد ذکر بگوید . اگر انسان خوب اینگونه بود حضرت رسول صلی علیه و آله و سلم و حضرت امیر مومنان (ع ) هم این کار را می کردند . ما ندیدیم در تاریخ کسی گفته باشد رسول اکرم و امیر مؤ منان در جائی از صحنه کناره گیری کنند و در مسجد بنشینند و ذکر بگویند ، بلکه بعکس

در همه جا حضور داشتند و در صحنه بودند . بنابراین اینکه عده ای نشسته اند و می گویند باید کناره گیری کرد ، درست نیست . روحانیت باید عضو فعال جامعه باشد و مردم را هدایت و ارشاد نماید . شما آقایان هم بر امور جاری در محل خودتان نظارت داشته باشید و مردم را هدایت کنید . من هم از خداوند می خواهم که به شما توفیق دهد تا به اسلام و مسلمین خدمت کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/9/61

بیانات امام خمینی درجمع گروهی ازرزمندگان اسلام مستقردرکردستان و اعضایخانواده های شهدای انقلاب اسلامی

شما برادران موجب سرافرازی حضرت امام زمان سلام الله علیه در پیشگاه خدای تبارک و تعالی شدید

بسم الله الرحمن الرحیم

من امروز بنا نداشتم که صحبت بکنم و حالا هم به طور اختصار یک کلمه می گویم و دعا می کنم به شما . من الفاظ را و گفتار را ناقص تر از این می دانم که در ستایش از شما جوانان عزیز و همه ارگان هایی که در ایران خدمت می کنند ، از ارتش و سپاهی و کمیته و بسیج و هم اینها ، الفاظ کوتاه هستند که از شما برادران و از این چهره های نورانی مستعد برای شهادت مدیحه بگویند . شما آبروی اسلام را و آبروی رسول خدا را در پیشگاه مقدس حق تعالی حفظ کردید و شما برادران موجب سرافرازی حضرت امام زمان سلام الله علیه در پیشگاه خدای تبارک و تعالی شدید . حماسه هایی که شماها در کردستان و نیز دوستان شما در جاهای دیگر از قبیل جبهه مسلم و محرم و سایر جبهه ها آفریدید ، قابل توصیف نیست و شما مستعد این باشید که امام زمان سلام الله علیه از شما توصیف کند و خدای

تبارک و تعالی به شما عنایات خاصه خودش را بکند و انشاءالله خواهد کرد . شمائی که از جان خودتان در راه اسلام گذشته اید و در میدان های نبرد حق بر باطل پیشقدم شدید و سرکوبی کردید از این دشمنان اسلام و دشمنان ملت و دشمنان ملت کرد و غیر کرد ، شماها موجب سرافرازی همه ملت شدید . ما به وجود شما افتخار می کنیم و من از خداوند تعالی سعادت شما را در این دنیا و آن دنیا و سلامت شما را و رحمت بر شهیدان شما را خواستارم و امیدوارم خدای تبارک و تعالی به شما عزیزان پیروزی عنایت کند و ثواب شهدا را به شما مرحمت فرماید . خداوند تمام رزمندگان ما را در همه جبهه ها از بلیات حفظ کند و پیروزی آنها را که پیروزی اسلام است ، پیروزی قرآن مجید است ، ثبت کند در لوح محفوظ .

شما اهالی کردستان گول این گروهک ها را نخورید

من یک کلمه به شما و اهالی کردستان عرض می کنم که شما اهالی کردستان و دیگرانی که در آن نواحی هستند گول این گروهک ها را نخورید . اینها نغمه ای بلند کردند بر خلاف قرآن مجید و برخلاف اسلام . نغمه نژادپرستی ، طرح اینکه کرد ، لر ، فارس ، اینها باید از هم جدا باشند و هر یک مستقلا برای خود چیزی داشته باشند ، این آن است که اسلام آمده است که بردارد از میان ، این دیوارها را اسلام آمده است که خراب کند و همه شما و همه ما و همه مسلمین در تحت لوای لااله الاالله و توحید همقدم باشیم

و هم نفس باشیم و اسلام را به پیش ببریم . و امیدوارم که موفق بشوید به اینکه اسلام را در همه کشورهای اسلامی و حقایق اسلام را در همه دنیا پیاده کنید و شما بحمدالله الگو هستید برای تمام کشورهائی که هستند و مسلم بدانید که چشم همه کشورها یعنی مسلمان های کشورها و مستضعفان کشورها به شما دوخته شده است و دعای ما بدرقه شماست . و خدایا! تو را به اولیایت قسم می دهیم که این عزیزان ما را حفظ کن ، این دوستان خدا و دوستان امام زمان را پیروز کن .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/9/61

بیانات امام خمینی در دیدار با فرمانده ژاندارمری و نماینده امام در ژاندارمری جمهوریاسلامی

سعی کنید روح ایمان و اسلامیت را در پرسنل زنده نگه دارید

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته ای که باید تذکر دهم این است که اولا هیچ گاه از حجم کار زیاد نترسید که کار هرقدر هم زیاد باشد در مقابل اراده انسان ناچیز است و اگر انسان بخواهد ، می تواند همه کارهای عظیم را با حجم هر قدر هم زیاد به انجام برساند .

دوم اینکه سعی کنید روح ایمان و اسلامیت را در پرسنل زنده نگه دارید . اگر روح اسلام در افراد باشد همانطور که امروز در سرتاسر جبهه ها می بینید ، همه مسائل حل می شود . همه می خواستند ژاندارمری را از اخلاق اسلامی و ایمان جدا کنند و آنها را بد تربیت کنند . انشاءالله سعی شود که تربیت اسلامی در بین افراد احیا شود . امروز مردم از هر لحاظ کمک خواهند کرد و به همین جهت مشکلات حل خواهد شد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/9/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت انجمن هایاسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور

مراقب باشید که منحرفین در انجمن های اسلامی نفوذ نکنند

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما دانشجوهای عزیز که امید آینده کشور اسلامی هستید تشکر می کنم که تشریف آوردید در این روز سرد و با شما ملاقات می کنم . شما می دانید که هر چه از خوبی ها و بدی ها برای یک ملتی تحقق پیدا می کند ، وابستگی یا استقلال ، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی ، تابع تربیت های دانشگاهی است . آنچه که دانشگاه در یک کشوری نقش دارد از امور مهمه ای است و نقش بزرگی دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند و به طور صحیح ایفا کند ، کشور را به مقصد اعلای خودش

می رساند . این دو جناح دانشگاه و فیضیه که بحمدالله امروز با هم تحکیم وحدت کرده اند و با هم یک عضو برای جامعه شده اند ، اینها می توانند که کشور را به استقلال حقیقی و آزادی برسانند و اگر خدای نخواسته این دو قشر انحراف پیدا کنند ، مطمئن باشید که کشور و احکام اسلام به انحراف کشیده می شود . از این جهت این کاری که شما دانشجوهای عزیز دارید و آن کار توجه به مسائل اسلامی دانشگاه ، از امور بسیار با اهمیت و ارزشمند است و از آن طرف بسیار با مسؤ ولیت .

آن چیزی که من به نوع قشرهایی که ملاقات کرده ام سفارش کرده ام و امروز به شما جوان های عزیز سفارش می کنم و تاکید می کنم این است که انجمن های اسلامی باید توجه کنند که در بین این انجمن ها از این منحرفین نفوذ نکنند . شما مطمئن باشید که این منحرفین و منافقین و آنهائی که دستشان از این کشور کوتاه شده است با هر حیله ای که شده است می خواهند در همه جای کشور خصوصا در دانشگاه که مرکز علم و مرکز همه جهات کمالی انسانی است ، می خواهند نفوذ کنند و چه بسا اشخاصی با ظاهر بسیار صالح و در حضور شماها بیشتر از شماها قید و بند اسلام و فریاد (وا اسلاما) می زند ، خدای ناخواسته از منحرفین باشد . آنها همانطوری که شیطان با هر صورتی در می آید و با هر حیله ای انسان را منحرف می کند ، اینها هم شیاطین انسی

هستند که به هر صورتی و به هر شکلی در می آیند و ممکن است که در بین شما خدای نخواسته یک نفوذی بکنند و اگر خدای نخواسته یک همچو نفوذی بشود ، بدانید که انحراف در پیش است . گرچه به کوتاه مدت نشود ، در دراز مدت انحراف خواهد شد . و لهذا باید سعی خودتان را ، کوشش خودتان را در انتخاب افراد برای این

انجمن ها بکنید و دقت کنید که افراد ، افرادی باشند که سابقه آنها و قبل از انقلاب آنها و در انقلاب درست معلوم باشد و با شناخت کامل در این انجمن ها راه داده بشوند . این انجمن ها فعالیت شان بسیار ارزش دارد ، لکن یک همچو مسؤ ولیت هائی دارند که مسؤ ولیت شان هم بزرگ است . چنانچه مسؤ ولیت توجه به همه جهات دانشگاه و نظارت به همه جهات دانشگاه راجع به اینکه انحرافی واقع نشود ، استاد منحرفی خدای نخواسته وارد نشود و متصدیان امور خدای ناخواسته منحرف نباشند ، این هم از امور مهمی است که باید بسیار رویش دقت بشود ، لکن توجه به این معنا که برای هر امر جزئی نباید شما به عنوان اینکه حزب الله هستید ، برای یک امر جزئی افرادی که صالح هستند ولو سابق یک خطائی یا یک کاری که الزامی بوده است کردند ، نباید کنار بگذارید . باید هر چه بکنید جاذبه داشته باشید و اشخاصی که اینها در حال حاضر خوب کار می کنند و مفید هستند ، در دانشگاه ها باشند و تعلیم و تربیت را بکنند با نظارتی که

همه دانشجویان در امور دارند .

در هر صورت کار ، کار مهمی است و این کار مهم مسؤ ولیتش هم مهم است و من امیدوارم که شما برادرهای عزیز و عزیزان ملت موفق بشوید در این کار اسلامی انسانی و دانشگاه های ما انشاءالله باز بشود و به کارهای خودش ادامه بدهد و برای این ملت اموری که لازم دارد ، مهیا کند .

مجلس خبرگان یک مجلسی است پشتوانه کشور

البته مسائل زیادی در پیش داریم و شما در پیش دارید که باز شیاطین دوره افتاده اند و نمی خواهند بگذارند این مسائل تحقق پیدا کند . یکی همین مجلس خبرگان است که امروز محل ابتلاء همه است . مجلس خبرگان یک مجلسی است که باید شما و ملت بدانند که این مجلس پشتوانه کشور است برای حفظ امنیت کشور و حفظ استقلال کشور و حفظ آزادی برای کشور و اگر مسامحه در این امر بشود ، یک تقصیری است که ممکن است جبران بعدها نشود این تقصیر . باید همانطوری که اعلام می کنند و آن روزی که اعلام می کنند ، آقایان بروند و افرادی را که تعیین کرده اند بزرگان ، به آنها راءی بدهند و کسانی هم که خودشان میل دارند که راءی بدهند بروند و شرکت بکنند . در آراء آزادند ، هرکس را می خواهند انتخاب کنند ، و لیکن شرکت داشته باشند ، اینطور نباشد که خدای نخواسته آمال و آرزوی استعمار را در ایران انجام بدهند . شرکت نکردن در این امر مورد آمال آن کسانی است که می خواهند این کشورها را و کشور اسلامی ما را به انحراف بکشانند

و هر چه ذخایر دارند ببرند . از این جهت من به همه ملت سفارش می کنم ، به زن و مرد سفارش می کنم که هر کس به حد قانونی رسیده است ، در این مجلس ، در این انتخاب شرکت کند و افرادی که پیشنهاد می شود و انتخاب شده است یعنی پیشنهاد شده است ، هر یک را که خواستند ، به او راءی بدهند ، لکن شرکت کنند . این یکی از مسائل مهمی است که ما داریم و امروز دنبال این هستند که نگذارند این کار بشود . کارشکنی ها می کنند ، اشکالات می کنند و این اشکالات و کارشکنی ها همه برای این است که از این مجلس می ترسند ، از اینکه این مجلس تحقق پیدا کند و در موقع خودش بتواند کار خودش را انجام بدهد

می ترسند ، از این جهت نمی خواهند که این انجام بگیرد ، چنانچه امروز بعد از اینکه دستشان از امور تخریبی تقریبا کوتاه شده است و در جبهه ها شکست خورده اند و در داخل و خارج رو به شکستند و شکست خورده اند باز دنبال این هستند که مجلس را ، دولت را ، اینها را تضعیف کنند . دنبال این هستند که در بین مردم اشکالتراشی برای دولت بکنند یا برای مجلس . و شما بدانید که این اشکالتراشان و این اشخاصی که دوره می افتند و چیزهایی را اشاعه می دهند ، اینها به خیر ملت نیست ، به خیر شما نیست ، به خیر اسلام نیست . امروز مجلس و دولت از ارگان هائی است که

ما باید حفظشان کنیم ، باید کوشش کنیم در اینکه این دولت محفوظ بماند و این مجلس محفوظ بماند و این دولت خدمتگزار است و خدمت های بسیار چشمگیری کرده است و دارد می کند ، لکن خرابی ها از بس زیاد است و از بس که گرفتاری ها زیاد است ، جنگ هست در کار ، محاصره هست ، محاصره اقتصادی هست ، مخالفت همه کشورهای خارج به استثناء بعضی از آنها هست و کمک کردن به دشمنان ما و کمک نکردن به ماست ، کارشکنی برای ملت ایران است و در یک همچو وضعیتی آنها می خواهند که در داخل یک ایجاد اختلافی بکنند که از آن اختلاف آنها بهره گیری کنند .

مخالفت با دولت ، مخالفت با اسلام است

و شما بدانید که اگر چنانچه این وحدتی که بین مسلمین هست و خصوصا در بین ایران تحقق پیدا کرده است ، اگر این وحدت از دست برود ما بر می گردیم خدای نخواسته به همان رژیم های فاسدی که همه چیز این کشور را به باد دادند و نگذاشتند مغزهای متفکر این جوان های ما به کار بیفتد . و ما الان در صورتی که سه سال ، چهار سال از جمهوری اسلامی گذشته است ، می بینیم که در همه جا به کوشش دولت و به کوشش جوان ها کارها دارد راه می افتد ، کارخانه ها با کوشش خود جوان ها دارد راه می افتد و در عین حالی که ما در سه سال تقریبا در جنگ هستیم ، معذلک دولت آنطور اقدام کرده است و آنطور خدمت کرده است که نگذاشته است که قرض بکند

کشور ما از خارج . در حالی که صدام در عین حالی که همه کشورهای متمکن و دارای قدرت با او موافقند و همراهی می کنند و مجانی به او می دهند و چه ، معذلک میلیاردها ارز خودش را از بین برده است و میلیاردها قرض کرده است و دولت ما بحمدالله با کوششی که دارد و با وحدت نظری که هست بین شان انشاءالله و با وحدتی که ما بین ملت و دولت است ، هم ارز را بالا برده اند به طور چشمگیر و هم از هیچ جا تاکنون قرض نکرده اند و ما باید تشکر کنیم از یک همچو دولتی و اگر اشکالی فرض کنید یک وقتی داریم که حتما بدانید از روی سوء نیت آنها کاری نمی کنند ، اگر چنانچه یک وقت اشتباهی داشته باشند ، اشتباه را باید به طور معقول تذکر داد و وقتی که به طور معقول تذکر دادند آنها درصدد رفعش بر می آیند . من اعلام می کنم به همه ملت که امروز مخالفت با دولت ، مخالفت با مجلس ، مخالفت با جمهوری اسلامی ، مخالفت با ارگان هائی که در جمهوری اسلامی است مخالفت با اسلام است و موجب تباهی این کشور و این ملت خواهد شد . باید همه پشتیبان باشند و همه توجه کنند به اینکه در یک همچو مشکلاتی اینطورگرفتاری ها را دارند به تدریج انشاءالله رفع می کنند ، این موجب تشکر ملت باید باشد . به مجرد اینکه در ذائقه یکی یک مطلبی درست نیست ، فورا هجوم نکنند و کارشکنی بکنند و عرض بکنم تضعیف بکنند

دولت را . و همین طور راجع به مجلس ، که مجلس در راءس همه امور واقع است ، باید تایید بکند ملت و هیچ وقت اینطور نباشد که تضعیف بکند . و من امیدوارم که ملت توجه کامل داشته باشد و این تحکیم وحدتی که شما در نظر دارید ، باز موفق بشوید و ملت موفق بشود که در بین همه افرادی که در کشور هست ، بین همه افرادی که مشغول خدمت هستند ، تحکیم وحدت بشود و همه آنها مشغول کار باشند و دلگرم مشغول کار باشند ، موجب سستی و سردی فراهم نشود ، موجب دلگرمی باشد ملت برای مجلس و دولت ، تا اینکه بتوانند انجام خدمت بکنند . خداوند انشاءالله همه شما را و همه ملت را هدایت به راه راست بکند و همه ما را خدمتگزار به اسلام ، خدمتگزار به مسلمان ها و خدمتگزار به کشور .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/9/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام نور مفیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید کاظم نور مفیدی امام جمعه محترم گرگان دامت افاضاته بدین وسیله جنابعالی را به سمت نماینده خود در منطقه گرگان منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی در رفع نیازمندی های مذهبی و مشکلات سیاسی و دینی اهالی آن سامان اقدام نموده و در اموری هم که نیاز به اذن ولی فقیه دارد جنابعالی از طرف اینجانب مجاز در تصدی و تصرف می باشید . دوام توفیقات آنجناب را از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/9/61

بیانات امام خمینی درجمع ائمه جمعه وروحانیون استان همدان ، گروهی ازروحانیون اصفهان ، اعضای نهادهای مختلف اجرایی ، کارکنان مرکز اسناد انقلاب اسلامی و وزیرمشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه

تحول روحی ملت از عنایات و تفضلات الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا باید تشکر کنم از آقایان علمای استان همدان و از علمای اصفهان و از برادرهائی که از خارک آمده اند و از برادرهائی که از تمام کشور راجع به برنامه و اینها تشریف آورده اند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم . و من امیدوارم که همه آقایان در هر جا که هستند موفق باشند و مؤ ید به تاییدات خدای تبارک و تعالی .

یک صحبت من با همه آقایان ، مشترک بین همه آقایان و همه ملت و همه علمای سرتاسر کشور و همه رزمندگان و قشرهای دیگری که در هر جا هستند ، چه آنهائی که مشغول به یک خدمت دولتی یا مجلسی یا ملی هستند و چه آنها که مشغول به جهاد هستند در مقدم جبهه ها و در پشت جبهه ها و بالاخره تمام خواهران و برادران کشور اسلامی ایران ، و آن این است که همانطوری که آقا فرمودند ، خداوند تبارک و تعالی به ما عنایت فرمود و

تفضل فرمود ، تفضلی که ما نمی توانیم از عهده شکر او برآئیم . یک تفضل در جنبه نفی که بحمدالله ملت ما با فضل الهی موفق شد که رژیم فاسدی که می رفت همه ایران را ، همه جوانان ایران را فاسد کند ، از چنگال ظلم آن و ابرقدرت هائی که دندان و چنگ شان بر این مملکت مسلط شده بود ، از ظلم آنها و از گرفتاری ها به برکت اسلام و به برکت ملت بزرگوار ایران رهائی یافتیم . و یک جنبه مثبت که تحولی در ایران پیدا شد که نمی توانید شما در تاریخ نظیر این تحول را پیدا بکنید ، تحولی که تمام قشرها را از آن وضعی که داشتند ، از آن گرفتاری هائی که داشتند ، چه گرفتاری های اخلاقی و چه گرفتاری های مادی و چه گرفتاری های معنوی متحول کرد به یک انسان هائی که برای خدا ، برای اسلام ، برای استقلال و آزادی ، همه با هم کوشش می کنند . نمی تواند انسان تصور کند که چه انگیزه ای در تمام این کشور ، در بچه های کوچک دو سه ساله تا پیرمردهای مریض در بیمارستان ها پیدا شد که همه از یک حالت طبیعی به یک حالت الهی برگشتند . شما الان در هر جای این کشور که بروید می بینید که توجه عمومی مردم ، توجه توده های مردم به اسلام است و هر گرفتاری که برای دولت پیش بیاید ، برای ارگان هائی که در دولت هستند ، برای ارتش پیش بیاید ، برای پاسدارها پیش بیاید ، برای

کمیته ها پیش بیاید و برای سایر رزمندگان ، مردم به دنبال آنها و به حمایت آنها مهیا هستند و عمل می کنند . که اگر نبود این تحولی که خدای تبارک و تعالی نصیب کشور ما کرده است ، این اگر تحول الهی نبود و این تجلی ایمان نبود ، هرگز نمی توانست کسی باور کند که آن گرگ هائی که بر این کشور تسلط پیدا کردند و با چنگ و دندان همه چیز این کشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند ، آنها بیرون بروند و نمی شد تصور کرد که همه قدرت های بزرگ و آنهائی که دنباله آنها هستند ، چه در منطقه و چه در خارج منطقه با هم دست به هم دادند از حیث تبلیغات ، تسلیحات و قوای نظامی شان و همه بر ضد این ملت مظلومی که برای خدا قیام کرده است کوشش می کنند و خدای تبارک و تعالی معذلک قدرتی به این ملت عنایت فرموده است که تمام توطئه های آنها را خنثی کرده است و می کند انشاءالله . و این از اموری است که ما شکرگزاری او را نمی توانیم بحق بجا بیاوریم ، لکن آن مقداری که برای ما میسور است در سپاسگزاری و شکرگزاری در این نعمت بزرگ ، این است که اولا تقوا را پیشه خود کنیم و خدای تبارک و تعالی را در تمام امور حاضر و ناظر ببنیم در خلوت و جلوت ، در حال جنگ و در حال صلح ، در تهیدستی و در غنا خدای تبارک و تعالی را حاضر ببینیم . همه عالم

محضر خداست ، هر چه واقع می شود در حضور خداست ، هر خطراتی که در قلب ما واقع می شود در حضور خداست . ما باید به شکر نعمتی که خدای تبارک و تعالی ، نعمت های غیر متناهی که به ما عنایت کرده است و به شکر این نعمتی که اخیرا به ما عنایت فرموده است ، توجه به او داشته باشیم و تقوا را پیشه کنیم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را به حال خودمان باز ندارد و عنایت خودش را از ما سلب نفرماید .

علمای بلاد و ائمه جمعه و جماعات مردم را دعوت کنند به تقوا و حضور در صحنه و یک کلمه به علمای اسلام و خصوصا علمای ایران و آقایانی که از استان همدان تشریف آورده اند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتی که در تمام کشور هستند و یا امام جمعه هستند یا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند ، مردم را دعوت کنید به تقوا . در نماز جمعه در خطبه اول واجب است دعوت به تقوا . با همین عنوان عربی اش را بگوئید ، فارسی اش را بگوئید و مردم را دعوت کنید که متقی باشند . و در خطبه دوم هم احتیاط لازم است که مردم را دعوت کنند به تقوی . و این دلیل بر این است که در این خطبه واجب فرموده است که مردم را به تقوا دعوت کنند ، دلیل بر این است که عنایت حق تعالی به تقوا در درجه بالایی از سایر عنایت هاست .

و ما مردم را ، شما آقایان علمائی که ائمه جماعت هستید ، علمائی که ائمه جمعه هستید ، علمائی که مبلغ هستید ، در هر جا هستید مردم را به تقوا و توجه به خدای تبارک و تعالی دعوت کنید ، که این دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا (که انشاءالله مؤ ثر خواهد بود در همه نفوس ) موجب این بشود که عنایت حق تعالی به ما ادامه پیدا کند و خداوند این نعمت را برای ما حفظ بفرماید . و یک چیز دیگری که باز مربوط به علما هست و مربوط به سایر ملت ، و آن این است که علمای بلاد ، ائمه جمعه و جماعات ، مبلغین ، مردم را دعوت کنند به حضور در صحنه . تاکنون هر چه برکات به این جمهوری اسلامی رسیده است و هر چه پیروزی نایل این ملت مظلوم ، که در طول تاریخ مظلوم بود عاید شده است ، از حضور ملت و همه قشرهاست که در صحنه اند و از اینکه جمهوری اسلامی را از خود می دانند ، چنانچه از خودشان هست . اسلام اختصاص به شخصی ندارد . اسلام ، اسلام همه است و جمهوری اسلامی خدمتگزار به همه است و مال همه است .

من عرض می کنم که هم علما این مطلب را همیشه به مردم گوشزد کنند و هم مبلغین گوشزد کنند که این حضور شما در صحنه و پشتیبانی شما از جمهوری اسلامی و از مجلس و از دولت و از قوه قضائیه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه ،

این رمز پیروزی است که عاید شما شده است و به شکرانه نعمت پیروزی ، مردم را دعوت کنید به اینکه در صحنه باشند و مردم دنبال این باشند که مشکلاتی که برای دولت یا برای مجلس یا برای ارتش پیش می آید ، ننشینند و نگاه کنند و ناظر باشند ، در صحنه باشند و فعالیت کنند . به فعالیت شماهاست که این جمهوری زنده مانده است و انشاءالله با فعالیت های شما هم زنده و شکوفا خواهد بود .

از جمله چیزهائی که باز تکلیف همه ماست و تکلیف آقایان است که مردم را به آن دعوت کنند و دنباله حضور در صحنه است این است که مجلس خبرگانی که ما امروز در پیش داریم ، اینطور نباشد که آقایان ، دیگران کناره گیری کنند ، سستی کنند . ملت را دعوت کنند ، خودشان تشریف ببرند به پای صندوق رای ، راءی بدهند ، ملت را دعوت کنند به رای . منتها ملت و شما و هر کس آزاد است همیشه و به هر کس که می خواهد ، راءی می دهد ، ولو آنکه آقایان و فرض کنید که علمای حوزه علمیه تهران یا قم آنها را معرفی نکرده باشند . شما الزامی ندارید به اینکه هر چه آنها معرفی کردند ، شما هم همان را معرفی کنید . البته آنها بررسی کرده اند ، تخصص در این امر دارند ، بررسی از امور کرده اند و با بررسی این کار را انجام داده اند ، لکن این اسباب این نمی شود که کسی الزام کند که کسی را که تو

باید به فلان راءی بدهی . آزاد هستید و رضای خدا را در نظر بگیرید و توجه به خدا داشته باشید و پای صندوق ها بعد از اینکه اعلام کردند ، تشریف ببرید و راءی خودتان را بدهید . این راءی به اسلام است . همانطور که جمهوری اسلامی را شما رفتید و راءی دادید و تقریبا از صد کمی کمتر راءی دادید ، اینجا هم امید است که به همین طورها باشد انشاءالله .

مساءله برنامه از مهمات یک کشور است

و یک کلمه هم با بعضی از گروه هائی است که اینجا تشریف دارند . اما از آنهائی که از جزیره خارک آمده اند ، باید من بسیار تشکر کنم . اینها آنطوری که امام جمعه محترمشان نقل کرد الان برای من ، (قبل از اینکه من بیایم نقل کرد) بچه و کوچک ، زن و مرد دنبال این رفتند که این مواردی را که خرابکارها می خواهند خراب کنند ، اینها دورش خاک بریزند تا نتوانند خراب کنند . این از همان تحولاتی است که در ملت ما پیدا شده است که عرض کردم . شما گمان نکنید که اگر همه جزیره خارک را به باد فنا می دادند در زمان طاغوت ، یکی پیدا می شده که بگوید چرا ، شاید هم مردم خوشحال می شدند که این شاه و نمی دانم شاه بازی هائی که بوده ، بگذارید که به هم بخورد . امروز خدای تبارک و تعالی به واسطه اسلام که سایه افکنده است بر همه و سایه محبتش بر روی همه ملت است ، با خاطر اوست که بزرگ و کوچک در صحنه اند

و در آنجائی که احتمال این هم هست که یک وقت خرابکاری بشود ، معذلک می روند و این کارها را می کنند . و من بسیار متشکرم از آنها و دعا می کنم خداوند انشاءالله آنها را حفظ کند و خداوند توفیق عنایت کند که خدای تبارک و تعالی توفیقات خودش را از ما سلب نکند و توفیق عنایت کند که ما به خدمت مشهور باشیم .

و یک کلمه هم با این گروه هایی که در برنامه هستند عرض می کنم . مساءله برنامه از مهمات یک کشور است . اگر چنانچه بدون برنامه ، یک کشوری بخواهد اداره بشود ، نمی شود اداره بشود ، باید برنامه باشد . برنامه ریزی ها را باید با کمال دقت اشخاصی که تخصص دارند ، اشخاصی که توجه به مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی و مسائل اسلامی دارند ، اینها باید با کمال دقت بررسی کنند و متحدا با هم برنامه ریزی کنند و برای کشور راه برنامه ریزی ، راهی !!! است !!! باز می کند برای پیشبرد مقاصد کشوری ، لکن یک نکته را عرض کنم و آن اینکه اگر برنامه ریزی را بدون نظارت روحانیون بکنند (یعنی متخصصینی که از روحانیون هستند) این موجب این می شود که برنامه را که ریختید ببرید مجلس ، مجلس رد کند . آنها قبول کردند ، ببرید در کمیسیونی که تخصص در این امر دارند ، آنها رد کنند . از اینجا بگذرد ببرید در شورای نگهبان ، آنجا رد کنند . این اسباب این می شود که کارها معطل بماند . شما در این

اجتماعاتی که می خواهید بکنید ، روحانیونی که در این امر تخصص دارند ، آنها را دعوت کنید که نظارت کنند که یک وقت خدای نخواسته برخلاف اسلام چیزی واقع نشود ، که اگر بر خلاف اسلام واقع بشود ، جز اینکه شما زحمت تان هدر رفته است ، کاری نکرده اید ، برای اینکه بالاخره وقتی رسید به شورای نگهبان ، شورای نگهبان رد می کند ، آنوقت شما مدت زحمت کشیده اید زحمت تان از بین رفته است ، دوباره از سر باید شروع کنید . این را از اول یک کسی که تخصص داشته باشد در امور اسلامی ، و بینائی و توجه به مسائل کشور و به گرفتاری هائی که امروز ما در کشور داریم ، توجه به این مسائل رویهمرفته داشته باشد ، آن هم حاضر باشد و با شما کمک کند و نظارت کند تا اینکه مسائل مطابق ارزش های اسلامی باشد ، وقتی مطابق شد دیگر آسان می شود ، مجلس که برود مجلس قبول می کند و شورای نگهبان هم که برود شورای نگهبان هم قبول می کند . این اسباب تند شدن کار می شود . آنطور ، اسباب این می شود که کارها تعویق بیفتد ، و در حالی که برنامه لازم داریم و محتاج است کشور ما به برنامه !!! برنامه !!! چندین ماه هی دست به دست برود ، از این کانال رد بشود ، آن کانال رد کنند تا آخر هم به نتیجه نرسد . و اما اگر چنانچه متضصصین در اصل برنامه ریزی ، متخصصین در امور اسلامی ، اینها با

هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بکنند که مطابق ارزش های اسلامی باشد ، آنوقت دیگر به زودی کار تمام می شود و بهتر هم خواهد شد . و من امیدوارم که انشاءالله این کار را جدیت کنید که بشود و عمده این است که همانطور که اول عرض کردم ، تقوا داشته باشید . تقوا برای همه لازم است و برای کسانی که متصدی امور کشور هستند ، لازمتر است .

آنهایی که متصدی امور نیستند ، تقوا یک امری است که برای شخص خودشان و احیانا هم برای یک عده ای که با او تماس دارند موثر است و خلاف تقوا برای شخص خود آن آدم و برای اشخاصی که با او معاشر هستند ، گاهی سرایت می کند و موثر می شود . اما متصدیان امور به حسب تصدی که دارند ، اگر خدای نخواسته تقوا نداشته باشند ، یک وقت می بینید که اینهائی که در راءس امورند اگر تقوا نداشته باشند ، این به همه کشور سرایت می کند ، همه کشور را یک وقت خدای نخواسته به باد می دهد و لهذا برای آنها اهمیت تقوا بسیار بیشتر است تا برای اشخاص . آنها ، هم برای خودشان خوب است ، هم برای دوستانشان خوب است و هم برای کشورشان خوب است ، برای تمام کشور . اگر با بی نظری و حسن نظر و تقوا در همه جا عمل بشود ، اختلافاتی پیش نمی آید . همه این اختلافات که می بینید گاهی پیش می آید ، همانطوری که اختلافاتی که در دولت های بزرگ پیش می

آید ، برای اینکه تقوا ندارند ، تقوای سیاسی ندارند ، تقوای اجتماعی ندارند ، تقوای شخصی و اخلاقی ندارند . این اسباب این می شود که این می خواهد او را بچاپد ، او هم می خواهد این را بچاپد ، این موجب این می شود که دعوا بشود . اما اگر تقوا در کار بود و اگر چنانچه هر کسی روی مرز خودش عمل می کرد ، اینهمه جنگ و جدال پیش نمی آمد .

اگر بخواهید شما به اسلام خدمت کرده باشید باید کارهائی که انجام می دهید با تقوا و با حسن نیت باشد

حالا ما در کشور خودمان که بحمدالله مردمش رو به تقوا و رو به اسلام و رو به احکام قرآن و اسلام هستند و دارند از آن راه می روند و آن سیر را می کنند ، برای ما ، برای خود ما ، این مساءله لازم است که آنهائی که متصدی امور این کشور هستند ، چه دولت ، چه قوه قضائیه و چه مجلس ، اینهائی که متصدی راه انداختن کار این ملت هستند و آنهائی که در جبهه ها هستند و مشغول جنگ یا تهیه جنگ هستند ، همه مردم و خصوصا اینها ، اینها اگر چنانچه بخواهند این کشور پیش برود ، اختلافات از بین برود ، اختلافاتی که همه می دانیم که اگر خدای نخواسته پیش بیاید و ملت را به تباهی خواهد کشید ، اگر اختلافات در سران قوم پیش بیاید سرایت خواهد کرد و یک وقت می بینیم که دسته دسته شدند و هر کسی یک طبلی می زند ، اگر بخواهید شما به اسلام خدمت کرده باشید ، بخواهید به قرآن مجید خدمت کرده باشید ، بخواهید که در

پیشگاه خدا رو سفید باشید ، بخواهید که فردا که از اینجا به آن در می روید رو سفید بروید ، باید اینطور باشد که کارهائی را که انجام می دهید ، بی غرض و بی مرض و با تقوا و با حسن نیت باشد . اشکال خیلی خوب است ، در مجلس مثلا ، خوب ، باید یک مطلب رد و بدل بشود ، اشکال بشود ، لکن اشکال طلبگی . دو تا طلبه وقتی که با هم می نشینند و !!! عرض می کنم که !!! صحبت می کنند ، گاهی می رسد به فریاد ، این فریاد می زند سر او ، او فریاد می زند سر او برای مطلب ، اما همه دنبال اینند که حق را پیدا کنند ، بعد هم که مباحثه تمام شد دو تا رفیق هستند ، می روند با هم می نشینند و چای می خورند . اینجور اشکال ، اشکال سازنده است . اشکال مدرسه ای ، اشکال طلبگی ، اشکال سازنده است . طلبه ها آزاد در پای درس مراجع خودشان می نشینند ، آزاد صحبت می کنند ، اینطور نیست که حق صحبت دادن به این ندهند ، به آن ندهند ، به همه هم مساوی حق می دهند ، یک بچه ای هم برود ، بچه طلبه ای هم برود وقتی اشکال بکند گوش به او می دهند ، جوابش را می دهند . این اشکال سازنده است هر دو می خواهند حق را پیدا بکنند . شما هم همین طور است ، ملت ما هم باید همه همین جور باشند .

اگر بخواهند تربیت اسلامی داشته باشند باید توجه کنند ، گوششان به این باشد که اسلام چه فرموده ، ما هم دنبال آن باشیم . اگر آرای خودشان را ، اغراض خودشان را خدای نخواسته در پیش بیاورند ، هم خودشان تباه می شوند و هم دیگران را تباه می کنند . برنامه ریزی اش همین طور است و وزارتخانه هایش همین طور است و مجلسش همین طور است ، ارتش و قوای مسلحش همین طور است ، سایر ملتش هم همین طور است ، قوه قضائی اش هم همین طور است و خصوصا در قوه قضائیه از جاهای دیگر اهمیتش بیشتر است ، برای اینکه قوه قضائیه سر و کار با همه چیز مردم دارد ، اینها باید با توجه به خدای تبارک و تعالی و حسن نیت و توجه به مسائل اسلامی (چنانچه دارند) با اینطور مشی کنند و همین طور سایر برادرهائی که در این کشور هستند .

اگر ما مشی مان را اینطور قرار بدهیم مطمئن باشید که آسیبی به ماها نمی رسد . آن روز آسیب به ما می رسد که از باطن بگندیم ، افراد باطن شان بگندد و این گند هم سرایت کند و یک دسته ای را از بین ببرد و متعفن کند . آن دسته ، دسته دیگر را ، آن دسته ، دسته دیگر را . آنوقت است که کودتا می شود و از بین می روید ، آنوقت است که ممالک بزرگ به شما طمع می کنند و با دست خودتان شما را از بین می برند . غالب آن جاهائی که این دولت

های بزرگ و این قدرت های فاسد غلبه کرده اند بر مردم ، با دست خود مردم به مردم غلبه کرده اند . کم اتفاق می افتد که یک دولتی بیاید بریزد و خودش بخواهد کاری را انجام بدهد . همیشه نشسته اند آنجا توطئه می کنند ، آدم تراشی می کنند در خود ملت . اگر توانستند از خود ملت یک بساطی درست می کنند و ملت را از بین می برند ، کشورها را از بین می برند . باید ما که یک کشوری هستیم توجه به خدا می خواهیم داشته باشیم ، می خواهیم خودمان مستقل باشیم ، می خواهیم خودمان همین کار فقیرانه ای که داریم ، مال خودمان باشد . ما نمی خواهیم که همه چیزهای بزرگ را داشته باشیم و اسیر باشیم . ما البته اگر الان هم تسلیم هر کدام از قدرت ها بشویم ، هر چه بخواهیم به ما می دهند . الان هم اگر شما دولت تان ، ملت تان تسلیم بشوید به آمریکا ، سرشار همه چیز به شما می دهند ، اما چی ، همان چیزی را می دهند که به حیواناتشان می دهند ، همان چیزی را می دهند که به اسب هایشان می دهند ، همان چیزی را می دهند که به نوکرهایشان می دهند . اما اگر ما بایستیم و بگوئیم نه ، ما نه شرقی هستیم و نه غربی ، نه این را می خواهیم ، نه آن را می خواهیم و با هیچ کس هم دعوا نداریم ، هر کس با ما مصالحه دارد و حاضر است که ما

با استقلال خودمان زندگی کنیم ، ما با او هم روابط داریم و هرکس این معنا را ندارد ، ما نمی خواهیم روابط داشته باشیم .

بالاخره اساس یک کشوری با اتحاد مردمش می شود . استقلال یک کشوری اگر بخواهد حفظ بشود باید مردم احساس کنند که ما استقلال می خواهیم . آزادی یک کشوری باید مردم احساس کنند که ما آزادی می خواهیم ، تنفر از اینکه ما در تحت رهبری و نمی دانم در تحت ذلت کشورهای چیز باشیم برای شکم مان . باید ملت این را احساس کند که ما عروسک خارجی را نمی خواهیم که به ما عروسک بدهید و ما خودمان را تسلیم کنیم . ما این زرق و برق خارجی که برایمان بیاید نمی خواهیم ، ما می خواهیم مستقل باشیم خودمان درست کنیم . اگر این را ملت احساس کرد ، هیچ وقت این آزادی و این استقلال را از دست نمی تواند بدهد ، هیچ وقت به آن طمع نمی کنند . همه طمع ها این است که توجه کنند ، این را با او دعوا بدهند ، این قاضی را با آن قاضی ، این حاکم را با آن حاکم ، آن استاندار را با آن استاندار ، مردم را با آنها ، امام جمعه ها را با مردم ، مردم را با امام جمعه ها ، از این حرف ها . اگر این مسائل پیش بیاید ، بترسید که به زودی خدای نخواسته عنایات خدا از ما سلب بشود و ما برگردیم به همان حال فضاحتی که آنوقت بود ، به حالی که جوان

های ما را می بردند تا بکلی تباه کنند ، می بردند تا تمام حیثیت انسانی را از آنها بگیرند . و اگر انشاءالله همین طوری که شما بیدار هستید ، همین طوری که توجه به مسائل دارید ، همین طوری که توجه به امور الهی دارید ، همین طوری که توجه دارید که دشمن هایتان کی هستند ، توجه دارید که دوست هایتان کی هستند ، اگر اینطور پیش بروید ، بدون اینکه جنگی باشد و بدون اینکه نزاعی باشد ، کسی با شما چیز نمی کند . این هم که می بینید یک گوشه کشور ما فرض کنید جنگ واقع شد و دو سال هم هست که آنهمه هم به ما و خودشان ضرر زده اند ، برای اینکه یک دیوانه ای پیدا کرده اند ، یک نفر آدم که نفهمید چه می کند . الان هم آنطوری که در روزنامه ها بوده (من نمی دانم صحت و سقمش را) الان هم می گویند که این آدم به واسطه اینکه شکست خورده و باید فرار کند ، بنا دارد که مخازن خودشان را از بین ببرد و از این آدم بعید ندانید شما . اما اشخاص متفکر ، اشخاص متوجه ، فرض کنید که همین دولت های ابر قدرتی ملتفت مسائل هستند ، آنها هیچ وقت خودشان نمی آیند در میدان ، آنها همیشه از این حیوانات را وا می دارند که بریزند به جان هم اینها و از بین ببرند اینها را . و ما باید ایستادگی کنیم و این توجه را داشته باشیم که شما خیال نکنید که جنگ است و

ما سختی جنگ داریم . آقا! شما هر کدامتان ادراک کرده باشید ، این جنگی که در دنیا پیدا شد ، جنگ ثانی ، این جنگ دوم ، جنگ اولش را هم من یادم هست ، اما این جنگ دومی که بسیاری از شما یادتان هست ، این جنگ با اینکه به ما هیچ ارتباط نداشت ، ما داخل جنگ نبودیم ، ما هیچی ، کنار بودیم ، در عین حال به واسطه همین جنگ ، ایران قحطی شد ، در ایران نان پیدا نمی شد ، یک چیزی بود سیاه ، مثل این عبای من سیاه بود ، یک چیز اینطور قلمبه ای می دادند به مردم . یک دانه نان سنگکی شما در تهران پیدا نمی کردید . در قم که ما بودیم ، تمام دکان ها بسته شده بود و هیچ پیدا نمی شد . امروز بحمدالله نعمت می بینید دارد . می گویید گرانی است ، شما یک توجهی به سایر جاها بکنید . کجا گرانی نیست ؟ قبول دارم که باید گرانی را جلویش را بگیرند ، قبول دارم که باید زحمت بکشند ، اما یک دولتی است که با تمام کوشش دارد زحمت می کشد و خدمت می کند ، حالا یک دسته فاسق غرغر می کنند برای اینکه حکومت دست آنها نیفتاده است و دست یک آدم هایی صحیح افتاده است . خوب آنها حسابشان علیحده است ملت ما که حسابش این نیست ، ملت ما حسابش این است که ببیند که این دولت کارش موازین اسلامی دارد ، البته اگر یک اعوجاجی هم پیدا بشود مجلس رفع

می کند ، اگر اعوجاجی در مجلس هم پیدا بشود شورای نگهبان دیگر اغماض نخواهد کرد .

بنابراین مشکلات جنگ که در دنیا اگر یک جائی واقع بشود مردم ، هم را می خورند ، در ایران با این مشکلات جنگ ارز شما بالا رفته است ، ارزی که در اول جنگ کم بوده است حالا بهتر از آنوقت شده است ، ارزی که در بین جنگ یک وقت پائین آمد الان بالا رفته است و این برای این است که دولت ما یک دولت دانشمندی است و خدمت دارد می کند ، سایر ارگان ها هم همه خدمت دارند می کنند . البته در هر جا دو نفر آدم هم که پیش قاضی می روند ، یکی شان ناراضی در می آید و این حکم به عدل هم ناراضی درست می کند ، اما این را نباید پای حساب آورد . ما باید توجه کنیم به اینکه گرفتاری در حال جنگ و انقلاب هست ، خود انقلاب هر جا واقع شده است ، در بعضی جاها بیشتر از چند میلیون آدم کشته شده است در انقلابشان . اینجا انقلاب شده است ، انقلاب هم البته ما ضایعات داشتیم اما نه ضایعات انقلاب ، کم بود ضایعات در اینجا . الان هم بحمدالله همه جا امن وامان است ، یک جنگ بین یک دیوانه و عاقل هم در سرحدات هست ، این هم که بیرونش کردند تمام شد و تمام می شود انشاءالله . باید هرکس که غر به گوشش می خوانند ، جوابش را بدهد که آقا کجا گرانی نیست . خوب ، البته

یک مملکت اینطوری است . اگر شما پیدا کرده ای یک جائی که نعمت اینطوری که الان هست در ایران ، البته یک چیزهائی که اساسی نیست فرض کنید سیگار کم است ، حالا هم که سیگار زیاد شده ، فرض کنید یک چیزهای تجملی نیست ، شما تجملی را می خواهید چه کنید ؟ تجملی همان ها بود که آنها وارد می کردند و شما را اسیر می کردند ، ارز شما را از بین می بردند . اما آنهائی که اساس زندگی است نان است و نمی دانم گوشت است و اینها هست حالا گران است من هم قبول دارم گران است ، اما نباید ما وقتی که یک جنسی گران شد در حالی که خوب بود اصلش به حسب قاعده دنیا قحطی باشد ، پیدا نشود ، اصلا گوشت ، من خودم با این چشم هایم دیدم که یک اسبی که مرده بود یک عده ریختند سرش و گوشتش را بردند ، من خودم این را دیدم . امروز گوشت هست منتها گران است ما هم قبول داریم ، اما در صدد هستند که درست کنند . و من به شما نوید می دهم که انشاءالله کشور شما کشور صحیح خوب بشود به شرط اینکه متعهد به اسلام باشید و متوجه باشید به اینکه خدای تبارک و تعالی عنایت به ما کرد . و ما حفظش باید بکنیم ناشکری نکنید . من می ترسم خدای نخواسته از اینکه اگر ناسپاسی خدای تبارک و تعالی از ما دید ، با اینکه اینهمه نعمت به ما عنایت کرده است ، اگر ناسپاسی ببیند خدای

نخواسته عنایتش را کم بکند و ما تباه بشویم . شکر نعمت خدا بکنید ، توجه به خدا داشته باشید ، انشاءالله همه موفق خواهید شد و همه پیشبرد خواهید کرد و مملکت شما یک مملکت نمونه خواهد شد و همه تان سلامت و سعادت داشته باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 13/9/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای مرکزی و نماینده امام در جهاد سازندگی

اگر جنبه ایمان مردم تقویت شد ، همه امور به راحتی انجام می شود .

بسم الله الرحمن الرحیم

از مسائلی که شما و دیگران گزارش داده اند ، بسیاری از خیانت هائی که به این کشور و مردم گردیده است ، کشف می شود که چه کوشش هائی در جهت بازداشتن ما از همه چیز ، انجام شده و جلوی مغزهائی که می توانستند کار بکنند و پیشرفت علمی داشته باشند را گرفته و کشاورزی ما را از بین بردند . شما می بینید که چقدر از زمین ها هنوز بلااستفاده و چه مقدار از آب آنها مانند آب کارون به هدر می رود . آنها به اسم اینکه ما می خواهیم پیشرفت داشته باشیم و مملکت ما مملکت صنعتی باشد ، مساءله اصلاحات ارضی را بهانه کردند . قضیه آنها قضیه کلاغی شد که می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد که راه رفتن خودش را هم فراموش کرد ، که خدا خواست و مملکت را از دست آنها گرفت و مسائل و تصمیمات به دست خود مردم افتاد .

اینکه شما گفتید در کارها هماهنگی وجود دارد ، کار بسیار خوب و صحیح است . زیرا تا امور آنگونه اجتماعی نباشد و همه افراد ، یک رویه و هدف را نداشته باشند ، کارها پیش نمی رود . امروز همه

مردم ما می خواهند به اسلام و کشورشان خدمت کنند و ما می بینیم در عین حال که این کشوری که به دست ما افتاده هیچ پیشرفتی نداشته است ، اما انسان های آن تبدیل به انسان های پرشور و فعال گردیده اند که همین دلیل است که ما می توانیم همه کارها را خودمان انجام دهیم . اگر چه امریکا نمی خواهد و نمی گذارد که کار بکنیم ، ولی ما و ملت ما به یاری خداوند ، بنا داریم کاری بکنیم که آنها نتوانند مانع باشند و در این جهت لازم است افراد با علوم آشنا شوند ، البته علمی که در خدمت مردم باشد . در هر صورت مسؤ ولیت ما امروز زیاد است و باید خودمان مملکت مان را آباد کنیم و اگر این کار را نکنیم شکر خدا را بجای نیاورده ایم . مساءله کشاورزی در کشور ما در راءس امور است . بحمدالله مملکت از نظر منابع طبیعی ، همه چیزش خوب است ، آب و زمین خوب دارد و مردمش آگاه و در فکر کشاورزی هستند . دولت باید آنها را تشویق و تقویت بنماید و امکانات لازم را در اختیار آنها بگذارد . من از زحماتی که آقایان می کشند خیلی تشکر دارم و عمده این است که این کارها را خدا اجر می دهد . خدمت به این مردم و خصوصا روستائیان از بین نمی رود . و شما کوشش کنید با افرادی که تماس دارید ، با استفاده از روحانیون و موعظه ، روح ایمان را در آنها تقویت کنید که اگر جنبه ایمان مردم

تقویت شد ، همه امور به راحتی انجام می شود . مثلا همی جهاد ، در جنگ چقدر کار کرده است . این به خاطر جدیتی است که جوان ها دارند و کشور را از خودشان می دانند و برای خدا کار می کنند . وقتی ایده آنها این باشد ، کارها به خوبی پیش می رود . اینطور نباشد که اگر کسری پیدا کردید و یا مشکلی در کارتان پیش آمد ، دلسرد شوید . به کار خودتان ادامه دهید . من همه شما را دعا می کنم و امیدوارم خداوند به شما توفیق خدمت به این مستمندان را که از بزرگترین عبادات نزد اوست ، عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 16/9/61

پیام امام خمینی به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

با اینکه در اهمیت مجلس خبرگان برای تعیین رهبر یا شورای رهبری ، اینجانب کرارا تذکراتی داده ام و حضرات علماء اعلام دامت برکاتهم به قدر کافی صحبت فرموده و اهمیت آن را گوشزد نموده اند ، لازم دانستم که نکته مهمی را به عرض ملت شریف برسانم و آن اهمیت ویژه ای است که این مجلس دارا می باشد . واضح است که حکومت به جمیع شؤ ونه آن و ارگان هائی که دارد ، تا از قبل شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی شرعیت پیدا نکند ، اکثر کارهای مربوط به قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه بدون مجوز شرعی خواهد بود و دست ارگان ها که باید به واسطه شرعیت آن باز باشد بسته می شود و اگر بدون شرعیت الهی کارها را انجام دهند ، دولت به جمیع

شؤ ونه طاغوتی و محرم خواهد بود و لهذا تعیین خبرگان و فقیه شناسان از تکالیف بزرگ الهی است و هیچ کس را عذری در مقابل اسلام و پیشگاه خداوند قهار نخواهد بود و من تکلیف خود را در این موضوع ادا نمودم . و همانطور که قبلا تذکر دادم مردم در دادن راءی به اشخاص واجد شرایط آزاد هستند و هیچ کس را حق الزام کسی نیست و من امیدوارم که ملت شریف ایران در این امر مهم الهی که منحرفان از هر چیزی بیشتر با آن مخالفت کرده و می کنند و این نیز از اهمیت آن است ، یکدل و یکجهت در روز انتخابات به سوی صندوق ها هجوم برند و آرای خود را به صندوق ها بریزند و امید است علمای اعلام کثرالله امثالهم ، هم خود شرکت نمایند و هم ملت را ارشاد فرمایند . و لازم است مطلبی را که گاهی شنیده می شود که برای تبلیغات انتخاباتی بعضی از کاندیداها خدای نخواسته بعضی دیگر را تصعیف یا توهین می کنند ، در رابطه با آن تذکر دهم که امروز این نحو مخالفت ها خصوصا از چنین کاندیداهایی ، برای اسلام و جمهوری اسلامی فاجعه آمیز است . اگر فرضا کسی در دیگری مناقشه دارد ، ابراز آن و اظهار در بین مردم هیچ مجوزی ندارد و حیثیت و آبروی مومن در اسلام از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است و هتک مومن ، چه رسد به مومن عالم ، از بزرگترین گناهان است و موجب سلب عدالت است . امید است انشاءالله چنین مطلبی نباشد و اگر غفلتا

اتفاق افتاده است تکرار نشود . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و بقای عزت برای ملت بزرگ ایران را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/9/61

پیام امام خمینی به خانواده شهدا ، به مناسبت چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

از شهیدان ارجمندی که خداوند تعالی در شان آنان کلمه بزرگ (احیاء عند ربهم یرزقون ) را فرموده است ، بشری قاصر مثل من چه تواند گفت . آیا بار یافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبی از آنان را می توان با قلم و بیان و گفت و شنود توضیح داد ؟ آیا این همان مقام (فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ) نیست که حدیث شریف برسید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است ؟ آیا این جنت همان است که مؤ منان در آن راه دارند ، یا لطیفه الهی آن است ؟ آیا این بار یافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنی بشری آن است ، یا رمزی الهی و بالاتر و فوق برداشت بشر خاکی ؟

بار الها! این چه سعادت عظیمی است که نصیب بندگان خاص خود فرموده ای که ما از آن محرومیم . اکنون من به مادران و پدران مربی این بندگان خاص خدا و به همسران و بازماندگان این عزیزان به جای تسلیت تبریک عرض می کنم .

(یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما)

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/9/61

فرمان 8 ماده ای امام خمینی خطاب به قوه قضائیه و تمام ارگان های اجرائی در مورداسلامی شدن قوانین و عملکردها

بسم الله الرحمن الرحیم

در تعقیب تذکر به لزوم اسلامی نمودن تمام ارگان های دولتی بویژه دستگاه های قضائی و لزوم جانشین نمودن احکام الله در نظام جمهوری اسلامی به جای احکام طاغوتی رژیم جبار سابق لازم است تذکراتی به جمیع متصدیان امور داده شود . امید است انشاءالله تعالی با تسریع در عمل ، این تذکرات را مورد توجه قرار دهند .

1 !!! تهیه قوانین شرعیه و تصویب

و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گیرد و قوانین مربوط به مسائل قضائی که مورد ابتلای عموم است و از اهمیت بیشتر برخوردار است در راءس سایر مصوبات قرار گیرد که کار قوه قضائیه به تاءخیر یا تعطیل نکشد و حقوق مردم ضایع نشود ، و ابلاغ و اجرای آن نیز در راءس مسائل دیگر قرار گیرد .

2!!! رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستان ها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا امور شرعی و الهی شده و حقوق مردم ضایع نگردد و به همین نحو رسیدگی به صلاحیت سایر کارمندان و متصدیان امور ، با بیطرفی کامل بدون مسامحه و بدون اشکالتراشی های جاهلانه که گاهی از تندروها نقل می شود ، صورت گیرد تا در حالی که اشخاص فاسد و مفسد تصفیه می شوند اشخاص مفید و مؤ ثر با اشکالات واهی کنار گذاشته نشوند . و میزان ، حال فعلی اشخاص است با غمض عین از بعض لغزش هائی که در رژیم سابق داشته اند مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلا نیز کارشکن و مفسدند .

3 !!! آقایان قضات واجد شرایط اسلامی ، چه در دادگستری و چه در دادگاه های انقلاب باید با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامی احکام اسلام را صادر کنند و در سراسر کشور بدون مسامحه و تعویق به کار پر اهمیت خود ادامه دهند و ماءمورین ابلاغ و اجرا و دیگر مربوطین به این امر باید از احکام آنان تبعیت نمایند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار احساس آرامش قضائی

نمایند و احساس کنند که در سایه احکام عدل اسلامی جان و مال و حیثیت آنان در امان است . و عمل به عدل اسلامی مخصوص به قوه قضاییه و متعلقات آن نیست ، که در سایر ارگان های نظام جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها و بسیج و دیگرمتصدیان امور نیز به طور جدی مطرح است و احدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد .

4!!! هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید ، هر چند مدت توقیف کم باشد . توقیف یا احضار به عنف جرم است و موجب تعزیر شرعی است .

5 !!! هیچ کس حق ندارد در مال کسی چه منقول و چه غیر منقول و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع ، آن هم پس از بررسی دقیق ثبوت حکم از نظر شرعی .

6 !!! هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی اسلامی مرتکب شود ، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه

بزرگ باشد ، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده ولو برای یک نفر فاش کند . تمام اینها جرم و گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسیار بزرگ است و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می باشد .

7 !!! آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد ، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه ها و گروهک های مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیت های مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشه های خرابکاری و افساد فی الارض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند ، که با آنان در هر نقطه که باشند و همچنین در جمیع ارگان های دولتی و دستگاه های قضائی و دانشگاه ها و دانشکده ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل ولی با احتیاط کامل باید عمل شود ، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستان ها و دادگاه ها ، چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست ، چنانچه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود . و در عین حال ماءمورین باید خارج از حدود ماءموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه ، عملی انجام ندهند .

و موکدا تذکر داده می شود که اگر برای کشف خانه های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند ، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید . فقط باید به وظیفه نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می باشد . و اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم است ، در حکم مفسد فی الارض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است آنان را به مقامات قضائی معرفی کنند . و همچنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتدائا حکمی صادر نمایند که به وسیله آن ماءموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محل های کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی ، که صادر کننده و اجرا کننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است .

8

!!! جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعا از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند و لازم است در سراسر کشور ، در مراکز استانداری ها و فرمانداری ها و بخشداری ها هیات هائی را که مورد اعتماد و وثوق می باشند انتخاب نمایند و به ملت ابلاغ شود که شکایات خود را در مورد تجاوز و تعدی ماءمورین اجرا ، چه نسبت به حقوق و اموال آنان سر می زند بدین هیات ها ارجاع نمایند و هیات های مذکور نتیجه را به آقایان تسلیم و آنان با ارجاع شکایات به مقامات مسؤ ول و پیگیری آن متجاوزین را موافق با حدود و تعزیرات شرعی مجازات کنند . باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تایید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیه الله اروحنا لمقدمه الفداء و پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت ، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود . باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند و قوه قضائیه را در دادخواهی ها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت

خود ببینند و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند . و این امور بر عهده همگان است و کار بستن آن موجب رضای خداوند و سعادت دنیا و آخرت می باشد و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقیب و جزای دنیوی است . از خداوند کریم خواهانم که همه ما را از لغزش ها و خطاها حفظ فرماید و جمهوری اسلامی را تایید فرموده و آن را به حکومت عالمی قائم آل محمد صلی الله علیه و آله متصل فرماید . (انه قریب مجیب )

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/9/61

بیانات امام خمینی دردیداربافرماندارسپاه ، سرپرست ، مربیان و اعضای بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور

ادعای پوچ رضاخان در مورد ارتش

بسم الله الرحمن الرحیم

من اول تشکر کنم از شما جوانان عزیز که علاقه من به شما مثل علاقه یک پدر به فرزند و یک برادر به برادر است . تشکر کنم که تشریف آورده اید و من از نزدیک جمال شما را زیارت می کنم . آقای رضائی راجع به فعالیت هایی که شما آقایان کرده اید ، یک گوشه ای را تذکر دادند و من می خواهم چون دانشگاه ها هم باز شده است و انشاءالله باز می شود ، از فرهنگ شروع کنم تا به شما برسد . ببینیم که فرهنگ وارداتی به ما چه کرد و ما در مقابلش باید چه بکنیم . من از ارتش شروع می کنم که فرهنگ وارداتی در ارتش و در همه ارگان های دولتی و در قشر توده ها و جمعیت های ما چه کرد . زمان رضا خان ، زمانی بود

که ادعا می کردند که ارتش قدرتمندترین زمان خودش را دارد و از همه زمان ها به ادعای آنها قدرتمندتر است . من تاریخی برای شما بگویم که گمان ندارم هیچ یک از شما در آنوقت بوده باشید و آن مسائل را از نزدیک لمس کرده باشید . وقتی که ارتش انگلستان و شوروی (روسیه آنوقت ) جنگ داشتند با آلمان و طرفدارهای او ، قبلا به دستور آنها در ایران راه ها را ساختند و خط آهن کشیدند برای اینکه تجهیزات آنها عبور کند از اینجا ، و بعد در یک ساعتی ، از ارتش روسیه و ارتش انگلستان هجوم کردند به ایران . به مجرد اینکه در سرحد (سرحدهای دور) اینها وارد شدند ، وضع ارتش ایران به هم خورد . در سرحدات ، ادعا اول شده بود که سه ساعت مقاومت کردند و بعد که رضا شاه پرسیده بود چرا (از قراری که نقل کرده اند) چرا اینقدر کم مقاومت کردید ؟ گفته بودند : اینکه گفتند سه ساعت ، یک دروغ بوده ، ما همچو که آمدند ، فرار کردیم . و آنوقت معروف شد که آن یکی که دو نمی شود اعلامیه ارتش ایران است در این هجوم که یک اعلامیه داد ، دوم نداشت . این در سرحدات بود . در تهران ، من آن روز تهران بودم و در یک میدانی که نزدیک به این خط آهن ، ایستگاه خط آهن بود ، آنجا بودم و دیدم که سربازها در تهران از سربازخانه ها بیرون آمدند و دارند فرار می کنند . هیچ در تهران خبری نبود ،

فقط در سرحدات بود که خبرش رسیده بوده که بله اینطور شده است . سربازها از سربازخانه ها بیرون آمده بودند و یکی شان را ، یکی دو نفرشان را من دیدم که دنبال یک شتری که یک باری به بارش بود می گردیدند که چیز ازش بیفتد بخورند . تمام ، تقریبا تمام فرماندهان ارتش چمدان های خودشان را بستند و فرار کردند ، از تهران فرار کردند ، فرار کردند که بروند بیرون ، شاید از ایران بروند بیرون . و ارتش ما که آنقدر برایش صحبت می کردند که قدرتمند است ، فقط این کار را می کرد و همین طور قوای نظامی و انتظامی دیگرش که مردم را سرکوب می کرد . مازندران را تمامش را املاکش را گرفت رضا شاه ، تمام قدرتش این بود که به ما و به مردم و به ملت بخصوص روحانیت فشار می آورد و زورگوئی می کرد و در مقابل آنها ، در صورتی که آنها با ما جنگ نداشتند می خواستند بیایند و عبور کنند از اینجا و اینجا را بگیرند ، اینقدر مقاومت کردند که اصل به حسب حرف اول و دروغ اول ، سه ساعت و به حسب حرف دوم که شاید آن صادقانه بوده اینکه اصلا مقاومتی در کار نبوده ، آنها آمدند و ما هم رفتیم ، فرار کردیم . این وضع ارتش بود در آنوقت و وضع ژاندارمری آنوقت . این را کسانی که حتی ژاندارمری زمان محمد رضا را اطلاع دارند (گفتن ندارد) می دانند چه خبر بود و وضع شهربانی آنوقت که پاسبان ها با مردم

چه می کردند . پاسبان ها که باید پاسبانی کنند از این مردم و از این کشور ، به جای پاسبانی ، یا زور می گفتند یا دزدی می کردند یا رشوه می گرفتند و فشار می آوردند به مردم . این وضع قوای نظامی و انتظامی ما بود که از این بدتر بود ، حالا کسانی که اطلاعات عمیق دارند ، از آنها باید بپرسید . این را مقایسه کنید با حالا و پاسدارن عزیز ما و ارتش ما و ژاندارمری ما و شهربانی ما . چه شد که آنوقت آنطور بود ، در مقابل اجنبی آنطور زبون بودند و اینوقت اینطور است که جوان ها در مقابل آمریکا ایستاده اند و شعار می دهند و می گویند که مرگ بر آمریکا ؟

پاسدار و ارتشی ای که در سنگر نماز شب بخواند مثل شیر مقاومت می کند

نکته اینکه این تحول در ارتش پیدا شد ، این تحول در سپاه پاسداران پیدا شد ، جوان هایی که قبل از این انقلاب در فکر این معنا نبودندکه جنگی کنند و جهات جنگی را داشته باشند و نظامی باشند و در بین مردم خودشان سربلند بایستند و حفظ کنند مردم را ، این چیست ؟ فرق ما بین این دو زمان چی است ؟ این فرق ، در فرهنگ است . فرهنگ ما در آن زمان با فرهنگ در این زمان فرق کرده است . زبان فرهنگ ما در آن زمان با زبان فرهنگ ما در این زمان فرق کرده است . شما از دانشگاه شروع کنید تا ادارات دولتی ، تا ارتش ، تا ژاندارمری آنوقت و تا همه اینها و تا توده های مردم ، جوان ها

، ببینید که ارتش ما و سایر قشرهای ملت و دولتی ، مجلس آنوقت و دولت آنوقت و همه اینها در اثر فرهنگ وارداتی چه بودند . ما هر مطلبی را ، اگر یک شخصی مریض باشد ، تا احساس مرض نکند به طبیب رجوع نمی کند ، وقتی احساس مرض کرد آنوقت می رود پیش طبیب . طبیب هم تا مرض را نشناسد ، نمی تواند معالجه بکند . جامعه وقتی که مریض باشد همین طور است . تا جامعه احساس نکند که مریض است ، احساس نکند که در حال احتضار است ، تا این را احساس نکند به فکر طبیب نمی افتد ، به فکر معالج نمی افتد . جامعه آنوقت خودش احساس مرض نمی کرد ، خیال می کرد که نه ، ما خودمان سالمیم ، جامعه مان سالم است ، سایه اعلیحضرت به سر ماست ، ارتش ما ، ما را حفظ می کند و امثال اینها . در اثر اینکه احساس درد نمی کرد و اگر احساس درد هم می کرد طبیبی نبود که این مرض را علاج کند ، بلکه آنهائی که دست اندرکار بودند ، آنها طبیب معالج نبودند ، آنها جنایتکارانی بودند که به عوض دارو ، سم به مردم می دادند . اگر دانشگاه ما دانشگاه خودی بود ، دانشگاه ، دانشگاهی نبود که دنبال فرهنگ وارداتی باز بشود ، آن درآمدهائی که داشت ، آن نبود که در آنوقت بود . شما از آن چیزهائی که از دانشگاه های آنوقت درآمد (البته من نمی خواهم همه را بگویم ، استثناء دارد اما استثنایش کم

است ) آنهائی که از دانشگاه بیرون آمدند و سیل آنها راه افتاد به طرف انگلستان و فرانسه و اخیرا آمریکا ، ببینید که اینها در دانشگاه چی تهیه کردند ، وقتی رفتند در خارج چی تهیه کردند و برای ما چی سوغات آوردند . افرادی که آنوقت از دانشگاه بیرون آمده بودند و تحصیلاتشان را هم در خارج کرده بودند و برگشتند در ایران ، همان هائی بودند که وزرای آنوقت را و بسیاری از وکلای آنوقت را آنها تشکیل می دادند . این وزرای آنوقت و آن وکلای آنوقت چه می کردند در ایران ؟ برای ایران چه تحفه می آوردند ؟ تمام کوشش آنها این بود که رضایت در یک برهه ای انگلستان را و بعدش امریکا را فراهم کنند . در راءس همه هم که در آن زمان رضاخان بود و در زمان بعد ، محمدرضا خان بود ، آن هم تمام کوشش اش این بود که آنها راضی بشوند ، برای اینکه می دید که اگر آنها راضی نباشند ، این از بین می رود . وقتی خودخواه بود و می خواست خودش باقی بماند ، به این کار نداشت ملت است . هر چه می خواهد باشد ، من باشم ، هر که باشد ، هر که نباشد . شما ببینید که منافع این مملکت ، منافع این کشور از نفت گرفته تا سایر منفعت هائی که در این کشور هست و غنی است بحمدالله این چه می شد . نفت در آنوقت بیشتر از حالاها صادر می شد ، به ایران چه می رسید ؟ به دستگاه سلطنتی

چه می رسید ؟ به خارجی ها چه می رسید ؟ کی منافعش را می برد ؟ آنهائی که می خواستند منفعت ایران را برگردانند ، دستگاه هایی بر می گرداندند و چیزهایی ، سلاح ها و !!! عرض می کنم که !!! مهمات از آمریکا بر می گرداندند ، در ازای پول نفتی که ما نفتش را داده بودیم ، برای خودشان پایگاه درست می کردند و خدا خواست که اینها را آنها آوردند برای خودشان پایگاه درست کردند و بحمدالله بر ضد خودشان شد . دانشگاه ما در آنوقت در دست یک دسته از اشخاصی که در یک وقتی انگلیسی و در اخیر آمریکایی محض بودند ، یعنی چشمان طرف آمریکا بود که ببینند چه می گوید تا اینها فرمان ببرند . یک دسته اقلیتی هم که از مردم شریف بودند در مجلس یا در دانشگاه ، اینها در اقلیت بودند و نمی توانستند صحبت کنند ، همراه کسی نداشتند . اینها باید خون جگر بخورند و در حضور آنها ببینند که این جنایات دارد وارد می شود . شما دست روی هر یک از این ارگان های سابق بگذارید ، بروید سراغ مجلس ، مجلس چه فضاحتی در این ایران به بار آورد ، مجلسی که اسمش را می گذاشتند مجلس شورای ملی ایران ، با این ملت ایران چه کرد این مجلس . شماها دیگر این آخرها یادتان هست که این قضیه آخری که گذراندند برای اینکه کسانی که آمریکایی هستند ، از آمریکا آمده اند ، ارتشی هستند ، بستگان آمریکا هستند ، ماءمون هستند و نباید در اینجا محاکمه

شان کرد . این را مجلس درست کرد . البته یک بازی هم در آوردند که دوتایشان هم مخالفت کرد ، دوتایشان چه ، اما مطلب معلوم بود که از اول باید این بشود و این هم شد . مجلس ما آن بود که ما را اسیر آمریکا کرد و شاه موشان مجلس ما هم ، کشور ما هم آن بودکه کشور ما را آنطور اسیر کرد ، و خود ارتش هم ، چون فرهنگ ، فرهنگ خارجی بود و تربیت و ارتزاق از فرهنگ خارجی می شد ، آنها بودند که جز اینکه جیب های خودشان را پر بکنند کاری نمی کردند . طوری نبود که ما یک ارتش فرض کنید که چهارصد هزار نفری که داشتیم ، یک ارتشی باشد که بتواند یک مقاومتی بکند . تربیت ، یک تربیتی بود که نباید مقاومت کرد . رفاه در بین آنها به طوری بود که دیگر جای این نمی ماند که بخواهند برای کس دیگر یا برای حفظ کشورشان چه بکنند . در آنوقت هم دفاع از ملت ، ملت ایران بود ، دفاع از کشور ایران بود ، حالا هم هست . آنوقت دفاعشان آن بود که عرض کردم که اصلا مقاومت نشد و اساسا خراب بود و معلوم شد که ارتش میان تهی است و امروز هم شما حال ارتش را ، حال پاسدارها ، حال بسیج را ، حال اینها را می بینید که دو سال و بیشتر از دو سال است که مقاومت کرده اند و ایستاده اند این جوانها و این ملیت که اینها را اینجور کرده . اگر

ملیت بود ، آنها هم داشتند این را . این آقایانی که خیال می کنند که از ملیت است این امور ، اینها نمی فهمند . اگر !!! می فهمند خودشان !!! می فهمیدند ، خودشان را به این روز نمی انداختند . این ایمان است که اینها را اینطور کرده . آن پاسدار و آن ارتشی که در سنگر خودش نماز شب بخواند ، این ارتشی مثل شیر مقاومت می کند ، برای اینکه برای خداست . آن ارتشی که مشروب بخورد آنجا و قمار بازی کند آنجا ، برای کی کند ؟ آن تا ببیند پاسدار آمد ، سی هزار نفرشان اسیر می شوند ، می آیند خودشان را به بند هم می اندازند . شما خیال می کنید که ما در مقابل همین عراق که همه کشورها دارند از آن حمایت می کنند ، پول سرشار را این شیوخ بدبخت به این جانی می دهند و اسلحه های بسیار هم که از همه جا برایشان می آید ، شما خیال می کنید که اگر یک روزی در آن زمان اتفاق می افتاد ، او با آن وضعی که داشت و کشور ما با این وضعی که داشت که ملت هیچ کار نداشت به این مسائل ، فقط بود ارتشش ، ارتش آنطوری ، یک ساعت اینها می توانستند مقاومت کنند ؟ خدا خواست که آنوقت به این فکر نیفتادند . یعنی آن هم از باب این بود که شاه تسلیم آمریکا بود و دیگر ادعایی نداشتند که نوکر خودشان را چی بکنند . امروز که دو سال بیشتر است شما مقاومت کرده

اید و دنبال شما این مردم ، زن و مردشان در دنبال شما هستند و دارند کوشش می کنند برای پیشبرد شما ، این فرهنگ اسلام است که این را آورده است ، نه فرهنگ ملی است و نه فرهنگ شاهنشاهی ، اینها بود قبلا و این مسائل نبود . این اسلام است که جوان را ، جوان ها را از کنار دریا و از آن بازی که برایشان درست کرده بودند ، از آن چاه هایی که برایشان کنده بودند ، نجات داد و به سعادت رساند و مقابل همه قدرت های دنیا ایستاد و خم به ابرو نیاورد . این فرهنگ این کار را کرد .

دشمنان دست به هم داده بودند که اسلام را بکوبند

از دانشگاه اسلامی ، انشاءالله بعد از چند سال خواهید دید که نتیجه چه خواهد شد . دولت ها از دانشگاه تشکیل می شود ، مجلس ها از دانشگاه تشکیل می شود ، دانشگاه در ارتش دخالت دارد ، دست دارد ، فرهنگ در ارتش تاءثیر دارد ، فرهنگ در کوچه و بازار و مردم تاءثیر دارد . آن روز روزنامه ها رامی دیدی ، روزنامه هایی بود که همه برخلاف مصالح خود کشور ما و چون اسلام را می دیدند که اگر باشد نمی شود که این اسلام را جلویش را گرفت ، برخلاف اسلام بودند . در زمان رضاخان ، خوب شد که شما آنوقت نبودید ، خون دلی خوردند اشخاصی که در آنجا بودند ، در آنوقت بودند . آقا ، در روزنامه یا در مجله ای که آنوقت منتشر شد به صراحت به رسول اکرم (ص ) جسارت کرد ، یک نفر

جواب نداد . به صراحت ، شعرای آنوقت ، نویسنده های آنوقت ، روشنفکران آنوقت ، همه اینها دست به هم داده بودند که اسلام را بکوبند . البته استثناء داشت ، اما آنها در اقلیت بودند ، نمی توانستند چیزی بگویند . مجلات آن روز ، خدا می داند که آن مجلات با این جوان ها چه کرده است . سینماهای آن روز ، تئاترهای آن روز ، هنرهای آن روز ، اینها همه دست به هم داده بودند که اسلام را از اینجا بیرون کنند و امریکا را وارد کنند . خدا به ما تفضل کرد ، ترحم کرد و این تحول حاصل شد و تا این مطلب هست ، این تحول هست و باقی هست ، شما از هیچ چیز نترسید . کسی که از خدا می ترسد از کس دیگری نباید بترسد . بین شما و آنها ، همین بود که شما برای خدا ، فی سبیل الله دارید جهاد می کنید . آنوقت ، اصل صحبت از خدائی در کار نبود (اعلیحضرت فرمودند ، چه فرمان یزدان چه فرمان شاه ) این منطق اینها بود . اینکه روحانیون فریاد می زنند به اینکه اسلام را باید تقویت کرد در یک کشوری ، باید ایمان مردم را تقویت کرد ، اینها برای همین است که دیدند که کجاهائی که ایمان هست ، جاهائی که ایمان هست چی هست و جاهائی که ایمان نیست چی هست . حالا شما خودتان لمس کردید این را . همین جوان هائی که الان هستند ، نظیر آنها سابق هم بودند . سابق اینطور نبود که

ما جوان نداشته باشیم . به همین مقدار یک خرده کمتر البته ، چون جمعیت زیاد شده ، جوان آنوقت بود و همین مقدار اشخاص بودند ، مردم بودند ، جمعیت همین طور بود ، اما چی بود ؟ خیابانش را وقتی می گشتیم همه فساد ، این فرهنگ اجنبی است . در خیابان ها کسی وارد می شد می دید سر تا ته خیابان ها یا مشروب فروشی است یا بساط زدن و چه کردن است ، یا زن های لخت در بین مردم راه افتادن است . بازارش را می دیدی همین بود ، همین مسائل بود . توی مدارسش می رفتی ، توی مدارس دانشگاهی !!! و چیزیش !!! همین مسایل بود . در دیوارهای دانشگاه بدگویی بود به اسلام و به قرآن کریم . حتی بعد از انقلاب ، آنوقتی که دانشگاه در قبضه منافقین و امثال منافقین بود ، در دیوار دانشگاه به اسلام جسارت می کردند . وقتی که ما دست مان را دراز کردیم که هر چه آمریکا می دهد بخوریم و هر چه هم خط می دهد عمل بکنیم و خودمان گوش و چشمها را ببندیم نبینیم ، وقتی اینطور می شود ، آن حال می شود که دیدیم و دیدید .

آن چیزی که ملت ها را می سازد فرهنگ صحیح است

و این خداست که ما را از این لجنزار و از این چاه هلاکت بیرون آورد و به مقام انسانیت شماها را رساند . مقامی که برای خدا ، برای پیشبرد اهداف اسلام شما جنگ می کنید . نظیر مجاهدین این زمان ، نظیر این جوان های این زمان ، از اول تاریخ تا

حالا نبوده است . اگر آنها بوده اند ، اما کم بودند . زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تا می آمد به زمان ائمه ما علیهم السلام ، آن زمان رشد اسلام بود ، پیغمبر چقدر خون دل از این مردم همان بلاد خودشان می خورد ، امیرالمؤ منین چقدر شکایت کرده است ، قرآن چقدر شکایت کرده است !!! قرآن از آنها !!! شکایت از همان مسلمان ها . امیرالمؤ منین از همان مسلمان ها و از همین کسانی که در اطرافش بودند شکایت می کردند ، منبر می رفت آروزی مرگ می کرد . امیرالمؤ منین وقتی هم که شمشیر را خورد از آن منافق ، (فزت و رب الکعبه ) فرمود ، برای اینکه راحت شد از این گرفتاری که به دست مردم دارد . می خواستند یک ارتشی را ، یک لشکری را به آنطوری که سابق بود ، برای دفاع از اسلام راه بیندازند ، چقدر خون دل می خوردند ، چقدر زحمت می کشیدند ، نمی آمدند . امروز داوطلب شما دارید می روید ، داوطلب طرف شهادت می روید ، طرف مرگ می روید . امروز شما بسیج و پاسداران و کمیته ها و ارتش و قوای نظامی و انتظامی و عشایر و آنها یک جور دیگری بودند ، حالا یک جور دیگری شده اند ، همه شما امید اسلام هستند ، اسلام به وجود شما افتخار می کند ، بگذار هر چه می خواهند در خارج بگویند ، در خارج بگویند که مردم دیگر برگشته اند !!! از !!! ، دیگر مردم

رها کرده اند . انتخابات می شود اولش می گویند که (همین انتخاب اخیر) اولش در خارج می گفتند که مردم شرکت نمی کنند ، مردم شرکت نکردند . می ترساندند که اگر شرکت کنید چه می شود . بعد که دیدند شرکت می کنند ، حالا می گویند دروغ است . هر چه می شنوند از این چیزها ، یکی شان به دیگری می گوید دروغ است . اینها می خواهند تحلیل ما را ، ما را از تحلیل مان اغفال کنند . اینطور بود . می گویند بابا ، مردم آنجا در صحنه هستند . می گویند نخیر ، هیچ در صحنه نیستند . دانشگاه ها باز می شود می گویند مردم نخیر ، نمی روند . انتخابات شد ، نخیر انتخابات نبود . انتصابات بود ، دولت مردم را با زور برد . بابا ، مردم در دانشگاه اجتماع می کنند برای نماز . نخیر ، به اینها پول می دهند . همه را می گویند دروغ است . برای اینکه مبادا . . . می گویند این دروغ است که می خواهند این تحلیل ما ، ما شک در تحلیل مان بکنیم . وضع اینجور شده برای آنها . اگر اینها یک آدم هایی بودند ، واقعا انسان تاسف می خورد به بعضی اشخاص که می توانستند آدم باشند ، می توانستند مفید باشند ، می توانستند برای خودشان مفید باشند ، می توانستند برای کشور مفید باشند ، همچو جهالت کردند ، نفهمی کردند با همه ، اصلا نشناخته بودند اسلام چه هست ، قدرت اسلام را نمی دانستند چیست

، هی دم از ملیت زدند و هی دم از چی زدند . اسلام اینها را اینطور از خود بیخود کرده و عاشق کرده است ، اینها نشناختند ، ملت را نشناختند ، ایمان ملت را نشناختند ، به خیال خودشان می خواستند خدمت برای دیگران بکنند که خودشان به نوائی برسند ، خودشان هم به همین نرسیدند . آنها گمان می کردند که بالاخره امریکا می آید ، پس ما یک جای پائی برای خودمان بگذاریم . بعضی شان هم شاید مبعوث بودند از طرف آنها ، لکن امریکائی در کار نیست . تا اینها زنده اند ، امریکا تو کار نیست . حالا اگر یک وقت در تاریخ خدای نخواسته یک چیزی بشود ، ایران باز فراموش کند این صحنه های انسانی را ، آن مساءله دیگری است ، اما انشاءالله این مسائل هست و به قوت خودش هست و اینها باختند ، بدبخت کردند خودشان را . و یک دسته های دیگر هم هستند دارند بدبخت می کنند . نکنند اینها دیگر . این جوان ها رها کنند این مسائل را ، می بینند که دیگر نمی شود ، می دانند که دیگر این منحرفین نمی توانند بیایند اینجابرسند به یک حکومتی . حکومت به کی بکنند ؟ به اینها ؟ در صورتی که می توانند خوب ، بیایند درست مثل آدم مشغول کار بشوند و توبه کنند ، برگردند به کارهای خودشان . در هر صورت آن چیزی که ملت ها را می سازد ، فرهنگ صحیح است . آن چیزی که دانشگاه را بارور می کند که برای ملت مفید

است ، برای کشور مفید است ، آن عبارت از آن محتوای دانشگاه است ، نه درس است . صنعت ماعدای ایمان ، فساد می آورد . علم ماعدای ایمان ، فسادآورد . (اذا فسد العالم فسد العالم . ) هر چه علم بیشتر شد ، فسادش هم بیشتر است . اهل جهنم از تعفن عالم به ایذا دارند ، اذیت می کشند . عالمی که ایمان دارد آن است که خدا تعریفش می کند ، پیغمبر تعریفش می کند ، اسلام تعریفش می کند . اگر ایمان پهلوی تخصص نباشد ، تخصص مضر است . تخصص در یک کشوری باشد که ایمان تویش نباشد تخصص کشور را به هلاکت می رساند ، به بستگی می رساند . اینهمه متخصص ما داشتیم در هر رشته ای ، در زمان سابق برای این ملت چه کردند این متخصصین ما ؟ جز هی ملت را به عقب راندند ، هی وابسته کردند ، همه چیز وابسته شد . هر چه اسم می بردند می گفتند باید برویم به سراغ اروپا . لولهنگ سازی را خوب بلدند . آنها به ما ما را می بردند برای اینکه تعلیم کنند ، تعلیم نمی کردند ، جوان های ما را می بردند یک دسته را فاسد می کردند ، یک چیزهای ناقصی ، میان راه اینها را رها می کردند بیایند . ما را هی بازی دادند ، کشور ما را هی بازی دادند ، ملت راهی بازی دادند که ما می خواهیم شما را برسانیم به تمدن بزرگ . وقتی رفتند دیدیم که تمدن بزرگ که نبود هیچ ،

ما را منحط کردند تا حدی که همه چیزمان وابسته به غیر بود و همه دارائی ما را بردند اینها . اینها که رفتند تمام بانک های اینجا را غارت کردند و رفتند . اینقدر بدهکار هستند این فراری ها به این بانک ها . سال های طولانی باید زحمت بکشند تا چیز بانک ها را حالا خود ایران بدهد . برای اینکه فرهنگ ، فرهنگ ایمانی نبود ، ایمان توی جامعه نبود ، ایمان در بازار نبود ، ایمان توی !!! عرض می کنم !!! خیابان نبود ، ایمان توی دانشگاه نبود . هر جا را منتها مؤ ثرتر می دانستند ، آنجا را بیشتر فشار می آوردند . روحانیون هم که الا خیلی . خیلی نادر از آن مسائل اولی که صدر اسلام داشته ، نگذاشته بودند ، همان سر جای خودشان بودند . اینها را دیگر نمی توانستند منحرف کنند ، از بین می بردند ، اسیر می کردند ، تبعید می کردند ، حبس می کردند ، می کشتند . عده ای از روحانیون بزرگ را کشتند در زمان رضا خان ، از شهرهای خودشان بیرونشان کردند بردند یک جای دور دستی آنجا نگهشان داشتند . علمای آذربایجان را از آنجا برداشتند بردند یک جای دیگر . علمای مشهد را همه را اسیر کردند آوردند تهران . یکی از بزرگترین علمای آنجا را در همین تهران بین من خودم این را دیدم که توی یک خیابانی که اجازه داشت تا اینجا بیاید از خانه اش بیرون ، با شبکلاه نشسته بود و مردم می آمدند می رفتند خیلی ها نمی شناختند

، بعضی ها هم می شناختند جراءت نمی کردند سلام بکنند به او . و همین را که علمای درجه یک مشهد بود ، مرحوم آقازاده بزرگ که از علمای درجه یک بزرگ بود ، با پاسبان توی خیابان می بردندش برای محاکمه ، آخرش هم کشتند او را .

خداوند مردم را به یک انسان های اسلامی !!! انسانی متحول کرد

این ملت ، همان ملت بود ، اما چرا حرف نزد ، برای اینکه فرهنگ خارجی نگذاشته بود . این چشمش را این جوان وقتی باز می کرد ، به مجله نگاه می کرد می دید که همه اش یک مسائل جنسی ، به روزنامه نگاه می کرد ، یا فحش به آخوند بود یا !!! فحش عرض می کنم !!! که به ملا بود یا به اسلام یا به این چیزها . بچه را از کوچکی بزرگش کردند به ضداسلام ، به ضد وطن . به ضد ایمان و اگر خدای تبارک و تعالی به این ملت مظلوم ترحم نفرموده بود ، آن خواب هائی که اینها دیده بودند ، بیشتر از این مسائل بود . شما یکی دو سه تا مساءله اش که در این آخر واقع شد ازدواج پسر یک سرهنگی به پسر سرهنگ دیگر ، ازدواج پسر به پسر ، این یکی از مسائلی بود که راهش باز شد ، بعدها هم اگر مهلت داده بودند مساءله رایج می شد ، چرا که در بعضی جاهای دیگر هست . فحشای علنی در خیابان ، در شیراز ، اینها خیلی خواب دیده بودند برای ما . دیگر قضیه دریایش را که همه آنهائی که رفته اند ، دیده اند !!! و

عرض می کنم !!! یا شنیده اید و قضیه کاباره ها و قضیه میخانه ها و قضیه قمار بازی ها و این قضایائی که سرتاته ایران پر از این مسائل بود . صحبت از اسلام توی کار نبود . خداوند رحم کرد ، همه شما را متحول کرد ، تمام جوان های ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد کرد در یک محیط اسلامی انسانی که در مقابل شرق و غرب ایستاده است و ابدا خم به ابرو نمی آورد که اینها دارای !!! نمی دانم !!! چه چیزهای پیشرفته ای هستند و آنها هم ، شما این را بدانید که آنها ، همیشه اینطور بوده که استعمارگر کوشش اش این بوده است که از خود مردم به جان خود مردم بریزد . همیشه بنابراین بوده که یک کودتائی در خود کشور ایجاد کند ، یک اختلافی در خود کشور ایجاد کند . اینها در این صدد هستند همیشه ، دست از ما برنمی دارند . بیدار باشد ملت ما ، بیدار باشد ارتش ما ، بیدار باشد پاسدارهای ما ، کمیته ها ، بسیج نمی دانم عشایر ، همه اینها بیدار باشند بفهمند که اگر یک وقت بنا شد که یک زمزمه خلاف پیدا شد بدانید که نمونه این است که یک مساءله ای درست کنند . دانشگاه که باز شده است ، بدانند این جوان ها که دست ها ممکن است در کار باشد که باز مسائل را طور دیگری کنند و شماها را منحرف کنند . همان دفعه اولی که شما از یک استاد یا از یک دانشجو یک چیز

انحرافی دیدید ، همان دفعه اول گزارش بدهید تا جلویش گرفته بشود . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به شما عزیزان که عزیز اسلام هستید ، عزیز پیغمبر اسلام هستید ، عزیز حضرت ولی امر هستید به شما توفیق عنایت کند که در راه اسلام ، در راه میهن خودتان جدیت کنید و انشاءالله آن بسیج عمومی که برای یاد گرفتن باشد ، هم تعلیمات دینی و یاد گرفتن قرآن و کتاب و هم تعلیمات نظامی و اینها ، یک کشور نظامی بشود ، نظامی !!! الهی . یک همچو کشوری که اینطور شد ، دیگر کسی به آن طمع نمی کند ، برای اینکه می داند ضررش بیشتر از نفعش است . توجه کنید به افغانستان ، در صورتی که کمونیست !!! هایش ، دولتش نمی دانم مخالف بودند با مردم ، همین عده مردمی که مال ملت بودند و مال اسلام بودند ، همه طریقه اسلامی داشتند ، همین ها تاکنون بعد از بیشتر از یک سال مقاومت کردند و شوروی را پشیمان کردند از این کاری که کرده است و یکی از کسانی که از ارتشی های شوروی بود و فرارکرده بود می گفت تاکنون سی هزار جمعیت ارتشی شوروی در افغانستان کشته شده است . اینها می بینند نمی شود در یک کشوری که ملتش یک چیزی را می خواهند ، نمی شود خلافش کرد . حالا آنجا دولت شان هم موافق با آنها بود و حزب !!! نمی دانم !!! زهر مارشان هم موافق با آنها بود . اینجا که ما نه یک حزب مخالفی داریم و

نه یک دولت مخالفی داریم و نه یک مجلس مخالفی ، هیچی نیست . در اینجا بیایند چه بکنند ؟ هر کوچه بروند کشته می شوند ، هر کوچه ، اینها باید بروند از ماوراءی ابرها عبور کنند . بالاخره کشور گیری و منفعت از کشور با آسمان نمی شود ، زمین می خواهد ، زمین هم نمی توانند بیایند . انشاءالله خداوند به شما توفیق بدهد که ایمانتان قوی بشود . ایمان همه ما ، ایمان همه ما انشاءالله قوی باشد . توجه به خدا و آن قرب به خدای تبارک و تعالی هر روز زیادتر بشود و وحدت کلمه و اجتماع ما که در راءس امور است ، درباب حفظ کشور بیشتر بشود انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 1/10/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کشور و معاونین این وزارتخانه و استاندارانسراسر کشور

این قدرت اسلام است که مردم را اینطور در صحنه نگه می دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

از جمله مسائلی که باید به آن توجه کنیم و شکر خدای تبارک و تعالی را بجای بیاوریم ، اینکه ببینیم ملت با ما چه کرده است . شما اگر در تمام ادوار و دنیا بگردید ، ملتی را همانند مردم ایران نمی توانید پیدا کنید که در رفع همه مشکلات پیشقدم باشند . و همیشه میزان ، نوع ملت و توده ها هستند . مردم ماقبل از انقلاب و بعد از آن ، چنان در صحنه هستند که انسان متحیر می شود . شما ببینید که در همین انتخابات مجلس خبرگان ، چون مردم آن را می خواستند ، بیش از هیجده میلیون رای دادند و ملت می داند که فشاری در کار نبود . حتی یک مورد هم ماموران دولتی به کسی نگفتند که

برو راءی بده . این قدرت اسلام است که از یک طرف مردم را اینطور در صحنه نگه دارد و از طرف دیگر قوای مسلح ، از سپاه پاسداران گرفته تا ارتش و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و عشایر ، همه و همه بیشتر از دو سال با تحمل آنهمه فشارها و سختی ایستاده و از این کشور دفاع می کنند و شهید می دهند . در مورد خانه های تیمی هم که در سراسر کشور گروهی از مفسدین در آنها مشغول به توطئه بوده و هستند ، می بینید که شهربانی و کمیته ها و پاسداران و ماموران دادستانی و سایرین چه اقدام های موثری انجام می دهند که همین دیشب اعلام کردند پنجاه خانه تیمی به همراه عده زیادی از این مفسدین را گرفته اند اگر در رژیم سابق یک خانه تیمی کشف می شد ، می دانید که چه هیاهوئی راه می انداختند . امروز چه ؟ من این را یک ظلم می دانم که فرزندان عزیز ما اینگونه شبانه روز کار کنند و در رادیو و تلویزیون و روزنامه ها فقط چند کلمه بگویند و رد بشوند . همین فقط گفته شود که چه شد ، بدون تشکر از مردم ما که با ماءمورین همکاری داشتند و بدون تشکر از تمام دست اندرکاران . امروز پاسداران عزیز ما برای کشف خانه های تیمی آنهمه کشته می دهند تا خانه ای کشف شود و محل فسادی از بین برود . من از آنها تشکر می کنم .

خدمت به ملت و دولت ، خدمت به اسلام است

این شکر نعمت است ، نعمتی که خداوند به ما داده است .

شکر نعمت این است که ما به جای صحبت ، عمل کنیم . آن هم طبق ضوابط اسلام ، نه تجاوز کنیم و نه تقصیر .

همانطور که عرض کردم ، رفتن و جاسوسی کردن و تجسس نمودن خلاف اسلام است . از طرفی تجاهر به فسق و خلاف شرع هم خلاف شرع است . البته توده های مردم هیچ گاه عمل خلافی انجام نمی دهند ، ولی ممکن است دسته ای پیدا شوند و بخواهند سوء استفاده کنند . نه ، سوء استفاده هم نباید بشود . احکام اسلام در تمام ابعادش باید عمل بشود . یعنی نه جاسوسی شود و تفتیش عقاید و نه کسی متجاهر به فسق شود .

ما نباید ظلم کنیم ، یعنی تفتیش نمائیم که در داخل خانه های مردم چه می گذرد ، کسی هم حق ندارد عشرتکده درست کند و یا قمارخانه . در حکومت اسلامی با اینگونه امور مبارزه می شود . ما می خواهیم احکام خدا جاری شود . آن طرفش هست ، این طرفش هم هست . آن طرف که نباید با مردم بدرفتاری کرد ، نباید داخل منازل مردم ریخت ، مردم باید در خانه هایشان مطمئن باشند ، در زندگی شان ، کسب و تجارتشان اطمینان داشته باشند . دولت اسلامی موظف است مردم را مطمئن نماید در همه چیز ، در سرمایه هایشان ، در کسب و کارشان . دولت حق ندارد به آنها تعدی نماید و اگر کسی تعدی کرد تاءدیب خواهد شد . و از آن طرف هم اگر کسانی که مخالف اسلام هستند بخواهند تجاهر به فسق نمایند

، آنها هم تادیب خواهند شد . خلاصه ما باید تمام جوانب را ملاحظه کنیم و باید در مقابل ملت بزرگ ایران متواضع باشیم و به آنها خدمت کنیم . یک خدمت این است که بگوئیم متشکریم و دعا کنیم . ولی شکرگزاری حقیقی از ملت عبارت است از اینکه نعمتی را که آنها به ما دادند جبران کنیم . در مقابل گرفتاری های آنها خاضع باشیم و سعی کنیم تا تمام گرفتاری های آنها را رفع نمائیم . همه می دانیم که کشور ما هیچ گونه تزلزلی ندارد . و اینکه با تمام گرفتاری ها به چنین استقراری رسیده ایم ، از عنایات خداوند است که مردم توجیه شدند تا در مقابل تمامی سختی ها بایستند .

امروز اکثر قدرت ها با ما مخالف هستند ، ولی ملت ما با اتحاد خود در مقابل تمام آنها ایستاده است . ملت اگر اتحادش را حفظ کند ، مطمئن باشد شکست نمی خورد . مردم باید پشتیبان دولت باشند . دولت و استانداران و فرماندارها در هر جائی که هستند باید به مردم خدمت کنند . وقتی ما خدمتگزار ملت شدیم ، ملت هم پشتیبان ما خواهد شد و در این صورت است که طمع خارجی ها قطع خواهد شد ، چرا که همیشه اجانب بنایشان بر این است که از داخل ، کارها را خراب کنند و اتحاد مردم را از بین ببرند ، اختلاف ایجاد کنند و بعد به ایادی داخلی شان دستور دهند تا مقاصد پلید آنها را پیاده نمایند . پس ملت باید اتحاد خودش را حفظ نماید و تنها در سایه

این اتحاد است که ما تحت هیچ بیرقی نیستیم . ما تنها زیر پرچم اسلام زندگی می کنیم و هیچ کس بر ما نفوذ ندارد . تنها نسبت به احکام اسلام خاضعیم و تا قدرت داریم دنبال تحکیم پایه های اسلامی باشیم و از اسلام تبعیت می نمائیم . در این صورت است که خدای تبارک و تعالی به ما کمک خواهد کرد .

عمده این است که ما به اسلام خدمت کنیم . خدمت به ملت ، خدمت به اسلام است . خدمت به دولت ، خدمت به اسلام است . و امروز هر خدمتی که انجام دهیم ، خدمت به اسلام است . هر خدمتی که مردم به آن احتیاج داشته باشند ، خدمت به اسلام است . وقتی قرار گذاشتیم که به اسلام خدمت کنیم ، خدای تبارک و تعالی هم ما را تنها نمی گذارد و نمی گذارد گرفتار شویم . برای اینکه گرفتاری از خود انسان است ، از خارج نیست . تا در داخل ملت یک کرم زدگی پیدا نشود خارجی ها نمی توانند کاری انجام دهند . و بحمدالله امروز ما از داخل اطمینان داریم و با این اطمینان باید به مردم خدمت کنیم و دیگر نباید بگوئیم حال انقلاب است . نه ، دیگر حال آرامش است ، حال خدمت به مردم و جامعه است ، حال خدمت به اسلام است ، حال این است که مردم مطمئن باشند و نسبت به همه چیزشان اطمینان داشته باشند ، سرمایه هایشان را به کار انداخته و نسبت به آن اطمینان داشته باشند ، باید کاسب نسبت به کسبش

و اداری نسبت به اداره اش اطمینان داشته باشد . دیگر هیچ کس از آمدن به وطن خود نترسد . بیایند و بفهمند که در اینجا مساءله ای نیست . با کمال آرامش مشغول به کار شوند و نترسند از اینکه یک وقت سرمایه هایشان را می گیرند . خیر ، ما بر آن نیستیم که سرمایه مردم گرفته شود . سرمایه مردم مال خودشان است ، آن را به کار بیندازند و کسب بکنند و کشور را اداره و تقویت بکنند . دولت هم پشتیبان آنهاست و باید باشد . خداوند همه شما را حفظ فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/10/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر ، مسؤ ولان دوایر سیاسی !!! ایدئولوژیک وپرسنل گروه تحقیقات صنعتی و دفاعی وزارت دفاع

آنچه ما به دست آورده ایم ، این است که اسلام را زنده کرده ایم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما عزیزانی که برای اسلام و میهن خودتان افتخار آفریدید و با گزارشات و پیشرفت های خود مرا خوشحال کردید تشکر می کنم ما هر قدمی که به پیش می رویم ، از جنایاتی که به وسیله آمریکا و امثال آن و ایادی داخلی آمریکا بر این کشور رفته است ، بیشتر مطلع می شویم . بزرگترین خیانتی که کردند همین بود که نگذاشتند جوان ها و ارتش ما رشد کنند . اگر از اول ارتش ما یک ارتش اسلامی بود و آن تعهدات اسلامی را داشت و به آن عمل می کرد ، حالا وضع ما غیر از این بود . معذلک خداوند تبارک و تعالی سایه عنایتش را بر سر این ملت انداخت که در بین راه جلوی مفاسد را بگیریم ، البته باز هم در بین راه هستیم و من امیدوارم که آقایان با دلگرمی به کار خود ادامه دهند

و توجه داشته باشند به اینکه خداوند به آنها اجر خواهد داد و همین کارهای شما هم از عبادات بزرگ است و علاوه بر اینکه در دنیا و در همه جا ثبت می شود در نامه عمل شما هم ثبت خواهد شد .

ما در عین حال که در این جنگ عزیزانی را از دست داده ایم و آنهمه جنایت بر این کشور وارد شده است و اخیرا جنایت بزرگ دزفول را متحمل شده ایم که من در اینجا به خانواده های مصیبت دیدگان این حادثه تسلیت گفته و برای مصدومین آنها نیز از خداوند شفا می خواهم ، اما چیزی که کشور ما دریافت کرده است بسیار ارزشمندتر و عزیزتر از اینهاست . البته ما صدمات به افراد را نمی توانیم جبران کنیم ، لکن امید است که بعدها اشخاص دیگری بیایند جبران کنند . آنهائی که بدبین هستند و در گوشه ای نشسته اند و روی نقطه ضعف ها انگشت می گذارند که چرا ما کشته دادیم ، چرا وضع فلان است و از این چراها و چراها ، هیچ گاه آن طرفش را در نظر نمی گیرند که ما چه دریافت کرده ایم . و البته این را ما و همه می دانیم که چقدر از ما کشته و معلول و مصدوم شدند ولی ما ابتدا به جنگ نکردیم . اگر آقایان می گویند که چرا شما با آمریکا در افتادید که این جنگ واقع شود ، که ما هم از اول می دانستیم که در افتادن با آمریکا و همه قدرت این توابع را دارد ، ولی این اشکالی است که

این آقایان باید به خود پیغمبر بکنند که چرا با ابوسفیان ها در افتادید تا عمویت و افراد بزرگی از اسلام کشته شوند و می بایست تسلیم می شدی و در گوشه خانه ات می نشستی و در این صورت به امیرالمؤ منین هم این اشکال وارد است که همه گفتندبگذار معاویه و اشعث در حکومت شام باقی باشد و همین مطلب اسباب این شد که اشخاصی مثل عمار و چندین هزار جمعیت کشته شوند . و با این تفکر ، اشکال به حضرت سیدالشهدا هم وارد است که چرا از مدینه آرام برخاست و با یک جمعیت کم به راه افتاد و در مقابل یک حکومت جبار ایستاد . پس اگر بنا باشد همه اینها و همه انبیا در تاریخ اشتباه کرده باشند و می بایست با منطق این آقایان با قلدرها بسازند ، ما هم اشتباه کرده ایم و به آن اعتراف می کنیم و اگر مساءله این نیست ، بلکه مساءله ، مساءله انسانیت به ارزشهای انسانی است ، جلوگیری از این جنایاتی است که قلدرها به بشریت و انسانیت می کنند ، مساءله تباهی افراد ارزشمند است ، پس ما نمی توانستیم داخل خانه نشسته باشیم و آمریکا هم بیاید در داخل این کشور حکمفرمائی کند و همه دست به سینه در برابر آمریکا بایستند و چاپلوسی کنند تا اینکه نان و اسلحه به آنها بدهد و یا اینکه مهماتی را در اینجا انبار کند که هر وقت جنگی واقع شد برای خودش استفاده کند و برای خودش پایگاه بسازد که خداوند مرحمت فرمود و آن پایگاه هائی که آمریکا برای

خودش درست کرده بود ، به دست ما افتاد که همه اش غنیمت است ، غنیمت جنگی .

در هر صورت ما باید فکر کنیم و این دو مطلب را در ترازو بگذاریم که چه از دست داده ایم و چه به دست آورده ایم . آنچه ما به دست آورده ایم این است که اسلام را زنده کردیم . در حالی که از اسلام اسمی بیش نمانده بود و با ادعای اسلام می خواستند اسلام زدائی کنند ، منتها از اول نمی توانستند بگویند ما اسلام را قبول نداریم ، می گفتند قبول داریم ، اما مرتب پاورقی می زدند و یکی یکی احکام اسلام را از بین می بردند ولی بحمدالله الان مردم اسلام را در این کشور می بینند و مشاهده می کنند که دیگر از آنهمه فسادها خبری نیست و همه مردم فعال شده اند و می دانند که باید در مقابل آمریکا و زورگوئی های آنها بایستند و باید خودشان استقلال داشته باشند که نمونه آن همین که شما می گوئید که این آقایان چیزهائی را درست کردند که کسی فکر نمی کرد که بتوانند آنها را درست کنند ، که انشاءالله بعدها بیشتر و بهتر انجام می دهند . خداوند به همه شما و به همه ما توفیق دهد که به این ملتی که تاکنون زیر سلطه اجنبی و زیر سلطه رژیم های فاسد بودند ، خدمت نموده و آنها را نجات دهیم و شما هم به فضل خدا امیدوار باشید و خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/10/61

فرمان امام خمینی در مورد تعیین اعضای ستاد پیگیری فرمان 8 ماده ای

فرمان امام خمینی در مورد تعیین اعضای ستاد پیگیری فرمان 8 ماده ای

بسم

الله الرحمن الرحیم

حضرات آقایان حجج اسلام ، آقایان موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور ، میر حسین موسوی نخست وزیر ، امامی کاشانی رئیس دیوان عدالت اداری ، محقق رئیس بازرسی کل کشور ، ناطق نوری وزیر کشور و آقازاده وزیر مشاور ، با اکثریت آراء حق دارند متخلف یا متخلفین را پس از تشخیص عزل نمایند . توفیق آقایان را از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

وزارت خارجه می تواند با اسلامی شدنش موجودیت اسلامی ما را به خارج نشان دهد

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه اینجا تشریف آورده اید تا با هم درد دل کنیم ، تشکر می کنم . شما می دانید که وزارت خارجه تنها وزارتخانه ای است که با اسلامی شدنش بیشتر از سایر وزارتخانه ها می تواند موجودیت اسلامی ما را به خارج نشان دهد ، و بعکس ، صدماتی که به این کشور ممکن است وارد آید و در سابق از ناحیه سفارتخانه های خارجی در اینجا و سفارتخانه های ما در خارج ، بر کشور وارد شده ، بیشتر از دیگران است . چون وزارت خارجه با همه دنیا و با افکار و ایده های مختلف و برنامه های گوناگون روابط دارد . و من می دانم که برای اصلاح آن و سایر وزارتخانه ها و همه ارگان های دولتی و امثال آن ، وقت لازم است لکن وقتی بنابراین شد که ما باید خودمان باشیم و وابسته به غیر نباشیم و خودمان حیثیت خودمان را حفظ کنیم و این احساس در ما پیدا شد ، همین امر انشاءالله منتهی می شود که همه چیز ما اصلاح بشود . و اگر شما در این راه مستقیم که راه اسلام است

و روزی چند مرتبه هم در نماز از خدا می خواهید که (اهدناالصراط المستقیم ) یعنی ما را به صراط مستقیم هدایت کن ، وارد بشوید ، مسلم به آخر هم خواهید رسید . عمده این است که انسان در آن راهی که باید سیر بکند وارد بشود که پیدا کردن راه ، مشکل ولی بعد از پیدا کردن ، پیمودن آن آسان است . همانند کسی که در بیابان گم شده و مرتب به این طرف و آن طرف می زند و با این وضع شاید هیچ گاه به مقصد نرسد اما وقتی که در راه مستقیم قرار گرفت به مقصد هم می رسد ، چه سیرهای معنوی باشد و چه سیرهای مادی .

اما در جهت معنویت و بعد از اینکه دولتی اسلامی شد و مردم احساس کردند که ما می خواهیم اصلاح بشویم ، در این صورت است که همه کارها به معنویات بستگی دارد . همین کاری که شما در وزارت خارجه و سفرا در خارج می کنند ، اگر در راه مستقیم اسلامی باشد ، سیر الی الله است .

در سیر الهی لازم نیست که انسان در یک گوشه ای بنشیند و بگوید من می خواهم سیر الی الله داشته باشم . خیر ، سیر الی الله همان سیره و روش انبیا و خصوصا پیغمبر اسلام و ائمه معصومین است که در عین حالی که در جنگ وارد می شدند و می کشتند و کشته می دادند و حکومت می کردند ، همه چیز سیر الی الله بود . اینطور نبود که آن روزی که حضرت امیر مشغول است

، سیر الی الله نباشد و فقط در هنگامی که نماز می خواند سیر الی الله باشد ، هر دویش سیر الی الله بود . لذا پیغمبر می فرماید ضربت علی در روز خندق افضل از عبادت ثقلین است .

وقتی که ما می خواهیم جهات معنوی را بکنیم در مادیات و مادیات را به طرف معنویات بیاوریم ، این سیر الی الله است . البته کار مشکلی است ، ولی اینطور نیست که نشود . وقتی که انسان وارد عمل شد موفق می شود .

در همین قضیه پیروزی ملت بر رژیم منحط سابق ، تصور این معنا که ملتی که هیچ چیزی در دستش نیست و رژیم همه چیز دارد ، چگونه پیروز می شود ، مشکل بود . آنهایی که این تصور در آنها قوی بود ، سفارش می کردند که وارد نشوید ، لکن وقتی که ملت بنا گذاشت که کاری بکند و در میدان وارد بشود ، به آخر رسید و کاری کرد که ما نمی توانیم درست حجمش را توجه کنیم . و هر قدمی که ما و شما برداشتیم ، خداوند به یک قدم دیگر ما را هدایت فرمود . چراغ را خود خدای تبارک و تعالی جلو گرفته و تاریک ها را روشن کرد و هیچ وقت نگذاشت که ملت سست شود . این برای آن بود که ملت راهش را پیدا کرد و به صراط مستقیم رسید .

بحمدالله ایران راهش را پیدا کرده است و من امیدوارم هر روز هم محکم تر باشد و به راه خود ادامه بدهد . امیدوارم سفارتخانه ها هم در

صراط مستقیم انسانیت سیر بکنند و سعی شود که سفارتخانه ها تحت سلطه دیگران نباشند و تصرفاتی در آنها از ناحیه دیگران نباشد . هر قدمی که برمی دارند به فکر این باشند که آیا رو به وابستگی می رویم ، یا به طرف رهایی و آزادی . و رابطه با کشورهای خارجی که نمی خواهند ما را ببلعند باید باشد . به آنها که خواهند از طریق روابط ما را وابسته بکنند ، هیچ لزومی ندارد و باید با احتیاط با آنها برخورد شود . ما باید به سمتی حرکت کنیم که می خواهیم با کفایت خودمان خودکفا باشیم . نه گندم از خارج بیاوریم و نه خوردنی و پوشاک و سایر وسایل دیگر که بعضی از این امور ، دراز مدت و بعضی در کوتاه مدت باید انجام بگیرد .

البته راجع به ابزار جنگی ، مسائل پیچیده است معذلک در این امر هم ما موفقیت های زیادی حاصل کرده ایم و باید همه همت کنند و ملت و دولت با هم بجوشند و کوشش کنند که کارها را خودشان انجام دهند .

انشاءالله همه شما موفق و مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 5/10/61

پیام امام خمینی در تقدیر از کلیه رزمندگان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الجهاد من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه (عن امیرالمؤ منین ع )

این فضیلت بزرگ در بین فضایل بیشماری که برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه می کند . این واژه ها با همان معنای عرفی خود ، نه اسرار الهی و عرفانی که دست ما از آنها کوتاه است ، بی شک گفتار

و نوشتار بشر عادی از بیان آنها عاجز است . این مدال الهی بر بازوان مجاهدان ، چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی می درخشد . مگر این جلوه همان خلقت نیست که ابراهیم خلیل الرحمن را مفتخر کرد ؟ و بارقه ای از مقام حبیب اللهی نیست که در تارک افضل موجودات می درخشد ؟ و مگر نازله مقام ولی اللهی نیست از امیر المومنین تا خاتم الاولیا که به آن اولیاءالله مشرف شده ؟ اگر هست (که هست ) با چه بیان می توان حول آن گردید و با کدام چشم بشری می شود این جلوه را دید ؟ پس بهتر اینکه من قاصر با تقدیم السلام علیکم یا خاصه اولیاءالله دم فرو بندم . و این کرامت بزرگ برای مجاهدان فی سبیل ا لله چه شهید یا پیروز شوند یا نشوند . و برای شهیدان ، فضایل زاید الوصف دیگر است و برای پیروزمندان عزیز فضلی جداگانه . پیروزمندانی چون این عزیزان شورانگیز ، از فرماندهان عزیز سپاه و ارتش تا سایر مجاهدان ، تا سایر مبارزان و مجاهدان میدان دفاع و پیشتازان بسیج و کمیته و ژاندارمری و شهربانی ، نیروهای مردمی و عشایری شجاع دلیر که در شکستن حصر آبادان تا شکستن دژ محکم خرمشهر تا فتح بزرگ محرم ، نقش اساسی داشتند و به صورت حریف ستمگر که تا بن دندان به سلاح های آمریکا و شوروی و دیگر قدرت ها و از پشتیبانی مالی و نظامی مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است ، آنچنان سیلی زدند که داغ رسوائی آن بر جبهه صدامیان در

تاریخ خواهد ماند . قدرت های بزرگ و حامیان صدام تا کنون باید فهمیده باشند که قدرت نظامی و سلاح های مدرن هرگز نمی تواند با خشم انقلابی و مقدس ملت ها مقابله کند .

اینجانب با عذر تقصیر ، به فرماندهان ارتش و سپاه و تمام فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و تمامی همرزمان آنان که با دفاع سلحشورانه خود از اسلام و کشور برای اسلام و مسلمین و هم میهنان عزیز در صحنه خودشان سرافرازی کسب نمودند ، تبریک عرض و برای شهدای بزرگوار و آزاده آنان و میهن اسلامی که به سعادت ابدی رسیدند ، رحمت بی انتهای خداوندی و برای مادران و پدران و همسران و سایر بستگان و بازماندگان آنان آرزوی سعادت ابدی و صبر جمیل و اجر جزیل می نمایم .

درود بر سپاهیان و ارتشیان ایران اسلامی ، سلام بر فرماندهان محترم آنان . درود بر همه مجاهدان و رزمندگان در راه هدف . پیروز باد فرماندهان و رزمندگان ژاندارمری و شهربانی و کمیته و بسیج و نیروهای مردمی و عشایری . برافراشته باد پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران . و صلوات و سلام بر پشتیبان عظیم الشان مستضعفان جهان حضرت بقیه الله و ارواحنا فداه .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/10/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از آموزشیاران نهضت سوادآموزی و کارکنان جمعیتهلال احمر جمهوری اسلامی

ارزش ها در دنیا به حسب مکتب ها و دیدها مختلف است

بسم الله الرحمن الرحیم

امروزبحمدالله با دو گروهی که هر دو گروه ارزشمندند مواجه هستیم . گروه آموزندگان به ملت در سرتاسر کشور ، البته گروهی از آنها و گروهی هم از هلال احمر . ارزش ها در دنیا به حسب مکتب ها و به حسب دیده ها مختلف است . با مطالعه به مکتب هائی

که در دنیاهست و به مسلک هائی که در دنیا هست ، می توانیم بفهمیم که ارزش ها در مکتب اختلاف دارد و در ایده ها هم اختلاف دارد . شما اگر قطع نظر کنید از مکتب های توحیدی و الهی و به مکتب های مادی و به ایده هایی که دنبال مادیات هستند مراجعه کنید و مطالعه در آن بکنید ، می بینید که این دو مکتب متقابل با هم و مختلف هم هستند . مکتب الهیین و موحدین ارزش هایش یک چیزهائی است ، یک عناوین است و مکتب های مادیگری ، چه مادیگری کمونیستی و چه مادیگری سرمایه داری و بالاخره تمام مکتب هایی که ماورای مکتب الهی است ، ارزش ها با هم فرق دارد . شما در همین کشور خودمان در زمان طاغوت و طاغوت ها ملاحظه کنید که در خود آنها ارزش ها چه بود و در ملت که رنگ آنها را به تبع قبول کرده بودند ، ارزش ها چه بود . در زمان آنها ، آنوقتی که اتومبیل و امثال اینها نبود ، در مرکب ، ارزش ها به کالسکه های چند اسبه و هر چی بیشتر بود اسب ، هشت اسب ، گاهی تا بیشتر از این هم و عدد خدمه و عدد آنهائی که هیاهو اطراف این انسانی که ، یا غیر انسانی که در آن کالسکه نشسته بود ، هم ارزش در بین قشر روشنفکر آن زمان و هم نویسنده های آن زمان و هم شعرا و گویندگان و اهل هنر آن زمان ، ارزش به این بود که هرکس بارکش بیشتر و هرکس

خدم و حشمش بیشتر ، ارزشش بیشتر . طبقه ای که اسم خودشان را طبقه اشراف و اعیان گذاشته بودند ، ارزش پیش آنها این بود که چند تا نوکر داشته باشند و چند تا ده داشته باشند و چند تا اسب داشته باشند و چند تا تازی و سگ داشته باشند . در پیش سرمایه دارها هم ، ارزش ، زیادی سرمایه و روی هم انباشتن سرمایه ها و پرکردن بانک ها یا تجارتخانه ها از اموال ، از هر راهی باشد وقتی در قشر توده های مردم نگاه می کردی ، در بین زن و مرد هر دو طایفه ، ارزش به لباس بود و به طرز پوشیدن و دوختن لباس و آرایش . هر که بهتر لباس می پوشید و شیک تر بود درلباس ، ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنی که آرایشش به طرز اروپایی بود و لباسش از آنجا الهام می گرفت ، این پیش زن ها هم ارزشش زیادتر بود ، البته پیش اکثر . ارزش ها همه به امور مادی بود . وقتی بنا باشد که ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازی و امثال اینها باشد ، آن مبداء ارزش ، ارزشش از این شخص بیشتر است . اگر اسب ارزش یک انسان شد ، آن اسب ارزشش از انسان بیشتر است ، برای اینکه او ارزش به انسان داده . اگر فرش و قالی و تجملات و بزگ کردن و مو چطور کردن و مد را از اطراف آوردن ، این ارزش یک انسان را زیاد کند ، آنها ارزش شان

بیشتر از این است ، برای اینکه آنها مبداء ارزش هستند . انسان خودش ارزش ندارد ، ارزشش به گاوداری است . گاوها ارزش شان بیشتر از خود انسان است . ارزش شان به پارک داری است ، ارزش شان به فرش داری است ، ارزش شان به امثال این مسائل است . و روی موازین عقلی اگر مبداء اثر یک جایی باشد و به واسطه آن مبداء اثر ، این آدم یا این شی ء ارزش پیدا کند ، آن مبداء اثر ارزشش بیشتر است . نقل شود که یک عارف مسلکی وارد شده بود به منزل یک امیر ، یک سلطان یا یک امیر و دیده بود که مجلس همه چیز مزین است ، همه چیز هست ، در این بین آب دهان می خواست بیندازد ، نگاه کرد به اطراف و آب دهنش را توی صورت آن امیر انداخت . امیر اعتراض کرد که برای چه . گفت من هر چه نگاه کردم ، کثیف تر از صورت تو در اینجا نیافتم . شما اگر آن ورق را ببینید ، انسان اگر آن صفحه دوم عالم را ببیند و در آنجا ببیند که اینهایی که ارزش شان را به این مسائل می دانند ، آنوقت می بینید که در آنجا صورت آنها آنقدر مشوه و صورت انسانی هم نیست ، یک صورت دیگر است ، تا ببینی سگ باز است و همه دلش را به سگ داده است ، صورت سگ است .

ارزش در لسان انبیا و در لسان اولیاء خدا ، به علم و تقواست

مساءله تجسم اعمال و تجسم اخلاق و اینها یک ای است که در پیش اهل نظر و محققین

مسلم است و در روایات ما هم هست کسی که غیبت می کند ، در روایات هست که زبانش به اندازه !!! بین در آنجا!!! بین مکه و مدینه ظاهرا هست ، دراز می شود و مردم در روز حشر از روی این زبان عبور می کنند . این نتیجه غیبت است . یک کسی که زبانش از این ور شهر به آن ور شهر دراز می شود و اعراض مردم را ذکر می کند و آبروی مردم را می برد ، این زبان در آن عالم تا آن اندازه ای که اینجا دراز بوده ، آنجا هم درازی پیدا می کند و اهل محشر از رویش به حسب این روایت می گذرند . وقتی بنا شد ارزش انسان به این مسائل باشد آنوقت هیچ یک از معنویات دیگر ارزش ندارد . شما اگر گمان بکنید در پیش این طایفه هائی که ارزش را به این معانی می دانند ، ارزشی که پیش انبیا هست اینها اصلا ارزش بدانند ، باور نکنید که بدانند . ممکن است بگویند ، ولیکن باور ندارند . اگر باور داشتند رفتند دنبال آن ارزش ، حالا که ندارند و نمی روند دنبال آن ارزش ، معلوم شود باور ندارند . ارزش در لسان انبیا و در لسان اولیاء خدا و در راءس آنها قرآن کریم و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ارزش به علم و تقواست . میزان ، ارزش این دو خاصه است ، علم و تقوا تواما . علم تنها ارزش ندارد ، یا ضعیف است ارزشش . تقوای تنها یا ارزش ندارد

یا ضعیف است ارزشش . در حدیث منقول از رسول خداست که (قصم رجلان یا صنفان ظهری عالم متهتک و جاهل متنسک ) جاهلی که نداند موازین انسانی اسلامی را ، این هر چه هم متنسک باشد ، برخلاف آن طریقه ای که طریقه انبیاست عمل می کند . و عالمی که تقوا نداشته باشد و متهتک باشد ، آن هم ضررش بر اسلام بدتر است از هرکس . آن ارزش علم و تقواست . همه چیز را از متقین قبول کنند . در لسان قرآن ، از علم در لسان قرآن بسیار تمجید شده است ، لکن در کنارش تقوا . علم تنها فایده ندارد برای انسان ، مگر همان روی موازین طبیعت ، و تقوا هم بدون علم انسان را نمی رساند به کمال .

انسان تا آن آخر عمرش ، هم به علم احتیاج دارد و هم به آموزش و هم به پرورش

شما آقایان و آقایانی که در هر جا هستند و این شغل شریف را در آن وارد شدند که آموزش بدهند به ملت ما و این ملت مظلومی که از همه چیز در رژیم های سابق محروم بود و آنها هی دم می زدند از بزرگی و از تمدن و ملت شان در جهالت غوطه ور بود ، شمائی که امروز همت این معنا را گماشتید که مردم را سواد آموزی کنید توجه داشته باشید که ارزش کار شما ارزشی است که قرآن کریم این ارزش را تصدیق فرموده است ، لکن در کنار این آموزش ، پرورش هم باشد ، دعوت به تقوا هم باشد . آموزش تنها نباشد ، آموزش و تربیت باشد . انسان تا آن آخر عمرش ، هم به علم احتیاج دارد

و هم به آموزش و هم به پرورش . هیچ انسانی نیست که مستغنی از علم باشد و مستغنی از پرورش و تربیت . اینکه بعضی از اشخاص گمان می کنند که ما دیگر وقت درس خواندنمان گذشته است ، این صحیح نیست . درس یک وقت معین ندارد ، علم یک وقت معین ندارد . همانطوری که در حدیث است که علم از گهواره است تا قبر ، اگر انسان در حال احتضار هم یک کلمه یاد بگیرد بهتر از این است که جاهل باشد . اینطور نباشد که شما که آنها را تعلیم دهید و انشاءالله موفق خواهید بود ، غفلت از تربیت ، از این غفلت نکنید . محتاج است انسان به موعظه ، محتاج است به تربیت ، تا آخر عمر احتیاج دارد . علم را با تربیت ، اینها دو بالی است که انسان با آن می تواند سیر بکند الی الله تعالی . مردم را به تقوا دعوت کنید ، همانطوری که تعلیم شان می کنید ، به تقوا دعوتشان بکنید . آن جمله هائی که می خواهید یادشان بدهید جمله هایی باشد که دعوت به تقوا شده ، دعوت به مکارم اخلاق شده . شما اگر کتاب هایی که در زمان سابق تعلیم می کردند ببینید ، می بینید که آن کتاب ها خودش مردم را از تقوا دور می کرد . علم به استثناء تقوا می خواستند درست کنند و کشور ما را علم به استثناء تقوا فاسد کرد و حکومت ها را علم به استثناء تقوا فاسد کرد و قلدرها هم به واسطه اینکه تقوا نداشتند

علم هم نداشتند ، بدتر بودند . شما از آن بچه کوچکی که پیش تان می خواهد سوادآموزی کند تا آن پیرمرد و پیرزنی که با عصا می آید پیش تان و انشاءالله بیاید ، علم را ، آموزش را با حوصله تمام ، چون به این قسم از مردم حوصله لازم است ، با صبر تمام ، با حوصله و صبر آموزش بدهید و در ضمن این آموزش ، آن پر دیگر را هم تقویت کنید که تقواست یعنی جمله هایی که انتخاب می کنید برای اینکه آنها را یاد بدهید جمله هایی باشد که در آن تقوا هم ذکر باشد .

ملت اگر متقی شد می تواند که حفظ کند خودش را از همه آفاتی که در دنیا پیش می آید

اینکه می بینید که در نماز جمعه که بزرگترین اجتماعات است (در اسلام قاعده اش بود باشد) و بحمدالله امروز در ایران بزرگترین اجتماعات است ، در خطبه امر شده است به اینکه دعوت به تقوا بکنید ، این برای اهمیتی است که تقوا دارد . دنبال اینکه توحید را تذکر می دهید و صلوات و سلام را بر پیغمبر اکرم "ص " و اولیائش می فرستید و از آنها نام می برید ، در قبال او امر به تقوا کنید و سرسری از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه ، این را یکی از مسائل مهم بدانند . ملت اگر متقی شد می تواند که حفظ کند خودش را از همه آفاتی که در دنیا پیش می آید و ائمه جمعه انشاءالله بیشتر توجه بکنند که مردم را دعوت کنند به تقوا . باید مردم را آشنا کرد با آن چیزی که انبیا برای آن آمدند . برای مکارم اخلاق

همه انبیا آمدند ، (بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ) برای تقوا و آدم سازی آمدند انبیا و حالا که این ائمه جمعه شغل انبیا را که نماز جمعه بوده است و نماز بوده است ، در سایر جاها این شغل شریف را متکفل شدند ، همت کنند به اینکه مردم را آموزش تقوا بدهند ، دعوت به تقوا بکنند . ذکر تقوا و تاریخ تقوا گفتن ، این در خطبه جمعه کافی نیست . باید دعوت کنند مردم را به تقوا ، وادار کنند مردم را به تقوا ، اهمیت بدهند به این خاصه الهی که انبیا برای آن آمدند و شما آموزگارها باید اهمیت بدهید به مساءله تقوا و آموزندگان هم باید اهمیت بدهند و اساتید دانشگاه و اساتید حوزه ها هم به این خاصه باید اهمیت خاص بدهند ، که اگر علم تنهای بی تقوا باشد ولو علم توحید باشد ، ولو علم ادیان باشد ، در آن عالم ارزش ندارد . علم تنها اگر ضررش بر ملت ها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد ، که هست ، باید گفت که بی تقوا می تواند که یک کشوری را ، یک انسان هائی را به باد فنا بدهد و آن کسی که عالم تر است بهتر می تواند که مردم را فاسد کند . پس باید که همراه این آموزش ، آموزش تقوا هم باشد . از بچه ها اگر هست ، بچه را آموزش تقوا به اندازه فهم شان و بزرگترها را هم همین طور و بزرگترها گمان نکنند دیگر احتیاج ندارند ، یا اینکه وقت گذشته است . وقت

نمی گذرد ، انسان در هر حال اگر یک چیزی را بداند بهتر از ندانستن است . در هر صورت این شغل بسیار شریف است و مسؤ ولیتش هم بسیار سنگین است و انشاءالله شما موفق باشید .

علم و تقواست که می تواند این صلیب سرخ و هلال احمر را ارزش به آن بدهد

و دنبال همین قضیه این صلیب سرخ است ، صلیب سرخ ایده اش اگر یک ایده انسانی اسلامی باشد ، این هم یکی از اموری است که دنبال همان تقواست ، دنبال همان علم است . علم و تقواست که می تواند این صلیب سرخ را و این هلال احمر را و این چیزی که هست ، هلال احمر که در اینجا هست ، آن تواند که ارزش به آن بدهد . ارزش به حجم کار نیست ، ارزش به کیفیت است . وقتی کیفیت کار شما خوب شد و حجمش هم زیاد شد آنوقت ارزش ها ، ارزش های بسیار ارزنده است . البته این کار بسیار ارزنده است ، با معلولین سرو کار داشتن و با ضعفا سرو کار داشتن و با اشخاصی که در جنگ هستند ودر بیمارستان ها هستند سرو کار داشتن ، در عین حالی که مشکل است پرارزش است . و اما اینکه این آقا گفتند که به حسب قوانین بین المللی افراد هلال احمر باید مصون باشند ، اینها در جاهائی که ارزش را ، ارزش انسانی نمی دانند ، حرفش هست ، معنایش نیست . شما استبعاد نکنید که حزب بعث عراقی دنبال این باشد که قواعد بین المللی چی هست ، یا آنهائی که همین جمعیت های بین المللی را به اصطلاح خودشان درست کردند . آنها

ارزش را در این مسائل که انبیا می گفتند ، در این مسائل نمی دانند ، آنها ارزش انسان را به ایمان نمی دانند ، آنها ارزش انسان را به شقاوت ، خونریزی و بدتر از آن می دانند . وقتی ارزش را اینها آن ندانستند و از اول نفس خبیث شان منحرف است در اخلاق و در همه چیز ، دیگر توقع نداشته باشید که آنها به قواعد بین المللی عمل کنند . به چه قواعد اینها عمل می کنند ؟ مگر آنهائی که این جمیعت های حقوق بشر و نمی دانم سازمان کذا را درست کردند ، خودشان به این قواعد بین المللی عمل می کنند ؟ آنهائی که اینهمه فریاد می زنند از حقوق بشر ، وقتی که می رسند به اینکه حزب بعث صدامی اینقدر از انسان ها را در اینجا کشته است و آنقدر از انسان ها را در اینجا بی خانمان کرده و علیل کرده ، علاوه بر اینکه از آن همین طوری می گذرند ، توجیه هم می کنند . توجیه می کنند به اینکه خوب ، شما در عراق فلان جا را منفجر کردید ، اینها هم عوض دارند . یک دروغ عراق می گوید برای اینکه تصحیح کند کار خودش را . هر روز می گوید که بصره را زدند . این بصره ای که زدند کجاست ، این جمعیت بصره کجایند که زدندشان ، یا سایر شهرها . اسلام اجازه نمی دهد که ما مردم بیگناه را برای خاطر گناه دیگری آزار بدهیم . منتها آنها می گویند این مسائل را ، برای اینکه وقتی

یک بمب یا چند بمب می اندازند و یک جمعیت کثیری را ، زن و بچه بیگناه را ، پیر و جوان بیگناه را می کشند بگویند که ما در ازای آن ، این کار را کردیم . شما متوقع نباشید از اینهائی که ادعای این مسائل را می کنند و می گویند مثلا هلال احمر در هر جا یا صلیب سرخ در هر جا افرادش مصونند ، توقع نداشته باشید که در عمل هم همین طور باشند ، در عمل اینطور نیستند . ارزش ها پیش آنها ارزش انسانی نیست و همه مسائل همین طور است منتها من بعضی هایش را عرض کردم . شما خودتان مطالعه کنید ببینید که در رژیم سابق در هر جا ارزش چه بود ، ارزش شعر چه بود ، ارزش روشنفکر چه بود ، روشنفکر آنوقت ارزش را به چه می دانست ، ارزش انسان ها به چه بود در آنوقت . آنوقت خواهید فهمید که مساءله دو راه هست ، یک راه انبیاست و یک راه شیاطین . یک راه طغات است و یک راه انبیاست . راه انبیا ارزش ها را طور دیگری می داند . انسان را صاحب ارزش می داند و ارزشش را به حیوان نمی دانند ، به جماد نمی دانند ، به دارائی نمی دانند ، به آن چیزهائی که در باطن خودش هست می دانند ، به علم می دانند ، به تقوا می دانند ، به مکارم اخلاق می دانند ، و این قشر از جمعیت بشر تمام ارزش ها را به غیر آن چیزی که انبیا می دانند ،

می دانند . خداوند انشاءالله ما و شما را موفق کند که به ارزش های انبیا توجه کنیم و ما دنبال انبیا و در خط آنها باشیم و از ارزش های دنیائی که برخلاف سیره انبیا است پرهیز کنیم . دنیائی را بخواهیم که ارزشش انبیا دادند ، خدمتی را بخواهیم که ارزشش را تقوا و علم داده است . انشاءالله همه موفق بشوید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 6/10/61

بیانات امام خمینی در دیدار با نخست وزیر ، رئیس مجلس شورای اسلامی مرکزی و مسؤولان دفاتر حزب جمهوری اسلامی در سراسر کشور

حزب الهی آن است که دعوت به خود نکند ، دعوت به خدا کند

بسم الله الرحمن الرحیم

این هم از برکات انقلاب و نهضت اسلام است که با آقایانی که در اطراف هستند ملاقات می کنم و امیدوارم این اجتماعات و ملاقات ها مفید باشد . از اول عالم تا حال دو حزب بوده است : یکی حزب الهی و یکی حزب غیر الهی و شیطانی . و آثار هر یک هم جدا بوده است و آنی که مال الله بوده چون مقصد خدای تبارک و تعالی است ، به سوی او و در راه مستقیم است و آن که بر خلاف این راه بوده که اکثریت هم با اینهاست ، حزب های شیطانی هستند . از صدر عالم تا حالا ، زمان رسول الله هم بوده است و در زمان خودمان هم حزب رستاخیز را دیدید که مقصدشان معلوم بود . حزب های الهی ، آثارش این است که روح خداست ، یعنی کوشش آن این است که دعوت به خود نکند و دعوت به خدا بکند ، دعوت به طبیعت نکند و دعوت به الوهیت و ملکوت بکند و این علامتی است که انسان خودش می تواند بفهمد که کجا می رود .

آیا طرف حزب خدایی و خدا می رود و جزء حزب الله است یا طرف حزب های دیگر . انسان می تواند تشخیص بدهد که چکاره است ، البته گاهی حجاب ها مانع می شود که انسان بفهمد چکاره است . آنها که در این راهند که راه را پیدا کنند می توانند حجاب ها را پاره کنند و بیایند راه حزب الله را ، از باب اینکه (حزب الله هم الغالبون ) و حزب های دیگر هم که فرضا مدتی بمانند و دست و پا بزنند ، مغلوبند و آن چیزی که لازم است برای همه افراد بشر ، این است که توجه کنند که خودشان را در حزب خدا وارد کنند . انبیا هم برای همین آمدند ، یعنی اگر چنانچه جنگ می کردند برای خدا و اگر صلح می کردند ، برای خدا و اگر دعوت می کردند برای خدا . و هیچ یک از انبیا را سراغ نداریم که گوشه گیری کرده باشد . چوپان است ، عصایش را برمی دارد و راه می افتد برای نجات مردم و فرعون ، ولی فرعون نتوانست نجات پیدا کند . و اسلام است که راه افتاد با همین فقیرها و با همین مردم که در نظر اشخاص دیگر مردم پایین بودند و اشکال به پیغمبر می کردند که با تو یک دسته اراذل و مردم پست هستند . و امروز تمام خوبی هایی که در دنیا هست و تمام آثار خیر ، اثر دعوت انبیاست . یعنی مردمی که دعوت انبیا راقبول کردند ، آثار خیر گذاشتند و یک دسته هم که اعوجاج

داشتند و آثار خیر گذاشتند ، باز هم اینها از آثار انبیا است برای اینکه آثار انبیاء اسباب این شد تا آنها از س ملت ها یک همچو کارهایی را انجام دهند و

خودشان را به این راه بزنند و وارد بشوند که مقاصدشان را پیش ببرند ، لکن این انحراف است و انسان باید از این انحراف ها نجات پیدا کند . و بدترین انحراف این است که انسان در ظاهر یک جوری نمایش دهد که واقعش برخلاف اوست . این نفاق است و نفاق از بدترین خبرهایی است که در قرآن مجید آمده . برای خود منافقین بخصوص یک سوره آمده است و برای غیر منافقین بالخصوص سوره نیست . البته برای کفار آمده که کفار منافقین هم هستند . بنابر این آنقدری که اسلام تکیه کرده است بر اینکه منافقین را از بین ببرد یا اصلاحشان کند ، برای کفار اینطور نیست . انسان می داند با آدم کافر چه بکند ، اما با منافقین نمی داند چه کند . زمان پیغمبر هم همین طور بوده است . و در اسلام از منافقین بیشتر تکذیب شده است و منافق اوضح مصادیق کفر است .

اگر ایده حزبی چیزی غیر از خدا باشد آن حزب شیطان است

در هر صورت باید جامعه ما ، روحانیون ما ، روشنفکران ما و دانشمندان ما در فکر این باشند که این نعمت و فرصتی که خدا به ما داده است ، طوری نشود که آن را شکر نکنیم . آقایان در هر جا که هستند ، در حزب یا در خارج حزب باید کاری که مردم را در صحنه نگه دارند . وقتی مردم با هم مجتمع شدند

، آنوقت است که می توانند کاری انجام دهند و وقتی قطرات جمع شد سیل هم درست می شود . بنابر این ما باید دعوت بکنیم و دعوت ما به خود نباشد ، دعوت به دنیا نباشد ، دعوت به خدا باشد . وقتی دعوت به خدا شد و دنیا هم الهی شد ، می شود آخرت و می شود ملکوت دنیا و فرقی ندارد مابین اینجا و ملکوت و جبروت ، همه اش جلوه ای است از خدا . آن چیزی که دنیا را بد می کند این است که انسان توجه کند به عالم پایین ، در مقابل خدای تبارک و تعالی . و کسی که دنیا را دارد و خیرات و مبرات و زکات و خمس و همه اینها را می دهد ، دنیایش بد نیست . و میزان ، حجم نیست ، میزان ، آن وضعیت روحی هرکس است . وهمه خطرها برای انسان خود آدم است و مبداء اصلاح هم از خود آدم باید شروع شود . و نمی شود که یک واعظی که خودش اصلاح نشده بتواند دیگران را اصلاح کند و آن واعظی می تواند موعظه کند که در باطنش هم موعظه شده باشد . و همین طور هرکس که می خواهد صحبت کند باید توجه کند که چه می خواهد بگوید ، آیا در این چیز رضای خدا هست ، آیا دعوت به خودش هست یا دعوت به خدا ، بعد هم که صحبت کرد ، بنشیند که آیا این صحبت برای این بود یا برای آن . این راهی است برای سیر انسان به خدا که

مراقبت کند از خودش و بعد از مراقبت محاسبه نماید . اینطور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد . میزان ، ایده حزب است و اگر ایده چیز دیگری باشد این حزب شیطان است ، هر اسمی هم داشته باشد . بنابراین ما باید کوشش کنیم که حزبمان را حزب الله کنیم ، خودمان را جزء حزب الله قرار دهیم . و من امیدوارم که آقایان موفق شوند در هر جا که هستند برای اسلام و برای خدا و برای رسیدن به مقصد الهی فعالیت کنند و اگر در بین خودشان دیدند که کسی انحراف دارد ، به آقایان اطلاع دهند . من امیدوارم که خداوند تایید کند که برای اسلام انشاءالله مفید واقع شوید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/10/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای ستاد مرکزی پیگیری فرمان 8 ماده ای امام

رسیدگی به امر متخلفین باید با کمال جدیت و قاطعیت عمل شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید به آقایان عرض کنم که شما در این کاری که دارید انجام می دهید که رسیدگی به امر متخلفین هست ، چه در سطح دادستان ها و قضات و اینها و چه در سطح ادارات و وزارتخانه ها و اینها ، یک امری است که الزام شرعی الان دارد و با کمال جدیت و قاطعیت این باید عمل بشود . و ما نمی توانیم ببینیم که یک کشوری ادعای این بکند که ما جمهوری اسلامی هستیم و قاضی که باید آنقدر در شرع به او اهتمام شده است ، آنوقت قاضی ، یک شهر را به آتش بکشد و سکوت بکنیم . یا فرض کنید یک دادستانی در یک جائی کارهای خلاف شرع بین می کرده است ، باز هم باید

ما بنشینیم و سکوت بکنیم . از حالا به بعد اصلا سکوت معنا ندارد . باید آقایان به طور جدی محکمه ای تشکیل بدهند برای رسیدگی به امر متخلفین ، قضات متخلف و کسان دیگری که در هر جا هستند و متخلفند و متخلفین را بعد از اینکه معلوم شد که این آدم تخلف کرده و خلاف کرده است ، باید آنهائی که مسؤ ول هستند فورا و غایت الامر در ظرف سه روز به جای آنها کسی را بگذارند و اگر آنها مسامحه در این امر کردند بی عذر ، بخواهند این کار را نکنند ، خود شما ، خود آقایانی که ، این هیاتی که برای این رسیدگی است و چیز هستند ، مجاز هستند که تعیین کنند ، مستقلا خودشان تعیین کنند و مسامحه در هیچ امری ابدا نباید بشود ، چنانچه از آن طرف هم باید با کمال توجه به اطراف قضیه که کسی یک وقت خدای نخواسته مظلوم واقع نشود . لکن ما باید این بار ظلم را که الان در سرتاسر کشور گاهی می شود به اشخاص ، این بار را دیگر باید سبک کنیم و از بین ببریم و اگر چنانچه من الان اعلام می کنم اگر چنانچه اشخاص به واسطه اغراض فاسده بخواهند جوسازی کنند و بخواهند تلفن از این طرف و آن طرف بکنند و این مطلب معلوم بشود ، خود آنها برخلاف موازین شرعی و مقابل اسلام می خواهند کار بکنند و من به ملت اعلام می کنم که هر کس که این کار را کرد ، بااو معامله فسق بکنند و در هیچ جائی

از جاهائی که یک آدم عادل باید باشد ، او را نپذیرند و اطلاع بدهند تا تاءدیب بشوند آنها . یک کاری که اسلام می خواهد بکند ، یک کاری که برای مردم ، می خواهد ظلم را از مردم بردارند ، آنوقت یک کسی بگوید ما جوسازی می کنیم ، یک کسی بگوید که ما این کار را نمی کنیم ، نباید بشود . این معنایش این است که کار اسلام نباید بشود و این اقلش این است که اعلا مرتبه فسق است و باید تعزیر بشود وبالاترش این است ممکن است یک وقت چیزهای دیگر بشود . و کسی حق ندارد در سرتاسر کشور ، هیچ قاضی شرعی حق ندارد که بدون جهت استعفا کند و بخواهد جوسازی کند . اگر جوسازی کند ، معلوم می شود که خودش زیر سواءل است و باید خودش احضار بشود و اگر چنانچه واقعا خودش را لایق نمی داند ، باید اعتراف کند که من لایق نیستم و نمی خواهم بکنم و بعد از اینکه او را کنار گذاشتند ، بلافاصله بعد از حداکثر سه روز ، به جای او باید قاضی و دادستان و اینطور چیزها تعیین بشود .

در هر صورت ، شما کاری را که دارید انجام می دهید و این هیاءتی که برای این مساءله درست شده است و کاری می خواهند انجام بدهند ، بر آنها مسامحه جایز نیست و همانطوری که زیاده روی هم انشاءالله نمی کنند و آن هم جایز نیست . هر دو طرف قضیه است و مساءله ، مساءله مسامحه و شوخی نیست . اگر یک جائی

مسامحه ما از کسی دیدیم ، ما از او بازخواست خواهیم کرد و اگر یک مقامی ، هر کس باشد ، بخواهد جوسازی بکند ، بخواهد تخلف از این مسائل بکند ، این تخلف از احکام اسلام است و اگر مقامی است که !!! باید !!! حیثیت عدالت در او معتبر است ، خودش منعزل هست فی نفسه و اگر این در آن مقام هم حیثیت عدالت معتبر نیست باید دستگاه ها و دست اندرکارها او را کنار بگذارند و اگر نگذاشتند ، این هیات باز مجازند که آنها را به جای آنها قرار بدهند . در هر صورت مساءله ، مساءله مهم است و مساءله ، مساءله آبروی اسلام است ، آبروی جمهوری اسلامی است و مساءله شوخی نیست که یک کسی در یک شهری آنهمه جنایات می کند آنوقت یک کس دیگری برای خاطر او کمک کند به او ، معین ظلمه باشد . نباید این کارها بشود . خودشان دست بردارند از این کارها ، والا مورد تادیب واقع خواهند شد . انشاءالله من دعا می کنم که موفقیت برای شما حاصل بشود و کارها را با جدیت ، هیات های محل وثوق قرار بدهید و دادگاهی که مورد توجه است و دادگاه صحیح است ، تشکیل بدهید ، یا دادگاه هائی در اطراف تشکیل بدهید که این مسائل را حل بکنند و رسیدگی بکنند و بعد از اینکه یک کسی شاکی دارد ، او را بخواهند (هر کس می خواهد باشد) اگر شکایتی دارد و دیدند یک شکایتی است روی اساس صحیح ، باید او را بخواهند و محاکمه کنند ،

اگر چنانچه بیگناه بودند ، خوب ، بروند سراغ کارشان و اگر بیگناه نبودند ، آنوقت باید به مجازات خودشان به حسب موازین شرعی از تعزیر و از حد و از قصاص و از اینها ، چون بعضی از اینها قصاص دارند باید مردم قصاص کنند از آنها و بعضی از اینها تعزیر شرعی (اکثر اینها تعزیر شرعی دارد) و باید تعزیر بشوند ، این اشخاصی که مرتکب شدند و ابدا تخلف از این امر نخواهد شد . هرکس هر جوسازی بکند به ضرر خودش است و او را در بین مردم ، ما اعلام می کنیم . اگر کسی بخواهد یک جوسازی بکند که اسلام کار خودش را عمل نکند ، این بدتر از آن کاری است که منافقین دارند کنند ، برای اینکه آنها جوسازی اسلامی نمی کنند ، شما می خواهید جوسازی برخلاف قوانین اسلام بکنید و شما هم جزء آنها واقع می شوید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 9/10/61

نامه نخست وزیر و رئیس دیوانعالی کشور به محضر امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مقدس رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی مدظله العالی

به عرض عال می رساند حسب الامر آن حضرت نسبت به تشکیل محکمه قضات و دادستان های دادگاه ها و دادسراهای انقلاب ، ستاد اجرائی پیگیری فرمان ، مبادرت به تشکیل محکمه فوق نموده و درخواست می شود فردی را که مورد اعتماد و وثوق مقام رهبری است جهت ریاست این محکمه منصوب فرمائید .

سید عبدالکریم موسوی اردبیلی !!! میر حسین موسوی

تاریخ : 9/10/61

فرمان امام خمینی در پاسخ نامه ننخست وزیر و رئیس دیوانعالی کشور

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای آقا سید جعفر کریمی دامت افاضاته را برای ریاست محکمه مرقوم ، منصوب نمودم . انشاءالله تعالی ایشان با قاطعیت و دقت و مطابق با ضوابط شرعی موفق به انجام این خدمت بزرگ برای اسلام و مسلمین باشند و جز رضای خالق متعال به چیز دیگری فکر نکنند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/10/61

بیانات امام خمینی در دیدار با رؤ سای جمهوری و مجلس ، گروهی از نمایندگان مجلسشورای اسلامی ، اعضای هیاءت دولت ، فرماندهان سپاه و ارتش و شرکت کنندگان درکنگره جهانی ائمه جمعه

تبریک عظیم در وقتی است که مسلمین توجه کنند به گرفتاری هائی که دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا تبریک این عید بزرگ سعید اسلامی را که در آن روز حرکت انسان ها به سوی عالم دیگر بنیانگذاری شد و حرکت های معنوی در محیطی که آلوده به همه شرک ها و پلیدی ها بود ، تبریک عرض می کنم و به همه ملت اسلام تبریک ولادت با سعادت رسول اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش ، مبداء همه فیض ها و حامل پیام های رسول اکرم ، حضرت صادق سلام الله علیه را تبریک عرض می کنم و به همه مهمانان عزیزی که از بلاد مختلف تشریف آوردند ، ائمه جمعه و شاید ائمه جماعت هم باشند و دیگر برادران ، عرض ارادت می کنم و خوشامد می گویم که به کشور خودشان آمدند . ما جدائی ما بین خودمان و مسلمین احساس نمی کنیم و امیدوارم که مسلمین هم احساس بکنند که همه ممالک ، ممالک اسلام است و همه مال همه مسلمین .

مبارک وقتی است که ، تبریک عظیم در وقتی است که مسلمین توجه بکنند به گرفتاری هائی که دارند و توجه بکنند به اینکه از کجا این گرفتاری ها آمده است و علل آمدن این گرفتاری

ها چیست و راه نجات از آن چیست . ائمه جمعه که در این هفته در این کشور ستمدیده و انقلابی آمدند و انشاءالله در فرصت های دیگر هم این نحو اجتماعات خواهد بود ، باید بررسی بکنند از علل انحطاط افکار مسلمین و بررسی بکنند از اینکه آن چیزی که استعمار را بر مسلمین استیلا داد و آن عللی که باعث شد که استعمار بر همه مقدرات کشورهای اسلامی و همه مستضعفین جهان حکمفرما باشد ، آن ارزیابی کنند در این سمینارها و مجالس مهم شان و راه را ، علل را ، کیفیت سلطه آنها را بیابند و راه علاج را ، چه باید کرد ، چه شده است و چه باید کرد . البته بسیاری از آقایان می دانند که استکبار جهانی از چه راهی وارد شد در این کشورها ، به دست خود اشخاصی که از این ملت ها بودند ، با طرح های خود دولت های عقب مانده و دولت های بی توجه به مصالح مسلمین و آنهائی که متعلق به این دولت ها بودند ، از نویسندگان و گویندگان و خطبا و احیانا ائمه جمعه و جماعات ، آنها با تبلیغاتی که الهام می گرفتند به حسب ظاهر از قدرت های خارجی ، درصدد این برآمدند که آن چیزی که از همه قدرت ها بالاتر می تواند در مقابل اجانب و قدرت های اجنبی بایستد اسلام است و این را با بررسی های دانشمندان کشورهای خارجی بررس دقیق شده است و تنها راه نجات خودشان را این می دانند که اسلام در این کشورها یا نباشد یا محتوا نداشته

باشد . یا نباشد را خیلی می دانند موفقیت پیدا نمی کنند ، لکن محتوا نداشتن را موفق شده اند و امید توفیق هم دارند و اگر مسلمین بیدار نشوند و توجه نکنند ، این امر و این برنامه دنبال می شود .

رسول الله پایه سیاست را در دیانت گذاشته است

یکی از امور مهمی که همه ، بسیاری از آقایان می دانند ، قضیه (که برای سلطه آنهاست ) انزوای روحانیت از جامعه هاست و برای این امر نقشه های مختلف است از آن جمله جدایی سیاست از دیانت که مع الاسف این نقشه بسیار موثر بوده است و گرفته است و گرفتاری های مسلمین اکثرا ، بلکه همه از این راه بیشتر بوده است تا راه های دیگر . الان هم بوق های استعماری و آنهائی که سرسپرده استعمار هستند این فریاد را می زنند و اسلام را از سیاست جدا می دانند و برای مسلمان جایز نمی دانند که در سیاست دخالت کند و دامن می زند به این حرف ، به این مطلب ، روحانیونی که وابسته به دولت ها هستند و درباری هستند آنها دامن می زنند به این مطلب ، خصوصا در این عصر و آقایان ائمه جمعه و جماعات و همه خطبای کشورهای اسلامی باید این مطلب را به مردم برسانند که بنابر منطق این طایفه که می گویند (باید مسلمان در سیاست دخالت نکند) و او را طرد می کنند و لعن شاید بکنند باید رسول الله را طرد کنند .

رسول الله پایه سیاست را در دیانت گذاشته است . رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تشکیل حکومت داده است

، تشکیل مراکز سیاست داده است و سایر خلفای اسلام تا آنجائی که به انحراف کشیده نشده بود و در صدر اسلام ، باید همه آنها را نفی کنند ، باید آنها را این آخوندهای درباری و این سلاطین نوکرماب باید پیغمبر اکرم و خلفای اسلام را طرد کنند و بگویند که آنها مسلم نبودند ، برای اینکه آنها دخالت در سیاست کردند . سیاستی که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانی بود . پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت می کرد به اسلام و دعوت می کرد به سیاست اسلامی و حکومت تشکیل داد و خلفای بعد حکومت تشکیل دادند . در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتی که انحراف در کار نبود ، سیاست و دیانت توام بودند ، این آخوندهای درباری و این به اصطلاح سلاطین آمریکائی یا شوروی یا باید پیغمبر و پیغمبران را و خلفای پیغمبر و پیغمبران را تخطئه کنند یا باید خود و حکومت های خود را تخطئه کنند . امر دایر بین این دو است و از این خارج نیست . نمی شود منطقی که در مکه از سیاست ما را تخطئه می کند و مسلمین را که می خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگیری می کند و در سایر بلاد که بعضی از ائمه درباری ، ائمه (اگر باشد بینشان ) جمعه درباری و ائمه جمعه درباری در یک دو راهی واقع هستند ، هر کدام را می خواهند اختیار کنند . یا اختیار کنند که اسلام را نه رسول الله و نه

بعد از او خلفا و نه آنهائی که متصدیان امور اسلام بوده از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نیستند

یا اقرار کنند که خودشان و حکومت هایی که در بلاد خودشان هست مسلم نیستند . جمع مابین این دو نخواهد شد ، سر این دو راهی همه هستند و گرفتاری مسلمین هم در همین است که به آنها تزریق کرده اند ، تبلیغ کرده اند که روحانیون باید بروند در کنج مدرسه ها و مسجدها و بعضی مسائل اسلام را بگویند ، نه همه را . اساس مطلب اینجاست که اسلام آیا دین سیاست است و با سیاست به همه ابعاد ، با مسائل اجتماعی ملت ها به همه ابعاد ، با مسائل اقتصادی و فرهنگی و همه چیزهایش با همه افراد توام است یا اینکه اسلام باید منزوی باشد و در صدر اسلام آنهائی که حکومت دادند همه در اشتباه بودند . اگر مسلمین مطلع بشوند که این بوق های استعماری ، آنها را دارند از اسلام جداکنند و اسلام زدایی می کنند و محتوای اسلام را از آن چیزی که دارد خالی می کنند منجمله مساءله امامت جمعه ، در صدر اسلام مسائل سیاسی در مسجد به وسیله آنهائی که امام جمعه بودند حل و فصل می شد و نقشه های جنگ در آنجا کشیده می شد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا که در خطبه های جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذیر از اینکه نبادا در امور دخالت کنید چیزی نبوده است . یا نماز جمعه نبود یا اگر بود ، محتوا نداشت ،

یا حج را نمی گذاشتند بروند و اگر می گذاشتند ، حج بی محتوا بود . حجی که یک مجمع عمومی است برای مسلمین و همه مسلمین در آنجا گرفتاری های ایام سالشان را باید حل بکنند و باید همه دور هم بنشینند و دانشمندان آنها ، عقلای آنها دور هم بنشینند و مسائل اسلامی را طرح کنند و گرفتاری هایی که در هر کشور هست که از دست حکومت ها این گرفتاری ها بوده است یا از دست قدرت های بزرگ بوده است خاطرنشان کنند و در راه حلش فکر کنند ، نقشه بکشند ، حج را به یک صورت بی محتوا و مبتذل بیرون آورده اند و امروز هم که یک طایفه ای از مسلمین از ایران و غیر ایران در فکر این هستند که در آن مجمع عمومی مسائل اسلامی ، گرفتاری مسلمین ، مسائل اجتماعی ، مسائل دیگری که گرفتارند مسلمین ، مسائلی که قدرت های بزرگ برای آنها پیش آورده اند و گرفتاری هائی که حکومت ها برای آنها پیش آورده اند در آنجا حل و فصل بشود معذلک به یک صورت مبتذلی در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اینکه غیر از این چیزی نیست و امروز هم که یک طایفه ای می خواهند این کار را تجدید کنند ، با تمام قوا مخالفت می کنند . امروز هم بعضی از آخوندهای درباری ایران را تکفیر می کند و مسلمین ایران را مسلم نمی داند برای اینکه آنهابا آمریکا مخالفند و چه بر جرمی بالاتر از این و چه چیزی که انسان را از اسلام بیرون

ببرد بالاتر از اینکه به آمریکا و اسرائیل کسی جسارت کند! این گرفتاری های شما مسلمان هاست .

ائمه جمعه باید مردم را بیدار کنند و مسلمین را در صحنه نبرد بیاورند

و این ائمه جمعه هستند که در بلاد باید این مسائل را به مسلمین بفهمانند و گمان نکنند که اگر اینها در مجمع عمومی مسلمین این مسائل را طرح بکنند حکومت های آنها دیگر بتواند به آنها آزاری بدهد . امروز اگر ائمه جمعه که از همه بلاد اطراف آمده اند وقتی که رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتاری های مسلمین را و اینکه راه گرفتاری چی است گرفتاری چه بوده است ، علل گرفتاری چه بوده و راه حل آن چی است و راه نجات چی است به مردم بفهمانند ، اگر همه با هم این مسائل را طرح کنند ، مطمئن باشید که حکومت ها نمی توانند شما را آزار بدهند . مسائل ایران را ببرند ، مسائل سیاسی ایران را ، مسائل اجتماعی ایران را ، مسائل اسلامی ایران را ببرند و به همه ملت ها عرضه کنند که ایران توانست در مقابل طاغوت ، آن هم طاغوتی که از همه این طاغوت بچه ها بالاتر بود بایستد و او را از کشور خودش بیرون کند و به جای او اسلام را جانشین کند . همانطوری که ایران با توده های ملت توانست این کار را بکند و روحانیون و نویسندگان و گویندگان مبداء این امر شدند ، آقایان هم هر جا بروند همین امر را بگویند ، مردم را بیدار کنند ، مردم را هوشیار کنند ، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را . مجرد

اینکه آقایان در یک مجلسی یا در مجالسی بنشینند و پیش خودشان نطق کنند و چیز بنویسند این کافی نیست ، خوب است ولی کافی نیست . باید این در اسلام ، در همه ممالک اسلامی پخش بشود ، مطالب ایران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهایی که الان از اسلام ترسیده اند و می بینند که ایران می خواهد که اسلام را در خود و در سایر بلاد اسلامی عرضه کند و ترویج کند ، در مقابل همه بوق ها که ایران را می کوبند و همه گویندگان که ایران را اسلامی نمی دانند و ایران را مملکت اختناق دانند ، مملکت آدمکشی می دانند ، مملکتی می دانند که بچه ها را می کشند و زن های آبستن را ، و این نیست جز اینکه از ایران ترسیده اند و می خواهند ایران را بکوبند پیش مسلمین . ائمه جمعه ها که در همه بلاد هستند و تشریف آورده اند اینجا و اوضاع ایران را دیدند و امید است که به بعضی از بلاد دیگر هم سفر کنند و اگر چنانچه سفر کنند به خوزستان و آنهمه جنایاتی که آمریکا در خوزستان کرده است و آنهمه جنایاتی که عمال آمریکا در بلاد عرب نشین ایران کرده است به اسم عجم ، ببینید آقایان و ببینند که طرز تفکر آن آخوندهای درباری چیست و طرز تفکر آن سلاطین جور چیست . باید عمل کرد ، گفتار تنها فایده ندارد ، عمل لازم است . مسلمین باید در میدان بیایند ، در صحنه بیایند ، علمای اسلام باید در صحنه بیایند ، همانطوری که علمای

کشور ما آمدند و نتیجه گرفتند باید مسلمین را آنها در صحنه بیاورند ، باید با تبلیغات ، مسلمین را در صحنه نبرد بیاورند که دست عمال دولت های بزرگ را کوتاه کنند یا آنها را خاضع کنند در مقابل اسلام .

من اگر بخواهم همه گرفتاری های مسلمین و راه های آن را بگویم ، نه احاطه خیلی دارم به آن چیزها و نه وقت شما اقتضا می کند و نه حال من ، لکن شمائی که در اینجا تشریف آورده اید و مجالس دارید و گرد هم هستید و بررسی اوضاع را می کنید یکی از بررسی های مهم قضیه گرفتاری هائی است که ما پیدا کردیم از ابرقدرت ها و راه هائی است که آنها به آن راه ها نفوذ پیدا کردند در کشورهای اسلامی و دنبال فهمیدن درد ، دوا را هم باید بررسی بکنید و من امیدوارم که موفق بشوید . وقتی که برای خدا و برای رضای او کار بکنید مطمئن باشید که خداوند هم هدایت می کند شما را به راه رسیدن به مقصد و هم با شما اعانت می کند و همراهی می کند و این مطلب در ایران تحقق پیدا کرد . شما ملاحظه کنید ایران که با یک جمعیت کمی بدون هیچ سلاح و بدون هیچ تشکیلات در مقابل یک قدرت بزرگی که دوهزار و پانصد سال بر این کشور حکومت جائرانه کردند و امروز هم یعنی در زمان ما هم قدرت های بزرگ همه با او کمک بودند ، همه به او سلاح می دادند ، همه به او امکانات می دادند ، این

ملت کوچک در مقابل همه این قدرت ها ، چه قدرت های شرقی و چه قدرت های غربی ایستاد و از خوف از مرگ نترسید و متحول شد به یک انسان های الهی که عاشق دیدار خدای تبارک و تعالی و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پیش بردند و دارند پیش می برند . سایر کشورها هم همین باید باشد ، دولت ها را آگاه کنند ، اگر خاضع شدند دولت ها و حاضر شدند به مضامین اسلامی رفتار کنند ، بپذیرند آنها را و اگر حاضر نشدند ، با آنها ستیز کنند و نترسند از چیزی .

گرفتاری هائی که مسلمین دارند از دست قدرت های بزرگ است

گرفتاری های مسلمین همه از این قدرت های بزرگ و تزریق کردن آنها و تلقین کردن آنها به نوکرهای خودشان در منطقه ها و تمام گرفتاری هایی که مسلمین دارند از دست اینهاست و تا از دست اینها نجات پیدا نکنند گرفتاری ها رفع نمی شود . باید دید با چه حقی آمریکا از آن طرف دنیا دستش را دراز می کند به این طرف دنیا و در کشورهای اسلامی دخالت می کند و می خواهد مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین کند . این ننگ برای مسلمین نیست که یک کشوری که دشمن خدا شمرده می شود ، یعنی سرانش ، یک دولتی که دشمن اسلام شمرده شود و دشمن بشریت شمرده می شود ، از آن طرف دنیا دستش را دراز کند با یک میلیارد جمعیت مسلم مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین کند ؟ و نگویند تو چکاره ای که در لبنان دخالت می کنی ؟ تو چکاره که در مصر

دخالت می کنی ؟ ما دست او را شکستیم و قطع کردیم و از کشور خودمان بیرونشان کردیم . امریکا می گوید که ما در منطقه منافع داریم ! چرا باید او در منطقه ما منافع داشته باشد ؟ چرا باید منافع مسلمین منافع امریکا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و یکی سواءل نکند این را ، یکی از کشورها سواءل نکند این را از آمریکا که شما چکاره هستید که آمدید می خواهید مقدرات این منطقه را درست کنید ؟ شما چکاره اید ؟ شما چرا آمدید ؟ همه این مجالسی که به دست خود این قدرت های فاسد ایجاد شده هم ، ساکت نشستند ، با اینکه دخالت دولتی در دولت دیگر این مسائل عمومی دنیاست که نباید بشود لکن او به صراحت دخالت می کند و دولت های مرتجع بسیار کثیف هم با صراحت از او می خواهند که دخالت بکند و این مجلس های عمومی نمی گویند چرا دخالت می کنی ، تو از آن ور دنیا چکاره ای که آمدی اینجا مقدرات مردم را می خواهی دخالت کنی ، مقدرات مسلمین را می خواهی دخالت کنی . و از او اسفناکتر قضیه اسرائیل است که بوق های استعماری تا امروز هم اسرائیل را دارند ترویج می کنند و در عین حال ایران را متهم می کنند که از اسرائیل اسلحه می خرد و با هم هستند و گاهی هم می گویند ایرانی ها با امریکائی ها هستند . ایرانی که از بیشتر یا حدود بیست سال تا حالا در همه صحبت های گویندگان متوجه شان ، اسرائیل

در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائیل در صدر مسائل شان بوده است ایران را متهم می کنند به اینکه از اسرائیل چیز می آورند ، آنوقت عراقی که از اسرائیل پشتیبانی می کند و اسرائیل از او پشتیبانی می کند ، او نه اسرائیلی نیست ، او برضد اسرائیل است ! اینها مصیبت هائی است که مسلمین نشسته اند گوش و چشم باز و قلب ها در عماء ، باید چه کرد ؟ ای ائمه جمعه بلاد اسلامی و کشورهای اسلامی ! باید چه کرد ؟ چرا ما به این روز نشانده شدیم که آمریکا از آن ور دنیا بیاید و مقدرات کشورهای ما را تعیین کند و مقدرات علمای اسلام را تعیین کند ولو با دست دیگران و به صراحت بگوید که من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشکار در منطقه بکند و مسلمین نشسته باشند و ناظر باشند ؟ ای ائمه جمعه همه بلاد اسلامی ! مردم را آگاه کنید ، این (چرا) را بین مردم بگوئید ، این (چرا) هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است . و چرا شوروی در ممالک اسلامی دخالت می کند ، دخالت نظامی . آمریکا هم همه جور دخالت می کند در همه کشورهایی که تحت سلطه او هستند یا می خواهند تحت سلطه ببرد ، هم دخالت نظامی می کند ، هم دخالت سیاسی می کند و همه جور دخالت . خوب ، این چرا ندارد در دنیا ؟ این یک میلیارد جمعیت نباید بگویند چرا ؟ از این یک میلیاد جمعیت اگر نصف شان فریاد

بزنند که چرا ، امریکا کنار می رود . امریکا با دست خود دولت های وابسته ، با دست خود نویسندگان خبیث و گویندگان فاسد مقاصد خودش را پیش می برد و مسلمین نشسته اند و این نویسندگان می نویسند و این گویندگان می گویند و این درباری ها و روحانیون درباری کمک می کنند به این قدرت های بزرگ و مردم نشسته اند و گوش می دهند و می بینند . تکلیف نیست ؟ مسلمین دیگر در این اصل تکلیفی ندارند ؟ مسلمین تنها هتسند ؟ ما نباید از تاریخ رسول الله عبرت بگیریم ؟ یک نفر آدم پاشد و همچو کارهائی کرد ، ما نباید از تاریخ عالم عبرت بگیریم که یک نفر موسی پا شد و با فرعون چه کرد ؟ ما باید عبرت بگیریم . آقا آن روز پیغمبر اکرم عده ای همراهش نبود ، خودش بود و خودش با همه دشمن ها ، حتی عشیره خودش دشمنش بودند ، لکن اتکال به خدا ، توجه به او ، فنای در او کار را پیش برد . نمی شود که انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست ، نمی شود که انسان هم منافع خودش را ملاحظه کند و هم منافع اسلام . باید یکی از این دو تا باشد ، یا باید الهی باشد یا شیطانی ، این دو راه است . شما علاج بکنید مردم را به اینکه این هواهای نفسانی بیرون بروند . اگر حکومت هایی که در اسلام به طور غیر قانونی دارند حکومت می کنند ، از این هواهای نفسانی بیرون بروند و توجه بکنند به

عزت اسلام ، به ارزش های اسلام و برای یک پارک و یک نمی دانم باغ و یک ملک و یک چه ، اسلام را زیر پا نگذارند ، مسائل اسلام حل است .

(حب الدنیا راءس کل خطیئه ) همه خطاها از خود انسان و از این حب انسان به خودش هست . اگر آنهایی هم که در صدر اسلام بودند مثل مسلمین حالا بودند ، آنها هم همان جا ، در همان محل خودشان خفه شده بودند ، لکن آنها به جان و دل برای اسلام کوشش کردند و رفتند و نه برای اینکه کشوری بخواهند ، کشور ، اسلام می خواهد چه کند ، برای اینکه آدم درست کند ، رفتند که ستمکارها را شرشان را از سر مظلومان قطع کنند ، دست ستمکاران را قطع کنند و وعده الهی را که (نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ) را تحقق بدهند و بسیار هم موفق شدند لکن آنقدری که آنها می خواستند نشد ، آنها همه دنیا را می خواستند که آدم کنند . ائمه جمعه کوشش کنند مردم را به تقوا دعوت کنند ، مردم را متقی کنند ، مردم را از دنیا و از آمال دنیائی پرهیز بدهند و اگراین معنا را موفق بشوند ، موفق می شوند که برخلاف آنهائی که بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهیز خواهند شد .

مردم را متحول کنید و دعوت کنید به تقوا

شما الان غریب هستید اینجا ولو منزل خودتان هست ، لکن تازه در این مجلس تشریف آوردید و نمی دانید در ایران چه بود و چه شد و چه

گذشت . ایران چه حالی بود ، خیابان های ایران به چه حالی بود . میکده ها از کتابخانه ها بسیار بیشتر بود و عشرتکده ها هم و مراکز فساد هم و روزنامه و مجلات و سینماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان ، همه شان با هم مخلوط شده بودند و یک کشور شیطانی درست کرده بودند ، طاغوتی درست کرده بودند و اسلام عنایتش را ، لطفش را به این ملت مظلوم ، در طول تاریخ عنایتش را ، پرتو عنایتش را افکند بر اینها و اینها متحول شدند ، انسان عشرتکده ای متحول شد به انسان مجاهد اسلامی ، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و این عشق به موت است که تمام مسائل اسلام را دارد حل کند . اگر نبود این جوان ها و این رزمنده هائی که همه عشق به موت دارند ، از همه قشرهائی که هستند ، از ارتش و سپاه و بسیج و سایرین و عشایر و سایر مردم که همه با هم هستند ، اگر این تحول نبود ، ما باز در زندان های شاهنشاهی باید باشیم . مردم را متحول کنید . علاج این است که مردم را آگاه کنید و متحول کنید ، دعوت کنید به تقوا ، دعوت کنید به ارزش های انسانی . ارزش های انسانی در طاغوت عبارت از این است که چند تا سگ دارد و چند تا اتومبیل دارد و چند تا پارک دارد و چند تا نوکر دارد . تمام ارزش های انسانی را زیر پا گذاشتند . و شما مردم را آگاه کنید

، در ا ین سمینارها راه را پیدا کنید و مردم کشورهای خودتان را از مسائل ، از مسائل سیاسی بالخصوص . نترسید از این چهار تا درباری که می گویند آخوند نباید در سیاست دخالت کند . ایران بحمدالله الان اکثریت قاطع اهل علمش در سیاست دخالت می کنند ، در امور اجتماعی دخالت کنند و آن چندتائی که آن ته مانده ، از دربار ماندند ، آنها هم دیگر ازشان کاری نمی آید . شما باید ملت را اینطور کنید و من که دعاگوی همه شما هستم به شغل خودم که عبارت از دعاگوئی است قیام می کنم و از خداوند تعالی نصرت مسلمین را در سراسر جهان و نصرت مستضعفین را در سراسر جهان بر مستکبرین طلب می کنم و توفیق و تایید شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در این امر مهم اسلامی و در این سنگر اسلامی که هستید ، توفیق شما را برای خدمت به اسلام از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 15/10/61

فرمان امام خمینی به ستاد پیگیری تخلفات قضائی و اداری

بسم الله الرحمن الرحیم

ستاد پیگیری تخلفات قضائی و اداری

اخیرا چند کتاب به عنوان سوالات دینی و ایدئولوژی اسلامی را ملاحظه نمودم و بسیار متاءسف شدم از آنچه در این کتاب ها و جزواتی از این قبیل به اسم اسلام ، این دین انسان ساز الهی ، برای گزینش عمومی مطرح شده است و آنها را میزان رد و قبولی افراد قرار داده اند . این نوشته ها که مشحون از سوالات غیر مربوط به اسلام و دیانت و احیانا مستهجن و اسف آور است

، از آنجا که به اسم دیانت اسلام منتشر شده است ، از کتب و جزوات انحرافی است که برای حیثیت اسلام و جمهوری اسلامی مضر است و به وزیر ارشاد توصیه نمودم که امثال این کتب را در اسرع وقت جمع آوری و فروش و خرید و نشر آنها را ممنوع شرعی اعلام نمایند . شاید بسیاری از افرادی که در تدوین آنها دخالت داشته اند دارای حسن نیت بوده اند ، لکن احتمال نفوذ شیاطین در این نحو مسائل قوی است که برای مشوه نمودن چهره نورانی اسلام یا جمهوری اسلامی به این امر اقدام نموده اند . لهذا مراتب زیر را از ستاد محترم خواستارم :

1!!! تمام هیاءت هائی را که به نام گزینش در سراسر کشور تشکیل شده اند ، منحل اعلام می نمایم ، چه در قوای مسلح یا در وزارتخانه ها و ادارات و چه در مراکز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاه ها ، تمام آنها منحل است و ستاد انحلال را اعلام نماید .

2!!! ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هیاءت هائی به جای هیاءت های منحله ، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق کریمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعیین تا در گزینش افراد صالح بدون ملاحظه روابط اقدام نمایند و گزینش زیر نظر آنها انجام گیرد و دقت شود تا این افراد ، تنگ نظر و تند خو ، نیز مسامحه کار و سهل انگار نباشند . و چنانچه قبلا تذکر داده ام میزان در گزینش ، حال فعلی افراد است ، مگر

آنکه از گروهک ها و مفسدین باشند یا حال فعلی آنها مفسده جوئی و اخلالگری باشد و اما کسانی که در رژیم سابق به واسطه جو حاکم یا الزام رژیم ستمگر مرتکب بعضی نارواها شده اند ولی فعلا به حال عادی و اخلاق صحیح برگشته اند ، تندروی های جاهلانه در حق آنها نشود که این ظلم است و مخالف دستور اسلام و باید ممنوع اعلام شود . 3 از آنجا که بسیاری از سواءل های اسلامی این کتابچه ها ازمسائل غیر محل اطلاع می باشد که شاید فضلا و علمای زحمتکش نیز در جواب آنها عاجز باشند و نیز بعض آنها غلط و بعضی از سواءل ها و جواب ها بر خلاف است ، این نحوه سوالات به هیچ وجه معیار در گزینش افراد نیست و ندانستن آنها برای آنان اشکال و عیبی ندارد . لازم است ستاد محترم اشخاصی را ماءمور کنند که اگر افرادی ، چه به واسطه سواءل های شرعی که دانستن آنها برای این اشخاص لزوم ندارد و چه سواءل های ناروائی که به اسلام ارتباط ندارد ، از ادارات و یا وزارتخانه یا دیگر مراکز اخراج شده اند و یا به واسطه آن استخدام نشده اند ، تشخیص داده تا اگر اخراج یا عدم پذیرش به صرف این امور یا اشباه آن بوده است ، آنان را به محل خود برای خدمت برگردانند که این نحوه عمل که با آنها شده است ظلم فاحش است و محروم نمودن کشور از اشخاص مفید می باشد که از همه اینها باید جلوگیری شود و نیز از افراد صحیحی که در هیات

های گزینش بوده اند ، قدردانی شود و به افراد دیگر آنها نصیحت شود تا نظیر این افعال در کشور اسلامی واقع نشود .

4!!! ستاد محترم دستور دهد کتابچه های مختصری شامل بعضی از مسائل شرعی که محل اطلاع عمومی است و مسائل اعتقادی که دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ساده ، بدون معماها که در این کتب و نشریات انحرافی موجود است ، و بعضی مسائل مناسب با شغل افراد ، با نظارت اشخاص مطلع از احکام اسلام و متوجه به اطراف مسائل سیاسی و اجتماعی تهیه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده و در صورت احتیاج اشخاص را آموزش دهند و بدون آموزش سواءل از آنها نشود و میزان رد و قبول ، موازین اسلام و انسانی باشد که هدایت جاهلان ، منظور نظر اصیل است .

5 !!! تجسس از احوال اشخاص در غیر مفسدین و گروه های خرابکار مطلقا ممنوع است و سواءل از افراد به اینکه چند معصیت نمودی ، چنانچه بنا به بعضی گزارشات این نحوه سوالات شود ، مخالف اسلام و تجسس کننده معصیت کار است . باید در گزینش افراد این نحوه امور خلاف اخلاق اسلامی و خلاف شرع مطهر ممنوع شود .

6!!! بنا به گزارش رسیده ، بعضی از کلاس های درسی که در ارتش و سپاه و سایر مراکز نظامی و انتظامی تاسیس شده است ، بسیار مستهجن و مبتذل است . باید این کلاس ها به وسیله اشخاص عالم ، عاقل و متعهد اداره شود و نمایندگان اینجانب در نیروهای نظامی و انتظامی با کمال جدیت

به اصلاح آنان پرداخته و به کار خود ادامه دهند . این ستاد موظف است برای هر وزارتخانه یا مراکز دیگر کتابچه هائی مناسب با کار آنان به صورت معقول و اسلامی تهیه نموده و از تعلیمات جاهلانه و احیانا ضد انقلابی جلوگیری نمایند . از خداوند تعالی توفیق آقایان را در امور محوله و حسن جریان آن را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/10/61

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان نظامی سپاه و ارتش ، مستقر در قرارگاه کربلا ونجف

کسی که خدا با اوست از هیچ قدرتی جز قدرت او هراسی ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما برادرها و جوان های عزیزی که در جبهه اسلام در مقابل کفر مشغول خدمت هستید تشکر می کنم . رمز پیروزی شما برادران و جوانان عزیز اتکال به خدای تبارک و تعالی و اعتماد به رحمت اوست که این در راءس همه امور است و دیگری پیروی از دستورات خدای تبارک و تعالی در اینکه همه با هم یکی باشید و در روایت حضرت رسول هم آمده است که مؤ منین یک دست هستند و حتی تعبیر دو دست نفرمودند و باید شما اجتماع و وحدتتان را به جائی برسانید که بین خودتان جدایی نبینید و این دستور اسلامی است که با یکدیگر برادر باشید و این وحدت و برادری اسباب این می شود که هیچ قدرتی نتواند بر شما چیره شود و تا این توکل و توجه به خدا هست هر قدرتی در مقابل شما هیچ و نابود است . شما بحمدالله با دلی روشن و چشمی باز برای خدا و برای اسلام و برای کشوری که از خود شماست فداکاری می کنید و این فداکاری پیش خدای تبارک و تعالی و ملائکه الله و انبیا ثبت است

. هرگز از دشمن هراسی نداشته باشید . کسی که خدا با اوست از هیچ قدرتی جز قدرت او هراسی ندارد و از آنجا که ما همه چیزمان از اوست و باید در راه او باشیم ، خودمان ، جانمان ، مالمان ، اولاد و فرزندانمان همه و همه از اوست . شما این را می دانید که هر چه بشود ، پیروزی با ماست و مادامی که شما این ایده را دارید که برای خدا خدمت کنید ، در عبادت هستید و پیروز و دشمن شما انشاءالله شکست خورده است و نابود خواهد شد . امیدوارم که خداوند قدرت روحی و بازوئی به شما عنایت کند که در راه او جهاد کنید و شما اجر شهدا را دارید ، چه شهید بشوید و چه شهید نشوید . بروید به طرف نبرد با دشمن ، با دلی محکم و قلب هایی مملو از محبت خدا ، قلب هائی که از هیچ قدرتی ترس ندارد . و خداوند همه شما را حفظ کند . موفق باشید . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 18/10/61

بیانات امام خمینی در جمع اعضای ستاد مرکزی پیگیری فرمان امام و هیاءت های منتخبرسیدگی به تخلفات در استان های کشور

آبروی مردم را حفظ کنید و در هر مساءله ای ببینید خدا چه می گوید ، آن را انجام دهید

بسم الله الرحمن الرحیم

شما آقایان توجه داشته باشید که همه در محضر خدا هستید و انسان همواره باید اینگونه تلقی کند که خدا ناظر اعمال و رفتار اوست . در جمهوری اسلامی غیر از گروهک هایی که می خواهند به اسلام و مسلمین ضرر و زیان بزنند نباید دنبال عیب دیگران رفت باید آبروی مردم را حفظ کنید و در هر مساءله ای که پیش می آید ببینید خدا چه می گوید که همان را انجام دهید . در مورد

هیاءت های گزینشی که قبلا بوده اند ، من نسبت به صلحای آنها جسارتی نمی کنم و چون از باب اینکه احتمال آن می رفت که عده ای در میان آنها نفوذ کرده باشند ، صلاح بود که آنها را منحل اعلام کنم تا دوباره با ترتیب بهتری بوجود آیند . بعضی از مسائل گزینش بسیار بد بوده است و احتمال می رفت که افراد فاسدی بخواهند ما را از بین ببرند . چون مسائلی از این قبیل که شماره شناسنامه فلانی چند است یا فلان کس در کجا شهید شده جزء مسائل اسلامی نیست و در کشور اسلامی عنوان اینگونه مطالب به نام مکتب ، خجالت آور است که اینها ملاک گزینش و اسلامی بودن افراد گردد و ما جوانانی که به درد اسلام می خورند را از کارها بیرون بریزیم . و من نگرانیم از این بود که ما نشسته باشیم و در پیش ما کتاب ها و جزواتی به اسم اسلام منتشر شود که ربطی به اسلام ندارند و عده ای هم بگویند که اگر اینها عیب داشتند ، جواب آنها را می دادند ، پس مورد قبول هستند که در مقابل آنها ساکتند . برنامه دشمنان ما این است که کشور ما را از داخل خراب کنند و با این تحولی که امروز در جوان ها پیدا شده است و همه مردم در جبهه ها و پشت جبهه ها مشغول خدمت هستند ما دیگر هیچ عذری برای خدمت و جذب آنها نداریم . و همه ما باید سعی کنیم که یک دست باشیم بر علیه دشمنان اسلام و مسلمین و به

تکلیف الهی خودمان عمل کنیم . امیدوارم موفق باشید و خداوند شما را حفظ کند . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 19/10/61

متن درخواست استعفای آیت الله صانعی از عضویت در شورای نگهبان

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی امام خمینی دام ظله علی رئوس المسلمین

با عرض ارادت و تحیت ، بدین وسیله استعفای خود را از عضویت در شورای نگهبان تقدیم می دارم . امید است با کرامت و بزرگواری ، مورد قبول قرار گیرد . الامر الیکم

یوسف صانعی عضو فقهای شورای نگهبان

پاسخ امام خمینی به درخواست استعفای آیت الله صانعی

بسمه تعالی

موافقت می شود . انشاءالله موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/10/61

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس دیوانعالی کشور و کلیه قضات شورایعالیقضائی و شعب دیوانعالی کشور

قضاوت حق اشخاص دانشمندی است که قضای اسلامی را می دانند

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا دو نکته را باید عرض کنم ، یکی اینکه روحانیونی که در حوزه های علمیه بزرگ شده اند ، با مجاهدات و تکلیف شرعی از آن حوزه خارج می شوند و در جاهای دیگر خدمت می کنند . اینطور نیست که منافقین خیال کرده اند که برای آنها ریاست و مقام مطرح است . آنها سی چهل سال در حوزه ها زحمت کشیده اند و با آن وضع عادت کرده اند ولی برای خدمت به خارج از حوزه می روند .

قضاوت چه در رژیم گذشته و چه حال به حسب حکم الهی حق روحانیون بوده است . گر چه در رژیم گذشته آنها را از حق شان محروم کرده بودند ولی در زمان کنونی در عین حال که برای آنها رنج دارد ولی باید بر آن قیام کنند و نمی توانند از آن تخلف نمایند . پس اینطور نیست که آنها بخواهند جائی را قبضه کنند ، البته به ما هم نسبت می دهند که می خواهند امپراطوری تشکیل دهند . این خیال باطل است زیرا وضع اسلام و حتی جنگ های اسلام برای تشکیل امپراطوری نبوده است ، بلکه برای شکستن امپراطوری ظالم و روی کار آوردن عدل اسلامی بوده است . امروز آقایان در هر جا که وارد می شوند قصد خدمت دارند . آن رئیس جمهور است که بالاترین مقام را دارد ولی وضعش ، کیفیت سلوکش ، زندگیش ، نشست و برخاستش را با مردم ، همه می بینید و آن

رئیس مجلس است و این آقا هم که رئیس دیوانعالی کشور ، تمام اینها وضع شان مانند زمان طلبگی شان است فقط اکنون خدمت وسیع تری را انجام می دهند . قضاوت را همه می دانند که چه کار مشکل و پرمسؤ ولیت و چه کار پرزحمتی می باشد زیرا بالاخره یک طرف منازعه از قاضی ناراضی است ، خیلی نادر است هر کسی که محکوم شده است شکرگزار باشد . این نکته اول بود که عرض کردم که باید قدر روحانیونی که حوزه ها را رها کرده اند و دارند خدمت می کنند بدانیم .

نکته دوم آنکه من از شورایعالی قضائی که بود تشکر می کنم . اینها دو سه سال زحمت کشیدند ، رنج بردند و خدمت کردند و برای مقامی هم نیامده بودند . آنها از بزرگان روحانیون هستند . آنها هم از محل مورد امن شان آمدند در محیطی که زحمتش زیاد و رنج و کارش زیاد و مسؤ ولیتش پیش خدا زیاد بود . حال برای یک مرد روحانی با روحیات اسلامی مطرح نیست که رئیس دیوانعالی کشور شود یا دادستان کل کشور و یا کار دیگری انجام دهد . امروز نباید کسی گمان کند آقایانی که در شورایعالی قضائی بودند خدای ناخواسته نامطلوبند ، آنها مطلوب و خدمتگزارند و بعضی از آنها از اول انقلاب خدمت کرده اند ، حال اگر به واسطه بعضی مسائل و جهات ، رنجی را که تا به حال کشیده اند بدهند کس دیگری بکشد و خودشان استراحت کنند و یا در جای دیگری که گرفتاریش کمتر است خدمت کنند ، معنایش این

نمی باشد که نامطلوب می باشند . من بعضی از آنان را سی سال است که شناسم ، اینان مطلوب بودند لکن خسته شده اند و این اسباب این می شود که کار سبکتری را انجام دهند و اکنون می خواهم این رنج را به گردن آقای شیخ یوسف صانعی بگذارم و ایشان را به عنوان دادستان کل کشور معرفی می کنم . من آقای صانعی را مثل یک فرزند بزرگ کرده ام . آقای صانعی در مباحثات و درس هائی که در سال های طولانی داشتیم می آمدند و شرکت می کردند . ایشان فرد برجسته ای در میان روحانیون است و مرد عالمی است که متوجه به مسائل و مخالف سرسخت منافقین و جریانات انحرافی می باشند و در مقابل آنان با جدیت و قاطعیت عمل می نمایند . از این جهت من ایشان را به جای آقای ربانی که از ایشان هم تشکر می کنم و باید فکری کرد که ایشان هم بتوانند به این کشور خدمت کنند و خدمتگزار باشند معرفی می کنم و امیدوارم که ایشان به مسائل بیشتر توجه داشته باشند .

و به همه آقایان عرض می کنم که امر قضاوت مسؤ ولیتش بسیار زیاد است و انسان با جان و مال و ناموس و حیثیت مردم سر و کار دارد و با یک لغزش ممکن است آبروی مسلمانی ریخته شود و یا مسلمانی را تا آخر عمر محروم و بدبخت کند ولی از آنجا که تکلیف الهی است ما نمی توانیم از زیر بار آن شانه خالی کنیم . و قضیه قضاوت حق اشخاص دانشمندی است که

قضای اسلامی را بدانند و عدالت و تقوا داشته باشند و بفهمند با چه مطلبی سر و کار دارند و به چه کار بزرگی مشغول هستند که یک لغزش گاهی یک کشور را از بین می برد و از آن طرف کارهای خوب یک کشور را روشن می کند . و من امیدوارم که همه قضات و دادستان ها و کسانی که امور دادگستری سراسر کشور را به عهده دارند ، برای خاطر خدا و برای خاطر اسلام در فکر مستمندانی باشند که در طول تاریخ تحت فشارهای سلاطین و یا خان ها و یا سرمایه دارها و امثال اینها بودند و آنها را نجات دهند . و انشاءالله کشور ما کشوری باشد که هر چه بیشتر به افق اسلام نزدیک شود که این آرزوی ماست و بسته به این است که هر دسته ای در هر جائی که خدمت می کند این مساءله در نظرش باشد که برای خدا و برای اسلام خدمت کند ، نه برای مقام . در هر صورت مقام یک مساءله نیست که انسان ارزش انسانی خود را صرف آن کند ، چرا که بالاترین چیز ارزش انسانی هر فرد باشد و باید ارزش انسانی را هر چه بیشتر تقویت کنید و این امر با کناره گیری درست نمی شود و انسان ارزشش به این است که در جامعه ببیند که چه خدمتی به این بندگان خدا می تواند انجام دهد . و شما می دانید که هر چه پیغمبر اکرم (ص ) رنج کشید ، که از همه هم بیشتر رنج کشید ، برای تربیت مردم و برای نجات

مظلومین از دست ظالم ها بود . خداوند همه شماها را توفیق بدهد و مؤ ید و منصور باشید و من دعاگوی همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/10/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان صنایع دفاع ملی ، پرسنل دایره سیاسی !!! ایدئولوژیک ارتش و وزارت دفاع و گروهی از کارکنانسازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی مرکز اصفهان

امروز تمام عذرها را خدا راهش را بسته و بر همه ما اتمام حجت کرده

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا از آقایان و عزیزان حاضر در اینجا تشکر می کنم که در اینجا تشریف آوردید و از نزدیک ما شاهد چهره های نورانی شما هستیم . امروز که بحمدالله ایران به دست ایران و ایرانی اداره می شود و همه شؤ ون کشور در دست خود ایرانیان و خود دلبستگان به اسلام رهبری می شود ، امروز روزی است که همه قشرهائی که در این کشور هستند مسؤ ول هستند . هیچ فردی از افراد این کشور ، چه از نویسنده و روشنفکر و چه روحانی و دانشگاهی و چه ارتش و سپاهی و بسیج و عشایر و چه مردم بازار و مردم خیابان ها نمی توانند عذری پیدا بکنند به اینکه ما برای فلان عذر نتوانستیم به این کشور اسلامی خدمت کنیم . تمام عذرها را خدای تبارک و تعالی راهش را بسته و حجت را بر همه ما تمام کرده است و امروز ایران میدان کار است ، میدان نبرد است با شیاطین و میدان سازندگی جوانان است و میدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمین و خدمت به مستضعفان جهان . هر کس در هر شغلی که به او پیشنهاد می شود ، اگر شایستگی ندارد برای آن شغل ، برای او صحیح نیست و جایز نیست که در آن شغل وارد بشود و اگر شایستگی دارد برای آن ، برای او صحیح

نیست که شانه خالی کند . امروز ما احتیاج به همه گروه هائی که در کشور هستند داریم و همه ملت ایران احتیاج به گروه های مختلف دارند و اسلام عزیز هم احتیاج به فعالیت همه شماها دارد . از طرف خدای تبارک و تعالی عذرها منقطع است ، راه را باز کرد ، موانع را برطرف کرد ، دشمنان را کنار گذاشت و میدان را برای فعالیت باز کرد . و ما در این کشور ، اسلام در این کشور احتیاج به بسیاری از چیزها دارد که آنها که می توانند این احتیاج را رفع کنند و شایسته هستند ، برای آنها عذری نیست که وارد نشود .

قضاوت یک واجب کفائی است

امروز ما قاضی لازم داریم . قضاوت ، شما می دانید که در طول مدت سلطنت ، به دست روحانیون نبود که به حسب احکام اسلام مختص به آنهاست . قضاوت به یک صورت مشوه درآمده بود و قاضی یک آدمی بود که به حسب اکثر که به درد هیچ چیز نمی خورد (سیما قضاء) . امروز قضاوت احتیاج دارد به افراد ، به افراد حوزه های علمیه هر جا که هست ، قم ، مشهد ، آذربایجان ، هر جا که حوزه علمیه هست ، اصفهان . علما و مدرسین حوزه ها باید قاضی تربیت کنند و این یک واجب کفائی است برای همه . قضاوت یک واجب کفائی است که اگر چنانچه کسی بتواند انجام بدهد و به زمین بماند این امر ، معاقب است . اینکه (من حالا حالش را ندارم ، قضاوت امر مشکلی است ) . این حرف ها عذر

نیست . باید همه افرادی که خودشان را شایسته می دانند بیایند و این امر بزرگ را و این امر زمین مانده را از زمین بردارند ، این بار را از زمین بردارند . و گویندگانی که هر جا ما داریم ، در سر تا سر کشور ، چه گویندگانی که از طبقه روحانی هستند و اهل منبر و چه گویندگانی که از سایر طبقات هستند و نویسندگان در هر جا که هستند ، چه در حوزه های علمیه و چه در دانشگاه ها و چه در سایر جاها هستند ، باید با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به این کشور خدمت کنند . عذر نیست برای آنها که چون من وارد یک شغلی نیستم پس نویسندگی هم نکنم . شغل امروز یک امری است که برای آن اشخاصی که شایسته هستند و ایران احتیاج به آن شغل ها دارد ، واجب کفایی است . واجب کفایی آن است که به همه واجب است و اگر چنانچه طرح بشود ، همه معاقب هستند ، لکن اگر یک عده ای قیام کردند به آن امر ، از دیگران ساقط می شود . قضاوت از این امرهاست . و رسیدگی به حال مستضعفان ، رسیدگی به حال اینهائی که در طول مدت سلطنت و خصوصا این رژیم اخیر از هر چیز محروم بودند ، این هم یکی از اموری است که آنهائی که قدرت دارند به اینکه برای آنها خدمت کنند ، خدمت یک امر لازمی است برای آنها و باید خدمت کنند . و مساءله تبلیغ که یکی از امور بسیار مهم است و !!! عده

!!! اکثر شما که در اینجا تشریف دارید مورد عمل تان هست .

ارتش بیشتر از نهادهای دیگر محتاج به تعلیم و تربیت اسلامی است

هر کاری را که انسان عهده دار شد ، مسؤ ول آن کار است ، مسؤ ول است در اینکه به راستی و امانت عمل کند و مسؤ ول است در اینکه با جدیت و فعالیت عمل کند و با خلوص برای خدای تبارک و تعالی . شمایی که در ارتش سازمان ایدئولوژی را دارید و سازمان !!! سیاست !!! را سیاسی را دارید ، الان مسؤ ول این امر هستید . همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند . هیچ کس نمی تواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به اینکه تعلیم بشوم و تربیت بشوم . رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت منتها احتیاج او را خدا رفع می کرد . ما همه احتیاج داریم . ارتش از آن ارگان هائی هست که احتیاجش بیشتر است به این امور و شما که متکفل این امر سیاسی و این امر تبلیغاتی و این امر ایدئولوژی هستید باید بدانید که مسؤ ولیت بزرگی به عهده تان است و عمل ارزشمندی هم هست . ارتشی که در طول مدت شاهنشاهی گرفتار بوده است به دست یا مستشارهای خارجی و یا فرماندهان داخلی (که از آنها کمتر نبودند) و آن چیزی که مطرح نبوده است در آنجا ، مسائل سیاسی اسلامی و مسائل ایدئولوژی اسلامی ، بلکه شاید در بسیاری از جاها مردم را از اسلام دور می کردند ، مردم را کنار می گذاشتند ، ارتش را نمی گذاشتند که حتی مسائل عادی خودش را یاد بگیرد .

امروز که ارتش بحمدالله اسلامی است و نیروهای مسلح ایران بحمدالله همه متحول شدند به یک نیروهای اسلامی و خدمتگزار به قرآن کریم ، امروز احتیاج دارند به تعلیم و تربیت ، احتیاج دارند به اینکه مسائل را ، مسائل اسلامی را ، مسائل سیاسی اسلامی را ، اینها !!! را !!! به آنها گفته بشود و تربیت بشوند آنها !!! را !!! و محتاج به این است که آقایانی که متکفل این امور هستند ، آنها را از گروه هائی که هستند ، حزب هائی که هستند ، آنها را کنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش . ارتش اسلامی قدرتمند ، منتها با تعلیمات اسلامی و فهماندن به اینکه اسلام چه سیاستی در جهان دارد و می خواهد چه بکند ، اینها باید به آنها گوشزد بشود و آنها تحت تربیت و تعلیم واقع بشوند . اخلاق کریمه ، آنقدری که در ارتش و سپاه و در قوای مسلح دیگر اخلاق کریمه لازم است ، شاید در جای دیگری به آن اندازه لازم نباشد . آنها هستند که گاهی در جبهه ها وقتی که می روند ممکن است که با یک وضعی روبرو بشوند که اگر اخلاق اسلامی نداشته باشند برای خودشان ، برای ارتش شان غائله بجا بیاورد . اخلاق اسلامی را باید برای آنها بگوئید و بحمدالله آنها برای پذیرایی الان مهیا هستند و بحمدالله بسیاری از آنها هم تربیت شده هستند . شما وقتی ملاحظه کنید در جبهه ها ، می بیینید که جوان های عزیز سپاه و ارتش و سایر قوا ، اینها چه فداکاری ها می کنند و

چه مناجات ها با خدا می کنند ، اینها ساخته شده اسلام هستند ، لکن احتیاج باز دارند به اینکه تربیت بشوند ، تعلیم بشوند . و آنهایی که متکفل امور صنایع هستند (صنایع دفاع ) بدانند که امروز ایران احتیاج دارد به وجود آنها و آنها مسؤ ولند در مقابل خدای تبارک و تعالی ، باید با تمام قوا افکار خودشان را صرف کنند که ما در یک همچو قضیه ای انشاءالله به خودکفائی برسیم . و شما خدمتی که می کنید خدمت بسیار بزرگی است و مسؤ ولیت هم دارید در مقابل خدمت ، چنانچه اجر دارید در مقابل خدمت ، اجر اخروی دارید .

هر کس در هر کاری باید امین باشد

و هر کس در هر جا هست و هر جا خدمت می کند ، یکی از اموری که بسیار برای او لازم است امانت است ، امین باید باشد . اگر خدای نخواسته در یک گروهی اشخاص غیر امین و اشخاص خائن پیدا بشود ، یک وقت می فهمیم که تمام آن گروه را اینها به بدنامی کشیدند یا به فساد . از امور لازم ، امانت است در امور . برای بازرس ها امانت از امور بسیار لازم است . آنهایی که در شغل بازرسی هستند ، آنها باید امین باشند و مطلبی که دست آنها می آید به احدی غیر از آنجایی که باید گفته بشود نگویند . عرض مردم ، حیثیت مردم از اموری است که خدای تبارک و تعالی درباره او بسیار تاءکید کرده است و اسلام درباره او بسیار پافشاری کرده است . قاضی های محترم دادسراها و سایر جاها ، کسانی

که متکفل قضا هستند یا بازرسی هستند ، در هر جا که هستند اینها باید امین باشند و انشاءالله هستند و باید مطالبی که از اشخاص ، آنها که سر و کارشان با اعراض مردم است ، سر و کارشان با حیثیات مردم است ، با جان مردم است ، با ناموس مردم است ، اگر بنا باشد که به غیر آن راهی که خدا تعیین کرده است یک راه دیگری بروند و خدای نخواسته افشاء اسرار مردم را بکنند ولو یک انسانی باشد معصیت کار ، آن را افشا بخواهند بکنند ، الا آنهائی که معصیت را علن می کنند ، آنها دیگر احترامی ندارند در اسلام . آن کسی که علنا آمده است در خیابان و کار خلاف می کند این دیگر احترام ندارد ، اما آنهائی که تحفظ می کنند بر این مسائل ، در خلوت یک کار خلاف می کنند ، بر فرض اینکه شما مطلع شدید ، جایز نیست برایتان که این را افشا کنید حتی برای برادرتان ، حتی برای اهل منزلتان . بنابر این از امور مهمی که برای قاضی ، برای آن اشخاص که بازپرس هستند ، برای سازمان بازرسی ، از امور مهمی که باید مراعات کنند این است که امین باشند در آن امری که به آنها محول شده است و اینطور نباشد که سازمانی باشد برای بازرسی و آنوقت خودش معصیت خدای نخواسته بکند و افشا کند اسرار مردم را و همان جائی که باید گزارش بدهد ، بیش از او تعدی ای به هیچ وجه نباید بکند .

بر حوزه های علمیه و علماست که قاضی تربیت و تحویل جامعه بدهند

و من از حوزه

های علمیه و از علمای اعلامی که در بلاد هستند و از فضلائی که در حوزه ها هستند ، از آنها می خواهم که در این امور ، در امور قضائی و در امور دادگستری به این کشور کمک کنند و حوزه ها می توانند در عین حالی که حوزه بقایش هست و باید باشد ، می توانند عده به مقداری که احتیاج هست به قاضی ، تحویل بدهند قاضی را ، تربیت کنند قاضی را . این یک امر مهمی است برای اسلام و برای مسلمین . اعراض مردم دست قضات است ، باید آنها را ، هم تعلیم کنند و هم تربیت کنند تا بیایند و خدمت کنند به این کشور .

با حفظ اتحاد ، برای اسلام و جمهوری اسلامی تبلیغ کنید

و تمام اشخاصی که هستند و هستیم و هستید شما ، تمام ما مسؤ ول هستیم . باید فکری بکنیم که خدمتی که از ما می آید امروز بکنیم ، خصوصا در یک عصری که همه تبلیغات دنیا تقریبا بر ضد ماست . شما هر رادیوئی را که باز بکنید و هر مطبوعاتی را که از خارج اگر آمد ببنید ، می بینید که مشحون است از اینکه به دولت ایران حمله می کنند ، آنوقت هر چه دروغ هم دلشان خواهد می گویند ، هر چه هم . البته ملت ایران هم ، دولت ایران هم به آنها خیلی صدمه وارد کرده است ، شیرهای نفت را بسته است به روی امریکا و به روی اسرائیل . راه برای آنها نیست در اینجا تا اینکه جاهائی را که آنها می خواهند ، داشته باشند و مخالفت با دشمن هایشان

بکنند ، دیگر در اینجا راهی ندارند . افراد ایران دیگر وابسته به آنها نیستند تا برای آنها کار بکنند . البته آنها دشمن هستند و دشمنی شان تا آخر هست ، لکن باید شما آقایان همه با هم باشید ، اختلاف نباشد در کار ، اتحاد باشد ، همبستگی با هم داشته باشید ، دانشگاه ها با هم دوست و رفیق باشند و دانشگاه با فیضیه پیوند دائمی داشته باشند و تبلیغات ، تبلیغات دامنه داری باشد برای اسلام و برای جمهوری اسلامی و سفارتخانه در هر جا هستند باید تبلیغ کنند اسلام را و جمهوری اسلامی را . همه باید ، ما این امری را که ملت با آن زحمت و با آنهمه رنج در ظرف پنجاه سال یا بیشتر و خصوصا این اواخر کشیده و اینهمه شهید داده است و اینهمه معلول داده است که انسان خجالت می کشد از روی آنها ، باید ما خدمت کنیم تا بتوانیم یک عشری از اعشار آن کارهائی که آنها برای همه ما کردند از عهده برآئیم .

امروز روز کار است

برادرها! امروز روز کار است . هر کس در هر جا هست باید کار بکند . ما می خواهیم خودکفا باشیم ، خودکفائی را با تبلیغات نمی شود کرد ، با کار می شود کرد . رعیت باید کار بکند ، کشاورز باید کشاورزی بکند ، دامدارها باید دامداری بکنند و باغبان ها باید باغبانی بکنند و دانشمندان باید به طور شایسته دانش خود را ، دانش خودشان را به دانشجویان منتقل بکنند و دانشگاه که در راءس امور هست و تقدیرات یک کشوری ، مقدرات

یک کشوری بسته به وجود آنهاست ، باید جدیت بکنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقیم ، به سوی کعبه آمال ، به سوی خدای تبارک و تعالی توجه کنند و جوانان را بسازند برای آتیه این کشور . و من امیدوارم که همه ما موفق بشویم به خدمت . شمائی که در صنایع هستید صنعت را تقویت کنید ، آقایان که در جاهای دیگر هستند آن کارهائی که به آنها محول است تقویت بکنند ، مبلغین تبلیغ خودشان را توسعه بدهند و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل کنند و ننشینند دنبال هم صحبت بکنند و بگویند حالا که ما داخل کار نیستیم پس باید کارشکنی هم بکنیم . خوب ، فهمیدند ، در عرض این چهار سال فهمیدند که کارهای آنها در ایران دیگری اثری ندارد . ایرانی ها آن راهی را که گرفتند و پیدا کردند دنبال می کنند ، دیگر آنها از هر جا بخواهند این راه را برگردانند ، دیگر قدرت این را ندارند . بنابر این آنهائی که در خارج هستند بروند سراغ یک زندگی ای بکنند ، خودشان را ، عمرشان را تباه نکنند که هی بنشینند و فحاشی بکنند . آنها هم که در داخل هستند و یک قدری فضولی می کنند ، آنها هم کنار بگذارند . دیگر گذشت وقت اینکه فضولی های شما یا تبلیغات شما تاءثیری در این کشور بکند . بحمدالله این کشور الان در تحت عنایت حق تعالی و در تحت حمایت ولی عصر سلام الله علیه به مقامی رسیده است که می

تواند راه خودش را طی کند . و امیدوارم که غرور برای ما پیدا نشود و همیشه توجه به خدا و اینکه کارها را غیب دارد انجام می دهد و شما دعا کنید که به دست شما انجام بدهد . خداوند همه شما را انشاءالله سلامت بدارد و عزت و عافیت ، و همه ممالک اسلامی را از شر اجانب و غارتگرها نجات بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 27/10/61

فرمان امام خمینی به آیت الله ربانی املشی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد مهدی ربانی املشی دامت افاضاته

با تقدیر و تشکر از زحمات بسیار شما در مقام دادستانی کل کشور و همچنین در شورایعالی قضایی و از آنجا که جنابعالی مورد وثوق و اطمینان می باشید ، طبق اصل 91 قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها شورایی تشکیل می شود و انتخاب اعضای فقهای آن شورا بر طبق شرائط تعیین شده به عهده اینجانب می باشد ، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان منصوب می نمایم . و از خداوند تعالی توفیق بیشتر شما را امیدوارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/11/61

بیانات امام خمینی در جمع مدیران ، معاونان سیاسی و برون مرزی و امور شهرستانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی و گروهی از برادران کارآموز ترکمن

با تبلیغ فرهنگ اسلامی ، به دروغ پراکنی های صداهای خارجی پاسخ دهید

بسم الله الرحمن الرحیم

تبلیغات مساءله ای است پر اهمیت و حساس ، یعنی دنیا با تبلیغات حرکت می کند . آنقدری که دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده کنند از طریق دیگری نمی کنند . و ما هم باید به مساءله تبلیغات بسیار اهمیت دهیم و از همه چیزهائی که هست ، بیشتر به آن توجه کنیم . باید تبلیغات فرهنگی ما مخصوصا در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد . چرا که الان وضع طوری شده است که آن روستائی که در صحرا مشغول امر کشاورزی می باشد هم به رادیو گوش می کند و در بعضی نقاط تلویزیون هم هست . آنقدری که رادیو و تلویزیون می تواند به مردم خدمت کند ، روزنامه ها و دستگاه هایی دیگر

نمی توانند خدمت کنند . شما می دانید که تبلیغات خارجی علیه ما زیاد است . شما باید با تبلیغ فرهنگ اسلامی ، به دروغ پراکنی های صداهای خارجی پاسخ دهید . امروز ابرقدرت ها از انقلاب اسلامی ما سیلی خورده اند و می ترسند که مبادا در نقطه ای دیگر ، انقلابی دیگر مانند انقلاب ما صورت گیرد . به همین دلیل این روزها شاهد رفت و آمدهای سیاسی در منطقه هستیم . آنها به دست و پا افتاده اند و هر روز توطئه ای جدید می کنند ، ما هم باید در مقابل آنها مهیا باشیم . همانطور که امریکا برای توطئه آماده است ، ما هم باید برای مبارزه و مقابله آماده باشیم . مادامی که بخواهیم مستقل باشیم و زیر بار وابستگی نرویم ، باید تحمل این مشکلات و قدرت مبارزه با آن را پیدا کنیم . امروز ما وارث کشوری هستیم که وابسته به شرق و غرب بود ، و شرق زده و غربزده هم در راءس امور بودند . بنابر این ، باید محکم بایستیم و این جمهوری را که در مقابل همه انحرافات ایستاده است حفظ کنیم . برادران و خواهران مذاهب گوناگون ، همه دست در دست یکدیگر بگذارند و از حیثیت و کیان اسلام و جمهوری اسلامی دفاع کنند و از این هیاهوها نترسند ، که ما شکست نمی خوریم . شما که مسؤ ولیت بسیار سنگینی به عهده تان می باشد ، مطمئن و استوار به کار خودتان ادامه دهید ، هر روز برنامه هایتان را بیشتر و بهتر توسعه دهید و کوشش نمائید تا

برنامه های اصولی و منطبق با موازین اسلام ، ارائه نمائید و حیثیت ملت و مذهب خودتان را حفظ کنید . باید برنامه براساس بینش و فرهنگ اسلام تنظیم شود . امیدوارم با دلی محکم و گرم در کاری که دارید ، موفق شوید . امروز کشور مال خودتان است . امروز همه می دانند و می فهمندکه برای خودشان کار می کنند ، برای آتیه کشور خودشان . به خدا اعتماد کنید که هر چه داریم از اوست و برای بندگان اوست ، پس برای او و بندگان او خدمت کنید . خداوند همه شما را حفظ فرماید .

والسلام عیکم و رحمه الله

تاریخ : 14/11/61

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام محمد علی صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای محمد علی صدوقی دامت افاضاته

جنابعالی به نمایندگی اینجانب در ستاد نظارت انتخاب دو نفر عضو شورایعالی قضائی تعیین می شوید تا بر جریان این انتخابات بر طبق مقررات نظارت نمائید . انشاءالله تعالی موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/11/61

بیانات امام خمینی در جمع کلیه نمایندگان مجلس شورای اسلامی

این مجلس بهترین مجالسی است که از صدر مشروطیت تا حالا بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان تشکر می کنم که در این هوای سرد و با این برف تشریف آوردند و از نزدیک ما خدمت شان می رسیم .

من در این مساءله هیچ شکی ندارم که این مجلس بهترین مجالسی است که در همه دنیا هست و بهترین مجالسی است که از صدر مشروطیت تا حالا بوده است . من از همه شما بیشتر زمان های سابق را ادراک کرده ام . من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را دیده ام و کیفیت اینکه مردم چه جور انتخاب کردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادی که در مجلس آمدند چطور بودند و این سنوات آخر را که همه آقایان می بینند و دیده اند . در تمام طول مشروطیت ، این مجلس به این ترتیب که تمام افرادش تقریبا متدین و معتقد به اینکه باید اسلام حکومت کند ، در تمام دوره ها نبوده است این . و در انتخاباتی که من از بچگی انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم که از جاهای دیگر هی شنیده شده است ، انتخابات هیچ گاه به طور کلی در دست مردم نبوده است . یک مدت زیادی به دست متنفذین منطقه ، مناطق ، خان ها و مالکین بزرگ و اینها بوده است و

در آنوقتی که دیگر آن بساط آنها ، قدرت هایشان از بین رفت ، دربست در دست حکومت وقت بوده . اگر در تهران مثلا یکی دو نفر ، چند نفر که انتخاب می شدند ، انتخاب مردم بود و باقی اش نبود (برای اینکه تهران !!! فرض کنید !!! جایی بود که خیلی نمی شد فشار بیاورند) اما جاهای دیگر مساءله ، مساءله مردم در کار نبود ، یعنی شورای ملی ما در هیچ وقت نداشتیم . اگر چند نفر هم ملی در آنها بوده است ، لکن مجلس همچو مجلسی نبود که یک شورای ملی باشد ، و ما امروز داریم یک شورای اسلامی و ملی به حسب آن بعد صحیحش مشاهده می کنیم .

مجلس در راءس همه ارگان ها واقع شده است

من در این شک ندارم ، در اینکه آقایان وکلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود یک استثنای بسیار نادر است ) حسن نیت دارند ، در این هم من هیچ تردیدی ندارم و در این معنا هم که مجلس در راءس همه ارگان ها واقع است و مجلس ، ملت است که متبلور شده است و تحقق پیدا کرده در یک جای محدود ، این هم بی اشکال است . بنائا علیه ما تا اینجایش با همه آقایان موافقیم و اعتقاد هم همانطوری که دارید ، داریم . لکن هیچ کس و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم . اگر کسی ادعا کرد این را ، این بزرگترین نقصش همین ادعاست . کسی نیست که بتواند بگوید که من دیگر بی عیب هستم . اگر بعضی

اشخاص پیدا بشوند که خوب ، بسیاری از عیوب را ندارند ، لکن بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه مان به آن عیوب خودمان باشد . عیوب احتمالی ، نمی گویم عیوب دارند ، عیوب احتمالی و انسان که بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد ، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد ، دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد ، برای اینکه دنبال اینکه چه عیبی دارد ، می شود که انسان در صدد رفع آن برآید و دنبال اینکه چه حسنی دارد ، پرده می شود در چشم انسان و نمی تواند عیوب خودش را ببیند .

من میل دارم که این مجلس ، یعنی همه میل دارید که این مجلس که از همین ملت تشکیل شده است و با راءی همین ملت تشکیل شده است و همه می دانید که این ملت جز اسلام انگیزه نداشت ، حتی مذاهبی که رسمی هستند ، آنها هم دیانت را می خواهند ، خدا را می خواهند ، رضای خدا را می خواهند ، ما باید فکر این معنا باشیم که این معنا که رضای خداست و آرمان اسلام است ، این معنا را به تمام معنا در صدد باشیم که متحقق کنیم . انسان گاهی دیدش ، مجلس هم همین طور است ، دیدها مختلف است ، هر دو و همه جمعیت اسلام را می خواهند ، لکن دید از اسلام اختلاف دارد و می دانید که تقریبا بسیاری از روشنفکرهای ما هستند ، افراد تحصیلکرده ما هستند که اینها

ادعای اسلام شناسی می کنند ، لکن از اسلام بی اطلاعند . اینطور نیست که اسلام را به آن معنایی که دارد ، به آن معنا بتوانند بفهمند . یک جنبه یا یک جنبه هایی را در آن مطالعه می کنند و مسائلی در آنجا مثلا فهمند ، لکن جنبه های زیاد دیگری که در اسلام هست توجه نمی کنند و این اسباب این می شود که یک اختلاف نظرهایی پیش بیاید . من میل دارم که ، شما هم میل دارید که این مجلس طوری باشد که اگر قانونی را گذراند وقتی که در شورای نگهبان برود بی چون چرا قبول کنند . شما می دانید که مردم اسلام را می خواهند ، دیانت را می خواهند ، رضای خدا را می خواهند . اینهمه مردمی که در ایران در این طول مدت مبارزه کردند و حالا هم دارند در جبهه ها مبارزه می کنند و در پشت جبهه ها هم مبارزه می کنند ، اینها همه برای اسلام است و برای خداست . اینها را ما باید فکر این باشیم که این نظری که به مجلس دارند و نظر اسلامی دارند ، این نظر محفوظ بماند . این نه مخصوص مجلس است ، دولت هم همین طور است . همه کسانی که مشغول یک شغلی در دولت هستند این معنا را باید توجه کنند که مردم توجه به اسلام دارند ، انحراف مختصری اگر پیدا بشود در یکی از اینها ، این انحراف را مردم نمی پذیرند . و ما باید برای خدا در صدد رضایت این مردم باشیم ، یعنی این مردمی

که آن مجلس های طاغوتی را به هم زدند و یک مجلس اسلامی درست کردند ، دست بسیاری را از توی حبس ها گرفتند و بیرون آوردند ، از تبعیدها ، تبعید شده ها را برگرداندند . اینها همه چیزهائی بود که مردم کردند ، ما ادعا نمی توانیم بکنیم که من کردم ، شما کردی ، جامعه کرد منتها به توفیق خدای تبارک و تعالی . خداوند این جامعه را طوری قرار داد و عنایت به طوری شد که این جامعه با دید اسلامی جلو افتادند . جوان هایشان را فدا کردند و همه چیزشان را دادند و آن رژیم را و آن کسانی که آن رژیم را تقویت می کردند رفتند و یک جمهوری اسلامی پیدا شد و از این جهت مردم دنبال اسلام هستند . اگر خدای نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نیت ، به واسطه اینکه شناخت کم است ) یک دسته ای گمان می کنند که مکتب سرمایه داری بهتر از مکتب کمونیست است مثلا ، یک دسته هم آن طرفش را خیال می کنند . آن که خیال می کند او بهتر است ، می رود سراغ اینکه ببیند در اسلام کجاها اسمی از این مساءله برده شده ، بدون اینکه توجه به اطراف مساءله بکند ببیند که آنجائی که گفتند ، پهلویش چه گفتند . یک دسته می روند آن چیزی را که باز خودشان به نظرشان رسیده ، می روند دنبال آنکه او را پیدا بکنند . من در نجف که مشرف بودم ، می دیدم که در این دیوارهای نجف ، کربلا ،

یک چیزهائی را همین بعثی ها که اساس ادیان را منکرند و قبول ندارند ، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه ، آنهائی که در نهج البلاغه راجع به !!! فرض کنید که !!! انتقاد از اینکه سرمایه داری اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلویش مظلوم پیدا می شود ، اینطور شعارها را می نوشتند ، منتها آنها نیت سوء داشتند . آنها اشخاصی نبودند که بروند برای اینکه نهج البلاغه چه می گوید ، اطاعت کنند . و اما همان اشخاصی هم که حسن نیت دارند ، خدمت می خواهند بکنند به این کشور ، خدمت به اسلام بکنند ، گاهی به واسطه بی توجهی به همه اطراف مساءله ، می بینید که یک راهی را پیش گرفتند که این راه ، راه به خیال خودشان اسلام است ، لکن جهات دیگرش را توجه نکردند . از این جهت آنی که من آرزو دارم این است که ما ، شماها که در مرکز قانونگذاری هستید و از همه مهمتر محل شماست و دیگران هم که در ما بعد این واقع هستند ، ما تحت تاءثیر هیچ مکتبی واقع نشویم . نمی خواهم بگویم همه شما تحت تاءثیر واقع شدید ، لکن یک عده ای ممکن است تحت تاءثیر تبلیغات آن طرف یا تبلیغات آن طرف . ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم و مطالعات اسلامی داشته باشیم ، یا از کسانی که مطالعات اسلامی دارند یاد بگیریم که آیا سرمایه داری تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه می گوید و کمونیسم را اصل اسلام قبول دارد

یا قبول ندارد اگر یک مکتب انحرافی ما را در تحت تاءثیر خودش قرار بدهد ، ما از اسلام غافل شده ایم ، حسن نیت داریم ، خیلی هم میل داریم که ملت چه باشد ، صلاح این است که امروز چه جور بشود ، صلاح برای اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور بشود . همه اطراف مساله مطالعه نمی شود که ببینند آن صلاح آخری ، آنکه اسلام گفته است ، این یک مطلبی است که از خداست . خدا اینطور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چی است برای یک ملت یا برای یک جمعیت مصلحت چی است و مصلحت حالا باید این باشد ، آنوقت آن باشد . آنجاهایش هم که مصلحتی در تغییرات بوده است خدا گفته است آنها را . احکام ثانویه برای همین معناست که گاهی یک مسائلی در جامعه ها پیش می آید که باید یک احکام ثانویه ای در کار باشد ، آن هم احکام الهی است ، منتها احکام ثانویه الهی است . ما باید در صدد این معنا باشیم که اگر راءی به یک پیشنهادی می دهیم ، توجه بکنیم که ما تحت تاءثیر یک مکتبی از مکتب های دنیا واقع نشویم ما تحت تاءثیر قرآن باشیم ، تحت تاءثیر احادیث از ناحیه پیغمبر صلی الله علیه و آله . اگر اینطور بشود کارها زودتر می گذرد و کارها بهتر می گذرد و نظر مردم به شما ، همان نظری است که حالا هست . اگر ده مرتبه اینطور اتفاق بیفتد که یک عده ای که اکثریت !!! فرض

کنید !!! هستند ، اینها یک چیزی بگویند ، یک عده ای هم در اقلیت باشند چیز دیگر بگویند ، برود در شورای نگهبان و رد کند ، اکثریت را رد کند ، نقص کند ، اگر چندین دفعه اینطور بشود مردم آزرده می شوند . یعنی آن شناخت مردم از شما ممکن است یک وقت خدای نخواسته تغییر بکند و این از بزرگترین خطرهائی است که برای مجلس اسلامی است و برای اسلام است . خطر بزرگ این است که امروز ما را آن خطر احتمال می رود که آن خطر برای ما باشد ، این است که یک وقت ملت از حکومت برگردد . ملت را دیگران نمی توانند برگردانند . آمریکا هر چه به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد ، پیش مردم ، آنها معتبرتر می شوند و از آن طرف دیگران ، منحرفین هر چه شما را بدگوئی کنند برایتان بهتر است . مصیبت آنوقت بود که از شما تعریف کنند . اگر چهار مرتبه آمریکا ، من آن اوایل می گفتم این را که اینها نمی فهمند چطور اشخاص را زمین بزنند ، چهار دفعه تعریف کنند از یک کسی ، تعریف کنند از یک چیزی ، وقتی تعریف کردند ، مردم می فهمند این عیبی دارد که اینها تعریف می کنند از او ، لکن خدا خواسته است که اینها نفهمند . اگر چند مرتبه مردم ببینند که در مجلس آنهایی که فرستادند در مجلس و همه را به دیانت می شناسند ، اینها راءی هائی دهند که فقهای

شورای نگهبان برای خاطر مخالفتش با اسلام رد می کند ، خوب ، درشان شبهه پیدا می شود . شما کاری بکنید که تحت تاءثیر هیچ کس ، خودتان را از تمام مکاتب دنیا ، خودتان را تبرئه کنید و نصب العین شما اسلام و قرآن و احادیث اسلامی باشد ، منتها چه احکام اولیه ، چه گاهی احکام ثانویه . اگر اینطور بشود ، شورای نگهبان رد نمی کند دیگر . و من خوف این را دارم که یک مدتی که شما گفتید و آنها نپذیرفتند ، مردم درشان شبهه بشود ، چنانچه این خوف برای دولت هست . اگر دولت همان مسیر مردم را سیر کند ، اگر دولت با این مردمی که در صحنه بودند ، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بکنم که دیگر مردمشان و چه از کاسب های جزئشان ، همه اینها (الا نادری که هیچ وقت نبودند) اگر دولت کاری بکند که اینها را یک وقتی همه را ناراضی کند ، از حیث اینکه مالیات ها را زیاد کند بدون وجه ، از حیث اینکه جرم برای تاءخیر مالیات بدون وجه ، از اینکه جریمه برای یک مسائل قرار بدهد بدون وجه ، و همین طور قضاتی که در اطراف هستند ، اگر خدای نخواسته طریق شان را یک نحوی قرار بدهند که مردم کم کم شک در اینها بکنند ، آن روز است که برای ما مصیبت پیش می آید ، آن روز است که نه جنگ می تواند پیروز بشود ونه مجلس می تواند موفق باشد و نه دولت ، آن روز است که باید

فاتحه را بخوانیم شما آقایان باید توجه به این معنا بکنید که مسائل را طوری طرح کنید ، مسائل را طوری راءی به آن بدهید که در شورای نگهبان رد نشود ، یا اگر رد می شود در هر سالی یکی دوتایش رد بشود . اما شما از این ور یک ماه زحمت بکشید و صحبت بکنید و رد و ایراد بکنید و یک مساءله ای را تمام کنید ، آنها بعد از چند روز بگویند اینها خلاف شرع است ، با اسلام نمی سازد ، یا با قانون اساسی مخالف است که آن هم از روی اسلام است ، این وهن برای مجلس آورد و این خوف برای ما ایجاد می کند که مبادا یک وقتی مردم خیال کنند که اینها تدین ندارند ، توجه ندارند که ، نه تدین دارند ، دیدشان آن دیدی که باید باشد بعضی شان نیست و الا نه اینکه بی تدین باشند ، خیر خواهند ، حسن نیت دارند ، تدین دارند ، اما اینطور نیست که همه اینها در دیدها یک طور باشند و همه اینها در مسائل یک طور باشند . باید طوری بشود که اگر شما با هم اختلاف کردید ، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل ، اختلافی باشد که دو مجتهد با هم دارند . آن اختلاف اگر باشد ، پیش مردم هم مقبول است ، پیش شورای نگهبان هم مقبول می شود . و اما اگر بنا باشد که یکی اش از یک طرفی بیفتد که شورای نگهبان بگوید این خلاف اسلام است ، شورای نگهبان نمی گوید که این

خلاف فتوای من است یا خلاف فتوای زید است ، او می گوید خلاف اسلام است ، اگر اینطور بشود و تکرار بشود ، این خطری است برای شما و برای همه و اگر دولت هم بخواهد اینطور مشی که گاهی وقت ها می شود ، این را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد ، بازار را در فشار قرار بدهد ، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد . جلب نظر مردم از اموری است که لازم است . پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را می کرد ، دنبال این بود که مردم را جلب کند ، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق . شما هم باید دنبال همین معنا باشید ، دولت باید دنبال همین معنا باشد ، ارتش باید همین معنا را داشته باشد ، پاسدارها باید همین طور باشند . اگر خدای نخواسته بعضی از پاسدارها جوانی بکنند و یک کاری که بر خلاف موازین است انجام بدهند ، اگر این تکرار بشود خدای نخواسته چشم مردم از آنها ، راءی مردم از آنها بر می گردد و مورد سواءل واقع می شوند و این مصیبت است . شما گمان نکنید که قدرت نظامی شما را نگه داشته است ، قدرت ایمان شما را نگه داشته است و پشتیبانی ملت ها ، ملت . این را باید ، این پشتوانه را باید حفظش بکنید . اگر این پشتوانه خدای نخواسته یک وقتی از دست ما برود ، همه از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر می شود

.

ما امروز مسؤ ول اسلام ، قرآن شریف و همه انبیا هستیم ، باید بر وفق آراء آنها عمل کنیم

و ما امروز مسؤ ول اسلام ، مسؤ ول قرآن شریف ، مسؤ ول همه انبیا هستیم ، باید ما بر وفق آراء آنها عمل بکنیم .

و یک کلمه دیگر هم باید عرض کنم و آن اینکه گاهی وقت ها یک کلمه ای فرض کنید که من می گویم ، یک چیزی من می گویم ، به نظر شما هم خوب می آید ، مثلا ، آنوقت می بینی که در جاهایی ، از این یک برداشت هائی کرده اند که مشمول معصیت شده اند . به من اطلاع داده اند (من که بیرون نیستم ، اما اشخاصی به من اطلاع داده اند) که بعضی نوارهای بسیار مفتضح در بعضی از جاها هست به عذر اینکه فلانی گفته است که کسی حق ندارد به کسی ، من همچو چیزی گویم که کسی حق ندارد نهی از منکر کند ؟ ! من اگر بفهمم که واقعا این صحت دارد ، اذن می دهم به آن کسی که می خواهد اینها را از اطراف خیابان ها بیرون کند ، این دکان هایی که این کارها را می کنند دکانشان را برچینند . خودشان توجه کنند که این مسائل ، یک مسائلی است که آبروی اسلام در خطر است برایش . در جمهوری اسلامی علنا یک همچو مسائلی در خیابانش بشود ، این را نمی شود ، تحمل بکنند ، مردم تحمل نمی کنند . و به من نسبت می دهید ، دروغ نسبت می دهید ، من همچو کاری نمی توانم بکنم که یک مساءله خلاف شرع را من بگویم بله باید بشود .

ما چیزهائی که بر خلاف است می گوییم نباید باشد ، نه چیزهائی که بر خلاف است باید باشد .

بنابر این پاسدارها که عزیزترین افراد هستند در این کشور باید فکر کنند که این عزت خودشان را و این محبوبیت خودشان را حفظ کنند . اگر این حفظ نشود پوسیده می شوند ، از بین می روند و این به این است که مشی شان را مشی اسلامی قرار بدهند . دادگاه ها مشی شان را مشی اسلامی قرار بدهند . می دهند اما خیلی توجه کنند ، اگر یک جا دیدند که یکی اشتباه کرده ، اشتباه را به او بگویند ، اگر دیدند تعمد کرده ، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامی بشود و بالاخره همه ما ، همه این دولت و همه این اشخاصی که در کارهای دولتی ، یا در کارهایی که در جمهوری اسلامی باید بشود دست به کار هستند ، باید این حیثیت خودشان را پیش مردم حفظ کنند و این حیثیت حفظ می شود به اینکه به مر اسلام عمل بشود ، اعم از احکام اولیه و اگر چنانچه نشد و تشخیص داده شد به اینکه الان مصلحت در حکم ثانوی است ، احکام ثانویه و اما این هم باید روی تشخیص صحیح باشد . خوب ، یک نفر می نشیند می گوید که الان حکم اضطراری است باید فلان چیز بشود ، یک عده ای می گویند نیست اضطراری . اینکه نمی شود گفت که حالا که یک عده ای گفتند اضطراری است ، ما او را گیریم ، فرض کنید چند نفر هم او

اکثریت دارد . شما باید یک کاری بکنید که اضطراری را قبول کند ، شورای نگهبان قبول کند ، مجلس لااقل دو ثلث اش راءی بدهد به اینکه این امر اضطراری است ، مشورت کنند با اشخاص مطلع . ما باید به مر اسلام عمل کنیم . آقایان ، شما باید به مر اسلام ، هم تکلیف شرعی تان است ، هم حکم عقل است که ما باید حفظ کنیم مردم را . اگر یک وقتی مردم تو خیابان ریختند و شعار بر ضد ما دادند ، شعار بر ضد کسانی دادند ، خوب ، آنوقت چه مصیبتی است . ما بس مان است آن شعارهایی که در خارج برایمان می دهند و آن شعارهایی که منافقین می دهند و امثال آنها . ما وقتی مردم را داریم ، اسلام را داریم و رضای خدا را داریم ، همه چیز داریم و هیچ یک از آن تبلیغات سوء تاءثیری نمی کند ، اما اگر خدای نخواسته مردم یک وقتی لغزش پیدا کردند دیدند شما خدای نخواسته دارید یک کار خلافی کنید و خیال کنند عمد است ، خوب ، آنها که نمی دانند این مسائل را ، توده مردم که نمی توانند مسائل را تحلیل کنند به طوری که بفهمند که کجا عمد بوده ، کجا نبوده ، فلان آقا چه بوده است ، او چه بوده ، این مصیبت می شود برایتان . و من امیدوارم که انشاءالله جدیت زیاد در این مساءله بکنید و انشاءالله راءی هایی که شما می دهید ، مشورت ها زیاد باشد ، بلکه گاهی وقت ها با بعض

افراد شورای نگهبان مشورت کنید و بعد از اینکه مشورت شد و این امور آنطور شد ، دیگر نه شورای نگهبان رد کند و نه مردم ناراضی می شوند . مردم وقتی دیدند یک حکمی را حکم خداست ، مجلس گفته است ، شورای نگهبان هم که دنبال این است که احکام اگر خلاف اسلام باشد ردش کنند ، حالا که قبول کردند اسلامی است ، مردم با اسلام که دعوا ندارند . مردم ، اسلام هر چه بفرماید قبول می کنند . کسی که جوانش را برای اسلام می دهد

دیگر دنبال این نیست که مثلا فلان چیز را ندارد ، چطور باشد ، یا فلان چیز را دارد ، چه بشود . ما باید این اسلام عزیز را نگهداری بکنیم . مجلس اسلامی ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگان ها و دولت ، نگهبان اسلام ، خدمتگزار اسلام باشد ، وقتی خدمتگزار اسلام شد همه مسلمان ها با آن موافق هستند . چه در ایران و چه در خارج ایران ، همه با آن موافق هستند ، آن عده ای هم که مخالف هستند ، مخالف اسلام اصلش هستند ، آنها هم تاءثیری دیگر حرف هاشان ندارد . و من امیدوارم انشاءالله که این جنگ به زودی تمام بشود و به نفع شما تمام بشود ، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه یک وقت احتیاج به آنها شد باز بروند به جبهه ها ، اگر احتیاج باشد واجب است بروند ، اگر احتیاج نباشد ، نه ، لازم نیست . گاهی وقت ها هم آنها می گویند نباید بیایند .

و کمک کنند و انشاءالله با دولت هم کمک کنند راجع به شاهراه سازی ها ، راجع به این مسائل ، باید دنبال این باشند که کمک بکنند . و الان ما کارمان آنی است که در راءس امور است همه می دانید که الان جنگ است ، اگر این حل شود مسائل دیگر چیزی نیستند ، حل می شوند انشاءالله . خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند و سلامت بدارد و برای اسلام همه ما خدمت کنیم و انشاءالله هواهای نفسانی را کنار بگذاریم و آن چیزی را که به حسب حدیث پیغمبر اکرم است که : (ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان ) یکی اتباع هواست ، یکی هم طول امل است . هواها از بین برود ، طول امل ها از بین برود . اینطور نیست که ما همیشه باشیم ، دیر و زود دارد ، زود و دیر دارد ، چند روز آن ، چند روز آن ، هر کسی پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد می شود به یک دنیائی که دنیای همیشگی است ، ابدی است ، یا ابدی در نعمت انشاءالله شماها باشید یا خدای نخواسته طور دیگر . بنابر این ما باید رضای خدا را به دست بیاوریم و دنبال این باشیم که رضای او به دست بیاید . حالا او روشنفکری که یک خیال دیگر می کند ، هر چه می خواهد بگوید . آن دولت دیگری هم که یک چیزی می گوید ، نقی می زند ، آن هم هر چه خواهد بگوید ، آن منافقی هم یک چیزی می گوید

، آن هم هر چه خواهد بگوید . ما رضای خدا را به دست بیاوریم ، چیزهای دیگر سهل است . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 17/11/61

بیانات امام خمینی در دیدار با نماینده امام در شهربانی ، رئیس شهربانیکل کشور و رؤ سای شهربانی های مراکز استان ها

باید رفتارتان با مردم طوری باشد که هنگام مشکلات ، همین مردم مشکلاتتان را رفع کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله انقلاب این جدایی را از میان برداشت . ایران امروز یک گروه و یک حزب الهی شده است و دولت و قوای نظامی و انتظامی و روحانیون و همه اقشار مردم در یک صف واحد و طولانی قرار گرفته و می خواهند به اسلام و مردم خدمت کنند . و شما هم باید کاری بکنید که آن ذائقه تلخی که مردم در گذشته از دیگران داشته اند به ذائقه شیرینی مبدل سازید ، که اگر چنانچه خدای نخواسته مشکلی برایتان پیدا شد ، همین مردم کوچه و بازار بیایند و مشکل شما را رفع کنند ، که الان هم بحمدالله وضع همین طور است . چون مردم احساس شان این است که همه چیز از خودشان است و هیچ چیز را غریبه نمی دانند و شما را فرزندان خودشان می شناسند پس شما باید به وظیفه فرزندی خود و آنها هم به وظیفه پشتیبانی و پدری عمل کنند . و مطمئن باشید تا این نعمت هست شما قوی و قدرتمند هستید و هیچ قدرتی نمی تواند شما را از بین ببرد ، خدا هم شما را تاءیید می کند .

از وظائف شهربانی است که جلوگیری از منکرات کند

من مسائل کلی را قبلا نوشته ام که باید ایران یک مملکت اسلامی و همه چیزش اسلامی باشد . اگر کسی در احوال شخص اش مرتکب معصیت و فساد هم بشود و بر فرض اثبات هم ، روی موازین شرعی باید امر به معروف و نهی از منکر نمود . نباید کسی از این معنا سوء استفاده کند و در خیابان ها کار خلاف شرع انجام دهد . یکی از

وظایف شهربانی جلوگیری از منکرات است و ما هم شهربانی را به خاطر عمل به وظایفش می خواهیم . اگر کسی در خیابان از دستورات شهربانی و رانندگی تخلف کرد ، باید تعقیب بشود و اصولا هر چه در حفظ نظام مملکت و شهر دخالت دارد باید با جدیت عمل گردد . اگر شما مراکزی را می بینید که در آن توطئه بر علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در کار است برای خنثی کردن آن زود عمل کنید . و ابدا این صحبت نیست که دل شما بلرزد که مبادا مساءله ای پیش آید ، مثلا در منزلی که گروهی اجتماع کرده اند و خواهند انفجار و یا خرابکاری انجام دهند و یا یک

دسته و اشخاصی را از بین ببرند ، این وظیفه ماءمورین است که جلوی آن را بگیرند ، و مراکزی که اشخاص فاسدی می خواهند در آن هروئین و تریاک تقسیم کنند و یا فساد و فحشا و منکرات و مشروبات را رواج داده و عشرتکده دایر کنند ، کنترل نمایند . من امیدوارم که شما در کارهایتان موفق باشید و وظایف خود را به طور شایسته انجام دهید . خداوند همه شما را تاءیید کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 10/11/61

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان اصناف و بازاریان تهران و سراسر کشور

یکی از قشرهای عظیم متعهد به اسلام بازار است

بسم الله الرحمن الرحیم

متشکرم از اینکه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامی نمایندگان سراسر کشور از اصناف و بازرگانان و من امروز باید یک مقدار راجع به بازار صحبت کنم ، یک مقدار هم راجع به دولت . آنکه راجع به بازار است ، همه می دانیم ، می دانید که بازار یکی از

قشرهای عظیم متعهد به اسلام و در هر غائله ای که برای اسلام پیش آمده است ، این بازار است که پیشقدم است . در قضیه تنباکو و حکم مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه این بازار بود که همراهی کرد و منتهی به قیام شد . بعضی از بازرگانان اصفهان ، از قراری که نقل شده است یکی از بازرگان های معتبر بوده است ، تمام تنباکوهائی که داشته است و آنوقت تاجر تنباکو هم گفته شود بوده است !!! پس از حکم میرزا ، آورد در میدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهای دیگر در تائید حکم میرزا در آنوقت قیام کردند ، حتی شهید هم دادند و پس از آن ، در طول مشروطیت و استبداد به صورت مشروطیت ، باز در هر زمینه ، این بازار است که پیشقدم است و همراه با سایر قشرهای ملت از کارگران و کشاورزان و امثال اینها ، مجاهده کرده است و مشکلات را تحمل کرده است و در پیشبرد مقاصد اسلام آنچه که توان داشته است ، عمل کرده است و در این پنجاه سال سیاه که تاریخ ایران را سیاه کرد ، سیاه تر از رژیم های سابق کرد ، فشار بر بازار بسیار بود و بیشتر بود و از بازار آنها خیلی وحشت داشتند و لهذا یک وقت هم بنای بر این گذاشتند که این سقف ها را خراب کنند ، از زیر این سقف ها خوف داشتند ، لکن موفق نشدند . و در این نهضت ، بازار یک حظ وافر در امور داشت از تعطیلی هائی که کرد

، از اعتصاباتی که کرد ، البته سایر قشرها هم سهیم بودند ، لکن بازار هم یک قشر عظیم سهیم در این امر بود و در این جنگ هم ، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت کرد . الان هم باز ، بازار است که خدمت می کند و از اسلام عزیز و از جمهوری اسلامی نگهداری می کند .

میرزا ، یک آقای مرجع بود در یک دهی از عراق ، او نمی توانست که خودش یا طلبه هائی که آنجا دارند بسیج کنند برای مقابله با آن سلطنت استبدادی . او حکمی فرمود ، علمای بلاد هم نمی توانستند خودشان راه بیفتند و این استبداد سیاه را بشکنند . این بازار و ملت بود که پشتیبانی از مراجع خودشان کردند ، از علمای خودشان می کردند و آنهائی که به راه استبداد می رفتند ، آنها را به زمین می زدند و در همین نهضت و در همین قضایائی که همه شاهد بودید و شاهد بودیم . باز ، بازار است که تعطیلات طولانی کرد و با تعطیلات طولانی و تظاهرات و اعتصابات و چیزهای دیگر از این نهضت پشتیبانی کرد . البته قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تائید کند . این بازار است که از اول ، پشتوانه احکام اسلام بوده است و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود و امیدوارم که دولت توجه عمیق خاص بکند به بازار و آنچه که از دست او بر می آید به این قشر متعهد خدمت بکند .

متصدیان امور همه شان می خواهند خدمت بکنند و آنقدر که قدرت دارند عمل می کنند

آن چیزی که مربوط به

دولت است ، باید من عرض بکنم و شما هم می دانید و شاید بعضی ها کمتر بدانند ، بعضی ها بیشتر . آن شناختی که من از این متصدیان امور دارم که بعضی از آنها سال های طولانی با آنها بوده ام و از نزدیک ملاقاتشان می کرده ام و بعضی دیگر هم که در طول این خدمتی که مشغول بودند با آنها آشنا شدم . ما یکی ، یکی از اینها را ، البته به طور اجمال که مزاحم شما نشوم ، به شما عرض می کنم . شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا ، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها ، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بنای قلبی اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند ، پیدا نمی کنید . ایشان را من سال های طولانی می شناسم و در آن زمانی که اول نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف برای رساندن پیام ها تشریف می بردند و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید ، ایشان حاضر واقعه بود همه جا ، تا آخر و حالا هم هست . یک نعمتی خدا به ما ، این است که داده .

مجلس مان را شما ملاحظه کنید ، بسیاری از آنها را من از نزدیک می شناسم ، یعنی سابقه طولانی دارند مثل رئیس مجلس و بسیاری از آقایان دیگر ، و آنها را با تعهد و تعهد به اسلام و خدمتگزاری و هر چه توان دارند ،

آنها را می شناسم و در این طول مدتی که مجلس برپاست می دانم که همه اینها خدمتگزارند ، در بین آنها من نمی توانم یکی را پیدا کنم که بتوانم بگویم که این ، تعهد به اسلام ندارد . البته اختلاف سلیقه ، اختلاف دید ، اختلاف اجتهاد در هر قشری هست ، در علما هم هست ، در مجتهدین هم هست ، در شما آقایان هم هست که اختلاف سلیقه دارید ، اختلاف دید دارید لکن مشترکند در اینکه خدمتگزارند و همه می خواهند خدمتگزار باشند و در بین آنها من حتی یک نفر را نمی توانم بگویم که این یک نفر به اسلام خیلی علاقه ندارد ، همه شان علاقمندند با اختلاف سلیقه ای که دارند . و شورای نگهبان ، این فقهائی که در آنجا هستند تمامشان را من از نزدیک سال های طولانی می شناسم که باید بگویم اینها را من بزرگ کرده ام آنها هم که حالشان معلوم است . و اما دولت آنها را هم بعضی از آنها که سال های طولانی من با آنها آشنا بودم ، بعضی از وزراء و بعضی از آنها را در این مدتی که متصدی خدمت بودند ، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم ، اینها هم همه شان می خواهند خدمت بکنند . شما گمان نکنید که در بین آنها ، یکی پیدا بشود که نخواهد خدمت بکند و آنچه که توان دارند اینها ، هم توان خودشان را انجام می دهند و آنقدر که قدرت دارند عمل می کنند . قوه قضائیه هم که معلوم است اشخاصش ،

من از اول آشنا بودم به بسیاریشان و الان هم اشخاص معتبری در آنجا هستند ، متعهدی هستند ، لکن من تفضیل دیگر نمی خواهم بدهم .

گرفتاری هائی که دولت الان با آن مواجه هست ، یک قضیه الان قضیه جنگ است

من می خواهم حالا به شما آقایان گرفتاری ، بعضی گرفتاریهای اینها را ، نه همه را ، بعضی گرفتاری هائی که دولت الان با آن مواجه هست عرض کنم تا ببینید که با این گرفتاری های الان هم بسیاری از کارها را انجام داده اند و در سر تا سر کشور خدمت هائی کرده اند که در این پنجاه سال نشده است . این آیا سزاوار این نیست که ما تقدیر کنیم از آنها و تشکر ؟ یک قضیه الان قضیه جنگ است . شما شاید بعضی تان بدانند که جنگ در هر روز چقدر خرج دارد ، چقدر مهمات می خواهد ، چقدر مخارج روزانه است برای جنگ . نفس جنگ امروز در هر روز بیشتر از چند صد میلیون خرج دارد . پهلوی این بگذارید آن خرابی هایی که در جنگ به ما وارد شده است و آن جنایاتی که رژیم بعث بر این ملت ضعیف کرده است . دنبال این جنایات ، آواره هایی که جنگی هستند و غالب بر بیشتر از یک میلیون ، دو میلیون هست که حالا من عددش را خیلی نمی دانم آنها هم یک چیزی هست که دولت باید درست کند کارشان را . پهلوی این بگذارید آوارگانی که از عراق ، از ایرانی هایی که سابق در عراق بودند و زندگی در عراق می کردند ، بیرون کردند و دولت متکفل امور آنهاست ، آواره هائی که

از افغانستان الان در ایران هستند و مشکلات زیادی دارند آنها هم ، این خرابی هائی که بخواهند ترمیم بکنند (البته ملت خیلی کمک می کند در همه این امور لکن اینطور نیست که کمک ملت کافی باشد ، این مقدار از کمک که کردند) دولت هست که متکفل این امور هست و مسؤ ول این امور هست ، هر روز مواجه با یک مشکلات عظیم است . می خواهد که کامیون برای جنگ بفرستد راجع به خواربار که باید از اینجا به آنجا ببرند گرفتار است ، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است ، معذلک با تمام قوا جنگ را مقدم می دارد . الان گرفتاری دولت به قدری است که این بودجه هائی که ملاحظه می کنید اینها نمی تواند کار دولت را درست کند ، این ملت است که باید درست کند .

حالا من عرض می کنم به شما ، ما فرض می کنیم که حضرت امیر سلام الله علیه امروز در ایران بود و رئیس دولت بود و ملاحظه می کرد که یک جمعیتی ، صدام و آنهائی که با او موافقند ، یعنی همه دولت های دنیا به استثنای بعضی ، این هجوم کرده است به ایران و خرابی کرده است و نفوس مردم را تلف کرده است و آواره کرده است و غارت کرده است و خرابی . حضرت ببینند که الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر این است که این یاجوج و ماءجوج بریزد به ایران و همان کاری را که در اهواز کرد و خرمشهر کرد در

تهران بکند و در مشهد بکند و در اصفهان . اگر حضرت احساس این معنا را کرد ، چه کرد ؟ می نشست موعظه می کرد ؟ می گفت که خودم تنها درست می کنم ؟ پول نداشت ، کافی نبود ، مالیات تنها کافی نبود ، چه بکند ؟ حضرت آنوقت حکم می کرد به اینکه مردم به حسب توانشان ، مستضعفین ، طایفه کم درآمد ، اینها کنار و طایفه هائی که پر درآمدند ، صد میلیون مثلا اینها هر سال در می آورند و بیشتر و خصوصا آنهائی که کاری به کار این مسائل ندارند ، البته نوع بازرگانان اینجور نیستند ، نوع تجار اینجور نیستند ، نوع کسبه اینطور نیستند ، اما در بینشان خوب اشخاصی هست ، شما هم می شناسید که یک معامله چند صد میلیونی می کند و در آن معامله هم بیشتر از صد میلیون نفع می برد و حساب و کتابی هم در کارش نیست . امیرالمؤ منین با این کشوری که در معرض خطر است چه می کرد ؟ همه افراد را می فرستاد جنگ با فشار ، اموال اشخاصی که ثروتمند بودند و اینها را می گرفت و می فرستاد و اگر نمی رسید عبای خودش را می داد ، عبای من را هم می داد ، کلاه شما را هم می داد برای حفظ کشور اسلام ، برای حفظ نوامیس خود این مردم . شما می دانید که اگر خدای نخواسته صدام یک وقت دستش به تهران برسد چه خواهد کرد ؟ برای شما اموال می گذارد ؟ برای شما اعراض می گذارد

؟ برای شما نفوس می گذارد ؟ می دانید چه خواهد کرد ؟ می دانید که خطر دارد الان ؟ خطر ، صدام قابل آدم نیست ، اما صدام و آنهایی که پشتوانه او هستند ، دولت هایی که پشتوانه او هستند ، آنهایی که کمک می کنند به آنها ، قدرت های بزرگی که اسلحه می دهند ، قدرت های بعد از او که آدم می فرستند ، تجهیزات می فرستند ، و افراد می فرستند ، خوب ، یک همچو خطری الان برای ایران هست . آیا در یک همچو خطری که همه متوجه همه است ، نه متوجه یک قشری ، خطر خوزستان متوجه همه جای ایران است ، خطر خرمشهر و آبادان و !!! عرض می کنم که !!! آنجاهایی را که آنها آنوقت در تصرف داشتند و آن کردند که مغول نکرده بود در طول تاریخ ، این متوجه به همه است . انصاف است که در یک همچو وقتی احتکار بشود ، این ملت را در مضیقه بگذارند ؟ انصاف است که در یک همچو وقتی گرانفروشی بشود که دولت به جان بیاید و نتواند درستش بکند ، یا باید کمک کرد به این دولت ؟ تکلیف نداریم ما که کمک می کنیم ؟ تکلیف شرعی ، این اصناف محترم ، این بازاری های محترم ، اینها می توانند مبارزه کنند با گرانفروشی ، با اینکه اجناس را به قیمت ارزانتر بفروشند ، آن مقدار که گیرشان آمده ، اگر اجناس را به قیمت ارزان بفروشند ، محتکرین کنار می روند ، نمی توانند نگه دارند ، یا محتکرین

را بروند خود اصناف بروند آنجا ، به آنها بگویند آقا چرا این کار را می کنید در یک همچو وقتی که همه چیز ما در معرض خطر است ، ما حق داریم که بنشینیم هی گله کنیم از اینکه مثلا فلان چیز کم است ، فلان چیز زیاد است ؟ خوب نمی توانیم . مساءله بالاتر از این معنایی است که من و شما خیال می کنیم ، مساءله ، مساءله آمریکا است نه مساءله صدام . مساءله فرانسه هست ، مساءله شوروی است .

بازار را ما باید حفظش کنیم با تمام قوا ، از آن طرف بازار باید دولت را حفظ کند

خوب ، ما باید ، این ملت ما تا حالا مقاومت کرده و خداوند انشاء الله حفظشان کند و از این بعد هم مقاومت کرده است و می کند و باید هم زیادتر مقاومت کند . شما بسیاریتان یادتان هست این جنگ دوم را ، ما که داخل جنگ نبودیم ، طرف جنگ نبودیم و لکن وقتی که اینها ریختند به ایران و ایران هم هیچ نتوانست کاری بکند و آن ارتش شاهنشاهی و آن حرف هائی که رضاخان می گفت ، معلوم شد همه اش پوچ بود ، اینها وقتی وارد شدند ، با اینکه آنها هم کاری به مردم نداشتند ، همین وارد شدند ، اما دیدید که ارزاق چه جور بود ؟ دیدید که هیچ نانی پیدا نمی شد ؟ دیدید برنج نبود ؟ هیچ نبود ، جیره بندی بود ، آن هم با آن قیمت گران در بعضی اجناس . ما امروز در جنگ هستیم آقا ، ما ، شوخی نیست . مساءله جنگ شوخی نیست ، خرج جنگ شوخی نیست ، مقاومت در

مقابل جنگ شوخی نیست ، یک لشکر را یا چندین لشکر را تجهیز کردن برای مقابله ، اینها یک اموری است که دولت گرفتارش هست و دارد خدمت می کند . ما این دولتی که خدمت می کند باید تقدیرش بکنیم ، کمکش بکنیم . چهار نفری که توجه ندارند ، یک چهار نفر دیگری هم که منافق هستند می آیند هی به او یک چیزی می گویند ، به آنها یک چیزی می گویند ، ناراحتی ایجاد می کنند در مردم . خدا داند که با این جنگ و با این وضعی که الان برای ایران هست و آن محاصره اقتصادی که هست و آن کمک ها و کارشکنی هایی که هست و آن تبلیغات سوئی که بر ضد شما و بر ضد اسلام هست ، معذلک دولت ایستاده است و دارد خدمت می کند ، این اعجاز است . باید ما کمکش بکنیم ، زیر بغلش را بگیریم تا بتواند کار بکند . باید اشکالاتی که حتما می دانند ، خود آنها هم می دانند که اشکال زیاد است ، اما چه بکنند ؟ بگویند که رها ، هر کس هر کار می خواهد بکند ؟ خوب ، یک عده هستند که وارد می کنند و به قیمت های چندین مقابل می فروشند ، یک عده هستند که احتکار می کنند ، یک عده هست نمی کنند خوب ، این بیچاره دولت چه بکند ؟ جنگ را رهایش کند ، می شود ؟ آوارگان را رهایش کند می شود ؟ مستضعفان را رها کند ، می شود ؟ شما ببینید در همین بساطی

که الان برای ملت ما پیش آمده است و دولت هم آنقدر در مقابل اینها مقاومت کرده ، چقدر ساختمان کرده برای مردم ، چقدر راهسازی کرده برای مردم . من مکرر به اینها گفتم که آقا این کارهایی را که می کنید ، بیایید بگویید ، بیائید به مردم بگویید تا توجه پیدا کنند . خوب شما هم خیلی می دانید اکثر شاید بدانند که در آنجاهائی که هیچ برایشان کار نشده بود ، نه آب داشتند ، نه زمین داشتند ، نه راه داشتند ، هیچ نداشتند ، نه طبیب داشتند ، الان همه اینها تا یک حدودی که قدرت داشته دولت ، عمل کرده و خوب عمل کرده است . بنابر این ما باید از یک همچو دولتی که نمونه است ، شما خیال می کنید که صدام اینطوری عمل می کند ؟ صدام هم مبتلای به جنگ است ، همه هم به او کمک کنند ، اما بپرسید از آنهایی که از عراق می آیند ببینید چه می کند او ، بپرسید از این آقایان عراقی که آمدند و فرار کردند آمدند ، دارد چه کند با این مردم ، این حبس های او و اشخاص اخیار را در حبس هایش چه می کند . بنابر این ما دو طرف قضیه را باید ملاحظه کنیم . از آن طرف بازار را ما باید حفظش بکنیم با تمام قوا ، همه مان موظفیم . بازار است که ما را نگه داشته ، همه را نگه داشته ، از آن طرف ، بازار باید دولت را حفظ کند . اگر رها کند چه

بکند دولت . آقای موسوی ، نخست وزیر یک کاسب است مثل شما کاسب بوده دیگر ، پدرش هم الان ظاهرا کاسب است . خوب ، آن که چیزی ندارد که خودش بدهد ، وزیرهای دیگر هم همه از این قبیل اند . دولت خودش که چیزی ندارد . دولت می خواهد دفاع از جان شما ، از ناموس شما ، از مال شما ، از حیثیت شما بکند . خوب ، ما خودمان باید این کار را تکفل بکنیم و آن مقدار که می توانیم ، اینهایی که سرمایه های کلان دارند . اگر یک وقتی شماشنیدید که این آقایان بعضی می گویند تروریست اقتصادی و محتکرین را می گویند ، محتکرین را می گویند ، عامه بازار که محتکر نیستند ، متعهدند آنها ، آنها خلاف شرع نمی کنند . یک دسته هستند که هم نق می زنند ، هم کاری به این کارها ندارند ، هم مال مردم را احتکار می کنند و گران می فروشند و بازار سیاه درست می کنند ، یک دسته هم اینها ، اینطور نیست که به بازار کسی جسارت کند ، من تا حالا از هیچ کس نشنیدم که در بازار یک حرفی زده باشد . خوب ، این بازاری است که بازار مسلمین است ، این بازاری است که از اول تا حالا خدمت کرده و حالا هم خدمت می کند ، بعدها هم خدمت خواهد کرد . بنابر این ما هم در گرفتاری های دولت باید ملاحظه کنیم ، هم گرفتاری مستضعفین و بیچاره ها باید ملاحظه کنیم ، هم گرفتاری این آواره هایی

که آمدند و الان هستند . ما که نمی توانیم این آواره ها را ، خصوصا این آواره هایی که از خود ما هستند از اهواز آمدند ، از !!! عرض کنم !!! خرمشهر آمدند ، از این بلادی که مورد تعدی واقع شده است آمدند ، از خوزستان آمده اند ، بالاخره از جاهای دیگر هم آمده اند و همین طور میهمان هایی که داریم ، خوب افغانی هستند ، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند یا بیچاره ها را از خانه هایشان دور کردند ، مالشان را بردند ، خودشان را فرستادند اینجا . خوب ، باید چه کرد با اینها ؟ نباید اینها را پذیرائی کرد ؟ ما مسلمانیم ، آنها هم مسلمانند . ما باید از آنها پذیرائی کنیم . خدمت کنیم به آنها و این دولت است که دارد این کارها را می کند . عمق کار دولت را ما نمی توانیم درست بفهمیم ، تا یک دولت نیاید بنشیند ، تا بعضی از آقایان محترم اصناف نروند پیش دولت بنشینند ، از این نمایندگان ، دولت برایشان تشریح کند که ما گرفتاری مان چی هست ، آنقدری که آنها گرفتاری دارند ما تصورش را نمی توانیم بکنیم . بنابر این ما دو طرف قضیه را باید ملاحظه کنیم . یعنی از همه ابعاد ما باید توجه بکنیم به مسائل و مشکلاتمان و اسلام همه ما را مسئول قرار داده ، وقتی اعراض نفوس مسلمین در معرض خطر است ، برای همه ما واجب است که اگر به اندازه کافی ندارند آنها جمعیت ، پاشیم برویم ، آن

که می تواند باید پا بشود برود ، برای همه واجب است که حالایی که یک عده ای داوطلب شدند و بحمدالله زیاد هم هستند و رفتند تو جبهه هم الان ، الحمدلله خوب است ، لکن پشت جبهه مشغول باشند به تاءیید دولت ، مشغول باشند به اینکه دولتی که در هر ماه چند میلیون خرج جنگ فقط می کند ، هر روز هر روز چند صد میلیون خرج جنگ را دارد دولت ، از آن طرف هم عایدی دولت مهمش نفت بود که نفت را حالا نمی گذارند ما استخراج کنیم زیاد . نمی شود هم نفتی که مال نسل های آینده است همه اش را در بیاورند و حالا خرج کنند و چهار روز دیگر زندگی نتوانند بکنند . باقی اش این است که خوب مردم کمک کنند ، خیرخواه ها کمک کنند ، ما نصیحت می کنیم ، استدعا می کنیم از آنها که کمک کنید به این دولتی که مشغول گرفتاریش هست و آنهمه گرفتاری دارد . دولت هم باید به شما کمک کند ، طرفینی است قضیه ، یک طرف را نباید حساب کرد . از آن طرف دولت که می تواند باید خدمت کند آنقدری که توان دارد باید خدمت کند به بازار و به مستمندان و به دیگران ، از آن طرف هم آقایان همه باید خدمت بکنند . منتها اینکه حالا من دارم می گویم ، به گوش یک عده زیاد اما کم مایه ، کم سرمایه ، به گوش آنها می رود ، اما یک عده ای هم هستند که سرمایه های هنگفت دارند ،

آنهااین حرفها را خیلی گوش نمی دهند ، حساب آنها با خدای تبارک و تعالی است . انشاءالله خداوند همه شما را تاءیید کند ، موفق باشید و همه و همه ما و دولت ، همه دنبال این باشیم که اسلام را پیاده کنیم و احکام اسلام را و امیدواریم که پیروز بشویم و پیروز می شویم و خداوند همه شماها را حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/11/61

متن نامه رئیس دیوانعالی کشور و نخست وزیر به محضر امام خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

به عرض عالی می رساند بررسی های انجام شده نشان می دهد که اموال منقول و غیر منقول بعضی افراد به عناوین مختلف که مستند به احکام کلی بعضی از حکمام محترم شرع می باشد توقیف و گاهی ضبط می گردد ، بنابر آنچه گفته می شود بعضی از احکام یاد شده را به حضرتعالی نسبت می دهند که به تشخیص این ستاد با فرمان اخیر مغایر است . نظر مبارک را بیان فرمائید .

عبدالکریم موسوی اردبیلی !!! میرحسین موسوی

تاریخ 13/11/61

پاسخ امام خمینی به نامه رئیس دیوانعالی کشور و نخست وزیر

بسم الله الرحمن الرحیم

درباره توقیف ها مطلب همان است که در بیانیه هشت ماده ای آمده است و پیش از تعیین تکلیف شرعی در محاکم ، هر گونه دخل و تصرف ، خلع ید ، سرپرست گذاشتن و غیره مشروع نیست و اگر حکمی و یا دستوری مخالف آن باشد ، اعتبار ندارد و ستاد در جلوگیری آن ، اقدام قاطع نماید و در صورت نسبت چیزی به اینجانب ، تا از شخص اینجانب سؤ ال نشده است باید ترتیب اثر ندهند ، زیرا بسیاری از امور که به اینجانب نسبت داده می شود بر خلاف واقع است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/11/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر و معاونین وزارت صنایع سنگین و اعضای هیاءتعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران

وقتی انسان اراده کرد به پیش می رود

بسم الله الرحمن الرحیم

من معتقدم که شما و همه کسانی که به کاری اشتغال دارید باید دو جهت را مراعات کنید ، یکی اتکاء به خدا و تلاش برای کسب رضایت او در جهت قطع هر گونه وابستگی این مملکت به اجانب است چون برای جمهوری اسلامی ایران عیب است که دستش پیش دیگران دراز باشد ، و دوم اینکه هیچگاه از کارها ماءیوس نشوید چون همه چیز یکدفعه درست نمی شود و کارهای بزرگ باید به تدریج صورت گیرد و این بستگی به اراده انسان دارد ، وقتی انسان اراده کرد به پیش می رود . شما ببینید در همین قضایای انقلاب عده ای گفتند مگر می شود بدون اسلحه با آنها طرف شد اما وقتی که ملت اراده کرد موفق گردید و اکنون شما کمرتان را محکم ببندید و آن افکاری که همه کارها را شرق و یا غرب باید انجام بدهد از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم

بگیرید که همه را خودتان انجام دهید . الحمدلله کشور ما جوان های با استعداد و کارآمد زیاد دارد و کسی بالای سر آنها نیست که مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصی مداخله کنند و یا آنها را در حد معمول کارگری نگه دارد . اکنون محیط برای فعالیت شما باز و زیاد است و من دعا می کنم که شما در این کار بزرگی که بناست انجام بدهید موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/11/61

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولین و حکام شرع دادگاه ها و دادسراهای انقلاب اسلامی مرکز

آنی که اساس است آن است که ما حسابمان را با خدا درست کنیم ، نه با مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

من هم مشکلات دادگاه های انقلاب را و دادسراهای انقلاب را می دانم که خیلی زیاد است ، و هم زحمات آنها را می دانم که زحمات بسیاری است ، برای اینکه خود مواجه شدن با امثال آنهایی که سر و کارشان با این دسته از آقایان است ، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشکل است . فرضا که انسانی بخواهد به آنها مسائلی را بگوید و آنها جواب بدهند ، اینها ، این مسائل هم البته حجمش خیلی زیاد است و من می دانم که با حجم زیاد و کمبود افرادی که حوزه های علمیه نمی توانند ، حالا من سفارش زیاد کرده ام و می کنم ، ولیکن خوب ، کمبود دارند و این نکته اش این است که در فکر این مسائل ، حوزه ها نبودند ، یعنی حوزه ها دنبال همان احکامی بودند که رایج بین خودشان هست و محل ابتلای مردم است ، مساءله دولتی در پیش نبود که راجع به آن هم فکری بکنند . تازه این کار واقع شده است و حوزه ها

هم دنبالش هستند که افراد تربیت کنند ، افراد پیدا کنند و من هم سفارش زیاد کرده ام و باز هم می کنم ، لکن این مساءله البته مشکل است ، لکن شما در یک انقلابی که پیش می آید توقع اینکه مسائل به آسانی رفع بشود نباید داشته باشید و ندارید هم ، و اینکه کسی به شما از بشر یک تشویقی بکند یک عرض می کنم که فرض کنید که پاداشی بدهد ، شما برای خدا کار می کنید ، بشر چیزی نیست ، بشر یک چیزی حالا می گوید ، یک چیزی فردا فرض کنید بعضی شان خلافش را هم می گویند ، اینی که اساس است این است که ما حسابمان را با خدا درست کنیم ، نه با مردم و از هیچ کس هم توقع نداشته باشیم ، مائی که برای خدا می خواهیم یک کاری بکنیم توقع نداشته باشیم . و من از مخصوص این قشری که سر و کارشان با این اشخاصی است که ضد انقلاب هستند و اشرار هستند ، من علاقه به اینها زیاد دارم و زحمت آنها را می دانم و من در آن نوشته ای هم که نوشتم راجع به ، ضد انقلاب را استثناء کردم . و من معذلک یک گاهی می بینم سواءل می کنند که راجع به اینها چی خوب ، من از اول گفتم که آنها حسابشان از این مسائل جداست . آنها نه عفوی حالا در کار است بر ایشان مگر اینکه خیلی تشخیص بدهند که نه ، دیگر حالا منقلب شده واقعا ، و الا ما نمی توانیم

حالا با ضد انقلاب یک جوری رفتار کنیم که فردا باز یک اجتماعی بکنند و یک غائله ای برای ایران ایجاد کنند ، برای اسلام ایجاد کنند . اسلام به ما اجازه نمی دهد این را . ما راجع به افراد دیگری که افراد عادی هستند ، افرادی هستند که یک جرم هائی کرده اند که در همه جا هست این جرم ها ، عادی است ، آنها را باید البته خوب رسیدگی بکنند و چه بکنند و چه بشود .

حفظ اموالی که در معرض خطر است ، بر ولی غائب واجب است

راجع به اموال ، اگر اموال هایی هستند که واقعا در معرض اینند که اگر چنانچه رسیدگی به آنها نشود از بین برود ، همانطوری که آقای محمدی فرمودند ، خوب ، این یک مساءله ای است که برای خاطر آنها ، ولی غائب باید آن کار را بکند ، واجب است برایش که این کار را بکند ، برای اینکه از امور حسبیه است ، و بعضی وقت واجب است این امر را انجام دادن ، برای حفظ اموال آنها ، حفظ کنند آنها را ، اموالی که در معرض خطر است ، در مظن از بین رفتن است ، بفروشند و بر ایشان نگه دارند ، همین طوری که آقای موسوی گفتند . و انشاءالله این کارها را انجام می دهید .

و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به کارهائی که مربوط به دادگاه انقلاب است ، من نمی گویم که باید اینجا سستی بشود . اینجا باید با جدیت جلویش گرفته بشود ، باید جلوی این فسادها گرفته بشود . حالا بگیرند نگه دارند تربیت کنند یا اگر

واقعا مستحق حدود شرعی هستند حدود شرعی را جاری بکنند که زندان ها باید زندان ها محل تربیت باشد ، باید مردم را در زندان ها تربیت کرد ، زندان خودش یک تربیتگاه باید باشد . خوب کسانی که در زندان هستند برایشان صحبت بشود ارشاد بشود ، آقایان صحبت کنند برایشان ارشادشان کنند . ممکن است یک عده ای شان افرادی باشند که واقعا گول خورده اند و شاید اکثرا هم گول خورده باشند . آنهائی که گول خورده اند کم کم درست می شوند ، تا یک وقتی که آرامش پیدا شد ، خوب ، آنها هم بروند سراغ زندگیشان . اما آنهائی که غیر اینها هستند ، فرض کنید یک کسی یک دزدی کرده ، یک کسی یک فرض کنید که یک کار خلاف کرده ، آنی که حد شرعی دارد ، خوب ، حد شرعی جاری کنید ، آنی که حد شرعی ندارد باید رسیدگی کرد و این تعزیر می خواهد ، تعزیرش کنند و رهایش کنند ، آن هم که حد دارد حدش را می زنند رها می کنند ، نگه داشتنش در زندان جز اینکه یک خلاف باشد و خداوند راضی نباشد و اینکه یک کسی که باید یک یا چند شلاق بخورد برود ، خوب ، اینها را ناراحت کردن ، که اینها باید زودتر رسیدگی شود . حالا هم باز همین معنا را عرض می کنم که همه بدانند که در غیر دادگاه های انقلابی که مربوط به این گروهک هاست ، سایر دادگاه ها و دادسراها کار مردم را باید زود تمام بکنند و من به

حوزه علمیه هم سفارش کرده ام و می کنم به اینکه کمک کنند و امروز ایران محتاج به کمک است .

معامله با آنهائی که در زندان هستند ، معامله انسانی !!! اسلامی باید باشد

شما اگر بدانید ، خیال کنید که در هیچ جای دنیا مثل ایران پیدا کنید ، نمی توانید بکنید ، یا اینکه به مجردی که انقلاب شد کارهایش یکدفعه رو به راه شد دیگر . حالا یک دسته ای اشرار هست . خوب ، اشرار ، مگر آمریکا اینهمه اشرار را ندارد ؟ اینهمه جنایاتی که در آمریکا واقع می شود در ایران واقع نمی شود ، یا در جاهای دیگر ، این هم ، همه اش برای این است که کارها افتاد دست یک عده متدین ، یک عده ای متدین آمدند در میدان و کارها را انجام دادند . حالا این متدینین یک دسته شان از اهل علم بوده اند و یک دسته شان هم از اشخاص عادی بودند ، متدینین بودند ، اینها آمدند و کارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند ، حالا هم از همه ایرانی هائی که هستند ، اینهائی که از اول بودند حالا هم هستند در میدان ، حالا هم چیز می کنند . و از باب اینکه ناراحتی هایی در پیش بود ، خوب ، من صلاح دیدم به اینکه بعضی مسائل را طرح کنم و به آقایان بگویم و آقایان هم پیگیری دارند می کنند و امیدوارم که کارها را درست بکنند . اما در همان جا من قضیه دادگاه ها و داسرای انقلاب را که مربوط به این جمعیت است ، همان جا من گفتم آنها حسابشان علیحده است .

اینها باید با جدیت چیز بشود ، با جدیت تعقیب بشود و حسابشان را درست بکنند . البته معاشره ، معامله با آنها مادامی که در زندان هستند ، معامله انسانی اسلامی باید باشد و هر وقت هم معلوم شد که این شخص باید فلان حد را بخورد ، فلان حد را بخورد . باید هم بماند تو حبس !!! چیز !!! تا برود و آن ، اشراری است که اگر بیرونش کنند باز هم مشغول بشود به آن کارها ، ماند تا هر وقتی که خدا بخواهد .

باید همه تشکر کنند از این آقایانی که کارهایشان را زمین گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند

در هر صورت ، من به همه کس ، حالا یک دسته ای ملتفت نیستند ، توجه ندارند . همه کس باید تشکر کنند از این آقایانی که کارهایشان را زمین گذاشتند . این آقایان یک کار دیگری داشتند یک کار کارشان این کارها نبود که ، یک کارهای دیگری داشتند ، یک علاقه ای به یک مسائلی داشتند ، علاقه ای به مباحثه داشتند ، علاقه ای به درس داشتند ، در یک محلی علاقه پیدا کرده بودند . اینها بدون اینکه توقعی داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام ، خدمت شدند به مسلمین و ما باید از آنها قدردانی کنیم ، باید تشکر کنیم از آنها و خدای تبارک و تعالی هم به آنها اجر خواهد داد و همه چیز از اوست . و انشاءالله جبران همه نقیصه ها را او می کند ، بشر چیزی نیست بشر فرض کنید که به شما یک تبریکی هم بگویند ، این اثری ندارد ، اثر دارد این است که کار پیش خدا

خوب باشد ، تا همیشه شایستگی انسان داشته باشد . و من امیدوارم که انشاءالله همانطوری که تا حالا وضع ایران رو به خوبی است الحمدلله ، رو به بهبودی است ، از این به بعد هم رو به بهبودی بشود و این مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ایران اگر رهایش کنند به حال خودش (و حال آنکه نمی کنند رها) کار خودش را زود انجام می دهد ، ولی حالا هم که رها نکنند باز دارد انجام می دهد .

منافقین حتی بعضی از علمای ما را بازی داده بودند

آن مساءله ای که همه کس می گفت ، هر کس می رسید می گفت که (نمی شود ، نکنید ، خونریزی می شود ، چه می شود) ، بعضی از آقایان از قم به من نوشتند که (آقا دیگر بس است !!! دیگر !!! این شاه ماندنی است ، دیگر بس است رها کنید) خوب ، اینها نمی دانستند قضیه را و معذور بودند . از این ور خیرخواه بودند ، معذور هم بودند ، اما حتی برای منافقین . منافقین ، خوب بعضی ها را بازی داده بودند اینها ، خوب ، اینهمه جوانان ما را بازی دادند هیچ ، بعضی از علمای ما را بازی داده بودند ، بعضی از ریش سفیدهای ما را بازی داده بودند ، که به سفارشی نوشته بودند راجع به اینها و من آن آدمی که آمد ، با آنکه سفارشی نوشته بودند اینها ، گوش کردم حرف هایش را دیدم آدم معوجی است . از زیاد مسلمان بودنش من این را ادراک کردم .

در هر صورت ، ما باید این

راهی که در آن واقع شدیم ببریمش تا آخر . ماءیوس نباید بشویم و شما هم دنبال این نباشید ، یعنی خیال این را نکنید که به شما یا به ایرانی ها ، خارجی ها تبریک می گویند . آنها تا آخر هم با ما سر و کارشان ، سر و کار دشمنی است و ما هم باید اعتنایی به این دشمنی ها نکنیم . آنها همه چیز دارند ، ما خدا داریم . یعنی همه چیز ما داریم ، آنها هیچ چیز ندارند و تا حالا هم که خدای تبارک و تعالی به ما لطف فرموده ، عنایت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدی آنطوری که انقلابات دیگر می بینند ، ندیدیم . اینطور که یک میلیون یک میلیون می ریختند دریا ، ما ندادیم اینطور چیزها را و آن هم برای همین بود که مردم در کار بودند ، اسلام در کار بود ، این مردم یک راز رساندند ، من این حدیثی که وارد شده ، گاهی وقت به این ، همین امثال محمدرضا حمل می کنم که (لایزال یوید هذا الدین بالرجل الفاجر) آن رجل فاجر وقتی که کار را رساند به آنجا یکدفعه انقلاب حاصل شد ، این تاءیید است دیگر ، تاءیید دین است ، عکس العمل است این ، آن کاری می کند که عکس العملش یک همچو مطلبی می شود و این از اوضح مصادیق بود که این ، آن رجل فاجر بود که تاءیید کرد رژیم را به این معنا ، که با کار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل کرد

و مردم فهمیدند و همه به اینکه این رژیم ، رژیمی نیست که بشود به آن دل بست ، این رژیمی نیست که بتواند خدمتگزار باشد ، او خواهد غارت کند ، می خواهد از بین ببرد ، وقتی مردم فهمیدند این معنا را ، از اعمال خودشان فهمیدند ، انفجار حاصل شد و بحمدالله پیروز شدید در یک مدت کمی و با یک ضایعات کمی و آن چیزی که بردید ارزشش در دنیا زیاد است و آن این است که اسلام را آوردید ، اسلام را آوردید در ایران . حالا هر کس ، هر چیزی می خواهد بگوید بگوید ، به ما چه ربطی دارد برای ما همه می گویند ، برای شما هم بگویند مثلا برای من می گویند که ، از این خارجی ها یک وقتی نوشته بودند ، چه کردند که خودش دیگر کاری از او نمی آید این اطرافی ها دارند اداره می کنند او را ، آن اطرافی ها را من تا حالا نشناخته ام که او هی دارد به من می گوید عرض می کنم که یا فلان آدم یا فلان آدم در او تاءثیر دارد ، حال آنکه اگر مرا آنهائی که شناخته اند می دانند که من آنی که باید انجام بدهم تحت تاءثیر واقع نمی شوم ، انجام می دهم . اگر من بنا بود که تحت تاءثیر واقع شده بودم از اول بنا بود نباید اصلا وارد بشوم در کار ، با اینکه آنقدر به من خیرخواهی کردند الی ماشاءالله ، خوب ، من در پاریس هم که بودم خیرخواهی زیاد می شد

که کشته می شود ، چه می شود ، شلوغ می شود ، چه می شود ، پیش هم نمی رود ، از اینها ، لکن ما دیدیم که خوب ، یک تکلیفی است ما ادا می کنیم ، توانستیم که بحمدالله حالا هم توانستیم کار را انجام بدهیم ، نتوانستیم هم تکلیفی بوده است ادا کردیم . حالا هم شما همین است یک تکلیفی متوجه است الان به همه ما برای حفظ این جمهوری ، به همه ایرانی ها ، تکلیف متوجه است که اسلام را آوردید ، حفظش کنید ، رژیم را بردید یک رژیم حقی را آوردید ، بالاخره هم شکستید شما چیز را ، اما تکلیف ادا کردید !!! دنبال آنها دنبال این هستند که حالا چه می گویند که ما آن کار را بکنیم ، حالا این کار پیش مرم چه می شود ، مردم چه صلاح می بینند و آنهمه صلاحدید می کردند برای حضرت امیر ، که شما آن آدم بگذارید باشد ، بعدها ، ایشان می گفت من نمی توانم یک کسی که بر خلاف اسلام عمل می کند بگذارمش باشد . در هر صورت امیدوارم که خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنایت کند و ما مقاوم باشیم در مقابل مشکلات و انشاءالله امیدوارم که به زودی مسائل حل بشود و اگر من نبینم ، شما انشاءالله ببینید که مسائل خوب شده ، حل شده و موفق باشید خداوند تایید کند همه را .

والسلام علیکم و رحمه الله و بر کاته

تاریخ : 19/11/61

بیانات امام خمینی در دیدار با فرمانده وپرسنل نیروی هوائی و گروهی از کارکنان هواپیمائی جمهوری اسلامی

تعهد و فداکاری شما نیروی هوائی از یاد همه مستضعفان محو نخواهد شد بسم الله الرحمن الرحیم

من این پیروزی های قدرتمندانه اسلام در این دهه اخیر فجر به

همه شما آقایان و تمام نیروهای مسلح و امت بزرگ اسلامی تبریک عرض می کنم . مجاهدات شما برادران نیروی هوائی که اول نیروئی بود که به اسلام پیوست و اول نیروئی بود که به اسلام رو آورد و قرآن ، و به طاغوت پشت کرد . این تعهد و این فداکاری که در آنوقت ارزش فراوان داشت ، از یاد ملت ، از یاد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پیشگاه خدای تبارک و تعالی آبرومندید و ارزشمندید که در وقت مشکل این سد را شکستید و در دنباله شما سایر نیروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پیروزی حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائی که در آنوقت در خدمت طاغوت بودید ، از آن روز تاکنون در خدمت اسلام و در خدمت خدای تبارک و تعالی هستید .

این پیروزی که برای شما و قوای مسلح از اول انقلاب تاکنون پیدا شده است ، یک امر عادی نمی شود تلقی اش کرد ، اما در اول انقلاب می دانید که ما مواجه بودیم با چه قدرتی که در سال های طولانی او را مجهز کرده بودند ولو اینکه برای ایران مجهز نکرده بودند برای مقابله با دشمن های امریکا مجهز کرده بودند و می دانید که همه قدرت ها هم دنبال او بودند و به او کمک می کردند و معذلک این ملت در آنوقت که چیزی نداشت ، دست تهی بود ، بر این قدرت ها غلبه پیدا کرد و از جمله غلبه ها قضیه اتصال شما برادران بر ملت بود که در آن

روز شعارهای ملت ، دعوت شما به برادری بود و شما هم پذیرفتید و در کنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستید . باید ما همه بدانیم که دنبال اینکه ملت و همه اقشار نظامی و قوای مسلح برای خدا و برای پیاده کردن احکام خدا و برای بیرون راندن شیطان و رژیم طاغوت و جایگزین کردن (الله اکبر) به جای اینها . و رژیم جمهوری اسلامی در همه مراحل به ما و شما کمک فرموده است و عنایاتش از شماها سلب نشده است و من امیدوارم که شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان برای خدای تبارک و تعالی باقی باشند و خدای تبارک و تعالی هم اگر شما نصرت بکنید و عده فرموده است که نصرت کند به شما و تا کنون هم نصرت فرموده است . شما ملاحظه بفرمائید که در هر مرحله ای از مراحل که ملت ایران و ارتش ایران و سپاه ایران و سایر قوای مسلح روبرو شدند با کفار ، در عین حالی که اینها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها ازهمه جا گدائی کردند و به آنها کمک شده است و ایران جز اتصال به خدای تبارک و تعالی به جای دیگر اتصال ندارد ، این خدای تبارک و تعالی است که این پیروزی ها را نصیب شما و نصیب ملت شما کرده است و الا یک قوائی که در سنگرهای از پیش ساخته شده نشسته اند ، سنگرهای بسیار عظیم نشسته اند و به همه جور از قوای از مهمات مجهز هستند ، از سلاح مجهز هستند ،

آنوقت یک عده از این طرف در بیابان ها راه بیفتند و آنها را از سنگرها بیرون کنند و سنگرها را خالی کنند و از آنها آنقدر اسیر بگیرند که شما می دانید . یک مساءله ای نیست که ما یک امر عادی حساب بکنیم و پای خودمان حساب کنیم . این مساءله مافوق طبیعت است . این مساءله روی عنایاتی است که خدا به شما کرده است و دارد . و برای ما همه این عنایت خدای تبارک و تعالی بالاترین درجه است و ما همه مرهون نعمت های او هستیم و باید همیشه این مطلب را در نظر داشته باشیم .

امروز شما می بینید که همه اقشار ملت یک دست هستند در مقابل کفار

و خدای تبارک و تعالی هم به دنبال اینکه شما این نعمت را شکر می کنید زیاد می کند این نعمت را !!! اگر شکر !!! اگر شکر بکنید وعده فرموده است که من زیاد می کنم . نعمت های خودش را زیادکند . امروز شما می بینید که همه قوای مسلح ، قوای مسلح و ملت همه با روحانیت ، روحانیت با همه ، یک دست هستند در مقابل کفار و رمز پیروزی شما همین است . یک همچو مجلسی که الان ما داریم که روحانیت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر یک روحانی هم در آنجا بود روحانی وابسته به دربار بود و امروز روحانیونی هستند که از خود این مردمند و خدمتگزار این مردمند و از حوزه های علمی هستند و به هیچ جا مربوط نیستند . امروز این مخلوطی که ایران دارد که سپاه با ارتش ، ارتش با بسیج ، بسیج با همه ،

عشائر با شما با همه . ملت پشتیبان ، روحانیت پشتیبان ، همه با هم هستید ، این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ایران مرحمت فرموده است و گمان نکنید در جای دیگر این نعمت باشد و علتش هم این است که ایران برای اسلام قیام کرد . از اول فریاد زد که ما اسلام را می خواهیم و خدای تبارک و تعالی برای اینکه به اسلام ارج می گذارد ، این کاری که شما کردید ، در پیشگاه او ارزش داشت و شما را یاری کرد و اگر ملت های دیگری هم همین برنامه را داشته باشند و برای اسلام و برای خدا حرکت کنند ، خدای تبارک و تعالی با آنها هم همان خواهد کرد که با شما خواهد کرد . عمده این است که ما تکلیف مان را بفهمیم . عمده این است که بشر بفهمد که باید چه بکند . اگر بشر راه خودش را پیدا بکند ، خدای تبارک و تعالی راه های هدایت را ، راه های پیروزی را به او نشان می دهد . شما گمان کنید که این رعبی که خدا در دل اینها انداخته است ، به واسطه تفنگ ماست ؟ به واسطه قدرت ماست ؟ این یک رعبی است که در صدر اسلام هم خدای تبارک و تعالی پیغمبر اسلام را با همین رعب که به دل دشمنانش می انداخت پیروز می کرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگی نداشتند . اینکه یکدفعه وقتی الله اکبر گفته می شود فوج فرار می کنند ، سنگرها را خالی

می کنند ، در همین اخیر که اطلاع دادند دیدید که به مجرد اینکه اینها حمله کردند و صدای الله اکبر را بلندکردند ، آنها فرار کردند . در خرمشهر هم همین شد . جاهای دیگر هم همین . بنائا علیه ما باید این نعمت خدا را حفظ کنیم و این رحمتی که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کند ، کوشش کنیم که این رحمت ادامه پیدا کند و کوشش این است که اولا الهی بشویم ، در راه خدا خدمت بکنیم ، خودمان را فرمانبر از خدا بدانیم و خودمان را از او و به سوی او بدانیم و دنبال همین معنا آنوقت آن مساءله دوم که وحدت و انسجام است حاصل می شود ، برای اینکه تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است . وقتی که شما الهی شدید ، رحمانی شدید ، توجه به خدا داشتید ، دنبال او دیگر تفرقه حاصل نمی شود ، اختلاف حاصل نمی شود . و بحمدالله امروز مابین همه قوای مسلح یک انسجام بزرگ هست و امیدوارم که همه توجه داشته باشید که این انسجام را حفظ بکنید .

کوشش کنیم که این رحمت الهی ادامه پیدا کند

و به این بوق های تبلیغاتی که در دنیا بلند است بر ضد شما ، بر ضد همه بلند است ، به اینها هیچ وقت اعتنا نکنید . اینها گاهی تحریک می کنند ارتش را (ارتش را دیگر ، در ایران ارتش دیگر کاری به جمهوری اسلامی ندارد) و گاهی از این طرف تحریک می کنند . اینها شغلشان این است که در هر شکستی که بخورند یک مدتی

که اصلا بروز نمی دهند شکست را ، یک مدتی هم می گویند که این می گوید اینطوری ، آن می گوید اینطوری . الان هم می گویند که دولت ایران می گوید که ما چه کردیم ، صدام هم می گوید که ما تمامشان را از عراق بیرون کردیم ، همه را کشتیم یا بیرون رفتند و تجهیزات آنها را هم همه را ضبط کردیم . اساس صحبت همین است و باید دولت های منطقه این مطلب را بفهمند که اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ایران دست برادری بدهند ، ایران می تواند آنها را از شر همه قدرت ها نجات بدهد و آنها دیگر انشاءالله و آنها دیگر خوف اینکه اگر ما چه بکنیم آمریکا چه می کند ، نداشته باشند . خوب ، ما همان هائی که شما می ترسید عمل کردیم . ما یک نوکر نشاندار بزرگی از آمریکا بیرون کردیم و ما سفارت امریکا که اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود ، بستیم و تصرف کردیم و ما جاسوس های امریکائی را بیرون کردیم . و ما مستشارهای امریکائی را بیرون کردیم و امریکا هم نتوانست کاری بکند ، می خواست بکند . و !!! ما در صورتی که !!! ایران در صورتی که یک جمعیت محدود فوقش چهل میلیونی دارد و یک مهمات و اسلحه محدود دارد ، در عین حال ایستاده در مقابل همه قدرت ها و از هیچ قدرتی هم باک ندارد ، برای اینکه به یک قدرت اتکال دارد و او خداست . وقتی به او اتکال داشت و اتصال داشت ، احتیاج

به اینکه به دیگران اتصال پیدا کند ندارد . وقتی بناشد یک جمعیت چهل میلیونی بتواند در مقابل آمریکا و در مقابل شوروی ، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اینها بایستد ، یک ملت اگر یک میلیاردی شد ، آنوقت کسی می تواند با او مخالفت کند ؟ این مسلمان ها که قریب یک میلیارد جمعیت دارند ، لکن متفرق از هم هستند ، هر کدام یک سازی می زنند ، دولت هایشان با ملت هایشان مخالفند ، ملت ها هم با دولت ها همین طور ، هر دولتی هم با دولت دیگر اگر هم بگوید دوستم ، دروغ می گوید . این صدام که حالا اینقدر ، تا حالا اینقدر ادعا می کرد که من وابستگی به آمریکا ندارم و من با اسرائیل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من یک عربی هستم که فقط عربیت را می فهم و آمریکا و فرانسه و دیگران را اصلا کاری ندارم و قبول ندارم ، حالا معلوم شد که که قضیه چی هست ، حالا معلوم شد که این مرد ، هم آمریکائی بوده است هم اسرائیلی بوده است و هم در غیاب آنها با شوروی بست و بند داشته است و هم با فرانسه . آنی که در ذهنش نبوده ، عرب بوده ، با مصر هم به اعتبار اینکه آمریکا با مصر است ، آن مربوط است والا او تابع این است ، می خواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند . از اول هم که وارد این هجوم شد ، بازیش دادند و بزرگ منشی خودش به اصطلاح

و بلند بینی خودش به اصطلاح و آن حب شیطانی نفسانی خودش هم بود . آمریکا هم بازیش داد که ایران دیگر چیزی ندارد ، خوب ارتشش که از بین رفت و پاسدارها هم که چیزی نیستند و دیگر مردم هم که اصلا کاری به این حرف ها ندارند ، تو بیا برو ایران را بگیر . نفت ایران مال تو . وقتی شد ، چه خواهی کرد ، چه خواهی شد ، منطقه را تو بگیر ، همه منطقه مال تو . یک همچو حرف هائی زدند و کلاه سرش گذاشتند . این بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله کرد به ایران و هیچ یک از اینها ایران را نمی شناختند ، یعنی ایران را خیال می کردند مثل زمان سابق است . ایران را آنها نمی دانستند که وقتی یک ملتی اسلامی شد ، یکدفعه فریاد اسلام را زد ، این غیر از آن چیزهائی است که آنها می فهمند . آنها اصلا از قدرت اسلام اطلاع ندارند ، نمی فهمند ، نه آنها نمی فهمند ، بعضی از اینها هم که از خود ما بودند و فرار کردند و منافقی کردند ، اینها هم نمی دانستند یعنی چه ایران . اینها هم خیال می کردند که اگر ما یک صدائی در آوریم تمام شود قضیه و مثلا در آمل اگر یک دسته از کمونیست ها می گفتند اگر ما یک دفعه آمدیم در خیابان ، دیگر همه مردم با ما هستند . یک همچو حماقت ها اسباب این شد که صدام وارد یک دامی بشود که از صد تا دامی

که او دارد بیشتر باشد . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما عنایاتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بیشتر از سابق باشیم و همه با هم مجتمعا ید واحده باشیم بر ما سوی و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزش های شما هیچ وقت از ذهن ما خارج نمی شود و اول کسی که به ما و به اسلام ملحق شدند شما بودید و شما سابقین السابقین هستید و مقرب هستید پیش خدا انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/11/61

پاسخ امام خمینی به استفسار وزیر مسکن و شهرسازی در مورد قانون اراضی مواتشهری و زمین های بایر که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است .

بسمه تعالی

آنچه را مجلس شورای اسلامی تصویب نموده و به تاءیید شورای نگهبان رسیده ، هم شرعی است و هم قانونی می باشد . .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/11/61

پیام امام خمینی به خانواده های شهدا و جانبازان انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

با فرا رسیدن یوم الله ، روز بیست و دوم بهمن سالروز شکست باطل و جنود ابلیسی به دست حق طلب جندالله ، ماها و نویسندگان و گویندگان و سخنوران اگر بخواهیم ارزش عمل این شهیدان و جانبازان راه خدا را و فداکاری آنان و حجم پیامد این شهادت ها و جان نثاری ها را بشماریم ، شاید ناچار باشیم به عجز خود اعتراف کنیم ، تا چه رسد به مراتب معنوی و مسائل انسانی و الهی آن ، که بی شک عاجز و وامانده می باشیم ، آنان که از اینگونه عشق به لقاءالله و شهادت و بارقه های باطنی و جلوه های روحی که از ثمراتشان اینگونه عشق است غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شکسته اسیر گره های طبیعت و دام های شیطانی می باشند ، دستشان از قله ء بلند این تحولات معجزه آسای الهی کوتاه است ، پس اولی آن است که به بعضی پیامدهای ظاهری مشهود بپردازیم !!! چه !!! که ارزیابی همه جانبه آن نیز میسور نیست . شما اگر به بررسی انقلاب و حالاتی که لازمه انقلاب یک ملت است بپردازید و با تعمق و بیطرفی و بی نظری به آن نظر اندازید ، خواهید دید که چه هرج و مرج و گسیختگی هایی در سراسر کشور انقلابی بوجود می آید ، که رسیدن به حداقل نظم و مهار نمودن

آن سال های طولانی به درازا کشد و لااقل در مدتی طولانی با قحطی ها و مرض های پیگیر و درگیری های در سطح کشور و چپاول ها و قتل و غارت ها و دزدی ها و فسادهای اخلاقی و گرفتاری های بسیار دیگر دست به گریبان است و این در حالی است که انقلاب متکی به یک یا چند قدرت بزرگ باشد . ولی کشور ایران با بافتی که انقلاب اسلامی داشت که اسلام برنامه ء همگانی بود و انقلاب مردمی و مستقل بود ، قبل از آنکه به پیروزی نهایی برسد با آنکه دولت رژیم سابق برقرار بود ، با عده ای قلیل از افراد متعهد ، شورای انقلاب را تشکیل داد و همچنین دولت موقت انتقالی را و در مدت بسیار کوتاه چندین رفراندم و انتخابات انجام گرفت و نظام جمهوری برقرار شد و از قحطی هیچ خبری نبود ، مراکز فساد اخلاق و میخانه ها و عشرتکده ها و قمارخانه ها و امور غیر مشروع به سرعت برق برچیده شد و آنچه که گروهک ها ، خصوصا منافقین با چهره ای موافق ، خود را وارد انقلاب نمودند و به جمع آوری و دزدی اسلحه و مهمات و اموال بی حساب مردم به صورتی ریاکارانه دست زدند و با همان سلاح ها خود را مقابل مردم قرار دادند ، بوجود آوردند ، در مدتی نه چندان زیاد در هم شکسته شد و کارهای باقیمانده های آنان همان چیزی است که کشورهای بزرگ و کوچک در حال آرامش دنیا با این

نوع درگیری ها و انفجارها دست و پنجه نرم کنند و روزی

نیست که در کشوری از کشورهای به اصطلاح متمدن اروپا و آمریکا و سایر قاره ها انفجاری صورت نگیرد و کشور ایران هم در این امور مشابه آنهاست ، البته با حجمی بسیار کمتر . این پیروزی معنوی و مادی مرهون اسلامی بودن انقلاب و مردمی بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحی عظیمی است که خداوند در این ملت ، معجزه آسا ایجاد فرمود ، از آن جمله این جوانان بسیار عزیز در سطح کشورند که ناگهان با یک جهش برق آسا معنوی و روحی با دست رحمت حق تعالی از منجلابی که برای آنان به دست پلید استکبار جهانی که از آستین امثال رضاخان و محمدرضاخان و دیگر سرسپردگان غرب یا شرق تهیه دیده بودند ، نجات یافته و یک شبه ره صد ساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پیشه در سالیان دراز آرزوی آن را می کردند اینان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوی شهادت را با کردار در جبهه های دفاع از اسلام عزیز به ثبت رساندند و این تحول عظیم معنوی با این سرعت بیسابقه را جز به عنایت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجیه کرد . اینجانب هنگامی که این جوانان عزیز در عنفوان شباب را ، که با گریه از من عقب مانده تقاضای دعا برای شهادت می کنند ، مشاهده می کنم از خود ماءیوس و از آنان شرمنده می شوم و هنگامی که عکس های متعدد این شهیدان نورس نورانی را می نگرم و ارزش های انسانی و مقامات

الهی آنان ، که خود از آنها به مرحله هایی دور هستم غبطه می خورم و چون به مادران و پدران این جوانان و نوجوانان شهید برخورد می کنم و آن شجاعت ها و شهامت های فوق تصور را از آنان مشاهده می کنم احساس حقارت نموده ، به پیشگاه پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت بقیه الله روحی لمقدمه الفدا به خاطر چنین امتی و پیروانی متعهد و مجاهد تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی ولی نعمت و حافظ امت سپاسگزارم . امروز اسلام بزرگ نتیجه آن ایثارها و شهادت ها را می بیند که دنیا در مقابل آن با همه تبلیغات گمراه کننده و کارشکنی های بی حد و حصرش ، ناچار است سر تعظیم فرود آورد و این نسیمی است که از معنویات اسلام در این کشور مظلوم در طول ستمشاهی وزیدن گرفته است و امید از الطاف خداوند منان است که این نسیم الهی را افزایش دهد و آن را به همه کشورهای ستمدیده و در بند مرحمت فرماید . شاید که دولت های خواب کشورهای اسلامی به خود آیند و به تکلیف الهی و وجدانی و انسانی خود آگاه شوند و بیش از این لجاجت نکنند و توبه کنند که بازگشت از خیانت به اسلام و کشورهای اسلامی و از جنگ با کشوری که هر چه داشته است در راه مقاصد الهی فدا کرده و می کند ، دیر می شود و امروز اشتباهات خود را جبران کنند که فردا دیر است . اینان با چشم و گوش باز از اول هجوم صدام آمریکائی

به کشور اسلامی تاکنون شکست های ذلت بار او را دیده و هنوز در غمی بسر می برند . حیرتم از چشم بندی خدا ، همه می دانیم که شیوه رسانه های گروهی وابسته به دولت های جهانخواران است که عکس آنچه در ایران می گذرد را در جهان منتشر کنند و آنچه ناشایسته است به این کشور انقلابی که خواهد آزاد و مستقل باشد ، آن هم به صورتی بزرگ نسبت می دهند . دنیا امروز گرفتار جهانخواران و غارتگرانی است که کشورها را به آتش می کشند و غارت می کنند و نیز گرفتاروابستگان آنان است که منافع ملت ها و کشورهای خود را فدای منافع ابرقدرت ها می کنند و همچنین گرفتار سازمان های دست نشانده قدرت های بزرگ بویژه آمریکاست که با اسم بی محتوای شورای امنیت و عفو بین الملل و حقوق بشر و از این قبیل مفاهیم بی محتوا که به قدرت های بزرگ خدمت می کنند و در حقیقت مجری احکام و مقاصد آنان و ماءمور محکوم نمودن مستضعفان و مظلومان جهان به نفع قدرت های بزرگ جهانخوار هستند می باشند . همه می دانیم و می دانید که صدام قریب سه سال است با هجوم وحشیانه خود به قتل و غارت و تخریب کشور ایران پرداخته است و از اول تاکنون قسمتی از کشور ما را در دست داشته و دارد و به خیانت خود نسبت به مردم بیگناه مشغول است و این سازمان ها برای یکبار هم او را محکوم نکردند . صدام زمانی به دروغ پیشنهاد صلح می کرد که ایران زیر تاخت و تاز

صدامیان خونخوار بسر می برد . اما با این مقصد شیطانی تصمیم داشت هر چه زودتر خوزستان را تصرف نموده و با در دست داشتن منابع بزرگ نفتی و حمایت قدرت های جهانخوار ، منطقه را به آتش و خون بکشد ، چرا که دیو سرکش نفس حیوانی او حد و مرزی نمی شناسد و تا منطقه از لوث وجود او پاک نشود روی امنیت نخواهد دید . همه می دانیم که هر روز دست صدام به خون صدها نفر مردم مظلوم ما آغشته است ولی رسانه های گروهی و سازمان های وابسته به قدرت ها ، بویژه آمریکا چقدر از صلح دوستی صدام پشتیبانی و ثناخوانی نموده و می نماید ، در صورتی که صلح خواهی صدام و کوشش آمریکا در ایجاد امنیت در دنیا و نیز دیگر قدرتمندان چپاولگر و به اصطلاح طرفداران حقوق بشر همه از یک قماش هستند و تا دنیا به این آرامش طلبان و صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر مبتلا است روی امنیت و صلح و آرامش نخواهد دید ، و آنچه آرزوی بشر است تحقق نخواهد یافت ، بلکه تنها بشر به برکت مکتب های توحیدی و مؤ منان واقعی آنهاست که به آزادی و سعادت خواهد رسید ، نه مثل دولت های مسیحی و یهودی و دولت های به اصطلاح اسلامی ، آنان که وابسته و پیوسته به قدرت های شیطانی هستند که ضرر این وابستگان و پیوستگان از ضرر ابرقدرت ها برای ملت های دربند نه تنها کمتر نیست که بیشتر است ، دوستان حقیقت و دلسوزان بشریت باید برای این بلای خانمانسوز فکری کنند

. از خداوند تعالی خواهانم که جهانیان را از شر این ستمگران نجات دهد و صلح و صفا و آرامش بیشتری عنایت فرماید و کشور ما را به آرزوی خود که ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه ، مستقر کننده عدل و انصاف و آرامش دهنده جهان است ، برساند و شهدای ما را به رحمت هایی که برای خاصان درگاهش اختصاص داده است مفتخر فرماید و مجروحان و آسیب دیدگان عزیز ما را شفای عاجل عنایت فرماید و اسرا و گمشدگان عزیز ما را هر چه زودتر از شر صدامیان نجات داده و به میهن اسلامی خودشان برگرداند و به بازماندگان شهدا مخصوصا پدران و مادران و همسران و همه نزدیکان آنان اجر و صبر مرحمت فرماید و رزمندگان سلحشور ما را پیروز فرماید .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/11/61

بیانات امام خمینی در جمع میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم بزرگداشت دههفجر ، شعرای شرکت کننده در جشنواره شعرای عرب و عده ای از نونهلان متولد 22 بهمنسال 1357

ما کشورمان یک کشوری است که جز خدای تبارک و تعالی پناهی ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

برادران بسیار عزیز که از شعرا و علما و روشنفکران و نویسندگان از کشورهای مختلف جهان در اینجا آمده اند خوش آمدند . خوش آمدید در کشوری که زیر بار ستم ستمشاهی در طول تاریخ و ستم رژیم پهلوی در پنجاه سال خرد شده . خوش آمدید در کشوری که برای اینکه قیام برای اسلام کرده است و می خواهد که اسلام در این کشور حکومت کند ، و مورد تجاوز قدرت های بزرگ بی واسطه یا با واسطه شده اند ، در این کشور آمدید و خوش آمدید در کشوری که به واسطه اینکه با ابرقدرت ها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت کرده است مورد تجاوز دشمن های اسلام ، از عراق (یعنی

حزب بعث عراق ) شروع شده است به دستیاری آمریکا و کمک تقریبا همه کشورهای جهان و مورد تجاوز همه اینها شده است . کشوری که می خواهد عدل الهی را در جهان و ابتدائا در مرکز خود که ایران است ، بپا کند و در همه جا حکومت ، حکومت اسلامی باشد و دست قدرت های بزرگ از کشورهای اسلامی کنار باشد . شما می دانید که کشورهای بزرگ از ابتداء این نهضت اسلامی ایران تاکنون و خصوصا در انقلاب بزرگ ایران با همه قدرت ها مخالفت کردند ، کار شکنی کردند و هجوم نظامی کردند و وا داشتند دشمنان اسلام را که هجوم نظامی کند به مناطقی از کشور عزیز اسلام ، به جرم اینکه اسلامی است . و شما می دانید که الان که جنگ بین جوان های متعهد به اسلام و بین صدامیان بعثی عفلقی پشت کرده به اسلام ، درگیر است ، علاوه بر کشورهای بزرگی که منافع خودشان را در این کشور و در کشورهای اسلامی دیگر و در سرتاسر جهان ، در کشورهای استضعافی در خطر می بینند ، همه به کمک این حزب اشتراکی عفلقی عراق شتافتند و کمک نظامی ، کمک مالی و کمک تبلیغاتی به طور وسیع انجام می گیرد . و ما کشورمان یک کشوری است که باید بگوئیم جز خدای تبارک و تعالی پناهی ندارد ، و ملت ها که با ما دوست هستند و آن طبقه مستضعفان جهان که با اسلام آشنا و با عدل و کرامت انسانی علاقه دارند ، در تحت فشار دولت هایی واقع شده اند که برای خاطر

چند روز عیش و نوش دنیوی اسلام را برکنار و بر ضد اسلام قیام می کنند و به ملت های خودشان فشار می آورند از خوف اینکه مبادا آنها هم ادعای عدالت و ادعای فرهنگ انسانی بکنند .

باید مستضعفان جهان را آگاه کنیم به اینکه چه مصائبی بر اینها وارد شده

امروز تکلیف همه شما آقایانی که از خارج تشریف آوردید ، شعرای شما ، نویسندگان شما ، گویندگان شما ، این است که شعرا در اشعارشان قضایای این انقلاب را منعکس کنند ، اگر توانستند در مجامع عمومی و اگر نتوانستند حتی در مجامع خصوصی هم محفوظ بماند برای نسل های آتیه ای که فرزندانشان الان بعضی شان از کوچولوهایی که در 22 بهمن متولد شده اند و آنهایی که در طول تاریخ می آیند . باید مردم را ، مردم جهان را ، مستضعفان جهان را آگاه کنید ، آگاه کنیم به اینکه چه مصائبی بر اینها وارد شده است و در تحت چه شرایطی زندگی کنند و آنان که به آنها حکومت می کنند تحت چه شرایطی هستند و وضع زندگی مالی شان چطور است . و آنهائی که از دولت های اسلامی هستند ، ذخائر خودشان را به کجا خرج می کنند و در جیب کی می ریزند در عین حالی که ملت های آنها گرسنه هستند ، ملت های آنها فقیر هستند و بسیاری از آنها از گرسنگی تلف شدند و اینها ذخائر خودشان را ، ذخائری که مال خود این ملت است و آنها غاصب هستند ، به جای اینکه برای ملت خودشان ولو عشری از اعشار آن خرج می کردند و اینها به رشد می رسیدند ، تمامش را تسلیم

می کنند به آنهائی که دشمن اسلامند . شعرا در طول تاریخ باید بنویسند این امور را و به شعر ، مردم را بیدار کنند و نویسندگان اگر می توانند در نطق ها و نوشته های خودشان ، در مجامعی که می روند در شهرهای خودشان ، در کشورهای خودشان مسائل ایران را ابلاغ کنند و اگر نمی توانند در کتب و رساله های خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسل های بعد می آیند ، ببینند که دشمن های آنها کی هست و دوستان آنها کی و تکلیف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چیست . اگر ما در تبلیغ قصور کنیم ، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم ، ما مدیون نسل های آینده هستیم که ممکن بود با نوشته های شما ، با نوشته های نویسندگان عزیز و با اشعار آنها ، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر اینکه بر این ملت ها در این زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج کردیم ، بلکه آنها در صدد علاج برآیند ، و امروز نیز ما باید در صدد علاج برآئیم . همه شما و همه ملت های ضعیف دردها را می شناسند ، می دانند که از کجا صدمه می بینند و کی به آنها صدمه می زند و چه رژیمی آنها را تحت فشار قرار می دهد و درمان را باید بدانند که تا جهان مبتلاء به این جنایتکاران است و وابستگان به این جنایتکاران ، روی خوش نخواهد دید . و ما ، همه شماها

که نویسنده هستید و خصوصا شعرا که لسان شعر بالاترین لسان است ، باید مردم را آگاه کنید ، نسل های فعلی را ، نسل های آینده را و بنا بگذاریم بر اینکه اگر نمی شود در جوامع عمومی ، از جوامع خصوصی و از افرادی که با آنها آشنا هستیم شروع کنیم و شمه ای از این مسائلی که در ایران وارد شده ، واقع شده است ، از مصیبت هائی که در زمان رژیم سابق واقع شده است (و شاید بسیاری از شما بدانند) با مصیبت هائی که در این زمان واقع شده است و دارد واقع شود مردم را آگاه کنید و از شیوه مبارزه ای که در اینجا شروع شد از اول ، و به خواست خدای تبارک و تعالی تا اینجا که آمده است هر روز رشد کرده است ، این شیوه را به آنها گوشزد کنید . لازم نیست که ابتدائا یک عده کثیر باشند ، عده های کوچک و افراد کم ، کم کم این قطره ها با هم جمع شوند و دریا تشکیل می دهند .

آنهائی که شرقزده و غربزده نیستند باید شروع کنند ولو از صفر

ما از صفر شروع کردیم ، ایران از صفر شروع کرد ، ایران در آنوقتی که همه چیزش در خطر بود و اختناق به طوری بود که زن به شوهر و شوهر به زن نمی توانست یک کلمه خلاف رژیم بگوید ، از صفر اشخاصی که بیدار شدند و بودند ، شروع کردند و این صفر کم کم بزرگ شد و این قطرات کم کم بزرگ شدند و شکل گرفتند و به صورت مشت های گره کرده و بدون اینکه

در آنها یک تشکیلات منظمی باشد و بدون اینکه دارای یک سلاح باشند . سلاح در دست مردم به هیچ وجه نبود ، لکن اینها از هیچ شروع کردند تا اینکه سلاح ها را از دست دشمنان گرفتند و کم کم با فریاد اینها برای اسلام ، از ارتش ، جناح های بسیاری به اینها ملحق شدند که تا الان هم هستند و خدمت می کنند و در بین خود ملت هم بسیج شد عده کثیری و الان هم بسیج می شود .

و ما امیدواریم که ایران به اندازه افرادی که دارد ، جوانانی که دارد ، ارتش داشته باشد . یک ارتش ملی اسلامی انسانی که در مواقعی که احتیاج به آن هست ، چندین میلیون از افراد حاضر به خدمت باشند . کشورهای دیگر هم آنهائی که بیدارند ، آنهائی که توجه به مسائل دارند ، آنهائی که غربزده و شرقزده نیستند ، آنهائی که منافع خودشان را از شرق نمی دانند و آنهائی که منافع خودشان را از غرب نمی دانند و آنهائی که غرب و شرق را غارتگرانی می دانند ، آنها هم باید شروع کنند ولو از صفر . و همانطوری که در ایران از صفر شروع شد و تا حدود بیست سال دائما در خدمت آمدند و کردند و ناگهان انقلاب حاصل شد ، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار ، این رژیمی که تا دندان مسلح بود و او را مسلح کرده بودند ، همه قدرت ها هم با او همراه بودند ، با همین مردم عادی کشور ما که متحول شدند به یک انسان

های الهی و به یک انسان های توحیدی ، این رژیم شکسته شد و دنبال او هم دست امریکا از اینجا قطع شد و دست همه قدرت ها از منافع ما !!! قطع شد !!! قطع شد . و در این هنگام که شما تشریف دارید در اینجا ، ما کارهای خودمان را ، دولت ما کارهای خودش را و کارهای ایران را با شایستگی انجام می دهد و کارخانه ها را به راه می اندازد و مسائلی که دارد و مشکلاتی که دارد یکی پس از دیگری حل می کند و در ظرف چهار سال تمام چیزهایی که یک کشور مستقل باید داشته باشد دارا هست ، در عین حالی که همیشه در فشار بوده و همیشه در محاصره اقتصادی و در محاصره نظامی بود . ماءیوس از خدا نباشید ، خدا را حاضر بدانید و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانید و مراجعه به صدر اسلام بکنید که یک نفر انسان به تمام معنا ، لکن در نظر کفار ضعیف و مستضعف ، قیام کرد و یک انقلاب به این بزرگی را که دنیا را در تحت سیطره خودش در آورده است ایجاد کرد . از وحدت افراد و کمی افراد هراس نکنید که خدای تبارک و تعالی به شما کمک می کند و وقتی که شما نصرت بکنید از خدای تبارک و تعالی ، وعده نصرت داده است و کمی عده با اینکه قدرت روحی در کار باشد و انسجام در کار باشد و تعهد به اسلام در کار باشد ، اسباب ضعف نخواهد شد .

شما دولت ها ، مدعی اسلام در لفظ هستید ، لکن در عمل اسلام رامی کوبید

الان که شما

ملاحظه می کنید و صدامیان اشتلم می کشند که حتی در این نبرد آخر گاهی می گویند هفت هزار ، گاهی می گویند پانزده هزار ، ما از ایرانیان را (یعنی از این سپاهیان ایران را) کشتیم و از بین بردیم ، بیش از چهار هزار ما نفرستادیم در جبهه ها . ما ارتشمان و قوایمان در کنار هستند الان ، و ما می خواهیم که این دولت هائی که دارند کمک می کنند به یک جنایتکار تاریخ ، به یک جنایتگر که از اولی که این حزب در عراق پیدا شد با اصل جنایت پیدا شد و با تز (اسلام نباید باشد) . این دولت هائی که ادعای اسلام می کنند ، ما چطور می توانیم از آنها این ادعا را بپذیریم ، دنیا چطور می تواند این ادعا را بپذیرد ، که شما مدعی اسلام در لفظ هستید ، لکن در عمل اسلام را می کوبید و دشمنان اسلام را تقویت می کنید . آمریکا که دشمن همه ادیان است حتی مسیحیت ، آمریکا که اصلا اعتنا به ادیان ندارد و جز منافع خودش را نمی خواهد ، حتی منافع امریکائی ها هم نمی خواهد ، منافع دولت امریکا را می خواهد و همه جهان را به آتش زده است و دارد آتش می کشد ، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال می کنید و ارتش او را در مناطق اسلامی پذیرید برای اینکه ارعاب کنید لبنان را و ارعاب کنید ایران را . مسلمین با این مردمی که بنایشان بر این معناست باید چه بکنند ؟ مسلمین که گرفتار

یک همچو حکومت هائی هستند و گرفتار یک همچو سردمدارانی هستند باید چه بکنند ؟ باید ساکت بنشینند ، تماشاگر باشند ؟ اگر ایرانی ها هم این فکر را می کردند که به ما چه ربط دارد ، ما مشغول کسب خودمان هستیم و کاری به این مسائل نداریم ، خدا می داند که اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اینجا آورده بود ، اگر مهلت پیدا می کرد این رژیم غیر انسانی ، اسلام را از محتوای خودش بکلی خالی می کرد و یک صورت بی محتوا ، حتی صورت را هم نمی گذاشت حفظ بشود . فجایعی که در زمان او واقع شد ، تاریخ امید است که ثبت کند و متفکران و متوجهان به مسائل بنویسند و باشد در مخزن ها تا ببینند اشخاصی که بعدها می آیند . بنا ، بر این بود که اصل اسلام در اینجا محو بشود ، شروع کردند تاریخ اسلام را تغییر دادند و شروع کردند و جوان های ما را از اسلام می خواستند جدا کنند ، مواد مخدره و موادی که انسان کش است ، در اینجا به دست همین خاندان پهلوی خریده می شد و پخش می شد . این نه برای این بود که فقط منافع مادی می خواستند ، برای این بود که اطاعت امر آنها را بکنند که باید ایران عقب مانده بماند و یک عده افیونی و هروئینی و عیاش نمی توانند کشور خودشان را حفظ کنند ، آنها بنشینند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالی کنند . خدای

تبارک و تعالی با قدرت غیبی خودش به این ملت عنایت فرمود و این جوان ها را متحول کرد به یک انسان های عارف مسلک که برای خدای تبارک و تعالی و به عشق خدای تبارک و تعالی از جا نشان می گذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشیدشان گذرند و این فداکاری موجب این شد که ما در عین حالی که بسیار از بزرگانمان را از دست دادیم و بسیار از جوانان ارزشمندمان را از دست دادیم و خسارات بسیار بر ما وارد شد از دست دشمن ها ، معذلک آنچه که به دست آوردیم اسلام عزیز بود و اسلام ارزش دارد که همه چیز در راه او داده بشود ، چنانچه اولیاء خدا چنین کردند . پیغمبراسلام هر چه داشت در راه اسلام داد ، در تمام عمر آسودگی نداشت این سرور ، و حسین بن علی سلام الله علیه همه چیزش را فدای اسلام کرد و در صدر اسلام همه چیز فدای اسلام بود ، و ما هم باید اقتدای به آنها بکنیم و ما هم امت همان پیغمبر و شیعه و پیرو همان اشخاصی هستیم که در صدر اسلام بودند . ملت ها باید از جا برخیزند ، اگر بنشینند و منتظر این باشند که برای آنها چه برای جهات مادی شان و چه برای جهات معنوی شان دیگران بیایند و کاری بکنند این اشتباه است و اسباب این می شود که هیچ کاری نتوانند انجام بدهند و در طول تاریخ به همانطوری که هستند باشند و فرزندان آنها هم به همین ترتیب باشند و اگر توجه به خدا

بکنند و با توجه به خدا اشتغال به کار بکنند و اشتغال به فعالیت برای اسلام بکنند ، خدای تبارک و تعالی راه ها را بر آنها باز می کند . شاید تاریخ نتواند بنویسد آن راه هایی که برای ایران باز شد ، آن هدایت هایی که بدون اینکه ماها متوجه او باشیم ، هدایت هائی که تحمیل به ما شد . ما می خواستیم یک کار بکنیم یک وقت می دیدیم که کار دیگر داریم انجام می دهیم و کار دیگر آن بوده است که باید انجام داد . این را در تاریخ نمی شود ثبت کرد ، این علومی است که مال سینه هاست .

بکوشید ملت های خودتان را اسلامی و بیدار کنید ، همه تبلیغات دنیا بر ضد ماست

بکوشید که ملت های خودتان را اسلامی کنید ، ملت های خودتان را بیدار کنید و تاریخ صدر اسلام را برای آنها بخوانید و کوشش های آنها را برای اسلام و مسائل ایران را در آنجا منعکس کنید . ما که دستمان از تبلیغات کوتاه است ، نسبت به آنها نمی توانیم آنقدر تبلیغ داشته باشیم ، همه رسانه های گروهی در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبلیغ می کنند و هر روز هم ایران را محکوم می کنند . این سازمان هایی که همه شان نوکر آمریکا و امثال او هستند . سازمان عفو بین المللی نمی دانم شورای امنیت و امثال اینها که ملاحظه می کنید در طول این جنگی که صدام و صدامیان به ما تحمیل کردند و آنقدر از شهرهای ما را کوبیدند و آنقدر جوان های ما را کشتند و آنقدر صغیر و کبیر و مرد و زن را

زیر آوارها دفن کردند ، یک کلمه راجع به این مسائل ذکر نکردند و کاش ذکر نمی کردند ، امروز ما را محکوم می کنند ، امروز به ما نسبت ها دهند و روی همان نسبت ها محکوم می کنند ، قول دشمن های ما سند این سازمان هاست و گاهی هم خودشان سند درست می کنند ، اگر چیزی ندارند ، یا در مطبوعاتشان یا در رادیوهاشان یک مصاحبه درست کنند ، مصاحبه با کی ؟ مصاحبه با آن که اینجا را چاپیده و فرار کرده ، این را سند قرار می دهند و بر ضد ما تبلیغ می کنند . همه تبلیغات دنیا بر ضد ماست . ملت ها هم ممکن است بسیاری شان بازی بخورند ، یک عده شان هم توجه دارند . تکلیف شما آقایان این است که آنچه دیدید ولو به تدریج برسانید به کشورهای خودتان ، به دوستان خودتان که اینجا همچو نیست که در بین خیابان ها کسی نتواند راه برود برای اینکه او را می کشند و همچو نیست که بچه های کوچک را هر روز در خیابان ها می کشند و اینطور نیست که زندان های اینجا شکنجه می کنند و چه می کنند و آنطور نیست که ما حمله کرده ایم به عراق و آنطور نیست که عراق از مملکت ما باز به طور کلی خارج شده باشد ، لکن خارج خواهد شد انشاءالله و تسلیم هم خواهد شد و قدرت های بزرگ هم نمی توانند او رانجات بدهند ، و این دولت های کوچک همسایه ، من خوف این را دارم که اگر یک

ادامه ای اینها بدهند یک روزی پشیمان بشوند که پشیمانی برای آنها سودی ندارد . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه شما عزیزانی که وقت صرف کردید و در این کشور ستمدیده آمدید و ستم هایی که به آنها شده است ملاحظه کردید و قدرتی که جوان های ما دارند و پشتکاری که دارند و تعهدی که به اسلام دارند ملاحظه کردید ، من تشکر می کنم و تشکر بیشتر اینکه شما هم مبلغ اسلام باشید در مقابل این مبلغین زیادی که مبلغ کفرند و مبلغ مبلغ ظلمند . خداوند همه شما را توفیق بدهد و خداوند کشورهای اسلامی را از دست تبهکاران نجات بدهد و همه ستمدیدگان اسلام و غیر اسلام را از ستمگران نجات بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 22/11/61

پیام امام خمینی به مناسبت چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستان پنجمین سال پیروزی حق بر باطل و حزب الله بر احزاب شیطانی ، مراتب تشکر و عبودیت را به پیشگاه مقدس خداوند متعال که همه از او هستیم و به سوی او می رویم و پیروزی های روز افزون به عنایت و لطف اوست ، تقدیم و عرض ارادت به مقام مقدس ولی الله اعظم و بقیه الله فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء که واسطه فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقه امت جد بزرگوارش صلی الله علیه و آله می باشد ، تقدیم می داریم . و تبریک و تهنیت بی پایان خود را نسبت به ملت شریف و متعهد ایران عرض می کنم که از ابتداء نهضت تا انقلاب عظیم اسلامی و از انقلاب

تا پیروزی و از روز پیروزی تا امروز دلیرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنه های انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند و از حریم اسلام عزیز و کشور خویش دفاع نموده و بر ما و همه منت ها دارند و اگر نبود پایمردی آنان ، انقلابی نبود و پیروزی به این عظمت نصیب اسلام و کشور اسلامی نمی شد . خدای را بر این نعمت شکر که با تاییدات غیبی خود چنین تحول الهی را برای این ملت مظلوم بی پناه تقدیر فرموده و آن را در پناه رحمت خود و با نصیب از قدرت لایزال خویش بر دشمنان اسلام و بشریت پیروز فرموده و عاجزانه از ساحت مقدسش می خواهیم که این عنایت و نعمت را بر این ملت پایدار و مستدام فرماید و نصیب همه مسلمانان جهان نماید . و سپاس و تقدیر فراوان بر رزمندگان عزیز و شجاع از ارتش و سپاه و بسیج تا شهربانی و کمیته و ژاندارمری و عشایر محترم و سایر قوای مسلح که با دست توانای خود که از امدادهای غیبی برخوردار است ، چنان سیلی به رخسار کریه صدامیان و ضربه بر پیکر حامیان آنان زدند که حزب بعث عفلقی با تشبث به هر حشیش نمی تواند آن را جبران کند . و سردار نگونبخت قادسیه دست دریوزگی به هر طرف دراز و چشم امید به جنایتکاران ور شکسته دوخته که چند روزی دیگر به جنایات خود نسبت به ملت مظلوم عراق و مسلمانان عرب و غیر عرب ایران و منطقه ادامه دهد و آنچنان بیچاره و درمانده شده است که با و

قاحت تمام ، قلم سیاه بر ادعاهای پوچ خود کشیده و با اسرائیل که تا دیروز ادعای دشمنی با آن را می کرد ، دوستی صمیمی شده و با آمریکا که مدعی ترک روابط با آن بود ، آرزوی وابستگی می کند و با دویله های وابسته به آمریکا که با اخافه و ارعاب و عربده جیب آنان را خالی کرده بود ، اکنون با تملق و سرافکندگی چشم طمع دوخته است و به حسنی و حسن و حسین و نمیری و دیگر جنایتکاران تاریخ که خود ور شکستگانی بیش

نیستند ، امید نجات بسته است و بوق و شیپور رسانه های گروهی سرتاسری با تبلیغاتی که امروز دروغ های شاخدارشان بر همگان روشن گردیده است ، برای نجات این غریق و امانده به دست و پا افتاده اند تا چند روز دیگر بر رخسار درخشنده ء آفتاب عالمتاب اسلام پرده پوشند ، با آنکه خوددانند این سیل خروشان رحمت الهی برای نجات مسلمانان و جمیع مستضعفان و محرومان جهان را با حیله های شیطانی نتوان جلوگیری کرد و این خورشید آسمان معنویت را با تبلیغات دروغین خاموش نتوان نمود . و امید است و عده الهی اراده منت بر مستضعفان به زودی تحقق یا بد و دست قدرتمند حق تعالی هر چه سریعتر از آستین ملت های مظلوم بیرون آید و تحول الهی ای که در ملت ایران بوجود آمده است در همه ملل و نحل به خواست خداوند تعالی تحقق یابد که دست ستمکاران از جنایت نسبت به مستضعفان جهان کوتاه شود و مظلومان ، به حقوق از دست رفته خود دست یابند .

در اینجا لازم است تذکراتی به خواهران و برادران محترم داده شود ، گر چه بحمدالله به مسائل اسلام و روز آشنا هستند :

1 !!! این مطلب مهم را که کرارا عرض کرده ام ، تکرار می کنم که ملت عزیز مجاهد و بویژه سلحشوران رزمنده مجاهد فی سبیل الله توجه داشته باشند که غرور از پیروزی آفت بزرگی است که شیطان باطنی در بندگان خدا به وجود آورد تا آنان را از راه حق منحرف کند و در اثر آن خلق خدا را در کوشش برای مقاصد الهی سست کند و اگر خدای نخواسته این حالت شیطانی در جبهه ها پیش آید ، در پیروزی ها وقفه حاصل ، بلکه با مکر شیطانی ممکن است به شکست منتهی شود و زمانی این آفت وجدان کش پیش می آید که انسان از خود و خداوند غافل شود و قدرت و پیروزی ها را از خود بداند و منشاء اصلی آن که ازمه امور را در دست دارد و هر چه کمال و قدرت و جمال است از اوست را از یاد ببرد . ملت عزیز و قوای مسلح رزمنده در طول این انقلاب و این جنگ لمس نموده اند که اگر مددهای الهی و عنایات خاص خداوند قادر نبود ، هرگز در ما قدرت مقابله با رژیم شیطانی تا دندان مسلح و متکی به قدرت های جهانی نبود ، ولی از آنجائی که ملت با تحولی الهی به انقلابی اسلامی متکی به معنویات دست زد ، توانست آن قدرت بزرگ منطقه را در هم بشکند و در جنگ نا برابر از حیث تسلیحات و

کمک های بی دریغ شرق و غرب و منطقه ، اینهمه پیروزی های اعجاز آمیز را نصیب ایران و اسلام نماید . ما نباید فتح های بزرگ مثل فتح خرمشهر را از یاد ببریم که دشمن با همه تجهیزات در سنگرهای بسیار محکم با عده و عدد بسیار کمین کرده بود و در مقابل عده ای از سلحشوران متعهد اسلام از بیابان باز به آنان تاخته و خداوند آنچنان رعب و وحشت را بر دشمنان ما غلبه داد که با اسارت هزاران نظامی و غنیمت های بسیار ، باقیمانده اشرار با فضاحت تمام رو به فرار گذاشته و شهرها را رها کردند . رزمندگان عزیز ما نباید این پیروزی معجزه آسا را جز با مددهای الهی ببینند و اگر چنین شد ، غرور آنها خلاصه می شود در اینکه ما مورد عنایت قادر متعال هستیم و از خود چیزی نداریم و آنچه داریم از اوست و باید به راه او نثار کنیم و اینجاست که خداوند عنایات خود را ادامه می دهد و شما سلحشوری و جنگ شرافتمندانه را برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی ادامه می دهیدو به خواست قادر متعال به پیروزی نهائی دست خواهید یافت .

2 !!! اکنون که بحمدالله و منه محیط ایران از غبارهای شرارت های اشرار ، این مدعیان دروغین طرفداری از ملت و خلق که خود با دست پلید خویش پرده از چهره کثیف خود برداشتند و به دشمنان اسلام که هم قطاران و یا اربابانشان بودند پیوستند ، تقریبا آرامش و سکون با عنایت پروردگار برقرار است ، ملت بزرگ متعهد اسلامی لازم است با

تمام توان به بازسازی نارسائی هائی که لازمه هر انقلاب است و در انقلاب ایران که متکی به قدرت لایزال حق تعالی و همت والای اقشار معظم ملت است ، از سایر انقلاب های بزرگ ضایعاتش کمتر و دستاوردهایش بیشتر است ، قیام نمائیم و بدون وقفه از فرصت استفاده نموده و کشور را به سوی بیشتر اسلامی شدن در تمام ابعاد آن ، در تمام ارگان های نظام جمهوری اسلامی از قوای سه گانه که اساس نظام است تا حوزه های علمیه و دانشگاه ها که اساس فرهنگ است و از قوای نظامی و انتظامی قوای مسلحه دیگر که اساس امنیت هستند تا قشرهای بازاری و کشاورز و کارگر که هر یک رکنی مهم از ارکان اقتصاد کشورند ، همت گماریم و معلوم است که در این امر بزرگ با ابعاد وسیعش که سرنوشت ملت اسلام بستگی به آن دارد ، تا تمام ملت همت نکنند و قیام فعالانه نداشته باشند ، مقصد اعلای اسلامی تحقق نخواهد پذیرفت و تنها با اتحاد کلمه و همت همگان که دست توانای حق تعالی با آن است انشاءالله تعالی کار به نتیجه خواهد رسید اما کیفیت کمک :

الف !!! قوه قضائیه که امروز برای قضاء شرعی احتیاج مبرم به افراد عالم متقی با فضیلت دارد ، حوزه های علمیه در هر جا هستند خصوصا حوزه های بزرگ باید این مساءله را یک واجب کفائی شرعی مهم تلقی نمایند و برای این مقصد مهم اسلامی از علمای موجود در حوزه ها و شهرستان ها دعوت نمایند و همه علمای اعلام می دانند که قضا امر بسیار مهمی

است که در رژیم های طاغوتی به دست اشخاصی که اکثریت آنان صلاحیت نداشته اند سپرده شده بود . در رژیم سابق ما معذور بودیم چون اشخاص صلاحیتدار را در هیچ امری ، چه رسد به قضای شرعی ، نمی پذیرفتند ولی امروز که قضای اسلامی می خواهد اجرا شود عذری نیست و بر اشخاص صلاحیتدار واجب است تا حد کفایت به این واجب عمل کنند و دیگران را هدایت نمایند و بسیج کنند و نیز لازم است حضرات مدرسین محترم حوزه ها و علمای اعلام و مجتهدین عظام ، کتبی را که به آنها (علوم غریبه ) نام می نهادند (زیرا در بحث ها و حوزه های علمی منسی بودند چون محل ابتلاء نبودند) امروز که شدیدا به آنها احتیاج است مثل کتاب قضا و شهادات و قصاص و حدود و دیات و دیگر کتب محل حاجت را مورد بحث و تدریس و تحقیق قرار دهند که در آینده مثل امروز گرفتار کمبود اشخاص نباشیم . امید است برای رضای خدای متعال و برای عمل به وظیفه ، به این امر توجه زیاد شود و مساءله قضا که امروز از مشکلات جمهوری اسلامی است به برکت مراجع بزرگ و علمای اعلام حل شود و نیز شورای قضائی قوانین مربوط به قضا را با جدیت تهیه نمایند و مجلس محترم هم تصویب این قوانین شرعیه را مقدم بر سایر کارها قرار دهند که قضای اسلامی در کشور اجرا شود .

ب !!! مجلس محترم شورای اسلامی که در راءس همه نهادهاست ، در عین حال که از اشخاص عالم و متفکر و تحصیلکرده برخوردار است

، خوب است در موارد لزوم از دوستان متعهد و صاحبنظر خود در کمیسیون ها دعوت کنند که با برخورد نظرها و افکار ، کارها سریعتر و محکمتر انجام گیرد و از کارشناسان متعهد و متدین در تشخیص موضوعات برای احکام ثانویه اسلام نظر خواهی شود که کارها به نحو شایسته انجام گیرد . و این نکته نیز لازم است که تذکر داده شود که رد احکام ثانویه پس از تشخیص موضوع به وسیله عرف کارشناس ، با رد احکام اولیه فرقی ندارد ، چون هر دو احکام الله می باشند و نیز احکام ثانویه ربطی به اعمال ولایت فقیه ندارد و پس از راءی مجلس و انفاذ شورای نگهبان ، هیچ مقامی حق رد آن را ندارد و دولت در اجرای آن باید بدون هیچ ملاحظه ای اقدام کند و با تشخیص دو سوم مجلس شورای اسلامی که مجتمعی از علمای اعلام و مجتهدان و متفکران و متعهدان به اسلام هستند ، در موضوعات عرفیه که تشخیص آن با عرف است ، با مشورت از کارشناسان ، حجت شرعی است که مخالفت با آن بدون حجت قویتر خلاف طریقه عقلاست و چنانچه تغییر احکام اولیه ، با شک در موضوع و عدم احراز آن با طریقه عقلا مخالف است .

ج !!! دولت جمهوری اسلامی که متصدی اداره کشور است و در هر پیشامدی موظف است اقدام مقتضی نماید ، در وضع کنونی بدون کمک ملت ، توانائی رفع تمام گرفتاری ها را ندارد و برای اداره نظام جمهوری و دفاع از دشمنان مهاجم و رفع مشکلات جنگ که حجم آن بسیار عظیم است

، احتیاج به کمک دارد و چون پای دفاع از اعراض و نفوس و اموال کشور و حفظ اسلام در میان است ، بر همه کس واجب است که به مقدار کفایت ، از خطر عظیم هجوم اجانب به اسلام و مسلمین ، کمک نماید و این تکلیفی است که بیشتر متوجه است به طبقه مرفه و ثروتمند و پس از آنان به طبقه متوسط به حسب احوال آنها ، نه طبقه مستمند و ضعیف که در آمدشان به مقدار اعاشه آنهاست ، گرچه این قشر از تمام قشرها خدمتشان بیشتر است . اینجانب از تمام هم میهنان عزیز تشکر و قدردانی می کنم که از اول انقلاب تاکنون در صحنه بودند و امیدوارم خداوند متعال توفیق حضور بیشتر را به همه ما عنایت فرماید . و باید دولت محترم توجه نماید که علاوه بر تکلیف الهی که متوجه همه ملت است ، دولت از ویژگی خاصی برخوردار است و تکلیف الهی ، بیشتر متوجه آن و سایر دست اندرکاران است و برای نظم امور در جمیع ابعاد کوشش خواهد کرد . و مساءله جنگ دفاعی که در راس امور است و ملت متعهد کمک به آن را برای خود یک امر لازم داند و دولت در رابطه با آن حقا تمام کوشش را می کند ، لکن تذکر و تکرار در امور مهم ، لازم است و باید هر روز ابعاد کمک به جبهه ها را بیشتر گسترش دهد و تا فتح نهائی انشاءالله تعالی برنامه ء دفاع را در راءس همه برنامه ها قرار دهد .

قسمت دوم

د !!! بحمدالله تعالی قوای مسلح

اسلامی در دفاع از اسلام و میهن عزیز ، عاشقانه از ابتداء هجوم اشرار تاکنون با نثار جان و خون و با عشق به لقاءالله قوای شیطانی دشمن را در هم شکسته و در هر مرحله از مرحله قبل نیرومندتر و متعهدتر به رزمندگی دلیرانه خود ادامه داده اند و همه ما و میهن اسلامی ایران مرهون خدمات ارزنده آنان هستیم و اگر نبود قدرت روحی و الهی آنان ، معلوم نبود

کشور ما با اینهمه دشمن و کمک های قدرت های بزرگ و کوچک به کجا کشیده می شد . و ملت مجاهد متعهد که در طول انقلاب و جنگ تحمیلی از کمک های شایان به جبهه ها و پشت جبهه ها دریغ نکرده است و یکی از ارکان پیروزی ، حضور ملت در همه صحنه خصوصا صحنه جنگ است و الحق ، این ملت نمونه در پیشگاه خداوند تعالی ارزشی عظیم دارد ، و امید و توقع است که برای حفظ اسلام و کشور اسلامی خود بر حجم کمک ها افزوده شود که بحمدالله می شود ، چنانچه بر حجم مخارج دولت هر روز افزوده شود . در زمانی که حضور و کمک ملت شریف ایران به دولت و جبهه های جنگ هر روز بیشتر می گردد ، عده ای از محتکران و گرانفروشان خدانشناس دست از این حرفه کثیف برنمی دارند و به حال خود و کشور خود دلسوز نیستند ، اینان باید از غضب الهی بترسند و بیش از این خود را در پیشگاه خدا و خلق خدا رسوا نکنند .

ه !!! درباره فرهنگ هر چه گفته شود کم است .

و می دانید و می دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک کشور پیدا شود و همه ارگان ها و مقامات آن رژیم به صراط مستقیم انسانی و الهی پایبند باشند و به استقلال و آزادی ملت از قیود شیطانی عقیده داشته باشند و آن را تعقیب کنند و ملت نیز به تبعیت از اسلام و خواسته های ارزنده آن پایبند باشد ، دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف کشاند و نسل آتیه را آنچنان کند که انحراف به صورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را به جای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و کشور خود ، آن آورد که در طول ستمشاهی و خصوصا پنجاه سال سیاه بر سر کشور آمده و مجلس و ملت و متفکران متعهد باید این حقیقت را باور کنند و اصلاح فرهنگ و از آنجمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدی بگیرند و با تمام قوا در سد راه انحراف بکوشند . اشخاصی معدود قدرت ندارند تا این امر عظیم الحجم مهم را اصلاح کنند و صد در صد آن را اسلامی و ملی در خدمت کشور قرار دهند . همه مسؤ ولیم و همه باید در پیشگاه خدا و خلق خدا جواب تهیه کنیم و در این زمان که فرصتی ارزنده داریم از هیچ کس هیچ عذری پذیرفته نیست و همه باید به مقدار توان خویش در این امر حیاتی کوشش نمائیم تا خون جوانان برومند مجاهد و کوشش ملت و مجاهدات بیدریغ آن هدر نرود .

3 !!!

کرارا مقامات و مسؤ ولان کشور به دولت های اسلام منطقه اعلام نمودند که جمهوری اسلامی ایران که محتوای آن بر اساس عدل اسلامی است و نسبت به آن با تمام جان متعهد است ، اجازه ندارد که به حریم دیگران ظلم و ستمگری و تجاوز نماید و این تعهد الهی اساس نظام اسلام و جمهوری اسلامی است و کرارا در هر فرصتی به دولت های منطقه و دیگران نصیحت نموده و از آنان خواسته است که برای مراعات احکام خدا و قرآن مجید پایبند حسن همجواری و اخوت اسلامی باشید و مطمئن باشید که اگر شما یک قدم برای مراعات برادری جلو گذارید ، ما چندین قدم برای فشردن دست شما ، برای از بین بردن ابرقدرت ها پیش خواهیم آمد و بسیار تذکر داده شده است که اگر مسلمانان به دستورات اسلامی رفتار کنند و وحدت کلمه خود را حفظ نمایند و از اختلاف و تنازع که مایه شکست آنهاست دست بکشند ، در سایه ء پرچم (لا اله الا الله ) از تجاوز دشمنان اسلام وجهانخواران مصون خواهند شد و دست شرق و غرب را از بلاد عزیز مسلمین قطع خواهند کرد زیرا هم عده اینها فزونتر و هم ذخائرشان بی پایان است و از همه بالاتر قدرت غیر متناهی خداوند پشتیبان آنان است و قدرت های بزرگ به اینان محتاج هستند . و مکرر این واقعیت گفته شده و لمس گردیده که ابر جنایتکاران شرق و غرب جز به منافع شیطانی خود و غارت اموال دیگران و سلطه بر آنان ، به هیچ چیز نمی اندیشند و به صراحت می گویند

ما در منطقه منافع داریم و باید منافع و مصالح خود را حفظ کنیم و اگر یک دلار به شماها کمک کنند ، صدها چندان از شما پس می گیرند و این رفت و آمدهای سیاسی و کمک های تسلیحاتی و نظامی جز برای تحکیم پایه های نفوذ خود در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی نیست . و شماها و رسانه های گروهی اکثر ایستگاه ها ، چه تبلیغ دروغین بکنید و چه نکنید و چه چشم و گوش های خود را از حقیقت روشن ببندید یا نه ، صدام عفلقی و حزب بعث عراق اساسا ضد اسلامند و در منطقه فتنه انگیزند . آمریکا از جهالت و غرور و بلند پروازی صدام استفاده کرد و او را به هجوم به ایران واداشت و به منطق آمریکا شکست عراق و ایران و از پا در آمدن هر دو یا ایران ، در هر صورت به نفع اوست و صدام بدبخت پیش خود حساب ها کرده بود ، ژاندارمی منطقه و سرداری بزرگ قادسیه را در مغز پوک خود پروراند و آنچه نمی دانست و نخواهد فهمید قدرت اسلام بزرگ و جانبازی سربازان فداکار اسلام بود و در اثر این جهالت و حماقت خود را در دامی افکند که هیچ قدرتی نمی تواند او را نجات دهد . و ما مجددا به دولت های منطقه هشدار می دهیم که بیش از این برای نجات یک سبع جنایتکار که اگر فرصت یابد منطقه را به آتش می کشد ، زحمت نکشید و خود را به غرقاب هلاکت دچار نکنید و وعده های آمریکا و دیگران شما را

غافل نکند که با ادامه کمک به دشمن اسلام ممکن است برای ملت و دولت ایران تکلیفی پیش آید که ما میل به آن نداریم و تا وقت نگذشته است به اسلام و دستورات حیاتبخش آن گردن نهید و کشور خود را از شر قدرت های اغفال کننده نجات دهید و بدانید که رو آوردن به اسلام و مساءلمت با جمهوری اسلامی به صلاح شماست و دولت و ملت ایران برای شما بهتر از آمریکا و صدام و مصر و دیگر دغلبازان است . شماها باید احساس و لمس کرده باشید که قدرت مجموع منطقه کمتر از نیمی از قدرت شاه مخلوع و معدوم است و قدرت امروز ایران به برکت اسلام و حضور ملت چندین مقابل آن رژیم است و آمریکا همانطور که در موقع سختی به شاه مخلوع نتوانست و نخواست کمک کند ، به شما که از شاه معدوم پیش او بی ارزشترید کمک نخواهد کرد . آمریکا و دیگر قدرتمندان ، شما را آلت دست قرار داده اند که منافعشان در منطقه تاءمین گردد و اگر شما به دام افتادید ، برای نجاتتان به خود زحمت نمی دهند .

4 !!! متصدیان امور و شورایعالی قضائی و ستاد پیگیری کوشش نمایند که با سرعت به زندان ها و حال زندانیان رسیدگی نموده و از کسانی که از عفوشان ضرری به جمهوری اسلامی نمی خورد و مستحق عفو هستند صورتی تهیه و عفو آنان را تسریع نمایند و کسانی که اسلام برای آنها جزا مقرر فرموده ، تکلیفشان را تعیین کنند و پس از اجراء حکم خدا ، اگر فساد ایجاد نمی

کنند ، آزادشان نمایند و بالاخره رویه را بر عفو و رحمت قرار دهند ، لکن با مفسدان و گروهک های فاسد و مفسد با شدت

عمل رفتار کنند مگر آنکه توبه کنند و ثابت شود که توبه آنها جدی است که با ضمانت می شود آزاد کرد .

5 !!! از امور مهمی که اینجانب نگران آن هستم مسائل حوزه های علمیه خصوصا حوزه های بزرگ مثل حوزه ء مق قم است . آقایان علمای اعلام و مدرسین محترم که خیرخواهان اسلام و کشورهای اسلامی هستند ، توجه عمیق کنند که مبادا تشریفات و توجه به ساختمان های متعدد برای مقاصد سیاسی و اجتماعی اسلام ، آنان را از مساله مهم اصلی حوزه ها که اشتغال به علوم رایج اسلامی و خصوصا فقه و مبادی آن به طریق سنتی است ، اغفال کند و مبادا خدای نخواسته اشتغال به مبادی و مقدمات موجب شود که از غایت اصلی که ابقا و رشد تحقیقات علوم اسلامی خصوصا فقه به طریقه سلف صالح و بزرگان مشایخ همچون (شیخ الطائفه ) و امثاله رضوان الله تعالی علیهم و در متاخرین همچون (صاحب جواهر) و شیخ بزرگوار (انصاری ) علیهم رضوان الله تعالی باز دارد . اسلام اگر خدای نخواسته هر چیز از دستش برود ولی فقهش به طریقه موروث از فقهاء بزرگ بماند ، به راه خود ادامه خواهد داد ولی اگر همه چیز به دستش آید و خدای نخواسته فقهش به همان طریقه سلف صالح از دستش برود ، راه حق را نتواند ادامه داد و به تباهی خواهد کشید . و با آنکه می دانیم مراجع

عظام و علمای اعلام و مدرسین عالیقدر دامت برکات وجود هم ، توجه به این امر دارند ، لکن خوف آن است که اگر تشریفات و زرق و برق های شبیه به قطب مادیت رواج پیدا کند ، در نسل های بعد اثر گذارد و خدای نخواسته آنچه از آن می ترسیم به سر حوزه ها بیاید . لازم است آقایانی که در این امور دست دارند و متصدی این مسائل هستند توجه کنند که حد افراط را جلوگیری کنند و هر چه می کنند در خدمت حوزه های علمی و در خدمت اسلام و علوم اسلامی باشد و کارها تعدیل شود و از افراط و تفریط احتراز گردد . از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به علم و علما و اسلام و ملت خواستارم .

6 !!! آن مطلبی که همیشه مدنظر همه بوده و درباره آن پافشاری شده ، حفظ وحدت کلمه و اجتناب از تفرقه است که همه می دانیم وحدت ملت چه اثرهای معجزه آسائی داشته است و دارد و در مقابل ، تفرقه و تنازع چه نکبت هائی به سر مسلمین در طول تاریخشان آورده است و ملت عظیم الشان ایران که هر دو طرف را مشاهده کرده اند و از تفرق رنج برده اند و بحمدالله شهد وحدت را چشیده اند و اعجاز آن را از اول نهضت تا انقلاب و تاکنون لمس نموده اند ، لازم است مراقبت کنند و نگذراند دست های پلید شیطانی و عمال سرسپرده استکبار جهانی در صفوف مقدس آنان وارد شده و به تفرقه افکنی قیام کنند . و هر وقت

از اشخاص یا گروه هائی یک چنین خیانت هائی مشاهده کردند ، بدون وقفه و در اسرع اوقات در صدد جلوگیری بر آیند و به مسؤ ولین کشور اطلاع دهند و آنان را معرفی نمایند و این امر برای همه ملت اهمیت دارد و برای دو قشر از اهمیت ویژه ای برخوردار است : یکی ، قشر محصلین خصوصا دانشگاهیان که لازم است با هوشیاری و تعهد به اسلام و خدمت به کشور مراقب اوضاع و احوال طبقات محصلین و دانشگاهیان باشند که خدای نخواسته یک وقت این مراکز بزرگ تعلیم و تربیت به سوی مسائلی که قبلا مبتلا بدان بودند کشیده نشود . خداوند یار و مددکار همه باشد . دوم ، قوای مسلح است که در این حال که هجوم اجانب را می بینیم و مبتلا به توطئه قدرت های شیطانی هستیم ، اهمیتش بیشتر از هر وقت و هر چیزی است باید تمام فرماندهان و افراد ارتش و سپاه و بسیج و عشایر و قوای نظامی و انتظامی توجه خاص به این امر حیاتی داشته باشند و اگر خدای نکرده این قشرهای متعهد عزیز با دست جنایتکاران و توطئه چینان ، مبتلا به اختلاف شوند و هر یک خود را محور قرار دهند ، مطمئن باشند که شیطان ها و شیطان بزرگ در آنان رخنه کرده و طولی نخواهد کشید که همه به تباهی کشیده شوند و شکست برای آنان حتمی است و با شکست آنان اسلام در اینجا و سایر مناطق به شکستی مبتلا می شود که قرن ها جبران پذیر نیست . برادران مسلح ! عزیزان ملت ! پشتوانه اسلام

و جمهوری اسلامی ! بهوش باشید که شیاطین در کمین اند و کوچکترین غفلت شما بزرگترین فاجعه را برای ملت و اسلام به بارآورد . خداوند کریم و رحیم همه ما را از شر آنان حفظ فرماید .

7 !!! و آخرین کلام آنکه در محضر خداوند منان عرض کنیم که خدایا! تو بر ما منت نهادی و ما را در مثل 22 بهمن بر دشمنان خودت پیروز کردی و دست این ملت مظلوم را گرفتی و از سراشیبی سقوط و جهنم هر دو عالم به قله بلند عنایات خود رساندی و این امت مستضعف در طول ستمشاهی را به عزت جاودان کشاندی و جوانان برومند این امت را عاشق خود و شهادت فرمودی و دعای خیر شب زنده داران را در حق ما قاصران اجابت فرمودی .

بار الها! عنایت خود را از ما دریغ مدار و ناموس دهر و ولی عصر ارواحنافداه را از ما راضی فرما و ما را از نور هدایت خود همیشه بهره مند نما (انک مجیب قریب ) . بار الها! این جوانان سلحشور ما را که با عشق به جمال تو و به امید عنایت و حمایت تو به دشمن متجاوز که به بندگان تو ناگهان تاختند و خون های بیگناهان را ریختند و خانه هایشان را بر سرشان خراب کرده بدتر از مغولان به صغیر و کبیر و عرب و عجم رحم نکردند ، شجاعانه تاختند و صف های آنان را شکستند و با جنگ نا متعادل که یک طرف تا دندان مسلح و از ساز و برگ جنگی و آرایش حربی و کمک های بی پایان

شرق و غرب و منطقه برخوردار بوده و طرف دیگر مسلمانانی پاکدل و سحر خیزانی عاشق پیشه و سلحشورانی وارسته و پیوسته به تو با قدرت (ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی ) . در هر ناحیه آنان را با اسارت دستجمعی و غنیمت های بسیار در هم کوبیده و به خواری و مذلت کشاندند و از کشور خود بیرون راندند و کمک های شرق و غرب را به هیچ شمردند . خداوندا! اینان را به رحمت واسعه خود غریق فرما و به پیروزی نهایی برسان و شهیدان آنان را با شهداء صدر اسلام در رکاب پیامبر عالی مقام محشور فرما و پدران و مادران شریفی که این عزیزان را در دامن مهر خود تربیت کرده و در راه اسلام دادند ، در جوار رحمت خود و با اولیاء عظام علیهم السلام محشور فرما و به همسران و خواهران و برادران و نزدیکان آنان صبر و عزت مرحمت کن و ملت ایران که موجب سرافرازی اسلام در جهان گردید و کشور نمونه ای ساخت که امید است پرتو خورشید آسای آن بر مشارق ارض و مغارب آن بتابد

و مستضعفان تحت ستم جهان را بر مستکبران پیروزی دهد ، انشاءالله ، قدرت ده . درود فراوان بر همه مجاهدان راه حق از انبیاء عظام و اولیاء کرام و صالحین و مصلحین در طول تاریخ بویژه خاتم پیامبران و اشرف نسل آدم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و دودمان معظمش سیما بقیه الله خاتم الاولیاء اروحنا لمقدمه الفداء و درود بر بیست و دوم بهمن ، یوم الله و بر آفرینندگان آن

.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/11/61

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر ، قائم مقام و مسؤ ولان وزارت سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی

سپاه باید از جهت اخلاق نمونه باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

از اموری که لازم است شما به آن توجه کنید این است که چون سپاه نهادی نوپاست و مسؤ ولیت حفظ اسلام و انقلاب را به عهده دارد ، باید از جهت اخلاق نمونه باشد و با همه مردم و سایر قوا برخورد صحیح و اسلامی بنماید . در سپاه و ارتش افرادی وارد نشوند که باعث اختلاف باشند . منحرفین از اول تزشان این بود که سپاه به درد نمی خورد و از آن طرف ، گروهی هم می گفتند ارتش نباید باشد و هر دوی اینها می خواستند به ارتش یا سپاه ضربه بزنند . امروز ارتش و سپاه ، هر دو ، خوب و خدمتگزار به اسلام و انقلاب هستند و چون ما می خواهیم مملکت را از اساس درست کنیم و آن مسائل اسلامی از بین رفته را احیا و زنده نمائیم ، باید در فکر سپاه و ارتش باشیم و بدانیم که اینها تا آخر تاریخ به ما ارتباط دارند و اگر خدای ناکرده پنجاه سال دیگر هم انحرافی پیش آید ، ما مسؤ ول آن هستیم . سفارش اکید من این است که افراد بر حسب تکلیف شرعی و مصالح جامعه در سپاه و ارتش توجه به مسائل داشته باشند و از گروه گرائی و تفرقه شدیدا احتراز کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 30/11/61

تلگرام امام خمینی به حجت الاسلام آقای واعظ طبسی

بسمه تعالی

مشهد مقدس !!! جناب حجت الاسلام آقای طبسی تولیت محترم آستان قدس رضوی دامت افاضاته

خداوند تعالی را شکر که توطئه جنایتکارانه منحرفان از اسلام درباره جنابعالی خنثی شد و خداوند را سپاس که هر روز این

جنایتکاران ورق سیاهی بر اوراق جنایت خود می افزایند و اکنون که به خواست خدای تعالی دستشان از هر جا کوتاه و هر گروهی از آنان گروه دیگر را لعن می کند و از رسیدن به آنچه در خیال خود به آرزوی آن بوده اند ماءیوس شده اند ، چاره ای جز خرابکاری برای اظهار وجود ندارند که آن هم برایشان جز رسوایی در پی ندارد . از خداوند تعالی سلامت و سعادت جنابعالی و سایر متعهدان به اسلام و خدمتگزاران به جمهوری اسلامی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/12/61

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان عضو مؤ سسه خیریه 12 فروردین قم وتهران و اعضای انجمن اسلامی پرستاران

شما بانوان در پشت جبهه ، آن فعالیتی را می کنید که سلحشوران در جبهه ها می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

باید از خانم های محترم و بانوان معظم قم و حضار محترم که امروز در اینجا تشریف دارند تشکر کنم و قدردانی .

شاید من بهتر از دیگران مشکلاتی که بر این مملکت در طول سلطنت این پدر و پسر گذشت شاهد بوده ام و به اندازه من کمتر کسی از باب اینکه عمرش وفا نکرده است ، شاهد این مسائل بود . اکثر شما خانم ها آن زمان را یاد ندارید و شاید در بین شما بسیار کم باشد که آن زمان اسف بار را یاد داشته باشد . در آن زمان به اسم اینکه می خواهیم نیمی از جمعیت ایران را فعال کنیم ، آن شقی جنایتکار دست به یک جنایت زد و آن جنایت کشف حجاب بود و به جای اینکه نیمی از جمعیت ایران را فعال کند آن نیم دیگری هم که نیمه مردان بود به طور بسیار زیادی از فعالیت انداختند و این عروسک هائی که درست کردند و در

همه ادارات جا دادند و در همه خیابان ها راه انداختند ، آنهائی که در ادارات بودند ، سایر افرادی که در ادارات بودند را هم از کارهای خودشان بازداشتند و آنهائی که در خیابان ها رها بودند ، جوان های ما را به فساد کشاندند و فعالیت جوان های ما را از دست آنها گرفتند . به اصطلاح خودشان می خواستند که تمدن شرق را وارد ایران کنند و با آن وضعی که درست کردند ، تمدن بزرگ اسلامی را هم از بین بردند . و بحمدالله در شهر مقدس قم آنچنان پایداری کردند خانم ها و بانوان که مشت به دهن آنها زدند و در تهران و سایر شهرها هم اکثریت زن ها ، اکثریت بانوان با آن مخالفت کردند و تو دهنی زدند و همان مقدار از عروسک هائی که خودشان را مهیا کرده بودند برای اینکه ایران را به فساد بکشند ، کافی بود که جوان های ما را ، چه دخترها و چه پسرها را منحرف کنند . و خدای تبارک و تعالی بر ما ، بر ملت ما منت گذاشت و نجات داد این ملت را ، این بانوان را از آن نقشه هائی که آنها کشیده بودند . و شما ملاحظه کنید در طول سلطنت این دو نفر فاسد ، این خانم هائی که آمدند بیرون و وارد جامعه شدند ، اینها چه کار مثبتی انجام دادند ؟

الان را مقایسه کنید با آنوقت . الان ایران تقریبا یک مدرسه شده است و در هر جای ایران که انسان نگاه می کند ، بانوان آنجا مشغول فعالیت اسلامی

، دینی و حتی فعالیت سیاسی هستند ، با حفظ عفاف شان ، با حفظ شرفشان . آنها در طول این مدت که رها بودند در بین مردم ، جز فساد ایجاد نکردند و این بانوان در این مدت کم ، آنقدر فعالیت کردند که شما نمونه اش را در قم ملاحظه می کنید و از این نمونه در شهرهای دیگری هم هست و البته من باید تشکر کنم از اهالی قم و از بانوان معظم قم که در یک همچو اوقاتی که ما گرفتار ابرقدرت ها و قدرت های فاسد هستیم و ایران از هر طرف مورد حمله آنها هستند ، شما بانوان در پشت جبهه ، آن فعالیتی را می کنید که آن سلحشوران در جبهه ها ، و همانطوری که آنها مشغول فعالیت هستند ، شما مشغول فعالیت هستید ، یک راه از راه ساختن خود و جوان های خود و خانم های جوان و یک راه از راه پشتیبانی به آنهائی که در جبهه هستند و این یک امری است که بسیار مورد تشکر است و بسیار ارزنده است و در پیش خدای تبارک و تعالی ارزندگی شایان دارد . و اما هر کاری که انسان اشتغال به آن دارد ، خصوصا کارهای اسلامی و انسانی ، البته یک دسته هم پیدا می شوند که در مقابل این کارها برای اینکه یا حس حسادت دارند و یا حس رقابت و اینها ، یا انحراف دارند ، البته آنها مخالفت می کنند و شما کسانی که مشغول به این مؤ سسه هستند و مدیران این مؤ سسه هستند و کسانی که در

این مؤ سسه مشغول خدمت هستند و کسانی که در این کلاس های درس مشغول درس خواندن هستند ، توقع این را نداشته باشید که همه بانوانی که هستند و همه زن هائی که هستند با شما موافق باشند . هستند در بین اشخاص کسانی که آنها نمی توانند این مسائل اسلامی را ببینند و بعضی از آنها مسائل اسلامی را یک مسائلی می دانند که با تمدن شرق چون مخالف است ، با تمدن غرب چون مخالف است از این جهت ارتجاعی است . پیشرفتگی را آنها به این می دانند که یا تابع غرب باشند و غرب زده و یا تابع شرق باشند و شرق زده و امروز که ایران دست رد به سینه هر دو گروه زده است و نه متمایل به شرق است و نه متمایل به غرب و می خواهد انسانی زندگی کند ، با شرافت و ارزندگی انسان شروع کند به کار ، البته کارشکنی هست لکن آنهائی که کارشکنی می کنند اگر مسلمان هستند این خدمت بزرگی که این خانم ها و این بانوان دارند می کنند و پیش خدا خدمت شایسته است ، از معاصی کبیره است که کارشکنی در این موضوع بکنند و اگر چنانچه آنها هستند که پایبند به اسلام نیستند و می خواهند هرزگی بکنند فصل هرزگی گذشت ، دیگر به شما اجازه نمی دهند بانوان ایران که کارهائی که سابق می کردید این کارها را اعاده بدهید . و من باید از همه شماها تشکر کنم و البته شماها بحمدالله مشغول فعالیت دینی هستید و بینش سیاسی هم در بین شماها هست و

در بین بانوان ایران ، هم بینش دینی هست و هم بینش سیاسی و از آن چیزی که شما را باز می داشت از اینکه فعالیت سیاسی و دینی بکنید آن موانع مرتفع شد و امیدوارم به زودی شما به یک پایه ای برسید که هر کدامتان بتوانید عده ای را تربیت کنید . و انشاءالله ایران یک ایران زنده ، یک ایران پاینده ، یک ایران مقاوم در مقابل شرق و غرب و در مقابل آنهائی که در مقابل ما ایستاده اند باشد .

کشورهای غیر متعهد اول باید کنفرانس خودشان را از عناصر وابسته تصفیه کنند

و اما یک کلمه هم راجع به مسائلی که در این اوقات پیش آمده است عرض کنم . یکی از مسائل ، این کنفرانس سران به اصطلاح غیرمتعهدهاست . این کنفرانسی که سران اول در سابق تاءسیس کردند افراد بسیار متعهدی به اسلام و به کشورهای خودشان بودند و غیر متعهد نسبت به قدرت های بزرگ ، لکن امروز مخلوط شده است از یک جنس های مختلف ، بسیاریشان آنها هستند که غیر متعهدند و بعضی از آنها ، آنها هستند که اگر اینها غیرمتعهد باشند ما متعهد نباید باشیم . اگر بنا باشد که حسین اردنی و حسن و حسنی مبارک و امثال اینها غیرمتعهدند همه غیرمتعهدند پس نباید بگویند که یک دسته متعهد ، یک دسته غیرمتعهد . و از کارهائی که باید این کنفرانس متعهدین غیرمتعهدین انجام بدهند که در راءس همه کارهاست و باید بعدها هم این مطلب را انجام بدهند این است که اول متعهد و غیرمتعهد را از هم جدا کنند . هر کس ادعا کرد که من غیرمتعهدم ، در بین خودشان

راه ندهند . چه بسا افرادی که وابستگی آنها و غلام حلقه به گوش بودن آنها نسبت به شرق و نسبت به غرب از آن متعهدینی که هستند زیادتر است و اگر وارد اینها باشند و نفوذ در اینها بکنند راه را منحرف می کنند و دیگران را منحرف می کنند .

باید اول این کشورهای غیرمتعهد ، این کشورهایی که می خواهند مستقل باشند ، این کشورهائی که خودشان را غیرمتعهد می خواهند . . . بکنند اول تصفیه کنند این مجلس خودشان را ، این کنفرانس خودشان را ، این جنبش خودشان را ، تصفیه کنند از عناصری که اینها به اسم غیرمتعهد وارد می شود و می خواهند خدمت کنند یا به آمریکا که اکثرا اینطورند یا به شوروی که آن هم بسیارند . اگر اینها در بین شما باشند نمی گذارند که شما غیر متعهد بمانید ، نمی گذارند که شما برای کشورهای ضعیف کار بکنید ، نمی گذارند که شما وابستگی های خودتان را از کشورها جدا کنید . اینها در شعار از شما پیش اند . شما ببینید که در این کنفرانسی که اخیرا همین چند روز تاءسیس شد و پایان یافت یکی از کسانی که طرفداری کرد آمریکا بود . آمریکایی که همه عالم را می خواهد تحت قدرت خودش بیاورد ، اگر چنانچه این کنفرانس را او می ترسید ازش گمان می کرد که این کنفرانس بر ضد او خواهند قیام کرد ، هیچ وقت از او تعریف نمی کرد ، از اینها تعریف نمی کردند ، لکن آنها از این کنفرانس تجلیل کردند . برای اینکه

دلبستگی آنها به افرادی است که وارد این کنفرانس شده اند مثل حسین اردنی و حسنی و امثال اینها و صدام ، اینها وارد شدند به اسم اینکه ما غیرمتعهد هستیم و این غیرمتعهدها می خواهند همه شما را به مثل خودشان غیرمتعهد بکنند . اگر شما بخواهید که واقعا یک جمعیت غیرمتعهد ، یک سران غیرمتعهد باشید و بتوانید به آن عدم تعهد خودتان عمل بکنید ، در راءس امور تصفیه است . اگر یک نفر فاسد در بین شما باشد نمی گذارد کار شما انجام بگیرد . باید اول امثال اینها را ، صدام را ، حسین را ، حسنی را ، حسن را و امثال اینها را از بین خودتان طرد کنید تا بتوانید یک کنفرانس صحیح تشکیل بدهید و یک جنبش غیرمتعهد باشد . والا هر چند سال یک دفعه شما اجتماع می کنید با آنهمه زحمت ، با آنهمه خرج ، با آنهمه گرفتاری ، بیش از یک مسائلی که طرح می شود و گفته می شود و بعدش هم عمل نمی شود ، بیش از این کاری انجام نمی دهید و این برای این است که بین شما نمی گذارند اینهایی که نفوذ کرده اند نمی گذارند که کارها انجام بگیرد . باید در راءس امور این باشد که اینها کنار بروند و خودتان بنشینید ، همانطور که ایران دستش را پیش هیچ کس دراز نمی کند و نکرده است در این چند سال و مستقل ایستاده است و زن و مردش ایستاده است در مقابل آمریکا و در مقابل شوروی و در مقابل هر غیر !!! هر متعهدی

. اینها غیر متعهدند واقعا ، نه تعهد فرهنگی دارند ، نه تعهد !!! چیز !!! نظامی دارند ، نه تعهدهای دیگری دارند اما اگر باشد اگر یک جایی باشد که بگویند که ما تعهد نظامی نداریم اما تعهد فرهنگی داشته باشند تعهد فرهنگی بدتر از تعهد نظامی است ، وابستگی است نه تعهد . آنها هم که می گویند تعهد و لاتعهد ، اصلا شما وابسته هستید و غلام حلقه به گوش اینها ، بعضی از اینها هستند . اگر بخواهید که متعهد نباشید باید اساس را عوض بکنید نه تعهد از یک راه نظامی ، فقط باید شما غیرمتعهد و غیر وابسته باشید ، در صنعت ، در فرهنگ ، در همه اموری که یک کشوری احتیاج به آن دارد ، اگر اینطور شد غیرمتعهد می شوید و می توانید سرپای خودتان بایستید و اگر این افراد وارد شما باشند نمی گذارند شما غیرمتعهد بمانید و شما را وابسته می کنند و شما را بدتر از تعهد درست می کنند برای اینکه تعهد طرفینی است این برای او تعهد می کند او برای این تعهد می کند اما اینها می خواهند وابسته کنند و بی چون و چرا همانطور که خودشان وابسته هستند و برای آنها کار می کنند و همه دارائی کشور خودشان را با آن فقرائی که سرتاسر کشورشان هست به جیب ابرقدرت ها می ریزند اینها وقتی که وارد بشوند در بین شما همین کار را سر شما در می آورند . من امیدوارم که غیرمتعهدهای واقعی در فکر بیفتند و این اشخاص فاسد تفاله را بیرون بریزند تا بتوانند

برای کشورهای خودشان و برای ملت های ضعیف یک کاری انجام بدهند .

انشاءالله خداوند به همه شما سلامت و صحت عنایت کند و همه ما و شما را فعال کند در راه خدمت به مستضعفین ، در راه خدمت به مستمندان ، در راه سواد آموزی ، در راه آموزش ، در راه پرورش و همه شما انشاءالله به خدا سپرده باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/1/62

پیام امام خمینی به مناسبت حلولسال نو (خطاب به ملت ایران )

بسم الله الرحمن الرحیم

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که این سال جدید را به همه مسلمین جهان و مسلمان های ایران و خصوصا قشرهای مجاهد ، بازماندگان شهدا ، بازماندگان خود معلولین و متعلقین آنها و بسیجی ها و همه قوای مسلح ارتش و غیرارتشی ، سپاه پاسداران و همه اینها مبارک کند و بر ملت ایران انشاءالله این سال مبارک باشد و سالی باشد که پیروزی دنبالش باشد . انشاءالله در این سال پیروزی برای ملت های مظلوم جهان و مسلمانان جهان مقدر شود و برای ما و برای ملت عزیز ایران این نعمت هائی که خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت فرموده است قدردانی کنیم ، قدردانی کنند . خداوند به همه عالم نعمت فراوان داده است و قابل احصاء نیست و ما هم قدرت بر اینکه احصاء کنیم نعمت های خدای تبارک و تعالی را نداریم لکن (اما بنعمه ربک فحدث ) تا آن اندازه ای که می توانیم آن چیزی که به ملت ما خدای تبارک و تعالی عنایت فرموده است بسیار است ، از آن جمله نجات از آن انحطاط فرهنگی و اخلاقی و وصول به مراتبی

از مراتب اخلاق و فرهنگ و پیروزی در جبهه ها و بالاتر از آن پیروزی بر نفس که برای جوان های ما در قشر وسیعی حاصل شده است و من امیدوارم که برای همه ما این پیروزی معنوی و این تسلط بر نفس و این تسلط بر شیطان نفس حاصل بشود و ما امروز غرق به نعمت هائی هستیم که نمی توانیم آن نعمت ها را شکرگزاری کنیم الا به طور اجمال که از خدای تبارک و تعالی تشکر می کنیم که به ما یک همچو ملتی عنایت فرموده است که در همه جبهه ها ، در همه صحنه ها حاضرند و ما را و جوان های ما را و بانوان ما را از آن منجلابی که برای آنها درست کرده بودند خداوند نجات مرحمت فرمود و جوان هائی که می رفت بکلی از دست اسلام و از دست مسلمین بروند خداوند به ما برگرداند و آنها را همچو متعهد کرد که الان برای شهادت داوطلب می روند و در جبهه ها در حالی که جنگ می کنند تکبیر می گویند ، نماز می خوانند و در شب ها مناجات با خدا می کنند و اینها از نعمت هائی است که ما باید تشکر کنیم . بانوان ما را که البته یک حدودی شان را به راه غیرصحیح هدایت کرده بودند و می رفت که باز بیشتر بشود خداوند به ما عنایت فرمود و نجات داد از آن چیزهائی که به دست استکبار و به دست اشخاصی که نوکر استکبار بودند خدای تبارک و تعالی ما را از آنها نجات داد ، بانوان ما را

نجات داد که امروز بانوان ما به طوری غرق در نعمت خدا هستند و خودشان هم شاید از آن نعمت های بزرگ الهی غافل باشند که حدی ندارد و من امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به این ملت که در حال مظلومیت است و همه کشورهای دنیا الا معدودی که با ما دشمن هستند ، با این ملت برای خاطر اسلام ، خداوند این ملت را تقویت کند و دشمنان اینها را از بین ببرد و این روز سعید را بر همه سعادتمند کند . نکته ای که می خواستم عرض کنم این است که در اعیادی که مسلمین اسلام به ما عنایت فرموده است ، در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه می کند همه اش ذکر و دعاست ، نماز است ، روزه است ، ذکر است ، دعاست و در این عید هم که عید ملی است و اسلامی نیست لکن اسلام هم مخالفتی با او ندارد باز می بینیم که در روایتی که وارد شده ، از آداب امروز روزه گرفتن است ، از آداب امروز دعا کردن است ، نماز خواندن است و این به ما می فهماند که ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را ، آزادی خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و غیر عیدش تذکر داشته باشد ، ذکر خدا بکند ، یاد خدا باشد ، برای خدا باشد . حتی در عیدش دستور روزه است ، دستور استحبابی ، روزه ای که باید انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه به خدای تبارک و تعالی شود ، و

این دلیل بر این است که ما باید هر قدمی که برای پیروزی پیش می رویم ، هر قدمی که برای ساختن کشورمان پیش می رویم ، چند قدمی برای ساختن خودمان ، برای پیروزی بر نفس خودمان ، برای پیروزی بر شیطان باطنی خودمان قدم برداریم .

من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که خداوند این ملت را و این جوان های عزیز ما را و این شهدای ما را و تمام معلولین ما را ، همه را غرق به رحمت خودش کند و ما را به هدایت خودش به راه راست هدایت بفرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/1/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت دولت ، فرماندهان وپرسنل نیروهای سه گانه ارتش و سپاه ، اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه ، مسؤ ولانشهرداری ، گروهی از مسؤ ولان لشکری و کشوری و اقشار مختلف مردم (به مناسبتحلول سال جدید)

عنایت حق تعالی مردم را وادار کرده است به خدمت

بسم الله الرحمن الرحیم

من در این آغاز سال جدید تبریک به همه آقایانی که در این محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصا رزمندگانی که در جبهه ها مشغول به فداکاری هستند و بازماندگان شهدای عزیز و به معلولین و متعلقین به آنها تبریک عرض می کنم و من امیدوارم که همانطوری که خداوند تبارک و تعالی از ابتدا این نهضت قدم به قدم ما را هدایت فرموده اند به راه پیروزی ، عنایات خودشان را برای پیروزی اسلام و مسلمین مستدام بدارد . آنچه که در این چند سال شده است آقایان شمه ای از آن را فرمودند و البته احصاء تمام آنها نمی شود که به این گفتارها و مجالس احصاء کرد و نه ما قدرت این را داریم که احصاء کنیم . و من کرارا به متصدیان امور عرض کرده ام که کارهایی که انجام داده اید با آن حجم بسیار ، به ملت بازگو کنید خصوصا می

بینید که تمام رسانه های گروهی و تمام اشخاص منحرف دائما به گوش جهانیان القاء می کنند که این پیروزی برای اسلام تا کنون حاصل نشده است ، بلکه این جمهوری رو به زوال است . آنچه که عمل کرده اید به مردم بگویید ، ممکن است که این تبلیغات در بین یک دسته از مردم که آشنای به مسائل نیستند یک وقت خدای نخواسته تاءثیر بگذارد . ما آن مقداری که از متصدیان امور شنیدیم ، در هر جنبه ای از جنبه ها ، دیدید که حجم کاری که این جمهوری اسلامی برای طبقه ضعیف و مستضعفان کرده اند ، یک حجم بزرگی است که در طول سلطنت این پدر و فرزند خلف حاصل نشده است . می بینیم که در هر جا اینها می روند ، متصدیان می روند و عمل می کنند ، مردم آنجا تقریبا به آنها می گویند که ما چه نداریم ، چه نداریم . حتی اینها یک راه درست برای این مستمندان و بیچاره ها درست نکردند و یک درمانگاه برای این روستاها درست نکردند و این روستاها در کمال مظلومیت بسر بردند . و در این مدت کمی که با تمام گرفتاری های داخلی و خارجی مبتلا بوده است جمهوری اسلامی ، متصدیان امور و خود ملت آنقدر کار کردند که متوقع نبود در آن گرفتاری ها بتوانند ، لکن چون عنایات حق تعالی پشت سرشان هست و مردم را همان عنایات وادار کرده است به خدمت ، از این جهت توفیق بسیار حاصل شده است .

هر رشته ای ، این کوخ نشینان بوده اند .

طبع کاخ نشینی منافات دارد با ترتیب صحیح ، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تاءلیف و زحمت . اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید گردش کنید و پیدا کنید ، اگر موفق بشوید ، یکی دو تا و چندتاست . تمام مصنفین از این کوخ نشینان بودند تقریبا و تمام مخترعین از همین کوخ نشینان بودند تقریبا . ما وقتی که در مذهب خودمان ملاحظه می کنیم که فقه ما آنطور غنی است و فلسفه ما آنطور غنی است ، آن اشخاصی که این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاص که این فلسفه را به این غنا رساندند کاخ نشینان نبودند ، کوخ نشینان بودند . (شیخ طوسی ) که مبداء این امور و ارزنده ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است یک کاخ نشین نبوده است ، اگر کاخ نشین بود نمی توانست این کتبی که تحویل جامعه داده است و این شاگردهائی که تحویل جامعه داده است تحویل بدهد . در قشر مرفه نمی شود یک همچو کاری انجام بگیرد . وقتی که در متاءخرین از علما ملاحظه می کنیم می بینیم که صاحب (جواهر) یک همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و این کاخ نشین نبوده یک منزل آنطور که نقل می کنند در آنوقتی که ایشان این کتاب را نوشته اند سرداب در نجف نبوده ، سرداب را (شیخ انصاری ) از ایران برای نجف سوغات برده ، یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان باز بوده به یک دالانی از قراری که نقل می کنند

!!! که در آن هوای گرم نجف یک نسیمی ، نسیم داغی می آمده است و ایشان مشغول تحریر (جواهر) بودند . از یک آدمی که علاقه به شکم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد این کارها نمی آید ، طبع قضیه این است که نتواند . زندگی (شیخ انصاری ) را همه شنیده یعنی بسیاری شنیده اید چه وضعی داشته است در زهد . اگر نبود آن وضع ، نمی توانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمی توانست آن کتاب های ارزنده را تحویل جامعه بدهد .

ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم

ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم . اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آنطوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد ، در جامعه ما تحقق پیدا کند ، مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید ، خود کاخ نشینی این خوی را می آورد ، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است . توجه کنید که مبادا این ملتی که الان کوخ نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه ها و پشت جبهه ها ، این کوخ نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ نشینی و خوی اینکه توجه به کاخ ها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را . آن خوی کاخ نشینی مضر است ، خودش مضر نیست ، خویش مضر است لکن خود او ، این خوی را دنبال دارد . کسی

که تمام توجهش به دامداری است او نمی تواند آدم بشود ، کسی که تمام توجهش به باغداری است او نمی تواند یک انسان مفید واقع بشود . آنهائی که دامداریشان مفید است برای جامعه ، آنها توجه به دامداری ندارند ، آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان کوخ نشینانند و آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است آنها هم اینطور ، لکن وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخ نشینی در بین مردم باشد ، این اسباب این می شود که انحطاط اخلاقی پیدا بشود . اکثر این خوی های فاسد از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است و شما امروز در جامعه خودتان وقتی ملاحظه بکنید ، در جامعه اهل علم !!! عرض می کنم !!! که مدرسه نشین ها ، اینها که زحمت می کشند و کار برای این جمهوری اسلامی می کنند ، اینها همین کوخ نشین هایند . حجره های مدرسه را بروند ببینند که چی است وضعش و فعالیت شان چیست ، منزل علمای اسلام را بروند ببینند چی است وضعش و کارشان چی است ، منزل مدرسین جامعه های ما را بروند ملاحظه کنند ببینند که منازلشان چی هست و کارشان چی است . و ما بحمدالله امروز همه دست اندرکارهایمان کاخ نشین نیستند ، دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست . آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد ، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم . آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود

و به کاخ نشینی توجه بکند ، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود . آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند ، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . ما در طول مشروطیت از این کاخ نشین ها خیلی صدمه خوردیم ، مجلس های ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشین ها بودند و همین معدودی که از کوخ نشین ها بودند از خیلی از انحرافات جلو می گرفتند و سعی می کردند برای جلوگیری . آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاءثیر بکند ، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم .

مادامی که این ملت ، این حالی که الان دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی و این جوان های ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل می خرند ، مادامی که این محفوظ است ، این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچ کس نمی تواند به او تعدی کند . آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما را پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد ، آن روز است که ابرقدرت ها می توانند در

ما تاءثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند . همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشین ها تباهی داشته است . این سلاطین جور که همه کاخ نشین تقریبا بودند ، اینها به فکر مردم نمی توانستند باشند ، احساس نمی توانستند بکنند فقر یعنی چه ، احساس نمی توانستند بکنند بی خانمان یعنی چه ، اینها اصلا احساس این را نمی توانستند بکنند . وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است ، گرسنگی معنایش چی است ، این نمی تواند به فکر گشنه ها و به فکر مستمندان باشد . لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است ، دیدند ، چشیدند فقر را ، احساس می کردند ، ملموس شان بوده است که فقر یعنی چه ، اینها می توانند به حال فقرا برسند . کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد ، در مجلس ما ، در ارگان های دولتی ما ، در مجاهدین ما ، در ارتش ما ، در قوای مسلحه ، در قوای قضائیه باید این معنویت محفوظ بماند ، توجه به خدا محفوظ بماند . توجه به خداست که یک نفر را از این صحرای گرم عربستان و از آن مرکز همه جهالت ها منبعث می کند و یک همچو بساط عالی و یک همچو انسان هایی را تربیت می کند و یک همچو ملتی را ایجاد می کند . از شاهنشاهی این چیزها نمی آید . شبان است که می تواند راه بیفتد و در مقابل فرعون بایستد . از

یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمی آید . ما باید آدم تربیت کنیم ، نه شکمباره . اسلام می خواهد انسان درست کند ، اسلام می خواهد که استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود . اینهایی که الان هم برای ملت های خودشان آنطور تباهی ایجاد می کنند اینهایی اند که در کاخ نشسته اند و نمی دانند گرسنگی یعنی چه ، فقط توجه به منافع خودشان دارند و می بینند که امریکا منافع خودشان را حفظ می کند ، منافع خودش را حفظ می کند و منافع اینها هم تا آن حدودی که اینها محفوظ باشند برای خودش ، حفظ می کند . یک همچو اشخاصی نمی توانند به فکر ملت و استقلال ملت باشند . اینهایی که همه توجه شان به این است که کاخ برای خودشان درست کنند ، حتی برای حیوانات خودشان ، برای سگ های خودشان کاخ درست می کنند اینها ، اینها نمی توانند به فکر مردم و آن گرسنه هایی باشند که در کشورهای خودشان هست و لهذا می بینیم که نفت همین بیچاره را می برند به جیب آمریکا می ریزند و ملتشان آنطور گرسنه و پابرهنه هستند . اینها احساس دیگر ندارند ، اینها احساس انسانی از دست شان رفته . این توجه به زرق و برق دنیا انسان را از آن احساس انسانی اش می برد ، یک حیوان است در بین مردم راه می رود . کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین این ملت . با معنویت است که شما می توانید استقلال

خودتان را حفظ کنید و آزادی خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسید .

مساءله قضا یک مساءله ای است که به عهده اهل علم است

و اما گرفتاری هایی که ما الان داریم و باید دنبالش برویم یکی مساءله قضاوت است . این را من سابق هم عرض کردم و دیروز یک نفر از شورای قضایی آمد پیش من و گفت ما امروز در عین حالی که بسیار کار کردیم و بسیار خوب شده است اوضاع قضا ، معذلک کمبود داریم از حیث قاضی . ایشان گفتند که ما الان 120 نفر قاضی معمم لازم داریم ، روحانی لازم داریم و من قبلا هم عرض کرده بودم که ما دست احتیاج را به این حوزه ها دراز می کنیم ، حوزه های بزرگ مثل حوزه قم (قم خیلی کار کرده است در این امر) مثل حوزه اصفهان ، مثل حوزه مشهد ، آذربایجان . آقا ، مساءله قضا یک چیزی است که به عهده شماست ، مساءله قضا یک مساءله ای است که به عهده اهل علم است ، اینها مسؤ ول هستند پیش خدا و نمی شود که انسان بنشیند نگاه کند و قضاوت به وضعی باشد که نتوانند ، شورای قضایی نتواند در هر جا یک قاضی متوسط بفرستد . البته آن قضایی که اسلام فرموده است و آن شرایطی که اسلام فرموده است آن در باید به تدریج به دنبالش برویم ، باید حوزه ها دنبال این مطلب بروند که قاضی به آن نحوی که شارع مقدس مقدر فرموده است پیدا بکنند ، لکن امروز که ما دستمان از آن مرتبه بالا کوتاه است نباید بنشینم تا اینکه قضاوت به

حال سابق باقی بماند . باید ما کوشش کنیم و آنقدری که می توانیم حوزه ها باید کوشش کنند و افرادی که الان در حوزه ها هست و صلاحیت دارند از برای این

کار و در حوزه ها هم مدرس مثلا نیستند ، مشغول کارهای تدریسی و امور اینطوری نیستند اینها ، خوب اشخاص زیادی هستند که می توانند بروند ، از حوزه اصفهان می تواند یک عده کثیری را ، از مشهد می شود ، از تبریز می شود ، از اینجاها می شود ، از حتی دهات هم ما داریم افرادی را ، که این کاری است که باید انجام بگیرد . ما هی بنشینیم که کی برای ما انجام بدهد ، کی قوه قضائیه را اداره کند ، غیر از حوزه های علمیه ، کی قدرت این مطلب را دارد ؟ البته ، هم باید به فکر آتیه باشند و درست کردن یک قاضی های صالح بزرگ و هم الان ما گرفتار هستیم و بخواهد معطل بماند قضا ، بخواهد معطل بماند اصلش رسیدگی به گرفتاری های مردم ، امروز با اجازه فقها ، خوب ، یک عده ای باید متصدی این امر بشوند که می دانند به طور فرض کنید تقلیدی هم حتی کار را انجام بدهند و این یک تکلیفی است از برای همه ما . و یکی هم خود قوه قضائیه ، قوه قضائیه باید توجه بکند که سر و کارش با جان و مال مردم است ، نوامیس مردم ، سر و کار این با آنهاست و باید افراد صالح در آنجا باشند ، سالم باشند و توجه بکنند

که خطای قاضی بزرگ است ، عمدش مصیبت بار است ، خطایش هم بزرگ است ، باید خیلی در این معنا توجه کنند و آن چیزی که من عرض کردم در آن اعلامیه ای که دادم ، راجع به این اعلامیه 8 ماده ای ، البته دنبال کردند ، تعقیب کردند لکن تعقیب بیشتر لازم است ، باید با قدرت و قوه دنبال این بروند که نابسامانی های این کشور رفع بشود .

ما از شکر خدا نباید غافل باشیم

حالا اگر یک کلمه من وقتی می گویم باید بشود ، الان ، شب وقتی که باز می کنیم رادیو فلان و فلان را ، می گوید که معلوم می شود اصلش در ایران به هم خورده همه اوضاع ، برای اینکه فلانی گفته است که باید چه بشود . اگر در قرآن گفت که مردم تقوا داشته باشید ، معلوم می شود در اسلام اصلا تقوا نیست ؟ ! قرآن گفته تقوا پیدا کنید . خوب ، ارشاد مردم ولو اینکه خوب باشند ، یک امر راجح است . خدای تبارک و تعالی پیغمبر را نصیحت می کند ، امر به تقوا می کند ، حالا اگر رادیوی فلان بگوید که خوب ، خدا به پیغمبر گفته است که (یا ایها النبی اتق الله ) پس معلوم می شود تقوا نداشته ؟ ! نخیر .

!!! اینها !!! من الان یکی از نعمت های بزرگی که می خواستم عرض بکنم این وضعی است که ما الان در ایران داریم ، ما نمی توانیم از عهده این شکر بربیاییم که ما در همه بلاد الان ، هم ائمه جمعه مان ،

هم مردم ، همه توجه دارند به اسلام ، هم همه ائمه جماعات ، زن و مرد ، مردم توجه دارند . شما این نماز جمعه هایی که در ایران ، سرتاسر ایران بپا می شود ملاحظه می کنید که در حال سر ما با آن وضع سرما ، در رطوبت ، در یخبندی وارد می شوند ، در آن گرمای تابستان هم در بلاد گرم وارد می شوند ، در این بلاد جنگزده مثل آبادان که هر روز مورد تجاوز جنایتکاران است باز هم نماز جمعه بپا می شود و مردم در نماز جمعه حاضر می شوند . این چی است ؟ این چه چیزی است که برای ما حاصل شده ؟ این را کی کرده غیر از خدای تبارک و تعالی ؟ این نعمت هایی است که خدا به ما داده .

ما بحمدالله الان یک مجلسی داریم ، که انشاءالله بهتر خواهد شد ، لکن مجلسی داریم که

خواست اسلام را دارد ایجاد می کند . وقتی که ملاحظه مجلس را می کنیم ، ملاحظه شورای نگهبان را می کنیم ، ملاحظه دولت را می کنیم . ملاحظه قوه قضائیه را می کنیم ، وقتی همه این را ما ملاحظه می کنیم اینها مورد تشکر است که یک دسته ای از همین مردم ، نه آن بالانشین ها و کاخ نشین ها ، از همین مردم متعارف خودمان ، متصدی شدند و دارند زحمت می کشند برای این ملت . این ملت را هم تشکر از او می کنیم که دارد با کمال قدرت پشتیبانی می کند . ملت باید از این دولت

تشکر کند و قدردانی کند و دولت هم باید خدمتگزار این ملت باشد و از او تشکر کند . ملت باید از این قوای مسلح ، این جوان ها که دارند جان خودشان را برای حفظ نوامیس شما فدا می کنند ، دارند صحت خودشان را از دست می دهند و دارند زحمت می کشند برای حفظ شما ، باید قدردانی بکنند و می کنند . ما از شکر خدا نباید غافل باشیم که یک همچو وضعی الان ما داریم ، وقتی می رویم جبهه ها می بینیم که جبهه ها جوان آنطور مشغول فعالیت هستند و مشغول جانبازی هستند ، وقتی می رویم در بیمارستان ها ، این بیمارها آنطور ، این علیل ها ، اینهایی که در جنگ معلول شدند ، اینهایی که زخمی شدند ، آنطور روحیه اسلامی دارند الان همه شما ژاندارمری آنوقت چی بود ، حالا چی هست ؟ ارتش آنوقت چی بود ، حالا چی هست ؟ ستاد ارتش آنوقت کی ها بودند ، حالا کی هست ؟ همه چیز بحمدالله عوض شده است . ما باید شکر خدا را بکنیم و این را حفظش کنید ، حفظش به این است که با هم باشیم . آقا ، همه دنیا مخالف ماست ، ما خودمان باید با هم باشیم ، هستیم با هم ، حالا شب نگویند که معلوم شد همه شان به هم ریختند ، لکن تذکر همیشه لازم است .

در مجلس مخاصمه در کار نیست ، مباحثه علمی است

انسان ، یکی از نکاتی که در قرآن مکرر هست یا مکررات ، برای اینکه قرآن یک آدم سازی می خواهد بکند . قرآن تاریخ نیست

، اگر تاریخ بود ، در تاریخ ، کتاب تاریخ یک قصه را نوشت ، ثانیا اگر بنویسند زیادی نوشته اند ، اما کتاب اخلاق باید مکرر باشد . کسانی که اخلاق می خواهند برای مردم بگویند ، باید بگویند ، بگویند تا توی مغزشان بکنند ، با یک دفعه گفتن درست نمی شود . یکی از نکات بزرگی که قرآن کریم ، مکررات را می بینید دارد ، اینها مکررات نیست ، سبک انسان سازی اینجوری است ، هر صفحه را باز می کنی دعوت به تقوا ، دعوت به خوبی ، دعوت به چی ، صفحه را هم باز می کنی ، قصه موسی را چندین مرتبه ذکر می کند ، قصه ابراهیم را چندین مرتبه ذکر می کند ، قصه نمی خواهد بگوید که ، یک دفعه وقتی گفت ، خوب ، بس است . اینهایی که قرآن را نمی شناسند ، این خارجی ها که نمی فهمند قرآن چی است ، می گویند خوب بود باب باب باشد ، هر بابی یک کلمه ای باشد دیگر . قرآن آمده آدم درست کند ، آدم درست کردن به یک دفعه گفتن نمی شود . معلم اخلاق با یک دفعه بگوید و تمام کند برود نمی شود ، باید در یک مجلس هم ده مرتبه یک مطلب را هی بگوید ، بگوید ، بگوید تا در دل ها بنشیند . ما باید دائما به هم سفارش کنیم . حوزه های علمیه به دولت و به ملت و به اینها باید سفارش کنند ، دعوت به تقوا کنند ، دعوت کنند به وحدت ،

دعوت کنند به تقوا ، مردم ، هرکس با هم

می نشیند این دعوت را بکنند ، اهل منبر که می کنند و باید زیادتر بکنند ، مجلس باید در بین صحبت هایشان مردم را بسازند . جنگ مجلس ، مثل جنگ دو فقیه می ماند ، نه این است که اینها اختلاف دارند . خوب ، فقها با هم اختلاف دارند ، از صدر اسلام تا حالا اگر این نظرها تصادم با هم نمی کرد فقه ما به این قوت نبود ، نظرها باید تصادم کنند ، دعوا شود باید سر آن . بعضی حوزه هایی که ما ادراک کردیم دعوا بود ، استاد یک چیزی را می گفت ، شاگرد می ایستاد در مقابلش می گفت ، او می گفت ، این گفت ، او می گفت تا یک مطلب را دیگران استفاده می کردند از آن ، در مجلس هم باید اینجور باشد . مخاصمه در کار نیست مباحثه علمی است ، مباحثه اخلاقی است ، باید اخلاق به مردم یاد بدهد ، دعوا نباید باشد در آن .

باید همه به هم خدمت کنند و حسن نیت داشته باشند

و همین طور مادامی که ما منسجم هستیم با هم ، دست هایمان تو هم است و دعای وحدت می خوانیم ، هستیم . آن روزی ما از بین خواهیم رفت که این دست ها از بین هم بیرون برود ، این به او بد بگوید ، او به او بد بگوید ، او اشکال به او کند ، او اشکال به او بکند . و ما بحمدالله الان یک ملتی داریم که دست شان در دست هم است و کسی نمی تواند

به این ملت آسیب بزند . این پشتیبانی از هم و این کمک کردن ، حوزه ها به دولت ، به قوه قضائیه ، به مجلس کمک کنند ، مجلس به آنها کمک کند ، دولت به همه کمک کنند ، مردم به هم کمک کنند . این باری که الان به دوش دولت هست نمی تواند تنهایی این بار را بردارد . این یک مساءله واضحی است ، اگر پشتیبانی این ملت نباشد ، اگر پشتیبانی همه قشرها نباشد همه به هم می خورد و هیچ کاری نمی شود کرد . اینکه تا الان شما پیروز شدید برای این است که پشتیبان شما خود ملت هست و خدای تبارک و تعالی این ملت را بعث کرده است به اینکه پشتیبان شما باشد . وقتی شما خوب کار کنید برای ملت ، آنها هم پشتیبانند . وقتی دولت خوب کار کند برای ملت ، پشتیبانند .

وقتی مجلس خوب کار کند برای مردم ، پشتیبان هستند . مردم باید پشتیبان ملت و پشتیبان دولت باشند ، پشتیبان مجلس باشند ، پشتیبان قوه قضائی باشند و همه به هم خدمت کنند ، همه حسن نیت داشته باشند برای خدمت کردن به هم و بدانند این خدمت عبادتی است که کمتر عبادت به این بزرگی هست . امروز برای حفظ اسلام باید ما از همه چیزهایی که در ذهن هایمان هست و کدورت هایی که فرض کنید یک وقتی داریم ، دست برداریم ، برای خدا با هم باشیم . اگر اینطور شد شما حفظ خواهید شد و اسلام را خواهید صادر کرد به همه دنیا .

و من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته ، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد ، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد و بدانید که به این زودی دیگر نمی تواند سرش را بلند کند . این الان یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است ، حفظ اسلام در ایران . و حفظ اسلام در ایران به وحدت شماهاست ، وحدت روحانی و مردم ، مردم و روحانی ، ارتشی و ژاندارمری و قوای مسلح با دولت ، همه اینها با هم . همه وقتی دست به هم دادیم و

همه شدیم (ید واحده علی من سواها) همانطوری که فرمودند که اینها دست واحد هستند بر سوایشان ، اگر دست واحد شدیم برای (من سواها) هیچ کس نمی تواند به ما ضرری بزند . آن روز به ما ضرر می خورد که خللی در وحدت ما پیدا بشود . هیچ کس نمی تواند در این کشور کودتا کند ، با وضع فعلی هیچ کس نمی تواند . آن روزی که اختلاف پیدا شد بین تان ، آن روز بدانید که آن شیاطینی که نشستند آنجا و نگاه می کنند ، آن شیاطین یک کودتاچی درست می کنند ، می تراشند ، اختلاف این کار را درست می کند . و ما امیدواریم که این وحدت محفوظ باشد و این سال جدیدی که آمده است ، وحدت ما زیادتر از آنوقتی که بوده است باشد و به برکت این وحدت ، ما هم معنویاتمان را درست کنیم و هم مادیاتمان را و هم فکری برای مستمندان ، فکری

برای این بیخانمان ها ، فکری برای اینها بکنیم .

ما باید به حال این مردم فقیر برسیم

و من امیدوارم که کسانی که تمکن دارند ، کسانی که خانه های زیادی دارند ، کسانی که چیزهای زیاد دارند گمان نکنند سعادتشان به این زیادی هاست . یک نفر آدمی که کم دارد ولی به اندازه معاش دارد ، این آدم لذت زندگی را ، همین زندگی مادی را ، لذتش را بیشتر از آن می برد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست . لذت زندگی را او نمی تواند بفهمد چی است . هزاران غذا در اینجا هست (شما گاهی وقت ها شاید دیده باشید در این چیزهایی که نمایش دادند ، مثلا در فیلم ها هست ) اینقدر غذا هست میل نمی کند که دست دراز کند ، نه اینکه نمی خواهد ، اصلا میل ندارد ، نه اینکه می خواهد حالا خودنمایی کند که من کم می خورم ، نمی تواند . یک درویش وقتی که یک نان پیدا می کند و می خورد لذتش از آن آدمی که صد تا کاخ دارد و نمی تواند استفاده کند بیشتر است . لذت به دارایی نیست ، لذت یک مطلبی است که انسان در خودش باید پیدا بشود و آن نمی شود الا اینکه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد . آن کسی که تزلزل دارد در زندگی ، شما خیال می کنید که حالا رئیس جمهور آمریکا با رئیس شوروی خیلی در رفاه هستند ؟ و تزلزلی که در دل آنها هست در هیچ کی نیست

، در هیچ فردی نیست ، هر یکی می خواهند دیگری را بخورند . نمی دانم شنیدید این را ، من شنیدم که گرگ ها وقتی که می خواهند بخوابند (جمعیت هستند و می خواهند بخوابند) رو به هم می خوابند ، یعنی یک دایره می شود ، هیچ کدام پشت به هم نمی کنند برای اینکه اگر پشت بکنند می ترسند آن یکی بخوردش . این ابرقدرت ها اینطوری هستند . الان آنقدری که آمریکا در فکر این است که شوروی را به هم بزند وضعش را ، آن هم در فکر این است که این را به هم بزند و همه سر این سلاح های هسته ای دعوا دارند . اینها تزلزل خاطرشان اینقدر زیاد است ، اینقدر از هم می ترسند ، این از او می ترسد ، او از او می ترسد . باید ما فکر باشیم که خودمان را در بین این تلاطمی که در دنیا هست حفظ کنیم و حفظ به این است که به اسلام گرایش پیدا کنیم و به احکام اسلام گرایش پیدا کنیم و به حال این مردم فقیر برسیم و به حال این اشخاصی که زحمت دارند برای این ملت می کشند ، به حال اینها دولت برسد ، مردم برسند . و من به اینهایی که دارای املاک زیاد هستند و دارای ثروت زیاد هستند ، به اینها عرض می کنم که یک قدری به حال این فقرا برسید ، اینها را از خانه هایی که فرض کنید حالا نشستند شما دو هزار تومان می گیرید می گویید من سه هزار تومان می خواهم

، خوب یک قدری کم چیز بکنید اینها هم زندگی داشته باشند . هی دنبال این نباشید که یک زوری تو کار بیاید . ما امیدواریم که احتیاج به این حرف ها نداشته باشد و خود مردم داوطلب این کار را حل کنند و این مستمندها را به یک زندگی ، آنها بیچاره ها قانع هستند به یک زندگی متوسط ، به یک زندگی که بتوانند اعاشه خودشان را بکنند ، بتوانند یک سایه سری داشته باشند . خداوند همه شما را انشاءالله موفق کند و این سال را به مسلمین و به همه شماها و به همه ملت های دربند و ملت عزیز خودمان این سال را مبارک فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 12/1/62

پیام امام خمینی به مناسبت آغاز پنجمین سال رسمیت جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

(ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون )

آغاز پنجمین سال رسمیت جمهوری اسلامی را به ملت شریف ایران و ملت های مظلوم تحت فشار ستمگران بومی و اجنبی تبریک می گویم و نجات ملت های در بند را از خداوند قادر متعال خواستارم . تبریک برای آنکه سال هائی که پشت سر گذاشتیم خصوصا سال قبل شاهد پیروزی ها عظیم سیاسی ، نظامی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی بوده ایم و بحمدالله تعالی ملت و مجلس و دولت و قوه قضائیه و قشرهای متعهد روحانی و دانشگاهی با سرافرازی و رو سفیدی در نزد خداوند متعال و جهانیان با قامتی افراشته از بوته امتحان پیروزمندانه خارج و امید جهانیان تحت ستم را به اسلام و قدرت معنوی و ظاهری آن در هر قدم

بیش از پیش جلب نموده اند و با همه نشیب و فرازها و رجز خوانی های جهانخواران و ریزه خواران پیوسته به آنان ، بر جهانیان ثابت نمودند که (ما النصر الا من عندالله ) و (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم )

خداوند تعالی عنایات خاصه غیبه خود را بر این ملت ستمدیده ارزانی فرمود که در آغاز پنجمین سال ، کشوری در تمام ابعاد آزاد و مستقل به طور معجزه آسا و پیروزمندانه به حیات انسانی اسلامی خود امید زایدالوصف بسته است ، و از هیچ قدرتی هراس به خود راه نمی دهد و دشمن های نظامی و سیاسی خود را به زانو درآورده است و به طور حیرت انگیز با همه فشارهای گوناگون ابرقدرت ها و وابستگان آنان و کمک های نظامی و تسلیحاتی و تبلیغاتی و مالی فراوان به دشمن اسلام و ایران ، تاکنون نظام جمهوری اسلامی به عنایت پروردگار از هیچ دولت و ملتی تقاضای کمک نکرده است و با پشتیبانی ملت و همت جوانان عزیز تمام چرخ های اقتصادی و نظامی به طور شایسته در مسیر اسلام در حرکت است و اگر انشاءالله تعالی ملت و دست اندرکاران نظام اسلامی به همین منوال ، یعنی متعهد به اسلام و احکام مقدس آن باشند ، هر سال از سال دیگر در تمام ابعاد و مراحل قویتر و سرافرازتر خواهند بود . و اینک لازم است چند تذکر ، گرچه تکراری است و ملت و دولت بحمدالله تعالی متوجه هستند ، بدهم :

1!!! همه می دانید و باید بدانیم مادامی که ملت پشتیبان مجلس و دولت و قوای مسلح

هستند و دولت و مجلس و قوای مسلح در خدمت ملت بویژه قشرهای محروم می باشند ، و جلب رضای خداوند را

در این خدمت متقابل ، می نمایند . هیچ قدرتی توانائی آسیب رساندن به این نظام مقدس را ندارد و اگر خدای نخواسته یکی از این دو یا هر دو از خدمت متقابل دست بردارند شکست جمهوری اسلامی و اسلام بزرگ ، اگر چه در دراز مدت ، حتمی است . بنابراین ترک این خدمت متقابل که به شکست اسلام و جمهوری اسلامی منتهی می شود از بزرگترین گناهان کبیره است که باید از آن اجتناب شود ، چنانچه این خدمت از واجبات بزرگ است که باید به آن قیام نمایند . برادران عزیز و خواهران محترم ! در این هنگام که ابرقدرت ها و قدرت ها از هر طرف برای نابودی جمهوری اسلامی و اسلام عزیز بر ما یورش کرده اند ، با غفلت از وظیفه و سهل انگاری ، دین و دنیای این ملت مظلوم در خطر است . برای حفظ نوامیس و شرف خود صبر را پیشه کنید و به خاطر بعض کمبودها و گرانی اجناس سستی به خود راه ندهید . گرانفروشان و محتکران بی انصاف گمان نکنند که این ظلم در حال حاضر چون سایر احوال است ، امروز این نحو جنایات که ممکن است به شکست جمهوری اسلامی منتهی شود ، کوشش در تضعیف اسلام است . اینجانب خوف آن دارم که خداوند قهار بر شما غضب فرماید و خدای نخواسته تر و خشک با هم بسوزند و راه گریزی در کار نباشد ، (اعوذ بالله من غضب

الحلیم ) بهتر است بازاریان محترم که استوانه فعال جمهوری اسلامی می باشند توطئه این بی انصاف ها را که لکه ننگی بر دامان آنان هستند ، با تدبیرات عاقلانه خنثی نمایند .

2 !!! اینجانب در آغاز سال جدید و سالروز رسمیت جمهوری اسلامی انتظار دارم که تمام نهادهای این جمهوری از مجلس و ارگان های دولتی و جهاد سازندگی و شورای نگهبان و شورایعالی قضائی و قضات محترم سراسر کشور و دادستانی های سطح کشور و قوای مسلح از ارتش و سپاه و بسیج و ژاندارمری و کمیته و شهربانی و نیروهای مردمی و عشایری (ایدهم الله تعالی ) همه و همه کوشش کنند در پیاده کردن احکام اسلام ، در افزایش تعهد به ابعاد مختلف این مکتب انسان ساز ، در مجاهده در راه حق و ساختن خویش در اصلاح درون و برون که خود با اصلاح آنان کشور رو به صلاح می رود . در رژیم های گذشته آنچه موجب فساد ملت بویژه قشر جوان شد فساد دستگاه حاکمه بود که چون سرطان به جان ملت افتاده بود و جوانان را به فساد سوق می داد ، و از همه کوشش لازمتر ، کوشش دو قشر روحانی و دانشگاهی در راه تهذیب و تربیت خود و جوانان عزیز همدوش با تعلیم تا حد تخصص است ، چرا که با فساد آنان عالم فاسد می شود و با صلاح آنان صالح . علمای اعلام و مدرسین عظام حوزه های علمیه بلاد و اساتید محترم و متعهد دانشگاه ها در نزدیک کردن هر چه بیشتر حوزه ها و دانشگاه ها کوشش نمایند .

اساتید محترم و متفکران متعهد دانشگاه ها و سایر مراکز تحصیلی که فساد رژیم سابق را لمس کردند و بدبختی هائی که از آن دستگاه فاسد نصیب ملت و کشورشان شد دریافتند ، برای رضای خداوند تعالی و برای حفظ استقلال و آزادی کشورشان در تربیت انسانی نونهالان همراه با تعلیم آنان کوشش کنند ، که علم و تخصص بدون تهذیب و تربیت ، بلائی است که امروز بشر مبتلای به آن است و می رود تا عالم را به آتش کشد و مسابقه و رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاح های مدرن اتمی و هسته ای که از مبادی شیطانی و نفسانی سرچشمه می گیرد ، چه مصیبت هائی برای بشریت دارد مگر آنکه دستی از غیب بیرون آید و بشریت را نجات دهد .

3 !!! لازم است در این زمان که کشور اسلامی ما مبتلا به جنگ تحمیلی است به قوای مسلح و رزمندگان عزیز ، این مدافعان اسلام بزرگ و کشور عزیز و به سایر متصدیان امور نظامی و انتظامی و امنیتی تذکر دهم که همانطور که تاکنون مشاهده و لمس کرده اید با وحدت و انسجام شماست که پیروزی در مرزها و در داخل کشور نصیب شما و ملت بزرگ ایران شده است ، کوچکترین غفلت از این امر و بالاتر از آن خدای نخواسته غفلت از یاد خداوند تعالی موجب سستی و تزلزل خواهد شد و زحمات چندین ساله تان و خون شهیدان عزیزمان به باد فنا خواهد رفت . توجه به معنویت و تکلیف الهی و یاد خداوند باعث می شود که این وحدت محفوظ و

این برادری برقرار ماند . خوف آن است که اسلحه در دست شما جوانان عزیز موجب غرور و سرکشی شود و آن تحول روحانی عظیم که در شما پیدا شده است از دستتان برود و شیطان نفس اماره شما را به دام کشد و با سوءرفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جای آن کدورت و جفا جایگزین شود و آن روز فاجعه ای است برای اسلام و مصیبت دردناکی است برای شما و یارانتان ، پس این اخوت و صفا را هر چه بیشتر حفظ نمایید تا همانطور که تاکنون از پشتیبانی بی دریغ ملت برخوردار بودید از این پس هم برخوردار باشید ، خداوند پشت و پناهتان باد .

4 !!! قوه قضائیه و هیاءت پیگیری و دیگر هیاءت های مربوط و منشعب از آنها در این سال جدید بر کوشش خود در اسلامی نمودن همه نهادها بیفزایند و با قدرت تمام به کج رفتاران و منحرفان مهلت ندهند که با اعمال غیرانسانی اسلامی خود عمدا یا از روی نادانی و بی بند و باری چهره مقدس جمهوری اسلامی را برخلاف آنچه هست نمایش دهند . باید عدالت اسلامی در حق آنان بدون غمض عین اجرا شود و لازم به تذکر است که در حق مجرمان و منحرفان از خدا بی خبر هم نباید از معیارهای اسلامی و حدود و تعزیرات مقرره تجاوز گردد که آن خود نیز از نظر عدالت اسلامی جرمی است که موجب کیفر است . از خداوند متعال توفیق و تاءیید آنان را می خواهم که طوری با قاطعیت و سرعت عمل نمایند که جمهوری

اسلامی بتواند ادعا کند که در کشور ما عدالت اسلامی را به طور کامل اجرا نموده است . و از امور لازم رسیدگی به حال زندانیان و پرونده های آنان است که برای تسریع در این امر لازم است هیاءت هائی برای رسیدگی به وضع آنان تعیین گردد تا هر چه زودتر گزارش کامل زندان ها و زندانیان را برای مسؤ ولین امور قضائی تهیه نمایند .

5 !!! امید است دختران و پسرانی که گول منحرفان بی دین و بی وطن را خورده و زندگانی خود را تباه نموده و می نمایند از اعمال خلاف انسانی و ملی و اسلامی گروهک ها عبرت گرفته و به خود آیند ، و توجه کنند که سران پرمدعای این گروهک ها در خارج ایران خصوصا فرانسه مجهز کننده صدام عفلقی به سلاح های مخرب که در قتل و جرح و تخریب ایران و طبقه مظلوم بلاد عرب نشین و غیر آن به کار برده می شود ، زندگانی مرفهی تشکیل داده و عقد اخوت با حزب کافر بعثی می بندند و از قدرت های ضد اسلام و ایران طرفداری می نمایند . کمی فکر کنید که آیا از کسانی که منازل خلق بینواو مظلوم را بر سر زن و بچه بی پناهشان خراب می کنند می شود طرفداری کرد ؟ آیا از کسانی که دست صدامی را که ایران را به آتش و خون کشیده است می فشرند ، می شود پشتیبانی کرد ؟ انسان در حیرت است از انحطاط انسانی و اسلامی و ملی کسانی که برای رسیدن به مقامی موهوم ، آنهمه ادعاهای خود را

در طرفداری از خلق و دارا بودن مغز متفکر و در روشن بینی و روشنفکری و استقلال خواهی و آزادی طلبی و امثال آن ، یکباره زیر پا نهاده و به توهم آنکه حزب بعث ، ایران را مغلوب و تحت سلطه خود در می آورد و جان و ناموس ایرانیان را از بین می برد ، به طمع موهوم (در پناه دشمن ایران به نوائی رسیدن ) ، به آن پیوسته و پناهنده شود . و حیرت انگیزتر آنکه بعضی جوانان که خیانت های سران گروهک ها را دیده اند و نیز به عیان دیده اند که در ایران برای آنها جائی و آبروئی نیست ، تنها و تنها به لجاجت کودکانه خود ادامه داده و زندگی و جوانی خود را فدای طمع های پوچ آنان می کنند ، غافل از آنکه آنان در فرانسه و کشورهای دیگر به عیش و عشرت و عقد و ازدواج مشغولند ، و این بازیخورده ها خود را برای آنها به دام بلا می اندازند . امید است انشاءالله خدواند اینان را بیدار و هوشیار کند و از این دام بلا برهاند و اینجانب به آن خودفروختگانی که خارج نشسته و به دروغپردازی و خواب خرگوشی عمر خود را تباه می کنند ، برای چندمین بار نصیحت می کنم که اگر چشم و گوش شما را هواهای نفسانیه نبسته است باید بدانید که با این شایعه سازی ها و دروغپردازی ها کاری از پیش نمی برید و بهتر است بیش از این به کار بیهوده ای که موجب بیشتر بردن عرض خود است ، عمر خود را صرف

نکنید .

6 !!! کلام آخر با دولت های منطقه است که همچون صدام بدبخت آلت دست آمریکا شده اند و برای رضای آمریکا و اسرائیل و برای حفظ منافع آنها بویژه آمریکا می خواهند خود را به خذلان اخروی و هلاکت و ننگ دنیوی دچار کنند ، نصیحت می کنم که شما در این چهار سال که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد مشاهده کردید که قدرت های بزرگ و اکثر دولت های منطقه در محو آثار نبوت و قرآن کریم کوشش کردند و با تمام قوای مادی و معنوی از دشمن اسلام حمایت کردند و کردید ، ولی جمهوری اسلامی به عنایت خداوند متعال و پشتیبانی ملت عظیم القدر ایران با قدرت و بدون اتکال به غیر خداوند متعال به پیش می رود و همه کوشش های شما و ذخیره های ملت های مظلومتان به باد فنا رفت . از این کار بیهوده و زیانبار دست برداشته و با جمهوری اسلامی که تنها قدرت بزرگ و برومند منطقه است دوستی کنید و مطمئن باشید که آمریکا در شدت ها و گرفتاری ها به شما کمک مؤ ثر نخواهد کرد و شما را چنانچه از تحلیل دولت آمریکا معلوم است ، برای منافع خود می خواهد و از اسرائیل این دشمن اسلام و عرب جانبداری نکنید که این افعی افسرده اگر دستش برسد به صغیر و کبیر شما رحم نمی کند . مکررا دولتمردان ایران در هر فرصتی اعلام نموده اند که جمهوری اسلامی مایل است با همه همجواران و دیگران با صلح و صفا زندگی کند و از دولت های اسلامی اگر مورد

تهاجم واقع شوند پشتیبانی می کند ، لکن در مقابل کج رفتاری ها و ستمگری ها و اسلام شکنی ها با قامت بلند ایستاده است و از هیچ قدرتی باک ندارد و چون برای نصرت خداوند بپاخواسته به وعده او دل بسته است و امید نصرت او را دارد و او فرموده است : (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) ازخداوند تبارک و تعالی عاجزانه مساءلت می نمایم که یاری خود را از جمهوری اسلامی و ملت مظلوم ایران دریغ نفرماید و دست ستمکاران را از بلاد مسلمانان قطع فرماید و به ملت و دولت ایران توفیق نصرت دین او را مرحمت فرماید و توفیق خدمت به مستضعفان و محرومان را به همه ما عنایت فرماید و دولت های اسلامی را از غفلت ها نجات دهد و وحدت کلمه بین مسلمین ایجاد فرماید . والسلام علی انبیاءالله سیما خاتمهم صلی الله علیه و آله و سلم و علی اولیاءالله علیهم الصلوه و السلام سیما خاتمهم ارواحنالتراب مقدمه الفداء و سلام و درود بر ملت بزرگ ایران و رحمت خداوند بر شهیدان راه حق بویژه شهیدان جمهوری اسلامی و درود بر بازماندگان آنان و سلام بر آسیب دیدگان جنگ تحمیلی ، این عزیزان بزرگوار و شهدای زنده انقلاب و سلام بر اسرای عزیز ما در چنگال دشمنان اسلام و مفقودین دلاورمان و درود بر پدران و مادران و همسران همه آنان باد و درود بر قوای مسلح و رزمندگان سلحشور ایدهم تعالی .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/1/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کشور و گروهی از مسؤ ولین و اعضای کمیته هایمرکزی انقلاب اسلامی سراسر کشور

زحمات شما برادران و کمیته موجب قدردانی است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از برادران تشکر می کنم که در اینجا تشریف آوردید تا از

نزدیک خدمت شماها برسم . زحمات شما برادران و کمیته موجب قدردانی است که در آنوقتی که اول انقلاب بود و پیروزی انقلاب بود و طبع هر انقلاب یک شلوغی هایی و بی امنی هایی هست ، شما بحمدالله توانستید شهرها را امن کنید و تسلط پیدا کنید بر شهرها از جهت امنیت و از آنوقت تاکنون هم با برادران سپاهی خودتان ، ارتشی خودتان ، همه خدمتگزار به اسلام و به کشور عزیز خودتان بودید . و این امری است که پیش خدای تبارک و تعالی ثبت است و امیدوارم که تا آخر هم این امر ادامه پیدا بکند و در درگاه خدای تبارک و تعالی نام شما ثبت بشود با نام کسانی که در صدر اسلام برای پیروزی اسلام خدمت کردند .

رفتن در خاک عراق ، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است

آنچه که معلوم است و شما همه می دانید ما امروز در حال دفاع هستیم گو که تبلیغات خارجی بر ضد ما هرچه باشد لکن شما می دانید که الان بعضی از شهرهای ما و بعضی از زمین های ما در دست دشمن است و شهرهای مرزی ما هر روز در زیر توپ های دوربرد و موشک های دشمن است و ما و بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان ، و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشک های خودش شهرهای ما را بکوبد . رفتن در خاک عراق نه هجمه به عراق است ، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است . نظیر اینکه اگر یک کسی در خارج منزل شما بایستد از داخل خانه

خودش سنگ پرانی کند و موجب خسارت جانی و مالی بشود ، اگر شما وارد بشوید در منزل او ، شما هجمه نکردید به او ، شما می خواهید دفاع کنید از خودتان . ما هیچ وقت بنای هجوم به یک کشوری نداریم . ما بنای دفاع داریم از یک متعدی و از یک هجمه گر و از یک خدانشناس که در خارج ، وقتی نتواند در داخل وارد بشود و کاری بکند ، با توپ های دور بردشان و موشک ها از خارج ، از جاهای دور می اندازد و کشور ما را ویران می کند و عزیزان ما را می کشد . ما در حال دفاع هستیم گو که این تبلیغات خارجی می گویند که نه شما وارد شدید در کشور دیگری . از اول جنگ تا حالا که آنها وارد بودند صحبتی نبود ، حرفی نبود ، اشکالی نبود ، نه در سازمان ها و نه در رسانه های گروهی . امروز که ما برای دفاع خودمان می خواهیم این را تا جایی ببریم که نتواند به ما خسارت وارد کند ، ما هجوم کردیم به عراق ! طبع آنهایی که تبلیغ بر ضد اسلام می کنند همین است . بنابراین ما چون مدافع هستیم بر همه ما یک امر واجب است منتها هر کسی دفاع را به یک نحوی باید بکند . کمیته ها بحمدالله در داخل دفاع می کنند و در مرزها هم هستند و در جبهه ها هم هستند ، پاسدارها هم همین طور ، ارتشی ها هم همین طور و این برای این است که ما یک ارتش

جدای از سپاه و سپاه جدای از کمیته و کمیته جدای از بسیج و همه اینها جدای از عشایر نداریم . ما یک برادرهایی هستیم که اسماءشان مختلف است لکن ارواحشان یکی است . چند تا برادر هر کدام اسم دارند ، اسم شان مختلف است اما گروه های مختلف نیستند ، برادرند . گروه های ما اسماءشان مختلف است ، بسیج است ، سپاه است ، ارتشی است ، کمیته است و امثال اینها لکن روح آنها یکی است ، وحدت عقیدتی ، وحدت ایمانی دارند و این سبب شده است که شماها توانستید اینهمه قدرت های بزرگ را بشکنید و در مقابل تمام قدرت ها در عالم بایستید و تا این روح برادری محفوظ است و کمیته نمی گوید من در مقابل ارتش ، ارتش نمی گوید من در مقابل سپاه ، سپاه نمی گوید من در مقابل دیگران ، تا این روح محفوظ است شما هم محفوظید . و من امیدوارم که انشاءالله این روح وحدت و این روح انسانیت در جامعه ما محفوظ باشد و این کشور را از آسیب هایی که در آتیه برای او تهیه دارند می بینند محفوظ بماند . و ما ایستاده ایم در مقابل دفاع از کشور خودمان و دفاع از اسلام عزیز در مقابل هر مهاجم . مهاجم می خواهد ابرقدرت باشد ، می خواهد قدرت کم ، فرقی در نظر ما نیست . ما واجب است برایمان دفاع کنیم از نوامیس اسلام و نوامیس خودمان و دفاع کنیم از کشور اسلامی خودمان و تا مادامی که در حال دفاع هستیم ، با هر قدرتی

که بخواهد هجمه بکند بر ما ، مقابله می کنیم و هیچ هراس نداریم ، غایت امر این است که ما در راه خدا شهید می شویم و این غایت آمال جوان های ماست . و من امیدوارم که این قدرت محفوظ بماند و شما با همین قوه و قدرت پیش بروید . و چون در حال دفاع هستیم ، مادامی که جبهه ها احتیاج دارند به اینکه کمک بشود برایشان ، بر همه واجب است که در جبهه بروند و دفاع کنند . البته کمیته ها چون کارهای داخلی دارند آنها هم در حال دفاع هستند . دفاع داخلی هم مهم است و همین طور آنهایی که در کردستان هستند و در آنجا زحمت می کشند ، همانطوری که کسانی که در جبهه های غرب هستند و جنوب هستند ، آنهایی که در کردستان و جاهای دیگر هم زحمت می کشند مورد تقدیر همه ملت است و ما از باب اینکه یک ملت واحد هستیم ، یک جمعیت واحد هستیم ، همه ما برای همه کسانی که برای این کشور زحمت می کشند و برای این ملت جانفشانی می کنند و برای اسلام فداکاری می کنند ، دعا می کنیم و همه ملت شکرگزارند نسبت به همه شماها .

در مقابل شما همه جور دشمنی هست ، دشمن های نظامی و دشمن های تبلیغاتی

و شما می بینید که در مقابل شما جوان های عزیز سرتاسر ملت ، سرتاسر کشور ، جوان های برومند سرتاسر کشور ، در مقابل شما همه جور دشمنی هست ، دشمن های نظامی هست ، دشمن های تبلیغاتی هست . شما الان ملاحظه می کنید که این نفتی که الان نشت کرده است

در خلیج و برادرهای خلیجی ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت می اندازند و الان در حال زحمت هستند ، شما ملاحظه بکنید که تمام این تبلیغات خارجی باز به ضد ماست . نظیر این است که بگویند که چرا شما نفت دارید تا اینکه صدام بزند و نفت تان بیاید ، این تقصیر با شماست که نفت دارید ، این تقصیر با شماست که مردمتان در خوزستان هستند ، تقصیر از صدام نیست که اینها را می کشد ، تقصیر از آنهاست که آنجا هستند و کشته می شوند . اینها وضع شان اینطوری است که یک کلمه راجع به صدام که چرا این کار را کردی ، چرا این نفت را ، حالا ما کار نداریم به ، !!! ما !!! ما که احتیاج به این نفت جزیی نداریم بحمدالله ، ما راجع به این حرف می زنیم که خوب این برادرهای عربی که الان در اطراف خلیج هستند ، از کویت و نمی دانم قطر و دوبی و بحرین و امثال اینها ، اینها الان در مضیقه آب هستند ، نمی گویند که چرا این کار را کردی ، این دولت ها نمی گویند صدام چرا این کار را کرده ، می گویند نفت های ایران آمده اینجا! نفت های ایران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلا وضع دنیا یک وضع تاءسف باری است که نمی شود گفت که این چه جور وضعی پیدا کرده ، این چه روحیه ای است که این مردم دنیا پیدا کردند . یعنی اینهایی که رسانه های گروهی دست

شان است و اینهایی که قدرت ها دست شان است اجتماع می کنند که ببینیم چه باید کرد . خوب ، چه باید کرد ؟ هر چه صدام اجازه فرمایند آنطور باید عمل کرد! یک نفر آدمی که اینهمه تاکنون جنایت کرده است و یک کلمه نگفتید شماها ، خوب این جنایت به ما بوده ، تقصیر ما هم این است که می گوئیم اسلام باید باشد . اما این جنایت اخیری که کرده است و به اعراب این جنایت را کرده است ، به ما که این جنایت نشده ، جنایت به ما این است که نفت ما رفته است ، اما بیچاره زن و بچه این عرب چه کرده ؟ زن و بچه خلیج چه کرده ؟ در عین حالی که این جنایت به خود آنها وارد شده است ، حالا هم که اشتباه می کنند نمی توانند جلوی این را بگیرند ، جلوی این را بگیرند که تضمین بدهد که حمله نکند تا بروند درست کنند اینجا را . این وضع ، یک وضع عجیبی پیدا کرده است این دنیا ، و خداوند انشاءالله اصلاح کند این بشر را و این وضعی که الان ، این روحیه ای که الان بشر به خودش گرفته است ، این خود باختگی که الان این دولت های اطراف خلیج و غیر خلیج و اینها از خود نشان می دهند نسبت به قدرت های بزرگ . اینها گمان می کنند که اگر صدام مثلا دستش برسد یکی از اینها را می گذارد سرکار باشد ؟ صدام یک روحی دارد که نمی شود جلویش را بگیرد ،

نمی تواند جلویش را بگیرد ، اگر می توانست جلویش را بگیرد که خودش را به این وضع نرسانده بود . باز اینها کمک او می کنند ، اینها خیال می کنند که اگر اینها گرفتار شدند ، امریکا می آید و جلوی این را می گیرد که مبادا به آنها صدمه ای وارد بشود . امریکا شماها را برای نفت تان می خواهد ، امریکا شما را برای این می خواهد که بازار درست کند که نفت تان را ببرد و بنجل ها را بیاورد به شما بفروشد به قیمت گران ، چه کار دارد امریکا به اینکه شما چه حال دارید . شما هر حالی می خواهید داشته باشید ، ملت های شما هر چه می خواهند گرسنه باشند ، ملت های شما هر چه می خواهند تشنگی بکشند الان ، او چه کار به این کارها دارد . او می خواهد که از شما استفاده ببرد ، نه استفاده ای که یک انسان از انسان می برد ، نه استفاده ای که یک انسان از یک عبد می برد ، استفاده ای که حتی از حیوانات هم پست تر ما را حساب می کنند و می خواهند استفاده ببرند .

ما دنبال این نیستیم که امریکا برایمان کار بکند ، ما امریکا را زیر پا می گذاریم

تا مجتمع نشوید ، تا دست تان را به هم ندهید ، تا اخوت اسلامی را حفظ نکنید ، نمی توانید در مقابل این قدرت ها بایستید . تمام شیره جان شما را می کشند و می برند و ملت شما را آنطور ضعیف و زبون و بیچاره می کنند و همه نشسته اید هی منتظرید که امریکا برایتان کار بکند

. همانطوری که ما ننشستیم که امریکا یک کاری برای ما بکند ، ما نشسته ایم که امریکا اگر بخواهد شیطنت کند جلویش را بگیریم ، نشسته ایم که اگر شوروی بخواهد کاری بکند جلویش را بگیریم ، دفاع بکنیم از خودمان . ما دنبال این نیستیم که امریکا برای ما کار بکند ، (ما امریکا را زیر پا می گذاریم ) در این امور ، نمی گذاریم که دخالت در امور ما بکند ، نمی گذاریم کسی دیگر هم دخالت بر ما بکند ، بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بکنند ، ما نمی گذاریم اینها طیاره هایشان پیاده بشوند . چتربازهایشان را بین هوا می کشیم ، از بین می بریم . مگر آنها می توانند به اینجا هجمه کنند ؟ ولی آنها هیچ وقت عقل شان به این کمی نیست که بخواهند یک هجمه بکنند ، آنها دنبال نقشه اند که ما را به جان هم بیندازند .

آن روزی که این وحدت از بین برود همه نوامیس ما و زحمت های انبیاء علیه السلام به باد فنا خواهد رفت

من این را کرارا عرض کرده ام و کرارا هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم ، که مادامی که شما با هم هستید ، کمیته ای نمی گوید من کمیته باید چه باشم ، کمیته ای می گوید ما مسلمان ها باید چه جور باشیم ، ارتشی هم نمی گوید من ارتشی باید چکاره باشم ، این هم می گوید که ما قوای مسلحه باید چه جور باشیم ، ملت ما باید چه باشد ، سپاهی هم همین را می گوید ، عشایر هم همین را می گوید ، بازاری هم همین را می گوید ، کوچه ای هم همین را می

گوید ، مادامی که اینطور هستید محال است که قدرتی بتواند به شما غلبه بکند . نمی شود ، برای اینکه این قدرت های بزرگ دنبال این هستند که یک منافعی پیدا کنند ، دنبال این نیستند که یک ضرری بزنند ، می خواهند منفعت برای خودشان پیدا بکنند منتها اگر عالم هم باد برود منفعت برای آنها باشد ، خوب است . اما یک کشور اینجوری را می بینند که منفعت اینجا ندارند ، اینها با آن قدرتشان در افغانستان فهمیدند که ضرر کردند . من هم از آن روز اولی که سفیرشان آمد پیش من و گفت !!! ما!!! دولت افغانستان از ما خواسته ، گفتم نکنید این کار را شما ضرر می برید ، حالا هم فهمیدند که ضرر بردند . می دانند که نمی شود یک مملکتی که وضعش اینطوری است نمی شود به آن هجمه کرد ، منفعت در اینجا نیست ، همه اش ضرر است . لکن دنبال این هستند که بین شماها اختلاف بیندازند ، دنبال این هستند که زمزمه اختلاف ایجاد کنند ، یک جا بگویند کمبود هست ، یک دسته هی فریاد بزنند که ما کم داریم ، کم داریم . اینها خیال می کنند که جاهای دیگر زیاد دارند . آقا در جاهای دیگر صف های طولانی بیشتر از اینجا است ، اینجا قحطی نیست که ، اینجا فراوانی است منتها گرانی است ، گرانی هم علاج می شود . ما نوامیس خودمان را ، اسلام خودمان را ، جان خودمان را ، جان جوانانمان را به خطر بیندازیم که گوشت گران است ! میوه

گران است ! و اگر بخواهد این شکاف پیدا بشود که یک دسته نق بزنند یک دسته هم کمک او بکنند و یک دسته هم نمی دانم تبلیغات سوء بکنند و بین خود ملت هی داخل هم و خصوصا بین سپاه و ارتش و کمیته و امثال اینها خدای نخواسته این وحدتی که هست از بین برود ، آن روزی که این وحدت از بین رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نوامیس و به باد رفتن همه زحمت های انبیا علیهم السلام نسبت به این کشور خودمان و نسبت به کشورهای دیگر به باد فنا خواهد رفت .

شما بدانید و باید بدانید اشخاصی که روشنفکرند به اصطلاح ، اشخاصی که کنار نشسته اند و فحش می دهند ، اشخاصی که بیرون نشسته اند و توجه به مسائل داخل ندارند ، بدانند که اگر یک سیلی بخورد امروز اسلام در این کشور ، تا آخر دیگر باید ملت ها تحت این فشارها باشند . امروز اسلام در اینجا سربلند کرده است و بیرقش بلند شده است و من امیدوارم که این جلوه اش به همه جا برسد و مستضعفین از زیر بار این ظلم ها بیرون بروند . آنهایی که نق می زنند برای این کشور و به خیال خودشان دلشان برای اسلام می سوزد ، آنها بدانند که اگر این اسلامی که الان در اینجا هست سیلی بخورد اسلام تا آخر سیلی خورده است باید هی بنشینید و حسرت ببرید . باز هم برگردد به آنجایی که یک نفر پاسبان بیاید همه تان را وقتی که از بین ببرد به همه

اهانت کند جراءت حرف زدن نداشته باشید . زمان رضا شاه را یادتان هست ، زمان اوایل محمدرضا هم یادتان هست ، اخیرا البته زورش به اینقدرها نمی رسید . تا دست به هم ندهید ، تا همه با هم نباشید ، تا آنهایی که به نوایی نرسند خیال کنند آن نواست . والله خدا می داند که اینهایی که الان گرفتار هستند ، این وزیر کشور که اینجا نشسته گرفتار است الان ، نه اینکه نوا دارد ، بی نواست . رئیس جمهورش همین طور ، مجلسش هم همین طور و دولتش هم همین طور ، پاسبان هایش و نمی دانم قوای مسلحش هم همین طور ، اینها جانفشانی دارند برای این مملکت می کنند باید اینها را حفظشان کرد . نباید نق زد ، باید نگهداری کرد از اینها برای خاطر خدا ، برای خاطر نوامیس خودتان ، برای خاطر کشور خودتان ، اگر دلسوز برای کشور هستید باید که چیز بکنید ، هی ننشینید آنجا بگویید ما کشورمان دارد از بین می رود . شما دارید تبلیغ می کنید . با تبلیغ ، شماها می خواهید کشور را از بین ببرید والا عهد و پیمان بستن با نمی دانم صدام ، کشور ما را حفظ می کند ؟ ! وادار کردن نمی دانم دولت های خارج را به اینکه به اینجا چه بکند کشور را حفظ می کند ؟ ! خوب ، یک قدر آدم بشوید ، توجه بکنید به مسائل . و من امیدوارم که هر کس هر کاری می خواهد بکند ، شما جوان های ما ، این ملت ما

، این ملت عزیز ما همه شان با هم همین طوری که الان برادر هستند برادر باشند و همین طوری که با هم متحد هستند و من و تو ندارد در کار ، اینطور باشند تا انشاءالله کشورشان حفظ بشود و هیچ کس هم نتواند به شما آسیب برساند . خداوند انشاءالله همه شمارا حفظ کند و موفق باشید و مؤ ید باشید و به کارهایتان ادامه بدهید و با قدرت به پیش بروید که اسلام را انشاءالله صادر کنید به جاهای دیگر و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/2/62

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام یثربی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید مهدی یثربی امام جمعه محترم کاشان دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالی را به سمت نماینده خود در منطقه کاشان منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی در رفع نیازمندی های مذهبی و مشکلات دینی اهالی آن سامان اقدام نموده و در اموری هم که نیاز به اذن ولی فقیه دارد ، جنابعالی از طرف اینجانب مجاز در تصدی و تصرف می باشید . امید است اهالی محترم ، ارگان ها و نهادهای انقلابی در هماهنگی و همکاری با ایشان کوشش نمایند . دوام توفیقات آنجناب را از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/2/62

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارگران سراسر کشور ، معلمان و مربیانپرورشی و اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری

باید ارزش های انسانی را از ایران به همه جا صادر کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

تصادف خوبی است که در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلام الله علیه ما در خدمت دو قشر عظیم الشاءن معلمین و کارگران هستیم . و من امیدوارم که این دو قشر محترم که دو بازوی کشور هستند و ملت ، موفق باشند که هر کدام در سنگر خودشان مبارزه علیه ستمکاران را هر چه بیشتر تقویت کنند . معلمین و آموزگاران تربیت کنند جوانانی را برای خدمت به کشور و اسلام ، و کارگران بسیار عزیز ما جدیت کنند که کشور خودشان را از آن ظلماتی که در زمان طاغوت بود نجات بدهند . اینها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و کار به همه کشورهای عالم بفهمانند که ملتی که می خواهد خودش سرپای خودش بایستد ، هم خودش آموزش می بیند و هم خودش کار می کند .

برادران عزیزم ! ما در عصری واقع شده ایم که

ظلمت دنیا را گرفته است . ما در عصری واقع شده ایم که ارزش های انسانی بکلی از بین رفته و به جای آن ارزش های غیرانسانی و شیطانی نشسته است . ما در عصری واقع هستیم که شیاطین عالم هجوم به انسان ها و ارزش های انسانی آورده اند و می خواهند که دنیا را به سلطه شیطان در آورند . ما در این عصر با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و استمداد از اسلام و قرآن کریم و ولی عصر سلام الله علیه باید خودمان کوشش کنیم و خودمان جهاد کنیم ، جهاد در دانشگاه ها و دانشکده ها ، جهاد در کارخانه ها و کارگری ها ، جهاد در کشاورزی ها ، جهاد در مدارس ، جهاد در دانشگاه ها ، جهاد در همه جا ، جهاد در جبهه ها و جهاد در پشت جبهه ها . شیاطین در همه این گروه هائی که برای خدا قیام کرده اند ممکن است نفوذ کرده باشد .

ما باید تمام قشرهائی که داریم ، خودشان در مقابل شیاطین و در مقابل منافقان بایستند . در کارخانه ها ممکن است افرادی نفوذی باشند و بخواهند دوباره این کشور را به زیر سلطه ابرقدرت ها بکشانند . لازم است که برادران کارگر متعهد در داخل کارخانه ها و این جهاد بزرگ اسلامی با آنها مقابله کنند و نگذارند تبلیغات سوء آنها جوان های عزیز ما را منحرف کند . در دانشگاه ها و در دانشکده ها و در دبیرستان ها و مراکز علمی باید خود معلمین و متعلمین ، خود اساتید و خود دانش آموزان

توجه کنند به اینکه نبادا در اینجا باز از این قشرهای فاسد و منافقین و غیر منافقینی که همه فاسد هستند و نفوذ کردند و خدای نخواسته دانشگاه را به آن وضعی که در سابق بود درآورند . باید معلمین و قشر دانشگاهی و دانش آموزی با فیضیه پیوند خودشان را قوی کنند و عزیزان کارگر ما و کشاورز ما که همه اینها از اشخاص بزرگی هستند که محور اقتصاد ما در دست آنهاست باید پیوند خودشان را با اسلام و قرآن و علمای اسلام قوی کنند . اگر بخواهید به همه مشکلات پیروز بشوید باید همه محکم بایستید در مقابل همه قدرت ها ، باید مهیا کنید خودتان را در مقابل همه مشکلات ، باید ارزش های انسانی را از اینجا به همه جا صادر کنید ، و استقلال خودتان را همه جور ، استقلال فرهنگی ، استقلال اقتصادی ، استقلال اجتماعی همه اینها را باید شما محکم نگاه دارید و این در سایه ، این است که توجه به مکتب اسلام و اتکال به خدای بزرگ و با هم هم پیمان شدن و همه قشرها برادر دانستن یکدیگر است . دشمن ها در کمینند ، شما ملاحظه می کنید که از اطراف دشمن ها در تبلیغاتشان چه می کنند با ما و در تاءیید دشمن های ما چه کارها می کنند و ما جز خدای تبارک و تعالی به کسی اتکاء نداریم ، آنها هر چه دارند ما ارزش انسانی داریم . و خدا داریم . شما ببینید که اینهائی که ادعای طرفداری از خلق و طرفداری از عرب می کنند با خوزستان

چه می کنند و با دزفول عزیز چه کرده اند . به گمان فاسد اینکه با موشک انداختن در خانه ها و اطفال و زن های پیر و جوان را کشتن اسباب این می شود که ما تسلیم بشویم . آنها باز خوزستان را نشناختند ، دزفول را نشناختند ، با اینکه از اول جنگ تا حالا کرارا تجربه کرده اند و تخریب کرده اند مکان این عزیزان ما را و به شهادت رسانده اند اقشار کثیری از دوستان خدا را و دیدند که مقاوم ایستادند و ملت ایران و دزفول عزیز مقاوم ایستاده است در مقابل آنها و امروز هم که اینهمه مصیبت وارد کرده اند باز فریاد جنگ ، جنگ تا پیروزی از جوان های ما در دزفول بلند است .

آنهائی که با ادعای پوچ طرفداری از خلق با خلق ایران اینطور می کنند و علماء بزرگ ایران و عزیزان بزرگ ایران و دانشمندان بزرگ ایران و همه قشرها را ترور می کنند و با دولت صدام که این جنایت ها را به ایران کرده است و این جنایت بزرگ را به دزفول کرده است پیوند دوستی دارند اینها مشت خودشان را در دنیا باز کرده اند ، اینها امروز هم حاضر نیستند که این عمل وحشیانه سبعانه این خبیث را محکوم کنند . وضع دنیا اینطور شده است . شما ملاحظه می کنید که یک همچو جنایت بزرگی که واقع شده است و در این سال ها کرارا واقع شده است و این چند روز دنبال هم واقع شد ، در تمام رسانه های گروهی محکومیتی در کار نبود . عبور

می کردند به طور گذرا و یک کلمه می گفتند که ایران اینطور می گوید ، عراق هم در مقابل او می گوید که ما تلافی کردیم . ارزش های انسانی دفن شده است در دنیا . انسانیت در دنیا دفن شده است . آنهائی که دعوی حقوق بشر می کنند و سازمان ها و کذا که با عرض و طول و طمطراق زیاد در دنیا هستند ، ندیدیم که محکوم کنند این عمل را . به دروغ از آنهائی که با ما دشمنند چیزی را می گیرند و در مقابل ، مقابل اسلام و در مقابل ایران ، ملت عزیز ایران اطلاعیه صادر می کنند و هشدار می دهند به ما و دلیلشان این است که دشمن ها اینطور گفته اند . دلیل محکم سازمان های دنیا این است که شما بچه های کوچک را در خیابان ها می کشید و هر روز در اوین صدها نفر را تیرباران می کنید ، دلیلش این است که منافقین گفته اند . این دلیل بزرگی است برای سازمان ، اما سازمان ها نمی پرسند که صدام چه کرده است در اینجا . وضع دنیا اینطور شده است ، و ما امیدواریم که از این مرکز اسلامی ایران یک وضعی پیدا بشود که آن ارزش های فاسد را دفن کند و اسلام عزیز را ترویج کند و نور قرآن را تجلی بدهد در سرتاسر دنیا تا ارزش های اسلامی که دفع شده است و ارزش های انسانی که دفع شده است زنده بشود و احیا بشود . و این اولش این است که ما خودمان توجه داشته

باشیم به خودمان ، ما خودمان توجه داشته باشیم به اینکه اگر امر دایر بشود بین ارزش های انسانی و الهی و ارزش های طاغوتی باید ارزش های انسانی را انتخاب کنیم .

اگر امر دایر بشود بین خدمت کردن به کشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و کشور خودمان یا خدمت کردن به کشورهای شرق و غرب باید آن چیزی که برای خودمان است ، انتخاب کنیم . آنهائی که در همین کشور هستند و تفاله هائی که مانده اند ، اینها یک دسته شان برای شرق سینه می زنند و یک دسته شان برای غرب سینه می زنند و درعین حال دعوی می کنند که ما از ملت هستیم . آن کسی که در کارخانه ها می خواهد فرض کنید خلل ایجاد کند ، خواهد کشور خودش را بکشد تحت سلطه دیگران ، و آن کسی که در دانشگاه اخلال می کند می خواهد دانشگاه خودش را بکشد تحت سلطه دیگران ، اینها اجنبی هایی هستند به صورت ملی و به صورت ایرانی ، اینها از ایران اجنبی هستند و ایران آنها را دیگر به ایرانیت نمی شناسد . آن که تمام ارزش های اسلامی را و ملی خودش را فدای شوروی کند یا تمام ارزش های خودش را فدای آمریکا می کند او را ما ایرانی نمی دانیم .

ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثر ندارد

برادران و خواهران ! ما در راهی وارد شدیم که آن راه ، راه انبیاست و تاریخ تا آنجا که نشان می دهد انبیا با مشکلات روبرو بودند ، همیشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشکلاتی که برای

آنها حاصل بوده است بسیار زیاد بوده است ، طاقت فرسا بوده . ما تا آنجا که از تاریخ اطلاع داریم و از انبیا به ما رسیده است می بینیم که تمام انبیا مبتلا بودند به طاغوت های زمان خودشان و در مشکلات بودند . ما که در طریق انبیا می خواهیم قدم برداریم از مشکلات نباید هراس کنیم برای اینکه همانطوری که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بیست و چند سال دعوت خود تمام مشکلات را پذیرفت و برای پخش احکام شرعی به همه مشکلات تن در داد ، به مشکلات اقتصادی که آن را در یک غاری محبوس کردند و چندین وقت در آنجا تشریف داشتند و با آن مشکلات مواجه شدند ، لکن از مقصد دست نکشیدند ، قریش با او آن کردند که تاریخ نشان می دهد و دست از مقصد برنداشتند . انبیاء دیگر همه همین طور بودند . وقتی مقصد الهی شد راه هر چه مشکل باشد چون مقصد الهی است باید به نظر آسان باشد . می بینید که در بعض روایات هست که حسین بن علی سلام الله علیه هر چه به ظهر عاشورا نزدیک تر می شد افروخته روتر می شد ، رویش افروخته تر می شد برای اینکه می دید که جهاد در راه خداست و برای خداست و چون جهاد برای خداست ، عزیزانی که از دست می دهد از دست نداده است ، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا . شما که مهیا هستید برای اسلام خدمت بکنید ، کارگران عزیز ما که مهیا هستند برای اسلام خدمت

بکنند و کارخانه ها را راه بیاندازند و با جدیت عمل بکنند و که استقلال خودشان را حفظ بکنند مشکلات دارند لکن مشکلات مشکل نیست . دانشگاهی ها و آموزگارها و معلمین و متعلمین که برای خدا کار می کنند مشکلات دارند لکن در راه خداست ، مشکلات در راه خدا مشکل نیست . اگر ما حساب کنیم ، مشکلات حضرت رسول سلام الله علیه و حضرت امیر سلام الله علیه بسیار بیشتر بوده است از مشکلاتی که ما امروز مبتلای به او هستیم و آنها صبر کردند و خدای تبارک و تعالی با صابرین است و ما باید صبر بکنیم و بایستیم در مقابل قدرت هایی که می خواهند ما را ببلعند و سر آنها را بکوبیم .

برادران ! عزیزان من ! خواهران ! عزیزان اسلام ! توجه کنید و خودتان را حفظ کنید و هیچ تزلزل به خودتان راه ندهید که ما پیروزیم . ما آن روزی که هیچ نداشتیم و همه قدرت ها در مقابل ما بودند ایستادیم و امروز بحمدالله یک ملتی داریم که یکپارچه در مقابل همه قدرت ها ایستاده است و یک خوزستانی داریم که با آن مشکلات مردانه ایستاده است و یک کردستانی داریم که با آن مشکلات مردانه ایستاده اند و همه جای ایران اینطور است . و امروز ما بحمدالله تعالی قوی هستیم و منطقه مثل یک همچو قدرتی ندارد . ما امروز در مقابل همه ایستاده ایم و هیچ قدرتی نمی تواند به ما صدمه بزند . ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثری ندارد . پدران و مادرانی که عزیزان

خودشان را فدای اسلام می کنند ، مشکلاتی برای آنها پیش نمی آید ، آنها مشکلات بر مشکلات غلبه کرده اند . کشور ما بر مشکلات خودش غلبه کرده است ، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آورده اند و تحمل کرده است و (ان الله مع الصابرین ) .

بعد از آنکه اتکایمان به خدای تبارک و تعالی است و بر حق هستیم و دنبال حق هستیم دیگر از چه بترسیم ، از شهادت نمی ترسیم و بحمدالله امروز قدرت ایرانی و قدرت اسلام در ایران به طوری است که توجه همه ملت های ضعیف را به خودش معطوف کرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنیا . از این سیاه های که در عزیزی که در آمریکا هستند و تا آفریقا و تا شوروی و همه جا ، نور اسلام تابیده است و توجه مردم به اسلام شده است . و منظور ما از صدور انقلاب همین بود و تحقق پیدا کرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر کفر خواهد پیدا کرد .

خداوند انشاءالله شما را سعادتمند کند و خداوند عزیزان ما را شهید شده اند و خصوصا عزیزان اخیر دزفول ما را به رحمت خودش متصل کند و اهالی خوزستان خصوصا دزفول را صبر عنایت کند و اجر جزیل عنایت فرماید و ما را برای مشکلات بیشتر مهیا کند و از عنایات خودش برای ما بهره زیادتر بفرستد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 6/2/62

بیانات امام خمینی در دیدار با فرمانده کل و اعضای یگان هوائی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

شما اگر تخصصی پیدا می کنید باید بعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت با سعادت حضرت امیر سلام الله علیه را به همه ملت ایران و خصوصا شمابرادران تبریک

عرض می کنم . نکته ای که در این ولادت است اینکه ما باید پیرو یک چنین انسان کاملی باشیم که در همه ابعاد متخصصین برای ایشان تواضع می کنند . در هر بعدی اگر کسی بخواهد مثل بزند ، به ایشان مثل می زند . در بعد زهد و علم ، و در بعد رحمت به مستضعفین و مستمندان ، و در بعد جنگ و شجاعت ، و خلاصه در همه ابعاد به ایشان مثل زده می شود . و در حقیقت یک موجود هزار بعدی است و ما باید تابع یک همچو فردی باشیم هر چند که کسی نمی تواند حتی یک هزارم هم شبیه ایشان باشد لکن به آن اندازه ای که می توانیم بایداز ایشان تبعیت کنیم ، از تعهدی که به اسلام داشت و از اینکه همه چیزش را برای اسلام داد . و شما اگر تخصصی پیدا می کنید باید آن بعد زهد و تعهد را درنظر داشته باشید ، زیرا متخصص بدون تعهد اگر برای رژیمی ضرر نداشته باشد نفعی هم ندارد . مع الاسف در رژیم سابق نگذاشتند که جوان های ما استعدادهای خود را بروز بدهند و تا توانستند جدیت کردند که آنها را به فساد بکشانند و بحمدالله امروز از آن وضع نجات پیدا کرده ایم و اگر مهلت پیدا کنیم این کشور را به برکت این جوان های عزیز به آنجائی می رسانیم که احتیاجش در هر امری از کشورهای دیگر منقطع گردد . و من امیدوارم که خداوند به شما توفیق دهد که به این کشور و ملتی که سال های طولانی عقب

نگه داشته شده اند خدمت بکنید و دشمنان باطنی را شکست بدهید و دشمنان ظاهری را هم شکست داده اید بیشتر شکست بدهید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 10/2/62

پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع در مورد انتصاب فرمانده جدید نیروی دریائی جمهوری اسلامی

بسمه تعالی

مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده کل نیروهای مسلح

شورایعالی دفاع در اجرای مفاد اصل یکصدودهم قانون اساسی ، انتصاب سرکار ناخدا یکم اسفندیار حصینی را به فرماندهی نیروی دریائی جمهوری اسلامی ایران به آن حضرت پیشنهاد می کند .

سید علی خامنه ای رئیس جمهور و رئیس شواریعالی دفاع

تاریخ : 10/2/62

پاسخ امام خمینی به پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع

بسمه تعالی

موافقت می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

پیام امام خمینی به مناسبت دستگیری سران حزب خائن توده

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر فاتحان دنیا افتخار می کنند به سرباز گمنام ، اسلام بزرگ و ملت شریف و فاتحان عزیز ما افتخار می کنند به هزاران سرباز گمنام بزرگواری که در پی نام و نشان نیستند و برای کشور اسلامی خویش و اسلام عزیز و ملت انسان پرور افتخاراتی می آفرینند معجزه آسا و پیروزی های ژرف . فرق است بین سربازان گمنامی که قدرت های مادی دنیا به آن فخر می فروشند و بین سربازان گمنامی که پرورده اسلام و مکتب توحید هستند ، که انگیزه آنان تحصیل قدرت و اکثرا ستمکاری است و انگیزه اینان خدا و طلب حق است .

اساسا سربازان اگر چه نامدار باشند ، در این جهان گمنامند . نامدارترین سرباز فداکار در اسلام ، امیرالمؤ منین است و او گمنام ترین سرباز است . با کدام تفکر عرفانی ، فلسفی ، سیاسی و کدام قلم و زبان و بیان ، بشر این سرباز گمنام را معرفی کند و بشناسد و بشناساند ؟ و مطلب با حفظ مراتب همین است . سربازان گمنام ما در تمام جبهه ها و پشت جبهه ها که شب و روز و جوانی و هستی خود را برای اسلام و مکتب الهی فدا می کنند و نام و نشانی نمی خواهند و ندارند ، چه بسا که به سبب ضرورت تشکیلاتی ، همسران ، مادران و نزدیکان آنان ندانند که اینان چه حماسه ها آفرینند و چه ارزش ها برای انقلاب خلق می کنند . از جبهه ها که کم و بیش مسائل آنها

و حماسه های سرفرازانه آنان را می دانید و تا در سنگرهای آنان که مراکز عبادت الله است نروید و دستی از دور بر آتش داشته باشید ، عمق فداکاری و محافل عرفانی الهی آنان معلوم نمی شود ، که بگذریم ، جوانان ارجمند و عزیز ما در جبهه های داخلی از عمق جنگل های وسیع تا بیغوله ها و پناهگاه های بزرگ منحرفان غافل از خدا ، از دموکرات و کومله تا منافقین و فدائی خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تا حزب توده و سایر گروهک های کوچک و بزرگ را با فداکاری ها و خداطلبی ها آنچنان قلع و قمع کردند که دنیا را با همه دشمنی ها که دارند به اعجاب و تحیر درآوردند . توجه به کارآمدی امنیتی و اطلاعاتی این جوانان گمنام پاسدار و بسیج و کمیته و دادستانی و دیگر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خیانتکار حزب توده که چون مار پر خط و خال در براندازی اسلام فعالیت منافقانه داشتند و هر یک سابقه های طولانی بیست سی ساله در جهت تشکیلاتی و اطلاعاتی و جاسوسی داشته اند و از تخصص در این امور بهره وافی داشتند . موجب سرافرازی امت اسلامی است که چنین فداکارانی دارد و اعجاب و تحیر دستگاه های جاسوسی و اطلاعاتی سراسر جهان است و این اعجاز جز به هدایت حق تعالی و عنایات خاصه ولی الله الاعظم اروحنا فداه صورت نگرفته است . ملت ایران از این پیروزی با ابعاد مختلفه خصوصا سیاسی آن باید قدردانی و تشکر کنند و در تقویت جمیع سلحشوران مرزها و

داخل کشور کوشا باشند . کمال بی انصافی است که کس یا کسانی از این نگهبانان اسلام و حافظان کشور اسلامی خرده بگیرد . بارالها! ما تو را به این نعمت ها که نصیب ما فرمودی و ما را از کید و خیانت بدخواهان به وسیله جوانان عاشق خود حفظ فرمودی شکر می کنیم و از عهده ء آنان برنمی آئیم . بارالها! این عزیزان مجاهد فی سبیل الله را برای ملت ما حفظ فرما و به شهدای آنان رحمت و به بستگان آنان خصوصا مادران و پدران و همسران آنان صبر و خیر و برکت عنایت فرما .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/2/62

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولان شورای مرکزی کمیته های امداد سراسر کشور

سپاه و کمیته امداد به برکت اسلام پیدا شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا تشکر می کنم از آقایان علما و مؤ منین که در اینجا تشریف دارند و برای زیارتشان ما موفق شدیم . از اموری که باید توجه به آن کرد این است که ا نقلاب اسلامی یک نوآوردهایی دارد که سابقه ندارد .

بعد از انقلاب یک گروه هایی پیدا شدند و یک جمعیت هایی که نظیر اینها در تاریخ گمان ندارم سابقه داشته باشد . همین گروه امداد و کمیته امداد ، من نشنیده ام که در یک کشوری یک همچو کمیته ای باشد که همشان صرف رسیدگی به فقرا و مستمندان و دهقانانی که در دور افتاده ء شهرها قرار گرفته اند و محرومان جامعه و همین طور نهادهای دیگر از قبیل پاسدار ، کمیته و امثال اینها ، بسیج . اینها یک نوآوردهایی است که به برکت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پیدا شده است و بیسابقه است .

بیسابقه است که

به مجرد اینکه انقلاب می شود یک عده ای به نام پاسدار ، یک عده ای به نام کمیته ، یک عده ای به نام بسیج برای امنیت داخلی و مرزها از خود مردم جوشش کنند و بیسابقه است که در یک کشوری خود مردم و خود علما و مؤ منین یک کمیته ای به اسم کمیته ای برای امداد داشته باشند که همشان این باشد که فقرا و مستمندان را در سراسر کشور رسیدگی کنند و امداد کنند . اینها برکات اسلام است و این گروه های عزیز و کمیته ها و همین طور این کمیته امداد یک عمل بسیار لطیف ظریف شریف دارند که با این عمل انشاءالله می توانند ریشه فقر را از سرتاسر کشور به امداد ملت بزرگوار ایران و به همت دولت بزرگوار ایران ، این ریشه را از بیخ و بن بکنند . و عمل شما آقایان در سرتاسر کشور عمل بسیار شریف خداپسندی است که مورد عنایت خدای تبارک و تعالی خواهد بود . خداوند تبارک و تعالی به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنایت دارد که معلوم نیست به قشر دیگر اینقدر عنایت داشته باشد .

مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند

و شما کاری را متکفل شدید و انجام کاری را به عهده گرفتید که مورد عنایت خاص خدای تبارک و تعالی است . و البته باید این توجه را به آقایان عرض کنم ، گر چه خودشان توجه دارند که بایداین عمل با یک ظرافتی انجام بگیرد که مستمندان ، محرومان خیال نکنند که آنها از باب اینکه در صف پائین جامعه واقع شده اند مورد امداد

واقع شده اند . آنها در صف مقدم جامعه اند . مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند و همین ها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند . اینها بودند که از همه چیز خودشان در راه اسلام عزیز در رژیم سابق گذشتند و الان همه مشغولند . همین ها هستند که الان در جبهه ها مشغول به فداکاری هستند و جوان های همین هاست که در سرتاسر کشور ، داخل و در خارج کشور مشغولند برای تایید اسلام . و ملت شریف ایران قدر یک همچو جوانان و قدر یک همچو خانواده هائی که این جوانان را تحویل جامعه داده اند می داند و عمده این است که در پیشگاه خدای تبارک و تعالی یک درخشندگی خاص این افراد دارند . اگر نبودند این محرومان جامعه که دلبستگی به این دنیا به آنطوری که بالاتری ها به خیال خودشان دارند ، اگر نبود این همت این محرومان و همت این روستائیان و همت این جنوب شهری ها ، اگر نبود این ، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات توانستیم مقاومت کنیم . همه اینها از برکات اینهائی هستند که شما به امداد آنها برخاسته اید و آنها لایق این هستند که ما با تواضع به خدمت آنها برویم و برای آنها خدمت کنیم . همه ما خدمتگزار آنها باید باشیم . آنها به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرت ها به دست و

پای ما بسته بودند نجات دادند . آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز را در این کشور حاکم کردند . ما و شما برای آنها کاری نمی کنیم ، آنها ما را رساندند به آنجائی که بتوانیم در مقابل همه قدرت ها بایستیم و سرفراز باشیم که ما نه در طرف شرق هستیم و نه در طرف غرب هستیم و نه احتیاجی به وابستگی آنها داریم . ما یک ملت مستقل هستیم . یک کشور مستقل آزاد و سرفراز هستیم که تمام ریشه های فساد را کنده ایم ، یا انشاءالله اگر یک ریشه های پوسیده ای هم مانده است ، می کنیم و این به برکت همین محرومان است . همین زاغه نشینانی که من یادم نمی رود که وقتی در تلویزیون دیدم از یک خانه ای از این زاغه ها یک عده ای پیرمرد و پیرزن و بچه و اینها بیرون آمدند و یکی از آنها پرسید که کجا می روید ، گفتند می رویم تظاهر ، تظاهرات . همین ها بودند که ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند ، لکن با همت والای خودشان ، با آن قدرت معنوی الهی خودشان در آن رژیم بیرون آمدند و شهید دادند و فاتح شدند و در جمهوری اسلامی هم همین ها هستند که پشتیبانی می کنند و در جبهه ها و پشت جبهه ها محکم ایستاده اند . البته همه قشرهای ملت باید ما بگوئیم که اینها از مستضعفان بودند ، برای اینکه دولت های قوی ما را به استضعاف کشیده بود و همه ملت های عالم را به

استضعاف کشیدند . در زمان رژیم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و باید فرمانبردار باشند ، از قشر روحانی گرفته تا بازاری تا روستائی تا همه افرادی که سرتاسر کشور هستند . امروز همه اینها از آن قیدها آزاد شدند و برای خاطر همین که این محرومان و مستضعفان و دیگر قشرها قیام کردند ، نهضت کردند و نترسیدند از هیچ چیز و خدای تبارک و تعالی آنها را امداد کرد و به امدادهای غیبی و جلوه های معنوی و پشتیبانی حضرت ولی عصر اروحناله الفداء ما را رسانده اند به اینکه آزاد شدیم . پس آنها به ما منت دارند و ما باید خدمت به آنها بکنیم ، دولت بایدخدمتگزار آنها باشد .

یکی از بزرگترین جهات معنوی خدمت به خلق الله است

کسانی که دارای یک چیزهائی هستند که می توانند به اینها خدمت کنند اینها هم انصاف اقتضا می کند که خدمت کنند و در این چیزی که در بانک ذکر کردند که قرار دادند به اینجا ، خدمت کنند ، که این خدمت برای آنها جاودان است و اموال برای آنها نمی ماند . آنچه که ماند آن جهات معنوی است که انسان در کارش انجام می دهد ، جهات معنوی که یکی از بزرگترین جهات معنوی خدمت به خلق الله است ، خدمت به انسان های محروم است . این است که برای انسان جاودان می ماند و در عالم دیگر به درد انسان می خورد . اموالی که انسان بگذارد و برود به درد انسان نمی خورد . اموالی که پیش بفرستد به درد انسان خورد . و امیدوارم که آنهائی که دارای یک مکنتی

هستند توجه داشته باشند که به این مستمندان که ولی نعمت ما هستند رسیدگی کنند و به این حساب که ذکر کردند کمک کنند تا اینکه ریشه این محرومیت انشاءالله به همت والای همه کشور و همه علما و غیر علماء این ریشه ء فاسد از بین برود و همه افراد این ملت یک زندگی متوسطی که باید داشته باشند ، داشته باشند و با راحتی به خدمت به اسلام مشغول باشند .

حقوق بشری ها حاضر نیستند به حرف مظلومان گوش دهند

و امیدوارم که انشاءالله آسیبی از ناحیه فاسدها به این کشور وارد نشود . و ملاحظه می کنید که مدتی است که دولت ایران از سازمان ملل خواسته است که نماینده ای بفرستند که این جنایاتی که این رژیم بعث ملحد به دزفول و به سایر شهرهای ما ، پلدختر و اینها وارد کرده اند ، ملاحظه کنند ، و اثری از این پیدا نشده است که تا حالا یک همچو کاری بکنند و توقع هم نیست که بکنند . آنها ، وقتی که منافقین و امثال آنها یک مطلب دروغی می گویند که الان روزی صدها نفر را در خیابان ها ، بچه کوچک را می کشند و در اوین چه می کنند و اینها ، آنها مستندشان را قول یک دشمن اسلام قرار می دهند و هیاهو می کنند و اطلاعیه و اینها دهند ، لکن حاضر نیستند که یک نماینده بفرستند که ببینند اینها با این شهرهای ایران چه کردند ، اینها با خوزستان چه کردند . اینهایی که می گویند که ما عرب هستیم و به اصطلاح غیرت عربی داریم ، با این ملت عرب چه کردند

، با این ملت مسلم چه کردند ، با این کردها چه کردند . حاضر نیستند این کسانی که ادعای طرفداری از حقوق بشرکنند ، حاضر نیستند گوش کنند به حرف این مظلومانی که زیر ستم این ظالم به دستیاری امریکای جابر ظالم که تمام گرفتاری های ما با دست اوست ، حاضر نیستند که رسیدگی کنند که چه شده است . از آن طرف برای ما اطلاعیه صادر می کنند و اعلامیه صادر می کنند و محکوم می کنند . و ما نه به آن محکومیتش ترتیب اثر می دهیم و به این نه به این نیامدن .

من ثانیا از آقایان تشکر می کنم که در این خدمت بسیار شریف و بزرگ همت گماشتید . و برادران عزیز خودتان رانگذارید که اینها در طول تاریخ اینها محروم بودند ، اینها مظلوم بودند ، نگذارید که اینها باز محرومیت بکشند . در رژیم اسلامی نباید محرومیت بکشند اینها ، باید نجات پیدا کنند اینها هم از محرومیت . و همت بزرگتان در این باشد که آن روستاهای دور افتاده ای که هیچ نداشتند در زمان سابق و بحمدالله الان بسیاری از کارها در آنجاها شده است ، لکن همت تان در این باشد که به آنها بیشتر برسید و به آنها بیشتر خدمت کنید . خداوند تعالی همه شما را انشاءالله توفیق بدهد و دست ستمکاران را از سر مظلومان جهان قطع کند و خدای تبارک و تعالی از نور هدایت خودش نصیب همه ما بفرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/2/62

بیانات امام خمینی در دیدار با معاون فرهنگی وزارت امور خارجه ایران ، وزیر فرهنگو عضو شورای ساندینیست های نیکاراگوئه و سفیر ایران در نیکاراگوئه

باید کوشش کرد که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهب تحقق پیدا کند

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه به اینجا آمده اید تا

در دل های خود را به یکدیگر برسانیم ، تشکر می کنم . اینطوری که شما می گوئید کشور شما با ما شباهت زیادی دارد منتها کشور ما گرفتاری هایش زیادتر است . ما مبتلا به دسیسه های همه قدرت های جهانیم و جرم ما و کشور و ملت ما این است که برای استقلال و آزادی قیام کرده ایم و می خواهیم زیر سلطه هیچ یک از قدرت ها نباشیم و این مطلب از دیدگاه ابرقدرت ها و قدرت ها گناه بزرگ و نابخشودنی است . مستضعفین جهان ، چه آنها که زیر سلطه ء آمریکا و چه آنهاکه زیر سلطه ء سایر قدرتمندان هستند اگر بیدار نشوند و دست شان را به هم ندهند و قیام نکنند ، سلطه های شیطانی رفع نخواهد شد . و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبی که باشند ، تحقق پیدا کند که اگر خدای نخواسته سستی پیدا شود ، این دو قطب مستکبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاکت خواهند رساند . ما عازم هستیم که تمام سلطه ها را نابود سازیم و شما هم کوشش کنید که ملت ها را با حق همراه کنید . و آنچه مهم است این است که شما در مذهب خود و ما در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خدای تبارک و تعالی اعتماد داشته باشیم تا عنایت او شامل حال ما باشد و ما را از تحت این سلطه ها خارج سازد .

تاریخ : 21/2/62

بیانات امام خمینی در جمع رؤ سای جمهوری ، مجلس شورای اسلامی و دیوانعالیکشور؛ اعضای شورایعالی قضایی ، نخست وزیر و اعضای دولت ، اعضای شورای نگهبان ، فرماندهان نظامی و انتظامی ، اعضای شرکت کننده در کنگره حزب جمهوری اسلامی و مسؤولین سازمان های دولتی و نهادهای انقلابی

مساءله بعثت یک تحول علمی عرفانی در عالم ایجاد کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا من عید سعید مبعث را به شما

آقایان و ملت شریف ایران و جمیع مسلمین بلکه جمیع مستضعفان جهان تبریک عرض می کنم . مساءله مبعث و ماهیت آن و برکات آن چیزی نیست که بتوان با زبان های الکن ما از آن ذکری کرد و به قدری ابعاد آن زیاد است و جهات معنوی و مادی او زیاد است که گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت کرد . مساءله بعثت یک تحول علمی !!! عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه های خشک یونانی را که به دست یونانی ها تحقق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد ، لکن مبدل کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود . قرآن در این بعدش برای کسی تاکنون منکشف نشده است مگر (من خوطب به ) و در بعضی ابعادش حتی برای (من خوطب به ) منکشف نشده است فقط برای ذات ذوالجلال جلت عظمته معلوم است . اگر کسی سیر کند در فلسفه های قبل از اسلام و فلسفه های بعد از اسلام و خصوصا قرن های آخر و عرفای قبل از اسلام و آن کسانی که در هندوستان و امثال آن یک همچو مسائلی داشتند ، با عرفای بعد از اسلام که به تعلیم اسلام در این امر وارد شده اند ، می فهمد که چه تحولی در این بعد حاصل شده است . در صورتی که عرفای بزرگ اسلام هم راجل هستند در کشف حقایق قرآن ، لسان قرآن که از برکات بعثت است ، از برکات بزرگ بعثت رسول خداست ، لسانی است که سهل و ممتنع است

. بسیاری شاید گمان کنند که قرآن را می توانند بفهمند ، از باب اینکه به نظرشان سهل است . بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان می کنند که قرآن را می توانند بفهمند ، برای اینکه آن بعدی که برای آنها جلوه کرده است و آن بعدی که در پس این ابعاد است برای آنها معلوم نشده است . قرآن دارای ابعادی است که تا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غیب ، نازل نشده بود از آنجا ، و با آن جلوه نزولی اش در قلب رسول خدا جلوه نکرده بود ، برای احدی از موجودات ملک و ملکوت ظاهر نبود . بعد از آنکه اتصال پیدا کرد مقام مقدس نبوی ولی اعظم با مبداء فیض به آن اندازه ای که قابل اتصال بود ، قرآن را نازلتا و منزلتا کسب کرد ، در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به مراتب هفتگانه به زبان مبارکش جاری شد . قرآنی که الان در دست ماست نازله ء هفتم قرآن است و این از برکات بعثت است و همین نازله ء هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامی ، در عرفان جهانی بوجود آورد که اهل معرفت شمه ای از آن را می دانند و بشر از همه ابعاد او ، یعنی جمیع ابعاد او برای بشر باز معلوم نشده است و معلوم نیست معلوم شود . آیاتی در قرآن کریم که باز از برکات بعثت است مشاهده شود که این آیات را در عین حالی که انسان

گمان می کند که خوب ، ظاهر است ، لکن تاکنون کشف نشده است (هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معکم الله نور السموات و الارض ) اینها آیاتی است که نه مفسرتواند بفهمد ، نه فیلسوف و نه عارف . هرکس ادعا کند که معنی او را فهمیده است ، در جهل فرو رفته است . قرآن را (انما یعرف القرآن من خوطب به ) به وسیله من (خوطب به ) به یک عده معدودی از اولیاء خدا و ائمه ء معصومین علیهم السلام تحویل داده شده است و به وسیله ء آنها یک حدودی که قابل فهم است برای بشر تفسیر شده است ، لکن آنکه لطیفه ء وحی است همان آیه شریف (الله نور السموات والارض ) وقتی دست مفسر افتاده است (الله نورالسموات والارض ) معنا کرده است که هیچ مربوط به قرآن نیست . این مفسرین در عین حالی که زحمت های زیاد کشیده اند لکن دست شان از لطایف قرآن کوتاه است ، نه از باب آنکه آنها تفسیری کرده اند ، از باب اینکه عظمت قرآن بیشتر از این مسایل است . مساءله معرفت الله که در قرآن مطرح است فرماید که به حسب نقل (ما عرفناک حق معرفتک ) البته معنایش این است که آنطوری که معرفت تو حقش است ما نشناختیم ، نه (ما عرفناک حق معرفتی ایاک ) او آنقدری که حق معرفت بشر است شناخته است اما حظ معرفت بشر غیر از آن چیزی است که حق معرفت الله است . حق معرفت الله و حق عبادت الله را ، حتی به حسب

این روایت ، رسول اکرم که بزرگترین عارف و بزرگترین عابد است می فرماید که (ما عرفناک و عبد ناک ) امافرماید که (ما عرفناک حق معرفتی ایاک ) و (ما عبدناک حق عبادتی ایاک ) برای اینکه آن را ادا کرده ، اما آن حظ انسانی جلوه ظاهری است و از برای معرفت خدا چیزی است که نه ملک مقرب می تواند آن معرفت را پیدا کند و نه رسول مرسل و این از برکات بعثت است . اینقدری که معرفت برای اهل معرفت حاصل شده است . این از نازله ء کتاب خداست که به وسیله ء نزول بر قلب رسول الله که آن هم از اسرار بزرگ است . کیفیت وحی از اموری است که غیر از خود رسول خدا و کسانی که در خلوت با رسول خدا بودند با اینکه از او الهام گرفته اند کیفیت نزول وحی را کسی نمی تواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفی هم بکنند با زبان ما عامی ها معرفی کردند ، چنانچه خدای تبارک و تعالی با زبان آن بشر عامی خودش را با شتر معرفی می کند ، با آسمان معرفی می کند ، با زمین معرفی می کند ، با خلق و امثال اینها . و این برای این است که بیان قاصر است از اینکه آن مطلبی که هست ادا بشود و تا آن حدی که بیان می توانسته ادا کند قرآن ادا کرده است و هیچ کتاب معرفتی ادا نکرده است ، آنهائی که ادا کردند به تبع قرآن ادا کردند . اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود

الی الابد . و آن فلسفه یونانی یک باب دیگری است که در محل خودش بسیار ارجمند است برای اینکه با استدلال ثابت می کند ، نه معرفت حاصل می شود ، باب دلیل اثبات می شود وجود خدای تبارک و تعالی .

معرفت غیر اثبات وجود است و قرآن آمده است که هم اثبات بکند به همان طریقه های متعارف و طریقه های بلکه گاهی نازل تر از او و هم پرده ء دیگرش عرفان قرآن است که او را همین مقدارش هم که در قرآن هست در هیچ کتابی نمی یابید حتی در کتب عرفانی اسلامی که متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسیار فرق دارد ، باز تعبیرات قرآن غیرآنی است که آنها دارند .

بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مرم بفهماند

یک نحوه دیگری هست ، یک لطایف دیگری در قرآن هست و اینها همه از برکات بعثت است و برکات بعثت آن مقداری که در معنویات هست آنقدر در مادیات ظاهر نشده است ، لکن آن مقداری هم که در مادیات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است . اتصال !!! معنا !!! به معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیات از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است . قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی ، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها ، به خیال ماها ، به خیال جبرئیل امین هم نمی رسد ، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق را می کند ، استدلال هم می کند ، حکومت هم می کند و وحدت را هم سفارش می

کند و قتال را هم سفارش می کند و این از خصوصیات کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را باز کرده است تا حدودی که در حد انسان است و هم باب مادیات را و اتصال مادیات به معنویات را و هم باب حکومت را و هم باب خلافت را و همه چیز را و ما که امید است از پیروان اسلام باشیم و از پیروان قرآن باشیم باید همه ابعاد این را در نظر داشته باشیم . نه در نظر داشته باشیم ، بلکه دنبالش باشیم تا حاصل بشود برای ما ، مجاهده کنیم تا حاصل بشود برای ما . و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهری قرآن ، به همان بعدی که قرآن برای اداره امور بشر آمده است ، برای رفع ظلم از بین بشر آمده است یعنی یک بعدش این است که ظلم را از بین بشر بردارد و عدالت اجتماعی را در بشر ایجاد کند ، اما اگر کوشش کنیم و آنهایی که تابع قرآن خودشان را می دانند ، مسلمین جهان اگر کوشش کنند تا اینکه این بعد از قرآن را که بعد اجرای عدالت اسلامی است ، در جهان پخش کنند ، آنوقت یک دنیایی می شود که صورت ظاهر قرآن می شود . و ما ملت ایران که نهضت کردیم و دست ظلم را کوتاه کردیم باید دنبال این مطلب باشیم و تا آنجایی که دست ظالمان را بکلی از کشور خودمان کوتاه کنیم و با هدایت این نور سایر کشورهای اسلامی و سایر مستضعفان جهان بیدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرت

های بزرگ خارج کنند . و آن چیزی که ما در روز مبعث باید توجه به آن بکنیم این است که با بعثت رسول خدا ، بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند ، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند . بعثت برای این است که اخلاق مردم را ، نفوس مردم را ، ارواح مردم را و اجسام مردم را ، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد ، ظلمات را بکلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند ، ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد ، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد ، نور عدالت را به جای او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است ، فهمانده است که تمام مردم ، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند ، تفرق نداشته باشند .

همه قشرهای ملت مکلفند به اینکه جمهوری اسلامی را حفظ کنند

برادران ! ما امروز گرفتار تمام قدرت های شیطانی بشر هستیم ، ما باید توجه بکنیم به اینکه تکلیف الهی ما در امروز که همه به ما حمله کرده اند چی است . تمام اقشار ملت از آنهایی که در سطح کشور کارفرما هستند و دست اندرکاران دولتی هستند ، آنهایی که قوه قضایی به آنها محول است ، آنهایی که کارهای دیگر به آنها محول است ، آنهایی که پاسداری از مرزها به آنها محول هست مثل ارتش و غیره ، آنهایی که همه چیز به آنها محول است و سایر قشرهای

ملت مکلفند به اینکه اسلام را حفظ کنند ، مکلفند به اینکه جمهوری اسلامی را حفظ کنند و این تکلیف ، تکلیفی است که از بزرگترین تکالیفی است که اسلام دارد و آن حاصل نمی شود الا با تفاهم ، الا با اینکه همه ملت با هم برادر باشند . (مؤ منون اخوه ) هستند . اگر این اخوت ایمانی در سرتاسر کشور ما محفوظ بماند و هر کسی برای خودش توجه به خود نداشته باشد توجه به مقصد داشته باشد و خودش را برای مقصد بخواهد هیچ کس تواند به این کشور تعدی کند . و اگر خدای نخواسته در بین آقایان ، در بین مردم ، در بین دولتیان ، در بین مجلسیان ، در بین اقشار ملت ، کارگرها ، کارفرماها و کشاورزان ، همه اگر چنانچه این اخوت ایمانی سست بشود ، آن روز است که رخنه می کنند در بین شما شیاطین و شما را به جان هم می ریزند و استفاده اش را قدرت های بزرگ می کنند . آنها ، قدرت های بزرگ نشسته اند آنجا که با ایادی خودشان در این کشور راه هایی درست کنند که خود اهل این کشور برای آنها جاده را صاف کند . آنها مستقیما نمی آیند سراغ شما ، آنها با این راه ها ، با قلم های فاسد ، با فکرهای فاسد که در خدمت می گیرند در سراغ شما می آیند و باشایعه افکنی ها و دروغپردازی ها در بین شماها هرکس را به دیگری بدبین خواهند بکنند . و آن روزی که قشرهای ملت خدای نخواسته برخلاف الان

که هستند ، به هم بدبین بشوند ، آن روز است که رخنه کرده اند آنها و استفاده خواهند کرد . و همه مسؤ ول هستیم ، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علمای بلاد اسلامی تا دست اندرکاران ، مجلس ، رئیس جمهور ، ارتشی ها ، پاسدارها و همه قشرهای ملت در مقابل خدا مسؤ ولند و همه یک روز در پیشگاه خدا خواهیم رفت و از ما سواءل خواهد شد ، نعمت را از ما سواءل می کنند و آن نعمت ، اسلام است . ما هستیم ، ما باید پا روی غرض های شخصی خودمان بگذاریم برای خدا و برای مقصد . ما همه باید برای خدا باشیم چون از او هستیم و هر چه داریم از اوست ، قدرت هر چه هست از اوست ، نعمت هر چه هست از اوست و او (نورالسموات والارض ) است و ما موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان که به آن کسی که ولی همه چیز ما هست خدمت بکنیم و آمال و آرزوی ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام را در بین بشر پیاده کنیم و این نمی شود الا به وحدت کلمه ء شما و دست برداشتن از اختلافات ، اگر خدای نخواسته باشد و انشاءالله نباشد . و من امیدوارم که با وحدت کلمه و با اخوت ایمانی محکم بایستیم و بایستید و این کشور را از حوادث دهر حفظ کنید . خداوند انشاءالله به همه ما سعادت دریافت معنویات مبعث پیغمبر اکرم را عنایت فرماید ،

خداوند تعالی از نور معرفت خودش که به وسیله قرآن القا شده است به ما هم بهره ای عنایت فرماید ، و خداوند تعالی وحدت اسلامی این ملت را حفظ بفرماید و دولت های اسلامی را بیدار کند و ملت های اسلام را به هم پیوند بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/2/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر ، فرماندهان و اعضای شورایعالی سپاه پاسدارانانقلاب اسلامی (به مناسبت روز پاسدار)

مادامی که ما پاسدار واقعی باشیم کشورهای بزرگ نمی توانند کاری انجام دهند

بسم الله الرحمن الرحیم

من هم متقابلا این روز بزرگ را به شما تبریک می گویم و همیشه شما را دعا می کنم . اما علت اینکه پیام ندادم : اولا ارگان ها و نهادها زیاد شده اند و ثانیا چون همه ارگان ها از سپاه و ارتش و کمیته و مجلس و دولت را یکی می دانم ، قبلا برای همه پیام داده ام . چه انتخاب خوبی است که روز ولادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام روز پاسدار نامیده شده است . امیدوارم همانگونه که امام حسین علیه السلام با خون خود اسلام را زنده کرده ، شما به تبعیت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نمائید . بنی امیه قصد داشتند که اسلام را از بین ببرند و در رژیم گذشته نیز افرادی مثل یزید ، خلاف شرع می کردند و به اسم دروازه ء تمدن بنا داشتند که دانشگاه ها را فاسد و مردم عادی را سرگرم به مسائل شهوانی کنند ، که اگر مردم انقلاب نکرده بودند و چند سال دیگر مملکت دست آنها بود همه چیز خراب می شد که با عنایت خداوند آن مسائل از بین رفت . و مادامی که ما پاسدار واقعی باشیم کشورهای بزرگ نمی توانند کاری انجام دهند و علت

فشار دنیا هم این است که می بینند در این مملکت نه کودتا معنی دارد و نه هجوم نظامی و ایران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصی پیدا کرده است لذا ما را آرام نمی گذارند . و ما باید به همه سفارش کنیم که برای اسلام خدمت کنند و همه در صف واحدی قرار بگیریم که انحرافی پیش نیاید و باید همیشه احساس کنیم که تنها خودمان هستیم در برابر اینهمه دشمنان . باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایش خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم . و شما سلام مرا به همه برادران و همه پاسداران و نیروهای نظامی و انتظامی برسانید . من دعاگو و خدمتگزار شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 28/2/62

بیانات امام خمینی در جمع فقها و حقوقدانان شورای نگهبان

اگر ما وحدت خودمان را حفظ کنیم و همصدا و هم جهت باشیم از هیچ چیز نباید بترسیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از تحمل زحمات و رنج های شما تشکر می کنم . شما توقع نداشته باشید که مورد اهانت واقع نشوید . همه می دانید تا کسی کاری انجام ندهد کسی به او توهین نمی کند . توهین برای کسانی است که می خواهند زنده باشند . هیچ کدام از ما نباید انتظار تعریف را داشته باشیم . باید به حکم خدا عمل کنیم و به این هم کاری نداشته باشیم که چه کسی از این کاری که برای خدا می کنیم خوشش می آید و یا چه کسی بدش می آید . من در تمام مواقعی که مقتضی بوده است ، مجلس و شورای نگهبان را تایید کرده ام . ما باید دست در دست یکدیگر بگذاریم تا یک کشور

اسلامی درست کنیم .

امروز دنیا با ما به خاطر اسلام بد است . بعضی ها که جاهلند می گویند اسلام به درد نمی خورد ، اما بعضی ها که کمی اوضاع مردم ایران را می دانند می گویند اسلام خوب است ولی نه اسلام اینها بلکه اسلام راستین .

امروز تبلیغات علیه من و شما نیست ، تبلیغات علیه اسلام است . اگر ما با اسلام کار نداشتیم کسی با ما بد نبود . امروز آمریکا و شوروی را که آنقدر در دنیا فساد می کنند کسی محکوم نمی کند ولی تمام محکومیت ها مال ماست . در دنیا تنها ایران است که مورد سواءل است ، ولی اگر ما وحدت خودمان را حفظ کنیم و همصدا و هم جهت باشیم از هیچ چیز نباید بترسیم . مهم این است که با هم خوب باشیم و تصمیم داشته باشیم که مستقل و آزاد حرکت کنیم و مطمئن باشید که می توانید . ترس آن موقعی است که روسا با هم اختلاف داشته باشند و مردم در صحنه نباشند که بحمدالله امروز ، هم مردم در صحنه هستند ، هم همه دست اندرکاران با هم خوب هستند . بار دیگر از مساعی شما در شورای نگهبان تشکر می کنم . شما برای خدا کار می کنید و انشاءالله خداوند شما را تاءیید فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/3/62

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولان و اعضای جهاد سازندگی سراسر کشور ، فرماندهکل و فماندهان نواحی و مسؤ ولان دوایر سیاسی !!! ایدئولوژیک ژاندارمری جمهوریاسلامی

شما اخلاص داشته باشید و برای خدا به بندگان خدا خدمت کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از خدای تبارک و تعالی که در این روز با شما عزیزانی که برای این کشور زحمت می کشید و برای سازندگی محرومان رنج برید مواجه هستیم

و از چهره های نورانی عزیز شما بهره می بریم . خدای تبارک و تعالی این زحمت های طاقت فرسای شما عزیزان ، را هرگز فراموشی راه نمی داده است . شما عزیزان ، چه قشر روحانی و چه قشرهای عزیز دیگر در این مدت طولانی چه رنج ها بردید و چه خدمت های شایسته در سرتاسر کشور ، در جبهه و پشت جبهه تقدیم خدای تبارک و تعالی کردید . آنهایی که برای یک مستمند و یک مومن خدمت بکنند آنهمه اجر پیش خدا دارند و شما که برای میلیون ها مستمند و میلیون ها مستضعف خدمت می کنید جز خدای تبارک و تعالی کسی نمی تواند احصاء کند اجر شما را! و من امیدوارم که با همین عزم راسخ و با همین قدم الهی به کار خودتان ادامه بدهید و توجه به اینکه مردم درباره شما چه می گویند ، مخالفین درباره شما چه می گویند ، نداشته باشید . شما اخلاص داشته باشید و برای خدا به بندگان خدا خدمت کنید و ثنا و اجر را از او طلب کنید که او جزای شما را و اجر شما را عطا می فرماید . و همین طور از فرماندهان محترم ژاندارمری که در اینجا حضور دارند تشکر می کنم ، تشکر می کنم که آنها هم در حد توان خودشان دارند به این کشور خدمت می کنند . کشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از کشور کوتاه شده است و شما خودتان هستید که باید کشور خودتان را اداره کنید و حفظ کنید . از اول که این نهضت

اسلامی و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید همه قشرهای امت چه قوای نظامی و انتظامی و چه پاسداران عزیز و چه جهاد سازندگی و چه کمیته ها ، همه قشرهای ملت با هم دست برادری دادند و به پیش رفتند . چقدر شهید دادند و چقدر مجروح و چه خانواده جوان های خودشان را در راه اسلام از دست دادند ، لکن نباید ما بگوییم که از دست دادند . آنکه محفوظ است ، آنکه برای همه محفوظ است ، آن خدمتی است که در راه اسلام و آن خونی است که در راه اسلام ریخته شود . اسلام از اول برای همین امر قیام کرده است که به این مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشاند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این

پیروی باید ادامه بدهید .

موجب تاءسف است که یک نفر مسلم در مجامع عمومی بخواهد تضعیف کند جمهوری اسلامی را

من امروز بعضی صحبت ها را با شما برادران عزیز می کنم و در عین حالی که از شما و همه ملت علاوه بر آن جنود معنوی الهی تقدیر می کنند و شما را در این خدمت بزرگ می شمارند ، البته گروه هایی هم هستند که برای اینکه با این کشور مخالفند ، با استقلال این کشور مخالفند ، با آزادی این کشور مخالفند و بالاخره با اسلام که این آزادی و این استقلال را برای شما آورده است مخالفند ، باز دست از شیطنت بر نمی دارند . روش اسلام و طریقه اسلام همان است که از اول در تبلیغات اسلامی و در شعارهای شما جوان های عزیز در

سرتاسر کشور بود که ما استقلال خواهیم و آزادی و جمهوری اسلامی . این شعار نه شرقی و نه غربی که در همین شعار هست ، در همه قشرهای ملت از آن روستاهای دور افتاده تا مرکزها به گوش می خورد و هر روز طنین انداز است .

ما در مدتی که ، آنوقتی که جوان های پاسدار لانه جاسوسی را فتح کردند و جاسوسان آمریکایی را از ایران راندند گرفتار یک راهی بودیم و یک روشی برخلاف کشور و اسلام بودیم که مدت ها از آن رنج بردیم و مدت ها جوان های ما محکوم شدند . جوان هائی که می خواستند که از زیر یوغ آمریکا و قدرتمند دنیا بیرون بروند و خودشان برای خودشان کشورشان را اداره کنند مورد اهانت واقع شدند و تقصیرشان این بود که لانه جاسوسی را گرفتند . مدت ها همه ما در این قضیه رنج بردیم و پس از آنکه آن مسائل درست شد و این افرادی که با صراحت لهجه اکثر آنهایی که در راءس هستند تصریح کردند که ما جاسوسانی بودیم برای شوروی و دنبال آن وزارت خارجه عده ای را بیرون راند و همین قدر و منزلتی که ملت ما و مابرای آن عزیزانی که جاسوسخانه آمریکا را از بین بردند ، برای این جوانانی که این جاسوس های غیر انسانی و اسلامی را و مخالف با کشور و ملت اسلام را دستگیر کردند ، همان اجری که برای آنها و همان ارزشی که برای آنها قائل هستیم برای اینها هم قائلیم و همان ارزشی که برای این دو گروه قائلیم برای وزارت خارجه

و وزیر محترم خارجه هم که عده ای را که تشخیص دادند که عضوهای نامطلوب هستند از ایران خارج کردند برای اینها هم قائلیم . همانطوری که آنها اثبات کردند که ما به غرب بستگی نداریم و با شجاعت و شهامت پیش رفتند و به کارشکنی ها و انتقادات آنهایی که بر خلاف آنها بودند اعتنا نکردند ، اینها هم در طرف شرقی و شمالی اش همین کار را کردند و بدون اینکه هراسی از این کشورهای بزرگ و قدرت های بزرگ داشته باشند ، جاسوسانی که در داخل کشور بودند و خودشان را ایرانی می شمردند (ولو ما آنها را ایرانی نمی دانیم ) با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند و لانه های جاسوسی آنها را تصاحب کردند و وزارت خارجه در دنبال او ، عده ای را از کسانی که در ایران جاسوسی می کردند برای خارج ، برای شوروی ، آنها را هم از ایران اخراج کرد بدون اینکه هیچ هراسی به خودشان راه بدهند از شرق یا از غرب . دنبال این قضیه ما امروز باز مبتلا هستیم به اشخاصی که برای خاطر چپی خاطر توده ای ها و برای خاطر شوروی و بر ضد مصالح اسلام و کشور مشغول تبلیغات سوء هستند و به نظر می رسد که امروز هر دو دسته ، دسته سابق که ضربه آن عزیزان پاسدار را خوردند و دسته دیگری که ضربه این دسته از عزیزان پاسدار را خوردند دست به هم داده اند تا شیطنت خودشان را ادامه بدهند . من باید به هر دو دسته هشدار بدهم که دست از این

شیطنت ها بردارید . امروز نغمه اینکه برای ایران ، دولت ایران هیچ کاری نکرده است و مستکبر مستکبرتر شده است و مستضعف مستضف تر ، این نغمه شوم را که باید از دهن آمریکا و از دهن شوروی خارج بشود ، اینهایی که در ایران خودشان را مسلم می دانند ، اینها این نغمه را از گلوهای خودشان بیرون بیندازند . البته یک دسته هستند فضول و شیطان که از اسلام ضربه دیده اند و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست داده اند و اینها هم اخیرا ارباب بزرگشان را از دست داده اند ، اینها برای خاطر اینکه ارباب ها از دست شان رفته است شیطنت می کنند و همین ها وادار می کنند یک دسته ساده لوح را که بی غرض هستند اینها را وادار می کنند تبلیغات می کنند و آنها هم هر جا !!! دست شان !!! یک اجتماعی به دست شان برسد ، در نماز جمعه مثلا اگر یک وقت دست شان برسد ، در مجلس اگر یک وقتی تریبون به دستشان بیاید همان حرف هایی را که باید از حلقوم آمریکا و شوروی بیرون بیاید که برای این ملت هیچ کاری نشده است همان مطلب !!! را !!! از حلقوم این بیچاره بیرون می آید . یک دسته گول خورده و یک دسته شیطان ، یک دسته که می خواهند جمهوری اسلامی نباشد هر چه می خواهد باشد ، آن می گوید شوروی باشد و کمونیسم ، آن می گوید امریکا باشد و غرب و این دو دسته که به نظر می رسد با هم تفاهم کرده

اند ، یک اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار می کنند که مسائلی را طرح بکنند که هر چه بیشتر ملت ایران را ماءیوس کنند . شما برادرانی که چهار سال است دارید برای این مردم خدمت می کنید و خدمت که شما برای این ملت کرده اید در طول تاریخ شاهنشاهی نشده است . آنها همه خدمت شان را برای کاخ نشینان کرده اند و شما خدمت تان را برای کوخ نشینان ، اینها را در نظر نمی آورند . پاسدارهایی که اینهمه خدمت در جبهه ها کرده اند و در خارج جبهه ها کرده اند و اینطور دست منافقین را از این کشور کوتاه کرده اند اینها خدمت نیست ؟ ! خدمت باید به طرز آمریکائی اش باشد یا به طرز شوروی ؟ ! خیلی موجب تاسف است که یک نفر مسلم گول بخورد از یک دسته شیطان خبیث و در مجامع عمومی بخواهد تضعیف کند جمهوری اسلامی را ، دولت جمهوری اسلامی را و رئیس جمهور را و سایرین را . بسیار تاسف دارم من از اینکه این جمعیت پاکدل اینقدر پاکدل باشند که خیال کنند هر چه این شیاطین گفتند صحیح است ، همین شیاطینی که می گویند هیچ کاری برای ایران نشده است ، همین شیاطینی که می گویند زمان شاه بهتر بود از حالا . این نغمه شوم (مستکبر مستکبرتر شده است ) یعنی زمان جمهوری اسلامی بدتر شده است از زمان شاه و (مستضعف مستضعف تر شده است ) یعنی اسلام بدتر است از رژیم شاهنشاهی . آنهایی که می فهمند

و از روی شیطنت صحبت می کنند با آنها جز اینکه با قدرت رفتار بشود راهی نیست . لکن اینهایی که گول خورده اند از این شیاطین ، با اینها صحبت است که برادران ! شما چرا گول می خورید ؟ شمایی که عمری در اسلام گذراندید و فشارهای زمان طاغوت را دیدید و اهانت های زمان طاغوت را چشیدید و امروز می بینید که از آن فشارها خارج شدید و از آن گرفتاری ها بیرون آمدید و به طور آزادی نفس می کشید ، به طور استقلال زندگی می کنید ، شما چرا می گویید که حالا بدتر از آنوقت شده است و در تضعیف دولت کوشش می کنید ؟ شما چرا یک وقتی یک قصوری را می بینید ، یک چیزی را می بینید که در ایام جنگ ناگزیر است که واقع بشود و در هر انقلابی ناگزیر است که واقع بشود جمع می کنید و روی هم می گذارید و در مجامع عمومی برای مردم می گویید تا مردم را تضعیف کنید ؟ شما چرا آن چیز خدمت هایی که این ملت کرده است و خدمت هایی که این جهاد سازندگی کرده است و خدمت هایی که پاسدارها کرده اند ؟ کمیته ها کرده اند ، خدمت هایی که دولت کرده است ، چرا آنها را نمی بینید ؟ چه شده است شما را که گول چند تا شیطان را در گوشه و کنار کشور می خورید و نمی دانید چه می کنید ، نمی دانید تیشه برداشته اید و به ریشه اسلام دارید می زنید ، نمی دانید که تضعیف جمهوری

اسلام ، تضعیف اسلام و تضعیف اسلام را شما نمی خواهید ، لکن از روی نادانی شما را وادار می کنند تا این مسائل را طرح بکنید .

به خود آیید ، توجه کنید و اینقدر ساده دل نباشید و به آن شیاطین هم می گویم که سر جای خودتان بنشینید والا لیست افراد شما خواهد آشکار شد و شما به آنجا خواهید رفت که منافقین رفتند . همانطوری که منافقین اظهار اسلام می کردند و حالا هم می کنند ، اسلام راستین خواهند ، نه اسلامی که در آن حدود شرعیه جاری بشود ، نه اسلامی که در آن قصاص شرعی جاری بشود ، نه اسلامی که ابرقدرت ها را بیرون بکند از کشور ، نه اسلامی که کمونیست را سرکوب کند و نه اسلامی که غرب را سرکوب کند ، شما هم همان منافقین هستید با صورت دیگر ، به اسم دلسوزی برای مردم ، همانطور که منافقین کردند به اسم دلسوزی برای کشور ، به اسم دلسوزی برای مردم ، تضعیف کنید هم قوه قضائیه را ، هم قوه مجریه را و هم جمهوری اسلامی را . و درد شما این است که دست تان از آن فسادها کوتاه شده است و من به شما قول می دهم که دیگر آنها برنگردند . و به شما عرض می کنم که (بزک نمیر بهار می آد) نخواهد شد . !!! نه !!! در نه خربزه برای شما خواهد آمد و نه خیار . شما به جای خودتان بنشینید اینقدر توطئه نکنید ، آنقدر تضعیف نکنید جمهوری اسلامی را ، که آن مسائل برگشتنی

و ملت ما آن ملت نیست که برای خاطر امثال شما تزلزل پیدا بکند . آنهایی که وضعی داشتند و حیثیتی به خیال خودشان داشتند از بین رفتند . آمریکا با آن قدرتش در ایران سرکوب شد و شوروی با آن قدرت بزرگش در ایران سرکوب شد و طرفدارهایش را علنا از ایران یک دسته ای را بیرون کرده اند و یک دسته ای را حبس کرده اند و به جزای خودشان خواهند رساند . منافقین که عده شان زیاد بود و تبلیغات شان دامنه دار بود و جوان های بسیاری را از ما گول زده بودند ، آنها هم به زباله دان ریخته شده اند . شما چند نفر چه می گویید ، شما چند نفر روشنفکر به اصطلاح خودتان که می خواهید کمونیسم را در ایران تقویت بکنید یا چند نفر دیگری که می خواهید به خیال خودتان آمریکا باز گردد ، من به شما عرض می کنم تا شما زنده اید آمریکا برنمی گردد ، شوروی هم برنمی گردد . در نسل های آتیه ، اگر ملت ها در نسل های آتیه به همین روش حرکت کنند و روحانیون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قوای نظامی و انتظامی ، قوای نظامی و انتظامی اسلام باشد ، این در طول تاریخ هم انشاءالله نخواهد شد . و اگر خدای نخواسته در یک مدت های طولانی سستی برای کشور پیدا بشود یا شیاطین رخنه بکنند در این کشور ، آنوقت امری است که باید خدا اعانت کند ما را .

خدا از ما هم می خواهد که از جوانهای خدمتگزار به اسلام قدردانی بکنیم

من از خدای تبارک و تعالی سلامت

و صحت شما عزیزان را خواستارم و به روحانیون جمیع کشور چه در روستا و چه در شهرستان ها و هر جا که هستند سفارش می کنم که این جوان ها را تشویق کنند ، بروند سراغ این جوان ها ، با آنها صحبت کنند ، ملاطفت کنند این جوان هایی که عزیزانشان از دسته رفته است ، این جوان هایی که تمام توانشان را برای خدمت به این اسلام و خدمت به کشور خودشان خرج کرده اند ، اینها در عین حالی که خدای تبارک و تعالی به آنها اجر می دهد لکن خدا از ما می خواهد که به اینها خدمت بکنیم و از اینها قدردانی بکنیم . خداوند همه شما را حفظ کند و برای ملت ما ذخیره کند و آنهایی که کجروش هستند . انشاءالله خداوند راست شان کند و یا اینکه به جایگاه خودشان برساند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/3/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه استان تهران

ما تابع حضرت رسول و ائمه علیهم السلام هستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

البته آقایان باید بنده را موعظه کنند ، لیکن از آنجا که حق برادری موعظه است ، مسائلی را عرض می کنم . تحقیقا احیای نماز جمعه در ایران از مسائل بسیار مهم است . نماز جمعه موجب می شود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترین وجه برای مردم گفته شود . در قدیم اگر یک روحانی راجع به امور سیاسی مردم صحبت می کرد می گفتند رهایش کنید او سیاسی است ، که این نوع فکر بلااشکال از شیاطین داخل و خارج بوده است . آنها به ما باورانده بودند که روحانی باید عبایش را سر بکشد و فقط برود مسجد

نماز معمولی اش را بخواند . روحانی حق دخالت در هیچ امری را نداشت . ولی واقعیت این است که ما تابع حضرت رسول و ائمه علیهم السلام هستیم که همه امور دست آنها بود ، حکومت تشکیل دادند و مردم را هدایت نمودند . بحمدالله امروز وارد مسائل سیاسی شدن دیگر عیبی ندارد ، ولی باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند ، لذا زی اهل علم خودتان را حفظ کنید . درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید . در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگی شان از سطح معمولی مردم پائین تر بود و یا مثل آنها بود . امروز سعی کنید زندگی تان از زی آخوندی تغییر نکند . اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زو مطرود می شوید . برای اینکه مردم می گویند ببینید آنوقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند ، امروز که دارند و دست شان می رسد از مردم فاصله گرفتند . باید وضع مثل سابق باشد . باید طوری زندگی کنیم که نگویند طاغوتی هستیم .

مردم را در صحنه حاضر نگه دارید

مساءله دیگر خطبه های نماز جمعه است . باید مردم را امر به تقوا کنید . امر به تقوا در خطبه اول واجب است و در خطبه دوم بنابر احتیاط واجب است . مسائل اخلاقی را به مردم بگویید و آنها را به داشتن اخلاق اسلامی ترغیب کنید . مطالب روز را برای مردم بگویید . آنچه در طول یک هفته در کشور اتفاق می افتد ، آنها را برای مردم بگویید . مردم را

در صحنه حاضرنگه دارید که آنچه انقلاب و ایران را حفظ کرده حضور مردم در صحنه است . در تمام دنیا مردمی به خوبی مردم ایران پیدا نمی شود . امروز مردم پشتیبان انقلاب اسلامی و دولت هستند . پشتیبانی مردم از دولت به خاطر این است که دولت را اسلامی می دانند و می دانند که طرفداری از دولت ، طرفداری از اسلام است . تنها به این خاطر است که از دولت پشتیبانی می کنند . این پشتبانی را باید حفظ کنید ، ائمه جمعه در سراسر ایران بالاترین اجتماع را دارند . از این اجتماعات استفاده کنید و جهات شرعی و سیاسی را به مردم تذکر دهید . آنان را در مقابل شیاطین مجهز کنید . امروز دولت با تمام توان دارد زحمت می کشد و آنچه از دستش بر می آید انجام می دهد . کار مشکل است . امروز اکثر حکومت ها با ما خوب نیستند . دشمنان ما خیلی کارها علیه ما کردند . اختلافات داخلی را بوجود آوردند فایده نکرده ، جنگ را بر ما تحمیل کردند و باز هم ما را رها نمی کنند . با تمام این مشکلات اینهمه کار شده است . البته کمبودهایی هست و گرانی هم بسیار است و مردم هم از اینها ناراحتند ، ولی در کجا این کمبودها و گرانی ها نیست . هنوز در شوروی با آنهمه ادعاهایش صف های طولانی هست . در ایران هم گرانی و کمبود هست ولی باید به خاطر اسلام مقاومت کرد . البته مردمی که در جنگ جوان می دهند ، در مقابل این

مشکلات که ناراحت نمی شوند . آنها که در جبهه ها هستند از مشکلات نمی هراسند و مقاومت می کنند . کسانی که می جنگند و مبارزه می کنند در مقابل کمبودها صبر می کنند ، ولی آن عده ای که در کنار نشستند ، آن عده ای که عیاشی می کردند و جلوی عیاشی هایشان گرفته شده ناراحتند . آنها هستند که دولت را تضعیف می کنند و دائم می گویند کمبود هست . اینها هستند که مشغول تضعیف دولت هستند . آقایان باید در نماز جمعه ها دولت را پشتیبانی کنند . امیدوارم نماز جمعه ها با قدرت هر چه بیشتر انجام شود . خداوند همه تان را تاءیید کند .

والسلام علیکم

تاریخ : 7/3/62

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون ، مسؤ ولان و مقامات لشکری و کشوری (بهمناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان )

مناجات شعبانیه از بزرگترین و عظیم ترین معارف الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ عظیم اسلامی مذهبی را به حضار محترم و اعاظم کشور و به سایر قشرهای مستضعف جهان ، خصوصا ملت عظیم الشان ایران تبریک عرض می کنم و امیدوارم که انشاءالله با عنایات خاصه ولی عصر ارواحنا له الفداء این کشتی متلاطم انسانیت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستکبران ظالم پیروز شوند . و امید است که حکومت بزرگ همگانی حضرت سلام الله علیه به زودی برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمین جهان را به نور مبارکش روشن فرماید . این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان برکات بسیار نصیب انسان ، انسان هائی که می توانند استفاده کنند از این برکات ، شده است . البته مبداء همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتی که هست . در ماه رجب

، مبعث بزرگ و ولادت مولا علی ابن ابیطالب سلام الله علیه و بعض ائمه دیگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه و ولادت حضرت صاحب اروحناله الفداء و در ماه مبارک ، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است و شرافت این سه ماه در زبان ها و در بیان ها و در عقل ها و در فکرها نمی گنجد و از برکات این ماه ها ادعیه ای است که وارد شده است در این ماه ها . ما امروز در ماه شریفه واقع هستیم و مناجات شعبانیه از بزرگترین مناجات و از عظیم ترین معارف الهی و از بزرگترین اموری است که آنهائی که اهلش هستندتوانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند . عناوین مسائل الهی و مسائل عرفانی ، عناوین سهلی است که هرکس گمان می کند که این عناوین را فهمیده است و امور استدلالیه ء قرآنیه هم در عین حالی که دقیق است ، لیکن سهل الادراک است . بعد از قیام برهان و دنبال او رساندن حاصل این عناوین و نتیجه برهان به قلب مشکل تر است ، که ایمان گفته می شود به آن و چه بسا که اصحاب برهان به این مرتبه ایمان نرسیده باشند . این یک مساله ای است که باید با تلقینات و تکرار و ریاضات به قلب رساند . شما ملاحظه می کنید که به حسب ضرورت یک کسی که مرده است ، از او به انسان ضرری وارد نمی شود ، لکن الا بعض اشخاص دیگران اگر چنانچه در یک قبرستانی باشند و کسی نباشد یا

با یک مرده ای همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند ترسند ، برای اینکه آن برهان ضرورت عقلی به دل نرسیده است . آن معنایی که عقل ادراک کرده است ضرورت هم دارد ، لکن به دل نرسیده است .

لکن آنهائی که مثلا مرده شور هستند و سر و کار دارند با مرده ها ، از باب اینکه تکرار شده است این مطلب پیش شان به قلبشان رسیده است و آنها خوفی ندارند . در مسائل اسلامی هم و مسائل عقلی هم همین طور هست . چه مسائلی عقلی هست که با برهان ، با برهان قوی ثابت است لکن در انسان تاءثیر نکرده است ، برای اینکه نتیجه برهان به عقل رسیده است لکن به قلب وارد نشده است ، ایمان به آن نیست ، عقل او را ادراک کرده است لکن قلب ایمان به او نیاورده است . و چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجات های ائمه اطهار سلام الله علیهم و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانی هست که اشخاص ، فلاسفه ، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند ، بفهمند عناوین را ، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است نمی توانند وجدان کنند . آیه شریفه در قرآن (ثم دنا فتدلی فکان قاب قوسین اوادنی ) خوب ، مفسرین ، فلاسفه در این باب صحبت ها کردند لکن آن ذوق عرفانی کم شده است . (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز

قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و ناجیته فصعق لجلالک ) اینها عناوین شان را خیال می کند انسان ، خوب ، ما هم می دانیم . نه عارف و نه فیلسوف و نه دانشمندتوانند ذوب کنند چی هست مساله . مساءله (فصعق لجلالک ) که مبداش قرآن است (فخر موسی صعقا) مساءله ای است که انسان گمان می کند که خوب افتادغش کرد (صعق ) یعنی غش کرد ، اما این غش چی بوده است ، غش حضرت موس چی بوده است ، این مساءله ای نیست که غیر موسی بفهمد . یا (دنافتدلی ) را ، این مساءله ای نیست که غیر آن کسی که (دنو) پیدا کرده است بتواند فهم کند ، ادراک کند ، ذوب کند . یا همین جملاتی که در این مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعا ممتنع است . ریاضات بسیار می خواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته (با فتح تا) نه ناجیته (با ضم تا) ، ناجیته این چی است ؟ خدا با آدم مناجات می کند ، چی است مناجات ؟ چه خواسته اند ائمه ؟ این از دعاهائی است که من غیر از این دعا ندیدم که همه ائمه روایت شده است همه ائمه این دعا را ، این مناجات را می خواندند ، این دلیل بر بزرگی این مناجات است که همه ائمه این مناجات را می خواندند . چی بوده است این ؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است ؟ (هب لی

کمال الانقطاع الیک ) کمال انقطاع چی است ؟ (و بیدک لابید غیرک زیادتی و نقصی و نفعی و ضری ) خوب آدم به حسب ظاهر می گوید خوب ، همه چیز با اوست ، اما وجدان این مطلب که هیچ ضرری به ما نمی رسد الا به دست اوست ، هیچ منفعتی نمی رسد الا به اوست ، اوست ضار و نافع ، اینها چیزهایی است که دست ماها از آن کوتاه است و دعا کنید که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان از این مسائل هم یک حظی ولو یک جلوه کوچکی در دل ها و قلب های ما واقع بشود و لااقل مؤ من به این بشویم که قضیه (صعق ) چه قضیه ای است . مؤ من به این بشویم که مناجات خدا با انسان چی هست . مناجات را مؤ من بشویم به آن ، انکار نکنیم ، نگوئیم اینها حرف های درویشی است . همه این مسائل در قرآن هست به نحو لطیف و در کتب ادعیه مبارکه ما که از ناحیه ء ائمه هدی وارد شده است همه این مسائل هست ، نه به آن لطافت قرآن لکن به نحو لطیف . آنها و همه اشخاصی که بعدها این اصطلاحات را به کار برده اند فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند و ممکن است که اصل سندش هم درست ندانند ، البته به حقیقت اش هم کم آدمی است که می تواند پی برد تا چه رسد به اینکه ذائقه روح بچشد این را .

چشیدن ذائقه یک مساءله فوق این مسائل است .

اگر امریکا واقعا انساندوست یک کلمه به کارهای عراق اشکال کند

و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی این ملتی که امروز قیام کرده است ، نهضت کرده است و برای او قیام کرده است و برای او نهضت کرده است ، شر مفسدین و جبارین را از سرش کوتاه کند تا برسد به مسائلی که باید برسد . لکن تا این قدرت های بزرگ به اریکه ء قدرت خودشان نشسته اند ، این امری است که یک قدری به نظر مشکل می آید . نمی دانم که در بعضی از رادیوها که پخش کردند صحبت رئیس جمهور امریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همه دنیا استمداد کردند برای اینکه این بهائی هایی که در ایران هستند و مظلومند و جاسوس هم نیستند و به جز مراسم مذهبی به کار دیگر اشتغال ندارند و ایران برای همین که اینها مراسم مذهبی شان را بجا می آورند 22 نفرشان را محکوم به قتل کرده اند ، ایشان از همه دنیا استمداد کرده که اینها که جاسوس نیستند ، اینها یک مردمی هستند دخالت در هیچ کاری ندارند و روی انساندوستی ایشان این مسائل را می گویند . اگر ایشان این مسائل را نمی گفت ، خوب !!! ما!!! گاهی اذهان ساده احتمال می دادند که خوب اینها هم یک مردمی هستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است لکن مشغول کار خودشان هستند و مشغول عباداتی که به نظر خودشان عبادت است مثلا هستند و حال آنکه در آن نظر هم نبودند . لکن بعد از اینکه آقای ریگان گفته اند ، شهادت دادند به اینکه اینها

جز مراسم مذهبی چیزی دیگری ندارند ، باز هم می توانیم باور کنیم ؟ از آن طرف وقتی که حزب توده را می گیرند شوروی صدایش بلند می شود که یک عده مردم بیگناهی که با جمهوری اسلامی هم موافق بودند ، پشتیبان بودند ، جمهوری اسلامی را هم اینها مثل دیگران همراهی کردند و حالا هم همین طو رهستند ، دولت ایران بیخودی آمده است اینها را گرفته و حبس کرده . از آن طرف هم آقای ریگان می گوید که این بهائی ها ، بیچاره ها مردم آرامی ، ساکتی مشغول عبادت خودشان هستند ، جهات مذهبی خودشان را بجاآورند و ایران برای خاطر همین که اینها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند . اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمی آمد . شما برای خاطر اینکه اینها یک دسته ای هستند که به نفع شما هستند ، والا ما شما را می شناسیم ، آمریکا را می شناسیم که انساندوستی گل نکرده است که حالا برای خاطر 22 نفر بهائی که در ایران به قول ایشان گرفتار شدند ، برای انساندوستی یک وقت همچو صدا کرده و فریاد کرده و به همه عالم متشبث شده است که به فریاد اینها برسید . مردم شما راشناسند . شمایی که عراق را وادار کردید که هر روز به سر این کشور ما آن می آورد که مغول نیاورد و به سر کشور خودشان را هم همین طور . عراق که یک دسته از علمای بزرگ آنجا را مثل آقای آیت الله آسید یوسف که من او را می شناسم که چه مرد سالم

صحیحی است ، برای خاطر (به نظرآید)

انتقام از مرحوم آیت الله حکیم ، ایشان را با عده کثیری از بچه ها و بزرگ های این فامیل را گرفته است ، شما اگر چنانچه انساندوست بودید یک کلمه خوب بود بگوئید ، اشارتا بگوئید که خوب چرا این کار راکنید ، یک کلمه در رسانه های گروهی شما اشکال کنند به اینکه این کارها در عراق و ایران چی هست که شما می کنید . شما دیدید که اینها چه کردند و رسیدید به اینکه پرونده های آنها را مطالعه کردید و گوئید ؟ یا غیب می دانید ؟ اگر دلیلی ما نداشتیم به اینکه اینها جاسوس آمریکا هستند جز طرفداری ریگان از آنها و دلیلی نداشتیم که حزب توده جاسوس هستند جز طرفداری شوروی از آنها ، کافی بود . لکن ما به شما بگوئیم نه حزب توده را به واسطه ء حزب توده بودنش و نه بهائی را به واسطه بهائی بودنش این محاکم ما محاکمه کردند و حکم به حبس دادند . اینها مسائل دارند ، حزب توده را خودشان آمدند همه حرف هایشان را زدند و سابقه دارند اینها . بهائی ها یک مذهب نیستند ، یک حزب هستند ، یک حزبی که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می کند . اینها هم جاسوسند مثل آنها . اگر جاسوس نباشند خوب بسیاری از مردم دیگر هم هستند که اینها انحرافات عقیدتی دارند ، کمونیست هستند ، چیزهای دیگر هستند لکن مردم محاکم ما به واسطه کمونیست بودن آنها یا انحراف عقیده داشتن آنها

، آنها را نگرفتند و حبس بکنند . حزب توده هم مادامی که توطئه نکرده بود ، مادامی که اشتغال به توطئه اش زیاد نشد (البته تحت نظر بودند اینها که اینها چه می کنند چون سابقه داشتند اینها) ولی مادامی که نزدیک نشد این توطئه شان به خیال خودشان ، به خیال فاسد خودشان به ثمر برسد ، آنوقت بود که پاسدارهای عزیز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزای خودشان هم می رسند .

مساءله این است که طرفدار اینها شما آقای ریگان هستید و طرفدار آنها آقای فرض کنید شوروی هست و این دلیل بر این است که اینها یک وضع خاصی دارند که آنها نفع به اینها می رسانند و اینها نفع می رسانند . نفع رساندن اینها غیر از این می تواند باشد که اخبار ما را به آنها بدهند ، جاسوسی بکنند بین ملت ایران و دولت ایران با آنها . این گرفتاری است که کشور ما امروز دارد با این ابر قدرت ها و این منحرفین .

ما با تضعیف جمهوری اسلامی مخالفیم

از آن طرف هم در داخل کشور شیاطینی هستند که اینها هم یا کارگرند برای آنها یا نفهمند ، یا از جمهوری اسلامی بدشان می آید اصلا ، می گویند یک چیز دیگر باشد یا اگر واقعا متعهد هستند جمهوری اسلامی را هم قبول دارند همه چیز را هم با شما آقایان مشترک هستند لکن از ساده لوحی شان استفاده می شود و از آنها کار کشیده می شود . من که یک وقت می گویم که مثلا اینطور صحبت ها نباید بشود ، اینطور حرف

ها نباید در کجا گفته بشود ، نمی گویم که اختناق است ، هر چه می خواهند بگویند و هر چه می خواهند انتقاد کنند ، انتقاد غیر توطئه است . لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد . انتقاد از اموری است که سازنده است . مباحثه ء علمی همانطوری که علوم اسلامی بی مباحثه نمی رسد به مقصد ، امور سیاسی هم بی مباحثه نمی رسد به مقصد . مباحثه می خواهد ، اشکال می خواهد ، رد و بدل می خواهد ، این را هیچ کس جلویش را نمی گیرد ، لکن یک وقت لحن ، لحن انتقاد نیست ، لحن ، لحن تضعیف جمهوری اسلامی است ولو اینکه دیکته کردند به او دادند ، نفهمد که اینطوری است لحن ، این لحن است ما با این لحن مخالفیم . این لحن ، آزاد نیست . توطئه آزاد نیست انتقاد آزاد است . بنویسند ، بگویند ، انتقاد کنند اما توطئه کردن و دنبال این باشند که تضعیف کنند جمهوری اسلامی را ، تضعیف کنند ارگان های این جمهوری را آن است که دست در کا راست و ماورای او دست هایی است که گرداننده هستند . این دولت دارد با تمام توانی که دارد ، در یک وقتی که هرکس باشد ناتوان است ، در یک همچو وضعیتی که ما داریم ، هر کسی که بخواهد یک عمل مثبتی انجام بدهد با توانائی زیاد نمی تواند انجام بدهد ، دولتی که تمام توان خودش را دارد برای این ملت صرف می کند و زحمت می کشد ، آنوقت در مقابلش بیایند

یک وقت نخست وزیرش را متهم کنند که چه هست ، یک وقت وزیر کذایش را . اینها اگر چنانچه واقعا انتقاد سازنده داشتند خوب ، انتقاد کنند ، بگویند فلان جا کج است فلان جا راست . اما همه ، مسائل را کنار گذاشتن ، کارهائی که این دولت بیچاره کرده است کنار گذاشتن ، کارهائی که مجلس کرده است کنار گذاشتن ، نادیده حساب کردن که اینها هیچ ، برای این ملت تا حالا هیچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چیز ما وابسته تر شده است ، خوب ، اینها معلوم است یک دستی پشتش هست که مردم را هل بدهد و از صحنه بیرون کند و به جای او آنهائی که باید بیایند بیایند . ما بااین مخالف هستیم ، هر مسلمانی با این مخالف است ، هر روحانی ای با این مخالف است ، هر انسانی با این مخالف است . آقا مردم زحمت کشیدند ، جوان دادند ، همه چیز دادند در راه اسلام ، اسلامی که حالا با خون این مردم ، با شهادت این جوان های عزیز رسیده است به آنجائی که می خواهد حالا یک رشدی بکند و محکم کند پای خودش را و بحمدالله شده است ، شما حالا از سر گرفتید و می خواهید هی یکی یکی تضعیف کنید . آن توطئه گر هست ، آن چه هست و آن کمونیست هست و آن سرمایه دار است و همین حرف های مزخرف که هی گفته می شود . اگر انتقاد صحیح دارید خوب بگوئید ، بنویسید امضاء کنید که این من

می گویم اینجا و آنجا درست نیست ولو اینکه دولت خیلی کار کرده لکن اینجا ناقص است . اگر یک وقت هم دیدید که فلان دادگاه عمدا خلاف کرده است ، فلان دولت ، فلان وزیر عمدا خلاف کردند ، شما با یک دلیلی ثابت کنید این معنا را . از آن دولت ، از او بازخواست می شود . اما انسان بنشیند و بی امضا هی بنویسد و منتشر کند و هی تهمت بزند و منتشر کند ، چرا بی امضاست ؟ اگر راست می گوئید خوب امضا کنید . نباید انسان متوجه شود به اینکه حالا از باب اینکه یک دسته ای یک به خیال آقایان ، به خیال اینها یک چیزی گیرشان آمده است ، والا جز زحمت چی هست برایشان ؟ این روحانیت قم جز زحمت ، این مدرسین محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف کردن که باید در امور علمی صرف بکنند حالا آمدند در اموری که باید صرف بشود صرف می کنند ، چی هست برایشان ؟ چه چیزی به آنها دادند ؟ این روحانیت مبارز تهران جز اینکه زحمت دارند می کشند و دارند خون دل می خورند چی به آنها رسیده است ؟ این دادگاه ها و این دادسراها و این قضات و این مجلس و این شورای نگهبان و این همه ، تا برسیم به آن پاسدارها و پاسبان ها که جان عزیزشان را دارند فدای شماها می کنند و فدای اسلام می کنند و فدای مسلمین کنند ، آنوقت سزاوار است که انسان تضعیف کند اینها را ؟ با تضعیف دولت آنها را

تضعیف کند ؟ چیزهائی بگوید آنجا هم منتشر بکنند که مردم تضعیف بشوند ؟ اینها است که انسان را به صدا درمی آورد و می گوید که آقا بنشینید سرجایتان ، بس است . دیگر نمی شود آن ترتیب برگردد . و اما خیر ، فلانی باانتقاد مخالف است ، نخیر ، انتقاد بکنید توطئه نکنید ، من با توطئه مخالفم ، همه هم مخالفند . ما با تضعیف جمهوری اسلامی تضعیف جمهوری اسلامی ، یعنی تضعیف اسلام ، ما با این مخالفیم . کدام مسلمان است که مخالف نیست با این ؟

با اتکال به خدای تبارک و تعالی نباید ما به خودمان هیچ خوفی راه بدهیم

در هر صورت انشاءالله امیدواریم که خداوند این عید را بر همه شماها مبارک کند و با دلگرمی به اینکه خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به این کشور ، این کشوری است که نمونه است در اینکه متعهد به اسلام است ، این کشوری است که دولت و ملتش ، مجلس و روحانیت اش همه دست به هم داده اند که اسلام را در اینجا و انشاءالله در همه جا پیاده کنند . خدای تبارک و تعالی مطمئن باشید که عنایت دارد و ولی عصر سلام الله علیه و ارواحناله الفداه عنایت به این جامعه دارد و با اتکال به خدای تبارک و تعالی و عنایت ارواح مقدسه نباید ما به خودمان هیچ خوفی راه بدهیم و خوفی هم نداریم . من کرارا این را عرض کرده ام که خوف آن دارد که برای آن عالم یک چیزی قائل نیست . این جوان های ما که می آیند و می گویند ما می خواهیم شهید بشویم ، اینها خوف دارند

از مردن ؟ اینهائی که قسم می دهند انسان را که ما شهادت نصیبمان بکنید ، خدا بکند ، اینها خوف دارند از شهادت ؟ از مردن خوف دارند ؟ اینهائی که مشغول خدمت هستند و هر آن متحمل است که خدای نخواسته مورد اصابه چیزهائی بشوند ، اینها خوف ندارند ، اینها مشغول خدمت هستند . خوف آن دارد که آن طرف را قبول ندارد . آن که فهمیده است که یک طرف دیگری هم هست ، فهمیده است که این دنیا معبر است برای آن عالم ، آن دیگر خوفی ندارد ، آرزویش این است که به مقصدش برسد . (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیرا ارواحنا معلقه بعز قدسک ) .

خداوند انشاءالله اسلام را پیروز کند و لشکریان اسلام پیروز بشوند و دست اشرار از این کشور کوتاه بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 10/3/62

پاسخ امام خمینی به نامه اعضای ستاد پیگیری فرمان 8 ماده ای در مورد کسب اجازه ازمحضر امام برای واگذاری کار ستاد به قوه قضائیه

بسمه تعالی

بحمدالله تعالی با جدیت و زحمات طاقت فرسای هیاءت پیگیری ، به طور چشمگیراز هرج و مرج ها که لازمه هر انقلاب است جلوگیری شده ، کسی به خود اجازه نمی دهد که به منازل یا مغازه ها تجاوز نماید و بدون مجوز شرعی و قانونی کاری به طور عمد تقریبا انجام نمی گیرد و دادگاه ها و دادسراها بدون مجوز شرعی عملی انجام نمی دهند و گزینش ها به روال اسلامی عمل می کنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اینجانب از این هیاءت و زحمات آنان تشکر

می کنم و چون مسائل به قوه قضائیه مربوط است و جناب آقای نخست وزیر و بعضی از وزرای دیگر به کارهای مهم دیگر باید اشتغال داشته باشند ، با قدردانی از آنان با پیشنهاد مذکور موافقت می شود . انشاءالله تعالی موفق و موید باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ امام خمینی به استفتاء از ایشان در مورد چاپ اسم شریف (الله ) و اسامی پیامبر اسلام و ائمه اطهار و آرم جمهوری اسلامی در نشریات

بسمه تعالی

چاپ لفظ جلاله اسماء شریفه در نشریات مانع ندارد ولی باید از انداختن در مواضع هتک خودداری شود . و آرم جمهوری اسلامی در حکم لفظ جلاله است علی الاحوط .

تاریخ : 14/3/62

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسامی و اعضایخانواده هایشان ، کارمندان اداری مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان ، سرپرست و مسؤولین بنیاد 15 خرداد سراسر کشور و گروهی از اعضای خانواده های شهدای 15 خرداد

مجلس است که اساس یک کشور را به صلاح می کشد یا به فساد می برد

بسم الله الرحمن الرحیم

باید تشکر کنم از آقایان که زحمت کشیدند و تشریف آوردند اینجا تا پهلوی هم مسائلی که داریم صحبت کنیم . مساءله 15 خرداد یکی از مسائلی است که شاید ما قبل و ما بعدش را کم کسی بداند اینها در پرده ابهام تا آخر می ماند و من بسیاری از مسائل را که ماقبل 15 خرداد رخ داد و بعضی مسائل را که ما بعد او رخ داد مطلعم لکن بیان نمی کنم ولی 15 خرداد به همت جوان های کشور و جان نثاران اسلام مبداء شد از برای تحولات بعدی و من شهدای 15 خرداد را از خدای تبارک و تعالی می خواهم که غریق رحمت کند که به ما حق دارند . و بازماندگان شهدا که باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاء الله خداوند صبر و اجر به آنها عنایت بفرماید .

مطالبی که باید عرض کنم و شاید کرارا عرض کرده ام ، مساءله مجلس است و اهمیت مجلس . همانطوری که من کرارا عرض کرده ام که دانشگاه و فیضیه ، اینها اگر اصلاح بشود کشور اصلاح می شود و همه کارهایی که در رژیم های منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهی هایی که انحراف داشته اند صورت گرفته است .

راجع به مجلس هم باید عرض بکنم که در کشوری که مثل کشور ایران بحمدالله الان یک جمهوری

اسلامی به تمام معنا هست و در صدد اسلامی کردن همه امور هست ، مجلس مثل ، همانطوری که صنایع مادر ما داریم ، مجلس هم اینطور است که اگر مجلس یک مجلس اسلامی که با انتخابات صحیح انجام بگیرد و اشخاصی که انتخاب می شوند واقعا منتخب ملت باشند ، تمام کارهای کشور با دست مجلسی ها اصلاح می شود . تمام کارهایی که از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتی که به تدریج پیدا شد تا زمان رژیم پهلوی که به اوج خودش رسید ، یکی از اعمال بزرگ که باید بگوییم که مادر عمال بود مجلس بود . مشروطه را منحرف کردند ، مجلس را مجلس قلدری کردند ، ملت را از اینکه بدهند محروم کردند و این مال این دوره سابق قبل از این دوره نیست بلکه به طور قطع اکثر دوره ها اینطور بود ، منتها یک دفعه تعیین وکلا با خان ها بود و آن اشخاصی که نفوذ داشتند در کشور ، در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند . رعیت ها را جمع می کردند و می آوردند پای صندوق و به آنطوری که به آنها دستور داده بودند راءی می دادند بدون اینکه بفهمند چه دارند می کنند ، راءی چی هست و چه کار دارند انجام می دهند . فقط همان خان می دانست که برای منفعت او و برای منفعت دولت ها اینها دارند راءی می دهند و اصلا کاری به اینکه کشور به کجا برسد در کار نبود ، کاری به این کار نداشتند

. بعد هم که زمان رضاخان پیش آمد و ما بعد رضاخان که اکثرا می دانید و همه هم در آخر ، در این دوره های آخردانید که آن بلاهایی که به سر ملت آمد ، مادرش مجلس بود . یعنی عده ای را اینها خودشان لیست می دادند و به طوری که محمدرضا اقرار کرد منتها می گفت زمان قبل ، مقصودش زمان پدرش بود ، لیست را از سفارتخانه می آوردند که اینها باید تعیین بشوند . بعد از زمان ایشان هم بدتر از آنوقت بود ، وکلای ما را باید آمریکا یا قبل از او انگلستان تعیین کند و مردم و دولت ایران و هیچ کس هیچ نظری در این باب نداشت . وکلا با دستور آنها ، با اسم و رسم تعیین میشد مگر بعضی ها که در تهران نمیشد که غیر او بشود که یک اقلیت بسیار نادر بود ، البته به تدریج اینطور شد تا زمان اینها که به اوج خودش رسید تمام بدبختی ها در حکومت از مجلس سرچشمه گرفت . هر کاری می خواستند انجام بدهند ، هر امر فاسدی را که می خواستند انجام بدهند دیکته می کردند و می آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست می کردند و بعد هم همانطوری که دیکته شده بود رء ی می دادند . و خدای تبارک و تعالی خواست که آن وضع ، هم وضع خان خانی و هم وضع دخالت سفارتخانه ها در ایران برچیده بشود و در این دوره ای که انتخابات شد بحمدالله به طور اکثریت قاطع ، مردم دخالت

داشتند و خانی دخالت نداشت ، آنجاء ی هم که دخالت داشت در مجلس رد شد . و در آتیه هم اگر چنانچه انشاءالله این ملت به همین طور در صحنه حاضر باشند با تعیین وکلائی که متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح کشور هستند ، تعیین کنند ، امید است که در آتیه هر سال بهتر از سال قبل بشود . و بحمدالله در این دوره هم که چهره های بسیار نورانی در مجلس هست و اشخاص متفکر و فقیه و امثال اینها در مجلس هست و یک سال هم مانده است تا به آخر برسد . من امیدوارم که در این سال جدیت بیشتر بشود برای رسیدگی به امور کشور و محرومین کشور و مستضعفین و اگر چنانچه مجلس در این سال جدید هم خودش را صرف کند در اینکه مسائل مشکل را اسلامی کند و با دقت ، همان دقت هایی که اهل علم در مسائل علمی دارند . مسائل علمی همانطوری که آن دقت های بسیار ارزنده را لازم دارد ، مسائل سیاسی کمتر از آن نیست ، برای اینکه مسائل سیاسی ، مقدرات کشور در دست آنهاء ی هست که این مسائل را خواهند تفکر کنند . آقایان در فکر این معنا نباشند که زیاد طرح بدهند و زیاد از مجلس بگذرد . در فکر این باشند که خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد . یعنی همانطوری که بنای اهل علم است که در هر مساءله ای دقت می کنند ، جستجو می کنند و مباحثه می کنند ، مجادله می کنند ، در این مسائل هم

باید اینطور باشد که سروته مطلب به طور کافی مورد بررسی قرار بدهند ، مورد دقت قرار بگیرد و با دقت و همت زیاد مسائل طرح بشوند ، در مجلس که آمد یک مساءله پخته از حیث جهات مختلف باشد که راهگشا باشد برای این کشور و مشکلات این کشور و در این چند سالی که گذشت من تشکر می کنم از زحمات پر ارزش آقایان که زحمت کشیدند و مشکلات زیادی که بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت کافی دارند انجام وظیفه می دهند مجلس این سال با مجلس سال های سابق فرق دارد مجلس این سال قدرتش بیشتر است یعنی آنهایی که کارشکنی کردند برای مجلس و برای همه ارگان های دولتی و اصل اساسش کارشکنی برای اسلام بود ، آنها یا رفتند و فرار کردند یا منزوی شدند . و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقیم تواند که مسائلی که پیش آمده و خواهد آمد در این سالی که سال آخر است ، به طور شایسته حل کنند تا اینکه این مجلس الگو بشود برای مجالس دیگر . و اگر در سال آتیه فرض کنید غیرآقایان یک دسته دیگری آمدند ، بدانند که باید چه بکنند و اینها چه کردند و آنها هم باید دنباله این ، باید چه کار بکنند . و بالاخره مجلس است که اساس یک کشور را به صلاح می کشد یا اساس یک مجلس را رو به فساد می برد . و مجلس بود که در رژیم پهلوی آنهمه فساد ایجاد

کرد و آنهمه خیانت کرد و همین مجلس است که در زمان کنونی اینهمه خدمت کرده است و در صدد خدمت است من نمی خواهم بگویم که کارها تمام شده و همه اش هم صددرصد تمام است ، . اما وقتی ما مقایسه بکنیم افراد این مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقریبا بی استثناء اگر ما مقایسه کنیم و همان افراد را ببینیم که سابقه شان چی است و چه زندگی کردند و چه هستند ، کافی است که ما به ارزش این مجلس پی ببریم . از آن جنس که در سابق بود هیچ الان نیست در مجلس . اگر فرض کنید یک کسی باشد که با وضع شما یک مخالفتی دارد ، لکن این اختلاف سلیقه است ، نه این است که واقعا انحرافی باشد که آنها داشتند که در سابق بود . سابق انحراف بود یعنی منحرفین را می آوردند سر کار ، دستور بود ، نمی توانستند خلاف او را هم بکنند و اگر در بین شان یکی دو نفر بود که مخالفت می کردند ، در اقلیت بودند که صداشان به جائی نمی رسید ، امروز عکس است ، بحمدالله همه آقایانی که در مجلس هستند ، اینها وابسته به شرق و غرب نیستند و خدمت می خواهند بکنند ولو اختلاف سلیقه داشته باشند . بحث در مجلس از مسائل بسیار مهم است که باید بحث بشود ، باید هر مساءله ای با دقت رسیدگی بشود و در کمیسیون ها اولاو بعد در مجلس ثانیا و بعد هم در شورای نگهبان ثالثا رسیدگی

بشود که وقتی یک قانون از مجلس بیرون آمد ، یک قانون صددرصد شرعی باشد ، چه موافق با احکام اولیه که مال اسلام است یا موافق با احکام ثانویه که آن هم مال اسلام است و این رویه رویه ای است که اگر انشاءالله باقی بماند مطمئن باشید که مجلس با قوت خودش وقتی که باقی بماند دولت هم اصلاح می شود و سایر قوایی که در ایران هستند ، آنها هم اصلاح می شوند یعنی کجروی نمی شود دیگر بشود . کجروی از مجلس شروع می شد نه اینکه از خارج می شد خارج دستور می داد ، اینها راه می رفتند و اگر مجلس مستقیم باشد و کارها را آنطوری که مصالح کشور اقتضا می کند . آنطوری که احکام اسلام اقتضا می کند ، آنطور بررسی دقیق بشود و با علاقه مندی بررسی بشود ، وقت صرف بشود . تا اینکه مساءله ، هر مساءله ای هست خصوصا مهمات که باید مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدی بحث طلبگی در آن بکنند . آقایان که عادت دارند به اینکه

بحث طلبگی می کنند و در مدرسه ها تربیت شدند و با اشکال رد و دفع و همه این امور ، در قانون هم باید همین طور باشد برای اینکه این هم اهمیتش همان اهمیت است ، آن هم اسلام بود ، این هم اسلام است . بنابراین در این سالی که انشاءالله می گذرد و امید است به خوبی بگذرد و آقایان با خیال راحت مشغول باشند به خدمت به این مستمندان ، به این مظلومان در طول

تاریخ انشاءالله امیدواریم که این سال را به مبارکی بگذرانید و در سال آتیه انشاءالله مجلس باز همین جور مجلس باشد و همین طور افراد در آن باشند که انشاءالله مسائل حل بشود . مسائلی که ما الان در مقابلش هستیم و امیدوارم که مجلس های بعد دیگر مواجه با آن نشوند .

مساءله ، مخالفت همه قدرتمندان دنیا با ایران است

خوب ، مساءله مخالفت همه قدرتمندان دنیاست با ایران ، مساءله هم یک مساءله ای نیست که مخفی باشد ، خودشان هم اقرار دارند ، خودشان هم گویند که نباید عراق شکست بخورد . میزان ، عراق نیست ، صدام نیست . میزان ، پیشرفت اسلام است . اینطور نیست که آنهابرای صدام دلسوزی میکنند ، صدام هم یک آدمی است که بعد (گر بشود گفت آدم ) بعد از بین می رود ، لکن آنی را که از آن می ترسند از ایران است که ترسند یعنی دنبال شکست ایرانند . هر چند رء یس جمهور امریکا ادعا کند که ما بیطرفی مان ، همین تازه هم باز گفته است . بیطرفی مان محفوظ است . لکن یک مساءله ای است که همه می دانند ، دیگر لازم نیست به اینکه ما قرآن برایش اقامه کنیم همه می دانند که ایشان تا چه اندازه بیطرف است در این مساءله و دیگران هم همین طور ، شوروی هم همین طور ، فرانسه هم همین طور ، دیگران هم همین طور مساءله بیطرفی نیست ، مساءله طرفداری از هر رژیمی است غیر اسلام و کوبیدن اسلام است به هر ترتیبی که بتوانند و بحمدالله این مجلس و این ملت و این ارتش

و این پاسداران و این سایر ارگان هایی که در این کشور هست ایستاده اند در مقابل همه این امور و مقاومت می کنند . و اگر انشاءالله این جنگ یعنی تحمیلی بر ما از بین برود و دولت سر صبر رسیدگی بکند به حال مستضعفین ، تمام مسائل به وسیله مجلس و دولت حل می شود حتی مساءله گرانی . ما همه می دانیم که گرانی امروز سرسامآور است و یک دسته ای از آن رنج می برند اما در مقابل آن رنج هایی که خود پیغمبر و همسر بزرگ عزیزش حضرت خدیجه در آن چند سال بردند که مشک را از قراری که نقل می کنند ، مشک را می گذاشتند توی آب و می مکیدند برای اینکه از آن چربی ، مثلا از آن چیزی که در مشک هست به آنها برسد . وقتی که آنها برای اسلام اینطوری عمل کردند و اینطور مقاومت کردند در مقابل دشمن های اسلام ، شما هم که ملت و امت همان بزرگوار هستید نباید از اینکه فلان چیز کم است ، آنی که کم است ارزاق که نیست ارزاق که کم نیست ، آنی که کم است آن وضع آرایشی است که آنها می خواستند ، یک دسته می خواستند باشد و دیگر انشاء الله نیست . و باید از بین هم برود گرانی هست لکن کجاست که گرانی نیست . اینطور نیست که گرانی مال کشور ما باشد ، همه جا گرانی هست اگر دولت انشاءالله قدرت پیدا بکند یعنی جنگ تمام بشود و ما به حال عادی برگردیم انشاء الله . به مدت

کمی به برکت اسلام وبه مدت کمی به برکت اسلام و ملت در صحنه حاضر ایران این مسائل حل می شود انشاء الله .

ورود ترکیه به عراق برای سرکوبی کردها

از مسائل مهمی که هست و من از یک جنبه اش می خواهم صحبت کنم ، جنبه های دیگرش حالا صحبت از آن نمی شود من فقط یک جنبه اش راخواهم صحبت کنم ، آن قضیه ورود ترکیه در عراق است برای کردها سرکوبی کردها . آنی که من می خواهم صحبت کنم این است که کرد ایران و کرد عراق و کرد ترکیه همه کرد هستند . تفاوت این است که در کردهای ایران اکثریت شان با جمهوری اسلامی موافقند و با این چند دسته فاسدشان مخالفند . الان سرتاسر کردستان ائمه جمعه شان ، علمای آنجا ، مردمشان با جمهوری اسلامی موافقند ، آنی که فساد کنند عبارت از یک دو تا دسته ای است که بعض شان کمونیست اند و بعض شان بدتر از کمونیست . چی شد که تمام رسانه های گروهی عالم راجع به کردهای ایران اینقدر حساس هستند که از خود کردها هم حساس ترند . خود کردها می گویند که ما می خواهیم که این فاسدها از بین بروند ، لکن رسانه های گروهی همیشه ایران را محکوم می کنند و لحن شان نسبت به ورود ترکیه در عراق برای سرکوبی کردها یا همفکری عراق با آنها اگر راست باشد ، این دیگر مساءله ای نیست ، خوب آنها آمده اند خواهند مملکت شان را نگذارند که چیز بشود ، آنی که مساله است این است که کرد ایران چرا ؟ اگر مساله

ای است که آنها می گویند تجزیه طلبند ، خوب کردهای فاسد ما بیشتر هستند ، چی شد که همه عالم سنگینی شان را انداخته اند روی ایران که این ایران است که کردها را چه می کند و چه ، چقدر می کشد . و همین فاسدهایی که در خارج نشسته و نسبت به کردهای ایران سینه چاک می کنند ، اینها چطور شد که راجع به قضیه کردهای عراق و کردهای ترکیه صحبتی اینقدرها ندارند ، اگر باشد هم یک کلمه ای می گویند و می گذرند . این گرفتاری هایی که بشر به آن مبتلاست این نحو گرفتاری هاست ، اینطور حق کشی هاست که سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه یک منجی برای این بشر پیدا نشود (و انشاء الله امیدوارم که به زودی پیدا بشود و خداوند منجی بزرگ را به داد بشریت برساند) اگر دیر بشود اصلا هلاکت در بین همه شان یک امر ساده عمومی می شود . یک دسته بیچاره مظلوم در سرتاسر دنیا زیر لگد دارند پایمال می شوند ، از هیچ جا خبری نیست که راجع به آنها صحبتی بشود . در آمریکا آنقدر مظلومین دارند پایمال می شوند اصلا راجع به آمریکا صحبتی نیست که این چرا این کار را می کند . در شوروی هم آنقدر مظلومین پایمال می شوند ، صحبتی از آن هم نیست . در منطقه هم همین طور ، آنقدر مردم و ملت های خودشان را ، آن هم صحبتی نیست . این فقط اینجاست ، ایران است که حکومتش دارد اختناق ایجاد می کند و

مردم همه شان مخالف با حکومت هستند لکن سرنیزه است که اینها را حاضر کرده و اینها می آیند در خیابان ها ، که این در دنیا باید اسم این را چی گذاشت ؟ آنی که قلم دستش می گیرد و اینها را می نویسد ، باید چه اسمی رویش بگذاریم ؟ آنی که دستور می دهد به این رسانه ها و همه را هماهنگ می کند یک وقت می بینی از همه جا یک صدا بلند

می شود ، این را باید چی اسم بگذاریم رویش که اینها چی می گویند ؟ اینها چه جور جمعیتی هستند ؟ بافت مغزی اینها چه جور است ؟ این گرفتاری هاست که جمهوری ما در این چند سالی که تحقق پیدا کرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و دیگران هم داشتند . اگر چنانچه این گرفتاری های مرتفع بشود و دنیا سر عقل بیاید و آن چیزی که واقعیت است بگوید ، آن چیزی که واقعیت است تبلیغ بکند ، کار ما آسان است .

حالا من نمی دانم که این آقایانی که آمدند و رسیدگی کردند به خرابی های ایران و رفتند در عراق هم یک دسته فقط مجروح جنگی را آوردند به آنها نشان دادند که اینها در بین شهرها اینطور شدند لکن خرابی ای نداشتند که نشان بدهند شاید دو تا دیوار هم خراب کردند که نشان بدهند ، آیا اینها بعد چه خواهند گفت ؟ خواهند گفت که هم ایران خلاف کرده و هم عراق ، دیگر هیچ حرف دیگری نیست ؟ که خوب واقعا اینها می خواهند رسیدگی کنند

و می خواهند بفهمند که اندازه چی بوده ، ایران چه کرده ، آنها چه کردند ؟ در همان وقتی که اینها مشغول رسیدگی بودند ، آنها می زدند ایران را . این دلالت بر این می کند که آمدند اینها با ما هستند ، شما بیخودی خواستید که اینها بیایند . حالا ما منتظر این هستیم که ببینیم اینها چه می کنند و چه خواهند کرد و چه خواهند گفت . امیدوارم که اینها هم به حسب وجدان انسانی عمل بکنند و آنچه که هست گزارش بدهند بعد هم که گزارش دادند ، . آنهائی که گزارش را می گیرند ، کاری به این ندارند که امریکا چه نظری در این مساءله دارد و شوروی چه نظری دارد و فرانسه چه نظری دارد ، به اینها کار نداشته باشند و حکومت واقعی بکنند و آنچه هست به حسب واقع بگویند . ما هیچ توقعی از آنها نداریم الا اینکه آنها همان که هست بگویند . و من امیدوارم که این مردم در صحنه ما بیشتر در صحنه باشند ، از جنگ خسته نشوند . جنگ در اسلام یک امری بوده است که از آنوقتی که اسلام حکومت پیدا کرد جنگ هم همراهش بود ، قبل از آن هم دنبال این بودند که نقشه ها را درست کنند ، لابد اینطور است همچو که مدینه آمد رسول خدا و حکومت تشکیل شد ، جنگ یا حنگ تحمیلی بود یا هر چی بود در جنگ بود تا آخر عمرش . آن روز هم که به لقاءالله می خواست پیوند کند ، بپیوندد ، آن روز هم

جیش (اسامه )اش بیرون شهر بود که خواست جنگ بکند . این جنگ یک چیزی است که برای عدالت ، جنگ لازم است . اگر مردم عادل باشند که دیگر جنگی در کار نیست . اگر مردم انسان باشند که دیگر جنگی در کار نیست لکن وقتی که یک دسته ، اکثریت مستضعفین پایمال دارند می شوند ، وقتی که تمام حیثیت اسلام و مسلمین در خطر است ، وقتی که تمام حیثیت همین ملت ما در خطر است ، ما که جنگ را شروع نکرده ایم ، ما الان هم در حال دفاع هستیم ما هر روز تقریبا باید گفت بی استثناء آبادان تقریبا بی استثناء هر روز کوبیده می شود ، زاید بر آن هم جاهای دیگری که همه می دانید . ما خواهیم که دست اینها کوتاه بشود که به ما اینطور ، به ملت ما اینطور تعدی نکنند . ما دفاع داریم می کنیم و ما از اول هم دلمان می خواست که جنگی نباشد و همه صلح باشد اما می پذیرند شما اینکه ما و صدام که دشمن اسلام است ، از اول دشمن اسلام بودند ، آنوقت که من نجف بودم می دانستم که اینها دشمن اسلام هستند ، همین ها را مرحوم آیت الله حکیم تکفیر کرد . اینها مشرکند ، ملحدند . شما می پذیرید که ما با آنها سر یک میز

بنشینیم و مصالحه کنیم ، مصالحه اینکه خوب ، حالاشما این کارها را کردید عذر بخواهید ما هم بگوئیم که ما هم این کارها را کرده ایم ؟ هیچ وجدان انسانی ، اسلامی می پذیرد این

را ؟ یا خیر ، ما باید آن مطلبی که داریم ، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند می پذیرند و می پذیرفت ما آن را می خواهیم ما چیز زایدی نمی خواهیم ، ما همان را می خواهیم ، از اول جنگ هم گفتیم ما جنگجو نیستیم ، ما مدافع هستیم ، دفاع هم یک حق مسلمی است که اسلام و غیر اسلام برای انسان قائل است . که به ما الان در حال دفاع هستیم . ما جوان هایمان تاکنون آنقدر شهید داده اند ، تاکنون مادرها آنقدر شهید داده اند ، پدرها آنقدر شهید داده اند ، جوان ها آنقدر خون خودشان را داده اند ، برای اینکه شر این قدرت های بزرگ از سر ایران کم بشود ، حالاکه بحمدالله رسیدیم به اینجاء ی که دست ها کوتاه شده ، حالاما کوتاه بیاء یم تا آنها دست شان بلند بشود ؟ من به شما عرض می کنم اگر ما یک قدم عقب بنشینیم ، آنها صد قدم جلو می آیند ما محکم باید در مقابل اینها بایستیم تا اینکه آن آدمی که این فساد را در این منطقه ایجاد کرده است سرکوب بشود و آنهایی که وادار کردند اینکه این آدم اینطور ، این خبیث اینطور با مردم عمل بکند آنها هم رسوا بشوند در دنیا ، که اینها بودند که می گویند که ما طرفدار مثلاچه هستیم و ماخواهیم صلح باشد و همه قدرت های ما دنبال این است که صلح بشود .

ما هم آمریکا را می شناسیم و هم شوروی را می شناسیم که اینها هیچ

کدام صلح طلب نیستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه می خواهند دیگری را از بین ببرند ، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ایستاده اند (اللهم اشغل الظالمین بالظالمین ) نه او جرات می کند که یک کاری بکند ، نه اینها جراءت می کنند یک کاری بکنند لکن نتیجه اینکه همه مظلومین جهان دارند صدمه اش را می بینند ، دارند پایمال می شوند و ما می خواهیم که خدای نخواسته یک وقت ایران این نحو نشود دوباره این افعی ها از اطراف بریزند و هر چی دارید شما ببرند و هر فسادی خواهند ایجاد کنند و جوان های شما را به آن فسادی که در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه می خواستند بکشند کشیده بشود . وقتی ما می خواهیم حقیم و می خواهیم حق را در این دیار و انشاءالله در جاهای دیگر پیاده بکنیم ، ما چه باکی داریم از اینکه مثلا میوه گران است ؟ میوه گران هم ما و شما و همه بر ایمان گران است . یا فرض کنید که فلان چیز کم است البته اگر کسی یادش باشد در این جنگ های سابق می داند که قحطی بود که پدر مردم را در می آورد ، نه گرانی ، قحطی بود . بحمدالله حالا قحطی نیست و مردم از این حیث نگرانی ندارند که چیز نباشد . از حیث گرانی ما هم نگران هستیم از این گرانی ، همه نگران هستند اما چاره چی است ؟ چه می توانیم بکنیم ؟ البته فکرهایی دارند می کنند و انشاء الله امیدوارم موفق بشوند که این مساله

هم انشاء الله حل بشود که امیدوارم که هم مجلس و هم دولت واینها مشورت کنند با هم و راهی پیدا کنند که انشاءالله این مشکل ملت هم حل بشود . و من از خدای تبارک تعالی برای همه شما سلامت و توفیق و عزت و عظمت خواستارم و برای شهدای 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائی که در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت می کنم و برای بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت می کنم و از همه آقایان می خواهم که در مجالسی که دارند به این ملت دعا بکنند و از دعاهایی که از ائمه معصومین وارد شده است غفلت نکنند و ماه شریف رمضان در پیش است و ماه شریف شعبان الان ماها در آن هستیم ، از ادعیه ائمه معصومین استفاده کنند و برای این ملت خیر و سلامت طلب کنند و برای دشمنان اسلام خذلان و شکست را بخواهند .

والسلام و علیکم و رحمه الله

صحیفه نور جلد 18

بیانات امام خمیی دردیدار بارئیس ونمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضایخانواده هایشان ، کارمندان اداری مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان ، سرپرست و مسؤولین بنیاد 15 خرداد سراسر کشور و گروهی از اعضای خانواده های شهدای 15 خرداد

مجلس است که اساس یک کشور را به صلاح می کشد یا به فساد می برد

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 14/3/62

باید تشکر کنم از آقایان که زحمت کشیدند و تشریف آوردند اینجا تا پهلوی هم مسائلی که داریم صحبت کنیم . مساله 15 خرداد یکی از مسائلی است که شاید ما قبل و ما بعدش را کم کسی بداند . اینها در پرده ابهام تا آخر می ماند و من بسیاری از مسائل را که ما قبل 15 خرداد رخ داد و بعضی مسائل را که ما بعد او رخ داد مطلعم لکن بیان نمی کنم . ولی 15 خرداد به همت جوان های کشور و

جان نثاران اسلام مبدا شد از برای تحولات بعدی و من شهدای 15 خرداد را از خدای تبارک و تعالی می خواهم که غریق رحمت کند که به ما حق دارند . و بازماندگان شهدا که باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاءالله خداوند صبر و اجر به آنها عنایت بفرماید .

مطالبی که باید عرض کنم و شاید کرارا عرض کرده ام مساله مجلس است و اهمیت مجلس ، همانطوری که من کرارا عرض کرده ام که دانشگاه و فیضیه ، اینها اگر اصلاح بشود کشور اصلاح می شود و همه کارهایی که در رژیم های منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهی هایی که انحراف داشته اند صورت گرفته است .

راجع به مجلس هم باید عرض بکنم که در کشوری که مثل کشور ایران بحمدالله الان یک جمهوری اسلامی به تمام معنا هست و در صدد اسلامی کردن همه امور هست ، مجلس مثل ، همانطوری که صنایع مادر ما داریم ، مجلس هم اینطور است که اگر مجلس یک مجلس اسلامی که با انتخابات صحیح انجام بگیرد و اشخاصی که انتخاب می شوند واقعا منتخب ملت باشند ، تمام کارهای کشور با دست مجلسی ها اصلاح شود . تمام کارهایی که از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتی که به تدریج پیدا شد تا زمان رژیم پهلوی که به اوج خودش رسید ، یکی از اعمال بزرگ که باید بگوییم که مادر عمال بود مجلس بود . مشروطه را منحرف کردند ، مجلس را مجلس قلدری کردند ، ملت را از اینکه رای بدهند محروم کردند و این مال این دوره

سابق قبل از این دوره نیست بلکه به طور قطع اکثر دوره ها اینطور بود ، منتها یک دفعه تعیین وکلا با خان ها بود و آن اشخاصی که نفوذ داشتند در کشور ، در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند . رعیت ها را جمع می کردند و می آوردند پای صندوق و به آنطوری که به آنها دستور داده بودند رای می دادند بدون اینکه بفهمند چه دارند می کنند ، رای چی هست و چه کار دارند انجام می دهند . فقط همان خان می دانست که برای منفعت او و برای منفعت دولت ها اینها دارند رای می دهند و اصلا کاری به اینکه کشور به کجا برسد در کار نبود ، کاری به این کار نداشتند . بعد هم که زمان رضاخان پیش آمد و ما بعد رضاخان که اکثرا می دانید و همه هم در آخر ، در این دوره های آخر می دانید که آن بلاهایی که به سر ملت آمد ، مادرش مجلس بود . یعنی عده ای را اینها خودشان لیست می دادند و به طوری که محمدرضا اقرار کرد منتها می گفت زمان قبل ، مقصودش زمان پدرش بود ، لیست را از سفارتخانه می آوردند که اینها باید تعیین بشوند . بعد از زمان ایشان هم بدتر از آنوقت بود ، وکلای ما را باید آمریکا یا قبل از او انگلستان تعیین کند و مردم و دولت ایران و هیچ کس هیچ نظری در این باب نداشت . وکلا با دستور آنها ، با اسم

و رسم تعیین می شد مگر بعضی ها که در تهران نمی شد که غیر او بشود که یک اقلیت بسیار نادر بود ، البته به تدریج اینطور شد تا زمان اینها که به اوج خودش رسید تمام بدبختی ها در حکومت از مجلس سرچشمه گرفت . هر کاری می خواستند انجام بدهند ، هر امر فاسدی را که می خواستند انجام بدهند دیکته می کردند و می آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست می کردند و بعد هم همانطوری که دیکته شده بود رای می دادند . و خدای تبارک و تعالی خواست که آن وضع ، هم وضع خان خانی و هم وضع دخالت سفارتخانه ها در ایران برچیده بشود و در این دوره ای که انتخابات شد بحمدالله به طور اکثریت قاطع ، مردم دخالت داشتند و خانی دخالت نداشت ، آنجائی هم که دخالت داشت در مجلس رد شد . و در آتیه هم اگر چنانچه انشاءالله این ملت به همین طور در صحنه حاضر باشند با تعیین وکلائی که متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح کشور هستند ، تعیین کنند ، امید است که در آتیه هر سال بهتر از سال قبل بشود . و بحمدالله در این دوره هم که چهره بسیار نورانی در مجلس هست و اشخاص متفکر و فقیه و امثال اینها در مجلس هست و یک سال هم مانده است تا به آخر برسد . من امیدوارم که در این سال جدیت بیشتر بشود برای رسیدگی به امور کشور و محرومین کشور و مستضعفین و اگر چنانچه مجلس در این

سال جدید هم خودش را صرف کند در اینکه مسائل مشکل را اسلامی کند و با دقت ، همان دقت هایی که اهل علم در مسائل علمی دارند . مسائل علمی همانطوری که آن دقت های بسیار ارزنده را لازم دارد ، مسائل سیاسی کمتر از آن نیست ، برای اینکه مسائل سیاسی ، مقدرات کشور در دست آنهائی هست که این مسائل را می خواهند تفکر کنند . آقایان در فکر این معنا نباشند که زیاد طرح بدهند و زیاد از مجلس بگذرد . در فکر این باشند که خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد . یعنی همانطوری که بنای اهل علم است که در هر مساله ای دقت می کنند ، جستجو می کنند و مباحثه می کنند ، مجادله می کنند ، در این مسائل هم باید اینطور باشد که سر و ته مطلب به طور کافی مورد بررسی قرار بدهند ، مورد دقت قرار بگیرد و با دقت و همت زیاد مسائل طرح بشوند ، در مجلس که آمد یک مساله پخته از حیث جهات مختلف باشد که راهگشا باشد

برای این کشور و مشکلات این کشور و در این چند سالی که گذشت من تشکر می کنم از زحمات پرارزش آقایان که زحمت کشیدند و مشکلات زیادی که بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت کافی دارند انجام وظیفه می دهند . مجلس این سال با مجلس سال های سابق فرق دارد . مجلس این سال قدرتش بیشتر است یعنی آنهایی که کارشکنی می کردند برای مجلس و

برای همه ارگان های دولتی و اصل اساسش کارشکنی برای اسلام بود ، آنها یا رفتند و فرار کردند یا منزوی شدند . و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقیم می تواند که مسائلی که پیش آمده و خواهد آمد در این سالی که سال آخر است ، به طور شایسته حل کنند تا اینکه این مجلس الگو بشود برای مجالس دیگر . و اگر در سال آتیه فرض کنید غیر آقایان یک دسته دیگری آمدند ، بدانند که باید چه بکنند و اینها چه کردند و آنها هم باید دنباله این ، باید چه کار بکنند . و بالاخره مجلس است که اساس یک کشور را به صلاح می کشد یا اساس یک مجلس را رو به فساد می برد . و مجلس بود که در رژیم پهلوی آنهمه فساد ایجاد کرد و آنهمه خیانت کرد و همین مجلس است که در زمان کنونی اینهمه خدمت کرده است و در صدد خدمت است . من نمی خواهم بگویم که کارها تمام شده و همه اش هم صد در صد تمام است ، اما وقتی ما مقایسه بکنیم افراد این مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقریبا بی استثناء اگر ما مقایسه کنیم و همان افراد را ببینیم که سابقه شان چی است و چه زندگی کردند و چه هستند ، کافی است که ما به ارزش این مجلس پی ببریم . از آن جنس که در سابق بود هیچ الان نیست در مجلس . اگر فرض کنید یک کسی باشد که با وضع شما

یک مخالفتی دارد ، لکن این اختلاف سلیقه است ، نه این است که واقعا انحرافی باشد که آنها داشتند که در سابق بود . سابق انحراف بود یعنی منحرفین را می آوردند سر کار ، دستور بود ، نمی توانستند خلاف او را هم بکنند و اگر در بین شان یکی دو نفر بود که مخالفت می کردند ، در اقلیت بودند که صداشان به جائی نمی رسید ، امروز عکس است ، بحمدالله همه آقایانی که در مجلس هستند ، اینها وابسته به شرق و غرب نیستند و خدمت می خواهند بکنند و لو اختلاف سلیقه داشته باشند . بحث در مجلس از مسائل بسیار مهم است که باید بحث بشود ، باید هر مساله ای با دقت رسیدگی بشود و در کمیسیون ها اولا و بعد در مجلس ثانیا و بعد هم در شورای نگهبان ثالثا رسیدگی بشود که وقتی یک قانون از مجلس بیرون آمد ، یک قانون صددرصد شرعی باشد ، چه موافق با احکام اولیه که مال اسلام است یا موافق با احکام ثانویه که آن هم مال اسلام است و این رویه رویه ای است که اگر انشاءالله باقی بماند مطمئن باشید که مجلس با قوت خودش وقتی که باقی بماند دولت هم اصلاح می شود و سایر قوایی که در ایران هستند ، آنها هم اصلاح می شوند یعنی کجروی نمی شود دیگر بشود . کجروی از مجلس شروع می شد نه اینکه از خارج می شد . خارج دستور می داد ، اینها راه می رفتند . و اگر مجلس مستقیم باشد و کارها را آنطوری

که مصالح کشور اقتضا می کند ، آنطوری که احکام اسلام اقتضا می کند ، آنطور بررسی دقیق بشود و با علاقه مندی بررسی بشود ، وقت صرف بشود تا اینکه مساله ، هر مساله ای هست خصوصا مهمات مسائل که باید مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدی بحث طلبگی در آن بکنند . آقایان که عادت دارند به اینکه بحث طلبگی می کنند و در مدرسه ها تربیت شدند و با اشکال رد و دفع و همه این امور ، در قانون هم باید همین طور باشد برای اینکه این هم اهمیتش همان اهمیت است ، آن هم اسلام بود ، این هم اسلام است . بنابراین در این سالی که انشاءالله می گذرد و امید است به خوبی بگذرد و آقایان با خیال راحت مشغول باشند به خدمت به این مستمندان ، به این مظلومان در طول تاریخ . انشاءالله امیدواریم که این سال را به مبارکی بگذرانید و در سال آتیه انشاءالله مجلس باز همین جور مجلس باشد و همین طور افراد در آن باشند که انشاءالله مسائل حل بشود . مسائلی که ما الان در مقابلش هستیم و امیدوارم که مجلس های بعد دیگر مواجه با آن نشوند .

مساله ، مخالفت همه قدرتمندان دنیا با ایران است

خوب ، مساله مخالفت همه قدرتمندان دنیاست با ایران ، مساله هم یک مساله ای نیست که مخفی باشد ، خودشان هم اقرار دارند ، خودشان هم می گویند که نباید عراق شکست بخورد . میزان ، عراق نیست ، صدام نیست . میزان ، پیشرفت اسلام است . اینطور نیست که آنها برای صدام دلسوزی می کنند

، صدام هم یک آدمی است که !!! بعد !!! (اگر بشود گفت آدم ) بعد از بین می رود ، لکن آنی را که از آن می ترسند از ایران است که می ترسند یعنی دنبال شکست ایرانند . هر چند رئیس جمهور امریکا ادعا کند که ما بیطرفی مان ، همین تازه هم باز گفته است بیطرفی مان محفوظ است . لکن یک مساله ای است که همه می دانند ، دیگر لازم نیست به اینکه ما قرآن برایش اقامه کنیم . همه می دانند که ایشان تا چه اندازه بیطرف است در این مساله . و دیگران هم همین طور ، شوروی هم همین طور ، فرانسه هم همین طور ، دیگران هم همین طور . مساله بیطرفی نیست ، مساله طرفداری از هر رژیمی است غیر اسلام و کوبیدن اسلام است به هر ترتیبی که بتوانند . و بحمدالله این مجلس و این ملت و این ارتش و این پاسداران و این سایر ارگان هایی که در این کشور هست ایستاده اند در مقابل همه این امور و مقاومت می کنند . و اگر انشاءالله این جنگ !!! یعنی !!! تحمیلی بر ما از بین برود و دولت سر صبر رسیدگی بکند به حال مستضعفین ، تمام مسائل به وسیله مجلس و دولت حل می شود حتی مساله گرانی . ما همه می دانیم که گرانی امروز سرسام آور است و یک دسته ای از آن رنج می برند اما در مقابل آن رنج هایی که خود پیغمبر و همسر بزرگ عزیزش حضرت خدیجه در آن چند سال بردند که مشک

را از قراری که نقل می کنند ، مشک را می گذاشتند توی آب و می مکیدند برای اینکه از آن چربی ، مثلا از آن چیزی که در مشک هست به آنها برسد . وقتی که آنها برای اسلام اینطوری عمل کردند و اینطور مقاومت کردند در مقابل دشمن های اسلام ، شما هم که ملت و امت همان بزرگوار هستید نباید از اینکه فلان چیز کم است ، آنی که کم است ارزاق که نیست ارزاق که کم نیست ، آنی که کم است آن وضع آرایشی است که آنها می خواستند ، یک دسته می خواستند باشد و دیگر انشاءالله نیست و باید از بین هم برود . گرانی هست لکن کجاست که گرانی نیست . اینطور نیست که گرانی مال کشور ما باشد ، همه جا گرانی هست . اگر دولت انشاءالله قدرت پیدا بکند یعنی جنگ تمام بشود و ما به حال عادی برگردیم انشاءالله به مدت کمی به برکت اسلام و ملت در صحنه حاضر ایران این مسائل حل می شود انشاءالله .

ورود ترکیه به عراق برای سرکوبی کردها

از مسائل مهمی که هست و من از یک جنبه اش می خواهم صحبت کنم ، جنبه های دیگرش حالا صحبت از آن نمی شود من فقط یک جنبه اش را می خواهم صحبت کنم ، آن قضیه ورود ترکیه در عراق است برای !!! کردها !!! سرکوبی کردها . آنی که من می خواهم صحبت کنم این است که کرد ایران و کرد عراق و کرد ترکیه همه کرد هستند . تفاوت این است که در کردهای ایران اکثریت شان با جمهوری اسلامی موافقند و

با این چند دسته فاسدشان مخالفند . الان سرتاسر کردستان ائمه جمعه شان ، علمای آنجا ، مردمشان با جمهوری اسلامی موافقند ، آنی که فساد می کنند عبارت از یک دو تا دسته ای است که بعض شان کمونیست اند و بعض شان بدتر از کمونیست . چی شد که تمام رسانه های گروهی عالم راجع به کردهای ایران اینقدر حساس هستند که از خود کردها هم حساس ترند . خود کردها می گویند که ما می خواهیم که این فاسدها از بین بروند ، لکن رسانه های گروهی همیشه ایران را محکوم می کنند و لحن شان نسبت به ورود ترکیه در عراق برای سرکوبی کردها یا همفکری عراق با آنها اگر راست باشد ، این دیگر مساله ای نیست ، خوب آنها آمده اند می خواهند مملکت شان را نگذارند که چیز بشود ، آنی که مساله است این است که کرد ایران چرا ؟ اگر مساله ای است که آنها می گویند تجزیه طلبند ، خوب کردهای فاسد ما بیشتر هستند ، چی شد که همه عالم سنگینی شان را انداخته اند روی ایران که این ایران است که کردها را چه می کند و چه ، چقدر می کشد . و همین فاسدهایی که در خارج نشسته اند و نسبت به کردهای ایران سینه چاک می کنند ، اینها چطور شد که راجع به قضیه کردهای عراق و کردهای ترکیه صحبتی اینقدرها ندارند ، اگر باشد هم یک کلمه ای می گویند و می گذرند . این گرفتاری هایی که بشر به آن مبتلاست این نحو گرفتاری هاست ، اینطور

حق کشی هاست که سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه یک منجی برای این بشر پیدا نشود (و انشاءالله امیدوارم که به زودی پیدا بشود و خداوند منجی بزرگ را به داد بشریت برساند) اگر دیر بشود اصلا هلاکت در بین همه شان یک امر ساده عمومی می شود . یک دسته بیچاره مظلوم در سرتاسر دنیا زیر لگد دارند پایمال می شوند ، از هیچ جا خبری نیست که راجع به آنها صحبتی بشود . در آمریکا آنقدر مظلومین دارند پایمال می شوند اصلا راجع به آمریکا صحبتی نیست که این چرا این کار را می کند . در شوروی هم آنقدر مظلومین پایمال می شوند ، صحبتی از آن هم نیست . در منطقه هم همین طور ، آنقدر مردم و ملت های خودشان را ، آن هم صحبتی نیست . این فقط اینجاست ، ایران است که حکومتش دارد اختناق ایجاد می کند و مردم همه شان مخالف با حکومت هستند لکن سرنیزه است که اینها را حاضر کرده و اینها می آیند در خیابان ها ، که این در دنیا باید اسم این را چی گذاشت ؟ آنی که قلم دستش می گیرد و اینها را می نویسد ، باید چه اسمی رویش بگذاریم ؟ آنی که دستور می دهد به این رسانه ها و همه را هماهنگ می کند یک وقت می بینی از همه جا یک صدا بلندمی شود ، این را باید چی اسم بگذاریم رویش که اینها چی می گویند ؟ اینها چه جور جمعیتی هستند ؟ بافت مغزی اینها چه جور است ؟

این گرفتاری هاست که جمهوری ما در این چند سالی که تحقق پیدا کرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و دیگران هم داشتند . اگر چنانچه این گرفتاری های مرتفع بشود و دنیا سر عقل بیاید و آن چیزی که واقعیت است بگوید ، آن چیزی که واقعیت است تبلیغ بکند ، کار ما آسان است .

حالا من نمی دانم که این آقایانی که آمدند و رسیدگی کردند به خرابی های ایران و رفتند در عراق هم یک دسته فقط مجروح جنگی را آوردند به آنها نشان دادند که اینها در بین شهرها اینطور شدند لکن خرابی ای نداشتند که نشان بدهند شاید دو تا دیوار هم خراب کردند که نشان بدهند ، آیا اینها بعد چه خواهند گفت ؟ خواهند گفت که هم ایران خلاف کرده و هم عراق ، دیگر هیچ حرف دیگری نیست ؟ که خوب واقعا اینها می خواهند رسیدگی کنند و می خواهند بفهمند که اندازه چی بوده ، ایران چه کرده ، آنها چه کردند ؟ در همان وقتی که اینها مشغول رسیدگی بودند ، آنها می زدند ایران را . این دلالت بر این می کند که آمدند اینها با ما هستند ، شما بیخودی خواستید که اینها بیایند حالا ما منتظر این هستیم که ببینیم اینها چه می کنند و چه خواهند کرد و چه خواهند گفت . امیدوارم که اینها هم به حسب وجدان انسانی عمل بکنند و آنچه که هست گزارش بدهند . بعد هم که گزارش دادند ، آنهائی که گزارش را می گیرند ، کاری به این ندارند که

امریکا چه نظری در این مساله دارد و شوروی چه نظری دارد و فرانسه چه نظری دارد ، به اینها کار نداشته باشند و حکومت واقعی بکنند و آنچه هست به حسب واقع بگویند . ما هیچ توقعی از آنها نداریم الا اینکه آنها همان که هست بگویند .

و من امیدوارم که این مردم در صحنه ما بیشتر در صحنه باشند ، از جنگ خسته نشوند . جنگ در اسلام یک امری بوده است که از آنوقتی که اسلام حکومت پیدا کرد جنگ هم همراهش بود ، قبل از آن هم دنبال این بودند که نقشه ها را درست کنند ، لابد اینطور است . همچو که مدینه آمد رسول خدا و حکومت تشکیل شد ، جنگ یا جنگ تحمیلی بود یا هر چی بود در جنگ بود تا آخر عمرش . آن روز هم که به لقاءالله می خواست پیوند کند ، بپیوندد ، آن روز هم جیش (اسامه )اش بیرون شهر بود که می خواست جنگ بکند . این جنگ یک چیزی است که برای عدالت ، جنگ لازم است . اگر مردم عادل باشند که دیگر جنگی در کار نیست ، اگر مردم انسان باشند که دیگر جنگی در کار نیست . لکن وقتی که یک دسته ، اکثریت مستضعفین پایمال دارند می شوند ، وقتی که تمام حیثیت اسلام و مسلمین در خطر است ، وقتی که تمام حیثیت همین ملت ما در خطر است ، ما که جنگ را شروع نکرده ایم ، ما الان هم در حال دفاع هستیم !!! ما !!! هر روز تقریبا باید گفت بی استثناء

آبادان تقریبا بی استثناء هر روز کوبیده می شود ، زاید بر آن هم جاهای دیگری که همه می دانید . ما می خواهیم که دست اینها کوتاه بشود که به ما اینطور ، به ملت ما اینطور تعدی نکنند . ما دفاع داریم می کنیم و ما از اول هم دلمان می خواست که جنگی نباشد و همه صلح باشد اما می پذیرند شما اینکه ما و صدام که دشمن اسلام است ، از اول دشمن اسلام بودند ، آنوقت که من نجف بودم می دانستم که اینها دشمن اسلام هستند ، همین ها را مرحوم آیت الله حکیم تکفیر کرد . اینها مشرکند ، ملحدند . شما می پذیرید که ما با آنها سر یک میزبنشینیم و مصالحه کنیم ، مصالحه اینکه خوب ، حالا شما این کارها را کردید عذر بخواهید ما هم بگوئیم که ما هم این کارها را کرده ایم ؟ هیچ وجدان انسانی ، اسلامی می پذیرد این را ؟ یا خیر ، ما باید آن مطلبی که داریم ، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند می پذیرند و !!! می پذیرفت !!! ما آن را می خواهیم ما چیز زایدی نمی خواهیم ، ما همان را می خواهیم ، از اول جنگ هم گفتیم ما جنگجو نیستیم ، ما مدافع هستیم ، دفاع هم یک حق مسلمی است که اسلام و غیر اسلام برای انسان قائل است . که !!! به !!! ما الان در حال دفاع هستیم . ما جوان هایمان تاکنون آنقدر شهید داده اند ، تاکنون مادرها آنقدر شهید داده اند ، پدرها

آنقدر شهید داده اند ، جوان ها آنقدر خون خودشان را داده اند ، برای اینکه شر این قدرت بزرگ از سر ایران کم بشود ، حالا که بحمدالله رسیدیم به اینجائی که دست ها کوتاه شده ، حالا ما کوتاه بیائیم تا آنها دست شان بلند بشود ؟ من به شما عرض می کنم اگر ما یک قدم عقب بنشینیم ، آنها صد قدم جلو می آیند . ما محکم باید در مقابل اینها بایستیم تا اینکه آن آدمی که این فساد را در این منطقه ایجاد کرده است سرکوب بشود و آنهایی که وادار کردند اینکه این آدم اینطور ، این خبیث اینطور با مردم عمل بکند . آنها هم رسوا بشوند در دنیا ، که اینها بودند که می گویند که ما طرفدار مثلا چه هستیم و ما می خواهیم صلح باشد و همه قدرت های ما دنبال این است که صلح بشود .

ما هم آمریکا را می شناسیم و هم شوروی را می شناسیم که اینها هیچ کدام صلح طلب نیستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه می خواهند دیگری را از بین ببرند ، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ایستاده اند و (اللهم اشغل الظالمین بالظالمین ) نه او جرات می کند که یک کاری بکند ، نه اینها جرات می کنند یک کاری بکنند . لکن نتیجه اینکه همه مظلومین جهان دارند صدمه اش را می بینند ، دارند پایمال می شوند و ما می خواهیم که خدای نخواسته یک وقت ایران این نحو نشود دوباره این افعی ها از اطراف بریزند و هر چی دارید

شما ببرند و هر فسادی می خواهند ایجاد کنند و جوان های شما را به آن فسادی که در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه می خواستند بکشند کشیده بشود . وقتی ما !!! می خواهیم !!! حقیم و می خواهیم حق را در این دیار و انشاءالله در جاهای دیگر پیاده بکنیم ، ما چه باکی داریم از اینکه مثلا میوه گران است ؟ میوه گران هم ما و شما و همه برایمان گران است . یا فرض کنید که فلان چیز کم است البته اگر کسی یادش باشد در این جنگ های سابق می داند که قحطی بود که پدر مردم را در می آورد ، نه گرانی ، قحطی بود . بحمدالله حالا قحطی نیست و مردم از این حیث نگرانی ندارند که چیز نباشد . از حیث گرانی ما هم نگران هستیم از این گرانی ، همه نگران هستند اما چاره چی است ؟ چه می توانیم بکنیم ؟ البته فکرهایی دارند می کنند و انشاءالله امیدوارم موفق بشوند که این مساله هم انشاءالله حل بشود که امیدوارم که هم مجلس و هم دولت و اینها مشورت کنند با هم و راهی پیدا کنند که انشاءالله این مشکل ملت هم حل بشود . و من از خدای تبارک تعالی برای همه شما سلامت و توفیق و عزت و عظمت خواستارم و برای شهدای 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائی که در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت می کنم و برای بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت می کنم و از

همه آقایان می خواهم که در مجالسی که دارند به این ملت دعا بکنند و از دعاهایی که از ائمه معصومین وارد شده است غفلت نکنند و ماه شریف رمضان در پیش است و ماه شریف شعبان الان ماها در آن هستیم ، از ادعیه ائمه معصومین استفاده کنند و برای این ملت خیر و سلامت طلب کنند و برای دشمنان اسلام خذلان و شکست را بخواهند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/3/62

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسید . ملت عظیم الشان ایران خردادها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به رغم تبهکاران جهان و سر سپردگانشان که با انواع سلاح ها ملت ستمدیده ایران را تهدید به سقوط می کردند و خواب های خرگوشی برای بلعیدن کشور و چپاولگری های روزهای سیاه ستمشاهی می دیدند ، امروز که پانزدهم خرداد 62 را مشاهده می کنیم ، استحکام پایه های حکومت اسلامی و قدرت نظام جمهوری و قوای نظامی و انتظامی از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و کمیته ها و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و دیگر قوای عظیم مردمی روزافزون است و با عنایات خاصه خداوند متعال و پشتیبانی ولی عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفداء ملت دلاور ایران مشکلاتی را که هر یک برای از پای درآوردن یک کشور قدرتمند کافی بود ، یکی پس از دیگری پشت سرگذاشته و چون سدی عظیم و صفی مرصوص در مقابل تبهکاران و تفاله های آنان ایستاده است و توطئه های شیاطین بزرگ و کوچک خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثی نموده و

خط بطلان بر خیالات فاسدی که بدخواهان و فرصت طلبان در مغزهای پوچ خود می پروراندند کشیده است .

ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش می بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است ، امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید . گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان . از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و می رفت تا عربده شوم (انا ربکم الاعلی ) از حلقوم فرعون زمان طنین افکند ، تا 22 بهمن 57 که پایه حکمرانی جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون گونه ستمشاهی به دست توانای زاغه نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراجگری ها و حکمفرمایی های شیطان بزرگ و شیطانک های وابسته و پیوسته به آن در هم پیچیده شد ، ایامی معدود بیش نبود . و از 22 بهمن 57 تا امروز که 15 خرداد 62 را در آغوش می گیریم ساعاتی محدود بیش نیست ولی تحولی که کمتر از صد سال بعید به نظر می رسید باتقدیر خدای بزرگ در این ایام معدوده و ساعات محدوده تحقق یافت و جلوه ای از وعده قرآن کریم نورافشانی کرد و چه بسا که این تحول و دگرگونی ، در مشرق

زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد . (ولیس من الله بمستنکر) که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان ، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرماید و پرچم توحید و عدالت الهی را در عالم بر فراز کاخ های سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز در آورد . (و ما ذلک علی الله بعزیز)

و ملت عظیم ایران لازم است که شکر نعمت های غیرمتناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل بجا آورد و تمام آنچه گذشته و می گذرد را از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هر چه هست از اوست و به سوی اوست . و رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود ، در دوازدهم محرم حسینی جستجو کند که انقلاب اسلامی ایران ، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است . ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامی هر چه شکوهمندتر حفظ نماید و به برکت آن و ارزش بی حساب ثارالله با حضور در صحنه ، انقلاب عظیم خود را هر چه پایدارتر نگه دارد و از پشتیبانی قوای مسلح در جبهه و پشت جبهه ، دست جنایتکاران را از میهن خویش قطع نماید و طمع غارتگران جبار را برای همیشه ببرد و با پشتیبانی از نیروهای نظامی و انتظامی ، توطئه های گروهک های منحرف از اسلام را کشف و به مقامات مربوطه گزارش

دهد .

اینجانب در پانزدهم خرداد 62 که بحمدالله تعالی قدرت اسلام و دولت جمهوری اسلامی در منطقه زبانزد است ، به دولت های کشورهای اسلامی هشدار می دهم که از اشتباهات گذشته دست بردارند و با یکدیگر دست برادری دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام ، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصا آمریکا را از منطقه کوتاه کنند و این توافق آمریکائی ، صهیونیستی ، لبنانی را که سلطه آمریکا را در منطقه استوارتر و اسرائیل را بر کشور اسلامی لبنان و پس از آن بر سایر کشورهای اسلامی و عربی چیره خواهد کرد ، محکوم و عملا نقض نمایند . و بدانند چنانچه کرارا گفته ام و شنیده اید ، اسرائیل به این قراردادها اکتفا نمی کند و حکومت اعراب را از نیل تا فرات غصبی می داند و دیر یا زود با کمک آمریکا به نقشه شوم خود ، اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند و حکومت های عربی از خواب گران بیدار نشوند ، جامعه عمل می پوشاند . آیا برای مسلمانان و حکومت های کشورهای اسلامی ننگ نیست که آمریکا از آن طرف دنیا بر مقدراتشان حکومت کند و به دست اسرائیل کافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاک سیاه بنشاند ؟ آیا وقت آن نرسیده است که عمق توطئه و شیطنت آمریکا در وادار نمودن صدام عفلقی به هجوم به یک کشور اسلامی قدرتمند را بفهمند ؟ آیا نمی دانند که وادار نمودن دولت های منطقه را مستقیم یا غیرمستقیم به کمک مالی و نظامی و تبلیغاتی ، به

صدام ، دشمن با اسلام ، نقشه شیطانی است که شماها با دست خود تیشه به ریشه خود زنید و موجبات هلاکت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمائید ؟ آیا مسلمانان غیور منطقه باز به سکوت مرگبار خود ادامه می دهند که آمریکا و اسرائیل با مقدرات آنان بازی کنند و اسلام را تحت

سلطه آمریکا درآورند ؟ آیا درست است که شوروی مسلمانان افغانستان را زیر شدیدترین فشارها قرار دهد و کشور اسلامی افغانستان را اشغال کند و شما ساکت باشید ؟ آیا روحانیون متعهد و نویسندگان و روشن بینان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمین باز به سکوت خود ادامه می دهند و در انتظار مرگ اسلام روز شماری می کنند ؟ آیا این یک مشت آخوندهای روحانی نما که با تشبث صدام محتضر ، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرک ، با اسلام به خیانت برخاسته اند ، جواب خداوند را در روز رستاخیز چه می دهند ؟ متصدیان محترم جمهوری اسلامی کرارا تذکر دادند که دولت و ملت جمهوری اسلامی ، طالب اخوت ایمانی با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زیست مسالمت آمیز با همه کشورهای عالم است و امروز نیز که تنها قدرت منطقه است ، همان مطلب را تکرار می کنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطه جویان می دانند و نفاق و تفرقه را همان نحو که قرآن کریم فرموده است موجب شکست و هلاکت می دانند .

ملت و دولت ایران امروز که سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 می باشد از هر زمان

پیوسته تر و مصمم تر و قوی تر در مقابل تجاوزگران و کمک کاران به آنان ایستاده و در صورت ادامه کمک به متجاوز کافر ، راه دیگری که هیچ گاه خواست آنان نیست را در پیش خواهند گرفت و همانطور که حزب بعث عراق را به فاجعه و دریوزگی و تشبث به این و آن کشاندند ، با دیگر متجاوزان و کمک کاران آنان نیز می توانند همانگونه عمل کنند . و باید دولت های منطقه بدانند که در وقت گرفتاری آنان ، آمریکا و هیچ قدرت دیگر پشتیبانی از آنان نخواهند کرد . خداوند تبارک و تعالی می فرماید : (و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار) . خداوندا! ما آنچه امر فرمودی به مراعات حق اخوت و نصیحت به برادران اسلامی عمل کردیم و آنان را به صلح و صفا دعوت نمودیم و از تفرقه و نزاع تحذیر کردیم ، تو خود آنان را از خواب غفلت بیدار فرما که آنان در لب پرتگاه و حفیر جهنم واقع شده اند و مقدرات اسلام را تقدیم دشمنان خداوند می نمایند و از عاقبت شوم آن بی خبرند . بار الها! تو عنایت فرمودی که خرداد خونین عصر طاغوت به خرداد حکومت اسلامی در کشور ولی الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء تحول یابد . ما عاجزانه از مقام مقدس تو می خواهیم که عنایات خاصه خود را بر این ملت که برای رضای تو قیام کرده و از 15 خرداد خونین تاکنون از پای ننشسته و جان و جوان و مال خود را فدای اسلام عزیز و میهن خود نموده ، مستدام بداری

و قوای مسلح اسلام را بر قوای کفر پیروز فرمایی و اسلام را در جهان گسترش دهی و دست ستمکاران مستکبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمایی و دل های همه ما را به نور هدایت خویش منور فرمایی و ملت عزیز ایران را در پیشبرد جمهوری اسلامی و سرکوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پیروان آن مصمم تر فرمایی تا این انقلاب را به انقلاب جهانی مهدی موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانان عزیز ما را در جبهه های دفاع از قرآن مجید و اسلام بزرگ هر چه سریعتر پیروز فرمایی و شهدای مظلوم اسلام را بویژه شهدای نهضت و انقلاب اسلامی ایران از پانزدهم خرداد 42 تاکنون ، به رحمت جاوید خود غریق فرمایی و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنایت نمایی و آسیب دیدگان در جبهه و پشت جبهه راشفا و سلامت مرحمت فرمایی و قوه تقنینیه و قضائیه و مجریه و سایر متصدیان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و مخلوق خدا را هر چه بیشتر تقویت فرمایی .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/3/62

تلگرام تسلیت امام خمینی به مناسبت درگذشت آیت الله انگجی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای ملکوتی امام جمعه محترم تبریز دامت افاضاته

خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجت الاسلام آقای انگجی رحمه الله علیه موجب تاسف و تاثر گردید . سوابق ایشان و خانواده معظم شان در حکومت طاغوت و مخالفت هایشان با ستمشاهی بر اهالی آذربایجان معلوم است . مراتب تاسف اینجانب را به اهالی محترم بویژه علمای اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم و خانواده معظم

ایشان ابلاغ فرمائید . از خداوند تعالی رحمت برای ایشان و سلامت و صبر برای خاندان محترمشان خواستار و پیروزی برای ملت ایران بویژه اهالی محترم آذربایجان خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/3/62

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه و جماعات استان های خراسان ، فارس ، باختران ، و ائمه جماعات قم و تهران ، طلاب غیر ایرانی مقیم قم و روحانیون مسؤول دفتر نمایندگی امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

کیفیت نزول قرآن در ابهام باقی مانده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان علما ، دانشمندان ، وعاظ محترم که در اینجا حضور دارند و زحمت کشیده اند و من بخواهم اسم کلیاتش را ببرم لازم نمی دانم !!! به همه !!! از همه تشکر می کنم و از همه آنها در این ماه مبارک رمضان ملتمس دعا هستم برای پیروزی اسلام و برای قطع ید اجانب از ممالک اسلامی .

در ماه مبارک رمضان قضیه ای اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن قضیه در ابهام الی الابد مانده است برای امثال ماها و آن نزول قرآن است . نزول قرآن بر قلب رسول الله در لیله القدر ، کیفیت نزول قرآن و قضیه چه بوده است و روح الامین در قلب آن حضرت قرآن را نازل کرده است و از طرفی خدا (انا انزلناه فی لیله القدر) این نزول قرآن در قلب پیغمبر در لیله القدر کیفیتش چیست ؟ باید بگویم غیر از خود رسول اکرم و آنهایی که در دامن رسول اکرم بزرگ شدند و مورد عنایت خدای تبارک و تعالی ، عنایات خاص او بودند برای دیگران مطلقا در حجاب ابهام است که مساله تنزل چی است ، نزول در قلب چی است ، روح الامین چی است ، کیفیت وارد شدن روح الامین با قرآن در قلب رسول الله چی است ، (لیله القدر) چی است ؟ اینها مسائلی

است که به نظر سطحی یک مطالب آسانی است و گاهی هم یک حرف هایی گفته شده است لکن به شما عرض کنم کیفیت نزول قرآن در ابهام باقی مانده است برای امثال ما و کیفیت نزول ملائکه الله در لیله القدر و ماهیت لیله القدر و این دعوتی که خدای تبارک و تعالی به حسب آن چیزی که از رسول اکرم منقول است که (دعیتم الی ضیافه الله ) ضیافت چی هست و کی پذیرفته است این ضیافت را و برای مقدمات پذیرش !!! این زیارت !!! این ضیافت چی هست و خود ضیافت چی هست ، باید عرض کنم که غیر از خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کسی به این ضیافتی که خدای تبارک و تعالی دعوت کرده است ، آنطور که او اجابت کرده است کسی اجابت نکرده است . دعوت مراتب دارد ، اجابت هم مراتب دارد . آن مرتبه اعلاء اجابت آنی است که پس از حصول مقدمات و ریاضاتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کشیده اند منتهی شد به اینکه خدای تبارک و تعالی از او ضیافت کرد به نزول قرآن . قرآن آن نعمتی است که در ضیافتی که از رسول خدا شده است ، آن نعمتی است که در آن سفره ای که از ازل تا ابد پهن است پیغمبر اکرم برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتی است که سال های طولانی ریاضات معنوی کشیده است تا رسیده است به آنجایی که لایق این ضیافت شده است و مهم قضیه اعراض از دنیاست .

اعراض از دنیا و غیر خدا ، تنها راه ورود به ضیافه الله است

آن

چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این برای هر کس میسور نیست ، برای افراد انگشت شماری که در راس آنها رسول الله است میسور بوده . آن توجه قلبی به مبدا نور و اعراض از ماورای او ، او را لایق کرد به ضیافه الله و لایق کرد برای اینکه قرآن یک مرتبه به طور بسیط در قلب او وارد بشود . لیله مبارکه یکی از احتمالاتش بنیه خود رسول اکرم است که مشکات نور الله است و احتمالات دیگر هم هست . مهم ادراک این معناست که مراتب کمالات انسان برای ورود در ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع بشود . مقدمات هم همانی است که توجه به غیر نداشتن و غیری را ندیدن و جز خدا ندیدن و توجه به هیچ چیز غیر از او نداشتن . در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضیافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان باید از دنیا اعراض کنند و قلب شان را از دنیا برگردانند ، لکن برای جامعه روحانیت که جامعه وعاظ هم در بین آنهاست یک مطلوبیت دیگری دارد . پیغمبر در یکی از فرمایشاتشان می فرمایند که (شیبتنی سوره هود) آیه ای که در !!! سوره !!! سوره هود وارد شده است در سوره شورا هم به استثنای یک کلمه وارد شده است لکن سوره هود را ایشان می فرمایند که (شیبتنی ) برای اینکه در آنجا امر به استقامت خود رسول خدا و

کسانی که با او هستند هست ، تابعین او . این است که استقامت ملت را هم پیغمبر سنگینی را در دوش خودش می دید و نگرانی ای که پیغمبر داشت نسبت به اینکه استقامت نکند ملت ، نکند امت ، این بود که ، به حسب احتمال قوی این بود که ایشان را وادار کرد به اینکه این کلمه را بفرمایند . استقامت در هر امر و این دنبال این است که انسان توجه به خدای تبارک و تعالی داشته باشد و به پیامبران خدا و خصوصا پیامبر خاتم که اینها چه نحو زندگی کردند و با چه مصیبت هایی استقامت کردند و در این بیست و چند سال که پیغمبر اکرم در بین این مردم بود چه مصیبت هایی از همین مردم دید و چه مصیبتهائی را پیش بینی کرد و توجه به اینکه او ولی امر این ملت است و استقامت این ملت هم از او خواسته شده است و (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) این است که موجب نگرانی رسول خداست . اگر امروز جامعه روحانیت در سرتاسر کشور ما ، چه روحانیینی که اشتغال به یک عملی داشته باشند از اعمالی که در جمهوری اسلامی لازم است و چه آنهایی که اشتغال ندارند ، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمایی که در غیر این دو شغل هستند و در بین مردم برای ارشاد هستند و چه وعاظ محترم ، اینها الان اسلام سپرده به اینهاست . پیغمبر اکرم توجه به این ملت دارد ، تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و

تعالی است و نامه اعمال ما به حسب

روایات عرضه می شود به امام وقت ، امام زمان سلام الله علیه مراقب ما هستند ، مراقب روحانیت هستند که چه می کنند اینها . امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است ، نمی توانند بگویند نمی توانستیم ، نمی توانند بگویند نمی دانستیم ، نمی توانند بگویند که رژیم شاهنشاهی ما را نمی گذاشت کاری انجام بدهیم . همه اینها مرتفع شده است و اسلام به دست شما افتاده است ، به دست روحانیون در سرتاسر کشور و تحت مراقبت شدید هستید ، مراقبت خدای تبارک و تعالی و مراقبت فرشتگانی که مامور این کار هستند . (و الله من ورائهم محیط) ماه رمضان ها می آید و می رود و ماه ها یکی پس از دیگری می روند و عمرها هم می رود ، آنچه که باقی می ماند آن صفحات اعمال شماست که در قلب شما ثبت است و شاید نامه عمل هم همان باشد ، قلب شما نسبت به دنیا چه بوده است ، دنیا با قلب شما چه کرده است و شما توجه تان به دنیا چه اندازه بوده است . آن روزی که دست تان نمی رسید زاهد و عابد بودید ، آن روزی که دست رسید خدای نخواسته عکس او بود ؟ مراقبت در کار است . امروز مسوولیت روحانیت و کسانی که در این لباس مقدس هستند ، مسوولیتی است که در طول تاریخ بر عهده روحانیت نبوده است . در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون جمعیت های روحانیت اینطور

حجتی که بر آنها امروز تمام است ، حجت بر آنها تمام نبوده است . در طول تاریخ یک همچو فرصتی برای هیچ کشوری پیدا نشده است و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما می خواهند حفظش را . به دست این ملت سپرده شده است و از این ملت می خواهند حفظش را ، شما در ارشادات ، در توجه نداشتن به زرق و برق دنیا مهم توجه قلبی است . داشتن مال ، داشتن خانه ، داشتن چیز ، اینش مهم نیست ، مهم این است که قلب انسان را ، قلب انسان را اینها تسخیر کنند . اینکه مال اندوزی و ثروت اندوزی مذموم است برای این است که این مال اندوزی و ثروت اندوزی و امثال اینها و زرق و برق دنیا دل انسان را می کشاند به طرف غیر خدا و از آن ضیافت های خدا محروم می کند . بخواهید دعوت خدا را به ضیافت اجابت کنید و وارد بشوید در ضیافه الله بدون اینکه قلب های خودتان را از این دنیا منسلخ کنید امکان ندارد . اولیاء خدا آن چیزی که پیش شان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه به خدا . تمام مفاسدی که در عالم واقع می شود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا . تمام کمالاتی که برای اولیاء خدا و انبیاء خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می شود . علاوه بر اینکه

ما مسوولیت خودمان را ، مسوولیت شخصی داریم ، مسوولیت نوعی هم به عهده ماست ، مسوولیت ملت هم به عهده ماست . همانطوری که سوره هود به پیغمبر فرموده است که : (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) به شما هم می گوید که استقامت کنید و از استقامت خودتان مردم را مستقیم کنید . اگر مردم از ما خطا ببینند و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند از روحانیت برای خطاهای بعض از ما ، مسوولیت ، مسوولیت شخصی نیست ، مسوولیت اسلامی است ، مسوولیت عمومی است . اگر ما خدای نخواسته با اعمالمان طوری بکنیم که این ملت از ما جدا بشود و این ملت ما را زیر سوال قرار بدهد که شما امروز که دست تان باز است یک نحو دیگر دارید عمل می کنید و جدا بشود از شما ، این مسوولیت اسلام به عهده ماست ، اسلام به انزوا کشیده می شود و آنهایی که با اسلام مخالفند روی کار می آیند خدای نخواسته و این مسؤ ولیت به عهده ماست . قضیه ، قضیه شخصی نیست که یک شخص بگوید خوب من یک همچو کاری می کنم به دیگران چه . این نیست مساله . سابق هم وقتی که یک طلبه کاری می کرد می گفتند طلبه ها اینطورند ، اگر خدای نخواسته یک روحانی یک کاری می کرد می گفتند روحانیون اینطورند . حالا دیگر مساله اینطور است که اگر اسلام شکست بخورد به وسیله ماها شکست خورده است . اگر شما درست بشوید اسلام شکست نمی خورد ، با درست شدن شما مردم درست

می شوند ، با مهذب شدن شما مردم مهذب می شوند . اگر خدای نخواسته در منبر شما چیزی بگویید که خودتان عاملش نیستید و در مسجد چیزی بگویید که خودتان بر خلاف او عمل می کنید ، مردم دل هاشان از شما منصرف می شود و این کم کم موجب شکست اسلام می شود و این به عهده همه ماست . این مفاسدی که در دنیا هست و الان این جنجالی که در دنیا هست و اینطور به جان هم افتاده اند همه اش برای این است که توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند ، اخلاق الهی ندارند ، اخلاق حیوانی و هر روز این اخلاق حیوانی را زیاد می کنند . اگر جنگ برای ایران پیش می آید نه این است که بر اینکه اسلام را تقویت کنند جنگ با ایران می کنند . برای این است که هوای نفس به آن اندازه شده است که نمی تواند یک کس دیگری را قدرتمند ببیند .

اگر دنیا در آتش این دو ابرقدرت می سوزد برای همان هوای نفسی است که عمال این دو ابرقدرت و خود آنها دارند . اگر کشورهای اسلامی در آتش این مفاسد می سوزد برای این است که کسانی که متصدی آن امور هستند هواهای نفسانی دارند و خودشان را می بینند و همه را برای خود می خواهند . اخیرا نمی دانم که توجه کردید یک مطلبی را رئیس جمهور آمریکا گفته است و یک مطلبی هم صدام ، رئیس جمهور آمریکا گفته است که ، یعنی اعلام کرده است یک هفته برای ملت زیر بند

و از مردم ، ملت ها خواسته است که شماها باید برای آزادی خودتان از این کسانی که شما را در بند کشیدند جدیت کنید و رئیس جمهور گفته من هم با شما موافقم . من نمی دانم که این مطلب را برای کی می گوید . برای این ملت هایی که همه در بند خودش هستند می گوید ؟ او که می داند مطلب را ، می خواهد کی را اغفال کند ؟ می خواهد ملت امریکا را اغفال کند ؟ ملت امریکا می داند از پیش که شما چه کردید با دنیا . می خواهد بلوک شرق را فقط اشخاصی !!! باید !!! که مردم را به بند می کشند معرفی کند ؟ همه می دانند که هر دو هستید . می خواهد این ملت هایی که در تحت بند هستند بگوید که به من ربطی ندارد که این ملت ها شاید اکثرا زیر بند آمریکا هستند ، در بند آمریکا هستند ؟ می خواهد چی بگوید این آدم ؟ یک هفته برای ملت های در بند که از مردم امریکا خواسته است که شما در این امر جدیت کنید و همه مردم را خواسته است که !!! تا !!! اگر آزادی بخواهید باید آزادی دیگران را هم بخواهید . خود ایشان چه فکری می کند ؟ اگر ملت های در بند اینها هستند ، که همه شان یا اکثرشان در بند شما هستند ، کی باید اینها را آزاد کند ؟ چه جور باید اینها را آزاد کنند ؟ با پشتیبانی شما آزاد کنند ؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارک

رمضان را خواسته است که جنگ موقوف باشد برای اینکه ایشان به عباداتش برسد و این ماه (تعبیرات آنها این است ) این ماه خداست ، این ماهی است که برای عبادت است . بعضی شان هم می گویند این ماهی است که جنگ در او حرام است . این هم معلوماتشان است . می گوید پیغمبر به کفار هم مهلت می داد ، آتش بس می کرد . پیغمبر اکرم به منافقین هم مهلت می داد ؟ پیغمبر اکرم اگر چنانچه منافقین می آمدند و می گویند به ما مهلت بدهید ما دیگر مسلمان هستیم و ما با شما هستیم و مهلت بدهید می خواهیم عبادت و نمی دانم چه بکنیم و می دید که دارند توطئه می کنند و می خواهند که خودشان را قوی کنند به این مهلت و هجوم کنند ، باز هم پیغمبر مهلت می داد ؟ پیغمبر به کفار مهلت می داد برای اینکه کفار مطلب شان معلوم بود ، آنها پرونده شان واضح بود و روشن ، اما به منافقین که در ظاهر می خواهند عبادت کنند و مثلا آنهایی که در زمان حضرت امیر سلام الله علیه بودند و پینه هم در جبین هاشان بود ، به یک همچو اشخاصی هم مهلت می داد ؟ مهلت برای او جایز بود که به توطئه گرها مهلت بدهد که دست و پای خودشان را جمع کنند و حمله بالاتر بکنند ؟ ما که می شناسیم اینها را ، ما که حزب بعث را می شناسیم ، ما که صدام را می شناسیم ، ما که می دانیم که او

برای اصلاح هیچ وقت دستش را دراز نکرده ، او با اسم اصلاح می خواهد افساد کند . می خواهد ما را اغفال کند ، به دنیا هم بگوید که ببینید من چه آدم سالمی هستم ماه مبارک که برای روزه است و برای نماز است و برای اطاعت خداست دیگر ما جنگ نکنیم . دریاها را دیگر لااقل چیز نکنیم تا اینکه نفت ها را صادر کند و اسلحه ها را هم وارد کند و هیچ که هم مزاحمش نباشد و همان بین رمضان اگر خودش را دید که قوی است ، حمله کند . کدام عاقل این را می پذیرد ؟ این ملتی که جوان داده است اعم از اینکه کشته شدند و شهید شدند یا معلول شدند و حالا رسانده است به اینجائی که طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده ، باز اغفال بشود و مهلت بدهد که شما دست و پایتان را جمع کنید و حمله کنید و عربستان درست کنید و نمی دانم خوزستان را عربستان کنید و امثال اینها ؟

باید ما بیدار باشیم و از این فریب ها بازی نخوریم ، نه از فریب رئیس جمهور آمریکا و نه از فریب اینها . آن هم همین حرف را می زند که ما می خواهیم که ملت های در بند را آزاد کنیم و از ملت ها هم می خواهد که با او همراهی کنند . من نمی دانم ملت ایران با او همراهی کند که از بندهای آنها آزاد بشوند ، عراق چیز بکند ، لبنان بکند ، فلسطین بکند ، و همه جائی که شما دست

دارید و همه جائی که شما دارید فساد می کنید و همه را در بند کشیدید . از آن ور شوروی نشسته است آن هم نظیر این مسائل را می گوید ، ما برای صلح هست که خودمان را مجهز می کنیم . آن یکی هم می گوید ما برای صلح هست . البته به یک معنا صحیح است برای اینکه هر یک از اینها چشمش را هم بگذارد دیگری او را می بلعد ، اما نباید دیگر مردم دیگری ، ملت های دیگری را اغفال کنند و نباید ما از این حرف ها و فریب ها اغفال بشویم .

ما امروز هم در راس تمام مسائل مان جنگ است

ما امروز هم در راس تمام مسائل مان جنگ است ، اگر یک روز غفلت بکنیم حمله خواهد کرد بر ما و همه چیز ما را از بین خواهد برد . ما تا همان مسائلی که در اول جنگ گفتیم ، تا آن مسائل تحقق پیدا نکند ، ما در دفاع خودمان سر جای خودمان ایستاده ایم . اگر چنانچه ما از این مسائل غفلت کنیم یا اینکه بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که خوب جنگ ، او می گوید جنگ را تمام کنیم ، شما هم قبول کنید و بخواهند مردم را سست بکنند بدانید که اسلام در خطر کفر است . اگر چنانچه امروز ما یک کلمه عقب نشینی کنیم ، اگر ملت ما یک قدم سستی به خودش راه بدهد و عقب نشینی کند ، نوامیسش ، اموالش ، جان های جوان هایش همه اش به باد خواهند رفت .

باید با قدرت به پیش برویم و با

قدرت با همه کسانی که به ما می خواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم و زندگی آبرومند نداشتن و زندگی زیر بار بودن هزار مرتبه از اینکه انسان بمیرد ، مردن بر او شرف دارد .

من به ملت ایران عرض می کنم ، به همه ، به همه قشرها ، به قوای مسلح ، به همه قشرهای قوای مسلح ، به همه قشرهای قوای مسلح عرض می کنم که مصمم باشید و مجهز باشید و هر روز قوی تر کنید خودتان را و ملت هم هر روز برای پشتیبانی ، دفاع از اسلام بیشتر مصمم بشود و برای جنگ بیشتر مهیا شود که دفاع از اسلام است ، دفاع از نوامیس مسلمین است ، دفاع از قرآن کریم است ، دفاع از ملت ایران است و ملت های دیگر است و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقب نشینی نکنیم .

در ماه مبارک رمضان اسلام را بیمه کنید

و من امیدوارم که همه آقایان در این ماه مبارک همت شان را صرف کنند به اینکه مردم را مهیا نگه دارند و مردم را مجهز نگه دارند و اسلام را با دست مردم نگه دارید و خودتان هم در مساجد ، در منابر مردم را دعوت به صلاح بکنید و دعوت به اینکه دنبال مسائل باشند و بگویید به آنها که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) آنی که پیغمبر را نگران کرده است . الان بدانید که اولیاء خدا توجه دارند و نگرانند از اینکه خدای نخواسته این ملت ما از این راهی که رفته است یک وقت خدای نخواسته سستی کند . و بحمدالله تاکنون همه باهم

بودید و منسجم بودید و همه روحانیون با هم ، با دیگران ، مردم با هم ، با روحانیون منسجم بودند و امیدوارم که از این به بعد هم منسجم باشند و منسجم تر .

و یک کلمه ای که این نصیحتی است به اینهائی که در روضه خوانی ها ، در !!! عرض می کنم !!! مجالسی که دارند ، در تکیه ها ، در اینطور چیزهایی که دارند ، که توجه به ضعفای مردم بکنند . در بین مردم مریض هست ، در بین مردم ضعیف هست ، در بین مردم اشخاصی هستند پیرمرد ، اشخاصی هستند پیرزن و ضعیف ، صداها زیاد نباشد که مردم را منزجر کند . بلندگوها را بیرون نگذارید که فریادش همه مردم را منزجر کند . بلندگوها را در داخل مسجد بگذارید و اینطور نباشد که !!! بخواهید معصیت !!! بخواهید اطاعت خدا را بکنید خدای نخواسته معصیت بشود و از آداب ماه رمضان همین است که مردم را آرامش بدهید . اینها روزه می خواهند بگیرند خوب بعضی شان هست می خواهند اول شب بخوابند و روزه بگیرند فردا ، بعضی ها هستند که کسالت دارند ، مریض اند ، مریضخانه ها پر است از اشخاص معلولین در آنجا هستند ممکن است اینها ناراحت کند آنها را . در این امور یک قدری ملاحظه برادران ایمانی خودتان را بکنید . و من امیدوارم که طبقات مختلف روحانیت در هر جا هستند همه شان با هم باشند همچو نباشد امام جمعه اش علیحده یک بساطی داشته باشد و امام جماعتش هم علیحده و روحانیت دیگرش هم علیحده .

اجتماع

داشته باشید با هم ، برادرید شما . حافظ اسلام هستید شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشید نمی شود . شما همه با هم باشید ، مجالس داشته باشید ، ماه رمضان است حالا ، شب ها مجالس داشته باشید . مردم را دعوت کنید به اینکه مجالس انس داشته باشند ، مجالس احکام داشته باشند ، مجالس دعا داشته باشند . شهر دعاست ، شهر توسل به خداست . و انشاءالله همه موفق باشید که در این ماه رمضان این اسلام را بیمه کنید با دعاهای خودتان و با گریه و زاری خودتان و از آن مسائلی که همیشه داشتید که برای اسلام ، برای روضه هائی که خوانده می شد جانفشانی می کردید ، آن روضه های سنتی را سرجای خودش نگه دارید و آن مصیبت ها را نگه دارید زنده که !!! آنها !!! برکاتی که به ما می رسد از آنهاست و از کربلا این برکات به ما می رسد . کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود . و همه طوایفی که در ایران هستند با هم اخوت داشته باشند ، توجه کنند به اینکه الان کسانی که مخالف با اسلام هستند و دارند پخش می کنند مطالبی را ، می خواهند بین برادرهای شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند اینها نه خیرخواه شیعه هستند ، نه خیرخواه سنی و اینها با اسلام مخالفند . بیدار باشند همه برادرها ، با هم باشند . دشمن مشترک ما داریم ، به

این دشمن مشترک باید ما با هم حمله کنیم و آنها را نگذاریم که خدای نخواسته در صفوف ما یک رخوتی ایجاد بشود و یک اختلافی ایجاد بشود .

انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد و برای خدمت به اسلام مهیاتر بکند و برای خدمت به جبهه مهیاتر بکند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 28/3/62

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت شش تن از اعضای خانواده آیت الله العظمی حکیم

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر بسیار اسف انگیز و حیرت بار شهادت شش شخصیت از بیت مرحوم آیت الله حکیم رحمت الله علیه به دست جنایتکار ددمنش دهر ، صدام عفلقی با کیفیتی که توسط فرزند برومند ایشان جناب حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم حفظه الله تعالی گزارش دادند ، هر انسان باوجدانی را که از فطرت انسانی منحرف نشده است متاسف و ناراحت می کند . ما در عصری زندگی می کنیم که مقدرات ملت های در بند مظلوم ، به دست مشتی جنایت پیشه که خوی سبعیت بر آنان غالب است می باشد . دنیا در عصر ما و عصرهایی نظیر آن مبتلا به حکومت هایی بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمی کند . ما در عصری هستیم که جنایتکاران به جای توبیخ و تادیب ، تحسین و تاءیید می شوند . ما در عصری بسر می بریم که سازمان های به اصطلاح حقوق بشر ، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاری آنان و بستگان آنان هستند . ما در منطقه ای به زندگی مرگبار خود ادامه می دهیم که اکثر حکام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امریکا ، به جنایات اسرائیل و حزب بعث

عراق مشروعیت می دهند و در هدم اسلام و قرآن کریم کوشش می کنند . ما در محیطی گذران می کنیم که مظلومان که جرمی جز دفاع از حق ندارند زیر چکمه ستمگران خرد می شوند و آخوندهای کثیف درباری به این اعمال وجهه اسلامی می دهند . ما و دنیای مسیحیت در عصری هستیم که پاپ ، رهبر کاتولیک ها به جای آنکه امریکا را در جنایاتی که به بشریت می کند ، محکوم کند و پیروان خود را به مقابله با ظالمان برانگیزد ، از امریکا پشتیبانی می کند و به ستمکاران دیگر توصیه همکاری با آن را می کند . اکنون در این دنیای مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجی است ، تکلیف ملت های در بند این ابرقدرت ها و انگل های آنان چیست ؟ باید بنشینند و این صحنه های جنایتکار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد ؟ آیا روحانیون ، نویسندگان ، گویندگان ، روشنفکران ، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند ، در این زمان تکلیفی انسانی ، مذهبی ، ملی و اخلاقی ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهای خود ایفا کنند ؟ و با آنکه باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملت های مظلوم در بند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند ، چونانکه در ایران با همت ملت بزرگوار شد . آیا در منطقه قدرتی به پایه قدرت رژیم ظالمانه شاهنشاهی و ستمشاهی بود و ملتی همچون این

ملت مظلوم در بند بود ؟ و دیدید که با دست خالی و ایثار جان و توان در مدت کوتاهی از بندها رها و ستمگران و دزدان را یا در بند کشیدند و یا بیرون راندند . محرومان و ستمدیدگان تاریخ باید خود برخیزند و انتظار نکشند که ستمکاران آنان را از بند نجات دهند .

اینجانب این مصیبت بزرگ را که بر بیت معظم حکیم وارده شده است و شش تن از فرزندان پیامبر عظیم الشان مظلومان را به دست دژخیمان صدام با آن وضع فجیع و رقت بار به شهادت رساندند ، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ایران و عراق تسلیت می دهم .

باید ملت عراق بدانند که قضیه مربوط به بیت معظم حکیم نیست . اینان که با آن شکنجه ها شهید شدند ، در راه اسلام عزیز و مصالح ملت عراق به شهادت رسیدند و به لقاءالله در جوار اجداد معظمشان محشورند . لکن مساله مهم ، اسلام است که اگر به این ملحد مخالف با لذات با اسلام مهلت داده شود ، اسلام بزرگ و ملت عزیز عراق را در زیر چکمه دژخیمان جنایتکارش خرد خواهد کرد و به حرث و نسل ملت عراق بس نخواهد کرد . ارتش عراق که از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاک هستند تا کی تحمل اینگونه ننگ ها را که این جنایتکار می کند ، می نمایند ؟ و عجب آن است که خیرخواهان منطقه به گمان خود برای اصلاح بین حزب بعث و دولت ایران دامن به کمر زده اند

و فعالیت می نمایند ، غافل از آنکه اصلاح با این پلنگ تیزدندان ، ستمکاری بود بر مستمندان و اسلام و مسلمین و غافل از آنکه این شخص که به واسطه شکست در جنگ و از دست همه چیز خود آنچنان دیوانه شده است که به هیچ قراردادی پایبند نیست و ملت ایران با آنهمه رنج و درد که از این دژخیم دیده اند به هیچ وجه به اصلاح تن در نمی دهند و اسلام عزیز اجازت نخواهد داد که با اسم اصلاح ، به ملت های مظلوم ، ستم های فوق طاقت تحمیل شود .

بار دیگر این مصیبت بزرگ را به همه مسلمانان بخصوص خاندان معظم حکیم و جناب حجت الاسلام آقای سید محمدباقر حکیم تسلیت عرض می نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/4/62

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام طاهری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن طاهری دامت افاضاته

پیرو سفری که برای جنابعالی پیش آمد ، جناب حجت الاسلام آقای فاکر ایده الله تعالی برای رسیدگی به وضع سپاه پاسداران منصوب شدند . ضمن تشکر از جناب آقای فاکر در تحمل زحمات در غیاب شما ، جنابعالی را به سمت سابق منصوب می نمایم که با کمال دقت و ظرافت به آنچه که در اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای نماینده اینجانب آمده است عمل نمائید . امید است با یاری و صمیمیت جناب حجت الاسلام آقای فاکر و جناب حجت الاسلام آقای محلاتی و جناب آقای وزیر محترم سپاه و جناب آقای محسن رضائی که مورد علاقه و تاءیید اینجانب است ، هر چه بهتر به وضع سپاه

رسیدگی نمائید . لازم است جناب آقای وزیر سپاه و فرمانده محترم سپاه و دیگر فرماندهان و کسانی که در سپاه سمتی دارند ، جناب آقای طاهری نماینده اینجانب را تاءیید و در مسائلی که مربوط به ایشان است ، از ایشان تبعیت کنند تا انشاءالله تعالی امور سپاه که بازوی توانای جمهوری اسلامی است ، بر طبق مقررات شرعی و قانونی و مصالح عالی کشور و جمهوری اسلامی تمشیت یابد .

لازم به تذکر است که تبعیت از جناب آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه و از فرماندهان دیگر به حسب سلسله مراتب و مقررات سپاه در جمهوری اسلامی ایران یک وظیفه شرعی !!! الهی است که تخلف از آن علاوه بر تعقیب قانونی ، مسوولیت شرعی دارد .

از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به اسلام و کشور اسلامی خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/4/62

فرمان امام خمینی به آیت الله محمدی گیلانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد محمدی گیلانی دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و یک ) قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها شورائی تشکیل می شود و انتخاب اعضای فقهای آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب می باشد ، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از شش فقیه به عضویت شورای نگهبان منصوب می نمایم . از خدای تعالی موفقیت هر چه بیشتر شما را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/4/62

فرمان امام خمینی به آیت الله مؤ من

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد مؤ من دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و یک ) قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها شورائی تشکیل می شود و انتخاب اعضای فقهای آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب می باشد ، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از شش فقیه به عضویت شورای نگهبان منصوب می نمایم . از خدای تعالی موفقیت هر چه بیشتر شما را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/4/62

فرمان امام خمینی به آیت الله امامی کاشانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و یک ) قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها شورائی تشکیل می شود و انتخاب اعضای فقهای شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب می باشد ، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از شش فقیه ، به عضویت شورای نگهبان منصوب می نمایم . از خدای تعالی موفقیت هر چه بیشتر شما را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/4/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیاءت دولت ، شورای نگهبان ، شورایعالی قضائی ، جامعه روحانیت مبارز تهران ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ؛ فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش ، ژاندارمری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گروهی از مسؤ ولینلشکری و کشوری (به مناسبت عید سعید فطر)

انسان عاجز از تمجید و تحمید خداست لکن ملزم به این امر است

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید سعید را به همه آقایانی که حاضر هستند و به همه ملت های مظلوم جهان تبریک عرض می کنم . من بعید نمی دانم که بعد از ماه مبارک که مسلمین به ضیافت الله دعوت شده اند و دوره ضیافت را گذراندند ، عید برای همین مساله باشد ، برای ضیافت الله باشد .

از سید ابن طاووس رضوان الله علیه نقل شده است که ایشان روز بلوغشان که اجازه یافتند به محضر خدای تبارک و تعالی عبادت کنند ، جشن گرفتند . و ما اگر نبود امر خدای تبارک و تعالی نمی دانم که چطور به خودمان جرات می دادیم که مدح کنیم خدا را ، ستایش کنیم .

شما ملاحظه بفرمائید که نماز که در راس همه عبادات واقع است ، وضع نماز چطور است ، با تکبیر شروع می شود و بعد هم با سه دفعه تکبیر به آخر می رسد و محتوای نماز هم تکبیر است و تسبیح

است و تحمید . این برای این است که شاید به ما بفهماند ، به همه بشر بفهماند که در همان اولی که می خواهید در بزرگترین عبادات خدا واقع بشوید ، وارد بشوید ، توجه کنید که خدای تبارک و تعالی ، اکبر از این است که شما عبادتش بکنید . در هر بندی از بندها یا تسبیح شده یا تکبیر . تسبیح برای این است که خدا منزه تر است از اینکه شما او را عبادت کنید ، در عین حالی که تحمید می کنید و اجازه تحمید داده است معذلک تسبیح می کند او را و تکبیر می کند او را . وارد نماز می شوید تکبیر می گوئید ، وارد حمد می شوید ، حمد را مختص به خدا می دانید و ادراک این مطلب و ذوق این مطلب که حمد مختص به خداست ، گمان نکنم برای کسی جز اینکه خدا مقرر فرموده است ، واضح شده باشد که اصل تحمید برای غیر خدا واقع نمی شود . حتی شما که از یک گل تعریف می کنید ، از یک سیب تمجید می کنید ، این تمجید خداست . سیب خودش چیزی نیست و شما که از یک انسان کامل تعریف می کنید این حمد خداست .

انسان چیزی نیست حتی انبیا . غایت کمال انسان ها بر این بوده است که بفهمند عاجزند ، ادراک کنند که عاجزند که عبادت خدا بکنند . آن که در راس سلسله انبیاو اولیا بوده است اقرار می کند که ما نشناختیم تو را (و صحیح هم هست ) و عبادت هم نکردیم (آن

هم صحیح است ) برای اینکه عبادت فرع معرفت است این معرفت به حد انسانی است ، آنقدری که حد انسانیت است اینها معرفت دارند و بزرگترین شان هم پیغمبر اکرم است . اما معرفت الله زاید بر این مقدار است که حد انسانی باشد ، او خودش فقط می تواند بفهمد ، بشناسد خود را و خود تحمید کند خود را . و اگر اجازه نبود که انسان وارد بشود بر عبادات ، همه عبادات ، انسان خجالت می کشید که بایستد در مقابل خدا و بخواهد در مقابل خدا او را تمجید کند . انسان کوچکتر از این است که بایستد در مقابل خدا و خدا را تحمید کند ، تمجید کند . این ادعاست . تحمید و تمجید ، ادعای این است که من شناختم و انسان عاجز است از اینکه بشناسد ، لکن چاره نیست چون خود گفته است ، خود او امر فرموده است و چون او امر فرموده است ، همه باید اطاعت کنند ولو اینکه قاصر هستند از اینکه تحمید کنند خدا را ، تنزیه کنند خدا را . هر جا تکبیر آمده ، دنبالش تنزیه هم در نماز اینطور است ، سبحان الله می گوید بعد الله اکبر . اول تنزیه می کند خدا را بعد تحمید می کند بعد تکبیر می کند که حمد خدا در بین یک تنزیه و یک تکبیر واقع می شود . می خواهید رکوع بروید تکبیر می کنید ، تکبیر می گوئید . از رکوع بر می خیزید تکبیر می گوئید ، در رکوع تنزیه می کنید . وقتی وارد به

سجود می خواهید بشوید باز تکبیر می گوئید ، در سجود تنزیه می کنید ، بعد از سجود تکبیر می گوئید ، باز تکبیر می گوئید و وارد سجود می شوید و تنزیه می کنید همه اش برای این است که بفهماند که مساله بالاتر از این مسائل است . منزه است از اینکه تو تکبیر کنی ، تکبیر می گوئید ، تنزیه می کند او را از اینکه تکبیر بگوئید برایش . تنزیه می کنید ، تکبیر می کند او را که تنزیه اش کنید . نماز وضعش اینطوری است و عبادات دیگر و اگر نبود امر خدا و لزوم اطاعت از امر خدا ، باید بگویم انسان آن که حظ ضعیفی از معرفت دارد جرات به اینکه بایستد و عبادت کند خدا را نداشت . لکن او جرات داده است ، همانطوری که متنزل کرده است همه معارف را تا رسانده است به اینجا . قرآن را نازلش کرده ، پشت ستاره هائی ، استاری پشت سر هم هی وارد کرده ، نازل کرده ، نازل کرده تا رسانده اش به یک الفاظی که موافق با فهم بشر باشد و آن هم این الفاظ باز موافق با فهم بشر نیست . همان اولی که شروع می کند قرآن به فاتحه الکتاب ، همان اول که حمد را مختصر به او می کند ، همان اول به انسان می فهماند که عاجزی از اینکه بفهمی همه محامد مال اوست . کسی لایق حمد نیست ، کسی تحمید نمی شود . اصلش بعضی عقیده دارند که (وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه ) قضای تکوینی

است ، قضای خداست بر اینکه غیر خدا عبادت نشود . گمان می کنند بت را سجده می کنند ، گمان می کنند انسان را مدح می کنند ، گمان می کنند که خورشید را مدح می کنند . همه مدح ها از اوست ، تمام مدح او می کنند و خود نمی فهمند . و گرفتاری های انسان در آن عالم هم برای همین نفهمی است ، برای همین ستاری است که بین انسان و حقایق هست و اگر انسان یک قدری نظر کند ولو به همین عالم مادی ، به همین دستگاهی که در عالم ماده هست ، تا آن اندازه ای که انسان دستش به آن رسیده است و آنقدری که دست نرسیده است ، میلیاردها اندازه هست که دستش به او نرسیده .

لسان قرآن را ببینید که (زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب ) بعکس هیاءت بطلمیوس ، سماء دنیا ، یعنی همین کهکشانی هم که شما می دانید ، همه اینها آسمان پائین است ، سماء دنیا است . آن پائین ترها ، آسمان ها و این کهکشان ها آنقدری است که پیدا شده است یعنی زینت شده است . آنها دارای میلیون ها شمس و بالاتر است و فوق اینها میلیاردها کهکشان ، میلیاردها چیز و ماوراء آنها هم خدا می داند . این عالم ماده است که تاکنون بشر دستش به آن نرسیده نه در طرف اوجش ، نه در طرف حضیضش ، راجع به ذرات ، آن مقدار کمی که دستش رسیده این است که با این آلات می تواند ذرات کوچک را ببیند . اما آن کوچکترها

را دیگر باز نفهمیده است و انسان چقدر ضعیف است که خیال می کند در این دنیا که هست و در این شهر که هست و در این کشور که هست حالا باید خودنمائی کند . چقدر انسان باید جاهل باشد که این چیزها را مقام بداند و چقدر ضعیف النفس باشد که این حکومت را ، حکومت ها را یک مقام بداند و این مقامات ، چه مقامات روحانی ، چه مقامات غیر روحانی ، آنهایی که دارای مقام ها بودند ، آنها وقتی که ما ادعیه شان را ملاحظه می کنیم می بینیم که بیشتر از ما عجز دارند ، برای اینکه آنها فهمیده اند . شما وقتی دعای کمیل را بخوانید ، مناجات شعبانیه را بخوانید و ادعیه دیگری که وارد شده است از معصومین علیهم السلام مطالعه کنید ، می بینید که لسان آنها غیر لسان معمولی ماهاست که اگر چنانچه یک مساله فقهی را بدانیم خیال می کنیم کاری شده است ، اگر یک کشوری را در تحت سلطه بیاوریم خیال کنیم یک مطلبی شده است ، اگر یک مقام معنوی را به دست بیاوریم خیال کنیم به مقامی رسیده ایم . آنهائی که به آن مقام هایی که دست دیگران از آن کوتاه است رسیده اند ، وقتی انسان گفتارشان را ملاحظه می کند می بیند که از سر تا ته اش عجز می ریزد ، عاجزند و باید هم باشند . نرسیده اند و هرگز نخواهند رسید لکن ملزم اینکه دعا بکنیم ، امر کرده است دعا بکنیم ، امر کرده است تحمید بکنیم ، امر کرده است

تسبیح بکنید ، امر کرده است نماز بخوانید .

انبیا برای این مبعوث شدند که معنویات مردم را شکوفا کنند و ضعفا را از تحت سلطه استکبار بیرون بیاورند

انبیا هم که مبعوث شدند ، برای این مبعوث شدند که معنویات مردم را و آن استعدادها را شکوفا کنند که در آن استعدادها بفهمند به اینکه چیزی نیستیم و علاوه بر آن مردم را ، ضعفا را از تحت سلطه استکبار بیرون بیاورند . از اول انبیا این دو شغل را داشته اند ، شغل معنوی که مردم را از اسارت نفس خارج کنند ، از اسارت خودش خارج کنند (که شیطان بزرگ است ) و مردم و ضعفا را از گیر ستمگران نجات بدهند . این دو شغل ، شغل انبیاست . وقتی انسان حضرت موسی را ، حضرت ابراهیم را ملاحظه می کند و چیزهایی که از اینها در قرآن نقل شده است ، می بیند که اینها همین دو سمت را داشتند ، یکی دعوت مردم به توحید و یکی نجات بیچاره ها از تحت ستم . اگر در تعلیمات حضرت عیسی سلام الله علیه در این امر کم است حضرت عیسی کم عمر کرد و کم تماس پیدا کرد با مردم ، والا شیوه او هم همان شیوه حضرت موسی است و همه انبیا . و بالاترین آنها که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است این دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت در عمل خود رسول الله می بینیم . قرآن دعوت به معنویات الی حدی که بشر می تواند به او برسد و

فوق او و بعد هم اقامه عدل . پیغمبر هم و سایر کسانی که لسان وحی بودند ، آنها هم این

دو رویه را داشتند . خود پیغمبر هم عملش اینطور بود ، تا آن روزی که حکومت تشکیل نداده بود ، معنویات را تقویت می کرد . به مجرد اینکه توانست حکومت تشکیل بدهد علاوه بر معنویات اقامه عدل کرد ، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را از زیر بار ستمگران تا آنقدر که اقتضا داشت وقت ، نجات داد . و این سیره مستمره انبیا باید کسانی که خودشان را تابع انبیا می دانند این سیره مستمره باقی باشد . هم جهات معنوی که اشخاصی که با معنویات آشنا هستند ، آنها باید تقویت بکنند و همه مردم را ، خود مردم هم همین طور ، جهات معنویات را تقویت بکنند و هم آن مساله دوم که اقامه عدل است . حکومت اسلام باید اقامه عدل بکند در عین حالی که معنویات را تصحیح می کند و ترویج می کند . و ما اگر تابع اسلام هستیم و تابع انبیا هستیم این سیره مستمره انبیا بوده است و اگر تا ابد هم فرض کنید انبیا بیایند باز همین است ، باز جهات معنوی بشر تا آن اندازه ای که بشر لایق است ، ادامه اقامه عدل در بین بشر و کوتاه کردن دست ستمکاران . و ما باید این دو امر را تقویت کنیم .

همه مردم باید دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند اقامه عدل بکند

ما باید دولت اسلامی را ، همه مردم ، همه انسان ها دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند اقامه عدل بکند و دولت باید جهات معنوی را هم در نظر بگیرد ، یعنی چون تابع اسلام است باید روی رو یه اسلام باشد . روی رویه اسلام

به همان دو معنا ، به همان دو راهی که اسلام دارد ، حفظ معنویات و تقویت معنویات مردم و اقامه عدل بین شان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان حالا این فرق نمی کند چه مظلومانی باشند که از دولت ها ظلم می کشند یا مظلومانی باشند که از ارباب ها ظلم می کشند . اسلام برای این دو جهت آمده است و ما تابع اسلامیم و باید این دو جهت را حفظ کنیم مقررات اسلامی را به حد اعلای خودش که اگر مقررات اسلامی به حد اعلای خودش حفظ بشود ، این دو مقصد که مقصد همه انبیا است تحقق پیدا می کند ، مقصد روحانیت مردم و مقصد اقامه عدل در بین جامعه . و باید از آن کسی که در راس واقع هست تا آن اشخاصی که قوای ثلاثه را تشکیل می دهند و چه آن اشخاصی که در خارج از اینها هستند لکن تعهد به اسلام دارند ، باید اینها همه با هم این بار را بردارند ، اختلاف بین شان نباید باشد . مقصد واحد است و همه باید در این مقصد واحد شرکت کنند . ملت باید در این مقصد شرکت کند ، دولت باید در این مقصد شرکت کند ، مجلس و قوه قضائیه در این مقصد باید همه شرکت کنند ، علمای بلاد هر جا هستند در این مقصد باید شرکت کنند .

باطن ذات انسان تهذیب شده که عدل را برای عدل بخواهد ، نه برای خودمقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند ، مقصد این نیست که من اجرایش کنم . از چیزهائی

که انسان مبتلاء به آن هست این شیطنت های باطنی ای که انسان به آن مبتلا هست این است که دلش می خواهد خودش متصدی امر باشد . جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود . این ناراحت است می گوید من خوب است باشم . این از شیطنت های باطنی انسان است . انسان به صورت مقدس مابی طرحش می کند ، من می خواهم به این ثواب برسم . اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را ، بالاترش را به شما می دهند و شما کمک کنید به این کسی که متصدی است و از شما بهتر می تواند ، راضی نمی شود . مساله این نیست که ثواب می خواهم ، مساله این است که دنیا می خواهم . اختلاف اگر بین افراد پیدا می شود ، جستجو کنند در باطن ذات خودشان ببینند که مساله ، مساله مصلحت اسلام و مصلحت مسلمین است یا مساله ، مساله مصلحت خودش هست ؟ پای نفس در کار است یا خدا در کار است ؟ اگر یک کسی یک مطلبی را بهتر از من می تواند انجام بدهد آیا من خوشحالم به اینکه او متصدی امر بشود یا من ناراحتم ؟ اگر یک وزیر بتواند بهتر کار وزیر دیگری را انجام بدهد و کمک کند به او آیا نفس او اجازه به او می دهد ؟ اگر برای خداست اجازه باید بدهد . اگر برای خداست نباید بین قشرهای مختلف اختلافی واقع بشود و بحمدالله نیست اختلاف ، انشاءالله . ما باید ید واحده باشیم ، همان که تعبیر اسلام

است ، ید واحده باشیم علی من سوی . ید واحده دو تا هم نه ، یک دست ، یک کار بکنیم ، باز اگر دو دست گفته بود ، این دست ، گاهی یک کاری موافق بود نمی کند . ما باید ید واحده باشیم ، ید واحده این است که سرکوب کنید نفس خودتان را ، سرکوب کنید آمالی که خیال می کنید یک چیزی است . حساب کنید که ما چی هستیم و این منظومه شمسی چی هست و این کهکشان ها چی هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهمید که ما درگیر یک شیطنت کثیف هستیم ، نه یک شیطنتی که باز یک چیزی هست . ما گرفتار شیطنت هایی در خودمان هستیم که کثافتکاری است و پستی است ، و خودتان را نجات بدهید و خودمان را نجات بدهیم . اگر از این بند نجات پیدا بکنید ، آن بعدش آسان می شود ، وحدت آسان می شود ، اما از این بند باید نجات پیدا بکنیم ، از این بند خودخواهی ، هر چه هست برای خودم . خود محوری ، من ، نه غیر . این در همه نفوس هست مگر اینکه تهذیب بشود ، همه نفوس در آنها این مساله هست که برای اینکه فطرت الله هست ، فطرت الله توجه به کمال مطلق است و کمال مطلق را تا ناقص است برای خودش می خواهد . قدرت را برای خودش می خواهد چون ناقص است لکن دنبال قدرت الله است و نمی داند فطرتش توجه به خدا دارد . فطرت توحید است که تمام مردم بر

این فطرت هستند ، بر این فطرت توحید تمام مردم . و شاید یکی از بزرگترین ادله بر توحید همین فطرت باشد . انسان محال است که برسد به یک جایی از قدرت و بالایش را نخواهد ، همیشه دنبال آنی است که ندارد .

سرمایه دار هر چه زیادتر سرمایه تهیه کند دنبال این است که اضافه کند و حکومت هر چه سعه داشته باشد حکومتش دنبال این است که توسعه بدهد . و شما می بینید که این قدرت های بزرگ همین طور هستند ، همه اینطورند . منتها آنها یک دامنه وسیعی دارد ، دیگران یک دامنه کوچکتری دارد . والا در همه این فطرت هست که تمام این عالم را اگر تحت سلطه شما بیاورند یعنی تمام قوای عالم خاضع شما بشوند و بعد به شما گفته بشود که یک قوای دیگر هم در ماورای اینجا هست آیا می خواهی آن هم داشته باشی ؟ محال است بگوئید نه ، می گویید بله . مگر آن که رسیده باشد به معدن کمال ، حجاب ها را دریده باشد و رسیده باشد به معدن کمال و او بسیار کم است . باید ما کوشش کنیم که این معنویت را تقویت کنیم و این نفسانیت را هر چه می توانیم سرکوب کنیم . اگر این حل بشود همه چیز حل است . اختلافات روی همین معنا است . هیچ اختلافی در عالم واقع نمی شود الا اینکه مبنایش این است . شیطان هم روز اول گفت (خلقتنی من نار و خلقته من طین ) من از او بهترم ، تخلف خدا را کرد گفت

، حاصل ، به خدا گفت من بهترم !!! چرا من !!! و این ارث شیطانی ، ارث است برای همه ما . همه آن چیزی را که در خود می بینند ، آن را بالاتر از دیگران می بینند . اگر همان مطلب در دیگری باشد کوچک می بینند وقتی در خودشان هست بزرگ می بینند ، عیب خودشان را نادیده می گیرند ، عیب کوچک دیگران را بزرگ می شمارند . اینها همان فطرتی است ، فطرت الهی است که ما به راه کج کشیده ایم او را (کل مولود یولد علی الفطره ) مگر اینکه (الا ان ابواه ) ، شاید هم (ابویه ) باشد لکن حدیث اینطوری است (یهودانه او ینصرانه او یمجسانه ) و همین طور همه چیز ، فطرت بر توحید است ، لکن وقتی که دست شیطان به انسان می رسد منحرفش می کند .

اگر این حکومت اسلامی دست مثلا یک دسته دیگری بود می گفتند خیلی خوب است ، حالا که نیست دست آنها می گویند خیلی بد است . اگر این قوه قضائی که اینقدر خدمت کرده است ، دست یک دسته دیگری بود می گفتند خیلی ما خدمت کردیم ، حالا که دست آنها نیست می گویند این قوه قضائی نیست ، این ظلم است ، نه عدل . این برای همان است که باطن ذات انسان تهذیب نشده که عدل را برای عدل بخواهد ، نه برای خود . و ما اگر عدل هم بخواهیم ، برای خودمان می خواهیم خودمان را نباید بازی بدهیم . ما هر چی می خواهیم برای خودمان می

خواهیم . ما عدل را برای عدلش دوست نداریم ، اگر این عدل برای ما جاری بشود و خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستیم . اگر یک ظلمی به نفع ما باشد دوست آن ظلم هستیم . همه اینها ریشه در خود انسان است ، اگر این ریشه کنده بشود و لااقل تضعیف بشود ، کارها حل می شود ، همه با هم دوست می شوند ، ایراد به هم نمی گیرند ، کمک هم می کنند . اگر یک کسی قیام به یک امری کرد ، دیگران زیر بغلش را می گیرند ، وقتی می بینند می خواهد یک کاری بکند . اگر یک ارگانی یک تصمیم مثبتی بگیرد ، دیگران که می بینند این خوب است می روند دنبالش . و اگر آن ریشه فاسد در قلب انسان باشد صد در صد هم عدل بداند می گوید این درست نیست . آن ریشه فاسد منحرف می کند انسان را .

آن که خیر همه را می خواهد اسلام است

ملت ایران باید توجه کند به اینکه واقع شده است در یک عصری که انحراف در همه عالم هست . انحراف همیشه هم بوده است لکن اینطوری که الان انحراف افزایش پیدا کرده است ، در سایر عصرها به این افزایش نبوده ، برای اینکه آلات اینقدر نبوده ، ابزار کار اینقدر نبوده . الان ابزار کار به اندازه ای رسیده است که قدرت ها می توانند اگر از ترس دیگری نباشد دنیا را به آتش بزنند و این آتشی است که افروخته شده است و باید به برکت ملت ها این آتش فرو بنشیند . باید توجه بکنند به اینکه

قدرت های بزرگ آنها را برای خودشان می خواهند . قدرت های بزرگ این کسانی که همه چیزشان را تقدیم به آنها می کنند به نظر سنگ استنجاء نگاه می کنند که بعد که مطلب تمام شد دورش می اندازند . اینها نمی فهمند به اینکه خیر آنها را آنها نمی خواهند ، آنها خیر خودشان می خواهند . آن که خیر همه را می خواهد اسلام است . آن که می خواهد خیر در دنیا تحقق پیدا کند آن اسلام است و آن مکتب صحیح انبیا ، مکتبی که منحرف نشده باشد . از این جهت بازی می خورند یا برای هوای نفسی که دارند ، برای این چند روزی که می خواهند سلطنت کنند ، این چند روزی که می خواهند امارت کنند ، برای این چند روز همه چیز خودشان را از دست می دهند . نوکری بی شرافت یک کسی می کنند تا به ملت های خودشان تحمیل کنند و زورگویی کنند و این اشتباهی است که اینها دارند . اگر همه اینها به آغوش اسلام برگردند ، اسلام برای همه شان خوب است . و اسلام ، هم تربیت باطنی می کند و هم حفظ مصالح دنیوی را می کند . اگر اینها همه با ملت هایشان آشتی کنند ، این دشمنی ای که اینها با ملت ها دارند هیچ کس با کسی ندارد . بالاتر دشمنی این است که ذخایر آنها را به دشمن های آنها می دهند و ابزار کوبنده مخرب را با نفت آنها به اختیار دشمن ها قرار می دهند . این بالاترین دشمنی است که

الان بشر مبتلا به آن هست و ملت های مظلوم مبتلای به این هستند و تا ملت ها بیدار نشوند و هشیار نشوند کار انجام نمی گیرد .

برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست

لکن ما باید از خودمان شروع کنیم ، اگر ما خودمان را اصلاح کنیم قهرا آن مقصدی که ما داریم ، در دنیا هم صدور پیدا می کند ، چنانچه پیدا کرده است . اگر خدای نخواسته ما هواهای نفسانی مان اسباب این بشود که گله ها به شکایت ها ، شکایت ها به مخالفت ها برسد ، آن روزی است که عزای همه کشور را باید بگیریم و گناهش گردن ماست که نفسانیت خودمان را زیر پا نگذاشتیم . همه با هم باشید ، همه دنیا بر خلاف شما هستند الا بسیار کم . اگر همه شما با هم نباشید و از باطن بپوسید ، شک نکنید که بعد از چندی همان مسائل سابق به یک صورت بدتری پیش خواهد آمد . همان اسلام شاهنشاهی دوباره بر می گردد . آنها می دانند که باید بگویند اسلام ، امریکا هم برای اسلام دلش می سوزد ، اما اسلام امریکایی در زمان شاه هم بود ، اسلام امریکایی بود ، کسی حق نداشت دخالت در هیچ امری بکند . اسلام امریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند چکار دارند به سیاست . با صراحت لهجه می گفتند . از بس تزریق شده بود در این مغزها باورشان آمده بود که باید برویم توی مدرسه درس بخوانیم چکار داریم به اینکه به ملت چه می گذرد . آن امر مردم ، امر حکومت با قیصر

است به ما چه ربطی دارϠ. و یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید . حضرت صاحب مگر برای چی می آید ؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد ، ما معصیت کنیم که او بیاید ؟ این اعوجاجات را بردارید ، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید ، این دسته بندی ها را بردارید و در این موجی که الان این ملت را به پیش دارد می برد ، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست .

بحمدالله کشور ایران در عین حالی که آنهمه مواجه با مخالفت است ، چه در سطح خارج و چه گاهی در داخل ، دارد راه خودش را قویا طی می کند . دولت با تمام قدرت دارد کاری که برای خداست طی می کند . قوه قضایی با تمام قدرت دارد دستگاه قضایی را اصلاح می کند . مجلس با تمام قدرت دارد کارهائی که به عهده اوست انجام می دهد . ملت هم باید همه اینها را تقویت کند .

کمک کنید به این کشور و به این اسلامی که پای مبارکش را در کشور شما گذاشت

پشتیبان مجلس ، پشتیبان قوه قضائی ، پشتیبان دولت یعنی پشتیبان اسلام ، اینها برای اسلام دارند خدمت می کنند . در زمان حضرت امیر سلام الله علیه هم انحرافات بوده است ، انحرافات جزئی بوده است . زمان خود پیغمبر اکرم هم انحرافات بوده است ، شما اگر قرآن را توجه بکنید می بینید که چقدر از همان مردم شکایت شده

است . اختلافات ، یعنی انحرافات یک چیزی نیست که مال حالا باشد لکن مقایسه باید کرد بین انحرافات قبل از این جمهوری اسلامی و انحرافات حالا . می گویند خوب است که به اسم اسلام نباشد . به اسم اسلام نباشد که وقتی اسلام نباشد با یک اردنگی همه را بیرون می کنند . چرا به اسم اسلام نباشد ؟ مگر اسلام جز این می خواهد که قوه قضایی اش خوب باشد ، قوانین اسلامی اش هم عمل بشود . اینها دارند زحمت می کشند برای این . حالا یک جایی هم خلاف واقع می شود کجاست که ، زمان پیغمبر مگر واقع نمی شد ؟ زمان حضرت امیر واقع نمی شد ؟ مگر مردم با حضرت امام حسن چه کردند ؟ همان اصحاب چه کردند با او ؟ ملت ایران بهترند یا آنها ؟ اسلام در حالا بهتر است یا آنوقتی که آنها با اسم اسلام پیغمبر را آنطور اذیت می کردند و اولاد پیغمبر را آنطور کشتند با اسم اسلام ؟ چرا باید عقده های قلبی انسان را منحرف کند و هواهای نفسانی همه چیز را کنار بگذارد و فقط عیوب را نگاه کند ؟ آن هم یک عیب را که ببیند بگوید اصلا عالم به هم خورد ، تمام شد اسلام تمام شد . اگر یک قاضی یک جایی انحراف پیدا کرد بگویند نخیر دیگر اصل اسلام تمام شد ، این اسلام به درد نمی خورد . آن اسلامی به درد می خورد که سرتاسر خیابان هایش فحشا بود ، فحشای علنی ؟ ! به او راضی هستند ، به این

راضی نیستند . اگر مهلت داده بود خدا به اینها ، خدا می داند که با اسلام می خواستند چه بکنند . اسم اسلام ، اما اسلام را چه جوری معرفی کنند . اسلامی که با مشروبات مخالف نیست ، اسلامی که با حدود شرعیه هم سر و کار ندارد ، نباید جاری بشود ، اسلامی که با مراکز فحشا هم نباید دخالت بکند ، اسلام شاهنشاهی این بود دیگر . اسلام بود اما مراکز فحشا سرتاسر ایران پر بود ، اسلام بود اما مراکز فساد سرتاسر ایران پر بود ، اسلام بود اما فحش به اسلام می دادند ، فحش به پیغمبر اسلام دادند و کسی آنوقت نگفت چرا ، زمان رضاشاه ملعون و این زمان بدتر از او شده بود . اینها شیطان تر بودند از او و اگر چنانچه مهلت پیدا کرده بودند اینها ، خدا می داند که این ملت را به کجا می رساندند و این جوان های ما را به کجا می رساندند .

امروز بحمدالله همه چیز صحیح است . دولت دارد زحمت می کشد ، کمبود هست اما کمبودی که اینجا هست همه جای دنیا هست . با اینهمه فشاری که به این ملت هست و به این دولت هست و با اینهمه کارشکنی هایی که از همه جا نسبت به ایران هست معذلک ایران سر پای خودش ایستاده است و دارد با قدرت پیش می برد و مسائل را حل می کند و ملت بدانند که باید صبر بکنند در مسائل مشکل و کمک کنند . بخواهید عزیز باشید ، بخواهید زیردست نباشید ، بخواهید یک امریکایی

نیاید به شما حکومت کند و بخواهید عزت خودتان را و اسلام را حفظ کنید ، باید یک مقدار از آن زحمت هایی که پیغمبر اسلام تحمل کرد شما هم تحمل کنید . یک مقدار از آن زحمت هایی که علی بن ابیطالب سلام الله علیه تحمل کرد شما هم تحمل کنید . شما هم شیعه او و امت او هستید . کمک کنید به این دولت و کمک کنید به این کشور و به این اسلامی که در کشور شما پای مبارکش را گذاشت .

خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و همه ما به خواست های خدای تبارک و تعالی خاضع باشیم و عمل به دستوراتشان بکنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 22/4/62

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام حسن صانعی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسن صانعی دامت افاضاته

جنابعالی را به سرپرستی بنیاد 15 خرداد منصوب می نمایم . این بنیاد موظف است به وضع مستضعفین و محرومین رسیدگی نماید . بدیهی است خانواده شهدای محترم و معلولین عزیز مورد توجه بیشتر آن بنیاد قرار گیرد . امید است با اطمینان و اعتمادی که به آنجناب دارم ، امور آن بنیاد را به بهترین وجه اداره بنمایید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/4/62

پیام امام خمینی به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

با تاءیید خداوند متعال جل و علی و پشتیبانی حضرت ولی الله اعظم بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا ، بر حسب اصل یکصد و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، مجلس مبارک خبرگان که به وسیله آراء ملت عظیم الشان ایران ، شماری از علمای اعلام و حجج اسلام ادام الله بقائهم برای تعیین رهبر یا شورای رهبری انتخاب شده اند مفتوح گردید ، مجلسی که برای ادامه نظام جمهوری اسلامی و شرعیت بخشیدن به آن ، نقش اساسی دارد . مجلسی که علاقه مندان به اسلام و جمهوری اسلامی دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان آن چشم به آن دوخته اند . آنان دل بسته اند که منتخبین آنها که از علماء متعهد و آگاه به مصالح و مفاسدند ، با رای مبارک خود شایسته ترین و آگاه ترین و متعهدترین فقیه یا فقهار را برای این مقام که صیانت نظام جمهوری اسلامی و هدایت آن به طور شایسته و موافق با شریعت مطهره بستگی به آن دارد ، با اعتقاد به حضور خداوند متعال و نظارت او جل و علی بر آراء

و اعمال و احوال آنان تعیین نمایند و رضای او را بر رضای خود و دیگران مقدم دارند . و اینان چشم طمع دوخته اند که شاید به وسیله ایادی خود بتوانند لغزشی خدای نخواسته ایجاد کنند که در آتیه ای ولو دراز مدت نظام اسلامی را به انحراف کشانند . ما می دانیم که ابرقدرت ها و حکومت های وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهی و ملکی مخالف نیستند ، بلکه بی شک آن را تاءیید نیز می کنند . اسلامی که به وسیله ایادی ابلیسی خود و جهال به صورت عالم ، عرضه شود که علمای اسلام و مسلمانان نباید در امور سیاسی و اجتماعی مسلمین دخالت کنند و نباید در امور مسلمانان اهتمام نمایند و حکم واضح عقل موافق با قرآن را نادیده گرفته و حدیث مجاری الامور بید العلماء بالله را ضعیف و سخن شریف واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا و دیگر احادیث از این قبیل را بی مبنا یا به تاویل کشانند ، صد در صد مورد تاءیید آنان است . چه بهتر که دست علمای متعهد و مسلمانان بیدار را این درباریان روحانی نما و بازیخوردگان غافل از سیاست بازی شیاطین ببندند و راه را برای چپاول و سلطه قدرت ها باز کنند . آنان از اسلامی که مؤ ید آنهاست چه باک دارند ؟ از اسلام علی ابن ابیطالب علیه صلواه الله و سلامه می ترسند . اگر آن شهید دلباخته اسلام و اسلام شناس حقیقی مثل اینان فکر می کرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول می شد و راهی جز بین

مسجد و منزل نمی پیمود ، نه جنگ صفین و نهروان پیش می آمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج به قتل می رسیدند و شهید می شدند واگر سیدالشهدا علیه السلام مثل اینان فکر می کرد و در کنار قبر جدش به ذکر و دعاپرداخت ، فاجعه بزرگ کربلا پیش نمی آمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمی شدند و آل الله به اسارت نمی رفتند و از آنها بالاتر اگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مانند اینان فکر می کرد و به نصحیت و بیان احکام عبادات می پرداخت ، آنهمه رنج و مصیبت نمی دید و آنهمه مسلمانان به شهادت نمی رسیدند و در علمای معاصر اگر مرحوم آیت الله عظیم الشان آقا میرزامحمدتقی شیرازی با آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا همانند اینان فکر می کرد در عراق جنگ بین مسلمانان و انگلیسی های متجاوز غاصب پیش نمی آمد و آنهمه مسلمانان شهید نمی شدند و استقلال عراق تاءمین نمی شد . حکومت هایی که در عصر حاضر با دل و جان و اسم اسلام در خدمت ابرقدرت ها بویژه آمریکا هستند و عامل تاءمین منافع آنان در جهان می باشند و آخوندهای درباری از خدا بی خبر که مؤ ید آنان و مخالف با رژیم اسلامی هستند و کوشش در هدم اسلام پرخاشگر بر ستمگران به سیره رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و علم کردن اسلام شاهنشاهی و ملوکی هستند که مسلمانان متعهد را به جرم شکایت از ظلم آمریکا و اسرائیل می خواهند از فریضه حج

محروم کنند ، باید مورد تاءیید شوروی و آمریکا و اسرائیل باشند .

و اکنون شما ای فقهای شورای خبرگان و ای برگزیدگان ملت ستمدیده در طول تاریخ شاهنشاهی و ستمشاهی ! مسؤ ولیتی را قبول فرمودید که در راس همه مسؤ ولیت هاست و آغاز به کاری کردید که سرنوشت اسلام و ملت رنجدیده و شهید داده و داغدیده گرو آن است . تاریخ و نسل های آینده درباره شما قضاوت خواهند کرد و اولیاء بزرگ خدا ناظر آراء و اعمال شما باشند و الله من ورائهم محیط و رقیب کوچکترین سهل انگاری و مسامحه و کوچکترین اعمال نظرهای شخصی و خدای نخواسته تبعیت از هواهای نفسانی که ممکن است این عمل شریف الهی را به انحراف کشاند ، بزرگترین فاجعه تاریخ را بوجود خواهد آورد . اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نو پا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود ، خدای نخواسته اسلام برای قرن ها به طاق نسیان سپرده می شود و به جای آن ، اسلام شاهنشاهی و ملوکی جایگزین آن خواهد شد . شما برگزیدگان مستضعفان می دانید که با کوتاه شدن دست ابرقدرت های چپاولگر از کشور اسلامی شما ، آنان و وابستگان به آنها ماهیت اسلام و قدرت الهی آن را لمس نمودند و چون افعی زخم خورده در کمین نشسته اند که از هر راهی بتوانند خود یا به وسیله پیروان از خدا بی خبر خود این نظام الهی را از مسیر خود منحرف نمایند . و بالاترین انحراف که منجر به انحراف تمام ارگان ها می شود ، انحراف رهبری

است که امروز شما نقش اول آن را دارید . شما دیدید و شنیدید که با اصل پنجم قانون اساسی چه مخالفت ها شد و چه جار و جنجال بپا کردند و بحمدالله تعالی موفق نشدند ماءموریت خود را انجام دهند و اخیرا با همین تعیین خبرگان نیز مخالفت کردند و سمپاشی نمودند و بحمدالله با شکست مواجه شدند . و امروز هم شما نباید از کید ساحران و وسوسه خناسان غافل باشید . راه خود را با قدرت الهی و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ایمانی و روحی ادامه دهید و به هیچ چیز الا مصالح اسلام و مسلمین فکر نکنید و در این صورت خداوند تعالی پشت و پناه شماست

لازم است به رهبر محترم آیته یا شورای رهبری تذکری برادرانه و مخلصانه بدهم : رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلام بزرگ چیزی نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خدای نخواسته به غرور و بزرگ اندیشی خود وادارد . آن است که مولای ما علی ابن ابیطالب درباره آن گوشزد فرموده است . اساسا انبیاء خدا صلواه الله و سلامه علیهم مبعوث شدند برای خدمت به بندگان خدا ، خدمت معنوی و ارشادی و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامه عدل ، عدل فردی و اجتماعی .

شما که خود را پیروان اصحاب وحی و اولیاء عظیم الشان می دانید و بحمدالله هستید ، خود را جز خدمتگزار به ملت های ستمدیده ندانید و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته

اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما با چهره صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه ببار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند . الله الله در انتخاب اصحاب خود ، الله الله در تعجیل تصمیم گیری خصوصا در امور مهمه . و باید بدانید و دانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست . به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید ، که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا ، نقص و از شیطان است . در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید .

اینجانب مطالبی را در سی صفحه به عنوان وصیت نوشته ام و یک نسخه آن را در مجلس مبارک خبرگان امانت می گذارم که پس از مرگ اینجانب منتشر خواهد شد .

از خداوند متعال عاجزانه مسئلت می نمایم که اسلام بزرگ را عظمت بیشتر و توفیق وحدت را برای حفظ کیان اسلام و کشورهای اسلامی نصیب ملت های اسلامی فرماید و جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر تقویت نماید و ما را مورد عنایت حضرت بقیه الله عجل الله فرجه الشریف و روحی لمقدمه الفداء قرار دهد .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/4/62

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

مبادا یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوید که خروج شما موجب تزلزل عقیدتی مردم می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا عرض می کنم که من از اینکه اینجا نشسته ام و آقایان در آنجا هستند (نه شما آقایان ، شما که تاج سرمان هستید ، دیگران هم همین

طور) من از این شرمنده هستم و امید عفو از محضر آقایان دارم و از آقایان تشکر می کنم که تشریف آوردند و از نزدیک ما خدمت شان می رسیم و بعضی مسائلی که مناسب با این جلسه است عرض می کنم . من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب . انقلاب راه خودش را پیدا کرده و به پیش می رود و بستگی به وجود هیچ کس هم ندارد . این انقلاب انشاءالله محفوظ می ماند و آسیبی از خارج به او نخواهد رسید . لکن آن چیزی که انسان را یک قدری نگران می کند ، دو تا مطلب است که این مربوط به عموم روحانیت است . یک مطلب اینکه من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود و آنچه که شده است به هدایت آقایان بوده است ، مبادا خدای نخواسته به واسطه بعضی از اعمالی که از بعضی از این روحانیون و معممین صادر می شود ، این موجب این بشود که یک وقتی یک سستی در روحانیت پیدا بشود . یکی قضیه اینکه از آن زی روحانیت و زی طلبگی بوده است ، اگر ما خارج بشویم ، اگر روحانیون از آن زی که مشایخ ما در طول تاریخ داشته اند و ائمه هدی سلام الله علیهم داشته اند ، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستی به روحانیت بخورد و شکست به روحانیت شکست به اسلام است . اسلام با استثناء روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه بدهد . اینهایند که اسلام را معرفی

می کنند و به پیش می برند و از اول هم همین طور بوده . اگر چنانچه ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و خدای نخواسته توجه به مادیات بکنیم ، در صورتی که خودمان را با اسم روحانی معرفی می کنیم ، این منتهی ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد . من این نگرانی که همیشه هی در دلم هست این است که من خوف این را دارم که مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند . آنها برای خدا توجه به آقایان دارند و ما هم و شما هم دعوت کنید مردم را به خیر و صلاح . من خوف این را دارم که آنها برای خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما برای خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم . و آن خوف زیادی که من دارم این است که ما روبرو بشویم با آنها ، ما در جهنم باشیم ، آنها در بهشت باشند و اشراف به ماپیدا کنند و این خجالت را انسان کجا ببرد که اینها برای خاطر ما به آن مقامات رسیده اند و ما برای خاطر هواهای نفسانی به این درجه سفلی این یک خوفی است که بسیاری از اوقات من متذکرش هستم . و یک قصه ای را که برای من نقل کرده اند که یکی از تجار پیش یکی از علمای بزرگ (حالا کی بوده است نمی دانم ) رفته است و گفته است که آقا! اگر پشت کتابی یک چیزی نوشته اند به ما هم بگوئید ، کتاب ها معلوم ، اما اگر پشت کتابی

یک چیزی نوشته اند که شما از آن مطلع هستید به ما هم بگوئید برای اینکه ما می بینیم که شما ما را دعوت می کنید به خیر و صلاح و خودتان نیستید اهلش ، معلوم می شود یک مطلب دیگری در کار است . آن آقا گریه کرده است از قراری که گفته اند و گفته است حاجی هیچ چیز دیگری نیست و ما فاسد هستیم . اینطور هم نیست که انسان خیال کند که شیطان می آید ابتدائا به آدم گوید که بیا برو طاغوتی بشو ، این را نمی گوید . قدم به قدم انسان را پیش برد ، وجب به وجب انسان را پیش می برد . امروز اینکه اشکالی ندارد ، اگر جلویش را گرفتید طمعش بردیده می شود و اگر جلویش را نگرفتید فردا یک قدم دیگر جلو می رود . یک وقت می بینید که این طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگی می کرد با آن وضعی که همه می دانید ، متحول شد به یک نفر انسانی طاغوتی به حدود خودش و از آن وضع طلبگی که مشایخ ما بر آن وضع بوده اند یک وقت خارج شده است و شده است یک انسانی که همه همش صرف دنیاست . به تدریج می شود این امور . از قدم اول انسان باید جلویش را بگیرد . اگر مبتلا شد ، ابتلا دیگر پشت سر هم می آید . اینطور نیست که انسان یک وقتی بعد از اینکه ریشه دنیا در دل انسان قوی شد بتواند بکند آن را . از مکائر شیطان این است که انسان

راهی توجه می دهد به اینکه خوب حالا که تو جوان هستی ، حالا که تو وقت نشاطت است ، خوب انشاءالله وقتی پیر شدی ، آنوقت جبران کنی کارها را . و این یک امری است که نخواهد شد . انسان اگر در جوانی تهذیب کرد خودش را ، شده است . اگر بگذارد تا به پیر مردی برسد ، هم قوای خودش ضعیف می شود و هم آن درختی که در دل انسان شیطانی کاشته است قوی می شود و آن درخت قوی را نمی شود با یک اراده ضعیف انسان بکند . این یکی از اموری است که من نگرانش هستم و آقایان هم باید نگران باشند . و در هر جا هستند سفارش کنند به اهل علم و آنها را تخدیر کنند از دنیا . و این خیال نکنید که دنیا عبارت از این طبیعت است ، این طبیعت را خدای تبارک و تعالی هیچ از آن تکذیب نکرده بلکه در روایات تعریف هم از آن شده است ، این یکی از مظاهر الهی است . دنیا آنی است که در ما هست که ما را از مبداء کمال دور کند و به نفس و نفسانیت خودمان مبتلا می کند . دنیای مذموم همین است که انسان توجه داشته باشد ولو به یک تسبیح ، ولو به یک کتاب ، چه بسا که دل بستن یک کسی به یک تسبیح و یک کتابی ، به دنیا بیشتر توجه کرده باشد تا دل بستن یک کس دیگری به یک پارکی و باغی و کذا . انسان باید توجه بکند به اینکه رفتنی

است و آنطور هم نیست که به پیشانی انسان نوشته شده باشد که تو سنت به چه حد می رسد . کم است که سن شان به حدود پیری برسد . بنابراین انسان باید متوجه این معنا باشد و خصوصا این طبقه ، این طبقه ای که می خواهند مردم را ارشاد کنند ، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد ، یعنی شمائی که مردم را تحذیر از دنیا می کنید ، اگر خدای نخواسته خودتان توجه تان به دنیا باشد و حریص بر دنیا ، مردم دیگر از شما باور نمی کنند ، بلکه انحرافات در آنها پیدا شود . آن کلمه ای که آن حاجی گفته است که شاید در پشت کتاب یک چیز دیگری باشد ، این تکان دهنده است . اگر خدای نخواسته به واسطه اعمال روحانیون ، در عقاید بعضی اشخاص ضعیف که هستند ، سستی پیدا بشود ، آنوقت این چه مصیبتی است که ما تحملش را باید بکنیم . این یک باب واسعی است که در حوزه ها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقایق اسلام ، طلبه ها را تربیت کنند و آقایانی هم که در بلاد هستند دوستان خودشان را ، طلبه هائی که در آنجا هستند ، جوان هائی که آنجا هستند ، آنها را ارشاد کنند به اینکه مبادا خدای نخواسته یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتی در مورد مردم بشود . شمائی که برای هدایت ماءمور شدید و خودتان را در سنخ اشخاصی که ارشاد می کنند مردم را ، وارد کردید ،

مبادا خدای نخواسته به واسطه اعمال (اعمال بعضی ) عکس آن مطلبی که در ایده شماست تحقق پیدا بکند . این یک مطلب است که البته دانید که طولانی است و محتاج به این است که همه در آن توجه کنند .

اختلاف ریشه اش حب نفس است

مطلب دیگری که باز انسان را می ترساند که خدای نخواسته مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند و بدانید که می بیند اگر خدای نخواسته بشود و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد . اگر در صنف فرض کنید که کامیونداران و آنهائی که شغل های مختلف دارند ، اگر اختلافی در بین آنها وارد بشود ، به صنف دیگر سرایت نمی کند . کامیوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هیچ کاری ندارند ، سرایت هم نمی کند ، اما اگر !!! در سنخ !!! در صنف ما اختلاف پیدا بشود ، این اختلاف به بازار هم کشیده می شود ، به خیابان هم کشیده می شود ، برای اینکه شما هادی مردم هستید ، مردم توجه دارند . قهرا یک دسته دنبال شما ، یک دسته دنبال آن کسی که با شما مخالف است و یک وقت می بینید که در همه ایران یک اختلافی از ناحیه ما پیدا شده است ، مائی که همه دعوت می کنیم به اینکه مردم با هم باشند . اتحاد کلمه ملت را به اینجا رسانده است ، خودمان اختلاف پیدا کنیم ! و این را من به شما عرض کنم ، ما و شما نباید خودمان را بازی بدهیم . اختلاف ریشه اش از حب نفس

است . هرکس خیال می کند که من برای خدا این آقا را باهاش اختلاف می کنم ، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست . حسن ظن به خودش نداشته باشد سوءظن داشته باشد . ریشه همان شیطانی است که آن حب نفس انسان است و این اختلاف اگر !!! در بین !!! خدای نخواسته در بین آقایان پیدا بشود ، در هر شهری که پیدا بشود قهرا این اختلاف به بازار می کشد ، به خیابان می کشد و آن چیزی که این جمهوری را حفظ کرده وحدت و انسجام این جمعیت است . یعنی ملت همه با هم بودند که توانستند یک همچو معجزه ای را ایجاد کنند . اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها یک وقت اختلاف به بازار هم بکشد که خواهد کشید ، به خیابان ها هم بکشد ، به اصناف دیگری هم بکشد ، این تمام وزرش به گردن ماست . اینکه شما خیال کنید که من نه برای خدا این آقا رامثلا به او چه می کنم ، این اشتباه است برای خدا نیست . انسان گول نفس اماره خودش را می خورد و گول شیطان را می خورد . گول می خورد به اینکه چیزهایی که در دیگران است هی به نظرش آید خیلی بد است ، خیلی کار بدی دارد می شود ، دارد اسلام از بین می رود ، برای اینکه یک قاضی در فلان جا چه کرده . این برای اسلام نیست . نباید ما خودمان را گول بزنیم . بنشینید آخر شب فکر کنید . محاسبه یکی

از اموری است که در سیر انسانی باید باشد که در آخر شب فکر کند به اینکه ( نمی گویم در من هست ، من هم پایین تر از دیگران ) حساب کند انسان به اینکه تو امروز که با این آقا اختلاف داری و حالا شدید دو دسته ، یک دسته دنبال آن آقا ، یک دسته دنبال آن آقا ، ریشه اش چی است ؟ برای خداست ؟ این عیبی که شما در او می گویید ، در خودتان نیست ؟ این چیزی را که در دیگران بزرگ می شمارید و در خودتان هر چه می توانید کوچکش می کنید و پرده پوشی می کنید ، این عمل شیطانی نیست ؟ اگر از اختلاف ماها آن هم اختلافی که من شک ندارم در سر دنیاست ، نه برای خدا ، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهوری اسلامی و تا قرن ها نتواند سرش را بلند کند ، این جرمی است که خدا می بخشد برما ؟ باید توجه بکنیم ما . نباید ما هی به خودمان مغرور بشویم و حسن ظن به خودمان داشته باشیم که این مائیم که چه هستیم و دیگران نیستند . باید به دیگران ما حسن ظن داشته باشیم و اعمالشان را حمل به صحت بکنیم و نسبت به خودمان سوءظن داشته باشیم و اعمالمان را تفتیش بکنیم که برای چی است ، چرا من اشکال می کنم . آنهائی که به جمهوری اسلامی اشکال می کنند باید بین خودشان و خدا بنشینند یک وقتی فکرش را بکنند که

امروز آیا اسلام بیشتر در ایران ظهور دارد یا زمان طاغوت ؟ امروز آیا مظاهر اسلامی بیشتر است یا در زمان طاغوت ؟ اگر اشکال کردند و گفتند اصل جمهوری اسلامی کذاست ، این ریشه اش یک ریشه شیطانی است که در قلب انسان هست ، خودش هم نمی فهمد ، خیال می کند برای خدا دارد جمهوری اسلامی را تضعیف می کند ، و این اشتباهی است که انسان دارد مگر اینکه انسان واقعا مراقب خودش باشد ، محاسبه کند از خودش ، مجاهده بکند تا بتواند تشخیص بدهد که من که دارم این حرف را می زنم خودم اگر چنانچه به جای آنها بودم ، همه چیز را خوب می دانستم ؟ پس ریشه ریشه نفسانی است . یک آقای محترمی که یک وقت پیش من در خیلی وقت پیش از این آمده بود ، من دیدم تمام فرمایش آقا راجع به جمهوری اسلامی این است که به فتوای من گوش نمی دهند ، به حکم من گوش نمی دهند . میزان حکم من است ، نه میزان حکم خدا . و این یک مرضی است که در همه هست مگر اینکه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمی دارد ، مگر اینکه خود انسان وسایلش را فراهم کند . نمی شود نشست که من را خدا مهذب کند . خدا وسایل تهذیب را در اختیار ما گذاشته است و تهذیب عملی است که ما باید انجام بدهیم . این محول به کسی نیست ، به خود ماست ، من از این دو جهت نگران هستم . یک

جهتی که قبلا عرض کردم که زی طلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود . یک جهت دیگر هم اینکه مبادا خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود ، که هر دوی اینها از باب اینکه شما در جایی واقع شدید که مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد می خواهید بکنید مردم را ، مبادا یک وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زی طلبگی مردم را از ما منصرف کنند و انصراف از روحانیت منتهی می شود به انصراف از اسلام . و مبادا به واسطه اختلافی که گاهی بین ماها فرض کنید پیدا شود ، اختلاف کشیده بشود به جاهای دیگر و موجب بشود به اینکه یک وقت ملت دو دسته بشوند . یک دسته از این ، هر شهری دو دسته بشوند ، یک دسته طرفداران آن آقا ، یک دسته طرفداران آقا ، و فراموش بکنند آن چیز را خدای تبارک و تعالی را و فراموش بکنند انقلاب را . این دو تا مطلبی است که من نگرانش هستم و بسیار از اینها گاهی رنج می برم که می شنوم مثلا در فلان جا بین فلان و فلان اختلاف هست و بدانید که اختلاف ، اختلاف سر اسلام نیست . اختلاف سر من هست من اسلام را باید تقویت کنم . اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم . اسلامی که رفیق من تقویت کند نه ، او را من قبول ندارم . این در باطن ذات آدم هست ولو نگوید نم گوید البته اما در باطن ذات انسان این دو مساءله هست . مگر خدای تبارک و

تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش را مهذب کند .

در تعیین رهبری حق را ملاحظه کنید ، آنکه مرضی خداست ، نه آنکه مرضی نفس شیطانی ماست

و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به شما آقایان که برگزیده این ملت هستید برای این مساءله ای که در قانون اساسی است و برای تعیین رهبر و شورای رهبری یا شورای رهبری توجه به این معنا بسیار داشته باشید که آیا تعیین فلان آدم که در ذهن من است ، برای خدا من می خواهیم تعیین کنم یا چون دوست من است ، چون رفیق من است ؟ و آن که می گوید این صلاحیت ندارد ، برای خدا دارد این حرف را می زند یا برای اینکه مثلا رقابتی با او دارد ؟ شک نکنید که مساءله ما نباید پیش خودمان به خودمان تعمیه کنیم . شک نکنید که اینها ریشه اش اصل اصل ریشه اش در نفس انسان است و انسان تا آن دم آخر ، آنوقتی هم که می خواهد بمیرد این ریشه هست ، آنوقت بیشتر هم شاید ظاهر بشود . یکی از علمای قزوین رحمه الله گفتند که من رفتم بالای سر یک کسی که محتضر بود . گفت به من که آن ظلمی را که خدا به من کرده است هیچ کس به هیچ کس نکرده ، برای اینکه من این بچه ها را با ناز و نعمت بزرگ کرده ام ، حالا دارد من رابرد . و این مساءله خطرناک است برای انسان ، خطر جدی دارد برای انسان که انسان گمان کند شیطان از او دست بر می دارد در آخر عمر . از حالا ، حالا که فرصت هست وقتی پیر مرد

شدید مثل من دیگر نمی توانید کاری بکنید از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید . همه گرفتاری روی همین هوای نفس است . در تعیین رهبر ، در تعیین رهبری ، نه دسته بندی باشد که خیر ، ما می خواهیم آن کسی که با ما دوست است باشد ، و نه اشکال باشد به اینکه این چون با من خیلی دوست نیست ، نباشد . حق را ملاحظه کنید . آنکه مرضی خداست ، نه آنکه مرضی نفس شیطانی ماست مساءله مهم است ، اهمیت حیاتی دارد مساله ، این مساءله مهم الان در عهده شما آمده است . شما قبول کرده اید این را و این مساءله مهم را باید با توجه به خدا ، استغاثه به خدای تبارک و تعالی که نبادا خدای نخواسته لغزشی در انسان پیدا بشود و خودش هم توجه به آن نکند از باب اینکه ستاره هایی بین انسان و نفس اماره اش هست . با اخلاص به خدای تبارک و تعالی و خالی کردن ذهن از همه امور ، در این امر ، در این امر خطیر که اگر لغزش در آن پیدا بشود ممکن است لغزش در جمهوری اسلامی پیدا بشود و می شود و آنوقت به عهده شما آقایان است . این یک تکلیف الهی است به عهده تان آمده و قبول کردید . وقتی قبول کردید ، باید از عهده اش برای خدا بر آئید و هر چه فکر می کنید راجع به این مساءله برای خدا باشد

. شایسته تر را ، نه آن که با من دوست تر است . آن که برای اسلام بهتر است ، آنهائی که برای اسلام بهترند . و البته ما حسن ظنی که به آقایان داریم و بسیاری از آقایان را از نزدیک هم می شناسیم ، همین معانی را امیدواریم که آقایان به وجه شایسته عمل کنند و موفق باشند و انشاءالله خدای تبارک و تعالی همراهی کند با شما و شما را هدایت کند به یک راهی که رضای اوست . خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید . و از همه شما من ملتمس دعا هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/5/62

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل وزارت راه و ترابری متشکل از کارکنان راه آهن ، هواپیمایی وادارات مختلف این وزارتخانه ، کارکنان وزارتنیرو و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور

خاصیت حکومت محرومین است که از این ابرقدرت ها نمی ترسند

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا باید از شما آقایان تشکر کنم که زحمت کشیدید و با زحمت به اینجا آمدید تا با هم ملاقات کنیم و بعضی مسائل را عرض کنم . مسائلی که آقا فرمودند راجع به خدمت هائی که هم وزارت راه و هم وزارت نیرو انجام داده اند و همین طور خدمت هایی که وزارت فرهنگ انجام داده است و سایر وزارتخانه ها ، اینها از آثار حکومت مستضعفین است . در طول تاریخ ، اسکلت حکومت ، چه اصل حکومت و چه مجلس ها از وقتی که مجلس تحقق پیدا کرد الا کمی در دوره اول و همین طور ارتش و سایر نهادها ، اینها چون از طبقه مرفه بودند و اسکلت حکومت را به اصطلاح اشراف و اعیان تشکیل می دادند از این جهت اطلاع از اینکه به قشر مستمند چه می گذرد نداشتند ، نمی توانستند بفهمند که مستمند یعنی چه .

فکرشان اصلا در این قضیه هیچ وقت وارد نمی شد . کسانی که از اول کودکی تا آنوقتی که به حکومت رسیدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند ، اینها ادراک این مطلب را که قشر دیگری هم ما داریم که قشر مستمند است نمی کردند . اگر هم یک وقتی هم در ذهنشان می آمد ، عبور می کرد . فکراین نبودند که این طبقه هم یک موجودیتی دارد و باید برای موجودیت اینها هم فکری کرد . و لهذا در طول تاریخ ، این قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاریخ شاهنشاهی و در این تاریخی که شماها هم ادراک کردید زمان محمدرضا و بعضی تان هم زمان رضاخان را ادراک کردید ، می بینید که حکومت ، حکومت اشراف بود . اگر در یک مجلسی یک نفر ، دو نفر هم از طبقه محرومین پیداشد ، در یک اقلیت بسیار ضعیف بودند که در مقابل آن جمعیت کثیر نمی توانستند کاری انجام بدهند . اصل جنس اسکلت حکومت اشرافی این است که به مردم نرسند . ولهذا تمام این روستاهای ایران تقریبا از همه مواهبی که باید به دست حکومت ها تحقق پیدا کند برای این روستاها و این دهات دور افتاده هیچ تحققی پیدا نکرد . کمی بوده است ، آنها هم روی یک مطالبی که بازپای مالکین و اشراف تو کار بود . اگر روستائی بود که یکی از اشراف مالک او نبود یا یکی از از حکومت افراد حکومت مالک او نبود ، او از تمام مواهب محروم بود . برق یک مطلبی بود که الان

هم در اکثر روستاهای ما کمی رفته است و مشغولند که برود ، بهداری ابدا نبود ، راه نبود ، به طوری که اگر یکی مریض می شد ، یک زنی می خواست وضع حمل بکند ، در آنجا اسبابش فراهم نبود ، می خواستند بیاورند به یک شهرستانی ، از باب اینکه راه نبود ، بین راه ، مریض یا آن زن بدبخت تلف می شد یا کمی اش می رسید به معالجه .

این وضع حکومت اشرافی در جهان است . یکی از نعمت های بزرگی که خدای تبارک و تعالی به این ملت عنایت فرمود اینکه حکومت ، حکومت مستضعفین است ، حکومت محرومین است یعنی آنهائی که در راس حکومت واقع شدند وقتی که ملاحظه می کنید رئیس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئیس جمهور شده ، طلبه مدرسه بوده . رئیس مجلسش از مدرسه آمده است و رئیس مجلس شده است . رئیس دولتش یک بازاری است که پدرش الان هم بازاری است ظاهرا ، از بازار آمده است و رئیس دولت شده و وزرای دیگرش هم همین طور ، وکلای دیگرش هم ، وکلا هم همین طور . الان شما در تمام قشر دست اندرکاران چه در مجلس و چه در حکومت یک نفر از آن اشخاصی که در آنوقت ها ، در زمان شاهنشاهی کفیل امر بود یک نفر از اشباه آنها را شما نمی بینید و خاصیت یک حکومت محرومین ، مستضعفین و حکومت مردمی این است که هم مجلسش می فهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه ، هم حکومت و وزرا می فهمند که

یعنی چه ، هم رئیس جمهور و رئیس مجلس اش می دانند که این محرومیت یعنی چه ، برای اینکه خودشان لمس کرده اند ، خودشان لمس محرومیت را کرده اند اینها می فهمند که ناداری یعنی چه و محرومیت یعنی چه . ولهذا خاصیتی که حکومت محرومین دارد چند چیز است که حالا من بعضی اش را عرض می کنم . یکی اینکه چون احساس کرده اند محرومیت را ، به فکر محرومین توانند باشند . می توانند که بفهمند که راه اگر نباشد و این مریض در یک دهکده ای مریض بشود و بخواهند بیاورندش به شهر ، چه مصیبت هائی است ، برای اینکه راه نیست باید با الاغ مثلا با اسب بیاورند ، اینها می فهمند این یعنی چه ، در ذهنشان این معنا می آید . اینها می فهمند که محرومیت از حیث بهداری و درمانگاه یعنی چه . اینهافهمند که محرومیت از حیث آب و برق یعنی چه . اینها از باب اینکه خودشان لمس کرده اند این مسائل را ، می توانند بفهمند . به خلاف آن قشری که سابق متکفل این امور بود نمی توانستند بهمند . یعنی یک کسی که در مهد اشرافیت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولی که چشمش را باز کرده است با نوکر و کلفت و حشم و اینها روبرو بوده ، این وقتی بزرگ شد خیال می کند همه چیز همین است . نمی تواند ادراک کند که یک طبقه ای هستند که نان ندارند ، یک طبقه ای هستند که نمی توانند زندگی کنند . این یکی

از خاصیت های حکومت محرومین و مستضعفین است . یکی از خاصیت های بزرگش این است که اینها دیگر از قدرت ها نمی ترسند . خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب که نبادا از این مقام پائین بیایم و نبادا یک لطمه ای به اشرافیت من بخورد ، این خوف ، اسباب این می شد که نسبت به زیر دست ها ظالم و نسبت به بالا دست تو سری خور باشد . یک نفر که نخست وزیر بود ، وزیر بود و در تاریخ ، در طول تاریخ از کسانی بود که متکفل امور کشور بود ، نسبت به زیردستان با تمام معنا ظلم می کرد (به حسب نوع البته ) ولی وقتی مواجه می شد با یک سفارتخانه خارجی کمال ذلت را داشت . این خاصیت اشرافیت ، به اصطلاح اشرافیت یک معنائی است که آنها داشتند و خاصیت حکومت رفاه طلبان است که در مقابل سفارتخانه های خارجی ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدری رفتار می کردند . از قراری که من شنیدم همین محمدرضا در اواخر سال جنایاتش وقتی که ایران قیام کرد و آن بساط را و آن نهضت را ، انقلاب را بپا کرد و دیدند خارجی ها که نمی توانند این را دیگر اینجا نگه دارند ، دیگر این عروسک به درد نمی خورد گفتند (از بعضی اشخاصی که نقل کردند که از خود آنها بودند و حاضر قضیه بودند) که وقتی از طرف آمریکا با او آمدند و گفتند که شما

باید دیگر بروید ، او همانطور که نشسته بود یک قلم دستش بود لرزید و قلم از دستش افتاد . اینقدر عاجز بود اما نسبت به ملت دیدید که چه کرد ، حکومت محرومان این خاصیت را دارد که امروز اگر رئیس جمهور امریکا بیاید اینجا بخواهد به یک نفر از کارمندهای اداره دولت ما یک درشتی بکند یک سیلی می خورد . در حکومت حکومت های سابق تعقل نمی کردند که می شود یک سفارتخانه آمریکایی با یک سفارتخانه شوروی را باهاش این رفتاری بکنند که در حکومت محرومین شد . تعقل این مطلب برای آنها امکان نداشت . امروز خاصیت حکومت محرومین این است که خوف به دلشان راه نمی دهند . آمریکا از آن طرف دریاها نشسته و فرمان می دهد بر حکومت های قلدری ، همه فرمان می برند ، حکومت ایران که حکومت مستضعفین است هیچ اعتناء به او نمی کند . در این قضیه ای که راجع به نفت ایران صدام یا یکی از وزرای او گفته بودند که ما نفت ایران را می زنیم و طیاره هائی از فرانسه مثلا می گیریم و نفت ایران را می زنیم ، ایران و کارفرمایان ایران ایستادند و گفتند اگر یک همچو غلطی بکنید ما نفت را به روی همه کشورهای خارجی بندیم ، و این یک واقعیت است . آمریکا از آن طرف دنیا نشسته می گوید که ما حفظ امنیت این خلیج را می کنیم ، تا آمده او تخیل بکند ، این کار شده است در ایران . باید آمریکا فکر این معنا باشد که امثال نوکرهای خودش

مثل صدام و امثال اینها را به جای خودشان بنشانند ، به فکر این نباشد که به ایران می توانند یک ضرب شستی وارد کنند . ایران حکومت مردم است ، حکومت مردمی دیگر نمی تواند بترسد از اینکه آمریکا چی می گوید . حکومت مستمندان است ، حکومت مستضعفان است . اینها در دلشان خوف نیست به اینکه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست می دهیم . مقام نیست تو کار ، هیچ یک از ما به فکر این نیستند که ما الان یک مقامی داریم و مقام فروشی بکنند و هیچ کدام هم یک زندگی اشرافی ندارند که بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حکومت ایمان است ، خوف از شهادت هم ندارند . بنابراین آمریکا و امثال آمریکا تصور نکنند که با یک کلمه ای که در سابق ، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان می گفتند در اینجا اطاعت می شد ، حالا هم آن هست نخیر حالا آن نیست حالا اگر یک سفیری از شما نسبت به یک نفر از کارمندهای ما بخواهد یک جسارتی بکند غایت امر این است که او را بیرونش می کنند (اگر در همین جا تربیتش نکنند) . حکومت ، حکومت محرومین است . محرومین ترس ندارند از این امور ، آن حکومت اشراف بود که تشر می زدید و آنها جا می خوردند . اینها حکومت توده است ، توده مردم است ، محرومین است ، بازار است ، خیابان است وکارگرانند و کشاورزان . حکومت مال اینهاست . یک همچو حکومتی ، یک همچو بافتی که در حکومت

ایران است امروز ، این بافت جوری است که خوف تویش نیست . از چی بترسند ؟ بترسند شهید می شوند ؟ بسیارند ، بسیاری هستند که آرزوی این کار را می کنند . بترسند مقام از آنها گرفته بشود ؟ مقامی تو کار نیست تا گرفته بشود . بترسند نمی دانم پارک ها و نمی دانم دهات از آنها گرفته بشود ؟ نه پارکی دارند ، نه دهی دارند ، این از خاصیت حکومت محرومین است که نه از این ابرقدرت می ترسد و نه از آن ابرقدرت می ترسد و از جنگ هم نمی ترسند . شما خیال می کنید که اگر در زمان سابق یک همچو جنگی پیش می آمد ، وضع ایران این نحو بود که مردم بایستند و در جبهه و پشت جبهه بایستند و اینطور توی دهنی بزنند به آمریکا ؟ صدام که قابل آدم نیست ، این تو دهنی به امریکاست که قلاده را از سر این برداشت و اغوا کرد این بدبخت را و او را به این حال رساند . امروز روزی است که مردم ما از جنگ نمی ترسند ، برای اینکه از جنگ برای چه بترسند ؟ از جنگ می ترسند که بیاید کسی در بین بلادشان چه بکند ؟ اینها بیرونشان کردند و کسی نمی تواند وارد بشود در اینجا . از کودتا بترسند ؟ کی کودتا بکند ؟ کی می تواند در این کشور کودتا بکند ؟ کشوری که همه افرادش مجهز هستند برای مقابله ، حتی خانم های پشت پرده . این هم یکی از خاصیت هائی است که حکومت مستضعفین

دارد که خوف ندارند اینها . دیگر سفارتخانه نمی توانند بزرگی بفروشند به حکومت ایران . پیش تر حکومت مال سفارتخانه ها بود ، یک وقت سفارت انگلیس بود که همه چیز دستش بود و بعدش هم سفارت آمریکا شد . حالا یک سفارتخانه در اینجا نمی تواند یک حرفی بزنند که به یکی از کارمندهای ما بر بخورد ، چه سفارت شوروی باشد چه سفارت آمریکا باشد و چه سایرین . حکومت مردم این است خاصیت اش در مقابل حکومت اشرافی ، حکومت مردمی یکی از خاصیات بزرگش این است که خوف در دلشان نیست . یکی از خاصیت اش که همین معنا را دنبال دارد این است که مردم پشتیبان حکومت هستند . اگر مردم ، نصف مردم پشتیبان محمدرضا بودند ، این مصیبت ها به سر او می آمد ؟ مردم یکپارچه پشتیبان این حکومت هستند . اگر حکومت یک گرفتاری پیدا بکند این مردمند که رفع می کنند گرفتاری را . اگر جنگ برای دولت پیش آید ، این مردمند که جبهه ها را پر می کنند و پشت جبهه ها را هم خدمت می کنند در پشت جبهه ها ، این خاصیت حکومت مردمی است . امروز مجلس چون مجلس مردمی است ، این مجلس مردمی می تواند به فکر محرومین باشد و مجلس دیروز نمی توانست که به فکر محرومین باشد برای اینکه محروم تویش نبود اگر هم بود یکی دوتا بود که کاری از او نمی آمد . اما امروز مجلس مجلسی است که محرومیت کشیده اند اهل این مجلس و در آنها از اشراف و اعیان و

امثال ذلک دیگر وجود ندارد ولو بعضی منحرفین هستند اما از اشراف و اعیان دیگر خبری نیست . یک همچو مجلسی تواند خدمت کند به این کشور و یک همچو مجلسی پشتیبانش همین مردم کوچه و بازار هستند . این هم یکی از خاصیت های بزرگ حکومت مردمی است که خوف اینکه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به این معنا بکنند که نمی توانند امروز آن فرمانفرمائی که در زمان محمدرضا یا زمان رضاخان می کردند امروز هم بکنند .

حکومت حجاز کوچکتر از این است که جلوی حجاج ایران را بگیرد

امروز دیگر خریدار ندارد آن حرف ها ، پوچ است آن حرف ها . شیوخ خلیج و اینهائی که حکومت هائی در کشورهای اسلامی دارند توجه بکنند به اینکه ما برای چندمین بار به آنها سفارش می کنیم که با کشور ما اینطور نکنند . یک روز اینها بیدار می شوند که وقت گذشته است . یک روز دولت حجاز به خود می آید که مساءله دیگر گذشت . از همین حالا به فکر باشد که کارهایش را تعدیل کند . قضیه جلوگیری از حجاج ایران یک مساءله ای نیست که بتواند حکومت حجاز یک همچو امری را انجام بدهد . حکومت حجاز کوچکتر از این است که جلوی حجاج را بگیرد ، لکن اشکالتراشی می کند و این اشکالتراشی یک روزی بیدار می شوند که وقت گذشته است و دیگر نمی توانند عذرخواهی کنند . از همین حالا درست توجه بکنند که شمائی که می گوئید ما خدمتگزار بیت هستیم و شمایی که در یک کشوری واقع شدید که خانه خدا در آن کشور است ، خیال نکنید که خانه خدا مال

شماست و شما کلیددار خانه خدا هستید . خانه خدا مال مسلمین است . مستشارهای آمریکا در حجاز به طور رفاه زندگی می کنند و از آن پول محرومین و نفت محرومین به آنها هر چه خواستند می دهند ، لکن حجاج ایران مضر است برای آنها . معلوم است چرا مضر است ، برای اینکه وقتی یک حکومتی سرسپرده یک دولتی شد ناچار است که حفظ بکند منافع آن دولت را . ما می گوئیم چرا سرسپرده باشید . ما می خواهیم که حکومت های اسلامی سر بلند باشند ، آقا باشند بر دنیا همانطوری که حکومت ایران امروز هست . چرا باید شما خودتان را اینطور ذلیل کنید در مقابل امریکا که جرات اینکه یک ، کس دیگری در مکه نسبت به امریکا یک کلمه ای بگوید یا نسبت به اسرائیل یک کلمه ای بگوید ، این جراءت را نداشته باشید و بخواهید که کشور ایران حجاج ، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا ؟ حجاج ایران تمام حجاجش را می فرستد یا اصلا نمی فرستد . من به حکومت حجاز نصیحت می کنم که اینطور با مسلمین رفتار نکنند و اینطور طرفدار دشمن های اسلام و دشمن بیت الله الحرام نباشند . من نصیحت می کنم که تا دیر نشده به خود آیند . نگذارند یک وقت که وقت گذشته است آنوقت عذر خواهی کنند . حال صدام را مشاهده کنند . صدام از همه حکومت عراق از همه حکومت های منطقه قویتر بود و امروز همچو ذلیل شده است که نمی داند چه بکند و دست گدائی به این ورو

آن ور دراز می کند و فایده ندارد . من به حکومت های اطراف خلیج و به حکومت های منطقه هشدار می دهم که دست از مخالفت با ایران و مساعدت با صدام بردارند . دست بردارند که این حزب بعث از بین برود و حکومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ایران همانطوری که به دست خود مردم اداره می شود عراق هم این طور باشد و حکومت اسلامی برای همه شیوخ منطقه بهتر است از یک قدرت پوشالی آمریکا .

باید تجدید نظر بکنند در حرفهای خودشان . ننشینند در کاخ های بزرگ خودشان و خیال کنند که حالا که در کاخ هستیم پس به ایران هم می توانیم چه بکنیم . خدا نکند که امسال حجاج ایرانی نروند به مکه و خدا نکند که این اسباب این نشود که اسلام و مسلمین انفجار در آنها حاصل بشود و دیگر نه از شیخی وجود پیدا بشود و نه از بستگان آمریکا . به خود آئید و توجه کنید که این قضیه ، قضیه اسلام است ، مخالفت صریح با قرآن است . آن که مخالفت صریح با قرآن بکند چطور می تواند حکومت اسلامی داشته باشد و کلیددار مکه باشد ؟ بنابراین من باز هم از باب اینکه می خواهیم با همه مسلمین ، با همه دولت ها به طور مدارا رفتار کنیم و هیچ وقت میل نداریم که با خشونت رفتار کنیم ، از آنها می خواهیم که تجدید نظر بکنند در افکار خودشان آن روزی که شما گرفتار بشوید آمریکا به دردتان نمی خورد همانطوری که امروز صدام آمریکا به دردش

نمی خورد هی می گوید ما بی طرفیم . نمی تواند بگوید من هم طرفم . اصلا اینها می خواهند یک دسته ای را به جان هم بریزند و استفاده اش را آنها بکنند . آنها حاضر نیستند که سربازهای خودشان را به کشتن بدهند برای خاطر صدام و برای خاطر دیگران . سایر حکومت های منطقه بیدار بشوند و گرفتاری صدام برای آنها عبرت باشد و خدای تبارک و تعالی اگر چنانچه آنها برگردند و به طریق اسلامی برگردند ، خدای تبارک و تعالی بخشنده است و ما هم تابع احکام خدا هستیم .

امیدوارم انشاءالله این قشر مؤ من ایران را خداوند سلامت نگه دارد و حکومت را ، حکومت اسلامی را توفیق بدهد که خدمت بکنند به این قشر مستمند ، خدمت بکنند . چه آنهایی که در وزارتخانه ها هستند و چه آنهایی که در مجلس هستند ، خودشان را خدمتگزار این ملت بدانند . انشاءالله همه موفق و مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 12/5/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کشور و استانداران سراسر کشور

استانداران و روحانیون باید با هم تفاهم داشته باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالبی می گویم گرچه تکراری است لکن لازم است تکرار و سفارش شود ، و آن دو مطلب است . یکی اینکه با روحانیون بسازید . من به روحانیون هم این سفارش را بارها کرده ام ، ولی چون شما امروز اینجا هستید به شما تاءکید می کنم . شما با ساختن با روحانیون مردم را با خود کنید ، در این صورت آسیب نمی بینید زیرا آسیب از ناحیه اختلاف پیش می آید . شما و روحانیون باید با هم تفاهم داشته باشید . شما می دانید تا به

حال هر کاری انجام گرفته است از اتفاق بوده است ، پیشبردمان از توافقی بوده است که بین تمامی اقشار است . خارجی ها هم اگر بخواهند کاری کنند ، اول بین خود ما اختلاف می اندازند و از این راه فساد ایجاد می کنند بعد از آنکه اختلاف شد لطمه وارد می آورند ، مستقیما که دخالت نمی کنند . و ما برای حفظ اسلام مکلف و مسؤ ولیم و امروز حفظ اسلام در تفاهم است ، تفاهم بین همه اقشار ، بین مردم با روحانیون ، روحانیون با استاندارها ، استانداران با مردم و روحانیون ، و این تکلیفی است الهی که باید جواب آن را بدهیم .

باید تمام استاندارها پشتیبان دولت باشند

مطلب دوم اینکه باید تمام استاندارها در هر جا که هستند پشتیبان دولت باشند . امروز استاندارها باید نخست وزیر را ، دولت را و مجلس را تقویت کنند که اگر خدای نخواسته اختلاف کنند موجب شکاف شود و صدمه به اسلام وارد می شود . و اگر صدمه به اسلام وارد شد خدای نخواسته موجب می شود که دیگر اسلام به این زودی ها سر بلند نکند . آنهائی که از اسلام سیلی خورده اند و تشخیص داده اند که اسلام است که ملت ها را نجات می دهد ، اگر سربلند کنند و به اسلام صدمه وارد کنند ما چه جوابی داریم ؟ باید استاندارها از نخست وزیر و دولت و همه وزرا پشتیبانی کنند . شما باید خودتان با هم باشید و پشتیبان همدیگر . من باز تاءکید می کنم که اگر سران با هم خوب باشند ، این کشور صدمه نمی

بیند . و اگر صدمه ای این کشور ببیند از اختلاف سران است . همانطور که شارع مقدس فرموده ، باید دولت ، مجلس و قوه قضائیه احساس کنند که یک تکلیف دارند و آن اینکه اختلاف نداشته باشند . امروز اختلاف موجب می شود به جبهه ها سرایت کند و اگر خدای نخواسته سرایت کرد ، مصیبت پیش می آید . امروز تقریبا هیچ کس با ما موافق نیست و آنهائی که موافق هستند فقط اظهار است . معذلک پاسدارها و ارتشی ها و بسیجی ها و سایر نیروها توانسته اند این پیروزی ها را به دست آورند . این برای این است که بین آنها اختلاف نیست . اختلاف روحانیون با استاندارها و یا با خودشان ، به مردم سرایت کند و در جبهه ها منعکس می شود ، آنوقت نمی توانید مصیبتی را که از این ناحیه پیدا می شود ارزیابی کنید و مصیبت بزرگ این است که در این صورت اسلام نمی تواند سربلند کند . باید متوجه باشید که این یک تکلیف است که همه با هم باشید تا این بار را به آخر برسانید . خوب خدمت کنید ، به مستضعفان برسید . شما در دوردست ها مسؤ ولیت دارید به مستمندان که در طول تاریخ زیر فشار و زحمت بودند برسید و جدیت نمائید تا راه چاره ای که آنها را به جائی برساند پیدا کنید . در عمران و راهسازی برای آنان جدیت کنید . امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولینعمت ما هستند خدمت کنید . پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی

است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 17/5/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای کمیسیون های نفت و ارشاد و هنر اسلامی مجلس شورایاسلامی

اگر جهت اسلامی این انقلاب نبود تا آخر هم مشکلات ما حل نمی شد

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقایان تشکر می کنم که به اینجا تشریف آورده و مسائل و مشکلات را با یکدیگر در میان می گذاریم . عمده این است که ما به وضعیت خودمان و وضعیت انقلاباتی که در دنیا واقع می شود توجه کنیم . یک وقت مملکتی است که انقلاب می کند و پشت سرش شوروی و آمریکا و امثال اینها هستند که این انقلاب ، انقلاب دیگری است . و یک وقت کشوری است همانند ایران که انقلاب می کند و خودش را از همه قدرت های شرق و غرب که می خواهند در آن تصرف کنند جدا کرده است . معذلک می بینیم آنها که پشت سرشان قدرت ها بوده اند و انقلاب کرده اند وضع شان بسیار بدتر از ماست . و با این دو خاصیت اگر شما بخواهید که شب بخوابید و صبح بیدار شوید که همه امور درست شده باشد این یک امر غیرممکن است و اگر جهت اسلامی این انقلاب نبود ، تا آخر هم مشکلات ما حل نمی شد و چون اسلامی است و مردم همه با هم هستند و علاقه به اسلام دارند ، علیرغم تبلیغات دامنه دار و جنگ و مشکلاتی که بر علیه ما تحمیل کرده اند معذلک ایران در این چند سال که انقلاب کرده است با استقامت سرجای خود ایستاده و به پیش رود و وظیفه آقایان وکلا این است که هرجائی که گرفتاری هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند که فورا

رفع بشود .

مجلسی که اساس یک کشور است باید محلی برای بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد

و مهم این است که مجلسی ها با هم و با دولت و سایر مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسی که اساس یک کشور است باید محلی برای بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استیضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامی و طرح مسائل اخلاقی بهتر رفع اختلاف می کند تا با الفاظ نیش دار و مقابله کردن با یکدیگر . لذا باید نطق های قبل از دستور یا مسائلی که در مجلس واقع می شود همانند خطبه های نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقایان در صحبت هایشان این احساس را داشته باشند که برای مصلحت جامعه حرف می زنند ، نه برای مقابله . خودشان را یک واعظ حساب بکنند که می خواهند مردم را موعظه کنند و مردم همه احساس کنند که این آقایان خیر وصلاح آنها راگویند .

مساءله ای که روی آن پافشاری می کنم این است که امروز همه جوان های ما موظفند جبهه ها را گرم نگه دارند

من از مسائلی که شما گفتید مطلعم لکن مشکلات باید به تدریج متحول گردد ولکن الان مساءله بزرگ ما جنگ است که مشاهده می کنید که تقریبا در اکثر جبهه مشغول آن هستیم و باید الان تمام کوشش مان را به کار بیندازیم که این جنگ را به پیروزی برسانیم که اگر خدای نخواسته این جنگ به پیروزی نرسد و شکستی پیش آید خیال نکنید که این شکست برای ایران است ، بلکه برای همه مستضعفین جهان واقع می شود . الان چشم های همه مردم دنیا به ایران دوخته شده که در جنگ

چه می کند و همه آقایان باید توجه داشته باشند و من به همه مردم کشور و به همه جوان ها عرض کنم جنگی که الان در کار است ، جنگ سرنوشت ساز ماست . جنگی است که یک طرف آن دشمن با همه تجهیزات و پشتیبانی همه قدرت ها به میدان آمده و این طرف ما هستیم که از قدرت های بزرگ بریده ، به خدای تبارک و تعالی توجه داریم . لذا این جوان های ما هستند که باید این سرنوشت را به آخر برسانند و این جوان های ایران هستند که باید تنور جنگ را گرم نگه دارند و بحمدالله رزمندگان ما در همه جا پیروزند و شما می دانید که اگر خدای نخواسته صدام پیروز بشود با اهل این کشور چه خواهد کرد .

این سهل است در مقابل اینکه اسلام سیلی بخورد و نتواند به این زودی ها سربلند کند بار دیگر من به همه اهالی کشور تاءکید می کنم که امروز باید توجه به این جنگ زیاد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است و ما اگر جائی را فتح کردیم نباید غرور پیدا کنیم بلکه باید این فتح را تا آنجا دنبال کنیم و ادامه دهیم که متجاوز سرجای خودش بنشیند یعنی متجاوز از بین برود . خسارت جانی قابل جبران نیست ولی آنهمه خسارات مالی که به این کشور وارد شده است باید بدهند . و من مساءله ای که روی آن پافشاری می کنم این است که امروز همه جوان های ما موظفند جبهه ها را گرم نگه دارند و بروند به سراغ

برادرانشان که در حال جنگ هستند که اگر مساءله جنگ حل بشود و انشاءالله با پیروزی کامل به آخر برسد ، مسائل دیگر مسائل فرعی است و حل آن بسیار آسان است و خود مردم کارها را اصلاح کنند و دولت هم دستش باز می شود و گرفتاری ها را رفع می نماید . و ما در مساءله جنگ و سایرامور باید با هم باشیم و اگر با هم بودیم کارها به پیش می رود . بحمدالله مجلس اختلافی ندارد و قریب به اتفاق مجلس افراد صالحی هستند که باید بین خودشان و دیگران و سایر قوا تفاهم ایجاد کنند و دولت و جبهه ها و قوای مسلحه را تاءیید و تقویت نمایند و مردم را ارشاد کنند که به نیروهای مسلحه کمک کنند ، چه در پشت جبهه و چه در جبهه ها و بحمدالله تا به حال این کار را کرده اند .

و من از شما آقایان و از مردم تشکر می کنم که در جبهه ها و پشت جبهه ها حضور دارند و به خاطر اسلام خدمت می کنند . امیدوارم مشکلات با همت آقایان و تاءیید خداوند تبارک و تعالی به زودی رفع شود و همه شما موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 19/5/62

بیانات امام خمینی در دیدار باوزیر ومعاونین وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود

بسم الله الرحمن الرحیم

وزارتخانه سپاه تازه متولد شده است . باید مواظبت کنید از اول وضعی که در وزارتخاه های سابق بود پیش نیاید . به هم زدن وزارتخانه های سابق خیلی وقت لازم دارد ولی این وزارتخانه دست خود آقایان است . سعی کنید جهات اسلامی را خوب رعایت کنید . مهم

این است که در سپاه وضعی پیش نیاید که به روحیه سپاهی ها صدمه بخورد . عمده در این جمهوری بعد از حفظ جهات اسلامی این است که بین سپاه و مردم و سپاه و ارتش اختلافی نشود ، که بحمدالله امروز نیست . شما باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود ، که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود ، جهات نظامی آن از بین می رود . همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند ، نه یک جنگنده غیر خدمتگزار ، و با ارتشی ها با برادری رفتار کنند . مقصد یکی است ، حفظ اسلام و کشور است ، باید این مقصد را به پایان برسانید و بین خودتان و مردم و ارتش رفتار خوب داشته باشید . یک مسلمان باید با همه خاضعانه رفتار کند و خودش را از دیگران کمتر بداند . من وقتی که فکر می کنم جوان های ما که در جبهه ها اینطور زحمت می کشند خجالت می کشم چرا در اینجا نشسته ام . امیدوارم با وضعی که در سپاه و ارتش است مسائل زود حل شود . حال که صدام گفته است چون به مقاصد خودمان رسیده ایم برای صلح دوستی عقب نشینی کرده ایم لابد مثل عقب نشینی ای که در خرمشهر کرده است . انشاءالله به زودی شر صدام از سر مسلمانان رفع گردد و خداوند شما را پیروز گرداند . شما باید سعی کنید که از اول در وزارتخانه تان کاغذ بازی پیدا نشود . مردم باید وزارتخانه را منزل خودشان بدانند .

همه مردم مساوی هستند ، البته طبقه مستمند بر ما بیشتر حق دارند . الان هم وقتی به جبهه ها می روید یک نفر مرفه نمی بینید و یا اگر ببینید کم است ، بقیه مستمندان هستند ، همین مرم محروم هستند که انقلاب کردند و پیروز شدند و بعد هم همین ها خدمت کنند و همین ها هم ادامه می دهند و من هم دعا می کنم که محفوظ باشند و روبه رشد بروند . انشاءالله به این کشور آسیبی وارد نمی شود . کشور را از خودتان بدانید و مردم محروم را هم برادر بزرگتر خودتان . مردم از سپاه سرد نمی شوند . باید سپاه با محبوبیت محفوظ بماند و راهش آن است که با مردم مدارا کنیم . انشاءالله پیروز و سر بلند بشوید .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 20/5/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر امور خارجه ، معاونین و مدیرانکل این وزارتخانه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران در آسیا و اقیانوسیه

ایران که برای خدا قیام کرده است ، می بینیم که چگونه پایدار است

بسم الله الرحمن الرحیم

اما راجع به مصیبتی که به وسیله صدام به ایران وارد شد به همه اهالی ایران بخصوص گیلانغرب و بالاخص به بازماندگان شهدا تسلیت عرض کنم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که آنها را با اولیای اسلام محشور گرداند و به مجروحین این جنایت بزرگ شفا عنایت کند .

نکته که بایست عرض کنم این است که صدام گمان کرده است با این نحو جنایات می تواند صلح را بر ما تحمیل کند ، و حال اینکه هر یک از جنایات او را از صلح دور و ما را مصمم تر می کند . ایران که برای خدا قیام کرده است می بینیم که چگونه پایدار است و اگر بر فرض باطل

کسی خیال می کرد که باید صلح کرد ، با این جنایات ، دیگر هیچ عاقلی چنین فکری نمی کند ، برای اینکه خانواده های شهدا و اشخاص مصیبت دیده در مقابل آنان می ایستند الان هم که مشاهده می کنید همین مصیبت دیدگان هستند که فریاد جنگ ، جنگ سر می دهند . جنایتکار در اثر زیادی جنایت نمی تواند از جرم فرار کند . ما به او و امثال او و همقطاران او هشدار می دهیم که هر جنایتی که می کنند به نامه اعمالشان اضافه می شود و در مقام بازخواست باید جبران کنند . این نحو جنایات اسباب سستی خانواده های شهدا نمی شود . صدام که در میدان جنگ شکست خورده است ، با بمباران مردم بیگناه نمی تواند از مسؤ ولیتی که دارد فرار کند . از قرار اطلاع بمب های خوشه ای در گیلانغرب به کار برده اند ، این کارها موجب می شود تا هم به جنایاتشان افزوده شود و هم به خساراتی که باید بپردازند و به فرض که بماند (که این فرض هم صحیح نیست ) باید از عهده تمامی اینها برآید و آنهائی که او را همراهی می کنند باید به محاکمه کشیده شوند و آن روز دور نیست .

ملت ایران توجه کنند که برای اسلام خدمت می کنند و اولیای اسلام شهدای بزرگی را تقدیم خدا کرده اند امریکا و امثال آن که ادعای بیطرفی کنند و معلوم است که در جنایات شریکند چه جوابی دارند ؟ مجامع بین المللی و حقوق بشر ، این دست نشاندگان امریکا و ابرقدرت ها ، از

این جنایاتی که به بشریت وارد شده است ، می گذرند . افرادی که آمدند و دیدند که چه جنایاتی صدام کرده است و تصدیق کردند و گزارش دادند ، پس چرا مجامع بین المللی هیچ نگفتند ؟ اصلا مجامع بین المللی لفظی است در خدمت قدرت های بزرگ ، نه در خدمت مظلومین و محرومین . هر ملتی باید خودش در مقابل جنایات بایستد و ایران ثابت کرد که در مقابل جنایت قدرت ها ایستادگی می کند . مردم ما در مقابل آن رژیم جنایتکار ایستادند و بیرونش کردند و سستی نکردند . امروز هم مردم ما در مقابل این جنایات سستی نخواهند کرد . این جنایات مردم و دولت را مصمم تر و مستحکم تر خواهد کرد و می فهمند که در مقابل یک چنین جنایتکاری چه مسؤ ولیتی دارند . ملت ایران توجه کنند که برای اسلام خدمت می کنند و اولیای اسلام شهدای بزرگی را تقدیم خدا کرده اند .

وزارت خارجه از سایر وزارتخانه ها حساسیت بیشتری دارد برای اینکه سر و کارش با تمام ممالک دنیاست

اما قضیه وزارت خارجه ، این وزارتخانه از سایر وزارتخانه ها حساسیت بیشتری دارد برای اینکه سرو کارش با تمام ممالک دنیاست . خدمت کردن شما مسلم است برای اینکه کشور خودتان است . قبلا کشوری بوده است وابسته به غرب و شرق و تحت ستم و آسیب خارجی ها و دارای تبلیغات شاهنشاهی در چنین کشوری معلوم است که کار وزارت امور خارجه اش چه مشکل و سنگین است ، ولی همت مردان مصمم هر کار مشکلی را آسان می کند و بعد انجام می دهند . شما که برای رضای خدا خدمت می کنید سعی کنید در مقابل تمامی

مشکلات بایستید و مبارزه کنید . امروز هم که در جمهوری اسلامی همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند ، حل مشکلات آسان تر است ، با گرمی با مشکلات مواجه شوید و مبارزه کنید تا حل شود .

تبلیغات در راس امور است و هر روز باید حجمش زیادتر گردد

سفارتخانه ها را در خارج به صورتی دنبال کنید که هرکس آنجا برود ببیند در محیط اسلامی و اخلاقی وارد شده است . من از آقای ولایتی و سایر آقایان که وقت شان را برای آمال اسلامی انسانی صرف می کنند تشکر می کنم . در مورد تبلیغات وزارت خارجه باید بدانید که تبلیغات در راس اءمور است و هر روز باید حجمش زیادتر گردد . امروز که ما مقابل تمام دنیا ایستاده ایم ، لااقل باید تبلیغات خودمان سالم باشد و تبلیغات صحیحی داشته باشیم . امیدوارم همه سالم باشید و وزارتخانه را به صورتی که برای اسلام و کشور مفید باشد بسازید . می دانم که در فکر حل مسائل هستید . انشاءالله مشکلات را حل می نمائید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 26/5/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای سرپرستی روزنامه اطلاعات و نماینده امام در این روزنامه

مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

من با آقای دعائی سابقه طولانی دارم ، خدمت هائی که ایشان در عراق و ایران کرده اند نباید فراموش کرد . امیدوارم خداوند تعالی به همه شما توفیق دهد تا در آنجا به خدمتتان ادامه دهید من نباید از شما تشکر کنم ، امیدوارم خداوند تبارک و تعالی از همه شما تقدیر کند .

وضع کشور را در گذشته دیدید که چگونه بود ، تمام چیزها در جهت اسلام زدائی بود خصوصا مطبوعات که وضعی داشتند که اگر مهلت پیدا می کردند طولی نمی کشید که همه چیز را از بین می بردند . امیدوارم با همت آقایان همه آن انحرافات از بین برود . مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمایند و

به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشد . بطور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند ، یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند ، بخصوص روزنامه هایی مثل اطلاعات و کیهان و جمهوری اسلامی و آزادگان ، باز تکرار می کنم دنبال این نباشید که من از شما تشکر کنم ، تقدیر و تشکر من فانی است و از بین می رود . آنچه که باید همگی در نظر بگیریم رضای حق تعالی است و آنچه وظیفه من است دعاست . امیدوارم موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/5/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر و مسؤ ولان وزارت ارشاد اسلامی و سازمان حج وزیارت ، نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی و روحانیون کاروان های حج

یکی از فلسفه های بزرگ حج ، بعد سیاسی اوست

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از آقایان که تشریف آورده اند و در این مجلس با هم به گفتگو بنشینیم و مسائلی را که باید گفت تا یک حدودی خدمت شان عرض کنم . و من امیدوارم که انشاءالله آقایان موفق بشوند با سلامت و پیروزی این سفر مبارک را طی کنند و به محال خودشان مراجعت بفرمایند .

شما در سالی به حج مشرف می شوید که اوضاع دنیا و اوضاع منطقه به وضعی است که مشاهده می کنید . اوضاع دنیا گرفتار قدرت های بزرگ و مستضعفان جهان مبتلای به این قدرت های شیطانی و اوضاع منطقه نیز به واسطه دخالت قدرت های بزرگ به این وضعی است که مشاهده کنید . و در آستانه سالی به حج مشرف می شوید که در اثر شکست مفتضحانه صدام مناطق مسکونی کشور ما مورد تجاوز واقع می شود و با موشک ها کوبیده می شود

و اخیرا که اندیمشک را هم ملاحظه کردید و من به ملت ایران و اهالی محترم مبارز اندیمشک تسلیت عرض می کنم و امیدوارم خدای تبارک و تعالی شهدای آنها را با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنایت بفرماید .

شما در سالی دارید در این سفر مبارک می روید که قدرت های بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز . از آن طرف شوروی در افغانستان و هرجا که بتواند دست درازی می کند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سرکوب می کند و بحمدالله ملت افغانستان هم مقابله مردانه ای در مقابل آن قدرت بزرگ کرده اند و از آن طرف آمریکا که در راس جنایتکاران است در همه کشورهای مظلوم و خصوصا در کشورهای اسلامی آنطور دخالت و تجاوز می کند و از آن طرف دنیا دست دراز کرده است و ملت هایی که باید مستقل باشند ، در تحت ظلم خودش قرار داده است و مع الاسف این دولت ها هم ظلم پذیر شده اند .

فلسفه حج ، یکی از فلسفه های بزرگ حج قضیه بعد سیاسی اوست که دست های جنایتکار از همه اطراف برای کوبیدن این بعد در کار هستند و تبلیغات دامنه دار آنها مع الاسف در مسلمین هم تاءثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسیاریشان یک عبادت خشک خالی بدون توجه به مصالح مسلمین می دانند . حج از آن روزی که تولد پیدا کرده است ، اهمیت بعد سیاسی اش کمتر از بعد عبادی اش نیست . بعد سیاسی علاوه بر سیاستش ، خودش

عبادت است .

مشکلات مردم در حج ، باید تمامی بلادی که وارد می شوند و مردم مستطیعش یا روحانیون محترمش وارد می شوند ، باید بررسی از اوضاع مسلمین در هر سال بشود که مسلمین در چه حال هستند ، بین خودشان با حکومت ها چه وضعی است ، بین حکومت ها با قدرتهای شیطانی دیگر چه وضعی است ، بین خود ملت ها با خود ملت ها چه وضعی است ، بین روحانیونی که در بلاد متفرقه مسلمین هستند با وضع حج چه وضعی دارند . اینها اموری است که باید رسیدگی به آن بشود و حج برای همین امور است . حج برای این است که مشکلات یک سال مسلمین را بررسی کنند و در صدد رفع مشکلات برآیند .

آنطور که آخوندهای درباری منطقه و غیرمنطقه می گویند که حج باید از جهات سیاسی خارج باشد ، اینها رسول الله را محکوم می کنند ، اینها خلفای اسلام را محکوم می کنند ، ائمه هدی را محکوم می کنند . اینها نمی دانند که این سفر حج برای مسائل بوده است ، برای قیام ناس بوده است ، برای این بوده است که مسلمین مشکلات مسلمین را درک کنند و در رفعش کوشش کنند ، برای این بوده است که بین مسلمین اخوت و مودت پیدا بشود .

و مع الاسف به قدری تبلیغات دامنه دار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامی زیاد و دامنه دار بوده است که به خود مسلمین هم باورانده اند که نباید دخالت در سیاست بکنند ، به خود روحانیون هم . بسیاری از روحانیون هم باورشان آمده است

که روحانی نباید دخالت در سیاست بکند . روحانی باید مساءله بگوید ، آن هم مسائل غیرسیاسی . مسائل سیاسی اسلام چندین برابر مسائل عبادی اش است ، برای اینکه مسائل سیاسی هم عبادت است مع الاضافه . کتب اسلام ، کتب فقهی اسلام مشحون از مسائل سیاسی است ، مشحون از مسائل اجتماعی است . و آنوقت یک دسته نادان گمان کنند که اسلام مثل سایر ادیان منحرفه که آن هم در اول اینطور نبوده است بعد با دست همین استعمارگران به اینجا رسیده است ، وضع این است که باید روحانی عقب بنشیند و دو رکعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز دیگر بیاید . اینها همه تبلیغاتی بوده است که در طول مدت از آنوقتی که اسلام تولد پیدا کرد و قدرت پیدا کرد به دست خلفای اموی و عباسی و بعد هم به دست حکومت های مرتجع و بعد هم به دست قدرت های بزرگ این مسائل شده است که اسلام را منزوی کنند و منزوی کردند . آن اسلامی که به درد جامعه نرسد و آن اسلامی که به درد حکومت جامعه نرسد ، آن اسلام منزوی است . اسلام منزوی در مساجد بود با اسم اسلام ، اسلام را منزوی کردند در چهار دیوار مساجد ، مساجد بی تحرک . این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم (ص ) مرکز جنگ ها و مرکز سیاست ها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده . اینطور نبوده است که در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله همان مسائل عبادی نماز

و روزه باشد ، مسائل سیاسی اش بیشتربوده . هر وقت می خواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را برای جنگ ها ، از مسجد شروع می کردند این امور را . مع الاسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنی بعد از یک مدتی تا زمان ما مساجد یک مساجدی شده بود که اسلام در آنجا محکوم می شد . محکوم کردن اسلام به این نیست که یک کسی بگوید من اسلام را محکوم می کنم ، محکوم کردن اسلام به این است که آن چیزی که اسلام می خواهد در مسجد زیر پا گذاشته بشود . اسلام می خواهد که مردم آگاهانه برای مصالح خودشان ، برای مصالح مسلمین در آنجا فعالیت بکنند و حج از مسائلی است که جنبه سیاسی اش بسیار بیشتر است از جنبه های عبادش اش . و شما آقایان که انشاءالله با سلامت مشرف می شوید باید توجه به این معنا داشته باشید که این فکر استعماری که در مغز بسیاری از حتی روحانیین ممالک اسلامی گنجانیده شده است این را ازاله کنید . در صحبت هایتان ، در اجتماعاتتان بگوئید به آنها که اسلام وضعش این نیست که تاکنون ماها داشته ایم ، فقط بیایند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارک و بعد هم وقوف و چه و چه و هیچ کار نداشته باشند که مستکبرین بر مردم دنیا و مسلمین چه می کنند ، بی تفاوت باشند . محکوم کنند آن اشخاصی را که می خواهند راجع به مصالح مسلمین صحبت بکنند . آن ضرری که از این آخوندهای

درباری اسلامی می خورد ، بدتر از آن ضرری است که از آمریکا می خورد ، برای اینکه اینها با یک ظاهر اسلامی ، اسلام را منزوی می کنند و آنها با این ظاهر نمی توانند بکنند ، آنها وادار می کنند اینها را . مسلمین باید در حج وقتی که می روند یک حج زنده یک حج کوبنده ، یک حجی که محکوم کنند این شوروی جنایتکار و آن آمریکای جنایتکار را ، یک همچو حجی ، حجی است که مقبول است . اگر ما حج برویم و مصالح مسلمین را در نظر نگیریم بلکه بر خلاف مصالح مسلمین هی روی جنایت جنایت ها پرده بپوشیم ، نگذاریم مسلمین صحبت بکنند از جنایت هایی که بر مسلمین می گذرد و جنایت هایی که از حکومت ها و از قدرت های بزرگ بر مسلمین می گذرد . ما یک صحبت بکنیم ، این حج نیست ، این یک صورت بی معناست .

وقتی می روید حج ، این مسلمین بلاد را بیدار و متحد کنید

این حجی که خدای تبارک و تعالی می خواهد و آن حجی که اسلام از ما خواسته است ، آن است که وقتی می روید حج این مسلمین بلاد را بیدار کنید ، متحد کنید با هم ، بفهمانید به آنها که چرا باید بیش از یک میلیارد مسلمین تحت فشار دوتا قدرت چند صد میلیونی باشند . تمام گرفتاری ها برای این است که مسلمین را از آن راهی که اسلام دارد منحرف کرده اند و حتی اگر یک مجالسی هم داشته باشند لابد شنیده اید که مجلسی را که روحانیون داشتند و در یک جایی بود ، محکوم نکردند . حاضر

نشدند که افغانستان را که شوروی چیز کرده ، اینها لفظا بگویند این کاردستی نیست . اینقدر هم همین کسانی که ، مسیحیانی که ، روحانیونی مسیحی که بودند حاضر نشدند اینقدر بگویند که افغانستان چه ، ترسیده بودند از این . وقتی بنا باشد که روحانیون شان اینطور ، ما از آنوقت تا حالا خیال می کردیم روحانیون مسیح آمریکایی هستند ، حالا معلوم شد هم آمریکائی هستند هم شوروی ای هستند و روحانیون مسلمین هم بسیارشان کمتر از آنها نیستند . آنهایی که معلوم می کنند مسلمین را که نسبت به صهیونیست یک صدایی بکنند ، نسبت به امریکا یک کلمه بگویند ، آنها کمتر از آن روحانیون مسیحی که می گویند باید هیچ حرف نزد و آن روحانیونی که طرفدار آمریکا هستند کمتر از آنها نیستند ، اینها هم طرفدار آمریکا هستند . مسلمین باید بیدار بشوند ، این یک میلیارد مسلم باید بیدار بشوند و کلک این دو تا قدرت بزرگ و دیگر قدرت ها را که در این مناطق مشغول فساد هستند ، کلک اینها را بکنند .

ننگ نیست بر کشورهای اسلامی که اسرائیل بیاید و فلسطینی ها را آنطور کند ؟ در لبنان آن جنایت ها را بکند و یک میلیارد جمعیت مسلمین بنشینند تماشاچی باشند ؟ از چی می ترسند اینها ؟ چرا باید اینقدر عرضه باشند ؟ شریان حیات شرق و غرب در دست اینهاست ، نفت شریان حیات اینهاست اگر ده روز نفت را به روی آنها ببندند خاضع می شوند آنها . در عین حالی که این شریان در دست حکومت های به اصطلاح اسلامی

است ، در عین حال تقدیم می کنند و التماس هم می کنند . این مصیبت نیست ؟ برای مسلمین این مصیبت نیست که همه چیزمان را بدهیم به خارجی ها و در طبق اخلاص بگذاریم و با منت کشیدن از آنها که بپذیرند ؟ وقتی بنا شد که مسلمین به آن مسائل الهی توجه نکنند ، به آن مسائل قرآنی توجه نکنند و احکام اسلامی را درست به آن توجه نکنند و دعوت اسلام به وحدت را زیر پا بگذارند ، ناچار باید این طور بشوند که همه چیزشان را بدهند و التماس هم بکنند به آنها که قبول کنید شما . نباید ما دیگر بیدار بشویم ؟ نباید اینها عبرت بگیرند از ایران ؟ امروز همه کشورهای بزرگ عالم از شوروی گرفته است که دارد دائما به عراق کمک می کند و از آمریکا گرفته است که آن هم همین طور و از فرانسه که مرکز فساد همه دنیا شده است ، کشوری که ادعا می کرد که اینجا مهد آزادی و کذاست حالا این تروریست ها را در آنجا جا داده است و به صدام کمک می کند و به این کمک افتخار می کند . مسلمین باید توی دهن اینها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد . و ایران همانطور که همه دنیا دیده است (ولو زیر پا گذاشته اند مطالب را) همه عالم الان مطلعند که شوروی و آمریکا و سایر قدرت ها از ایران سیلی خوردند به برکت اسلام و نخواهد دیگر این ملت اسلامی گذاشت که راه آنها به این مملکت باز بشود . آنهایی که به

آرزوی این نشسته اند که آمریکا دوباره بیاید یا شوروی بیاید ، آنها خیال باطل به خودشان راه داده اند ، به این آرزو نباشند و لااقل تا وقتی که اینها زنده هستند ، تا آنوقت آمریکا و شوروی نمی تواند به این مملکت وارد بشود .

آنهائی که در خانه نشسته اند و می گویند مردم خسته شده اند از جنگ ، آنها خودشان خسته هستند!

این جوان های ما که الان در سرتاسر کشور به جنگ می روند و در جبهه آنطور حماسه ها می آفرینند ، تا این جوان هستند و انشاءالله هستند نمی تواند کسی به این مملکت صدمه وارد کند . آنهائی که در خانه نشسته اند و می گویند مردم خسته شده اند از جنگ و خسته شده اند از چه و چه ، آنها خودشان خسته هستند ، از اول هم خسته بوده اند . مردم کی اند ؟ این اندیمشک است که مورد تجاوز واقع بشود ، دنباله اش جنگ جنگ تا پیروزی می گوید . آن هم جاهای دیگری که از دزفول گرفته تا هر جا ملاحظه کنید به مجرد اینکه یک فسادی ، در آنجا واقع می شود و صدام یک جنایتی می کند دنبالش همه !!! مردم !!! در !!! می ایستند و فریاد می زنند مرگ بر کی و مرگ بر کی و جنگ جنگ تا پیروزی . اینها مردم نیستند ؟ این مردمی که در مساجد و در نمازجمعه ها و سرتاسر کشور مجتمع اند و فریادشان بلند است از اینکه جنگ باید کرد و خودشان هم داوطلب الان دارند به طرف جبهه هاروند ، اینها مردم ایران نیستند ؟ اینها از کره مریخ آمده اند ؟ مردم ایران عبارت از یک

دسته هستند که نشسته اند و نه یکی شان رفته اند به جبهه با اینکه بعضی شان دارای کذا و کذا هستند! فقط مردم ایران اینها هستند که در عین حالی که دارد این کشور به طرف فنا خدای نخواسته می رود (اگر چنانچه سست بیایند جوان های ما) شما چند نفر هستید مردم ایران که می گویید از جنگ خسته شده ایم ؟ شما چه وقت جنگ کرده اید که خسته بشوید ؟ شما کدام یکی تان رفته است جبهه تا یک خستگی احساس بکند ؟ کدامتان حاضر شده است که آمریکا و شوروی را محکوم کند ؟ شما مثل سایر آنهای دیگری می مانید که نشسته اید آنجا و هی اشکالتراشی می کنید به این ملت . ملت اینها هستند ، ملت این مردم کوچه و بازار هستند ، این مردم دهات و نمی دانم قصبات و شهرستان ها ، اینها هستند که دارند به جنگ کمک می کنند و به جبهه ها ، پشت جبهه ها کمک می کنند و بانوانشان و بچه هاشان و بزرگ هایشان و همه شان مشغول خدمت هستند . اینها که خسته نشده اند . از چی خسته بشوند ؟ از اسلام روبرگردانند ؟ امروز اگر ما از این جنگ و از این دفاع مقدس ، ما جنگ نداریم با کسی ، ما دفاع داریم می کنیم از کشور خودمان . ما باز کشورمان تحت سلطه صدام هست یک مقداری از آن ، مائی که داریم دفاع از اسلام می کنیم اگر خسته بشویم معنایش این است که ما از قرآن کریم دیگر خسته شده ایم ،

از اسلام خسته شده ایم . کدام یک از این افرادی که در این کشور هستند الا یک دسته اقلیت فاسد ، خسته هستند از این امور ؟ این جوان های ما می دانند که اگر خدای نخواسته صدام غلبه پیدا کند به این کشور چه خواهد کرد و با همه چیز مردم چه خواهد کرد . این جوان های غیوری که یک همچو احساسی دارند می نشینند تو خانه شان و می گویند که خسته شده ایم از جنگ ؟ از چی خسته شده اند ؟ از دفاع کشورشان خسته شده اند ؟ از دفاع از اسلام خسته شده اند ؟ از دفاع از نوامیس شان خسته شده اند ؟ یک دسته هم نشسته اند هر کار صحیحی هم بشود آنها می گویند خراب است . هر خدمتی هم که دولت می کند آنها می گویند خراب است . آنها از اول دلشان می خواهد که وضع ، این وضع نباشد ، برگردد به آن زمان رفاه نمی دانم چی که جوان ها تو قهوه خانه بروند و توی کاباره ها بروند و چه بکنند و پیرها هم مجالسی داشته باشند به عیش و نوش . اینها دلشان می خواهد این بشود و این خواب را نخواهید ترجمه اش را دید . این تعبیر این خواب تعبیر برای شما نخواهد شد .

این ملت یک ملت زنده است ، یک ملتی است که دنیا الان رویش حساب می کند . این ایرانی بود که همسایه هایش هم قبولش نداشتند . این ایرانی بود که فقط با لفظ ، با لفظ آقای آریا مهر یک تبلیغاتی

برایش می شد و الا کجا چیز داشت ، همه اش وابستگی ، همه اش خرابی سرتاسر کشور ما که ملاحظه بکنید الا شهرستان ها آن هم تهران عمدتاکه مورد توجه بود و می خواستند آن هم چون اشراف و اعیان در اینجا هستند ، آنها خوش بگذرانند ، این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد . این بدبخت ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند مریض هایشان را ببرند بین راه هم بمیرند دولت الان مشغول است برای راه درست کردن و مشغول است برای بیمارستان درست کردن و برای مدرسه درست کردن که چندین هزار مدرسه درست شده است ، چندین هزار کیلومتر راه درست شده است . همه اینها را آقایان نشسته اند توی خانه شان می گویند هیچی نشده است . چی چی خواهید بشود ؟ آنچه که شده در زمان رضاخان بوده است شده است و در زمان محمدرضا شده است که خیابان ها را آنطور مرکز فساد قرارداده بودند ؟ شما آنها را صحیح می دانید! آن چیزی که در این چند سال شده است ، از همه جهات ، آن تحولی که در جواهای ما پیدا شده است که از کاباره کشیده شده اند به میدان جنگ با کفار ، از مراکز فساد کشیده شدند به مراکز صلاح و دعا و نیایش ، بانوان ما که آنطور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر کشور مشغول تعلیم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فی سبیل الله . چی می خواهید بشود ؟ آقایان چرا چشم هایتان

را هم گذاشته اید و گوش هایتان را به بوق های آمریکا و اروپا باز کرده اید ؟ چشم هایتان را باز کنید ببینید چه خبر شده است در ایران . دیگران باید بگویند ؟ گاهی هم می گویند البته . شماها که باید تبلیغ کنید از این اسلام ، تبلیغ کنید از این دیانت ، تبلیغ کنید از این کشور ، دفاع کنید از این کشور با قلم تان ، با صحبت تان ، با چی ، هی اشکال ، اشکال ، اشکال برای چی ؟ شما چی کم دارید که اشکال می کنید ؟ این مردم ، این مستضعفین ، این بیچاره ها ، این جنوب شهری های همه کشور ما اینطور دارند جانفشانی برای اسلام می کنند و هیچ هم اظهار خستگی نکرده اند . الان هم وقی که می بینید فوج فوج حرکت می کنند به جبهه ها برای جنگ و برای دفاع از اسلام ، اینها ملت نیستند ؟ این جوان ها که دارند می روند جزء این ملت نیستند ؟ ملت اینجا ، ملتی باید از آمریکا باید بیاید ؟ بیدار بشوید یک قدری ، توجه کنید یک قدری به مسائل .

ای مسلمین جهان ! آقائی خودتان را از اسلام و بیت الله کسب کنید

و شما آقایان که دارید مشرف می شوید به این بیت معظم الهی ، علاوه بر اینکه باید خیلی جدیت کنید به اینکه این مردمی که بسیارشان مسائل حج را خوب نمی دانند ، مسائل حج را برای اینها بگویید قبل از اینکه هر کاری را می خواهند بکنند ، در هرجا هستید مردم را بخواهید آنجا و مسائل حج را برایشان با قاعده گوشزد کنید ،

بگوئید همین طور واجباتش را ، محرماتش را ، اینطور چیزها . علاوه بر این ، آن مسائلی که باید ، با مسلمین در میان بگذارید ، معاشرت کنید با آنها البته با یک نظامی و به آنها حالی کنید که آقا چرا نشسته اید که آمریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کند و شما را بخواهد اداره کند . بخواهد خلیج فارس را ، خلیج فارس به توچه کار دارد ؟ تو چکاره هستی که از آن ور می خواهی خلیج فارس را تامین کنی ؟ ما خودمان باید بکنیم ، به شما چه ربطی دارد ؟ مسلمان خودشان باید بکنند ، خلیجی ها باید بکنند این را . ما میل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم ، با همه حکومت ها در عین حالی که اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند . ما صلاح همه را می خواهیم . ما می خواهیم که آنها عزیز باشند . ما می خواهیم آنها نوکر امریکا نباشند . آمریکا از آن ور دنیا آقایی نکند به شما ، شوروی هم از آن ور . شما با هم باشید . شما همین حکومت هایتان با هم باشد ، ملت هایتان دنبالتان هستند . شما با ملت ها خوش رفتاری کنید ، ملت ها دنبال شما هستند ، اگر خوش رفتاری کردید و جهات اسلامی را مراعات کردید ، این ملت ها همراه شما هستند ، آنوقت آسیب ناپذیر هستید . الان حکومت ایران آسیب ندارد برای اینکه برای مردم دارد خدمت می کند و مردم هم دنبال او هستند .

مردم حافظ هستند . اگر یک گرفتاری در زمان رضاخان پیش می آید ، در زمان محمدرضاخان پیش می آید برای آنها ، مردم خوشحال می شدند که این گرفتاری برایشان پیش آمده . امروز اگر یک گرفتاری برای کشور ما پیدا بشود ، برای حکومت ما پیدا بشود مردمند که حل می کنند این را و دولت هم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد . مجلس هم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد . همه ما باید خدمتگزار باشیم به این مردم . همه باید تشکر کنیم از اینهائی که این جنگ را دارند اداره می کنند با این فشارها ، در عین حالی که همه بر خلاف هستند و همه می خواهند که ما منزوی باشیم . بحمدالله ایران در همه دنیا مطرح است و مسلمین همراه او هستند و من امیدوارم که این سفر مبارک شما را موفق بکند به اینکه این مسلمین جهان را ، این روحانیون کشور ما را ، این روحانیون درباری را که آنجا لابد می آیند ، توجه بدهید به اینکه آقا چرا باید شما عزت خودتان را در نوکری آمریکا بدانید ؟ در نوکری صهیونیست ها بدانید ؟ شما آقائی خودتان را از اسلام کسب کنید ، آقائی خودتان را از بیت الله کسب بکنید . دور بیرق اسلام جمع بشوید ، دور حول خانه خدا جمع بشوید و با هم بیعت کنید که اجتماعتان همه تان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد و دست قدرت های بزرگ را انشاءالله کوتاه کنید و این کنگره بزرگ اسلامی انشاءالله به نتیجه مطلوبی که

اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشوید و دعا کنید که مسلمین و سران اسلام بیدار بشوند و توجه بکنند به مصالح اسلامی و دعا کنید به این ملتی که همه چیزش را در طبق اخلاص برای اسلام گذاشته و دارد فعالیت می کند و دعا کنید که خداوند این کوردل هایی که گاهی پیدا می شود در ایران یا در جاهای دیگر ، اینها را خدا هدایت کند که به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلام باشند و ننشینند هی کارشکنی بکنند . همراهی کنند با این ملت .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 30/5/62

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضای اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

باز گذاشتن دست کسانی که قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند ، خیانت است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که وقت خودتان و جوانی تان را برای اهداف انقلاب اسلامی صرف می کنید ، کمال تشکر را می نمایم . خداوند به شما جزای خیر عنایت فرماید و بیش از پیش موفق باشید .

جمهوری اسلامی از اول که پیروز شد آزادی را به طور مطلق به همه طوایف داد ، نه تنها هیچ روزنامه ای تعطیل نشد بلکه هر گروهی و حزبی به کارهای خود مشغول بودند و بعضی از گروه ها که ناشناخته بودند ، از طرف دولت به کار گمارده شدند . لیکن به تدریج فهمیده شد که اینها یا توطئه گرند یا جاسوسی می کنند . از طرف دیگر نمی شد که انقلاب را رها کنیم ، نه اسلام اجازه می داد و نه عقل که یک دسته از عنوان دولت یا غیردولت برای سرنگونی جمهوری اسلامی سوء استفاده نموده و یا جاسوسی کنند و ما ساکت باشیم . با این مقدار

فداکاری که شما و دوستان انجام داده اید ، باز گذاشتن دست کسانی که قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خیانت است . همین حزب توده که به قدرت بزرگ شوروی متکی است و می دانید که جاسوسی برای کشوری می کند که شصت و چند سال از عمر حکومتش می گذرد و نه در آنجا آزادی و نه حزبی جز حزب خودشان می باشد ، از اول هم که روی کار آمدند گروه های بسیاری را کشته و یا تصفیه کردند ، حتی این حزب هم در ایران آزاد بود ، آنوقت فریاد می زدند آزادی نیست . بحمدالله شما با کمال دقت مراقبت نمودید تا آنها را خوب شناختید و اقدام لازم را نمودید . اینان مثل منافقین و همه گنهکاران باید محاکمه شوند و به جزای اعمالشان برسند .

امیدوارم آنها که امروز به فکر توطئه هستند روزی چهره هایشان برای مردم شناخته شود . بنابراین شما و همه ملت که اینهمه فداکاری برای استقلال و آزادی از دست ابرقدرت ها و چپاولگرها کرده اید ، امکان ندارد که اجازه دهید در یک چنین محیط اسلامی برای اینکه شرق و غرب خوششان بیاید ، سهل انگاری شود و آزادی ای که صحیح است و برای اسلام و کشور مضر نباشد از اول بوده و الان هم هست و هیچ انقلابی مثل انقلاب اسلامی ایران نبود که به مجرد پیروزی راه ها را باز و فعالیت همه حزب ها و گروه ها را آزاد گذارد . بنابراین کار شما کار ارزشمندی است . امیدوارم شما توفیق و اطلاعات بیشتری پیدا کنید

. خداوند به شما کمک کند تا توطئه گرها را به سزای اعمالشان برسانید . خداوند همه شما را حفظ کند . من باز از شما تشکر می کنم ، امیدوارم درکارهایتان موفق باشید و همیشه خدا را در نظر داشته باشید که بر خلاف آن عمل نکنید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/6/62

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان نیروهای دریایی و هوانیروز ، گروهی ازخلبانان و پرسنل فنی !!! هوایی ، پرسنل نیروی دریایی و هوایی و گروهی ازدانشجویان شرکت کننده در مجمع جهانی حرکت اسلامی دانشجویی

ما هر روز باید به بیداری و وحدت خودمان بیفزائیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا از مهمان های عزیزمان که از خارج کشور آمده اند ، دانشجویان عزیزی که در جبهه خارج به مجاهدت در راه خدا ادامه می دهند تشکر کنم و توفیق آنها را برای رسیدن به نیل اسلامی از خدای تبارک و تعالی تقاضا نمایم . این دانشجویان عزیز که در خارج کشور با آن زحمت ها و با آن کارشکنی ها به طرفداری از اسلام و جمهوری اسلامی و کشور عزیز قیام کردند و اقدام ، مورد تشکر و تقدیر هستند و مجاهدینی هستند که در جبهه خارج به اسلام خدمت می کنند و امیدوارم که نام مبارکشان در صحیفه های اسلامی ثبت بشود و برای اسلام ذخیره هایی باشند که کشور خودشان را از انحرافات نجات دهند . و بعدا از شما پرسنل نیروی هوائی و هوانیروز و خلبانان عزیز تشکر می کنم که با برادرهای خودتان همصدا هستید و به طور شایسته خدمت برای اسلام می کنید و دست جنایتکاران را از کشور اسلامی قطع کردید و انشاءالله بعدها هم مجال به آنها نخواهید داد که در این کشور به چپاولگری های خودشان ادامه بدهند . شماها می دانید که این کشور و خصوصا ارتش در زمان شاه مخلوع چه وضعیتی داشت . اسم استقلال

را می گفتند ، تکرار می کردند ، اسم تمدن را تکرار می کردند ، لکن ما در هیچ چیز استقلال نداشتیم و بویی از تمدن در این کشور ما نگذاشتند که به مشام مردم برسد و خدای تبارک و تعالی به ملت ما و به مسلمین منت گذاشت و این نیروها را و نیروهای مردمی را بیدار کرد و در همان وقت اول که نیروهای مردمی نهضت کردند ، نیروهای اسلامی ، لشکر اسلامی که متحول شدند از آن لشکر طاغوتی به لشکر انسانی !!! اسلامی ، از همان اول به دامن ملت برگشتند و با مجاهدات همه اینها کشور ما !!! را !!! به پیروزی رساند و ما امروز در بین راه هستیم . اینطور نیست که ما را امثال قدرت های بزرگ مثل آمریکا و شوروی رها کنند ، آنها باز طمع دارند به ما . آنها در خارج نشسته اند و عمال آنها در خارج و داخل مشغول کار هستند و طمع دارند باز به این کشور و طمع دارند به ارتش . لکن تحولی که در این کشور پیدا شد به برکت تاءییدات الهی و جوان های ما را نجات داد و شما عزیزان نیروهای ثلاثه را نجات داد ، تحولی است که امیدوارم که به همین وضع باقی باشد و تا این وضع موجود است و وضع موجود استدامه دارد ، هیچ آسیبی به شما نخواهد رسید .

مهم این است که ما و شما آشنای به وظایف اسلامی و وظایف میهنی خودمان باشیم گمان نکنیم که مسائل تمام شده است و ایران نجات مطلق پیدا کرده است و کسانی

که در کمین نشسته اند آرام می شوند . ما هر روز باید به بیداری خودمان بیفزاییم و هر روز باید به وحدت و انسجام خودمان افزایش بدهیم . ما باید ، شما باید خودتان را از سایر نیروهای مسلح اسلامی جدا ندانید و آنها هم باید خودشان را از شما جدا ندانند ، همه از یک نیرو هستید با اسماء مختلف ، نیروی اسلامی !!! الهی هستید . اسماء مختلف ، لکن معنا واحد و تا این وحدت معنا هست و تا این وحدت بین قوای لشکری هست ، ارتش هست و وحدت بین آنها و سپاه پاسداران و بسیج و مردم هست این کشور مصون از هر بلیه ای است ، و خدا نکند یک روزی بیاید که منحرفین شما را گول بزنند و ایجاد اختلاف بکنند بین شما . و خدا نکند که روزی بیاید که اشخاصی که انحراف از اسلام دارند ، بین شما و پاسداران عزیز اختلاف ایجاد کنند . اگر اختلاف بیاید بین شما و وحدتتان از بین برود مطمئن باشید که آنها کار خودشان را خواهند کرد و شما را همانطور که سابق ارتش در تحت فرمان او بود ، شما را تحت فرمان خودشان خواهند گرفت و همچو تصفیه ای خواهند کرد که از شما که برای اسلام خدمت می کنید یک تن باقی نگذارند . باید هوشیار باشید ، باید هوشیار باشیم ، باید دولت و ملت هوشیار باشند که غفلت از اینکه در کمین هستند برای بلعیدن این کشور از همه اطراف ، از آمریکا گرفته تا شوروی ، در این معنا شک نباید بکنیم

و متکی به خدای تبارک و تعالی باشیم و متکی به قدرت ملی خودمان باشیم که !!! با !!! وحدت شما و همراهی ملت از شما و پشتیبانی همه قشرهای ملت از شما ، شما را از آسیب مصون نگه می دارد .

اسلام اجازه نمی دهد به مسالمت بین مسلمان و یک کافر متعدی

و بحمدالله شما آن سیلی ای که !!! در اول !!! در اول حمله صدام وعده داده شد که به صورتش بزنید ، شما زدید و الان یک موجود سیلی خورده است که همه چیزش را از دست داده است و کمک های خارجی ، کمک های منطقه ، کمک های ابرقدرت ها نمی تواند او را نجات بدهد . امروز صدام دور افتاده است و از هرکس تقاضا می کند که یک اصلاحی پیش بیاید حتی از گروه های منحرف و اشخاص منحرف ، باز دامن آنها را می گیرد که آنها پیشنهاد اصلاح بکنند ، و اما یک اصلاح آمریکائی آنها نمی دانند که آن چیزی که در ایران است و آن معنائی که در ایران است و آن چیزی که در اسلام است اجازه نمی دهد که با یک موجودی که به صغیر و کبیر کشور خودش و کشور ما رحم نکرده است ، اصلاح پیش بیاید . لفظ اصلاح یک امری است که صلاحیت ندارد بین مسلمان ها و یک طایفه ای که از اول به اسلام عقیده نداشتند و مؤ سس آنها عفلقی بوده است که به هیچ دینی از ادیان الهی اعتقاد ندارد . معنا ندارد که دولت اسلامی ایران با دولتی که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد ، سر میز اصلاح

بنشیند . ایران همانطور که سیلی زد به این موجود مفلوک ، به سیلی زدن خودش و به پس گردنی زدن خودش ادامه می دهد تا اینکه آن چیزهائی که باید زیر بار بروند با فشار نظامی ایران و با فشار ملت ایران تحقق پیدا بکند .

ملت ایران اگر می خواست که صلح آمریکایی بکند ، همان اول از آمریکا جدا نمی شد و قطع روابط نمی کرد و دستش را از ایران کوتاه نمی کرد و جاسوسان او را بیرون نمی کرد و امروز هم اگر دستش را به صلح آمریکایی دراز کند ، صدام و امثال صدام کنار می روند ، لکن مستشارهای آمریکایی وارد معرکه می شوند . ما نمی توانیم صلحی را بپذیریم که طرح آمریکایی دارد و صدام نمی تواند بپذیرد آن چیزهائی را که ما می خواهیم . کسی که ابتدائا برای اینکه سردار قادسیه باشد تصریح کرد که من به کشوری که مجوس هستند دارم حمله می کنم و کشور ایران را مجوسی خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسیه خواند و هیچ اعتقاد به اسلام و اخلاقیات اسلام نداشت ، امروز هم در رادیو و هم در صحبت ها او دم از اسلام می زند .

حالا که بیچاره شده است از اسلام دم می زند و اگر مهلت داده بشود به این خبیث ، آن روزی که مهلت پیدا بکند و تجهیز قوا بکند بدتر از اول به سرزمین شما حمله می کند . باید امروز که بحمدالله قدرت در دست شما ارتشی ها و سپاهی ها و بسیجی ها و عشایر هست ، این قدرت

را حفظ کنید و این وحدت را حفظ کنید و به پیش بروید که خدا با شماست و امیدوارم که با زحمت و تلاش پیگیر شما تمام این توطئه ها از بین برود و ایران استقلال خودش را حفظ کند و آزادی خودش را حفظ کند . آنهایی که از ما می خواهند که با صدام صلح کنیم و به جنگ ادامه ندهیم ، آنها !!! جنگ آمریکایی !!! صلح آمریکایی می خواهند . بعضی از آنها سر تا قدمشان آمریکایی است و از عمال شاه سابق بوده اند و حالا اسلامی شده اند و برای وطن شان و برای حفظ خون مردم وطن شان (و برای حفظ خون مردم وطن شان ) ناله می کنند و اشک تمساح می ریزند و انشاءالله شما و سایر قوای مسلح به کار خودتان با قدرت ، با اعتماد به خدای تبارک و تعالی ادامه بدهید و حفظ کنید کشور خودتان را از اینکه دست های قدرت های فاسد در اینجا باز بشود و من امیدوارم که دیگر نتوانند اینها یک همچو تخیلی را بوجود بیاورند و عملی کنند . البته آنها طمع دارند باز طمع شان نبریده است . آنها هم پیشنهاد می کنند که باید صلح بشود ، لکن صلحی که آنها می خواهند صلح آمریکایی می خواهند و ما صلح اسلامی می خواهیم . ما می خواهیم آن کسی که تعدی کرده است به مسلمان ها و آن اشخاصی که خون مسلمان ها را در بلاد ما و بلاد خودش ریخته است و علمای اسلام را در بلاد خودش شهید کرده است ، ما می

خواهیم به حکم اسلام از او انتقام بگیریم ، ما می خواهیم قصاص کنیم ، ما می خواهیم دست او را قطع کنیم و ما می خواهیم که این حزب منحوس و این حزب عفلقی از بین برود و کشور عراق به دست خود عراقی ها ، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود ، نه به دست دیگران و امثال صدام که تمام حیثیت عراق را ، حیثیت نظامی عراق را ، حیثیت ملی عراق را زیر پا گذاشته است و تمام ذخیره عراق را برای نفهمی به باد فنا داده است که امروز مفلس شده است و طلاها و جواهرات زن های مردم را مامورین می روند و به زور می گیرند و یک دسته از خودشان هم نمایش می دهند که صف کشیده اند برای اینکه ذخیره های خودشان را بدهند ، با اینکه با زور دارد از ملت خودش طلاها را می گیرد و در کویت و در غیرکویت به فروش می رساند برای اصلاح حال خودش و یا برای پر کردن جیب خودش و دیگران . یک همچو موجودی نباید دیگر در دنیا باقی بماند و نباید حکومت این کشور اسلامی را داشته باشد . اسلام اجازه نمی دهد به یک همچو مسالمتی بین ما و او و بین مسلمان و یک کافر متعدی . ما باید به همه کشورهای منطقه بگوییم که اسلام به ما اجازه نمی دهد که حتی یک وجب از ملک شما و از مملکت شما تصاحب کنیم ، ما دفاع داریم می کنیم از شما و از کشور خودمان . ما دفاع از

نوامیس شما می کنیم ، ما دفاع از علمای شما می کنیم ، ما دفاع از متدینین شما می کنیم ، ما دفاع از ملت شما می کنیم . لکن بعد از اینکه انشاءالله پیروزی حاصل شد ، کشور شما مال خود شماست و کشورهای منطقه مال صاحبانش هست و کشور اسلامی به یک وجب از خاک دیگران طمع ندارد ، لکن نمی گذارد که کسانی که طمع در مملکت خودش دارند و کسانی که تعدی کردند به کشور ما ، نمی گذارد آنها به راه حیات خودشان ادامه بدهند . من از خدای تبارک و تعالی توفیق شما جوانان و همین طور جوانان عزیزی که در خارج از کشور به اسلام خدمت می کنند ، از خدای تبارک و تعالی می خواهم . آنها مجاهدینی هستند که با کمال اخلاص دارند خدمت می کنند به ایران و شما مجاهدینی هستید که با اخلاص دارید خدمت می کنید به کشورتان و خداوند با شماست و شما را پیروز می کند انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 2/6/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای عالی تبلیغات اسلامی

فقه در راس دروس است ولی مسائل دیگر هم مهم است که باید به آنها عمل شود

بسم الله الرحمن الرحیم

آمار و مطالبی که فرمودید امید بخش است . در قدیم حوزه ها محصور شده بود در چهار دیواری که کسی نمی توانست از آن بیرون بیاید . تبلیغات سوء به صورتی بود که اگر طلبه ای می خواست حرفش را بزند و در فکر تشکیلات باشد ، مورد طعن قرار می گرفت . همیشه صحبت (نظم در بی نظمی است ) مورد تاءیید بود . همه باید متاءسف باشیم که این انقلاب دیر پیروز شد . اگر این انقلاب سی سال پیش پیروز

می شد ، وضع حوزه ها غیر از این بود . البته روحانیت خوب عمل کرد و فقه اسلام را که فقه جعفری است با مجاهدت های زیاد زنده نگاه داشت ، ولی بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهی ولی همان را خوب عمل کردند . اشکال به ما این بود که به غیر از مسائل عبادی فقه هیچ کاری نمی کردیم . حوزه ها در زمینه های دیگر حرکتی نداشتند ، تازه علمای بزرگ هم منبر نمی رفتند و تبلیغی که اساس کار است انجام نمی دادند . وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود . آقای شاه آبادی رحمت الله علیه می گفت مرحوم آقا میرزا علی اکبر یزدی که یکی از فلاسفه بزرگ و مردی عالم و صادق و پرهیزگار بود وقتی فوت کرد شخصی برای تعریف از او در منبر گفت خودم دیدم که او قرآن می خواند . وضع حوزه ها اینگونه بود . علوم ریاضی یا سایر علوم یا نبود یا کم بود . اصولا کسی به این فکر نبود که چه چیزهائی باشد و چه چیزهائی نباشد ، حرکت در حوزه ها نبود . حوزه کسی را به عنوان مبلغ اعزام نمی کرد ، البته افراد ، خودشان برای تبلیغ می رفتند ولی حوزه کسی را نمی فرستاد . اعزام به خارج که در ذهن ها نبود و هیچ کس هم فکر نمی کرد که امکان دارد کسی را به خارج فرستاد ، ولی بحمدالله امروز در حوزه ها این مسائل حل شده است من باز عرض می کنم که فقه را نباید فراموش کرد .

فقه به همان صورتی که بوده است باید باشد . فقه جواهری باید تقویت شود . باید حوزه ها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه کنند زیرا فقه در راس دروس است ولی مسائل دیگر هم مهم است که باید به آنها عمل شود .

ما می خواهیم انقلابمان را با تبلغ صادر کنیم نه با شمشیر

وضع تبلیغات باید متناسب با نیازها و وضع حوزه ها باشد . باید آقایان توجه داشته باشند ، همیشه دنبال مسائل واقعی بروند . کتاب هائی را که می خواهید منتشر کنید ، حتما بدهید عده ای از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقیقا بررسی کنید . اعزام مبلغ از امور بسیار لازم است که باید با دقت عمل شود . ما که می گوئیم می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم ، نمی خواهیم با شمشیر باشد بلکه می خواهیم با تبلیغ باشد . ما می خواهیم تبلیغات گسترده ای را که کمونیست ها و دیگران بر ضد اسلام می کنند ، با تبلیغات صحیح خنثی کنیم و بگوئیم که اسلام همه چیز دارد . اسلام مثل مسیحیت کنونی نیست . از اول نقشه بود که اسلام را مثل مسیحیت که در کلیسا محبوس است ، در مدرسه ها محبوس کنند . متاسفانه خودمان به این نوع تفکر کمک کردیم . به زبان آوردن کلمه سیاست جرم بود برای اینکه القا کرده بودند که سیاست مال منحرفین است . اصولا اساس اسلام از سیاست است . به وسیله پیغمبر اسلام و پس از آن تا مدت ها حکومت تشکیل داده می شد و آنها تمام امور سیاسی را در دست می گرفتند ،

لکن در زمان ما کلمه و لغت سیاست را نمی شد به کار برد . شما یادتان نیست در قدیم وضع خاصی بود ، فلسفه و عرفان کفر مطلق بود و فضلا از اینکه زبان خارجی بدانند که بتوانند در خارج تبلیغ کنند در حد کفر بود و واقعا فکرها عقب افتاده بود . اگر ما همه زبان ها را برای تبلیغ اسلام بدانیم عبادتی بزرگ است . ما با زبان اینجا که نمی توانیم برای مردم آمریکا و سایر کشورها مسائل اسلام را بگوئیم . امروز اسلام در اکثر کشورها مطرح است .

تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد که اساس اسلام است

امیدوارم که شما بتوانید اسلام را برای مردم جهان عرضه کنید . انشاءالله خداوند به شما اجر دهد . البته تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد ، معنویات اساس اسلام است . سعی کنید معنویات را زیاد کنید و از تشریفات تا آنجا که مقدور است بکاهید . همه اش در فکر درست کردن سالن و ساختمان نباشید بلکه در فکر معنویات اسلام باشید .

قم شهر علم و اسلام است و از قم نباید چیز خلافی منتشر شود

توجه داشته باشید کتاب ها و چیزهای دیگری که از قم منتشر می شود غیر از کتاب هائی است که در سایر شهرها منتشر می شود . قم شهر علم و اسلام است . اگر خطائی از قم منتشر شود در دنیا علم می شود . این موضوع هم باید مورد توجه باشد که از قم چیز خلافی منتشر نشود . خداوند به همه شما توفیق دهد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 7/6/62

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام جلالی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حیدر علی جلالی دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالی را به امامت جمعه شهرستان خمین منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی ضمن برگزاری این فریضه الهی ، مردم را به وظایف مهمی که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند آشنا سازید .

اهالی محترم و نهادها و ارگان ها نیز طبق وظیفه ای که دارند همکاری های لازمه را در انجام هر چه باشکوه تر این نماز وحدتبخش با جنابعالی خواهند نمود . از خدای تعالی ادامه توفیقات شما را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/6/62

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر و اعضای هیاءت دولت جمهوریاسلامی

دنیا امروز روی این جمهوری حساب باز کرده است

بسم الله الرحمن الرحیم

در این هفته دولت ، ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم . تلخی ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته ، مرحوم عراقی بود که من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند ، می شناختم و انصافا مردی بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد . و در این هفته هم که مرحوم آقای رجائی که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و خدمتگزاری بود و واقعا معلم اخلاق بود و اعمال خودش . و همین طور آقای باهنر که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود ، این اسباب تاسف و تاثر ماست و شما . و این تلخی است که خوب ، غیر از این هم ما در این طول مدت داشتیم . و شیرینی و شیرینی ها آنچه بحمدالله در این هفته که هفته دولت است و

واقعا باید هفته دولت حساب کرد . دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اینها جای خودشان را در دنیا باز کرده اند . یعنی دنیا امروز روی این جمهوری و روی دولت جمهوری و روی رئیس جمهور این کشور و روی مجلس و همه ارگان های دیگر حساب باز کرده است . آنهایی که تاکنون در کمین بودند که این دولت در بین خودشان یک چیزهائی واقع می شود و مردم هم اینها را قبول ندارند و بعد از یکی دو ماه قضیه تمام است و صدام هم روی همین زمینه بازیش دادند ، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اینکه کسانی برایشان کاری بکنند و آنها بیایند بهره برداری کنند .

و بحمدالله الان دولت استقرار پیدا کرده است و کشور ما یک کشور مستقر مستقلی ، آزادی است و من امیدوارم که بیشتر از این رو به استقلال و آزادی و جهات دیگر برود .

شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه دیگری غیر از اسلام عرضه شده بود ، ملت مجتمع می شدند و مهم همین معناست که کرارا من عرض کرده ام ، این است که جمهوری چون اسلامی است و ملت اسلامی هستند ، مسلم هستند ، مادامی که دولت و رئیس جمهور و رئیس مجلس و مجلس و قوای قضائیه و ارتش و پاسدار و همه رو به اسلام باشند این کشور اسلامی رو به آنهاست و اساس همین است که برای خاطر اسلامی بودن از اول پیروزی حاصل شد .

شما گمان نکنید که

اگر یک انگیزه دیگری عرضه شده بود به این ملت ، ملت مجتمع می شدند . برای اینکه ملت ، ملت مسلمان است . وقتی که اسلام عرضه شد ، خوب ، تمام روحانیون ، اکثر روحانیون ، اکثر کسانی که در کار بودند تبلیغ کردند و مردم را به صحنه آوردند و مردم هم خودشان با روی گشاده آمدند و تا امروز هم تمام این فداکاری ها ، فداکاری های روی اسلام است نه اینکه حساب دیگری دارد . مساءله ملیت هست اما نه آنطوری که آقایان خیال می کنند که ما ملیت را بگیریم و کاری به اسلام نداشته باشیم ، اول ملی باشیم و بعد اسلامی باشیم ، نخیر مساءله اسلامی بودن است که مردم را وادار کرد به اینکه جوان هایشان را بدهند و فریاد بزنند باز جنگ ، این غیر از این چیزی نیست .

باید خدمت کنید به مردم و خدمتتان را بگوئید به آنها

و من کرارا به آقایان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار می کنم که خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دست های خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد . شما الان امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت های آینده تحویل بدهید ، و مادامی که اینطور باشید ملت پشت شماست و مادامی که همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست

، اعمال دیکتاتوری می کنند . یکی از انگیزه هاست البته ، انگیزه های دیگر هم دارد . اگر چنانچه ملت ها همراه دولت باشند ، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان ، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را دیکتاتوری پیش می آید . در این رژیم های سابق شاهنشاهی وضع اینطوری بود که مردم حال گریز داشتند و اینها می خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند ، از این جهت دیکتاتوری پیدا می شد . شاهش دیکتاتور بود و !!! عرض می کنم که !!! استاندارهایشان هم همین طور و فرماندارهایش هم همین طور و شهربانی اش هم همین طور و همه شان ، ارتش هم همین معنا بود ، برای اینکه اینها می دیدند که مردم با آنها همراه نیستند ، آنها هم که می خواهند استفاده بکنند ، مساءله هم استفاده بود ، نه مساءله برای انگیزه انسانی بود ، برای استفاده بود از این جهت این انگیزه دیکتاتوری می شد ، تو سر مردم زدن می شد . آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید ، بدانید که مردم معلوم شده از شما رو برگردانده اند . مادامی که مردم هستند و کمک دارند به شما می کنند ، شما اگر مردم نبودند نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید ، این شک ندارد . مردم

اداره کردند ، یعنی این سپاه مردمند ، این بسیجی ها مردمند ، ارتش هم امروز مردم است . اگر ارتش سابق بود همانطوری که خیال کرده بود صدام ، خیالش به واقعیت می پیوست ، برای اینکه یک ارتشی بود که انگیزه اسلامی نداشت و انگیزه منافع شخصی داشت و به مجرد اینکه وارد می شدند آنها هم دست برداشتند . خوب ، ما سابق دیدیم که وقتی جنگ عمومی پیش آمد بدون اینکه با ما کار داشته باشند ، آنها می خواستند از اینجا عبور کنند ، هیچ هم کار به ما نداشتند ، به مجرد اینکه اینها در سر حد وارد شدند ، تمام ارتشی ها و ژاندارمری همه فرار کردند . و در تهران هم من خودم شاهد بود که تهران هم چمدان ها را همین ارتشبدها و امثال اینها می بستند و از تهران فرار می کردند . کجا می خواستند بروند نمی دانم . و من دیدم که این سربازهائی که از توی سربازخانه ها آمده اند بیرون می گردند دنبال اینکه یک چیزی پیدا کنند بخورند . این برای این بود که مردم همراه نبودند ، مردم شکر می کردند که آمدند اینجا و رضاخان رفت . این یک واقعیت بود که ما شاهد بودیم این معنا را که شکر می کردند که خدا به آنها یک منتی گذاشته است که اجنبی ها ، آنی که اجنبی بودند ، از روسیه بود ، از آمریکا بود ، از انگلستان بود ، اینها آمدند و پهلوی رفت . وضع اینطوری بود ، چنانچه دیدید وقتی که محمدرضا هم رفت

مردم ریختند و آنطور جشن بپا کردند ، گوئی که الان سلطنت طلب ها در خارج همین دیشب هم می گفتند که همه ایران سلطنت طلبند و اعلیحضرت رضای دوŠالان محبوبیتی دارد که مردم همه با او هستند! خوب ، اینها بگویند . و من اعتقادم این است که این رندها جمع شده اند دنبال این بچه که پول هایش را از جیبش در آورند . اینها می خواهند این را ، پول هائی که پدر کذایش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از او در آورند و بعد هم رهایش کنند برود سراغ کارش . و من صلاحش را می دانم برود سراغ تحصیل و برود سراغ یک کاسبی ، بداند که دیگر این کارها گذشته است ، مساءله مردم اگر چنانچه جمهوری اسلامی هم نباشد ، دیگر سلطنت طلب نیستند این شکی در کار نیست .

در هر صورت آنی که برای شما مهم است خدمت کردن به همه طبقات خصوصا مستضعف ها ، خصوصا محرومینی که در طول تاریخ محروم بوده اند این بیچاره ها . باید خدمت کنید و خدمتتان را بگوئید به آنها و وقتی گفته می شود ، عمل دنبالش باشد و انشاءالله امیدوارم که اگر انگیزه اینطور باشد و شما موفق بشوید و انشاءالله و موفق می شوید انشاءالله به اینکه خدمت کنید به این ملت ، این ملت هم همراه شماست و نه انگیزه دیکتاتوری پیش می آید و نه هم شما سودجو هستید که بخواهید نمی دانم پارک داشته باشید و ده داشته باشید و ده را اگر

دادند شما ، شما اینطوری نیستید ، نمی توانید هم باشید با اینکه یک کدامتان اگر یک خانه زاید بر مقدار خودتان درست کنید همه به شما اشکال می کنند ، تحت فشار اشکال مردم واقع می شوید ، نیستید اینطور و نمی توانید هم باشید . و مادامی که اینطور است ، مردمی هستید ، مردمی که هستید مردم همراه شما هستند و وقتی مردم همراه شما هستند دیگر آسیبی در کار نیست .

بین دولتی ها برادری باشد

و سفارش دوم این است که بین خودتان ، بین وزرائی که هستند ، بین دولتی ها که هستند برادری باشد شما برای اسلام می خواهید خدمت کنید ، نمی خواهید که برای خودتان کاری بکنید . شما می خواهید برای این ملت محروم در طول تاریخ خدمت بکنید ، نمی خواهید که جیب خودتان را پر کنید .

شما اینجور نیستید هیچ گاه ، وقتی اینطور شد داعیه بر اینکه با هم مبارزه و معارضه بکنید نیست و انشاءالله نمی کنید . نمی گویم می کنید که حالا فردا بگویند معلوم شد که اینها ریخته اند به هم که فلانی این حرف را می زند . نه ، اینطور نیست ، نصیحت است من می کنم ولو می دانم که شما هیچ کدام این وضع را ندارید . و من امیدوارم که انشاءالله خداوند شما را حفظ کند و موفق باشید و هر کدام در کار خودتان موفق باشید . و من این چند نفر وزیری که استعفا کردند خوب بعضی شان را خیلی می شناسم مثل آقای عسگراولادی که ایشان هم نظیر آقای مرحوم عراقی از اول نهضت همراه

بود و زحمت کشید و من او را مرد بسیار صالحی ، بسیار فداکاری می دانم و بعضی آقایان هم در طول این چیزی بوده است که !!! در طول این جمهوری شناختم مثل وزیر کار که آن هم در طول این مدت که آشنا شدم می دانم که مرد صالح خوبی است و مقتضای صلاح هم همین است . که وقتی دیدند که مثلا بین دولت و آنها خیلی هماهنگی نیست ، خوب ، این پست را رها کنند یک پست دیگری بگیرند و دولت را بگذارند که آنطوری که می خواهد عمل بکند . و بحمدالله دولت هم رو به این است که انشاءالله مطالب را اصلاح بکند ، گرانی را رفع بکند ، ارزاق مردم خصوصا ، ارزاق مردم که موجب گرفتاری مردم است و ناراحتی بسیاری هم هست البته ناراحتی در طبقه بالاست ، آنهائی که گرانی برایشان چیزی نیست آنهاست که هی به مردم تزریق می کنند که ارزانی نیست و چه و کذا . در هر صورت امیدواریم که انشاءالله این مساءله هم !!! این !!! حل بشود ، این مشکل هم حل بشود و سایر مشکلات هم انشاءالله حل بشود و مشکل جنگ هم حل است تقریبا ، انشاءالله بهتر از این بشود . و امیدوارم که انشاءالله در همه جهات موفق و پیروز باشید و توجه خودتان را به خدا همیشه داشته باشید و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر . علاوه بر اینکه ملائکه الله ناظر شما هستند ، من ورائهم خدای تبارک و تعالی است که آن چیزهایی که بر ملائکه الله

هم مخفی هست !!! بر !!! اسرار غیبی شما پیش اوست و همه چیز در نظر اوست و همه چیز پیش اوست و شما فردا باید حساب پس بدهید از همه چیز و من امیدوارم که در این حساب ، خوش حساب باشید و نامه اعمال همه ما یک نامه اعمالی باشد که به دست راست ما بدهند و امیدوارم همه موفق و مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 8/6/62

پاسخ امام خمینی به پیشنهاد رئیس جمهور مبنی بر ترمیم وتکمیل ستاد انقلاب فرهنگی

بسمه تعالی

با تشکر از زحمات اعضای محترم ستاد انقلاب فرهنگی و تمام کسانی که برای اسلامی و انسانی نمودن دروس و محیط دانشگاه ها زحمت کشیده اند ، امید است با ترمیم ستاد محترم و کوشش دانشجویان عزیز و متعهد و هماهنگی اساتید محترم و تلاش تمامی دست اندرکاران مؤ من و پشتیبانی ملت معظم ، این پایگاه اسلامی !!! ملی که سرنوشت کشور در آتیه دور و نزدیک به آن پیوستگی دارد با استقلال و شایستگی به خدمت خود ادامه دهد . و امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است ، قید و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است جوانان عزیز دانشگاهی هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون در اعتلای کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیری کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد و اگر انحراف و گرایشی به شرق و غرب خدای نخواسته از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند به ستاد فرهنگی اطلاع دهند و در رفع آن

با ستاد همراهی لازم را بنمایند .

از خداوند تعالی توفیق همگان را برای ادامه استقلال و اعتلای میهن اسلامی خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/6/62

پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام ومسلمانان جهان (به مناسبت فرا رسیدن عید سعید قربان)

پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام ومسلمانان جهان (به مناسبت فرا رسیدن عید سعید قربان)

بسم الله الرحمن الرحیم

فرا رسیدن عید بزرگ اسلامی قربان را به همه مسلمین تبریک عرض می کنم . عیدی که انسان های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد ، قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد را در راه خدای بزرگ !!! را !!! به فرزندان آدم و اصفیاء و اولیای خدا می دهد . عمق جنبه های توحیدی و سیاسی این عمل را جز انبیای عظام و اولیاء کرام علیهم الصلوه والسلام و خاصه عبادالله کس دیگری نمی تواند ادارک کند . این پدر توحید و بت شکن جهان به ما و همه انسان ها آموخت که قربانی در راه خدا پیش از آنکه جنبه توحیدی و عبادی داشته باشد جنبه های سیاسی و ارزش های اجتماعی دارد . به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید . خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را بر پا نمائید . به همه ما ذریه آدم فهماند که مکه و منی قربانگاه عاشقان است و اینجا محل نشر توحید و نفی شرک ، که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است . به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکاری و از خود گذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید . به جهانیان بگوئید در راه حق و اقامه عدل

الهی و کوتاه کردن دست مشرکان زمان باید سر از پا نشناخت و از هر چیزی حتی مثل اسمعیل ذبیح الله گذشت که حق جاودانه شود . این بت شکن و فرزند عزیزش بت شکن دیگر سید انبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم به بشریت آموختند که بت ها هر چه باید شکسته شود و کعبه که ام القری است و آنچه از آن بسط پیدا کرده تا آخرین نقطه زمین ، تا آخرین روز جهان باید از لوث بت ها تطهیر شود . بت هر چه باشد ، چه هیاکل ، چه خورشید ، چه ماه و چه حیوان و انسان و چه بتی بدتر و خطرناکتر از طاغوت های در طول تاریخ از زمان آدم صفی الله تا ابراهیم خلیل الله تا محمد حبیب الله صلی الله علیه و آلهم اجمعین تا آخر الزمان که بت شکن آخر ، از کعبه ندای توحید سر دهد ، مگر ابرقدرت های زمان ما و بت های بزرگ نیستند که جهانیان را به اطاعت و کرنش و پرستش خود می خوانند و با زور و تزویر ، خود را به آنان تحمیل می نمایند ؟ کعبه معظمه یکتا مرکز شکستن این بت هاست . ابراهیم خلیل در اول زمان و حبیب خدا و فرزند عزیزش مهدی موعود روحی فداه در آخر زمان از کعبه ندای توحید سر دادند و می دهند . خداوند تعالی به ابراهیم فرمود : (و اذن فی الناس بالحج یا توک رجالا و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق ) و فرمود : (وطهر بیتی للطائفین

والقائمین والرکع السجود) و این تطهیر از همه ارجاس است که بالاترین آنها شرک است که در صدر آیه کریمه است و در سوره توبه می خوانیم : (واذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری من المشرکین و رسوله ) و مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر می دهد و بشریت را به توحید می خواند . همه فریادها را از کعبه و مکه سر می دهند و ما باید از آنها تبعیت کنیم و ندای توحید کلمه و کلمه توحید را از آن مکان مقدس سردهیم و با فریادها و دعوت ها و تظلم ها و افشاگری ها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه بت ها را بشکنیم و شیاطین را که در راس آنها شیطان بزرگ است در عقبات رمی کنیم و طرد نمائیم تا حج خلیل الله و حبیب الله و ولی الله مهدی عزیز را بجا آورده باشیم و الا در حق ما گفته می شود (ما اکثر الضجیج واقل الحجیج ) امید است حجاج محترم بیت الله الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب می باشند در مواقف و مشاعر محترمه دستجمعی برای پیروزی اسلام بر کفر جهانی دعا کنند و برای بیداری مسلمانان و حکومت های آنان فریاد کنند و دعای بلیغ نمایند . شاید به برکت دعا در محیط وحی و محل کسر اصنام جاهلیت ، خداوند تبارک و تعالی بر مسلمین تفضل کند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و

جهانخواران را از بلاد آنان کوتاه فرماید و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمین بباراند . (انه عفوا غفورا) .

اینک تذکر بعض مطالب برای زائران بیت الله الحرام و عموم مسلمین لازم است گرچه کرارا عرض شده است :

تذکرات قسمت اول

1 !!! از امور مهمه ای که لازم است حجاج محترم و علمای کاروان ها وقت شریفشان را صرف آن کنند یاد دادن و یادگرفتن مسائل حج است که کوتاهی از آن ممکن است موجب زحمت های فراوان شود از قبیل بطلان حج یا باقی ماندن به احرام .

علمای اعلام کاروان ها از زوار کاروان خویش دعوت نمایند و برای آنان مجلس درس مناسک قرار دهند و حجاج واجب است برای یاد گرفتن ، لحظه ای را کوتاهی نکنند و با تمام توان مسائل را یاد بگیرند و با علم به مسائل ، مناسک را عمل کنند .

2 !!! همه می دانیم و باید بدانیم که آنچه از قرن ها پیش تاکنون بر سر مسلمین آمده خصوصا در یکی دو قرن اخیر که دست دولت های اجنبی به کشورهای اسلامی باز شده و سایه شوم آنان بلاد مسلمین را به تاریکی و ظلمات کشانده است و ذخایر خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم می دهد ، غفلت مسلمانان از مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام است که به دست استعمارگران و استثمارچیان و عمال غربزده و شرقزده آنان به توده های مسلمانان محروم تحمیل شده است که حتی غالب علمای اسلام گمان می کردند و می کنند که اسلام از سیاست منزه است و یک شخص مسلمان نباید

در سیاست دخالت کند . چپاولگران حیله گر کوشش کردند به دست عمال به اصطلاح روشنفکر خود اسلام را همچون مسیحیت منحرف به انزوا کشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادی محبوس کنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوی و مقدسین از توده را سرگرم ذکر و دعا و جوانان عزیز را سرگرم عیش و نوش ، از صحنه امور سیاسی و اجتماعی و اهتمام به امور مسلمین و گرفتاری بلاد اسلامی خارج نمایند و در این امر توفیق بسزایی پیدا کردند و از این جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمین را یا مستعمره خویش نمودند و یا به استثمار کشیدند و بسیاری از سلاطین و حکام مسلمین را استخدام نموده و با دست آنان ملت ها را به استضعاف و استثمار کشاندند و وابستگی و فقر و فاقه و پیامدهای آنها گریبانگیر توده های در بند گردید و اکنون نیز مسلمین به غفلت خود و عمال استعمار به تبلیغات خود و ابرقدرت ها به سلطه و چپاول خود ادامه می دهند و آخوندهای مزدور و درباری به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن می زنند و (انا لله و انا الیه راجعون ) .

3 !!! از جمله مسائلی که به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هیچ گونه فعالیت برای خروج از قید و بند استعمارگران را نمی دهد و آنان را به حال رکود و عقب افتادگی نگاه می دارد تبلیغات همه جانبه ای است که غربزدگان و شرقزدگان یا به امر ابرقدرت ها یا کوتاه نظری خود در

سراسر کشورهای اسلامی و استضعافی به راه انداخته اند و می اندازند و آن است که علم و تمدن و پیشرفت مختص به دو جناح امپریالیزم و کمونیسم است و آنان خصوصا غربی ها و اخیرا آمریکایی ها نژاد برتر هستند و دیگران نژاد پست و ناقص هستند و ترقی آنان در اثر والانژادی آنان است و عقب افتادگی اینان در اثر نقص نژادی است و به تعبیر دیگر آنان انسان های تکامل یافته هستند و اینان در حال تکامل که پس از میلیون ها سال به تکامل نسبی می رسند . پس کوشش برای پیشرفت بیفایده است و آزادگان یا باید وابسته به سرمایه داری غرب باشند و یا کمونیسم شرق ، و به بیان دیگر ما از خود هیچ نداریم و باید همه چیز را از ابرقدرت های غرب یا شرق بگیریم ، علم را ، تمدن را ، قانون را ، و پیشرفت را . و شما امروز سیاه ما را می بینید ، که در اثر این تفکر که بر ما تحمیل کرده اند هر چیز اگر چه ممتاز باشد و از خودی باشد به همین جرم مشتری اش کم است و همین را اگر اسم غربی به آن بگذارند مشتری زیاد پیدا می کند . پارچه ایران حتما باید در حاشیه اش حروف خارجی و لاتین داشته باشد تا مشتری پیدا کند و مرض هایی که در خود کشور به نحو شایسته معالجه می شود باید به خارج سفر کرد تا معالجه شود و این باور در حالی است که بعض دانشمندان و نویسندگان غیرمسلمان با شواهد زنده ثابت نموده

اند که تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بوده اند . باید گفت که دانشگاه های ما به دست یک مشت غربزده خود باخته ، یا مزدور اداره می شد و دانشمندان متعهد در اقلیت بودند و قدرت را از آنان سلب کرده بودند و آن دسته اکثریت غربزده جوانان را عاشق غرب می کردند و فوج فوج به خارج می فرستادند و در خارج دست استعمار کار خود را می کرد و جوانان را در حدی که مطلوب استعمارگران بود نگه می داشتند و با افکار غربی و غیراسلامی و غیرملی به کشور باز می گرداندند و این فاجعه قرن اخیر برای ممالک اسلامی و اشباه آنها بود و حدیث مفصل را از این مجمل باید خواند .

4 !!! و از جمله چیزهایی که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است تبلیغات دامنه دار برای هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرت های خارجی است . در سابق از انگلیس به دست به اصطلاح روشنفکران و تحصیلکردگان غربزده یک غول ساخته شده بود ، به دولت های بی اطلاع و ملت های در بند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش سفارتخانه انگلیس یک حرف درشت زده شود ایران به باد فنا می رود و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمی که افراشته می شد از مجازات مصون می گشت و اشاره سفیر انگلیس به دولت یا صدر اعظم کافی بود برای اجرای اوامر و اطاعت بی چون و چرای او . و امروز از این دو قدرت خصوصا امریکا در بلاد مسلمین همان غول را

بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساخته اند و گمان می کنند اگر به یکی از این دو قطب گفته شود بالای چشمت ابروست ، کشور از بین می رود . و با خیال های خام و مقایسه عصر حاضر با عصرهای گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به این نحو شایعه ها ، مسلمین را از دفاع بحق خود ماءیوس نمودند . و جرم این خودباختگان ملی نما کمتر از مجرم اصلی نیست .

5 !!! امروز چاره چیست و برای شکستن این بت ها چه تکلیفی متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان می باشد ؟ یک چاره که اساس چاره هاست و ریشه این گرفتاری ها را قطع می کند و فساد را از بن می سوزاند ، وحدت مسلمانان بلکه تمامی مستضعفان و دربند کشیده شدگان جهان است و این وحدت که اسلام شریف و قرآن کریم بر آن پافشاری کرده اند ، با دعوت و تبلیغ دامنه دار باید بوجود آید و مرکز این دعوت و تبلیغ ، مکه معظمه در زمان اجتماع مسلمین برای فریضه حج است که ابراهیم خلیل الله و محمد حبیب الله شروع و در آخر الزمان حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا تعقیب می کند . به ابراهیم خلیل الله خطاب می شود که مردم را به حج بخوان تا برای شهود منافع خود از همه اقطار بیایند . این منافع جامعه است منافع سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی . بیایند و ببینند تو که بر آنان پیغمبری عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا تقدیم کردی و همه ذریه آدم باید به تو تاءسی کنند ،

ببینند که بت ها را شکستی و آنچه جز خداوند بود به دور افکندی ، شمس باشد یا قمر ، هیاکل ، حیوانات یا انسان ها و گفتی از روی حقیقت گفتی (وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض حنیفا مسلما و ما انا من المشرکین ) و همه باید به پدر توحید و پدر پیامبران عظیم الشان تاءسی کنند . و در سوره توبه که امر شد در مجمع عمومی در مکه خوانده شود می خوانیم : (و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری من المشرکین و رسوله ) فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج و این یک فریاد سیاسی !!! عبادی است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به آن امر فرمود . حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروی را خلاف اسلام می داند گفت تاءسی به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است ؟ آیا تو و امثال تو آخوند امریکایی فعل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امر خداوند را تخطئه می کنید و تاءسی به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالی را بر خلاف می دانید و مراسم حج را از برائت از کفار تنزیه می کنید و اوامر خدا و رسول را برای منافع دنیایی خود به طاق نسیان می سپارید و برائت و نفرین را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمین کفر می دانید ؟ ما امیدواریم که دولت سعودی به وسوسه

این آخوندهای از خدا بی خبر گوش فرا ندهد و مسلمین را همانطور که وعده نموده است در مراسم حج و برائت از کفار و مشرکان آزاد گذارد و در این عمل الهی با آنان خصوصا زائران ایرانی و فلسطینی و لبنانی و افغانی که مورد تجاوز کفار قرار گرفته اند هماهنگ شود تا دشمن مشترک همه مظلومان را با ندای واحد به عالمیان معرفی کنند . و من موکدا از زوار ایرانی و دیگر زائران بیت الله الحرام می خواهم که نظم و آرامش را مراعات کنند و به دستورات نماینده اینجانب ، جناب حجت الاسلام آقای خوئینی ها عمل کنند و همه مسلمانان را برادر خود بدانند و با آنان به طوری که شایسته یک مسلمان متعهد است عمل نمایند . امید است دولت سعودی نیز با حجاج ایرانی که از ستمکاران غدار که به کشورهای اسلامی تجاوز و دخالت های بیجا می کنند ، تظلم می نمایند ، به نحوی شایسته هماهنگی و همگامی و وحدت کلمه ، کفار متجاوز به حریم اسلامی را محکوم کنند تا حج امسال انشاءالله تعالی به طوری که مرضی خداوند و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است انجام گیرد .

تذکرات قسمت دوم

6 !!! از جمله چیزهایی که برای قیام مسلمانان و مستضعفان جهان علیه چپاولگران جهانی و مستکبران جهانخوار لازم به تذکر است آن است که نوعا قدرت های ستمگر از راه ارعاب و تهدید یا به وسیله بوق های تبلیغاتی خودشان و یا به وسیله عمال مزدور بومی خائن شان مقاصد شوم خود را اجرا می کنند ، در صورتی که اگر

ملت ها با هشیاری و وحدت در مقابلشان بایستند موفق به اجرای آن نخواهند شد . شواهد بر این مدعا زیاد است و زنده ترین شاهد در کشورهای منطقه ایران و افغانستان است . ایران چنانچه می دانیم و می دانید دست بسته تسلیم امریکا بود و شاه مخلوع خائن ، این کشور را در تمامی ابعاد وابسته به امریکا کرده بود و ایران یکی از پایگاه های نظامی امریکا بود . ارتش در دست مستشاران آن و فرهنگ در دست جیره خواران و شاه و دولت و مجلس از نوکران و سرسپردگان بودند . اقتصاد در وابستگی از آنها بدتر و شاه مخلوع در منطقه نیرومندترین ژاندارم بود و پشتیبان او امریکا و دیگر کشورهای وابسته به آن بودند و از حیث تجهیزات نظامی بسیار غنی بود ، با اینهمه ملت معظم ایران که فاقد قدرت نظامی و تجهیزات رزمی و حربی بود با دست خالی و ایمانی قوی فرا گرفته از اسلام و عزمی راسخ و اتکاء به خدای تعالی و اعتماد به نفس در مدتی کوتاه به طور معجزه آسا بت های تخیلی ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ریخت و طومار ستمگری دو هزار و پانصد ساله را در هم پیچید و بر اسطوره های تاریخ سازان و بت تراشان خط ابطال کشید . و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروی ، آن قدرت اسطوره ای و ارتش قدرتمند حکومت غاصب و حزب خائن را با قدرت ایمان و اتکال به خدای بزرگ و اعتماد به خویش در هم کوبید . به طوری که باید گفت شوروی با پریشانی و پشیمانی از هجوم

ظالمانه خود بسر می برد و در حیرت است که چگونه از افغانستان بدون آبروریزی جا خالی کند . و همچنین ملت قدرتمند و علمای متعهد بودند که فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزایر و عراق بیرون کردند . اینها و امثال اینها برای فرو ریختن رعب های ساختگی به دست استعمار استثمارگران کافی است که مسلمانان و دولت های کشورهای اسلامی را از خواب گران بیدار کند و این طلسم های ساختگی را و سحرهای شیطانی را ابطال نماید ومسلمانان و دولت های آنان را با داشتن یک میلیارد جمعیت و در دست داشتن شریان حیات غرب و شرق و دارا بودن کشورهای وسیع و غنی از سحر و وحشتزدگی خارج کند و از ایران که با جمعیت ناچیز سی و چند میلیونی دست همه قدرت ها را از کشور خود قطع و تمام قید و بندهای استعماری را گسیخت و مستشاران و مفتخواران را از میهن عزیز راند ، عبرت بگیرند و به بوق های استعماری که یکصدا از اول پیروزی انقلاب تاکنون با شایعه پردازی ها و نشر اکاذیب ، ایران را یک کشور در حال سقوط و ورشکسته معرفی کرده و می کنند گوش فرا ندهند و از یک قدرت اسلامی که هدفش سرافرازی مسلمین و کوتاه کردن دست ستمگران از ذخائر خداداد آنان است و پیوسته می خواهد بین برادران اسلامی صلح و صفا و اخوت ایمانی برقرار باشد ، قدردانی کنند و بدانند که کشورهای قدرتمند فرصت طلب که غایت آمالشان دست یافتن بر کشورهای اسلامی و مستضعف است آنان را در مواقع گرفتاری تنها می گذراند و

کلمه وفا در قاموس آنان راهی ندارد .

7 !!! اگر انشاءالله آن وحدت بین مسلمین و دولت های کشورهای اسلامی که خداوند تعالی و رسول عظیم الشانش خواسته اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده اند ، حاصل شود ، دولت های کشورهای اسلامی با پشتیبانی ملت ها توانند یک ارتش مشترک دفاعی بیش از صد میلیونی تعلیم دیده ذخیره و یک ارتش ده ها میلیونی زیر پرچم داشته باشند که بزرگترین قدرت را در جهان به دست آورند . و اکنون که این حاصل نیست ، دولت های اسلامی منطقه و حواشی آن می توانند یک ارتش ذخیره ده ها میلیونی و یک ارتش بیش از ده میلیونی تحت پرچم برای دفاع از کشورهای اسلامی داشته باشند که این نیز فوق قدرهاست و امید است دولت های منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب فقط تحت پرچم اسلام در این امر فکر کنند و طرح آن را بریزند و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرت ها نجات یابند و شیرینی استقلال و آزادی را بچشند و برای به دست آوردن چنین قدرتی لازم است هر یک از دولت ها با تفاهم با ملت خود برای دفاع از کشورشان یک چنین طرح حیاتبخشی را در دست مطالعه قرار دهند . و از کشور اسلامی ایران در این امر که مدافع کشورهای خود و برادران اسلامی خویش است الهام بگیرند . امروز ایران با همه گرفتاری ها و کارشکنی ها و حصر و سدها در صدد است تمام جوانان خود را تعلیم نظامی دهد و تاکنون به طوری که گزارش

می دهند قریب یک میلیون رزمنده ذخیره تعلیم دیده دارد که به محض آنکه لازم شود ، با یک هشدار برای دفاع از میهن اسلامی خود مجهز و مسلح می شوند . دولت های اسلامی و منطقه نیز اگر مثل دولت ایران با ملت رفتار کنند و خود در کنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزاری آنان را نمایند این امر در کشورهای آنان نیز حاصل می شود و مقدمه است برای آنچه اسلام بزرگ به آن امر کرده و طرح داده است . و باید متاءسف بود که اسلام در همه ابعادش ناشناخته است و زیر پرده های استعماری در طول تاریخ می باشد . از خدای بزرگ می خواهیم که این پرده های سیاه را برچیند و چشم مسلمانان را به جمال جمیل اسلام روشن فرماید تا دنیا بداند اسلام برای جهان چه آورده است . و آنچه غایت تعلیمات اسلامی است همزیستی مسالمت آمیز در سطح جهان است که امید است با تعجیل در ظهور مهدی آخرالزمان ارواحنافداه حاصل شود ، و رسیدن انسان ها به کمال و سعادت اخروی است که خداوند نصیب همگان فرماید .

8 !!! مسلمانان و خصوصا مظلومان منطقه بدانند که اسرائیل با تغییر و تبدیل مهره ها که شاید اغفال رزمندگان فلسطینی و لبنانی باشد هیچ گاه از مقصد شوم خود که حکومت بر کشورهای مسلمین از نیل تا فرات است منصرف نخواهد شد و امریکا که چنگ و دندان در منطقه نشان می دهد از مهره ای چون اسرائیل که مجری جنایت های آن در منطقه است به کامل پشتیانی می کند و بازی های سیاسی

اینان را نباید از نظر دور داشت . و کسانی که از اسرائیل حمایت می کنند باید بدانند که افعی گزنده را در حمایت خود قوی می کنند که در صورت فرصت خدای نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاکت می کشاند و باید به این افعی خزنده خطرناک مهلت ندهند . چنانچه صدام جنایتکار اگر فرصت پیدا کند خطرش برای منطقه از اسرائیل کمتر نیست . و لازم است برای آرامش ، منطقه ، اکنون که به یاری خداوند متعال قوای مسلح ایران ایدهم الله تعالی این جرثومه فساد را تالیه پرتگاه هلاکت رسانده اند و از سردار قادسیه یک موجود مفلوک ساخته اند ، دولت های منطقه از کمک به او دست بردارند که صلاح دین و دنیای آنان است و در صورتی که مهلت پیدا کند بر هیچ یک از دولت های خلیج فارس و دیگران رحم نخواهد کرد . شما دیدید اکنون که با شکست مفتضحانه روبرو است در یک سخنرانی گفت : اعراب باید رهبری عراق را بپذیرند و شک نکنید که اگر قدرت پیدا کند به مساءله رهبری اکتفا نخواهد کرد . و بوق تبلیغاتی دولت هایی که از ایران سیلی خورده اند ، برای مصالح خودشان و دربند کشیدن هر چه بیشتر ملت ها ، شماها را از ایران ترسانند ، ولی دولت ها بدانند که ایران به پیروی از تعالیم اسلامی با تمامی آنها در صورتی که به موازین اسلامی گردن نهند با برادری و برابری رفتار می نماید ولی هرگز به خود اجازه نمی دهد با کسی که نسبت به ما آن همه خسارات و

جنایات وارد کرده است مسالمت کند . و ملت عزیز عراق در انتظار پیروزی ایران است تا از نیش های این عقرب جراره نجات پیدا کند و امید است که با یاری خداوند این انتظار به طول نیانجامد الیس الصبح بقریب .

9 !!! حجاج محترم ایران و زائرن حرمین شریفین بدانند که آنها از کشوری که برای اهداف اسلامی و بیرون راندن ستمگران از کشور عزیز خویش قیام کرده است به سوی خانه خد و حرم شریف رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و قبور معظم و فرزندان پیامبر علیهم و صلوات الله می روند ، تحت مراقبت برادران اسلامی سراسر جهان هستند و خبرگزاری ها و دروغپردازان بوق های تبلیغاتی و دشمنان اسلام در کمین نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند و در صددند که از کاهی کوهی بسازند و سرتاسر جهان را از شایعه های خود پر نمایند . در این صورت جزئی انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنکه در پیشگاه خداوند بزرگ و رسول عظیم الشانش می باشد ، در حضور سایر زائران حرمین شریفین است که به واسطه پیامد آن گناهی بزرگ و خطایی عظیم است زیرا علاوه بر آنکه بعض اعمال و گفتار ، خلاف حرمت حرمین شریفین است موجب وهن جمهوری اسلامی است که خدای نخواسته این جمهوری اسلامی که برای حکومت الله و برقراری احکام مقدس آسمانی قرآن و سنت تشکیل شده به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونه ای دیگر معرفی شود و عیب جویانی که مراقب خرده گیری و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهوری

اسلامی به شایعه پراکنی و مشوه نمودن چهره نورانی اسلام و جمهوری اسلامی بپردازند و گناه آن در نامه اعمال آنان که برای عبادت فریضه حج رفته اند نوشته شود . لازم است مراقب باشند که اعمال رویه و گفتار باطل تحقق پیدا نکند و هرکس مراقب دوستان و نزدیکان خود باشد و در برنامه های انسانی اسلامی صحیح که از طرف نماینده اینجانب جناب حجت الاسلام آقای خوئینی ها ترتیب داده می شود تبعیت کنند و از آنها تخطی نکنند که موجب هرج و مرج و ناراحتی زائرین فراهم شود . و پلیس کشور سعودی و متصدیان امور حج و زیارت و دولت سعودی باید توجه کنند که زائران ایرانی که از یک کشور انقلابی تحت ستم غرب و شرق و غارت زده که با تاءیید خداوند متعال و قیام و نهضت همگانی خود را از چنگال ابرقدرت ها نجات داد و با همت والای مرد و زن و کوچک و بزرگ استقلال و آزادی را به دست آورد و رژیم ستمشاهی امریکایی را به رژیم اسلامی مردمی تبدیل کرد و مستشاران و جاسوسان امریکائی و شوروی را یا از کشور راند و یا به بند کشید ، به زیارت بیت الله الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم و ائمه مسلمین علیهم السلام مشرف می شوند ، میهمانان خدا و رسولند و اهانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به میزبانان بزرگ آنان است ، خصوصا که این میهمانان آمده اند تا همراه با مناسک حج به ندای ابراهیم خلیل الله و محمد رسول الله صلی الله

علیه و آله و سلم لبیک گویند که لبیک به آنان نیز لبیک به خدای تعالی است . با اینانی که از کل فج عمیق هجرت به سوی خدا و رسول بزرگ او کرده اند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامی رفتار کنید و میهمانان خدا و رسول را آزار ندهید . اینان برای مناسک حج و برائت از مشرکان و کافران که خدا و رسول او از آنان برائت جسته است آمده اند . این میهمانان متعهد را گرامی دارید و از قدرت یک رژیم مقتدر اسلامی برای سرکوب دشمن اسلام و مسلمین ، اسرائیل غاصب و قطع ید ارباب او امریکا ، راس دشمنان اسلام و کشورهای اسلامی بهره برداری کنید و مکه مکرمه را با هماهنگی زائران سراسر جهان به کانون فریاد علیه ستمگران تبدیل کنید که این یکی از اسرار حج است و خداوند غنی از لبیک ها و عبادات بشر است .

بارالها! ما را از پیروی شیطان و نفس اماره حفظ فرما . ما را از حب جاه و مقام و دنیا و نفس خویش بازدار . دولت های کشورهای اسلامی را از وحشتزدگی در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما و آنان را به وظایف اسلامی انسانی آشنا نما . و ملت ها و دولت های کشورهای اسلامی را برای حصول وحدت و اخوت راهنمائی فرما . و حجاج ایرانی را که در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر می نمایند از رحمت و جلوه خاص خود بهره مند فرما . و دست

قدرت چپاولگر را از بلاد مسلمین کوتاه فرما . و ما را به آنچه رضای تو است هدایت نما و لشکریان اسلام را در دفاع از سرزمین خود و مظلومان منطه نصرت عنایت فرما . و اسرائیل غاصب متجاوز و امریکا و شوروی ستمگر را مخذول فرما . و اسلام و مسلمین را تقویت فرما و از شر اجانب حفظ کن . انک ولی النصر والنعمه والسلام علی رسول الله صلی الله علیه وآله و علی اولیاء المعصومین سیما بقیه الله فی الارضین ارواحنا فداه

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/6/62

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از شاگردان و تربیت یافتگان مدرسه شهیدقدوسی و اعضای خانواده آن شهید

آن مقداری که اسلام از عالم های بی تقوا صدمه دیده است ، معلوم نیست از مردم عادی دیده باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

ضایعه بزرگ شهادت مرحوم آقای قدوسی باعث تاءسف و تاءثر است من سال های طولانی با او آشنا بودم . ایشان اهل علم و عمل بود و در راه اسلام هم فدا شد . امیدوارم خداوند رحمت های واسعه اش را بر او عنایت فرماید . انشاءالله آقازاده ایشان هم راه ایشان را طی کند .

راجع به مدرسه ها و حوزه ها کرارا عرض کرده ام که علم بی تقوا اگر مضر نباشد ، مفید هم نیست . آن مقداری که اسلام از عالم های بی تقوا صدمه دیده است ، معلوم نیست از مردم عادی دیده باشد . آنچه اصل است تقواست ولی اگر همین تقوا نزد اشخاصی جاهل باشد ، گاهی ضرر می زند . آدم هائی که ظاهر صالح دارند ممکن است به واسطه نا آشنائی به مبانی اسلام ، اشتباهاتی انجام دهند . اما علم و تقوا اگر در کسی جمع شد در دنیا و آخرت سعادتمند است . و آقای قدوسی هم عالم بود و هم متقی

.

آقایان به خاطر اینکه این منصب بزرگ (قضاوت ) به دست بی تقواها نیفتد باید در این امر شرکت کنند

حوزه های علمیه امروز باید بیشتر از سابق در مسائل اسلامی و فقه جدیت نمایند و مساءله فقه به همان نحوی که مشایخ درست کرده اند ، باید محفوظ بماند ، لکن الان که ایران به واسطه گرفتاری ها به اهل علم احتیاج دارد ، اگر چه به طور موقت آقایان باید به خدمت هایشان ادامه دهند و درست است که به تحصیل فقه در اولویت است ، اما همه اینها به خاطر حفظ اسلام است و امروز اگر برای حفظ اسلام احتیاج باشد که آقایان به جبهه ها بروند و رزمندگان را تشویق بنمایند ، باید این کار را انجام دهند . و همچنین امور قضایی از باب اینکه قضاوت و یادگیری آن از حوزه ها سلب شده بود و کسی هم فکر دخالت در آن نمی کرد و از این جهت نقیصه زیاد داشت و دارد و با اینکه پیش از این من اجازه نمی دادم که با تقلید ، قضاوت انجام شود ، لکن چون کمبود داریم افرادی که با تقلید می توانند عهده دار این مساءله باشند ، مانعی ندارد . و شاید شما مطلع باشید با آنکه شارع مقدس به امر قضا آنهمه اهتمام داشته است ، در سابق بر خلاف این حتی یک عده کمونیست هم قضاوت می کردند . و آقایان به خاطر اینکه این منصب بزرگ به دست بی تقواها نیفتد باید در این امر شرکت کنند . و ما تکلیف داریم که قضاوت و سایر جهات را حفظ کنیم تا زمانی که جمهوری اسلامی در سیر خود قرار بگیرد ، آنگاه علما به پست خودشان

که از همه شریفتر است برگردند . و من از ابتدا همین مطلب را می گفتم که علما شانشان نیست مسؤ ولیت دولتی بپذیرند ، خیال کردم که بدون آنها کارها درست می شود ، ولی پس از مدتی دیدم که اگر به این وضع باقی بمانیم ، اصل اسلام هم در خطر می افتد . و از آن مبنای اول برگشتم و تا مادامی که اینها اشخاص صالح را به جای خود پیدا نکرده اند ، باید باشند . انشاءالله خداوند شما را حفظ کند و بتوانید به تحصیل و خدمت خودتان ادامه دهید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/6/62

بیانات امام خمینی درجمع گروهی ازاعضاءمسؤولین واساتیدجامعه الامام الصادق اعضای ستاد انقلاب فرهنگی ، اساتید و طلاب مدرسه عالی شهید مطهری و گروهی ازمسؤ ولین مؤ سسه در راه حق

به دلیل تبلیغات خاص اجانب وعمال آنان اسم سیاست را نمی توانستیم در حوزه های علمیه ببریم

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید تشکر و قدردانی کنم از آقایان فضلائی که در قم و تهران اشتغال دارند به تعلیم و تعلم . و امیدوارم که برای آتیه اسلام همه مفید و به طور شایسته آنچه که باید ، وظیفه آنهاست عمل بفرمایند . مع الاسف ما هم دانشگاه مان و هم مدارس علوم دینیه مان هر کدام از یک جهتی نواقص زیاد داشت و نمی شد . و نمی توانستند رفع کنند . دانشگاه از جهت اینکه اصلا اساسش اگر هم بر این نبود که ایران را به دامن قدرت های بزرگ بیندازد ، کم کم به آن قضیه کشیده شد و جوان های عزیز ما را آن اشخاصی که ماءمور بودند ، به نحوی که آنها می خواستند تبلیغ و تربیت می کردند و بعد هم می فرستادند به خارج و آنها رویشان کار می کردند و بعد هم که آمدند ، بسیاریشان اصلا با دیانت بکلی مخالف بودند و

بسیاریشان هم بودند که اگر هم مخالف نبودند نمی توانستند کاری انجام بدهند در هر صورت دانشگاه وضعش این بود . مدارس علمی که ما حالا از آن روی همرفته تعبیر می کنیم به فیضیه ، آن از جهات دیگر ناقص بود ، آنجا را مستقیما نیامدند مثل دانشگاه تصرف کنند و نتوانستند بکنند . آنها با همه سختی ها در دوران رضاخان که سختی ها زیاد بود ، تحمل کردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همین طور . لکن ما محصور شده بودیم در یک کتاب ها و در یک عقاید خاصی کتاب ها از حیث تعلیم و تعلم غالبا از طهارت و تجارت و صلات !!! غالبا !!! تجاوز نمی کرد . علوم قضایی و حدود و دیات و اینها از علوم غریبه بود ، البته مشایخ نوشته اند ، همه را مستقصی نوشته اند ، لکن در حوزه ها از باب اینکه این امور خارج بود از حیطه عمل آنها ، قضاوت دست آنها نبود ، حدود و دیات و قصاص و اینها عملی نبود ، از این جهت آنها مورد بحث واقع نمی شد و ما محصور شده بودیم در کتاب ها ، در باب تعلیم و تعلم به همان مقدار ، و از آن طرف در عین حالی که خارجی ها و عمال آنها تصرف مستقیم نداشتند در حوزه ها ، لکن یک تبلیغات خاصی انجام گرفته بود در سال های طولانی که باید حوزه ها از امور اجتماعی و سیاسی بکلی مبرا باشد و اسم سیاست را نمی توانستیم در حوزه های علمیه ببریم

و امور مسلمین و چیزهایی که مربوط به جامعه مسلمین است در حوزه بحثی

از آن نبود .

امروز احتیاج است که جزو برنامه تبلیغات مدارس دینی ، زبان های زنده دنیا باشد

بحمدالله امروز که ما از آن قیدوبندها رهایی پیدا کرده ایم باید توجه به این معنا داشته باشیم که امروز حوزه ها با دیروز حوزه ها فرق دارد . امروز حوزه ها برای دنیا ، الان دنیا یک تحولی پیدا کرده است که کانه عائله واحده شده است . این صحبتی که من الان برای شما می کنم ممکن است که بعد از دو ساعت دیگر در امریکا هم منعکس بشود و همین طور هر مطلبی که در ایران واقع می شود در همه دنیاپخش می شود . یعنی یک کسی اگر صدا بکند به صدای عادی ، صدای او قبل از اینکه به آخر این مجلس برسد به آمریکا رسیده است . وضع اینطور شده ، دنیا کانه همه مجتمع شده است در یک محصور کوچکی از حیث جهات .

ما امروز نمی توانیم مثل سابق فکر کنیم ، ما سابق تبلیغاتمان محصور به ایران بود . گاهی اتفاق می افتاد که در یک جای دیگر هم می رفتند اما گاهی بود ، خیلی کم . و تبلیغات آنقدری که برای خارج لازم است برای داخل کمتر از او لازم است . شما می بینید که امروز همه تبلیغات دنیا بر ضد اسلام است ، با اسم ضدیت با جمهوری اسلامی اصل اسلام را محکوم می کنند . صورت اسلام را به یک صورت دیگری در آورده اند که غیر واقعیت اوست . پیشتر احتیاج به زبان ، زبان های خارجی نبود ، امروز احتیاج است به این

، یعنی جزو برنامه تبلیغات مدارس باید زبان باشد ، زبان های زنده دنیا ، آنهایی که در همه دنیا شایع تر است . این باید یکی از چیزهایی باشد که در مدارس دینی ما که می خواهند تبلیغ بکنند ، این امروز محل احتیاج است ، مثل دیروز نیست که ما صدامان از ایران بیرون نمی رفت . امروز ما می توانیم در ایران باشیم و به زبان دیگری همه جای دنیا را تبلیغ کنیم ، در همه جا مبلغ باشیم و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جای دنیا یک امر آسان و عادی است که مبلغین انشاءالله باید تربیت بشوند و فیضیه و دانشگاه ما باید یک دانشگاه و یک فیضیه باشد برای همه دنیا ، تبلیغ برای همه دنیا ، برای همه کشورهای عالم .

واجب کفائی است که نسل جوان را برای قضاوت و تبلیغ تربیت کنیم

و بحمدالله امروز آن بندهایی که به عقاید ما بسته شده بود رها شد . امروز تمام قشرهای ملت مشغول تربیت و تعلیم هستند . بانوان مشغول هستند . الان بانوان مشغول هستند . الان بانوان جزو طلاب علوم دینیه در قم و در جای دیگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربیت و تعلیم هستند و این یک امری است که در این انقلاب تحقق پیدا کرد . آنوقت همچو محصور کرده بودند که برای بانوان هیچ حق قائل نبودند که حتی در یک مجمع ده نفری وارد بشوند و مساءله علمی بگویند و مساءله عقیدتی بگویند . امروز اینها می توانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جای کشور تبلیغات بکنند ، بلکه در خارج از کشور هم . ما

بسیار عقب افتاده بودیم در این امور و امروز باید تلافی کنیم ، باید نقیصه ها را رفع بکنیم . ما نه امروزمبلغ داریم و نه قاضی داریم . یک عده مختصری ، آنقدری که ما ایران احتیاج به مبلغ دارد ، ندارد ، حوزه ها ندارند . آنقدری که قاضی لازم دارند ، حوزه ها ندارند ، حوزه ها تربیت قضات را نکرده اند ، یک عده پیرمردها هستند لکن آنها نمی روند سراغ این کارها . ما الان نسل جوان را باید برای قضاوت ، برای تبلیغ تربیت کنیم . برای قضاوت که واجب است ، واجب کفائی است برای همه ، باید تربیت کنیم که این واجب کفائی تحقق پیدا بکند و برای تبلیغ هم لازم است ما تبلیغ بکنیم ، آن هم جزو واجبات است که ما از اسلام تبلیغ بکنیم . آن چیزی که وارد شده است در قرآن باید تبلیغ کرد به همه جا ، و تبلیغ لازمه اش این است که زبان بدانند . شما نمی توانید بروید در انگلستان برای انگلیسی ها با زبان فارسی تبلیغ کنید یا در امریکا اینطور یا در شوروی ، شما باید با زبان اهلی آنها تبلیغ کنید و این از امور لازمه ای است که پیشتر نمی شد اسمش را برد و حالا می بینیم جزو لازم هاست و واجبات است که باید عمل بشود .

بنابر این در عین حالی که من تشکر می کنم از همه آقایانی که در این امور دخیل هستند و مشغول خدمت و فداکاری هستند ، در عین حال از آنها تقاضا دارم و از همه

حوزه های علمیه در هر جا که هست این تقاضا را دارم که دامن به کمر بزنند و نقیصه های سابق را ، عقب افتادگی های سابق را جبران کنند . مبلغ درست کنند ، قاضی درست کنند ، چیزهایی که احتیاج دارد اسلام به آنها . و تبلیغ اسلام به غیر از اینها ، یا عمل کردن به احکام اسلام بدون آنها نمی شود . بنابر این با اینهمه تبلیغات علیه ما ، ما هم باید تبلیغات داشته باشیم . ما باید اعزام مبلغ در خارج بکنیم به آنقدری که میسور است برای ما و امیدوارم که موفق بشوید ، آقایان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فیضیه ، موفق بشوند به اینکه تربیت کنند عده زیادی را از زن و مرد برای تبلیغ .

این دنیا در یک محیط خفقان دارد بسر می برد ، خفقان از این دو ابرقدرت

و شمابینید که دنیا الان بر ضد ما قیام کرده اند . شما ملاحظه کنید برای سرنگونی یک طیاره کره جنوبی چه بساطی درست کرده اند . البته به قتل رساندن و ساقط کردن یک طیاره ای که انسان ها در آن هست و اشخاص عادی در آن هست یک جرم نابخشودنی است ، لکن امریکا طرفدار این است ، باید دید چی هست این ، امریکا اینقدر تبلیغ می کند و نطق می کند رئیس جمهور امریکا و فاجعه می گوید در دنیا واقع شده است و دنیا باید این را نبخشد . این همان امریکائی است که این فاجعه را در جاهای دیگر خودش بجا می آورد و این همان امریکایی است که عراق را وادار کند که بدتر از این فاجعه ها را در

ایران می آورد ، یک کلمه هم حرف نمی زند . عراق نسبت به ایران و خود عراق ، حکومت عراق نسبت به ایران و خود عراق تاکنون چه کرده است ، چقدر جمعیت از این دو کشور اسلامی را کشته است و چقدر بمباران کرده است این مناطقی که اصلا مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است که ایران هم فلان جا را زده است ، یک دروغی گفته است . رادیوها وقتی نقل می کنند حرف او را ، اول نقل می کنند که او گفته است که کجا را زدیم ، کجا را زدیم ، ما هم موارد ، جاهایی که جمعیت نظامی هست زدیم . در صورتی که همه رادیوها می دانند که اینها شهرهایی که هیچ ربطی به نظامی ندارد دارند می زنند . پشت هر شکستی صدام حمله کرده است و یک عده بیگناه ، زن و مرد ، بچه و صغیر و کبیر را به خاک و خون کشیده و آمریکا یک کلمه راجع به این حرف نزده است برای اینکه انساندوست است ایشان ! اما انسان آمریکایی پسند! انسانی که به درد او می خورد می پسندد! همین عمل اگر امریکا کرده بود ، همان عراق که الجزایر را ، که طیاره الجزایر را ، ساقط کرد و عده ای هم از مردم عادی در آن بودند و یکی از وزرای آنجا هم در آن بودند ، آمریکا هیچ واکنشی نشان نداد ، اما حالا عزا گرفته برای اینکه یک طیاره ای از کره جنوبی ساقط شده است و این عزا برای این است که

می خواهد شوروی را محکوم بکند ، نه اینکه آن انسان هایی که آنجا هستند دوست دارد . انسان ها پیش از این دو ابرقدرت اصلا ارزش ندارند . اینها برای انسان الا آنی که گاو شیرده برای آنها باشد هیچ ارزشی برایش قائل نیستند . شما ببینید امروز لبنان چه خبر است . الان که من و شما اینجا نشسته ایم در لبنان چه حمام خونی دارند چیز می کنند . این حکومت غاصب و جائر لبنان ، این امین خائن چه بساطی در سر این جمعیت مردم در آورده است . اسرائیل چه بساطی در آنجا در آورده بود ، حالا به جای او اینها دارند در می آورند . لکن آمریکا ندیدیم که یک کلمه بگوید . خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهایش را فرستاده آنجا کمکش برای این جنایات ، یک اسمی رویش می گذارند شاید هم خودشان درست کنند صحنه را ، دو تا فرض کنید ترقه می اندازند به یک جایی و یکی دوتا را زخمی می کنند یا فرض کنید او نکرده باشد ، آنوقت اینها می ریزند خانه به خانه می گردند جوان ها را می گیرند ، جوان ها را حبس می کنند ، جوان ها را می کشند . این فجایع در دنیا دارد واقع می شود و آمریکا نشسته دامن به آن می زند و اسفناکتر این است که مسلمین نشسته اند و تماشا می کنند . این مهره دومی که حالا آمده است و اسحاق شامیری که الان آمده است و می خواهد نخست وزیر بشود ، از اول برنامه خودش را گفته است

. از اول گفته است که اسرائیل بزرگ باید تحقق پیدا کند ، باید فلسطین بکلی از بین برود ، تمام جاهایی که دست اسرائیل است اینها لاینفک از اسرائیل است . اسرائیل بزرگ یعنی از نیل تا فرات ، یعنی تمام منطقه که عرب نشین است ، حجاز هم جزء این باید باشد ، مصر هم جزء این است و اینها نشسته اند آنجا دارند تماشا می کنند و عده کثیرشان هم همراهی می کنند و اسرائیل را می خواهند بشناسند و امثال ذلک . اینها یک مصیبت هایی است که در قرن ما واقع شده است و مع الاسف مسلمین یعنی حکومت های اسلامی بی تفاوت هستند و آنها نمی گذارند که کشورهای خودشان ، مردم عادیشان راجع به اینها صحبت بکنند . واقعا در یک محیط خفقان این دنیا دارد بسر می برد ، خفقان از این دو ابرقدرت . این افغانستان دست شوروی ، هر روز فاجعه درست می کند . البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ایستاده اند که شاید او را پشیمان کرده باشند . آن هم فلسطین و لبنان و نمی دانم همه جا در دست امریکا و همه مشغول به جنایت کردن ، آنوقت در این بین از یک طیاره که 160 نفر ، 260 نفر یک همچو چیزی کشته شده است همه متاءسف باید باشیم لکن امریکا به اینطوری که شما متاءسفید نیست . شما برای اینکه آنها را اصلا نمی شناسید لکن یک انسانند بیگناه طعمه شوروی

شدند . اما آمریکا نه از باب اینکه انسان می خواهد ، امریکا در این یک چیزی پیدا

کرده برای اینکه شوروی را از میدان در کند ، مردم را یعنی دنیا را بر ضد شوروی چی بکند . شوروی هم فردا یک بهانه ای پیدا می کند آن هم امریکا را می خواهد چه بکند اللهم اشغل الظالمین بالظالمین .

ایرانی ها از بچه و بزرگ مصمم اند که امریکا و شوروی را در ایران راه ندهند

و بالاخره ما باید در این بین خودمان توجه به مسائل دنیا داشته باشیم . امروز نباید ما فکر بکنیم ایران چه جور است . ما امروز فکر بکنیم دنیا چه خبر است ، تکلیف ما در مقابل دنیا چه خبر است . همین جنگ تحمیلی را درست کردند ، نقشه ای که صهیونیست ها دارند عملی بشود . از یک طرف نگذارند اسلام در این تحقق پیدا کند ، اگر اسلام در ایران تحقق پیدا کند و قهرا در ممالک دیگری هم خواهد رفت و رفته است هم ، آنوقت آن بساط آنها ، بساط صهیونیست ها برچیده می شود ، امریکا و شوروی دستش از ممالک اسلامی قطع می شود . اینها برای اینکه نگذارند اسلام از چهار چوب ایران بیرون برود و اگر بتوانند در خود ایران هم منحرف کنند اذهان را ، الان دارند کوشش می کنند و می خواهند که ، مقصد اولشان این است که ایران ساقط بشود و یک جمهوری اسلامی امریکایی پیش بیاید . البته دیگر سلطنت طلبی توی کار نیست ، جمهوری اسلامی هم اسمش را می گذارند اما جمهوری اسلامی آن قسم امریکایی اش ، آنی که بعضی ها هوسش را دارند ، این را که انشاءالله موفق نمی شوند ، ایرانی ها مصمم اند همه ، مرد و زن پیر و

برنا ، بچه و بزرگ مصمم اند به اینکه امریکا و شوروی را در ایران دیگر راه ندهند . و اما مقصد دومشان این است که اسلام را در همین ایران محبوس کنند . تبلیغات دامنه داری که ایران الان چه شده است ، بچه های کوچک را چه می کنند ، بچه های دون پانزده سال و چهارده سال را به زور می فرستند به جبهه ها که تازه همین مساءله بوده است و نمی دانم طرفدار حقوق بشر اعتراض کرده ، آنها نشسته اند آنجا و گوش شان به این است که رادیو امریکا چه بگوید ، رادیوی بی بی سی چه بگوید ، رادیوی کذا چه بگوید . خودشان مسائل را می دانند ، نه اینکه ندانند اینها ، لکن برای اینکه ایران را محکوم کنند این مسائل را می گویند . نه این است که این رادیوهای خارجی ندانند مسائلی که در ایران واقع شود و ندانند تجاوزاتی که عراق به ایران کرده و ندانند آنهمه ظلمی که به کشورهای ایران و عراق کرده است ، اینها می دانند اینها را لکن انسان برای آنها مطرح نیست ، آنها مقاصد خودشان را می خواهند اجرا بکنند . مقاصدشان این است که اسلام را در ایران بد نام بکنند ، جمهوری اسلامی و مردم ایران را بد نام بکنند که نبادا دیگران به فکر این بیفتند که همین معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند ، تحقق بدهند . و من امیدوارم که در این معنا هم انشاءالله موفق نشوند . اسلام مظلوم است الان در دنیا و ما موظفیم که اسلام

را به دنیا معرفی کنیم و ما موظفیم که اسلام را در همه جای دنیا معرفی کنیم . اسلام مظلوم است الان در دنیا ، غریب است در دنیا ، ما یک دسته کوچکی هستیم تبلیغاتمان ناقص ، مبلغ کم داریم و آنها همه رسانه های

گروهی دست شان است و هر چه می خواهند پول های زیادی هم دارند و خرج این کارها را می کنند . ما معذلک نباید ماءیوس بشویم ، ما با همین عده قلیل همانطوری که آن قدرت بزرگ شیطانی محمدرضا را که دنبالش همه قدرت ها بود به همت همین جوان های ایران شکستیم و کنارش زدیم و اسلام را انشاءالله به آنطوری که خواست خداست در اینجا پیاده خواهیم کرد و مشغول پیشرفت در این امر هستیم . ما نمی گذاریم دیگر کسی دیگراینجا بیاید و من امیدوارم که هماهنطور که اینها شد ، با همت والای دانشگاه و فیضیه تبلیغات دامنه دار پیدا بشود و در یک مدت کوتاهی انشاءالله تبلیغات به جایی برسد که همه دنیا را ما پر از مظاهر اسلامی بکنیم .

از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را خواستارم و امیدوارم که در این مشروعی که همه اشتغال به آن دارند و آقایان ریاستش را دارند و مشغول کار هستند توفیق پیدا بکنند و دست جنایتکار قدرت های بزرگ از ایران قطع بشود و اسلام آنطوری که هست در دنیا جلوه کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 27/6/62

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور ، رئیس دیوانعالی کشور ، اعضای هیاءت دولت و شورایعالی قضایی ، فرماندهان نیروهای سه گانه ، اعضای جامعه روخانیتمبارز تهران و گروهی از مسؤ ولین لشکری و کشوری (به مناسبت عید سعید قربان)

عید شریف فطر که ضیافت الله است مقدمه ای است برای عید شریف قربان

بسم الله الرحمن الرحیم

عید شریف فطر که ضیافت الله است مقدمه ای است برای عید شریف قربان که لقاءالله است متقابلا این

عید مبارک را به همه آقایان وهمه ملت مسلمان ایران و به همه محرومان جهان تبریک عرض کنم . در اسلام دو عید است که به عنوان عید اسلامی به رسمیت شناخته شده است ، عید شریف فطر عید است برای ضیافت الله و عید شریف قربان عید است برای لقاءالله . و آن عید که ضیافت الله ، مقدمه است برای لقاءالله و اینکه امرشده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو ، برای اینکه راه راهی است که از طریق ولی الله باید طی بشود ، از طریق اولیاءالله باید طی بشود و حضرت ابراهیم سلام الله علیه ولی وقت بود و ولی است برای همه نسل ها و رسول اکرم ولی اعظم است و ولی است برای همه عالم ، و از راه اینها باید رسید به آنجا که باید رسید . ابراهیم علیه السلام بعد از اینکه مراحلی را طی فرمود ، آخرش فرمود ، عرض کرد : و جهت وجهی للذی فطرالسموات و الارض او و جهت وجهی را می گوید و برای رسول اکرم ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی است و بین این دو تا فرق است با اینکه هر دو در غایت کمال است . و از برکاتی که ما داریم ، برای ما هست ، برکات ادعیه ای است که از ائمه اطهار وارد شده است . ادعیه ائمه اطهار همانطوری که خود قرآن شریف هم آنطور است که یک سفره ای است که پهن شده است برای اینکه همه قشرها از آن استفاده کنند . قرآن را چنانچه ملاحظه

فرمایید در آن اکثرا آیات شریفه ای است که اکثر مردم از آن استفاده می کنند و در قرآن شریف آیاتی است که فقهای عظام از آن استفاده می کنند ، آیاتی است که فلاسفه از آن استفاده می کنند ، آیاتی است که عرفا از آن استفاده کنند ، آیاتی است که خاصه اولیا از آن استفاده می کنند و آیاتی است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به او رسیده است و به وسیله او به کسانی که لایق هستند رسیده است . قرآن ، آیاتی که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده می کنند زیاد است ، مثل الله نورالسموات والارض ، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معکم اینما کنتم و امثال اینها که در لفظ و در بیان ممکن است که انسان برای آنها بیاناتی بکند ، ولی به حسب واقع و حظ واقعی مشکل است که کسی غیر از آنچه خوطب به ، به اینطور مسائل برسد . هوالظاهر ، هوالباطن خوب ، وقتی دست ماها دادند گفتیم به اینکه هوالمظهر لکن مساءله این نیست . الله نورالسموات و الارض وقتی دست بشر عادی رسیده منور السموات و الارض معنا کردند ، لکن مساله این نیست . در روایات هم همین طور است . ادعیه ای که از ائمه اطهار وارد شده است این هم یک سفره ای است پهن شده است برای اینکه همه از آن استفاده کنند ، هر کس به مقدار فهمش و اکثرا چیزهایی است که عامه مردم از آن استفاده می کنند و فقراتی در ادعیه هست

که فلاسفه از آن استفاده می کنند ، فقراتی هست که عرفا از آن استفاده کنند ، فقراتی هست که خاصه اولیاء باید از آن استفاده کنند . همین در دعای عرفه ای که حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه در روز عید خوانده ، در روز عرفه خوانده اند ، این دعا اکثرا چیزهایی است که اکثر بینندگان از آن استفاده می کنند لکن در بین آن یک چیزهای دیگری هست که استفاده از او مشکل است حتی برای عرفای بزرگ ایکون لغیرک الظهور حتی اینکه مالیس لک این تعبیر غیر از این است که هوالمظهر ایکون لغیرک الظهور مالیس لک یعنی ظهور همه از توست ، ظهور توست متی غبت حتی تحتاج الی دلیل چه وقت غائب بودی ؟ هیچ وقت غائب نبودی ، از تو باید استدلال به دیگران بشود ، نه از دیگران استدلال به تو و هکذا . این از نعمت های بزرگی است که برای بندگان خدا آمده است و هرکس به اندازه خودش از او استفاده می کند و بسیاری هم هستند که گمان می کنند استفاده کردند لکن واقع مطلب بسیار مشکل است ، یعنی بعضی از امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل بعضی از مسائل هست که تصور ، انسان نمی تواند بکند ، لکن تصدیقش می کند و مسائل که مال اهل معرفت است از اینجور مسائل هستند ، تصدیق می شود کرد به اینکه هوالظاهر لکن تصور هوالظاهر یک تصوری است که بسیار مشکل است مگر برای آنهایی که خاصه اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند ،

فی الناس ، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به سوی توای ابراهیم ، و به سوی رسول خدا در وقتی که رسول خدا هست و به سوی ولی در وقتی که ولی هست به سوی او بیایند و به سوی او آمدن ، به سوی خدا رفتن است نه اینکه به سوی او بیایند در مقابل به سوی خدا رفتن ، به سوی او رفتن عین به سوی خدا رفتن است . از این جهت دعوت به این است که به سوی خدا بروند ، لکن راه این است ، طریق این است . و ابراهیم سلام الله علیه ، عید برای او برای ذبیح الله است که ثمره وجود خودش را حاضر شد که فدا کند و برای رسول الله هم ، برای ذبیح الله در این امت است که ذبیح الله هم ، فدیه هم تفسیر شده است به بعضی از روایات به حضرت سیدالشهدا . ابراهیم تا آن حدی که حد فداکاری هست رفت ، منتها خدای تبارک و تعالی برای او فدیه فرستاد و پیغمبر اکرم هم تا آن حدی که هست و و اصل هم آن امر شد برای اینکه ذبح واقع شد . و نمونه هایی از این مسائل در بین بشر هست ، لکن با تفاوت بسیار زیاد که آن تفاوت ها مربوط به مراتب معرفت است .

جوان هایی هستند که واقعا فداکاری می کنند و در مقابل اینطور فداکاری برای اسلام ، آنطور جنایات در دنیا واقع می شود الان شما در این عصر که ملاحظه می کنید جوان هایی هستند که واقعا فداکاری

کنند ، واقعا رو به شهادت می روند . کسانی هستند که واقعا جوان هایشان را به شهادت می فرستند و خوشحال هم هستند . این همان سنخ هست لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالی مقام است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است ، اینجا نمونه ای از اوست . فداکاری های جوان های عزیز ما و پدرهای آنها و مادرهای آنها همان نحو است که آنها کردند . اینها ذبح می شوند به همانطوری که اسماعیل ذبح شد و به همانطوری که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد . و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکاری که اینها دارند هم ، ما عاجزیم که تصور کنیم ، و بحمدالله این فداکارها برای اسلام آنچنان سرافرازی ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند ، آنطور برای کشور خودشان سرافرازی ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند . و ما آرزو داریم که این سرافرازی برای همه ملت ها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا برای همه ملت ها حاصل بشود ، برای همه مستضعفین حاصل بشود . از آن طرف هم در مقابل اینطور فداکاری و اینطور تزکیه برای اسلام ، آنطور جنایات در دنیا واقع می شود . جنایات عظیمی که از دولت های بزرگ بر همه بشر واقع می شود و امروز دنیا گرفتار این دو قطب است و بشر گرفتار این دو قطب است که خدای تبارک و تعالی انشاءالله نجات بدهد بشر را از این دو قطب فاسد . هر جا بتوانند خودشان دخالت می کنند و هر جا

هم که به حسب ظاهر عذری باشد دیگران را وادار می کنند به دخالت ، به فساد . صدام را ملاحظه کنید که در طول این مدت با این ملت چه کرده است و با اسلام چه کرده است و با ملت عراق چه کرده است و از آن طرف مشاهده می کنید که او صلح دوست خودش را حساب می کند و رسانه های گروهی هم هر جا هستند او را به همین عنوان معرفی می کنند . من گاهی یاد آن شاعر می افتم که قصه ای دارد ، قصه صدام ، به یاد آن شاعر انسان را می اندازد . نقل شده است که کسی به یک شاعری گفت که اشعر شعرای عرب کی است ؟ گفت بیا برویم من نشانت بدهم . رفت همراهش در یک خانه ای ، دید که یک پیرمرد بسیار کثیفی نشسته و پستان یک بزی را به دهنش گرفته است و می مکد . آن شخص شاعر گفت که این شخص که می بینی پدر من است . و اینکه پستان را در دهن گرفته است برای اینکه اینقدر بخیل است که نمی خواهد یک قطره شیر به کاسه مالیده بشود . اشعر شعرای عرب این است که در سال های طولانی افتخار به عرب کرده برای این پدر .

من عقیده ام این است که یعنی عقیده نه . . . یا خوب است اینطور باشد که به صدام بگویند که اخطب خطبای عرب کی است در عصر ، او بگوید که بیایید من نشان بدهم ، بیاورد در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد و اینجاها

ببیند که ، نشان بدهد که ببینید اینها همه آثار شکستی است که ما خورده ایم از ایران . اخطب خطبای عرب این است که با اینهمه شکست ها در هر شکستی مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتش اش را بزند . صدام بیش از این هم می تواند بگوید ، او بگوید اخطب خطبای عرب آن است که این خرابی ها را که می بینید به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به

سر مردم موشک ریخته می شود و هر روز هم من دارم از همه دولت ها کمک برای این خرابی ها می گیرم . اخطب خطبای عرب این است که آن خودش را معرفی کرده است به اینکه صلح طلب است . وضع اینطوری شده است که کسی که دارد هر روز از این ور و آن ور سلاح تهیه می کند برای اینکه بریزد به جاهایی که ربطی به ارتش ندارد . او دستش به آنها که نمی رسد وقتی آنجا شکست می خورد ، می گیرد از این سلاح های دور زن و می زند به شهرهای عرب نشین و کردنشین و فقرا و آنوقت این دنیا را معرفی می کنند به اینکه این صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبی می زند اخیرا هم که از طرف یکی از رئیس جمهورها ، رئیس جمهور گینه یک تقاضای صلح شده بود ، ایشان یک کاغذ مفصلی به او نوشته بود که ما همه جور برای صلح حاضریم . ایشان از اول هم همین طور می گفت ما برای صلح حاضریم

، ولی صلح چی ؟ صلح بین کی و کی ؟ در عین حالی که می کوبد ، صلح طلب است . در عین حالی که فرار می کند ، شجاع است . اصلا الفاظ در عصر ماهویت خودشان را از دست داده اند ، کانه برگشته است ، یک تحولی پیدا شده است در الفاظ و معانی الفاظ و اینها . فرانسه هم خودش را یک کشور متمدن و آزادیخواه و نمی دانم این چیزها معرفی می کند ، مردم شاید باشند ، لکن او هم اسلحه می فرستد ، طیاره های زننده می فرستد ، کوبنده می فرستد برای اینکه نگذارند ایران غلبه پیدا کند . من عقیده ام این است که اگر در فرانسه پیش این بزرگان فرانسه که دارند به اصطلاح دارند اینها را فرستند ، اگر عقل پیدا بشود ، آن را بفرستند برای صدام ، برای اینکه او با بی عقلی اش رسیده خودش را به اینجا رسانده ، اگر چنانچه آن عقل داشت که از اول گول آمریکا را نمی خورد که بگوید تو برو چند روز دیگر تمام می شود قضیه ، که آن آمد دید که نشد و تا حالا هم نشده است و همین دو سه روز هم که دیدید که ریختند و جوان های ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو می روند . خوب ، ببین همه تجربه ، مگر آن مقدار از میراژهایی که فرستاد ، شصت تا مثل اینکه می گویند فرستاد ، کاری از آن آمد ؟ این سلاح ها باید دست کسی باشد که آدم

داشته باشد ، کسی که ندارد کسی را که بتواند این سلاح ها را به کار ببندد ، کسی که چند تا از این پاسدارهای عزیز وقتی که به یک فوجی از اینها حمله می کند فرار می کنند ، آنها نمی توانند این کارها را انجام بدهند . بله ، اینها در شهر خودشان نشسته اند و در مرز خودشان نشسته اند و با آن توپ های دور برد می زنند به آبادان هر روز یا می زنند به جاهای دیگر . این وضع دنیاست که ما در آن گرفتار هستیم که همه با این کمک می کنند در عین حالی که می بینند که از این کاری بر نمی آید . مگر این چیزهایی که روسیه به صدام داده کمتر از اینهایی است که فرانسه داده ؟ خوب ، آنها هم دستش بود و نتوانست کاری بکند ، البته خرابکاری کرد ، اما پیشروی نکرد ، شکست خورد در همه جا . و این شکست برای این است که آن چیزی که پیش پاسدارهای ما هست پیش آنها نیست . ایشان بنا دارد که تقلید کند در این امور ، تا گفته می شود که مردم ایران هدیه آورند ، آن هم درست می کند یک طایفه ای را که بیایید هدیه بیاورید . در خود آنجا هم آنهائی که هست حتی در رادیوهای خارجی و در نوشته هایی که آورده اند ، می گویند که ماءمورین او خانه به خانه روند و می گویند قبض و رسید بده ، اگر کسی قبض و رسید نداشته باشد ، رسید طلا ، رسید جواهر

اگر نداشته باشد او را می برند و به عنوان مجرم . آن شنیده که اینجا طلا می دهند آن هم می خواهد صورتش را درست کند ، شبیه اش را درست کند ، یک صفی از خودشان درست می کنند که بیایید بدهید ، لکن ماءمورین می روند از مردم به زور می گیرند . این شنیده است که بچه های ، خردسال های ما دعوا می کنند که ما می خواهیم برویم به جنگ ، ما می خواهیم چه ، آن هم در یک وقتی گفت یک بچه ای به من گفت که من می خواهم به جنگ بروم ، فرق است ما بین اینها . در هر صورت ما گرفتار هستیم امروز به یک همچو وضعی در دنیا و اسف بار وضع دنیاست .

اینهایی که پیش می برند برای این است که دنبال حضرت ابراهیم سلام الله علیه هستند

اینهایی که پیش می برند برای اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم سلام الله علیه هستند ، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم سلام الله علیه . آنها که می خواهند پیش ببرند چی می گویند ؟ آنها به عفلق گفتند ، خوب نمی شود یک کسی که به عفلق چیز می کند ، لبیک می گوید یا به کسی که به ابراهیم خلیل الله لبیک می گوید ، اینها یک جور باشند . این است که آنها فراری هستند و اینها اگر چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایی که صلاح باشد خواهند رفت .

خوب امروز شما ملاحظه می کنید که لبنان آن گرفتاری را دارد ، آنقدر در آن الان دارد جنایت واقع می شود ، دیروز توسط صهیونیست ها مستقیما و حالا توسط جمیل ،

امین جمیل ، یعنی آمریکاست که این کارها را دارد انجام می دهد . آمریکا نمی خواهد که منطقه آرام باشد و بخواهند فکر بکنند که باید چه بکنند ، آمریکا هر جا بتواند خودش دخالت می کند ، هر جا نتواند ایادیش را می فرستد که لااقل نفاق بیندازند بین مردم . این منافقینی که می خواستند در ایران آنطور وقایع را ایجاد کنند و جنایات را ایجاد کنند و کردند و فرار کردند و حالا هم باز تتمه شان هست ، اینها همان راه را دارند می روند ، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشکال می شد که شاید نه ، خودشان چی باشند ، خوب ، حالا معلوم شد که نه ، اینطورند . اینهایی که خلقی هستند با صدام دست دوستی می دهند ، در صورتی که هر روز دارد این خلق اسلامی راکوبد . اینها دیگر برایشان آبرویی باقی نمانده است لکن خارج نشسته اند و فحش می دهند ، خوب ، این یکی برایشان مانده که فحاشی کنند . در هر صورت ما باید خودمان لبیک به حضرت ابراهیم بگوییم و لبیک به رسول الله بگوییم و با این لبیک فداکاری بکنیم و حفظ کنیم عزت خودمان را ، عزت اسلام را .

باید جوان های ما ، پیرهای ما ، زن های ما ، مردهای ما ، بچه های ما ، همه در راه اسلام برای عزت اسلام و برای عزت میهن خودشان و برای عزت میهن خودشان و برای عزت قرآن کریم فداکاری کنند . یکی از فداکاری ها این است که با هم اختلاف نکنند .

اگر یک اختلاف جزئی هست خودشان اصلاح کنند و بحمدالله الان در بین ارتش ما و سپاهیان و همه اینها وحدت هست و با این وحدت دارند جلو می روند و تا این وحدت هست انشاءالله پیروزی دنبال هم است . و ما باید همیشه توجه به این داشته باشیم که آنچه هست از خداست علی غیرک من الظهور مالیس لک هر چی هست از اوست . اگر ما توانستیم این مطلب را به قلب خودمان وارد کنیم که هر چه هست از اوست ، دیگر نه از شکست می ترسیم ، نه از چیز دیگر . همه از اوست و اگر این معنا در قلب ما حاصل باشد شکست هم نیست در کار . برای خدا قیام کنید انما اعظکم بواحده ان تقوموالله ، یک از تمام موعظه ها خدای تبارک و تعالی انتخاب کرده این یک موعظه را قل انما اعظکم بواحده یعنی همین یکی را من موعظه می کنم چون همه چیز تو اینجاست انما اعظکم بواحده ان تقوموالله همه چیز در قیام لله است . قیام لله معرفت الله می آورد . قیام لله فدایی برای الله می آورد . قیام لله فداکاری برای اسلام می آورد . همه چیز در این قیام لله است و لهذا تنها موعظه ای که انتخاب کرده خدای تبارک و تعالی از بین موعظه ها همین موعظه است که ان تقوموالله مثنی و فرادی اجتماعی و انفرادی قیام لله بکنید . انفرادی برای وصول به معرفت الله ، اجتماعی برای وصول به مقاصد الله . و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به ما و

شما و به همه ملت توفیق عنایت کند که این راه را برویم و برای خدا کارها را انجام بدهیم .

مبارک آن روزی است که دست خیانتکارها و جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود

و خدای تبارک و تعالی این ملت ها را توجه بدهد به این مسائل ، و این دولت هایی که در کشورهای اسلامی هستند از خواب بیدار کند . اینها گمان می کنند که اسرائیل پشت و پناه آنها هست که کمک به او می کنند . اسرائیلی که بنایش بر این است که کشورهای عربی را بگیرد ، این را خیال می کنند که این پشت و پناه او هست یا آمریکا پشت و پناه است ، آمریکا از شما نفت می خواهد و آمریکا از شما نفع می خواهد و می خواهد شما بازار باشید برای او . و همین طور شوروی ، اینها فرق نمی کند ، اینها می خواهند که از شما استفاده بکنند ، از مخازنی که خدا به شما داده آنها استفاده اش را بکنند ، شما حمال باشید برای آنها . والا در آنجایی که شما گرفتار بشوید هیچ یک از اینها به داد شما نخواهند رسید ، آنها آنوقت می گویند ما اینها را نمی شناسیم . بنای این اشخاصی که توجه شان به خودشان و به دنیای خودشان است این است که مادامی که به نفع آنها چیزی باشد با آنها همراهند و با آنها هم کاسه هستند ، آن روزی که ببینند این به نفع نیست ولو دوست شان باشد کنارش می گذارند . این قصه چرچیل را شنیدید شاید ،

خوب ، چرچیل در جنگ عمومی رئیس انگلستان بود ، شوروی هم همراه اینها بودند در جنگ با آلمان ، شوروی هم همراه اینها بود ، آمریکا هم همراه اینها بود . به مجرد اینکه هیتلر را شکست دادند ، چرچیل گفت که الان وقتی است که ما به شوروی بزنیم . شوروی که با آنها دوستی داشت و با آنها می خواست که وارد بشود یعنی جنگ آلمان را او برد ، گفت الان وقتش است ، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد این را ، آنوقت معلوم شد این مجلس انگلستان اجازه نداد این مطلب را وضع اینها اینطور است ، همان دوستی را که دارند ، آن روزی که ببینند یک دوست دیگری بهتر از این است و این برایشان دیگر خوب نیست ، این را پرتش می کنند دور یا این را می زنندش به زمین ، وضع اینها اینطوری است . کسی که به خدا اعتقاد ندارد ، کسی که به معاد اعتقاد ندارد ، کسی که نمی شناسدآن ارزش های انسانی را ، اینها نمی شود بهش اعتماد کرد که ما با آمریکا باشیم و یا اینکه آمریکا با ما در وقت خودش چه بکند . آمریکا از شما نفت می خواهد ، آمریکا از حکومت حجاز ، نفت حجاز را می خواهد برای او نفعی به شما نمی رساند او از شما می گیرد ومی دوشد !!! برای !!! شما را . برای چه برای او خودتان را به زحمت می اندازید و ما را هم به زحمت می اندازید ؟

انشاءالله خداوند همه را بیدار کند و هشیار کند

و این عید سعید را مبارک کند . و مبارک آن روزی است که دست قدرت ها ، دست خیانتکارها ، دست جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود و انشاءالله امیدوارم نزدیک باشد یک همچو وقتی .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 28/6/62

بیانات امام خمینی در دیدار با مسؤول ستاد تبلیغات جنگ واعضای کمیته برگزاری مراسم سومین سالگرد جنگ تحمیلی

گمان ندارم با آمارهای بشری جنایاتی که بر ایران وارد شده است را بشود آمارگیری کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

که گمان ندارم با آمارهای بشری جنایاتی که بر ایران وارد شده است را بشود آمارگیری کرد . شما مقدار کمی را منعکس می کنید اما بعد معنوی قضیه را نمی شود آمارگیری کرد . آن تپش قلب ها و آن دل های سوخته ولی با شجاعت ، مصیبت را تحمل کرده است و آن چشم هایی که گریسته ، اینها را چگونه می خواهید آمارگیری نمایید ؟ بالاخره جنایات ابرقدرت هاست . اگر با پیروزی اسلام جنگ تمام شد تمامی این مصیبت ها با پیروزی ترمیم می شود و اگر نشد باز هم هفته جنگ داریم که خداوند نیاورد که مدت یک سال دیگر جنگ طول بکشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشیم . ما گرفتار چنگال گرگ هایی هستیم که با تمام وجود در فکر نگه داشتن صدام هستند و به او کمک می کنند ، ولی چنین آدمی که اینقدر به کشور خودش و ایران و اسلام خیانت کرده است را نمی شود نگه داشت . امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن (که آن را هم غلط می خواند) می کند ، حتی این اظهار هم از برکات جنگ است والا اینها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفی اسلام می باشد . اینها از اسلام بری هستند و اسلام هم

از آنها بری . در عراق تعدادی از علما را گرفته اند که من بعضی از آنها را می شناسم مثل آقای حاج سید یوسف حکیم و عده ای را کشته اند . اینها را به آن صورتی که هست نمی شود نوشت و یا به نمایش گذاشت ، ولی آنچه را که می شود ارائه داد باید سعی کرد و انجام داد و عمده ارائه آن به دنیاست .

امروز آمریکا و شوروی و فرانسه و سایر قدرت ها از اسلام احساس خطر کردند و به همین جهت به سود صدام تبلیغاتی را راه انداخته اند آنها اینطور در ذهنشان آمده است (که درست هم هست ) که اگر جمهوری اسلامی پا بگیرد و باقی بماند ، جای پائی از آنها باقی نخواهد ماند و می ترسند که از همه منطقه دستشان کوتاه شود . جنگ در عین حال که ناگوار بود و شهرهای ما را خراب کرد ، ولی برکاتی داشت که اسلام به دنیا معرفی شد و اینکه چه اشخاصی و قدرت هایی در مقابل اسلام ایستادند و چه کسانی از اسلام می ترسند و چه قدرت هایی علیه اسلام قیام کردند ، همه اینها در جنگ معلوم شد . ابرقدرت ها نه شخص صدام را خواهند نگه دارند و نه ما را می خواهند بکوبند ، بلکه آنها از اسلام می ترسند و اسلام را می خواهند بکوبند ، از این جهت با ما مخالفند و از او طرفداری کنند . آنها می دانند که مردم کشورهای اسلامی در مقابلشان می ایستند و همچنین است مردم کشورهای غیراسلامی که متوجه ما هستند

، مثل سیاهپوستان .

ما باید آنچه که در ایران می گذرد را منعکس و منتشر کنیم تا جنایات معلوم شود

پس ما باید آنچه که در ایران می گذرد منعکس و منتشر کنیم تا اولا جنایات معلوم شود و ثانیا کسانی که این جنایات را مرتکب شده اند و از آن مهمتر کسانی که به این افراد قدرت داده اند و آنها را تقویت کرده اند تا ما را بکوبند و به آنها ابزار جنگی مثل تانک و طیاره و موشک داده اند و الان هم می دهند باید به دنیا معرفی نمود و اعلام کرد و فهماند که اگر بخواهید به صدام پیش از این کمک کنید ، دستتان را از نفت کوتاه می کنیم و اگر به صدام کمک هایی کنید که منابع اقتصادی ما را بزند ، رنگ نفت را نخواهید دید ، امیدوارم که اینطور نشود . و عمده ، جنایات این ابرقدرت هاست و همچنین فرانسه ، ولی آن که از همه به ما بیشتر صدمه زده است امریکاست .

امیدوارم ملت ایران به همان اندازه که تا به حال خوب آمده است ، از این پس هم بیاید . امیدوارم ملت ایران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ کنند . ما قبلا وابستگی ذلت باری داشتیم که محمدرضا قبول کرده بود و ما در مقابل امریکا یک عبد ذلیل بودیم ، ولی ایران این ذلت را شست و عزت پیدا کرد . شکم و نان و آب میزان نیست ، عمده شرافت انسانی است ، و شرافت به این نیست که انسان دستش را روی سینه بگذارد تا چند شاهی به او بدهند . بلکه شرافت انسانی به این است که در مقابل زور

بایستد . و جوانان ما ایستادند و در مقابل آنها حصر اقتصادی کردند که همین حصر اقتصادی جوانان ما را بیدار کرد و فهمیدند که خودشان باید کار کنند و زحمت بکشند تا احتیاجی به خارج نداشته باشند . خداوند به شما توفیق دهد تا در کارهای فرهنگی و تبلیغی موفق باشید . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/6/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق

توجه کنید در سرتان هوای غلبه و حکومت نباشد بلکه تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام خدا باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه تشریف آوردید تا از نزدیک صحبت کنیم از شما تشکر می کنم . آنچه که خود شما می دانید ولی باز هم باید تذکر داد ، این است که مجلس اعلا که از مجاهدین عراقی تشکیل شده است باید سعی کند که تمام کارها را برای خدا انجام دهد و جهات اسلامی و دینی را کاملا ملاحظه نماید . شما باید سعی کنید تا تمام توجه تان به خدای متعال باشد . باطن ذات انسان محفوف است به چیزهایی که تمام هدایت ها و انحرافات از آن سرچشمه گیرد . باید توجه داشته باشید که در سر سرهم هواهای نفسانی بر شما غلبه نکند ، یعنی در سرتان هوای اینکه ما غلبه کنیم و حکومت کنیم نباشد بلکه در نظرتان این باشد که حکومت اسلامی تشکیل دهیم و احکام خدا را جاری سازیم . حضرت امیر علیه السلام در راس زهاد ، حکومت می کرد ، ولی حکومت برای خودش نبود بلکه هرچه کوشش می کرد برای اسلام بود . شما مجاهده کنید تا هر چه در دل دارید زدوده شود که اگر برای خدا خالص شدید در پیروزیتان موثر است . باید اتکائتان فقط به خدا باشد و این

نمی شود مگر اینکه از نفسانیات بکاهید منشاء اختلافات از هوای نفس است . هر کجا اختلاف بین خودتان دیدید ، مطمئن باشید که از هوای نفس سرچشمه گرفته است . البته اختلاف بین انبیا و افراد مقابل آنها و اسلام و کفر همیشه بوده است ولی آن اختلاف از عبودیت سرچشمه می گیرد . شما اختلافاتی را که از نفسانیت سرچشمه می گیرد باید از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از الوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلامی بیرون بروید ، مخذول می شوید .

تلاش نمائید که عراق از سلطه جباران آزاد گردد همانگونه که حضرت موسی در مقابل فرعون قیام کرد

امیدوارم موفق باشید تا برای آزادی و استقلال عراق کوشش کنید و تلاش نمایید که عراق از سلطه جباران آزاد گردد . باید همانگونه که حضرت موسی در مقابل فرعون قیام کرد و نظرش این بودکه حق را مستقر کند و به هیچ وجه در نظرش نبود تا خودش حکومت کند ، شما هم در قلب تان این معنا باشد که مجلس را الهی کنید ، زیرا اگر اختلاف در مجلس تان پیدا شود ، همه از بین می روید و اگر با هم بودید همه پیروز می شوید . چون شما برای خدا می خواهید این ظلم را ریشه کن کنید ، انشاءالله موفق می شوید و این توفیق زمانی حاصل می شود که بین خود آقایان نگرانی نباشد . و سر اینکه ایران پیروز شد برای این بود که بین تمام افراد اتحاد بود و هیچ این حرف ها نبود که هر کس طرف خودش بکشد . شما با هم متحد باشید که بحمدالله هستید و وقتی در حلقه اول اتحاد بود ، در

حلقه های بعد اختلاف پیدا نمی شود . شما سعی کنید که در سر قلب تان چیزی مخالف الوهیت نباشد و اگر دیدید هست سرکوبش کنید . کرارا عرض کردم که اگر انبیا در یک مکان جمع شوند با هم اختلاف پیدا نمی کنند ، زیرا مقصد و هدف و مقصود یکی و الهی است . اگر در مجلس شما توحید واقعی به معنای واقعی آن تحقق پیدا کند ، قهرا افرادی که متصل به شما می شوند اختلاف پیدا نخواهند کرد و وحدت واقعی ، یعنی قلب همه شما برای یک چیز تپید که آن اسلام است . اگر اینطور شد خداوند شما را تاءیید می کند .

مردم ایران مجتمع شدند و با نیروی ایمان پیروز گردیدند

ما باید همه چیز خودمان را از او بدانیم . شما نه افراد زیاد دارید و نه سلاح و ساز و برگ جنگی زیاد ، ولی طرف مقابل شما از همه دنیا به او کمک می شود . وقتی اینطور شد ، آن کسی که هیچ ندارد باید با جهات معنوی مقابله کند ، با جهات صوری که نمی شود . شما خوب می دانید که شاه سابق مجهز بود به جهاز بسیار و امریکا بود که ایران را پر از سلاح و مهمات کرد برای اینکه خواست ایران پایگاه آنها باشد و شاه همه چیز داشت ، پشتیبانی تمام ابرقدرت ها ، لشکر منظم تا دندان مسلح ، ولی مردم ایران هیچ نداشتند . از مدرسه فیضیه شروع شد و وقتی مردم دیدند که اختلافی نیست ، مجتمع شدند و با نیروی ایمان پیروز گردیدند . مردم ایران که سلاح نداشتند ، آنها با مشت

گره کرده و فریاد بر دشمن پیروز شدند . اینقدر فریاد کشیدند که دشمن تا بن دندان مسلح را شکست دادند . بعد هم خود مردم ، کمیته ها و سپاه را تشکیل دادند . امروز ایران وضعی الهی دارد . وقتی جوانان ما در جبهه ها آن فداکاری ها را می کنند ، یا آیند و با من صحبت می کنند ، از روح بزرگ و صافی آنها حسرت می خورم . این وضع هر کجا پیدا شود پیروزی را به دنبال دارد . این مطلب هر کجا باشد ، عنایات خدا را به دنبال دارد ، پس از عنایت خدا ، پیروزی حتمی است . خداوند ما را اصلاح کند تا بتوانیم خدمت کنیم .

امروز در مقابل شما چه درندگانی واقع شده اند ، وقتی انسان می بیند که شهید آقای صدر آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان ر با چه وضعی شهید کردند و بعد هم با بیت مرحوم آقای حکیم که آنقدر خدمت کردند و با آقای آقا یوسف حکیم که وقتی انسان ایشان را می دید ، به یاد قیامت افتاد آنگونه رفتار نمودند و 90 نفر از بیت مرحوم حکیم را گرفتند ، شدیدا متاثر شده و می فهمد که اینها چه سبع هائی هستند . من می دانم که مردم عراق از این جهت متزجر هستند . آخر کدام انسانی است که این فشارها را ببیند و متاءثر نشود . امیدوارم کارها به زودی درست شود . قدرت ها گمان کردند می توانند که آنها را نگه دارند . در رژیم سابق هم چه امریکا و

چه شوروی ، چه فرانسه و سایر قدرت ها می خواستند شاه را نگاه دارند و عده ای هم از ایران آمدند در فرانسه که بگذارید شاه باشد و سلطنت کند نه حکومت ، ولی نشد . او رفت ، حالا هم تمام قدرت می خواهند صدام را نگه دارند ، ولی نمی شود . شما سعی کنید ملت عراق را بیدارتر کنید و امیدوارم که ملت عراق توجه کند و وضع ایران را در نظر بگیرد . انشاءالله خداوند به شما توفیق بدهد که مجاهد فی سبیل الله باشید و انشاءالله برگردید به عراق و ما هم به شما در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام ملحق می شویم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 30/6/62

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور ، وزیر نفت و گروهی از کارگران ومتخصصین وزارت نفت جمهوری اسلامی

ایران دستش را پیش امریکا تا ابد دراز نمی کند ولو اینکه فانی بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

من بسیار خوشحالم هستم از اینکه این برادرهای عزیز را امروز می بینم و برای ما سرافرازی ایجاد کردند و مساءله بعد معنویش اهمیتش بسیار بیشتر از بعد مادیش است . بعد مادیش ، خوب یک مقداری نفت رفته و الحمدلله جلوگیری کردند . اما بعد معنوی همان است که شما اشاره کردید که اینها ماها را همیشه با این مسائل می ترسانند . دست به آن نزنید که نخواهد شد ، غیر از امریکا کاری نمی تواند بکند ، غیر از فرانسه و نمی دانم چی نمی توانند بکنند . در صورتی که ثابت کردند جوان های ما و کارمندهای ما و همه اشخاصی که در این امور مربوط هستند ، به اینکه : نه ، آن کارهائی که آنها ممتنع می دانند ، اینجا ممکن است و ما باید این را راهی باز کنیم

برای کارهای بزرگتر . نترسیم از مطلب که ما نمی توانیم بکنیم . نخیر می توانیم بکنیم .

خوب ، یک همچو مطلبی که من دیشب فیلمش را آوردند دیدم ، البته من درست نمی توانم بفهمم مسائل را ، اما سختی و مشکلی اش را فهمیدم که این کار با چه سختی انجام گرفته ، با چه مشکلی انجام گرفته است و همانطوری که گفته شده است ، این را آنطور نمایش داده بودند که غیر از امریکا و امثال او از آنها نمی آید این کار را بکنند و با این می خواستند که ما را به یک نحوی گرایش بدهند به آن طرف و این باید به دولت های کشورهای اسلامی و خصوصا به این خلیجی ها تذکر داده بشود که شما خودتان برخیزید از جا . اینقدر خودتان را اسیر این قدرت های بزرگ نکنید . شما خودتان می توانید کار بکنید . شما خودتان شریان حیات امریکا و امثالش دست شماست و خودتان می توانید کار را انجام بدهید و معنا ندارد که دولت های اسلامی همه کوشش کنند به اینکه ایران هم باید مثل خود ما باشد و مربوط به امریکا باشد . این کوشش ها بی فایده است و ایران دستش را پیش آمریکا انشاءالله تا ابد دراز نمی کند ، ولو اینکǠفانی بشود . آنها گمان می کنند که ما برای فرض کنید که یک نفت و یا برای چیزی تسلیم امریکا می شویم در صورتی که نه ، ما تا فنای خودمان تسلیم دیگر نمی شویم . می توانند آنها اگر یک وقتی توانستند البته آنطور که

باز آنها خیال می کنند که می توانند هر کاری بکنند . باز مساءله آن نیست . اینها امتحانشان را در افغانستان داده اند . آن شوروی قلدتر از امریکاست ولو این شیطان تر است ، اینها امتحانشان را آنجا دادند و دیدند چه . خود آمریکا هم در جاهای دیگری !!! عرض شود !!! در ویتنام و امثال اینها امتحانش را داد . این در صورتی است که فرق های زیاد است ما بین آنجا و اینجا . آنجا دولتش همراه با آمریکا بوده . در افغانستان حزبش موافق با امریکا بوده ، ارتش اش موافق بوده ، همه چیزش موافق بوده . آن چریک های قدرتمند بودند که مقابل ایستادند و تو دهنی به آنها زدند و الان هم دارند می زنند . اینجا بحمدالله همه ملت با هم هستند ، کارگرش ، کارمندش ، زارعش ، دولتش ، رئیس جمهورش !!! نمی دانم !!! مجلس اش ، همه ، همه یکی هستند . ارتش اش ، سپاه پاسدارهایش ، بسیج اش ، اینها همه یک موجود الان هستند ، یک ارگان را تشکیل می دهند با اسماء مختلف . ولهذا می بینند و می گویند که اینهمه چیزهایی که برای ما پیش آوردند ، مشکلاتی که برای ما پیش آوردند ، خود همین آقایان حل کردند . و مشکلات بعدها هم به دست خود همین آقایان حل می شود که ما بتوانیم مشکلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان ، خودمان انجام بدهیم . چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم برای این امور ؟ باید افکار خودمان

را به راه بیندازیم ، یعنی همه ایران این کار را بکند . همه دانشگاه ها ، همه کارخانه ها ، همه افکارشان را به کار بیندازند . از آنها می آید ، راه را خدا باز می کند . ابتدا به نظر آدم می آید که یک کاری نمی شود ، وقتی که وارد شد کم کم می بیند نه ، خدا راه را باز کرد و شد . خوب یک همچو کاری که این جوان های عزیز ما کردند ، یک کار مهمی بود ، کار کوچکی نبود ، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند . کارهای دیگر را هم می توانند انجام بدهند . و ما باید ماءیوس نباشیم . ما باید خودمان را از دیگران ، از غیر خدا ماءیوس کنیم و بگوییم آنها هیچ ، و با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و قدرت ملی خودمان ، اسلامی خودمان کارهایمان را پیش ببریم و پیش می رود این کارها ، منتها بعضی هایشان زود پیش می رود ، بعضی هایشان هم یک قدری دیرتر پیش می رود . باید ما عزم مان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش آمریکا دراز کنیم نه پیش شوروی و نه پیش دیگران و باید خیلی آدم متاءسف باشد این از این دولت هائی که به اسم اسلام در این اطراف هستند که همه دارند کوشش می کنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند . نه اینکه اینها نمی فهمند ، بسیارشان می فهمند مساءله را که اگر اینها با دولت اسلامی ، جمهوری

اسلامی ، مربوط بشوند ، برایشان خوب است . اما یک وسوسه شیطانی در قلب آنها ایجاد کرده اند که نمی شود اینها را ، با آمریکا نمی شود چه شد . تا همین که سابقا می گفتند برای ما که با امریکا اصلا نمی شود طرف شد ، باشاه هم نمی شود طرف شد . خوب ، طرف شدند ملت ما ، دیدند که می شود با امریکا ، با شوروی ، همه را دست شان را قطع کرد و دیدند که خبری هم نشد و نخواهد هم شد .

وقتی بنا شد همه ملت در یک راه برود نمی شود از این راه منحرفش کرد

و مساءله اینطور است که یک ملتی اگر یک چیزی را خواست ، نمی شود تحمیلش کرد . می شود تحمیل به یک گروهی ، یک حزبی ، نمی دانم یک چیزهایی کرد ، اما به یک ملت نمی شود یک چیزی را تحمیل کرد . ملت وقتی بنا شد ، همه شان را در یک راه روند ، نمی شود دیگر این را از این راه منصرفش کرد . با قدرت نمی شود ملت را از آن طریقی که دارد منصرف کرد . ممکن است که یک وقت فرض کنید یک قدرت هایی سرکوب کنند یک ملتی را ، لکن نمی شود تا آخر برود ، در بین راه فلج می شود . بحمدالله مملکت ما جوری است که از اول هم نمی توانند ، نه اینکه بیایند و بین راه ، انشاءالله از اول هم نمی توانند . و ما به خدا متکی هستیم و خداوند انشاءالله همه جوان های ما را حفظ کند و دولت ما را ، ملت ما را

همه را حفظ کند . و باید من واقعا تشکر کنم از شما جوان های عزیز که بعد معنویش بسیار زیاد است برای اسلام و برای ایران ، شما محقق کردید و خداوند به شما اجر مجاهدین را انشاءالله عنایت کند . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 31/6/62

پیام امام خمینی به خانواده های شهدا ، اسرار ، مفقودین ، جانبازان و مجروحین جنگ تحمیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش بشری و انگیزه های مادی ارزیابی کرد . و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پی برد . که ارزش عظیم آن معیاری الهی و مقام والای این دیدی ربوبی لازم دارد و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند ، چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرار آمیز فاصله ها دارند . قلم اینجا رسید و سر بشکست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روز شماری کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهید پروران اینچنانی را که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار می کنند به گور بریم و از شجاعت های بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زاید الوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم . زنان و مردان و کودکان نمونه ای که در زیر بمباران ها و از بستر بیمارستان ها سرود شهادت سر می دهند و با دست و پای

قطع شده بازگشت به جبهه های انسان ساز را آرزو می کنند ، فوق آنچه ما تصور می کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در می آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه می کنند ، می باشند . آنچه آنان با قدم های علمی و استدلالی و عرفانی یافته اند اینان با قدم عینی به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلای کتاب ها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته اند . بارالها! ما را به خدمتگزاری در راه آنان و برای هدف بزرگشان توفیق ده و شهدای عزیزمان را در خوان ضیافت معنوی خود از جلوه های خاص خویش ارزانی بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرین فرما و آسیب دیدگان عزیز ما را شفا مرحمت نما و اسیران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظیم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شکیبائی و پایداری عنایت فرما و از برکات حضور بقیه الله ارواحنا فداه همه آنان و ملت را نصیب وافر مرحمت فرما .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/6/62

پیام امام خمینی به مناسبت آغاز هفته جنگ تحمیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

سه سال از حمله وحشیانه و احمقانه سردار قادسیه گذشت . تجربه سه ساله و مطالعه اوضاع نظامی ، سیاسی ، اقتصادی ایران که به خیال پوچ عفلقیان و منافقان و حزب توده وابسته و دلباخته شوروی و دیگر گروه ها و دسته های نوکر ماب ، در همان هفته اول و یا ماه های اول ، شکست ایران و سقوط جمهوری اسلامی و اسلام حتمی

بود ، که اکنون بر جهانیان خلاف آن ثابت شده است ، خوب است چشم کوردلان را باز کند و از کارهای جنون آمیزی که تاکنون کرده اند و امروز جز حربه دروغ و گزاف چیزی برایشان بجای نمانده است ، توبه کنند و در پیشگاه خدای متعال اگر اعتقاد دارند عذر تقصیر بخواهند و در پیشگاه ملت بزرگ ایران به جهالت و کوتاه اندیشی شان اعتراف کنند . اکنون علیرغم دروغپردازی ها و عربده کشیدن ها آنچه برای صدام مانده است شکست های پی در پی و جنایت های وحشیانه نسبت به مردم مرزنشین بخصوص مناطق عرب نشین و کردنشین و همچنین دیگر شهرهای ایران و به شهادت رساندن زنان و کودکان و مردان بیگناه می باشد و آنچه برای دشمنان اسلام و انقلاب چه آنان که در راءس کشورهای کفر و دولت های الحادی هستند و چه آنهایی که به این دولت ها پناه برده اند مانده است شایعه سازی های واضح البطلانی است که جز عده ای بیخبر از اوضاع ایران و منطقه کسی باور نمی کند . بی تردید باید برای صدامیان و وابستگان آن در داخل کشور ثابت شده باشد که کمک های همه جانبه ابرقدرتها و وابستگان به آنها و بوق های تبلیغاتی شبانه روزی آنان تاکنون به حال آنان مفید نبوده و پس از این نیز به خواست خداوند تعالی مفید نخواهد بود . و اگر چشم خود را باز کنند برای آنها واضح شده است که قدرت های بزرگ یعنی امریکا و شوروی از بی عقلی آنان استفاده نموده و می خواهند با دست آنان ولو به

احتمال بسیار ضعیف ، در منطقه یا در ایران به خیال واهی خود ناراحتی ایجاد کنند . تمام این مسائل و رسوائی هایشان به خاطر آن است که اسلام و نفوذ معنوی آن را در توده های میلیونی مردم نشناخته اند و چشم و گوش خود را از شناخت حقیقت ها بسته اند . اینان آیا ندیده اند که در ظرف مدت کوتاهی جوانان غیور ایران در سایه معنویت اسلام از پرتگاه هایی که قدرت نفتخوار و مفتخوار برای سقوط آنان ایجاد کرده بودند به صورتی معجزه آسا نجات یافته و به قله بلند ایمان و تعهد به اسلام صعود نموده اند و با شجاعت و شهامت کم نظیر بر کفر جهای و عفلقیان تاخته و آنان را از کشور عزیز خود بیرون رانده اند و ملت اسلامی خود را از دست چپاولگران شرق و غرب نجات داده و تفاله های وابسته و پیوسته آنان را به جای خود نشانده اند و به عمر ننگین آنان خاتمه داده اند ؟ و آیا تجربه چند ساله کافی نیست تا این مدعیان قدرت و شناخت مسائل نظامی ، سیاسی و تشکیلاتی را به خود آرد و از خواب غفلت بیدار کند تا از و عده های پوچ ابرقدرت ها بازی نخورند و خود را آلت اراده دست آنان قرار ندهند ؟ مضحک آن است که صدام در ملاقات با ارتشیان خود که طعم تلخ شکست های خود را از جوانان شجاع ایران چشیده اند و از زاغه های مملو از اسلحه مدرن و مهمات بی پایان فرار نموده اند گفته است ما امروز بیشتر از هر وقت

دیگر مجهز به سلاح پیشرفته هستیم و جنگ را تا سال ها ادامه می دهیم . مطلب او نسبت به سلاح های پیشرفته ای که از قدرت ها یا به در یوزگی و یا در برابر اموال مردم بی پناه عراق به دست آورده است مورد تصدیق است لکن این نویدی است برای رزمندگان ما که بدون از دست دادن مخازن کشور و آبروی خود این سلاح ها را از چنگال ارتش فراری عراق به دست آورده و علیه آنها به کار می برند و ما از این شیوه خوشحالیم و اکنون نیز سربازان فداکار اسلام با سلاح ها و خودروها و تانک دشمن بر او تازند . و اما ادامه جنگ همه می دانند که ابتکار آن در دست جوانان ماست و تا سقوط حزب بعث عفلقی عراق ، دفاع از اسلام و از دو کشور اسلامی عراق و ایران ادامه دارد و پس از آنکه مقدرات کشور به دست ملت رنجدیده عراق افتاد ، جنگ خاتمه یافته است . آنچه که موجب تاءسف بسیار است آن است که ابرقدرت ها بویژه آمریکا با فریب صدام ، با هجوم به کشور ما ، دولت مقتدر ایران را سرگرم دفاع از کشور خود نمود تا مجال به اسرائیل غاصب تبهکار دهد تا به نقشه شوم خود که تشکیل اسرائیل بزرگ که از نیل تا فرات است اقدام نماید . اسحاق شامیر ، مهره تازه آمریکا به مجرد نامزدی نخست وزیری به جای بگین ، مهره دیگر ، قبل از هر چیز نقشه اسرائیل را فاش نمود . او گفت سازمان آزادیبخش فلسطین باید محو شود

و تصریح کرد که به عنوان طرفدار یک اسرائیل بزرگ باقی خواهد ماند . اکنون جای تاءسف نیست که سران کشورهای عرب در مقابل این مصیبت یا ساکت نشسته اند و راه را برای این نقشه شوم باز گذاشته اند و یا برای خوشامد امریکا و یا جاه و مقام آنی خویش حامی اسرائیل شده اند ؟ اینجانب برای ادای وظیفه اسلامی ، در هر فرصت فریاد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانیان از آنجمله دولت های کشورهای اسلامی رسانده ام و پس از این نیز اگر فرصتی رخ دهد انشاءالله خواهم رساند ، شاید در حکومت این کشورها که بعضی سرگرم عیاشی و بعضی نزاع و جدال با برادران خویش و بعضی از ترس امریکا خود را باخته اند اثر کند و این خواب غفلت ، به یک بیداری اسلامی انسانی تبدیل گردد تا به این وضع فلاکت بار خویش خاتمه دهند و همانند ایران قهرمان ، دست رد به سینه تمام ابرقدرت ها زنند . اکنون برادران مسلمان لبنانی ما در چنگال اسرائیل و دولت خون ریز لبنان و از آن بدتر آمریکای تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهی از آنان شهید یا آواره می شوند و اکثر دولت های منطقه سرگرم سازش با اسرائیل یا تاءیید دولت لبنان هستند و یا سرگرم نقشه برای تاءیید جنایات صدام و کمک نظامی یا مالی به او برای ادامه جنایات به دو ملت عراق وایران می باشند و آنها گمان می کنند که صدام را با این کمک ها می شود نجات داد و اگر نجات پیدا کرد ، دست آنان را به

گرمی می فشارد . غافل از آنکه با آن خوی سلطه جوئی و بلند پروازی و سبعیتی که در او هست فرصت نفس کشیدن به آنان را نخواهد داد و با بهانه های واهی به کشورهای آنان تجاوز خواهد کرد . آمریکا و شوروی برای تضعیف اسلام و دولت های اسلامی مشغول فعالیت از قبیل تفرقه افکنی ها و ایجاد تشنجات داخلی به دست عمال مزدور یا فریب خورده و برافروختن جنگ بین کشورها و دیگر شیوه های استعماری هستند و این دولت های کشورهای اسلامی و مستضعف جهان هستند که باید چشم و گوش خود را باز کرده و این توطئه ها را خنثی کنند . ملت ایران و قوای مسلح شجاع و فداکار برای افراشتن پرچم توحید و تحکیم پایه های جمهوری اسلامی ، سال سوم دفاع از هجوم عفلقیان بی فرهنگ را پشت سر می گذارند و با سپاس بی پایان از خداوند متعال و مددهای غیبی و آشکار او از کشور بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء در تمام میدان ها به بهترین وجه دفاع نموده و پیروز شدند و در میدان جنگ تحمیلی ، متجاوز جسور را که با کمال جهالت از وعده ها و نویدهای امریکا اغفال و خود را در این دام مهلکه انداخت ، آنچنان ادب کرد که اینک به هر دولتی پناه برده و به هر دری می زند که خود را از این دام خود ساخته نجات دهد ، ولی بحمدالله موفق نخواهد شد .

اکنون که او از جمهوری اسلامی سیلی خورده و امیدی برایش نمانده است ، به دولت فرانسه متشبث شده است تا با

کمک سلاح های مخرب ، به منابع اقتصادی ایران ضربه زند و برگی بر جنایات خود بیفزاید . اینجانب به همه کشورهای منطقه و کشورهائی که به نحوی از نفت استفاده می کنند هشدار می دهم که دولت ایران با تمام قدرت ، در مقابل این جنایت ایستادگی می نماید و مصمم است تا در صورت وقوع چنین جنایتی با تمام قدرت ، تنگه هرمز را مسدود کند و اجازه ندهد حتی یک قطره نفت از آنجا صادر شود ، مسؤ ول پیامدهای این حادثه بزرگ دولت فرانسه است .

سقوط صدام تا حدی است که حتی با منافقین فراری که خود از او مفلوکتر و شکست خورده تر هستند ، دست اخوت می دهد و منافقین نیز که برای ترمیم ننگ و آبروئی خود به هر حشیشی متشبث می شوند و تنها برای اینکه رادیو بغداد اسمی از این مدعیان نجات خلق برد با کمال وقاحت با صدام جانی که با خمپاره ها و موشک ها هزاران زن و مرد و کودک ، بزرگ و کوچک این مرز و بوم را شهید کرده است و هر روز شهرهای این خلق بیگناه را با توپ های دوربرد بر سرشان خراب می کند ، دست اخوت و برادری می دهند و رسما برای آنان جاسوسی می کنند و با آنکه سران منافقین در دامن آمریکا و فرانسه مشغول عیاشی و خوشگذرانی هستند مع الاسف عده ای نوجوان را با حیله و تزویر گول زده و قدرت تفکر را از آنان سلب نموده اند . امیدوارم نوجوانان فریب خورده با دیدن این جنایات و روشن شدن همدستی آنان

با صدام ، دیگر کورکورانه از آنان تبعیت نکنند .

اکنون که هفته جنگ است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرق های بسیاری دارد ، اینجانب به ملت ایران برای داشتن چنین جوانان برومند و متعهد و فداکاری که نظیر آنان را در جهان سراغ ندارم و تاریخ هم نشان نداده است تبریک و تهنیت عرض می کنم و به اسلام بزرگ برای داشتن این جانبازان در راه حق که برای اسلام و میهن اسلامی خود از همه چیز خویش می گذرند ، تبریک تقدیم می کنم که اینان نه تنها ایران را در جهان و نسل های آینده آبرو دادند ، که اسلام بزرگ که با تعلیمات و الهامات خود چنین تحول بزرگی را بوجود آورده است ، سرافراز نمودند . امروز همه از تصویر این صحنه های معنوی !!! انسانی عاجزند و اینجانب که به نویسندگان و گویندگان و تحلیل گران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پیشنهاد می کنم تا همیشه و بخصوص در این هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم این سلحشوران عظمت آفرین و ملت ایران و اسلام بزرگ نمایند ، برای آن است که به گوشه ای از وظیفه اسلامی ، انسانی ، ملی ، میهنی هر چند کوچک خود عمل نمایند والا خداوند شکور است که نام این عظمت آفرینان را در جهان بلند و مقامشان را در ملکوت اعلی به نمایش می گذارد . مگر نه آن است که اینان صدای اسلام را به اقصی نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خاکی جلوه گر ساخته

اند ، پس قدردانی از این عمل بزرگ جز به مشیت ذات مقدس او جل و علا میسر نیست . چنانچه ما خاکیان ، ناتوان از عهده تعظیم و تقدیر مادران بزرگواری که در دامن خود این جوانان متعهد را پرورانده اند و پدران سلحشوری که در پناه خویش آنان را به جوانی رسانده اند و همسران غمخواری که در کنار آنان بسر برده اند و اکنون با روی گشاده به میدان نبرد و دفاع از حق می فرستند ، می باشیم و این نیز در عهده آفریدگار منان است . و لکن ملت بزرگ ایران در این هفته ثابت کند که به اسلام با بذل جان و ثمره حیات و مال وفادار است ، هر چند کوردلان شکست خورده در داخل و خارج کشور برای تسکین جراحات خود جغدوار ناله هائی سر دهند . اینک کلمه ای نصیحت آموز با جوانان عزیزی که در جبهه ها و پشت جبهه ها برای اقامه عدل الهی فداکاری می کنند و عزیزانی که به نحوی برای هدف الهی آسیب دیده اند و بازماندگان شهداء معظم که در راه قرآن کریم به شهادت یعنی بزرگترین فیض الهی رسیده اند و به پدران و مادران و همسران و نزدیکان شهدای زنده و به کسانی که در پشت جبهه ها به نحوی کمک به برادران مدافع خود می کنند ، توجه کنید که غرور پیروزی ها و شهرت ها و جوانمردی ها در قلب شما رخنه نکند ، که این مرض نفسانی از دام های شیطان است که بندگان خدا را از توجه به او باز می دارد و از

مکاید نفس اماره بالسوء است که انسان ها را به شرک و عبودیت بت ها و خصوص مادر بت ها که بت نفس است ، می کشاند . زنهار که جز او را جل و اعلا که ولی نصر است و هیچ نصری جز از او نیست مؤ ثر بدانید که (مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی ) . هر چه دارید و داریم و دارند از اوست و (ما عدم هائیم ، هستی ها نما) بارالها! ما ضعیف و ناتوانیم ، تو به فضل خود ما را از شرک جلی و خفی حفظ فرما و از تبعیت هواهای نفسانی که خود شرک است نجات مرحمت فرما و به حقیقت توحید و یکتاپرستی و یکتاخواهی هدایت فرما اسلام این دین توحید و یکتاپرستی و یکتاخواهی را در سراسر جهان پرتوافکن نما و بیرق های کفر و شرک و نفاق را سرنگون فرما و مسلمین را به وظایف اسلامی !!! انسانی خویش هدایت کن و بلاد مسلمین و مستضعفین را از شر مستکبرین و جهانخواران محفوظ دار و شهدای راه حق را از عصر آدم صفی الله تا عصر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و تاکنون و تا عصر بقیه الله ارواحنا فداه از رحمت های واسعه وجلوه های خاص خود بهره مند فرما و شهدای عزیز ایران را که برای اسلام و میهن اسلامی سرافرازی ها آفریدند با شهدای صدر اسلام محشور فرما و به بازماندگان آنان ، پدران و مادران و همسران متعهدشان صبر و اجر و پایداری عنایت فرما و به اسرای ما سلامت عنایت کن و به جانبازان

این شهدای زنده شفا مرحمت فرما و در خیل شهدا محشورشان نما و به نزدیکان خصوصا مادران و پدران و همسرانشان صبر و اجر مرحمت فرما و به بازماندگان در راه اسلام و دفاع از کشور اسلامی که با کوشش های جانفرسای خود دشمنان اسلام را منکوب و مخذول نمودند و دست آنان را از تجاوز و جنایت و خیانت به کشور قطع کردند ، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما و آنان را از مجاهدان در راه خدا قرار بده . صلوات و سلام خدا بر پیامبران خود خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و بر امامان و اولیاء عظیم الشاءن خداوند بویژه خاتم آنان مهدی منتظر بقیه الله فی الوری ارواحنا لمقدمه الفداء .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/7/62

بیانات امام خمینی درجمع ورزشکاران ووزنه برداران بزرگسال شرکت کننده در بازی های آسیایی

بسم الله الرحمن الرحیم

از زیارت همه آقایان خوشحال و به همه شما دعا می کنم . انشاءالله ورزشکاران به همان صورتی که ورزش جسمی دارند ، ورزش روحی هم داشته باشند . و از قدیم ورزشکاران ایران به یاد خدا و علی علیه السلام بوده اند و این از برجستگی های آنان بوده است . انشاءالله هر جا می روید قهرمان باشید و موفق شوید انقلاب را در تمام معانی آن صادر کنید . امیدوارم از حیث اخلاقی هم قهرمان باشید که بحمدالله اخلاق خوب در ورزشکاران بسیار پیدا می شود . شما توجه داشته باشید که تمام تبلیغاتی که بر ضد ملت ایران می شود برای این است که کشور را برگردانند به صورت اول ، سعی کنید که تحت

تاثیر این تبلیغات قرار نگیرید . امروز کشور شما در دنیا مطرح است و این به خاطر قدرت شماست . کشور شما امروز یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان است ، باید سعی کنیم این قدرت را حفظ کنیم .

سپس حضرت امام با اشاره به یکی از ورزشکاران که در جبهه حق علیه باطل دو پا و یک دست خود را در راه خدا از دست داده بود ، فرمودند :

ما به داشتن چنین جوانانی افتخار می کنیم . خداوند انشاءالله به ایشان در آخرت دو بال عنایت کند تا با آنها بتواند در بهشت پرواز نماید .

تاریخ : 4/7/62

بیانات امام خمینی درجمع رؤسای جمهوری ومجلس ، گروهی ازمستضعفین جنوب تهران ، پرسنل سپاه و ارتش و بسیج مستضعفین و اقشار مختلف مردم (به مناسبت عید غدیر خم)

اشاره

نگذاشتند حضرت امیر (سلام الله علیه ) مجال پیدا کند برای پیاده کردن حکومت الله به آن نحوی که می خواست

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلامن این عید بزرگ را به همه حضار و همه ملت ایران و همه مسلمین جهان و مظلومین سرتاسر عالم تبریک عرض می کنم .

و چه خوب مجلسی است که در یک همچو روز عیدی صاحبان اصلی انقلاب که همین طبقه گودنشینان و کشاورزان و کارگران و مجاهدان هستند در اینجا تشریف دارند و ما از محضرشان استفاده معنوی می کنیم . آن چیزی که موجب تاسف است ، این است که مجال پیدا نکرد حضرت امیر سلام الله علیه ، نگذاشتند مجال پیدا بکند ، چون حکومتی که حکومت الله است در دنیا به آن نحوی که می خواست ، خود حضرت امیر سلام الله علیه می خواست پیاده کند تا دنیا بفهمد که اسلام چی آورده است و چه شخصیت هائی دارد . در آن وقت که حکومت دست ایشان نبود ، که مجال نبود ، آنوقت هم که حکومت دست ایشان آمد ، باز مجال ندادند ، سه تا جنگ بزرگ در زمان ایشان افروختند و مجال اینکه یک حکومتی که دلخواه او هست برقرار کند نشد و این را ما باید تا آخر ابد از آن متاسف باشیم . اگر یک همچو مجالی برای ایشان پیدا می شد ، الگویی بود آن حکومت برای همه کسانی که می خواهند به عدالت و به امور الهی قیام کنند ، الگو می شد . ولی تاسف این است که نشد و آنقدری که شد هم باز نورش متجلی است و الان هم همان اثر کمی که از ایشان مانده است در باب حکومت ، همان اثر کم هم معلوم که وضع باید چه

باشد و تاسف دیگر اینکه مجال پیدا نکرد ایشان که آن علومی که در سینه ایشان بود (وهیهنا علما جما) (ان هیهنا علما جما) پیدا نکرد اشخاصی که حمله آن علم باشند و بلااشکال آن علمی که ایشان حمله اش را پیدا نکردند ، آن علم اسرار ولایت ، اسرار توحید است و باید همه عرفا تاسف بخورند بر اینکه این مجال برای ایشان پیدا نشد که آن اسرار را که باید افشا کند ، افشا بفرماید ، مجال نشده و این هم جزء تاسف هایی است که باید خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در این تاسف روزگار بگذرانند .

اگر حکومت ، علی (ع ) را الگو قرار داد در اجرا ، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمؤ منین

و ما در این روز ، این روز مبارک که از اعیاد بزرگ اسلام است و بر حسب نفوس ما بالاترین عید است و نکته اش هم این است که این ادامه نبوت است ، ادامه آن معنویت رسول الله است ، ادامه آن حکومت الهی است ، از این جهت از همه اعیاد بالاتر است و ما در این روز سعید یکی از چیزهایی که وارد شده است این است که بگوییم ، بخوانیم : (الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤ منین و اهل بیته ) .

تمسک به ولایت امیرالمومنین چی هست ؟ یعنی ما همین این را بخوانیم و رد بشویم ؟ آن هم تمسک به ولایت امیرالمومنین در روزی که ولایت به همان معنای واقعی خودش بوده است ، نه تمسک به محبت امیرالمومنین ، تمسک به محبت اصلا معنا هم ندارد ، تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گر چه ما و بشر نمی تواند

به تمام معنا آن عدالت اجتماعی و عدالت حقیقی را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت ، نمی توانیم ماها و هیچ کس قدرت نداریم که پیاده کنیم لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و حالا هم ما باید به یک مقدار کمی که قدرت داریم تمسک کنیم . تمسک به مقام ولایت معنایش این است ، که یکی از معانی اش این است که ماظل آن مقام ولایت باشیم ، مقام ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است ، این است که اگر چنانچه حکومت تشکیل شد ، حکومت تمسکش به ولایت امیرالمومنین این است که آن عدالتی که امیرالمومنین اجرا می کرد ، این هم اندازه قدرت خودش اجرا کند . به مجرد اینکه ما بگوئیم ما متمسک هستیم به امیرالمومنین ، این کافی نیست ، این تمسک نیست اصلش . وقتی که حکومت الگو قرار داد امیرالمومنین سلام الله علیه را در اجراء حکومتش ، در اجراء چیزهایی که باید اجرا بکند ، اگر او را الگو قرار داد ، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمومنین . اگر چنانچه او الگو نباشد یا اینکه تخلفات حاصل بشود از آن الگوی بزرگ ، هزار مرتبه هم روزی بگوید خدا ما را از متمسکین قرار داده است ، جز یک کذبی چیزی نیست . و اگر مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشوری است اگر چنانچه الگو قرار داد آن چیزی که امیرالمومنین می خواست و آن عدالتی را که او در همان برهه کمی که به او مجال دادند ، خیلی

کم مجال پیدا کرد ، اگر الگو قرار بدهند آن را برای اینکه احکام را و اموری که باید محول به آنهاست به آن نحو اجرا بکنند ، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند ، آنوقت می شود گفت که مجلس ما هم از متمسکین به امیرالمومنین هستند . و ما اگر چنانچه مجلس نتواند این کار را بکند یا خدای نخواسته نخواهد این کار را بکند ، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود آنوقت ما نمی توانیم بگوئیم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمومنین داریم . و هکذا قوه قضائیه ، اگر قوه قضائیه هم تبعیت نکند از آن قضاء امیرالمومنین که (اقضاکم علی ) و اگر تبعیت نکند از قضاوت اسلام ، متشبث به همان قضاوت اسلامی نباشد ، آن هم هر چه بگوید ما متمسک هستیم ، بر خلاف واقع است . تمسک وقتی است که قوه قضائیه هم کارهائی که می کنند از روی الگوی علوی باشد که همان الگوی اسلامی است . و مردم ماهم که این دعا را با این فقره را می خوانند آنها هم باید توجه کنند به اینکه تمسک به ولایت حضرت امیر برای آنها تبعیت از مقاصد اوست .

کسانی که مدعی هستند ما شیعه امیرالمومنین هستیم باید در قول و فعل تبعیت از او داشته باشند

همین طور گفتند که ما شیعه علی هستیم و همین که گفتند ما متمسک به ولایت امیرالمومنین هستیم ، این کافی نیست ، نمی شود این . این امور ، اموری نیست که لفظی باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانیم ما بگوییم تحقق پیدا کرده است ، اینها یک امور عملی است ، یک حکمت عملی است اینها .

باید کسانی که مدعی هستند که ما شیعه امیرالمومنین هستیم ، تبع او هستیم باید در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چیز تبعیت از او داشته باشند . اگر این تبعیت نباشد و ما بگوییم که ما شیعه هستیم ، یک گزافی گفته ایم ، یک طائلی گفته ایم .

امیرالمومنین در زمان حکومتش که بسیار کوتاه و بسیار با ناگوارها مقابل بود می بینید که وقتی که آن نامه را به مالک اشتر می نویسد چه مسائل مهمی را ، مسائل سیاسی را ، مسائل اجتماعی را ، همه چیز را در آنجا ذکر می فرماید با اینکه یک بخشنامه ای برای یک نفر بوده است ، یک نامه ای برای یک نفر بوده است و آن این است که می گوید که به حسب نقلی که شده است که یک خلخال را از پای یک ذمی در حکومت او در آوردند ، به حسب این روایت می فرماید که اگر انسان بمیرد برای این ، این ملوم نیست . شیعه این است که اینطور باشد نه مثل ما ، شیعه این است که اگر چنانچه در حکومت اسلامی ، در کشور اسلامی ظلم ولو به یک ذمی وارد بشود ، آن هم ظلم به همین کمی که یک خلخال را از پای یک ذمیه در آورند ، بگوید که انسان اگر بمیرد ملوم نیست ، ملامت نباید به او بشود ، اینطور اهمیت دارد .

اسلام تکلیف دارد بر شما که مظلومین را نجات بدهید از دست کفار

و ما امروز می بینیم که در بلاد مختلفه مسلمین ، ظلم هاست که بر مسلمین دارد می شود . در لبنان آن آتشی که

برافروخته اند ، آمریکا برافروخته ، آن لشکرکشی ای که از طرف آمریکا و فرانسه و سایر اذناب آنها برای یک مشت مظلوم شیعه و مظلوم مسلمان در آنجا انجام می گیرد ، سایر مسلمین نشسته اند و تماشا می کنند . غایت کاری که امسال حکومت ها کردند این بود که عید نگرفتند . کافی است این ؟ این هم یک کاری است ، اما آنها دارند ظلم خودشان را می کنند ، آنها دارند فوج فوج جوان های ما را در لبنان و فلسطین می کشند ، آنها دارند در افغانستان جنایات را می کنند ، آنها دارند در عراق آن جنایات را می کنند و آنها بر ایران آن جنایات را وارد می کنند . مجرد اینکه امسال ما عید نداریم ، این کار را درست می کند ؟ این تکلیف را از دوش این دولت ها بر می دارد ؟ آنها با سرنیزه پیش می آیند و با توپ و تانک پیش می آیند و مظلومین هم تنها مانده اند و معذلک تو دهنی دارند به آنها می زنند ، لکن دولت ها نشسته اند تماشا می کنند و غایت امر این است که عید را نمی گیرند . شما عید نگیرید ، عید راآمریکا می گیرد ، عید را اسرائیل می گیرد . بهتر از این عید چی که شماها مرتبه تان به آنجا رسیده که هیچ کاری از شما نمی آید الا اینکه عید نگیرید . چه تاثیری در دنیا دارد این ؟ عید نگرفتن آنجائی که دنبالش مشت های گره کرده در مقابل آمریکا و در مقابل شوروی

و در مقابل صهیونیسم و سایر جنایتکاران با مشت های گره کرده بایستند و با آنهمه امکاناتی که دارید مقابله کنید ، آنوقت این عید نگرفتن هم یک اثری دارد والا از آن طرف نفت را به رایگان بدهید به آنها ، از آن طرف کمک های معنوی را به آنها بکنید ، از آن طرف همه مسلمان ها را در بند خودتان نگه دارید و نگذارید که حتی آنها یک کلمه ای بگویند ، آنوقت عید نگیرید ، این عید نگرفتن چه اثری دارد ؟ اینها انحراف است . اینها تعمیه است . می خواهند به ملت خودشان و مسلمین جهان تعمیه کنند که ما الان ایستاده ایم مقابل اسرائیل . در مقابل توپ و تانک عید نگرفتن کاری است ؟ قدرت ندارید شما ؟ ! شما نفت تان را اگر ده روز ببندید به روی دنیا ، دنیا خاضع شما می شود . اینها مصیبت هایی است که بر کشورهای اسلامی دارد وارد می شود و خودشان را همه پیرو اسلام می دانند ، پیرو دین اسلام می دانند لکن آنی که اسلام هست اصلا خبری از آن نیست . اسلامی که در قرآنش با صراحت می گوید که نباید سلطه جویان عالم ، کفار عالم بر مسلمین مسلط بشوند و سلطه پیدا بکنند ، شما کوشش می کنید به اینکه آنها سلطه پیدا بکنند . الان وضع لبنان چه وضعی است ؟ این شیعیان لبنان ، این مسلمان های لبنان الان در چه حالی هستند و این دولت ها می خواهند باز بسازند !!! و !!! با آمریکا ، از آمریکا تبعیت

کنند و با اسرائیل بسازند و با امین جمیل بسازند . این سازش چه معنی دارد ؟ شمائی که قدرت دارید که اینها را سر جایشان بنشانید و نجات بدهید یک دسته مظلومین را و اسلام هم تکلیف دارد بر شما که مظلومین را نجات بدهید از دست کفار ، آنوقت همه کار شما این است که عید نداشتید! شما عید درست می کنید برای اسرائیل و برای امریکا . آنها همه روزشان عید است برای اینکه می بینند در منطقه کاری کرده اند که اسلام مهار بشود ، هیچ نتواند یک قدم جلو بگذارد . آنها هر روزشان عید است و برای ماها هر روز عزاست .

ما می خواهیم با دعوت اسلام را به همه جا صادر کنیم ، نه با سرنیزه

مائی که می خواهیم اسلام در همه جا باشد و می خواهیم اسلام صادر بشود ، ما که نمی گوئیم که می خواهیم با سرنیزه صادر بکنیم ، ما می خواهیم با دعوت به همه جا ، اسلام را صادر کنیم . ما می خواهیم یک الگوئی از اسلام در عالم ولو یک الگوی ناقصی باشد نشان بدهیم که همه عقلای عالم غیر از آنهایی که جنایتکاران با لذات هستند ، همه ملت های مظلوم بفهمند که اسلام چی آورده و می خواهد چه بکند در دنیا . اسلام با این محرومین ، با این مظلومین ، با این گرفتارها می خواهد چه کند که اینها را نجات بدهد . و شما دولت های خلیج و غیرخلیج کوشش دارید به اینکه این اسلام را نگذارید از ایران یک قدم بیرون بگذارد ولو اینکه به رغم انف شما ، بیرون پا گذاشته است و خواهد گذاشت . مسلمین

، انصافا انسان باید بگوید که این دولت های اسلامی ، همه دولت های اسلامی ، الا یک معدود بسیار کمی اصلا به اسلام کاری ندارند ، اسلام وسیله برای مقام است ، اسلام غیر از این نیست که وسیله باشد با لفظ اسلام و با قول به اسلام مثل اسلام رضاخانی و محمدرضاخانی ، اسلام اینها این بود که قرآن هم طبع می کردند و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزاداری هم آنوقت ارتشش می کردند و همه اینها بود ، دسته هم در می کردند ، من خودم دیدم . اما اساس را می خواست از بین ببرد ، با این صورت اساس را می خواست از بین ببرد و از او بدتر محمدرضا بود که روی نقشه کار می کردند و هر کاری می کردند برای بردن !!! اساس است !!! اساس بود . الان هم حزب بعث عفلقی عراق همین کار را دارد می کند ، حالا دیگر عابد و مسلمان شده اند ، لکن عابد و مسلمانی که عبید زاکانی می گوید . اساس را اینها از بیخ قبول ندارند . اینها اسلام را منافی با مقاصد خودشان می دانند و منافی هم هست . مقاصد آنها این است که بزنند و بکوبند و مردم را زیر فشار قرار بدهند و غارت کنند و هر چه مردم دارند بگیرند از آنها و برای خودشان در بانک های خارجی انبار کنند ، مثل محمدرضا که کرد این کار را . اسلام با این آشنایی ندارد با یک همچنین مطلبی آنها می دانند که اسلام اینطوری نیست ، پس ، این

اساس نباید باشد .

دولت واقعا باید آنطوری که علی (ع ) برای محرومین دل می سوزاند با تمام قدرت دل بسوزاند

ما که امیدواریم که یک جلوه ولو بسیار ناقصی از ولایت ، ولایت علی علیه السلام در کشور ما شده باشد ، ما باید توجه بکنیم ، کافی ندانیم اینکه ما تظاهر می کنیم و شعار می دهیم و چه ، اینها کافی نیست . دولت واقعا باید با تمام قدرت آنطوری که علی علیه السلام برای محرومین دل می سوزاند این هم با تمام قدرت ، دل بسوزاند برای محرومین ، مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند ، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آنها را سیر بکند ، یک دولت تابع امیرالمومنین باید اینطور باشد . الحمدلله هستند خیلی ، البته من نمی گویم که کسی می تواند مثل حضرت امیر باشد ، خود او هم گفت که شما نمی توانید ، نمی توانیم هم واقعا ، اما اعانت کنیم ما او را به ورع و تقوا ، اعانت کنیم به اینکه تا آن اندازه که می توانیم ، برای همه تا یک اندازه ای قدرت هست که هم خودش را نگه دارد و هم جمهوری اسلامی را نگه دارد . این قدرت های کوچک وقتی پهلوی هم گذاشته می شود یک قدرت بزرگ است . الان چهل میلیون جمعیت ایران یک قدرت اسلامی بزرگ است که انشاءالله اگر با همین وضع باقی باشد ، به همین انسجام باقی باشد ، طرفداری از دولتشان بکنند ، طرفداری از مجلس شان بکنند و پشتیبان باشند برای جنگ هائی که در این کشور به بار آورده اند ، اگر اینها به همین حال باشند آنوقت

یک پرده ای از مقام ولایت در این کشور جلوه پیدا کرده است . کوشش کنید بر اینکه کوشش بکنند همه جمعیت ها و ارگان ها و همه نهادهای اسلامی در اینکه این تبعیت از مرام علی علیه السلام را حفظ کنند و به پیش ببرند . قانع نشوند به اینکه ما حالا تا یک حدودی چه شده است ، نخیر ، هیچ قانع نشوید .

شما گودنشینان و زاغه نشینان که به ما منت دارید و برای اسلام پیروزی ایجاد کردید باید حفظ کنید آن را

انسان حد ندارد ، بی حد است انسان . انسان در معنویات هیچ حدی ندارد تا آنجائی که برگردد به مبدا کمال مطلق . در قدرت هم همین طور است . قدرت اسلامی انسان بی حد است . بنابراین باید همه کشور ما به این توجه داشته باشند که اگر چنانچه دیر بجنبند گرگ ها آنها را می خورند . اگر به این قدرتی که الان در جبهه ها هست و بحمدالله هر روز برای اسلام پیروزی ایجاد می کنند ، اگر دیر بجنبند آن قدرت ها و دیر بجنبند این ملت ، به دنبال آنها گرگ ها از اطراف نشسته اند و فرصت طلبی می خواهند بکنند که همه ایران را ببلعند و شمایید که باید حفظ بکنید و شما گودنشینان و زاغه نشینان که به ما منت دارید و برای اسلام پیروزی ایجاد کردید و شما عزیزانی که سلامت خودتان را برای اسلام از دست دادید و ما همه مرهون زحمات شما هستیم ، باید توجه بکنید که این وحدت الهی محفوظ باشد . شیاطین نیایند و وسوسه ایجاد کنند که حالا هم چیزی نشده است این شیاطین می خواهند آنی که بشود این است که باز

مجالس رقص زمان محمدرضا و مجالس !!! نمی دانم !!! عیش و عشرت آنوقت و سینماهای آنوقت باشد ، البته این نشده و نمی شود هم .

آنهائی که می گویند که این کشور باز چیزی نشده است ، مثل آنوقت و بدتر از آنوقت است ، برای این است که در نظر آنها بدتر است . آنها می خواهند آنطور باشد ، آنها می خواهند که در همه کشور ما مسکرات مثل آب جریان داشته باشد ، آنها می خواهند فحشا در همه جا باشد ، آنها نیست ، البته آنها هم ناراضی هستند . لکن شما گودنشین ها ، شما زاغه نشین ها ، شما کشاورزان ، شما کارگرها که بنیه این کشور هستید و اساس این کشور هستید توجه کنید که شیاطین وسوسه نکنند به شما ، شما را در کارهایتان سست نکنند . شما می بینید که در همین مدت کوتاه چه کارهایی در ایران شده است . همین قضیه نشت نفت و آن موشک های حزب بعث که این کار را ، این جنایات را کرد و بعد هم در دنیا آنهمه بساط در آوردند و به گردن ما هم می گذاشتند ، آنهمه بساط درست کردند ، تبلیغات که باید همه جمع بشوند چه بکنند ، باید یک صندوق بین المللی پیدا بشود و چه بکند و امریکا باید بکند و انگلستان مثلا و امثال اینها . این جوان های ما که متعهد به اسلام هستند و فهمیده اند که خودشان باید برای خودشان کار بکنند ، اینها این کار را کردند . حالا آنها بنشینند در خارج هر چی

مفت می خواهند بگویند . اینها این معجزه را کردند ، پس می توانید بکنید . کارخانه ها را راه انداخته اند همین رفقا ، همین دوستان ، همین زاغه نشینان ، همین کارگرها ، می توانید همه کارها را انجام بدهید لکن باید یک لحظه از خدا غافل نباشید . غفلت از مبدا قدرت ، انسان را به هلاکت می رساند . مبدا قدرت ، اوست و همه چیز به دست اوست و ما چیزی نیستیم . ما شکر می کنیم که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است و از قدرت لایزال خودش یک ذره ای ، یک جلوه مختصری در این کشور بذل کرده است ، عنایت کرده است .

دولت و مجلس و قدرت های دیگر تاکنون کارهای بسیار مهمی کرده اند ولو اینکه کم گفته اند

و امروز قدرت شما یک قدرت الهی آسیب ناپذیر است مادامی که همین طور باشید ، مادامی که تحت تاثیر این تبلیغات نباشید که یک چیزی کم است ، یک چیزی چی . خوب ، شما نمی دانید که در وقتی که جنگ است ، جنگ داخلی است ، جنگ خارجی است ، همه چیز هست ، محاصره اقتصادی است ، همه کشورها با ما مخالف هستند ، همه قدرت های بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضیقه گذاشته اند ، معذلک دولت تاکنون یک شاهی قرض نکرده و دارد کارها را انجام می دهد و مجلس با قدرت خودش دارد قوانین را که به صلاح مسلمین و اسلام است و قوانین اسلامی است دارد طرح می کند و دارد تصویب می کند و قدرت های دیگر مشغول به تعمیر این کشور هستند و تاکنون بسیار

کارهای مهمی کرده اند ، ولو اینکه کم گفته اند ولکن زیاد کرده اند . این برای این است که یک کشوری است احساس کرده که خودش باید سر پای خودش بایستد ، این احساس وقتی که در جمعیت پیدا شد ، این معجزات هم دنبالش است . و آنوقت ما را اینطور کرده بودند که احساس این بود که نمی شود ، نمی توانیم ، باید از خارج بیایند ، همه چیز ما از خارج است ، سر تا قدممان باید فرنگی بشود ، احساس این بود . وقتی احساس این بود ، افکار جامد شده بود ، یعنی افکار رفته بود دنبال اینکه ما نمی توانیم و باید دیگران دست ما را بگیرند . دیگران هم دست شما را نمی گرفتند ، دیگران مال شما را می گرفتند ، خزائن شما را می گرفتند .

امروز احساس این است که می توانیم ، این احساس ، توانایی می آورد ، این احساس افکار را متوجه و متمرکز می کند که هر کسی در هر جایی هست کار بکند ، در هر جایی هست خدمت بکند !!! تا !!! این احساس مادامی که هست ، شما به پیش می روید . و من امیدوارم که این احساس همیشه باشد و همیشه کشور شما به پیش برود و یک روزی باشد که هر چیزی که هر جا درست می کردند خود شما هم درست بکنید .

خدا انشاءالله همه شما را از موالیان ائمه اطهار و از شیعیان علی بن ابیطالب سلام الله علیه قرار بدهد و دشمنان شما را انشاءالله یا آدم کند یا از بین

ببرد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 12/7/62

بیانات امام خمینی در دیدار با نخست وزیر و اعضای جدید ستاد انقلاب فرهنگی

باید دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد

بسم الله الرحمن الرحیم

بنابراین شد تا به جای آقایانی که به عللی غایب بودند و در ستاد شرکت نمی کردند ، افراد جدید منصوب گردد . تمام آقایانی که امروز در این ستاد هستند نمایندگان من در ستاد می باشند و هیچ فرقی بین این آقایان و اعضای قدیم نیست ، اما قضیه دانشگاه از اهم امور است ، همانطوری که برای دشمنان ما و برای آنها که می خواهند افکار جوانان ما را منحرف کنند هم مهم است ، چون دانشگاه مرکز همه چیز است ، حتی تشکیل دولت . و باید این مساله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد و باید سعی شود که تا دانشگاه به یکی از دو قدرت گرایش پیدا نکند و این به صرف وقت و نظارت کامل احتیاج دارد و باید توجه داشت تا بعد از بازگشایی مبادا افراد منحرف با تزریق مسائل انحرافی افکار جوانان ما را فاسد بکنند ، و برای نظارت بر این موضوع احتیاج به افراد بسیاری است .

امیدوارم دانشگاهی داشته باشیم که به درد ملت بخورد . و برای تحقق این امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت کمبود از متخصصین غیرمخالف با جمهوری اسلامی استفاده نمائید . انشاءالله با قدرت هر چه تمامتر در این امر فعالیت کنید و به پیش بروید تا به مقاصد الهی برسیم .

تاریخ : 13/7/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران ، نمایندگان دفاترسازمان تبلیغات اسلامی سراسر کشور ، روحانیون تربت حیدریه و گروهی از روحانیوناهل سنت مرزنشین خراسان

هر چه داریم از خداست و آنی که از اوست در راه او می دهیم

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم که مواجه شدم با علمای اعلام و وعاظ عزیز و فضلای حوزه ها .

ما در این آستانه ماه محرم مصیبت های بزرگی دیدیم ، دزفول و اندیمشک که همه جوانان ما بودند ، برادران ما بودند ، خواهران ما بودند ، عزیزان ما بودند ، اینها به دست عمال آمریکا و آنهائی که به اسلام عقیده ندارند و ضد اسلام هستند شهید شدند و دنیا در این باب ساکت است . رسانه های گروهی دنیا ، غایت حرفی که می زنند این است که عراقی ها می گویند آنها ما را ، ایرانی ها ما را بمباران کردند ، ایرانی ها هم می گویند آنها . با اینکه می آیند می بینند مصیبت ها را ، لکن این سازمان های به اصطلاح حقوق بشر به جای اینکه ظالم ها را محکوم کنند ، مظلوم ها را محکوم می کنند . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به این ملت قدرتی بدهد که در مقابل همه رنج ها و در مقابل همه مصیبت ها ایستادگی کند و همانطوری که ما در آستانه یک ماهی واقع شدیم که آن ماه به ما تعلیم می دهد که باید همان نحوی که مولای شما حسین بن علی سلام الله علیه فداکاری کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد ، شما هم که شیعیان او هستید ، محبان او هستید ، باید اقتداء به او کنید و هر چه دارید بدهید . و ما هیچ نداریم ، هر چه داریم از خدای تبارک و تعالی است و چیزی نداریم که در راه او بدهیم ، آنی که از اوست ، در راه او می دهیم . همه

از او هستیم ، جوانان ما از او هست ، اموال ما از اوست ، همه چیز ما از اوست و ما در راه او این چیزها را فدا می کنیم و از خود اوست که در راه او فدا می شود . مطلب زیاد است که در این محضر باید عرض کنم و من قدرت بیان همه را ندارم . لکن بعضی مسائل که به نظر من در این برهه زمان اهمیت شایانی دارد ، لازم است که تذکرا عرض کنم .

هیچ خطی جز خط اسلام در ایران نیست

از شیاطین غافل نباشید . این شیاطین به هر چیزی که می توانند متشبث می شوند و به هر راهی می خواهند در دل این ملت رخنه کنند . قضیه حمله نظامی آنقدرها مهم نیست ، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام می دهند و داده اند . رسانه های گروهی هم دیگر حرف هایشان تاثیری ندارد در دنیا ، برای اینکه معلوم شده است

که اینها چکاره اند و مسائل شان یک مسائلی است که باور نمی کنند ، نمی توانند بازی بدهند ملت های ما را . آنچه که امروز آنها دست به آن زده اند قضیه ایجاد (به خیال خودشان ) تفرقه است ، مثلا می گویند راه فلان مقام ، خط فلان مقام چی است و خط فلان مقام هم مقابل اوست . دو مقامی که هر دو و سایر مقامات همه با هستند و در همه چیزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان می دانند که راهی جز همان که همه دارند ندارند ، لکن ساده دل ها ممکن است که گاهی باور کنند . راه فلان

حوزه چی هست ، راه فلان حوزه چی هست ، راه فلان آقا چی هست ، راه فلان آقا چی هست ، راه روحانیون فلان قسم شان چی است ، راه فلان قسم شان چی است . خطوط مختلفی آنها عرضه می کنند و به مردم می خواهند بباورانند که یک همچو مسائلی هست در ایران و اینها هر کدام یک خط خاصی دارند در صورتی که مساله اینطور نیست ، هیچ خطی جز خط اسلام در ایران نیست و همه با هم در یک خط هستند . آقایانی که در ماه محرم و صفر منبر می روند وظایف زیادی در این ابوابی که ما الان در آن هستیم دارند ، یکی همین محکوم کردن این کسانی که یک همچو حرف هایی را می زنند ، که کی خط چه دارد و کی خط چی . باید به مردم گفت که اینها دشمنان شمایند که می خواهند به شما مطالبی عرضه کنند که شما را از بعضی مقامات یا از همه دلسرد کنند .

امروز همه مقامات با هم هستند ، همه روسایی که در کار هستند ، همه اینها با هم هستند و همه برای اسلام دلسوزی می کنند و برای اسلام حرکت می کنند . خطوط مختلفی ما نداریم در ایران ، اینها افترائی است که دشمن های ما و ایادی آنها درست می کنند . بعد از اینکه مایوس شدند از قیام مسلحانه و مایوس شدند از حمله و از راه های مختلفی که تاکنون اعمال کردند ، حالا این هم یک راهی است که پیش گرفته اند ، که حوزه علمیه قم

چه می گوید و حوزه روحانیت مبارز تهران چی می گوید و روسا ، فلان رئیس با چند نفر یک راهی دارند ، فلان رئیس با چند نفر راه دیگری دارند ، روحانیین هر جا یک مطلبی دارند ، در صورتی که مسائل این نیست . من می دانم که شما خودتان هم می دانید این را ، لکن ساده دل ها ممکن است که باور کنند .

تاریخ یک درس عبرت است برای ما . شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید می بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت ، دست هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم بندی کرد ، نه ایران تنها ، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت ، یک دسته دشمن مشروطه ، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه ، یک دسته مخالف مشروطه . اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت می کردند ، یک دسته بر ضد استبداد . در هر خانه ای دو تا برادر اگر بودند ، مثلا در بسیاری از جاها این مشروطه ای بود ، آن مستبد . و این یک نقشه ای بود که نقشه هم تاثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آنطوری که علماء بزرگ طرحش را ریخته !!! باشند !!! بودند ، عملی بشود . به آنجا رساندند که آنهایی که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند ، تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری در ایران برای خاطر اینکه می گفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه ای که از غرب

و شرق به ما برسد قبول نداریم ، در همین تهران به دارزدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند . در مشروطه در عین حالی که ابتدائش نبود این مسائل ، لکن آنهایی که می دیدند که از مشروطه ضرر می بینند ، منافعشان از بین می رود ، نمی گذارد قانون اساسی ، که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد ، قانونیت ندارد ، نمی گذارد که اینها هر کاری می خواهند بکنند ، یک دسته از همان مستبدین ، مشروطه خواه شدند و افتادند توی مردم همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که دیدید و دیدیم . زمان میرزای شیرازی هم می خواستند یک همچو کاری بکنند . مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از اهل علم بعضی از شهرها بالای منبر به طوری که نقل می کنند قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا ، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق العاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل میرزای شیرازی قوی بود و قدرتمند ، نتوانستند آنجا کاری بکنند . در مشروطه اینطور نبود ، در مشروطه هر دو طرف قوی بودند . نجف بعضی علمای درجه اول مخالف بودند ، بعضی علمای درجه اول موافق بودند . در ایران هم بین علما همین جور اختلافات را ایجاد کردند و این اینطور نبود که خود به خود ایجاد شد ، ایجاد کردند در بین آنها . ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم

که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان روحانیون ، بیفتد اشخاصی یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای نخواسته آن امری که در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد .

مردم در انتخابات موظف شرعی هستند که از اختلافات کوبنده دست بردارند

چند وقت دیگر انتخابات شروع می شود . از قراری که من شنیدم به طور حاد دارند اشخاص عمل می کنند . اشخاصی هستند که به جمهوری اسلامی هیچ اعتقاد ندارند ، لکن برای خاطر شکستن جمهوری اسلامی در تبلیغات انتخاباتی می خواهند شرکت کنند ، نه از باب اینکه می خواهند وکیل بشوند ، از باب اینکه می خواهند شکست بدهند جمهوری اسلامی را . اشخاصی هستند که به وسوسه ، اشخاص مومن را وادار می کنند که به طور حاد دخالت بکنند در این امور . ممکن است که اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بیدار نشوند ، این انتخابات موجب این بشود که دو دستگی های زیادی ایجاد بشود و این همان مساله مشروطه است . باید مردم توجه کنند و خصوصا روحانیون ، روحانیون مبارز تهران مدرسین محترم قم ، روحانیون مشهد ، اصفهان ، همه جا توجه کنند که مساله ، مساله مشروطه نشود . مساله این نشود که یک دسته برای خاطر اینکه یک کاندیدایی دارند ، دیگران را بکوبند ، آن دسته هم برای همین کاندیدای خودشان ، این را بکوبند . اگر همه برای خدا هست ، با هم تفاهم کنید . البته تبلیغ هیچ مانعی ندارد ، لکن مثل مشروطه نشود . آنطور نشود که هر کدام دیگری را بکوبند و آنی که دشمن ما می خواهد ، خطوط مختلفه را در انتخابات

عملی کند . شما همه می خواهید که اسلام در این مملکت تحقق پیدا کند ، همه می خواهید که این جمهوری اسلامی ادامه پیدا بکند ، ادامه این به این است که شما در مواردی که می بینید که دارند شیاطین نقشه می کشند و توطئه می کنند تا شما را به جان هم بیندازند ، بنشینید با هم و تفاهم کنید و آنها را مایوس کنید . امروز دارند تهیه می بینند مخالفین شما ، مخالفین جمهوری اسلامی ، که برای انتخابات ایجاد نفاق کنند و این یک خطری است برای کشور ما . اینها با زور نمی توانند کاری انجام بدهند ، نه آمریکا ، نه شوروی ، با فشار و زور به یک کشوری که همه با هم هستند نمی توانند آسیب برسانند ، لکن با توطئه و وادار کردن عمال خودشان در داخل می توانند ایجاد نفاق کنند و بهانه هم انتخابات .

مردم در انتخابات موظفند ، موظف شرعی هستند که اختلافات کوبنده را از آن دست بردارند و این یک امری است که بین همه هست ، یعنی یک تکلیفی متوجه به همه هست ، به من طلبه که اینجا نشسته ام و به شما علما و همه علمای بلاد و همه قشرهای ملت ، همه روشنفکران ، همه نویسندگان ، گویندگان ، به همه تکلیف شرعی است که نگذارید مساله مثل مساله مشروطیت بشود . عبرت بگیرید از آنجا ، اگر مثل او بشود ، آنهایی که مخالف با اسلام و جمهوری اسلامی هستند و بازیگر هستند ، آنها می آیند قبضه می کنند . یکی از اموری

که خیلی لازم است ، همین مساله است که باید تذکر بدهند آقایان ، تنبه بدهند آقایان . و آن مطلب اول هم که عرض کردم تذکر بدهند به مردم به اینکه امروز ایران ، اینهائی که در کار هستند ، اینهائی که متکفل امور هستند ، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائیه و همه اینها یک راه دارند می روند . البته نادر تویشان هست که شیطان است ، لکن به حسب نوع امور ، اینها دارند یک راه می روند ، خطوط مختلفه در کار نیست . این توطئه را که می خواهند با اسم خطوط مختلفه ، یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و در صورتی که خود آنها با هم اختلاف ندارند ، مریدها به اختلاف بیفتند و کم کم در همه جا همان حرف هائی که در مشروطه بود ، که در یک شهر یک دسته اهل منبر مشروطه بودند ، یک دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانه ها همین مسائل بود و در بازار همین مسائل بود ، یک وقت اینطور نشود که مردم را به جان هم بیندازند ، این برای طرفداری از فلان شخصیت و آن برای طرفداری از فلان شخصیت ، در صورتی که همه اش توهم بیشتر نیست . و همین طور در انتخابات توجه کنند ، مردم را توجه بدهید به اینکه شما می خواهید اسلام را حفظ کنید ، باید منتخبین شما اشخاصی باشند که توجه به اسلام داشته باشند ، متعهد به اسلام باشند ، بازیگر نباشند ،

به شرق و غرب توجه نداشته باشند . باید تکلیف کرد به مردم که وقتی انتخابات پیش آمد به طور شایسته روحانیین عمل کنند ، وعاظ عمل کنند و مردم هم به تبع آنها عمل کنند تا یک مجلسی داشته باشیم که دیگر در آن هیچ اشخاصی که مخالف با وجهه جمهوریت هستند نداشته باشیم .

ارتش مسلم عراق ننشینند که این حزب بعث ، اسلام را زیر پا بگذارد

و از مسائلی که باید عرض کنم این است که جبهه ها محتاج به روحانی هستند ، چنانچه همه مردم محتاج هستند که روحانیون آنها را هدایت کنند ، ارشاد کنند ، اگر توطئه ای در کار هست آنها آن توطئه را خنثی کنند . در جبهه ها ، در شهرهای مرزی احتیاج هست به روحانیون ، برای خدا روحانیون به جبهه ها بروند ، به شهرهای مرزی بروند و مردم را هدایت کنند . شیاطین همه جا هستند ، باید در مقابل شان جندالله هم باشد . از جبهه ها مکرر این مطلب گفته شده است که روحانیون بیایند در اینجا ، ما احتیاج داریم .

و انصاف نیست که این جوان های عزیز ما در آنجا فداکاری کنند و از شماها تقاضا کنند که بیایید ما را هدایت کنید ، بیایید ما را خط هدایت بدهید و ما مضایقه کنیم . این هم یکی از اموری است که باید آقایان توجه به آن بکنند و ایام محرم و صفر هم یک فرصتی است که می توانند آقایان بروند در آنجا و می توانند در شهرهای مرزی ، ولو به نوبت (در بعضی شهرهای مرزی می گویند که حتی برای عقد کردن هم روحانی نیست ) ولو به نوبت

باشد ، آقایان در آن شهرها بروند یک ماه بمانند ، بعد یکی دیگر یک ماه بماند ، مردم را هدایت کنند ، امور شرعیه مردم را به آنها بگویند . و به همه جوانان عزیز در سرتاسر کشور ، بعد از آنکه از آنها تشکر می کنیم به اینکه این نهضت را و این جمهوری اسلامی را از گزند حفظ کردند ، لکن توجه کنند که بین راه هستند ، و امروز احتیاج هست به وجود این جوان ها ، ما نرسیده ایم به آن مقصدی که اسلام به ما پیشنهاد کرده باید آقایان باز هر جا می روند برای صحبت کردن به جوان های ما توصیه کنند که جبهه ها را پر کنند .

بحمدالله در جبهه ها الان قدرت و همه چیز در دست ماست ، لکن ما نباید مغرور بشویم به اینکه قدرت در دست ماست . ما تا آخر باید همیشه دنبال این باشیم که باید ما پیش برویم . باید ما دشمن را شرش را از سر ایران قطع بکنیم . و در عین حالی که بنده مکرر عرض کرده ام و مسؤ ولین محترم فرموده اند ، در عین حالی که ما هرگز مهاجم نیستیم و نخواهیم بود ، لکن این پیشرفتی که !!! در ملت !!! در کشور عراق می شود برای دفاع است ، دفاع از کشور خودمان ، دفاع از کشور اسلامی عراق . امروز کشور عراق ابتلایش بیشتر از کشور ماست ، مردم مسلمان عراق امروز بیشتر در رنج هستند از ما ، اختناقی که در عراق حکمفرماست ، در هیچ عصری شاید نبوده ،

مردم مالک هیچ نیستند در عراق . دم از اسلام می زنند ، این سردمدارهایی که اصل اسلام را اطلاع ندارند چی هست ، لکن یک کلمه اسلامی شنیده اند و دم از اسلام می زنند ، لکن اسلام را زیر پا گذاشته اند و این مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده اند که سلب امنیت الان از عراق هست . بعضی از آقایان که تازه آمده بودند از عراق ، می گفتند اصلا مردم مسلوب الامنیه هستند . اینها نمی دانند که فردا چه خواهند کرد با آنها ، حزب بعث چه خواهد کرد با آنها . ما دفاع !!! در ، از !!! می کنیم از اسلام ، اسلام در عراق دارد پایمال می شود . این ارتش عراق که همه بعثی نیستند ، اینها یک دسته شان بعثی هستند ، خوب ، باقی مسلم هستند ، اینها ننشینند که این حزب بعث ، اسلام را زیر پا بگذارد و همه شعائر اسلامی را از بین ببرد . اینها آن روزی که دست شان برسد ، شک نکنید که اعتاب مقدسه را با خاک یکسان می کنند ، همانطوری که قبور اولیاء خدا در بقیع با نافهمی و کجروی از بین بردند ، اینها با ضد اسلامی در عراق خواهند رفتار کرد و این بقاع مطهره را نخواهند (اگر دست شان برسد خدای نخواسته ) باقی بگذارند . چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به این معانی ؟ صدام لب جهنم واقع شده است ، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به یک قیامی

است در عراق ، ولو قیامی ضعیف .

ما نمی خواهیم که به عراق تحمیلی بکنیم ، ما عراق را محترم می دانیم همانطوری که ایران را می دانیم و عراق را محترم تر می دانیم برای اینکه امیرالمومنین در عراق است ، امام حسین در عراق است .

ما می خواهیم که در پناه این بقاع مطهره ، مردم با آرامش زندگی کنند ، نه اینطوری که الان هست که نمی دانند که فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمایشان اینها چه خواهد آمد . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همانطوری که عنایت کرد به ایران و ایران را نجات داد از دست آن رژیم فاسد ، به عراق هم عنایت بکند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و کارمندها و کارگرها و کشاورزهای عراق را توجه بدهد و همانطوری که در اینجا واقع شد ، این تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله . و ما امروز ملاحظه می کنیم که به واسطه بیعرضگی این حکومت ها ، آمریکا از آن ور دنیا دارد حکومت می کند به اینجاها . اینجا ما دستش را قطع کردیم که نفس نمی تواند بکشد ، و خلیج دست ماست که آمریکا تا آمده است بجنبد دیگر نفتی برای آنها نمی گذاریم بماند ، لکن بی توجهی این حکومت ها اسباب این شده است که آمریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کرده و اینجا زمام امور این حکومت ها را به دست گرفته ، قدرت دست اینهاست ، لکن قدرتی که عقل اداره اش را ندارند ،

قدرت دارند ، لکن اداره نمی توانند بکنند . ایران در اول قدرتی نداشت ، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمریکا بود ، ارتش دست آمریکائی ها بود و همه چیز دست آنها بود ، لکن ملت ما هوشیار بود و سران این مملکت عاقل بودند ، توانستند این مردم را توجه بدهند و بیدار کنند و کردند آن کاری که شایسته یک ملت بود . کشورهای دیگر مردمش خوبند ، لکن مدیری که بتواند آنها را اداره بکند و وادار کند به اینکه نگذارند سلطه آمریکا به اینطوری که هست باقی بماند و هر روز زیادتر بشود و همین طور سلطه شوروی . اسلحه دست شماست ، لکن باید آن کسی که اسلحه دستش است بداند چه می کند ، بداند در کجا باید به کار ببرد ، شما اسلحه دست گرفتید و به اسلام صدمه می زنید . شما می دانید که جمهوری اسلامی می خواهد اسلام باشد در این کشور و در همه کشورها ، لکن اسلحه هاتان را دست گرفتید و بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی عمل می کنید . اسلحه دارید ، لکن نمی دانید کجا عمل کنید . شما اگر با هم متحد بشوید ، همین حکومت های عرب با هم متحد بشوند ، سایر مسلمین هم همراه آنها هستند ، ما هم همراه آنها هستیم ، متحد باید بشوند !!! بشوند !!! و آمریکا را بگویند تو چکاره هستی که آمدی خلیج فارس را می خواهی اداره بکنی ؟ به تو چه ربط دارد ؟ شوروی چکاره است که از آن ور آمده

است و افغانستان را می خواهد فرمانفرمائی در آن بکند ؟ به چه مناسبت ؟ برای این است که اینها استفاده می کنند از نادانی یک دسته و از خیانت یک دسته . یک دسته نادانند ، یک دسته خائن ، یک دسته مردم بیچاره هم که گرفتار در دست اینها هستند ، نمی توانند کاری انجام بدهند . من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما و به همه و به همه مظلومین جهان منت بگذارد که از زیر سلطه این ظالم هائی که خون مردم را دارند می مکند ، نجات پیدا بکنیم .

مساله کربلا که خودش در راس مسائل سیاسی است باید زنده بماند به همان فرمی که بود

و شما آقایان که بسیاری تان در منابر و بسیاری در پائین منابرمردم را ارشاد می کنید ، باید در این دو ماه مبارک ارشادتان را قوی بکنید و مسائل اسلامی را برای آنها بگویید ، مسائل سیاسی را برای آنها بگویید ، در عین حالی که مساله کربلا که خودش در راس مسائل سیاسی هست ، باید زنده بماند به همان فرمی که بود ، منتها الفاظ تغییر بکند . مصیبت ها همان است ، مصیبت ها تغییری ندارد ، باید آن بعد سیاسی کربلا را برای مردم بیان کرد . سیدالشهداء به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آنوقتی که از مدینه حرکت کرد می دانست که چی دارد می کند ، می دانست شهید می شود ، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روایات ما . وقتی که آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت ، یک حرکت سیاسی بزرگی بود که در یک وقتی که

همه مردم دارند به مکه می روند ، ایشان از مکه خارج بشود . این یک حرکت سیاسی بود ، تمام حرکاتش ، حرکات سیاسی بود ، اسلامی !!! سیاسی و این حرکت اسلامی !!! سیاسی بود که بنی امیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود ، اسلام پایمال شده بود .

آن روزی که افراد ادراک می کنند که احتمال هم بدهند که اسلام در خطر است ، آن روز همان کاری که امام حسین کرد باید بکنند . آن روزی که احتمال ما بدهیم که اسلام در خطر است ، باید همه مان فداکاری بکنیم ، باید برویم دنبال کار . اگر احتمال بدهیم که به واسطه تبلیغات انتخاباتی ما اسلام و جمهوری اسلامی در خطر است باید آنجور تبلیغاتی که خطرناک است ، دست از آن برداریم ، برای اینکه ضد اسلام است و گاهی با اسم اسلام یا با توهم اسلامی بودن ، یک اموری انجام می گیرد که بر خلاف اسلام است . در مشروطه هم اینطور بود ، یک دسته واقعا به آنها آنقدر تزریق شده بود که اعتقاد کرده بودند که باید فلان جور را عمل کرد ، به آنها تزریق کرده بودند ، این سلطنت طلب های آنوقت آنقدر تزریق کرده بودند که مردم استبداد را ترویج می کردند (یعنی یک دسته ، یک دسته از اهل منبر هم همین طور) . حالا هم همین طور است . ممکن است شیاطین در بین مردم بیفتند و آنقدر تزریق کنند که تکلیف شرعی معین کنند برایتان که باید ما مخالفت با فلان مقام ، مخالفت با

فلان امر بکنیم . بیدار باشید! آنها با توطئه های شیطانی دارند عمل می کنند . توطئه های شیطانی غیر از این لشکرکشی است این مهم نیست ، آن توطئه های شیطانی که بین خود شما ممکن است که تفرقه خدای نخواسته ایجاد کند ، آنهائی است که یک کشور را به باد می دهد و بر می گرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت ، به فرم اسلام ، لکن اسلامی که آنها می خواهند عمال آمریکا دست بردارند از کارهایشان ، گذشت که اینها بتوانند کاری انجام بدهند ، بروند سر جایشان بنشینند کار دیگر انجام بدهند . آن عمالی که در خارج نشسته اند و دائما بر ضد ایران تبلیغ می کنند و می گویند که همه ایرانی ها برگشته اند از جمهوری اسلامی و همه با ما هستند ، خوب ، اگر همه با شما هستند ، خوب ، تشریف بیاورید اینجا ، پس چه شد فرار کردید ؟ حالا هم دژ دور خودتان بستید . اگر همه ایرانی ها یا اکثر ایرانی ها با شما موافقند و از ترس شان دارند نماز جمعه می روند و از ترس شان دارند عرض می کنم که فداکاری می کنند ، اگر اینطور است خوب ، همه با شما هستند ، خوب ، چرا رفتید خارج نشسته اید ؟ چرا جرات نمی کنید بیائید اینجا ؟ اینها همین ها هستند که می خواهند در دل های ساده مردم نفوذ کنند و انشاءالله که موفق نخواهند شد و اسلام بحمدالله یک جلوه ای کرده است و در همه دنیا این جلوه

را کرده است و مردم دنیا و مظلومین دنیا توجه پیداکرده اند به این جمهوری اسلامی . و امیدوارم که ما هم خودمان پایبند باشیم به اسلام و به جمهوری اسلامی و همه شما موفق باشید برای اینکه خدمت کنید به این مردم ، خدمت کنید به این مستمندان دولت خدمت کند به این کسانی که در راه اسلام آنقدر فداکاری کردند ، خدمت کند به این اهالی دزفول و اهالی اندیمشک و خوزستان که همه چیز خودشان را از دست دادند ، خدمت کنند . این یک تکلیف شرعی است برای همه ما .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 14/7/62

فرمان امام خمینی به آیت الله مهدوی کنی (در موردتشکیل ستاد تاءمین نیازهای مردم مناطق بمباران شده )

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی دامت افاضاته

با توجه به حوادث ناگوار فوق العاده ناشی از حملات وحشیانه موشکی و بمباران های مکرر مناطق مسکونی شهرها و روستاها به وسیله عوامل استکبار جهانی و حزب بعث عفلقی عراق ، ناچار نیاز به کمک های فوری و ضربتی احساس می شود . در این رابطه لازم است ستادی تشکیل شود که با اختیارات کامل و فوق برنامه نیازهای تدارکاتی و عاطفی مردم محترم مصیبت زده و داغدیده را بدون وقفه برآورده سازد ، لازم به تذکر است که به متصدیان و ماموران این امر اسلامی امر و سفارش اکید شود که با احترامات فائقه با این عزیزان مظلوم برخورد گردد . انتظار دارد که جناب آقای رئیس جمهور محترم و رئیس محترم دولت ایدهم الله در اقدام به این مهم ، تمام سعی و کوشش لازم را مبذول دارند و تلاش در بهبود وضع این عزیزان محترم را به عنوان یک

وظیفه شرعی تلقی فرمایند .

لازم است این ستاد با تشکیل گروه های نجات و پشتیبانی و اسکان فوری موقت و تهیه لوازم مورد احتیاج ، گوشه ای از وظایف انسانی !!! اسلامی خود را عملی سازد .

کلیه ارگان های دولتی و نهادهای انقلابی اعم از وزارتخانه ها و ادارات تابعه خصوصا وزارت صنایع و بازرگانی موظفند همکاری های لازم را مبذول دارند . امید است مردم معظم و روحانیون و ائمه جمعه و جماعات عظیم الشاءن در سراسر ایران با یاری و همکاری خود موجب جلب عنایات خاصه خداوند متعال و رضای حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه گردند .

لازم است جنابعالی اینجانب را از جریان امور و خدای نخواسته اگر در تحقق اهداف فوق به مانعی برخوردید ، مستحضر نمایید . از خداوند متعال توفیق و تاءیید همگان را خواستار است .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/7/62

پاسخ امام خمینی به نامه دبیر شورای سرپرستی طلاب غیر ایرانی مقیم حوزه علمیه قم (حجت الاسلام حاج شیخ حسن ابراهیمی )

بسمه تعالی

توفیق و تاءیید آقایان را در این امر مهم اسلامی از خداوند تعالی خواستار است . امید است با تاءییدات خداوند متعال و تحت عنایات خاصه ولی الله اعظم روحی فداه هر چه بیشتر برای بارور شدن تبلیغات اسلامی و صدور معنوی انقلاب اسلامی در جهان موفق و مؤ ید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی

جواب 1 !!! باید نماز را بعد از اتمام کار بخوانند و اگر کارخانه دولتی است ، مسؤ ول هم نمی تواند اجازه دهد .

جواب 2 !!! لازم است پس از وقت اداری نماز بخوانند .

جواب 3 !!! دولت می تواند ، بلکه در صورت مذکور لازم است الغا کند .

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/8/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر صنایع سنگین و کارکنان واحدهای تولیدی اینوزارتخانه و گروهی از مخترعین و مبتکرین وابسته به سازمان پژوهش های علمی وصنعتی

برای جبران نقیصه هایی که در طول تاریخ به این کشور وارد شد باید دوجهت را در نظر بگیرید یکی اعتماد به خدا و یکی اتکال به نفس

بسم الله الرحمن الرحیم

من از مشاهده شما برادران که در راه پیشبرد مقاصد اسلام و پیشبرد مقاصد میهن مشغول جهاد هستید تشکر می کنم و امیدوارم که خداوند شما همه برادران را توفیق بدهد که بیشتر برای کشور خودتان مفید باشید . شما می دانید که در رژیم سابق باید بگوئیم که رژیم باز دارنده بود نسبت به جوان های ما ، آنها را نه اینکه نمی خواست رشد بدهد ، آنها را خواست متوقف کند به نفع ابرقدرت ها . و لهذا همه جهات این کشور وابسته شد و با چپاول های بسیار زیاد وابستگان به آن رژیم فرار کردند و یک کشوری که ورشکسته بود تقریبا ، به دست شما جوانان دادند و شما جوانان برومند کشور هستید که باید جبران آن نقیصه هایی که در طول تاریخ این دو جنایتکار ، پدر و پسر جنایتکار به این کشور وارد شد جبران کنید . و عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید که من کرارا عرض کردم ، یکی اعتماد به خدای تبارک و تعالی که وقتی که برای او بخواهید کار بکنید به شما کمک می کند ، راه را برای شما بازکند ، در هر رشته که هستید راه های هدایت را به شما الهام می کند و یکی اتکال به نفس ، اعتماد به خودتان . شما خودتان جوان هایی هستید که می توانید همه کارها را انجام بدهید . مخترعین ما می توانند در سطح بالا اختراع بکنند ، مبتکرین ما می توانند در سطح بالا ابتکار کنند به شرط

اینکه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به اینکه می توانیم . در رژیم سابق نمی توانیم را در بین همه قشرها شایع کردند به همه گفتند ما نمی توانیم و باید تواناها بیایند و به ما تعلیم بدهند ، آنها هم که می آمدند تعلیم نمی دادند ، شماها را وابسته می کردند . امروز که دست همه آنها بحمدالله قطع شده است و دیگر برای آنها جایی در این کشور باقی نمانده است این شما جوان های کشور هستید که در هر جا هستید باید به فکر آتیه کشور خودتان باشید ، حال کشور خودتان باشید . و لازم است که با این دو خصیصه ، اتکال به خدای تبارک و تعالی ، اطمینان به نفس ، بااین دو خصیصه به پیش بروید و بعد از مدت کوتاهی خواهید دید که راه های سعادت بر شما باز می شود و قدرت های بزرگ طمع شان قطع می شود . و انشاءالله این کشور یک کشور نمونه می شود برای کشورهای دیگری

که آنها هم گرفتار آن تبلیغات ابرقدرت ها هستند که نمی گذارند آنها هم رشد بکنند .

امروز فعالیت برای کشور اسلامی ، عبادت است

امروز شمائید که باید دامن به کمر بزنید و در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید این کشور دامن به کمر بزنید و همت بگمارید و فعالیت بکنید . فعالیت شما امروز برای کشور اسلامی یک عبادت است . شما امروز همه تان با ایده اسلامی در حال عبادت هستید ، چه در کارخانه ها و چه در مواردی که به صنعت مشغول هستید و چه در کشاورزی هر کس هست

و چه در سایر کارخانه ها که هست . وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند ، عقب نگه داشته شدند ، نگذاشتند رشد معنوی بکنند ، رشد مادی بکنند ، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها . همانطوری که مجاهدین ما در جبهه ها مجاهدت می کنند و عبادت خدا را در آنجا می کنند شما هم در پشت جبهه ها هستید و عبادت خدای تبارک و تعالی را با همین کارهایتان انجام می دهید . و من امیدوارم که با فعالیت شما عزیزان ، با فعالیت همه جوان های ایران ، همه قشرهای ملت ، زن و مرد ملت این کشور دیگر از آسیب دهر مصون باشد و دست همه ابرقدرت ها تا ابد از آن کوتاه باشد .

شما تنها کشوری هستید در دنیا که فاتحه هر دو ابرقدرت را خواندید و دست هر دو را کوتاه کردید

شما می دانید که امروز ما گرفتار به دسیسه ها و توطئه های ابرقدرت هستیم . اینکه همه ، قدرت های خودشان را روی هم گذاشتند و به کشور شما حمله کرده اند ، چه حمله تبلیغاتی و چه حمله تسلیحاتی ، برای این است که آنها احساس می کنند که ایران است که تواند خودش و دیگر کشورها را از قید اسارت ابرقدرت ها و چپاولگری های آنها نجات بدهد ، از این جهت ما باید مهیا باشیم به اینکه این ضربه ای که زدیم به آنها دنبالش را بگیریم . ما در بین راه هستیم . کاری که شما جوان ها کردید در دنیا بی نظیر است .

هیچ کشوری را شما سراغ ندارید که از ابرقدرتی بریده باشد و به ابرقدرت دیگری اتصال پیدا نکرده باشد . بی استثنا تمام کشورهای دنیا یا در تحت سلطه مستقیم یا غیر مستقیم این ابرقدرتند یا در تحت سلطه مستقیم یا غیر مستقیم آن ابرقدرت ها . و شما تنها هستید در دنیا که فاتحه هر دو را خواندید و دست هر دو را کوتاه کردید و می خواهید شما خودتان باشید . می خواهید مستقل باشید . می خواهید آزاد باشید . می خواهید آن قید و بندهایی که برای کشور شما در زمان طاغوت درست شده بود از آنها همانطور که رهایی پیدا کردید رها باشید تا آخر و این با جدیت خود شماست ، با تلاش خود شماست برای همه کارها . هرکس در هر کاری که مشغول است ، چه در دانشگاه ها که مشغول دانش هستند و چه در صحراها و بیابان ها که مشغول کشاورزی هستند و چه در جبهه ها که مشغول فعالیت هستند و چه در کارخانه ها که مشغول جهاد هستند ، همه در جهاد در راه خدا!!! هستید !!! هستند و باید این جهاد را به آخر برسانند و انشاءالله به آخررسد . شما اراده کنید خدای تبارک و تعالی عنایت می کند به شما و شما مصمم باشید که خودتان برای کشور خودتان باشید و برای رفاه حال همه کشورهای تحت سلطه انشاءالله .

باید مصیبت ها را تحمل کنیم برای اینکه ارزش اسلامی را بدست آوریم و اسلام را پیاده کنیم

و شما می دانید که مصیبت هایی که به این کشور وارد شده است از اول انقلاب تاکنون ، چه حجم زیادی داشته است . و در ازای او این

پیروزی هایی که برای شما حاصل شده است حجم بسیار افزون داشته است . ما در عین حالی که جوان های بسیار لایق خودمان را ، مردان کاردان خودمان را از دست دادیم لکن آن چیزی که به دست آوردیم ارزش اش بیشتر از این معانی است . آنی است که سیدالشهدا سلام الله علیه زن و فرزند خودش را فدای او کرده ، آنی است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم زندگانی خودش را در راه او صرف کرد و ائمه معصومین ما در راه او آنهمه رنج دیدند . ما هم که مدعی هستیم و امیدوارم که این ادعا صحیح باشد ، مدعی این هستیم که شیعیان آنها و پیروان آنها هستیم ، باید همانطور که آنها تحمل داشتند مصایب را ، در مقابل ارزش انسانی ، در مقابل ارزش های اسلامی ما هم مصیبت ها را تحمل کنیم و در مقابل همه مصیبت ها بایستیم ، برای اینکه آن ارزش انسانی را به دست بیاوریم ، اسلام را که راس همه ارزش هاست در کشور خودمان و سایر کشورها پیاده کنیم . و شما می دانید که امروز در جبهه ها چه پیروزی چشمگیری به وسیله همین جوان های عزیز رزمنده ما به دست آمده است که قدرت های بزرگ الان در فکر این هستند که برای شکست خوردن تقریبا شکست آخر صدام فکری بکنند که بلکه بتوانند این را حفظش بکنند . صدام هم که می بینید که وضع روحی اش یک وضع جنون آمیزی شده است که هر وقت شکست می خورد در میدان از دور می ایستد

و کشور ما را ، جوان های ما را ، بچه های ما را مورد موشک های دوربرد می کند . و دیدید که با دزفول ، سابق و حالا همین دیروز و امروز چه کرده است و با مسجد سلیمان چه کرده است و با مریوان و بانه چه کرده است . ما در جنگ بر او غلبه کردیم و او نمی تواند مقابله کند . و او با شرارت به مردم عادی ، به مردم بی پناه ، به اینها تجاوز می کند . و عجب این است که در یکی دو سه روز پیش از این قبل از این جنایت گفت که ما به یکی از مسؤ ولین آنها گفتند که ، یا شاید خود صدام هم بودکه ما به سازمان بین المللی یا یکی از همین سازمان ها گفتیم که ما حق خودمان را برای اینکه همه نقاط ایران را بکوبیم حفظ کردیم و ما این کار را می کنیم . و سازمان بین المللی هم که به اصطلاح برای حفظ حقوق بشر است سکوت کرد و با این سکوت او را تشویق کرد به یک همچو جنایتی . او نمی تواند به نظامی های ما صدمه بزند لکن از دور تواند که موشک بیندازد . موشک های دوربرد را بیندازد . همان موشک هایی که قدرت های بزرگ به او دادند ، قدرت آمریکا و شوروی به او دادند ، او را از دور بیندازد و خانه های مظلومین را به سر خود و بچه هاشان خراب کند و رجز خوانی کند که ما چه

کردیم و چه کردیم ، چقدر

کشتیم . این رجز خوانی ندارد که یک دسته مظلومی که ، زن و بچه ای که در خانه های خودشان خوابیده اند ، شما با موشکی که از خارج ایران می اندازید آنها را بکشید . از آن طرف هم عربده می کشد که خاک عراق هیچ از دست نرفته و یک وجبش ایرانی ها وارد نشدند ، در صورتی که 700 کیلومترش را الان وارد شده اند و انشاءالله بعدها هم امید است که تتمیم بشود . و من باید از این جوان های عزیزی که جان خودشان را در دست گرفته اند و برای اسلام در این جبهه ها فعالیت می کنند ، این قوای مسلحه ما از هر طایفه ای که هستند و این جهادسازندگی که آنها هم بسیار فعالیت می کنند من باید از آنها تشکر کنم . و انصافا ما رهین منت برای آنها هستیم که آنها دارند در جبهه ها با آن وضعی که هست فعالیت می کنند و برای شما پیروزی می آفرینند ، سرفرازی می آفرینند .

وضع روحی ای که صدام پیدا کرده یک وضعی است که هر جنایتی را حاضر است انجام بدهد

و ما در عین حالی که الان بسیاری از شهرهای آنجا زیر نظر ما هست و رزمندگان ما می توانند آنها را بمباران کنند ابدا همچو کاری نکردند و نباید هم بکنند ، برای اینکه مردم شهرها گناهی ندارند . ما در جنگ باید جلوی او را بگیریم ، در جنگ باید صدمات را به او وارد بکنیم و او را محطوم بکنیم و محکوم بکنیم و معدوم بکنیم انشاءالله . من امیدوارم که این جنگ دیگر همین روزهای آخرش باشد . انشاءالله این رژیم ساقط بشود و کشور

عراق به دست خود ملت عراق اداره بشود و به وجهش اسلامی و شایسته برای اسلام اداره بشود .

و از مطالبی که امروز به من اطلاع دادند این بود که صدام به یکی از فرماندهان خودش که در جبهه گفته است یک پیروزی ای انجام داده است مدال داده است و این داب اوست . همان وقت هم که خرمشهر را گرفتند و بیرون کردند اینها را ، او به مدال شجاعت به بعضی ها داده حالا هم که با افتضاح اینها را بیرون کردند و قریب هفتصد نفر از آنها را در پشت جبهه آوردند و اسیر کردند و قریب سه هزار و پانصد نفر آنها را یا کشته یا مجروح کردند که بسیاری از فرماندهان آنها هم در بین آنها بوده ، به حسب آنطوری که گزارش داده اند ایشان باز مدال داده است و بهتر این است که یک مدالی به خودش بدهند و آن مدال شجاعت . برای اینکه این آدم در عین حالی که این سبعیت را دارد ، این وضع روحی را هم دارد که از آن طرف به این طرف و آن طرف متشبث به اینکه بیائید و مرا رها کنید از این گرفتاری که پیدا کردم از آن طرف هم عربده می خواند ، از آن طرف هم این بیچاره هایی که فرستاده به جبهه اگر یک قصوری بکنند اعدام می کند آنها را . همین دو سه روز باز به حسب آنطوری که گفتند یک دادگاه صحرائی درست کرده و بسیاری از این فرماندهان را که سستی کردند در این امر ، اعدام کرده است .

این وضع روحی است که او پیدا کرده یعنی یک وضعی الان پیدا کرده است که به هر طرف می زند و هرجنایتی را حاضر است انجام بدهد . و من امیدوارم که خود عراقی ها و ارتش عراق بیش از این تحمل نکنند این جنایات این را و این حزب بعث را به جای خودش بنشانند تا کشور ،

عراق تا انشاءالله کشور عراق با سرافرازی و آسودگی بتواند به زندگی اسلامی خودش انشاءالله ادامه بدهد .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق همه جوان های جبهه و پشت جبهه و شما جوان های عزیزی را که در جبهه داخل مشغول جهاد هستید از خدای تبارک و تعالی خواهم و امیدوارم که همه سالم و سعادتمند باشید و با قدرت و قوت مشغول کار باشید ، مشغول جهاد باشید و به طور شایسته به کشور خودتان خدمت بکنید و ما هم دعاگوی شما هستیم انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 4/8/62

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه مراکز استان های کشور

نماز جمعه در راس همه امور است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهمترین چیزهایی که در این انقلاب حاصل شد قضیه نمازجمعه است که در زمان سابق در بین ما مطرود و در بین اهل سنت به طور دلخواه نبود و غالبا تحت نفوذ قدرت ها انجام می گرفت ، که بحمدالله در این نهضت نماز جمعه با محتوای حقیقی آن تحقق یافت و آقایان باید با سفارش به مردم و نسل های آینده به این مساءله اهمیت بدهند که نماز جمعه در راس همه امور است و مردم را مجتمع کنند که در این امر خللی وارد نشود . منصب امامت جمعه یعنی منصب تماس روحانیت با

ملت و روحانیت با مجلس و دولت و این از اموری است که با دست توانای ائمه جمعه انجام می گیرد که امید است هر روز بیشتر و بهتر انجام شود و جمعیت بیشتر بیایند و این سنت حسنه ای باشد که برای مردم و آیندگان محفوظ بماند .

امروز غیر از زمان سابق است که روحانیت نمی توانست کاری بکند ، بلکه روحانیت مسؤ ول است ، نمی تواند کنار بنشیند و به دعا و ذکر مشغول گردد . احتیاجات ما زیاد است ، احتیاج به تبلیغ و احتیاج به قضاوت ، و در عین حال که شورایعالی قضائی زحمت کشیده است ولی کمبود قاضی وجود دارد . حوزه ها و علما باید همت کنند که درس قضا بگویند و قضات را از فنونی که در سابق مانند زمان حضرت امیرعلیه السلام استفاده می شد آگاه کنند که مساله قضاوت تنها یک مساله علمی نیست بلکه یک مساءله فنی هم هست که گاهی از همین طریق قاضی به اطمینان می رسد که در باب قضا حجت است . خلاصه ، این مسائل به عهده علما و خصوصا ائمه جمعه است که همه دست در دست یکدیگر بدهند تا انقلاب محفوظ بماند و مثل زمان مشروطیت نشود که آنها که اهل کار بودند ماءیوس بشوند و کنار بروند ، که در زمان مشروطیت همین کار را کردند و مستبدین آمدند و مشروطه خواه شدند و مشروطه خواهان را کنار زدند ، و عده ای که با اسلام سروکار ندارند به نام اسلام و پیروی از آداب اسلامی روی کار بیایند .

ابرقدرت می دانند اگر انقلاب ایران به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده می شود

شمادانید که دنیا امروز وضع

خاصی پیدا کرده است و سازمان عفو بین الملل اسم یک مشت از ممالک را ردیف کرده که اینها حقوق بشر را نقض نموده اند ، که در میان آنها از آمریکا و فرانسه و شوروی خبری نیست و هیچ اسمی به میان نیامده در حالی که شوروی در افغانستان ، و آمریکا در بیروت چه بساطی درست کرده اند و اسم آن را صلاح حال مردم گذاشته اند . صلاح حال مردم به شما چه ؟ آنوقت درباره ایران که چند نفری را با آنهمه فساد قصاص نموده است ، آنقدر هیاهو به راه انداخته و همه رسانه های گروهی ، ایران را مورد حمله قرار داده اند . البته آنها خوب می دانند که انقلاب ایران اگر به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده می شود و دست آنان کوتاه می گردد . مع الاسف حکومت های اسلامی یا توجه ندارند یا توجه دارند ولی برای حکومت چند روزه خود سکوت نموده و با آنان همکاری می کنند ، که باید در مقابل آنها بایستیم تا انقلاب و اسلام به همه جا صادر شود .

انتخابات آینده از اهم اموری است که مسؤ ولیت آن با همه ماست

و اما مساءله انتخابات آینده از اهم اموری است که مسؤ ولیت آن با همه ماست و توجه دارید که دشمنان اسلام در نظر دارند کاری بکنند که انتخابات درست صورت نگیرد و از دست مسلمان ها و متعهدین خارج شود ، ولی شما باید تمام قدرت تان را صرف کنید که به خوبی انجام شود . انتخابات یک محکی هم برای خودتان است که ببینید آیا می خواهید انتخاب اصلح بکنید برای خودتان یا برای اسلام ؟

اگر برای خودتان باشد شیطانی است و اما اگر انتخاب اصلح برای مسلمان هاست ، کی و از کجاست ، مطرح نیست ، از هر گروهی باشد ، حزب باشد یا غیرحزب ، نه حزب اسباب این می شود که غیر آن فاسد و نه صد در صد حزبی بودن باعث صلاح آنهاست . و انتخاب اصلح برای مسلمین یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد . و همه چیز را بفهمد و چون در مجلس ، اسلام تنها کافی نیست ، بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد ، که اگر اصلح را انتخاب کردید ، کاری اسلامی می کنید و این یک محکی است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خودتان .

امیدوارم که تا آخر هم اینطور باشد و هر روز و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود . بنابراین باید تمام قدرتمان را جمع کنیم که بازیگرها دوباره پیدا نشوند و آقایان ائمه جمعه علاوه بر اینکه با هم سمینار دارند ، با سایر علمای بلاد تهران و قم در ارتباط باشند که انتخابات خوب باشد . و این مساءله ، مساءله شخصی نیست بلکه برای اسلام و از امور مهمه است و امروز عمده مسؤ ولیت ها به عهده شماست و کسی نباید کنار برود و شانه خالی کند . با دولت همکاری و همراهی کنید و استاندارها را تقویت نمائید ، منافقین هر چه

می خواهند بگویند . امیدوارم موفق و موید باشید و همه امور به طور شایسته درست بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 14/8/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای کمیسیون های داخلی و خارجی مجلس شواری اسلامی

شما از اول اگر جلوی فساد را نگیرید معلوم نیست که به وضع سابق منتهی نشود

بسم الله الرحمن الرحیم

من راجع به کل مجلس مکرر عرض کرده و حالا هم عرض می کنم که مجلس ما باید با مجلس های سابق فرق داشته باشد ، البته فرق هم دارد ، اما هر امری کم کم به انحراف کشیده می شود و چنین نیست که یکدفعه انحراف واقع شود . در خود انسان نیز چنین است که شیطان و نفس اماره به تدریج از عمل به مکروهات و بعد از آن به صغائر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف می کنند . در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود ، لکن در هر سال چیزی به آن اضافه و یا از آن کم شد تا رسید به آنجا که مجالس اخیر را دیدیم . شما از اول اگر جلوی فساد را نگیرید معلوم نیست که به وضع سابق منتهی نشود . البته باید عاقلانه باشد که مساءله حادی پیش نیاید .

در مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تاثیر می کند

در مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تاثیر می کند . من در زمان اختناق رضاخانی وقتی در مدرسه فیضیه صبحت می کردم ، آنگاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می کردم همه خشکشان می زد ، ولی وقتی از رحمت حرف می زدم دیدم که دل ها نرم می شود و اشک ها سرازیر می گردد و این تاثیر رحمت است . با ملایمت انسان بهتر می تواند مسائل را حل کند تا شدت و مجلس باب مباحثه است و باید مثل مباحثه طلبه ها باشد که با هم دوست هستند و با یکدیگر بحث و گفتگو می کنند ولی معلوم است که

مباحثه هست .

مجلس اسلامی باید ملت و دیگران را ارشاد کند چون مسائل به خارج منعکس می گردد و تاثیر روی مردم می گذارد ، از این جهت مسؤ ولیت مجلس به عنوان یک مرشد و هدایت کننده برای مردم زیاد است و این کلی مطلب است که انشاءالله این مجلس اول انقلاب ، پایه ای و سنت حسنه ای باشد برای آینده که هر چه خوب بشود ، شما در اجر آن شریک هستید .

در مساءله ای که راجع به کمیته فرمودید اعتقادم بر این است که همین گونه که هست باشد و هیچ گونه تحولی درباره آن صورت نگیرد . راجع به استیضاح هم من هیچ نظری نمی دهم فقط با ملایمت و تفاهم باشد ، موافقین و مخالفین حرف هایشان را بزنند ، آنوقت مجلس هر چه رای داد معتبر

است .

میل دارم وضع و امور با ملایمت و اخلاق حسنه صورت بگیرد

امیدوارم آقایان موفق شوند که وقتی مجلس را تحویل می دهند مردم راضی باشند تا بعدها به همین آقایان رای بدهند . البته من تمامی آقایان را نمی شناسم ولی امیدوارم مجلس دارای یک اکثریت تام متعهد باشد . میل دارم وضع و امور با ملایمت و اخلاق حسنه صورت بگیرد و این خیلی بهتر است . دو نفر که با هم دعوا دارند وقتی یکی از آنها با رافت و ملایمت حرف زد ، دعوا تمام می شود . اصولا کارها با ملایمت و رافت بهتر انجام می گیرد .

من دعا می کنم تا شما در کشوری که از همه طرف به آن حمله شده ، موفق باشید . امروز هر انفجاری که در هر جا صورت می گیرد به

ایران نسبت می دهند و می گویند ما شواهدی داریم که مساءله به ایران مربوط می شود و دلیلش این است که در ایران هم انفجار واقع شده است . این چه استدلالی است ؟ ! مردم از اسرائیل ناراحت هستند به ما چه ربطی دارد ؟ ! البته ما میل داریم اسرائیل همه اش آتش بگیرد و اگر خداوند توفیق دهد می رویم و مردم را از شر اسرائیل نجات می دهیم ، ولی این بدان معنا نیست که ما آنجا را منفجر کرده ایم . و یا در مسائل دیگر می گویند یک شاهد عینی چه گفته است . این شاهد عینی یک منافق و یا یک دزد فراری است و یا لابد رادیو بغداد می گوید ، و اینها خیلی چیزها می گویند و این می شود شاهد عینی . اصلا دنیا در چه وضعی است . فقط باید توجه داشت که باید با هم باشیم و در مقابل آنها محکم بایستیم و با خودمان رئوف باشیم و در مقابل دشمنانمان سرسخت . این را عقل اقتضا می کند که وقتی عده مخالف داریم ، خودمان مخالفت مان را کنار بگذاریم تا با وحدت کلمه این مملکت برسد به آنجا که همه دلمان می خواهد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/8/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر و گروهی ازپرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤ ولین مراکز بنیاد شهید انقلاب اسلامیسراسر کشور

قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب بیفتد خطر دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

مصیبت هایی که پی در پی بر اسلام و امت اسلامی و دوستان اسلام و اهل بیت پیغمبر اکرم وارد می شود به همین ملت مسلمان و به ملت عزیز خوزستان و به شهرهایی که اخیرا مورد تجاوز ستمگران واقع شد ، تسلیت عرض

می کنم . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی این شهدا را با اولیاء خودش و شهدای صدر اسلام محشور بفرماید و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنایت بفرماید و به ملت ایران مقاومت .

ابتدائا من از شما آقایان تشکر کنم که تشریف آوردید و زحمت کشیدید تا در اینجا در خدمت شما بعضی مسائل را عرض کنم

شما دو قشر که یکی مجاهدان هستید در جبهه ها و در پشت جبهه ها و یک قشر دیگری هم که بنیاد شهید است از مجاهدین است و مجاهدت شما را خداوند تبارک و تعالی اجر عنایت می فرماید و ما باید تشکر از هر دو قشر بکنیم . از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همین طور از قوای مسلحه دیگر و از کسانی که به این عزیزان کمک می کنند در پشت جبهه و به مظلومانی که عزیزان خودشان را از دست داده اند ، کمک می کنند ، ما از آنها تشکر می کنیم و ملت ایران هم البته تشکر می کند .

ما باید هر چه از مصیبت ها بر ما وارد می شود قدرت دفاعی مان بیشتر بشود . آنها گمان می کنند که با این وضع توانند که در جبهه ها یا در پشت جبهه ها یک نقصی وارد کنند ، در صورتی که به اشتباه خودشان تاکنون باید پی برده باشند . یک نکته ای که هست که هم برای عزیزان سپاه ما و هم برای سایر قوای مسلحه ما و هم برای همه کس مفید است و وضع دنیا را هم با این

نکته می شود سنجید ، این است که قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد . قدرت خودش یک کمال است . خدای تبارک و تعالی قادر است ، لکن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را به فساد می کشانند . دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است

که از انسانیت بهره ندارند . ابرقدرت ها ، قدرت های بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند . آنهائی هم که پیوسته به آنها هستند ، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل می کنند . قدرت اگر در دست انسان کامل باشد ، کمال برای ملت ها ایجاد می کند . اگر قدرت در دست انبیا باشد ، اولیا باشد باعث می شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند ، کمال در جهان تحقق پیدا بکند . و اگر چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند ، مهذب نیستند مصیبت بار می آورد . امروز که مشاهده می کنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکمفرمایی می کنند و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملت های دیگر باید در تحت سلطه ما باشند ، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار می آورد . قدرت در دست ظالم دنیا را به فساد می کشاند و اگر چنانچه در رتبه های پائین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانی که از آن قدرت های بزرگ بهره ندارد ، در همان

محیطی که قدرت دارد آنجا را به فساد می کشاند . آنها عالم را به فساد می کشانند ، اینها یک کشور را یا دو کشور را . و پائین تر بیاییم ، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله هست ، آن محله را به فساد می کشد ، در یک خانواده هست آن خانواده را به فساد می کشد . قدرت در وقتی کمال است و می تواند که کمال خودش را بروز بدهد که در دست دانشمند باشد ، در دست عاقل باشد . مرحوم مدرس رحمت الله علیه آنطوری که من شنیدم که ایشان گفتند . ایشان گفتند که شیخ الرئیس می گفته است که من از گاو می ترسم برای اینکه شاخ دارد و عقل ندارد . این یک مساءله است . حالا فرضا هم شیخ نگفته باشد اما مساءله است . گاو شاخ دارد و عقل ندارد ، قدرت دارد عقل ندارد . اینهائی هم که در دنیا الان فساد راه می اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند عقل ندارند ، قدرت دارند انسانیت ندارند . شما ملاحظه بکنید که آمریکا در جهان چه دارد می کند و شوروی هم از آن طرف و خدا خواسته است که این دو قدرت مزاحم هم هستند ، مقابل هم هستند ، اگر یکی شان بود دنیا را می بلعید . این دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ایستاده اند ، آن از او می ترسد و از او می ترسد . اگر اینها از هم نترسند دنیا را از بین می برند . نه این

است که ادعاهای آنها که ما برای صلح می خواهیم چه بکنیم . اینها راه افتاده اند آمده اند به بیروت ، به لبنان برای اینکه ما می خواهیم صلح در لبنان باشد . شما صلح طلب نیستید ، بر فرض اینکه باشید ، آمدن شما به چه مناسبت در کشورهای دیگر ؟ حکومت هایی که در بعضی از این کشورها هستند ، حکومت های ملی نیستند ، به ملت مربوط نیستند . اگر شما انسان بودید و انسانیت را و امور اخلاقی ای که در انسان و ارزشمندهایی که در انسان معتبر است پیش شما هم مقداری از آن بود ، ملاحظه حال مستمندان و ملت های ضعیف را می کردید . نه اینکه یک دولتی را که بر خلاف میل یک ملتی است ، سرکار آمده است شما او را به عنوان اینکه می خواهیم دولت را تقویت کنیم ، در کشورشان به طور غصب وارد بشوید . این برای این است که مهذب نیستند ، انسانیت را در کار نیست ، قدرت هست . شاخ دارند عقل ندارند . شما ملاحظه بکنید در هر جای دنیا که یک فسادی وارد می شود برای همین معنا است که آن کسی که در آنجا ، در آن نقطه قدرت دارد ، این قدرت دارد عقل ندارد ، قدرت دارد انسانیت ندارد . این عقلی که من عرض می کنم آن عقلی است که ما عبد به الرحمن والا تدبیر شیطنت و تدبیر را اینها هم دارند . اما آن عقلی که عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش های انسانی برساند ندارند

. مجرد دانشمند بودن به یک معنا ، این فایده ندارد . ممکن است یک کسی دانشمند بسیار بزرگی باشد لکن آن عقل را نداشته باشد ، دانش خودش را صرف فساد بکند ، صرف تباه کردن ملت ها بکند . اینها دارند قدرت خودشان را صرف می کنند در اینکه ملت ها را تباه بکنند ، تحت ستم بکشند . از آن قدرت های بالا هم که پائین بیاییم شما ملاحظه می کنید که در محیط این منطقه صدام چه می کند و اسرائیل چه می کند . کارهایشان شبیه به هم است . صدام در جنگ شکست می خورد ، در جنگ هر وقت شکست خورد یک صدمه ای به مردم عادی و به مظلومین و به زن و بچه مردم وارد می کند . من همین دو روز منتظر بودم که این به واسطه این صدمه ای که خورده و این صدمه هم بزرگترین صدمه ای بوده است که تقریبا در طراز بزرگترین صدمه بوده است که خورده است ، این تلافی اش را سر مظلومین در آورد ، سر بهبهانی ها و عرض می کنم که دیگر جاهائی که هست ، این چند شهری که اخیرا در آنها موشک انداختند این مورد انتظار ما بود برای اینکه امثال این ما از او دیده بودیم . اسرائیل هم یک نفر که معلوم نیست الان که این عده کی بودند ، البته عده ای بودند که می خواستند انتقام از اسرائیل بکشند ، آن محل کثافتکاری آنها را منفجر کرده اند دنبالش شروع کرده است مظلومین را کوبیدن ، عده کثیری از مظلومین

را به قتل رسانده است . این اینجا شکست می خورد مظلومین را از دور می زند ، آن آنجا انفجار حاصل می شود و سیلی خورد از همان مظلومین ، که معلوم نیست الان از چه طایفه هستند ، چه اشخاصی هستند ، در عین حالی که خودشان هم می گویند باز معلوم نشده است کی است ولیکن طیاره ها را می فرستند و هر جا را که این مظلومین هستند می کوبند . این وضع روحیه اشخاصی است که عقل ندارند و قدرت دارند .

وقتی رئیس یک گروهی شدید بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید

من می خواهم عرض بکنم که توجه بکنند آقایان ، ما نباید همیشه انتقاد از بالاترها بکنیم . باید بیاییم تا این پائین بیاییم پیش خودمان . توجه بکنید به اینکه پاسداران ما که بسیار عزیزند پیش ما ، قوای مسلحه که بسیار عزیزند توجه کنند تفنگ وقتی دست شان آمد غرور نیاید دنبالش . ممکن است که یک جوانی خیلی مهذب هم باشد ، خیلی هم خوب باشد ، لکن به تدریج برسد به اینکه یک وقت ظالم بشود . وقتی قدرت دست تان آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع بشوید . وقتی رئیس یک گروهی شدید بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید . برای اینکه اگر سستی کنید ، در این قدرت روحی از شیطان زمین می خورید . شمایی که امروز دارید برای اسلام زحمت کشید ، چه شمایی که در جنگ ها و در پشت جنگ ها و در زحمت هایی که در صنعت می کشید و چه آن آقایانی که برای مظلومین دارند خدمت می کنند و برای بنیاد شهید دارند خدمت می

کنند ، خدمت های شما بسیار ارزش دارد . این ارزش را حفظ بکنید . صورت عمل میزان نیست ، آن چیزی که میزان است انگیزه عمل است ، معنای عمل است ، دوتاست عمل ، در صورت مثل هم هستند . شمشیری که در دست حضرت امیر سلام الله علیه است فرود می آید و فرض کنید که عمروبن عبدود را می کشد . این صورت عمل با صورت عمل دیگری که شمشیر دستش هست و یک کس دیگر را می کشد ، صورت ، یک صورت است ، هر دو شمشیری است و در دستی است و فرود می آید و یک کسی را می کشد ، لکن آنی که او را با عبادت ثقلین افضل دانسته اند برای آن انگیزه عمل است ، برای آن معنایی است که در آن عمل است نه برای این صورت عمل است . انگیزه عمل که این عمل را به آنجا می رساند که لایوازی عباده ثقلین انگیزه عمل است که چند تا قرص نان جو را که اهل بیت علیهم السلام به فقیر و اسیر و چه می دهند در قرآن چند آیه برای او می آید . آن چیزی که هست این است که انگیزه عمل الهی است وقتی الهی شد جبرانش الهی است . شما جوان عزیزی که الان برای اسلام دارید خدمت می کنید و مطمئن باشید که ارزش بسیار زیاد دارید شما ، توجه به روحیات خودتان بکنید که نبادا در این امر شیطان دخالت بکند . قدرت دست تان هست نبادا که این قدرت را اعمال بکنید در یک جایی

برخلاف . مراقبت کنید از خودتان . مواظبت کنید از خودتان . اینکه من عرض می کنم ، مخصوص به شما نیست ، همه ما باید این مطلب را در نظر داشته باشیم .

همه ملت ما ، همه انسان ها باید توجه به این معنا داشته باشند که قدرت را به جای خودش اعمال کنند . انبیا قدرت شان را به محل خودش انجام می دادند . حضرت موسی عصایش را می برد با فرعون مقابله می کرد ، با دیگران با آن محبت بود . پیغمبر اکرم قدرت خودشان را برای سرکوبی اشخاصی که از جهات آدمیت خارج شده اند ، از مرز انسانیت خارج شده اند و مردم را دارند به تباهی می کشند اعمال می کرد . قدرت ها باید اعمال اگر شد برای جلوگیری از فساد باشد نه خودش فساد بیاورد . فرق ما بین شما عزیزان و آن اشخاصی که در جبهه ها جنگ می کنند با آنهایی که در مقابل شما هستند ، صورت عمل که یک صورت است ، آنها می کشند شما هم می کشید ، اما کشتن شما یک عمل عبادی است و کشتن آنها یک عمل جنایی است . این روی انگیزه ای است که هست ، روی معنایی است که این دو عمل دارند ، نه روی صورت عمل است . شما برای خدا جهاد می کنید ، آنها برای شیطان جهاد می کنند . آنها تبع شیطان هستند و شما تبع خدا هستید . این فاصله ما بین این دو امر است . توجه کنید که این محفوظ بماند .

اینهائی که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت و اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند

من به آن

قدرتمندانی که در جبهه ایستاده اند و الان مستاصل کرده اند صدام و صدامی ها را عرض می کنم که مبادا این قدرت اسباب این بشود که یک انتقامی بر خلاف موازین الهی گرفته بشود . شما تاکنون بنایتان بر همین بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد که شهرهای عراق را که ما آنها را عزیز می دانیم مثل شهرهای خودمان و بعضی شان را بسیار بالاتر ، باید توجه کنید اهالی آن شهرها به همانطور که اهالی شهرهای ما مبتلای به شر صدام هستند ، آنها بیشتر مبتلا هستند . آنها فشارهایشان ، فشار صدام بر آنها خیلی زیاد است ، بر خانواده های آنها ، برخورد آنها اشخاصی که از آنجا آمده اند همین دو روز پیش از این ، دو سه روز پیش از این یک کسی از آقایان که پیش من بود نقل کرد که اشخاصی که از آنجا تازه آمده اند گویند اگر اشخاص عادی اگر ریش داشته باشند می گیرندشان ، اگر تسبیح دست شان باشد می گیرندشان به ترس اینکه این حزب الله شاید باشد ، خانواده های این اشخاصی که در جبهه هستند اگر چنانچه یک وقت آنها کوتاهی بکنند آنها را سرکوب می کنند . وضع روحی کسی که قدرت دارد ، شاخ دارد و عقل ندارد این است ، یک کس دیگر او را اذیت می کند او کس دیگر را صدمه می زند . شما باید توجه بکنید که مبادا یک وقتی به واسطه بمباران های شهرهای شما و کشتن عزیزان شما ، مبادا یک وقتی شما عصبانی بشوید و

جبران بکنید اینطوری ، این انتقام از او نیست . شما انتقام تان را از صدام باید بگیرید و از حزب بعث و الان داریدگیرید . توجه کنید که نبادا حتی یک گلوله به طرف شهرهای آنها بیندازید . آنها شهرهایی هستند که همانطوری که این بهبهان ما مظلوم است ، بصره هم مظلوم است ، مندلی هم مظلوم است ، همه اینها مظلومند . اینها تحت ستم هستند . ما باید جهات انسانی را تا آخر حفظ کنیم . ما جهات انسانی را تا مرز شهادت و فوت باید حفظ بکنیم و هیچ وقت عصبانی از این نشویم که او دارد این کار را می کند ، پس ما هم خوب است یکی از شهرهای آنها را بزنیم نه ، هیچ همچو نیست . موازین موازین اسلامی است . اینجا جمهوری اسلامی است . اینجا اسلام حکومت می کند . بنابراین باید مواظب باشید از خودتان کسانی که قدرت دارند ، دولت قدرت دارد ، سپاه قدرت دارد ، ارتش قدرت دارد ، بسیج قدرت دارد ، اینهایی که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت را ، جهات اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند . این قدرت را در محلش خرج بکنند تجاوز از محلش نشود .

و من امیدوارم که با حفظ این جهات انسانی و اسلامی شما الگو بشوید از برای همه کشورهایی که آن مسائل ما به آنها رسیده است و می رسد . و این مرده دیگر از بین رفته است ، دیگر شما خیال نکنید ، اینها دست و پایی است که در حال احتضار دارد می زند . این

قدرتمندها آن آخر عمرشان اینطور جنون پیدا می کنند . اینهائی که در حالی که قدرت دارند آن شارت و شورت را می کنند ، وقتی شکست خورند بسیار هم ضعیف می شوند . این ضعف روحی است که انسان به یک طایفه ای که هیچ کاری به او ندارند ، توی خانه هایشان نشسته اند ، یک بچه کوچکی که کاری به او ندارد ، این ضعف انسانیت و ضعف قدرت است که او بپرد برای اینکه در جبهه او را سیلی به او زده اند . این آن مایه آخرش را هم که عبارت از آن گردان هایی بوده است که برای حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اینجا هم بسیاری از آنها را به درک فرستاده اند . خوب این صدمه می بیند ، صدمه روحی می بیند عقل هم ندارد که حساب بکند که خوب ما در جبهه مغلوب شده ایم باید در جبهه کاری بکنیم ، آنجا که نمی تواند کاری بکند ، به بهبهان و !!! نمی دانم !!! مسجد سلیمان و جاهای دیگر تعدی می کند اینها بواسطه ضعف روح است و همه اینها برای این است که ایمان در کار نیست . آنهایی که ایمان دارند نه آن طرف ضعف دارند ، نه قدرت وقتی که هست دست شان ضعف روحی پیدا می کنند و مردم را اذیت می کنند ، نه وقتی مغلوب شدند ضعف پیدا می کنند و دیگران را می زنند که چرا دیگری من را زده است . ین مال ضعفی است که آنها دارند و ضعف داشتن دنبال این است که

ایمان ندارند ، خدا را نمی شناسند ، توجه به مسائل الهی ندارند ، توجه به مبدا و معاد ندارند . آنها مثل زندگانی حیوانی که دیگر حیوانات می کنند بدتر از آن ، جرایم شان بیشتر از آنهاست . همان است که شیخ الرئیس ، از آن نقل کرد مرحوم مدرس که شاخ دارد و عقل ندارد .

انشاءالله خدا این شاخدارها را عقل بدهد و این قدرتمندان را انسان بکند و یا اینکه قدرت آنها را سلب بکند . و خداوند شما را انشاءالله عزیزید ، عزیزتر بکند . شما ملت اسلام را احیا کردید ، شما قدرتمندان ، شما عزیزان ، کشور خودتان را از حلقوم اجانب بیرون کشیدید و اینها البته دنبال همین است که چون شما ایستاده اید در مقابل آنها و نمی خواهید که اسیر آنها باشید و آنها هم خیال می کنند همه باید اسیر آنها باشند ، حالا که نشدید باید شهرهای شما را هم بزنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 17/8/62

بیانات امام خمینی دردیدار با وزیر ، قائم مقام ، معاونین و مسؤ ولان بخش های مختلفوزارت ارشاد اسلامی

عمده این است که ما ذهن جوان ها و پیرها و روشنفکر نماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

کارهایی که نقل کردید مورد تقدیر و تاءیید است . هر چیزی که در جا باید از صفر شروع شود در اینجا باید آن را از زیر صفر شروع کرد . اصولا چیزهایی که مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است . و اینکه عرض می کنم ما باید از زیر صفر شروع کنیم و زحمت زیاد بکشیم تا به صفر برسد ، به خاطر این است که در طول مدت شاهنشاهی و خصوصا در دو زمان اخیر همه چیز و خصوصا افکار جوان ها را به عقب برده اند

به طوری که آنها که تحصیلکرده بودند و خواستند بگویند ما متجدد هستیم ، حتما تجدد را به این معنا دانستند که بی بند و بار باشند و این معنا به واسطه تبلیغات داخلی و خارجی و روزنامه ها چنان در ذهن شان متمرکز شده بود که تجدد یعنی همه چیز شکلش خارجی باشد و مثل اینکه غیر از این شکل زندگی کردن امکان ندارد ، که اگر شما بخواهید این وضع را عوض کنید و افکار را به جائی برسانید که به راه صحیح بیفتد مدت طولانی لازم دارد .

البته با این تحولی که در ایران واقع شد ، خیلی از قدم ها بدون دخالت کسی برداشته شد و جوان های ما یکمرتبه و به خواست خداوند تبارک و تعالی از این منجلاب فساد بیرون آمدند و مهیا هستند که روی آنها کار کنید .

در رژیم سابق تمام چیزها خصوصا فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود . یعنی کسی که نام سینما را می شنید خیال می کرد که آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد و یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهره فساد برده شود ، هکذا همه چیز دیگر . و عمده این است که ما ذهن این جوان ها و حتی پیرها و روشنفکر نماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست که در همه چیز دست مان را پیش دیگران دراز کنیم و حتی اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم . در حالی که عده ای زبان خودشان

را کنار گذاشته و ارزش را به چند کلمه انگلیسی در کتابی دانند ، با اینکه با زبان خودشان همان مطلب را می شود فهماند . اگر در کتابی چند کلمه خارجی نباشد ، آن کتاب را بدون ارزش می دانند . آنها می خواستند که تمام وجود ما در اختیارشان باشد که هر طوری خواهند عمل کنند و شما تابلوها را دیده بودید که اکثرا از دوافروشی گرفته تا کتاب فروشی و غیره دارای اسم های خارجی بودند و اینهمه به خاطر این بود که ما فرهنگ خودمان را فراموش کنیم و عده ای هم به نام فرهنگ ایران باستان از اسلام فرار می کردند ، که چندی پیش عده ای از اینها که در خارج اجتماع کرده بودند یکی از حرف هایشان این بود : (تعجب است که ما باید روزانه هفده مرتبه رو به کعبه عرب ها دولا راست بشویم و نماز بخوانیم و اگر ما از عرب ها فرهنگ ایران را بگیریم جز شتر چیزی نمی ماند) در صورتی که اروپائی ها و دانشمندان اروپا هم قائل به این مطلب اند که تمدن اسلام مقدم بر سایر تمدن هاست . و در سابق به هر یک از ایرانیان از کودکی تزریق می شد که باید همه چیز از اروپا گرفته شود و ارزش های انسانی به هر چه بیشتر فرنگی شدن است و باید از سر تا پا فرنگی شویم . و این آقایان نمی نشینند مقایسه کنند که در تمام مسائل بین فرهنگ اسلام و فرهنگ دیگر چه تفاوت هایی است . و آیا به صرف اینکه اسلام از عرب

آمده ما باید با آن مخالفت کنیم و آیا این همان نژاد پرستی نیست که اروپائی می خواهند به وسیله آن ما را به استعمار بکشند و بین طوایف عرب و عجم و ترک جدائی بیندازند ؟

بنابر این مدت ها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان دارای یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزش های اسلامی هستیم و اگر امروز کمبود نیروی انسانی هست به خاطر همین است که افکار به آن طرز تفکر عادت کرده بود . لذا ساختن تئاتری که مطابق با اخلاق انسانی اسلامی باشد زحمت دارد و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد نیازمند به صرف مدت ها وقت است و هرگز در متن سینما و تئاتر نوشته نشده است که باید مرکز فساد باشند و هنر آنها هم که عبارت بود از چیزهای مبتذل جز این نبود که افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طوری تربیت کنند که همه را منحرف سازد .

کسی که با خدا باشد ، خدا با اوست و پیروزی با اوست

خداوند تبارک و تعالی بر این ملت منت گذاشت و سایه شوم رژیم پهلوی از بین رفت . که امیدوارم به برکت و زحمت این جوان ها خصوصا در فرهنگ و وزارت ارشاد برگردیم به حال خودمان که انشاءالله می توانیم و نباید ماءیوس باشیم .

بحمدالله همه چیز ایران جا افتاده است و ما وابستگی نداریم و باید در این راه طوری زحمت بکشیم که نسل آتیه بدانند راهشان چیست و امیدوارم شما در همه امور موفق باشید خصوصاراجع به تبلیغات خارج از کشور که واقعا تاءسف آور است . اصلا در دنیا چه خبر است و آنها چه می گویند

؟ رادیوهای خارجی محامد و خوبی های ایران را کنار گذاشته و یا به چیز دیگر بر می گردانند و اگر مطلب کوچکی پیدا کنند صد تا روی آن می گذارند و بر علیه انقلاب تبلیغ می کنند . در حالی که ما متکی به خدای تبارک و تعالی هستیم و امید است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهی کند که کسی که با خدا باشد خدا با اوست و پیروزی با اوست .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 24/8/62

بیانات امام خمینی دردیدارباسرپرست دانشگاه آزاد ، مسؤولین ورؤسای شعبه های این دانشگاه در شهرستان ها

این را از گوش مان بیرون کنیم که همه چیزمان باید از خارج باشد

من از شما آقایانی که زحمت کشیده و به اینجا تشریف آورده اید تا از نزدیک در خدمت تان باشیم تشکر می کنم . همه باید این معنا را احساس کنیم که کارها را خودمان انجام دهیم و این مساءله خلافی که به ذهن دانش آموزان و دانشجویان ما تلقین کرده بودند که به غیر از رفتن به آمریکا و فرانسه و انگلستان در جای دیگری امکان ندارد به جایی رسید و همین امر موجب شد که جوان های ما را دسته دسته بردند و فاسد کردند از فکرمان دور کنیم . ما می دانیم که شرقی ها و غربی ها با ما خوب نیستند و نخواهند بود و خیر و صلاح ما را نمی خواهند و دلیلش هم وضعی است که شما می بینید که اکثر جناح هائی که در دنیا هستند بر ضد ما تبلیغ می کنند و این به خاطر آن است که آنها اسلام را نمی خواهند و هر کشوری که بخواهد به اسلام عمل کند ، مورد تهاجم آنها قرار می گیرد . لذا ما باید

فکری بکنیم که جوان های ما در همین جا خوب تحصیل بکنند و بر فرض احتیاجی به خارج رفتن باشد به کشورهائی بروند که استعماری نباشد و طمع اینکه ما تحت سلطه آنان باشیم ، نداشته باشند . و من امیدوارم که به زودی وضعی پیش بیاید که نیازی به خارج رفتن نباشد و این بسته به فعالیت شما آقایان و سایر دوستان در این امر حیاتی است که از وجود این جوان های خوبی که داریم چقدر استفاده شود که در همین جا تربیت گردیده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند . و از گوش خودمان بیرون بکنیم که همه چیزمان باید از خارج بیاید و بر فرض که به خاطر احتیاج چیزی را وارد می کنیم ، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد ؟ ما دارای ادب و فرهنگ غنی هستیم و آیا صحیح است که چون آنها موشک درست می کنند ما باید تابع آنها باشیم ، در حالی که آنها با این صنعت ها دنیا را تخریب می کنند و ما می خواهیم صنعتی داشته باشیم که تخریبگر نباشد ، بلکه مفید و سازنده باشد .

دانشگاه ها و حوزه ها باید روابط داشته باشند و مسائل شان را با یکدیگر مبادله کنند

شما با روابطی که اکنون با حوزه های علمیه دارید ، خدمات زیادی توانید انجام دهید . شاید شما توجه نداشته باشید که در مدت سلطنت رضاخان و پسرش که من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزه های علمیه فشار وارد می کردند تا حوزه ای در کار نباشد . از یک طرف درب ها را بازکردند و گفتند هرکس به طرف ما بیاید چه می کنیم و چه

خواهیم کرد و از طرف دیگر به قدری روی طلبه فشار بود که نمی توانستند روز در حجره هایشان بمانند و می بایست قبل از طلوع آفتاب بیرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند که الحمدالله موفق نشدند و حوزه های علمیه باقی ماند و با همان وضع اول حفظ گردید که الان نیز باید به همان گونه حفظ گردد و دانشگاه ها با حوزه باید روابط داشته باشند و مسائل شان را با یکدیگر مبادله کنند . ما الان در فرهنگ و اکثر علوم احتیاجی به خارج نداریم و اگر در صنعت هم مانند آنها نیستیم نباید خودمان را ببازیم و بگوئیم که آنها پیشرفته هستند و ما همه چیزمان باید خارجی باشد . نه ، مساله اینجور نیست . نباید اگر صنعتی از آنها می گیریم انگلیسی یا روسی یا آمریکائی بشویم ، بلکه باید مسلمان بود . البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارد ولی باید توجه داشت که از جائی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند که در سابق اگر مقداری از علوم و تخصص ها را به ما دادند ، می خواستند ما را از همه چیزمان منحرف نموده و مصرفی بار بیاورند . و من امیدوارم که انشاءالله شما آقایان و سایرین کمک کنید تا این دانشگاهی که به پیشنهاد آقای هاشمی تاءسیس گردید و پیشنهاد بسیار خوبی بود ، فعالیتش زیاد گردیده و در همه جا توسعه پیدا کند . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و سالم و رستگار باشید

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/8/62

بیانات امام خمینی درجمع اعضای شوارای عالی قضائی ، رؤسا ، مستشاران و دادیاران دیوان عالی کشور ، قضاوت بازرسی کل کشور ، حقوقدانان شورای نگهبان و اعضایدادگاه عالی قم

کشور امروز مال خود شماست و خود شما باید اداره اش کنید

بسم الله

الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از آقایان علما و فضلا و قضات که تشریف آوردند و ما را مفتخر کردند به این تشریف فرمائی . و من امیدوارم که خداوند همه را حفظ کند و در پناه خودش توفیق بدهد که خدمت کنند . ما در هر قضیه ای که فکر می کنیم که در سابق ، در این رژیم بوده است دست روی هر کدام که می گذاریم ، می گوییم این بدتر ازدیگران بوده . وقتی می رویم سراغ آن یکی ، آنجا می گوییم این بدتر از دیگران بوده و هکذا . وقتی قوه دادگستری اش را و قوه قضائیه اش را شما نگاه کنید می بینید که آن چیزی که در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامی و وقتی که به مجلس اش نگاه می کردیم می بینیم آنکه نبوده است ارتباطش با مردم . وقتی به ارتش اش نگاه می کردیم می بینیم که آنکه نبوده است فعالیت در راه کشور خودشان . لابد آقایان اطلاع دارند که آنوقت متفقین آمدند و حمله کردند به ایران ، زمان رضاخان با آن هیاهوئی که رضاخان در آورده بود که ما دیگر چه هستیم و چه هستیم ، سه ساعت گفته بودند که اینها مقاومت کردند در مقابل آنها و بعد که رضاخان از یکی از اینها (سرکردگان آنوقت ) پرسیده بود که چرا سه ساعت ؟ گفته بود که قربان سه ساعت حرف است ، آنها آمدند و ما رفتیم . مساءله این بود . ارتش آنطور بود ، دولت آن بود که دیدید . شما بسیارتان ، خوب

، این اواخر دیگر یادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اینه آنها بوده است که ملاحظه کردید و دادگستری اش هم آن بود که اطلاع دارید ، مجلس اش هم آن بود ، دانشگاهش هم آن بود . عرض کردم وقتی سراغ دانشگاه می رویم و می بینیم که بدتر از همه جا دانشگاه بوده است . وقتی سراغ قضات می رویم و می بینیم بدتر از همه این بود و زحمت دارد که اینها اصلاح بشود . و خداوند تاءیید کرده است این جمهوری اسلامی را که در ظرف این مدت کم در صورتی که انقلاب بوده ، در صورتی که همه کشورهای بزرگ مخالف بودند با ایران به همه معنا و فشارهایشان را بر این کشور به همه طرف وارد کردند ، تبلیغات سرتاسری آنطور کرده است ، معذلک در این مدت کم در همه جا یک پیشرفت های چشمگیر شده است . دانشگاه بحمدالله و امیدوارم که به زودی همه جهاتش درست بشود و روی موازین باشد و دادگستری و قوه قضائیه بحمدالله کار زیاد کردند . و موجب سرافرازی یک ملت است که در مدت بسیار کم با همه مشکلات و یا اینکه مهیا نبودند علمای ما برای قضاوت و امر قضاوت ، ارتباط با آنها نداشته است ، معذلک موفق شده اند و تاکنون خدمت های فراوان کرده اند و من امیدوارم که همه علمای بلادی که در سرتاسر ایران هستند و تمام حوزه هایی که در سرتاسر ایران هستند ، اینها این جمهوری را که از خودشان می دانند ، آن چیزهایی که نقص وارد می شود

در اینها و احساس می کنند و که ناقص است ، جدیت کنند ، کامل بشود . کشور امروز مال خود شماست و خود شما باید اداره کنید . قوه قضائیه امروز قوه قضائیه اسلامی است و رو به اسلام دارد می رود و باید خود علمای اسلام این را تقویت کنند و افراد را بفرستند ، علمائی که در بلاد هستند یا خودشان یا کسانی که مربوط به آنهاست و می توانند قضاوت کنند ، پیشنهاد کنند که وارد بشوند در این قوه قضائیه تا انشاءالله رفع نقیصه به همه معنا بشود . نباید ما حالا بنشینیم امید این پیدا کنیم که خیر ، خودش می شود . نه ، هیچ امری خودش نمی شود ، با کوشش امرها تحقق پیدا می کند . و در واقع قضا هم از باب اینکه یک واجب شرعی است بر همه مگر اینکه به مقدار کفایت داشته باشیم ، از این جهت این عمل به یک وظیفه شرعی و اسلامی است و عذری نیست از برای ما امروز که بگوییم ما نتوانستیم ، یا ما داخل کار نبودیم . نخیر ، همه شما ، هر یک از آقایان در هر جا هستند اینها پیشنهاد کنند و وارد بشوند قوه قضائیه را تقویت بکنند . کسانی که در حوزه ها هستند و آنهایی که درس خوانده هستند و در حوزه ها دیگر سمت مدرسی و اینطور چیزها را ندارند ، آنها هم تشریف بیاوند و این قوه قضائیه را تقویت بکنند تا انشاءالله درست بشود این قوه . اگر این قوه قضائیه درست بشود ، بسیاری از مشکلات

کشور درست می شود . مردم سروکار دارند با این قوه ، با دادگستری سروکار دارند و به شما آقایان قضات هم عرض می کنم که خدا را در نظر داشته باشید در باب قضا . قوه قضائیه سروکارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نوامیس مردم است و باید همیشه خدا را ناظر و حاضر ببینید که خدای نخواسته نبادا یک اشتباهی در کار بشود ، یک وقت خطائی بشود . خطای شماها بزرگ است و ممکن است یک خطا موجب قتل یک کسی بشود ، یک خطا موجب به باد رفتن آبروی کسی بشود . اینها را باید بسیار نظر بکنید و بسیار دقت بکنید که این شغل در عین حالی که واجب است و لازم است همه ما در صورتی که به مقدار کفایت نباشد همه شرکت بکنند و بسیار شریف است ، در عین حال ، خوب ، مسؤ ولیتش هم بسیار زیاد است و باید انشاءالله همه آقایان جدیت بکنند که این قوه قضائیه به آنطوری که شارع مقدس می خواهد ، به آنطور عمل بشود و البته از باب اینکه حوزه ها مهیا نبودند و دست شان از قضا کوتاه بوده و مهیا برای این کار نبودند ، حالا که مهیا شدند ، حوزه ها هم به راه افتادند برای اینکه این کار را تتمیم کنند . و دروسی راجع به قضا !!! راجع به مربوط به قضا در حوزه ها درست عمل بشود و درس هائی گفته بشود تا اینکه انشاءالله به زودی این پرسنلی که ایشان می گویند که باز به قدر

پانصدنفر ناقص داریم انشاءالله درست بشود . این پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبریز و سایر جاها چیزی نیست . خوب از آنجا بیایند و قم هم که خوب کمک می کند و میداوارم که انشاءالله همه موفق بشود و خداوندهمه را تاءیید کند که خودمان کارهای خودمان را انجام بدهیم .

دولت فرانسه آبروی ملت فرانسه را از بین برد

و من عرض می کنم که ما که امروز گرفتار این بلیات هستیم ، گرفتار این دولت ها هستیم ، گرفتار این قدرت های بزرگ هستیم ، باید خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ کنیم . شما می بینید که در هر جا برای اسلام یک گرفتاری پیش می آورند با یک اسمی روی آن می گذارند و یک بساطی درست می کردند . ما آنوقت خیال می کردیم که صدام این است که تلافی می کند ، بیخودی ، درجنگ شکست می خورد آنوقت تلافی اش را سر خوزستان در می آورد و کردستان . خیال کردیم که این کار ، کار صدامی است . معلوم شد که همه هستند . چند نفر به واسطه اینکه آنقدر صدمه دیدند از این قدرت های بزرگ و از آمریکا و از اسرائیل و از فرانسه و از امثال اینها ، اینقدر صدمه دیدند ، چند نفرخودشان را فدا می کنند برای ملت خودشان و می روند یک جائی را منفجر می کنند . بعد اسرائیل تلافی می کند . خوب ، از اسرائیل همه متوقع اند . اسرائیل ذاتش همین است ذات است که باید عمل بکند اینطوری که می کند . اما فرانسه که خودش را یک ملت چه

می داند و آنقدر در طول تاریخ ادعا کرده است ، چرا اینطور تروریست از کار در آمد ؟

ملت فرانسه باید این مطلب را احساس بکند که در طول تاریخ آنقدر که از فرانسه تعریف کردید و کتاب نوشتید و چه کردید ، در این برهه زمان آبروی فرانسه را این دولت از بین برد . دولت فرانسه آبروی ملت فرانسه را از بین برد ، صورت ملت فرانسه را یک صورت مشوه جلوه داد در بین ملت ها . اکثر ملت ها و مردم ها تمیز نمی دهند که ، جدا نمی کنند دولت را از ملت ، خصوصا آنجاهایی که جمهوری است . آنجاهایی که جمهوری است ، ملت است که باید اساس را در دست بگیرد . نمی پذیرند از ملت فرانسه که او بگوید دولت ما اینطوری است دولت فرانسه ملت فرانسه به فکر بیفتد که آبروی خودش را که دارد از بین می رود حفظ بکند و این دولت را سر جای خودش بنشاند ، این دولت را کنار بگذارد . این دولتی که تروریست اعظم باید اسمش را گذاشت برای اینکه هر چه تروریست است جمع می شود در فرانسه ، بعد هم خودش تروریستی می کند یک کسی او را می زند به واسطه اینکه جنایتکار است ، او می زند یک کس دیگری را می کشد ، تلافی می کند سر کس دیگری . خوب ، این ملت فرانسه باید فکر این کار باشد و همین طور ملت های دیگر . ملت ها که تقصیری ندارند . تقصیر ملت هایی که جمهوری هستند این است که رای

می دهند به اینها و بعد که رای دادند اختیار را به دست اینها می دهند ، باید بعد که چیز کردند ، با تظاهرات ، با چیزها این کار را کنار بگذارند . الان هم می توانند این کار را بکنند . حفظ کنند آبروئی را که در طول تاریخ شما برای فرانسه درست کردید ، این را حفظش کنید ، اینها دارند از بین می برند اینها تروریست شده اند .

دولت فرانسه از آنجا که می بیند که از عراق طلب دارد و طلبش را نمی تواند بدهد ، تلافی اش را سر ایرانی ها در می آورد . تلافی سر ایرانی برای چه در می آورد ، خوب عراق نمی تواند طلب شما رابدهد از خودش وصول کنید چرا به او طیاره ، نمی دانم چه می دهید که ایران را بزند ؟

ایران می خواهد همه را اصلاح کند ، می خواهد همه کشورها برادر باشند

وضع الان اینطور شده است که اصلا گرفتار شده ایم ما بین قوه های مقتدری که برخلاف نظر حتی ملت خودشان عمل می کنند . گمان نمی کنم که ملت آمریکا راضی باشد که از که دولت آمریکا از هر سوراخی سرش را بیرون بیاورد و جوان های خودشان را به کشتن بدهد و همین طور فرانسه و سایر جاها . حالا که انگلیس هم آمده است ، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده ، جزو خیاطها شده است . آن پالان دوز را می گفتند که همراه خیاطها می رفت ، گفتند تو کجا می روی ؟ گفت : ما هم اهل بخیه هستیم . حالا این قدرتمندهای بزرگ که در دنیا جمع شده اند و مردم

را دارند اذیت می کنند ، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها کرده اند که بگویند ما هم جزو بخیه زن ها هستیم . چرا وضع اینطور شده ؟ مگر آنها چه بردند در این کار ؟ مگر آنها در این جنایات چه شرافتی تهیه کرده اند ؟ الان امریکا ، دولت امریکا ، دولت شوروی که این جنایات را می کنند و با هم مسابقه می کنند در جنایتکاری ، در ظلم به مردم ، در جنایت به مردم ، مگر آنها چه بردند که شما می خواهید !!! شما هم !!! همراه آنها باشید ؟ شما هم بروید چه بکنید ؟ بالاخره مسلمین باید فکر بکنند ، این مسلمان ها و این اعراب که تقریبا اکثر بسیاری از مسلمین را تشکیل می دهند و گرفتار دست اینها هستند ، اینها فکر بکنند که نباید اینطور خودشان را دست آنها بدهند که هر جا الان لبنان را آنطور کرده اند ، لبنانی دیگر برای کسی نمانده است . خوب ، چرا این اختلافات را شما دست بر نمی دارید تا اینکه اینها نتوانند بیایند سراغ شما و چرا باید آنها بیایند و مردم را آنطور اذیت بدهند به اسم اینکه ما می خواهیم اصلاح بکنیم ؟ این اصلاح که نیست . شما اگر مصلح بودید ، اگر صلح طلب بودید که اینطور وضع نبود . شما صلح طلبید و می آیید در لبنان به اسم اینکه ما صلح طلب هستیم و مردم را ناراحت می کنید . شما بروید کنار ،

مردم خودشان کار خودشان را درست می کنند نمی گذارید که مردم اصلاح کنند کار خودشان را . هر کدامتان به یک اسمی وارد می شوید در یک کشوری مثلا فرض کنید که روسیه وارد می شود در افغانستان به اسم اینکه می خواهیم اصلاح کنیم . آنجا را ، آمریکا و فرانسه و انگلستان و اینها هم وارد می شوند در لبنان می خواهیم اصلاح کنیم . این برای این است که مسلمان ها بیدار نیستند ، دولت های مسلمین نمی دانند چه قوه دست شان هست و چه جور اینها را می توانند از بین ببرند . اگر !!! یک !!! ده روز این مسلمین منافع خودشان را قطع کنند از شرق و غرب ، آنها سرجای خودشان می نشینند ، ولی !!! چه !!! افسوس این است که نمی توانند ، نمی فهمند چه باید بکنند . آنها را ترسانده اند به طوری که اگر چنانچه بکنید چه خواهد شد . خوب ، این اگر در ایران هم بود ، لکن ایران کار خودش را کرد و هیچ کاری هم نتوانستند بکنند . حالا هم نمی توانند بکنند ، بعدها هم نمی توانند بکنند . یعنی مادامی که ایران این ایران است ، مادامی که بین همه روابط اسلامی و انسانی هست ، مادامی که یک ملت هست اینها ، مادامی که زن و مرد و بچه و بزرگ ایران این وضع را دارند ، هیچ قدرتی در عالم نمی تواند کاری بکند . چرا مسلمان ها اینطور نشوند ؟ چرا حجاز اینطور نشود ؟ و چرا عراق اینطور نشود ؟ و

مع الاسف به واسطه حماقت بعض !!! راس !!! رئوس ، به جان هم می اندازند همه را . این را وادار می کنند ، حمله کند به ایران ، آنقدر ضرر ببرد ، آنقدر رنج ببرد ، آنقدر چه بکند ملت عراق را ، آنطور صدمه وارد به آن بکند برای یک حماقتی که آنها گفتند برو سردار قادسیه بشو ، از آن طرف هم فلسطینی ها را به جان هم انداخته اند ، جنگ بین خودشان آنطور می بینید که واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بین خود ما ، دولت های مسلمین . آخر چرا باید اینطور باشد ؟ اینها اگر واقعا بیدار بشوند و بفهمند چه قدرتی در دست شان هست و چه منابعی در دست اینها هست که منابع ، رگ حیات آنها در دست اینهاست ، خوب ، با هم روابط پیدا می کنند ، روابط دوستی پیدا می کنند . خوب ، ماهی فریاد می زنیم که آقا بیایید با هم دوست باشیم ، چه هی آنها می گویند نه ، ایران می خواهد همه کشورهای دنیا را ازبین ببرد . ایران چرا می خواهد ببرد ، ایران می خواهد همه را اصلاح کند می خواهد که با هم باشند همه شان ، برادر باشند همه شان . معذلک نمی فهمند و باید چه کرد این را . و من امیدوارم که کم کم درست بشود و کم کم ملت ها بیدار بشوند و از راه ملت ها این کارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تاءیید می کند و خداوند شما را و همه کسانی که

در این کشور خدمت می کنند ، به این کشور خدمت می کنند ، به اسلام ، تاءیید کند و مادامی که قصد خالص باشد ، توجه به خدا باشد و خالص باشد ، تا اینطور باشد بلا اشکال پیروز است این کشور و از اینجا هم موجش می رسد به همه جا و رسیده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است ، نه اینکه صادر می شود ، صادر شده و تقویت می شود در خارج .

قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید درش دخالت کند

و از نکاتی که تذکر بدهم این است که قوه قضائیه همانطوری که آقا فرمودند یک قوه مستقل باید باشد ، یعنی در همه جای دنیا این اسم هست که قوه قضائیه مستقل است . حالا مادر کشور خودمان که استقلال داده است اسلام به قوه قضائیه و قاضی و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند . قضات نباید گوش به هیچ کس بدهند جز آنکه برای خدا کار خودشان را انجام بدهند ، حق را ملاحظه بکنند . اگر فرض کنید که یک جائی را دیدند حق است ، اگر تمام کشورایران به آنها چیز بکنند که به آن طرف حکم بدهید ، نکنند . خدا اینطور مقرر فرموده است ، باید شما به حق برسید . کار به اینکه این رفیق فلان است ، این دوست فلان است ، این پسر فلان است ، این خود فلان است ، خیر ، کاری به این کارها نداشته باشید باید شما به همانطوری که شرع مقدس امر فرموده است قضاوت کنیدو مستقل در قضاوت باشید و محتاط در قضاوت .

احتیاط در قضاوت کنید ، توجه بکنید که نبادا یک مظلومی حقش ضایع بشود یا یک نفری زاید بر آن مقداری که باید جریمه بشود یا برای تعزیز بشود ، یا به چه بشود ، زاید بر او نباشد . گرفتاری دارد این مسائل ، باید این را خیلی توجه بکنید . و من امیدوارم که آقایان علمائی که الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله

می آیند و مشغول می شوند ، توجه بکنند که مستقل هستند و کسی حق اینکه هیچ نقشه ای ، هیچ دخالتی در کار آنها بکند ندارد . و البته روی موازین شرعی اگر چنانچه اشتباه ثابت شد ، آنوقت روی همان موازین شرعی عمل می شود . و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوی همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

نامه رئیس شواریعالی دفاع به محضر امام خمینی در مورد معرفی و پیشنهاد مقامفرماندهی جدید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده کل نیروهای مسلح حضرت امام خمینی

با اظهار قدردانی از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معینی پور در طول تصدی فرماندهی نیروی هوایی ، شورایعالی دفاع در اجرای مفاد اصل 110 قانون اساسی ، قبول استعفای وی و انتصاب سرکار سرهنگ هوشنگ صدیق به فرماندهی نیروی هوائی جمهوری اسلامی ایران را به آن حضرت پیشنهاد می کند .

سید علی خامنه ای رئیس جمهوری و رئیس شورای عالی دفاع

تاریخ : 4/9/62

پاسخ امام خمینی به نامه رئیس شورایعالی دفاع

بسمه تعالی

با قدردانی از زحمات ایشان و دعا برای توفیق به خدمت اسلام و ملت ، موافقت می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/9/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر بهداری و گروهی از کارکنان این وزارتخانه

دادن امید و وعده سلامتی به بیمار ، کمک می کند به صحت بیمار

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که شما آقایان که در یک وزارتخانه ای هستید که برای مستمندان ، برای مریضان ، برای بیماران و علیلان و مجروحان خدمت می کنید ، خداوند توفیق زیادتر به شما عنایت کند ، و برای شما خداوند اخلاص نصیب کند که کارهای شما برای خدا باشد و برای خدا این زحمت ارزنده را بکشید و اجر را از خدای تبارک و تعالی امید داشته باشید . مساله بهداری یکی از امور بسیار مهم است ، هم پزشک مهم است ، هم پرستار مهم است ، هم کارمندان این دستگاه ، و چیزی که بسیار اهمیت دارد برای پزشکان و پرستاران و آنهائی که تماس با مریض ها و بیمارها و مجروح ها دارند این است که روح عطوفت در آنها باشد . یکی از اموری که کمک می کند به خوب شدن مریض ها و اعاده صحت برای آنها ، این است که پزشک آنها ، پرستار آنها ، به آنها تقویت روانی بدهد . اگر انسان اعتقادش شد که خوب می شود از این مرض ، این کمک می کند به اعاده صحت و اگر نظرش اینطور شد که در این مرض دیگر خوب نمی شود ، این او را رو به هلاکت زودتر می برد . و این به عهده پزشکان است و پرستارهاست ، چه پرستارها از خانم ها و برای خانم باشند و چه از آقایان و برای آقایان باشند

، این نکته را باید در نظر داشته باشند که عطوفت به آنها و امید دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله برای آنها ، کمک می کند به صحت آنها ، کمک شماست برای کارهایی که انجام می دهید . هر چه خوب رفتار کنید با آنها برای شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر است . فرضا یک مریضی به نظر شما حتما از این مرض نجات پیدا نمی کند ، لکن اولا اینکه دست غیب هم در کار هست که آن ماورای نظر امثال ماست و شما هم مایوس نباشید و ثانیا اینکه چه بهتر که یک مریضی که از این دنیا می خواهد برود با دل خوش از شما برود ، با امید باشد . اینطور نباشد که به او گفته بشود تو خوب نمی شوی ، همین در زود مردن او و در طولانی شدن مرض او کمک می کند و با دل افسرده از این دنیا می رود ، لکن اگر به او امید دادید ، محبت کردید ، نوازش کردید ، خدمت صادقانه کردید ، با روی خوش خدمت کردید به این مریض ها که افسرده اند اکثرا ، اگر اینطور باشد ، بر فرض اینکه از این دنیا هم برود با یک روح امیدوار و شیرین از این دنیا می رود و این برای شما ارزشمند است خیلی .

پزشک هایی که درخارج هستند توجه بکنندکه کشور خودشان احتیاج به وجود آنها دارد

پزشک ها باید خیلی توجه بکنند به اینکه کارشان بسیار اهمیت دارد ، سر و کارتان با جان مردم است و اهمیت بسیار دارد و باید همه دقت هائی که دارید بکنید و مع الاسف بسیاری

از پزشک های ما خارج کشور هستند ، یا از ایران رفته اند ، یا بوده اند در آنجا و مراجعت نکردند به وطن خودشان و این یکی از مسائلی است که باید این پزشک هایی که در خارج هستند یک قدری توجه بکنند که کشور خودشان احتیاج به وجود آنها دارد . آنها در این کشور پرورش پیدا کرده اند ، با بودجه این کشور تحصیل کرده اند ، خارج رفته اند و اهل اینجا هستند و مردم به شما حق دارند ، اسلام به شما نظر دارد . این ملت اسلام است که الان در اینجا با آنهمه رنج هایی که به آنها می دهند و با آنهمه مصیبت هایی که ابرقدرت ها برای اینها پیش می آورد ، اینها در رنج هستند . و شما پزشکانی که در خارج هستید ما فرض می کنیم که شما یک عمر زیادی هم بکنید و در رفاه هم باشید ، آخر چه ؟ بهتر نیست که در خدمت مستمندان باشید ، در خدمت مریض های کشور خودتان باشید ، در خدمت این کشوری که مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال های طولانی و امروز که می خواهد از زیر بار ستم شرق و غرب خارج بشود ، همه به او فشار آوردند ، از همه طرف فشار آوردند ، این فشارها کافی نیست که شما پزشکان در خارج نگاه کنید و ببینید که اینجا از حیث پزشک کمبود هست . همه جا ما کمبود داریم از حیث پزشک متخصص ، و شماها متخصص باشید و از این آب و خاک هم باشید

و از این آب و خاک هم پدران شما ارتزاق کردند و خود شما و حالا بی تفاوت باشید و در خارج بنشینید و نگاه کنید تا مریض های اینجا و آنهائی که در جبهه ها معلول شدند ، در جبهه ها آسیب دیدند ، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد ؟ گمان ندارم که اگر یک ساعت فکر کنید وجدان شما حاضر بشود که آنجا باشید ، ولو با رفاه زیاد . مردم در اینجا بحمدالله ، بهداری در اینجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه ها از قراری که گفته می شود بسیار خدمت کرده اند و مورد تقدیر هستند .

باید توجه زیاد به بیمارستان ها بشود

و همین طور امیدوارم که وضع بیمارستان ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زیاد به بیمارستان ها بشود . آنطور نباشد که یک بیماری در یک بیمارستان وارد بشود و او را نپذیرند . اینها از اموری است که با وجدان انسان مخالف است ، با انصاف مخالف است ، با رضای خدا مخالف است ، باید خیلی توجه به این مسائل بکنند . یک مریضی که می آید در یک بیمارستانی ، این احتیاج دارد که می آید در این بیمارستان ، اگر از همان دم در یک وقت خدای نخواسته گفته بشود که اینجا نمی شود ، از اینجا برود جای دیگر ، آنجا هم بگویند اینجا نمی شود و خدای نخواسته در همین رفت و آمدها تلف بشود ، به عهده آن اشخاصی است که این کارها را می کنند . خیلی باید شما مواظب باشید ، در عین حالی که خیلی خدمت شما

ارزنده است ، خیلی خدمت شما پیش خدا ارزش دارد ، در عین حال مسؤ ولیت هم زیاد دارید .

باید شما این مسوولیت را با کمال دقت ، توجه به آن بکنید و امیدوارم که موفق بشوید که بتوانید خدمت بکنید به این مظلومین و خصوصا اینهایی که از جبهه ها می آیند و سلامت خودشان را برای شماها از دست داده اند و می بینید که این ابرقدرت ها با مسلمین دارند چه می کنند . ما باید خودمان به فکر خودمان باشیم ، در هر چیز باید خودمان به فکر خودمان باشیم و می توانیم ، در امور بهداشتی و بهزیستی و اینها باید خودمان در فکر خودمان باشیم ، منتظر نباشیم مثل سابق هی به خارج برویم و از خارج بیاوریم . باید توجه بکنیم و زحمت بکشیم ، با زحمت خودمان ، با رنج خودمان ، این بار را تحمل کنیم و به منزل برسانیم . و امیدوار به فضل خدا باشید که خداوند با شماست و خداوند توفیق به شما خواهد داد که کار را به نحو شایسته پیش ببرید .

و خصوصا باز عرض می کنم که با مرضی بسیار با عطوفت یعنی از آن کسی که خادم دم در است تا آنجایی که پزشک است و پرستار ، رفتار ، رفتار خوب باشد ، رفʘǘѠعطوفت باشد . گمان بکنید که خودتان مریض هستید و در یک مریضخانه رفتید ، در آنجا چه توقعی دارید از کارمندان آنجا ، از پزشکان آنجا ، از پرستار آنجا ، همان توقعی که خود شما از آنها دارید ، سایر مرضی هم از

شماها دارند بنابراین لازم است که توجه به این مسائل معنوی بشود و امیدوارم که موفق و مؤ ید و منصور در این امر باشید .

و از امور لازم قضیه جلوگیری از بیماری است ، آن اهمیتش بیشتر از خود معالجه است . ما بتوانیم ، شماها بتوانید که طوری بکنید که مرض کم بشود ، یک طوری بشود در کشور که آبها از آلودگی بیرون بیاید ، غذاها آلوده نباشد ، آنطوری که پزشکان دستور می دهند کاری بشود که مرض نیاید ، نه ما منتظر باشیم که مرض بیاید بعد رفعش بکنیم . جلو بگیریم که اصلا نیاید مرض و این یکی از امور مهمه ای است که باید به آن توجه کامل بشود و امیدوارم که در این امر هم متصدیان امور موفق باشند . و در همه امور اتکال به خدا بکنیم . شما ببینید که این اتکال به خدا بود که یک قدرت به آن عظمت را از دست از بین بردید ، با اینکه قدرت شما در مقابل قدرت های شیطانی چیزی نبود ، لکن ایمان شما بود ، اتکال شما به خدای تبارک و تعالی بود که پیش بردید و از حالا به بعد هم پیش خواهید برد .

قدرت های بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببینید که چقدر فساد وارد کردند

و این قدرت های بزرگ هیچ وقت در فکر این نیستند که یک آسایشی برای ملت ها باشد . شما الان ملاحظه می کنید که در لبنان چه می گذرد بر اهالی لبنان از دست همین هایی که برای صلح آمده اند . آمریکا و فرانسه و انگلستان و ایتالیا برای اینکه صلح را در آنجا پایدار کنند آمده

اند و جنگ راه انداخته اند . جنگ راه انداختند در محلی که اگر اینها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پیدا می کند ، تا اینها باشند . اگر آمریکا نبود و فشار به مردم نمی آورد آن بیچاره هایی که تحت آنهمه فشار هستند بالاخره یک کاری انجام می دهند . منتظر نباشند که شما همه فشارها را بر ملت ها تحمیل کنید و آنها همین طور بنشینند و به شما مبارک بگویند . البته این انفجارات هست ، تابع همان ، دنبال همان است . دنبال این هم آن بمباران هایی که دیدید کردند در لبنان ، و آمریکا آنقدر در آنجا فساد کرد و عمال آمریکا که صهیونیسم هم از آنهاست و فرانسه هم باید که از آنها حساب بکنیم ، اینها به عنوان اینکه ما می خواهیم صلح را در منطقه نگه داریم ، آمدند و ببینید چقدر !!! به فساد وارد کرده اند !!! فساد وارد کرده اند بر این منطقه . از آن طرف شوروی به عنوان اینکه صلح در افغانستان درست کند ، آمده است چندین سال است ، قریب 5 سال است که الان دارد در افغانستان آتش بپا می کند ، از آن طرف هم آمریکا در هر نقطه ای که دستش برسد می گوید ما برای صلح می خواهیم برویم ، لکن فساد ایجاد می کند . نمی دانم این مثل را شما شنیدید یک بچه ، پسر کوچکی بود که یک نفر آدم کریه المنظر که صورتش جوری بود که بچه ها از او می ترسیدند ، او بغلش گرفته بود و او از

ترس همین آدم گریه می کرد ، این می گفت نترس من اینجا هستم ، یک کسی به او گفت که آقا این از تو می ترسد ، تو این را بگذار زمین ، این آرام می شود . حالا اینها ، قدرت های بزرگ ، آمده در افغانستان می گوید نترسید ما اینجائیم ، در لبنان هم نترسید ، ما اینجا هستیم . خوب ، این مردم از شما می ترسند ، خوب ، شما بروید کنار مردم آرام می گیرند . وضع اینطوری است و خدا نکند که سیاستمدارها چاقوکش از کار در آیند . وقتی سیاستمداری بر طریقه اخلاق انسانی نباشد ، او چاقوکش از کار درآید ، اما نه چاقوکش سر محله ، چاقوکش در یک منطقه وسیعی ، در دنیا . اینکه در روایت هست که (اذا فسدالعالم فسد العالم ) مصداق بالاترش همین ها هستند که علمای سیاست هستند ، فاسد هستند ، عالم را به فساد کشاندند . الان عالم برای خاطر دانشمندان به فساد کشیده شده ، آن دانشمندانی که سلاح های کوبنده درست می کنند ، آن دانشمندان سیاستی که اعوجاج دارند و این سلاح ها را به کار می برند . الان دنیا به واسطه خاطر این علما هست و این دانشمندان هست که ناآرامی دارد . اگر اینها حذف بشوند از دنیا ، مردم آرامش بهتر پیدا می کنند .

بنابراین ما باید توجه به این بکنیم که این قدرت هایی که می گویند ما برای صلح آمدیم و مع الاسف در خانه عرب ها ، عرب ها را دارند می کوبند و عرب ها

نشسته اند تماشا می کنند . این ننگ را عرب ها کجا می برند که اجانب ، کفار !!! اجانب !!! آمده اند در خانه اعراب ، به اعراب تعدی می کنند و اینها نشسته اند تماشا می کنند ، در صورتی که اینها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند ، همه شان تسلیم می شوند ؟ اگر این کشورهای اسلامی ، همین کشورهای منطقه ، اگر همین کشورهای خلیج و منطقه ده روز جلوی نفت شان را بگیرند ، دنیا به صدا در می آید ، دنیا تسلیم شان می شود ، لکن اینها نفت شان را تقدیم می کنند ، آبرویشان را تقدیم می کنند ، کشورشان را تقدیم می کنند ، ملت شان را تقدیم می کنند ، برای چه ؟ برای یک هوای نفس باطل . دنیا را این هوای نفس دارد از بین می برد . هوای نفس است که وادار می کند که اینها برای خاطر اینکه چهار روز زندگی مرفه به خیال خودشان بکنند ، ملت های خودشان را اینطور تحت ستم قرار می دهند . هوای نفس است که شوروی را بر می دارد می آورد در افغانستان و آن کارها را انجام می دهد . هوای نفس است که آمریکا را می آورد در لبنان این کار را می کند و عمالش را در ایران مامور می کند برای اینکه این فسادها را بکنند . همه فسادهای دنیا زیر سر این قدرت های بزرگ است والا این کوچک ها اهمیتی ندارند .

صدام دیگر یک مرده ای است افتاده آنجا ، این اهمیتی ندارد دیگر

، لکن اینها دارند فساد می کنند . این هم یکی از فسادهای آنها بود که این را بازی اش دادند و احمقش کردند حمله کرد به ایران و تجاوز کرد به ایران ، حالا هم تویش مانده است و نمی داند چه بکند . هی فریاد می زند بیایید دیگر صلح کنیم ، می خواهد مهلت بگیرد که بعدها شرارت بکند ، ما این را بهتر می شناسیم از دیگران ، اینطور نیست که این صلح بخواهد ، این می خواهد که به اسم صلح مهلت پیدا بکند ، دوباره تشکیلاتی درست کند زیادتر و قدرتی پیدا کند زیادتر و دوباره حمله بکند . خوب ، با یک همچو چیزی نمی شود صلح کرد . کدام انسان است که می تواند با یک دشمنی که با اسلام دشمن است ، با خدا دشمن است ، با ملت خودش دشمن است ، با ملت ما دشمن است ، این را مهلت بدهد تا اینکه دوباره تجهیز کند خودش را ، قدرت ها هم به او کمک بکنند و باز هم افراد پیدا کند و دوباره حمله بکند به اینجا ، این را کسی نمی تواند مهلتش بدهد . این باید شرش کنده شود تا این منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرت هاست و دولت های منطقه می توانند شر این را از منطقه خودشان بکنند . اگر این دولت ها با ملت هاشان دست به هم بدهند ، ملت ها که حاضرند ، دولت ها هم تسلیم ملت هاشان بشوند ، نمی توانند آنها در این منطقه این فسادها را بکنند . اسرائیل

نمی تواند بیاید اینجا شرارت بکند ، لکن مع الاسف خود اینها هستند که راه را باز می کنند برای قدرت های بزرگ . شما ملاحظه می کنید که در همین منطقه چقدر ثروت هست که دارند ابرقدرت ها از اینها می برند ، همان نفت چقدر هست که دارند روزی بیست میلیون تقریبا ، کشورها از اینجا می برند و می خورند ، معذلک اینها نشسته اند . آنها ریخته اند در خانه خودشان ، لبنان خانه عرب است ، در خانه عرب ریخته اند و دارند به خود عرب اینطور جنایت می کنند و ملت عرب نشسته اند آنجا و هیچ حرف نمی زنند .

وقتی پای ایران پیش می آید می گویند اینها فارس اند اینها خوب ، آنها هم که عربند دیگر ، شما نه فارس سرتان می شود نه عرب سرتان می شود ، دنبال این هستید که چند روز عیاشی بکنید . خوب ، این عیاشی تا کی ؟ چقدر انسان آبرویش را ، حیثیتش را ، همه چیزش را بدهد سر عیاشی ؟

مظلومین جهان باید خودشان به فکر خودشان باشند

آن قدرت های بزرگ هم که شما را عمال خودشان قرار داده اند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بیچاره آن کار را می کنند ، معذلک باید همه شان بدانند که مردم نمی نشینند گوش کنند تا این کارها بشود ، بالاخره همان معنائی که در ایران پیدا شد در جای دیگر هم پیدا می شود . باید از حالا فکر بکنند اینها ، امریکا خیال نکند که ظلمش را دارد به مردم می کند و آنها هم نشسته اند . آمریکا

دید که !!! کاخ سفید منفجر شد !!! آن محل خودشان منفجر شد ، همین چیزها حالا هست باز ، هر چند شماها جلوگیری بخواهید بکنید مردم جانشان به لبشان رسیده است ، مردم لبنان جانشان به لبشان رسیده است ، مردم فلسطین جانشان به لبشان رسیده و لهذا انتحار می کنند . اگر یک کسی جانش به لبش نرسیده باشد که انتحار نمی کند برای اینکه شما را از کار بیرون کند . مردم نمی توانند تحمل بکنند ، شما یک فکری بکنید . با زدن و با کشتن و با یغما کردن و با بمباران کردن کار درست نمی شود ، باید کنار بروید تا مردم کار خودشان را بکنند ، راحت بگذارید مردم را . بالاخره مسلمین باید خودشان فکری بکنند ، بیدار بشوند و الا اینها چاقوکش بین المللی هستند و نمی گذارند دنیا آرام باشد مگر اینکه مردم خودشان ، مظلومین خودشان به فکر خودشان باشند ، مظلومین جهان خودشان به فکر خودشان باشند . اگر مظلومین به فکر بیفتند ، دست اینها را قطع می کنند و امیدوارم خدای تبارک و تعالی ملت های اسلامی را بیدار کند ، ملت های مستضعف را بیدار کند و خودشان زندگی خودشان را اداره کنند و ممالک خودشان را اداره کنند و دست قدرت های بزرگ را قطع کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/9/62

بیانات امام خمینی در جمع فقها و حقوقدانان شورای نگهبان

مهم این است که ما می خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه مهم است این است که ما می خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم . پس اگر قبلا اشتباه کرده باشیم باید صریحا بگوئیم اشتباه نموده ایم و عدول در بین

فقها از فتوائی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد وقتی فقیهی از فتوای خود بر می گردد یعنی من در این مساله اشتباه نموده ام و به اشتباهم اقرار می کنم . فقهای شورای نگهبان و اعضای شورایعالی قضائی هم باید اینطور باشند که اگر در مساله ای اشتباه کردند صریحا بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند ، ما که معصوم نیستیم . پیش از انقلاب من خیال می کردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند ، لذا بارها گفتم روحانیون می روند کارهای خودشان را انجام می دهند . بعد دیدم خیر ، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ام درست نبوده است ، آمدم صریحا اعلام کردم من اشتباه کرده ام . این برای این است که ما می خواهیم اسلام را پیاده کنیم . پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را ، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام باید روی همان حرف باقی بمانم امروز می گویم مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند ، علما باید مشغول به کارهایشان باشند . این شاءنی برای علما نیست که ریاست جمهوری و یا پست دیگری را داشته باشند . چون وظیفه است به این کارها می پردازند . خلاصه یک چیز را نباید فراموش کنیم که همه می خواهیم اسلام پیاده شود .

مبادا از حرف های خارجی ها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستی کنیم

من حالا هیچ نگرانی

ندارم چون اکثر افراد را می شناسم و می دانم که اکثرا متعهد و متدین هستند ، بلکه نگرانی من از این است که نکند سستی کنیم و در پیاده کردن اسلام دقت لازم را ننمائیم بعدا اشکالی پیش بیاید . نکند مثل مشروطه شود که آقایان تلاش کردند و مشروطه را بنا گذاشتند ، آنوقت چند نفر از سیاسیون مستبد ، مشروطه خواه شدند و حکومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشکیل دادند . امروز من هیچ ترسی ندارم ، ولی ترسم از آن است که مبادا ما مسائل را به صورتی محکم تحویل دسته بعد ندهیم ، ترسم از آن است که مبادا از حرف های خارجی ها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستی کنیم . ما باید همه چیز را به همان قوتی که امروز دارد ، تحویل دسته بعد دهیم و آنها هم کوشش کنند که به همان قوت تحویل دسته بعد دهند . ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد دهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم .

باید هیچ سستی نکنیم و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو یا دولت خارجی چه می گوید ، رادیوها باید به ما فحش بدهند . آن روزی را که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت . آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم می شود در ما اشکالی پیدا شده است ، آنها باید فحش دهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم . شورای نگهبان بدون ملاحظه از هیچ کس فقط و

فقط خدا را در نظر بگیرند . احکام اولیه باید جاری شود و آن روز هم که اضطراری پیش آمد ، احکام ثانویه که آن هم حکم خداست را باید جاری نمایند . باید بنیان از امروز محکم شود .

همه در انتخابات شرکت کنند و در صحنه حاضر باشند

شورای نگهبان و شورایعالی قضایی و مجلس و دولت باید به گونه ای عمل کنند که بنیان محکمی را پایه گذاری نمایند . اگر بخواهیم به اسلام پایبند باشیم ، باید آینده را در نظر گرفته و درست نماییم . سعی کنید مثل مشروطه سستی نشود . الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نیست که خوب ها در اقلیت بودند بلکه شما در اکثریت هستید و قلیلی هستند که انحراف دارند . و من قبلا در مورد انتخابات گفتم که همه چیز ما باید روی موازین اسلامی باشد . افرادی که تعیین می شوند باید کسانی باشند که به درد اسلام و جمهوری اسلامی بخورند و عقیده شان هم این باشد که اسلام خوب است ، نه فقط اظهار کنند ولی عقیده نداشته باشند ، کما اینکه در اول انقلاب خیلی ها اظهار اسلام می کردند . البته اقلیت های رسمی غیر مسلمان قانونا انتخاب می شوند پس مردم ، افرادی را که تعیین می کنند باید سعی در شناسائی آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگیرند و بعد رای دهند . پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اینکه از یک دسته خاصی باشد ، نه اینکه اهل علم باشد ، حزبی باشد ، بازاری باشد ، اینها دیگر شرط نیست ، عمده موازینی است که قانون و اسلام

تعیین کرده است . ما باید مجلس را نگه داریم .

دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شاید هم خوب بود ، ولی بعدها کم کم رسید به جائی که خودشان افرادی را انتخاب می کردند . پس ما باید سعی کنیم مرتبه دوم بهتر از اول باشد ، مردم بهتر شرکت کنند ، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثیر کسی واقع نشوند . مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت کنند ، بعد به هر کس که خواستند رای دهند . مردم نباید کنار بروند اگر مردم کنار بروند همه شکست می خوریم . خود مردم نگذارند قلدرها دخالت کنند ، افراد نالایق دخالت کنند . اگر عده ای جمع شدند و افراد نالایق را انتخاب کردند ، مردم به آنها رای ندهند ، اگر مردم هم متوجه نشدند . مجلس آنها را قبول نکند . تمام مردم موظفند که در انتخابات حاضر باشند و تحت

تاثیر هیچ کس قرار نگیرند . بعد از اینکه مشورت کردند که برای اسلام مفید است رای دهند . اگر کسی مورد شک بود و یا اگر کسانی منحرف ، خودشان را معرفی کردند به آنها رای ندهند . ما باید مجلسمان را نگه داریم و کاری کنیم که برای دولتی خوب اساس باشد .

مردم اگر از من گله دارند ، از اسلام سرد نشوند . من خلاف کرده ام ، به اسلام چه . مردم اگر اسلام را ، استقلال و آزادی را ، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را می خواهند ، همه در انتخابات شرکت کنند و در صحنه حاضر باشند

. اگر یک ظالم خلاف کرد ، اسلام که نکرده است پس باید کاری کنیم که ظلم نباشد و ظالم از بین برود . اگر دیدیم در این دوره خلاف شده و به افرادی ظلم شده باید تلاشمان را بیشتر کنیم تا خلاف و ظلم را از بین ببریم نه اینکه کنار برویم و از صحنه خارج شویم زیرا اگر از صحنه خارج شویم ظلم بیشتر می شود پس باید اجتماعمان را بیشتر کنیم و بیشتر در صحنه حاضر باشیم . خداوند به شما قدرت و سعادت عنایت بفرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/9/62

بیانات امام خمینی درجمع اعضای کمیسیون های امو بازرگانی و رسیدگی به سؤالات مجلس شورای اسلامی و اعضای سازمان های وابسته به نخست وزیری

شما متوجه باشید اینها شروع کردند از اول جوی بسازند که این حکومت را بشکنند

بسم الله الرحمن الرحیم

من توفیق آقایان را در خدمت به جمهوری اسلامی و اسلام از خدای تبارک و تعالی خواستارم و امیدوارم که همه آقایان موفق باشند که به این ملتی که اینهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بکنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همین باشد که نجات بدهند این کشور را از مسائلی که برایش پیش می آید .

من امروز مغتنم است که در حضور آقایان یک مطلبی را عرض کنم و این مطلب مال همه است .

نه مال شماها ، مال همه . هم مسوولین کشور است و هم مردم . ما تجربه هایی که برایمان نقل شده است یا از تجربه هایی که خودمان در جریانش بودیم باید یک مطالبی را در نظر داشته باشیم . در دوران مشروطه را که همه آقایان شنیده اند یک عده ای که نمی خواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال این بودند که اینجا را یا به

نحوی طرف خودشان بکشانند ، آنها جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله که آنوقت یک آدم شاخصی در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی ایشان را به دار زدند و پای آن هم کف زدند . و این نقشه ای بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند . و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطه ای باشد که علمای نجف می خواستند ، حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند ، که آنجا هم صدائی از آن در نیامد . این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها ، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضی از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند و پای آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را در آنوقت . و مردم غفلت داشتند از این عمل ، حتی علما هم غفلت داشتند . این که آنجا بود . ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم . آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند . مبارزه با استعمار ، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او . در ایران هم که آمدند تمام زندگی شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می شناختم . در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل می خواست حرکت کند

فرض کنید بیایند به مسجد شاه ، مسجد شاه مطلع می شد ، در نظر داشتند ، اعلام می شد ، اینطور بود وضع ایشان ، بعدش دیدند که اگر چنانچه یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می آورد ، این حتمی است و همین طور هم بود . از این جهت شروع کردند به جوسازی . آنطور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند و آنطور که من شنیدم عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت الله . و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس ، مجلس روضه بود ، هیچ کس پا نشد ، من پا شدم و یکی از علمای تهران که الان هم هستند و من جا دادم به ایشان (جا هم ندادند) . این جو را درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمی توانست بیرون بیاید ، در یک اطاقی محبوس بود در منزلش طوری که نمی توانست بیرون بیاید . چند دفعه هم گرفتند چه کردند . آنجا هم شکست دادند ، مسلمین را شکست دادند .

من حالا می خواهم یک هشداری به آقایان بدهم . مساله الان به یک وضعی در آمده است که انسان می بیند که مشغول جوسازی هستند ، می شنود که مشغول جوسازی هستند و به تدریج می خواهند این کار را عملی اش کنند . یعنی دیدند که ایران با این مسائلی که در دنیا می خواهند حل کنند نتوانسته اند کاریش بکنند ، حمله کردند ،

حمله نظامی کردند !!! عرض می کنم که !!! اقتصادش را چه کردند ، محصور کردند و همه کاری کردند ، نشد آن کاری را که آنها می خواهند ، یعنی منعزل کردن اسلام را می خواهند . الان آنها آنقدری که از اسلام خوف دارند ، نه شوروی از آمریکا آنقدر خوف دارد ، نه امریکا از شوروی برای اینکه تمام این مصالحی که آنها به خیال خودشان می خواهند !!! از مصالحی که برای خودشان تهیه کنند و تمام سوء استفاده هایی که از تمام دنیا می خواهند بکنند ، می بینند که اگر چنانچه این ترتیبی که ایران روی کار آمده است و مشغول است ، این عملی بشود همه جا لنگ خواهد شد ، مساله ، مساله ایران نیست حالا ، آنوقت ها صحبت ، صحبت ایران بود . الان وضع جوری شده است که هر جا می بینی که الان فرض کنید که در پاکستان دارند می گویند که اسلام ، خوب ، دولتش هم ملغی می شود ، این را می گویند . در جاهای دیگر هم همین طور دارند می گویند ، در سیاهپوستان امریکا هم صدا در آمده است . اینها الان خودشان هم می بینند که در شوروی هم که . . . صدا در آمده ، خوب ، مسلمین هم آنجا زیادند ، آنها می بینند که اگر مهلت به این کشور بدهند ممکن است که منافع آنها را در تمام دنیا به خطر بیندازد . جنگ عمومی هم که نمی توانند راه بیندازند بخواهند جنگ راه بیندازند دنیا به هم می خورد ، نمی

کنند . آنها عاقل تر از آن هستند که جنگ عمومی راه بیندازند . اینها می خواهند با وسیله هایی با حیله هایی از اینجا شروع کنند ، از ایران شروع کنند . از ایران شروع کردن هم یکدفعه نمی شود بروند سراغ روحانیون . می دانند که نمی شود که از اول بروند سراغ روحانیون ، روحانیون را شکست بدهند . می آیند هی از پایین تر شروع می کنند ، از پائین تر جوسازی می کنند . مثلا حالا برای دولت جوسازی می کنند ، برای دولت جوسازی می کنند . انسان هر جا که الان اطلاع پیدا می کند می بیند که با دولت دارند ور می روند . این مساله این نیست که ما نظرمان به این است که دولت ، دولت خیلی مثلا اعلائی هست ، هیچ .

الان شما ملاحظه بفرمائید با این وضعی که ایران دارد که در جنگ است چند سال ، انقلاب است ، آن انقلاب و هجوم طوایف مختلف از همه جا به اینجا ، افغانستان نمی دانم بیشتر از یک میلیون و یک میلیون و نیم !!! عرض می کنم که !!! از عراق آنهمه اسیر ، آنوقت خود ما در داخل کشورمان اینهمه فراری وارد شده و اینهمه مردم آمده اند ریخته اند از جاهای دیگر . اینها یک چیزهایی است که اگر در یک کشوری غیر از کشور ایران بود ، به هم خورده بود ، یعنی شیرازه اش به هم ریخته بود . لکن ایران از باب اینکه مردم در صحنه هستند اینطور نشده ، اما می خواهند این کار را شروع

کنند .

من الان به شما آقایان و به ملت ایران این گزارش را می دهم که سن من دیگر مقتضی این نیست که ببینم این چیزها را ، من می روم ، اما شما توجه بکنید ، شما متوجه باشید . اینها شروع کردند که از اول یک جوی بسازند که این حکومت را بشکنند و بعد بروند سراغ رئیس جمهورتان و مجلس تان و بعد بروند سراغ روحانیون و مساله را از حالا !!! از !!! اینجوری شروع کردند و شما از حالا باید بیدار این مطلب باشید . بیخود نیست که انسان یکدفعه می بیند که در قم حرف در می آید ، در بازارها حرف در می آید ، در مساجد حرف در می آید ، در منابر حرف در می آید ، در منزل های علما حرف در می آید ، همه اش هم شبیه هم . اگر شما دیدید که یک مطلبی شبیه به هم در همه جا شد بدانید که این دست دیگری در کار است ، همین طور من باب اتفاق نشده است .

الان وضع این شده است که انسان می نشیند در اینجا می بیند که همه چیز یادشان رفته ، الا اینکه کمبود ، گرانی . مگر کسی منکر این است که گرانی است . اما شما یادتان رفته است و شاید بعضی هایتان یادتان است قضیه زمانی که متفقین ریختند اینجا ، شما دیدید که نان چه وضعی داشت ، برنج چه وضعی داشت ، گرانی ها چه وضعی داشتند . آنوقت به پول آنوقت که یک قرانش به قدر صد تومان حالا گاهی ارزش

داشت ، آنوقت برنج نمی دانم شده بود 12 تومان ، قند شده بود 40 تومان ، نمی دانم چی از این بساطی بود که بعضی آقایان مطلع اند . الان شما با این وضعی که دارید ، که همه دنیا با شما دشمن هستند بلا استثناء ، مگر بعضی ها که خیلی کم است ، همه با شما مخالفند ، همه دنیا دست شان به این دراز است که یک بساطی اینجا درآورند . شما رادیوها را ملاحظه کنید . در کویت یک قصه ای واقع شده است ، الان هم عراق اعلام کرده است به اینکه این عراقی بوده و این . . . بوده ، معذلک دست بر نمی دارند می گویند عراقی ها طرفدار ایرانند ، چون طرفدار ایرانند ، پس ایران کرده . ایران همه مردم دنیا طرفدارش هستند ، ایران کاری کرده است که مظلوم های دنیا همه طرفدارش هستند . پس مظلوم های دنیا هر جا کاری می کنند ایران کار می کند ؟ وضع اینجور شده است که الان برای شما همه رادیوها دست می گیرند . یک قضیه ای !!! در چیز واقع می شود !!! در فرض کنید که کویت واقع می شود ، یکی در لبنان واقع می شود ، یکی در جای دیگر واقع می شود ، هی ایران . الان شروع کردند در خود ایران این کار را دارند می کنند .

اسلام اگر اینجا سیلی بخورد بدانید که دیگر تا آخر سرش بلند نمی شود

من به شما عرض می کنم نه دولت با من !!! عرض می کنم که !!! قوم وخویش است و نه من افرادش را اکثرش را می شناسم ، اما

من کلی قضیه را دارم می گویم . دولت با اینهمه کاری که می بینید کرده است ، یعنی این مملکتی که به هم خورده است و اینطوری است ، نگذاشته به هم بخورد . نگذاشته که اینهمه جرح هائی که ، اینهمه ، این مصایبی که و مجروحینی که هر روز دارند می آورند ، اینها زمین بمانند . نگذاشته است که مردم گرسنه بمانند . نگذاشته چه بشود . البته همه قبول دارند ، خود دولت هم قبول دارد ، گرانی هست . گرانی اولا همه جا هست ، اینجای تنها نیست ، ثانیا وضع انقلابی همچو اقتضا می کند ، وضع جنگ اینطوری است . نباید ما وقتی که وضع جنگ را می بینیم داریم ، ما وضع انقلاب را می بینیم داریم ، وضع دشمنی همه دنیا را داریم ، همه مان بریزیم سر دولت . الان می بینیم در مجلس به دولت حمله می شود ، در محضر علما به دولت دارد حمله می شود ، در بازار به دولت حمله می شود ، مصاحبه های تلویزیونی !!! با !!! به دولت ور می روند ، عرض می کنم که بساط وقتی درست می کنند به دولت ور می روند ، این بی جهت نیست . خود آقایان ملتفت نیستند . آقا خودش خیلی خیلی آدم خوبی است می رود ده نفر آدم از همین اشخاصی که می خواهند این کارها را بکنند ، ایران فراوانند از این اشخاص ، الان در ایران سلطنت طلب ما داریم ، در ایران مخالف با جمهوری اسلامی در این طبقات بالائی که می

خواستند عیاشی بکنند ، حالا نمی گذارند عیاشی بکنند داریم ، از منافقین موجودند ، از اقلیت موجود است ، از احزاب موجود است ، هستند همه ، زیادند . آقایان عرض می کنم که با ظاهر خیلی خوب می روند پیش فلان آقا می نشینند می گویند هی اسلام دارد از بین می رود ، دیدید چی شد ، چه شد ، اینها می خواهند اینجا را چیزش بکنند مثل شوروی بکنند . آقا فورا باور می کند ، می رود می گوید نخیر آقا ، چه واقع شد ، ادارات چه شده ، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبیت نیست ، اما ما اساس را باید حفظش بکنیم . اگر اساس را ما حفظ نکنیم ، نه اداره برای ما باقی می ماند ، نه مجلس باقی می ماند ، نه مدرسه باقی می ماند ، هیچی . ایندفعه اگر اینها تسلط پیدا بکنند بر ما ، هیچی نمی گذارند . مثل زمان آقای کاشانی نیست حالا ، مثل زمان مرحوم !!! عرض می کنم که !!! آقا شیخ فضل الله نیست حالا . حالا یک زمانی است که ادراک کردند که اگر این جمهوری رشد پیدا بکند نخواهد گذاشت که اینها منافع خودشان را ببرند و این را با همه جدیت می خواهند ببرند . و اسلام اگر اینجا سیلی بخورد ، بدانید که دیگر تا آخر سرش بلند نمی شود ، مگر اینکه باز یک وضع دیگری در دنیا پیش بیاید .

الان ماییم که باید این را حفظ بکنیم . ایران است که باید حفظ

کند خودش را ، مجلس باید همراهی بکند . می دانم شکایت هست ، می دانم که همه چیز هست ، لکن همه همراهی بکنید آقا ، دست به دست هم بدهید که هیچ ارگانی به زمین نخورد . زمین خوردن دولت امروز برǙɠروحانیت هم مضر است ، برای مجلس هم مضر است . همین طوری که مجلس زمین بخورد برای همه مضر است . همین طور که مجلس زمین بخورد برای همه مضر است همین طور که عرض می کنم که این دستگاه قضائی به زمین بخورد . من هم می دانم شکایت زیاد هست . مگر کجا شکایت نیست ؟ در امریکا شما خیال می کنید شکایت نیست ؟ در امریکا بیشتر از اینجا هست ، در هر چند دقیقه ای یکی کشته می شود ، در هر چند دقیقه فحشا واقع می شود ، در هر چند ثانیه حتی چه می شود .

شما می خواهید بعد از انقلاب ، بعد از دشمنی همه کشورهای عالم همین طور به طور رفاه بنشینید کار بکنید و به طور رفاه زندگی بکنید ؟ نمی شود بازار می بیند که دولت نمی رسد ، خوب خودش همراهی بکند . الان دولت در اطراف ، در جاهایی که باید باشد برنج دارد ، گندم دارد ، همه چیز دارد ، کامیون نیست . خوب همه علمای بلاد بنشینند با هم فکر بکنند کامیون درست کنند . اگر در هر شهری چهار تا کامیون برود به اینجاها ، تمام حل می شود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند . بدانند که می خواهند ریشه این اسلام

را بکنند ، همه مردم این توجه را داشته باشند ، علمای بلاد این توجه را داشته باشند ، وکلا این توجه را داشته باشند ، دولت این توجه را داشته باشد ، این اسباب این می شود که اگر شکایت بشود بدانند که اینطوری است ، حل کنند خودشان ، با هم بنشینند صحبت بکنند . نمی شود ، این شکایت حل نشدن اسباب این نمی شود که ما به دولت فشار بیاوریم ، دولت را تضعیفش کنیم که دولت ناتوان بشود . دولتی که الان باید همه کارها را انجام بدهد ، ناتوانش نباید بکنیم . مجلسی که باید همه کارها را تسهیل بکند ، نباید ناتوانش بکنیم و همین طور قوه قضائیه هم همین طور .

دشمن ، دشمن ایران نیست ، دشمن اسلام است

و مساله ، مساله مجلس نیست ، مساله دولت نیست ، مساله قوه قضائیه نیست ، مساله روحانیت نیست ، مساله اسلام است ، مساله این است آنهائی که دشمن اند ، با اسلام دشمن اند . با قوه قضائیه دشمن نیستند ، با مجلس کار ندارند ، با روحانی هم کار ندارند ، همه اینها برای اینکه اینها دارند برای اسلام سینه می زنند ، با شما مخالفند . نه برای اینکه خودشان ، مجلس یک چیزی است ، نه ، برای اینکه اگر مجلس مطابق میل آنها بود ، خیلی هم خوب بود ، چنانکه بود و دیدید . اگر دولت هم مطابق میل آنها بود خیلی هم تاءییدش می کردند ، اما آنها دولتی که بخواهد مخالف با آنها باشد ، مجلسی که بخواهد مخالف با آنها باشد ، از ارتشی که بخواهد

مخالف آنها ، با همه اینها مخالفند و شما بدانید که اگر ما دست به دست هم ندهیم ، همه مان با هم نباشیم ، زمین مان خواهند زد . مجلس را زمین می زنند ، دولت را زمین می زنند ، روحانیت را زمین می زنند ، همه زمین می خورند . پس عقل اقتضا می کند که ما الان مشکلات را تحمل کنیم ، مردم مشکلات را تحمل کنند . مشکلات کمتر است از مشکلات ما تا زمان رسول الله . و آن مشکلات زمان رسول الله ، آن مسوولیت رسول الله بدتر از این مسوولیتی است که ما داشتیم . مشک را مجبور بودند بخورند برای رفع حاجت شان ، آنجا آنطور بود امیرالمؤ منین بدتر از ما زندگی کرد و از بین بردندش . الان اینطوری است که ما باید تحمل بکنیم ، مملکت ما دشمن دارد ، یعنی دشمن ، دشمن ایران نیست . دشمن دشمن اسلام است .

الان دشمن های ما از ایرانی اش گرفته که در خارج نشسته اند دارند بر ضد اسلام صحبت می کنند ، منتها شما ، این را من گفتم سایر جاها ، در مجالس اینها ضد اسلام اصلا صحبت می شود ، اینهائی که در خارج رفتند ، اینها همه اینطوری هستند . خوب ، ما یک عده اینجا ماندیم ، خودمان هم بریزیم به جان خودمان چه خواهد شد ؟ مجلس با دولت مخالف ، دولت با مجلس مخالف ، اینها چه خواهد شد ؟ اینها البته انشاءالله مخالف هم نیستند . اما باید بیشتر توجه بکنیم ، علمای بلاد باید توجه

بکنند که هر که آمد یک نقی زد فورا باور نکنند و صحبت بکنند و به رادیو برسد و به نمی دانم چه برسد . اینطور صحبت نکنند ، به مجالس نبرند ، !!! به !!! ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبت ها را ، می توانند حلش بکنند ، نتوانستند حزم کنند . ما باید امروز تحمل کنیم ، صبر باید بکنیم . (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) این چیزی بود که پیغمبر اکرم گفت : (من شیبتنی سوره هود) من به واسطه این ، آن هم به خاطر اینکه (و من تاب معک ) بود برای اینکه می دید نمی تواند استقامت کند ، ما باید استقامت کنیم ، باید حفظ کنیم ، باید صبر کنیم .

ملت باید چشمش را باز کند تا این جمهوری اسلامی را حفظ کند

خداوند انشاءالله همه را توفیق می دهد . و این مسائلی که می فرمایید ، من هم اطلاع دارم که این مسائل سوال می خواهد ولیکن اینطور نباشد که هر روز یک وزیر را بیاورید اینجا بنشانید ، دعوا بکنید با او و تضعیف کنید دولت را . کاری بکنید تضعیف نشود . همه تان را دارند تضعیف می کنند ، شما نیستید ، همه است . خیال نکنید که شما دولت را تضعیف می کنید ، نخیر . شما هم دولت را تضعیف کنید ، تضعیف شماست . این مقدمه است برای او و الان یک خطی در این کار هست ، مشغولند الان . و شما باید خیلی توجه کنید ، چشم هایتان را باز بکنید . ملت باید چشمش را باز کند ، این دولت را ، این مجلس را

، این جمهوری اسلامی را حفظ کنند ، مردم باید حفظ کنند ، بازار باید حفظ کند اینها را .

آقا می نویسد مالیات نباید داد . آخر شما ببینید بی اطلاعی چقدر . آقا ، ما امروز روزی نمی دانم چند صد میلیون ما الان خرج این !!! چیزمان است !!! جنگ مان است . روزی چند صد میلیون خرج جنگ با سهم امام می شود درستش کرد حالا ؟ حالا ما می توانیم مردم را همه را بنشانیم اینجا و به زور از سهم امام بگیریم ؟ سهم امام حالا به اندازه ای است که همین حوزه ها را بگردانیم ، بیشتر از این هم نیست ، یک کمی اگر بیشتر باشد می دهند به دولت . یکدفعه آدم بگوید که نخیر ، ما می گوییم که دولت مالیات نگیرد ، سهم امام بگیرد . چه جور ؟ از کجا بیاوریم سهم امام اینقدر ؟ ما از کجا سهم امام و سهم سادات پیدا کنیم که دولت را اداره بکنیم ، مملکت را اداره بکنیم ، اینهمه اشخاصی که ریخته اند به جان دولت و خرج دارند و چی دارند اداره بکنیم .

خوب ، بی فکر حرف می زنند آقایان ، یک کسی می رود یک چیزی به آنها می گوید آنها هم باورشان می آید . آقایان دیگر هم همین طورند ، با سلامت نفسی که دارند باورشان می آید . باید آقایان فکر بکنند که هر کس آمد هر چی زد ، باید از اول حمل بر فساد بکنند که او می خوهد یک کاری بکند . امروز که فساد زیاد است

، حمل به صحت صحیح نیست ، که هر که آمد فکر کنیم راست می گوید . . . خوب ، من یک ماه ، بیست و چند روز یکی از همین منافقین با صورت صالح ، با ژ!!! 3 ، با همه چیز آمد آنجا نشست در نجف ، من بودم . برای من گفت ، هر روز گفت ، هر روز گوش کردم ، از مرحوم آقای طالقانی سفارش آورده بود ، از یکی از علمای دیگر سفارش آورده بود ، آنها را هم بازی داده بود آمد گفت ، من دیدم خیلی این مسلمان است ، خوب ما که اینقدر مسلمان نیستیم . من به او سوءظن پیدا کردم ، من هیچ جوابش را ندادم . فقط گفت ما می خواهیم قیام مسلحانه بکنیم ، گفتم نمی توانید ، خودتان را به کشتن ندهید و ولو دیگر جوابی به او ندادم . اینها از آن وقت نقشه می کشیدند برای این کار ، حالا هم هستند در میدان ، نرفته اند . حالا آن جهانی که رفته است البته کاری نمی توانند بکنند ، اما این شیطنت را می توانند بکنند که بیایند بروند در قم پیش آقایی ، بروند در فرض کنید که اصفهان پیش آقایی ، بروند در شیراز پیش آقایی ، یک کاری بکنند که صدا در بیاید . حالا از اول !!! از !!! کی از همه ضعیف تر است برای این کار ، به روحانیت حمله کنیم ، نه . به مجلس ، نه به دولت باید حمله کنیم ، حالا به دولت . مجلس را وادار

می کنند به دولت !!! عرض می کنم !!! روحانیون را وادار می کنند به دولت ، بازار را وادار می کنند به دولت ، همه جا به دولت ، خوب دولت از بین رفت . فردا می آیند سراغ شماها . فردا می روند سراغ رئیس جمهور و یا !!! نمی دانم !!! مجلس . همه اینها مسائل ، مساله دولت نیست . مساله ، مساله اسلام است . من این را برای خاطر اینکه آقایان توجه بکنند و برای خاطر اینکه تکلیفی را ادا کرده باشم عرض کردم و امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق بدهد که همه مان با هم در رفع این گرفتاری ها بکوشیم . خوب ، اگر آمدند شکایت کردند ، بروید سراغ رفعش ، نرویم سراغ اینکه دولت را تضعیف کنیم یا برویم مجلس تضعیف بکنیم یا برویم اشخاص را چه بکنیم . این مساله ای است که من عرض کردم و من امیدوارم که موثر واقع بشود در این امور .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/9/62

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام محلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ فضل الله محلاتی نماینده اینجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، چون جناب حجت الاسلام آقای طاهری قصد مسافرت دارند ، جنابعالی علاوه بر مسؤ ولیت های گذشته خود در سپاه پاسداران ، کلیه مسوولیتهای ایشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عهده گیرید . بدیهی است که اعضا و فرماندهان سپاه و بسیج موظف به همکاری و پشتیبانی از جنابعالی می باشند . از خداوند تعالی توفیق شما را در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی خواستار است

.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/9/62

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی و نماینده امام در این نهاد

بسم الله الرحمن الرحیم

از زحمات جهاد در روستاها و جبهه ها تشکر و تقدیر می نمایم . کرارا درباره زحمات جهاد در جبهه ها گفته ام . زحمات جهاد در سراسر ایران چشمگیر و مورد تصدیق همه ما بوده است . توجه کنید که کارهایتان برای خدا باشد . شما از خدا پاداش بخواهید نه از دولت و ملت ، باید کاری کنیم که او راضی باشد .

اما راجع به بودجه جهاد ، انشاءالله وقتی وزیر تعیین شد ، تجدید نظر لازم را می نماید . من هم سفارش می کنم که انشاءالله دولت به محرومین نظر مهمتری بنماید . کار در روستاها بسیار ارزشمند است . در سابق به روستاها هیچ نمی رسیدند و کار اساسی برای روستاها نشده بود . امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود ، دولت توان رسیدگی به تمام روستاها را پیدا نمی کرد . امروز بحمدالله با همت جوان ها وضع روستاها رو به بهبود است .

ایران کشوری است که باید کشاورزی آن اساس همه کارها باشد . آن عده ای که می گویند از نظر کشاورزی نمی شود خودکفا شد ، اطلاع دقیق ندارند . روستائیان هم سعی کنند به شهرها نیایند و در روستاهای خود بمانند ، چون آنها که نمی خواهند مثل بالا شهری های ما زندگی کنند ، پس در روستاها بمانند . انشاءالله دولت به وضع آنها رسیدگی می نماید . انشاءالله جهاد سازندگی بتواند محرومیت هایی را که روستائیان دارند به تدریج دفع نماید . جهاد هم خوب عمل کرده است . وقتی دست در دست یکدیگر

دهید انشاءالله تمامی کارها به صورت خوبی انجام می گیرد . اگر با هم باشید مطمئن باشید مشکلات رفع می شود . کوشش کنید کارهای بسیار خوب و عالی برای اسلام و مسلمین داشته باشید و مظلومین را از ظلم و گرفتاری نجات دهید . نماینده من در جهاد می ماند و به کارهایش ادامه می دهد .

تاریخ : 1/10/62

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور و رؤ سای مجلس و دیوانعالی کشور و ستادمشترک ارتش ؛ نخست وزیر و اعضای هیاءت دولت جمهوری اسلامی و اعضای شورای نگهبان

کمال تاسف است برای انسان ها که در راه معرفت خدا قدم بر نداشته

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ را ، عید مبارک میلاد رسول اکرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله علیه را به همه حضار و همه مسلمین جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبریک عرض می کنم . من باید عرض کنم که این ولادت که دنبالش برکات پی در پی بود و منتهی شد به بعثت و نزول وحی از جانب خدای تبارک و تعالی بر قلب مبارک آن سرور ، ابعادش برای بشر تاکنون معلوم نشده است . آنکه قرآن کریم دنبالش بوده است حتی برای متعمقان آخر الزمان هم به آنطوری که باید کشف نشده است و همین مقداری که معلوم شده است و کشف شده است ، وقتی که ملاحظه کنید با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالت های اجتماعی قبل از اسلام می بینید که همین مقدار هم یک تحول عظیمی در دنیا پیش آورده است که سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد .

در سیر عرفانی ، شما ملاحظه بفرمایید که قبل از اسلام چی بوده است و بعد از اسلام و با تعلیمات اسلام مقدس و قرآن کریم چه شده است . اشخاصی که قبل از اسلام بودند

در عین حالی که اشخاص بزرگی بودند مثل ارسطو و امثال او ، معذلک وقتی کتاب های آنها را ما ملاحظه می کنیم بوئی از آن چیزی که در قرآن کریم است در آنها نیست .

همین آیاتی که در روایات ما وارد شده است که برای متعمقین آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحید و شش آیه از آیه سوره حدید ، گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطوری که باید باشد ، کشف بشود . البته مسائل در این باب خیلی گفته شده است ، تحقیقات ، تحقیقات بسیار ارزنده هم بسیار شده است ، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است . همین آیه شریفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خیال می کند که خوب ، اول خلق الله است و آخر هم همان است و عرض می کنم که ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش . لکن اصلا این مساله این نیست که ما می فهمیم و فهمیده اند ، مسائل بیش از این مسائل است . هوالظاهر اصل ظهور را به غیر خودش می خواهد نفی کند از غیر خودش ، مال اوست . واقع مطلب همین است ، منتها فهم این معنا که ظهور ، ظهور اوست و عالم و تمام هستی ظهور اوست ، فهم این مشکل است . و هو معکم که در همین آیات وارد شده است ، معکم یعنی همراه ماست ، او اینجاست و ما اینجا . این معیت ، مثلا فلاسفه معیت قیومه می گویند قیومه ولی مساله را حل می

کند ؟ مثل معیت علت و معلول است ؟ مثل معیت جلوه و ذی جلوه است ؟ مسائل این نیست ، متعمقین آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراکشان بهتر از دیگران فهمیده اند والا حد قرآن آن است که انما یعرف القرآن من خوطب به این یعرف القرآن من خوطب به این نحو آیات است والا بعضی آیاتی که مربوط به احکام ظاهریه است و مربوط به نصایح است که همه می فهمند ، آنی که لایعرفه الامن خوطب به یعنی خود رسول اکرم ، یعنی واسطه هم نمی تواند بفهمد ، جبرئیل هم نتوانسته است . جبرئیل امین هم یک واسطه ای بوده است که خوانده است بر حضرت ، این آیاتی که از غیب بر او وارد شده است و مامور شده است که برساند ، اما آن هم من خوطب به نیست . من خوطب به فقط خود رسول اکرم است و دیگران هم که به واسطه آن نوری که از حضرت رسول صلی الله علیه وآله در قلب آن تعلیم نورانی ای که از قلب او به قلب خواص او بوده است ، به واسطه او فهمیده اند . و اما دست امثال ما و بشر عادی کوتاه است از اینکه واقعا بداند که هومعکم یعنی چه ، چه معیتی است این ؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض این چی است ؟ نوالسموات چی است ؟ چطور نور سموات است ؟ ولهذا منورالسموات گفته اند و هیچ ربطی به آیه ندارد . تحول معنوی و تحول عرفانی که به واسطه قرآن پیدا شده است فوق همه مسائل است . و

بشر ، هر کس از یک بعد به قرآن نگاه کرده است و بعضی بعد ظاهرش را ، بعد مسائل اجتماعی را ، بعد مسائل سیاسی را ، بعد مسائل فلسفی ، بعد مسائل عرفانی ، لکن آن بعد حقیقی که بین عاشق و معشوق است ، آن سری که بین خدا و پیغمبر اکرم است ، آن یک مطلبی نیست که ماها بتوانیم بفهمیم چی است این سر . اینکه از حضرت باقرسلام الله علیه نقل شده است که فرموده است که من از صمد ، تمام احکام و شرایع را ، تمام حقایق را از صمد می توانم نشر کنم ، مساله هست این . البته ما هم از صمد می توانیم اصول معارف را بفهمیم لکن او زائد بر این مسائل می گوید .

در هر صورت کمال تاسف است برای انسان ها که نمی خواهند بدانند ، در راه دانستن نیفتاده اند ، در راه معرفت کتاب خدا قدم برنداشته اند ، ارتباط با مبدا وحی برقرار نکردند که از مبدا وحی تفسیر بشود برایشان .

این ارتباط فقط بین رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بین خواصی که بوده اند . مسائل فلسفی هم همین طور ، مسائل فلسفی هم وقتی شما فلسفه ارسطو که شاید بهترین فلسفه ها قبل از اسلام باشد ، ملاحظه کنید می بینید که فلسفه ارسطو با فلسفه ای که بعد از اسلام پیدا شده است فاصله اش زمین تا آسمان است در عین حالی که بسیار ارزشمند است در عین حالی که شیخ الرئیس راجع به منطق ارسطو می گوید که تاکنون

کسی نتوانسته در او خدشه ای بکند یا اضافه بکند ، در عین حال فلسفه را وقتی که ملاحظه می کنیم فلسفه اسلامی با آن فلسفه قبل از اسلام زمین تا آسمان فرق دارد .

قرآن وارد شده است برای تربیت انسان به جمیع ابعادی که دارد

و راجع به امور اخلاقی ، راجع به امور تربیتی و بالاخره قرآن وارد شده است برای انسان به جمیع شوونی که انسان دارد ، برای تربیت انسان به جمیع ابعادی که انسان دارد ، و ابعاد انسان ، ابعاد غیرمتناهی است . برای همه وارد شده است ، برای همه چیز و یک سفره ای است که پهن شده است برای بشر که هر کس می تواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده کند . و مع الاسف استفاده کم شده است و باید عرض کنم که انبیا از آدم تا خاتم به آن مقصدی که داشتند نرسیدند ، در عین حالی که هر چه کمال در دنیا هست از آنهاست ، معذلک به آن مقصدی که آنها داشتند نرسیدند .

و نکته ای که باید عرض کنم این است که این شرایع معروفی که الان بین بشر معروف است ، حالا ما شریعت حضرت موسی ، شریعت عیسی و شریعت اسلام ، وقتی که ملاحظه می کنیم حال مشرع را ، حضرت موسی سلام الله علیه را ، وضع زندگی حضرت موسی و کیفیت تبلیغ او و مبارزه ای که او کرده است با طاغوت ، او را وقتی که ملاحظه می کنیم ، بعد می رویم سراغ امت موسی ، آنهایی که می گویند ما امت حضرت موسی هستیم و ما پیرو حضرت موسی هستیم .

موسی معارضه می کرد با طاغوت و اینها که می گویند ما پیرو حضرت موسی هستیم خودشان طاغوتند ، در عین حال می گویند ما پیرو حضرت موسی هستیم . رادیو اسرائیل بسیار نصایح حضرت موسی را هم نقل می کند اما اسرائیل چه جور است ؟ وضع او چی است ؟ آنهائی که خودشان را انتساب می دهند به حضرت موسی و موسی وضع زندگی اش آن بود که یک شبان بود و یک عصا داشت و وضع شبانی اش هم آن وضع بود که تاریخ می گوید ، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترین قدرتی که در آنوقت بود و با او معارضه کرد و از دنیا و توجه به دنیا به هیچ وجه نداشت . آنوقت ببینم که اینهائی که خودشان را از حضرت موسی می دانند چقدر به دنیا چسبیده اند . سرمایه بزرگ آمریکا در دست آنهاست ، قدرت مادی آمریکا در دست آنهاست و می گویند ما هم به شریعت موسی معتقدیم . از آن بدتر پیروان حضرت عیسی است . حضرت عیسی را خوب ، همه می گویند که یک شخص ، (همین طور هم بوده است ) یک شخص روحانی الهی بوده است که هیچ توجه به این مسائل مادی نداشته است و به حسب قول آنهائی که پیروانش می گویند هستیم ، این است که ایشان به هیچ وجه توجه به اینطور موارد مسائل مادی نداشته است ، یک شخص روحانی به تمام معنا ، روح الله به تمام معنا ، آنوقت می آئیم سراغ پیروانش . پیروانش کی هستند الان ؟ تمام مفاسدی که الان

، یعنی نصف کنید ، نصف مفاسدی که الان در دنیا هست از پیروان حضرت عیسی سلام الله علیه هست ؟ یعنی پیروان ادعائی . الان دارند خودشان را مهیا می کنند برای عید میلاد حضرت عیسی ، چه اشخاصی ؟ اشخاصی که با عیسی مخالفت دارند ، با خدای عیسی مخالفت دارند ، اعتقاد به عیسی ندارند ، لکن خودشان را می چسبانند به او . آن نصف دیگر عالم مال آنهائی است که ادعا می کنند که ما برای توده های مردم ، برای ضعفا ، برای چی داریم زی می کنیم ، نمی خواهیم دیگر آن جهات قلدری در عالم باشد ، می خواهیم همه مردم یک جور باشند . آنها هم آن طایفه اکثرا وقتی سراغ سران اش می رویم می بینم که کرملین از آمریکا بدتر است . لنین بامردم آن کرد ، استالین آن کرد ، اینها هم دارند این را می کنند . آن ادعا و آن عمل . وقتی می آئیم سراغ خودمان ، خودمان هم همین . مسلمین هم در عین حالی که همه سران دول اسلامی ادعای اسلامیت می کنند ، ادعای پیروی از پیغمبر اسلام می کنند ، در عین حال می بینید که هیچ شباهتی ما بین سران آنها با اسلام ، هیچ شباهتی نیست ، هیچ ارتباطی نیست . ادعا زیاد است ، ادعاها هست ما پیرویم ولی پیروی در مقام عمل . سیره پیغمبر چی بوده است ، سیره شماها چی است ؟ پیغمبر در بین بشر چه جور زندگی کرده است ، شما در بین بشر چه جور زندگی می

کنید ؟ پیغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده ، شما با مردم مظلوم چه هستید ؟ پیغمبر با طاغوت ها چه جور بوده و شما علاوه بر اینکه خودتان طاغوتچه هستید با طاغوت ها چطور هستید ؟ پیغمبر با مستضعفین عالم چه وضع داشته و شما چه وضع دارید ؟ پیغمبر وضع زندگی ظاهریش چی بوده و شما چه هستید و چه دارید ؟ مجرد اینکه من بگویم من تابعم که درست نمی شود مطلب . سران دولت های اسلام همه اینطور هستند .

پیغمبر می گوید مسلمین با هم مجتمع باشید ، شما متفرق می کنید . قرآن می گوید واعتصموا بحبل الله جمیعا شما چسبیدید به حبل آمریکا و شوروی . ادعاها زیاد است . من نمی گویم که ماها که حالا در ایران هستیم ما هم تابع هستیم به آن معنا ، ما ادعامان این است که میل داریم تابع بشویم ، در خط این هستیم که تبعیت بکنیم . شما که می گویید تابع هستید ، که ، قرآن خدا می گوید که با اینها یک طور نباشید والذین کفروا اولیائهم الطاغوت خوب ، شما اولیاءتان کی هست الان ؟ با کی ارتباط دارید الان ؟ خوب ، یک دسته با آن طرف ارتباط دارید ، یک دسته با آن طرف ، ایران هم که می خواهد با هیچ کس نباشد ، شما به فشارش می گذارید ، فشار به اینکه چرا آن طرف نیست یا چرا آن طرف نیستی .

ما نمی خواهیم بیائیم ممالک شما را بگیریم ، لکن مدافع از حق خودمان هستیم

آن روزی که خدای نخواسته ایران هم بغلطد در یک طرفی ، مسائل حل است ، تمام است . ایران

گناهش چی هست که از آن ور صدام هجوم می کند آنطوری و آنطور جنایات را بر او وارد می کند و او تودهنی می خورد ، بعدها می خواهد یک راه دیگری پیدا بشود . تا آنوقتی که هجوم می کرد و می گفت که این مجوسی ها را ما می خواهیم چه بکنیم ، ما همه مجوسی بودیم ، همه ایران جزو مجوس بودند ، همه فارس زبان ها یعنی مجوس . تا آنوقتی که قدرت داشت اینطور بود ، آن روزی که برگشت و تودهنی خورد از مسلمین ایران ، از آن روز شروع کرد به اینکه ما همه مسلمانیم ، چرا با هم دعوا بکنیم ؟ آخر شما آن صفحه صحبت هایشان را پهلوی هم بگذارید ، آن روز می گوید ما می خواهیم ، مجوس است اینها مجوس هستند ، چه ، ما می خواهیم برویم چه بکنیم ، بگیریم اینجاها را چه بکنیم این عربستان ، عربستان است باید ما بیائیم چه بکنیم ، برای عربستان اسم می گذارند و نمی دانم اهواز را با حای حطی می نویسند و اینها . آن روزی که هجوم می کنند آن حرف را می زنند امروزی که تودهنی خورده اند برای اینکه فرصت پیدا بکنند دوباره هجوم کنند ، ادعا می کنند که آقا ما صلح طلبیم ، هی صلح ، صلح ، صلح . و این مجامع عمومی نمی آیند بنشینند بگویند که آقاتوئی که می گوئی که صلح ، چرا آنطور کردی ؟ چرا حمله کردی که حالا بگوئی صلح بکنم ؟ اینهائی که ادعا می کنند که ما

چه و چه هستیم ، در یک محلی یک انفجاری واقع می شود همه مردم ، مستضعفین دنیا با شما مخالفند . انفجار همه دنیا هست . در یک محلی یک انفجار واقع شود بعدش صدام ایلام را و اینها را بمباران می کند ، آنوقت در آنجا می گویند خوب ، تلافی درآورده ، انتقام گرفته . همین طرفدارهای حقوق بشر از این حرف ها می زنند

این دنیا چه وضعی الان پیدا کرده است ؟ این مسلمان ها که ادعا می کنند که ما تابع پیغمبر اکرم هستیم ، ما تابع قرآن کریم هستیم ، خوب ، این قرآن ، بیایید ببینید این قرآن چه می گوید و شما چه می کنید . آنها می بینید که برای خاطر امریکا تمام این گرفتاری ها را برای ما دارند پیش می آورند و می گویند ما مسلمان هستیم ، خوب ، این اسلام شد که شما بگویید که مسلم هستیم ، لکن چون آمریکا چطور است شما باید چه بکنید ؟ نفت شان را به امریکا می دهند ، تمام چیزهائی که مال خود ملت شان است تقدیم می کنند . ملتشان به آن ضعیفی و به آن بیچارگی دارد زیر ستم خود آنها پایمال می شود و باز ادعا می کنند که ما مسلمان هستیم ، مگر با ادعا انسان مسلمان می شود ؟ می گویند ما مسلمان هستیم و می خواهیم که اتحاد باشد ، ایران هفته وحدت درست می کند آنها می گویند ایران دارد تفرقه می اندازد . در بعضی رادیوهایشان بود که ایران دارد تفرقه می اندازد . ایران هفته

وحدت درست کرده ، می گویند تفرقه می اندازد . ایران می گوید که آقا! ای یک میلیارد مسلم ! جمع بشوید با هم این قدرت های بزرگ را نگذارید اینطور چی بکنند تعدی بکنند به دنیا . اینها هر گوشه می گویند ایران چه ، ایران چه ، که نگذارند اصلا این حرف از حلقوم ایران بیرون بیاید . بالاخره نه آنهائی که ادعا می کنند ما تابع حضرت موسی هستیم ادعایشان صحیح است نه آنهائی که ادعا می کنند ما تابع حضرت عیسی هستیم ادعایشان صحیح است ، نه اینهایی که ادعا می کنند ما تابع پیغمبر اسلام هستیم . ادعاست ، همه اش ادعاست . اعمال را باید دید چی هست . آن که طرفدار حضرت موسی است ببینیم چطوری حضرت موسی عملش آن بود ؟ تاریخ ثبت شده است ، قرآن هست ، تاریخ هست ، تورات هست ، همه هست ، ثبت شده است . اعمال شما هم حالا بیائید ببینید چی هست ، اعمال هم مشاهد . آن هم که تابع حضرت عیسی است ، تاریخ حضرت عیسی مضبوط است و خود آنها هم می دانند البته با یک انحرافاتی اعمالشان را که همه مردم دارند می بینند . آن هم که ادعا می کند من طرف ، آن که الحاد است ، در طرف الحاد واقع شده و هیچ چیز را درست نمی داد ، آن هم که ادعا می کند که ما طرفدار ملت هستیم و توده ها هستیم و چه ، آن هم هر جا دستش برسد می کوبد و می زند و می کشد و

از بین می برد و افغانستان را اینطور کرده الان . اینها هم که مسلمانند ، خوب ، همین طور . تاریخ اسلام را می بینند ، دست شان است ، قرآن کریم دست شان هست ، سیره پیغمبر دست شان هست ، همه را دارند می بینند معذلک عمل شان بر ضد است ، نه اینکه مثل سایر متعارف مردم باشد . عمل سران دولت دولت های اسلامی به ضد اسلام است و فرق دارد با عمل های اشخاصی که یک قدری فرض کنید که خلاف می کنند . آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حکومت اسلامی است ، بر خلاف سیره پیغمبر اسلام است ، بر خلاف عمل های اهل بیت اسلام است ، بر خلاف اینهاست الان . و ما دنیایمان یک همچو دنیایی است . مدعی ها خیلی زیاد ولیکن واقعیت همین است که همه می بینیم و می بینید و تا چه وقت بشود که یک همچو مطلبی منعکس بشود و منقلب بشود . البته انقلاب کلی اش با ظهور امام زمان سلام الله علیه است ولی خوب ، ما تکلیف داریم ، این درست است ، اما ما تکلیف داریم

تکلیف این است که ما جدیت کنیم در اینکه هر چه می توانیم قوه هایمان را سر هم بگذاریم که جلو بگیریم از این مسائل . و ما نصیحت مان همیشه ، ملت ایران و گویندگان ایران نصیحت شان همیشه بر دولت های اسلامی این بوده است که آقا! بیایید با هم مجتمع بشویم ، بیایید با هم باشیم ، ما نمی خواهیم بیاییم ممالک شما

را بگیریم ، ما مملکت گیر نیستیم ، لکن مدافع از حق خودمان هستیم . خوب ، ما به این حرف مان همیشه پایبند بوده ایم ، از اول حرف ما یک کلمه بوده تا حالا ، نه آنوقت می گفتیم که عرب مقابل عجم ، مجوس اند اینها یا آنها چه هستند ، نه آنوقت ما این حرف را زدیم ، نه حالا ، نه بعدها . حرف ما یکی است که مسلمان ها با هم مجتمع بشوند و این گرگ هائی که ریخته اند به جان مسلمین ، اینها را از بین ببرند ، کنارشان بزنند ، دستشان را کوتاه کنند . می گویند نمی شود ، خوب ، ما دیدیم ایران کرد و شد . ایران با یک جمعیت کمی و با نداشتن هیچ نیروی صحیحی ، خوب ، ریختند در خیابان ها کار خودشان را کردند و طاغوت را از بین بردند و دست امریکا و شوروی و همه را هم کوتاه کردند . چرا نمی شود ؟ وقتی ملت ها بخواهند چرا نمی شود ؟ ما حرف مان این است که دولت ها بیایند قبل از اینکه خود ملت ها قیام بکنند خود دولت بیایند خاضع بشوند با هم ، دوست بشوند با هم ، یک جلسه ای درست کنند همه رئیس جمهورها بنشینند پیش هم و حل کنند مسائل شان را . هر کس سر جای خودش باشد ، لکن در مصالح کلی اسلامی ، در آن چیزی که همه هجوم آورده اند به اسلام ، در او با هم اجتماع کنند ، جلویشان را بگیرند و آسان هم

هست . یک چیزی نیست که نشود ، اگر همه با هم مجتمع بشوید آنها اصلا کنار می روند ، کار ندارند دیگر . آنها از ضعف شما از نفهمی شما ، از جهالت شما استفاده می کنند . زمان محمدرضا از ضعف این بدبخت استفاده می کردند . یک کلمه می گفتند این خاضع بود . نمی خواستند بیایند بریزند چی بکنند اما همچو ترسانده بود نشان که اگر ما یک کلمه راجع به امریکا بگوئیم ، کذا و کذا می شود ، ایران گفت و نشد . من نمی گویم به ما خسارت وارد نشد ، اما ارزش ندارد که انسان ارزش انسانی خودش را ، ارزش اسلام را حفظ بکند ولو اینکه شهید هم می داد البته پیغمبر هم شهید داد ، انبیا هم همین طور . سیره انبیا بر این معنا بوده است ، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند ، ولو اینکه کشته بشوند و یا کشته بدهند . ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد ، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی ذهنش بزند و نگذارد که اینقدر ظلم زیاد بشود ، این ارزش دارد . ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله علیه هستیم پس دیگر بنشینیم در خانه هایمان ، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه . عجل ، با کار شما باید تعجیل بشود ، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او . و فراهم

کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید ، همه با هم بشوید ، انشاءالله ظهور می کند ایشان . و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی قلب های همه ما را متوجه به خودش بکند و از معارف قرآن به ما یک نسیمی عنایت بفرماید و مسلمین را به تکالیف خودشان آشنا کند و سران مسلمین را انشاءالله به تکلیف الهی خودشان آشنا کند و آنهائی که با اسلام و مسلمین مخالفند انشاءالله قلع و قمع کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 12/10/62

بیانات امام خمینی دردیدارباآقایان : حبیب الله عسکر اولادی ، سعید امانی ، محسن لبانی ، رخ صفت ، ابوالفضل حیدری و شفیق

امروز باید همه با هم باشیم ، اگر چنین نباشیم ما را از بین خواهند برد

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که باید همه به آن توجه داشته باشیم این است که امروز اکثر حکومت ها با ما بد می باشند ، پس ما هم باید همه با هم خوب باشیم . اگر بنا باشد که بازارها همراه جمهوری اسلامی نباشند ، جمهوری شکست می خورد . امروز ما احتیاج به اتحاد داریم امروز باید همه با هم باشیم ، اگر چنین نباشیم ما را از بین خواهند برد . همه قدرت ها احساس کرده اند که اسلام برایشان ضرر دارد و بعضی از آنها صراحتا می گویند که با این اسلامی که در دنیا ما مطرح کرده ایم مخالفند . آنها اسلامی مانند اسلام سعودی ها را می خواهند . منافقین هم می گویند که اسلامی که دست ببرد اسلام نیست ، با اینکه در قرآن صراحتا آمده است . البته گرانی هست ، کمبود هست ، و بیشترین صدمه اش به کارمندان دولت می خورد ، ولی باید تحمل کرد . اگر امروز گله هایمان به بازار ، مجلس و دولت کشیده شود و این

گله ها به اختلاف تبدیل گردد ، همه مان مسوول هستیم . اگر امروز اسلام سیلی بخورد دیگر سربلند نمی کند . به خاطر اسلام باید مقداری از ناراحتی هایمان را کنار بگذاریم .

نباید از دروغ و حرف زشتی که به ما نسبت می دهند از میدان به در برویم

من که قریب هشتادوپنج ساله هستم ، با ضعف بسیار آنقدر که برای من ناراحتی و خستگی هست برای شماها نیست ، اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم . ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم . البته اینطور نیست که کسی بتواند به شما و امثال شما توهین کند . اگر در روزنامه ای یا در مجلس به شما توهین شد نباید از میدان به در بروید . اصلا برای خاطر از میدان در کردن عده ای متعهد ، ناگواری هایی برایشان پیش می آورند ، باید محکم در میدان بود . به اندازه ای که برای پیغمبر اکرم گرفتاری پیش آمد برای هیچ کس پیش نیامد ، ولی ایشان تا آخر ایستادند و به تکلیف شان عمل کردند ، همین طور برای ائمه علیهم السلام ، ولی آنها هم ایستادند . بیخود نبود که حبس می شدند ، برای این زندان می شدند که جلوی آنهائی که بر ضد اسلام قیام کرده بودند می ایستادند . ما هم که انشاءالله متعهد به اسلام می باشیم و رشد اسلام را می خواهیم ، تصمیم داریم جهان را برگردانیم و امیدواریم که ملت ها انجام دهند . نباید از دروغ و بدنامی و حرف زشتی که به ما نسبت می دهند از میدان به در برویم . البته معارضه

کار را بدتر خواهد کرد ، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس می شود ، با لحن برادری و ملایمت ، کارها به خوبی تمام می شود . اگر کسی به ما بد کرد به بهترین وجه با او رفتار کنیم ، کار به دعوا کشیده نمی شود .

شما در انقلاب سهم زیادی دارید ، بازار هم همین طور . اگر بازارها همراهی نمی کردند انقلاب پیروز نمی شد ، پس پیه این مسائل را به خودتان بمالید . انسان که یک قدم اصلاحی و زندگی ساز بر می دارد نباید توقع داشته باشد که مورد پذیرش همه قرار گیرد ، این نخواهد شد ، امیرالمومنین را هم تا آخر عمر عده ای قبول نداشتند . اگر انسان بخواهد برای اسلام خدمت کند نباید توقع این را داشته باشد که همه او را بپذیرند . کسی که می خواهد برای خدا کار کند باید پیه حبس ، تبعید ، بدنامی و سایر چیزها را به خود بمالد . اگر به شما فحشی می دهند ، شما برای خاطر خدا بپذیرید و ثواب کنید . این را نباید فراموش کنیم که ما همه یک چنین کار بزرگی را انجام داده ایم ، حالا از شرق و غرب فحاشی نشنویم یا در داخل با فساد کسانی مواجه نگردیم ؟ ! عده ای فاسد می خواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند . من همین حرف هایی را که به شما می زنم هر کسی که اینجا بیاید به او هم می گویم . انشاءالله همه با

هم خوب بوده و موفق باشید .

اگر در انتخابات مسامحه کنیم مطمئن باشید که از راه مجلس به ما لطمه می زنند

امروز مساله مهم ، مساله انتخابات است ، به انتخابات توجه داشته باشید . در اول مشروطه اصناف بازار هم وکلائی داشتند ، انتخابات تا اندازه ای دست مردم بود بعد کم کم آنهائی که فاسد بودند کار را طوری کردند تا متدینین را از مجلس کنار گذاردند ، آنها هم مقاومت نکردند و کنار رفتند . بعد دیدید که مجلس را چه کردند ، هر کاری که خواستند انجام دادند . اگر در مجلس آینده یک قدم عقب نشینی کنیم ، در آینده نزدیک ما را کنار خواهند گذاشت . باید قهر نکنیم و کوشش کنیم تا بازار هم خودش برای انتخابات اشخاصی را معرفی کند . ما نباید مقلد کسی باشیم که هر چه را عده ای تشخیص دادند همان را عمل کنیم ، بلکه باید کاملا توجه کنیم که مثلا در تهران چه کسانی لیاقت دارند که هم مسائل روز را بفهمند و هم متدین باشند و هم برای اسلام کار کنند ، اشخاصی را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند . اگر کسان دیگری هم اشخاص صالحی داشتند به آنها رای دهید و الا نه . بازار اختیارش دست خودش است ، آنچه بینی و بین الله تشخیص می دهد آن را انتخاب کند . اگر در انتخابات مسامحه کنیم مطمئن باشید که از راه مجلس به ما لطمه می زنند . باید دانست مسلمان بودن تنها فایده ندارد ، باید جمهوری اسلامی را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد . سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب

کنید ، البته مثل مدرس که به این زودی ها پیدا نمی شود ، شاید آحادی مثل مدرس باشند . کسانی را که انتخاب می کنید باید مسائل را تشخیص دهند ، نه از افرادی باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند ، باید بایستند و مقابله کنند . شما بازارها را بیدارکنید تا در تهران و سایر جاها اشخاص خوبی را به مجلس بیاورند تا مجلس آینده ما از مجلس فعلی بهتر باشد ، البته مجلس فعلی هم خوب است . انشاءالله موفق باشید . امیدوارم سربازی برای اسلام باشید . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 13/10/62

بیانات امام خمینی در جمع استانداران ، فرماندهان و بخشداران سراسر کشور

شما همه در محضر خدا هستید هر جا که باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

به همه آقایانی که در اینجا تشریف دارند خوشامد عرض می کنم و توفیق همه آقایان را از خدای تبارک و تعالی برای خدمت به اسلام و مسلمین و خدمت به کشور خودشان خواهانم . شاید میان شماها کسی نباشد که زمان قاجار را درک کرده باشد ، اگر هم باشد بسیار کم است . و همین طور اوایل سلطنت پهلوی ، اواخرش را که بسیار تغییر کرده بود با آن اوایل ملاحظه کردید . بافت حکومت در آنوقت و بافت کسانی که در دستگاه دولتی کاری به دست شان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه دیگران یک بافت خاصی بود که مناسب بود با دستگاه شاهنشاهی . ممکن نبود که یک نفر بخشدار حتی در یک مجمعی که مردم عادی هستند ، کشاورزان هستند ، بازاری ها هستند آن هم حاضر بشود ، با آنها در صف واحد بنشیند . یک بافت

خاصی بود که هر یک از آنهایی که در آنوقت حتی فرماندار یک جای کوچکی بودند اگر مقایسه کنیم با رئیس جمهور امروز ما و نخست وزیر نمی توانید بدانید که آنها چه وضعی داشتند و اینها چه وضعی . در رفت و آمدهایشان ، در نشست و برخاست هایشان ، در معاشرتشان یک وضع عجیبی بود . وقتی که یک حکومتی ولو جای کوچکی وارد می شد فراش ها و آنهائی که اطراف او بودند را کنار می زدند که این آقا می خواهد عبور کند از اینجا ، چه برسد به اینکه یک وزیر باشد که دیگر او بالاتر از همه ، یا یک نخست وزیر باشد و آنها همه در پیش خودشان آنطور یال و کوپال داشتند لکن در مقابل کشورهای دیگر ضعیف و ناتوان بودند . با رعیت آن رفتار غیرانسانی را می کردند و رعیت را از هر طرف تحقیر می کردند ، توهین می کردند ، اذیت و آزار می کردند ، از آنها استفاده های مادی می کردند ولی در مقابل یک سفیر همه شان خاضع بودند . امروز ما می بینیم که فرماندارهای سرتاسر کشور به طوری که آقا گفتند و بخشدارها و بعضی از کشاورزها و بعضی از مردم عادی در یک جا نشستند اگر نخست وزیر و وزیر کشور هم که اینجا تشریف دارند و رئیس جمهور و اینها هم بودند آنها هم در بین اینها همانطور نشسته بودند که اگر کسی از خارج بیاید تشخیص نمی دهد که کدام وزیرند و کدام فرماندارند و کدام بخشدارند و کدام از مردم عادی کشاورز است .

این همان بود که در روایات ما هست که اگر کسی وارد می شد در مسجد رسول الله و ایشان با اصحاب نشسته بودند تمیز نمی داد ، می گفت کدام یکی تان هستید .

سابق معلوم بود هر که می آمد در مجلسی ، در یک جائی وارد می شد معلوم بود که حکومت کی هست برای اینکه آن در آن بالا نشسته بود با یک یال و کوپال و یک طور وضع خاص ، مردم می فهمیدند که این است که باید چه باشد اما رسول خدا در مدینه که مرکز حکومت ایشان بود وسعه حکومتش هم آنوقت زیاد بود عرب می آمد می دید که چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت می کنند ، او نمی توانست بفهمد که کدام یکی اینها در راس واقع است و حاکم است و کدام یکی از اینها پائین تر هستند . وضع زندگی این بود که تعلیم بدهد به ما که باید اینجور باشید که ما بفهمیم تکلیف مان چی است .

من امیدوارم که همین طوری که وضع ظاهری شما آقایان فرمانداران و بخشداران و دیگران و همین طور همه اجزاء حکومت اسلامی امروز همانطور که وضع ظاهری شان یک وضع بی آلایشی است ، وضع روحی و معنویتان هم همانطور باشد ، همانطوری که حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید که وقتی به او اطلاع داده بودند که یک خلخالی را از پای یک زن (حالا یا یهودی بوده یا نصاری ) کشیدند ، می فرماید که (به حسب نقل ) که انسان اگر از غصه بمیرد عیب نیست . اینطور در

مقابل ظلم ناراحت می شدند . شما همه در محضر خدا هستید ، هر جا باشید ، قلب های شما در محضر خداست ، بازوهای شما ، چشم های شما ، همه چیز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا . کوشش کنید که با بندگان خدا جوری رفتار کنید که امامان شما رفتار می کردند ، پیغمبر شما رفتار می کرد و سایر انبیا رفتار می کردند . گمان نکنید که حالا فلان نخست وزیر است ، فلان وزیر کشور است ، فلان رئیس جمهور است ، فلان استاندار است ، فلان بخشدار است ، فرماندار است گمان نکنید که اینها یک چیزی است . آن که همه چیز است به دست آوردن رضای خداست و آن به این است که رضای مخلوق خدا را به دست بیاورید . با مردم که شما سرو کار دارید این مردم را باید رضایشان را به دست بیاورید . همین مردم کوچه و بازار و کشاورزهای بسیار عزیز و کارمندان و کسانی که در کارخانه ها زحمت می کشند اینها هستند که مایه افتخار یک ملت و مایه پیروزی یک ملت است . پیروزی را برای ما و شما اینها به دست آوردند و اینها ولینعمت ما هستند و ما باید این معنا را در قلب مان احساس کنیم که با این ولی نعمت های خودمان رفتاری بکنیم که خدا از آن رفتار راضی باشد . گمان نکند آن کسی که فرماندار یک جایی است باید به رعیت آنجا ، به مردم عادی آنجا ، به بازاری آنجا یک وقت خدای نخواسته یک

بالاتری بفروشد آنطوری که ساخت فرمانداران زمان سابق بود . فرق ما بین جمهوری اسلامی و شاهنشاهی این است که جمهوری اسلامی از مردم است و جمهوری اسلامی رهین همین مردم عادی کشور است و شاهنشاهی می گفت نه ، من اینطور نیست که به مردم کار داشته باشم ، ما خودمان باید کارها را ، مردم باید تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور می کردند . با بندگان خدا رفتار خوب بکنید و پیروزی از آنها به دست ما آمده است .

بدانید که حفظ یک پیروزی مشکل تر است از بدست آوردن آن است

و بدانید که حفظ یک پیروزی مشکلتراست از پیروزی به دست آوردن ، کشور گشائی از حفظ کشور آسانتر است . الان ما در مشکل حفظ نظام جمهوری اسلامی هستیم یعنی آن مرحله اول که پیروزی ابتدائی بود گذشت و پیروز شدید بحمدالله ، لکن بقای این پیروزی و بقای این دستاوردهائی که شما به دست تان آمد امروز مشکل تر از خود آن پیروزی است که به دست تان آمد ، نگهداریش مشکل است . باید همه کوشش کنید که این چیزی که به دست آوردید نگه دارید . این ارزان به دست شما نیامده است ، بسیار سنگین به دست شما آمده است و کم چیزی هم نیست که به دست شما آمده است . از جهات معنوی من و امثال من نمی توانیم حسابش را بکنیم که آن جهات معنوی ای که به دست این ملت آمده است چی هست ، آن حسابش با خدای تبارک و تعالی است . از حیث ظاهری وقتی که ملاحظه می کنید آن چیزی که امروز به دست کشور اسلام و

ملت ایران آمده است آن چیزی است که در طول تاریخ برای ایران پیش نیامده بود . ایران قلدرهای زیاد داشت لکن آنها از ضعفائی بودند که در مقابل دولت های دیگر تعظیم می کردند خصوصا در این قرن های آخر ، هرچه بر این زمان شاهنشاهی گذشت ضعف شاهنشاهی زیاد شد ، تا آنجائی که یک سفیر از انگلستان در آنوقت ، از امریکا در حالا وقتی که در یک جائی بود مقدرات یک کشور دست او بود ، مقدرات کشور ما دست دیگران بود . آن چیزی که شما به دست آوردید این است که شما مقدراتتان را به دست خودتان آوردید . دست آمریکا و شوروی و انگلستان و سایر کشورهای دیگر را قطع کردید ، بیرونشان کردید . این یک چیز کمی نیست که دست شما آمده است ، این یک چیز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است . آنهائی که از شما شکست خوردند آرام نمی نشینند . آنها در صدد این هستند که جبران کنند شکست خودشان را و شکست خودشان را بخواهند جبران کنند به حسب آنطوری که وضع آنها و سیره آنهاست به دست خود شما می خواهند جبران کنند ، می خواهند شکست شما به دست خودتان باشد و این امر بسیار مهم است و باید بسیار رویش دقت بشود . اگر چنانچه مردم را در کارخانه ها ، در کشاورزی وادار کنند به اینکه با ایادی خودشان ، وادار کنند به اینکه سستی کنند در امر کشاورزی که در راس امور یک کشور امثال کشور ماست و آنهائی که در کارخانه ها کار

می کنند وادار کنند به کم کاری و کارهای دیگر ، از آنجا نقطه شکست ما شروع می شود .

مجلس خوب همه چیز را خوب می کند و مجلس بد همه چیز را بد می کند

و چون امروز روزی است که باید راجع به تکلیف خودمان در انتخابات عرض کنم باید عرض کنم که یکی از اموری که مطمح نظر آنهائی است که می خواهند این انقلاب را به شکست برسانند قضیه مجلس است . مجلس یک چیز سهلی نیست کارش . مجلس یک چیزی است که در راس همه اموری که در کشور است واقع است . یعنی مجلس خوب همه چیز را خوب می کند و مجلس بد همه چیز را بد می کند . ولهذا آنهائی که قبلا در این کشور حکومت داشتند سعی شان این بود که مجلس را نگه دارند . آنوقتی که دیگر مجلس تحقق پیدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پیدا شده بود ، سعی می کردند که مجلس را به دست بیاورند . آنوقت که نمی توانستند با فشار مردم را الزام کنند باید کیک را چیز بکنید ، آنوقت با حیله ها می کردند ، با ایادی خودشان ، در بلاد و مردم بیچاره را یا اغفال می کردند یا خان وادار می کردند و وقتی که رضاخان آمد درکار ، دیگر قضیه ، قضیه این بود که دست شاهنشاه بود ، همه چیز دست او بود . البته این آخر هم همین جور بود . فرماندارها هر جا بودند مامور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق بیرون بیاورند ، بتوانند مردم را وادار کنند به این کار . نتوانستند صندوق ها را عوض بکنند

. نتوانستند صندوق ها را بد بخوانند و آن چیزهائی که دست همه چیز هم دست خودشان بود . مردم هم چون مایوس شده بودند کنار رفته بودند ، راه دیگر باز بود .

یکی از امور بسیار مهم که آنها کارهای خودشان را با آن انجام می دهند مایوس کردن قشرهای مختلف کشور است . مایوسشان بکنند از اینکه ما کاری ازمان می آید . کوشش داشتند در رژیم سابق به اینکه مردم را از همه چیز مایوس کنند ما نمی توانیم ، باید از غرب درست بشود ، ما همسایه کذا داریم . کوشش می کردند در این معنا کسانی که در مجلس پیدا می شد احیانا که مقابل بایستد ، آنها یا همان ایادی خود آنها در مجلس کوبیدند آنها را و یا اگر نمی شد آنها را از بین می بردند . مایوس می کردند مردم را از اینکه بتوانند خودشان یک کاری انجام بدهند ، طبیب بتواند آپاندیس را معالجه کند . این دردآور بود که این هر وقت من فکرش را می کنم متاثر می شوم از اینکه در زمان محمدرضا برای آپاندیس از خارج طبیب آوردند و این سرکوبی اطباء محترم ما بود . کارشناس از خارج می آوردند ، ارتش حتما باید کارشناس اش از آمریکا بیاید یا اگر آنوقت بود از جای دیگر بیاید . برای ما کارشناس می آوردند ، برای کارخانه های ما کارشناس می آمد ، می آمد که نگذارد خود شما بفهمید . کارشناس ارتشی می آمد که نگذارد ارتش چیز بفهمند . این که می آمد به آنها تعلیم کند ، می

آمد که جلوی تعلم را بگیرد .

مقدرات کشورتان را به دست کسانی بدهید که برای کشور شما مفیدند

امروز که کشور دست خود شما افتاده است و دیگر یک آقا بالا سر ندارید که بیاید بگوید این کار را بکن ، آن کار را بکن . از خارج ما هیچ کس را الحمدلله نداریم دیگر . هیچ قدرتی الان در ایران نمی تواند یک کاری را تحمیل کند به ما . امروز باید خود شما بنشینید کارتان را انجام بدهید . انتخابات مثل سابق نباشد که از مرکز دستور داده می شد که این باید وکیل بشود دیگر کسی هم حق ندارد حرفی بزند . انتخابات دست مردم است ، رئیس جمهور و نخست وزیر با آن رعیتی که در کشاورزی کار می کند و آن بازاری ای که در بازار کار می کند ، راجع به انتخابات یک جور هستند ، علی السواء هستند . یعنی رئیس جمهور یک رای دارد ، نخست وزیرهم یک رای دارد و آن کشاورزی که در دوردست افتاده ترین این کشور است آن هم یک رای دارد . رایشان فرقی با هم ندارد و همه هم مسوول هستند . در تشخیص خوب و بد اتکال به قول غیر نکنید مگر اشخاص باشند که مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد . این را به مردم دارم می گویم و به شما آقایانی که در آتیه متصدی اجرای انتخابات هستید توجه می دهم که اگر یک انحرافی در یکی از شما پیدا بشود و این بعد موجب این بشود که در این جمهوری یک لطمه ای وارد باشد به گردن شماست . به اسلام لطمه ای وارد بشود به گردن شماست و

اگر در اینجا هم کشف بشود معذور نیستید و مورد تعقیب وارد می شوید . باید شماها بدون توجه به اینکه دستور کسی داده ، دستور کسی حق ندارد راجع به انتخابات بدهد ، دستور در اجرا ، در خوبی اجرا بله ، وزیر کشور دستور می دهد که اجرا خوب بشود ، اجرا اسلامی باشد . اما یک بالائی بخواهد به شما دستور بدهد که کیک باید وکیل بشود ، کیک می خواهد وکیل بشود این امر نیست در اسلام ، در ایران هم نیست . اینکه من عرض می کنم برای این است که بعدها کسانی که در ایران بعدها و نسل های بعد می آیند بدانند که باید اینطور باشند والا امروز ما کسی را نداریم که دستور بدهد ، پیشنهاد می کند و مردم مختارند . فرض بکنید که اگر همه کسانی که در راس بروند پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید لکن شما به نظرتان درست نباشد جایز نیست برشما تبعیت کنید . باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا اینکه بتوانید رای بدهید . و مجرد اینکه این آدم خوبی است خیلی ، اول وقت نمازش را می خواند و نماز شب می خواند این برای مجلس کفایت نمی کند . مجلس اشخاص سیاسی لازم دارد ، اشخاص اقتصاددان لازم دارد ، اشخاص سیاستمدار لازم دارد ، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد . باید تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهوری اسلامی باشد لکن این مسائل هم باشد . در یک مجلس باید همه چیز باشد در این کمیسیون های مجلس

از امور ارتشی و کشاورزی و اقتصاد و همه چیز بحث می شود باید مطلع باشند اینها . آنهائی که در این کمیسیون ها هستند باید اشخاصی باشد در بین شان که عالم به اقتصاد باشد ، عالم به امور کشاورزی باشد ، عالم به اموراداری چیز باشد ، عالم به مسائل جهانی باشد . مجلس می خواهد ایران را در مقابل جهان اداره کند ، مجلس یک چیزی نیست که بخواهد ایران را در مقابل خودش درست بکند . ایران در مقابل جهان است امروز ، آن هم یک جهان امروزی و یک ایران امروزی . ایران امروزی که تک است در دنیا و جهان امروزی که همه مهاجم اند همه مهاجم به شما هستند . شما می خواهید که یک مجلسی داشته باشید که در مقابل این مهاجماتی که از خارج می شود پایدار باشد ، یک دولتی را او تعیین کند که در مقابل تهاجماتی که در دنیا واقع می شود ، فشارهائی که واقع می شود در دنیا این بتواند دفاع کند و این از مجلس سرچشمه می گیرد ، از مجلس دولت درست می شود و شما یک همچو مجلسی لازم دارید . شما برای حفظ کشور خودتان ، برای حفظ اسلام عزیز که اینهمه خون در راهش ریختید باید پایداری کنید و توجه بکنید که حفظ کنید این را و حفظش نسبت به شماها که مامورین هستید به این است که اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح کشور اجرا کنید . و مردم هم همه آزادند . عرض کردم از رئیس جمهور و

نخست وزیر و وزیرکشور و همه اینها گرفته تا آن کسی که در آخر این کشور مشغول کشاورزی است فرقی ندارند در اینکه مکلف اند آدمی را که باید به درد مملکت بخورد انتخاب کنند و خودشان تشخیص بدهند . بازار باید خودش تشخیص بدهد ، کارخانه ها باید خودشان تشخیص بدهند ، هیچ کس تحت تاثیر دیگری نیست . بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنی باشند که آنها تشخیص بدهند ، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است ، آنوقت مانعی ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است رای هم به آنها بدهد . اما اینطور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کیک چه گفته ، این صحیح نیست ، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد . شما فرمانداران و بخشداران و همین طور اشخاص محترمی که این انجمن های اسلامی را در سرتاسر کشور دارند ، همه تان موظفید به اینکه در این امر دقت کنید که خوب انجام بگیرد ، نبادا یک وقت خدای نخواسته یک تقلبی در کار بیاید ، نبادا خدای نخواسته یک اشخاص نابابی خودشان را عوضی بجا بزنند که از این معانی بسیار خواهد بود . اینها تکلیف شماست که بکنید . مردم هم خودشان مکلفند به اینکه هم شرکت کنند در انتخابات ، نروند کنار ، تکلیف است ، حفظ اسلام است ، رفتن کنار خلاف تکلیف است ، خلاف مصالح اسلام است . آن مقدسی که خیال می کند کنار نشسته و دخالت در امور اسلامی نمی کند ،

او بر خلاف اسلام دارد رفتار می کند ، اگر خدای نخواسته یک همچو آدمی باشد . آن آدمی که به واسطه اینکه مثلا یک چیز اعوجاجی از یک نفر می بیند یا از یک گروهی می بیند کنار برود ، این برخلاف مصالح اسلام عمل می کند . این معانی در صدر اسلام هم بوده است ، در زمان ائمه ما هم بوده است . خوب ، همه اینها بوده لکن آنها کنار نمی گرفتند ، آنها مشغول فعالیت خودشان بودند . به مردم عرض می کنم شرکت کنید در این انتخابات و تمیز بدهید اشخاصی را که لایق اند برای این مقام ، مقدرات کشورتان را به دست کسانی بدهید که برای کشور شما مفیدند از حیث سیاست ، از حیث اقتصاد ، از حیث همه چیز . اگر مسامحه بکنید و امروز هم کسی نفهمد ، خدا هست ، خدا می داند و می بیند . شما در محضر خدا هستید هر جا هستید ، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند . بر فرض اینکه من یک کار خلاف کردم اسلام که خلاف نکرده است ، شما برای اسلام کار بکنید ، چکار دارید که فلان آدم بد کرده . خوب ، بد کرد بد بکند شما خوب بکنید برای اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود . کنار نروید ، آقایان علما کنار نروند . و البته باید از هر طایفه ای باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصی باشند که همه جهاتشان چیز باشد . و در هر صورت من دعا می کنم

که انشاءالله موفق باشید و موید باشید و این مطلبی که جزء فرایض باید حسابش کرد به طور شایسته شما عمل بکنید و به طور شایسته اجرا بکنید و مردم هم به طور شایسته حضور داشته باشند . مردم اگر حضور نداشته باشند و خدای نخواسته لطمه ای به اسلام وارد بشود ، مسوول هستند . انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/10/62

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات شرع (حجت الاسلام سید جعفر کریمی )

بسم الله الرحمن الرحیم

امام امت در این دیدار ضمن تاکید بر لزوم ادامه کار این دادگاه فرمودند :

قضات محترم دادگاه های کشور باید با جدیت به کار خودشان ادامه دهند و دقت نمایند برخوردها و احکام صادره بر وفق ضوابط شرعی و مقررات قانونی باشد . و در حفظ حقوق شرعی و قانونی مراجعین کمال احتیاط مراعات شود .

تاریخ : 27/10/62

بیانات امام خمینی در جمع وزیر و معاونین وزارت امور خارجه و سفرا و کاردارانجمهوری اسلامی در کشورهای عربی و آفریقایی

امروز بحمدالله نخست وزیر و رئیس جمهور و سایر وزرا از خود این مردم هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

من وقتی که متصدیان امور ایران را ، همه ، چه آنهایی که در خارج هستند ، چه اینهایی که در داخل هستند ، می بینم و مقایسه می کنم با متصدیان امور در سابق ، زمان قاجار ، من آنوقت هم یادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اینها ، احساس می کنم که واقعا یک تحول عظیمی پیدا شده است در ایران یعنی کار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است ، آنهایی که از خود ملت اند . در سابق در هیچ امری از امور ملت دخالت یا نمی گذاشتند بکند یا از باب اینکه می دید از بس فساد هست در کار ، نمی کردند . فرض کنید که در انتخابات که حق ملت است ، انتخابات یا مردم اصلا متوجه نبودند که مساله انتخابات چی هست ، اصلا توجه به این معانی خیلی نداشتند از باب اینکه مردم را به بازی نمی گرفتند ، در زمان قاجار یک عده از خان هایی که در اطراف بودند از مالکین و از متنفذین ، آنها بودند که قبضه می کردند . در زمان رضاشاه که دیگر شاه و هرچه بود اینها بودند ، مجالی برای

مردم اصلش نبود . این در انتخاباتی که حق مردم بود ، در سایر امور که دیگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اینکه آن هم حق آنها بود اصلا دخالت نداشتند . مثلا یک حکومتی می رفت در یک جایی هر کاری دلش خواست می کرد ، هر فسادی می کرد صدای مردم به جایی نمی رسید و در بعضی از اوقات اینطور بود که آن مثلا صدراعظمی که آنجا بود یا آن نخست وزیری که آنوقت بود ، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار که بیشتر این مسائل بود اصلا هر جایی را در تیول یک کسی قرار می دادند یک کسی را در خراسان می فرستند ، خراسان مال تو ، البته او یک چیزی می داد خراسان مال او بود یعنی معنایش این بود که تو این رشوه را به من بده ، خراسان هر کاری می خواهی بکنی ، هر چه مردم فریاد کنند کسی نیست که گوش کند به حرفش .

و من امروز می بینم که بحمدالله مساله اصلش از آن وضعی که آنوقت داشته است بکلی دگرگون شده است . الان نخست وزیر و رئیس جمهور و عرض می کنم که سایر روسا ، سایر وزرا اینها از خود این مردم هستند ، اینجور نیست که اینها از یک طبقه مثلا دیگری باشند و طبقات مختلفی باشد و آن گردن کلفت های آنوقت باشند . نه ، از خود همین ها هستند که یک طلبه بوده است حالاآمده رئیس جمهور شده است ، یکی بازاری بوده آمده است چه شده ، کاسب بوده یکی ، همین است

. شما هم همین طور هستید ، این اصلا از وضع تان معلوم است . آنوقت معلوم بود که چه خبر است ، حالا هم از وضع معلوم است ، بعضی از آقایان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفیرند ، بعضی آقایان هم اهل همین ملت هستند حالا یا بازاری بودند یا محصل بودند یا دانشگاهی بودند ، همین مسائل است . و ما باید این را غنیمت بشماریم که حالا که کار دست خود ملت افتاده و خود ملت است که دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنیمت بشماریم و کار کنیم برای اسلام ، برای ملت مان کار کنیم . کار برای شما این است که شما نمی دانم حالا آنوقت ، وضع سفارتخانه های آنوقت را اصلا نه ، لابد ندیدید ، نرفتید آنجا ، سفارتخانه کسی نمی رفت ، اما خوب وضع را اطلاع دارند . مثلا ایشان اطلاع دارند که وضع آنوقت چی بوده باید وضع بکلی تغییر کند ، تغییر هم کرده است ، اما تغییر اساسی باشد که یک سنتی بشود به واسطه شما برای آینده ها ، کسی که یک سنت خوبی را بگذارد ، در اجرش تا آخر شریک است به حسب روایات ما . یک وضعی در آنجا درست کنید که کسانی که می آیند و سفارتخانه را می بینند متوجه بشوند که این سفارتخانه با سایر سفارتخانه ها فرق دارد حتی باسفارتخانه های دول اسلامی فرق دارد . این سفارتخانه با سفارت سابق اصلا طرف نسبت نیست ، یک جور دیگری است . اگر شما موفق بشوید به این

معنا که وضع را جوری کنید که به ارث برده بشود برای آتیه ، ما مسوول حالا که نیستیم ، ما مسوول همیشه هستیم . ما الان که مجال دست مان آمده است مسوولیت مان برای دوره های بعد است ، نه اینکه فقط ما حالا هر چه شد بعد ، بعدها هر چه شد بشود ، ما تا زنده ایم بشود ، هر چه می خواهد بعد بشود . اینجور نیست . ما مسوولیم که این سفارت ، شماها آقایان این سفارتخانه ها را به جوری درست بکنید که وقتی دست یک سفارت دیگری افتاد نتواند اصلا تغییرش بدهد به این زودی ها و همه جهاتش ، هر جهتی که در آنوقت بوده عکسش را بکنید ، آنوقت من می دانم جهت صحیح نبوده در کار ، جهت سالم نبوده یا بست و بندهایی بوده است که سیاسی ها می کنند غالبا برای استفاده های شخصی یا استفاده های دیگری ، غیرمشروع حالا باید وقتی که می آیند می بینند ببینند که در یک محیطی وارد شده اند که این محیط اسلام است ، این محیط ملت اسلام است و نمی توانند در اینجا یک کاری بکنند بر خلاف اینکه در سابق یک سفارت سفیری وارد می شد ایران و این اشخاصی که برای ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند ، این برای این بود که به مردم اتکا نداشتند . اینها اتکائشان به یک نقطه بود که مثلا یا شاه بود که شاه هم دست نشانده آنها بود یا نخست وزیر بود که همین طور

بود یا صدراعظم بود که اینطور بود . اینها اتکائشان به آنها بود . از این جهت وقتی یک سفیری وارد می شد به ایران سفیر انگلیس آنوقت ها و حتی خوب ، این را در چیز نقل می کنند که وقتی پاشد صدراعظم را زد به دیوار و مشت تو کله اش زد که تو این کار را چرا نمی کنی این یک سفیر این کار را کرد . خوب ، حالا می دانید که سفیرش که نمی تواند ، رئیس جمهوری یک کشور دیگری هم که بیاید ، از انگلستان هم بیاید نمی تواند ، سلطان انگلستان هم بیاید نمی تواند اینجا یعنی نمی تواند با یک نفر اشخاص عادی اینجا اینطور رفتار بکند . این برای این است که اتکاء شما به یک شخص نیست ، شما ملت اید ، خودتان ملت اید ، اتکاء به ملت است . وقتی اتکاء به ملت شد دیگر انسان نمی ترسد از اینکه حالا این اگر من این کار را بکنم این فرض کنید سفیر به وزارتخانه می گوید که من را تادیب کنند . این خودش هم که نمی تواند . این حالا اینطوری شده است .

در خارج که هستید وضع تان را جوری قرار بدهید تحت تاثیر آنها واقع نشوید

شما این را باید غنیمت بدارید و ما هم غنیمت ، برای اینکه حفظ کنیم این سنت الهی را که به دست ما دادند ما برای آتیه درست بکنیم . حالایش را من خاطر جمعم که خوب است انشاءالله البته همچو نیست که صددرصد ، اما شماها در صدد برآیید که صددرصد خوب باشد ، لکن مهم آتیه است . مهم این است که حکومت در ایران

جوری باشد که وقتی منتقل شد به چیز ، نتوانند به این زودی تغییرش بدهند . ملت آنطور حاضر است ، حکومت باید خودش طوری درست بکند که وقتی که منتقل شد به نسل آتیه نتواند بر خلاف رفتار بکند . رئیس جمهور جوری رفتار کند که وقتی یک کس دیگر رئیس جمهورشان شد نتواند که خلاف بکند ، و همین طور سایرین . مجلس یک کاری بکند که وقتی مجلس دیگری تحقق پیدا کرد نتواند رویه اش را تغییر بدهد . این یک تکلیفی است الان برای ما . شماها الان مکلف هستید به اینکه در هر جا هستید تمام جهات اخلاقی و اعتقادی و عرض بکنم سیاسی و همه جهات اجتماعی را و همه این چیزهایی که محول به شما هست اینها را جوری درست بکنید که وقتی منتقل شد به یک نفر دیگری ولو بد باشد خودش را مجبور باشد که خوب نمایش بدهد . همانطوری که سابق اگر یک کسی خوب هم بود نمی توانست خوبی اش را نشان بدهد برای اینکه محیط یک محیط ، جو را جوری درست کرده بودند که یک نفر آدم هم که می خواست متدین باشد نمی توانست عرضه کند تدینش را . شما محیط را باید جوری بکنید که اگر خدای نخواسته یک کس بدی هم سفیر شد ، کاردار شد ، نمی دانم چه شد ، نتواند به این زودی ها اظهار کند که من آنجور نیستم . وضعش را وضعی قرار بدهد که مثل شماها باشد و این مساله ای است که ما باید دنبال این باشیم که آتیه را در نظر

بگیریم ، نه حالا را . ما آتیه داریم ، اسلام آتیه دارد ، مملکت شما آتیه دارد و همه گرگ ها هم در اطراف هستند که یک چیزی بشود بلکه دوباره از سر بگیرند و این الان به عهده همه ماست که نگذاریم این پیش بیاید ، که یک قضیه ای پیش بیاید که به هم بخورد اوضاع . نه ، همه چیز سر جای خودش باشد ، هر که هم بمیرد ، هر که هم از بین برود ، هر چی هم سر جای خودش باشد . این را باید حفظش بکنید و این مطلبی است که به نظر من مهم است برای هم برای وزارتخانه ها ، هم برای سفرا ، هم برای همه و شما هم که در خارج هستید البته یک قدری تکلیف مشکل تر از اینجاست . خوب ، شما هر کدام هستید ، در خارج که هستید ، در بلاد اسلامی که هستید خوب ، وضع آنها یک وضعی است که با ما خیلی چیز نیست ، امیدواریم که درست بشود آنها هم . باید آنجاها شما وضع تان را جوری قرار بدهید که تحت تاثیر آنها واقع نشوید ، هر که می آید آنها تحت تاثیر شما واقع بشوند ، نه شما تحت تاثیر آنها یعنی کسی که وارد اینجا می شود وقتی یک چیزی توی ذهنش بیاید که تاثیر کند در قلبش اینکه وضع خوب است اینطوری باشد ، نه آنطوری باشد . خوب است که نویسنده های اینجا اینجوری باشند ، محررین اینجا اینجوری باشند عرض می کنم مستخدمین اینطوری باشند و روسا اینطوری باشند

، اینطور به نظرشان بیاید که این وضع بهتر از آن وضع است که آنها دارند . اگر اینطور شد کم کم انشاءالله نفوذ هم می کنید به آنها و انقلاب تان هم صادر می شود . ما هم می خواهیم صادر به همین معنا بشود . ما می خواهیم سفر ایمان در آنجا جوری عمل بکنند که سفرای آنجا ، دولت آنجاست تحت تاثیر واقع بشود و دولت مان کاری بکند که دولت های دیگر تحت تاثیر واقع بشوند و ملت مان کاری بکند که ملت های دیگر تحت تاثیر واقع بشوند . و من امیدوارم که چون برای خدا شما ، امیدوارم که برای خدا کار بکنید ، این کار به دست شماها واقع بشود و به دست شما یک سنتی قرار داده بشود که شما شریک باشید در حسنات اشخاصی که بعدها می آیند و این مساله مهمی است که ما خودمان زیر خاک باشیم و کسان دیگر کار بکنند ، حسناتش را پای ما بنویسند . این اگر شما یک سنت صحیحی بجا بگذارید وضع اینطوری خواهد شد . انشاءالله امیدوارم که همه موفق و موید و منصور باشید و به کارهای خودتان ادامه بدهید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/11/62

بیانات امام خمینی دردیداربادادستان کل سابق انقلاب اسلامی و دادستان کل کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای موسوی تبریزی خدمات بسیار زیادی به انقلاب و جمهوری اسلامی نمودند ، چه خدمات ایشان در آذربایجان و چه در تهران در مقابله با منافقین و سایر ضد انقلابیون که مورد تشکر و قدردانی است . حال که بر طبق قانون اساسی باید یک دادستان داشته باشیم ، امیدواریم ایشان در نقطه دیگری به این

جمهوری خدمت کنند .

تاریخ : 11/11/62

بیانات امام خمینی درجمع اعضای شوراهای محلی اسلامی توزیع کالا در سراسرتهران و گروهی از کارکنان مرکز تحقیقات مخابرات

هرکس در مقامی که هست و هر مسوولیتی که دارد ، همان مقام و مسوولیت امتحان اوست

بسم الله الرحمن الرحیم

باید تشکر کنم از آقایانی که امروز تشریف دارند و دعا کنم به توفیق آنها برای خدمت به بندگان خدا . و من امیدوارم که خداوند به همه شماها و سایر برادران شما توفیق خدمت به این کشوری که در طول تاریخ محروم بوده است ، خداوند توفیق به شما بدهد که هر کس در هر محلی هست خدمت بکند . باید عرض کنم که ما و شما و همه اهل دنیا همه برادران ایرانی ما در معرض امتحان هستیم . یعنی مکلفی نیست در عالم که تحت آزمایش خدا و امتحان او نباشد . ما امروز درباره خودمان و مسوولین کشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض می کنیم ، هر کس در هر مقامی که هست و هر مسوولیتی که دارد همان مقام و همان مسوولیت امتحان اوست . امتحان مثلا رئیس محترم جمهور ، همان ریاست جمهوری اش است که آیا در این مقامی که هست چه می کند ، افکار او چیست ، اخلاق او در این زمینه چیست و اعمال او چیست و حتی خطرات قلب چیست ، چیزهایی که در قلبش عبور می کند و می گذرد اینها چیست و همین طور تمام مسوولین ، مجلسی ها ، آنهایی که در مجلس هستند ، آنها هم همان کرسی مجلس محل امتحان آنهاست که اینها در این کرسی که نشسته افکارشان چی هست و احوالشان چی هست و آرائشان چی هست و آیا این کرسی ، کرسی اسلامی است و برای اسلام است یا اینکه اینطور نیست . در همان جا

محل آزمایش است . و همین طور دولت محل آزمایش اش در همان وزارتخانه ای است که هست ، در همان جایی که نخست وزیر هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مرکز امتحان آنهاست و ارتشی ها در مقام قدرت ارتشی شان امتحان می شوند ، محل امتحانشان همان محلی است که به فعالیت ارتشی مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلی که هستند ، قدرت در دست شان آزمایش است ، تفنگ در دست آزمایش است . و همه کسانی که دارای یک ابزاری هستند برای خدمت ، همان ابزار آزمایش آنهاست . و همین ها هستند که در آن عالم منعکس می کنند اعمال ما را . همان تفنگ منعکس می کند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعکس می کند در آن عالم اعمال مجلسی را و همان کارهایی که شما عزیزان انجام می دهید و موجب تشکر است و امیدوارم که مورد نظر خدای تبارک و تعالی و تاءیید او باشد ، در همین جا که هستید در تحت آزمایش هستید و اعمالتان منعکس می شود . باید توجه کنید که این چیزهایی که منعکس می شود یک وقت خدای نخواسته چیزی نباشد که آن روز که منعکس شد در آنجا و شما او را دیدید موجب سرافکندگی باشد . الان ایران از همه جا به نظر می رسد که اهالی ایران از همه جا بیشتر مورد آزمایش اند . اهالی ایران از یک رژیمی که همه جا می دانید چکاره بود ، با قدرت ملت و دست های گره کرده مشت گره کرده ، در حالی که ابزاری

در دست نداشت آنوقت ، با فریاد ، آن رژیم را از بین برد و با همان فریادها دست امریکا را و سایر قدرت ها را از کشور خودش قطع کرد که امروز کشور شما دست خودتان است . نه یک کسی بالای سر شماست که بخواهد به شما حکومت کند ، نه مستشاری از کشورهای دیگر دارید و نه کارشناسان . همه چیز دست خود شماست و مسوول خود شمایید . در رژیم سابق ملت می گفت خوب ، من چه کنم ، به دست من چیزی نیست ، اگر سوال می شد . امروز که همه چیز در دست خود شماهاست دیگر این عذر پذیرفته نیست که من چه کنم . هر کس در هر محلی که هست آن کسی که در یک اداره ایستاده است و برای رفت و آمد مردم راه می دهد یا کارهای دیگر انجام می دهد ، با آن کسی که در اداره روی صندلی نشسته است و مردم به او مراجعه می کنند و آن کسی که در جبهه دارد جنگ می کند و آن کسی که در پشت جبهه هست و خدمت می کند و آن بازاری که در بازار مشغول کسب و تجارت هست و آن کارمند که در ادارات مشغول فعالیت هستند و آن دهقان ها که در محل کشاورزی مشغول خدمت هستند و آنهایی که در کارخانه ها مشغول فعالیت هستند و تمام قشرهایی که در این کشور تصور بکنید ، تمام اینها ، از مقدرات این مملکت سوال می کنند از شما . کسی گمان نکند که خوب من بازاری هستم ،

نمی توانم . من یک اداری جزء هستم ، من یک کارمند ضعیف هستم . فرق ما بین هیچ یک از شماها نیست در این معنا . هر کس آن محلی که هست همان محل ، محل آزمایش اش است . آن کارمند جزئی که یک کار جزئی انجام می دهد آن کار جزئی آزمایش اوست . آیا این کاری که دست اوست انجام چطور می دهد ، با کسانی که به او در همین جزئی مراجعت می کنند چه رفتار می کند ، آیا قصدش از این شیطان است یا قصدش خداست ؟ این مساله استثنا ندارد . انبیا هم مورد آزمایش اند . یعنی هر کس در این دنیا پا گذاشت و مکلف بود به تکلیفی ، این آزمایش می شود و گمان نکند که من این کار را که می کنم کسی نمی بیند . این کاری که می کنید خود این کار منعکس می شود . خدای تبارک و تعالی در محضرش واقع می شود . ملائکه الله موکل هستند بر این فرد . باید ما فکر کنیم چه باید بکنیم که از زیر بار مسوولیت خارج بشویم . مائی که امروز مقدرات مملکت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسوولیم ، کسی نیست که مسوول نباشد ، همه هستیم . ببینیم که باید چه کار بکنیم که این مسوولیتی که به عهده ماست به طوری انجام بدهیم که فردا پیش خدای تبارک و تعالی و پیش انبیای خدا خجلت زده نباشیم و آبرومند باشیم . آن این است که هرکس در هر کاری مشغول است او را خوب

انجام بدهد . فرض کنید همه خدای نخواسته همه افراد کشور خلاف می کنند ، شما یک نفر کار خوب بکن . هر کسی فکر خودش باشد . هر کس خودش مسوول کارهای خودش است ، هیچ کس مسوول کار دیگری نیست . او کار را می گوید و مواظبت هم می کند اما هیچ کس نمی تواند که عمق کارهای شما را بفهمد چه جوری است ، لکن در محضر خداست . آنهایی که در هر جا خدمت می کنند توجه کنند که خدای تبارک و تعالی و ملائکه ای که از طرف خدا موکل هستند مواظب هستند . همین موج هایی که در دنیا از حرف شما ، از عمل شما منعکس می شود ، همین فردا پیش شما شهادت می دهند . باید توجه بکنید به اینکه مسوولیت بزرگ است . مثلا در کسانی که در جبهه هستند و جبهه خدمت می کنند اینها گروه های مختلف هستند ، ارتشی هست ، ژاندارمری هست ، پاسدار هست ، بسیجی هست ، عشایری هست ، شهربانی هست از همه قشرها در آنجا خدمت می کنند ، مردم عادی هم می روند خدمت می کنند ، اینها مواظب باشند که همین جا محل امتحان آنهاست که آیا اینهایی که دارند فعالیت می کنند و می خواهند کشور خودشان را نجات بدهند و دفاع کنند از کشور خودشان ، آیا اینها باهم هماهنگ هستند یا هر که می خواهد برای خودش کار بکند ؟ آیا برای خدا کار می کنند یابرای خودشان ؟ اگر ملاحظه کردند که میل دارند که این گروه خودشان قدرت داشته

باشد قدرت در دست بگیرد نه گروه دیگر ، بدانند که عمل شیطانی است ، شهادت شان هم اجر ندارد . و اگر دیدند که برای خدا دارند کار می کنند ، برای خدا کار کردن اینجا معلوم می شود که آن کسی که سپاهی است نکشد طرف سپاه همه چیز را و آن کسی که ارتشی است نکشد طرف ارتش همه چیز را هکذا دیگران . همه با هم برای خدا و برای نجات ملت و برای نجات کشور به پیش بروند . فرق نکند که این طایفه باشد یا آن طایفه باشد ، مقصد عمده است . انبیا اینطور بودند . اولیای خدا اینطور بودند . کار برای خداست به دست شما انجام بگیرد ، گرفته است ، به دست من انجام بگیرد ، گرفته است ، در دست دیگری ، گرفته است .

اگر ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح اینطور افکارشان باشد پیروزند یعنی هم در جبهه ها پیروزند و هم پیش خدای تبارک و تعالی افتخارمندند و شما از آنجا که بیایید پایین هر جا بروید همین است مساله . آن کسی که می خواهد در انتخابات شرکت کند و کاندید می شود ، آن کسی که کاندید می کند کسی را ، آن کسی را که فعالیت انتخاباتی می کند ، آن کسی که تبلیغ می کند برای خودش یا برای غیر ، این آزمایش اش همانجاست . توئی که خودت را کاندید انتخابات کردی ، قدرت این را داری که برای کشورت درست خدمت بکنی و قدرت خودت را بالاتر از دیگران می دانی ؟ توئی

که دیگری را کاندید می کنی ، دیگران که غیر از این هستند لایق نمی دانی ؟ این را لایق تر و احسن می دانی ؟ توئی که فعالیت می کنی و تبلیغ می کنی برای انتخابات ، تبلیغ خودت را می کنی یا تبلیغ برای اسلام می کنی ؟ اگر برای رسیدن به مجلس است ، می خواهی دلت می خواهد مجلس بروی و می گویی مجلس یک مقامی است ، شما تبلیغ برای خودت کنی که همان تبلیغ برای شیطان است . و اگر تبلیغ می کنی که بروی خدمت بکنی ، من چون می توانم خدمت بکنم چرا کنار باشم ، بروم خدمت بکنم ، این شخص چون لایق است چرا کنار باشد ، بیاید خدمت بکند ، اگر اینطور باشد این برای خداست . و این گاهی وقت ها به خود آدم اشتباه می شود ، بسیاری از اوقات هست که انسان خودش در کارهای خودش اشتباه می کند . یعنی انسان چون حب نفس دارد خودش را می خواهد و همه چیز را هم برای خودش می خواهد مگر اینکه به ریاضات اینطور نباشد . این چون حب نفس دارد بسیاری از امور که از خودش صادر می شود یا از کسانی که از خودش هستند ، اولاد خودش ، برادر خودش ، عیال خودش ، اینها به نظرش خوب می آید و گاهی همین اگر صادر بشود از یک کس دیگری به نظرش بد می آید . این برای همین است که حب نفس اینجا پرده پوشیده است روی واقعیت و نمی تواند انسان تشخیص بدهد . باید انسان

توجه کند به اینکه آیا من که می خواهم یک کسی را انتخاب کنم ، اگر این کس یک نفر دیگری از او بهتر بود لکن ارتباطی با من نداشت بلکه با من هم دلخوری داشت آیا او را کاندید می کردم ؟ اگر او را هم کاندید می کرد معلوم می شود که این برای خدا دارد کار می کند ، کار به خودش ندارد و اگر اینطور نشد بداند که مساله ، مساله شیطانی است نه مساله خدائی و این دقیق است و این از آن اموری است که بر انسان پوشیده می ماند . و دوستان و برادران که همه مسوول هستند باید در کارهای خودشان دقت کنند که برای چی من این کار را می کنم ؟ من که متکفل توزیع شدم یا در شوراها رفتم برای چی رفتم آنجا ؟ می خواهم چه بکنم ؟ منی که متکفل مخابرات هستم برای چی آنجا رفتم ؟ چه نظری دارم ؟ منی که در مجلس می روم برای چی می روم و چه نظر دارم ؟ منی که در ارتش خدمت می کنم برای چی کنم ؟

اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقل باشد از خودتان باید شروع کنید!

اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید . تمام خوف و ترس هائی که انسان دارد از دشمن برای این است که خودش را می بیند . اگر چنانچه دید که خدا هست در کار ، برای خدا دارد کار می کند نمی ترسد ، برای اینکه مقدرات دست اوست . گمان نکنید که شما خودتان می توانید یک کاری انجام بدهید

، شما آن هستید که اگر یک مگس بیاید آزارتان بدهد شب نمی توانید بخوابید و روز نمی توانید آرام بگیرد ، اگر یک پشه در شب بیاید نمی گذارد شما آرام بگیرید . شما آن کس هستید که اگر یک عنکبوت بیاد حمله به شما بکند می ترسید ، شما آن کس هستید که اگر یک گنجشک از شما یک چیزی بردارد برود قدرت ندارید از او پس بگیرید . همه عجز است ، همه فقر است هر چی هست از اوست ، از خداست .

این استقلالی که خدا داده به ما اگر عنایت او نبود کی توانستیم ما این کار را بکنیم ؟ چطور ما می توانستیم در مقابل این آشوب دنیا و این قدرت های شیطانی دنیا یک همچو رژیمی را که همه دنبال این بودند که حفظش بکنند اگر عنایت خدا نبود شما با کدام قدرت می توانستید این کار را بکنید ؟ اگر عنایات خدا و توفیق خدا نبود شما هم چطور می توانستید دست امریکایی که دنیا را دارد می بلعد از کشورتان بیرونش کنید ؟ و امریکا از قراری که شنیدم رئیس جمهور امریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد . این اول کار است ، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد . اگر عنایات خدا نبود شما چطور می توانستید یک قدرتی را که امروز آنطور وضعیت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنیا ریشه کرده است چطور می توانستید او را دستش را کوتاه کنید ؟ این قدرت خداست ، این عنایات خداست ، غافل از این نباشید

.

اگر عنایات خدا نبود چطور شما یک نمونه در دنیا بودید که فقط شما الان در دنیا هستید که می گوئید نه شرقی ، نه غربی و واقعا هم اینطوری است . ادعا ممکن است کسی بکند اما همه می دانند نیست اینطور . اگر عنایت خدا نبود کی می توانست که یک همچو کاری را بکند که در دنیا نظیر ندارد و نشده است ؟ اینها عنایت خداست . این عنایت خدا را حفظ کنید و حفظش به این است که این کشوری را که به شما داده به آن خدمت کنید .

شما که می خواهید آدم بشوید ، زحمت دارد آدم شدن

امروز کشور ما احتیاج به خیلی مسائل دارد و دیگران مسائل شما را ابدا حل نمی کنند ، بلکه برخلافش می کنند . مسائل خودتان را خودتان باید حل بکنید . این نعمتی که برای شما پیش آمده است ، نعمت آزادی که پیش آمده است ، نعمتی که نمی تواند یک قدرتی الان به شما بگوید که بالای چشمت ابرو است ، این را حفظش کنید ، این یک نعمت الهی است ، دیگران ندارند این را . دیگران یا تحت سلطه شرق اند یا تحت سلطه غرب اند . شما اینطور نیست برایتان الان . این را باید حفظش بکنید ، حفظش به دست خود شما باید بشود یک کشوری که انقلاب کرده است و تازه متولد شده است ، انقلاب وضعش این است که هم خوردگی باشد به هم خوردگی باشد . انقلاب وضعش این است که کمبود داشته باشد ، انقلاب وضعش این است که مثلا قحطی باشد . انقلابات دنیا اینجور نبودند که مثل ایران باشند

که به مجردی که انقلاب کردند درها را باز کردند هر که بیاید هر که برود . به مجردی که انقلاب کردند رفتند دنبال اینکه یک دولتی تشکیل بدهند و مجلسی و چه و چه و چه ، به فوریت ، کجا می توانستند این کارها را بکنند ؟ اینها روی عنایات خداست که به شما عنایت کرده است . یک کشوری که الان مبتلای به جنگ است آن هم نه جنگ با یک دولت پوسیده ای مثل صدام ، جنگ با همه ، همه قدرت ها دنبال این اند که او را دستش را بگیرند و نجات بدهند و نمی توانند هم . یک همچو جنگی ، الان شما جنگ با دنیا دارید ، همه تبلیغات بر ضد شما هست ، همه سلاح ها را به او می دهند ، همه پول را به او می دهند و او را تجهیز می کنند و شما خودتانید . خودتان هستید و اتکال به خدا . این خداست که شما را حفظ کرده است و شمایید که الان مسوولیت تان زیاد است . اینکه می گویم ایران از همه جا بیشتر مسوولیت دارد برای همین است که ایران از همه جا بیشتر مورد عنایت خدا واقع شده است . کجاست که بگوید من مستقلم نه شرق و نه غرب ، هر دو را کنار بگذارد ؟ و این شما هستید ، وقتی شما هستید و می دانید که انقلاب ها کمبود دارد ، انقلاب ها زحمت دارد ، بخواهید آدم باشید باید زحمت بکشید ، بخواهید ارزش انسانی خودتان را حفظ کنید زحمت دارد . نمی

شود که انسان در خانه اش بنشیند و ارزش های انسانی محفوظ باشد . هر که در خانه می نشیند و اعتزال می کند توسری هم می خورد لکن نمی فهمد که دیگر آدم نیست .

شمائی که می خواهید آدم بشوید زحمت دارد آدم شدن . می خواهید سرفراز در دنیا باشید این زحمت دارد ، بیخود نمی شود ، اگر نوکری آنها را بکنید دیگر ارزش ندارید ،

یک پول هم ارزش ندارید . اگر بخواهید از تحت سلطه همه بیرون بروید و خودتان باشید این ارزش دارد ، یک ارزش انسانی است ، یک شرافت انسانی است ، این زحمت دارد ، این گرانی دارد ، این کمبود دارد ، این جهاد دارد ، این دفاع دارد ، این شهادت دارد ، این برای ارزش انسانی است همین است که انبیا برای او کار کردند . همین است که امام حسین برای او کشته شد . اگر آن هم فکر می کرد که زحمت دارد ، اصحاب او هم با آن کمی فکر می کردند زحمت دارد ، که نمی توانستند یک همچو انقلابی را بجا بیاورند که تا حالا هم اثرش باقی مانده است . ولی وقتی برای خدا شد ، زحمت کم می شود .

باید توجه کنیم که سر و کارمان با یک جنگی است که سرنوشت یک ملت را تعیین می کند

الان انسان می بیند که جوان هائی هستند ، من زیاد به اینها بر می خورم ، جوان هائی هستند که می آیند گریه می کنند که ما می خواهیم برویم به جبهه نمی گذارند برویم . همین پریروز یا دیروز بود که یک جوانی آمده بود ، گفت دوتا برادرم کشته شده ، خودم می خواهم

بروم . گفتم جوان ! تو کافی است ، آنها رفتند دیگر بس است شروع کرد گریه کردن . خوب یک همچو ، این جز به عنایت خدا نمی شود ، یک معنویتی است که غیر از عنایت خدا نمی تواند این معنویت را برای کسی ایجاد کند . آنهائی که نشسته اند کنار و می خوابند و می خورند و زندگی حیوانی دارند و نق می زنند به این کشور ، آنها یک قدری توجه بکنند ، از خواب بیدار بشوند . آنهائی که هی نق می زنند که اینجاش چه جوری است ، آنجاش چه جوری است ، آنجاش چه جوری ، اینها نمی فهمند که ما در چه حالی هستیم . آنها می خواهند که شب بخوابیم صبح که پا شدیم همه اداراتمان درست باشد و همه مملکت مان درست باشد و کشاورزی مان درست باشد و نمی دانم چی ، و نمی دانند ما در چه حالی هستیم الان . ما در حال جنگیم . ما در حال محاصره اقتصادی هستیم ، ما در حالی هستیم که امریکا علنا دارد مخالفت می کند و جنگ افروزی دارد می کند با ما ، و ما اعتنا هم به او نداریم . باید بفهمید که وضعیت ما امروز این است که این وضعیت مشکلات دارد . این وضعیت به زودی درست نمی شود . لکن می شود ، صبر می خواهد . آنی که تا حالا شده است یک اعجازی است که در دنیا نظیر نداشته است . شما در طول تاریخ اگر ملاحظه کنید ، نظیر نداشته است این وضعی که الان

ایران دارد . این حالی که در جوان های ما پیدا شده است ، در طول تاریخ نظیر نداشته ، الا اولیاء خدا . و ما امروز ابتلاء به این قدرت ها داریم و این جنگ را ما باید با پیروزی به زودی تمام کنیم . و این به این است که جوان های ما بروند دنبال جنگ . جوان های ما اینطور نباشد که بگویند تمام شد و رفت سراغ کارش . خیر ، تمام نشده ، امریکا دنبال کار است ، الان امریکا به میدان آمده . البته میدانی که او می آید ، آن میدان صحیحی نیست ، آن برای انتخاباتی که حالا می خواهد بشود ، از این حرف ها زیاد می زند . لکن ما باید توجه بکنیم که سر و کارمان با یک جنگی است که سرنوشت یک ملت را این درست می کند و باید هر چه زودتر این را تمام کنیم . و این ، به این است که جوان های ما بروند به جبهه ها ، ننشینند که ، اینطور نباشد که بنشینند که دیگران برایشان کار کنند . همه مان مسوول هستیم . و من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق بدهد و همه شما را در راه خدا ، در راه خودش هدایت کند و همه را توفیق این بدهد که به این ملتی که در طول تاریخ در زحمت بوده و در طول تاریخ در محنت بوده و زیر بار دیگران بوده ، نجات بدهیم و خدمت کنیم به این ملت .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/11/62

بیانات امام خمینی درجمع کلیه سفراء کارداران و نمایندگان سیاسی کشورهای خارجی مقیم جمهوری اسلامی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا

از آقایانی که تشریف آورده اند و اظهار لطف کرده اند تشکر عرض می کنم و سلامت و سعادت همه مسلمین دنیا و همه مستضعفین دنیا را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم . ما در طول 50 سال سلطنت سیاه پهلوی مصیبت هایی دیدیم ، ما دیدیم و شما بعضی تان شنیدید . از اول که رضاشاه رضاخان به ایران آمد با یک صورت ریاکارانه وارد شد و بعد هم تسلط پیدا کرد بر این ملت و شما اگر بخواهید عمق جنایاتی که رضاخان به این ملت کرد بخواهید توجه کنید محتاج به این است که یک کتاب بزرگی را بعضی از دانشمندهای ما بنویسند و عرضه کنند . در یک جلسه و دو جلسه نمی شود که ما کارهایی که رضاخان با ما کرد بگوییم . با روحانیت آن کرد که مغول با هیچ ملتی نکرده است ، با بانوان مان آن ظلم ها را کرد که شما نمی توانید بشنوید ، با دانشگاه ما آنطور عمل کردند که آنجا را به عقب کشاندند ، با ارتش ما آنطور عمل کردند در این طول 50 سال و بیشتر از 50 سال که ارتش ما را وابسته به غیر کردند ، استقلال ما را از بین بردند . آزادی ما در این مملکت هیچ یک نداشتیم . هیچ قشری از اقشار ملت ما آزاد نبود . روحانیون که برای ارشاد مردم می خواستند به منبر بروند ، آنها را هم همین قدر هم ممنوع کردند . مجالس ارشاد روحانیون را تعطیل کردند و فجایعی بجا آورد ، زحمت هایی برای این ملت

بجا آورد ، به کار گذاشت که قابل بیان نیست . بعد از اینکه او را انگلیس ها آوردند و به ما مسلط کردند و بعد از اینکه خود آنها او را بردند ، محمدرضا را دولت های مجتمع شان آوردند به ما مسلط کردند . محمدرضا بدتر از پدرش عمل کرد با ما . تمام حیثیت این ملت را محمدرضا به باد داد . حیثیت اسلامی ما را به باد داد . تمام جهاتی که ما داشتیم ، شرافتی که ما داشتیم این به باد داد . این دانشگاه ما را آنطور کرد که هر یک از دانشگاه بیرون آمدند دشمن بودند با این ملت و وابسته بودند به کشورهای دیگری ، به غرب . اگر چنانچه استثناء داشت ، استثناء بسیار کم داشت . و با کارهایی که این انجام داد از روی حیله بیشتر و عمیق تر بود تا کارهایی که رضاخان کرد . رضاخان همه را قلدری کرد و این با حیله بازی و با سالوسی عمل کرد و همه حیثیت ، حیثیات این ملت ما را او به باد فنا داد . ذخائر تحت الارضی ما را به رایگان به ارباب های خودش خصوصا امریکا داد ، جوان های ما را فاسد کرد ، مراکز فحشا در این کشور اینقدر زیاد بود که احصاء نداشت ، مراکز فساد اینقدر بود که جوان های ما را به فساد کشاند . خود آنها عامل فروش هروئین و تریاک و مواد مخدر بودند و تمام جوان های ما را به فساد کشاندند . کاری کردند که ملت ما به جان آمد . ملت

ما توانش از بین رفت و خدای تبارک و تعالی بر این ملت منت گذاشت و قیام کردند ، نهضت کردند ، انقلاب کردند و در مقابل همه قدرت هایی که پشتیبانی می کردند از محمدرضا خصوصا امریکا ، در مقابل همه ایستاد ملت و با اینکه چیزی در دست نداشت جز ایمان ، محمدرضا را کنار زد و یک کشوری را که در تحت سلطه آمریکا بود از تحت سلطه او بیرون آورد . ارتشی که با مستشارهای آمریکا اداره می شدند و هیچ ارتباطی با ملت نداشتند ، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بیرون کردند . لانه ای را که به اسم سفارت در اینجا بود و محل جاسوسی بود و اسنادش الان در جلدهای زیادی از کتب پخش شده است ، آنجا را بستند و خواستند یک ملتی باشند مستقل ، آزاد . نه وابسته به شرق باشند ، نه وابسته به غرب . الان جرم این ملت این است که می خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم این ملت این است که می خواهد آزاد باشد ، می خواهد انسان باشد ، می خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد . الان تمام کشورها به استثنای کمی ، بر ضد یک همچو کشوری که ملتش قیام کرده است و می خواهد آزاد باشد و می خواهد احکام اسلام در این کشور باشد ، مذهبش در این کشور باشد ، تمام کشورها به استثنای کمی ، بر ضد او قیام کرده اند . تبلیغات ، همه می دانید که چه اندازه است . شما در داخل

ایران هستید و تبلیغات خارجی را می شنوید . تبلیغات خارجی آنطور هست که شاید شماها هر کدام وجدانتان بیدار باشد ناراحت بشوید . آنها می گویند که در خیابان ها بچه ها را به توپ و تفنگ می بندند ، تبلیغات می گویند که مردم هیچ آزادی در ایران ندارند . تبلیغات خارجی می گویند هیچ انتخاب آزادی در ایران تحقق پیدا نکرده است . می گویند که اختناقی که در ایران هست در هیچ جای دنیا نیست . هر جا هر فسادی واقع می شود به ایران نسبت می دهند . هر جا مردمش به جان آمده اند و مثل ایران می خواهند قیام کنند بر ضد آنها ، آنها را به ایران نسبت می دهند و آنها می خواهند ایران را از صفحه روزگار براندازند ، می خواهند جمهوری اسلامی را براندازند . نمی دانند که با یک ملتی که به تمام معنا قیام کرده است و خون خودش را دارد نثار می کند ، نمی شود اینطور عمل کرد . قدرت های بزرگ باید طرز تفکرشان را عوض کنند . باید بدانند که دنیا عوض شده است دنیا ، دنیای سابق نیست . دنیای سابق نیست که یا انگلستان باید بر همه جا حکومت کند یا اروپا یا امریکا و یا شوروی . دنیا امروز نمی پذیرد این را ، باید آنها تعدیل کنند کارهای خودشان را . دنیا نمی پذیرد که دو قدرت تمام دنیا را از بین ببرند . دنیا نمی پذیرد که یک اقلیت تمام کشورها را ببلعد . باید اینها در کارهای خودشان یک تجدیدنظر بکنند .

جرم ما که می خواستیم آزاد باشیم ، می خواهیم خودمان زندگی خودمان را اداره کنیم و می خواهیم که در تحت قیمومت هیچ دولتی نباشیم . برای این همه کارها را دارند انجام می دهند . از آن طرف آنهمه تبلیغات ، از آن طرف این جنگی را (که الان ایشان گفتند که جنگ را به پایان برسانید) به ما تحمیل کردند . هر یک از شما آقایان که در اینجا آنوقتی که اول جنگ بود شما بودید اینجا ، دیدید که عراق حمله کرد به ایران از هوا ، از دریا ، از زمین و عراق گرفت مقدار زیادی از خوزستان را و عراق به واسطه تحریکاتی که از طرف آمریکا شد به او ، این عمل جنایتکار را انجام داد و بعد هم که ایران برخاست از جا و جوان های ما با قدرت ایمان او را از مملکت خودشان بیرون کردند ، مگر یک مقدار کمی که الان در دست آنها هست ، الان هم قدرت ها جمع شده اند که این را نگه دارند . می خواهند این غیرانسانی که با ملت خودش و با علمای ملت خودش و با ملت ما این جنایات را کرده ، می خواهند حفظش بکنند . آقا می گویند که صلح بکنیم . ما از اول ، جنگ با هیچ کس نداشتیم ، لکن با صدام صلح نمی توانیم بکنیم . صدام یک جانی است که به هیچ یک از تعهداتی که می کند اعتبار نیست . او با دولت سابق با اینکه غیرقانونی بود ، تعهد کرده بود و او را به هم

زد . او هر روز عوض می کند افکارش را ، یک انسانی نیست که بشود با او صلح کرد . شما گمان می کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم به این صلح ادامه می دهد ؟ یا خیر ، می خواهد تجهیز کند خودش را و تقویت کند و دوباره حمله کند . این آدمی است که از اول تا حالا به شهرهای بیچاره عرب نشین ، کردنشین ، فارس نشین با موشک ها حمله کرده و مع الاسف موشک از شوروی است ، از امریکاست و از آن اسفناکتر اینکه دولت های منطقه بر او کمک می کنند . الان مردم امریکا هم عاصی شده اند از دست اینها ، دنیا اصلا به عصیان کشیده شده ما کرارا به دولت های منطقه گفته ایم که آقا بیایید با هم دست بدهیم و خودمان را از چنگال ابرقدرت ها بیرون کنیم . مظلوم ها دیگر نمی توانند تحت ظلم ابرقدرت ها باشند . الان در امریکا هم خود ملت قبول ندارد این کارهایی را که دارد رئیسشان می کند . الان مردم امریکا هم عاصی شده اند از دست اینها . دنیا اصلا به عصیان کشیده شده است . شما دنیای امروز را مثل سابق حساب نکنید . دنیا نمی پذیرد از شما که شما در قصرهای خودتان بنشینید و همه را زیر بار اذیت قرار بدهید و زیر سلطه خودتان قرار بدهید . باید فکری بکنید برای خودتان و دولت های اسلامی باید فکری برای خودشان بکنند . شما اشخاصی که از طرف دولت های اسلامی در این کشور هستید به

کشورهای خودتان بگویید که یک فکری برای خودتان بکنید . صدام رفتنی است . صدام را ما هم کارش نداشته باشیم ، ملت خودش بیرون می کند . او رفتنی هست . فکر بعد از او را برای خودتان بکنید . اسلام را نگه دارید تا از همه شرهای شرق و غرب نجات پیدا کنید ما صلح می خواهیم . ما با همه مردم دنیا صلح می خواهیم باشیم . ما می خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم . ما می خواهیم در بین مردم دنیا زندگی بکنیم ، لکن آنها نمی گذارند ما را . اگر صدام به ما حمله نکرده بود ، ما کاری به عراق نداشتیم . عراق برادر ماست . امروز هم ملت عراق برادر ما هستند . با ملت عراق ما مخالفتی نداریم . اوست که دارد ما را می ترساند که به شهرهای شما ، خوب ، شما دیدید همین دو روز که او آنقدر قلدری کرد و گفت شهرهای شما را چه می کنیم و بنا بود دیروز بکند ، نکرد . بنا بود امشب بکند ، نکرد . معلوم نیست که حالا کی بکند . البته تو دهنی خورد . لکن باید این کشورهای اسلامی به خود بیایند ، توجه کنند به مطلب ، خیال نکنند که صدام را نگه می دارند و ما را از دست می دهند برای آنها خوب است . آنها اسلام را نگه دارند . ما اسلام را می خواهیم . اسلام را نگه دارید تا از همه شرهای شرق و غرب نجات پیدا بکنید من از خدای تبارک و تعالی

می خواهم که تمام مظلومین دنیا را از دست ظالم ها نجات بدهد . من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که دولت های اسلامی را به خود بیاورد . ملت های اسلامی را از تحت این فشارها بیرون بیاورد . مظلومین دنیا را از دست ظالم ها نجات بدهد . و من از شما آقایان می خواهم که شما به ممالک خودتان ، به دولت های خودتان اطلاع بدهید که ایران اینطور نیست که اینها می گویند . ایران اختناق ندارد . ما در قصرها ننشسته ایم و دیگران را تحت فشار قرار داده باشیم . ایران همین است که می بینید . نخست وزیرش ، وزیرخارجه اش ، رئیس جمهورش ، رئیس مجلس اش ، همه یک مردم عادی هستند و با مردم رفیق اند . باید با مردم آشنا شد . دولت ها باید با مردم آشنا بشوند . مردم را زیر فشار قرار ندهند . دنیا قبول نمی کند دیگر این را . یک روز یک انفجار حاصل می شود که همه از بین خواهید رفت ، آنوقت اشخاص بیچاره هم که اینها مظلوم هستند ، آنها هم از بین خواهد رفت . و من از خدا می خواهم که به همه دنیا سلامت و به همه دنیا ، به کسانی که مظلوم هستند قدرت و سلامت عنایت کند که همه همزیستی داشته باشند ، همزیستی مسالمت آمیز با هم داشته باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/11/62

پیام امام خمینی به اعضای خانواده های معظم شهدا ، اسرا ، مفقودین و جانبازان انقلاباسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون )

اگر نبود برای شهداء در

راه خداوند مگر این آیه کریمه ، در معرفی مقام بلند پایه شهدا ، کافی بود ، که عزیزانی که در راه حفظ اسلام و کشور اسلامی بزرگترین سرمایه خود را از دست داده اند ، شهدائی که در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهوری اسلامی همه چیز خود را طبق اخلاص تقدیم خداوند متعال کردند . در این آیه کریمه بحث در زندگی پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات دارای نفس انسانی به اختلاف مراتب از زندگی حیوانی و مادون حیوانی تا زندگی انسانی و مافوق آن زنده هستند ، بلکه شرف بزرگ شهداء در راه حق ، حیات عندالرب و ورود در ضیافت الله است . این حیات و این ضیافت را با قلم های شکسته ای مثل قلم من نمی توان توصیف و تحلیل کرد ، این حیات و این روزی غیر از زندگی در بهشت و روزی در آن است ، این لقاءالله و ضیافت الله می باشد . آیا این همان نیست که برای صاحبان نفس مطمئنه وارد است (فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ) که فرد بارز آن سید شهیدان سلام الله علیه است . اگر آن است چه مژده ای برای شهیدان در راه مرام حسین علیه السلام الله که همان سبیل الله است ، از این بالاتر که در جنتی که آن بزرگوار شهید فی سبیل الله وارد می شود و در ضیافتی که آن حضرت حاضرند ، به این شهیدان اجازه دخول دهند که آن غیر از ضیافت های بهشتی است و آنچه در وهم من و تو و

شما نیاید ، آن بود .

بحمدالله شهیدان ما که پیرو شهید عظیم الشاءن اسلام علیه السلام هستند جمهوری اسلامی را بیمه کردند و پیروزی بر دشمنان اسلام و ایران و ملت بزرگوار ایران و سایر ملت های مسلمان بلکه مستضعفان جهان را تحفه آوردند . بی جهت نیست که مستکبران جهان با تمام توطئه ها و شیطنت ها بر ضد یک ملت کوچک چهل میلیونی که به حسب معنویت و ارزش های انسانی بر قله بلند و والای سعادت ارتقاء یافته است ، قیام نموده اند . خود این توطئه ها و بوق و کرناهای ابرقدرت های عالم و پیوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترین ارزش ها و والاترین مقام ها برای یک ملت است که تاکنون برای هیچ ملتی رخ نداده است و این ارزش را شهدای والامقام و جانبازان ، این شهدای زنده و به دنبال آنان ملت عظیم الشاءن ایران در پشت جبهه ها آفریده اند . آفرین بر این قدرت ایمان و قوت بازوی عزیزان و صدها آفرین بر امتی که خود را و جوانان خود را از لجنزار و کانون فساد و تیره روزی که رژیم ستمشاهی برای آنان فراهم کرده بودند ، رها ساخته و به اوج عظمت و معنویت رساندند .

رحمت خداوند منان بر شهدای عظیم الشاءن و درود بر شهدای زنده که پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشی ، سپاهی و بسیجی تا ژاندارمری و شهربانی ، کمیته ای و عشایری و تمامی نیروهای مردمی که انعکاس قدرتشان کاخ های ابرقدرت ها را به لرزه در آورده است و این

همان قدرت الهی و نوری است که (لاشرقیه و لاغربیه ) می باشد و خداوند این نور را مستدام فرماید و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبهه ها و سلام بر معلولین و مفقودین و اسرای عزیزی که افتخار اسلام و میهن اسلامی خویش می باشند و رحمت خداوند بر این دامن های پاکی که پروراننده این جوانان شیردل می باشند . و صلوات و سلام خداوند تعالی بر انبیاء عظام ، بویژه سید و خاتم آنها که با انوار وحی الهی عالم را روشن نمودند و بر اوصیاء بزرگ آنان که با نور هدایت ، غافلان را هشیار و مردگان را زنده و بیدار کردند و سلام و تحیت همه انبیاء و اولیاء علیهم السلام بر خاتم اوصیا حضرت بقیه الله المنتظر ارواحنا لمقدمه الفداء .

و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/62

پیام امام خمینی به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

محاسبات حسابگران شرق و غرب و ایادی غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد بسم الله الرحمن الرحیم

بار الها! از عنایات بی پایان و مراحم بی نهایتت خاضعانه تشکر می کنیم که ما را در آغاز ششمین سال پیروزی با سرافرازی قرین فرمودی . پنج سال از قطع ید ستمشاهی و ستمکاران جهان بر ملت مظلوم ایران گذشت . محاسبات حسابگران شرق و غرب و ایادی غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد . اینان که چشم هایشان جز ظواهر و بند و بست های مادی را نمی بیند و از قدرت مافوق الطبیعه بیخبرند ، محال می پنداشتند که یک ملت با دست خالی و بدون هیچ یک از ابزارهای جنگ های امروزی بر یک رژیم

2500 ساله که تا بن دندان مسلح به سلاح های آمریکایی و غربی و شرقی بود ، چیره شود و پس از آن در محاسبات دیگرشان این پندار که هر انقلابی باید یا متکی به غرب باشد یا به شرق و یا این انقلاب اسلامی تازه و بی سابقه بیش از چند ماهی نمی پاید ، غلط از آب در آمد . ماه ها پس از ماه ها و نیز سال ها گذشت و ایران آرامش خود را باز یافت و انقلاب و رژیم اسلامی چون کوهی خلل ناپذیر بر جای ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهی مواجه نمود و به خواست خداوند متعال ، ملت های اسلامی و مظلومان جهان در سراسر گیتی با پرخاش بر قدرت های اتمی و هسته ای رو به انقلاب و قیام علیه باطل و دیکتاتوری در شکل دموکراسی و جلادی در پوشش انساندوستی و غارتگری در لباس سوسیالیستی ، آورده اند و جلوی این سیل عالمگیر را با سلاح و زور نمی توان گرفت و با عنایات خاصه خداوند متعال و نظر کریمانه ولی امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ایران که پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است ، زبانزد همه قدرت های شیطانی است تا آن حد که در هر گوشه جهان که به دست مظلومان و غارت شدگان ، قیام و انقلاب یا انفجاری رخ می دهد ، مقامات بلندپایه قدرت های جهنمی می گویند ایران در آن دست داشته است یا جوان های ایرانی این کار را کرده اند . و کاخ های ابرقدرت ها

چون کاخ سفید به دور خود دیوارهای امنیتی می کشند و بر فراز کشتی ها و ناوهای آنان هواپیماهای جنگنده در حرکت هستند و خداوند تعالی آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصیب مجاهدان در راه خود نموده است و شایعه سازان که به خیال خود با دروغ و نسبت های ناروا می خواهند انقلاب اسلامی را تضعیف کنند با همین شایعه ها ایران و مجاهدان ایرانی را تقویت می کنند و به دنبال آن ملت های زیر ستم و مظلومان جهان ، روحیه ای قوی پیدا می نمایند و خداوند دین خود را با دست

بدخواهان تقویت می فرماید . باید قدرت های جهان بدانند امروز مثل دیروز نیست که با یک تشر ، ملت ها چون دولت ها از میدان عقب نشینی کنند . امروز این قدرت شیطانی امریکا و همداستان و دستان اوست که با یک انفجار در گوشه ای از جهان کاخ هایشان بسته می شود و اطراف آنها دیوارهای بتونی کشیده می شود .

جمهوری اسلامی ایران در عین حال که در هیچ یک از انفجارها دست نداشته است ، لکن این هنر را کرده که بت های عظیم تخیلی را شکسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و این خود از یک ملت بی عده و عده کافی ، معجزه ای است که به ید قدرت الهی تحقق یافته است .

آمریکا باید بداند که تصمیمات عجولانه و دست و پا کردن های بدون سنجش که اخیرا اعلام نمود که ایران را در لیست کشورهای موافق یا دخیل

در اعمال تروریستی قرار داده است گرهی را برای او باز نخواهد کرد و راه مفری پیش رویش نخواهد گذاشت ، چرا که اکنون جهان مستضعفان برای قطع ید ستمکاران چه به صورت قیام و انقلاب و چه به صورت های دیگر بسیج شده اند و برای ایران نیز مشکلی پیش نخواهد آورد ، چرا که امریکا پس از شکست در ایران با استفاده از هم پیمانان غربی خود در اروپا دست به محاصره اقتصادی ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمی تمام از آن استقبال کردیم . اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است و قدرت های شیطانی از حربه استعماری کهنه و نو خلع سلاح شده اند . کارگزاران سیاست امریکا باید طرز تفکر و سیاست های خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنهاست و همه کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنان هستند . باید توجه کنند که قطع رابطه و تحریم اقتصادی و لیست های دروغین آنها ، دنیا را بر کشوری تنگ نخواهد کرد . چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان کنفرانس به اصطلاح اسلامی با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسین و حسن و حسنی ، عقده هائی را که از بیداری ملت ها و پرخاشگری آنها برای اینان حاصل شده است حل نخواهد نمود . عجب نیست که آمریکا و سرسپردگان او برای برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر دری می زنند . تاءسف آور و عجیب ، وضعیت سران اعراب است که پس از

مقدمات طولانی و تبلیغات و رفت و آمدهای پشت پرده و روی پرده و هیاهوهای عجیب و غریب و صحبت از طرح هایی که در اجتماع ملوک و روسای جمهور و سران بلند پایه کشورهای عربی و غیرعربی می شد ، شاید کسانی که آنان را نمی شناختند منتظر بودند که در این گردهمایی از مشکلاتی که برای اسلام و مسلمانان و ملت های مظلوم جهان از دست ابرقدرت ها پیش آمده بحث و گفتگو شود و طرح هایی برای اصلاح حال ملت های در بند ریخته شود و راه حل مشکلات جهانی آنها را پیدا کنند . با آنهمه تشریفات نشستند و برخاستند و تمام مشکلات اسلام و مسلمین را خلاصه کردند در برگشت مصر معاهد با اسرائیل ، به حوزه اعراب . آن روز مصر را برای قرارداد با صهیونیست خارج کردند و امروز به خاطر تثبیت و شناسایی اسرائیل برگرداندند . آن روز مصر را برای پشت کردن به خواست اعراب خارج کردند و امروز آن را به خاطر بوسیدن دست آمریکا برگرداندند . آن روز مصر را برای خیانت به آرمان فلسطین خارج کردند و امروز برای امضای دستجمعی آن خیانت آن را برگرداندند و تاسف آورتر و ننگین تر آنکه مصر با کمال بی اعتنایی هیچ شرطی را قبول نکرد . و یکی از مقامات بالای قاهره گفت : سران عرب باید به اشتباه خود اقرار کنند . مساله لبنان ، مساله افغانستان و مسائل دیگر ملت های عرب مشکلی نبود که به اصطلاح سران کشورهای اسلامی ، وقت عزیز خود را صرف امثال آن کنند . ملت های مظلوم

و محترم غیرعرب و عرب و مسلمانان این ننگ را چگونه تحمل کنند که اینان فرمانروایان آنها هستند . آیا وقت آن نرسیده است که ملت های اسلامی از جای خود برخیزند و سردمداران خود را یا در مقابل شرف اسلام خاضع کنند و یا با آنان همچون ایران عمل کنند ؟ آیا حکومت های به اصطلاح اسلامی در خوابند و نمی بینند که امروز وضع ملت ها غیر از سابق است ؟ نمی خواهند بفهمند که چشم و گوش ها باز شده است و فریبکاری های از قماش شرقی یا غربی توان خود را از دست داده است ؟ نمی دانند و نمی بینند که انقلاب اسلامی صادر یا در شرف صدور است و با تاءییدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتیه ای نه چندان دور به دست ملت های اسلامی بلکه مظلومان تشنه عدالت اسلامی در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد ؟ پس بهتر نیست که حکومت ها به خود آیند و از گناه بزرگی که در کازابلانکا مرتکب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز کردند و برای خود ننگ تاریخی بجای گذاشتند ، توبه کنند و بازگشت به خدای قادر قاهر نمایند که مبادا آتش قهر او تر و خشک را بسوزاند ؟

تذکرات قسمت اول

اکنون در آغاز سال ششم پیروزی لازم است تذکراتی را که کرارا عرض کرده ام بازگو کنم (فان الذکری تنفع المؤ منین)

1 !!! اکنون که بحمدالله در سایه عنایات خداوند متعال و ادعیه حضرت بقیه الله الاعظم روحی لمقدمه الفداء ، جمهوری اسلامی با سعی و کوشش قشرهای مختلف ملت با استقرار و

پایداری به جلو می رود ، از ملت عظیم الشاءن خواهانم که به طور فعال در صحنه حاضر و از کمک به دولت خدمتگزار و جبهه ها و پشت جبهه دریغ ننمایند . مساله دفاع از اسلام و کشور اسلامی و اموال و نوامیس مسلمین از واجبات کفائی است و همه ما به حسب امکاناتی که در اختیار داریم لازم است احتیاجات جبهه ها و پشت جبهه ها را که آن نیز کمک به دفاع است برآورده نماییم و اینجانب با تشکر از ملت بزرگوار ایران که انقلاب را با حضور خود و فداکاری های بی دریغ به ثمر رسانده و به پیش می برند ، می خواهم که به حضور فعال خود ادامه دهند و در این حضور ، رضای خداوند تعالی را جلب نمایند و امیدوارم که حق تعالی با عنایات خود نسبت به این ملت معظم ، همه را از مجاهدین فی سبیل الله محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در رکاب پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم شریک فرماید .

2 !!! قلم و بیان اینجانب عاجز است از قدردانی و شکرگزاری از مجاهدین فداکار اسلام که با مجاهدت و جانبازی در راه هدف و حفظ آرمان های اسلامی و پیروزی های عظیم در تمام جبهه ها موجب افتخار و سرافرازی جمهوری اسلام و اولیاء خدا علیهم الصلوه والسلام شدند . با چه بیان و قلم از جوانانی که به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزیز سر از پای نمی شناسند و تنها سرمایه بزرگ خود را که جان است فدای

هدف مقدسی می کنند که انبیا و اولیاء بزرگ خدا همچون سید مظلومان و سرور فداکاران نمودند و ندای (هیهات مناالذله ) آن بزرگمرد تاریخ را با قول و عمل خود در سراسر کشور بلکه جهان سر می دهند می توان تجلیل نمود و با کدام قلم و بیان می توان از عزیزانی که سنگرهای جنگ را به محراب مسجد و معراج الی الله تبدیل کردند ، ثنا کرد . گیرم که قلمفرسایان هنرمند بتوانند میدان های شجاعت و دلاوری آنان و قدرت و جسارت فوق العاده آنها را در زیر آتش مسلسل ها و توپ ها و تانک ها ترسیم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتوانند پیروزی های هنرمندانه آنان را در آن شب های تار در مقابل موشک ها و بمب افکن های دشمن غدار و عبور از پیچ و خم های سیم های خاردار و کوه های سر به فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خدا از سنگرهای بتونی و مجهز به جهازهای پیشرفته را مجسم نمایند ، لکن آن بعد الهی عرفانی و آن جلوه معنوی ربانی که جان ها را به سوی خود پرواز می دهد و آن قلب های ذوب شده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه هنر و چه بیانی می توان ترسیم کرد . راستی این غربیان و شرقیان و غربزدگان و شرقزدگان و ملی گرایان ، این فداکاری ها را با این بعد معنوی و روح عرفانی و عشق الهی با چه چیزی توجیه و تحلیل می کنند ؟ اینجا عمل و جسارت مطرح نیست ، انگیزه و روح و جهت لدی الربی

آن مطرح است . عشق به محبوب حقیقی که همه چیز را محو می کند و هر انگیزه ای غیر از عشق به او را می سوزاند مطرح است در کدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت ، سربازانی چنین و فداکارانی مانند ایران را سراغ دارید ، جز در طبقه اولیاء الهی و تربیت شدگان در مکتب آنان که فرزندان این دیار به نور آنان استضائه کرده و از خود رسته اند ؟ و در کجا در لابلای تاریخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و سایر بستگان اینان را سراغ دارید که پس از چند قربانی باز برای قربانی دیگر فرزندان خود پیشقدم می شوند ؟ این مکتب قرآن و اسلام راستین است و اینان فرزندان این قرآن و اسلام . این مکتب ماست و اینان صاحبان مکتب مان ، که سلام و تحیات خدا و رسولانش بر این مادران و پدران و این فرزندان عالیمقام و درود بر این جانبازان و از هر چیز در راه هدف گذشتگان باد .

3 !!! ای عزیزان اسلام و سرمایه های ملت ! مجاهده کنید که خودیت را از سر قلب خود بزدایید و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او ، جسم و جان و روح و روان همه از اوست . بکوشید تا حجاب خودیت را بردارید و جمال جمیل او ، جل و علا را ببینید ، آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گواراست و فدا شدن در راه او احلی

از عسل بلکه بالاتر از هر چیز به گمان آید . مبادا غرور شجاعت و جوانی و پیروزی در دل شما راه یابد که با آمدن آن ، همه چیز فرو ریزد و طاق و رواق آمال در هم شکند . بکوشید تا همه قشرهای سلحشور از ارتش و سپاهی و بسیجی و ژاندارمری و کمیته ای و شهربانی و عشایر همه در هم ذوب شوید و تو و من را از میان بردارید و چون ید واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازید و مقصد همه دفاع از اسلام و میهن اسلامی باشد ، تا پیروزی هر قشر ، پیروزی قشرهای دیگر باشد و هدف مطرح باشد ، نه سپاه و ارتش و سایر سلحشوران .

اینجانب به همه قوای مسلح هشدار می دهم که اگر خدای نخواسته با دست شیاطین و دشمنان انقلاب چنین مسائلی ولو در آینده پیش بیاید مطمئن باشید که عنایت حق تعالی از شما سلب می گردد و در جنگ با دشمنان اسلام شکست نصیب تان خواهد شد و در پیشگاه ملت اسلام ، رسوا شده و ننگ ابدی را باید تحمل کنید از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال ، ساقط و با خذلان آخرت خدای نخواسته مواجه می شوید .

عزیزان من ! مطلب مهم است ، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت می باشد ، پس لازم است جدا از هواهای نفسانی که ریشه شیطانی دارد برحذر باشید و دست برادری و دست برادری و برابری یکدیگر را که تاکنون به توفیق خدا با هم فشرده اید بیشتر بفشارید و اسلام و مصالح کشور خود را

در نظر بگیرید و به چیز دیگری جز آن فکر نکنید . خداوند یار و یاورتان باد .

4 !!! از مسائل بسیار مهمی که در آینده نزدیک با آن مواجه هستیم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی است . این مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حیاتی است که هر چه درباره آن گفته شود بجاست . گویندگان محترم در هر موقع مناسبی و در هر اجتماعی در سراسر کشور خصوصا در نماز جمعه ها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبه ها ، جهات مختلف اهمیت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشی از سوء جریان آن را که به سرنوشت ملت و اسلام بستگی دارد ، با آنان در میان گذارند . مجلس محلی است که اکثریت قاطع مسائل مهم کشور بی واسطه یا با واسطه به آن وابسته است . هر چه به سر این ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطیت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهی آمد به طور قاطع از مجلس های فاسد بود که ملت در انتخاب نمایندگانش یا هیچ دخالت نداشت یا دخالت بسیار ناچیزی داشت . روحانیون را یکسره از دخالت بر کنار کردند و با توطئه موذیانه و تبلیغات مسموم ملهم از غرب که توسط روشنفکران و غرب و شرقزدگان خائن یا نفهم صورت می گرفت ، مجلس را در نظر روحانیون و متدینین به گونه ای ساخته بودند که دخالت در انتخابات از معاصی بزرگ و اعانت به ظلم و کفر بود و روحانیت بکلی از صحنه خارج شد و به انزوا کشیده شد و دست قلدران

و شرق و غربزدگان باز شد و کشور را به آنجا کشاندند که دیدید و دیدیم . مع الاسف امروز هم آن افکار پوسیده در نادری از معممین بیخبر از دنیا ، دیده می شود . در حالی که اگر در هر شهری و استانی چند نفر مؤ ثر ، افکار مثل مرحوم مدرس شهید را داشتند ، مشروطه به طور مشروع و صحیح پیش می رفت و قانون اساسی با متمم آن که مرحوم حاج شیخ فضل الله در راه آن شهید شد ، دستخوش افکار غربی و دستخوش تصرفاتی که در آن شد نمی گردید و اسلام عزیز و مسلمانان مظلوم ایران آن رنج های طاقت فرسا را نمی کشیدند . به دنبال خروج روحانیون یا به عبارت دیگر اخراج آنان از صحنه ، عموم متدینین از هر قشری از اقشار ، چه فرهنگی ، چه کارگری ، چه اداری و بازاری و چه غیر اینها نیز از دخالت کناره گرفتند یا بر کنارشان کردند و آن شد که شد . اکنون ما باید از آن توطئه ها و مفاسدی که از انزوای متدینین پیش آمد و سیلی ای که اسلام و مسلمین خوردند عبرت بگیریم و بدانیم و بفهمیم که نظام اسلام و اجرای احکام آسمانی آن و مصالح ملت وکشور اسلامی و حفظ آن از دستبرد اجانب بستگی به دخالت اقشار ملت و بویژه روحانیون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خدای نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامی از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمه ای وارد شود ، یک یک تمام ملت در پیشگاه خدای قهار

توانا مسوول خواهیم بود و نسل های آینده که ممکن است از کناره گیری های کنونی مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند . پس یکی از وظایف مهم شرعی و عقلی ما برای حفظ اسلام و مصالح کشور ، حضور در حوزه های انتخابیه و رای دادن به نمایندگان صالح کاردان و مطلع بر اوضاع سیاسی جهان و سایر چیزهایی که کشور به آنها احتیاج دارد می باشد ، چه از روحانیون باشند ، چه نباشند ، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانیون مطلع از احکام شرعی و سیاسی اسلام است ، محتاج به متخصصین رشته های مختلفی است که کشور احتیاج به آنها دارد . مجلس امروز مواجه است با دنیای پرآشوب صنعتی و سیاسی پیچیده و فرهنگ های غرب و شرقی و صحنه تنازع بقاء بین المللی و چنین مجلسی باید انباشته از مطلعین و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است کسانی که کاندیداهایی به ملت معرفی می کنند ، در نظر داشته باشند که از مطلعین هر رشته تخصصی چند نفری در بین کاندیداهای آنها باشد و اگر کسی یا کسانی را در غیر گروه یا صنف خود یافتند که از افراد گروهشان لایق تر است ، او را کاندید کنند . مساله انتخابات یک امتحان الهی است که گروه گرایان را از ضوابطگرایان ممتاز می کند و مومنین و متعهدین را از مدعیان جدا می نماید و کسانی که خود را کاندید می کنند یا کاندید گروه هایی هستند ، اگر خود را صالح برای وکالت در یک چنین مجلسی نمی دانند

و وجود آنها در این مکان نفعی برای کشورشان ندارد ، خدای متعال را در نظر بگیرند و رضای او را بر رضای خود مقدم دارند و چنین خلاف ناشایسته ای را مرتکب نشوند . و حضرات روحانیون از ائمه جمعه و جماعات یا سایر آقایان محترم توجه کنند که شهرهای خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالی نکنند که خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربیت علمی و اخلاقی بندگان خدا که شغل شریف روحانیت است بر هر چیز مقدم است مگر آنکه بدانند وجود آنها در مجلس برای خدمت به اسلام مفیدتر است . میزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خدای نخواسته تحصیل مقام . و شما می دانید در جمهوری اسلامی مقاماتی که در رژیم های دیگر مطرح است و برای تحصیل آن دست به همه نوع فعالیت مشروع یا غیرمشروع می زنند مطرح نیست و اساسا این مقامات ارزشی ندارد مگر آنکه خدمت به خدا و خلق خدا باشد . شماها تابع آن بزرگمرد تاریخ صلوات الله علیه هستید که درباره حکومت آن کلام را فرمود . و اما مردم در سراسر کشور ، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای گروه یا گروه ها را ندارد ، هیچ مقامی و حزبی و گروهی و شخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند توهین کنند ، یا خدای نخواسته افشاگری نمایند . گر چه همه حق تبلیغات صحیح برای خود یا کاندیدهای خود یا دیگران را دارند و هیچ کس نمی تواند جلوگیری از این

حق نماید . و البته لازم است تبلیغات موافق مقررات دولت باشد و احدی شرعا نمی تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رای بدهد و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افرادو گروه ها نظر موافق داشتند ولی رای دهنده تشخیص اش بر خلاف همه آنها بود ، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسوولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص ، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تاءیید برای رای دهنده اطمینان حاصل شد می تواند به آنها راءی دهد .

و بالجمله حکومت ، حکومت اسلام و مردم است و رای نیز از آن مردم است و احدی تحت فرمان مقام یا مقاماتی نیست . لازم به تذکر است که اهالی محترم هر حوزه انتخابیه ، فرد یا افرادی را کاندید نموده و برای آنان فعالیت صحیح قانونی و شرعی انتخاباتی نمایند و برای هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هیچ حوزه ای برای حوزه دیگر کاندیدا تعیین ننماید و همچنین صلاحیت و عدم صلاحیت شخص و یا اشخاص کاندیدا را تاءیید و تصدیق ننماید .

دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه می باشد و بهتر است که نمایندگان تمامی اقشار حوزه ها برای تعیین فرد یا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمایند . با تمام این اوصاف تمامی افراد در صورت دارا بودن شرایط لازم در تعیین کاندیدا و یا کاندید شدن آزاد و مختارند .

تذکرات قسمت دوم

5 !!! مساءله حوزه های علمیه فقاهتی و مساءله دانشگاه ها از اهمیت ویژه ای برخوردارند زیرا به منزله مواد خام مقدرات یک ملت و

کشور هستند . این دو مقام ، مرجع نشر حقایق اسلام و مسائل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و دیگر مسائل مورد اطلاع کشور می باشند . با وجود این قشر ، موتور حیات یک نظام به کار می افتد اینان هستند که اصلاح و صلاح آنها کشور را به صلاح می کشاند و خدای نخواسته فسادشان منشا فساد یک ملت است . مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند ، مجالس گذشته و دولت های گذشته و قضاء گذشته به آن مصیبت باری نبودند و آنهمه مصیبت برای کشور و ملت مظلوم ما پیش نمی آمد . اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهای متجاوز و دنباله های آنان و همچنین گرفتار حکومت هایی مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن ، رژیم پهلوی ، نشود باید برای اصلاح این دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهی از اساتید محترم و دانشجویان و همچنین کلیه دانشمندان بخواهند . کشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود باید در تربیت صحیح اسلامی ، ملی ، انقلابی ملت کوشش کنند و نیز دانشجویان و طلاب با کوشش فراوان به راهنمایی های اساتید و معلمان و مربیان در ساختن خویش تلاش نمایند و نیز در تحکیم وحدت به صورتی جدی بین دانشگاه ها و مدارس علوم اسلامی کوشش نمایند ، چرا که دشمنان ملت و میهن از تفرقه بین اینان سودها بردند و کشور و اسلام ضررهای جانکاه کردند .

امروز فضلا و مدرسین علوم اسلامی طریقه سلف صالح را حفظ و افکار خود

را برای هر چه پربارتر کردن فقه و تفسیر و فلسفه و سایر علوم اسلامی به کار برند و شاگردان خود را برای همین مقصد الهی هدایت کنند و اساتید و دانشمندان دانشگاه ها ، هم خود را در مسائل علمی مختلفی که یک امت بدان ها احتیاج دارد صرف نموده و استقلال علمی و فرهنگی را پی ریزی نمایند تا پس از مدتی به خواست خداوند تعالی در سایه کوشش و به کار انداختن افکار عالیه خود و اعتماد به نفس ، احتیاج علمی دانشجویان عزیز را آنگونه برآورند که از رفتن به خارج مستغنی شوند و این امری است شدنی .

و اگر تبلیغات خارجی و داخلی عمال غرب و دلباختگان به غربی ها نبود تاکنون تحقق یافته بود . لکن روشنفکران غربزده ، این سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمریکا ، نگذاشتند ما به خود آییم و جوانان ما را مایوس نمودند و به سر دانشگاه ها آن آوردند که دیدیم ، فساد ، مجلس و دولت و همه جای کشور را فرا گرفت . اکنون وقت آن است که به خود آییم و توطئه های استعماری را خنثی کنیم . و جوانان عزیز ما که سرمایه های میهن هستند باید بدانند که رفتن به غرب و شرق برای آموختن علوم مختلف آنان را از رسیدن به مقصود که استقلال و آزادی است باز می دارد و وابسته ترشان خواهد نمود . دشمنان ما که به کشورمان چشم طمع دوخته اند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پیدا کنیم و از وابستگی رها شویم . باید به

خود تلقین کنیم که در غرب هیچ خبری جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالی نیست . و باید همه بدانیم که دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاه ها دوخته اند که ولو در آینده ای دور به دانشگاه ها رخنه کنند و جوانان پاکدل را با افسانه ها و دروغپردازی ها منحرف نمایند و راه را برای خود و چپاولگری ها و استثمارها باز نمایند . اساتید متعهد به مصالح کشور و جوانان پرشور وطنخواه ، ناظر باشند که مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصت طلب رخنه کنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدریج تحمیل نمایند . اگر کوچکترین انحراف را در اقوال و اعمال شخصی دیدید آن را کوچک نشمارید و بلافاصله در نطفه خفه کنید . خداوند پناهتان باد .

6 !!! قوه قضائیه که ملجاء و پناهگاه مردم ستمدیده است ، قوه ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن ندارد . و اگر کسانی پیدا شوند که ندانسته در امور قضایی دخالت می کنند ، باید بدانند که برخلاف دستورات شرعیه و نظام جمهوری اسلامی عمل کرده اند و اگر دانسته تخلف می کنند مستحق عقاب و تعقیب اند . و بر دولت و قوای اجرایی است که از تجاوز و تخلف هر کس در هر جا جلوگیری کنند و کسانی که پس از احضار در محاکم قضائی ، از حضور در آن سرپیچی می کنند ، باید مورد تعقیب واقع و تعزیز شرعی شوند . و کسانی که از حکم قضات شرعی تخلف می کنند و در مقابل آن مقاومت می کنند

، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل کرده اند و باید مورد تعقیب واقع شوند . و کسانی که از قاضی شکایت دارند ، یا به حکم قاضی اعتراض دارند باید به مقامات صالحه رجوع نمایند و به هیچ وجه خودسرانه عملی را انجام ندهند و باید بدانند که احکام صادره از قضات شرعی ، مادامی که خلاف شرعی بودن آن در محاکم و مراجع صالحه ثابت نشده ، واجب العمل است . مجلات و روزنامه ها و رسانه های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه بر خلاف موازین اسلامی است و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست ، احتراز کنند . این کشور اسلامی است و باید هر امری موافق با موازین اسلامی باشد . شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد و شاکی هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه های گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوی کند و علیه قوه قضائیه جوسازی نماید ، و روزنامه ها و مجلات و رادیو تلویزیون توجه به این مسائل و اشتباه آن را داشته باشند . و بالجمله مساءله قضا و احترام ازقضات محترم و اطاعت از احکام صادره آنها امری است که مورد اهتمام اسلام است . خداوند همه را موفق فرماید . از طرف دیگر دستگاه قضائی و قضات محترم توجه داشته باشند که در حساس ترین مکان نظام خدمت می کنند ، خیلی سعی کنند تا حتی اشتباهی انجام ندهند . و در صورتی که متوجه اشتباه شدند به هیچ وجه از برگشت از حکم شان خجالت نکشند

، که خجالت در پیشگاه خداوند متعال بسیار سنگین تر از خجالت از مردم است . سعی کنند با کمال دقت و مهربانی و قاطعیت با تمام افراد مواجه گردند ، تا مردم از آنان راضی گردند که رضایت مردم رضایت خداوند را به دنبال دارد . قضات محترم سعی کنند مردم را به بی جهت معطل ننمایند و هر چه زودتر به کار آنان رسیدگی نمایند .

7 !!! امروز کشور ایران به جرم آنکه می خواهد احکام مترقی اسلام را اجرا کند و قدرت های بزرگ از آن هراس دارند و حکومت های منطقه نیز به توهم غیر صحیح از آن خوفناکند ، مورد هجوم همه زورگویان شده است و از هر تبلیغات و تسلیحاتی بر ضد آن فروگذار نمی کنند . در این جو جهانی ملت و دولت باید با تمام توان از هم پشتیبانی کنند و هر چه گله های برادرانه از هم داشته باشند دست برادری و برابری به هم دهند . دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقیصه ای در کار باشد اجتناب از آن نظامی که تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب که در تمام ابعاد با هم به ستیز برخاسته اند ، غیرممکن است و استقامتی که دولت در این جو جهنمی نموده قابل تقدیر و تشکر است .

باید ملت با تمام توان از آن پشتیبانی کند و نقیصه ها را به خود دولت گوشزد کند و با آن در رفع آنها همدست شود و

دولت نیز لازم است در رفع نقیصه ها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضای دولت و قوای مسلح و عشایر همدست و همداستان از کشور خود و اسلام دفاع کنند و خدای نخواسته شکستی پیش آید ، همه در مقابل خداوند تعالی مسوول و در مقابل نسل های آینده و مظلومان جهان مردود خواهیم بود . و آنچه ذکر شد به آن معنا نیست که انتقاد سازنده و هشدارهای پدرانه و برادرانه از طرف مجلس که حق آن است اشکال داشته باشد ، بلکه آن مطلوب است و هرگاه که خدای نخواسته انحرافی دیدند اعتراض کنند و حتی در حد استیضاح پیش روند .

تذکرات قسمت سوم

8 !!! ملت و دولت ایران ، بلکه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان ، این ستمدیدگان تاریخ ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و سایر کشورهای اسلامی ناراضی و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و کشورهای اسلامی می دانند . و تلاش سران این کشورها در قالب کنفرانس ها را در راهی که جز شناسایی اسرائیل غاصب و باز کردن هر چه بیشتر دست آمریکا در منطقه و کشورهای اسلامی و کمک به چپاولگری ذخایر عظیم مسلمین و کمک و دامن زدن به جنگی که علیه مسلمین لبنان مظلوم بپا کردند و کمک به تجاوز صدامیان در جنگی که به ایران تحمیل کردند که آن هم به استحکام پایه حکومت غاصبانه اسرائیل کمک می کند ، همه را محکوم می کنند .

ما کنفرانس مراکش را چه از جهت محل

و چه از محل محتوای آن محکوم می نماییم .

شما محلی را انتخاب کردید و شخصی را به ریاست کنفرانس قبول نمودید که در همان هنگام که کوشش در قبول طرح کمپ دیوید یا فهد می شد ، ملت مراکش را به خاک و خون کشید و موج اعتراض ملت مراکش همه شهرها را فرا گرفت و میزبان شما بار دیگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت . با همه این مصایب و مسائل که اعراب و سایر مسلمانان جهان دارند باز از آنجا که مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پیوند خورده است پیشنهاد می کنم که علما و روشنفکران همه کشورهای اسلامی به انگیزه پیدا کردن راهی برای نجات کشورهای اسلامی از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و برای بیرون کردن سران کشورهای اسلامی از تحت سلطه جهانخواران و برای ایستادگی در مقابل استعمار و استثمار طرحی بریزند که هر چه بیشتر با یکدیگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بیداری خلق های محروم بگذارند و به یقین باور کنند که راه را خواهند یافت و پیروز خواهند شد .

امیدوارم خدای متعال و بندگان او از آنها راضی شوند و در دو جهان روسفید شوند و نامشان به نیکی در جهان و نسل های آینده زبانزد شود و مطمئن باشند که وضع دنیا به طور اساسی در شرف تغییر است و دنیای امروز اجازه نمی دهد که در جهان ، دو قدرت هر کاری می خواهند بکنند و در کشورها یک عده سرنوشت ملت ها را در دست گیرند . پس بهتر است علما و روشنفکران

متعهد قبل از تحول عمومی خودشان را به ملت ها نزدیک کنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آنها رفتار نمایند و با این ترتیب نظر ملت ها را به خودشان جلب تا این جدائی ای که بین روشنفکران هر جامعه و توده های زحمتکش و فقیر جوامع پیدا شده است یا بکلی رفع و یا کم گردد . امروز مردم ما صحبت های روشنفکر مابانه را نمی فهمند ، باید با زبان مردم درد مردم را بیان کرد . تنها در این موقع است که مردم پشتیبان شما می شوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرت ها و وابستگان آنان بیرون می آیند و در حصن حصین کلمه (لا اله الا الله ) در خواهند آمد و درست در این صورت است که همه ملت های اسلامی با یکدیگر دست برادری داده و به زندگی شرافتمندانه ای که لذتش صد بار از این زندگانی پر تشویش و متزلزل بالاتر و بالاتر است ، به سوی تعالی و ترقی در دین و دنیا پیشرفت می نمایند . و آن دسته از مردمی که فریب تبلیغات شرق و یا غرب را خورده و شرق و یا غربزده شده اند از فرهنگ اسلام آگاهی کامل ندارند والا همه با روی گشاده به آغوش اسلام می آیند . امید است روشنفکران ما و تمام کشورهای اسلامی حس اتکاء به نفس و استقامت در مقابل تمامی ابرقدرت ها را با بیانی ساده برای مردم کشورهای اسلامی بیان کنند و مطمئن باشند

که هیچ کس ذاتا مایل نیست که وابسته باشد . ما باید با تمام توان کوشش کنیم تا مردم متوجه گردند که می شود روی پای خودمان بایستیم ، می شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حیثیت ملی !!! اسلامی مان دفاع کنیم و می توانیم دنیای مادی را شکست دهیم و پرچم (لا اله الا الله ) و (محمدا رسول الله ) را در تمامی دنیا به اهتزاز در آوریم .

9 !!! از اموری که هر چه بیشتر باید به آن توجه شود رفاه حال زندانیان است .

چه گروه هایی که بر ضد جمهوری اسلامی قیام مسلحانه نموده و مردم بیگناه کوچه و بازار را به خاک و خون کشیده اند و چه کسانی که با فروش و توزیع مواد مخدره ، فرزندان کشور را به فساد کشانده اند و چه سایر گناهکاران . اینان اکنون اسیران شما هستند و به دست خود به اسارت کشیده شده اند . با اسرای خود ، چه اینان و چه اسرای جنگی رئوف و مهربان باشید و برادرانه رفتار کنید و زندان ها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید ، چنانچه تاکنون عمل کرده اید تا منحرفان و گناهکاران شیرینی عدالت اسلامی را بچشند و به اسلام و نظام اسلامی رو آورند و از روی حقیقت توبه کنند و بازگشت به اسلام و خدای متعال نمایند که باب رحمت ، گنهکاران را بهتر جذب می کند . حتی آن کس که مستحق حدود الهی است از قتل و دیگر جزاها ، باید از عطوفت ماموران تا پای دار و محل

مجازات برخوردار باشند . و شورایعالی قضائی و ستاد پیگیری در بررسی وضع زندانیان تسریع نمایند و هر کس استحقاق عفو را دارد به فوریت معرفی نمایند تا عفو شوند و به زندگی آزاد خود ادامه دهند و انشاءالله عضو فایده بخش و فعال برای میهن خود گردند .

10 !!! از هموطنانی که خارج کشور هستند و می توانند برای کشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود کمک کنند ، چه اطباء محترم و چه متخصصان در رشته های مختلف و چه دیگران تقاضا دارم که قدری به حال ملتی که در طول تاریخ گرفتار رنج و زحمت بوده اند و زیر بار ظلم ستمکاران کمرشان خمیده شده است ، بیندیشید و ببینید که آیا وجدان بیدار و شرافتمند ایرانی به آنها اجازه می دهد که با خیال های باطل و تبلیغات دروغین رادیوها و مطبوعات خارجی که همه دشمن میهن و ملت شمایند و با شایعه افکنی های منافقین و سلطنت طلبان که جز سود خود و امریکا را در نظر ندارند و می خواهند کشور را چون رژیم ستمشاهی به دامن آمریکا بیفکنند ، در خارج وطن خود بنشینید و به کشورهای دشمن خود و وطنشان و دینشان خدمت کنند و صدای مظلومیت همکیشان و هموطنان شان را بشنوند و بی تفاوت باشند و در غم و رنج آنها شرکت نکنند ؟ آنچه در خارج از رسانه های گروهی می شنوید چیزی جز تبلیغات بی اساس نیست ، بیایید و از نزدیک ببینید که ملت و کشور شما آزادی و استقلال خود را یافته و دست غارتگران را کوتاه کرده و مقدرات

خود را خود به دست گرفته است و از وابستگی سیاسی و نظامی و فرهنگی بکلی خارج و در بعد اقتصادی نیز به سوی خودکفایی پیش می روند .

بیایید و تحولی را که در تمام قشرها پیدا شده است ، ببینید . بیایید و خدمت هایی که در این چند سال به محرومان تاریخ شده است را ببینید و توجه کنید که با همه گرفتاری ای که دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پیامدهای آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرت های بزرگ و کوچک و شرارت ها و خیانت های گروه ها و گروهک های داخلی و فشارهای کمرشکن از قبیل محاصره اقتصادی و تحریم ها و تبلیغات رسانه های گروهی جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعیدهای حزب بعث و آوارگان افغانی توانستند این کشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند . بنابراین شما هم بیایید و به میهن خود خدمت کنید و دین خود را به کشور خود ادا کنید . اگر به اسلام معتقد هستید ببینید مظاهراسلام امروز چیست و در رژیم پهلوی چه بود . اگر ملی هستید ببینید که امروز ایران در جهان به عنوان تنها کشوری که در مقابل امریکا و شوروی ایستاده است دارای چه قدرتی است و دارای چه شهرتی است و به همین دلیل است که تمام هم دولت ها و قدرت ها و رسانه ها برای جلوگیری از این شهرت و نفوذ است بیایید و ببینید که ایران در چه وضعی است . در حالی که در رژیم سابق که شاهش در ردیف نوکرهای آمریکا

و ملتش را آنطور وابسته کرده بودند که در چنگال امریکا بود ، چه بدبختی و ذلتی گریبانگیر همه بود . البته روی سخن با آنان نیست که خوردند و دزدیدند و بردند و هم اکنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا می زنند بلکه روی سخن با اشخاص شریفی است که وجدان انسانی خود را از دست نداده اند .

11 !!! عرض من به روحانیت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است که همیشه آقایان محور وحدت کلمه در مردم بودید و چنانچه می دانید امروز بیشتر از هر وقت محتاج به وحدت کلمه هستیم . امروز که دست های ناپاک برای تفرقه افکنی در فعالیت هستند و از وحدت کلمه ملت خوف دارند و ممکن است ساده دلان را که از انقلاب های جهان بیخبرند تحت تاثیر قرار دهند ، بهترین قشری که با این طبقه تماس دارد شما هستید که می توانید با روشنگری خود آنان را از دست بدخواهان و توطئه گران نجات دهید و به آنان گوشزد نمایید که انقلاب را شماها کردید و خود را از قید و بند اسارت امریکا و دیگر جهانخواران و از ستم های رژیم پهلوی رها کردید . اکنون اگر به سمپاشی های بدخواهان و وسوسه های وابسته و پیوسته به امریکا و دیگران گوش فرا دهید و خدای نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پیدا شود ، تمام زحمات طاقت فرسایتان و خون های پاک شهدایتان به هدر می رود و باز اسلام و کشورهای اسلامی و نسل های آینده تان در دست اجانب و دشمنان اسلام و میهن

اسیر خواهد شد و اسلام که به دست توانای شما تجدید حیات کرد ، با دست شما سال ها و قرن ها شکستی جبران ناپذیر خواهد خورد و در نزد خدا و نسل های آینده مسوول و محکوم خواهید شد . و به ملت عزیز و توده های میلیونی ایران عرض می کنم که هیچ انقلابی بدون شهادت خواهی و فداکاری و سختی و گرانی و فشارهای مادی موقت تحقق نیافته و پس از این نیز تحقق پیدا نخواهد کرد ، ولی با مقایسه با انقلاب های دیگر ، هیچ یک از انقلاب ها چون انقلاب اسلامی ایران برای محتوای اسلامی خود که توده های اسلامی را به دنبال خود کشید و به دنبال آن سایر هم میهنان همچون اقلیت های مذهبی به میدان آمدند و ملت بحمدالله تعالی با یکپارچگی به پیروزی رسید ، پیروزی آنچنانی ای که جهان را تکان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است ، کم ضایعه تر و پرثمرتر نبوده است و اگر هیچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرت ها و ستم پیشگان ، برای ملت عزیز افتخاری بزرگ کسب گردیده بود و اکنون برای حفظ این افتخار بزرگ صبر و بردباری و کوشش و مجاهده لازم است و شما بحمدالله تعالی تاکنون به تکلیف اسلامی و ملی و میهنی خود به طور شایسته عمل نموده اید و انشاءالله تعالی از این پس نیز عمل خواهید کرد . و به آن دسته از تحصیلکردگان و روشنفکران و دانشمندان که به مرض غرب و شرقزدگی مبتلا نیستند و حاضر

نیستند شرف اسلامی ، ملی و میهنی خود را فدای امیال قدرتمندان کنند یا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمایند ، عرض می کنم همت بگمارید که قلم و بیان خویش را برای تعالی اسلام و کشور و ملت خود به کار گیرید و با توده های محروم همصدا و همدست شوید که آزادی از چنگال شرق و غرب را که امروز نصیب تان شده حفظ کنید و در این خدمت از هیچ کوششی و مجاهده ای دریغ ننمایید که برای هیچ یک از ملت های جهان این فرصت نبوده است و یا برای کمتر ملتی این فرصت پیش آمده است . خداوند همه ما را توفیق شناخت وظیفه عنایت فرماید .

12 !!! دست گناهکارمان را به سوی خداوند بخشنده بلند می کنیم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا می کنیم که ما را لحظه ای به خود وامگذارد و سایه عنایت خود را بر سر مسلمین جهان بویژه ملت ایران مستدام بدارد . ما می دانیم که بی نظر رحمت آن وجود مقدس ، ما را توان مقاومت با تبهکارانی که عالم را تحت سلطه شیطانی خود قرار داده اند نیست و این حفظ توست که این کشور را با آنهمه فشارهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی حفظ کرده است . تو خود ، ما را توفیق عنایت فرما که به راه تو ، برای تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهیم ، و تو خود ، ما را از لغزش ها حفظ فرما .

بار الها! شهیدان ما را که دلباخته تو بوده اند به جوار خود بپذیر و در

صف اولیای خود قرار ده و به شهدای زنده ما که تا مرز شهادت پیش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست داده اند اجر شهدای صدر اسلام را عنایت فرما و سلامت شان را به آنها بازگردان .

خداوندا! تمام مفقودین عزیز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت این ملت و خانواده های عزیزشان برگردان .

بار الها! اسرای ما اسیر جانی ترین دژخیم زمان می باشند ، مقاومت آنها دنیا را شگفت زده کرده است ، هر چه زودتر آنها را برای خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما . و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنایت فرما . و به ملت شریف و بزرگوار ایران سعادت و سلامت و برکت مرحمت کن و به رزمندگان عزیز پیروزی نهایی را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف کن و از شر شیطان و نفس اماره نجات ده .

و صلوات و سلام بی پایان خداوند بر انبیاء عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولیای عظام سیما ولی عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفداء باد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/62

بیانات امام خمینی دردیدارباوزیر ، فرمانده نماینده امام واعضای شورایعالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

الان حفظ اسلام به عهده همه ماست

بسم الله الرحمن الرحیم

متاءسفانه عراق دچار آدمی شده است که دیوانه است و صدام چون می بیند در حال غرق شدن است خواهد همه را با خود غرق کند و مردم عراق را هم غرق کند و این دیوانگی دیشب او با علم به این بوده است که بی جواب نمی ماند .

متاءسفانه دنیا هم از حقوق بشر صحبت می کند ، لکن عمل نیست . امام امت درباره پاره ای از مشکلات سپاه نیز اشاره فرمودند : هر انسانی که مشغول کاری می شود البته مشکلات دارد و کسی که بخواهد مشکلی در کاری نباشد باید مثل مرده ها در قبرستان برود و یا منزوی باشد . اگر قرار باشد افراد متعهد کنار بروند ، مسوول هستند . آنان که کمر برای حفظ اسلام بسته اند باید اگر همه هم رفتند ، آنها بمانند . انشاءالله همه موفق و مؤ ید باشید که همانطور که تا به حال عمل کردید ، بعد از این هم عمل کنید . الان حفظ اسلام به عهده همه ماست ، آنهایی که با اسلام و ایران مخالفند می خواهند بین ارتش و سپاه و مردم و دیگران شکاف ایجاد کنند و ما نباید غافل باشیم و باید به خداوند تعالی اتکال کنیم ، تا انشاءالله به پیش ببریم و پیش هم خواهیم برد .

تاریخ : 26/11/62

پیام امام خمینی به حجت الاسلام محتشمی سفیر جمهوری اسلامی در سوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی اکبر محتشمی سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران در سوریه دامت افاضاته

از حادثه ناگوار که توسط ایادی استکبار جهانی برایتان اتفاق افتاد متاءثر گردیدم . انشاءالله هر چه زودتر سلامت تان را باز یافته و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهید . برای فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند ، شیرین و آسان است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/62

بیانات امام خمینی درجمع مدیران وکارکنان سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی سراسرکشور

باید کوشش کنیم به اینکه آن چیزهائی که نداریم تحصیل کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از دوستان محترمی که در این مجلس حاضر هستند تشکر می کنم و امیدوارم که همه موفق بشوند به اینکه موافق رضای خدا عمل کنند . همانطوری که شما گفتید این دستگاه تبلیغاتی در زمان سابق به طوری فاسد بود که تبدیلش را به یک وضع سالم ، مجاهدات زیاد لازم دارد و من از مجاهداتی که در این راه کردند آقایان و بحمدالله بسیار هم عمل شده است تشکر می کنم . لکن ما نباید اکتفا کنیم به آن چیزی که داریم ، باید کوشش کنیم به اینکه آن چیزهائی که نداریم تحصیل کنیم . ما نباید در تحت تاءثیر هیچ قدرتی واقع بشویم و در تحت تاءثیر هیچ تبلیغاتی در عالم واقع بشویم . ما باید در همه امور مستقل باشیم و خودمان کار کنیم ، توقع نداشته باشیم که خارج برای ما کار بکند . خارجی ها همه الان در صددند که کارشکنی بکنند ، برای ما کار نمی کنند . سابق هم همین طور بوده است ، منتها به صورت اینکه برای

ایران می خواهند کار بکنند ، ایران را به دام کشیدند و آن کردند که همه دیدید .

صدا و سیما دستگاهی است که با صحت آن مردم صحیح می شوند و با فساد آن فاسد

این دستگاه صدا و سیما امروز وضعی دارد که مسؤ ولیت شما آقایان را خیلی زیاد می کند . سابق تبلیغات عبارت از این بود که اهل منبر یا علما در همان محل محدودی که داشتند ، در مسجدی که داشتند می رفتند و برای یک چند نفری یا یک عده ای صحبت می کردند و ارشاد می کردند . امروز این دستگاه در همه کشور پهن شده است و از رادیو گمان ندارم که قشری باشند که محروم باشند . همه گوش می کنند حتی آنهایی که در صحرا دارند زراعت می کنند ، رادیو هم گوش می کنند و سیما راهم همانطوری که گفتید توسعه اش زیاد شده است و علاوه بر این ، این دستگاه خصوصا رادیو در خارج از کشور بسیار گسترده است . بنائاعلیه می تواند این دستگاه با اندک انحرافی میلیون ها مردم را منحرف کند و با اندک اشتباهی میلیون ها مردم را به اشتباه بیندازد و می تواند که اگر چنانچه انشاءالله صد در صد در راه ارشاد و در راه اسلام شد ، میلیون جمعیت را ، صدها میلیون جمعیت را هدایت کند . بنابر این یک دستگاهی است این که نباید ما این را کم بشمریم . دستگاهی است که با صحت او بسیاری از مردم در داخل و خارج صحیح می شوند و با فساد او فاسد می شوند . از آن طرف مسؤ ولیت بسیاراست و از آن طرف که راه ارشاد است ، ارزش

زیاد است . همانطوری که ارزش دارد این دستگاه برای اسلام و جمهوری اسلامی ، اسلام از این می خواهد که بهره برداری زیاد در راه اسلام بشود ، تبلیغات زیاد در راه اسلام بشود . صدای جمهوری اسلامی که تقریبا به اکثر کشورها ، به بسیاری از کشورها می رسد ، این صدا باید یک صدایی باشد که مردم را ارشاد کند و اسلام را معرفی کند . امروز دارند همه گروه هایی که در خارج هستند ، چه تبلیغات رادیو و تلویزیونی شان و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه می کنند . مساءله ، مساءله ایران نیست . اگر تنها مساءله ایران بود چندان اهمیت نداشت ، اما مقابله با اسلام است ، نه مقابله با ایران است . منتها اینها چون فهمیدند که آن چیزی که در ایران واقع شده است ، آن این است که اسلام را به آنطوری که هست ، (نه به آنطوری که غربی ها معرفی می کردند ، حالا هم باز منحرفین معرفی می کنند) ، اسلام را آنطوری که هست معرفی کنند ، آنطوری که هست پیاده کنند ، آنطوری که هست به خارج ارائه بدهند این یک خطر بسیار عظیمی است برای قدرت های بزرگ . چنانچه ملاحظه می کنید که با تصریح می گویند که اسلام یک خطری است و صحیح هم می گویند . نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام ، نسبت به چپاولگرها ، نسبت به دزدها ، نسبت به زورگوها اسلام خطر است . اما اسلام می خواهد که اینطور مسائل در دنیا نباشد . اسلام

می خواهد که همه در آرامش باشند ، همه در صلاح باشند . و ما که می گوئیم اسلام را ما می خواهیم صادر کنیم ، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر . یک همچو چیزی نه ما گفتیم و نه ما می توانیم . اما آنکه ما می توانیم این است که می توانیم به وسیله دستگاه هائی که داریم ، به وسیله همین صدا و سیما ، به وسیله مطبوعات ، به وسیله گروه هائی که در خارج می روند ، اسلام را آنطوری که هست معرفی کنیم . اگر آنطوری که هست معرفی بشود ، مورد قبول همه خواهد شد . بشر فطرتش یک فطرت سالم است ، اگر یک چیزی را القا بکنند ، روی فطرت سالم خودش قبول می کند و قدرتمندها از همین معنا می ترسند . بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ در عهده داریم . نه ما تنها ، همه مسلمان ها و نه شما تنها ، همه قشرهائی که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند ، وظیفه بزرگی داریم و آن اینکه اسلام را آنطوری که هست ، آنطوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است ، آنطوری که در روایات و در قرآن ما هست ، آنطور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر می تواند موثر باشد . آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود ، قلب مردم را برگرداند و این کار ، این هنر از اسلام می آید

و این هنر از احکام اسلام می آید ، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند ، او نمی تواند کاری بکند و شما بینید که با اینکه قدرت های بزرگ دارای آن قدرت ها هستند هر روز در دنیا دارند شکست می خوردند .

امروز امریکا از لبنان فرار کرده و اسمش را گذاشته جابجائی !!

شما وضع آمریکا را در سابق با حالا مقایسه کنید . وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه کنید و همین طور سایر قدرت ها را در سابق آمریکا نسبت به ایران و نسبت به سایر کشورهای اسلامی

به خیال خودش یک آقائی بود که با یک کلمه کارها را اصلاح می کرد . آنطور بود که اگر مثلا فرض کنید شاه یک کشوری ، رئیس جمهور یک کشور اسلامی می خواست برود در امریکا ، باید مدت ها زحمت بکشد تا اجازه به او بدهند ، وقتی هم می رفت مدت ها زحمت بکشد که پیش رئیس جمهور برود . وضع اینطور بود ، با یک کلمه کارها را اصلاح کردند . امروز وضع امریکا اینطور شده است که از لبنان با اینکه لبنان در دست اوست بسیاری اش ، با اینکه رئیس جمهورش با اوست ، با اینکه بسیاری از جبهه هایش با او هستند ، همین مسلمان های معدود کاری کردند که از لبنان فرار کرده ، منتها اسمش را گذاشته است که ما جابجا شدیم ، جابجائی اسمش راگذاشته !! این فرار است ، چرا اسمش را درست نمی گوئید ؟ و فرار کرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روی مردم بسته است ، این از شدت عجز این کشور است که

برود خارج و از خارج توپش را سوار کند به مردم جهان ، موشکش را بفرستد طرف مردم . این کمال عجز است از برای او ، لکن اینها با اینکه ادراک این مطلب را کردند به روی خودشان نمی آورند ، باز هم آن حرف های زمان سابق را می زند .

رئیس جمهور امریکا گفت ما اجازه نمی دهیم که تنگه هرمز بسته بشود . این خیال می کند حالا هم زمان سابق است که اجازه می خواهد اجازه ایشان تاءثیر دارد! حالا این مردم لبنانند که اجازه ندادند شما در آنجا باشید و این مردم ایرانند که اجازه ندادند که شما دراینجا باشید و این مردم ایرانند که باید به شما اجازه بدهند . و عمده اشتباه آنها ، اگر اشتباه کرده باشند ، عمده این است که نمی دانند که با کی مقابلند . آنوقتی که با دولت ها مقابل بودند . ملت ها کاری نداشتند با دولت ها ، کارهایشان را به دست دولت ها انجام می دادند . دولت ها هم نوکر آنها بودند ، حالا هم در بسیاری جاها همین کار را می کنند ، برای اینکه دولت ها نوکر هستند ، ملت ها هم کار ندارند . آنجائی که مواجه با ملت هستند همه جا شکست می خورد . لبنان با اینکه ملتش یک مقداری اش در میدان است ، مابقی اش طرفدار امریکاست و یا کاری ندارد ، آنطور کرده امریکا را که با همه چیزهائی که هی می گفت مامانیم در اینجا ، مکرر این معنا را بزرگانشان می گفتند ، رئیس جمهورشان گفتند که ما

ماندنی هستیم در امریکا ، حالا می بینید که فرار کردند ، می گویند ما جابجا شدیم .

ایران غیر لبنان است ، ایران دولتش ، ملتش ، تمام اقشارش با هم هستند . آنجا با هم نیستند ، آنجا دولتشان مخالف است با ملت . ایران تمام اقشارش با هم موافقند ، با هم هستند ، با یک همچو ملتی نمی تواند هیچ قدرتی مقابله کند . ملت ها ایستاده اند ، مثل ایران ایستاده اند و در راه اسلام دارند از همه چیزشان گذرند . یک ملتی که از همه چیزش در راه اسلام دارد می گذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداکاری می کنند این را نمی شود یک دولتی بیاید به او زور بگوید یا فشار به او بیاورد .

امروز مظلومین باید برخیزند و داد خودشان را از ستمکاران بگیرند

امروز وضع غیر آنوقت است ، آن اشتباهات را باید از مغزهاشان بیرون کنند . اشتباه اینکه وضع حالای دنیا با سابق یک طور است ، اشتباه اینکه مقابله با ملت ها مثل مقابله با دولت هاست ، اینها ازاشتباهاتی است که اینها دارند ، یا می فهمند نمی خواهند به روی خودشان بیاورند . از این جهت نمی تواند امریکا ، نه شوروی ، نه امریکا ، نه سایر قدرت ها با ملت ها نمی توانند مقابله کنند . آنها می توانند با دولت ها و همین طور هم کردند . از اول هم بنابر همین بود که اینها دولت ها را تحت سلطه خودشان قرار می دادند ، نوکر خودشان قرار می دادند ، به وسیله آنها هر کاری می خواستند می کردند . اما امروزی وضع

تغییر کرده دنیا امروز بیدار شده است . دنیا از امریکای لاتین گرفته تا کشور شوروی ، امریکای مرکزی و همه جا ، تمام دنیا ، مظلومین دنیا بیدار شده اند . مظلومین دنیا نمی پذیرند از آنها آن چیزهایی را که در سابق پذیرفتند . امروز قدرت ها باید گوش کنند به حرف ملت ها ، نمی فهمند این را که نباید بنشینند بگویند که ما اجازه می دهیم یا اجازه نمی دهیم . این اجازه می دهیم و اجازه نمی دهیم مال آنوقت ها بود ، نه مال حالا و اینکه ما فلان جا را چه می کنیم ، حمله نظامی می کنیم ، خوب ، شما حمله نظامی تان را کردید و دیدید چه شد ، شوروی هم حمله نظامی اش را کرده و دارد می کند و می بیند که چه می شود . با اینکه در آنجا افغانستان هم یک دسته هستند که با اینها مقابله می کنند و الان فشل کردند آنها را . اینها باید تجدید کنند نظر خودشان را ، باید بفهمند ین معنا را که امروز غیر سابق است و ملت ها غیر دولت ها هستند .

بنابراین ما باید این مطلب را به مردم دنیا بفهمانیم که هر کسی نمی داند ، بداند که امروز وضع غیرسابق است و مظلومین باید برخیزند از جا و مظلومین باید داد خودشان را از ستمکاران بگیرند . و این یک مطلب شدنی است و مسلمین باید با هم باشند و مع الاسف باز بسیاری از سران مسلمین کارشکنی می کنند . مسلمین با هم باشند ، اگر مسلمین با

هم باشند ، یک قدرتی را تشکیل می دهند که هیچ یک از این قدرت ها مثل آن قدرت نیست برای اینکه یک میلیارد جمعیت ایماندار غیر یک میلیارد جمعیت بی ایمان است ، غیر صد میلیارد جمعیت بی ایمان است . شما ملاحظه کردید که یک جمعیت کمی در ایران و هیچ وسایل نداشت ، لکن ایمان داشت چه معجزه ای در دنیا ایجاد کرده و دنیا الان چطور تحت تاءثیر ایران واقع شده است . بنابراین ما باید توجه بکنیم ، شمایی که دستگاه تبلیغات در دستتان است ، آنهایی که می خواهند صحبت کنند برای مردم ، گروه هایی که در خارج می روند ، باید معرفی کنند اسلام را که اسلام این است و انشاءالله مورد قبول است .

انتخابات در انحصار هیچ کس نیست و مال همه مردم است

از اموری که لازم است امروز تذکر بدهم شاید بعد دیر بشود ، قضیه انتخابات است . همانطوری که مکرر من عرض کرده ام و سایرین هم گفته اند انتخابات در انحصار هیچ کس نیست ، نه در انحصار روحانیین است ، نه در انحصار احزاب است ، نه در انحصار گروه هاست انتخابات مال همه مردم است . مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات برای تحصیل سرنوشت شما ملت است . از قراری که من شنیده ام در دانشگاه بعضی از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات ، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است تا حالا می گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند ، این منافی با حق مجتهدین است ، آنجا شکست خورده اند حالا عکسش را دارند می گویند

. این هم روی همین زمینه است ، اینکه می گویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است . انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین کند انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم ، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین می کند ، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگی شان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است . این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند . این معنی دارد که مثلا یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم ، اینها همه بیایند انتخاب کنند ، دیگر مردم بروند کنار ؟ ! این یک توطئه ای است که می خواهند همانطوری که در صدها سال توطئه این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفاده زیاد کردند و ما ضررهای زیاد از این بردیم ، الان هم گرفتار ضررهای او هستیم ، حالا دیدند این شکست خورد ، یک نقشه دیگر کشیدند و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است ، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است . دانشگاهی ها بدانند این را که همانطوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند ، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند . فرق ما بین دانشگاهی و دانشجو و مثلا مدرسه ای و اینها نیست ، همه شان با هم هستند . اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند ، این یک توطئه ای

است برای اینکه شما جوان ها را ماءیوس کنند .

بیدار باشید ، توجه کنید ، اینها با توطئه هایشان می خواهند کار را انجام بدهند ، نمی توانند با دخالت نظامی کار بکنند ، اینها می خواهند با شیطنت هایشان کار خودشان را انجام بدهند . آنوقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند ، این مطلب شکست خورده ، حالا می گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند ، باقی شان بروند سراغ کارشان . یعنی مردم بروند سراغ کارشان ، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند . این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران ، برای اینکه آن یک عده از علما را کنار می گذاشت ، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته می شوند ، این تمام ملت را می خواهد کنار بگذارد . یعنی نه اینکه این می خواهد مجتهد را داخل کند ، این می خواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد . باید دانشگاهی ها متوجه باشند که اگر چنانچه افرادی در دانشگاه هستند که شیطنت دارند می کنند ، اینها را باید توجه کنند که گول اینها را نخورند . خودشان دخالت در امور انتخابات بکنند . انتخابات سرنوشت حتی شمایی که در آنجا هستید را تعیین می کند . یک امری که سرنوشت آحاد ملت در دست اوست ، وظیفه آحاد

ملت است که در آن دخالت کند ، مربوط به یک قشری ، دون قشری نیست ، همه باید در این دخالت بکنند . و این شیطنت هایی که الان دارند می کنند ، به طوری که به من گفته اند برای ماءیوس کردن بعضی از جوان های ماست . این شیطنت را خنثی کنید و فعال وارد بشوید در انتخابات ، می خواهید خودتان کسانی را تعیین کنید و انتخاب بکنید ، می خواهید ببینید هر قشری که می پسندید حرف های آنهارا و کاندیدای آنها را . شما هم با آنها باشید . در هر صورت ما باید از کید این خائنین هیچ وقت غافل نشویم . اینها دائما مشغول نقشه کشی هستند و دائما مشغول توطئه هستند برای اینکه این سیلی ای که از اسلام خورده اند اینها ، به این زودی جبران پذیر نیست . اینها می خواهند و می دانند که با زور نمی شود این کار را انجام داد . اگر هم یک وقتی می گویند که ما با زور و نظامی می کنیم ، این بیخود می گوید . خودشان هم می فهمند که بیخود می گوید . آنها اگر بخواهند کاری بکنند همین از ناحیه خود مردم ، از ناحیه دانشگاه ، از ناحیه بازار ، از ناحیه کارگرها ، از ناحیه کارخانه ها ، از این جاها می خواهند صدمه بزنند و شما اگر بخواهید برای خدا باشد یا برای ملت تان باشد یا برای زندگی خودتان باشد ، بخواهید که اسیر نباشید باید همه توجه کنید و گول این حرف ها را نخورید و در

انتخابات به طور فعال همه دخالت بکنید و من امیدوارم که انشاءالله همه موفق بشوید و امیدوارم که با سلامت و سعادت به کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمی است و کار بسیار پراهمیتی است .

صدام رفتنی است ، نه امریکا می تواند نگهش دارد و نه دیگران

و شما می بینید که الان تبلیغات در دنیا همه کارها را دارد انجام می دهد . شما ملاحظه می کنید که صدام آنطور بیچاره شده است ، تبلیغاتش آنطور است ، تبلیغات دیگران نسبت به او آنطور است . آن بیچاره آنطور مفلوک شده ، دور افتاده به این طرف و آن طرف قرض می کند . دور افتاده به این ور و آن ور استدعا می کند که بیایید ما را صلح بدهید و دروغ هم می گوید ، نمی خواهد صلح بکند ، می خواهد اغفال کند ، از آن طرف مستاصل شده ، از آن طرف رسانه های گروهی همه جا می گویند ایران اینجور گفت و عراق آنطور گفت . او را با آب و تاب نقل می کنند ، این هم یک کلمه نقل می کنند و اخیرا می گویند که خیر ، حالا دیگر کار به جاهای مهم رسیده و ممکن است امریکا وارد بشود و ممکن است چه بشود . اینها همه حرف است . صدام رفتنی است و نه امریکا می تواند نگهش دارد و نه دیگران . و من امیدوارم که انشاءالله این غده سرطانی در بلاد مسلمین و آن غده سرطانی در آن طرف بلاد مسلمین که آنجا اسرائیل است و اینجا حزب بعث است ، انشاءالله خداوند ریشه این را بکند و ملت عراق خودشان

سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند و ملت ایران هم انشاءالله با قدرت به پیش بروند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 13/11/62

بیانات امام خمینی درجمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستاد دهه فجرانقلاب اسلامی

مساءله تبلیغات از مسائل بسیار مهمی است که شاید در راس امور واقع است

بسم الله الرحمن الرحیم

از کارهای چشمگیری که در این نهاد شده است تقدیر و تشکر کنم و توفیق آقایان را بیشتر از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم . مهم این است که در اینطور مسائل چون مسائلی است که مربوط به اسلام است ، همه مردم شرکت دارند ، امروز کارهایی که در ایران می شود ، کارهایی که مربوط به جمهوری اسلامی است ، از باب اینکه مردم از خودشان می دانند و جدا نمی دانند هیچ نهادی را از خودشان ، از این جهت فعالند در کارها و ما باید هرچه بیشتر مردم را حفظ کنیم و مردم باید هر چه بیشتر در صحنه حاضر باشند . ما الان در بین راه هستیم . یعنی آن چیزی را که اسلام از آحاد ما خواسته است و او اینکه اسلام را آنطوری که هست معرفی کنیم به همه جا آن را ، ما الان در اول راه هستیم که باید این کار را انجام بدهیم . مساءله تبلیغات یکی از مسائل بسیار مهمی است که شاید در راس بیشتر از امور واقع بشود و ملاحظه می کنید که دنیا تمام تبلیغاتشان به ضد ماست ، تقریبا باید اینطور گفت آنهایی که به ضد ما نیستند ساکت اند والا تمام رادیوها ، تمام مطبوعاتشان ، مصاحباتی که در خارج واقع می شود همه را ملاحظه کردید که به ضد جمهوری اسلامی است . یعنی به ضد اسلام است

و چون اسلام را آنها نمی خواهند و ایران را می بینند که در صدد این است که اسلام را معرفی کند به عالم و اگر معرفی بشود به عالم قبول خواهند کرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد . از این جهت با ایران مخالفت می کنند ، نه اینکه ایران به اینکه یک جمعیتی در ایران هستند ، یا یک انسان هایی در ایران هستند ، با ایران به اینکه عنوان اسلامی پیدا کرده است . والا این ایران بوده زمان محمدرضا ، زمان دیگر با آن مخالفت نداشتند ، بلکه موافقت هم داشتند . برای اینکه آن ایران ، ایرانی بود که در دست آنها بود و درخواست آنها بود ، اما ایرانی که در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد ، آنها این ایران را نمی خواهند و به عنوان ایران ، اسلام را دارند می کوبند و ما باید هر چه بیشتر مساءله تبلیغاتمان را خصوصا در خارج باید دولت و باید ملت هرچه بیشتر تبلیغات را دامن به آن بزنند در مقابل آن تبلیغاتی که الان در دنیا هست .

شما می بینید در همین دهه فجر و در 22 بهمن که آن جمعیت عجیب و غریب در صحنه بود ، قبلش بعضی از این ایرانی هایی که بیرون رفتند ، فرارکردند ، اینها یک شیوه خاصی دارند ، می گویند که مردم بیرون نیایید . دنبال او هر چه بیرون آمده باشد آنها کار ندارند . بعد می گویند که دیدید هیچ کس بیرون نیامد . وضع شان

اینطوری شده . یکجور شکست خوردگی مفتضحانه ای هست که مبتذل شده است . یک کلمه ، خوب ، بیرون نیاید ، که معلوم نمی شود کی بیرون آمده ، کی نیامده . بیرون آمده ها معلوم می شود ، بیرون نیامده . ها اینها یکدفعه نمی گویند بابا بیرون بیایید شما هم یک طرف شهر باشید تا ببینیم چی اند ، آنها که بیرون می آیند کی اند . از آن طرف می گویند همه ایران با ما هستند از آن طرف می گویند اگر بخواهند بیایند بیرون آنها را چه خواهند کرد . خوب ، اگر همه ایران با شما هستند ، چطور چه خواهند کرد ؟ 22 بهمن که به این وضع بوده نه در رسانه های گروهی خارج یک چیزی گفتند که قابل ذکر باشد و نه !!! در !!! کسانی که درخارج نشسته اند و به ضد ما صحبت می کنند . 22 بهمن را به حسب آنطوری که همه گزارش داده اند ، خوب ما صحنه هایش را می بینیم یک چیز چشمگیری بود ، خیلی زیاد بود . بعضی ها می گفتند که این تقریبا مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آنوقت ها بوده است . ولی معذلک در دنیا منعکس نشد و اینطور شد . وضع جنگ را ببینید . امروز وضع جنگ اینطور است که در هر صحنه ای که وارد می شوند . اینها و ارتش اسلام وارد می شود ، سپاه پاسداران ، بسیج ، وارد می شوند پیشروی می کنند ، اسیر می گیرند . در همین آخر دو هزار می گویند ،

دو هزار نفر اسیر گرفتند هیچ صحبتی نیست . اما از آن ور یک چیز تلویزیونی درست می کنند ، حالاالبته آنها اهل فن اند می توانند درست بکنند . آنوقت پریشب بود یا دیشب بود می گفت که در تلویزیون کجا که در لندن درست شده است و نمایش داده شده است و در فلان جایی از این خلیج مثل اینکه بود آنجا نمایش داده شده است ، فهمانده اند به مردم که چقدر ایرانی ها کشته شده اند تمام لاشه های اینها افتاده است در بیانان ها و عراقی ها با شادی دارند دور و بر آنها می گردند این عراقی های بیچاره ای که گرفتار شدند خودشان ، این ارتش عراقی که بیچاره شده است ، هر وقت چهارتا پاسدارها را می بینند ، فرار می کنند همه شان ، آنوقت یک همچو چیزی نمایش می دهند وضع دنیا اینطوری شده در تبلیغات . تبلیغات وضعش بر این شده است که هر چه بتواند بر خلاف اسلام ، بر خلاف ایران به عنوان اینکه این یک جمهوری اسلامی هست و اسلام را می خواهد ، دارند تبلیغ می کنند از هر طرف . جنگ با این اهمیتی که هست الان پیشروی دارد می کند و اینطور پیشروی کرده و همه را بیرون کرده اند تقریبا ، تقریبا از ایران بیرون کردند و الان دارند پیشروی می کنند . وقتی که رادیوها می گویند ، آنجایی که خیلی خوب می گویند ، می گویند بعضی ایرانی ها اینجور می گویند ، عراقی ها اینجوری می گویند ، اما معلوم نیست چه جوری است

. آنوقتی که زیاد سیلی خوردند از آن ور می افتند می گویند که عراقی ها پیش بردند ، جلو آوردند ، راندند ایرانی ها را . انداختند به دریا ، آنها نتوانستند شنا کنند رد بشوند ، انداختند به آن !!! چیزها !!! آب ها و آنها بیچاره ها همه خفه شدند و مردند . اسیر گرفتند ، اسیرهای بچه هشت ساله ، این ایران بچه های هشت ساله را می فرستند به جنگ . وضع تبلیغات اینطور شده . ما تبلیغاتمان هر چه هم زیاد بشود البته به پای آنها نمی رسد . خوب همه رسانه های گروهی دست آنهاست . اما ما باید تبلیغ کنیم

الحمدالله خوب در صحنه هستند مردم ، لکن باید باقی بمانند در صحنه

ما باید بگوء یم به مردم . و من امیدوارم که موفق بشوند آنهایی که تبلیغ می خواهند بکنند و آنهایی که در خارج می روند و آنهایی که در رادیو و تلویزیون صحبت می کنند !!! این !!! معلوم بشود که وضع چه جوری هست ، آنها چه وضعی دارند و ما چه وضعی داریم و آنها چه می گویند و ما چه می گوئیم . اینها اسلام را یک جوری معرفɠدارند می کنند که اسلام جنگ می خواهد بکند . با اینکه اسلام هیچ وقت جنگ نخواسته یعنی ما نخواستیم جنگ بکنیم ، آنها جنگ را آوردند برای ما ، ما دفاع می کنیم . الان هم اگر چنانچه ما مهلت بدهیم به صدام ، اگر این دو ماه مهلت پیدا بکند دوباره تجهیزش می کنند ، مجهزش می کنند و دوباره یک جای دیگر حمله می کند . یک همچو حیوانی را که نمی

شود که ما رهایش کنیم که سرخود هر کاری می خواهد بکند . این تا خفه نشود ، این منطقه درست نخواهد شد و آنهایی که به این کمک می کنند نمی فهمند ، متوجه نیستند . امریکا اینها را بازی می دهد ، اینها را آلت دست قرار داده . همانطوری که صدام مبتلا شده است . با اینکه عراق طرف نسبت نیست قدرتش با دیگر جاهایی که الان در خلیج و اینها هستند ، همانطور که اینها مبتلا شدند ، امریکا می خواهد اینها را مبتلا کند ، دیگران را هم می خواهد مبتلا کند باید اینها بفهمند که تکلیف شان چی هست با اسلام تکلیف شان چی هست ، با ایران تکلیف شان چی است .

آنها بعد می خواهند زندگی کنند ، بعد که صدام رفت اینها می خواهند زندگی کنند . ما میل داریم که اینها زندگی شان زندگی صحیح باشد . ما همیشه میل داریم که در منطقه که هستیم اسباب آسایش مردم بشویم نه اینکه اسباب گرفتاری مردم بشویم . نمی گذارند ما کار خودمان را انجام بدهیم اگر یک سال مهلت به ایران بدهند ، آنوقت می فهمند که هم منطقه خوب خواهد شد ، هم دست قدرت ها بریده خواهد شد ، هم هر منطقه ای در محل خودش برای خودش زندگی مرفه خواهد پیدا کرد . لکن خوب امریکا نمی گذارد ، از آن ور از این ور هر طور دلش بخواهد می کند . و من امیدوارم انشاء الله که دست همه کوتاه بشود و شما هم موفق بشوید . به خدمت مال خودتان است

الان ایران ، دست همه کوتاه شده ، خودتان باید درستش کنید . الحمدلله خوب در صحنه هستند مردم ، خوبند خیلی ، بسیار خوبند ، لکن باید باقی بمانند در صحنه ، اگر بخواهند یک زندگی شرافتمندانه داشته باشند ، یعنی آدم باشند . ما را آدم حساب نمی کردند قبلا . ما را مثل !!! یک !!! سایر چیزها حساب می کردند . که یک کالایی بودیم دست آنها که برایمان می فروخت این به آن می فروخت ، آن به آن می فروخت و چه می کرد ، ما اینطوری بودیم . حالا بحمدالله خودمان هستیم ، برای خودمان هست و امیدوارم انشاء الله که موفق بشوند به اینکه خدمت کنند به اسلام ، خدمت بکنند به ایران .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 14/12/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر کشور و استاندارن سراسر کشور

امروز مردم می دانند که دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است

بسم الله الرحمن الرحیم

از خدای تبارک و تعالی توفیق همه آقایان را و همه خدمتگزارها را می خواهم که به این ملت مظلوم برای خاطر خدا خدمت کنند . در قضیه استانداران و آنهائی که توابع آنها هستند ، دو مطلب را می خواهم عرض کنم . یکی اینکه توجه دارند آقایان که تا ملت در کار نباشد نه از دولت و نه از استانداران کاری نمی آید ، یعنی همه دستگاه های دولتی به استثنای ملت کاری ازشان نمی آید . از این جهت همه مان و شما آقایان همه و آنهائی که در اختیار شما هستند ، همه باید کوشش بکنید که رضایت مردم را جلب بکنید در همه امور . در سابق مردم نه دولت را از خودشان می دانستند ، نه انتخابات را

از خودشان می دانستند ، نه همه روسا را ، هیچ کدام را از خودشان نمی دانستند جدا می دانستند ولهذا نه شرکت می کردند به طوری که باید ، مگر آنجاء ی که فشار و اینها بود و نه در مشکلات با دولت هیچ وقت همراهی نمی کردند ، اگر کارشکنی نمی کردند . ، همراهی نمی کردند . شما مطمء ن باشید که در این مشکلاتی که برای کشور ما پیدا شد بعد از پیروزی که یک مشکلاتی بود که هر دولتی را کمرش را خم می کرد ، اینکه دولت ایستاده است و به خوبی دارد عمل می کند . برای این است که مردم هستند ، . کمک مردم است هر جا هر نقیصه ای پیدا می شود مردم دنبالش هستند ، برای رفعش دنبالش هستند . امروز مردم اینطور نیست که دولت را از خودشان جدا بدانند یا انتخابات را انتخابات فرمایشی بدانند و از غیر بدانند . امروز مردم می دانند که دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است . شما باید کوشش کنید که این چیزی که الان در ذهن مردم هست ، که دولت را از خودشان می دانند ، این از دل آنها بیرون نرود . یعنی شما در طول خدمتی که انجام می دهید خدای تبارک و تعالی را در نظر داشته باشید شما مسؤ ول هستید پیش خدا ، فردا از شما سوال می شود . اینجا هم بر فرض اینکه بتوانید یک چیزی را خدای نخواسته عمل کنید و مخفی نگه دارید ، پیش خدا مخفی نیست ، پیش ملاء

که الله مخفی نیست ، یک روزی به آن می رسد انسان از این جهت نسبت به مردم هر چی مردم ضعیف ترند بیشتر ، عکس سابق که هر چی قوی تر بودند ، با خان ها رفتارشان چطور بود ، با مثلاآنهائی که دارا بودند چطور بود ، با سرمایه دارها چه جور بود ، با مردم ضعیف هیچی . شما عکس کنید مسئله را ، یعنی آنطوری که با مردم ضعیف و مستضعف و محروم رفتار می کنید بهتر باشد از آنی که با دیگران رفتار می کنید ، با همه خوب ، اما اینها شکسته اند ، اینها محکوم بودند در طول تاریخ ، اینها زحمت دیدند ، اینها در انقلاب خدمت کردند ، اینها امروز جوان هایشان را می دهند ، آن طبقه مرفه اگر هم باشد کمی از آنها داخل این امور هستند ، خیلی نیستند . بنابراین ما باید این طبقه از مردم را برای خاطر خدا و برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی حفظ بکنیم . در همه قشرها در در همه کارها با آنها خوشرفتاری کنید ، یک وقت خدای نخواسته یکی را کار دارد بیاید در آنجا ، فراش راهش ندهد . یا مدتی معطل بشود یا توی اتاق نگذارند بیاید ، اینها اینطور نباشد . اینها کارهائی بود که بر خلاف رضای خدا بود و سابق می کردند ، شما باید عکسش باشد .

این مسئله است که راجع به همه کارهائی که شما می کنید متوجه باشید که خدا حاضر است در همه جا و متوجه همه مسائل هست و ثبت می شود کارهای ما و

پیش خدا میرود ، بعدها در قیامت پیش یعنی خودمان هم باز می شود اعمالمان ، از این جهت این یک سفارش است که عرض می کنم .

مردم در انتخابات حاضر می شوند و می دانند که سرنوشت کشور با انتخابات است

یک سفارت دیگر راجع به انتخابات است . شما هر چه هم خوب رفتار کنید آنهایی که باید اشکال کنند می کنند . ما کاری به اشکال آنها نداریم آنها !!! اشکال !!! از اول اشکال می کردند حالاهم اشکال می کنند . قبل از این هم که انتخابات در کار باشد صحبت انتخابات همچو که نزدیک شد شروع کردند به اینکه این انتخابات آزاد نیست ، مردم هیچ وقت نمی روند پای صندوق ها ، چه خواهند کرد . اینها بعدها هم خواهند گفت ، اینجا ما کار نداریم ، ما خودمان بین خودمان و خدای تبارک و تعالی باید فکر بکنیم که شما مسؤ ول این مسئله هستید ، هم مسوؤ ل کار خودتان و هم مسؤ ول مسؤ ولین دیگری که تحت نظر شما هستند هستید ، که جریان انتخابات یک جریان صحیح باشد . هیچ کس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست ، همه افراد ملت یک جو هستند در انتخابات ، یعنی همان آدمی که یک کار کوچکی انجام می دهد با آن کسی که در راءس همه امور هست در باب انتخابات هیچ با هم فرقی ندارند ، این یک رای دارد ، آن هم یک رای دارد . این یک جور باید با او عمل بشود ، با آن هم یک جور عمل بشود بنابراین توجه به اینکه انتخابات جوری باشد که مردم پسند باشد ، نه جوری باشد که

فرض کن خان پسند باشد ، ما او را نمی خواهیم . مردم پسند باشد ، یعنی مردم احساس بکنند به اینکه مسء له انتخابات به آنطوری که قانون انتخابات گفته است ، به آنطوری که اسلام می خواهد دارد عمل می شود . عمل مال شماست ، قانون یک ثبتی است که می شود ، یک وظیفه ای تعیین می کند ، لکن آنی که مهم است در مقام عمل است ، مقام عمل جوری باشد که تطبیق بکند با قانون و مردم راضی باشند در عمل . و توجه به این معنا هم از لازمات است که توجه بکنید که اخلالگرها نیایند خرابکاری بکنند . بلااشکال در زمان انتخابات یک دسته اخلالگر هم پیدا می شوند که می خواهند خدشه دار بکنند و می خواهند هیاهو بکنند ، این کارها را بکنند ، این را با شدت جلویش را بگیرند که اخلال نکنند . باید آرام هر که می آید رایش را آرام بدهد . کسی بیاید مثلا نزدیک صندوق باشد بخواهد که اخلال بکند یا کسانی باشند که در نزدیک صندوق بخواهند به مردم بگویند به این راءی بدهید . نزدیک صندوق دیگر این کارها نیست . تبلیغات که هرکس کرده است در موارد خودش یک حدودی دارد ، می کند آنجا دیگر جای این حرف نیست که آنجا بایستند و بگویند فلانی خوب است فلانی بد است . این حرف ها همه اش !!! را اینها !!! باید جلوگیری بشود تا انشاء الله یک انتخابات خوبی داشته باشیم .

و من امیدوارم که موفق بشوید در این امر و مردم هم حاضرند

در انتخاب ، حاضر می شوند در انتخابات برای اینکه مردم ، کشور را حالااز خودشان می دانند و می دانند که سرنوشت کشور با انتخابات است . اینطور نیست که حالا بگویند ما انتخاب کنیم برای کی . انتخاب می کنند برای خودشان . پیش تر این حرف بود که خوب ، به ما چه ربط دارد انتخابات ، به ما کاری ندارند ، آنها به مصالح ما کاری ندارند . اما امروز این حرف نیست ، مردم شرکت می کنند و من امیدوارم که هر چه بیشتر شرکت بکنند در انتخابات . این وظیفه ای است الهی ، وظیفه ای است ملی ، وظیفه ای است انسانی ، وظیفه ای است که ما باید عمل به آن بکنیم ، همه مان باید در انتخابات شرکت بکنیم . شما باید در حسن جریان انتخابات جدیت بکنید ، و مردم هم انشاء الله وارد بشوند و رای بدهند . و شما منتظر این نباشید که انتخاباتی که می کنید بعدها به شما چیزی نگویند ، ولو می گویند این معلوم است ، یعنی به شما نه ، به همه می گویند ، (نه ، انتخابات چیزی نبود و مردم هم نرفتند و مردم چه نکردند) و از این مسایل گفته می شود ، لکن ما باید راه خودمان را پیش بگیریم .

میزان در اینکه جنگ ما خوب است یا بد ، تبلیغاتی است که در خارج می شود

یک مسئله دیگر این مس . له جنگ است که من یک نکته را . می خواستم عرض کنم به آقایان و مردم هم بدانند این نکته را میزان در اینکه جنگ ما خوب است یا بد ، تبلیغاتی است که در خارج

می شود . هر جا هر چه بیشتر تبلیغ بر ضد می شود ، معلوم می شود که اینجا زیادتر است . مثلا در آنجایی که در طول این مدت آنجاهایی که ما بیشتر ، مثل خرمشهر ، که بیشتر از جاهای دیگر ما پیروزی داشتیم ، آنجا بیشتر تبلیغات می کردند . من امروز وقتی ملاحظه می کنم می بینم از همیشه الان بیشتر تبلیغات بر ضد می شود ، از همیشه ، مثلادر راس اخبار ، هیچ وقت بنابراین نبود . آنوقت دروغ هایی که در آنجاها گفته می شود اینکه این ایرانی ها چطور شدند ، اینها از بین رفتند ، دور و برشان را گرفتند ، محاصره شان کردند ، از بین بردند . یک دفعه می گوید ، عراق می گوید ما سی هزار نفر کشتیم ، یک دفعه می گوید هجده هزار نفر ، امروز می گفتند پنجاه هزار نفر ، خوب ، فردا هم لابد می گویند دویست هزار نفر . آنها هر وقت شکست زیادتر باشد ، به عبارت دیگر حجم شکست آنها موافق با حجم تبلیغاتشان است . هر چه تبلیغاتشان زیاد بشود ، این میزانی است که باید ملت توجه کند ، هر جا دیدند که زیادتر هیاهو می کنند ، زیادتر راجع به شکست ما می گویند ، بدانید که آنجا ما پیروزمند زیادتر بودیم . مثل حالا ، حالایی که موارد حساس !!! چیز را ، آن !!! جبهه را گرفتند اینها ، حالاآنهاآمدند می گویند یک وقت می گویند که ما اصلا در عراق هیچ وقت جنگ نبوده این در رادیو عراق

بود که ما در ایران جنگ کردیم و همه کشته ها در ایران افتاده ، فردایش یادش می رود این را گفته است یا اینکه نمی فهمد ، می گوید که از عراق ما بیرون کردیم اینها را . یک وقت هم می گوید تمام لاشه هایشان در عراق افتاده اند چطور یا محاصره شان کردیم !!! نمی دانم !!! ریختیم شان به دریا ، به آب ریختیم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج بشوند رفتند چه شدند . ممکن است که بعض اذهان ساده یک وقت باور کنند این مسائل را ، باور نکیند ، مسئله اینطور نیست . پیروزی حالابهتر از همه پیروزی هایی است که ما تا حالا داشتیم و آنطوری که بعض آقایان آمده بودند می گفتند ، یک مساله ای است که باید جنگ های دنیا از آن چیز یاد بگیرند ، مسائلی که اینها در این چیز کردند آنطوری که به من نقل کردند مسائلی که در اینجا اینها عمل کردند مسائل بسیار بزرگی بوده است که باید دنیا آنهایی که جنگ می خواهند بکنند از اینها یاد بگیرند .

در هر صورت باید ما توجه بکنیم به اینکه نبادا یک وقتی مردم تحت تاءثیر یک همچو مسائلی بروند ، خیال کنند که پس لابد یک مطلبی هست که اینها اینطور می گویند ، وقتی مطلبی باشد آنها صد مقابلش می کنند . وقتی آن چیزی که زیاد بر آنها صدمه وارد کرده آنها زیادتر می کنند . الان معلوم است صدمه این جنگ بر دوش امریکا وارد شده است می بینید که چه می کند در اینجا ،

می آید در خلیج فارس چه می کند ، نمی دانم در کجا چه می کند هیاهو می کند که ما نمی گذاریم چه بشود ، از این حرف هایی که می زنند و هیچ وقت هم فایده ای ندارد . در سایر جاها ، فرانسه هم همین طور ، انگلستان هم همین طور ، همه اینها چون سنگینی جنگ بر آنها واقع شده است و اینجا می بینید غیرمسائل دیگری است ، اینجا یک مسئله بالاتر از مسائل دیگر است از این جهت آنها تبلیغاتشان هی زیاد می شود و تشرهایشان هی زیاد می شود به خیال اینکه ما از این تشرها مثلا می ترسیم . خوب ، ما دیدیم که امریکا هیچ کاری از او نمی آید آن آمد ایران آمد معلوم شد چکاره است در لبنان با اینکه یک عده زیادی نبودند ، لبنانی ها بسیارشان با خود آنها هستند ، . دولت شان هم که با آنهاست ، در لبنان آنطور وضع برایشان پیش آوردند که هیچ کدامشان نماندند فرانسه هم حالا دارد بهانه پیدا می کند و فرار می کند . خوب ما اینها را می شناسیم که اینها هیاهوشان زیادتر است ، یعنی اصل بنای استعمار از اول این بوده است که با هیاهو کارش را پیش ببرد ، . با تشر کارش را پیش ببرد مثلا فرض کنید یک مسئله ای در مجلس سابق واقع می شد ، در زمانی که مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند ، یک قضیه ای واقع می شد ، آنها یک مسئله ای را می خواستند از ایران ، یک وقت

می آمدند اگر ایران یک سستی می کرد ، یک کشتی از انگلستان می آمد در نزدیک های دریاهای ما ، همین اسباب این می شد که اینها عقب نشینی می کردند . از این ور روسیه یک وقتی یک اولتیماتو می داده بود و ارتش اش هم شروع کرده بود به آمدن و در خود آنها هم این را گفتند ، یک چیزی را از مجلس می خواستند هیچ کس جراءت نمی کرد صحبت کند ، مرحوم مدرس رفت گفت حالا که ما باید از بین برویم !!! چرا با دست آنها از بین می رویم چرا با دست خودمان از بین برویم ، بگذار آنها از بین ببرند . این را دیگران هم قبول کردند و راءی بر خلاف دادند و هیچی هم نشد . اینها همیشه بنایشان این است که با هیاهو

و جنجال یا خودشان یا به دست نوکرهایشان هیاهو کنند ، جنجال بکنند که ما را عقب بنشانند و مسئله اینطور نیست . و من امیدوارم که انشاء الله این جنگ به زودی خاتمه پیدا کند و انشاء الله به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پیدا کند .

عید شما آنوقتی است که جبهه را محکم نگه دارید و فتح نهائی را بکنید

یک مسئله دیگری که می خواستم عرض کنم این است که حالا نزدیک به ایام عید است . من توقعم از آقایان ، از همه این است که یک لحظه فکر کنند به حال مردم ، یک لحظه فکر کنند به حال این مادرهایی که جوان هایشان در جبهه ها از دست رفته است یا علیل شده است و همین طور . از قراری که به من گفته اند مثلا همین هایی

که بسیجی هستند فکر کردند که ایام عید را بیایند به اینجا . خوب ، شما مشغول یک عبادت بزرگ هستید الان ، شما بخواهید جبهه را اگر خدای نخواسته رها کنید و برای عید چند روزی هم بیایید اینجا ، خوب ، چه بکنید . عید! چه عیدی شما دارید ؟ شمایی که در آنجا آنطور گرفتار هستید و در آنجا بمب های مسموم به سر شما می ریزند ، خوب ، شما چه عیدی دارید که حالا بیایید عید برای عید جبهه را خالی بکنید ؟ جبهه را قوی نگه دارید . عید شما آنوقتی است که شما جبهه را محکم نگه دارید و آنها را از صحنه بیرون بکنید و انشاء الله فتح بزرگتر و فتح نهایی را بکنید .

انشاء الله عیدها بعد می آید برای شما در همین جا ، جبرانش را انشاء الله خواهید کرد .

آیا صلح کردن با کسی که بعد خنجر را از پشت محکم تر خواهد زد شرافتمندانه است ؟

!!! خداوند انشاء الله به همه شما !!! یک کلمه دیگری هم عرض کنم که بعضی اشخاصی که به نظر انسان می آید مغرض هم نیستند ، به نظر انسان می آید که متدین هم هستند اینها صحبت می کنند از اینکه اصلاح چرا نمی شود ، بیایید اصلاح بکنید ، جوان ها تا کی کشته بشوند .

اینها هم دیدشان ناقص است . اینها توجه به این ندارند که ما در اینوقتی که هستیم ، با این وضعی که هستیم اگر چنانچه پیشنهاد صلح را قبول بکنیم و ما بنشینیم پشت میزی که صدام یک طرفش نشسته ، آقای رئیس جمهور ما هم یک طرفش نشسته ، دنیا به ما چه می گوید ؟

اسلام به ما چه می گوید ؟ عراق به ما چه می گوید ؟ ایران به ما چه می گوید ؟ یک کسی که 4 سال است ، 5 سال است ( عراق که چندین سال است ) ما چهار پنج سال است که گرفتارش هستیم که هر چه توانسته کرده ، هر چه توانسته ، اگر کاری نکرده باشد نتوانسته والا آنچه توانسته این عمل کرده و هرچه بتواند عمل می کند و بعدها هم هر چه بتواند عمل می کند ، ما این را مهلتش بدهیم و بنشینیم با او صلح بکنیم ، (آقا! خوب ، بسیار خوب شما تشریف ببرید دیگر به کشور خودتان و بروید و فلان و ما هم برویم سراغ کار خودمان ) . این بار عزت اسلام نمی سازد ، با شرف انسان نمی سازد . این نمی شود که یک همچو مطلبی بگوئیم . آقایان اشتباه می کنند ، خیال می کنند که خوب ، حالا ما جوان دادیم ، من هم می دانم که بسیار ما خسارت دیدیم ، بسیار ما جوان دیدیم ، لکن صلح کردن با یک کسی که بعدش خنجر را از پشت محکم تر خواهد زد ، این یک صلح شرافتمندانه است ؟ یک صلح عقلایی است ؟ و عجب این

است که بعضی آقایان می گویند که اگر چنانچه راجع به آنها آمده بودند توی کشور ما ، ما تا فرد آخر جوان هامان را می دادیم .

خوب ، این آن ملی گرایی است که اسلام مخالف با آن هست . مگر ما اسلام را کمتر از ملت خودمان می دانیم ؟

اسلام را کمتر از کشور خودمان می دانیم ؟ ما برای اسلام داریم فکر می کنیم . ما ملت عراق را با ملت خودمان جدا نمی دانیم . ملت عراق همانی است که الان از ما هم آنجا ، بسیاری علمای ما هم در آنجا هستند ، کسان دیگر ما هم هست . یعنی ما و آنها جدا از هم نیستیم . وقتی جدای از هم نیستیم ما بیاییم فکر بکنیم که اگر برای خاک ما بود تا فرد آخرمان کشته می شد اشکال هم نداشت ، همانی که می گوید حالا چرا ، چرا اینقدر کشته می دهید ، می گوید که اگر برای چیز ما ، آنوقتی که آنها در خاک ما بودند تا آخر فرد را هم خوب بود بدهیم ، حالایی که آنها رفته اند در یک جای دیگر ، کنار رفتند با اینکه !!! با هم !!! باز هم نرفتند ، حالا دیگر چرا ؟ بنشینید یک صلحی بکنید ، یک صلح شرافتمندانه . آیا شرافتمندانه است ؟ این برخلاف دید اسلام نیست که ما برای خاکمان همه جوانان را بدهیم هیچ اشکالی هم نداشته باشد ، برای دینمان اگر یک جوان بدهیم اشکال دارد ؟ ما الان برای دینمان داریم جنگ می کنیم ، برای خاک جنگ نمی کنیم ، ما هر روزی که جنگ تمام شد ، با روی گشاده ، آغوش باز همه ملت عراق را به آغوش می گیریم و جنگ دیگر نداریم با آنها . جنگ ما جنگی است بین اسلام و کفر ، نه جنگی است مابین یک کشور و یک کشور ، مابین

اسلام و کفر است . امروز اگر ما عقب نشینی کنیم اسلام را شکست دادیم . امروز ما نمی توانیم عقب نشینی کنیم . ما امروز نمی توانیم صلح کنیم با اینها . اینها می خواهند صلح ، اظهار صلح می کنند از آن ور و از آن ور هم آن جنایتکاری ها را می کنند ، خوب ، اینها صلح طلب که نیستند دروغ می گویند ، بر فرض اینکه یک وقت هم سر چیز بیایند اما جنایتکاری که مسلما جنایتش طوری است که انسان نمی تواند با او بنشیند و اصلاح کند و یک چیزی را امضا کند ، آقای رئیس جمهور ما آن طرفش را امضا کند ، آقای صدام هم آن طرفش را ، آخر این مساءله ای است که می پذیرد کسی از ما ؟ دنیا از ما می پذیرد ؟ بر فرض اینکه قدرت های بزرگ می گویند (خیلی خوب شد ، الحمدلله ما بردیم مسئله را) !!! آنها !!! برد آنهاست دیگر ( مسئله را بردیم ) ، اما ملت ها چه می گویند به ما ، اسلام به ما چه می گوید پیغمبر اسلام ، امام زمان به ما چه می گویند ؟ خوب ، ما مسؤ ول هستیم بنابراین خوب است آقایان فکر بکنند و حرف بزنند ، فکر بکنند و اشکال بکنند . من امیدوارم که انشاء الله شما آقایان موفق باشید در همه امور و ما متوقع نیستیم که شرق و غرب به ما کمک بکنند . ما کمک مان را از خدا می خواهیم ، تا حالاهم کمک کرده و ما هم نتیجه

اش را تا حالا دیدیم و من امیدوارم از این به بعد هم ببینیم ، به شرط اینکه ما هم خدمتگزار به اسلام باشیم ، خدمتگزار به خدا باشیم . ( ان تنصرواالله ینصرکم ) ما هم نصرت بکنیم انشاء الله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 16/12/62

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست وروحانیون بنیادهای مسکن انقلاب اسلامی سراسر کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدوارم با کوشش شما و تمامی افراد این بنیاد ، مردم محروم و مستضعف ما که در طول تاریخ اسیر خان ها و سرمایه دارها بودند ، دارای مسکن شوند . لازم است دولت اسلامی هم کمک های لازم را به شما بنماید . انشاء الله مردم ما که همیشه به استضعاف کشیده شده بودند با تلاش و کوشش دارای همه چیز گردند . خدمت شما تنها به یک نسل نیست ، بلکه از خدمات شما نسل های آینده هم استفاده می کنند . سعی کنید محرومین را همیشه در نظر داشته باشید و هر کاری که می کنید ، خدا را در نظر بگیرید . انشاء الله موفق و مؤ ید گردید

تاریخ : 20/12/62

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر و قاء م مقام وزارت ارشاد اسلامی و نمایندگانفرهنگی این وزارتخانه در خارج از کشور

امیدوارم شما بتوانید چهره اسلام را آنگونه که هست نشان دهید

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دولت ها می خواهند ایران را به صورت زننده ای به دنیا معرفی کنند . رسانه های گروهی و سازمان های آنچنانی وقتی پیروزی ایران و اسلام را می بینند و یا وقتی می فهمند که عراق آنهمه ظلم به ما کرده است ، به دروغ مساءله نقض حقوق بشر در ایران را عنوان می کنند و ادعا میکنند که بهایی ها در ایران هیچ آزادی ندارند و آنها به خاطر بهاء یگری زندانند . حتی می گویند زنان آبستن را در خیابان ها می کشند . آنها هر چه می خواهند بگویند ، ولی شما بدانید مردم محروم دنیا یعنی آنهائی که وابسته به دولت ها نیستند با ما هستند و بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهره اش را به همه نشان می دهد . ما هم باید هر

کداممان به اندازه قدرتمان سعی کنیم تا در راه تحقق اسلام قدم برداریم .

امیدوارم همه خصوصا وزارت ارشاد بیشتر ازدیگران زحمت بکشند تا همه را ارشاد نمایند . انشاء الله موفق شوید تا به این کشوری که از حیث فرهنگی هم عقب افتاده بود و هیچ کس در سابق برای اصلاح و ارشاد کاری انجام نمی داد ، خدمت کنید

تاریخ : 30/12/62

پیام امام خمینی به مناسبت حلولسال نوبسم

الله الرحمن الرحیم

از خدای تبارک و تعالی خواستارم که به برکت حضرت ولی امر( سلام الله ) علیه که این کشور ، کشور اوست ، این سال جدید را بر همه مسلمین جهان خصوصا بر ملت عزیز مبارک کند . مبارک باد این پیروزی بزرگ اسلام بر کفر و مبارک باد این جهاد بزرگ مجاهدین ما در راه اسلام . انشاء الله این روز عید مبارک باشد بر همه و امید است که خدای تبارک و تعالی با عنایت خاص خودشان این ملت را همانطوری که تاکنون به پیروزی رسیده است به پیروزی بیشتر برساند و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی شهدایی که در این پیروزی جان خودشان را از دست دادند به رحمت خودش و اصل کند و به همه ملت ما خصوصا به بازماندگان شهدا و به مجروحین و معلولین ما و به مفقودین و به خانواده های همه اینها ، به همه مجاهدین از هر طریقی که هستند ، از هر قشری که هستند انشاء الله این عید مبارک باشد و در سایه عنایات حق تعالی و در سایه عنایات حضرت ولی امر سلام الله علیه و روحی فداه ، این ملت آن چیزی را که خدای تبارک و

تعالی از او خواسته است به او برساند و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کند . این عید و این روز جدید طلیعه ای است انشاء الله بر اینکه این ملت به آن خواستی که دارد ، به آن خواستی که آن خواست ، خواست خدای تبارک و تعالی است به زودی برسد و همانطوری که تاکنون با قدرت به پیش رفته است و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کرده است ، باز هم با همین قدرت به پیش برود و کشور خودش را نگه دارد . و امیدوارم که اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمین جهان افراشته کند و دست ستمکاران را از کشورهای اسلام کوتاه کند و این ملت را توفیق بدهد که در راه رضای او صرف بشود و در راه رضای او عمل کند . البته عیدهایی که اسلام تاءسیس فرموده است برداشت های مختلفی از آن به حسب نظرهای مختلفی که اهل نظر دارند و به حسب قشرهای مختلفی که برخورد می کنند با آن بسیار مختلف است . آن برداشتی که اهل معرفت از عید می کنند ، با آن برداشتی که دیگران می کنند بسیار مختلف است . آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضت ها را می کشند و کشیدند روز عید روز لقای آنهاست ، لقاء الله است آن روز برای آنها . (الغیرک من الظهور مالیس ) آنها همه چیز را از او می دانند و آن روز را عید می کنند برای اینکه بعد از ریاضت یوم ورود است به حضرت و عید قربان را

بعد از اینکه تمام عزیزان خودشان را از دست دادند مهیا برای ملاقات می شوند ، آن هم ملاقات است بعد از اینکه

نفس خودشان را کشتند و هرچه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند ، آنوقت است که روز لقاست و جمعه هم اجتماعاتی که مسلمین با هم می کنند مهیا می شوند اهل معرفت برای لقاء الله . پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما هم امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوه ای از آن جلوه ها برسیم و ذره ای از آن معارف در قلب ما واقع بشود .

و امیدواریم که ملت ما همانطوری که جوانان ما تحول پیدا کردند و راه صد ساله را با یک شب پیمودند این تحول نصیب ملت ما همه بشود . بحمدالله نسیمی از این مسائل در این کشور وزیده است و لهذا پیروزی هائی که ما داریم پیروزی هایی نیست که مال یک ملت 40 میلیونی که دارای هیچ نیست باشد ، اینها پیروزی ای است که اسلام برای ما آورده است ، خدای تبارک و تعالی به ما عنایت فرموده است . هر کس از شرق و غرب هر چه می خواهد بگوید ، ما راه خودمان را داریم می رویم و امیدواریم که این راه را به آخر برسانیم ، آنها البته از باب اینکه ناراحت هستند از اینکه دست شان از منافع خودشان در این کشور کوتاه شده است و خوف این را دارند که از کشورهای دیگر هم کوتاه بشود ، این است که توطئه های خودشان را می کنند و خواهند کرد بعد از

این و خدای تبارک و تعالی هم این توطئه ها را خنثی خواهد کرد انشاء الله .

و من امیدوارم که به یمن برکات حضرت صاحب سلام الله علیه و روحی فداه این کشور ، کشور پیشرفته ای بشود از حیث اخلاق ، از حیث دیانت ، از حیث معنویات و از حیث همه چیزها ، مادیات و همه چیز . و بحمدالله ما هر روزی را که می گذرانیم از روز سابق برای ما بهتر است و من امیدوارم که این سال بهتر از همه سال ها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمت های خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست . اگر همه چیز را از او دانستند دیگر در هیچ چیز ناراحت نمی شوند . ناراحتی ها برای این است که انسان از خودش می بیند . ما در فقدان عزیزانمان که ناراحت می شویم برای اینکه اینها را از خودمان می دانیم . اگر ما همه را از خدا بدانیم و ببینیم که اینها نعمتی هست که خدا داده ، نعمتی هست که خدا می برد پیش خودش ، شهدا مهمان خدا هستند ، اگر اینها را ما واقعا در قلب مان ادراک بکنیم عید می شود برای کسانی که شهید دارند ، عید می شود برای کسانی که مجروح شدند ، عید می شود برای کسانی که در راه خدا عزیزان خودشان را از دست دادند ، برای اینکه این عزیزان ، عزیزان خدا هستند ، اینها همه از او هستند . و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا

بشود و تقویت بشود . امیدوارم که این مسلمین به خود بیایند . شما می بینید که در حالی که صدام آن کار را کرد ، آن جرم را مرتکب شد ، ما را محکوم کردند به جای اینکه اینها بنشینند با هم و بگویند کسی که روی مسلمین ، روی ملت عرب ، روی ملت غیر عرب ، روی فارس ، روی همه چیزهای شیمیائی می ریزد ، بمب های شیمیائی می ریزد ، این محکوم است در دنیا ، لکن مجامع دنیا یک کلمه می گویند ، باز هم می گویند باز معلوم نیست که مال آنجا باشد ، معلوم نیست که اینها آن باشد و ما را محکوم می کنند در مقابلش در عین حالی که سازمان بین المللی این مساءله را تعقیب دارد می کند ، دنبالش بی فاصله ایران را برای نقض حقوق محکوم می کند . این توطئه است برای پوشاندن او . یا بعدها نمی گویند یا اگر بگویند با این توطئه می خواهند روپوشی از آن بکنند ، لکن ما متوسل هستیم به خدای تبارک و تعالی و امیدواریم که این سالی که می آید یک سال پر برکتی برای این کشور و برای مسلمان ها باشد و امیدواریم که خداوند تبارک و تعالی ما را توفیق بدهد که در خدمت او باشیم . وقتی در خدمت او هستیم از چیزی باک نداریم و امیدوارم که این سال باز مبارک باشد بر همه قشرهای ملت و همه کسانی که در زیر سایه جمهوری اسلامی هستند و بر همه ملت های ضعیف .

والسلام علکیم و رحمه الله

تاریخ :

19/1/63

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان عضو مکتب اسلامی قم و مسجد جامع نارمک

در رژیم طاغوتی پهلوی آن ظلمی که به بانوان محترم ایران شد به مردها نشد

بسم الله الرحمن الرحیم

موجب تشکر است که خواهران ، بانوان محترم در این مجلس آمدند تا من بعض چیزهایی که بر خواهران ما ، در دوره های سابق گذشت و آنچه که نقش زن ها بود در طول تاریخ صد و چند ساله ایران ، عرض کنم .

در رژیم طاغوتی پهلوی آن ظلمی که به بانوان محترم ایران شد ، به مردها آن ظلم نشد . بانوانی که مقید بودند به اینکه بر طبق اسلام عمل کنند و موافق آنچه که اسلام امر کرده است زی خودشان را قرار بدهند ، در آن رژیم در زمان رضاشاه به وضعی و در زمان محمدرضا به وضع دیگر . زمان رضاشاه که من یادم است و خوب است که شماها یادتان نیست ، آنچه بر بانوان گذشت قابل توصیف نیست . آن ظلمی که بر این قشر از ملت در آن دوران گذشت نمی شود بیان کرد . آن فشاری که بر اینها وارد شد و آن مصیبت ها که اینها تحمل کردند در زمان آن شاه فاسد نمی شود گفت که چه اندازه بود . در زمان محمدرضا آن عصر و آن وضع تبدیل شد به یک وضع دیگری که عمق جنایت زیادتر بوده از زمان او . او با قلدری و فشار و زدن و گرفتن و چادر پاره کردن و دست به گیس های زن ها گرفتن و کشاندن و اینها گذراند و این اساسا بر خلاف عفت زن ها قیام کرد ، یعنی بر خلاف همه چیز ایران ، یکی اش هم زن های ایران بودند که اینها با یک وضع خاصی

و با یک توطئه خاصی اینها را می خواستند که به فساد بکشند و عفت را از جامعه ما بر دارند و بحمدالله بانوان ایران مقاومت کردند و جز یک دسته ای که جزءدار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژیم او مناسب بودند ، سایر خواهرها مقاومت کردند .

بنابراین اسلام که در ایران زنده شد ، آن خدمتی را که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازه ای است که نمی توانیم ما توصیف کنیم . اگر نبود این انقلاب و نبود این تغییر و تحولی که در ایران واقع شده بود ، بعد از چند سال دیگر اثری از اخلاق اسلامی در ایران نبود .

شما بانوان امروز موجب افتخار هستید

و بحمدالله این مسئله حل شد و حالاطوری شده است که خانم ها همدوش با سایر برادران در تحلیل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء الله صنعت ، فعالیت می کنند . آنوقت می گفتند که نیمی از جمعیت ایران که در پرده هستند دیگر کاری ازشان نمی آید . نه اینکه می خواستند کاری ازشان بیاید ، برای اینکه مردها را هم آنها محروم کردند از کارهای فعال ، بلکه می خواستند که اینها را وارد کنند در جامعه به آن ترتیبی که خود آنها و رفقا و همراهان آنها بودند و به فساد بکشند جامه را . و خداوند خواست که موفق نشدند و شما بانوان امروز موجب افتخار هستید که همانطوری که برادران شما در حوزه ها مشغول تحصیل و تدریس و سایر کارهای اسلامی هستند ، شماها هم با آنها هستید و

امیدوارم فعالتر باشید . و البته باید شما توجه بکنید و عکس عمل آن چیزی که در رژیم سابق گذشت ، شما عمل کنید . آنها اخلاق اسلامی را می خواستند ببرند و به جای او اخلاق اروپایی بنشانند . شما عکس عمل او را کنید که بعضی از این گول خورده هایی که باز در ایران ممکن است پیدا بشوند ، تحت تاءثیر شما واقع بشوند و آنها هم به طریقه شما عمل بکنند .

و اما نقش زن ها در جامعه آنقدری که من یادم است و آنقدری که تاریخ به ماگفته است ، در چند نهضت که در ایران واقع شد ، نهضت تنباکو ، نهضت مشروطه ، قضیه 15 خرداد ، نقش زن ها بالاتر از مردها اگر نبود ، کمتر نبود . آنان در میدان ها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در میدان ها ، مردها اگر قوتشان کم بود ، زیاد شد و اگر قوی بودند دوچندان شد . و آنچه که خود شما شاهد بودید در این نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی حاضر است ، در این انقلاب اسلامی نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود . یعنی شما هم خودتان فعالیت می کردید و هم مردها را به فعالیت می کشاندید ، بنابراین افتخاری که شما ایجاد کردید قابل تقدیر فراوان است .

و شما باید در همه صحنه ها و میدان ها آنقدری که اسلام اجازه داده وارد باشید . مثل انتخابات که امروز عملی است که باید انجام بگیرد و صحبت روز است در ایران ، خانم ها همانطوری که مردها فعالیت می کنند

برای انتخابات ، خانم ها هم باید فعالیت بکنند برای اینکه فرقی ما بین شما و دیگران در سرنوشت تان نیست . سرنوشت ایران ، سرنوشت همه است . یعنی آنقدری که اسلام خدمت به شما کرد ، به مردها آنقدر خدمت نکرد . اسلام ، شما را حفظ کرد و شما متقبالا اسلام را حفظ بکنید . حفظ اسلام به این است که این انتخابات که می خواهد مجلس دوم را متحقق کند بدانید که انتخابات از اموری است که در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد . و بالاترین نقش است و این انتخابات است که همه امور کشور را چه در داخل و چه در خارج باید بگذارند .

ولهذا باید شما خانم ها یک نقش بسیار فعال داشته باشید که خدای نخواسته مجلس یک مجلسی نشود که به واسطه ورود بعض عناصر غیرصالح به تدریج کشانده بشود به طرف شرق یا به غرب و همان بشود که در زمان سابق بود و همان بگذرد بر ما و شما که در زمان سابق می گذشت .

زن ها هم باید درفعالیت های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند

بحمدالله امروز مجلسی که بپا بشود ، این مجلس امیدوارم که بهتراز مجلس سابق باشد و

بحمدالله خواهد شد . برای اینکه همه قشرها مشغول فعالیت هستند و کسانی که بررسی کردند از این مسائل ، امروز می گویند مردم در صحنه هستند و خودشان هم نظر دارند ، باید همه شما در این امر نظر داشته باشید . در امور سیاسی نظر داشته باشید برای اینکه امور سیاسی مخصوص یک طبقه نیست ، همانطوری که علم مخصوص یک طبقه نیست . همانطوری که مردها

باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند ، زن ها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند . زن ها هم باید در فعالیت های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند ، البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است ، که بحمدالله امروز در ایران جاری است .

اگر اشتباهی در مجلس واقع بشود شورای محترم نگهبان با کمال قدرت و استقلال عمل خواهد کرد

و من امیدوارم که مجلس یک مجلس بسیار خوبی باشد و مجلسی باشد که با آزادی همه ملت شرکت کنند و اعتناء به اینکه به ما بعدها خواهند گفت چه ، نکنند برای اینکه آنهائی که با ما دشمن اند ، امروز در فعالیت هستند که این مجلس را لوث کنند . در خارج و داخل فعالیت هست و شما باید آن فعالیت ها را با حضور خودتان ، با اجتماع خودتان ، با رفتن خودتان بر سر صندوق های انتخابات ، آنها را همه را خنثی کنید . و مجلس اگر باشد انشاء الله مجلس خوب باشد . با داشتن علما و قانون دان های ، حقوقدان های نگهبان ، شورای نگهبان ، ما آرام هست دلمان برای اینکه در مجلس انشاء الله مسائلی بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح مسلمین نخواهد گذشت و اگر اشتباهی در مجلس واقع بشود ، شورای محترم نگهبان که در این دوره با کمال قدرت و استقلال عمل کرد ، در دوره های دیگر هم همین طور باشد و این ملت را و این دولت را و این کشور را به پیش ببرد . و

امیدوارم که جنگ هم به نفع ایران تمام بشود و دست و پا کردن هائی که الان در تمام دنیا دارند دست و پا می کنند برای اینکه صدام را حفظش کنند ، نتوانند یک همچو امری را انجام بدهند و این جانی را نتوانند به جای خودش حفظ کنند . و جنگ به خوبی انشاء الله تمام بشود . و همه شما و ما مشغول فعالیت برای اینکه از حیث معنویت و از حیث مادیت این کشور را به پیش ببریم و انشاء الله این کشور را به نحو شایسته اسلامی کنیم که الگو بشود از برای تمام کشورهای اسلامی . و شما مطلعید که این عده ای که آمدند برای رسیدگی به جنایت بزرگ صدام که بشریت را تهدید می کند ، گزارش دادند ، لکن آنهائی که باید محکوم کنند صدام را محکوم نکرده بودند و بهتر این بود که اینها را نفرستند ، که مشت خودشان را در دنیا باز نکنند . آنهائی که ادعا می کنند که ما مستقل هستیم و ما حامی بشر هستیم ، اینها مشت شان باز شد و نتوانستند به واسطه ملاحظاتی که از شرق و غرب داشتند ، نتوانستند به اسم عراق را محکوم کنند و به طور کلی گفتند که موادشیمیایی را هر که استعمال کند ، محکوم است . دیگر این کی هست که مواد شیمیائی را محکوم می کنند که آنها محکوم میکنند ، را دیگر نتوانستند بگویند . بهتر این بود که اینها اقدام به این عمل نکنند و ما خودمان بدون اینکه به این جنایت ها دست بزنیم . با

مشت محکم انشاء الله صدام را و حزب بعث را به کنار می زنیم و ملت عراق را آزاد می کنیم از این قید و بندی که این مرد فاسق به آنها گذاشته است .

علم همراه تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند

من از خدای تبارک و تعالی توفیق شما بانوان و خواهران را می خواهم که هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق . همانطوری که علم تنها فایده ندارد ، تهذیب تنها کورکورانه فایده ندارد . علم و تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند . و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که شما بانوان را موفق کند و سایر خواهران که در سطح ایران هستند و همین طور برادران را موفق کند ، که این دو جناح را که جناح علم و عمل باشد ، توام با اخلاق اسلامی به پیش ببرد و اسلام در ایران پیاده بشود به آنطوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 7/2/63

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت حجت الاسلام مهدی شاه آبادی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

با کمال تاءسف و تاءثیر شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقای آقاشیخ مهدی شاه آبادی را به پیشگاه معظم حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء تبریک و تسلیت عرض می کنم . مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخارآمیز خود ملت عظیم الشان ایران بویژه روحانیت عالیقدر را سرافراز می نمایند .

این شهید عزیز علاوه بر آنکه خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاء الله پیوست ، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش بر نمی آیم . و از خداوند متعال

برای این شهید سعید و سایر شهدای در راه اسلام ، رحمت در جوار خود و برای فامیل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه آبادی دامت افاضاتهم صبر و اجر عظیم خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/2/63

بیانات امام خمینی درسالروز بعثت رسول اکرم (ص ) در جمع رئیس جمهور ، اعضایهیاءت دولت ، رؤ سای مجلس و دیوانعالی کشور و مسؤ ولین لشکری و کشوری

امروز هم ما مبتلای به این هستیم که با اسم اسلام می خواهند نگذارند اسلام محقق بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید سعید را به همه حضار و به همه مسلمان های عالم و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم .

مسائلی که در اطراف بعثت و بعدهای مختلفی که این پدیده دارد ، امکان ندارد که ما حتی آن مقدار ضعیفی که فهمیدیم ، بتوانیم در این مجالس بیان کنیم . اصل بعثت چی هست ؟ نزول وحی یعنی چه ؟ کیفیت نزول وحی چی هست ؟ اینها از اموری است که سربسته و دربسته باقی می ماند . آنچه که ما از بعثت می توانیم بفهمیم برکاتی است که از این پدیده حاصل شده است و مع الاسف برای خاطر گرفتاری هایی که در زمان خود رسول اکرم بود ، در مدینه آنهمه گرفتاری ها که نتوانست پیغمبر در آنجا آنطور که بخواهد عمل بکند و در مدینه آنهمه جنگ که از اول ورود ایشان تا آخر مبتلابهشان بودند نشد که یک حکومتی که دلخواه خود ایشان بود عرضه کند و نه آن معارفی که دلخواه خود ایشان بود عرضه کند به بشر ، بعد قرآن آمد و قرآن همه چیز است ، اما بیانات خود ایشان برای ابتلائاتی که داشتند نشد و آن حکومتی که دلخواه خود ایشان هم بود نشد و حتی در حجاز هم نتوانستند برای خاطر آن مخالفت هایی که می شد انجام دهند و پس از ایشان

هم حضرت امیر سلام الله علیه ابتلائشان بیشتر از ایشان بود و ما باید این تاسف را به گور ببریم که نگذاشتند آنطوری که حضرت امیر می خواست حکومت تشکیل بدهد . جنگ هایی که در داخل پیش آوردند آنهایی که مدعی اسلام بودند و با اسم اسلام با ایشان معارضه کردند و با اسم اسلام ، اسلام را کوبیدند و با اسم قرآن کریم ایشان را از مقصد باز داشتند ، اگر آن حیله ای که معاویه و عمر و عاص به کار برده بودند ، آنهایی که از طبقه مقدسین به اصطلاح بودند مانع نشده بودند از این که حضرت امیر بشکند آن حیله را و آن حیله شکسته می شد ، سرنوشت اسلام غیر از این بود که حالا هست ، نه غیر از آن بود که بعدها بود . شاید قضایای امام حسن سلام الله علیه و آن ابتلائاتی که او پیدا کرد و قضیه کربلا پیش نمی آمد و جرم گناه همه این امور به گردن آن مقدسین نهروان بود که لعنت خدا از ابد تا . . . با آنها باشد .

اگر آن روز در خود زمان پیغمبر ابتلائات گذاشته شده بود ، می گذاشت ایشان آن حکومتی که می خواهد و آن وضعی که می خواست پیش بیاورد پیش می آمد باز هم این مسائل پیش نمی آمد ، لکن نگذاشتند ، یک دسته به اسم اسلام به دشمنی برخاستند و یک دسته احمق هم که در اطراف ایشان بودند باز به اسم قرآن دست ایشان را بستند ، دست امیرالمؤ منین را . و این یک تاءسفی

است که برای مسلمین تا ابد باید باشد . اگر از اول آن نحوی که می خواست ایشان ، تحقق پیدا کرده بود و دنبال او هم حضرت امیر آن نحوی که می خواست عمل شده بود این گرفتاری ها پیش نمی آمد لکن تقدیرات الهی اینطور بود و ما بخواهیم مسائل آنجا را بگوئیم ، از مسائل روز خودمان که شبیه همان مسائل است باز می مانیم . ما امروز هم گرفتار به همان مسائل هستیم . همان مسائلی که آنها مبتلا به آن بودند با وضع دیگری هستیم . دامنه اش ، منتها توسعه اش برای خاطر وضع دنیا عوض شده و بیشتر شده است . آن روز اگر چنانچه حضرت رسول سلام الله علیه و حضرت امیر سلام الله علیه مبتلا بودند به یک نحو محدودی و نگذاشتند صدای آنها برسد و همان مقدار که رسید می بینید که نورانیتش عالم را گرفته است ، امروز با یک وضع بسیار توسعه داری اسلام مبتلا به آن هست . آنها نگذاشتند که یک حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند ، با اسم اسلام . امروز هم ما مبتلای به همین معنا هستیم که با اسم اسلام می خواهند نگذارند که حکومت اسلام محقق بشود یک دسته غیرمتوجه و جاهل و یک دسته عالم متهتک . پیغمبر اکرم فرمود که ، منقول از ایشان است که دو طایفه کمر من را شکستند : آن عالم هائی که متهتک هستند و آن جاهل هایی که متنسک هستند . و من نمی دانم اسلام از کدام طایفه بیشتر صدمه دیده است ، آیا از عالم متهتک یا

جاهل متنسک . در هر صورت از هر دو طایفه صدمه دیده است اسلام . و این هم هست و بعدها هم خواهد بود و خواهد بود حتی در زمان حضور حضرت ولی امر که در بعضی روایات هست که علما تکفیرش می کنند . این ابتلایی است که در دنیا هست . شیطان هم از اول به خدا عرض کرد یا !!! عرض کنم !!! تهدید کرد خدا را که من تا آخر نمی گذارم کار انجام بگیرد و خیلی هم موفق است . ما باید توجه بکنیم به اینکه مسائلی که خودمان داریم چی هست .

باید ایران بداند که دست هایی در کار است تا حتی بین خانه ها اختلاف بیندازد

ما گمان نکنیم که دست های قدرت های بزرگ قطع شده است از اینجا . ملت ایران باید توجه کنند به اینکه توطئه ها هست الان . شما ملاحظه بفرمایید که در همین انتخاباتی که با آن خوبی و آزادی انجام گرفت و بحمدالله مردم همه در صحنه حاضر بودند و امید است که در دوره دوم هم در آن بعد هم که باید انتخابات بشود آن هم حاضر باشند مردم و این تکلیف الهی را به آن عمل کنند ، الان دست هایی از داخل و خارج هست که بین آقایانی که در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بیندازند . شما گمان نکنید که خارجی ها و اذناب آنها در این کشور کودتا می کنند ، نمی کنند چون نمی توانند . کشوری که همه اش مهیاست برای شهادت ، نمی توانند که آنها در اینجا وارد بشوند لکن از داخل ما را می پوسانند . یکی از مواردی که الان انگشت آنها در کار است و

با جدیت دارند

توطئه می کنند این است که دودستگی بیندازند بین اشخاصی که در انتخابات بردند یا به اصطلاح باختند . با این تعبیر زشت برد و باخت ، شکست و پیروزی ، با این تعبیرهای زشت می خواهند بین ملت ما اختلاف بیندازند . انتخاباتی که باید همه دست به هم بدهند و آن را به وجه صحیح به آخر برسانند و باید وحدت زیادتر بشود از اول ، من می ترسم که خدای نخواسته موجب اختلاف بشود . و این از مکاید شیطان است به دست شیاطین . اگر برای خدا کسی کار بکند خودش را انتخاب کرده است که خدمت کند به اسلام و مسلمین اگر چنانچه پیروز بشود پیروزی نباید بگوید ، برای اینکه یک خدمتی است به عهده اش آمده است و گرفتاری این خدمت بسیار شدید است و اگر چنانچه در این دوره او کنار رفته است خیال نکند که کنار رفته است و این عیبی است . قضیه برد و باخت نیست ، قضیه خدمت است در این پست یا در آن پست . باید ایران بداند که دست هایی الان در کار است که حتی بین خانه ها اختلاف بیندازد . در یک خانه بین افراد اختلاف بیندازد . ما باید از تاریخ عبرت ببریم و این تاریخ در زمان مشروطه اینطور بود . در زمان مشروطه آنهایی که می خواستند ایران را نگذارند به یک سامانی برسد و چماق استبداد تا آخر باقی بماند بین افراد ، دستجات ، احزاب اختلاف انداختند حتی آنهایی که آنوقت بودند می گفتند که در یک خانه بین برادر با

برادر ، پدر و پسر اختلاف بود یک دست مستبد ، یک دسته مشروطه . این اختلاف موجب شد که نتوانست مشروطه آنطوری که علمای اسلام می خواستند تحقق پیدا بکند بعد هم این اختلافات موجب شد که یک دسته از آن غربزده ها بریزند و به اسم مشروطه بگیرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر این ملت تحمیل کنند و دیدید که چه شد امروز همان روز است اگر ملت بیدار نشود ، اگر علماء اسلام بیدار نباشند ، غفلت کنند ، اگر چنانچه علمای قم ، مدرسین قم ، طلاب قم ، علماء تهران ، روحانیت مبارز تهران ، علماء همه بلاد و روحانیون همه بلاد و مردم بیدار نشوند ، الان دارند وضعی را ، یعنی می خواهند وضعی را کار کنند که زمان مشروطه کردند و بدانید گناهش به گردن همه ماست .

در تمام دنیا چنین انتخابات آزادی که در ایران شده ، نبوده است

مساءله کرسی مجلس در اسلام مطرح نیست ، مساله ریاست مطرح نیست ، مسئله ریاست جمهور مطرح نیست ، مساله وزارت مطرح نیست ، اگر کسی اینها را خیال کند مطرح هست اسلام را نشناخته است . شماها شیعه همان هستید که می گوید که من به اندازه این کفش کهنه ای که هیچ نمی ارزد امارت شما را به اندازه این برایش ارزش قائل نیستم مگر اینکه حقی را ایجاد کند . شما که می خواهید حق را ایجاد کنید ، شما که می خواهید اسلام را به پیش ببرید ، چه در مجلس پیش ببرید یا در مدرسه پیش ببرید یا در محافل دیگر . باید پیش تان فرق نکند . باید توجه کنید

به اینکه مبادا آن گرفتاری های آن زمان برای ما پیش بیاید ، نمی آید انشاء الله حالا فردا رسانه های گروهی نگویند که معلوم شد ایران به هم خورده است و دیگر نخیر نوبت ما رسیده است . خیر آنها باید آرزوهایشان را به گور ببرند . اینکه من عرض می کنم ، نه اینکه ما الان مبتلا به قضیه ای هستم ، ما همیشه می خواهیم جلوی فسادها را که آنها می خواهند ایجاد

کنند جلویش را بگیریم . آنها گمان نکنند که الان یک ، ایران یک خبری شده . ایران یک انتخاباتی آزاد که در تمام دنیا یک همچو انتخابات آزادی نبوده است اینطور نیست که کسی گمان کند که حالا وقت این شده است که ما نتیجه بگیریم . نه این وقت برای شما نخواهد آمد و نتیجه ای از این مسائل دست شما نخواهد رسید و چیزی نیست در کار . من تنبه می دهم که مبادا بشود والا مساءله نیست . در هر صورت من باید تذکر بدهم به اینکه آقایانی که در انتخابات دخالت کردند باز هم با کمال خلوص نیت دخالت بکنند و هرگز از این معنا که من نبردم و !!! او نبرده !!! او برده است دلخور نباشند شما همه برادر هستید ، دوستید . این دوست باشد در مجلس یا آن دوست باشد یا من باشم ، اینها مطرح نباید باشد پیش ملت ایران و مطرح نیست انشاء الله . من امیدوارم که در این دوره ای که باز پیش می آید و باید انتخابات بعد از چند روز دیگر با جدیت آقایانی که

دست اندر کار هستند مثل وزیر کشور و مثل شورای نگهبان به زودی این امر شروع بشود که مجلس ما ، ایران ما یک روز بدون مجلس نباشد و آقای امامی مژده این معنا را الان به من دادند که نه همین طور خواهد شد . و من امیدوارم که ملت ایران به همانطوری که این دفعه آمدند پای صندوق ها دفعه دیگر هم بیایند و آراء خودشان را در صندوق ها بریزند و قدر این آزادی را بدانند که تحت تاءثیر هیچ کس نبودند و احدی در سرتاسر ایران الزام نکرده است کسی را که راءی به این بده یا به او بده . الزام به رای دادن هم نکرده است لکن تکلیف شرعی گفته است .

از همه ملت تقاضا می کنم مبادا تحت تاءثیر عناصر اختلاف انگیز واقع بشوند

ما اگر می گوئیم ، تکلیف شرعی می گوئیم و الا نه این است که ما الزامشان بکنیم . این مکلفند شرعا به اینکه حفظ بکنند جمهوری اسلامی را و حفظ به این است که در صحنه باشند و حفظ به این است که اختلافات نداشته باشند و حفظ به این است که مبادا آن کسی که فرض کنید که برده است به اصطلاح برود به رخ او بکشد ، آن کسی که نبرده است خیال کند که یک چیزی از دستش رفته است . این حرف ها نیست در کار . چیزی نیست اصلش . اسلام است ، اسلام در دست همه شماست شما می خواستید آنجا خدمت بکنید نشد حالا در جای دیگر خدمت می کنید . می خواستید در مجلس خدمت کنید نشد حالا در دولت خدمت می کنید ، حالا در پست های

دیگر خدمت می کنید ، حالا در مدرسه خدمت می کنید ، حالا مشغول به چیز می شوید . من این امر را که عرض می کنم از همه ملت تقاضا می کنم که مبادا تحت تاثیر این عناصری که الان در کار هستند و می خواهند القاء اختلاف بکنند ، تحت تاثیر اینها واقع بشوید و همه برادر هم هستید و برادروار با هم باشید و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتی شده یا فرضا تقلبی شده است ، خوب ، مواردی هست که رسیدگی می شود و شورای نگهبان هم یا ابطال می کند یا فرض کنید بعضی صندوق ها را یا اصل انتخابات را . یک مساءله عادی است که در همه جا هست و این امر مهمی نیست .

ما دنبال این باشیم که زحمات انبیاء را حفظ کنیم

من امیدوارم که آقایان با کمال اخلاص این دفعه هم وارد بشوند و آراء خودشان را بریزند و این مبعثی که نورش به همه عالم رسیده است در صورتی که نتوانستند آنطوری که می خواستند بشود ما دنبالش باشیم که زحمات انبیاء را حفظ کنیم و نگذاریم که خدای نخواسته آن زحمتی که تا حالا در ایران کشیده شده است و بحمدالله به قدرت خودش رسیده است ایران و الان در همه دنیا مطرح است و تنها چیزی که مطرح است الان بیشتر در همه جا همین معناست و این هم برای این است که اینها می ترسند که مبادا اسلام تحقق پیدا بکند و آرزوهای خودشان از بین برود . لابد شما می بینید که الان صلح طلب ها دور هم جمع شدند آمریکا رفته چین و با هم شعر می خوانند

، این برای او شعر می خواند ، او برای او شعر می خواند و همه هم دم از صلح می زنند و دم از صفا و (ما می خواهیم جوانان مان در صفا و در صلح و در آرامش زندگی کنند) وضع دنیا این شده است که آنها آنطور آرامش را در دنیا می خواهند و ما هم که واقعا می خواهیم اینطور ، نمی گذارند آنها . پس ما باید خودمان توجه کنیم به مسائل . ما دنبال این باشیم که خودمان ملت را حفظ کنیم و انشاء الله همانطوری که ایران را نجات دادیم از شر شاهنشاهی ، عراق را هم نجات بدهیم از دست این حزب بعث فاسد . خداوند انشاء الله همه شما را توفیق عنایت کند . و به همه ما توفیق خدمت عنایت کند . و خدا انشاء الله پشتیبان همه شما باشد و ملت ایران و عراق را پیروز کند . والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 22/2/63

پیام امام خمینی به نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

مجلس شورای اسلامی که در راس تمام نهادهای نظام جمهوری اسلامی است ، از ویژگی های خاص برخوردار است که مهمترین آنها اسلامی !!! ملی بودن آن است . اسلامی است که تمام تلاشش در راه تصویب قوانین غیرمخالف با احکام مقدس اسلام است خصوصا با برخورداری از شورای محترم نگهبان . و ملی است که از متن ملت جوشیده است و دست شرق و غرب و وابستگان به آنان از سرنوشت آن کوتاه است . امروز مجلس خانه واقعی ملت است و برخلاف دوران طاغوت بخصوص رژیم ستمگر پهلوی بر آراء توده متعهد به اسلام

و اصیل و زحمتکش و محروم استوار است و دست ناپاک دولتمردان و قدرتمندان و خانان و غرب و شرق زدگان از آن کوتاه است .

امروز دولت مورد اعتماد مجلس حقا دولت مستضعفان که وارثان روی زمین اند می باشد . خداوند متعال نعمت بزرگ اسلام و استقلال و آزادی را بر ملت ستمدیده ایران مستدام فرماید و سایر ملل تحت ستم را از بند ستمگران نجات دهد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ سخنرانی : 23/2/63

بیانات امام خمینی درجمع میهمانان شرکت کننده در دومین کنگره جهانی ائمه جمعه وجماعات

دعوت به خلوت با خداوند معنایش این نبوده که مردم در خانه هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا باید تشکر کنم از آقایانی که از راه های دور برای این مقصد شریف به کشور خودشان ، به کشور تحت ستم در طول تاریخ و به کشوری که برای پیشبرد مقاصد اسلامی متحمل رنج و شهادت شدند تشریف آوردند ، تشکر کنم و از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را برای آرمان های بزرگ اسلامی هر چه بیشتر عنایت بفرماید . در این اجتماعاتی که از آقایان محترم ائمه جمعه و جماعات کشورهای مختلف در ایران شده است مسائل لابد تا حد وافی راجع به گرفتاری های مسلمین و راه های علاجی که باید اتخاذ بشود ، گفته شده است و دیگر جای گفتن نمانده است . من به یک نکته ای آقایان را توجه می دهم و آن سیره رسول اکرم (ص ) و ائمǠمسلمین است . رسول اکرم (ص ) در آن وقتی که تنها بود و هیچ کس با او نبود ، الا یک نفر ، دو نفر ، در آنوقت با وحی الهی مردم را دعوت کرد منتظر نشد که عده و عده زیاد پیدا کند ، منتظر نشد که

جمعیت ها همراه او باشند . از همان اول شروع به دعوت کرد و شروع به دعوت مردم برای گرویدن به اسلام و برای پیدا کردن راه حق فرمود . آنوقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند . باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده تری بجا آوردند و مردم را به وظایف شخصی و اجتماعی ، سیاسی دعوت کردند . دعوت های قرآن هم در مکه مکرمه و هم در مدینه مشرفه دعوت های شخصی بین فرد و خدای تبارک و تعالی نبود . می شود گفت که بی استثنا دعوت های خدا حتی در آن چیزهائی که وظایف شخصی افراد است ، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است . بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ما ملاحظه می کنیم که در زمان هائی که ائمه مسلمین علیهم السلام در فشار سخت بنی امیه و بنی العباس بودند مطالب خودشان را آنطور که ممکن بود به مردم می رساندند ، حتی در ادعیه آنها . شما اگر ادعیه امام سجاد و سایر ائمه را ملاحظه بفرمائید مشحون است از اینکه مردم را بسازند برای یک امر بالاتر از آن چیزی که مردم عادی تصور می کنند . دعوت به توحید ، دعوت به تهذیب نفس ، دعوت به اعراض از دنیا ، دعوت به خلوت با خدای تبارک و تعالی ، معنی اش این نبوده است که مردم توی خانه هایشان بنشینند و از مصالح

مسلمین غفلت کنند و مشغول ذکر و دعا باشند . چنانچه خود آنها که ملاحظه می کنید اینطور نبودند .

پیغمبر اکرم در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می آورد و خلوت ها با خدای تبارک و تعالی داشت ، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع اینطور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید . ذکر می گفت ، لکن همان ذکر هم خودسازی بود . دعا می کرد ، ولی همان دعا هم ، هم خودسازی و هم مردم سازی بود و مردم را تجهیز می کرد برای مقاومت . تمام ادعیه ای که در لسان او و ائمه مسلمین واقع شده است ، تمام این ادعیه در عین حالی که دعوت به معنویات است ، از راه دعوت معنویات تمام مسائل مسلمین اصلاح می شود . مع الاسف اعوجاج واقع شد یا واقع کردند و شاید در صدر اسلام هم بنی العباس بیشتر این کار را کردند ، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامی و در مطالب اسلامی . این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا یک کلمه ، یک حرف در او زیاد و کم نشده است ، این قرآن را وقتی که به عین تدبیر مشاهده بکنید می بینید که مساءله ، مساءله این نیست که دعوت برای این بوده است که مردم توی خانه بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند . او بوده

است ، لکن انحصار نبوده است . مساءله ، مساءله دعوت به اجتماع ، دعوت به سیاست ، دعوت به مملکت داری و در عین حال که همه اینها عبادات است . عبادات جدای از سیاست و مصالح اجتماعی نبوده است . در اسلام تمام کارهائی که دعوت به آن شده است جنبه عبادی دارد . حتی در کارخانه کار کردن ، در کشاورزی کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن ، همه شان مصالح اسلامی است و جنبه عبادی دارد . !!! نکنید ما !!! نکردند اینطور را از صدر اسلام ، مصالح اسلام را همانطوری که قرآن شریف فرموده است ، پیاده کنند ، چون می دیدند که با قدرت های خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن که می دیدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمی توانستند از قرآن بردارند ، تعبیر می کردند ، کج معنا می کردند به روحانیونی که وابسته به خودشان بود وادار می کردند که اینها را کج معنا کنند ، منحرف کنند قرآن را از آن چیزی که هست . ولی بحمدالله قرآن ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند ، اگر می توانستند ، می کردند . لکن یکی از آنهائی که می خواست یک حرف را از قرآن بردارد یک عربی شمشیر را کشید گفت : با این شمشیر ما جواب می دهیم . نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد و همانطوری که در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غیر او نیست . بنابراین ما یک همچو کتابی داریم که مصالح

شخصی ، مصالح اجتماعی ، مصالح سیاسی ، کشورداری و همه چیزها در آن هست . البته با آن تفسیرهائی که از اهل تفسیر وارد شده است و ما به رای خودمان نمی توانیم قرآن را تاءویل کنیم . ما باید (انما یعرف القرآن من خوطب به ) ما از طریق وحی و از طریق وابستگان به وحی قرآن را اخذ می کنیم و بحمدالله از آن راه هم غنی هستیم . لکن انحرافاتی که از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلای به آن هستیم این انحرافاتی است که آقایان ملاحظه می کنند که بر خلاف قرآن مجید ، دعوت به تفرقه ، دعوت به جدائی ، قرآن مجید می فرماید که : (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) آنها دعوت به تفرقه می کنند .

آمریکا و شوروی ایران را می کوبند از باب اینکه اسلام را خواسته است

ما از آمریکا و شوروی همچو توقعی نداریم که خلاف قرآن عمل نکند ، آنها بنایشان بر این است که قرآن را بکوبند ، آنها بنایشان بر این است که اسلام را بکوبند . آنها ایران را که می کوبند نه از باب اینکه ایران است ، از باب اینکه اسلام را ایران خواسته است . مبلغین آنها و رادیوهای آنها و مطبوعات آنها که ایران را اینطور مشوه دارند در بین دنیا می کنند ، برای ایران نیست . ایران اگر یک قدم طرف امریکا برود با یک قدم طرف شوروی برود همه مداح او خواهند شد ، چون بر خلاف آنهاست . تمام رسانه های گروهی تقریبا ، تمام رسانه های گروهی تقریبا بر ضد ایران گاهی تصریح به اینکه

اسلام در ایران خطرناک است ، چنانچه می بینید که تصریح به این هم می کنند . و عمال آنها که نمی توانند تصریح به این معنا بکنند که اسلام مخالف است ، ایران را می گویند مخالف اسلام است شما آقایانی که از اطراف آمده اید ، از اطراف دنیا آمده اید ، علما هستید باید متشبث به آن سیره ای بشوید که پیغمبر اکرم و ائمه اسلام بین ما گذاشته است که حتی آن روزی که دست هایشان بسته بود و نمی توانستند یک کلمه برخلاف سیاست دولت وقت بگویند ، با ادعیه شان مردم را دعوت می کردند ، دعا می کردند ، با دعا مردم را دعوت می کردند و هر روزی که فرصت می کردند ، در هر فرصتی دعوت را تصریحا می کردند . ما باید به آنها تشبث پیدا بکنیم ، به قرآن کریم تشبث پیدا بکنیم . قرآن کریم دعوت به وحدت می کند ، دعوت به این می کند که مخالف با هم نباشید که فشل بشوید . و مع الاسف بعض از روحانیون وابسته به دولت های اسلامی دعوت به فشل می کنند ، می خواهند فشل ایجاد کنند . در یک مرکز اسلامی به اسلام نمی توانند حمله کنند به ایران که می خواهد اسلام را پیاده کند حمله می کنند . آن قاضی ای که در حجاز یا در مصر یا در سایر جاها برخلاف قرآن کریم دعوت می کند ، لکن لا به طوری که صریح باشد ، ضمنا برخلاف قرآن کریم دارد دعوت می کند و مسلمین را از هم جدا

می کند ، آن قاضی ، قاضی جور است و شما باید آنها را سر جای خودشان بنشانید . شما که بر می گردید به ممالک خودتان ، در خطبه های نماز جمعه ، در ادعیه ای که می خوانید خطبه های شما همانطور که در صدر اسلام خطبه ها یک جنبه سیاسی داشته است ، نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است . نماز جمعه یک عبادت سر تا پا سیاسی است و مع الاسف در جاهایی انسان می بیند که در نماز جمعه ابدا مربوط به چیزهائی که ملت ها به آن احتیاج دارند ، چیزهائی که مسلمین ، اجتماع مسلمین بر آن احتیاج دارد ، خبری نیست . نماز جمعه ها را همانطوری که در صدر اسلام مساجد ، محافل و نمازها جنبه سیاسی داشته است ، از مسجد راه می انداختند لشکر را به جنگی که باید بکنند و به آنجائی که باید بفرستند از مسجد مسائل سیاسی طرح ریزی می شد . از مسجد ، مسجد محل این بود که مسائل سیاسی در آن طرح بشود ، مع الاسف مساجد را ما کاری کردیم که بکلی از مصالح مسلمین دور باشد و با دست ما آن طرح هائی که برای ما ریخته بودند با دست خود ما پیاده شد و ما دیدیم آنچه که ، مسلمین دیدند آنچه که باید ببینند و امروز باید بیدار بشوند مسلمین . می توانند ، به صراحت وقتی که می بینند حکومت شان بر خلاف اسلام عمل می کند ، بگویند . نمی توانند ، با دعا ، با خطبه و به طور کلی با

ظالمین ، به طور کلی با متجاوزین ، با مخالفیناسلام معارضه کنند . خطبه ها را نگذارند یک چند تا دعا باشد و یک چند تا ذکر باشد این چیزها ، همانطوری که تا حالا بوده است ، خطبه ها را محتوایش را قوی کنید .

شما باید در خطبه های نماز جمعه مصالح اسلامی و اجتماعی مردم را طرح کنید

شما قوی هستید ، !!! شما !!! مردم همراه شما هستند ، مردم همراه حکومت های جور نیستند ، مردم همراه با علما هستند شما قوی هستید ، شما هر کدام در محل خودتان همان قدرتی دارید که روحانیون ایران در اینجا دارند . آنها عمل کردند در مقابل یک قدرتی که در منطقه نظیر نداشت ، در مقابل یک قدرتی که هیچ یک از قدرت های منطقه شبیه به او نبودند . همین مردم کوچه و بازار ما و همین کشاورزان و کارگران ما به واسطه تعلیمات اسلامی که علمای اسلام به آنها داده بودند و دادند بیدار شدند و هجمه کردند بر یک همچو قدرتی و او را شکستند و او را بیرون کردند ، شما هم می توانید ننشینید که برای حکومت هایتان کار کنند ، آنها برای خودشان کار می کنند . شما اسلام را باید تقویت بکنید . شما باید در کشورهای خودتان ، در خطبه های نماز جمعه خودتان که برای همین مقصد نماز جمعه بپا شده است ، در ادعیه خودتان در زیارات خودتان ، در هر چه رفت و آمد دارید مصالح اسلامی را طرد بکنید ، مصالح اجتماعی مردم را طرح بکنید . مسائل خصوصی نگوئید ، مسائل اجتماعی را بگوئید بگذارید اگر شما این را گفتید نمازتان را تعطیل

کنند ، مردم عکس العمل نشان می دهند .

اگر دولتی به واسطه خطبه های نماز جمعه ، نماز جمعه را تعطیل کنند ، با عکس العمل مردم مواجه می شود و همانی است که ما می خواهیم منتظر نشوید که یک لشکری پیدا بکنید !!! نمی دانم !!! یک اسلحه ای پیدا بکنید ، جنگ نمی خواهید بکنید ، شما مصالح مسلمین را می خواهید بگوئید شما انتظار نکشید که اول قدرت پیدا بکنید بعد بگوئید . شما بگوئید تا قدرت پیدا بکنید . ایران همین کار را کرد ، ایران گفت تا قدرت پیدا کرد ، نه اینکه نشست تا قدرت پیدا بکند ، اگر نشسته بود تا ابد هم نمی شد در مقابل آن قدرتی که محمدرضا داشت و آن پشتیبانی ای که همه از او می کردند علمای ایرانی نشستند تا اینکه اول اجتماع پیدا کنند ، بعد قیام کنند . علمای اسلام اول دعوت کردند مردم را و در هر فرصتی نترسیدند و در منبر و پائین و مسجد مردم را دعوت کردند تا قدرت پیدا کردند . شما هم همین کار را بکنید . می توانید ، اگر خیال کنید نمی توانید ، بدانید که نخواهید توانست به خودتان تزریق کنید که می توانید و بدانید که خواهید توانست .

هر عملی اولش فکر است . هر کاری اولش تفکر و تامل در اطراف کار است . اگر ما در روحمان ضعف باشد ، نمی توانیم کاری بکنیم ، روح را قوی کنید ، قلب خودتان را قوی کنید ، به خدا منقطع بشوید . اینهمه ادعیه ای که وارد شده

است و همه را دعوت کرده است به اینکه . . . به خدا بکنید برای اینکه او مرکز قدرت است . اینهمه دعوت شده است که به کس دیگری غیر خدا متشبث نشوید ، برای اینکه به شما تزریق کنند قوت را ، که شما یک پشتوانه عظیم دارید و او خداست .

کسی که خدا را دارد ، از چه باید بترسد ؟ شمایی که برای خدا بخواهید کار بکنید از چه قدرتی می ترسید ؟ می ترسید که شهید بشوید ؟ شهادت ترس دارد ؟ می ترسید حبس بشوید ؟ حبس در راه خدا ترس دارد ؟ می ترسید شکنجه بشوید ؟ شکنجه در راه خدا اشکال دارد ؟ ایران در راه خدا همه چیز دیده معذلک دست برنداشت و این روحانیون بودند که مردم را بسیج کردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه کوچولوئی که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردی که چند جوان از دستش رفته ، یکصدا بر ضد قدرت های بزرگ صحبت می کنند و قیام کردند . نتوانید ، نگویید . هیچ وقت فکر نکنید که نمی توانید ، همیشه فکر کنید که می توانید ، همیشه فکر کنید که خدا با شماست ، همیشه فکر کنید که اسلام شرف شماست و این اسلام باید به دست شما تقویت بشود .

تکلیف است برای مسلمین که اسلام را حفظ کنند و ننشینند که دیگران برایشان حفظ کنند

اگر سست بیائید ، قدرت های بزرگ اسلام را می خواهند از بین ببرند ، برای اینکه در ایران فهمیدند که اگر اسلام در منطقه بیاید ، آنها راهی ندارند . ولی مع الاسف بعض علمای منطقه نفهمیدند و حکام منطقه هم

که نخواهند فهمید . دائما دعوت به این می کنند که چه خطر بزرگی است ایران ، ایران اگر قدرت پیدا کند خطر بزرگی است . بله خطر بزرگ است ، اما برای امریکا و شوروی ، نه برای مسلمین ، برای مسلمین رحمت است شما ملاحظه می کنید الان آنطوری که در خارج به شما گفته بودند ، در رسانه های گروهی همه جا و در مطبوعات شان گفته بودند که ایران امنیت اصلش نیست ، توی خیابان ها مردم را می کشند ، بچه های کوچک را می کشند توی خیابان ها ، زن های آبستن را می کشند ، شما آمدید اینجا حبس ها را دیدید ، اگر در جبهه ها رفتید و جبهه ها را هم لابد دیدید ، دیدید که جبهه های ما مسجد است الان ، جبهه های ما از مسجد بیشتر الان ذکر خدا گفته می شود . جنگ با مثل صدام یک عبادت الهی است . شما اوضاع ایران را به خارج بگوئید ، دعوت کنید مردم را به اینکه نظیر ایران قیام کنند ، بگوئید ایران چه وضعی است ، آنها می گویند که در حبس ها شکنجه های قرون وسطائی ، نمی دانم چه ، خوب البته امریکا باید این را بگوید . امریکائی که دنیا را دارد شکنجه می کند ، امریکائی که به همان شکنجه های بدتر از قرون وسطائی دارد دنیا را از بین می برد و همین طور شوروی ، آنوقت می گویند که در ایران حد الهی جاری می کنند ، کارهای قرون وسطائی می کنند . اینها اسلام را

قرون وسطائی می دانند . مسلمین باید بیدار بشوند ، بدانند که اینها چه دارند می کنند و می خواهند چه بکنند . تکلیف است برای مسلمین که حفظ کنند اسلام را و ننشینند تا دیگران برایشان حفظ کنند . دیگران حفظ نمی کنند ابرقدرت ها بر ضد اسلام الان کمر بسته اند و قدرت های پوشالی دیگری هم همین طور . اینکه دولت مصر دعوت می کند اعراب را به اینکه مجتمع بشوید و برخلاف ایران ، ایران را مقصودش هست ؟ ایران خطر است ؟ ایران برای آنها خطر است یا اسلام ؟ اینکه دعوت می کند اعراب را که مجتمع بشوید یعنی دعوت می کند که همه اجتماع کنند برخلاف اسلام ، برای اینکه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان می دانند

آقایان ائمه جمعه ! امروز اگر توجه تان کم بشود اسلام را ریشه کن خواهند کرد

آقایان ائمه جمعه ! آقایان ائمه جماعات ! علمای اسلام در سرتاسر عالم ! توجه کنید که امروز همه قدرت ها بر ضد اسلام . قیام کرده اند ، نه بر ضد ایران توجه کنید که تکلیف همه ما زیاد است در این زمان . اگر فرصت پیدا بکنند و شما توجه تان کم بشود اسلام را امروز ریشه کن خواهند کرد . امروز غیر از دیروز است . دیروز نفهمیده بودند قدرت اسلام را ، امروز فهمیده اند که در جای کوچکی مثل کشور ایران وقتی که صدای اسلام بلند شد ، حتی در آمریکا هم این صدا بلند شد ، این را فهمیده اند . امروز منافعشان هم در خطر است ، ما شکی نداریم . برای اینکه آنها می خواهند بیایند خلیج فارس را هم بگیرند

، نفت های همه را ببرند ، اسلام مانع از این است . امریکا می خواهد قدرتش را بر همه دنیا تحمیل کند . از آن ور هم شوروی . خدا می داند که اگر مقابل امریکا شوروی نبود به سر دنیا چه می آورد و اگر مقابل شوروی امریکا نبود به سر دنیا چه می آوردند . اینهائی که حالا هی صحبت می کنند از حقوق بشر و صحبت می کنند از صلح و صفا و اینها ، که می دانید ، همه شما می دانید ، خودشان هم می دانند که دروغ می گویند ، اینها برای این است که جلب توجه مردم را به خیال خودشان به طرف خودشان بکنند در مقابل شوروی ، آن هم در مقابل امریکا و الا نه آنها مصالح مردم را می خواهند ، نه آنها مصالح مردم را ، همه مصالح خودشان را می خواهند . آن که مصالح مردم را می خواهد ، آن اسلام است . آن که خط بطلان کشیده است بر اختلاف نژادی ، آن اسلام است . آن که مابین هیچ نژادی فرق نمی گذارد و همه را می گوید که باید تقوا داشته باشید و آن چیزی که میزان است تقواست ، نه رنگ ست و نه نژاد است و نه کشور است و نه هیچ چیز ، آن اسلام است و اینها می خواهند این نباشد . اینها می خواهند که نژادهای دیگر را زیر بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است . آنها می خواهند که مصالح اسلام را ، مصالح مسلمین را خودشان تشخیص بدهند و عمل

کنند یعنی مصالح خودشان را ، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت می گوئیم که ایران و اسلام مخالف است با مصالح امریکا و شوروی ، آن مصالحی که خیال می کنند که ایران هم باید تبع او بشود .

ما استقلال خودمان را حفظ می کنیم ، آزادی خودمان را حفظ می کنیم و ما امیدواریم که پرتو این استقلال و آزادی به همه دنیا بیفتد و مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین بیرون بروند و این یک چیزی است که به عهده علمای اسلام است .

من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت برای همه مسلمین جهان مسئلت می کنم و حتی سعادت مستضعفین ، ولو اینکه از اسلام نیستند ، آن هم خارج شدنشان از زیر بار مستکبرین را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی شما علمای اسلام را تایید کند که به مصالح اسلامی فکر کنید و از کسی نترسید از غیر خدای تبارک و تعالی و کسی را ذو قدرت ندانید ، همه قدرت از اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ و همه هیچ هستیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/2/63

پیام امام خمینی در رابطه با توطئه تضعیف شورای نگهبان قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

چنانچه مشاهده می شود پس از انتخابات مرحله اول از دوره دوم مجلس شورای اسلامی ، افرادی که نظریه شورای محترم نگهبان در ابطال یا تاءیید بعضی حوزه ها موافق میل شان نبوده است دست به شایعه افکنی زده و اعضای محترم شورای نگهبان ایدهم الله تعالی را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند ، تضعیف و یا خدای ناکرده توهین

می نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده اند غافل از آنکه پیامد چنین اعمال و جوسازی ها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالی چند از انقلاب چه خواهد بود . امید است چنین اعمال ، بی توجه به نتایج ناروا و اسف بار آن باشد .

معلوم نیست در صدر مشروطیت در دوره اول با فقهای ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد . در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و به سر این ملت آن آوردند که دیدیم . من به این آقایان هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است . همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می شود و در آخر ، رژیمی را ساقط می نماید . لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین ، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصی مان باشد احترام بگذاریم و به این جمهوری نوپا که مورد هجوم قدرت ها و ابرقدرت هاست وفادار باشیم .

در خاتمه باید بگویم که حضرات آقایان فقهای شورای نگهبان را با آشنایی و شناخت تعیین کردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم می دانم و امید آن دارم که این نحو امور تکرار نشود . و به شورای نگهبان تذکر می دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خدای متعال اتکال کنید . از خداوند تعالی عنایت و رحمت برای ملت

عزیز را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/2/63

بیانات امام خمینی در جمع وزرای امور اقتصادی و دارایی ، کشاورزی ، جهاد سازندگی ، رئیس کل بانک مرکزی و گروهی از کارکنان وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک ها وکشاورزان نمونه سراسر کشور

کشاورزان عزیز می توانند ایران را از وابستگی نجات بدهند و این یک عبادت است

بسم الله الرحمن الرحیم

از همه آقایان تشکر می کنم که تشریف آورده اند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم . امیدوارم که همه موفق باشید که در هر جا که هستید ، در هر پستی که هستید ، در هر جای مملکت که هستید موفق باشید به خدمت به کشوری که مورد هجوم همه قدرت هاست .

اول یک کلمه ای راجع به کشاورزان عرض کنم ، کشاورزان در هر کشوری که مثل کشور ما باشد ، اصل در امور هستند . کشور ایران کشور کشاورزی است ، زمین زیاد دارد ، آب زیاد دارد و افراد هم زیاد ، ما اگر چنانچه از حیث کشاورزی خودکفا نشویم و دستمان پیش قدرت های دیگر دراز بشود و به عبارت دیگر گدائی کنیم از آنها یا فرض کنید که پول هم بدهیم به آنها ، لکن وابسته ایم . کشاورزان عزیز می توانند که ایران را از وابستگی در این بعد نجات بدهند و این را یک عبادت شرعی حساب کنند و عبادت است کشاورزی که در اسلام آنقدر به آن اهمیت داده شده است و بعضی از ائمه ما خودشان می رفتند سراغ اینکه سرکشی به کشاورزی بکنند و گاهی هم شاید عمل . از این جهت ما باید این بعد را تقویت کنیم . یعنی هم دولت تقویت کند و هم برادران کشاورز همه همت خودشان را بگمارند که کشاورزی را تقویت کنند . شما اگر دیروز در زمان شاه با دلسردی عمل می کردید برای اینکه می دیدید که حاصل دست شماها صرف یک

مسائل انحرافی می شود ، امروز اینطور نیست . امروز برای اسلام کار می کنید ، برای خدا عبادت می کنید بنابراین من از همه کشاورزان تقاضا دارم که در کار کشاورزی جدیت کنند و ما را از اینکه دستمان پیش دیگران باشد نجات بدهند .

کسانی که ربا می خورند اعلام جنگ با خدا و پیامبر می کنند

اما مساءله بانک از مسائل مهمی است که اگر چنانچه ربا از بانک حذف نشود ، مشمول آیه شریفه و روایات کثیره می شویم که آیه شریفه می فرماید کسانی که ربا می خورند اینها اعلام جنگ با خدا و پیغمبر می کنند . این تعبیر در کم جائی واقع شده است که اعلان جنگ است بین کسانی که می خواهند ربا بخورند با خدا و پیغمبر . روایات بسیار ما داریم که هیچ جای شبهه در این روایات نیست که در بعضی از آنها تعبیری شده است که شاید برای هیچ چیز نشده است که یک درهم ربا شدتش بیشتر است از اینکه هفتاد زنا بکند کسی با محرم خودش ، با عمه خودش ، با خاله خودش ، با خواهر خودش و اگر چنانچه ربا در یک کشوری مثل کشور ما خدای نخواسته باز در بانکش ، در تجارتش ، در بین مردمش باشد ، ما نمی توانیم بگوئیم که ما جمهوری مان جمهوری اسلامی است ، محتوای جمهوری ، اسلامی است . از این جهت باید کارشناسان ، علما در این مساءله بسیار فعالیت کنند ، دقت کنند که ما را از این گرفتاری نجات بدهند و ملت هم باید توجه بکنند به اینکه مواجه هستند با یک همچو چیزی که قرآن کریم می فرماید (فاذنوا

بحرب من الله و رسوله ) اعلام جنگ بکنید با خدا . و اگر چنانچه بانکداری به آن معنائی که در جاهای دیگر هست رواج پیدا بکند ، مردم از صنعت و کار و سایر چیزها باز می مانند می نشینند توی خانه شان و پولشان برایشان کار می کند و حال آنکه پول نباید کار بکند . پس اصلاح بانک هم یکی از امور بسیار مهم است ، چنانچه اصلاح اقتصاد و مالیات و امثال ذلک هم بسیار اهمیت دارد .

باید مجریان امور در هر جا که هستند متعهد به اسلام باشند

کارهائی را که مجلس باید بکند ، محول به اوست . کارهائی را شورای نگهبان باید بکند ، محول به اوست . بعد از اینکه آن مرحله ها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائی ، قوه اجرائی مهم است . ممکن است قانون بسیار خوب باشد وارد بشود در دست مجری ها و بد اجرا بشود . غالبا اینطور باشد که قوانین را حالا در ایران که الان همه قوانینش قوانین اسلامی است سابق هم ممکن بود قانون را در وضع قانونیش خوب درست کنند لکن وقتی به دست یک عده خائن می دادند او روی افکار خودش عمل می کرد وقتی هم یک رشوه ای به بالاترها می دادند ، دیگر صحبتی نبود .

امروز شما باید وضع تان وضع اسلام باشد . اگر بخواهید در مقابل قدرت های بزرگی که هم چشم طمع به کشور شما دوخته اند و با صراحت این مسائل را می گویند ، اگر بخواهید که استقامت کنید و پایداری کنید ، باید مجریان امور در هر جا که هستند ، در دادگستری ، در وزارت مالیه

در بانک ها ، اینها اشخاصی باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند که اگر چنانچه ما در یک جائی از این جاها رو به شکست برویم ، کم کم این سرایت می کند شکست در جاهای دیگر و خدای نخواسته یک وقت می بینید که کشور ما به هم ریخته شده است ، وضع مالی اش و وضع بانکی اش و وضع کشاورزیش و وضع های دیگرش آن روز است که آنها به مقاصد خودشان می توانند برسند .

الان که می بینید که همه با ما مخالف هستند ، برای اینکه شماها می خواهید اسلامی عمل بکنید ، کشور شما می خواهد اسلامی عمل بکند و آنها این را مخالف با مقاصد خودشان می دانند . معنی حذف ربا به معنی ای است که اگر توسعه پیدا کند و از ایران به جاهای دیگر برود بانکدارها و آنهائی که می خواهند مال های مردم را بخورند و از بین ببرند ، آنها دست شان کوتاه می شود و لهذا با یک همچو رویه ای مخالفند . و ما باید در امورمان مستقیم باشیم ، همانطوری که رسول خدا به حسب روایاتی که وارد شده است فرموده است که این آیه شریفه ای که وارد شده است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) یعنی به آن چیزهائی که امر به تو شده است ، دستور داده شده است استقامت کن و کسانی هم که همراه تو هستند ، مؤ منین به تو هستند ، آنها هم استقامت کنند . در روایت است که پیغمبر فرمود : (شیبتنی سوره هود) !!! برای

این آیه !!! سوره هود مرا پیر کرد برای این آیه ای که وارد شده است که استقامت کن و همه کسی هم همراهت است استقامت کنند . فتح یک کشوری آسان است نسبتا ، حفظ او مشکل است . شما دست به هم دادید همه تان (خدا همه را تایید کند) و ظلم را ، دست ظالم را ، دست ستمکاران را ، دست خارجی ها را از کشورتان قطع کردید . امروز نه شرق در اینجا دخالتی می تواند بکند و نه غرب ، در حالی که در رژیم سابق اصل خود کشور به حساب نبود ، منافع خارج حساب بود . امروز که شما هستید و خودتان هستید و کشور مال خود شما هست و منافع کشور از خود شما و از برادران شماست ، بخواهید که آنها دیگر نتوانند رخنه کنند . استقامت باید بکنید . پایداری بکنید پایداری به این است که هر کس در هر شغلی که هست آنجا را خوب عمل بکند . همانطوری که پاسدارها و ارتش ما در جبهه ها پایداریشان به این است که جنگ را خوب عمل بکنند و پیش ببرند . پایداری کشاورز این نیست که جنگ بکند ، پایداری کشاورز این است که کشاورزیش خوب باشد . پایداری بانکدارها این است که خوب عمل بکنند . و پایداری افرادی که پرسنل اداره مالیه هستند ، آنها این است که خوب عمل بکنند ، ناراضی درست نکنند . مردم این مردمی هستند که همه با هم دست به هم دادند و کشور را آزاد کردند ، کشور را اسلامی کردند و کسانی که

انحراف دارند در صدد اینند که ناراضی درست بکنند .

ممکن است یک وقتی در بانک ، در اداره مالیه ، در جاهای دیگر افرادی خودشان را وارد بکنند برای ناراضی درست کردن نه برای منافع شخصی ، برای اینکه افراد را ناراضی کنند ، به تدریج یک کشوری که سر تا تهش پرسنل مالیه هست و همین طور سایر بانکدارها و اینها هستند و سایر ادارات دولتی ، ممکن است که افراد که بخواهند این کشور را باز گردانند به حال سابق ، نفوذ کنند در بین شما و مردم را ناراضی کنند به اینکه مالیات را وقتی می خواهند بگیرند بیشتر از آن مقداری که باید بگیرند ، بگیرند خدای نخواسته . البته نمی کنند اما باید هوشیار باشید ، مردمی که مراجعه می کنند باید هوشیار باشید که راضی برشان گردانید . مثل سابق نیست که توی سر مردم بزنید تا راضی بشوند امروز کسی نمی تواند تșɠسر مردم بزند که بیا راضی بشو یا تن به رضایت بده . امروز مردم همه هوشیار هستند و زیر این بارها نمی روند اما ناراضی درست می شود ، ما باید دنبال این باشیم که این آیه شریفه را که فرموده است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) پیغمبر که فرمود که من ریشم سفید شد برای این ، پیر شدم برای این . خود ایشان که استقامت داشت ، یرای اینکه (و من تاب معک ) پهلوش است یعنی پیغمبر مامور شده است که اشخاصی هم که همراه او هستند ، اشخاصی هم که ایمان به او آوردند ، آنها هم

استقامت کنند و آن شما هستید . باید استقامت کنید و ادامه بدهید به این نبردی که کردید . نبردی که با همه کشورهای مخالف اسلام و با ابرقدرت ها کردید باید ادامه بدهید و ادامه به این است که هر کس در هر جا هست کار خودش را خوب انجام بدهد . کار به این نداشته باشد که دیگری خوب انجام می دهد یا نه ، خودش کارش را خوب انجام بدهد . البته دیگری را نصحیت کند یا امر به معروف و نهی از منکر کند . اما اگر دیگری یک کار خلافی کرد ، شما تکلیف ازتان ساقط نمی شود . اگر همه دنیا هم برخلاف بکند شما یک نفر هم باشید ، شما یک نفر باید خلاف نکنید . توجه کنید که همه قشرهای ملت با هم کارهایی که به آنها محول است خوب انجام بدهند . همین معارضه با آنهایی است که می خواهند به این کشور تعدی کنند . و خدای تبارک و تعالی با شما همراهی خواهد کرد . وقتی که شما در خدمت اسلام باشید ، در خدمت خدای تبارک و تعالی باشید ، خدای تبارک و تعالی با شما همراهی خواهد می کند و تایید از شما می کند و من امیدوارم که همیشه موید و موفق باشید .

این یک وظیفه اسلامی است که ما حفظ کنیم جمهوری اسلامی را

و یک کلمه هم راجع به انتخابات عرض کنم که همین دو روز باید سراغ انتخابات رفت .

یکی از امور مهمه ای که امروز همه ما به آن مبتلا هستیم و همه کشور ، قضیه انتخابات است . از خارج چشم دوخته اند به اینکه این انتخابات

نشود درست . اعلامیه ها ، نمی دانم بساط چیز که مردم شرکت نکنید ، و شرکت کردند الحمدلله . این مرحله هم که پیش آمده است ، مردم ما شرکت کنند و در مقابل قدرت های بزرگی که چشم دوخته اند به اینکه ملت ایران دیگر از اسلام برگشته و از مسایل اسلامی برگشته آنها بفهمند مساله اینطور نیست . فرضا که ما بد باشیم اما اسلام که خوب است ، اسلام را که قبول دارند همه این یک وظیفه اسلامی است که ما حفظ کنیم جمهوری اسلامی را . اگر مجلس لطمه ای بر آن وارد بشود به جمهوری اسلامی لطمه وارد می شود . اگر مجلس یک مجلس قوی ای باشد برای خاطر اینکه پشتوانه اش همه ملت باشد این مجلس می تواند با دنیا که در مقابل ایران واقع شده است ، می تواند کارهایش را به شایستگی عمل بکند و این تابع این است که قوی باشد و قوتش هم تابع این است که شماها رای بدهید .

امروز دیگر مثل سابق نیست که یک لیستی درست بکنند و بفرستند هر جا ، اینها باید بشود غیر از اینها نباید بشود . یا یک دسته مامور بفرستند سر صندوق ها هر کاری دلشان می خواهد بکنند . امروز اختیار دست خود شماهاست و احدی حق ندارد که تصرف بکند . بله ، در تشخیص خودتان اگر می توانید تشخیص بدهید و اگر خودتان نمی توانید ، خوب ، اشخاص متدین صحیح هستند به آنها مراجعه کنید که آنها تشخیص بدهند ، آن هم باید عمل بکنید .

من امیدوارم که همانطوری که

تا حالا ملت ما برای حفظ اسلام قیام کردند و برای حفظ اسلام تا حالا استقامت کردند ، از حالا به بعد هم استقامت کنند . پیغمبر را خوشحال کنید شما . و من امیدوارم که خداوند همه شما را توفیق بدهد . و همه در خدمت اسلام باشیم و دست خائنین از این کشور کوتاه بشود و جنگ انشاءالله با پیروزی نهایی به آخر برسد و دست آنهایی که می خواهند با این جنگ صدمه به ایران وارد بکنند ، کوتاه بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 30/2/63

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینیارتش جمهوری اسلامی ، مسؤ ول بسیج مستضعفان و فرماندهان و مسؤ ولان قرارگاه هایمشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اگر استقامت کنیم مؤ ید به تاءییدات الهی هستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من در اینکه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستید ، ید واحده هستید احساس سرافرازی می کنم . من هیچ وقت شماها را فراموش نمی کنم . من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا می کنم . قوی باشید ، برومند باشید و و از هیاهوی دنیا هیچ وقت به خودتان هراس راه ندهید . این مسائل در صدر اسلام هم بوده است این هیاهوها و بساطی که مخالفین اسلام در صدر اسلام راه می انداختند در زمان خود پیغمبر اکرم و بعدها همیشه بوده است . لکن خداوند امر فرموده است که ما مستقیم باشیم ، استقامت کنیم . و اگر چنانچه استقامت کنیم موید به تاییدات الهی هستیم و شما چون پشتوانه تان خدای تبارک و تعالی است از هیچ چیز باک ندارید دیگرانند که پشتوانه شان شیطان است و با دست شیطان حرکت می کنند . شما که با قدرت الهی دارید حرکت می کنید قدرتمندید . عدد کم بودن اشکال ندارد ،

ایمان قوی بودن مهم است . و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و سایر ارگان هایی که هستند در جبهه ، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ایمان در آنها هست نباید از هیچ چیز بترسند و نمی ترسند . و من حکایت هائی که از جبهه و از دوستانمان در جبهه می شنوم و مناجات هایی که در توی جبهه و سنگرها با خدای تبارک و تعالی می کنند ، موجب سرافرازی است . شما بدانید که از بعد از اسلام تاکنون یک همچو ارتش و سپاهی نبوده است که سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند . شمائید که این کار را کردید و دارید می کنید . و شما پیش خدا سرافرازید و خدای تبارک و تعالی به شما قدرت می دهد و همین طوری که پیغمبر اکرم با عدد کم لکن با تاءیید الهی مقاصد خودش را پیش برد و دنیا را در تحت تاثیر خودش قرار داد ، شما هم که تابع آن وجود محترم هستید و شما الان می بینید که دنیا در تحت تاثیر شما واقع شده است ، شما پیروزید الان .

قدرت شما در کاخ سفید و کرملین الان پرتوانداز است

شما در دنیا ، الان اینکه انعکاس قدرت شما در کاخ سفید و در کرملین الان پرتو انداز است ، همه قدرت ها از شما باک دارند ، شما باک از کسی نداشته باشید . همه قدرت ها از قدرت اسلام الان لرزیده اند و کارهای شما لرزانده آنها را . شما هیچ ، از هیچ قدرتی نترسید . وقتی خدا با شماست ، همه چیز با شماست .

شما خدا را دارید ولو اینکه پشتوانه از شرق و غرب ندارید . و این افتخار شماست ، افتخار اسلام است که نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد ، صراط مستقیم باشد . راه ، راه خداست . در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتاری هیچ یک از اینها اشکال ندارد . این چیزی بوده است که اولیاء خدا از اولی که خلقت تحقق پیدا کرده است ، انبیاء عظام در طول تاریخ مبتلا به آن بودند و نترسیدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانی هستید که در دنیا آواز شما پیچیده است . الان همه از شما باک دارند و شما از هیچ کس باک ندارید .

مادامی که وحدتتان را حفظ کنید خدا با شماست

با هم باشید ، دست واحد باشید و همه را دعوت به وحدت بکنید . و بحمدالله وحدت حاصل است ، حفظ کنید این وحدت را . مادامی که حفظ کنید شما وحدت خودتان را خدا با شماست (یدالله مع الجماعه ) . وقتی اعتصام به حبل خدا بکنید خداوند با شماست . مسلم بدانید که کسی که خدا با اوست ، شهید بشود یا زنده باشد پیروز است و شما چه خدای نخواسته ، البته این یک دعایی است برای همه ، همه مان چه شهید بشویم و چه پیروز بشویم هر دو پیروزی است . خداوند به همه شما قدرت عنایت کند و سلامت باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

صحیفه نور جلد 19

بیانات امام خمینی درجمع فرماندهان کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ونیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ،مسؤول بسیج مستضعفان وفرماندهان ومسؤولان قرارگاه مشترک ارتش وسپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اگر استقامت کنیم موید به تاییدات الهی هستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 30/2/63

من در اینکه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستید، ید واحده هستید احساس سرافرازی می کنم . من هیچ وقت شماها را فراموش نمی کنم من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا می کنم . قوی باشید، برومند باشید و از هیاهوی دنیا هیچ وقت به خودتان هراس راه ندهید. این مسائل در صدر اسلام هم بوده است . این هیاهوها و بساطی که مخالفین اسلام در صدر اسلام راه می انداختند در زمان خود پیغمبر اکرم و بعدها همیشه بوده است ، لکن خداوند امر فرموده است که ما مستقیم باشیم ، استقامت کنیم . و اگر چنانچه استقامت کنیم موید به تاءییدات الهی هستیم و شما چون پشتوانه خدای تبارک و تعالی است از هیچ چیز باک ندارید. دیگرانند که پشتوانه شان شیطان است و با دست شیطان حرکت می

کنند. شما که با قدرت الهی دارید حرکت می کنید قدرتمندید. عدد کم بودن اشکال ندارد، ایمان قوی بودن مهم است . و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و سایر ارگان هایی که هستند در جبهه ، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ایمان در آنها هست نباید از هیچ چیز بترسند و نمی ترسند. و من حکایت که از جبهه و از دوستانمان در جبهه می شنوم و مناجات هایی که در توی جبهه و سنگرها با خدای تبارک و تعالی می کنند، موجب سرافرازی است . شما بدانید که از بعد از اسلام تاکنون یک همچو ارتش و سپاهی نبوده است که سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائید که این کار را کردید و دارید می کنید. و شما پیش خدا سرافرازید و خدای تبارک و تعالی به شما قدرت می دهد و همین طوری که پیغمبر اکرم با عدد کم لکن با تاءیید الهی مقاصد خودش را پیش برد و دنیا را در تحت تاءثیر خودش قرار داد، شما هم که تابع آن وجود محترم هستید و شما الان می بینید که دنیا در تحت تاءثیر شما واقع شده است ، شما پیروزید الان .

قدرت شما در کاخ سفید و کرملین الان پرتو انداز است

شما در دنیا، الان اینکه انعکاس قدرت شما در کاخ سفید و در کرملین الان پرتو انداز است ، همه قدرت ها از شما باک دارند، شما باک از کسی نداشته باشید. همه قدرت هااز قدرت اسلام الان لرزیده اند و کارهای شما لرزانده آنها را. شما هیچ ، از هیچ قدرتی نترسید. وقتی خدا با شماست ، همه

چیز با شماست .

شما خدا را دارید ولو اینکه پشتوانه از شرق و غرب ندارید. و این افتخار شماست ، افتخار اسلام است که نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقیم باشد. راه ، راه خداست . در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتاری هیچ یک از اینها اشکال ندارد. این چیزی بوده است که اولیاء خدا از اولی که خلقت تحقق پیدا کرده است ، انبیاء عظام در طول تاریخ مبتلا به آن بودند و نترسیدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانی هستید که در دنیا آواز شما پیچیده است . الان همه از شما باک دارند و شما از هیچ کس باک ندارید.

مادامی که وحدتتان را حفظ کنید خدا با شماست

با هم باشید، دست واحد باشید و همه را دعوت به وحدت بکنید. و بحمدالله وحدت حاصل است ، حفظ کنید این وحدت را. مادامی که حفظ کنید شما وحدت خودتان را خدا با شماست . یدالله مع الجماعه . وقتی اعتصام به حبل خدا بکنید. خداوند با شماست . مسلم بدانید که کسی که خدا با اوست ، شهید بشود یا زنده باشد پیروز است و شما چه خدای نخواسته ، البته این یک دعایی است برای همه ، همه مان چه شهید بشویم و چه پیروز بشویم هر دو پیروزی است . خداوند به همه شما قدرت عنایت کند و سلامت باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله .

البته سلام من هم به همه افرادی که در جبهه ها هستند برسانید و بگوئید من آنچه که از من می آید دعاگوئی است و دعا می کنم به همه

تان . خدا همه تان را حفظ کند انشاءالله

تاریخ : 7/3/63

پیام امام خمینی به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس شورای اسلامی

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

با عنایت خداوند متعال جل و علا و تاءیید حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، مجلس مقدس شورای اسلامی دومین دوره را آغاز نمود و این در حالی است که بحمدالله وله الشکر جمهوری اسلامی با برخورداری کامل از پشتیبانی ملت عزیز حاضر در صحنه مشکلات انقلاب را یکی پس از دیگری تا حد زیادی پشت سر گذاشته و پایه مبارک آن استقرار یافته و قلوب مؤ منین و مستضعفان جهان را به خود جلب کرده است و موج پرعظمت اسلام ، ملت های محروم و تحت ستم سراسر عالم را تکان داده و به رغم پیش بینی ها و آرزوهای ابرقدرت ها و وابستگان بی وطن آنان به راه پر افتخار خود ادامه می دهد و بی هراس از جنگ و دندان ابرقدرت ها و هیاهوهای رسانه های گروهی وابسته به شرق و غرب چون سیل خروشان ، حشیش هاو تفاله را بیرون رانده و خود بر جای مانده است . فاما الزبد فیذهب جفاء و اماما ینفع الناس فیمکث فی الارض و به خواست قادر متعال در مدت کوتاه پس از پیروزی انقلاب در ابعاد فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی از قدرتمندترین کشورهای اسلامی است . و ما این تؤ فیقات و پیروزی را از سرچشمه قدرت مطلقه و برکات اسلام بزرگ و ایمان به خدای قادر و پیروی از احکام مقدس اسلام می دانیم و خود را ناچیز دانسته و مفتخریم که عنایات خاصه خدای متعال جل جلاله شامل حال این ملت تحت ستم گردیده

و آن را از گرداب مهالک نجات بخشیده است . و امیدواریم با ادامه تعهد ملت به اسلام و کوشش تمام ارگان جمهوری اسلامی شمول این عنایات بر ملت و کشور اسلامی برقرار و دائمی باشد و از دعای خیر ولی الله اعظم عجل الله تعالی فرجه برخوردار باشیم .

در اینجا لازم است از کوشش ها و مجاهدات نمایندگان محترم مجلس اول تشکر و قدردانی نمایم که با همه مشکلات و کارشکنی ها و ناهماهنگی ها به کارهای مهمی مؤ فق و از حد و صراط مستقیم اسلامی منحرف نشدند و در مقابل منحرفان استقامت نموده و کار بسیار مهم خود را آن هم در دوره اول مجلس و جو اغتشاش و آشوب که در انقلاب مستقل عظیمی مثل انقلاب ایران قابل اجتناب نبود، با افتخار و سرافرازی به پایان رساندند. باید این مجلس را از این جهت که در حال غلیان انقلاب و نابسامانی های لازم آن و نفوذ افراد منحرف بازیگر در کارهای کلیدی و کسب به ناحق مقامات بلند پایه و نیز تازه کار بودن و کم تجربگی در مسائل بسیار پیچیده توانست با زحمت و پشتکار و تعهد به جمهوری اسلامی و با حرکت به سوی اسلامی شدن قوانین و حرکت به نفع مستضعفان مؤ فقیت چشمگیری به دست آورد، مجلسی نمونه به حساب آوریم و برای شهدای مظلومی که در راه اسلام داده است از مقام مقدس ربوبی رحمت تقاضا نموده و به بازماندگان محترم شان تسلیت عرض کنیم جزاهم الله عن الاسلام خیرا و اما دوره دوم مجلس جمهوری اسلام که در آغاز گشوده شدن برخوردار از پشتیبانی بیدریغ

عموم ملت انقلابی و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی است و نمایندگان محترم آن ناظر نشیب و فرازها و برخوردار از تجربه ها و اندوخته های چهار ساله نمایندگان محترم مجلس اول و آشنا به بسیاری از پیچ و خم ها و توطئه ها و بازی های به اصطلاح سیاسی بوده و می باشند و شاهد فداکاری هاو جانبازی ها و از خود گذشتگی های ملت معظم از اول انقلاب تاکنون بوده اند، چه در زمان ستمشاهی و شهادت دستجمعی زن و مرد و صغیر و کبیر ملت شجاع و چه پس از پیروزی و خیانت ها و جنایت های گروهک ها و گروه های منافق متظاهر به اسلام و ملیت و طرفداری از توده ها و کشتار بیرحمانه مظلومان و طبقات ضعیف و ستمکش و چه شاهد تحمیل جنگ از سوی ابرقدرت شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنان که حرث و نسل این ملت عدالت طلب و اسلامجو را به آتش کشیده و به نابودی سپرده اند و جوانان عزیز را که مدافع آرمان های اسلام و قرآن کریم بوده و هستند با سلاح های پیشرفته شرق و غرب و سلاح های شیمیائی به شهادت رسانده اند. حال که شاهد همه این جریانات بوده اند باید دقیقا توجه کنند که مسؤ ولیت بسیار عظیم و سرنوشت سازی را به عهده گرفته اند که به پایان رساندن آن به طور شایسته و خداپسند جز با جهاد اکبر میسر نخواهد شد.

اینجانب از خداوند متعال در این ماه پربرکت شعبان المعظم که شاهد ولادت با سعادت منجی بشر و عدالت گستر شرق و غرب و

فریادرس مظلومان و مستضعفان جهان حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بوده است عاجزانه خواستارم که نمایندگان و قاطبه ملت مظلوم ایران را در مسوولیت هائی که در این عصر پرآشوب و فتنه زا که می توان گفت حکومت جنگل بر آن غلبه دارد به دوش گرفته اند، به طور شایسته از عهده برآیند و در این جهاد بزرگ مؤ فق شوند و با افتخار و سرافرازی به محضر مبارک حق تعالی وارد شوند. اینک تذکراتی برادرانه و مخلصانه به حضرات نمایندگان محترم حفظهم الله تعالی و ایدهم عرضه می دارم باشد که نافع شود. فان ذکری تنفع المومنین .

1 !!! که در راءس همه تذکرات و با رسیدن به آن ، همه چیز اصلاح می شود و سعادت فراگیر می گردد آن است که به قلوب محجوب و منکوس خود برسانید که عالم از اعلا علیین تا اسفل سافلین جلوه حق جل و علا و در قبضه قدرت اوست و هیچ موجودی از روحانیون ملااعلی و انبیاء معظم و اولیاء مکرم تا اشقیا و هر جا بروید از خود چیزی ندارند بلکه چیزی نیست جز آنکه به جلوه او نورانی و هست شود و این تذکر همان است که موجب اطمینان قلوب می شود که الا بذکر الله تطمئن القلوب و با این باور است که خوف ها از غیر او از دل ها رخت ببندند و امیدها و رجاها به جز به او از قلوب زایل شود.

بارالها! ما گرچه محجوبیم و در سلاسل جهنم نفس مقید، تو به وسیله اولیائت دست ما گیر و ما را از خود و شر خود

برهان ، تا جز تو نبینیم و جز از تو خوف نداشته باشیم و امید به کس نبندیم . خدایا! ما این پیروزی ها را در جبهه ها و در پشت جبهه ها و در ارگان ملی و دولتی از تو می دانیم و اگر نبود عنایت خاص و پرتو رحمت تو بر این ملت ضعیف که چنگ و دندان هااز اطراف عالم به او نشان می دهند و توطئه های شرق و غرب برای براندازی اسلام و جمهوری اسلامی به هم پیوند خورده اند و سازمان های عریض و طویل حقوق بشر و امنیت جهانی با رسانه های گروهی چپ و راست یکصدا به مقابله با آن برخاسته اند و دولت های به اصطلاح اسلامی با پیوند با اسرائیل غاصب و ارباب غاصب تر آن آمریکا در براندازی آن مجهز شده اند، در همان نفس های اول سرکوب شده بود. این عنایت بزرگ تو است که مجلس ، ملت و دولت ما چون سدی عظیم و خلل ناپذیر ایستاده و فریاد اسلام را به جهانیان رسانده و مستضعفان را در کنار کاخ سفید و کرملین و در گوش و کنار زمین به حرکت و فریاد در آورده است . و امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان بپاخیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدمات فرج آل محمد صلی الله علیه وآله را فراهم نمایند.

2 !!! چنانچه این انقلاب اسلامی یک انقلاب عادی نیست و متکی به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمی باشد از این جهت ویژگی های خاص خود را داشته و دارد و با پیمودن

صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه در مقابل هر دو قطب ایستاده است و از هیچ یک از قدرت های افسانه ای نهراسیده است که همین موجب پیروزی های معجزه آسایش گردید، گرچه موجب توطئه ها و آتش افروزی های فراوان علیه خودش هم شد لکن در هیچ مرحله ای عقبگرد نکرد.

مجلس جوشیده از این ملت انقلابی نیز یک مجلس عادی نیست ، که یک پدیده خاص به خود با ویژگی های خاص است . امروز به جرات می توان ادعا کرد که در زیر این آسمان کبود تنها مجلسی است که متکی به آراء توده میلیونی مردم است که با راءی مستقل و مستقیم مردم به دور از اعمال نفوذ خان ها و سرمایه دارها و مالک ها و سلطه ها و بست و بندهای به اصطلاح سیاسی و فعالیت های انحرافی بوجود آمده و از قلدری های رژیم شاهنشاهی و وابستگان به آن خالص بوده است . قهرامسؤ ولیت که چنین مجلسی دارد بسیار بزرگ است ، مسؤ ولیت مقابله با سیاست بازی های غرب و جناح سرمایه داری آن و دیکتاتوری شرق و قطب کمونیستی آن . این مجلسی است که باید سیاست نه شرقی و نه غربی را در جهان دو قطبی اجرا کند و احکام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اسلام را که به طاق فراموشی سپرده شده بود و قرن ها منزوی بود به صحنه آورد و چنین مجلسی است که قدرت روحی مافوق عادی و قدرت تشخیص مسائل پیچیده جهان و قدرت تصمیم گیری های قاطع بی گرایش به دو قطب الحادی و سرمایه داری را

لازم دارد، قدرتی که اگر همه جهان را در مقابل آن به سوی باطل روند بی وحشت به سوی حق رود، قدرتی که جوسازی ها و شایعه پردازی هارا به هیچ شمارد. چنین مجلسی در کمیسیون های مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد،هر چند برای مشورت در هر رشته خصوصا در سیاست خارجی و نیز سیاست اقتصادی که امروز از اهم امور است از اشخاص کاردان دعوت کنند و چون مقصد همه انشاء الله پیشرفت احکام اسلام و خدمت به بندگان خدای متعال است باید از اینکه از خارج مجلس استمداد می کنند خوشوقت باشند.

3 !!! مجلس محترم دوره اول گرچه کارهای بسیار ارزنده ای انجام داد و با کوشش و مشکلات فراوان از عهده وظایف خود به درآمد لکن تراکم مشکلات پس از انقلاب و خیانت های رژیم سابق آنچنان زیاد بود که قهرابسیاری از مشکلات به عهده مجلس حاضر است ، از آنجمله حل مسائل بسیار مهم اقتصادی و مبارزه با تورم و حل مساءله مسکن و زمین است و رسیدگی هر چه بیشتر به امور محرومان و قشرهای کم درآمد و از آنجمله افراد محترمی می باشند که در دستگاه های دولتی با حقوق محدود مشغول خدمت هستند، این کارمندان زحمتکش اکثر قریب به اتفاق شان درآمد دیگری ندارند و به حقیقت از قشر محروم هستند. چنانچه حل مسائل کشاورزی که از مهمات امور کشور است به عهده دولت با پشتیبانی مجلس است . و در تمام این امور آنچه لازم است بدون مسامحه عمل شود، مؤ افق بودن قوانین مربوط به این امور و سایر امور کشور

با قوانین مقدس اسلام اعم از احکام اولیه یا احکام ثانویه است که اگر جزئی انحرافی خدای نخواسته در این مجلس از شرع اسلام پیدا شود سنت سیئه ای خواهد شد که دنبال آن سنت های سیئه دیگر خواهد آمد و ووزرو گناه آن و گناه هر کس که به آن عمل کند به گردن آنان است و اگر انشاء الله فعالیت های نمایندگان محترم در جانب هر چه بهتر کردن کشور و رفاه حال محرومین با موازین اسلامی باشد، اجر آن مثل اجر هر کس به آن عمل کند برای سنت گذاران است .

کسی گمان نکند که به نفع محرومین و خدمت به آنان اگر به طور غیر مشروع هم باشد مانع ندارد، که این یک انحراف و خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی بلکه به محرومین است که از مال حرام و غصب و با ظلم به دیگران آنان را مبتلا به آتش جهنم کنند. اینجانب گمان ندارم که در کشوری که همه چیز خود را برای اسلام و اجرای قوانین اسلامی فدا کرده ، چنین مسائلی واقع شود. و حضرات نمایندگان محترم کوشش نمایند که امر مخالف با شرع و قانون اساسی به تصویب نرسد که علاوه بر آنکه راءی بر ضد قوانین الهی دادن خود گناه است بی شک شورای محترم نگهبان آن را رد می کند و موجب عقب افتادن کارها می شود.

4 !!! می دانید و می دانیم که مجلس شورای اسلامی دارای وظایف بزرگ و ظریف می باشد، چرا که در کشوری که مردم برای اسلام و حکومت اسلامی و اجرای قوانین نورانی قرآن کریم و قطع ظلم

و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قیام کرده اند و شما را به مجلس فرستاده اند، مجلسی که منعکس کننده اقوال و احوال و طرز روحیه و افکارتان است و از آنجا که همه اینها به صورتی وسیع در سراسر کشور و نیز در بسیاری از کشورهائی که موج رادیو تلویزیون به آنجا می رسد و گاهی در تمام دنیا به واسطه رسانه گروهی جهان منتشر می شود، لازم دانستم به حکم وظیفه و اخوت اسلامی به بعضی از آنها اشاره کنم و این اموری است که اسلام و اخلاق اسلامی و ارزش های انسانی و ملت های متعهداسلام از آنان خصوصا و از همگان عموما توقع دارند.

قسمت دوم

الف !!! کیفیت اسلام برخورد با یکدیگر در محیط مجلس و مباحثات بین مخالف و موافق . از نمایندگان متوقع است که مراعات آداب اسلامی در محاورات بشود و انگیزه آن یافتن حق و راه حل باشد و این امور در محیط دوستی و صفا چون بحث های علمی در محیط مدارس فقاهتی که مقصود، یافتن واقعیت نه تحمیل عقیده است آقایان را بهتر و آسان تر به حقیقت می رساند و مجادلات با حال غضب و عصبانیت انسان را از واقع دور می کند و چون مقصود از بحث ها یافتن طریق هر چه بهتر برای خدمت به اسلام و کشور و ملت است و از عبادات و مقربات الهی محسوب است ، حقا لازم است از آنچه مخالف رضای خداوند متعال است اجتناب شود و محیط مجلس طوری باشد که علاوه بر یافتن راه صحیح برای شنوندگان ، آموزنده

اخلاق اسلامی و آداب انسانی باشد که این خود یک عبادت دیگر است . و اگر خدای نخواسته در این محیط مقدس مقصود کسی اعمال غرض و تحمیل عقیده و احیانا تسویه حساب باشد که قهرابه هتک یک مسلمان و رد و بدل الفاظ غیرمناسب منجر می شود علاوه بر آنکه از مسیر حق دور می شود و برخلاف آنچه وظیفه وکیل است می باشد گاهی اشاعه فحشا در یک محیط بسیار وسیع است که معصیتی عظیم است . اینجانب امیدوارم خداوند تؤ فیق دهد که همان سان که جوان های عزیز رزمنده سنگرها را به مسجد و معبد تبدیل کردند، حضرات وکلا، مجلس را معبدی کنند منزه از اعمال و اقوال زمان طاغوت تا مجلسی نمونه شود، باشد که مجالس دیگر کشورهای اسلامی از آن تبعیت کنند.

ب !!! اسلام ازکیفیت برخورد با دولت و وزرا و سایر کارمندان . شک نیست که مجلس به همه امور کشور نظارت دارد و حق نمایندگان است که از هر انحراف و خلافی که از وزرا و ادارات می بینند به حکم قانونی جلوگیری کنند و دولت را تا حد استیضاح بکشانند، لکن فرق هاست بین نظارت و استیضاح و بین عیب جوئی و انتقام گیری و این فرق را همه کس پس از رجوع به وجدان خویش می فهمد. انسان با کمی تفکر در حال خود تشخیص می دهد که احضار دولت یا وزیر برای خدا و مصالح اسلام و کشور است و در آن جز هدایت و جلوگیری از انحراف و حفظ مصالح ملت چیز دیگری دخالت ندارد یا از معیارهای غیرالهی چون حب و بغض

، دوستی و دشمنی ، هواهای نفسانی چون خودنمائی ، عرض اندام و از این قبیل مسائل نفسانی و شیطانی برخوردار است و محک تشخیص معیار الهی از شیطانی آن است که پس از مراجعه ، به خود بیاید که آنچه که او می خواهد نفس عمل است گرچه این کار را دیگری انجام دهد و یا آنچه را که بدان سبب ، شخصی را احضار کرده است ، اگر از دوستان عزیز او سر می زد با او همان می کرد که با این انجام می دهد. و این است معنای روابط و ضوابط و صراط مستقیم که از ارزش های انسانی برخوردار است . خداوند قادر ما را بر آن هدایت فرماید و از ما دستگیری کند.

مرحله ای دیگر، به فرض آنکه هیچ مقصدی جز حق جوئی و جلوگیری از انحراف نباشد، در کیفیت ادای وظیفه و بیان اشکال می توان معیار الهی و نفسانی را تشخیص داد. معیار الهی آن است که اثبات مدعا مبنی بر استدلال و شواهدی متقن باشد و ازکلمات نیش دار و اهانت آمیز و کردار ناروا مبرا باشد و در غیر این صورت باید دانست که دست شیطان و نفس اماره بالسوء در کار است و گوینده بازیچه هوای نفس است . نمایندگان محترم و خواهران و برادران گرامی ! مساءله بسیار مهم است ، آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است ، چه بسا با یک انحراف شما یک انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤ من خدشه دار گردد. اگر انحرافی دیدید نخست بدون سر و صدا دنبال

تحقیق روید، پس از آنکه مسلما معلوم شد، قبل از کشیده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشینید و مساءله را حتی الامکان با خود او حل کنید. اگر در این مرحله تؤ فیق حاصل نشد، در کمیسیون مربوط او را بخواهید و با کمک دوستان فیصله دهید و اگر فیصله نشد و شخص مذکور می خواهد برخلاف مصالح اسلام و کشور و ملت عمل کند و در انحراف پافشاری نماید، حفظ مصلحت عمومی و اسلام مقدم است بر حفظ مصلحت شخص (هر کس باشد)، در این صورت تقاضا کنید و با استدلال و منطق بدون کوچکترین اهانت مطلب را عرضه کنید و مهلت دهید تا در محیطی آرام و بی تشنج از خود دفاع کند، در این موقع مجلس به هر چه تکلیف قانونی و شرعی دارد عمل کند بی کوچکترین توهین . و ما همه باید بدانیم که مجرمی که بالاترین جرم را دارد و به سوی چوبه دار می رود جز اجرای حد شرعی احدی حق آزار او را لفظا و عملا ندارد و مرتکب خود ظالم است و مستحق کیفر.

ج !!! از امور لازم التذکر راجع به نطق های قبل از دستور است . چه بسا که ناطق احیانا گمان کند بی قید و شرط و بی تعهد و تکلیف باید هر چه بخواهد بگوید و به هر کس ، چه حاضر جلسه و چه غایب می تواند به اصطلاح حمله کند و میزانی الهی و شرعی و اخلاقی در کار نیست و مسؤ ولیتی حتی شرعی ندارد. و گاهی بعضی نطق ها موجب تاءسف بسیار و تاءثر است و

چه بسا که اهانت به یک مسلمان و مؤ من را به حد اعلی می کشاند و حیثیات انسان هارا لکه دار می کند و گاهی ارقام و اقلام بسیار از گوشه و کنار اعم از صحیح و فاسد جمع آوری می کند و با آبروی دولت و اشخاص بلکه مجلس بازی می کند و مجلس شورای اسلامی را بی توجه همچون مجلس طاغوت می نماید و مورد تاخت و تاز اعراض مسلمانان در سراسرکشور قرار می دهد. آقایان می دانند مجلس اسلامی که حاصل سال های دراز رنج و زحمت و خون های محترم صدها هزار شهید و جانباز است برای تحقق احکام نورانی اسلام و تحول از رژیم طاغوت به رژیم الهی اسلامی است . نمایندگان آن باید از اخلاق اسلامی بالا و والایی برخوردار باشند و خدای بزرگ را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار خود بدانند و از رفتار و گفتار رژیم های طاغوتی احتراز نمایند و اگر خدای نخواسته کسی از حدود شرعی چه در نطق های قبل از دستور و چه در مذاکرات و محاورات دیگر خارج شد، وظیفه فریضه بزرگ نهی از منکر را فراموش نکنند که خدای نخواسته حق و عرض و حیثیت مردم در مکانی که حافظ مصالح اسلام و مسلمین و مردم کشور است ضایع نگردد بلکه وکلای محترم در برخوردها و نطق ها که در همه جا منتشر می شود آموزنده اخلاق کریم انسانی و اسلامی باشند و مردم را به کیفیت سالم برخورد با یکدیگر آشنا سازند که این خود یک خدمت بزرگ به اسلام و مسلمین و بشریت است .

اینجانب

با اینکه میل نداشتم این مسائل را به طور سرباز عرض نمایم لکن علاوه بر آنکه احساس تکلیف شرعی نمودم اکیدا علاقه مندم که قداست مجلس معظم و وکلای محترم محفوظ باشد تا الگوئی باشند برای مجلس های جهان و مجالس آتیه ایران.

این نکته نیز قابل ذکر است که اگر در مجلسی به کسی که حاضر نیست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نماید حمله ای شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانونا اشکالی در این عمل می بینند، رادیو تلویزیون و مطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش کشند تا حق مظلومی ضایع نشود و شخصیتی بی دلیل خرد نگردد و راهگشای این امر خود نمایندگان و رئیس محترم مجلس هستند که با تعهدی که دارند و مسوولیتی که بر دوش آنهاست این حق را به اشخاص غایب بدهند تا به وسیله مجلس که نگهدار مصالح کشور و ملت است حقی ضایع نشود و انسانی مظلوم نگردد و اگر به کسی ، چه از دولتی ها یا دیگران تهمتی زده شد حق شکایت به قوه قضائیه را دارد تا رسیدگی شود و مجرم تعقیب و تعزیر شود و اگر به یک وزارتخانه یا بنگاه تهمت زده شد حق دفاع با وزیر و رئیس بنگاه است و حق شکایت دارند و قوه قضائیه تعقیب خواهد کرد. و بالجمله با هر ترتیب ممکن باید از این اعمال غیراسلامی جلوگیری شود. البته این بدان معنا نیست که مجلس از حق قانونی و شرعی خود دست بردارد بلکه نمایندگان محترم در محدوده قانون و

شرع آزاد و مختارند و هیچ کس نمی تواند از حقوق قانونی آنان جلوگیری نماید.

د !!! امروز مساءله اصلی کشور چنانکه معلوم است جنگ است ، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است ، در حالی که هر تیری از هر طرف رها شود به سوی ایران و به جرم اسلامی بودن آن است و هر صدائی از هر گوشه جهان از هر حلقوم و از هر موج رادیوئی برای منطقه بلند شود، در راءس برنامه هایشان تضعیف و توهین و تحقیر ایران است و آنچه در کشور ما می گذرد به طور معکوس در سراسر دنیا منعکس می شود. سازمان های به اصطلاح حقوق بشر و شورای امنیت و عفو بین الملل و دیگران هم خود را صرف محکوم نمودن اسلام و ایران نموده اند. مدعیان صلح طلبی و انسان دوستی با تمام توان سعی در افروختن آتش فتنه و جنگ در همه جا بخصوص در ایران می نمایند و با اسلحه های کشنده و بمب های آتشزا و شیمیایی به دشمنان اسلام کمک بیدریغ می کنند. و هزاران شکر خدای متعال را که با دست عنایت خود تحملی در این ملت عظیم الشان ایجاد فرموده که همه اقشار آن به هم پیوسته و ید واحده شده اند و با اتکال به قدرت الهی در مقابل همه ایستاده و از این هیاهوها و چنگ و دندان نشان دادن هابه خود هراس راه نمی دهند و هر روز مصمم تر و مهیاتر برای دفاع از آرمان های اسلامی هستند. و در این حال تکلیف و وظیفه همگان بویژه روحانیون معظم و مجلس محترم و دولت

و سران قوای مسلح بسیار حساس و سنگین است ، اینان حافظان این وحدت و انسجامند و با اعمال شایسته خود می توانند اسلام و کشور را از میان این فتنه های غم انگیز نجات دهند. شک نیست که مقدم بر هر چیز وحدت و انسجام خود حضرات نمایندگان و دست اندرکاران و پشتیبانی هر قشر از سایر اقشار است . امروز با وضع حاضر جهان نسبت به ایران ، اختلافات و تفرقه در داخل هر قشر یا قشری با اقشار دیگر که ناچار به اقشار ملت نیز سرایت می کند سهم مهلکی است که اول خود و در پی آن کشور و ملت و بالاتر از همه اسلام بزرگ را به خطر نابودی می کشاند و در عصر حاضر و وضع موجود گناهی عظیم تر و جنایتی هولناکتر از آن نخواهید یافت . حضرات علمای اعلام و ائمه جمعه کثرالله امثالهم توجه کنند که گاه یک جمله آنان یا یک مصاحبه و خطبه ، جمهوری اسلامی را در سطح جهان زیر سؤ ال می برد و در داخل فاجعه می انگیزد و منشاء اختلاف و تفرقه می شود و موجب تضعیف سپاه و ارتش و سایر قوای مسلح می شود یا موجب اختلاف بین سپاه و ارتش و سایر قوای مسلح می گردد که خدای نخواسته منتهی به از بین رفتن زحمات چندین ساله خود آقایان می گردد و یا موجب تضعیف و دلسردی دولت خدمتگزار می شود و با شکست خوردن دولت ، پایه های جمهوری اسلامی متزلزل می شود.

حضرات وکلای محترم دوره دوم مجلس شورای اسلامی که در آغاز خدمت به اسلام

و جمهوری اسلامی می باشند با توجه به اوضاع کنونی کشور و فشارهای اقتصادی و نظامی و گرفتاری فوق طاقت دولت و مخارج عظیم جنگ و پیامدهای آن و گرفتاری آوارگان جنگ و مهمانان افغانی و عراقی که قشرهای عظیمی هستند و خرابی های جنگی و فسادهای موروث از رژیم سابق و بسیاری از مشکلات کمرشکن دیگر، لازم است به دولت کمک نمایند که مشکلات را با پشتیبانی شما نمایندگان یکی پس از دیگری حل نماید. در عین حال که حق نظارت و حق جلوگیری از انحرافات را دارید لکن در وضعیت کنونی مسائل را رویهم بسنجید و اگر چیزی به نظرتان ناروا بود با وضع گرفتاری های حاضر بسنجید و ببینید اگر شما به جای دولت بودید با چه قدرتی می توانستید با مشکلات موجود مقابله کنید. و بدانید که رویهمرفته دولت تاکنون به وضع خارق العاده ای خدمت کرده و نقایصی که هست مطمئنا اجتناب ناپذیر است و بالجمله لازم است همه پشتیبان هم باشید تا بر حوادث پیروز شوید و با عملکرد دولت در این مدت کوتاه و خدمت های ارزنده او در سراسر کشور باید گفت دولت مؤ فقی بوده است . باید به او مهلت داد که تؤ فیق بیشتری به دست آورد و در کمبودها و نقصان های موجود باید او را یاری کرد و کمک های فکری و عملی نمود. کشور از همه است و با اتکاء به قدرت ازلی و با کمک همه می توان بر هر مشکلی غلبه کرد انشاء الله تعالی .

ه از نمایندگان محترم که با تؤ فیق الهی و راءی آزاد توده محروم

برای خدمت به اسلام عزیز و ملت محترم مؤ فق شده اند، انتظار می رود که در تمام فعالیت ها و آراء خود برای شکرگزاری از خدای متعال جانب حق را گرفته و ضوابط را در نظر گیرند، مثلا در اعتبارنامه ها که مورد بحث و نظر واقع می شود، بدون ملاحظه دوستی و دشمنی و جهات سیاسی رایج در دنیا آنچه رضای خداست و واقعیت اقتضا می کند در نظر گیرند و گرایش های سیاسی را کنار گذارند و این رویه را در همه اعمال و اقوال و آراء خود در مدت این خدمت ارزشمند ملحوظ دارند و برای رضای مخلوق ، خدای نخواسته به سخط خالق مبتلا نشوند و در حقیقت مجریان عدل الهی باشند، و این رویه از همه کس مطلوب است و از کسانی که در جایگاه حساس واقعند مطلوب تر. و شما نمایندگان محترم می توانید با یک راءی خود خدمت ارزشمندی به خدا و خلق نمائید و بالعکس . و می توانید یک خطر بزرگ را از کشور و اسلام رفع کنید و بالعکس حرکت در راه حق و عمل به آن خود، تفکر آزاد و ذکر خداست که موجب طمانینه است .

و !!! اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که

خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند اکثر ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آنها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند برای حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خواری می دهند و در مقابل زور و قدرت های شیطانی خاضع و نسبت به توده های ضعیف ستمکار و زورگو هستند، ولی وارستگان به خلاف آنانند، چرا که بازندگانی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزش های انسانی اسلامی را حفظ کرد. جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتی بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتی مقابله کنند ولی آنگاه که به دست توانای حق جل و علا به انسان انقلابی دور از علایق شیطانی متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند. دست های جنایتکاری که جوانان عزیز را در رژیم سابق به مراکز فساد کشاند و از انسان های آزاد عروسک مصرفی تراشید، انگیزه و نقشه شان این بود که هر خیانتی که در کشور واقع می شود و هر چه به سر ملت و ذخایر ارزنده آن می آید و هر چه زنجیرهای استعمار به دست و پای مردم محکمتر می شود، در مقابل بی تفاوت باشند یا به حمایت همان رویه برخیزند. امروز هم قشر فعال در جبهه هاو پشت جبهه هاهمان طبقات محروم ساده زیست هستند و در بین آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علایق دنیا اثری نمی بینید. خداوند همه ما را از این قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به سرمنزل مقصود برسانیم

و به صاحب امانت ، حضرت مهدی موعود ارواحنالمقدمه الفداء رد کنیم . از خداوند متعال خواستارم که نمایندگان محترم دوره اول مجلس شورای اسلامی را که از مشکلات نهراسیدند و برای پیاده کردن احکام اسلام کوشش و تلاش نمودند سعادت و سلامت عنایت فرماید و به نمایندگان دوره دوم تؤ فیق و قدرت تصمیم برای رسیدن به آرمان مقدس اسلام عنایت فرماید و عموم مسلمانان جهان را از شر ابرقدرت ها حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/3/63

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس ونمایندگان دوره های اول ودوم مجلس شورای اسلامی

کلیه چیزهائی که از آن بوی اختلاف می آید، بلا اشکال از شیطان است

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلاباید از تشریف آوردن آقایان تشکر کنم و کاری که از من بر می آید و آن دعاست برای تؤ فیق شما بکنم و از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه را مؤ فق کند که در خدمت اسلام باشیم . بیشتر مسائل در این محفل هایی که بوده است و در مجلس و در سایر جاها گفته شده است و بنده یک مساءله ای را که در نظر دارم و لازم می دانم که به همه ملت این مساءله را عرض کنم و درباره او احساس خطر می کنم و ناراحتی دارم آن این است که ما در مساءله سابق که بعضی هاراجع به شورای نگهبان صحبت هائی کرده بودند احساس کردیم که وظیفه هست ما مساءله را یک طوری حلش کنیم و مهم این بود که من از اختلافات که داشت پیدا می شد خائف بودم . مع الاسف این نصیحتی که من کردم که اختلافات قطع بشود، نمی دانم چه دست های مرموزی در کار است که همان را موجب اختلافات

قرار دادند. در چندین روز پیش یک اعلامیه آوردند اینجا که من دیدم (بدون امضا البته ) این اعلامیه بی اشکال یا از یک آدم بی عقلی صادر شده است و یا از یک آدم شیطانی یا از یک دوست نادانی یا از دشمن شیطان و او اینکه آن مطلبی را که من راجع به شورای محترم نگهبان نوشته بودم بالایش طبع کرده بودند و در ذیلش با یک عبارت زننده ای گفته بودند که این آقایانند که فلان هستند و اسماء اشخاص محترم و متعهد که بعضی از اینها را من در طول انقلاب می شناسم فعالیت کردند، کتک خوردند، زجر کشیدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چیزی که من را نگران می کند این است که دنبال هر مطلبی یک شیطان هم پیدا می شود که می خواهد آن را منحرف کند. شیطان ، خدای تبارک و تعالی را به تعبیر من تهدید کرد به اینکه من نمی گذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند، وقتی خودش رانده شد، گفت که من نمی گذارم آنها دیگر نمی توانی ببینی دیگر اشخاصی را که به تو علاقه مند باشند مگر آنهائی که خالص اند. کلیه چیزهائی که در آن بوی اختلاف می آید این بلا اشکال از شیطان است که دشمن قسم خورده است که ما را منحرف کند. من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است ، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد. گویندگان در

مجالس ، اهل منبر، اهل علم ، خطبای جمعه ، کسانی که قبل از خطبه صحبت می کنند بدانند که مساءله ای که بنده را ناراحت کرده است ومی کند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود.

آن روز من برای رفع اختلاف یک کلمه گفتم . دنبالش یک مسائلی پیش آوردند که خودش اختلاف انگیز بود. امروز من عرض می کنم که آقایانی که در منابر در این ماه مبارک یا بعدش ، فرق نمی کند، خصوصاماه مبارک که بیشتر منبر می روند و بیشتر صحبت می شود بدانند که اسلام از آنها می خواهد که با هم باشید. فرض می کنیم که یک مقام بسیار عالی ای هم از شما گرفته شده است (فرض می کنیم و حال اینکه نیست اینجور) این موجب این نمی شود که شما خدای تبارک و تعالی را ناراضی کنید از خودتان ، برای اینکه من حالا در این قصه پیروز نشدم (اگر اسم این پیروزی باشد) رضای خدا را در نظر داشته باشید و خودتان را بنده خدا بدانید که هر طور پیش بیاورد آنطور را راضی هستید، همانطوری که بندگان خالص خدا، اولیای معظم خدا اینطور بودند. هر چه برای سیدالشهداء (به حسب روایت ) نزدیک می شد ظهر عاشورا و جوان هایش یکی یکی از بین می رفتند، صورتش افروخته تر می شد برای اینکه می دید رو به مقصد دارد می رود. وقتی بنا شد که همه ما می خواهیم که خدمت کنیم به این کشور، می خواهیم که آن مسائل سابق برنگردد، می خواهیم که اسیر نباشیم در دست مستشارهای آمریکائی

یا قلدرهای روسی ، ما که بنا داریم اینطور باشیم ، راهش این است که ما با هم باشیم یعنی همانطوری که توده مردم ، به حسب نوع این توده مردم هستند سران مردم هم اینطور باشند.

اختلاف علما، اختلاف ملت است نه اختلاف افراد

من گاهی شاید بسیاری از اوقات خوف این را دارم و از این خوف هم گاهی ناراحتم که نبادا مردم برای خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آنوقت مشرف باشند آن بهشتی ها بر ما، ما آن خجالت را چه بکنیم . آنها برای رضای خدا عمل کردند و می کنند و شما آقایان را به کرسی وکالت نشاندند و حالا هم باز دسته دیگر را نشاندند. آنها برای خدا کار کردند. اگر ما انحراف پیدا کنیم و بالخصوص اختلاف ایجاد کنیم ، به واسطه حرف هایمان اختلاف ایجاد کنیم ، این خوف همان معنا هست که فردا ما در عذاب باشیم و آنها در نعمت باشند و آنها به ما بگویند ما برای خاطر شما آمدیم به بهشت و شما چرا رفتید جهنم . و این خجالتی که انسان در آن روز خدای نخواسته می کشد از آن آتش سخت تر است . مجلس گمان نکند که در یک مجلس صحبت می کند، ائمه جمعه گمان نکنند که در یک جای محدود صحبت می کنند، امروز دیگر حدود برداشته شده است ، دیوارها ریخته شده است . اگر دیروز یک کسی در یک مجلسی مثلا یا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت می کرد، در یک جمعیت محدودی صحبت می شد و تمام می شد. امروز همه می دانید اینطور نیست ،

خصوصا در ایران که مجلسش منعکس می شود مستقیما و راجع به خطب جمعه هم منعکس می شود و من گاهی وقت هاچیزهائی را که از رادیوی خارج می شنوم بعدش از رادیوی خودمان می شنوم ، آنها زودتر از ما نقل می کنند. در یک همچو محیطی تکلیف خیلی زیاد است . انحرافات اگر پیدا بشود، این انحرافات ، انحرافات محدود نیست ،انحراف نامحدود است . در داخل اگر خدای نخواسته ایجاد اختلاف بشود، منتهی به این می شود بی شک به اینکه شکست بخورید دشمن پشت درهای ایران ایستاده اند مراقبند آنها. تمام این هیاهوها ترس ندارد. اینها چیزی نیست ، آمریکا چه می فرستد به کجا و چه می فرستد به کجا، اینها، اینها صحبت است ، آنی که آنها نقشه اصلی این است که در داخل یک کاری انجام بدهند. آمریکا می داند که عرضه این را ندارد که در ایران وارد بشود یک کاری انجام بدهد، خودش هم می داند این را خودشان هم گفتند که ما نمی خواهیم که سربازهای آمریکا در خلیج از بین بروند، آقایان هم گفتند این را. آنها این مساءله را ظاهر می کنند که با هو و جنجال ما را از میدان بیرون کنند، آنها خوفی ندارد. آنی که خوف دارد این است که با این شیطنت ها ایادی آنها که باز هستند در کشور، با این شیطنت هاایجاد اختلاف کنند، دو دسته کنند، یک دسته از آن ور، یک دسته از آن ور. بین علمای بلاد اختلاف ایجاد کنند دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است ، نه اختلاف افراد، اگر یک

عالمی که در یک شهری نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است با یک عالم دیگری که آن هم نظیر اوست اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سلیقه را برسانند به اختلاف در جمعه ها و جماعات و در جاهای عمومی ، این همچو نیست که اختلاف زید و عمرو است ، این یک اختلافی است که هر شهر را دو قسمت می کند، دو بخش می کند، یک بخش از آن ور، یک بخش به این ور و این کم کم اضافه می شود. دشمن های ما هم حوصله شان خیلی زیاد است ، حالا نقشه می کشند برای پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو می رود، این فساد جلو می رود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها. ما از این غافل نباید باشیم .

باید چشم و گوشمان را باز کنیم که با دست خودمان اسلام را از بین نبریم

اینهائی که این اعلامیه می دهند دیگری را تضعیف می کنند، آن یکی اعلامیه می دهد به دیگری بد می گوید، تهمت می زند، خیال نکنند که این ، اگر اشخاصی که هستند که سالم اند خیال نکنند که این یک خدمتی است . این یک خیانتی است به همه ملت ، به اسلام . اگر از شیاطین هستند باید ملت گوشش را باز کند چشمش را باز کند و احتمال زیاد هست که از شیاطین باشند. ما باید بعد از آنکه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشیم با خودمان . دشمنی خودمان موجب می شود که آنهائی که دشمن اصلی ما هستند بر هر دو غلبه کنند و روزگار همه را

سیاه کنند. امروز اسلام در دنیا وضعی پیدا کرده است که اگر چنانچه شکست خدای نخواسته بخورد تا سال های طولانی دیگر نمی تواند سرش را بلند کند برای اینکه قدرت های بزرگ قدرت اسلام را فهمیده اند و می دانند که این را باید از بین برد. حتی آنهایی که به اسم اسلام حکومت می کنند در ممالک اسلامی ، آنها هم از اسلام ایران می ترسند. اسلام ایران را یک اسلام دیگری می دانند و یک طور دیگر هم هست این . ما باید چشم و گوشمان را باز کنیم که خدای نخواسته با دست خودمان اسلام را از بین نبریم . با دست ملت مان اسلام آمد اینجا و شما را در دنیا آبرومند کرد و جوری شد که با تخیل اینکه یک عده ای در لبنان تهدید کردند آمریکا را،تازه آمریکا دارد عقب می نشیند. با توهم اینکه نبادا یک کسی به طور انتحاری برود چه بکند همه اش هم گردن ایران می گذارند به خیال اینکه ایران این کارها را می کند و حال آنکه مسلمین دنیا بیدار شدند، غیرمسلمین هم بیدار شدند یعنی آنهائی که ضعیف هستند، مستضعف بودند بیدار شدند. هر کسی در جای خودش دیگر می خواهد مقابله کند با اینها. آنها دور کاخ سفید را یک بساطی درست کردند و هر روز هم اضافه اش می کنند برای اینکه از این اسلام ترسیدند و اینها می خواهند این را نابودش کنند. آنها نمی توانند اما به دست شما خدای نخواسته ممکن است بشود. اهل منبر متوجه باشند یک کلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق

و اینکه چه شده و چه شده که اختلاف انگیز است بکنند پیش خدای تبارک و تعالی مسؤ ولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد کرد. خطیب های در جمعه هم همین را بدانند، آنهائی که قبل از نماز جمعه خطبه می خوانند همین را باید بدانند، علما هم که در هر جا هستند همین معنا را باید توجه کنند که ما امروز احتیاج داریم به اینکه به قول خدای تبارک و تعالی با تمام وجود عمل کنیم که می فرماید با هم باشیم (واعتصموا بحبل الله ولاتفرقوا)

توجه کنید که ماه مبارک رمضان را به آداب روحی اش عمل بکنید ماه مبارک رمضان پیش است و یکی از نعمت هایی که خدا به شما وکلا داده است این است که در ماه مبارک شعبان این مجلس افتتاح پیدا کرد و در آغاز ماه رمضان شروع به کار دارد می کند. و این یکی از نعمت های بزرگ خداست که به ما عنایت فرموده است . ماه رمضان شما را دعوت کرده خدای تبارک و تعالی به مهمانی خودش . همانطور که می بینید مهمانی خدا صوم است مثل میهمانی ماها نیست که آنجور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن چیزهائی که مربوط به شهوات انسان است .

توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنی آداب روحی اش . فقط دعا نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معنای واقعی ، آن تذکری که نفوس را مطمئن می کند، آن ذکری که بذکر الله تطمئن القلوب . یاد خدا واقعا و حاضر دیدن خدا را در

همه جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمت های خدا که به شما عنایت کرده است شکرگزاری کنید و ذکر خدا را بگوئید، یاد خدا را بکنید که خدا شما را مؤ فق کند به اینکه دست هایی که می خواهند تشتت در این ملت ایجاد کنند، خدا آن دست ها را مؤ فق نکند.

و از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان ، ما محتاج به اصلاح هستیم ، محتاج به تهذیب نفس هستیم ، تا آن دم آخر ما محتاجیم . پیغمبرها هم محتاجند. انبیاء بزرگ هم محتاجند منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیده اند و دنبالش عمل کرده اند و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خودمان عمل نکردیم . امیدوارم که انشاء الله این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد. و مبارک بودن به این است که بنابراین بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید. در این ماه مبارک دعا کنید که خدای تبارک و تعالی شما را مؤ فق کند به اینکه در این خدمتی که متکفل او هستید، مطابق رضای او عمل کنید. از خدا بخواهید که ما را از عنایت خودش محروم نفرماید. و این ضیافت خدا را قدر بدانید. این ضیافت خیلی لطافت و ظرافت دارد، این را باید قدر بدانیم ما. این ادعیه ای که وارد شده است در ماه مبارک رمضان و در ماه شعبان اینها راهبر ماست به مقصد، به تعبیر شیخ ما رحمه الله قرآن صاعد است . ادعیه را ایشان تعبیر می کرد

به اینکه ، قرآن نازل است و این ، قرآن صاعد. در هر صورت ظرایفی در این ادعیه مبارکه هست که سابقه ندارد. اینها را توجه به آن بکنید، انسان را این ادعیه می تواند حرکت بدهد. ماه مبارک می تواند که انسان را مؤ فق به بسیاری از امور بکند. ماه مبارک می تواند انسان را طوری بکند که تا ماه مبارک دیگر یا تا آخر دیگر کنترل بشود و تخطی از آنکه رضای خداست نکند. من امیدوارم که همه ما مؤ فق بشویم به اینکه این ماه مبارک را با ذکر خدا و توجه به خدای تبارک و تعالی به پایان برسانیم که خدای تبارک و تعالی در عید رمضان به ما عیدی عنایت کند و آن استقلال تام ما، آزادی تام ما بیمه شده و جمهوری اسلامی بیمه شده .

خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم ، ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم ، ما هیچیم و هر چه هست توئی . ما اگر چنانچه خلاف می کنیم نادانیم . تو بر ما ببخش . تو ما را به این ماه مبارک رمضان وارد کن به طوری که با رضای تو وارد بشویم در او. خدایا! تو ما را لیاقت بده که در این مهمانی که از ما کردی به طور شایسته وارد بشویم . خدایا! این ایران که از همه اطراف به او هجوم شده است ، برای اسلام ، این ایران را تو تقویت کن .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 12/3/63

استفتاء جمعی از مؤ منین از محضر امام خمینی پیرامون صرف وجوه شرعیه و سهمین در تبلیغات انتخاباتی

بسمه تعالی

بعضی ها نقل می کنند که حضرتعالی اجازه فرموده اید از سهم مبارک امام علیه السلام در

راه تبلیغات انتخاباتی صرف نمایند، آیا این واقعیت دارد؟

بسمه تعالی

پاسخ امام خمینی :

این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد. در صورتی که کسی خدای ناکرده از سهمین و وجوه شرعیه در اینگونه امور خرج کرده است باید برگرداند.

تاریخ : 12/3/63

بیانات امام خمینی در جمع رؤ سای جمهوری ، مجلس شورای اسلامی و دیوان عالی کشور و مسؤ ولان لشکری و کشوری به مناسبت عید سعید فطر

زیربار ظلم رفتن ، مثل ظلم کردن ، از ناحیه عدم تزکیه است

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدوارم خدای تبارک و تعالی این عید سعید را به همه مسلمین و به کشور ما و ملت ما مبارک کند و امیدوارم که با عنایت خودش با ما رفتار کند. ما مهمان های خوبی نبودیم برای خدای تبارک و تعالی . ما را دعوت کرد به ضیافت ، او میزبان بزرگ و ما میهمانان هیچ . چه بگوییم در مقابل این نعمت بزرگ الهی که ملت ها را دعوت کرده است به ضیافت الله ، ضیافت الله با همه ی اسماء و ما چگونه شکر این نعمت را بجا بیاوریم ، ما که خودمان را می شناسیم که هیچ نیستیم و هر چه هست ، اوست ، لکن او عنایات خاصه خودش را مبذول می کند و ما را میهمان و خودش را میزبان ما قرار می دهد. یا ما را بالا برده است تا آن حدی که این لیاقت را داشته باشیم با عنایات او، یا عنایت خودش را متنزل کرده است ، همان طوری که قرآن را متنزل کرده است در ماه رمضان . قرآن نازله ای است که پس از عبور از حجاب های نور، وارد شده است در ماه مبارک رمضان ، آن هم بر قلب مبارک رسول خدا و از آن جا باز متنزل شده است تا رسیده است به آن جایی که با زبان گفته

می شود، حالا کیفیت نزول قرآن خود یک مساءله مهم است و کیفیت گرفتن قرآن از وحی الهی و از ملکی که ماءمور این کار است ، آن هم یک بحث مهم است که ما دستمان از آن کوتاه است . لکن آنی که ما از خودمان اطلاع داریم ، ما مهمان های خوبی نیستیم برای خدا. اگر میهمان های خدا از قبیل رسول خدا و ائمه هدی هستند، ما چه بگوییم . و آن میزبانی ای که از آنها می کند، دست ما از آن کوتاه است . لکن ما متکی هستیم به لطف او و ما متکی هستیم به عنایات او و ما در ماه رمضان هر چه قصور کرده باشیم ، تقصیر کرده باشیم ، در این روز مبارک از او عیدی می خواهیم ، او به فضل خودش با ما رفتار کند، نه به عدلش .

امیدوارم که خداوند این ملت که مهیا شده است برای این که خدمت کند به مسلمین و اسلام ، این را تؤ فیق بدهد که بتواند از عهده این خدمت بزرگ برآید، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا. بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهایی که بر آنها سرپرستی می کنند غاصبانه . ملت ها همه گرفتار چنگال این قدرت هاهستند که خودشان را مصلح می دانند، صلاح جو می دانند، با اصلاح حرف می زنند. چه بکنیم ما با این وضعی که در دنیا امروز هست ؟ وضعی که قدرت های بزرگ دارند با بشر و

بدتر از او، وضع انفعالی که حکومت ها دارند.

مصیبت برای مسلمین این است که گرفتار یک همچو حکومت

هایی هستند که همه اش انفعالی ، وضع انفعالی دارند و برای عالم مصیبت این است که کسانی با ادعای صلح دوستی و به ادعای طرفداری از توده ها به همه مردم ظلم می کنند. آنها که خودشان را طرفدار حضرت مسیح جا زدند و ادعا می کنند که حضرت مسیح فرموده است که : اگر چنانچه کسی به شما سیلی زد آن طرف صورتتان را بگیرید تا سیلی بزند، گرچه این دروغ است ، حضرت مسیح ، پیغمبر بزرگ خدا یک همچو حرف غیرصحیح را نخواهد زد. اگر به مسیح مجال داده بودند، همان طوری که موسی با قوم خودش با فراعنه عمل کرده بود، آن هم عمل می کرد. لکن مجال نداشت . مع الاسف اینهایی که می گویند ما طرفدار مسیح هستیم از آنهایی که کمونیست هستند و اصلا به خدایش اعتقاد ندارند، اینها بدتر می کنند. که یعنی دیگر نمی شود گفت این از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. آنها به مسیح این نسبت را دادند آن هم دروغ ، لکن خودشان که می گویند ما طرفدار همچو ایده ای هستیم ، ببینید چه سیلی ها به مردم می زنند. مردم چطور گرفتار اینها هستند. آنها از آن طرف ، از این طرف هم مسلمان ها که ملت هایشان تحت سلطه و دولت منفعل از این قدرت های بزرگ . اگر همین ماه مبارک رمضان را مسلمین خودشان را به طور جمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیر بار ظلم

رفتن مثل ظالم ظلم کردن ، هر دوش از ناحیه عدم تزکیه است ، قدافلح من تزکی ، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزکیه و ذکرالله ، ذکر اسم الله : قدافلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی . تزکیه ، ذکر اسم الله و صلوه ، اینها مراتبی است ، اگر ما به این رسیده بودیم ، نه حال انفعالی پیدا می کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم . همه از این است که تزکیه نشدیم . دولت هاتزکیه نشدند و نخواهند شد مگر خدا عنایت کند و ظالمند. ملت هایی هم که تزکیه نشده اند، بار ظلم را به دوش می گیرند. عذر ندارند ملت ها در مقابل پذیرش ظلم ، ایران این عذر را از آنها منقطع کرد. آن قدرتی را که ایران شکست ، در آنها نیست ، در بین حکومت های دیگر نیست ، لکن مردم اول متحول روحی شدند و بعد هم آن کردند که دنیا دید. و این کشوری که الان در دست شما آقایان است ، کشوری است که با تحول روحی یک همچو مساءله را پیش آورد، لکن حفظ این تحول اهمیتش بیشتر از اصل تحول است . باید همه کوشش کنند در حفظ این تحول . این جوان شما که آنها می خواستند بکشندشان به مراکز فساد و آنها را از خود بیخود کنند تا حکومت کنند، این جوان ها را خدای تبارک و تعالی تؤ فیق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص کردند و به معابد رفتند،

یعنی ، همان سنگرهایی که معابد الهی است .

آنهایی که به ما اشکال می کنند که شما چرا سازش نمی کنید با این قدرت های فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه می کنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیاء را می کنند. آنها نمی دانند که انبیای خدا چه رویه ای داشتند، با ظالم چطور برخورد می کردند، یا می دانند و خودشان را به کوری و کری زدند. سازش با ظالم ، ظلم بر مظلومین است ، سازش با ابرقدرت ها، ظلم بر بشر است . آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم ، یعنی ، این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف راءی تمام انبیاست . انبیای عظام ، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه ، به نصیحت ، به امر به معروف ، به نهی از منکر، به انزلنا الحدید و فیه باس شدید، آخر الدواء الکی . بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخر دواست .

هر چه مفاسد در دنیا بر بشر وارد می شود از فساد خود آدم و حکومت هاست

در عین حالی که کشور اسلام ، کشور اسلامی ایران و مسؤ ولین این کشور دائما این مطلب را گوشزد می کنند که ما با این دولت های اسلامی می خواهیم دوست باشیم ، دست اخوت به هم بدهیم ، با ملت می خواهیم همراه باشیم ، همقدم باشیم و اگر این طور بشود دیگر ظلمی در این ممالک اسلامی از طرف

قدرت های بزرگ نخواهد شد، لکن حکومت ها تزکیه نشده اند، حکومت ها وارد به صیام نشده اند، وارد به ضیافت الله نشده اند. دامن می زنند به جنگ و به این که جنگ را توسعه بدهند. نمی دانند که توسعه این جنگ ، خانه خرابی برای آنهاست . آن که با یک زندگی متوسط ساخته است ، از جنگ نمی ترسد. پاسدارهای ما که یک زندگی عادی هم کمتر دارند، از جنگ نمی ترسند. ارتشی ما که یک زندگی عادی دارد، از جنگ نمی ترسد. جنگ به او ضرری نمی زند. آنهایی که دارای کاخ ها و بساط هستند آنها باید بترسند، ضرر به آنها می رسد. ما مهیا کردیم خودمان را برای این که برویم دنبال رفع ظلم ، تا آن جا که می توانیم با نصیحت ، با دست دوستی ، با محبت با این اشخاصی که در همسایه ما هستند از این کشورهای اسلامی ، با مودت ، با دوستی ، دائما این مسؤ ول ما مسؤ ولین ما این حرف را می زنند، لکن آنها از باب این که وارد به ضیافت الله نشده اند علی قلوبهم حجاب "صم بکم عمی فهم لایعقلون با دست خودشان ، خودشان را فانی می کنند. تمام مفاسد از خود آدم است . از نفس انسانی است ، از جای دیگر به ما چیزی نمی رسد، هر چی می رسد از ماست !!! انما هی اعمالکم ترد الیکم همه چیزهایی است که از خود ما هست ، چه مفاسدی که در دنیا بر بشر وارد می شود، از فساد خود آدم است ، فساد

حکومت هاست ، نفس خبیثه است و چیزهایی که در آن عالم به ما می رسد، آنها هم از خود ماست .

بهشت را اعمال شما آباد می کند و جهنم را هم اعمال ما می افروزد. ما الان در صراط هستیم ، همان صراطی که یک طرفش دنیاست ، یک طرفش عاقبت . و ما الان در صراط داریم حرکت می کنیم . این پرده که برداشته شد، آن وقت صراط جهنم که از متن جهنم می گذرد، یعنی ، آتش دورش را گرفته ، این از وسط این جا می گذرد، باید از این جا عبور کنید. دنیا همین جور است . فساد که همان آتش است بر شما احاطه کرده ، باید از همین بین فساد عبور کنید، به طوری که سالم عبور کنید. انبیا عبور می کنند، جز ناوهی خامده ، آنها آتش خاموش است برایشان ، همان طور که برای حضرت ابراهیم در این جا خاموش بود، سرد بود، آنها آتش خاموش است . مؤ منین هم با سلامت می گذرند، آتش خاموش نیست اما آتش به آنها ضرر نمی زند. انعکاس همین دنیاست ، یک چیز دیگری نیست ، همین است که این جاست ، همه چیزهایی که در آن عالم واقع می شود عکس العمل همین چیزهایی است که در این عالم است . الان صراط ما در صراط هستیم و الان صراط در متن جهنم است و الان صراط برای انبیای بزرگ و اولیای بزرگ خاموش است . جهنم خاموش است و الان برای مؤ منین سالم است و برای دیگران محیطه بالکافرین ، و ان جهنم

لمحیطه بالکافرین ، این الان احاطه دارد نه سیحیط الان محیط است ، منتها نمی توانیم حالا ادراک کنیم . این چشم بسته است الان ، آن حجاب است . حجاب که برداشته شد، آن که اهل جهنم است می بیند توی جهنم است . حجاب که برداشته شد، آن که اهل بهشت است می بیند در بهشت است ، برزخ هم برای او بهشت است . برزخ هم برای آن طرف دیگر جهنم است .القبر اما حفره من حفر النیران او روضه من ریاض الجنه .

چشم از این جا برداشته شد یک ورق دیگری پیش می آید، آن ورقی که یک وقتی پیش آمد، دیگر کار گذشته است ، ما امروز باید فکرش را بکنیم .

ما هیچ روزی به عراق حمله نکردیم و الان هم در حال دفاع هستیم

اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ می ترسد کسی ، نه از صلح هیچ ابا دارد، از هیچی باک ندارد. اما وقتی تهذیب نفس نیست ، می گوید: اگر جنگ نکنیم ، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگ افروزی هایی که الان می بینید در منطقه دارد می شود، روی همین معناست ، روی هوای نفس است ، هوای نفس وادار می کند که به یک کشوری حمله کنند. هوای نفس وادار می کند که منطقه را به آتش بکشند و انسان می سوزد در این هوای نفس خودش ، در همین عالم هم می سوزد. و ما حالا هم به همه ی کشورهای منطقه نصیحت می کنیم ، نصیحت بر همه ، همه باید نصیحت کنند هم را. نصیحت می کنیم که از این جانور دست بردارید، این آدم شدنی نیست . این

صدام محال است که آدم بشود. از این دست بردارید، خودتان را مبتلا نکنید به آن چیزی که نباید مبتلا بشوید. ما نصیحت می کنیم ، ما خیرخواه شما هستیم . ما هیچ روزی به عراق حمله نکردیم ، الان هم ما در حال دفاع هستیم . یک روز اگر مهلت بدهیم ، ایران را به هم می زند. ما الان در حال دفاع هستیم از خودمان و از ملت عراق . ملت عراق با ما دو تا نیستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستیم از یک ملتی که گرفتار شده ، ارتشش گرفتار است ، اداری اش گرفتار است ، همه چیزش گرفتار یک حزب جهنمی است .

این اخباری که از آن جا می آید، انسان را می لرزاند که اینها چه گرفتاری دارند. واسف در این است که در بین همه کشورها، یک منحرفی با یک دستاری سرش و یک تحت الحنک ، در بین جماعت مسلمین اینها هستند و دامن می زنند به این امور، یعنی ، اسلام را با آن دشمنند، آن آخوندهای درباری بدتر برای این که اگر اسلام بیاید، آخوند درباری بدتر لطمه می بیند تا آن ارتشی ، آنها به صلاح نزدیکترند. این طایفه اند که اگر فاسد شدند، عالم را فاسد می کنند.

باید کوشش کنیم این تحولی که در ایران پیدا شده است ، ادامه پیدا کند

و ما باید کوشش کنیم که انشاء الله این چیزی که در ایران پیدا شده است ، ادامه پیدا کند، و این تحولی که در جوان های ما پیدا شده است در همه ما پیدا بشود. من وقتی فکر این پاسدارها را، این ژاندارمری را، این ارتش را که در آن گرمای

شدید خوزستان دارند برای اسلام خدمت می کنند، واقعا از خودم خجالت می کشم که ما چه هستیم و آنها چه هستند، ماها چکاره ایم و آنها چکاره اند. آنها تهذیب شدند تا اندازه ای البته و ما ماندیم در این صف نعال . و از خدا می خواهیم که با ما با لطف و عنایات خودش رفتار کند، به ما رحم کند و ما را از این گردابی که در آن مبتلا هستیم و آن گرداب خودمان هست ، اعمال خودمان هست ، ما را نجات بدهد. خداوند انشاء الله به همه شما تؤ فیق بدهد که برای این ملت خدمت بکنید. به ملت تؤ فیق بدهد که برای این دولت خدمت بکند. به همه ما تؤ فیق بدهد که برای اسلام خدمت کنیم و همت ما رفع ظلم از مظلومین و قطع ید مستکبرین باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/4/63

پیام تسلیت امام خمینی به آیت الله خوئی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله خوئی دامت برکاته

با تاءسف و تاثر، مصیبت وارده بر جناب عالی و فامیل محترم را تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی برای آن مرحوم محترم مغفرت و برای جناب عالی و بازماندگان او صبر جمیل و اجر جزیل مسالت می نمایم و از خداوند تعالی عاجزانه می خواهم که دشمنان اسلام و دشمنان حوزه های مقدس علمیه را به سزای خودشان برساند و در دنیا و آخرت آنان را روسیاه فرماید و مجد حوزه علمیه مبارکه نجف اشرف و سایر اعتاب مقدسه را با نابودی حزب عفلقی بعث عراق خذلهم الله تعالی به حال اول برگرداند و علمای اسلام و ملت شریف عراق را

از چنگال صدام و صدامیان نجات مرحمت فرماید. و از جناب عالی و سایر علما و فضلای نجف و اهالی محترم عراق خواهانم که برای پیروزی لشکر اسلام بر فریب خوردگان لشکر کفر عفلقی ، تحت قبه های نورانی ائمه اطهار علیهم السلام خصوصا سید اولیاء سلام الله علیه دعا فرمایند.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر آشتیانی دامت افاضاته بدین وسیله جناب عالی به سمت ریاست اداره عقیدتی سیاسی ژاندارمری جمهوری اسلامی منصوب می شوید که انشاء الله تعالی بر طبق موازین مقرر و هماهنگ با اداره عقیدتی سیاسی ارتش و شهربانی نیازمندی ها را برطرف نموده و وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید. بدیهی است تمام اعضای ژاندارمری با شما همکاری و هماهنگی لازم را خواهند نمود. از خدای تعالی مؤ فقیت آن جناب را مساءلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ امام خمینی به نامه سرپرست بنیاد مستضعفان در مورد از اراضی شهری و دارایی های خاندان پهلوی جهت تاءمین مسکن برای افراد محروم و بی سرپناه

بسمه تعالی

آنچه مربوط به خاندان پهلوی و عمال آنهاست ، مجازید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/5/63

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور، رئیس دیوان عالی کشور، نخست وزیر، اعضای هیاءت دولت و گروه کثیری از مسؤ ولین لشکری و کشوری به مناسبت میلاد امام رضا(ع )

از صدر اسلام تا آخر نگذاشتند که یک حکومت دلخواه اسلام به وجود بیاید

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید سعید را بر همه آقایان و همه ملت بزرگ ایران و همه مسلمانان جهان بلکه همه مستضعفان تبریک عرض می کنم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که به برکت این عید مبارک ، برکاتش را بر مسلمین بفرستد و مسلمین را بیدار کند و دست ستمکاران را از بلاد مسلمین کوتاه بفرماید. من بسیاری از اوقات از دو امر متاءسفم

که یکی اش از دیگری بیشتر تاءسف دارد. یکی این که در تمام دوره از صدر اسلام ، نبوت ، تا آخر نگذاشتند که یک حکومت دلخواه اسلام وجود پیدا بکند. زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آن همه گرفتاری و جنگ هاو آن مخالفت ها بود و نشد که حکومت به طور دلخواهی که ایشان می خواهند، متحقق بشود. در زمان سایر ائمه علیهم السلام ، ائمه علیهم السلام هم ، حتی زمان حضرت امیر که مواجه بود با آن جنگ های داخلی و آن منافق هایی که از کفار بدتر هستند و نگذاشتند حکومت شکل بگیرد به طوری که دلخواه باشد. اگر گذاشته بودند، مهلت داده بودند، ولو در یک دوره کوتاهی حکومت تحقق پیدا کرده بود، آن الگویی که آنها به عالم نشان می دادند، برای بشر تا آخر یک درس بزرگی بود و ما باید متاءسف باشیم برای این امر که محروم شدیم از یک همچو برکت بزرگی .

ما باید متاءسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است

و امر دوم که باز نگذاشتند و نشد که ائمه ما علیهم السلام آن طوری که می خواستند بروز بدهند حقایق را، این هم بسیار مورد تاءسف است ، تاءسف این از تاءسف او بالاتر است ، این چه علمی بوده است که نزدیک وفات ، حضرت رسول (ص ) بیخ گوشی به حضرت امیر (ع ) فرموده است و ایشان به حسب روایت می فرماید که هزار باب از علم (یاهزارعلم ، هر کدام چه ) برای من حاصل شد. این علم معمولی که دست ما هست ، دست فقها هست ، دست فلاسفه هست ، دست

عرفا هست ، این نیست . آن چه بوده است که حضرت امیر می گوید که من علم جم دارم ، هیهنا علوم جمه لکن حمله نیست ،این علم فقه نبوده ، علم فقه را تعلیم کرده اند، هیچ در او قصوری نشده است ، این فلسفه و این چیزهایی که دست ماهاست اینها هم نبوده است و این مورد تاءسف است که مهلت ندادند به اینها، نشد. در آنوقت حمله ای که آنها می خواستند نبود و آن علوم با خود آنها به ملاءاعلی رفت و ما باید تا آخر دنیا تاءسف از این بخوریم که از آن هیچ بهره نداریم و او بلااشکال از این علوم رسمی که دست بشر است و دست مسلمین است ، از اینها خارج است ، برای این که اینها حمله داشتند، آن که حمله نداشته است ، آنکه مورد تاءسف خود ائمه علیهم السلام بوده است که پیدا نکردند کسانی را که به آنها تعلیم بدهند آن علوم را و قرآن که مخزن همه علوم است ، نشد که آنها تفسیر کنند و آن معارف که در قرآن هست آنها بیان کنند برای ما. اینها از تاءسف هایی است که ما باید در گور ببریم . قرآن الان در حجاب است ، مستور است این قرآن . بعضی آیات قرآن است که گرچه بشر یا فلاسفه یا عرفا تا یک حدودی در موردش صحبت کردند، لکن آنکه باید باشد، نشده است و نمی شود. قرآن هم برای من خوطب به امده است . انما یعرف القرآن من خوطب به اگر مقصود معانی عرفیه بود، که مردم همه

می فهمند معانی عرفیه را، این چی بوده است ؟ و ما باید تا آخر متاءسف باشیم . حضرت رضا سلام الله علیه که با آن نیرنگ ایشان را بردند، الزاما بردند به آن جا و خواستند ایشان را چه بکنند، معلوم بود که از اول بنابراین نیست ، نگذاشتند که اینها یک حکومتی به دستشان بیاید، یک مجالی به دستشان بیاید که لااقل تعلیمات را بکنند. برای حضرت صادق (ع ) هم که مجال بود برای این که علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و بعضی از مسائل البته غیرفقهی هم بوده است ، لکن سرگرمی ایشان به آن علومی که نمی شد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم باز نگذاشتند، نشد. حمله هم نداشتند، حمله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود.

بنابراین ، ما باید در این امور متاءسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است . این تفسیرهایی که بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند، اینها البته یک ترجمه هایی ، یک بویی از قرآن بعضی شان دارند، والا تفسیر این نیست . در هر صورت انالله واناالیه راجعون ، آن که از دست ما رفت ، حکومت عدل الهی هم که تحقق پیدا نکرد که ما بفهمیم باید چه بکنیم .

این که ایران را می کوبند، به ایران خیلی کار ندارند، به اسلام کار دارند

حالا هم که خدای تبارک و تعالی تؤ فیق به این ملت داد و دست عنایتی به سر اینها کشید، می بینید که با این حکومت چه می کنند. مجال نمی دهند که عرضه بکنند دست اندرکاران ما اسلام را. هر مطلبی که در عالم واقع می

شود، یک فسادی واقع می شود، دست ایرانی ها در آن هست و دست حکومت ایران در آن هست ! این تبلیغات است دیگر. در بحراحمر یک چیزی واقع می شود، در کانال سوئز یک چیزی واقع می شود، این ایرانی هایند که این کار را می کنند البته این تبلیغات سوء یک جهت ، ولو برخلاف هست ، لکن یک جهت حسن هم دارد و آن این است که دنیا می فهمد که یک قصه ای در ایران هست . در شب و روز تبلیغات بر ضد ایران و اسلام و اینها هست . اینکه اسلام را این طور، ایران را این طور می کوبند، اینها به ایران خیلی کار ندارند، به اسلام کار دارند. می دانند که اگر این چیزی که ایران می خواهد تحقق پیدا بکند، دست آنها از همه منافعشان در همه جا کوتاه می شود. شما ملاحظه می کنید امروز با همه این سختی ها و گرفتاری هایی که برای ایران پیش آمده است و یک دل و یک جهت دنیا برخلاف اسلام هست ، و به اندازه انگشتان دست ، ما در دنیا همراه نداریم ، مع ذلک ببینید جلوه اسلام تا کاخ های کرملین هم کشیده شده است ، تا کاخ های سفید هم کشیده شده است ، در آمریکای لاتین هم رفته است ، آفریقا هم رفته است ، مصر هم رفته است ، ملزم کرده آنها را به این که اظهار اسلام بکنند. ما می دانیم که آنها به اسلام اعتقاد ندارند، بلکه مخالفند، لکن این جلوه ای که از ایران منعکس شد به خارج ،

آنها هم که به اسلام اعتقاد ندارند حالا می گویند اسلام باید باشد، حدود اسلامی باید باشد. این ، برکت این جلوه ای است که از ایران شده است ، نه این که آنها مسلمان شده اند حالا. ادبه العصا، حتی صدام هم می گوید، نماز می خواند، حالا نماز غلطی خواند. همه زاهد و عابد و مسلمان شده اند و این ، یک مساءله است ، دست کم نباید این را گرفت . این یک مساءله ای است که به ما نوید می دهد که انشاء الله این نور الهی توسعه پیدا می کند و نصرت خدای تبارک و تعالی دنبال این که شما، ملت ایران می خواهد نصرت خدا را بکند، دنبال این نصرت خدا هست ، وعده کرده خدا، لکن ما باید فکر این باشیم که ما نصرت اسلام را بکنیم ، نصرت خدا را بکنیم . ما در فکر این باشیم که برای خدا کار بکنیم و نصرت دین خدا بکنیم . اگر ما این کار را انجام دادیم ، وعده خدا بلااشکال تحقق پیدا می کند و نصرت او هم دنبال این هست . خوب ! در این جنجال عظیم دنیا بر ضد ما، تکلیف ما چی است ؟

این که من همیشه عرض می کنم که همه آقایان در هر جا هستند، چه علمای بلاد بلاد ایران و چه ائمه جمعه و جماعات و چه مجلس محترم شورای اسلامی و چه دولتمردان ، آنها همه دست به دست هم بدهند تا این که این بار را بتوانند به مقصد برسانند، برای این است که یک گله هایی از هم

دارند، یک نقایصی می بینند، البته تذکرش خوب است ، اماهای و هوی خوب نیست ، انتقامجویی خوب نیست . باید ما در فکر اسلام باشیم . اگر در فکر خودمان هم هستیم ، اگر فکر منافع خودمان هم هستیم ، باید فکر اسلام باشیم که اسلام منافع ما را تاءمین می کند. اگر ما اهل دین هستیم که باید اسلام را با چنگ و دندان حفظ بکنیم و اگر اهل دنیا هستیم ، دنیای ما هم به اسلام بستگی دارد.

باید طریقه هایی را انتخاب کنیم که به طور سلامت با هم برخورد کنیم

امروز اگر چنانچه خدای نخواسته یک خللی وارد بشود در این جمهوری اسلامی ، نمی دانید که با ما چه خواهند کرد، و می دانید انشاءالله ، باید هم بدانید. باید احساس خطر بکنید برای جمهوری اسلامی و همه احساس خطر بکنید. ما بین راه هستیم و نتوانستیم تا حالا آن که می خواهیم متحقق کنیم و تا همین مقداری هم که آمدیم ، ملت ها متوجه شدند به ما، ملت ها بیدار شدند و بیدارتر می شوند. خود ما متوجه باشیم که کارهایی انجام بدهیم و طریقه هایی را انتخاب کنیم که به طور سلامت با هم برخورد کنیم . اگر هم اشکال داریم ، مثل اشکال طلبه های مدرسه با هم رفتار کنیم ، دوستند با هم . خوب ! آقایانی که بسیاری شان اهل مدرسه اند، دوستند، رفیقند، برادرند، سر یک مبحثی داد و قال هم با هم می کنند، بعد از این که مباحثه تمام شد، با هم می نشینند چای می خورند و دوستی می کنند. شما با هم دشمنی ندارید. شما همه یک مقصد دارید و آن این

است که به آن چیزی که اسلام فرموده است برسید. امید است که برسید انشاءالله . وقتی مقصد واحد باشد و مقصود همه یک مطلب باشد و آن اسلام ، باید فکر بکنید که اگر یک صحبتی بر خلاف باشد که یک وقت خدای نخواسته به حیثیت جمهوری اسلامی صدمه بزند، از آن جلوگیری کنید، خودتان را باز دارید از او. در عین حالی که در همه جا باید مناقشه باشد، لکن مناقشات طلبگی ، مناقشات علمی ، در محضر علمای بزرگ هم مثل میرزای شیرازی که دوتادرس از قراری که برای من نقل کردند دو تا درس ایشان می گفتند و پنج ساعت هم طول می کشید، همه داد و قال ها بوده است ، اما مخاصمه نبوده ، مباحثه بوده . یک وقت مخاصمه هست ، این طرف می خواهد او را بکوبد، آن طرف می خواهد او را بکوبد، این ، نه راه اسلام است ، نه مقصد اسلامی می تواند داشته باشد، مقصد اسلامی نمی شود. یک وقت مباحثه است و مطلب را گفتن است و صحبت کردن ، این البته باید باشد. باید معایب را گفت ، باید دنبال مطلب رفت ، باید نقایص را گفت ، لکن رویهمرفته ما باید همه امور را بسنجیم ، یعنی ، وضع امروزی ما با دنیا و گرفتاری ما در دنیا و در کشور خودمان . با این وضع ما باید برخورد بکنیم ، یعنی ، با این دید که مسائل را روی هم بریزیم و جنبه های مخالف و موافقش را با هم جمع بکنیم و درست تاءمل بکنیم و تعمق

بکنیم و آن وقت وارد کار بشویم .

از چیزهایی که من باید هم عرض کنم این است که یک مطلبی که وقتی واقع می شود در بین دولتی هایا بین مجلسی ها یا نطق های مجلسی ها، یک وقت این است که رادیو این را ذکر نمی کرد، خود دربسته بود، این آن قدرها ضرر نداشت . اما حالا که بنابراین است و خوب هم هست که رادیو مردم را در جریان بگذارد، به مجرد این که یک اختلافی در مجلس پیدا می شود، منعکس می شود در همه ملت و آن که خیلی خطرناک است ، این است که منعکس می شود در سپاه ، در ارتش . ما که می خواستیم به همه دنیا که دنبال این هستند که ارتشش شان از امور سیاسی کنار باشد، آنها یک چیزی می فهمند که می گویند این را، ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جندالله باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند، برای این که اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت ، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم . این جهت را باید آقایان متوجه باشند. مملکت از خودتان است ، مجلس از شماست ، دولت از شماست ، ارتش از شماست ، سپاه از شماست ، همه از شماست . شما باید توجه بکنید به این که مسائل شما منعکس می شود در همه کشور و همه دنیا. یک کلمه ای که یکی در این جا می گوید، تعبیرش می کنند در تبلیغات

دنیا و رسانه های گروهی دنیا، تاویل می کنند و شروع می کنند به ایران حمله کردن . با این که مقصد آن گوینده این نیست ، لکن آنها یک راهی پیدا می کنند برای این که چه بکنند. در عین حالی که دولت می گوید که این مین گذاری ها ، این دزدی های دریایی و دزدی های هوایی به ما مربوط نیست و ما با آنها مخالفیم و ما جایز نمی دانیم که یک دسته مردم بیگناه را بردارند از یک طرف به یک طرف دیگر ببرند و آن قدر مورد خوف و ترس آنها بشوند، در عین حال این را یک کلمه ای نقل می کنند، می گویند: لکن در رادیوی ایران گفته است ، تعریف کرده از اینهایی که ربودند چیز را. با آنهایی که البته این یک چیز غلطی است در رادیو و باید جلویش گرفته بشود جدا. رادیو نباید همین طور بی توجه و بدون فهم یک مسائلی را بگوید و ایران را مفتضح کند. اگر یک کلمه یک وقتی اینها گفتند، خوب ، ربطی به دولت ندارد. لکن رادیو و چیز را!!! آنها حساب می کنند که مربوط به دولت است و سخنگوی دولت است . باید اینها توجه به این مسائل بکنند و مع الاسف ، درست گردانندگان اینها نمی توانند چیزها را بفهمند. چطور یک مطلبی که برخلاف عواطف دنیاست ، بر خلاف اسلام است ، بر خلاف عقل است ، ما تاءیید می توانیم بکنیم ؟ از یک جایی یک دسته را بر می دارند می روند به یک دسته دیگر، یا مین گذاری می

کنند در یک جایی ، مین گذاری کردن در یک جا، معنایش این است که یک عده ای که اصلاگناهی ندارند، آنها هم از بین بروند. چطور اسلام اجازه این را می دهد؟ چطور ایران اجازه این را می دهد؟ چطور جندالله اجازه این را می دهد؟ چطور دولت ایران ، مجلس ایران اجازه این را می دهند؟ لکن ببینید که ما در چه گرفتاری هستیم ، که هر مطلبی که واقع می شود، گردن ما می گذارند. ما باید خیلی توجه بکنیم . یعنی شما همه آقایان پاسدار اسلام هستید، مجلس پاسدار اسلام است و دولت همین طور و ارتش همین طور و سپاه همین طور. برای سپاهی جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی و آن طرفدار آن یکی ، آن یکی طرفدار آن یکی . به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها هم باز صحبت هست . خوب ! انتخابات در محل خودش دارد می شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند. برای سپاه جایز نیست این ، برای ارتش جایز نیست این . سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می دارد و همین طور ارتش را. و ما در گفتارمان ، در کردارمان که در محضر خدای تبارک و تعالی واقع است ، باید فکر بکنیم که این مطلبی را که ما امروز می خواهیم بگوییم ، آیا در یک محیط سربسته است که هر چه بخواهیم

بگوییم ؟ یا در یک محیط سربازی است برای همه دنیا. وقتی مطلب این طوری است که ما یک کلمه ای که بگوییم در همه دنیا منتشر می شود، ما باید فکر بکنیم که این مطلبی که می خواهیم بگوییم ، این صحبتی که می خواهیم بکنیم ، آیا به صلاح کشورمان است ؟ به مجرد این که خلاف سلیقه شماست ، خوب ! سلیقه شما این نیست ، مطلب را می گویید، با آرامش می گویید، به جوری که دولت را، یا مجلس را یک وقت خدای نخواسته اسباب لکه دار شدن آنها نباشد، اسباب تضعیف نباشد. این یک مطلبی است همگانی و عهده این مطلب به عهده همه ما هست ، کلکم راع و کلکم مسؤ ول همه مسؤ ول هستیم در این مسائل . آنها از هر راهی که دستشان برسد شروع می کنند به تبلیغات . صدام هر وقت که مجال پیدا بکند، بدبخت می گوید: ما هر وقت بخواهیم ، جزیره خارک را با خاک یکسان می کنیم . ما از روحیه او متوجه هستیم که اگر یک آن فرصت پیدا بکند و قدرت پیدا کند، جزیره خارک که هیچی ، تهران را هم از بین می برد. یک همچون موجود خبیثی است ، لکن نمی تواند. تودهنی خورده است او. خوب الان در عراق هم آشفته است کارش . قدرت های بزرگ هم معلوم نیست دیگر حالا صدام را همچو قبول داشته باشند. ولی آنها می گویند، ولو این که حالا در بین خودشان یک لافی زده باشند، یک صحبتی کرده باشند، رسانه های گروهی هم شروع می

کنند، پرزیدنت صدام حسین دیرȘҠدر بین مردم چی گفت ، و آن جایی که نشان شجاعت به آنهایی که فرار کرده بودند، نشان شجاعت داد، در بین آنها چه گفت ! اینها مسائلی است که گفته می شود. خوب ! آدم چه بکند؟ لکن ما باید توجه بکنیم ، ما باید واقعا متوجه به خدا باشیم ، ما باید خودمان را در محضر خدا ببینیم در همه وقت . و خدای تبارک و تعالی حاضر و ناظر است بر اقوال ما، بر قلوب ما، بر همه چیز حاضر است و در محضر او واقع می شود.

الان جمهوری اسلامی پای بند اشخاص نیست

این را من به اینهایی که در خارج رفتند و آنهایی که در جاهای دیگر هستند و دل خودشان را خوش کردند، می گویم که ، این جمهوری اسلامی را شما نمی شناسید. هی می گویید ما اسلام شناسیم ، ما نمی دانم جامعه شناسیم ! شما ملت خودتان را نمی شناسید، اگر می شناختید به این روز نمی افتادید. اگر شما بشناسید ملت ایران را، می دانید که الان جمهوری اسلامی پای بند اشخاص نیست . هی ننشینید بگویید که کیک در حال احتضار است و دیگر لال شده و نمی دانم چی شده ! این دلخوشی ها را به خودتان ندهید. شما حالا دو سه سال است که هی می گویید دوماه دیگر این جمهوری از بین می رود. بحمدالله جمهوری به قدرت خودش باقی است ، ارتش ما قدرتش باقی است ، سپاه پاسداران ما، بسیج ما، ژاندارمری ما، همه ، ملت ما، یک ملت بیداری است . یک ملتی است که جوان را می

دهد و مادرهایی هستند که جوان هایشان را می دهند و باز هم می آیند مثل شیر غران می گویند که ما حاضریم باز. یک همچو ملتی را یک نفر برود یا باشد نمی شود. آن روز که مرکز حزب جمهوری را منفجر کردند و آن عزیزان را از بین بردند، گفتند: یکی دونفر دیگر از بین برود، دیگر تمام شده است . آنها خیال می کنند به یکی دو تا یا چهار تا پنج تا امثال ماها جمهوری اسلامی است . جمهوری اسلامی ، همه افرادش الان توجه به مسائل دارند. الان در دهات هم انسان وقتی می بیند که یک صحبتی می کنند، آن دهاتی که پشت چیز ایستاده و دارد کار می کند، صحبت می کند، باز یک صحبت سیاسی و یک مساءله می گوید. با یک همچو ملتی نمی شود که شما خیال کنید بنشینید و هی فکر کنید که اگر کیک مرد، چه می شود؟ نه ! نخواهد شد.

من امیدوارم که انشاء الله ماها توجه به مسائل ، توجه به مصالح اسلامی داشته باشیم و روی

مصالح عمومی اسلامی ، روی مصالحی که ما الان در کشورمان هست ، روی گرفتاری هایی که ما الان در کشور داریم ، با این انگیزه ، آن وقت در هر جا صحبت می خواهیم بکنیم ، بکنیم و هر مناقشه ای داریم مناقشه بکنیم ، لکن با این توجه . من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را، خصوصاآقایانی که دست اندر کار هستند، مشغول خدمت هستند به این کشور عزیز، از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را می

خواهم و امیدوارم که خداوند به همه ما، به همه شما تؤ فیق بدهد که به این ملت خدمت بکنیم . به این ملت مظلومی که در طول تاریخ مظلوم بوده است و ستم هایی که از شاهنشاهی دیده است هیچ کس ندیده از کسان دیگر، حالا که می خواهند یک نفس راحت بکشند، امیدوارم که ما خدمتگزارشان باشیم و بتوانیم خدمت کنیم به آنها. والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 31/5/63

حکم امام خمینی در مورد هفت تن از حضرات آیات و حجج اسلام به عنوان هیاءت مؤ سس مکتب جدید التاءسیس بانوان در شهر قم

بسم الله الرحمن الرحیم

از آن جا که علوم مطلقا، خصوصا علوم اسلامی اختصاص به قشری دون قشری ندارد و بانوان محترم ایران در طول انقلاب ثابت نمودند که همدوش مردان می توانند حتی در فعالیت های اجتماعی و سیاسی خدمت های ارزشمندی به اسلام و مسلمانان نمایند و در تربیت و تعلیم جامعه بزرگوار بانوان پیشتاز باشند و اکنون بحمدالله تعالی مؤ سسه ای در شهر مقدس قم شهر علم و جهاد برای تعلیم و تربیت بانوان محترم در دست ساختمان است و امید است با کوشش علمای اعلام و مدرسین حوزه علمیه قم دامت برکاتهم این مقصد اسلامی جامه عمل پوشد و در رشد فکری و شکوفا شدن دانش اسلامی بانوان قدم مؤ ثری باشد. لهذا حضرات حجج اسلام آقایان حاج شیخ علی مشکینی ، موسوی اردبیلی و حاج شیخ احمد جنتی و حاج شیخ محمد فاضل و حاج شیخ محمد علی شرعی و حاج رضا توسلی و حاج شیخ حسن صانعی دامت افاضاتهم را به عنوان هیات مؤ سس این مکتب خواهران تعیین نمودم تا برای تعیین هیاءت مدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور موسسه ،

اقدامات مقتضی را بنمایند. امید است با تاءیید خداوند متعال و دعای حضرت بقیه الله ارواحنالمقدمه الفدا این مؤ سسه بتواند خدمت ارزنده ای به جامعه بانوان مسلمان و انقلابی ایران بنماید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/6/63

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیاءت دولت به مناسبت هفته دولت

کارهایی که جمهوری اسلامی در این چند سال با همه گرفتاریها برای مردم انجام داده ، باید گفته بشود

بسم الله الرحمن الرحیم

من ، هم تبریک مؤ فقیت آقایان در کسب اعتماد مجلس را عرض می کنم و هم هفته دولت را. من باید عرض کنم که دولت ما دولتی است که از بس حسن نیت دارد، مسائل خودش را ذکر نمی کند و این از اول من مکرر این را گفته ام که شما کارهایی که می کنید به مردم بگویید. یک کاری شما در سیستان می کنید، در آن ور کشور مطلع نمی شوند. اگر آن جا یک کاری بکنید، آن طرف کشور مطلع نمی شوند. شما باید دایما مسائلی را که ، خدمت هایی را که کردید و من می دانم خدمت های بسیار زیاد و ارزنده ای بوده است اینها را ذکر کنید برای مردم . مقدس مابی نکنید که مبادا خدای نخواسته چه بشود.

الان دنیا بر ضد شما، بر ضد حکومت شما، بر ضد اسلام حقیقتا مجهز شده اند و می خواهند که یک چیزی پیدا کنند و علم کنند و هر چی دلشان می خواهد بگویند. یکی از اموری که ممکن است که گفته بشود این است که دولت برای مردم کاری نکرده . چنانچه دیدید که در بعضی افراد گفتند این را که دولت کاری برای مردم نکرده . خوب ! این برای این است که البته بعضی شان سوء نیت دارند، لکن مردم باید بفهمند که دولت چه کرده

است برای مردم . این قاعده اش بود که قبل از، از اولی که دولت تاءسیس می شود هرکاری که انجام می دهند، برای مردم ذکر کنند که مردم بفهمند که چه کرده است دولت و چه کارهای بزرگی کرده است دولت . و حالا که مجال پیدا شده و هفته دولت است این باید بیشتر این مطلب تعقیب بشود و آقایان ، از دوسه نفرشان ، در یک روز مسائلی را که دارند، در وزارتخانه شان که هستند و کارهایی را که مردم برای مردم انجام دادند، کارهایی را که جمهوری اسلامی برای مردم در این چند سال با این همه گرفتاری ها که دارند انجام داده اند، این باید گفته بشود که مردم بفهمند که در این چند سال با همه گرفتاری ها چه شده ، برایشان چه کرده است دولت . این یک مطلبی بود که باید عرض کنم که ، ما قصور کردیم در آن و باید جبران بکنیم .

دولت شما، دولت محرومین است ، یعنی باید برای محرومین کار کنید

مطلب دیگر این است که خوب شما هم می دانید که مردم این دولت را و این جمهوری را بپا کردند و آن هم ، نه همه مردم ، این مردم پابرهنه ، این بازاری و این متوسطین و این محرومین . فشار روی اینها بوده است ، یعنی فشار انقلاب روی دوش این محرومین بوده . شما !!!، اگر در خیابان ها، در تظاهراتی که مردم کردند در زمان رژیم سابق و بعد از او در اوایل انقلاب ، اگر یک کسی بررسی کرده بود، می دید که در بین اینها از آنهایی که مرفه اند چند نفرند و محرومین

چقدرند؟ محرومین اند که این کار را کردند. بنابراین ، دولت شما دولت محرومین است ، یعنی ، باید برای محرومین کاربکنید. و از اموری که لازم است عرض کنم ، این است که شما می دانید و ذکر هم کردید مکرر که دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند کار انجام بدهد. یعنی آن دولت هایی می توانستند که بدون پشتیبانی مردم انجام بدهند کارشان را انجام بدهند که برای مردم نمی خواستند کار کنند، آنها می خواستند برای ارباب های خودشان کار بکنند و روی آن مبنا مجهز برای آن جهت بودند. اما کاری به این نداشتند که حالا در بلوچستان چه می گذرد، در کرمان چه می گذرد، در جاهای دیگر چه می گذرد؟ این را !!! به آن کاری نداشتند و شما که می خواهید برای همه خدمت بکنید، برای چهل میلیون جمعیت ، یک دولت محدود نمی تواند کار بکند، باید چهل میلیون جمعیت را در صحنه نگه دارد و نگهداری به این است که شما بازار را می خواهید نگه دارید، بازار را شریک کنید در کارها، بازار را کنار نگذارید، یعنی ، کارهایی که از بازار نمی آید و معلوم است که نمی تواند بازار انجام بدهد، آن کارها را دولت انجام بدهد. کارهایی که از بازار می آید، جلویش را نگیرید، یعنی ، مشروع هم نیست . آزادی مردم نباید سلب بشود، دولت باید نظارت بکند. مثلا، در کالاهایی که می خواهند از خارج بیاورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدری را که می توانند، هم خود دولت بیاورد، هم مردم . لکن دولت نظارت کند در این

که یک کالاهایی که برخلاف مصلحت جمهوری اسلامی است ، برخلاف شرع است ، آنها را نیاورند. این نظارت است . همچو نیست که آزادشان کنید که فردا بازارها پر بشود از آن لوکس ها و از آن بساطی که در سابق بود. اما راجع به تجارت ، راجع به صنعت ، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، مؤ فق نخواهید شد. یعنی نمی شود یک جمعیت کثیری را بدون شرکت خود جمعیت ، بدون شرکت ، مثل این است که ما بخواهیم چیز را کشاورزی را ما، خود دولت بکند، خوب ! کشاورزی که نمی تواند دولت کشاورزی بکند. کشاورزی را دولت باید تاءیید بکند تا کشاورزها کشاورزی کنند. تجارت هم همین جور است . صنعت هم همین جور است . صنایعی که مردم ازشان نمی آید، البته باید دولت بکند، کارهایی را که مردم نمی توانند انجام بدهند، دولت باید انجام بدهد. کارهایی که هم دولت می تواند انجام بدهد و هم مردم می توانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذارید که آنها بکنند، خودتان هم بکنید، جلوی مردم را نگیرید. فقط یک نظارتی بکنید که مبادا انحراف پیدا بشود، مبادا یک وقتی کالاهایی بیاورند که مخالف با اسلام است ، مخالف با صلاح جمهوری اسلامی است . این یک مساءله ای است که بسیار مهم است در نظر من . من کرارا هم گفتم ، آقایان هم وعده دادند

ولی نمی دانم چقدر عمل شده ! در هر صورت این هم از مسائلی است که بسیار اهمیت دارد و ما باید چه بکنیم .

وزارتخانه ها و ادارات یک جوری باشد که نارضایی ایجاد نکند

مساءله دیگری که عرض می کنم

، این است که آقایانی که الان راءی اعتماد گرفتند از مجلس و احساس می کنند که مسؤ ولیتشان زیادتر شده است برای این که خوب راءی دادند این بالایی مجلس دارد و من باید از مجلس تشکر کنم راجع به این ، اینها باید حالا فکر این معنا باشند که مردم را داشته باشند و یکی از راه هایش این است که وزارتخانه ها و ادارات یک جوری باشد که نارضایی ایجاد نکند، به نظر می آید که اگر چنانچه در هر وزارتخانه ای از طرف یا آقای رئیس جمهور یا فرض کنید که آقای نخست وزیر یک چند، دو سه نفری باشند برای این معنا که اگر چنانچه در آن اداره ، در آن وزارتخانه از خود اهالی وزارتخانه شکایت داشتند، به اینها بگویند. این اصل نفس این کار مؤ ثر است در این که در وزارتخانه ها اگر بنا باشد یک کاری انجام بشود، برخلاف نشود. شما می دانید که ما وارث یک کسی هستیم یک رژیمی هستیم ، که سر تا پای اداراتش ، الا یک عده ای ، دنبال این بودند که منافع خودشان را حفظ کنند و دنبال این بودند چه بکنند. از آنها، هستند الان در جمهوری اسلامی ، نمی توانیم بگوییم نیستند، همه جا هستند و ممکن است که اینهایی که هستند بخواهند مردم را ناراضی کنند. اصل خطش این باشد که مردم را ناراضی کنند، چه ، بهتر این است که مردم را در ادارات ناراضی کنند. اصل خطش این باشد که مردم را ناراضی کنند، چه بهتر این است که مردم را در ادارات ناراضی

کنند. فرض کنید یک نفر برود در یک اداره ای ، این جا کارش را خوب انجام ندهند، این به او مراجعه کند، آن به او مراجعه کند. من نمی گویم که هست این جور، لکن متوجه باشید که مبادا یک همچو مسائلی واقع بشود. و بهتر این است که یک همچو عملی انجام بگیرد که مردم هم توجه به این داشته باشند که یک مرجعی دارند که اگر در اداره یک کسی یک ضد انقلابی بود، خواست یک فضولی ای بکند، یک مرجعی دارند که به آن مرجع بروند مراجعه کنند. و هم ، خود این عمل فی نفسه مؤ ثر در این است که جلوگیری کند از بعضی از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داریم ، یعنی ، جمهوری اسلامی تا آخر مردم را می خواهد. این مردمند که این جمهوری را به این جا رساندند و این مردمند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر، و این شما آقایان هستید که مردم را می توانید، وزارتخانه هایتان می تواند، اداراتتان می تواند راضی نگه دارد و می تواند خدای نخواسته اشخاصی در آن باشند که ناراضی باشند. و این را با قاطعیت عمل کنید. التزام شما ندارید که هر کس از سابق در این اداره بوده ، حالا اگر چنانچه ضد انقلاب هم باشد، باید باشد. این را بیرونش کنید برود سراغ کارش ، اگر یک کسی است می خواهد ضدانقلاب باشد، اما اگر کسانی هستند که از روی نادانی از چی خوب ارشادشان کنید، توجیه شان کنید که کارها را انجام بدهند و مردم را ناراضی نکنند.

در هر صورت ما باید دنبال این معنا باشیم که مردم را نگه داریم و همین طوری که آقایان می گویند، بدون پشتیبانی مردم نمی شود کارکرد و پشتیبانی هم به این نیست که مردم الله اکبر بگویند این !!!، این پشتیبانی نیست . پشتیبانی این است که همکاری کنند، همکاری این است که در تجارت همکاری کنند، شما مجال به آنها بدهید همکاری کنند. وقتی این مجال را شما دادید، مردم کمک شما هستند و این طور نیست که بازار، مثلا، سرتاته اش راخدای نخواسته یک اشخاص فاسد، در یک بازار، البته پیدا می شود یک عده ای فاسد و یک عده ای سودجو هم پیدا می شود، معلوم است این ، اما مردم صحیح و مردم متدین و مردم کاردان زیاد هست در بازار. عامه بازار هم آن طور نیست که خلافکار باشد. البته یک عده هم هستند. در چه جمعیتی است که نیست این چنین ؟ همه جمعیت هااین طور. مثلا یک عده فاسد هم درشان هست . بنابراین باید ما مجال بدهیم به همه اینها، همان طوری که در کشاورزی شما عمل می کنید، که پشتیبانی می کنید و کشاورزی را آنها می کنند، شما پشتیبانی را می کنید، در این طور امور هم چیزهایی را که مردم ازشان کار بر می آید، معنی پشتیبانی این است که خود آنها عمل بکنند، اگر این طور عمل بشود، هم سرمایه هایی که ممکن است نیاورده باشند، وارد می شود در بازار و هم در چیز بانک هاو هم مردم کمک کار می شوند و مطمئن می شوند، و هم اشخاصی که

خیال می کنند که جمهوری اسلامی نمی خواهد برای مردم کار کند، می فهمند که کار می کند و چه می کند، و هم اشخاصی که در خارج هستند و ضد انقلاب نیستند، لکن بیخودی ترساندندشان ، یعنی ، تبلیغات خارجی این بیچاره هارا ترساندند که ای مبادا بروید تهران ! همچو که از در وارد بشوید، فورا پاسدارها شما را می گیرند و چه می کنند! خوب ، این تبلیغاتی است که در دنیا دارد می شود بر ضد ما. ما باید یک کاری بکنیم که این تبلیغات را خنثی کنیم و با تبلیغات ، ما زورمان به آنها نمی رسد برای این که ما یک تبلیغات محدود داریم ، آنها یک تبلیغات غیرمحدود دارند، دنیا دست آنهاست و تبلیغاتشان غیرمحدود است .

باید به همه دولت ها بگوییم که دیگر خیال آمدن به این جا را از سرتان بیرون کنید

و باید هم این معنا را، ما به همه دولت ها، به همه جا بگوییم که دیگر خیال این که بخواهید بیایید این جا و دوباره یک کاری انجام بدهید، این را از سرتان بیرون کنید. یعنی ، دنیا دیگر این را نمی تواند قبول کند. دنیا دیگر وضعش جوری شده است که نمی تواند قبول کند که همه بنده باشند و یک عده ای آقا باشند، این نمی شود. نمی شود که آمریکا و فرانسه و شوروی و یکی دو تا دیگر آقا باشند و همه ، فرض کنید چندین میلیارد جمعیت دنبال آنها باشند و مطیع آنها باشند، این گذشت وقتش . باید اینها خودشان را تصحیح بکنند و بفهمند که مساءله گذشته است که شما بخواهید، که خیر، باز هم مثل سابق باشید. این سابق یک جور دیگری

بود، دنیا الان جور دیگری شده ، تحولات دیگری شده و ایران هم اثبات کرد این مطلب را که می شود در مقابل همه چیز ایستاد و باید آنها هم که نشستند آن جا و فساد می کنند و یک انفجاری می کنند و یک ترقه در می کنند، اینها بدانند که اینها دیگر تاءثیری ندارد، جز این که مردم متنفرتر می شوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه کنند، مردم می گویند شمایید برای این که وضعتان را جوری کردید که هر جا فسادی واقع بشود می گویند اینها هستند، منافقین هستند نمی دانم سلطنت طلب هستند، این طوری . چرا باید وضعتان را اینجور بکنید که هر فسادی را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشینید آن جا، بگویید که ما بله ، مردم با ما هستند و ما چطور هستیم و مردم چه بکنند و دستور بدهید! اینها حرف های بچه گانه ای است که عمرتان را ضایع می کنید و از ایران هم که فرار کردید و فرانسه هم که طرفدار شما هست . آن جا بروید بنشینید. همان جا از فرانسه ارتزاق کنید و از سایر جاها. البته این حرف هایشان هم برای همان است والا همچو نیست که این قدر نادان باشند که حالا ایران ، همه شان چشم به راه آنها هستند که چرا نیامدید یا کاغذ فدایت شوم برایشان می نویسند! خود آنها می دانند این را، اما برای این که دل آنها را به دست بیاورند از این حرف ها می زنند و از این طرح ها می دهند که ارتزاق کنند.

خوب ! اگر همین است خوب بکنند، ارتزاقشان را بکنند واللهم اشغل الظالمین بالظالمین انشاءالله ، امیدوارم که هم مؤ فق و مؤ ید باشید و عمده این است که برای این مستضعفینی که به شما خدمت کردند، خدمت بکنید و خدمت هم به این است که آنها را بازاری ها را در کار وادار کنید، شریک کنید. کسانی که می توانند صنعت کوچک درست کنند، آنها صنعت هایشان را حفظ بکنید و سایر کارها، آنهایی که البته دولت نمی تواند، آن دولت می تواند و دیگران نمی توانند، آنها باید بکنند. و من امیدوارم که انشاء الله مؤ فق و مؤ ید باشید و سلامت .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 5/6/63

پیام امام خمینی به ایثارگران جبهه های نور

بسم الله الرحمن الرحیم

ما را چه رسد که با این قلم های شکسته و بیان های نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند، مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم . زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانی است که برای اعلاء کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند. الفاظ و عبارات توان توصیف آنانی را که از بیت مظلم طبیعت به سوی حق تعالی و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار یافته اند، ندارد. از مجاهدینی که سنگرهای نبرد را تبدیل به مساجد و میدان های جهاد را با بانگ تکبیر مهبط ملائکه الله نموده اند، چگونه سخن توان گفت

؟ در اقدام شریف مادران بزرگواری که در دامن های مطهر خود چنین فرزندانی را برای اسلام تربیت کرده اند، چه می توان نثار کرد؟ و برای اسیرانی که در زندان های مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد می کشند، چگونه توان تعظم نمود؟ پس با اعتراف به عجز، برای شهیدان آرزوی رحمت خاص الهی و برای جانبازان ، این شهیدان زنده ، سلامت و برای اسرا و مفقودین عزیز و دلیر، آرزوی بازگشت به میهن و برای مادران و پدران و همسران و فرزندانشان ، این نمونه های صبر و مقاومت ، صبر و سعادت دارین و برای رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل پیروزی درخواست می نماییم . سلام و درود خداوند بر همگان و دعای خیر بقیه الله اعظم ارواحنا فداء شامل تمامی آنان باد.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/6/63

پیام امام خمینی به مسلمانان جهان به مناسبت برگزاری کنگره عظیم عبادی !!! سیاسی حج و عید سعید قربان

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

مبارک باد عید سعید بزرگ قربان بر مسلمانان جهان و بر ملت بزرگ مجاهد ایران که با انقلاب کبیر خود دست جهانخواران را از تجاوز به میهن اسلامی شان قطع کردند. و به خواست خداوند متعال و حمایت حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء خود را از سلطه ستمگران شرق و غرب آزاد و برای به ثمر رسیدن انقلاب بزرگ خویش با فداکاری های فوق طاقت به نهضت و جانبازی خود ادامه می دهند تا انشاء الله مقصد اعلی که اجرای احکام نورانی اسلام است در کشور پیاده شود.

عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزی است که با بیداری مسلمین و تعهد علمای اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمکاران

و جهانخواران بیرون آیند و این مقصد بزرگ زمانی میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملت های زیر ستم ارائه دهند و ملت ها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند و فرصت ها را برای این امر بزرگ سرنوشت ساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتی بالاتر و والاتر از کنگره عظیم حج که خداوند متعال برای مسلمانان فراهم آورده است و مع الاسف ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشت ساز به واسطه انحراف های حکومت های جور در کشورهای اسلامی و آخوندهای فرومایه درباری و کج فهمی های بعضی از معممین و مقدس نماها در تمام کشورهای اسلامی در پرده ابهام باقی مانده است . کج فهمانی که حتی با تشکیل حکومت اسلامی مخالف و آن را از حکومت طاغوت بدتر می دانند. کج فکرانی که فریضه بزرگ حج را محدود به یک ظاهر بی محتوا کرده و ذکر گرفتاری های مسلمانان و کشورهای اسلامی را بر خلاف شرع و تا سرحد کفر می شمارند. وابستگان به حکومت های جابر انحرافی که فریاد مظلومانی را که از گوشه و کنار جهان در این مرکز فریاد جمع گردیده اند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود می کنند. بازیگرانی که برای عقب نگه داشتن مسلمانان و بازکردن راه برای غارتگران و سلطه جویان ، اسلام را در کنج مساجد و معابد محصور نموده اند و اهتمام به امر مسلمین را برخلاف اسلام و وظایف مسلمانان و علمای اسلام معرفی می کنند. و مع الاسف دامنه تبلیغات گمراه کننده به قدری بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعی و

سیاسی را در جامعه مسلمین برخلاف وظایف روحانیون و علمای دین می دانند و دخالت در سیاست را گناهی نابخشودنی می خوانند و فریضه نماز جمعه را به یک صورت خشک ، مقصور کرده و تجاوز از این حد را ضد اسلام می دانند.

و باید گفت اسلام ، غریب و ناشناخته است و ملت اسلامی منزوی و ناآشنا به حقایق اسلامند.

اکنون بر علمای اسلام و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فیلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکرانی که از این مسائل رنج می برند و به حال اسلام و مسلمین تاءسف می خورند، در هر منطقه و دارای هر مذهب و مسلکی که هستند لازم است برای جلوگیری از این خطر عظیم که اسلام و مسلمین گرفتار آن هستند، دامن همت به کمر زنند و با هر وسیله ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومی ، مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدایی نمایند و آنان را برای یک نهضت عمومی اسلامی مهیا کنند و باید بدانند که این امری است ممکن و شدنی ، ولی محتاج به کوشش و فداکاری می باشد. ملت ایران اعزهم الله راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود که در مقابل قدرت های بزرگ می توان ایستاد و حق انسانی خود را بازپس گرفت . و با اتکال به قدرت لایزال حق تعالی که وعده نصرت به شرط آن که حق را یاری دهیم عنایت فرموده است ، هراس به خود راه ندهند که (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم .) و برای تحقق اهداف اسلامی که در مقدمه آن کوتاه کردن

دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از کشورهای اسلامی و رفع موانع داخلی و خارجی باشد، همت گمارند و با احزاب و حکومت هاو گروه هاو اشخاصی که با نهضت های اسلامی که بحمدالله تعالی در آستانه رشد و شکل گیری است مخالفند، مقابله نموده و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامه های خود قرار دهند و مطمئن باشند که با وعده صریح خداوند تعالی ، تؤ فیق پیشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات یابند.

اکنون که در آستانه فریضه مبارکه حج هستیم ، لازم است توجهی به ابعاد عرفانی و روحانی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن داشته باشیم . باشد که این امر راهگشایی برای قدم موثر دیگر باشد. در این موضوعات بسیاری از دوستان متعهد مطالبی گفته اند. این جانب نیز اشاره ای گذرا تنها به بعض ابعاد آن می کنم ، شاید تذکری از آن حاصل شود.

از آن جا که در این مناسک عجیب از اول احرام و تلبیه تا آخر مناسک اشاراتی عرفانی و روحانی است که تفصیل آنها در این مقال میسر نیست ، اکتفا به بعض اشارات تلبیه هامی کنم . لبیک های مکرر از کسانی حقیقت دارد که ندای حق را به گوش جان شنیده و به دعوت الله تعالی به اسم جامع جواب می دهند. مساله ، مساءله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب ، گویی گوینده از خود در این محضر بیخود شده و جواب دعوت را تکرار می کند و دنباله آن سلب شریک به معنای مطلق آن می نماید که اهل الله می دانند، نه

شریک در الوهیت فقط. گرچه سلب شریک در آن نیز شامل همه مراتب تافنای عالم در نظر اهل معرفت است و حاوی جمیع فقرات احتیاطی و استحبابی است مثل الحمدلک والنعمه لک و حمد را اختصاص می دهد به ذات مقدس ، همچنین نعمت را، و نفی شریک می کند و این نزد اهل معرفت غایت توحید است و به این معناست که هر حمدی و هر نعمتی که در جهان هستی تحقق یابد، حمد خدا و نعمت خداست بدون شریک و در هر موقف و مشعری و وقوف و حرکتی و سکون و عملی این مطلب و مقصد اعلی جاری است و خلاف آن ، شرک به معنای اعم است که همه ما کوردلان به آن مبتلا هستیم . بگذارم و بگذرم و از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلت تر، بعد سیاسی این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران برای مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در این عصر که عصر جنگل است ، بیشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند، زیرا بازیگران بین المللی با اغفال مسلمین و عقب نگه داشتن آنان از یک سو و عمال سودجوی آنان از سوی دیگر و غفلت زدگان نادان از طرفی و آخوندهای درباری یا کج فهم از سوی دیگر و متنسکان جاهل از یک طرف دانسته یا ندانسته پشت در پشت هم ایستاده و در محو این بعد سرنوشت ساز و نجات دهنده مظلومان در فعالیت هستند. و لازم است متعهدان و بیداران و دلسوزان برای غربت

اسلام و مهجوریت این بعد در احکام اسلام بویژه حج که این بعد در آن ظاهرتر و موثرتر است ، با قلم و بیان و گفتار و نوشتار به کوشش برخیزند، خصوصا در ایام مراسم حج که پس از این مراسم عظیم انسان ها می توانند در شهر و دیار خود با توجه به این بعد عظیم ، مسلمانان و مظلومان جهان را بیدار و برای خروج مظلومان جهان از تحت فشارهای روزافزون ستمگران مدعی حمایت از صلح به حرکت وادارند. و پر واضح است که اگر در این کنگره عظیم جهانی که همه اقشار ملت های مظلوم اسلامی از هر مذهب و ملت و دارای هر زبان و مسلک و هر رنگ و قشر، ولی بازی واحد و لباس مشابه ، دور از هر آلایش و آرایش اجتماع نموده اند، مسائل اساسی اسلام و مسلمین و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حکومت های مستکبر و زورگو سرجایشان ننشینند، از اجتماعات کوچک منطقه ای و محلی کاری برنخواهد آمد و راه حل فراگیری به دست نخواهیم آورد.

بیت الله الحرام اول بیتی است که برای ناس بنا شده ، بیت همگانی است . هیچ شخصیتی و هیچ رژیمی و هیچ طایفه حق تقدم در آن را ندارد. اهل بادیه و صحرانشینان و خانه به دوشان با عاکفان کعبه و شهرنشینان و دولتمردان در آن یکسانند. این بیت معظم برای ناس بنا شده و برای قیام ناس و نهضت همگانی و برای منافع مردمی و چه نفعی بالاتر و والاتر از آن که دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر کشورهای

مظلوم کوتاه شود و مخازن عظیم کشورها برای مردم خود آن کشورها باشد. بیتی که برای قیام تاسیس شده است ، آن هم قیام ناس و للناس ، پس باید برای همین مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همین مواقف شریف تاءمین نمود و رمی شیاطین بزرگ و کوچک را در همین مواقف انجام داد. مجرد کلیدداری بیت و سقایت حجاج و عمارت مسجدالحرام کافی نیست و مربوط به مقصد نیست . ساده بودن بیت و مسجد همچون زمان ابراهیم و صدر اسلام و به هم پیوستن مسلمین در آن مکان بی آلایش و وافدین بی پیرایش ، هزاران مرتبه بالاتر است از تزیین کعبه و بناهای مرتفع و غافل شدن از مقصد اصلی که قیام ناس و شهود منافع ناس است . (اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن امن بالله و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لایستون عندالله والله لایهدی القوم الظالمین )، گویی آیه شریفه در عصر ما نازل شده و گویای حال ماست . در عصر حاضر سرگرمی به سقایت و معیشت حجاج و به عمارت و تزیین مسجدالحرام غفلت از ایمان به خدا و روز جزا و کناره گیری از جهاد فی سبیل الله را ظلم و کسانی که چنین کنند را ظالم محسوب داشته است . ایمان به خدای تعالی و روز جزا انسان هارا به جهاد فی سبیل الله و قیام برای حق و عدل سوق می دهد و خداوند قومی را که چنین نباشند، هدایت نمی فرماید که اینان ظالمانند. خدای تعالی و رسول عظیم الشان صلی الله

علیه وآله در روز حج بزرگ ندا دادند و فریاد سر دادند که خدا و رسول بری هستند از مشرکان ، (واذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبران الله بری من المشرکین و رسوله .) در آن روز خط آمریکا و آخوندهای درباری تاءمین کننده منافع شیطان بزرگ نبودند که فتوا دهند العیاذ بالله ، خدا و رسول بر خلاف مناسک حج دستور داده و عمل کنند و باید حج از این مسائل به دور باشد. روزی که ولی الله الاعظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شوند و در کعبه ندای عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان وکافران فریاد کشند، همین آخوندها هستند که او را تکفیر کنند و از ستمگران پشتیبانی نمایند.

خداوند انشاء الله تعالی اسلام و مسلمین را از شر ستم پیشگان نگهداری فرماید. اینک تذکراتی هر چند تکراری را به عرض برادران و خواهران می رسانم . امید است انشاء الله تعالی به دیده عنایت توجه نمایند.

قسمت دوم

1!!! مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می نماید، حاصل نخواهد شد، مگر آن که دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانیون معظم کاروان هاتمام هم خود را صرف در تعلیم و تعلم مناسک حج کنند و بر مساءله دانان است که از همراهان خود مواظبت کنند که خدای نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمی گردد، مگر آنکه بعد معنوی و الهی آن جامه عمل پوشد و لبیک

های شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید و لبیک گویان برای حق ، نفی شریک به همه مراتب کنید و از (خود) که منشاء بزرگ شرک است به سوی او جل و علا هجرت نمایید. و امید است برای جویندگان ، آن موتی که دنبال هجرت است حاصل آید و اجری را که علی الله است دریافت نمایند و اگر جهات معنوی به فراموشی سپرده شود، گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهایی یابید. و تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید، نمی توانید جهاد فی سبیل الله و دفاع از حریم الله نمایید. شما عزیزان قدری به خود آیید و سلحشوران جمهوری اسلامی را که پیروزی های خدا پسندانه رابرای اسلام و کشور اسلامی کسب کرده اند و اکنون جمعی از شهدای زنده آنان با شما در مناسک حج شریک هستند، بنگرید و از تحول عظیمی که موجب این همه فداکاری در آنان شده است ، عبرت بگیرید. و مسلمانان بدانند تا یک درجه از این تحولات در آنان حاصل نشود، شیطان نفس اماره و شیاطین خارج نخواهند گذاشت که به فکر امت اسلامی و مظلومان جهان باشند. از خداوند تعالی تؤ فیق همگان را خواهانم .

2!!! شما از کشور پیروزمندی که سال هاتحت فشار ستمشاهی دست و پا زده و با عنایت خداوند تعالی و دعای خیر بقیه الله ارواحنا فداه قید و بندها را با تحمل مصیبات جانکاه گسیخته و هزاران شهید و جانباز در راه مقصد، تقدیم اسلام نموده است ، عازم حج شده

اید. شما حامل پیام ملتی هستید که با انقلاب خود کشوری را که می رفت با شرق زدگی و از آن بیشتر غرب زدگی در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده و حکومت اسلامی را به جای حکومت طاغوتی جایگزین نموده اند. همان مردمی که تصمیم دارند با صدور پیام انقلاب اسلامی شان نه تنها کشورهای اسلامی که مستضعفان جهان را به اسلام عزیز و حکومت عدل اسلامی آشنا سازند. شما نمایندگان مردمی هستید که انقلاب اسلامی شان با عمرکوتاه خود و گرفتاری های طاقت فرسای حاصل از رویارویی با دو ابر قدرت و مقابله دو بلوک شرق و غرب با آن و خرابکاری های تروریست های وابسته به دو جناح ستمگر تنها و تنها به برکت اسلام و نورانیت آن و مقاومت مردم توانسته است کشورهای اسلامی را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گیتی تکان داده و به اسلام جلب نماید و توانسته است ندای اسلام را هر چند ضعیف به گوش جهانیان رسانده و نظر آنان را به خود جلب کند. شماحجاج محترم بیت الله الحرام حامل پیام این ملت و نمایندگان این کشور هستید، در این صورت موقعیت شما بسیار حساس و وظیفه شما سنگین است ، یا انشاء الله چنانچه انتظار می رود با رفتار شایسته و اخلاق اسلامی و انقلابی خود نظر همگان را جلب کرده و چهره انقلاب اسلامی را آن گونه که هست به نمایش ملت های جهان می گذارید و توجه آنان را با برخوردهای برادرانه و محبت آمیز به انقلاب بزرگ ایران جلب می نمایید و عملا

تبلیغات فاسد مغرضانه بوق های تبلیغاتی را خنثی می نمایید که در این صورت حج شما مقبول و اجر شما مضاعف خواهد بود. و یا خدای نخواسته بعضی از بی خبران برخلاف آنچه ذکر شد عمل می نمایند که امید است ننمایند که در این صورت در محضر خدا و خانه او و قبله مسلمانان مرتکب گناهی عظیم شده و از صف حجاج بیت الله الحرام و زایران قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و ائمه معصومین در بقیع خارج می شوند و با کوله باری از گناه به منازل خود بر می گردند.

3!!! بسیار محتمل است که عده ای از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام برای بدنام کردن حجاج محترم و مشوه نمودن چهره انقلاب بلکه اسلام ، در این سفر شرکت کنند و به صفوف حجاج محترم بپیوندند و دست به کارهای ناشایسته و مخالف دستورات اسلام زنند و گاه باعث شوند که بعض متدینین هم گول خورده و از آنها به تو هم آن که تکلیف انقلابی است ، تبعیت کنند و به دست مخالفان انقلاب که با دقت درصدد یافتن نقاط ضعف و خرده گیری از حجاج ایرانی باشند بهانه دهند، مخالفانی که همراه کاروانان و راهپیمایان و اجتماعات در مواقف شریفه می باشند و مطالب را صد چندان کرده و به رسانه های گروهی مخالف مخابره نموده و موجب تضعیف انقلاب می شوند. در این صورت بر تمام حجاج محترم خصوصا روسای کاروان ها و روحانیون محترم و اشخاص هوشیار لازم است تا با دقت بسیار مواظب حرکات و سکنات و رفتار حجاج باشند و به

مجرد رویت یک امر انحرافی طرف را نهی کنند و اگر دیدند اصرار دارد و در صدد فساد است ، به نحوی که به ملایمت و موعظه حسنه نزدیک تر است از آن جلوگیری نمایند و به دیگران هشدار دهند که او را از صفوف خود خارج کنند و متوجه باشند که گاهی مفسدان می خواهند جارو جنجال و تشنج ایجاد کنند. باید از این گونه امور احتراز نمایند.

4!!! مسلمانان حاضر در مواقف کریمه از هر ملت و مذهب که هستند باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم ، ابرقدرت ها خصوصا آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیرزمینی و روی زمینی این کشورها از هیچ جنایت و توطئه ای دست بردار نیستند و رمز مؤ فقیت آنان در این توطئه شیطانی تفرقه انداختن بین مسلمانان به هر شکل که بتوانند می باشد. در مراسم حج ممکن است اشخاصی از قبیل ملاهای وابسته به خود را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند و آن قدر به این پدیده شیطانی دامن زنند که بعض ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه باید هشیار باشند و بدانند که این کوردلان جیره خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنت پیامبر می خواهند اسلام و قرآن و سنت را از بین مسلمین برچینند یا لااقل به انحراف کشانند. برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل

با اساس اسلام دشمنند، چرا که اسلام و کتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگری شان می دانند، چرا که ایران با پیروی از همین کتاب و سنت بود که در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پیروز شد. امروز توطئه بر ضد ایران و حکومت آن و حزب الله در حقیقت توطئه برای محو اسلام و کتاب و سنت است و ایران بهانه ای بیش نیست . اینان با ایران زمان شاه که حکومتش جان نثار آنان بود و ایران را در همه چیز وابسته به آنان کرده و نقشه اسلام زدایی را دنبال می کرد، بسیار مؤ افق بودند و با ایران امروز که دستشان را از منابع و مخازن کشورمان قطع کرده و مستشاران و وابستگان به آنان را از کشور رانده است مخالفند. از طرف دیگر دشمن حقیقی آنها هم اسلام است ، مگر آن که اسلامی ساخته و پرداخته بعض حکومت هاو آخوندهای بدتر از آنان باشد که با آن موافقند و آن اسلام نیز حامی آنان و مدافع منافع آنان است و از آن دیدگاه است که فریاد مظلومانه حجاج ایرانی را در مرکز وحی و مهبط (اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری من المشرکین و رسوله ) در گلو خفه می کنند و به کفر آنان فتوا می دهند. پس در این مقطع زمانی تکلیف الهی حجاج است که اگر مطلبی از گویندگان شنیدند که بوی ایجاد اختلاف بین صفوف مسلمانان را می دهد، انکار کنند و برائت از کفار و سردمداران آنان را از وظایف

خود در مواقف کریمه بدانند تا حج آنها حج ابراهیمی ابوالانبیاء صلواه الله علیه باشد و حج محمدی صلی الله علیه و آله و سلم . والا (ما اکثرا الضجیج واقل الحجیج ) درباره آنها صادق است .

5!!! به حجاج محترم ایرانی که حامل پیام اسلام و قرآن کریمند و حامل پیام انقلاب اسلامی می باشند سفارش کرده و می کنم که در آن مواقف شریفه چه در مکه معظمه و چه در مدینه منوره مدارا با مسلمین و مسالمت را حتی با مامورین آن جا از دست ندهید و در آن مراکز که محل امن است به مقابله برنخیزید و با همه با اخلاق

انسانی اسلامی برخورد کنید و با نصیحت برادرانه و موعظه حسنه همه مسلمانان را از اعمال خشونت بازدارید و به دستور خداوند تعالی با جاهلان مدارا نمایید و با دقت متوجه حرکات و سکنات خود و دوستانتان باشید و اگر مخالفان شما برخلاف دستورات قرآن کریم با شما رفتار کردند، مقابله به مثل نکنید تا در پیشگاه خداوند تعالی آبرومند و مطیع باشید. و باید بدانید که انسان در اجتماعات بزرگ نظیر راهپیمایی ها تحت تاءثیر واقع می شود و چه بسا که از خود بیخود شود و از یک شعار و فریاد بی توجه تبعیت کند و چه بسا که در اجتماعات حج و راهپیمایی ها که باید با آرامش و مسالمت انجام گیرد، یک و یا چند نفر منحرف جنجال انگیز شعاری دهند که با موازین اسلامی وفق ندهد، ولی با ظاهر شورانگیزشان در نفوس اثر گذارند و انحراف را تحمیل نمایند. لازم است حجاج محترم ایرانی با دقت

با این مسائل توجه داشته باشند و کسانی که کارگردانان راهپیمایی های مسالمت آمیز هستند تمام شعارها را با دقت تنظیم کنند و قبل از شروع راهپیمایی عده ای که متوجه جهات مختلف هستند و از مسائل سیاسی و اجتماعی آگاهی دارند، با مشورت از نماینده این جانب جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینی ها شعارهایی را تهیه نموده و مردم را توجیه نمایند و اعلام شود که همه موظف به تبعیت از شعارهای تنظیم شده هستند و به دیگر شعارها جواب ندهند و باید نظم و آرامش را حفظ نمایند.

6!!! ملت و دولت ایران در حالی که از بسیاری از دولت های منطقه مخالفت های بی جا دیده است ، هرگز نمی خواهد از اخوت اسلامی چشم پوشی نموده و به اعمال قدرت دست زند. حکومت های منطقه در عوض آن که همه دست در دست هم منطقه را از دست قدرت بزرگ که به آنها به چشم وابسته می نگرند، نجات دهند و نیز به جای آن که در مقابل کسانی که ثروت های سرشار آنان خصوصا نفت را به رایگان می برند بایستند و به جای آن که منطقه را از لوث وجود اسرائیل پاک کنند، همه کوشش خود را در معارضه با دولت و ملت ایران خلاصه کرده اند اینان با دشمن و متجاوز به ایران که اگر فرصت پیدا کند به همه منطقه تجاوز می نماید، همدست شده و بر ضد ایران که جرمی جز پیاده کردن احکام اسلام را ندارد، همکاری های همه جانبه می کنند. اینان باید بدانند که دولت ایران با قدرت عظیمی که از عنایات خداوند

تعالی و پشتیبانی ملت چهل و چند میلیونی سرچشمه می گیرد، قدرت مقابله به مثل را دارد و این به وضوح ثابت شده است که آمریکا و دیگر قدرتمندان در موارد گرفتاری دولت های وابسته ، تنها به اظهار پشتیبانی لفظی و احیانا به فروش سلاح هایی ابتدایی با قیمت های بالا اکتفا نموده و هرگز مشکلی از آنان را نمی گشایند، که نمی توانند بگشایند، چرا که تصادم قدرت ها در جهان بیش از این اجازه دخالت آشکارای آنان را نمی دهد. با تمام این اوصاف ما همیشه دست برادری خود را برای از بین بردن نفوذ ابرقدرت هابه سوی کشورهای اسلامی دراز کرده ایم . شما حکومت های منطقه دیدید که صدام را آمریکا و همقطاران آن به چه بلیه ای دچار کردند، در حالی که ایران در انقلاب و آشفتگی بسر می برد، او را به نوید سرداری قادسیه وادار کردند تا از زمین و دریا و هوا به کشور ما هجوم آورد و خیانت بعضی از دست اندرکاران آن وقت نیز فرصتی بیشتر به او داد. مع ذلک با همه آشوب ها و گرفتاری هایی که نیروهای سلحشور دریایی ، هوایی و زمینی با آن دست به گریبان بودند، در کنار سپاه و بسیج و نیروهای مردمی دشمن را که مناطق وسیعی از کشور را غافلگیرانه مورد تجاوز قرار داده بود، در همان محل میخکوب نمودند و پس از مدتی نه چندان زیاد با همه پشتیبانی هایی که از اطراف به او می شد آنها را از کشور خود راندند. و وضعیت امروز این دشمن خدا را نیز می بینید و

می دانید که دیگر دولت های منطقه در مقایسه با صدام چندان مهم نیستند. صدام امروز در این لجنزار مخوف برای یافتن راه نجات دست و پا می زند و فریادش به جایی نمی رسد. ایران اگر او را یک انسان متعادل می دانست ، امید نجاتی برای او بود. ولی با روحیه جنون آمیزی که از او آشکار است ، ملت ما اجازه نمی دهد که جنایات نابخشودنی او را نادیده بگیرند و او را برای ادامه خیانت به حال خود گذارند، پس او را در حال اضطراب جانکاه و موت و حیات تا موقع مقتضی نگاه می دارند. و این جانب به شما دولت های منطقه هشدار می دهم که با مشورت با عقلا و تفکر در آینده خود بدون توجه به وعده های آمریکا و دوستانش که می خواهند شما را گرفتار کنند و با تخیلات نابجا همچون صدام عفلقی شما را به دام می اندازند تا خود را در منطقه هر چه بیشتر حاضر کنند و سرنوشت منطقه را به دست گیرند، خود را از این مهلکه کنار گیرید و مطمئن باشید که دولتی چون دولت ایران که متعهد به اسلام است و از فرامین الهی تخطی نمی کند، اگر دست برادری او را فشار دهید هرگز ضرر نمی بینید و چه بهتر که دولت های منطقه تمام نیروی خود را برای محو اسرائیل از جغرافیا تجهیز کنند. اسرائیل مفسدی که فلسطینیان مظلوم را بدین روز انداخته و به لبنان قهرمان آن همه ظلم کرده و به کشورهای منطقه تعدی و تجاوز نموده است . چه چیز بهتر از این که

دولت های منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شر اسرائیل و آمریکای طرفدارش نجات دهند. و من کرارا تذکر داده ام که اسرائیل از نیل تا فرات را از خود می داند و شما را غاصب سرزمین های خویش می شمرد، گرچه اکنون جرات اظهار صریح آن را ندارد، چنانچه صدام برادر اسرائیل نیز برای سلطه بر منطقه تلاش می کند و بر فرض باطل با به قدرت رسیدن ، آرامش را از همه سلب می نماید.

این جانب نصیحت برادرانه به شما نمودم ، اکنون خود دانید. و به دولت های نظیر حکومت مصر هشدار می دهم که مبادا گول توطئه آمریکا را بخورد و به بهانه مین گذاری در دریای سرخ و کانال سوئز که سر و صدای آن را به قدری بلند کرده اند که انسان مطمئن می شود چیزی جز توطئه ابرقدرت ها نیست ، دست به اعمال ماجرا جویانه ای بزند. و همان طور که همه می دانند تاکنون اصل قضیه در پرده ابهام است . از طرف دیگر آسیب دیدن چند کشتی و جنجال دولت استعمارگری چون آمریکا و انگلستان و فرانسه خود نشان دهنده نقشه حضور بیشتر آنان در منطقه است که هر چه این هیاهوها دامنه دارتر می شود، انسان به پوچ بودن دعوی مطمئن تر می گردد و در هر صورت اگر مصر با دولت و ملتی مثل ایران که برای بستن دست ستمکاران انقلاب نموده است بخواهد مقابله کند باید بداند که ملت های مسلمان و انقلابی جهان او را محکوم نموده و ساکت نخواهند نشست . صلاح حال امثال مصر آن

است که سرنوشت خود را به دست آمریکا و دوستانش ندهد و خود را بی جهت وارد معرکه نکند. از خداوند تعالی پیروزی اسلام و خذلان کفر

و بیداری مسلمانان و تعهدشان را در پیشبرد مقاصد اسلامی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/6/63

بیانات امام خمینی در جمع فقها و حقوقدانان شورای نگهبان

ما مکلفیم نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من تذکراتی دارم که باید به شما آقایان عرض کنم . ما باید آینده را در نظر بگیریم و این گونه فکر نکنیم که وضع فعلی مان بگذرد، آینده هر چه باشد، باشد. ما مکلفیم تا علاوه بر این که وضع فعلی را حفظ کنیم ، نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم . ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم . از موضوعاتی که باید در فکر آینده اش باشیم ، وضع روحانیت است ، وضع درسی روحانیت است . در مورد وضع درسی آنچه پرسیدم ، گفته اند خوب است . البته خوب داریم تا خوب ، یک موقعی خوب است که صاحب جواهر و شیخ مرتضی تربیت می شود و یک موقعی خوب است که ماها به وجود می آییم ، بین این دو خیلی فاصله است . برای این که افرادی مثل صاحب جواهر تربیت شود باید دسته بسیاری ممحض بر تحصیل شوند، خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند.

وقتی تشریفات زیاد شد محتوا کنار می رود

مساءله دیگر، مساءله تشریفات حوزه های روحانیت است که دارد زیاد می شود. وقتی تشریفات زیاد شد، محتوا کنار می رود. وقتی ساختمان ها و ماشین ها و دم و دستگاه ها زیاد شد، موجب می شود بنیه فقهی اسلام صدمه ببیند، یعنی با این بساطهانمی شود شیخ مرتضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانی است و واقعا نمی دانم با این وضع چه کنم . این تشریفات اسباب آن می شود که روحانیت شکست بخورد. زندگی صاحب جواهر را با زندگی روحانیون امروز که بسنجیم ، خوب می فهمیم که

چه ضربه ای به دست خودمان به خودمان می زنیم . یک قصه هم قصه بعضی ائمه جمعه و بعضی از علمای بلاد است که با دخالت های بی مورد خود در امور دولت ، اسباب این می شوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب می شود که روحانیون شکست بخورند و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهوری اسلامی شکست می خورد. این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند، نه این که بخواهند حکومت کنند. کاری نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایی نمی رسید، حالا که رسید دیدید این طور شدند. استبداد دینی خود تهمتی است که از کنارش نباید گذشت ، رادیوها مرتب از آن سخن می گویند و ما را بهخودکامگی متهم می کنند. روحانیون نباید کاری کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهی از منکر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنی ، والا بگوییم از این جا برو، این اولا تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب می شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملا در نظر داشته باشیم .

شورای نگهبان باید قوی و همیشگی باشد

اما مساءله شما. من با نهاد شورای نگهبان صددرصد موافقم و عقیده ام هست که باید قوی و همیشگی باشد، ولی حفظ شورا مقداری به دست خود شماست . برخورد شما باید به صورتی باشد که در آینده هم به این شورا صدمه نخورد. شما نباید فقط به فکر حالا باشید و بگویید آینده هر چه شد، باشد. شیاطین

به تدریج کار می کنند. آمریکا برای پنجاه سال آینده خود نقشه دارد. شما باید طوری فکر کنید که این شورا برای همیشه محفوظ بماند. رفتار شما باید به صورتی باشد که انتزاع نشود که شما در مقابل مجلس و دولت ایستاده اید.

این که شما یکی و مجلس یکی ، شما یکی و دولت یکی ، ضرر می زند. شما روی مواضع اسلام قاطع بایستید، ولی به صورتی نباشد که انتزاع شود شما در همه جا دخالت می کنید. صحبت های شما باید به صورتی باشد که همه فکر کنند در محدوده قانونی خودتان عمل می کنید، نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم . در همان محل قانونی وقوف کنید، نه یک کلمه این طرف و نه یک کلمه آن طرف . گاهی ملاحظه می کنید که مصالح اسلامی اقتضا می کند که به عناوین ثانوی عمل کنید. به آن عمل کنید گاهی می بینید که باید نخست وزیر در کاری دخالت کند که اگر دخالت نکند به ضرر اسلام است ، به او اجازه دهید عمل کند. ضرورت اقتضا می کند که نخست وزیر فلان کار را انجام دهد که از کس دیگری بر نمی آید شما باید سعی کنید که نگویند می خواهید در تمام کارها دخالت کنید، حتی در مسائل اجرایی . البته خود این مسائل را می دانید و عمل می کنید، ولی من تذکر می دهم . شما باید توجه داشته باشید که اگر مباحثات به مناقشات تبدیل شود و جلوی یکدیگر بایستید، اسباب این می شود که شورای نگهبان تضعیف شود و در آتیه از بین

برود و آن کسانی که علمایی را که قبلا کار شورای نگهبان را می کردند، کنار گذاشتند، به این خاطر بود که کم کم آنها را مخالف خود احساس کردند و کنار گذاشتند و به تدریج این شیطنت صورت گرفت . پس همه ما باید بیدار باشیم .

ما باید به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند

مساءله دیگر رفتار نهادها با مردم است . باید حرکت ما به صورتی باشد که مردم بفهمند که اسلام برای درست کردن زندگانی دنیا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش کنند. این که آمده است (الاسلام یجب ماقبل ) این یک امر سیاسی است . اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانی که تازه مسلمان شده اند، سختگیری کند، هیچ کس به اسلام رو نمی آورد. (جب ماقبل ) کرده است و از آنچه در قبل کرده اند، گذشته است . در جایی دیدم کمیته صنفی گفته است تمام اصنافی که از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشی کرده اند باید بیایند و مجازات شوند. این بر خلاف اسلام و رضای خداست . ما باید این قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم . مردم ما خیلی زحمت کشیده اند مردم عادی غیر از طبقه مرفه هستند، مردم عادی ما اسلام را پیاده کرده اند و تمام زحمات حکومت را متحمل می شوند. پس ما باید بسیار به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند. البته فاسدین را رها نکنید، اما این که این فرد با کی عکس انداخته است یا اسمش در کجاست و یا به استقبال چه کسی رفته است ، نباید به این سبب ها

برای مردم ناراحتی درست کرد. در قرآن هم کارها به تدریج انجام گرفته است . ما چهل و چند میلیون هستیم که اگر با هم باشیم . مطمئنا نه شوروی و نه آمریکا هیچ کاری نمی توانند بکنند. پس باید مردم را حفظ کرد. مجلس ، دولت ، شورای نگهبان و بقیه باید دست در دست یکدیگر بگذاریم تا ایران و این جمهوری را حفظ کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/6/63

بیانات امام خمینی به در جمع رؤ سای : جمهوری ، مجلس ، دیوان عالی کشور و نخست وزیر مسؤ ولن لشکری و کشوری و سفرا و کارداران کشورهای اسلامی مناسبت عید قربان

آن چیزی که اعمال ما را با اعمال انبیا متفاوت می کند، مغز عمل است

بسم الله الرحمن الرحیم

من هم متقابلا به همه آقایان ، به همه امت مسلمان دنیا و مستضعفین ، این عید سعید را تبریک عرض می کنم و امیدوارم خدای تبارک و تعالی به برکت این عید و سایر اعیاد شریفه ، ما را و همه ملت های مسلمان را هدایت کند که به راه مستقیم اسلام سیر کنیم و به مقاصد اسلامی فکر کنیم و بتوانیم بین مسلمین یک آشتی ، یک وحدتی ایجاد کنیم . حضرت ابراهیم (ع ) که این عید منتسب به او هست و بنیانگذار ایثار است ، صورت عمل ، یک معناست و معنا و محتوای عمل ، یک باب دیگر. این جا صورت عمل هم یک مشکلی است برای حلش و یک امری است که فوق طاقت نوع بشر است . اما آن چیزی که ابراهیم (ع ) را ابراهیم می کند، مساءله این صورت نیست ، مساءله آن سیری است که فرموده است و منتهی به این مسائل شده است . ابراهیم که به حسب روایات شریفه ما، در آن وقتی که طرف آتش داشت می رفت ، ملائکه آسمان به او گفتند که حاجت

دارید؟ گفت به شماها نه . آن یک باب دیگری از معارف را داشته است . و ما صورت عمل را می بینیم و از آن هم اعجاب می کنیم و اعجاب آور هم هست . لکن آنهایی که اهل معارف الهی هستند، باطن این صورت را ملاحظه می کنند. اصل اعمال انبیا مطلقا به حسب صورت ، با اعمال ما به حسب نوع مؤ افق است . آنها نماز می خوانند ما هم نماز می خوانیم ، آنها روزه می گیرند ما هم روزه می گیریم ، آنها حج می روند ما هم حج می رویم ، آنها قربانی می کنند ما هم قربانی می کنیم ، وقوف می کنند ما هم وقوف می کنیم ، این صورت را همه با هم مشترکیم . لکن تفاوت آن چیزی که اعمال ما را با آنها متفاوت می کند و اعمال انبیا را بعضی ها با بعض دیگر متفاوت می کند، آن مغز عمل است . آن چیزی است که آنها از آن مبدا الهام می گیرند و این اعمال را با الهام از آن جا عمل می کنند. مساءله وحی و گرفتن وحی که در انبیا هست !!! و آنها هم متفاوت هست یکی از امور مهمی است که انسان تصورش را نمی تواند بکند که مساءله چی هست و از چی بوده است . واسطه ، جبرئیل است ، جبرئیل چه جور واسطه بوده است ؟ آیا پیغمبر نازل کرده است جبرئیل را و به ولایت او نازل شده است ؟ با جبرئیل نازل شده است و آن وحی را رسانده است ؟ مسائلی

که در آن صحبت است .

ابراهیم (ع ) خودی نمی بیند تا ایثاری کرده باشد

مساءله قربانی فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر، مساءله مهمی است ، لکن آن چیزی که مبدا این عمل می شود، آن چیزی که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن جا متحقق می کند، این یک مسائل قلبی و روحی و معنوی است ، فوق این مسائلی که ماها می فهمیم . ما همه می گوییم که ایثار کرد، قربانی کرد و واقعا این طور بوده است ، خوب ! مهم هم هست . لکن آیا در نظر ابراهیم (ع ) هم ایثار بوده است ؟ ابراهیم هم در نظرش این بوده است که حالا یک چیزی ، تحفه ای می برد پیش خدا؟ اسماعیل هم سلام الله علیه در نظرش بوده که یک جانفشانی دارد می کند برای خدا؟ یا مساءله این نیست . این مساءله ای است که تا نفسانیت انسان هست ، خودیت انسان هست ، ایثار اسمش هست . من ایثار می کنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار می کنم در راه خدا جان خودم را. این ، برای ما مهم است و زیاد مهم است ، برای ابراهیم نیست مساءله این ، ایثار نیست . ابراهیم خودی نمی بیند تا ایثاری کرده باشد، اسماعیل خودی نمی بیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این است که من هستم و تو هستی و عمل من و برای تو و ایثار. این ، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیای خدا شرک است ، در عین حالی که در نظر ما کمال بزرگی است ، ایثار بزرگی

است .

عید برای ما یک معنا دارد، برای ابراهیم و برای پیغمبرها یک معنای دیگری دارد، ما هم عید می کنیم ، آنها هم عید می گیرند، لکن آنهایی که عید می گیرند عید لقاء است ، آنها عود می کنند به آن جایی که از آن جا ظاهر شدند و عید می گیرند برای این امر، البته بعد از ارجاع !!! به ، باز !!! از آن معنای سیرالهی ، بعد از ارجاع اسمش عید می شود. و بعدهای معنویش بسیار زیاد است و دست ما از آن کوتاه است و بعدهای سیاسی و اجتماعی اش هم زیاد است و زیاد بوده است و امیدواریم که زیاد بشود.

مسلمان ها باید از عبادات ، هم سیر معنوی کنند و هم برداشت سیاسی و هم عمل امیدواریم که مسلمان ها به خود بیایند و از همین عباداتی که خدای تبارک و تعالی برای آنها مقرر فرموده است ، از همین ها، هم سیر معنوی بکنند و هم برداشت های سیاسی و هم عمل . این طور نباشد که نماز را ما همان جهت تقرب الی الله آن را ملاحظه کنیم البته آن بالاترین چیز است . لکن بعد از این که انسان نمازگزار شد ایثارگر خواهد شد، بعد از آن که ایثارگر شد، برای اسلام خدمت خواهد کرد. و حج که در اوجهات اجتماعی و سیاسی بیشتر ظاهر است ، این بحمدالله امسال تاکنونش خوب برگزار شده است و امیدواریم که از این به بعدش هم خوب برگزار بشود و بعدها هم افزوده بشود و مسلمین را بیدار بکنند این حجاجی که در بیت الله الحرام

هستند. گرچه مع الاسف بعضی از آخوندهای بسیار نافهم یا بسیار موذی در همین مقطع از زمان شروع کردند به چیزهایی نوشتن و رساله هایی پخش کردند و نسبت به شیعه و نسبت به ائمه شیعه و نسبت به طریقه شیعه جسارت کردند و این در یک همچو مقطعی که عقلای طرفین ، عقلای مذاهب با هم جمع شدند و علمای مذاهب با هم جمع شدند و می خواهند فکر بکنند برای مصالح اسلام ، در یک همچو مقطع یک همچو رساله منتشر می شود، کانه خطر برای آمریکا دیدند و واویلا بلند کردند. آن آخوند احمقی که در یک همچو مقطع از زمان به بعض مقدسات شیعه جسارت می کند، درصدد این است که در مقابل او هم یک کسی پیدا بشود، آن هم یک چیزی بگوید و موجب بشود که بین مسلمین در یک همچو مقطع از زمانی که دارد وحدت ایجاد می کند، اختلاف ایجاد بشود. واقعا اسلام چه کند با این طرز فکرها، با این طرز عمل ها؟ اسلام چه کند با این آخوندهایی که خودشان را به صورت یک روحانی در آوردند و در بین مردم پخش هستند؟ این گرفتاری است که در یک همچو موقعی که مسلمین دارند فکر می کنند، او به عنوان این که من دیدم که بعض از جوان ها متمایل به این اجتماع شدند، متمایل به این ایران شدند، تکلیف دیدم به این که بگویم و اینها مشترکند، اینها مجوسند اینها چطورند اینها چطورند و به بعض مقدسات جسارت کردند. این ، جز این که خدمت به استعمار است ، خدمت به قدرت های

بزرگ است و کارشکنی برای اسلام و مسلمین است ؟ ما باید فکر کنیم برای این مسائل . مسلمان ها باید فکر کنند برای این مسائل و این اشخاصی که این طور در صدد شکستن وحدت مسلمین اند.

و بالجمله من امیدوارم که ایران با این راهی که به پیش گرفته است فقط ملاحظه آن جهات صوری را نکند و ملاحظه جهات معنوی را هم بکند. تمام مسائل برای معنویات است . پیغمبرها هم که آمدند و احکام را منتشر کردند برای این است که تزکیه بکنند مردم را (یزکیهم و یعلمهم الکتاب ) همه برای این آمدند که مردم را با مبدا وحی آشنا کنند، سیرالی الله بدهند، صراط مستقیم ، هدایت را به صراط مستقیم بکنند. و ما ایرانی ها و مسلمان ها علاوه بر این که جهاد در راه اسلام می کنیم ، باید از جهاد اکبر هم غافل نباشیم ، از جهاد به نفس هم غافل نباشیم که مبدا همه امور است . و باید این اعیاد را همان طوری که عید می دانیم برای مسلمین و ذخر و شرف می دانیم برای پیغمبر اکرم (ص ) باید ما خودمان مهیا بشویم که برای پیغمبر اکرم (ص ) ذخر و شرف باشیم . طوری عمل بکنیم ، در مکه ، در مدینه ، در همه جا و با همه مسلمین در هر جا، طوری رفتار بکنیم که این اسباب شرافت اسلام بشود، اسباب این بشود که مردم بفهمند که اسلام چه جور تربیت می خواهد بکند، از تربیت اسلامی مردم ملتفت بشوند که اسلام آمده است برای چی ، قرآن شریف آمده

است برای چی .

آن چیزی که اساس است ، سیر الی الله است و شکستن بت نفس و بت های دیگر

تمام مسائلی که هست ما می خواهیم دست ظالم ها را کوتاه کنیم انشاء الله و می خواهیم که قدرت ها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم انشاء الله ، همه اینها مقدمه این است که یک آرامشی در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحی پیدا بشود، یک هدایت به سوی خدا پیدا بشود. آن چیزی که اساس است سیر الی الله است ، توجه به خداست ، همه عبادات برای اوست ، همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم برای این معنا هست که سیر الی الله باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بت هاست و شکستن دنبال او شکستن بت های دیگر.

بحمدالله امسال در مکه با این تظاهرات عظیم و با این شعارهای کوبنده یک مقداری از صولت بت ها شکسته شد و انشاء الله بعدها هم خواهد شد.

و امیدواریم که هر سال بر این مسائل اضافه بشود و مسلمان ها متصل بشوند به هم و همراه هم فریاد بکشند در جایی که جای فریاد است . و خدای تبارک و تعالی از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما را بیدار کند و همه مسلمین را بیدار کند و توجه آنها را به مصالح اسلام و به مصالح مسلمین بیشتر بکند. و امیدوارم که دولت های منطقه هم به خود بیایند و از تبلیغات سویی که این آخوندها می کنند، خودشان را کنار بکشند و از تبلیغات سویی که آمریکا و عمال او می کنند خودشان را کنار بکشند و با یک وحدت کلمه بروند

تا این که اسلام را از دست این خونخوارها نجات بدهند و بلاد مسلمین را از دست این اشخاص که می خواهند ببلعند همه بلاد مسلمین را، نجات بدهند. خدای تبارک و تعالی به همه ما و به همه شما تؤ فیق عنایت کند که این اعیاد را با آشنایی به اسلام و احکام اسلام عید بگیریم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 16/6/63

پیام امام خمینی به مناسبت رحلت آیت الله آشتیانی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

خبر تاءسف و تاثرآور رحلت عالم متقی مهذب و فقیه ارزشمند و متعهد، حضرت حجت الاسلام والمسلمین مرحوم آقای حاج میرزا محمد باقر آشتیانی رحمه الله علیه موجب نگرانی و تالم شد. این جانب ایشان را از جوانی می شناختم و آنچه از ایشان دریافتم تقوا و صفای باطن ، اخلاق کریمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ایشان از اساتین فقاهت و چهره های بارز بین علما و فقها بودند و خدمت هابه علم و حوزه های علمیه نمودند و (جزاهم الله عن الاسلام خیرا.) این جانب فقدان این بزرگوار را به حوزه های علمیه و علمای معظم خصوصا علمای اعلام تهران دامت برکاتهم و به خاندان و بستگان محترمشان تسلیت عرض و از خداوند تعالی برای ایشان رحمت و غفران و برای بازماندگانشان صبر و سلامت و برای علمای اعلام سعادت و صحت و برای اسلام بزرگ قوت و قدرت و برای مجاهدان در راه خدا پایداری و استقامت و برای شهدای جبهه ها و غیرجبهه ها علو مقام و عظمت و برای بازماندگانشان شکیبایی و کرامت و برای مفقودین و اسرا رجوع به اوطانشان با سرفرازی و شهامت

خواستارم و امیدوارم با دعای خیر حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه فداء این کشور اسلامی از شر اجانب محفوظ باشد.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/6/63

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست و اعضای ستاد تبلیغات جنگ

بسم الله الرحمن الرحیم

مهم این است که انقلاب اسلامی ما انقلابی است که به دست مردم صورت گرفته ، مردم انقلاب کرده اند و مردم باید آن را به آخر برسانند. مردم قیام کرده اند، شاه را بیرون کرده و رژیم او را سرنگون نموده و نظام اسلامی را که به نفع مستضعفین است جایگزین آن کرده اند، پس ، مردم باید پای کاری که کرده اند بایستند. هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بیشتر و بزرگتر است .

امروز که تمام بوق های تبلیغاتی بر ضد اسلام و ایران است ، بدین خاطر است که ایران را به سازش و تسلیم بکشند. انقلاب ما عظیم است و متکی به هیچ قدرتی نیست ، نه قدرت شرق و نه قدرت غرب . انقلاب هایی که در دنیا می شود، به یکی از این دو ابرقدرت متکی است ولی انقلاب مردم ما انقلابی است متکی به خود مردم ، پس مردم باید از پیامدهای انقلابشان گله نداشته باشند. امروز کشور ایران روی پای خودش ایستاده است ، لذا زحمت ها و توطئه ها را هم باید تحمل کند. مردم ما باید دائما پیغمبر اکرم (ص ) را به یاد بیاورند، پیغمبر اکرم (ص ) قیام کردند، پایداری کردند، زحمت ها را متحمل شدند، در مکه با آن همه زحمت مواجه شده و در محاصره شعب آن همه رنج کشیدند و بعد در مدینه تمام ایام زندگی شان را با رنج و زحمت

تمام کردند و حضرت حتی در بستر بیماری به جیش اسامه دستور حرکت دادند. ما هم تا آخر، زحمت ها و رنج های توطئه ابرقدرت ها را باید تحمل کنیم . ما موظف هستیم تا امر الهی را انجام دهیم . پس ، از سختی ها نباید هراس داشته باشیم . آیا پیغمبر اکرم (ص ) در مقابل سختی ها عقب نشینی کردند؟ آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم (ص ) را انجام می دهیم باید بایستیم ، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم ها کوتاه گردد. این را باید دنبال کرد. مردم زمان حضرت رسول (ص ) و اصحاب او مقاومت کردند و از سختی نهراسیدند تا پیروز شدند. ما هم وقتی وارد این کار شدیم و تصمیم گرفتیم که دست بدین عمل بزرگ بزنیم ، پیامدهایش را هم باید پذیرا باشیم .

اگر کمی عقب بنشینیم باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این است باید مردم توجه کنند که کاری بزرگ انجام داده اند و دشمن هم برای شکست آنها از هیچ کوششی دریغ نمی کند. مردم باید محکم واستوار برای آزادی و استقلال بایستند، اگر ما دستمان را به سوی آمریکا و یا شوروی دراز کنیم ، آسوده تا آخر زندگی می کنیم ولی مردم ما که این را نمی خواهند، پس باید این توطئه ها را کم و زیاد تحمل کنند. اوایل جنگ ، فکر می کردند ظرف چند روز کار تمام می شود، حال می بینند خیر، جمهوری ما مستقر

و ایستاده است . امروز دنیا به ایران چشم دوخته است ، چه دوست و چه دشمن ، که ببینند ایران چه می کند. در قدیم که ایران مطرح نبود، شاه بود و نوکری آمریکا که هر وقت می خواست ، بگوید برو! و هر وقت نمی خواست ، بگوید نرو! ولی امروز چه ؟ امروز آمریکا و شوروی به یک کارگر ساده ایران قدرت گفتن چنین حرف هایی را ندارند. امروز دنیا با چنین ملت شجاعی روبروست که در مقابل تمام توطئه ها ایستاده و جلو رفته است و وظایفش را هم بهتر انجام می دهد اگر می بینید که در این جا هواپیما می دزدند، اولا در آمریکا و سایر نقاط هم این دزدی ها فراوان است . دزدی هواپیما که کاری ندارد، شخصی بلند می شود با یک چاقو و یا گاهی فقط تشر می زند و خلبان هم باید از جان مسافران حفاظت کند و به احتمال این که نکند راست بگوید، به حرف او گوش می دهد. امروز دنیا، دنیای آشوب و جنگ و انفجار و هواپیما ربایی است و ایران از خیلی جاهای دنیا آرامتر است . ممکن است بعضی ها که این چیزها را ندیده اند، با خود بگویند! با قدرت ها باید ساخت . ولی باید بدانند که سازش ، امروز نابودی تا آخر است ، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمی عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این

است . مردم انقلاب کردند، باید پای زحماتش هم بنشینند. مردم ، پیغمبران و پیغمبر اسلام (ص ) را و ابراهیم (ع ) را در نظر بگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفت ها شد، ولی دست از هدفشان نکشیدند. اگر ما مسلمانیم ، باید دنباله روی آنها باشیم . دنباله روی از آنان که فقط روزه و نماز و مسجد نیست . دنباله روی از آنان مبارزه برای حفظ اساس اسلام است . باید برای حفظ اساس اسلام تا آخر ایستاد و پیشروی کرد.

کارهایتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهید مردم در مورد جنگ تصمیمشان را قوی تر کرده و در هفته جنگ به وظایفشان عمل نمایند. خداوند شما را تاءیید کند. شما پیروزید در دنیا و آخرت ، پیروزی شما نمونه است . پایداری کنید که پیروزی شما بر دو ابرقدرت است . پیروزی بر یک قدرت با تاءیید و پشتیبانی ابرقدرت دیگر، کار مهمی نیست . شما باید مقابل دو ابرقدرت بایستید، مردم باید در مقابل دو ابرقدرت بایستند که ایستاده اند و خواهند ایستاد و از هیچ چیز نمی ترسند. صدام دست و پا می زند. این شب ها شاید خوابش نبرد. او مرتب می گوید که اگر ایران حمله کند خارک را می زنم . او اگر هر لحظه بتواند، خارک را با خاک یکسان می کند، او قدرت ندارد.

امیدوارم مؤ فق و موید باشید و تبلیغاتتان همیشه بر اساس صدق و صداقت باشد، کارهایتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهید و همیشه مصالح ایران را در نظر بگیرید.

والسلام علیکم و رحمه

الله

تاریخ : 23/6/63

بیانات امام خمینی در دیدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسی ، استاندار و مسؤولان نهادهای استان خراسان ، جمعی از طلاب و مدرسین حوزه علمیه مشهد و گروهی از خدام و کارکنان آستان قدس رضوی به مناسبت عید غدیر

حضرت امیر شخصیتی است دارای ابعاد بسیار و مظهر اسم جمع الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ را بر مهمانان عزیزی که از محضر مقدس امام ثامن سلام الله علیه تشریف آوردند...، ما قدم های شما را بسیار گرامی می داریم . شما از مرکزی آمدید که مرکز نور است ، مرکز علم الهی است ، مرکزی است که باید همه در آن مرکز آستان بوسی کنید، و باید اظهار تاءسف کنم که دست ما کوتاه است ، و از شما آقایان ، روحانیون و دیگر قشرها مستدعی هستیم که آن جا که رفتید عرض ارادت ما را برسانید. امروز که روز عید غدیر است و از بزرگترین اعیاد مذهبی است ، این عید، عیدی است که مال مستضعفان است ، عید محرومان است ، عید مظلومان جهان است ، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر سلام الله علیه را منصوب فرمودند. باید ما تاءسف بخوریم از این که نگذاشتند دست های خائن ، برای جنگ هایی که در زمان تصدی ایشان به امور بود، آن جنگ ها و جنگ افروزها نگذاشتند که چهره این مرد بزرگ در ابعاد مختلفی که دارد نمایان بشود. این بزرگوار شخصیتی است که دارای ابعاد بسیار است و مظهر اسم جمع الهی است که دارای تمام اسماء و صفات است . تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم ، با واسطه رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است . و ابعادی که

از او مخفی است ، بیشتر از آن ابعادی است که از او ظاهر است . همین ابعادی هم که دست بشر به آن رسیده است و می رسد، در یک مردی ، در یک شخصیتی جمع شده است ، جهات متناقض ، جهات متضاد. انسانی که در حال این که زاهد و بزرگترین زاهد است ، جنگجو و بزرگترین جنگجوست در دفاع از اسلام . اینها در افراد عادی جمع نمی شود، آن که زاهد است ، به حسب افراد عادی ، جنگجو نیست ، آن که جنگجوست زاهد نیست . در عین حالی که در معیشت آن طور زهد می کردند و آن طور در خوراک و در آن طور چیزها به حداقل قناعت می کردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را و این هم جزء اموری است که جمعش ، جمع متضادین است . در عین حالی که دارای علوم متعدده و دارای علوم معنویه و روحانیه و سایر علوم اسلامی است ، در عین حال می بینیم که در هر رشته ای ، مردمی که اهل آن رشته اند او را از خودشان می دانند، پهلوان ها حضرت امیر را از خودشان می دانند، فلاسفه حضرت امیر را از خودشان می دانند، عرفا حضرت امیر را از خودشان می دانند، فقها حضرت امیر را از خودشان می دانند، هر قشری که اهل یک رشته است ، حضرت امیر را از خودش می داند. و حضرت امیر از همه است ، دارای همه اوصاف است و دارای همه کمالات .

بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی تواند صادر بشود

بعضی کمالات حضرت که شاید یک قدری مخفی مانده باشد از

ادعیه حضرت معلوم می شود. دعای کمیل یک دعای عجیبی است ، بسیار عجیب . بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی تواند صادر بشود. (الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک ) کی می تواند این طور بگوید؟ کی این طور عشق به جمال خدا دارد که از جهنم نمی ترسد لکن می ترسد که وقتی در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبه ای برسد که محروم بشود از عشق او؟ از فراق حضرت حق تعالی ناله می زند. این عشقی است که در باطن قلب او گداخته شده همیشه و تمام اعمالی که از او صادر می شود، از این عشق صادر می شود، از این عشق به خدا صادر می شود. ارزش اعمال روی این عشق و محبتی است که به حق تعالی هست ، روی این فنا و توحیدی است که در انسان هست و این سبب شده است که (ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین .) فرضا که این ضربت را کس دیگر از دفاع اسلام زده بود اما از روی عشق نبود، کارش هم اسباب این شده بود که اسلام ترویج پیدا کند، لکن چون مبداء، مبداء عشقی نبود، (افضل من عباده ثقلین .) نخواهد شد. انگیزه اعمال ، انگیزه روحانیت اوست نه صورت او. شمشیر زدن ، یک دست پایین آوردن است و یک کافر را کشتن ، این دست پایین آوردن و کافر را کشتن ، از خیلی اشخاص ممکن است صادر بشود، لکن گاهی اصلا اجر ندارد و اصلا فضیلت ندارد و

گاهی فضیلت دارد تا برسد به آن جایی که (افضل من عباده ثقلین .) این روی آن عشق و توحیدی است که در قلب او هست ، روی آن است که دست دست او نیست ، چشم ، چشم او نیست ، ید الله است ، عین الله است . اینها را ما با لقلقه لسان می گوییم و نمی توانیم تصورش را بکنیم ، البته تصدیقش کردیم به این که این طور است اما تصورش را نمی توانیم بکنیم که چه جور است وضعیت .

ما که می گوییم شیعه حضرت علی هستیم ، باید ببینیم شیوه حضرت علی چه بود

آنهایی که شیعه این مرد بزرگ هستند البته نمی توانند مثل او باشند، خود ایشان هم فرمود شما قدرت این را ندارید، حتی قدرت همین زهد ظاهریش را، چه برسد به معنویاتش ، لکن نباید ما گمان کنیم که ما شیعه امیرالمؤ منین سلام الله علیه هستیم . و خود او در دعای کمیل و سایر ادعیه هایش و در روش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت می ترسید که منعکس شده است این در دعای کمیل و در حالات او و ما اصلا دنبال این مسائل نباشیم و بگوییم ما شیعه هستیم . آن طور بسط عدالت ، اگر مؤ فق شده بود، کرده بود که الگو شده بود برای همه حکومت های عالم ، نگذاشتند. ما بگوییم شیعه هستیم و خدای نخواسته ظلم بکنیم ، نمی شود این . اگر در روایات فرموده اند که پیروان علی ، اهل سعادتند، باید ما ببینیم ما پیرو هستیم یا نیستیم ؟ ما به وظایفمان ، حتی به همان وظایف صوری مان عمل می کنیم

یا نمی کنیم ؟ ما در این جمهوری اسلامی چه کردیم و چه می خواهیم بکنیم ؟ و با ما چه کردند و چه خواهند کرد؟ شما ملت عزیز با قدرت خودتان ، با ایمان خودتان ، با تحولی که درتان واقع شد، دست تبهکاران را در داخل و دست غارتگران را که از خارج دراز شده بود قطع کردید، شما یک حکومت طاغوتی را برداشتید و به جای او یک حکومت اسلامی گذاشتید. شمایی که این کار را کردید باید دنبالش باشید تا نگهش دارید، نمی شود که انسان یک کاری بکند و نیمه کاره رهایش کند. امروز که اسلام و جمهوری اسلامی در دست شما و ما و همه ملت ایران امانت است ، اگر چنانچه خلاف بکنیم ، خلاف مصالح جمهوری اسلامی بکنیم ، خلاف مصالح اسلام بکنیم ، به این امانت خیانت کردیم و در پیشگاه مقدس حق تعالی مجرم و خائن هستیم . خیانت همه اش این نیست که منافقین می کنند، آنها هم یک قسمش است . خیانت آن نیست که صدام می کند، آن هم یک قسمش است . آنهایی که در داخل با اسم های مختلف ضربه می خواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه ای به حکومت اسلامی می خواهند ضربه بزنند، اینها هم خیانت کردند. گاهی خیانت اینها راه را باز می کند برای این که آنهایی که مثل صدام و منافقین هستند راهشان باز بشود و خیانت بالاتر را بکنند. ما که می گوییم که مسلمان هستیم ، شیعه علی بن ابی طالب هستیم ، باید ببینیم که شیوه علی بن ابی

طالب چی بود، همین علی بن ابیطالب که رسول خدا او را به جای خودش نصب کرد، بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد با اشخاصی که به عقیده او غاصب مقام بودند، برای این که مصالح اسلام اقتضا می کرد. اگر حضرت آن وقت می خواست معارضه بکند، اسلام در خطر بود. مایی که می گوییم مسلمان هستیم ، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم ، نه مصالح شخصی خودمان را. باید ببینیم که امروز ضربه زدن به مجلس شورای اسلامی ، ضربه زدن به شورای نگهبان ، ضربه زدن به رئیس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامی ، این می سازد با شیعه بودن با علی بن ابی طالب ؟ آن بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد، بچه هایش را به جنگ فرستاد.

کمک کنید به این دولتی که برای اسلام و کشور شما جان می کند

امروز مصالح اسلامی اقتضا می کند که همه ما با هم باشیم ، هر روز یک نغمه ای بلند نکنیم برای تضغیف دولت ، برای تضعیف مجلس ، برای تضعیف شخصیت ها. من یک صحبتی می کنم که نصیحت می کنم به دولت که شما مردم را شریک کنید در این کار، برای این که تنهایی نمی توانید بکنید، و نمی تواند هم . یک دفعه می بینیم که شیاطین از اطراف به دولت حمله می کنند که معلوم شد تو خلاف شرع همیشه کردی . خدای تبارک و تعالی که پیغمبرش را نصیحت می کند که (یا ایهاالنبی اتق الله ) به حسب آن طوری که شما می گویید پیغمبر متقی نبوده تا خدا به او گفته (اتق الله )! خدای تبارک

و تعالی که به همه مؤ منین می فرماید (یا ایها الذین امنوا اتقوا الله ) معلوم می شود اینها متقی نبودند که خدا می گویند (اتقوا الله ) این شیاطین چه می گویند به این ملت ما؟ اینها سلطنت طلبند و می خواهند سلطنت را در این جا دوباره برگردانند یا بازی خورده اند از آنهایی که می خواهند این کشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطه آمریکا قرار بدهند؟ می فهمند اینها چه می کنند؟ اینهایی که هر کدام خودشان اگر حکومت یک محله باشند نمی توانند اداره کنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه می دهند که یک دولتی که در عین همه گرفتاری هایی که الان دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند می آورند، این مملکت را دارد اداره می کند و به خوبی هم اداره می کند، چطور اجازه می دهند به خودشان که نسبت به این جسارت کنند و هر روز یک صورت درست کنند. خوب ، ما افراد را نمی شناسیم اما خدای تبارک و تعالی که می شناسد، ما افکار شما را نمی توانیم بفهمیم اما خدا که می داند. شمایی که نمی توانید یک شهر را اداره کنید، اگر نانوایی یک شهر را به شما بدهند نمی توانید اداره اش کنید، چطور می گویید که چرا دولت نمی دانم چه نکرده ، چه نکرده ؟ شما می فهمید که کار دولت چی هست و تاکنون چه کرده است ؟ شما می دانید که کارهایی که دولت در این چند سال با همه این فشارها کرده ، عمقش از کارهایی

که در طول سلطنت فاسد پهلوی بوده است ، بسیار بیشتر است ، چی می گویید به جان این دولت ؟ دست بردارید، از خدا بترسید، از غضب خدا بترسید، شما خیال می کنید که اگر دولت ساقط بشود، شما روی کار می آیید؟ شما هیچ وقت نمی آیید روی کار. شما خیال می کنید به نفع اسلام این حرف ها را می زنید؟ شیطان در لباس شما، در باطن شما این حرف ها را می زند و به ضرر اسلام دارد می زند. دست بردارید از این مسائل ، کمک کنید به دولت ، کمک کنید به این دولتی که دارد جان می کند برای اسلام و برای کشور شما. چرا باید هر روز نق بزنید و هر روز هر جا فرصت پیدا می کنید یک چیزی بگویید به ضد دولت یا یک چیزی را هم منتشر کنید به ضد دولت ؟ اینها مسائلی است که باید توجه داده شود به ملت ما. باید توجه کنند کسانی که در بین ملت هستند، علمای اعلام که در هر جا هستند باید تذکر بدهند به اینها، باید توجه بدهند به اینها که شما با دست خودتان می خواهید خودتان را دفن کنید. بترسید از آن روزی که خدا غضب کند به ما و ما را دوباره در همان جهنمی وارد کند که در سابق بودیم . شما یادتان رفته است که سرتاسر ایران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمی دانید که ما در تحت استعمار آمریکا بودیم در این چند سال آخر و قبلا انگلستان ؟ شما این را نمی دانید و یا می

دانید و می خواهید دوباره او بشود؟ یا حسد دارید و می خواهید که ولو خودتان کشته بشوید این جمهوری هم به هم بخورد؟

اگر با هم نباشید شکست می خورید

من نصیحت می کنم به شما، من در یک همچو روز مبارکی به شما یادآور می شوم که امام شما این طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رویهمرفته ملاحظه می کرد، مصالح شخصی را ملاحظه نمی کرد. آن روزی که مصالح عمومی اقتضا می کرد تبعیت می کرد. آن روزی که !!! می خواست !!! مصالح اسلام به این بود که خوارج را درو کند با

شمشیر، می کرد. مشکلات را شما در نظر بگیرید، شیاطینی که از اطراف دنبال این هستند که یک چیزی پیدا کنند و در بوق ها بزرگش کنند در نظر بگیرید، چرا هر روز برای بوق های خارجی یک چیزی درست می کنید و خوراکی درست می کنید که آنها تبلیغ بر ضد شما بکنند؟ من تکلیف می دانم این را که عرض کنم والا نمی خواستم چیزی بگویم ، لکن دیدم که یک تکلیفی است ، که دوباره یک شیاطینی شروع کردند، یک حرفی من زدم ، که فلانی این را که گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده . من گفتم دولت بر خلاف است ؟ من نصیحت کردم ، خدا هم نصیحت کرده پیغمبر را، خدا هم نصیحت کرده مؤ منین را. هر روز که این ائمه جمعه به مردم می گویند (اتقوا الله ) یعنی همه تان بی تقوا هستید؟! روز جمعه الان در سرتاسر کشور از آداب نماز جمعه ، از واجبات نماز جمعه در یک شیوه ، احتیاط هم در

دیگری این است که مردم را امر به تقوا بکنند، معنایش این است که خدا همه مردم را بی تقوا می داند که می گوید امر کنید به تقوا؟! من که می گویم یک کاری را بکنید، نه این است که شما تا حالا تخلف کردید و نه بگویید حالا بکنید. خیر، باید یک قدری بیدار بشوید توجه کنید، نگذارید یک وقت خدا به ما غضب بکند و شما را نشان بدهند به ملت که اینهایند که دارند این کارها را می کنند. این کار را نکنید، توجه کنید به مسائل . شما با شخصیاتی که دارید جانشان را فدای اسلام می کنند و هر روز در معرض اینند که کشته بشوند، با اینها مخالفت نکنید. کمک کنید به هم ، با هم باشید، اگر با هم نباشید شکست می خورید، اگر شکست بخورید اسلام شکست می خورد، اگر خدای نخواسته در این نهضتی که شده است اسلام شکست بخورد دیگر سرش را تا سال های طولانی بلند نمی تواند بکند، برای این که ابرقدرت ها می فهمیدند اسلام قدرت دارد. شما این قدرت اسلام را حفظ کنید. از خدای تبارک و تعالی عاجزانه تقاضا می کنم که ما را بیدار کند، مسلمین را بیدار کند، حکومت هایی که در بلاد مسلمین هستند بیدارشان کند و ملت ما را پیروز کند و ارتش ما را پیروز کند و همه قوای مسلحه ما را با سعادت و سلامت پیروز کند و به همه و به همه ملت تؤ فیق و سلامت وافر عنایت کند و همه ما خدمتگزار اسلام باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ :

26/6/63

حکم امام خمینی به آیت الله مهدوی کنی در مورد مدرسه مروی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدرضا کنی دامت افاضاته

با حسن تدبیر و مدیریت و و ثاقت و امانت که در جناب عالی محرز است ، مناسب دیدم برای تصدی امور مدرسه مروی با تمام متعلقات آن از موقوفات و غیره به جناب عالی زحمت دهم ، لهذا جناب عالی را به سمت متولی مدرسه مروی و موقوفات و کتابخانه و آنچه متعلق به آن است منصوب نمودم . امید است خداوند تعالی به جناب عالی تؤ فیق مرحمت فرماید در تمشیت امور آن جا خصوصا تقویت جنبه های علمی و تقوایی و تربیت فضلا و علماء انشاء الله تعالی . علما و مدرسین تهران دامت برکاتهم کوشش نمایند در تعلیم و تربیت طلاب محترم مدرسه و با رفت و آمد خودشان چنانچه سیره سلف صالح رحمهم الله بود این مدرسه را با علم و عمل روشنی بخشند. از خداوند تعالی تاءیید و تؤ فیق جناب عالی را خواستار و امید است با عنایات خاصه بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء در این مقصد مهم شرعی کامیاب باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/6/63

حکم امام خمینی به حجت الاسلام حاج شیخ عباس طبسی در مورد احیای مقبره شهید مدرس

بسم الله الرحمن الرحیم

در عصر شکوفایی انقلاب اسلامی ، بزرگداشت مجاهدی عظیم الشان و متعهدی برومند و عالم بزرگواری که در دوران سیاه اختناق رضاخانی می زیست ، لازم می باشد. زیرا در زمانی که قلم ها شکسته و زبان ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی کرد. در آن روزگار در حقیقت حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان

تاخت و تاز قلدری هتاک در سطح کشور باز و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به خون عزیزان آزاده وطن و علمای اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. این عالم ضعیف الجثه با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایات را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان کذایی تنگ و روزگارشان را سیاه کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستمشاهی در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست . در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است ، ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می نمود. و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی تواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکاری های اوست . و اینک که با سربلندی از بین ما رفته ، برماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف دور افتاده او را تعمیر و احیا نمائیم . مناسب دیدم که این خدمت را در اختیار جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عباس واعظ طبسی ایده الله تعالی قرار دهم . مردی خدمتگزار به اسلام و آستان قدس رضوی که در مدت تصدی کوتاهش خدمات شایان تقدیری به آستان

ملکوتی حضرت رضا سلام الله علیه و علی آبائه نموده است و پرده از چپاولگری های پنجاه ساله رژیم ستمگر پهلوی برداشته است ، (جزا الله عن الاسلام خیرا) امید است ایشان به وجهی مناسب با شخصیت آن بزرگوار این خدمت را همچون خدمت ارزشمند دیگرشان به اتمام برسانند و موجبات رضایت خداوند متعال و خشنودی حضرت رضا سلام الله علیه و فرزند عزیزش حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء را فراهم نماید. از خداوند متعال رحمت در جوار قدس خود برای آن بزرگمرد تاریخ

و عظمت برای اسلام ، سعادت برای ملت غیور و پیروزی برای مجاهدین اسلام بر سپاه ظلم و کفر و غفران برای شهدای در راه خدا خصوصا شهدای جنگ تحمیلی و صحت برای آسیب دیدگان و رهایی برای اسرا و مفقودین و صبر و اجر برای بازماندگان آنان را خواستارم .

والسلام علی عباد الله الصالحین و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/7/63

پیام تسلیت امام خمینی به مناسبت رحلت مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و اناالیه راجعون

رحلت مرحوم آیت الله آقای حاج سید عبدالله شیرازی قدس سره موجب کمال تاءثر است . وجود این گونه شخصیت های علمی و دینی و متعهد به مجاهدت علیه سردمداران کفر و ستم ، سرمایه هایی برای حوزه های علمی و پشتوانه هایی برای کشورند و فقدان آنان ثلمه ای بر اسلام و مسلمین است . این جانب این ضایعه اسفناک را به محضر مقدس حضرت ولی الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء و حضرات مراجع معظم و علمای اعلام دامت برکاتهم و حوزه های علمیه و بیت محترم و آقازادگان ایشان ایدهم الله تعالی تسلیت عرض و برای بازماندگان محترمشان

صبر جزیل و اجر جمیل و برای آن بزرگوار رحمت واسعه حق تعالی را خواستارم .

والسلام علی عباد الله صالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/7/63

انتصاب حجت الاسلام حاج سید ابوالحسن موسوی همدانی به سمت امامت جمعه همدان و نمایندگی امام در منطقه

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید ابوالحسن موسوی همدانی دامت افاضاته طبق درخواست اهالی محترم همدان و تاءیید دبیرخانه ائمه محترم جمعه ایدهم الله تعالی جناب عالی را به امامت جمعه شهرستان همدان و نماینده خود در منطقه منصوب می نمایم که انشاء الله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی مردم را به وظایف خطیر و حساسی که در راه خدمت به اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند، آشنا ساخته و از اختلاف و تفرقه برحذر دارید. از خدای تعالی مؤ فقیت جنابعالی و اهالی محترم همدان را در انجام هرچه با شکوهتر این نماز وحدت بخش مسالت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/8/63

فرمان امام خمینی به سرتیپ قاسم علی طهیرنژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

تیمسار سرتیپ قاسم علی ظهیرنژاد ایده الله تعالی

بدین وسیله جناب عالی را به سمت نمایندگی از طرف خود در شورای عالی دفاع منصوب می نمایم . انشاء الله تعالی ضمن انجام وظایف محوله در این شورا، به قسمت های مختلف ارتش نیز رسیدگی و نظارت نمایید و گزارش مستمر و لازم را به این جانب ارائه نمایید. مؤ فقیت جناب عالی را از خداوند متعال مساءلت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/8/63

انتصاب سرهنگ پیاده ستاد اسماعیل سهرابی به ریاست ستاد مشترک ارتش

بسم الله الرحمن الرحیم

سرکار سرهنگ پیاده ستاد اسماعیل سهرابی ایده الله تعالی

با شایستگی هایی که در میدان های نبرد علیه دشمنان اسلام و ایران از شما گزارش شده است و پای بندی تان به دیانت مقدس اسلام ، جناب عالی را به ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب می نمایم . تؤ فیق شما را در خدمت به اسلام عزیز و ایران و نظام جمهوری اسلامی از خداوند متعال خواستارم و از زحمات صادقانه و تلاش پیگیر تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد قدردانی می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/8/63

سخنان امام خمینی در دیدار با وزیر امور خارجه ، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران در قاره های اروپا و آمریکا

ما باید تحت تاءثیر شیطنت هایی که از طرف ابرقدرت ها و وابستگان آنها می شود واقع نشویم

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه آقایان تشکر می کنم که زحمت کشیده و به این جا تشریف آورده اید. انشاء الله خداوند به همه آقایان تؤ فیق دهد که به اسلام و به ملتی که زیرفشار اجانب و دولت های طاغوتی مقاومت می کنند، خدمت کنید. ما باید به شیطنت هایی که از طرف ابرقدرت ها و وابستگان آنها انجام می شود توجه کنیم و تحت تاءثیر واقع نشویم . و ملت ما بیدار باشد چون برای کشوری که از اول بنایش بر این بوده است که مستقل باشد و تحت سلطه دیگران نباشد و مستشار از خارج نیاورد و خودش حکومت کند، این مسائل بوده است .

ما وقتی که در پاریس بودیم ، یک نفر از آمریکا به عنوان یک تاجر آمد که بعدا معلوم شد تاجر نیست ، فاجر است و گفت : صلاح نیست که به ایران بروید. یا دسته دیگری که بعض از آنها مردمی صالح و بعض شان فضول بودند آمدند و گفتند که : سلطنت و قانون

اساسی را حفظ کنید، شاه سلطنت کند، نه حکومت ، و از این حرف هامی زدند، که آنها هم اشتباه می کردند. بعد هم که شاه رفت . راجع به بختیار همین مساءله را پیش آوردند، که بگذارید بختیار و شورای سلطنت باشد. بعد دیدند که نشد، راجع به تاءخیر آمدن ما شروع به فعالیت کردند که حالا صلاح نیست و ممکن است چه بشود. بعد هم که به ایران آمدیم و مسائل اشتداد پیدا کرد، مثلا، یکی از توطئه های آنان این بود که ، این ارتش طاغوتی باید منحل شود و خودمان یک ارتش علیحده درست کنیم و معلوم بود که خواهند شیطنت بکنند که این نقشه هم از بین رفت و حالا شما می بینید که ارتش متحول شده و به جز اشخاصی که فاسد بوده و فرار کردند و یا معدوم شدند، دیگران خدمت می کنند که اگر خدای نخواسته در آن وقت چنین مساءله ای پیش می آمد، ما مواجه با شکست می شدیم .

قطع رابطه با دولت ها برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما باید با همه روابط داشته باشیم

و الان از قراری که من شنیدم شیطنت دیگری می کنند و آن این که : ما چرا با دولت ها رابطه داشته باشیم ؟ ما می رویم به سراغ ملت ها و با دولت ها هیچ کاری نداریم ! که این هم نقشه ای است که اخیرا تعقیب می شود. ابرقدرت ها و آمریکا خیال می کردند که ایران به واسطه انقلابی که کرده است و می خواهد استقلال و آزادی را که یک مساءله تازه و برخلاف رویه همه حکومت هاست به دست بیاورد، به ناچار منزوی خواهد شد، وقتی که منزوی شد

زندگی نمی تواند بکند، که دیدند نشد و ایران روابطش با خارجی ها زیادتر گردید. حالا به این مطلب افتادند که : ما چکار داریم به دولت ها ، اینها همه ظالم و کذا هستند و ما باید با ملت ها روابط داشته باشیم . که این هم نقشه تازه و مساءله بسیار خطرناک و شیطنت دقیقی است . ما باید همان گونه که در زمان صدر اسلام ، پیامبر سفیر به این طرف و آن طرف می فرستاد که روابط درست کند، عمل کنیم و نمی توانیم بنشینیم و بگوییم که با دولت ها چکار داریم . این برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما باید همه با همه رابطه داشته باشیم ، منتها چند تا استثناء می شود که الان هم با آن رابطه نداریم . اما این معنایش که با هیچ دولتی نباید رابطه داشته باشیم ، هیچ عقل و هیچ انسانی آن را نمی پذیرد، چون معنایش شکست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر و ما باید با ملت ها و دولت ها رابطه پیدا کنیم ، آنها را که می توانیم ارشاد کنیم با همین روابط ارشاد کنیم و از آنهایی که نمی توانیم ارشاد کنیم ، سیلی نخوریم . بنابراین ، من به شما سفارش می کنم که در هر جا و در هر کشوری که هستید رابطه تان را محکم کنید و رفت و آمد داشته باشید چون وقتی که رئیس جمهور به چند مملکت می رود و نخست وزیر و آقای دکتر ولایتی هم می روند و حق ایشان است می فهمند که

ایران با دنیا رابطه دارد.

ما نمی خواهیم روابط مان مثل روابط زمان شاه باشد، بلکه روابط خاص اسلامی داریم

البته ما طرفدار همه مظلومین در همه جا هستیم و میل داریم که مظلومین بر همه ستمگران غلبه کنند و آقایان توجه کنند که روابط زمان سابق نباشد که در زمان سابق روابط یک طرفه بود، آقایی و نوکری ، چه در زمان قاجار و چه زمان رضاخان و تا آخر و شما دیدید که از اول این طور بود که وقتی سفیری از انگلستان یا آمریکا می آمد، کسی جراءت نمی کرد حتی کلمه ای برخلاف مصالح آنها بگوید. ولی ایران امروز این طور نیست و ما هیچ کشوری مثل ایران سراغ نداریم که این طور، دنیا و شرق و غرب به آن نظر داشته باشند و مستقل بوده و بگوید ما، نه با آمریکا کار داریم و نه با شوروی و ما خودمان هستیم . و این که با همه دولت ها رابطه داشته باشیم ، یعنی ، رابطه دوستانه ، نه روابط بین ارباب و رعیت و ما این روابط را نمی خواهیم مادامی که این طور هست . و ما استقلال خودمان را می خواهیم حفظ کنیم و در دنیا زندگی کنیم و اسلام را به پیش ببریم . این روابط باید هر روز محکمتر بشود و شما از اول باید به آنها بفهمانید این معنا را که ما نمی خواهیم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلکه ما روابط خاص اسلامی داریم که اسلام نه ظالم بود و نه زیر بار ظلم می رفت و ما هم می خواهیم این طور باشیم که نه ظلم کنیم ، نه زیر بار ظلم برویم .

آن قدرتی که شما را به استقلال و آزادی رساند، قدرت خدای تعالی بود

و شما این نکته را توجه داشته

باشید که ، آن قدرتی که شما را به استقلال و آزادی رساند، قدرت خدای تعالی بود و تا وقتی که این عنایات الهی محفوظ باشد، هیچ قدرتی نمی تواند کاری بکند. همان طور که در این جنگی که علیه ما به راه انداخته و از همه جا به دشمن ما کمک می کنند، مع ذلک همه ملت ما و جوانان ما و تمام کشور ما ایستاده اند و ما برای دفاع تا آخر ایستاده ایم و دامنه تبلیغات ، دانید علیه ما از کجا تا کجاست . آن وقتی که فرانسه آن هواپیماها را به عراق فرستاد، چقدر تبلیغ کردند که ، کار تمام شد و صدام خارک را با خاک یکسان می کند. آن مساءله تمام شد، حال مساءله دیگری شروع کرده اند که ، هلیکوپترها و هواپیماهای تازه ای آمده و همه جا را می زند و فاصله بین خاک عراق تا خارک سیصد کیلومتر است و اینها پانصد کیلومتر را می زنند. ما می دانیم ، اگر صدام یک روز هم قدرت این را داشته باشد که ایران و منافع ایران را به هم بزند، این کار را می کند و اگر نمی زند، نمی تواند. در عین حال ، رادیوها مرتب می گویند که ، آنها می توانند همه جا را بزنند. اینها می خواهند یک هیاهو راه بیندازند تا با آمریکا روابط داشته باشیم و ما دست از صدام برداریم . و ما تا آخر ایستاده ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف

دنیا نیاید در لبنان و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامی که آمریکا این طور است و آفریقای جنوبی آن طور عمل می کند و اسرائیل هست ، ما با آنها نمی توانیم زندگی بکنیم . اسرائیل آدم شدنی نیست . مع ذلک می بینید شیاطین ، با این که ما از بیست سال قبل و در زمان شاه فریاد زدیم و مسلمین را به ادراک خطر اسرائیل دعوت کردیم ، می گویند: ایران با اسرائیل و آمریکا رابطه دارد! ما باید فکر کنیم که یک کشوری هستیم که می خواهیم خودمان زندگی کنیم و نمی خواهیم دیگران در کار ما دخالت داشته باشند و مادامی که روابط ما با خدای تبارک و تعالی محکم است ، کسی نمی تواند به ما آسیب برساند. و شما این مطلب را حفظ کنید و سفارتخانه ها صورت اسلامی داشته باشد که هر کس آن را می بیند، یک سفارتخانه ممتاز باشد و مثل سابق نباشد. قلب هایتان را با خدای تبارک و تعالی آشنا کنید، خدا پشتیبان شماست ، ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم . انشاء الله خداوند به همه شما تؤ فیق دهد که به اسلام و انقلاب خدمت کنید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 8/8/63

بیانات امام خمینی دردیدارباوزیرراه و ترابری و چند تن از معاونان این وزارتخانه ، کارکنان امور تربیتی خمینی شهر، کارکنان صنعت حمل و نقل و خدمات هواپیمایی و خلبانان و مهندسین پرواز سازمان هواپیمایی

امروز که می بینید کشور این طور پیشرفت کرده ، برای این است که خودتان کار می کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

از برادران و خواهرانی که زحمت کشیدند و تشریف آوردند در این جا تشکر می کنم و من دعاگوی همه شماها هستم . انشاء الله خداوند همه شما را مؤ فق کند که به این کشوری که در طول تاریخ تقریبا مورد ظلم بود، شما حالا به دست خودتان افتاده است

و خدمت می کنید. مسائلی را که آقای وزیر گفتند، من جمله قضیه وابستگی هواپیما به خارج ، یک مساءله اختصاصی به هواپیما نبوده است . می دانید که تمام گرفتاری ما و عدم پیشرفت کشورهای اسلامی برای همین وابستگی های به خارج بوده است . هر جا و در هر عنوانی که ملاحظه می کنید، آنها دست داشتند و به واسطه ماءمورین بد، مجلس بد، سران بد همه اینها به واسطه این که آنها مخالف بودند با ملت های ما و مؤ افق بودند با وابستگی همه اینها وابسته به خارج شدند. در حقیقت ایران یک مستعمره ای بود که به حسب ظاهر مستقل ، ولی به حسب واقع همه چیزش وابسته به غیر بود و امروز که بحمدالله با همت همه قشرهای کشور، این کشور به روی پای خود ایستاده است و فعالیت در همه قشرها شروع شده است ، شما می بینید که در هر جا، چه تفاوت حاصل شده است . تمام اینها برای این است که کشور به دست خود شما افتاده است ، استقلال فکری دارید، استقلال عمل دارید، یا خودتان برای خودتان و برای کشور خودتان خدمت می کنید. این مسائلی را که آقای وزیر راه گفتند، موجب بسیار تشکر است از پرسنل هواپیمایی و شما آقایان ، و مهم این است که شماها وابسته نیستید الان . این که این قدر پیشرفت کردید و آن طور که گفتند در زمان سابق برای چهل هزار حاجی ، نمی توانستند همه را حمل کنند و محتاج بودند به این که لااقل نصف او را یا بیشتر او را دیگران

ببرند، برای همین بود که خود فکرهای ملت به کار نیفتاده بود. دیگران می خواستند برای ما راهنمایی کنند و آنها هم بنایشان بر این بود که ما عقب باشیم ، بنایشان این بود که نگذارند ما ترقی بکنیم . مستشارهایی که از آمریکا یا از جاهای دیگر این جا می آمد، به صورت برای این بود که راهنمایی کنند و هدایت کنند، در واقع برای این بود که نگذارند خود شما کار کنید، نگذارند فکر شما به کار بیفتد. امروز که می بینید این طور پیشرفت کرده است که صد و پنجاه هزار بیشتر یا بیشتر، حجاج را شما در ظرف چند روز می برید و برمی گردانید و رکورد را که شکستید در دنیا راجع به این معنا، برای این است که خودتان کار می کنید، احساس می کنید که کشور مال شماست . وقتی که انسان ببیند که یک آقا بالا سر دارد، یک کس دیگری دارد که می خواهد او را بهش آقایی بفروشد، به اسم این که آمدم خدمت کنم می خواهد به خدمت بکشد ملت را، دلسرد می شود ملت . آنها از یک طرف نمی گذارند که شما به یک مسائل اساسی برسید، خود شما هم از آن طرف می بینید که خدمت برای تقریبا بیگانه است . ما باید شکر خدا را بکنیم که خداوند به ما عنایت کرد، مرحمت فرمود که یک کشوری که به تمام معنا وابسته بود به خارج و نمی گذاشتند افکار اینها به کار بیفتد، نمی گذاشتند صنعتگرهای اینها به کار خودشان ادامه بدهند، امروز خدای تبارک و تعالی کشور را به

دست خود شما سپرده است و خود شما بحمدالله مشغول خدمت هستید و این خدمت را امیدوارم که صدچندان کنید. باید همین معنا را در نظر داشته باشید، امروز شمایید تنها تقریبا، کشور شما امروز در بین همه کشورها تنهاست . همه کشورها به ضد ما هستند، الا معدودی . لکن در عین حال که همه بر ضد هستند، چون خود کشور و خود اهالی مؤ من هستند، معتقد هستند به این که باید با عنایات خدا مسائل را حل کنند، فکرها به کار افتاد و فعالیت ها شروع شد و الان ایران با آن زمانی که آن همه هیاهو می کردند برای تمدن بزرگ ، امروز، حالای ایران بسیار پیشرفته تر از آن وقت است . و مهم این است که ما الان مستقل هستیم ، یعنی هیچ کشوری در دنیا نیست که بتواند به یک سپور ما جسارت کند. شما الان مستقلید و آقای خودتان هستید و اسلام هم این طور نیست که طبقاتی باشد و بخواهد یک طبقه ای را حاکم کند، یک طبقه ای را محکوم . اسلام خدمتگزار دارد و کسانی که به آنها خدمت می کنند، ملت باید با این خدمتگزارها همراهی کند و دولت ما یک دولت خدمتگزاری است ، مجلس ما یک مجلس خدمتگزاری است ، رئیس جمهور ما یک خدمتگزاری است نسبت به همه کشور. و همان طوری که اسلام مقرر فرموده است که طبقات در کار نباشد. وان اکرمکم عندالله اتقیکم ، آنی که تقوایش بیشتر است آنی که ترسش از خدا بیشتر است ، آنی که خدمت برای خدا می کند، او مقدم

است . من امیدوارم که شما کوشش کنید که وارد بشوید در این جمعیت متقین که خدای تبارک و تعالی بفرماید: اکرمکم عندالله اتقیکم و شما هم از آنها باشید.

هواپیماربایی یک اهانتی است به اصل هواپیمایی

و یک نکته ای را که می خواهم عرض بکنم این است که شما می بینید که دست های مختلفی در همه جا هست که به شما و به کشور ما صدمه برند. می بینید که جایی که دعوی می کند که محل تمدن بشر است و تمدن از آن جا به جاهای دیگر رسیده است ، فرانسه ، امروز محل تروریست ها شده است . تروریست هایی که خودشان اعتراف می کنند که ما کشتیم و ما منفجر کردیم . یک کشوری که ملتش آن طور باید باشد، دولتش آن طور است و پناهگاه شده است از برای کسانی که فاسد هستند، تروریست هستند و اشخاصی هستند که جنایتکارند و مع ذلک ادعای چه می کنند، هواپیما دزدی را محکوم می کنندو هواپیما دزدها اگر از ایران شد، تشویق می کنند آنها را. شما باید توجه کنید که خود شما باید به طوری باشید و طوری حرکت کنید که مورد تجاوز اینها واقع نشوید و اگر چنانچه ملاحظه کردید که پاسدارها و دولت قرارداد کردند که در هواپیما اشخاصی باشند یا از اشخاص تفتیش بشود، این موجب نگرانی نباشد. این باید موجب سرافرازی باشد برای این که ما نه از باب این که می خواهیم به اشخاص اهانت کنیم ، ما خواهیم نگذاریم که به شما اهانت بشود، دولت می خواهد نگذارد به شما اهانت بشود. هواپیما را از شما وقتی ربودند، این یک

اهانتی است به اصل هواپیمایی . از این جهت اگر فرض کنید که اشخاصی آمدند و تفتیش خواستند بکنند، هیچ ناراحت نباشید و آنها را تشویق کنید به این معنا که مبادا خدای نخواسته باز یک اشخاص ناسالمی پیدا بشود و باز هم یک همچو امیدی پیدا بشود که موجب نگرانی خود شما آقایان باشد و موجب اهانت به شما باشد. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه شما را حفظ کند و تشکر می کنم از شما که این طور فعالیت می کنید و این طور به پیش بردید، قضیه ی هواپیمایی را این طور با خوبی و با عظمت دارید به پیش می برید و امیدوارم که بیش از این باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 24/8/63

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام حاج سید محمد مدنی بروجنی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد مدنی بروجنی دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالی را به سمت نمایندگی خودر در استان بوشهر منصوب می نمایم . انشاء الله تعالی در رفع مشکلات دینی اهالی محترم سعی کافی را مبذول دارید. از خدای متعال ادامه تؤ فیقات جناب عالی را مساءلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/8/63

پیام امام خمینی به بسیجیان کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر و تقدیر از اقدامات خدا پسندانه بسیج مستضعفین در راه هدف مقدس اسلام و استقلال کشور، و آزادی ملت های دربند و با تشکر از کوشش های آنان در کوتاه کردن دست چپاولگران ، امید است با تحصیل اخلاص در همه امور، چه تعلیم و تعلم و تقویت فرهنگ اسلامی و آموزش کافی فنون مختلف نظامی و چه در راه بسیج توده های مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استکبار جهانخوار، تا قطع طمع آنان نه تنها از کشورهای اسلامی ، که از همه ممالک تحت ستم جهان و چه در راه تقویت هر چه بیشتر بسیج برای حراست از اسلام بزرگ و ایران عزیز و با صبر و شکیبایی در این مقاصد بزرگ این خدمت گرانقدر را رنگ الهی داده و از عبادت بزرگ قرار دهند. از خداوند تعالی تؤ فیق شما عزیزان را در این مقصد بزرگ خواستارم . خدا پشت و پناهتان باد.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/9/63

امام خمینی در رابطه با تقویت و ادامه کار ستاد انقلاب فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که با تاءییدات خداوند متعال و عنایت و دعای حضرت بقیه الله روحی لمقدمه الفداء دانشگاه هاو مدارس عالی کشور کار خود را در سطح وسیعی شروع کرده اند و حرکت سازندگی با تمام ابعادش در کشور اسلامی رو به گسترش است و مغزهای متعهد و متخصص به فعالیت های پر ارج خود ادامه می دهند، با اخراج کارشناسان خائن اجنبی و فرارکارشناسان غرب و شرق زده که کشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نیاز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهای متفکر وطن خواه و نیروهای فعال

ماهر و اساتید و مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور در تمام کشور محسوس و در علوم دانشگاهی و فرهنگ مترقی محسوس تر می باشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراکز آموزشی و انقلاب فرهنگی به معنای واقعی هر روز روشن تر می گردد. و بحمدالله ستاد انقلاب فرهنگی در مدت کوتاهی که از عمرش گذشته خدمت های ارزنده و گام های مفید و مؤ ثری در این امر حیاتی برداشته و مورد تقدیر و تشکر است . ولی خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی ملی و انقلاب فرهنگی که در تمام زمینه ها در سطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد. و ما می دانیم که اگر با دقت ریشه یابی کنیم آنچه بر ملت ما گذشته و اکنون می گذرد حتی جنگ تحمیلی سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غیرمتعهد و وابسته گرفته است . معهذا قشر متدین انقلابی اعم از اساتید متعهد و معلمان وطن خواه اسلامی و دانشجویان انقلابی مؤ ظفند با هوشیاری بدون غفلت از این مساءله مهم به دانشگاه ها و مدارس و آنان که هنوز خواب رژیم سابق را می بینند و رویه های فرهنگ شرق و غرب را در سر می پرورانند، اجازه ندهند که خارج از دروس مؤ ظف خود به صحبت های انحرافی بپردازند. و در صورتی که نصیحت بر آنان اثر نداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی که شکل گرفته است و انجام وظیفه می

کند اطلاع دهند و باید بدانند با مسامحه در این امر به تدریج در دانشگاه هاو دبیرستان ها خط انحرافی نفوذ خواهد کرد و در پیشگاه خداوند متعال مسؤ ول هستند.

اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هرچه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور تقویت این نهاد را لازم دیدم . بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد فرهنگی و روسای محترم سه قوه سه گانه ، حجج اسلام آقای خامنه ای ، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان سید رضا اکرمی وزیر آموزش و پرورش و سید رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضاها شمی را به آنان اضافه نمودم .

امید است با فضل تؤ فیق الهی مؤ فق شوند این امر خطیر را با کوشش و جدیت به ثمر برسانند. از تمامی دانشگاهیان و دانشجویان انتظار دارم حفظ حرمت اساتید و مربیان دانشگاه ها و دانشسراها و مدارس عالی را به بهترین وجه بنمایند، چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانین را بنمایند. از خداوند تعالی تؤ فیق همگان را خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/9/63

بیانات امام خمینی دردیداربارئیس جمهور،نخست وزیر،رئیس مجلس شورای اسلامی ، رئیس دیوان عالی کشور و جمعی از مسؤولین مملکتی به مناسبت ولادت رسول اکرم (ص ) و امام جعفر صادق (ع )

قرآن یک رحمتی است برای همه بشر و پیغمبر اسلام یک رحمتی است برای عالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

من متقابلا این عید بزرگ را که باید گفت هم عید بزرگترین عید اسلامی و هم بزرگترین عید مذهبی است به همه آقایان و به همه ملت و به همه ء ملل اسلامی و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که ختم همه پیامبران است و کامل ترین دین را عرضه کرده است بر بشر، قرآن را که به وسیله وحی بر

او نازل شده است ، عرضه کرده است . قرآن یک کتابی است که نمی شود در اطراف او با این زبان های الکن صحبت کرد. قرآن یک سفره گسترده ای است از ازل تا ابد که از او همه قشرهای بشر استفاده می کنند و می توانند استفاده کنند. منتها هر قشری که یک مسلک خاصی دارد، روی آن مسلک خاص تکیه می کند، فلاسفه روی مسائل فلسفی اسلام ، عرفا روی مسائل عرفانی اسلام ، فقها روی مسائل فقهی اسلام ، سیاسیون روی مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام تکیه می کنند، لکن اسلام همه چیز است و قرآن همه چیز. قرآن یک رحمتی است برای همه بشر و پیغمبر اسلام یک رحمتی است برای عالمین که در همه امور رحمت است .

آنچه که قرآن می گوید، تنها جنگ جنگ تا پیروزی نیست بلکه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است

جنگ های رسول اکرم ، رحمتش کمتر از نصایح ایشان نبوده است . اینهایی که گمان می کنند که اسلام نگفته است جنگ جنگ تا پیروزی ، اگر مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست ، درست می گویند و اگر مقصودشان این است که در این بالاتر از این با زبان خدا نیست ، اشتباه می کنند. قرآن فرماید: قاتلوهم حتی لاتکون فتنه ، همه بشر را دعوت می کند به مقاتله برای رفع فتنه ، یعنی ، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم ، این غیر از آنی است که ما می گوییم ، ما یک جزء کوچکش را گرفته ایم ، برای این که خوب ! ما یک دایره خیلی کوچکی از این دایره عظیم واقع هستیم و می گوییم که : جنگ تا پیروزی

. مقصودمان هم پیروزی بر کفر صدامی است یا پیروزی بر، فرض کنید بالاتر از آنها. آنچه قرآن می گوید، این نیست ، او می گوید: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم ، یعنی ، باید کسانی که تبعیت از قرآن می کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایی که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این ، یک رحمتی است برای عالم و یک رحمتی است برای هر ملتی ، در آن محیطی که هست . جنگ های پیغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتی بر کفاری که با آنها جنگ می کرده است . رحمت بر عالم است ، برای این که فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسایش اند. اگر چنانچه آنهایی که مستکبر هستند، با جنگ سرجای خودشان بنشینند، این رحمت است بر آن امتی که آن مستکبر بر او غلبه کرده است . برخورد مستکبر رحمت است ، برای این که اساس عذاب الهی بر اعمال ماست . هر عملی که از ما صادر می شود، در آن عالم یک صورت دارد، رد بر انسان می شود. این طور نیست که عذاب آخرت شبیه عذاب های دنیایی باشد که ماءمورین بیایند، بکشندش و ببرندش و از باطن خود ذات انسان آتش طلوع می کند. اساس جهنم ، انسان است و هر عملی که از انسان صادر می شود، بر شدت و مدت عمل ، بر شدت و مدت عذاب می افزاید. اگر چنانچه یک کافری را سر خود بگذارند تا آخر عمر

فساد بکند، آن شدت آن عذابی که برای او پیدا می کند، بسیار بالاتر است از آن کسی که جلویش را بگیرند و همین حال بکشندش . اگر یک نفر فاسد که مشغول فساد است بگیرند و بکشند، به صلاح خودش است ، برای این که این اگر زنده بماند فساد زیادتر می کند و فساد که زیادتر کرد، عمل چون ریشه عذاب است ، عذابش در آن جا زیادتر شود. این یک جراحی است برای اصلاح . حتی اصلاح آن کسی که کشته شود، یک کسی که دارد یک زهر کشنده را به خیال این که یک شربت است ، می خواهد بخورد. اگر چنانچه جلویش را شما بگیرید و با فشار و زور و کتک از دستش بگیرید، یک رحمتی بر او کردید ولو او خیال می کند که طعمه او را از دستش گرفتید و یک زحمتی برایش ایجاد کردید. لکن خیر، این جور نیست . اگر امروز، این سران استکباری بمیرند، برای خودشان بهتر است از این که ده سال دیگر بمیرند. اگر امروز، یک کسی که فساد در ارض می کند کشته بشود، برای خودش رحمتی است ، به خیال این که به صورت یک تادیب ، نه این است که این یک چیزی باشد که برخلاف رحمت باشد. پیغمبر، رحمه للعالمین است و تمام جنگ هایی که او کرده است ، دعوت هایی که او کرده است ، همه اش رحمت است . این که می فرماید که : قاتلوهم حتی لاتکون فتنه بزرگترین رحمت است بر بشر. آنهایی که خیال می کنند که این آسایش دنیایی رحمت

است و بودن در دنیا و خوردن و خوابیدن حیوانی رحمت است ، آنها می گویند که اسلام چون رحمت است ، نباید حدود داشته باشد، نباید قصاص داشته باشد، نباید آدمکشی بکند. آنهایی که ریشه عذاب را می دانند، آنهایی که معرفت دارند که مسائل عذاب آخرت وضعش چی است ، آنها می دانند که حتی برای این آدمی که دستش را می برند برای این کاری که کرده است ، این یک رحمتی است . رحمتش در آن طرف ظاهر می شود. برای آن کسی که فساد کن است ، اگر او را از بین ببرند یک رحمتی است بر او. این طور نیست که این جنگ های پیغمبر مخالف با رحمه للعالمین داشته باشد، موکد رحمه للعالمین است . الجنه تحت ظلال السیوف ، ممکن است یک معنایش هم این باشد که اشخاصی که در این جنگ ها هم کشته می شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابی که باید برسند، نمی رسند و ممکن است که یک مرتبه رحمتی برای آنها باشد.

بنابراین ، قرآن و کتاب الهی یک سفره گسترده ای است که همه از آن استفاده می کنند، منتها هرکس به وضعی استفاده می کند و عمده نظر کتاب الهی و انبیای عظام بر توسعه معرفت است . تمام کارهایی که آنها می کردند، برای این که معرفت الله را به معنای واقعی توسعه بدهند. جنگ ها برای این است ، صلح ها برای این است و عدالت اجتماعی ، غایتش برای این است . این طور نیست که دنیا تحت نظر آنها بوده است که می خواستند فقط

دنیا اصلاح بشود. همه را خواهند اصلاح بکنند. آن مذهبی که جنگ درش نیست ، ناقص است اگر باشد. و من گمانم این است که حضرت عیسی سلام الله علیه ، اگر به او مهلت می دادند، همین ترتیبی که حضرت موسی سلام الله علیه عمل می کرد، همان طوری که حضرت نوح سلام الله علیه عمل می کرد، آن هم با کفار آن طور عمل می کرد. این اشخاصی که گمان می کنند که حضرت عیسی اصلا سر این کارها را نداشته است و فقط یک ناصح بوده ، اینها به نبوت حضرت عیسی (ع ) لطمه وارد می کنند. معلوم شود !!!. اگر این طور باشد، معلوم می شود که یک واعظی بوده ، نه یک نبی ای بوده است . واعظ غیرنبی است . نبی ، همه چیز دارد، شمشیر دارد، نبی جنگ دارد، نبی صلح دارد، یعنی ، جنگ اساسش نیست ، برای این که اصلاح را در دنیا توسعه بدهد، برای این که مردم را نجات بدهد جنگ می کند. برای این که مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزیرات را وضع کرده است ، برای این که هم تربیت بشود این آدم و هم راحت بشود امت اگر امروز ما جنگ می کنیم و جوان های ما گویند: جنگ تا پیروزی ، این طور نیست که اینها یک امری برخلاف قرآن می گویند. این یک ذره ای است ، یک رشحه ای است از آنچه قرآن می گوید. آنی که قرآن می گوید، بیشتر از این حرف هاست . این که ما گوییم ، به اندازه حدود

خودمان می گوییم . ما چون امروز با فرض کنید که صدام یا با کسانی که مؤ ید صدام هستند جنگ داریم ، در این محیط ناقص می گوییم که جنگ جنگ تا پیروزی .

خدای تبارک و تعالی چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد می گوید که جنگ تا رفع فتنه . غایت ، رفع فتنه است ، یعنی ، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمی فتنه را کم کردیم ، اگر ما به جای دیگر هم پیروز بشویم ، باز یک جای کمی را پیروزی حاصل شده است . اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم ، باز همه دنیای عصر خودمان را پیروزی درست کردیم . و قرآن این را نمی گوید، قرآن می گوید: جنگ تا رفع فتنه ، باید رفع فتنه از عالم بشود. بنابراین غلط فهمی است از قرآن که کسی خیال کند که قرآن نگفته است جنگ تا پیروزی . قرآن گفته است ، بالاتر از این را گفته ، اسلام هم گفته است و بالاتر از این را گفته است . و رحمت است این ، نه این است که نقمتی بر مردم است ، یک رحمتی است بر تمام بشر، که خدای تبارک و تعالی مردم را دعوت به مقاتله کرده است ، نه این که خدای تبارک و تعالی می خواهد زحمتی برای مردم ایجاد کند، می خواهد رحمت درست کند، توسعه رحمت می خواهد عنایت کند. بنابراین نباید از قرآن سوء استفاده کرد و آنهایی که با ما مخالف هستند، بگویند: این

مخالف قرآن است ، یا آخوندهای درباری بگویند: این مخالف قرآن است ، یا آخوندهای بدتر از آخوندهای درباری بگویند: این مخالف قرآن است . خیر! این مؤ افق قرآن است ، و اگر کسی بگوید که : با فاسد جنگ نکنید، مخالف قرآن است ، اگر کسی بگوید: فتنه را با جنگ رفع نکنید، مخالف قرآن است . و ما بحمدالله ، جوان هایمان الان مشغول هستند و همان دستوری که خدای تبارک و تعالی در قرآن داده است به اندازه محیط خودشان ، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام می دهند و امیدواریم که خدای تبارک و تعالی به آنها تؤ فیق بدهد که هر چه بیشتر این امور را انجام بدهند.

آنهایی که بشر را پایمال می کنند، دم از حقوق بشر می زنند

و دیروز یا پریروز (که مثل این که دیروز بوده است ، یا پریروز بوده است ) که روز حقوق بشر بوده ، حرف هایی زده اند. آنهایی که بشر را پایمال می کنند، دم از حقوق بشر می زنند! آنهایی که از آن ور دنیا آمده اند و این ور دنیا را به آتش کشیده اند، صحبت از حقوق بشر کنند. آنهایی که قضیه اختلاف نژادی مبداء امرشان است ، حتی نژاد سفید را هم قبول ندارند، فقط یک نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژاد صحبت می کنند، آنها از این که نباید نژاد مختلف باشد. دنیا، وضعش این طور شده است که ظالم بیشتر کانه داد رحمت می دهد از مظلوم . آن کسی که مردم را پایمال دارد می کند، بیشتر از حقوق بشر صحبت می کند. شما ببینید که

در این هواپیماربایی که همه دست اندرکاران ایران محکوم کردند این را، و بعد هم به این وضع خوب حل قضیه را کردند، باز هم می گویند که خود اینها دخالت داشتند. این دلیل بر این است که اضطراب درشان پیدا شده ، مضطربند. کسانی که مضطرب می شوند در یک امری ، دست و پایشان را گم کنند، نمی دانند چی چی بگویند. اگر چنانچه این هواپیماربایی از ایران شده بود و در یک جای دیگر بود و این طوری حل شده بود، حالا می دیدید که چه بساطی در دنیا درآمده بود و در تبلیغات درآمد که چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لکن وقتی که ایران این کار را کرده است ، اصلا سکوت کردند در آن . گاهی یک چیزی می گویند، لکن رئیس آمریکا می گوید که باز ما شواهدی بر این که احتمال این را بدهیم ایران کرده است ، نمی دهیم . لکن از آن ور می گویند که همین آمریکایی ها می گویند خود ایران دخالت داشتند در این امر، شواهد واضح است که خود ایران دخالت داشته ! این ، برای این است که مضطربند. جمهوری اسلامی و این نهضت همگانی اسلامی ، اینها را مضطرب کرده که نمی دانند چی چی بگویند، هر وقتی یک چیزی می گویند. و این برای این است که این یک قدرت اسلامی است که یک جلوه کمی کرده است و اینها را این طور مضطرب کرده است ، والا چرا باید این طور فتنه بکنند و این طور افترا

بزنند؟ دائما مشغول افترا زدنند به جمهوری اسلامی . دائما راجع به این که در جمهوری اسلامی حقوق بشر دارد از بین می رود و جاهای دیگر نه ! حقوق بشر سر جای خودش سرجای خودش هست . آمریکا سرجای خودش هست و رؤ سای استکبار حفظ می کنند حقوق بشر را! فقط در ایران است که حقوق بشر از بین می رود! این برای این است که مضطربند اینها. از اسلام اضطراب دارند، از این که اسلام پیشبرد بکند، اینها می ترسند. از این جهت این طور می گویند و این موجب تقویت شما بشود. هر چه آنها در بوق هایشان بر ضد شما صحبت کنند، دلیل بر قوت شماست و دلیل بر عظمت اسلام و عظمت جمهوری اسلامی است و این باید باعث تقویت ما بشود. آنها برای تضعیف ما این طور بوق ها را به بار می آورند و ما از اثر این معنا چون ریشه را می دانیم که چی هست تقویت می شویم . اگر ایران ، یک جایی بود که سستی داشت و جمهوری اسلامی دیگر از بین می خواست برود، این قدر سر و صدا نمی شد. چون می بینند که استقرار پیدا کرده است ، همه چیزش مستقر شده است و دارد پیش می رود، اینها دست و پایشان را گم کرده اند و شروع کرده اند به این حرف ها زدن و این موجب تقویت روحی شما و ملت ما باید بشود و جنگنده های ما بشود.

انشاء الله خداوند تبارک و تعالی به برکت این روز شریف که هم ولادت مؤ سس اسلام و مؤ

سس توحید است (و توحید به معنای اعلا) و هم ولادت ناشر احکام اسلام است ، به همه مسلمین و به همه مظلومان مبارک کند و خداوند همه شما را مؤ ید کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 2/10/63

بیانات امام خمینی در دیدار با اعضای شورای عالی قضایی

احدی حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت کردن ، خلاف شرع است

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلبی که من باید به عموم مردم و بخصوص آنهایی که در کارهای کشور و مملکت دست دارند تذکر دهم ، این است که قوه قضائیه قوه است مستقل و معنای استقلالش این است که در صورتی که حکمی از قضات صادر شد، هیچ کس حتی مجتهد، دیگر حق ندارد آن را نقض و یا در آن دخالت نماید. و احدی حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت کردن ، خلاف شرع و جلوگیری از حکم قضات هم برخلاف شرع است .

و من به مردم عرض می کنم که افراد این شورا را از سال قبل می شناسم و برای این مقام صلاحیت دارند و اگر دستور و حکمی از آنها صادر شد، هیچ فردی حق جوسازی ، نه در روزنامه ها و نه در نطق و نه در بین مردم را ندارد. تضعیف قوه ی قضائیه صلاح نیست و باید قوه ی قضائیه را تقویت نمود.

من باز عرض می کنم که استقلال قضایی معنایش این است که اگر قاضی حکمی کرد، احیانا رسیدگی به آن حکم مرجع دارد و غیر از آن ، هیچ کس حق دخالت ندارد. من امیدوارم که آقایان در قوه ی قضائیه مؤ فق باشند که به طور شایسته و با قدرت

عمل کنند و امیدوارم ملت ، مجلس و دولت هم پشتیبان آنان باشند که خدای نخواسته صدمه ای به آن وارد نشود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

انتصاب حاج آقا امام جمارانی به نمایندگی اما خمینی در سازمان اوقاف

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج مهدی امام جمارانی دامت افاضاته را، با حفظ نمایندگی از طرف این جانب ، اجازه تصدی اموری که مربوط به ولی فقیه هست را در آن سازمان دادم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/10/63

پیام تسلیت امام خمینی به مناسبت رحلت آیت الله خوانساری

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر رحلت مرحوم مغفور آیت الله خوانساری رحمه الله علیه موجب تاءسف و تاءثر گردید. این عالم جلیل بزرگوار و مرجع معظم که پیوسته در حوزه های علمیه و مجامع متدینین مقام رفیع و بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس و تربیت و علم و عمل به پایان رساند، حق بزرگی بر حوزه دارد، چه که با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش پیوسته در نفوس مستعده مؤ ثر و موجب تربیت بود. از خداوند تعالی برای ایشان رحمت و مغفرت و برای علمای اعلام و حوزه های علمیه صبر و اجر خواستارم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/11/63

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور، اعضای مجلس خبرگان و ائمه جمعه سراسر کشور به همراه مهمانان خارجی شرکت کننده در سومین کنفرانس اندیشه اسلامی به مناسبت دهه فجر

آنها از اسلام می ترسند و حقیقتا حمله شان به اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از آقایانی که زحمت کشیدند و تشریف آوردند در این جا، چه آقایانی که مربوط به مجلس خبرگان است و چه آقایانی که از ائمه جمعه کشور ما هستند و چه مهمانان عزیزی که در این دهه داریم ، من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی همه ما را هدایت کند به آن راهی که خود می خواهد. دردها را همه می دانید. می دانید که امروز اسلام مبتلای به چه چیزهایی هست که قدرت های بزرگ و دستگاه های مربوط به آنها و وابستگان به آنها فراهم می آورند. آقایانی که از خارج آمده اند، باید توجه کنند به این که آیا تطبیق می دهد آن تبلیغاتی که در خارج به ضد جمهوری اسلامی و در حقیقت به ضد اسلام دارد انجام می گیرد نسبت به ایران و نسبت به مردم ایران و

حکومت ایران و روحانیون ایران ؟ آیا تطبیق می کند یا نه ؟ اگر تطبیق می کند ما را نصیحت کنند و اگر تطبیق نمی کند که نمی کند آقایان تکلیف شرعی دارند به این که هر یک در کشورهای خودشان ، در حضور جمعیت هایی که هستند، مسائل را به آن طوری که مشاهده کردند، منعکس کنند. آنهایی که این مسائل را پیش آوردند، ایران مورد نظرشان نیست ، آنها خوف این را دارند که اسلام به آن طوری که هست گسترش پیدا کند و همه کشورهای اسلامی را بگیرد و به همه مستضعفین جهان پرتو بیفکند، آنها خوف این را دارند، ولهذا از اسلام می ترسند و حقیقتا حمله شان به اسلام است ، منتها به صورت این که ایران چطور است ، نمی توانند بگویند که اسلام چطور است ، می گویند ایران چطور است لکن واقع مطلب این است که اینها اسلام را نمی خواهند. اگر جمهوری اسلامی یک جمهوری دموکراتیک بود، آنها حرفی نداشتند، لکن جمهوری اسلامی است ، که دستورات اسلام برای آنها در غارتگری ها و در زورگویی ها، مجال نمی خواهد بدهد. تمام مفسده هایی که در عالم پیدا می شود از این بیماری خودبینی است

ما آن طوری را که خیال می کنیم ، قرآن کریم در قصه آدم که باید گفت یک قصه رمزی است ، لکن بسیار آموزنده به ما یک دستوراتی داده است که اگر به آن دستورات بشر عمل بکند، حل همه مشکلات می شود. قبل از این که آدم را خلق بکند به ملایکه می فرماید که می خواهم یک همچو کاری

بکنم . ملایکه جنبه تقدس خودشان را نظر می کنند و جنبه فساد آدم را. از این جهت می گویند که شما چرا خلق می کنی یک جمعیتی را که در زمین فساد کنند و سفک دماء کنند؟ ما تقدیس تو را می کنیم . خودشان را می بینند در صورت تقدس و آدم را می بینند در صورت فساد. جنبه خوبی خودشان را و جنبه بدی آدم را ملاحظه می کنند. خدای تبارک و تعالی هم بهشان می فرماید که : شما نمی دانید، شما همان خودتان را می بینید، خودبین هستید و از آدم ، کمالات را نمی دانید و بعد هم قصه را تمام می کند که به آدم اسماء را که واقعش اسماء الله است همه چیز اسماءالله است تعلیم می کند و بعد می گوید: عرضه کنید! آنها می بینند که عاجزند. آنها، خوب ! عقب نشینی می کنند. بعد از این که خلق می کند آدم را، امر می کند که سجده کنند، ملائکه الله همه سجده می کنند، لکن ابلیس نمی کند. نکته ای که ابلیس نمی کند، این است که خودبین است . می گوید: خلقتنی من نار و خلقته من طین ، من از آتش خلق شدم ، او از خاک خلق شده است ، او پست تر از من است ، من بالاتر از او هستم . این هم جنبه خودبینی دارد و روی این زمینه سجده نمی کند و مطرود می شود. بعد هم به خدا خدا را تهدید می کند به این که ، بعد از این که انذار می کند

و می گوید: به من مهلت بدهید. بعد از آن که مهلت را می گیرد و خاطر جمع می شود، آن وقت خدا را تهدید می کند به این که : به آن عزتت قسم به آن که به آن اسمی که من را اغوا کردی قسم که اینها را نمی گذارم که اکثرشان به تو توجه کنند. از بین یدشان می آیم ، از خلفشان می آیم ، از یمین شان می آیم ، از شمال شان می آیم . و لا تجد اکثرهم شاکرین خدا هم جواب را می دهد. ما از این جا می فهمیم که قضیه خودبینی ، ارث شیطان است ، از صدر عالم این قضیه بوده است . وقتی هم که وسوسه می کند به آدم ، باز آدم را اغوامی کند به این که تو را می خواهند این جا کانه حبس کنند. تو اگر حرف من را بشنوی ، بیشتر از اینها داری . آدم هم به آن جنبه دیگری از او قبول می کند. این یک تعلیم عمومی است که از قبل از خلقت آدم تا حالا باید برای ما عبرت باشد، بدانیم که ارث شیطان ، خودبینی است . تمام فسادهایی که درعالم واقع می شود چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومت ها و چه در اجتماع ، تمام فسادها زیر سر همین ارث شیطان است و تمام مفسده هایی که در عالم پیدا می شود، از این بیماری خودبینی است . چه در کنج خانه کسی نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبینی بکند، ارث شیطان را دارد و

چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، این هم اگر فسادی از آن حاصل بشود، از خودخواهی و خودبینی خودش است و چه حکومت هایی که در عالم حکومت می کنند، از اولی که حکومت در دنیا تاءسیس شده است تا حالا، هر فسادی واقع شده از این خصیصه است .

تزکیه مقدم است بر همه چیز

دردها دوا نمی شود، الا با این که این خصیصه شیطانی از بین برود. کسی بخواهد درد خودش را شخصا دوا کند، باید این خصیصه را از بین ببرد. باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند. نگوید من عالمم ، نگوید من خودم مقدس هستم چنانچه ملایکه گفتند نگوید من ثروتمندم ، نگوید من زاهدم ، نگوید من عارفم ، نگوید من موحدم . در هریک از اینها، ولو این علم اعلایی که علم فلسفه یا عرفان است ، اگر این خصیصه شیطانی باشد، حجاب است ، العلم حجاب الاکبر و اگر کسی بخواهد معالجه کند خودش را، باید این خصیصه را به آن توجه بکند و بسیار مشکل است معارضه با این خصیصه . اگر بخواهد کسی تهذیب بشود، با علم تهذیب نمی شود، علم انسان را تهذیب نمی کند. گاهی علم انسان را به جهنم می فرستد، گاهی علم توحید انسان را به جهنم می فرستد، گاهی علم عرفان انسان را به جهنم رساند، گاهی علم فقه انسان را به جهنم می فرستد، گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می فرستد. با علم درست نمی شود. تزکیه می خواهد یزکیهم تزکیه مقدم است بر همه چیز. طلبه ای که در مدرسه درس می خواند، همدوش با

درس ، همقدم با درس تزکیه لازم دارد. امام جمعه ای که برای مردم می خواهد هدایت کند مردم را، باید تزکیه خودش را کند تا بتواند هدایت کند. دولتی که بخواهد مردم را وادار به کار خوب بکند باید تزکیه بکند خودش را. عارفی که بخواهد مردم را به معارف الهیه دعوت کند تا خودش را تزکیه نکند این قدرت را ندارد. فیلسوفی که بخواهد توحید را به مردم بیاموزد، تا این خصیصه شیطانی در او هست ، این عمل را نمی تواند انجام بدهد، یعنی ، زبان ، زبان شیطان است و توحید می گوید و دل ، دل شیطان است که توحید را دریافت کرده است و قلب ، قلب شیطان است که فقه را آموخته و فقه را تعلیم می کند. تا این خصیصه هست ، تمام امور لنگ است در اشخاصی که بخواهند خودشان را تهذیب کنند، یا اشخاصی که بخواهند جامعه را تهذیب کنند. بر عهده کی است که جامعه را تهذیب کند؟ بر عهده علما، بر عهده دانشمندان ، بر عهده اندیشمندان ، بر عهده ائمه جمعه ، بر عهده مدرسین ، بر عهده علمای بلاد. همه باید بکنند، اما آن که خودش را به این زی درآورده و خودش را به صورت معلم ، استاد، مدرس ، فقیه ، دانشمند و امثال اینها نمایش می دهد، این اگر بخواهد تهذیب کند جامعه را، اول از خودش باید شروع کند و بعدا تکلیف دارد که جامعه خودش را تهذیب کند. اگر خودش تهذیب نشود، نمی تواند جامعه را تهذیب کند. کسی که خودش فاسد است ، نمی تواند

کلامش را یک طوری ادا کند که مردم صحیح بشوند، تاءثیر ندارد. آن وقتی کلام تاءثیر دارد که از قلب مهذب و پاک بیرون بیاید، اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و از قلب شیطانی بیرون بیاید، به زبان شیطانی گفته بشود، این تاءثیر نمی تواند بکند در قلب اشخاص . و اگر چنانچه قلب ، قلب رحمانی شد، الهی شد، توجه به خدا کرد، از خدا همه چیز را خواست ، همه چیز را به دست او دانست ، او می تواند که مردم را تهذیب کند. و این به عهده علمای بلاد است در هر جا هستند، اندیشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسین است ، خبرگان است ، هر جا هر کس هست . این تکلیف ، ابتدائا متوجه به اینهاست و همه مردم تکلیف دارند، لکن اینها خودشان را در این معرض قرار دادند. اگر بخواهید جامعه را تهذیب کنید که این جامعه ، یک جای دنیا اگر اسمی از اسلام برد، مخالفت با آن نکند باید تهذیب شان کنید، باید آشنایشان کنید به مسائل .

شما خیر و شر را با مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شر گریزان شده به خیر توجه کنند

آقایانی که از خارج آمدند و در ایران مدتی ماندند، ای کاش در این جبهه ها می رفتند، جوان های ما را دیدند و جنایت هایی که بر این امت اسلامی شده است ، می دیدند. کاش رفتند در این زندان ها، زندانی ها را می دیدند و می رفتند زندانی های آن جا را هم می دیدند که قضیه چی است . آن وقت می رفتند به بلاد خودشان و مسائل را آن طوری که هست ، ما هیچ توقع نداریم که

یک کلمه ای خلاف گفته بشود، ما توقعمان این است که این آقایانی که آمده اند این جا این طور نباشد که یک اجتماعی باشد و یک صحبت هایی باشد و یک قطعنامه هایی باشد و تمام شد و رفت . هر کس وقتی رفت سرجای خودش ، مشغول کارهای خودش بشود اگر ائمه جمعه اجتماع کردند در یک مرکزی ، یا ائمه جمعه خارج را خواستند و اجتماع کردند، این جور نباشد که چند تا نطق باشد و چند تا صحبت باشد و حرف های خوب هم خیلی بزنند و قطعنامه هم بعد درست کنند و یک جایی را محکوم کنند و یک جایی را هدایت کنند و درش را ببندند و بروند منزلشان بنشینند. این ، انسان را ناکام می کند. باید آن کسی که بخواهد یک جامعه را تهذیب کند، یک ملت را تهذیب کند، یک جمعیت کوچک را تهذیب کند، دنبال کند مسائل را، وقتی که در این جا یک اجتماعی شد برای اندیشمندان ، یک اجتماعی شد برای مهمانان ، اجتماعی شد برای ائمه محترم جمعه بلاد و سایر بلاد خارج ، اینها بعد نقشه این را داشته باشند که وقتی رفتیم به محل خودمان ، چه بکنیم ؟ اگر شما صد تا اعلامیه صادر کنید و صد تا نطق بکنید و صد تا محکوم بکنید، بعدش دنبالش را نگیرید، این تمام می شود. یک صحبتی کردید، یک زحمتی کشیدید، نتیجه ای هم نبردید. اما اگر بنا باشد که هر کدام در هر محلی هستید، دنبال کنید مساءله را، مفاسدی را که دیدید واقع شده است بگویید به مردم ،

مفاسدی را که قدرت های بزرگ بر بشریت دارند می کنند، بگویید به مردم ، مسائلی را که انگل های قدرت های بزرگ دارند به مسلمین می کنند، بگویید به مردم ، آنچه که در ایران دیدید، از بد و خوب هر دو را بگویید به مردم تا آنها بیدار بشوند. ملت ایران همین طور نخوابید شب و صبح پا شود، بیدار شده باشد. ملت ایران علمایش سال های طولانی زحمت کشیدند، در همان اختناق زحمت کشیدند، در همان کتک خوردن ها زحمت کشیدند، در همان حبس ها که رفتند زحمت کشیدند. زحمت کشیدند، به مردم گفتند، جنایات را گفتند هر جا رفتند گفتند، مردم هم دلشان آگاه شد و وقتی آگاه شد، البته خوب را می خواهند مردم . مردم وقتی فطرت این است که وقتی خیری را دید، بخواهد. شما خیر و شر را به مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شر گریزان بشوند و به خیر توجه کنند. این طور نباشد که تشریف آوردید و صحبت کردید و احسنت هم شنیدید و درش را ببندید و بروید در ولایتتان بخوابید. نه ! این درست نمی شود، این بدتر می کند مطلب را، برای این که دشمن های شما می فهمند که خبری نیست ، حرف است ، عملی نیست ، صحبت است ، قطعنامه است نه عمل . دنبال قطعنامه عمل می خواهد همان طور که در ایران بود. در ایران عمل کردند، جوان های ما کشته دادند، فداکاری کردند و الان دارند می کنند. شما بروید ببینید این سنگرها را، ببینید مساجد است این سنگرها. این سنگرها مراکز عرفان

است ، مراکز توحید است و در این مراکز که شب آن طور مشغول هستند، روز هم این طور فداکاری می کنند. این ، برای این است که روی این جمعیت ، مدت های زیاد چندین سال بیست سال تقریبا کار شده است ، علمای بلاد کار کرده اند، فضلا کار کرده اند، اینها را بیدار کرده متحول کردند. اگر نبودند اینها، این جوان هایی که از دست ما گرفته بودند، از دست اسلام گرفته بودند و در مراکز فحشا برده بودند آنها را، اگر نبود این نهضتی که در ایران شد، این نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی که در ایران شد، خدا می داند که آنها بنا داشتند چه بکنند. و این امری که در ایران هست ، همه جا هست ، ما در ایران شاهدش هستیم ، شما هم در بلاد خودتان الان شاهدش هستید، ببینید که الان از احکام اسلام آن جا چه خبر است و این جا چی است ؟ اینهایی که همیشه تکذیب از ایران ، و هر رادیویی را شما باز کنید از ایران تکذیب می کند، از اختناق ایران ، از جنایات ایران ، از زندان های ایران ، از شکنجه ایران ، از کشتار بدون محاکمه ، از اینها صحبت می کنند. خوب ! شما ببینید در خارج تحقیق کنید الان این مطلب را، شما آمدید، درها باز است . برای تحقیق بروید، ببینید. شما کوچه و بازار را دارید می بینید، در کوچه و بازار مردم را دارند با چه تهدید می کنند و اذیت می کنند؟ در نماز جمعه ای که شما رفتید، کسی ایستاده

بود با تفنگ مردم را تهدید می کرد که بروید نماز جمعه ؟ خوب ! اینهاست که به ما می گویند. اگر شما در خارج ایران ، در بلاد خودتان ، دیدید که مفاسد زیاد است ، بدانید که اینها از این می ترسند که آن جا برگردد حال مفسده به حال مصلحت ، به حال اسلام . اینها می خواهند جلوی این را بگیرند، یک سدی درست کنند، جلوی این موجی که پیدا شده است بگیرند و نگذارند که صدای ایران برسد به کشورهای دیگر. و این هم یک اشتباهی است که آنها می کنند. هرچه این بوق ها بلندتر بشود ایران قوی تر می شود. هر چه اینها ایران را متهم کنند به این که فساد دارد می کند، نمی دانم استبداد هست ! فاشیستی است (امثال این عبارات ) و هر تروری در عالم واقع می شود دست ایران در کار است ! اینها تقویت می کند ایران را. وقتی ملت ها دیدند که آمریکا دور قصر خودش و دور کاخ سفید، سد ایجاد می کند که مبادا از ایران بروند آن جا را منفجر کنند، مردم قدرت ایران را می فهمند، می فهمند که اسلام همچو قدرتی دارد. یک دروغی آنها گویند به خیال این که ما را تضعیف کنند، آنها دروغ می گویند. ایران مخالف با همه این مسائل است . ایران حجت دارد، دلیل دارد. ما با قرآن داریم پیش می رویم . با نهج البلاغه داریم پیش می رویم . ما محتاج نیستیم به این که ترور کنیم ، آنهایی که مخالف ما هستند الان دارند ترور می

کنند، الان هم در ایران مشغولند، منتها نمی توانند فرض کنید یک بقالی را می زنند. خوب ! این ترور کور.

قتال هم رحمت است برای این که می خواهد آدم درست کند

اینهایی که مخالف با ترور هستند، مرکز ترور هستند. آمریکایی که این قدر از انسان دوستی صحبت می کند و رئیس جمهورش آن طور از انسان دوستی ، انسان دوست است آمریکا! آمریکایی که دنیا را به آتش کشیده است ، آمریکایی که بشر را دارد به فنا می رساند اینها انسان دوست اند؟ و اسلام این طور نیست ؟! و ایران اسلامی این طور نیست ؟ برادران ! وقتی که می روید بیرون ، مسائل را بگویید. ننشینید دیگر در خانه تا این که آنها برای شما هجوم کنند، شما هجمه کنید آنها عقب می نشینند. شما ننشینید در خانه و هی ترس این که مبادا چه بشود. خوب ! همین چیزی بود که در ایران بود و قدرت ایران از اکثر این بلادی که هستند زیادتر بود، لکن ایران علمایش رویش کار کردند، مردم را بیدار کردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم ، مردم هم اسلام را به ذات می خواهند، مسلمانند. شما اسلام را به مردم بگویید، شما احکام اسلام را نروید سراغ احکام فقط نماز و روزه ، آنها را هم باید بگویید، اما احکام اسلام که منحصر در این نیست . شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی خوانید؟ و شما آیات قتال را چرا نمی خوانید؟ هی آیات رحمت را می خوانید! آن قتال هم رحمت است برای این که می خواهد آدم درست کند. آدم گاهی درست نمی شود مگر این

که مرض گاهی صحیح نمی شود، الا بالکی ، باید ببرند، داغ کنند تا درست شود. جامعه ، باید آنهایی که فاسد هستند، از آن بیرون ریخته بشوند. جنبه رحمت است همه اش . منتها آقایان ، بعضی هاخیال می کنند که همان رحمت این است که به آن مهلت بدهند تا بکشد آدم ها را. این رحمت است ؟ از حبس ها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است ؟ شما روی قرآن عمل کنید. قرآن با اشخاصی که مسلمند و معتقدند و ایمان به خدا دارند، به برادری رفتار می کند. با اشخاصی که بر خلاف این هستند آنها را می گوید بکشید، بزنید، حبس کنید، اشداء علی الکفار. شما همان طرفش را گرفتید، زمین هم می خورید. ما، اگر بنا باشد اسلام را به یک طرفش قبول داشته باشیم ، همین جنبه به اصطلاح شما رحمت ، من همه جنبه هایش را رحمت می دانم ، اما آنی که شما خیال می کنید که آن جنبه اش رحمت است که دزدها را بیرونشان کنیم ، مفسدها را بیرون کنیم ، آدمکش ها را بیرون کنیم ، دست بردارید از این طور رحمت هایی که شما توهم می کنید. اینها رحمت نیست ، اینها مخالف خداست ، مخالفت با خداست . شما آقایان ، باید بگویید مسائل را، برای در بلاد خودتان که رفتید، مسائلی که خدا فرموده است ، بگویید. اشداء علی الکفار رحماء بینهم ، این را باید به مردم حالی کنید که معنی اش چی است . ما باید چه بکنیم با آنها؟ آنهایی که

هجمه کردند به همه بلاد اسلامی و دارند همه چیز بلاد اسلامی را از بین می برند. از آن ور آخوندهای درباریشان تبلیغ می کنند و افساد می کنند و بر ضد اسلام حرف ها می زنند، تفرقه می اندازند بین مسلمین ، از آن طرف هم ، آنها به جان مردم افتاده اند و همه چیزشان را دارند می برند. و ما هم کنار بنشینیم ، تماشا کنیم ، ما تماشاچی هستیم ! ما چه کاری به این کارها داریم ! ما می رویم نمازمان را می خوانیم و روزه مان را می گیریم و تمام شد! تکلیف همین است ؟! امیرالمؤ منین همین بود؟ سیدالشهدا، اگر این فکر را می کرد که نمی رفت به کربلا با یک عدد معدودی . این فکر را نمی کرد، این فکر غلط ما، در ذهن او نبود. امیرالمومنین ، اگر بنا بود که خیر، هی مسامحه کند خوب ، این خلاف کرد، چه شمشیر نمی کشید هفتصد نفر را یکدفعه بکشد، تا آخر آن اشخاصی که قیام کرده بودند به ضدش ، تا آخر ضد اسلام بود دیگر، تا آخرشان را کشت و چند نفر دیگر فرار کردند، بعد هم آمدند آن فساد را کردند، فراری هایشان آن فساد را کردند. شما بدانید که از حبس های ما همین اشخاصی هستند که مفسدند. ما اشخاصی که مفسد نیستند، یک آن هم میل نداریم باشند. اگر از اینها هر چه بیرون برود هر یکشان بیرون بروند آدم می کشند، آدم نشده اند اینها. ما تا کی باید خواب باشیم ؟ ما تا کی ساده اندیش باشیم ؟

شما آقایان چرا ساده اندیشی می کنید؟ در بلاد خودتان که می روید، بگویید به مردم ، بگویید به دنیا، که با دنیا دارند چه می کنند این قدرتمندها، اینها با ضعفا دارند چه می کنند. اینها، اتیوپی که آن همه بیچاره ها دارند رنج می برند، میرند از گرسنگی ، گندم هایشان را می ریزند در دریا خرج سلاح می کنند که همه عالم را از بین ببرند. اینها انساندوستند! اینها با این صورت انسان دوستی می خواهند همه ما را پایمال کنند، اینها با این مجامع حقوق بشر می خواهند حقوق بشر را از بین ببرند.

منطق انبیاء این است که اشداء باید باشند بر کفار و بین خودشان رحیم باشند

من امیدوارم که خداوند به ما مرحمت کند و ما را بیدار کند. ما را بر احکام اسلام به همه جوامعش ، به همه مطالبش ، به همه اطرافش بیدار کند و متوجه کند. خیال نکنید که اسلام فقط این تکه است ، نماز و روزه است فقط، نیست این طور! اگر این طور بود پیغمبر هم می نشست توی مسجدش و نماز می خواند، چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا مسائل را آن قدری که توانست عمل کرد. امیرالمؤ منین هم همین طور، دیگران هم همین طور، صلحا هم همین طورند، اشخاص بیدار این طورند. این طور نیست که بنشینند توی مسجد و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توی خانه هایشان و کار به کسی نداشته باشند. بی طرف باشند. کاری ما به این کارها نداریم ! اگر این منطق انبیا بود که فرعون نمی رفت سراغ موسی ، موسی

نمی رفت سراغ فرعون . اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمی رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمی کرد. منطق انبیا این نیست . منطق انبیا این است که اشداء باید باشند بر کفار و بر کسانی که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدت هم رحمت است بر آنها. خداوند همه ما را بیدار کند و به همه شما انشاء الله سلامتی و نصرت عنایت کند. این بشر مظلوم را از گرفتاری هایی که از دست این قدرت های بزرگ دارند می کشند، نجات بدهد و دین و دنیای همه ما را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/11/63

پیام امام خمینی در تجلیل از شهدای انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

درود و رحمت خداوند متعال بر شهدای ارجمند و جانبازان عزیز، این مهاجران الی الله و رسوله که بالاترین سرمایه ای که خداوند به آنها امانت داده در راه پر ارزش والاترین ایده در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم محضر مقدسش کردند و ارزشمندترین نظام را تا سرحد جان و توان پاسداری کردند و دشمنان خدا را از میهن اسلامی بیرون راندند. کدام هجرت به سوی خدا و رسول بالاتر و والاتر از این هجرت و کدام فداکاری ارزشمندتر از این فداکاری و جانبازی است . و چه کسی و چه شخصیت می تواند ارزش این سرمایه آمیخته با معنویت و اخلاص را ارزیابی کند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلی آن و مشتری والای آن که فرموده : فقد وقع اجره علی الله ای شهدای بزرگ وای شهدای زنده عزیز! اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران

بزرگوار شما در جبهه ها و پشت جبهه ها که با اخلاص خاص خود عنایات خاص خداوند قادر را جلب نمودید، کدام قدرت و کدام ابزار جنگی توانست جمهوری اسلامی و کشور عزیز شما را از این دریای مواج متلاطم که شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوی یکدیگر داده و در پی غرق آن کوشیدند و می کوشند، نجات دهد. این کوردلان از خدا بی خبر و عاری از معنویات نمی دانستند که این کشتی نوح است که خدایش کشتیبان و پشتیبان است . اینان با ابزار و ساز و برگ مادی به جنگ ایمان و معنویت و کشور صاحب الزمان ارواحنالمقدمه الفداء آمده اند و اکنون نیز پس از سال ها تجربه به خود نیامده اند و به حرکات مذبوحانه ادامه می دهند، ولی چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان . خداوندا! ما هیچیم ، هیچ و هر چه هست از تو و به سوی توست ، ما به قدرت مطلق تو امیدواریم و از تو استمداد می کنیم ، اگر تو با مایی شکست و پیروزی را به پشیزی نمی شناسیم . تو خود یار این ملت و این جوانان مخلص باش و رحمت خود را بر این شهیدان جاوید نثار فرما. و جانبازان ، این شهیدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنایت نما و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اینان صبر و جزای خیر مرحمت فرما و اسرا و مفقودین ما را صحت و استقامت و نجات بده و رزمندگان عظیم الشان ، این

پشتوانه های جمهوری اسلامی را پیروزی و قدرت و شجاعت بیشتر لطف فرما و به ملت شریف ایران هرچه بیشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردباری در راه پیشبرد مقاصد اسلام عنایت فرما و بین ملت اسلامی توحید کلمه ایجاد فرما و دولت های اسلامی را از خواب گران بیدارنما و عظمت اسلام را به اوج خود برسان و دست ستمکاران و مفسدان و ماجراجویان را از اسلام و جمهوری اسلامی ایران قطع فرما و طمع طمعکاران را به ناکامی برسان و کید آنان را به خودشان برگردان و صلوات بی پایان خود را به انبیاء معظم بویژه اشرف و خاتم آنان صلی الله علیه و اله و علیهم نثار فرما و درود بی پایان به ائمه معصومین سیما خاتمهم و غائبهم بقیه الله علیهم السلام بفرست و ما را از شر شیطان و نفس اماره نجات مرحمت فرما.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/11/63

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

و لاحول و لاقوه الابالله العلی العظیم

با حول و قوه خداوند متعال و عنایات و رحمت خاصش که از اول انقلاب شامل حال این ملت شجاع انقلابی و در عین حال مظلوم در طول تاریخ بوده و امید است با ادعیه خاصه ولی الله اعظم ارواحنافداه این نعمت بزرگ مستدام باشد، یک سال دیگر از انقلاب متکی به خداوند تعالی با سرافرازی و بلند قامتی گذشت و بیست و دوم بهمن 63، یوم الله ، با همه نشیب و فرازها فرا رسید و توطئه های روزافزون جهانخواران و انگل های متکی به آنان که در این سال به اوج خود رسید و هر یک برای سرکوب و

انزوای یک رژیم کافی بود، با دست توانای خداوند قادر یکی پس از دیگری خنثی شد و بحمدالله تعالی این مولود نوپای ابراهیمی محمدی صلی الله علیهما و آلهما به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پیش می رود و انعکاس جهانی آن ملت های دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و امید است آفتاب درخشان اسلام بر جهانیان نور افشاند و مقدمات ظهور منجی بشریت را فراهم آورد و ما ذلک علی الله بعزیز.

در طول این مدت از ابعاد مختلفه برای شکستن روحیه مقاوم ملت و قوای مسلحه ایران و تقویت روحیه نظام نیمه جان عفلقی فعالیت های گسترده ای از سوی قدرت های شیطانی مستقیما و به وسیله عمال فاسد سر سپرده و یا جاهل بی اراده آنان در جریان بود و اکنون نیز به قوت خود باقی است بلکه روزافزون است . اینان از هیچ وسیله ای گرچه مفتضح و واضح الفساد دریغ نکردند، از ترور کور اشخاص بی گناه کوچه و بازار تا انفجارهای منجر به قتل خردسالان و کهنسالان ، از دزدی منازل و مغازه ها تا ربودن هواپیماها و زجر یا قتل اشخاص و مسافران عادی ، با آنکه چندین سال است تجربه کرده اند که هیچ یک از اینها در اراده ملت بزرگ ایران که برای احیاء احکام اسلام عزیز و خدای بزرگ بپا خاسته تاءثیری ندارد و بحمدالله تعالی هر سال بر قوت اراده و قدرت نظامی و انسجام قشرهای مختلف افزوده می شود و در ضعف روحی و بدبختی و دریوزگی مخالفان بویژه صدامیان

افزوده می شود، در رسانه گروهی شان در سراسر جهان از هیچ افترا و تهمت و دروغ سازی ابا ندارند. آنان که با خیال خام خود به هوای قادسیه افتاده بودند و آلت دست قدرت های شیطانی شده و خود را در سراشیبی هلاکت و فلاکت قرار دادند، امروز از خوف و هراس قدرت اسلام و قوای مسلح متکی به خدای تبارک و تعالی خواب از چشمانشان و قرار از روحشان رخت بربسته است و برای ادامه چند روز تبهکاری و خیانت به هر دری می زنند و به هر حشیشی متشبث می شوند. جهانخواران که با نام پرزرق و برق و شعارهای طرفداری از حقوق بشر و صلح دوستی و آرامش جهان و طرفداری از توده های کارگر و کشاورز به جان جهانیان مظلوم افتاده و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنه گیتی روزافزون می کنند و از بیداری مظلومان و ستمدیدگان جهان در طول تاریخ خطر را از نزدیک می بینند، به فکر اغفال آنان افتاده اند و رفت و آمدها برای برچیدن سلاح های مخرب که جهان را تهدید می کند جز شعاری بیش نتوان بود. کدام عاقل است که باور کند که اینان از این گونه مسائل صرف نظر نمایند و به حال بشریت رحم کنند!

بعید نیست که آمریکا از این ملاقات ها و مذاکره ها دو مقصود داشته باشد: یکی اغفال جهانیان و جلب نظر آنان و به خاموشی کشاندن شعله هایی که در دل مظلومان جهان بر ضد منافع نامشروع این ابرمتجاوز افروخته شده و روبه افزایش است و دیگر اغفال شوروی و همدستان و

همداستانانش تا برتری اتمی خود را حفظ کند. باید مظلومان جهان بیدار و هشیار باشند و از این توطئه ها و حیله ها گول نخورند و به فعالیت خود در راه رسیدن به آزادی و خروج از قید و بندهای استعماری و استثماری ادامه دهند و بدانند که اینان با شعار طرفداری از حقوق بشر بزرگترین پایمال کنندگان حقوق انسان ها هستند و در رسیدن به اهداف ظالمانه خود هیچ گاه غفلت نمی کنند و از هیچ جنایتی دریغ ندارند. امروز که نسیم بیداری در سراسر جهان وزیدن گرفته و توطئه های فریباگر ستمکاران تا حدودی فاش شده است ، وقت آن است که دلسوختگان واقعی مظلومان از هر قوم و قبیله و در هر مرز و بوم با قلم و بیان و اندیشه و فکر از جنایات ستمگران در طول تاریخ سیاه آنان پرده بردارند و پرونده های تجاوز آنان را به ساکنین این سیاره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران اسلام بزرگ یکدل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیت حیله باز و توطئه گر که با دسیسه ها و جنجال ها سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گسترده اند بپا خیزند و با بیان و قلم و عمل خود خوف و هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است بزدایند و این کتاب هایی را که اخیرا با دست استعمار که از آستین کثیف این بردگان شیطان منتشر شده و دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین می زنند نابود کند و ریشه خلاف که سرچشمه همه گرفتاری

مظلومان و مسلمانان است را برکند و یکدل و یکسو بر این رسانه های گروهی که در بیشتر ساعات شب و روز به فتنه انگیزی و نفاق افکنی و دروغ پردازی و شایعه سازی عمر خود را می گذرانند پرخاش کنند و بر سرچشمه تروریزم که از کاخ سفید می جوشد بشورند. چرا که با ریشه یابی معلوم می شود اساس آنچه که تفنگداران و سربازان آمریکا را در بیروت و دیگر جاها با انفجارهای مهیب به هلاکت رسانده ورساند، همان کاخ های ستم بویژه کاخ سفید است . اینان توقع دارند که دست های ستم خود را از مراکز قدرت در سراسر جهان بر سرنوشت بشریت بکوبند و مظلومان ستمدیده دست آنها را بفشارند و از آنها با پایکوبی و دست افشانی استقبال کنند! این انفجارها و از این قبیل مسائل از توده های مظلوم جهان ، عکس العمل ستم ها و تجاوزهای طاقت فرسای شماست و اجتناب ناپذیر است ، مگر آنکه در کارهای ظالمانه خود تجدیدنظر کنند. ایران در هیچ یک از این انفجارها دخالت نداشته است و مسؤ ولین جمهوری اسلامی این مطلب را بارها تذکر داده اند.

اکنون تذکراتی ولو تکراری می دهم فان الذکری تنفع المؤ منین .

1 !!! امروز جنگ اصلی ترین مساءله کشور است . ملت عزیز باید توجه داشته باشد که در کشوری زندگی می کند که بیش از چهار سال است که در جنگ بسر می برد و شهدای بزرگ تقدیم اسلام و انقلاب نموده است و اکثر نارسایی ها به مناسبت تحمیل جنگ از طرف ابرقدرت ها بر ماست . امروز اسلام در مقابل تمامی کفر است و با کوچکترین درنگ در این امر حیاتی چنان ضربه ای خواهیم خورد که جبرانش به این زودی ها میسر نمی شود. باید شور و شوق دفاع از میهن اسلامی و و اسلام را در تمامی قلب ها زنده نگه داشت . امروز قوای محترم مسلح که حافظ حدود و ثغور کشور و حافظ نظم در داخل ، از شهرها و روستاها گرفته تا راه های مواصلاتی بین آنها و از دفاع از کشور در جبهه ها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قوای نظامی و انتظامی و مردمی که تشکر و قدردانی از آنان در قدرت قلم قاصر نیست ، وظیفه های مهم و مشکلی دارد و بحمدالله تعالی با تحولی که با عنایات خاصه حق تعالی و دعای صالحان بویژه عبدصالح روحی فداه که برای قاطبه ملت بویژه جوانان عزیز حاصل شده ، امید واثق است که کشور اسلامی را از آسیب متجاوزان قدرتمند و منحرفان سرسپرده نگهداری و پاسداری نمایند. عزیزانی که در جبهه ها در دفاع از اسلام و کشور اسلامی سر از پا نمی شناسند و جهات معنوی و عرفانی آنان را و عمق ارزش آن را جز خدای تعالی کسی نمی داند و راهی برای امثال نویسنده بر آن نیست ، باید هر چه بیشتر به نصرت حق تعالی اعتماد کنند، که قدرت های امکانی در مقابل نصرالهی ناچیز است . عزیزان من ! شما پیروز و منصورید چه در راه حق تعالی به نصرت ظاهری برسید و چه شهید و معلول و اسیر شوید. حق تعالی با شماست و دست توانای بقیه الله که ید الله است دستگیر شما. آن کس که برای خدا و عزت اسلام و نجات محرومان قیام کند چه باک از حوادث دهر دارد. شما پیروان رسول الله هستید که در راه دین خدا چه رنج های طاقت فرسا کشیده وچه زحمت ها متحمل گردیده اند، در مکه با آنهمه فشارها و تهمت ها و اهانت ها و در مدینه با آنهمه جنگ ها و دفاع های خردکننده ، ولی آن حضرت و یاران وفادارش چون کوهی استوار ایستاده و برای اسلام و مسلمانان خدمت می کردند و شیعه امیرالمؤ منین و فرزندان آن بزرگوار هستید که در راه خداوند هر رنج و تعبی را استقبال کردند. برادران عزیزم ! از یاوه گویی هاو تهمت ها و برچسب های دشمنان خدا و اسلام و میهن اسلامی نهراسید که هرچه حجم دروغ پردازی ها که از عقده های دل و رنج های شکست سیاسی و نظامی برمی خیزد افزون باشد، دلیل عجز و یاءس آنهاست که باید بر حجم سکونت خاطر و طمانینه قلب و فعالیت های شما افزوده شود. آنان که به خیال خود برای ایران دل سوزانند و به ادعای واهی برای ملت ایران غمناکند، ایرانی راخواهند که مستشاران آمریکا گردانندگان آن باشند، ایران وابسته و دلبسته به اجنبی را می خواهند، ایران زمان پهلوی را که غرق فساد اخلاقی و بر باد ده شرف انسانی بود را می خواهند، ایرانی را که سرپرستش مظلومان را غارت کند و جیب آنان را پرکند و سرمایه هایش در خدمت طبقات مرفه و بالانشین باشد و مستمندان و کوخ نشینان در فقر و محرومیت بسوزند و هیچ کس به فکر آنان نباشد و بالاخره ایرانی را می خواهند که به اصطلاح شخص اولش در مقابل رئیس جمهور آمریکا چون دریوزگان گردن کج کند تا مظلومان را پایمال کند. آن روز ایران را مستقل و زنده می دانند و امروز که به برکت اسلام جوانان و کودکان و پیران و خردسالان از هر طبقه بیدار و متحول شدند و همه قید و بندهای استعماری و استثماری را بریدند و با مشت گره کرده آمریکا و اذناب او را از کشور راندند، ایران را مرده و وابسته دانند. و شما ملت عظیم الشاءن هستید که باید چون کوه سر به فلک کشیده در مقابل همه مشکلات بایستید و خداوند تعالی با شماست . اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران کشور هشدار می دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آنان قدردانی کنید و آنان را تشویق نمایید و در آغوش محبت خود حفظ کنید. اینان بودند که ایران را نجات دادند و از این پس همین ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند و همین ها هستند که با هزینه ای کم در ظرف مدت کوتاهی با روشن بینی خاص خویش کارهای تعجب آوری نمودند که گمان نمی شد در ایران بتوان انجام داد. این مغزهای متعهد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند. مسوولین ، صاحبان اصلی انقلاب را با بهانه های بی اساس پس نزنند تا به جای آنان کسانی را که وارثان رژیم گذشته و وابستگان فکری به آنان هستند جایگزین کنند. البته باید از متخصصان متعهد و یا لااقل غیر معاند استفاده شود، لکن نه به قیمت کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب . چشم هاو گوش هارا باز کنید که دشمنان ، حیله بازان کارکشته هستند و ممکن است از ساده دلی شما استفاده کنند و مراکز حساس را کم کم به دست گیرند و انقلاب را به سوی غرب یا شرق بغلتانند. خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و غارتگران کشورهای اسلامی حفظ بفرماید.
2 !!! پس از جنگ ، از مدارس علمی و دانشگاه ها که در حقیقت قلب تپنده و نبض زننده ملت هستند شروع کنیم . می دانیم که این دو مرکز که در حقیقت دو شاخه اند از یک شجره طیبه و دو بازو از یک مقام انسان روحانی که اگر به صلاح گرایند و تعهد روحانی خود را حفظ کنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قیام کنند، ملت را به کمال خود در دو بعد معنوی و مادی می رسانند و آزادی و استقلال را در کشور حفظ می کنند و چون سدی محکم و صفی و بنیانی مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ایستاده و ملت و کشور را با قامتی راست و پرچمی افراشته به سوی ترقی و تعالی سوق می دهند و خدای نخواسته اگر در هر یک از وظایف الهی و ملی خود انحراف پیدا کنند به سر ملت آن می آورند که دانشگاه وابسته در رژیم وابسته آورد، که اکنون نیز کشور و ملت اسلامی ما را از گرفتاری های آن خارج نشده و شک نیست که گرفتاری امروز ما در بعد اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی بلکه در جنگ تحمیلی و شرارت وابستگان به دو قطب سله جو از آثار شوم دانشگاه های مبتلا به غرب و شرق زدگان ضد اسلامی و ضد ملی است .

هجوم مغولانه رضا خان به حوزه های اسلامی و شعایر مذهبی که اشخاصی که آن روز سیاه را درک کرده اند و به عیان دیده می دانند و با وصف و بیان نتوان آن را منعکس کرد و هجوم بدتر از مغول غرب زدگان و شرق زدگان به دانشگاه ها و مراکز آموزشی نوباوگان و جوانان ، به کشور و مصالح ملت آن کرد که ملت و کشور را تا آستانه سقوط کشانید،

بی انگیزه نبود. کوشش بیش از حد تربیت شدگان در مکاتب غرب و شرق و نیز مدعیان ملی گرایی در ایجاد عدالت بین دو قشر بسیار مؤ ثر روحانی و دانشگاهی بی جهت نبود. ماءموریت رضاخان برای محو آثار شریعت در سراسر ایران با فشار و اختناق و قلدری و خلف خطرناکتر از خودش در محو همان آثار به شکل نوین آن که با تاءیید خداوند متعال و ادعیه حضرت ولی الله اعظم ارواحنالمقدمه الفداء و کوشش و جدیت و جانبازی زن و مرد و کوچک و بزرگ این ملت از شر حکومت طاغوتی وابسته به آمریکا و از شر غرب زدگان و شرق زدگان تا حدی رهانیده شد و با برقراری حکومت اسلامی این غرب و شرق زدگان پشت به آن کردند و رو به قبله خود غرب و شرق نمودند و با قلم و قدم بر ضد حکومت اسلامی با شکل های مختلف به جدیت و هیاهو برخاستند. این الهام گیرندگان از شرق و غرب اکثرا با اصل اسلام مخالفند و استقلال و آزادی را که اسلام بیاورد نمی خواهند و بعضی نیز با کوتاه شدن دست آمریکا مخالفند. منظور از طول کلام آن است که ملت عزیز عموما و متعهدان و متخصصان خصوصا و دولتمردان بالاخص به این دستگاه های آدم ساز و پشتوانه ارزشمند اهمیت ویژه ای دهند و با جان و دل در تقویت و تهذیب آن بکوشند و حوزه های معظم علمیه و استاتید محترم در کنار تعلیم قرآن و فقه و مقدماتش ، تهذیب اخلاق و معارف اسلامی را که اساس است با عنایت خاص مورد توجه قرار

دهند که اذا صلح العالم صلح العالم و اذا فسد فسد.

3 !!! قوای محترم سه گانه که حکومت اسلام و رژیم جمهوری اسلامی هستند، مورد توجه همگان باید باشند و هر یک را وظایفی الهی است .

الف !!! اعضا مجلس محترم شورای اسلامی بحمدالله تعالی در دوره دوم نیز اشخاص محترمی هستند که با تعهد و جدیت خود توانند خط مشی دولت را هر چه بهتر تعیین کنند. البته شک نیست که عده ای از آقایان که شک در خدمتگزاری شان نسبت به اسلام عزیز و کشور نیست ، در امور عظیم کشور و گرفتاری های بسیار پیچیده وارد نبوده ، یا کمتر وارد باشند و خود نیز توجه دارند که در مسائل بسیار مشکل یک دولت در حال انقلاب و کشور مورد هجوم قدرت های بزرگ و کوچک و کارشکنی های مغرضان و مفسدان چپ و راست که محتاج به کارشناسان متخصص در رشته های مختلف است ، نمی توان به طور سطحی نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سیاسی و اجتماعی و انعکاسات داخلی و خارجی آن با سلیقه شخصی اظهار نظر کرد و چه بسا چنین نظرهایی ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تاءثیر منفی گذارد و از این جهت لازم است در کمیسیون ها بویژه کمیسیون های مهم ، چند نفر از متخصصان متعهد که مسائل را روی هم می سنجند و به مشکلات سخت نظام آگاهی دارند، دعوت شود و با مشورت آنان رسیدگی به امور گردد. و چون مساءله اسلام و حکومت الهی در کار است ، مسامحه در این امور چه بسا خللی وارد آورد که جبران آن مشکل یا غیرممکن شود و مسؤ ولیت آن در پیشگاه خداوند بزرگ عظیم باشد. مساءله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این

عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده می شود و با این نشانه گیریهایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می شود، از اهم واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی کند و از اموری است که احتمال خلل در آن عقلا منجز است . حضرات وکلای محترم که بحمدالله به جمهوری اسلامی تعهد دارند، در نطق های قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با کمال دقت مواظب جملات خود و کیفیت ادای آن باشند، که خدای نخواسته به مسلمانی بلکه انسانی توهین نشود و شخصیتی ساقط نگردد و کسی مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصیه و خدای نخواسته انتقامجویی لازم است و مفید، و موجب رشد و تعالی است و هر کس در نزد وجدان خود تشخیص رفتار و گفتار و نوشتار خود را می دهد و همه چیز در محضر مقدس حق تعالی واقع می شود. حجم عظیم کارهای قوه قضائیه و عظیم تر قوه مجریه را در پیش خود مجسم فرمایید و خود را به جای مسؤ ولین در هریک از محاکم قضایی و امور اجرایی قرار دهید تا معلوم شود امر و نهی و اشکال و انتقاد آسان است ، لکن عمل و حل صد در صد با این همه گرفتاری های در حال انقلاب از عهده هیچ کس بر نمی آید. اعضای محترم مجلس ، انقلاب های تاریخ را در نظر بگیرند، با انقلاب اسلامی ایران مقایسه نمایند تا عظمت اعجازآسای این انقلاب و حجم فعالیت های شایسته

قوای سه گانه را بهتر توجه کنند. شوروی امروزهم پس از انقلاب به اصطلاح توده ای اش در کشاورزی نتوانسته است خودکفا باشد و اگر آمریکا راه ارزاق را به روی آنان ببندد شاید به زانو در بیاید. شما انفجارات ، ترورها، اعتصابات و سرقت هاو شرارت ها را در سطح دنیا حتی در کشورهایی که از نظر صوری پیشرفت کرده اند مثل انگلستان و فرانسه و حتی آمریکا را در نظر بگیرید و با انصاف حکم کنید. افرادی که با چند شکواییه از چند یا چندین نفر گمان می کنند مردم ناراضی هستند در اشتباهند، زیرا امروز دامنه اعتصابات و تظاهرات عظیم در سطح دنیا مانند اعتصاب چندین ماهه انگلستان ، این مهد به اصطلاح تمدن و سیاست و قدرت ، کارها را فلج نموده و تظاهرات و مخالفت بسیاری در فرانسه و سایر کشورهای به اصطلاح متمدن صورت می گیرد و یا مخالفت های احزاب با دولت هایی مثل هند و پاکستان به صورت گسترده ای به چشم می خورد، ولی بحمدالله در ایران که مبتلا به مخالفت کشورهای کوچک و بزرگ است کارگران عزیز و متعهد ما همچنان به کار و تلاش و سازندگی ادامه می دهند و هرگونه توطئه ای را قبل از وقوع در نطفه خفه می سازند و اجازه نمی دهند که دست استکبار کارخانجات را به اعتصاب بکشانند. آقایان دست اندرکاران در هر مقام و هر شغل هستید با قدرت روحی و قوت ایمان و اتکا به خداوند متعال جلت قدرته و اعتماد به ادعیه حضرت بقیه الله روحی له الفداء برای حفظ نظام الهی جمهوری اسلامی به

پیش روید و از تبلیغات و هیاهوهای رسانه های گروهی که گاه کاهی را کوه می کنند نهراسید که خداوند تبارک و تعالی با شماست وکفابه وکیلا. و اما شورای محترم نگهبان که حافظ احکام مقدس اسلام و قانون اساسی هستند مورد تاءیید این جانب می باشند و وظیفه آنان بسیار مقدس و مهم است و باید با قاطعیت به وظایف خود عمل نمایند. البته اهمیت حفظ نظام جمهوری دارند که با آن هیچ حکم و امری مزاحمت نمی کند و برای حفظ آن از هیچ کوششی نباید مضایقه کرد و معلوم است آقایان با تعهدی که دارند تحت تاءثیر هیچ جوی واقع نمی شوند انشاء الله مؤ ید باشند.

ب !!! قوه محترم قضائیه از آن جا که با اعراض و اموال مردم سر و کار دارد، حایز اهمیت فراوان است و جمهوری اسلامی وارث به اصطلاح یک دادگستری و قضاوت عاری از احکام اسلام و متکی به قضاوت اجنبی با آن شرایط بسیار سنگین و مهمی که برای قضات و قضاوت در شرع اسلام اعتبار شده است گردید، که تغییر و تحول در آن ولو به طور ابتدایی از مشکلات عظیم بود و چون حوزه های علمیه که باید قاضی جامع الشرایط تحویل دهند، از همه امور بویژه قضاوت به طور ماءیوسانه بر کنار بودند، همت علمای اعلام و فقهای بزرگ مصروف به کتب عبادی فقه و بعضی کتب معاملات گردید و از تحول صدها قاضی قاضی جامع الشرایط عاجز بودند. ناچار برای کوتاه کردن دست قضات بی اعتنا به احکام اسلام و احیانا ضد اسلام از اعراض و نفوس ملت و معطل نماندن

قضاوت که موجب هرج و مرج و هجوم به اعراض و اموال می گردید، عده ای از فضلای متدین که مسائل قضا را ولو تقلیدا می دانستند، مجاز در امر قضاوت شدند و از حوزه ها خواسته شد که در تربیت قضات عنایت بیشتری کنند که این امر مهم حیاتی به وجه شایسته ولو در دراز مدت تحقق یابد. و با جدیت شورای محترم قضایی تاکنون پیشرفت های چشمگیری شده است لکن کافی نیست . ولهذا از حوزه های علمیه تقاضا می شود که در این امر اهتمام بسیار نمایند که این واجب مهم کفایی به حد کفایت برسد، و از شورای محترم قضایی تقاضا می شود که در انتخاب قضات چه آنان که به حد صلاحیت رسیده اند و چه آنان که به طور مجاز مشغول می شوند، حد اعلای دقت را بفرمایند. چنانچه لازم است اشراف بر کیفیت اعمال قضات محترم تا حد امکان داشته باشند و اگر خلافی اشتباها شده باشد جبران نمایند و اگر احیانا خدای نخواسته به طور عمد بوده ، با قاطعیت و شدت عمل با آنان رفتار نمایند و نگذارند اشخاص نفوذی غیرمتعهد، این دستگاه مقدس اسلامی را آلوده نمایند. و درباره زندانیان عنایت خاص داشته باشند که نه از مستحق حدود و تعزیرات شرعیه از مجازات الهیه بدون مجوز شرعیه صرف نظر کنند و نه خدای نخواسته غیر مستحقی مظلوم واقع شود. نه ساده اندیشی کنند که منحرفین و مفسدین رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه کسانی که چنین نیستند، حتی یک روز دربند باشند، قاضی پس از شرایط معتبره شرعیه باید

در اجرای موازین قضایی سخت و صلب باشد، نه تحت تاءثیر عواطف و جوسازی های مورد واقع شود و از اجرای احکام خدا سرپیچد و نه با جوسازی های منحرفان و انتقامجویان ، برخلاف موازین الهی از رحمت بر بندگان خدا دریغ کند که هر دو طرف افراط و تفریط، برخلاف عدل الهی است و آقایان شورای قضایی و قضات محترم در سراسر کشور باید احراز کرده باشند که در هر صورت از تبلیغات باطل و تهمت ها و افتراها در امان نیستند. بنابراین ، اعتنا به این امور و خدای نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهی و صراط مستقیم انحراف است و اجتناب از آن وظیفه الهی است .

ج !!! قوه محترمه مجریه که مسؤ ولیت آن بسیار زیاد و حجم عملش عظیم می باشد و در صورت صحت و شایستگی عمل و خلوص نیت و دلسوختگی برای کشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاریخ و خدمت به همه ملت بویژه طبقات محروم و ضعیف که در حقیقت سنگینی بار انقلاب از زمان ستمشاهی تا زمان پیروزی و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستیم ، کار ارزشمندی است که بعد معنوی آن را جز خداوند تبارک و تعالی کسی نمی تواند به سنجش درآورد و در صورت تصدی برای آرمان های شیطانی و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل برای سود خود ولو به زبان کشور اسلامی و ملت مظلوم ، عواقب دنیا و آخرت آن را کسی جز ذات باری تعالی نمی تواند پیش بینی کند. و هان ای متصدیان و دولتمردان

از رده به اصطلاح بالا تا پائین ! بهوش باشید که در دو راهی سعادت و شقاوت قرار دارید. طریق اعوجاجی ، شیطان است و طریق مستقیم ، الله تبارک و تعالی . توجه کنید و بسیار توجه کنید که همه و همه در محضر مبارک حق هستید و اعمال قلبیه و غالبیه و خاطرات روحیه و لغزش های عملیه همه در حضور اوست . اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما، به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود و خود می دانید و به تصدی ادامه می دهید، مرتکب گناه عظیمی و کبیره مهلکی شده اید که عذاب بزرگ الهی دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهای نفسانی و بدون جوسازی ، دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است و هرکس خود را مدیر و مدبر و خدمتگزار برای خلق خدا می داند، کناره گیری او در این زمان پشت به خلق و خدای خلق است ، مگر آنکه خدمتگزاری بهتر یا همطراز او جایگزین او معرفی شود. دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته های مختلفه مؤ فق نخواهد شد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانی و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها به کشور و در منافع ملت بودن آنان تکیه کنند تا در پیش حق تعالی و ملت روسفید باشند و در امور مؤ فق باشند، نه بر دوستی و آشنایی

و حرف شنوی بی تفکر و تاءمل که این رویه موجب ناکامی در خدمت به کشور است . دوست خوب برای دست اندرکاران آن است که در پیشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان ، هر که و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد کنند تا راز مؤ فقیت را به دست آورند. دولتمردان با رویه و فکر واحد برای رسیدن به آنچه صلاح اسلام و کشور است به پیش روند و این سیاست صحیح اسلامی است و خدای نخواسته در سیاست بازی های گروهی وارد نشوند که با ناکامی مواجه می شوند. دولت چنانچه کرارا تذکر داده ام بی شرکت ملت و توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت ، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود و در این موضوع گزارش های مختلفی می رسد و هیات دولت موظف است این امر را به طور همگانی گزارش دهد و کیفیت عمل را در اختیار عموم گذارد و این امر را جدی تلقی کند. و تذکر این نکته مهم است که دخالت دادن کسانی که در امور تجارت واردند، از بازاریان محرومیت کشیده و درد سلام و انقلاب چشیده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضروری است . دولت و این دوستان باید دقیقا توجه کنند که آزادی بخش خصوصی به صورتی باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم

و مستضعف کار کرد، نه چون گذشته تعدادی از خدا بی خبر در تمام امور تجاری و مالی مردم سلطه پیدا کنند.

باز هم موضوع مهم خدمت به محرومان و دورافتادگان را تذکر می دهم . با آنکه می دانم در این سال های محدود با گرفتاری های بیشمار عظیمی که کشور و دولت خدمتگزار با آنها مواجه بود، حجم خدمت هایی که به روستاییان در تمام زمینه ها شده است چشمگیر و اعجاب آور است و دولت حقا و انصافا در این امر تؤ فیق بسیار داشته است که با مقایسه با کارهای در طول رژیم های سابق می توان یافت ، لکن باز کافی نیست و حق محرومان به آن نحو که دلخواه است ادا نشده ، البته نه از باب قصور تقصیر بلکه از جهت حجم احتیاجات و گسترش فوق العاده آن . و اشکالتراشان اگر معاند باشند حرفی نیست و اگر متعهد باشند و دلسوز باید گفت دستی از دور بر آتش دارند. امید است دولت با تمام توان خدمت خود را تعقیب و از خداوند تعالی تؤ فیق خدمت طلب کند و تمام این امور مرهون آن است که دولت یکپارچه و بدون اختلاف درونی و با تعهد، اوقات خود را صرف در مسائل مهم کلیدی که مشکل گشای امور باشد نماید و در امور مهمه نیز مهمترین را بیشتر و سریعتر مورد توجه قرار دهد. و وزرای محترم هر یک با چشم برادری ایمانی به هم بنگرند و در مشکلات پشتیبان هم باشند و ملت عزیز پشتیبان دولت و سایر ارگان ها باشند که بدون پشتیبانی همه جانبه توقع پیشرفت

از دولت بی موقع است و با اتکال به خداوند تعالی که در مشکلات بزرگ عنایت های غیبی را فرموده ، بدانند که تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دین خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

4 !!! رسانه های گروهی بویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومی می توانند خدمت های گرانمایه ای را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاه هایی که شب و روز ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهای خود و چه صدا و سیما در برنامه و نمایشنامه ها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلم ها و هنرهای آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه ها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند. ملت عزیز در طول 50 سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه های تخریب کننده و فاسد کننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو تلویزیون بود که با برنامه های خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غرب زده ها غلتانید و ضررهای رسانه های گروهی از خرابی های توپ و تانک هاو سلاح های مخرب بالاتر و بدتر است ، چه که ضررهای سلاح هاگذراست و ضررهای فرهنگی باقی و به نسل های بعد انتقال پیدا می کند چنانچه دیدید و می بینید. و اگر نبود لطف خاص خداوندمنان و تحول برق آسای ملت در سراسر کشور، نمی دانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده می شد. امروز نیز که از تفاله آن رژیم فاسد عددی باقی مانده است ، اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در دراز مدت کشور را تهدید می کند و سهل انگاری در این امور ساده اندیشی است . و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحرافات گرچه جزیی باشد جلوگیری نمایند و باید عرض کنم که اخبار رادیو تلویزیون ناقص است و محتاج به عنایت بیشتر.

5!!! با تشکر فراوان از ملت بسیار عزیز که در سال های طولانی قبل از انقلاب و در حال پرهیجان انقلاب و پس از پیروزی تا امروز با همه فداکاری ها و جانبازی ها و سختی ها و فشارها در صحنه حاضر و از اسلام بزرگ و میهن عزیز دفاع نموده و در جبهه ها و پشت جبهه ها چون سدی آهنین ایستاده اند، تقاضا دارم که بسیار بیدار و هشیار و مراقب باشند که در این صفوف فشرده الهی ، شیاطین رخنه نکنند و تخم نفاق و اختلاف نیفشانند که این دست پروردگان غرب و شرق و این وارثان رژیم ستمشاهی و این محروم شدگان از دسترنج ملت و ذخایر کشور در کمین اند و در صدد اختلاف افکنی و با قلم و زبان خود از هیچ افترا و تهمت در راه شکست جمهوری اسلامی و رسیدن به مطامع کثیف خویش فروگذار نمی کنند و با شایعه افکنی ها و دغل بازی ها و دروغ پردازی ها می خواهند در وحدت شما که وحدت الهی است خلل ایجاد کنند و از ساده دلی بعضی ها استفاده کنند. هان ملت عزیز! که پرچم پر افتخار اسلام را به اهتزاز درآورده و سکوت مظلومان را در مقابل ستمگران و قلدران شکسته و متحول به

فریاد و پرخاش کردید و ندای الله اکبر اسلام را با امواج فرستندگان غیبی به اقصی بلاد جهان رساندید، بهوش باشید و به عهد خود به پیشگاه مقدس خداوند پابرجا باشید که شکست اسلام خدای نکرده در ایران دفن معنویات و احکام مقدس اسلام است . بهوش باشید که موریانه های موذی ، این ایادی استکبار جهانی در صدد رخنه کردن در صفوف شما هستند. دست های وحدت را به هم دهید و بازو به بازوی هم یکدل و یک جهت این هدیه الهی را که پس از قرون متمادی به شما عطا فرموده قدردانی و حفظ کنید و از نقص ها و کمبودها که لازمه هر انقلابی است و در انقلاب شما به برکت اسلامی و مردمی بودن از همه کمتر است ، به خود سستی راه ندهید که با خواست خداوند منان با پیروزی شما همه چیز اصلاح می شود.

بارالها! از الطاف بیکران تو شکر گزاریم ، گرچه شکر ما و همه موجودات در مقابل نعمت های بی انتهای تو ناچیز است . خداوندا! اگر عنایات تو نبود ما قدمی به سوی پیروزی نمی توانستیم برداریم ، هر چه هست از توست و همه قدرت ها شیران علم هستند. ما کوردلان را از خودخواهی و خودبینی حفظ و اسلام عزیز را تو خود قوت و عظمت ده و مسلمین بویژه علما و دانشمندان و دولتمردان را به وظایف خودآگاهی مرحمت فرما و اتحاد بین مسلمین را به دست توانای خود ایجاد فرما و به ملت متعهد شجاع ایران هرچه بیشتر قدرت و استقامت عنایت فرما و به نیروهای مسلح اسلام در جبهه هاو

پشت جبهه ها پیروزی کامل عنایت فرما و به شهدای اسلام بویژه شهدای جنگ تحمیلی رحمت و تقرب به درگاه خود مرحمت و به آسیب دیدگان عزیز صحت و عافیت و اجر شهدا عنایت کن و به اسرا و مفقودین صبر و رهایی نصیب فرما و به بازماندگان شهدا و نزدیکان آسیب دیدگان و مفقودین بردباری و اجر مرحمت فرما.

صلوات و سلام بر پیامبران عظام سیما افضلهم و خاتمهم و سلام و تحیت بر امامان معصوم بویژه مولانا بقیه الله ارواحنا فداه .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمین

تاریخ : 6/12/63

بیانات امام خمینی در جمع برادران ارتشی و سپاهی به مناسبت سالگرد عملیات خیبر

خداست که وعده کرده است اگر نصرت دهید او را، او شما را پیروز می کند

بسم الله الرحمن الرحیم

اول این مطلب را به شما بگویم که وقتی شماها را می بینم خوشحال می شوم . شما چهره هایی هستید که آبرو به اسلام و کشور دادید. با اطمینان قلب حرکت کنید و مطمئن باشید که مرکز قدرت که خدای تعالی است نسبت به شما عنایت دارد. قدرت های دیگر پوشالی هستند، قدرت خداست که باقی است و خداست که وعده کرده است اگر نصرت دهید او را، او شما را پیروز می کند و شکی نیست که اکنون شما حق تعالی و کشور اسلامی و اسلام را نصرت می کنید. و آن روزی که انقلاب شروع شد ما هیچ نداشتیم ، پیروزی ما با دست خالی به دست آمد و بحمدالله تا بدین جا رسیده ایم که امروز مورد توجه تمام قدرت های بزرگ هستیم و تمام قدرت هادر این فکرند که با این انقلاب چگونه برخورد کنند. مطمئن باشید از قدرت ها کاری

ساخته نیست ، هیچ نگرانی به خودتان راه ندهید. شما جنود خدا هستید و پیروزید. آنهایی که در ابتدا حرکت خودشان را شروع کردند، با طمانینه قلبی شروع کردند و از هیچ نترسیدند. قدرت های بزرگ از آن جهتی که در شما هست که آن ایمان به خداست ، خبر ندارند، لذا دایم می گویند: (ما دارای موشک هستیم ). آنها دارای موشک هستند ولی ایمان ندارند. شما ایمان دارید، قلب هایتان با مبدا نور و قدرت پیوند خورده است ، پیوندی ناگسستنی ، اما آنها این را نمی فهمند. شما مورد نظر امام زمان هستید و از آن جا که ایمان و قدرت و امام زمان را دارید، همه چیز دارید. پشتوانه شما الهی است ، باید این پشتوانه را حفظ کنید و وقتی ما چنین تکیه گاهی داریم ، از هیچ چیز نمی ترسیم .

الان جمهوری اسلام یعنی اسلام ، و این امانتی است بزرگ که باید از آن حفاظت کنید

الان جمهوری اسلامی ، یعنی اسلام و این امانتی است که بزرگ باید از آن حفاظت کنید. مطمئن باشید که پیروزید و مورد توجه حق تعالی . پیروزی آن است که مورد توجه حق تعالی باشید، نه این که کشوری را بگیرید. اسلام در دست ما امانت است و ما موظفیم تا این امانت را حفظ کنیم . امروز شما در عبادت هستید، مراکز شما عبادت است و همان طور که اشخاص حول کعبه می گردند و عبادت می کنند،شما هم در سنگرهایتان عبادت می کنید. ما دفاع از حق تعالی و اسلام می کنیم و حق تعالی و اسلام شکست خوردنی نیست

. من هر شب به شما دعا می کنم ، انشاء الله مؤ فق باشید. خداوند شما را در کنف حمایت خودش حفظ کند و تؤ فیق دهد تا به مردم خدمت کنید. سرافراز باشید انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 7/12/63

حکم امامت مسجد سید عزیز الله

بسم الله الرحمن الرحیم

از آن جا که پس از رحلت تاءسف انگیز حضرت آیت الله مرحوم آقای خوانساری رضوان الله علیه ، جمعی از مؤ منین از این جانب خواسته اند که برای امامت مسجد سید عزیزالله یک نفر شخص دارای صلاحیت معرفی نمایم ، لذا جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ غلامرضا رضوانی دامت افاضاته را که سال های طولانی با ایشان نزدیک بودم و ایشان را به علم و تقوا و صلاح و سداد موصوف دانم ، برای این امر شریف معرفی می نمایم . و ایشان وکیل این جانب می باشند و مؤ منین می توانند در امور شرعیه به ایشان مراجعه نمایند. امید است انشاء الله تعالی با عنایت خداوند تعالی و تاءیید حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا در این امر شریف به نحو شایسته مؤ فق و موید باشند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمین

تاریخ : 18/12/63

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت 10 تن از بیت آیت الله العظمی حکیم

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

فاجعه بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بیت معظم مرحوم آیت الله حکیم رضوان الله علیه به دست جنایتکار رژیم عفلقی عراق ، موجب کمال تاءسف و تاءثر گردید و برگی بر جنایات صدام پلید که به هیچ اصلی از اصول انسانیت پای بند نیست ، افزود. ما از این جنایتکار که با اعمال خود روی مغول را سفید نموده توقع غیر از این نحو تبهکاری ها نداریم . از مرد خونخواری که هر روز دستش تا مرفق به خون بیگناهان در عراق و ایران فرو رفته است جز این انتظاری نیست . تعجب ندارد که این حزب بی فرهنگ

هر روز شهرهای ایران را بر روی ساکنین عرب و فارس بیگناه ، از زن و مرد و کودک و پیر و جوان فرو ریزد. تعجب نیست که اینان زندانیان بیگناه را چه عراقی و چه ایرانی در شکنجه گاه های خود برخلاف مقررات ملل آزاد شکنجه نمایند. این گونه اعمال ، خوی شیطان صفتان و درندگان منحرف است . تعجب از مدعیان دروغ طرفداران حقوق بشر است که این جنایت پیشگان را در اطراف جهان برای این اعمال تشویق می کنند و به آنان کمک های تسلیحاتی و تبلیغاتی می کنند. تعجب از سازمان های عریض و طویل بین المللی است که گاه با گفتار و گاه با سکوت خود از اینان پشتیبانی می کنند. باید ملت های مظلوم چشم امیدی به اینان نداشته و بدانند که آنها جز در خدمت زورگویان و قدرتمندان نیستند و ابرقدرت ها جز در پی مطامع خود نمی باشند.

این ملت های مستضعف هستند که باید در مقابل ظالمان و جنایتکاران قیام کنند و با اتکاء به خدای تعالی از هیچ قدرتی نهراسند و دست ستمگران را قطع نمایند. ملت شریف عراق لازم است به ملت ایران و لبنان و فلسطین بپیوندد که خواب را از چشم عفلقی ها و صهیونیست ها و هواداران آنان بریده و جهان را در چشم آنان تیره و تار نموده اند. قوای مسلح قدرتمند ایران آن چنان سیلی ای بر روی سیاه صدام زده است که جنون آمیز، دست و پای خود را گم کرده و به هر جنایتی دست می زند و نسل و حرث را به آتش می کشد. انشاء

الله تعالی در موقع مقتضی سیلی نهایی را خواهد خورد و کشور عزیز عراق و ایران از شر او نجات خواهد یافت .

این جانب به ملت عراق و بیت معظم مرحوم آیت الله حکیم رحمه الله علیه و فرزند شجاع او حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم ، این مصیبت جانسوز و سایر مصیبت های وارده به ملت شریف عراق را تسلیت عرض می کنم .

چنانچه مصیبت های وارده به ملت مسلمان لبنان را خصوصا مصیبت های انفجارهای اخیر را که موجب شهادت و جراحت جمع کثیری از برادران و خواهران عزیز ما گردید، به ملت لبنان خصوصا علمای اعلام تسلیت می گویم و از خداوند تبارک و تعالی برای همه شهدای در راه حق خصوصا شهدای اخیر عراق و لبنان طلب رحمت می نمایم .

اخیرا باید متذکر شد که این کوردلان که جز امور مادی و شهوات حیوانی از همه چیز غافلند، ملت شریف ما را نشناخته و گمان می کنند با شهادت فرزندان عزیز ما می توانند آنان را از راهی که انتخاب نموده اند که آن جز اسلام عزیز نیست ، منصرف یا سست نمایند.

ملت بزرگ ایران در این چند سال که از جنایات شرق و غرب رنج می برد و عزیزان خود را از دست داده و می دهد، در هر انفجاری منفجرتر و در هر حمله ددمنشانه ای شجاعانه تر راه خود را در پیش داشته و جلو می رود. اینان ندیده اند که مادران و پدران شجاع ایران ، فرزندان و نور چشمان خود را از زیر خروارها خاک بیرون می کشند و فریاد (جنگ جنگ تا پیروزی )

سر می دهند و از دست اندرکاران ، مقابله به مثل و از سلحشوران جبهه ادامه جنگ را طلب می کنند. درود خدا بر این ملت شجاع و مؤ من که جان می دهد و تن به سازش و تسلیم نمی دهد.

این جانب برای شهدای این چند روز ایران که به دست جنایتکاران بعثی عراق صورت گرفت ، رحمت و برای آسیب دیدگان شفا و سلامت و برای بازماندگان و اقربای آنان مقاومت و صبر و اجر و برای رزمندگان اسلام پیروزی و پایمردی را خواستارم.

صلوات و سلام بر جمیع انبیاء و خصوصا سیدهم و خاتمهم و بر جمیع اوصیاء علیهم السلام و بویژه خاتم الاوصیاء روحی فداه و درود بر عبادالله الصالحین .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/12/63

بیانات امام خمینی در دیدار به مسؤ ولین وزارت اطلاعات

باید افراد وزارت اطلاعات مستقل ، منزه و متقی باشند

بسم الله الرحمن الرحیم

از افتخارات جمهوری اسلامی این است که افراد متدین و متعهد و شخصیت روحانی در چنین وزارتخانه ای هستند. آقای ری شهری را همه می شناسیم که شغل ایشان شغل دیگری است ، ولی خدمت به اسلام که از همه چیز لازم تر است ، موجب شده است که ایشان از کار اصلی شان دست بردارند و به این کار حساس مشغول باشند. من از شما آقایان که انشاء الله همه متعهد هستید تشکر می کنم . قضیه اطلاعات از امور بسیار مهم و حساسی است که با همه چیز مردم سر و کار دارد. شما باید خداوند را حاضر و ناظر بدانید. انسان ممکن است چیزی را از چشم همه مخفی کند ولی همه چیز ما در نزد خدا حفظ می شود و اعمال ما را به خود ما بر می گرداند.

شما باید خیلی مواظبت کنید. البته همه باید مواظبت کنند ولی از آن جا که شما کار حساسی در دستتان است باید مواظبت بیشتری داشته باشید. باید به قلبتان برسانید که هر کاری انجام می دهید در محضر خدا هستید. مطلب دیگری که اهمیت دارد این است که تمام کسانی که در این وزارتخانه هستند باید در هیچ گروه و حزبی نباشند. وابستگی به گروه ها، وابستگی فکری و عملی می آورد و این با کار شما منافات دارد. باید همه شما بی طرف بی طرف باشید. دشمنی ، دوستی ، آشنایی ، غریبی در کار نباشد. این کار خطرش بسیار است ، آن طرف هم چون اسلام است اجرش زیاد است . باید فکر کنید که اگر امروز مطلبی را مخفی کردید، فردا چه می کنید. عالم چه برای آن که عالم را می خورد و چه برای درویش می گذرد، باید به فکر فردا بود. مبادا کسی پیدا شود و از روی اغراض و گرایش ها عمل کند که این کار هم برای خودش خطرناک است و هم برای مردم . در مرحله اول ، خطر برای خود انسان دارد ولی انسان غافل است . داخل شدن در گروهی طبعا یک نوع گرایش به آن گروه به وجود می آورد که با کارهایی که شما می خواهید انجام دهید، منافات دارد. باید افراد اطلاعات مستقل ، منزه و متقی باشند. من امیدوارم که شما همین طور باشید و دوستانتان را موعظه کنید که مبادا تندروی کنند. مبادا به خاطر تنداندیشی . یک بیچاره ای بی جهت گرفتار شود. در مورد زندانیانی که اسامی

آنها به آقای ری شهری داده می شود، زودتر اقدام کنید که بیخود کسی در زندان نماند. ولی دقت در امور برای شما لازم است ، چرا که با امثال منافقین و گروه های دیگر سروکار دارید، باید دقت کنید. امروز ملت ما احتیاج به اطلاعات دارد، هر کس خوبتر است باید در این امر شرکت کند. اسلام ما را موظف می کند در این امر دخالت کنیم ، کنار رفتن و کنج خانه نشستن و دعا کردن فایده ای ندارد. باید به انبیا اقتدا کنیم . بنای انبیا و اهل بیت علیهم السلام این نبوده است که از مردم کناره گیری کنند، آنان با مردم بودند و هر وقت دستشان می رسید، حکومت را می گرفتند. هیچ وسوسه نکنید که وسوسه کار شیطان است . انسان در هر موردی باید روی موازین شرعی عمل کند و کار صواب انجام دهد. از خداوند متعال تؤ فیق و سعادت و سلامت شما را خواستارم . امیدوارم حضرت ولی عصر پشتیبان شما باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/12/63

پیام امام خمینی به مناسبت رحلت آیت الله خادمی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

رحلت تاءسف انگیز عالم عادل متعهد خدمتگزار به اسلام و مسلمین ، حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج آقا حسین خادمی رحمه الله علیه موجب تاءثر و تاءسف گردید. این عالم متقی ، بحق خادم صادق شریعت و حافظ حدود اسلام و سرمشق تقوا و علم و عمل برای دیگران بود و فقدان و رحلتش ثلمه بر اسلام و حوزه های علمیه بود. امثال این شخصیت هاکه یادگار سلف صالح و نمونه هایی از بزرگان علم و تقوا بودند، ذخیره هایی

بوده و هستند که ما باید با جان و دل قدرشان را بدانیم و در حیات و مماتشان پیروی از سیره حسنه آنان کنیم .

این جانب ، این ضایعه را به ولی عصر بقیه الله ارواحنا له الفداء و به ملت شریف ایران بویژه علمای اعلام و حوزه های مقدسه علمیه و اهالی محترم اصفهان تسلیت عرض می کنم و برای خاندان محترمشان پس از تسلیت ، صبر و اجر مساءلت می کنم .

خداوند، این عالم جلیل و میهمان عزیز را در جوار رحمت خود، مشمول عنایات خاصه خود فرماید.

والسلام علی عباد الله الصالحین و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/12/63

بیانات امام خمینی در جمع بانوان به مناسبت سالروز تولد حضرت فاطمه (روز زن )

شما بانوان علاوه بر آن که خودتان فعالیت می کنید، فعالیت در مردها را مضاعف می کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله این روز مبارک که روز معظم زن است ، خانم ها و بانوان ایران قدم های بزرگی در راه اسلام و در راه نجات خودشان از قیدهایی که بسته بودند به دست و پای آنها، نجات یافتند و من این روز مبارک را به همه بانوان و خصوصا حاضرین تبریک عرض می کنم . و امیدوارم که همان طوری که شما خانم هادر همه اموری که مربوط به پیشرفت اسلام در قبل از این انقلاب و در زمان انقلاب و بعد از انقلاب داشتید، به همین نحو خداوند تؤ فیق بدهد به شما که با تعهد باقی باشید و خدمت کنید به این کشوری که در زیر ستم ستمکاران پایمال شده بود، حقوق شما پایمال شده بود و حقوق همه . ماها را می خواستند که از جغرافیا خارج کنند و می خواستند که جوان های ما را به فساد بکشند و خانم های ما را

برخلاف آن مشی ای که باید بکنند، بکشانند. خدای تبارک و تعالی به همه ما منت گذاشت و تؤ فیق داد که تاکنون در این راه مؤ فق بودیم و مؤ فق شدیم و ما بسیاری از مؤ فقیت هارا مرهون خدمت های شما بانوان می دانیم . شما هستید که علاوه بر آن که خودتان فعالیت می کنید، فعالیت را در مردها مضاعف می کنید. و شما بودید که در زمان طاغوت تحت رنج و شکنجه روحی واقع شدید و بحمدالله با قدرت خودتان و تعهد خودتان آن قدرت شیطانی را از صفحه روزگار بیرون کردید و نگذاشتید که آن خیال هایی که آنها در سر خودشان و در خاطر خودشان پخته بودند، آن خیالها به نتیجه برسد. و خدا می داند که اگر نبود این نهضت و نبود کوشش ملت ایران از زن و مرد و جوان و پیر و بزرگ و کوچک ، این ملت همه چیزش را از دست داده بود و می داد. و شما بحمدالله زحمت کشیدید، رنج بردید و در همه مراحل پایداری کردید و بانوان ایران در همه جا فعالیت کردند، چه فعالیت های فرهنگی و چه فعالیت های اقتصادی ، که قشر کثیری از آنها در کشاورزی دخالت دارند، و قشر کثیری از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر کثیری در فرهنگ و ادب و علم و هنر. و همه اینها پیش خدای تبارک و تعالی مشهور است و شماها مورد عنایت حق تعالی انشاء الله هستید و مادامی که به این تعهد باقی باشید، خدای تبارک و تعالی شما را نصرت می کند.

همه باید به فاطمه زهرا اقتدا کنید

کوشش

کنید در تهذیب اخلاق و در وادار کردن دوستانتان /را/ به تهذیب اخلاق . کوشش کنید که در مقابل آن جنایاتی که بر شما وارد شد عکس العمل نشان بدهید، در حفظ همه حیثیاتی که حیثیت بزرگ زن است ، آن طوری که زن فرید، حضرت زهرا سلام الله علیها بود. همه باید به او اقتدا کنید و کنیم و همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم و همان طوری که او بوده است ، باشید و در علم و تقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد، علم مال همه است ، تقوا مال همه است و کوشش برای رسیدن به علم و تقوا وظیفه ء همه ماست و همه شماست .

حجابی که اسلام قرار داده است ، برای حفظ ارزش های شماست

و من امیدوارم که دستگاه ها با شما کمک کنند و آن چیزی که احتیاج به آن دارید در هر امری از امور و در فرهنگتان و در تعلیم و تعلمتان وسیله را برای شما به طور شایسته فراهم کنند. و امیدواریم که شما در همه چیز مؤ فق و موید باشید و همان طوری که بانوان ایران جانشان را، جوانانشان را، وقتشان را وقف اسلام کردند و اسلام را به این جا رساندند و امیدواریم که از این به بعد هم از این بالاتر بشود و مطمئن باشید که تا شماها در صحنه هستید و شماها متعهد به اسلام هستید و جوان می دهید و جوان تربیت می کنید، این اسلام به پیش برود و انشاء الله با خوبی و خوشی و قطع دست اعدای دین از این کشور و همه کشورهای

اسلامی . و من امیدوارم که خانم های مسلمین در هر جا هستند اقتدا کنند به شما عزیزان که کوشش دارید برای اینکه ارزش زن را هر چه بیشتر بالا ببرید و آن ظلمی که به شما در آن زمان شد، با کوشش خودتان از او جبران کنید.

خداوند همه شما را تؤ فیق بدهد و ما و شما را برای اسلام و برای خدمت اسلام مؤ فق کند و دین و دنیای شما را حفظ کند. و البته باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است ، برای حفظ آن ارزش های شماست . هرچه را که خدا دستور فرموده است چه برای زن و چه برای مرد برای این است که آن ارزش های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی یا دست های فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال می شدند اینها، این ارزش ها زنده بشود و خداوند به همه ما تؤ فیق بدهد که خدمت کنیم به این ملت و اسلام .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 28/12/63

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولین آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزی

باید سعی کنیم تا کسانی که فرزندان ما را فاسد بار می آورند، به مدارس و دانشگاه ها وارد نشوند

بسم الله الرحمن الرحیم

این که گفتید دانش آموزان ، هم به جبهه می روند و هم مشغول تحصیل هستند، مورد تشکر است . من به همه آنان دعا می کنم . همه باید در جنگ وارد باشیم ، ولی مساءله مهم در آموزش و پرورش با هم است ، والا آموزش تنها فایده ای ندارد و گاهی هم مضر است . مقدار صدمه ای

که ایران از متفکرین و متجددین فرنگ رفته خورده است ، از هیچ کس نخورده است و این برای آن بود که آنها آموزش داشتند ولی تهذیب و پرورش نداشتند. اساس که تهذیب بود، درست نشده بود و هم آنان بودند که بچه های ما را از ابتدا تا دانشگاه طوری تربیت می کردند که برای ملت و کشور مضر باشند و برای دیگران نافع .

باید توجه کنید که دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است ، چرا که رشد عقلی بچه ها در این دوره شکل می گیرد باید سعی کنیم تا کسانی که فرزندان ما را فاسد بار می آورند، به مدارس و دانشگاه ها وارد نشوند و در این امر مسامحه نباید کرد. ممکن است الان کاری نتوانند بکنند، ولی تا ده سال دیگر کارشان را انجام می دهند. ما با آنان که با اسلام دشمن اند مخالفیم و در مقابلشان می ایستیم ولی با کسانی که با اسلام دشمنی ندارند و دنبال کار خودشان هستند، کاری نداریم . مساءله ما اسلام و کشور اسلامی است ، ما برای اسلام این همه جوان داده ایم ، لذا باید نگذاریم خون آنان هدر رود. ما دانشمندی که برای بشریت مضر است را می خواهیم چه کنیم ؟ امروز دنیا در آتش دانش دانشمندان مضرسوزد. این سلاح های مخرب و بمب و موشک ها را همین دانشمندان ساخته اند. لذا دانش باید همراه تزکیه باشد، اصلا تزکیه مقدم بر دانش است .

معلمین باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند

همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند، باید

خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همه کسانی که در شغل معلمی بسر می برند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است ، باید توجه کنند که بچه ها را از ابتدا خوب بار بیاورند، که دانشگاه دیر است . معلمین باید احساس کنند که پیش خدا مسوولند، اگر بچه هابد تربیت شوند اینها هم مسوولند، اگر در این مورد من و شما هم سکوت کنیم مسوولیم .

امیدوارم مردم در ساختن مدارس که برای فرزندان خودشان است سعی لازم را بنمایند. کمک به مدارس ، کمک به خودشان و به فرزندانشان و به این کشور و ملت است . باید کشور را آباد کنیم . امیدوارم آن اندازه که مردم می توانند کمک کنند و فکر نکنند که باید حتما رقم کمک آنها درشت باشد. در امر ساختن مدارس ، با رقم های ریز هم می شود شرکت کرد، البته رقم درشت هم به جای خود. به همه معلمین و بچه ها سلام مرا برسانید و همین طور سر کلاس ها/و/ به آنها بگویید که خودتان را برای آینده ، خوب درست کنید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/12/63

پیام امام خمینی به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحیم

حلول سال جدید را به همه مسلمین جهان خصوصا ملت قهرمان ایران و قشرهای مختلف ملتمان ، کسانی که در جبهه ها دارند برای اسلام خدمت می کنند، کسانی که در پشت جبهه ها خدمت می کنند و خانواده شهدا و خود معلولین و بستگانشان ، به همه و همه تبریک عرض می کنم . انشاءالله این سال ، سال مبارکی باشد برای مسلمین جهان و خدای

تبارک و تعالی مقدر بفرماید که دست این ابرقدرت ها و کسانی که به آنها مرتبط هستند /از/ قطع بشود و مردم دنیا با آرامش زندگی کنند. همه گرفتاریهای جهان مال این قدرت های بزرگی است که ادعا می کنند که ما برای صلح این کارها را می کنیم . این همه جنایت می کنند، این همه کشورها را به خون می کشند و ادعا می کنند که ما نمی توانیم ببینیم که حقوق بشر از بین می رود. اینها ادعایی است که اینها می کنند که هیچ واقعیتی ندارد، بلکه خلافش واقعیت دارد و مسلمین در غفلت هستند، مستضعفین جهان غفلت دارند. این بارقه ای که در ایران پیدا شد اگر چنانچه ملت های سایر کشورهای مسلمین به این جا ملحق بشوند و همه با هم دست به دست هم بدهند و در مقابل این همه جنایاتی که بر بشر دارد می شود، به بشریت می شود، بایستند کارها اصلاح می شود، لکن مع الاسف نشده است این کار و نمی دانم که چه خواهد شد. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نگران بود راجع به این که آیا ملتش استقامت می کنند یا نه ؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده که (شیبتنی سوره هود) برای این آیه ای که آمده است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) در عین حالی که این آیه در سوره دیگری هم (سوره شوری هم ) آمده لکن آن ذیل

را ندارد، سوره هود که این ذیل را دارد فرموده است . این به نظر می رسد که نگران بوده است از این که مبادا ملتش ، امتش نبادا خدای نخواسته استقامت نکنند. باید /دولت / ملت ایران ، دولت ایران ، ارتش ایران ، سپاه پاسداران ایران ، همه قشرهای ایران توجه کنند که استقامت در مقابل ظلم ، در مقابل این قدرت های بزرگ از اموری است که امر شده است ، استقامت در مقابل دشمن است ، امر شده است که استقامت بکنید و اگر استقامت بکنید پیروز هستید. بحمدالله ایران به این صفت ، بسیاری از قشرها به این صفت متصفند و من فراموش نمی کنم قصه روز جمعه را که آن طور باشکوه ، با نورانیت ، با استقامت گذشت . آن طور مردم با طمانینه با آن صداهایی که می آمد، با آن رگبارهایی که می آمد، من

ملاحظه می کردم ، نگاه می کردم ، مخصوصا نگاه می کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست ، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم /با/ آن طور گوش کردند، آن طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم ، یکی از اینهایی که شهید شده است (یا این که چند نفر، یکی دو نفر ازشان ) به من گفتند که این وصیت هم کرده است ، همین که من می روم برای شهادت ، وصیت کرده و از همان هایی است که در همین جا شهید شده . با یک همچو

ملتی کسی نمی تواند مقابله کند. ملتی که این طور است ، آن روزی که اعلام می کنند که می خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آنهایی که نمی آمدند برای نماز، از قراری که برای من نقل کرده اند، آنهایی که برای نماز جمعه هم نمی آمدند هفته های دیگر، این هفته آمدند، این یک همچو ملتی است . یک همچو ملتی را نمی تواند کسی به واسطه بمباران کردن یک جایی ، به واسطه شرارت هایی که دارد می شود، این را منسحب اش کند از این که دارد. علاوه ، ما، در ملت ما، در مقابل چی منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامی است که (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت این اسلام تولد پیدا کرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده .

پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از اولی که دعوت کرده است تا آن وقتی که در رختخواب رفتن از این عالم بوده است و لقاءالله بوده است ، در حال جنگ بوده . حتی آن وقتی هم که در بستر خوابیده است باز برای جنگ بسیج کرده است و آن همه مشقت هایی که ایشان دیدند، از قریب و از غیرقریب دیدند و بعد از آن هم همین طور، مسلمین دیده اند، ائمه ما دیده اند، امیرالمؤ منین دیده است . خوب ! آنها برای اسلام چون بوده ، به ذائقه شان شیرین بوده . ما باید کوشش کنیم که ذائقه مان را یک همچو ذائقه ای قرار بدهیم

که برای ما هر چیز شیرین باشد. رضای به قضای خدا، معنایش همین است که یک وقت تسلیم است ، آدم تسلیم می شود، خوب ، ما سلمیم . یک وقت رضاست به آنچه او می کند، این دیگر فرق نمی کند بین این که آن کسی که راضی است ، فرق نمی کند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت می داند. می گوید از آن است ، از محبوب من است . اگر محبوب انسان (همین محبوب های ظاهری ) هم اگر چنانچه /یک / فرض کنید که یک چیزی که ناگوار است بگوید، در ذایقه کسی که دوست دارد، خوش می آید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانی . الان مابینیم که این جوان های ما که دارند می روند در جبهه ها، برای شهادت می روند، اینها همین اند. اینها برای این که در ذایقه شان خوش آمده است این معنا، این را از خدا می دانند، چون از خدا می دانند از این جهت سخت برایشان نیست . ما باید خودمان را جوری تربیت کنیم که راضی باشیم به آنچه خدای تبارک و تعالی به ما اعطا می کند. آنچه می دهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم این طور است ، برای این

که خدای تبارک و تعالی بندگانش را می خواهد. گاهی وقت ها (بلا) برای انسان نعمت است ، گاهی وقت ها نعمت (بلا)ست . خدای تبارک و تعالی می خواهد

مردم را تربیت کند، کسانی که به او متوجه می شوند تربیتش گاهی به این است که فشار برشان وارد بیاورد، گاهی به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتی که فشار وارد می آید روح ها پرواز می کنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست که این طور می شود.

بنابراین ، یک ملتی ما می خواهیم و خودشان ، خود ملت ما هم بحمدالله این طور است که فشارها برایشان اشکالی ندارد. اگر ما، اگر اسلام ، مسلمین مثل سایر قشرهای عالم بودند که برای مال و منال و منصب و این طور چیزها می رفتند دنبال کار و بالاخره برای شکم و برای شهوت می رفتند، اگر چنانچه کسر می آمد باید ناراحت بشوند. اما ملتی که برای شهادت می رود، ملتی که زن و مردش عاشق شهادت هستند وفریاد شهید شدن می زنند، یک همچو ملتی دیگر از این که فلان چیز کم است ، فلان چیز زیاد است ، این نمی نالد، اقتصادش چطور است ، این مال آنهایی است که وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهایی که دل به خدا دادند، آنها این طور نیستند که دنبال این باشند که فلان چیز فراوان باشد، فلان چیز کم باشد، زیاد باشد، نرخش کم باشد، نرخش زیاد باشد. اینها که در نظر این که شهید می خواهد بشود، این چیزها نیست . آن که دارد برای شهادت می رود به او بگویی که مثلا مالت را دزد برده است ، او اصلا اعتنا به این حرف ندارد. به او بگویی که قیمت چیز گران است ، او که

نرفته برای این که غنیمتی بیاورد. غنیمتی که او می خواهد بیاورد آن غنیمتی است که هیچ زوال ندارد، آن چیزی است که هیچ شکست ندارد. آن کاری است که /هیچ / از دست هیچ کس بر نمی آید جز از دست خدای تبارک و تعالی و ملت ما دارد این کار را می کند و من امیدوارم که همه این طور بشویم . البته (من ) که می گویم ، نیستم آن طور، اما دیگران را میل دارم بشوند این طور و خودم هم میل دارم بشوم ، باید همه بشویم . و انشاء الله امیدواریم که این سال جدید برای ما یک سال خوبی باشد. و /ما/ تذکر این معنا را من لازم می دانم که ما هم هیچ میل نداریم که حتی آنهایی که با ما دشمن اند صدمه ببینند. اگر در مقابل ما نایستند، اگر با اسلام مخالفت نکنند، مسلم باشند، با اسلام مخالفت نکنند، ما هیچ صدمه ای نمی خواهیم ببینند. ما الان میل نداریم که آن جاهایی را که مراکز اقتصاد آنهاست ، مراکز جمعیت عراق است ، ابدامیل نداریم که یک صدمه ضعیفی هم ببینند. صدام نکند این کارها را، دولت هم نمی کند این کار را. لکن وقتی او می کند دیگر از دست ما خارج است . ملت /یک جوری / وضعش یک جوری است که از دست ما، از دست دولت هم خارج است . بنابراین این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم . از اول جنگ نکردیم ، جنگ نمی خواستیم ، از حالا هم نمی خواهیم ، بعدها هم

نمی خواهیم ، اما صلحی که از جنگ بدتر است هم نمی خواهیم . ما می خواهیم که دنیا این آدم فاسدی که این همه فساد کرده است ، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند. الان دنیا متوجه این است که این را زیر بغلش را بگیرد، نگهش دارد. برای چی نگه دارد؟ برای به هم زدن همه اوضاع /را/، برای این که اسلام نباشد. همه دردشان این است که نبادا اسلام بیاید، و اسلام مؤ افق با این طور بدکاری ها نیست ، با این طور عیاشی ها نیست ، با این طور فجایع نیست ، با این طور زورگویی ها نیست .

چون اینها می ترسند از این ، و صدام هم مقابل اسلام ایستاده است ، از این جهت آنها هم زیر بغلش را نگه داشته اند که نبادا یک وقت چه بشود. لکن خدای تبارک و تعالی اگر اراده فرموده باشد تمام این کیدها به خودشان برمی گردد. تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسی که تعدی به ما کرده است ، تو دهنی به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست ، از طرف ما نیست . زدن این طور مراکز هم از طرف آنهاست . شما می آیید نماز جمعه را می زنید. نماز جمعه را که می زنید خیال می کنید ملت ما عقب نشیند! می بینید که در نماز جمعه چه کردند. این یک مطلبی است گفتنی ، تاریخی ، تا کسی نبیند آن جا را، آن منظره را

نبیند، باورش نمی آید که زن بچه اش تو بغلش است ، مرد بچه اش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگباری که ملاحظه کردید همه . مع ذلک همه هم با طمانینه نشسته اند سرجای خودشان و هیچ ابدا حرکتی نمی کنند. و ملت ، یک همچو ملتی است . ملت این طوری دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است ، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است . این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طوری که پیغمبر اکرم هم بوده ، پیغمبر اکرم هم این طور بوده ، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، حالا خودم کشته شدم ، بچه ام کشته شد، از بین رفتند، سیدالشهدا، بچه هایم اسیر شدند /هرچه هم می آید/ خوب ! می بینید که در روایات هست که هرچه به ظهر عاشورا نزدیک می شد، حضرت سیدالشهدا صورتش شکفته تر می شد. برای چی ؟ برای این که می دید که دارد می رود پیش خدا. او نظر به (او) داشت ، نه نظر به اینها داشت . نظر به اینها هر کدام که مربوط به خدا باشد به عنوان مربوط به خدا، والا نه این که به این نظر داشت که پسر دارد، اولاد دارد، این حرف ها نبود در کار.

بنابر این ، ما باید استقامت کنیم و آن چیزی که نگرانی پیغمبر هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما

کاری بکنیم که این نگرانی نگذاریم در حق ما ثابت بشود. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه این قشرهای ملت را از مجروحین ، مصدومین ، شهدا و خانواده های اینها و مفقودین ما و اسرای ما، همه اینها را هم سالم نگه دارد و شهدای ما را بیامرزد و در جوار خودش نعمت عنایت کند و اینهای دیگر هم سالم نگه دارد و به پیروزی برسند و انشاء الله اسرای ما و مفقودین ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوت پیش برود و هیچ از این نوع چیزها باک نداشته باشد. چیزی است که بر ملت بر ملت بیدار ثابت شده است که می خواهی بیدار باشی ، می خواهی مستقل باشی ، باید جورش را بکشی ! می خواهی ذلیل باشی ؟ برو پیوند کن با آمریکا، همه این حرف ها تمام می شود، جنگ هیچ نمی شود پیوند کن با شوروی ، باز هم نمی شود! اما چی ؟ این است که یک ملت عقب مانده توسری خورده ضعیف تا آخر. اما وقتی بخواهی ، یک ملتی بخواهد سربلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، این دیگر نباید فکر این باشد که ما حالا این ارزشی که داریم ، ببینیم به اندازه این هست که ما ستمان گران باشد! یا دوغمان چه باشد! اگر این طور است ، که ما از حالا هم رفتیم . اما می بینیم این جور نیستند، ملت ما الحمدلله اینطور نیست و امیدوارم که قویتر بشوند و شادمان بشوند در این سال جدید و خدای تبارک

و تعالی به همه قدرت عنایت کند و سلامت عنایت کند و همه ما را بیدار کند و در استقامت به ما کمک کند، انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/1/64

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس شورای اسلامی ، رئیس دیوان عالی کشور و جمعی از مسؤ ولان کشوری و لشکری

زدن و پیروز شدن و فتح کردن ، اگر آن بعد معنوی اش نباشد همه اش شکست است

بسم الله الرحمن الرحیم

من سال جدید را به همه مسلمین جهان ، مستضعفان جهان و به ملت شریف خودمان و به آقایان و به همه کسانی که در جبهه ها مشغول خدمت هستند، یا در پشت جبهه ها و تمام کسانی که در این انقلاب دخالت داشتند و فداکاری کردند، شهید شدند، مفقود شدند، اسیر شدند، به همه اینها تبریک عرض می کنم و امیدوارم که این سال جدید یک سال خوشی برای ملت ما و برای ملت های تحت ستم دنیا باشد.

تمام این پیروزی ها و عدم پیروزی ها و سلطنت ها و ابرقدرتی ها و همه گذر است . ما این جا نشستیم ، بلا اشکال در صد سال دیگر از ما خبری نیست ، گذشته است ، رفته است ، پیروز بشویم رفته است ، شکست بخوریم رفته است ، قدرت داشته باشیم رفته است ، نداشته باشیم گذشته است . آن که باقی است ، آن است که در پیش خودمان است . آنچه باقی می ماند، ما و چیزهایی که حمل می کنیم به عالم دیگر است . ما باید فکر این معنا باشیم که خدمت بکنیم /به / خدمتی که برای ما سرمایه باشد برای آن جهان . زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه اینها اگر آن بعد معنوی اش نباشد، همه اش شکست است ، بلکه آنهایی که بیشتر در نظر مردم پیروزند،

شکسته ترند. این قدرت های بزرگی که در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اینها اگر آن بعدی که آنها را به سعادت می رساند نداشته باشند، تمامش شکست است . چند روز خورد و خواب و جنایت و خیانت و بعدش تمام /در این جا/ این جا بسته می شود و در آن عالم باز می شود، صحیفه ما باز می شود. همه این عالم شهادت می دهند برای ما، همه حاضرند. ما باید که فکری بکنیم که نصرت کنیم خدا را، (ان تنصروالله ینصرکم .) جنگ نیست ، انزوا هم نیست پیشرفت نیست ، شکست هم نیست . نصرت یک معنایی است که در خود انسان باید متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبهه ها پیروز بشویم ، لکن به عنوان نصرت خدا نباشد، برای نصرت خودمان باشد، بخواهیم که خودمان یک جایی را بگیریم ، ما نصرت خدا را نکردیم و خدا هم آن وعده ای را که داده اند، عمل نمی کنند، اگر عمل کنند یک عنایت خاصی است ، ربطی به ما ندارد. آنی که وعده کرده است که (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم )، آن این است که شما جبهه نصرت را باز کنید، خدا هم باز می کند. شما برای خدا کار کنید، برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه هست برای خدا باید جبهه باشد، آن که پشت جبهه است برای نصرت خدا باشد، این کسی که متصدی امور لشکر است برای خدا متصدی باشد، آن که متصدی امور کشور

است برای نصرت خدا باشد، آن که در مجلس است برای خدا در مجلس باشد، برای نصرت خدا باشد و بالاخره اگر همه با نصرت خدا باشیم ، خدا به وعده خودش بی اشکال عمل می کند. اگر نقصی باشد در ماست اگر /درنصرت / ما به خیال خودمان پیروزی داریم پیدار می کنیم ، لکن نصرت خدا نباشد، یعنی برای او نباشد برای پیشرفت مقاصد الهی نباشد، مقاصد الهی مقصود این است که برای مظلومان ، برای مستمندان ، برای پیشرفت احکام اسلام ، برای دفع ظلم از مظلومان ، برای قطع ید ستمگران ، همه اینها برای خدا، خدا فرموده است ، ما عمل می کنیم . اگر فرموده بود که بروید در /منزل هایتان / منزلتان بنشینید، آن وقت ما برای خدا می رفتیم منزل می نشستیم . وقتی می فرماید که قتال کنید، (قاتلوهم ) /ما/ برای خدا، برای اطاعت اوست . وقتی برای اطاعت اوست ، نصرت و شکستن هیچ فرقی با هم ندارد، برای این که این وجهه الهی اش همه اش نصرت است . آن چیزی که مربوط به معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر است و برای ما، مایه دست است ، برای ما سرمایه است ، /آن / وقتی در دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم ، هیچ فرقی با هم ندارد و اگر این معنا نباشد باز هم فرقی ندارد، بلکه پیروزی ها شکستش بیشتر است .

اگر کار برای خدا شد، از حرف های مردم هیچ ناراحت نمی شویم

باید ما جدیت کنیم که این معنا را درست بکنیم . دنبال این باشیم که اگر چنانچه متصدی امر دولتیم ، دولتی

باشیم که برای خدا کار بکنیم و برای خدا کار کردن ، این است که ببینیم خدا چی فرموده است ، چی گفته است ، ما باید بکنیم . فرموده است که به مستمندان باید برسید، به ضعفا باید برسید، به مردم فقیر باید برسید برای همه باید تهیه کنید. وقتی که بنا شد ما برای این جهت خدمت کردیم ، این نصرت خداست . نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دین خداست . وقتی ما نصرت کردیم بندگان خدا را برای خدا، برای این که اینها (عیال الله ) هستند، ما اگر چنانچه در جبهه ها هم پیروز نشویم ، این جا پیروزیم ، و اگر این طور نشد، شکست خوردیم از همین حالا، در اوج پیروزی در شکست هستیم /این جا در اوج / و در حضیض شکست ، پیروز هستیم . میزان ، این است و ما باید این را در نظر بگیریم . در هیچ پیروزی ای به مقدار خارج از متعارف که مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالی پیدا نکنیم و در هیچ شکستی سرشکستگی نداریم ، برای این که ما نمی خواستیم خودمان یک چیزی بشویم که سرشکستگی پیدا کنیم ، ما می خواستیم اطاعت امر خدا را بکنیم . خدا فرموده است : بروید دست ظالم را قطع کنید. ما می رویم ، آن قدری که قدرت داریم ، دست ظالم را، بتوانیم قطع می کنیم ، نتوانستیم ، کار خودمان را انجام داده ایم . به ما فرموده است که (قاتلوهم )، خداوند تعزیرشان می کند به دست شما. ما مقاتله می کنیم ، اطاعت است

، یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم ، اطاعت بکنیم ، دنبال هرچی می رویم اطاعت بکنیم . اگر موعظه می کنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه می شنویم هم برای اطاعت خدا باشد. اگر جنگ می کنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح می کنیم ، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را می کنیم ، هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را می کنیم . اگر این طور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه نگذاشتیم ، هرچه هست از اوست ، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم ، خیال می کنیم چیزی داریم ، هرچه هست از اوست . هرچه ما خیال می کنیم داریم ، نه ! از اوست پیش ما، امانت است . این امانت هم یک وقتی رد می شود به خودش . اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان ، از ما نیست ، اشتباه کنیم . همه عذاب هایی که در آن عالم هست برای نفهمی آدم است . خیال می کند خودش چیزی است ، چون خیال می کند خودش چیزی است ، می خواهد به همه تفوق پیدا کند. چون برای خودش هست ، می خواهد همه چیز را برای خودش تحصیل بکند، و این است که انسان را به شقاوت می رساند. و سعید این است که هم چیز را برای او بخواهد و برای او خواستن ، یعنی برای بندگان خدا، برای احکام خدا. ما اگر چنانچه در این جنگی که برمان تحمیل شده است ، دفاع

می کنیم و دفاع کردیم و بیرون کردیم این اشخاص جنگجوی مفسد را، برای این است که خدا فرموده است : دفاع باید بکنید. دفاع هست ، ما دفاع می کنیم . اگر هم فرموده بود که نه ، بروید جنگ بکنید، می رفتیم جنگ می کردیم . حالا چون فرموده دفاع است ، ما دفاع می کنیم . مادامی که آنها مشغول این کارهای مفسده جویی هستند، ما هم باید دفاع کنیم ، یعنی ما اطاعت امر خدا می کنیم ، هر کس هم هر چی می خواهد بگوید. اگر برای خدا شد، از حرف های مردم هیچ ناراحت نمی شویم . حرف را همه می زنند اگر همه نمی گویند حرف زده می شود. شما بایستید شب و روز را اطاعت خدا بکنید، برایتان یک چیزی می گویند، بروید برای جنگ و همه کار بکنید برای خدا، برایتان یک چیزی می گویند. مامون نیستید از زبان مردم ، همان طوری که پیغمبر اکرم مامون نبود، برای او آن همه می گفتند، برای امیرالمؤ منین هم آن همه می گفتند، لکن آنها برای این که کارشان برای خدا بود از این که بگویند فرض کنید که ، (مگر امیرالمؤ منین نماز هم می خواند؟ مگر علی نماز هم می خواند که توی مسجد کشتندش )؟ او از این ناراحت نمی شود. اگر ناراحت بشود، برای این که چرا یک آدمی این طور است ، نه چرا /من / برای من می گوید. انبیا، ناراحت اگرشدند برای این بود که چرا باید بندگان (این مردمی که آمدند در این جا و بنده هستند) خودشان را

مستقل بدانند و برای خودشان کار بکند و فساد بکنند، برای این دلسوزی می کردند. و احتمال من می دهم که (ما اوذی نبی مثل ما اوذیت هم )، این معنا باشد، من احتمال می دهم که آن معرفتی که رسول خدا داشت ، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیت هایی که در عالم می شود، بیشتر اذیت می شود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسی یک کسی را اذیت کرده /این / این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است ، نه از باب این که مملکت خودم است ، اقربای خودم است ، از باب این که یک مظلوم در دنیا واقع شده . ولهذا می بینید که حضرت امیرآن طور می فرماید که وقتی که آن چیز را از پای یک ذمی بیرون آوردند، می فرماید مرگ برای انسان چطور است ، از ظلم ، (بما انه ظلم ) بدش می آید، نه از ظلم به خودم ، از خوبی به آن طوری که خوب است خوشش آید، هر کس هم به هر کس خوبی کند، از باب این که خوبی است خوشش می آید، هرکس هم به هرکس ظلم کند، از باب این که ظلم است ناراحت می شود. این معنی ، این است که یک انسانی بداند که چی هست و کجا هست و کجا می رود. همه این بساط برچیده می شود لکن صحف ما برچیده نمی شود، هست ، آن طرف است . پرده را الان هم اگر بردارند،

ما خودمان می بینیم که چه کردیم ، چی هست ، دیگران هم می بینند، اگر ستاریت خدا نباشد.

اگر یک نفر بخواهد به هم بزند این وحدت را، معصیت خدا را کرده است

ما دنبال این باشیم که اطاعت خدا بکنیم . خدا فرموده است که شماها باید با هم باشید، اتحاد داشته باشید، وحدت . اگر کسی یک کلمه بگوید که به این وحدت صدمه بزند، این معصیت کار که هست هیچ ، خائن که هست هیچ ، معصیت یک معصیتی است که ممکن است که یک کشوری را به هم بزند. اگر کار شکنی برای این وحدت بشود، این وحدتی که الان در بین ملت ما موجود است ، بین دولت و ملت ما موجود است ، اگر یک نفر خدشه بکند بر این ، بخواهد به هم بزند این وحدت را، این معصیت خدا را کرده است و در حضور خدا، معصیت خدا را کرده است و علاوه بر این جنایت بر جمهوری اسلام کرده ./این / اگر این معنا در ذهن انسان باشد که خدا فرموده است که با هم باشید، تنازع با هم نداشته باشید، خدا فرموده است که وحدت داشته باشید. و ما برای خدا وحدت می خواهیم داشته باشیم ، این وحدت را کسی نمی تواند به هم بزند، این وحدت الهی است ، این (یدالله ) است . (یدالله ) فوق همه (ایدی ) است ، این را کسی نمی تواند به هم بزند. اما اگر برای خودم هی می خواهم بکشم ، اگر هم می گویم وحدت پیدا کنید که خودم به نوایی برسم ، این مال شیطان است ، هیچ اثری ندارد، یعنی اثر سوء دارد برای انسان .

ما

باید دنبال تحکیم وحدت خودمان باشیم . ملت و دولت مان خیال نکند که او دولت است و آن ملت . همه مال یک کاروان هستیم که رو به آن عالم می رویم و باید اطاعت خدا بکنیم و با هم باید باشیم . اگر این طور باشد، پیروزی هیچ اشکال ندارد، که نصیبتان می شود و این پیروزی ای است که خدا می دهد، این نصرتی است که خدا می دهد، او را ما با جان و دل قبول می کنیم چون هدیه خداست و اگر خدای نخواسته این طور نباشد و ما با زور شمشیر فرض کنید و با زور تفنگ پیروز بشویم و پیروزی را از خودمان بدانیم ، این پیروزی نیست ، این شکست است ، حالا شما خیال می کنید پیروزی است اما اگر پرده برداشته بشود، می بینید یک شکست بزرگ است . باید با هم باشید، برای اطاعت خدا که فرموده است که باید با هم باشید، وحدت باید داشته باشید، اختلاف نباید داشته باشید. ما باید وحدت داشته باشیم ، یعنی حفظ کنیم وحدت را. وحدت هست ، لکن ادامه می خواهد. ادامه باید بدهیم ما این وحدت را و او این است که /گوشمان را/ به حرف کسانی که خدای نخواسته می خواهند تفرقه بیندازند، به حرف آنها گوش ندهیم اصلش . البته در هر جایی هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند، لکن وقتی یک ملتی /شد/ برای خدا وحدت را می خواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران ، این دیگر گوشش به حرف این کسی که فساد می خواهد بکند، بدهکار نیست

. گوش آن آدمی بدهکار است که در او یک سستی هست در این جهت . در جهت /آن جهت / معنویت و الهیت وقتی که یک سستی باشد، آن وقت آن چیزهایی که گفته می شود، در انسان تاءثیر می کند. تاثیرش هم کم کم زیاد می شود، یک وقتی انسان هم می شود از آن وری . اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما برای خدا، از خدا هستیم و برای خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه می کنیم ، انالله و انا الیه راجعون ما از اوییم ، به او بر می گردیم ، او فرستاده ، برمی گردانیم . اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم و هر چه او گفته است ، باید بکنیم . گفته است که با هم باید باشید که اگر با هم باشید کسی نمی تواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت خدا.

الان دشمنی هابرای این است که ما برای اسلام داریم کار می کنیم

این نصرت خداست ، این نصرتی است که تخلف ندارد از نصرت که خدا می کند، ما او را نصرت می کنیم ، ما بنده ضعیف ، نصرت بندگان خدا را برای او می کنیم و او به واسطه عنایات زیادش این را نصرت خودش حساب کرده است ، با این که غنی از همه عالم است . نصرت ضعفا را، نصرت مظلومین را نصرت خودش حساب کرده است و گفته است : (ان تنصروا الله ینصرکم ) والا نصرت خدا یعنی چه ؟ ما کی هستیم که نصرت خدا را بکنیم ؟ عالم کی هست

؟ همه موجودات عالم هیچند. نصرتی که ما بکنیم از دین خدا، نصرتی که بکنیم از بندگان خدا، خدا به عنایت خودش این را نصرت خودش حساب کرده ، فرموده اند: (ان تنصروالله )، ما می دانیم که خدا محتاج به نصرت ما نیست ، لکن نصرت بندگان خدا را می کنیم ، نصرت دین خدا را می کنیم و خدا به عنایت خودش قبول کرده است که این نصرت من است . و ما شک نداریم که خدا (غنی مطلق ) که گفته است که نصرت من را بکنید و نصرتتان می کنیم ، اگر ما ضعفا، نصرت او را کردیم ، او نصرت ما را می کند. این مساءله عقلی است . او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم ، هر کس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمی رود، هر شایعه ای درست بکنند، شایعه ها همه خنثی می شود، هر دروغپردازی که بکنند (تبلیغاتی که در خارج دارد می شود و در هرجا) همه اش خنثی خواهد شد، برای این که ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم . ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم . ما خدا فرموده وحدت داشته باشید برای او وحدت داریم و این وحدت که برای خداست ، هر کیدی در مقابلش خنثی است . برای این که /کید/ این کید، کید با خداست ، این دشمنی ، دشمنی با خداست . وقتی ما برای خدا این کار را

کردیم ، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است . چون ما برای او می کنیم ، آن هم برای این که ما برای خدا می کنیم دارند می کنند. الان دشمنی ها برای این است که ما برای اسلام داریم کار می کنیم والا ما چیزی نیستیم که . آنها می بینند که اسلام اگر چنانجه دامنه اش توسعه /بکند/ پیدا بکند، دامنه نفاق برچیده می شود، دامنه کفر برچیده می شود، همه این چیزها از بین می رود، قدرت ها فلج می شوند. اینها دیدند که یک موج کوچکی در این جا پیدا شده ، لکن الان در شرق و غرب از آن حرف است ، صحبت است ، اینها از این صحبت می ترسند. الان ایران در همه جا مطرح است ، آنها از این مطرح شدن می ترسند. ایران هم برای خودش ، برای این بیست میلیون نیست برای این چهل میلیون ، پنجاه میلیون نیست ، پیشتر هم بودیم . ایران برای این است که مردم یک تحول الهی پیدا کرده اند و این تحول الهی اسباب این شد که با هم شدند و قدرت بزرگی را مثل قدرت شیطانی رژیم سابق در هم شکستند و مقابل همه قدرت ها هم ایستاده اند، مردانه ایستاده اند، مشتشان را هم محکم نگه داشته اند می گویند ما نه شرق را می خواهیم ، نه غرب را می خواهیم . اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقیت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نیستیم ، اگر غرب هم همین طور باشد ما نیستیم .

هر یک از اینها بخواهند تعدی بکنند ما تا آخر نفرمان می ایستیم مقابلش .

نصرت کشور اسلامی ، نصرت خداست

اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامی ، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست ، نصرت مظلومان ، نصرت خداست ، این معنا اگر در قلب ما محکم بشود، از هیچ چیز نباید بترسیم و انشاء الله نمی ترسیم و هیچ کس هم به ما نمی تواند که غلبه کند و در همه جا هم پیروز هستیم ، در همه جبهه ها، در جبهه های جنگ ، در جبهه های صلح ، در جبهه های عرض می کنم که بیمارستان ، در همه جا پیروز هستیم . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما تؤ فیق بدهد که ما بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست برسیم و ما انشاء الله با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت رد کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/1/64

بیانات امام خمینی در جمع ائمه جماعات قم ، گروهی از پرسنل ارتش و سپاه به همراه آقای محلاتی و برادران بسیج گروهی از اهالی جنوب تهران و عده ای از ایتام به مناسبت میلاد امیرالمؤ منین

حضرت امیر (ع ) سه جنگی را که کرده است با اصحاب پیغمبر، با مقدس های حقه باز برای مصلحت اسلام بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

این روز مبارک را به همه آقایان حضار و به ملت بزرگوار ایران و به همه ء مسلمین جهان تبریک عرض می کنم . امیدوارم خداوند به برکت این روز مبارک ، برکاتش را بر همه مسلمین ، خصوصا به ملت شریف ایران نازل بفرماید.

مولود امروز، وصف کردنی نیست ، آنچه که وصف کرده اند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند شمه ای از آن چیزی است که او هست . غالبا مسائلی که درک می کرده اند و می کنند راجع به مولا علی بن ابی طالب

، عرضه می داریم . آن چیزهایی را که ما نمی توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست ، آن چیز قابل ذکر نیست . انسان تا نشناسد، نمی تواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست ، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمان های طولانی است . ولهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمی توانیم بیان کمال شما را بکنیم .

آن چیزی که موجب تاءسف است این است که نگذاشتند حضرت امیر سلام الله علیه آن طور که باید و دلخواه اسلام است ، جلوه پیدا کند. در مدت کوتاه /ولایت / خلافت ظاهری ایشان ، سه تا جنگ پیش آمد که از خود مسلمین بود. این منحرفین که ایران را متهم می کنند به این که چرا با مسلمین شما جنگ می کنید، علاوه بر این که ما حزب بعث را مسلم نمی دانیم بلکه ضد اسلام می دانیم و مردم عراق مبتلای به او هستند و مردم ایران هم همین طور، و جنگ با مسلم نیست گرچه از مسلمین او سپر قرار می دهد و می آورد در جبهه ها، لکن جنگ با مسلم نیست . علاوه بر این ما فرض می کنیم که مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول الله مسلم تر می دانید؟ این معممین اهل سنت بعضی شان (درباری اینها) صدام را و امثال صدام را از مقدس های نهروان بالاتر می دانند؟ آنهایی که جبین شان پینه داشت و نماز شب هم

می خواندند. حضرت امیر سه جنگی را که کرده است با اصحاب پیغمبر، با نزدیکان پیغمبر، با مقدس های حقه باز کرده است و این برای مصلحت اسلام بوده است . گرچه من می دانم که در بعضی دل ها اشکال به حضرت امیر هم هست ، بعضی اشخاص به حضرت امیر هم اشکال دارند، ولو جراءت نمی کنند بگویند که (چرا با مسلمان جنگ کرده است !) لکن حضرت امیر تابع اسلام است ، اسلام بگوید با مسلمین جنگ کن ، جنگ می کند! بگوید با کفار جنگ کن ، جنگ می کند، وقتی بنا شد یک طایفه ای از مسلمین ، اینها توطئه کردند برای این که اسلامی که می خواهد متولد بشود، این را از بین ببرند و یک دسته دیگر هم اغفال کردند دنبال این معنا، تکلیف حضرت امیر سلام الله علیه است که شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمین /جنگ / کسانی که اظهار اسلام می کردند و فریاد اسلام می کشیدند و همه شان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمان ها جنگ بکند برای اطاعت امر خدا و برای حفظ اساس اسلام .

آن روزی که اساس اسلام و اساس دیانت اسلام بستگی دارد به جنگ کردن با کسانی که اظهار اسلام می کنند یا واقعا هم مسلمان هستند، وقتی بنابراین شد، شمشیر را باید بکشند مسلمین و با اینها جنگ بکنند. این کوردل هایی که برای طرفداری از قدرت های بزرگ و برای طرفداری از سلطنت طلب ها و منافقین و امثال اینها به ایران و رزمندگان

ایران و علمای اسلام در ایران اشکال می کنند، اینها اشکالشان را ببرند در صدر اسلام طرح کنند، ببینند که باید چه بگویند! امیرالمؤ منین را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببینند چه واقعه ای اتفاق افتاده و برای چه اتفاق افتاد، انگیزه چی بود؟ آنها می خواستند برگردانند اسلام را به همین مسائل زمان جاهلیت ، ولو در صورت اسلام . تکلیف امیرالمؤ منین در این وقت چی بود؟ جز این بود که عمل کرد؟

ولو این که علما هم نگویند، مردم مکلف شرعی هستند که دفاع کنند

ما اعتقادمان این است که صدام می خواهد اسلام را برگرداند به کفر و الحاد. ما اعتقادمان این است که آمریکا از اسلام ترسیده است و می خواهد اسلام را به هم بزند، تصریح هم می کند. ما این کسانی که با دولت اسلامی ایران معارضه می کنند، اعتقادمان این است که اینها با اسلام دارند معارضه می کنند. ما روی این اعتقاد با اینها تا آخر باید مبارزه کنیم برای این که اسلام همچو تکلیفی برای ما معین کرده است کسی که همه موافقینش عبارتند از اشخاصی که منحرف هستند از اسلام ، آمریکایش منحرف ، دیگرانش منحرف ، کسی که این طور است و در مملکت خودش با مسلمین این طور عمل می کند و با مسلمین ما هم این طور عمل می کند، این کس را جز این که با او به مبارزه برخیزیم ، راهی نداریم . و ما تا آخر دنبال این مطلب هستیم و خواهیم بود و به حرف های مفت آنهایی که انحراف دارند، انحراف عقلی دارند، انحراف فکری دارند،

به حرف های اینها اعتنایی نمی کنیم ، ما تکلیف را ملاحظه می کنیم . علمای اسلام الان در ایران (علمای بزرگ ایران ) همه شان مؤ افق با این مساءله هستند و مطمئنا هم همین طور است و بازاری ها و کشاورزها و دیگران ، اهل ادارات ، همه اینها، اینها خلص از مؤ منین هستند که با این امر مؤ افق هستند. و از آن طرف اگر خدای نخواسته در این جنگ آمریکا پیروز بشود و صدام را پیروز بکند، اسلام یک سیلی ای می خورد که تا آخر تا زمان های طولانی نمی تواند سرش را بلند کند. وقتی ما در یک همچو مقامی واقع هستیم و یک همچو تکلیفی را احراز کردیم ، بر همه ما لازم است و واجب شرعی است که از اسلام دفاع کنیم . علاوه بر همه اینها مساله ، مساءله این نیست که ما جنگ می کنیم ، ما دفاع می کنیم . /ما/ کسی که به ما حمله کرده و این طور ویرانگری کرده است در کشورمان ، ما لازم است دفاع کنیم . دفاع را احدی از مسلمین نیست که ، احدی از علمای اسلام نیست که /از دفاع / بگوید دفاع در اسلام نیست . دفاع هیچ احتیاج به یک ولی ندارد، هیچ احتیاج به یک امامی ندارد. تمام مسلمین اگر یک وفت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان باید دفاع کنند، مستقلند در این امر. و کشور ایران مستقلا، ولو این که ولی فقیه هم نگوید، ولو این که علما هم نگویند با این که می گویند آنها هم مردم مکلف شرعی

هستند به این که دفاع کنند و حکم عقلشان این است که از کشور خودشان از ناموس خودشان ، از مال خودشان دفاع کنند و شما می دانید که اگر خدای نخواسته این حزب بعث مهلت پیدا بکند و مهلت به او داده بشود، این با کشور عراق چه می کند و به کشور ما چه می کند. و ما تا آخر ایستاده ایم ، ما دنبال اسلام هستیم ، دنبال احکام اسلام ، و حکم اسلام این است امروز.

یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه می ترسانند؟

ما از خدای تبارک و تعالی تؤ فیق همه مسلمین را خواستاریم ، که در مقابل این علم کفر قیام کنند و یک کسی که با تمام قواعد بین المللی مخالفت می کند، صاف می گوید که ما ساعت چند حمله می کنیم ، حمله موشکی می کنیم به شهرهای ایران ، به شهرهای مسکونی ایران صریح می گوید، لکن هیچ کشوری او را محکوم نمی کند. و ما صریح می گوییم که ما ابدا نظر نداریم به این که به یک کشوری تعدی بکنیم . ما از خودمان دفاع داریم می کنیم و همه تبلیغات بر ضد ماست . این برای این است که قضیه ، قضیه اسلام و کفر است ، نه قضیه ایران و عراق است . قضیه این است که از اسلام اینها بد می بیند، اسلام نمی گذارد که آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها که اسلام نمی گذارد به منافع نامشروعشان برسند، اینها قیام بر ضد اسلام می کنند و وادار می کنند. قیام بر ضد اسلام است ، لکن باید بدانند که با یک کشوری که

وضعش این طور است ، یک کشوری که وضع روحی مسلمانانش ، جوانانش ، مشایخش ، بچه هایش این طور است ، با این کشور نمی توانند معارضه بکنند. آنهایی که در راءس واقع هستند و در راس جنایات واقع هستند، آنها عاقل ترند از این که خودشان را مبتلا کنند به یک امری . بعضی وقتها مبتلا کردند و سیلی خوردند، حالا دیگر مبتلا نمی کنند خودشان را به این امر. اینها وادار می کنند مردم را به این که شیطنت بکنند و این شیطان ها هم بدانند که دیگر نمی توانند کاری انجام بدهند! یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه می ترسانند؟ کسی که می گوید (من شهادت را خواهم ، دعا کنید که من شهید بشوم ) شما او را از قتل می ترسانید؟ شما او را از موشک می ترسانید؟ یک کسی که بعد از موشک خوردن می ایستد ومی گوید (جنگ ، جنگ تا پیروزی ) شما او را از جنگ می ترسانید؟ این وضع ، وضعی است که خدا پیش آورده است ، چیزی را که خدا پیش آورده ، با او معارضه نمی شود کرد. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه ما را با استقامت و با پشتکار حفظ کند تا این که ما با این مقابله کنیم و با هرکس که بخواهد با ما مقابله کند، قدرت مقابله داشته باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/1/64

بیانات امام خمینی در دیدار با سرپرست و اعضای شورای بسیج مستضعفین

چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چیزی که وظیفه من است این که به شما دعا کنم و خصوصا

از جناب عالی که این زحمت را قبول کرده اید، تشکر کنم .

قضیه بسیج همان مساءله ای است که در صدر اسلام بوده است . وقتی جنگ می شد، طوایف مختلف می آمدند و به جنگ می رفتند و این مساءله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است . و چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام . و همه مردم و هرکس در هر شغلی که هست مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان .

من در این مدتی که از بسیج مسائلی شنیده ام ، به خوبی شنیده ام و فعالیت شما بسیار خوب بوده است و امیدوارم بهتر شود. البته مشکلات در هر امری هست که باید رفع شود و آن چیزی که برای ما بسیار مهم است این که جوان های ما در سراسر کشور احساس کرده اند که خودشان باید از هر خطری که پیش می آید جلوگیری کنند و دنبال این نباشند که از خارج یا جای دیگر به آنها خدمت شود. و امتیاز ایران از جاهای دیگر در همین است که تاکنون نه از جهت مادی دستش را پیش دیگران دراز کرده و نه از جهات دیگر و خودش روی پای خودش ایستاده و با تکیه بر خدا و خود، دفاع می کند و حق هم همین است . چون کسی که از خارج می آید، نمی آید که بجنگد، چنان که می بینیم برای صدام از اردن و کجا و کجا افراد می آیند ولی آن افراد بی عرضه ترند از آنهایی که

در داخل عراق هستند و حاضر نیستند برای صدام جانشان را بدهند. اما در کشور ما وقتی این مساله ، مساءله اسلام و فداکاری در راه اسلام است ، مردم همه حاضرند، چون مردم مادانند در صدر اسلام خود پیغمبر و ائمه آن طور فداکاری کردند و مسلمین صدر اسلام با آن که عددشان کم بود آن گونه فعالیت کرده و جنگ کردند و کشور ما بحمدالله به حسب نوع و اکثریت غالب افراد این احساس را دارند که برای اسلام و کشورشان خدمت کنند.

اگر کارها با خودخواهی و غرور همراه شد، مبدا شکست انسان است

و شما آقایان مخصوصا روحانیون ، هرچه می توانید مردم و جوانان را تحریک کنید و متوجه سازید که وقتی برای اسلام کار می کنیم باید به طور مهذب باشد که اگر خدای نخواسته کارها با خودخواهی و غرور همراه شد، مبدا شکست انسان است . باید اتکال به خدا باشد و خدمت برای خدا، خدمتی که در هر جا انجام شد عبادت باشد کما این که افرادی که در بسیج و سایر جاها برای خدا خدمت می کنند، همه در حال عبادت هستند و بسیج یک امر بسیار مهم و خوب .

امیدوارم با جدیت شما و کسانی که در این مراکز هستند، این امر به پیش رود و ایران کشوری شود که در عین حال که هرکس مشغول کار خودش می باشد، مستعد برای این باشد که هر روزی اعلام شد، همه برای دفاع حاضر بشوند و یک چنین کشوری آسیب نخواهد دید. انشاء الله خداوند شما را مؤ فق و موید بدارد و من به شما دعا می کنم .

تاریخ : 27/1/64

بیانات امام خمینی در جمع وزیر و معاونین وزارت فرهنگ و آموزش عالی

اسلام است که می تواند دانشگاه را اصلاح کند

بسم الله الرحمن الرحیم

از شما آقایان که قدم های مثبتی برداشته اید تشکر می کنم . امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه شروع شده است . دانشگاه ، تلخی داشت که به این زودی ها رفع نمی شود. جدیت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه ، دانشگاه بشود. دانشگاهی که حق نداشت از مصالح ایران و اسلام صحبت کند، دانشگاهی که نماز خواندن در آن عیب بود، دانشگاهی که تمام گرفتاری های ما منشاش در آن بود، دانشگاه نبود. شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح

کنید و احساس کنید که اسلام است که تواند دانشگاه را اصلاح کند و اصلاح دانشگاه زمانی آسان است که فرزندانمان را از دوره دانش آموزی زیر نظر بگیریم که اگر فرزندانمان در کودکی درست تربیت شدند، دانشگاه زحمتش کمتر می شود.

باید دانشگاهی پیدا کنیم که دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج

امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین ، وضع به صورتی درآید که فردی که دوره درسی اش تمام شد، فردی متعهد بار آمده باشد، فردی که بداند باید برای کشورش خدمت کند و کاری به رضایت کشورهای بیگانه نداشته باشد. شما می دانید بیشتر کسانی که در دانشگاه بزرگ شده اند در عین حال که بعضی از آنان نماز هم می خوانند ولی معتقدند ایران باید زیر نظر کشورهای بیگانه باشد. می گویند ایران نمی تواند خودش را اداره کند. آیا ایرانی که با تمام فشارها خودش را حفظ کرده و انقلابش را به کشورهای دیگر صادر و ملت های دیگر را بیدار نموده است ، نمی تواند خودش را اداره کند؟ چرا! باید کاری کنید که دانشگاه هایمان روش توده های مردم را داشته باشد که اگر ملتی چیزی را خواست ، خلافش را نمی توان بر آن تحمیل کرد. شما ملاحظه کنید توده های میلیونی ما چگونه منقلب شده اند و به این معنا توجه کرده اند که باید در مقابل قدرت ها بایستند. دانشگاه باید مرکز رشد چنین امری باشد که متاءسفانه نبوده است .

امیدوارم با زحمت شما آقایان و شورای عالی انقلاب فرهنگی ، دانشگاهی پیدا کنیم که دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج . ما باید طوری جوانانمان را تربیت کنیم که مسلمانان دیگرکشورها بفهمند که تربیت در

این جا مفید است و این را بدانید که اگر دانشگاه درست کار کرد و خود را به دنیا عرضه نمود و مردم دنیا فهمیدند که دانشگاه ایران برای خودش کار می کند، نه برای خارج ، قهرا مسلمانان دیگر کشورها به این جا خواهند آمد.

اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح می شود

دانش تنها فایده ندارد، بلکه دانش و تعهد باهمند که می توانند انسان را به جایی برسانند که محتاج دیگران نباشد و پیش خدا آبرومند باشد. البته این کار مشکلات و ناگواری هایی دارد، هر کس بخواهد کار مثبتی انجام دهد، این طور نیست که همه از آن کار خوششان بیاید و آن را بپسندند. ممکن است کار حقی هم در ذایقه دسته ای تلخ بیاید ولی کسی که دنبال حق می رود و برای رضای خدا کار کند نباید به فکر این باشد که به او چه گفته اند، یا چه می گویند، باید خدا را در نظر بگیرد و برای خدا کار کند. هر کس هر چی می خواهد بگوید، کار خوب هم مخالف دارد. شما فکر این باشید که کارتان خوب و پیش خدا آبرومند باشد، وقتی در این فکر بودید خدا هم شما را همراهی می کند و مشکلاتتان را اصلاح می نماید، که اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح می شود. من به شما دعا می کنم که خدا شما را تاءیید و مؤ فق کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/1/63

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس جمهور و نخست وزیر به مناسبت بعثت پیامبر اکرم (ص )

آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید بزرگ را به همه آقایان حضار و ملتمان و به همه مسلمین جهان و مستضعفان تبریک عرض می کنم . و از خداوند تبارک و تعالی خواستارم که ما را قدردان این روز مبارک قرار بدهد. البته این عید در این عید روز ارتش هم قرار داده شده است که آقای خامنه ای از حقش بیرون آمدند. مساءله بعثت بعض از ابعادش برای احدی غیراز خود رسول اکرم حقیقتش حاصل نشده است .

مساءله چه بوده است ؟ این فشاری که به از روح بزرگ به ایشان وارد شده ، این چه صنف فشاری بوده است و چه حالی دست داده است در این باب ؟ و کیفیت نزول وحی و آمدن نازل شدن روح اعظم برای رسول خدا وضعیتش چه بوده است ، دست ما کوتاه از آن است . و ما یک چیزی از دور، از خیلی دور می شنویم و ادراکش را نمی توانیم بکنیم و اعتراف به عجز هم خودش یک مساءله ای است . ما باید بعد از این که دستمان از آن قله حقیقت وحی کوتاه است ، باید کوشش کنیم که تا اندازه ای که وسع ما هست ، ما ضعفا هست ، به این مطلب نزدیک بشویم . و آن مقصدی که انبیا عموما داشتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خصوصا داشتند، به آن مقصد نزدیک بشویم . این وظیفه ای است از برای بشر که نزدیک بشود به آرمان های وحی ، حالا که نمی تواند ماهیت وحی را ادراک کند، به آرمان های وحی نزدیک بشود و این هم کمال بسیار زیادی است ، اگر بتوانیم . آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی ، در راءس همه امور این معناست . اگر تزکیه گفته شده است و دنبالش تعلیم گفته شده است ، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمی توانند برسند. گوش انسان یک چیزی شنود، گاهی هم عقل انسان ادراک می کند، برهان هم بر آن اقامه می کند،

مسائل عرفانی را هم در کنارش می گنجاند. لکن آنی که دل باید بیاید، آن کار مشکل است که چطور بیاید. ما چطور آرمان های توحیدی را، آرمان های عرفانی را که انبیا برای آن بعثت مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بیابیم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود، این مساءله ای است که محتاج به ریاضات است بعد از تعلیم و تعلم ، محتاج به تزکیه است و همدوش تزکیه ، تعلم و حکمت . و دنبال او، آن مسائلی که برای نفوس مستعده پیش می آید و این یک تحولی در نفوس ایجاد می کند که اشیاء را آن طور که هستند، اگر برسد به آن مقام ادراک می کند. (اللهم ارنی الاشیاء کماهی ).

این چیزی است که بزرگان و انبیا خواستند. ما نمی توانیم اشیا راکماهی بشناسیم ، معنی اش این نیست که ما ماهیت اشیا را نمی توانیم بشناسیم ، این امر سهلی است . معنایش این است که موجودات را آن طور که هستند، آن طور که موجودات در ربط با مبدا دارند، آن که خواستند ارائه این معناست که اشیا چطور نسبت اشیا به حق چی است ؟ ربط حادث به قدیم چی است ؟ کلیاتش را فلسفه می گوید، بعضی مراتبش را هم اهل عرفان بیان می کنند. لکن رسیدن به این که این چه ربطی است ، چه رابطه ای است ؟ این که (هو معکم اینماکنتم ، نحن اقرب الیه منکم ) این یعنی چه ؟ چه جوری است این وضع ؟ یعنی پهلوی همیم ؟ نزدیک

به ما، به این معناست که ما دو نفر نزدیک به همیم یا مساءله دیگری است ؟ اینها مسائلی است که دست ما از آنها تقریبا کوتاه است ، لکن ما باید توجه به وظایف داشته باشیم . وقتی ما دستمان به قله نرسید، لااقل رو به قله آن برویم ، راه را شروع کنیم ، بیراهه نرویم ، کنار نرویم . و راه را اگر شروع کردیم و اخلاص همراه او بود، تزکیه همراه او بود، دستگیری می شود، خدای تبارک و تعالی دستگیری می کند و با عنایت او ممکن است که بٙ֙ɠمراتب حاصل بشود. و ما امیدواریم که خدای تبارک و تعالی در این روز عنایت کند به ما و به ملت و همان طوری که جوان های ما را متحول کرد و آن نحو متحول کرد که همه می بینید و ما آرزوی آن تحول را داریم ، همه ما را متحول کند. و همه آنهایی که راهرو این راه هستند، عنایت بهشان بکند.

با این اراجیف ، ملت تغییر نمی کند

من قاصرم از این که راجع به تحولاتی که حاصل شده برای جوان های ما، حاصل شده است برای ملت ما، بتوانم بگویم که چه جور حاصل شده است ، چه تحول بزرگی است ، این چه روحی است که اینها پیدا کرده چطور شده است که یکدفعه این جهش پیدا شد. سال ها زحمت می خواهد تا به آستانه این امر برسد، چه شد که اینها این طور سریع راه را طی کردند؟ این جز این که انسان بگوید یک عنایت خاصی است از خدای تبارک و تعالی که خدا این عنایت را به اینها کرده

است ، آنها فداکاری می کنند و او عنایت می کند. و من امیدوارم که انشاء الله این تحول برای همه و همه حاصل بشود.

آن چیزی که من امروز می خواستم عرض کنم ، این است که تحولاتی که در دنیا شده است بسیارش را شما یعنی این که در ایران شده است دیدید، بعض تحولات دیگری هم شده است . اخیرا انسان می بیند که قبلا هم گاهی بود، اما حالا زیادتر شده است یک تحولی شده است که تحول انسان شناسی و اسلام شناسی ! پیشترها اگر یادتان باشد کارتر ادعا می کرد که ایران اسلام را نمی داند! حالا دارند همه ادعا می کنند! مقامات امریکایی هم همین مطلب را می گویند که اینها اسلام را درست نمی دانند! قبلا بگین هم این حرف را می زد! حالا داخل و خارج هم این حرف ها را می زنند! من نمی دانم کی اینها خواهند عروه الوثقی را حاشیه کنند؟ و نکته این که این اخیرا یک حرکت خاصی پیدا شده است ، سابق بود اما به این شدت نبود، سابق حرکاتی بود اما اخیرا در داخل و خارج یک حرکت خاصی پیدا شده و همه حرکت به این که بیاییم ما صلح کنیم . این نکته چی است ؟ این طرفدارهای آمریکا در هر جا که هستند یکدفعه همصدا، از مصر گرفته تا سودان گرفته تا همه جا یکصدا دارند می گویند که بیایید صلح کنیم ، دیگر نمی شود. مگر ما خواستیم چی بشود که نمی شود؟ یک دسته شان از راه این که دیگر نباید این چیزها پیش بیاید چه

و فلان و یک دسته شان هم می ترسانند ما را از این که حالا دیگر صدام تانک هایش زیاد شده است ، اسلحه هایش زیاد شده است ، راست است اینها، زیاد شده و من قبلا گفتم که این یک خوشحالی است برای ما، برای این که جوان های ما آنها را از آنها گیرند برای خودشان ، یک دسته زیادی این طورند که ما راهی می ترسانند که دیگر حالا چه شده ، دیگر حالا ول کنید. آنهایی که از اول می گفتند این حرف هارا کم بودند این اخیرا یکدفعه انسان می بیند که از داخل و خارج یکصدا، این از کجا پیدا شده که یکصدا در داخل و خارج می کنند که یا به صورت خیرخواهی یا به صورت ارعاب یا با طرح نفاق ، که با نفاق کار را انجام بدهند. این نفاق این طور نیست که منحصر به این ملاهای درباری باشد که رساله می نویسند و کتاب می نویسند، این نفاق و ایجاد نفاق راجع به آنهایی هم که در خارج و داخل مردم را ماءیوس خواهند بکنند، این نفاق آن هم هست ، ایجاد نفاق می کنند دیگر. ماءیوس کردن معنایش این است که این جوان هایی که الان دارند جانفشانی می کنند و با قدرت پیش می روند و قدرتشان عالمگیر شده است الان ، انعکاسش در عالم پیدا شده است ، اینها حالا به یاد این افتاده اند که بترسانند اینها را. اینها چی می خواهند که این جوان های ما چی می خواهند که اینها آنها را می خواهند از او بترسانند که بهش

نمی رسید؟ این جوان هایی که می آیند دعا می کنند که التماس کنند که دعا کن من شهید بشوم ، این چه می خواهد از خدا که شما الان ترسانید که حالا ول کنید برای این که چه می شود؟ مگر غیر از این است که اینها شهادت می خواهند؟

اصلاح کنند خودشان را اشخاص . این شیوخ اطراف خلیج و نمی دانم آنهایی که در مصر هستند و آن هایی که در سودان هستند و آنهایی که در جاهای دیگر هستند و آنهایی که در پاریس هستند و هر جا و داخل و همه جا یک قدری فکر بکنند، اصلاح کنند خودشان را. بفهمند به این که یک ملت این طوری را نمی شود ترساندش ، یک ملت این طوری را نمی شود ماءیوسش کرد. ممکن است یک عده ای را ماءیوس کنند، آنها آن عده ای هستند که مرفه هستند، از اول وارد کاری هم نبودند. اگر برای آنها می گویید آنها از اول وارد کار نبودند، خوب ! یک عده ای هستند، در همه جا یک عده بی تفاوت ، یک عده مخالف همیشه هست . اما آنهایی که انقلاب مال آنهاست ، با دست آنها انقلاب پیدا شده است ، و هیچ یک از اینها دخالت در این امر نداشتند. بله ، یک دسته ای کارشکنی از اول کارشکنی می کردند، دخالت در انقلاب هیچ یک از اینها نداشتند، من وارد بودم ، می دیدم که اشخاصی چی هستند. اینها می خواهند کی را بترسانند؟ می خواهند کی را ماءیوس کنند؟ می خواهند آن اشخاصی که از اول مخالف با ما

بودند ماءیوس کنند؟ آنها از اول مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. خواهند این جوانی که برای شهادت دارد می رود توی میدان ، این را ماءیوسش کنند؟ این نمی شود. این یک تحولی درش پیدا شده است که نمی شود. می خواهند ارتش ما را ماءیوس کنند؟ ارتش ما الان

یک تحولی پیدا کرده است که به این حرف ها ماءیوس نمی شود. ملت و عموم ملت به استثنای این یک عده بدبخت که در خارج و داخل نشسته اند و نغمه سرایی می کنند یا عزاداری می کنند، اینها می خواهند کی را ماءیوس کنند؟ اینها چه کاری می خواهند بکنند؟ یکدفعه انسان می بیند که یک صدا از مصر بلند می شود، از سودان بلند می شود، نمی دانم از اردن بلند می شود، از عراق بلند می شود، از آمریکا بلند می شود، از فرانسه بلند می شود، از ایران هم بلند می شود، یک صداست ، انسان می فهمد یک حلقوم است دارد این حرف ها را می زند. اینهایی که اهل خود ایران هستند و رفتند بیرون ، اینها با ملت خوب هستند؟ می خواهند صلاح ملت رابینند؟ آن که با عراق می سازد، صلاح ملت را می بیند؟ آن که با آمریکا دوست است ، صلاح ملت ما را می خواهد؟ خوب ! ما می دانیم این جوری نیست اینها اصلاح کنند خودشان را، آن که می تواند خودش را اصلاح کند، این قدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح کند خودش را، یک قدر توجه کند به مسائل ، توجه کند به حقایق اسلام ، ببیند

که پیغمبر در وقتی که مبعوث شد یک نفر آدم ، مخالفش همه با پافشاری و استقامت کارش را راه انداخت . ملت ما که نمی ترسند. شما چند نفر نشسته اید آن جاترسید، هی القاء ترس می کنید، القاء رعب می کنید. کسانی که هیچ دخالت در هیچ چیز نداشتند، کسانی که آن روزی که انقلاب پیروز شد دنبال این بودند که برای خلاف انقلاب اسلحه جمع کنند، برای شکست انقلاب ، آنهایی که نشسته اند و روابطشان را با آمریکا محکم کرده اند و از اول بود و حالا هم هست و خواهد بود اینها توجه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند این ملت تغییر نمی کند.

ما عالمگیری نمی خواهیم بکنیم که شما ما را می ترسانید که نمی شود عالم را گرفت . ما می خواهیم به درد مسلمان ها برسیم ، توانستیم به دردشان برسیم ، توانستیم نتوانستیم ، اجرش را داریم . ما می خواهیم به درد ملت عراق برسیم . این ملت عراق مظلوم که دارد خرد می شود زیرپای این ظالم و ظالم ها، ما می خواهیم به درد اینها برسیم ، مسلمان نباید به درد مسلمان برسد؟ اسلام حدود دارد؟ ما درد اینها را خواهیم ببینیم چی است . اینها فریادیا للمسلمین دارند می زنند، ما جواب باید بدهیم . ملت عراق دارد خرد می شود زیر پای این خبیث . ما پیش خدا جواب باید بدهیم . ما دفاع داریم می کنیم از حق اسلام ، ما دفاع داریم می کنیم از حق مسلمین . ما جنگ نمی خواهیم بکنیم ، از

اول هم جنگ نداشتیم ، ما بادی جنگ نبودیم ، ما بعد از این که بهمان حمله کردند، دفاع کردیم ، حالا هم در حال دفاع هستیم . دفاع معنایش این نیست که تا آن گفت که یا الله ! دستت را بده من با هم صلح بکنیم ، ما رها کنیم ، این حرف غلطی است . مایی که می دانیم ماهیت حیوان درنده چی است ، ما به واسطه این که او می گوید که بیاید صلح کنیم ، بیاییم صلح کنیم ، چه جور، با چی صلح کنیم ؟ با کی صلح کنیم ؟ ملت عراق صلح کنند، ما صلح می کنیم ملت عراق بگویند که ما کاری ندارید با ماما کاری دیگر صدام را می خواهیم . اما واقعیت ملت عراق را ببینید، چه خبر است در عراق .

صدام پا بر روی اسلام گذاشته و ما دفاع از اسلام می کنیم

عراقی که بیند که عایله یک انسان بزرگ را، یک روحانی بزرگ را آن طور می کشند و هر روز دارند مردم شریف عراق را آن طور می کشند، این عراق فریادش به یا للمسلمین بلند نیست ؟ شما مسلمان ها نباید از این مردم بی دفاع ، دفاع بکنید؟ شما اسلام شناسان نباید از دفاع از حق مسلمین بکنید؟ دیوار دور اسلام می کشید؟ ما در اقصی بلاد دنیا اگر یک کسی بهمان بگوید که یا للمسلمین ، ما مؤ ظفیم که به درد آنها برسیم ، هر قدری توانیم . ما نمی گوییم که ما می توانیم همه جا چه بکنیم ، ما آن قدری که توانیم دفاع از حق مسلمین می کنیم . مسلمین معنایش نیست ایرانی ، مسلمین

. کسی که یک مسلمی فریاد زد که به داد ما برسید و نرود سراغش ، فکر او نباشد، این مسلم نیست ، این انحراف است ، ملتفت نیستید شماها، این انحراف است از اسلام ، این بی توجهی است به مقاصد اسلام . اسلام برای ایران نیامده ، اسلام برای عالم آمده . بعثت ، برای همه است و همه باید تابع باشند.

و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را بیدار کند و افراد ملت ما را بیدار کند. آنهایی که در خواب هستند، آنهایی که باز هم خواب می بینند، آنهایی که خواب آمریکا را می بینند خدا بیدارشان کند، توجه بهشان بدهد که یک ملت ضعیف را، یک ملتی که حالا خواهد بیرون بیاید از این ضعف ، حالا می خواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد که ما زیر بار نمی رویم ، همین قدر، ما نمی خواهیم که برویم جایی را بگیریم ، ما زیر بار نمی رویم . ما دفاع از اسلام می کنیم . صدام پا روی اسلام گذاشته ، ما از او دفاع می خواهیم بکنیم ، دفاع از اسلام می خواهیم بکنیم ! صدام یک حکم از احکام اسلام را قبول ندارد، یک حکم از احکام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع می خواهیم بکنیم از این . صدام دارد ظلم می کند به ملت خودش ، به ملتی که مسلمان هستند و از ما می خواهند که ما هم از آنها دفاع بکنیم ، دفاع خواهیم بکنیم از آنها. ما هجمه نداریم ، ما الان هم در حال دفاع هستیم . شما

می گویید که ما با یک کسی که خرد کرده است مسلمین را و به اسلام هیچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زیرپا می مالد و منهدم می کند، ما با او بنشینیم و دست دوستی بدهیم و بعد هم بگوییم که سلمکم الله ! این چه منطقی است ؟ منطق اسلام این است ؟! شما اسلام شناس ها این را منطق اسلام می دانید؟! خداوند اصلاحتان کند انشاءالله .

من امیدوارم که ملت ما توجه پیدا بکند که امروز شیاطین با صورت های مختلف از خارج و داخل ، با صورت های مختلف افتاده اند برای تضعیف روحیه شما. و خدا با شماست ، خدا قدرت دارد که همه چیز را اصلاح کند و درست کند و او با شماست . و ما پافشاری تا آخر داریم و جوان های ما و ارتش ما و سپاه و بسیج ما و همه و همه ایران به استثنای یک عده معدودی که خداوند اصلاحشان کند همه در این متفقند که باید ما در صحنه باشیم ، دفاع کنیم از حقوق مسلمین . خداوند همه شما را انشاء الله از فیض این روز مبارک بهره مند کند و همه ما را تابع این وجود مقدس کند.

والسلام علیکم

تاریخ : 1/2/64

متن سؤ ال امام جمعه خمین

بسمه تعالی

محضر مکرم حضرت آیت الله العظمی ، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ،: حضرت امام خمینی مدظله العالی .

پس از سلام ، زمین هایی که در خمین متعالق به حضرت عالی می باشد، خانه در او ساخته نشده ، چنانچه رهنمود و دستوری هست بیان فرمایید.

الاحقر جلالی خمینی

پاسخ امام خمینی به سؤ ال امام جمعه

خمین در مورد زمین های متعلق به ایشان

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای جلالی دامت افاضاته

جناب عالی وکیل هستید زمین های متعلق به اینجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح می دانید تقسیم کنید بین فقرا و تملیک آنان نمایید، چه ساختمان شده باشد یا نشده باشد.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/2/64

بیانات امام خمینی به مناسبت تولد حضرت حسین بن علی (ع ) و روز پاسدار

انبیا و اولیا از اول تاریخ تا آخر همه پاسدار اسلام بودند

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدوارم که این عید بزرگ به همه ی شما و به همه ی ملت و به همه ی مسلمین و مستضعفان جهان مبارک باشد. خداوند این مولود شریف را که منشاء همه ی خیرات در طول تاریخ است ، از ما راضی کند. البته من مختصری با آقایان صحبت دارم و او این است که انبیا از اول تا به آخر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخر، اینها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دین حق . در همه ی دوره ها، دین حق همان اسلام و تسلیم در بارگاه حق تعالی است . آنها نه این که فقط تبلیغات لفظی کردند برای پاسداری ، بلکه مهم ، تبلیغات عملی آنها بوده است ، یعنی اعمال آنها در طول تاریخ سرمشق ما و همه ی اهل تاریخ تا ابد باید باشد. وقتی که سیره انبیا را ملاحظه می کنیم ، می بینیم که در راه این پاسداری همه چیز را دادند. در طول تاریخ ، زحمت ها را متحمل شده اند و اگر چنانچه در یک وقتی همان وضعی که برای حضرت سیدالشهدا پیش می آمد، برای هریک از اولیای خدا پیش می آمد، همین فداکاری را می کردند، منتها دوره مختلف بود و وضعیت ها

مختلف . مقصد، حفظ اسلام و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدم سازی ، اصلا انبیا برای آدم ساختن آمده اند. انبیا آمده اند که آدمی که شیطان قسم خورده است که او را اغوا کند، اینها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت کنند و خودشان هم عملا نشان بدهند که راه چی هست ، چطور باید در مقابل شیطان ها ایستاد، چه شیطان های انسی و چه شیطان های غیرانسی . با ریاضات در مقابل شیطان های غیرانسی و با اعمال صالحه و جدیت در راه پیشبرد مقاصد در مقابل انسان های شیطانی .

همه ء ستمدیده های تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند

و من گمان نمی کنم که دنیا تاکنون به مثل این دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم ، شیطان داشته است بوده است البته شیطان در همه وقت ، شیطان های انسی در همه طول تاریخ بوده است ، اما هر چه دنیا پیشرفت کرده است ، شیطان ها هم در کارهای شیطانی شان پیشرفت کرده اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است ، عصر شیطان هاست . شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است ، استثنایش بسیار کم است . همه جا را اینها با آن حیله های شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کرده اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه هایی انجام می دهند. در مقابل یک همچو توطئه عظیم و یک همچو شیطان

های تعلیم دیده و شیطان های عصر تمدن ، باید انسان ها قیام کنند، باید انسان ما همان طوری که انبیای اعظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این عصر هم همه ء شما، همه ء ما، همه ء روحانیون ، همه ء ملت ها، همه ء ستمدیده تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همه عالم را می بلعند. آنها با اسم صلح دوستی ، جنگ افروز اول جهانند، آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال می کنند آنها در عین ادعای خیرخواهی ، آنچه را برای دیگران می خواهند جز شر نیست ، برای خودشان هر چه هست خواهند و دیگران را پایمال می کنند.

شما قدر این را بدانید که با قدرت خدا دارید سیر می کنید

در یک همچو عصری که دنیا پر است از اشرار و دنیا پر است از ستمکاران ، در ایران یک همچو تحولی پیدا شد به عنایت خدای تبارک و تعالی . یک همچو عنایتی از جانب خدای تبارک و تعالی شد که این ملت را متحولش کرد از آن وضعی که سابق داشت به این وضعی که حالا دارد. شما بدانید! هرچه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما می گویند، دلیل بر قدرت شماست . اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقیقی اسلام ، اینها با شما کار نداشتند. این همه تبلیغاتی که شما الان در دنیا می بینید که هر وقت یک رادیوی خارجی را باز بکنید می بینید که راجع به ایران یک تبلیغ سویی دارد ولو با صورت های

مختلف این برای این است که فهمیدند این جا قدرت است ، احساس خطر کردند از شما جوان ها، احساس خطر کردند از شما قوای مسلحه . این احساس خطر است که راه افتادند این ور، آن ور همه جا دنبال اینند که یک فکری بکنند که این را خاموشش کنند. این آتشی که به نظر آنها آتش است و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است ، این آتش را می خواهند خاموش کنند با هر حیله . شما می بینید که امروز از کشورهای مختلف قریب چهارصد یا از سیصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اینها همه برای این است که اینها جمع شدند برای این که این آخوندها چون جیره خوار مستکبرین هستند نبادا این استکبار بشکند و آنها به تبع آنها بشکنند. این همه تبلیغاتی که بر ضد شما جوان هامی شود، بر ضد اسلام حقیقتا شود، اینها همه برای این است که احساس یک قدرت کردند این جا و این قدرت از من و شما نیست . این را باید ما احساس کنیم ، این قدرت از منشاء قدرت است ، آن قدرتی هم که انبیا داشتند، از انبیا نبود. بشر از اول تا آخرش هیچ است ، آنچه هست قدرت خداست ، هر حرکتی که شما می کنید با قدرت خدا می کنید، هر تفنگی که می اندازید با قدرت خداست ، دست شما به قدرت خداست که به ماشه می رود و فکر شما با قدرت خداست که می رود و کارها را انجام می دهد و کارهای نظامی و غیرنظامی را قدرت

مال اوست و همه باید از او باشیم ، انالله ، همه چیز از او، الحمدالله ، هر حمدی مال اوست . شما یا ما خیال می کنیم که الان ایران یک قدرتی دارد، لکن این قدرت خداست در این جا ظاهرشده است . شما قدر این را بدانید که بفهمید که با قدرت خدا دارید سیر می کنید، با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا که در راسش انبیا هستند، با این مرام سیر می کنید و با ایده تحکیم احکام اسلام و رفع ظلم از مظلومین ، شما با همین وضع ، با همین ایده حرکت کردید، آن وقتی که هیچ نداشتید، آن وقتی که همه قوا دست رژیم بود، آن وقتی که همه قدرت هامی خواستند او را نگهش دارند، شما جوان ها ریختید در خیابان ها و کاری کردید که نتوانست حتی قدرت آمریکا این رژیم را نگه دارد. با همه ء قوا دنبال این بودند که نگهش دارند، به همه ء حیله متشبث شدند برای نگهداری او، لکن قدرت شما نگذاشت این کار بشود و این قدرت برای این است که از اول شما دنبال این نبودید که من ، دنبال این بودید که اسلام ، دنبال این بودید که کشور اسلامی .

این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتی نمی تواند او را بشکند

اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته ارتش بگوید من ، سپاه هم بگوید من ، بسیج هم بگوید من ، آن روز است که فاتحه ء همه تان خوانده شده است . آن روز است که شما دست از خدای نخواسته ، دست از این انسجامتان که همه یکی هستید، ید واحد هستید

برای حفظ کشورتان و حفظ اسلام ، تا آن وقت که یک هستید، این یک را کسی نمی تواند بشکند. آن وقتی که متفرق شدید، صدها میلیون آدمی که هر کدام علیحده فکر می کنند، هر کدام برای خودشان می خواهند یک کاری بکنند، اینها به یک شاهی نمی ارزند. وقتی یک عده ء کمی باشند که اینها با هم باشند و برای خودشان نه ، برای مقصدشان ، برای کشورشان ، برای اسلامشان ، اگر بنا شد همه ولو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، اینها به مقصد رسند، جمعیت ایران نسبت به دنیا چیزی نیست (چهل و پنج میلیون ، چهل میلیون یک همچو چیزی است ) در مقابل جمعیت های دنیا که چین اش یک میلیارد جمعیت دارد، هندوستانش هفتصد میلیون جمعیت دارد یا بیشتر، ما چیزی نیستیم ، اما، برای این که شما از من دست برداشتید و می گویید ما برای خدا، شما نمی گویید که ارتش باید نشان بگیرد، نمی گویید که باید سپاه نشان بگیرد، نمی گویید باید بسیج یا کمیته یا شهربانی یا شهرداری از اینها بگیرد، شما می گویید که ما نشان از خدا می خواهیم و ما همه یک هستیم . اگر این معنا در بین شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظید، هیچ کس نمی تواند به شما صدمه وارد کند. این قدرت های بزرگ هم این معنا را می دانند که الان ایران وضعش طوری است که نمی شود آنها به هیچ وسیله ای او را شکست بدهند، نه به وسیله ء کودتا، نه به وسیله چیزهای دیگر، نه به

وسیله ء حمله ء نظامی . آنها از این راه پیش آمدند که رخنه کنند در بین شما و شما را از هم جدا کنند ولو این که طولانی باشد، مدتش طولانی باشد. آنها سرشان صبر است و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذری می کارند، پنجاه سال دیگر بردارند. شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذری اینها کشتند که ولو در پنجاه سال دیگر می خواهند از آن استفاده کنند، باید این را، این بذر را فاسدش کنید و زیر پا بمالیدش . اگر شما دیدید که یک وقت زمزمه ء این معنا پیدا شد که : ارتش باید ارتشی اش را حفظ کند، آن هم بگوید سپاه باید سپاهی اش را حفظ کند، آن هم باید بگوید چه ، اگر بخواهید جدا از هم باشید، دو فکر، دو مقصد، اگر یک وقت خدای نخواسته زمزمه ء این پیدا شد در بین شما، از اول خفه کنید این را، نگذارید. شماهایی که سران سپاه هستید توجه به این معنا بکنید و آنهایی که سران ارتش هستند و همین طور سایر جاها، این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم ، مسلمین تا ید واحده هستند و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانه ء بزرگ الهی ، اینها اگر با هم شدند، این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتی نمی تواند او را بشکند. همه فکر این معنا باشید، دنبال این باشید که دایما درصدد این باشید که اخوت خودتان را حفظ کنید، بین خودتان اخوت ایجاد کنید، روحانیون در

فکر این باشند که همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ کنند. ملت هم باید فکر این معنا باشند که همه با هم با روحانیون و غیر آن ، همه با هم باشند. مادامی که این وضع از برای شما باشد، شما پیروزید. اگر یک روزی خدای نخواسته این رمز پیروزی را از شما گرفتند، دیگر برای شما چیزی باقی نمی ماند. محتاج به این که خیلی قدرت اعمال بشود ندارد، یک کودتای کوچکی از یک منافقی ، از یک چیزی ، کار را تمام می کند. باید شما در فکر این باشید که اسلام را شما در دنیا نیرومند کردید و این همه صدایی که در دنیا حالا بلند شده است دنبال این که ما اسلام را می خواهیم ، این یک اشعه ای است که از ایران به آن جا افتاده است ، سابقا یک همچو حرف هایی نبود. از این جا این شعاع در همه جا افتاده است و این شعاع کار خودش را در همه جا خواهد کرد. شما این مبداء را نگه دارید، این مرکز را حفظ کنید و خودتان را حفظ کنید و این شیاطینی که از جن و انس بر همه ء ما می خواهند سلطه پیدا کنند، دست رد بهشان بزنید تا خدای تبارک و تعالی عنایاتش را بر شما دو چندان کند بلکه صدچندان کند و شما پیروز باشید و مظلومین را هم به پیروزی برسانید.

من از همه شما جوان عزیزم و از همه کسانی که در راه اسلام دارند فداکاری می کنند، در راه اسلام دارند جانبازی می کنند،

همه چیز خودشان را گذاشتند برای اسلام ، من تشکر می کنم و تشکر من چیزی نیست ، خدای تبارک و تعالی تشکرکند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 16/2/64

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم ، تهران ، آذربایجان شرقی و غربی ، خراسان و روحانیون ترکمن صحرا و سیستان و بلوچستان نیمه شعبان )

کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده ، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند

بسم الله الرحمن الرحیم

تبریک این عید بزرگ و این روز عزیز را به خدمت همه ء آقایان ، به همه ی ملت و ملت های اسلامی و مستضعفان جهان عرض می کنم . و من امیدوارم که انشاء الله برسد روزی که آن وعده ء مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده ء خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم ، آن به دست خداست . ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان . این چیزی که ما در این وقت ، در این عصر وظیفه داریم ، این مهم است . همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست . ما باید ملاحظه وظیفه ء فعلی شرعی الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم . کسی که برای رضای خدا انشاء الله مشغول انجام وظیفه است ، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است ، هیچ امری مورد قبول همه نیست . کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده است ، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کاری که به آنها محول شده بود نکردند، گرچه مردم بسیاری اکثرا گوش ندادند به حرف انبیا. ما هم آن چیزی که

وظیفه مان هست عمل می کنیم و باید بکنیم گرچه بسیاری از این عمل ناراضی باشند یا بسیاری هم کارشکنی بکنند.

این قشری که بیشتر از همه تکلیف بر او متوجه است روحانیونند

عمده روحانیونند، این قشری که بیشتر از همه تکلیف بر او متوجه هست روحانیون هستند و امروز بحمدالله علمای محترم از بسیاری از بلاد و خطبای محترم و سایر قشرهای اهل علم در این جا تشریف دارند و یک مجلس نورانی است که باید ما با هم در این مجلس نورانی صحبتی که مفید است و برای جامعه ء اسلامی و برای مسلمین مفید باشد عرض کنیم ، گرچه مکرر عرض شده است ، شاید از همه ء قشرها، قشر روحانی مسؤ ولیتش بیشتر باشد برای این که هرکس بیشتر نزدیک به اسلام است بیشتر مورد مسؤ ولیت است . انبیا از همه کس مسؤ ولیت شان زیادتر بوده است . آنها در عین حالی که مسؤ ولیت شان از همه بیشتر بود، به آن امری که وظیفه داشتند عمل کردند و هیچ قصوری نکردند. علمای هر ناحیه مسؤ ولیت شان از سایر طوایف بیشتر است . اینها عذر ندارند، ممکن است که بسیاری از مردم عذر داشته باشند، یا عذر این که نمی دانستیم یا عذر این که نمی توانستیم که هیچ کاری بکنیم . روحانیون الان در ایران هیچ عذری ندارند برای این که راه را می دانند و می توانند هم کار بکنند. اگر خدای نخواسته در بین روحانیون کسی از اشخاصی پیدا بشود که بر خلاف عمل بکند، این یا از باب این است که با اصل مبنای اسلامی مخالف است یا نمی فهمد که این اسلام در این

جا وضعش چطور است .

یک دسته ای هستند که می گویند که زمان رژیم سابق بهتر از حالا بود، لابد عقیده شان این است که این همه مشروب فروشی ها که در سرتاسر ایران بود، بهتر بود باشد و جمهوری اسلامی نباشد! این همه مراکز فساد، فحشا در سرتاسر ایران باشد، لکن جمهوری اسلامی نباشد! این نمی شود الا این که یا بکلی از همه ء مسائل عاری و بری هستند، یا یک عقده هایی دارند که در عین حالی که می دانند مساءله این نیست ، لکن این طور اظهار می کنند اینها یک اقلیتی هستند که نباید ملت به آنها گوش بکند. اکثریت قاطع روحانیت و اهل علم ، اینها متعهد به جمهوری اسلامی هستند و می فهمند جمهوری اسلامی در ایران چه کرده است ، می فهمند که مقایسه ء این با زمان شاه چه جور است و تعهد دارند به این که کار را پیش ببرند و قدم های بلندتری بردارند و این نمی شود الا این که یک جهاتی ملاحظه بشود. یکی این که بین خود روحانیون هر چه بیشتر اخوت بیشتر بشود، هر چه بیشتر وحدت بیشتر بشود. آن چیزی که شما را پیروز کرد و آن رژیم سابق را کنار زد و یک رژیم اسلامی را به جای او نشاند، آن این بود که همه با هم بودند، در آن وقت خلافی توی کار نبود برای این که همه می دانستند که رژیم بد است ، همه از او درد کشیده بودند، رنج کشیده بودند. و اگر چنانچه بعد از پیروزی ، خدای نخواسته کسانی بخواهند اخلال بکنند

و در بین شما یک خلافی ایجاد بکنند، بدانید که این یک دستی است که از آمریکا دراز شده است ، تا این جا هم آمده است . باید بیدار باشید! باید هشیار باشید! که نباید ما دشمن را خوار و ضعیف بشماریم . ما باید هر روز هشیار و بیدار باشیم که این دشمنانی که هستند، یا برای اصل اسلام و یا برای جمهوری اسلامی اینها مشغول کارند و اخیرا هم فعالیتشان بیشتر شده است . شما باید اجتماعتان را حفظ کنید، روحانیون باید اخوت روحانیتی شان را حفظ بکنند علاوه بر این که اخوت اسلامی بین همه ء قشرها باید باشد، روحانیون یک تکلیف فوق اینها دارند. اگر یک روحانی ای پایش را کج بگذارد می گویند روحانیون این طورند، نمی گویند فلان آدم . اگر یک بقالی کم فروشی کند می گویندآن بقال کم فروشی کرده نمی گویند بقال ها کم فروشند. این از تبلیغاتی است که شده است . اگر یک روحانی خدای نخواسته یک خطایی بکند، این طور الان وضع شده است که گویند روحانیون این جوری اند. مسؤ ولیت یک مسؤ ولیت بزرگی است که یکی اگر پایش را غلط بگذارد این طور نیست که پای خودش حساب بشود، پای روحانیت اسلام حساب می شود، شکست روحانیت اسلام است . این فرق دارد با آن که اگر خطایی بکند می گویند که این آدم خطا کرده است ، نمی گویند که این صنف خطاکار است . از این جهت هر خطایی که از ما و شماآقایان خدای نخواسته تحقق پیدا بکند علاوه بر آن مسؤ ولیت شخصی که دارید،

مسؤ ولیت انسانی ، مسؤ ولیت اجتماعی ، مسؤ ولیت صنفی این را هم دارید برای این که پای همه حساب می شود. بنابراین ، حساب نکنید خودتان را یک آدم عادی . حتی طلبه در مدرسه ، خودش را حساب نکند که خوب ! من مثل سایر مردم یک طلبه عادی هستم ، اگر یک خلافی بکنم پای خودم حساب می شود. حتی آن طلبه ای که در مدرسه دارد درس می خواند، آن هم وقتی که یک خطایی بکند پای خودش حساب نمی شود، پای دیگران هم حساب می کنند. مسؤ ولیت بسیار بزرگ است و این نمی شود الا این که تهذیب در خود انسان و وحدت با همه رفقا، با همه دوستان با همه اشخاص ، همه قشرها. در بین روحانیون ، ائمه جمعه بیشتر از دیگران مسؤ ولند. سروکارشان الان ائمه جمعه با مردم بیشتر است تا سروکار سایر روحانیون . ائمه جمعه باید خیلی مواظب باشند که خدای نخواسته اگر در یک جایی یک چیزی اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانی ، جهت پدری حل کنند. اگر خدای نخواسته یک وقت بنا باشد که یک اعمال قدرت بخواهد بکندبرای این که امام جمعه است این پای خودش حساب نمی شود، پای روحانیت حساب می شود، پای اسلام حساب می شود. از این جهت اینها وظیفه شان خیلی خطیر است و باید خیلی ملاحظه بکنند.

قدرت طلبی از هر که باشد از شیطان است

قدرت طلبی در هر که باشد، این اسباب این می شود که زمین بخورد. قدرت طلبی از هر که باشد از شیطان است ، می خواهد رئیس جمهور آمریکا قدرت طلبی کند

یا یک طلبه ای در مدرسه بخواهد قدرت طلبی بکند یا یک امام جمعه ای در مرکزی که دارد. اگر وضع این باشد که قدرت طلبی در کار بیاید و کار این که : من این طور باید باشم ، بشود، بداند که این از شیطان است ، شیطان این تزریق را از ابتدا کرده است و ما را هم از این راه بیشتر از جاهای دیگر می تواند بازی بدهد، که تو فلانی هستی ! تو چه هستی ! دیگران چی اند! از این معانی هیچ فرقی مابین آن آدمی که به حسب ظاهر قدرتمند دنیاست و دارد باز هم دنبال قدرت می گردد، با آن آدم زاهدی که توی یک صومعه نشسته است ، در این جهت فرق نیست که اگر هر دوشان بگویند: من این طور! این زاهد بگوید: من این زاهد هستم ! من چه ! یا آن بگوید: من قدرتمند هستم ! هر دویش از شیطان است ، بلکه این فسادش بیشتر از آن است ، خودخواهی همیشه اسباب این است که انسان را به فساد بکشد. تمام فسادهایی که در عالم پیدا می شود، از خودخواهی پیدا می شود، از حب جاه ، از حب قدرت ، از حب مال ، از امثال اینهاست و همه اش برمی گردد به حب نفس و این بت از همه بزرگتر است و شکستنش هم از همه مشکل تر است . تعقیب کنید که اگر نمی توانید به تمام معنا بشکنید که می توانید انشاء الله مشغول باشید به شکستن دست و پای یک همچو بتی . اگر رهایش کنید شما را

به هلاکت می کشاند. این طور نیست که ما را رها کند، ما یک معصیتی بکنیم ما را رها کند، یک کار دیگری بکنیم زیادتر ما را رها کند. درجه به درجه پیش می برد تا آن جایی که دین انسان را از دست انسان می گیرد. این یک مساءله طبیعی است که

شغل شیطان هم همین است ، هم شیطان باطنی انسان ، هم آن شیطانی که اینها هم به او بستگی دارند.

یکی از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند

ائمه جمعه ، ائمه جماعت ، روحانیون محترم ، اینها باید توجه به این معنا داشته باشند که اینها پدر هستند از برای ملت . اینها با مردم باید سمت پدری داشته باشند، اینها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بین خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادری باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهری با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند. اگر یک خیالی دارند، اگر یک کاری دارند او را بگویند، حل کنند بین خودشان و هیچ وقت یک مساءله ای را به خطبه های نماز جمعه نکشانند، چه اشکال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاکم یا فلان وزارتخانه و چه اشکال داشته باشند به فلان آدم یا فلان شخص . این جای خطبه نماز جمعه ، جای دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمین را در او گفتن ، و تعرض به این خرده ریزی ها، اینها ازشان ائمه جمعه خارج است پرهیز کنند از این معنا.

و یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت

را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است ، این است که ساده زندگی کردند. آنهایی که منشا آثار بزرگ بودند، در زندگی ساده زندگی کردند. اینهایی که در بین مردم موجه بودند که حرف آنها را شنیدند، اینها ساده زندگی کردند. شاید آقایان کمی شان یادشان باشد، در آن وقتی که ما اوایلی که آمدیم قم ، که در آن جا چه اشخاصی بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابوالقاسم قمی ، مرحوم آشیخ مهدی و عده دیگری ، و شخص نافذ آن جا و متقی ، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی و مرحوم آمیرزا محمد ارباب . همه اینها را من منزل هایشن رفتم . این که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت ، با آن که زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. مرحوم آشیخ ابوالقاسم ، من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود، زندگی اش یک زندگی ای بود که مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر نبود، کمتر هم بود. مرحوم آمیرزامحمدارباب که من رفتم مکرر منزلشان ، یک منزلی داشت دوسه تا اتاق داشت خیلی ساده ، بسیار ساده . مرحوم آشیخ مهدی همین طور، سایرین هم همین طور، عده هم زیاد بودند آن وقت . وقتی انسان در آن محیط واقع می شد که اینها را می دید، همین دیدن اینها برای انسان یک درسی بود، وضع زندگی آنها برای انسان یک ، وضعی بود، درس بود برای انسان عبرت بود. هر چه بروید سراغ این که یک قدم بردارید برای این که خانه

تان بهتر باشد، از معنویت تان به همین مقدار، از ارزش تان به همین مقدار کاسته می شود. ارزش انسان به خانه نیست ، به باغ نیست ، به اتومبیل نیست . اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیا باید همین کار را بکنند. انبیا سیره شان را دیدید چه جور بوده . ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد. ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی داشته باشد و یک دفتری و یک دستکی داشته باشد. فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید. در کیفیت تحصیل آن علوم هم هرچه بروید سراغ تجملات !!! و انشاء الله نمی روید از علوم تان کاسته می شود. آنهایی که این کتاب های قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگی شان یک زندگی طلبگی بوده مثل شیخ انصاری و مثل امثال اینها. یک زندگی طلبگی بوده . آنها توانستند اسلام را در همه ی جهات حفظ کنند و فقه را به پیش ببرند و مسائل دینی را افزایش بدهند (یعنی فروع را) و آن کتاب های ارزشمند را عرضه کنند به مردم . برای این که آنها ارزش را به این نمی دانستند که من خانه ام باید چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داریم کم است ، چهار تا! شما خیال می کنید که اگر ده تا اتاق هم باشد کافی برای شما هست ؟ خیر! اگر همه ء این دنیا را به یک کسی بدهند، کافی نیست ، می

گوید: باید برویم جای دیگر. این فطرت انسان است ، فطرت خداخواهی است ، این یکی از فطرت هایی است که هر کس هرچه بیابد، آن گم شده ء خودش را نیافته ، آن گم شده یک چیز دیگری است و لهذا آن که دنبال قدرت می رود، قدرت مطلق می خواهد، قدرت مطلق خداست ، آن که دنبال علم می رود، علم مطلق می خواهد، علم مطلق علم خداست . هر که دنبال هر کمالی برود یا هر چیزی برود، او کمال مطلقش را می خواهد و همه خدا را می خواهند، خودشان نمی دانند. عذاب هایی که به ما می شود برای حجاب هایی که در ما هست . آن که حجاب ها را پاره کرده است ، ارزش ها را می فهمد و رسیده به آن جایی که باید بفهمد.

شما که می خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت ، باید قدم اول را خودتان بردارید

مناجات شعبانیه را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روایت می خواندند، اینها، آنهایی بودند که وارسته از همه چیز بودند، مع ذلک آن طور مناجات می کردند، برای این که خودبین نبودند. هر چه بودند این طور نبوده که خودش را ببیند، که حالا من امام صادق ام دیگر، نه ! امام صادق مثل یک آدمی که در معصیت غرق است مناجات می کند برای این که می بیند خودش هیچ نیست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست . هر چه کمال

است از اوست ، خودش چیزی ندارد. هیچ کس چیزی ندارد، انبیا هم هیچی نداشتند، همه هیچ اند و اوست فقط، همه هم دنبال او هستند، همه ء فطرت ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم ، نمی فهمیم که ما دنبال او هستیم آنهایی که فهمند، آنها وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا. این کمال انقطاعی که خواستند، این کمال انقطاع همین است که از همه ء این چیزهایی که هستش ، اصلش به کنار باشند.انه کان ظلوما جهولا را که در آیه ء شریفه وارد شده است که (عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فابین کذا)، بعد می گوید: (ان کان ظلوما حهولا)، بعضی می گویند که ظلوما جهولا بالاترین وصفی است که خدا برای انسان کرده ، ظلوما که همه بت ها را شکسته و همه چیز را شکسته ، جهولا برای این که به هیچ چیز توجه ندارد و هیچ چیز را متوجه به آن نیست ، غافل از همه است . ما نمی توانیم این طور باشیم ، ما امانت دار هم نمی توانیم باشیم ، لکن می توانیم در آن راه باشیم . شما آقایانی که می خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت ، دعوت کنید به صفات کذا، باید قدم اول را خودتان بردارید تا دعوت تان دعوت حق باشد، والا دعوت حق است ، دعوت کن شیطان است ، از زبان شیطان دعوت می کند انسان . آن هم که درس توحید می گوید، آن هم همین طور است که اگر چنانچه در او آن منیت باشد، زبان ، زبان شیطان است

و درس توحید را به زبان شیطان می گوید. شما آقایانی که می خواهید بروید در جاهای دیگر و تربیت کنید مردم را، ملتفت باشید که یک وقت خدای نخواسته خودتان آلوده نباشید و آنها را دعوت کنید.

ما امروز مبتلا هستیم به دنیا و قدرت دنیا

ما امروز مبتلا هستیم به دنیا و قدرت های دنیا، در هیچ وقت ایران این قدر ابتلا نداشته است ، برای این که ایران یک گاو شیرده بوده است و پستان هایش را هم رها کرده بوده است که از او می دوشیدند، این آرامش بوده ! آن آرامشی که در زمان سابق بود، این آرامش بود که یک گاو شیردهی پستان هایش را در دست دیگران قرار بدهد و هیچ حرف نزند. وقتی ایران همه ء مخازنشان را تحویل می دهد به غیر، دیگر چرا او را نگهش ندارند؟ چرا آرام نگهش ندارند؟ آرامش است ، اما چه آرامشی ، آرامشی که یک حیوانی دارد در مقابل یک انسان ! امروز، آن نیست دیگر. امروز برای این که این انسان می خواهد ارزش انسانی اش را به دست بیاورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است ، غرب هم با او مخالف است و منطقه هم مخالف ، داخل هم آنهایی که توجه ندارند یا آنهایی که عناد دارند آنها هم مخالف . شما راه خودتان را به پیش بگیرید، وحدت خودتان را حفظ بکنید، خودتان را با جامعه ، با مردم تطبیق بدهید، به این معنا که آنها را هم هدایت کنید و آنها را داشته باشید. این ملت است که شما را از آن قید و بندها آزاد کرد و امروز

هیچ قید و بندی از هیچ کشوری در گردن شما نیست ، هیچ تعهدی ندارید به دیگران . امروز کشوری که غیرمتعهد است ، ایران است . یک کشور دیگر پیدا نمی کنید که غیرمتعهد به معنای واقعی اش باشد و این به برکت این زاغه نشینان ، این قشر محروم توده بوده است . آن که این همه جوان را داد این قشر محروم است . بیایند بشمرند، چند نفر از آن مرفه ها، چند نفر از آنهایی که الان نشستند و بدگویی می کنند برای جمهوری اسلام ، از آنها چند نفر رفتند به جبهه ؟ آنها چند تا شهید دادند؟ اگر یکی پیدا کردید! مگر آن یکی از آنها منفصل شده باشد، ممکن است ، ممکن است که یک نفر از آن خانه ء مرفه منفصل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما این کم است . هر چه شهید است می بینید که مال این قشر محروم است . محروم هم این طور نیست که فقط زاغه نشین محروم باشد، بازاری اش محروم است ، کارگرش محروم است کشاورزش محروم است و همه ء این قشرها محرومند و از همین هاست . آنی که الان در جبهه دارد خدمت می کند، از همین قشر است . آنی که آن قدر زحمت دارد می کشد برای حفظ کشورش و برای حفظ اسلام ، همین قشر هستند، اینها آقای ما هستند، اینها به ما منت دارند، با اینها با کمال تواضع رفتار کنید!

تبلیغات در سرتاسر دنیا راه افتاده است برای این که اسلام را زمین بزنند

امروز ایران از همه وقت ها مبتلاتر است ، یعنی همه با او مخالفند. تبلیغات دنیا، سرتاسر

تبلیغات راه افتاده است برای این که اسلام را زمین بزنند،صلح بکنید. این برخلاف نظام انسانی است ، برخلاف نظام اسلامی است ، برخلاف ایده ء انبیاست که با مفسد، با کسی که فساد به راه می اندازد و هر روز مفسده اش را دارید می بینید و به طبع مفسد است و مخالف همه ء چیزهای انبیا هست ، صلح بکنید. این مخالف قرآن است ، مخالف عقل است ، مخالف اسلام است ، مخالف ارزش انسانی است . اینهایی که از اطراف دارند می آیند ایران و می آیند به تهران و کفن پوش و غیرکفن پوش و فریاد می کنند ما جنگ می خواهیم ، اینها از این ملت نیستند؟ ملت همین است که می گوید ما باید صلح بکنیم ؟ کدام ملت می گوید ما صلح بکنیم ، جز آن مرفه ها و آنهایی که اسباب عیش شان فراهم نیست ، یا آنهایی که متوجه نیستند. حمل به صحتش ، این است که یک دسته ای متوجه نیستند. بنابراین ، امروزی که همه با ما مخالفند، ما خودمان باید با هم باشیم . نمی گویم نیستیم که الان ، اول شب گوش کنیم ، ببینیم می گوید: خوب ، کی گفته است که مردم با هم مخالفند! چه ، معلوم شد یک قضیه ای در کار است . خوب ! می گویند اینها را. من در عین حالی که می گویم شما با هم هستید، می گویم بیشتر باشید، می گویم این را نگهش دارید. امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان باید حفظ کنیم وحدتمان را، هر چه آنها خلاف

کنند ما وحدتمان باید قوی تر باشد، هرچه تبلیغات آنها زیاد بشود ما باید وحدتمان زیادتر بشود. آنها همه تبلیغات را برای این می کنند که اختلاف ایجاد کنند. آنها ایادی شان در همه جا راه افتاده است برای این که در ایران خلاف ایجاد کنند، از غیر ایران هم از هیچ جا نمی ترسند، برای غیر ایران هم از هیچ جا تبلیغ نمی کنند. شما دیدید که در انگلستان چندین ماه (قریب یک سال ) اعتصاب بود، حرفی نبود، انگلستان است دیگر، اعتصاب است . اگر چهار نفر آدم در یک جایی فرض کنید فرض کنید اعتصاب بکند، این تا آخر هر روز گفته می شود که در ایران اعتصاب است ! چه شده ! چند نفر آن جاست ! این چند نفر هم نمی گویند، می گویند کارخانه ها از کار افتاد. برای این که اینها اینها تمام دلخوشی شان به روز کارگر بود، من مواظب بودم . اینها روز کارگر را خیال می کردند که الان این کارگرها برای آنها سینه می زنند. روز کارگر آمد و گذشت و کارگرهای عزیز ما بیشتر از سابق در صحنه بودند و فریاد هم می زدند که ما می خواهیم خدمت کنیم . مگر برای من خدمت کنند که اگر من بد شدم خدمت نکنند؟ برای خدا دارند کار می کنند، برای کشور خودشان دارند کار می کنند این کشوری که همه چیزش را دیگران می دادند، حالا مشغولند خودشان دارند اصلاح می کنند، دارند کارکنند، همه چیز را دارند دنبالش هستند که بسازند و می توانند. وقتی بنا شد که همه برای یک

مقصد و آن مقصد، مقصد الهی است ، نه مقصد دنیایی که چون من حالا به آن نرسیدم پس ول کنم . مقصد الهی است ، خدا هست ، قیامت هست و ما مسؤ ولیم . مقصد الهی است ، یک مقصد الهی را که با این چیزها نمی شود به همش زد. فرض کنید که چهار نفر هم یک جایی بنشینند با هم یک صحبتی بکنند و بگویند مردم هم این جور می گویند، اما این مساءله این طور نیست ، خوب است همه ء ما بیدار بشویم و خدا همه را بیدار کند.

خدمت هایی که جمهوری اسلامی در طول این چند سال به اسلام کرده ، کسی در طول تاریخ غیر از زمان انبیا نکرده است

و من امیدوارم که دراین ماه مبارک رمضان که ماه خداست ، همه مؤ فق بشوید به این که دعا کنید برای اسلام . در ادعیه تان دعای برای اسلام باشد، در راءس ادعیه تان دعای برای جمهوری اسلامی و بقای جمهوری اسلامی باشد. خدمت هایی که جمهوری اسلامی در این چهار پنج سال به اسلام کرده است ، در طول تاریخ غیر از زمان انبیا نکرده کسی ، آن قدر خدمتی که این کرده . هر کس ببیند، هر که ، مخالفین ، هرکس بیاید صورت شماری کند، ریز بدهد. زمان این جا چه خبر بود، زمان قاجار چه خبر بود؟ تازه آرامترین شان بودند. زمان قاجار چه خبر بود، حالا چه خبر است ؟ دیگر زمان پهلوی را که همه می دانید چه خبر بود! این کمال بی انصافی است که یک کسی بگوید آن وقت هم مثل حالا و حالا بدتر از او. یا کمال بی اطلاعی ، لجاجت ، انسان لجاج ، وقتی لجاجت پیدا می

کند نمی داند خودش هم چه می کند. می گویند که یک دسته ای از اهل جهنم که در عذاب بودند یک وقت دیدند آرام شد (در روایت است ظاهرا) گفتند چه شد؟ گفتند پیغمبر عبور می کند گفتند درها را ببندید نبینیم . آن کسی که جهنمی هست این جوری است ، درها را ببندید با این که آرام شده است ، با این که عذاب را برداشتند. عذاب باشد، لکن پیغمبر نباشد! فساد باشد، لکن جمهوری اسلامی نباشد! در خیابان ها آن مفسده علنی باشد، لکن جمهوری اسلامی نباشد! اینها یک دردی است که دوای او پیش حضرت عزرائیل سلام الله علیه است.

و خداوند همه این دردها را شفا بدهد و امیدوارم که همه ء ما مؤ فق بشویم به عمل کردن به رضای خدا، و خداوند این اسلام را، جمهوری اسلامی را نگه دارد و ما را مؤ فق کند که به لقای جمال مبارک امام زمان سلام الله علیه مؤ فق بشویم.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/2/64

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام حاج شیخ عبائی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد عبائی دامت افاضاته

از آن جا که از این جانب خواسته شد نماینده ای در دفتر تبلیغات اسلامی نصب نمایم ، جناب عالی را به سمت نماینده خویش در آن دفتر انتخاب نمودم . لازم است یادآور شوم به طوری که گزارش رسیده است تاکنون دفتر مذکور خدمت های شایان تقدیری به اسلام و جمهوری اسلامی و حوزه های محترم علمیه نموده است که باید از آن تشکر نمود.

امید است با عنایات باری تعالی و ادعیه حضرت ولی الله الاعظم ارواحنا فداه ، تؤ

فیق هرچه بیشتر در این امر ارزشمند پیدا نموده و در ادامه خدمت کوشا باشید. امید است مدرسین و فضلای محترم و طلاب عزیز با همکاری و همیاری بیشتر و بهتر با آن دفتر محترم ، ملت عزیز کشور را به وظایف دینی و سیاسی و اسلامی خود آشناتر فرمایند.

والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/3/64

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

قیام 15 خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانه ها، و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سد عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست نمود. خون سلحشوران کوخ نشین ، کاخ های ستم را در هم کوبید. ملت عظیم الشان ایران با قیام و نثار خون فرزندان عزیز خویش ، راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد.

خداوند تعالی ، این ملت را پایدار و شهیدانشان را خصوصا شهیدان 15 خرداد، این بنیانگذاران انقلاب اسلامی ایران را در جوار رحمت خود قرار دهد و به بازماندگان آنان صبر و اجر عنایت فرماید و به معلولان عزیز ما قدرت مقاومت بیشتر عطا فرماید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/3/64

انتصاب حجت الاسلام شیخ محمد علی صدوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای شیخ محمد علی صدوقی دامت افاضاته

جناب عالی به نمایندگی از طرف این جانب در ستاد نظارت بر انتخاب سه نفر عضو شورای عالی قضایی انتخاب می شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمایید. انشاء الله مؤ فق باشید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/3/64

انتصاب به حجت الاسلام زرندی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین زرندی دامت افاضاته

به دنبال کسالت ممتد جناب حجت الاسلام آقای موحدی کرمانی دام توفیقه العالی که منجر به استعفای ایشان از امامت جمعه باختران گردید، ضمن تقدیر از زحماتی که جناب ایشان در این مدت در انجام این وظیفه مقدس متحمل شده اند، اینک بدین وسیله جناب عالی را به سمت امام جمعه باختران و نماینده خویش منصوب می نمایم که انشاء الله تعالی ضمن انجام این فریضه الهی ، مردم را به وظایف خطیر و حساسی که بخصوص در این برهه تاریخی انقلاب اسلامی دارند، آشنا ساخته و به استقامت و پایداری و وحدت و یکپارچگی در برابر توطئه های دشمنان اسلام دعوت نمایید.

بدیهی است علما و روحانیون معظم و اهالی محترم و متدین باختران و نهادها و ارگان های دولتی نیز همکاری های لازمه را در برگزاری هرچه باشکوهتر این نماز وحدت بخش با جناب عالی داشته و امید است با همکاری آنان وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید. از خدای تعالی مؤ فقیت همگان را مساءلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/3/64

بیانات امام خمینی در جمع رئیس جمهور، رئیس دیوان عالی کشور، اعضای شورای نگهبان ، هیاءت رئیسه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، اعضای شورای عالی قضایی ، وزرا و روحانیون به مناسبت عید سعید فطر

غیر حق تعالی نور نیست ، همه ظلمت است

بسم الله الرحمن الرحیم

من امیدوارم که این عید پر برکت به همه ملت های اسلامی و به همه مستضعفان جهان ، خصوصا ملت بزرگ ایران ، برکت خداوند عنایت کند و مبارک باشد و امیدوارم که دست توانای حضرت ولی امر، پشتیبان این ملت عزیز باشد. آنچه که انبیا برای او مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر، مقدمه اوست ، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است که چطور است . ارائه عالم

به آن طوری که هست ، نه به آن طوری که ما ادراک می کنیم . و دنبال این بودند که همه تهذیب ها، تعلیم ها و همه کوشش ها در این باشد که مردم را از این ظلمتکده هایی که همه عالم ظلمت است ، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر حق تعالی نور نیست ، همه ظلمتند و اگر چنانچه ما از این حجاب های ظلمانی بیرون برویم و همین طور اگر موفق بشویم از حجاب های نورانی هم بیرون برویم و همه حجاب ها را(1) خرق کنیم ، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده می کنیم و غیر او کسی نیست ، سراب است . البته به آن معنای کاملش ، نادری از اولیا خدا به تبع انبیا مؤ فق شدند و دیگران مراتب پایین تر را، تا برسد به ما که هیچ .

اگر سر (لیله القدر) و سر (نزول ملائکه ) در شب های قدر را بدانیم ، همه مشکلات ما آسان می شود

ماه مبارک رمضان که ماه ، مبارک است / برای این است که / ممکن است برای این باشد که ماهی است که ولی اعظم ، یعنی رسول خدا واصل شده و بعد از وصول ، ملایکه را و قرآن را نازل کرده است . به قدرت او ملایکه نازل می شوند، به قدرت ولی اعظم است که قرآن نازل می شود و ملایک نازل می شوند. ولی اعظم ، به حقیقت قرآن می رسد در ماه مبارک و شب قدر و پس از رسیدن ، متنزل می کند به وسیله ملایکه !!! که همه تابع او هستند !!! قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید. قرآن در حد ما

نیست ، در حد بشر نیست . قرآن سری است بین حق و ولی الله اعظم که رسول خداست ، به تبع او نازل می شود تا می رسد به این جایی که به صورت حروف و کتاب در می آید که ما هم از آن استفاده ناقص می کنیم . و اگر سر (لیله القدر) و سر (نزول ملایکه ) در شب های قدر !!! که الان هم برای ولی الله اعظم حضرت صاحب سلام الله علیه این معنا امتداد دارد !!! سر اینها را ما بدانیم ، همه ء مشکلات ما آسان می شود. تمام مشکلاتی که ما داریم برای این است که ما محجوبیم از این که واقعیت را آن طور که هست و نظام هستی را به آن طوری که تنظیم شده است ، مشاهده کنیم . ما گمان می کنیم که حیات در این جا چیزی است و نبودن در این جا نقصی است . در صورتی که حیات در این جا نازله آن حقیقتی است که از عالم غیب آمده است و موت !!! اگر چنانچه موت انسانی باشد !!! رجوع به همان مرتبه ای است که در اول بوده است ، و البته مراتب مختلف و شؤ ون مختلف است . و ما امیدواریم که از فیض ماه مبارک و فیض عید ماه مبارک !!! که عید وصال است !!! ما هم حظی ببریم که بتوانیم در این مشکلاتی که بر ما وارد می شود، سرفراز بیرون بیاییم ، تمام چیزهایی که انبیا آوردند، /اینها/ مقصود آنها به ذات نبوده است ، مقصود آنها به ذات نبوده است

، تشکیل حکومت مقصود به ذات نیست برای انبیا. دعوت ها هرچه می شود مقدمه است برای این که انسان را بیدار کنند، انسان را بفهمانند به (او)، ارائه بدهند به (او) که چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالی . و ما دستمان از این مسائل کوتاه است و امیدواریم که به برکت اولیا خدا، ما هم یک آشنایی ضعیفی پیدا بکنیم و بعض از حجب ، از پیش چشم ما برداشته بشود. خدای تبارک و تعالی که می فرماید که : (الله نور السموات و الارض ) و (هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن )، این را ما با قلبمان ، با وجودمان ادراک کنیم ، نه ادراک علمی ، مشاهده ، ادراک علمی آسان است ، لکن رسیدن به آن جایی که انسان دریابد این مسائل را، این کار مشکلی است و محتاج به مجاهدت ؛ و انبیا و اولیا با مجاهدات خودشان به این مسائل رسیده اند. ادعیه ای که از ائمه علیهم السلام وارد شده است (که به تعبیر بعضی قرآن صاعد است ) این ادعیه به قدری معارف الهیه در آن هست که انسان متحیر می ماند، آن قدر معارف در ادعیه هست . مسائلی که ائمه علیهم السلام برای نوع مردم گفته اند به طور مساله گویی به طور تعیین وظایف ، آنها یک باب است که روی همان عرف عام صحبت شده است ، وقتی که رسیدند به مناجات ها و ادعیه ، مسائل فرق کرده است . آن جا دیگر زبان

عامه ء مردم نیست ، البته در آن همه چیز هست ، لکن آن معارفی که در ادعیه و مناجات ائمه علیهم السلام هست ، آنها یک زبان دیگری است غیر زبان معمولی و غیر زبان ذکر احکام الهیه . و مطالعه این ادعیه راهگشایی است برای انسان و رسیدن به بعض مدارج الهیه . و من امیدوارم که همان طوری که این کشور ما و این ملت عزیز، در همه چیز متحول شده است ، در این معانی هم متحول بشود.

اسلام این طور مردم را متحول کرده که ترس را از دل هابرده است

و امیدوارم که تحول همان طوری که در میدان جنگ و در تظاهرات ، در این ایام پیدا شد که تظاهرات به طوری بود که سابقه نداشت ، و این از هنر اسلام است و هنر ملت ایران . هنر اسلام ؛ که بعد

از این همه فشارها و بعد از این همه ارعاب ها و بعد ازاین همه تهدیدها و بعداز این همه تبلیغات ، بعد از چندین سال زحمت و جور، زحمت و اذیت یکدفعه تمام ایران در یک روز برای یک دعوت یک فرد !!! فرد عزیز !!! این طور در خیابان ها ریختند. این از طرفی هنر اسلام است ؛ اسلام این طور مردم را متحول کرده است که ترس را از دل هابرده است و جان ها را الهی کرده است و روح ها را روحانی کرده است که بچه های کوچکشان را می آورند کفن می پوشانند و می گویند برای شهادت آمدیم . این در تاریخ دنیا هیچ سابقه ندارد، تمام تاریخ دنیا را شما بگردید این را پیدا نمی کنید که با این وضع ، با

این کیفیت ، با این ارعاب و ترساندن های مردم و با این بمباران کردن مناطق !!! حتی تهران !!! این طور مردم بریزند بیرون که نتواند دیگر کسی بگوید که مردم جنگ نمی خواهند! مردم جنگ نمی خواهند، اما دفاع دارند این (جنگ جنگ تا پیروزی ) که مردم می گویند، این جنگ دفاعی است و الا ابتدائا که اگر این مسائل نبود، ایران به هیچ جا نظر نداشت ، الان هم ندارد.

راهپیمایی روز قدس یکدفعه سیلی زد به صورت همه ابرقدرت ها

تجربه هایی که کردند خارجی ها، آنهایی که بی اطلاع بودند از اسلام ، آنهایی که اطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام ، آنها در حجاب بودند و نمی دانستند !!! حالا هم هستند !!! لکن یک پرده ای برداشته شد از این حجاب . الان سرتا ته دنیا همه ابرقدرت ها می دانند قضیه چی هست . همه این تبلیغات هم که دارند می کنند، /همه / برای این است که دانند قضیه چه قضیه بزرگی بوده است و باید چه جوری با آن مقابله کرد؛ ابتدائش با این که سکوت کنند. این سکوت نه این است که ندانند، آنهایی که باید بدانند می دانند، سرانی که در دنیا هستند، ابرقدرت ها، آنها می دانند (خبرگزاری هایی که این جا دارند، مسائل را آن طوری که هست اطلاع می دهند، لکن یک وضع دیگری هم برای تبلیغاتی درست می کنند) نه این که ندانند، مسائل را می دانند. می دانند که بعد از این همه تبلیغاتی که کردند، این همه تهدیداتی که کردند، حتی کاخ سفید تهدید کرد ایران را، ملت ایران همه این تهدیدات را توی خیابان

گذاشت و از رویش عبور کرد. آنها می فهمند قضیه را و الان در فکر اینند که از چه راه دیگر پیش بیایند. اینها خیال می کردند که اختلاف توانند ایجاد کنند در ایران ، هی دامن زدند به این که هی اختلاف است ! هی اختلاف است ! سران با هم اختلاف دارند! مردم دیگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند! خیال می کردند با دعوت به اختلاف ، مردم اختلاف پیدا می کنند. یک وقت چشم های بسته شان را باز کردند و دیدند که ایران یکپارچه قیام کرد. یکدفعه از خواب بیدار شدند که چه بود قضیه ! الان متحیرند که چه بود قضیه و باید چه کرد. اختلافی که آنها خیال کردند، ما که می دانستیم نیست قضیه چیزی ، لکن آنها خواستند با همین کلمه (اختلاف ) درست کنند. تبلیغ به (اختلاف ) خیال می کردند اختلاف درست می کند. تبلیغ به این که (مردم دیگر خسته شدند از جنگ )، این خستگی ایجاد می کند؟ روز قدس یکدفعه سیلی زد به صورت همه شان و تحلیل عملی ای که ملت ایران کرد، تمام تحلیل های آنها را نقش به آب کرد. این هنر اسلام است از یک طرف و هنر ملت ایران است از طرف دیگر. در روز قدس که همه شاهد بودید و سفرایی هم که گفتند امروز هستند این جا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس یک مطلبی نبود که در مخیله امثال کارتر و امثال روسای جمهور آمریکا (چه حالا و چه سابق ) وارد بشود. آنها خیال می کردند که !!! از بس به آنها

اشتباهی فهمانده بودند !!! خیال کردند که ایران دیگر خسته شده است ؛ (این قدر به مردم فشار آمده ، خانه ها بر رویشان خراب شده است ، آواره شده اند، اینها دیگر از میدان در رفته اند، بنابراین می شود زود قضایا را ختم کرد)، یکدفعه چشم باز کردند و ایران را دیدند که یکپارچه قیام است و یکپارچه جنگ خواهی ؛ یعنی مدافع .

این فریادی که از قلب مؤ من است بر همه چیز غلبه می کند

ما نمی توانیم از ملت ایران تشکر کنیم ، ما خودمان یک نقطه ضعیفی هستیم در بین این دریای بزرگ ، یک قطره هستیم در بین این دریای بزرگ . ما می گوییم که خدا از شما تشکر می کند. ما که تشکر می کنیم ، برای این است که تشکر خدا را کرده باشیم ، شکر شما، شکر خداست . شما به مردم ، به دنیا ثابت کردید !!! ولو در گوش یک افرادی نگذاشتند برسد، لکن موجش بالاخره می رسد !!! شما به دنیا ثابت کردید که ایران زیربار هیچ ظلمی نمی رود و ایران با هیچ تهدیدی از میدان بیرون نمی رود و ایران متکی به یک قدرت عظیم است و آن قدرت خدا. کسی که متکی به قدرت خداست ، کسی که ایمان در قلب او هست ، کسی که علم به معاد دارد و خدا را می شناسد و قضای الهی را می داند، این از این معانی از میدان در نمی رود. فکر دیگری بکنند؛ آنهایی که نشسته بودند و برای خودشان خیالبافی می کردند که دو ماه دیگر، سه ماه دیگر، یک سال دیگر، دو سال دیگر، یک فکر دیگری بکنند! این

فکر درست از کار درنیامد! ابرقدرت ها هم یک فکر دیگری بکنند و بهتر این است که دست از این کارها بردارند، بهتر این است که این عامل خبیث خودشان را که این طور رسوایی به بار آورد برای ابرقدرت ها، دست از پشتیبانی این بردارند. این بدبخت را بازی دادند و بعد معلوم شد که مساءله این جور نبود. الان هم این دست و پاها هیچ اثری ندارد. اینها خیال کردند که حالا دیگر چند تا بمب بیندازند به شهرهای ایران ، ایران از میدان در رود. اینها هزاران بمب انداختند، بمباران کردند، همه مناطق طرف های مرز را بمباران کردند و شهرهای بزرگ ما را هم بمباران کردند. و روز قدس آن طور جمعیت و فریاد بود که به گفته بعض از مخبرین ؛ (صدای توپ ها را مردم دیگر نمی شنیدند، صدای بمب ها را دیگر مردم نمی شنیدند)، فریاد مردم غلبه کرده بود. این فریاد از قلب مؤ من است و این فریادی که از قلب مؤ من است بر همه چیز غلبه کند، بر کاخ سفید هم غلبه می کند و غلبه کرده است و موج این ایمان در سرتاسر دنیا. این موج رفته است و دنیا /دارد/ از زیر بار این ظلم هایی که در طول تاریخ بر آن شده است ، از زیر این بار دارد در می آید. همه جا نغمه این است که ظلم نه ! دست توانای ملت ها، ابرقدرت ها را به جای خودشان نشانده و می نشاند. ملت های مستضعف در هر جای جهان رو به بیداری هستند، نمی پذیرند امروز دیگر آن

حرف هایی که سابق گفته می شد. آن ارعاب هایی که می کردند و کشتی هایی که می آوردند در اطراف خلیج فارس و امثال اینها، یا کارهای دیگری که می کردند، تمام اینها کهنه شده است ، دیگر پیش مردم ارزش ندارد. ملتی که بیرون آمده روز جمعه و می گوید که (ما برای شهادت آمدیم )، آنها را از مردن نترسانید! این شهادت است . شما هر چه می توانید بترسانید، این است که ؛ (ما خانه های شما را خراب می کنیم ، خود شما را هم کشیم )، آنها جلو آمدند، می گویند ما برای این آمدیم ! چطور اینها را ترسانید؟ این کار احمقانه است ؛ این کاری که اخیرا صدام کرد و مخالف همه قواعد دنیا و قواعد الهی بود و همه دنیا او را تشویق کردند و یکی پیدا نشد بگوید چرا، این کار احمقانه را تکرار نکند، دیدید که اگر تکرار بشود بدتر از اول می شود. ملت ، هر چه تا کنون شما کردید و هر چه جنایت کردید، دیدید که محکمتر شد. از این به بعد هم اگر چنانچه سر عقل نیایید و باز شرارت بکنید این ملت /از آن وقت هم که / از حالا هم بالاتر می شود. انشاء الله خداوند به همه ملت !!! ملت اسلامی !!! قدرت ایمان عنایت کند و قدرت ایمان ملت ما را روزافزون کند. و امیدوارم که این شرارت ها، از آن دست بردارند تا ملت ها به کار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارت های آنها ناراحت هستیم و هم از مقابله به مثل

، از هر دو ناراحت هستیم . ومن امیدوارم که قطع بشود این امور. و خداوند انشاء الله شما را مؤ فق کند و از برکات این عید سعید و این ماه مبارک که گذشت ، شمه ای به ما و به شما عنایت بفرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : تیرماه 64

پاسخ امام خمینی به نامه فرزند یک شهید

بسمه تعالی

فرزند بسیار عزیزم

نامه محبت آمیز شما که از جانب خود و دیگر فرزندان عزیز شهدا، و مفقودین و اسرا بود، موجب خرسندی شد. امید است شما عزیزان خردسال که یادگار فداکاران در راه خداوند تعالی و اسلام عزیز هستید، چون پدران بزرگوار خویش خود را برای دفاع از اسلام بزرگ و میهن عزیز مهیا سازید و با فرا گرفتن علم و ادب و کوشش در راه به دست آوردن کمال انسانی و اخلاق اسلامی برای اسلام عزیز و کشور خودتان فرزندان شایسته ای باشید.

شماها با از دست دادن عزیزان خود، فرزندان اسلام و پیامبر عظیم الشان هستید، انشاء الله تعالی در پناه خداوند عالم مؤ فق شوید. با کسان خود خصوصا مادران داغدیده به خوبی رفتار نمایید. از خداوند منان سلامت برای شما و رحمت برای شهیدان ، سلامت و رهایی برای اسرا و مفقودین شما خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/4/64

انتصاب ناخدا یکم ملک زادگان فرمانده جدید نیروی دریایی جمهوری اسلامی

بسمه تعالی

ضمن قبول استعفای سرکار ناخدایکم حسینی و با تقدیر از زحماتشان ، با انتصاب سرکار ناخدایکم محمد حسین ملک زادگان به فرماندهی نیروی دریایی جمهوری اسلامی موافقت می شود.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/2/64

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جامعه مدرسین جوزه علمیه قم

آنها که منافعشان را از دست داده اند، با ما مخالفند

بسم الله الرحمن الرحیم

همه شما آقایان جزء اعلام و بزرگان هستید، اما مسائلی که می فرمایید، من باید از شما رهنمود بگیرم و حساب این نیست که من به شما رهنمود بدهم . عقیده من بر این است که ما باید مشکلات کشور را روی هم حساب کنیم و همه می دانیم که هیچ کشوری مثل ایران مبتلا به قدرت ها نیست و شما اگر چند دولت را استثنا کنید، بقیه یا مستقیم یا غیرمستقیم با ما مخالفند، چون یک دولت اسلامی با طرز تفکر خودشان مؤ افق باشد، در ایران به وجود نیامده است و دستشان از ایران کوتاه شده است از این جهت با هر وسیله ای مشغول می باشند تا صدمه ای به ایران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است ، منتها مستقیما نمی گویند ما با اسلام مخالفیم ، می گویند: (با اینها که ارتجاعی هستند مخالفیم ، با آخوندهایی که حکومت ایران را قبضه کرده اند، مخالفیم ). در عین حال می بینید آن همه تبلیغاتی که علیه ما شده و می شود و خواهد شد، در مردم تاءثیر چندانی نکرده است . اگر تاءثیر کرده بود، آثارش پیدا می شد، در حالی که روز قدس نمونه بود و می بینید که مردم این گونه در صحنه حاضرند. مسلم ، آنها که منافعشان را از دست داده اند، آنها که دستشان از حکومت کوتاه

شده و آنها که خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفند، چه در داخل و چه در خارج .

در زمان خود پیامبر و حضرت امیر هم خلاف واقع شد، باید جهات مثبت را نگاه کرد

در شرایط فعلی ، ما باید وحدتمان را حفظ کنیم تا تمام کارها درست شود. البته در یک کشوری که تازه می خواهد احکام اسلام را پیاده کند و دارای چهل میلیون جمعیت و با آن وسعت است ، نمی شود یکدفعه کارها درست بشود و هیچ خلافی واقع نگردد، در زمان خود پیامبر و حضرت امیر هم خلاف واقع می شد. باید جهات مثبت را نگاه کرد، نه جهات منفی را. و ما نباید توقع داشته باشیم که صبح کنیم در حالی که همه چیز سرجای خودش باشد. در زمان حضرت صاحب سلام الله علیه هم که ایشان با تمام قدرت می خواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمی شود که هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند. و بالاخره همان ها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهید می کنند و در روایات قریب به این معنا دارد که بعضی فقهای عصر با ایشان مخالفت می کنند. پس این طور نیست که خلاف فلان قاضی یا فلان فرماندار !!! و اصولا بعضی جهات منفی !!! خطری باشد. در زمان حضرت امیر هم قاضی اش و فرماندارش خلاف کردند، این اجتناب ناپذیر است .

الان اسلام در دست ماست و روحانیون از همه بیشتر مسؤ ولیت دارند، زیرا مردم دنبال آنها حرکت می کنند. در این شرایط وقتی که شما مشکلات و فعالیت ها را روی

هم حساب کنید، خواهید دید که در کنار این مشکلات و فعالیت ها کسی تقصیر ندارد و نمی خواهد اسلام و احکام اسلام را از بین ببرد. گرفتاری زیاد است ، گرفتاری جنگ ، گرفتاری خرابی ها، گرفتاری آوارگان از همه اطراف . و بالاخره کارهایی که در این مدت برای فقرا و مستضعفین انجام شده است قابل مقایسه با سابق نیست . البته شکی نیست که خلاف هم هست ولی این طور نیست که با این خلاف هاما لطمه اساسی ببینیم ، بلکه از این که ما اختلاف داشته باشیم لطمه می بینیم .

ما باب اجتهاد را نمی توانیم ببندیم ، همیشه اجتهاد بوده و خواهد بود

اگر بنا باشد دولت نتواند کاری انجام بدهد و مجلس نتواند کاری انجام بدهد، ما لطمه دیده و کارها زمین می ماند. این طور نیست که یکی بهتر از اینها پیدا بشود که بهتر بتواند اداره کند. هر کدام از اینها در جای خودشان آن قدری که زحمت کشیده اند، با اخلاص بوده است و آنها که مشغول کارند انسان های مخلصی هستند، البته ممکن است داخل آنها افراد بدی هم باشند.

مساءله دیگر این که ممکن است برداشت های اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمی توانیم ببندیم ، همیشه اجتهاد بوده ، هست و خواهد بود و حال آن که مسائلی که امروز پیش آمده است با مسائل سابق خیلی فرق می کند و برداشت ها از احکام اسلام مختلف است . ما نباید بر سر برداشت ها دعوا بکنیم و حاصل این که شما جامعه مدرسین محترم ، باید دنبال این باشید که اگر کسی نزد شما آمد و کارشکنی کرد، تحت تاءثیر وافع

نشوید و ملاحظه کنید که مشکلات چیست و اگر بخواهیم به حرف یک دسته که مثلا در مجلس هستند بگوییم این دولت نه ، این رئیس مجلس یا این نخست وزیر یا این رئیس جمهور نه ، چه خواهد شد؟ و اصولا ما افرادی را داریم که از عالم غیب بیایند و کارها را آن طوری که مطابق به این میل ماست ، صددرصد انجام بدهند؟! این در تمام دنیا پیدا نمی شود و وضع ما جوری است که اگر بخواهیم آن را به هم زنیم صدمه می خوریم ، یعنی جمهوری اسلامی صدمه می خورد. من عقیده ام بر این است که هیچ کدام از افرادی که آنها را می شناسم نمی خواهند کار خلافی انجام بدهند، منتها گاهی تشخیص ناقص است . و شما آقایان پشتیبانی و هدایت کنید، چرا که پشتیبانی شما مؤ ثر است و ما باید موارد مثبت را رو به اثبات بیشتر و موارد منفی را کم کنیم . اگر خدای نخواسته بین جامعه مدرسین با دولت یا جامعه با مجلس یا مجلس با دولت اختلاف پیدا بشود، شکست می خوریم . اما اگر همه با هم باشیم ، همان طور که تا به حال بوده ایم و شما در تبلیغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت کنند، این جمهوری باقی می ماند و امور به تدریج درست شود. ولی این طور نیست که کسی قدرت داشته باشد و نکند. باید قدرت دولت و حجم کار آنها را ببینیم چقدر است و بسنجیم که اگر من جای او باشم چه می

توانم بکنم ؛ اگر نخست وزیر را برداریم ، جناب عالی را نخست وزیر بکنیم چقدر می توانید کار بکنید؟ حساب کار را با حساب قدرت باید بسنجید و مسائل را باید دوستانه حل نمود. این نظری است که من از اول داشته و دارم و بعد از این هم خواهم داشت .

برای مردم و دولت و مسؤ ولین و مجلس باید ناصح بود، نه مقابله کرد

بنابراین ، امیدوارم همان طور که شما آقایان با انقلاب بوده اید، انقلاب را بر پا کرده اید، همین طور به پیش بروید و نصیحت کنید. مساءله نصیحت یک مساءله است ، انتقامگیری مساءله دیگر. برای مردم و دولت و مسؤ ولین و مجلس باید ناصح بود، نه مقابله کرد. زیرا اگر شما با من و من با شما مقابله کنیم ، غیر از این که دیگران سوء استفاده کنند چیزی به دست نمی آید. شما ببینید خارجی ها یک کلمه را می گیرند و چیزی از توی آن بیرون می آورند که بر ما غلبه کنند، مثلا می گویند: (ایرانی ها ادعا می کنند ما با گروگانگیری مخالفیم ، اما چون اینها ضد آمریکا هستند این حرف معنا ندارد). و دیدید که آمریکا در همین قضیه گروگانگیری که گرفتار شده است چقدر به این طرف و آن طرف متوسل شده است . از اول هیاهو به راه انداختند که ما دخالت نظامی می کنیم ، بعدا رئیس جمهور آمریکا به التماس و گدایی و دریوزگی افتاده است و به این طرف و آن طرف می زند که مساءله را حل کند ولی نتوانستند. و عده ای از آن طرف ایستاده و می گویند: (باید به شرایط ما عمل شود) و ما

باید خیلی مواظب باشیم . غیر از این که ما را از داخل بپوسانند کار دیگری نمی توانند بکنند.

اسلام با فقه و احکام فقه باقی مانده است

مطلب دیگری که کرارا عرض کرده ام ، مساءله تدریس و فقه است که هر چه می توانید آن را تقویت کنید. اسلام با فقه و احکام فقه باقی مانده است ، باید عده کارها را انجام داده و عده ای هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرماید.

و السلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 16/2/64

بیانات امام خمینی در جمع آقایان موسوی اردبیلی،صانعی و موسوی خوئینی ها

آنچه باید سفارش کنم این است که باید همه با هم و همراه باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

از رفتن آقای صانعی متاءسف و متاثرم ، امیدوارم ایشان در هر کجا که باشند فرد موثری باشند. از زحمات و کوشش های ایشان تشکر و قدردانی کنم . من ایشان را سال های طولانی است که می شناسم ، او مردی عالم ، متعهد و فعال است . ایشان تصمیم گرفتند تا از این کار کنار بروند. ایشان نباید به طور کلی از همه کارها کناره گیری کنند. حال که از این کار خسته شده اند، کارهای دیگری که با وضع مزاجی ایشان مناسب تر است را انتخاب کنند.

امروز که به شما زحمت دادم ، بدین خاطر بود که تصمیم گرفتم آقای موسوی خوئینی ها دادستان باشند. آقای موسوی را هم شناسم ، او مرد عالم و بسیار متعهدی است . آنچه باید سفارش کنم این است که باید همه با هم و همراه باشید. اگر شورای عالی قضایی قوی باشد و همگی اتحاد قوی داشته باشید، مشکل ترین کارها را انشاء الله می توانید حل کنید. البته همیشه همفکری داشته باشید، و کار را هم خوب انجام داده اید ولی حجم کار چون زیاد است

، باید بیشتر تلاش کنید. انشاء الله آقای موسوی هم مانند صانعی با صفای باطن ، با آقای اردبیلی همکاری می نمایند. فعلا آقای صانعی به کار خود ادامه دهند تا سیر قانونی این کار طی شود.

تاریخ : 18/2/64

بیانات امام خمینی درجمع رئیس دیوان عالی کشور ومسؤولین قوه قضاییه

قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی انسانی رفتار کند، کشور را تواند نجات دهد

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از تشکر از همه آقایان که زحمت کشیدند و این جا تشریف آوردند، باید عرض کنم ، از آقای موسوی اردبیلی که در این موقع حساس ، بدین خدمت بزرگ مشغولند، تشکر می کنم و همین طور از همه شما آقایان .

کشور ما، کشور تازه متولد شده ای است که با این که ملت هابا آن موافقند، اکثر دولت هابا ما مخالف می باشند. در دنیا این گونه تبلیغ می شود که ایران می خواهد منافع کلیه کشورها را از بین ببرد، در حالی که کشور اسلامی ما روی موازین اسلامی عمل می کند و هیچ گاه قصد تجاوز و تعدی به دیگران را ندارد. ما در مقابل عراق هم ، تنها دفاع می کنیم . دفاع ، حقی که شرعا و عقلا بر همه مسلمانان واجب است ، خصوصا مردم ایران که مورد تجاوز قرار گرفته اند.

البته در چنین مقطعی همه کارها مشکل است . قوه قضاییه مشکلاتش بیشتر از سایر ارگان هاست ، چرا که قوه قضاییه دخالت در اموری می کند که اختلافی است و اختلاف بین مردم هم تمام شدنی نیست . ناچار، همیشه یکی از دونفری که با یکدیگر اختلاف دارند ناراضی می رود. به همین جهت ، کار بسیار مشکلی است و از طرفی هم ، بسیار حساس و مورد توجه اسلام است . قوه قضاییه

اگر از روی موازین اسلامی !!! انسانی رفتار کند، کشور را می تواند نجات دهد.

مساءله دادستانی که همه می دانید از امور بسیار مشکل و حساس است و آقای صانعی که مردی فاضل و عالم است و سال ها او را نزدیک می شناسم و او را عنصری فعال و خوب می دانم ، تا به حال این سمت را داشتند که از زحمات ایشان تشکر می کنم . منتها اخیرا خسته شدند و به خاطر همین خستگی مدت هاست که تصمیم داشتند کنار بروند و ما می خواستیم باشند و ایشان از این سمت استعفا دادند که پذیرفته شد. با جناب آقای موسوی خوئینی ها هم آشنا هستم و ایشان را می شناسم و البته بعضی از آقایان هم ایشان را از هر جهت می شناسند؛ از جهت علمی که مورد تاءیید بعضی از رجال و علمای علم هستند و از نظر تعهد هم که من خود، ایشان را خوب می شناسم . ایشان کارهای مهم را خوب انجام می دهند و مرد فعالی است .

امیدوارم همه با هم تفاهم داشته باشید. امروز همه ما محتاج تفاهم هستیم و همه ما باید با هم باشیم ، چرا که اگر اختلاف کنیم استفاده اش را دیگران می برند.

انشاء الله آقای موسوی خوئینی هابا سعادت و سلامت کارشان را که چنین کار مهمی است ، خوب انجام دهند. به هر صورت صلاح دیدم که به جای آقای صانعی برای چنین منصب بزرگی ، ایشان باشند و ایشان محتاجند تا همه شما او را همراهی کنید و امیدوارم بین ایشان و شورای عالی قضایی و شما آقایان

، تفاهم کامل باشد تا کشورتان به پیش رود و قضایای مهم را بتوانید حل کنید و از خداوند متعال تؤ فیق و سعادت همه آقایان را خواستارم .

تاریخ : 19/2/64

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام موسوی خوئینی ها به ریاست دادستانی کل کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد موسوی خوئینی ها دامت افاضاته

جناب عالی را به ریاست دادستانی کل کشور منصوب می نمایم . امید است با همکاری رئیس دیوان عالی کشور، شورای عالی قضایی ، فقها، قضات و حقوقدانان و کارمندان شریف و صالح دادگستری ، هر چه بهتر بتوانید به ملت عزیز و جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایید.

از خداوند تعالی ، تؤ فیق جناب عالی را در این امر خطیر خواستارم .

روح الله الموسوی الخمین

تاریخ : 24/2/64

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس و معاونین دانشگاه آزاد اسلامی

باید تلاش کنید جهات دینی را در دانشگاه بیشتر کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

از زحمات و خدمات آقایان تشکر می کنم . خداوند به شما و سایر افرادی که این دانشگاه را اداره می کنند، تؤ فیق دهد. انشاء الله بتوانید ایران را دانشگاه کنید. مسلما مردم وقتی دیدند کارهایتان خوب است و به آنان خدمت می کنید، با شما همراهی و کمک می کنند، چرا که مردم می خواهند فرزندانشان مهذب و عالم شوند. باید تلاش کنید جهات دینی را در دانشگاه بیشتر کنید. باید قبل از هرچیز، دانشگاه اسلامی باشد، برای این که کشور هر چه صدمه خورده است از کسانی بوده که اسلام را نمی شناخته اند.

انشاء الله آینده دانشگاهتان خوب باشد و همه دوستانتان مؤ فق باشند. البته نظارت آقایان خامنه ای و هاشمی و ائمه جمعه و روحانیون بلاد، به اسلامی شدن آن کمک بیشتری می کند. ما امیدواریم جوانانمان در خود ایران تربیت شوند، برای این که در خارج به جوانان ما درس اساسی نمی دهند. انشاء الله روزی بیاید که از جاهای دیگر برای تحصیل به ایران بیایند و ما هرگز احتیاجی نداشته باشیم کسی را به

خارج بفرستیم . و این امری است شدنی و این طرز تفکر که غیر از خارج در جای دیگر نمی شود تحصیل کرد، امری است باطل ، چرا که با این گونه تبلیغات می خواهند جوانان ما را به خارج بکشند و با تفکر خودشان به ایران برگردانند.

امیدوارم این دانشگاه و همه دانشگاه های دیگر مراکزی شوند که هم جوانان ما را مهذب کنند و هم عالم و آنان به صورتی تربیت شوند که از خارج بریده شده و مستقل شوند و در راه اسلام و کشورشان خدمت کنند. انشاء الله همه آقایان مؤ فق باشند.

تاریخ : 25/2/64

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان

ما باید به گونه ای زندگی کنیم که اگر آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا از حسن نظر آقای مشکینی تشکر می کنم و امیدوارم خداوند مؤ افق حسن نظر ایشان با من رفتار کند و همه ما را تؤ فیق بدهد که در خدمت اسلام باشیم و همچنین تشکر می کنم از آقایان که من را مفتخر به زیارت خودشان کردند و امیدوارم این مسؤ ولیتی را که به آنها محول شده است ، به احسن وجه به پایان برسانند و آن طوری که موجب رضای خداست عمل کنند.

از اهم مسائلی که باید تذکر بدهم ، مساءله است که به همه روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط شود و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج

نموده و جمهوری اسلامی را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است . اگر خدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب روحانیت نیست و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان . البته من این نکته را عرض کنم ، یک دسته که در معرض خطر هستند باید خودشان را حفظ کنند ولی همین ها هم باید مواظب باشند که زاید بر میزان نباشد. شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ می شود. آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و مؤ افق مذاق عامه است ، این که زندگی شما ساده باشد، همان طوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤ منین و ائمه ما زندگی شان ساده و عادی بود بلکه پایین تر از عادی آنها هم که جمهوری اسلامی را بپا کردند، مردم عادی هستند و کسانی که بالا بالاها نشسته اند، هیچ دخالتی در این مسائل نداشته و ندارند. این مردم بازار و کشاورز و کارگران کارخانه هاو طبقات ضعیف به حسب دنیا و قوی به حسب !!! آخرت هستند که این توقع را دارند که اگر خدای نخواسته نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن برای ما تنها نیست ، بلکه برای اسلام است و ما باید حفظ کنیم آنهایی را که اسلام و جمهوری اسلامی را نگه

داشته اند و بعد از این هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به این است که زندگی ما عادی باشد. آنهایی هم که می خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهی با یک اتومبیل پیکان بهتر می توانند محفوظ باشند/ و / تا وسیله دیگر. و ائمه جمعه و جماعات که اگر عادی بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقداری حفظ کنند که زیاد نباشد و این طور نباشد که امام جمعه وقتی در خیابان می آید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط می کند. بزرگی شما آقایان به دنیا نیست ، بزرگی شما به آخرت است و به این که پیش خدا آبرومند باشید و این یک مساءله مهمی است که دخالت در حفظ جمهوری اسلامی دارد و ما باید خیلی مواظب باشیم و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند، چرا که همه دنبال این هستند که نقطه ضعفی ، خصوصا از اهل علم پیدا کنند و در همه جا مطرح سازند. و ما باید به گونه ای زندگی کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم ، نه این که مثل رئیس جمهور آمریکا که اگر این مقام را از او بگیرند، شاید از حسرت دق کند!

حج ، سیاستی نیست که ما درست کرده باشیم ، حج سیاست اسلامی است

جهت دیگری هم که باید عرض کنم این است که الان ایام حج است و حج از امور کشور ما و همه جاست و ما به آن توجه خاصی داریم . من آقای موسوی خوئینی ها را می شناسم

و ایشان خیلی فعال بودند و خوب عمل کردند، اما چون وجودشان در دادستانی لازم بود، از این جهت امسال نمی توانند به حج بروند، هر چه فکر کردم دیدم که آقای کروبی به جای ایشان مناسب است و آقای کروبی کسی است که سال های طولانی در رژیم سابق کتک خورده است و در این راه صدمه زیادی دیده اند و فرد مقاوم و صالحی است . از این جهت ایشان را موقتاامسال می فرستیم تا ببینیم سال دیگر چه باید بکنیم .

اما مساءله ای که عرض کردم دنبال این هستند که نقطه پیدا کنند و بگویند این است که ، حال که آقای موسوی کنار رفته اند تبلیغ کنند وضع ایران تغییر و سیاستش فرق کرده است . آنها نمی دانند سیاست حج ، سیاستی نیست که ما درست کرده باشیم ، حج سیاست اسلامی است . ما از اول بنایمان بر این بوده است ، به حج آن طوری که بوده است عمل کنیم . همان طور که پیغمبر اکرم بت ها را در کعبه شکست ، ما هم بت ها را بشکنیم و این بت ها که در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما باید همان طور که سابق عمل کرده ایم ، به حج برویم و همان طور که سابق تظاهرات و راهپیمایی کردند، عمل کنیم و با تغییر آقای موسوی ، سیاست ما تغییر نکرده است . حج به همان وضعی که همیشه و در این دو سه سال برگزار شد، برگزار می گردد و دولت ها هم باید آن را تحمل کنند و ما

نمی توانیم از آن وظیفه ای که اسلام بر ایمان قرار داده است عدول کنیم و قرآن هم همین دستور را داده است و سیاست ما در حج همان سیاست است که بوده و هر وقت هم به حج برویم همان طور عمل می کنیم ، مگر جلوی ما را بگیرند و نگذارند به حج برویم که آن مساءله دیگری است .

و من امیدوارم این فریضه را همان طور که تا به حال بجا آورده اند، امسال بهتر و با جمعیت بیشتر به انجام برسانند. و افرادی هم که به حج می روند بیشتر متوجه اعمال و با یکدیگر متحد باشند و امیدوارم کشورهای مسلمان دیگر هم این احساس را کرده باشند. و بیش از یک میلیارد جمعیت مسلمان نباید دنبال این باشند که آمریکا چه می گوید و شوروی چه می گوید، و روی پای خود بایستند و به دیگران اعتنا نکنند، همان طور که این کشور چهل میلیونی که نسبت به سایر کشورها خیلی کوچک است ، روی پای خود ایستاده و می گوید: نه شرقی و نه غربی و الان هم احترام این کشور از احترام آن کشورهایی که مورد حمایت آنها هستند، بیشتر است و توجه نفوس مسلمانان به این جا زیادتر گردیده . بنابراین ، ملت ها خوف نداشته باشند که آمریکا چه می کند، اینها طبل توخالی هستند، فریاد زنند و عمل نمی کنند. شما ببینید آمریکا راجع به تروریست هاکه همه و ما با آن مخالفیم ، چه گفت و چه کرد. مرتب دنبال این بودند آنها را به یکی از کشورهای مخالف خود بچسبانند که نتوانستند. و

تشرهای اینها توخالی است و هیچ خبری نمی شود و ملت ها نباید بترسند و باید راه خودشان را طی کنند و اسلام و خدا پشتیبان آنان است و کسی که خدا پشتیبان اوست ، نباید از چیزی خوف داشته باشد. امیدوارم خداوند ما را مؤ فق فرماید که تابع دستورات او باشیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 28/4/64

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام کروبی

جناب حجت الاسلام آقای شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر به این که جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینی ها منصوب به دادستانی کل کشور شدند و از تصدی امر حجاج در این سال معذورباشند، جناب عالی را به سمت نمایندگی خود و سرپرست حجاج محترم ایران منصوب می نمایم تا با توجه به این که فریضه حج یکی از بزرگترین فریضه های عبادی سیاسی اسلام و کنگره عظیم حج در مواقف معظمه از بزرگترین کنگره های جهان اسلام است ، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشکلات مسلمین تبادل آرا نموده و در حل مشکلات و راه رسیدن به آرمان مقدس اسلام ، تصمیمات لازم را اتخاذ نمایید و راه های اتحاد بین همه طوایف و مذاهب اسلامی را بررسی کنید و در امور سیاسی مشترک بین همه طوایف ، مشکلاتی را که برای مسلمین جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پیش آمده است که اهم آن اختلاف انگیزی بین صفوف مسلمانان است !!! را چاره اندیشی بنمایید.

همان طور که همه می دانیم ، در سده های اخیر، آتش افروز این معرکه خطرناک ، قدرت جهانخوار شرق و غرب می باشند که از وحدت بیش

از یک میلیارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقیما و یا به دست عمال منحرف خود، به این اختلافات دامن می زنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حکومت نموده و ذخایر بی پایان آنان را چپاول نمایند. انشاء الله در مقابله با تبلیغات دروغین رسانه های گروهی و از آن بدتر آخوندهای درباری که با قلم و بیان ، علیه جمهوری اسلامی بپا خاسته اند، پیروز شوید. در ضمن جناب عالی مکلف می باشید تا به تمامی درخواست های این جانب در متن حکم جناب آقای موسوی خوئینی ها مثل تظاهرات بزرگ مکه و مدینه ، عمل نمایید. امیدوارم با قاطعیتی که از جناب عالی سراغ دارم این امور به بهترین وجه انجام گردد. از تمامی حجاج محترم و روحانیون عزیز می خواهم تا با جناب عالی همکاری لازم را بنمایند و از هر حیث به دستورات جناب عالی ، عمل نمایند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/5/64

بیانات امام خمینی درجمع اعضای شورای عالی قضایی ،کارکنان قوه قضائیه ،وزیر امور خارجه ونمایندگان جمهوری اسلامی درکشورهای اروپائی وآمریکائی ومناسبت میلاد پر برکت حضرت امام رضا(ع )

مساءله قضا یک مساءله مهمی است که سروکارش با همه حیثیت کشور و مسلمانان است

بسم الله الرحمن الرحیم

من این روز مبارک را به همه مسلمین جهان و به همه مستضعفان خصوصا به ملت شیعه و بالاخص به شما آقایان که این جا تشریف آوردید تبریک عرض می کنم . امید است خدای تبارک و تعالی به برکت مرقد مطهر حضرت رضا سلام الله علیه به ما تؤ فیق بدهد که ما تابع تعالیم عالیه اسلام باشیم و تابع تربیت هایی که ائمه هدی متکفل شدند باشیم . امیدوارم که خداوند همه ملت هارا و خصوصا ملت ایران را مؤ فق کند که به طور صحیح به احکام اسلام عمل کنند

و متکی به الطاف عالیه حق تعالی باشند و در این راهی که پیش گرفته اند پیش بروند و انشاء الله مؤ فقیت هایی حاصل بشود. آنچه که من در این محضر محترم باید عرض کنم ، یک مطلب راجع به قوه قضائیه است و یک مطلب راجع به کسانی است که در خارج کشور مشغول خدمت هستند که عده شان این جا امروز تشریف دارند. مطلبی که راجع به قضاوت عرض می کنم ، یک صحبت راجع به این است که باید پرسنل این قوه تقویت بشود و این یک جهتش به عهده حوزه های علمیه سرتاسر کشور است و خصوصا حوزه علمیه قم . مساءله قضا یک مساءله مهمی است که سروکارش با همه حیثیت کشور است و مسلمانان است و آن قدری که اسلام درباره قضا سفارش کرده است شاید کمتر در چیزهای دیگر سفارش کرده باشد. بنابراین یک تکلیف است بر همه کسانی که توانند قضاوت کنند و در حوزه ها معطل مانده اند. خیلی اشخاص هستند که اگر توجه به این مساءله داشته باشند که یک تکلیفی است ، بر همه هست تا آن جایی که به مقدار کفایت تحقق پیدا بکند، والا واجبات کفاییه هم بر همه آحاد واجب است ، وقتی وجوب برداشته می شود که به مقدار کفایت ، این امر تحقق پیدا کرده باشد. بنابراین به عهده همه حوزه های علمیه سرتاسری است که در این امر اهتمام کنند، افرادی که در آن جا قدرت این معنا را دارند که قضاوت کنند بیایند مشغول کار بشوند. این یک خدمتی به اسلام است ، یک خدمتی

به کشور است و یک تکلیفی است که خدای تبارک و تعالی بر همه کرده است و امیدوارم که این کار را انجام بدهند.

علم بدون عمل مفید که نیست بلکه مضر است

و امیدوارم که دانشجویانی که برای این خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذیب اخلاق ، مهم این است که این دو جناح هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل مفید کǠنیست بلکه مضر است . شاید بسیاری از مصیبت هایی که بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است ، تمام این خرابی هایی که الان در دنیا به وجود آمده است ، اینها برای این است که علمی بوده است که توام با تهذیب نبوده است . علم را دارند لکن مهذب نیستند. شما اگر بخواهید خدمت بکنید به اسلام ، خدمت بکنید به کشور خودتان ، استقلال کشور خودتان را حفظ کنید، وابسته به هیچ جا نباشید، باید هم رشته علم را تقویت کنید و هم تهذیب اخلاق را و هم عمل را.

و من امیدوارم که همین طور باشد و شماها مؤ فق بشوید به این که این تکلیف بزرگ را به طور شایسته به اتمام برسانید.

اجراء حدود به آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است باید بشود

و به قوه قضائیه عرض می کنم که مساءله قضا یک مساءله بسیار مهمی است که اگر انسان در آن قصور بکند، تقصیر بکند، ضرر وارد می شود. اگر تقصیر باشد، پیش خدای تبارک و تعالی مسؤ ول است و اگر چنانچه زیاده روی بکند، این هم همین طور. میزان ، احکام اسلام است . در اجرای حدود، نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است پایین تر عمل بشود و نباید زیادتر. حتی آن کسی را که الان محکوم به قتل شده است و دارند می برندش در جایی که او را بکشند،

هیچ کس حق ندارد حتی یک کلمه درشت به او بگوید، اجراء حکم خداست . اگر کسی یک سیلی به او زد، او حق دارد در همان جا یک سیلی برگرداند و باید هم دیگران کمک کنند تا او قصاص بکند. اگر یک درشتی کرد، آن کسی که درشتی کرده است تعزیز لازم دارد، باید قوه قضائیه تعزیز کند او را. از آن طرف هم اگر کسی تقصیر بکند در این ، یک کسی که مستحق هفتاد مثلا شلاق است ، شصت تا بزند، این هم تقصیری است که در حکم خدا شده است و خیال نکند که این یک رحمتی است ، بلکه این یک امری است که معصیت خداست . اجراء حدود به آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است باید بشود. این که انسان ترحم کند به یک کسی که باید حد به او جاری بشود، حد را جاری نکند یا کم جاری کند، این عصیان است ، بلکه به خود آن آدم هم لطمه وارد می شود، به خود ملت هم لطمه وارد می شود. این حدود همان طوری که تربیت کند اشخاص را، ملت را هم می رساند به جایی که این طور فسادها در او کم بشود. اگر چنانچه یک حدی جاری بشود، این حدی که جاری شود، هم تربیت می کند آن کسی که حد خورده است و هم برای ملت خوب است ؛(فی القصاص حیاه :) زنده وقتی هستیم که همه موازین الهیه را عمل بکنیم و وقتی می توانیم با قدرت های بزرگ مقابله کنیم و آسیب پذیر نباشیم که متعهد به اسلام

، متعهد به احکام اسلام باشیم ، قضات وقتی می توانند قاضی باشند که در قضاوت ، هم در جهت حکم و هم در جهت دستور به این که باید چه بشود هیچ تقصیر و قصوری نکنند، نه غلو کنند، نه تقصیر بکنند. بنابراین یکی از مهمات است که باید ملاحظه بشود و انشاء الله که ملاحظه می شود. و من امیدوارم که همه مؤ فق بشوید به این که کارها را مطابق این طوری که خدا گفته است عمل بکنید و نه زیاده روی کنید، یک وقت خدای نخواسته تجاوز از حد بکنید که آن تقصیر است و نه ناقص عمل کنید، یعنی این که خدا گفته است ، شما زیادتر از رحمت خدا خیال کنید رحمت دارید که آن هم تقصیر است . آن چیزی که صراط مستقیم است ، آنی است که بر روشی که خدای تبارک و تعالی فرموده است به آن روش عمل بشود. همین طور پلیس قضایی باید توجه بکند که این پلیس اسلام است ، این پلیس قوه قضائیه اسلام است . این پلیس باید روی موازین عمل بکند، خدای نخواسته یک وقت قدرت دارد تجاوز نکند. به همان طوری که دستور داده می شود و دستور مطابق با موازین شرعیه است ، به همان طور باید انشاء الله عمل بکنند.

در هر جا هستید خودتان را مقید و متعهد به اسلام بدانید

و آن چیزی که راجع به برادرهایی که از خارج این جا هستند و همه برادرهایی که در خارج کشور خدمت می کنند عرض می کنم این است که باید همه شماها در هر جا هستید خودتان را مقید و متعهد به اسلام بدانید، تحت تاءثیر محیط

آن جا واقع نشوید. خوب ! کسی که وارد می شود در یک سفارتخانه ای در خارج ، ببیند که وارد شد در یک محیط اسلامی ، در یک محیط انسانی ، این طور نباشد که خدای نخواسته در آن جا از آن چیزهایی که در سابق بود چیزی باقی مانده باشد. اگر آن چیزهایی که در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست ، جدیت کنید که بکلی پاکسازی بشود و امیدوارم شده باشد تاکنون . بنابراین وقتی ما می توانیم در مقابل همه دنیا بایستیم بگوییم ما نه طرف (مغضوب علیهم ) می رویم ، نه طرف (ضالین )؛ نه طرف غرب رویم ، نه طرف شرق می رویم ، وقتی ما می توانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بکنیم که همه مان با هم باشیم ، همه ید واحده باشیم ، همان طوری که اسلام دستور داده ، همه یک صدا باشیم کانه یک حلقوم است که صدا می کند، همه با هم مجتمع باشیم ، سستی نکنیم .

انسان خوب آن کسی است که ماءموریت خودش را خوب عمل بکند

هر چه پیش می رود اسلام ، ما قوه بدهیم به اسلام ، ما بیشتر فعالیت بکنیم ، این طور نباشد که حالایی اسلام که در ایران / حالا / آمده است ، پس ما دیگر کار نداشته باشیم . نخیر، حالا اول کار است ، ما باید کار داشته باشیم . در همه امور ما باید قوی باشیم و بهترین ماءمور آن است که به آن چیزی که به خودش محول شده است خوب عمل بکند. شما اگر چنانچه فرض کنید در یک سفارتخانه ای

هستید می خواهید عمل بکنید، باید خودتان آن کاری که به شما محول شده خوب عمل کنید، به دیگران کار نداشته باشید. بله ، اگر که آنها خلاف کردند شما نهی شان کنید، اما این طور نباشد که نظرتان این باشد که او چه جور دارد عمل می کند، شما باید عملی که خودتان انجام می دهید، مطابق با موازین و قوانینی باشد که در اسلام است و در جمهوری اسلامی هست . بنائا علیه ماءمور خوب ، انسان خوب آن کسی است که ماءموریت خودش را خوب عمل بکند و تکالیف خودش را خوب از عهده برآید و من امیدوارم که همه شما این طور باشید و ملت ایران هم این طور باشد.

اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید، باید در انتخابات مشارکت کنید

از مسائلی که ما در پیش داریم الان قضیه انتخابات رئیس جمهور است . من کار ندارم کی رئیس جمهور می شود، به من مربوط نیست ، من خودم یک راءی دارم به هر که دلم می خواهد می دهم ، شما هم همین طور. اما اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید که بگویید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم ، باید مشارکت کنید. اگر خدای نخواسته از عدم مشارکت شما یک لطمه ای بر جمهوری اسلامی وارد بشود، بدانید که آحاد ما که این خلاف را کرده باشیم خدای نخواسته ، مسؤ ول هستیم . مسؤ ول پیش خدا هستیم . مساءله ، مساءله ریاست جمهور نیست ، مساءله ، مساءله اسلام است ، مساءله مساءله قواعد اسلام است ، مساءله ، مساءله حیثیت اسلام است و مساءله ای است که باید ما همه به آن

اهمیت بدهیم و بیشتر از هر وقت و بیشتر از هر سال و هر دوره باید انشاء الله شرکت بکنیم و امیدوارم که همه شرکت بکنند. و شما بدانید که از مرکز ایران ، اسلام پرتوش در تمام دنیا رفته است ، همه جا هست . شما نمی دانم شنیدید آن طور که من شنیدم که در آمریکا هم بانک اسلامی می خواهند درست کنند؟ البته آن اسلامی که آنها می گویند با این اسلامی که ما می گوییم دوتاست ، اما شنیدم من که می خواهند بانک اسلامی درست کنند. این دولت هایی که بعض از این دولت ها مثل مصر و نمی دانم سودان و امثال ذلک که دارند احکام اسلام را صدا از آن می کنند، این را خیال می کنید که یک مساءله ای است که همین طوری واقع شده است ؟ یک مساءله است که موج اسلام پرتوش را انداخته رفته است به همه جا و همه جا این صدا در آمده است . الان در آمریکا هم این مسائل هست ، در جاهای دیگر هم این مسائل هست . خواهی نخواهی منفعل شده اند از این حرکت ، این حرکت اسلامی اسباب این شده است که سایر کشورها منفعل بشوند از آن ، خود مسلمین کشورها که همه همراه هستند، این که گاهی وقت ها می گویند که ای ! ایران منزوی شده است ، مقصودشان چی است ؟ مقصود این است که آمریکا به ما چیز ندارد، آمریکا هر آنی که ما دست به طرفش دراز کنیم ، صد مقابل او به ما بیشتر جواب می دهد ولی

ما اعتنا به او نداریم ، و همین طور سایرین . اگر مقصود این است که پیش ملت ها ما منزوی هستیم ، خوب ! همه می دانند که ملت ها همه توجه دارند. الان هر جا که اجتماع اسلامی هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشیع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به این که باید همه چیز اسلامی بشود و کشور خودشان اسلامی بشود، همه این مسائل هست و این پرتوی است که خدای تبارک و تعالی مرحمت فرموده است به همه جا، نورافکن کرده است و شما دنبال این باشید که انشاء الله این مساءله به طور شایسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست . باز هم عرض می کنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهایی که حتی با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام که بدنیست . اگر دیدند که راءی دادن به رئیس جمهور، هر که می خواهد باشد، اجتماع در جمعیت مسلمین که هست ، این اسباب تقویت اسلام است ، آنهایی که به اسلام عقیده دارند باید خودشان هم بیایند در میدان و بیایند راءی بدهند. این طور نباشد که حالایی که مطابق میل من نشده ، من کنار بروم . نخیر، انسان باید مطابق میلش هم که نباشد معذلک در میدان باشد. مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود که من با جمهوری مخالفم !!! آن وقت مخالفت با جمهوری یک چیزی بود که واضح بود باید بشود برای این که آنها می خواستند بساط درست کنند !!! /گفت من با/ گفته بود من با جمهوری مخالفم ، لکن اگر جمهوری شد کنار نمی

روم ، من در میدان هستم ، من می روم سراغش ، یک انسانی که می خواهد خدمت بکند، با هر رنگی که دارد باید برود خدمت بکند. مؤ افق میل من است ، خوب ! خدمت می کند، مؤ افق میل من هم نیست ، خدمت به اسلام است ، خدمت به جمهوری اسلامی است . کسانی که جمهوری اسلامی را صحیح می دانند ولو با افراد مخالف هستند، اینها هم باید شرکت بکنند. اگر شرکت نکنند دلیل بر این است که جمهوری اسلامی را قبول ندارند. من از خدای تبارک و تعالی تقاضا دارم که ما را مؤ فق کند که همه ما به خدمت به اسلام مؤ فق بشویم و امیدوارم که رزمندگان ما را هم در جبهه ها تقویت کند، همان طوری که قوی هستند بیشتر تقویت کند و خداوند همه ما را تابع احکام اسلام قرار بدهد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/5/64

پیام امام خمینی به حجاج بیت الله الحرام

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

با سپاس فراوان از الطاف عالیه حضرت باری تعالی و ادعیه حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در حالی ملت عظیم الشان ایران به سر می برند و زائران بیت الله الحرام به میعادگاه الهی می روند تا دعوت خداوند را که با ندای حضرت ابراهیم ابوالانبیا و حضرت محمد مصطفی خاتم الرسل صلی الله علیهما و علی الهما به آنان ابلاغ شده ، اجابت نموده ، لبیک گویان و پایکوبان به حضور دوست در آن مکان مقدس مشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است ، چه ، خورشید تابان اسلام بزرگ در شرق و غرب عالم نور افشانی می نماید و

ندای ابراهیمی و محمدی در گوشه و کنار گیتی طنین افکنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشیده و فریاد وحدت بین طوایف مسلمین از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان ، زلزله افکنده و کاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروریختن است ، گویی دولت مستضعفین نزدیک و وعده حق تعالی قریب الوقوع است . زائران بیت الله و عاشقان لقاءالله در سالی از خانه های خود و خودی به سوی خداوند و رسول گرامی او هجرت کنند که کعبه معظمه برای پذیرایی مسلمانان عاشق حق و عدالت و فریادهای کوبنده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذیرایی آنان را می کشد و بیت الله الحرام و کعبه معظمه ، زائران عزیزی را در آغوش می کشد که حج را از انزوای سیاسی و انحراف اساسی ، به سوی حج ابراهیمی !!! محمدی سوق داده و حیات آن را تجدید می نمایند و بت های شرق و غرب را در هم شکنند و معنای قیام ناس و حقیقت برائت از مشرکان را عرضه می دارند و دل میقات در هوای زائرانی می تپد که از کشور (لاشرقیه و لاغربیه ) آمده اند تا با تلبیه و لبیک لبیک ، دعوت خداوند را به سوی صراط مستقیم انسانیت اجابت کنند و با پشت پا زدن بر مکتب شرقی و غربی و انحرافات ملی گرایی ، فرقه زدایی نموده ، با همه ملت ها بدون در نظر گرفتن رنگ و ملیت و محیط و منطقه ،

برادر و برابر، غمخوار یکدیگر باشند و تحکیم وحدت کنند و با (ید واحده ) بر دشمنان بشریت و زورگویان جهانخوار بتازند.

و جمرات ، انتظار فداکارانی را می کشد که از کشوری آمده اند که ملت شجاع آن ، شیاطین بزرگ و کوچک و متوسط را بی باکانه از کشور خود رانده اند و دست ناپاکشان را از ذخایر میهن خود قطع نموده و در این مکان مقدس نیز با سنگریزه هاو شعارهای کوبنده گروه شیاطین را از (ام القری )و (ما حولها) که جهان است ، رمی و طرد کنند. و عرفات و مشعر و منا، میهماندار کسانی هستند که ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سیاسی قیام نموده اند تا آرمان ها و امانی (2) اسلام را در کشور خود و سایر کشورهای مظلوم تحت ستم تحقق بخشند و سیاست بازان قلابی را که با فریب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستی همه را غارت نموده اند، رسوا کنند.

و دیدید و دیدیم که یک ملت کوچک در یک محیط محدود و جمعیت معدود، با عزمی بزرگ و اراده ای قوی و مشتی آهنین ، با اعتماد به خدای قادر متعال ، چسان رژیم طاغوتی را با آن همه ساز و برگ جنگی و آن همه پشتیبانی قدرت های بزرگ ، از صحنه روزگار محو کرد و چسان دست ابرقدرت ها را از کشور خود کوتاه کرد. و می بینیم که با آن رسانه های گروهی وابسته به قدرت های شیطانی ، که بسیاری از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازی و تبلیغات بی اساس و فتنه انگیزی می

کنند، چگونه برخورد نمود، برخوردی که این رسانه هابرای خود و اربابانشان رسوایی هدیه آورده اند و همه تهمت هایشان موجب تقویت جمهوری اسلامی گردید و توجه هر چه بیشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهوری اسلامی جلب نمود. و می بینیم که تهمت های تروریستی و تروریست پروری که به خیال سردمداران کاخ سفید و ایادی آنان و دستگاه های تبلیغاتی وابسته به ابرجنایتکاران که برای تضعیف جمهوری اسلامی به طور چشمگیر و فزاینده ای در کار است ، به خواست خداوند متعال نتیجه معکوس داده و موجب تضعیف روحیه دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی و تقویت روحیه ملت ما، بویژه رزمندگان و سایر ملت های مظلوم و مستضعف گردیده است ؛ (و مکروا و مکر الله والله خیرالماکرین ). و از جمله ، دفاع حق تعالی و معکوس کردن مکر کاخ سفید، این است که تروریست پروری سردمداران (کاخ سیاه ) آمریکا بر سر زبان ها !!! حتی روشنفکران آمریکا افتاده است . کاخ سیاه با اخراج رژیم عراق از لیست تروریست ها، به صورتی واضح ثابت کرد که تروریست پرور و طرفدار آن است . کاخ سفید میزان تروریست و ضد آن را، مخالفت با جنایاتش در سراسر جهان و موافقت با آن می داند. رژیم عراق تا مخالف بود، در لیست تروریست پرورها بود و آن روز که سر اطاعت به آستان کاخ سیاه نهاد، از لیست خارج شد، هر چند توطئه های تروریستی آن در منطقه ، خصوصا خلیج فارس بر ملا شده باشد.

بحمدالله والمنه ، امروز ایران و سایر ملت های مسلمان ، راه خود را یافته و

انبوه زائران بیت الله الحرام از ایران و سایر کشورهای اسلامی برای احیای مراسم عبادی !!! سیاسی حج در حول مسجدالحرام ، مرکز ثقل اسلام و مهبط (3) ملائکه الله و محل نزول وحی گرد آمده اند تا به وظیفه الهی و قرآنی خود که همانا اعلام و فریاد برائت از مشرکان است که رسول ختمی صلی الله علیه و آله وسلم به وسیله مولانا علی بن ابی طالب سلام الله علیه در حج اکبر اجرا فرمود، عمل خواهند کرد.

و اگر انشاء الله عموم زائران ، از هر طایفه و مذهب که از سراسر جهان در آن مکان شریف مجتمع شده اند، ندای خداوند را اجابت کنند و با فریاد واحد، ستمگران و ظالمان را محکوم نمایند، کاخ های ستم فرو خواهد ریخت .

اگر نمایندگان یک میلیارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمین برائت جویند و خواستار قطع ید ظالمین شوند، هیچ قدرتی تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت . اگر ملت های اسلامی و دولت های کشورهای اسلامی با این همه امکانات انسانی و ذخایر مورد احتیاج حیاتی قدرتمندان ، از روی قدرت با آنان برخورد کنند و از جار و جنجال و هیاهوهای کاخ نشینان نترسند و تحت تاءثیر تبلیغات دروغین رسانه های طرفدار و جیره خوار ابرجنایتکاران واقع نشوند و با اتکال به قدرت لایزال ایزدی و به شکر نعمت هایی که به آنها داده است ، بر سر آنها فریاد کشند و آنان را تهدید به بستن مرزهای خود به روی آنان و قطع کمک های خود از نفت و غیر آن نمایند،

شکی نیست که آنها در مقابل این !!! قدرت که ما قدر آن را نمی دانیم !!! تسلیم خواهند شد.

هان ای مسلمانان قدرتمند! به خود آیید و خود را بشناسید و به عالم بشناسانید و اختلافات فرقه ای و منطقه ای را که به دست قدرت های جهانخوار و عمال فاسد آنها برای غارت شما و پایمال کردن شرف انسانی و اسلامی شما بار آمده ، به حکم خدای تعالی و قرآن مجید به دور افکنید و تفرقه افکنان از قبیل آخوندهای جیره خوار و ملی گرایان بی خبر از اسلام و مصالح مسلمین را از خود برانید که ضرر اینان بر اسلام از ضرر جهانخواران کمتر نیست . اینان اسلام را وارونه نشان می دهند و راه را برای غارتگران باز می کنند. خداوند تعالی ، اسلام و ممالک مسلمین را از شر جهانخواران و پیوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.

اینک تذکراتی !!! هر چند گفته شده !!! داده می شود، امید است نافع واقع شود:

قسمت دوم

1 !!! به خواهران و برادران محترم کشورهای اسلامی ، قبل از هر چیز این نکته را باید عرض کنم که صورت حج ، این عبادت بزرگ را که برای انجام آن مشرف می شوید، به صورتی شایسته و مؤ افق دستور الهی انجام دهید و مسائل آن را نزد علمای اعلام با دقت فرا گیرید. مبادا خدای ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت ، معلوم شود که خللی در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گردیده و زحمت های شما هدر رفته است . حضرات آقایان علمای محترم ، کوشش فرمایند که زائران

محترم را به وظایف خود آشنا نمایند تا صورت حج ، مطابق شرع مطهر انجام گیرد. و از مهمات در همه عبادات ، اخلاص در عمل است که اگر خدای نخواسته کسی عملی را برای خود نمایی و عرضه به دیگران انجام دهد و خوبی عملش را به رخ دیگران بکشد، عمل او باطل است . و حجاج محترم مواظب باشند که رضای غیر خداوند را در اعمال خود شرکت ندهند و جهات معنوی حج بسیار است و مهم آن است که حاج بداند که کجا می رود و دعوت کی را اجابت می کند و میهمان کیست و آداب این میهمانی چیست و بداند هر خودخواهی و خودبینی ، با خداخواهی مخالف است و با هجرت الی الله مباین و موجب نقص معنویت حج است و اگر همین یک جهت عرفانی و معنوی برای انسان دست دهد و لبیک به راستی مقرون به ندای حق تعالی تحقق حقیقی یابد، انسان در همه میدان های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی نظامی پیروز می شود و برای چنین انسانی ، شکست مفهومی ندارد. خداوند تعالی شمه ای از این سیر معنوی و هجرت الهی را نصیب همه ما فرماید.

2 !!! شما زائران عزیز از کشوری به سوی حق روید که در سایه الطاف خداوند و برکت دعای ولی الله اعظم روحی لمقدمه الفداء، سختی هاو دشواری هاو ستمکشی هارا پشت سرگذاشته و بحمدالله تعالی در تمام میدان ها پیروز شده اید و هنوز اول کار است . شما امروز از جهت فرهنگی بر فرهنگ های پوسیده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهی

که جوانان عزیز ما را فوج فوج به فساد می کشید و دانشگاه های ما را در خدمت غرب و احیانا شرق به پیش می برد، پشت پا زده اید. شما امروز فرهنگ هایی را که ملت ما را یک ملت وابسته مصرفی و خدمتگزار قدرت ها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتیاد را گسترشی روز افزون داده بود و از انسانیت و اخلاق رفت کناره گیری کند، در زیرپای خود خرد کرده و شرافت انسانی و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشوری و مروت و تعاون در بر (4) و تقوا و توجه به مصالح ملت و کشور را جایگزین آن نموده اید.

و شما امروز سرافراز برای پیشرفت فرهنگ الهی به پیش می روید و از جهت اجتماعی با صفوف فشرده خود، وحدت بین قشرهای مختلف را تحکیم نموده و همه را به یک سو و یک جهت سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرایان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود کرده و به انزوا کشیده اید و اقشار مختلف را، قشر واحد کرده و همه را در خدمت کشور و ملت و دین جاوید حق در آورده اید و از جهت سیاسی ، ایران امروز را زبانزد همه کشورهای دوست و دشمن کرده اید. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامی !!! که تجدید حیات اسلام را نموده !!! دوخته اند، برای وحدت اسلامی در زیر پرچم توحید که ندای آن از این گوشه دنیا بلند و به سراسر جهان طنین افکنده است ، به کوشش و جهاد برخاسته اند

و دشمنان ، از خوف این بارقه الهی که رود دست جنایت آنان را از بلاد و عباد خداوند کوتاه کند، به دست و پا افتاده اند، ولی قدرت اسلام ، آرام را از آنان گرفته و از یکپارچگی ملت های اسلامی و به دنبال آن مستضعفان جهان ، لرزه به اندامشان افتاده است و دولت های کوچک و بزرگ و شرق و غرب در هوای رابطه با ایران و جمهوری اسلامی در تلاشند و همه این امور از عنایات خاص خداوند متعال و برکات اسلام بزرگ است ،(ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ).

و از نظر نظامی با تاءییدات خداوند قادر، امروز رژیم عراق مفلوک و شکست خورده و در شرف انهدام است و آن همه ساز و برگ جنگی شرق و غرب و تاییدات جهانخواران ، نتوانسته است این مزدور را نجات دهد. و ضربات کوبنده سپاهیان اسلام مجال تفکر را از آنان گرفته و امید است با عنایات الهی به زودی این خار با خواری از سر راه مسلمانان و خصوصا ملت شریف عراق برداشته شود و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته و با سایر مسلمین ، با برادری و برابری به سر برند.

منظور این جانب از این تذکرات به حجاج محترم آن است که توجه آنان را به وظایف خطیری که در این سفر بسیار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهید داغده ایران بر عهده آنان گذاشته شده است ، جلب نمایم . شما امروز در این سفر در بوته امتحان قرار دارید، چون نمونه و الگویی از ملت ایران هستید و باید

بدانید که چشمان کنجکاو صدها هزار و زائر که از اطراف جهان حول مرکز وحی گرد آمده اند، با دقت حرکات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما !!! که زائران بیت الله هستید !!! باکمال اشتیاق می خواهند ببینند این تحول عظیمی که در ملت ایران در ابعاد مختلف ، بویژه بعد اخلاقی و معنوی تحقق پیدا کرده است ، چگونه است و تا چه مقدار است . و مخالفان شما که برای وقایعنگاری و خبر چینی و نفاق افکنی خود را به آن مکان مقدس رسانده اند، در صدد پیدا کردن نقاط ضعف هستند که از کاهی کوهی بسازند و غلغه ای در رسانه های گروهی و مطبوعات و مجالس سخنرانی به راه اندازند و نه تنها جمهوری اسلامی ، که اسلام را محکوم کنند.

شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستید: راه سعادت که حفظ آبروی جمهوری اسلامی و اسلام عزیز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظیم الشاءن و شهدای پیوسته به لقاءالله هست که در مراعات موازین اسلامی و اخلاقی و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج می باشد و نیز مراعات آداب اسلامی !!! اخلاقی با همه بندگان خداست و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهی با عدم مراعات آنچه ذکر شد و آنچه با حیثیت جمهوری اسلامی منافات دارد. از خداوند تعالی تؤ فیق همه را در حفظ شوون اسلام و جمهوری اسلامی خواستارم .

3 !!! از جمله مطالبی که باید سفارش کرد هر چند سفارش شده است آن است

که در راهپیمایی ها، در عین حال که باید فریاد برائت از مشرکان و ستمکاران به طور کوبنده و با شرکت همگانی باشد که صدای مظلومیت مسلمانان و ملت های تحت سلطه ابر جنایتکاران را به گوش جهانیان برساند و خفتگان را بیدار و ساکنان در مقابل جباران را هشدار و ناهیان از معروف و آمران به منکر را که بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجید و سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به طرفداری از مشرکان و خونخواران بین المللی ، جانفشانی و یقه درانی می کنند، بویژه آخوندهای درباری جیره خوار که با قلم و بیان خود نور خدا و شعله ای که در جهان برای رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده ، می خواهند خاموش نمایند، به جای خود بنشانند، لازم است نظم و ترتیب و آداب اسلامی را به طور شایسته و دقیق مراعات نمایند و از شعارهای خود ساخته که ممکن است با القای منحرفان برای ایجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروی زائران شرکت کننده از تمامی کشورهای اسلامی و خصوصا جمهوری اسلامی باشد، جدا خودداری کنند و از شعارهایی که متصدیان امور راهپیمایی با دستور مستقیم نماینده این جانب جناب حجت الاسلام آقای کروبی ایده الله تعالی مقرر می دارد، پیروی نموده و از آنها تجاوز نکنند و از کسانی که احیانا بر خلاف دستور می خواهند شعاری بدهند، پیروی نکنند و آنان را نصیحت کنند و اگر اصرار ورزیدند، از خود برانند و تنها راهپیمایی هایی را که مقرر شده است ، انجام دهند و راهپیمایی دیگری خودسرانه نکنند و بدانند

که اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعیین شده ، لطمه ای به آبروی حجاج تمامی کشورها و یا جمهوری اسلامی بخورد، پیش خداوند تعالی مسؤ ول هستند و مورد مواخذه خواهند شد. و باید بدانند که یکی از فلسفه های مهم اجتماع عظیم از سراسر جهان در این مقام مقدس و مهبط وحی ، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت بین پیروان پیامبر اسلام و پیروان قرآن کریم در مقابل طاغوت های جهان است و اگر خدای نخواسته از اعمال بعض زائران ، در این وحدت خللی واقع شود و تفرقه ای ایجاد گردد، موجب سخط رسول الله صلی الله علیه وآله و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم که در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامی رفتار نمایند و همه را بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محیط، از خود بدانند و همه با هم ید واحده و ملت واحد قرآنی باشند تا بر دشمنان اسلام و انسانیت چیره شوند. خداوند به همه تؤ فیق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.

4 !!! به حجاج محترم و زائران بیت الله الحرام ، از هر کشور و هر طایفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض می کنم . شما همه ملت اسلام و تابع پیامبر و پیرو دستورات قرآن مجید هستید و همه دشمنان غدار مشترک دارید که با ایجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانه های گروهی و تبلیغات تفرقه افکن در طول تاریخ ، بویژه در سده های

اخیر و بالاخص در عصر حاضر، همه دولت هاو ملت های اسلامی را در اسارت کشیده اند و ذخایر غنی بلاد شما و دسترنج مظلومان کشورهای شما را به غارت برده و می برند و در صدد هستند که حکومت هارا گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند و ملت ها را به دست آنان مصرفی بار بیاورند و از رشد انسانی و ابتکار صنعتی کشورهای مظلوم با حیله و توطئه های شیطانی جلوگیری کنند و وابستگی هر چه بیشتر و اتکا به غرب و شرق را روزافزون کنند و مجال تفکر برای استقلال و ابتکار را به هیچ کس ندهند و نفس هایی که برای بیداری ملت ها آماده اند، در سینه ها خفه کنند. و وضع نکبت باری که در کشورهای اسلامی و سایر کشورهای مظلوم مشاهده می کنید، زاییده همین توطئه های دشمنان مشترک مسلمانان و مظلومان است . پس اکنون که در مرکز اسلام حیاتبخش به امر خدا و ندای رسولش گرد آمده اید و از هر ملت و مذهب در این مکان عظیم اجتماع کرده اید، برای این درد مهلک و سرطان کشنده چاره اندیشی کنید. و باید بدانید که چاره اساسی در سایه وحدت همه مسلمین و اجتماع همگانی در قطع ید ابرقدرت ها از کشورهای اسلامی است و عملی کردن شعائر مواقف کریمه و مشاهد مشرفه در کشورهای خویش است و قدم اول زدودن یاس از دل هاست ، که عمال خبیث آنان با کوشش غرب و شرق در جان های مسلمین جایگزین کردند و به آنها باور انده اند که بدون وابستگی به یک

ابرقدرت ، نمی شود به زندگانی خود ادامه داد. وملت و دولت ایران در این انقلاب عظیم ثابت نموده اند که این اعتقادی پوچ و بی اساس است ، و با آن که قدرت بزرگ به هر حیله و توطئه ای دست زدند تا آتش شعله ور سوزنده ای که در این کشور برای خاکستر کردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشی کشند، مؤ فق نشدند.

قسمت سوم

و امروز ایران اسلامی به برکت ایمان قوی و تعهد به اسلام و تحول عظیمی که در اقشار مختلفه حاصل شده است ، دست شرق و غرب و انگل های منحرف را از کشور خود کوتاه و به هیچ قدرتی اجازه نمی دهد کوچکترین دخالتی در کشور اسلامی ایران نماید و این خود حجت قاطعی است برای مسلمانان و مظلومان جهان که با خواست ملت هاکسی نمی تواند دست تجاوز دراز کند و با آن مخالفت نماید. و ملتی که بین ذلت و شهادت ، دومی را انتخاب نموده است ، شکست پذیر نیست و ملت های مظلوم جهان چاره ای جز این ندارند و دولت های ملت های اسلامی نیز اگر با توده های محروم همگام و همراه شوند، از این پیوستگی و وابستگی ذلت بار که هزار بار مرگ بهتر از آن است نجات پیدا می کنند و با عزت و ارزش های انسانی هماغوش شوند از خداوند تعالی مساءلت می نمایم که همه ما را به تکالیف الهیه و وظایف انسانیه آشنا فرماید.

و باید تذکر دهم به دولت های وابسته مرتجع ، که با این کنفرانس های بی محتوا و اعلامیه های توخالی و

حمایت های بی اساس ، رژیم کافر و جنایتکار عراق را نمی توانند نجات دهند و ممکن است خود به منجلابی که حزب بعث عفلقی در آن غرق شده است ، غرق شوند. پس صلاح دین و دنیای آنان این است که دست از این رفت و آمدها بردارند و بیش از این ، این مفلوک را به رسوایی و خذلان نکشند و خود را به مهلکه دنیا و عذاب آخرت دچار نکنند.

5 !!! در خاتمه باید به یک امر حیاتی که راهگشا برای رفع همه گرفتاری های مسلمین و مستضعفین جهان است ، اشاره کنم و آن این است که کسانی که اندک تفکری در اوضاع کشورهای اسلامی بنمایند، به وضوح خواهند دانست که آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرت های تابع این قدرت هابا هم اتفاق دارند. و هیچ گاه از این اتفاق دست بردار نیستند !!! عقب نگه داشتن کشورهای جهان سوم ، خصوصاکشورهای پهناور و غنی اسلامی در ابعاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نظامی است و تحمیل جهات استعماری در تمامی امور مذکوره بر جهان سوم می باشد و برای این مقصد که در نظر آنان بسیار دارای اهمیت است ، زحمت هامتحمل شدند و وقت هاو پول بسیاری صرف نموده اند و می نمایند. در سابق ، سردمداران این توطئه ها، بریتانیا و فرانسه بودند و پس از آن آمریکا و شوروی ، اینان برای مقاصد شوم خود، کودتاها به راه انداختند و رژیم هایی را برچیده و رژیم وابسته به خود را به روی کار آوردند و بعید به نظر می رسد که این دو

ابرقدرت در صدد براندازی رقیب باشند !!! چه ، که از آن ماءیوسند. اختلاف بر سر تقسیم طعمه هاو کشورهای جهان سوم است و برای به دست آوردن سلطه استعماری نو، بهترین راه را در حمله به فرهنگ ملت ها دانسته و دانشگاه ها را به خدمت گرفتند و با به دست آوردن این مراکز، از ره آوردهای آنها مجلس های فرمایشی ساخته و حکومت های دلخواه به دست آوردند و نظام ها را، سر تا قدم ، غربی یا شرقی کردند و آنان که

در این کشمکش هااز همه بیشتر صدمه دیدند و رنج کشیدند، کشورهای اسلامی بوده و هستند، چرا که اسلام دارای فرهنگ غنی انسان ساز است که ملت هارا بی گرایش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پیش می برد و انسان هارا در بعد اعتقادی و اخلاقی و عملی هدایت می کند و از گهواره تا گور به تحصیل و جستجوی دانش سوق می دهد. اسلام در بعد سیاسی ، کشورها را در همه زمینه ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه فریبنده ، به اداره و تمشیت حکومت سالم هدایت می کند و روابط را با کشورهای دیگری که به زیست مسالمت آمیز و خارج از ظلم و ستمکاری متعهد هستند، محکم و برادرانه می کند، اقتصاد را به صورتی سالم و بدون وابستگی به نفع همگان ، در رفاه همه مردم ، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان بارور می کند و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش می نماید. و دربعد نظامی ، به

همه کسانی که صلاحیت دفاع از کشور را دارند برای مواقع اضطراری تعلیم نظامی می دهد و در این مواقع بسیج عمومی اختیاری و احیانا اجباری می کند و در حال عادی برای دفاع از مرزها و تنظیم شهرها و ایمنی جاده هاو حفظ نظم و انتظام ، نیروی مؤ من ورزیده تربیت می کند.

با آنچه گفته شد !!! که در این زمینه ها گفتنی بسیار است !!! با توطئه ابرقدرت ها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصیل اسلام رشد کند و پا بگیرد که از طرف دانشگاه های غیرمهذب و فرنگ رفته های غیر متعهد و ملی گراهای متعصب ، شدیدا مورد هجوم قرار دادند و از هجوم هم اینان بود که کشورهای اسلامی زخم های اساسی برداشتند. و اگر امروز قشرهای مختلف ملت ها، از علمای دینی تا گویندگان و نویسندگان و روشن بینان متعهد، قیام همه جانبه نکنند و با بیدار کردن توده های عظیم انسانی اسلامی به داد کشورها و ملت های تحت ستم نرسند، کشورهایشان بی شک به نابودی و وابستگی همه جانبی بیشتر و بیشتر خواهد کشید و غارتگران ملحد شرقی و بدتر از آنان ملحد غربی ، ریشه حیات آنان را می مکند و شرافت و ارزش های انسانی آنان را به باد فنا سپارند. اکنون بازارهای کشورهای اسلامی ، مراکز رقابت کالاهای غرب و شرق شده است و سیل کالاهای تزیینی مبتذل و اسباب بازی و اجناس مصرفی به سوی آنها سرازیر است و همه ملت هارا آن چنان مصرفی بار آورده اند که گمان می کنند بدون این اجناس آمریکایی و اروپایی و ژاپنی و دیگر کشورها،

زندگی نمی توان کرد. و مع الاسف مکه معظمه وجده و مشاهد مشرفه حجاز، مرکز وحی و مهبط جبرائیل و ملائکه الله که باید به حکم اسلام بت های جنایتکار را در آن جا شکست و فریاد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست ، مملو از کالاهای بیگانگان و بازار برای دشمنان اسلام و پیامبر بزرگ صلی الله علیه وآله وسلم شده . کثیری از حجاج بیت الله الحرام که برای فریضه حج روند و باید در آن مکان مقدس از توطئه بیگانگان به فریاد (یا للمسلمین ) برخیزند، غافلانه در بازارها به جستجوی کالاهای آمریکایی ، اروپایی و ژاپنی پرسه می زنند و دل صاحب شریعت را با این عمل که با حیثیت حج و حجاج بازی می کند، به درد آورند. حجاج محترم خانه خدا! به خود آیید و ای مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم ! بپاخیزید و ای علمای اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمین و مسلمانان برسید و در هر گوشه و کنار همچون ملت ایران و دولت آن و علما و بزرگان این سامان ، دست رد به سینه ستمکاران غرب و شرق زنید و عمال و کارشناسان دروغین و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بیرون بریزید و همچون سلحشوران ایران ، شهادت را بر ذلت ، و شرف اسلام و انسانی را بر رفاه و عیش چند روزه توام با خواری و شرمساری ترجیح داده و در میدان نبرد سیاسی و نظامی بر آنان چیره شوید و از هیاهوی تبلیغاتی آنان باک نداشته باشید که خداوند تعالی با شماست

، (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم .)

بارالها! بنده ناچیز تو از کشوری مظلوم با جمعیتی ناچیز از حیث عدد و همه چیز، و زنده به عنایات تو، ناله مظلومانه خود را به مقدار ظرفیت ناچیز خود به ملت های مسلمان و مظلومان جهان رساندم و فریاد یا (للمسلمین ! به داد اسلام برسید) را ابلاغ نمودم و تا الطاف و عنایات تو نباشد، هیچ گره ای باز نشود و هیچ دردی دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمین نظر فرما و همه ما و آنان را از قید خود و خودیت و عبودیت بت ها، خصوصا بت نفس نجات ده ! و شر ستمکاران را از سر مظلومان جهان بویژه مسلمان برکن ! و مسلمانان را به خود آور! و دولت های کشورهای اسلامی را جراءت و شجاعت عنایت فرما! که با داشتن آن مقدار عده و عده و در دست داشتن شریان حیاتی غرب و شرق ، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند و با ملت خود همصدا شوند. به امید پیروزی رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گیتی بر کفر جهانی .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/5/64

بیانات امام خمینی دردیدار با آقای محمد هاشمی مدیرعامل ومعاونین صدا و سیمای جمهوری اسلامی

ما باید به مردم ارزش بدهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شر کارها نظارت کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من نظری به دیگران ندارم ، راجع به خودم می گویم از این وضع رادیو تلویزیون خوشم نمی آید. واقع آن است که آن قدر که پابرهنه هابه رادیو تلویزیون حق دارند، ما نداریم . این یک واقعیت است و تعارف نیست ؛ واقع این است

که آنها این نظام را درست کرده اند و این نهضت را به وجود آوردند، همین جمعیت هستند که پیروزی ها را به دست آوردند، از قشر بالا کسی در این مساءله حقی ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شرکت داشته ایم ، اما حق با آنهاست . من مدت هاست که وقتی می بینم رادیو تلویزیون را هر وقتی بازش می کنم از من اسم برد، خوشم نمی آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم ، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شر کارها نظارت کنیم . ولی این که تمام کارها دست ما باشد، رادیو تلویزیون دست ماها باشد اما آن بیچاره ها که کار می کنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولی ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست . من گفته ام که آن چیزهایی که مربوط به من است گفته نشود، من با آقایان کاری ندارم . البته در بعضی مواردی که لازم می شود چیزی گفته شود !!! که آن هم با تشخیص خود من است !!! در رادیو گفته و یا در تلویزیون این شود مضایقه ندارم ؛ مثلا عید فطر، عید قربان ، تنفیذ رئیس جمهور، اینها مسائلی است ، اما ما بقی ، مثل ملاقات امروز من با شما که با هم صحبت می کنیم ، ازن کارها مردم را خسته می کند، هیچ محتوا هم ندارد. من و شما صحبت می کنیم و همین طور دیگران ؛ یعنی دیگران با من صحبت می کنند، آنها را من قطع می کنم . و همین طور

آن چیزهایی که الان در تلویزیون موجود است ، مثلا اول خبر که می خواهد شروع کند عکس مرا می گذارند، آن را بردارید و اگر کسی از شما سؤ ال کرد بگویید فلانی گفته است .

در این جا آقای هاشمی مدیر عامل رادیو تلویزیون اظهار داشت : شما در قلب مردم جا دارید.

و امام فرمودند: قلب مردم در غیر از اینهاست . مساءله اینها نیست ، ما سابقا با مردم تماس داشتیم و به آنها ارادت داشتیم و مردم به ما لطف داشتند، ولی این طور نبود که ما رادیو تلویزیون داشته باشیم ، آن باب دیگری است . در هر صورت بعضی مواردی که لازم است مانعی ندارد، در غیر آن موارد، من میل ندارم ، دیگران خودشان می دانند.

تاریخ : 5/6/64

بیانات امام خمینی در جمع رؤسای مجلس شواری اسلامی و دیوان عالی کشور،عده ایاز روحانیون ،استادان دانشگاه هاوسفرای کشورهای اسلامی به مناسبت عید سعید قربان

در سابق تبلیغات به طوری دامنه دار بود که سوءظن در همه ایجاد کرده بود

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعیدی که دارای ابعاد مختلفه است ، بعد عرفانی ، بعد سیاسی ، بعد ایثار و ابعاد دیگر است ، به همه مسلمین جهان و مستضعفان و آقایانی که در این جا تشریف دارند، تبریک عرض می کنم . ما امروز یک مقایسه ای بکنیم بین سابق و حالا در بعضی جهات . این مقایسه از خود این مجلس باید شروع بشود. این ، از برکات این جمهوری است که در یک مجلس ، مجتمع هستند کسانی که در دوره های سابق در یک همچو مجالسی امکان اجتماعشان نبود. اما توجه دارید به این که در سابق بین علمای اسلام ، حوزه علمیه قم و علمای تهران با دانشگاه ها هیچ وقت اجتماع این طور نداشتند که در یک محیط با یک دل ، با یک

ایده ، و همین طور سفرای ممالک دوست و اساتید دانشگاه هاو ارکان دولتی ، در یک اجتماعی هیچ وقت نبودند که با هم بنشینند و ببینند که ما محتاج به چه هستیم و باید چه بکنیم . دامن زده بودند به اختلاف در داخل کشور ما /به طوری که / تبلیغات به طوری بود که وحشت می کرد یک اهل علمی در محیط دانشگاه برود و حرف هایش را بزند و همین طور دانشگاهی در محیط علم بیاید و در محیط مدارس علمی بیاید و مسائلش را بگوید و همین طور اساتید دانشگاه ، دولتی ها، مجلسی ها، هیچ یک از اینها با هم نمی نشستند که ببینند که کشور خودشان لااقل چه احتیاجاتی دارد و باید چه بکنند برای رفع آن احتیاجات ، این برای این بود که به طوری تبلیغات دامنه دار بود که سوءظن در همه ایجاد کرده بود، از هم وحشت می کردند، به هم سوءظن داشتند، باید بگوییم دشمنی داشتند با هم ، ایجاد کرده بودند این را. از سفرای خارجی یکی شان در محضر علما، در جایی که علما جمع بودند، حاضر نمی شدند، حاضر نبودند که حاضر بشوند. برای این که اینها را این طور معرفی کرده بودند که یک جمعیتی هستند که ارتجاعی و نمی دانم به عقب برگشته و عقب مانده و کهنه فکر کن ! و از این مسائلی که دیدید که در دوره سابق ، خصوصا در این عهد اخیر القا شده بود. معلوم می شود که کارشناس های خارجی ، کارشناس اروپا و آمریکا توجه به این معنا داشتند که این قشرها

اگر با هم باشند خطرنا کند، یعنی خطرناک برای آنها! و راست هم می گفتند. روی همین زمینه ، خود آنها به دست اشخاصی که در داخل داشتند، به دست کارکنان خودشان ، به دست اشخاصی که در محیط آنها تربیت شده بودند، به دست اینها کاری کرده بودند که کانه امکان نداشت یک همچو اجتماعی .

امروز ما همه در تحت یک سقف کوچک جمع شدیم و همه ما یک فکر داریم . فکر جلوگیری از آن چیزهایی که سابق بود، فکر این که نبادا دوباره دانشگاه های ما به دست آن اشخاص بیفتد، فکر این که نبادا روحانیین ما گرفتار آن مسائل بشوند و فکر این که نبادا کشور ما باز برگردد به یک حالی که همه دیدید چه خبر بود، چه مصیبت هایی در این کشور واقع می شد. ما امروز این جا هستیم که ببینیم که چه بکنیم که یک وقت خدای نخواسته مساءله برگردد، چه کنیم جلویش را بگیریم .

اگر مقایسه کنید ما بین دوره های سابق و حالا، معلوم می شود که چه تحولی در ایران واقع شده است

است آن چیزی که می تواند جلوگیری کند، یک قدری تفکر در عید قربان و مسائل قربانگاهی حضرت ابراهیم است ایثاری که او کرد و از خود گذشتگی ای که او کرد تدبر در او و تدبر در مسائلی که در حج هست ، مسائل حج و همه مسائل اسلام ، به طوری بین ابعاد مختلفه جمع کرده است ، بین عرفان و تعبد، بین سیاست و عبادت ، بین مسائل اجتماعی و سایر مسائل . این اساس را درست کردند برای این که ما از آن اساس چیز بفهمیم . آنها که در آن جا هستند، تکالیفی دارند و انشاء

الله امیدوارم که به آن تکالیف عمل کنند و کردند. ما هم و آنها هم بعد از این که برگشتند، تکالیفی داریم که این تکالیف هم دنبال همان مطالعه عید قربان است و قربانگاه ها. آنها باید سوغات بیاورند آن ایثار را، آن وحدت را، و ما هم باید این معنا را در بین ملت خودمان پخش کنیم . آقایان روحانیون در سرتاسر کشور و آقایان دانشگاهی هادر سرتاسر کشور، اینها موظفند، وظیفه دارند!

ما بحمدالله تاکنون بسیار قدم های موثری برداشتیم ، وقتی شما مقایسه یک قدری بکنید ما بین دوره های سابق و حالا، می توانیم خوب بفهمیم که فرق چیست . مثلا شما بسیاری تان یا اکثرتان یادتان است که در قضیه رای گیری برای انقلاب سفید به اصطلاح ، با چه هیاهویی ، با چه فشاری ، با چه دغل بازی هایی بیش از این نتوانستند ادعا کنند که شش میلیون بودند، با این که مطمئن باشید نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبلیغاتی که آنها داشتند، نتوانست عده ای را جمع کند که اینها ادعا کنند ده میلیون اند، نتوانستند دروغش را هم بگویند، مبالغه اش هم بکنند. شما در یک کشوری که تحت فشار است از همه اطراف ، تحریم های انتخاباتی از اطراف بر سرشان می بارد، تبلیغات همه جانبه بر سرشان می بارد، این مقدار اجتماعی که اینها کرده اند (که بیش از چهارده میلیون بود)، اگر مقایسه بشود با هر کشور دیگری در عالم ، معلوم می شود که فرق ما بین این جا و آن جا چیست و چه تحولی در

ایران واقع شده است . این تحول یک تحول عجیب است که در یک رژیمی که همه قدرت ها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضایقه از هیچ فشاری هم نداشت ، در ادعای کاذب خودش نتوانست ادعا کند که ما هشت میلیون داشتیم ، شش میلیون ! مبالغه اش و دروغش و همه بساط که روی هم ریخته شد، گفت : شش میلیون ، و آن وقت هم راجع به شش میلیون هیاهو می کردندکه ای ...! شش میلیون راءی دادند، با این که دروغ می گفتند. شما بدون این !!! که یک فشاری باشد که بیایید حتما شما راءی بدهید، وارد بشوید راءی بدهید و بدون تبلیغات قبلی !!! امسال اصلا تبلیغاتی در کار نبود. این جمعیت که این طور اجتماع کرد که نظیرش / در / به حسب مقایسه در دنیا نیست ، این دلیل بر یک تحول بزرگی است که در کشور ما واقع شده . از این جا بروید در جبهه ها.

وقتی که متفقین وارد شدند به کشور ما، با آن همه بساطی که اینها ادعایش را می کردند، به ادعای خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستیم مقابله کنیم ! بعد هم وقتی که پرسیده بود ازشان آن مردکه نامرد، که چطور شد سه ساعت ؟ گفتند: ما این را مبالغه می کنیم ، آنها از آن ور آمدند، ما از این ور رفتیم ! با حالا مقایسه کنید که جوان ما، اقشار ملت ما ایستاده اند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه می کنند. همه دستشان را به هم دادند که

رژیم سابق را نگه دارند، جوان های ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند که در این جنگ پیروزی ایجاد کنند، هر روز هم دروغش را می گویند، لکن جوان های ما ایستاده اند و جلو می روند. در طایفه نسوان شما ملاحظه کنید آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است . زن های ما حالا مکتبی شده سرتاسر کشور ما جوری هستند که همان طور که آن جوان هادر جبهه دارند، خدمت می کنند، اینها پشت جبهه شان محکم است و دارند خدمت می کنند، علاوه بر این که مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدریس دارند حتی تدریس خارج من شنیدم بعضی از زن ها در جایی می گویند. خوب ! این چه تحولی است ؟ پیشتر چه بود؟ مساءله زن چه بود در ایران ؟ انسان حیا می کند که بگوید، آن اسمش آزادی بود! این اسمش اختناق است ! آن آزادی بود که هر چه دلشان می خواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوه ای باشد! و این اختناق است برای این که زن ها خودشان آزادند که خدمت کنند، آزادند که پشت جبهه باشند، آزادند که درس بخوانند، آزادند که چه بکنند، این اسمش اختناق است ! آنها اختناق را می گویند، یعنی نمی گذارید که زن هابه طوری عمل کنند که ملت را فلج کنند. یک قشر جوان ملت را به واسطه آن بی بند و باری که داشتند، فلج می کردند، یعنی از کار می انداختند. هیچ کس دنبال این نبود که یک فعالیت چشمگیری بکند، یک فعالیت اجتماعی بکند.

همه دنبال این بودند که صبح که پا می شدند، کجا بروند تفریح بکنند، کجا بروند فرض کنید چه بکنند. بازارتان را نگاه کنید! خیابان هاتان را نگاه بکنید! حالا وقتی که می خواهند تکذیب کنند از ایران ، می گویند که در آن جا محل تفریح پیدا نمی شود (آن تفریحی که آنها می خواهند، والا محل تفریح هست ) یا زن ها حالا دیگر چادر سرشان است . آن وقت به طوری تبلیغ شده بود که زن جراءت نمی کرد که به این صورتی که باید در آید، در آید مخفی در می آمدند. آنهایی که می خواستند حفظ کنند خودشان را، یا از خانه در نمی آمدند، یا شبی ، یک وقتی مخفیانه از این ور به جای دیگر می رفتند و هکذا همه جهاتی که ما ملاحظه می کنیم .

از معجزات اسلام این است که عرفانش آمیخته است با عبادتش

این حج این چند سال که امسال هم بحمدالله بهتر بوده است این باید در دنیا انعکاس پیدا

بکند! که حج این است . آن که ابراهیم خلیل الله و رسول خدا می خواستند این معنا بوده است . آنی که سوره برائت را می فرستد در آن جمع می خواند، برای همین بوده است که به ما بفهماند که آن جا باید سوره برائت خواند. در عینی که آن وقت که زمان رسول خدا بوده است ، این طور گرفتاری ای که الان مسلمین دارند، این طور گرفتاری نداشتند، یک جور دیگری بود. در عین حال قرآن شریف و حدیث به ما تعلیم می کند که در حج باید این کارها را کرد. آمیخته است حج و همه عبادات اسلامی ،

آمیخته به همه ابعاد مختلفه است ، و از معجزات انبیا و خصوصا اسلام این است که عرفانش آمیخته است با عبادتش . اگر انسان ، یک نفر آدم که اهل آن مسائل است همین نماز را !!! آن بعد عرفانی نماز را در اذکار و در کارهای دیگرش دنبالش برود، می بیند که چه دریای خروشانی است ، معراج است ، معراج مؤ من است ، یعنی ، تا آن ما فوق عالم طبیعت و ما فوق عالم وجود، انسان را می کشاند. گاهی در یک کلمه اش این طور است . یک جمله گاهی آن قدر بعد معنوی دارد و بعد عرفانی دارد که اگر تحقق پیدا کند برای یک انسان سالک ، از همه حجاب هامی گذرد. و کانه سوره حمد که در قرآن هست و اولین سوره است و برای نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نیست ، همین سوره حمد تمام معارف درش هست . منتها آن کسی که نکته سنج باشد، باید درش تامل کند. خوب ! ما اهلش نیستیم . ما می گوییم که الحمدلله ، یعنی شایسته است .الحمدلله رب العالمین یعنی شایسته است خدا که همه حمدها برای او باشد. اما قران این را نمی گوید. قرآن می گوید که اصلا حمدی واقع نمی شود در جایی ، الا برای خدا. آن هم که بت پرست است حمد است ، آن هم برای خداست ، خودش نمی داند. اشکال ، ندانستن و جهالت ماهاست . آن که می گوید که ایاک نستعین نه معنایش این است که ما همه استعانت از تو

انشاء الله می خواهیم و اینها، نخیر! بالفعل این طوری است که به غیر خدا، استعانت اصلا نیست ، اصلا قدرت دیگری نیست . چه قدرت دیگری ما داریم غیر قدرت خدا؟ آن که تو داری غیر از قدرت خداست ؟ نه این است که ما انشاء الله عبادت می کنیم برای خدا، انشاء الله استعانت می کنیم از خدا. اصلا واقعیت این طوری است واقعیت این است که عبادت به غیر خدا، مدح ، اصلا در دنیا به غیر خدا واقع نمی شود، هیچ مدحی . اینهایی که مدح می کنند از مثلا شیاطین و سلاطین و امثال اینها، اینها نمی فهمند که اینها مدح خداست ، اینها غفلت از این دارند، لکن مدح به کمال است ، مدح برای نقصان نیست ، مدح برای کمال است . و آنهایی که ، هر کس از هر کس استعانت بکند، استعانت از خداست . این سوره ، این را می گوید. و اگر برای اهلش آنهایی که اهل مسائل هستند همین یک سوره قرآن تحقق پیدا بکند، تمام مشکلات حل می شود، برای این که وقتی انسان دید که همه چیز از اوست ، دیگر از هیچ قدرتی نمی ترسد. ما که از قدرت ها می ترسیم برای این است که خیال می کنیم قدرت این است . وقتی انسان قدرت را قدرت او دانست ، وقتی انسان همه چیز را از او دانست ، این دیگر نمی تواند که از دیگری بترسد. همه خوف های ما از باب این است که نفهمیدیم که قدرت ، یک قدرت است و آن قدرت هم برای نفع

همه است . آن قدرت هم برای نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به کار گرفته شده ، برای نفع آنهاست . ما اگر همین معنا را ادراک کنیم که هر چی هست از اوست و هر چی هست برای نفع ماست و برای تربیت ماست ، اگر همین معنا را واقعا انسان ادراک کند و مشاهده کند و ذوب کند، این مسائل حل می شود.

دانشگاه باید متحول باشد و البته شده است ، لکن بیشتر مواظبت می خواهد

ما باید مردم را با توحید آشنا کنیم ، علمای اعلام باید مردم را با توحید آشنا کنند، با معارف الهی آشنا کنند.(الغیرک الظهور مالیس لک دعای عرفه حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه متی غبت حتی تحتاج الی ) چه . قرآن هم همین است ، هر کدام یک زبانی دارد. قرآن نازل شده تا این جا رسیده است و ادعیه ء ائمه ما علیهم السلام به حسب تعبیر بعض مشایخ ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهید، در ادعیه هست . زبان ادعیه با زبان عادی ای که احکام می خواهند بگویند دوتاست . زبان ادعیه با زبان فلسفه هم دوتاست ، با زبان عرفان علمی هم دوتاست ، یک زبان دیگری است مافوق اینها، منتها زبان فهم می خواهد، باید کسانی که آن زبان را می فهمند توجه کنند. البته برای همه ، هست چیز درش ، قرآن یک نعمتی است که همه ازش استفاده می کنند، اما استفاده ای که پیغمبر اکرم می کرده است از قرآن ، غیر استفاده ای است که دیگران می کردند. (انما یعرف القرآن من خوطب به ) دیگران نمی دانند، ماها یک

ذره ای ، یک چیزی ، یک خیالاتی پیش خودمان داریم ، آن که قرآن برش نازل شده می داند چیست ، چه جور نازل شده ، کیفیت نزول چیست ، چه مقصد در این نزول است و محتوا چیست و غایت این کار چیست ، او می داند. آنهایی هم که به تعلیم او تربیت شده اند، آنها هم برای خاطر تربیت او می دانند. هنر انبیا این بوده است که مسائل را، مسائل دقیق عرفانی را با یک لفظی می گفتند که هر کسی یک جوری ازش ، خودش می فهمیده ، ولی واقعش مال آنهایی است که بالاتر از این افقشان است و این هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعیه هم هست ما، روحانیون ، دانشگاهی ها اگر واقعا علاقه دارند به این که این کشور محفوظ بماند، خصوصا دانشگاهی ها، اساتید دانشگاه ، اگر واقعا علاقه مندند که این کشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق ، باید مواظب باشند، دانشگاهی ها، اساتید مواظب خودشان باشند در تربیت و مواظب بچه هاو جوان ها باشند در کارهایی که می کنند. باید نگه دارند دانشگاه را به یک صورتی که ، به یک واقعیتی که آن واقعیت همین تحولی است که در ایران پیدا شده است . دانشگاه باید متحول باشد و البته شده است ، لکن بیشتر مواظبت می خواهد. علمای بلاد هم هر جا هستند و خصوصا در حوزه های علمیه باید همه جهاتی که اهل علم را، آنهایی که تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خدای تبارک و تعالی نزدیک می

کند و علاقه مند می کند، همه آن جهات را باید حوزه ها داشته باشند. حوزه هاباید / جهات اخلاقی را / درس اخلاق داشته باشند نه یکی ، نه دوتا، ده تا، بیست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانی باشد، تربیت کنید اینهایی که وارد در حوزه ها هستند، یا در آن جایی که درس می گویید وارد می شوند، تربیتشان کنید به یک تربیتی که از این عالم هجرت کنند، توجه به ماورای این جا بکنند، روحانی باشند، یعنی روح باشند، یعنی توجه به ماورای طبیعت داشته باشند. از اول قدم ها که برداشته می شود، برای آن طرف برداشته بشود، وقتی این طور شد، این جا هم درست می شود. آن کسی که جهات معنوی خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعی هم قوی می شود. مثل ، مثل انبیاست و اولیا، با همه آن معنویات ، با همه آن معارف الهیه کشورداری هم می کردند، حکومت هم تاءسیس می کردند، حدود را هم جاری می کردند، کسانی هم که مضر به جامعه بودند از دم شمشیر می گذراندند، در عین حالی که در آن پایه از معارف بودند.

اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیت سالم ، کشور شما سالم می ماند

اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیتی سالم و دعوت کنید به این که با خدا آشنا بشوند، با معارف الهی آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر این طور شد، کشور شما سالم می ماند و به سایر جاها هم سرایت می کند. قهری است این . الان هم ملاحظه می کنید که این مقداری که الان در دنیا سرو صدا

بلند است ، منتها یک دسته سرو صدا می کنند برای بازی دادن مردم و اظهار اسلام می کنند، اظهار این که باید قوانین اسلامی بشود بکنند، یک دسته هم واقعا مسلمان و دنبال این که اسلام باید باشد، این برای همین موجی است که از این جا بلند شده است و شما ملت اسلام این موج را راه انداختید.

و امیدوار باشید به این که خدا با شماست و شما مادامی که قدر بدانید از نعمت الهی ، نعمت هایی که خدا به شما داده است ، این نعمت وحدتی که به شما داده است ، این نعمت انقلابی که به شما داده است ، این جوان هایی که به شما داده است ، انقلابی که / الان / در جبهه ها، الان هم مشغول به خدمت هستند، این اساتیدی که به شما داده است ، همه اینها قدردانی می خواهد. ما باید همه را قدر بدانیم و از همه تشکر کنیم . و من از ملت ایران در همه مواردی که دارند عمل می کنند و در صحنه هستند، تشکر می کنم و به همه دعا می کنم . خداوند همه ملت های اسلامی را حفظ کند و به وظایف خودشان آشنا کند و ما را هم به وظایف خودمان آشنا کند که در این چند روزی که داریم آن طرف می رویم ، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الی الارض نباشد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 10/6/64

پیام امام خمینی به ایثارگران جبهه های نور به مناسبت پنجمین سالگرد جنگ تحمیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که با عنایات حضرت رب الارباب و ادعیه حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء و با فداکاری و جانبازی ملت

بزرگ ایران و قدرت ایمان و ایثار سلحشوران عزیز در راه اهداف مقدس اسلام بزرگ و قرآن مجید، نظام جمهوری اسلامی ایران با سرفرازی و قدرت راه خود را یافته و با استواری به پیش می رود، بر ماست که با اعتراف به عجز خویش ، از رزمندگان عزیزی که با شهادت طلبی ها و رشادت هاشان از میهن اسلامی خود دفاع نموده و با خون پاک خود چراغ فرا راه آزادی تمام ملت های دربند بر افروختند، قدردانی نماییم . و نیز از مادران و پدران و خواهران و همسران و برادران بزرگواری که در پشت جبهه هابا جدیت تمام در دفاع مقدس از اسلام و کشور اسلامی به پشتیبانی از مجاهدان عزیز برخاسته اند و از هیچ چیز کوتاهی نمی کنند، و از تمام ملت بزرگ و متعهد که در تمامی صحنه ها حاضرند تشکر نماییم .

قلم و بیان من کوچکتر از آن است که از عهده تشکر این همه فداکاری برآید، خداوند تبارک و تعالی به همه آنان جزای خیر خواهد داد. و همان گونه که آنان روی اسلام را سفید کردند، آنان را در بارگاه قدسش رو سفید خواهد گرداند. بارالها! اینان بندگان صالح تواند که در مجاهده راه تو از خود و عزیزان خود گذشتند و به آن افتخار می کنند، تو خود شهدای ما را در جوار رحمت خود جایگزین و معلولانمان را شفا و مفقودان و اسیرانمان را به دامان خانواده هاشان برگردان . و به همه ما صبر و تؤ فیق عنایت فرما (انک قریب مجیب ).

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/6/64

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولین روزنامه های کیهان ، اطلاعات و جمهوری اسلامی

باید اساس ، تشویق

اشخاصی باشد که در این کشور فعالیت می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

البته ، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمی توانم نظر بدهم . الان آنچه مربوط به مسائل آخر است ، این است که رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارند از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سؤ ال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر. والا آنچه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلا اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صحفه ء اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است ، این منتشر بشود. و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است . این باعث تشویق اطبا می شود و بیشتر دنبال کار می روند. یا مثلا اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح که متاءسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان ! در حالی که اینها لایقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه باید اساس تشویق اشخاص باشد که در این کشور فعالیت می

کنند، اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه ها حق دارند، به رادیو تلویزیون حق دارند، ولی ماها نسبت به آنها حقمان کم است . البته ، آنچه من می گویم راجع به خودم است ، به دیگران هیچ کاری ندارم ، آنها اختیارش با شما و با خود آنهاست . من میل ندارم رادیو هر وقت باز می شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم ، این کار غلطی است ، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است ، زیادی اش مضر است ، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک می کند. اشخاص ، شخصیت هایشان با خودشان است ، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد یا کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس معلوم است چه جوری است . بنابر این ، آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن ، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است .

مساءله دیگر، عمده این است که تکرار نباشد. به عقیده من این سه روزنامه با هم تفاهم کنند ومسائل را مختصرتر بنویسند، مفیدتر و کمتر بنویسند، طولانی و تکراری نباشد. مردم وقتی می خوانند استفاده کنند، احساس کنند مطلبی است ، این که بگویند من هر روز به کی ، چی گفتم ! این تکراری است آخر هر روز من یک مساءله ای را می گویم ، و هی تکرار می کنند که فلانی چه گفت ! این چه فایده ای

دارد. اما در هر گوشه کشور اگر اتفاقی افتاده باشد، این خبر است و اخبار را برای مردم گفتن مفید است .

مساءله دیگر راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلی که پیش می آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است ، یعنی انتقاد سالم است ، این مفید است . یک وقت انتقام است ، نه انتقاد، این نباید باشد، این با موازین جور در نمی آید. انسان چون با یکی خوب نیست ، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست . اما اگر کسی خلاف کرده است ، باید او را نصیحت کرد، پرده دری نباشد، ولی انتقاد خوب است ، باید در این امور خیلی ملاحظه بفرمایید تا مطبوعات مرکزی باشد برای استفاده عموم و این که مردم بفهمند باید چه بکنند و باید چه بشود.

در مورد اخبار، اخبار روزنامه ها /نباید/ تکراری نباشد، آخر کی با کی ملاقات کرده ، این چه خبر مهمی است ؟ این اصلا قابل نیست بگوییم خبر، تا بگوییم مهم ! این که بگویید من هر روز با کی ملاقات و به او چه گفتم ، این تکراری است . آخر هر روز من یک مساءله را می گویم ، و هی تکرار می کنند که ، فلانی چه گفت ! این چه فایده دارد؟ من راجع به خودم می گویم که عکس من مطلقا در صفحه اول نباشد، همان طور که گفتم . گاهی لازم است که گفته شود، مثلا فرض کنید بناست ریاست جمهوری معرفی شود، خوب ! این مساءله مهمی است و یا مثلا هیات دولت آمده است ، خود این

مساءله ای است ، ولی هر چند وقت یک بار از این مسائل پیدا می شود. اما هر روز کی آمد این جا و من چی گفتم و چی شد و یا کی با کی ملاقات کرد! این چه اثر و فایده دارد؟

باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتی باشد که مفید باشد، باید کاری شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصی که در اطراف ایران زحمت می کشند، وقتی خبرشان را دادید تشویق می شوند. این طور نیست که همه لله کار کنند و چه بنویسید و چه ننویسید، فرقی نکند. ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود. اگر مطلبی از این طبقه هادر روزنامه ها آمد، روزنامه ها آبروی خوبی پیداکنند. روزنامه ها مال طبقه سوم است ، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همه اش مال حکومت باشد و از چیزهای حکومتی بنویسید، این صحیح نیست . به نظر من روزنامه هابرای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و می شود گفت که گاهی جای دیگران غصب شود، !!! البته بدان معنای غصب نه ! ولی نظیر آن این عرض من است .

البته از آقایان هم تشکر می کنم که مشغول کار ارزنده ای هستند و امیدوارم که مؤ فق باشند و کارها را با شایستگی عمل کنند و اغراض را کنار بگذارند و روی مصالح مملکت صحبت کنند. یک وقت این است که انسان می بیند افرادی خلاف می کنند، به او تنبه می دهد، آن هم با ملایمت و بدون

این که آبروریزی باشد. انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد، ولی انتقام و تضعیف نباید باشد انشاءالله .

تاریخ : 12/6/64

بیانات اما خمینی در دیدار با رئیس جمهور و هیاءت دولت

پست و مقام میزان نیست ، آنی که هست خدمت است

بسم الله الرحمن الرحیم

من رویهمرفته آن جمعیت هایی که در جمهوری اسلامی کار کردند و مشغولند (رویهمرفته را می خواهم عرض کنم )، از رئیس جمهور تا قوای اجرائیه و قوه قضائیه و مجلس و دیگرکسانی که ، جمعیت هایی که در خدمت این انقلاب بودند، من رویهمرفته مؤ فق می دانم آنها را. ادعاها زیاد است ، ممکن است که یک کسی ادعا کند که من اگر رئیس جمهور بودم ، مثلا، زمین را به آسمان می دوختم ، یا من اگر نخست وزیر بودم ، چه هاو چه ها می کردم ، یا اگر رئیس مجلس بودم ، چه می کردم ، یا اگر وزیر بودم ، چه می کردم ، وکیل بودم ، چه می کردم ! همیشه ادعاها زیاد است ، ولیکن در مقام عمل وقتی که وارد بشوند این مدعی ها، کمی شان توانند کار بکنند، اکثرا ادعاست . حالا این ادعا یا این است که واقعا اشتباه دارند، یا این که اشخاصی هستند که می خواهند به واسطه این ادعاها کار شکنی بکنند. ما اکثر (الضجیج واقل الحجیج )، از این قبیل است ، آنها هم که حج می روند / زیاد / ناله و فریادشان زیاد است ، اما حاج صحیح ، کم است خیلی . از این جهت من لازم می دانم که از مجموعه این هیات ها و این جمعیت هاتشکر کنم ، و اگر تشکر

نکنم ظلم کردم ، قدردانی کنم که اینها خدمت کردند / و / از روی حقیقت و واقعیت . البته من افراد، مجموع افراد را نه می شناسم ، نه می توانم برایشان حکمی بکنم . اما رویهمرفته (البته عده ای شان را هم می شناسم )، رویهمرفته من عرض می کنم که یک هیات های مؤ فقی بودند و خدمت های خوبی / کردند / و بزرگی کردند. و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به آنها اجر عنایت کند و آنها را مؤ فق کند به این که باز خدمت کنند به این جمهوری .

باید افراد متوجه این معنا باشند، کسانی که واقعا دلشان برای اسلام تپد و برای کشورشان ، متوجه این باشند که پست ، میزان نیست ، مقام میزان نیست ، مقام ریاست جمهوری ، این میزان نیست ، مقام نخست وزیری یا رئیس دولت بودن یا رئیس مجلس بودن ، اینها چیزی نیستند، این مقامات تمام می شود، آنی که هست خدمت است . آدم متعهد در هر جا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است . ممکن است که یک نفر، مثلا، فرض کنید که نخست وزیر بوده است ، لکن اگر این نخست وزیر ببیند که در یک جایی کار بهتر می کند، آدم متعهدی است می رود آن جا. یک نفر در دادستانی مقامی داشته است ، وقتی دید که یک کسی از خودش بهتر می تواند کار کند برود آن جا،برایش فرق نکند، یعنی هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد. انسان هم خودش

می تواند خودش را بشناسد، هیچ کس بهتر از خود انسان ، البته بسیاری از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت می کند، اما بسیاری از اوقات هم هست که انسان خودش درک می کند که چی دارد می کند و در دلش چی می گذرد. ماها نمی دانیم ، اما خدا می داند. انسان می فهمد که اگر انتقاد بکند، آیا این انتقاد سازنده است یا انتقام است . خودش می فهمد یعنی ، غالبامی فهمد خودش می فهمد که (آنی که در این پست هست ) پست را دوست دارد یا خدمت را دوست دارد. این چون خدمتگزار است ، دلبسته به این پست هست ، یا خیر. دلبسته به این پست است ، خدمتگزاری پیشش خیلی مهم نیست .

خوب ! ادعاش را می کند و می کند هم حتما عمده آن جهت است که انسان واقعا بداند که یک روزی جواب باید بدهد. هیچ ، هیچ شبهه در این نیست که ما یک روزی باید جواب بدهیم . هر کداممان ، هر کاری انجام بدهیم ، یک روز جواب می خواهد، انتقاد بکنیم ، یک روز جواب می خواهد، انتقام گیری باشد، یک روز جواب می خواهد، و بدرفتاری باشد، یک روز جواب می خواهند از ما. این را ما باید حتما توجه بهش داشته باشیم و دارید توجه ، یعنی هرکس مسلمان است ، اعتقاد به این که معاد است و همه چیز دست او، در آن جا رسیدگی می شود، و حاضر است ، این جزو اعتقادات اسلام است . بنابراین ، نباید اگر فرض بفرمایید که رئیس جمهور

رفت و / یکی / دیگری آمد، رئیس جمهور برود کنار و ماءیوس بشود. نه ! باید او برود یک کاری که ازش می آید بکند و دلبستگی هم به او داشته باشد، به عنوان این که یک کاری است دارد می کند، نه به عنوان این که یک مقامی است دارد. اگر انسان در خودش ادراک کرد که من بروم آن بالا را بگیرم ، بداند که این کار، یک کار شیطانی است ، این کار ازش نمی آید. اگر در ذهنش این است که برویم یک کاری انجام بدهیم برای جمهوری اسلام ، این کار الهی است و ازش هم کار می آید. این محکی است که انسان خودش غالبا می تواند تشخیص بدهد. گاهی هم البته اشتباه دارد، یعنی ، گاهی هم بر خود انسان / گاهی / مخفی است یک مسائلی . بنابراین ، اگر چنانچه همین دولت شد و همین اشخاص شدند، که / به / کارشان انجام می دهند، اگر این نشد و یک کس دیگری شد و یک جمعیت دیگری شدند، شما نباید از این جهت چیز باشید که ما رفتیم ، یک کس دیگر آمد. باید ببینید که آن جا می توانید کار بکنید یا نه ! آنها هم که می آیند، اگر واقعا می خواهند خدمت بکنند، برای اسلام خدمت بکنند، آنها هم پیش خدا ماجورند، بعد هم معلوم می شود چکاره اند. و اگر اینها می خواهند یک مقامی را اخذ بکنند، یک کاری را انجام بدهند به واسطه این که مقام داشته باشند، آنها هم پیش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه

خواهد شد. باید / فکر / کسانی که می خواهند یک کاری بکنند، باید فکر این باشند که شایسته این کار هستند یا نه ! مسائل مهم است . مساءله دولت ، مساءله ریاست جمهور، مساءله ریاست مجلس ، مساءله قوه قضائیه ، وزارت ، همه اینها اهمیت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال این باشد که حالایی که من رئیس دولت هستم ، بروم دنبال رفقایی که همراه من هستند کار آمد باشند یا نباشند، به این کار نداشته باشد بداند که این کار، کار شیطانی است . رئیس جمهور هم اگر دنبال این باشد که وزرایی تعیین بکند، معرفی بکند که آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام ، آن هم بداند که این کار، کار شیطان است ، کار انسان متعهد نیست (و هر یک از ما). این یک مساءله معیاری است برای همه ، که اگر چنانچه واقعا متعهد است ، فرقی نکند که حالا من وزیرم ، یا این که وکیل هستم ، یا این که کار دیگر از من می آید یک کار دیگر، هر چه شد. من کار برای اسلام می خواهم کار بکنم و می دانید که الان ما احتیاج داریم ، مملکت ما احتیاج به خدمتگزار دارد، احتیاج دارد که اشخاص فهیم ، اشخاص فعال در این کشور خدمت بکنند.

میزان خدمت کردن به یک کشوری است که در طول تاریخ مظلوم بوده است

و ما مورد هجوم همه آن جاها هستیم ، همه کسانی که بدخواه اسلام هستند، هستیم . بنابراین ، فکر ما این معنا باشد که افرادی باشند که برای اسلام خدمت می کنند، نه

افرادی باشند که برای من خدمت می کنند. این در دولت هست و در رئیس جمهور هست و در قوه قضائیه هست و همه جا هست . آنهایی که انتخاب می خواهند بکنند، توجه به این ، باید همیشه نصب العین این باشد، والا انسان به خطا وارد می شود. و امروز هم اگر معلوم نشود که این چه شده است ، یا یک روزی در همین دنیا معلوم می شود، این جا هم نشد، جای دیگر بلااشکال معلوم می شود. این یک مساءله ای است که ، این طور نیست که ، این یک معنایی است که مخفی نمی ماند. منتها یک روزی به انسان می گویند که دیگر دستش کوتاه است . اگر در این عالم معلوم بشود، خوب ! دستش باز باز است ، می تواند کاری بکند، می تواند جبران بکند. اگر از این جا گذشت و پرده دیگری در کار آمد، دیگر دست انسان کوتاه است ، نمی تواند کاری بکند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن ، دیگر فایده ندارد.

الان وقد عصیت قبل به فرعون می گوید، فرعون آن آخر که می خواست غرق بشود، همچو که تو مرگ رفت ، گفت من همانی که آنها می گویند من هم می گویم . در صورتی که نبود این طور، وقتی بر می گشت هم همان بود.

در هر صورت ، میزان خدمت کردن به یک کشوری است که در طول تاریخ تقریبا این کشور مظلوم بوده است و خصوصا در این سده آخر، این آخر، واقعا مظلوم بوده است ، الان هم مظلوم است . خدمت به این

کشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهایش هم ارزش دارند. همه فکر این باشید که خدمتگزار پیدا کنید، خدمتگزار به کشور و اسلام پیدا کنید، نه خدمتگزار به خودتان . این یک مساءله ای است که خود شما هم تصدیق دارید که مطلب همین طور است . لکن گاهی گاهی وقت انسان خودش غفلت می کند، از روحیات خودش هم غفلت می کند، گاهی وقت هاهم اگر یک آدم ناجوری باشد، هی تعمد می کند، و هر طور پیش آمد، من چه کار دارم به این مسائل ! ما امروز را بگذرانیم تا ببینیم چه خواهد شد. من هم دعاگوی شما هستم و امیدوارم که همه مؤ فق باشید، در هرجا که باشید. مؤ فق باشید به این که برای خدا خدمت کنید، برای اسلام خدمت کنید، برای پیشرفت مقاصد اسلام و برای کشور خودتان !!! که آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بکنید. و من امیدوارم که در این خدمت مؤ فق باشید و همه شما سالم و مؤ ید و موفق ، چه در دولت دیگری باشید یا نباشید، آنش فرق خیلی ندارد و عمده خدمت است . و من امیدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 13/6/64

حکم تنفیذ ریاست جمهوری حجت الاسلام سید علی خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله تعالی با تاءییدات خداوند متعال جل و علا و دعای خیر حضرت ولی الله الاعظم روحی لمقدمه الفداء، چهار سال ریاست جمهوری اسلام با خیر و سلامت و قدرت و عظمت سپری شد و ملت بزرگ و شجاع ایران با همه توطئه ها و تبلیغات دشمنان اسلام که برای اطفای نور خدا و اسلام

بزرگ و از صحنه خارج نمودن ملت شریف و مجاهد، دست در دست یکدیگر نهاده بودند، به مبارزه برخاست و نیز توطئه هایی را که برای جلوگیری از سیل خروشان و اراده آهنین مؤ منین مظلوم در طول تاریخ که می رود کاخ های ستم سیاه و سرخ را فرو ریزد و فریاد حق طلبانه این ملت مظلوم ، محرومان و غارت زدگان پهناور زمین را به خروش درآورد، با قدرت خنثی نمود. ملت متعهد، با عزمی والا و قدمی ثابت ، از پیر نود ساله تا نوجوان تازه بالغ ، برای چهارمین بار برای تعیین سرنوشت خویش به سوی صندوق های راءی هجوم آورد و یاوه گویان و خیال بافان را بر خود لرزاند و فردی شریف از سلاله پیامبران را برای خدمت به اسلام و ایران و مسلمانان و ملت برگزید و این مسؤ ولیت سنگین را برعهده کسی گذاشت که چهار سال در این مقام ، صادقانه و با تعهد و روشن بینی به ملت و اسلام و ایران خدمت نمود، و این ، پس از خدماتی بود که قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. (جزاه الله خیرا).

رئیس جمهور محترم باید توجه داشته باشند که در پیشگاه مقدس جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبی و تمایلات سری تا اعمال معلن و مخفی می گذرد، در حضور حق است و چیزی را نتوان از او جل و علا پنهان کرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و باید توجه نمایند که در مقامی هستند که یک جمله او گاهی مومنی را ساقط کرده و

متعهدی را از بین می برد، و یا غیر صالحی را به مقامی که شایسته آن نیست می رساند، گاهی یک سخنرانی او، جمهوری اسلامی و کشور را نور می بخشد و گاهی بعکس . مقام خطیر است و خطر بزرگ ، به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همه دست اندرکاران به ویژه رئیس جمهور باید از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حیله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه دار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است ،انتخاب کنند. بسا که منحرفان و منافقان ، خود را با ظاهری آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامی صدمه زنند.

شما ای رئیس جمهور محترم و دیگر متصدیان امور کشور! می دانید که قدرتمندان شرق و غرب خصوصا امریکای بازیگر، مارهای زخم برداشته از جمهوری اسلامی هستند که از اول انقلاب به هر حیله ممکن دست زدند، از حمله نظامی گرفته تا طرح کودتا، و از ترور شخصیت ها تا به آتش کشیدن مزرعه ها و مغازه ها، و از انفجارات کور در کوچه ها و خیابان ها تا دزدی و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبلیغات دامنه دار از اول انقلاب تا امروز است ، که برای تضعیف روحیه ملت مقاوم و رزمندگان عزیز به هر نوع دروغ و تهمتی متشبث شدند، ولی بحمدالله نه تنها هیچ یک از تیرهای آنان به هدف نرسید، که نتیجه معکوس داد. اکنون از چنین مارهای زخم خورده ای نباید غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلی در ارگان های دولتی

و مقامات مؤ ثر، به تدریج قدم به قدم کار خود را انجام دهند و انسان مستقیم را منحرف کنند و متعهدان را وابسته نمایند. غفلت از این امر، فاجعه انگیز است و همه مقامات ، خصوصا مقامات بالا چون رؤ سای قوای سه گانه ، بیشتر مورد نظر و هدف هستند، زیرا انحراف آنان خدای نخواسته !!! ممکن است انحراف رژیم را در پی داشته باشد. همه ما و شما باید بدانیم که شیطان خارج و داخل و نفس اماره به تدریج انسان را از خلاف های کوچک به بزرگ و بزرگترکشاند که یک وقت از کفر سر در می آورد. پس خلاف کوچک را بزرگ شمارید و شماریم ، و فساد را از سرچشمه جلوگیریم . از خداوند متعال مدد خواهیم که همه ما را حفظ نماید، خصوصا از شیطان نفس که مادر بت هاست .

اینک به پیروی از آرای محترم ملت عظیم الشان و آشنایی به مقام تعهد و خدمتگزاری دانشمند محترم ، جناب حجت الاسلام آقای سیدعلی خامنه ای ایده الله تعالی ، آرای ملت را برای پس از پایان دوره کنونی ، تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می نمایم و از خداوند تعالی تؤ فیق ایشان را در خدمت به اسلام و ملت و کشور اسلامی خواستارم . البته راءی ملت و تنفیذ این جانب ، تا وقتی است که ایشان به تعهد خود و راه مستقیمی که در پیش داشته اند، باقی باشند و به اسلام و احکام نورانی آن پای بند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و

ستمگران و مستکبران باشند و با هیچ ظالم مستکبری راه سازش باز نکنند که نمی کنند.

خداوند، همه ما را به طریق مستقیم انسانیت هدایت فرماید! ما و همه مقامات جمهوری اسلامی مرهون ملت فداکار، خصوصا قشر ضعیف و مظلوم هستیم که با جانبازی و فداکاری آنان دست جباران کوتاه و به جای طاغوتیان ، حکومت مستضعفان پایه گذاری شد. این حقیقت همیشه باید در پیش چشم همه باشد، که همه خدمتگزار این قشر باشیم و هر چه در راه این ملت عزیز در طبق اخلاص بگذاریم ، از عهده شکر آنان برنخواهیم آمد.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/6/64

بیانات امام خمینی در جمع رئیس جمهور و سایر مقامات مملکتی سفرا و کارداران مقیم تهران (به مناسبت عید سعید غدیر خم )

بیت المال مسلمین صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم

من این عید سعید بزرگ اسلامی را و مذهبی را به همه ملت های مستضعف و به مسلمین جهان و به ملت بزرگوار ایران تبریک عرض می کنم . و به فال نیک می گیرم که در یک همچو روز بزرگی ، مساءله تنفیذ صورت گرفت . باید عرض کنم که مصادف با این یوم ، مسؤ ولیت های بزرگی در پیش دارد. حکومت ، حکومت حضرت امیر سلام الله علیه و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم و کسانی که در حکومت هستند و در دستگاه های دولتی هستند، سیره آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت این که آن طور کسی عمل بکند، ماها نداریم ، کسی ندارد. به طوری که نقل کردند در یکی از چیزهایی که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشته اند که سرقلم ها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از

چیزهایی که فایده ندارد، احتراز کنید، این یک دستوری هست برای همه یعنی ، دستوری هست برای کسانی که در بیت المال دست دارند. این طور حضرت امیر سلام الله علیه در وقت حکومتش دستور می دهد برای صرفه جویی . مضایقه می کند که در یک صفحه که می شود ده سطر نوشت ، پنج سطر نوشته بشود، یک قلم که می تواند آن مرکبی که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود از حرف های غیراصولی نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیت المال را کشیدند، چراغی روشن بود، شمعی روشن بود و کسی آمد با ایشان حرف دیگری می خواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیت المال است ، تو می خواهی حرف دیگر بزنی .

ما چه کنیم با بیت المال مسلمین ؟ وظیفه حکومت ها چیست با بیت المال مسلمین ؟ این مساءله ، مساءله این نیست که در آن وقت و در حکومت حضرت امیر باشد، این دستور است در طول تاریخ برای کسانی که متکفل حکومت هستند که تا اندازه ممکن در بیت المال تصرف نکنند، یک در همش در آن طرف حساب دارد. باید حساب بدهیم ، باید در پیشگاه خدای تبارک و تعالی ، در کارهایی که می کنیم ، تصرف هایی که در بیت المال می کنیم ، باید بعد حساب بدهیم چرا؟ زیاده روی شده باشد، مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خیر دارد. بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید. حکومت های اسلامی باید بیت المال

مسملین را برای جلال و جبروت خودشان صرف نکنند، بیت المال مسلمین صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است . وزارتخانه ها باید وقتی که می بینند که کارمند بیت المال مسلمین هستند و مسلمین هستند و از آن جا حقوق می گیرند و ارتزاق می کنند و اداره ، اداره بیت المال مسلمین است ، حتی در آن مسائلی که حضرت امیر گفته ملاحظه کنند، کوچک نشمرند مساءله را، مساءله بیت المال مسلمین است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت . البته راجع به آن چیزهایی که مربوط به حفظ مقامات است در حالی که ما الان درش می گذرانیم این یک چیز لازم است اما به حد لزوم . حتی مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه ها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیت المال مسلمین است ، باید وقتش صرف چیزهایی که مربوط به مصالح مسلمین است ، نشود، مسؤ ولیت دارد اینها. باید اشخاصی که ، مقاماتی که هستند، ملاحظه کنند که به اندازه ضرورت مشاور بگیرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازه دلخواه . و این معنا را باید همه ما بدانیم که دلخواه های ما آخر ندارد. گمان نباید بکنیم که اگر ما به آن جا رسیدیم ، تمام شد مساءله . آن جا که رسیدیم بیشتر خواهد شد. امروز حکومت های کوچک تقاضاهای کوچک دارند، هواهای کوچک دارند، لکن این طور نیست که این هواها محدود بشود. وقتی

به یک حکومت بالاتر رسیدند، تقاضاها زیادتر می شود، هواهای نفس بیشتر می شود. وقتی رئیس جمهور یک کشور پهناور مثل آمریکا یا شوروی یا هندوستان شدند، آن وقت هوایشان بالاتر می رود، قانع نیستند به آن جا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چیز. گمان نکند انسان که اگر یک جایی دارد که درش زندگی می کند، یک جا بهتر پیدا کند، آن جا وقتی رفت راحت است . آن جا تازه اول این است که یک جای بالاتر داشته باشد.

آفت انسان هوای نفس انسان است

اشاره

من به آقای رئیس جمهور عرض می کنم ، چهار سال گذشت و چهار سال ها می گذرد و همه حکومت ها همین طور است ، می گذرد. آنکه نخواهد گذشت اعمالی است که ما انجام بدهیم ، که اینها ثابت است در دفترهای خدا ثابت است . اعمال خوب به ما بر می گردد، اعمال بد به ما برمی گردد، همه چیز از خود ما هست و به ما بر می گردد عکس العمل ماست . باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به این که آفت انسان ، هوای نفس انسان است و این در همه هست ، سرچشمه می گیرد از آن فطرت توحید. فطرت ، فطرت توحید است ، فطرت کمال طلبی است . کمال مطلق را انسان می طلبد، خودش نمی فهمد، خیال می کند که مقام خواهد، لکن وقتی بهش رسید، می بیند این هم نیست . همه عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست . می بینید که قدرتمندهایی که قدرتشان زیاد است ، بیشتر دنبال قدرت

هستند، بیشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر چنانچه فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان جلوی خودش را نگیرد، این سرکشی ای که حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا می دهد. باید سرکشی را جلویش را گرفت ، و این نفس را مهار کرد. در همه امور، در تمشیت همه امور باید انسان آنچه را که مصلحت اسلام است ، کسانی که متصدی امور هستند آن چیزهایی که مصلحت اسلام است آن چیزهایی که مصلحت ملت اسلام است ، در نظر بگیرند. از هواهای نفسانی که سرچشمه همه فسادها هست ، جلو بگیرند. گمان نکنند که ما حالا این جا را می خواهیم کافی است ، خیر! هیچ چیز برای انسان کافی نیست . قلب انسان قدرت مطلق طلب است ، یعنی قدرت خدا می خواهد فانی در او بشود و این حد ندارد، لاحد است . لکن چون ما مطلع نیستیم ، نمی فهمیم از این جهت گمان می کنیم این چیزها را می خواهیم و همه عذاب های انسان برای همین است که نمی داند چی می خواهد. این چند روز دنیا رفتنی است ، این ریاست ها رفتنی است ، آنچه که به جا ماند این است که ما چه کردیم و در محضر مقدس حق تعالی چکاره هستیم . این اگر اصلاح بشود، همه چیز اصلاح می شود. و من امیدوارم که برای همه و خصوصا آنهایی که کارهای کلیدی در دست شان است ، این مساءله حل بشود و اگر حل شد،

مسائل دیگر هم حل می شود.

جوان ها را تربیت کنید به این که مستقیم و خداخواه باشند

در این حکومتی که الان در پیش دارید و در این دوره تازه توجه کنید که کارهایی را که خواهید انجام بدهید، کارهایی باشد که همه اش صلاح کشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاه ها را در مدنظر بگیرید که اسلامی بشود و اگر دانشگاه ها اسلامی بشود، مسائل ما در آتیه هم حل است . در نظر بگیرید که افرادی که برای اسلام مفید است ، انتخاب کنید، خودی را کنار بگذارید و خدا را توجه کنید. اگر این مساءله در هر انسانی حل بشود، همه مسائلش حل شدنی است . خداوند به همه تؤ فیق بدهد که راه مستقیم الهی را به پیش بگیرند و بگیریم و به این راه مستقیم پیش برویم . صراط که در روایات هست که ادق از مو، مثلا تاریکتر است از شب ، چه و چه و در بعض روایات هست که صراط از متن جهنم می گذرد، یعنی توی آتش عبور می کند، آتش محیط است ، نه رو. ملاحظه کنید آن جا باید عبور کرد و در این دنیا از همین جا صراط است تا غیرمتناهی و این صورت در آن عالم به آن نحو نمایش پیدا می کند. در این راه که دارید، توجه کنید که مستقیم باشد، صراط مستقیم باشد، شرقی و غربی نباشد. جوان ها را تربیت کنید به این که مستقیم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح کنید و همه چیز را. برای این مردم ستمدیده خدمت کنید، این مردم که شما را به این جا رسانده اند و اگر اینها نبودند حالا

یا در حبس هابودید یا در قبرستان ها. برای اینها باید خدمت بکنید، همه مان خدمت بکنیم ، هر کس به هر اندازه ای که می تواند. بزرگترین چیز تقواست که قرآن و حدیث در آن ، آن قدر پافشاری کردند که انسان متقی باشد، مواظب خودش باشد، که نبادا با زبانش ، با چشمش ، با گوشش به مردم ظلم کند. عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و این ملت را خدمتگزار باشید.

خداوند انشاء الله همه ما را، همه شما را، همه مسؤ ولین را تؤ فیق بدهد که خدمتگزار این ملت باشند. تؤ فیق بدهد که رضای خدا را در این عالم تهیه کنند و مرز حرکتشان ، حرکت اسلامی و الهی باشد. و من امیدوارم که خداوند تؤ فیق بدهد به دست اندرکاران که در کارهایشان مؤ فق باشند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/6/64

فرمان امام خمینی درباره تجهیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران

با توجه به این که در اصل 150 قانون اساسی ادامه نقش سپاه در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن تصریح شده است و نظر به این که انجام این نقش بدون آمادگی کامل سپاه از جهت تجهیزات و آرایش جنگی و فنون دریایی ، زمینی ، هوایی امکان پذیر نیست ، شما ماءموریت دارید هر چه سریعتر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهای زمینی ، هوایی و دریایی قوی نمایید تا در موارد لازم با همکاری و هماهنگی با ارتش جمهوری اسلامی ایران از

مرزهای زمینی ، دریایی و هوایی کشور حفاظت نمائید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/7/64

پاسخ امام خمینی به نظرخواهی 135 نماینده مجلس درباره انتخاب دولت جدید

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از حضرات آقایان ، این جانب چون خود را موظف به اظهار نظر می دانم ، به آقایانی که نظر خواسته اند از آن جمله جناب حجت الاسلام آقای مهدوی و بعضی آقایان دیگر عرض کردم ، آقای مهندس موسوی را شخص متدین و متعهد و در وضع بسیار پیچیده کشور، دولت ایشان را مؤ فق می دانم و در حال حاضر تغییر آن را صلاح نمی دانم ولی حق انتخابات با جناب آقای رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی محترم است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/7/64

انصاب حجت الاسلام کروبی به نمایندگی امام و سرپرست حجاج ایرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

با تشکر از حجاج عزیزی که در تمامی صحنه ها حاضر بودند و با تشکر از عملکرد خوب و زحمات شما و سایر برادران دست اندرکار امر حج در داخل و خارج ، جناب عالی را به عنوان نماینده خویش و سرپرست حجاج در سال های آینده منصوب می نمایم تا به تمام برنامه هایی که در احکام سال های گذشته ذکر گردیده بود، عمل نمایید.

بدیهی است که تمام مسؤ ولین با شما همکاری های لازم را خواهند داشت . انشاء الله مؤ فق و مؤ ید باشید.

والسلام ،

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/7/64

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی

هیچ کس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتی بکند

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا از آقایانی که زحمت دادم معذرت می خواهم ، لکن بعضی مسائل هست که موجب شد من به خدمت آقایان برسم و آن چیزی که تکلیفم هست ، عرض کنم . اولا که هیچ نگرانی ای در این مسائل نیست و من تاءیید کنم مجلس را و همیشه سفارش می کنم به ملت که مجلس را باید تاءیید کنند و مجلس از ارگان هایی است که لازم است بر همه ما که او را تاءیید کنیم و هیچ کس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتی بکند و مجلس حقش است که مؤ افق و مخالف داشته باشد و ممتنع و یک مساءله است که همیشه باید در مجلس باشد و این امری است که گذشت و در او هیچ صحبتی نیست .

باید کوشش کنید در تایید، نه کوشش کنید در انتقاد

آن چیزی که موجب زحمت آقایان است ، این است که ما راجع به آتیه صحبت کنیم ، گذشته گذشته است . الان یک واقعیتی است و آن این که مجلس راءی اعتماد داده است به نخست وزیر. این یک واقعیتی است که در قبال همه ما واقع شده است و این سه وضعی که در مجلس آمده است که راءی ممتنع و راءی مخالف و راءی موافق ، اینها همه برای این بوده است که تشخیص دادند این مطلب را، در آن هم صحبتی نیست . صحبت این است که آیا از این به بعد مخالف می خواهد کارشکنی بکند برای دولت ، به ترتیب غربی اش می خواهد عمل کند؟ برای اثبات این که ما راست گفتیم ، می خواهد اسلام را شکست

بدهد خواهد جمهوری اسلامی را شکست بدهد؟ یا این که عقل اقتضا می کند که حالایی که در مقابل این امر واقع شده است ، این که عقیده اش این است که به طورشایسته عمل نشده است و از این بهتر می شد عمل بشود، هدایت کند، کمک کند که به طور شایسته عمل بشود که در دوره آتیه همه رای بدهند، نه این که کارشکنی کند و خدای نخواسته در یک همچو موضع حساسی که ما واقع هستیم دولت را به شکست برساند و این از اموری است که برخلاف اسلام است ، بر خلاف مصالح کشور است و برخلاف مصالح خودتان است . اگر شما اعتقاد به اسلام دارید و عقیده دارید چنانچه دارید و اعتقاد دارید که باید کشور با قدرت پیش برود و در این موضع در جنگ پیروز بشود، راه برای ابرقدرت ها بسته بشود و شور ما قوی بشود، باید کوشش کنید در تاءیید، نه کوشش کنید درانتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤ ثر است ، انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که می خواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است . اما این که خدای نخواسته یک وقت برای این که اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت ، بخواهید کارشکنی بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبی است که الزاما باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد.

مجلس اسلامی است ، باید نظرها، نظرهای خیرخواهانه اسلامی باشد

مجلس امروز مثل مجلس های سابق نیست که در یک

محل دربسته و سربسته ای بین خودشان صحبت بشود و بعد هر کدامش را خواستند منتشر کنند و هر کدام را نخواستند نکنند. مجلس امروز مستقیمامنتشر می شود مسائلش و حتی آن اشخاصی که در مزرعه ها مشغول زراعت هستند، رادیو دارند و مسائل را می توانند بگیرند. ملت ما هم امروز مثل سابقش نیست که بی تفاوت باشد در امور. ملت ما هم مواظب است و مراقب است و همه امور را مشاهده می کند. باید آقایان بدانند که اگر چنانچه یک وقت خدای نخواسته وسوسه ای پیش بیاید، یا کسی باشد که بخواهد وسوسه ای پیش بیاورد در خارج و داخل تضعیف کند دولت را و نگذارد که مسائل پیش برود و همه چیزهایی که باید مؤ افق با اسلام باشد پیش برود، مردم مواظبند و مطلعند و شناسایی می کنند و سکوت نمی کنند. بنابراین توصیه من به آقایان به طور جد این است که باید شما که می بینید که دولت نتوانسته به آن طوری که دلخواه است عمل بکند، باید از این به بعد تعقیب کنید، تاءیید کنید، همراهی کنید، کمک کنید تا کشور شما رو به سلامت برود و احتراز کنید از یک چیزی که برخلاف رضای خداست و برخلاف رضای ملت است . از آن طرف هم به آقایانی که در طرف آن طرف واقع شده اند، عرض می کنم که شما برای این که تشخیص مصلحت دادید این کار را کردید، حالا از این به بعد اگر چنانچه از دولت یک چیزی برخلاف دیدید، برای این که بگویید ما مصلحت دیدیم و برای مصلحتمان این کار را

کردیم و اثبات کنید حرف خودتان را بخواهید تاءیید کنید از دولت در موارد بی جا، آن هم برخلاف شرع است . همان طوری که همیشه بنابراین است و همیشه سفارش شده است ، مجلس یک مجلس مشورتی اسلامی است ، نه یک مجلسی است که در جاهای دیگر متعارف است و مربوط به این مسائل اسلامی نیست و کاری به مذهب ندارد. مجلس اسلامی است ، باید نظرها، نظرهای خیرخواهانه اسلامی باشد، هم درباره دولت ، هم درباره وزرا. وزرایی که شما انتخاب می کنید، باید همان طوری که گفته شده است شرایطی داشته باشند که کاردان باشند و یک طور نباشد که یک وزیری باشد که بعد نتواند کار بکند، فعال باشد. و کمک کنید که یک همچو وزرایی چیز بشود و زودتر کار هم انجام بگیرد.

امروز یک روزش هم برای دولت حساسیت دارد و باید کار کند

خوب ، ما الان در مشکلات هستیم ، نباید دولت یک مدت طولانی تعطیل باشد، باید به طوری که صلاح است زود او به حسب تکلیفش چیز بکند و آقای رئیس جمهور هم به حسب تکلیفشان آن قدری که تشخیص دهند تاءیید بکنند و بعد هم آمد مجلس ، زود مساءله را تمام کنید، نگذارید طولانی بشود و ضرر است برای اسلام ، ضرر است برای کشور، امروز کشور مثل روزهای آرام نیست که ده اگر چهل روز هم ، پنجاه روز هم ، یک ماه هم ، دو ماه هم ، سه ماه هم دولت نتواند کار بکند، اشکالی نداشته باشد. امروز یک روزش هم برای دولت حساسیت دارد و باید کار بکنند. بنابراین عرض من این است که باید آقایان نظر داشته باشند،

انتقاد کنند، انتقاد سازنده ، انتقاد نصیحت ، و انتقاد خصمانه نکنند. در نطق های قبل از دستور و در نطق های در صحبت هایی که وقتی معرفی می کنند وزرا را، هتاکی نکنند، این ازشان آقایان دور است ، نباید یکی دیگر را تضعیف کنند همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایی که در اکثریت هستند، نه آنهایی که در اقلیت هستند، نه آنهایی که ممتنع هستند، هیچ کدام نباید این کار را بکنند، برای این که این خلاف رضای خداست ، خلاف شرع است . البته باید انتقاد کرد، مسائل را گفت و هرچه به نظر آقایان می آید باید بگویند و اگر نگویند خلاف است . پس بنابراین یک مطلب راجع به این است که برخوردها، برخوردهای اسلامی سالم باشد، چه در مجلس و چه در خارج مجلس و یک صحبت این است که زودتر این مجلس تمام کار را انجام بدهد و وزرا را زودتر و البته با نظر، با دقت همه چیز و به طور سریع این کار انجام بگیردکه تعطیل نباشد امور. مادر وضعی هستیم ، در جنگ هستیم در همه گرفتاری ها هستیم ، توطئه ها هستند و ما باید زودتر این کار را انجام بدهیم تا این که انشاء الله این کشور چیز باشد.

به قوای مسلحه سفارش می کنم که در امور سیاسی دخالت نکنند

از آن طرف هم من به قوای مسلحه ، چه ارتش باشد و چه چیزهای محلی باشد و چه پاسبان باشد پاسدارها باشند، به همه آنها سفارش می کنم که در امور سیاسی دخالت نکنند. این طور نباشد که یک دسته ای بروند راجع به این که کی این طوری گفته ، یک دسته

ای بگویند راجع به آنها، به آنها مربوط نیست ، آنها باید مشغول جنگ باشند. ولی خوب ! معلوم است که آنها مطلع می شوند از مجلس ، نمی گویم مطلع نشوند، دخالت نکنند! و آقایان باید بدانند که اگر چنانچه در مجلس یک اضطرابی واقع بشود و یک وضع ناخوشی پیش بیاید، آن تاثیرش در جبهه ها هست و در کارخانه ها هست و در کشاورزی ها هست و در همه جا تاءثیر دارد و این به عهده شماست .

الان یک تکلیف بزرگ به عهده شماست ، به عهده همه شماست و آن این که کاری نکنید که به واسطه اعمال شما و به واسطه برخوردهای ناهموار خدای نخواسته یک وقت پیش بیاید در همه کشور یک آثار سویی واقع بشود و یک وقتی یک اضطرابی واقع بشود. از آن طرف هم توطئه ها معلوم است که هست و موجود است الان در کشور ما و خدای نخواسته آنها هم دامن بزنند یک وقت هیاهویی در همه جا پیدا بشود. و من به همه ملت سفارش می کنم که در این امور آرامش خودشان را حفظ کنند و هیچ حرکتی که برخلاف این آرامش است انجام ندهند و مجلس را تاءیید کنند و وکلا را تاءیید کنند واصلا راجع به این که چه شده است حرفی نزنند و راجع به آینده مواظب باشند که کارها انشاء الله به خوبی پیش برود و کارها چیز بشود.

همه یکدست در مقابل توطئه ها بایستند

مطلب دیگری را که می خواستم عرض کنم راجع به این است که ما همیشه از اول ارتش را تاءیید کردیم و آن وقتی که می خواستند ارتش منحل

بشود و نظرهای سویی در کار بود، نظرهای فاسدی در کار بود و می خواستند ارتش را ساقط چیزش کنند، از بین ببرند و می گفتند ما دیگر ارتش چه نمی خواهیم ، در آن وقت ما برخلاف گفتیم و گفتیم ما ارتش لازم داریم و ارتش هم بحمدالله الان تصفیه شده است ، ارتش الان ارتش بسیار خوبی است و دارند خدمت می کنند و ما آنها را تاءیید می کنیم ، چنانچه پاسداران را تاءیید می کنیم . همه اینها باید با هم باشند تا این کشور را بتوانند نگه دارند. این طور نباشد که ارتش خیال کند یک ارگان علیحده است و سپاه هم خیال کند که یک قوه علیحده هست و دیگران هم این طور حساب کنند. همه شما یک قوه هستید برای حفظ آرامش و برای حفظ کشورتان و برای حفظ اسلامتان . این یک تکلیفی است برای همه ما، مجلس باید این کار را انجام بدهد، دولت باید این کار را انجام بدهد، روحانیین باید این کار را انجام بدهند، ملت باید انجام بدهد و ارتش و سپاه هم باید انجام بدهند که همه یکدست در مقابل توطئه ها بایستند و همه یکدست کشور را به پیش ببرند و بحمدالله الان کشور ما یک کشور ثابتی است ، یک کشور مستقلی است ، یک کشور پیشرویی است و دارد پیش می رود و بسته به این است که اول مجلس درست برخورد بکند و بعد هم سایرین و همه انشاء الله امیدوارم که مؤ فق و مؤ ید باشند و اسلام را تاءیید کنند و این بار را به

منزل برسانند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/8/64

پیام امام خمینی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره رعایت حدود و مرز درسخنرانی های پیش از دستور

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی ، چون گفتار آقایان پخش می شود و ممکن است سوء تفاهمی بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم ، آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین علیهم السلام است و فقها و علمای بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل این جانب . هر چند فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبری موکول به آنان است لکن این امر غیر ولایت کبری است که مخصوص به معصوم است . تقاضای این جانب آن است که در صحبت هایی که می شود و پخش می گردد، ابهامی نباشد و مرزها از هم جدا باشد.

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/8/64

بیانات امام خمینی در جمع رئیس جمهور و اعضای هیاءت دولت

آن چیزی که برای همه ما لازم است ، این است که مردم را در صحنه نگاه داریم

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا تبریک عرض می کنم این دولت جدید را و امیدوارم که مؤ فق بشوید به این که قدمتان مبارک باشد برای این کشور. مطالب یک چیزهایی است که همه می دانید و تذکر است ، والا خوب ! همه اطلاع دارید که آن چیزی که برای همه ما لازم است ، این است که ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم و این یک سرش بسته به دولت است و رئیس جمهور است و مجلس ، یک سرش هم مربوط به خود مردم . اگر این طرف را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت ، آن طرف را حفظ می کنند.

این طرف باید بنا بگذارد بر این که با هم مثل یک دست باشند و این کاری را که انجام دهند، همه با هم همصدا باشند. اگر بنا باشد در یک دولتی ، یک وزارتخانه ای بخواهد مخالفت بکند در یک امری ، این کار پیش نمی رود. حالا در یک ممالکی که آسوده هستند، کاری ندارند اگر در دنیا باشد یا یک رژیمی باشد که این طور نباشد که مخالفی داشته باشند، آن جا خیلی صدمه نمی خورند. اما در یک رژیمی که می دانید همه مخالف شما هستند و دنبال اینند که یک چیزی را درست بکنند و منتشر بکنند و هرچه می خواهند بگویند و هر کاری هم بخواهند بکنند، در یک همچو وضعی که الان ما مبتلا به آن هستیم و شما مبتلای به آن هستید، عقل و انصاف اقتضا می کند که ما دیگر در بین مان چیزی نباشد. وقتی همه با ما مخالفند، ما بر فرض این که در بین خودمان هم فرضا یک اختلاف نظری باشد، با هم باشیم در دفع او.

این گفته می شود که در وضع ایلاتی که ایلات بزرگ ایران بودند آن وقت ، اینها با هم مخالف بودند، یک دسته شان از آن ور می کشید، جنگ هم با هم شاید داشتند، لکن اگر یک کسی به یک دسته ای حمله می کرد، همه با هم او را دفع کردند. خوب ! این مقتضای عقل است که انسان ، کسی که بخواهد به تیره های او حمله بکند، او را دفعش بکند، خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بکنند. ما

الان در یک همچو قضیه ای واقع هستیم که همه کشورها به استثنای خیلی کم با ما مخالفند، بعضی اظهار مخالفت هم می کنند و عمل هم می کنند و بعضی هم در واقع مخالفند ولیکن اظهارش را هم شاید نکنند. در داخل هم که می بینید که باز شیاطین موجودند برای این که اختلاف بیندازند، برای این که یک کاری انجام بدهند. بحمدالله الان ساکت شده است به حسب غالب این مسائل ، اما هست باز و عقل اقتضا می کند که دیگر ما آنهایی که متعهد هستند به اسلام و متعهد هستند به جمهوری اسلامی و می خواهند در زیر بار ابرقدرت ها دیگر نباشند، اینها دیگر با هم باشند. یک همچو عمل بزرگی که بیرون رفتن از زیر تعهد یک قدرت های بزرگ ، یک همچو عمل بزرگی نمی شود، الا این که یک ملت و دولت و همه با هم باشند. اگر نباشند، ممکن نیست یک همچو مطلبی . تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سایه همین اتحاد بوده است ، اگر یک اختلافی بوده جزیی بوده و باید کوشش کنید که حتی آن اختلاف جزیی هم نباشد، یعنی جوری عمل بکنید که مردم از شما انتزاع این را بکنند که شما خواهید خدمت بکنید.

باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم

وقتی مردم دیدند که شما در صدد خدمت به آنها هستید، طبیعی است که آنها هم کمک به شما می کنند و این به این است که همه وزارتخانه ها، هرکسی که متصدی یک وزارتخانه است ، وزارتخانه خودش را بنابراین بگذارد که اصلاح کند به نفع مردم ، به جوری که مردم وقتی

که در آن وزارتخانه وارد می شوند با رضایت خاطر، با اطمینان خاطر بیرون بیایند. اگر این طور بشود، بلااشکال مردم حاضرند. مردم ، مردم خوبی هستند. ما از مردم تشکر باید بکنیم ، ما همه مرهون آنها هستیم . عمده این است که ما هم بتوانیم خدمت متقابل بکنیم و باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم ، یعنی هر وزیری در وزارتخانه خودش واقعا بین خودش و خدا، خودش را موظف بداند به این که آن پرسنل آن جا را، هرکس در تحت نظر او هست ، آنها را بسیج کند به این که با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همین طور شرکت دادن مردم را در امور، این را کرارا گفتم ، شما هم خودتان گفتید که یک کشوری را که بخواهید اداره بکنید، یک دولت تا شرکت مردم نباشد نمی شود اداره صحیح بشود. وقتی بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنهایی که الان خدمت می کنند و سابق هم خدمت کردند به شما، به ما، به همه ، به اسلام و شما را رساندند به این جا، آنها را کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتی وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما می خواهید همکاری کنید با آنها، آنها هم همکاری می کنند با شما و بی همکاری امثال بازار کارگرها نمی دانم زارعین ، بدون این قشرهای مختلفی که هستند کار از پیش نمی رود، باید آنها هم وارد باشند در

کار و کمک کنند، کارهایی که آنها می توانند انجام بدهند، انجام بدهند، مثلا، بازرگانانی که می توانند کارهای ، بازرگانان متعهد، نه هرچیز، آنهایی که در صدد اینند که برای کشور خدمت بکنند، آنها را دستشان را باز بگذارید خدمت بکنند و دنبال این نباشید که هی هر چیزی را دولتی اش کنید. نه ، دولتی در یک حدودی است ، آن حدودی که معلوم است ، قانون هم معین کرده ولیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید، در کارخانه ها خیلی نظارت بکنید به این که هیچ اجحافی به کارگرها در آن جا نشود. کارمندان خودتان را، همه اینها را وقتی که با هم بکنید و محبت ببینند از شما، عمده این است که روح محبت از شما ببینند، وقتی دیدند شما محبت به آنها دارید، آنهاهم به شما محبت پیدا می کنند، یک امر طبیعی است این معنا. و من امیدوارم که این امر متحقق بشود و ما شاهد این باشیم که بعد از یک چند ماهی رضایت همه قشرها را به دست آورده باشید. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همان طوری که شما می خواهید خدمت بکنید، مردم هم همه به شما خدمت بکنند. و مخصوصا من از روحانیون همه کشور می خواهم که در یک همچو موقعی کمک کنند به دولت و کمک کنند به آرمان های اسلام . اگر بخواهند یک وقت خدای نخواسته آنها هم در آن جا یک کارهایی بکنند، که نمی کنند انشاءالله ، ولیکن اگر یک وقتی جوری بشود که شکست بشود برای دولت ، شکست بشود برای

عرض بکنم که مجلس ، امثال اینها، این یک امری است که خوب ! خودمان را با دست خودمان می خواهیم فدا کنیم و باید عقلمان را باز کنیم به این که ما گرفتار به یک چنگال یک دیوهایی هستیم که باید خودمان ، خودمان را نجات بدهیم . ننشینیم به این که دیگری بشود، دیگری هم ما نداریم ، ما خودمانیم ، ما الان دیگری نداریم که او بیاید ما را نجات بدهد، ما خودمان باید خودمان را نجات بدهیم و این بسته به دست شماهاست و بسته به دست علمای اسلام است و بسته به دست مجلس است و اینها. و از مجلس هم من باید تشکر کنم به این که زود مساءله را انجام دادند، به طوری که دیگر تزلزلی در کار نباشد و آنها هم مورد تشکر ما هستند.

عمده این است که ما آن دنیا آبرو داشته باشیم

و شما هم انشاء الله خدمتگزار همه هستید و همه ما خدمتگزار ملت هستیم . و خدا را در همه امور شما حاضر بدانید، مهم آن معناست ، ما از این جا خواهیم رفت ، هیچ شکی نیست ، من زودتر و شما هم بعدا می آیید، این مساءله ای نیست ، بلااشکال است مساءله . باید فکر این را بکنیم که حالا که رفتیم ، آن جا از ما پرسیدند که شمایی که رئیس جمهور بودید برای مردم چه کردید؟ شمایی که نخست وزیر بودید چه کردید؟ شمایی که وزیر بودید چه کردید؟ شمایی که وکیل بودید چه کردید؟ ملت را ازشان می پرسند که شما برای اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آن جا آبرو داشته باشیم .

اگر این مطلب را درست بکنیم ، هم این جا درست می شود و هم آن جا درست می شود. و اگر خدای نخواسته بخواهیم یک تخلفی بکنیم ، نه این جا خیرش را می بینیم ، نه آن جا خیرش رابینیم من از خدای تبارک و تعالی تؤ فیق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم و از همه تان تشکر می کنم که در یک همچو موقعی همه با حسن تفاهم ، باخوبی و با صفا مشغول خدمت هستید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/8/64

بیانات امام خمینی در جمع وزیر و معاونین وزارت امور خارجه ، سفرا و کاردارانجمهوری اسلامی ایران در کشورهای عربی و آفریقایی

بسم الله الرحمن الرحیم

سفرا و دولت ما همه از اشخاصی هستند که درد جامعه را می فهمند

من امیدوارم که خداوند همه آقایان را مؤ فق به خدمت کند. خداوند به ما منت گذاشته است که سفرا و دولت ما همه از اشخاصی هستند که درد جامعه را می فهمند، زیرا بسیاری از آنها روحانی هستند که با مردم رابطه داشته اند و می دانند مردم چه وضعی داشته اند و درد آنها را ادراک کنند. ولی سابق وضع این طور بود که افراد حکومت هیچ ارتباطی با مردم نداشتند و نمی فهمیدند که بر مردم چه می گذرد، ولی اکنون خدا خواسته است که حکومت مستضعفین تشکیل بشود که بحمدالله تاکنون عملکرد او خوب بوده است و امیدوارم از این به بعد بهتر باشد.

باید وضع شما جوری باشد که هرکس وارد آن جا می شود یک محیط اسلامی ببیند

اما راجع به آقایان سفرا، آن طوری که آقای وزیر امور خارجه گفته اند، وضع سفارتخانه های ما در خارج خوب است و ما میل داریم خوبتر بشود.

سفارتخانه در هر کشوری متعلق به آن کشوری است که سفیر آن به آن جا می رود، یعنی یک قطعه ای است از یک کشور دیگر. وقتی مردم به سفارتخانه های ما می آیند، باید وضع ایران را ببینند، نه وضع آمریکا و فرانسه و سایر کشورها را. آقایان ! تحت تاءثیر هیچ چیزی واقع نشوید که در سابق چه بوده است که الان آن طور نیست . ما اگر بخواهیم خودمان باشیم ، باید همه چیزمان از خودمان باشد و در آداب و رسوم ، خودمان را از غرب جدا کنیم . ما از غرب خیلی بدی ها دیده ایم و چیزی که بشود گفت که خوبی آنها بوده است ، از حکومت های غربی نبوده بلکه از اهل صنعت بوده است که البته بسیاری از آنها برای حکومت ها کار می کنند. بنابراین ، باید وضع شما جوری باشد که هرکس وارد به آن جا می شود یک محیط اسلامی ببیند، چه از حیث پرسنل و چه از جهت زندگی .

ما باید با آنها که غرض ندارند روابط داشته باشیم ، منتها نباید تحت سلطه خارجی باشیم

مساءله دیگر هم این است که ما نمی خواهیم در یک کشوری زندگی کنیم که از دنیا منعزل باشد، ایران امروز نمی تواند این طور باشد، بلکه کشورهای دیگر هم نمی تواند این طور باشد که در یک جا بنشینند و مرزهایشان را ببندند، این غیرمعقول است . امروز دنیا مانند یک عائله و یک شهر است ، و یک شهر دارای محله های مختلفی است که با هم ارتباط دارد. وقتی دنیا وضعش این طور است

ما نباید منعزل باشیم . ما باید با کشورهایی که با ما هستند و ما را اذیت نمی کنند، روابط داشته باشیم و آقایان در فکر این باشند و روابط را تحکیم کنند. البته ما با آنها که بخواهند به ما تعدی کنند، نمی توانیم بسازیم و از اول هم اعلام کردیم ، مگر آنها خودشان را اصلاح کنند. این معنا که گاهی اهل غرض یا جهال این حرف را می زنند که ما نباید روابط داشته باشیم ، از باب این است که یا نمی فهمند یا غرض دارند، زیرا تا انسان جاهل یا مخالف یا اصل نظام نباشد، نمی تواند بگوید یک نظام باید از دنیا منعزل باشد. بنابراین اگر زمزمه ای می شود آنها را نباید به حساب آورد زیرا آنها غرض سیاسی دارند، والا آدم عاقلی که توجه به این مسائل دارد می داند آدم وضعش چه جور است . و اسلام یک نظام اجتماعی و حکومتی است و می خواهد با همه عالم روابط داشته باشد. در زمان صدر اسلام که خود رسول الله سفیر می فرستادند به اطراف ، این حرف را نمی زدند. در هر صورت ما باید روابط داشته باشیم ، آنها که غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداریم ، کم کم باید روابط حسنه بشود. من امیدوارم این عمل را انجام دهید و دولت هم مؤ فق باشد، منتها نباید تحت سلطه خارجی باشیم ، نباید آنها دخالت در امور ما بکنند و نباید به ما خط بدهند. بنابراین ، اشخاصی که گاهی مطالبی گفته اند و متوجه به مطالب هستند، می خواهند

جمهوری اسلامی را به هم بزنند و ما از اول گفتیم خواهیم انقلابمان را صادر کنیم . صدور انقلاب به لشکرکشی نیست بلکه خواهیم حرفمان را به دنیا برسانیم که یکی از آن مراکز، وزارت امور خارجه است که باید مسائل ایران و اسلام و گرفتاری هایی که ایران از شرق و غرب داشته است ، به دنیا برساند و به دنیا بگوید که خواهیم این گونه عمل کنیم و روابط حسنه داشته باشیم ، والا آنهایی که خواهند ما را به تباهی بکشند، ما اصلا میل نداریم با آنها روابط داشته باشیم ، مگر اصلاح بشوند.

امیدوارم که خداوند به همه شما تؤ فیق بدهد که به اسلام و کشورتان خدمت کنید. امیدوارم این حکومت ، حکومتی باشد که برای مستضعفین کار کند، چرا که تاکنون حکومت ها به ضد مردم بوده اند و برای خودشان یا اربابانشان کار می کردند و ما می خواهیم حکومت برای مردم ، خصوصا آنها که زحمت کشیده اند و خون داده اند و آقایان را از گرفتاری هابیرون آوردند و از رژیم سابق و گرفتاری های شرق و غرب نجات دادند، کار کنند و عمده این است که همه خدا را در نظر بگیریم که همه چیز از اوست و ما چیزی نیستیم . خداوند همه را مؤ فق بدارد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 22/8/64

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام محتشمی وزیر کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای محتشمی دامت افاضاته

با تشکر از زحمات جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری ، به منظور رفع مشکلات جاری ژاندارمری و شهربانی که تحت نظر وزارت کشور انجام وظیفه می نمایند، بدین وسیله به جناب عالی

اجازه داده می شود تا با مشورت آقای رئیس جمهور محترم ، از اختیارات فرماندهی کل قوا در امور نیروهای انتظامی مزبور تا اصلاح مقررات استفاده نموده و نسبت به ترفیع و تشویق افسران و درجه داران و کارمندان و سایر مواردی که از اختیارات فرماندهی نیروهاست ، اقدام مقتضی معمول نمایید.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/8/64

پاسخ امام امت به استفتاء کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی دررابطه با ایجاد وحدت رویه قضایی در مسائل تعزیرات

بسمه تعالی

در این موقع که اکثریت قاطع متصدیان امر قضا واجد شرایط شرعیه قضاوت نیستند و از باب ضرورت اجازه به آنان داده شده است ، حق تعیین حدود تعزیر را بدون اجازه فقیه جامع الشرایط ندارند. بنابراین لازم است با تعیین هیاتی مرکب از جناب عالی و جناب حجت الاسلام آقای اردبیلی و دونفر از فقهای شورای محترم نگهبان ، به انتخاب فقهای مذکور نگهبان ، حدود تعزیرات را تعیین کنند که در آن چهارچوب اجازه داده شود و حق تخطی از آن نداشته باشند. والبته این امر موقتی و اضطراری است تا انشاء الله قضات جامع الشرایط تعیین گردند.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/9/64

تاءیید امام خمینی در مورد چاپ عکس آیت الله مدرس روی اسکناس یکصدریالی

بسمه تعالی

سزاوار است که اولین اسکناس که در ایران به طبع می رسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود، خداوند رحمت فرماید ایشان را.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :9/9/64

بیانات امام خمینی در جمع رئیس جمهور، رئیس مجلس ، رئیس دیوان عالی کشور، نخستوزیر، وزرا و گروهی از مسؤ ولان کشوری و لشکری به همراه جمعی از کارکنان تاءسیسات خارک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت محمد (ص ) و امام جعفر صادق (ع )

عدالت گستری انوشیروان مثل صلح دوستی رئیس جمهور آمریکاست

بسم الله الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ را که باید بگوییم دو عید است ، عید ولادت حضرت رسول صلی الله علیه وآله و عید ولادت حضرت صادق سلام الله علیه ، خداوند انشاء الله مبارک کند بر همه شما و بر همه مسلمین جهان و بر ملت های بزرگ اسلامی خصوصا ملت ایران ، انشاء الله مبارک باشد این روز. و من از همه آقایان تشکر می کنم که زحمت کشیدید و خصوصا از آنهایی که در جزیره خارک مشغول خدمت هستند بسیار تشکر می کنم و امیدوارم خداوند تبارک و تعالی زحمات آنها را و خدمت های آنها را قبول کند.

آن چیزی که می خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله قضایایی واقع شده است ، قضایای نادری به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسی بشود که چی هست . از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسری و فروریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده فارس و ریختن بت هابه روی زمین . قضیه شکست خوردن شکست طاق کسری شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ طاق ظلم ، طاق های ظلم می شکند و مخصوصا طاق کسری شکسته شد برای این که آن وقت این طاق کسری مرکز ظلم انوشیروان به خلاف

آن چیزهایی که به واسطه شعرا و به واسطه درباری های آن وقت و موبدان آخوندهای درباری آن وقت درست کردند، یکی از ظالم ساسانیان است و دنبال او یک حدیثی هم جعل شده است و به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده شده است که من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان ! این سند را اولا سند ندارد و مرسل است و ثانیا کسانی که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغی است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت ، نه عادل . در زمان انوشیروان چهار طبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنی از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطی که داشته است ، یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباری ها، اینها یک طبقه علیحده ممتاز. یک دسته هم کسانی بودند که دارای اموال هستند وبه قول آنها شریف زاده ها، آنها هم یک دسته ممتاز. یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایی بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده . آنها مالیات آن طبقه بالا مالیات بده نبودند به نظام هم نمی رفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، می گفتند اینها باید خدمت کنند و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر، اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمی دادند که این طبقه پایین

تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر پیش اش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصی که مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا کردند یک نفری که حالا می گویند کفشگر بوده ، پیدا کردند و او گفت که من می دهم به حسب نقل شاهنامه من می دهم لکن به شرط این که بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد. گفت نه ، ما نه پولش راخواهیم ، نه اجازه می دهیم ، برای این که اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینی بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد می خواهد دخالت کند در امور و این نمی شود. این عدالتی است که انوشیروان داشته است ! و در تاریخ ثبت است این جنایاتی که اینها می کردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتی یک نفرشان آدم حسابی باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است ، برای شاه عباس آن قدر تبلیغ کردند با این که در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده ، در قاجاریه آن قدر از ناصرالدین شاه تعریف کردند و شاه شهید و نمی دانم امثال ذلک ، در صورتی که یک ظالم غداری بود که بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات که در آن وقت بود همیشه بوده است . عدالت گستری انوشیروان مثل صلح دوستی رئیس جمهور آمریکاست و مثل کمونیستی شوروی است . ما الان در عصر حاضر این چیزها

را می بینیم و اگر چنانچه تاریخ نویس و نمی دانم آنهایی که شعرا هستند و آنهایی که خطبا هستند و آنهایی که درباری هستند، اینها را، تبلیغاتی که الان دارد در دنیا می شود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد که مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال می کنند که همان طوری که انوشیروان عادل ، عادل بوده است ، آقای رئیس جمهور آمریکا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست و حال آن که شما که مطلعید می دانید قضیه چی هست .

عراق از جرگه تروریست ها خارج شد، چون سجده کرد به آمریکا

این قدر هیاهو راه انداختند برای جلوگیری از تروریست ، آن قدر تبلیغات کردند که ایران درش تروریست پرور است و ایران چطور و جزء تروریست . عراق از جرگه تروریست ها خارج شد چون سجده کرد به آمریکا!! و ایران وارد شد برای این که اعتنایی به آنها نکرده !! میزان تروریستی همین است پیش آنها و خود آنها مرکز این امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بکشند، بریزند بکشند، قتل عام کنند هیچ اشکال نیست ، بعد نسبت می دهند به ایران که در حبس هایش کشتار چه شد و چه شده ، دلیلتان چی هست ؟ منافقین گفتند، سند صحیح !! دلیلشان این است که مخالفین با جمهوری اسلامی گفتند که اینها در محبس هایشان چه واقع می شود، چه واقع شود، بدون این که محاکمه بشود می کشند مردم را و امثال اینها. آن وقت یک مطلبی که این طوری است در رسانه های گروهی آنها آن قدر درش تبلیغات می شود و آن قدر گفته می شود و ما از باب

این که با آنها مخالفیم ، رسانه های آنها اگر چنانچه یک مطلب صحیحی هم باشد نمی گویند و اگر چنانچه مطلبی را از امثال آنها بشنوند، چندین روز دنبال هم هی گفته می شود، بعد هم دوباره تکرار می شود.

جزیره خارک را خوب ! زدند، بعضی جاهایش هم اشکال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند که نفت ایران را قطع کنند؟ نتوانستند، الان هم باز با این که گویند که ، خود آنها عده ای شان می گویند به این که الان همانطور که سابق جریان داشت نفت ، حالا هم جریان دارد بلکه بیشتر یک قدری ، معذلک الان هم می گویند که نفت ایران تمام شد نفتش ، تمام شد. من نمی دانم جزیره خارک چند دفعه نابود باید بشود؟ اولی که زدند گفتند ما با خاک یکسانش کردیم ، پس باید یک قطره نفت نداشته باشد، خاک است دیگر!! بعد چهل و نه مرتبه می گویند یا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم می گویند ما از بین بردیمش . خوب ! یک چیز را چند دفعه از بین می برید؟ این وضع دنیاست ، آن وقت مناقشه نیست در اصلا در رادیوهای خارجی راجع به این غلطی که اینها می گویند، راجع به این تناقض گویی ای که اینها می کنند هیچ کلمه ای ، هیچ حرفی نیست ، اما تا یک کلمه این جا از یکی صادر می شود، یک چیزی به آن می چسبانند و در بوق هایشان شروع می کنند به چیز کردن . وضع دنیا الان این طوری است ، روی دروغ باز

شده است .

بت ها همه به رو افتادند، این بت ها هم خواهند از بین رفت

این که چهارده کنگره از کنگره های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی آید که یعنی در قرن چهاردهم این کار می شود یا چهارده قرن بعد این کار می شود؟ به نظر شاید بیاید این ، محتمل هست که این بنای ظلم شاهنشاهی بعد از چهارده قرن از بین می رود و بحمدالله رفت از بین . بت هاهمه به رو افتادند، این بت ها هم خواهند از بین رفت ، حالا چه بت هایی که تراشیده بودند از سنگ یا بت هایی که خود ملت هایا بعضی از ملت تراشند با آدم ، اینها هم رفتنی است ، منتها ما حوصله مان کم است . تمام دنیا از اول تا آخرش پیش حق تعالی یک جور پیداست ، این ور و آن ور ندارد که یک راه دوری باشد. پیش ما این طور است که خیلی راه دور است که هزار سال طول می کشد، دو هزار سال طول می کشد. نخیر اینها قریب است ، نزدیک است و می شود و بت ها شکسته خواهد شد انشاء الله و آتش افروزی ها و بت پرستی ها و آتش پرستی ها هم انشاء الله از بین خواهد رفت .

ما الان هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم

و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به ملت قهرمان ایران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعا وحدت درست کنند، نه این که فقط ما هفته وحدت می گیریم ، ما محتاج به وحدت هستیم درسالیان دراز همیشه . قرآن کریم که به ما دستور داده و به مسلمین دستور وحدت داده ، برای یک سال و ده سال و

صد سال نیست ، برای سرتاسر عالم است در سرتاسر تاریخ و ما محتاج به این هستیم که عملا وحدت را محقق کنیم و محقق هست و نگه داریم این وحدت را. ما الان هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم و من امیدوارم که با برکت وحدت ملت ایران ، این وحدت در سایر کشورهای اسلامی هم پیدا بشود که دارد پیدا می شود و همه مسلمین دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روایت هست .

و انشاء الله خداوند به همه شما تؤ فیق عنایت کند و هیچ وقت از این های و هوی ها و از این تبلیغات خارجی ها خوف به خودتان راه ندهید، آن خوفی که باید باشد از خدای تبارک و تعالی باشد. از دیگر قدرت ها خوف نداشته باشید برای این که قدرتی در کار نیست غیر قدرت حق تعالی . قدرت حق تعالی است که جلوه جلوه ضعیفش در سرتاسر عالم طبیعت پیدا شده است و شما هیچ وقت نترسید و مستقیم و پای برجا بایستید و در مقابل همه قدرت استقامت کنید و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ می کند از شر اشرار و مملکت شما را نجات می دهد و مهم این است که از شما راضی باشد حق تعالی .

انبیا مظهر رحمت حق تعالی هستند

من باید عرض کنم که مقصد اصلی انبیا تا حالا کم حاصل شده است ، خیلی کم . اگر فردا آخوندهای درباری نگویند که فلانی گفت پیغمبر کاری ازش نیامد، اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهای درباری حالا نبودند. اگر مقصد انبیا حاصل

شده بود، این دولت آمریکا و نمی دانم دیگران نبودند حالا. اگر اینها می گویند که الان مقصد انبیا حاصل شده است و این همه فساد در دنیا هست ؟ پس مقصد انبیا معلوم می شود این فسادها بوده که حاصل شده مقصد انبیا حاصل نشده است ، ما هم که داریم می گوییم مقصد انبیا، باز آن مقصدی که آنها خواستند ما دستمان به آن نمی رسد، این یک مساءله ای است فوق اینها. مقصد انبیا حکومت نبوده است ، حکومت برای مقصد دیگر بوده ، نه مقصد بوده . تمام مقاصد برمی گردد به معرفت الله ، هر چه در دنیا واقع بشود و انبیا هر چه دنبالش بودند دنبال این بودند که خداشناسی ، واقعا خداشناسی ، اگر او حاصل بشود همه چیز دنبالش حاصل است . تمام فسادهایی که در دنیا واقع بشود از این است که ایمان ندارند به خدا، ... خداشناسی و معرفت باشد، ایمان ندارند. اگر ایمان به خدا پیدا شد همه چیز دنبالش است ، تمام فضایل دنبالش است . انبیا هم دنبال این بودند که به تدریج آن طور که می شود این بشر را سوق بدهند طرف معرفت الله . تمام چیزهای دیگر هم مقدمه همین معناست و تمام چیزهایی که از آن سوختند انبیا، این بود که می دیدند مردم دارند خودشان را می کشند طرف جهنم . انبیا مظهر رحمت حق تعالی هستند، می خواهند که همه مردم خوب باشند، می خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، می خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتی می بینند که این مردم دارند

رو به جهنم می روند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره ای به این هست ، فلعک باخع نفسک این که اینها مؤ من نشدند. مساءله این است که همه دنبال این بودند که مردم را آشنا کنند با خدا.

قرآن کریم مرکز همه عرفان هاست ، مبدا همه معرفت هاست لکن فهمش مشکل است

این طوری که می بینید که در ادعیه ائمه ما واقع شده است ، در دعای کمیل شما ملاحظه کنید که چی می گوید حضرت امیر، عرض می کند که خوب ! بر فرض این که من آتش را تحمل کردم اما فراق تو را چطور تحمل کنم ؟ اینها چی می گفتند! در دعای مناجات شعبانیه چه حرف هایی هست ؟ مقاصد انبیا در ادعیه که در از ائمه علیهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زیاد. قرآن کریم اشارات بسیار لطیفی دارد لکن چون برای عموم وارد شده است به یک صورتی گفته شده است که هم خواص از آن ادراک می کنند، هم عموم از آن ادراک می کنند. قرآن کریم مرکز همه عرفان هاست ، مبداء همه معرفت هاست لکن فهمش مشکل است . آنهایی که فهمیدند که من خوطب به بودند و کسانی که متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضیه چی هست ، آنها مقاصد انبیا را می دانند چی هست ، مقصد رادانند چی هست . ما دوریم از آن و مهجور، لکن خوب ! عنایات حق تعالی زیاد است ، از ما مهجورها هم این قدری که ازمان می آید قبول می کنند، لکن باید ما این قدری که ازمان می آید دنبالش برویم ، در عمل ، در علم و

در اخلاق و در سایر چیزها و اگر همین قدر هم برویم خوب جنات عدن هست ، جنات هست لکن آنی که مقصد انبیا بود، جنات هم بود، چیز دیگری ماورای اینها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، یک مساءله دیگری فوق این مسائل بود. خوب ! این دست ما از آن کوتاه است . حالا ما که اهل همین مسائل هستیم اگر چنانچه جدیت نکنیم و به احکام ظاهری انبیا عمل نکنیم ، به احکام اسلام خدای نخواسته عمل نکنیم ، خوب ! دنبالش آن چیزهایی است که هست در کتاب و سنت . و من امیدوارم که خداوند به همه تؤ فیق بدهد که خدمت کنیم به اسلام و خدمت کنیم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤ فق باشید انشاء الله و امیدوارم که اسلام ما را قبول کند به این که مسلمان هستیم و پیغمبر اکرم در این روز، روز مبارک ما را بپذیرد و حضرت صادق سلام الله علیه ما را قبول کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تلکرام تسلیت امام خمینی به آیت الله گلپایگانی

بسمه تعالی

حضرت مستطاب آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته

خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدنصرالله مستنبط قدس سره موجب تاءثرگردید. بدین وسیله این ضایعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقای سید جواد گلپایگانی دامت توفیقاته تسلیت گفته ، طول عمر و سلامت شما را از خدای متعال مساءلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/9/64

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی

افرادی که از دانشگاه در می آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا تشکر کنم از همه آقایان که تشریف آوردند این جا از نزدیک خدمتشان برسیم . و من الان باید بگویم که اطمینان دارم که با این جمعیتی که الان ، اعضای محترمی که الان هستند در شورا، دیگر نگرانی ای نسبت به دانشگاه هاو انشاءالله سایر چیزها نباشد. معذلک البته مساءله چون خیلی مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقایش ، از این جهت باید همیشه این حساسیت را داشت / این طور نیست که / در همه امور باید حساس بود اما فرق است ما بین آنی که ادامه باید این حساسیت پیدا بکند، یک چیزهایی که حل می شود، مثلا ما جنگ داریم ، جنگ چیز مهمی نیست حل می شود، چیز مهمی نیست و بحمدالله خوب است وضع ، و جهات سیاسی ای که در دنیا هست ، آنها هم حل می شودانشاءالله ، چیزهایی است حساس باید بود. اما مساءله دانشگاه یک مساءله فوق العاده است که این افرادی که از دانشگاه در می آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند، و در کشور ما، یا رو به اسلام می برند کشور ما را یا منحرفش

می کنند. این از چیزهایی است که از دانشگاه می آید این کار، چنانچه از حوزه های علمیه می آید این کار، از این جهت خیلی مهم است این امر. در انقلاباتی که در عالم واقع می شود یا در شورش ها یا در کودتاها، یکی اصل این شورش و انقلاب و کودتا، یکی انگیزه اش ، یکی محتوایش اینها سه امری است که باید در آن توجه کرد. خودشان ، خود انقلابات یا خود اینها شبیه به همند، یا شورش است یا کودتاست یا انقلاب ، صورتا مثل انسان ها می ماند که همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگیزه ها مهم است و محتواها. گاهی وقت ها انگیزه خوب است ، محتوا خوب نیست ، گاهی وقت هامحتوا خوب است ، انگیزه درست نیست . ممکن است یک نفر حالا، (حالا نسبت به یک نفر عرض می کنم ) یک نفر آدم با یک انگیزه خوبی بخواهد یک کار خوبی به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، این آدم مثاب است لکن کارش خلاف است . یک اشخاصی می شود که یک کارهای خوبی انجام می دهند با انگیزه بد. مثلا یک کسی کشف یک چیزی می کند و انگیزه اش بد است برای این کار و کارش خوب است ، یک وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگی هم همین جور است که یک انقلاب است که تحول است از یک حالی به حال دیگر، نه پیشبرد همان چیزی که هست چنانچه انقلاب جمهوری اسلامی در کل هم همین طور است ، یک

انقلاب

شد به توسط مردم ، یک انگیزه انقلاب بود و یک محتوای انقلاب . امیدوارم که انگیزه انقلاب در مردم الهی باشد. اما در انقلابات ممکن است که ما انقلاب بکنیم ، یک حکومتی را برداریم یک حکومت دیگر برای خودمان درست کنیم ، خودمان می خواهیم به یک نوایی برسیم ، کار نداریم ببینیم چه بشود. این چه محتوایش خوب باشد، چه محتوایش بد باشد برای ما فایده ندارد، برای این که می خواهد تشکیل بدهد وقتی انگیزه اش این است که فقط به دستش بیاید یک قدرتی ، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقی بوده ، ما آن قدرت را از او بگیریم ، خودمان بگیریم . این با او نسبت به اصل مساءله انگیزه فرقی ندارد، یعنی یک حکومتی رفته است ، یک حکومت دیگری هم آمده است ، هر دویشان هم مثل هم هستند، مثل سایر کودتاها می ماند که در دنیا واقع می شود، این فرقی با هم ندارد. یک وقت این است که یک قیام می شود، یک نهضتی می شود برای یک کار خوبی اما الهی نیست . از باب این که کار خوب است برای ملتمان خدمت بکنیم کار خوب است ، فلان ، این ممکن است ارج بدهد اما آنی که مقصود است ، نیست . آنی که مقصود است این است که انسان در کارهایش چه در تشکیل حکومتش ، چه در انقلاب فرهنگی اش ، چه در انقلابات دیگرش نظرش این باشد که یک کار الهی کرده باشد، این پیش خدا ارزش دارد مثل انبیا. انبیا کارشان به واسطه این ارزش داشت نه برای عمق

کارشان و عرض می کنم که سعه کارشان ، حکومتشان زیاد باشد، کم باشد فرقی نمی کند این انبیا، آنی که هیچ نتوانسته کار بکند با آنی که خیلی کار کرده هر دو در انگیزه مثل هم هستند، یعنی هر دو می خواستند که یک کاری برای خدا بکنند و پیش خدا ماجورند و هر دو هم ماجور هستند، یکی موفق شده ، یکی موفق نشده است !!! آن دیگر دست خود این نبوده ، موفق نشده است !!! و در انقلاب فرهنگی ، آنی که برای شما فایده دارد (یک وقت برای مملکت فایده دارد، یک وقت برای دانشجوها فایده دارد، یک وقت برای شما آقایان ) آنی که برای شما فایده دارد این است که انگیزه تان این باشد که این دانشگاه را ببرید طرف اسلام ، الهی اش کنید. هر درسی می خواهند بخوانند مانع ندارد، درس هایی که چیز است ، اسلام با همه چیزها، الا بعضی از درس هااستثنا کرده ، با همه موافق است ، اما آنی که برای ماها فایده دارد این است که ما بخواهیم همین / مساءله ای که / اسلامی بودن را الهی اش کنیم ، بخواهیم الهی باشد این کار ما، برای خدا کار بکنیم ، این برای خودتان فایده دارد، موفق بشوید فایده دارد، موفق هم نشوید فایده دارد. و اگر این انگیزه شد مسلما دنبال این هستید که کار خوب باشد وقتی انگیزه الهی شد، دیگر نمی شود این که انسان انگیزه اش الهی باشد و دنبال این باشد که خودش یک / چیزی / راهی باز کند، حالا چی شد، هر

چی شد، شد. این قهرا خواهد این طور شد که وقتی که انگیزه برای خدا شد، دنبال این است که این کار را انجام بدهد به طوری که خداپسند باشد، از این جهت در این کار موفق است . اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب ! قصور قدرتش است ، قدرت نداشته بیشتر از این . اما پیش خدا این ارزش اش با آن کسی که قدرت داشته مثل هم می ماند.

این (من ) را اگر انسان زیرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح می کند همه چیز را بنابراین آنی که برای انسان ارزش دارد، ارزش انسانی و روحانی دارد، ارزش الهی دارد، این است که این انگیزه را حفظش بکند که برای خدا این کار را بکند. می خواهید تربیت کنید اطفال مردم را، برای خدا، خواهید تربیت کنید جوان های مردم را، برای خدا، می خواهید تربیت کنید ملت را، برای خدا، می خواهید حکومت کنید، برای خدا حکومت کنید، همان حکومتی که انبیا می کردند، خوب ! موسی هم حاکم بود، پیغمبر هم حاکم بود، علی هم حاکم بود. از آن طرف ، چیزهای مفسد هم حاکم هستند، صورت مثل هم می ماند !!! الا در بعضی جهات !!! انسان ها صورت هایشان یکی هست ، مثل هم می ماند همه ، یک وضع دارند، گاهی اگر یک وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانی و حیوانی است دیگر. آن چیزی که فرق می گذارد ما بین اینها، آن معنایی است که در آنها هست و مهم آن انگیزه الهی است که برگردد همه چیز به خدا. خدا هم که

انبیا را فرستاده ، مقصد اصلی این نبوده که حکومت بکنند، مقصد اصلی این نبوده است که نظام ایجاد کنند، مقصد اعلا این نبوده که عدالت اجتماعی ایجاد کنند، مقصد اعلا اینها نیست ، اما اینها مقصد است !!! بعضی هایش مقصد است !!! البته عدالت ، اجرای عدالت یک مقصدی است ، عدالت الهی را بخواهید اجرا کنید لله تعالی ، مقصدی است . بخواهید عدالت الهی را ایجاد کنید برای خاطر این که مشهور بشوید به این که آقا چه آدم خوبی است ، دارد چی می شود، این برای خودتان بد است ، واقعش خوب است ، برای مردم آن وقت خوب است بعضی چیزها برای مردم خوب است ، برای دانشگاه خوب است ، بعضی از چیزها برای شما خوب است ، بعضی چیزها برای هر دو خوب است . اگر موفق بشوید هم این معنا را درست بکنید که انگیزه ، انگیزه الهی و خدایی باشد، نه برای خودم یک کاری می خواهم بکنم ، برای خدا می خواهم یک کاری بکنم ، برای ملت هم نیست ، برای خداست ، اگر این طور باشد موفقید در کارتان راجع به این جهت . در آن کار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهید شد در آن کار هم اگر هم خدای نخواسته یک وقت چیزهایی آمد پیش ، موانعی آمد پیش ، نتوانستید موفق بشوید، این دیگر قدرت نداشتید، خدا هم از شما قبول دارد، بیشتر از قدرت از شما نمی خواهد. بنابراین ، این انگیزه را باید ما حفظ بکنیم . یک کسی ممکن است درس بخواند، درس الهی

بخواند، توحید بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. دیگران از استفاده از او تو بهشت بروند، این برای این که خودش انگیزه باطل داشته باشد جهنم برود. یک کسی می خواهد درس بخواند برای این که مثلا فلان منصب را پیدا کند، آقای محله بشود، آقای شهر بشود، آقای یک مملکت بشود، آقای دنیا بشود. یک کسی می خواهد درس بخواند برای این که خودش معروف بشود، در این جاها، در این ده ، در این شهر معروف بشود، همه اش برگشت به این است که یا خودم یا خدا، یا من یا او. این (من ) را اگر انسان زیرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح می کند همه چیز را. و در همه اقطار کارها این طوری است که فرق ما بین این که این کار یک کاری است الهی ، آدم خودش باید فکرش را بکند. گاهی وقت ها خود انسان هم در اشتباه است لکن باید فکر کند حالا این کاری که من دارم می کنم و این قدر خوشحالم برای این که برای خدا این کار را کردم ، اگر یک کسی بهتر از من این کار را انجام بدهد، حاضرم که این را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم برای این که او بهتر برای خدا کار می کند یا نه . اگر این جا آدم فهمید که نه ، این طور نیست ، حاضر نیست این کار را، بداند این خدایی نبوده (صرف خدایی ) اخلاص نبوده در آن . آنی که برای ما فایده دارد اخلاص است که برای خدا هم کار بکنیم ، خدا هم احتیاجی

به هیچ چیز ندارد. احتیاجی به اخلاص ما ندارد، خدا می خواهد که ، میل دارد، یعنی میل به آن معنایی که دیگران دارند نه ، انبیا را فرستاده که تربیت کنند، مردم را نجات بدهند، نجام مردم به این است که دنبال انبیا باشند و انگیزه هایشان هم انگیزه انبیا باشد نمی توانیم به آن قدر، به هر اندازه ای که می توانیم . البته ما نمی توانیم که انگیزه ای که حضرت امیر دارد ما داشته باشیم این معلوم است که ما نمی توانیم . اما می توانیم که یک انگیزه هایی داشته باشیم که مشابه او باشد، برویم طرف آن طرف .

دانشگاه را باید رو به خدا و معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود، همه درس ها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان ، چه نرسید به مقصدتان . یا اگر برای خودتان باشد ممکن است کار، بسیار کار عادی باشد اما برای دیگران نفع دارد، برای شما نفع ندارد، گاهی برای شما ضرر دارد، برای دیگری نفع دارد، برای شما ضرر دارد و گاهی برای شما نفع دارد، برای دیگران ضرر دارد. شما می خواستید یک کار خوبی بکنید نشده است و کار بد شده است اما شما می خواستید خوب انجام بدهید. این معنا را ما باید همیشه در ذهنمان باشد و توجه به این داشته باشیم تا موفق در امور بشویم ، در هر کاری موفق بشویم . من ادعا نمی

کنم که امثال من یک همچو چیزی هستیم ، نه ، ما آدم های ناقصی هستیم ، باید برویم تحصیل کنیم ، تحصیل کمال بکنیم . اما مردم بودند در بین شان که یک همچو اشخاصی بودند، لااقل ما می دانیم انبیا بودند، اولیاء خدا بودند که این جور بودند، برای او بوده هر چه کار کردند، نه این است که برای حکومت بوده است یا برای چی بوده . می رفتند دنبال حکومت برای این که از دست جاهلین بگیرند، فشار می آوردند که از دست جاهلین بگیرند، لکن نه از دست جائرین بگیرند که خودشان حاکم باشند، از دست جائرین می گیرند که عدالت الهی را اجرا بکنند. این کار، کار انبیا بوده ، عدالت الهی را می خواستند ایجاد کنند لله تعالی . از این جهت که لله تعالی بوده است و خالص بودند آنها، الهی بودند خودشان ، کارهاشان این طوری بوده . ما ناقصیم ، ما اعتراف می کنیم پیش خدا که ما ناقصیم ، تا آخر هم نمی توانیم این طور کمال را پیدا بکنیم . اما باید فکر باشیم که دنبال این معنا باشیم ، همچو نباشد که پشت بکنیم به این معانی ، دنبال این معنا باشیم که ما یک کاری که می کنیم برای خدا باشد. و من امیدوارم که موفق بشوید وقتی که یک همچو انگیزه ای باشد، حتی در آن کارهایی که پیشتر نمی توانستید انجام بدهید با این انگیزه انجام بدهید، با این انگیزه ای که عرض می کنم قدرت به انجام پیدا بکنید. خدا تاءیید می کند یک همچو انگیزه ای را،

یک همچو کاری را تاءیید می کند

خدای تبارک و تعالی . چنانچه دیدیم که انبیا با دست خالی می آمدند کارهای بزرگ می کردند. پیغمبر اکرم چی بود؟ خوب ! یک شبانی بود در مکه ، همه هم با او مخالف بودند و اذیتش هم می کردند و چه می کردند منتها چیز بود، اما این یک شبان پا شد یک همچو کاری کرد که حالا دنیا را این طور کرده . حضرت عیسی هم همین طور، حضرت موسی هم یک شبانی بود آن هم این طور، حضرت ابراهیم هم همین طور، یکی بودند اینها خودشان ، لکن جمع بودند، یک ملت بودند هر یکی شان ، یعنی همه چیز داشتند و عمده همان است که نقطه اتکا خدا بوده است ، برای خدا بوده ، حرکت برای خدا، سیر الی الله تعالی بوده ، سیر الی الله تعالی چون بوده است هر کاری که می کردند الهی بوده ، نهار هم می خوردند الهی بوده ، نماز هم می خواندند الهی بوده ، جنگ هم می کردند الهی بوده .

من امیدوارم که ما دنبال این مساءله باشیم و من مطمئنم که شما آقایان انشاءالله موفق هستید در این کاری که دارید انجام می دهید و همیشه هم حساس باشید در آن ، هیچ وقت خیال نکنید که نه ، تمام شد مساله . دانشگاه جوری است که نظرهای فاسد دنبالش است به این که یک کار خلافی بشود در آن ، دنبالش است ، موفق انشاءالله نشوند. و همیشه باید انسان حساس باشد که نگذارد این سنگری که می تواند همه چیز را درست

کند و می شود که همه چیز را به هم بزند، یک وقت از دستتان این سنگر چیز بشود، یک خللی در آن واقع بشود. من هم دعاگوی شما هستم و امیدوارم که همیشه موفق و موید و منصور باشید و همیشه برای این ملت و برای خدا خدمت بکنید.

والسلام علیکم

تاریخ : 2/10/64

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولین و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی

ما خودمان چیزی نیستیم ، هر چه هست از طرف خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از شما آقایان ، همین طور هم روحانیون و هم آقایان دیگر که در یک جلسه ای که می شود گفت یک جلسه روحانی است برای این که شما و همه کسانی که در این جنگ وارد هستند و در ایران هستند، وضعشان همه می دانیم که با وضع سابق چقدر فرق کرده ، یک روز بود که جوان های ما اگر هم می خواستند کاری بکنند لب دریا یا امثال اینها بود کارشان و حالا می بینید که جوان های ما چطور عمل می کنند. این یک عنایتی است که از خدای تبارک و تعالی به این ملت شده است و همه باید قدر این عنایت را بدانیم . ما خودمان چیزی نیستیم ، این را همه باید بدانیم که هر چه هست از طرف خداست . من تجربه ام در این مدت طولانی ای که مشغول بودم به این کارهایی که البته وظیفه روحانی بود لکن کنار کشیده بودیم از آن . من احساس می کنم که بسیاری از مسائل بود که / ما / بدون این که ما بفهمیم انجام می گرفت ، این جور نبودکه ما نقشه ای کشیده باشیم برای این کار و این نبود جز این که خدا هدایت

می کرد، این طور بود مساله . الان هم عنایت خدا به شما، به همه این ملت هست . شما که قوه این ملت هستید و خدمتگزار برای جمهوری اسلامی هستید و نگهدار این جمهوری هستید و نگهبان در جبهه ها هستید، مورد عنایت خدا بیشتر هستید. شما در آن جا یک کاری که بکنید مثل یک عبادت طولانی است که ماها در این جا می کنیم . شما مطمئن باشید که وقتی یک قدم برای خدای تبارک و تعالی بردارید، خدای تبارک و تعالی عنایتش را به حسب همین رحمتی که دارد، به واسطه او بیشتر جلو می آید.

ما وظیفه خدایی داریم که از ارتش پشتیبانی کنیم

مطمئن باشید که شما پایدارید، ارتش مطمئن باشد که پایدار است . ما وظیفه داریم که از ارتش پشتیبانی کنیم ، وظیفه خدایی داریم و شما مطمئن باشید که ما از شما پشتیبانی می کنیم . آن روزی که منافقین نقشه کشیده بودند که ارتش را کنار بزنند و هی انگ این که اینها چه بودند در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود که ارتش را ما باید حفظش کنیم ، حالا بیشتر شده این اعتقاد برای این که آن وقت باز یک نزدیکی ای به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشته و تحول پیدا شده . امروز من در چهره های شما چیزهایی می بینم که آن روز نمی شد ببینی . امروز وضع شما یک وضعی شده است که با آن روز فرق دارد و شما با کمال اطمینان مشغول خدمت باشید. هیچ کس نمی تواند که به وضع شما و به قدرت شما یک

تصرفی بکند و نمی تواند که یک تضعیفی از شما بکند، ملت با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم باید با ملت باشید و هستید الحمدلله .

کوشش کنید به این که دست واحد باشید

وقتی یک ملت قیام کرد همه شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسیجش بود با این وسعت ، مردمش بودند، روحانی اش بود، عرض می کنم کاسبش بود، کارگرش بود، همه اینها بودند، یک همچو ملتی که همه شان با هم بودند، هیچ کس نمی تواند باهاشان معارضه کند اینها را نمی شود با آن معارضه کرد، هم آمریکا این مطلب را می داند، هم شوروی می داند که ملت را اینها وقتی بخواهند شکستی بدهند، به یک جبهه ای شکست می دهند که ملت همراهش نباشد یک جمعیتی که یک هستند، یک دست هستند، این جمعیت را نمی شود به هم زد. کوشش کنید در این که همه با هم باشید. کوشش بکنید به این که دست واحد باشید، حتی دو دست نه ، دست واحد باشید، یعنی ، شما خیال نکنید که سپاه یک وضعی دارد / وضع / سپاه هم خیال نکند شما یک وضعی دارید، هر دو یک وضع دارید، هر دو یک تکلیف دارید و آن حفظ اسلام است .

امروز همه دنیا متوجه به ایرانند که این جمعیت می خواهند چه بکنند

شما وقتی که ملاحظه کنید در صدر اسلام چه رنج هایی کشیدند این عده کم در مقابل عده زیاد، چه رنج هایی کشیدند، خود پیغمبر اکرم چقدر رنج کشید، بعدش هم دیگران رنج کشیدند و اسلام را حفظش کردند. شما امروز یک وظیفه ملی دارید نسبت به کشورتان . یک وظیفه اسلامی دارید نسبت به حفظ اسلام ، اسلام الان امانت است پیش شما. امروز همه دنیا متوجه به ایرانند که این جمعیت می خواهند چه بکنند، متحیرند آنها که این چهل میلیون جمعیتی که این جا جمع

شدند و یک گوشه ای هستند، اینها می خواهند چه بکنند، چین با یک میلیارد و صد میلیون جمعیتش توجه به این جا دارد که ببیند چی هست در این جا، شوروی توجه دارد، آمریکا بیشتر توجه دارد، همه متوجه اند به این که این یک جمعیت کمی که در یک گوشه از دنیا یک صدایی بلند کرده ، این چه صدایی است که این طور صدایش در همه جا موج افکنده . آنها از باب این که نمی دانند اسلام یعنی چه ، معنویت را نمی دانند یعنی چه . آنها همه حساب هاشان روی این است که ما چند تا تانک داریم ، آنها هم چند تانک دارند، ما چه ، البته ما وقتی این حساب را بکنیم مقابل آمریکا و شوروی ، ما چیزی نداریم اگر حساب این باشد، اماحساب این نیست ، حساب این است که شما یک صدا بلند کردید دنیا را به حرکت در آوردید.

دفاع ما، یک دفاعی است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند

الان هر جای دنیا کسی برود، توجهش به ایران می بیند که از خود ما که این جا هستیم بیشتر مطلع هست جهات را. این برای این است که مساله ، مساءله معنوی است ، مساله ، مساءله ای نیست که ما می خواهیم جنگ بکنیم یا می خواهیم دفاع بکنیم . ما دفاع مقدس می خواهیم بکنیم ، یعنی ما می خواهیم از آبروی اسلام ، از آبروی کشور اسلامی دفاع بکنیم ، این یک دفاعی است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه می گویند که باید دفاع کرد. شما کشورتان الان مورد طمع یک جنایتکار واقع شده

است و او را بازی اش داده اند برای این که بیاید یک همچو شلوغکاری بکند. اگر چنانچه دست اینها پشت سرش نبود، با یک سیلی از بین رفته بود. اما آنها دارند همه دنبالش می کنند و حالا هم دارد سست می شود دنبال کردنشان ، مایوس شده اند اینها. شما بدانید که دشمن شما مایوس است امروز و شما قوی اید امروز. لکن عمده تکلیف خود شماست که هر کدامتان به تکلیف عمل بکنید، قانون برای شما تکلیف معین کرده ، اسلام برای شما تکلیف معین کرده ، به این تکلیف باید عمل کرد، این تکلیف برای شما آبرو پیدا می شود، برای شما حیثیت پیدا می شود، کشور شما حیثیت پیدا می کند.

حفظ حیثیت اسلامی و ملی تان به این است که با هم باشید

الان کشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه این بودند که مستشاران بیایند چه بکنند، چه بکنند، کارخانه های ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چیزمان دست آنها بود. امروز شما بحمدالله خودتان هستید، ایستادید روی پایتان در مقابل امریکا، شوروی نمی دانم سایر جاها، می گویید که ما اصلا هیچ کاری به کسی نداریم ، نمی تواند کسی دخالت کند و نخواهد کرد، نمی توانند هم بکنند، نه صلاح نظامی شان و نه صلاح سیاسی شان هست ، نمی توانند این کار را بکنند. لکن شرط این که ما بتوانیم مقاومت کنیم و بتوانیم حفظ کنیم این کشور را، شما بخواهید حفظ بکنید حیثیت ملی خودتان را، حیثیت اسلامی خودتان ، شرطش این است که با هم باشید. فکر این که من ارتشی هستم باید چه باشم ، من عرض می

کنم سپاهی هستم باید چه بشوم ، من بسیجی هستم ، این فکر از سرتان دور بشود. همه یکی هستید و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملی خودتان است . وقتی همه یکی هستید دیگر این حرف هااز بین می رود که من کجا و او کجا، همه با همید. و / همه دارید / الان هم بحمدالله آن طوری که گزارش دادند الان هم همه تان منسجم شدید، همه قوا با هم منسجم اند و می بینید هم که چطور از شما دارند می ترسند، این ور و آن ور افتادند دنبال این که بیایید صلح کنید. دروغ هم می گویند بحمدالله ، معلوم است که دروغ هم می گویند اینها. و خدا عذاب اینها را به دروغشان هم اضافه خواهد کرد. در هر صورت من از شماها می خواهم که هم یک خواستی که یک نفر مسؤ ول نسبت به شما دارد و هم یک خواستی که خدا دارد. من از شماها می خواهم که بدون این که در ذهنتان خلجان پیدا کند که ارتش شاید مثلا آن طوری که منافقین می خواستند بکنند شاید بشود، بدون خلجان به کار خودتان مشغول باشید، قوی باشید، ملت با شماست ، ما همه با شما هستیم و روحانیون با شما مختلطند. الان می بینید که در جمعیتی که هستید که سابق سابقه ندارد در نظام هیچ جا که این طوری مربوط به هم باشند، هیچ نظامی این طور نیست که روحانی اش و ارتشی اش و سپاهی اش و مردمش و اینها مخلوط به هم باشند کانه یک موجود هستند. الحمدلله الان این

طوری هست ، روحانیت این طور است و من امیدوارم که آقایان روحانیون بیشتر در جبهه ها بروند و بیشتر خدمت کنند به اینها و می کنند و وظیفه شان هست .

به وظیفه ای که اسلام برای شما معین کرده ، به آن وظیفه عمل کنید

و شما هم بدون این که در نظر بگیرید که من چی هستم و او چیست ، همه در نظر بگیرید خدا به ما وظیفه داده ، وظیفه معین کرده ، وظیفه خدایی را داریم عمل می کنیم ، بدانید که این سعادت دنیا و آخرت شما را انشاءالله حفظ خواهد کرد. و من امیدوارم که شما همه توجه به این معنا داشته باشید و به وظیفه ای که قانون برای شما معین کرده ، به وظیفه ای که اسلام برای شما معین کرده ، به آن وظیفه عمل بکنید و شما و سپاه و سایرین دست واحد باشید برای حفظ آبروی خودتان ، برای حفظ اسلام ، برای حفظ کشور خودتان کشوری که الان الگو شده برای همه جا و بعدها به شما ملحق خواهند شد، ناچار ملحق خواهند شد، کشورهای دیگر ملحق به شما خواهند شد. و امیدواریم که یک انقلابی پیدا بشود، همین انقلابی که در ایران پیدا شد در همه جا انشاءالله پیدا بشود، انشاءالله . و من امیدوارم که همه تان موید و موفق باشید و باز هم تاکید می کنم که در ذهنتان نیاورد کسی به این که ارتش مثلا چطور است و ارتش کذا، این حرف های سابق منافقین بود، اگر کسی یک همچو کلمه ای بگوید آن هم جزو منافقین است ، و الا کسی که مسلمان است ارتشش را می داند باید حفظ بکند.

آدمی که مسلمان است ، آدمی که علاقه دارد به کشور اسلامی ، می داند که ارتش از ارگان هایی هستند که اسلام را حفظ می کنند، همین طوری که سپاه حفظ می کند، همین طوری که بسیج حفظ می کند، وقتی همه با هم شدید، یک جمعیت عظیم هستید و در مقابل دیگران انشاءالله قدرت نمایی می کنید و حفظ می کنید کشور خودتان را، دفع می کنید دشمن خودتان را. و من هم که وظیفه ام دعاگویی است به شما و من بی اشکال هر شب به شماها دعا می کنم ، بدون استثناء یک شب نیست که من به شما قوای مسلحه دعا نکنم ، همه تان را و کسانی که بر ضد شما هستند نفرینشان نکنم . و خدا انشاءالله به همه شما عزت و سلامت عنایت کند و همه تان در درگاه خدا روسفید باشید، وقتی وارد می شوید در آن جا، در جمعیتی که سیدالشهدا سلام الله علیه در راسش هست ، شماها هم باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 16/11/64

استفتاء آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور از محضر امام خمینی دربارهتعزیرات

محضر انور حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ادام الله ظله پس از عرض سلام مستدعیست مسائل زیر را جواب فرمائید در هیئت بررسی تعزیرات مورد نیاز است .

1!!! حبس ، نفی بلد، تعطیل محل کسب ، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتی ، جریمه مالی و به طور کلی هر تنبیهی که به نظر برسد موجب تنبیه و خودداری از ارتکاب جرائم می گردد، جائز است به عنوان تعزیر تعیین شود یا در تعزیرات به مجازاتهای منصوص باید اکتفا کرد؟

2!!! برای اداره امور کشور قوانینی در

مجلس تصویب می شود مانند قانون قاچاق ، گمرکات و تخلفات رانندگی و قوانین شهرداری و به طور کلی احکام سلطانیه و برای اینکه مردم به این قوانین عمل کنند برای متخلفین ، مجازاتهایی در قانون تعیین می کنند، آیا این مجازاتها از باب تعزیر شرعی است و احکام شرعی تعزیرات از نظر کم و کیف بر اینها بار است یا قسم دیگر است و از تعزیرات جدا هستند و اگر موجب خلاف شرع نباشد باید به آنها عمل کرد؟

3!!! در مورد تعزیرات حسب نظر حضرتعالی قضاه ماءذون نمی توانند تعیین تعزیر کنند، آیا مانند قضاه واجد شرایط که در موارد تعزیرات حق عفو دارند آنها نیز حق عفو دارند یا مانند اصل قضاء استفاده از حق عفو احتیاج به اجازه دارد؟

ادام الله عمرکم الشریف

عبدالکریم موسوی اردبیلی

تاریخ : 16/11/64

پاسخ امام خمینی به استفتائات آیت الله موسوی اردبیلی ریئس دیوان عالی کشور

بسمه تعالی

1 !!! در تعزیرات شرعیه احتیاط آن است که به مجازات منصوصه اکتفا شود مگر آنکه جنبه عمومی داشته باشد مثل احتکار و گرانفروشی که با مقررات حکومتی داخل در مساءله دوم است .

بسمه تعالی

2 !!! در احکام سلطانیه که خارج است از تعزیرات شرعیه در حکم اولی است ، متخلفین را به مجازات های بازدارنده به امر حاکم و یا وکیل او می توانند مجازات کنند.

بسمه تعالی

3 !!! حق عفو ندارند مگر به اذن فقیه جامع الشرایط.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/11/64

پیام امام در تجلیل از شهدا، اسرا، جانبازان ، مفقودین و خانواده های آنها در دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس بی پایان از خداوند تبارک و تعالی که با عنایات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتی که با قیام خونین و انقلاب الهی خویش و روح ایمان و عرفان برابر قدرت ها تاخته است ، سرافراز فرموده است ، ملتی که با فداکاری ارزشمند، دست ستمگران را از کشور عزیز اسلامی قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است ، ملتی که مجد و عظمت میهن اسلامی را تجدید و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حکومت عدل اسلامی را به جای حکومت طاغوت ستمشاهی جایگزین کرده است و اسلام عزیز را بر ملت های تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است . رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهدای بزرگ و نثار جانبازان و مفقودین و اسرای عزیز که با نثار جان و خون و سلامت و دوری از میهن خود، در راه شرف ، عزت کشور و اسلام ، راه را برای نیل به سعادت دنیا

و آخرت باز، خود و ملت خود را در پیشگاه مقدس حق تعالی سرافراز و روسفید نمودند.

اکنون پس از گذشت چندین سال از انقلاب اسلامی شکوهمند و فشارهای جانکاه قدرتمندان و توطئه های بی امان همه جانبه ستمگران بزرگ و کوچک برای اطفای نور خدا، بحمدالله تعالی با قدرت عظیم روحی و به برکت خون پاک شهدا و جانبازان در راه اسلام ، تمام توطئه ها خنثی ، و کید ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان ، گویی نزدیک است . و بحمدالله تحلیل های علیل وابستگان به بلوک شرق و غرب بی خبر از اسلام و قدرت ملت های اسلامی ، غلط از کار درآمد و جمهوری اسلامی ایران با قدرت عظیم خود که از موهبت های الهی نԘǘʠمی گیرد، به راه خود که همان راه مستقیم اسلام است به پیش می رود. خداوندا! تو این تحول عجیب را در ملتی که می رفت فدای امیال جهانخواران به وسیله وابستگان آنان ، این بردگان بی چون و چرا شود، ایجاد فرمودی و منت بر این ملت تحت ستم در طول تاریخ نهادی و ما را از (دل بردگی غیربه ) عز عبودیت خود رساندی و ملت عزیز را الگو برای همه مستضعفان جهان قراردادی .

بار الها! این کشور وابسته به رسول اکرم صلی الله علیه و اله و اهل بیت گرامی او است ، و کشور حضرت بقیه الله ارواحنالمقدمه الفداء است . به حرمت آنان دربارگاه قدس تو، عنایات خود را مستدام بدار! و پیروزی

نهایی را به زودی نصیب رزمندگان عزیز فرما! و شهدای عزیز و جانبازان مکرم را از رحمت خود نصیب وافر عنایت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اینان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به کشور خود باز گردان ! و راهیان عزیز کربلا، این سلحشوران فداکار در راه حق را به مقصد والای خود برسان ! و دست ستمکاران را از کشورهای اسلامی کوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگی خود را به ما عنایت فرما و صلوات بی پایان بر انبیای عظام ، خصوصا سید آنان ، و به اولیای معظم بویژه خاتم آنان روحی فداه نثار فرما! و ما را از شر شیطان و نفس اماره نجات ده !(انک ولی النعم )

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/11/64

بیانات امام خمینی در جمع آقایان سید علی خامنه ای ریئس جمهور، موسوی اردبیلیرئیس دیوان عالی کشور، میر حسین موسوی نخست وزیر، حجت الاسلام فلسفی و میهمانانخارجی دهه فجر

انقلاب درونی این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد

بسم الله الرحمن الرحیم

من این جشن بزرگ را و فی الحقیقه عید اسلامی بزرگ را بر همه ملت های اسلامی بلکه محرومان تمام دنیا تبریک عرض می کنم . تبریک برای این که این انقلاب ، انقلاب ایران نیست . این انقلاب با انقلاب های سایر کشورها و انقلاب هایی که در دنیا اتفاق افتاده است ، فرق دارد. انقلاب هایی که در دنیا تاکنون اتفاق افتاده است ، قدرت را از دست یک قدرتمند، یک جابر، به دست یک جابر دیگری که یا مثل این یا بالاتر از این است منتقل کردند. شما مطالعه کنید در حال انقلاب هایی که در دنیا پیدا شده است یا کودتاهایی که هر روز واقع می شود و شده است ، ببینید که آیا وضع آن جا چطور است ،

جز این است که با اغفال مردم یک انقلاب پیدا شده است و یک قدرتی را کنار گذاشته اند، یک قدرت مشابه او یا بدتر از او را سر کار آورده اند، هیچ در حال ملت ها فرق حاصل نشده است یا حال ملت ها بدتر شده است . این انقلاب فرانسه ، آن انقلاب شوروی ، مطالعه کنند اشخاص ببینند که آیا قبل از این انقلاب ها چه بوده است و حالا چی هست و آیا به حال ملت ها یک اثری حاصل شده است ، فکری برای ملت هاشان کرده اند یا همه اش اعمال زور است و قدرت ؟ انقلابی که در ایران واقع شد، قبل از انقلاب مهم که کوبنده بود، یک انقلابی در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرایش اقشار ملت به اسلامی که تا این عصر خصوصا در این سده های آخر به طاق نسیان سپرده شده بود و از اسلام جز یک آداب خشک که هیچ به حال دیگران ضرری نداشت و هیچ در فکر ملت ها نبودند، همین باقی مانده بود. این ملت به خواست خدای تبارک و تعالی و با عنایات خاصه او اول منقلب شد در معنویات ، جوان هااز آن حال سابق برگشتند به یک حال اسلامی و فهمیدند که اسلام چه باید باشد و چه باید بکند، دنبال او این انقلاب حاصل شد. اگر این مساءله حاصل نشده بود، انقلاب این جا هم مثل یکی از انقلاب های دیگری بود که حالشان را می بینید و دیدید. آن چیزی که در این جا حاصل شد و باید او را جزء معجزات ما

حساب بکنیم ، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد که در تمام این دوره ای که ما در آن هستیم ، از اولی که قیام شد و بعد این انقلاب مبدل شد و بعد پیروز شد و تا الان ، روز به روز می بینید که حضور ملت و تعهد ملت رو به افزایش است . این نه برای انقلاب است ، برای انقلاب درونی است . انقلاب همه جا بوده است ، بسیاری از جاها بوده است . این انقلاب درونی است که پیدا شد در این کشور و در این مملکت ، و نیست الا به عنایات خدای تبارک و تعالی . ما از خود چیزی نداریم ، هر چه بود عنایات او بود که این عنایات موجب شد که این انقلاب باطنی پیدا بشود و از آن حالتی که همه خود ملت ما می دانند در سابق بود، به این حالت که حالا می بینند متحول شده است ، این موجب شد که انقلاب پیروز شد. پیروزی را ما باید از انقلاب درونی / درونی / مردم جستجو کنیم و تا این معنا حاصل نشود، انقلاب ها یک انقلاب های تحویل قدرت از او به قدرت دیگر و وضع برای ملت همان جور که بود باشد.

تحول معنوی در ملت حاصل شده و این تحول به دست خداست

این آقایانی که از خارج آمدند و من از آنها تشکر می کنم ، ملاحظه کنند در کجای دنیا الان شما پیدا می کنید یک

همچو جلسه ای که در این جا هست ، کشاورزش پهلوی رئیس جمهورش ، نخست وزیرش پهلوی کارگرش ، همه مقاماتش پهلوی هم نشستند به طوری که کسی وارد این جلسه بشود نمی داند که آیا رئیس جمهور کدام است ، نخست وزیر کدام است ، کشاورز کدام است ، کجا پیدا می کنید این را؟ این تحول است که موجب بروز این اعجاز شده است . شما کجا پیداکنید که یک رئیس جمهور بیاید همدوش یک کشاورز بنشیند؟ شما هر جا ملاحظه می کنید رئیس جمهورهایش به یک وضعی هستند که با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمی کنند، هر چه می بینند خودشان است . ما که رژیم های سابق را دیدیم و من که از زمان قدرت قاجاریه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد این کشور بودم و دیدم که یک حکومت جزء در یک بلد کوچک با مردم چه می کرده است ، دست مردم به یک حکومتی که مال یک ده بود یا یک قصبه بود نمی رسید، مردم از دور حشمت او را می دیدند، آنها وقتی که بیرون می آمدند به مردم کار نداشتند، اتکال به سرنیزه بود. الان هم در دنیا وضع این طوری است ، این طور نیست که یک جلسه ای حاصل بشود و نخست وزیرش آن جا بنشیند و کشاورزش آن جا و رئیس جمهورش آن جا و / عرض می کنم که / عالمش آن جا و غیر عالمش آن جا، این طور نیست مساله . این تحول اسباب این شد که این پیروزی پیدا شد.

من خدا را شکر می کنم که در یک ملتی واقع هستم ، یک فرد از یک ملتی ، یک خدمتگزار یک ملتی هستم که تحول معنوی حاصل شده و این تحول به دست خداست . امکان نداشت که کسی بتواند یک نفر را این طور متحول کند، از مرکز فحشا به مرکز عبادت و عرفان بیاورد، به مرکز جنگ با کفار بیاورد، اگر همه ماها جمع می شدیم که ده نفر را یک همچو قدرتی به آن بدهیم هرگز ممکن نبود برای ما، این یک مساءله معنوی است که دست خداست چنانچه همه چیز دست اوست . این تحول یک تحولی است که نمونه است در دنیا. هر حکومتی را شما ملاحظه کنید در طول تاریخ ، هر ملتی را ملاحظه کنید در طول تاریخ ، وضع این طور نبوده است .

شما آقایان بروید ملت هایتان را الهی کنید، بیدار کنید

آقایانی که از خارج آمده اند باید ملاحظه کنند این معنا را که باید ملت هایشان را تربیت کنند و متحول کنند، نروند سراغ آن کسانی که قدرتمند هستند و با آنها صحبت کنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت کنند. اگر بخواهند که از زیر بار گران این جرم ها و این جنایت هابیرون بیایند، باید ملت ها را بیدار کنند، این طور نباشد که دهه فجری تشریف بیاورید، همه ما این جا با هم بنشینیم صحبت بکنیم ، چه بکنیم و وقتی رفتیم تمام بشود، اگر این طور باشد تا قیامت هم ما نمی توانیم کاری انجام بدهیم . ما دلخوش نباید باشیم به این که وضع حاضر چی هست ، ما باید نگران وضع آتیه باشیم .

شما که از اطراف آمدید این جا مشاهد هستید و دارید می بینید وضع این ملت را و دارید می بینید و می شنوید تبلیغات بر ضد این ملت را، این ملتی که همه جا شما دیدید، در همه شهرها هر جا تشریف بردید دیدید و فردا هم مشاهده خواهید کرد انشاءالله ، اینها را زور آورده است به این جا؟ آورده اند اینها را یا آمدند آنها؟ آن طوری که تبلیغات خارجی می گوید، می گوید: آوردند اینها را. یک ملت را آوردند؟! کدام قدرت می تواند یک ملت را بیاورد؟ یک ملت متحول شده است ، وقتی به آن گفتند شرع این طور می گوید، خدا این طورگوید، خداست که در دل اینها این طور علاقه را ایجاد کرده است . شما آقایان بروید ملت هایتان را الهی کنید، ملت هایتان را بیدار کنید، بیدار کنید که دنیا دست یک دسته اقلیت ظالم ، و میلیاردها انسان مظلوم در تحت یک سلطه های کوچک ظالم ، کوچک نسبت به ملت ها. مع الاسف / به اندازه ای / تبلیغات سوء مبلغین خارجی در طول این صدها سال به اندازه ای بوده است که به همه ماها باورانده اند که در مقابل این قدرت هانمی شود مقابله کرد. ما را ترساندند از اینها، با تبلیغات ترساندند. وقتی که یک قضیه ای پیدا می شد، کافی بود که یک نفر از خارجی ها که در این جا ماموریت داشت بیاید بگوید این نباید بشود، تمام می شد دیگر. / در/ همان قدرت های بزرگی که در این جا بودند آن قدر ترسیده بودند از خارجی

ها که یک سفیر فرض کنید انگلستان در آن وقت ، وقتی که می آمد یک چیزی می گفت ، امکان نداشت که سلطانش بتواند خلاف بکند، برای این که تبلیغات این طور بود. ایران را خدای تبارک و تعالی آن طور متحول کرد که اگر الان رئیس جمهور هر جا بیاید در این جا، یک نفر آدم عادی به او اعتنا نمی کند، این تحول معنوی است که پیدا شده است . اگر اعتنا بکند، برای این که یک آدم است ، اگر آدم باشد.

آنها که می گویند ایران منزوی است ، خوب ! بیایند تجربه کنند

اینها می گویند که ما، ایران منزوی است ، الان هم می گویند، مقصودشان این که پیش ملت ها منزوی است یا مقصود این است که پیش دولت ها منزوی است ؟ اگر مقصود این است که پیش ملت منزوی است ، خوب ! بیایند تجربه کنند، چند تا اتومبیل بیاورند، یکی رئیس جمهور آمریکا را تویش بنشانند، یکی هم رئیس صدر کذای

شوروی را بنشانند، یکی هم رئیس جمهور فرانسه را بنشانند، یکی هم ملکه انگلستان را بنشانند، یکی هم آقای رئیس جمهور ما را، بروند توی جمعیت . اینها، این چند تا اتومبیل راه بیفتند توی جمعیت ها در دنیا، ما نمی گوییم ایران ، می رویم در آمریکای لاتین ، می رویم در خود انگلستان ، می رویم در بلاد دیگر حتی بلاد غیر مسلمین ، بینیم که معامله مردم با این چند نفر سرکرده فرض کنید که هست چه جوری است . آیا معامله همان معامله ای نیست که پاکستان با رئیس جمهور کردند؟ با آنها چی ؟ با تخم مرغ و با چه

تنفر از آنها پذیرایی می کنند. اگر مقصود این است که پیش ملت ها ما منزوی هستیم ، خوب ! بیایند ببینند قضیه را. و اگر مقصود این است که پیش دولت ها منزوی هستیم ، امروز هیچ دولتی نیست که انتظار نداشته باشد که ایران به او یک نرمش نشان بدهد، آمریکا این طور است ، شوروی این طور است ، فرانسه این طور است ، آنها منزوی هستند. این تبلیغات زیاد هی گفته می شود، گفته می شود و یک عده هم باور می کنند. قبلا البته باور زیاد بود، حالا در ایران باور کم شده است و یک عده ای خودشان را به باور می زنند ولیکن توده مردم دیگر این حرف های تبلیغاتی را باور نمی کنند.

شما نروید ساکت بنشینید، بروید مردم را متحول کنید و وضع ایران را به اینها بگویید

آن که می خواهم به آقایانی که از خارج آمده اند این جا عرض کنم این است که نیایید ببینید و بروید ساکت بنشینید تا آخر. بیایید ببینید این جا را، بروید وضع زندان های این جا را ببینید، بروید وضع اسرای عراقی این جا را ببینید، بروید وضع توده های مردم را ببینید، بروید وضع کشاورزی ما را در دهات دور افتاده ببینید، زمان سابق چه جور بوده ، حالا چه جور هست ، در صورتی که ما الان مبتلا هستیم به آن همه مخالفت ها از همه دولت ها، الا مستثنایش کم است . معذلک در طول این چند سال که انقلاب پیروز شده و جنگ هم از طرف آمریکا شروع شده است ، شما ببینید که این ملت برای این که دولتش مردمی است ، از خود همین مردم است ،

یکی بازاری بوده آمده نخست وزیر شده است ، یکی / فرض کنید / کشاورز بوده آمده چیز شده ، در دنیا کجایک همچو مسائلی شما پیدا می کنید؟ کجا پیدا می کنید طلبه ای بیاید رئیس جمهور بشود، یک بازاری هم بیاید نخست وزیر بشود، یک کشاورز هم بیاید / نمی دانم / چه بشود؟ این یک نمونه است . دنیا این نمونه را ندارد. این برای این است که مردم متحول شدند، اینها هم جزء مردمند. شما نروید ساکت بنشینید، مردم را بروید متحول کنید، بروید وضع اینها را، ایران را به آنها بگویید، به این رسانه های گروهی اعتراض کنید. آنها می خواهند اسلام را کنار بگذارند، آنها به ما کاری ندارند، به اسلام کار دارند و این قدرت مال ما نیست ، اگر ما بودیم یک روز هم نمی توانستیم ادامه بدهیم حیاتمان را. این قدرت اسلام است ، بروید به آنها بگویید که این قدرت اسلام را شما نمی توانید بشکنید. اعتراض کنید به اینهایی که تبلیغات سوء می کنند ایران چه می کند. شما حالا در بین مردم که می روید، آیا بین مردم که می روید در خیابان ها می ریزند مردم را می کشند؟ آیا زن ها در

ایران دیگر کنار رفتند بکلی یا همدوش مردها در کارهای سازنده داخلند؟ شما می خواهید که زن های این جا هم بی بند و بار باشند، هر جور می خواهند باشند؟ این بر خلاف آن تحولی است که در خود زن ها پیدا شده ، بر خلاف آن تحولی است که در کشور ما بر ملت ما پیدا شده است

، شما تماشاچی نباشید که بیایید ببینید و بروید سراغ کارتان ، دیگر کار نداریم تا سال دیگر دوباره دعوت کنند بیایید این جا. صد سال هم اگر این طور بشود یک پول سیاه ارزش ندارد. این جا که می آیید، بروید هم به مردمتان ، هم به چه ، خیال نکنید نمی شود، ما دیدیم شد.

مردم را با خدا آشنا کنید، با اسلام و اخلاق اسلامی آشنا کنید تا نتیجه بگیرید

ایران خیال کردید اول این طوری بوده است ؟ نخیر، اول این جور نبود. چقدر این ملت رنج کشید، چقدر این ملت جوان داد، چقدر این ملت همه چیز خودش را فدا کرد و حالا هم دارد می کند، این برای این است که این ملت بیدار شد، یک قدم برداشت برای خدا، خدای تبارک و تعالی عنایت کرد. بروید ملت تان را بیدار کنید، هر کدام هر جا هستید بگویید مسائل را، خیال نکنید که اگر مسائل را بگویید دولتتان چه می کند، وقتی بکند بهتر است ، بیشتر احترام پیدا می کنید. تبعیدتان کند بالاتر می شوید، حبستان کند بالاتر می شوید، اگر دنیا را می خواهید، اگر برای خدا هم هست که کسی نباید از این چیزها بترسد. مردم را با خدا آشنا کنید، با اسلام آشنا کنید، با اخلاق اسلامی آشنا کنید تا نتیجه بگیرید. ملت ما هم مادامی که همین حال را دارد، همین حال راهیان کربلا را دارد، این روبه رشد می رود. اگر خدای نخواسته یک وقت یک لغزش پیدا بکند این حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعلیحضرت های سابق یا بدتر از آنها، یک رئیس جمهور بدتر از آنها می آید.

اگر بخواهید که کارهایتان برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید

شما هم اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، برای شکم نباشد، برای شرف باشد کارهایتان ، برای انسانیت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست ، قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا

تشر رفته است ، که قسم خورده است که نمی گذارم اینها چیزی بشوند، (الا عبادک منهم المخلصین ). شما با یک همچو دشمن قسم خورده ای مواجه هستید، به جنگ او بروید، در شهرهایتان که می روید به جنگ او بروید، مردم را آگاه کنید به این که یک همچو دشمنی در باطن است که موجب شده است این دشمن باطنی که دشمن های جبار ظاهری هم به ما غلبه کنند. اگر آن دشمن را شما از بین ببرید یک انسجام بین تان حاصل می شود، یک وحدت بین تان حاصل می شود، یک اخوت و برادری بین تان حاصل می شود، قلب شما از خوف خالی می شود، قلب شما از حب دنیا خالی می شود، می توانید همه کاری را بکنید، آن وقت یک همچواعجازی می شود.

ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهای دنیا معارضه می کنیم

من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه ملت های اسلامی و به همه مظلومان در جهان ، به همه محرومان در جهان یک قدرت معنوی عنایت بفرماید که با آن قدرت معنوی بتوانند بر جباران و بر شیاطین تسلط پیدا بکنند. و من امیدوارم که این آقایانی که از شهرهای مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / این / ایران آمدند، توجه کنند به مسائل ایران و برای ملت های خودشان نقل کنند، حامل پیام این ملت باشند بر کشورهای خودشان ، حامل این شورش و جوشی که در این ملت هست ، حامل این وضعی که در این ملت الان هست باشند برای کشور خودشان . ما کشور را، کشور ایران نمی دانیم ، ما همه ممالک اسلامی را از خودمان

می دانیم ، مسلم باید این طور باشد. ما دفاع از همه مسلمین را لازم می دانیم . ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهای دنیا معارضه می کنیم . ما / اگر بتوانیم فرق / ما بین آن مسلمی که در حبشه است ، با آن مسلمی که در این جاست نمی توانیم فرق بگذاریم ، اسلام نگذاشته اینها را فرق بگذاریم ، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست . شما هم به ملت های خودتان سفارش کنید، بگویید گوش به این حرف هایی که در این رسانه های گروهی دنیا زده می شود، گوش ندهید به این حرف ها، اینها می خواهند شما را دور کنند از اسلام ، اینها می خواهند به شما بگویند که ببینید در ایران وقتی که می خواهند به اسم اسلام عمل کنند، الان بدترین جاهاست از حیث ظلم ، از حیث ستم ، مردم در خیابانشان که می روند جانشان خطر است ، می ترسند یک وقت پاسدارها بریزند بکشندشان . به مردم بفهمانید که این برای انزوای اسلام است این تبلیغات ، نه برای من و امثال من ، برای اسلام است . شما ببینید دنبال آن چیزی که آقای رئیس جمهور رفتند در پاکستان و آن طور با ایشان ملت پاکستان عمل کرد، دنبال او یک ورقه ، یک کتابی آمد، یک رساله ای آمد، دنبال او تبلیغات بر ضد. فتوای کی است ؟ این است فتوایش این است ، فتوایش این است ، فتوایش این است ، و لعن به خواجه نصیر. این برای چی است ؟ برای این که این آخوند اگر

هست این آخوند یک آخوندی است که امریکایی است / در این چیز / نشسته در پاکستان . این یک همچو آدمی است برای این که دیده است که یک همچو قصه ای واقع شده ، ترسیده نبادا یک وقتی اسلام در آن جا هم بیاید، همان طوری که در ایران آمده ، به آن جا هم آن طور سرایت کند، پشت سر او برداشت یک همچو کتابی منتشر کرد.

آحاد مردم یکی یکی شان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی

در هر صورت تکلیف زیاد است ، بزرگ است برای همه مان ، ما برای ادامه این انقلابی که هست و ادامه این ، تکلیف زیاد داریم ، دولت تکلیف دارد، رئیس جمهور تکلیف دارد، رئیس مجلس تکلیف دارد، کشاورز تکلیف دارد، کارگر تکلیف دارد، هر کس در هر گوشه ای ازاین کشور واقع شده است تکلیف دارد، تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست ، آحاد مردم یکی یکی شان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی ، یک واجب عینی ، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است ، از نماز اهمیتش بیشتر است ، برای این که این حفظ اسلام است ، نماز فرع اسلام است . این تکلیف برای همه ماست ، هیچ فرقی ما بین ترک و فارس و / عرض می کنم که / کجا و کجایی ندارد، سیستانی و بلوچستانی و اینها. و این تکلیف برای همه دنیاست . حفظ دین حق ، یک حکمی است برای همه دنیا، در راءس واجبات برای همه دنیا واقع شده ، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند می گویند خوب اسلام واجب کرده ، به ما چه ! اما مسلمین که

اعتقاد دارند. آن مسلمی که در افریقاست ، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است ، برای این که از این جا ممکن است که ، یعنی انشاءالله خواهد شد، انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان .

آنها معنویات اسلام را نمی توانند بفهمند

الان وضع دنیا منقلب شده است ، الان دنبال این هستند (در آمریکا هم همین طور است ) دنبال این هستند که یک چیزی پیدا کنند، یک اسلام شناسی ببینند چه خبر است قضیه ، اینها خیال می کنند با این که چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است ، آنها معنویات اسلام را که نمی توانند بفهمند. آنها دنبال این هستند، خیال کردند که با این که فلان جنگ واقع شده در اسلام ، فلان چیز واقع شده کار درست می شود. حالا دنبال این هستند که این قضیه چی است که در ایران واقع شده است ، برویم ببینیم چه خبر است قضیه . نمی دانند که اینها نمی توانند اصل بفهمند این مسائل را، اصل نمی توانند معنویات را بفهمند، آنها چشمشان جز به این زرق و برق دنیا به هیچ نیست و اگر ما هم خدای نخواسته یک همچو مردمی باشیم که نظرمان به این باشد که من بالا باشم و تو پایین باشی ، ما هم از آنها منحطتر هستیم برای این که ما در کشور اسلامی واقع شدیم ، در یک همچو زمانی اگر یک همچو اخلاقی داشته باشیم ، از آنها هم منحطتر هستیم . خداوند انشاءالله به همه ما توفیق بدهد که به آداب اسلام عمل کنیم . خداوند انشاءالله پیروزی عنایت کند به رزمندگان

ما و همه مسلمین را بر کسانی که ظالم هستند غلبه دهد.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 3/12/64

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت حجت الاسلام محلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

جنایتکاران عفلقی که در جنگ جبهه ها و بویژه جبهه (فاو) خود را عاجز می بینند و سراسیمه به هر دری می زنند و برای نجات خود به هر حشیشی متوسل می شوند، به جنایت مفتضحانه دیگری دست زدند که آبروی نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعه هوایی اخیر بود که جمع کثیری از هموطنان عزیز ما را به شهادت رساندند.

اسلام عزیز و بویژه ، جهان تشیع در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون ، سوابق درخشانی در میدان های خون و شمشیر داشته و به حکم قرآن کریم و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و سیره ائمه معصومین علیهم صلوات الله ، برای اهداف مقدسه اسلامی و قطع فساد با شمشیر و خون دست به گریبان بوده و فداکاری های عظیمی در این راه مقدس نموده است . و ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم الشان اسلام ، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدف های اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفه الهی بوده به طور شایسته انجام داده است و بحمدالله تعالی قدم های بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی صلی الله علیه وآله وسلم برداشته است . گر چه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است ، لکن ارزش های بالاتر و والاتری به دست آورده و آن

رضای خداوند متعال است و چه چیزی می تواند از آن بالاتر باشد.

ملتی که برای رضای حق تعالی انقلاب کرد و برای ارزش های معنوی و انسانی به پا خاسته است ، چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمانش و تحمل سختی ها و مکاره ، که جنت لقاءالله که فوق تصور عارفان است ، محفوف به مکاره است . چه می گویم ! این جنت اولیا، مکاره را در کام ملت ما شیرین تر از عسل کرده . مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروان های کربلا نیستیم که با شور و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت می روند. مگر شما هر روز شاهد میدان های با عظمت قتال با متجاوزین نیستید که به مرگ لبخند می زنند و معجزه می آفرینند. راستی این چه تحولی است که بر سراسر این کشور صاحب الزمان روحی فداه نور افشانی می کند و چه آتشفشانی است که منحرفان و کج اندیشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب می کند؟ این جز اراده خدا و جلوه اوست که خفاشان از آن می گریزند و اولیای خدا و عارفان به آن دل بسته اند؟ من با این قلم شکسته و این چشم بسته در حق این ملت و این عزمش و این سلحشوران و این رزمش چه می توانم بگویم ؟ پس بهتر آن است ، قلم بشکنم و دم فروبندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسیب دیدگان و دلبستگان آنان را از خدای بزرگ بخواهم . امید آن است که

ولی نعم ، این میهمانان را که به سوی او می روند از محضر خود کامیاب فرماید و به این رزمندگان غرورآفرین قدرت بیشتر و قوت والاتر عنایت نماید و به همه ملت عزیز بویژه آنان که در این جهاد فی سبیل الله فعالیت و دخالت داشته اند، عزت و عظمت مرحمت کند و به این عزیزانی که در این جنایت هوایی به سوی او پرواز کرده اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد.

و حجت الاسلام حاج شیخ فضل الله محلاتی شهید عزیز را که من و شما او را می شناختیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهره های درخشان انقلاب اسلامی بود و در این راه !!! که راه خداوند است !!! تحمل سختی ها نمود و رنج ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازه ورود به محضر شهدای صدر اسلام مرحمت نماید. و به بازماندگان محترم تمامی شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلای ارجمند و محافظین عزیز و خدمه محترم هواپیما و سایرین که در این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسی منافقین ملحد به شهادت رسیده اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید. و به رزمندگان در جبهه هاو بسیجیان این راهیان کربلا پیروزی نهایی عنایت فرماید و قلب حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را از همه ما راضی فرماید و به دعای آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت کند.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/12/64

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از خواهران به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیه و روز زن

اگر شما زن ها پذیرفتید که روز تولد حضرت زهرا روز زن است ، این به عهده شما مسؤ ولیت بزرگی می آورد

بسم الله الرحمن الرحیم

من عید سعید مولود اعظم حضرت

زهرا سلام الله علیها را به همه شما خانم هاو زن های تمام کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی مساءلت دارم که همه زن های محترمه را در راهی که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است ، همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامی برسند. برای زن ها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسوولیت .

من راجع به حضرت صدیقه سلام الله علیها خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم ، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق سلام الله علیه می فرماید: فاطمه سلام الله علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه ای که واقع می شده است ، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او می رسیده است در آتیه ، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است

، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است و البته آن وحی به معنای آوردن احکام ، تمام شد به رفتن رسول اکرم کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است . مساءله آمدن جبرئیل برای کسی یک مساءله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است . چه ما قائل بشویم به این که قضیه تنزیل ، تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است ، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را ماءمور می کند که برو و این مسائل را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر می گویند و چه این قسم بگوییم که بعض اهل ظاهر

می گویند، تا تناسب ما بین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است ، حتی درباره ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای

حضرت زهرا سلام الله علیهاست که آن که من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می گذشته است ، این مسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است ، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب سلام الله علیه است برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمی دانیم ، ممکن است . در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند !!! با این که آنها هم فضایل بزرگی است !!! این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیا علیهم السلام ، آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا علیهم السلام و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست ، برای کسی دیگر حاصل نشده . و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه سلام الله علیهاست .

و شما افتخار کنید که و همه ما که این روز را روز زن قرار داده اند و باید که مسوولیتش هم به عهده بگیرید. اگر شما پذیرفتید که روز بیستم جمادی الثانیه که روز تولد حضرت زهراست ، پذیرفتید که روز زن باشد، این روز را پذیرفتید، این به عهده شما خیلی مسائل را

می آورد. اگر یک ملتی پذیرفت که فلان روز، روز جهاد است ، این باید در آن روز مشغول مجاهده بشود، اگر کسی مشغول مجاهده نشد، این نپذیرفته است که آن روز، روز جهاد است . اگر چنانچه یک وقت یک ملتی پذیرفت که امروز روز جنگ است ، اگر کسی پذیرفت که روز جنگ است و تخلف کند، بر خلاف وظیفه انسانی خودش عمل کرده . اگر شما زن ها هم و زن ما هم همه ، کشور ما همه ، پذیرفتند که امروز روز زن است ، یعنی روز تولد حضرت زهرا که آن وقت و آن کمال و آن وضعیت را دارد، پذیرفتید که روز زن است ، به عهده شما مسائل بزرگی از قبیل مجاهده ، که حضرت مجاهده داشته است ، حضرت به اندازه خودش که در این ظرف کوتاه مجاهده داشته است ، مخاطبه داشته است با حکومت های وقت ، محاکمه می کرده است حکومت های وقت را، شما باید اقتداء به او بکنید تا پذیرفته باشید که این روز، روز زن است ، یعنی روز تولد این حضرت روز زن است ، زهد و تقوا و همه چیزهایی که داشته است و عفافی که او داشته است و همه چیز، شما باید اگر پذیرا شدید، آنها را تبعیت کنید و اگر تبعیت نکردید، بدانید که شما داخل در روز زن نیستید. شما، هر کس نپذیرفت ، این در روز زن وارد نشده است و در این شرافت وارد نشده است .

هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام

و من امیدوارم که شما بپذیرید و شما هم به آن وظایفی که باید عمل کنید،

که هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام ، این از مهماتی است که بر هر مردی ، بر هر زنی ، بر هر کوچک و بزرگی جزء واجبات است . دفاع از اسلام ، دفاع از کشور اسلامی ، احدی از علمای اسلام ، احدی از اشخاصی که در اسلام زندگی کرده اند و مسلم هستند، در این جهت خلاف ندارند که این واجب است . آن چیزی که محل حرف است / قضیه / محل صحبت است ، قضیه جهاد اولی است ، آن بر زن واجب نیست . اما دفاع از حریم خودش ، از کشور خودش . از زندگی خودش ، از مال خودش و از اسلام ، دفاع بر همه واجب است . اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود، از آن جمله قضیه این که ترتیب نظامی بودن یاد گرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است ، این طور نیست که / ما / واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم ، باید بدانیم چه جور دفاع می کنیم / این را نباید هیچ کس / البته در آن محیطی که شما تعلیم نظامی می بینید باید محیط صحیح باشد، محیط اسلامی باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامی محفوظ باشد.

پیشقدم شدن شما در همه مسائل اسباب این می شود که مردها هم بیشتر وارد شوند بحمدالله زن ها در این جمهوری اسلامی چنانچه در همه مسائلی که عمومی پیش آمده

است برای ایران پیشقدم بوده اند، در مساءله تنباکو پیشقدم بوده اند، در مساءله مشروطیت پیشقدم بوده اند، در مسائلی هم که ما الان مبتلا به آن هستیم حظ وافر دارند، بلکه باید بگوییم که دو چندان حظ دارند. اگر چنانچه یک عده از زن وارد بشوند در فرض کنید یک محلی که محل جنگ است ، علاوه بر این که خودشان جنگ می کنند، مردها را که یک احساسی دارند نسبت به زن ها، حساسیت دارند نسبت به زن ها، مردها را قوه شان را دو چندان می کنند. این طور نیست که اینها اگر فرض کنید بروند دفاع کنند، فقط خودشان دفاع کرده اند، خیر، دفاع کرده خودشان دفاع کرده اند و دیگران هم به دفاع وارد کرده اند. مرد حساس است نسبت به زن ، مرد اگر صد نفر مرد را ببیند که می کشند، ممکن است خیلی چیز نشود، اما اگر یک زن را ببیند که بی احترامی می کنند حساسیت دارد ولو اجنبی باشند آن زن ، هیچ کار هم به او نداشته باشد، این یک حساسیتی است که مردها دارند. بنابراین پیشقدم شدن شما در همه مسائل منجمله مسائل دفاع ، مسائل جهاد، مسائل کمک کردن به جبهه ها، مسائل ورد شدن در هر طریقه ای / این / اسباب این می شود که مردها هم بیشتر وارد بشوند، مردها هم قوی تر بشوند. و ما امروزی که در یک همچو مرحله ای واقع شدیم که در مقابل این طور تبلیغات بزرگ دنیا واقع شدیم و آن طور جنگ هایی که به ما تحمیل کردند و الان هم ما

بحمدالله در هر دو جبهه ، در هر دو جبهه پیروز هستیم و خداوند تاءیید کند این جوان های ما را که در آن جا این طور دارند جانفشانی می کنند. و من باید تشکر کنم از آنها که همه با هم هستند، یک دست شدند همه با هم ، این طور نیست که الان در آن جا صحبت از ارتشی باشد، صحبت از سپاهی باشد، صحبت از بسیجی باشد، صحبت از شهربانی باشد، صحبت از دیگران باشد، این طور نیست . الان همه آنها با هم مشغول به عقب راندن این قوای فاسد هستند و تمام اینها بحمدالله در همه این جبهه هایی که بودند تاکنون همان طوری که شنیدید همه تان تاکنون در همه اینها پیروز بودند و از آن طرف سرشکستگی صدام از این جا ظاهر می شود که مدال می دهد به اینها، مدال شجاعت می دهد. در خرمشهر اگر یادتان باشد با این که عقب زدند آنها را، بیرون کردند آنها را، معذلک مدال داد. حالا هم از قراری که گفتند در همین قضیه فاو، با این که اینها همه شان ، الان دنیا قبول دارد که فاو این طور شده ولو مبلغین شان یک قدری خلاف می گویند، اما معذلک در این جا هم من شنیدم که نشانه شجاعت دادند. بنابراین در این روزها باید خیلی ایشان نشانه شجاعت بدهد! برای این که در هر روز اینها شکست می خورند، در هر روز او باید نشان شجاعت بدهد!

شما خانم ها همان طوری که مردها در جبهه های علمی و فرهنگی مشغول هستند، باید مشغول باشید

شما خانم ها، شما زن ها توجه به این معنا داشته باشید که همان طوری که بر مردها در جبهه لازم

است که جلو بروند و پیشقدم باشند، شما هم در خارج ، در پشت جبهه باید کمک کنید و مهیا بشوید که اگر چنانچه خدای نخواسته یک وقت دفاع عمومی واجب شد بر همه ، یعنی همه ما بی استثناء، هر کس قدرت دارد بی استثناء، دفاع بر او واجب شد، مهیا باشید از برای دفاع . و البته سنگر علم هم یک سنگر دفاعی است ، دفاع از همه فرهنگ اسلام . شما می دانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال ، بلکه از اول بعد از پیغمبر سلام الله علیه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانم ها همان طوری که آقایان مشغول هستند، همان طوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید. و من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و در این سنگر هم پیشروی کنید و دعا کنید که آنهایی که در جبهه مشغول به دفاع از کشور خودشان و از اسلام هستند، آنها هم انشاءالله پیروز باشند. و همه شما انشاءالله موید و موفق و سالم و سلامت باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/12/64

پیام امام خمینی به مناسبت رحلت آیت الله حائری

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

رحلت اسف انگیز حضرت آیت الله آقای حاج آقا مرتضی حائری رحمه الله علیه موجب کمال تاءثر و تاءسف گردید. ایشان در علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آیت الله العظمی استاد معظم حضرت آقای شیخ عبدالکریم رضوان الله تعالی علیه بودند (و

کفی به شرفا و سعاده ).

این جانب از اوایل تاسیس حوزه علمیه پربرکت قم که به دست مبارک پدر بزرگوارشان تاسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایی با ایشان داشته و پس از مدتی از نزدیک معاشر و دوست صمیمی بودیم و در تمام مدت طولانی معاشرت ، جز خیر و سعی در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم . این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت ، از صفای باطن به طور شایسته برخوردار بودند و از اوایل نهضت اسلامی ایران ، از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس بودند (و جزاء عن الاسلام خیرا).

این جانب به ملت محترم ایران بویژه به اهالی وفادار قم و حضرات علمای اعلام و مدرسین معظم حوزه علمیه قم تسلیت عرض می کنم و برای خاندان معظم ایشان و فامیل محترمشان خصوصا حضرت حجت الاسلام آقای حاج آقا مهدی حائری اعزالله ، از خداوند تعالی طلب صبر جمیل و اجر جزیل می نمایم . امید است عنایت حضرت بقیه الله روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفدا شامل حال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/1/65

پیام امام خمینی به مناسبت حلول سال نو

بسم الله الرحمن الرحیم

یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال .

خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن ، ما گرفتار هواهای نفسانی هستیم و تودانی ، و تو می توانی ما را نجات بدهی .

خداوند این پیروزی چشمگیری که برای ما و ملت ما و برای اسلام حاصل شده است ،

طوری کن که در قلوب ما تاءثیر سوء نگذارد و ما را مغرور نکند، ما را از آن راهی که انبیا علیهم السلام داشتند، منحرف نکند، من امیدوارم که این سال نو، به همه ملت های اسلامی و خصوصا ملت تحت ستم ایران که سال طولانی در گرفتاری بودند، مبارک کند و همان طوری که این رزمندگان عزیز ما، اینها در جبهه ها حاضر هستند و انشاءالله بیشتر هم حاضر خواهند شد و آن طور آن روح آنها را تبدیل کردی ، روح ما را هم متحول کن به یک روحی که مورد رضایت تو باشد.

تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یک کلمه است و آن معرفت الله ، تمام مقدمه این است . اگر دعوت به عمل صالح شده است ، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است ، اگر دعوت به معارف شده است ، تمام برگشتش به این است که آن نقطه اصلی را که در فطرت همه انسان هاهست ، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است ، مقصد عالی همین است . انبیا نمی خواستند که جنگی باشد و نمی خواستند که دعوتی باشد به غیر از این دعوت ، دعوت به گرفتن کشور و دعوت به اینها، هیچ وقت در آنها نبوده است . ما اگر چنانچه در این پیروزی ها که بحمدالله به طور چشمگیر حاصل شده است ، ما از آن راهی که انبیا دارند منحرف نشدیم ، این سال نو بر ما مبارک است و ما پیروز هستیم . و اگر خدای نخواسته اینها اسباب یک غروری شد، اسباب یک

دلبستگی به دنیا شد، ما هم بخواهیم یک توسعه ای در کشورمان حاصل بشود، حکومتی بکنیم بر مردم ، ما هم با سایر ابرقدرت ها فرقی نداریم ، بلکه ما عقب تر از آنها هستیم ، آنها به صراحت حرف های خودشان را می زنند (که ما می خواهیم دنیا را بگیریم . این را می گویند که ما همه باید چیزهایی که منافع ماست محفوظ باشد ولو به لگدمال شدن همه کشورها. ما که این طور نمی گوییم ، ما که خودمان را تابع اسلام می دانیم ، اگر خدای نخواسته در قلب ما این معنا باشد که ما هم

یک قدرت زیادتری پیدا بکنیم ، ما هم برای خودمان یک شخصیت بیشتری پیدا بکنیم ، یک حکومتی بکنیم ، توسعه ای در ملک خودمان حاصل کنیم ، ما از آنها حالمان بدتر است ، برای این که مساءله ریا هم در کار می آید.

من باید تشکر کنم از این جوان هایی که ، طبقات مختلفی که الان از همه جای ایران مدت هاست به طرف جبهه ها می روند. اینها متحول شدند اینها این دعایی که در روز عید می کنیم ، در حق آنها به یک مقدار زیادی مستجاب شده است . اینها وضع روحی شان یک وضع روحی دیگری است ، غیر از آنی است که ما داریم . اینها به میدان جنگ می روند، به میدان قتال می روند، به آغوش مرگ می روند با آن روی گشاده ، با آن قلب قوی . انسان وقتی هر یک از اینها را می بیند، می بیند که با ما فرق دارند، ما

از خدا می خواهیم که ما را هم نظیر آنها متحول کند، ما از آنها باید تشکر کنیم ، ما باید دعا کنیم به آنها، و من دعا می کنم به آنها. وظیفه همه مان همان هست که به این جوان هایمان ، به این راهیان کربلا، به این پاسدارها، به ارتش ، به همه قوای مسلحه ، به بسیج ، به همه دعا بکنیم . اینها دارند اسلام را حفظ می کنند و در این سال نو من امیدوارم که پیروزی چشمگیری عایدشان بشود و اسلام تقویت بشود و آن چیزهایی که در دنیا الان دنبالش هستند که تقویت کنند دشمن های ما را و ما را به عقب بزنند، انشاءالله که در این سال ، کید اینها به خودشان برگردد، چنانچه تا حالا خدای تبارک و تعالی این طور فرموده است و عمل کرده است و ما باید همه شکرها را در محضر او بکنیم .

من از همه خانواده های شهدا، خانواده های معلولین ، مفقودین ، اسرا، آنهایی که رنج دیدند در این کشور، و در این جنگ رنج دیدند و بحمدالله برای خدا دیدند و خدا اجر می دهد، لکن ما هم وظیفه داریم که برای آنها دعا کنیم و به آنها هم تبریک بگوییم که یک همچو جوان هایی دارند، یک همچو دامن های پاکی دارند که این جوان ها را تربیت کردند، یک همچو قلوب قوی ای دارند که جوان هایشان را می فرستند به جنگ و به جایی که احتمال این معنا هست که خدای نخواسته یک وقتی شهید بشوند، ما از آنها تشکر می کنیم . به

آنها دعا می کنیم و از خدا می خواهیم که اینها را صبر عنایت کند و اجر عنایت کند و این سال را، نوروز را بر آنها مبارک کند! و ما از خدا می خواهیم که قلوب ما را تغییر دهد، ما بفهمیم که برای چی در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از این دنیا. یک مرگ حیوانی نباشد، یک نحوی نباشد که ما انبار کنیم معاصی را و در آن جا روسیاه باشیم . خداوند تاءیید کند ما را و همه را تاءیید کند که همه ما آدم بشویم . اسلام آمده است که آدم درست کند، همه انبیا برای این معنا آمدند که این انسان را به آن چیزی که در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهی است (که توجه به خداست ، همه چیز مربوط به اوست )، ما را یک اندکی معرفت عنایت کند که این را بفهمیم ، بفهمیم که خودمان چی هستیم و دنیا چی است ، نسبت به حق تعالی چه وضعی دارد، گفتنش آسان است که همه فانی اند، همه چه اند، اما یافتنش مشکل است ، که ما بیاییم این مطلب را که انبیا چه خواستند از ما و خود انبیا چه بودند، در عین حالی که آن طور بودند، مع ذلک اظهار عجز می کردند و حق هم همان است ، برای این که عظمت حق فوق این مسائل است . و من امیدوارم که این رزمندگان ما و / این / تمام این قوای مسلحه با هم متحد بشوند،یک جهت داشته باشند !!! همان طوری که

هستند !!! و جبهه ها را محکم کنند و این شری که برای مسلمان ها، برای ملت عراق پیش آمده و برای ملت ما، این شر را رفعش کنند و همان طوری که خودشان می خواهند، خود رزمندگان ما می خواهند بدون یک وقفه ، کار را انجام بدهند و انشاءالله پیروزی را به دست بیاورند. خداوندا! اینها را پیروز کن ! ما را در جهاد نفس پیروز کن ! همه را در جهاد نفس پیروز کن ! ما را به تکالیف خودمان آشنا کن ! ما را به وظایفی که با این ملت داریم آشنا کن ! خدمت ما را پیش خودت که خدمت به اینها خدمت به تواست ، این را بپذیر! دین و دنیای ما را حفظ کن ! این سال را مبارک کن بر همه قشرهای ملت ما. خدایا! دل های اینهایی که مخالف با این جمهوری هستند، این دل های اینها را برگردان . تو مقلب القلوب هستی ، اینها را برگردان که آدم بشوند، توجه داشته باشند اینهایی که کنار نشستند و جوان ها این طور پرپر می شوند و آنها یا شادی می کنند یا بی تفاوت هستند، دل های اینها را برگردان به یک دل های سالمی و این حجاب ها را از پیش چشم همه ما بردار و ما را موفق کن که در تعقیب مسائل الهی کندی نکنیم ! قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود، قلب همه ملت ما به نور معرفت تو روشن بشود. خدایا! (این الاشیاء کماهی ).

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/1/65

بیانات امام خمینی در جمع رئیس مجلس شورای اسلامی ، رئیس دیوان عالی کشور، نخستوزیر، سفرا و کارداران کشورهای خارجی مقیم جمهوری اسلامی ایران و جمعی از شخصیتهای روحانی ، کشوری و لشگری به مناسبت میلاد با سعادت حضرت علی (ع )

ما چطور می توانیم ادعا کنیم که شیعه این بزرگوار هستیم

بسم الله الرحمن

الرحیم

انشاءالله این روز که بزرگترین روزهاست در مذهب تشیع به همه مسلمان ها، به همه شیعیان جهان خصوصا به ملت بزرگوار ما مبارک باشد. من گاهی فکر می کنم که ما با چه شباهتی می توانیم دعوی کنیم که شیعه آن بزرگوار هستیم . اگر متفکرین ، نویسنده کسانی که اطلاعات زیاد دارند، ابعاد معنوی و مادی و جهات دیگرش را ملاحظه کنند، بررسی کنند ابعادی که آن بزرگوار داشته است از اوایل سنین تا وقتی که به شهادت رسید و بررسی کنند که ما چطور می توانیم ادعا کنیم که ما شیعه این بزرگوار هستیم . باید همه ما و همه کسانی که دعوی تشیع می کنند !!! الا معدود قلیلی که در صدر اسلام مثل ائمه هدی بودند ما اظهار عجز کنیم که نمی توانیم . من نمی توانم که در این مجلس حتی یک بعد از ابعاد این بزرگوار را ذکر کنم لکن برای این که یک راهی باز بشود برای آن اشخاصی که اطلاعاتشان زیاد است ، معارفشان زیاد است و جهات معنویاتشان زیاد است ، راهی باز باشد که آنها فکر کنند و درست بررسی بکنند، بررسی او را و بررسی حال ماها را. در بعد معارف ، کسی که ادعیه حضرت را ملاحظه کرده باشد و نهج البلاغه را بررسی کرده باشد، می داند که پایه اش روی چه پایه ای هست ، یعنی ، این که معارف قرآن را فهمیده است این بزرگوار است و کسانی که مورد تعلیم او بودند مثل ائمه هدی . دعوی معارف خیلی آسان است که شعری انسان بگوید، نثری بگوید و ادعا

کند که ما دارای چه معارفی هستیم ، این آسان است ، دعوا هم خیلی کرده اند. اما واقعیت مطلب چطوری است ؟ آنی که به حسب واقع هست و ما بخواهیم وجدانا آن را بیابیم ، وقتی درست در حال خودمان دقت بکنیم ، نمی توانیم پیدا کنیم یک شباهتی ما بین خودمان و او. آن عشقی که مولا به خدای تبارک و تعالی داشته است که در دعای کمیل / می فرماید / عرض می کند که من فرضا جهنم را بتوانم تحمل کنم ولی چطور فراق تو را تحمل کنم . این را می شود یک کسی شعر بگوید، یک کسی نثر بگوید، یکی خطابه بخواند و بگوید چه ، اما واقعیت این طور است ؟ ماها این طور هستیم ؟ امثال ماها این بودند که / فراق / اصلش پیش شان فراق از حق تعالی مطرح بوده است ؟ فراق به قدری که / به آتش / به آتش جهنم ، آتش جهنم غیر از این آتش هاست ؛ آتش جهنم قلب هم می سوزاند؛ یعنی قلب معنوی را می سوزاند، علاوه بر این که جسم را می سوزاند در قلب انسان هم هست ، وارد می شود، قلب معنوی انسان را هم می سوزاند و ایشان می گویند من فرضا او را تحمل کنم اما فراق تو را چه کنم . این را هر کس پیش وجدان خودش حساب بکند که واقعا از فراق حق تعالی تا حالا یک لحظه شده است که تاءثر پیدا کند که من فراق دارم از حق تعالی ؟ اینها، ادعاها خیلی آسان است ،

خیلی از دراویش ادعا کردند، خیلی از کسانی که اهل معرفتند ادعا کردند، اما واقعیت را انسان وقتی حساب بکند، مساءله این نیست .

خدر طبیعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شاید باشد مگر خدا یک عنایتی بفرماید

یکی از چیزهای عادی آنها در نهج البلاغه هست ، در روایات دیگر هم از سایر ائمه هست ، این یک مقام عادی است ، نه یک مقام بالایی است که می فرماید که / عرض می کند که / یا حضرت امیر می فرماید، دیگران هم همین طور که عبادت سه جور است : یکی عبادت کسانی است که مثل عبید می ترسند و عبادت می کنند، یکی عبادت کسانی است که برای طمع و برای بهشت و این طور چیزها عبادت می کنند، این دو تا عبادت یکی اش مال اجرا هست یکی هم مال عبید، اما عبادت سوم که هست که ما عبادتش را می کنیم ، برای محبتی است که به خدا داریم . شما حساب کنید که اگر برای ما وعده قطعی برسد که جهنمی نیستید شما و همه بهشتی هستید، همه در بهشت جاودانید و جهنم هم درهایش برای شما بسته است ، آن وقت عبادت خدا را هم می کردید باز؟ یا بگویند برای محبت من عبادت کنید، شما در خودتان می دیدید این را که محبت خدا شما را وادار کند به عبادت ، نه خوف ، نه رجاء، نه جهات نفسانی . عرض کردم که این ادعاها را می شود کرد که من بگویم من هم محبت دارم . اما ما محبتی نداریم به خدا/

ما / هر چی هست حب نفس است ، هر چی هست مال خودمان است ، تا حالا یک قدم از نفس ، از مدارج نفسانی ما بیرون نرفتیم ، یعنی آن قدم اولی هم که اهل سیر می گویند که یقظه است ، ما باز بیدار نشده ایم ، خدر طبیعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شاید باشد، مگر خدا یک عنایتی بفرماید. حضرت علی (ع ) جامع الجهات بود

در جهت عبادت این ، در جهت معارف او، که اینها نمی توانیم حالا ما همه اش را ذکر کنیم ، در جهت زهد آن ترتیب ، آن ترتیبی که ، بعد از اینی که همه وسایل برایش فراهم است باز از نان و نمک و یک چیز مختصر تجاوز نمی کند. در قضیه بیت المال آن طور است که خوب ! دیدید، تاریخ را دیدید که وقتی که صحبت دیگری می شود چراغ را خاموش می کند. اینها یک قصه هایی است که ما می شنویم ،یک واقعیت است ولیکن پیش ما یک قصه است ، ما نیستیم این طور. در مساءله جنگ ما باید بگوییم اگر این را بگوییم خیلی بعید نگفتیم که شمشیر ایشان از آن وقتی که وقت این بوده است که ایشان جنگ بکند، تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است . در تمام جنگ های رسول خدا الا نادر ایشان بوده است و پیشقدم بوده است . بعد از رسول خدا مشاور جنگی بوده است ولو این که مدت های طولانی اسلام محروم شد از ایشان . بعد از این که مردم به ایشان بیعت

کردند، باز هم تمام عمرش را به جنگ های داخلی گذراند. این طور نبود که حالایی که من یک آدم عارفی هستم بروم کنار بنشینم برای این که من عارفم ، من یک آدم زاهدی هستم ، حالا که زاهدم دیگر کار نداشته باشم به مصالح مسلمین ، بروم کنار بنشینم ، من یک آدم فقیهی هستم ، حالا که فقیه هستم دیگر کار نداشته باشم که به مسلمان ها چه می گذرد، من هم بروم کنار بنشینم . در عین حالی که همه این معانی در او بوده است ، توحید در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمی در حد اعلا، در عین حال در جهاد هم در حد اعلا بوده ، ابعاد مختلفه این است که در آن بعد این را وادار نمی کند که از این یکی صرفنظر بکند، جامع الجهات است .

مساءله اسلام است ، مساءله مذهب نیست ، همه مذاهب الان در معرض خطرند

ما که می گوییم که ما شیعه حضرت امیر سلام الله علیه هستیم و الان کشور شیعه در معرض خطر است ، الان کشور شیعه در معرض خطر است ، اسلام در معرض خطر است ، ما باز کنار بنشینیم و بگوییم که ما چکار به این کارها داریم ، ما چه بکنیم ، متاثریم از این که جوان های ما چه می شوند، ما هم متاثریم . حضرت امیر هم متاءثر بوده از این که جوان ها چه می شدند، اما می نشسته خانه و بگویند من متاثرم ؟! یا می رفتند جنگ و خودشان جنگ می کردند و در عین حال هم برای آنهایی که شهید شده بودند متاءثر بودند؟

ما هی کنار بنشینیم و هی بگوییم که ما می خواهیم چه بکنیم ، چه ، ما چه ، فلان از این حرف هایی که خودشان می زنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمین و از این چیزی که الان برای کشور ما پیش آمده است ، برای اسلام پیش آمده . مساله ، مساءله تشیع نیست ، مساءله اسلام است ، مساءله مذهب نیست . همه مذاهب الان در معرض خطرند. الان که قدرت های بزرگ احساس این معنا کردند که اسلام یک همچو قدرتی دارد که می تواند یک جمعیت چهل و چند میلیونی را در مقابل همه وادار کند و بایستد و بگوید نه این و نه او، حالایی که فهمیدند این قدرت ، قدرت اسلام است ، نه قدرت ملیت ، قدرت اسلام است که دنیا را دارد به خطر !!! به خیال آنها به خطر می اندازد، حالا آنها برای اصل اسلام دارند نقشه می کشند، ما حالا بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم . اگر شما اهل ولایتید، چرا الان کشور ولایت در معرض خطر است و نشستید؟ این البته یک عدد معدودی اند، قابل ذکر نیستند اینها. چرا ما غفلت داریم از این معانی ؟ ما اظهار می کنیم ما شیعه امیرالمؤ منینیم . ما برویم ببینیم امیرالمؤ منین در مصالح اسلامی چه کردند، برای مصالح اسلام چه کردند، آن وقتی که زمان رسول الله بود و بسیاری از اشخاص آن وقت بودند که جنگ می خواستند بشود نمی رفتند، اگرمی رفتند کناره گیری می کردند، آن کسی که از همه مقدم بود ایشان بودند. بعد

از رسول الله هم که مدت های طولانی ملت ها محروم ماندند از قیادت ایشان ، ایشان باز کنار نبود، ایشان باز برای حفظ مصالح مسلمین همراه بود، صبر می کرد ولی در آن وقت هیچ اصلا اظهار چیزی نمی کرد، مخالفت نمی کرد. بعد از این که آنها متکفل امور بودند، ایشان اهل مشورت آنها بود، راهنمایی می کرد، بچه هایش را می فرستاد به جنگ . حالا ما بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم ! شما اهل دیانت هم نیستید، اهل ولایت هستید؟! آن وقتی که با ایشان بیعت کردند، البته ایشان هم در عین حالی که خودش را حق می دانست می گفت که بروید یکی دیگر را، می دانست اینها یک اشخاصی نیستند که اهل کار باشند ولی خوب ، فشار آوردند به ایشان ، با ایشان بیعت کردند.

مسلمانی که می خواهد اسلام را از بین ببرد، از کافر هم بدتر است

آن وقت هم سه تا جنگی که شد، سه تا جنگ با کسانی بود که اظهار اسلام می کردند، کسانی بودند که می گفتند، فریاد می زدند ما مسلمانیم ، جنگ هابا مسلمان ها بود. حالا شما می گویید مسلمان با مسلمان مگر جنگ ! پس شما اعتراض به حضرت امیر هم دارید برای این که جنگ حضرت امیر با سه تا جنگشان هر سه با مسلمان هابود. مسلمانی که می خواهد اسلام را از بین ببرد از کافر هم بدتر است ، مسلمانی که با اسم اسلام می خواهد که حیثیت اسلام را از بین ببرد، این لازمتر است معارضه با او، تا با کسانی که مسلمان نیستند. شما نشستید می گویید ما مسلمان با مسلمان ! اولا این که

این حزب بعث عقیده اش اصل این است که قضیه اسلام تو کار نیست . آنهایی هم که دنبال او می آیند بسیاری شان همین اند، یک عده ای هم که فرضا آنها بیایند لکن می آیند برای این که کشور اسلامی را از بین ببرند و سیلی در صورت اسلام بزنند. امروز به همه واجب است که دفاع کنیم . هر کس می تواند جبهه باید برود، هر که نمی تواند در پشت جبهه کمک بکند. آنهایی که می نشینند و هی صحبت می کنند که بیایید چه بکنیم ، بیایید چه بکنیم ، اینها از اسلام بی اطلاعند، نمی دانند قضیه اسلام چی هست .

امروز دفاع است مساءله ، مساءله رفتن و جنگ کردن نیست

مطالعه کنید در حال ائمه مسلمین ، در حال خود پیغمبر. پیغمبر هم تمام عمرش صرف این شد دیگر، صرف مجاهده شد. آن وقت که مکه بود آن جور مجاهدات می کرد و آن جور خون دل می خورد، وقتی ، هم مدینه آمد جنگ ها، آن همه جنگ ، بگوییم همه جنگ ها دفاعی بوده ، و حال آن که بعضی اش که نبوده ، حالا همه دفاعی ، ما هم که الان دفاع است ، ما اصلا جنگی نداریم ، ما با کی جنگ داریم ؟ ما الان داریم دفاع می کنیم . (فاو) مرکز این بود که بریزند و از آن جا به اسلام صدمه بزنند، خوب ! اینها رفتند (فاو) را گرفتند، دفاع کردند. علاوه دفاع از ملت عراق ، دفاع از اسلام است ، دفاع از مسلمین است . ملت عراق با این خبیث موافق نیستند، این عده ای هستند با او چیز

و قدرت هم دستشان است . آن وقت آن اشخاص منحرف در خارج آن طور حرف ها می زنند، در داخل هم پیدا می شوند

اشخاصی که خوب ، متدین اند اما باز توجه ندارند به مسائل . امروز همه ما مکلف هستیم ، جوان های ما باید این جبهه ها را پر کنند از انسان قوی / چیز / که بحمدالله هم الان پرکردند، لکن بیشتر لازم است . آقا قضیه ، قضیه از بین رفتن اسلام ، چه تشیع و چه تسنن ، همه ، از بین رفتنش و قضیه این که ما قیام کنیم و نگذاریم بشود و بحمدالله تا حالا جوان ما اقدام کردند، قیام کردند و نخواهند گذاشت لکن این اسباب این نمی شود که از دیگران تکلیف سلب بشود که نه ، دیگر لازم نیست کاری ما بکنیم . آن کسی که اشکال به جنگ دارد، واجب است برایش که برود جنگ ، اینهایی که اشکال می کنند یکی شان حتی یک بچه شان نرفته است ، یک جوانشان نرفته است به جبهه ها، دیگران دارند از مال و جان اینها دفاع می کنند، این جوان های ما دارند از مال و جان همه این ملت دفاع می کنند، از مال و جان یک دسته که نمی کنند دفاع ، دارند دفاع از همه حیثیت این ملت می کنند، از نوامیس همه می کنند. اگر خدای نخواسته این حزب بعث بیاید و غلبه خدای نخواسته بکند که نخواهد کرد / بکند / به کی رحم می کند؟ به شمایی که آن وقت نشسته بودید و می گفتید بیایید جنگ را

برداریم و از بین ببریم و جنگ خوب نیست و مردم با جنگ مخالفند؟ این مردم از کجا آمدند که با جنگ مخالفند، غیر از این جوان های ما هستند؟ ملت ما اینها هستند، این کاروان کربلا و آن پاسدارها و آن بسیجی ها و آن سایر قشرهایی که ، قشرهای محرومی که الان دفاع از شما دارند می کنند و شما نشستید آنها را تضعیف می کنید که شاید موافق رضای خدا نباشد! رضای خدا موافق نیست با دفاع ؟! امروز دفاع است مساله ، مساءله رفتن و جنگ کردن نیست . کسی نمی خواهد جنگ بکند، اول هم نبوده و آن حرفی که روز اول جمهوری اسلامی زده راجع به جنگ ، امروز هم عین همان حرف است یک کلمه این ور آن ور نیست ، آن این است که ما تا این حزب عفلقی هست ما جنگ خواهیم کرد، ما باید این را، برای این که دفاع از اسلام این است که این نقطه را برداریم از بین ، این غده سرطانی کنده بشود و الا محال است که این کشور روی آرامش به خودش ببیند و نه کشور ما، نه عراق ، نه خلیجی ها. این خلیجی ها توجه ندارند به این که اگر صدام غلبه پیدا کند، با آنها چه خواهد کرد؟ حالایی که مثل موش دارد این ور آن ور می رود، به آنها تشر می زند.

بحمدالله کشور ما، جوان های ما، پیرمردهای ما، زن ها، بزرگ ها، کوچک ها همه مهیا هستند به این که جنگ را تا پیروزی ادامه بدهند و ادامه خواهند داد و کسانی که

مخالف با این مسائل هستند، خوب ! بنشینند توی خانه شان هر چی می خواهند بگویند، اما بدانند که خلاف رضای خدا دارند می گویند. اگر حرف های آنها تضعیف کند روحیه ده نفر جوان ما را، عاقبتشان به خیر نخواهد شد. توجه کنند به حرف هایشان . خداوند انشاءالله این عید را بر همه ما، بر همه شما، بر همه ملت ها، بر همه مسلمین مبارک کند و ما را از شیعیان این مولا قرار بدهد. ما را موفق کند که در یک جهت از جهات ، لااقل در یک جهت از جهات شبیه ایشان بشویم ولو یک شبیه بسیار ناقص . خداوند تاءیید کند همه شما را و اسلام را تقویت کند و همه مسلمان ها را به مقاصد اسلامی شان برساند.

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 6/1/65

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام کروبی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی ، دامت افاضاته ! ضمن تشکر از زحمات جناب عالی که مسؤ ولیت ارزشمند سرپرستی خانواده های معظم شهدا، مفقودین ، اسرا و معلولین را به عهده گرفتید، لازم می دانم در امور فرهنگی فرزندان عزیزم ، این یادگاران شهیدان و معلولین و مفقودین و اسرا، دقت بیشتر نموده و آنان را از کودکستان تا دانشگاه به بهترین وجه اداره نمایید. از آن جایی که جامعه اسلامی ما استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی خویش را مدیون ایثارهای غیر قابل ترسیم این عزیزان می داند، هر چه سریعتر با وزیران آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالی طرحی را تنظیم نموده و به شورای عالی انقلاب فرهنگی تقدیم نمایید.

اعضای محترم این شورا خود

توجه دارند که بزرگترین و خداپسندانه ترین ارزش اسلامی ، خدمت به فرزندان این عزیزان است . بنیاد مستضعفین موظف است تمامی بودجه این کار عظیم را بر عهده گیرد و در صورت کمبود، دولت و بنیاد شهید و بنیاد پانزدهم خرداد اقدام کنند.

این جانب از حوزه های علمیه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزه ها، آنان را یاری و به طور شایسته تعلیم و تربیت نمایند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی برنامه هایی را در جهت رشد استعداد و خلاقیت این فرزندان معظم تدوین نماید. انشاء الله مردم شهید پرورمان تا آن جایی که مقدورشان است بدین کار الهی کمک نمایند.

نور چشمان عزیزم توجه خواهند داشت ، اکنون که رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش می کشند، در راه تهذیب و تحصیل خود با الهام از روح پرفتوح سربازان امام زمان ارواحنافداه تلاش وافر نمایند تا با کسب دانش و معنویت اسلامی ، امور جامعه خویش را به دست گیرند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/1/65

پیام امام خمینی خطاب به اعضای سمینار لبیک یا امام

بسم الله الرحمن الرحیم

اعضای محترم سمینار پشتیبانی جنگ ، ایدهم الله تعالی !

پیام شما در مورد استقبال کم نظیر مردم سلحشور در پیوستن به صفوف رزمندگان اسلام و تصمیمتان در استفاده بیشتر از این امکانات عظیم واصل گردید. خداوند متعال را سپاس می گزاریم که در آستانه سالروز بعثت حضرت خاتم الانبیا صلی الله علیه وآله وسلم بار دیگر ملت دلاور ایران صحنه حماسه های همیشگی حضور خود را در دفاع از اسلام عزیز و کشور اسلامی ایران به نمایش می گذارند و با شرکت

بی سابقه خود در کاروان راهیان کربلا، جهانیان را به حیرت وا داشته و می روند تا با همت والای خود بقایای ریشه های پوسیده حزب عفلقی عراق را بر کنند و مردم مظلوم عراق و ایران و منطقه را از یوغ این بردگان شیطان رهایی بخشند. و با تشکر از اعضای محترم این سمینار که انشاءالله با وحدت معنوی و ظاهری خود، از این نیروهای الهی در جهت دفاع مقدس برنامه ریزی می نمایند.

ملت عزیز ایران و رزمندگان و مسؤ ولین محترم جمهوری اسلامی می دانند که استکبار جهانی و اکثر کشورهای منطقه ، به خوبی دریافته اند که امروز نجات صدام از این بن بست و منجلابی که خود آنان برای او به وجود آورده اند، امری ناممکن است و علی رغم آن همه تسلیحات مدرن و کمک های نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی ، هر روز که از عمر این شجره خبیثه می گذرد، بی ثباتی آن آشکارتر می گردد و شاید کم و بیش دریافته اند که مقاومت بیش از این در مقابل عواطف و احساسات پاک مردم ایران و حمایت از صدام ، نه تنها برای آنان سودی نخواهد داشت که زمینه های تزلزل و بی ثباتی آنان را در میان ملت های خود فراهم خواهد ساخت . و نیز در طول این چند سال جنگ تحمیلی ، برای آنان و حتی سازمان هایی که تا دیروز به حمایت از صدام برخاسته بودند، به خوبی آشکار گردیده است که تنها کسی که در این جنگ عامل آن همه تجاوزها و شرارت ها، کشتارها و ناامن کردن دریاها و حمله به

هواپیماهای غیر نظامی و استفاده از بمب های شیمیایی و نقض حقوق و قوانین بین المللی است ، شخص صدام و حزب بعث عراق است ، و همه آنان می دانند که اگر اسرائیل نقشه تسخیر از نیل تا فرات را دنبال می کند، صدام هم در تهاجم خود به این کشور اسلامی ، نقشه سیادت خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمری خلیج فارس را تعقیب می نمود. هر چند که بسیاری ، جراءت ابراز صریح این واقعیت را ندارند.

ما همه این موفقیت ها را در صحنه های سیاسی و نظامی ، رهین همت مردم و استقامت رزمندگان می دانیم و بار دیگر به کشورهای منطقه اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی علی رغم اقتدار روزافزون خود در صحنه های سیاسی و نظامی و علی رغم پشتیبانی توده های میلیونی مردم که هر روز شاهد رژه با شکوه ده ها لشکر از نیروهای آموزش دیده آن هستیم ، هیچ گاه در صدد توسعه و کشورگشایی نبوده ایم و همواره در صدد آنیم که با کشورهای اسلامی و منطقه ، در صلح و آرامش روابط دوستانه داشته باشیم و اعراب و کشورهای اسلامی و خصوصا کشورهای خلیج فارس باید بدانند که هیچ گاه با وجود رژیم فاسد و جنگ افروزی چون صدام ، منطقه روی آرامش را نخواهد دید و تا این غده چرکین در کالبد کشور اسلامی عراق باقی است ، منطقه نیز در تب و تاب ناامنی و حوادث خواهد سوخت .

نکته دیگری که باید به ملت عزیز و مسؤ ولین محترم و رزمندگان سلحشورمان تذکر دهم این است که ، با وجود

این که در تمامی جبهه های نبرد، پیروزی و برتری با شماست و خواب راحت از چشم عفلقیان گرفته شده ، ولی این پایان راه دفاع مقدس از کشور اسلامی و دفع تجاوز نیست . مسؤ ولین و فرماندهان ارتش و سپاه و بسیج با استفاده از امکانات مادی و معنوی خود، با تزلزل سخت و عمیق حاکم بر پیکر پوسیده عراق ، در جبهه های جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه (فاو) به نبرد بی امان خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند و با وحدت و انسجام کامل در صفوفی به هم پیوسته ، امان را از آنان سلب نمایند، و خدای ناکرده غرور از پیروزی ها باعث سستی در تکلیف یا بی دقتی در برنامه ها نگردد. و من با کمال تواضع ، از این مدافعان پیروز می خواهم که هیچ گاه از نصرت حق و توکل بر خدای بزرگ غافل نباشند، (و من نصر الا من عندالله العزیز الحکیم ). و ملت عزیز ایران هم که در تمامی صحنه ها خود را ملزم به ادای تکلیف الهی و دفاع از دستاوردهای آن می دانند، باید متوجه باشند که امروز پر کردن جبهه های نبرد از نیروهای آموزش دیده و آمادگی دفاع از اسلام و ایران ، برای همه قشرها از اهم واجبات الهی است که هیچ چیز دیگر مانع از انجام آن نمی شود، که بحمدالله مردم به این وظیفه شرعی و مقدس خود به خوبی عمل کرده و می کنند و دنیا هم اکنون شاهد امواج خروشان این انسان های متعهد و آگاه از روحانی گرفته تا دانشگاهیان و دانش

آموزان ، و از کارگران و کشاورزان گرفته تا بازاریان و کارمندان ، همه و همه می باشد.

این جانب از مسؤ ولین امر خصوصا اعضای محترم این سمینار که بر آن شده اند تا با برنامه ریزی کامل از این امکانات عظیم مردمی بهره برداری کنند، تشکر می کنم و از ملت عزیز می خواهم که جبهه ها و پشت جبهه ها را گرم نگه دارند تا با لطف و عنایت خداوند متعال و دعای خیر حضرت ولی امر ارواحنا فداه شاهد موفقیت بیشتر در انجام فریضه دفاع الهی باشیم .

خداوندا! ملت عزیز ما را به شرف استقامت ، پیروزی ظاهر و باطن نایل فرما! و به ارتشیان ، سپاهیان ، بسیجیان و راهیان کربلا و جهادگران و امدادگران این رزمندگان خالص و عارف ما در مصاف با دشمنان خود موفقیت و نصرت کرامت ، و به آنان عزمی راسخ و قامتی استوار عنایت فرما! و به خانواده های عزیز شهدا و

جانبازان و اسرا و مفقودین ، صبر و اجر لطف فرما! اسرا و مفقودین را به اوطان خود بازگردان ! و به جانبازان انقلاب ، شفا عنایت کن ! و شهدای گرانقدر ما را با اجر وافر خود در کنار شهدای صدر اسلام محشور فرما! و سلام و صلوات خود را بر صاحب امر و وارث ارض ، حضرت بقیه الاعظم روحی فداه نثار فرما!

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/1/65

پاسخ امام خمینی به نامه آقای حسن روحانی در مورد تشویق رزمندگان در عملیاتوالفجر 8

بسمه تعالی

با تشکر از ایثار و فداکاری های این عزیزان شجاع و تاءیید و تصویب جناب آقای رئیس جمهور، موافقت می شود.

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/2/65

پاسخ امام خمینی در پاسخ به پیام فرزندان شهدا، اسرا، مفقودین و جانبازان

بسم الله الرحمن الرحیم

نور چشمان عزیزم ! فرزندان محترم شهدا، جانبازان ، اسرا و مفقودین اعزهم الله تعالی

پیام شما را شنیدم . من به شما سلام و درود می فرستم و به وجود شما مباهات و افتخار می کنم ، و چه افتخاری بالاتر از این که ما در تداوم انقلابمان ، ذخیره های عظیمی همچون شما عزیزان را داریم که حضورمان در جامعه و در تمامی صحنه های اسلامی و انقلابی و مردمی یادآور رشادت ها و فداکاری ها و اخلاص رادمردانی است که به برکت خون های پاک آنان ، انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بارور گردید و با شهادت و ایثار و جانبازی و اسارت آنان از پانزدهم خرداد تاکنون ، بر تارک نهضتمان نام مجد و آزادی و شرف پایدار ماند.

شما، گواهان صادق و یادگاران عزم ها و اراده های استوار و آهنین ، نمونه ترین بندگان مخلص حقید که مراتب انقیاد و تعبد خویش را به پیشگاه اقدس حق تعالی با نثار خون و جان به اثبات رسانیدند و در میدان جهاد اکبر با نفس و جهاد اصغر با خصم ، واقعیت پیروزی خون بر شمشیر و غلبه اراده انسان را بر شیطان مجسم کردند و سرمایه جان خویشتن را به بهای اندک نفروختند و ملعبه زخارف زودگذر دنیا و متعلقات آن نشدند و با همتی بلند به سودا و معامله ای برخاستند که خدا مشتری جان آنان شد و اجر و مزدشان

را بی دریغ و در نزد خود قرار داد و حیاتشان را جاودانه ساخت که این ، منتها آرزوی عاشقان و مشتاقان و غایت عمل و آمال عارفان است که (یالیتنا کنا معهم ). و گوارا باد بر این شهیدان ! لذت انس و همجواری شان با انبیای عظام و اولیای کرام و شهدای صدر اسلام و گواراتر بر آنان باد! نعمت رضایت حق که رضوان من الله اکبر. و اینک ما و شما مانده ایم که وارث آن رسالتیم و حامل آن امانت .

عزیزانم ! من شما را دوست داشته و چون فرزندان خود می دانم و همیشه شما را دعا می کنم و با نصیحتی مشفقانه و پدرانه از شما فرزندان خوب و باوفای خودم می خواهم که بار امانت پدرانتان را که میراث عزت و راه و رسم زندگی آنان بوده است ، به خوبی بر دوش کشید و تقوا و پاکی و پاکدامنی را پیشه کنید و نظم در زندگی و تمامی مراحل آن حکمفرما سازید و با جدیت به تحصیل علوم و کسب معارف و بهره وری از استعدادهای الهی خود بپردازید و هیچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف بر زمین نگذارید و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا را شعار خود سازید وخود از مردم پابرهنه و مستضعف و بی پناهی که تمامی عزت ما رهین منت و خدمت آنان است و شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین نیز از همین قشرند !!!، دور نسازید. و مؤ کدا از شما فرزندان شهدا می خواهم که با مادران داغدیده خود به عطوفت

و مهربانی رفتار کنید که (الجنت تحت اقدام الامهاتکم ).

و آخرین سخنم در این جا با شما این که ، به جمهوری اسلامی که ثمره خون پدرانتان است ، تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان ، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیاء ومتع الاولیاء، حضرت بقیه الله روحی فدا، فراهم سازید.

و به مسؤ ولین محترم جمهوری اسلامی ایران برای چندمین بار سفارش می کنم و این نصیحت و سفارش همیشگی است که قدر این نعمت های بزرگ الهی را بدانند و در شرایط کنونی و آینده های دور، اولویت را به این عزیزان و کسانی بدهند که در راه اسلام خون داده اند و مبارزه کرده اند و به شدت از بهانه جویی و سنگ اندازی و مانع تراشی و کاغذبازی که مانع رشد آنان و ملت دلاور ایران است خودداری ورزند.

خداوند به همه ما توفیق خدمت و اخلاص عنایت فرماید و این گوهرهای گرانبها را از کید و وسوسه های شیطان محافظت کند.(ان ربی قریب مجیب ).

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور جلد 20

دیدار با رئیس جمهور ، رئیس مجلس دیوان عالی کشور ، نخست وزیر ، سفرا و کارداران کشورهای اسلامی مقیم تهران به مناسبت عید سعید فطر

آنچه که برای ما و شما می ماند ، آن چیزی است که در درون خودمان تحصیل کرده باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 19/3/65

امیدوارم که این عید سعید برای همه مسلمین عید به معنای واقعی باشد و برای ملت ایران برکات عید از جانب خدای تبارک و تعالی نازل شود . عید واقعی آن وقتی است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد ، درون خود را اصلاح کند . اموری که مربوط به این عالم است گذراست ، زودگذر هم هست و پیروزی ها و شکست ها و خوشی ها و ناخوشی

این دنیا بیش از چند روزی و مقدار اندکی پایدار نیست . آنچه که برای ما و شمامی ماند ، آن چیزی است که در درون خودمان تحصیل کرده باشیم ، باور بکنیم که خدای تبارک و تعالی حاضر است ، باور بکنیم که همه چیز به دست اوست و ما چیزی نیستیم ، باور بکنیم که ما قاصر هستیم برای شکرگزاری نعمت های خدا .

این ماه مبارک رمضان با آن همه برکاتی که دارد ، ما نمی توانیم از عهده شکر یکی اش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت ، اگر حالی پیدا شد ، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد ، متاءسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم . این هیاهوها همه رفتنی است ، تمام شدنی است ، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست ، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم .

شکرگزاری به این است که ما مقام این ملت را بشناسیم

بحمدالله کشور ما ، کشور شما ، کشوری است که امروز باید بگوییم نمونه است . آنچه که می خواستم عرض کنم این است که این اقبال مردم بر امور معنوی و بر امور ظاهری ، خصوصا این جوان های ما در جبهه ها و این روز قدس که امسال من هر چه نگاه کردم به نظرم عظیم تر از سال قبل بود و نمی تواند انسان قدر این نعمت را و شکر این نعمت را به اندازه کافی بجا بیاورد ، اینها برای ما تکلیف درست می

کند ، تکلیف ما را زیاد می کند ، تکلیف قوه مقننه را دوچندان می کند ، تکلیف قوه مجریه را همین طور ، قضاییه را همین طور ، تکلیف برای روحانیت عظیم الشان زیاد می شود . مانمی توانیم از عهده شکر این نعمت برآییم لکن باید حتی الامکان شکرگزاری کنیم . شکرگزاری به این نیست که ما بگوییم الحمدلله . آن هم یک شکر است ، شکرگزاری به این است که ما مقام این ملت را بشناسیم و این جبهه و پشت جبهه را همیشه در نظر داشته باشیم که حجت را بر ما اینها تمام کرده اند . خدا می داند که من هر وقت نظرم به این جوان هایی که عازم جبهه هستند و به شور و شعف دارند به جبهه ها می روند ، وقتی من آنها را نگاه می کنم ، از خودم خجالت می کشم ، ما کی هستیم ، ما چی هستیم ؟ ما قریب هشتاد و چند سال در این دنیا (خودم را می گویم ) بودم و به قدر این چند روزی که اینها مشغول خدمت هستند ، ما خدمت نکردیم ، ما خودمان را نساختیم . از من گذشت لکن شما توجه کنید که خود را بسازید ، توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید ، توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آن جا ما را راه بدهند . شما ادعیه ائمه اطهار را ملاحظه کنید ، اینها ادعیه شلاق هایی است که بر فرق ماها زده می شود ، اینهایی که به

واقعیت و به عقیده ما معصوم از هر خطا هستند ، ببینید که در ادعیه ها چه جور عجز و ناله می کنند ، برای این که مطلب بزرگ است . مقام بشر هر چه باشد ، مقام خاتم النبیین بالاترین مقام ، لکن وقتی که این مقام را با مقام الوهیت ملاحظه بکنیم که خود آنها می بینند ، هیچ است در مقابل همه چیز . آنی که آنها فهمیدند از عظمت خدا ، آنها را وادار کرده است آن طور راز و نیاز کنند و اعتراف به تقصیر . شما در ادعیه امیرالمؤ منین ، خود رسول خدا ، حضرت سجاد سلام الله علیه ، سایر ائمه ملاحظه کنید چه جملاتی هست و ما چطور بعیدیم از این معانی ، چه معارفی در این ادعیه هست که ما محرومیم از آن معارف ، چه سوزی در قلب این خاصان خدا بوده است که برای فراق خدا می سوختند و آتش جهنم را می گفتند اگر صبر کنیم ، صبر در فراق را چه کنیم ؟ اینها برای ما مثل یک افسانه است لکن واقعیت است ، واقعیتی است که آنها فهمیده اند و ما نفهمیدیم . ما الان تکلیف زیاد داریم ، ما مواجه هستیم با یک ملتی که همه چیز خودش را در طبق اخلاص گذاشته است و برای اسلام دارد صرف می کند . جوان ها را می دهد ، جوان ها جان خودشان را می دهند ، زن ها جوان های عزیز خودشان را می دهند و با آن شور و شعف آنها به میدان می روند و مردم با

آن شور و شعف در جبهه و خارج جبهه دارند فداکاری می کنند . تکلیف ما با اینها چی هست ؟ ما چه جواب بدهیم از این همه جهاتی که اینها عرضه می دارند ؟ ما چی داریم که در جواب آنها بدهیم ؟ معذلک باید آن مقداری را که توان هست انجام بدهیم . شکر این نعمت به این است که ما مردم را شریک بزرگ بدانیم در این حکومت . حکومت نیست ، باید همه خدمتگزار باشیم برای این ملت ، برای این جوان ها و برای این پیرها و زن ها و مردها .

تاریخ : 19/3/65

دولت به تنهایی نمی تواند که این بار بزرگی که الان به دوش این ملت هست بردارد

مردم را در همه امور شرکت بدهیم ، دولت به تنهایی نمی تواند که این بار بزرگی که الان به دوش این ملت هست بردارد . همان طوری که ملاحظه می کنید اگر چنانچه این شور و شعف ملت و جوان های عزیز نبود هیچ دولتی نمی توانست مقابله کند با این قدرت هایی که همه قدرتشان را ، قوه شان را پهلوی هم گذاشتند و به ما حمله کردند . بدون این که این ملت همراهی کند ما نمی توانستیم کاری بکنیم . هر چی داریم از اینهاست و هر چی هست مال اینهاست ، دولت عامل اینهاست ، قوه قضاییه عامل اینهاست ، قوه اجراییه عامل اینهاست ، قوه مقننه عامل اینهاست . ادا تکلیف باید بکنند ، شرکت بدهند مردم را در همه امور . همان طور که با شرکت مردم در این جنگ ، شما بحمدالله پیروز شدید و پیروزتر هم خواهید شد ، با شرکت اینها شما می توانید اداره کنید

این کشور را . مردم را در امور شرکت بدهید ، در تجارت شرکت بدهید ، در همه امور شرکت بدهید ، مردم را در فرهنگ شرکت بدهید ، مدارسی که مردم می خواهند درست کنند کارشکنی نکنید برایشان ، البته نظارت لازم است ، انتقاد هم لازم است لکن کارشکنی نکنید .

تکلیف است برای همه ما که این جمهوری که به این جا رسیده است تا آخر حفظ کنیم

بین خودتان برادر باشید ، حفظ کنید این برادری را ، با حفظ برادری شما به این جا رسیدید و با حفظ برادری باید جلو بروید . اگر خدای نخواسته خللی حاصل بشود ، در این برادری ، چه در خود تهران ، چه در خارج تهران ، هر جا باشد ، چه بین روحانیون ، چه بین مردم ، چه بین جناح هایی که هستند ، اگر خدای نخواسته یک وقت یک خللی واقع بشود شکست همراه اوست . شما فکر این را بکنید که حافظ اسلامید ، نه حافظ خود . شما باید حفظ اسلام را بکنید ، آن هم نه در زمان خود ، همان طوری که انبیاء عظام دنبال این بودند که بعد از خودشان تا آخر حافظ باشند ، تکلیف است برای همه ما که ما این جمهوری که به این جا رسیده است تا آخر حفظ کنیم . تا آخر حفظ کردن این است که هر روز محکم کنیم برادری خودمان را ، سر اغراض جزییه که زود می گذرد ، لطمه ای خدای نخواسته به اسلام وارد نکنیم ، لطمه ای به جمهوری اسلام وارد نکنیم . اشکال اگر

هست به من و دیگران ، اشکال را باید گفت لکن نباید تضعیف کرد دولت را ، نباید تضعیف کرد قوه مقننه را ، قوه قضاییه را ، روحانیت را . اینها جرم است ، اینها گناه نابخشودنی است . شما توجه باید بکنید . ملت ما توجه بکنند که یک ملت با هم هیچ قوه ای بر آنها غلبه نخواهد کرد ، هیچ قوه ای نمی تواند بر یک ملتی که همراه هم هستند و با هم هستند ، هیچ قدرتی نمی تواند با او مقابله کند و لهذا شیاطین در پی این هستند که از این راه پیش بروند که بین جناح ها اختلافی ایجاد کنند . اعتنا نکنید به این شیاطین ، در شهرها اعتنا نکنند آقایان به شیاطینی که می خواهند اختلاف ایجاد کنند .

حفظ اسلام به حفظ وحدت است

قوی باشید و پشت هم باشید ، دولت و ملت با هم باشد ، ملت پشتیبان دولت در امور باشد ، دولت خدمتگزار ملت باشد در امور ، شرکت بدهند مردم را در همه امور . دانشگاه ها باید مردم در آن دخالت داشته باشند ، مردم خودشان به طور آزاد باید دانشگاه داشته باشند ، منتها دولت نظارت باید بکند . نظارت دولت حتمی است لکن این طور نباشد که خیال کنید که / خود ملت / خود دولت می تواند همه این کارها را انجام بدهد ، می بینید که نمی تواند ، اعتراف دارند همه بر این ، دولت اعتراف دارد ، همه اعتراف دارند این که بدون ملت ما نمی توانیم . این ملت را از دست ندهید ، نگهش دارید .

روحانیون مکلفند ، خودشان هم می دانند مکلفند حفظ اسلام را بکنند ، حفظ اسلام به حفظ وحدت است و باید بکنند و این واجب است بر همه که حفظ کنند وحدت را ، مردم را نگه دارند . اگر در یک شهری از شهرها بنا بود یک اختلافی واقع بشود ، بدانند که دست شیطان در کار است ، باید این را از بین ببرند و نگذارند یک وقت خدای نخواسته / در / ولو در یک شهری ، در یک روستایی اختلاف واقع بشود . برادران روحانی قویا با هم باشند و کناره گیری نکنند ، همه در میدان باشند ، با هم باشند . ما می خواهیم حفظ اسلام را بکنیم ، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد ، خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما سلب می شود ، تکلیف دوچندان است . باید در صحنه باشید ، بیایید ، همه روحانیت بیاید ، کنار رفتن از مکاید ابلیس است که نمی گذارد که همه با هم باشند ، قدرت را روی هم بگذارید . ارتش ، سپاه ، بسیج و گروه های مردمی همه با هم باشید ، اگر باشید با هم ، خدای تبارک و تعالی نصرت می کند شما را . نصرت خدا این است که همه با هم برای رضای خدا باشید ، همه با هم برای این باشید که اسلام را تقویت کنید و اسلام را به جاهای دیگر هم برسانید و این نصرت خداست و خداوند وعده کرده است که اگر نصرت کنید ، من هم نصرت می کنم . و می

بینید که دارد نصرت می کند ، می بینید که ما یک روزی بود که همه اوضاع به هم ریخته شده بود و همه جا خراب بود و حالا بحمدالله همه چیز صحیح است و خوب است و همه جهات تمام است و جبهه های ما قوی و داخل و خارج همه درست ، همه جهات درست است و لیکن باید مردم توجه کنند به این که آنها پشتیبان هیاءت حاکمه باشند و هیاءت حاکمه خدمتگزار آنها . خداوند همه ما را از شر شیطان نگه دارد و خداوند همه ما را قدرت این بدهد که با خودمان جنگ کنیم و با باطن خودمان ستیزه کنیم و اصلاح کنیم خودمان را .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 22/3/65

انتصاب مجدد حجج اسلام آقایان : لطف الله صافی ، احمد جنتی و ابولقاسم خزعلیبه عضویت شورای نگهبان

بسمه تعالی

با تشکر وافر از زحمات ارزنده حضرات فقهای محترم شورای نگهبان دامت برکاتهم ، چون ادامه این خدمت بزرگ به اسلام و جمهوری اسلامی امری ضروری است و حضرات فقهای مذکور در متن ، لیاقت و تعهدشان محرز است و در مدت طولانی این خدمت ، آشنایی وافر به مسائل جاریه دارند ، ȘјǙɠدوره جدید نیز خود حضرات حجج اسلام آقای حاج آقا لطف الله صافی و آقای حاج شیخ احمد جنتی و آقای حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی ایدهم الله تعالی را به عضویت در شورای محترم نگهبان منصوب نمودم .

از خداوند تعالی مزید توفیق آنان در این خدمت را خواهانم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/4/65

انتصاب مجدد حجت الاسلام موسوی اردبیلی به ریاست دیوان عالی کشور

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی دامت افاضاته

با تشکر از زحمات ارزنده جناب عالی در مدت تصدی مقام محترم ریاست دیوان عالی کشور ، چنانچه پس از نظرخواهی حضرات قضات محترم صحت و حسن اجرای امور محوله مورد تصدیق آقایان واقع شد ، جناب عالی را برای بار دیگر به مقام محترم ریاست دیوان عالی کشور منصوب نمودم . از خداوند تعالی توفیق جناب عالی و سایر متصدیان را در خدمت به اسلام و مسلمین درخواست می نماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/4/65

پیام تسلیت به حجت الاسلام سید علی خامنه ای به مناسبت رحلت والد ایشان

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای رئیس محترم جمهور دامت افاضاته

رحلت والد معظم جناب عالی که عمری با علم و تعهد و تقوا بسر بردند ، موجب تاءسف گردید . این مصیبت را به جناب عالی و اخوان محترم و خاندان جلیل تسلیت گفته ، سلامت و موفقیت آن جناب را از خدای تعالی مساءلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/4/65

اجازه مصرف سهم مبارک امام (ع) برای احداث مدارس آموزش و پرورش

بسمه تعالی

چنانچه قبلا هم تذکر داده ام ، مقصود این جانب این است که کسانی که مجازند مقداری از سهم مبارک امام (ع ) را شخصا در موارد مقرره شرعیه صرف کنند ، از این مقدار مجاز می توانند به وزارت آموزش و پرورش کمک کنند تا وسایل آموزش و پرورش فرزندانشان بهتر فراهم شود . امید است جناب آقای وزیر محترم آموزش و پرورش و سایر دست اندرکاران در این خدمت ارزنده موفق باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/4/65

دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی به مناسبت میلاد خجسته حضرت امام رضا (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید به همه ملت ها خصوصا ملت ایران و خصوصا رزمندگان ما انشاءالله مبارک باشد . خداوند انشاءالله شما پیروان اسلام را حفظ کند که در راه اسلام ، در راه ملت خودتان کوشش کنید انشاءالله .

آن چیزی که می خواهم عرض کنم این است که ما و شما پیروان مکتبی هستیم که این مکتب ، ائمه هدی علیهم السلام جریان دهنده او بودند بعد از رسول خدا و حضرت رضا سلام الله علیه که مهمان ما ایرانی ها هست و ما مفتخریم به این که زیر سایه ایشان هستیم ، مجری این بودند . ماها پیروان آنها هستیم و پیروان آنها باید لااقل یک پرتوی از آن چیزی که آنها داشتند تحصیل کنند و دقت کنند و کوشش کنند که تحصیل بکنند . آنها تمام عمر خودشان را صرف کردند برای اسلام . تاریخ ، از پیغمبر اسلام آن طور نقل می کند ، از ائمه هدی هم نقل می کند که اینها دایما مشغول مجاهده بودند ، علاوه بر آن مجاهدات معنوی که فوق طاقت ماهاست ،

مشغول مجاهده بودند برای تحکیم مبانی اسلام و کوتاه کردن دست کسانی که به ملت ها ظلم می کنند ، منتها هر کدام به آن مقداری که آن وقت قدرت داشتند . و مع الاسف نگذاشتند که آن قدرتی که باید ، برای آنها حاصل بشود تا ما طعم او را بچشیم و بتوانیم تبعیت کنیم . اما امروز ما در یک کشوری هستیم که به حسب واقع و به حسب ادعای همه ماها کشوری است که اسلامی است و برای اسلام خدمت می شود ، این یک وظایفی دارد که ما باید در آن وظایف کوشا باشیم . وظیفه ای که از همه وظایف بالاتر است این است که اخلاص داشته باشیم برای کارهایی که می کنیم . شما گمان نکنید که اتکاء به ماورای خدا برای ما بتواند یک کارگشایی بکند ، اتکاء به خدا بکنید . اگر ما یک روز اتکاء خودمان را از خدا برداشتیم و روی نفت گذاشتیم یا روی سلاح گذاشتیم ، بدانید که آن روز ، روزی است که ما رو به شکست خواهیم رفت . شما امروز بحمدالله موجب سرافرازی ملت ایران شدید و ملت ایران هم موجب سرافرازی اسلام . و اخلاص پیدا کنید در کارهای خودتان ، اتکاء خودتان را به خدای تبارک و تعالی قوی کنید که نصر و نصرت بدون اتکاء او حاصل نمی شود . شما ملاحظه کنید الان قدرت های بزرگی که اتکاء دارند به آن سلاح های عجیب و غریب خودشان ، در اضطراب دارند زندگی می کنند . گمان نکنید که کاخ سفید و کرملین الان آرام نشسته اند

و با وضع آرام زندگی می کنند .

آنها با اضطراب زندگی می کنند و این اضطراب برای این است که آنها تبع شیطان هستند و شیطان نمی گذارد که طمانینه پیدا بشود در قلب انسان . شما هم بخواهید که اضطراب نداشته باشید و بخواهید که ایمانتان را قوی بکنید ، بدانید که نصرت دنبالش است . اول باید اخلاصتان را قوی بکنید ، ایمانتان را قوی بکنید بعد دنبال کار بروید به آن طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است . و این اخلاص و ایمان ، شما را تقوبت می کند و روحیه شما را بالا می برد و نیروی شما جوری می شود که هیچ قدرتی نمی تواند مقابله بکند . امروز هم که می بینید همین طور است ، الان همین طور است که قدرت های بزرگ هم با شما مقابله نمی توانند بکنند . یعنی آنها خودشان به اضطراب هایی گرفتار هستند که آن اضطراب ها نمی گذارد که وارد بشوند در یک کارهای دیگری .

و من به شما سفارش می کنم که بعد از اخلاص ، اتحاد را ، وحدت را . اگر اخلالی به این وحدت شیاطین پیدا بکنند و بتوانند اخلال بکنند به وحدت شما رزمندگان ، بدانید که شما گرفتار آن (کید) شیطانی شدید و شکست همراهش است .

کوشش کنید که در بین ، این نباشد که من ارتشی هستم یا سپاهی هستم ، من بسیجی هستم . همه احساس این را کنید که ما خدمتگزار اسلامیم . وقتی بنا شد همه خدمتگزار اسلام باشید ، اختلاف دیگر پیش نمی آید . شما بدانید

که اگر تمام انبیا علیهم السلام در یک عصر مجتمع می شدند ، هیچ اختلافی نداشتند . اختلاف برای این است که انسان ، هر کسی می خواهد پیش خودش ، برای خودش یک کاری انجام بدهد ، هر اختلافی از هوای نفس پیدا می شود . وقتی انسان بخواهد برای خودش یک مساءله ای را درست کند ، می بیند که آن رفیقش شاید جلو بیفتد ، این یک قدری جلوتر می رود ، او یک قدر ، یک وقت می بینید که اختلاف حاصل می شود .

الان در این مقطع زمانی که ما موجود هستیم و می بینید که همه قدرت ها بر خلاف ما دارند فعالیت می کنند و استثنایش بسیار کم است ، شما اگر در داخل خودتان یک خللی پیدا بشود ، یک اختلافی پیدا بشود خدای نخواسته و انشاءالله نخواهد شد و اگر خدای نخواسته شیاطین بخواهند یا شیاطین داخلی یا شیاطین خارجی ! ! ! رسانه های گروهی بخواهند یک اختلالی ایجاد کنند ، شما بدانید که علاوه بر این که در این جا شکست خوردید ، در آن عالم هم پیش خدا مسؤ ول هستید ، برای این که حفظ جمهوری اسلامی یک فریضه است بر همه ما و ما اگر چنانچه این فریضه را به درستی بخواهیم انجام بدهیم ، باید همه با هم همراه باشیم . یعنی نه همین شما ، نه همین سپاه و عرض کنم ارتش ، نه همین قوای مسلحه ما ، همه ایران ، همه افراد ایران از روحانیون گرفته تا بازاری ها تا مجلس تا همه جا ، وقتی همه

اینها هم شدند یک قدرت ، یک قوه هستند و این قوه می تواند در مقابل همه چیز ایستادگی کند . و بدانید که امروز که از جهات دیگر ماءیوس شدند ، از جهات این که در جبهه ها آنها یک پیشرفتی بکنند یا بتوانند (فاو) را برگردانند یا بتوانند در مهران کاری بکنند ، آنها ماءیوس شدند ، از این نکته ماءیوس نیستند که بین خودتان بیایند ایجاد کنند اختلاف را ، این اختلاف از زبان هر کس باشد ، از زبان هر موجودی باشد ، این زبان ، زبان شیطان است ، چه از زبان یک روحانی باشد ، چه از زبان یک مقدس باشد ، چه از زبان یک نمازگزار باشد و چه از سایر زبان ها ، بدانید که این زبان ، زبان شیطان است و گاهی هم خود آن آدم ملتفت نیست که تحت تاءثیر شیطان است یا زبان شیطان در او دارد فعالیت می کند .

بنابراین ، از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام ، دفاع از جمهوری اسلامی است و آن بستگی دارد به وحدت ، هر کس در هر لباسی باشد و در هر مکانی باشد و زبانش / به / جریان پیدا کند برای این که ولو به واسطه هایی بخواهد ایجاد اختلاف بکند بین شما ، این از جنود ابلیس است و مطرود است پیش خدا و مسؤ ول است پیش خدا ولو این که یک آدمی باشد که نماز شبش ترک نمی شود . این مساءله ، مساءله مهمی است ، مساءله وحدت بین شما و وحدت همه

قشرهای مختلف ایرانی یک امر مهمی است برای حفظ کیان اسلام که واجب است بر همه ما ، چنانچه بر همه واجب است که به هر طور می توانیم دفاع کنیم از اسلام . امروز قضیه ، قضیه دفاع است ، دفاع از یک قدرت هایی که می خواهند حمله کنند ، می خواهند به هر طوری شده است باز شما را و ما را برگردانند به اسارت اولی و این دفعه اگر اینها خدای نخواسته یک قدرتی پیدا کنند ، مثل سابق نیست ، آنها اساس اسلام را از بین می برند برای این که دیدند اسلام است که می تواند کار بکند و در مقابل بایستد . و این یک فریضه ای است بر همه ما ، از اهم فرایض است حفظ اسلام . یعنی حفظ اسلام از حفظ احکام اسلام بالاتر است . اساس اسلام اول است ، دنبال او اساس احکام اسلام است . بر همه ما ، بر همه شما به مقداری که قدرت داشته باشیم ، به مقداری که توانایی داشته باشیم واجب است که جدیت کنیم در این که این دفاع مقدس را ما به طور شایسته عمل بکنیم .

شما در جبهه ها هیچ نگذارید آرامش پیدا کند دشمن ، اگر بگذارید آرامش پیدا کند می رود و تجهیز زیادتر می کند و شما را به زحمت می اندازد . باید نگذارید که او یک شب از اضطراب بیرون بیاید ، الان در اضطراب هستند ، نگذارید که آنها از اضطراب بیرون بیایند و ثانیا همه ملت ایران باید در این امر شرکت داشته باشند . مساءله ،

مساءله یک حکومت نیست ، مساءله ، مساءله یک جنبه نیست ، مساءله ، مساءله اسلام است . مساءله اسلام . یعنی بر زن و مرد این کشور واجب است که دفاع کنند ، هر کس به اندازه ای که می تواند باید دفاع بکند و این دفاع را باید تعقیب بکنیم تا انشاءالله به پیروزی هایی که خدای تبارک و تعالی می خواهد ، برسیم که من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند ، همه شما را حفظ کند و وحدتتان را حفظ کند و جدیت تان را دوچندان کند و شما مطمئن باشید که شما پیروزید ، برای این که کسی که برای خدا عمل می کند پیروز است .

این پیروزی برای شما هست ، خدا وعده کرده است که اگر نصرت کنید خدای تبارک و تعالی را ، شما را نصرت می کند . نصرت ها هم که همه دیدید و همه اوقات دیدید که چه نصرت هایی حاصل شده است و حاصل می شود و حاصل خواهد شد .

مطمئن باشید ، قلب هایتان قوی باشد و ! ! ! هیچ ! ! ! از هیچ امری نترسید ، از هیچ قدرتی نترسید ، این قدرت ها قدرت هایی نیستند که بتوانند با اسلام مقابله کنند . شما انشاءالله امیدوارم که موفق باشید و انشاءالله من هم که دعا می کنم به شما و واقعا مفتخرم به این که ما یک وقتی واقع هستیم که یک همچو ملتی داریم و یک همچو سپاهی داریم و یک همچو ارتشی داریم و یک همچو قوای مسلحه ای داریم و یک همچو

ملت و اشخاصی داریم و همچو دست اندرکارانی داریم که همه آنها انشاءالله برای خدا عمل می کنند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/5/65

موافقت با پیشنهاد انتصاب سرکار سرهنگ حسین حسنی سعدی به فرماندهی نیرویزمینی ارتش جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

با تقدیر از زحمت های طاقت فرسای سرکار سرهنگ صیاد شیرازی که با تعهد کامل به اسلام و جمهوری اسلامی در طول دفاع مقدس ، از هیچ گونه خدمتی به کشور اسلامی خودداری نکرده و امید است در آینده نیز در هر مقامی باشد ، موفق به ادامه خدمت های ارزنده خود باشد ، با پیشنهاد مذکور موافقت نموده و سرکار حسین حسنی سعدی را به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب می نمایم .

امید است خدای تعالی به ایشان توفیق خدمت به اسلام و ایران و جمهوری اسلامی را مرحمت فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/5/65

پیام به زائران بیت الله الحرام

پیام به زائران بیت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم

و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان لله بری من المشرکین و رسوله .

صدق الله العلی العظیم

ستایش و نیایش مخصوص ذات مقدسی است که با عنایات خاص خود و فرو فرستادن وحی بر انبیای عظام ! ! ! از آدم صفی الله تا محمد حبیب الله علیهم صلوات الله و سلم ! ! ! راه و روش چگونه زیستن و برای چه آفریده شدن و مقصد آفرینش را بر جامعه بشری آموخت . و درود بی پایان بر پیامبران اولوالعزم چون ابراهیم بت شکن و موسای طاغوت برانداز و عیسای مسیح که اگر فرصت یافته بود همانند آنان بود ، و محمد شکننده تمامی بت ها و برائت جوینده از تمامی مشرکان و ستمکاران . و سلام جاویدان بر ائمه مسلمین ، این راهگشایان پیکارگری علیه ستمکاران مسلمان نما و جباران غاصب حقوق الله و حقوق الناس و کج فهمان داغ بر پیشانی . و

سلام بر آن ابراهیم خلیل الله که یک تنه بر بت ها و بت پرست ها یورش برد و از تنهایی و آتش نهراسید ، و آن موسای کلیم الله که با عصای چوپانی بر فرعونیان خروش کشید و از بی کسی باک نداشت . و سلام و درود بر محمد حبیب الله که به تنهایی قیام کرد و تا آخرین ساعات زندگانی با کفار ظلم پیشه به جنگ برخاست و از کمی عده و عده ننالید . و سلام بر مسلمانان صدر اسلام که با اندک تدارکات جنگی به سلاطین جور روم و ایران تاختند و از کمی یاران به خود ترس راه ندادند . و درود بی پایان بر علی بن ابی طالب که با دژخیمان به صورت مسلمان و مقدس نماهای بدتر از کفار جنگید و از هیچ قدرتی نهراسید . و سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت بپاخاست و از ناچیز بودن عده و عده به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد و کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فریاد (هیهات مناالذله )اش را به گوش حق طلبان رساند که در نظر دنیاگرایان و ملت پرستان ، آنچه از این اولیای معظم الهی صادر شده بر خلاف عقل و شرع است . قیام بدون تجهیزات کافی را عقل آنان نمی پسندد و شرع آنان اجازه نمی دهد . و نیز به عقیده آنان حرکت از کشوری به کشوری دیگر که دارای حکومت و تشکیلاتی می باشد ، مخالف با عقل و ملیت بوده

و بالاخره مخالف با موازین شرعی و الهی است و همچنین صلح با نمرودیان و فرعونیان و ملحدان و ستمگران و سازش با ظالمان به صورت مسلمان و با زهد فروشان داغ بر پیشانی ، طریق صواب و عقل و شرع بوده و هست . وبا این انگیزه تسلیم و سازش با آمریکای جهانخوار و وابستگان به او لزوم عقلی و شرعی دارد و تخلف از آن مخالف شرع و عقل است . و دفاع از ملت مظلوم عراق که زیر چکمه دژخیمان به جان آمده اند و فوج فوج علمای عظام و ابرار بی پناه آنان را به شهادت می رسند و زنان و کودکان آنان زیر لگدهای ستمگران می سوزند و می میرند و فریاد (یا للمسلمین ) می کشند ، بر خلاف عقل و شرع می باشد ! این انگیزه ملی گرایی و خلود در ارض است که مصالح مسلمانان را فراموش کرده و دفاع از مصالح مسلمین را در حصار ملت خاص قرار داده و قلم سرخ بر قرآن کریم و احادیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام و سیره مستمره انبیای عظام و اولیای معظم علیهم السلام در طول تاریخ کشیده است .

ملت غیور متعهد ایران در آن روزهای سخت مصیبت بار که دشمن جنایتکار از زمین و هوا و دریا غافلگیرانه به کشورشان حمله کرد و قسمت عظیمی از آن را متصرف شد و جنایتکاران داخل و قدرت های بزرگ خارج و عمالشان در سطح کشور به خرابکاری و قتل و غارت دست زدند ، با ارتش از هم پاشیده و

قوای مسلح ناچیز آرایش ندیده فقط با اتکال به خدای متعال و نیروی ایمان دشمن را با شکست و زبونی از کشور عزیز خود بیرون راند و هیچ گاه ضعف و سستی و زبونی به خود راه نداد و از شهادت استقبال نمود و به سازش و صلح با افعی زخم خورده تن در نداد و جز معدودی ضعیف القلب یا خیانتکار و دنیاطلب و راحت خواه که به اسلام و مصالح مسلمین اعتنایی نداشتند و ندارند ، با ضعف و دلهره از صلح و صفا دم می زدند و می زنند و تعمد داشته و یا نمی دانستند که صلح با این جنایتکاران در هر موقع باعث بر باد دادن حیثیت اسلام و کشور اسلامی بوده و نیز موجب گرفتاری همیشگی میهن عزیزمان در چنگال ابرقدرت هاست .

اکنون که با عنایات خداوند تعالی و توجه بقیه الله روحی فداء نظام جمهوری اسلامی ما از هر جهت در موضع قدرت قرار گرفته است و ارتش نیرومند و سپاه عظیم مؤ من سلحشور و قوای مسلح قدرتمند و ملت حاضر در صحنه دارد و پشت دشمن را در ابعاد مختلف شکسته است ، برایمان سازش و صلح تحمیلی بدتراز جنگ چه معنی دارد ؟ چه کسی است که نمی داند صلح طلبی دشمن برای مجهز شدن بیشتر و غافلگیری ای است ، که جمهوری اسلامی باید برای احتراز از آن در طول بیش از هزار کیلومتر قوای مجهز آماده داشته باشد ؟ و کیست که نداند صلح با این حزب به رسمیت و شرعیت شناختن حکومت بعث است که با قتل و جنایت بر یک کشور

اسلامی حکومت می کند ؟ و کیست که نداند این امر از بزرگترین گناهان است و از واضح ترین خیانت ها به مسلمین است ؟ ملت عزیز ما با تعهدی که به اسلام دارند ، جنگ را تا سرحد شهادت و لقاء الله که از بزرگترین آمال اولیای خدا و ارباب معرفت است ادامه می دهند ، گرچه آن را بیخبران نابودی انگارند و مادیگران لقاء الله را نابودی لقب می دهند .

اکنون که حجاج بیت الله الحرام از خانه تن و دنیا مهاجرت الی الله و رسوله ، که خانه دل است می کنند و همه چیز محبوب حقیقی در ورای آنان است بلکه چیزی جز او نیست که درون و برون داشته باشد ، باید بدانند که حج ابراهیمی محمدی صلی الله علیهما و آلهما سال هاست غریب و مهجور است ، هم از جهات معنوی و عرفانی و هم از جهات سیاسی و اجتماعی و حجاج عزیز تمامی کشورهای اسلامی باید بیت خدا را در همه ابعادش از این غربت درآورند ، اسرار عرفانی و معنویش به عهده عرفای غیرمحجوب . و ما اینک با بعد سیاسی و اجتماعی آن سر و کار داریم که باید گفت فرسنگ ها از آن دوریم . ما ماءمور به جبران مافات هستیم . این کنگره سراپا سیاست که به دعوت ابراهیم و محمد صلی الله علیهما و آلهما برپا می شود و از هر گوشه دنیا و از هر فج عمیق در آن اجتماع می کنند ، برای منافع ناس است و قیام به قسط است و در ادامه بت شکنی های ابراهیم و محمد

است و طاغوت شکنی ها و فرعون زدودن های موسی است . و کدام بت به پایه شیطان بزرگ و بت ها و طاغوت های جهانخوار می رسد که همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستایش خویش فراخوانند و همه بندگان آزاد خدای تعالی را بنده فرمانبردار خویش دانند ؟

در فریضه حج که لبیک به حق است و هجرت به سوی حق تعالی به برکت ابراهیم و محمد است ، مقام (نه ) بر همه بت ها و طاغوت هاست و شیطان ها و شیطان زاده هاست . و کدام بت از شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار و شوروی ملحد متجاوز بزرگتر و کدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوت های زمان ما بالاترند ؟

در لبیک لبیک (نه ) بر همه بت ها گویید و فریاد (لا) بر همه طاغوت ها و طاغوت چه ها کشید و در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است ، دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیرحق پاک سازید و به موازات عشق به حق از بت های بزرگ و کوچک و طاغوت ها و وابستگان شان برائت جویید که خدای تعالی و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بری هستند .

و در لمس (حجرالاسود) بیعت با خدا بندید ، که با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشید و به اطاعت و بندگی آنان هر که باشد و هر جا باشد سر ننهید و خوف و زبونی را از دل بزدایید که دشمنان خدا و در راءس آنان شیطان بزرگ زبونند ،

هر چند در ابزار آدمکشی و سرکوبی و جنایتشان برتری داشته باشند .

و در سعی بین صفا و مروه ، با صدق و صفا سعی در یافتن محبوب کنید که با یافتن او همه یافت های دنیاوی گسسته شود و همه شک ها و تردیدها فرو ریزد و همه خوف و رجاهای حیوانی زایل شود و همه دلبستگی های مادی گسسته شود و آزادگی شکفته گردد و قید و بند شیطان و طاغوت که بندگان خدا را به اسارت و اطاعت کشند ، در هم ریزد .

و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات روید و در هر موقف به اطمینان قلب بر وعده های حق و حکومت مستضعفان بیفزایید و با سکوت و سکون تفکر در آیات حق کنید و به فکر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استکبار جهانی باشید و راه های نجات را از حق ، در آن مواقف کریمه طلب کنید . پس به منا روبد و آرزوهای حقانی را در آن جا دریابید که آن قربانی نمودن محبوبترین چیز خویش در راه محبوب مطلق است . و بدانید تا از این محبوب ها که بالاترینش حب نفس است و حب دنیا تابع آن است ، نگذرید به محبوب مطلق نرسید و در این حال است که شیطان را رجم کنید و شیطان از شما بگریزد . و رجم شیطان را در موارد مختلف با دستورهای الهی تکرار کنید که شیطان و شیطان زادگان همه گریزان شوند . و شرط همه مناسک و مواقف برای رسیدن به آرزوهای فطری و آمال انسانی ، اجتماع همه مسلمانان در این

مراحل و مواقف و وحدت کلمه تمامی طوایف مسلمین است بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبیله و طایفه و مرز و بوم و عصبیت های جاهلی ، و هماهنگ خروشیدن بر دشمن مشترک است که دشمن اسلام عزیز است و در این عصر از آن سیلی خورده است و آن را مانع غارتگری های خود می داند و با تفرقه افکنی و نفاق پراکنی می خواهد این مانع ملموس را از سر راه خود بردارد . و عمال مزدور آنان که در راءس آنها آخوندهای حسود دنیاگرای درباری اند و در هر جا و هر وقت خصوصا در ایام حج و مراسم الهی آن ، ماءمور اجرای این مقاصد شوم می باشند . مسلمانان در مواقف و مراسم این عبادت که یکی از مقاصد بزرگ آن اجتماع مسلمین از تمام بقاع زمین برای منافع مستضعفان جهان است و کدام نفع بالاتر از کوتاه کردن دست جهانخواران از ممالک اسلامی است لازم است با هوشیاری مراقب اعمال ضداسلامی و قرآنی این عمال خبیث و آخوندهای نفاق افکن باشند و آنان را که با نصحیت به اسلام و منافع مسلمین وقعی نخواهند گذاشت ، از خود برانند که اینان از طاغوتیان شیطان تر و پست ترند .

اینک این جانب به تذکراتی که لازم می دانم ، حسب معمول می پردازم و از خداوند توفیق همگان را برای خدمت به اسلام می خواهم :

تذکرات

1 ! ! ! به زایران بیت الله الحرام ایدهم الله تعالی عرض می کنم که اعمال و مناسک را به طور دقیق از روحانیون محترم که در کاروان ها هستند فراگیرید و به هیچ عملی بدون راهنمایی آنان دست نزنید ، چه بسا باشد که خدای نخواسته با سهل انگاری ، عملتان باطل شود و جبران را تا آخر نتوانید بکنید و یا به احرام باقی بمانید و در برگشت موجبات زحمت خود و نزدیکان خویش شوید و این یک تکلیف شرعی است که از آن غفلت نباید کرد . و به روحانیون محترم عرض می کنم که علاوه بر آن که مسائل را به طور وضوح که همه کس بفهمد در جلسات متعدد به گروه خود یاد دهید ، در وقت اعمال آنان نیز مواظب آنها باشید و آنها را هدایت فرمایید .
2 ! ! ! به زایران محترم تذکر می دهم که در این مواقف معظمه و در طول سفر به مکه مکرمه و مدینه منوره ، از انس با قرآن کریم این صحیفه الهی و کتاب هدایت غفلت نورزند که مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ گذشته و آینده از برکات سرشار این کتاب مقدس است . و از همین فرصت از تمامی علمای اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم که از کتاب مقدسی که (تبیان کل شی ) است و صادر از مقام جمع الهی به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابیده است ، غفلت نفرمایند . این کتاب آسمانی ! ! ! الهی که صورت عینی و کتبی جمیع اسماء و صفات و آیات و بینات است و از مقامات غیبی آن دست ما کوتاه است و جز وجود اقدس جامع (من خوطب به ) از اسرار آن کسی آگاه نیست و به برکت آن ذات مقدس و به تعلیم او خلص اولیای عظام دریافت آن نموده اند و به برکت مجاهدات و ریاضت های قلبیه ، خلص اهل معرفت به پرتوی از آن به قدر استعداد و مراتب سیر بهره مند شده اند و اکنون صورت کتبی آن که به لسان وحی بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بی کم و کاست و بدون بک حرف کم و زیاد به دست ما افتاده است ، خدای نخواسته مباد که مهجور شود و گرچه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادی دور است لکن به اندازه علم و معرفت و استعدادهای اهل معرفت و تحقیق در رشته های مختلف ، به بیان ها و زبان های متفاوت نزدیک به فهم از این خزینه لایتناهای عرفان الهی و بحر مواج کشف محمدی صلی الله علیه و آله و سلم بهره هایی بردارند و به دیگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با بررسی رموزی که خاص این کتاب الهی است و با اشارات از آن مسائل عمیق گذشته ، براهین فلسفه الهی را کشف و حل کرده ، در دسترس اهلش قرار دهند . و وارستگان صاحب آداب قلبی و مراقبات باطنی رشحه و جرعه ای از آنچه قلب عوالم از (ادبنی ربی ) دریافت فرموده ، برای تشنگان این کوثر به هدیه آورند و آنان را مؤ دب به آداب الله تا حد میسور نمایند . و متقیان تشنه هدایت بارقه ای از آنچه به نور تقوا از این سرچشمه جوشان (هدی للمتقین ) هدایت یافته اند ، برای عاشقان سوخته هدایت الله به ارمغان آورند . و بالاخره هر طایفه ای از علمای اعلام و دانشمندان معظم به بعدی از ابعاد الهی این کتاب مقدس دامن به کمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوی عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمایند تا معلوم شود این کتاب سرچشمه همه چیز است . از عرفان و فلسفه تا ادب و سیاست ، تا بیخبران نگویند عرفان و فلسفه بافته ها و تخیلاتی بیش نیست و ریاضت و سیر و سلوک کار درویشان قلندر است ، یا اسلام به سیاست و حکومت و اداره کشور چکار دارد که این کار سلاطین و روسای جمهور و اهل دنیاست . یا اسلام دین صلح و سازش است و حتی از جنگ و جدال با ستمکاران بری است . و به سر قرآن آن آورند که کلیسای جاهل و سیاستمداران بازیگر به سر دین مسیح عظیم الشان آوردند .

هان ای حوزه های علمیه و دانشگاه های اهل تحقیق ! بپاخیزید و قرآن کریم را از شر جاهلان متنسک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و

اسلام تاخته و می تازند ، نجات دهید . و این جانب از روی جد ، نه تعارف معمولی ، می گویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما ای فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شوونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید . تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را محط نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید . مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف پیری بر شما هجوم کرد از کرده ها پشیمان و تاسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده .

3 ! ! ! باید بدانیم حکمت آن که این کتاب جاوید ابدی که برای راهنمایی بشر به هر رنگ و ملیت و در هر قطب و قطر ، تا قیام ساعت نازل گردیده است ، آن است که مسائل مهم حیاتی را چه در معنویات و چه در نظام ملکی زنده نگه دارد و بفهماند که مسائل کتاب برای یک عصر و یک ناحیه نیست . و گمان نشود قصد ابراهیم و موسی و محمد علیهم و علی آلهم السلام مخصوص به زمان خاصی است . فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمان خاص نیست ، این دستور است و جاوید ، در صورتی که مشرکان حجاز منقرض شده اند . و (قیام ناس ) مختص به زمانی نیست و دستور هر زمان و مکان است و در هر سال در این مجمع عمومی بشری از جمله عبادات مهم است الی الابد . و همین است نکته سفارش اکید ائمه مسلمین علیهم السلام بر اقامه عزای سید مظلومان تا آخر ابد و فریاد مظلومیت آل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و ظالمیت بنی امیه علیهم لعنه الله با آن که بنی امیه منقرض شده اند ، فریاد مظلوم بر سر ظالم است . و این پرخاش و فریاد باید زنده بماند و برکاتش امروز در ایران در جنگ با یزیدیان واضح و ملموس است . و لازم است حجاج بیت الله الحرام در این مجمع عمومی و سیل خروشان انسانی فریاد برائت از ظالمان و ستمکاران را هر چه رساتر برآورند و دست برادری را هر چه بیشتر بفشارند و مصالح عالیه اسلام و مسلمین مظلوم را فدای فرقه گرایی و ملی گرایی نکنند و برادران مسلم خود را هر چه بیشتر متوجه به توحید کلمه و ترک عصبیت های جاهلی که جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمی شود بنمایند ، که این خود نصرت خداوند تعالی است و وعده حق تعالی به امید واثق شامل حالشان می شود . و اگر خدای نخواسته از عمال جهانخواران که در راءس آنان آخوندهای جیره خوار تفرقه افکن واقع اند پیروی کنند ، به معصیت بزرگی دست زده اند و مشمول غضب قادر جبار خواهند شد و در قید و بند ابرقدرت ها باقی خواهند ماند و باید به خداوند از آن پناه برد .
4 ! ! ! از زایران محترم کشور ایران تقاضا دارم که توجه کنند از چه کشوری می روند و به سوی کی رو آورده اند . از کشوری می روند که برای اسلام عزیز و اجرای احکام نورانی آن به جای احکام طاغوت بپاخاسته و زن و مرد و پیر و جوان هر چه داشته اند فدا کردند . جوانان عزیز متعهدی که هر یک از آنها ارزش های الهی ای دارند که ما از درک آن عاجزیم ، شهید شده اند و معلول گردیده اند و به اسارت در آمده اند و ملتی که مشتاقانه در راه خدا از جان و مال و منال خود گذشته اند و داغ عزیزان خود را به جان خریده اند . و به سوی کشوری می روند که خانه خداوند تعالی و کعبه آمال انبیای عظام و اولیاء کرام و محط وحی و مهبط جبرئیل امین و ملائکه الله است . به سوی خدا می روند تا هر حرکت و سکونشان الهی باشد و به سوی قربانگاه اسماعیل عزیز می روند که دستور گذشتن از هر چیز را در راه او به ما داد و به سوی مدینه محمد صلی الله علیه و آله می روند تا محمدی شوند و چگونه زیستن و چگونه مجاهدت کردن و چگونه رفتن به سوی معشوق را بیاموزند . رفته اند به سوی قبر رسول عظیم الشان و قبور اولیای عظیم المنزله ای که لحظه ای به دنیا و زخارف آن توجه نکرده اند و به جز به خدا و اوامر او نیندیشیده اند و به جز رضای او قدم برنداشته اند ، پس آگاه باشید که از کجا به کجا می روید . پس تکلیف شما جدا زیاد است و حرکات و اعمال شما علاوه بر آن که در محضر حق تعالی و حضور اوست و در مراقبت اولیاء الله وملائکه الله است ، در پیش چشمان هزاران زایری است که از کشورهای اسلامی و از سراسر جهان به آن جا آمده اند و چه بسا تحت تاءثیر تبلیغات دامنه دار رسانه های گروهی دشمنان اسلام و ایران قرار گرفته اند که از هر صبح تا شام بسیاری از وقت خود را صرف دروغپردازی در باره اسلام و ملت ایران و دست اندرکاران خدمتگزاران این کشور مظلوم کرده و می کنند و مردم بپاخاسته این مرز و بوم را به غیر از آنچه هستند معرفی می کنند ، که شاید به واسطه این تبلیغات بسیاری از مردم ملسمان جهان یا باور نموده یا در ابهام بسر برند .

و نیز از ملت عزیزمان ، معلولین و شهیدان زنده و بازماندگان و وابستگان به آنان که در کاروان ها کم نیستند ، مراقب اعمال شما هستند و اینک شمایید و این بار سنگین امانت الهی و تکلیف اسلامی و وجدان و فطرت خود ، یا انشاءالله تعالی به پاس خون شهیدان و به پاس آبروی اسلام و ملت مظلوم عزیزتان با سرافرازی منادی حق و مبلغ عملی و قولی اسلام و جمهوری اسلامی می شوید و علاوه بر ثواب عظیم زیارت بیت الله و قبور اولیای خدا به ویژه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مورد عنایات حق تعالی و دعای بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء و غریق رحمت باری تعالی و خیر و ثواب در دنیا و آخرت خواهید شد و یا خدای نخواسته منادی شیطان و مروج تبلیغات دشمنان اسلام و موجب هتک حرمت اسلام و جمهوری اسلامی و شهیدان شاهد و رنجدیدگان

امت خود می شوید و دست رد الهی بر سینه شما نامحرمان می زنند .

اکنون شما عزیزان بر سر دوراهی سعادت ابدی و تحصیل رضای حق و خاصان او و شقاوت و محرومیت ابدی هستید و امیدوارم به برکت مواقیت و مواقف متبرکه و دعای ملت محروم که بدرقه راه شماست ، از طبقه اول باشید و اسلام و شهدا و جانبازان و ملت و میهن خود را سرافراز کنید و دست رد به سینه دشمنان اسلام و مسلمانان زنید و دشمنان را مخذول و دل شکسته و دوستان را شاد نمایید و شما گرچه می دانید باید چه بکنید و از چه پرهیز نمایید لکن این جانب نیز برای ادای تکلیف و اتمام حجت به مهمات آنها اشاره می کنم :

الف ! ! ! اخلاق کریمه انسانی اسلامی را با همه زوار از هر طبقه و هر طایفه و هر رنگ و هر زبان و هر کشور باشند ، با دقت مراعات نمایید و در برخوردها و رفت و آمدها در جمیع اوقات و احوال و پیشامدها صبور و بردبار باشید و کریمانه با همه رفتار نمایید و در مقابل درشتی ها ، نرمی و سلم و در مقابل بدرفتاری ها ، خوبی و محبت کنید و برای رضای خداوند تعالی تحمل هر پیشامد بدی از هر کس باشد ، با روی گشاده و سعه صدر نمایید که آن مواقف کریمه و بقاع شریفه محل نزاع و جدال نیست . و آن چنان کنید که معلوم شود شما از کشور امام صادق سلام الله علیه آمده اید و این خود یک خدمت شایان به

اسلام و جمهوری اسلامی و هم میهنان عزیز است . و بدانید که پس از رجوع از سفر ، لذت این امر را به طور شایسته خواهید برد ، علاوه بر تحصیل رضای حق و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و حضرت بقیه الله روحی لمقدمه الفداء که شاهد و حاضر است .

ب ! ! ! در راهپیمایی ها لازم است در وقت ، کیفیت ، شعار و امثال آنها از متصدیان امور پیروی کنید و نظم و آداب اسلامی را بطور شایسته مراعات نمایید و به هیچ کس اجازه ندهید که سر خود و بدون دستور شعار دهد ، که ممکن است عمال دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی که برای تفرقه افکندن و بدنام نمودن شما آمده باشند در بین شما نفوذ کنند و با تحریکات و شعارهای غلط مخالف اخلاق اسلامی ، به آبروی شما و ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد کنند و در هر صورت لازم است همه گوش به دستورات و شعارهای نماینده این جانب حجت الاسلام آقای کروبی و دیگر متصدیان امور فرا دهید و از غیر آنها جدا پرهیز نمایید .

ج ! ! ! کالاهایی که در حجاز به حجاج محترم عرضه می شود ، آنچه به آمریکاست مخالف با آرمان های اسلامی و اساسا مخالف با اسلام است و خریداری آنها کمک به دشمنان اسلام است و ترویج باطل است و از آنها باید احتراز شود . انصاف نیست که جوانان عزیز ما در جبهه ها جان دهند و جانبازی کنند و شما با خرید این کالاهابه جنایتکاران جنگی کمک کنید و

به اسلام و جمهوری اسلامی و ملت مظلوم خود با این اعمال دهن کجی نمایید . شما برای خودتان یا دوستانتان می توانید چیزهای مناسب از خود ایران تهیه نمایید که به دشمنان ایران و اسلام کمک نشود . این جانب وظیفه خود را ادا نمودم و شمایید که در زیارت خدا و رسول ، به دشمنان آنان کمک ننمایید و موجب سرافکندگی ملت و میهن خود نشوید . اینها تذکراتی است که به واسطه اهمیت آن در سال های قبل داده شد و تکرار آن وظیفه این جانب است .

5 ! ! ! خوب است که سران کشورهای اسلامی در مسائل روز کشورهای اسلامی تحت ستم و ملت های مظلوم تحت چکمه های اجانب و غارتگرهای شیطان های بزرگ و سایر شیاطین که ذخایر غنی آنان را چپاول می نمایند و ملت ها در فقر و فاقه می سوزند ، تفکر نموده و به خود آیند و خوف و وحشتی را که ابرقدرت ها با تبلیغات خود بر آنها تحمیل کرده اند تا مصالح کشور خود و سایر مسلمانان و مظلومان را نادیده گرفته و تن به مذلت مرگبار دهند ، با ارزیابی صحیح سنجش نموده و با وجدان به قضاوت بنشینند و بیش از این برای خویش و کشورهای خود ننگ به بار نیاورند و در حال ملت و دولت ایران مطالعه کنند که خود را از زیر بار قلدرهای هر دو قطب خارج کرده و پرتو پیروزی آن و اسلام عزیز در سراسر جهان نورافشانی می کند و در راه شرف اسلام و عزت میهن اسلامی خویش بپاخاسته و دراین راه که همان راه انبیای عظام علیهم و آلهم السلام است ، از همه چیز مادی خود گذشته و فریاد (هیهات مناالذله ) را به گوش جهانیان رسانده است . و اگر دولت های منطقه به جای هماهنگ شدن با ملت ایران ، کمک به حزب عفلقی عراق که اسلام زدایی جزء مرام آن است نمی کردند ، در همان ماه های اول کوبیده شده بود و ملت عزیز اسلامی عراق از شر او راحت شده بودند و کشور ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه با برادری زیست می نمودند . و اکنون نیز که بازیگران حرفه ای با ترفندهای مختلف می خواهند سلطه غارتگرانه سال های طولانی را حفظ و از وحدت مسلمین و از اسلام بزرگ سیلی خورده اند و سخت آشفته هستند ، عمال معلوم الحال خود را به راه انداخته اند تا نگذارند اسلام به پیروزی برسد . همچون حسن مراکشی که با ملاقات و دست دوستی دادن به (پرز) به اسلام و ملت های مسلمان به ویژه ملت عرب و فلسطین خیانت فاحش نابخشودنی نموده و بر ملت و دولت های اسلامی و عربی است که با برخورد قاطع دست این خیانتکار را قطع کنند . و چون حسین اردنی ، این دلال دوره گرد خیانتکار که تا دولت های منطقه را به دام شیطان بزرگ نیندازد از پای نخواهد نشست . و چون (حسنی مبارک ) نسخه دوم انورالسادات و دیگر خائنین به اسلام را از خود برانند که اینانند که شما را بازیچه خود قرار داده اند تا متعمدا یا بدون عمد سد راه شرف و عزت اسلام شوند .

ما از دولت های منطقه می خواهیم که دست از حمایت دشمنان اسلام و بشریت بردارند و بیش از این با مصالح اسلامی که مصالح خودشان و میهن شان و مظلومان جهان است معارضه نکنند و با همسویی و همکاری جمهوری اسلامی ، دست رد به سینه فتنه گران و جهانخواران زنند و باید بدانند این حزب مرده زنده نخواهد شد (والعاقبه للمتقین )

این جانب به حسب وظیفه اسلامی آنچه صلاح مسلمانان و حکومت های کشورهای منطقه است ، گوشزد کردم و از خداوند متعال خواهانم آنان را به راه راست هدایت فرماید و از کجروی ها باز دارد .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/5/65

پیام به مناسبت بزرگداشت شهدا ، جانبازان ، اسرا و مفقودین

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

اگر نبود در شاءن و عظمت شهدای فی سبیل الله این آیه کریمه که با قلم قدرت غیب بر قلب مبارک نورانی سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم نگاشته و پس از تنزل مراحلی به ما خاکیان صورت کتبی آن رسیده است ، کافی بود که قلم های ملکوتی و ملکی شکسته شود و قلب های ماوراء اصفیاء الله از جولان در حول آن فرو بسته شود . ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این ارتزاق عند رب الشهدا چی است . چه بسا مقامی باشد که خاص مقربان درگاه او جل و علا و وارستگان از خود و ملک هستی باشد . پس مثل من وابسته به علایق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم که خاموشی بهتر و شکستن قلم اولی است .

بارالها

! تو واقفی بر اسرار و غیر تو چه داند و چه تواند و چه سان از عهده شکر نعمت هایی که به ملت عزیز ما عطا فرموده ای بدر آید . ما از عهده شکر شهدای گرانقدر و شهیدان زنده عزیز و اسرا و مفقودین معظم و بازماندگان و وابستگان به آنان و بالجمله ملت بزرگوار نیز نخواهیم بر آمد . پس تو که شکور و غفوری به همه آنان ، از الطاف خفیه خود مرحمتی فرما و دری از معارف الهیه بر روی همگان بگشا و به شهدای گرانقدر ، مقام هر چه والاتر و به شهدای زنده ، اجر شهید در راه خود و سلامت و عافیت و به مفقودین و اسرا ، صبر و عودت به وطن و به بازماندگان شهدا و بستگان سایرین اجر و صبر عنایت فرما و ظهور بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا را نزدیک نما .

انک ولی النعمه والمغفره

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/6/65

دیداربارئیس جمهور ، رئیس مجلس شورای اسلامی ، نخست وزیر ومسؤولین کشوریو لشکری به مناسبت روز عید غدیرخم

غدیر منحصر به آن زمان نیست ، غدیر در همه اعصار باید باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

امیدوارم انشاءالله این عید مبارک به همه ملت های مظلوم و بخصوص به ملت شریف ما مبارک باشد . خداوند انشاءالله که با عنایات خاصه خود نظری به این ملت بزرگ که باید گفت پرچمدار اسلام در این عصر هستند ، به اینها عنایت خاصی بفرماید و آنها را از عنایات خاصه ی خود نصیب بزرگ عنایت بفرماید .

من در باره ی شخصیت حضرت امیر چه می توانم بگویم و کی چه می تواند بگوید . ابعاد مختلفه ای که این شخصیت بزرگ دارد ، به گفتگوی ماها و به سنجش بشری در نمی آید . کسی که انسان کامل

است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است ، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار تا باشد و ما از عهده بیان حتی یکی اش / را/ نمی توانیم برآییم . این شخصیت که جامع تضاد است ، امور متضاد در او جمع است ، کسی نمی تواند در حول و حوش او سخن بگوید ، از این جهت من در این موضوع بهتر می دانم که ساکت باشم . لکن مساءله ای را که بهتر است ما بگوییم ، انحرافاتی است که برای ملت ها و خصوصا برای شیعیان این حضرت پیش آمده است در طول تاریخ و دست هایی که این انحرافات را از اول به وجود آورده اند و توطئه هایی که بوده است در طول تاریخ اخیرا در این سال های اخیر ، سده های اخیر پیش آمده است ، آنها را عرض کنم .

مساءله غدیر ، مساءله ای نیست که به نفسه برای حضرت امیر یک مساءله ای پیش بیاورد ، حضرت امیر مساءله غدیر را ایجاد کرده است . آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است ، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید . غدیر برای ایشان ارزش ندارد ، آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش ، غدیر آمده است . خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد ، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد ، ماءمور می کند رسول الله را که این

شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد ، این را نصب کن . نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد ، مقامات معنوی حضرت ومقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود و این که در روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر از آن تجلیل کرده اند ، نه از باب این که حکومت یک مساءله ای است ، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که (به قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست ) ، آن که هست اقامه عدل است . آن چیزی که حضرت امیر سلام الله علیه و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت به آنها بدهند ، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند ، اینها هستند لکن فرصت نیافتند . زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود ، اینها خوب است ، اما مساءله این نیست . مساءله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم ، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست ، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد . قضیه غدیر ، قضیه جعل حکومت است ، این

است که قابل نصب است والا مقامات معنوی قابل نصب نیست ، یک چیزی نیست که با نصب این مقام پیدا بشود ، لکن آن مقامات معنوی که بوده است و آن جامعیتی که برای آن بزرگوار بوده است ، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند . و لهذا می بینیم که در عرض صوم و صلوه و امثال اینها می آورد و ولایت مجری اینهاست . ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است ، نه به معنای مقام معنوی . و حضرت امیر را همان طوری که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن و در روایات است این نازل شده است به منازل مختلف ، کلیاتش سبع و الی سبعین و الی زیادتر ، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب ، حضرت امیر هم این طور است ، رسول خدا هم این طور است . مراحل طی شده است ، تنزل پیدا کرده است ، از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است ، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت ، در عالم طبیعت این وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولیای بزرگ خدا . بنابراین ، این که حدیث غدیر را ما حساب کنیم که می خواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر ، یا یک شانی برای حضرت امیر درست کند نیست . حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است ، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارک و

تعالی او را حاکم قرار بدهد .

غدیر آمده است که بفهماند سیاست به همه مربوط است

مساءله ، مساءله حکومت است . مساءله ، مساءله سیاست است ، حکومت عدل سیاست است ، تمام معنای سیاست است . خدای تبارک و تعالی این حکومت را و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرت امیر واگذار کنند ، چنانچه خود رسول خدا سیاست داشت و حکومت بدون سیاست ممکن نیست ، این سیاست و این حکومتی که عجین با سیاست است ، در روز عید غدیر برای حضرت امیر ثابت شد . این که در این روایت در روایات هست که (بنی الاسلام علی خمس ) این ولایت ، ولایت کلی امامت نیست ، آن امامتی که هیچ عملی مقبول نیست ، قبول نمی شود الا به اعتقاد به امامت ، این معنایش این حکومت نیست . خوب ! ما بسیاری از ائمه مان حکومت نداشتند . ما الان معتقدیم که حضرت امیر در یک برهه از زمان به حکومت رسید ، حضرت امام حسن هم یک مدت بسیار بسیار کمی به حکومت رسید ، باقی ائمه حکومت نداشتند . آن که خدای تبارک و تعالی جعل کرد و دنبالش هم برای ائمه ی هدی جعل شده است ، حکومت است ، لکن نگذاشتند که این حکومت ثمر پیدا بکند ، بنابراین حکومت را خدا جعل کرده است برای حضرت امیر سلام الله علیه و این حکومت یعنی سیاست ، یعنی عجین با سیاست ، از اعوجاج هایی که پیدا شده است مع الاسف ، این است که ، یعنی اعوجاج زیاد پیدا شده اما از بزرگترینش این است که دست هایی از

زمان سابق ، از زمان خلفای اموی و خلفای عباسی علیهم لعنه الله ، از آن زمان دست هایی پیدا شده است که بگویند که دین علیحده از مسائل است و سیاست علیحده از حکومت است . هر چه طرف پایین آمده است ، این قوت گرفته است تا وقتی بازیگری های دنیا که دیدند باید دین را یک چیز تعبدی قرار داد ، این بازیگرها آمدند و این طور کردند که به ماها هم باورمان آمده بود که دین چکار دارد به سیاست ، سیاست مال امپراطورها . این معنایش این است که تخطئه کنیم خدا را و رسول خدا را و امیرالمومنین را ، برای این که حکومت سیاست است ، حکومت که دعا خواندن نیست ، حکومت که نماز نیست ، حکومت روزه نیست . حکومت ، حکومت عدل اسباب این می شود که اینها اقامه بشود ، اما خود حکومت یک دستگاه سیاسی است . آنی که می گوید دین از سیاست جداست ، تکذیب خدا را کرده است ، تکذیب رسول خدا را کرده است ، تکذیب ائمه هدی را کرده است . و این که این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قایل شده اند و ارج هم دارد برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق ، همه این مسائل حل می شود ، همه انحرافات از بین می رود . اگر حکومت عدل بپا شود ، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر سلام الله علیه حکومتی را که می خواهد بپا کند ، تمام

انحرافات از بین می رفت و محیط یک محیط صحیح و سالم می شد که آن وقت مجال برای همه اشخاص که دارای افکار هستند ، عرفا که دارای افکار هستند ، حکما که دارای افکار هستند ، فقها ، همه برای آنها مجال هم پیدا بشود ، از این جهت اسلام (بنی علی خمس ) نه معنایش این است که ولایت در عرض این است ، ولایت اصلش مساءله حکومت است ، حکومت هم این طوری است ، حکومت حتی از فروع هم نیست . آن چیزی که برای ائمه ماقبل از غدیر و قبل از همه چیزها بوده است ، این یک مقامی است که مقام ولایت کلی است که آن اقامت است که در روایت هست که (حسن و حسین امامان قاما او قعدا) . وقتی قعد است که امام نیست . امام به معنای حکومت نیست ، این یک امام دیگری است و آن مساءله ی دیگری است . آن مساءله ، مساءله ای است که اگر او را کسی قبول نداشته باشد ، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم بجا بیاورد باطل است . این غیر حکومت است ، آن در عرض اینها نیست ، آن از اصول مذهب است ، آنی است که اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است و انحرافی که پیدا شده است علاوه بر همه انحرافاتی که همین انحراف است که ما باور کردیم که سیاست به ما چه ربط دارد . غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است ، در هر عصری

باید حکومتی باشد با سیاست ، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلوه کند ، اقامه صوم کند ، اقامه حج کند ، اقامه همه معارف را بکند و راه را باز بگذارد برای این که صاحب افکار ، یعنی آرام کند که صاحب افکار ، افکارشان را با دلگرمی و با آرامش ارائه بدهند . بنابراین این طور نیست که ما خیال کنیم که ولایتی که در این جا می گویند آن امامت است و امامت هم در عرض هم فروع دین است ، نخیر . این ولایت عبارت از حکومت است ، حکومت مجری اینهاست ، در عرض هم به آن معنا نیست ، مجری این مسائل دیگر است . این انحرافات خیلی زیاد است ، نمی شود همه اش را احصاء کرد .

علمای ما در طول تاریخ این طور نبود که منعزل از سیاست باشند

خیال کردند یک دسته زیادی که معنای عرفان عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا بشود و یک ذکری بگوید و یک سری حرکت بدهد و یک رقصی بکند و اینها ، این معنی عرفان است ، مرتبه اعلای عرفان را امام علی سلام الله علیه داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار . خیال می کردند که کسی که عارف است باید دیگر بکلی کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تغنی بشود و یک قدری چه بکند و دکانداری . امیرالمومنین در عین حالی که اعرف خلق الله بعد از رسول الله در این امت ، اعرف خلق الله به حق تعالی بود ، معذلک نرفت کنار بنشیند و

هیچ کاری به هیچی نداشته باشد ، هیچ وقت هم حلقه ی ذکر نداشت ، مشغول بود به کارهایش ، ولی آن هم بود . یا خیال می شود که کسی که اهل سلوک است ، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد ، در شهر هر چه می خواهد بگذرد ، من اهل سلوکم ، بروم یک گوشه ای بنشینم و ورد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند . این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است ، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است ، لکن نرفتند در خانه شان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه می گذرد ، هر که هر کاری می خواهد بکند . اگر بنا باشد که اهل سلوک باید بروند کنار بنشینند ، پس باید انبیاء هم همین کار را بکنند و نکردند . موسی بن عمران اهل سلوک بود ولی معذلک رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد . ابراهیم هم همین طور ، رسول خدا هم که همه می دانیم . رسول خدایی که سال های طولانی در سلوک بوده است ، وقتی که فرصت پیدا کرد ، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای این که عدالت ایجاد بشود ، تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا می شود برای این که هر کس هر چیزی دارد بیاورد . وقتی که آشفته است نمی توانند ، در یک محیط آشفته نمی شود که اهل عرفان ، عرفانشان را عرضه کنند ، اهل فلسفه ، فلسفه شان را ، اهل فقه ، فقه شان را

، لکن وقتی حکومت یک حکومت عدل الهی شد و عدالت را جاری کرد و نگذاشت که فرصت طلب ها به مقاصد خودشان برسند ، یک محیط آرام پیدا می شود ، در این محیط آرام همه چیز پیدا می شود . بنابراین (ما نودی بشی ء) مثل (ما نودی بالولایه) برای اینکه حکومت است . به هیچ چیز مثل این امر سیاسی دعوت نشده است و این امر سیاسی بوده است ، زمان پیغمبر بوده است ، زمان امیرالمومنین بوده است ، بعدها هم اگر یک فرصت پیدا می شد ، آنها هم داشتند این معما را . انحرافات زیاد شده است . بعضی از اهل علم خودمان هم همین معانی را دارند (لباس جندی حرام است ، لباس شهرت است ، به عدالت مضر است ) حضرت امیر عادل نبوده ؟ ! حضرت سیدالشهدا هم عادل نبوده ؟ ! حضرت امام حسن هم عادل نبوده ؟ ! پیغمبر اکرم هم عادل نبوده ؟ ! برای این که لباس جندی داشتند ! اینها را تزریق کردند به ما ، به ما آن طور دست های توطئه گر تزریق کردند که ماها هم باورمان آمده است . تو چکار داری به این که چه می گذرد ، تو مشغول درست باش ، تو مشغول فقهت باش ، تو مشغول فلسفه ات باش ، تو مشغول عرفانت باش ، چکار داری که چه می گذرد . در آن وقت ، اوایلی که این مسائل پیش آمد ، یکی از رفقای ما که بسیار خوب بود ، بسیار مرد صالحی بود و اهل کار هم بود ،

لکن من وقتی یک قضیه را صحبت کردم که در این قضیه ما باید تحقیق کنیم ، گفت به ما چکار دارد ، حاصل امر سیاسی است به ما چکار دارد . این طور تزریق شده بود که یک مرد عالم روشنفکر متوجه به مسائل ، این طور می گوید که به ما چکار دارد . پیغمبر هم می گفت سیاست به ما چکار دارد ؟ امیرالمؤ منین هم که حکومت داشت ، می گفت سیاست . . . . حکومتی داشت برای ذکر گفتن و برای قرآن خواندن و برای نماز خواندن و همین دیگر ؟ ! حکومت بود ، ولایت بود و تجهیز جیوش بود عرض می کنم حکومت ها در نصب کردن اینها بود ، همه اش سیاست است اینها .

آنی که می گوید که آخوند چکار دارد به سیاست ، این با آخوند خوب نیست ، این با اسلام بد است ، می خواهد آخوند را کنار بگذارد که می تواند یک کاری توی مردم انجام بدهد و هر کاری دلشان می خواهد بکنند و لهذا این طور شد . البته علمای ما در طول تاریخ این طور نبود که منعزل از سیاست باشند . مساءله مشروطیت یک مساءله سیاسی بود و بزرگان ما در آن دخالت داشتند ، تاسیسش کردند . مساءله تحریم تنباکو یک مساءله سیاسی بود و میرزای شیرازی رحمت الله این معنا را انجام داد . در زمان های اخیر هم مدرس ، کاشانی ، اینها مردم سیاسی بودند و مشغول کار بودند ، اما به قدری قدرت داشت این دست قوی توطئه گر که نمی شد

از فکر حتی اهل علم محترم هم بیرون کرد به این که نه ، مساءله این طور نیست ، مساءله حکومت در زمان پیغمبر بوده و سیاست هم بوده ، در زمان امیرالمومنین بوده و سیاست هم بوده و این که همه نقل کرده اند و این قدر غدیر را بزرگ کرده اند ، برای این که به ما بفهمانند ، تعلیم بدهند به ما که این طوری باید باشد .

ما باید این جنگ را ادامه بدهیم تا وقتی که انشاءالله پیروزی حاصل بشود

ما الان مبتلای به جنگیم ، یک دسته ای در همین قضیه هم دارند اشکالتراشی می کنند ، نه یک اشخاصی باشند که حالا تاءثیری داشته باشند ، اما هستند ، هستند اشخاصی که می گویند که بیایید صلح بکنیم ، بیایید یک سازشی بکنیم . ما از تاریخ باید این امور را یاد بگیریم ، به حضرت امیر تحمیل کردند ، مقدسین تحمیل کردند ، آنهایی که جبهه شان داغ داشت و اضر مردمند بر مسلمین . ، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آن که حکم باید بشود را ، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست ، می خواستند بکشندش اگر نکند ، برای این که آنها چیز کرده بودند که چه باید چه بشود ، حکم قرار بدهید / ما / قرآن است ، قرآن است این . این ابتلا را حضرت امیر داشت ، الان نظیر او را ما داریم . این که می گویند ، این ور و آن ور می افتند که بگذارید یک حکمیتی پیدا بشود ، بیایند

حکم ، حکم پیدا بشود که کارها را انجام بدهد ، تشخیص بدهد که کی چی است . دنیا نمی داند که کی متجاوز است ؟ ! ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت ، ما این در این هفت سالی که بوده است فهمیدیم که این حکم ها کی هستند و اینهایی که می خواهند صلح ایجاد کنند کی ها هستند . قصه امام حسن و قضیه صلح ، آن هم صلح تحمیلی بود ، برای این که امام حسن ، دوستان خودش یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند ، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند ، صلح کرد . صلح تحمیلی بود . این صلحی هم که حالا به ما می خواهند بگویند ، این است . بعد از این که صلح کردند ، به حسب روایت ، به حسب نقل ، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرف هایی که گفتم ، ما قرار دادیم ، زیر پای من . مثل پاره کردن این مردیکه آن قراردادها را . آن صلح تحمیلی ای که در عصر امام حسن واقع شد ، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤ منین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیله گر درست شد ، این ما را هدایت می کند به این که نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی . ما باید خودمان به حسب راءی خودمان ، به حسب راءی ملتمان ، آن طوری که الان همه ملت دارند می گویند ، ما باید این

جنگ را ادامه بدهیم تا وقتی که انشاءالله پیروزی حاصل بشود و نزدیک است انشاءالله . منتها اگر بخواهد ملت ما نزدیکتر بشود این پیروزی ، زیاد نزدیک بشود که به صلاح ماست و به صلاح ملت عراق است و به صلاح منطقه است باید مجهز بشود ، باید در این برهه زمان باید به تمام معنا مجهز بشود برای جبهه ها .

باید کاری کرد که صدام یک سیلی دیگری بخورد و برود سراغ کارش

آقایان گفتند که در بسیاری از جاها هست در کشور که از دولت یک چیزهایی هست آن جا که ابزاری است برای جهادسازندگی برای چیز برای جبهه ، و زیادی است آن جا . من عرض می کنم که اگر یک ابزاری در یک جایی زیادی است و تشخیص دادند فرمانداران ، استانداران و ائمه جمعه تشخیص دادند که این در این جا دیگر اضافه است ، زیادی است ، لازم نیست این جا ، این لازم است که برای جبهه ها برود . اگر بخواهید که کشورتان آباد بشود ، کشورتان اسلامی بشود و زود بشود ، طولانی نشود ، باید مجهز بشوید و هر با همه قوا مجهز بشوید تا این که کلک این مرد را بکنید . در آن اوایل گفته شد به این که سیلی خواهد خورد صدام ، صدام سیلی را خورده الان گیج است ، الان نمی داند چه می کند ، واقعا نمی داند الان چه می کند ، از یک طرف اشتلم می کند ، از یک طرف التماس می کند ، از یک طرف گدایی می کند از یک این الان در حال گیجی است . و من خوف این را دارم که

اگر این دیوانه بشود بیشتر از این که الان هست اگر به واسطه شکست دیوانه بشود ، به کشور عراق یک طور صدماتی وارد کند ، بگوید حالا که من غرق شدم ، بگذار همه غرق بشوند ، یک همچو موجودی است این . من خوف این را دارم که به اعتاب عالیات هم این تجاوز کند و خداوند انشاءالله مهلتش ندهد . باید کاری کرد که یک سیلی دیگری بخورد و برود سراغ کارش ، یا خودکشی کند یا فرار کند از این جا به یک جای دیگری و دنبال کارهایی که هست .

دست های قوی ای این انحرافات را ایجاد کردند و ما و دیگران در حال غفلت هستیم

در هر صورت انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم همه نه بسیاری از ماها ، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کناره گیر کردند ، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم ، اسباب این گرفتاری هایی شده است که الان در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم می بینیم . در همه جا این مسائل هست . باور کردند علمای اهل سنت به این که اطاعت از هر قلدری باید کرد ، این هم به دست اشخاص قلدر پیدا شده است . امکان دارد یک همچو چیزی که پیغمبر اسلام احکام بفرستد و بگوید از آتاتورک که احکام ما را محو می کند اطاعت کنید ؟ ! این را کدام عقل می پذیرد ؟ پیغمبر اسلام احکام بفرستد ، خدای تبارک و تعالی احکام بفرستد بگوید که نماز بخوانید ، بعدش هم بگوید اطاعت کنید از آتاتورک که می گوید نماز نخوانید ! از کدام بشنویم ، از خدا یا از آتاتورک ؟

این را چه عقلی باور می کند ؟ این اولوالامری که در قرآن وارد شده است ، واضح است که کسی است که تلو رسول خداست ، الله است ، رسول خداست اولوالامر ، او باید یک همچو صفاتی داسته باشد . معقول نیست که خدای تبارک و تعالی مردم را وادار کند که از رضاخان که همه جهات شرعی و اسلامی را کنار می گذاشت ، شما اطاعت کنید . دین بفرستد بعد بگوید از کسی که لادین است اطاعت کنید . یعنی شما هم لادین بشوید /این / می شود این ؟ ! این انحرافاتی است که پیدا شده است و مع الاسف دست های قوی ای این انحرافات را ایجاد کردند و ما و دیگران در حال غفلت هستیم . از انحرافات زیادی که دست های قوی دشمن های اسلام دست در آن داشتند ، همین اختلافاتی است که بین طوایف مختلف هست . اختلاف سنی و شیعه ، البته سنی و شیعه /در عقاید/ در بسیاری از عقاید مختلفند باید هم باشند ، من نمی گویم باید . . . . باشند ولی خوب هستند دیگر ، آزادند . اما این اسباب این بشود که ما کارشکنی کنیم که نبادا یک وقتی یک کشوری مسلط بشود و آمریکا را بیرون کند ، کارشکنی کنیم که نبادا یک وقتی بتوانیم یک نفری که دارد اسلام را به هم می زند ، دارد یک کشوری را از بین می برد ، ما بخواهیم او را از بین ببریم ، کارشکنی کنیم . بعضی آخوندها ، آخوندهای درباری ، کتاب نوشتند در همین زمان

در مکه منتشر کردند؛ باز کتاب تفرقه . اینها نمی دانم چه فکر می کنند ، جز این است که اینها نوکر آمریکا یا بعض بلاد دیگر هستند که اینها را وادار به این می کنند که یک همچو مسائلی را بگویند و تفرقه ایجاد کنند ؟ در بین خود ما هم خوب تفرقه های چیزی هست . این شیخی است و آن صوفی است و آن اخباری است و آن اصولی است . عقاید مختلف اسباب اختلافات خارجی چرا بشود ؟ چرا در این امری که همه مشترک هستیم با هم نباشیم ؟ اینها جوری است که یک تربیتی پیدا شده است به دست این توطئه گرها که از جوانی ، از بچگی ما را تربیت کردند به این طور که شماها باید یک طوری کنید که دیگران نباشند ، آنها هم یک جور دیگری شما نباشید ، همه با هم مختلف ، از این اختلاف نتیجه اش را آنها می برند ، عقل چه اقتضا می کند !

من از خدای تبارک و تعالی عاجزانه استدعا می کنم که این جمهوری اسلامی را قدرت عنایت کند و اسلام را در همه جا تقویت کند و مسائل اسلامی را در همه جا تقویت کند و افکار مختلفی که در این امور هست ، خدای تبارک و تعالی این افکار را برگرداند به یک فکر صحیح ، به یک فکر اسلامی ، به یک فکری که باید مشی کرد به آن طوری که باید اداره کرد یک کشور اسلامی را .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 8/6/65

دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر و هیاءت به مناسبت هفته دولت

اشخاصی هستند که مقام تحت تاءثیر آنهاست از باب قوت نفسی که دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

لازم است که /من / در

این روزی که فاجعه نخست وزیری رخ داد یک یا چند کلمه ای یادی از این دو نفر شهید بزرگوار و همین طور آقای عراقی که من سابقه طولانی با ایشان داشتم ، بشود . من از خصوصیاتی که در این آقایان بود ، آقای رجایی ، آقای باهنر ، آقای عراقی ، آنی که به نظرم خیلی بزرگ است ، این است که آقای رجایی یک نفر آدمی بود که ، دستفروشی در بازار از قراری که گفتند ، من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشی اش تا حال ریاست جمهور ، در روح او تاءثیری حاصل نشد . چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند ، تغییر می کنند به واسطه ضعفی که در نفسشان هست ، تحت تاءثیر آن مقامی که پیدا می کنند واقع می شوند و اشخاصی هستند که مقام تحت تاءثیر آنهاست از باب قوت نفسی که دارند . و آقای رجایی ، آقای باهنر در عین حالی که خوب یکی شان رئیس جمهور بود ، یکی شان نخست وزیر بود ، این طور نبود که ریاست در آنها تاءثیر کرده باشد ، آنها در ریاست تاءثیر کرده بودند . یعنی آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان ، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش . و این یک درسی است که انسان باید از اینها یاد بگیرد والحمدلله در این جمهوری بسیارند همچو اشخاص که تفاوتی به حالشان نکرده است ، آن وقتی که در طلبگی بودند یا در بازار بودند /یا چیزها/ یا وقتی که

مقام پیدا کردند فرقی نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادی به غبغب بیندازد و یک هیاهویی بجا بیاورد و اینها نشده است و این مساءله ای است که اهمیت دارد . آن که تحت تاءثیر مقام می رود ، نه این است که یک مقامی دارد ، این از باب این که بسیار آدم ضعیفی است ، مقام به او تسلط پیدا می کند و دنبال او هم می رود آن وقت . و این دنبال رفتن مقام بسیار ضرر دارد برای خود انسان و برای کسانی که در کار هستند برای کشورشان ، از آن طرف اگر چنانچه عکس شد ، تاءثیر خوب دارد ، هم برای خودشان و هم برای کشور . و لهذا من با این که ععع ما ابری ء نفسی ان النفس لاماره بالسوء عععع به شما آقایان عرض می کنم که توجه به این معنا داشته باشید ، این مقامات بعد از چند روزی دیگر تمام می شود ، آنهایی که در اریکه قدرت های بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد ، آنهایی هم که به درویشی و به قناعت زندگی کردند آنها هم تمام شد ، این امور تمام می شود ، آن چیزی که هست ، ما در حضور حق تعالی هستیم و ثبت است در نامه اعمال ما همه امور ، همه خلجانات نفسانی و ما باید آن فکر آن جا باشیم . این راجع به این آقایان که واقعا اسباب تاسف شد که یک همچو اشخاصی فاسد از بین بردند . ولی بحمدالله اینها در مماتشان هم تقویت کردند

این جمهوری اسلامی را . آقای عراقی را هم من سال های طولانی می شناختم ، در همان اوایل امر که این مسائل پیش آمد ، ایشان وارد بود در امر و با من دوستی داشت ، او هم بسیار مرد صالح و بزرگواری بود ، خداوند همه اینها را رحمت کند .

بی انصافی است که ما بگوییم دولت موفق نبوده

و اما راجع به ، چون هفته دولت است یک کلمه هم با آقایان راجع به این معنا صحبت کنم . ما باید در سنجش هامان روی هم مطلب را بریزیم و حساب کنیم ، یک نقطه را اگر بخواهیم نظر بکنیم ممکن است این نقطه ما را به خطا بکشاند ، یک نقطه دیگر را نگاه کنیم باز همین طور ، ما باید عملکرد دولت را رویهمرفته حساب کنیم ، ببینیم که آیا این دولت در این مدتی که در جنگ بوده است و در محاصره اقتصادی بوده است و مخالفت همه قوت های بزرگ دنیا بوده است . این دولت موفق بوده است رویهمرفته یا نه ؟ بی انصافی است که ما بگوییم موفق نبوده ، بی انصافی است که ما بگوییم که دولت کار ازش نیامده . خوب ! کارهای بزرگی کرده اند ، کارهایی که در ظرف چهل ، پنجاه سال نشده بود ، اینها کرده اند در هر قشرشان ، همه جا ، همه افرادشان و رویهمرفته یک دولت موفق بوده است . و من به شما آقایان سفارش می کنم که با این که موفق بودید باید دنبال موفقتری بروید ، قناعت نکنید به این که ما حالا فلان کار را کردیم . ما هر چه

خدمت بکنیم به این ملت ، کم خدمت کرده ایم ، برای این که این ملت بود که همه این گرفتاری ها به دست او رفع شد ، دولت شاهنشاهی به دست آنها ساقط شد و هر چه ما داریم از آنهاست . ما باید خدمتگزار باشیم ، واقعا خدمتگزار باشیم و هر چه خدمت بکنیم باز کم است . ما که شکر خدا را نمی توانیم بجا بیاوریم برای این که کوچکتریم از این که شکر خدا را بجا بیاوریم ، لکن شکر این ملت قهرمان و مظلوم همان شکر خداست ، کسی که شکر اینها را بجا نیاورد ، شکر خدا را بجا نیاورده است برای این که اینها بندگان خدا هستند ، اینها کسانی هستند که برای خدا دارند خدمت می کنند به این کشور و شکر این است که ما به آنها خدمت بکنیم ، هر کس در هر مقامی که هست خدمت بکند .

اشخاصی که قلم در دستشان است متوجه باشند که قلم آنها ، زبان آنها در حضور خداست

و من باید این را عرض بکنم که گاهی اشخاص با این که ممکن است که آدم های خوبی باشند ، لکن یک چیزهایی در نفوس انسان هست که انسان از آن غفلت می کند . مثلا یک پدر و مادری که بچه شان را خیلی دوست دارند ، این هر چه می بیند خوبی می بیند از او ، اصلا غفلت می کند از این که در این بدی باشد . ععع (حب الشی ء یعمی و یصم ) عععع . از آن ور هم همین طور است ، وقتی

انسان در قلبش دشمنی یا مخالفت با یک کسی داشت یا با جمعی داشت ، هر چه خوبی ببیند ، بدی می بیند ، اصلا خوبی ها محو می شود . من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است ، زبان گویا دارند می خواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنها ، زبان آنها در حضور خداست ، فردا مؤ اخذه دارد ، صحبت سر دولت و ریاست جمهور و اینها نیست ، صحبت سر نظام است ، نظام اسلام است . آقای خامنه ای سلمه الله باشند رئیس جمهور یا یک کس دیگر ، آقای موسوی نخست وزیر باشند یا یک کس دیگری ، این مطرح نیست ، مطرح نظام جمهوری اسلامی است ، ما مکلفیم به حفظ او ، همه نویسنده ها مکلفند به حفظ نظام . وقتی که انسان فرض کنید از یک کسی گله دارد یا می بیند نقیصه ای در کار هست ، این نصیحت می تواند بکند و باید بکند ، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است . من راجع به افراد هم عقیده ام هست ! ! ! یعنی شارع هم همین طور است ، ما تابع او هستیم ! ! ! که اگر انسان یک مسلمانی را برای خاطر هوای نفسش لگدمال کند ، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد . ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان می بیند که گاهی وقت ها لسان ها لسان نصیحت نیست ، قلم ها قلم های نصیحت نیست .

مطرح دولت نیست ، مطرح جمهوری اسلامی است . گاهی وقت ها انسان می بیند که به واسطه یک قلمی ، به واسطه یک نوشته ای ممکن است که در بازار یک مطلبی واقع بشود ، یک زیادی قیمتی بشود ، یک کسر قیمتی بشود ، این طور چیزها ، این کسی که قلم دستش می گیرد باید توجه به این معنا بکند که مساءله ، مساءله فرد نیست ، مساءله اسلام است و نظام اسلامی و ما مکلفیم این نظام را حفظ کنیم . همچو نباشد که وقتی قلم دستمان آمد ، اگر من با آقای نخست وزیر مخالفم یا با آقای خامنه ای مخالفم ، دیگر فکر این نباشم که قلمم کجا می رود ، هر جا رفت بنویسم ، هر چه شد بکنم ، این در حضور خداست ، در حضور ملائکه الله است ، ثبت می شود اینها و /من / ممکن است که اشخاص هم خوب باشند ، اما این چیزهایی که در نفس انسان است نمی تواند انسان به این زودی بر آن مکاید شیطان و مکاید نفس اماره /انسان / تسلط پیدا کند ، انبیا هم دنبال این بودند که یک وقت خدای نخواسته گرفتار یک همچو مسائلی نشوند .

آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد

آقایان توجه بکنند که قلم آنها یک وقت قلمی نباشد که جمهوری اسلامی را تضعیف بکند . و من می بینم در بعضی قلم ها این جوری است و اینها توجه بکنند . من همیشه میل دارم که با نصیحت ، با ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! تقاضا ، با ملایمت با آقایان

رفتار کنم و همیشه جوری باشد که یک صحبتی که ملایم نباشد ، نباشد . لکن اگر چنانچه یک وقتی اقتضا بکند مصلحت اسلام ، یک وقت انسان ببیند که می خواهد یک کسی اسلام را تضعیف کند ولو نمی فهمد خودش یا خدای نخواسته از روی فهم ! ! ! که بعضی نادر هست الان که از روی ادراک می خواهند لطمه بزنند و شناسایی هم ممکن است شده باشند ! ! ! لکن توجه کنند که اگر یک وقت یک همچو چیزی پیش بیاید ، آن وقت یک وضع دیگری پیش می آید ، این جور نیست که همه اش قضیه نصیحت باشد و ملایمت باشد ، یک مساءله دیگری پیش می آید .

ما در حال انقلاب هستیم ، شما ملاحظه کنید آن جاهایی که انقلاب شده است چه کرده اند ، آن جاهایی که انقلاب شده است ، انقلاب روسیه ای که پنجاه و چند سال از آن گذشته است ، روزنامه باز همچو تحت کنترل است که نمی توانند یک کلمه این ور و آن ور بگویند . الان به طوری که برای من گزارش دادند در عراق هیچ مطلبی را جز این که اداره اطلاعات اجازه بدهد نمی توانند بروز بدهند ، هیچ مطلبی را . راجع به اقتصادشان ، راجع ! ! ! به عرض می کنم ! ! ! که ارزشان ، راجع به نظامی شان ، همه چیزها ، باید اداره اطلاعات اجازه بدهد تا چی بشود . بعضی . . . نوشته بود ، لابد آقایان هم دیده اند که بعد از دو سال حق دارند

که یک کلمه ای راجع به او بگویند ، خوب ما چی ؟ ما هر چه دستمان آمد گفتیم . حالا اقتصاد ما این طوری است و ما ورشکسته هستیم ! خوب ما ورشکسته ، جناب عالی که می فرمایید که ما ورشکسته شدیم ، این برای اسلام مضر است یا برای دولت مضر است ؟ این برای جمهوری اسلامی مضر است . وقتی فهمید طرف ما ورشکسته نیستیم ، چون مردم می دانند ، اما تویی که برمی داری می نویسی ما ورشکسته هستیم ، تویی که می نویسی ما هیچی دیگر نداریم ، تویی که این حرف ها را می نویسی ، این برای اسلام مضر است نه برای دولت . اگر یک چیزی بود که مخصوص دولت بود ، خوب ! یک مساءله ای بود ، باز می شد یک چیزی ، اما یک چیزی که برای نظام مضر است هست و این را توجه کنید به آن . دست هاتان را یک قدر نگه دارید ، قلم هاتان را یک قدر نگه دارید ، توجه بکنید به این که هر چیزی نباید نوشته بشود ، هر چیزی نباید منتشر بشود . و من به شما عرض می کنم که من ممکن است یک روزی اگر چنانچه خدای نخواسته تعقیب بکنند آقایان ، ممکن است من یک وضع دیگری پیش بیاید برایم .

و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که موفق باشند همه و همه خدمت بکنند . شما همه در یک مملکت دارید زندگی می کنید . شما ملاحظه کنید انسان چقدر ضعیف است ، اگر من یک قلمی

دستم بگیرم و بخواهم مطلبی بنویسم براØәɠکه خیلی دوستش دارم ، ممکن نیست در این قلم یک لغزشی پیدا بشود که این ولو هزار تا عیب داشته باشد یکی از آنها را اشاره کنم ، هیچ ممکن نیست ، برای این که این دوستی نمی گذارد . اگر چنانچه از آن ور من با یک کسی دشمنی داشته باشم ، یک قلمی دست بگیرم بخواهم بنویسم ، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم . این قضیه ، قلم شیطان است این ، آن کسی قلمش قلم انسانی است ، آنی است که از روی انصاف چیز بنویسد . از روی انصاف صحبت کند ، آن هم توجه کند که در یک وقتی که ما الان این طور گرفتاری ها را داریم ، بعضی از اموری که از روی انصاف هم باشد نباید گفت ، همان طوری که دیگران نمی کنند . خوب ! یک روزنامه ، تمام روزنامه ها را در انقلابات از بین می برند ، یکی می گذارند این تحت نظر دولت ، تحت نظر خودشان ، تمام احزاب را از بین می برند ، یکی را می گذارند تحت حزب خودشان . انقلابات این جوری هستند دیگر ، نمی گذارند که هرج و مرج باشد ، هر که هر کاری دلش می خواهد بکند ، هر که هر حرفی می خواهد بزند . حالا این ضرر به نظام دارد یا ندارد ، نه ، ما بگذار حریفمان از بین برود ولو اسلام هم رفت جهنم ! در بعضی اشخاص انسان این جور می بیند و باید تجدید نظر بکنند

در کارهایشان ، باید توجه بکنند که یک وقت خدای نخواسته یک ورق دیگر پیش نیاید . وقتی انسان تکلیف بفهمد دیگر نمی تواند که بگوید این دوست من است ، این رفیق من است ، این برادر من است ، این پسر من هست .

تعدیل کنید کارهایتان را ، تحت تاءثیر نفس اماره واقع نشوید

من از خدای تبارک و تعالی استدعا می کنم که یک همچو مسائلی را پیش نیاورد و از آقایان ، از همه نویسندگان ، از همه گویندگان تقاضا می کنم که شما یک قدری تعدیل کنید کارهایتان را ، تحت تاءثیر نفس اماره واقع نشوید . دولت موفق بوده است ، دولت با گرفتاری ای که دارد ، ما الان در حال جنگیم ، ما در حال محاصره هستیم ، همه دنیا دست هاشان ، قلم هاشان بر طرف ضد ماست ، حالا خود ما هم بنشینیم هی هر که هر چه دلش می خواهد بگوید ، این صحیح است آیا ؟ من امیدوارم که آقایان هم در گفتارشان مثل آقای خامنه ای ، آقای رفسنجانی نصیحت کنند همه را ، همه کسانی که هستند نصیحتشان کنند که یک قدری در امور تجدید نظر بکنند ، این جور نباشد که همه اش هی عیب بگویند . خوب ! یک قدری از چیزهایی که ، خدمت هایی کرده اند چطور گفته نمی شود ؟ در بعضی قلم ها یک کلمه راجع به این که فلان خدمت هم شده است نمی شود ، از اول شروع می شود عیب ، عیب ، کجاست ، کجاست ، کجاست ، کجاست ، کجاست ، کجاست ، همه . آن وقت بعضی هاش ضرر

می زند به حیثیت اسلام ، بعضی هاش ضرر می زند به نظام ، بعضی هاش ضرر می زند به ، حتی در قوای نظامی تاءثیر می کند . و امیدوارم که دیگر این امور تکرار نشود . خداوند شما را و ما را و همه ملت ما را از این لغزش ها نجات بدهد و ما را کاری کند که در حضور خودش روسیاه وارد نشویم .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 12/7/65

نامه به آیت الله منتظری در مورد رسیدگی به اتهامات سید مهدی هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام والمسلمین فقیه عالی قدر آقای منتظری دامت ایام برکاته

پس از اهداء سلام و تحیت ، علاقه این جانب به جناب عالی بر خود شما روشن تر از دیگران است . به حسب قاعده طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک ، مقام ارجمند علمی و عملی شما ، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج های فراموش نشدنی جناب عالی در سال های طولانی برای اهداف اسلامی ، قداست و وجاهت و وارستگی کم نظیر آن جناب و بالاتر حیثیت بلند پایه ای که دنباله این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلا حاصل است و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به مثل جناب عالی دارد ، انگیزه علاقه مبرم است ، لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد . حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشه دار شدن آن نیز منجز است برای اهمیت بسیار آن .

با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعات به احتمال قوی بلکه ظن نزدیک به قطع در معرض خطر است

، خصوصا با داشتن مخالفین مؤ ثر در حوزه قم که ممکن است دنبال بهانه ای باشند . این خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقای سید مهدی هاشمی است به شما . من نمی خواهم بگویم که ایشان حقیقتا مرتکب چیزهایی شدند ، بلکه می خواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیار از قبیل قتل ، مباشره یا تسبیبا و امثال آن می باشند . و چنین شخصی ولو مبری باشد ، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جناب عالی است که بر همه حفظش واجب مؤ کد است .

آنچه مسلم است و در آن پای فشاری دارم ، رسیدگی به وضعیت و مواد اتهام او است ، رسیدگی به خانه تیمی و انباشتن اسلحه آن هم با پول ملت به اسم کمک به سازمان های به اصطلاح آزادیبخش . اصولا یک همچو اعمالی بدون دخالت دولت جرم است و باید ایشان که صلاحیت این امر را ! ! ! ولو واقعا برای این سازمان ها باشد ! ! ! ندارد و دخالت در حکومت است ، جواب بدهد . این امر قطعی است و آنچه از شما می خواهم ، در مرتبه اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگی به این امور است و اگر برای شما محذور دارد ، به طوری که تکلیف شرعی از شما ساقط است ، سکوت است . حتی در محافل خصوصی دفاع از یک همچو شخصی که خطر برای حیثیت شما است و احتمال فساد و خونریزی بی گناهان است . سم قاتل است . باید تمام فعالیت ها که به اسم کمک به

سازمان های

به اصطلاح آزادیبخش است ، قطع شود و تمام کسانی که در این امور دخالت داشته اند محاکمه شوند .

و آنچه مسلم است و مایه تاءسف ، حسن ظن جناب عالی به اعمال و افعال و گفته ها و نوشته هاست که به مجرد وصول به شما ترتیب اثر می دهید و در مجمع عمومی صحبت می کنید و به قوه قضاییه و غیره سفارش می دهید .

و من از شما که دوست صمیمی سابق و حال من هستید و مورد علاقه ملت ، تقاضا می کنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نمایید ، پس از آن ترتیب اثر بدهید تا خدای نخواسته لطمه به حیثیت شما که برگشت به حیثیت جمهوری است نخورد . آزادی بی رویه چند صد نفر منافق به دستور هیاءتی که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد ، آمار انفجارها و ترورها و دزدی ها را بالا برده است . ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود بر گوسفندان .

من تاءکید می کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدی پاک کنید که این راه بهتر است والا هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایات مورد اتهام حتمی است . سلامت و توفیق جناب عالی را خواهانم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/7/65

موافقت با استعفای حجت الاسلام راستی و انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای راستی دامت افاضاته

با خصوصیات علمی و عملی و اخلاقی خوبی که در جناب عالی است ، امید است چون گذشته به تربیت افراد صالحی برای اسلام و جمهوری اسلامی اشتغال داشته و موفق

باشید . با استعفای جناب عالی و درخواست انحلال سازمان ، موافقت می نمایم .

از خداوند تعالی توفیق همگان را برای خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/7/65

موافقت با پیشنهاد حجت الاسلام حسن صانعی در مورد احداث سد برای تاءمین آبشهرستان قم به وسیله بنیاد پانزده خرداد

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسن صانعی سرپرست بنیاد 15 خرداد دامت افاضاته

با تشکر از زحمات جنابعالی و تمامی دست اندرکاران بنیاد 15 خرداد ، با پیشنهاد شما موافقت می شود . لازم است در این امر حیاتی دولت و جناب آقای نخست وزیر و وزیر نیرو و وزیر جهاد با مشارکت فعال خود در کمک مالی و برداشتن موانع ، تلاش چشمگیری نمایند و همان طور که قبلا گفتم کمک به محرومین و جانبازان و جنگ زدگان و خانواده های شهدا ، اسرا و مفقودین یکی از بزرگترین عبادت هاست ، دولت و مسؤ ولین قضایی توجه داشته باشند که کمک به بنیاد مذکور در رفع نیازهای نیازمندان از کارهای اصیل انقلابی است .

امیدوارم جنابعالی در مقابل خدمات بسیار ارزنده مردم قم ، مردم شهر خون و قیام و شهادت و ایثار ، با ایجاد سدی بزرگ بتوانید به این شهر مقدس کمک نمایید و گزارش پیشرفت کار را به اینجانب بدهید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/7/65

پاسخ به نامه آقای بهزاد نبوی در مورد استعفانامه حجت الاسلام راستی

بسمه تعالی

جناب آقای بهزاد نبوی

این جانب فقط با استعفای آقای راستی و انحلال سازمان مذکور موافقت نمودم و با مطالب دیگری که در استعفانامه بود به هیچ وجه موافقت نکردم .

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ به نامه حجت الاسلام محمدی ری شهری در مورد رسیدگی به اتهامات گروه مهدی هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای ری شهری وزیر اطلاعات

با توجه به مسائلی که تاکنون کشف و یا مورد سوءظن شده است و با توجه به جوسازی ها و اطلاعیه هایی که با اسامی مختلف توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته به مهدی هاشمی پخش گردیده است ، که نه تنها سوءظن را بیشتر می کند که خود دلیل مستقلی است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام ، جناب عالی موظف هستید به جمیع جوانب این امر با کمال دقت و انصاف رسیدگی نمایید و تمام افراد متهمی را که از سران این گروه محسوب می شوند و نیز افراد دیگری را که در انتشار مسائل کذب و قضایای دیگر دست داشته اند ، تعقیب نمایید . و بدیهی است که این امر چون مربوط به اسلام و انقلاب و امنیت کشور است ، تحقیق آن منحصرا در اختیار وزارت اطلاعات کشور می باشد .

باید تاءکید کنم که همه در پیشگاه قضاوت اسلام مساوی بوده و نیز به همان اندازه که اغماض از مجرمین گناه بزرگی است ، تعرض نسبت به بی گناهان ، از گناهان نابخشودنی است . خداوند تعالی را حاضر و ناظر بدانید که این امر عبادتی است که دامان بزرگانی را از اتهامات پاک و توطئه منحرفان را خنثی می کند .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/8/65

دیدار با گروهی از برادران ارتش ، سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب اسلامی

در خارج باید بدانند که جمهوری اسلامی به کوری چشم ابرقدرت ها ، تثبیت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

من از همه قوای مسلحه ، چه ژاندارمری ، چه ارتش ، چه سپاه پاسداران ، چه کمیته ها ، چه بسیجی ها و سایرین باید تشکر کنم که با قدرت خود این جمهوری اسلامی را تثبیت

کردند . و دشمنان ما چه در داخل و چه در خارج باید بدانند که جمهوری اسلامی به کوری چشم ابرقدرت ها و به کوری چشم امثال منافقین و مخالفین با جمهوری اسلامی ، تثبیت شده است و خللی انشاءالله در او وارد نخواهد شد .

آنچه من می خواهم به آقایان عرض کنم این است که کرارا گفتم که شما پیروزید و کاری که شما انجام می دهید ، کاری است الهی ، کاری است که برای خداست و کوشش کنید قصد خودتان را خالص کنید برای خدا که چه کشته بشوید و چه بکشید ، شما اهل نجات هستید ولی کوشش کنید که قصد شما الهی باشد و بحمدالله هست . و من هر وقت که چهره اینهایی که دارند رو به جبهه ها می روند ملاحظه می کنم واقعا از خودم خجالت می کشم که اینها به چه مقامی رسیده اند ، به چه پایه ای از عرفان ، چه پایه ای از معرفت رسیده اند که این طور با هیجان ، این طور برای خدا رو به جبهه ها می روند .

و دشمنان ما باید این معنا را بدانند که جمهوری اسلامی از این به بعد ، بلکه از اولی که این جمهوری رو به رشد رفت ، جوری تثبیت شده است و جوری در دنیا الان به حسب واقع نمایش داده شده است که وابستگی به هیچ کس ندارد ، وابسته به ملت است ، وابسته به قوای مسلحه است ، اشخاص در این امور دخالت ندارند . این که هی هر روز شهرت می دهند که چه شده است چه

شده است ، فلانی سکته کرده ، فلانی در بستر مرگ است ، فلانی ، خوب ! باشد ، البته مرگ برای همه هست ، برای ما هم هست ، اما این را بدانند که شادی نکنند برای این . این یک امری است که واقع می شود و شما خواهید دید انشاءالله که جمهوری اسلامی باقی است چه ما باشیم ، چه اشخاص باشند ، چه نباشند . همین ها بودند که شادی می کردند /که / برای این که جمهوری را در یک جایی در آن مرکز منفجر کردند و هفتاد هشتاد نفر از دوستان ما را ، از بزرگان را از بین بردند ، شادی می کردند که جمهوری از بین رفت ، تمام شد دیگر . دیدند که ابدا تمام نشد و مردم ریختند بدتر از اول ، بالاتر از اول ، ریختند در خیابان ها و چه کردند .

جنگ یک تکلیف شرعی است که مردم ادا می کنند ، من باشم ادا می کنند ، نباشم هم ادا می کنند

حالا هم همین طور است ، بیخود خودشان را معطل نکنند و همین طور اینهایی که در اطراف خلیج هستند بیخود خودشان را معطل نکنند و خودشان را فدای صدام نکنند ، صدام رفتنی است ، همین ممکن است که انشاءالله به همین زودی او برود و علی ای حال چه او رفتنی باشد چه نرفتنی باشد ، ما یک تکلیف داریم ادا می کنیم ، ملت ما ، ارتش ما ، سپاه ما و همه قوای مسلحه ما یک تکلیف ادا می کنند . این مثل این است که گفته بشود که اگر فلانی رفت و فلانی رفت ، مردم نماز نمی خوانند ، تکلیف است ، به رفتن کسی

مردم دست از نمازشان برنمی دارند ، به رفتن کسی نمازشان را ، حج شان را دست از آن برنمی دارند . و قضیه جنگ امروز برای همه ما اهمیتش بیشتر از فروع دین است . این طور نیست که جنگ مثل امر جنگی باشد که دیگران با دیگران می کنند . جنگی است که اسلام دارد می کند در مقابل کفر ، اسلام دارد می کند در مقابل نفاق و این جنگ یک تکلیف شرعی است که مردم ادا می کنند ، من باشم ادا می کنند ، نباشم هم ادا می کنند .

و امیدوارم انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد ، سلامت بدهد و همه کسانی که در این راه برای خدا به رحمت ایزدی پیوستند و شهید شدند ، خداوند آنها را به رحمت خودش ، به رحمت واسعه خودش غریق کند و در ضیافت خودش آنها را راه بدهد و کسان دیگری هم که معلول شدند یا مفقود شدند یا شاید صدمات دیگر برشان وارد شده ، خداوند انشاءالله آنها را ، هم صبر بدهد و هم شفا عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 29/8/65

بیانات امام خمینی در جمع خانواده های شهدا ، مفقودین و اسرا ، جمعی ازمسؤولین قضایی ارتش ومسؤولین اعزام بزرگ سپاه محمد(ص)وسرپرست بنیاد شهید به مناسبت میلاد با سعادت رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفرصادق (ع )

به مناسبت میلاد با سعادت رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفرصادق (ع )

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز که از اعیاد بسیار بزرگ اسلام است ، به همه ملت های محروم اسلامی و همه مستضعفین جهان و ملت بزرگوار خودمان تبریک و تهنیت عرض می کنم .

این عید بزرگ ، سرمنشاء تمام برکات در عالم است و مرکز وحدت مسلمین در جهان است . من نمی توانم راجع به برکات این عید ، امروز با وقت کم عرضی بکنم . امید است که گویندگان و نویسندگان در

این امر اهتمام کنند و برکات تولد این دو بزرگوار را گوشزد کنند . آنچه که من امروز می خواهم عرض کنم ، این است که ما در روزی عید گرفتیم که از جهاتی ملت ایران باید جشن بگیرند . یکی جهات پیروزی ملت ایران در جهان ، در جبهه ها در پشت جبهه ها ، در همه کشورهای اسلامی و غیراسلامی و یک امر مهمی که در این روز باید تبریک به همه عرض بکنم ، این انفجار عظیمی است که در کاخ سیاه واشینگتن رخ داد و این رسوایی بسیار مهمی که برای سران کشور امریکا پیدا شد . شما ملاحظه بکنید و ببینید که در تمام دنیا ، در سراسر جهان ، مطبوعاتشان و رسانه هایشان و خطابه هایشان تمام متوجه این معناست که سرپوشی بگذارند بر این رسوایی که برای رئیس جمهور آمریکا پیش آمد . رئیس جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشود ! ! ! گرچه همیشه بوده است ! ! ! لکن این متفرقه گویی و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفدارهای آمریکا ، حکایت از عظمت مساءله می کند . یک مقام عالی رتبه ! ! ! به قول خودشان ! ! ! از آمریکا به طور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران می شود ، در صورتی که ایران نمی داند چی است ، به مجردی که وارد می شود و معلوم می شود که این از مقامات امریکاست ، ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار می دهد و

محبوس می کند و تمام حرکات او را تحت نظر قرار می دهد و او با هر کس خواسته است ملاقات کند ، ملاقات نمی کند .

آنی که ادعا می کند که اگر من به شوروی رفته بودم ، رئیس شوروی سه مرتبه دیدن من می آمد ، گمان می کند این جا هم شوروی است ! . این جا کشور اسلام است ، این جا نه کرملین قابل این است که ذکری ازش بشود و نه کاخ سیاه ! این جا کشور رسول خداست ، این جا کشور حضرت صادق است ، این جا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخ نشین ها ، این جا بسیجی های ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخ نشین های عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را می کنند و گمان می کنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد .

آنهایی که می گفتند ما چه می کنیم و چه می کنیم و قطع رابطه می کنیم و از این مسائل می گفتند امروز معلوم شد که با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمده اند و می خواهند که رابطه برقرار کنند ، می خواهند عذر تقصیر بخواهند و ملت ما قبول نمی کند . این یک مساءله است ، مساءله ای است که از تمام پیروزی های شما بالاتر است . مساءله رئیس آمریکا با آن همه به قول خودش جلال و جبروت ، کسی را از مقامات عالی بفرستد به این جا که با مقامات این جا ملاقات کنند و هیچ یک از آنها حاضر به ملاقات نشود ، این

مساءله بزرگی است که دنیا را منفجر کرده است و باید هم بکند . کاخ سفید را به عزا نشانده است و باید هم بنشاند . مساءله مساءله مهم است .

الان تسابق می کنند تمام کشورهای بزرگ برای رابطه پیدا کردن با ایران ، این چی است ؟ این افراد ایران است ؟ این جمعیت کثیر ایران است ؟ ایران جمعیتی ندارد در مقابل عالم . این ایمان جوان های ماست ، این برکات رسول اکرم است ، این برکات امام صادق است . این برکاتی است که چشم دنیا را خیره کرده است و همه را مضطرب کرده . آنهایی که گمان می کردند که با یک تشر ایران را می توانند چه بکنند ، گمان کردند که حالا هم زمان قاجار است ، حالا هم زمان پهلوی است که مردم بیدار نبودند . امروز زمان بیداری مردم ماست ، زمان هشیاری و شکوفایی ایمان است در این کشور و لهذا می بینید که الان هر رادیویی را باز کنید از خارج ، از هر گوشه عالم راجع به قضایای آمریکا و راجع به خضوع او در مقابل ایران صحبت می کنند و حرف ها را می زنند . اضطراب در کلمات خود ریگان این قدر هست . تناقض گویی ، اضطراب هست که انسان نمی تواند باور کند که یک آدمی که رئیس یک همچو کشوری هست و ادعایش آن قدر زیاد است ، این قدر تناقض گویی ، این قدر اضطراب ، این قدر وحشت که او را گرفته است ، امروز یک چیز مهمی است . نه فقط او را ،

کرملین هم همین طور است ، آنها هم مسابقه می کنند با امریکا در رابطه با ایران .

امروز ایران بیدار شده است

چی است مساءله ؟ چه شده است ایران ؟ چه قصه ای در ایران واقع شده است که سابق اگر چنانچه در زمان سلاطین سابق ، در زمان قاجار ، در زمان پهلوی اگر یک کلمه در آن جا می گفتند اینها تمام کنار می رفتند ، اگر یک تشر می زدند آنها خلع سلاح می شدند ، چه شده است که حالا پاسدارهای ما هم اعتنا به آنها نمی کنند ؟ برای این که آن وقت مردم را خواب کرده بودند ، تبلیغات دامنه دار دشمن های اسلام ، مردم را خواب کرده بودند ، از هم جدا کرده بودند ، شهرها از هم جدا بود ، احزاب مختلفه همه با هم مختلف بودند ، حکومت ها همه دست نشانده بودند ، اما امروز مساءله این نیست ، امروز ایران بیدار شده است ، امروز اسلام در ایران رواج پیدا کرده است ، امروز حقیقت ایمان در ایران شکوفا پیدا کرده است ، اینها برکات ایمان است . غافل نباشید از این ، برکات وحدت شما در تمام امور است . غافل از این وحدت نباشید ، غافل از این حظ الهی نباشید . در عین حال انسان می بیند که در حالی که کاخ کرملین به لرزه در آمده است و کاخ سیاه سیاهپوش شده است و می خواهند توجیه کنند هی حرف های خودشان را و هی از این ور و آن ور می زنند که توجیه کنند این خطایی که کردند و این

کسی را که این جا فرستادند و با رسوایی از این جا بیرونش کردند ، می خواهند توجیه کنند ، مع الاسف بعض از اشخاصی که در خود ایران هستند توجه به مسائل یا ندارند یا متعمدند . اینها هم /به تبع آنها کارهای / به تبعیت از تبلیغات آنها ، آنها هم با همان لسان ، این جا تبلیغ می کنند .

چرا می خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید

من نمی خواهم در این روز مبارک اسباب افسردگی اشخاص بشوم ، لکن می خواهم عرض کنم چرا این قدر ما عقب افتاده هستیم ؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم ؟ چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بی اعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه ، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را ؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطان زده ؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص ، ولو بعضی شان در نظر من پوچند لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا ، فریاد می زنند سر مسؤ ولین ما ! چه شده است ؟ شماها چه تان است ؟ چه کردید شماها ؟ شماها چرا باید تحت تاءثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تاءثیرات نفسانیت خودتان ؟ در یک همچون مساءله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم ، وحدت ما این طور شده است و در روزی که /روز/ هفته وحدت است چرا شماها

می خواهید تفرقه ایجاد کنید ؟ چرا می خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید ؟ چرا می خواهید دو دستگی ایجاد کنید ؟ چه شده است شما را ؟ کجا دارید می روید ؟ (این تذهبون ؟ ) من نمی توانم که آن طوری که می خواهم ، با شما صحبت کنم و نمی خواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم ، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتی ، وقت یک همچو اموری است ؟ ! وقت یک همچو تاءییدی است از کاخ سفید ؟ وقت یک همچو تاءییدی است از ریگان ؟ ! لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید ، از لحن اسرائیل تندتر است ، از لحن خود کاخ نشینان آن جا تندتر است . شما چه شده است این طور شدید ؟ شما که این طور نبودید بعضی تان ، من بعضی تان را می شناسم ، شما این طور نبودید .

من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل ، توجه کنید به دنیا ، توجه کنید به خودتان ، توجه کنید به قدرت خودتان ، نشکنید این قدرت را ، گرچه شماها نمی توانید ، لکن نباید یک همچو کاری در ایران بشود . من نمی خواهم دل شما را بشکنم ، لکن شما دل ملت ما را نشکنید ، شما دل مسؤ ولین ما را نشکنید ، شما هی تندرو و کندرو درست نکیند ، دو دستگی ایجاد نکنید ، این خلاف اسلام است ، خلاف دیانت است ، خلاف انصاف است ، نکنید این کارها را .

من امیدوارم که

خدای تبارک و تعالی به همه ملت ما سلامت و سعادت عنایت کند و دوستان ما را به خود بیاورد و کسانی که می خواهند تفرقه ایجاد کنند ، انشاءالله خدا هدایتشان کند و خدای تبارک و تعالی شر اشرار را از سر این کشور کوتاه کند و این عید مبارک را بر همه مبارک تر کند و رزمنده های ما را در هر جا که هستند با دل قوی به پیش ببرد و بدانند رزمندگان که پیروزند و بدانند که این پیروزی که اخیرا پیدا شد ، از همه پیروزی ها در نظر دنیا بالاتر است و توجه کنند به این که با عنایت خدا به پیش بروند و سیلی آخر را بزنند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 26/9/65

پاسخ به نامه حجت الاسلام محمد علی صدوقی در مورد بازسازی مناطقسیل زده یزد از محل وجوه بنیاد صدوق

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی صدوقی دامت افاضاته

با تقدیر و تشکر از مردم متدین یزد ایدکم الله تعالی که به چنین عمل بسیار مهم خداپسندانه اقدام نموده اند و با طلب رحمت برای شهید بزرگوار مرحوم صدوقی رحمه الله علیه و تقدیر از زحمات ارزشمند جناب عالی در این امر خطیر ، امید است اهالی محترم سایر مناطق برای نجات جان افراد سیلزده هر چه بیشتر اقدام و در ساختن مساکن تخریب شده و ترمیم خسارات وارده اقدام و موجب رضای خداوند متعال و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را فراهم نمایند .

انشاءالله تعالی روحانیون معظم سراسر کشور دامت برکاتهم مردم را در این امر حیاتی تشویق و تجهیز فرمایند .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/10/65

فرمان امام امت به هیاءت عفو زندانیان

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرات حجج اسلام ، هیاءت محترم عفو دامت افاضاتهم

بنا به گزارش واصله ، بعضی از مسؤ ولین در مورد انحلال هیاءت عفو که مورد احترام و اطمینان این جانب می باشند ، مطالبی نوشته اند که واقعیت ندارد و چنین انحلالی صورت نگرفته است و حضرات آقایان باید توجه داشته باشند این گونه مسائلی که موجب رنجش خاطر همگی ماست ، نباید سبب دلسردی در کارها باشد ، زیرا شما برای خدا کار می کنید و او از شما راضی و خشنود است .

من به قوه قضاییه توصیه می کنم که با روی گشاده شما را در سراسر کشور یاری دهند و شما نیز همچون گذشته با احتیاط و دقت به کارتان ادامه دهید و بدانید که شما مورد تاءیید این جانب هستید .

خداوند به همه ما این توفیق

را عنایت فرماید که هر چه بهتر بتوانیم به اسلام و مسلمین خدمت کنیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/10/65

پیام امام به ملت ، روحانیون ومسؤ ولین برای کمک رسانی به هموطنان سیل زده

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ملت شریف و مقاوم ایران و حضرات حجج اسلام و ائمه محترم جمعه و جماعات و روحانیون معظم و مسؤ ولین ارجمند جمهوری اسلامی ایران

ضمن تشکر از کمک های بیدریغ و ایثارگری های بی شائبه برادران و خواهران ایمانی و روحانیون معظم و دولت و مسؤ ولین متعهد و خدمتگزار در امر کمک رسانی به هموطنان سیلزده و سپاسگزاری از اعلام آمادگی های عموم حضرات محترم ، از آن جا که مساءله مهم و مشکل اساسی این عزیزان در وضع کنونی ، بازسازی خانه های ویران شده و تجدید بنای منازل آنان می باشد ، لازم است هر چه زودتر برای انجام این امر مهم اقدام مؤ ثر و سریع صورت گیرد . و از آن جایی که بعضی از روحانیون محترم و مردم شریف اقدام به این امر کرده اند و نیز از آن جایی که بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مورد تاءیید این جانب می باشد و با تجربه و سابقه و تخصصی که در این کار دارد و آمادگی کامل خود را نیز برای انجام این کار بزرگ اعلام نموده است ، امیدوارم با هماهنگی کامل میان تمامی آنهایی که برای این امر مهم کمر همت بسته اند ، از هدر رفتن نیروها جلوگیری شود تا به یاری خدای تعالی هر چه زودتر این وظیفه بزرگ اسلامی و انسانی انجام پذیرد . و از نماینده محترم خود در بنیاد مسکن جناب حجت الاسلام آقای رسولی

می خواهم گزارش کارها را به این جانب بدهند . موفقیت همگان را از پروردگار متعال مساءلت می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/11/65

دیدار با اعضای شورای مدیریت حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

من چنانچه سابقا نیز گفته ام ، راجع به حوزه علمیه عقیده ام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد ، چرا که حوزه علمیه اگر درست بشود ، ایران درست می شود و اگر خدای نخواسته در حوزه علمیه فسادی به وجود آید ! ! ! ولو در دراز مدت ! ! ! در سرتاسر ایران آن فساد پیدا می شود و آنها که همیشه در فکر بوده اند که در حوزه علمیه نفوذ کنند ، به همین خاطر است . نفوذ آنها ، نفوذ ظاهری نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذی است ، چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند ، معذلک در موقع مناسب کارش را انجام دهد . اینها از مشکلات حوزه است و قضیه تحصیل هم باید به نحوی باشد که فقه سنتی فراموش نشود و آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است ، همان فقه سنتی بوده است و همه همت ها باید مصروف این بشود که فقه به همان وضعی که بوده است محفوظ باشد . ممکن است اشخاصی بگویند که باید فقه تازه ای درست کرد ، که این آغاز هلاکت حوزه است و روی آن باید دقت بشود .

البته من همه شما آقایان را می شناسم و از شما به خاطر زحمتتان در این امر تشکر می کنم ، ولی باید خیلی متوجه باشید . در

هر صورت آن چیزی که برای حوزه ها خطر است ، این است که ما این فقه را به نحوی که به دست ما رسیده است ، به نسل آینده تحویل ندهیم . باید همان طور که مبانی اسلامی ، مبانی فقهی را تحویل داده اند ، ما هم به آینده ها تحویل بدهیم ، که اگر این افراد در آینده نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند ، تقصیر ما نباشد .

و دیگر این که اخلاق باید در همه جا و در همه دروس مورد توجه قرار گیرد . و اعتقادم بر این است که باید هر کس حوزه درسی بزرگ یا کوچکی دارد ، یکی دو دقیقه مقدمتایامؤخرتا درس اخلاق بگید که طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند . و اجمالا من از شما مطمئنم که شما خوب کار می کنید و نظرات درستی دارید ، لکن در هر کاری اشتباهاتی هم هست . گروه های مختلف به این حوزه نظر دارند ، چون در دراز مدت می توانند کارهایی که ما می کنیم به هم بزنند . و این که شما در رابطه با سابقه افراد تحقیق می کنید ، کار خوبی است ، چرا که اگر کسی قبل از انقلاب یا بعد از آن کجروی داشته است و الان می گوید من توبه کرده ام ، ممکن است این توبه کردن مصلحتی باشد . باید توجه داشت که این افراد حوزه را فاسد نکنند . و شما همیشه با حضرات مراجع و سایر بزرگان مشورت کنید و از آنها نظر

بخواهید و من هم به شما دعا می کنم .

والسلام علیکم و رحمه

الله

تاریخ : 10/11/65

موافقت با انتصاب سرکارسرهنگ منصورستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

بسمه تعالی

با تقدیر و تشکر از خدمات سرکار سرهنگ هوشنگ صدیق ، با پیشنهاد مذکور موافقت می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/11/65

پیام به مناسبت روز انقلاب اسلامی و شهادت درتجلیل از ایثارگران شهید ، جانباز و مفقود در دهه مبارکه فجر

پیام به مناسبت روز انقلاب اسلامی و شهادت درتجلیل از ایثارگران شهید ، جانباز و مفقود در دهه مبارکه فجر

بسم الله الرحمن الرحیم

گرامی باد بر ملت بزرگ ایران و بر پیروان شاهد بزرگ ، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم وجود رادمردانی که راه شهادت را برگزیده اند و در هجرت از زندگی عالم ادنی و جهان سفلی به وادی ایمن و ملکوت اعلا رسیده اند و در جستجوی حیات ، سرچشمه را یافته اند و سیراب و سرمست از جرعه ععع (ارجعی الی ربک ) عععع به رویت جمال و کشف رضایت حق نایل آمده اند ععع (و کفی بهم فخرا) . عععع و چه غافلند دنیاپرستان و بیخبران که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جستجو می کنند و وصف آن را در سروده ها و حماسه و شعرها می جویند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می خواهند و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد که بر ملت ما آسان شده است . و اینک ما شاهد آنیم که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته اند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسیده اند و بر بسیط ارض ، ثمرات رشادت ها و ایثارهای خود را نظاره می کنند که از همت بلندشان جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعل دار هدایت نسل های تشنه است و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی

سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخ های ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است و آنان را در عزا و ماتم از دست دادن یاران و نوکرانی چون محمدرضاخان و سادات هاو نمیری ها و نیز اقتدارها و افتخارات شیطانی خود سیاهپوش کرده است و هنوز اول ماجراست و کابوس های دیگری دارند و باید خود را برای نابودی و مرگ جیره خوارانی چون صدام و دست نشاندگانی چون اسرائیل غاصب آماده کنند ، که اینها همه از برکات سحر شهیدان ماست و ما در انتظار رؤ یت خورشیدیم و به شهیدان باید گفت ععع (اتیکم الله مالم یوت احدا من العالمین ) عععع .

و مبارک باد بر خانواده های عزیز شهدا ، مفقودین و اسرا و جانبازان و بر ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانی مرصوص مبدل گشته اند که نه تهدید ابر قدرت ها آنان را به هراس می افکند و نه از محاصره ها و کمبودها به فغان می آیند و نه از خیانت و وحشیگری های صدام دیوانه و افسار گسیخته رو به زوال ، در زدن شهرها و ویران کردن خانه ها و مساجد و بیمارستان ها و مدارس خم به ابرو می آورند و چون گذشته به راه خود که همان راه اسلام عزیز و عزت و شرف و انسانیت است ادامه می دهند و زندگی با عزت را در خیمه مقاومت صبر ، بر حضور در

کاخ های ذلت و نوکری ابرقدرت ها و سازش و صلح تحمیلی ترجیح می دهند . و من افتخار می کنم

که در میان شما و در کنار شما هستم و در غم و مصیبت های شما که مصیبت اسلام و مسلمین است شریک می باشم .

عجبا ! که دیو صفتان عفلقی وقتی که در صحنه های نبرد ، آن همه شکست ها را متحمل شده اند و بزدلانه از روبروی شیرمردان ارتش اسلام پا به فرار گذاشته اند ، برای جبران آن همه ناتوانی و عجز ، ناجوانمردانه خانه ها و مدارس و بیمارستان ها و مساجد را بر سر اقشار بی دفاع مردم از طفل شیرخواره گرفته تا محصل دبستانی و دبیرستانی و از بیمار در بیمارستان ها تا پیرمردان و پیرزنان خراب می کنند . آری ملت عزیز ایران و خصوصا مردم شهرهای مورد تهاجم هوایی دشمن به خوبی لمس کرده اند که دشمنان آنان راه پیشوایان و اعقاب شجره خبیثه بنی امیه و یزیدان علیهم لعنه الله را برگزیده اند و هدفی جز محو آثار رسالت و اثبات و تحکیم شعار پوسیده ععع (لا خبر جاء و لا وحی نزل ) عععع را دنبال نمی کنند ، چرا که از یزیدیان انتظاری جز این نیست که به حریم کشور اسلامی ما و به ملت پیرو امام زمان و حتی به خانه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم (یعنی قم ) تجاوز نمایند و از ملت دلاور مسلمان ایران هم انتظاری جز ادامه راه حسین و زینب نیست که این راه را انتخاب کرده اند . ملتی که سالار شهیدان را پیشوا و ایثار و فداکاری را سلاح و شهادت را سبب جاودانگی خود می داند از چه می ترسد

و با چه کسی جز خدا معامله می کند ؟ !

و اینک من به همه عزیزانی که خانه و کاشانه و جگر گوشگان خود را در این حوادث و میدان کارزار از دست داده اند ، عرض می کنم که یقینا شما احساس همدردی این خدمتگزار و پدر پیر خود را درک می کنید که من ویرانی خانه های شما را ویرانی خانه خود و شهادت و جراحت عزیزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود می دانم و با شما هستم و شما را به صبر و مقاومت سفارش می کنم و امیدوارم که ملت ایران با همان روح همبستگی و برادری که در همه مشکلات خود را یاور و غمخوار یکدیگر می دانند ، در این امتحان بزرگ الهی به یاری و کمک آسیب دیدگان بشتابند و با آغوش باز و محبت و اخوت در رفع مشکلات آنان کوشش کنند و همگام با دولت خدمتگزار که با کمال فداکاری و پشتکار شب و روز مشغول امداد و برنامه ریزی هستند ، به جنگ مشکلات بروند .

به هر حال قلم و بیان من عاجز است که مقاومت عظیم و گسترده میلیون ها مسلمان شیفته خدمت و ایثار و شهادت را در این کشور صاحب الزمان ارواحنا فداه ترسیم نماید و از حماسه ها و رشادت ها و خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر ، حضرت فاطمه سلام الله علیها سخن بگوید که همه اینها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است . و ملت ما کمربندها را محکم بسته اند و از زن و

مرد و پیر و جوان همه و همه ، به جز تعداد انگشت شماری منافق خودفروخته جاسوس و سایر وابستگان به استکبار جهانی ، در صحنه نبرد حق در برابر باطل ایستاده اند و بر یکدیگر سبقت می جویند و کدام سبقتی در مسیر الی الله بالاتر از این که سیل زدگان محصور در فکر کمک به جبهه اند و رزمندگان در صحنه نبرد هم بضاعت مالی خود را به سیل زدگان تقدیم می کنند . و کدام تحولی بالاتر از این که پدران و مادران و همسران شهیدان ما از فراق عزیزان خود شکوه نمی کنند ولی غبطه و حسرت دوری از قافله شهدا را بر زبان دارند ، و چه کر و کورند آنان که بعد از تجربه سال ها مقاومت و سرسختی این ملت قهرمان هنوز هم بر حقایق و واقعیات پا می نهند و به تجهیز صدام رو به احتضار و حزب عفلقی ادامه می دهند که در حقیقت خود و صدام را به گورشان نزدیکتر و ملت ما را آبدیده تر می سازند و عزم آنان را برای سرعت بخشیدن به سقوط متجاوز جزم تر می کنند .

ابرقدرت ها ، از آمریکا که در راءس همه مفاسد عالم است

گرفته تا شوروی و فرانسه که متاءسفانه بیشترین امکانات تهاجم به شهرها را اعم از موشک و بمب و هواپیما در اختیار عراق گذارده اند ، باید بدانند که با ادامه این حمایت های علنی و تلویحی از صدام کینه یک ملت انقلابی و استوار و یک حکومت اسلامی و مردمی و صددرصد تثبیت شده و دارای هواداران بی شمار از مکتب ها و نژادها و ملیت های مختلف در سرتاسر جهان

را علیه خود برمی افروزند و مردم ما و ملت های جهان ، آنان را در این جنایت ها و خیانت ها سهیم می دانند . و باید تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها بدانند که ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون برای اعلای کلمه الله ایستاده ایم و بر خلاف میل تمامی آنان ، حکومت نه شرقی و نه غربی را در اکثر کشورهای جهان پایه ریزی خواهیم نمود . و استکبار جهانی چه زود فراموش کرده است صحنه عظیم و تاریخی حضور مردم در روز قدس را که اگر ده ها بار هم تکرار بشود ، به یاری خداوند مردم ما همان مردمند و صحنه ها همان صحنه هاست .

من ضمن تشکر و تقدیر فراوان از نیروهای مردمی و بسیجیان جان بر کف و سپاهیان محمد و ارتش قدرتمند و مقاوم و سپاهیان قهرمان و دلاور و روحانیون و جهادگران و امدادگران و خبرنگاران و نیروهای انتظامی کمیته و شهربانی و ژاندارمری و همه کسانی که در پشت جبهه ها به تقویت و تدارک رزمندگان همت گماشته اند و نیز با تقدیر و تشکر وافر از رزمندگان عملیات کربلای 4 و 6 و خصوصا کربلای 5 که واقعا حماسه ها آفریدند و حیرت و تعجب همه جهانیان را برانگیخته اند و بر مستحکمترین دژها و موانع و مدرنترین سلاح ها یورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگیدند و امیران و افسران و درجه داران و سربازان بی شماری از دشمن را به اسارت گرفته اند و هم اکنون نیز به نبرد خود ادامه

می دهند و دل انبیا و پیامبر اسلام و مولای خود حضرت صاحب الامر را شادمان ساخته اند . از همه جوانان غیور و اقشار برومند کشور اسلامی می خواهم که مثل همیشه به جبهه ها هجوم آورند و به سپاهیان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بپیوندند و نفس های آخر عمر صدامیان را بگیرند که دست نصرت حق با شماست و چنانچه تا به امروز و در همه صحنه ها از امدادهای غیبی و عنایات ویژه خود شما را متنعم ساخته است ، بعد از این یار و یاورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهد گذاشت و من هم در همه حالات به شما دعا می کنم و شما را دوست می دارم و ای کاش در کنار شما و در سنگر شما بودم . خداوندا ! به ملت ما و رزمندگان لشکر اسلام و به مسؤ ولین و فرماندهان که با دقت و نظم و سعه صدر و جلب رضایت حق به برنامه ریزی و هدایت امر جنگ مشغولند و به رزمندگان با اخلاص و با ایمان ، از نیروی زمینی و هوایی و دریایی ارتش و سپاه و جنگ آوران بسیج که اسلام و انقلاب و میهن اسلامی خود را بیمه کرده اند و دست تجاوزگران را شکسته اند و به روحانیون عزیزی که حوزه علم را به مکتب عشق مبدل ساخته و پیشاپیش ارتش اسلام ، سینه ها را سپر کرده اند و به جهادگران بی سنگری که در سخت ترین شرایط به پاسداری از حریم رزمندگان و تحکیم مواضع بی قرار آنان همت گمارده و با ایثار و

فداکاری جان عزیزانمان را در سنگر و مواضع دفاعی حفظ کرده اند و به امدادگران و طبیبانی که از خانه های امن خود به جبهه می روند و پا به پای خط شکنان به نجات مصدومین و مجروحین همت می گمارند و یا ابدان مطهر شهیدان را حمل می کنند و به دانشگاهیان و دانشجویان و متخصصین از ارگان ها و وزارتخانه ها که در امور مختلف یار و مددکار ارتش اسلامند و به فیلمبرداران و خبرنگارانی که در خط مقدم جبهه حماسه های بی نظیر و جلوه های ملکوتی جنود خدا را به نمایش می گذارند و ملت ایران و مردم جهان را در عصر حاضر و آیندگان را به فرهنگ دفاع مقدس خود و تاریخ انقلاب آشنا می سازند و به همه پشتیبانان و مراکز پشتیبانی از جبهه ، از کشاورزان در گوشه های دهات که از ثمرات رنج خودمی گذرند ، گرفته تا کارگران و مردم شهرها و بخش ها و اقشار گوناگون بازاری و اداری و غیره که با جان و مال و قول و فعل خود ، رزمندگان را حمایت و دلگرم می کنند نصرت و برکت و پیروزی و شرافت و عزت دنیا و آخرت کرامت فرما .

خداوندا ! شهدای عزیز این ملت را که برای تو و برای اعتلای دین تو جان باخته اند ، در جوار اولیایت مخلد فرما و به بازماندگان آنان خصوصا پدران و مادران و فرزندان و همسرانشان که برای رضای تو ، فراق و دوری آنان را تحمل می کنند و پرچم مبارزه آنان را بر دوش گرفته و به پیش می روند

، صبر و اجر کرامت کن و فرزندان آنان را برای راءفت و مهربانی بیشتر به مادران داغدیده خود مهیا فرما و جانبازان عزیز و پیروز و سرافراز ما را شفا عنایت کن و مفقودین و اسرا ، این شیرمردان دربند را با سلامت و پیروزی به اوطان خود باز گردان و ما را خدمتگزار این ملت و ملت را قدرشناس زحمات شهیدانمان گردان و شیرینی و حلاوت محبت و رضایت خود را به ما عنایت کن و دعای خیر حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را شامل حالمان گردان و این انقلاب را از خطر آفت ها و لغزش ها و از کید کافران و منافقان و ملحدان حفظ فرما .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

من مقدم میهمانان عزیزی که از بلاد مختلف تشریف آوردند در این کشور مظلوم ، مقدم آنها را مبارکباد عرض می کنم و از خداوند تعالی مسالت می کنم که همه آنها و همه ملت های مستضعف جهان را در مقابل مستکبران پیروز فرماید .

مسائل ما زباد است ، من بعضی از مسائل را عرض می کنم و امیدوارم که آقایان که در اطراف تشریف می برند توجه به این مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصی که متعهد هستند ، آنها را تذکر بدهند . صورت اعمال همیشه شبیه به هم است ، ظاهر عمل از یک فاجر فاسد ظاهر بشود یا کافر ظاهر بشود و از یک مؤ من موحد یا از یک ولی خدا ، ظاهر یکی است . شمشیری که ابن ملجم می کشد و بهترین خلق الله را

شهید می کند با شمشیری که بهترین خلق الله می کشد و عدوالله را اعدام می کند در صورت یکی است ، شمشیر است و قدرت عمل است و کشتن آن طرف یا شهید کردن آن طرف . اما آنچه که ممتاز می کند این دو عمل را از هم و همه اعمال صادره از بشر به واسطه او ممتاز می شود آن عبارت از غایات اعمال است ، انگیزه های اعمال است ، این شمشیر برای چه کشیده شد و برای چه زده شد ؟ این ندا برای چی بلند شد و برای چی ختم شد ؟ اگر شمشیر برای خدا بلند بشود و برای خدا به پایین بیاید ، این انگیزه ، انگیزه الهی است . ارزشمند است . اگر برای شیطان باشد ، این ابلیسی است و ارزشمند نیست ، این در همه اعمال مردم است . در همه اعمال خصوصی انسان و در اعمال اجتماعی ، سیاسی ، انقلابی است .

همه رژیم های دنیا که در سر کار هستند ، اینها اعمالشان اعمال دنیایی است

انقلابات در دنیا زیاد واقع شده است و یک حکومت رفته است ، حکومت دیگر آمده است ، یک رژیم رفته ، رژیم دیگر آمده است ، ولی انقلاباتی که آمده است باید دید انگیزه انقلاب چه بوده است و برای چه چیز انقلاب واقع شده و ثمره این انقلاب چی هست و چه بوده . انقلاب فرانسه ، شوروی ، سایر انقلاباتی که در عالم واقع شده است ، یک انقلاباتی بوده است و یک رژیم ها تغییر کردند به رژیمی دیگر ، حکومت تغییر کرده

به حکومت دیگر ، اما انگیزه ، انگیزه مادی بوده است ، انگیزه دنیایی بوده است . آن وقتیکه روسیه قیام می کند و رژیم سابق را از بین می برد ، انگیزه اش این بوده است که این دنیا دست من باشد نه دست او . الان هم که همه رژیم های دنیا در سر کار هستند ، اینها اعمالشان اعمال دنیایی است . (یاکلون کما تاکل الانعام ) : مثل همان حیواناتی که با هم جنگ می کنند و یکی دیگری را از بین می برد ، انگیزه یک انگیزه طبیعی است ، یک انگیزه دنیایی است . این دنیا را او می خواهد برای خودش حفظ کند ، آن هم می خواهد برای خودش . قدرت را او برای خودش می خواهد ، آن هم برای خودش می خواهد . اما انگیزه انبیاء در انقلاباتشان ، در قیامشان دنیا نبوده است ، اگر دنیا را اصلاح کردند تبع بوده است ، انگیزه الهی بوده است ، برای خدا بوده و برای معارف الهی و برای بسط عدالت الهی در جامعه . آن انگیزه است که این انقلابات را از هم جدا می کند . ما این انقلابی که کردیم و ملت ما کرد ، این را به حسب آن طوری که از اول ندای او بلند شد و الان هم این ندا بلند است ، این انقلاب برای اسلام بوده است نه برای کشور ، نه برای ملت ، نه برای به دست آوردن یک حکومت . برای این که اسلام را از شر ابرقدرت ها و جنایتکارهای خارجی و از شر

سلیقه های کج داخلی داخل اسلامی نجات بدهد . این انگیزه ، انگیزه ای است که اگر چنانچه در جوان های ما ملاحظه بفرمایید ، در عموم ملت ملاحظه بفرمایید ، البته استثنا دارد ، در همه جا استثنا هست ، در زمان رسول الله هم استثنا بود ، همیشه این استثناها هست ، اما وقتی که وجهه عمومی مردم را در این حرکت هایی که دارند ، در این شور و شوقی که دارند و رو به مرگ می روند با شور و شوق ، از هر کدام بپرسید که تو چرا داری می روی به جبهه ، می گوید : برای /این که / خدا ، برای اسلام ، برای خدا ، برای امر خداست . اما اگر فرض کنید که از یک سرباز روسی بپرسند که تو برای جبهه می روی چه کنی ؟ ! او می گوید می خواهم این کشور را به دست بیاورم ، می خواهم قدرت خود را توسعه بدهم . در عالم همیشه همین طور است . ما باید فکر این معنا باشیم که ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم . اما تلخی هایی که داشتیم برای این است که ما معارفمان ناقص است . شما ملاحظه کنید که بهترین خلق الله در عصر خودش ، حضرت سیدالشهداسلام الله علیه و بهترین جوانان بنی هاشم و اصحاب او شهید شدند و از این دنیا رفتند با شهادت ، لکن وقتی که در آن مجلس پلید یزید صحبت می شود ، حضرت زینب سلام الله علیها قسم می خورد که (ماراینا الا جمیلا) : رفتن یک انسان

کامل ، شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است ، نه برای این که جنگ کرده و کشته شده ، برای این که جنگ برای خدا بوده است ، قیام برای خدا بوده است . اگر این معنا را تزریق کنند ، این میهمان های ما ، این میهمان های عزیز ما در مملکت هایی که می روند به مردم بگویند که جوان های ایران با این انگیزه دارند خودشان را به جبهه می رسانند و به شهادت ، و شهادت را فوز عظیم می دانند . این شهادت فوز عظیم دانستن نه از باب این است که کشته شدن است ، خوب ! کشته شدن ، طرف ما هم کشته می شود ، از باب این است که این انگیزه برای اسلام است ، وقتی انگیزه برای اسلام شد ، دیگر لذت دارد نه غم ، منتها ما چون ناقص هستیم و نرسیدیم به آن مقامی که باید برسیم ، از این جهت تلخی داریم . ما البته تلخی ها داشتیم به حسب این وضع روحی ای که داریم ، از ما اشخاص بزرگ شهید شده است به دست اشخاص پلید وخانوارها ، خانواده ها ، اطفال اینها الان دارند کشته می شوند و این برای ما سخت است ، برای ما دشوار است ، لکن وقتی انگیزه را ملاحظه کنیم و غایات اعمال را ملاحظه کنیم و اگر بفهمیم این مقاصدی که انبیاء داشتند و آن کارهایی که انبیاء کردند و آن کارهایی که در صدر اسلام واقع شده است ، چه جور بوده است برای ما سهل می شود

. یعنی خوف از بین می رود ، تلخی مبدل به لذت می شود ، ناگواری مبدل به گوارایی می شود و هر چه طرف این انگیزه پیش برویم و این مطلب روحی را بر خودمان تزریق کنیم و با مجاهدت پیش برویم ، این اسباب این می شود که هیچ تلخی ما در دنیا نبینیم مگر آن چیزی که مخالف اسلام است . آنی که مخالف اسلام است برای ما تلخ باشد و آن چیزی که برای اسلام است ، برای ما شیرین باشد . سعی کنید که انگیزه ها ، انگیزه های الهی باشد شما می بینید با این که هر روز تقریبا ایران زده می شود و عده کثیری از بچه ها ، از کودک ها ، از زن های پیر ، از مردهای پیر ، از مردم عادی ، دارند خراب می شود خانه ها به رویشان ، معذلک از همان زیر آوارها که در می آیند ، حرفشان این است که ما باید تا پیروزی جنگ کنیم ، این یک انگیزه ای است که در این جوان های ما پیدا شده است و امید است که در ما هم پیدا بشود . من واقعا وقتی که بعضی از این جوان ها را می بینم ، بعضی از این صحبت های جوان ها را می شنوم ، بعضی از این شادی های آنها را می بینم در جبهه ها ، می بینم که جایی که الان آتش است و هر روز آتشبازی است ، اینها با سرافرازی و با عظمت روح و با شادی دارند پیش می روند ، من متحیر

می شوم و از این حسرت می برم که ما نرسیدیم به یک همچو مقامی . سعی کنید که انگیزه ها ، انگیزه های الهی باشد . سعی کنید که به مردم خودتان هر جا هستند ، به کشورهای خودتان هر جا هستند تزریق کنید که انگیزه هایشان الهی باشد ، برای کشورگیری نباشد ، برای سلطه نباشد ، برای دنیا نباشد ، گمان نکنند که دنیا یک چیزی است که باقی می ماند ، چند روز می ماند دست این و از بین می رود . آن چیزی که باقی می ماند آنی است که لله تعالی است . (ما عندکم ینفدو ما عندالله باق ) . (ما عندالله ) آن چیزهایی است که انسان برای خدا می کند ، آنها باقی هست و آن چیزی که پیش خود ما هست از دنیا و از جهاتی که نفسانیت ما دارد ، اینها از بین می رود .

پس بنابراین شما مطالعه کنید در حال این کشور ، در حال این ملت و بگویید این ملت را و این کشور را برای کشورهای خودتان ، شاید انشاءالله همین انگیزه ها پیدا بشود و از سلطه های خارجی کم بشود . و ما امیدواریم که جوانان ما در این اوقات همان طوری که از اول بودند و با شادی به طرف جنگ می رفتند و به طرف رساندن اسلام به پیروزی و خارج کردن اسلام از شر ابرقدرت های خارجی و سلیقه های کج داخلی ای که در داخل کشورهای اسلامی هست ، اینها برای شر اینها و از بین بردن اینها پیروز بشوند و برسند به

جایی که حکومت اسلامی توسعه پیدا کند در همه جا و عدل اسلامی در همه جا توسعه پیدا بکند و عدل اسلامی این است که همه حکومت هایی که در دنیا هستند ، روی موازین اسلامی حکومت بکنند . و ما امیدواریم که این امر به تدریج مهیا بشود برای آن وقتی که آن عدل بزرگ اسلامی در روی زمین توسعه پیدا می کند و حکومت ها ، حکومت عدل می شوند .

و من از خدای تبارک و تعالی برای پیروزی اسلام و برای کسانی که به اسلام خدمت می کنند و کسانی که دنباله اسلام هستند ، رحمت و مغفرت طلب می کنم و از خدای تبارک و تعالی برای کسانی که در راه اسلام شهید شدند ، یا معلول شدند ، یا اسیر شدند ، برای آنها سلامت و خروج از سلطه قدرت ها دعا می کنم و امیدوارم که همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنیا و آخرت شما انشاءالله اصلاح بشود .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 15/12/65

پاسخ به نامه آقای موسوی گرمارودی

بسمه تعالی

جناب آقای موسوی گرمارودی ایده الله تعالی

همان گونه که مرقوم داشتید ، جناب عالی پس از کشف انحراف بنی صدر چند مرتبه نزد این جانب آمدید و اظهار داشتید که من می خواهم از سمتی که نزد بنی صدر دارم کناره گیری کنم و این جانب برای مصالحی که در نظر داشتم ، با نظر شما مخالفت کردم و شما را با اکراهی که داشتید ، از کناره گیری باز داشتم و شما را در اعمال مخالف او هیچ گاه شریک نمی دانم . انشاءالله تعالی موفق باشید در خدمت

به بندگان خداوند .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/12/65

بیانات امام در جمع رئیس جمهور ، رئیس مجلس دیوان عالی کشور و مسؤ ولان ، کشوری ولشکری در سالروز ولادت امیرمؤ منان حضرت علی علیه السلام

این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آن که هست صحبت کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

من این عید سعید را به همه مسلمین جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاریخ تبریک عرض می کنم . امیدوارم خداوند در سایه عنایات حضرت ولی عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امیر سلام الله علیهما این مملکت و ممالک اسلامی از شر اشرار مصون باشد . در باره حضرت امیر سلام الله علیه این قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است . یعنی این معجزه الهی تاکنون معلوم نشده است که چه شخصیتی است . همه طوایف مختلفی که در اسلام هستند و خصوصا در شیعه مذهب ها ، این حضرت را به خودشان نسبت می دهند . عرفا ، حکما ، فقها ، فلاسفه و اقشار مختلفه حتی دراویش ، صوفیه و حتی کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند از کلمات ایشان استشهاد می کنند . /الان در یعنی / آن وقت که من عراق بودم که حزب عفلقی ای که اصلا اعتقاد به اسلام ندارد ، بلکه مضاد با اوست ، معذلک کلمات ایشان را در دیوارها برش استشهاد می کردند و هر کسی به یک نحو از ایشان اسم می برد . در زورخانه ها به عنوان یک پهلوان ، در جنگ ها به عنوان یک جنگنده ، در مدارس به عنوان یک ارزشمند فقیه و در هر جایی که ملاحظه می کنید به نظر هر یک و هر طایفه ای حضرت یک وضعی دارد و همه آنها را از خودشان می

دانند ، الا البته بعضی که اصلا اعتقادی به اسلام ندارند ، لکن معذلک آنی که باید باشد این معما حل نشده است و نخواهد شد . این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آن که هست صحبت کرد ، هر کس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظری که دارد در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است . یعنی ما نمی توانیم به آن جایی که بتوانیم از ایشان به آن جور که هستند مدح کنیم . آن صفات متضاده که در اشخاص نمی شود باشد ، در ایشان هست . از همین جهت است که این صفات متضاده که هست ، این که هر کسی یک طرفش را گرفته است و خیال می کند که ایشان او است . کسی که عارف مسلک است و در راءس عرفای عالم واقع شده است ، این آدم در حکومت دخالت دارد ، در صورتی که عرفای معروف اصلا کناره گیری می کردند . کسی که در جنگ ها آن طور فعالیت داشته است معذلک درزهد و تقوا و کناره گیری از خلق آن طور بوده است . چون ابعاد مختلف درش بوده است . هر کسی یک بعدی از او را گرفته است و خیال کرده است که بعد واقعی این است و تاکنون آن بعدی که ایشان دارند ، آن بعد معنوی ای که ایشان دارند برای کسی کشف نشده است مگر برای اشخاصی که همطراز او هستند . از این جهت در باره ایشان صحبت کردن از هر ترتیبی که باشد ،

همه این چیزها را دارد لکن آن که هست نمی شود صحبت کرد ، نمی توانیم ما صحبت کنیم و لهذا باید غمض عین کنیم از صحبت در باره ایشان و از ایشان بخواهیم که ما را هدایت کند و به آن راهی که ایشان هستند ، ما لااقل به بعضی اش برسیم .

اگر هواهای نفسانی در کار باشد این منجر به اختلاف می شود

اما راجع به مسائلی که مناسب است در این روز گفتن ، من کمی اش را عرض می کنم . ما الان گرفتاری های زیادی داریم که همه می دانید . و می دانید که همه قدرت هایی که هستند با ما مخالفند . یعنی قدرت ها دست به هم داده اند تا اسلام را که می بینید در این جاها یک نمونه ای ازش پیدا شده است بکوبند و نگذارند که اسلام سر بلند کند . ما تکلیفمان چی هست ؟ در این حالی که همه با ما مخالفند ، همه می خواهند /ما/ همه ما را از بین ببرند ، می خواهند ما را برگردانند به آن حالی که یک نفر فرض کنید که سفیر یا مادون سفیر یک کشوری بتواند همه اوضاع ایران را به هم بزند ، ما را می خواهند به آن حال برگردانند . تکلیف ما در این وقت چی است ؟ خدا برای ما چه راهی معین کرده ؟ باز ما باید بنشینیم با هم مختلف باشیم ؟ باز با هم نزاع کنیم ؟ حالا من این که می گویم نزاع ، نه این که نزاعی هست و لیکن باید جلوگیری کنیم که مبادا باشد . حالا فردا رسانه های گروهی نگویند که فلانی

گفته است که نزاع هست و الان در ایران جنگ است . یکی از اموری که آنها درصددند که همیشه دامن به آن بزنند ، همین که در داخل ایران نزاع سر قدرت است . اینها باز نشناختند اسلام را ، نشناختند ایران را ، نشناختند متصدیان امور در ایران را . خیال می کنند که یک دسته آن طرف ایستادند ، یک دسته هم آن طرف ایستادند همه دارند تو سر هم می زنند که یکی می خواهد قدرت را برای خودش ، یکی می خواهد قدرت را برای خودش ، این برای این است که نظر ، نظر مادی است . وقتی نظر ، نظر مادی شد همین طورها هست . اگر خدای نخواسته نظر مادی در بین ماها حاصل بشود و ما نسیان کنیم خدای تبارک و تعالی را به توجه به دنیا و مقامات ، لاعلاج خواهد شد اختلاف . کسانی که توجه به دنیا دارند ، نمی شود اختلاف نداشته باشند ، هر کسی برای خودش می خواهد . آنهایی که اختلاف ندارند ، آنهایی هستند که به دنیا اعتنا ندارند ، آنهایی هستند که ارزش را بهش توجه دارند ، آنها بینشان اختلاف واقع نمی شود . اگر همه انبیا جمع بشوند و همه اولیا جمع بشوند ، با هم اختلاف نمی کنند ، یک کلمه اختلاف ندارند ، لکن اگر دو تا کدخدا در یک ده باشد اختلاف پیدا می کند ، اگر دو عالم باشد (روحانی واقعا) صد عالم روحانی باشد ، ممکن نیست با هم اختلاف داشته باشند . اما اگر دو عالم باشد یا دو

صورت عالم باشد که بخواهد دکان درست کند برای خودش ، شکی نیست که با عالم دیگری که بازآن هم همین جور است اختلاف پیدا می شود . و همین طور اگر چنانچه سران یک کشوری برای خدا کار بکنند ، اینها اختلاف نخواهند پیدا کرد و باید توجه کنند که گمان نکنند که ماءمونند از این که به راه ابلیس بروند . هیچ امری یکدفعه نمی شود ، به تدریج ، یک قدم یک قدم انسان را می کشانند به جهنم . از ابتدا نمی آید نفس اماره انسان بگوید بیا برو جهنم ، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم ، یا نفس اماره بگوید یاالله پاشویم دعوا راه بیندازیم ، نخیر . ابتدائا از اول شروع می شود یک قدم جلو می رود آدم ازش غفلت می کند ، تبعیت می کند ، یک قدم دیگر جلو می رود ، یک وقت می بیند که سر از این بیرون آورد که با هم دارند اختلاف می کنند . که جلوی این اختلافات را بگیریم ؟ تکلیف شرعی ما ، تکلیف عقلی ما ، تکلیف وجدانی ما این نیست که نگذاریم یک وقت خدای نخواسته بین اقشار اختلاف پیدا بشود ؟ او به این است که هواهای نفسانی کم بشود ، غیر از این راهی ندارد . اگر هواهای نفسانی در کار باشد ، این منجر به اختلاف می شود ، ولو این که هر مقدار هم یک نفری آدمی باشد که به ظواهر خیلی اعتقاد داشته باشد و خیلی هم دنبال ظواهر باشد ، لکن وقتی که در قلبش هوای نفسانی باشد قهرا

آن هوای نفسانی او را دنبال می کند . این هوای نفسانی در همه هست /نمی شود/ تعرضش نمی شود کرد ، لکن بعضی ها مهار می کنند و بعضی ها مهار نمی کنند این که می گویم در همه ، یعنی همه مردم متعارف نه اولیای خدا ! ! !

همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید

ما باید فکر این معنا باشیم که در این کشور یک وقت خدای نخواسته به تدریج اختلاف واقع نشود . همه پشتیبان هم باشیم . بنابر این بگذاریم که دندان روی جگر بگذاریم و هوای نفسانی را زیر پا بگذاریم و با هم خوب بشویم . اگر در قلب هم یک چیزی هست که الان نمی تواند یک آدمی جلویش را بگیرد ، ولی در عمل قدرت دارد به این که جلویش را بگیرد ، جلویش را بگیرد . امروز تاءیید همه قشرها بر همه ما لازم است . ما باید از مجلس طرفداری بکنیم ، مجلس هم باید از همه ملت طرفداری بکند . ما باید طرفدار دولت باشیم ، دولت هم باید خدمت به ملت بکند . ما باید به همه قوایی که الان هستند تبعیت کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم و پشتیبانی کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم . آنها هم باید از هم پشتیبانی بکنند . یک دسته بیایند بخواهند یک طرف بکشند ، یک دسته هم یک طرف دیگر بکشند (در حالی که نیست الان ، این طور دارند می گویند) اگر خدای نخواسته یک جرقه ای پیدا بشود ، خواهد دنیا این را بزرگ کرد تا آن جایی که بگویند ایران الان دیگر

هیچ چیز درش نیست .

الان شما ملاحظه می کنید که رسانه های گروهی تمام چیزهایی که در ایران ، چیزهای خوبی که در ایران هست ، اگر صحبت کنند به طور برق آسا ازش می گذرند و تهمت می زنند و سر آن تهمت ایستادگی می کنند . جنگ واقع می شود ، می بینید که الان پیروزی های بزرگ واقع شده است ، این را همچو می برندش و همین طور کنارش می گذارند . اول که اصل را ذکر نمی کنند ، بعد هم این ، این را گفت ، آن هم او را گفت و تا حالا تاءییدی ازش نشده . خبرگزاری هایشان می آیند این جا ، آنهایی که اغراض دارند یک چیزی انبار می کنند و می فرستند آن جا و آنها هم می دانند که اینها انبار کردند و فرستاده اند ، معذلک می گویند که (چیز است ، ایران چه شده ، چه شده ، چه شده ، دلیل ما آن کسی است که مخالف با ایران هست ، آن مخالف با ایران این طوری گفته ، درست است لابد . این برای این است که دنبال این هستند که یک چیزی از ما پیدا کنند و بزرگش کنند و ما را در داخل به هم بریزند . عقل ما و دیانت ما و اسلام و همه چیز اقتضا می کند که ما حالا وقتی بنا شد که همه با ما بدند . با هم خوب بشویم ، طرفدار هم باشیم . ارتش طرفدار سپاه باشد ، سپاه طرفدار ارتش باشد و همه ارگان ها طرفدار هم باشند

. این نخواهد ارتش را از بین ببرد ، آن نخواهد سپاه را از بین ببرد ، آن نخواهد دولت را از بین ببرد ، آن نخواهد قوه قضایی را از بین ببرد ، همه باید با هم باشند . این یک تلکیف الهی شرعی است به عهده ما و به عهده همه ملت ، البته /در موقع / اگر خدای نخواسته یک وقت ما ببینیم که می خواهد یک همچو چیزی واقع بشود ، تکلیف شرعی مان این است که با هر ترتیبی که می شود جلویش را بگیریم ولو به افشا کردن ، ولو به این که یک نفری را قربانی کنیم برای یک ملت ، یک دسته ای را قربانی کنیم برای یک ملت .

آدم یک وقت از خودش تعریف می کند برای این که هدایت کند دیگران را ، این نفس رحمان است

من دارم به شما آقایان عرض می کنم همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید . فردا ممکن است که انتخابات پیش بیاید ، خوب ! در موقع انتخابات البته صحبت ها خواهد شد ، دنبال این نروید که به هوای نفسانی خودتان برای خودتان درست کنید . می خواهد یک قضیه ای واقع بشود در ایران ، دنبال این نباشید که به نفع من باشد ، آن یکی بگوید به نفع من باشد ، این مبدا اختلاف است . انبیا و اولیا و کسانی که وارسته از دنیا هستند ، این معانی را ندارند . شما هم اگر تبعیت از انبیا دارید ، تبعیت از امیرالمؤ منین سلام الله علیه دارید ، باید این معنا را نداشته باشید . امیرالمؤ منین سلام الله علیه تمام دنیا پیشش هیچ بوده ، من گاهی فکر

می کردم که حضرت امیر و همین طور در بین انبیا هم همین طور ، در بین ائمه هم همین طور گاهی از خودشان تعریف می کنند ، این چیه ؟ این مبداش همانی است که خدای تبارک و تعالی به آدم گفت ، وادارش کرد به این که آن اسمایی را که خدا به او تعلیم کرده است امر بهش کرد که باید بگویی . اگر این امر را نکرده بود آدم نمی گفت . اینها ماءمورند که چون مقام ، مقام بزرگی است به مردم معرفی کنند این مقام را برای تبعیت مردم ، نه برای این که می خواهند خودشان را چه بکنند . حضرت امیر که در بسیاری از جاها از خودش تعریف می کند که من اعتنای به دنیا ندارم ، او ماءمور است این را بگوید ، بهش هم سخت است این . /به / انبیای دیگر هم که از خودشان یک چیزی صحبت می کردند برای این که این راه هدایت بوده است ، نه برای این که برای خودشان بوده ، راه هدایت به عالم غیب بوده . مثل یک طبیبی که هیچ قوای نفس ندارد ، لکن می بیند که اگر چنانچه طب خودش را نشان ندهد مردم به مرض می افتند ، به یک مرضی می افتند ، این مجبور می شود در عین حالی که نمی خواهد از خودش تعریف کند ، از طب خودش و این که من متخصص در این امرم تعریف کند . دو جور تعریف داریم . یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد خودش را

نشان بدهد ، این ابلیس است . یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد خودش را نشان بدهد ، این ابلیس است . یک وقت از خودش تعریف می کند برای این که هدایت کند دیگران را ، این نفس رحمان است . حضرت امیر که می فرماید که من ، قسم می خورد به این که اگر همه دنیا و چه را به من بدهند ، من ظلم حتی به آن طور نمی کنم ، این وادار شده است از طرف خدای تبارک و تعالی به این که این را بگوید تا مقام معلوم بشود . مردم تبعیت کنند ، مثل همان طبیب می ماند ، نمی خواهد خودنمایی کند مثل امثال ماها که اگر فرض کنید یک شعری بلد هستیم می خواهیم خودنمایی کنیم که من آنم که شعر گفتم ، اگر یک درسی خواندیم خودنمایی کنیم که من آنم که درس خواندم ، او می خواهد هدایت کند مردم را به راهی که غیر از این نمی شود و لهذا در عین حالی که برایش مشکل است ، می گوید . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عینی که برایش مشکل بود که حضرت امیر را معرفی کند و راه هدایت را به مردم بگوید ، برای این که می دید ممکن است یک وقت اختلاف بشود ، معذلک خدا الزامش کرد که باید بگویی ، اگر نگویی کاری نکردی . اینها الزامی است . این که در لسان ائمه می بینید که از خودشان تعریف می کنند گاهی ، این یک الزامی است

که از طرف غیب /بر آن شده است / بر آنها شده است که باید این کار را بکنید مردم طبیب را بشناسند . مردم یک ظاهری می بینند که ظاهر این و آن یکی مثل هم است ، گاهی هم می بینند که خوب ! این آدم هم می کشد ، این مامور است که به آنها بفهماند که این آدمکشی چی است و راه هدایت این است ، مثل همان طبیب . اگر ما شمه ای از این معنا پیدا بکنیم که اگر هم معرفی می خواهیم خودمان را بکنیم ما نباید بکنیم البته ، ما همچو ماءموریتی نداریم ، لکن اگر بخواهیم بکنیم برای این باشد که هدایت بشوند مردم ، اگر دیدید برای خود است بدانید که دست شیطان در کار است . اگر دیدید که یک وقتی ما مخالفت می کنیم با رئیس جمهور ، یا شما مخالفت می کنید بدانید که برای خدا نیست ، دست ابلیس در کار است . و همین طور اگر از دولت ، اگر ما از دولتی که الان دارد خدمت می کند و خدمتش هم شایان است و مورد اعتماد است ، ما بخواهیم تکذیب بکنیم ، بدانید که دست شیطان در کار است ، برای خدا نیست . اگر بخواهیم از ارتش بدگویی کنیم ، بدانید دست شیطان در کار است ، از سپاه بکنیم بدانید دست شیطان در کار است ، دست الهی نیست . امروز شمایید و همه عالم دشمن شما ، الا معدود میزان را خود انسان در باطنش غالبا می فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم میزان دارد

. این آدمی که در راءس یک امری واقع هست ، پیش خودش یک وقت شاید فکر کند که اگر این امر دست آن یکی باشد ، بهتر از من است ، ببیند راضی هست واقعا بین خودش و خدای خودش که او باشد و خودش نباشد ؟ اگر دید راضی هست به این امر ، بداند که یک چیزی از عالم غیب درش هست و اگر راضی نیست بداند که عیب درش هست ، نفسانیت درش هست . البته ما نمی توانیم ازنفسانیت خودمان به طور مطلق جلوگیری کنیم ، ما همچو قدرتی نداریم ، اما قدرت این را داریم که جلوی خودمان را بگیریم اظهار نکنیم . قدرت نداریم اگر با یک کسی واقعا مخالفیم ، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشیم ، اما قدرت این را داریم که در مقام عمل ، در مقام اظهار نکنیم این کارها را . و ما امروز ملکف شرعی هستیم ، تکلیف الهی است که اگر در دلمان /هم از بعضی مان / بعضی مان از بعضی مان خوشش نمی آید در مقام عمل ، در مقام ذکر ، در مقام تبلیغ بر خلاف نفس خودش عمل بکند ، این یک امری است که قدرت دارد انسان ، اگر آن را قدرت ندارد ، لکن عمل را ، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مؤ اخذه می کند . مؤ اخذه نمی کند که چرا در قلب تو این واقع نشد ، حالا نقص انسان ، اما این مؤ اخذه این طوری ندارد . اما می توانستی در عین حالی که خوش

نیستی با این ، دوست نداری ، این را ذکر نکنی ، این را قدرت داری ، نکردی معاقبی . و /ما/ امروز قضیه شخصی نیست که یک کسی معصیت خدا را می کند و معاقب است این به اندازه شخصیت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است . ما اگر امروز مخالفت با هم بکنیم ، قضیه یک ملت در کار است ، قضیه ملت های اسلامی در کار است ، قضیه اسلام در کار است ، قضیه ارزش های الهی در کار است ، قضیه ملت های اسلامی در کار است ، این جرمش غیر آن جرمی است که کسی تو خانه اش نشسته ، یک معصیتی می کند ، آن هم جرم است . اما کسی مخالفت بکند با یک کسی که دارد خدمت به خلق می کند این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند با یک شخصی که در بین خانه خودش فرض کنید که در عائله خودش می کند ، آن هم جرم است . اما کسی مخالفت بکند با یک کسی که دارد خدمت به خلق می کند این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند با یک شخصی که در بین خانه خودش فرض کنید که در عائله خودش می کند ، آن هم جرم است . اما این جرم از آن جرم خیلی بالاتر است و این یک چیزی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی انسان را ببخشد . امروز خیلی تکلیف به عهده ماست ، تکلیف های شاق هم به عهده ماست . امروز شمایید و همه عالم دشمن شما الا معدود

، البته بین ملت ها زیاد هست /شما/ به شما توجه دارند . اما دولت ها معدودی هستند که مخالف با شما نیستند ، همه مخالفند . اگر ما هم بخواهیم خودمان با هم مخالفت کنیم ، این یک جرمی است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند و برای ما یک جرم ابدی ثابت خواهد شد ، یک روسیاهی ابدی پیش خدای تبارک و تعالی برای ما پیدا خواهد شد . حضرت امیر سلام الله علیه در بسیاری از اموری که برایش خیلی سخت بود ، دندان روی جگر می گذاشت و موافقت می کرد برای مصالح کلی ، برای مصالح اسلام . ما اگر تبعیت از او داریم باید این طور باشیم ، اگر یک مقدار هم تبعیت داریم ، یک مقداری همین طور باشیم . در هر صورت آنی که در یک همچو موقعی برای ما باید خیلی مورد نظر باشد ، این که الان دارند از اطراف دنبال این می روند که ما را از باطن از بین ببرند ، در داخل ما را خرد کنند ، نتوانستند در خارج بکنند ، نقشه ها همه نقش بر آب شد و از بین رفت لکن حالا الان این نقشه ، نقشه مهمی است که می خواهند در داخل ، هی چیزهایی می گویند در کجا چی واقع شده ، معلوم شد چه شده است ، کی با کی دعوا دارد ، کی با کی چه دارد و اینها تاءثیر دارد اگر چنانچه توجه نکند انسان به خدای تبارک و تعالی ، از خدای تبارک و تعالی در واقع نخواهد این را

که انسان را از این شرها نجات بدهد ، ممکن است انسان در دام بیفتد . و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستیم ، انشاءالله و امیدوارم خدای تبارک و تعالی همه را تاءییدکند و همه شما دیگری را تاءیید کنید ، همه ملت دولت را تاءیید کند ، دولت همه ملت را تاءیید کند و مجلس و همین طور همه با هم باشند تا انشاءالله خدای تبارک و تعالی قدرت بدهد به همه و توجه کند به همه و این ملت را از شر اشرار نجات بدهد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/1/66

پیام نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

یا مقلب القلوب والابصار یا مدبراللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال .

نوروز امسال یک خصوصیاتی دارد که برای آن خصوصیات مبارک است و من به ملاحظه آن خصوصیات به تمام مسلمین جهان و مظلومین جهان و ملت مجاهد و عزیز خودمان تبریک عرض می کنم . بعض از آن خصوصیات این است که بحمدالله ما سالی را تجدید می کنیم که قبلش پیروزی های چشمگیری بود که همه می دانند و امیدوارم که خداوند در این سال نو هم آن پیروزی هایی که باید عنایت بفرماید ، به ما عنایت بفرماید . و از خصوصیاتی که کمتر اتفاق می افتد ، این است که امسال ، این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است بین سیزدهم و مبعث . مبعث که مال بعثت ولی الله اعظم ، ولی الله مطلق بالاصاله است و مولود که باز عید ولی الله بالتبع است و این دو بزرگوار در عوالم

غیب با هم بودند ، متحد بودند و شهادت در این عالم یکی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یکی مظهر آن غیب مطلق است در امامت . امامت و بعثت دو امر هستند که اینها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است و به این لحاظ این عید ، این روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به این دو عید بزرگ ، این عید ملی هم مبارک است . و دنبال این مطلب این معنا را باید عرض کنم که ما واقع شدیم در بین این دو عید که یکی عید ولادت حضرت امیر و یکی عید بعثت که بزرگترین اعیاد اسلامی است . و این دو بزرگوار همان طوری که در عالم غیب و غیب غیب با هم بودند و متحد بودند ، در عالم هم که آمدند ، در این دنیا هم که آمدند اینها اخوت داشتند ، برادری داشتند و یک بودند و این برای ما باید عبرت باشد که مایی که الان در این عید ، در این روز نوروز واقع شدیم ، بین دو عیدی واقع شدیم که صاحبان آن دو عید در همه نشئات با هم بودند و در این نشئه هم برادر بودند . ما باید از این عبرت بگیریم که ما هم برادری خودمان را حفظ کنیم . تمام کسانی که در این کشور متصدی امور هستند ، باید برادری خودشان را حفظ کنند و اخوتی که بین آن دو بزرگوار بوده است ما تبعیت کنیم از آنها و اخوت داشته باشیم ، همان طوری که آنها در تمام ایام

عمرشان در این عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتیبان هم بودند و یکی به تبعیت آن دیگری همه امور را محول به او کرد و همه امور را به تبعیت او بجا آورد و بااو بود و برادر او بود در همه امور ، کسانی هم که در این کشور هستند ، از هر قشر و از هر طایفه خصوصا متصدیان امور ، اینها تبعیت کنند از این بزرگوار در این که اخوت خودشان را حفظ کنند ، برادر باشند خصوصا در این مقطع از زمانی که اگر چنانچه یک خللی واقع بشود در برادری این آقایان ، خلل به اسلام واقع می شود و لهذا مساءله ، مساءله مهمی است و ما در یک مقطع بزرگ و عظیمی واقع شدیم و اگر چنانچه اخوت خودمان را حفظ کنیم و همین طور ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلحه از عشایری و غیره ، اینها هم اخوت خودشان را حفظ کنند ، تبعیت کردیم از مولاهای خودمان و به سعادت انشاءالله می رسیم .

و اگر چنانچه یک وقت خدای نخواسته هواهای نفسانی در کار بیاید و انسان تبعیت از هوای خودش بکند و بخواهد در مقابل هم جبهه گیری بکند ، خدای نخواسته اگر یک همچو امری واقع بشود ، بدانید که ما مخذول دنیا و آخرت خواهیم بود . و لهذا در این عید ، در این مقطع از زمان ، در این چیزی که برای ما الان پیش آمده است و آن روزی که روز نو است ، سال نو است و محفوف به دو عید بزرگ است

، ما باید از آنها تبعیت کنیم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ کنیم و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که این اخوت را بین همه ارگان ها ، بین مجلسی ها و بین دولت ، قوه قضایی و سایر مردم ، بین همه قشرهای ملت حفظ کند و ما آن تبعیت را از موالی خودمان بکنیم که انشاءالله با سعادت از این دنیا برویم . و مهم قضیه هوای نفس است ، در همه امور آن چیزی که انسان را به دام می اندازد ، هوای نفس انسان است و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که موفق کند این مسلمین را ، موفق کند این سردمداران مسلمین را به این که توجه بکنند به این که کارهایی که می کنند از روی هوای نفس نباشد و خصوصا در این ملت ما که بحمدالله تاکنون به این وضع رسیده اند و این پیروزی ها را پیدا کردند و البته شهید دادند ، البته معلول دادند ، مفقود دادند و جوان های خودشان را از دست دادند لکن در عین حال با هم بودند و پشتیبان هم بودند ، از این به بعد هم پشتیبان هم باشند و برادر باشند با هم . و من امیدوارم این روز نو به همه مبارک باشد ، به همه قشرهای ملت ، به هر طایفه ای از طوایف ملت و امیدوارم که کسانی که تاکنون با این جمهوری اسلامی ، از کسانی که مال خود ایران بودند و با جمهوری اسلامی به توهماتی مخالفت می کردند ، از این به بعد از مخالفتشان

دست بردارند و آن طوری که رضای خداست بجا بیاورند . رضای خدا امروز این است که اسلام پرتوش در همه جا باشد و این تابع این است که شما در داخل ، همه ، همه قشرها ، کسانی که به خیالاتی مخالفت می کنند یا مخالفت کردند و کسانی که در خارج هستند و به خیالاتی مخالفت می کنند ، اینها بیدار بشوند ، هشیار بشوند و هواهای نفسانی را از دست بدهند ، دست بردارند از هواهای نفسانی . و خداوند انشاءالله همه قشرها را سعید کند و موفق کند به این خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمین .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 8/1/66

دیدار با وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و مسؤ ولین پزشکی کشور درسالروز بعثت رسول اکرم (ص )

با بعثت پیامبر اکرم انقلاباتی حاصل شد که قبل از او نبوده است

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید را که باید گفت بزرگترین اعیاد اسلامی است ، من به همه مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم . قضیه بعثت ، مساءله ای نیست که ما بتوانیم در اطراف او صحبتی بکنیم . ما همین قدر می دانیم که با بعثت پیغمبر اکرم انقلاباتی حاصل شد و چیزهایی در دنیا حاصل شد /به تدریج / که قبل از او نبوده است . آن معارفی که به برکت بعثت رسول اکرم در عالم پخش شد کسانی که مطلعند که این معارف چی است و تا آن اندازه ای که ماها می توانیم ادارک بکنیم ! ! ! می بینیم که از حد بشریت خارج است ، اعجازی است فوق ادراک بشریت ، از یک انسانی که در جاهلیت متولد شده است ، در جاهلیت بزرگ شده است و یک آدمی بوده است که

در یک محیطی پرورش یافته است که اسمی از این مسائل اصلا نبوده در آن وقت . محیط آن جا اصلا راجع به مسائل دنیا و به مسائل عرفان و فلسفه و سایر مسائل اصلا آشنایی نداشتند و در تمام عمرش حضرت آن جا بوده ، یک سفر مختصری کرده است که چند وقتی ، یک چند روزی ، سفر کرده و برگشته . آن وقت ، وقتی که بعثت حاصل شد ، انسان می بیند که یک مطالبی پیش آورده است که از حد بشریت خارج است . این اعجازی است که برای اهل نظر دلیل بر نبوت پیغمبر است والا ایشان به خودش نمی توانست این کار را بکند ، نه تحصیلاتی داشت ، حتی نوشتن را هم نمی دانست ، مسائل ، یک مسائل بزرگی است که ما نمی توانیم در اطرافش صحبت کنیم و کشف هم نشده است ، برای خود ایشان است و کسانی که خاص الخالص ایشان هستند . مسائل اجتماعی در اسلام می دانید که هست ، همه جور مسائل هست و به درجه اعلا هست که از عهده یک نفر آدمی که در آن محیط زندگی کرده است ، و یا در هر محیطی یک نفر آدم بتواند این طور در دنیا همه چیز را بیابد که مطابق عقل حالا باشد و آینده ، این یک امر اعجاز است ، غیر از اعجاز چیز دیگر نمی تواند باشد . فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود ما هم باید از قضیه بعثت و آن برکات بعثت که حاصل شده

است ، با این که آنی که پیغمبر می خواست حاصل نشده است حالا و بعدها هم نخواهد حاصل شد ، آن مسائلی که اوخواست که می خواهد ، مردم چه بشوند ، نه در زمان خودشان شد و نه بعد شد ، و گرچه بعضی آخوندهای درباری می گویند که فلانی گفته است که پیغمبر نتوانست بله ! من عرض می کنم پیغمبر نتوانست ، اگر توانسته بود تو آخوند درباری ! حالا نبودی . همه می دانیم که در زمان پیغمبر وضع جوری بود که پیغمبر حتی احکامی که می خواست بگوید ، تقیه می کرد حضرت ، مسائلی که می خواست بگوید حضرت ملاحظه می کرد و موفق نشد پیغمبر به آن چیزی که می خواست ، آن چیزی که دلخواهش بود /بعثت / بعث کرد ، همه چیز گفت ، در رساندن مطلب هیچ قصوری نبود ، اما در فهماندن مردم ، آشنا کردن مردم به مسائل یک مساءله ای نبود که از عهده کسی برآید . (و لهذا می بینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود . بله ، در زمان حضرت صاحب سلام الله علیه حکومت واحد می شود ، قدرت حکومت . . . عدالت یک عدالت اجتماعی در همه عالم می آید اما نه این که انسان ها بشوند یک انسان دیگر ، انسان ها همان ها هستند که یک دسته شان خوبند ، یک دسته شان بد ، منتها آنهایی که بد هستند دیگر نمی توانند که کارهای خلاف بکنند) در هر صورت مساءله بعثت مساءله ای

نیست که ما حالا بتوانیم در اطرافش صحبت کنیم .

مجاهده در راه خدا مراتب دارد ، یکی از مراتبش این است که انسان برای خدا مداوا کند

من باید از شما آقایانی که حاضر هستید و کسانی که غیر حاضر هستند ، از تمام اقشار ملت تشکر کنم که یک ملت نمونه هستید و امید است که این ملت نمونه اسباب این بشود که انقلاباتی در ایران ، در دنیا پیدا بشود زیادتر از آنی که الان هست . از پزشکان من باید تشکر کنم و عرض کنم بهشان که خدای تبارک و تعالی مجاهدین در راه خودش را برایشان مقام بزرگ قائل است و مجاهد در راه خدا مراتب دارد . یکی از مراتبش هم این است که برای خدا انسان مداوا کند کسانی که مبتلا هستند ، خصوصا در این زمان و در این وقتی که ما واقع هستیم که انصافا کارهای شما یک مجاهده در راه خداست منتها باید توجه کنید و مجاهده لله باشد ، برای او باشد . وقتی برای او باشد ، همیشگی می شود . چیزهایی که برای خداست ، اینها دایم است همیشگی است . چیزهایی که برای طبیعت و ماده است ، خود ماده و طبیعت از بین می رود ، آنهایی که برای اوست آنها هم از بین می روند . شما پزشکان که الان باید گفت یکی از مجاهدین در راه خدا هستید ، توجه بکنید که اغراضتان یک اغراض مادی نباشد ، اغراض الهی باشد . اغراض الهی داشتید ، مادی هم دنبالش هست ، اما این مادی دیگر الهی شده است که دنبالش هست . اغراض مادی شدید ، هر چه هم بگویید برای خدا ، درست نخواهد شد

. عمده این است که اغراض را همه قشرهای ملت دولت ، مجلس همه غرض هاشان را غرض الهی کنند تا همه مسائل مسائل الهی بشود ، آن وقت ما راه یافتیم به یک گوشه ای از آن چیزی که انبیا می خواستند .

شما هم خودتان را عوض کنید و با مردم راه بروید

شما می بینید که ما الان مبتلا هستیم به چه چیزهایی در دنیا ، باید من و شما ترک تعجب کنیم از این که تحول در همه چیز واقع شده الا در قصرهای این قدرتمندان ، دنیا عوض شده است اینها باز خیال می کنند که دنیای صد سال ، صد و پنجاه سال پیش است . اینها باز نفهمیده اند یا خودشان را به نفهمی می زنند که همه عالم عوض شده است ، آفریقا عوض شده است ، اروپا عوض شده است و همه آسیا عوض شده است ، همه عوض شدند ، همه عوض شدند الا این سردمداران که یا عوض نشده اند یا خودشان را می زنند به این که ما عوض نشده ایم . و اینها خیال می کنند که مثلا ایران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوی است که اگر یک سفیری از آنها بخواهد یک کاری را بکند ، اینها جراءت نکنند مقابلش حرف بزنند ، اگر یک قضیه ای بخواهد واقع بشود ، به مجرد این که سفیر فلان جا آمد گفت نه ، تمام بشود . اینها نمی فهمند که مساءله این طور نیست و دنیا حالا این نیست ؟ دنیا حالا این نیست که شما هر چه آن جا نشستید و گفتید ، این عمل بشود . شما غایت امر

بتوانید کلاه خودتان را نگه دارید ، دنبال این نباشید که کلاه مردم را بردارید . اگر نفهمیدید تا حالا که دنیا چه خبر است ، باید گفت که شما در راءس نفهم ها واقع هستید . و اگر می فهمید و خیال می کنید مردم دیگر نمی فهمند ، این هم باز یک اشتباه بزرگ است که شما خیال می کنید مردم حالا ، مردم زمان صد سال پیش از اینند ، مردم زمان پنجاه سال پیش از اینند ، نه ، این طور نیست ، تغییر کرده است ، تحول حاصل شده است ، دنیا به هم خورده است ، انقلاب پیدا شده است در دنیا و شما سرتان را زیر برف کرده اید و همان حرف های سابق را می زنید . اگر در خلیج فارس چه بشود ، تنگه هرمز چه باشد ، ما چه می کنیم ! شما خیال می کنید که حالا هم مثل سابق است که در خلیج فارس و در همه جا یک کلمه می گفتید تمام می شد قضیه . حالا نیست مساءله این طور ، بفرمایید در خلیج ببینید چه خبر است . و لهذا یک روز می گویند که ما چه می کنیم ، یک روز بر می گردند ، یک روز می گویند نگفتیم این طور . در کاخ سفید مسائل یک مسائلی است که یکی شان می گوید که ما دخالت نظامی می کنیم ، یکی شان می گوید ابدا همچو چیزی نبوده . اصلا سر درگمند ، نمی فهمند چه می کنند وباز هم نشناخته اند مردم را ، نشناخته اند

ϙی؇јǠ، دنیا عوض شده است ، شما هم باید خودتان را عوض کنید ، افکارتان را عوض کنید . نمی شود حالا مثل سابق با دیکتاتوری یا به تبلیغ به هم زد اوضاع را ، یک کلمه شما بگویید ، خیال می کنند همه باید بگویند چشم ، نمی گویند دیگر ، مردم نیستند این طور حالا و باید شما هم خودتان را عوض کنید و با مردم راه بروید ، خیال نکنید که همه مردم باید دست بسته در مقابل شما هیچ حرفی نزنند ، امروز ایران ما این طور است که اگر چنانچه فرض کنید که یک رئیس جمهور آمریکا بیاید این جا ، مردم عادی این جا حاضر برایشان نیستند بروند تماشایش کنند ، این طور نیست که خیال کنید که اگر یک کسی بیاید ، این جا چه خواهد شد ، چه می شود اگر چه بشود . نخیر ، این مساءله این نیست ، مردم عوض شده اند ، یک جور دیگری شده اند ، اعتنایی به این مسائل ندارند . نه ما ، افریقایی ها هم ندارند ، سایر جاها هم ندارند ، فقط شماها هستید ! که چند نفری که یک مسائلی دستتان است و یک قدرت هایی دستتان است و خیال می کنید که اعمال نمی خواهید بکنید ، می خواهید بگویید که ما اعمال می کنیم و با همین کار تمام بشود ، با این کار تمام نمی شود ، اعمال هم بکنید نمی شود . شوروی فهمید که در افغانستان ، با این که کشور افغانستان آنهایی که سر کار هستند با شوروی هستند و

کمونیست در آن جا هست ، معذلک این عده ای که مسلمان هستند در آن جا و اهل اسلام هستند همچو مجال را بر شوروی تنگ کرده اند که الان نمی داند چه جوری از این غائله بیرون برود . مثل ایران که دولتش و ملتش و همه با هم هستند ، فقط یک چند نفر انگشت شمارند که تبع امریکا هستند ، نمی فهمند که خودشان چه می گویند ، یک چند نفر معدودی هستند که اینها برخلاف هستند و من عقیده ام هست که اینها هم بیایند و با مردم بشوند و خیال نکنند که حالا سابق است و امریکا هر کاری دلش بخواهد بکند که شما بترسید از امریکا .

من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به ملت های مظلوم دنیا که در مقابل ظلم ها بایستد و نترسند ، گمان نکنند که اینها هر چه گفتند عمل می کنند ، اینها نه ، اینها می خواهند که با همان تبلیغات کار را انجام بدهند و از این تبلیغات هیچ وقت نترسید و کشور ایران که نمی ترسد ، ببینید که ایستاده مقابل و افغانستان که ریختند درش و آن طور فساد را درست کردند این طور ایستاده است و آنها را مستاصل کرده و در لبنان بالاتر از آنها می بینید که چه کرده اند و دنیا عوض شده است و /شما/ مسلمین توجه کنند و مظلومین توجه کنند که /این / باید خودشان را حفظ کنند و در مقابل ابرقدرت ها بایستند و امیدوارم خداوند همه را توفیق بدهد و به برکت این عید سعید انشاءالله خداوند پیروز کند شما را

، مملکت ما را همان طوری که مستقل است به استقلال بیشتر برساند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/1/66

دیدار با خانواده های شهدا ، مفقودین و اسرا ، بازماندگان شهدای لبنان ، سرپرستبنیاد شهید ، وزیر و مسؤ ولین وزارت کشور به مناسبت نیمه شعبان

ماه رمضان ماه نبوت است و ماه شعبان ماه امامت

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید بر همه مسلمین جهان و مستضعفان مبارک باد . ما در ماه شعبان هستیم و چند روز دیگر در ماه رمضان واقع می شویم . ماه رمضان ، ماه نبوت است و ماه شعبان ، ماه امامت . ماه رمضان ، لیله القدر دارد و ماه شعبان ، شب نیمه شعبان دارد که تالی لیله القدر است . ماه رمضان مبارک است برای این که لیله القدر دارد و ماه شعبان مبارک است برای این که نیمه شعبان دارد . ماه رمضان مبارک است برای این که نزول وحی بر او شده است یا به عبارت دیگر معنویت رسول خدا وحی را نازل کرده است و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامه همان معنویات ماه رمضان است . این ماه مبارک رمضان جلوه لیله القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است و ماه شعبان ، ماه امامان است که ادامه همان است . در ماه مبارک رمضان ، مقام رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به ولایت کلی الهی بالاصاله تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان که ماه امامان است ، به برکت ولایت مطلقه به تبع رسول الله همان معانی را ادامه می دهد . پس ماه رمضان ماهی است که تمام پرده ها را دریده است و وارد شده است جبرئیل امین بر رسول خدا و به عبارت دیگر وارد کرده است

پیغمبر اکرم جبرئیل امین را در دنیا ، و ماه شعبان ، ماه ولایت است و همه این معانی را ادامه می دهد . ماه رمضان مبارک است که قرآن بر او وارد شده است و ماه شعبان مبارک است که ادعیه ائمه علیهم السلام در او وارد شده است . ماه مبارک رمضان که قرآن را وارد کرده است ، قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است و ماه شعبان که ماه امامان است ، ادامه همان حقیقت است و همان معانی در تمام دوره ها .

آن چیزی که در قرآن به طور اسرار هست ، در ادعیه ائمه ما به طور اسرار هست . در دعای شعبانیه می خوانیم که می فرماید ، عرض می کند به خدا : (واجعلنی ممن نادیه فاجابک و لا حظته فصعق لجلا لسک فناجیته سرا و عمل لک جهرا) . مساءله صعق را می آورد در میان ، همان معنایی که در قرآن کریم راجع به حضرت موسی می گوید : (فلما تجلی ربه للجبل ) و موسی در صعق واقع شد . این ماه صعق است و این هم ماهی است که همان صعق را می خواهد . این ماه تجلی الهی است بر پیغمبر اکرم

و این ماه تجلی الهی به تبع پیغمبر اکرم بر امامان است . حضرت مهدی سلام الله علیه ابعاد مختلفه دارد که آنچه که برای بشر واقع شده است ، بعض ابعاد اوست ، چنانچه آنچه از قرآن و پیغمبر اکرم برای بشر معلوم شده است ، بعض ابعاد آن معنویات است . معنویاتی در قرآن هست

که برای هیچ کس جز پیغمبر اکرم و کسانی که شاگرد او هستند و از او استفاده کردند ، کشف نشده است و بر ادعیه ما مسائلی هست که همان طور است . همان طوری که رسول اکرم به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است ، حضرت مهدی همان طور حاکم بر جمیع موجودات است . آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت ، آن خاتم ولایت کلی بالاصاله است و این خاتم ولایت کلی به تبعیت است . پس این دو ماه ، ماه هایی هستند که باید ما راجع به آنها احترام قائل بشویم و ادعیه ای که بر این ماه مبارک ، ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و درش تدبر کنیم . مفسرانی که اهل این معانی هستند ، ادعیه ائمه را تفسیر کنند ، مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که کم نظیر است ، مثل دعای ابوحمزه که از حضرت سجاد وارد شده است ، آن هم کم نظیر است و این هم کم نظیر است . دعای کمیل در شعبان وارد شده است و یکی از چیزهایی است که ادعیه هایی است که در پانزده شعبان ، شب پانزده شعبان خوانده می شود ، مشتمل بر اسراری است که دست ما از آن کوتاه است . از ائمه هدی ادعیه ای وارد شده است که مضامین آنها را باید تاءمل کرد و آنهایی که اهل نظر هستند ، اهل معرفت هستند در آنها شرح کنند ، آنها را به مردم ارائه بدهند ، اگر

چه هیچ کس نمی تواند آن چیزی که به حسب واقع هست شرح کند .

ماه رمضان را مهلت ندهیم به این جنایتکار که مجهز بشود

ما از این مساءله باید بگذریم و همان اکتفا کنیم به این که ما تابع هستیم و ما قائل به این هستیم که نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود . در ماه مبارک جنگ بدر واقع شده است . اینهایی که در هر بهانه ای می خواهند مهلت برای صدام بگیرند ، اخیرا هم باز متشبث شدند به این که در ماه مبارک آتش بس باشد ، مهلت بدهید به این جنایتکار که در ماه مبارک تجهیز کند خودش را و بعد از ماه مبارک بدتر از اول حمله کند ! یک جنایتکاری که از هیچ امری از امور نمی گذرد و به هیچ قشری از اقشار رحم نمی کند و به اهل کشور خودش هم رحم نمی کند و آنها را در تحت فشارها و کشتارها قرار می دهد و دایما درصدد فرصت است برای این که خودش را تحمیل کند بر همه منطقه . آنهایی که تبع امریکا هستند ، آنها دعوت می کنند ما را بر این که در ماه مبارک رمضان آتش بس . در سال قبل بود یا سال جلویی بود که دست اندرکارهای عراق می گفتند که ماه حرام است ، /در/ جنگ حرام است . اینها باز این مطلب هم نفهمیدند که ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ، ماه رمضان ماه جنگ است . ملت ما باید متوجه باشند به دسیسه های قدرت های بزرگ که در هر فرصتی دسیسه ای

ایجاد می کنند و ما باید هشیار باشیم و گول اینها را نخوریم و ماه رمضان را مهلت ندهیم به این جنایتکار که مجهز بشود و باز به شرارت خودش ادامه بدهد . این شخص الان در لب گودال است ، لب گودال جهنم است و شما جوان ها و شما مردم باید این را ثابت کنید در جهنم ، الان هم جهنم محیط بر اوست ، الان هم این زندگی ای که او می کند زندگی جهنمی است و آن اخلاقی که دارد اخلاق جهنمیان است . برماست که به هیچ یک از این بوق های تبلیغاتی و آنهایی که تبع آنها هستند یا از زبان امریکا صحبت می کنند یا اشتباه می کنند در امور راجع به این که جنگ را باید پایان داد ، هیچ گوش ندهید ، جنگ پایان ممکن نیست بپذیرد الا به رفتن این حزب فاسد انشاءالله .

و مرگ بر همه ظالم های دنیا ، مرگ بر آنهایی که دارند مردم را و ملت ها را می چاپند و با تبلیغات خودشان ، خودشان را یک ملت یا یک دولت صلح طلب حساب می کنند . اینها در حال مرگ هستند . آنی که باقی است خدای تبارک و تعالی است ، آن که هست و همیشه هست ، اوست و آن که اهل سعادت است ، آنی است که تقوا داشته باشد ، تبعیت داشته باشد از اسلام و تبعیت از اسلام اگر ما داریم ، باید هم دشمنان اسلام را سرکوب کنیم تا آن اندازه ای که می توانیم و هم باید بین دوستان خودمان محبت ایجاد

کنیم .

وحدت را حفظ کنید تا خدای تبارک و تعالی عنایتش را مستدام کند

آقای محتشمی سلمه الله گفتند که استاندارها در این جا هستند یا جمعی از اشخاصی که مسؤ ولین هستند . آقایان باید ، آقایان استاندارها باید توجه کنند که وحدت خودشان را و وحدت خودشان با ملت را حفظ کنند که ما هر چه داریم ، به برکت خدا و عنایت او از این ملت داریم . آن که شما را به این مسند نشانده است ، اگر مسند داشته باشید ملت است ، آن که دست ظلم را از شما کوتاه کرده است و عدالت را می خواهد اجرا کند همین ملت است ، همین جوان هایی هستند که الان در راه اسلام فداکاری می کنند . باید وحدت داشته باشید تا حفظ بشوید ، دسیسه ها برای ایجاد اختلاف است و شما توجه داشته باشید که یک کلمه اختلاف آمیز از گناهان بزرگی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی بیامرزد ، چه این کلمه صادر بشود از دشمن های ما ، چه این کلمه صادر بشود از دوستان ما ، چه از اشخاصی که ادعای قداست می کنند و چه از اشخاصی که این ادعا را ندارند . یک کلمه اختلاف انگیز در یک همچو موقعی که اسلام در معرض خطر کفر است ، این از گناهانی است که نمی شود به این زودی ازش گذشت . شما فردا وارد می شوید بر خدای تبارک و تعالی و آن جا جواب باید بدهید . آنهایی که ما را دعوت می کنند به صلح و سازش ، در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند . آنهایی که ŘǠرا دعوت

می کنند به آتش بس ، در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند . توجه کنید به همه امور و وحدت را حفظ کنید تا خدای تبارک و تعالی عنایتش را مستدام کند و شما را به سعادت برساند . و من امیدوارم که این ملت شریف سعادت دوچندان پیدا کند و این رزمندگان معظم از هر صنفی که هستند و از هر قشری که هستند ، اینها مؤ ید باشند به تاءییدات الهی . و ملت ایران توجه بکند که امروز روزی است که باید مجهز بشود تا این جرثومه فساد را از بن در آورد . خداوند انشاءالله شما را توفیق بدهد و دشمنان شما را هدایت کند و اگر نشده اند ، جزا بدهد .

تاریخ : 8/2/66

موافقت با پیشنهاد رئیس شورایعالی مبنی بر ترفیع ده تن از افسران ارتش جمهوریاسلامی ایران

موافقت می شود .

امید است انشاءالله تعالی با وحدت کلمه بین همه قوای رزمنده ، مقاصد عالیه اسلام تحقق پیدا کند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/3/66

بیانات امام خمینی در جمع مسؤ ولان کشوری و لشکری به مناسبت عید سعید فطر

ضیافت خدا در این نشاه چشم پوشی از شهوات است

بسم الله الرحمن الرحیم

انشاءالله امیدوارم که این عید سعید به همه مسلمین و همه مظلومان جهان خصوصا ملت شریف ایران مبارک باشد . من فکر می کردم که این ضیافتی که شما مؤ منین دعوت برش شدید که ضیافت الله است ، این چی است . دعوت شدیم به ضیافت الله و ضیافت الله در عالم ماده عبارت از این است که ما را پرهیز بدهد از تمام شهوات دنیوی ، این مرتبه مادی ضیافت الله است که همه کسانی که دعوت شدند به این ضیافت بدانند که ضیافت خدا در این نشاه چشم پوشی از شهوات است و ترک آن چیزی که قلب انسان ، یعنی روح طبیعی انسان بهش مایل است آنها را باید ترک کند ، این ضیافت خداست و این ضیافت سایه ضیافت هایی است که در طول عالم وجود تحقق دارد . منتها در عالم ماده به این صورت است که ترک شهوات طبیعی است ، شهوات جسمانی است و در عالم مثال ترک شهوات خیالی است و در عالم بعد از مثال ترک شهوات عقلانی است ، روحانی است . شهوت در هر جا به یک صورت تحقق دارد ، در این عالم به همین طوری که می دانید و در عالم بعد از این عالم ، عالم مثال شهواتی که انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتی است که در عالم طبیعت دارد و جلوگیری از آن هم مشکل تر

است و ضیافت الله در آن جا این است که از آن شهوات انسان منصرف بشود ، از شهوات نفسانی ، آن شهوات نفسانی ای که الان عالم گرفتارش هست ، شهوات عقلانی هم که بالاتر از این شهوات است ضیافت الله در آن جا باز این است که از آن شهوات عقلانی هم باید دست برداشت و /آنها هم / در همه این مراتب هم شیطان وارد است که نگذارد شما در این ضیافت الله استفاده کنید ، در عالم طبیعت نگذارد ، در عالم خیال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانی نیز مشکل تر از دست برداشتن از این آمال دیگر است . آمال نفسانی که پایین تر از آمال عقلانی است ، عالم را به آتش کشیده . تمام این جنگ و تمام این نزاع هایی که در عالم واقع می شود چه در یک عائله واقع بشود یا در همه عالم که آن هم یک عائله است تمام اینها از همین سرکشی نفس است و ضیافت الله در آن جا که ما دعوت بر آن هم شدیم ، این است که وارد بشویم در آن جا و ترک کنیم آن شهوات نفسانیه را و این بسیار مشکل است ، شهوات جسمانی آسانتر است ترکش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانی . تا آن آخر انسان مبتلاست به این شهوات نفسانی و ضیافت الله هم در آن عالم

این است که ما دعوت شدیم که دعوت بشویم که ترک کنیم اینها را ، این جا ظل آن جاست و آن جا روح این جاست

و شهوات عقلانی هم که در بسیاری در تمام عالم پرتو انداخته است این بالاتر از شهوات روحانی و نفسانی و جسمانی است و ضیافت الله هم در آن جاست که آن هم ترک بشود . ضیافت الله ترک این چیزهاست ، برای این که ضیافت ، رفتن در حضور آن کسی است که انسان را دعوت کرده است . خدا دعوت کرده است ، ما هم در اثر این ، در دنبال این دعوت وارد می شویم در ضیافت . آیا ما در این ماه رمضان ، در این ضیافت وارد شده ایم و ترک کرده ایم شهوات جسمانی را ، فضلا از شهوات خیالی و شهوات نفسانی و شهوات عقلانی ؟ این دیگر هر کسی دست خودش است که خیال کند ببیند چه کرده است . آیا در محضر حق تعالی که دعوت کرده است ما را ، ما رفته ایم در این محضر ؟ وارد شده ایم در این محضر تا استفاده بکنیم یا وارد نشده ایم ؟ در مسائل بالاتر از این جا هم هست . اینها مراتبی است از آن ضیافت فوق این ضیافات که آن ضیافت اهل معرفت است . خدا همه را دعوت کرده است به این ضیافت و اهل معرفت و کمل از اولیاء در آن ضیافت وارد می شوند و می توانند ، البته نادری می تواند از عهده برآید . و فوق این همه مقامات ، آن جایی است که دیگر ضیافتی در کار نیست ، مضیفی و میهمانی و مهمانداری و ضیافتی در کار نیست ، آنچه در وهم تو ناید آن است که

اصل مساءله دیگر می رسد به جایی که ضیافتی در کار نیست .

توجه به حق تعالی طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد مخصوص کمل اولیاء است

و از جمله چیزهایی که در ماه مبارک هست ، قضیه ادعیه ماه مبارک است . انسان وقتی ادعیه ائمه علیهم السلام را می بیند چه در ماه مبارک ، چه در غیر ماه مبارک ، خوب ! در ماه مبارک زیاد است ادعیه . اگر نبود این که نهی شدیم از ماءیوس شدن از رحمت خدا ، ما باید وقتی آنها را می بینیم بکلی ماءیوس بشویم . این امام سجاد است که مناجات هایش را شما می بینید و می بینید چطور از معاصی می ترسد . مساءله ، مساءله بزرگتر از این مسائلی است که ما فکر می کنیم ، مساءله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید . مساءله ای است که اولیاء می دانند چی است قضیه ، آنها فهمیدند تا آن اندازه ای که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتی ما هستیم و سر و کار ما با کیست . اینها به ما تعلیم می دهند و این طور نیست که دعا برای تعلیم ما باشد ، دعا برای خودشان بوده است ، خودشان می ترسیدند ، از گناهان خودشان گریه می کردند تا صبح ، از پیغمبر گرفته تا امام عصر سلام الله علیه ، همه از گناه می ترسیدند ، گناه آنها غیر اینی است که من و شما داریم ، آنها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت ، از گناهان کبیره

است پیش آنها . حضرت سجاد در یک شبش به حسب آن چیزی که وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور و الانا به الی دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت . مساءله ، مساءله بزرگ است ، آنها در مقابل عظمت خدا وقتی که خودشان را حساب می کنند می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند ، واقع مطلب همین است ، جز او کسی نیست و چیزی نیست . وقتی که توجه بکنند به عالم کثرت ولو به امر خدا این است که نسبت می دهند به رسول خدا که فرمود لیغان علی قلبی فانی لاستغفرالله فی کل الامور سبعین مره . او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست . آنها در ضیافت بوده اند ، در مافوق ضیافت هم بوده اند ، در ضیافت بوده اند و از این که حضور در مقابل حق تعالی دارند و معذلک دارند مردم را دعوت می کنند ، از همین کدورت حاصل می شده . توجه به مظاهر الهی ، از غیب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهی ولو همه اش الهی است ، برای آنها همه الهی است لکن معذلک از آن جایی که ، از آن غیبی که آنها می خواهند که کمال انقطاع الیک است وقتی که توجه می کنند به مظاهر ، این گناه بزرگ است ، این گناه نابخشودنی است ، این دار غرور است پیش حضرت سجاد ، توجه به ملکوت دار غرور است ، توجه به مافوق ملکوت هم دار غرور است ، توجه به حق تعالی طوری که دیگر

ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کمل اولیاء است آن جا دیگر ضیافت الله نیست در کار .

هواهای نفسانی سرچشمه تمام مفاسدی است که در عالم هست

خداوند به ما نصیب کند که ما انکار نکنیم این مسائل را ، از جمله چیزهایی که سد راه انسانیت است ، انکار مقامات است ، محصور کردن همه چیز را در این چیزهایی که خود ما می فهمیم ، اگر یک کسی یک قدم بالاتر بگذارد ولو لفظا این از دیانت به نظر آنها خارج شده است . این سد راه است ، قدم اول یقظه است ، انسان باید بیدار بشود . ما همه الان در خوابیم . (الناس نیام ) / وقتی / اگر موت حاصل بشود برای انسان ، آن وقت انتباه است ولی کو که حاصل بشود ! عمده این است که انسان این مسائلی که وارد شده است ملاحظه کند که تمام آن چیزی که در گفتار اهل معرفت علمی است ، در ادعیه ما ، فوق اوست . اگر انکار کردید ، انکار آنها را هم کردید ، انکار اقوال ائمه علیهم السلام را هم کردید ، ولو نمی دانید و این انکار سد راه انسان است ، نمی گذارد انسان یک قدم بالا برود و این مارب نفسانی و هواهای نفسانی سرچشمه تمام مفاسدی است که در عالم هست ، این مفاسدی که دنیا را به آتش زده است و دنیا در آتش از دست آنها می سوزد . لابد اخیرا شنیدید که رئیس جمهور امریکا گفته است که این کشور ایران یا رژیم ایران وحشی هستند . اگر مقصود از وحشی این است که رام نیستند در مقابل

آن چیزهایی که شما می خواهید ، گاوشیرده نیستند ، این را شما اسمش را وحشی می گذارید ، بگذارید و اگر واقعا وحشی به آن معنایی که شما به خیالتان است که گفته اند ، می گویید ، بی حساب دارید حرف می زنید . وحشی آن است که نمی گذارد مردم ، زورمندها به او تعدی کنند یا وحشی آن است که می خواهد تعدی کند ؟ بی حساب نباید صحبت کرد . شما اگر چنانچه رفراندوم کنید بین ملت های دنیا که امروز وحشی ترین رژیم ها کی است ، من گمانم این است که بین ملت ها اگر اتفاق آرا نباشد ، اکثریت قاطع هست که آمریکا . آن کسی که از آن ور دنیا می آید به این ور دنیا و تهدید می کند که من چه کنم و چه می کنم ، این وحشی است یا آن که می گوید بابا بگذارید ما سر جای خودمان در کشور خودمان آزاد باشیم ؟ در منطق آنها وحشی این است که رام آنها نباشد چنانچه تروریسم هم آن است که تابع آنها باشد و لهذا دیدید که عراق را تا آن وقتی که رام نبود برای آمریکا در چیز تروریست ها حساب کردند ، همچو که رام شد او را از بین بردند ، آن وقت به جای او / جای / دیگری را گذاشتند . بی حساب انسان اگر حساب کند این طوری است ، وقتی که سرخود انسان بخواهد مسائل را بگوید این است که رؤ سای جمهور دنیا الا معدودی آنها فکر می کنند آنها فکر می کنند

/ که هر کس که مصالح ما را در نظر گرفت و هر کس که گاو شیرده ما شد ، این وحشی نیست . و اما آن که سرکشی کرد از این فرمان ، این وحشی است ! ! این منطق امثال ریگان است . و شما باید ، ملت های ضعیف باید این منطق را بکوبند ، روی این منطق است که دارند عالم را می چاپند ، دارند مظلومین را زیر پا له می کنند ، اگر یک قدری سستی کنید له می شوید .

ملت ایران باید به فکر باشد اگر لحظه ای سستی کند تا ابد له است

اینهایی که می گویند باید سازش کرد ، اینها می فهمند که ما اگر سازش کنیم ، له می شویم ، اینها راضی اند به این که سازش بشود . اینها می گویند مطیع باشید ، هر چه ما گفتیم عمل کنید ، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید ، فکر خودتان را باید غلاف کنید . آنها می خواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا ، آرامش وقتی حاصل می شود پیش آنها ، که همه تابع باشند . ملت ها باید به فکر باشند ، ملت ایران باید به فکر باشد ، اگر لحظه ای سستی کند تا ابد له است . الان که صدام رو به جهنم دارد می رود و انشاءالله خواهد رفت . وقت این است که شما جدیت تان زیادتر بشود چه قوای مسلحه از هر صنف که هستند و چه ملت و چه این بسیج اگر مهلت بهش بدهید هر روزی که مهلت می دهید ! ! ! او را تقویت می کنند و کار مشکل تر می شود .

باید مهلت بهش نداد ، سستی نباید کرد ، مردم در اتصال به جبهه ها و جبهه ها در فعالیت . هر روزی که تعویق بیفتد این قصه مشکل تر می شود و شما باید فکر کنید و نگذارید کار مشکل بشود . به جای این که مناقشات لفظی بین خودتان باشد رها کنید ، این وقتش نمی گذرد ، اگر باشد ، همه را رها کنید یکصدا دنبال این باشید که نگذارید ابرقدرت ها در کشور شما دیگر دخالت کنند . آنها الان مسابقه می کنند در این که دخالت کنند در کشور مسلمین ، در خلیج ، باید نگذاشت . نترسید از این هیاهو ، هیاهویی است که می کنند که ما را با همان هیاهو بترسانند . آنها هم خیال می کنند که ملت ایران از این که یک وقت طیاره های آنها بیایند و بمباران کنند جایی را می ترسند . امتحان خودشان را مردم داده اند ، ملتی که دنبال شهادت است ، ملتی که افرادش این است که دست و پایشان وقتی قطع می شود ، گله می کنند که خدایا ! چطور ؟ مگر ما لایق نبودیم که جان ما را بگیری . یک همچو ملتی را نترسانید از این که ما چه می کنیم ؟ شما هر غلطی می خواهید بکنید و نمی توانید هم بکنید ، این ابرقدرت ها می خواهند به همه جا مسلط بشوند و این بدبخت های خلیج هم مثل کویت گرفتار این وسوسه شده است ، خیال می کند که اگر در دامن آمریکا برود خلاص می شود ، این اشتباه است

. آمریکا می خواهد همه چیز شما را از بین ببرد و مسلط بر همه حیثیت ملت شما بشود ، با همین بازی ها . توجه به عواقب امر خودتان بکنید . شما فردا که آمریکا دست از روی سرتان برداشت ، باز ایران همراه هست ، هستش ! آن روزی هم که دستش روی سر شماست ، هستش ، هیچ ترس از این که او چه می کند ندارد . تا حالا هر چه کردند ، هر چه خواستند کردند معذلک /هر چه خواستند کردند و/ ملت ما قوی تر شد . عمده این است که همه ملت همصدا باشند ، مناقشات را دست بردارند ، بگذارند برای بعد ، وقت زیاد است . امروز که همه چیز همه شما ، همه چیزتان خدای نخواسته اگر چنانچه غلبه ای پیدا بشود از یک قدرتی به باد می رود ، باید راجع به این چیزهای جزیی که اهمیت ندارد ، هی ننشینید و بگویید ، هی بنویسید ، او بنویسد ، او بگوید . باید دست برداشت از این چیزها ، با هم باشید تا این شیطان ها را بیرون کنید بعد ، وقتی که بیرون کردید ، بنشینید خودتان هر کاری خواهید بکنید . هر چیزی وقتی دارد ، امروز وقت مناقشات نیست ، امروز وقت این نیست که یک دسته ای یک طرفی را بگیرند ، یک دسته یک طرفی را بگیرند ، یک دسته ای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید ، این مال ضعفاست ، آن اشخاص ضعیفی که همیشه در دام آمریکا بودند یا امثال اینها از

این مسائل می گویند لکن ما تازه خارج شدیم از این دام ، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم ، ملت ما حاضر نیست به این که دوباره در این دام وارد بشود ، دوباره مستشارهای آمریکا بیاید و هر حکومتی می خواهد بکند . تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است این می خواهند باز هم نگه دارند ، عقب تر ببرند ؟

من دعا می کنم از خدای متعال ، می خواهم که خداوند ما را بیدار کند و خداوند دشمن های اسلام را اگر قابل اصلاح نیستند ، از بین ببرد و ما را آشنا کند به وظایف همین عالم و به وظایف عالم های دیگر و ما را از این ضیافت ، یک حظی به قدرت خودش عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 9/3/66

تلگرام به آیت الله گلپایگانی به مناسبت عید سعید فطر و بازگشت ایشان ازمسافرت

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته ! ! ! قم

پس از اهداء سلام و تحیت و تبریک عید مبارک فطر ، از بازگشت جناب عالی با سلامت و امید سلامت هر چه بیشتر برای جناب عالی ، خداوند جل و اعلی را شکرگزارم . این جانب از ادعیه خالصانه برای سلامت وجود با برکت آن جناب غفلت نکرده و نمی کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/3/66

پاسخ به پیشنهاد حجج اسلام آقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در باره تعطیل و فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی

بسمه تعالی

جنابان حجج اسلام آقای خامنه ای و آقای هاشمی دام توفیقهما موافقت می شود . لازم است تذکر دهم که حضرات آقایان مؤ سسین محترم حزب ، مورد علاقه این جانب می باشند . امیدوارم همگی در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهوری اسلامی کوشا باشید . ضمنا تذکر می دهم که اهانت به هر مسلمانی چه عضو حزب باشد یا نه ، بر خلاف اسلام و تفرقه اندازی در این موقع از بزرگترین گناهان است .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/3/66

بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی

کوشش کنید خدشه ای پیدا نشود در مجلس

بسم الله الرحمن الرحیم

من بنا ندارم که امروز صحبت کنم ، لکن دعا منافات ندارد با بنا . من همیشه دعاگوی همه اقشار ملت بوده ام خصوصا آن جمعی که ارزشمندند در این نظام . من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به شما آقایانی که عمرتان را دارید صرف می کنید برای اسلام و پیشبرد اسلام ، توفیق بیشتر عنایت کند و امیدوارم که در این مجلس و در مجلس های آتیه مسائل ، مسائل اسلامی باشد و روش ، روش اخلاقی و اسلامی .

البته من نباید نصیحت کنم شما را ، شما بحمدالله خودتان همه چیز را می دانید ، لکن در این زمان باید فکر کنید که مجلس اگر یک خدشه پیدا بکند چه خواهد شد . کوشش کنید خدشه ای پیدا نشود در مجلس ، کوشش کنید که همان طوری که اسلام این مسائل را پیش آورده و ما در سایه اسلام توانستیم این مسائل را حل کنیم ، این مساءله محفوظ بماند و همه چیز

در سایه اسلام محفوظ بماند . البته من مشکلات مجلس را ، مشکلات دولت را می دانم ، از این جهت توقع ندارم که همه امور همین طوری حل بشود لکن در عین حال چون اتکاء شما آقایان به خدای تبارک و تعالی است ، امیدوارم که خداوند هدایت کند شما را و راه حقیقی ای که اسلام می خواهد ، شما در آن راه باشید و خواهید بود و امیدوارم که همیشه کوشا باشید در این که این ملتی که زیر بار ظلم بوده است ، از این به بعد این ملت سرفراز باشد و نمایندگان اینها که خلاصه ملت و عصاره ملتند ، سرفراز باشند و قویدل مشغول خدمت باشند .

ما می خواهیم تکلیفمان ادا بشود ، دنبال این نیستیم که یک منصبی به دست بیاوریم

این هیاهوها که در عالم هست ، اینها همیشه بوده است و همیشه هم خواهد بود لکن این که باقی است خداست و اعتماد به خدا ، شما این اعتماد را حفظ کنید و مشکلات را با تدبیرهایی که دارید حل کنید و امیدوارم که خداوند همه را تاءیید کند ! ! ! وقتی برای خدا باشد ، تاءیید می کند . وقتی کار برای خدا باشد ، ما چه پیروز بشویم و چه نشویم ، (کارمان خداست برای ) ما تکلیف ادا کردیم ، ما می خواهیم تکلیفمان ادا بشود ، دنبال این نیستیم که یک منصبی به دست بیاوریم ، شماها نیستید . و ما می دانیم که از عهده شکر خدا نمی توانیم به در بیاییم . من خودم را عرض می کنم ، من شهادت می دهم که خودم تاکنون دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام ،

هر چه بوده برای نفس بوده . دلیلش هم این است که اگر چنانچه جنت و ناری نباشد ، آیا ما باز همان طور مشغول می شویم به دعا یا خیر ؟ دعای ما آنی که هست برای این است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کند و به ما روزی کند بهشت را و محترز کند از جهنم . آنی که عنایت آمال ماست همین است والا برای خدا آن وقت معلوم می شود که اگر کلید بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگویند که شما مختارید و هیچ کس از شما به جهنم نمی رود ، هیچ کس از شما هم از بهشت محروم نیست ، آن وقت آیا ما باز قیام می کردیم به دفع شهوات ؟ قیام می کردیم به خواندن نماز ؟ اینها پیش خود ماست . من خودم می دانم که نیست این جور ، نیستم این طور . امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد ، اتکال به خدایتان زیاد بشود و هر چی دارید از خداست و از خدا بخواهید و من دعاگوی شما هستم ، در مواقعی که وقت دعاست به شما دعا می کنم و امیدوارم خداوند مستجاب کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 25/3/66

انتصاب حجت الاسلام علی فلاحیان به سمت دادستانی دادسرای ویژه روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای علی فلاحیان دامت افاضاته

نظر به اهمیت و لزوم حفظ شوون روحانیت و حوزه های علمیه ، جناب عالی را با حفظ سمت ، به عنوان دادستان دادسرای ویژه روحانیت منصوب می نمایم تا بر طبق موازین شرع مقدس ، بر جرایم روحانی نمایان و دین به دنیا فروشان

رسیدگی نمایید . ضمنا کلیه دادگاه و دادسراها موظفند تا با ارسال پرونده های درخواستی که در حدود اختیارات این دادگاه و دادسراست به شما کمک نمایند .

از آن جا که جناب عالی با فعالیت های ضدانقلاب در هر صورت و لباس آشنایی دارید ، بجاست تا بدون در نظر گرفتن فشارهای جانبی از طرف هر شخص و شخصیت به وظیفه خطیر خود با کمال دقت و قاطعیت عمل نمایید و نیز خدا را حاضر و ناظر بدانید و عدل و انصاف اسلامی را در تمام زمینه ها رعایت نمایید . خداوند به شما توفیق خدمت به اسلام و مسلمین و روحانیت را عطا فرماید .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/3/66

انتصاب حجت الاسلام علی رازینی به سمت حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای علی رازینی دامت افاضاته نظر به اهمیت و لزوم حفظ شوون روحانیت و حوزه های علمیه ، جناب عالی را با حفظ سمت ، به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت منصوب می نمایم تا بر طبق موازین شرع مقدس به جرایم روحانی نمایان رسیدگی نمایید . بدیهی است که شورای عالی قضایی در زمینه صدور ابلاغ قضات دادگاه و دادسرا و تاءمین نیرو و امکانات لازم کمال مساعدت را خواهد نمود . ضمنا کلیه دادگاه ها و دادسراها موظفند تا پرونده های درخواستی که در حدود اختیارات این دادگاه و دادسراست را ارسال دارند . جناب عالی با کمال دقت و ظرافت و قاطعیت به وظیفه شرعی تان عمل نمایید و خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته و تحت تاءثیر هیچ کس و هیچ چیز قرار نگیرید .

از خداوند متعال موفقیت شما و سایر افرادی

که در این ماءموریت با شما همکاری می نمایند را خواستارم .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/4/66

تاءیید اساسنامه کمتیه امداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اعضای محترم شورای مرکزی کمیته امداد شما آقایان از انقلابیون اول نهضت اسلامی بوده اید ، زندان ها کشیده اید و زجرها دیده اید . امیدوارم برای هدف مقدسی که دارید که آن خدمت به محرومین جامعه است ، توفیق بیشتری داشته باشید . من به شما دعا می کنم که در مقابل زحماتی که می کشید خداوند پاداش نیکویی به شما دهد . اساسنامه ای که تنظیم کرده اید ، انشاءالله موجب رضای خداوند است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/4/66

بیانات امام خمینی در دیدار با رئیس شورای عالی قضایی

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر فرض کنیم ما کارهایی را نتوانستیم انجام بدهیم ، ما به وظیفه مان عمل می کنیم

من همیشه دعاگوی همه اقشار ملت خصوصا اینهایی که خدمتگزار هستند و مشغول به خدمت هستند ، هستم . البته آقای رئیس دیوان عالی کشور مبالغه کرده اند ، هر چه هست از اسلام است و از برکات وجود مبارک حضرت بقیه الله . ما ، همه ما چیزی نیستیم . امیدوارم که خداوند شما را توفیق بدهد و من دعا می کنم به شما و می دانم که مشکل قضا یک مشکل بسیار دست بالایی است و به این زودی ها هم قابل حل نیست ولی با همت آقایان ، با وقت صرف کردن آقایان انشاءالله که مشکلات قضا هم رفع می شود . و اگر فرض کنیم که نتوانستیم حل کنیم یا ما کارهایی را نتوانستیم انجام بدهیم ، ما به وظیفه مان عمل می کنیم . و خدای تبارک و تعالی از ما بیشتر از آنچه قدرت داریم ، نمی خواهد . ما انشاءالله که قدرت خودمان را

صرف می کنیم و شما آقایان هم وقت خودتان را صرف می کنید و قضا چون یک مساءله بسیار بسیار مشکل و مهمی است ، باید در ناملایمات تامل کنید و تحمل کنید و از خدای تبارک و تعالی بخواهید که شما را قدرت بدهد در این که حل کنید قضایا را .

من از همه شما و از شورای عالی قضایی ملتمس دعا هستم و تشکر به خدمتشان عرض می کنم و امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به شماها اجر بدهد و در یک همچو مقامی ، زمانی که ما گرفتار این همه بلیات هستیم ، خودمان با هم مجتمع باشیم و همه اقشار ملت با هم باشند تا انشاءالله مسائل حل بشود .

انشاءالله خداوند به همه شما توفیق بدهد ، به همه ملت ما توفیق بدهد که خدمتگزار اسلام باشند و خدا دشمنان اسلام را ، دشمنان این جمهوری اسلامی را اگر هدایت نمی شوند ، خودش به مقام خودش به آنها برسد .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 9/4/66

پاسخ به استجازه دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه برای عدم دخالت ائمه جمعه درانتخابات

بسمه تعالی

با تشکر از زحمات ارزنده دبیرخانه ائمه جمعه و ائمه جمعه محترم بلاد و درخواست از محضر مقدس خداوند متعال برای توفیق هر چه بیشتر به همه نهادها و ملت شریف ، موافقت می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/4/66

پاسخ امام به نامه چهارتن از نمایندگان مجلس شورای در مورد انتخابات

بسمه تعالی

با این که این گونه سؤ ال ها اکنون زود است ، معذلک باید مردم را برای انتخابات آزاد گذاریم و نباید کاری بکنیم که فردی بر مردم تحمیل شود . بحمدالله مردم ما دارای رشد دینی سیاسی مطلوب می باشند و خود ، افراد متدین و درد مستضعفان چشیده و آگاه به مسائل دینی سیاسی و همگام با محرومین را انتخاب خواهند کرد و در چنین اوضاعی هیچ فرد و گروهی و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعی نمی تواند در حوزه انتخابات دیگران دخالت نماید و برای غیر حوزه خود ، فرد یا افرادی را کاندیدا نموده و از آنان تبلیغ نماید . در شرایط کنونی ، این جانب به هیچ وجه و به هیچ کس اجازه نمی دهم تا از سهم مبارک امام علیه السلام و یا از اموال دولت و اموال دفاتر و سازمان ها و مجامع و اموال عمومی خرج انتخابات کند . باید مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق کرد . انشاءالله نظرم را در این مورد بعدا اعلام خواهم کرد .

روحانیون محترم حوزه های انتخاباتی سعی کنند در حوزه خود از افراد و گروه های مسلمان که در انتخابات کاندید شده و یا از کاندیداهای مورد علاقه خود طرفداری می کنند ، چون پدری مهربان باشند و آنان را با

دیده محبت بنگرند .

از خداوند توفیق شما را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ /11/4/66

بیانات امام در جمع اعضای مجلس خبرگان

دنبال این بروید که معارف اسلامی را در بین مردم تقویت کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

من تشکر می کنم از حضرات آقایان که عنایت کردند و این جا تشریف آوردند تا از نزدیک خدمتشان برسیم و من دعاگوی همه هستم ، خصوصا این نخبگانی که از سراسر کشور بسیار مورد اهمیت هستند . من نباید به آقایان تذکر بدهم لکن برای این که صحبتی شده باشد ، دو سه کلمه عرض می کنم .

عرض من این است که تمام تشکیلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولیاء اسلام تا آخر دارند ، معنویات اسلام است ، عرفان اسلام است ، معرفت اسلام است ، در راءس همه امور این معنویات واقع است . تشکیل حکومت برای همین است . البته اقامه عدل است لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام ، در هیچ کتابی از کتب الهی و فلسفی مثل قرآن نیست که حقایق معارف را به طور صریح در بعضی جاها و به طور کنایه بسیاری جاها فرموده است و آقایان باید توجه به این معنا داشته باشند که مردم را آشنا به معارف الهی کنند . اسلام بسیار غنی است هم از حیث جهات معنوی که در رتبه عالی است ، از جهت عرفانی که بالاتر از آن است و هم غنی است از حیث تشکیلات اداری . و البته آقایان می دانند این را ، در عین حالی که عنایت به طبیعت نبوده است و عمده هدایت به غیب بوده ، معذلک می

بینید که قرآن در /بسیار از/ بعضی جاها برخلاف آن چیزی که در بین مثلا هیاءت دان های سابق بوده است ، بر خلاف آنها می گوید . قرآن اول کتابی است که حرکت زمین را بیان کرده با صراحت . جبال را فرمودند مثل ابرها حرکت می کنند ، خیال نکنید که اینها جامدند ، منتها چون سابق هیاءت بطلمیوس غلبه داشته است ، بعضی از آقایان این را تعبیر کرده اند به حرکت جوهری و حال آن که حرکت جوهری حرکتی است مثل حرکت سحاب نیست ، هیچ ربطی به او ندارد . و همین طور در بسیاری از جاها قرآن شریف مسائلی فرموده اند که در سابق نبوده است نظیرش ، اصلش نبوده است . از این جهت ما باید عمده توجه مان به عرفان اسلامی باشد . اگر ملاحظه فرموده باشید در آیات شریفه ای که مربوط به معنویات و عرفان و عرض می کنم که سلوک و این طور چیزها هست ، در هیچ کتابی نظیر قرآن نیست و هیچ کتابی سابقه ندارد که این طور عرفان داشته باشد ، این طور فلسفه داشته باشد منتها از باب این که ماعقب بودیم و عقب هم هستیم ، نمی توانیم این طوری که قرآن شریف فرموده است ، ما هم بتوانیم آن طور بگوییم . همین قدر می دانیم که باید ما هم مان را صرف کنیم و آن قدری که استعداد داریم ، قدرت داریم تا آن اندازه ما معارف اسلامی را به مردم بفهمانیم . معارف اسلامی بسیار غنی است ، بسیار بزرگ است و باید این را فهماند

. مثلا /همین / در عین حالی که توجه به مادیات نبوده است و عمده نظر روی معنویات است معذلک بر خلاف هیاءت بطلمیوس ، قرآن می گوید که تمام ستاره ها /در زمین / در آسمان پایین واقع شدند ، در صورتی که هیاءت سابق این طور نمی گفتند /آسمان پایین / هر چه ستاره هست در آسمان پایین است و سبع سموات از این جا معلوم می شود که غیر آن سبع سمواتی است که بطلمیوسی ها گفته اند ، آنها می گویند که هفت آسمان یکی اش کره کذا دارد ، یکی کره کذا ، یکی کره کذا و آن آخریش عبارت از آنی است که ستاره ها را دارند . قرآن می گوید که نجوم در دنیای آسمان ها واقع شده است ، تمام نجوم این طور است . بنابراین آن چیزی که ماورای اینهاست مثلا سماء دوم ما نمی دانیم چی است قصه اش ، بالاترش هم ما نمی دانیم چی است . زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب ، این آسمان پایین را تزیین به زینت کواکب کرده . در هر صورت آن چیزی که من توصیه می کنم به همه اهل علم و به همه آقایان ، به همه دانشمندان این که دنبال این بروید که معارف اسلامی را در بین مردم تقویت کنید که راءس امور این معارف اسلامی است و اگر او درست بشود همه کارها درست می شود .

اگر انسان حقیقتا مومن به معارف اسلامی باشد دیگر اختلاف پیدا نخواهد شد

اگر انسان معارف اسلامی را داشته باشد و حقیقتا مومن به معارف اسلامی باشد ، دیگر اختلاف پیدا نخواهد شد بین دستجات ، اختلاف اساسی . البته

رایی هست اما اختلاف اساسی که بخواهد این دسته ، دسته دیگر را محکوم کند یا فرض کنید که توهین کند آن دسته ، دسته دیگر را ، این برای این است که ما ضعیفیم در ایمان . اگر ما قوی در ایمان بودیم ، شما ملاحظه می کنید اگر همه انبیا در یک روز جمع بودند هیچ همچو اختلافاتی نداشتند . خوب ! البته ما این طور نیست که بتوانیم اختلافات آرا را رفع کنیم ، اختلافات آرا هست و باید هم باشد اما آن چیزی که لازم است این است که به مردم ، به دستجات مختلف ، به همه ائمه جمعه ، ائمه جماعات ، روحانیون سراسر کشور و سایر قشرها این معنا توصیه بشود که در سر یک چیزهایی که مربوط به نفسانیت است نزاع نکنند و این طور نیست که بعضی نزاع ها مربوط /به نفسانی / به اسلام باشد ، به خدا باشد . برای خدا انسان نمی شود اهانت کند به مومن ، برای خدا انسان نمی شود که کشف ستر مومن بکند ، اینها همه برای این است که نفسیت انسان این جوری است .

و /من / امیدواریم که ما همه موفق بشویم که این پرده را ، این حجاب را برداریم . خداوند انشاءالله همه آقایان را حفظ کند ، سالم نگه دارد و در خدمتشان مستدام نگه دارد و همه الحمدلله خدمتگزار اسلام هستند و همه متوجه به مسائل .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 16/4/66

موافقت با شرایط پیشنهادی وزیر اطلاعات

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از زحمات اعضاء محترم وزارت اطلاعات ، این سربازان گمنام امام زمان ! !

! عجل الله تعالی فرجه که در جنگ با ایادی استکبار در داخل کشور صدمات بسیار دیده اند و از طعن و لعن ضد انقلاب و اغفال شده ها نرنجیده و وظیفه اسلامی میهنی خود را انجام می دهند ، با شرایط وزیر محترم اطلاعات آقای ری شهری موافقت می نمایم و انشاءالله خداوند به همه شما توفیق بیشتر عنایت فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/4/66

انتصاب حجت الاسلام محمد رضا ناصری یزدی به امامت جمعه شهر کرد

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد رضا ناصری یزدی دامت افاضاته

بر حسب درخواست اهالی محترم شهرکرد ایدهم الله تعالی ، بدین وسیله جناب عالی را به سمت امام جمعه شهرکرد منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی ضمن برگزاری این فریضه الهی ، مردم را نسبت به وظایف خطیر و حساسی که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف که مهمترین عامل نفوذ دشمنان می باشد ، بر حذر دارید . ضمنا جناب عالی از طرف این جانب نمایندگی دارید در آن استان در مورد اخذ وجوه شرعیه و رسیدگی به امور مذهبی و حل مشکلات دینی مردم ، که امید است با همکاری علماء اعلام و اهالی محترم محل بتوانید وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/5/66

دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

هم وحدت را حفظ کنید و هم اخلاص را

بسم الله الرحمن الرحیم

من چند کلمه دعا می کنم به شما ، من همیشه دعاگوی شماها هستم . از خدای تبارک و تعالی مسالت می کنم که شما را در کارهایتان موفق کند و اسلام را به دست شما ، به دست دوستان شما ، به دست رفقای شما ، به دست همه قوای مسلحه ، اسلام را /پیشبرد کند/ پیش ببرد و کفر را ساقط کند . البته می دانید که زمینه سقوط کفر را خدا دارد فراهم می کند و از ما نیست این چیزها ، شما هم باید این را از خودتان ندانید . این خدای تبارک و تعالی است که به

شما قدرت داده است و خدای تبارک و تعالی است که شما را همت داده است و هر تیری که رها می کنید ، با دست شما خدای تبارک و تعالی کار را انجام می دهد چنانچه تا حالا تجربه کردید .

من دعای شما ، دعای به همه شما را بر خودم لازم می دانم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که شما را موفق کند و از شما تشکر می کنم که مشغول خدمت به اسلام هستید و تقاضا دارم که وحدت خودتان را حفظ کنید و اخلاص تان را ، هم وحدت را حفظ کنید و هم اخلاص را ، هم خودتان را چیزی ندانید و هم قدرت خدای تبارک به دست شما انشاءالله اجرا بشود و شرط این است که همه با هم ، تمام قوا با هم باشید و امیدوارم که خداوند به همه شما سلامت ، صحت و توفیق و پیروزی عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 6/5/66

پیام برائت به زائرین بیت الله الحرام

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقط وقع اجره علی الله الحمدلله علی الائه والصلوه والسلام علی انبیائه سیما خاتمهم و افضلهم و علی اولیائه و خاصه عباده سیما خاتمهم و قائمهم ارواح العالمین لمقدمه الفداء .

قلم ها و زبان ها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شکر نعمت های بی پایانی که نصیب عالمیان شده و می شود . خالقی که با جلوه سراسر نورانی خود ، عوالم غیب و شهادت و سر و علن را به نعمت وجود آراسته و به برکت برگزیدگانش به ما

رسانده که : (الله نورالسموات والارض ) و با ظهور جمیلش پرده از جمالش برافکنده که (هوالاول والاخر والظاهر والباطن ) و به کتب مقدس آسمانی اش که از حضرت غیب بر انبیائش از صفی الله تا خلیل الله و از خلیل الله تا حبیب الله صلوات الله و سلامه علیهم و سلم نازل فرموده ، راه وصول به کمالات و فنای در کمال مطلق را تعلیم فرموده و سلوک الی الله را گوشزد کرده چون کریمه (و من یخرج من بیته مهاجراالی الله ) و طریق برخورد با مومنین و دوستان خود و ملحدین و مستکبرین و دشمنان خویش را آموخته : (محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) . و هزاران شکر که ما را از امت خاتم النبیین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد ، افضل و اشرف موجودات و از پیروان قرآن مجید ، اعظم و اشرف کتب مقدسه و صورت کتبیه حضرت غیب مستجمع جمیع کمالات به صورت وحدت جمیعه و ضمانت حفظ و صیانت آن را از دستبرد شیاطین انس و جن فرموده (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ) ، قرآنی که نه یک حرف بر آن افزوده شده و نه یک حرف کاسته . کتاب کریمی که ما را از برخورد انبیاء معظم الهی با مستکبرین جهان و جهانخواران طول تاریخ آگاه نموده و از طریقه حضرت خاتم الرسل صلی الله علیه و آله و سلم با مشرکان و زورگویان و کفار و در راءس آنان منافقان ، مطلع کرده و این برخورد ، جاویدان

و برای هر عصری و هر مصری است .

در این کتاب جاوید می بینیم که فرموده (قل ان کان اباوکم و ابناوکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره والله لا یهدی القوم الفاسقین ) . خطاب به مصلحت اندیشان و سازشکاران و متاسفان برای شهادت جوانان و از دست رفتن مال ها و جان ها و خسارت های دیگر وارد شده و جالب آن که بعد از حب خدای تعالی و رسول اکرم صلی الله علیه و آله در بین تمام احکام الهی ، جهاد فی سبیل الله را ذکر فرموده و تنبه داده که جهاد فی سبیل الله در راس تمام احکام است که آن حافظ اصول است و تذکر داده که در صورت قعود از جهاد ، منتظر عواقب آن باشید ، از ذلت و اسارت و برباد رفتن ارزش های اسلامی و انسانی و نیز از همان چیزها که خوف آن را داشتید از قتل عام صغیر و کبیر و اسارت ازواج و عشیره . و بدیهی است که همه اینها پیامد ترک جهاد ، خصوصا جهاد دفاعی است که ما اکنون گرفتار آن هستیم و اشاره به این امر است آیه کریمه (فلیحذرالذین یخالفون عن امر ربه ان تصیبهم فتنه او یصیبهم عذاب الیم ) . و کدام فتنه و بلیه بالاتر از آنچه دشمنان اسلام ، خصوصا در این زمان برای برچیدن اساس اسلام و برپا کردن حکومت هایی مثل ستمشاهی و برگرداندن مستشاران غارتگر

و بر باد رفتن حرث و نسل ملت و بر سر کشور و ملت ایران ، آن آید که بر سر کشور عراق و ملت مظلوم آن در این چند سال آمد .

و حمد و شکر بی پایان بر ذات مقدس ربوبیت که با تربیت های معنوی خود ملت ایران را از غرقاب فساد شتمشاهی نجات بخشیده و راه و رسم زمین مستقل در پناه بیرق شکوهمند اسلام را به آنان آموخت و امروز در جهان کشوری نیست جز ایران که در دخالت ابرقدرت ها پیراسته باشد و سرنوشت خویش را خود بر اساس اسلام عزیز تعیین کند و دست به سینه اغیار زند و خداوند بر ما منت نهاده که در سایه این ملت زندگی می کنیم . و شکر بی پایان بر عنایات حق جل و علا که در آستان عزیمت حجاج محترم ایرانی به سوی معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت به سوی خدای تعالی و رسول معظمش ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! ندای اسلام بر اقصا بلاد جهان طنین افکنده و بیرق معنوی اسلام در اقطار عالم به اهتزاز در آمده و چشم های جهانیان به سوی کشور ولی الله اعظم ! ! ! ارواحنا لمقدمه الفداء ! ! ! دوخته شده و به رغم بدخواهان و منحرفان که کوس رسوایی شان بر سر بازارها زده شده و بر خلاف خواب های خرگوشی آنان که وعده سقوط جمهوری اسلامی را در سه ماه با یک سال به خود و اربابان خود می داند ، امروز پس از سال ها ، کشور عزیز

اسلامی ایران از همیشه پایدارتر و ملت عظیم آن سرافرازتر و قوای مسلحه آن پرقدرت تر و جوانان و سالمندان آن مصمم تر و حوزه های مقدس علمیه آن در سایه مراجع معظم و علماء اعلام کثرالله امثالهم پر شورتر و پیوند حوزه ها و دانشگاه ها استوارتر و قوای سه گانه آن فعال تر و جهات سیاسی ، فرهنگی و نظامی آن رو به رشدتر . و دشمنان آن که در حقیقت دشمنان اسلام و استقلال کشور هستند ضعیف تر و زبون تر و کاخ های مستکبران لرزان تر و رسوایی کاخ سیاه بر ملاتر و پریشان گویی و دلهره کاخ نشینان افزون تر و سردرگمی رسانه های گروهی جهان ! ! ! که انعکاس سردرگمی کاخ نشینان ! ! ! واضح تر گردیده است ، لازم است در این جوی که پیش آمده است ، مسلمین و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده کرده و جمیع فرق مسلمین و مستضعفان دست در دست هم داده و خودشان را از قید اسارت ابرقدرت ها خارج نمایند . اینک تذکراتی را عرض می کنم :

1 ! ! ! اعلان برائت از مشرکان که از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است ، باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمایی باصلابت و شکوه هر چه بیشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ایرانی و غیر ایرانی با هماهنگی کامل با مسؤ ولین حج و نماینده این جانب ، جناب حجت الاسلام آقای کروبی در کلیه مراسم شرکت نمایند و فریاد کوبنده برائت از مشرکان و ملحدان استکبار جهانی و در راءس آنان آمریکای

جنایتکار را در کنار خانه توحید طنین اندازند و از ابراز بغض و کینه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند . مگر تحقق دیانت جز اعلام محبت و وفاداری نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است ؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود و کدام خانه ای سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت والناس که در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دون صفتی و نامردمی است عملا و قولا پشت شود و در تجدید میثاق (الست بربکم ) بت آلهه ها و اربابان متفرقون شکسته شود و خاطره مهم ترین و بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر (ص ) در و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر زنده بماند و تکرار شود ، چرا که سنت پیامبر (ص ) و اعلان برائت کهنه شدنی نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود ، که باید مسلمانان فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردید آفرینان و متحجرین و منحرفین گوش فرا ندهند و لحظه ای از این آهنگ مقدس توحیدی و جهان شمولی اسلام ، غفلت نکنند که مسلما جهانخواران و دشمنان ملت ها ، بعد از این آرام و قرار نخواهند داشت و به حیله ها و تزویرها و چهره های گوناگون متمسک می شوند و روحانی

نماها و آخوندهای درباری و اجیر شدگان سلاطین و ملی گراها و منافقین به فلسفه ها و تفسیرها و برداشت های غلط و منحرف روی می آورند و برای خلع سلاح های مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد ! ! ! صلی الله علیه و آله وسلم ! ! ! به هر کاری دست می زنند و چه بسا جاهلان متنسک بگویند که قداست خانه حق و کعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپیمایی و اعلان برائت نباید شکست و حج جای عبادت و ذکر است نه میدان صف آرایی و رزم و نیز چه بسا عالمان متهتک القا کنند که مبارزه و برائت و جنگ و ستیز ، کار دنیاداران و دنیاطلبان بوده است و ورود در مسائل سیاسی ، آن هم در ایام حج دون شاءن روحانیون و علما می باشد که خود این القائات نیز از سیاست مخفی و تحریکات جهانخواران به شمار می رود که مسلمانان باید با همه امکانات و وسایل لازم به مقابله جدی و دفاع از ارزش های الهی و منافع مسلمین برخیزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خویش را محکم و مستحکم نمایند و به این بیخبران و دل مردگان و پیروان شیاطین بیش از این مجال حمله را به صفوف عقیده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا و همه سرزمین ها و خصوصا از کعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزیز ، از بهترین و مقدس ترین سرزمین های عشق و شعور و جهاد به کعبه بالاتری رهسپار شوند و همچون سید

و سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین ! ! ! علیه السلام ! ! ! از احرام حج به احرام حرب و از طواف کعبه و حرم به طواف صاحب بیت و از توضوء زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتی شکست ناپذیر و بنیانی مرصوص مبدل گردند که نه ابر قدرت شرق یارای مقابله آنان را داشته باشد نه غرب که مسلما روح و پیام حج چیز دیگری غیر از این نخواهد بود که مسلمانان ، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگیرند و هم برنامه مبارزه با کفر و شرک را .

به هر حال اعلان برائت در حج ، تجدید میثاق مبارزه و تمرین تشکل مجاهدان برای ادامه نبرد با کفر و شرک و بت پرست هاست و به شعار هم خلاصه نمی شود که سرآغاز علنی ساختن منشور مبارزه و سازماندهی جنود خدای تعالی در برابر جنود ابلیس صفتان است و از اصول اولیه توحید به شمار می رود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نکنند ، پس در کجا می توانند اظهار نمایند و اگر حرم و کعبه و مسجد و محراب ، سنگر و پشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیا نیست ، پس مامن و پناهگاه آنان در کجاست ؟

خلاصه ، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل دیگر وظیفه ماست و در هر عصر و زمانی جلوه ها و شیوه ها و برنامه های متناسب خود را می طلبد و باید دید که در عصری همانند امروز که سران کفر و شرک

همه موجودیت توحید را به خطر انداخته اند و تمامی مظاهر ملی و فرهنگی و دینی و سیاسی ملت ها را بازیچه هوس ها و شهوت ها نموده اند چه باید کرد . آیا باید در خانه ها نشست و با تحلیل های غلط و اهانت به مقام و منزلت انسان ها و القاء روحیه ناتوانی و عجز در مسلمانان ، عملا شیطان و شیطان زادگان را تحمل کرد و جامعه را از وصول به خلوص که غایت کمال و نهایت آمال است ، منع کرد و تصور نمود که مبارزه انبیا با بت و بت پرست ها منحصر به سنگ و چوب های بی جان بوده است و نعوذبالله پیامبرانی همچون ابراهیم در شکستن بت پیشقدم و اما در مصاف با ستمگران ، صحنه مبارزه را ترک کرده اند ؟ و حال آن که تمام بت شکنی ها و مبارزات و جنگ های حضرت ابراهیم با نمرودیان و ماه و خورشید و ستاره پرستان مقدمه یک هجرت بزرگ و همه آن هجرت ها و تحمل سختی ها و سکونت در وادی غیر ذی زرع و ساختن بیت و فدیه اسماعیل مقدمه بعثت و رسالتی است که در آن ، ختم پیام آوران سخن اولین و آخرین بانیان و موسسان کعبه را تکرار می کند و رسالت ابدی خود را با کلام ابدی (اننی بری مما تشرکون ) ابلاغ می نماید که اگر غیر از این تحلیل و تفسیری ارائه دهیم ، اصلا در زمان معاصر ، بت و بت پرستی وجود ندارد و راستی کدام انسان عاقلی است که بت پرستی جدید و مدرن

را در شکل ها و افسون ها و ترفندهای ویژه خود نشناخته باشد و از سلطه ای که بتخانه هایی چون کاخ سیاه بر ممالک اسلامی و خون و ناموس مسلمین و جهان سوم پیدا کرده اند ، خبر نداشته باشد .

امروز فریاد برائت ما از مشرکان و کافران ، فریاد از ستم ستمگران و فریاد امتی است که جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در راءس آنان آمریکا و اذناب آن به لب رسیده است و خانه و وطن و سرمایه اش به غارت رفته است . فریاد برائت ما ، فریاد ملت مظلوم و ستم ! ! ! دیده ! ! ! کشیده افغانستان است و من متاسفم که شوروی به تذکر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به این کشور اسلامی حمله کرد . بارها گفته ام و اکنون نیز تذکر می دهم که ملت افغانستان را به حال خود رها کنید ، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده و استقلال واقعی خود را تضمین می کنند و به ولایت کرملین با قیمومت آمریکا احتیاجی ندارند و مسلم بعد از خروج نظامیان بیگانه از کشورشان ، به سلطه دیگری گردن نمی نهند و پای آمریکا را اگر قصد دخالت و تجاوز در کشورشان کرده باشد ، می شکنند .

و نیز فریاد برائت ما فریاد مردم مسلمان آفریقاست ، فریاد برادران و خواهران دینی ما که به جرم سیاه بودن تازیانه ستم سیه روزان بی فرهنگ نژادپرست را می خورند .

قسمت دوم

فریاد برائت ما ، فریاد برائت مردم لبنان و فلسطین و همه ملت ها و کشورهای دیگری

است که ابرقدرت های شرق و غرب ، خصوصا آمریکا و اسرائیل به آنان چشم طمع دوخته اند و سرمایه آنان را به غارت برده اند و نوکران و سرسپردگان خود را به آنان تحمیل نموده اند و از فواصل هزاران کیلومتر راه به سرزمین های آنان چنگ انداخته و مرزهای آبی و خاکی کشورشان را اشغال کرده اند .

فریاد برائت ما ، فریاد برائت همه مردمانی است که دیگر تحمل تفرعن آمریکا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست داده اند و نمی خواهند صدای خشم و نفرتشان برای ابد در گلوهای شان خاموش و افسرده بماند و اراده کرده اند که آزاد زندگی کنند و آزاد بمیرند و فریادگر نسل ها باشند .

فریاد برائت ما ، فریاد دفاع از مکتب و حیثیات و نوامیس ، فریاد دفاع از منابع و ثروت ها و سرمایه ها ، فریاد دردمندانه ملت هایی است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است .

فریاد برائت ما ، فریاد فقر و تهیدستی گرسنگان و محرومان و پابرهنه هایی است که حاصل عرق جبین و زحمات شبانه روزی آنان را ، زراندوزان و دزدان بین المللی به یغما برده اند و حریصانه از خون دل ملت های فقیر و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان ، به اسم سرمایه داری و سوسیالیزم و کمونیزم مکیده و شریان حیات اقتصاد جهان را به خود پیوند داده اند و مردم جهان را از رسیدن به کمترین حقوق حقه خود محروم نموده اند .

فریاد برائت ما ، فریاد امتی است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین

نشسته اند و همه تیرها و کمان ها و نیزه ها به طرف قرآن و عترت عظیم نشانه رفته اند و هیهات که امت محمد ! ! ! صلی الله علیه و آله وسلم ! ! ! و سیراب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هیهات که خمینی ، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد . من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم . قدرت و ابرقدرت ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام ، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها ، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران وسرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهد کرد . آری شعار نه شرقی ، نه غربی ما ، شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیم کننده سیاست واقعی عدم تعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا اسلام را

به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت می پذیرند و ذره ای هم از این سیاست عدول نخواهد شد و کشورهای اسلامی و مردم مسلمان جهان نه باید وابسته به غرب و اروپا و آمریکا و نه وابسته به شرق ، شوروی که انشاءالله ، به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و یقین ، پشت کردن به این سیاست بین المللی اسلام ، پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و ائمه هدی ! ! ! علیهم السلام ! ! ! است و نهایتا مرگ کشور و ملت ما و تمامی کشورهای اسلامی است و کسی گمان نکند که این شعار ، شعار مقطعی است که این سیاست ، ملاک عمل ابدی مردم ما و جمهوری اسلامی ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است . چرا که شرط ورود به صراط نعمت حق برائت و دوری از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامی باید پیاده شود . مسلمانان بعد از شرکت در راهپیمایی های برائت و اعلان همبستگی با ملت دلاور ایران ، باید به فکر رمی استعمار از کشورها و سرزمین های اسلامی خود باشند و برای بیرون راندن جنود ابلیس و برچیدن پایگاه های نظامی شرق و غرب از کشورهای خود تلاش بنمایند و نگذارند دنیاخواران از امکانات آنان ، در جهت منافع خود و ضربه زدن به کشورهای اسلامی استفاده کنند که این بزرگترین ننگ و عار کشور و سران ممالک اسلامی است که

بیگانگان به مراکز سری و نظامی مسلمانان راه پیدا کنند . مسلمانان از هیاهو و طبل های توخالی تبلیغات ظالمانه نهراسند که کاخ ها و قدرت های نظامی و سیاسی استکبار جهان ، همانند لانه عنکبوت سست و در حال فروریختن است . مسلمانان جهان باید به فکر تربیت و کنترل و اصلاح سران خودفروخته بعض کشورها باشند و آنان را با نصیحت یا تهدید از این خواب گرانی که هم خودشان و هم منافع ملت های اسلامی را به باد فنا می دهد ، بیدار نمایند و به این سرسپردگان و نوکران هشدار بدهند و خودشان هم با بصیرت کامل از خطر منافقین و دلالان استکبار جهانی غافل نشوند و دست روی دست نگذارند و نظاره گر صحنه شکست اسلام و غارت سرمایه ها و منابع و نوامیس مسلمین نباشند .

ملت های مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازشکاری و مصالحه رهبران ننگین و خودفروخته ای که به نام فلسطین ، آرمان مردم سرزمین های غصب شده و مسلمانان این خطه را به تباهی کشیده اند به دنیا اعلام و نگذارند این خائنان بر سر میز مذاکره ها و رفت و آمدها ، حیثیت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطین خدشه دار کنند ، که این انقلابی نماهای کم شخصیت و خودفروخته به اسم آزادی قدس به آمریکا و اسرائیل متوسل شده اند .

عجبا که هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطین بیشتر می گذرد ، سکوت و سازش سران کشورهای اسلامی و طرح مماشات با اسرائیل غاصب بیشتر و حتی از تبلیغ و

شعارهایی بیت المقدس هم خبری به گوش نمی رسد و اگر دولت و مردم کشوری همانند ایران که خود نیز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است ، به پشتیبانی از مردم فلسطین برخاسته و فریاد می زند ، او را محکوم می کنند و حتی از این که یک روز هم به نام قدس برگزار شود ، وحشت نموده اند . نکند که اینان تصور کرده اند که گذشت زمان ، سیرت و صورت جنایت های اسرائیل و صهیونیزم را دگرگون ساخته است و گرگ های خون آشام صهیونیزم ، از فکر تجاوز و غصب سرزمین های از نیل تا فرات دست برداشته اند . مسؤ ولین محترم کشور ایران و مردم ما و ملت های اسلامی از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشه کن کردن آن ، دست نخواهند کشید و به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوی امت محمد ! ! ! صلی الله علیه و آله وسلم ! ! ! و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد و با تشکیل هسته های مقاومت حزب الله در سراسر جهان اسرائیل را از گذشته جنایت بار خود پشیمان و سرزمین های غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد . من همان گونه که بارها و در سال های گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده ام ، مجددا خطر فراگیری غده چرکین و سرطانی صهیونیزم را در کالبد کشورهای اسلامی گوشزد می کنم و حمایت بی دریغ خود و ملت و دولت و مسؤ ولین ایران را از تمامی مبارزات اسلامی ملت

ها و جوانان غیور و مسلمان در راه آزادی قدس ، اعلام می نمایم و از جوانان عزیز لبنان که موجب سرافرازی امت اسلام و خواری و ذلت جهانخواران گردیده اند ، تشکر می کنم و برای موفقیت همه عزیزانی که در داخل سرزمین های اشغالی و یا در کنار این کشور غصب شده ، با تکیه به سلاح ایمان و جهاد به اسرائیل و منافع آن ضربه می زنند دعا می کنم و اطمینان می دهم که ملت ایران ، شما را تنها نخواهد گذاشت . به خدای تعالی توکل کنید و از قدرت معنوی ملسمانان بهره بجویید و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببرید که (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) .

2 ! ! ! از آن جا که جنگ در راءس امور و برنامه های کشور ماست ، جهانخواران در آستانه پیروزی قاطع ملت ایران بر نظام پوسیده و رو به زوال عفلقیان ، تلاش گسترده ای را در جهت مشوه ساختن افکار عمومی جهانیان به کار گرفته اند تا بعد از آن همه تجاوزات و جنایات صدامیان و سکوت مجامع بین المللی ، ما را جنگ طلب معرفی نمایند . و چه بسا با این حربه جدید ، افراد ناآگاهی را تحت تاءثیر قرار داده باشند . لازم است برای روشن شدن افکار عمومی ملت های در بند و خصوصا زائران محترم نکاتی را یادآور شوم .

دنیا از آغاز جنگ تاکنون و در تمام مراحل دفاعی ما ، هیچ گاه با زبان عدالت و بی طرفی با ما سخن نگفته است .

آن روزی که صدام و حزب بعث از روی غرور و بی خردی به منظور ساقط نمودن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران به کشور عزیزمان ایران حمله نموده و قراردادهای بین المللی را پاره کرد و شخصا تجاوزات هوایی و دریایی و زمینی ارتش را رهبری می نمود و نه تنها خانه های یک شهر و روستا ، که مراکز ده ها شهر و صدها روستا را با خاک یکسان می کرد و کودکان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت می رساند و تجاوزات و وحشی گری ها را تا آن جا ادامه داد که قلم از نوشتن و زبان از بیان آنان شرم می کند و نیز در آن روزی که صدام اولین جرقه و شعله های آتش جنگ را در خرمن امنیت همه کشورهای اسلامی و خلیج فارس برافروخت ، هیچ کس از این مدعیان صلح ، جلوی آتش افروزی او را نگرفته و از امکانات و اهرم های فشار و قراردادهای خود در جهت کنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمدیده ایران و عراق برنخاست و به صدام ! ! ! این آغاز کننده جنگ ! ! ! نگفت که به کدام گناه و به چه جرمی ملت ایران باید کشته شوند ! و به کدام گناه میلیون ها زن و مرد و پیر و جوان آواره شوند و یا خانه و کاشانه شان ویران گردد ! و به کدام جرم و گناه حاصل زحمات ده ها ساله تلاش و سرمایه گذاری یک ملت در صنایع و کارخانجات و مزارع و کشتزارها

سوخته و برباد برود ! آیا جرم ما ، ایرانی بودن ماست ، جرم ما فارسی بودن ماست ، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزی ماست ؟ خیر ، چنین نیست . امروز همه می دانند جرم واقعی ما از دید جهانخواران و متجاوزان ، دفاع از اسلام و رسمیت دادن به حکومت جمهوری اسلامی به جای نظام طاغوت ستمشاهی است ، جرم و گناه ما احیاء سنت پیامبر ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و عمل به دستورات قرآن کریم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شیعه و سنی ، برای مقابله با توطئه کفر جهانی و پشتیبانی از ملت محروم فلسطین و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائیل در ایران و اعلان جنگ با این غده سرطانی و صهیونیزم جهانی و مبارزه با نژادپرستی و دفاع از مردم محروم آفریقا و لغو قراردادهای بردگی رژیم کثیف پهلوی با آمریکای جهانخوار بوده است . و نزد جهانخواران و نوکران بی اراده آنان چه گناهی بالاتر از این که کسی از اسلام و حاکمیت آن سخن بگوید و مسلمانان را به عزت و استقلال و ایستادگی در مقابل ستم متجاوزان دعوت کند .

ما به این نکته نه فقط در جنگ تحمیلی ، که از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده خرداد تا بیست و دوم بهمن رسیده ایم و به خوبی دریافته ایم که برای هدف بزرگ و آرمانی اسلامی ! ! ! الهی باید بهای سنگینی پرداخت نماییم و شهدای گرانقدری را تقدیم کنیم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و

با استفاده از ایادی داخلی و خارجی شان به ما شبیخون زده و خون عزیزان ما را بر بستر کوچه ها و خیابان ها و مرزهایمان جاری می کنند و همین گونه شد وقتی که فریاد اسلامخواهی مردم کشور ما در پانزده خرداد به گوش آمریکا رسید و وقتی که برای اولین بار غرور آمریکا و اقتدار و ابرقدرتی او در اعتراض به مصونیت کارگرانش در ایران شکسته شد و آمریکا متوجه اقتدار و رهبری علما و روحانیت اسلام و عزم جزم و اراده پولادین ملت ایران برای کسب آزادی و استقلال و رسیدن به نظام عدل اسلامی گردید ، به نوکر بی اراده و وطن فروش و فرومایه خود محمدرضا خان دستور داد که صدای اسلامخواهی ملت ما را خاموش کند و از او پیمان گرفت تا همه افرادی که در برابر آمریکا قد علم کرده اند را نابود کند و همه دیدیم که این خائنان و سرسپردگان در این ماموریت شوم لحظه ای درنگ ننمودند و به نام ماموریت و آزادی و رسیدن به دروازه تمدن بزرگ ، از کشته های این ملت پشته ها ساختند و در و دیوار کشور ما را از فیضیه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا کوچه و بازار و خیابان و از خیابان تا مسجد و محراب به خون عزیزان و جوانان تکبیرگوی پیر و خدا و رسول خدا (ص ) ، رنگین کردند و در شرایطی که جلادان رژیم ستمشاهی پر و بال و برگ و شاخه شجره طیبه آزادی را می شکستند ، همه جهانخواران در یک اقدام هماهنگ تبلیغاتی و بین المللی شاه

را متمدن و مترقی ، و آزادی طلبان و مسلمانان را مرتجع و خواسته های اسلامی آنان را ارتجاع سیاه معرفی کردند و در ادامه همان سیاست سرکوب بود که در کربلای خون رنگ ایران جنایات یزیدیان را ده ها بار در عاشوراها و تاسوعاها تکرار نمودند و مملکت ما را به جزیره آرام و ثبات آمریکا و به قبرستان و خرابه این ملت مبدل ساختند که من در روز ورود به کشور عزیز ایران در بهشت زهرا گفتم که شاه مملکت ما را ویران و قبرستان های آن را آباد نمود و الان نیز همان سخن را تکرار می کنم که شاه کشور ما را ویران و قبرستان ها را آباد کرد ولی شاه که بود و به دستور چه کسی عمل می کرد ؟ که اگر او به تنهایی و به فکر فاسد و تبهکار خود عمل می کرد چه بسا قضایا بعد از رفتن او خاتمه می یافت . ولی چه کسی است که نداند شاه نوکر و مامور آمریکا و تمامی شهیدان و عزیزان ما ، خون بها و قربانیانی بودند که به خاطر آزادی از آنان گرفته شد و کار او ماموریتی بوده است که برای اربابان خود به انجام رسانید و تا توانست انتقام آمریکا را از اسلام و مسلمین گرفت ولی کارگزار اصلی ماجرا یعنی خود آمریکا در پشت صحنه باقی مانده بود ، آمریکایی که از اسلام راستین می ترسید و از قیام منتهی به حکومت عدل واهمه داشت .

قسمت سوم

آمریکا به تصور این که ملی گراها و منافقین و دیگر وابستگان چپ و راست او به

زودی پاشنه سیاست انقلاب و حاکمیت نظام و اداره کشور را به نفع او به حرکت در می آورند چند روزی سیاست خوف و رجاء را در پیش گرفت و به طرح و اجرای کودتا و اعمال سیاست فشار و ترویج چهره های وابسته خود و نیز به ترور شخصیت انقلاب و انقلابیون واقعی کشور پرداخت که خداوند مجددا بر ما منت نهاد و در صحنه حماسی تسخیر لانه جاسوسان ، مردم ایران برائت مجدد خویش را از آمریکا و اذناب آن اعلام نمودند ، که دوباره آمریکا همان تیغی که به دست محمدرضا خان سپرده بود در کف صدام این زنگی مست نهاد . صدام چه کرد ؟ آیا صدام همان کاری را که شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد ؟ شاه قبرستان های ما را از سروهای بلند آزادی پر نساخت ؟ آیا صدام که از قدرت برتر و مانور بیشتری برخوردار بود غیر از این کرد ؟ آیا شاه کشورمان را به آمریکا نفروخته بود ؟ آیا صدام برای فروختن ایران به آمریکا به صورت دیگری عمل نکرد ؟ گفتم که خرابی های شاه را اگر مهلت مان دهند با تلاش همه دست اندرکاران و ملت شریف در بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم . آیا خرابی های صدام را می شود در کمتر از بیست سال آباد نمود ؟ مردم شریف ایران و مسلمانان و آزادی خواهان تمامی جهان باید بدانند که اگر بخواهند بدون گرایش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتی روی پای خویش بایستند ، باید بهای بسیار گران استقلال

و آزادی را بپردازند .

تجربه انقلاب اسلامی در ایران ، با خون بهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزل ها وبه آتش کشیده شدن خرمن های کشاورزان و کشته شدن تعداد بسیاری در بمب گذاری ها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است . ملت ایران تجربه پیروزی بر کفر جهانی را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاری ها و مجاهدات ، انقلاب و کشور خود را بیمه نموده است . و ما به تمام جهان تجربه هایمان را صادر می کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتی ، به مبارزان راه حق انتقال می دهیم و مسلما محصول صدور این تجربه ها ، جز شکوفه های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملت های دربند نیست . روشنفکران اسلامی همگی با علم و آگاهی باید راه پر فراز و نشیب دگرگون کردن جهان سرمایه داری و کمونیزم را بپیمایند و تمام آزادیخواهان باید با روشن بینی و روشن گری ، راه سیلی زدن بر گونه ابرقدرت ها و قدرت ها ، خصوصا آمریکا را بر مردم سیلی خورده کشورهای اسلامی و جهان سوم ترسیم کنند . من با اطمینان می گویم اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلت می نشاند ، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری بر طرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد .

ملت شریف

ایران توجه داشته باشید که کاری که شما مردان و زنان انجام داده اید آن قدر گران بها و پر قیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد ، نه تنها ضرری نکرده اید ، که سود زیستن در کنار اولیاءالله را برده اید و در جهان ابدی شده اید و دنیا بر شما رشک خواهد برد ، خوشا به حالتان !

من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست ، با همه آزاد می شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می رسیم و همانگونه که در تنهایی و غربت و بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمان ها و تشکیلات جهانی ، انقلاب را به پیروزی رساندیم ، و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانه تر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتی یک کشور خارجی متجاوزان را شکست دادیم ، به یاری خدا باقیمانده راه پرنشیب و فراز را با اتکاء به خدا ، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد ، یا دست یکدیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی می فشاریم و یا همه به حیات ابدی و شهادت روی می آوریم و از مرگ شرافتمندانه استقبال می کنیم ولی در هر حال پیروزی و موفقیت با ماست و دعا را هم فراموش نمی کنیم .

خداوندا ! بر

ما منت بنه و انقلاب اسلامی ما را مقدمه فروریختن کاخ های ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان . و همه ملت ها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما .

حال با این مقدمه ها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است که تعقل و اندیشه کنند که ما در مسیر چه هدف و آرمانی مورد تهاجم قرار گرفته ایم و شهیدان گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم کرده ایم و صدام پلید چه نیاتی از تهاجم خود در سر پرورانده است و دنیا نیز به چه انگیزه ای به حمایت ضمنی و علنی از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزین در تنگنای تسلیحات و امکانات نظامی و اقتصادی و سیاسی نبوده اند و دنیا هر روز به بهانه ای آنان را به بهترین و مدرن ترین سلاح ها مسلح نموده است ولی از دادن امکاناتی که حق مسلم ملت ماست و حتی پول آنها را گرفته اند خودداری نموده اند ، ولی با تمام این احوال ما افتخار می کنیم که در این نبرد طولانی و نابرابر فقط با تکیه بر سلاح ایمان و توکل بر خدای بزرگ و دعای بقیه الله ! ! ! عجل الله تعالی فرجه ! ! ! و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شیر زنان صحنه کارزار به پیروزی رسیده ایم و خدا را سپاس می گزاریم که منت هیچ قدرت و کشور و ابرقدرتی در جنگ ، بر گردن ما نیست و مردم کارآزموده و متوکل ما با استعانت از ذات

مقدس کبریا یکه و تنها و مظلومانه بر مشکلات بسیاری از طرح و عملیات و بسیج و آموزش نیروها تا نیاز تسلیحاتی کشورمان فائق آمده اند . و علاوه بر موفقیت های اعجاز گونه ای که در صحنه های دفاع از کشور اسلامی و بیرون راندن متجاوزین از هزاران کیلومتر ، به تحولات شگرف صنعتی از قبیل راه اندازی کارخانجات و دگرگونی در خطوط تولید و ساختن و اختراع ده ها وسایل پیشرفته و مدرن نظامی ، آن هم بدون حضور هیچ مستشاری و بدون هیچ گونه کمک خارجی ، دست یافته ایم ، و هم اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده ایم و قدم های آخرمان را برمی داریم ، صدای ناآشنای صلح طلبی آن هم از کام ستمگران و جنگ افروزان به گوش می رسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبی برپا نموده است و مدافع آزادی و امنیت انسان ها شده و برای خون جوانان و سرمایه های مادی و معنوی در کشور ایران و عراق مرثیه سرایی می کنند . راستی چه شده است که استکبار جهانی و در راءس آن آمریکا این قدر طرفدار ملت ها شده است و جنگ افروزان و آتش بباران معرکه ها و جلادان قرن به شرف انسانیت و همزیستی مسالمت آمیز اعتقاد پیدا کرده اند و از عطش سیراب ناشدنی و خصلت خونخواری خود که طبیعت فرهنگ سرمایه داری و کمونیزم است ، منصرف شده اند و شمشیرها و خنجرها و قداره های فرو رفته در قلب و جگر ملت ها را به غلاف کشیده اند !

آیا این حقیقت است یا فریب و آیا این همان جلوه های دیگر شبیخون ها و بی انصافی هایی نیست که روزی سکوت را مصلحت خویش می دید و امروز صلح طلبی را ؟ آیا به راستی از این طریق جهانخواران نمی خواهند از ضربه آخر ما جلوگیری کنند و برای حفظ منافع خویش سیاست جنگ و صلح جهانی را به تصمیمات و فکرهای پوسیده و شیطانی خود گره بزنند و عملا جان و مال و مملکت و امنیت ملل عالم را به قبضه قدرت خود در آورند که به طور قطع و یقین ، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحمیل صلح بر ملت ایران ، نشات گرفته از همین تفکر است . و از همه اینها که بگذریم این مساءله که چه کسی خواهان صلح واقعی و چه کسی جنگ طلب است خود اول بحث ماست .

قسمت چهارم

آیا واقعا صدام از گذشته ها و کرده ها و تجاوزات و ظلم ها و ستم های خود پشیمان شده است و اظهار ندامت می کند و از خیانتی که به ملت ها و کشورهای اسلامی و در جهت تضعیف بنیه دفاعی ملل اسلامی نموده است عذر تقصیر می خواهد ؟ آیا صلح طلبی صدام از روی دلسوزی و تنبه و آگاهی اوست و اصلا با این همه جنایت و غارتگری ها ، برای صدام وجدان و شعور و عاطفه ای می توان تصور کرد ، با این که این افعی زخم خورده به خاطر استیصال و درماندگی خود به طناب صلح طلبی چسبیده است ؟ و عجبا که بعض مدعیان عقل و سیاست

و دوراندیشی چگونه طرح می دهند و با تحریف آیات کتاب خدا و استناد به سنت پیامبر ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! مسیر عزت و کرامت مسلمین را دگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد بر حذر دارند ، که خداوند را سپاس می گزاریم که به ملت ایران آگاهی و رشد مرحمت فرموده است که نه تنها تحت تاءثیر این القائات نرفته و نمی رود ، بلکه این موضع گیری های ناشیانه و بچه گانه را دلیل کمبود و ضعف مبانی فکری و عقیدتی صاحبان این تحلیل دانسته و به آن لبخند تمسخر می زند . کدام انسان عاقلی است که با وجود همه شرایط مناسب و مقدمات لازم و فدا کردن هزاران قربانی بزرگ ، از نبرد با دشمن رو به احتضار مکتب و جامعه و کشور خود چشم پوشی نموده و به او مهلت توان دوباره دهد تا در موقع مناسب به کشور ما حمله کند ؟ آیا ریاست چند روزه دنیا ارزش این همه خفت و زبونی را دارد ؟ دنیا در شروع تجاوز به ما پیشنهاد نمود که برای جلوگیری از تهاجم بیشتر به کشورتان ، حاکمیت و خواسته های صدام را بپذیرد و به زورگویی صدامیان گردن نهید و امروز هم در راستای همان سیاست ها و در زیر بمباران مناطق مسکونی و حمله شیمیایی و حمله به نفت کش ها و هواپیمای غیرنظامی و قطارهای مسافربری به زبان دیگری ما را به پذیرش حکومت زور و تجاوز صدامیان دعوت می کند . و این را دیگر همه آگاهان جهان

درک کرده اند که نه تنها صدام از خلق و خوی سبعیت و درندگی ذره ای عدول ننموده است که متاءسفانه با حمایت جهانخواران و یا سکوت سازمان ها و مراکز بین المللی به گرگ زخم برداشته ای بدل شده است و می رود تا شعله های آتش و جنگ را در کشورهای منطقه و خصوصا خلیج فارس بر افروزد .

و من با وجود چنین شرایطی به همه سران کشورهای خلیج فارس و همه ابرقدرت های شرق و غرب و خصوصا آمریکا و شوروی هشدار می دهم و آنان را از دخالت و ماجراجویی و تصمیمات عجولانه برحذر می دارم و به ملت آمریکا از این که عنان عقل و اراده خویش را در مهمترین مسائل سیاسی و بین المللی و نظامی به دست افرادی چون ریگان بسپارد نصیحت می کنم . چرا که ریگان در کارها و خصوصا در مسائل سیاسی و و تصمیم گیری ها ناتوان شده است و به کمک عقلا و اندیشمندان نیازمند شده است که مردم آمریکا را به ورطه سقوط نکشاند . من به سران کشورهای خلیج فارس سفارش می کنم که به خاطر یک عنصر ورشکسته سیاسی ، نظامی اقتصادی بیش از این خود و مردم کشورتان را تحقیر نکنید و با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را برملا نسازید و از گرگ ها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبیده ابرقدرت ها آن لحظه ای که منافع شان اقتضا کند شما و قدیمی ترین وفاداران و دوستان خود را قربانɠمی کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و

صداقت ارزش و مفهومی ندارد ، آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و درهمه جا از آن سخن می گویند . چه خوب است که بعض سران سرسپرده کشورهای اسلامی به اربابان و خدایان زر و زور و تزویر خود ، این نکته را جدی گوشزد کنند که این قدر از منافع خود در خلیج فارس سخن نگویند ، برای این که همین مساءله موجب حساسیت شدید مردم منطقه است که آمریکا و فرانسه و انگلیس چه منافعی در آب های خلیج فارس دارند که تا پای دخالت نظامی و جنگ هم می خواهند آن را حفظ کنند ؟ البته سیاست ما در مورد خلیج فارس از اول تاکنون صریح و روشن بوده است . جمهوری اسلامی ایران به امنیت در خلیج فارس اهمیت زیادی می دهد و به همین دلیل و علی رغم فراهم بودن همه نوع امکانات دریایی و هوایی و زمینی در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد کردن به کشتی ها و نفت کش ها و منافع و مراکز صدور نفت و پالایشگاه ها و بنادر منطقه تا به حال از سیاست صبر و انتظار و جلوگیری از گسترش جنگ پیروی نموده است و فقط در حد نشان دادن مقدار کمی از قدرت و حضور و توانایی خود و مقابله به مثل وارد عمل گردیده است . و دنیا به این حقیقت رسیده است که ناامنی در خلیج فارس فقط به ضرر ایران تمام نمی شود ، بلکه قوی ترین قدرت ها و ابرقدرت ها هم اگر مثل آمریکا تمامی امکانات هوایی و دریایی و جاسوسی

! ! ! خبری خود و هم پیمانان خود در منطقه را بسیج کنند ، که حتی یک کشتی را بدون خطر اسکورت و حفاظت نمایند ، از این خطر و ضرر مصون نخواهند ماند و در این گرداب ناامنی غرق می شوند و علی رغم آن همه مقدمات و تمهیدات و جار و جنجال هایی که در جهان آمریکا بر پا نموده است و ده ها خبرنگار و فیلمبردار را به منطقه گسیل داشته اند تا خبر موفقیت نقشه های شوم آمریکا را مخابره کنند ، خداوند زمینه رسوایی و زبونی آمریکا را به دست غیب خود فراهم می آورد و اقتدار معنوی پرچم لااله الاالله را بر پرچم کفر به نمایش می گذارد و دل بندگان خالص خویش را شادمان می سازد و چه بهتر که آمریکا و ریگان از مسیر سیاست مین گذاری شده خلیج فارس که کوس رسوایی آنان را در جهان به صدا در آورده است مجددا عبور نکند و بر مرکب غرور و جهلی که تا به حال ده ها بار صاحب خود را بر زمین کوبانیده است ، سوار نشود و لااقل شبح قدرت و قدرت نمایی خود را پیش نوکران خود مثل کویت حفظ کند و بیش از این آنان را از شکست و خفت خود شرمسار و سرافکنده نسازد و مطمئن باشند که ادامه جولان در خلیج فارس منطقه را به کانون خطر و بحران ناخواسته علیه خود آنان سوق می دهد . و دنیا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادی و تجاری و صنعتی کرده است ، ما

هم آماده ایم و کمربندها را محکم بسته ایم و همه چیز برای عملیات آماده است . و حتما آمریکا باید به این نکته برسد که دخالت نظامی در خلیج فارس صرفا یک آزمایش نیست که یک دام بزرگ و یک بازی خطرناک است و ما و همه مسلمانان منطقه خلیج فارس ، حضور نظامی ابرقدرت ها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به ممالک اسلامی و کشور جمهوری اسلامی ایران و در ادامه حمایت از صدام تلقی می کنیم . مسلمانان جهان با همراهی نظام جمهوری اسلامی ایران عزم خود را جزم کنند تا دندان های آمریکا را در دهانش خرد کنند و نظاره گر شکوفایی گل آزادی و توحید و امامت جهانی نبی اکرم باشند .

البته لازم است این نکته را برای چندمین بار به سران کشورهای اسلامی حاشیه خلیج فارس

بازگو کنم که القاء شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی ایران برای کشورهای منطقه همان ترفند قدیم و جدید جهانخواران بوده و است ، که از این طریق از پیدایش جو تفاهم و همکاری مسالمت آمیز جلوگیری نمایند و احساس نیاز کشورها را به شرق و غرب تشدید کنند . جمهوری اسلامی ایران مایل است بر اساس حفظ وحدت و حمایت از منافع کشورها و ملت های اسلامی آنان را در مشکلات یاری نماید و در بروز حوادث تحمیلی سیاسی ! ! ! نظامی از ناحیه استکبار جهانی با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت کنترل و نفی سلطه سیاسی شرق و غرب برنامه ای دقیق و قوی ارائه دهد ، ولی

ما مطمئنیم که با وجود صدام و حزب عفلقی عراق این مساءله به کندی پیش می رود ، چرا که به همان میزانی که ابرقدرت ها از ائتلاف و وحدت ملت های اسلامی واهمه دارند ، صدام نیز از همکاری ایران با کشورهای اسلامی در هراس است . به هر حال اصرار ما در نبرد ، تا رفتن صدام و حزب کثیف عراق و رسیدن به شرایط بر حق و عادلانه دیگرمان یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمی کنیم که انشاءالله با تحقق آن ، در کنار کشورهای اسلامی ، سیاستی محکم و بنیادین برای همه کشورها و ملت های اسلامی پایه ریزی شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمین و متجاسرین محفوظ خواهد ماند و همه کسانی که به فکر تجاوز به حریم کشورهای اسلامی شده اند از سرنوشت صدامیان عبرت می گیرند و خودشان را به خشم و غضب ملت ها گرفتار نخواهند ساخت .

امروز بدون شک سرنوشت همه امت ها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است . جمهوری اسلامی ایران در مرحله ای است که پیروزی آن به حساب پیروزی همه مسلمانان و خدای نخواسته شکست آن ، به ناکامی و شکست و تحقیر همه مومنان می انجامد و رها کردن یک ملت و یک کشور و یک مکتب بزرگ در نیمه راه پیروزی ، خیانت به آرمان بشریت و رسول خداست ، لذا تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسیدن به این هدف فاصله

چندانی نمانده است . و خدا را سپاس می گزاریم که ملت و دولت و مسؤ ولین ارتش و سپاه و بسیج و نیروهای مردمی و همه اقشار دلاور کشورمان در آمادگی کامل به سر می برند و همه اهل جنگ و هنرآفرینان مدرسه عشق و شهادتند و به خوبی از پس توطئه های استکبار و ایادی جاسوس و منافق آنان برآمده اند و می روند که به یاری خداوند بزرگ آخرین معابر پیروزی را باز کنند و علاوه بر حضور برتر خود در خلیج فارس و جزایر و سواحل و مناطق غرب و جنوب ، هم اکنون نیز به سازماندهی و بسیج و تشکل مردم ستمدیده عراق پرداخته اند که این از مهمترین خواسته ها و هدف های ما بوده است ، چرا که از اول جنگ به صراحت اعلام کرده ایم که ایران حتی به یک وجب از خاک عراق چشم ندوخته است و مردم عراق در تصمیم گیری و انتخاب حکومت خود آزادند و چه بهتر آن که قبل از سقوط حاکمیت مطلق بعث عراق ، به دست رزمندگان دلاور اسلام در جبهه های نبرد ،

حکومت دلخواه و مورد نظر خود را انتخاب کنند که بحمدالله طلیعه این حرکت بزرگ آشکار شده است و همه ابرقدرت و حامیان رژیم رو به زوال بعث مطمئن باشند که بین المللی کردن درگیری ها در جنگ و ایجاد جو فشار و جریانات ساختگی سیاسی ، تبلیغاتی و دیپلماسی علیه جمهوری اسلامی ایران در جهان و دخالت های نظامی و غیرنظامی در خلیج فارس و بزرگ نمایی مشکلات و اختلاف تراشی و ارائه تحلیل های کور

و بی ثمر ، ما را از هدف سرنگونی صدام و حزب بعث عراق و تنبیه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامی فشارها و محاصره های جهانی را برای نیل به این هدف بزرگ تحمل می کنیم و از جنگ کردن در راه خدا خسته نمی شویم . و این ملت بزرگ ایران است که با قامتی استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است و هر روز نشاط و تحرک و فریاد او برای ادامه راه بیشتر می شود . البته ممکن است غرب زده ها و بزدلان و همان ها که نه در روزهای آغازین در میدان دفاع بوده اند و نه تا به امروز به حمایت از حماسه آفرینان و وطن بانان خدمتی کرده اند و نه در آینده لیاقت حضور در جنود و سربازان خدا را خواهند یافت ، برای خوش خدمتی به اربابان و دل گرم نمودن آنان از خستگی و بن بست در جنگ تحمیلی ، داد سخن دهند و به خیال خام خود افکار را از جنگ منحرف نمایند و احیانا آنها که در خارج از مرزها نشسته اند باورشان بیاید که مردم و مسؤ ولین و ارتش و سپاه و بسیج از جنگ و ادامه آن خسته شده اند و یا در میان آنان بر سر جنگ اختلاف افتاده است . و حال آن که به لطف خدا در حاکمیت جمهوری اسلامی ما اختلافی بر سر مواضع اصولی ، سیاسی و اعتقادی وجود ندارد و همه مصمم اند تا توحید ناب را در بین الملل اسلامی پیاده نموده و سر خصم را به

سنگ بکوبانند ، تا در آینده ای نه چندان دور به پیروزی اسلام در جهان برسند .

الحمدلله این کشور رسول خدا (ص ) امروز میلیون ها جوان داوطلب جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و دیدگان ملت ما را جز رضایت حق چیزی بر نخواهد کرد و به همین جهت از بذل مال و جان و فرزندان خویش در راه خدا لذت می برند و ملاک ارزش و برتری در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گردیده است و از تفرعن ها و خودنمایی های جاهلیت قدیم و جدید متنفرند و من خودم را خادم یک چنین ملتی می دانم و به این خدمت افتخار می کنم و همه این برکات معنوی را از توجه پیامبر رحمه للعالمین و خاتم المرسلین (ص ) می دانم و مردم و جوانان کشورهای اسلامی را به کشف و شناخت و ایجاد روابط گرم و برادرانه با این عصاره های فضیلت و تقوا دعوت نموده و در این فرصت به همه مسوولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاک ها ، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسؤ ولیت ها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنت ها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود ، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح ، چه امروز و چه فردا ، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظی

و عرفی کفایت نمی کند ، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجرکشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام ، مصلحت پابرهنه ها و گودنشین ها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان ، چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بی خبر از خدا را بر دامن مسؤ ولین نچسبانند و آنهایی که در خانه های مجلل ، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همه رنج ها و مصیبت های جان فرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم ، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند ، نباید به مسؤ ولیت های کلیدی تکیه کنند ، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند ، و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند ، چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیده اند و فرق و سینه شکافته نظام و ملت را به دست از خدا بی

خبران مشاهده نکردǠاند و از همه زجرها و غربت های مبارزان و التهاب و بی قراری مجاهدان که برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگان دل به دریای بلا زده اند ، غافل و بی خبرند .

قسمت پنجم

3 ! ! ! روحانیون و مدیران و مسؤ ولین محترم کاروان ها و حج با توجه به مسؤ ولیت خطیری که در اداره و توجیه زائران محترم پذیرفته اند و با در نظر گرفتن شرایط استثنایی کشور جمهوری اسلامی ایران باید تمام همت و تلاش خود را در برگزاری صحیح و منظم حج به کار گیرند و با سعه صدر و به دور از هر گونه توقع و منتی زائران محترم بیت الله را در آموزش و تعلیم مناسک و مسائل حج همراهی نمایند و متناسب با حضور قشرهای مختلف اعم از بی سواد و باسواد برای آنان برنامه ریزی کنند و از نقش سازنده خود و تاءثیر بزرگی که حج برای همیشه در سرنوشت انسان می گذارد غافل نشوند ، چرا که در آن فضا و شرایط معنوی همه دل ها برای تحول و پذیرفتن حق آماده است ، لذا از اعمال نظرهای شخصی در امور حج و خصوصا در مسائل و مناسک جدا خودداری شود و مسائل حج را با علم و یقین و در موارد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع و یا منابع فقهی آن بیان فرمایند ، چرا که در اعمال و مناسک حج مسائل جدید و مورد ابتلاء فراوان است و خدای نا کرده بیان ناقص و غلط مسائل ، موجب بطلان عمل و گرفتاری حجاج محترم و عسر و حرج می

گردد .

روحانیون عزیز در عین حالی که مسائل را به طور واضح و دقیق بیان می کنند ولی از مشکل تراشی و حالت های وسواس گونه ای که زائران را در شک و تردید و احتیاطهای بی مورد قرار می دهد خودداری کنند ، چرا که وسواس در برنامه و مراسم و عبادت ها و ادعیه موجب کسالت و بی توجهی در واجبات می شود . و یکی از فرصت های بسیار مناسب و مغتنم برای روحانیون ، ارتباط با صاحب نظران و اندیشمندان و علمای کشورهای اسلامی است . هر چند که استکبار جهانی ، یا سران بعض کشورهای اسلامی به شدت از این نوع ملاقات ها و رابطه ها بیمناک و از آن جلوگیری و مراقبت

می نمایند ، ولی برنامه ریزی سالم و استفاده کردن از این موقعیت مناسب برای تبادل افکار و اندیشه ها و پیدا کردن راه حل برای معضلات جوامع اسلامی از خواسته های جمهوری اسلامی ایران بوده است و در این فرصت مغتنم ، روحانیون معظم و مسؤ ولین تبلیغات حج برای انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشی های سیاسی در پرتو احکام قرآن و نقش عظیم روحانیت اسلام در رهبری مردم و جامعه ، نقش کارسازی باید ایفا بنمایند .

متاءسفانه نه تنها مردم کشورها ، بلکه روحانیون ممالک اسلامی اکثرا از کارآیی و نقش سازنده و تعیین کننده خود در مسائل روز و سیاست های بین المللی بی خبر هستند و متاثر از القائات و برداشت های مادی ، تصور می کنند که در عصر تمدن و تکنیک و صنعت و تحولات علمی و پیشرفت های مادی

، نفوذ روحانیت کم شده است و نعوذبالله اسلام از اداره کشورها عاجز مانده است ، که بحمدالله پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری روحانیت ، خلاف این تصورات را ثابت نمود و علی رغم همه کارشکنی ها و سنگ اندازی ها و توطئه های شرق و غرب و حسادت و کینه توزی ایادی آنان توانمندی و اقتدار روحانیت اسلام آشکار گردید . که من از تمامی علما و متفکرین و دانشمندان اسلامی سراسر جهان دعوت می کنم که در فرصت های مناسب به کشور عزیز اسلامی ایران سفر کنند و در وضع گذشته این مملکت که نظام شاهنشاهی آن را به مملکتی غرب زده و تهی از ارزش های اسلامی مبدل ساخته بود و ایران می رفت تا پایگاهی برای اسلام زدایی و محو آثار رسالت گردد و از تاریخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود ، فکر نمایند و همچنین به بررسی وضعیت کنونی بپردازند که اساس قوانین و مقررات این کشور را وحی و اسلام معین نموده است و تمامی مظاهر کفر و شرک و معاصی علنی حتی المقدور برچیده شده و علی رغم همه نغمه های شوم التقاطی ها و چپ ها و راست ها و ملی گراها که در روزهای اول پیروزی انقلاب و برای قبضه نمودن قدرت و تفکر ملت ایران از حلقوم آنان برمی خاست ، خداوند بر ما منت نهاد که توطئه آنان کشف و در تمامی کشور ما قوانین و برنامه های اسلامی در حال پیاده شدن است و از میدان های نبرد و کارزار گرفته تا مراکز تحقیقات علمی ، دانشگاه ها و

حوزه ها و از مجالس قانونگذاری و تدوین همه مقررات کشوری و لشکری تا قوه مجریه که دست اندر کار حل و فصل بزرگترین مسائل اداری و اجرایی یک کشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره و با جمعیتی متجاوز از پنجاه میلیون نفر است و از قوه قضاییه که مسؤ ولیت اجرای حدود و احکام الهی و در حقیقت بار سنگین تامین امنیت جان و نوامیس و اموال و شخصیت یک جامعه انقلابی را به عهده دارد تا فرماندهی قوای نظامی و انتظامی که مسؤ ولیت امنیت مرزها و داخل کشور و خنثی نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و باید جلوی تخریب و جنایات منافقین و ضدانقلاب و اشاعه فحشا و منکرات و دزدی ها و قتل ها و مواد مخدر را بگیرند ، که همه اینها با رهبری روحانیت متعهد و به برکت احکام نورانی اسلام و کتاب آسمانی پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و پیروی از ائمه هدا ! ! ! علیهم السلام ! ! ! اداره می شود و خدا را سپاس می نهیم که با تکیه بر آیات وحی و کتاب خدا توانسته ایم کشورمان را از وابستگی هانجات دهیم . البته تا پیاده کردن تمامی احکام و مقررات اسلامی و عمل کامل در همه سطوح جامعه راه زیادی در پیش داریم ولی به یاری خداوند همچنان به تلاش و کوشش خود ادامه می دهیم و در عمل به همه غرب زدگان و شرق زدگان و خودباختگانی که از مطرح کردن شعار

اسلام و اعتماد به قرآن کریم واهمه داشته اند ، نشان می دهیم که چگونه می توان جامعه را از سرچشمه های معرفت کتاب خدا و هدایت اسلام عزیز سیراب نمود ، که بحمدالله همه اینها از برکات و ورود علما در مسائل سیاسی و استنباط احکام در مسائل مستحدثه بوده است ، که روحانیت کشور ایران فقط به خطابه و وعظ و ذکر مسائل روزمره اکتفا ننموده است و با دخالت در مهمترین مسائل سیاسی کشور خود و جهان توانسته است قدرت مدیریت روحانیت اسلام را به نمایش بگذارد و اتمام حجتی برای همه قائلین به سکوت و سازشکاران بی تعهد و علم فروشان بی عمل باشد و تعجب است که چگونه بسیاری از علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامی از نقش عظیم و رسالت الهی و تاریخی خود در این عصری که بشریت تشنه معنویت و احکام نورانی اسلام است غافلند و عطش ملت ها را درک نمی کنند ، از التهاب و گرایش جوامع بشری به ارزش های وحی بی خبرند و قدرت و نفوذ معنوی خود را دست کم گرفته اند ، که در همین شرایط پر زرق و برق حاکمیت علوم و تمدن مادی بر نسل معاصر ، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفکران اسلامی با وحدت و انسجام و احساس مسؤ ولیت و عمل به وظیفه سنگین هدایت و رهبری مردم ، می توانند دنیا را در قبضه نفوذ و حاکمیت قرآن درآورند و جلوی این همه فساد و استثمار و حقارت مسلمین را بگیرند و از لانه کردن شیاطین کوچک و بزرگ و خصوصا

آمریکا در ممالک اسلامی جلوگیری کنند و به جای نوشتن و گفتن لاطائلات و کلمات تفرقه انگیز و مدح و ثنای سلاطین جور و بدبین کردن مستضعفان به مسائل اسلام و ایجاد نفاق در صفوف مسلمین به تحقیق و نشر احکام نورانی اسلام همت بگمارند و با استفاده از این دریای بیکران ملت های اسلامی ، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! را پایدار نمایند .

آیا برای علمای کشورهای اسلامی ننگ آور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانی اسلام و سنت پیامبر ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و ائمه معصومین ! ! ! علیهم السلام ! ! ! احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامی تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات دیکته شده صاحبان زر و زور و تزویر و مخالفان واقعی اسلام اجرا گردد و سیاست گذاران کرملین با واشنگتن دستورالعمل برای ممالک اسلامی صادر کنند ؟ علمای بلاد و کشورهای اسلامی باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسملین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومت های جور با یکدیگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و برای حفظ منافع مسلمین سینه ها را سپر کنند و جلوی تهاجم فرهنگ های مبتذل شرق و غرب را که به نابودی نسل و حرث ملت ها منتهی شده است را بگیرند ، و به مردم کشورهای خود آثار سوء و نتایج خودباختگی در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو نمایند و به

مردم و به دولت ها خطر استعمار نو و شیطنت ابرقدرت ها که جنگ و مسلمان کشی در جهان به راه انداخته اند ، گوشزد کنند .

من مجددا تاکید می کنم که دنیا امروز تشنه حقایق و احکام نورانی اسلام است و حجت الهی بر همه علما و روحانیون تمام گردیده است ، چرا که وقتی جوانان کشورهای اسلامی برای دفاع از مقدسات دینی خود تا سرحد شهادت پیش رفته اند و برای بیرون کردن متجاوزان ، خود را به دریای حوادث و بلازده اند و زندان ها و شکنجه ها را به جان خریده اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزیزان حزب الله لبنان و سایر کشورها مقاومت کرده اند و به جهاد علیه متجاوزان برخاسته اند ، چه حجتی بالاتر از این و چه بهانه ای برای سکوت و مماشات و در خانه نشستن و تقیه کردن های بی مورد مانده است ؟

علما و روحانیت متعهد اسلام اگر دیر عمل کنند ، کار از کارگذرد . البته ما درد تنهایی بعض از علما و متعهدینی که در شهرها و کشورهایشان در محاصره سرنیزه ها و فشار تهدیدها و حکم های نامشروع علمای سوء و درباری گرفتار آمده اند احساس می کنیم ولی به همه این عزیزان که در فشار جباران می باشند ، موعظه خدا را یادآور می شویم که ان (تقوموالله مثنی و فرادی ثم تتفکروا) برای خدا قیام کنید و از تنهایی و غربت نهراسید ، مساجد بهترین سنگرها و جمعه و جماعات مناسب ترین میدان تشکل و بیان مصالح مسلمین می باشند . امروز دولت ها و سرسپردگان

ابرقدرت ها اگر چه به جنگ جدی با مسلمانان برخاسته اند و همچون دولت هند ملسمانان بی گناه و بی پناه و آزاده را قتل عام می کنند ولی هرگز جرات و قدرت تعطیل مساجد و معابد مسلمین را برای همیشه ندارند و نور عشق و معرفت میلیون مسلمان را نمی توانند خاموش کنند . در عین حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبی و سیاسی علمای اسلام را به تعطیلی بکشانند و حتی علمای اسلام را در ملاء عام بدار کشند ، خود دلیل مظلومیت اسلام و موجب توجه بیشتر مسلمانان به روحانیت و پیروی از آنان می شود . مگر نه این است که خداوند از علما پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمکاران و ظلم جنایت پیشگان ساکت و آرام نمانند ؟ مگر نه این است که علما حجت پیامبران و معصومین بر زمین هستند ؟ پس باید علما و روشنفکران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتی که دامنگیرش شده است نجات دهند و بیش از این ذلت و حقارت را تحمل نکنند و بت سیادت تحمیلی جهانخواران را بشکنند و با بصیرت و سیاست چهره منور و پر اقتدار خود را آشکار سازند و در این راستا ، دو چهره ها و روحانی نمایان و دین به دنیافروشان و قیل و قال کنندگان را از خود و از کسوت خود برانند و اجازه ندهند که علمای سوء و تملق گویان ظلمه و ستمگران ، خود را به جای پیشوایان و رهبران معنوی امت های اسلامی بر مردم تحمیل کنند و از منزلت و موقعیت معنوی

علمای اسلام سوء استفاده کنند . روحانیون متعهد اسلام باید از خطر عظیمی که از ناحیه علمای مزور و سوء و آخوندهای درباری متوجه جوامع اسلامی شده است سخن بگویند ، چرا که این بی خبران هستند که حکومت جابران و ظلم سران وابسته را توجیه و مظلومین را از استیفای حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسیق و کفر مبارزان و آزادیخواهان در راه خدا حکم می دهند ، که خداوند همه ملت های اسلامی را از شرور و ظلمت این نااهلان و دین فروشان نجات دهد .

و یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهده علما و فقها و روحانیت است ، مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاست های اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی در جامعه است ، هر چند که این بلیه دامنگیر همه ملت های جهان گردیده است و عملا بردگی جدیدی بر همه ملت ها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خورده اند و حق تصمیم گیری در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و علی رغم منابع سرشار طبیعت و سرزمین های حاصلخیز جهان و آب ها و دریاها و جنگل ها و ذخایر ، به فقر و درماندگی گرفتار آمده اند و کمونیست ها و زراندوزان و سرمایه داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران ، حق حیات و ابتکار عمل را از عامه مردم سلب کرده اند و با ایجاد مراکز انحصاری و چندملیتی ، عملا نبض اقتصاد جهان را در دست

گرفته و همه راه های صدور و استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و حتی نرخ گذاری و بانکداری را به خود منتهی نموده اند و با القای تفکرات و تحقیقات خودساخته ، به توده های محروم باورانده اند که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده والا راهی برای ادامه حیات پابرهنه ها ، جز به تن دادن به فقر باقی نمانده است و این مقتضای خلقت و جامعه انسانی است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهی اندک هم از پرخوری و اسراف و تعیش جانشان به لب آید . به هر حال این مصیبتی است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کرده اند و کشورهای اسلامی به واسطه ضعف مدیریت ها و وابستگی ، به وضعیتی اسف بار گرفتار شده اند که این به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام ، طرح و برنامه های سازنده و در برگیرنده منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند . البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصا برنامه های اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی شرق ، بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد ، ولی ارائه طرح ها و اصولا تبیین جهت گیری

اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان ، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود و بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتری ای از این جهت بر فقر اندازند و ابدا اولویتی به آنان تعلق نخواهد گرفت ، مسلم راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شده پابرهنگان را فراهم می کند . و تذکر این مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان افکار و خواسته های خود راتحمیل کنند ، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزش های متعالی و فرار از تملق گویی ها می گردد و حتی بعض ثروتمندان را از این که تصور کنند که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه می کند .

قسمت ششم

خلاصه کلام این که بیان این واقعیت که در حکومت اسلامی بهای بیشتر و فزون تر از آن کسی است که تقوا داشته باشد ، نه ثروت و مال و قدرت و همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل مؤ ظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا

متمکنین و مرفهین ، و در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن ، افتخار بزرگی است که نصیب اولیاء شده و عملا به شبهات و القائات خاتمه می دهد ، که بحمدالله در جمهوری اسلامی ایران ، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است .

و همچنین مسؤ ولین محترم کشور ایران علی رغم محاصرات شدید اقتصادی و کمبود درآمدها ، تمامی کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدایی جامعه کرده اند و همه آرمان و آرزوی ملت و دولت و مسؤ ولین کشور ماست که روزی فقر و تهیدستی در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه در زندگی مادی و معنوی برخوردار باشند . خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسؤ ولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روآوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند . معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤ منین و ائمه معصومین ! ! ! علیهم السلام ! ! ! سازگار نیست ، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است ، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است . از آن جا که محرومیت زدایی ، عقیده و راه و رسم زندگی ماست ، جهانخواران در این مورد

هم ما را آرام نگذاشته اند و برای ناتوان ساختن دولت و دست اندرکاران کشور ما حلقه های محاصره را تنگ تر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی ! ! ! اقتصادی ظاهر ساخته اند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزش های ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند ، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند ، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملت های جهان به اسلام زیادتر می شود و روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخی و بیش از هزار ساله پناهگاهی محرومان را برای خود حفظ کنند و به سایر مسؤ ولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بی شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بی دریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم .

البته پرواضح است که همه اقشار کشور ما در انقلاب سهیم و شریکند و همه برای خدا و انجام وظیفه الهی خود وارد صحنه ها شده اند و مقصد خداست و هرگز آمال بلند و الهی خود را به مسائل مادی آلوده نمی کنند و با کمبودها از میدان بدر نمی روند ، چرا که کسی که برای خدا جان و مال فدا می کند به خاطر شکم و دنیا از پا در نمی آید ، ولی

وظیفه ما و همه دست اندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادی و مشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد . راستی وقتی که پابرهنه ها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود داده اند و در همه صحنه ها بوده اند ! ! ! و انشاءالله خواهند بود ! ! ! و سر و جان را در راه خدا می دهند ، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم ! ما مجددا می گوییم که یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد .

و آخرین نکته ای که در این جا ضمن تشکر از علماء و روحانیون و دولت خدمتگزار حامی محرومان باید از باب تذکر عرض کنم و بر آن تاءکید نمایم ، مساءله ساده زیستی و زهدگرایی علماء و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیاء را به آنان محول فرموده است ، از زی روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شاءن روحانیت و اعتبار نظام

جمهوری اسلامی ایران است ، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمدالله روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایی خود را داده است ، ولی چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانیت بعد از این برای خدشه دار کردن چهره این مشعل داران هدایت و نور دست به کار شوند و با کمترین سوژه ای به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که انشاءالله موفق نمی شوند .

و اما زائران محترم ایرانی که انصافا شخصیت و شعور و رشد سیاسی و اجتماعی خود را در مراسم حج سال های گذشته به نمایش گذارده اند و باعث حفظ آبرو و اعتبار جمهوری اسلامی ایران شده اند ، امسال نیز علاوه بر دقت و توجه به اعمال و واجبات حج و استفاده از این نعمت بزرگ تشرف به مکه مکرمه و مدینه منوره و زیارت خانه خدا و مرقد پاک نبی اکرم ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و بقیع و تشرف به جوار تربت مطهر حضرت زهرا ! ! ! سلام الله علیها ! ! ! و ائمه معصومین ! ! ! علیهم السلام ! ! ! در راهپیمایی کوبنده برائت با هماهنگی و انسجام کامل در صفوف و شعارها و برنامه ها شرکت نمایند و از برکات این اجتماع مقدس عبادی ! ! ! سیاسی که نشان دهنده اقتدار مسلمین و کشور عزیز و اسلامی ایران است بهره مند شوند و با برخوردهای اخلاقی و

سالم و سازنده در تمام مراسم حج و خصوصا در مسیر راهپیمایی با مردم سایر کشورها و یا ماءمورین کشور عربستان سعودی ، آنان را به ضرورت حضور در این اجتماعات دعوت کنند و از هر گونه اعمال سلیقه های شخصی وکارهای خودسرانه ای که خدای ناکرده موجب هتک احترام این اجتماع عظیم شود خودداری کنند و از درگیری و اهانت و جدال احتراز نمایند ، هر چند که زائران محترم با آگاهی کامل نقشه ها و توطئه ها را خنثی می کنند ولی چه بسا افرادی به منظور بر هم زدن شکوه و جلوه اجتماعات حج و مخدوش کردن چهره انقلاب به کارهای بدون حساب خودسرانه دست بزنند . البته بعید به نظر می رسد که دولت یا ماءمورین عربستان که میزبان زائران خانه خدا و حرم پیغمبر اکرمند ، از این نمایش قدرت اسلام و مسلمین در برابر کفر و ابتکار عملی سیاسی ملت ما که به خاطر سربلندی جهان اسلام و مسلمین می باشد جلوگیری کنند . در هر حال زائران ایرانی به نقش و رسالت خود در تمامی مراحل حج توجه کنند که تمامی اعمال و رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ماست ، دشمنان انقلاب درصدد دست یافتن به سوژه ای ولو مختصر جهت تخریب قداست و اعتبار الهی مردم کشور ما می باشند و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنایی با روش و سیره و خصوصیات این ملتی که آوازه نام و نشانش ! ! ! به یاری خداوند ! ! ! در سراسر عالم طنین افکنده است ، گردیده اند . و

حج بهترین میعادگاه معارفه ملت های اسلامی است که مسلمانان با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا می شوند و در آن خانه ای که متعلق به تمام جوامع اسلامی و پیروان ابراهیم حنیف است ، گرد هم می آیند و با کنار گذاردن تشخص ها و رنگ ها و ملیت ها و نژادها به سرزمین و خانه اولین خود رجعت می کنند و با مراعات اخلاق کریمه اسلامی و اجتناب از مجادلات و تجملات ، صفای اخوت اسلامی و دورنمای تشکل امت محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! را در سراسر جهان به نمایش می گذارند .

زایران محترم کشور ایران ، ارزش دستاوردهای معنوی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران را در برخورد با سایر مسلمانان بهتر درک می کنند و با توجه و اطلاع از گرفتاری ها و مشکلاتی که به اشکال مختلف بر ملت های اسلامی تحمیل شده است ، به ابعاد عظمت انقلاب و عنایات خاصه حق تعالی و توجه امام زمان ! ! ! ارواحنا فداه ! ! ! به این ملت بیشتر پی می برند و قدر برکات این انقلاب را بیشتر از گذشته می دانند و از کار و تلاش مسؤ ولین محترم و دولت خدمتگزار که شب و روز خود را وقف خدمت نموده اند ، مطلع می گردند و از تحولی که در جوانان و اقشار دیگر ملت به وجود آمده است و آنان را به بهشت صلابت و عفت و حیا و شرافت و آزادی و جهاد رهنمون شده اند ، خدا را

سپاس می گزارند .

خداوندا ! این نعمت های بزرگ را از ما و ملت ما نگیر . خداوندا ! ما را به ارزش برکات خود بیشتر آشنا فرما . خداوندا ! بر بندگی ما و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بیفزا . خداوندا ! به ما توکل و صبر و مقاومت و رضا و توفیق جلب عنایت خود کرامت فرما و در مسیر خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانی خود و فرزندان و هستی مان همراهی و مدد بنما .

زائران محترم مبادا که از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در برابر مسلمانان دیگر کشورها به غرور و عجب گرفتار شوند و خدای نخواسته به اعمال و رفتار مسلمانان به دیده اهانت و تحقیر بنگرند و از همدلی و انس با دوستان خدا در مکه مکرمه محروم شوند و از شکر این نعم بزرگ الهی ، که تواضع در برابر مسلمانان و مستضعفان و برادران دینی است ، غافل بمانند . در کنار خانه خدا و مرقد پیامبر اکرم ! ! ! صلی الله علیه و آله وسلم ! ! ! بیعت ها و پیوندهای دوستی و ارتباط آینده را با مسلمانان محکم کنند و حدیث انقلاب و لطف خدا را به آنان بازگو نمایند . و از جانب من و همه ملت ایران به همه مسلمانان اطمینان بدهید که جمهوری اسلامی ایران پشتیبان شما و حامی مبارزات و برنامه های اسلامی شماست و در هر سنگری علیه متجاوزان در کنار شما ایستاده است و از حقوق گذشته و امروز و آینده شما انشاءالله دفاع خواهد کرد

و به آنان بگویید که اقتدار و اعتبار جمهوری اسلامی ایران متعلق به همه ملت های اسلامی است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ایران در حقیقت دفاع از همه ملت های تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (ص ) است ، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان ! ! ! ارواحنا فداه ! ! ! هموار می کنیم .

و از نکاتی که حجاج محترم باید به آن توجه کنند ، این که مکه معظمه و مشاهد مشرفه آینه حوادث بزرگ نهضت انبیا و اسلام و رسالت پیامبر اکرم است ، به جای ، جای این سرزمین محل نزول و اجلال انبیاء بزرگ و جبرئیل امین و یادآور رنج ها و مصیبت های چندین ساله ای است که پیامبر اکرم (ص ) در راه اسلام و بشریت متحمل شده اند و حضور در این مشاهد مشرفه و امکنه مقدسه و در نظر گرفتن شرایط سخت و طاقت فرسای بعثت پیامبر ، ما را به مسؤ ولیت و حفظ دستاوردهای این نهضت و رسالت الهی بیشتر آشنا می کند ، که واقعا پیامبر اکرم ! ! ! صلی الله علیه ! ! ! و ائمه هدی در چه غربت هایی برای دین حق و امحاء باطل ، استقامت و ایستادگی نموده اند و از تهمت ها

و اهانت ها و زخم زبان های ابولهب ها و ابوجهل ها و ابوسفیان نهراسیده اند و در عین حال شدیدترین محاصره های اقتصادی در شعب ابی طالب ، به راه خود ادامه داده اند و تسلیم نشدند و سپس با تحمل هجرت ها و مرارت ها در مسیر دعوت حق و ابلاغ پیام خدا و حضور در جنگ های پیاپی و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و کارشکنی ها به هدایت و رشد همت گماشته اند که دل صخره ها و سنگ ها و بیابان ها و کوه ها و کوچه ها و بازارهای مکه و مدینه پر است از هنگامه پیام رسالت آنان که اگر آنها به زبان و به سخن می آمدند و از راز و رمز تحقق ععع (فاستقم کما امرت ) عععع پرده برمی داشتند ، زائران بیت الله الحرام در می یافتند رسول خدا برای هدایت ما و بهشتی شدن مسلمانان چه کشیده اند و مسؤ ولیت پیروان او چقدر سنگین است . و ملت شهید داده ایران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادث دیگر انقلاب مظلومیت ها و درد و رنجهای فراوان دیده است و جوانان و عزیزان گرانقدری را تقدیم راه خدا کرده است ولی یقینا وسعت مظلومیت ها و سختی هایی که بر پیشوایان ما رفته است ، به مراتب بالاتر از مسائل ماست . حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزیز و مسؤ ولین پرتلاش و خانواده های معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین را به پیشگاه مقدس پیامبر رحمت ! ! !

صلی الله علیه و آله و سلم

! ! ! و اهل بیت هدا ! ! ! علیهم السلام ! ! ! ابلاغ کنید و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و رحمت بیشتر برای این پیروان صادق خود خواسته و پیروزی ملت ما را در جنگ بر کفر جهانی از خدا بخواهند و از این فرصت مناسب در دعا کردن به همه مسلمانان و رفع گرفتاری ها استفاده کنند .

خداوندا ! اگر هیچ کس نداند تو خود می دانی که ما برای برپایی پرچم دین تو قیام کرده ایم و برای برپایی عدل و داد در پیروی از رسول تو در مقابل شرق و غرب ایستاده ایم و در پیمودن این راه لحظه ای درنگ نمی کنیم . خداوندا ! تو می دانی که فرزندان این سرزمین در کنار پدران و مادران خود برای عزت دین تو به شهادت می رسند و با لبی خندان و دلی پر از شوق و امید به جوار رحمت بی انتهای تو بال و پر می کشند . خداوندا ! تو می دانی که امت رسول تو در این مملکت مواجه با همه توطئه هاست و ایادی شیطان در داخل و خارج او را آرام نمی گذارند و تلاش ها هر روز برای در تنگنا و مضیقه قرار دادن این ملت در امور اقتصاد فزون تر می شود .

خداوندا ! تو می دانی مردم ما مشکلات را به جان و دل خریده اند و از هیچ کس غیر تو ترس و بیم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل می کنند ، همه پیروزی ها را از آن تو و به عنایت تو می

دانند ، پس ما را به عنایت دوباره خود همراهی نما و دل های ملت ما را به نصر و پیروزی خود امیدوارتر ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غیبی و جنود مخفی خود غالب و پیروز گردان و توان و صبر و استقامت ما را در تحمل سختی ها و مشکلات افزون نما و نعمت رضایت در شکست و پیروزی را به ما ارزانی فرما و دل مردم ما را که برای دین تو شهید ، مفقود ، مجروح و اسیر داده اند و سختی هجران عزیزان را به عشق لقاء و رضای تو تحمل کرده اند ، شادمان فرما و همه ما را در مسیر بندگی خود عاشق و درد آشنا فرما و شهیدان ما را از کوثر زلال ولایت خود و رسول اکرم ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و ائمه هدی ! ! ! علیهم صلوات الله ! ! ! سیراب نما و انقلاب اسلامی ما را به انقلاب مصلح کل متصل فرما . (انک ولی النعم . )

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/5/66

پیام به حجت الاسلام کروبی درباره فاجعه خونین مکه

بسم الله الرحمن الرحیم

ععع والذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا او ماتوا لیرزقنهم الله رزقا حسنا و ان الله لهو خیرالرازقین جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

پیام استقامت و مظلومیت شما و زائران عزیزتر از جانمان را از کنار کعبه مظلوم و حرم خون آلود خدا شنیدم . سلام خالصانه این جانب و همه ملت ایران را به همه عزیزانی که در کنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخی

اجیرشدگان شیطان بزرگ ، یعنی آمریکای جنایتکار قرار گرفته اند ، ابلاغ کنید . این حادثه بزرگ نه تنها احساسات و عواطف ملت ایران را که یقینا دل همه آزادگان جهان و ملت های اسلامی را جریحه دار و متاءلم ساخته است ولی برای ملت بزرگ و قهرمانی همچون مردم عزیز کشورمان که تجربه چندین ساله انقلاب را دیده اند و نقاب از چهره ها و نیرنگ های ایادی آمریکا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسینی و آتش زدن قرآن ها و مساجد برداشته اند ، این حوادث غیر مترقبه و شگفت آور نیست که دوباره دست کثیف آمریکا و اسرائیل از آستین ریاکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنین به حرمین شریفین به درآید و قلب بهترین مسلمانان و عزیزان و میهمانان خدا را نشانه رود و مدعیان سقایت حاج و عمارت مسجدالحرام ، خیابان ها و کوچه های مکه را از خون مسلمانان سیراب کنند .

ما در عین حال که شدیدا متاءثر و عزادار از این قتل عام بی سابقه امت محمد ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیده ایم ولی خداوند بزرگ را سپاس می گزاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامی ما را از کم عقلان و بی خردان قرار داده است ، چرا که خودشان هم درک نمی کنند که حرکت های کورشان سبب قوت و تبلیغ انقلاب ما و معرف مظلومیت ملت ما گردیده است و در هر مرحله ای سبب ارتقاء مکتب و کشورمان را فراهم کرده

اند که اگر از صدها وسیله تبلیغاتی استفاده می کردیم و اگر هزاران مبلغ و روحانی را به اقطار عالم می فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم ، به صورتی چنین زیبا نمی توانستیم و اگر می خواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقی بین محمدرضا خان و صدام آمریکایی و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدایی و مخالفتشان باقرآن نیست و همه نوکر آمریکا هستند و ماءمور خراب کردن مسجد و محراب و مسؤ ول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملت ها ، باز به این زیبایی میسر نمی گردید ، و همچنین اگر می خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تاءمین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی آید ، بدین خوبی نمی توانستیم بیان کنیم و اگر می خواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل سعود ، این وهابی های پست بی خبر از خدا به سان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند ، به این اندازه که کارگزاران ناشی و بی اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بیرحمی عمل کرده اند ، موفق نمی شدیم و حقا که این وارثان ابی سفیان و ابی لهب و این رهروان راه یزید روی آنان و اسلاف خویش را سفید کرده اند .

جمهوری اسلامی ایران الحمدلله در میان زائران

خانه حق از ملیت ها و نژادها و کشورها و حتی در خود عربستان طرفداران بسیار زیاد و دوستان صادق و وفاداری پیدا نموده است که برای گواه و شهادت حقانیت ما و معرفی ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادم الحرمین و انتقال حقایق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را یاری دهند . و چه بهتر که بلافاصله و در حالی که اجساد عزیزان ما بر زمین افتاده اند ، صدام و حسین اردنی و حسن مراکشی به حمایت از جنایت آل سعود اعلام همبستگی نمایند ، گویی عربستان سنگر بزرگی را فتح کرده است و در کشتن صدها زن و مرد بیدفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روی اجساد مطهر آنان به پیروزی نظامی بزرگی نایل آمده است که به یکدیگر تبریک می گویند و حال آن که جهان در این ماتم نشسته و دل پیامبر خاتم شکسته است . و چه کسی است که نداند توسل به زور و سرنیزه و لشکرکشی در برابر زائران خانه حق و تهیه آن همه مقدمات و توسل به بهانه های پوچ برای درگیری با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهیدان چیزی جز استیصال و خشم و ضعف آمریکا و عجز و ناامیدی سرسپردگان آنان نخواهد بود . یقینا آمریکا و عربستان از شرایط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤ منین به احکام قرآن و پرهیز از جدال در کنار خانه خدا سوء استفاده کرده اند و با وسایل از پیش فراهم شده و نقشه های دقیق روبه صفتانه به صفوف

شیرمردان و شیرزنان ما حمله نموده اند و آنان را غافلگیر کرده اند . حکومت سعودی مطمئن باشد که آمریکا لکه ننگی بر دامنش نهاده است که تا قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمی شود و خونی که از دل اقیانوس بزرگ ملت ما بر سرزمین حجاز جاری شده است ، زمزم هدایتی برای تشنگان سیاست ناب اسلام گردیده است که ملت ها و نسل های آینده از آن سیراب و ستمکاران در آن غرق و هلاک می شوند و ما همه این جنایت ها را به حساب آمریکا گذاشته ایم و به یاری خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهیم رسید و انتقام فرزندان ابراهیم را از نمرودها و شیاطین و قارون ها خواهیم گرفت و مجددا تاءکید می کنم که اینها بهای گران حاکمیت نه شرقی و نه غربی و استقلال و آزادی و اسلام خواهی ماست .

و اینک از فرصت استفاده کرده به یکی از آیات کتاب کریم اشاره می کنم آن جا که فرموده است : ععع (اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن امن بالله والیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لا یستوون عندالله والله لا یهدی القوم الظالمین . ) عععع گویی آیه کریمه در همین عصر نازل شده و گویی برای آل سعود و امثال آل سعود در طول تاریخ و برای ملت مجاهد بزرگ ایران و حجاج بیت الله الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است . خداوند تعالی می فرماید : شما کوردلان آب رسانی به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را با ارزش

آنانی که ایمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده می کنند ، مساوی قرار داده اید ، حاشا که اینان با شما مساوی نیستند و خداوند ستمگران را هدایت نمی کند . آیا سعودی ها و امثال آنان در طول تاریخ ارزش خود را برای تهیه آب در مواقف حج و زرق و برق تعمیرات مسجدالحرام را با ارزش های مسلمانانی به خداوند و روز جزا ایمان دارند و با نثار خون خود و جوانان مجاهد خود در راه خدا و برای دفع دشمنان خدا از حریم اسلام و حرم خداوند تعالی به پا خاسته اند مقایسه نکرده اند و سعودی های عصر حاضر ، پا را فراتر از آن نگذاشته و بر مسلمانان افتخار نمی کنند و با مجاهدان راه خدا آن نمی کنند که روی آمریکای جهانخوار و ارباب خود را سفید کرده است . و جالب توجه این که خداوند در این آیه ایمان به خدا و روز جزا را ذکر فرموده و از میان تمام ارزش های اسلامی و انسانی مجاهده در راه خدا را با دشمنان خدا و بشریت انتخاب کرده است و در این انتخاب به همه مسلمانان تعلیم فرموده است که ارزش جهاد فوق همه ارزش هاست . و آیا خداوند با ذکر والله ععع (لایهدی القوم الظالمین ) عععع نمی خواهد بفرماید خداوند سعودی های عصر را و تمام اعصار تاریخ را ستمگرانی بیش نمی داند که قابل هدایت نیستند و خداوند آنان را هدایت نمی فرماید . آیا ستمکاری بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار

حضرت رسول خاتم ، بالاتر از آنچه آل سعود با کعبه و حرم امن الهی و با زائران مجاهد آن که همه چیز و همه کس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقدیم کردند ، می توان تصور کرد ؟ آیا جرم این مجاهدان که به فرمان خداوند تعالی ندای برائت از مشرکین را انجام داده اند ، جز برائت از خدایان آل سعود و سعودی های عصر حاضر و شاه حسین و شاه حسن و مبارک نامبارک و صدام عفلقی است ؟ آیا سکوت در مقابل این ستمگری ها که در طول تاریخ سابقه نداشته است ، چیزی جز رضای به این جرم و شرکت در ظلم و ستم ظالمین و ستمگران است ؟ و در هر صورت آل سعود برای تصدی امور کعبه و حج لیاقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفکران باید چاره ای بیندیشند . زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشته اند و ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر خصوصا آل سعود به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند که در این جا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشکر کنم . اکنون نوبت زائران دیگر کشورها و خصوصا علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت

ما را به جهان ابلاغ کنند . انشاءالله زائران محترم ایرانی با مقاومت و صبر بقیه اعمال خود را به اتمام برسانند و با گام های محکم و دلی آرام و قلبی سرشار از رضایت و لبی خندان ، شادی پیروزی خون بر شمشیر و شهادت در کنار خانه خدا را جشن بگیرند و افرادی که به مدینه منوره مشرف می شوند ، سلام شهیدان به خون خفته کعبه و مجروحین خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام ابلاغ کنند و این موفقیت بزرگ را به محضرشان تبریک بگویند و به راه خود با صلابت و اطمینان ادامه دهند و مشکلاتی که آمریکا و عربستان بر آنان تحمیل نموده اند به حساب خدا و دفاع از پیامبر بگذارند و از این که خداوند هدیه ها و قربانیان هاجروار و اسماعیل گونه این ملت بزرگ را در کنار خانه خود پذیرفته است سپاسگزار و شاکر باشند که انشاءالله خداوند شهدای بزرگ ما را با شهدای صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومین و مجروحین شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان باز گرداند و آنان را به عقوبت خود کیفر دهد .

از خداوند مساءلت می کنم که از این زمان که همه کفر و همه شرک دست به دست هم داده اند و تصمیم و عزم خود را برای شکست امت اسلام جزم کرده اند و همه ضربه ها را بر علیه ما به کار گرفته اند ، خود ما را در حصار محکم خود و در لوای مرحمت و لطف خود حفاظت فرماید

.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/5/66

انتصاب حجت الاسلام سراج الدین موسوی به نمایندگی امام در کمیته انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزندان عزیزم ، فرماندهان و مسؤ ولین و اعضای دلاور کمیته های انقلاب اسلامی سراسر کشور ایدهم الله تعالی .

کمیته های انقلاب اسلامی این نهاد انقلابی و برگزیده از متن مردم مسلمان که در روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت و بعد از پیروزی بلافاصله هسته های مقاومت را در سراسر کشور تشکیل داد و حافظ اسلام و انقلاب گردید ، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و کشور را ذلیل کرد . این جانب از زحمات اعضای دلیر و رشید پاسداران کمیته ها تشکر می کنم .

از آن جا که خواسته اید نماینده ای در آن نهاد تعیین نمایم . جناب حجت الاسلام آقای سراج الدین موسوی ایده الله تعالی فرمانده کمیته های انقلاب اسلامی که از افراد با سابقه و سختی کشیده قبل و بعد از انقلاب می باشد را به نمایندگی از جانب خود در آن نهاد منصوب می نمایم . توفیق ایشان و تمامی پاسداران شجاع کمیته های انقلاب اسلامی را از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/5/66

دیدار با مسؤ ولین و پرسنل جهاد سازندگی به مناسبت عید غدیر خم

آیا حضرت امیر برای خاطر این که توجه به این دنیا دارد این قدر فریاد می زند ؟ !

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبل از این که وارد صحبت بشوم لازم است که از این جهاد سازندگی تشکر کنم . از من دعا می آید و من دعا می کنم ، دعا به شما که عمرتان را صرف برای اسلام و مسلمین می کنید و شما هم از هیچ کس پاداش نخواهید الا از خدا و هیچ کس هم نمی تواند به شما پاداش بدهد ! ! ! پاداشی که حق شماست ! ! ! مگر خدای تبارک و تعالی . من از خدای

تبارک و تعالی در این روز سعید خواستارم که تمام کسانی که خدمتگزار هستند به این جمهوری اسلامی و تمام کسانی که جانشان را صرف می کنند ، مالشان را صرف می کنند ، پشتیبانی می کنند از اینها ، خداوند آنها را به سعادت کامل برساند .

من تبریک این عید مبارک را به همه مسلمین جهان ، مستضعفین جهان و خصوصا ایران مظلوم عرض می کنم . من واقعا نمی دانم راجع به حضرت امیر از کجا شروع کنم ، مساءله بغرنجی است ، مساءله ای نیست که انسان بتواند بفهمد این همه ناله هایی که ایشان می زده است ، سر در چاه می کرده ناله می کرده ، هر جا می رسیده ناله می کرده ، این دعاهایی که از ایشان وارد شده است که در آن ، آن همه ناله است ، اینها چی است ؟ آیا حضرت امیر ! ! ! سلام الله علیه ! ! ! برای خاطر این که توجه به این دنیا دارد و از مرتبه وحدت به سوی کثرت آمده است این قدر فریاد می زند ؟ آیا توجه به کثرت موجب این همه فریاد ایشان هست ؟ آیا در آن ناله های شب و در آن چاه ها که ایشان ناله می زده است و در آن مواردی که ایشان با خدای تبارک و تعالی مناجات می کرده است راجع به این معنا بوده است ؟ راجع به این بوده است که خدایا ! مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت و همان حرفی که رسول اکرم ! ! ! صلی الله علیه و

آله و سلم ! ! ! فرمودند ، از ایشان نقل شده است که : ععع (یغان علی قلبی و انی لاستغفرالله فی کل یوم سبعین مره ) عععع . این ععع (یغان علی قلبی ) عععع یعنی /من / همین طوری یک کدورت حاصل می شده یا همین رجوع به کثرت کدورت بوده ؟ توجه به این عالم طبیعت با این که در نظر آنها جلوه خداست معذلک از آن جلوه باطنی و از آن مرتبه غیر حضرت الوهیت آنها را واداشته است ، از این جهت ناله می زدند . این مساءله ای است که ما نمی توانیم ادراکش را بکنیم . ما خیال می کنیم که این حرف هایی که فلاسفه می گویند ، این حرف هایی که عرفای علمی می گویند ، این حرف هایی که حکما می گویند ، اینها نمونه ای از این مسائل است . نمونه ای از آن مسائلی است که برای ولی اعظم ، ولی الله اعظم و برای اولیاء

بزرگ خدا حاصل شده است هست ، اینها هم مسایل علمی است ، عرفان علمی ، فلسفه علمی و حکمت علمی ، اینها علمی است غیر آن معنایی است که باید باشد . یافتن ، مساءله دیگری است و غرق شدن در آن مسایل ، مساءله بالاتر و محو شدن در همه مسائل ، مرتبه بالاتر و صعق از برایشان حاصل می شده است این از بالاتر و رجوع از آن جا برای آنها مشکل بوده است ، دردناک بوده است . هیچ دردی بالاتر از این نبوده است که از آن مرتبه غیب ، از آن

جایی که لقاء خداست بدون این که کسی در کار باشد ، بدون این که خودشان هم در کار باشند ، از آن جا وقتی برگشت می کنند به این عالم ، خوب این خیلی سخت است برایشان . این مساءله در همه اولیاء خدا بوده است از حضرت آدم تا رسول خدا و این یک مطلبی است که ماها نمی توانیم ادراک کنیم ، ما جز این که همین چیزهایی که مربوط به همین عالم است ، همه اش طبیعی است ، حتی عرفان هم طبیعی است ، حتی حکمت هم طبیعی است و حتی فلسفه هم طبیعی است ، همه اینها یک امور طبیعی است ، ما در همین حدود ، آنی که غایت آمال عارفین بوده همین بوده است ، عارفین علمی ، این غیر آنی است که آنها ادراک می کردند ، ما در باره او چه می توانیم بگوییم ؟

ما گله ای نداریم که چون قیام کرده ایم برای اقامه عدل ، سیلی بخوریم

البته وقتی رجوع به کثرت هم می کردند ، مصیبت هایی که برشان و بر مسلمین وارد می شده است آن هم کمرشکن بوده ، آنها همه مصائب را داشته اند ، منتها مصائب معنویشان غلبه داشته است بر همه چیزها ، رجوعشان از عالم صعق ، صحو ، از عالم محو به عالم صحو ، این رجوع برایشان مشکل بوده است ، دردناک بوده . اما وقتی رجوع کردند ، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند می خواهند همه مردم سعادتمند باشند . وقتی می بینید که مردم این طور هستند ، مردم دارند دسته دسته به جهنم می روند ، دسته به دسته برای خودشان جهنم تهیه می

کنند ، آنها از این رنج می برند . حتی . . . برای این که کفار هم به جهنم می روند آنها رنج ببرند ، آنها رحمت هستند . یا وقتی ملاحظه می کند که حکومت عدل می خواهد تشکیل بدهد ، آن وقت برای حکومت عدل آن قدر رنج می برد و آن قدر سیلی می خورد ، این هم رنج دارد ، نه از باب این که برای خودش ، برای این که می خواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زیر بار نمی روند . این چیزی است که از صدر عالم تا آخر هست ، هر کس قیام کرد برای اقامه عدل سیلی خورد . ابراهیم خلیل الله چون قیام کرد برای عدالت ، سیلی خورد و او را به آتش انداختند ، از صدر عالم تا حالا تاوان این چیزهایی که برای عدالت ، برای حکومت عدل بوده است ، این تاوان را پرداخته اند و باید هم بپردازند ، هر وقت به یک نحو . ما فرض می کنیم اینی که گفته می شود ، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع که بعض انبیا قیام برای اقامه عدل نکردند ، همان موعظه کردند ، همان صحبت کردند . ما فرض می کنیم که این حرف ، (جنگ نکردند) ، ما فرض می کنیم صحیح باشد ، اما شما ملاحظه کنید مقدس ترین چیزهایی که برای کفار بوده است ، بت بوده اند . اگر یک کسی تنهایی بدون این که وحشت بکند ، خدای نخواسته بیاید این جا و به خدا جسارت بکند ، این

به جنگ مسلمین برنخاسته ؟ اگر به خدا سب کند ، به رسول خدا سب کند ، این به جنگ مسلمین برنخاسته ؟ این تنهایی قیام کرده بر ضد مسلمین . اگر ابراهیم خلیل الله ما فرض کنیم هیچ کاری نکرده جز این که عصایش را کشیده و بت ها را شکسته ! ! ! مقدس ترین چیزی که پیش بت پرست ها بوده آن بوده ! ! ! این قیام بر ضد آنها نیست ؟ این قیام مسلحانه نیست ؟ این بالاتر از قیام مسلحانه نیست ؟ /شما/ اگر چنانچه لشکرهایی مسلحانه به شما قیام کند ، برای شما ، علیه شما قیام کنند ، ما بین او و مابین آن که مسلحانه قیام نکرده اما آمده علنا لعن می کند به مقدسات شما ، شما او را بدتر می دانید یا این ؟ هیچ شک ندارد که مسلم این را بدتر می داند ، آنها هم همین طور بودند . بنابراین ، این حرف غلط که حضرت عیسی سلام الله علیه همین موعظه کرده و نصیحت کرده یا حضرت موسی همان مقدار کارهای مختصر را کرده . حالا بعضی شان که خوب قیام کردند ، ولی این مساءله مساءله ای بوده است که در تمام ایام ، در تمام دنیا از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود که هرکس قیام کرد برای این که عدالت ایجاد کند ، حکومت عدل ایجاد کند ، سیلی خورده . پس ما گله ای نداریم که چون قیام کردیم برای اقامه عدل ، برای حکومت عدل ، برای حکومت اسلامی ، سیلی

بخوریم ، ما باید زیادتر سیلی بخوریم ، آن وقت یک نحو بوده حالا نحو دیگری بوده اما در این که تاوان را باید پس بدهیم مثل هم است . ابراهیم خلیل الله تاوان را پس داد ، موسای کلیم الله داد و رسول خدا داد و امیرالمؤ منین آن همه شدت کشید و ائمه ما آن قدر سختی کشیدند برای این که آنها همه در نظر داشتند که حکومت عدل ایجاد کنند . اگر فقط حضرت ابراهیم می آمد و دعا می کرد و ذکر می کرد ، این دیگر تو آتشش نمی انداختند . اگر حضرت رسول سلام الله علیه فقط آن وقت که در مکه بود ، فقط دعا می خواند ، بیش از این نبود ، اما او با این چیزهایی که پیش آنها شریف بود ، پیش آنها عظمت داشت مبارزه می کرد ، از این جهت باهاش مخالفت می کردند و اگر هر کس بنشیند همان دعا بکند ، هیچ کس کاریش ندارد . اگر مسلمان ها هم بنشینند دست دراز کنند طرف خدا ، خدایا ! رحمت کن کی را ، لعنت کن کی را و چی را ، هیچ کس کارشان ندارد اما این خلاف سیره انبیاست ، خلاف شیوه انبیاست . همه سیلی خوردند ما هم داریم سیلی می خوریم و این سیلی ای است که به اسلام می خورد ، به ما نیست . این سیلی ای است که از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبیا خورده است ، به شخص نبوده ، مساءله شخص نبوده ، مساءله مکتب بوده ، به مکتبشان سیلی

زدند و حالا چون عالم به هم متصل شده و دیگر یک جای معینی نیست ، همه جا مثل همین حالا ، الان شاید حرف من را خیلی جاها بشنوند ، هر که گوش کند . حالا این طوری است که عالم شده یک محله ، یک مسجد ، یک همچو جایی . از این جهت الان وقتی که شما قیام کنید و ببینید که شما قیام کردید بر ضد تمام مقدسات آنها ، مقدسات آنها چی است ؟ دنیاست . می خواهد نفوذ پیدا کند ، نمی گذارید ، آن مقدساتش بوده ، شما بر ضد مقدسات آنها قیام کردید . می خواهد او جمع آوری مال بکند ، شما به ضدش قیام کردید ، مال حرام را می گویید نباید جمع کند . هر چه آنها مقدس می دانند چون مربوط به دنیاست شما هم مکتبتان اقتضا کرده است که مقابل آنها بایستید و باید سیلی بخورید ، چاره ای نیست . باید همه سیلی بخوریم ، این سیلی ای است که اسلام دارد می خورد .

رسانه های گروهی و آمریکا هر چه داد و فریاد بکنند فایده ندارد

و بحمدالله الان برق این مسائل در همه جای دنیا جلوه کرده است و هر چه می خواهند داد و فریاد بزنند رسانه های گروه و آمریکا و هر جا بخواهند هر چه داد و فریاد بکنند و هر چه غلط کاری بکنند ، فایده ندارد . همین کار خلافی که در مکه کردند ، این کار الان در همه جای دنیا موجش برآمده است ، لکن رادیو اسرائیل البته با ما باید مخالفت کند ، نمی شود ، آن هم از همان سنخ است .

حکومت های جائر همه باید با ما مخالفت کنند ، تبلیغات عالم ، رسانه های گروه عالم همه باید با ما ضدیت بکنند ، ما اگر این کار را نکنند خلاف می دانیم /خلاف / باید بگوییم خلاف کردند . من سابق یک وقتی می گفتم که اگر اینها بخواهند من را مفتضح کنند ، تعریف کنند . این که بدگویی می کنید ، بیشتر مردم توجه می کنند برای این که شما اگر دستتان را به دریا هم بزنید نجس می شود . شما اگر تعریف از من بکنید مردم همه مخالفت می کنند ، اما خدای تبارک و تعالی خواسته است که اینها دشمنی کنند تا این که مردم مجهز بشوند .

و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به همه ما توفیق بدهد که ما در معارف اسلامی وارد بشویم ، ما ادراک کنیم آن ادعیه ای که ائمه خدا کردند ، اینها چه می گویند ، با خدا چی صحبت می کنند ، ببینیم چی است قصه شان ، خدا ما را آشنا کند با آن مسائل . خداوند انشاءالله اسلام را خودش تقویت کند و وعده کرده است و وعده را انجاز کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 1/6/66

دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر و اعضای هیاءت دولت به مناسبت هفته دولت

ما جز یک خدمتگزاری که باز هم توفیقش از اوست چیزی نیستیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ما خدای تبارک و تعالی را شکر می کنیم که با این همه مشکلاتی که برای جمهوری اسلامی پیش آوردند و پیش خواهند آورد ، جز ذات مقدس او پناهی نداریم ، هر چه هست از اوست و هر چه خواهد شد هم از اوست و ما

جز یک خدمتگزاری که باز هم توفیقش از اوست ، چیزی نیستیم . /هم / باید همه ما توجه داشته باشیم به این که ما خودمان چیزی نیستیم ، هر چه هست اوست . اگر عنایات او نبود ما هیچ بودیم ، چنانچه از ازل هم هیچ بودیم و بعدها هم از حیث حیثیت خودمان هیچیم ، منتها ما هیچ ها اشتباه داریم ، خیال می کنیم ما هم یک چیزی هستیم و این یک حجابی است بین ما که امیدوارم خدای تبارک و تعالی این حجاب را بردارد و ما بفهمیم کی هستیم ، ععع (اللهم ارنی الاشیاء کما هو) . (ارنی الاشیاء کما هو) عععع ؛ یعنی به حسب احتمال قوی این که ، آن که هستند که صرف تعلق به او هستند ، او را نشان بدهد ، که اگر او را نشان بدهد معرفت خدا حاصل می شود و اگر آن چیزی که ما همه در حجاب هستیم ، آن حجاب برداشته بشود ، معلوم می شود که غیر از او کسی نیست و چیزی نیست و همه اشکالات در حجابی است که ما داریم ، گمان می کنیم چیزی هستیم . و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه ما توفیق معرفت عنایت کند و توفیق خدمت به خلق الله .

این دولت و اقشاری که مربوط به دولت هستند در عین حالی که محرومترین قشرها هستند ، با اخلاص ترین قشرها هستند

البته من از مشکلات دولت ، از مشکلات کارمندان دولت ، از مشکلات همه قشرهایی که در بین دولت کار می کنند ، آگاهم ، چنانچه شماها

بهتر آگاهید و من می دانم که این دولت و این اقشاری که مربوط به دولت هستند در عین حالی که محرومترین قشرها هستند ، با اخلاص ترین قشرها هستند و در عین حالی که با یک زندگی درویشانه می گذرانند ، بحمدالله قدرت معنوی دارند و هر چه زندگی زیادتر بشود ، قدرت روحی کمتر می شود . این /را/ مسلم است هر قدمی که دنیا برای آدم برمی دارد ، انسان عقب می گیرد ، آنهایی که در کاخ های بسیار مجلل زندگی می کنند ، نگرانی شان بیشتر از آنی هست که درویش اند و در محله ها زندگی می کنند ، پس ما از این جهت هم /که / شکرگزار هستیم که ما را در لباس درویش ها درآورده است ! ! ! نه درویش به معنای اصطلاحی ، درویش واقعی ! ! ! و ما خدمت به خدا و خدمت به خلق خدا را وظیفه خودمان می دانیم و همه را هم از او می دانیم و مشکلات را هم انشاءالله پشت سر می گذاریم و همان طوری که تاکنون ایستادگی کردیم ، همه ایستادگی کردند در مقابل همه مشکلات ، از این به بعد هم /در همه / بین همه مشکلات ایستادگی خواهند کرد و من هم دعا می کنم که خداوند به شما توفیق بدهد .

و اشخاصی که خارج ایستادند و اشکال می کنند ، از باب این که خودشان در گود نیستند اشکال کردن یک چیز آسانی است اما حل اشکال مشکل است خوب ! البته اشخاص خارج نشستند ، می گویند : چرا چه شد ؟

چرا نشد ؟ چرا باید بشود ؟ چرا فلان کار باید بشود ؟ باید بکنند ، لکن وارد نیستند ببینند که مشکلات چی هست . در یک همچو زمانی که دولت و ایران مبتلای به همه گرفتاری هایی که می بینید هستند و همه دولت ها ، همه جهان به استثنای ملت هایشان در صدد محو جمهوری اسلامی هستند . یعنی در صدد محو اسلام هستند ، در عین حال خدای تبارک و تعالی تاءیید کرده است و ما استقامت کردیم ، مقاومت کردیم ، بعدها هم خواهیم کرد انشاءالله .

اگر ما از مساءله قدس بگذریم ، اگر ما از صدام بگذریم ، اگر از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم ، نمی توانیم از مساءله حجاز بگذریم

و آن چیزی که من امروز خیال دارم عرض کنم قضیه اسفباری است که در مکه اتفاق افتاد . ما از اول قیام ! ! ! انشاءالله ! ! ! برای خدا و برای نجات ملت ، شهدا خیلی داشتیم ، چه قبل از این که انقلاب واقع بشود ! ! ! در زمان ستمشاهی ! ! ! شهدای بزرگ داشتیم و چه بعدش که می بینید /که داشتیم / شهدای بسیار ارزشمند داشتیم ، لکن مساءله حجاز ، مساءله دیگری است ، غیر مسائل است ، ما آن وقت هر چه بوده این که کتک می خوردیم یا گاهی می زدیم ، گاهی خوردیم بعد هم همین طور ، ما شهدا خیلی دادیم و در همه جا شهید دادیم . در زمان رضاشاه آن همه رنج هر کس یادش است می داند چه خبر بود

، در زمان محمد رضا هم که همه یادتان است چه بساطی داشتیم ، چه داشتند و چه شهدایی در آن وقت دادیم و چه شهدایی در بین این وقت ها . لکن همه قضیه شهادت بود ، قضیه بزرگ بود لکن قضیه ، قضیه مساءله حجاز نبود ، مساءله قدس مساءله بزرگی است ، روز قدس هم دیدید که چه ، اما روز قدس مساءله ای است و روز جمعه خونین مکه مساءله دیگری است . روز قدس ما برای این که نجات بدهیم قدس را از دست غاصب ، لکن آنها این طور نبود که قدس را توهین بهش بکنند ، از بین ببرند . آنها هم مدعی بودند ما قدس را می خواهیم و چه می کنیم . البته نباید قدس دست آنها باشد اما این طور نبود که روز قدس ما برای خاطر این که اسلام آن طور صدمه دیده ، ما برای خاطر این که قدس که باید دست صاحبانش باشد ، غاصب آمده غصب کرده . در این انفجارها که حاصل شد ، در این ترورها که شد بسیار عزیزان بزرگی را ما از دست دادیم که هر خاک پای آنها بر این کاخ نشینان ارزشش بیشتر بود ! ! ! اگر آنها ارزشی داشتند که ندارند ! ! ! لکن همه این بود که ما کتک می خوریم و می زنیم ، در جنگ باصدام هم که تحمیل به ما کردند ، ما خیلی از دست دادیم ! شهید از دست دادیم ، خیلی ضرر بردیم لکن ما ضرر بردیم ، مساءله ، مساءله حجاز نیست . مساءله

حجاز مساءله ای است که ما باز خواب هستیم ، دنیا هم باز خواب است که چه شد . مساءله حجاز ، مساءله بزرگترین مقامات قدس اسلامی و دنیایی شکسته شد ، کعبه احترامش پیش ما تنها نیست ، پیش مسلمین تنها نیست ، کعبه را همه ملل محترم می شمرند . همه مللی که به دین چیز دارند . کعبه ، کعبه ای است که از زمان اول خلقت بوده است و همه انبیا در او خدمتگزار بودند . شکستن کعبه مساءله ای نیست که بشود ازش همین طوری گذشت . اگر ما از مساءله قدس بگذریم ، اگر ما از صدام بگذریم ، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم ، نمی توانیم از مساءله حجاز بگذریم ، مساءله حجاز یک باب دیگری است غیر مساءله چیزهای دیگر .

و آنچه لازم است زنده نگه داشتن این روز است ، آن روزی که این خیانت شد به اسلام . و الان ماه محرم نزدیک می شود ، ماه محرم برای ما خیلی عزا هست لکن سیدالشهدا سلام الله علیه هم فدا شد برای این که در مکه نماند که نبادا به ساحت قدس مکه جسارت بشود ، همه فدای مکه هستند . مکه جایی است که همه انبیا خدمتگزار او بودند و حالا گرفتار شده مکه به دست یک دسته اشخاص ملحد که اصلا نمی فهمند باید چه بکنند و نمی فهمیدند و نمی دانند چه تحمیلی برشان شد و /مسلمین / یک ننگی هست الان برای همه مسلمین دنیا که مکه ، محل قدس الهی ، محلی که مقدس

ترین مقامات الهی است این طور شکسته بشود و مسلمان ها نشسته باشند تماشا کنند . مسلمان ها خودشان تکلیف خودشان را می دانند . مساءله را باید زنده نگه داشت ، در ماه محرم تمام کسانی که منبر می روند ، واعظ هستند ، نوحه خوان هستند ، تمام دستجات باید در راءس امورشان این مساءله قرار داده شود . سیدالشهدا برای این بود شهادتش ، برای این بود که اقامه بشود عدل الهی ، اقامه بشود خانه خدا ، محفوظ باشد خانه خدا و در یک زمان ما که همه نشستیم و تماشا می کنیم ، ما تماشاچی هستیم ؟ چه باید بکنیم ؟

البته این معنا را من تذکر بدهم که معنی این که ما باید با این مساءله برخورد داشته باشیم ، این نیست که کسانی که الان در این جا از سعودی ها هستند یا از سایر ، از کویت ، از جاهای دیگر اینها را ما کاری داشته باشیم ، اینها در پناه ما هستند باید محفوظ باشند و این جوان های ما البته حسن نیت دارند ، لکن من بهشان عرض می کنم که در بین شما ممکن است اشخاصی باشند که حسن نیت نداشته باشند ، بخواهند مملکت ایران را ، بخواهند دولت ایران را آلوده کنند . شما متوجه باشید که اینها چیزی نیستند که ما به اینها کار داشته باشیم ، چون مساءله بالاتر از این مسائل است و باید ما با همه قوایی که داریم ، مسلمین با همه قوایی که دارند و دنیا ، آنهایی که به خدا اعتقاد دارند ، با همه قوایی

که دارند ، باید با این مساءله محاربه کنند ، به هر طوری که خودشان صلاح می دانند . این ننگ را نباید ما به گور ببریم که ما بودیم دیدیم در حضور ما بزرگترین جنایت واقع شد و حالا هم آنها طلبکار هستند از ما .

بعد بزرگتر مساءله حجاز همین است که احترام یک محل مقدسی از بین رفت و مسلمین ساکت نخواهند نشست این توطئه بی اشکال یک توطئه سابقی بود هیچ اشکالی در این نیست که یک سابقه ای داشت این توطئه . بنا داشتند بر این که این امر واقع بشود ، تحمیل کرده بودند بر آل سعود احمق که یک همچو کار احمقانه ای بکند و خودش را در تمام دنیا منحط کند ، با این که منحط بود و منحط خواهد بود و ما واقعا متحیریم که باید چه بکنیم ؟ خدای تبارک و تعالی خانه خودش را حفظ می کند . ععع (ان الله بیتا یحمیه ) عععع و خواهد سیلی را خورد از مسلمین ، از مؤ منین ، از حجازی ها . خود حجازی ها که در این امر وارد نبودند الا دستجاتی که مربوط به این حزب باطل و این دولت باطل است . این توطئه از سابق بود ، هیچ سابقه نداشت که در سال های سابق ، قبل از این که حجاج بروند ، ملک سعود برای من پیام بفرستد و از من تشکر کند که شما گفتید که این جا آرامش باشد و با ما چه بکنند و اینها ، بنابراین نبود . امسال این اتفاق افتاد ، برای چی ؟ برای

چی ایشان برای من پیام فرستاد ؟ برای این که بگوید که من حسن نیت دارم ، چه دارم ، فلان ، یا یک نمایشی بود . بهترین دلیل بر این که این مساءله ، مساءله توطئه بود همان کیفیت عملشان بود . خودشان اقرار کردند به این معنا ، می گویند که ایرانی ها می خواستند بیایند کعبه را آتش بزنند و قم را کعبه قرار بدهند ! ! ! یک همچو حرف ابلهانه ! ! ! خوب ! معلوم می شود از اول بنا داشتند /به / این کار را بکنند به بهانه این که ایرانی ها آمدند کعبه را خراب کنند ، ما هم مهیا شدیم پدرشان را درآوریم . قضیه کشته شدن نیست ، قضیه هتک احترام است . مساءله حجاز /مساءله / ابعاد مختلف دارد منتها بعد بزرگترش همین است که احترام یک محل مقدسی از بین رفت و مسلمین ساکت نخواهند نشست . بعدها خواهد فهمید فهد و امثال فهد خواهد فهمید که چه چیزی تحمیلش کرده اند و چه قضیه ای واقع شد و مسلمین خودشان می دانند تکلیف خودشان را ، حجازی ها هم می دانند این را ، اگر این کشتار که در حرم واقع شده بود ، اگر در طایف واقع می شد ، خوب ! باز قابل تحمل بود برای این که طایف بود ، کشتار بود فقط . ما کشته خیلی داریم ، ما در جنگ ها کشته داریم ، قبلش هم داشتیم ، بعدها هم داریم . اگر در طایف واقع شده بود این یک مساءله ای بود ، می گفتیم کشتند

یک عده ای را ، اما در حرم واقع شده ، حرمی که خدا از اول امنش قرار داده و الان حرم مغصوب است در دست اینها ، از اول هم این طور بود برای این که اینها چکاره اند که آمدند خادم الحرمین ! ! ! خائن الحرمین ! ! ! شدند ؟ کی اینها را خادم الحرمین قرار داده ؟ با چه وجهی اینها اسم مملکت اسلامی را تغییر دادند از آنی که بود ، حجاز را مملکت سعودی قرار دادند ، مملکت سعودی به چه مناسبت ؟ اینها مسائلی است که همه اش بغرنج است و ما نمی دانیم که از این عار چطور خارج بشویم . من واقعا در مسائل خیلی تحمل داشتم . در مسائل جنگ ، در همه اینها تحمل داشتم اما این بی تحمل کرده من را ، مساءله غیر از این مسائل است .

آنچه ما امیدواریم این است که خدای تبارک و تعالی با قدرت خودش حل کند . مسائل را و امیدواریم خداوند به همه ما توفیق بدهد که در این باره بی تفاوت نباشیم ، در این ماه محرم بی تفاوت نباشند ، مسلمین در دنیا بی تفاوت نباشند .

خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و امیدوارم که خدمتگزار باشید به این بندگان خدا که مظلوم هستند و مظلوم بودند و حفظ کنید این شیوه خدمتگزاری به اینها را و بحمدالله شما خودتان از آن طبقه هستید ، از طبقه بالا نیستید ، یعنی از طبقه پایین ، شما از طبقه ممتاز هستید ، آنهایی که آن وقت ها متکفل حکومت بودند از طبقه

ای بود که ناچیز بودند و خداوند شما را موفق کند که همیشه خدمتگزار باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 18/6/66

پاسخ امام خمینی به نامه حجت الاسلام کروبی در مورد کسب اجازه از امام جهت ادامه کاررسیدگی به امور حجاج

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

پس از تشکر از مقاومت اسلامی و وصف ناپذیر حجاج مظلوم و محترم بیت الله الحرام در مقابل هجوم آل سعود ، این روسیاهان تاریخ و عمال چشم و گوش بسته آمریکای جهانخوار و نیز تشکر از مقاومت متعهدانه و شجاعانه جناب عالی که با وجود گرفتاری در چنگال خون آشام آل سعود با پیام ها و مصاحبه های آتشین ، پرده از روی چهره کریه این جنایتکاران تاریخ برداشته و کوس رسوایی فراموش ناشدنی امریکای جنایتکار و عمال خبیث آن را در عالم به صدا درآوردید ، جناب عالی را که بحمدالله در صف اول مجاهدان اسلام بوده و هستید ، چون سال های گذشته به نمایندگی از طرف خود به سرپرستی حجاج بیت الله الحرام منصوب می نمایم .

جنایت تاریخی شکستن احترام حرم امن الهی که دل مسلمانان متعهد جهان را آتش زد چیزی نیست که تا ابد بشود آن را فراموش کرد و یا ساکت بود .

در این جا لازم می دانم که از زحمات تمامی دست اندرکاران و مسؤ ولین حج و از جناب حجت الاسلام آقای امام جمارانی دامت افاضاته که با تعهد و مقاومت خود موجب سرافزازی جمهوری اسلامی ایران گردیده اند و باعث شادی روح شهدا شده اند ، تشکر کرده و توفیق هر چه بیشتر همه را در خدمت به اسلام و احکام نورانی آن از خداوند خواستارم و برای شهدای گرانقدر مکه

خونین مان که با اهدا خون خود پرچم سرخ توحید ، رسالت و امامت را در آسمان و زمین به اهتزاز درآوردند ، طلب رحمت و مغفرت نموده و برای بازماندگان آنان که افتخار بزرگی نصیب شان شده است ، صبر واجر مسالت می نماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/6/66

پیام امام به مناسبت آغاز هشتمین سال جنگ تحمیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما

این اجر عظیم که به قلم با عظمت عظیم مطلق وعده داده شده است ، چگونه آن را با فکر ناچیز بشر می توان تحلیل کرد . گویی این اجر عظیم همان حب خداوند تعالی است که در سوره مبارکه صف آمده است : ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص . محبوبیت نزد بارگاه احدی را کدام فیلسوف توانا یا عارف علمی بزرگ دانا می تواند درک کند تا از آن سخن گوید و یا به سخن قلم در آورد ؟ آیا این حب نافله است که در نتیجه تقرب به آن بنده خاکی پا بر سر ملک و ملکوت اعلا نهد و حق جل و علا با جاذبه غیبی خویش سمع و بصر و قلب او شود و آنچه بشنود یا ببیند یا ذوق عرفانی کند با سمع و بصر و قلب حق جل و علا باشد و نبیند جز به بصر حق و نشنود جز به سمع حق و نداند جز به علم حق و حجاب ها مرتفع شود و جهان را آنچه که هست مشاهده کند که (اللهم ارنی الاشیاء کماهی ) یاقرب فریضه است که در

آن شخص و شخصیت محو شود و صعق رخ دهد و خود و خودی از میان برود و کثرت به تمام معنی رخت بربندد و نه چشمی باشد و نه گوشی و نه باطنی و نه ظاهری . (هوالاول و الاخر والظاهر والباطن ) . دیگر سبیل اللهی در کار نیست و اسم و رسمی بجا نمی ماند ، اینان از خانه خارج شدند و موت آنان را ادراک نموده و قدم ها و قلم ها شکسته شده است . بارالها ! این وصف مجاهدان فی سبیل الله و اجر عظیم آنان است که در صحنه های کارزار با دشمنان تو و دشمنان رسول معظم تو و دشمنان قرآن کریم تو به شهادت رسیده اند یا در این راه پیروز گردیده اند و تو خود شاهدی که در این سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداتی داشتیم که به سوی تو و به سوی خانه امن تو که از صدر خلقت تاکنون مامن هر موجودی بوده است هجرت کردند و در پیش چشمان حیرت زده مسلمانان کشورهای جهان به دست پلید آمریکا که از آستین آل سعود به در آمده است ، به خاک و خون کشیده شدند و در آستانه عاشورای ولی الله اعظم سلام الله علیه عاشورایی دیگر با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو در جمعه خونین پدید آوردند که ای کاش نبودم تا آن ببینم و یایا بشنوم ، نه برای شهادت عزیزانی مجاهد و مهاجر ، که شهادت امری است که آرزوی عزیزان ما است و شهدی است آشنا برای زنان و مردان و کودکان ما که

در یورش های مغولانه صدام عفلقی شدیدتر و فجیع تر آن را چشیده اند و دیده ایم ، بلکه برای مصیبتی است که نه تنها برای پیغمبر اسلام صلوات الله علیه ! ! ! که برای تمامی انبیا و مرسلین از آدم تا خاتم پیش آمد و به فرمان کاخ سیاه به دست ناپاک آل سعود ، این شقی ترین جانیان عصر ، بالاترین مقام قدس الهی شکسته شد . اگر در عاشورای حسینی ولی خدا با یارانش در راه تو جنگیدند و شهید شدند ، در عاشورای جمعه خونین مکه با تو و رسول تو و زائران ما ، این رسولان مکتب رسول تو که به خاطر دین تو هیچ گونه وسیله ای حتی برای دفاع از خود نداشتند چنان کردند که تنها از دست آمریکا ، شیطان بزرگ و اذنابش میسر بود . امریکا و دست نشاندگانش در این کشتار سبعانه انتقام از اسلام عزیز و محبط وحی و محل امن خدا باز گرفتند . اسلامی که در آینده ای نه چندان دور مکتب تمامی کشورهای زیر یوغ شرق و غرب می گردد .

خداوندا ! امروز تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها مصمم شده اند تا ریشه اسلام ناب رسول گرامی مان صلی الله علیه و آله و سلم را قطع کنند . بارالها ! امروز صدامیان با کینه ای که از دین تو دارند ، دست در دست تمامی شیاطین جهان داده اند تا صدای اسلام محمدی را خاموش سازند . از تو می خواهم تا ما را در راهت صبورتر و شکیبایی خانواده های عزیز و بزرگوار شهدا ، جانبازان ،

مفقودین و اسرامان را بیشتر گردانی . پروردگارا ! شهدای ما را با سیدالشهدا علیه السلام محشور فرما و جانبازان عزیز و مقتدر انقلاب اسلامی خودت را شفا عنایت فرما . اسرا و مفقودین ما را هر چه زودتر به اوطانشان بازگردان . خداوندا ! به تمام ملت های اسلامی خصوصا ملت شجاع و حماسه ساز ایران تحمل بیشتر فشارهای نظامی استکبار از زمین و دریا و هوا و فشارهای اقتصادی و سیاسی روزافزون کانون های فساد را عنایت فرما . خداوندا ! باطن دل های معتقدان به دین رسول اکرم (ص ) را تنها از رضایت خود لبریز گردان . (انک مجیب الدعوات ) . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/7/66

دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور

یک حسنه در کار است و آن عبارت از این است که ما به مقام قرب خدا برسیم

بسم الله الرحمن الرحیم

من قبلا از آقای مشکینی گله کنم . ما آن قدری که گرفتار به نفس خودمان هستیم کافی است ، دیگر مسائل نفرمایید که انباشته بشود در نفوس ما و ما را به عقب برگرداند . شما دعا کنید که آدم بشویم ، دعا کنید که حتی به همین ظواهر اسلام عمل بکنیم ، ما که دستمان به آن بواطن نمی رسد لااقل به این ظواهر عمل بکنیم .

من زاید می دانم که در خدمت آقایان که هستم مطلبی بگویم ، من دعا می کنم و بنایم هم بر این است که به دعا کفایت کنم . من دعا می کنم که خداوند تبارک و تعالی ما را از قید و بند نفس اماره نجات بدهد . من عرض می کنم که خداوندا ! ما گرفتار هستیم ، گرفتار در دست خودمان هستیم ، گرفتار به نفوس خودمان هستیم و

گرفتار به نفوس خبیثه ای که بر ضد اسلام و مسلمین عمل می کند ، ما را و همه را از این گرفتاری نجات بده . خداوندا ! تو فرمودی که ما دعا کنیم و تو استجابت کنی ، (ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه ) و من باید عرض کنم که احتمالا حسنه این نیست که ما حسنه دنیا ، مال و اموال تهیه کنیم ، ما مقام تهیه کنیم . در این آیه شریفه خیلی نکاʠهست ولی من حال گفتنش را ندارم ولی اجمالا این که حسنه عبارت از این است ، حتی حسنه دنیا (ربنا اتنا فی الدنیا حسنه ) ، حسنه در دنیا این است که انسان در هر قدمی که بر می دارد ، در هر مقامی که پیدا می کند . در هر نعمتی از خدای تبارک و تعالی که به او اعطا می شود آنها را برگرداند به صاحبش . اگر مقام و دنیا هر چه پیش ما به ما اقبال کند ، اگر ما به او اقبال کردیم این حسنه نیست . روایات مختلفی که در این باب هست و تاءلیف شده است ، مصادیقی را ذکر کردند اختلاف ندارند این روایات ، آنها مصادیق را ذکر می کنند و لهذا مصادیق مختلفه در روایات ذکر شده است و در لسان مفسرین هم جهات مختلف گفته شده است . لکن آن چیزی که من احتمال می دهم حسنه ، آن هم به طوری که کانه یک حسنه در کار است ، یک حسنه است که این حسنه در دنیا هست و حسنه واحد است

بر آخرت و همه عبارت از این است که ما به مقام قرب خدا برسیم ، ما بفهمیم که چه بکنیم . اگر مقامی ما را توجه به دنیا داد ، به عالم ماده داد ، این حسنه نیست . اگر نماز بخوانیم برای رسیدن به یک ماربی ولو در آخرت ، این هم حسنه نیست . حسنه عبارت از این است که ما را برساند به آن جایی که عقل ما نمی رسد .

تمام قشرهای ملت با هم باشند ، پشتیبان هم باشند

شما آقایان توجه دارید و من نباید عرض کنم که ما امروز گرفتار هستیم به چه گرفتاری هایی . تمام تبلیغات بر ضد ماست ، تمام دنیا به ضد اسلام قیام کرده اند . ما باید برای خاطر خدا ، برای به دست آوردن حسنه خودمان با هم باشیم ، تمام قشرهای ملت با هم باشند ، تمام علمای اعلام و تمام ائمه جمعه با هم باشند ، پشتیبان هم باشند ، پشتیبان دولت باشند ، پشتیبان مجلس باشند ، پشتیبان قوه قضایی باشند ، پشتیبان قوه اجرایی باشند ، آنها خدمتگزار باشند به مردم و شما هم خدمتگزار . اینها بندگان خدا هستند ، خدمت به بندگان خدا خدمت به خداست و خدمت به بندگان خدا امروز این است که همه مجتمعا در صدد این باشند که با کلمه واحده از اسلام و مسلمین و خصوصا از مستضعفان جهان و ملت شریف ایران پشتیبانی کنند . شما آقایان نفوذ کلمه دارید در بین مردم ، شما ، حرف شما در بین مردم گوش شنوا دارد ، باید مردم را دعوت کنید به این که وحدت با هم داشته باشند

، دعوت کنید به این که پشتیبان هم باشند ، پشتیبان دولت باشند ، پشتیبان مجلس باشند و این طور نباشد که هر کدام با دیگری مخالفت کنند و انشاءالله نمی کنند هم ، لکن شماها و همه ما باید ، موظف هستیم که مردم را به همه این مسائل دعوت کنیم .

تمام گرفتاری هایی که در عالم هست از نقطه خود آدم است

این دنیا از دست ما می رود ، نزدیک و دور دارد ، من زودتر و شما به تدریج ، آن چیزی که باقی می ماند حسنه است ، این دنیا نیست ، این حسنه است ، آنی که انبیا هم دنبالش هستند و آن حسنه مطلقه عبارت از رسیدن به مقامی است که ما نمی توانیم بفهمیم . او باقی می ماند و هر چی که از ما باقی بماند حسنات است که باقی می ماند . البته ما از رحمت خدا مایوس نیستیم ، ما ناقصیم لکن خدای تبارک و تعالی جبران می کند ، خداوند وعده فرموده است به ما رحمت را ، رحمتش سعه دارد بر همه موجودات ، لکن توجه به این معنا لازم است که انسان خودبین نباشد ، توجه به خودش نداشته باشد ، تمام گرفتاری هایی که در عالم هست از همین نقطه است ، از نقطه خود آدم است . این خود آدم است که گرفتار است و گرفتار می کند ، این نفسیت انسان است که دنیا را به فساد کشانده ، دنیا را به هلاکت کشانده . و امیدواریم خداوند رحمتش را بر ما نازل کند و ما را از جمله رحمت شدگان حساب کند و ما را هدایت کند به

صراط مستقیم آن طوری که فرموده است و ما را از ضالین و مغضوبین قرار ندهد انشاءالله .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 3/8/66

پاسخ به استفتاء شورای نگهبان در مورد مالکیت و استخراج معادن

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرات حجج اسلام آقایان فقهای شورای نگهبان دامه افاضاتهم

پس از اهداء سلام و تحیت ، اصل مساءله تبعیت اعماق زمین و نیز هوا نسبت به املاک شخصی تا حدود احتیاجات عرفی است مثلا اگر کسی در خارج از محدوده منزل و یا زمین شخصی و یا وقفی کانالی زده و از زیرزمین آنها عبور کند یا تصرف نماید ، دارندگان منازل و زمین یا متولیان نمی توانند ادعایی بنمایند . یا اگر کسی بالاتر از مقدار متعارف بنایی ایجاد و یا رفت و آمد نماید ، هیچ یک از مالکین و یا متولیان حق جلوگیری از او را ندارند و بالاخره تبعیت زمین شخصی به مقدار عرفی است و آلات جدیده هیچ گونه دخالتی در تعیین مقدار عرفی ندارد ولی تبعیت کشور مقدار بسیار زیاد است و دولت حق دارد تا از تصرف بیش از حق عرفی شخص و یا اشخاص جلوگیری نماید . بنابراین نفت و گاز و معادنی که خارج از حدود عرفی املاک شخصی است ، تابع املاک نمی باشد و اما اگر فرض کنیم معادن و نفت و گاز در حدود املاک شخصی است که فرضی بی واقعیت است این معادن چون ملی است و متعلق به ملت های حال و آینده است که در طول زمان موجود می گردند ، از تبعیت املاک شخصیه خارج است و دولت اسلامی می تواند آنها را استخراج کند ولی باید قیمت املاک اشخاص و

یا اجاره زمین تصرف شده را مانند سایر زمین ها بدون محاسبه معادن در قیمت و یا اجاره بپردازد و مالک نمی تواند از این امر جلوگیری نماید . انشاءالله موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/8/66

بیانات امام در جمع رؤسای سه قوه ، مسؤولین کشوری و لشکری و جمعی از اعضایخارجی کنفرانس وحدت اسلامی

هر کس که بخواهد پیغمبر را بشناسد ، قرآن را باید بشناسد

بسم الله الرحمن الرحیم

من مطلب تازه ای ندارم و خودم را لایق نمی دانم که راجع به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت صادق سلام الله علیه چیزی عرض کنم برای این که تو آن مرتبه نیستم که بتوانم راجع به این مسائل صحبتی بکنم ، فقط می خواهم عرض کنم به آقایان که معرف رسول اکرم ، قرآن است . همان طور که خود رسول اکرم و حضرت صادق سلام الله علیه ولی الله اعظم جلوه تام حق تعالی هستند ، قرآن هم همان طور است ، قرآن هم جلوه نام خدای تعالی است . یعنی با همه اسماء و صفات تجلی کرده است و ولی الله اعظم و رسول اکرم را با آن اشراق هایی که ما ازش اطلاع نداریم و با همه اسماء و صفات محقق کرده است و همین طور ولی الله اکرم حضرت صادق و سایر ائمه را ، لکن معرف ایشان خود کتاب الهی است . یعنی هر کس هر چند در این کتاب مقدس دقت کند و توجه داشته باشد بیشتر مطلع می شود که آورنده او کیست و چه جور آدمی است .

قرآن یک سفره ای است که انداخته شده است برای همه طبقات ، یعنی یک زبانی دارد که این زبان هم زبان عامه مردم است و

هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفای اصطلاحی است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع . در این کتاب شریف ، مسائلی هست که مهمش مسائل معنوی است و رسول اکرم و سایر انبیا نیامدند که این جا حکومت تاءسیس کنند ، مقصد اعلا این نیست . نیامدند که این جا عدالت ایجاد کنند ، آن هم مقصد اعلا نیست ، اینها همه مقدمه است . تمام زحمت که اینها کشیدند چه از حضرت نوح گرفته ، از حضرت ابراهیم گرفته تا آمده است این جا ، رسول اکرم رسیده است ، تمام مشقت هایی که کشیدند و کارهایی که کردند ، مقدمه یک مطلب است و او معرفی ذات مقدس حق . کتاب های آسمانی هم که بالاترینش کتاب قرآن کریم است ، تمام مقصدش همین است که معرفی کند حق تعالی را با همه اسماء و صفاتی که دارد . عامه مردم خیلی ازش چیز می فهمند (این کتاب را) و خواص هم مسائل بالاتر می فهمند و اخص خواص هم مسائل فوق آن را می فهمند ، لکن (انما یعرف الکتاب ما خوطب به ) هیچ کس نمی تواند بفهمد /آنی که پیغمبر/ هر کس که بخواهد پیغمبر را بشناسد قرآن را باید بشناسد . و هیچ کس نمی تواند بشناسد و لهذا هیچ کس پیغمبر را هم نمی تواند بشناسد .

معرف ایشان کتاب خودشان است و معرف حضرت صادق سلام الله علیه بعد از این که خود پیغمبر معرف است ، خود وجودش معرف است ، این فقهی است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که

برای احتیاج بشر از اول تا آخر هر مساءله ای پیش بیاید ، مسائل مستحدثه ، مسائلی که بعدها خواهد پیش آمد که حالا ما نمی دانیم ، این فقه از عهده جوابش بر می آید و هیچ احتیاج ندارد به این که یک تاویل و تفسیر باطلی بکنیم .

خود فقه ، خود کتاب و سنت ، خود فقهی که اکثرش را حضرت صادق سلام الله علیه بیان فرموده است ، این فقه همه احتیاجات صوری و معنوی و فلسفی و عرفانی همه بشر را در طول مدت الی یوم القیامه ، این محتوایش این طور است ، اینها معرفی است که خود اینها معرف این بزرگوارانند و ما نمی توانیم که از آنها تعریفی بکنیم که لایق آنها باشد .

ادعیه ائمه کتاب صاعد است

ادعیه ائمه هدی دعاهای آنها ، همان مسائلی را که کتاب خدا دارد ، دعاهای آنها هم دارد با یک زبان دیگر . قرآن یک زبان دارد ، یک نحو صحبت می کند و همه مطالب را دارد منتها بسیاریش در رمز است که ما نمی توانیم بفهمیم و ادعیه ائمه علیهم السلام یک وضع دیگری دارد ، به تعبیر شیخ عارف و استاد ما ، ادعیه کتاب صاعد است ، قرآن صاعد . تعبیر می فرمود به این که قرآن کتاب نازل است که از آن جا نزول کرده است و ادعیه ائمه کتاب صاعد است ، همان قرآن است رو به بالا می رود ، جواب اوست تقریبا . کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چی است ، باید رجوع کند به آثار آنها ، آثار آنها ادعیه آنهاست ، مهمش ادعیه

آنهاست و خطابه هایی که می خواندند . مثل مناجات شعبانیه ، مثل نهج البلاغه ، مثل دعای یوم العرفه و اینهایی که انسان نمی داند که چه باید بگوید درباره آنها .

اگر چنانچه ائمه هدی فقط مساءله گو بودند ، چکار داشتند بهشان این ظالمین و مستکبرین ؟

در هر صورت ما عاجزیم از این که شکر این نعمت را بجا بیاوریم که ما اهل یک مذهبی هستیم که از این دو منبع هر دو استفاده می کنیم . از منبع وحی و از منیع ولایت . و سایر فرق این منبع دوم را کم دارند و ما شکر (این نعمت را نمی توانیم بجای بیاوریم ) و از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که به ما توفیق بدهد که بتوانیم شکر این نعمت را بجا بیاوریم و وقتی که مفاد آیات شریفه را می خوانیم یا سیره انبیا را ملاحظه می کنیم ، می بینیم که آنها تمامشان یکی از کارهایی که البته مقصد نبوده لکن مقدمه بوده ، این بوده است که عدالت را در دنیا ایجاد کنند . پیغمبر می خواهد عدالت ایجاد کند تا بتواند آن مسائلی که دارد که آن مسائل ، انسان می خواهد درست کند ، آن مسائل را طرح کند و از زمانی که وحی برای پیغمبرها آمده است یکی از مسائل شان همین معنا بوده است که معارضه می کردند با کسانی که ظلم داشتند ، ظالم بودند ، ستمگر بودند ، خونخوار بودند و هر کدام به یک صورتی با آنها معارضه می کردند و گمان نشود که هیچ پیغمبری تو خانه اش می

نشست و فقط یا دعا می خواند و یا احکام می گفته ، خیر این طور نیست . احکام را می گفتند دنبالش می رفتند برای اجرا .

ابراهیم مسǘƙĠرا می گفت بعد هم بر می داشت بت هایی که آن وقت مثل این بود که یکی به خدای تبارک و تعالی در مذهب ما جسارت کند ، این طور معارضه می کرد باهاشان . ولی مسائل را هم می گفت ، مقابله می کرد با ستم ، مقابله می کرد با ظلم . این معنایی که به خورد ما داده بودند قدرت های مستکبر جهان که نباید دیانت در سیاست دخالت بکند ، این از آن سیاست هایی بوده است که آنها داشتند برای عقب نگه داشتن مسلمین و برای این که نگذارند اینها معارضه کنند و لهذا اینها را وادار کردند ، این قدر تبلیغ کردند که در بین بسیاری از قشرها این است که آخوند /را/ به سیاست چکار دارد ؟ چکار داری ، تو برو دعایت را بخوان ! حتی حضرت عیسی سلام الله علیه که این اشخاصی که تابع او هستند خیال می کنند که حضرت عیسی فقط یک معنویاتی می گفته است ایشان هم همین طور بوده ، از اول بنا بوده بر این که معارضه کند . آن وقتی که متولد شده ، تازه متولد شده است می گوید که من کتاب آوردم . قرآن این را نقل می کند که تازه متولد شده بوده ، وقتی که مادرش به واسطه آن تهمت هایی که می زدند ، (یهود برش می زدند) ناراحت بود همچو که متولد شد گفت

که نه ، غصه نخور ، اگر کسی آمد پیشت باهات صحبت بکند ، تو بگو که من صائمم و صائم بوده لابد ! ! ! و بروید از آن بچه بپرسید . اینها آمدند ، حضرت تازه متولد شده بود ، آمدند بنا کردند به حضرت مریم حرف های نامربوط زدن ، حضرت مریم هم اشاره کرد به او که بروید آن جا ، گفتند : ما چه جور با این تکلم کنیم ؟ بعد ایشان شروع کرد که خدا به من کتاب داده است . ببینید چی می گوید ، این مساءله کتاب دادن معلوم می شود یک مسائلی قبل از این است که ایشان متولد بشود /من را/ کتاب بهم داده ، به من توصیه کرده چه بکنم ، چه بکنم همان مسائل را می گوید . یک همچو حضرت عیسایی نمی نشیند تو خانه و مساءله بگوید تا چه بشود . اگر مساءله می خواست بگوید و مساءله گو بود ، دیگر چرا دارش می کشیدند ؟ ! دیگر چرا اذیتش می کردند ؟ !

و همین طور سایر انبیا و آن چیزی که از همه مشهودتر است ، حضرت رسول سلام الله علیه است که آمد و تشکیل اداره داد ، تشکیل حکومت داد . این معنایش این است که کار دارند به حکومت ، در سیاست کار دارند . و تشکیل حکومت دادن جز این است که دخالت در سیاست است و وارد شدن در عرصه سیاست است ؟ بنابراین ، این مساءله ای را که در بین مسلمین همین طور تزریق کردند تا حتی بعض از خواص هم به

این معنا اعتقاد پیدا کردند که شما بروید سراغ مسجد ، ما هم می رویم سراغ حکومت ، این برای این بود که این طور به سر ما بیاورند ، این طور به سر همه مسلمین بیاورند که دارید مشاهده می کنید .

مسلمین باید بیدار بشوند ، مسلمین از سیره انیبا و خصوصا مسلمین از سیره پیغمبر اکرم باید مطالعه کنند ، ببینند چه کرده است و ما باید تاءسی کنیم . اگر پیغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدینه نشسته بود و قرآن را ذکر کرده بود و دیگر کاری هم نداشت ، ما هم می رفتیم همین کار را می کردیم ، ما تاسی می کردیم . اما کسی که آمده است ، از همان اولی که آمده است در مکه مشغول مبارزه بوده است یک نحوی غیر از آن نحوی که در مدینه دیگر مسلحانه بوده تا وقتی آمد مدینه ، در مدینه که آمد حکومت تشکیل داد ، فرستاد ، مبلغ فرستاد ، حکومت فرستاد در همه جا ، آن جایی که دستش می رسید ، مژده داد ایشان به مردم که ما می گیریم دنیا را ، همه را از بین می بریم . روم را از بین می بریم ، ایران را از بین می بریم . یعنی از آن وضعی که آنها دارند که بت پرستی می کنند یا آتش پرستی می کنند ، این را از بین می برند و الا احیا کردند همین مدت کوتاهی که پیغمبر اکرم زندگی کرد ، احیا کرد بشر را ، مسلمین باید تاسی کنند به او که او چه

کرد ، ما هم باید آن کار را بکنیم . او حکومت تشکیل داد ما هم باید حکومت تشکیل بدهیم ، او جنگ کرد ما هم باید جنگ بکنیم ، او دفاع کرد ما هم باید دفاع کنیم . بنابراین ، ما اگر تابع این پیغمبر اکرم هستیم ، اگر تابع ائمه هدی هستیم ، ببینیم که اینها در ایام حیاتشان چه کردند ، نشستند و مساءله گفتند ؟ اگر چنانچه مساءله گو بودند چکار داشتند بهشان این ظالمین و این مستکبرین که بکشندشان و حبس شان کنند و تبعیدشان کنند و ببرندشان به خارج و نگذارند که کسی پیششان برود ؟ در عین حالی که همه این مضیقه ها بوده ، شما می بینید که فقه چه جور دامنه ای دارد و چه جور دامنه هایی خواهد داشت و همه اش از کتاب و سنت است .

خدای تبارک و تعالی ما و شما را از شر این مستکبرین نجات بدهد و ملت های ایران را ، ملت های دیگران را ، همه مسلمین را بیدار کند تا دماغ این مستکبرین را به خاک بمالد و آنها را رسوا کند ، همان طوری که تاکنون رسوا کرده است .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 21/8/66

پاسخ امام خمینی به نامه شورای عالی پشتیبانی جنگ مبنی بر درخواست صدورفرمان معظم له برای تهیه عده و عده های لازم به منظور دفع تجاوز رژیم بعثی عراق

بسمه تعالی

شورای عالی پشتیبانی جنگ اعزهم الله تعالی

واضح است و کرارا گفته شده است که این جنگ تحمیلی در راءس امور واقع است و لازم است به همت همه اقشار کشور هر چه سریعتر با عنایات حق تعالی پیروزی به دست آید . بنابراین آنچه که شورای عالی پشتیبانی جنگ و متخصصان امور جنگی ضرورت تشخیص داده اند باید عمل

شود و کوتاهی نگردد . در این فرصت از تمام اقشار ملت خصوصا علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعات و خطبای محترم لازم است تشکر کنم که با صرف جان و عزیزان و مال خود در راه مقاصد اسلام به طور شایسته عمل به وظیفه الهی نمودند و از ملت عظیم که با راهپیمایی های اخیر پشت جنایتکاران پلید خصوصا آمریکا را لرزاند ، با تمام وجود قدردانی بنمایم .

از خداوند تعالی قدرت هر چه بیشتر رزمندگان و پیروزی آنان و رحمت و سعادت شهدا و جانبازان و آزادی اسرا و صبر داغ دیدگان و سلامت و پشتکار دست اندرکاران را طلب می کنم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/8/66

دیدار با طلاب رزمی ! ! ! تبلیغی تیپ 83 امام جعفر صادق (ع )

شما مطمئن باشید که من در مواقعی که احتمال می دهم دعا مستجاب باشد به همه دعا می کنم

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم با چه زبانی ، من نمی توانم احساساتی که دارم نسبت به شماها و اخلاص و مودتی که دارم نسبت به همه قشرهای ملت و خصوصا قشر روحانی با چه زبان ادا کنم . شما مطمئن باشید که من در مواقعی که احتمال می دهم دعا مستجاب باشد ، به همه دعا می کنم . و الان هم از خدای تبارک و تعالی می خواهم که شما را در راهی که بوده اید حفظ کند و خداوند دشمنان اسلام را هدایت کند و اگر نمی شوند ، فانی کند .

امیدوارم که همه شما آقایان و سایر قشرهای ملت در کار خودتان مستقیم باشید که این کار حق است . راه شما راه خداست و خدای تبارک و تعالی به شما

نصرت عنایت می کند . خداوندا ! اینها بندگان تو هستند ، اینها در حضور تو هستند ، اینها برای اسلام تو خدمت می کنند ، اینها برای شکست کفار جانفشانی می کنند ، خداوندا ! تو تاءییدشان کن ، حفظشان کن ، سلامت شان بدار ، عاقبت همه را ختم به خیر کن .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 10/9/66

پیام امام خمینی در پاسخ به پیام تبریک رئیس جمهور مالدیو به مناسبت میلاد حضرت رسول (ص )

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای مامون عبدالقیوم رئیس جمهور کشور مالدیو

تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت میلاد مسعود پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم واصل و موجب تشکر گردید ، متقابلا این عید بزرگ را به آن جناب و ملت برادر کشورتان تبریک گفته ، سعادت و موفقیت ملل اسلامی را در راه جهاد با دشمنان اسلام از خدای تعالی مسئلت دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/9/66

پاسخ به استفسار وزیرکارواموراجتماعی در مورد برقراری شروط الزامی درواحدهای تولیدی و خدماتی

بسمه تعالی

در هر دو صورت ، چه گذشته و چه حال دولت می تواند شروط الزامی را مقرر نماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/9/66

پاسخ حضرت امام به نظر خواهی دبیرشورای نگهبان پیرامون امکان استفاده ازفتوای معظم له جهت اعمال شروطی در ازای استفاده از خدمات و امکانات دولتی و عمومی

بسمه تعالی

دولت می تواند در تمام مواردی که مردم استفاده از امکانات و خدمات دولتی می کنند با شروط اسلامی و حتی بدون شرط قیمت مورد استفاده از آنان بگیرد و این جاری است در جمیع مواردی که تحت سلطه حکومت است و اختصاص به مواردی که در نامه وزیر کار ذکر شده است ندارد بلکه در انفال که در زمان حکومت اسلامی امرش با حکومت است ، می تواند بدون شرط یا با شرط الزامی این امر را اجرا کند و حضرات آقایان محترم به شایعاتی که از طرف استفاده جویان بی بند و بار یا مخالفان با نظام جمهوری اسلامی پخش می شود اعتنایی نکنند که شایعات در هر امری ممکن است .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/9/66

تقدیرازکمک مالی خواهران مسلمان عراقی به جبهه های جنگ

بسمه تعالی

مبلغ بسیار ارزنده ای که خانم های معظم عراقی ، که خداوند به آنها هر چه بیشتر توفیق خدمت به اسلام و رزمندگان عزیزی که برای رفع شر قدرت ها و وابستگان پست آنان جانفشانی می کنند ، واصل شد . از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواهانم .

دعاگو ! ! ! روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/9/66

پاسخ امام به نامه مدیر عامل و یکی از اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما درمورد برنامه های تلویزیونی

بسمه تعالی

نظر نمودن به این قبیل فیلم ها و نمایشنامه ها هیچ یک اشکال شرعی ندارد و بسیاری از آنها آموزنده است و پخش آنها نیز اشکالی ندارد و همین طور فیلم های ورزشی و آهنگ ها اکثرا بی اشکال است . گاهی خلاف به طور نادر دیده می شود که باید بیشتر مواظبت کرد لکن دو نکته باید مراعات شود : اول آن که کسانی که گریم می کنند ، باید محرم باشند و اجنبی حرام است چنین کاری را انجام دهد . دوم آن که بینندگان از روی شهوت نظر نکنند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/10/66

پاسخ به نامه رئیس جمهور پیرامون اختیارات حکومت اسلامی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی دامت افاضاته

پس از اهداء سلام و تحیت ، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود و عقیده دارم که در این مواقع ، سکوت بهترین طریقه است . و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست . اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسان ها ، لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم ، لهذا آنچه را که در نظر دارم به طور فشرده عرض می کنم .

از بیانات جناب عالی در نماز جمعه این طور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع

احکام فرعیه الهیه تقدم دارد ، صحیح نمی دانید و تعبیر به آن که این جانب گفته ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است ، بکلی بر خلاف گفته های این جانب است .

اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است ، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم یک پدیده بی معنی و محتوا باشد . اشاره می کنم به پیامدهای آن که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آنها باشد . مثلا خیابان کشی ها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چارچوب احکام فرعیه نیست ، نظام وظیفه و اعزام الزامی به جبهه ها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد و گمرکات و مالیات و جلوگیری از گران فروشی ، قیمت گذاری و جلوگیری از پخش مواد مخدر و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی ، حمل اسلحه به هر نوع که باشد و صدها امثال آن که از اختیارات دولت است بنابر تفسیر شما خارج است و صدها امثال اینها . باید عرض کنم حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است ، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است . حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش

رد کند ، حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد در صورتی که رفع بدون تخریب نشود ، خراب کند . حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است ، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد

یک جانبه لغو کند و می تواند هر امری را چه عبادی و یا غیر عبادی /است / که جریان آن مخالف مصالح اسلام است ، از آن ، مادامی که چنین است جلوگیری کند . حکومت می تواند از حج که از فرایض مهم الهی است ، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتا جلوگیری کند .

آنچه گفته شده است تاکنون و یا گفته می شود ، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است آنچه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت ، صریحا عرض می کنم که فرضا چنین باشد این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسائلی است که مزاحمت نمی کنم . انشاءالله تعالی خداوند امثال جناب عالی را که جز خدمت به اسلام نظری ندارید ، در پناه خود حفظ فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/10/66

پاسخ امام به نامه حجت الاسلام خامنه ای رئیس جمهور در مورد مبانی فقهی ولایت فقیه

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی دامت افاضاته ، مرقوم شریف جناب عالی واصل وموجب خرسندی گردید . این جانب که از سال های قبل از انقلاب با جناب عالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است ، جناب

عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید ، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید . مع الاسف جمهوری اسلامی و سران محترم آن به جرم اسلام خواهی و بسط عدالت اسلامی در جهان مورد تاخت و تاز تبلیغاتی جهانخواران شده اند و مثلا اگر بگویند آفتاب روشن است ، فردا تبلیغات جهانی به شرح و تفصیل و توجیه و تحلیل پرداخته و جمهوری اسلامی و یاران آن را به طوری محکوم می کنند و چون آشنا به فقه اسلامی و به ملت فداکار اسلام و ایمان راسخ آنان نیستند ، بسیاری از اوقات تبلیغات آنان به نفع جمهوری اسلامی تمام می شود .

و البته ما متوقع نیستیم که با قیامی که بر پایه اسلام عزیز نمودیم و (نه ) به شرق و غرب و عمال آنها گفته ایم ، آنان به ما و شماها و به ملت عزیز جان بر کف ما بارک الله بگویند . و خوشبختانه اخیرا در همین موضوع حدود ولایت فقیه نویسندگان و گویندگان متعهد و آگاه به مسائل اسلامی ، مساءله را در مجالس و روزنامه ها تا آن جا که دیدم مورد بحث قرار داده که من از تمامی آنان تشکر می کنم و امید است ائمه ی محترم جمعه و بویژه امثال جناب عالی که در میان مسائل دست

توانا دارید ، مساءله را تعقیب و در خطبه های نماز جمعه اذهان ناآگاهان را روشن و زبان دشمنان اسلام را قطع فرمایید . و جناب عالی و ملت بزرگوار خواهند دید که در اطراف همین نامه چه شیطنت ها و تحلیل ها در رسانه های گروهی مخالفین اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت . در خاتمه سلامت و سعادت جناب عالی را از خداوند خواستار و امید است امثال جناب عالی در مقاصد عالیه خود پیروز و سر بلند گردید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/10/66

بیانات امام خمینی در دیدار با آیت الله صافی دبیر شورای نگهبان

بسمه تعالی

در این دیدار امام امت با تشکر از زحمات شورای نگهبان فرمودند :

ولایت فقیه و حکم حکومتی از احکام اولیه است ، نهاد شورای نگهبان همیشه مورد تاءیید این جانب است و به هیچ وجه تضعیف نشده و نخواهد شد . این نهاد باید همیشه با بیداری و هوشیاری در خدمت به اسلام و مسلمین کوشا باشد .

تاریخ : 17/11/66

فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام اسلامی در پاسخ به نامه مسؤ ولان مملکتی برای کسب تکلیف در مورد تشخیص موضوع حکم حکومتی

بسم الله الرحمن الرحیم

گرچه به نظر این جانب پس از طی این مراحل زیر نظر کارشناسان که در تشخیص این امور مرجع هستند ، احتیاج به این مرحله نیست ، لکن برای غایت احتیاط در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعا و قانونا توافق حاصل نشد ، مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حجج اسلام خامنه ای ، هاشمی ، اردبیلی ، توسلی ، موسوی خوئینی ها و جناب آقای میرحسین موسوی و وزیر مربوط برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد . در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورت های لازم راءی اکثریت اعضای حاضر این مجمع مورد عمل قرار گیرد . احمد در این مجمع شرکت می نماید تا گزارش جلسات به این جانب سریعتر برسد .

حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمه ای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می گردد . امروز جهان اسلام ، نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش می دانند . مصلحت نظام و مردم از امور مهمه ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان

زمین را در زمان های دور و نزدیک زیر سؤ ال برد و اسلام آمریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی در داخل و خارج آنان پیروز گرداند .

از خداوند متعال می خواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/11/66

بیانات امام در جمع گروهی ازمسؤ ولان کشور ، نمایندگان کشورهای خارجی مقیم تهران و مهمانان خارجی دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه که من می خواهم عرض کنم بعد از این که تبریک این دهه را بر همه مسلمان ها ، به همه مظلومان تقدیم می کنم ، این است که نباید در ذهن کسی بیاید که انقلاب مربوط به شخصی است . من باید عرض کنم که از باب این که یک فردی از افراد جامعه هستم ، به همان مقدار اگر دخالت داشتم ، دارم . آنچه هست از خدای تبارک و تعالی است ، خدای تبارک و تعالی است که این ملت را منقلب کرد از یک حالی به حال دیگر . او مقلب القلوب است ، اوست که همه کارها و زمام همه امور در دست اوست و ما هیچ و هیچ اندر هیچ هستیم . عنایات اوست که این ملت را در حالی که همه جهات شکست درش بود ، طوری منقلب کرد که بحمدالله پیروز شد و پیروزی از خداست . و من مکرر تجربه کردم در این مدتی که وارد این امور بودم که بسیاری از اوقات ، ما یک کاری می خواستیم بکنیم منحرف می شدیم به کار دیگر ، بعد می بینیم این کار انحرافی درست بوده ، این نبود جز این که خدای تبارک و تعالی این کارها را می کرد

. سفر می رفتیم ، می دیدیم که این ترتیبی که ما قهرا پیش آمده است ، این ترتیب صلاح بوده است نه آنی که ما خیال می کردیم . در هر امری از امور ، من با تجربه دیدم که ما خودمان فکرمان نمی رسد . آن که افکار را در دست دارد حق تعالی است و او زمام امور را در همه امور به دست دارد و این را باید باور کنیم . ملت ما باید این مطلب را باور کند که اگر در یک آن عنایات حق تعالی از عالم منصرف بشود ، معدوم می شود عالم . عالم هست به پشتوانه اراده حق تعالی ، یک آن عنایت منصرف بشود ، تمام ملک و ملکوت معدوم می شود . دایما اراده حق است که حفظ کرده است ، منتها ما جاهل هستیم نمی دانیم مطلب را . و عمده آن است که تمام رنج هایی که بر بشر وارد می شود ، از این جهل است . این جهل اگر مرتفع بشود ، رنج ها مرتفع می شود . اگر ببینید انسان که همه کار از اوست ، دیگر رنجی در کار نیست . و این یک مرتبه نازله از اولیاست و آنها مراتب دیگری دارند که اسم و رسمی ندارد .

باید ما توجه کنیم به این که یک گوشه ای از دنیا هستیم ، یک جمعیت چند میلیونی که نسبت به عالم آن قدر ما ضعیفیم ، کم ایم ، جمعیت کم است و باید ما در همان لحظه اول با آن همه توطئه هایی که بود از بین رفته

باشیم ، این که ما را نگه داشت خدا بود نه ما . آن که شکست داد قدرت های بزرگ را و شکست می دهد قدرت های بزرگ را خداست ، چنانچه آن که قدرت می دهد اوست .

قدرت های بزرگ نمی دانند که این قدرت خداست و رنج شان از همین معناست .

اگر ملت به همین وضع پیش برود مطمئن باشید که پرتوش همه عالم را خواهد گرفت

و ما باید این معنا را باور کنیم که ما از عنایت حق است که از هیچ به این جا رسیدیم و از عنایات حق است که ما توانستیم این مملکت را ، یعنی ملت توانست ، من که چیزی نیستم ، توانست این ملت ، این ملت را از زیر یوغ ستمشاهی و بدتر از او ، یوغ آمریکا و شوروی و امثال اینها بیرون بیاورد . سابقه ندارد که یک ملتی سر پای خودش بایستد و بگوید نه این و نه آن ، این سابقه ندارد . هر کس متکی به یک جایی است ، گرچه همه اتکاها به خداست و خودشان نمی فهمند لکن در فهم خودشان هر کسی متکی به یک جایی است . و ملت ما بحمدالله با عنایت حق تعالی و عنایت اولیای خدای تبارک و تعالی که به آنها ایمان داد ، به آنها قدرت داد ، این ملت دست رد به سینه همه زد و ایستاد و گفت استقلال را ما می خواهیم ، آزادی را ما می خواهیم . و اگر به همین وضع پیش برود ، مطمئن باشید که پرتوش همه عالم را خواهد گرفت .

و الان

هم بحمدالله در همه عالم آن چیزی که حرفش هست ، ایران است . یک دسته ای فحاشی می کنند ، یک دسته ای خوب می گویند . این طرح که در همه جا مطرح است دلیل بر این است که یک قدرتی در کار است و الا اگر چیزی نبود فحش هم نمی خورد ، چنانچه قبلا این طور بود که تو سرش می زدند ، فحشش هم نمی دادند . اما الان که می بینید که همه عالم ، همه تبلیغات عالم بر ضد ماست و بسیاری از اینهایی که به ضد ماست ، خودشان نمی فهمند به نفع ماست . اگر شما ، لابد ملاحظه فرمودید این تبلیغاتی که می کنند و این حرف هایی که می زنند ، بسیاریش به نفع ما تمام می شود و خودشان نمی فهمند و این هم از عنایات خداست . عمده این است که ما بفهمیم که سرچشمه همه امور حق تعالی است و ما خودمان را یک وقت بازی ندهیم که ما در یک کاری ، انجام کار را ما دادیم و منم ، این منم که دارم این کار را می کنم . اگر این کار یک وقت پیش آمد ، شکست دنبالش است ، شکست معنویش که معلوم است ، شکست صوریش هم می شود .

ملت فلسطین بداند اگر یک قدم عقب بگذارد دوباره برمی گردد به آن حال اول

ولی من امیدوارم که این ملت به همین منوالی که هستش و هر روز هم داد قدرتش زیادتر می شود و هر روز هم دارد پیشرفتش زیادتر می شود ، این ملت به

پیش برود و دنیا انشاءالله برگردد به یک دنیای آزاد و از زیر یوغ قدرتمندان بیرون برود و یک ملت آزادی ، یک دنیای آزادی ، مظلومان دنیا از زیر ظلم ستمگران بیرون بروند و همه اینهایی که طرفداری دارند می کنند از این ملت هایی که زیر دستشان است ، در حقیقت دارند پایمال می کنند آنها را . اگر آمریکا از یک جایی یا از جاهایی تعریف می کند ، تعریف از خودش است ، برای این که می بیند همه مطیع او هستند . و این که از ما تکذیب می کندو هر روز یک چیزی می گوید ، برای این که می بیند که این ملت مطیع او نیست ، او می خواهد مطیع بشود . و شما بدانید که اگر یک کلمه این ملت بر وفق راءی او حرف بزند ، تمام اوضاع را او برمی گرداند به نفع این ملت ، در صورتی که به نفعش واقعا نیست . یعنی پایمال می شود باز . و من امیدوارم که همه ملت ها دست به هم بدهند و نگذارند که این قدرت ها دوباره به سر کار بیایند .

و امروز شما فلسطین را می بینید ، بی استثنا من می خواهم عرض کنم ، بی استثنا باید عرض کنم که همه دست به هم دادند که نگذارند که ملت فلسطین این راهی را که الان پیش گرفته است ، باقی باشد . یا به صورت دلسوزی برای فلسطین که حیف ! فلسطین دارد چه می شود ، چه می شود ، خوب است که یک قدری مثلا مماشات کنند تا

کار درست بشود و ملت فلسطین بداند که اگر یک قدم عقب بگذارد راجع به همین معنایی را که الان در دست دارد ، دوباره بر می گردد به آن حال اول . و الان فلسطین یهود را تقریبا دارد پایمال می کند و امیدوارم که بکند . و اگر این معنای اسلامی را در دست بگیرد و به حرف کسانی که خیرخواهی می کنند به خیال خودشان یا به خیال خودشان نه ، می خواهند گول بزنند ، کسانی که می گویند که یک قدری آتش بس باشد ، یک پنج ماهی ، یک چیزی آتش بس باشد ، یک کسانی دیگر بیایند این کار را بکنند ، از این حرف هایی که می دانید همه ، همه اینها برای این است که نگذارند که این فلسطین به این کاری که دست زده است این کار را پیش ببرد می خواهند ساکتش کنند ، دوباره پایمالش کنند . نسبت به ما هم همین طور است ، اگر چنانچه یک وقت دیدید که یک روی خوشی نشان می دهند ، بدانید که این روی خوش دلیل بر این است که می خواهند ما را پایمال کنند . هر وقت آنها روی خوش نشان دادند شما سخت تر بگیرید .

و من امیدوارم خداوند به برکات ائمه اطهار خصوصا حضرت صاحب سلام الله علیه که این مملکت مال اوست ، این ملت کار خودش را پیش ببرد و همه آقایان ، همه کسانی که خدمتگزار هستند به این ملت ، انشاءالله تعالی آنها موفق باشند و منصور باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 9/12/66

دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان ، سفرای جمهوری اسلامی ایران درسوریه و لبنان و معاون سیاسی وزارت امور خارجه

این درس را نباید فراموش کنیم که باید در مقابل ابرقدرت ها مقاومت کرد

بسم الله

الرحمن الرحیم

تجربه ای که ما از دنیا در این سال های طولانی داریم این است که مسلمان ها ولو این که یک عده کمی باشند وقتی در مقابل خصم خودشان مقاومت کنند ، اگرچه خصم آنان ابرقدرت ها هم باشند پیروزند .

شما لبنان را ملاحظه کردید که همه ابرقدرت ها در آن جا جمع شده بودند ، اما وقتی یک عده کم در مقابلشان ایستاد ، آنها شکست خوردند .

شما مطلع نیستید که در زمان ستمشاهی در ایران چه خبر بود . در زمان قاجار ، انگلیسی ها بودند و چه ها که نکردند . بعد از این که آنها از این کشور رفتند و رضاخان رفت ، زمان محمدرضاشاه ، ایران مرکز آمریکا و محل تاخت و تاز آنها شده بود و مصیبت بیشتر بود ، چرا که هم قوای آنها زیاد بود و هم مردم اسلحه نداشتند و هم جوانان به فساد کشیده شده بودند ، به صورتی که نمی شود آن را تصور نمود . اما وقتی مردم ایران احساس کردند که باید خودشان در مقابل شاه و آمریکا مقاومت کنند ، مقاومت کردند و سلطنت 2500 ساله را در هم کوبیدند و از بین بردند و این معجزه ای بود که در ایران به وقوع پیوست و این درس را نباید فراموش کنیم که باید در مقابل ابرقدرت ها مقاومت کرد .

باید با تمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم

امروز همه قدرت ها و ابرقدرت ها دست به دست یکدیگر داده اند که نگذارند فلسطینی های مسلمان به هدفشان برسند . حتی بسیاری از کسانی که به ادعا نسبت به فلسطینی ها اظهار علاقه می کنند ، علاقه

شان به این نیست که مسلمانان فلسطینی بر اسرائیل غلبه کنند و متاءسفانه با سکوت و سازش و تماشا دست به هم داده اند که نگذارند مسلمانان فلسطینی پیروز بشوند ، چرا که پیروزی آنان پیروزی اسلام است و آنها می ترسند همان طوری که اسلام در ایران پیروز شد و همه بساط آنها را بر هم زد و منافعشان را از بین برد ، همین طور اگر در لبنان و فلسطین اسلام به پیروزی رسد ، همه بساطشان را در هم پیچد . لذا همه شیاطین مجتمعند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که با تمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم . دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم . و خصوصا در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان اسلامی یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد (یا للمسلمین ) سر می دهند ، با تمام قدرت معنوی و مادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکی ها و ددمنشی مقاومت و پایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم و سازشکاران را شناسایی و به مردم معرفی کنیم .

من امیدوارم شما موفق باشید و مطمئن باشید که موفق می شوید . جمهوری اسلامی ایران هم در کنار شما و در کنار همه مسلمانان

، بلکه در کنار همه مستضعفان جهان خواهد بود . انشاءالله پیروز باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 11/12/66

دیدار با خانواده های شهدا ، مفقودین ، اسرا و جانبازان شهرستان های قزوین ، آبیک و . . . در سالروز ولادت امیرالمؤ منین علی (ع )

حضرت امیر سلام الله علیه حقیقتا مظلوم است و مظلوم بوده حتی در بین شیعیان

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید مبارک را به همه مسلمین جهان و مستضعفین و خصوصا ملت ایران تبریک عرض می کنم ، از خداوند تعالی سلامت همه را خواستارم .

ما در تولد حضرت امیر جهات معنویش /را از/ دست ما ازش کوتاه است . ما /نمی توانیم / از این جهات معنوی ای که در ایشان بوده است حتی یک جمله موافق با واقع نمی توانیم عرض کنیم ، لکن بعضی از جهات که مربوط به خود جهت مادی است و جهات اجتماعی است ، آن را می شود گفت . شما ملاحظه کنید که یک نفر که خلیفه مسلمین است ، زمامدار امور است ، خلیفه است ، این چه وضعی داشته است ، در حالی که خلیفه است می خواهد نماز جمعه بخواند ، لباس زیادی ندارد ، می رود بالای منبر ، آن لباسی که دارد حرکت می دهد ! ! ! به حسب نقل ! ! ! تا خشک بشود ، دو تا لباس ندارد ، یک کفشی را که خودش وصله می کرده است ، کفاشی می کرده است ، ازش می پرسند /می گوید/ ، حضرت می فرماید که این کفش به نظر شما چقدر ارزش دارد ، می گویند : هیچ . می گوید که : (امارت بر شما هم ، خلافت هم ، در نظر من مثل این کفش و پایین تر از این کفش است ، مگر این که اقامت عدالت کنم ) . شما کجا

سراغ دارید که یک نفر خلیفه باشد و وضعش این طور باشد ؟ حضرت امیر سلام الله علیه حقیقتا مظلوم است و مظلوم بوده است ، حتی در بین شیعیان هم مظلوم است . وقتی می خواهند تعریف کنند از حضرت امیر ، تعریف می کنند به چیزهایی که بر خلاف واقع است و توهین به حضرت است ، مثلا می گویند که انگشترش را که می خواسته هدیه بدهد به فقیر ، قیمتش خراج شامات بوده است ! آن کسی که لباسش آن است ، انگشتر می پوشد که قیمتش خراج باشد ؟ ! این یک دروغی است که اگر روایت هم داشته باشد ، دروغ است ! ! ! در صورتی که ندارد ! ! ! وقتی می خواهند معرفی کنند حضرت امیر را ، به این جهات معرفی می کنند ، به همین جهات چیز . یا آنهایی که عارف لفظی هستند ! ! ! عرفان حقیقی که کم است در دنیا ! ! ! آنها هم وقتی که می خواهند از حضرت نقل کنند ، یک حرف های درویشی نقل می کنند . آنی که هست واقعیتش را که نمی دانند ، و این جهات ظاهری هم که حضرت داشته است برای جهالت هایی که بوده است ، منحرف کردند از واقعیتش ، خیال کردند تعریف حضرت امیر به این است که انگشترش چقدر قیمت داشته باشد و مثلا چه باشد . یک زندگی عجیب و غریبی برای حضرت امیر .

شما خلافت در آن وقت یک وضع خاصی داشته است ، خصوصا آن خلفای از معاویه به پایین ، یک سلطنتی

بوده است و /در همین عصر که / در همان عصر که معاویه آن بساط سلطنتی را راه انداخته بود ، حضرت امیر مثل یک فعله می رفت کار می کرد ، مثل یک عمله می رفت کار می کرد و آب راه می انداخت و بعد همان جا می گفت این آب صدقه است . آب راه نمی انداخت برای خودش ، وضع زندگی این بوده است . ما اگر بخواهیم از ایشان تقلید کنیم نمی توانیم ، حقیقتا نمی توانیم تقلید کنیم ، قدرت این معنا را ما نداریم . اما خود ایشان هم فرمودند که شما نمی توانید ، اما تقوا می توانید داشته باشید . می توانید که تقوا داشته باشید ، می توانید که با خدا باشید ، توجه به خدای تبارک و تعالی داشته باشید .

خیال می کنند که اگر موشک انداختند به ایران فورا شکست می خورد

و بحمدالله ملت ما امروز یک وضع خاصی دارد که شاید در طول تاریخ نبوده . در همان تاریخی که ائمه علیهم السلام بودند ، خود رسول الله بوده است ، حضرت امیر بوده است ، مردم اختلاف داشتند ، مردم ، همان هایی که دور و بر خودشان بودند /از آنها/ وقتی می خواستند ببرندشان جنگ ، نمی رفتند . اما امروز وضعی شده است که داوطلبند . اشتباهی که این غربی ها دارند و این مخالفین ما دارند ، اشتباه این است که خیال می کنند که وقتی که کلمه موشک تو کار آمد ، مردم ایران می ترسند دیگر بعد چه بشوند . این موشک ها را زدند و کشتند و چه کردند و مردم ایران سر جای خودشان نشستند

و می خندند بهشان . شما مردم ایران را از موشک نترسانید ، مردم ایرانی که شهادت را برای خودشان افتخار می دانند و بسیاری از اوقاتی که این جا می آیند انسان تعجب می کند از وضع اینها که جوانش فوت شده است ، جوانش شهید شده است ، می گوید باز هم می خواهم ، می خواهم جوان دارم باز می دهم . بچه کوچک ، می گوید انشاءالله بزرگ می شود و شهید بشود . یا زن ها می بینید که چه وضعی دارند . اینها مردم را ، این مردمی که طالب شهادتند از شهادت می ترسانند ! و این یک اشتباهی است که از باب این که نمی فهمند ، اصلا ادراک این معنا را که معنویات چی است ، امثال صدام و اینها اصلا نمی فهمند که مساءله چی است . متوجه این که ایران چه وضعی دارد و مردم ایران چه وضعی دارند ، اصلا متوجه این نیست ، همین قدر خیال می کند که اگر موشک انداختند به ایران ، فورا شکست می خورند . این قویتر می کند اینها را .

عمده این است که ما باید حفظ کنیم ایمان و وحدت خودمان را

عمده این است که ما توجه داشته باشیم به این که حفظ کنیم ایمان خودمان را و وحدت خودمان را . اگر این راه حفظ شد هیچ ، از هیچی دیگر ترس ندارد . موشک بیاید ، چه می دانم هر کی می خواهد بیاید و آمریکا بیاید ، شوروی بیاید ، هر کی می خواهد بیاید ، البته این نکته از ذهن مردم ماخارج نمی شود که وقتی ببینند که آنهایی که کمک می

کنند به صدام برای این شرارت هایش ، این از ذهن مردم خارج نمی شود ، توجه بهش دارند و آنهایی که می خواهند منافع خودشان محفوظ بشود ، باید توجه به این داشته باشند که منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد ، باید یک جوری عمل بکنند که این طورها نباشد و الا محفوظ نخواهد ماند . آن کسی که کمک می کند یا کمک مادی می کند یا کمک نظامی می کند ، آنها هم خیال می کنند که ما از کمک های نظامی آنها ، کمک های آنها می ترسیم . نه ، ترسی در کار نیست . برای این که یک ملتی است که شهادت طلب است ، حالا شهادت با موشک باشد یا با تانک باشد یا با توپ باشد یا با هر چه باشد . شهادت طلب است این ملت . از این نمی ترسد ، اما فراموش هم نمی کند که کی ها به اینها /به اینها/ دارند خدمت می کنند ، کی امر می کند بهشان که این کارها را بکنید ، انگیزه آنها چی هست ، آنهایی هم که اینها وادار می کنند ، کی اند و کی به اینها کمک می کند ، کی موشک می دهد ، کی چی می کند ، این از ذهن مردم ما بیرون نمی رود و باید لذا توجه داشته باشند آنهایی که این کار را می کنند . و من از خدای تبارک و تعالی مساءلت می کنم که همه ما را در ایمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمین را حفظ کند و از شر کفار

همه مسلمان ها ، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 27/12/66

پاسخ به تلگرام تبریک فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت عملیات پیروزمند والفجر 10

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای محسن رضایی فرمانده محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

از عنایات خداوند بزرگ و توجه رسول معظم او به این ملت مقاوم و ایثارگر و رزمندگان سلحشور اسلام در پیروزی بزرگ و برق آسای (والفجر 20) سپاسگزارم . به یقین این هدیه الهی از ختم این سال پرحادثه ، تحقق وعده (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) . از ثمره مقاومت بی نظیر این ملت بزرگ در برابر حملات بزدلانه عفلقیان در بمباران شهرهاست .

اخبار پیروزی ها و حماسه های دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما که قلب همه مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقیان و حامیان و اربابان او خصوصا آمریکا و اسرائیل را عزادار کرد . سلام خالصانه مرا به همه فرماندهان عزیز و شجاع و رزمندگان ظفرمند پیروز سپاه و بسیج و ارتش و هوانیروز و نیروی هوایی و جهادگران دلاور و گمنام و امدادگران و کلیه نیروهای مردمی و کرد ابلاغ کنید . و سلام و تشکر ملت ایران را به مردم شهرهای آزاد شده عراقی که بدون این که حتی یک گلوله هم به طرف آنان و شهرهای آنان شلیک شود ، با آغوش باز و فریاد الله اکبر از رزمندگان ما استقبال نمودند ، برسانید و به آنها بگویید که می بینید صدام چگونه دیوانه وار شما و شهرهایتان را بمباران خوشه ای و شیمیایی می کند . و خواهیم دید که جهانخواران چگونه در تبلیغات مسموم خود از کنار این پیروزی

های بزرگ و جنایات صدامیان خواهند گذشت .

این جانب با تشکر مجدد از ملت مقاوم ایران و رزمندگان عزیز از جوانان غیرتمند کشور سرافراز اسلامی ایران می خواهم که به جبهه ها عزیمت کنند و با تداوم عملیات خود مجال تجدید سازمان و تنفس عفلقیان شکست خورده و مستاصل را بگیرند . دست قدرت و نصرت بی انتهای خداوند یار و ناصرتان باد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/12/66

پیام به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحیم

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال .

خداوند این سال جدید را بر همه مسلمان ها ، بر ملت ما ، بر همه مستضعفین جهان مبارک کند . و این سال یک خصوصیاتی دارد که کم اتفاق می افتد . و امروز در آستانه ولادت حضرت سیدالشهدا ، که ما باید انگیزه قیام ایشان را ببینیم چی بود و مقصد ایشان چی بود و وضع زندگی ایشان و همه ائمه علیهم السلام چی بود ، خصوصا در ماه شعبان چه وضعی داشتند .

سیدالشهدا سلام الله علیه از همان روز اول که قیام کردند برای این امر ، انگیزه شان اقامه عدل بود . فرمودند که ، می بینید که معروف عمل بهش نمی شود و منکر بهش عمل می شود . انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد ، انحرافات همه از منکرات است ، جز خط مستقیم توحید هر چه هست منکرات است ، اینها باید از بین برود ، و ما که تابع حضرت سیدالشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی

در زندگی داشت ، قیامش ، انگیزه اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود . من جمله قضیه حکومت /عدل / جور ، حکومت جور باید از بین برود ، از آن طرف وقتی که مناجاتشان را می بینیم ، مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است . این دعای شعبان ، مناجات شعبان مناجات همه ائمه است و در این ، مسائل بسیار هست ، معارف بسیار هست و ادب این که انسان چه جور باید با خدای تبارک و تعالی مناجات کند . ما غافلیم از این معانی که وضع چی است . شاید بعضی از جهال ما هم این طور اعتقاد دارند که این ادعیه وارد شده و این چیزهایی که از ائمه وارد شده است اینها تشریفات است . می خواهند ما را باد بدهند و حال این که مساءله این نیست /مساءله / مساءله این است که در مقابل خدا ایستادند آنها ، آنها می دانند که در /چه / مقابل چه عظمتی ایستادند ، آنها معرفت دارند به خدای تبارک و تعالی و می دانند چه کنند و مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته ، یک عارف دلسوخته نه از این عارف های لفظی بخواهد این را شرح کند و شرح کند از برای دیگران ، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است ، چنانچه همه ادعیه ائمه علیهم السلام .

شما /در مناجات حضرت / در دعای عرفه

حضرت سیدالشهدا ملاحظه می کنید که چه مسائلی در آن هست و ما ازش غافل هستیم . ماه شعبان این خصوصیت را دارد که الان /ما در آستانه / عید نوروز ما در آستانه ولادت حضرت سیدالشهداست و دنبال او و ولادت حضرت مهدی علیه السلام که آن هم در 15 شعبان واقع شده است . بنابراین تقریبا باید ما بگوییم که یک حجتی است بر ما این دو ولادت و /این / واقع شدن این روز شریف و این روز نوروز در یک همچو آستانه ای که این دو بزرگوار که هر دو /اقامه عدل / برای اقامه عدل هستند . سیدالشهدا سلام الله علیه که همه عمرش را و همه زندگیش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومت ها در دنیا ایجاد کردند ، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگیش را صرف این کرد که این حکومت ، حکومت جور بسته بشود و از بین برود . معروف در کار باشد ، منکرات از بین بروند . حضرت صاحب سلام الله علیه و ارواحنا فداه هم که تشریف می آورند برای همین معناست . تمام انبیا که قیام کرده اند در عالم طبیعت ! ! ! حالا معانی شان که ، معارف غیبیه شان را خدا می داند ما نمی دانیم ، اما در عالم طبیعت ! ! ! وقتی زندگی اینها را می بینیم از اول مقابله ی با طاغوت بوده است . بنابراین معنا بوده و این باید سرمشق بشود از برای مسلمان ها ، کسانی که واقعا مسلمان هستند

و واقعا علاقه مند به اهل بیت عصمت هستند و به پیغمبر اسلام هستند و از هر مذهبی که هستند ، علاقه مند به آن مذهبشان هستند ، باید ببینند که صاحب مذهب چه کرده است . موسی بن عمران چه کرد ، در زندگیش چه کرد ، حضرت ابراهیم در زندگیش چه کرد ، تمام اینها قیام کردند در مقابل جور ، در مقابل ظلم ، همه قیامشان این معنا بود . ما سرمشق باید بگیریم از اینها و ما باید قیام کنیم در مقابل ظلم . مسلمان باید در مقابل جورها ، در مقابل ظلم ها ، در مقابل منکرات قیام کنند ، همان طوری که ملت شریف ایران بحمدالله قیام کرد و می شود گفت که این انقلاب که /در این آیه / در این دعای شریف واقع شده است (یا مقلب القلوب ) ، در جوان های ما واقع شده است . اینها الان برگشتند از یک حالی به حال دیگری و حال نویی پیدا کرده اند . و در این ماه که ماه شعبان است باید ما توجه به این معنا بکنیم که ما باید چه بکنیم ، با این طاغوت ها باید چه بکنیم ؟ باید همان طوری که سیدالشهدا سلام الله علیه تمام حیثیت خودش ، جان خودش را و بچه هایش را ، همه چیز را در صورتی که می دانست قضیه این طور می شود ، کسی که فرمایشات ایشان را از وقتی که از مدینه بیرون آمدند و به مکه آمدند و از مکه آمدند بیرون حرف های ایشان را می شنود همه را ،

می بیند که ایشان متوجه بوده است که چه دارد می کند ، این جور نبود که آمده است ببیند که ، بلکه آمده بود حکومت هم می خواست بگیرد ، اصلا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهدا برای حکومت نیامده ، خیر . اینها برای حکومت آمدند ، برای این که باید حکومت دست مثل سیدالشهدا باشد ، مثل کسانی که شیعه سیدالشهدا هستند باشد . اصل قیام انبیاء از اول تا آخر این بوده است . در طبیعت قیام انبیاء ! ! ! قیام مسلحانه یا غیرمسلحانه ! ! ! در مقابل همه کسانی که به جور داشتند مردم را از بین می بردند باشد .

و ما امروز مبتلای به این معنا هستیم ، مسلمان ها مبتلای به این معنا هستند ، مسلمان ها می بینند که این دولت های بزرگ ، این قدرت های بزرگ و این کسانی که اذناب آنها هستند ، کسانی که فرمانبر آنها هستند الان با مسلمین ، با مردم ، با مستضعفین ، حتی با آن کسانی که مال خودشان است چه می کنند .

تمام اینها ظاهر می گویند که ما اقامه عدل می خواهیم بکنیم ، اما چه عدلی ؟ عدل امریکایی ، عدل امریکایی یعنی چه ؟ یعنی هر کس خاضع به من شد ، آن یک چیزی است که ما /باید/ او را قبولش داریم ، هر کس منافع مملکتش را به ما داد ما او را قبول داریم ! از آن ور شوروی هم همین است ، همه این قدرت

های بزرگ این طوری هستند و ما باید در مقابل تمام اینها بایستیم ، همان طوری که جوان های ما بحمدالله الان در جبهه ها این پیروزی ها را ، این پیروزی های بزرگ را به دست آوردند ، باید تا آخر این مطلب باشد ، باید هیچ درش سستی نشود تا وقتی که انشاءالله علم را به دست صاحب علم بدهند . بنابراین عید نوروز ما ، یک عید نوروزی است که در یک وقتی واقع شده است که حجت بر ماست و او این است که زندگی سیدالشهدا ، زندگی حضرت صاحب سلام الله علیه ، زندگی همه انبیاء عالم ، همه انبیاء از اول ، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور حکومت عدل را می خواستند درست کنند /حکومت / و مع الاسف به قدری به گوش ما خواندند ، به قدری به گوش ملت ما خواندند ، به گوش ملت های ضعیف خواندند که حکومت به شما چکار دارد ، شما برو نمازت را بخوان ، شما مسجدت را برو ، همین ! البته ، ما اگر فقط مسجد برویم و دعا بکنیم و بعد هم دعا به عرض بکنم که آن بزرگان چه بکنیم ، همه با ما خوب می شوند ! اما وظیفه این است که ما برویم مسجد بنشینیم دعا بخوانیم یا وظیفه این است که ما باید قیام بکنیم ؟ وظیفه این است که ما همه باید همه چیز خودمان را در راه اسلام فدا بکنیم ، چنانچه اولیای ما این کار را کردند . و امروز شما می

بینید که این صدام را که ! ! ! بحمدالله ! ! ! سیلی خورده است و الان محو این سیلی است ، الان نمی فهمد دارد چه می کند . شما ببینید که این همه پیروزی ای که واقع شده ، اصلا این انکار می کند که این جا چیزی واقع شده ، این نمی فهمد که فردا این خبرنگارها ، این خارجی ها می آیند می روند آن جا می بینند چه خبر است . این یک همچو حیوانی است که مملکت خودش را ، افراد خودش را ، اشخاصی که مربوط به خودش هستند آنها را بمباران می کند ، بمباران شیمیایی می کند که باید پاسدارهای ما به داد آنها برسند .

من باید تشکر کنم از این ملت ، این ملت شریف خودمان و خصوصا از این کسانی که در جبهه ها مشغول هستند یا پشت جبهه ها مشغول به این هستند که آنها را کمک کنند ، ما باید تشکر کنیم از اینها و خصوصا از این جوان هایی که همه چیزشان را در راه اسلام دادند . شما ملاحظه می کنید که اشخاصی می آیند این جا ، همه چیزشان را کانه دادند ، معذلک می گویند کاش که ما یک بچه کوچکی که داریم بزرگ بشود ، برود جنگ بکند ، اینها حجت بر ما هست ، اینها حجت بر آن اشخاصی هست که تو خانه نشستند و نق می زنند ، تو خانه نشستند و به مردم تزریق می کنند که نه ، نروید جایی ، خدا انشاءالله بیدار کند اینها را ، خداوند انشاءالله اشخاصی را

که مخالفت می کنند یا از روی عمد یا از روی ! ! ! عرض می کنم ! ! ! نفهمی مخالفت می کنند ، اینها را بیدار کند و اینها را در این سال نو تجدید کند . و خداوند انشاءالله این اسرای ما را ، این کسانی که محبوب ما هستند ، محبوب ملت ما هستند ، این معلولین را ، این اسرا را و این تمام کسانی که در آن جا در بند هستند ، همه اینها را خداوند انشاءالله آزاد کند و ما را هم به وظیفه خودمان آشنا کند . و ای کاش کسی می آمد و این ادعیه ائمه علیهم السلام را ترجمه می کرد ، این را شرح می کرد ، این ادعیه خیلی محتاج به شرح است . و ما اگر این ادعیه را بتوانیم یک اشخاص عارفی ، عارف صحیح ، دلسوخته پیدا بشود که اینها را برای مردم تشریح بکند ، همه چیز در اینها هست ، در عین حالی که دعاست . شما ادعیه حضرت سجاد را می بینید ، دعاست اما چه می کند در این دعا ! هم معنویات هست ، هم قضیه حکومت هست ، همه چیز هست ، هم از بین بردن حکومت ظلم است ، چنانچه سیره همه ائمه علیهم السلام بر این بوده و ما به قدری در گوشمان خواندند که بابا بروید سراغ کارتان ، کار نداشته باشید به حکومت ، که حتی اشخاص که آگاه هم بودند ، اینها هم بازی خورده بودند . من بعضی از اشخاصی که ازشان هیچ توقع نداشتم ، در سابق

چیز بودند ، از همین امور چیزی بودند ، داخل در این مسائل ما بودند ، لکن معذلک ، اینها می گفتند آخر ما چکار داریم به این کار ، حالا آنها می خواهند این کار را بکنند ، این کار آنهاست ، ما کار دیگر داشته باشیم . این یک همچو چیزی بود که ما را بازی داده بودند و مردم الان باید بدانند که هر مطلبی را که این خارجی ها می گویند تمام مطالب این خارجی ها برای گول زدن ماهاست ، گول زدن همه ماست . کسانی هم که تابع آنها هستند مطالبی می گویند ، برای این است که ما را باز به دامن آنها بیندازند . و ما باید بیدار باشیم و هشیار باشیم و هیچ وقت لغزش پیدا نکنیم . خداوند انشاءالله این ملت را بیدار کند و بیدارتر . خداوند انشاءالله مردم ما را به سلامت ، عزت برساند ، به مقاصد خودشان ، که آن مقصد ، مقصد اسلام است و کوتاه کردن دست تمام کسانی که ظالم هستند . انشاءالله خداوند این عید را بر همه ما ، بر همه مسلمین ، بر همه مستضعفین مبارک کند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/1/67

پیام به مناسبت انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم . گمان نمی کنم که نقش و اهمیت انتخابات و مجلس شورای اسلامی بر کسی پوشیده باشد . بحمدالله هر چه از عمر با برکت انقلاب شکوهمند اسلامی ما می گذرد ، مردم مسلمان و متعهد کشورمان به اهمیت حضور و نقش تعیین کننده خود در تمامی

صحنه های انقلاب آشناتر می شوند و راز دوام و بقا و استحکام قیام الهی خود را بهتر کشف می نمایند .

هم اکنون با توجه به آگاهی و شعور بالای سیاسی مردم خداجوی ایران ، شاید ضرورتی به یادآوری اهمیت شرکت در انتخابات نباشد ، ولی برای احتیاط در ادای تکلیف شرعی سیاسی خود ، نکاتی را متذکر می شوم :

1 ! ! ! از آغاز انقلاب تاکنون یکی از اهداف شوم و پلیدی که همواره مورد توجه استکبار جهانی و نوکران خارجی و داخلی آنان بوده است ، دور کردن مردم از صحنه های انقلاب و گسستن پیوندهای پولادین آنان با آرمان های اجتماعی ! ! ! سیاسی اسلام بوده است که در راه تحقق آن به انواع حیله ها و ترفندهای گوناگون متوسل شده اند که بحمدالله سرشان به سنگ خورده است و ملت پیروز و سرافراز ایران با نمایش قدرت عظیم خود در حوادث گوناگون انقلاب ، این حقیقت و واقعیت را به اثبات رسانیده و نشان داده اند که از دریای خروشان وحدت و انسجام آنان چیزی کم نشده و نخواهد شد و جهانخواران انشاءالله تا ابد حسرت گسستن اتحاد مقدس مردم ما را به گور خواهند برد .

بعید به نظر نمی رسد که در این روزها یکی از اهداف شرارت های اخیر صدامیان در تهدید و ارعاب و ادامه بمباران ها و موشک باران مناطق مسکونی ، علاوه بر سرپوش نهادن بر شکست های پیاپی خود در صحنه های نبرد ، رسیدن به این هدف باشد که حضور مردم را تحت الشعاع این جنایات قرار دهند . از هم اکنون

همه باید مطمئن باشیم که رسانه های استکباری از عدم حضور مردم در صحنه انتخابات سخن ها خواهند گفت و با تحلیل های موذیانه و القائات تواءم با تهدید و ارعاب تلاش خواهند نمود ذهن ها را به مسائل دیگر معطوف نمایند ، غافل از آن که امت اسلامی ایران سال هاست نشان داده اند که از این هیاهوها نمی ترسند و مقاوم و استوار در مقابل تمام ابرقدرت ها و قدرت ها می ایستند و با یاری خداوند متعال ملت شریف ایران با حضور گسترده خود ، انتخابات را در موعد مقرر و با

قدرت و قاطعیت برگزار می کنند و مطمئنا در زیر موشک و بمب هم اگر قرار بگیرند ، به پای صندوق ها می روند و به تکلیف شرعی ! ! ! الهی خود عمل خواهند نمود .

و این جانب تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت می کنم و انشاءالله دنیا خواهد دید که مردم عزیز ایران چگونه حماسه حضور گذشته خویش را در سراسر میهن اسلامی تکرار خواهند کرد .

2 ! ! ! همان طور که بارها گفته ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند . جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش های والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند ، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند . البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی

است و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت نمایند و افراد و گروه ها و روحانیون در حد تذکرات قبلی در حوزه خود می توانند کاندیدا معرفی نمایند ، ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند .

در هر حال مردم با بصیرت و درایت و تحقیق کاندیداهایی را شناسایی کرده و به سوابق و روحیات و خصوصیات دینی ! ! ! سیاسی نامزدهای انتخاباتی توجه نمایند . مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی راءی دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤ ولیت کنند و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین ، اسلام مستضعفین ، اسلام رنجدیدگان تاریخ ، اسلام عارفان مبارزه جو ، اسلام پاک طینتان عارف و در یک کلمه ، مدافع اسلام ناب محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! باشند و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایه داری ، اسلام مستکبرین ، اسلام مرفهین بی درد ، اسلام منافقین ، اسلام راحت طلبان ، اسلام فرصت طلبان و در یک کلمه ، اسلام آمریکایی هستند ، طرد نموده و به مردم معرفی نمایند و از آن جا که مجلس خانه همه مردم و امید مستضعفین است ، در شرایط کنونی نباید کسی انتظار داشته باشد که حتما نمایندگان باید از گروه و صنف خاصی باشند . باید توجه داشت که هنوز خیلی از مسائل وجود دارد که به نفع محرومین باید حل و فصل شود و

تمیز بین کسانی که در تفکر خود ، خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده اند ، با دیگران کار مشکلی نیست .

3 ! ! ! نصیحتی است از پدری پیر به تمامی نامزدهای مجلس شورای اسلامی که سعی کنید تبلیغات انتخاباتی شما در چهارچوب تعالیم و اخلاق عالیه اسلام انجام شود و از کارهایی که با شؤ ون اسلام منافات دارد ، جلوگیری گردد . باید توجه داشت که هدف از انتخاب در نهایت ، حفظ اسلام است . اگر در تبلیغات ، حریم مسائل اسلامی رعایت نشود ، چگونه منتخب حافظ اسلام می شود . باید سعی شود تا خدای ناکرده به کسی توهین نگردد و در صورتی که رقیب انتخاباتی به مجلس راه یافت ، به دوستی و برادری ! ! ! که چیزی شیرین تر از آن نیست ! ! ! لطمه ای نخورد .

ملت شهیدپرور ایران بدانند این روزها روز امتحان الهی است ، روز پرخاش علیه کسانی است که با اسلام کینه دیرینه دارند ، روز انتقام از کفر و نفاق است ، روز فداکاری است ، امروز روز

عاشورای حسینی است ، امروز ایران کربلاست ، حسینیان آماده باشید : (جهزوا انفسکم بالصلاح و السلاح ) . نهراسید که نمی هراسید ، کمربندهاتان را محکم کنید . ای آزادگان و احرار به پا خیزید ! قدرت های بزرگ شرق و غرب می خواهند شما را در زیر چکمه ها و چنگال های کثیف و خونین خود خرد کنند که حتی آخ هم نگویید . امروز روز مقاومت است ، چنان بر صدام و امریکا و استکبار غرب

سیلی زنید که برق آن چشمان استکبار شرق را کور کند . امروز روز درنگ نیست ، امروز روز صیقل انسانیت انسان هاست ، روز جنگ است ، روز احقاق حق است و حق را باید گرفت و انتظار آن که جهانخواران ما را یاری کنند بی حاصل است . امروز روز حضور در حجله جهاد و شهادت و میدان نبرد است ، روز نشاط عاشقان خداست ، روز جشن و سرور عارفان الهی است ، امروز روز نغمه سرایی فرشتگان در ستایش انسان های مجاهد ماست . درنگ امروز ، فردای اسارت باری را به دنبال دارد . امروز باید لباس محبت دنیا را از تن بیرون نمود و زره جهاد و مقاومت پوشید و در افق طلیعه فجر تا ظهور شمس به پیش تاخت و ضامن بقای خون شهیدان بود .

فرزندانم ! دشمن در بمباران شیمیایی مناطق مسکونی ، نهایت قساوت و درندگی خود را نشان داده است و با حمله شیمیایی به مردم بی دفاع عراق حتی پایه های حمایت حامیان خود را سست نموده است . به سوی جبهه ها هجوم برید تا ضربات پی در پی شما توان و امان او را بگیرد که انشاءالله پیروز خواهید شد .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/1/67

بیانات امام خمینی در دیدار با مسؤولین وزارت پست و تلگراف به مناسبت نیمه شعبان

بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد بنشینند و دعا کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

این عید سعید انشاءالله بر همه مسلمین جهان ، مستضعفان عالم و خصوصا ملت ما مبارک باد . آنچه که امروز می خواهم به عرضتان برسانم برداشت هایی که از انتظار فرج برداشته شده است ، بعضی اش را من عرض می کنم . بعضی ها انتظار فرج را به

این می دانند که در مسجد ، در حسینیه ، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان سلام الله علیه را از خدا بخواهند . اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می شناختم بسیار مرد صالحی بود ، یک اسبی هم خریده بود ، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلام الله علیه بود . اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند لکن همین ، دیگر غیر از این کاری /را/ ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند . یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد ، بر ملت ها چه می گذرد ، بر ملت ما چه می گذرد ، به این چیزها ما کار نداشته باشیم . ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم ، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست می کنند . دیگر ما تکلیفی نداریم ، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد نداشته باشیم . اینها هم یک دسته ای ، مردمی بودند که صالح بودند .

آیا خلاف قرآن نیست که ما دیگر معصیت کنیم تا حضرت صاحب بیاید ؟

یک دسته ای می گفتند که خوب ! باید عالم پرمعصیت بشود تا حضرت بیاید . ما باید نهی از منکر نکنیم ، امر

به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند ، گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود .

یک دسته ای از این بالاتر بودند می گفتند باید دامن زد به گناه ها ، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلام الله علیه تشریف بیاورند . این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرف هایی هم بودند ، اشخاص ساده لوح هم بودند ، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند .

یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود ، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است . آنها مغرور بودند ، آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت ، آن علم ، علم باطل است . آنها خیال کرده بودند که نه ، هر حکومتی باشد ، در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند علم مهدی ، به عنوان مهدویت بلند کند . حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد ، آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است . یعنی خلاف ضرورت اسلام ، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم /تا پیغمبر بیاید/ تا حضرت صاحب بیاید ! حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند ؟ برای این که گسترش بدهند عدالت را ، برای این که

حکومت را تقویت کنند ، برای این که فساد را از بین ببرند . ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم ، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند ، حضرت بیایند چه می کنند ؟ حضرت می آیند می خواهند همین کارها را بکنند . الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم ؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد ! به حسب راءی این جمعیت که بعضی شان بازیگرند و بعضی شان نادان ، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام ، هر کسی نفرین به صدام کند خلاف امر کرده است ، برای این که حضرت دیرآیند ! و هر کسی دعا کند به صدام /این / برای این که این فساد زیاد می کند ، ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا این که اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند ! بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند ؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند ، همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد ، حضرت می خواهد همین را برش دارند . ما اگر دستمان می رسید قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم ، تکلیف شرعی ماست منتها ما نمی توانیم . اینی که هست این است که حضرت عالم را

پر می کند از عدالت ، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان ، نه این که شما دیگر تلکیف ندارید .

آنی که می گوید حکومت نباشد معنایش این است که هرج و مرج بشود

ما تکلیف داریم که ، اینی که می گوید حکومت لازم نیست معنایش این است که هرج و مرج باشد . اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد ، نظام در یک مملکتی نباشد ، آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست . آنی که می گوید حکومت نباشد معنایش این است که هرج و مرج بشود ، همه هم را بکشند ، همه به هم ظلم بکنند برای این که حضرت بیاید . حضرت بیاید چه کند ؟ برای این که رفع کند این را . این یک آدم عاقل ، یک آدم اگر سفیه نباشد ، اگر مغرض نباشد ، اگر دست سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم ، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند ، این باید خیلی آدم نفهمی باشد .

اما مساءله این است که دست سیاست در کار بوده . همان طوری که تزریق کرده بودند به ملت ها ، به مسلمین ، به دیگر اقشار جمعیت های دنیا که سیاست کار شماها نیست بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است بدهید به دست امپراطورها . خوب ! آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه ، دست آمریکا ، دست شوروی ، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند و

اینها همه چیز ما را ببرند ، همه چیز مسلمان ها را ببرند ، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد ! این یک حرف ابلهانه است منتها چون دست سیاست در کار بوده ، این اشخاص کافر را ، اینها را بازی دادند و گفتند شما کار به سیاست نداشته باشید ، حکومت مال ما ، شما هم بروید در مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید چکار دارید به این کارها .

اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود /و هر حکومتی / خیال کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است ، اینها نمی فهمند چی دارند می گویند . اینها تزریق کردند بهشان که این حرف ها را بزنند ، نمی دانند دارند چی چی می گویند . حکومت نبودن یعنی این که همه مردم به جان هم بریزند ، بکشند هم را ، بزنند هم را ، از بین ببرند ، بر خلاف نص آیات الهی رفتار بکنند . ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند ، همه را به دیوار می زدیم برای این که خلاف آیات قرآن است . اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد ، این را باید به دیوار زد ، این گونه روایت قابل عمل نیست و این نفهم ها نمی دانند دارند چی می گویند ، هر حکومتی باشد حکومت چیز است . بلکه شنیدم بعضی از اشخاص گفته اند که خوب با این وضعی که هست ، الان در ایران هست ، دیگر ما

نباید تهذیب اخلاق بکنیم /دیگر/ غلط است این حرف ها ، چیزی نیست دیگر حالا ، حتما باید استاد اخلاق در یک محیطی باشد که همه مردم فاسدند ! شراب خانه ها همه بازند و عرض می کنم که جاهای فساد همه بازند ! اگر یک جایی باشد که خوب باشد . آن جا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست ! نمی شود ! باطل است ! اینها یک چیزهایی است که . . . اگر دست سیاست در کار نبود ابلهانه بود ، لکن آنها نمی فهمند دارند چی می کنند ، آنها می خواهند ما را کنار بزنند .

باید کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت سلام الله علیه

حالا البته این پر کردن دنیا را از عدالت ، این را ما نمی توانیم بکنیم ، اگر می توانستیم می کردیم اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند . الان عالم پر از ظلم است ، شما یک نقطه هستید در عالم ، عالم پر از ظلم است ، ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم ، تکلیفمان است . /قرآن و/ ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم . اما نمی توانیم بکنیم ، چون نمی توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند ، اما ما باید فراهم کنیم کار را . فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم ، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت سلام الله علیه . در هر صورت این مصیبت هایی است که به وارد شده است و سیاستهای خارجی دامن بهش زدند برای چاپیدن اینها و برای از بین بردن عزت

مسلمین و باورشان هم آمده است خیلی ها ، شاید الان هم بسیاری باور بکنند که نه ، حکومت نباید باشد و زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت . و هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب باطل است . یعنی هرج و مرج بشود ، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند ! ما درستش می کنیم تا حضرت بیاید .

انشاءالله خداوند اصلاح کند اینها را و امیدواریم که خداوند این روز را بر همه ما ، بر همه شما مبارک کند و دست ظالم ها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملت های مظلوم برای سرکوب کردن این ظالم ها .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 20/1/67

پاسخ امام خمینی به نامه دکتر ولایتی در مورد انتشار اخبار و اظهارنظرهایی که اصول سیاست خارجی کشور در آنها مراعات نمی شود

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر ولایتی وزیر محترم امور خارجه

من جناب عالی را مردی متدین و دلسوز انقلاب می دانم و شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه باید تحمل انتقاد را ! ! ! چه حق و چه ناحق ! ! ! داشته باشیم . جو باز سیاسی ایران انقلابی ، بی تجربگی بعضی از مسؤ ولان ، سبقت در رساندن سریع هر موضوعی به جامعه گرچه به ضرر مردم باشد ، نه تنها کار وزارت امور خارجه را مشکل می کند ، که در بعضی اوقات روی سیاست های داخلی هم اثر نامطلوب می گذارد . این جانب به شما و تمامی خادمین به اسلام و ایران دعا می کنم . امیدوارم چون گذشته در خدمتتان تنها خدا را منظور دارید . از خداوند متعال توفیق جناب عالی و سایر خدمتگزاران به اسلام را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/1/67

بیانات امام خمینی در دیدار با وزیر ارشاد اسلامی و سرپرست سازمان حج و اوقاف وامور خیریه

بسم الله الرحمن الرحیم

(امسال انشاءالله یکصد و پنجاه هزار نفر از ایران به حج می روند و حجاج به وظیفه خود که برائت از مشرکین و آمریکا و اسرائیل است عمل می کنند . ممکن نیست حجاج ما به حج بروند و دست به تظاهرات علیه استکبار جهانی نزنند . اصولا برائت از مشرکین از وظایف سیاسی حج است و بدون آن ، حج ما ، حج نیست . آل سعود بدانند اگر غیر از این عمل کنند ، در مقابل تمام مسلمین دنیا ایستاده اند و اگر صحیح و درست عمل کنند به نفع خودشان است ) .

تاریخ : . . . /2/67

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آقای محمد علی انصاری

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی انصاری دامت افاضاته

جناب عالی که فردی متدین و آگاه می باشید ، به عنوان نماینده این جانب با دو نفر از طرف شورای محترم نگهبان و دو نفر از طرف وزیر محترم کشور موظف می باشید تا به موارد ذیل عمل نموده و کار انتخابات تهران را به پایان برسانید .

1 ! ! ! آقایان باید تمام تلاش خود را بنمایند تا انتخابات مرحله دوم در روز قدس صورت گیرد و مجلس سوم در وقت مقرر تشکیل گردد .

2 ! ! ! هیاءت نظارت شورای محترم نگهبان موظف است که از ابتدا تعداد صندوق هایی را که از آنها شکایت شده است ، مشخص نمایند .

3 ! ! ! وزارت کشور موظف است تمامی صندوق های مورد شکایت را هم امروز به شورای محترم نگهبان منتقل گرداند .

4 ! ! ! وزارت کشور می تواند افرادی را در موقع شمارش آرا بر

سر صندوق ها بگمارد تا برای هیچ کس هیچ شبهه ای پیش نیاید .

5 ! ! ! آرا نسبت به همه کاندیداها شمارش شود نه کاندیداهای خاص . مسؤ ولیت حفظ صندوق های منتقل شده با شورای نگهبان است . جناب عالی موظف می باشید تا مسائل را به این جانب گزارش نمایید تا قوه قضاییه یا هر کس که در راه پیشبرد کارها مانع ایجاد می کنند ، قاطعانه برخورد نماید . خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید و از کید شیطان نفس نجات دهد . والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 3/2/67

پاسخ امام خمینی به نامه حجت الاسلام حاج سیداحمدآقادرموردگزارش رسیدگی به شکایات صندوقهای انتخابات نمایندگان مجلس

بسمه تعالی

طبق آنچه ذکر شده است ، باید عمل شود و مسامحه جایز نیست . انشاءالله تعالی موفق و مؤ ید باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 12/2/67

فرمان امام خمینی به اعضای شورای نگهبان در مورد انتخابات

بسمه تعالی

اعضای محترم شورای نگهبان دامت افاضاتهم

با توجه به گزارشات مختلف و نیز رسیدگی و گزارش نماینده این جانب در امر انتخابات ، صحت آن محرز و آن را اعلام نمایید تا انتخابات در موعد مقرر (روز قدس ) انجام گیرد و تصمیم نهایی در مورد صندوق ها و آرا با راءی اکثریت نمایندگان محترم شورای نگهبان و وزیر محترم کشور و نماینده این جانب است . و کسانی که احتیاط یا وسوسه در امر انتخابات می کنند ، بهتر است کمال احتیاط را برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام نمایند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/2/67

متن حکم امام خمینی به تیمسار سهرابی

بسم الله الرحمن الرحیم

تیمسار سرتیپ اسماعیل سهرابی

از زحمات شما در دوران ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران تشکر و قدردانی می شود . شایسته است که با توجه به تجارب و معلوماتتان در امور نظامی از وجود جناب عالی در مشاورت نظامی شورای عالی پشتیبانی جنگ استفاده به عمل آید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/2/67

انتصاب سرهنگ ستاد علی شهبازی به ریاست مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

سرکار سرهنگ ستاد علی شهبازی

با توجه به شایستگی و تعهد دینی و انقلابی ای که از شما گزارش شده است ، به درجه سرتیپی مفتخر و به ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب می گردید .

توفیق شما را در خدمت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی از خداوند متعال مساءلت می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/2/67

بیانات امام خمینی دردیداربامسؤولین کشوری ولشکری ومردم حزب الله به مناسبت عیدسعیدفطر

ضیافت الهی همه اش ترک است ، ترک شهوات

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا من باید از ملت ایران ، بعد از این که تبریک عید را عرض می کنم ، تشکر کنم که در صحنه ها خصوصا در صحنه انتخابات خوب حاضر شدند و در عین حالی که همه دست ها در این بود که این انتخابات به طور شایسته و آرام عمل نشود ، بحمدالله عمل شد و خداوند عید مبارک را بر همه مبارک کند .

چیزی که من می خواهم عرض کنم ، راجع به یک فقره از این خطبه ای است که رسول اکرم در ماه رمضان فرموده اند . یک جمله از او این است که خداوند شماها را مهمان کرده است ، دعوت کرده است شما را به ضیافت ، شماها در ماه مبارک مهمان خدا هستید . مهماندار خداست و مخلوق مهمان او است . البته این ضیافت نسبت به اولیاء کمل الهی به آن نحوی نیست که ما تخیل کنیم یا دست ما به او برسد . ما باید حساب کنیم ببینیم که این ضیافت چی بوده است و ما چقدر راه یافتیم به این ضیافت . در عین حالی که همه عالم تحت رحمت الهی است و هر چه هست رحمت اوست و

رحمت او به همه چیز واسعه است لکن باب ضیافت یک باب دیگر است ، دعوت به ضیافت یک مساءله دیگری است . این ضیافت ، همه اش ترک است . ترک شهوات از قبیل خوردنی ها ، نوشیدنی ها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا می کند . خداوند دعوت کرده است ما را به این که شما باید وارد بشوید در این میهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک ، چیزی نیست . ترک هواها ، ترک خودی ها ، ترک منی ها ، منیت ها ، اینها همه در این میهمانخانه است و ما باید حساب کنیم ببینیم که آیا وارد شدیم در این میهمانخانه یا اصلا وارد نشدیم ، را همان دادند به این ضیافتخانه یا نه ، استفاده کردیم از این ضیافت الهی یا نه . البته حساب امثال من با کرام الکاتبین است اما من به شما آقایان و هر کس که این کلمات می رسد و خصوصا طبقه جوان عرض می کنم که آیا در این مهمانخانه رفتید ؟ استفاده کردید ؟ از شهوات خصوصا شهوات معنوی چشم پوشیدید ؟ یا این که مثل من هستید ؟

عید مال کسی است که در این ضیافت راه یافته باشد

جوان ها متوجه باشند که در جوانی می شود اصلاح کرد انسان خودش را ، هر مقدار انسان سنش زیادتر می شود ، اقبالش به دنیا بیشتر می شود . جوان ها نزدیکترند به ملکوت پیرها هر چه می گذرد ، هر چه بر عمرشان می گذرد ، هی اضافه می شود یک چیزهایی که آنها را از خدا دور می کند . شماها در فکر باشید که /از این

ضیافت / اگر از این ضیافت درست بیرون آمدید آن وقت عید دارید . عید مال کسی است که در این ضیافت راه یافته باشد ، استفاده کرده باشد از این ضیافت . همان طوری که شهوات ظاهری را باید ترک بکند ، از شهوات باطنی که بالاترین سد راه است برای انسان باید از اینها جلوگیری کند . تمام ایřXǘӘϙɠکه در عالم حاصل می شود ، برای این است که در این ضیافت وارد نشده اند یا اگر وارد شده اند استفاده نکرده اند . خطاب به همه مردم است ، همه دعوت شدید به ضیافت الله ، همه مهمان خدا هستید و مهمانی به ترک است . اگر ذره ای هوای نفس در انسان باشد ، این به مهمانی وارد نشده است یا اگر وارد شده است استفاده نکرده است . تمام این جار و جنجال هایی که در دنیا می بینید برای این است که استفاده از این ضیافت نکرده اند ، در این مهمانی وارد نشده اند ، دعوت خدا را قبول نکرده اند .

کوشش کنید که این دعوت را لبیک بگویید ، راه به شما بدهند در این جا و اگر چنانچه راه یافتید مسائل حل است . این که مسائل ما حل نمی شود ، برای این که در ضیافت خدا وارد نشدیم ، در ماه رمضان اصلا وارد نشدیم ، یک ترک اکل و شربی کردیم لکن آن که باید بشود نشده است . اگر چنانچه هواهای نفسانی بگذارد ، انسان به حسب فطرت الهی است ، فطرت فطرت الله است ، همه هم توجه دارند به او

، لکن این توجه به دنیا که توجه ثانوی است و اعوجاجی است ، این جلوگیری می کند از آن مسائلی که باید باشد . اگر می بینید در دنیا جنگ و جدال است و در بین شما هم خدای نخواسته نمونه اش هست ، بدانید که در این ضیافت وارد نشدید ، ماه رمضان را ادارک نکردید ، اقبال کرده است به شما ماه رمضان . (اقبل علیکم شهرالله ) اما شما او را ردش کردید ، پس زدید .

دشمن ها همیشه دنبال این هستند که ما را از داخل بپوسانند

در انتخابات در عین حالی که باید گفت انتخابات خوبی گذشت لکن شیاطینی می خواستند که یک تخم نفاق بکارند . در جاهای دیگر وقتی انتخابات می شود ، حزب ها و دست های خارجی مردم را می کشند طرف خودشان و مردم را بازی می دهند ، صحبت هایی می کنند که همه اش برای اغفال مردم است . در انتخابات در عین حالی که بسیار خوب انجام گرفت لکن دست هایی می خواست ایجاد اختلاف کند ، دو دستگی ایجاد کند و حال آن که موفق نشدند بحمدالله . باید شما متوجه باشید به این که دشمن ها همیشه دنبال این هستند که ما را از داخل . . . ما را بپوسانند در داخل و اگر در این ضیافت وارد شده باشید دشمن ها دستشان کوتاه خواهد شد . وقتی حقیقت این ضیافت را انسان می بیند ، می بیند که اگر انسان وارد این ضیافت بشود ، تمام اختلافات در دنیا حل می شود . شیاطین دنبال این هستند که ایجاد اختلاف کنند ، دودستگی بگویند هست ، لکن بحمدالله

ملت ما و خصوصا روحانیت ما اشخاصی هستند که چهره شان نورانی است و در این ماه مبارک هم در این ضیافت انشاءالله وارد شده اند و آثارش هم بعد ظاهر می شود که همه با هم هستند ، دو جبهه نیست .

اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد این ناقص است

البته دو تفکر هست باید هم باشد ، دو راءی هست باید هم باشد ، سلیقه های مختلف باید باشد لکن سلیقه های مختلف اسباب این نمی شود که انسان با هم خوب نباشد . من عرض کردم مثل طلبه ها که با هم مباحثه می کنند ، آن وقتی که مباحثه می کردند جار و جنجال جوری بود که انسان خیال می کرد دشمن هم هستند ، وقتی مباحثه تمام می شد نشستند به دوستی کردن و انس . اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد ، این ناقص است . اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد ، این مجلس ناقصی است . اختلاف باید باشد ، اختلاف سلیقه ، اختلاف راءی ، مباحثه ، جار و جنجال اینها باید باشد لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته بشویم دشمن هم . باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم ، دوست هم باشیم . اگر در این ماه مبارک ، در این ضیافت وارد شدیم باید بعد از ماه مبارک تا مدت ها آثارش باقی باشد .

ماه مبارک به منزله ، یک /چیزی است / ساعتی است که کوکش بکنند و خودکار تا مدتی که این کوک است باشد . این ماه مبارک باید این جور باشد که مردم را تا ماه مبارک دیگر حفظ کند ،

بعد ماه مبارک دیگر بیاید از سر گرفته بشود و این برای این است که باید ما در این ضیافت وارد شده باشیم و من امیدوارم که وارد شده باشیم و همه آقایان با سلامت ، صحت و خوشی این سال را بگذرانند .

هر روزی که بر اهل معصیت بگذرد جهنم شان بدتر و داغ تر می شود

و من عقیده ام است بهترین دعا از برای امثال رئیس جمهوری امریکا و نوکرهای او مثل صدام ، بهترین دعاها دعای این است که خدا مرگشان بدهد ، این دعا برای آنهاست . اگر می خواهید نفرین کنید بگویید خدا حفظشان کند . برای این که هر روزی که بر امثال اینها می گذرد ، جهنم شان بدتر می شود . جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لایتناهاست . هر روزی که بر اهل معصیت بگذرد ، جهنم شان بدتر و داغ تر می شود . پس دعای برای اینها اگر بخواهید بکنید این است که خداوند اینها را مرگ بدهد تا این که این جهنم به آن سختی نباشد برایشان و خداوند انشاءالله ما را هم بیدار کند ، متوجه کند ، متوجه کند که ما چند روزی بیشتر نیستیم ، منتها من زودتر و شما هم دنبالش دیگر ، بعد از صد سال دیگر از این بساط خبری نیست . اینها همه گذراست و از بین می رود ، آن چیزی که باقی می ماند حرکات خود انسان است . آن چیزی که به انسان جهنم را می رساند یا بهشت را می رساند خود انسان است ، از خارج نیست . انسان که مرد شروع می شود به یک عالم دیگری که خود انسان تهیه کرده ،

از خارج چیزی نمی آید ، هر چه هست از خود انسان است . کوشش کنید که انشاءالله اصلاح بکنید در این روز ، در این وقت ، در این سال ها خودتان را و خداوند انشاءالله به شما و همه اهالی این کشور سلامت عنایت کند و همه شما انشاءالله در جوار خدای تبارک و تعالی و با دعای حضرت صاحب سلام الله علیه و ارواحنا فداه همه شما انشاءالله موفق و موید و به آرزوهای صحیحی که دارید که آرزوی همه رسیدن به خداست و خودش هم نمی داند ، همه توجهشان به اوست و خدا پرده ها را بردارد تا همه ببینیم او را .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 7/3/67

پیام به مناسبت آغاز کار سومین دوره مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

از عنایت و توجه ذات مقدس حق تعالی سپاسگزاریم که بار دیگر ملت شریف و عزیز ایران را به ادای یکی از بزرگترین فرایض سیاسی و اجتماعی خود مفتخر نمود . و در اوج شرارت شیطان بزرگ و اذناب پلید او علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران ، توفیق بیعت مجدد با میثاق های ازلی خود را به آنان کرامت فرمود . و به رغم بدخواهان ، انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی با صحت و سلامت و در موعد برگزار گردید ، که بحمدالله امروز ما شاهد افتتاح سومین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم . و من ضرورتی به ذکر حوادث زمان انتخابات و نیز حماسه های مردم عزیزمان در این مورد نمی بینم و همچنین اهمیت و نقش مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در نظام کشور اسلامی ایران بر کسی پوشیده نیست . و

انشاءالله نمایندگان محترم مجلس ، سنگینی بار مسؤ ولیت و رسالت خود را در این امر خطیر احساس کرده و می کنند و به خوبی دریافته اند که نظام و مردم از آنان چه انتظاری دارند ، که باید گفت مجموعه خواسته ها و انتظارات اسلامی مردم از مجلس ، رفع گرفتاری ها و محرومیت ها و دگرگونی در نظام پر پیچ و خم اداری کشور ، از انتظارات بحقی است که باید آنها را جدی گرفت . و نمایندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوایح و تبصره ها و مواد غیرضروری به فکر مسائل اصلی و کلیدی کشور باشند و بر اساس اسلام عزیز در کمیسیون ها با طرح قوانین و لوایح به سمتی حرکت کنند که مشکلات اساسی کشور مرتفع و سیاست های زیربنایی کشور در امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در راستای کمک به محرومین و رفع استضعاف ، مدون و به مورد اجرا درآید .

و امروز کشور و نظام و مدیریت آن همچون گذشته نیاز به شجاعت در حل مسائل و چه بسا وسوسه ها ما را از رسیدن به اهداف بزرگتری که در پیش رو و در نظر داریم محروم کند ، که امیدوارم این مجلس با هماهنگی و همدلی نمایندگان و نیز با همسویی و ارتباط قوی با مجریان و کارشناسان و همچنین با استفاده از نظریات و مشورت با شورای محترم نگهبان ، بتواند گام های بلندی در حل معضلات محرومین و پابرهنه ها بردارد و در تنگناها و موانع ، از قدرت و قاطعیت و سرعت عمل مجمع تشخیص مصلحت که پشتوانه عظیم

و بابرکت و پر ثمری برای کشور ماست ، بهره مند شود .

و اما چیزی که از همه اینها مهمتر است ، این که چه آنهایی که به مجلس راه یافته اند و

خادم منتخب شده اند و چه آنها که به وظیفه خود عمل نموده اند ولی به مجلس راه نیافته اند و همچنین طرفداران هر دو گروه باید بدانند که همه این امور اعتباری و زودگذر است و همه در محضر حق هستیم و آنچه در صحیفه کردار ما ماندنی است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگی ما می شود ، صفای معنویت و ثمرات خلوص بندگی است ، و ما هم نباید خلوص عمل و جامعه اسلامی خودمان را به زنگار کدورت ها و اختلافات آلوده کنیم و رقابت های گذشته انتخاباتی هم هرگز نباید موجبات تفرقه و جدایی را فراهم نماید .

و من احتمال می دهم که عوامل و دست های ناپاکی بخواهند از رقابت های انتخاباتی در رسیدن به آرزوهای خود استفاده کنند و با طرح مسائل پوچ و بی معنا دل ها را از یکدیگر جدا سازند و یا با تردید و ایجاد ذهنیت ها ، صحت و سلامت انتخابات و نهایتا مشروعیت مجلس را زیر سؤ ال برند ، که در این شرایط همه آحاد ملت ایران و همه روحانیون و دست اندرکاران کشور باید در کنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند . و صاحبان قلم و سخن و مطبوعات نیز به طور جد مواظب نوشته ها و گفته های خود باشند و نمایندگان مجلس نیز به عدالت

و عطوفت با یکدیگر برخورد کنند و به مسائل دامن نزنند و خصوصا در اعتبارنامه ها به مسائل شخصی و گروهی نپردازند و در نطق های قبل از دستور و غیر آن به شخصیت و اعتبار نمایندگی مجلس توجه کنند و حرمت مجلس و نظام و اخلاق کریمه اسلامی را مقدم دارند و خلاصه کلام این که مجلس و نمایندگان باید موید وحدت و انسجام جامعه باشند و مسؤ ولین در کنار مردم و مردم همراه و پشتیبان مسؤ ولین به وظیفه خود عمل کنند و از برکات مادی و معنوی اتحاد مقدس خود بهره مند شوند و از صحنه ها کنار نروند ، امروز شاید گناهی بالاتر از کناره گیری نباشد و هیچ عذر و بهانه ای برای ترک صحنه انقلاب پذیرفته نمی شود .

و مردم عزیز ایران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتیبانی مادی و معنوی خود از جبهه های نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهیان نور را حمایت نمایند و همه آنان و رزمندگان عزیز بدانند که در هر صورت پیروزی با ماست و ما به این مساءله یا تمام وجود معتقدیم و از آغاز جنگ تاکنون بارها عنایات حق را دیده ایم . و ملت بزرگ ایران مطمئن باشند که از آن روزی که در این راه مقدس قدم نهاده اند ، چیزی را از دست نداده اند که نگران حادثه باشند و ضرری نکرده اند که از آن احساس غبن و پشیمانی کنند . همه سرمایه های آنان در پیشگاه مقدس حق تعالی باقی مانده است .

البته کشوری همانند ایران که درصدد تحقق اهداف بلند اسلامی

است ، ممکن است فرازها و نشیب هایی داشته باشد همان گونه که در صدر اسلام نیز چنین بوده است ولی برای یک ملت بزرگ هیچ پیروزی ای بالاتر از تصمیم و عزم و اراده استوار آنان برای رسیدن به حق نیست که بحمدالله خداوند آن را به مردم کشور ایران عنایت نموده است و ما به یاری خدا و با همت و اراده پولادین مردم در برابر همه مشکلات خواهیم ایستاد و همان گونه که به برکت ایمان و توکل مردم و رزمندگان به پیروزی های بزرگ و معجزه آسایی رسیده ایم و هر روز موفقیت و امتحان جدیدی بوده است ، بعد از این نیز به راه خود ادامه می دهیم .

رزمندگان عزیز و دلاور ما اعم از ارتش و سپاه و بسیج با تکیه بر ایمان و سلاح و امید به نصرت حق و با حمایت بی شائبه مردم ، به نبرد و دفاع مقدس خود ادامه دهند و عزم ها را جزم کنند و بر دشمن زبون بتازند و با همت خود افتخار نصرت و پیروزی را به ارمغان آورند که سرنوشت جنگ در جبهه ها رقم می خورد نه در میدان مذاکره ها . و به یاری خداوند و دعای خیر حضرت بقیه الله ارواحنا فداه حرف آخرمان را با صدامیان و جهانخواران در صحنه حماسه جهاد و شهادت می زنیم و از خداوند نیز صبر و مدد می طلبیم . خداوند یار و ناصر مجاهدان و رزمندگان ما باد .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/3/67

انتصاب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به سمت جانشینی فرمانده کل قوا

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی

اکبرهاشمی رفسنجانی دامت افاضاته

با توجه به درگیری رویاروی آمریکای جهانخوار علیه اسلام و ایران و هماهنگی غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامی و جلوگیری از پیروزی اسلام ، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای دامت افاضاته ، جناب عالی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب می نمایم و جناب عالی موظف به اجرای دستورات ذیل می باشید :

1 ! ! ! ایجاد ستاد فرماندهی کل تا تهیه زمینه وحدت کامل

2 ! ! ! هماهنگی کامل ارتش ، سپاه ، بسیج و نیروهای انتظامی در تمامی زمینه های دفاع مقدس اسلام بدیهی است انسجام و ادغام مورد قبول و صحیح ادارات و سازمان های مربوط و پشتیبانی کننده در هماهنگی نیروهای مسلح ، نقش اساسی را دارا خواهند بود .

3 ! ! ! تمرکز صنایع نظامی و تهیه مایحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امکانات تعمیراتی ، پشتیبانی ، فنی ، مهندسی ، رزمی ، آموزشی و تحقیقاتی و نیز بسیج همه امکانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوی فرماندهی کل

4 ! ! ! سعی در استفاده هر چه بهتر از امکانات و نیروها و جلوگیری از به کار گرفتن امکانات مادی و معنوی در غیر موارد ضروری و در همین راستا حذف یا ادغام سازمان ها و تشکیلات تکراری و غیر ضروری

5 ! ! ! تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی نیروهای مسلح در تمام زمینه ها

6 ! ! ! استفاده درست و قاطع از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ و تنبیه متخلف در هر رده

7 ! ! ! بهره

برداری صحیح از کمک های مردمی در تمامی زمینه ها قوای قوای مقننه و اجراییه و قضاییه موظفند تمامی امکانات وسیاست های خود را جهت نیازهای جنگ به کار گیرند .

از مردم عزیز ایران و نیروهای نظامی و انتظامی می خواهم تا با صبر و شکیبایی انقلابی و با قدرت و استقامت در مقابل توطئه های استکبار جهانی ایستادگی نمایند و مطمئن باشند که پیروزی از آن صابران است .

جهان امروز غرق در نامردمی ها و حیله هاست و شما یاران اسلام در اوج قداست و شرافت می باشید . من به همه شما دعا می کنم ، خداوند یار و پشتیبان مبارزان راه خدا باد .

توفیق جناب عالی را از خدای تعالی مساءلت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/3/67

پاسخ امام به نامه حجت الاسلام واعظ طبسی نماینده امام وتولیت آستان قدس درباره حفظ اموال و موفوفات آستان قدس رضوی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای طبسی تولیت آستان قدس رضوی دامت افاضاته

با سلام و آرزوی موفقیت بیشتر برای شما . زحمات و تحمل سختی های شما قبل از انقلاب تا به ثمر رسیدن آن و تلاشتان بعد از انقلاب برای تثبیت نظام نوپای جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست . جناب عالی از چهره های درخشان مدیریت و انقلاب اسلامی در ایران و بخصوص در استان خراسان می باشید .

تمامی مسؤ ولان نظام اسلامی از جمله جناب عالی باید موانع را از سر راه برداشته و با صبر و تدبیر بدانگونه که رضای خداست پیش روند . شما در راه حق و شیرین کمک به مستضعفین و محرومین از هیچ کوششی فروگذار ننموده و نخواهید نمود . و چون گذشته توجه داشته باشید که باید بدون کوچکترین گذشتی به موقوفات

حضرت امام رضا علیه السلام بدانگونه که واقفین وقف کرده اند ، عمل کنید . من امیدوارم با هماهنگی شما و مسؤ ولان آن دیار مقدس ، تمامی موقوفات ثامن الحجج علیه السلام به طور جدی حفظ گردد و مسؤ ولان ذیربط باید کمک لازم را در هر موردی که لازم داشته باشید ، بنمایند تا به کمک همه مسؤ ولان به فقرا و مستمندان خدمات بیشتری گردد و رضای خداوند تحصیل شود . توفیق جناب عالی را از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/3/67

نامه امام خمینی خطاب به نخست وزیر و وزیران

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای نخست وزیر ، آقایان وزرا ایدهم الله تعالی

مساءله ای را که لازم دیدم تذکر بدهم ، این است که قوام نظام اسلامی ایران بر اتحاد در روش و حرکت در کلیت سیاست مورد قبول اسلام است . همگی باید سعی کنیم هر حرکتی اعم از سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی که انجام می دهیم ، به آن کلیت صدمه نزند . ترسیم کلیت . . . از اصول اساسی قوانین اسلامی است که هدایت فرد و جامعه را بر عهده دارد .

هر مسؤ ولی و هر متعهد به نظامی باید سعی کند برای پیشبرد نظام در چهارچوب محدوده وظایفش عمل کند ، که در غیر این صورت احتمال پاشیدگی نظام جمهوری است . لذا اگر هر وزیری دخالت در کار وزیر دیگر نماید که حتی دخالت او باعث رشد کار گردد ، مورد قبول نیست ، چرا که خروج از چهارچوب اختیارات ضررش بسیار بیشتر از رشد کار در نقطه ای دیگر است . روشن است که مشورت و هماهنگی

و همکاری مورد بحث نیست .

این جانب گاهی به موضعگیری های وزرا و نمایندگان در خارج از محدوده وظایفشان برخورد می کنم که متعجب می شوم . از باب مسائل سیاست خارجی کشور بر عهده وزیر امور خارجه است . اگر آقایان اعتراضی دارند باید برادرانه در هیاءت دولت مطرح کنند . اگر به اعتراض جواب قانع کننده ای داده شد ، که چه بهتر و الا وزیر امور خارجه است که در چهارچوب سیاست ترسیمی از رهبری نظام و یا مجلس ، تصمیم گیرنده است . این شیوه پسندیده ای نیست که هر وزیر و یا نماینده ای هر چه دلش خواست در مجامع عمومی بگوید .

آقایان وزرا ! من به شما و به نمایندگان محترم نصیحت می کنم که سیاست های یکدیگر را تضعیف و یا تخریب نکنید ، که اگر وحدت روش و حرکت در نظام نوپای اسلامی صدمه ببیند ، نتایجی که دنیای استکبار از این برخوردها می گیرد ، بسیار شکننده است . کاری نکنیم که دنیا فکر کند نظام اسلامی ایران با این اختلاف سلیقه ها و با این ابراز اختلاف ها هیچ گاه راه ثبات را نخواهد پیمود . خداوند به تمامی شما توفیق خدمت به بندگان خوب خود را . . . ارزانی دهد .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/4/67

انتصاب حجت الاسلام محمد یزدی به عضویت شورای نگهبان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد یزدی دامت افاضاته

با تقدیر از زحمات صادقانه جناب حجت الاسلام آقای صافی دامت افاضاته طبق اصل 92 قانون اساسی ، جناب عالی را که از افراد متدین مورد وثوق و دردآشنای اسلام و انقلاب می باشید ،

به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان منصوب می نمایم . توفیق بیشتر شما را در راه تاءیید قوانین مورد رضایت خداوند و در جهت کمک به مستضعفین و محرومین جامعه اسلامی ایران خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/4/67

پاسخ امام خمینی به پیام تسلیت آیت الله منتظری به مناسبت فاجعه سقوط هواپیمای مسافربری توسط آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آیت الله آقای منتظری دامت افاضاته

پیام جناب عالی تسکینی بود بر آلام تمامی کسانی که از شیطان بزرگ ، آمریکای حیله گر ضربه خورده اند . مردم آزاده جهان همیشه ازابرقدرت ها خصوصا آمریکای جنایتکار صدمه دیده اند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی و آمریکای سلطه گر جزم ننمایند ، هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود .

مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز ، روز مبارزه و جنگیدن با تمام شیاطینی است که حقوق حقه تمامی پابرهنگان جهان را صرف عیش و نوش و تهیه سلاح هایی می نمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند .

جنگ امروز ما ، جنگ با عراق و اسرائیل نیست . جنگ ما ، جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست . جنگ ما ، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست . جنگ ما ، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست . جنگ ما ، جنگ با ابرقدرت های شرق و غرب نیست . جنگ ما ، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور . جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابری های دنیای سرمایه داری و کمونیزم . جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوش گذرانی های مرفهین و حاکمان بی درد کشورهای

اسلامی است . این جنگ سلاح نمی شناسد ، این جنگ محصور در مرز و بوم نیست ، این جنگ خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمی داند . این جنگ ، جنگ اعتقاد است ، جنگ ارزش های اعتقادی انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوش گذرانی است . جنگ ما ، جنگ قداست ، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی هاست .

رزمندگان ما در دنیای پاک اعتقاد و در جهان ایمان تنفس می کنند و مسلمین جهان هم که می دانند جنگ بین استکبار و اسلام است ، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربه های خود را بر همه کاخ نشینان وارد می کنند .

جناب عالی که یکی از ذخایر این انقلاب می باشید ، با پشتیبانی از آقای هاشمی وقت خود را مصروف در ساختن دنیایی از کرامت و بزرگواری نمایید . و مردم شریف ایران نیز بداند که این روزها دست های ناپاک شرق و غرب برای هدم اسلام و مسلمین در یکدیگر گره خورده است ، باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابی مان در جبهه ها از بین برود . برای برپایی احکام اسلام عزیز دست اتحاد به یکدیگر داده ، محکم و استوار تا پیروزی اسلام حرکت کنیم .

مسؤ ولین نظام باید تمامی هم خود را در خدمت جنگ صرف کنند . این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم . باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم . امروز

تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است ، غفلت از مسائل جنگ ، خیانت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است . این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه های نبرد ، تقدیم می نمایم .

انفجار هواپیمای مسافربری ، زنگ خطری است برای تمامی مسافرت های هوایی باید با تمام وجود تلاش کنیم تا چنین صحنه های دردناکی پیش نیاید .

این جانب به تمامی بستگان این فاجعه تسلیت عرض نموده و خود را در غم و اندوه از دست دادن عزیزانشان شریک می دانم . من به جناب عالی و تمام کسانی که برای رسیدن به هدف مقدس پیروزی اسلام تلاش می نمایید ، دعا می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/4/67

پیام به مناسبت سالگرد کشتار خونین در مکه وقبول قطعنامه 598

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

لقد صدق الله رسوله الرءیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءالله امنین .

علی رغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بی رحمانه حجاج بی دفاع و زایران مومن و موحد به وسیله نوکران آمریکا و سفاکان آل سعود ، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند . آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق ، نه تنها حرم را ، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت .

مسلمانان جهان در سال گذشته برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم علیه السلام که ده ها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند در مسلخ عشق و در منای رضایت حق جشن گرفتند ،

و بار دیگر آمریکا و آل سعود بر خلاف راه و رسم آزادگی ، از زنان و مردان ، از مادران و پدران شهید ، از جانبازان بی پناه ما کشته ها گرفتند و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردی و قساوت بر پیکر نیمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند . انتقام از چه کسانی و از چه گناهی ؟ انتقام از کسانی که از خانه خویش به سوی خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند ! انتقام از کسانی که سال ها کوله بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند ! انتقام از کسانی که همچون ابراهیم علیه السلام از بت شکنی برمی گشتند ! شاه را شکسته بودند ! شوروی و آمریکا را شکسته بودند ! کفر و نفاق را خرد کرده بودند ! همان ها که پس از طی آن همه راه ها با فریاد : (اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا) . پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند ، به میهمانی خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند . و عطش خویش را در زلال مناسک حج بر طرف نمایند و با توانی بیشتر مسؤ ولیت پذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدی خود نه تنها در میقات حج ، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن به در آورند . همان ها که برای نجات محرومان و بندگان خدا راحتی راحت

طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بنده زر خرید آمریکا و شوروی نباشند که زیر بار هیچ کس جز خدا نروند . آمده بودند که دوباره به محمد صلی الله علیه و آله و سلم بگویند که از مبارزه خسته نشده اند و به خوبی می دانند که ابی سفیان و ابی لهب و ابی جهل برای انتقام در کمین نشسته اند و با خودمی گویند : مگر هنوز لات و هبل در کعبه اند ؟ آری ، خطرناک تر از آن بت ها ، اما در چهره و فریبی نو .

آنها می دانند که امروز حرم ، حرم است اما نه برای ناس ، که برای آمریکا ، و کسی که به آمریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد . انتقام از زایرانی که همه ذرات وجود و همه حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است ! و حقیقتا می رود تا فضای کشور و زندگی خویش را با آوای دلنشین (لبیک ، اللهم لبیک ) معطر سازد .

آری در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد ، و مفتی ها و مفتی زادگان این نوادگان (بلعم باعورا) ها به قتل و کفر او حکم خواهند داد . بالاخره در تاریخ اسلام می بایست آن شمشیر کفر و نفاقی که در لباس دروغین احرام یزیدیان و جیره خواران بنی امیه علیهم لعنه الله برای نابودی و قتل بهترین فرزندان

راستین پیامبر اسلام یعنی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و یاوران با وفای او پنهان شده بود ، مجددا از لباس همان میراث خواران بنی سفیان به درآید و گلوی پاک و مطهر یاوران حسین علیه السلام را در آن هوای گرم ، در کربلای حجاز و در قتلگاه خرم پاره کند و همان اتهاماتی را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آنان را خارجی و ملحد و مشرک و مهدورالدم معرفی کردند ، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند که انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد ، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد .

اما زایران کشورها که یقینا با کنترل و ارعاب دولت و حکومت هایشان به مکه سفر کرده اند ، جای دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعی خود را در میان خود خالی خواهند یافت . آل سعود برای پرده پوشی جنایات هولناک سال گذشته خود و همچنین توجیه (صدعن سبیل الله ) و منع حجاج ایرانی از ورود به حج ، زایران را زیر بمباران شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد ، و آخوندهای درباری و مفتی های خود فروخته لعنه الله علیهم در کشورهای اسلامی خصوصا حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست به نمایش ها و سخنرانی ها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زایران در

باره فهم و درک فلسفه واقعی حج و نیز پی بردن به ماجرای از پیش طراحی شده شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا ، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنین شرایطی رسالت زایران بسیار سنگین است . بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی را درک نکرده اند ، و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بی حاصل و بی ثمر باقی مانده است .

یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند . چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیل گران مغرض و یا جیره خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است ، این است که حج یک عبادت دست جمعی و یک سفر زیارتی سیاحتی است . به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه داری و کمونیسم ایستاد ! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند ! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره اندیشی نمود ! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایی کنند ! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومت های وابسته بشوراند ، بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس

! و حال آن که حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک ، انسان به خدا نمی رسد . حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود ، حج پیام آور و ایجاد و بنای جامعه ای به دور از رذایل مادی و معنوی است ، حج تجلی و تکرار همه صحنه های عشق آفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست ، و مناسک حج مناسک زندگی است و از آن جا که جامعه امت اسلامی از هر نژاد و ملیتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیوند خورد و یکی گردد و ید واحده شود ، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است . حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است . حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند می شوند ولی اندیشمندان و غواصان و دردآشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاست های اجتماعی آن نترسند . از صدف این دریا ، گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت ، ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد ،

که حج بسان قرآن مهجور گردیده است ، و به همان اندازه ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجاب های خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرا آفرینش در دل خروارها خاک کج فکری های ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است ، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است ، سرنوشتی که میلیون ها مسلمان هر سال به مکه می روند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر می گذارند ، ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد علیهم السلام که بودند و چه کردند ، هدفشان چه بود ، از ما چه خواسته اند ؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمی شود به همین است . مسلم حج بی روح و بی تحرک و قیام ، حج بی برائت ، حج بی وحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید ، حج نیست ، خلاصه همه مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و باز گرداندن این دو به صحنه های زندگی شان کوشش کنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفه حج همه بافته ها و تافته های خرافاتی علماء درباری را به دریا بریزند .

اما آنچه زایران عزیز باید بدانند این که آمریکا و آل سعود حادثه مکه را یک مبارزه فرقه ای و نزاع قدرت میان شیعه و سنی ترسیم نموده و

ایران و رهبران آن را به عنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراطوری بزرگ را در سر می پرورانند معرفی می کنند ، تا بسیاری از کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشه های شوم جهانخواران بی خبرند ، تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزه ما برای کسب آزادی ملت ها و در مسیر کسب قدرت سیاسی مان و گسترش قلمرو جغرافیای حکومت اسلامی است . البته برای ما و همه اندیشمندان و محققانی که از نیات پلید تشکیلات آل سعود باخبرند ، جای تعجب نیست که به ایران و حکومتی که از بدو پیروزی تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شریک غم و شادی مسلمانان می داند ، تهمت افتراق و جدایی مسلمانان را بزنند ، و یا بالاتر از آن ، زایرانی را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهی به حجاز رفته اند به لشکرکشی و تشکل برای تصرف کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینه پیامبر متهم نمایند ، و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسؤ ولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند ، آری ، در منطق آل سعود نظامی و پاسدار کشور اسلامی باید با حج بیگانه باشد ، و این گونه سفرها برای مسؤ ولین کشوری و لشکری تعجب آور و توطئه انگیز می شود ، از نظر استکبار ، مسؤ ولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند ، آنها را به حج چه کار ! دست

نشاندگان آمریکا آتش زدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم ، و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته اند و نیز مسؤ ولین و نظامیان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده اند .

واقعیت این است که دول استکباری شرق و غرب و خصوصا آمریکا و شوروی عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده اند . در بخش آزاد جهان ، این ابرقدرت ها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگی ملت ها را امری ضروری و کاملا توجیه شده و منطقی و منطبق با همه اصول و موازین خودساخته و بین المللی می دانند . اما در بخش قرنطینه سیاسی که متاءسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانی شده اند ، هیچ حق حیات و اظهار نظری وجود ندارد ، همه قوانین و مقررات و فرمول ها همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظام های دست نشاندگان و در بر گیرنده منافع مستکبران خواهد بود و متاءسفانه اکثر عوامل اجرایی این بخش همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلی استکبارند که حتی فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و زنجیرها جرم و گناهی نابخشودنی می دانند ، و منافع جهانخواران ایجاب می کند که هیچ کس حق گفتن کلمه ای که بوی تضعیف آنان را بدهد یا خواب راحت آنان را آشفته کند ندارد .

و از آن جا که مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام ، قدرت بیان مصیبت هایی را که حاکمان کشورشان بر آنها تحمیل کرده اند را ندارند ، باید بتوانند در حرم امن الهی مصایب و دردهایشان را با کمال آزادی بیان کنند تا سایر مسلمانان برای رهایی آنان چاره ای بیندیشند . لذا ما بر این مطلب پافشاری و اصرار می کنیم که مسلمانان ، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهی ، خود را از تمامی قید و بندهای ظالمان آزاد ببینند و در یک مانور بزرگ از چیزی که از آن متنفرند اعلام برائت کنند و از هر وسیله ای برای رهایی خود استفاده نمایند .

حکومت آل سعود مسؤ ولیت کنترل زایران خانه خدا را به عهده گرفته است و این جاست که با اطمینان می گوییم که حادثه مکه جدای از سیاست اصولی جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نیست . ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادی انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم ، و به یاری خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت . و انشاءالله روزی همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرت ها و نوکران و جیره خوارانشان از منفورترین موجودات جهان هستند .

کشتار زایران خانه خدا توطئه ای برای حفظ سیاست های استکبار و جلوگیری از نفوذ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم است . و کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بی درد کشورهای اسلامی حکایت از افزودن درد و مصیبت

بر پیکر نیمه جان اسلام و مسلمین دارد .

پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و مناره های تزییناتی ندارد . پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متاءسفانه با سیاست های غلط حاکمان دست نشانده به خاک مذلت نشسته اند . مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه های مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتل عام زایران خانه خدا را فراموش می کنند ؟ مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون های فتنه و جاسوسی مبدل شده اند که از یک طرف اسلام اشرافیت ، اسلام ابوسفیان ، اسلام ملاهای کثیف درباری ، اسلام مقدس نماهای بی شعور حوزه های علمی و دانشگاهی اسلام ذلت و نکبت ، اسلام پول و زور ، اسلام فریب و سازش و اسارت ، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها و در یک کلام اسلام آمریکایی را ترویج می کنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش ، آمریکای جهانخوار می گذارند .

مسلمانان نمی دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و خادم الحرمین به اسرائیل اطمینان می دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی بریم و برای اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه می کنند . واقعا چقدر باید رابطه سران کشورهای اسلامی با صهیونیست ها گرم و صمیمی شود تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی مبارزه صوری و ظاهری هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج

شود . اگر اینها یک جو غیرت و حمیت اسلامی و عربی داشتند ، حاضر به یک چنین معامله کثیف سیاسی و خودفروشی و وطن فروشی نمی شدند .

قسمت دوم

آیا این حرکات برای جهان اسلام شرم آور نیست ؟ و تماشاچی شدن گناه و جرم نمی باشد ؟ آیا از مسلمانان کسی نیست تا بپاخیزد و این همه ننگ و عار را تحمل نکند ؟ راستی ما باید بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند و صحه بر آن همه فجایع صهیونیست ها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بیاورند ؟ حال ، مسلمانان باور می کنند که زایران ایرانی برای اشغال خانه خدا و حرم پیامبر قیام کرده اند و می خواستند کعبه را دزدیده به قم ببرند ؟ اگر مسلمانان جهان باور کرده اند که سران آنها دشمنان واقعی آمریکا و شوروی و اسرائیل هستند ، تبلیغات آنان هم در مورد ما را باور می کنند .

البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی مان بارها اعلام نموده ایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم ، حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ می گذارند ، از آن باکی نداریم و استقبال می کنیم . ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم ، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم ، ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظام هایی را که بر این سه پایه

استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را در جهان استکبار ترویج نماییم ، و دیر یا زود ملت های در بند شاهد آن خواهند بود . ما با تمام وجود از گسترش باج خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکایی حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد جلوگیری می کنیم . انشاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج ، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همه عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین اندازد ، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود . و از خدا می خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم . مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بی انتهایی که انقلاب اسلامی ما برای همه جهانخواران آفریده است ، احساس غرور و آزادی کنند و آوای آزادی و آزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخم های خود مرهم گذارند ، که دوران بن بست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر به سر آمده است و گلستان ملت ها رخ نموده است . و امیدوارم همه مسلمانان شکوفه های آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گل های محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند ، همه باید از مرداب و باتلاق و سکوت و سکونی که کارگزاران سیاست آمریکا و

شوروی بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیده اند ، به درآییم و به سوی دریایی که زمزم از آن جوشیده است روانه شویم و پرده کعبه و حرم خدا را که به دست نامحرمان نجس آمریکا و آمریکازاده ها آلوده شده است با اشک چشم خویش شستشو دهیم .

مسلمانان تمامی کشورهای جهان ! از آن جا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید ، به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید که عزت و حیات در سایه مبارزه است و اولین گام در مبارزه ، اراده است و پس از آن تصمیم بر این که سیادت کفر و شرک جهانی خصوصا آمریکا را بر خود حرام کنید . ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روحمان با ابراهیم و در مکه است . دروازه های مدینه الرسول را به روی ما ببندند یا بگشایند ، رشته محبتمان با پیامبر هرگز پاره و سست نمی شود ، به سوی کعبه نماز می گزاریم و به سوی کعبه می میریم . و خدا را سپاس می گزاریم که در میثاقمان با خدای کعبه پایدار مانده ایم و پایه های برائت از مشرکین را با خون هزاران هزار شهید از عزیزانمان بنیان نهاده ایم و منتظر هم نمانده ایم که حاکمان بی شخصیت بعض کشورهای اسلامی و غیراسلامی از حرکت ما پشتیبانی کنند

. ما مظلومین همیشه تاریخ ، محرومان و پابرهنگانیم ، ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم ، دست از مبارزه با ظالم بر نمی داریم . جمهوری اسلامی ایران از مسلمانان آزاده جهان که علی رغم اختناق سیاسی حاکم بر آنها با ترتیب کنفرانس ها و مصاحبه ها و سخنرانی ها ، پرده از اسرار جنایت بار آمریکا و آل سعود برداشتند و مظلومیت ما را به دنیا نشان دادند تشکر می نماید . مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود ، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم می شود . و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه ای را به وجود می آورند . راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند ، آسوده خواهند بود ؟ هم اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند ، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت ؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصا آمریکا را شکست ، و الزاما یکی از دو راه را انتخاب نمود : یا شهادت یا پیروزی ، که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است که انشاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاست های حاکم و ظالم جهانخواران و نیز جسارت ایجاد داربست هایی بر محور کرامت انسانی را به همه مسلمین عطا فرماید و همه

را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید .

بعضی افراد تا قبل از حادثه تلخ و شیرین حج در سال گذشته ، فلسفه اصرار جمهوری اسلامی ایران را بر راهپیمایی برائت از مشرکین به خوبی درک نکرده بودند و از خود و دیگران سؤ ال می کردند که در سفر حج و در آن هوای گرم چه ضرورتی به راهپیمایی و فریاد مبارزه است و اگر هم فریاد برائت از مشرکین هم سر داده شود ، چه ضرری متوجه استکبار می شود ؟ و چه بسا افراد ساده دلی تصور می کردند که دنیای به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل این گونه مسائل سیاسی را خواهد داشت ، که به مخالفان خود حتی بیش از این هم اجازه حیات و تظاهرات و راهپیمایی خواهند داد ، و دلیل این مدعا اجازه راهپیمایی هایی است که در کشورهای به اصطلاح آزاد غرب داده می شود . ولی این مساءله باید روشن باشد که آن گونه راهپیمایی ها هیچ گونه ضرری برای ابرقدرت و قدرت ها ندارد . راهپیمایی مکه و مدینه است که بسته شدن شیرهای نفت عربستان را به دنبال دارد ، راهپیمایی های برائت در مکه و مدینه است که به نابودی سرسپردگان شوروی و آمریکا ختم می شود ، و درست به همین جهت است که با کشتار دست جمعی زنان و مردان آزاده از آن جلوگیری می شود ، و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتی ساده دلان می فهمند که نباید سر بر آستان شوروی و آمریکا نهاد . ملت عزیز و دلاور

ایران مطمئن باشند که حادثه مکه منشاء تحولات بزرگی در جهان اسلام زمینه مناسبی برای ریشه کن شدن نظام های فاسد کشورهای اسلامی و طرد روحانی نماها خواهد بود . و با این که بیشتر از یک سال از حماسه برائت از مشرکان نگذشته است ، عطر خون های پاک شهدای عزیز ما در تمامی جهان پیچیده و اثرات آن را در اقصی نقاط عالم مشاهده می کنیم . حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست ، آیا دنیا تصور می کند که این حماسه را چه کسانی سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده اند که بی محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیست ها مقاومت می کنند ؟ آیا تنها آوای وطن گرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است ؟ آیا از درخت سیاست بازان خودفروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید می ریزد ؟ اگر این چنین بود ، اینها که سال هاست در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده اند ! شکی نیست که این آوای الله اکبر است ، این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیت المقدس غاصبین را به نومیدی کشاند . و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج ، دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و مرگ بر آمریکا ، شوروی و اسرائیل گفت ، و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد

، او نیز نثار خون و به رسم شهادت آرمید . آری ، فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چطور خواب بنی اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت ، و دوباره کوکب دریه فلسطین از شجره مبارکه لاشرقیه و لاغربیه ما برافروخت . و امروز به همان گونه که فعالیت های وسیعی در سراسر جهان برای به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است ، برای خاموش کردن شعله های خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است . و حال آن که معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسر جهان رو به فزونی نهاده است و ما اینها را سرمایه های بالقوه انقلاب خود تلقی می کنیم ، و هم آنهایی که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضا می کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک می گویند و به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت .

امروز جنگ حق و باطل ، جنگ فقر و غنا ، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است . و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده

اند ، می بوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض می کنم خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است ، و قلب ها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است ، و شراره کینه انقلابی تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است . البته همه می دانیم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب ، سختی ها و مشکلاتی را تحمل کرده و کسی مدعی آن نیست که طبقات محروم و ضعیف و کم درآمد و خصوصا اقشار کارمند و اداری در تنگنای مسائل اقتصادی نیستند ، ولی آن چیزی که همه مردم ما فراتر از آن را فکر می کنند ، مساءله حفظ اسلام و اصول انقلاب است . مردم ایران ثابت کرده اند که تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند ، ولی تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت . ملت شریف ایران همیشه در مقابل شدیدترین حملات تمامی جهان کفر علیه اصول انقلاب خویش مقاومت کرده است که در این جا مجال ذکر همه آنها نیست .

آیا ملت دلاور ایران در مقابل جنایات متعدد آمریکا در خلیج فارس اعم از حمایت نظامی و اطلاعاتی به عراق و حمله به سکوهای نفتی و کشتی ها و قایق ها و سرنگونی هواپیمای مسافربری مقاومت نکرده است ؟ آیا ملت ایران در جنگ دیپلماسی شرق و غرب علیه خود و ایجاد بازی های سیاسی مجامع بین المللی مقاومت

نکرده است ؟ آیا ملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادی ، تبلیغاتی ، روانی و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشک باران مناطق مسکونی و بمباران های مکرر شیمیایی عراق در ایران و حلبچه مقاومت نکرده است ؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرال ها و زراندوزی و احتکار سرمایه داران و حیله مقدس مابان مقاومت نکرده است ؟ آیا همه این حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است ؟ که اگر نبود حضور مردم ، هر یک از این توطئه ها می توانست به اصول نظام ضربه بزند که خدا را سپاس می گزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتی استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه ها را ترک نگوید .

ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزش های اسلامی هستند ، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبازره در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد ، با الفبای مبارزه بیگانه اند . و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند ، آب در هاون می کوبند . بحث مبارزه و رفاه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند ، و تتها آنهایی تا

آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند . فقرا و متدینین بی بضاعت ، گردانندگان و بر پادارندگان واقعی انقلاب ها هستند . ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم . مسؤ ولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده ای از خدابی خبر برای از بین بردن انقلاب ، هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست و التقاطی می خوانند . از این اتهامات نباید ترسید ، باید خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید . آمریکا و استکبار در تمامی زمینه ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند . در حوزه ها و دانشگاه ها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده ام ، اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود می کنند ، اینها با قیافه های حق به جانب و طرفدار دین و ولایت ، همه را بی دین معرفی می کنند ، باید از شر اینها به خدا پناه بریم . و همچنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالم است حمله می کنند و اسلام آنها را اسلام آمریکایی معرفی می نمایند ، راهی بس خطرناک را می پویند که خدای ناکرده به شکست اسلام

ناب محمدی منتهی می شود . ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد .

قسمت سوم

امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ

اسلامی رونق و زرق و برق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد ، امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تبرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ ها و موشک های دشمنان باز کرده است ، و همچون همه عاشقان شهادت ، برای درک شهادت روزشماری می کند . جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادی مان ، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم ، انشاءالله ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب ، سختی های جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران می کند ، و چه شیرینی بالاتر از این که ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است ! چه شیرینی بالاتر از این که ملت ایران سقوط ارکان و کنگره های نظام ستمشاهی را نظاره کرده است و شیشه حیات آمریکا را در این کشور شکسته است ! و چه شیرینی بالاتر از این که مردم عزیزمان ریشه های نفاق و ملی گرایی و التقاط را خشکانیده اند ! و انشاءالله شیرینی تمام ناشدنی آن را در جهان آخرت خواهند چشید . نه تنها کسانی که تا مقام شهادت و جانبازی و حضور در جبهه پیش رفته اند ، بلکه آنهایی که در پشت

جبهه با نگاه محبت بار و با دعای خیر خود جبهه را تقویت نموده اند ، از مقام عظیم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده اند . خوشا به حال مجاهدان ! خوشا به حال وارثان حسین علیه السلام !

اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مساءله ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه های نبرد مقایسه شود ، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ، نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام ، تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد ، تمامی اینها خیالات باطل ملی گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است . ملی گراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است ، ما می گوییم تا شرک و کفر هست ، مبارزه هست و تا مبارزه هست ، ما هستیم . ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم ، ما تصمیم داریم پرچم (لا اله الا الله ) را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم . پس ای فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجی ام ! و ای نیروهای مردمی ! هرگز از دست دادن موضعی را با تاءثر و گرفتن مکانی را با غرور و شادی بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدری ناچیزند که تمامی دنیا در مقایسه با آخرت .

پدران و مادران و همسران و خویشاوندان شهدا ، اسرا ، مفقودین و معلولین ما توجه داشته باشند

که هیچ چیزی از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند کم نشده است . فرزندان شما در کنار پیامبر اکرم و ائمه اطهارند ، پیروزی و شکست برای آنها فرقی ندارد . امروز روز هدایت نسل های آینده است ، کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است . امروز روزی است که خدا این گونه خواسته است و دیروز خدا آن گونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پیروزی جنود حق خواهد بود ، ولی خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعیم و ما تابع امر خداییم و به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم . البته برای ادای تکلیف همه ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم .

همه می دانند که ما شروع کننده جنگ نبوده ایم ، ما برای حفظ موجودیت اسلام در جهان تنها از خود دفاع کرده ایم و این ملت مظلوم ایران است که همواره مورد حمله جهانخواران بوده است ، و استکبار از همه کمینگاه های سیاسی و نظامی و فرهنگی و اقتصادی خود به ما حمله کرده است . انقلاب اسلامی ما تاکنون کمینگاه شیطان و دام صیادان را به ملت ها نشان داده است . جهانخواران و سرمایه داران و وابستگان آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم ، و حال آن که این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که

در سراسر جهان صلا زنیم که ای خواب رفتگان ! ای غفلت زدگان ! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانه های گرگ ، منزل گرفته اید . برخیزید که این جا جای خواب نیست ! و نیز فریاد کشیم ! سریعا قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست ! آمریکا و شوروی در کمین نشسته اند و تا نابودی کاملتان از شما دست بر نخواهند داشت . راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود ، کسی جرات این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم داشت ؟

امروز یکی از افتخارات بزرگ ملت ما این است که در برابر بزرگترین نمایش قدرت و آرایش ناوهای جنگی آمریکا و اروپا در خلیج فارس صف آرایی نمود . و این جانب به نظام های آمریکایی و اروپایی اخطار می کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته اید از خلیج فارس بیرون روید ، و همیشه این گونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود ، که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهای جنگی شما را به قعر آب های خلیج فارس بفرستند .

به دولت ها و حکومت های منطقه خصوصا به عربستان و کویت می گویم که همه شما در ماجراجویی ها و جنایاتی که آمریکا می آفریند شریک جرم خواهید بود ، و ما تا به حال از این که همه منطقه در کام آتش و خون و بی ثباتی کامل غوطه ور نشود ، دست به عملی نزده ایم ، ولی

حرکات جنون آمیز ریگان مطمئنا حوادث غیر منتظره و عواقب خطرناکی را بر همه تحمیل می کند . شما اطمینان داشته باشید که در این برگ جدید بازنده اید ، خودتان و کشور و مردم اسلامی را در برابر آمریکا این قدر ذلیل و ناتوان نکنید ، اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .

بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است و می رود تا رعد و برق حوادث آن ، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد . نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند . به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند ، به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیب مان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند . بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاسی نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند و با دلسوزی های بی مورد و اعتراض های کودکانه می گویند : جمهوری

اسلامی سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است ، که چه خوب است این سوال پاسخ داده شود که ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانی نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند !

قسمت چهارم

آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابه سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می کند . کنترل و حذف سلاح های مخرب از جهان اگر با حقیقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملت هاست ، ولی این نیز یک فریب قدیمی است و این همان چیزی است که اخیرا از گفته های سران آمریکا و شوروی و نوشته های سیاسیون آنها

آشکار گردیده است که مراودات اخیر سران شرق و غرب به خاطر مهار بیشتر جهان سوم و در حقیقت جلوگیری از نفوذ پابرهنه ها و محرومین در جهان مالکیت های بی حد و مرز سرمایه داران است . ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب ، جبهه قدرتمند اسلامی انسانی با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود و آقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود . مطمئن باشید قدرت های شرق و غرب همان مظاهر بی محتوای دنیای مادی اند که در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزش های معنوی قابل ذکر نمی باشند .

من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری نمی کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد . ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم ، ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم . ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تاءمین و آنان را

به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روش های مبارزه علیه نظام های کفر و شرک آشنا می سازد .

و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مساءله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود ، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم ، و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود ، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود ، اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم ، و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود .

من در این جا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند ، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران

را به هشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم . در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مساءله را مطرح نمایند که ثمره خون ها و شهادت ها و ایثارها چه شد ! اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است ، حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد . و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم . مسلم خون شهیدان ، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است ! خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می داند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست و این ملت ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود . و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود . خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند ! خوشا به حال آنان که در این قافله نور ، جان و سر باختند ! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند !

خداوندا ! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن . خداوندا ! کشور ما و ملت ما

هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت ، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش . خوشا به حال شما ملت ! خوشا به حال شما زنان و مردان ! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا و بعدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم . و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند ، بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند .

آری ! دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم ، آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی ازادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند ، مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید ، که من مجددا به همه مردم و مسؤ ولین عرض می کنم که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند این مدعیان بی

هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند .

من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد ، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند . اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش می کنم که هشیار و مراقب باشید . قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مساءله جنگ نیست ، با اعلام این تصمیم حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است . ولی دورنمای حوادث را نمی توان به طور قطع و جدی پیش بینی نمود و هنوز دشمن از شرارت ها دست بر نداشته است و چه بسا با بهانه جویی ها به همان شیوه های تجاوزگرانه خود ادامه دهد . ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم و ملت ما هم نباید فعلا مساءله را تمام شده بداند . البته ما رسما اعلام می کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست ، چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه ها حملات خود را دنبال کنند ، نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند ، در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد . مردم ما که در طول سال های جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده اند ، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه ها و شکل های مختلف را جدی تر بدانند ،

و فعلا چون گذشته تمامی نظامیان اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه ها برای دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به ماءموریت های خود ادامه دهند . در صورتی که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم برای بعد از آن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت . ولی در مقطع کنونی به طور جد از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسؤ ولین کشور و مدیران رسانه ها و مطبوعات می خواهم که خود را از معرکه ها و معرکه آفرینی ها دور کنند و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه های تند نگردند و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند .

دراین روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند ! ! ! که هر چند این مساءله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست ! ! ! اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست . چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم می زدند ، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند و جیره خواران استکبار همان ها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند ، امروز

طرفدار جنگ شوند . و ملی گراهای بی فرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند که انشاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هشیاری جواب همه فتنه ها را خواهد داد .

من باز می گویم که قبول این مساءله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم . و نکته ای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسؤ ولین کشور ایران به اتکاء خود تصمیم گرفته اند و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است .

قسمت پنجم

مردم عزیز و شریف ایران ! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم و شما می دانید که من به شما عشق می ورزم و شما را می شناسم ، شما هم مرا می شناسید ، در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد ، تکلیف الهی ام بود . شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگیم ، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام .

عزیزانم ! شما می دانید که تلاش کرده ام که راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدم ندارم . خداوندا ! تو می دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم . خداوندا ! تو می دانی که استکبار

و آمریکای جهانخوار گل های باغ رسالت تو را پرپر نمودند . خداوندا ! در جهان ظلم و ستم و بیداد ، همه تکیه گاه ما تویی و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسی را بشناسیم ، ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی . خداوندا ! تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیه الله ! ! ! ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ! ! ! و رسیدن به خودت جبران فرما .

فرزندان انقلابی ام ! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید ! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد . می دانم که به شما سخت گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد ؟ می دانم که شهات شیرین تر از عسل در پیش شماست ، مگر برای این خادمتان این گونه نیست ؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است ، بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید ، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست . و تاءکید می کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسؤ ولان آن نیستم . مسؤ ولین مورد اعتماد من می باشند ، آنها را از این تصمیمی که گرفته اند شماتت نکنید که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است ، که انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و

رضایت خود فرماید .

من در این جا به جوانان عزیز کشورمان ، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گل های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید . و من به همه مسؤ ولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی کنید و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید . مبادا اساتید و معلمینی که به وسیله معاشرت ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن ، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده اند ، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجی ها بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلید و گداصفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند ، و به جای این که گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم ، به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند . ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آن همه هنرآفرینی و اختراعات و پیشرفت ها داشته باشیم ، انشاءالله در شرایط بهتر زمینه کافی برای رشد استعداد و تحقیقات را در همه امور فراهم می سازیم . مبارزه علمی برای

جوانان ، زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیت ها و حقیقت هاست ، و اما مبارزه علمی آنان در بهترین صحنه های زندگی و جهاد و شهادت شکل گرفته است .

و نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض می کنم ، این است که در مسیر ارزش ها و معنویات از وجود روحانیت و علماء متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید . روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت و هدایت نسل ها همت گماشته اند و همیشه پیشتاز و سپر بلای مردم بوده اند . بر بالای دار رفته اند و محرومیت ها چشیده اند ، زندان ها رفته اند و اسارت ها و تبعیدها دیده اند و بالاتر از همه آماج طعن ها و تهمت ها بوده اند ، و در شرایطی که بسیاری از روشنفکران در مبارزه با طاغوت به یاءس و ناامیدی رسیده بودند ، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعی مردم دفاع نموده اند . و هم اکنون نیز در هر سنگری از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع دیگر در کنار مردمند ، و در هر حادثه غمبار و مصیبت آفرینی شهداء بزرگواری را تقدیم نموده اند .

در هیچ کشور و انقلابی جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگی ائمه هدی ! ! ! علیهم

السلام ! ! ! و انقلاب اسلامی ایران سراغ نداریم که رهبران انقلاب آن قدر آماج حملات و کینه ها گردند ، و این به خاطر صداقت و امانتداری ای است که در وجود علماء متعهد اسلام متبلور است . مسؤ ولیت پذیری در کشوری که با محاصره ها و مشکلات اقتصادی و سیاسی و نظامی مواجه است کار مشکلی است . البته روحانیون متعهد کشور ما باید خودشان را برای فداکاری های بیشتر آماده کنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود برای حفظ آبروی اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده کنند ، و جای بسی سپاس و امتنان است که ملت رشید و دلاور ایران قدر خادمان واقعی خود را می شناسند و فلسفه عشق و ارادت خود را به این نهاد مقدس در یک کلمه خلاصه می کند علما و روحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامی ملت خیانت نکرده و نمی کنند ، البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته ها و صحبت ها هر وقت نام روحانیت را به میان آورده ام و از آنان قدردانی نموده ام ، مقصودم علماء پاک و متعهد و مبارز است ، که در هر قشری ناپاک و غیر متعهد وجود دارد و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است ، و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند و ضربات اصلی را به این انقلاب ، روحانیون وابسته و مقدس ماب و دین فروش زده اند

و می زنند و روحانیون متعهد ما همواره از این بی فرهنگ ها متنفر و گریزان بوده اند .

من به صراحت می گویم ملی گراها اگر بودند به راحتی در مشکلات و سختی ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می کردند . و برای این که خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند ، همه کاسه های صبر و مقاومت را یکجا می شکستند و به همه میثاق ها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا می زدند . کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند ! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده ها و حسادت های خود را نمی توانند پنهان سازند ، آنان را به باد ناسزا گیرند . ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست ، سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است که اگر بندبند استخوان هایمان را جدا سازند ، اگر سرمان را بالای دار برند ، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند ، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند ، هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم .

علما و روحانیون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسؤ ولیت خود آشنا هستند ولی از باب تذکر و تاءکید عرض می کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی

مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند ، با روی گشاده و آغوش باز حرف های آنان را بشنوند ، و اگر بیراهه می روند با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید . و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت . اینها که امروز این گونه مسائل را عنوان می کنند ، مسلما دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می طپد و الا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند . اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر می کنند ، به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید . اگر قبول هم نکردند ماءیوس نشوید ، در غیر این صورت خدای ناکرده به دام لیبرال ها و ملی گراها و یا چپ و منافقین می افتند و گناه این کمتر از التقاط نیست . وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود ، احاطه داشته باشیم . فرهنگ دانشگاه ها و مراکز غیرحوزه ای به

صورتی است که با تجربه و لمس واقعیت ها بیشتر عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی ، باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها ، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیع تر گردد .

نکته دیگر این که من اکثر موفقیت های روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان می دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت . هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست ، و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی ، روحانیت را آلوده کند ، چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزی های بی مورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه داری و سرمایه داران متهم نمایند . در این شرایط حساس و سرنوشت سازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است ، باید به شدت مواظب حرکات خود بود ، چه بسا افرادی از سازمان ها و انجمن ها و تشکیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتی علاوه بر تاءمین منافع خود روحانیت را رو در روی یکدیگر قرار دهند . البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند ،

حمایت از محرومین و پابرهنه هاست ، چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است . ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسؤ ولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم ، خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم .

در خاتمه از پیشگاه مقدس پروردگار که الطاف بیکران خود را بر این ملت ارزانی داشته است تشکر و قدردانی می کنم و از محضر مقدس بقیه الله ! ! ! ارواحنا فداه ! ! ! عاجزانه می خواهیم که ما را در مسیر و هدفمان مدد و رهبری فرماید .

خداوند متعال به خانواده های شهدا صبر و اجر و به مجروحین و معلولین شفا عنایت فرماید و اسرا و مفقودین را به وطن خویش بازگرداند ، خداوندا ! از تو می خواهیم آنچه مصلحت اسلام و مسلمین است را برای ما مقدر فرمایی . انک قریب مجیب .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/4/67

بیانات امام خمینی در دیدار با محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائل سیاسی مربوط به جنگ را وزارت خارجه به عهده دارد ، ولی مسائل جبهه ها را باید نیروهای نظامی و انتظامی و مردمی زیر نظر ستاد فرماندهی کل قوا به عهده بگیرند .

همان طور که قبلا گفتیم ما با مردم خود با صداقت صحبت می کنیم . ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحی پایدار فکر می کنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست ، ولی سلحشوران ارتش اسلام باید خود را آماده کنند که اگر دشمن دست به حملاتی زد ، جواب مناسبی به آن بدهند .

فرزندان

انقلابی ام ! توجه کنید که امروز روز حضور گسترده در جبهه هاست ، فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است ، خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید ، بر دشمن غدار رحم جایز نیست و اینها تمام حرف هایشان یک فریب است . ما خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین المللی نیست و ما تا قبول قطعنامه از سوی عراق جواب دشمنان اسلام را در جبهه ها خواهیم داد .

تاریخ : 6/5/67

لوح دستخط امام خمینی به فرماندهان و خلبانان شجاع نیروی هوایی و هوانیروز

بسم الله الرحمن الرحیم

توسط تیمسار سرتیپ ستاری فرمانده محترم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تیمسار سرتیپ دوم انصاری فرمانده هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران

خلبانان عزیز و قهرمان نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و خلبانان دلیر و شجاع هوانیروز

اینجانب از زحمات طاقت فرسای شما و تمامی افراد متعهد و دلسوزی که به نحوی از انحاء در آمادگی های پروازها دست دارند ، تشکر می نمایم . شما در طول جنگ تحمیلی بخصوص در شرایط حساس امروز از رزمندگان صحنه های نبرد و میهن اسلامی مان با تمام توان دفاع نموده و می نمایید .

شجاعت شما دل تمامی میهن دوستان و اسلام باوران را شاد کرده است . شما در صحنه های سخت کارزار به دشمنان میهن عزیزمان آموختید که دیگر خیال تعرض به کشورمان و مکتب حیات بخش هم میهنانمان را ننمایند .

اینجانب دست یکایک شما را می فشارم و از صمیم جان به شما دعا می کنم . خدا یار و نگهدارتان باد . به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی .

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله

الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/5/67

پاسخ امام خمینی به نامه یکی از خواهران طلبه و مادر یک شهید

بسمه تعالی

فرزند عزیزم خانم حاجیه شمسی نورانی

نامه پراحساس شما را خواندم . از شما و افرادی مانند شما نمی دانم چگونه باید قدردانی کرد . من که در مقابل این همه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری نمی توانم انجام بدهم .

دستبندت را برایت می فرستم تا از جانب من هدیه ای باشد برای تو و معادل آن را با نذر حقوق شش ماهه ات را من خود به جبهه می فرستم .

از قول من به فرزندان عزیزت ، این عزیزان ملت شریف ایران سلام گرمم را برسان . خدا یار و نگهدارت باد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/6/67

بیانات امام خمینی درجمع رئیس جمهور ، نخست وزیرواعضای هیات دولت به مناسبت هفته دولت

ما نباید حساب کنیم که جنگ تمام شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما اولا تشکر می کنیم از هیاءت دولت و ملت ایران که در این ایام جنگ با این که خیلی تحت فشار بودند ، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام کارها را به خوبی انجام دادند تا این خار سر راه شکسته شد . و ما امروز باید بعض مسائل را عرض کنیم ؛ من جمله این که ما نباید حساب کنیم که جنگ تمام شده است ، ما باید حساب کنیم که در حال جنگیم ، برای این که دشمن ما ! ! ! چه دشمن های بزرگ از قبیل آمریکا و شوروی و چه آنهایی که اذناب آنها هستند از قبیل صدام و امثال اینها ! ! ! اینها چون با اسلام مخالف هستند و دیدند که اسلام امروز در دنیا یک قدرت بزرگی شده است در مقابل آنها ، از این جهت آنها دائما مشغول نقشه کشی هستند و ما نباید از این مساءله غفلت

کنیم . هم باید مردم مهیا باشند ، قوای مسلحه مهیا باشند ، مردمی که باید به جبهه بروƘϠو جبهه ها را پر کنند ، تعقیب کنند این مطلب را و سستی نکنند . دشمن ما دشمنی است که رو نقشه ، با نقشه کار می کند .

قوای مسلحه ما و ملت ما باید مهیا باشند

الان ممکن است که در ایران منتشر کند که خوب ! دیگر مساءله تمام شد و چه شد و مردم را سست کنند . و حال این که این مساءله تمام نشده است ، اینها همیشه دنبال این هستند که کارهای خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملت ها یا دولت ها . در ایران چون نمی توانند این کار را بکنند ، نه ملت با آنهاست نه دولت ، از این جهت یک راه های دیگری که دارند دنبال می کنند ، از این جهت ما باید بیدار باشیم ، جبهه ها باید پر باشد ، ما خودمان را در حال جنگ بدانیم . می بینید که به هیچ چیز از امور اعتنا ندارند ، امروز می گویند جنگ ، فردا همان جنگ را صلح می کنند؛ باز فردا جنگ شروع می کنند ، از این جهت قوای مسلحه ما و ملت ما باید مهیا باشند برای این امر ، این یک مساءله است .

هیاءت تشخیص مصلت باید نظارت کنند در امور لکن مردم را هم شرکت بدهند

مساءله دیگر این مساءله بازسازی است که بسیار مهم است . در بازسازی اگر بخواهد ملت سر خود کار بکند ، فساد ایجاد می شود؛ اگر بخواهد دولت مستقل اجرا کند ، قدرت ندارد . باید مردم همراهی

کنند و هر چه قدرت دارند برای این امر مهم به میدان بیاورند ، لکن با نظارت دولت . و راجع به این که کجا مقدم ، کجا مؤ خر ، این بالاخره صحبت پیش می آید و آن طوری که صلاح است این است که هیاءت تشخیص مصلحت باشد مرکب از سران کشور و نخست وزیر و تشخیص بدهند ، تشخیص مصلحت بدهند که کجا باید اول باشد ، کجا باید بعد باشد ، وضعش باید چه جور باشد ، مردم خودشان داخل باشند لکن مستقل نباشند و دولت باید به مردم مجال بدهد به این که در کارها داخل بشوند ، و مردم هم باید به دولت مجال بدهند که با تاءنی و نقشه کشی این کار مهم را انجام بدهند ، ممکن است دست هایی در کار باشند که بخواهند در همین مقوله هم راجع به بازسازی هم شلوغ کنند و فساد ایجاد کنند ، این را باید خیلی متوجه باشند و این همان هیاءت تشخیص مصلحت که مرکب از سران کشور است ، آنها باید نظارت کنند در امور لکن مردم را هم شرکت بدهند . چنانچه حالا که بعد از جنگ است مردم باید در کارهای تجاری آزاد باشند لکن با نظارت دولت که یک وقت خدای نخواسته دوباره از آن چیزهایی که از خارج می آورند و آن چیزهای فاسدی که می آورند دوباره شروع نکنند . دولت اجازه بدهد مردم از خارج چیز بیاورند ، تجارت کنند ، لکن نظارت داشته باشد که فساد ایجاد نشود . این هم یک مطلبی است که مهم است و باید خیلی

در آن چیز کرد .

نباید توهم کنیم که باید همه کارها زودی درست بشود

و باز مسائلی هست که تمامش مربوط به آن است که ما باید بیدار باشیم در این امور ، نباید که توهم کنیم که باید همه آن کارها زودی درست بشود . الان ممکن است که یک عده ای بیفتند توی مردم . . . اشخاصی که مخالف با ما هستند ، هستند ، زیادند الان هم هستند که خوب ! جنگ تمام شد ، یا الله زود تمام کنید ! مطلب یک مطلبی نیست که به زودی تمام بشود ، مطلبی است که هشت سال کوبیدند ، شهرهای ما را از بین بردند ، این باید اقلا همان قدری که آنها کردند ما دنبال کنیم که انشاءالله تا چند سال بتوانیم این کار را انجام بدهیم . مردم ننشینند گوش کنند به حرف اشخاص که زود باید درست بشود ، فورا باید همه چیز درست بشود . نه ، نمی توانند ، مساءله ای است که نمی شود این را ، هم در این امر باید خیلی دقیق باشند و هم در مهیا بودن راجع به جنگ .

و من امیدوارم که خداوند تاءیید کند شما را ، همان طور که تا حالا تاءیید کرده است . ما تا حالا با تاءییدات الهی پیش رفتیم ، بنابراین کار مهم اتکال به خدای تبارک و تعالی است ، تا حالا هر چه شده به دست او بوده ، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستیم که کارهایی که ایشان می گوید عمل کنیم . و شما هم متوجه به این معنا باشیم که اتکالتان را

به خدا زیاد کنید و توجه تان را به خدا زیاد کنید . و ما چیزی نیستیم ، ما هیچ هستیم ، آن که هست اوست و آن که کار می کند اوست . و من هم که وظیفه ام دعاست ، من دعا می کنم راجع به همه شما و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که به همه شما توفیق بدهد ، به همه شما سلامت بدهد ، به ملت ایران توفیق و سلامت بدهد . خداوند دشمنان اسلام را نابود کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

صحیفه نور جلد 21

بیانات امام خمینی درجمع رئیس جمهور ، نخست وزیرواعضای هیات دولت بمناسبت هفته دولت

ما نباید حساب کنیم که جنگ تمام شده است

تاریخ : 8/6/67

بسم الله الرحمن الرحیم

ما اولا تشکر می کنیم از هیات دولت و ملت ایران که در این ایام جنگ با این که خیلی تحت فشار بودند ، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام کارها را به خوبی انجام دادند تا این خار سر راه شکسته شد . و ما امروز باید بعض مسائل را عرض کنیم . من جمله این که ما نباید حساب کنیم که جنگ تمام شده است ، ما باید حساب کنیم که در حال جنگیم ، برای این که دشمن ما چه دشمن های بزرگ از قبیل امریکا و شوروی و چه آنهایی که اذناب آنها هستند از قبیل صدام و امثال اینها اینها چون با اسلام مخالف هستند و دیدند که اسلام امروز در دنیا یک قدرت بزرگی شده است در مقابل آنها ، از این جهت آنها دائما مشغول نقشه کشی هستند و ما نباید از این مساله غفلت کنیم . هم باید مردم مهیا باشند ، قوای مسلحه مهیا باشند ، مردمی که باید به

جبهه بروند و جبهه ها را پر کنند ، تعقیب کنند این مطلب را و سستی نکنند . دشمن ما دشمنی است که رو نقشه ، با نقشه کار می کند .

قوای مسلحه ما و ملت ما باید مهیا باشند

الان ممکن است که در ایران منتشر کنند که خوب ! دیگر مساله تمام شد و چه شد و مردم را سست کنند . و حال این که این مساله تمام نشده است ، اینها همیشه دنبال این هستند که کارهای خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملت ها یا دولت ها . در ایران چون نمی توانند این کار را بکنند ، نه ملت با آنهاست نه دولت ، از این جهت یک راه های دیگری که دارند دنبال می کنند ، از این جهت ما باید بیدار باشیم ، جبهه ها باید پر باشد ، ما خودمان را در حال جنگ بدانیم . می بینید که به هیچ چیز از امور اعتنا ندارند ، امروز می گویند جنگ ، فردا همان جنگ را صلح می کنند . باز فردا جنگ شروع می کنند ، از این جهت قوای مسلحه ما و ملت ما باید مهیا باشند برای این امر ، این یک مساله است .

هیات تشخیص مصلحت باید نظارت کنند در امور لکن مردم را هم شرکت بدهند

مساله دیگر این مساله بازسازی است که بسیار مهم است . در بازسازی اگر بخواهد ملت سرخود کار بکند ، فساد ایجاد می شود . اگر بخواهد دولت مستقل اجرا کند ، قدرت ندارد . باید مردم همراهی کنند و هر چه قدرت دارند برای این امر مهم به میدان بیاورند ، لکن با نظارت دولت . و راجع به این که کجا مقدم ، کجا موخر ، این بالاخره صحبت پیش می آید و آن طوری که صلاح است این است که هیات تشخیص مصلحت باشد مرکب از سران کشور و نخست وزیر و تشخیص

بدهند ، تشخیص مصلحت بدهند که کجا باید اول باشد ، کجا باید بعد باشد ، وضعش باید چه جور باشد ، مردم خودشان داخل باشند لکن مستقل نباشند و دولت باید به مردم مجال بدهد به این که در کارها داخل بشوند ، و مردم هم باید به دولت مجال بدهند که با تاءنی و نقشه کشی این کار مهم را انجام بدهند . ممکن است دست هایی در کار باشند که بخواهند در همین مقوله هم راجع به بازسازی هم شلوغ کنند و فساد ایجاد کنند ، این را باید خیلی متوجه باشند و این همان هیات تشخیص مصلحت که مرکب از سران کشور است ، آنها باید نظارت کنند در امور لکن مردم را هم شرکت بدهند . چنانچه حالا که بعد از جنگ است مردم باید در کارهای تجاری آزاد باشند لکن با نظارت دولت که یک وقت خدای نخواسته دوباره از آن چیزهایی که از خارج می آوردند و آن چیزهای فاسدی که می آوردند دوباره شروع نکنند . دولت اجازه بدهد مردم از خارج چیز بیاورند ، تجارت کنند ، لکن نظارت داشته باشد که فساد ایجاد نشود . این هم یک مطلبی است که مهم است و باید خیلی در آن چیز کرد .

نباید توهم کنیم که باید همه کارها زودی درست بشود و باز مسائلی هست که تمامش مربوط به این است که ما باید بیدار باشیم در این امور ، نباید که توهم کنیم که باید همه آن کارها زودی درست بشود . الان ممکن است که یک عده ای بیفتند توی مردم . .

. * اشخاصی که مخالف با ما هستند ، هستند ، زیادند الان هم هستند که خوب ! جنگ تمام شد ، یا الله زود تمام کنید ! مطلب یک مطلبی نیست که به زودی تمام بشود ، مطلبی است که هشت سال کوبیدند ، شهرهای ما را از بین بردند ، این باید اقلا همان قدری که آنها کردند ما دنبال کنیم که انشاء الله تا چند سال بتوانیم این کار را انجام بدهیم . مردم ننشینند گوش کنند به حرف اشخاص که زود باید درست بشود ، فورا باید همه چیز درست بشود نه ، نمی توانند ، مساله ای است که نمی شود این را ، هم در این امر باید خیلی دقیق باشند و هم در مهیا بودن راجع به جنگ .

و من امیدوارم که خداوند تاءیید کند شما را ، همان طور که تا حالاکرده است . ما تا حالا با تاییدات الهی پیش رفتیم ، بنابراین کار مهم اتکال به خدای تبارک و تعالی است ، تا حالا هر چه شده به دست او بوده ، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستیم که کارهایی که ایشان می گوید عمل کنیم . و شما هم متوجه به این معنا باشید که اتکالتان را به خدا زیاد کنید و توجه تان را به خدا زیاد کنید . و ما چیزی نیستیم ، ما هیچ هستیم ، آن که هست اوست و آن که کار می کند اوست . و من هم که وظیفه ام دعاست ، من دعا می کنم راجع به همه

شما و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که به همه شما توفیق بدهد ، به همه شما سلامت بدهد ، به ملت ایران توفیق و سلامت بدهد . خداوند دشمنان اسلام را نابود کند .

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 13/6/67

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام خامنه ای رئیس جمهوری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

در مورد حدود تعزیرات شرعی و حکومتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای دامت افاضاته

با اهدای سلام و دعای خیر برای اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت ، در این زمان که بحمدالله تعالی کار جنگ بدین جا رسیده است ، این جانب حق تعزیرات حکومتی را لغو نمودم .

حدود تعزیرات ، چه شرعی و چه حکومتی حق فقهای جامع الشرایط است ، ولی برای جلوگیری از فساد لازم است مجمع تشخیص مصلحت ، تشخیص مصالح را در اجرا و عدم اجرا داده و به نحوی که مصلحت را تشخیص می دهند عمل کنند . انشاءالله موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/6/67

پیام امام خمینی خطاب به علماومردم پاکستان بمناسبت اربعین شهادت علامه عارفحسین حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاکستان ایدهم الله تعالی

پیام ها و تلگرافات تبریک و تسلیت شما در رابطه با شهادت جناب حجت الاسلام آقای سید عارف حسین حسینی ، این یار وفادار اسلام و انقلاب و مدافع محرومان و مستضعفان و این فرزند راستʙƠسید و سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام واصل گردید . گرچه این حادثه بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصا روحانیت متعهد اسلام را جریحه دار نمود ولی مساله ای دور از انتظار ما و ملت های جهان و خصوصا ملت بزرگوار پاکستان که خود طعم تلخ استعمار را چشیده است و با مبارزه و جهاد و شهادت استقلال خویش را به دست آورده است ، نبود . درد آشنایان جوامع اسلامی ، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته اند باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزه اند

و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی ای در پیش دارند و برای امثال علامه عارف حسین حسینی بشارتی بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حق ، عروج خونین (ارجعی الی ربک ) خویش را نظاره کنند و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد . بزرگترین فرق روحانیت و علمای متعهد اسلام با روحانی نماها در همین است که علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهانخواران بوده اند و اولین تیرهای حادثه ، قلب آنان را نشانه رفته است . ولی روحانی نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیا طلب ، مروج باطل یا ثناگوی ظلمه و موید آنان بوده اند . تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده ایم که در برابر ظلم و شرک و کفر ، خصوصا در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد . همان گونه که یک روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیده ایم که برای یاری پابرهنگان زمین ، لحظه ای آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد و عارف حسینی این گونه بود . و ملت های اسلامی حتما دلیل این واقعه را دریافته اند که چرا در ایران (مطهری ) ها و (بهشتی ) ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز و در عراق (صدر) ها و (حکیم ) ها و در لبنان (راغب حرب ) ها و (کریم ) ها

و در پاکستان (عارف حسینی ) ها و در تمامی کشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! هدف توطئه و ترور می شوند .

ملت شریف و مسلمان پاکستان که بحق ملتی انقلابی و وفادار به ارزش های اسلامی بوده اند و با ما رابطه دیرینه گرم انقلابی ، عقیدتی و فرهنگی دارند ، باید تفکر این شخصیت شهید را زنده نگه دارند و نگذارند شیطان زادگان جلوی رشد اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را بگیرند .

امروز استکبار شرق و غرب چون از رویارویی مستقیم با جهان اسلام عاجز مانده است ، راه ترور و از میان بردن شخصیت های دینی و سیاسی را از یک طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمریکایی را از طرف دیگر به آزمایش گذاشته اند . ای کاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروی به کشور مسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنی و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغین غاصبین را در هم می شکستند . ولی راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملت های اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد کاملا مشخص نشده است . و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین ، دو تفکر متضاد و

رودررو وجود داشته باشد ، از واجبات سیاسی بسیار مهمی است که اگر این کار توسط حوزه های علمیه صورت پذیرفته بود ، به احتمال بسیار زیاد سید عزیز ما عارف حسینی در بین ما بود .

وظیفه همه علماست که با روشن کردن این دو تفکر ، اسلام عزیز را از ایادی شرق و غرب نجات دهند . البته خون این شهیدان عزیز تمامی خاک و خاشاک ها را از مسیر اعتلای ارزش های معنوی ریشه کن می سازد و همه مروجین باطل را به دریا می ریزد . ولی نباید از این مساله غفلت کنیم که امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است ، روز بیدار باش همه جهانخواران است . آن روزی که استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب کرده بود و بر مرکب مراد سوار بود ، از خطر بزرگ و بالقوه ای به نام اسلام و قرآن سخن می گفت . و اما امروز که شوروی و آمریکا به دنبال انقلاب مقدس اسلامی ایران صدها ضربه سیاسی ، نظامی و فرهنگی خورده اند و در همه جای عالم زنگ خطر اسلام علیه منافع حیاتی شان به صدا در آمده است ، باید با دقت تمام کید و فریب استکبار شرق و غرب را شناخت و خنثی نمود .

ملت های مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابرقدرت ها با خود بگذارند ، مگر این که خلاف عینی و عملی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند . ما به حبل ولایت خدا و پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام چنگ زده ایم و جدا باید

از هر آنچه غیر رضایت آنان است ، متنفر و بیگانه باشیم و از این بیگانگی هم بر خود فخر و مباهات کنیم .

شهادت جناب حجت الاسلام آقای سید عارف حسین حسینی را به روحانیون متعهد اسلام و خانواده محترم این شهید و ملت مسلمان پاکستان تبریک و تسلیت عرض نموده و به همه برادران وخواهران مسلمان خود در آن کشور اطمینان می دهم که ایران اسلامی در کنار شما و به عنوان یاری امین و سنگری محکم از شرافت ، استقلال ، عزت و اعتبار اسلامی تان دفاع خواهد نمود .

این جانب فرزند عزیزی را از دست داده ام . خداوند تعالی به همه ما توفیق تحمل مصایب و توان ادامه راه پرفروغ شهیدان را بیشتر از پیش کرامت فرماید و توطئه و مکر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پرکرامت اسلام را در مسیر جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد .

والسلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/6/67

نامه امام خمینی در پی استعفای مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم

نامه استعفای شما باعث تعجب شد ، حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید لااقل من و یا مسوولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید . در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام ، فرزندان خود را به قربانگاه می برند ، چه وقت گله و استعفا است !

شما در سنگر نخست وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید ، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی رسید ، چون گذشته عمل می شود

. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود رای دهد .

تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار خواهد داد . همه باید به خدا پناه بریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند .

مردم ما از این گونه مسایل در طول انقلاب زیاد دیده اند ، این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت . از آن جا که من به شما علاقه مندم انشاءالله عندالملاقات مسایلی است که گوشزد می نمایم .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/6/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام سید احمد خمینی درموردتنظیم وتدوین اسنادومدارک مربوط به ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزند عزیزم احمد حفظه الله تعالی و ایده

از آن جا که شما را بحمدالله در مسایل سیاسی و اجتماعی صاحب نظر می دانم و در تمامی فراز و نشیب ها در کنار من بوده ای و هستی و با صداقت و کیاست امور سیاسی و اجتماعی این جانب را متصدی هستی ، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیه مسایل مربوط به خود که بسا در رسانه های گروهی اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است انتخاب می نمایم . و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است ، توفیقات شما را خواستارم . امید است با صرف وقت و دقت نظر این امر را به پایان برسانی .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/6/67

پاسخ به دو استفتاء در مورد شطرنج و خرید و فروش آلات موسیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی دامت برکاته

1 ! ! ! از آنجا که آلات لهو و لعب استفاده های مشروع از قبیل نواختن سرودها را دارد آیا خرید و فروش آن بی اشکال است .

امام خمینی : خرید و فروش آلات مشترکه به قصد منافع محلله آن اشکال ندارد .

2 اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده گردد بازی با آن چه صورتی دارد ؟

امام خمینی : بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد اشکال ندارد .

تاریخ : 20/6/67

پاسخ به نامه نماینده زرند کرمان در مورد آقای محتشمی وزیر کشور

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای محتشمی ! ! ! ایده الله تعالی ! ! ! از دوستان قدیمی من و فردی متدین ، متعهد و مبارز است که با هوشی سیاسی ای که دارد همیشه خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران بوده است . مقصود من از نامه به هیات وزیران آقای محتشمی نیست .

انشاءالله آقایان در مسائلی که می خواهند به کسی نسبت دهند ، دقت کافی نمایند و جهات شرعی را نیز مراعات نمایند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/6/67

پیام امام خمینی خطاب به فرماندهان ومسئولین سپاه پاسداران شرکت کننده درمجمع بزرگ فرماندهان سپاه

بسمه تعالی

فرزندان عزیزم ، فرماندهان و مسؤ ولان محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ! در پایان قریب هشت سال دفاع مقدسی که منتهی به استقلال و تمامیت ارضی کشور و شکست طرح های توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامی مان گردید ، نمی دانم با چه بیانی احساسات و علاقه خویش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاوری که طوفان خشم این امت حزب الله از سینه صحنه کارزار شما جوشیده است ، بیان نمایم . در نزد موحدین و سالکان طریقت ، سخن از اجر و پاداش دنیایی ، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است و دنیا با همه زرق و برق ها و اعتباراتش به مراتب کوچکتر از آن است که بخواهد پاداش و ترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد . و مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند .

اما من که وظیفه ام دعاگویی و سپاس و تشکر از همه سپاهیان و بسیجیان و ارتشیان است ، باید به همه نیروهای مسلح

کشور و به شما اطمینان بدهم که تا زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم ، از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد و شما را از بهترین عزیزان و همراهان خود می دانم و همان گونه که در ایام جنگ در کنار شما بوده ام و شاید یکایک شما محبت و ارادتم را به خود احساس کرده اید ، بعد از این نیز چنین خواهم بود .

شما آینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید ، شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید ، شما یادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤ ولان بیدار دلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزیده اند ، و از آن جا که من بین خودم و شما فاصله ای نمی بینم و سخن دل شما همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از این که به کاغذ و قلم کشیده شود درک می نمایم ، تصور می کنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسه ای که سال ها در میدان های نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخره های صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بی قراری عجین گردیده ، از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد و چه بسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ماست ،

که این هم از برکات معنویت و تحول در کشور ماست که پس از هشت سال دفاع مقدس در خود احساس خستگی نمی کنید . ولی من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بحق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزش های الهی نظام ما بوده و خواهد بود ، به وجود یکایک شما نیازمند است ، چه صلح باشد و چه جنگ .

من باز تاکید می کنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود ولی آثار کارشکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده می کنیم که بعید به نظر نمی رسد که دست بعضی از قدرت ها و ابرقدرت ها در این قضایا پنهان باشد و چه بسا صدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجددا آزمایش کنند .

در هر حال ما باید آماده و مهیا باشیم . روزهای حساس و تعیین کننده ای در پیش رو داریم و انقلاب اسلامی هنوز سال ها و ماه های تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ها حاضر و آماده باشند و از کید و مکر جهانخواران و آمریکا و شوروی غافل نمانند و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد ، چرا که در هنگامه نبرد

مجال پرداختن به همه جهات قوت ها و ضعف ها و طرح ها و برنامه ها و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه نبوده است . ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغض ها به این مسایل پرداخت و از همه اندوخته ها و تجربه ها و استعدادها و طرح ها استفاده نمود و در جذب هر چه بیشتر نیروهای مومن به انقلاب همت گماشت و تجارب را به دیگران منتقل ساخت و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج و ارتش بیست میلیونی کوشش نمود و در کنار این مسوولیت بزرگ و پیروی از خطوط کلی سیاست نظامی کشور باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که در میدان های نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیز برقرار بود ، به مجامع داخلی و به همه محیطهای سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده شود و تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفت ها و تفرقه ها و بی تفاوتی ها محافظت گردد . و مبادا که این سرمایه های عظیمی که محصول سال ها تجربه و تلاش در عسرت ها و فراز و نشیب ها بوده است ، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود .

من به شما دعا می کنم و عزت و سعادت دنیا و آخرتتان را از پیشگاه مقدس مسالت دارم . انشاءالله در لوای عنایت پروردگار و در

ظل توجه حضرت بقیه الله ارواحنا فداه پایدار و سرفراز باشید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 28/6/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام ناطق نوری در مورد حجت الاسلام محتشمی وزیر کشور

جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری دامت افاضاته

بسمه تعالی

با سلام ، در جمهوری اسلامی جز در مواردی نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد ، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا ، هیچ کس نمی تواند رای خود را بر دیگری تحمیل کند و خدا آن روز را هم نیاورد .

من تمام سعی خود را می نمایم که با نسبت مطلبی به من ، کسی مظلوم نگردد . من شما را هم فردی متدین ، متعهد ، مبارز و دارای هوش سیاسی می دانم . برای من شما و آقای محتشمی فرقی ندارد . من هر دوی شما و همین طور همه دست اندرکاران صدیق نظام و تمامی افرادی که چون شما قلبشان برای اسلام و ایران می طپد را فرزندان اسلام و انقلاب می دانم .

همه باید سعی کنیم تا روح وحدت و پاکی را بر محیط کارمان حاکم گردانیم ، تا بتوانیم تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها را به زانو درآوریم . باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدی را از زنگارهای تقدس مابی و تحجرگرایی اسلام آمریکایی جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم . ما اگر توانستیم نظامی بر پایه های نه شرقی نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم ، انقلاب پیروز شده است . توفیق جناب عالی را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه

الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 28/6/67

پاسخ به پیشنهاد سرپرست بنیاد 15 خرداد مبنی بر ادامه کار احداث سد قم زیرنظر بنیاد و وزارت نیرو

جناب حجت الاسلام آقای صانعی دامت افاضاته

بسمه تعالی

با توجه به محرومیت مردم قم و زحمات آنان در طول مبارزه با طاغوت ، سرعت عمل در بنای سد 15 خرداد ضروری به نظر می رسد . با تشکر از تمامی افرادی که در مورد سد مذکور زحمت کشیده و می کشند ، با پیشنهاد جناب عالی که همیشه مورد اعتماد و اطمینان این جانب بوده و می باشید و همیشه تلاش نموده اید تا در جهت رفاه مردم محروم و مظلوم یار و غمخوار آنان باشید ، موافقت می نمایم .

مسوولان و دست اندرکاران بنیاد پربرکت پانزدهم خرداد باید با فداکاری و پشتکار در اتمام سد و کارهای خیر دیگر تلاش پیگیر داشته باشند .

انشاءالله مسوولین کشور کمک لازم را در این زمینه خواهند نمود . لازم می دانم از زحمات باارزش جهاد تشکر و قدردانی نمایم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 28/6/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام مهدی کروبی سرپرست بنیادشهیدانقلاب اسلامی درباره مسایل فرهنگی و تحصیلی فرزندان شاهد

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

گزارش مشروح مسایل فرهنگی و تحصیلی فرزندان عزیز شاهد واصل گردید . از تلاش مسوولین و صاحب نظرانی که به این امر مهم اهتمام نموده و در راه بارور شدن و شکوفایی استعدادهای سرشار نونهالان و جوانان برنامه ریزی کرده اند ، تشکر می نمایم .

از این که نوشته اید فرزندان عزیز شهدا و مفقودین و جانبازان و اسرا با جدیت و عشق و علاقه درس می خوانند ، موجب غرور و شادمانی است . سلام گرم و محبت خالصانه ام را به این سرمایه های گرانبهای انقلاب ، این یادگاران معلمین جاوید دانشگاه عشق

و شهادت ابلاغ نمایید و از قول من به آنان بگویید که من با تمام وجود به شما عشق می ورزم و شما را از دل و جان دوست دارم و علاقه مندم که فردفرد شما عالم و متخصصی متعهد برای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم و مبارزی سرسخت علیه اسلام آمریکایی و مرفهین و پرچمدار وفاداری برای ایثارگران و شهیدان خود باشید و بتوانید با چراغ علم و عمل و تقوا ، ظلمت نفاق و کج فکری ها و تحجرها و مقدس مابی ها را از دامن اسلام بزدایید .

کارنامه نورانی شهادت و جانبازی عزیزان شما ، گواه صادقی بر کسب بالاترین امتیازات و مدارج تحصیلی معنوی آنان است که با مهر رضایت خدا امضا شده است و کارنامه شما در گرو تلاش و مجاهدت شما است . زندگی در دنیای امروز ، زندگی در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر انسانی به اراده همان انسان رقم می خورد . اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید ، باید از سرمایه های عمر و استعدادهای جوانی استفاده کنید . با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل و کسب دانش و بینش حرکت نمایید که زندگی زیر چتر علم و آگاهی آن قدر شیرین و انس با کتاب و قلم و اندوخته ها آن قدر خاطره آفرین و پایدار است که همه تلخی ها و ناکامی های دیگر را از یاد می برد .

بشریت با همه پیشرفت هایش در علوم و فنون هنوز در گهواره طفولیت دانش است و تا رسیدن به بلوغ

کامل راه طولانی در پیش است .

امیدوارم ملت های اسلامی و ملت بزرگ ایران با یک تحرک فرهنگی گسترده بتوانند مسلمانان رااز فقر و تنگنای علمی درآورند . توصیه مجدد و اکید من به همه دست اندرکاران و مسوولین کشور این است که بیشتر از گذشته به امور فرهنگی این عزیزان توجه نمایند . من هدیه ای جز دعای خیر برای فرزندان شاهدان همیشه تاریخ ، خصوصا آنهایی که در تحصیل جزء شاگردان ممتاز شناخته شده اند ندارم .

امیدوارم خداوند عطش علم آموزی را در آنان زیاد و سینه هاشان را دریای معارف خود گرداند و تعهد عمل را به آنان کرامت نماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 28/6/67

پاسخ به نامه آیت الله آذری قمی درباره نحوه ادامه همکاری ایشان با جامعه مدرسین وروزنامه رسالت

جناب حجت الاسلام آقای آذری قمی دامت افاضاته

بسمه تعالی

با سلام و دعا ، من همیشه علاقه مند بوده و هستم و هرگز در ذهنم نیست که خدای ناکرده جناب عالی کاری بر خلاف اسلام بنمایید . شما از چهره های فاضل و مبارز و دلسوخته انقلاب می باشید . شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشید تا مردم را به راه صحیح راهنمایی نمایید .

من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسین ایدهم الله تعالی حرفی نمی توانم بزنم ، هر طور خود و جامعه صلاح دانستید عمل کنید . اگر در این زمینه ها حرفی زده ام و یا چیزی نوشته ام آن گونه که مصلحت تشخیص داده ام عمل کرده ام . خداوند جناب عالی را برای یاری اسلام و مسلمین حفظ فرماید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 30/6/67

پیام امام خمینی در تجلیل از هنرمندان متعهد

بسم الله الرحمن الرحیم

خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه های عشق و شهادت و شرف و عزت ، سرمایه زوال ناپذیر آن گونه هنری است که باید به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی ، همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر کند .

تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم اسلام ائمه هدی علیهم السلام اسلام فقراء دردمند ، اسلام پابرهنگان ، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد . هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل ، اسلام التقاط ، اسلام سازش و

فرومایگی ، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام امریکایی باشد . هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی است . هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است . هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالو صفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی ، فرهنگ عدالت و صفا لذت می برند . تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در راءس آنان امریکا و شوروی را بیاموزد .

هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه کوله بار مسوولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکاء به غیر ، تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده اند و هنرمندان ما در جبهه های دفاع مقدسمان این گونه بودند تا به ملا اعلا شتافتند و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی درد را رسوا نمودند . خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 1/7/67

پیام امام خمینی در تجلیل از خانواده های معظم شهدا و ایثارگران

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا ! همه چیز تویی و غیر از تو همه هیچ . خداوندا ! تو عزیزی و غیر از تو همه ذلیل . خداوندا ! تو غنی ای و غیر از تو همه فقیر .

هفته جنگ امسال حال و هوای دیگری دارد و پس از سال ها دفاع مقدس ، یاری دین خدا صورت دیگری به خود گرفته است

. آمادگی جنگی ضرورت بیشتری یافته است و دشمنان خدا و خلق خدا آنی غافل نیستند و در کمین نشسته اند تا آنچه را خدایی است نابود کنند .

خانواده های شهدا تا همیشه تاریخ ، این مشعلداران راه اولیا ، افتخار روشنایی طرق الی الله را به عهده گرفته اند . مجروحین و معلولین ، خود چراغ هدایتی شده اند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین باوران ، راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان می دهند ، راه رسیدن به خدای کعبه را . اسرار در چنگال دژخیمان خود سرود آزادی اند و احرار جهان آنان را زمزمه می کنند . مفقودین عزیز ، محور دریای بیکران خداوندی اند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند . از شهدا که نمی شود چیزی گفت . شهدا شمع محفل دوستانند . شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی و صولشان (عند ربهم یرزقون ) اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب (فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ) پروردگارند . این جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد . والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 2/7/67

پاسخ به نامه حجت الاسلام قدیری در مورد شطرنج و آلات موسیقی

جناب حجت الاسلام آقای قدیری دامت افاضاته

بسمه تعالی

پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب ، این جانب لازم است از برداشت جناب عالی از اخبار و احکام الهی اظهار تاسف کنم . بنابر نوشته جناب عالی زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف

به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست و (رهان ) در سبق و (رمایه ) مختص است به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن که در جنگ های سابق به کار گرفته می شده است و امروز هم تنها در همان موارد است . و انفال که بر شیعیان تحلیل شده است ، امروز هم شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشین های کذایی جنگل ها را از بین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیون ها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد ، منازل و مساجدی که در خیابان کشی ها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است ، نباید تخریب گردد و امثال آن . و بالجمله آن گونه که جناب عالی از اخبار و روایات برداشت دارید ، تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند .

و اما راجع به دو سوال ، یکی بازی با شطرنج در صورتی که از آلت قمار بودن بکلی خارج شده باشد ، باید عرض کنم که شما مراجعه کنید به کتاب جامع المدارک مرحوم آیت الله آقای حاج سید احمد خونساری که بازی با شطرنج را بدون رهن جایز می داند و در تمام ادله خدشه می کند ، در صورتی که مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است . اما این که نوشته اید

از کجا سائل به دست آورده که شطرنج بکلی آلت قمار نیست ، این از شما عجیب است ، چون سوال ها و جواب ها فرض است و بنابراین آنچه را من جواب داده ام در فرض مذکور است که اشکالی متوجه نیست و در صورت عدم احراز باید بازی نکنند . و عجیب تر آن که نوشته اید چرا به جای (قصد حرام نباشد) ، (قصد حلال ) نوشته شده ؟ گویی عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم می شود ، در این صورت قصد حلال مساوق است با نبودن (قصد حرام ) .

و اما در قضیه خرید و فروش آلات مشترکه برای مقصد حلال ، اشتباه بزرگی کرده اید که گمان کرده اید خرید و فروش برای منفعت حلال ، یعنی استفاده حرام کردن و این بر خلاف آنچه نوشته شده است می باشد . البته در این زمینه ها مسایل زیادی است که حال و وقت من اجازه تعقیب آنها را ندارد . از جناب عالی که فرد تحصیلکرده و زحمت کشیده ای می باشید ، توقع نبود که این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهید . شما خود می دانید که من به شما علاقه داشته و شما را مفید می دانم ، ولی شما را نصیحت پدرانه می کنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تاثیر مقدس نماها و آخوندهای بی سواد واقع نشوید ، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بی سواد

صدمه ای بخورد ، بگذارید هر چه بیشتر بخورد . از خداوند متعال توفیق جناب عالی را در خدمت به اسلام و مسلمین چون گذشته خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 11/7/67

پاسخ به نامه رؤسای سه قوه ونخست وزیردرموردکسب تکلیف برای بازسازی کشور

کسب تکلیف برای بازسازی کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

بر هیچ یک از مردم و مسوولین پوشیده نیست که دوام و قوام جمهوری اسلامی ایران بر پایه سیاست نه شرقی و نه غربی استوار است و عدول از این سیاست ، خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور و ملت قهرمان ایران خواهد بود .

جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان های مقدس و الهی خود دست بردارد . انشاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه ها نگه داشته و شعله های ستم سوز آن را علیه شوروی جنایتکار و آمریکای جهانخوار و اذناب آنان به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم بر بام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان ، وارثان زمین گردند .

در مساله بازسازی و سازندگی من اطمینان دارم که شخصیت های رده بالای نظام و مسوولین محترم و نیز مردم وفادار و انقلابی کشورمان چون گذشته هرگز قبول نمی کنند که نیل به این هدف به قیمت وابستگی ایران اسلامی به شرق و یا غرب تمام شود . اخیرا دست های پنهان و آشکار غرب و شرق به منظور ایجاد شکاف و اختلاف میان طرفداران انقلاب اسلامی به حیله جدیدی متوسل شده اند که

مسوولین عزیز و رده بالای کشورمان و نیز شخصیت ها و چهره هایی از مجلس و دولت و روحانیون را به تفکر و گرایشات وابستگی و همچنین عدول از مواضع گذشته و نهایتا به شرق گرایی یا غرب گرایی متهم نمایند و موذیانه با طرح مسائلی از این قبیل که فلان شخصیت نظام جمهوری اسلامی راست گرا و یا میانه رو و یا سازشکار و غرب گراست و یا فلان مسوول تندرو و انقلابی شده است که نتیجتا اعتماد مردم را به دست اندرکاران نظام سلب نمایند که به یاری خداوند و با رشد و آگاهی مردم بازار این گونه القائات در این مملکت کساد و مشتریان آن اندک بوده اند و بر مردم ثابت است کسانی که سال ها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب داده اند و در این راه به پای چوبه های دار رفته و زندان ها کشیده و ترور گشته اند و سلامت خود را از دست داده اند و تحت شکنجه های شاه برای استقلال و آزادی مبارزه کرده اند ، یقینا دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن نه تنها کمتر از دیگران نسوخته که بیشتر می سوزد و مسیر ارزشی و الهی و پرکرامت خویش را به هیچ وجه عوض نمی کنند .

و من از باب وظیفه به مردم و فرزندان پرشور انقلابی ام می گویم که مبادا بدون در نظر گرفتن محذورات سیاسی و شرایط بسیار پیچیده و حساس کشور به طرح سوال ها و اشکالاتی رو آورید که بازگو کردن و تحلیل

واقعی قضایا توسط مسوولین دلسوز نظام باعث کشف اسرار مملکت شده و برای نظام مساله آفرین گردد و نه تنها گره ای را باز نکند که بر مشکلات نیز بیفزاید .

من سیاست داخلی و خارجی کشور را به دقت ملاحظه می کنم و تا زنده ام نخواهم گذاشت مسیر سیاست واقعی ما عوض شود و مسوولین نیز چیزی غیر از این نمی خواهند و انتظاری غیر از این از آنان نمی رود . من به بعضی از مسوولین هشدار می دهم که به شدت باید مراقب بود که خدای نکرده آب به آسیاب دشمنان نریزیم و آنان را با اقوال و جبهه گیری هایمان شادمان نگردانیم . به مسوولین و دست اندرکاران در هر رده نیز می گویم که شرعا بر همه شما واجب است که همت کنید تا آخرین رگ و ریشه های وابستگی این کشور به بیگانگان را در هر زمینه ای قطع نمایید که انشاءالله خواهید کرد و اگر مصلحت نظام و اسلام سکوت است ، دردمندانه سکوت کنید که اجر سکوت برای پیشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بیشتر از دفاع از اتهام وابستگی است .

همان گونه که قبلا گفته ام سیاست بازسازی و تشخیص و تعیین اولویت در امر بازسازی مراکز آسیب دیده کشور به عهده سران محترم و متعهد سه قوه و آقای نخست وزیر است ولی باید توجه داشت که با در نظر گرفتن حجم عظیم کار و ضرورت تسریع در تعیین خط مشی بازسازی و سازندگی ، حتما از نظرات کارشناسان و صاحب نظران خصوصا هیات دولت و وزرا و کمیسیون های مربوطه مجلس

شورای اسلامی که چهره های دلسوز و متعهد و مطلع در آنها فراوانند و نیز از مسوولین هر امری استفاده نمایند چرا که آنان نیز به خوبی دریافته اند که بازسازی و سازندگی جز از طریق تعاون و همفکری میسر نیست . و این کشور متعلق به اسلام و همه ملت ایران است و همان گونه که در جنگ همه در کنار هم بودند ، در صلح و سازندگی هم باید در کنار یکدیگر باشند که انشاءالله مراکز علمی و دانشگاهی نیز در این مساله بزرگ سهیم خواهند بود .

لازم به تذکر است که وزیر و یا مسوول مربوطه نیز در تصمیم گیری نهایی سران و نخست وزیر صاحب رای می باشند .

اما نکاتی که در بازسازی و سازندگی توجه به آن ضروری است

1 ! ! ! با این که اطمینان داریم که خانواده های معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین هیچ گاه راضی نشده و نمی شوند که در برابر ایثار عزیزانشان که فقط به خاطر خدا و رسیدن به کمال بوده است سخن از رفاه و مادیات به میان آید و همت آنان بلندتر از این مقوله هاست ، ولی بر دست اندرکاران نظام است که همه ذوق و استعداد و توان خود را در هر چه بهتر رسیدن به امور معنوی و مادی و ارزشی و فرهنگی این یادگاران هدایت و نور به کار گیرند و از خدمت بی شائبه و بی منت به آنان دریغ نکنند که هر چه انقلاب اسلامی ایران دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است . من می دانم که بسیاری از خانواده های عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین

به خاطر مناعت طبع و بزرگواری واخلاق کریمه خود در مصایب و مشکلات زندگی به مسوولین مراجعه نکرده اند و با مراجعه شان به حداقل بوده است . و همه نیز می دانیم که اکثریت این قشر و رزمندگان عزیز اسلام از طبقات محروم کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند ، ولی وظیفه ماست که در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشیم و من میل ندارم که این قدرشناسی فقط در حد تعریف و تمجید ظاهری خلاصه شود بلکه باید در همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به آنان بها داده شود و ضرورتی نمی بینیم که به این عزیزان سفارش و نصیحت کنم و رسالت بزرگ حفظ امانت خون های مقدس شهیدان را بازگو نمایم که بحمدالله تا به حال خانواده های شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ایثار بوده اند و بعد از این نیز به یاری خدا پاسدار آن خواهند بود .

2 ! ! ! با قبول و اجرای صلح کسی تصور نکند که ما از تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور و توسعه و گسترش صنایع تسلیحاتی بی نیاز شده ایم ، بلکه توسعه و تکامل صنایع و ابزار مربوط به قدرت دفاعی کشور از اهداف اصولی و اولیه بازسازی است و ما با توجه به ماهیت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجددا از سوی ابرقدرت ها و نوکرانشان باید جدی بگیریم .

3 ! ! ! توجه به بازسازی مراکز صنعتی نباید کوچکترین خللی بر ضرورت رسیدن به

امر خودکفایی کشاورزی وارد آورد ، بلکه اولویت و تقدم این امر باید محفوظ بماند و مسوولین بیشتر از گذشته خود را مکلف به اجرای آن سازند و در امر احیای اراضی و مهار آب ها و ایجاد سدها و تشویق کشاورزان و دامداران و استفاده ء هر چه بیشتر از نعمتهای بیکران الهی در طبیعت تلاش نمایند که مطمئنا خودکفایی در کشاورزی مقدمه ای است برای استقلال و خودکفایی در زمینه های دیگر .

4 ! ! ! مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق درآمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند . انشاءالله این استعدادها در پیچ و خم کوچه های اداره ها خسته و ناتوان نشوند .

5 ! ! ! برنامه ریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توام با حفظ شعایر و ارزش های کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظری ها و افراط گرایی ها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی واردات و صادرات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت .

6 !

! ! رعایت اصول ایمنی و حفاظتی مراکز و صنایع و ایجاد پناهگاه های جمعی برای مردم و کارگران که این اختصاص به زمان جنگ ندارد بلکه طریقه احتیاط در هر شرایط است .

7 ! ! ! استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی و بها دادن به مؤ منین انقلاب خصوصا جبهه رفته ها و توسعه حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی شهرهای تخریب شده و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به توده های مردم و جامعه .

8 ! ! ! حفظ و نگهداری ترکیب یک یا چند شهر خراب شده در جنگ به منظور ترسیم علنی تجاوز دشمنان علیه انقلاب و کشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت که آیندگان فقط به اسناد و نوشته ها بسنده نکنند . البته این کار با رضایت کامل صاحبان املاک و با ایجاد شهرهای مجاور باید انجام شود .

9 ! ! ! تاکید بر حفظ ارزش ها و شؤ ون اخلاقی و اجتماعی و نیز سالم سازی اجتماعات که گروهی از خدا بی خبر و فرصت طلب تصور نکنند که مردم در برابر نیات پلید آنان بی تفاوتند .

انشاءالله خداوند همه را از شر نفس اماره و شر دشمنان محافظت فرماید و به همه شرح صدر و تدبیر در امور و اخلاص در عمل و ایثار در خدمت به خلق مرحمت کند . احمد به صورت آزاد بهتر می تواند به اسلام و مردم کشور خدمت نماید و تنها در جلسات

شرکت می کند تا گزارش مسایل سریعتر به این جانب برسد .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 12/7/67

پاسخ به نامه دوم حجت الاسلام والمسلمین قدیری

جناب حجت الاسلام آقای قدیری دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و دعای خیر و آرزوی موفقیت برای شما در پیاده کردن احکام اسلام . نامه اول شما و جواب من در حال و هوای مدرسه و درس و بحث بود و الا من شما را مجتهد و صاحب نظر در فقه می دانم و همیشه از خدا خواسته ام که شما جوانان بتوانید معضلات کشور در زمینه های مختلف را حل کنید .

من شما را یکی از دوستان قدیمی و خوب خود می دانم و زحمات شما را در درس بحث و کمک های شما را در تمام زمینه ها فراموش نمی کنم . ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله برسیم و امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی می خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی های آن گردم . خداوند جناب عالی را تاءیید فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 6/8/67

پیام تسلیت به مناسبت رحلت آیت الله سید روح الله خاتمی

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

اسلام و ایران یکی از پرفروغترین چهره های تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد . برادر عزیزم خاتمی زنده دل ، چهره تابناک مبارزات خستگی ناپذیر روحانیت روشن ضمیر در دهه های اخیر این مرز و بوم بود . او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی نظیر ، مسلما کم نظیر بود .

او با گوشت و پوست خود

مبارزه را می فهمید و سختی های آن را چون شربتی گوارا می نوشید . او یار و پناه محرومان بود . او یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بی بدیل اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در عصر فریب و خودپرستی بود . او پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت رب اش آرمید . این ضایعه دردناک را به مردم ایران خصوصا به اهالی متدین استان یزد و به خانواده مکرمش و فرزندان متدینش و فرزند فاضل ، باتقوا و متعهدمان جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد خاتمی وزیر محترم ارشاد اسلامی تسلیت عرض می نمایم . خداوند او را غریق رحمت خویش گرداند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 10/8/67

رهنمودهای امام خمینی مبنی بر(تحکیم برادری) درپاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شیخ محمد علی انصاری درباره ی اختلاف نظرهای موجود فیمابین دو جریان عقیدتی ! ! ! سیاسی وفادار به انقلاب و اسلام

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی انصاری دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه شما را مطالعه کردم ، مساله ای را طرح کرده اید که پاسخ به آن کمی طولانی می گردد ولی از آن جا که من به شما علاقه مندم ، شما را مردی متدین و دانا البته کمی احساساتی می دانم و از محبت های بی دریغت نسبت به من همیشه ممنونم . به عنوان نصیحت به شما و امثال شما که تعدادشان هم کم نیست مسائلی را تذکر می دهم :

کتاب های فقهاء بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی ، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی ، تا آن جا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و

یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود ، از اختلاف اخباری ها و اصولی ها بگذریم . از آن جا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتاب های علمی آن هم عربی ضبط می گردید ، قهرا توده های مردم از آن بی خبر بودند و اگر با خبر هم می شدند ، تعقیب این مسائل برایشان جاذبه ای نداشت . حال آیا می توان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند نعوذبالله خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند ؟ هرگز . اما امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرف های فقها و صاحب نظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده شده است ، چرا که نیاز عملی به این بحث ها و مسائل است . مثلا در مساله مالکیت و محدوده آن ، در مساله زمین و تقسیم بندی آن ، در انفال و ثروت های عمومی ، در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری ، در مالیات ، در تجارت داخلی و خارجی ، در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن ، در حدود و دیات ، در قوانین مدنی ، در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم . چون عکاسی ، نقاشی ، مجسمه سازی ، موسیقی ، تئاتر ، سینما ، خوشنویسی و غیره ، در حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت و جلوگیری از قطع درخت ها حتی در منازل و املاک

اشخاص ، در مسائل اطعمه و اشربه ، در جلوگیری از موالید در صورت ضرورت و یا تعیین فواصل در موالید ، در حل معضلات طبی همچون پیوند اعضای بدن انسان و غیر به انسان های دیگر ، در مساله معادن زیرزمینی و روزمینی و ملی ، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام درازمنه و امکنه مختلف ، در مسائل حقوقی و حقوق بین المللی و تطبیق آن با احکام اسلام ، نقش سازنده زن در جامعه اسلامی و نقش تخریبی آن در جوامع فاسد و غیراسلامی ، حدود آزادی فردی و اجتماعی ، برخورد با کفر و شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک ، چگونگی انجام فرایض در سیر هوایی و فضایی و حرکت بر خلاف جهت حرکت زمین یا موافق آن با سرعتی بیش از سرعت آن و یا در صعود مستقیم و خنثی کردن جاذبه زمین و مهمتر از همه اینها ، ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همه اینها گوشه ای از هزاران مساله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمان های گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است ، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند .

لذا در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی

توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد ، این فرد در مسایل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد . اما شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضع گیری ها در حریم مسائل مذکور است ، تردیدی متوجه انقلاب نیست . اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد ، موجب سستی نظام می شود و این مساله روشن است که بین افراد و جناح های موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد ، صرفا سیاسی است ولو این که شکل عقیدتی به آن داده شود ، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان رامی نمایم . آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است . اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل

باشد ، هر دو می خواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند ، هر دو می خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان زندگی پاک و سالمی داشته باشند ، هر دو می خواهند دزدی و ارتشاء در دستگاه های دولتی و خصوصی نباشد ، هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آن خود کند ، هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی

و هنری ایران هجوم آورند ، هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد . پس اختلاف بر سر چیست ؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است . ولی هر دو باید کاملا متوجه باشند که موضع گیری ها باید به گونه ای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در راءس آن آمریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در راءس آن شوروی متجاوز باشند .

هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذره ای از سیاست (نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی ) عدول نشود که اگر ذره ای از آن عدول شود ، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست کنند . هر دو

گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمی کنند . دو جریان با کمال دوستی مراقب امریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند . هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که امریکای حیله گر دشمن شماره یک آنها است ولی فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروی شهید گشته اند . هر دو جریان از حیله گری های این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که امریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنه اند .

خداوندا ! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم ، حال خود دانند . البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد . رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر ، وکیل ، وزیر و قاضی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان ، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات ، نظامی و غیرنظامی ، روحانی و غیرروحانی ، دانشجو ، غیردانشجو ، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است ، بگذریم .

اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند ، بسیاری از معضلات و حیرت ها برطرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک

جریان باشند . با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست . انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود . انتقاد اگر به حق باشد ، موجب هدایت دو جریان می شود . هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند . البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است . اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد ، حتما پیش از آن که به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است . در هر حال یکی از کارهایی که یقینا رضایت خداوند متعال در آن است ، تالیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورت ها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است . باید از واسطه هایی که فقط کارشان القاء بدبینی نسبت به جناح مقابل است ، پرهیز نمود . شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید ، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می کند ، در برابرش قاطعانه بایستید . البته می دانید که دولت و مجلس و گردانندگان بالای نظام هرگز اصول و داربست ها را نشکسته اند و از آن عدول نکرده اند . برای من روشن است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است . با تبادل افکار و اندیشه های سازنده مسیر

رقابت ها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود . من باز سفارش می کنم کشور ما در مرحله بازسازی و سازندگی به تفکر و به وحدت و برادری نیاز دارد . خداوند به همه کسانی که دلشان برای احیای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم و نابودی اسلام امریکایی می طپد ، توفیق عنایت فرماید و شما و همه را در کنف عنایت و حمایت خویش محافظت فرماید و انشاءالله از انصار اسلام و محرومین باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 13/8/67

انتصاب حجت الاسلام حاج شیخ محمد علی صدوقی به سمت نماینده امام وامام جمعه یزد

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی صدوقی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

با تاثر عمیق از ارتحال عالم بزرگوار مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای خاتمی رضوان الله تعالی علیه جناب عالی را که فرزند سومین شهید محراب ، مرد علم و عمل ، صدوقی عزیز رحمه الله علیه می باشید و خود فردی با کفایت ، متدین و مدبر هستید ، به سمت نماینده خویش و امام جمعه یزد منصوب می نمایم و با شناختی که از شما دارم انشاءالله در رفع نیازمندی ها و مشکلات آن دیار موفق خواهید بود و مردم شریف و متدین یزد را به وظایف اسلامی شان آشنا نموده و چون گذشته به آنان در زمینه های مختلف خدمت خواهید کرد . امیدوارم اهالی یزد عموما و روحانیون و علمای اعلام آن استان و نهادهای انقلابی همکاری های لازم را در برگزاری هر چه باشکوهتر این فریضه وحدت آفرین و دشمن شکن انجام دهند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ به نامه یک اسیر در بند رژیم عراق

بسمه تعالی

فرزند بسیار عزیزم ! از نامه دلسوزانه شما بسیار متاثر گردیدم ، من ناراحتی شما عزیزان در بند را احساس می کنم ، شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند ، احساس کنید .

عزیزان من سید و مولای همه ما حضرت موسی بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند برای اسلام عزیز . شما صبر کنید خداوند فرج را ان شاءالله تعالی نزدیک می نماید و پدر پیر شما را با دیدن شما شاد می فرماید

. به همه عزیزان در بند سلام مرا برسانید . من از دعای خیر فراموشتان نمی کنم . خداحافظ شما باشد . پدرپیرت (خ )

تاریخ 2/9/67

پیام امام خمینی در آستانه ی سالگرد بسیج مستضعفین

بسم الله الرحمن الرحیم

تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقینا از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد .

در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب خصوصا جنگ ، بودند نهادها و گروه های فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت طلبی ، کشور و انقلاب را بیمه کردند . ولی حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم ، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود ! بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوات یقین حدیث عشق می دهد . بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن ، اذان شهادت و رشادت سر داده اند . بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن ، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند . بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را که همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند .

من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند ، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام . من مجددا

به همه ملت بزرگوار ایران و مسوولین عرض می کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم ، در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! موج می زند باید برای شکستن ، امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگیری از سیل آفت ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم . ملتی که در خط اسلام ناب محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است ، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند ، چرا که در هنگامه خطر ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد .

خلاصه کلام ، اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد ، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم .

بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد . امروز یکی از ضروری ترین تشکل ها ، بسیج دانشجو و طلبه است . طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند ، فرزندان بسیجی

ام در این مراکز ، پاسدار اصول تغییر ناپذیر (نه شرقی و نه غربی ) باشند . امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند . فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی آمریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند . تنها با بسیج است که این مهم انجام می پذیرد . و مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پاسگاه علمی است . حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوب های اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضاء بسیج قرار دهند . باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است ، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست ، باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد . شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب می توان اسلام را فاتح جهان نمود . شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است ، انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاری های شماست ؟ مسؤ ولین تنها با پشتوانه شماست که می توانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون آمریکا و شوروی می شود به زندگی مسالمت آمیز تواءم با صلح و آزادی رسید . حضور شما در صحنه ها موجب می شود که ریشه ضدانقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد .

من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسؤ ولین نظام اسلامی از شما غافل شوند

، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت . بار دیگر تاکید می کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی ، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت . من از تمامی بسیجیان خصوصا از فرماندهان عزیز آن تشکر می کنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود . خداوند شهدای عزیز و گمنام بسیج را که به نعمت همجواری اهل بیت ! ! ! علیهم السلام ! ! ! مغتنم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالما به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمی که پیروان اسلام عزیز و حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء هستند بیفزاید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/9/67

انتصاب حجت الاسلام ابراهیم فاضل فردوسی به سمت نماینده امام و امام جمعه بوشهر

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابراهیم فاضل فردوسی دامت افاضاته با تشکر و قدردانی از زحمات چند ساله جناب حجت الاسلام آقای مدنی دامت افاضاته که اکنون ایشان به خاطر گرفتاری های شخصی از امامت جمعه بوشهر استعفا داده اند ، جناب عالی را به سمت امام جمعه بوشهر و نماینده خود در آن استان منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی ضمن برگزاری نماز پرصلابت جمعه ، مردم را به وظایف اسلامی و انقلابی خود آشنا ساخته و به وحدت و همبستگی در برابر دشمنان اسلام دعوت نمایید . امید است با همکاری اهالی محترم و نهادها و مسؤ ولین جمهوری اسلامی در آن شهر بتوانید هر چه باشکوه تر نماز جمعه را برگزار نمایید .

والسلام علیکم

و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/9/67

انتصاب آقای میر حسین موسوی به مسؤ ول ایجاد تشکیلات و رسیدگی به امورجانبازان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر محترم ایده الله تعالی

از آن جا که چندی قبل جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی طی نامه ای درخواست نمودند که برای رسیدگی هر چه بیشتر و بهتر به امور جانبازان و خانواده های شهدا ، اداره امور جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به نهاد یا تشکیلات دیگری سپرده شود ، این جانب ضمن تقدیر و تشکر فراوان از ایشان و از کلیه مسؤ ولین و دست اندرکاران بنیاد شهید انقلاب اسلامی و مرکز پزشکی بنیاد ، خصوصا سرکار خانم کروبی که در شرایط جنگ کمال ایثار و فداکاری را نسبت به این عزیزان نموده اند ، جناب عالی را مسؤ ول اداره کلیه امور جانبازان عزیز نمودم که با استفاده از همکاری و تجربیات بنیاد شهید انقلاب اسلامی و جانبازان و نیز اختصاص بهترین امکانات بنیاد مستضعفان به ایجاد تشکیلات جدیدی در این امر مقدس و بزرگ همت گمارید . و امید است با درایت و تقوا و تعهدی که در شما سراغ دارم به تمامی امور این حماسه سازان و شهیدان زنده انقلاب رسیدگی کامل گردد . و بنیاد شهید انقلاب اسلامی نیز همچون گذشته با فراغت و امکانات بیشتر امور خانواده های معظم شهدا و مفقودین و اسرا را دنبال نماید .

از آن جا که ممکن است این روزها افرادی بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بی شائبه و طاقت فرسای شما را خصوصا در مساءله جنگ خدشه دار نمایند

، لازم است که این نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لایق و دلسوز برای انقلاب اسلامی می دانم و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمی کنم و الان نیز شما را تایید و حمایت می کنم .

از آن جا که سران کشور و هیات مشورتی بازسازی کشور در چند روز آینده اصول و سیاست بازسازی را به دولت ابلاغ می نمایند ، جناب عالی و اعضای محترم هیات دولت باید با قدرت و قاطعیت و با استقلال کامل به امر بازسازی کشور و ترمیم خرابی ها پرداخته و رسیدگی به محرومین را در صدر برنامه های خود قرار دهید و مردم عزیز و شریف ایران نیز که همه چیز خود را در طبق اخلاص و بندگی خدا نهاده اند ، توجه دارند که تا رسیدن به استقلال واقعی راه طولانی پیش رو دارند و همه می دانند که با توجه به حجم عظیم خرابی ها نباید انتظار اصلاح و بازسازی سریع امور را داشت .

ما هنوز در آغاز راه هستیم و سال ها وقت لازم است که با همت و تلاش همه دست اندرکاران و مردم عزیز ، میهن اسلامی مان بازسازی شود و مشکلات برطرف گردد . چه بسا افراد مغرض و مخالف با انقلاب که از هیچ راهی نتوانسته اند به اسلام و انقلاب لطمه وارد نمایند ، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم ، بخواهند به هدف های شوم خود نایل شوند و با انگشت نهادن روی مشکلاتی که نتیجه تحمیل چندین ساله

جنگ بوده است ، مردم را نسبت به مسؤ ولین بدبین کنند و این طور تبلیغ نمایند که بعد از قبول قطعنامه و نبودن جنگ ، چرا مشکلات حل نمی شود ؟ باید به این افراد گفت مگر این کار به سادگی امکان پذیر است ؟ مگر کشور ما از محاصره ها بیرون آمده است ؟ مگر همه مراکز آسیب دیده برق و سوخت و کارخانجات را یک روزه می توان راه اندازی نمود که ما بگوییم دیروز جنگ بود ، عذرها موجه ولی امروز که جنگ نیست چرا کمبود است ؟ البته این سخن ها از باب تذکر به مؤ منین است و الا مردم وفادار و انقلابی کشورمان برای به دست آوردن استقلال واقعی و رسیدن به خودکفایی ، خیلی بیش از اینها آماده صبر و فداکاری هستند . و من مطمئنم که ملت عزیز ایران یک لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگی در ناز و نعمت ولی وابسته به اجانب و بیگانگان معاوضه نمی کند .

در خاتمه بار دیگر از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم جناب حجت الاسلام آقای کروبی تشکر می نمایم و امیدوارم تمامی افرادی که در خدمت معلولین جنگ تحمیلی بوده اند ، با صمیمیت با آقای نخست وزیر همکاری نمایند .

خداوند بزرگ به همه مسؤ ولین و دولت خدمتگزار و مردم شریف ایران ، توفیق صبر و ایثار در راه اسلام را عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/9/67

رهنورد امام خمینی درپاسخ به استفسارجمعی ازنمایندگان مجلس درخصوص کیفیت کار و محدوده اختیارات (مجمع تشخیص مصلحت نظام )

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام مطلبی که نوشته اید ، کاملا درست است ، انشاءالله تصمیم

دارم در تمام زمینه ها وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم . آنچه در این سال ها انجام گرفته است ، در ارتباط با جنگ بوده است . مصلحت نظام و اسلام اقتضا می کرد تا گره های کور قانونی سریعا به نفع مردم و اسلام باز گردد . از تذکرات همه شما سپاسگزارم و به همه شما دعا می کنم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/9/67

پیام به سمینار مسؤ ولین و اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

زحمات بی وقفه جهاد ، این سنگرسازان بی سنگر در دفاع مقدسمان از جمله مسائلی است که ترسیم آن در قالب الفاظ نمی گنجد ، عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم ، چشم دل عشاق خدمت به دین و مردم را روشن نموده است . شجاعت دلیرمردان و شیرزنان جهادی مان در جهادمان علیه کفر و بیداد زبانزد خاص و عام است . وسعت دامنه گذشت و ایثار مردان و زنان جهاد ، جنگ و صلح ، بزرگ و کوچک ، فقیر و غنی این مرز و بوم را فرا گرفته است . جهاد شمایل دنیای آزادی و استقلال در عرصه کار و تلاش و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت است .

فرزندان عزیز جهادی ام ! به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های اسلام ناب محمدی ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! است . اسلامی که غرب و در راءس آن آمریکای جهانخوار و شرق در راءس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند . اسلامی که پرچمداران آن

پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند . اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنرند .

شما عزیزان با خدمات شایسته خود در پشت جبهه ها ، چون جبهه ها ، دل امام زمان ! ! ! روحی له الفداء ! ! ! را شاد کرده اید . امیدوارم از سیاست صحنه های سخت (نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی ) عبور کنید که اگر ایران را بر پایه استقلال واقعی پایه ریزی نکنیم ، هیچ کاری نکرده ایم . چشم امید من به شما سازندگان پرشور و نشاط اسلامی است .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/10/67

پیام به اعضای مجمع تشخیص مصلحت

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات آقایان اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت دامت افاضاتهم با سلام و دعا و آرزوی موفقیت برای آن مجمع محترم از آن جا که وضعیت جنگ به صورتی درآمده است که هیچ مساءله ای آن چنان فوریتی ندارد که بدون طرح در مجلس و نظارت شورای محترم نگهبان ، مستقیما در آن مجمع طرح گردد ، لازم دیدم نکاتی را متذکر شوم :

1 ! ! ! آنچه تاکنون در مجمع تصویب شده است ، مادام المصلحه به قوت خود باقی است .

2 ! ! ! آنچه در دست تصویب است ، اختیار آن با خود مجمع است که در صورت صلاحدید تصویب می نمایند .

3 ! ! ! پس از آن ، تنها در مواقعی

که بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف است ، به همان صورتی که در آئین نامه مصوب آن مجمع طرح شده بود عمل گردد .

البته ماده 5 به همان صورتی که اصلاح کرده بودم ! ! ! جلسه با 7 نفر رسمیت پیدا می کند ! ! ! باقی باشد و ماده 10 بدین صورت اصلاح گردد : کلمه (مجددا) حذف گردد و به جای آن (تنها یکبار) گذارده شود .

تذکری پدرانه به اعضای عزیز شورای نگهبان می دهم که خودشان قبل از این گیرها ، مصلحت نظام را در نظر بگیرند ، چرا که یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پرآشوب کنونی ، نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم گیری ها است . حکومت ، فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می کند . و این بحث های طلبگی مدارس که در چارچوب تئوری ها است ، نه تنها قابل حل نیست که ما را به بن بست هایی می کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می گردد .

شما در عین این که باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد ! ! ! و خدا آن روز را نیاورد ! ! ! باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خم های اقتصادی ، نظامی ، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد . خداوند به همه اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت توفیق دهد تا هر چه بهتر به اسلام خدمت کنید .

تاریخ :

11/10/67

پیام به گورباچف رهبر شوروی

پیام به گورباچف رهبر شوروی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای گورباچف صدر هیاءت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی از آن جا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس می شود که جناب عالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان خصوصا در رابطه با مسائل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته اید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد ، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن حل پاره ای از مشکلات مردمتان باشد ، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود ، قابل ستایش است . و اگر به فراتر از این مقدار فکر می کنید ، اولین مساله ای که مطمئنا باعث موفقیت شما خواهد شد ، این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر خدازدایی و دین زدایی از جامعه که تحقیقا بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است ، تجدید نظر نمایید و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست .

البته ممکن است از شیوه های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد ، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید ولی حقیقت جای دیگری است . شما اگر بخواهید

در این مقطع تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید ، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده اید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند . چرا که امروز اگر مارکسیسم در روش های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است ، دنیای غرب هم در همین مسایل ! ! ! البته به شکل دیگر ! ! ! و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است .

جناب آقای گورباچف !

باید به حقیقت رو آورد : مشکل اصلی کشور شما مساله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست . مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست ، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید . مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است .

جناب آقای گورباچف !

برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست ، چرا که مکتبی است مادی و با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است ، به در آورد .

حضرت آقای گورباچف !

ممکن است شما اثباتا در بعضی جهات به مارکسیسم پشت نکرده باشید و از این پس هم در مصاحبه ها ، اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید ، ولی خود می دانید که ثبوتا این گونه نیست . رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد و شما دومین و علی الظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید . امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم ، ولی از شما جدا می خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم ، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید . امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایه های پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید . امروز دیگر دولت های همسو با شما که دلشان برای وطن و مردمشان می طپد ، هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و روزمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم ! ! ! که صدای شکستن استخوان هایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است ! ! ! مصرف کنند .

آقای گورباچف !

وقتی از گلدسته های مساجد بعضی از جمهوری های شما پس از هفتاد سال بانگ الله اکبر و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! به گوش رسید ، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص ) را از شوق به گریه انداخت . لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید . مادیون معیار شناخت در

جهان بینی خویش را (حس ) دانسته و چیزی را که محسوس نباشد ، از قلمرو علم بیرون می دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد ، موجود نمی دانند . قهرا جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یکسره افسانه می دانند . در حالی که معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از (حس و عقل ) می باشد و چیزی که معقول باشد ، داخل در قلمرو علم می باشد گرچه محسوس نباشد . لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی که ماده ندارد ، می تواند موجود باشد . و همان طور که موجود مادی به (مجرد) استناد دارد ، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است .

قرآن مجید اساس تفکر مادی را نقد می کند و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست وگرنه دیده می شد . (لن نومن لک حتی نری الله جهره ) . می فرماید : (لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هواللطیف الخبیر) . از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم که از نظر شما اول بحث است . اصولا میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه بخصوص فلاسفه

اسلامی بیندازم . فقط به یکی دو مثال ساده و فطری و وجدانی که سیاسیون هم می توانند از آن بهره ای ببرند ، بسنده می کنم : این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بی خبر است

. یک مجسمه سنگی یا مجسمه مادی انسان ، هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است ، در صورتی که به عیان می بینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است . می داند کجاست ، در محیطش چه می گذرد ، در جهان چه غوغایی است . پس در حیوان و انسان چیز دیگری است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمی میرد و باقی است . انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق می خواهد و شما خوب می دانید که انسان می خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی که ناقص است ، دل نبسته است . اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست ، قطرتا مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد . انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست ، فطرتا مایل است آن علوم را هم بیاموزد . پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد . آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم گرچه خود ندانیم . انسان می خواهد به (حق مطلق ) برسد تا فانی در خدا شود . اصولا اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است .

اگر جناب عالی میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق کنید ، می توانید دستور دهید که صاحبان این گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب ،

در این زمینه به نوشته های فارابی و بوعلی سینا ! ! ! رحمه الله علیهما ! ! ! در حکمت مشاء مراجعه کنند تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هر گونه شناختی بر آن استوار است ، معقول است نه محسوس ، و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هرگونه استدلال بر آن تکیه دارد ، معقول است نه محسوس ، و نیز به کتاب های سهروردی ! ! ! رحمه الله علیه ! ! ! در حکمت اشراق مراجعه نموده و برای جناب عالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می باشد ، نیازمند است و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش ، مبرا از پدیده حسی است . و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتالهین ! ! ! رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین ! ! ! مراجعه نمایند تا معلوم گردد که حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد .

دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیی الدین بن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید ، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویا دست دارند ، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر

آگاهی از آن امکان ندارد .

جناب آقای گورباچف !

اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات از شما می خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما ، که به جهت ارزش های والا و جهان شمول اسلام است که می تواند وسیله راحتی و نجات همه ملت ها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را بازگو نماید . نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مساله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد . ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک می دانیم .

با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوری های شوروی ، نشان دادید که دیگر این گونه فکر نمی کنید که مذهب مخدر جامعه است . راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرت ها چون کوه استوار کرده است ، مخدر جامعه است ؟ ! آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است ، مخدر جامعه است ؟ ! آری مذهبی که وسیله شود تا سرمایه های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در اختیار ابرقدرت ها و قدرت ها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جداست ، مخدر جامعه است . ولی این دیگر مذهب واقعی نیست بلکه مذهبی است که مردم ما آن را مذهب امریکایی می نامند .

در خاتمه صریحا اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران

به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می تواند خلا اعتقادی نظام شما را پر نماید و در هر صورت کشور ما همچون گذشته به حسن همجواری و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می شمارد .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/10/67

پیام به کارکنان صنعت نفت و دیگر بحش های صنعتی و تولیدی در مورد بازسازیکشور

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت بزرگ و شریف ایران ، در دوران مبارزه و پیروزی انقلاب و نیز از آغاز جنگ تاکنون ، شاهد صداقت و تلاش و مجاهدات کارگران عزیز و مسؤ ولین محترم صنایع و کارخانجات خصوصا عزیزان شرکت و صنعت نفت بوده است ، که به حق در حساسترین شرایط ، شایسته ترین خدمات را به انقلاب و میهن اسلامی نموده اند . ارزش مبارزه آنان با رژیم طاغوتی شاه در اعتصاب و بستن شیرهای نفت به روی بیگانگان و وارد کردن ضربه قاطع بر آنان فراموش نخواهد شد . اما مهمتر از آن این که در طول جنگ تحمیلی علی رغم احتمال خطرات فراوان و بمباران های مکرر مراکز صنعتی و نفتی ، مسؤ ولین و کارگران متعهد و دلسوز انقلاب با تکیه بر ایمان به خدای بزرگ و اعتماد به نفس هیچ گونه سستی ای به خود راه نداده و با اراده ای محکم آبروی انقلاب را حفظ نموده و اسلام و ایران را سرافراز نموده اند و در سخت ترین مواقع و شرایط ، تولید و صادرات نفت را در بالاترین حد نیاز حفظ و علاوه بر ترمیم مراکز آسیب دیده در اعماق آب ها و دل دریاها و بستر زمین ها و قلل کوه ها ، به

توسعه این صنعت مهم و اکتشاف ادامه دادند که برای بسیاری از صاحب نظران امور شگفت آور است ، چرا که در اوج حملات بی وقفه دشمنان حتی یک روز هم تولید و صادرات نفت این کشور قطع نگردید ، این نیست جز عنایت پروردگار و توجه حضرت بقیه الله ! ! ! ارواحنا فداه ! ! ! و عشقی که در دل این عزیزان ، همانند عشق بسیجیان به دفاع مقدس نهفته است .

من موارد متعددی از تلاش و مجاهدات این هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاویر دیده ام . اطمینان دارم که اگر عشق به خدا و مکتب نبود ، هیچ گاه آنان حاضر نمی شدند در مراکز و کارخانجات و پالایشگاه هایی که محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتش زا بوده اند ، به کار خود ادامه دهند . آفرین بر شما کارگران و کارفرمایان و متفکرینی که آتش دنیا را به خاطر جلب رضایت حق بر خود خریدند .

من ضمن تشکر از گردانندگان صنایع کشور خصوصا صنعت نفت و گاز ، از همه آنان می خواهم که با تلاش خود به دنیا ثابت کنند که می توانند با فکر و تلاش خود چرخ های اقتصادی کشور را به حرکت درآورند و انشاءالله آنها با مژده راه اندازی کامل صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ! ! ! در آینده ای نه چندان دور ! ! ! چشم و دل مردم ایران را روشن و شاد خواهند کرد . شما با تلاش در این امر مقدس به

جهانیان ثابت خواهید کرد که فشارهای اقتصادی پس از جنگ

، ما را به هیچ کشوری وابسته نخواهد کرد . ضد انقلاب داخل و خارج و استعمار چپ و راست در تمامی زمینه ها تبلیغ می کنند که فشارهای اقتصادی پس از جنگ ، کمر نظام نوپای اسلامی را خواهد شکست ؛ باید آنها این آرزو را به گور ببرند . مردمی که در زیر بمباران ها و در تمامی مصایب خود را برای یک مبارزه طولانی آماده کرده اند ، هرگز حاضر نیستند کوچکترین نرمشی در مقابل جهان استکبار داشته باشند . این از بدیهیات است که نارسایی های پس از جنگ به سرعت برطرف نمی شود و چند سالی وقت لازم است تا کمبودها برطرف شود . عزیزانی که در کارخانه های وابسته به صنایع سبک و سنگین و نفت و گاز و معادن و نیرو و پست و تلگراف و تلفن و راه و ترابری و سایر مراکز کار می کنند ، خدا را در نظر بگیرند و گوش به تبلیغات دشمنان ندهند و استوار و مقاوم در راه اندازی چرخ های اقتصادی و صنعتی کشور کوشش نمایند .

امروز دنیا اعمال ما و شما را زیر ذره بین گذاشته است تا ببیند چکاره ایم و چقدر توان مقابله با مشکلات را داریم . امروز پدر پیر شما خمینی از تمامی شما کارگران و صنعتگران و متخصصان می خواهد که با تمام قدرت مواظب باشید که دوباره مردم ما گرفتار ابرقدرت ها و قدرت ها نشوند . مشکلات پس از جنگ یکی پس از دیگری رخ می نمایاند و نظام نوپای ما انشاءالله در مقابل آنها چون کوه ایستاده است و مردم

عزیز زیر فشار چرخ های زندگی و اقتصادی همان گونه که تا به حال برای خدا و دین او مقاومت کرده اند ، بعد از این نیز با تمام توان استقامت می کنند ، و الا همه زحمات این سالیان پر درد و اضطراب و افتخار از بین خواهد رفت . هشیاری مردم در وضع فعلی یکی از عوامل پیروزی آنان بر باطل است و مردم تصور نکنند ایادی نفوذی استکبار و آمریکا دست از شیطنت برداشته اند ، در هر جا و در هر مقوله ای احتمال حضور و کارشکنی آنان هست . باید با دقت مراقب بود که نکند دستی در کار باشد که تبلیغ کند جنگ تمام شد و وضع کشور فرق نکرد . مگر آثار جنگ ظرف یکی دو سال تمام می شود ؟ من دست و بازوی همه کسانی که بی ادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودکفایی کشورند ، می بوسم . باز سفارش می کنم که به خدا متکی باشید و برای همیشه زیر بار شرق و غرب نروید . مردم باید تصمیم خود را بگیرند . یا رفاه و مصرف گرایی یا تحمل سختی و استقلال . و این مساءله ممکن است چند سالی طول بکشد ولی مردم ما یقینا دومین راه را که استقلال و شرافت و کرامت است ، انتخاب خواهند کرد .

ضرورتی به گوشزد کردن اهمیت نفت در معادلات جهان و اقتصاد بین الملل و نیز نقش عظیم صنعت نفت و انرژی را در کشورها و سیاست ها نمی بینم . انشاءالله مسؤ ولین امر با توجه کافی و بصیرت و دقت

از این گنج ها و ذخایر سیال خدادادی پاسداری نمایند و در توسعه و استفاده هر چه بیشتر و بهتر آنها تلاش نمایند و در تاءمین نیازهای جامعه و پابرهنگان و اولویت دادن به مناطق محروم موفق باشند . خداوند تعالی این روحیه مقدس سربازی و فداکاری را در کلیه کارگران و کارمندان و متخصصان تا رسیدن به استقلال و خودکفایی کامل حفظ فرماید . خداوند شهدای عزیزشان را غریق الطاف و عنایت خود فرماید و به جانبازان شفا دهد و مفقودین و اسرا را به وطن و آغوش خانواده های عزیز خویش برگرداند .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/10/67

نامه به آقای سید حمید روحانی در مورد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای آسید حمید روحانی (زیارتی ) دامت افاضاته

با تشکر از زحمات جناب عالی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و تلاش قابل تقدیرتان در تدوین تاریخ انقلاب اسلامی ، امیدوارم بتوانید با دقت تاریخ حماسه آفرین و پرحادثه انقلاب اسلامی بی نظیر مردم قهرمان ایران را بدان گونه که هست ثبت نمایید .

شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهده دار چه کار عظیمی شده اید . اکثر مورخین تاریخ را آن گونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفته اند می نویسند ، نه آن گونه که اتفاق افتاده است . از اول می دانند که کتابشان بنا است به چه نتیجه ای برسد و در آخر به همان نتیجه هم می رسند .

از شما می خواهم هر چه می توانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید ، چرا که همیشه

مورخین اهداف انقلاب ها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح می کنند . امروز هم چون همیشه تاریخ انقلاب ها ، عده ای به نوشتن تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند . تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عده ای خاص له و یا علیه عده ای دیگر و یا واقعه ای در خور بحث . اگر شما می توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده های مردم رنجدیده کنید ، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده اید . باید پایه های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت ها و ابرقدرت ها باشد .

شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد ، تحجر و واپس گرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی ، اسلام سرمایه داری ، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند .

شما باید نشان دهید که در جمود حوزه های علمیه آن زمان که هر حرکتی را متهم به حرکت مارکسیستی و یا حرکت انگلیسی می کردند ، تنی چند از عالمان دین باور دست در دست مردم کوچه و بازار ، مردم فقیر و زجرکشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند .

شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال 41 ، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزه روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و مقدس مابی چه ظلم

ها بر عده ای روحانی پاکباخته رفت ، چه ناله های دردمندانه کردند ، چه خون دل ها خوردند ، متهم șǠجاسوسی و بی دینی شدند ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به طوفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر ، علم و خرافه ، روشن فکری و تحجرگرایی سرافراز ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش پیروز شدند .

حرف بسیار است ولی حال نوشتن بیش از این را ندارم . خداوند به شما که مورد علاقه من هستید و خود از ستم کشیده های این انقلابید ، توفیق بندگی دهد تا بتوانید با در نظر گرفتن او ، جل و علا واقعیت ها را برای نسل آینده ثبت کنید من به شما دعا می کنم و از واحد فرهنگی بنیاد شهید تشکر می کنم که به شما کمک می کند تا انشاءالله بتوانید کارتان را به پایان برسانید .

والسلام

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/11/67

نامه به مدیر عامل صدا و سیما در ارتباط با پخش یک برنامه توهین آمیز از رادیو

بسمه تعالی

آقای محمد هاشمی مدیر عامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی

با کمال تاءسف و تاءثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن ) از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید . فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج می گردد و دست اندرکاران آن تعزیر خواهند شد . در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است ، بلاشک فرد توهین کننده محکوم به اعدام است . اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار

گردد ، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسؤ ولین بالای صدا و سیما خواهد شد . البته در تمامی زمینه ها قوه قضاییه اقدام می نماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/11/67

نامه به ریاست قوه قضاییه در مورد رسیدگی هر چه بیشتر و دقیقتر به امورقضایی و کمی ها و کاستی ها

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی ریاست قوه قضاییه دامت افاضاته

با سلام و دعا برای شما و تمامی دست اندرکاران قوه قضاییه و امید موفقیت برای همه . شنیده می شود که مسائل و نصایح پدرانه پدر پیرتان موجب رنجش بعضی از دست اندرکاران قضاء کشور شده است و آنان که با فرهنگ حوزه سر و کار نداشته اند ، گمان برده اند تلخی و شیرینی این گونه بحث ها و گوشزدها موجب شده است که علاقه من به شما و سایر عزیزان شورای عالی قضایی و دست اندرکاران دستگاه قضاء کم شده است . این گونه نیست ، من شما را مردی صالح و متدین و از یاران خوب خود و انقلاب می دانم و از شما و سایر اعضاء شورای عالی قضایی که مورد علاقه من هستید می خواهم تا هر چه بیشتر و بهتر و دقیقتر به امور قضایی رسیدگی نمایید و کمی ها و کجی ها را با جدیت برطرف نمایید . انقلاب اسلامی ما انقلاب خود شماهاست . من هم مانند شما در خدمت انقلاب هستم ، در جمهوری اسلامی همه باید با انتقادها و طرح اشکال ها راه را برای سعادت جامعه باز کنند .

خداوند به جناب عالی و حجج اسلام آقایان دادستان کل کشور موسوی خوئینی ها و اعضاء شورای عالی قضایی مقتدایی و

بجنوردی و همچنین آقای مرعشی که با موافقت این جانب در جای دیگری تصمیم دارند خدمت کنند ، اجر و ثواب عنایت فرماید و به همه نیرویی عطا فرماید که هر چه زودتر اشکالات بسیار قوه قضاییه را برطرف نمایند .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/11/67

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آقای سید ساجد علی نقوی (از علمای شیعه پاکستان )

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین . و بعد جناب حجت الاسلام آقای آسید ساجد علی نقوی دامت افاضاته از طرف این جانب نمایندگی و وکالت دارند در تصدی امور حسبیه که در زمان غیبت حضرت ولی عصر ! ! ! ارواحنا فداه ! ! ! از مختصات فقیه جامع الشرایط است و همچنین مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل مظالم عباد و زکوات و کفارات و صرف آنها در مصارف مقرره شرعیه و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مصارف خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد نیز مجازند نصف سهم مبارک امام علیه السلام را در ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف سهم سادات را نیز به سادات مستحق بپردازند و مابقی را نزد این جانب ارسال دارند . و اوصیه ایده الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من التجنب عن الهوی و ملازمه التقوی و رعایه الاحتیاط فی امورالدین والدنیا والسلام علیه و رحمه الله و برکاته .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/11/67

موافقت با پیشنهاد وزیر اطلاعات در مورد عفو زندانیان گروهکی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای ری شهری وزیر محترم اطلاعات دامت افاضاته

با پیشنهاد شما مبنی بر عفو عمومی زندانیان گروهکی موافقت می شود و امیدوارم خانواده های محترم زندانیان گروهکی ، فرزندان خود را نصیحت کنند تا دست به کارهایی نزنند که موجب ناراحتی مجدد خود و خانواده هایشان گردد .

انشاءالله مسؤ ولین نظام اسلامی با مهربانی و برادری با آنها برخورد نموده و با ایجاد تسهیلات شغلی موجب دلگرمی آنان گردند . از

خداوند متعال می خواهم راه هدایت و درستی را نصیب همه بفرماید . والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/11/67

انتصاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ رسول منتجب نیا به نمایندگی امام و ریاست سازمان عقیدتی ! ! ! سیاسی شهربانی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ رسول منتجب نیا دامت افاضاته

این جانب از زحمات ارزشمند جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد مهدی موحدی کرمانی نماینده خود و مسؤ ول محترم عقیدتی ! ! ! سیاسی شهربانی جمهوری اسلامی ایران که فردی فاضل و متدین و دلسوز اسلام و انقلاب می باشند ، تشکر می نمایم . خدمات بسیار سودمند ایشان به تمامی پرسنل شهربانی قابل تقدیر است .

از آنجا که ایشان به علت کسالت قبلی خود استعفا نموده و درخواست کرده اند که فردی دیگر این کار را به عهده گیرد ، جناب عالی که فردی فاضل و مبارز و دلسوز اسلام و انقلاب می باشید را به نمایندگی از طرف خود و نیز به ریاست عقیدتی ! ! ! سیاسی شهربانی جمهوری اسلامی ایران منصوب می نمایم . امیدوارم جناب عالی همچون آقای موحدی از تلاش در راه اسلام و خدمت به پرسنل عزیز شهربانی کوتاهی ننمایید . موفقیت شما را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/11/67

پیام درباره انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤ لف کتاب آیات شیطانی ! ! ! که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است ! ! ! همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن ، محکوم به اعدام می باشند . از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند ، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته

شود ، شهید است انشاءالله . ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد ، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/11/67

اطلاعیه دفتر امام خمینی در مورد توبه سلمان رشدی (نویسنده کتاب آیات شیطانی )

بسمه تعالی

رسانه های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسؤ ولین نظام جمهوری اسلامی نسبت می دهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند ، حکم اعدام درباره او لغو می گردد . حضرت امام خمینی مدظله فرمودند : این موضوع صددرصد تکذیب می گردد . سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد ، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال ، تمامی هم خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند . حضرت امام اضافه کردند : اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند ، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند .

تاریخ : 3/12/67

پیام امام خمینی خطاب به مراجع اسلام ، روحانیون سراسر کشور و . . . در پیام امام

اشاره

در مورداستراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی

پیام امام خمینی به مراجع و روحانیون درمورداستراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام ، مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزه های علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات دامت برکاتهم .

صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصا شهدای عزیز حوزه ها و روحانیت . درود بر حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نموده اند . سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و علمیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند . افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده اند .

سلام بر آنان که

تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقا از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود ، اولین قربانی ها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد . آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ها و روحانیت را درک کرده اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت

ندیده اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته اند . البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده اند . یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجاب ها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوس ها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است . و حال من غافل که هنوز از کتم عدم ها به وجود نیامده ام ، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی بکنم ؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می شنویم ، بگذارم و بگذرم . تردیدی نیست که حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجروی ها بوده اند . علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسایل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند .

اگر فقهای عزیز نبودند

معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت ! ! ! علیهم السلام ! ! ! به خورد توده ها داده بودند . جمع آوری و نگهداری علوم قرآن و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین ! ! ! علیهم السلام ! ! ! و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت

همه امکانات خود را به کار می گرفتند ، کار آسانی نبوده است که بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون کتب اربعه و کتاب های دیگر متقدمین و متاخرین از فقه و فلسفه ، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال ، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته های متنوع علوم مشاهده می کنیم . اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل الله نگذاریم ، چه باید بگذاریم ؟

در بعد خدمات علمی حوزه های علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمی گنجد . بحمدالله حوزه ها از نظر منابع و شیوه های بحث و اجتهاد غنی و دارای ابتکار است . تصور نمی کنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقه ای مناسب تر از شیوه علمای سلف یافت شود . تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است . صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است ، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده اند . از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که به حق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است که بگذریم ، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارت ها و تلخی هایی متحمل شده اند و همراه با تحمل اسارت ها و تبعیدها ، زندان ها و اذیت وآزارها و زخم زبان ها ،

شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند . شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند ، یقینا رقم شهدای گمنام حوزه ها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردمان ، غریبانه جان باخته اند زیاد است .

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی علمای اسلام اولین کسانی بوده اند که بر تارک جبین شان خون و شهادت نقش بسته است . کدام انقلاب مردمی اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده اند و بر بالای دار نرفته اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش های حوادث خونین به شهادت نایستاده است ؟ در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی ، شهدای اولین ، از کدام قشر بوده اند ؟ خدا را سپاس می گذاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه ها و میادین مین ، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه ها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است . بیش از دوهزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده اند و این رقم نشان می دهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه حد

مهیا بوده است .

امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم رفته اند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یک روحانی پاک باخته است . علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است . و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می کنند ، نمی بخشد . روحانیت متعهد ، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت . آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته اند . دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف ، حکایت از فقر و نهایتا روح پر فتوت آنان برای کسب معارف می کند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کرده اند و با قناعت و بزرگواری زیستند .

در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است

در

ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است نه سرمایه پول پرستان و ثروتمندان بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده اند . مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفا به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است . احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی ، خصوصا فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیده ها برخورد احتیاط آمیز کنند . علمای راستین از بس که دروغ و فریب از جهانخواران دیده بودند ، به هیچ چیزی اطمینان نمی کردند و ابزاری از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود ، لذا گاهی حکم به منع استفاده از آنها را می دادند . آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایی چون ایران وسایلی نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند ؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون برای بی اعتبار کردن عقاید مذهبی و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملی استفاده نمی نمود ؟ به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرت ها و مهمتر از همه احساس مسوولیت در برابر توده ها ، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از این که روحانیت با کمی امکانات ، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است . راستی اگر کسی فکر کند که استعمار

، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمی کند ، ساده اندیشی نیست ؟

مساله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در راءس آن اسلام و روحانیت است . یقینا اگر جهانخواران می توانستند ، ریشه و نام روحانیت را می سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و انشاء الله از این پس نیز خواهد بود ، به شرط آن که حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم . البته این بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم ، چرا که روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند . در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند . امروز عده ای با ژست تقدس مابی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند . خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست . طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند ، اینها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله . آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود ؟

استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها ماءیوس شد ، دو راه را برای ضربه زدن انتخاب نمود . یکی راه ارعاب و زور دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد

، راه های نفوذ تقویت گردید . اولین و مهمترین حرکت القای شعار جدایی دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شان فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد . یقینا روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته اند . گمان نکنید که تهمت وابستگی و افتراء بی دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است ، هرگز ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست .

در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است ، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است ! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند . خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است . وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید ، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد . به زعم بعض افراد ، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک ، کاسه ای زیر نیم کاسه داشت .

و این از مسایل رایج حوزه ها بود که هر کس کج راه می رفت متدین تر بود . یاد گرفتن زبان خارجی کفر و فلسفه و عرفان گناه و شرک به شمار می رفت . در مدرسه فیضیه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید ، کوزه را آب کشیدند ، چرا که من فلسفه می گفتم . تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می یافت ، وضع روحانیت و حوزه ها ، وضع کلیساهای قرون وسطی می شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه ها را حفظ نمود .

علمای دین باور در همین حوزه ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند . قیام بزرگ اسلامی مان نشات گرفته از همین بارقه است . البته هنوز حوزه ها به هر دو تفکر آمیخته اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکی از مسایلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود ، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده لوحان بی سواد ، عده ای کمر همت بسته اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته اند . اوضاع مثل امروز نبود ، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس نماها از میدان به در می رفت . ترویج تفکر شاه سایه خداست و یا با گوشت و پوست نمی توان در مقابل

توپ و تانک ایستاد و این که ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می دهد و از همه شکننده تر ، شعار گمراه کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه السلام باطل است و هزاران (ان قلت ) دیگر ، مشکلات بزرگ و جانفرسایی بودند که نمی شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت . تنها راه حل ، مبارزه و ایثار و خون بود که خداوند وسیله اش را آماده نمود . علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند . اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد . در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می نمود . بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مابی و تحجر بود . گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت سرب جگر و جان را می سوخت و می درید . در آن زمان روزی نبود که حادثه ای نباشد ، ایادی پنهان و آشکار آمریکا و شاه به شایعات و تهمت ها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلوه و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می دادند . واقعا روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی می

خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ای وابسته که چهره شان بعد از پیروزی روشن گشت ، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می نمودند .

ضربه خوردن اسلام از مقدسین روحانی نما

آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است ، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المومنین علیه السلام که در تاریخ روشن است . بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم . ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مابی و دین فروشی عوض شده است . شکست خوردگان دیروز ، سیاست بازان امروز شده اند . آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی دادند ، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند . غائله قم و تبریز با هماهنگی چپی ها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر برآوردند ، باز خدا رسوایشان ساخت . دسته ای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه دربار می ساییدند ، یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی وزندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند . دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند

دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است ، امروز می گویند مسوولین نظام کمونیست شده اند ! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفید و راهگشا می دانستند ، امروز از این که در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسوولین نیست رخ می دهد ، فریاد وا اسلاما سر می دهند ! دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند ، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند ! ولایتی های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است ، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند ! راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی ، اتهام حلال کردن حرام ها و حرام کردن حلال ها ، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود ؟ از آدم های لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور ؟ فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن ها و کنایه ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست ؟ عوام یا خواص ؟ خواص از چه گروهی ؟ از به ظاهر معممین یا

غیر آن ؟ بگذریم که حرف بسیار است . همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه هاست و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است .

از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ای به دست دشمنان کار آسانی نیست .

با این که در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست ، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می شود ، فورا باندها فریاد می زنند که چه نشسته اید جمهوری اسلامی می خواهد آبروی روحانیت را ببرد . اگر احیانا کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود ، تبلیغ می کنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا می دهد .

مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس قابل نیست و خدا می داند که شخصا برای خود ذره ای مصونیت و حق و امتیاز قایل نیستم . اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مواخذه ام . حال بحث این است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزه ها چه باید کرد ؟ گرچه کار مشکل است ولی چاره چیست باید

فکری کرد . اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلاب و روحانیت انقلاب حفظ شود وگرنه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین حایل .

امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه ها و برداشت ها و حتی ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماء متعهد گردد . ممکن است هر کس در فضای ذهن و ایده های خود نسبت به عملکردها و مدیریت ها و سلیقه های دیگران و مسوولین انتقادی داشته باشد ، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرت ها که همه مشکلات و نارسایی ها از آنان سرچشمه گرفته است ، به طرف مسایل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعف ها و مشکلات به حساب مدیریت و مسوولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبی گردد که این عمل کاملا غیر منصفانه است و اعتبار مسوولین نظام را از بین می برد و زمینه را برای ورود بی تفاوت ها و بی دردها به صحنه انقلاب آماده می کند .

من امروز بر این عقیده ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه ها و خصومت ها و جنگ افروزی هایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است ، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می آوردند . در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصا از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه

ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم ، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند .

البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می نگریستیم و می رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ایم . هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم . ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم ، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم ، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم ، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم ، ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم ، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم ، ما در جنگ ریشه های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم ، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم ، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می توان مبارزه کرد ، جنگ ما کمک به فتح افغانستان را به دنبال داشت ، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت ،

جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند ، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت ، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آن چنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت .

همه اینها از برکت خون های پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود ، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروی و شرق نشات گرفت . جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست ، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود ، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد . چه کوته نظرند آنهایی که خیال می کنند چون مادر جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم ، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خود گذشتگی و صلابت بی فایده است ! در حالی که صدای اسلام خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست ، علاقه به اسلام شناسی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست .

من در این جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسما معذرت می خواهم و از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد . ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم

و پشیمان از عملکرد خود نیستیم . راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است . ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود . و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند ، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد ، باز به وظیفه خود عمل کرده است ! آیا از این که به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد ؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده ها به گونه ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی اش عدول می کند . تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و با ناموفق بوده است ، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی شود ؟ ! تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی شود که ما از اصول خود عدول کنیم . همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه . اگر همه انبیا و معصومین علیهم السلام در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند ، هرگز نمی بایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلندمدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند . در حالی که به لطف خداوند بزرگ ، ملت

ما توانسته است در اکثر زمینه هایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود . ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ایم ، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ایم ، ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کرده ایم ، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم . البته معترفیم که در مسیر عمل ، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روش ها و تاکتیک ها را عوض نماییم . ما چرا خودمان و ملت و مسوولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم ؟

من به طلاب عزیز هشدار می دهم که علاوه بر این که باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدس ماب ها باشند ، از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکرده اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزی های بی مورد و ساده اندیشی ها سبب مراجعت آنان به پست های کلیدی و سرنوشت ساز نظام شود .

من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند ، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن

به راحتی از میان نمی رود ، گرچه در آن موقع هم من شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تایید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی آمریکا جهانخوار قناعت نمی کنند در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند . امروز هیچ تاسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند . انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه ها و لیبرال ها می خوریم ، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول ، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید ! چرا جنگ کردید ! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می کنید ؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید ؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده ایم و صدها چرای دیگر . و نکته مهم در این رابطه این که نباید تحت تاثیر ترحم های بیجا و بی مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متحلفین نظام ، به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سوال بروند . من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می برند ، من به آنهایی

که دستشان به رادیو تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرف های دیگران را می زنند صریحا اعلام می کنم : تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد ، تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد ، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند ، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد ، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینه ها کوتاه می کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند که علاوه بر ده ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگی خود امسال نیز در راهپیمایی 22 بهمن حقیقت آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعا دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاری اند . من در این جا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم . خداوند پاداش عظیم این همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به روی گردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می کنند سفارش و نصیحت می کنم که در گفتار و کلمات و نوشته ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت ها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند . مساله دیگر این که امروز مقابله و

تجزیه روحانیت انقلابی به سود کیست ؟ دشمنان از دیرباز برای اختلاف افکنی میان روحانیون آماده شده اند . غفلت از آن ، همه چیز را بر باد می دهد . حال اختلاف به هر شکلی باشد ، بدبینی شدید نسبت به مسوولین بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن . اگر طلاب و مدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند ، نمی توان پیش بینی نمود که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی نماها و متحجرین گردد روحانیت انقلاب جواب خداو مردم را چه می دهد .

انشاء الله در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست

انشاء الله در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست ، اگر باشد بر سر چیست ؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقه ها ؟ آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه های علمیه بوده اند نعوذبالله به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده اند ؟ مگر همان ها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند ؟ مگر همان ها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب هر جمعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت ، او را به مردم معرفی کردند ؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند ؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت ؟ و آیا ایادی استکبار ، روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است ، یا فرد دیگری را در حوزه ها حاکم نمی کنند ؟ و یا آنها که در طوفان پانزده سال مبارزه

قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خورده اند و نه از شهادت عزیزان متاثر شده اند و با خیالی راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده اند می توانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامی باشند ؟ راستی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین ، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می کند ؟ جناحی که پیروز شود یقینا روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاما به روحانیت رو آورد ، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می رود ؟ خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است . وقتی نیروهای مؤ من به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه بندی برسند آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود . جبهه بندی نهایتا معارضه پیش می آورد . هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می کند ، یکی متهم به طرفداری از سرمایه داری و دیگری متهم به التقاطی می شود که من برای حفظ اعتدال جناح ها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده ام ، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می دانم البته هیچ گاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده ام ولی نگران تقابل و تعارض جناح های مؤ من به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب بی درد و نق بزن گردد .

نتیجه می گیرم که

اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرت ها و نوکرانشان مسایل را به نفع خود خاتمه می دهند . جامعه مدرسین باید طلاب عزیز انقلابی و زحمت کشیده و کتک خورده و جبهه رفته را از خود بدانند . حتما با آنان جلسه بگذارند و از طرح ها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابی هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بی عرضه و فرصت طلب و نق بزن ید واحده باشند و خود را برای ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آماده تر کنند . حال جامعه و مردم طالب حقیقت باشند مثل زمان ما که حقا مردم بیشتر از آنچه که ما فکر می کنیم وفادار به روحانیت بوده و خواهند بود یا نباشند مثل زمان معصومین علیهم السلام . اما مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعا تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام می پذیرد به منظور نابودی روحانیت انقلاب است ، ایادی شیطان در تنگناها و سختی ها به سراغ مردم می روند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارسایی هاست . آن هم کدام روحانی ، روحانی بی درد و بی مسوولیت نه ، بلکه روحانیتی که در همه حوادث جلوتر از دیگران در معرض خطر بوده است . کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنه ها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است . مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می شود و کمبودها و نیازها رخ می نماید ولی من

با یقین شهادت می دهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی بر ایمان نمانده بود .

لازم به یادآوری است که ذکر شمه ای از وقایع انقلاب و روحانیت به معنای آن نیست که طلاب و روحانیون عزیز در فردای این نوشته حرکت تند و انقلابی بنمایند بلکه هدف علم و آگاهی به نکته هاست که در انتخاب مسیر با بصیرت حرکت کنند و خطرها و گذرها و کمین گاه ها را بهتر بشناسند . اما در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها ، این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم . اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست ، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند . مساله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد و یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند ، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است ، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می طلبد . مجتهد باید به مسایل زمان خود احاطه داشته باشد . برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من

در مسایل سیاسی اظهارنظر نمی کنم . آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان ، داشتن بصیرت و دید اقتصادی ، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان ، شناخت سیاست ها و حتی سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند ، از ویژگی های یک مجتهد جامع است . یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شان مجتهد است واقعا مدیر و مدبر باشد . حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است ، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است ، فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است .

هدف اساسی این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مساله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد . راستی به چه علت است که در پی اعلام حکم شرعی و اسلامی مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این قدر جهانخواران بر افروخته

شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه

افتاده اند ؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد علمی مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه های شوم آنان به هراس افتاده اند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پر حماسه می دانند و از این که فضای شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمی توانند علیه مقدسات قلم فرسایی کنند مضطرب شده اند . من قبلا نیز گفته ام همه توطئه های جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتما در مسایل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم . ما نباید غفلت بکنیم ، واقعا باید به سمتی حرکت نماییم که انشاء الله تمام رگه های وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود .

استکبار غرب شاید تصور کرده است از این که اسم بازار مشترک و حصر اقتصادی را به میان بیاورد ما در جا می زنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرف نظر می نماییم . خیلی جالب و شگفت انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتی یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه دار می کند و عده ای در رابطه با آن شهید می شوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسی و تمدن است اما وقتی بحث اجرای حکم و عدالت به میان می

آید ، نوحه رافت و انسان دوستی سر می دهند . ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته ها به دست می آوریم . قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست ، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامی و ضد ارزشی است که بنگاه های صهیونیستی و انگلیس و آمریکا به راه انداخته آند و با حماقت و عجله خود را رو به روی همه جهان اسلام قرار داده اند . البته ما باید ببینیم که بعض دولت ها و حکومت های اسلامی چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد می کنند . این که دیگر مساله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهای خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد .

ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم ، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام می گذریم . آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق

نسبت به ما و نهایتا انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم ، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می گذارند . این یک نمونه است که خدا می خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به در آییم و همه چیز را به حساب و اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مساله اشتباه ما نیست ، بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است والا مساله فردی سلمان رشدی آن قدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند .

روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانواده های محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود . ترس من این است که تحلیل گران امروز ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر ؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته آند ، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم ! خلاصه کلام

این که ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان درصدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم و الا مادامی که فقه در کتاب ها و سینه علما مستور بماند ، ضرری متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسایل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد ، نمی تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست . حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث ، مهیای عکس العمل مناسب باشند . چه بسا شیوه های رایج اداره امور مردم در سال های آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسایل جدید اسلام نیاز پیدا کند . علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند .

نکته آخری که توجه به آن لازم است این که روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قایل بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده اند . اگر طلبه ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسوولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند ، در پیشگاه

خداوند بزرگ یقینا مواخذه می شود و هرگز عذر او موجه نیست ، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم ، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت . امیدوارم از نصایح و تذکرات مشفقانه این پدر پیر و این خدمتگزار حقیر خود دلگیر نشده باشید و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسیه و با دل های منور خود برایم دعا و طلب مغفرت نمایید . من هم از یاد و دعای خیر برای روحانیت اصیل و حوزه های علمی غفلت نمی کنم .

خداوندا ! توان علما و روحانیت را در خدمت به دین خود افزون نما . خداوندا ! حوزه های علمیه ، این سنگرهای پاسداری از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پابرجا بدار . خداوندا ! شهدای روحانیت و حوزه ها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهره مند فرما . خداوندا ! به جانبازانشان

شفا مرحمت کن و به خانواده های شهدایشان صبر و اجر مرحمت فرما . مفقودین و اسرایشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان . خداوندا ! ارزش خدمت و خدمتگزاری به دین خود و به مردم را در دل و دیدگان ما افزون و جاودانه نما (انک ولی النعم ) .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/12/67

فرمان به حجت الاسلام آقای خامنه ای جهت رسیدگی به تحریف وقایع تاریخی درکتب درسی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی دامت افاضاته

نامه جناب حجت الاسلام آقای سید حمید روحانی اخطاری است برای همه آنانی که دلشان برای اسلام و انقلاب می طپد

. باعث تعجب و تاسف است که نظام آموزشی کشور اسلامی ایران نسبتی به مرحوم بهبهانی رحمه الله علیه دهد که حتی کسروی با آن سوابق ضد اسلامی درباره ایشان نمی دهد . کسروی ضد دین پس از تجلیل از آقایان بهبهانی و طباطبایی ، دستور بهبهانی و طباطبایی به مردم را در پناه بردن به سفارت یک دولت بیگانه ، رد می کند .

از حضرت عالی که دلسوز اسلام و انقلاب هستید ، اکیدا می خواهم مسوولی برای رسیدگی به این امور گذاشته تا در تمام این گونه موارد شما را در جریان بگذارد . سایر موارد نامه آقای روحانی هم مورد مداقه است ، گزارش کار را به این جانب بدهید .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/12/67

پاسخ به پیام رهبر شوروی

امام : انشاء الله سلامت باشند ، ولی به ایشان بگویید که من می خواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم .

در خاتمه حضرت امام فرمودند : من می خواستم دریچه ای به دنیای بزرگ یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود . امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند .

حضرت امام از خروج نیروهای شوروی از افغانستان استقبال کردند و بر حسن همجواری و توسعه مناسبات قوی در ابعاد مختلف در مقابله با شیطنت های غرب و خروج نیروهای بیگانه از خلیج فارس تاکید و آرزو کردند تا مردم شوروی و ایران همیشه در صلح و آرامش زندگی کنند .

تاریخ : 18/12/67

حکم انتصاب حجت الاسلام عبدالله نوری به سمت نماینده امام در سپاه پاسداران

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عبدالله نوری دامت افاضاته با یاد و گرامیداشت خاطره فداکاری های یکی از سرداران بزرگ نهضت اسلامی ایران مرحوم شهید حجت الاسلام آقای حاج شیخ فضل الله محلاتی که از یاران با وفای این جانب و از سختی کشیدگان دوران مبارزات خونبار انقلاب اسلامی ایران و همچنین مردی صالح و فداکار و برادری دلسوز برای پاسداران عزیز انقلاب اسلامی بود که خدایش او را رحمت کند و در جوار خود پذیرایش گردد . و با تشکر از زحمات قائم مقام ایشان جناب حجت الاسلام آقای عراقی که فردی متدین و صالح که در کوران جنگ و جهاد خدمات قابل تقدیری انجام داده است و انشاء الله از این پس چون گذشته در خدمت اسلام و ایران و انقلاب اسلامی خواهند بود . این جانب

جناب عالی را که فردی هستید فاضل ، متدین ، مبارز ، متقی و با فهم سیاسی بسیار خوب و علاوه بر آن از خانواده محترم شهدا که خود افتخاری است بزرگ می باشید به نمایندگی از جانب خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می نمایم . لازم است مسایلی را به شما و فرزندان عزیزم در سپاه گوشزد نمایم :

1 ! ! ! وظایفی که در قانون به عهده شما گذاشته شده است باید دقیقا مراعات گردد و شما به هیچ وجه نباید از آن چشم پوشی کنید ، فرزندان سپاهی ام نیز نباید از قانون کوچکترین تخطی بنمایند .

2 ! ! ! نمایندگی شما در سپاه پاسداران اعم از لشکری و کشوری و وزارت سپاه می باشد لذا کلیه مسایل فرهنگی ، عقیدتی سیاسی و فکری و فعالیت های تبلیغاتی و انتشاراتی و حفاظت و اطلاعات و مسایل قانونی دیگر زیر نظر شماست و شما باید هدایت تمامی موارد مذکور را به عهده بگیرید .

3 ! ! ! تمامی فرزندان عزیزم در سپاه اعم از فرماندهان و سایرین هماهنگی های لازم را با نماینده محترم این جانب داشته و دارند و تخطی از آن با عکس العمل روبرو خواهد شد .

4 ! ! ! از این پس تاءیید عزل و نصب فرماندهان سپاه پاسداران با شماست

5 ! ! ! از آنجا که شما نماینده این جانب در جهاد سازندگی هم می باشید از خداوند متعال می خواهم تا با هماهنگی سپاه و جهاد بتوانید این دو نهاد مقدس انقلاب را یار و همکار یکدیگر نمایید تا بهتر بتوانند

به اسلام و انقلاب و ایران خدمت کنند .

توفیق و تاءیید شما را از خداوند تعالی آرزومندم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/12/67

پیام به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحیم

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال .

تحویل حال الی الحسن الحال این است که انشاء الله در این سال نو ما تغییرات روحی بدهیم ، یعنی واقعا تحول برایمان حاصل بشود و او به این است که همان طوری که سیره انبیا از اول تا آخر بوده است که جنگ و صلحشان برای خدا بوده است ، هیچ پیغمبری جنگ نکرد الا برای خدا و صلح نکرد الا برای خدا .

و امسال نوروز ما بین دو عید واقع شده است یکی عید سعید ولادت حضرت امام حسین سلام الله علیه که احیا کننده دین اسلام بود از صدر اسلام تا آخرالزمان و یکی هم عید 15 شعبان ولی عصر ارواحنا له الفدا که او تا ازل احیا می کند دین خدای تبارک و تعالی را . و ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است ، به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است و عمده این است که هواهای نفس از بین برود ، انسان در طول عمر مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است و من که گوینده ام موفق نشدم به این عمل و من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این

سال نو که برای خدا کار کنند ، برای سلطه خودشان نباشد ، برای پیروزی خودشان نباشد ، برای هواهای نفسانی نباشد . و خداوند انشاء الله همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند و انشاء الله این روز بر همه مبارک باشد و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی

والسلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 2/1/68

پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی به مناسبت نیمه شعبان

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت خواهران و برادران و فرزندان عزیز مهاجرین جنگ تحمیلی ایدهم الله تعالی

با سلام و درود به پیشگاه مقدس مولود نیمه شعبان و آخرین ذخیره امامت حضرت بقیه الله ارواحنا فداه و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار ، سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او ، سلام بر غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک می کنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز می شوند .

سلام بر ملت بزرگ ایران که با فداکاری و ایثار و شهادت راه ظهورش را هموار می کنند و سلام بر شما خواهران و برادران مهاجر که بدون شک در جنگ تحمیلی از کسانی هستید که صدمه فراوان روحی و جسمی و مالی خورده اید . شما عزیزان در زمان یورش وحشیانه صدام پس از روزها دفاع قهرمانانه اضطرارا محل زندگی و راحتی خود را ترک نموده و حقیقتا به زندگی پر مشقت در نقطه ای دور از خانه و کاشانه خویش تن داده اید . شما مهاجرین عزیز جنگ تحمیلی ، لحظه لحظه جنگ و سختی های

آن را درک کرده اید . انشاء الله جمهوری اسلامی در آینده ای نه چندان دور شهرها و روستاهای شما را بهتر از قبل در اختیار شما خواهد گذاشت ، ولی باید خود به کمک مسوولان آمده و در نوسازی و مهیا سازی شهر و روستاهاتان آنان را یاری نمایید . بحمد الله فرزندان خردسال آن روز شما ، امروز جوانانی شده اند که مانند سایر برادران و خواهران خود از میهن اسلامی شان دفاع خواهند کرد .

همه می دانند که تحمل هشت سال فشار و سختی فقط برای اسلام عزیز بوده است ، لذا مسوولین باید در دفاع از اسلام محکمتر از همیشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامی ، سیاسی و فرهنگی جهانخواران بایستند ، چرا که امروز دنیای استکبار خصوصا غرب خطر رشد اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را علیه منافع نامشروع خود درک کرده است .

امروز غرب و شرق به خوبی می دانند که تنها نیرویی که می تواند آنان را از صحنه خارج کند ، اسلام است . آنها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده اند و تصمیم گرفته اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند . اگر بتوانند با نیروی نظامی ، اگر نشد ، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد ، ایادی خودفروخته خود از منافقین و لیبرال ها و بی دین ها را که کشتن روحانیون

و افراد بی گناه برایشان چون آب خوردن است ، در منازل و مراکز ادارات نفوذ می دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند . و نفوذی ها بارها اعلام کرده اند که حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجه می زنند .

من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام . چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است . دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است . ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند . ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده های همکاری آنان با آمریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد . ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ . کسانی که از منافقین و لیبرال ها دفاع می کنند ، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند . اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده اند ، از این حرکات دست بر ندارند ، مردم ما آنها را بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد .

مسوولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست . انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه ! ! ! است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد . مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای

مسوولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند ، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد . باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمایند ، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند .

مردم عزیز ایران که حقا چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند ، باید سعی کنند که سختی ها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسوولان بالای کشور به وظیفه اساسی شان که نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند که تنها برادری و صمیمیت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمین در نظر بگیرند . چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار می آورد ، ولی هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیای دون امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با آمریکا و شوروی ، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می کنند ، این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بی شهادت میسر نیست .

من بار دیگر از مسوولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را

ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشاء سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدم های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم .

مگر بیش از این است که ما ظاهرا از جهانخواران شکست می خوریم و نابود می شویم ؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می کنند ؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل ، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می کنند ؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه های دار میروند ؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می شوند ؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم .

امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است ، بسیج عمومی آنان در دفاع از یک خودفروخته و نویسنده مزدور گویای این واقعیت است و شاید آنان این همه فضاحت و بی آبرویی شان را به خاطر رسیدن به هدف شوم خود پیش بینی نکرده بودند که امروز با سرافکندگی و خواری از کرده خود پشیمان و با ذلت مراجعه می کنند .

احتمالا قضیه مبارزه با حجاب زنان مسلمان در فضای آموزشی ، حرکتی انحرافی برای کمرنگ کردن جلوه عظیم دفاع جهان اسلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله

و سلم می باشد . گرچه خود این واقعه هم از دردهایی است که ملت های اسلامی گرفتار آن شده اند که چگونه در دنیای به اصطلاح آزاد ، الزام زنان و دختران مسلمان به رفع حجاب عین دموکراسی است و فقط ما که گفته ایم کسی که به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توهین کند و اجماع فقهاء مسلمین فتوا به اعدام آن می دهند ، خلاف آزادی است ! راستی چرا دنیا در برابر کسی که اجازه ندهد تا دختران مسلمان به دلخواه خود با پوشش اسلامی در دانشگاه ها درس بخوانند یا تدریس کنند ، ساکت نشسته است ؟ جز این است که تفسیر و تاویل آزادی و استفاده از آن در اختیار کسانی است که با اساس آزادی مقدس مخالفند ؟ امروز خداوند ما را مسوول کرده است ، نباید غفلت نمود . امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پابرجا داشت . من باز می گویم همه مسوولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان به خیال خام خودشان بیرون نبرند ، آرام نخواهند نشست . نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور ، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید ، لحظه ای آرامتان نمی گذارند .

البته ما از زحمات وزارت امور خارجه قدردانی می کنیم و آنها باید با جدیت به کار

خود ادامه دهند که انشاء الله در انجام وظیفه بزرگ الهی و سیاسی خود موفق خواهند بود .

از خداوند متعال می خواهم تا مهاجرین عزیزمان را هر چه زودتر به خانه و کاشانه خود برساند و تلخی غربت ها و سختی ها را به شیرینی مراجعت شان مبدل سازد .

در خاتمه لازم است از همه کسانی که از مهاجرین عزیز جنگ تحمیلی پذیرایی کرده و می کنند و همچنین از مسوولین محترم بنیاد مهاجرین که زحمات زیادی متحمل شده اند ، تشکر و قدردانی

نمایم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/1/68

پاسخ به استعفای آیت الله منتظری از پست قائم مقامی رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای منتظری دامت افاضاته

با سلام و آرزوی موفقیت برای شما ، همان طور که نوشته اید رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسوولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می خواهد و به همین جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر می کردیم ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمی خواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم . از این که عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کرده اید ، پس از قبول صمیمانه از شما تشکر می نمایم .

همه می دانند که شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیدا علاقه مندم . برای این که اشتباهات گذشته تکرار نگردد به شما نصیحت می کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و ازرفت

وآمدمخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می زنند ، جدا جلوگیری کنید . من این تذکر را در قضیه مهدی هاشمی هم به شما دادم .

من صلاح شما و انقلاب را در این می بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند . از پخش دروغ های رادیو بیگانه متاثر نباشید ، مردم ما شما را خوب می شناسند و حیله های دشمن را هم خوب درک کرده اند که با نسبت هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان می دهند .

طلاب عزیز ، ائمه محترم جمعه و جماعات ، روزنامه ها و رادیو و تلویزیون باید برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسایلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم .

جناب عالی انشاء الله با درس و بحث خود ، حوزه و نظام را گرمی می بخشید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/1/68

انتصاب آیت الله جنتی به ریاست سازمان تبلیغات اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد جنتی دامت افاضاته

به دنبال درخواست اعضای محترم و بزرگوار شورای عالی سازمان تبلیغات مبنی بر این که برای پیشبرد بهتر کار ، شخصی از طرف این جانب به تنهایی مسوول آن سازمان گردد ، جناب عالی را به مدیریت و ریاست آن سازمان منصوب می نمایم .

روشن است شما که از افراد متدین ، خوب و با سابقه طولانی در مبارزات می باشید و عمری را در حوزه های علمیه سپری کرده اید

، می توانید خدمات ارزنده ای به اسلام و انقلاب بنمایید .

امیدوارم با تلاش پیگیر و با استفاده از همه نیروهای مؤ من به انقلاب و اسلام از عهده این مهم برآیید . تبلیغات که همان شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است ، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است . انشاء الله در محدوده توانتان نقاط کور و مجهول را برای مردم شریف ایران و جهان اسلام باز و روشن نمایید و چهارچوب اسلام ناب محمدی که در ترسیم قهر و خشم و کینه مقدس و انقلابی علیه سرمایه داری غرب و کمونیزم متجاوز شرق است و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید .

این مساله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش های اسلامی با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می نماید ، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمامی دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد .

توفیق جناب عالی و اعضاء معزز و محترم شورای عالی سازمان تبلیغات اسلامی و تمامی افراد این سازمان را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/1/68

فرمان به حجت الاسلام رجمانی مسؤ ول بسیج مستضعفین در مورد صرف کمک های مردمی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای رحمانی مسوول محترم بسیج مستضعفین دامت افاضاته

با تشکر از زحمات جناب عالی و تمامی خواهران و برادران بسیج و دست اندرکاران کمک های مردمی به جبهه های نبرد حق

علیه باطل که در روزهای حماسه و جهاد با تلاش خود خدمات ارزشمندی را به اسلام و انقلاب و ایران نمودند . جناب عالی که از مبارزین با سابقه و از دوستان خوب این جانب می باشید ، تلاش نمایید تا در طول شش ماه آنچه را در اختیار ستاد کمک های مردمی است در موارد مصرفش صرف نمایید و کار را به انجام رسانید .

توفیق جناب عالی را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/1/68

نامه به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وزراء در مورد کناره گیری آیت اللهمنتظری

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت فرزندان عزیز ، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و وزراء محترم دامت افاضاتهم

با سلام شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمی دانید قضیه از چه قرار است . همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه ها و پیغام ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد ولی متاسفانه موفق نشد . از طرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا می کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد ، لذا با دلی پر خون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم .

انشاء الله خواهران و برادران در آینده تا اندازه ای روشن خواهند شد . سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست و در صورت تخطی ، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد .

توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/1/68

پیام به مناسبت روز ارتش

بسم الله الرحمن الرحیم

بیست و نهم فروردین سالروز ارتش قهرمان و دلاور جمهوری اسلامی ایران بر ملت رشید ایران و بر همه ارتشیان و نیروهای مسلح کشور مبارک باد . افتخار و آفرین بر ارتشی که در اوج تصمیم جاودانه خود حصار تعبد طاغوت را شکست و برج و باروی رژیم سلطنت و حکومت دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی را به آتش کشید و خود را از قیود حاکمیت ستمگران و مستشاران آمریکایی که با هزاران آمال و آرزو برای منافعشان از ایران جزیره ثبات ساخته

بودند ، رهایی بخشید . گرچه سران وابسته و خودفروخته ارتش تا آخرین لحظه حیات ننگین حکومت پهلوی تلاش فراوانی برای نجات تخت و تاج سلطنت نمودند ، ولی تصمیم شجاعانه پرسنل شریف ارتش اعم از افسران و درجه داران و سربازان آنچنان کوبنده و قاطع بود که مجال تفکر و تصمیم را از دشمنان خدا و خلق گرفت و پیوستن ارتش خصوصا نیروی هوایی به صفوف الهی ملت ، لحظه شادی بندگان خدا و یاس و ناامیدی ستمگران گردید که آن روزها و ساعات شیرین و پر خاطره عشق ارتش به اسلام و میهن اسلامی ، هرگز از یاد ملت ایران نمی رود و حقا نیروی هوایی سهم بیشتری ادا کرده است . پیوستن ارتش به مردم معرف ارزش واقعی ارتش و موجب کینه توزی جهانخواران گردید .

در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایادی شرق و غرب و آنها که صداقت و امانت و دینداری و میهن داری ارتشیان را در حماسه پیروزی درک نکرده بودند ، کمر به نابودی ارتش بستند و با شعارهای به ظاهر انقلابی و فریبنده مصمم به انحلال آن و غارت سلاح ها و نابودی امکانات دفاعی کشور شدند و چه بسا ساده لوحان نیز تحت تاثیر القائات آنان راه این هدف شوم را هموار نمودند که خداوند متعال کشور و انقلاب اسلامی ما را از توطئه شوم آنان رهایی بخشید و ارتش سرافراز ایران اسلامی همچون برق و صاعقه بر سر توطئه گران که در گوشه و کنار مرزها خواب تجزیه ایران را در سر پرورانده بودند فرود آمد و کردستان و گنبد و ترکمن صحرا گورستان کوردلان

گردید که همه اینها از افتخارات تاریخی و فراموش ناشدنی ارتش قهرمان است .

و اما مهمتر از همه اینها حماسه هشت سال دفاع مقدس و مظلومانه ارتش و سپاه و نیروهای انتظامی و مردمی است که در حقیقت در برابر همه جهانخواران ایستادند و متجاوزینی که به خود وعده

فتح سه روزه خوزستان و سقوط تهران را داده بودند به باتلاق مرگ و هلاکت فرستاد ، واقعا ارتش و نیروهای سپاهی و بسیجی ها مظلومانه و با کمترین امکانات جنگیدند و برگ های زرین افتخار و کرامت و شرافت و شهادت را به اسلام عزیز هدیه نمودند . شجاعت ها و رشادت های بی نظیر نیروی هوایی و هوانیروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاک دشمن و رویارویی با مدرن ترین امکانات اهدایی استکبار به صدامیان و دفاع از حریم هوایی کشور نشانه تعهد ، عشق و ایمان آنان به خدا و اسلام و میهن اسلامی است . مهیا نگهداشتن و تعمیر و بازسازی ادوات و ابزار پیچیده هواپیماها و رادارها و سلاح های ضد هوایی و موشک ها و پدافند از کشور دلیل مهارت و تخصص و ارزش های علمی والای این عزیزان است که خداوند بر توان و ایمان آنان بیفزاید .

نیروی زمینی قهرمان که در حقیقت در تمامی حوادث در نوک پیکان حملات ناجوانمردانه دشمنان بوده است ، به حق چهره راستین و شکست ناپذیر و استوار خویش در دفاع از مرزهای گسترده کشورمان را نشان داد . حضور و آمادگی دفاعی در مرزهای غرب و جنوب و شمال غرب با آن همه خصوصیات جغرافیایی و با سرما و

گرمای طاقت فرسای مناطق ، آن هم با کمبودها و محاصره ها کار آسانی نبوده است که علاوه بر آن ارتش با هماهنگی سپاه و بسیج در اکثر صحنه های رزم و پیکار توانست پشت سپاهیان کفر را در هم بشکند و سرزمین های مقدس و اشغال شده میهن عزیزمان را از چنگال متجاوزان خارج نماید و در عملیات های بزرگی همچون شکستن حصر آبادان و فتح المبین و بیت المقدس و ده ها عملیات افتخارآفرین دیگر دوشادوش و همگام عزیزان سپاه و بسیج به فتوحات و افتخارات بزرگی نایل شود و هم اکنون نیز با کمال قدرت و صلابت از مرزها و پاسداری و حراست نماید و در برابر خطرات احتمالی در آمادگی کامل باشد .

نیروی دریایی نیز همچون سایر نیروها بحمد الله در آب های خلیج فارس و مرزهای آبی کشور در عرصه دفاع مقدس از کشور اسلامی مان چون نگینی درخشنده است و بر عرشه کشتی افتخار و صلابت خود استوار ایستاده است . رویارویی آنان با نیروی دریایی دشمن و آن همه افتخارات رزم و رشادت و شهادت و نیز کنترل و بازرسی کشتی های در خلیج فارس و تنگه هرمز و مهمتر از همه نبرد قهرمانانه آنان در برابر آمریکای متجاوز و حضور جدی آنان در آب های بین المللی نشانه اقتدار و اعتبار این نیروی بزرگ و سرافراز است و ملت ایران باید به چنین ارتش مؤ من و وفاداری افتخار کند و نیروهای مسلح و ارتش بزرگ ایران باید بدانند که همه این افتخارات به برکت ایمان به خدا و دفاع از کشور امام زمان ارواحنا فداه

و در سایه وحدت و انسجام و همدلی و برادری با یکدیگر و پشتیبانی مردم به دست آمده است و برای رسیدن به قله این عزت و شوکت اسلامی ، سرمایه های فراوان و شهداء گرانقدری تقدیم راه خدا گردیده است و باید تا آخر همین رویه و سیاست . یعنی ایمان ، وحدت و نظم ، حفظ و تقویت گردد و نیروهای مسلح کشور اعم از سپاه و ارتش در کنار یکدیگر به سازندگی و رشد و تقویت بنیه های دفاعی اسلام و کشور همت بگمارند . من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام می دانم . من به عنوان فرمانده کل قوا به مسوولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور می دهم که در هیچ شرایطی از تقویت نیروهای مسلح و بالا بردن آموزش های عقیدتی و نظامی و توسعه تخصص های لازم و خصوصا حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند و این کشور را برای دفاع از ارزش های اسلام ناب و محرومین و مستضعفین جهان در آمادگی کامل نگهدارند و مبادا توجه به برنامه های دیگر موجب غفلت از این امر حیاتی گردد که مطمئنا غفلت از تقویت بنیه دفاعی کشور ، طمع تهاجم و تجاوز بیگانگان و نهایتا تحمیل جنگ ها و توطئه ها را به دنبال می آورد .

ارتش و سایر نیروهای مسلح در دوران بازسازی باید به اصل بازسازی معنوی و اعتقادی نیز توجه کافی داشته باشند ، چرا که همه در میدان نبرد و کارزار آموخته و تجربه کرده اند که معنویت و ایمان چقدر در پیروزی

ها و موفقیت ها و بالا بردن توان و استقامت نیروها موثر است .

من با تشکѠاز زحمات روحانیون عزیز و مسوولین عقیدتی سیاسی ارتش بخصوص نماینده خود جناب حجت الاسلام آقای صفایی که از چهره های مؤ من و خوب و صدیق این انقلاب است ، تاکید می کنم که به مساله ی آموزش های عقیدتی و اخلاقی بیشتر توجه شود .

دوران خدمت نظامی برای جوانان کشور بهترین فرصت و مناسبتی است که نظام و ارتش و مسوولین عقیدتی سیاسی می توانند از آن استفاده کنند و جوانان عزیز و غیور را با بهترین روش های دفاعی اعم از تجربی و علمی یا اعتقادی بارور سازند که برای همیشه و تا آخر عمر سرباز و مدافع اسلام و میهن اسلامی باشند .

در خاتمه ضمن تشکر از همه نیروهای مسلح خصوصا نیروهای عزیز و مومن و فداکار ارتش ، افسران ، سربازان ، درجه داران و کادرهای مختلف ستادی و غیر ستادی و فرماندهان عزیز ، نمایندگان خود در ارتش و دفاتر مشاورت و همچنین وزارت دفاع و کلیه سازمان ها و مراکز تابعه ارتش ، از پیشگاه مقدس پروردگار می خواهم که هر روز بر قدرت و شوکت و صلابت این مدافعان راستین میهن اسلامی بیفزاید و شهداء گرانقدر آنان را که همه ما در زیر سایه برکات آنان به نعمت امنیت و آزادی و استقلال رسیده ایم ، با شهداء بزرگوار اسلام محشور فرماید و به جانبازان عزیزشان شفا کرامت نماید و مفقودین و اسراء بزرگوارشان را به اوطان خود برگرداند و به خانواده های معظم شهدا صبر و اجر مرحمت

فرماید .

در خاتمه توصیه موکد می کنم به همه ملت بزرگ ایران به ویژه دست اندرکاران در نظام مبارک جمهوری اسلامی و کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و اسلام عزیز دلبستگی دارند که آنچه در این سال های طولانی انقلاب پیش آمد از پیروزی های معجزه آسا در مقابل همه قدرت ها و ابرقدرت ها و صاحبان رسانه های گروهی جهان که کمر همت به محو جمهوری اسلامی و در حقیقت اسلام بزرگ بسته اند و بحمد الله ناکام ماندند ، از برکات و عنایات خداوند تعالی و ایمان همه قشرهای متعهد به مبادی اسلام بوده و بی شک از ادعیه مبارکه حضرت بقیه الله صلوات الله و سلامه علیه و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء برخوردار بوده و هست و بر همه ماها لازم است با تشکر از این

نعمت بزرگ ، در حفظ این عنایات کوشا باشیم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/68

پاسخ به استفسار استاندار سمنان در رابطه با تامین آب آشامیدنی مردم این استان از چشمه ها

بسمه تعالی

علمای اعلام و روحانیون محترم و ائمه جمعه معظم مجازند از طرف این جانب در این باب اقدام کنند و به هر نحوی می توانند آن را انجام موفقیت همگان را از خدای تعالی مسالت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 4/2/68

نامه به حجت الاسلام خامنه ای در مورد تدوین متمم قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامت افاضاته از آن جا که پس از کسب ده سال تجربه عینی و عملی از اداره کشور ، اکثر مسؤ ولین و دست اندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیده اند که قانون اساسی با این که دارای نقاط قوت بسیار خوب و جاودانه است ، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه ، کمتر به آن توجه شده است ، ولی خوشبختانه مساله تتمیم قانون اساسی پس از یکی دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر جامعه اسلامی و انقلابی ماست و چه بسا تاخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد . و من نیز بنابر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدت ها قبل در فکر حل آن بوده ام که جنگ و مسایل دیگر مانع از انجام آن می گردید .

اکنون که به یاری خداوند بزرگ و دعای خیر حضرت بقیه الله روحی له الفداء نظام اسلامی ایران راه سازندگی و رشد و تعالی همه جانبه خود را در پیش

گرفته است ، هیاءتی را برای رسیدگی به این امر مهم تعیین نمودم که پس از بررسی و تدوین و تصویب موارد و اصولی که ذکر می شود ، تاءیید آن را به آراء عمومی مردم شریف و عزیز ایران بگذارند .

الف ! ! ! حضرات حجج اسلام والمسلمین و آقایانی که برای این مهم در نظر گرفته ام :

1 ! ! ! آقای مشکینی 2 ! ! ! آقای طاهری خرم آبادی 3 ! ! ! آقای مؤ من 4 ! ! ! آقای هاشمی رفسنجانی 5 ! ! ! آقای امینی 6 ! ! ! آقای خامنه ای 7 ! ! ! آقای موسوی (نخست وزیر) 8 ! ! ! آقای حسن حبیبی 9 ! ! ! آقای موسوی اردبیلی 10 ! ! ! آقای موسوی خوئینی ها 11 ! ! ! آقای محمدی گیلانی 12 ! ! ! آقای خزعلی 13 ! ! ! آقای یزدی 14 ! ! ! آقای امامی کاشانی 15 ! ! ! آقای جنتی 16 ! ! ! آقای مهدوی کنی 17 ! ! ! آقای آذری قمی 18 ! ! ! آقای توسلی 19 ! ! ! آقای کروبی 20 ! ! ! آقای عبدالله نوری که آقایان محترم از مجلس خبرگان و قوای مقننه و اجراییه و قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت و افراد دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس انتخاب شده اند .

ب محدوده مسایل مورد بحث : 1 ! ! ! رهبری 2 ! ! ! تمرکز در مدیریت قوه مجریه 3 !

! ! تمرکز در مدیریت قوه قضاییه 4 ! ! ! تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتی که قوای سه گانه در آن نظارت داشته باشند . 5 ! ! ! تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی 6 ! ! ! مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد 7 ! ! ! راه بازنگری به قانون اساسی 8 ! ! ! تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی .

ج ! ! ! مدت برای این کار حداکثر دو ماه است .

توفیق حضرات آقایان را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/2/68

پاسخ به آقای عسگر اولادی در مورد صرف وجوه و امالی که در اختیار ولی فقیه است

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای حبیب الله عسگر اولادی زید توفیقه

با سلام ، کلیه وجوه و اموال مجهول المالک ، بلاصاحب ، ارث بلا وارث و اموالی که بابت تخمیس و خروج از ذمه و اجرای اصل 49 قانون اساسی و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه است ، در اختیار جنابان آقایان حجج اسلام مهدی کروبی و حسن صانعی دامت افاضاتهما قرار می گیرد . آقایان از طرف این جانب وکیل می باشند تا به هر گونه صلاح می دانند در تمامی ابعاد ، فروش ، نگهداری و اداره آنها اقدام نمایند .

بدیهی است اگر مایل باشند می توانند قسمتی از این اختیارات را در اختیار وزارت امور اقتصادی و دارایی قرار دهند . از آقایان می خواهم که دقت کامل کنند تا کلیه در آمدهای حاصله را هر چه بهتر در موارد مقرره شرعیه

صرف نمایند و در حد توان به بنیاد شهید ، بنیاد پانزده خرداد ، بنیاد مسکن ، کمیته امداد ، سازمان بهزیستی ، طرح شهید رجایی و بنیاد جانبǘҘǙƠانقلاب اسلامی و موارد دیگر مورد نظرشان کمک نمایند و در تمامی موارد ، امور شرعیه به دقت مراعات گردد . توفیق جناب عالی و آقایان را در خدمت به خانواده شهدا ، جانبازان و مفقودین و اسرا و مستضعفین آرزومندیم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/2/68

پاسخ به آیت الله مشکینی در مورد انتخاب حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ علی مشکینی دامت افاضاته

پس از سلام و آرزوی موفقیت ، انشاءالله موفق و مؤ ید باشید . نامه جناب عالی در مورد انتخابات حوزه علمیه قم رسید ، از جناب عالی و سایر دست اندرکاران تشکر می نمایم . شما از قول من به فرزندان انقلابی ام بفرمایید که تندروی عاقبت خوبی ندارد . اگر آنان جذب حضرات آقایان جامعه محترم مدرسین نشوند ، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروج اسلام آمریکایی اند .

من باز می گویم اگر طلاب انقلابی و مدرسین طرفدار انقلاب هماهنگ کار نکنند ، هر دو شکننده اند . باید تمام تلاش را نمود که به این نقطه مهم رسید . آقایان به روشنی دیدند که دشمن از نقاط ضعف چه ضربه ای به اسلام و روحانیت زد . مؤ من از یک سوراخ دو بار نباید گزیده شود .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/2/68

پاسخ به گزارش حجت الاسلام مقتدایی در مورد وضع زندانیان

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای مقتدایی دامت افاضاته

با سلام از گزارشی که در مورد وضع زندانیان دادید ، تشکر می نمایم . همه باید سعی کنیم به صورتی حرکت کنیم که به احدی ظلم نشود . انشاءالله با تلاش خود این مهم جامه عمل می پوشد . از خداوند متعال توفیق و تاءیید همه شما را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/2/68

پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شیخ علی مشکینی در مورد متمم قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشکینی دامت افاضاته

پس از عرض سلام خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم . هر گونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند ، من دخالت نمی کنم . فقط در مورد رهبری ، ما که نمی توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم . باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند .

من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست . مجتهد عادل مورد تاءیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می کند . اگر مردم به خبرگان راءی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند ، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد ، قهری او مورد قبول مردم است . در این صورت او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است .

در اصل قانون اساسی من این را می گفتم ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند ، من هم قبول کردم . من در آن هنگام می دانستم که

این در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست . توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/2/68

پاسخ به گزارش شورای مدیریت و دبیرخانه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای مدیریت حوزه علمیه قم دامت افاضاته

با سلام و دعا برای شما عزیزان ، زحمات شما عزیزان چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد . انشاءالله با کمک همه دست اندرکاران امور حوزه موفق شوید پاسخگوی سؤ الات جهان اسلام شوید .

این مساءله نباید فراموش شود که به هیچ وجه از ارکان محکم فقه و اصول رایج در حوزه ها نباید تخطی شود . البته در عین این که از اجتهاد جواهری به صورتی محکم و استوار ترویج می شود ، از محاسن روش های جدید و علوم مورد احتیاج حوزه های اسلامی استفاده گردد . بار دیگر به فرزندان خوب و انقلابی ام سفارش می کنم که شورای مدیریت حوزه علمیه قم مورد تاءیید این جانب می باشند ، سعی کنند تندروی نکنند که تندروی باعث شکست خودشان می گردد . باید طلاب جوان ، اساتید محترم حوزه را که در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامی می باشند یاری کنند تا آنان بتوانند به هدف های مهم تعلیم و تربیت برسند . شورای مدیریت و اساتید عزیز هم توجه داشته باشند که بدون طلاب انقلابی به هیچ یک از خواسته های مشروع خود نخواهند رسید ، طلاب انقلابی و مبارز ، پیشتازان انقلاب اصیل اسلامی مان می باشند ، چهره گلگون و روشن فیضیه های ایران در جهان اسلام مرهون زندان ها و شکنجه های این

عزیزان است .

این مساءله باید در نظر گرفته شود که شورای مدیریت حوزه علمیه قم از خدا می خواهند کاری کنند که طلاب عزیز در فراگیری علم و دانش با مشکلات روبرو نشوند ، اگر در بعضی جهات بدین نتیجه نمی رسند ، لابد در حد توانشان نیست . شعار همیشه از آن کسانی است که وارد گود اجرا نیستند .

از خداوند متعال توفیق سروران و سربازان علوم اسلامی را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/3/68

وصیت نامه سیاسی ! ! ! اللهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .

الحمدلله و سبحانک اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن اسرار کتابک الذی تجلی فیه الاحدیه بجمیع اسمائک حتی المستاثر منها الذی لا یعلمه غیرک واللعن علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه .

و بعد اینجانب مناسب می دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلین تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دائره وجود از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است . و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بودن از حقایق مقام والای ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هر چیز اکبر است

جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است ، بنمایم .

شاید جمله (لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ) اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هر چه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در حوض وارد شوند . و آیا این حوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد ؟ و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گذشته نه بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است .

و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! بطور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجت بر

آنان تمام است جوابگوی آن باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علماء مذاهب نیست .

اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا ، این ودیعه الهی و ما ترک پیامبر اسلام ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد پس از شهادت حضرت علی (ع ) شروع شد . خودخواهان و طاغوتیان ، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت های ضدقرآنی و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از ! ! ! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! دریافت کرده بودند و ندای (انی تارک فیکم الثقلان ) در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده ، آنان را عقب زده و با قرآن ، در حقیقت قرآن را که برای بشریت تا ورود به حوض ، بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و هست ، از صحنه خارج کردند و بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمان های این کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است . و هر چه این بنیان کج به جلو آمد ، کجی ها و انحراف ها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری از مقام شامخ

احدیت به کشف تام محمدی (ص ) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برساند و این ولیده علم الاسماء را از شر شیاطین و طاغوت ها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاءالله ، ! ! ! معصومین علیهم صلوات الاولین والاخرین ! ! ! بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ، چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز ، نقشی جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد ، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی بر می آورد و از سیاست که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و قرآن و سنت مشحون آن است ، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده و کلمه آخوند سیاسی موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست .

و اخیرا قدرت های شیطانی بزرگ به وسیله حکومت های منحرف خارج از تعلیمات اسلامی که خود

را به دروغ به اسلام بسته اند ، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرت ها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند . ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بی خبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروت های بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و عمال تبلیغات مذهب ضدقرآنی می کند و وهابیت این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج می کند و مردم و ملت های غافل را سوق به سوی ابرقدرت ها می دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند .

ما مفتخریم و ملت عزیز سر تاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند ، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند ، نجات دهد . و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوند تعالی بوده و امیرالمومنین علی بن ابی طالب این بنده

رها شده از تمام قیود ، مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگی هاست .

ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است ، از امام معصوم ما است .

ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الاف التحیات والسلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است ، ائمه ما هستند .

ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که او را قرآن صاعد می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفات حسین بن علی علیهماالسلام و صحیفه سجادیه این زبور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است . از ما است .

ما مفتخریم که باقرالعلوم بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از ماست .

و ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است که فقه ما که دریای بی پایان است یکی از آثار اوست و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین علیهم صلوات الله و متعهد به پیروی آنانیم .

ما مفتخریم که ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیهم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی

از ابعاد آن است در حبس و تبعید بسر برده و عاقبت در راه براندازی حکومت های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند . و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می کنند .

ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خورد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند . و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت هایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند ، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند ، خارج نموده اند . و آنان که توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در می آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند ، اشتغال دارند . و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه ! ! ! علیها سلام الله ! ! ! فریاد می زنند

که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است چه رسد به متاع ناچیز دنیا ، و ملت ما بلکه ملت های اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به این که دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند ، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند و درآنان آمریکا این تروریست بالذات ، دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلم ها از نوشتن و زبان ها از گفتن آن شرم دارند و خیال ابلهانه اسرائیل بزرگ ، آنان را به هر جنایتی می کشاند . و ملت های اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد ، و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به آمریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت های خود روی گردان نیستند . و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست و دشمن او را به جنایتکاری و نقض حقوق بین المللی و حقوق بشر می شناسند و همه می دانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتر

از خیانت به ملت ایران نباشد و ما و ملت های مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه های گروهی و دستگاه های تبلیغات جهانی ، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور می دهند ، متهم می کنند .

کدام افتخار بالاتر و والاتر از این که آمریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگیش و آن همه دولت های سرسپرده اش و به دست داشتن ثروت های بی پایان ملت های مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های گروهی در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیه الله ! ! ! ارواحنا لمقدمه الفداء ! ! ! آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل شود و رو به هر کس می کند جواب رد می شنود و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی ! ! ! جلت عظمته ! ! ! که ملت ها را بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نمود .

من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدار ، پای بند بوده و لحظه ای از شکر این نعمت غفلت نکرده و دست های ناپاک عمال ابرقدرت ها ، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی

، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه های گروهی عالم و قدرت های شیطانی غرب و شرق اشتلم می زنند دلیل بر قدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد (انه ولی النعم و بیده ملکوت کل شی ء) و با کمال جد و عجز از ملت های مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانی و نثار عزیزان پیروی کنند . از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملت ها است چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه اسلامی است ، ذره ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمی انحرافی مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلامی ایران است و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین صلوات وافر الهی و انبیاء و ملائکه الله و صلحاء بر روح بزرگ حماسی او باد هیچ گاه غفلت نکنند .

و بدانند آنچه دستور ائمه ! ! !

علیهم السلام ! ! ! برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است تمام فریاد قهرمانه ملت ها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد . و می دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه ! ! ! لعنت الله علیهم ! ! ! با آن که آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم شکن است . و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق علیهم سلام الله به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود این خائنین به حرم بزرگ الهی ! ! ! لعنت الله و ملائکته و رسله علیهم ! ! ! است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود . و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملیت مسلمین بویژه شیعیان ائمه اثنی عشر ! ! ! علیهم صلوات الله و سلم ! ! ! .

و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی الهی این جانب اختصاص به ملت عظیم الشان ایران ندارد بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب می باشد .

از خداوند عزوجل عاجزانه خواهانم که لحظه ای ما

و ملت ما را به خود واگذار نکند و از

عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیز لحظه ای دریغ نفرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

قسمت دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دست آورد میلیون ها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز ، این شهیدان زنده است و مورد امید میلیون ها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدری است که ارزیابی آن از عهده قلم و بیان والاتر و برتر است . اینجانب روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا ماءیوس نیستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقاء دست آوردهای آن و به ثمر رسیدن هر چه بیشتر آن دارم به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسل های عزیز آینده مطالبی هر چند تکراری عرض می نمایم و از خداوند بخشاینده می خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید .

1 ! ! ! ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد . با تاءییدات غیبی الهی پیروز گردید . اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت سی و شش میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی ، خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنی های بی حساب قلم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانی ها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به

صورت ملیت و آن همه شعرها و بذله گویی ها و آن همه مراکز عیاشی و فحشاء و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند ، به فساد و بی تفاوتی در پیش آمدهای خائنانه که به دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولت ها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد و از همه بدتر وضع دانشگاه ها و دبیرستان ها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می شد ، با به کار گرفتن معلمان و استادان غرب زده یا شرق زده صد در صد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح ، با نام ملیت و ملی گرایی گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قراردادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند و با این همه و ده ها مسائل دیگر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغات به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان ، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد الله اکبر و فداکاری های حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرت های داخل و خارج را کنار زده و خود مقدرات کشور را به دست گیرد . بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب ها جداست ، هم در پیدایش و

هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام . و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است .

2 ! ! ! اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تاءمین می کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگری ها و چپاولگری ها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسان ها را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبی است که بر خلاف مکتب های غیر توحیدی در تمام شؤ ون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است . اینک که به توفیق و تاءیید خداوند ، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه ریزی شده و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است ، بر ملت عظیم الشان ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در راءس تمام واجبات است ، که انبیاء عظام از آدم ! ! ! علیه السلام ! ! ! تا خاتم النبیین ! ! !

صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسا نموده اند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ باز نداشته و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام علیهم صلوات الله ! ! ! با کوشش های توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده اند . و امروز بر ملت ایران خصوصا و بر جمیع مسلمانان عموما واجب است این امانت الهی را که در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقاء آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته و تمام دولت ها و ملت ها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند و دست ابرقدرت های عالم خوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند .

اینجانب که نفس های آخر عمر را می کشم ، به حسب وظیفه ، شطری از آنچه در حفظ و بقاء این ودیعه الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید می کنند برای نسل حاضر و نسل های آینده عرض می کنم و توفیق و تاءیید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم .

الف ! ! ! بی تردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو

رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد .

اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود ، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقاء آن است فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است . بی جهت نیست که بوق های تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده های بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعه ها و دروغ های تفرقه افکن نموده اند و میلیاردها دلار برای آن صرف می کنند . بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه و مع الاسف در بین آنان از سردمداران و حکومت های بعض کشورهای اسلامی که جز به منافع شخصی خود فکر نمی کنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند ، دیده می شود و بعض از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند . امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند ، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است . توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر آن است که در مقابل این توطئه ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزایش

دهند و کفار و منافقان را ماءیوس نمایند .

ب ! ! ! از توطئه های مهمی که در قرن اخیر ، خصوصا در دهه های معاصر و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد ، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای ماءیوس نمودن ملت ها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است . گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آن که اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز ، به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند و حکومت و سیاست و سررشته داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است . چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیاء عظام است و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بی خبر از اسلام تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می دانستند و شاید بعضی بدانند و این

فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود . گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند زیرا اجراء قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشاء و انواع کجروی ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل ، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود . این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود .

اگر در صدر خلقت ، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود ، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده و ادعای آن که اسلام با نوآوردها مخالف است ، همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت (که اینان می خواهند با چارپایان در این عصر سفر کنند) . یک اتهام ابلهانه بیش نیست . زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها ، اختراعات و ابتکارات و صنعت های پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد ، هیچ

گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد ، بلکه علم و صنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است . و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه ای می گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشاء حتی هم جنس بازی و از این قبیل ، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند ، گر چه غرب و شرق زدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می کنند . و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می دانند ، باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند ، بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام ، عبادی سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبت ها را به بار آورده . پیغمبر اسلام (ص ) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی ، و خلفاء اول اسلامی حکومت های وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابی طالب ! ! ! علیه السلام ! ! ! نیز با همان انگیزه به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است و پس از آن به تدریج حکومت به اسم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم ! ! ! صلی الله علیه و آله ! ! ! بسیارند .

قسمت سوم

اینجانب در این

وصیتنامه با اشاره می گذرم ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه شناسان و تاریخ نویسان ، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند . و آنچه گفته شده و می شود که انبیاء علیهم السلام به معنویات کار دارند و حکومت و سر رشته داری دنیایی مطرود است و انبیاء و اولیاء و بزرگان از آن احتراز می کردند و ما نیز باید چنین کنیم اشتباه تاسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملت های اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است . زیرا آنچه مردود است حکومت های شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند . و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی همان است که مثل سلیمان بن داود و پیامبر عظیم الشان اسلام ! ! ! صلی الله علیه و آله ! ! ! و اوصیاء بزرگوارش برای آن کوشش می کردند از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است . چنانچه سیاست سالم که در این حکومت ها بوده از امور لازمه است . باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامی این توطئه ها را خنثی نمایند و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر را قطع نمایند .

ج ! ! ! و از همین

قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر ، شایعه های وسیع در سطح کشور و در شهرستان ها بیشتر بر این که : (جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد . بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایی یابند ، گرفتار یک رژیم بدتر شدند ، مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعف شدند ، زندان ها پر از جوانانی که امید آتیه کشور است ، می باشد و شکنجه ها از رژیم سابق بدتر و غیرانسانی تر است . هر روز عده ای را اعدام می کنند به اسم اسلام ، و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمی گذاشتند ، این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است ، مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند اموال مردم مصادره می شود و آزادی در هر چیز از ملت سلب شده ) و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می شود . و دلیل آن که نقشه و توطئه در کار است آن که هر چند روز یک امر در هر گوشه و کنار و در هر کوی و برزن سر زبان ها می افتد . در تاکسی ها همین مطلب واحد و در اتوبوس ها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می شود و یکی که قدری کهنه شد یکی دیگر معروف می شود و مع الاسف بعض روحانیون که از حیله های شیطانی بی خبرند با تماس یکی

دو نفر از عوامل توطئه گمان می کنند مطلب همان است و اساس مساءله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل را می شنوند و باور می کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلاب های جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاری های عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند ، چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی که همه به سود اسلام است ندارند و چشم بسته و بی خبر امثال این مطالب را شنید و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته اند .

اینجانب توصیه می کنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملت هایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است و قبل از توجه به گرفتاری های این کشور طاغوت زده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاولگری هایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند ، از وابستگی های عظیم خانمان سوز تا اوضاع وزارتخانه ها وادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه های مسکرات فروشی و ایجاد بی بندوباری در تمام شؤ ون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشرتکده ها و وضعیت جوان ها و زن ها و وضعیت روحانیون و متدینین و آزادی خواهان متعهد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگی به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی به زندان ها و کیفیت

عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه داران و زمین خواران بزرگ و محتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستری ها و دادگاه های انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر ماءمورین که در این زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهادسازندگی در روستاهای محروم از همه مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه های پی در پی آمریکا و وابستگان خارج و داخلش ، اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع و هرج و مرج هایی که از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجراست و ده ها مسایل دیگر . تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسایل به اشکال تراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها و جهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ئی است محفوف به دشمن های خارج و داخل رحم کنید و شما اشکال تراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران

بی انصاف از خدا بی خبر ، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید و به جای گروه های آشوب گر و تروریست های مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان توجهی به ترورشدگان از روحانیون مظلوم تا خدمت گزاران متعهد مظلوم داشته باشید ؟

اینجانب هیچ گاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند ، لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند و اگر این اقلیت اشکال تراش و کارشکن به کمک بشتابند ، تحقق این آمال آسان تر و سریع تر خواهد بود و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند ، چون توده میلیونی بیدار شده و متوجه مسایل است و در صحنه حاضر است ، آمال انسانی اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشم گیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال تراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند . من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ! ! ! صلی الله علیه و آله ! ! ! و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی ! ! ! صلوات الله و سلامه علیهما ! ! ! می باشند . آن حجاز که در

عهد رسول الله ! ! ! صلی الله علیه و آله ! ! ! مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند که خداوند تعالی در سوره توبه با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤ منین آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهداء ! ! ! علیه السلام ! ! ! آن شد که شد و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد . اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند . و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمک های ارزنده می کنند . و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبرو می شوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند

متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! هستند و نه در محضر امام معصوم ! ! ! صلوات علیه . و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است . و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .

و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان ، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند ، می نمایم که بی طرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده های محروم و گروه ها و دولت هایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند و گروه ها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضع هایشان در پیشامدهای مختلف را با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید . و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهید شدند . و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان . نوارهای این شهیدان تا حدی در دست ، و نوارهای

مخالفان شاید در دست شماها باشد . ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند .

برادران ! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید . ممکن است پس از من بخوانید . در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلب های جوان شما بازی کنم . من برای آن که شما جوانان شایسته ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید ، تا سعادت هر دو جهان را دریابید . و از خداوند غفور می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد . شماها نیز در خلوت ها از خداوند همین را بخواهید ، که اوهادی و رحمان است .

و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملت های مبتلا به حکومت های فاسد و دربند قدرت های بزرگ می کنم .

اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید ، همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن که نعمتی عظیم ، الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید ، نهراسید که (ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) . و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در

رفع آنها کوشا باشید و دولت و مجلس را از خود بدانید و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید . و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان

خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاء نعم همه هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقاء آن نیز مرهون خدمات آنان است ، فروگزار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومت های طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید ، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است .

قسمت چهارم

و اما به ملت های اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومت های جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است ، سر فرود نیاوردند ، با تمام قدرت به جای خود بنشانید که مایه بدبختی مسلمانان ، حکومت های وابسته به شرق و غرب می باشند . و اکیدا توصیه می کنم که به بوق های تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنند که منافع ابرقدرت ها تاءمین شود .

د ! ! ! از نقشه های شیطانی قدرت های بزرگ استعمار و استثمارگر که سال های طولانی در دست اجراء است و در کشور ایران از

زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روش های مختلف دنباله گیری شد ، به انزواکشاندن روحانیت است که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و امثال آن و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود ، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد و مع الاسف به واسطه بی خبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرت ها نتیجه چشم گیری گرفته شد . از یک طرف از دبستانها تا دانشگاه ها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤ سای دانشگاه ها از بین غرب زدگان یا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤ من در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤ ثر را ، که در آتیه حکومت را به دست می گیرند ، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقا و اسلام بخصوص و از وابستگان به ادیان خصوصا روحانیون و مبلغان متنفر باشند . و اینان را عمال انگلیس در آن زمان و طرفدار سرمایه داران و زمین خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند . و از طرف دیگر با تبلیغات سوء روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالفت با مظاهر اسلام و ادیان متهم می

نمودند . نتیجه آن که دولتمردان مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند ، و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند . و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شؤ ون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود ، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد و می رفت که چه آید .

اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ، از روحانی ودانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها ، بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرت ها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند ، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آن که فرد یا افرادی را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند و اگر تاثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت و مخصوصا اگر در اساتید کسی پیدا شد که می خواهد انحراف ایجاد

کند او را ارشاد و اگر نشد از خود و کلاس خود طرد کنند . و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینی است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ویژه ای برخوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئه ها باشند .

ه ! ! ! ! ! ! از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است ، به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرایض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند . و قصه این امر غم انگیز طولانی و ضربه هایی که از آنان خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است . و غم انگیزتر این که آنان ملت های ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفت های خود و قدرت های شیطانیشان ترسانده اند که جراءت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم و

این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکاء نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم ، بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زده بی فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و ماءیوس نموده و می نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملت ها داده و می دهند . فی المثل اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفکر به حساب می آورند و از گهواره تا قبر به هر چه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپس زده خواهد بود . کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند . خیابان ها ، کوچه ها ، مغازه ها ، شرکت ها ، داروخانه ها ، کتابخانه ها ، پارچه ها و دیگر متاع ها ، هر چند در داخل تهیه شده ، باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن

اقبال کنند . فرنگ ما بی از سرتاپاو در تمام نشست و برخاست ها و در معاشرت ها و تمام شؤ ون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت ، و در مقابل ، آداب و رسوم خودی ، کهنه پرستی و عقب افتادگی است . در هر مرض و کسالتی ولو جزیی و قابل علاج در داخل ، باید به خارج رفت و دکترها و اطباء دانشمند خود را محکوم و ماءیوس کرد . رفتن به انگلستان و فرانسه و آمریکا و مسکو افتخاری پرارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است ، بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری و تمدن و در مقابل تعهد به این امور نشانه عقب ماندگی و کهنه پرستی است .

اینجانب نمی گویم ما خود همه چیز داریم . معلوم است ما را در طول تاریخ نه چندان دور خصوصا و در سده های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصا مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خود کوچک دیدن ها و یا ناچیز دیدن ها ، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد . وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصا طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازی های کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر که خود داستان های غم انگیز دارد و سرگرم کردن و به

تباهی کشاندن جوان ها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشاء و عشرتکده ها و ده ها از این مصائب حساب شده برای عقب نگهداشتن کشورهاست . من وصیت دلسوزانه و خادمانه می کنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشم گیری از بسیاری از این دام ها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانه ها و وسائل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمی رفت متخصصین ایران قادر به راه انداختن کارخانه ها و امثال آن باشند و همه دست ها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند ، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمت های ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم می توانیم .

باید هشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند و با اراده مصمم و فعالیت و پشت کار خود به رفع وابستگی ها قیام کنید و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یاءس را از خود دور کند و چشم داشت به غیر خود نداشته باشد ، در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد و آنچه انسان های شبیه به اینان به

آن رسیده اند ، شما هم خواهید رسید . به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکاء به نفس و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختی ها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب . و بر دولت ها و دست اندرکاران است ، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده ، که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمک های مادی ومعنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند . تا خود همه چیز بسازند . و از جوانان ، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزش های انسانی را ولو با تحمل زحمت و رنج ، فدای تجملات و عشرت ها و بی بند و باری ها و حضور در مراکز فحشاء که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود نکنند . که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نیمه وحشی ، نگهدارند .

و ! ! ! از توطئه های بزرگ آنان ، چنانچه اشاره شد و کرارا تذکر داده ام ، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصا دانشگاه ها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها

است . روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاه ها و دبیرستان ها دارند ، نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است ، یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجه معکوس گرفته شد ، یا با تبلیغات و تهمت ها و نقشه های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل می شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه . و اما در دانشگاه ، نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش های خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه می خواهند انجام دهند . اینان کشور را به غارت زدگی و غرب زدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد . و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه ، زیرا برای ابرقدرت ها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سروصدا هر چه هست به جیب آنان می ریزد . پس اکنون که دانشگاه ها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است بر همه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاه ها به انحراف کشیده شود و هر جا انحرافی به چشم

می خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف ، نجات کشور و ملت است .

و اینجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور و در مرحله بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد با جان و دل کوشش کنید و دانشگاه ها را به نسل بعد بسپرید . و به همه نسل های مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز ، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرق زدگی حفظ و پاسداری کنید ، و با این عمل انسانی اسلامی خود دست قدرت های بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید . خدایتان پشتیبان و نگهدار باد .

ز ! ! ! از مهمات امور تعهد وکلای مجلس شورای اسلامی است . ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف ، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد و چه مصیبت ها و خسارت های جانفرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد . در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک

اقلیت مظلوم موجب شد که هر چه انگلستان و شوروی و اخیرا آمریکا خواستند با دست همین منحرفان از خدا بی خبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند . از بعد از مشروطه هیچ گاه تقریبا به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد . قبل از رضاخان با تصدی غرب زدگان و مشتی خان و زمین خواران و در زمان رژیم پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن .

اکنون که با عنایت پروردگار و همت ملت عظیم الشاءن سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلاء از خود مردم و یا انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خان های ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند و امید است که با تعهد آنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود ، وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلاء دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتب های انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسایل روز و سیاست های اسلامی به مجلس بفرستند . و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت می کنم که خود را در مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلاء مجلس کنار نکشند و بی تفاوت نباشند . همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید

که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد .

قسمت پنجم

اکنون که بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش آمده است ، هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی ، مسامحه در امر مسلمین است . هر کس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب یا شرق زدگان و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند و بدانند که مخالفین اسلام و کشورهای اسلامی که همان ابرقدرتان چپاولگر بین المللی هستند با تدریج و ظرافت در کشور ما و کشورهای اسلامی دیگر رخنه و با دست افراد خود ملت ها ، کشورها را به دام استثمار می کشانند . باید با هوشیاری مراقب باشید و با احساس اولین قدم نفوذی به مقابله برخیزید و به آنان مهلت ندهید . خدایتان یار و نگهدار باشد .

و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می خواهم که اگر

خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند ، مجلس اعتبارنامه آنان را رد

کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد . و به اقلیت های مذهبی رسمی وصیت می کنم که از دوره های رژیم پهلوی عبرت بگیرند و وکلاء خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و غیر وابسته به قدرت های جهان خوار و بدون گرایش به مکتب های الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند . و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری با هم مجلسان خود رفتار و همه کوشا باشند که قوانین خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نائل آیید . و از شورای محترم نگهبان می خواهم و توصیه می کنم ، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده ، که با کمال دقت و قدرت وظایف اسلامی و ملی خود را ایفاء و تحت تاثیر هیچ قدرتی واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطهر و قانون اساسی بدون هیچ ملاحظه جلوگیری نمایند و با ملاحظه ضرورات کشور که گاهی با احکام ثانویه و گاهی به ولایت فقیه باید اجراء شود و توجه نمایند .

و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر ، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می شود ، مثلا در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر توجه کنند که اگر

مسامحه نمایند و خبرگان را روی موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند چه بسا که خساراتی به اسلام و کشور وارد شود که جبران پذیر نباشد و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسوول می باشند . از این قرار عدم دخالت ملت ، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند ، همه و همه مسوول سرنوشت کشور و اسلام می باشند چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه . و چه بسا که در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه ، گناهی باشد که در راءس گناهان کبیره است .

پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و الا کار از دست همه خارج خواهد شد و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس نموده اید و نموده ایم . چه هیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایی که محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد و در تعیین رئیس جمهور و وکلاء مجلس با طبقه تحصیل کرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیر وابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوی و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده و با علماء و روحانیون با تقوی و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلاء مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و

زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند .

و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای

کشور و ملت باشند ، بسیاری از مشکلات پیش نمی آید و مشکلاتی اگر باشد . رفع می شود و همین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر با ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین می شوند از روی کمال دقت و یا مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماء بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد به مجلس خبرگان بروند بسیاری از مهمات و مشکلات به واسطه تعیین شایسته ترین و متعهدترین شخصیت ها برای رهبری یا شورای رهبری پیش نخواهد آمد ، یا با شایستگی رفع خواهد شد . و با نظر به اصل یکصد و نهم و یکصد و دهم قانون اساسی ، وظیفه سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رهبر یا شورای رهبری روشن خواهد شد که اندک مسامحه در انتخاب ، چه آسیبی به اسلام و کشور و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد که احتمال آن که در سطح بالای از اهمیت است برای آنان تکلیف الهی ایجاد می کند .

و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای

آینده آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه ای است و مقام والایی ، بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد . از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطر قدری خفیف تر برای روساء جمهور حال و آینده و دولت ها و دست اندرکاران به حسب درجات در مسوولیت ها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند . خداوند متعال راهگشای آنان باشد .

ح ! ! ! از مهمات امور مساله قضاوت است که سر و کار آن با جان و مال و ناموس مردم است . وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری این است که در تعیین عالیترین مقام قضایی که در عهده دارند ، کوشش کنند که اشخاص متعهد سابقه دار و صاحب نظر در امور شرعی و اسلامی و در سیاست را نصب نمایند و از شورای عالی قضایی می خواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع اسفناک و غم انگیزی در آمده بود ، با جدیت سر و سامان دهند و دست کسانی که با جان و مال مردم بازی می کنند و

آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است ، از این کرسی پر اهمیت کوتاه کنند و با پشتکار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند و قضات دارای شرایطی که انشاء الله با جدیت حوزه های علمیه مخصوصا حوزه مبارکه علمیه قم تربیت و تعلیم می شوند و معرفی می گردند ، به جای قضاتی که شرایط مقرره اسلامی را ندارند ، نصب گردند که انشاء الله تعالی به زودی قضاوت اسلامی در سراسر کشور جریان پیدا کند . و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت می کنم که با در نظر گرفتن احادیثی که از معصومین صلوات الله علیهم در اهمیت قضا و خطر عظیمی که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه در باره قضاوت به غیر حق وارد شده است ، این امر خطیر را تصدی نمایند و

نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود و کسانی که اهل هستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اهل میدان ندهند و بدانند که همان طور که خطر این مقام بزرگ است ، اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است و می دانند که تصدی قضا برای اهلش واجب کفایی است .

قسمت ششم

ط ! ! ! وصیت اینجانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که کرارا عرض نموده ام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند و یکی از راه های با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک

برای اسلام و حوزه های اسلامی ، نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم اسلامی و جازدن ، خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد و می دانیم که قدرت های بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادی به صورت های مختلف از ملی گراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسان ترند ، ذخیره دارند که گاهی سی چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مابی با پان ایرانیسم و وطن پرستی و حیله های دیگر با صبر و بردباری در میان ملتها زیست می کنند و در موقع مناسب ماموریت خود را انجام می دهند . و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس از پیروزی انقلاب نمونه هایی از قبیل مجاهد خلق و فدایی خلق و توده ای ها و دیگر عناوین دیده اند و لازم است همه با هوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از همه لازم تر حوزه های علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه دار است با تاءیید مراجع وقت و شاید تز نظم در پی بی

نظمی است ، از القائات شوم همین نقشه ریزان و توطئه گران باشد . در هر صورت وصیت اینجانب آن است که در همه اعصار خصوصا در عصر حاضر که نقشه ها و توطئه ها سرعت و قوت گرفته است ، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشان صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه ها را و خصوصا حوزه علمیه قم سایر حوزه های بزرگ و بااهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند . و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درس هایی که مربوط به فقاهت است ، و حوزه های فقهی و اصولی از طریقه مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق ها افزوده شود و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد و البته در رشته های دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه هایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود . و از بالاترین و والاترین حوزه هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد علوم معنوی اسلامی از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله (رزقناالله و ایاکم ) ، که جهاد اکبر می باشد .

ی ! ! ! از اموری

که اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است ، قوه اجراییه است . گاهی ممکن است که قوانین مترقی و مفید به حال جامعه از مجلس بگذرد و شورای نگهبان آن را تنفیذ کند و وزیر مسوول هم ابلاغ نماید لکن به دست مجریان غیر صالح که افتاد آن را مسخ کنند و بر خلاف مقررات یا با کاغذبازی ها یا پیچ و خم ها که به آن عادت کرده اند یا عمدا برای نگران نمودن مردم عمل کنند که به تدریج و مسامحه غائله ایجاد می کند .

وصیت اینجانب به وزراء مسوول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آن که شماها و کارمندان وزارتخانه ها بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ملت ، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصا مستضعفان باشید و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود . همه شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید . با پشتیبانی مردم خصوصا طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید ، شماها کنار گذاشته می شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستمکار ، به جای شما ، ستم پیشگان پستها را اشغال می نمایند . بنابراین حقیقت ملموس ، باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر اسلامی انسانی احتراز نمایید . و در همین انگیزه به وزراء کشور در طول تاریخ آینده توصیه می کنم که در انتخاب

استاندارها دقت کنند . اشخاص لایق ، متدین ، متعهد ، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند تا آرامش در کشور هر چه بیشتر حکمفرما باشد . و باید دانست که گرچه تمام وزیران وزارتخانه ها مسوولیت در اسلامی کردن و تنظیم امور محل مسوولیت خود دارند ، لکن بعضی از آنها ویژگی خاص دارند ، مثل وزارت خارجه که مسوولیت سفارتخانه ها را در خارج از کشور دارد . اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوت زدگی سفارتخانه ها و تحول آنها به سفارتخانه های مناسب با جمهوری اسلامی توصیه هایی نمودم ، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام دهند و اکنون که سه سال از پیروزی می گذرد اگر چه وزیر خارجه کنونی اقدام به این امر نموده است و امید است با پشتکار و صرف وقت این امر مهم انجام گیرد . و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمان های بعد آن است که مسوولیت شما بسیار زیاد است ، چه در اصلاح و تحول وزراتخانه و سفارتخانه و چه در سیاست خارجی ، حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولت هایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند و از هر امری که شائبه وابستگی با همه ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبنده ای داشته باشد یا منفعت و فایده ای در حال داشته باشد ، لکن در نتیجه ، ریشه کشور را به تباهی خواهد کشید و

کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شما است .

و وصیت من به ملت های کشورهای اسلامی است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسی به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند ، خود باید به این امر

حیاتی که آزادی و استقلال را تحقق می بخشد ، قیام کنید . و علمای اعلام و خطبای محترم کشورهای اسلامی دولت ها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرت های بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند ، در این صورت پیروزی را در آغوش خواهند کشید و نیز ملت ها را دعوت به وحدت کنند و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است ، بپرهیزند و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که هستند ، دست برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر ، خوانده و اگر این برادری ایمانی با همت دولت ها و ملت ها و با خداوند متعال روزی تحقق یابد ، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل می دهند . به امید روزی که با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود .

و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصا عصر حاضر که ویژگی خاص دارد ، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند . ما اکنون در این زمان که دست ابرقدرت

ها را از کشور خود کوتاه کردیم ، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به قدرت های بزرگ هستیم . چه دروغ ها و تهمت ها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرت ها به این جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمی زنند . مع الاسف اکثر دولت های منطقه اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما دهند ، به عداوت با ما و اسلام برخاسته اند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آورده اند و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و می دانید که امروز جهان روی تبلیغات می چرخد ، و با کمال تاسف ، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند به جای آن که در فکر استقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند ، خودخواهی ها و فرصت طلبی ها و انحصار جویی ها به آنان مجال نمی دهد که لحظه ای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند و مقایسه بین آزادی و استقلال را در این جمهوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی شرافتمندانه ارزنده را توام با بعض آنچه را که وابستگی و نوکرمابی و ثنا جویی و مداحی از جرثومه های فساد و معادن ظلم و فحشاء بسنجند و از تهمت ها و نارواها به این جمهوری تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ستم پیشگان زبان ها و قلم ها را به کار بگیرند .

و مساله تبلیغ تنها به

عهده وزارت ارشاد نیست ، بلکه وظیفه همه دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است . باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانه ها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهره نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایند که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمی های دوستان خودنمایی نماید ، اسلام جهان گیر خواهد شد و پرچم پر افتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد . چه مصیبت بار و غم انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد ، نتوانسته اند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند ، بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراریند .

ک ! ! ! از امور بسیار بااهمیت و سرنوشت ساز مساله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان ها تا دانشگاه ها است که به واسطه اهمیت فوق العاده اش تکرار نموده و با اشاره می گذرم . باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قران اخیر آن آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است ، قسمت عمده اش از دانشگاه ها بوده است . اگر دانشگاه ها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند ، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن

امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخایر ایران و طلای سیاه این ملت رنج دیده در جیب قدرت های شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته های به آن ، اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارک ها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانک های خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند . اگر مجلس و دولت و قوه قضاییه و سایر ارگان ها از دانشگاه های اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ، ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود و اگر شخصیت های پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش ، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند ، از دانشگاه ها به مراکز قوای سه گانه راه می یافت ، امروز ما غیر امروز و میهن ما غیر این میهن و محرومان ما از قید محرومیت رها و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشاء و اعتیاد و عشرتکده ها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود درهم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز ، به ملت نرسیده بود و دانشگاه ها اگر اسلامی انسانی و ملی بود ، می توانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد . لکن چه غم انگیز و

اسفبار است که دانشگاه ها و دبیرستان ها به دست کسانی داده می شد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربʘʠمی دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه دیکته شده در دانشگاه ها کرسی داشتند و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرت ها بزرگ شده و به کرسی های قانون گذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند و بر وفق دستور آنان یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند . اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتب های انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکل پیش نیاید و اختیار از دست نرود . و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستان ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد .

ل ! ! ! قوای مسلح از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شهربانی تا کمیته ها و بسیج و عشائر ویژگی خاص دارند . اینان که بازوان قوی و قدرتمند جمهوری اسلامی می باشند و نگهبان سرحدات و راه ها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و آرامش بخشان به ملت می باشند ، می بایست مورد توجه خاص ملت و دولت و

مجلس باشند و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که مورد بهره برداری برای قدرت های بزرگ و سیاست های مخرب بیشتر از هر چیز و هر گروهی است ، قوای مسلح است . قوای مسلح است که با بازی های سیاسی ، کودتاها و تغییر حکومت ها و رژیم ها به دست آنان واقع می شود و سودجویان دغل بعض سران آنان را می خرند و با دست آنان و توطئه های فرماندهان بازی خورده کشورها را به دست می گیرند و ملت های مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادی را از کشورها سلب می کنند . و اگر فرماندهان پاکدامن متصدی امر باشند ، هرگز برای دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک کشور پیش نمی آید و یا اگر احیانا پیش آید به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام خواهد ماند .

و در ایران نیز که این معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت ، قوای مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهن دوست سهم بسزایی داشتند و امروز که جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تکریتی به امر و کمک امریکا و سایر قدرت ها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسی و نظامی ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبرو است ، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاهی و مردمی با پشتیبانی بی دریغ ملت در جبهه ها و پشت جبهه ها این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند و نیز شرارت ها و توطئه های داخلی را که به دست عروسک

های وابسته به غرب و شرق برای براندازی جمهوری اسلامی بسیج شده بودند ، با دست توانای جوانان کمیته ها و پاسداران ، بسیج و شهربانی و با کمک ملت غیرتمند درهم شکسته شد . و همین جوانان فداکار عزیزند که شب ها بیدارند تا خانواده ها با آرامش استراحت کنند . خدایشان یار و مددکار باد .

پس وصیت برادرانه من در این قدم های آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق می ورزید و با عشق لقاءالله به فداکاری در جبهه ها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه می دهید ، بیدار باشید و هشیار که بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفه ای غرب و شرق زده و دست های مرموز جنایتکاران پشت پرده ، لبه تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است و می خواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید ، بهره گیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو قطب جهانخوار بیندازند و بر زحمات و فداکاری های شما با حیله های سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند .

قسمت هفتم

وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام ، عدم دخول نظامی در احزاب و گروه ها و جبهه ها است ، به

آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقا ، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها ، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی های سیاسی دور نگهدارند . در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند .

و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است ، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی ، وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح ، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد ، بر خلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که بی اشکال به تباهی کشیده می شوند و یا در بازی های سیاسی وارد شوند ، از قدم اول با آن مخالفت کنند و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد . و من به همه نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی وصیت مشفقانه می کنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت ، می کند ، چنانچه امروز وفادارید ، در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگی ها و پیوستگیها به قدرت هایی که شما را جز برای بردگی خویش

نمی خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستم پذیری نگه میدارند ، نجات می دهد . و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات ، بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ول با رفاه حیوانی ترجیح دهید و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته ، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید ، قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد . و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادی همان ها که از ساختن هر چیز خود را عاجز می دیدند و از راه انداختن کارخانه ها آنان را ماءیوس می نمودند ، افکار خود را به کار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانه ها را خود رفع نمودند . و این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی ، تحفه ای الهی بود که ما از آن غافل بودیم . اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند ، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد .

و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از این همه عقȠماندگی مصنوعی به صنعت های بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر ، و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم . دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع

بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند ، بفرستند و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای دیگر که در مسیر این دو قطب هستند ، احتراز کنند ، مگر انشاء الله روزی برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پی برند و در مسیر انسانیت و انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند ، یا انشاء الله مستضعفان جهان و ملت های بیدار و مسلمانان متعهد آنان را به جای خود نشانند . به امید چنین روزی .

م ! ! ! رادیو تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای موثر تباهی و تخدیر ملت ها ، خصوصا نسل جوان بوده است . در این صد سال اخیر بویژه نیمه دوم آن چه نقشه های بزرگی از این ابزار ، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصا تجملی و تزئینی از هر قماش ، از تقلید در ساختمان ها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند ، به طوری که افتخار بزرگ فرنگی ماب بودن در تمام شؤ ون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانم های مرفه یا نیمه مرفه بود و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیر ممکن و برای هم ردیفان نیز مشکل می

نمود . فیلم های تلویزیون از فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقه جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بی خبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود حتی فرهنگ و ادب و ماثر پر ارزش که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان به کتابخانه ها و موزه های غرب و شرق منتقل گردیده است .

مجله ها با مقاله ها و عکس های افتضاح بار و اسف انگیز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگی خویش و ضد اسلامی ، با افتخار ، مردم بویژه طبقه جوان موثر را به سوی غرب یا شرق هدایت می کردند . اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنه دار در ترویج مراکز فساد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار و مغازه های فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب وارد می شد و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر ، عروسک ها و اسباب بازی ها و کالاهای تجملی وارد می شد و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بی اطلاع هستیم و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا می کرد ، چیزی نمی گذشت که جوانان برومند ما ، این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ، با انواع دسیسه ها و نقشه های شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانه های گروهی

و روشنفکران غرب و شرق گرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر می بستند یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه می کردند و یا به خدمت قدرت های جهانخوار در آمده و کشور را به تباهی می کشاندند . خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد .

اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و روسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شواری قضایی و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاه های خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود ، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است ، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود ، همه مسوول می باشند ، و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند ، به دستگاه های مربوطه رجوع کنند و

اگر آنان کوتاهی نمودند ، خودشان مکلف به جلوگیری هستند . خداوند تعالی مددکار همه باشد .

ن ! ! ! نصیحت و وصیت من به گروه

ها و گروهک ها و اشخاصی که در ضدیت با ملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت می کنند ، اول به سران آنان در خارج و داخل ، آن است که تجربه طولانی به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئه ای که دست زدید و به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید ، به شماها که خود را عالم و عاقل می دانید ، باید آموخته باشد که مسیر یک ملت فداکار را نمی شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازی های بی سر و پا و غیر حساب شده منحرف کرد و هرگز هیچ حکومت و دولتی را نمی توان با این شیوه های غیر انسانی و غیرمنطقی ساقط نمود ، بویژه ملتی مثل ایران را که از بچه های خوردسالش تا پیرزن ها و پیرمردهای بزرگسالش ، در راه هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب جان فشانی و فداکاری می کنند . شماها که می دانید (و اگر ندانید بسیار ساده لوحانه فکر می کنید) که ملت با شما نیست و ارتش با شماها دشمن است و اگر فرض بکنید با شما بودند و دوست شما بودند ، حرکات ناشیانه شما و جنایاتی که با تحریک شما رخ داد ، آنان را از شما جدا کرد و جز دشمن تراشی کار دیگری نتوانستید بکنید . من وصیت خیرخواهانه در این آخر عمر به شما می کنم که اولا با این ملت طاغوت زده رنج کشیده که پس از دو هزار و پانصد سال ستمشاهی با فدا دادن بهترین فرزندان

و جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتکارانی همچون رژیم پهلوی و جهانخواران شرق و غرب نجات داده ، به جنگ و ستیز برخاسته اید ، چطور وجدان یک انسان هر چه پلید باشد راضی می شود برای احتمال رسیدن به یک مقام ، یا میهن خود و ملت خود این گونه رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند ؟ من به شما نصیحت می کنم دست از این کارهای بی فایده و غیر عاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید ، به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند ارحم الراحمین است و جمهوری اسلامی و ملت از شما انشاء الله می گذرند و اگر دست به جنایتی زدید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده ، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید و اگر شهامت دارید ، تن به مجازات داده و با این عمل ، خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید و الا در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و به کار دیگر مشغول شوید که صلاح در آن است .

و بعد به هواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می کنم که با چه انگیزه جوانی خود را برای آنان که اکنون ثابت است که برای قدرتمندان جهانخوار خدمت می کنند و از نقشه های آنها پیروی می کنند و ندانسته به دام آنها افتاده اند به هدر می دهید ؟ و با ملت خود در راه چه کسی جفا می کنید

؟ شما بازی خوردگان دست آنها هستید و اگر در ایران هستید ، به عیان مشاهده می کنید که توده های میلیونی به جمهوری اسلامی وفادار و برای آن فداکارند و به عیان می بینید که حکومت و رژیم فعلی با جان و دل در خدمت خلق و مستمندان هستند و آنان که به دروغ ادعای خلقی بودن و مجاهد و فدایی برای خلق می کنند ، با خلق خدا به دشمنی برخاسته و شما پسران و دختران ساده دل را برای مقاصد خود و مقاصد یکی از دو قطب قدرت جهانخوار به بازی گرفته و خود یا در آغوش یکی از دو قطب جنایتکاربه خوش گذرانی مشغول و یا در داخل به خانه های مجلل تیمی با زندگی اشرافی نظیر منازل جنایتکارانی بدبخت به جنایت خود ادامه می دهند و شما جوانان را به کام مرگ می فرستند .

قسمت هشتم

نصیحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه بر گردید و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت می کنند ، متحد شوید و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شر مخالفین نجات پیدا کند و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید . تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمی کنند و در آغوش و پناه ابرقدرته ها با ملت خود در ستیز هستید و شما را فدای مقاصد شوم و قدرت طلبی خویش می نمایند ؟ شما در این

سال های پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است و می دانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر خودتان و تباهی عمرتان نتیجه ای ندارد . من تکلیف خود را که هدایت است اداء کردم و امید است به این نصیحت که پس از مرگ من به شما می رسد و شائبه قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دهید و خود را از عذاب الیم الهی نجات دهید . خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید .

وصیت من به چپ گرایان مثل کمونیست ها و چریک های فدایی خلق و دیگر گروه ها متمایل به چپ ، آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتبها و مکتب اسلام نزد کسانی که از مکتب ها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند ، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده رو آورید . و چه شد که دل خود را به چند (ایسم ) که محتوای آنها پیش اهل تحقیق پوچ است ، خوش کرده اید و شما را چه انگیزه ای وادار کرده که می خواهید کشور خود را به دامن شوروی یا چین بکشید و با ملت خود به اسم توده دوستی به جنگ برخاسته یا به توطئه هایی برای نفع اجنبی به ضد کشور خود و توده های ستمدیده دست زدید ؟ شما می بینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت

طلب و انحصار طلب ترین حکومت های جهان بوده و هستند . چه ملت هایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده ها خورد شدند و از هستی ساقط گردیدند . ملت روسیه ، مسلمانان و غیر مسلمانان ، تاکنون در زیر فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا می زنند و از هر گونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهای دیکتاتورهای جهان بسر می برند . استالین ، که یکی از چهره های به اصطلاح درخشان حزب بود ورود و خروجش را و تشریفات آن و اشرافیت او را دیدیم . اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان می دهید مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگری های آنان جان می سپارند و آنگاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید ، بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پروپا قرص خود معرفی می کردید و عده بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید . چه جنایت ها که نکردید . و شما طرفدار خلق محروم می خواهید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیکتاتوری شوروی دهید و چنین خیانتی را با سرپوش فدایی خلق وطرفدار محرومین در حال اجرا هستید . منتهی حزب توده و رفقای آنان با توطئه و زیر ماسک طرفداری از جمهوری اسلامی و دیگر گروه ها با اسلحه و ترور و انفجار .

من به شما احزاب و گروه ها ، چه

آنان که به چپ گرایی معروف گرچه بعضی شواهد و قراین دلالت دارد که اینان کمونیست امریکایی هستند و چه آنان که از غرب ارتزاق می کنند و الهام می گیرند و چه آنها که با اسم خودمختاری و طرفداری از کرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم کردستان و دیگر جاها را از هستی ساقط نموده و مانع از خدمت های فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و بازسازی دولت جمهوری در آن استان ها می شوند ، مثل حزب دموکرات و کومله وصیت می کنم که به ملت بپیوندند و تاکنون تجربه کرده اند که کاری جز بدبخت کردن اهالی آن مناطق نکرده اند و نمی توانند بکنند . پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است که با دولت تشریک مساعی نموده و از یاغی گری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میهن خود دست بردارند و به ساختن کشور بپردازند و مطمئن باشند که اسلام برای آنان ، هم از قطب جنایتکار غرب و هم از قطب دیکتاتور شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام می دهد .

و وصیت من به گروه های مسلمان که از روی اشتباه به غرب و احیانا به شرق تمایل نشان می دهند و از منافقان که اکنون خیانتشان معلوم شد ، گاهی طرفداری می کردند و به مخالفان بدخواهان اسلام از روی خطا و اشتباه گاهی لعن می کردند و طعن می زدند ، آن است که بر سر اشتباه خود پافشاری نکنند و با شهامت اسلامی به خطای خود اعتراف و با دولت و

مجلس و ملت مظلوم برای رضای خداوند هم صدا و هم مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شر مستکبران نجات دهید و کلام مرحوم مدرس ، آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه ، را به خاطر بسپارید که در مجلس افسرده آن روز گفت : (اکنون که باید از بین برویم ، چرا با دست خود برویم ؟ ) . من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مؤ من عرض می کنم اگر ما با دست جنایتکار آمریکا و شوروی از صفحه روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم ، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم . و این سیره و طریقه انبیاء عظام و ائمه مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگی ها زندگی کنند ، می توانند و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی توانند خلاف ایده آنان را تحمیل کنند . از افغانستان عبرت باید گرفت با آن که دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و هستند تاکنون نتوانسته اند توده های مردم را سرکوب نمایند علاوه بر این ، اکنون ملت های محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداری ها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد و شما مسلمانان پای بند به ارزش های اسلامی

می بینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد ، نشان می دهد و مغزهای متفکر بومی به کار افتاده و به سوی خودکفایی پیشروی می کند و آنچه کارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال جلوه می دادند ، امروز به طور چشم گیری با دست و فکر ملت انجام گرفته و انشاء الله تعالی در دراز مدت انجام خواهد گرفت و صد افسوس که این انقلاب دیر تحقق پیدا کرد و لااقل در اول سلطنت جابرانه کثیف محمدرضا تحقق نیافت و اگر شده بود ، ایران غارت زده غیر از این ایران بود .

و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکال تراشان و صاحب عقدگان آن است که به جای آن که وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری اسلامی صرف کنید و هر چه توان دارید در بدبینی و بدخواهی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید و با این عمل کشور خود را به سوی ابرقدرت ها سوق دهید ، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزه باطنی خود را که بسیار می شود خود انسان ها از آن بی خبرند ، بررسی کنید . ببینید آیا یا کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبهه ها و در شهرها نادیده می گیرید و با ملتی که می خواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را

با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری می خواهد آن را حفظ کند ، به جنگ اعصاب برخاسته اید ، و به اختلاف انگیزی و توطئه ها خائنانه دامن می زنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز می کنید ؟ آیا بهتر نیست که با فکر و و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن خود نمایید ؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید ؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوه قضایی را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر می دانید ؟ آیا از یاد برده اید ستم هایی که آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم بی پناه روا می داشت ؟ آیا نمی دانید که کشور اسلامی در آن زمان یک پایگاه نظامی برای امریکا بود و با آن عمل یک مستعمره می کردند و از مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضه آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخایر آن چه می کردند ؟ آیا اشاعه فحشاء در سراسر کشور و مراکز فساد از عشرتکده ها و قمارخانه ها و میخانه ها و مغازه های مشروب فروشی و سینماها و دیگر مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود در خاطرتان محو شده ؟ آیا رسانه های گروهی و مجلات سراسر فساد انگیز و روزنامه های آن رژیم را به دست فراموشی سپرده اید ؟

و اکنون که از آن بازارهای فساد اثری نیست ، برای آن که در چند دادگاه یا چند جوان که شاید اکثر از گروه های منحرف نفوذ کرده و برای بدنام نمودن اسلام و جمهوری اسلامی کارهای انحرافی انجام می دهند و کشتن عده ای که مفسد فی الارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی می کنند ، شما را به فریاد در آورده و با کسانی که با صراحت اسلام را محکوم می کنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان که اسفناک تر از قیام مسلحانه است نموده اند ، پیوند می کنید و دست برادری می دهید و آنان را که خداوند مهدورالدم فرموده نور چشم می خوانید و در کنار بازیگرانی که فاجعه 14 اسفند را برپا کردند و جوانان بی گناه را با ضرب و شتم کوبیدند ، نشسته و تماشاگر معرکه می شوید ، یک عمل اسلامی و اخلاقی است و عمل دولت و قوه قضاییه که معاندین و منحرفین وملحدین را به جزای اعمال خویش می رسانند شما را به فریاد در آورده و داد مظلومیت می زنید ؟ من برای شما برادران که از سوابقتان تا حدی مطلع و علاقه مند به بعضی از شما هستم ، متاسف هستم ، نه برای آنان که اشراری بودند در لباس خیرخواهی و گرگ هایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند که همه را به باد بازی و مسخره گرفته و در صدد تباه کردن کشور و ملت و خدمتگزاری به یکی از دو قطب چپاولگر بودند .

آنان که با دست

پلید خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شهید نمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان رحم نکردند ، خود را در جامعه رسوا و در پیشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند که شیطان نفس اماره بر آنان حکومت می کند . لکن شما برادران مؤ من با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سر و پا برهنه و از همه مواهب زندگی محروم نماید ، چرا کمک نمی کنید و شکایت دارید ؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادهای جمهوری را با این گرفتاری ها و نابسامانی ها که لازمه هر انقلاب است و جنگ تحمیلی با آن همه خسارت و میلیون ها آواره خارجی و داخلی و کارشکنی های بیرون از حد را در این مدت کوتاه مقایسه با کارهای عمرانی رژیم سابق نموده اید ؟ آیا نمی دانید که کارهای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریبا به شهرها آن هم به علامت مرفه و فقراء و مردمان محروم از آن امور بهره ناچیز داشته یا نداشتند و دولت فعلی و بنیادهای اسلامی برای این طایفه محروم با جان و دل خدمت می کنند . شما مؤ منان هم پشتیبان دولت باشید تا کارها زود انجام گیرد و در محضر پروردگار که خواه ناخواه خواهید رفت با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید . این مقدار بریده شده را خودم انجام دادم .

س ! ! ! یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است ، آن است که اسلام نه با سرمایه داری ظالمانه و بی حساب و

محروم کننده توده های تحت ستم و مظلوم موافق است ، بلکه آن را بطور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت اجتماعی می داند . گرچه بعض کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و از مسایل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کرده اند و باز هم دست بر نداشته اند که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایه داری و مالکیت است و با این شیوه که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده اند ، چهره نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند و آن را رژیمی چون رژیم سرمایه داری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعی ، با اسلام به معارضه برخاسته اند و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک می باشند با اختلاف زیادی که دوره های قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در بر داشته ، بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف که اگر بحق به آن عمل شود ، چرخهای اقتصاد سالم به راه می افتد و عدالت اجتماعی که لازمه یک رژیم سالم است تحقق می یابد .

قسمت نهم

در

اینجا نیز یک دسته با کج فهمی ها و بی اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعض آیات یا جملات نهج البلاغه اسلام را موافق با مکتب های انحرافی مارکس و امثال او معرفی نموده اند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاعه ننموده و سرخود ، به فهم قاصر خود ، به پا خاسته و مذهب اشتراکی را تعقیب می کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزش های انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با توده های انسانی مثل حیوانات عمل می کنند ، حمایت می کنند .

وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده و تحت تاثیر تبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید و به مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیت های سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند . و به ثروتمندان و پول داران مشروع وصیت می کنم که ثروتهای عادلانه خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانه ها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است .

و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه

است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند . و چه نیکو است که طبقات تمکن دار به طور داوطلب برای زاغه و چپر نشینان مسکن و رفاه تهیه کنند و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد .

ع ! ! ! وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی نماها که با انگیزه های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می کنند و وقت خود را وقف براندازی آن می نمایند و با مخالفان توطئه گر و بازیگران سیاسی کمک و گاهی به طوری که نقل می شود با پول های گزافی که از سرمایه داران بی خبر از خدا دریافت برای این مقصد می کنند کمک های کلان می نمایند آن است که شماها طرفی از این غلط کاری ها تاکنون نبسته و بعد از این هم گمان ندارم ببندید . بهتر آن است که اگر برای دنیا به این عمل دست زده اید و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسید ، تا در توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواهید و با ملت مستمند مظلوم هم صدا شوید و از جمهوری اسلامی که با فداکاری های ملت به دست آمده حمایت کنید که خیر دنیا و آخرت در آن است . گرچه گمان ندارم که موفق به توبه شوید و اما به آن دسته که از روی بعض اشتباهات با بعض خطاها چه عمدی و چه غیر عمدی

که از اشخاص مختلف یا گروه ها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده است با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدید می کنند و برای خدا در براندازی آن فعالیت می نمایند و با تصور خودشان این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است ، با نیت صادق در خلوت تفکر کنند و از روی انصاف مقایسه نمایند با حکومت و رژیم سابق و باز توجه نمایند که درانقلاب های دنیا هرج و مرجها و غلط روی ها و فرصت طلبی ها غیر قابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاری های این جمهوری را در نظر بگیرید از قبیل توطئه ها و تبلیغات دروغین و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل و نفوذ غیر قابل اجتناب گروه هایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگان های دولتی به قصد ناراضی کردن ملت از اسلام و حکومت اسلامی و تازه کار بودن اکثر یا بسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از کسانی که از استفاده های کلان غیر مشروع بازمانده یا استفاده آنان کم شده و کمبود چشم گیر قضات شرع و گرفتاری های اقتصادی کمرشکن و اشکالات عظیم در تصفیه و تهذیب متصدیان چند میلیونی و کمبود مردمان صالح کاردان و متخصص و ده ها گرفتاری دیگر که تا انسان وارد گود نباشد از آنها بی خبر است . و از طرفی اشخاص غرضمند سلطنت طلب سرمایه دار هنگفت که با رباخواری و سودجویی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسام آور و قاچاق و احتکار ، مستمندان و محرومان جامعه

را تا حد هلاکت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد می کشند ، نزد شما آقایان به شکایت و فریب کاری آمده و گاهی هم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن ، به عنوان سهم مبلغی می دهند و اشک تمساح می ریزند و شما را عصبانی کرده به مخالفت بر می انگیزانند ، که بسیاری از آنان با استفاده های نامشروع خون مردم را می مکند و اقتصاد کشور را به شکست می کشند . اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه میکنم که آقایان محترم تحت تاثیر این گونه شایعه سازی ها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد و به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیه الله روحی فداه یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد . بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می رسد و محرومان جهان که به اسلام و حکومت اسلامی روی آورده و دل باخته اند ماءیوس می شوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد و شماها روزی از کردار خود پشیمان می شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود ، یک اشتباه است و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه ای روی نداده است و نخواهد داد .

و آن روزی که انشاء الله تعالی مصلح کل ظهور نماید ، گمان نکنید که یک

معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود . بلکه با کوشش ها و فداکاریها ، ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند . و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامی های منحرف آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود ، (فانالله و انا الیه راجعون ) .

ف ! ! ! وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرت های خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند . ما و شماها لااقل در این صد سال اخیر که به تدریج پای قدرت های بزرگ جهانخوار به همه کشورهای اسلامی و سایر کشورهای کوچک باز شده است ، مشاهده کردیم با تاریخ های صحیح برای ما بازگو کردند که هیچ یک از دول حاکم بر این کشورها در فکر آزادی و

استقلال و رفاه ملتهای خود نبوده و نیستند ، بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری اختناق ملت خود پرداخته و هر چه کرده اند برای منافع شخصی یا گروهی نموده یا برای رفاه قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم کوخ و کپرنشین از همه مواهب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده و آن بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به کار گرفته اند و یا آن که دست نشاندگان قدرت های بزرگ بوده اند که برای وابسته کردن کشورها و ملت

ها هر چه توان داشته اند به کار گرفته و با حیله های مختلف کشورها را بازاری برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تاءمین نموده اند و ملت ها را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه در حرکتند .

و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان به پا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرت ها و عمال سر سپرده آنان نترسید و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می کنند از کشور خود برانید و خود و طبقات خدمتگزار متعهد زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند . به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است .

ص ! ! ! یک مرتبه دیگر در خاتمه این وصیتنامه به ملت شریف ایران وصیت می کنم که در جهان حجم تحمل زحمت ها و رنج ها و فداکاری ها و جان نثاری ها و محرومیت ها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علو رتبه آن است . آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پا خاستید و دنبال می کنید و برای آن

جان و مال نثار کرده و می کنید والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است ، و آن در مکتب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده و کوشش تمام انبیاء عظام علیهم السلام و اولیاء معظم ! ! ! سلام الله علیهم برای تحقق آن بوده و راه یابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی نهایت جز با آن میسر نگردد ، آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل می شود ، برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سر و علن حاصل نشود . شما ای ملت مجاهد ! در زیر پرچمی می روید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است . بیابید آن را یا نیابید ، شما راهی را می روید که تنها راه تمام انبیاء ! ! ! علیهم سلام الله ! ! ! و یکتا راه سعادت مطلق است . در این انگیزه است که همه اولیاء شهادت را در راه آن به آغوش می کشند و مرگ سرخ را احلی من العسل می دانند و جوانان شما در جبهه ها جرعه ای

از آن را نوشیده و به وجد آمده اند

و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید به حق بگوییم (یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما . گوارا باد بر آنان آن نسیم دل آرا و آن جلوه شورانگیز و باید بدانیم که طرفی از این جلوه در کشتزارهای سوزان و در کارخانه های توانفرسا و در کارگاه ها و در مراکز صنعت و اختراع و ابداع و در ملت ، به طور اکثریت در بازارها و خیابان ها و روستاها و همه کسانی که متصدی این امور برای اسلام و جمهوری اسلامی و پیشرفت و خودکفایی کشور به خدمتی اشتغال دارند ، جلوه گر است و تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است ، کشور عزیز از آسیب دهر انشاء الله تعالی مصون است . و بحمد الله تعالی حوزه های علمیه و دانشگاه ها و جوانان عزیز مراکز علم و تربیت از این نفحه الهی غیبی برخوردارند و این مراکز دربست در اختیار آنان است و به امید خدا دست تبهکاران و منحرفان از آنها کوتاه .

و وصیت من به همه ، آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال با همه ابعادش به پیش روید و بی تردید دست خدا با شما است ، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید . و این جانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری و روح مقاومت و صلابت در

راه حق می بینم و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلا بعد نسل بر آن افزوده گردد .

با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی ها و قصور و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است .

والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین و رحمه الله و برکاته

26 بهمن 1361/1 جمادی الاول 1403

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی

این وصیت نامه را پس از مرگ من احمد خمینی برای مردم بخواند و در صورت عذر ، رئیس محترم جمهور یا رئیس محترم شورای اسلامی یا رئیس محترم دیوان عالی کشور ، این زحمت را بپذیرند و در صورت عذر ، یکی از فقهاء محترم نگهبان این زحمت را قبول نماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تذکرات

بسمه تعالی

در زیر این وصیت نامه 29 صفحه ای و مقدمه چند مطلب را تذکر می دهم :

(1) اکنون که من حاضرم ، بعض نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن

است پس از من در حجم آن افزوده شود . لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست مگر آن که صدای من یا خط و امضاء من باشد با تصدیق کارشناسان ، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم .

(2) اشخاصی در حال حیوه من ادعا نموده اند که اعلامیه های اینجانب را می نوشته اند . این مطلب را شدیدا تکذیب می کنم . تاکنون هیچ اعلامیه ای را غیر شخص خودم تهیه کسی نکرده است .

(3) از قرار مذکور بعضی ها ادعا کرده اند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده . این دروغ است . من پس از برگرداندنم از کویت با مشورت احمد ، پاریس را انتخاب نمودم ، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود . آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود .

(4) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده ام . آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسایل سوء استفاده شود . و میزان در هر کس حال فعلی او است .

روح الله الموسوی الخمینی

صحیفه نور جلد 22

در جمع علمای اعلام و حجج اسلام در نجف اشرف

در جمع علمای اعلام و حجج اسلام در نجف اشرف

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده می خواستم امروز مباحثه بکنم لکن دیروز دو نفر از آقایان آمدند و مطالبی گفتند که موجب تاسف شد و لازم شد که من یک تذکراتی

به آقایان عرض بکنم . حتی بعضی ! ! ! گفتند در پرده گفتند ! ! ! که اگر یک جلوگیری نشود ، ممکن است که یک اختلاف شدید و یک زدوخورد راه بیفتد در بعضی موارد . و من نمی دانم که این اختلافات سر چی است ؟ سر دنیا هست ؟ شما که دنیا نداشتید . ما و شما که دنیا نداریم که سر دنیا این اختلافات را داشته باشیم . همه زندگی های ما را که روی هم بریزند آن همسر یک زندگی اشخاص مرفه نیست . برای امر خیلی مبتذل و خیلی پیش پا افتاده آیا لازم است که آقایان قیام بکنند و با هم جبهه بندی کنند؟ و خوف این برود که سه دسته از آقایان در بعضی موارد بریزند به جان هم ؟ شما احتمال نمی دهید که یک دستی در کار باشد برای اینکه این حوزه ها را مفتضح کند ، از این مفتضح تر؟ شما احتمال نمی دهید که دشمن دنبال این مطلب باشد و دست داشته باشد در این مسایل به طوری که شما ملتفت نشوید از پشت یک حجابی باشد با آن زرنگی هایی که اینها دارند و سیاستی که اینها دارند و خدعه ها و فریبی که اینها دارند یک دستی دنبال این مطلب باشد ، دست ناپاکی و بخواهد شما را در جامعه مفتضح کند و بعد از افتضاح از بین ببرد و مردم تشکر کنند بر اینکه این آخوندها از بین رفتند ، احتمال این معنا نمی رود؟ به صورت دیانت به صورت ! ! ! عرض می کنم که ! !

! مقدسی ، به صورت ظاهرالصلاح اشخاصی وارد بشوند در بین شما ، یا اشخاصی اشخاص دیگری را که از خود شما هستند اغفال کنند و این اغفال شده ها در بین شما بیایند و یک مطالبی را پخش بکنند که به واسطه این مطالب یک مفسده هایی پیدا بشود علاوه بر این مفسده هایی که در حوزه ها انسان می بیند .

ما عددمان اصلش چند تاست ؟ / ما/ عدد ما که الان در نجف هستیم و در اعتاب مقدسه دیگر و در ایران و در سایر ممالکی که حوزه شیعه هست ، شما عددتان چند تاست ؟ به / یک / بیست هزار می رسد عدد شما؟ حوزه های ما به بیست هزار ، ما فرض می کنیم شما دویست هزار جمعیت باشید از آخوند ده و غیر ده و اینها ، دویست هزار جمعیت شما باشید ، این دویست هزار جمعیت اگر چنانچه با هم بودند و اجتماع داشتند و همان طوری که اسلام دعوت کرده است اینها هم تبعیت می کردند از آنها خیلی کار بر می آمد ، لکن دویست هزار نفری که ، اگر نگویم دویست هزار رای ، آرای متشتت و مختلف دارند هر کسی ، هر جبهه ای به قول شما یک رای مستقلی دارد که روی آن رای جبهه های دیگر را می کوبد اگر بنا شد جمعیت ما این طور شد که در داخل خودمان ما یکدیگر را مفتضح کردیم ، پیرمردمان پیرمرد را ، جوانمان جوان را ، جوانمان پیرمرد را ، پیرمردمان جوان را مفتضح کردیم و یک دست هایی هم در دنبال

قضیه بود که علاوه بر این مفسده ای که هست و انسان می بیند ، یک آشوبی در حوزه ها به پا کند به اسم جبهه کذا و جبهه کذا و دنبال این آشوب یک نتیجه هایی ، آنهایی که می خواهند این حوزه ها نباشند و اینها را مضر به حال خودشان می دانند ، آنها یک نتایجی ببرند و با این نتیجه ملت هم به شما اظهار تاسف نکند ، بگوید اینها وضعشان این بود که دیدید و وضعشان این است که می بینید .

من متاسفم که یک نفر جوان از اروپا آمده بود اینجا و یکی دو دفعه با من ملاقات کرد و شاید/ هفت هشت روز/ پنج شش روز ، هفت هشت روز ، یک همچو چیزی ، خیلی کم اینجا بود ، به یکی از آقایان گفته بود ! ! ! به من صحبتی نکرد ! ! ! به یکی از آقایان گفته بود که خوب شد که من که آخوندزاده ام آمدم نجف ، اگر یک کس دیگری می آمد و این وضع را می دید چه می کرد؟ من نمی دانم که در این چند روز ، در این چهار پنج روز یک نفر ، یک نفر آدم محصل خارجی که از سنخ ما هم نیست ولو پدرش از سنخ ماست خودش از صنف ما هم نیست ، این در این حوزه مبارکه چی دیده است ؟ با چه اشخاصی تماس پیدا کرده ، اینها چه مطالبی به این آدم گفتند که باید اظهار تاسف کند . یک نفر آدم محصل جدید ، اظهار تاسف کند از اینکه

چرا وضع نجف این طور است . اگر یک دست هایی در کار باشد و شما را همان دست ها وادار کند که من از جبهه کذا و زید از جبهه کذا و آن از جبهه کذا ، حتی در یک مدرسه شما با هم جبهه بندی کنید و خدای نخواسته اگر راست باشد این مطلب ، یک وقتی یک انفجاری در یک مدرسه پیدا بشود و از آن مدرسه هم به مدرسه دیگر سرایت کند و از آن طایفه هم به طایفه دیگر سرایت کند و دست های ناپاکی هم اینها را دامن بزند و این آتش را روشن کند ، علاوه بر اینکه در دنیا ما کاذب می شویم و نجف ساقط می شود ، نه من و شما تنها ، یک حوزه هزار ساله دینی ساقط می شود ، یک اشخاص عالم متدین که بحمدالله باز فراوانند ، اینها هم در جامعه ساقط می شوند ، علاوه بر این ما جواب خدا را چه بدهیم .

عالم اگر خدای نخواسته منحرف شد ، یک امت را منحرف می کند

اینکه در روایات ما هست که اهل جهنم متاذی می شوند از بوی عالمی که به علمش عمل نکند ، این برای چیست که عالم وضعش این طور است ؟ این برای این است که فرق است ما بین عالم و غیر عالم ، از جهاتی فرق است . عالم اگر خدای نخواسته منحرف شد ، یک امت را ممکن است منحرف بکند من خودم دیدم این مطلب را که در بعضی از شهرستان هایی که در ایام تابستان ما می رفتیم ، بعضی از شهرستان ها را من می دیدم که اینها بسیار مادب به

آداب شرع جامعه آنجا ، مودب به آداب هستند مثل محلات که آنوقت ها این جور بود ، انسان وقتی ملاحظه می کرد می دید که عالم خوبی دارد چند تا ملای متدین خوب اگر در یک جامعه ای ، در یک شهری چند نفر ملای متوجه به دیانت ، عاقل و عامل به علم خودش باشد ، لازم نیست موعظه کند اصلا خود وجود او موعظه است . ما اشخاصی را دیدیم که وجودشان در انسان تاثیر می کرد . ملاهایی یک وقتی در قم بود که خود وجودشان ، اصل انسان وقتی نگاه می کرد به او ، همان نگاه موعظه بود از آن طرف ما الان می بینیم که ، تهران را که من یک قدری اطلاع دارم ! ! ! محلات مختلف تهران فرق دارد ! ! ! یک گوشه می بینید که یک آدم منحرف آنجا معمم است یا امام جماعت شده است ، یک طایفه ای را منحرف کرده است . این گندش چقدر است ؟ همان گند است که آنجا به مشام می رسد یک گندی است که ما در دنیا تهیه می کنیم ، نه یکی ، یک گندی را به ما اضافه بکنند ، این گند خود ماست . هر چه در عالم آخرت واقع می شود ، یک چیزی است که از اینجا ما تهیه کرده ایم و وارد می کنیم در عالم آخرت . به ما یک چیزی خارج از عملمان نمی دهند ، اعمال ماست اینها . وقتی بنا شد که یک عالمی مفسده جو باشد و یک حوزه را در معرض خطر

قرار بدهد ، این گندش یک حوزه را ، بلکه یک امت را می گیرد و همین گند است که الان شامه ما درست نمی تواند ادراک کند ، وقتی که در جهنم رفتیم خدای نخواسته ، آنجا ادراک می کند شم ها و این گندی که از این عالم بلند شده است و در دنیا این طور کرده ، آنجا مردم را متاءذی می کند . و در همین روایت است که (اشد الناس حسره ) آنهایی هستند که دعوت می کنند اشخاص را به صلاح و خیر و آنها استجابت می کنند و عمل می کنند به قول این آدم و آنها در بهشت می روند . آن وقت خود این آدم عالمی است که به علم خودش عمل نمی کند و در جهنم می رود . آن شاید می بیند آنها را که آن بقال بود که به واسطه ارشاد من و به واسطه امر و نهی من الان وارد شده است در . . . . . . . و این منم که به واسطه اینکه عمل نکردم به علم خودم وارد شدم در این . این چقدر حسرت دارد . وظایف عالم خیلی زیاد است . همان طوری که آن همه تعریف از برای عالم شده است در روایات کریمه ، در قرآن هم تعریف شده است . وظایفی که در روایات شریفه ما وارد شده است مراجعه بفرمایید ، کتاب کافی را مراجعه بفرمایید ، کتاب وسایل را ، آن ابوابی که معد برای این چیزهاست ، مراجعه بفرمایید ، اصول کافی خصوصا در این مساله ، در این

مسایل مراجعه بفرمایید که آن وظایفی که از برای ملاهاست ، آن وظایفی که از برای اهل علم هست ، آن آدابی که از برای مفید و مستفید هست . آقا این اصطلاحات ، خدا می داند که این اصطلاحات یک . . . به عهده ماست ، خدا می داند که این اصطلاحات هر چه زیادتر شد اگر تهذیبی در کار نباشد ، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام می شود . اصطلاحات اثری ندارد . علم توحید اگر چنانچه . . . نباشد آن هوای نفس ، همان علم توحید برای انسان و بال خواهد شد . چه بسا اشخاصی که عالم به علم توحید بودند و منحرف کردند خلایقی را ، اشخاصی را منحرف کردند ، و حال اینکه عالم به علم توحید بودند . چه بسا اشخاصی که همین اطلاعات شما را بهتر می دانستند لکن از باب اینکه انحراف داشتند وقتی که وارد شدند در یک جامعه ، منحرف کردند یک جامعه را از اموری که باید مواظبت بشود و نکته این است که عالم وضعش این طوری است / این است که سایر مردم / اصلا وضع این جور شده ، اگر ، یک بقالی یک خلافی بکند ، مردم می گویند فلان بقال آدم بدی است ، یک عطاری ، یک اداری ، یک کذا ، این طور می گویند لکن اگر یک آخوندی یک کاری را بکند ، می گویند آخوندها کذا/ این / نمی گویند که ، آخوند را تجزیه و تحلیل نمی کنند که در بین آخوند ، خوب ، اینها هم بشرند

، دو طایفه هستند ، یک طایفه شان مردم صالحی هستند یک طایفه شان هم مردم ! ! ! نعوذبالله ! ! ! غیر صالحی هستند ، اینجا تجزیه نمی کنند . اینجا اگر من یک کار بدی بکنم ، می گویند آخوندها کذا هستند . این لطمه اش به اسلام وارد می شود این لطمه اش به حوزه های دیانتی وارد می شود ، این لطمه اش به احکام اسلام وارد می شود . اگر چنانچه شما خودتان حذف کنید خودتان را و خود جامعه های علمی به جان هم بیفتند و هم را حذف کنند و فحش بدهند و تفسیق بکنند و تکفیر بکنند و ! ! ! عرض بکنم ! ! ! هیاهو درست کنند و امثال ذلک ، اگر ما خودمان را بشکنیم و خودمان را از بین ببریم ، در جامعه دیگر از قول ما اسلام قوت نمی گیرد . ما نمی توانیم پخش اسلام بکنیم .

این امانت است در دست ما آقا ، خدای تبارک و تعالی دینش را امانتا در دست ما الان اشخاصی که در اینجا هستیم ، اشخاصی که در جاهای دیگر هستند امانت گذاشته خدا این دیانت را ، خیانت به این امانت نکنید . این جبهه بندی ها خیانت است . مگر شما از دو دین هستید؟ مگر مذهب شما شعب مختلفه دارد؟ مگر ملاهای شما هر کدام به یک دینی دعوت می کنند؟ جبهه بندی یعنی چه ؟ این دنبال آن ملا ، آن دنبال آن ملا اینها غلط است ، اینها کفر است ، اینها از کبایر ، از اعظم کبایر است

، اگر چنانچه این . . . . در آن مترتب بشود ، نکنید اینطور . این اختلافات جزیی تر ، یک مطالب خیلی غیر ارزنده است ، خیلی مبتذل ، از جهت مادی حساب کنند هیچ نیست . مگر آقایان به شما چی می دهند ، پول سیگارتان را من در یک روزنامه ای ، مجله ای ! ! ! کجا یادم نیست الان ! ! ! یک وقتی دیدم که بودجه ای را که پاپ برای آن کشیشی که در واشنگتن دارد ، آن بودجه ای که برای همان کشیشی که در واشنگتن است ، آنوقت من یادم است که حساب کردم حساب کردیم دیدیم شد/ قلم / یک قلمی بود که از تمام بودجه ای که حوزه های شیعه دارند بیشتر بود . شما چیزی ندارید که سر آن دعوا کنید ، سر دیانت است دیانت هم که دعوا ندارد . الحمدلله دیانت دارید ، اما دیانت که دعوا ندارد . سر همه اینها به دنیا بر می گردد . انسان خودش را بازی می دهد که من در فلان جبهه که واقع شدم تکلیف شرعی اقتضا می کند . تکلیف شرعی اقتضا می کند که انسان اهانت کند به مسلمین ؟ اهانت کند به ملا؟ اهانت کند به ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! همجنس خودش ؟ ! این تکلیف شرعی است ؟ ! دنیاست آقا اینها ، هواهای نفس است .

انسان اگر چنانچه در خلال تحصیلی که مشغول تحصیل است یک قدم هم برای تهذیب نفس بردارد ، این حوزه ها فاقد شدند این مطالب را

نیست الان کسی که همه اش . . . هم نمی گویند ، همه اش آن اشخاصی که حالا هم یک حوزه تهذیبی داشته باشند ، یک حوزه اخلاقی داشته باشند ، یک حوزه موعظه ای داشته باشند ، یک دست های ناپاک اینها را ساقط کرده ، یعنی این حوزه ها را ساقط کرده (ای آقا ! فلانی اهل منبر است . ) فلانی خوب اهل منبر باشد ، حضرت امیر هم اهل منبر بود . اینها برای این است که این حوزه ها از این معنویاتی که دارند ساقط بشوند ، مادیات هم که ندارند ، یک آبرویی هم که در جامعه دارند که دولت ها از این آبرویی که اینها در جامعه دارند می ترسند ، از من و جناب عالی که نمی ترسند ، من و شما که قدرتی نداریم . اگر از یک آخوندی ، از یک مرجعی بترسند ، نه از دعای او می ترسند و نه از نفرین او می ترسند ، کی آنها اعتقاد به دعا و نفرین دارند؟ آنها از ملتها می ترسند می ترسند که اگر اهانتی به فلان بکنند ، ملت ها بر آنها چه بشود . اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم ، او من را تکفیر کند ، هر دومان ساقط بشویم . خوب در بین ملتها هم ، ملت هم از دست ما می رود ، چنانچه رفته است حالا ، یک مقدار کمی اش مانده ، باقی اش از بین رفته . همه اش ، وقتی که انسان می شنود از اشخاص هی اشکال

بر این است که آخوندها این جورند و این جورند . در خصوص نجف یک زوایدی هست که در سایر جاها نیست ، این از مختصات نجف است . حوزه ، حوزه قدیمی هزار ساله است . دیگر حوزه ها ، حوزه های جدید هستند . حوزه در جوار حضرت امیر واقع شده است . دیگران در جوار حضرت امیر نیستند . خوب ، ما باید یک قدری مطالعه کنیم در وضع زندگی این مرد بزرگ . ما ادعا می کنیم شیعه هستیم ، چه شیعه ای ؟ ! خوب آن زهد دارد ، من که ندارم ، باز شیعه ام ؟ ! او تقوا دارد ، ما نداریم ، باز شیعه هستیم ؟ ! او وضع زندگی اش چطور است ، ما نداریم ، باز هم شیعه هستیم . . . . آخر شیعه باید یک مشایعتی از او کرده باشد ، یک تبعیتی از او کرده باشد تا شیعه باشد من می ترسم که وقتی رسید به اینجایی که موت آمد برای ما ، ما از این ، از این مذهب شیعه و از این اسلام و از/ این / اینها اصل خارج بشویم و خدای نخواسته از این دنیا برویم . اگر بنا باشد که اعمال ما این طور باشد که وضع زندگی ما ، وضع اعمال ما این نحو باشد که انسان ملاحظه می کند ، بترسید از اینکه خدای نخواسته در آخر عمر وقتی که چیز شد در یک روایتی هست که وقتی که نفس به اینجا رسید یا نفس به اینجا رسید (و اشاره به حلقوم کرد) عالم دیگر

برایش توبه نیست برای اینکه در آیه شریفه فرموده است که آنهایی که عمل می کنند به جهالتین ، آنها برایشان توبه است . وقتی که عالم حالا که مهلت دارد ، توبه می تواند بکند ، اما به شما سند دادند که از این مجلس می توانید بیرون بروید؟ شاید صاعقه آمد . سندی ندادند که ، به شما سند دادند که تا فردا زنده هستید؟ شاید نبودید . به ما سند داده اند که تا ده سال دیگر زنده هستیم ؟ خوب ، شاید نبودیم . اگر جوان ها به فکر نباشند و به فکر نیفتند ، ما به پیری رسیده ایم و مصیبت را می دانیم آقا من که حالا آمدم به شما عرض می کنم ، نه اینکه خود من یک آدمی هستم ، آدم شدن ، مرحوم آقای آشیخ می گفت محال است ، من عرض کردم که سنم یک قدری از شما زیادتر است و شما وقتی به سراغ منبر می آیید اینجا ، حرف من را گوش کنید ، از این جهت به شما عرض می کنم ، تا جوان هستید می توانید یک کاری انجام بدهید ، ریشه های فساد در قلب جوان ضعیف است . هر چه بزرگ شد ، آن روایت را ملاحظه کردید ، من سابقا دیدم که قلب انسان نقطه سفید است بعد که / چیز می کند/ گناه می کند نقطه سیاهی پیدا می شود که هر چه گناه زیاد بشود سیاهی اش سیاهتر می شود . این جوان قلبش لطیف است ، ملکوتی است لکن وقتی که وارد شد در این

جامعه ها ، وارد شد در این چیزها کم کم خدای نخواسته اطلاعات پیدا می کند ، دائما یک کاری می کند ، یک شب و روزی از او نمی گذرد الا اینکه یک کار ! ! ! نعوذ بالله ! ! ! خلافی می کند . خوب ، آن یک نقطه سودا در قلبش پیدا می شود ، نه در این قلب ، در آن قلبی که نفسانی و روحانی است ، کم کم این نقطه سیاه زیاد می شود . وقتی که به پیری رسید و قلبش سیاه شده است او نمی تواند به این زودی ها آن قلب را برگرداند به حال اول لکن شما جوان ها می توانید ، قدرت دارید ، قدرت جوانی دارید . از این طرف قدرت جوانی دارید ، از آن طرف این امور در شما ضعیف است الان . هر چه سن شما اضافه بشود و هر قدمی که بردارید و برداریم به ! ! ! روی ! ! ! به طرف آخرت ، آن چیزهایی که منافی است با سعادت انسان ، زیاد می شود ، قدرت هم کم می شود . به سن پیری که رسید نمی تواند دیگر ، از او نمی آید توبه . خوب ، توبه یک امری نیست که انسان بالفظ (اتوب الی الله ) کارش درست بشود . ندامت است ، این ندامت به این زودی ها نمی آید برای اشخاصی که پنجاه سال غیبت کرده ، پنجاه سال فحش داده ، او دیگر سقوط کرده در کفر و غیبت او نمی تواند ، او تا آخر عمر مبتلاست

. اما جوان ها که گاهی اتفاق می افتد ، و نگذارید اتفاق بیفتد ، اگر یک مجلسی دیدید که غیبت می کنند ، در یک روایتی مثل اینکه هست که حضرت می فرماید پاشو از این مجلس ، می گوید نمی شود ، گفت اگر به پدرت فحش می داد پا نمی شدی که جلو بگیری ؟ پا می شدی دیگر . مثل اینکه همچو روایتی هست . نگذارید غیبت بشود . ((السامع احد المغتابین ) این جور نیست که او غیبت می کند ، منی هم که گوش می کنم (احد المغتابین ) هستم . نگذارید که این مفسده ها پیدا بشود ، خودتان را نصیحت کنید . آقا شما چند نفر جوانید که عمرتان را گذاشتید روی این کار ، در صورتی که این کار برای شما یک منابع سرشاری ندارد ، جوانی تان را دارید تلف می کنید ، اگر چنانچه این جوانی را در راه خدا بدهید و در راه خدا تلف بکنید تلف نشده ، برای شما باقی است . اگر چنانچه خدای نخواسته شما هم مثل سایر اهل دنیا باشید ، جوانی از دست تان برود ، آنها دنیا را دارند ، شما جوانی را دادید دنیا را هم ندارید ، (خسرالدنیا و الاخره ) . خوب ، اینها دنیا را لااقل دارند . اگر بنا شد که حب دنیا و حب نفس در ما همچو غلبه کند که نگذارد حقایق را ببینیم ، نگذارد واقعیات را ملاحظه کنیم ، سر راه هدایت ما بشود ، کم کم زیاد بشود این معنا تا آنجایی که گفته می شود

که شیطان ایمان را می خواهد ، همه وسایل برای این است که ایمان را از انسان بگیرد ، این آخر امر ایمان را از دست ما بگیرد ، کسی سند ندارد که من ایمانم همین طور صاف ، زیرا شاید مستودع باشد .

من باید جدیت کنم ، شما باید جدیت کنید ، مهذب کنید خودتان را ، موظفید علاوه بر تهذیب خودتان ، رفقایتان را هم مهذب کنید ، این جرم شما مثل جرم سایرین نیست . در روایت است . . . . اگر چنانچه عالم ارتکاب یک معصیتی بکند ، این جامعه را فاسد می کند(اذا فسد العالم فسد العالم ) . این یک مطلب واضحی است که هر مقداری که شعاع وجودی آن عالم است همان مقدار فاسد می کند . الان عالمهایی پیدا می شود که در ، فرض کنید که یک جایی ، در تهران ، در جاهای دیگر پیدا می شود که همان جا که هستند یک محله را به گند زده اند . خوب گند این آخوند در آنجا یک محله را برده ، در جهنم هم گندش را همه می شنوند ، اذیت می کند همه را . وظیفه نداریم ؟ ! آقا ! این قرآن ، این قرآن کریم پیش ما امانت است ، ما وظیفه نداریم حفظ این قرآن کریم را بکنیم . حفظ این احکام اسلام را ما وظیفه نداریم بکنیم ؟ ! وظیفه ما همان است که یک مطالب اصولی را بحث کنیم و تا آخر ، بعد از پنجاه سال که مطالب اصولی هم خیلی درست شده است وقتی که اخلاقش

را ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! آدابش را ، آداب دینی اش را اینها ، اینها نیست این طور . باید از اول این مطلب را شما در نظر داشته باشید ، شما جوانید ، می توانید ، از اول هر قدمی که برای علم برمی دارید همان قدر یک قدم هم برای تقوا بردارید ، برای تهذیب نفس بردارید ، برای اینکه هوای نفس را کم کنید بردارید .

این دسته بندی ها فسق است ، حوزه را ضایع می کند

برای چی شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است ؟ چه دشمنی ای با هم دارید شما؟ هر کدام از یک بلدی هستید ، همه تان هم اهل علم هستید و همه تان هم انشاء الله خوب هستید . چرا باید این طور باشد که بگویند که آقایان اگر چنانچه یک صحبتی نشود ، اگر چنانچه یک موعظه ای نشود ، ممکن است یک انفجاری حاصل بشود ، ممکن است که / به هم / به جان هم بیفتند . آخر چرا ، سر چی شما دعوا دارید؟ شما خیال می کنید دعوای شما ، دعوای بین دو نفر پهلوان است ؟ دعوای شما پیش خدا اعظم از همه معاصی است /برای اینکه یک / از بسیاری معاصی است برای اینکه یک جامعه را شما به گند می زنید ، یک نجف را شما ساقط می کنید در نظر مردم . نجف اگر ساقط شد دیانت اسلام ساقط است . شما باید /با/ وقتی که وارد اینجا می شوید ، وقتی اینجا هستید و از اینجا می خواهید بروید در یک شهر دیگری ، باید مردم آن شهر

از علم شما ، از اخلاق شما ، از ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! اعمال شما ، از همه اینها باید استفاده کنند و موعظه گیرند . شما خیال نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکاری کارتان را درست کنید که / بیخود/ من همه کارها را می کنم ولی می روم آنجا با ریا . نمی توانید ، بالاخره کشف می شود فساد . خوب ، فرض کنید توانستید ، چند سال عمر می کنید؟ چند سال با ریا و با تزویر و با خدعه و با فحش به مردم زندگی می کنید؟ صد و بیست سال ؟ و حال اینکه صد و بیست ساله در بین ما نیست . مگر در بین مردم هم خیلی ، خیلی ، خیلی کم اند . حالا ما فرض می کنیم صد و بیست سال ، شما صد و بیست سال با خدعه و فریب توانستید یک زندگی ، چه زندگی ای ؟ چه زندگی ای ؟ یک زندگی طلبگی ، یک زندگی مبتذل ، ما فرض می کنیم یک زندگی مثل هارون الرشید ، اینطور فرض می کنیم که یک زندگی ای شما بعد از صد و بیست سال عمر می کنید و یک زندگی ای پیدا می کنید مثل هارون الرشید . صد و بیست سال در مقابل غیرمتناهی چه نسبتی دارد؟ بعدش غیر متناهی معذبید اگر چنانچه به دیانت اسلام اعتقاد دارید . اگر اعتقاد انسان باقی ماند و این طور چیزها ، خوب فشارها وارد می کند ، خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به بندگان خودش ،

عقل داده به اینها ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! قوه اینکه بتواند خودشان را تهذیب کنند داده است ، اکتفا به این نکرده ، انبیا فرستاده است ، کتاب فرستاده است ، اولیا فرستاده است ، مهذبین فرستاده است . اگر اینها تاثیر نکرد باز فشارهایی در دنیا به آنها وارد می کند . اینها عنایاتی است که از طرف حق تعالی است که فشار بر آنها وارد می کند ، یوغ و خناق بر آنها وارد می کند ، حبس شان می برد و ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! جلویشان را در امور می گیرند ، عمامه شان را بر می دارند ، هزار اهانت ها می کنند اینها همه عنایاتی است که خدا بر شماها دارد و ما خودمان نمی فهمیم که اینها عنایت است . اگر چنانچه با این هم آدم نشد ، در مرض ها فشارها بر او وارد می شود ، اگر در آنجا هم نشد ، (عندالنزع ) فشار زیاد بر او وارد می شود ، اگر آن هم نشد آن مهالک و آن عقباتی که در کار هست ، در آن عقبات ، در برازخ و در آن عقبات بر او چیز واقع می شود ، اگر نشد در قیامت بر او یک فشارهایی وارد می شود ، برای اینکه جهنم نرود . لکن اگر نشد ، چطور؟(اخرالدواء الکی ) خدا نکند به او برسد . در روایتی هست که ((یلبثون فیه احقابا) این مال اشخاصی است که اهل ! ! ! عرض می کنم که ! !

! هدایت هستند یعنی اشخاصی هستند که دیانتشان محفوظ است ، برای من و جنابعالی ، آنوقت هر حقب اش چند هزار سال . آقا شما الان یک سنگ گرمی را نمی توانید دستتان بگیرید ، آتش است ، بترسید از آتش ، این آتش ها را از حوزه ها بیرون کنید ، از قلب هایتان این اختلافات را بیرون بکنید ، مهذب کنید خودتان را . شما می خواهید وارد بشوید در یک جامعه ای ، تهذیب کنید آنها را . از شما که تهذیب بر نمی آید ، کسی که خودش را نتواند اداره کند دیگران را می تواند؟ این دسته بندی ها غلط است ، این دسته بندی ها فسق است ، حوزه ها را ضایع می کند این کارها ، دست بردارید از این لوطی گری ها .

من همه اش ، خیلی خوف از این مطلب دارم که یک اشخاصی در بین این جمعیت ها پیدا می شود ، پیدا شده باشد ، ممکن هم هست که توی اینجا ، توی مدرسه ها نباشد ، توی مدرسه ها ممکن است اصل نباشد و همه اشخاص مهذب و خوب باشند لکن او به وسائط ، وسائط به واسطه ، واسطه به واسطه برسد به آنکه تکلیف شرعی درست کنند . تکلیف شرعی من این است که باید /از/ چه بکنم ، تکلیف شرعی او هم این است که باید چه بکند . با این تکلیف شرعی یک فسادی در حوزه نجف ایجاد بکنند . آنها از آدم می ترسند ، می خواهند این آدمها ساقط بشوند . آنها می خواهند آدمها را

ساقط کنند ، آن دست ها بیاید حوزه ها را این طور کند که اگر یک جوانی که برای آتیه اسلام مفید هست یا اشخاصی برای آتیه اسلام مفید هستند ، اینها ساقط بشوند در جمعیت که نتوانند دیگر فایده بدهند به اسلام و مسلمین . شما باید فایده بدهید به اسلام و الا یک موجود بی فایده ای که در اینجا باشد و نه درس بخواند ، نه درس بدهد ، نه هیچ ، این چه اثری دارد؟ اینها اگر چنانچه تحصیل کرده اند ، چه کرده اند آنهایی که در اینجا هیچ کاری ندارند ، خوب ، بروند مشغول کار بشوند ، مشغول تهذیب مردم بشوند . شما جوان ها باید خودتان را مهیا کنید برای آتیه ، آتیه شما بدتر از آتیه ماست ، ما آتیه مان تمام شد دیگر ، من چند سال دیگر هستم ؟ من هفتاد سالم است ، از ما تمام شد ، ما این نفس های آخر هستیم چند روز دیگر می گذرد و تمام می شود . شما برای آتیه اسلام باید به درد بخورید ، آتیه شما یک آتیه بدی است . باید مجهز بشوید ، دست های دشمن های کثیر برای شما هست از هر طبقه ، مجهز بشوید ، تهذیب کنید خودتان را آقا ، اخلاقتان را تهذیب کنید ، حب دنیا را از دلتان بیرون کنید ، این دنیای ناداشته . آنها حب دنیا دارند ، دنیایش را هم دارند ، من و شما حبش را داریم ، آن مفسده اش را داریم ، آن مصلحتش را نداریم ، خودش را نداریم

، حبش را داریم . ((حب الدنیا راس کل خطیئه ) (ماذئبان ضاریان . . . غنم هذا من الاوله و هذا من الاخره ) ظاهرا از حب نفس است ، از حب دنیاست یک همچو چیزهایی . آن ، حالا اگر با این تعبیر هم نباشد ، واقع مطلب همین است . دین اسلام ، دین ما را از بین می برد این حب نفس ، این حب جاه ، این حب مسند اینها دین را از بین می برد ، یک قدری فکر کنید که این حب را از دلتان بیرون بکنید . چیزی نیست . آخر این صحیح نیست که اینها حب دنیا داشته باشند آن هم این دنیا .

من تکلیفم این بود که امروز به آقایان این مطالب را عرض بکنم و آن مقداری که از قبل من است ابلاغ بکنم به آقایان که آقایان خیلی توجه داشته باشند این نحوه کارها که انجام می گیرد یا بنا دارند انجام بدهند یا امثال ذلک ، اینها به ضرر آبروی خودشان تنها تمام نمی شود ، به ضرر ابروی یک جامعه تمام می شود ، به ضرر آبروی ملت تمام می شود ، به اسلام تمام می شود ، و شما خیلی مسئولید در این باب اگر چنانچه جلوی مفاسد را نگیرید . دست بردارید از این طور اختلافات جزیی و امثال این اختلافات جزیی که خیلی مبتذل است ، مبتذل ، خودمان این را نمی فهمیم چقدر مبتذلیم . ما یک اشخاصی هستیم که دنیا را راس خودمان کردیم حب نفس ما . . .

پاسخ به نامه یکی از دانشجویان خارج از کشور

اخیرا در ایران شایع کرده بودند

که اینجانب اجازه ندادم نماینده دانشجویان مقیم اروپا را که برای ملاقات من آمده بودند ، ملاقات حاصل شود . و نیز جمعی که به نمایندگی از مسلمین مقیم اروپا آمده اند ، بدون ملاقات برگشته اند و از این قبیل مطالب ، با آنکه مطلب ، خلاف واقع بوده است و ممکن است این نحو شایعات از دستگاه باشد برای نگران نمودن جوانان دانشگاهی و ایجاد شکاف بین اینجانب و آنها ، خوب است رفع این سوء تفاهم را خود آقایان دانشجویان مقیم اروپا بنمایند ، چون دستگاه از این نحو امور استفاده می کند .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ به نامه یکی از افاضل حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

به عرض عالی می رساند : مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و توفیق جناب عالی را خواستار است . حالت این جانب بحمدالله بد نیست ، لکن برای حوزه علمیه قم نگران هستم . خوف آن است که اگر غیبت این جانب طولانی شود ، آقایان فضلا تزلزلی پیدا کنند . از خداوند اصلاح امور را خواستارم . جناب عالی به حضرات افاضل ایدهم الله تعالی تذکر دهید که این جانب کمال میل دارم که بین آنها باشم و در شادی و غم آنها شریک باشم . فضلا و اعلام قم که حقا وفاداری خود را اثبات فرمودند ، مایه امید این جانب می باشند و چشم من به وجود آنها روشن است . در اول وقت رفع منع ، به خواست خداوند تعالی خود را در بین آنها خواهم دید .

مطلب دیگر که لازم است جناب عالی به هر وسیله

که صلاح می دانید ابلاغ فرمایید در قم و تهران و جاهای دیگر ، قضیه عدم وصول تلگرافات است از ایران . روز اول و دوم ورود ، مقداری تلگراف واصل شد ، الا نادری که یا آدرس مجهول بود یا امضا معلوم نبود ، پس از آن ناگهان نامه و تلگراف قطع شد و معلوم شد جلوگیری شده است ، از بعضی شهرستان ها هم خبر منع رسید . ممکن است منظور آنها این باشد که ایجاد نگرانی نمایند . جناب عالی و سایر موالی محترم ، این نکته را تذکر دهید و ابلاغ فرمایید که تلگرافات اگر نرسید به این سبب بوده .

مطالبی که مرقوم شده بود ، ملاحظه شد . از خداوند تعالی توفیق اعتصام در امور را خواهانم . از جناب عالی و سایر آقایان ملتمس دعای خیر برای حسن عاقبت هستم . صورت تلگرافی که فرستاده بودید ملاحظه شد ، لکن اصلش نرسیده . از آقایان مدرسین و فضلا متشکرم و توفیق و تایید همه را از خداوند تعالی خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ به نامه شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند : مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود ، موجب تشکر گردید . شرحی راجع به اوضاع اظهار نگرانی نموده بودید ، با آنکه حق با شما است لکن اگر انسان در این اوضاع و احوال قیام به وظیفه کند و موفق به خدمت شود نگرانی ندارد . نگرانی آنجاست که به خدمت قیام نکند و از وظیفه ! ! ! خدای نخواسته ! ! ! شانه خالی کند .

امید است ان شاءالله خداوند تعالی به امثال جناب

عالی توفیق عنایت فرماید که در مقابل همه ناراحتی ها و ناگواری ها محکم بایستید و از پیش آمدها هر چه باشد مایوس نشوید . خداوند تعالی با شما است و با عمل به وظیفه تایید خواهد فرمود و بر فرض شکست صوری ، فتح نهایی با اهل تقوا و عامل به وظیفه است . این ارعاد و ابراق و فتح باب ظلم حاکی از ضعف است (وانما یحتاج الی الظلم الضعیف ) . جناب عالی در امور جاریه نگران نباشید و ضعف به خودتان راه ندهید ، انشاءالله این امور موقتی است وامد آن سر خواهد آمد .

اما راجع به مسائلی که مرقوم شده بود ، راجع به رایو در صورتی که به هیچ وجه استفاده محرم از آن نشود ، خرید و فروشش جایز است و اما استفاده های محلله مانع ندارد . راجع به ریش به همان احتیاط باقی هستم . راجع به دولت ، مالک می دانم . و اگر مطالبی از این جانب مسموع شد بی مراجعه به خود من قبول نفرمایید چون اخیرا گویا افتراهایی بسته می شود و این آخرین دشمنی است . از جناب عالی رجای دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ به نامه آقای ابوجهاد

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر محترم جناب آقای ابوجهاد عضو کمیته مرکزی الفتح و عضو شورای فرماندهی کل نیروهای عاصفه ایده الله تعالی مرقوم شریف واصل ، از اظهار همدردی با ملت مظلوم ایران و احساس مسوولیت اسلامی در شرکت با خواسته های مشروع آنان کمال تشکر حاصل ، از خداوند تعالی توفیق جناب عالی و سایر برادران اسلامی فلسطین را که در راه

احقاق حق قیام نموده اند خواستارم .

من امیدوارم که نهضت اسلامی ایران که با ابعاد گسترده اش بی سابقه در طول تاریخ است ، در کنار برادران مسلمان فلسطین به آرمان های انسانی و اسلامی خود برسند و بیرق ظلم و جنایت را برای همیشه سرنگون و پرچم با عظمت اسلام را در اهتزاز در آورند و همزمان با آن برادران ما دست جنایتکار اسرائیل و جرثومه فساد را قطع و پرچم پیروزی را برفراز مسجد اقصی برقرار نمایند .

این جانب در طول مبارزات با شاه جانی اسرائیل را محکوم و یکی از مواد مخالفت با شاه را کمک به اسرائیل دشمن اسلام و انسانیت قرار دادم . ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ از نظام منحط شاهنشاهی رنج برده و در پنجاه و چند سال سلطنت غیر قانونی سلسله پهلوی در زیر چکمه دژخیمان آن خرد شده و تمام مخازن و ثروت کشورش به دست جنایتکار شاه به باد فنا رفته و با طرح های خائنانه نفتخواران مفتخوار هر چه بیشتر به عقب رانده شده است ، اکنون به خواست خداوند متعال به پاخاسته ، و در طول و عرض مملکت با یک اراده مصمم ، نابودی نظام شاهنشاهی را خواستار و حکومت جمهوری اسلامی را به جای آن خواهانند و خواست آنان که آزادی و استقلال و برقراری حکومت عدل است ، امری است که سرلوحه حقوق بشر و مورد تایید جوامع انسانی است و بالاتر آنکه موافق رضای خدای بزرگ است ، امید پیروزی نهایی در آن زیاد است . و بر انسان هایی که به فطرت اصلی خود باقی هستند

کمک به آنان طبیعی است .

من از اینکه نهضت انقلابی آزادیبخش الفتح امکانات خود را در اختیار ما قرار داده و در نجات ملت مسلمان ما از دست تبهکار غارتگران بین المللی و وابستگان آنان کوشا است ، تشکر می کنم و دست آنان را برادرانه می فشارم . من به حکم اخوت اسلامی از آنان به طور جد می خواهم که از کمک به فرقه های وابسته به چپ و راست که عامل بدبختی های مستضعفین می باشند ، خودداری کنند و از کمک های تبلیغاتی و غیر آن به برادران مسلم خود مضایقه ننمایند . ما در صورت دست یافتن به قدرت از نهضت مقدس شما پشتیبانی می کنیم و اکنون نیز نفت را که مایه حیات اسرائیل غاصب است و شاه با دست خیانتکار خود برای ادامه جنگ با مسلمین به روی آنها گشود ، قطع نمودیم . ما در صورت تشکیل جمهوری اسلامی از یهودیان ایرانی که به فلسطین هجرت کرده و در شرایط تبعیض بسیار ناگواری تحت استثمار یهودیان اروپایی و امریکایی به سر می برند دعوت خواهیم کرد که به وطن خود برگردند و آزادنه و محترمانه به زندگی خود ادامه دهند و از تعدیاتی که در زمان حکومت های جور بر آنان شده مصون خواهند بود .

من از مردم مسلمان و شیعیان جنوب لبنان که در راه استقلال و آزادی کشور خود و در دفاع از ملت مظلوم فلسطین کوشش می کنند و با تظاهرات خود در روز تاسوعا همبستگی خود را با ملت مسلمان و ستمدیده ایران اعلام نمودند ، تشکر می کنم و امیدوارم با اراده

مصمم خود به مبارزه علیه اسرائیل ، دشمن اسلام و مسلمین ادامه داده همگام با نهضت اصیل و اسلامی برادران مسلمان خود در ایران و فلسطین همه غاصبین و استعمارگران را از کشور خود رانده و به خرابکاری و قتل و غارت آنان خاتمه دهند . عظمت اسلام و مسلمین را از خداوند تعالی خواستار و قطع ایادی اجانب را امیدوارم . درود من بر شما سرباز اسلام . توفیق و تایید شما را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

پاسخ به نامه پراحساس کودک11ساله ای که پس اندازش رابه جبهه های جمگ تحمیلی هدیه کرده است

بسمه تعالی

فرزندم عزیزم ! وجهی را که فرستاده بودید برای جبهه ها واصل شد . خیلی از روحیه شما عزیز خوشحال شدم ولی من خواهش می کنم این وجه را خودتان صرف کنید . من به جای شما خدمت به جبهه انشاءالله می کنم .

روح الله الموسوی الخمینی

تلگراف به شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور مبارک اعلیحضرت همایونی تلگراف مبنی بر آنکه اعلیحضرت بیش از هر کس در حفظ شعایر مذهبی کوشا هستند و تلگراف این جانب را برای دولت ارسال داشتند و توفیق این جانب را در ترویج مقررات اسلامی و هدایت عوام خواستار شدند ، موجب تشکر گردید . البته ملت مسلمان ایران از اعلیحضرت همین انتظار را دارند . فرموده اعلیحضرت موافق است با آنچه از پیغمبر اسلام ! ! ! صلی الله علیه وآله به ما رسیده (اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله ) البته شغل روحانی ، ارشاد و هدایت ملت است . مع الاسف با آنکه به آقای اسدالله علم در این بدعتی که می خواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم ، ایشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسی و قانون مجلس اعتنا نمودند و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند و نه به نصیحت علمای اسلام توجه نمودند و نه به خواست ملت مسلمان که طومارها و تلگرافات و مکاتیب بسیار آنها از اقطار کشور نزد این جانب و علمای اعلام قم و تهران موجود است وقعی گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و سایر شهرستان ها و ارشاد

مفید خطبای اسلام احترامی قائل شدند .

آقای علم از نشر افکار عمومی در مطبوعات و انعکاس تلگرافات مسلمین و اظهار تظلم آنها به اعلیحضرت و علمای ملت جلوگیری کرده و می کند و بر خلاف قانون اساسی مطبوعات کشور را مختنق کرده و به وسیله مامورین در اطراف مملکت ، ملت مسلمان را که می خواهند عرض حال خود را به اعلیحضرت و علمای ملت برسانند ، ارعاب و تهدید می کند . آقای علم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسی اعلام و بر ملا نموده . آقای اسدالله علم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید ، را به کتاب آسمانی ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت و (اوستا) و (انجیل ) و بعض کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد . این شخص تخلف از قانون اساسی را به بهانه الزامات بین المللی شعار خود دانسته با آنکه الزامات بین المللی مربوط به مذهب و قانون اساسی نیست . تشبث به الزامات بین المللی برای سرکوبی قرآن کریم و اسلام و قانون اساسی و ملت جرم بزرگ و ذنب لایغفر است .

این جانب به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام ، اعلیحضرت را متوجه می کنم به اینکه اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی و اظهار چاکری و خانه زادی می خواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را کرده و به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن اساسی ملیت و سلطنت است ، با تصویبنامه های خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند تا نقشه های شوم دشمنان اسلام

و ملت را عملی کنند . انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکید آقای علم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسی تبعیت کند و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده استغفار نماید و الا ناگزیرم در نامه سرگشاده به اعلیحضرت مطالب دیگری را تذکر دهم . از خداوند تعالی استقلال ممالک اسلامی و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مساءلت می نمایم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/2/1340

حکم انتصاب ثقه الاسلام آقای صادق احسان بخش در مورد انجام امور حسبیه و شرعیه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام ، الخطیب المحترم آقای آقا شیخ صادق احسان بخش ! ! ! دامت افاضاته و کثرالله امثاله ! ! ! که مدتی عمر شریف خود را مصروف در تحصیل فضل و کمال نمودند و اکنون نیز از مروجین محترم و افاضل معظم هستند ، از طرف حقیر مجازند در تصدی امور حسبیه و شرعیه که تصدی آن در عصر غیبت ولی امر و ناموس دهر (عجل الله فرجه الشریف و جعلنا الله فداه ) از مختصات فقیه جامع الشرایط است ، پس از برای ایشان است تصدی امور مذکوره با رعایت احتیاط . و نیز جناب ایشان مجازند در اخذ سهمین مبارکین و ایصال سهم سادات را به محل مقرر آن و صرف سهم مبارک امام علیه السلام را در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد در صورت احتیاج و صرف یک ثلث از بقیه را در ترویج دیانت مقدسه اسلام و علو کلمه حق و ایصال دو ثلث دیگر را نزد

حقیر برای صرف در حوزه علمیه .

و اوصیه ایده الله تعالی : (بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التمسک بعروه الاحتیاط و ارجو من جنابه ان لاینسانی من صالح دعواته ) .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/3/1340

فرمان به ثقه الاسلام آقای صادق خلخالی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد وآله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب قدوه الاعلام و ملاذالانام و ثقه الاسلام آقای آقا شیخ صادق خلخالی ! ! ! دامت افاضاته و کثرالله تعالی امثاله ! ! ! که مدت ها عمر شریف را در تحصیل علوم شرعیه و فضایل نفسانیه صرف نموده اند و بحمدالله به کمال علم و فضل نایل گردیده اند ، از قبل حقیر مجازند در تصدی امور حسبیه و شرعیه که تصدی آن در عصر غیبت ولی امر ! ! ! عجل الله فرجه الشریف ! ! ! از مختصات فقیه جامع الشرایط است : (فله التصدی لما ذکر مع مراعات الاحتیاط) و نیز جناب ایشان مجازند در اخذ سهم مبارک امام ! ! ! علیه السلام ! ! ! و صرف در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث از بقیه را در ترویج دیانت مقدسه و ایصال دو ثلث دیگر را نزد حقیر برای صرف در حوزه مبارکه علمیه . واوصیه ایده الله تعالی : (بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التجنب عن الهوی والتمسک بعروه الاحتیاط فی الدین و الدنیا و ارجو منه ان لاینسانی من صالح دعواته والسلام علیه و علی اخواننا المومنین و رحمه الله و برکاته

) .

روح الله الموسوی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر اینجانب مصاحبه آقای نخست وزیر به هیچ وجه ارزش قانونی نداشت و نظر اینجانب را تامین ننمود زیرا چیزی که در هیات دولت به صورت تصویبنامه در آمد ، مصاحبه و درج در مطبوعات تاثیری در آن ندارد و آن تصویبنامه بر فرض قانونی بودنش به قوت خود باقی است و اما نکاتی که در تلگراف آقای نخست وزیر به آقایان علماء اعلام قم بود خیلی جالب است :

1 ! ! ! راجع به حلف به کتاب آسمانی می نویسد مراد قرآن مجید است ، البته ما این تفسیر را از شخص ایشان برای تبرئه خودشان از هتک به قرآن کریم ، به حکم اسلام پذیرفتیم لکن تفسیر ایشان از تصویبنامه به هیچ وجه ارزش قانونی ندارد و تصویب کتاب آسمانی به اطلاق خود که شامل سایر کتب منحرفه و ضاله است ، در نظر آنها به قوت خود باقی است و نقش آقای نخست وزیر اغفال مردم است و همان خطر که برای قرآن مجید پیش آمده است به واسطه این تصویبنامه مخالف شرع و قانون ، به دست خیانتکاران به دین و مملکت به قوت خود باقی است و هیچ مسلمانی نمی تواند قرآن مجید را در معرض خطر ببیند و سهل انگاری کند .

2 ! ! ! آنچه ایشان نوشته اند که در مجلس اقلیت های مذهبی به کتاب خودشان قسم یاد می کردند ، اشتباه است و هیچ گاه کتاب منسوب به زردشت و سایر کتب منحرفه را در مجلس نمی آوردند ، صورت قسم نامه نیز شاهد است که تمام وکلا

به یک نحو قسم یاد می کردند .

3 ! ! ! به اینکه نوشته اند در مملکت اسلام انتخاب کننده و انتخاب شونده مسلمان است ، ربطی به مفاد تصویبنامه ندارد و وعده اصلاح ، الزام آور نیست و به هیچ وجه ارزش قانونی ندارد و ما را قانع نمی کند و اگر فرضا آقای علم بنویسد این سه امر که در تصویبنامه مذکور است لغو است ، باز ارزش قانونی ندارد زیرا چیزی که در هیات وزیران تصویب شد ، به الغای آقای نخست وزیر لغو نمی شود و به قوت خود باقی است ، بنابراین خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطه این تصویبنامه که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده برای نابودی استقلال و بهم زدن اقتصاد مملکت ، به قوت خود به نظر دولت آقای علم باقی است و دولت خود را ذیحق می داند که به آن عمل کند ، هر چند مخالف قانون شرع یا قانون اساسی باشد یا برخلاف احساسات دینی و ملی بیست میلیون جمعیت ایران یا تمام مسلمین باشد زیرا تا در هیات وزیران تجدید نظر به عمل نیاید و اصلاح نشود ، به قوت خود باقی است و اینجانب در تعجب هستم که چرا آقایان وزرا زیر بار این مسوولیت بزرگ قانونی می روند و اقدام به تجدید نظر نمی کنند و نمی خواهند خود را در نزد ملت های بزرگ ، متمدن و ملت خود را سربلند کنند . خضوع در مقابل مذهب و قانون ، تجدید نظر در تصویبنامه ها و تسلیم مذهب و

قانون شدن ، علامت شهادت و تمدن است و موافق نزاکت بین المللی است و سرپیچی از قانون و سرسختی در مقابل خواست ملت ، از عادات قرون وسطی و خلاف نزاکت است . و خوب است وزرای یک مملکت کهنسال حاضر نشوند چنین معرفی شوند و عقب افتادگی و عدم رشد یک ملت بزرگ را ثابت کنند . با اعمال خلاف مذهب و قوانین ، منع شدید مطبوعات در تمام کشور ، جلوگیری از انعکاس این نهضت بزرگ ملی و قانونی بی سابقه یا کم سابقه ، که یک ملت برای دفاع از مذهب و قانون اساسی قیام نموده و در تمام کشور هماهنگ شده اند ، برای یک دولت مدعی تمدن ، ننگ است ، و ما احساس خجلت و سرشکستگی می کنیم در میان خبرگزاری ها و سفارتخانه های خارجی ، و ما ملت ایران را از این گونه اعمال قرون وسطائی تبرئه می کنیم و تمام گناه را از معدودی تطمیع شده یا تهدید شده می دانیم . اشخاص شریف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسی احترام می گذارند و از کارهائی که برای ملت و استقلال مملکت خطر دارد ، اجتناب می کنند .

اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم ، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است . استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین ، تمام اقتصاد این مملکت را با تایید عمال خود قبضه می کنند

و ملت مسلمان را از هستی در تمام شوون ساقط می کنند . تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند و از آن تایید می کنند . ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود ، سکوت نمی کند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر ، مسوول و در این عالم محکوم به زوال است .

4 ! ! ! آنچه آقای نخست وزیر راجع به انتخاب زن ها تلگراف نموده اند ، محل تعجب است ، می گویند این انتخاب ، مشابهت انتخاب شهرداری هاست که دخالت زن ها در آن تصویب شد و اعتراض نشد ، اولا انجمن های ایالتی و ولایتی قانون مستقل دارد و زن ها در آن قانون مستثنی هستند ، آقای نخست وزیر قانون مجلس را نسبت به خود انجمن های ایالتی و ولایتی نادیده گرفته و به مشابه آن تشبث کرده اند و خوب است خود ایشان این را هر تفسیر کنند و ثانیا به طوری که مطلعین می گویند ، قانون شهرداری ها از مجلس نگذشته و در بعض کمیسیون های مجلس وارد شده و فرضا که گذشته باشد ربطی به انجمن های ایالتی ندارد و ثالثا اگر چیزی از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسی بود ، ارزش قانونی ندارد و این امر از هر مجلسی بگذرد مطرود و وکلای آن قابل تعقیب هستند .

5 ! ! ! نوشته اند که این موضوع عرفی است ، اگر منظور آن است که مربوط به حکم شرع نیست ، بسیار عجب است زیرا تمام موضوعات عرفیه در شرع حکم دارد و این

آقایان از قوانین اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامی بی خبرند ، حکم این موضوع عرفی را از علماء اسلام باید پرسید .

6 ! ! ! آنچه اخیرا نوشته اند که اگر حرام می دانید باید به مجلس رجوع کنید ، البته در موقعش به مجلس تذکر خواهند داد لکن باید به آقای نخست وزیر بگویم هیچ مجلسی و هیچ مقامی نمی تواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفری ، تصویبی کند یا قانونی بگذراند ، رجوع نمائید به اصل دوم متمم قانون اساسی . بحمدالله ملت مسلمان و علمای اسلام زنده و پاینده هستند و هر دست خیانتکاری که به اساس اسلام و نوامیس مسلمین دراز شود قطع می کنند . (والله غالب علی امره )

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/7/1341

تلگراف به شاه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور مبارک اعلیحضرت همایونی

پس از اهدای تحیت و دعا ، به طوری که در روزنامه ها منتشر است ، دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی ، اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زن ها حق رای داده است و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است . بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است . مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود .

الداعی روح الله الموسوی

تاریخ : 28/7/1341

تلگراف به اسدالله علم

بسم الله الرحمن الرحیم

تهران ! ! ! جناب آقای اسدالله علم نخست وزیر ایران !

در تعطیل طولانی مجلسین دیده می شود که دولت اقداماتی را در نظر دارد که مخالف شرع اقدس و مباین صریح قانون اساسی است ، مطمئن باشید تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسی و قوانین موضوعه مجلس شورا برای شخص جناب عالی و دولت ایجاد مسوولیت شدید در پیشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد کرد . ورود زن ها به مجلسین و انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف قوانین محکم اسلام که تشخیص آن به نص قانون اساسی ، محول به علمای اعلام و مراجع فتواست و برای دیگران حق دخالت نیست و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می دهند ، در این صورت حق رای دادن به زن ها و انتخاب

آنها در همه مراحل ، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است و نیز قانون مجلس شورا مصوب و موشح ربیع الثانی 1325 قمری حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری از زن ها سلب کرده است ، مراجعه کنید به مواد هفت و نه قانون انجمن های ایالتی و ولایتی و پانزده و هفده قانون انجمن بلدیه (شهرداری ) ، در این صورت چنین حقی به آنها دادن ، تخلف از قانون است و نیز الغای شرط اسلام در انتخاب کننده و انتخاب شونده که در قانون مذکور قید کرده و تبدیل قسم به قرآن مجید را به کتاب آسمانی ، تخلف از قانون مذکور است و خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد که یا غفلتا یا خدای نخواسته عمدا اقدام به این امر شده است . اکنون که اعلیحضرت در خواست علمای اعلام را به دولت ارجاع فرموده اند و مسوولیت به دولت شما متوجه است ، انتظار میرود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی ، اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود و اگر ابهامی در نظر جناب عالی است ، مشرف به آستانه قم شوید تا هر گونه ابهامی حضورا رفع شود و مطالبی که به صلاح مملکت است و نوشتنی نیست تذکر داده شود .

در خاتمه یادآور می شود که علمای اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالفه با شرع مطاع ساکت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالی امور

مخالفه با اسلام رسمیت نخواهد پیدا کرد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی خمینی

نور چشم محترم آقا مصطفی ایده الله تعالی و وفقه لمرضاته

بحمدالله تعالی وله الشکر که قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنکارا ترکیه شدم به سلامت ، هوای این جا بهتر از قم است ، شماها از جهت من نگران نباشید ، حالم خوب است و نگرانی بحمدالله نیست ، خداوند ان شاءالله خیر مقدر فرماید . آنچه لازم است تذکر دهم علاوه بر آن که به جمیع خویشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام ، سفارش کنید به صبر جمیل و عدم فزع ، به هیچ وجه تشبث نکنید . خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد . آنچه لازم است به شما تذکر دهم آن است که اگر رضای خداوند تعالی و رضای مرا می خواهید با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقا حسن رفتار نمایید . همه محتاج به حسن سلوک شما هستند . تقاضا می کنم به همه خوش رفتاری نمایید . وقت حرکت گفته شد که اگر میل دارید ، خانواده بیایند مانع ندارد ، این جا هم تکرار شد ، لکن با کمال میلی که به ملاقات همه دارم راضی نیستم بیایند و بیایید زیرا به شماها و ایشان بد می گذرد در محل غربت . برای من وسایل راحت فراهم خواهد شد ان شاءالله تعالی . لازم است چیزهایی را که می نویسم بدهید بیاورند ، بنا است از شما بیایند بگیرند و بیاورند . آنچه یادم است می نویسم و اگر چیزی را فراموش کردم شما بفرستید ، کتاب ععع (مفاتیح

) ، ععع (صحیفه سجادیه ) ، ععع (مکاسب ) و ععع (حواشی ) ، لباس از عبا و پیراهن و غیره . (قیچی ناخن گیری ، قیچی اصلاح ) (لازم نیست ) مهر و جانماز ، انگشترها این جا است . حوله هم بفرستید . برای این ماه وجه پیش آقای . . . است بگیرید شهریه را بدهید ، برای تتمه زغال هم بگیرید .

تاریخ : 13/8/1343

تلگراف به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی خمینی

نور چشمی ، آقا مصطفی خمینی ! ایران ! ! ! قم

با سلامت وارد آنکارای ترکیه شدم ، به هیچ وجه نگران نباشید ، حالم خوب و راحت هستم .

خمینی

تاریخ : 19/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله علی السراء والضراء والسلام علی محمد واله الطاهرین .

و بعد نور چشم محترم که مورد وثوق این جانب است وکیل است از طرف حقیر در کلیه امورم . آنچه از وجوه از قبیل سهمین مبارکین مطالب هستم ، به ایشان بدهند برای تاءمین شهریه طلاب محترم . و وکیل هستند در اخذ و دستگردان سهمین مبارکین و هر نحو وجهی که باید به من برسد و در اعطا به محال مقرر خود . و وصی این جانب هستند و وصیت نامه ام در یکی از دفاتر موجود است . قضای چندین سال صوم به عهده دارم احتیاطا و دو سه سال هم نماز احتیاط کنند . کتب من از مصطفی است اثاثیه خانه مطلقا از مادر مصطفی است . بقیه وصیت نامه ام عمل شود . مراد از نور چشمی که در صدر ورقه نوشته ام فرزند بزرگم آقا مصطفی خمینی ! ! ! ایده الله تعالی ! ! ! است ععع (و اوصیه بتقوی الله و اطاعه امره و ارجومنه الدعاء فی الحیوه و الوفاه ) .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی خمینی

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

قم ! ! ! به مصطفی خمینی برسد

نور چشمی ، بحمدالله تعالی با سلامت قبل از ظهر روز حرکت از قم وارد آنکارا شدم ، وله الشکر حالم خوب است ، شماها نگران نباشید . آنچه از طرف خداوند تعالی مقرر شده است جمیل است . خداوند توفیق خدمت به همه ما عنایت فرماید . لازم است در موضوع مادر و خواهرها و احمد و بستگان به شما تاکید کنم ، رضای خداوند و رضای

من در حسن سلوک باآنها است . مادر خیلی احتیاج به خدمت دارد ، باید از هر حیث ، مادی و معنوی رضایت او را به دست آورید ، نگذارید نگرانی پیدا کند ، راحتی او را فراهم کنید . بنا است ما را به (بورسا) که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند ، اگر ممکن شد از آن جا هم اطلاع می دهم . شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید . اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی (مکاسب ) و (حواشی ) را به وسیله سفارت ایران بفرستید . کاغذ هم بعد به وسیله سفارت باید بنویسید . تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید ، شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید . از خوراکی ، خشکبار از قبیل گز و پسته بفرستید مانع ندارد . باز هم تکرار می کنم که حالم خوب است و محتاج استراحت بوده و هستم جزیی وجهی به دخترها می دادم از وجه خمین و تتمه را از سهم سادات بدهید ، شهریه مادر را بدهید ، احمد را راضی نگه دارید ، شهریه اش را بدهید . به من در تهران گفتند اگر خانواده را بخواهید می فرستیم ، لکن صلاح نیست و این جا به ایشان بد خواهد گذشت . من هم از ناراحتی ایشان ناراحت خواهم شد . لباس لازم نیست بفرستید مگر عبا .

در خاتمه سلامت همه را طالب هستم ، به همه دوستان و اصحاب سلام می رسانم و از همه امید عفو دارم . قهرا در وضع تخفیف داده می شود . از خداوند متعال حسن عاقبت

و عافیت برای خودم و شماها خواستارم . به گماشتگان سلام برسانید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

به حضرتین اخوین محترمین لدی الملاقات سلام مخصوص برسانید .

والسلام خمینی

(وسیله ) و (حاشیه ) را هم بفرستید شاید آنها را به وسیله پست هم برای سفارت ایران در آنکارا بفرستید برسد ، لکن بهتر آن است که به سازمان رجوع شود و با اطلاع آنها باشند .

تاریخ : 23/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

نور چشم محترم مصطفی خمینی ایده الله تعالی و اعزه

من اکنون در (بورسا) ترکیه بحمدالله با سلامت زندگی می کنم و حالم خوب است ، نگران من نباشید . آنچه مقدر است از جانب خدای تعالی جمیل و مورد تشکر است . قبلا تلگرافی کردم و کاغذی نوشتم شما به وسیله سازمان از سلامت خودتان مطلعم نمایید و در صورت موافقت آنها کتاب (مکاسب ) و (حواشی ) آن را با (وسیله ) و (حاشیه ) و (وسائل ) را بفرستید ، اگر عبای زمستانی را هم بفرستید با چند پیراهن و شلوار بد نیست . لازم به تذکر نیست که باید با مادر و متعلقین با کمال مهربانی و عطوفت رفتار نمایید ، مخصوصا خدمت کنید به مادر که رضای خدای تعالی در آن است . هوای این جا از ایران بهتر است . در هر صورت برای من به هیچ وجه نگران نباشید و راضی نیستم به هیچ وجه تشبث به هیچ کس نمایید . خداوند تبارک و تعالی حاکم است و نعم الحکم . وصیت من همان است که در وصیتنامه نوشتم : اثاث منزل همه مال مادر است ، کتب همه مال

شماست ، برای من پس از فوت چند (10) سال روزه و دو سه سال نماز استیجار نمایید . از خداوند تعالی توفیق شما و تاییدتان را خواستارم .

روح الله الموسوی خمینی

به همه متعلقین خصوصا مادر سلام برسانید ، هیچ نگران من نباشید حالم خوب است .

تاریخ : 3/10/1343

نامه به مرحوم حجت الاسلام آقای خلخالی

بسمه تعالی

حجت الاسلام آقای خلخالی دامت افاضاته به عرض عالی می رساند ان شاءالله مزاج شریف خالی از نقاهت است از قرار مسموع مکه مشرف شده بودید ، ان شاءالله زیارات شما مقبول است . حالت این جانب بحمدالله سلامت است و چند روزی است در اسلامبول هستم ، امروز حرکت می کنم به بورسا . جناب عالی و سایر دوستان نگران نباشید ، آنچه خداوند تعالی مقرر فرموده صلاح است و از آن متشکرم . خدمت حضرت حجت الاسلام آقای لواسانی اگر تا رسیدن مکتوب عتبات هستند ، سلام می رسانم . از جناب عالی تقاضای دعای خیر برای حسن عاقبت دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/12/1343

نامه خطاب به همسرشان

خدمت مخدره محترمه والده مصطفی ابقاهاالله و صبرها ! ! ! سلام می رساند .

ان شاءالله تعالی شماها به سلامت و سعادت بسر برید . این جانب بحمدالله تعالی سالم هستم ، هیچ نگرانی نداشته باشید . خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده است صلاح است و واقع خواهد شد . (عسی ان تکرهوا شیئا وهوخیرلکم ) مصطفی هم بحمدالله سلامت است ، جای هیچ نگرانی نیست فقط از این که از شماها بی اطلاعم ، قدری نگران هستم ، همه را به خدای تبارک و تعالی می سپارم . تمام بچه ها و متعلقین آنها را سلام می رسانم . اگر این کاغذ رسید ، جواب زودتر بنویسید و بفرستید خدمت حضرت حجت الاسلام آقای حاج آقا فضل الله خوانساری ، شاید ایشان بتوانند به وسیله ای بفرستند . اگر جواب نوشتید ، تمام بچه ها به خط خودشان یکی دو کلمه بنویسند . به

متعلقه مصطفی سلام برسانید و ایشان هم دو کلمه بنویسند . به حضرتین آقایان اخوان سلام می رسانم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1344

نامه به دانشجویان

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات دانشجویان عزیز اسلامی ایدهم الله تعالی

تلگراف محترم واصل و موجب تشکر شد . چون تلگراف این جانب ممکن است نرسد ! ! ! زیرا بسیاری از تلگرافات را نرسانده اند ! ! ! به وسیله مکتوب مبادرت به جواب شد . امید است خداوند تعالی به همه مسلمین خصوصا شما دانشجویان عزیز که سرمایه معنوی مملکت هستید ، توفیق خدمت به اسلام و کشور اسلام عنایت فرماید و با کوشش و سعی همه دست اجانب را از این کشور قطع فرماید . شما جوانان محترم کوشش کنید روح ایمان به خدای تعالی را در خود و دیگران تقویت نمایید که در سایه آن از ممالک اسلامی بتوانید دفاع کنید و از این وضع رقت بار خود و برادران خود را نجات دهید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/8/1344

نامه به ثقه الاسلام آقای محمد حسین انزابی

بسم تعالی

خدمت جناب مستطاب ثقه الاسلام خطیب محترم آقای آقاشیخ محمد حسین انزابی دامت افاضاته

به عرض می رساند : تلگراف جناب عالی که حاوی تبریک ورود حقیر به عتبات عالیات بود ، موجب تشکر گردید . و چون احتمال داده می شد که جواب تلگرافی را نرسانند ، مبادرت به جواب کتبی شد . از خدای تعالی موفقیت آن جناب و عموم مروجین شریعت مقدسه را در اعلاء کلمه طیبه اسلام خواستار و ملتمس دعا هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله

از قرار اطلاع تلگرافات حقیر را نرساندند ، چنانچه تلگرافاتی که از ایران برای این جانب شده است نوعا نرساندند و این معنی ظاهرا برای ایجاد نگرانی و تفرقه است . جناب عالی این معنی را به هر نحو صلاح می

دانید به حضرات آقایان و دیگران ابلاغ فرمایید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/8/1344

نامه به ثقه الاسلام آقای مجدالدین مصباحی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب ثقه الاسلام آقای آقا مجدالدین مصباحی دامت افاضاته .

به عرض می رساند : تلگراف تبریک تشرف این جانب به اعتاب مقدسه موجب تشکر گردید . و چون اطلاع حاصل شد که تلگرافات حقیر را نمی رسانند ! ! ! چنانچه نوعا تلگرافات ایران را به این جانب نرسانده اند ! ! ! از جواب تلگرافی خودداری شد . از خدای متعال دوام توفیقات جناب عالی را خواستار و ملتمس دعا هستم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/8/1344

نامه به آیت الله آقای آخوند

بسمه تعالی

خدمت ذی شرافت جناب مستطاب آیت الله آقای آخوند دامت برکاته

به عرض عالی می رساند تلگراف شریف که استفسار از حال حقیر فرموده بودید ، موجب تشکر گردید . و چون اطلاع رسید که تلگرافات حقیر را نمی رسانند ! ! ! چنانچه نوعا تلگرافات ایران را به این جانب نرسانده اند ! ! ! لذا از جواب تلگرافی خودداری شد . حال حقیر بحمدالله وله الشکر خوب و امید است خدای متعال از این به بعد هم خیر مقرر فرماید . ادامه فیوضات حضرت عالی را خواستار و ملتمس دعای خیر هستم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/9/1344

نامه به حضرت آیت الله آقای بنی صدر

بسمه تعالی

حضرت آیت الله آقای بنی صدر دامت برکاته

به عرض عالی می رساند : مرقوم محترم که حاکی از سلامت وجود مسعود و حاوی تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید . از قرار مسموع اخیرا عملی فرمودید و بحمدالله تعالی رفع نگرانی شده است ، از خداوند تعالی سلامت و صحت و سعادت جناب مستطاب عالی را خواستار ، حالت این جانب بحمدالله سلامت است ، از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم . از جناب مستطاب عالی رجاء دعای خیر برای حسن عاقبت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

مرقوم شده بود تلگراف فرمودید ، غالب تلگرافات و مکاتیب را از قرار مسموع نرساندند ، چنانچه تلگرافات این جانب را نیز غالبا نرساندند . هر چه فکر کردم به خاطرم نیامد که از جناب عالی تلگرافی رسیده باشد و به دفتر نیز مراجعه شد ، چیزی نیافتم . لکن اگر تلگراف رسیده

باشد ، حتما جواب داده ام و نرساندند .

تاریخ : 14/9/1344

پاسخ به نامه جمعی از اهالی قم در مورد تهیه ذغال فقرا از سهم امام

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب در وضع حاضر نمی توانم به طوری که مایل هستم خدمت به مستمندان محترم قم یا سایر بلاد بنمایم و با اطلاعی که از حال مردم بی بضاعت بی پناه دارم برای فصل زمستان آنها نگران و متاثرم . از متمکنین محترم و اهالی خیر خواه ملت ایران ایدهم الله تعالی تقاضا دارم که در هر استان یا شهرستانی هستند در فکر مستمندان محترم محل خود باشند و راضی نشوند محترمین بی بضاعت و فقرای بی پناه از سرما و سختی معاش رنج ببرند . و از خصوص اهالی خیر خواه تهران و قم تقاضای کمک موثر برای تهیه ذغال برای فقرای محترم آن دو مرکز مهم دارم . امید است از عهده این مسوولیت بزرگ به خوبی برآیند و خداوند تعالی را که به آنها تمکن عنایت فرموده ناظر و حاضر بدانند . و اگر از وجوه خیریه و تبرعیه تامین این امر نشد ، اهالی محترم و مومنین شریف جمیع بلاد ! ! ! ایدهم الله تعالی مجازند ثلث سهم مبارک امام ! ! ! علیه الصلوه والسلام را در تحت نظارت علمای اعلام محل اعلی الله کلمتهم یا معتمدین محترم ایدهم الله به مصرف مذکور برسانند . از خداوند تعالی توفیق و تایید عموم را خواستار و عظمت اسلام و مسلمین را امیدوارم .

والسلام علیهم وعلی عبادالله الصالحین ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/9/1344

نامه به علمای حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت حجج اسلام و علمای اعلام و مدرسین عظام و افاضل گرام حوزه علمیه قم ادام الله ایام برکاتهم

مرقوم محترم سرگشاده حضرات آقایان واصل و موجب

تشکر گردید . رونوشت تلگرافی که در بدو ورود این جانب فرموده بودید نرساندند ، نیز واصل شد . از عواطف کریمه عموم ملت ایران و خصوص حوزه های علمیه ، بالاخص حوزه مقدسه قم صانها الله عن الحدثان تشکر حاصل ، امید است ان شاءالله خدمت همه طبقات به دیانت مقدسه اسلام ، منظور نظر مبارک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد . این جانب از شدایدی که در این سنوات به ملت مسلمان ایران و خصوص اهل علم و متدینین وارد شده است ، رنج می برم . از خداوند تعالی نصرت و توفیق و تایید همگان را خواستار و عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم . مرجو آن که مشمول ادعیه خالصانه حضرات اعلام ! ! ! اعلی الله کلمتهم ! ! ! باشم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/9/1344

پاسخ به طومار طلاب اصفهانی مقیم قم

بسم الله الرحمن الرحیم

بخدمت ذی شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام اصفهانی مقیم قم دامت افاضاتهم

مرقوم محترم آقایان که حاوی تفقد از این جانب و مشتمل برابر از عواطف کریمه بود ، موجب تشکر گردید . امید است آقایان محترم و طبقه جوان از محصلین ! ! ! ایدهم الله تعالی با توجه به ظایف سنگینی که ان شاءالله در آتیه به عهده آنها خواهد آمد و حفظ و صیانت اسلام و مصالح مسلمین به دست آنها سپرده خواهد شد ، هم از حال ، خود را برای این سنگر عظیم مجهز و مهیا فرمایند . و با مجاهده و تحکیم مبانی تقوا ، حب دنیا و نفس را که راس تمام خطیئات است از قلب

خود خارج نمایند تا مشکلات زندگانی بر آنها آسان شود و شداید در راه خدمت به حق تعالی و احکام مقدسه اسلام در ذایقه آنها شیرین گردد . رنج ها و ناراحتی ها و ستم هایی که به حوزه های اسلام و حضرات اعلام و سایر برادران متدین ما وارد شده ، گرچه ناگوار و بر دوش این جانب سنگینی می کند ، لیکن از جهاتی به نفع اسلام و مسلمین بود و رحمت ها و الطاف الهیه بود که ملت اسلام را بیدار و طریقه سلف صالح را تاحدی تجدید نمود . این جانب در این تبعیدگاه ثانوی در تحت قباب مطهره دعاگوی اسلام و مسلمین و حوزه های علمیه و طبقه جوان زحمتکش رنج دیده می باشم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/9/1344

نامه به علمای آذربایجانی حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام آذربایجانی های حوزه علمیه قم دامت افاضاتهم

مرقوم محترم آقایان که حاکی از عواطف کریمه و احساسات دینیه بود ، موجب تشکر شد . باید از تحمل مشاق و زحمات طاقت فرسای افاضل حوزه های علمیه عموما و حوزه علمیه قم بالاخص حضرات آقایان تشکر و تقدیر کنم . این دنیا چه خوش و چه ناخوش خواهد گذشت و همه به سوی دار جزا خواهیم رفت ، چه بهتر که عمر کوتاه در راه خدمت به اسلام و مسلمین صرف کنیم تا در پیشگاه مقدس حق تبارک و تعالی سرافراز و در سلک خدمتگزاران در آییم . و وظیفه شما طبقه فضلای جوان که در آتیه پاسداران احکام اسلام هستید ، سنگین است . هم

اکنون خود را مجهز برای پاسداری و به خدمت به اسلام و مسلمین فرمایید . از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام و عزت دارین شما افاضل معظم را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/9/1344

نامه به علمای حوزه علمیه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام حوزه علمیه مبارکه اصفهان دامت افاضاتهم مرقوم محترم آقایان که در حال تبعید این جانب از ترکیه به عراق مرقوم شده بود و حاکی از ابراز عواطف کریمه و تاثر از تبعید این جانب بود ، موجب تشکر گردید . این تبعیدها و حبس ها و زجرها که برای دفاع از احکام مترقیه اسلام و دفع تسلیط اجانب به بلاد مسلمین و جلوگیری از دستبرد به استقلال و تمامیت ارضی ممالک اسلامی ، سیما مرکز تشیع که محط نظر مبارک امام عصر ! ! ! ارواحنا فداه است می باشد ، گوارا و موجب سرافرازی ملت مسلم است . حوزه های مقدسه علمیه و دانشگاه های قدیم و جدید و طبقه جوان ملت های بزرگ اسلام باید خودشان را مجهز کنند برای عصرهای تاریکی که پیش بینی می شود و اسلام محتاج به دفاع بیشتری است . این دنیا با همه فریبندگی بر ما و شما خواهد گذشت ، چه بهتر که این عمرهای کوتاه و وقت های کم ، صرف در خدمت به اسلام و مسلمین و استخلاص ممالک اسلامی از تحت فشار ظلم استعمار و استبداد گردد .

شما آقایان محترم با مجاهدات و تجنب از هواهای باطل ، حب دنیا را از دل بیرون نمایید تا شایسته خدمت

به احکام نورانی آسمانی گردید . این جانب در هر جا باشم دعاگوی ملل اسلامی ولا سیما ملت بی پناه ایران هستم و امید واثق دارم که خداوند تعالی با عنایت خاصی که به حوزه های دینیه دارد ، قطع ید اشرار را بفرماید و ممالک اسلامی را از شرور محفوظ فرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/9/1344

نامه به علمای شیرازی مقیم قم

بسم الله الرحمن الرحیم

مرقوم محترم آقایان که حاوی عواطف کریمه بود ، موجب تشکر گردید . این جانب از زحمات طاقت فرسای طوایف مختلف ملت مسلمان و خصوص حوزه های مقدسه علمیه بالاخص حضرات آقایان اعلام اعلی الله کلمتهم متشکرم . در این عصر که مع الاسف اجانب با سرعت و شدت پایگاه های تبلیغی و غیر تبلیغی را در ممالک اسلامی مستقر و محکم می نمایند و با تبلیغات ضد انسانی به دست مطبوعات و غیر آن احکام مترقی اسلام را در انظار برخلاف واقع معرفی می کنند و حوزه های علمیه و دینیه را که یگانه پایگاه حفظ عظمت اسلام و استقلال ممالک اسلامی است و تنها سد جلوگیری از تجاوز اجانب است در تحت فشار همه جانبه قرار داده اند ، وظیفه علمای اعلام و مبلغین عظام و افاضل گرام است که در کمال پایداری و استقامت از اسلام و حوزه های دینی دفاع فرمایند و با تبلیغات خود اسلام را به آن نحو که هست ، معرفی فرمایند . شما آقایان محترم که در آتیه وظیفه سنگینی به خواست خداوند تعالی خواهید داشت ، لازم است خود را مجهز نمایید و برای اعلای کلمه حق مهیای ناملایمات و سختی ها

شوید تا موجبات سرافرازی ملت مسلم و علمای اسلام را فراهم نمایید . از خداوند تعالی توفیق و تایید کافه علمای اسلام و حضرات افاضل را خواستارم و عظمت اسلام و حوزه های مقدسه دینیه را امیدوارم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/9/1344

نامه به علمای حوزه علمیه نجف آباد

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت علمای اعلام و افاضل عظام شهرستان نجف آباد دامت برکاتهم

مرقوم محترم آقایان که رونوشت تلگرافی بود که مخابره نکرده بودند و حاوی عواطف کریمه نسبت به این جانب بود ، موجب تشکر گردید . تبعید این جانب به ترکیه و از آن جا به عراق موجب نگرانی نیست ، چون در راه ایفای وظیفه و برای دفاع از احکام اسلام و مصالح مسلمین و جلوگیری از نفوذ اجانب به ممالک اسلامی و دفع ظلم و ستمکاری صورت گرفت . امید است حضرات اعلام بیش از پیش خود را برای تفانی در راه احکام مقدسه اسلام و استقلال و تمامیت ممالک اسلامی مهیا و مجهز فرمایند و از پیش آمدهای ناگوار که در راه حق و حقیقت برای آنها رخ می دهد ، هراس به خود راه ندهند . این جانب در تحت قباب مطهره ائمه دین ! ! ! علیهم صلوات الله و سلامه ! ! ! توفیق عموم مسلمین و خصوص علمای اعلام و حماه اسلام را برای دفع فساد و قطع ید اجانب از بلاد اسلام از خداوند تعالی خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/11/1344

نامه به شهید ثقه الااسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند :

مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج شریف و از روی عرق سیادت و دیانت صادر شده بود ، موجب تشکر گردید . از زحمات جناب عالی متشکرم . مطالبی که مرقوم شده بود چون جواب تفصیلی صلاح نیست ، شرحی به آقای علم الهدی اهوازی گفتم که به جناب عالی تذکر دهند و اجمالش آن که دستگاه های خارجی از قبیل

سازمان ملل و غیره جز اشخاص دست نشانده نیستند که برای مصالح ممالک بزرگ و اغفال ممالک کوچک ایجاد شده است . و اشخاص سیاسی از ممالک اسلامی که در خارج زندگی می کنند ، تماس با آنها به صلاح روحانیت و اسلام نیست . و آنچه به من نسبت داده اند که قدری تند روی شده است ، همان طور که حدس زده اید دروغ است ، من کاری نکردم که تندروی باشد . از خداوند تعالی امید عفو دارم در قصور و تقصیر و از درگاه مقدسش توفیق خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم . از جناب عالی امید دعای خیر دارم در حسن عاقبت .

والسلام علیکم

از این که تهران تشریف برده اید از جهتی خوشوقت شدم چون مرکز از هر جا بیشتر محتاج به علمای عاملین دارد . مساعی جمیله جناب عالی مورد تقدیر و تشکر است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/2/1345

فرمان به ثقه الاسلام آقای محمد یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقای آقا شیخ محمد یزدی خطیب محترم دامت افاضاته از قبل این جانب مجازند در امور حسبیه و شرعیه که تصدی آن در عصر غیبت ولی امر عجل الله تعالی فرجه از مختصات فقیه جامع شرایط است . (فله التصدی لما ذکر مع مراعات الاحتیاط) و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و مجهول المالک و صرف آن در محل مقرر شرعی و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه السلام و صرف آن در اشاعه خودشان به

نحو اقتصاد و صرف ثلث بقیه را در محل مقرر شرعی و ایصال دو ثلث دیگر را نزد حقیر یا وکلای حقیر برای صرف در حوزه های علمیه .

(و اوصیه ایده الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی والتجنب عن الهوی و التمسک بعروه الاحتیاط فی الدین و الدنیاوارجومنه ان لاینسانی من صالح دعواته والسلام علیه و علی اخواننا المومنین و رحمه الله و برکاته ) .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/3/1345

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی خدمت جناب مستطاب سیدالعلمای الاعلام و ثقه الاسلام آقای سعید دامت افاضاته

مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و رفع خطر از آن بود ، موجب تشکر گردید . شرحی گله از اوضاع فرموده بودید ، اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود ، نتیجه حاصل است ، چه به نتیجه منظوره برسد یا نه . از امثال جناب عالی صبر و انتظار فرج مطلوب است و هیچ گاه از فضل الهی مایوس نباشید . ان شاءالله تعالی فرج نزدیک است . چه بسیار شود که خداوند تعالی به واسطه عنایاتی خاصه که دارد ، انسان را مبتلا می کند به اموری که قهرا توجه او را به ذات اقدس خود جلب کند و چه بسا که رحمت ها به صورت قهر و غضب جاری می گردد . از خداوند تعالی بخواهید که ما را در راه وصول به مطالب الهیه ثابت نگه دارد و از گرفتاری ها که در راه هدف است ، قلوب ما را محکم تر فرماید و از رحمت های خاصه خود ما را بی بهره نفرماید . (طوبی للمسجونین و المحرومین و

العاقبه للمتقین فاصبر کما صبر اولوالعزم ) .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/1/1346

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند مرقوم شریف که حاکی از عواطف کریمه بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و توفیق جناب عالی را خواستار است . امید است ان شاءالله تعالی در محلی که تشریف دارید وجود موثری بوده و مورد استفاده عمومی قرار گیرید . آنچه مهم است آن است که انسان با هر منطقی که بتواند خدمت کند و ادای وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد ، وصول به مقاصد و عدم آن بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفی نیست . و آنچه مسلم است این جوله ها پایان دارد و خداوند تعالی حفظ کیان اسلام را خواهد فرمود . از خداوند تعالی حسن عاقبت را خواستار است و از جناب عالی امید دعای خیر دارم . والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/1/1346

بسمه تعالی

به عرض می رساند : مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید ، سلامت و توفیق جناب عالی را از خداوند تعالی خواستار است . پایداری فضلای محترم حوزه علمیه قم و صبر بر شداید طبقه جوان موجب کمال امیدواری به بقای عظمت آنهاست . قیام مردان حق از اعصار قبل از اسلام دارید و اسلام توام با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتاری های شما آقایان محترم و فشارهای دستگاه جبار در قبال آنها سهل است مع ذلک با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل و خارج باید از این پایداری تشکر کنم . با اطمینان نفس به شما

آقایان محترم وعده فرج قریب می دهم . چه عمر من در این آخر وقت به آن برسد یا نه . آتشی که در کانون سینه ها و قلب ها روشن شده است ، خاموش شدنی نیست یا لااقل به این زودی خاموش نخواهد شد و ممکن است شماها شاهد انفجار عظیم آن باشید . (لیهلک من هلک عن بینه و یحی من حی عن بینه . ) مایوس نباشید و به خود یاس را راه ندهید ، قوی باشید و دیگران را تقویت کنید و تواصی به صبر و تواصی به حق کنید . خداوند با شما است .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/4/1346

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند مرقوم شریف و اصل ، مرقوم سابق هم واصل و جواب دادم ، امید است ان شاءالله تعالی موفق و موید باشید . در موضوع رفتن جناب عالی به آبادان ، در صورتی که تشخیص می دهید وجود شما در آن جا مفیدتر برای ترویج احکام اسلام باشد ، مانع ندارد . امید است خداوند تعالی توفیق خدمت به همه ما عنایت فرماید . از جناب عالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/6/1346

در جمع روحانیون نجف

نقشه حکام تهران عمیق تر از آن است که ما تصور می کنیم ، نقشه آنان از بستن مدرسه فیضیه و به زندان کشیدن علما و طلاب ، برهم زدن حوزه علمیه قم و از بین بردن اسلام و روحانیت است . آنها نه اسلام را می خواهند و نه روحانیت را ، چون می بینند با بودن روحانیت و اسلام نمی توانند دستورات اربابان خود را در مملکت اجرا کنند و ایران را به کلی به خارج وابسته کنند . آنها با جشن هایی که هر روز راه می اندازند و سلاح هایی که مرتب از این و آن می خرند ، ولخرجی ها و گشادبازی هایی که هر روز می کنند ، می خواهند ملت ایران را به فلاکت و ورشکستگی بکشانند و نعوذبالله گدای در خانه امریکا و اسرائیل سازند . لیکن مطمئن باشید که موفق نخواهند شد .

الحمدلله ملت بیدار است و روحانیت ایران هم به وظایف خود آشناست . روحانیت ایران را استعمار نتوانسته است خواب کند و فریب دهد و با این بیداری ان شاءالله دست

های خائنین به اسلام و مملکت را قطع خواهند کرد . شما وظیفه دارید که از هر راه ممکن برادران خود را در ایران یاری کنید و در برابر مشکلاتی که دارید صابر باشید و استقامت کنید . همین اظهار همدردی و پشتیبانی شما از ملت مظلوم ایران اثر دارد . خداوند ان شاءالله همه را از خواب غفلت بیدار کند . . . .

والسلام علیکم

تاریخ : سال 1347

نامه به یکی از مقامات روحانی

بسمه تعالی

حضور محترم . . . . حال مزاجی بحمدالله اکنون خوبست ، لکن اوضاع ایران خصوصا و سایر بلاد مسلمین عموما موجب تاسف است . با برنامه حساب شده برای کوبیدن اسلام به اسم اسلام پیش می روند و اولیای امر یا غافلند یا خدای نخواسته بعضی از آنها تغافل می کنند . تاسف در سازش است که از اعمال بعض موثرین ظاهر می شود ، ولی این امر نباید موجب سستی و سردی آقایان فاضل و طبقه ی جوان شود . خداوند تعالی با شماست و این عربده ها ان شاءالله خفه خواهد شد .

(بسمه تعالی والعصر ان الانسان لفی خسر الاالذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوابالحق وتواصوا بالصبر . ) آقایان افاضل در محافل خود تواصی به حق کنند و در راه حق تواصی به صبر کنند . من به شما اطمینان فیروزی می دهم ، اطمینان غلبه حق بر باطل می دهم . با احساسات یک ملت نمی توان مبارزه کرد ، لکن مهم امتحان باری تعالی است . والله (لتغربلن غربله ) . ماها را در این دیگ بزرگ طبیعت که باطنش جهنم است ریخته و زیر و بالا می

کنند و به غلیان می آورند تا جهنمی ها ممتاز شوند . متوجه باشید خدای نخواسته از جهنمی ها نشوید . سازش با ظالم جهنمی ، بزرگترین و بارزترین آثار جهنمی است ، شماها از آنها نباشید . از خداوند تعالی توفیق و تایید همه شما را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/3/1347

نامه به ثقه الاسلام آقای یزدی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقای یزدی دامت افاضاته

مرقوم شریف و اصل ، سلامت و توفیق جناب عالی را خواستار است ، راجع به آقای علمی که در سیرجان تشریف دارند مجازند نصف وجوه را در آن جا صرف کنند و نصف دیگر را برسانند . راجع به مطلب دیگری که مرقوم شده بود تاکنون راه حل بی محذوری به نظر نرسانده اند و آنچه گفته شده است غیر صحیح بوده ، امید است خداوند تعالی اصلاح فرماید . این جانب با علاقه زیادی که به حوزه محترمه دارم و خدمت به آن جا را لازم می دانم ، مع ذلک راهی که بتوان بی مزاحمت به آقایان انجام داد ، نبوده است . (والی الله التکلان ) از جناب عالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

تاریخ : 29/12/1347

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند دو طغرا مرقوم محترم که یکی بی تاریخ بود و مشتمل بر تقاضای اجازه برای آقای حسینی و دیگری مورخ 12/11/ بود و اصل ، سلامت و سعادت جناب عالی را خواستار است .

از اوضاع شکایت نموده بودید ، آنچه مسلم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان امیدی نیست مگر به توجه غیبی ان شاءالله تعالی . لکن ما نباید در ادای وظایف ، منتظر نتیجه قطعیه باشیم ، اگر در محضر مقدس حق تعالی عامل به وظیفه معرفی شویم ، همین نتیجه است . از خداوند تعالی توفیق عمل به وظیفه را برای کافه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است . مرقوم شده بود (می خواستم از مسجد اعراض کنم

. ) موجب تعجب است ، انسان در پستی که مشغول خدمت است ، باید با هر ناملایمی پایدار باشد .

در نظر دارم که به یکی از آقایان ائمه در زمان فشار برای تغییر لباس گفتم ، اگر شما را اجبار به تغییر لباس کنند ، چه می کنید؟ گفتند در منزل می نشینم و بیرون نمی آیم . گفتم اگر من را اجبار کنند و امام جماعت باشم ، همان روز با لباس تازه مسجد می روم . باید پست ها را نگه داشت و در وقت مقتضی با اعراض دسته جمعی طرف را کوبید ، مع الاسف نه آن را داریم و نه این را . از خداوند تعالی توفیق و سعادت جناب عالی را خواستار است . امید دعای خیر برای حسن عاقبت دارم .

اجازه را اتکالا به معرفی حضرت آقای طالقانی و جناب عالی فرستادم . اگر با معظم له ملاقات دست داد ، سلام این جانب را ابلاغ فرمایید . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/5/1348

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقای سعیدی دامت افاضاته

مرقوم شریف و اصل ، سلامت و سعادت جناب عالی را خواستار است . ورقه استفائات نیز واصل شد . این جانب هر چه فکر می کنم صلاح نمی دانم این اوراق به این نحو چاپ و منتشر شود ، به جهاتی که الان مقتضی نیست تذکر دهم جناب عالی از انتشار آنها به این نحو خصوصا با عبارت پشت صفحه ان شاءالله غمض عین می ƙŘǙʙʘϠ.

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/6/1348

نامه به ثقه الاسلام آقای محمد یزدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند مرقوم شریف مدتی است واصل شده ، ولی فرستادن جواب را مستقیما صلاح نمی دانستم . اینک که مسافر مورد اطمینان پیدا شد ، در صدد اظهار امتنان از تفقد جناب عالی برآمده ، امید است با سلامت و سعادت مقرون باشید . این جانب بحمدالله تعالی مزاجا بد نیستم ، امید است از ادعیه خالصه آقایان وسایل آسایش روحی نیز فراهم شود . از این که جناب آقای مسعودی در سیرجان رفته اند و مورد استفاده واقع شده اند مسرور شدم . امید است خداوند به برکت انفاس آقایان ، جوانان مسلمین را از شر مفاسد حفظ فرماید . والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/8/1348

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

به عرض می رساند : مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جناب عالی را خواستار است . راجع به چیزی که در ورقه جوف بود ، علی المحکی خود آقا نبوده اند و آقا زاده بوده اند . همان نحو که مرقوم شده است ، اشخاص ، رنگ دیگر به خود گرفته اند ، لکن مهم نیست شاید در این امور تخفیفی برای اوزار این جانب باشد (والله من ورائهم محیط) .

راجع به آن شخصی که با لباس غیر روحانی ترویج می کند ، مطالبی گفته شده است و من به هیچ وجه نظرم نیست که با ایشان ملاقات کرده باشم و چیزی گفته باشم . ولی اگر واقعا مررج است و مفید ، چه داعی است که آقایان مخالفت کنند . فقط یک امر است و آن این است که گفته می شود می خواهند با این

ترتیب بساط آخوندی را برچینند . اگر واقعا درست باشد ، این مفسده عظیمه لازم الدفع است . در هر صورت جناب عالی از قول این جانب مطلبی نفرمایید ، چون نزد من هیچ طرف قضیه روشن نیست .

راجع به حریق مسجدالاقصی و این که نباید تعمیر شود تا سلطه اسرائیل در کار است ، چیزی نوشته ام و در بعضی جراید این جا منتشر شده . از جناب عالی امید دعای خیر دارم .

و السلام علیکم و رحمه الله

تاریخ : 28/11/1348

نامه به شهید ثقه الاسلام آقای سعیدی

بسمه تعالی

معروض می دارد : مرقومات شریفه واصل ، لکن مسافر برای جواب کمیاب است . اینک تصدیع می دهد ، مرقوم مفصل شما را مطالعه کردم ، قبلا هم تذکر دادم که جناب عالی در این اختلافات محلی وارد نشوید ، شما مشغول کار خودتان باشید ، صلاح دین و دنیای شما نیست با این نحو اشخاص طرف شوید . این جانب نمی توانم درباره اشخاص چیزی بنویسم ، شما خودتان اهل تشخیص هستید و می دانید اگر کسی ادعا کند که فلانی به من ارجاع نموده ، صحیح نیست . تاکنون در تهران به احدی ارجاع ننمودم و در غیر تهران ایضا . فقط همان سابق به یکی دو تا از مراجع که اکنون مرحوم شده اند ، ارجاع نموده ام ، سرکار هیچ در این موضوعات باور نکنید و باز تکرار می کنم در این مشاجرات وارد نشوید تا بتوانید به خدت خودتان به اسلام ادامه دهید .

والسلام علیکم

تاریخ : /3/1349

نامه به اهالی محل مسجد امام موسی بن جعفر

بسمه تعالی

عموم مومنین محترم ساکن در محل مسجد مرحوم مبرور ثقه الاسلام آقای حاج سید محمد رضا سعیدی ! ! ! رحمه الله علیه ! ! ! مجازند در این که از سهم سادات عظام و سهم مبارک امام ! ! ! علیه السلام ! ! ! به مقدار مصارف متعارفه اقتصادیه به ورثه ایشان بپردازند و مقتضی است کمال توجه را به صغار آن مرحوم که در راه اسلام و صلاح مسلمین مقتول گردید ، بنمایند . توفیق و تایید همه را از خداوند تعالی خواستار است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/3/1349

نامه به حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی

بسمه تعالی

احمد عزیز !

ان شاءالله تعالی سلامت باشید . حال من بحمدالله خوب است و کسالت مزاجی ندارم ، البته کسالت روحی زیاد است . لازم است تذکر دهم که ممکن است در این اوقات در آن جا مسایلی مربوط به مرجع طرح شود یا خدای نخواسته کشمکش بین جوان ها شروع شود ، شما و تمام دوستان این جانب باید از این مسایل برکنار باشید و یک کلمه دخالت نکنید . چنانچه در این جا نیز همین امر را سفارش داده ام ، البته اثبات و نفی ای نباید داشته باشید .

تایید و توفیق شما را خواستارم و از این که بحمدالله اشتغال دارید مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم . خوب کاری است ، از اول همان طور که درس می خوانی و مباحثه می کنی تدریس هم بکن ولو برای یک نفر . ان شاءالله تعالی موفق باشید .

والسلام

تاریخ : 1/6/1349

نامه به دانشجویان پارسی زبان امریکا و کانادا

بسمه تعالی

خدمت گروه دانشجویان پارسی زبان در آمریکا و کانادا

جزوه ای که به یاد جنایات 15 خرداد و قتل عامی که برای سرکوبی ملت ایران در مقابل استعمار تهیه شده بود ، ملاحظه کردم . گرچه به واسطه دوری شما از محل جرم ، بعض مطالب نارسا و بعض با واقع تطبیق نداشت ، لکن اصول مطالب صحیح بود .

15 خرداد از خاطره ها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن ، هر چه بیشتر آن را زنده نگاه داشت . 15 خرداد که مصادف با 12 محرم بود ، سند زنده مخالفت شجاعانه ملت ایران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست

بود و از شعله های فروزان نهضت سید مظلومان در مقابل دستگاه استبداد بنی امیه علیهم اللعنه بود ، فداکاری ملت شجاع و متدین ایران در سایه فداکاری حضرت سیدالشهدا ! ! ! علیه السلام ! ! ! بود . باید در پناه قضیه بزرگ عاشورا مصیبت جانسوز 12 محرم و 15 خرداد زنده و جاوید بماند . این سند بزرگ را در قبال ادعاهای پوچ دستگاه جبار که ملت با ماست نباید فراموش کرد . مسلمان نمی تواند موافق و معاون دستگاه ظلم و ستم باشد ، دستگاهی که احکام اسلام را یکی پس از دیگری محو نموده و می نماید ، آنها که به این دستگاه سر سپرده و پیوسته اند ، مشتی آلوده به شهوات ننگین بیش نیستند و ملت نجیب ایران از آنها بیزار است ، چنانچه اولیای خداوند از آنها بیزارند .

شما جوانان تحصیل کرده در هر جا هستید وظایف خطیری دارید وظیفه دفاع از اسلام که به عهده هر فرد مسلم است ، وظیفه دفاع از میهن و استقلال آن که از وظایف حتمیه اسلامی است ، وظیفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشری ، چه از ناحیه طرز حکومت و بسط عدالت آن و چه از ناحیه رفتار والی مسلمین با ملت و چه از کیفیت معامله والی با بیت المال مسلمین . شماها باید معرفی کنید اسلام را تا رژیم ها و حکومت ها بفهمند معنی حکومت و پاسداری از ملت را ، تا جوامع بشری بدانند اسلام چه نحو حکومت می خواهد ، تا افکار غلطی که به واسطه عمال استعمار به جوان های ما تحمیل

شده است ، تغییر کند . بکوشید و خود به احکام اسلام عمل کنید و دیگران را وادار به عمل کنید و پرده های ضخیمی که کج روان بر چهره نورانی اسلام افکنده اند برطرف کنید . ان شاءالله تعالی خداوند به شما توفیق خواهد داد .

در خاتمه باید از کوشش های شما جوانان و جوان هایی که در سایر

کشورها ، دور از میهن به اسلام و ممالک اسلامی خدمت می کنند ، تقدیر و تشکر کنم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

نامه شما در جوف یکی از جزوات به نظر من نرسیده بود ، تازه آن را یکی از آقایان به من تسلیم کرد .

تاریخ : 19/6/1349

فرمان به ثقه الاسلام آقای صادق خلخالی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقای خلخالی دامت افاضاته مرقوم شریف واصل گردید ، از تفقد از این جانب متشکرم . راجع به مطالبی که مرقوم شده است مهم آن که قضیه شهریه است عمل شده است لکن دو محذور در کار است که گمان ندارم ادامه پیدا کند ، یکی جلوگیری دستگاه است . مرقوم داشته اید کسی داعی ندارد به اشاعه . دواعی زیاد به اشاعه است . خواهید متذکر شد به نرسیدن وجوهات ، با این وضع که در کار است بعضی وکلای این جانب از خوف قبول وجه نمی کنند و اکثر قریب به اتفاق اشخاص مجاز ، با این که بعضی از آنها وجوه خوب دریافت می کنند لکن نمی رسانند و مال امام ! ! ! علیه السلام ! ! ! را مال خود می دانند یا بالاتر ، با این وضع گمان ندارم بشود ادامه داد لکن عجالتا

برای امتحان عمل شد تا چه شود . راجع به زحمات آقایان طلاب ایدهم الله تعالی امید است خداوند تعالی به آنها توفیق و تایید عنایت فرماید . راجع به خلخال ، ان شاءالله لدی الاقتضا . از جناب عالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

تاریخ : 7/10/1349

نامه به حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی

احمد عزیزم !

بسمه تعالی

مرقوم شما به وسیله آقای علی واصل شد . سلامت شماها را خواهانم . راجع به مطلبی که مرقوم شده بود باید بگویم یک پول جگرک سفره قلمکار نمی خواد . من اکنون نفس های آخر عمر را می کشم و آنچه گرفتاری دارم کافی است و میل ندارم بیشتر کنم . زیادی کار به کلی وضع زندگانی را مختل کرده است . امید است ان شاءالله خداوند تعالی وسیله فراهم فرماید که بتوانم برای آخر عمر فکری بکنم . فکرهای شما بحمدالله تعالی جوان و سرشار از امید است و با فکر خسته و فرسوده من جور در نمی آید . آنچه از شما می خواهم آن است که با جدیت مشغول درس و بحث و به هیچ وجه غفلت ننمایید و در خلال تحصیل به تهذیب اخلاق و تحکیم مبانی دیانت مقدسه کوشا باشید ، تا بخواهید برای من فکر تشریفات و مشاورین و اصحاب باشید ، من رفته ام . از قراری که از تهران نوشته اند معلوم نیست بتوانند به شهریه ادامه دهند ، من هم حدس می زدم لکن آقایان چون درست اطلاع ندارند پشت سر هم می نویسند که زیاد کن ، زیاد کن . داداش دو روز سرماخوردگی داشت و تب مختصری و بحمدالله رفع شد و

امروز و دیروز درس بود و این جا هم آمد ، لکن دستش قدری درد می کند ، ممکن است از اثر سرماخوردگی باشد و مهم نیست ، ان شاءالله تعالی خوب می شود . به همشیره ها و خانم خودتان سلام برسانید . ان شاءالله سعید و خوش باشید .

پدرت

تاریخ : 19/10/1349

نامه در مورد وکالت حجت الاسلام حاج شیخ حسینعلی منتظری برای اخذودستگرداننمودن وجوه شرعیه

بسم الله الرحمن الرحیم

ععع الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد وآله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین . عععع و بعد جناب مستطاب عمادالعلماءالاعلام و حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته وکیل این جانب می باشند دراخذ وجوه شرعیه از قبیل سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام و مجهول المالک و غیرها . کسانی که می خواهند وجوه شرعیه خود را به این جانب برسانند ، به وسیله ایشان بفرستند . اخذ ایشان و قبض رسید ایشان به منزله اخذ و قبض رسید این جانب است . و نیز وکیل هستند در دستگردان نمودن وجوه شرعیه و امهال به قدری که صلاح دانستند و اخذ .

ععع (واوصیه ایده الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک وعروه الاحتیاط فی الدین و الدنیا و ارجو من جنابه الدعاءوالنصیحه و السلام علیه وعلی عباد الله الصالحین و رحمه الله وبرکاته ) . عععع

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/1/1350

پاسخ به نامه ثقه الاسلام آقای محمد یزدی

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقای آقا شیخ محمد یزدی دامت افاضاته

بسمه تعالی

مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جناب عالی را از خداوند تعالی خواستار است . امید است ان شاءالله تعالی حوزه علمیه قم و سایر مومنین از ارشاد و هدایت حناب عالی برخوردار باشند . آنچه اخیرا مورد تاسف این جانب است اختلافاتی است که نمی دانم با چه دستی در حوزه علمیه قم و بین اهل منبر بلکه محراب حادث شده است و همین نحو بین اهل علم تهران و اهل منبر آن جا حادث شده است

، همان نحو اختلافی که بین علمای مسیحی در وقتی که ممالک آنها را می گرفتند حاصل شد .

امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهای آنها است به جای وحدت کلمه ، این نحو تفرق و توهین بعضی از بعضی و تکفیر بعضی موجب کمال تاسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است . امثال جناب عالی کوشش کنید شاید موفق شوید آقایان را از این خواب گران بیدار کنید قبل از اینکه همه چیز آنها به باد رفته باشد ، اگر نرفته باشد . (و الی الله تعالی المشتکی ) .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/12/1350

نامه تسلیت به شهید حجت الاسلام آقای مطهری

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقای مطهری دامت افاضاته

بسمه تعالی

به طوری که از مکه معظمه اطلاع رسید ، مرحوم حجت الاسلام آقای ابوی رحمه الله به رحمت ایزدی پیوسته اند . از خداوند تعالی علو درجات ایشان و صبر و اجر جناب عالی و سایر بستگان را خواستار است . به ایشان علاقه خاص داشتم . (اناانشاءالله تعالی الیه لاحقون ) از جناب عالی دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/8/1355

پاسخ به نامه آقای جلال الدین فارسی

جناب آقای فارسی ایده الله تعالی

بسمه تعالی

مرقوم شریف واصل ، توفیق و تایید جناب عالی را از خداوند تعالی خواستار است . امید است موفق به خدماتی که شروع نموده اید ، شده و به اتمام برسانید . زحمات جناب عالی ارزنده و موجب تقدیر است .

راجع به مطالبی که مرقوم شده است مع کمال الاسف از مسایل لبنان و عدم رشد سران مسلمین و خیانت بعضی از آنها این جانب اگر در حال عادی بودم . ممکن بود بتوانم خدمتی که تا اندازه سزاوار باشد بکنم ولی شاید جناب عالی تمام مطالب را مطلع نباشید ، ایادی وکلاء این جانب تقریبا یا مقطوع با قریب به قطع است و آنچه به طور غیر عادی می رسد چیزی نیست که بتوان با آن امری به این خطیری را انجام داد و تبعیض برای من صلاح نیست . از خداوند تعالی اصلاح امور را خواستار است .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/5/1356

نامه به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم

مرقوم شریف واصل ، نکته آن که این جانب خطاب به عموم نشریه دادم علاقه خاص به وحدت و همبستگی عموم مسلمین و خصوص طبقه جوان و دانشمندان عزیز در خارج و داخل کشور بوده است .

این جانب از وفاداری انجمن های اسلامی در خارج از کشور و از طبقه جوان داخل و خارج کشور در اهداف اسلامی که کفیل سعادت بشر در دنیا و آخرت و تا ابدیت است متشکرم . نفاق مشتی اوباش و عمال اجانب نباید آقایان را در مقصد عالی خود سست کند و مسلما نخواهد کرد .

اسلام با این عناصر در طول تاریخ مواجه بوده و طبقه منافقین از صدراسلام تاکنون لکه ننگی بوده اند که خواسته اند مسلمانان حقیقی را از راه حق با حیله و تظاهر به اسلام باز دارند .

هم اکنون در عصر ما تظاهر به اسلام برای محو احکام مترقی آن سرلوحه برنامه شاه ایران و دارودسته منفعت پرست او است و مع الاسف این تظاهرات اسلام کش بهانه برای راحت طلبان سودجو است که می خواهند از زیر بار مسوولیت فرار کنند غافل از آن که کید آنها از نظر خداوند تعالی و بندگان بیدار متعهد مخفی نیست . با تظاهر به اسلام احکام اسلام را یکی پس از دیگری پایمال می کند تاریخ پر افتخار اسلام را محو و به جای آن تاریخ ننگین ستمکاران و جباران را جایگزین می کند . در ایران تظاهر به اسلام می کند و در مصاحبه خارجی می گوید مذهب هیچ نقشی در دولت ندارد . با سرکار بودن این عنصر ناپاک باید مذهب نقشی نداشته باشد . اگر مذهب نقشی داشت کاخ های این عناصر چپاولچی را به سر آنها خراب می کرد . اگر مذهب نقشی داشت این رژیم فاسد خیانتکار به ملت و اسلام را بر می چید . اسلام در دولت تو نقشی ندارد که تمام مخازن کشور را در اختیار دشمنان اسلام گذاشته ای برای چند روز زندگی ننگین . مذهب نقشی ندارد که از یک طرف کاخ های آسمانخراش مشتی مفتخوار و در کنار آن کوخ های محقر مساکین و فقرا و مومنین است . مذهب نقشی ندارد که علمای محترم آن در

حبس و شکنجه به سر می برند و فرزندان اسلام چه دانشگاهی و چه دانشجویان علوم اسلامی مود هتک و لطم و شکنجه واقع می شوند . اگر مذهب نقشی داشت به مثل بستگان هیچ کاره تومجال نمی داد که سلب آزادی از دوشیزگان دانشگاه و سایر مدارس کند . اگر اسلام نقشی

داشت به مثل شماها مجال نمی داد که زمزمه تغییر تعطیل جمعه مسلمین به تعطیل مسیحیان شود به عذر سودجویی .

تمام مصیبت های ما این است که در حکومت تو مذهب و اسلام نقشی ندارد . سرچشمه تمام مفاسد همین است ، سلب استقلال کشور و به صورت مستعمره در آمدن آن ، اختناق همه جانبه و گسترده در کشور ، انباشته شدن زندان ها از مردم آزاده ، فقدان وسایل اولیه زندگی ، چپاول رفتن مخازن کشور ، قبضه نمودن اسرائیل بازار را و مجال ندادن به بازرگانان غیر یهود همه و همه از آن است که مذهب در نزد شاه و دولت او نقشی ندارد .

اکنون وظیفه شما طبقه روشنفکر و جوان و سایر طبقات ملت از هر نوع و در هر شغل آن است که کوشش کنید که مذهب نقشی پیدا کند ، با وحدت کلمه و کنار گذاشتن اختلافات موسمی و مبارزات منفی و در موقعش مثبت می توان مذهب را صاحب نقش کرد و مشتی محکم به دهان یاوه سرایان زد . از خداوند تعالی اصلاح امور مسلمین و توفیق خدمتگزاران به اسلام و مسلمین را خواهانم . والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 13/8/1356

نامه به آقای جلال الدین فارسی

جناب آقای جلال الدین فارسی حفظه الله تعالی

بسمه تعالی

مرقوم

شریف که متضمن عواطف کریمه و تسلیت در این واقعه بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و سعادت جناب عالی را از خداوند تعالی خواستارم .

من امید داشتم که این مرحوم شخص خدمتگزار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد ولی (لاراد لقضائه و ان الله لغنی عن العالمین ) .

بحمدالله تعالی طبقات مسلمین خصوصا در ایران به جنبش آگاهانه گرائیده اند و به هیچ وجه قائم به شخص یا اشخاص نیست و امید است به زودی به نتیجه مطلوبه که اجراء احکام الهی و کوتاهی دست جباران و مترفین است برسد و به برکت نویسندگان آگاه و دلسوز ، انحرافات مشهوده از میان برخیزد و ملت ها خصوص ملت ایران حکومت حق و عدالت اسلامی را مشاهده کنند (انه قریب مجیب ) . از زحمات جناب عالی برای سامان دادن به جنگزدگان متشکرم و اگر از من تایید بخواهید کیفیت آن را مرقوم دارید تا انشاءالله مع الامکان عمل شود .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/9/1356

بسمه تعالی

به عرض می رساند سلامت و توفیق جناب عالی را از خداوند تعالی خواستار است . این جانب در این حادثه لازم است از عموم آقایان که محبت و عطوفت نموده اند تشکر کنم ، و چون برای هر یک میسور نیست که جداگانه و به نحو تفصیل عرض تشکر نمایم از جناب عالی که در این امر شریک هستید ، مستدعی است که از حضراتی که در مسجد ارگ مجلس داشتند و از قرار مذکور تلگراف نموده اند از قبل این جانب به طور تلفنی یا هر نحو مقتضی می دانید تشکر کنید

. من گرچه تشکر عرض نموده ام ، لکن به خصوص آن آقایان محترم ، چه روحانیون اعلام و چه خطبا و چه دانشمندان و مهندسین و دکترها و غیر هم لازم است اظهار امتنان و تشکر نمایم . و چون جناب عالی با همه روابط دارید و راه را خوب می دانید زحمت افزا می شوم . از خداوند سلامت و سعادت همه را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 10/12/1356

پاسخ به نامه ثقه الاسلام آقای صادق خلخالی

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقای آقاشیخ صادق خلخالی دامت افاضاته

بسمه تعالی

پس از سلام و تحیت مرقوم شما را که تنبهاتی عاقلانه و رندانه داشت مطالعه کردم ، گمان نکیند غفلت دارم و آنچه تایید می کنم از روی اغماض از گذشته است . آنچه من اطلاع خصوصی دارم و نگفته ام ، شما هم مطلع نیستید ، لکن باید رعایت صلاح تا حدودی که مخالف مصالح عامه نباشد بشود . در غالب نوشته ها و گفته ها ، در قشرهای مختلف ، آنچه مورد نظرشان است انحراف اذهان از مجرم واقعی است . بیچاره آنها که ملزم به عمل هستند و متهم به خودسری ، بیچاره آنها که به مقدار کفاف قتل عام نکرده اند باید محاکمه شوند و از درجه و شغل بر کنار . آن منطق دستگاه و این مطالب اینها موید همان کانه یک دست همه را اداره می کند . من حالم مقتضی نیست که بیش از این تصدیع دهم ، الان در حال تب و سرماخوردگی هستم ولی مهم نیست . من شما را و شماها را فراموش نمی کنم

و نمی توانم فراموش کنم . از خداوند تعالی اصلاح امور را خواهانم .

والسلام علیکم

تاریخ : 2/1/1357

پیام به مناسبت اوضاع اسفناک لبنان

بسم الله الرحمن الرحیم

اوضاع اسفناک لبنان و مصیبت های وارده بر برادران ایمانی مظلوم ما در ناحیه جنوب آن موجب کمال تاثر و تالم است . اکنون ده ها هزار لشکر جرار جنایت پیشه اسرائیل ، این جرثومه فساد با اسلحه ها و توپ ها و تانک ها و هواپیماها بر اراضی جنوب مرکز برادران ایمانی ما مسلط و اهالی مظلوم را از منازل خود رانده و خانه های آنها را خراب و مزارع را به آتش کشیده و دول اسلامی غالبا در مقابل این جنایات بی تفاوت و احیانا کمک کار به جنایات و یا به نشست و برخاست و مذاکرات بی نتیجه سرگرم هستند و مجاهدین شجاع فلسطین را که مردانه در مقابل اسرائیل مقاومت می نمایند تنها گذاشته و شاید این نمایشگر توطئه ای بین ابرقدرت ها باشد .

اکنون برادران ما و فرزندان بی پناهشان در آتش می سوزند و مواجه با خطرهای بسیار هستند . لازم است مسلمین خیر اندیش خصوصا اهالی محترم ایران که در خیرات پیشقدم هستند در این امر حیاتی به اسرع وقت در نجات آوارگان بی پناه به پا خیزند و با هر وسیله ممکن به کمک آنها بشتابند و با احساس مسوولیت در پیشگاه خداوند تعالی از هیچ گونه مساعدت محترمانه دریغ نکنند و اگر بخواهند از سهم مبارک امام علیه السلام مصرف آوارگان و جنگزدگان کنند ، مجازند تا ثلث صرف نمایند . امید است سران دول اسلامی و خصوص دولت های عربی با وحدت کلمه در دفع

اسرائیل این ماده فساد کوشش کنند و اگر مسامحه کنند ، خوف آن است که خدای نخواسته این جریان در سایر کشورهای مشابه عمل شود . از خداوند متعال قطع ایادی اجانب و هواداران آنها را خواستار و استقلال دول اسلامی را خواهانم .

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/2/1357

پاسخ به نامه آقای جلال الدین فارسی

بسمه تعالی

پس از اهدای سلام و تحیت مرقوم شریف واصل سلامت و توفیق جناب عالی را خواستار است . اگر ممکن می شد با همت و نظارت جناب عالی و یا به مباشرت شما جزوه های مختصری نوشته شود در موضوع انحراف مکاتب مضره و طبع و نشر شود بین جوانان ایران و خارج و عرب و عجم خیلی به موقع است . و این جانب در صورت عمل در هزینه آن کمک می کنم ان شاءالله . کتاب هایی که مرقوم شده است من به اطمینان به صحت نظر شما مختصر وجهی فرستادم چون از وجوه شرعیه است لذا باید در خدمت مکتب اسلام باشد . از جناب عالی امید دعای خیر دارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/7/1357

بسمه تعالی

پس از اهداء سلام و تحیت مرقوم شریف واصل توفیق و سلامت جناب عالی را خواستارم . در موضوعی که مرقوم شده بود این جانب بنا دارم در صورت اقتضا حتی الامکان در سوریه اقامت نمایم و بناست یکی از دوستان همین چند روز بیاید برای ارزیابی این موضوع و مذاکره ممکن است با جناب عالی هم ملاقات کند و مشورت در لبنان محذوراتی دارد که تاملجا نشوم نمی روم . از عواطف جناب عالی تشکر می کنم و از خداوند

تعالی اصلاح امور را خواستار هستم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/7/1357

در جمع گروهی از ایرانیان در پاریس

قیام ریشه دار و بی سابقه ملت ایران به منظور احیای احکام اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

در حال حاضر چند تا از این اشخاصی که همه امید زندگی شان را در راه خدا داده اند ، جوان هاشان را داده اند ، رنج ها را کشیده اند و من مواجه بشوم با این صورت های انسانی ، جز اینکه گاهی خودم یک احساس حقارتی بکنم ، نمی توانم چیز دیگری بگویم . من همیشه این مطلب را در ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الان همه چیزشان را در راه اسلام می دهند و در مقابل این ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الان همه چیزشان را در راه اسلام می دهند و در مقابل این صورت های جوان از دست داده من خدمتی نکرده ام ، نتوانسته ام دینم را به این . . . اشخاصی که برای خدا قیام کردند ، نتوانسته ام دینی به اینها ادا کنم ، جز اینکه در پیشگاه حق تعالی عذر تقصیر بخواهم که ما همه بندگان او هستیم ، همه تسلیم در مقابل اراده او هستیم ، همه جان نثار احکام مقدس او هستیم و ملت ایران امروز برای همین معنا که اسلام را زنده کند و احکام اسلام را زنده کند ، قیام کرده است و قیامی کرده است که در تاریخ اسلام و در تاریخ ایران سابقه ندارد یک همچو قیام ریشه داری و اساس داری .

پیوند تمامی جناح های ایران از الطاف خداوند تبارک و تعالی

هم ابعاد این قیام همه قشرها را گرفته است ، اختصاص به یک دسته ای . . . دسته ای دیگری ندارد . سابق ایام اگر چنانچه یک قیامی می شد ، مثلا یک نهضتی

بود ، روحانیون مثلا چیزند ، جناح های سیاسی یا از طرف جناح های سیاسی بود ، جناح های دیگر خارج بودند یا بازارها یک امری را می خواستند انجام بدهند ، جناح های دیگر بی تفاوت بودند . امام امروز با دست خداوند تبارک و تعالی ، با اراده حق تعالی ، ایران تمام جناح هایش با هم پیوند کرده اند؛ جناح های سیاسی ، جناح های ! ! ! عرض کنم ! ! ! روحانی ، بازاری ، بچه های دبستانی و / مردهای / جوان های دانشگاهی ، دبیرستانی همه باهم به راه افتاده اند و قیام کرده اند و همه یک مطلب را می خواهند . یک همچنین قیامی سابقه ندارد در تاریخ که تمام قشرها روبه یک جهت باشند . همه یک مطلب را کارش داشته باشند ، فریادشان همه بلند باشد و بگویند که (ماآزادی می خواهیم ، ما استقلال می خواهیم ) مقدمه آزادی / استقلالی / استقلال ، اینکه این سلسله خبیثه ای که ما را همیشه از اولی که روی کار آمده تا حالا جز اینکه برای ایران و برای اسلام ضرر داشته باشد ، کاری نکرده است ، این را ما نمی خواهیم . همه باهم ، بچه های کوچک الان وقتی که این بچه ها از دبستان خارج می شوند یا از دبیرستان خارج می شوند ، توی خیابان ها که راه می افتند و بروند منزل هایشان ، شعارشان ، شعار مرگ بر شاه است و این یک مساله ای نیست که / ما/ دست بشر بتواند این طور مردم را با هم

مجتمع کند و همه قشرها با هم به یک راه بروند این یک دست غیبی الهی است که باید ما به آن امیدوار باشیم .

فریاد استقلال طلبانه مردم در نفی ارزش های طاغوتی و اقدامات استعمارگران

و من امیدوارم به اینکه این اجتماع که مثل سیل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست ، اینها را بکند و از بین ببرد . هر قوه ای که باشد ، با . . . ملت وقتیکه قیام کرد و مطلبش هم مطلبی بود که حق بود ، یعنی بر هر یک از جوامع بشر این مطلب را عرضه بدارند ، همه حق می دهند به آنها ، می گویند شما چه می خواهید به اعتصابات را راه انداخته اید؟ چه می خواهید که جوانهایتان را دارید می دهید ، چه می خواهید که روحانیونتان را در محبس می کنند ، تبعید می کنند؟ چه کاری دارید که سیاسیونتان را می گیرند ، حبس می کنند وبازاری هایتان را زجر می دهند ، شکنجه می دهند؟ چه می خواهید که این قدر فریاد می زنید؟ می گویند که ما می خواهیم اسیر نباشیم تحت قدرت های بزرگ . ما می خواهیم که مملکت خودمان ، مال خودمان باشد و مملکت خودمان را خودمان اداره بکنیم . ما می خواهیم آزاد باشیم ، نه مثل آزادی که شاه به ما می دهد ، این آزادی که شاه به ما می دهد ، این برای خودش خوب است ، برای عاء له خودش خوب است این جور آزادی . این آزادی که او می دهد مثل این . . . آشتی که دولت می کند ، خوب همه اش خونریزی

است ، آزادی همه اش حبس است ، همه اش زجر است . ، اینها همه با هم دست به هم داده اند و با یکصدا دارند صدا می کنند که (ما آزادی و استقلال می خواهیم ) . ما نمی خواهیم که وقتی می رویم سراغ . . . وقتی که می رویم سراغ . . . . امریکایی ها بیایند اداره اش بکنند/ مستشاران آمریکایی / تحت نظارت مستشاران امریکایی باشند ، یک ارتش انگل درست کنند ، یک ارتشی که مال ایران را صرف در راه او بکنند و او تحت نظارت و تربیت مستشاران امریکایی برای امریکایی ها بخواهد کار بکند . وقتی که نظامش را می بینید یک همچو نظامی است ، وقتی که اصل آقای شاهش را می بینید ، او را هم متفقین اینجا گذاشته اند . خودش می گوید که متفقین صلاح دیدند که من باشم . پدرش را هم که انگلیس ها گذاشتند ، رادیو دهلی هم اعلام کرد این مطلب را در رابطه با جنگ . . . رادیو دهلی اعلام کرد این مطلب را که ما رضا شاه را آوردیم و بعد خیانت به ما کرد و می بریمش ، بردنش به جزیره موریس و به جهنم فرستادنش .

وقتی که فرهنگش را ملاحظه می کنیم ، می بینیم که این فرهنگ ، فرهنگ استعماری است ، یعنی فرمایشی است ، یعنی مامور کرده اند . ایشان می گوید که کتابی نوشته است : (ماموریت وطنم ) درست می گوید که برای وطنش ماموریت دارد ، از طرف امریکایی ها ماموریت دارد . اما ماموریت

دارد این وطن را ، این جوان های وطن را ضایع بکند ، اینها را عقب بنشاند ، مملکت را به حال عقب ماندگی نگه بدارد که در آن رشد حاصل نشود . در طبقه جوان رشد حاصل نشود که در مقابل امریکا بایستند و بگوید : آقا چه می گویید به جان ما . فرهنگش را که ملاحظه می کنید ، می بینید که ما چقدرها سال است که مدرسه داریم ، هفتاد سال تقریبا / از دارالفنون / عمر دارالفنون می گذرد تقریبا و چقدر سالهاست که ما دانشگاه داریم / اینها/ و حالایک لوزتین که می خواهد شاه عمل کند و بچه شاه عمل بکند ، از آمریکا یا از جای دیگر باز طبیب می آورند و هر کسی قدرتی داشته باشد می رود خارح عمل می کند . اگر چنانچه یک مریضی باشد ، او را در خارج مرضش را معالجه می کنند . پس معلوم می شود که ما نداشتیم . ما دانشگاه نداریم ، اگر ما داشتیم که باید خودمان اداره کنیم خودمان را ، ما باید طبیب از خودمان باشد . وقتی هم که می خواهند یک بنایی را درست کنند ، یک سدی درست کنند ، حتی یک اسفالتی بکنند ، حتی یک جاده ای بکشند باز هم کارشناس های خارجی . اگر ما کارشناس داریم پس چرا از خارج می آوری ؟ اگر داریم و می آوری خیانت می کنی . به اینها محول نمی کنی ، خیانت می کنی اگر نداریم هم خیانت کردید ، برای اینکه به ملت ما خیانت کردید که ما بعد

از این همه سال حالا باز باید یک بنایی که درست می کنیم ، سدی که درست می کنیم یک محلی که می خواهیم برای چیزی درست بکنیم ، باید باز از خارج بیاوریم ، از امریکا و یا از اروپا کارشناس بیاوریم . به هر چیزش که شما نگاه بکنید ، می بینید که لنگ است . به اقتصادش نگاه کنید مصیبت است . الان احتیاج مملکت ایران به خواربار در یازده ماه یا یازده ماه ، این طور که کارشناسان می گویند یا یازده ماه و روز احتیاج به خارج دارد ، یعنی یا سی روز یا سی و سه روز ایران می تواند که اداره بکند زراعتش یا کشتش ، زراعتش اداره بکند ایران را ، مابقی زاید بر سی روز یا سی و سه روز را باید از خارج بیاورند و می بینید که دارند از خارج می آورند . اصلاحات ارضی آقا به اینجا منتهی شد که یک بازاری درست کرد برای آمریکا که آمریکا چیزهایی که باید بریزد دور به ایران بفروشد . نفت ما را که دارند این طور می برند ، بعد از سی سال دیگر (به قول شاه ) بعد از سی سال دیگر تمام می شود نفت . نه اینکه نفت تمام می شود ، نخیر تمام دارند می کنند ، دارند با این لوله های بزرگ که به اندازه این اطاق شاید بعضی هایشان بزرگی اش باشد ، به اندازه قامت انسان زیادتر بلندیش دورش هست ، هیکلش هست ، دارند با زور نفت های ما را در می آورند و می فرستند طرف

امریکا ، عوضش هم که باید به ما بدهند ، عوضش هم اسلحه ای را که می خواهد امریکا بیاید در ایران پایگاه داشته باشد در مقابل شوروی ، باید یک چیزی هم به ایران بدهد ، اگر چنانچه اجازه اش . . . نباید اجازه بدهند . لکن حالا این خیانت را کردند و خواستند اجازه بدهند .

باید یک چیزی هم بدهد به ما که بیاید پایگاه درست بکند . نفت ما را می گیرد پایگاه درست می کند برای خودش ، عوض به ما می دهد؟ عوض یعنی پایگاه درست کردن برای آمریکا یا آن اسلحه های بزرگ ؟ ! حتی از ممالک دیگر ، فرانسه می خرند آن چیزهای بسیار گران قیمت را که به درد ما نمی خورد ، به عوضش نفت را دارند می برند ، طیاره های 350 میلیون دلاری ، 350 میلیون دلاری در ایران می خواهند بیاورند .

شما به هر چیزی که در مملکت ایران فکر بکنید ، این آدم که از پدرش بدتر است که پدرش از شمر هم بدتر بود ، این آدم هر چه را ملاحظه می کنید به ما ضرر زده ، از مذهب گرفته تا سیاست ما گرفته تا مسایل اجتماعی گرفته تا مسایل اقتصادی گرفته تا مسایل فرهنگی گرفته ، تا مسایل نظامی گرفته ، این خیانتکار است . / ما می گوییم که / ، ملت ما می گویند که مرگ بر این سلطنت ، سلطنت خیانتکار و ما این سلطنت خیانتکار نمی خواهیم . اصلش سلطنت از اول خیانتکار بوده ، خوب هایشان هم بد بودند ، آنهایی که

شما یا مردم به واسطه تبلیغات برایشان دعا می کنند ، آنها هم خبیث بوده اند ، آنها دیگر بدتر از اینها هستند .

منطق ملت تحقق یک رژیم عدالت پیشه است

منطق ما این است که ما یک حکومتی می خواهیم که این به حال ملت ما دلسوز باشد . ما یک رژیمی را می خواهیم که رژیم عدالت باشد و در همه رژیم هایی که ما مطالعه بکنیم جز رژیم اسلام جز حکومت اسلامی ، حکومتی نیست که عدالت داشته باشد . همه برای خودشان است ، منتها یک دسته ای هستند که ملایمترند و یک دسته ای تندروترند . مملکت ما از آنهاست که با تندی و با سرعت می خواهد این مملکت را خراب بکند . شما بدانید که اگر این شخص باقی باشد ، ! ! ! خدای نخواسته ! ! ! و اگر این رژیم منحوس این مرد باقی باشد ، اگر این هیات حاکمی که به ما حکومت کرده است باقی باشد ، برای نسل آینده ما جز فقر هیچ چیز نیست ، برای اینکه نفتش را می دهند و تمام می کنند ، گازش هم که دارند به شوروی می دهند و تمام می کنند ، مراتعش را ، جنگل هایش را ، همه اینها را که به این و او داده اند و از بین برده اند زراعتش هم که اصلا دیگر ما زراعتی نداریم که جوابده این جمعیت باشد . بعد از /یک / سی سال دیگر این مملکت هیچ منابع ثروت ندارد . اگر این رژیم سرکار باشد ، منابع ثروت شما به کلی از بین خواهد رفت . فریاد ما ،

فریاد روحانیون ، فریاد سیاسیون ، فریاد آنهایی که دلشان به حال این مملکت می سوزد این است که این مملکت را بگذارید که برای نسل آتیه باقی باشد بتوانند در آن زندگی کنند/ اینها /در یک قرن بعد ، یعنی سی سال بعد دیگر نمی شود در این مملکت زندگی کرد برای اینکه همه چیزهایش را به باد فنا دادند و خراب دارند می کنند . ایشان گفته است که من اگر بنا شد ! ! ! در یکی از مصاحبه هایی که کرده است ! ! ! شاه گفته است که اگر من بنا شد بروم ، مملکت را یک تل خاک می کنم و می روم . تو حالا که هستی از یک تل خاک بدترش کردی ، تو دیگر چیزی برای ما باقی نگذاشتی . این شاه برای ما چیزی دیگر نگذاشته و آمریکا باید از او کمک کند ، باید پشتیبان او باشد برای اینکه بهتر از این نوکر کی ، که همه مملکت ما را دارد تقدیم می کند ، در ازایش پایگاه برای او درست می کند ، هم عوضش / را / در جیب خودش می رود ، هم معوضش در جیب خودش می رود ، هم نفت در جیبش می رود ، هم عوض نفت برای خودش پایگاه اینجا درست می کند . بهتر از این چه نوکری می خواست باشد؟ البته باید بگوید که شاه آزادی خوب داده است و ! ! ! عرض می کنم ! ! ! یک مملکت مترقی دارد درست می کند به منطق آقای کاتر . آزادی عبارت از کشتارهایی

است که الان در ایران دارد می شود که هر روز دنبال هم دارد واقع می شود و ترقی اجتماعی عبارت از همین هاست که نصیب ما شده است و همه ابعادش ، ابعاد از هم ریخته است . بله برای شما خیلی کار خوبی شده و لقمه چربی است برای خارجی ها ، الان نفت شرق و خصوصا نفت ایران و حجاز اینها لقمه چربی است برای / البته باید پشتیبانی خودش را اعلام بکند . شوروی هم باید پشتیبانی خودش را اعلام بکند برای اینکه گاز را دارد می برد . منافع دارند اینها .

خواست بحق مردم ، قطع ید غارتگران از منابع و ذخایر ایران

صدای مردم که در آمده می گویند که می خواهیم این منابع را که داریم به طور عقلایی ، به طور صحیح استخراج بشود و به طور صحیح فروش برود . ما نمی خواهیم که نفت را توی جیب خودمان کنیم یا ببریم . ما می خواهیم نفت را بفروشیم ، اما نمی خواهیم غارت بشود . ما نفتمان را می خواهیم بفروشیم ، هر مملکتی بهتر خرید آن نفت را به او بدهیم و پول از او بگیریم ، ارز بگیریم ، نه آهنپاره بگیریم . نه طیاره که به درد ما نمی خورد بگیریم . پول را بگیریم و صرف این ملت بکنیم ، ملتی که آب ندارد . آقا شما ملاحظه تهران را نکنید یا نمی دانم بالای شهرهای تهران را / یک / شما قدری اطراف تهران سوار شوید بگردید ، یک قدر این چادرنشین ها ، این زاغه نشین ها را ملاحظه کنید ببینید اینها چه زندگی دارند . همین تهران که پایتخت

است و چی هست و به دروازه تمدن نزدیکتر است ، شما یک روز بروید بگردید یک وقت صرف کنید . . . بروید بگردید اطراف تهران ببینید در چند جای تهران یک محله هایی درست شده است که اینها / با / که خیلی خوب درست کرده باشند ، یک خانه گلی ، خودشان باهم دست به هم داده اند ، یک خانه گلی درست کرده اند برای یک عائله ای . اینها چرا اینجا جمع شده اند؟ برای اصلاحات ارضی . اصلاحات ارضی که کردند ، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند ، به هم خورد اوضاعشان ، نتوانستند در آنجا بمانند ، هجوم کردند طرف شهرستان ها که بیشترشان طرف تهران آمدند و این بیچاره ها حالا آمده اند در تهران در یک زندگی بسیار ناگوار و سخت زندگی می کنند . همه شان هم / چه / جوانی نیستند که بتوانند حالا که یک حمالی بکنند ، بتوانند یک چرخی را پیدا کنند و دور بگردند و چیزی بفروشند . بسیارشان پیرمردند ، پیرزنند ، بیچاره اند ، ضعیفند و اینها دارند در این زاغه ها زندگی می کنند . قریب به بیشتر از سی مورد برای من نوشته بودند ! ! ! که من الان نوشته اش هم پیشم نیست و حافظه اش را هم که ندارم ! ! ! قریب سی مورد یا بیشتر ، زیاد محله هایی است که در تهران هست از این بیچاره ها در طرف . . . چند تا در طرف چی ، چند تا در بالای شهر حتی در آن محله های بالای

شهر درآنجاها همه هست . آنها برای خاطر اصلاحات ارضی از آنجا کوچ کرده اند و آمده اند اینجا و یک زندگی بیچارگی ، آب ندارند ، برق ندارند ، اینها چیزهایی نیست که آنها نداشته باشند . در همین تهران در محله های دیگر هم برق ندارند ، چند جایش تاریک است . آب ندارند ، برق ندارند ، زندگی هیچی ندارند ، اینها در یک گودال های بسیار گودی بعضی شان زندگی می کنند که آب را باید بروند از آن بالاها کوزه ها بردارند بیاورند . این زندگی است که اینها برای اینها درست کردند؟ ! در دهاتی که یک قدری دورتر است ، من خودم سروکار دارم با آن کسانی که اهل آن دهات هستند که می آیند از من اذن می گیرند یک قدر پول ما بدهیم ، یک قدری خودشان از خودشان بگذارند ، می گوید که یک فرسخ راه است بین آنجایی که این انباری که آب هست تا آنجایی که ، این دهی که آن بیچاره هست یک فرسخ راه باید بروند آب بیاورند برای خوردن . آنوقت پول می گیرند و یک آب انبار درست می کنند که باران ها بیاید در آنجا جمع بشود و آنها در وقتی که باران نیست از این آب استفاده کنند .

شما نگاه نکنید به این اتومبیل هایی که 4 نفر در تهران سوار می شوند و چه می کنند . نه یک دسته شان از خود آنها هستند ، یک دسته شان هم . . . شما سایر شهرهای ایران ، سایر دهات ایران ، آنجاهای خود تهران در

این زاغه ها ، یک نظری به اینها بکنید ، ببینید چه می گذرد بر این ملت . یک ملتی که این طور دارد بر او می گذرد ، یک نفتی که باید این ملت را اداره کند و اگر چنانچه و به طور امانت ، یک هیات حاکمه امین ما داشتیم و به طور امانت این را خرج و صرف می کردند و می فروختند و می گرفتند و خرج این ملت می کردند ، نباید ملت این طور باشد . فریاد ما به این است که چرا باید این طور باشد که یک دسته بیچاره ای این طور زندگی کنند ، یک دسته هم برای ویلا پنج میلیون دلار بالاخره این را هم نوشته بودند پنج میلیون دلار برای گلکاری تزیینات ، گلکاری ویلای یکی از خواهرهای شاه خرج شده . ازکجا آورده اند؟ رضا شاه با دست خالی آمد و کودتا کرد ، املاک مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاک را ، یک مقدارش را رد کردند . از کجا آورده اند؟ این بنیاد پهلوی از کجا ، از کجا دارد اداره می شود؟ از همین اینها از همین پول ملت . این ملت باید نفتش را این طور از دستش بگیرند و سایر چیزهایش را ازش بگیرند و خودش آن طور زندگی بکند و یک دسته هم آن طور زندگی بکنند ، این طور بچاپند این ملت را .

همه مکلفید که تا آخرین نفس بر علیه دستگاه ظلم تبلیغ و افشاگری کنید

فریاد من این است که نباید این طور چاپیدن ها باشد . باید این رژیم به کلی تبدیل بشود . ما تا آن وقت که نفس داریم می

گوییم و آن وقتی که نفسمان قطع شد ، خوب دیگر عذر داریم پیش خداوند تبارک و تعالی . شما هم مکلفید آقا ! یک ملت است ، مصالح یک ملت است ، مصالح اسلام است ، شما هم مکلفید ، که هر چه می توانید تبلیغات کنید به ضد اینها ، یعنی مسایل حقیقی واقعی ایران را بگویید ، آنی که می گذرد بر این ملت شما بگویید ، آنی که در دانشگاه ها می گذرد ، آنی که در دانشسراها می گذرد ، آنی که در دبستانها حتی می گذرد ، دختر کوچولوها را کشتند امسال ، نوبت رسید به این دختر بچه های هفت هشت ساله . آنچه که در زندان های ایران می گذرد ، آنچه که در ایران که خودش زندان است می گذرد ، اینها را به این اشخاصی که آشنا هستید شما در اینجا ، مدارس اینجا میروید ، در ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! جوامع اینها هستید ، به اینها هر کدامتان موظف هستید بگویید . اگر احیانا شما به 10 نفر ، 20 نفر از اینها مطالب ایران را بگویید یک موجی پیدا می شود ، باز خدمتی است اینها دارند جانشان را می دهند ، خدمت می کنند به شماها ، شماها هم باید تبلیغات بکنید ، شما باید حرف بزنید اینجا می توانید در مطبوعات اینها طرح بکنید ، حرف هایتان را مصاحبه می توانید بکنید ، مصاحبه بکنید و بگویید حرف هایتان را . مثل من نیستید که ممنوع المصاحبه بشوید ، بگویید حرف هایتان را .

من از

خدای تبارک و تعالی سلامت همه تان را می خواهم و من امیدوارم که انشاء الله این سیلی که از جمعیت ایران به یک طرف متوجه شده است و با عقیده من به دست خدا پیدا شده است این و بشر نمی تواند این طور کار را بکند من از خدای تبارک و تعالی می خواهم و امیدوارم که این سیل خروشان ، این هرزه ها و علف هرزه ها را ببرد به کنار و مملکت تان برای خودتان بشود و خودتان اداره کنید مملکت تان را . انشاء الله همه تان موفق باشید ، موید باشید . و من عذر می خواهم از اینکه حال مزاجی اقتضاء نمی کند که اینجا بنشینم با شما صحبت کنم .

والسلام

تاریخ : 10/8/1357

در دیدار با گروهی از ایرانیان در حومه پاریس

یک وجود مطلق روحیه مردم را فعال و قوی و متحرک کرده است

بسم الله الرحمن الرحیم

بنا ندارم که . . . یک جهت راجع به . . . و یک جهت مربوط به . . . این روزها ، ملت . . . من گمان ندارم که در هیچ جا . . . داشته باشم

این مدت هم . . . ملت ، این قیامی که ملت ها کرده است و این روحی که دارد ، این قیام که حالا مساءله اقتصادی رسیده است ، در طول تاریخ ما نداریم که در تاریخ ایران در تاریخ بشری هم که یک ملتی این طور هوشیار شده باشد ، یک وقتی که بازار یک شهر را می خواستند ببندند ، همه . . . کم کم رسید به اینجا که . . . وقتی که یک حادثه ای پیش می آمد و علما . . . می کردند .

. .

. هر امر جزیی یا بهانه جزیی که به دست مردم می آید ، بازارها را تعطیل می کنند ، قم نه ، همه شهرها ، سرتاسر ایران وضع این طور شده است که بازار ایران که یک بازار به اصطلاح اینها . . . بازار تهران یک بازار سیاسی است ، الان به وضع . . .

تعطیل ایران به خصوص بازارش ، بازار کسبش آنطور شده است و این مردمی که آن وقت برای تعطیل یک روز ناگوار بود بر ایشان ، حالا اگر به آنها بگویند باز کنید ناراحت می شوند . الان گاهی وقت ها شکایت کردند از این که مثلا فلان آقا گفته است که . . .

مردم نارحت می شدند یا اگر یک سفارشی می شد که مثلا دیگر تعطیل بس است ، در حین اینکه داشتند باز می کردند سفارش می شد می بستند . وضع مردم ، یک وضع خودکار شده است . یعنی یک وجود مطلق روحیه مردم را به درجه ای فعال و قوی و متحرک کرده است که حالا دیگر از اینکه بروید سر اصل کارتان ناراحت می شوند و . . . این جاست . از این طرف اگر یک وقتی ، یک خونی از دماغ یک کسی بیرون می آمد یک ضربی به کسی وارد می شد این مصیبت بود ، این دیگر فرصت همه کار . . . فرضا اگر یک نفر مثلا کشته بشود این مصیبت بود ، حالاوضع به این جا رسیده است که همین دیشب من کاغذی داشتم ، دریافت کردم از یک مادری که نوشته است . .

. که من پنج تا ، یا چهار تا از اولادم . . . کشته شده اند ، و اظهار افتخار می کرد و گفت من هم خودم چه خانواده ام همینطور عادی شده است آنجا چند تا کشته داده اند . . . یک مساءله عادی شده است . . . پیدا شده است . . . و مساله ، مساله مبارزه کنونی به یک وضع عادی طبیعی الان در ایران در آمده است . نه در یک شهر و دو شهر . شما در روزنامه ها شاید تمام مطلب را ننویسند ، رادیو هم تمام مطلب را . . . البته لکن حالا آن مقدار نیمه ای را که می گویند . . . رادیوهای خارجی می رسد ، می بینید که هر وقت که رادیو را باز می کنید که اخبار می گوید ، اخبارش همین هاست که بیست و چند شهر . . . کشته شده است ، فلان ده ، حالا رسیده است به دهات . . . چند هزار نفر اعتصاب کردند ، این مسایل سیاسی که آن وقت اسمش نبود و اصلا اعتصاب صحبتش نبود سابقا صحبت این که اعتصاب صورت بگیرد ، اصلا نمی فهمیدند مردم اعتصاب یعنی چه ، الان اعتصاب هم به یک صورت عادی در آمده است که ملت ایران شهرش اعتصاب می پذیرد که ، پنج هزار نفر همه برادران همه . . . اعتصاب کردن یا اخیرا اعتصاب کارگرها در شرکت نفت . . . قضیه نفت خدا تاءییدشان کند ، . . . آنوقت در ذهنم بود که به آنها بنویسند

نفت خودشان را پس بگیرند ، نگذارید بخورند ، . . . می کنند ، لکن خودداری می کنند . این الان یک مطلب صحیحی است ، الان اعتصاباتی که در ایران پیدا شده است ، اعتصاب در مدارس ، اعتصاب در کارگرها ، اعتصاب در هواپیمایی اعصاب در همه اینها الان در اعتصاب هستند ، اعتصابی که سابقا اگر می گفتند اعتصاب ، نمی دانستند اعصاب چی ، چی هست ، حالابه طور خودکار بدون این که حالایک کسی ، / به ایشان / دعوتشان بکند ، خودکار مردم اعتصاب می کنند .

و دولت خیال می کرد که می تواند اینها را ، اعتصابات برای اینکه مزدمان کم است درست کند ، خودشان اعلام می کنند ، اول اینکه . . . اعتصابات شده بود این حرف را می زند از خراسان به من پیغام داده بودند یک دسته ای که یادم نیست کدام دسته بودند . . . دروغ است ، اینها اعتصاب سیاسی است . حالا هم دارند اعلام می کنند که اعتصاباتی که ما می کنیم ، برای این است که زندانیان سیاسی بیرون بیایند و حکومت نظامی لغو بشود و این خارجی هایی که ریختند به جان این ملت و به جان سرمایه این ملت ، اینها هم بیرون بروند . این قلم آخرش ، یک قلم ارزشداری است ، این تقاضای آخرش تقاضای ارزشداری است ، نمی گویند اینها . . . ، صد هزار یا چهل و پنج هزار یا پنجاه هزار یا شصت هزار ، این طورها . . . به اصطلاح که از این امریکایی .

. . آمده اند . . . لکن با حقوق های بسیار گزاف . الان اعتصاب ، همین طور مبارزه ، خونین ، همین طور بستن بازارها ، خیابان ها و تظاهر و بیرون آمدن و ! ! ! عرض کنم که ! ! ! مرده باد گفتن و اظهار تنفر از دستگاه جبار کردن ، به یک صورت عادی بیرون آمده است .

در چند سال پیش از این اگر در هر یک از این بازارهای ایران یک پاسبان می رفت و امر می کرد که دکان ها بالاش باید بیرق باشد ، بیرق مثلا چه باشد ، امروز چهارم آبان است مثلا آبان یک ماه منحوسی است ، اگر چنانچه یک پاسبان وارد می شد در بازار و به آنها می گفت که باید بیرق کذا بزنید ، هیچ تخلف نمی شد ، کسی مخیله اش نمی آمد که با پاسبان می شود مخالفت کرد ، هیچ در ذهن مردم وارد نمی شد که با پاسبان بشود یک مخالفتی کرد ، همه . . . یک پاسبان می آمد سرتاسر بازار تهران ، بازار قم ، بازار شیراز و امر می کرد به اینکه ببندید . . . بیرق بزنید . . . چراغان بکنید ، می کردند . حالا قضیه اینکه به حکومت نظامی سرنیزه و حکومت طاغوت ، حکومت کذا ، ابدا مردم دیگر اعتناء نمی کنند . ما حکومت نظامی های سابق را دیدیم ، حکومت نظامی سابق همچو که می گفتند فلان جا حکومت نظامی شد ، دیگر جراءت داشت کسی مخالفت با حکومت نظامی بکند؟ ! با پاسبان نمی

کردند با حکومت نظامی بکنند؟ الان شما ملاحظه می کنید حکومت نظامی در چند شهر ایران هست و هیچ کدام اعتنا نمی کنند ، می ریزند بیرون و فریاد ، و آنها هم از اینکه حالا دیگر تعرض شدید بکنند ، یک قدری عقب نشینی کردند ، زیاد عقب نشینی کردند .

الان ملت ، بچه دوازده ساله اش مقابل پاسبان می ایستد ، می گوید مرگ بر شاه این وضع ملت ماست ، مقایسه باید کرد بین این ملت قبل از این نهضت و حالا مقایسه 30 سال پیش از این با حالا ، که ملت ما تا چه حدود رشد سیاسی کرده است ، رشد دینی ، سیاسی ! ! ! دینی . آن وقت به آن وضع بود که برای هیچ امری دخالت برای خودش قایل نبود ، که به ما چه ربط دارد ، مملکت خودش است . . . ملت از خودش است ، اینها همه از خودش است ، حالا از خودش است هر کار . . . این یک منطقی بین توده مردم که لااقل الا بعضی خیلی نادر ، که آنها هم حرف نمی توانستند بزنند اما منطق شان . . . نمی توانستند بگویند ، توده مردم منطق شان این بود که شاه است . . . مملکتش است ، رعیتش است ، این منطقی بود ، شاید همه تان یادتان باشد در 20 سال ، 30 سال پیش از مساءله این طور بود که منطق توده ملت مستضعف ما به واسطه خو کردن بر این قلدریها و دیکتاتوریها هی تو سری زدند و اینها عادت کردند

به تو سری خوردن . یک ملتی اگر چند سال ، 2500 سال ، 2500 سال یک ملتی زیر لگد اینها بوده است ، یک ملتی که 2500 سال زیر این پرچم کثیف بوده ، شاهنشاهی کثیف ترین رژیم های دنیا و اشخاص دنیا ، این ملت عادت کرده . به اینکه خودش را زیر دست و پای اینها ، هر کاری می کنند وا بدهد و هیچ ابدا آه هم نگوید ، حق قایل باشد مملکت خودش است ، رعیت خودش است ، این منطق بود آن وقت در مخیله محمدرضا خان خطور نمی کرد که یک روزی کسی بگوید که شاه چرا این جور کرد . چرا یعنی چه ؟ یعنی اول شخص ایران ! ! ! فرض کنید اگر نخست وزیر باشد ! ! ! جراءت این معنایی که یک کلمه چرا بگوید . . . وقتی که در یک اجتماعی ، زمان آن نخست وزیر 13 ، 14 ساله ، در یک اجتماعی ، کسی گفته بود که شخص اول مملکت ، به او برخورده بود ، اول ، معنایش این است که یک شخص دیگری هم در این مملکت هست که اسمش دوم است ، چرا گفتی شخص اول مملکت ؟ مگر ما یک شخص دیگری هم داریم که شخص اولی باشد؟ این شخصیت اعلیحضرت ، هیچ کس اینجا نیست ، یعنی ما شخصی نداریم که شخص دوم باشد و بگویید شخص اول ، اینها به این صورت داشتند مردم را عادت می دادند و عادت می دادند و عادت کرده بودند به این معنا که چه فرمان ایزد ،

چه فرمان شاه . شاه ، همان فرمانش ، فرمان ایزد است ، فرقی نیست مابین فرمان ایزد و فرمان شاه . یک کلمه ای هم ، که این کلمه ، کلمه صحیحی بود ، به طور غلط معنا کرده بودند که (السلطانه ظل الله ) را غلطی معنا کرده بودند که سایه ، سایه هر شخصی هیچ از خودش ندارد ، هر چه دارد ، حرکتی اگر باشد ، از آن کسی است که صاحب . . . از دیگری است ، یک نفر آدمی که یک جایی دارد راه می رود یا دارد حرکت می کند ، سایه اش خود سایه همین طوری حرکت نمی کند ، حرکتش به حرکت این آدم است ، یعنی هر جوری که شخص . . . حرکت بدهد ، حرکت سایه هم همین طوری حرکت می کند ، راه برود ، سایه هم دنبالش است ، بنشیند ، سایه هم . . . خودش چیزی ندارد ، هر چه دارد از اوست . سلطان ظل الله ، فاتحه همه سلاطین را خوانده که اینها سلطان نیستند ، آنکه ظل الله نباشد ، آنکه برای خودش یک چیزی قایل باشد ، یک حرکتی بر خلاف حرکت امر الهی بکند ، او ظل الله نیست ، او مستقل است ، او خودش یک چیزی است ، پیغمبر اکرم ظل الله است ، برای اینکه از خودش هیچ نیست ، همان وحی یوحی است ، تابع وحی است ، تابع امر خداست ، نهی خداست/ حرکت / به حرکت او ، به تحریک او حرکت می کند ، هر جنگی

که بکند با وحی الهی می کند ، خودش یک آمال و آرزوی نفسانی ندارد که روی این آمال و آرزوی نفسانی یک کاری انجام بدهد حضرت امیر ! ! ! سلام الله علیه ! ! ! منقول است از ایشان که وقتی با آن عمر بن عبدود بود که مقاتله می کردند ، وقتی که او را شکست . . . و به زمین زد او جسارتی کرد به حضرت تفی انداخت ، حضرت پا شدند ، نقل است که ایشان پا شدند و رفتند بعد برگشتند و سرش را کندند ، کسی سوال کرد ، گفتند چون آن وقت یک کاری با من کرد ، من خوف این را مثلا داشتم که آن معصیتی در کار باشد ، در آن کار کار باید الهی باشد ، این ! ! ! ظل الله ! ! ! او کلمه صحیح را که فاتحه همه سلاطین ، فاتحه همه قلدرها و ثروتمندان را می خواند و تکلیف مؤ منین و مسلمین را با سلاطین ، سلاطین جور تعیین می کند این هم غلط . . . معنا کرده بودند و به خورد مردم داده بودند که ظل الله است که باظل الله چه می توانیم بکنیم ، چه فرمان ایزد ، چه فرمان شاه . این غلط کاری ها و این ! ! ! عرض می کنم که ! ! ! جور و ستم ها و این خیانت ها را به طوری کرده بودند که یک ملتی عادت به آن کرده بود اگر وقت نمی شد ، . . . . . . عادتش بود ،

که چه شد ، مثلا چه شد که این نشد . الآن ملت به جایی رسیده است که بچه دوازده ساله اش مقابل پاسبان می ایستد ، در قم در جای دیگر می گوید که مرگ بر شاه ، این خودش را می خواهد نشنیده بگیرد ، گفت به به چرا اینقدر . . . و آن شعاری که می داد . . . مطلب این طور شده است الآن که یک مساءله عادی شده است الان بین ملت ما . قضیه مرگبر شاه یک مساءله عادی ، بچه تازه زبان باز کرده و با این کلمه ، زبان باز کرده ، چه کلمه مبارکی است .

هیچ دستی نمی تواند این جور یک ملتی را تغییر بدهد ، این دست خداست

این راجع به ملت ، که ملت ما به برکت این نهضت خودش ، نهضت جوشیده است از متن ملت جوشیده و بیرون آمده ، نمی تواند کسی بگوید که مال من است ، هیچ کس حق ندارد . . . . هر کس بگوید که این مکال من است و مال آن نیست ، هیچ دستی نمی تواند این جور ملتی را تغییر بدهد ، خداست این کار کرده است ، این دست خداست ، هیچ قدرتی نمی تواند در ظرف ، می شود گفت یک سال و چند ماه یک سال و چقدر ، برای این که قبلش یک قدری همین طور تدریجی بود کار و باز زشد نکرده بود . در ظرف یک

یک سال و چند ماه اوج ، از تحول و تبدیلی که در مملکت ما ، در ملت ما حاصل شده است ، که راه صد سال رفته ، یعنی 2500 سال را

زیر پا گذاشته و مالانده ، نمی شود که با دست زید و عمر باشد . این نمی شود ، نمی شود گفت که روحانیون این کار را کرده اند ، نمی شود گفت مردم بازار این کار را کرده است . خیر ، دست خداست و از متن بطن توده است ، این به امر خدا ، و لهذا امید بخش است . چون الهی است ، امید بخش است . الان وضع ملت ما یک همچو وضعی شده است که درست بر عکس آن وضعی که در سابق داشت که طبیعی این شده بود که باید ، باید این کار را بکنند ، باید از شاه ، از نمی دانم پاسبان و از صاحب منصب ، اینها . . . احترام کرده بود باید چه کرد ، باید کتک خورد و حرف نزد ، باید مالیات ظلمی را داد و حرف نزد ، باید فحش خورد و صدا در نیاورد ، حالا رسیده است به تحول ، این جور تحول به برکت امر الهی و جوشش از متن ملت ، به آنجا رسیده است که طبیعی شده است که مرگ بر این سلطنت . . . این طبیعی شده الان ، بچه ای که تازه زبان باز کرده فقط ، من همین چند روز داشتم یک بچه کوچولو که مربوط به ما بود . . . همین مساله بود ، یعنی . . . . نسبت به بچه ای که تازه زبان باز کرده این را می گوید یک مساله طبیعی شده الان . پس ما تا حالا آن خدمتی که این ملت

به خودش کرده است ، این عنایتی که ذات مقدس حق تعالی به این ملت کرده ، خیال نکنید که بعضی از این اشخاصی که از خود دستگاه . . . . وسوسه می شوند . خوب ، چی چی شد . . . آن خونریزی ها چه کرد ، چه شد این نهضت ، چه کار کرد ، این تضعیف و . . . چی چی شد ، خوب چی چی بود . . . ببینید چی بود و چی شد یک ملتی که همه اش ذلت و پریشانی و سکوت در مقابل ظلم ، الان در مقابل ظلم مثل یک کوه ایستاده است و با مشتش ، با سرنیزه دعوا می کند . چی می خواهید بشود از این بالاتر ، که یک ملتی جوان هایش را جلوی تانک و توپ می برد ، کشته می شود بعد هم می گوید که فدایی دادم خیلی خوب ، بسیار خوب ، باقیش را هم حاضرم ، می خواهد چی بشود؟ بهتر از این چی ، یک تحول بالاتر از این پیشرفت ، بالاتر از این پیشرفت معنوی ، بالاتر از این چیست که یک ملتی ، آن حالش در ظرف یک سال ، یک سال و یک ماه تبدیل شده به یک حال دیگری ، به یک چیز این طوری ، این راجع به ملت و وضع ملت که مشابه نمی توانید پیدا کنید که این طور در همه جا ، در جاهایی که در طول عمرشان یک روز تعطیل برای این امور نکرده بودند ، در بعضی شهرهایی که در طول حیاتشان یک

روز در این امور دخالت نکرده بودند و اگر یکی دخالت می کرد ، می گفتند که این آقا سیاسی است . اگر یک کسی در یک امر از امور زندگی این مردم ، مقابل دولت می ایستاد مقابل مثلا چی می ایستاد ، این را به مارک سیاسی می زدند دیگر باید برود در خانه اش منزوی بشود برای اینکه این سیاسی است . این منطق مردم شده بود به واسطه تبلیغات شومی که کرده بودند در طول تاریخ که مردم را عادت بدهند به این وضع زندگی و به کتک خوردن و منابعشان را بردن و باز خودشان هم همراهی کردن .

این یک خدمتی است که در طول تاریخ سابقه ندارد که به این ملت شده است این خدمت و این ملت ، این تحول را پیدا کرده است ، نباید گفت چی شده است ، خیلی شده است ، خیلی . . . ما بر فرض اینکه این طور باشد که نه ، هیچ کار دیگر نتوانیم بکنیم تا اینجا همه ما را بگیرند خفه کنند و هیچ کاری هم نتوانیم بکنیم لکن تا اینجا که شده ارزش داشته ، یعنی این فداکاری که ملت ایران کرده است ، و این تحولی که پیدا کرده و دنبال این و همراه این ارزش داشته است که صدها نفر ، هزارها نفر کشته بدهد ، فدایی بدهد یک همچو روحیه ای درست بکند ، یک روحیه زنده ای که الان شما خیال نکنید دیگر نمی توانید تحمیل کنند بر شما آن ظلم هایی را که می کردند ، دیگر گذشت / دیگر/ تحمل ظلم

ها ، دیگر نمی توانند اینها پاسبان را بفرستند در بازار و بگویند . . . این دیگر گذشت . . . در اکثر سطرها علامت سه نقطه گذاشته شده که بیانگر کلمات یا عباراتی است که به هنگام پیاده کردن نوار مفهوم نشده است .

تاریخ : 18/8/1357

در دیدار با گروهی از جوانان دختر و پسر فرانسوی علاقمند به اسلام

مترجم : عده ای از جوانان فرانسوی هستند که به اسلام علاقه شدیدی پیدا کرده اند . در این دسته گلی که به شما تقدیم داشتند ، می گویند که حضور شما باعث علاقه بیشتر به اسلام شده است .

امام خمینی : من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل بشود و مزایایی که در حکومت اسلام هست بر بشر روشن بشود ، تا بشریت بفهمد که این اسلام چه دینی است و روابط بین حکومت و ملت ها چه روابطی است و در طرح اجرای عدالت چه نحوی است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد در زندگی . اگر چنانچه بعضی از مزایای اسلام را بفهمند ، امید این هست که همه رو به اسلام بیاورند ، حکومت اسلام و شخص اول که خلیفه است بر مسلمین و به منزله سلطان است نسبت به مسلمین ، زندگی عادیش از افراد طبقه سه پایین تر و با مردم ، با همان طبقه فقرا هم درجه در زندگی هستند و عدالت اجتماعی و عدالتهایی که اجرا می کند اسلام . . . تمام طبقات ، سابقه در بشر ندارد . حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین ، از قبیل رؤ سای جمهوری نیست . حاکم اسلام ، حاکمی است که در بین

مردم ، در همان مسجد کوچک مدینه می آمد جلوس می کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود مثل سایر طبقات مردم ، در مسجد اجتماع می کردند و طوری بود اجتماعشان که کسی که از خارج می آمد ، نمی فهمید که کی رئیس مملکت است و کی صاحب منصب است و کی از فقرا است ، لباس همان لباس فقرا و . . . فقرای ، و در اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین ترین افراد ملت ، بر شخص اول مملکت ، بر سلطان ، بر رعیت ادعایی داشت و پیش قاضی می رفت ، قاضی شخص اول مملکت را احضار می کرد و او هم حاضر می شد و اگر چنانچه حکم بر خلاف او می کرد ، تسلیم بود .

و مع الاسف اسلام بر بشر ، حتی بر خود مسلمین ، مزایای اسلام محفوظ و دست ستمکارها و نفتخوارها نگذاشته است که اسلام به آن طوری که هست ، پیش مردم روشن بشود . اگر چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و اجرا بشود ، امید این را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید ، تمام مکتب ها شکست بخورد ، معالاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم . گاهی اسلام را به صورت وصف ارتجاع تعبیر کردند و گاهی به خشونت تعبیر کردند و گاهی به اینکه چیزی که در هزار و چند سال پیش از این بوده است ، حالا نمی تواند اداره کند . تمام اینها تبلیغات است و

شواهد زنده در متن اسلام است

که این مسایل این طور نیست که مبلغین سایر ملل برای اسلام گفته اند ، ما می خواهیم اسلام را لااقل حکومتش را ، به یک نحوی که شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بکنیم تا معنی دموکراسی را به آن طوری که هست بفهمند و بشر بداند که دموکراسی که در اسلام هست ، با این دموکراسی معروف اصطلاحی که دولتها و رؤ سای جمهوری و سلاطین ادعا می کنند ، بسیار فرق دارد .

سوال : حضرت آیت الله ! استدعا می کنم که در مورد قوانین الهی و دستورات الهی و طبیعت این دستورات یک توضیحاتی برای ما بدهید .

امام خمینی : قوانین الهی طوری نیست که بشود با این مجالس درباره آن ولو اجمالا توضیح داد ، لکن نمونه کوچکی را اینجا من اظهار می کنم . قوانین اسلام یک قوانین است که برای اشخاص است ، فرد فرد بشر ، روابطی که هر فرد بشر با خدا دارد ، روابطی که هر فرد بشر با پیغمبر اسلام دارد ، با حکومت دارد ، روابطی را که هر فرد با فرد دیگر باید داشته باشد ، روابطی که هر فرد با غیر ملت خودش باید داشته باشد ، کلیه روابطی که امکان دارد بین یک بشر با افراد دیگر بشر یا جوامع بشری باشد ، در اسلام مطرح است و حکم دارد . این احکام ، بسیاری راجع به روابط بشر با خداست . همان طور که حضرت مسیح ! ! ! سلام الله علیه ! ! ! آن طوری که حالا به حسب مذهب مسیح معلوم است ، همین بعد از

بشریت را تحت نظر آورده است ، فقط روابط ما بین خدا و خالق را ملحوظ داشته است ، در اسلام به طور کامل این مطلب حکم دارد ، احکام بسیار زیاد دارد و علاوه بر این ، روابط دیگری هست و احکام دیگری هست که این احکام راجع به افراد است و کیفیت از اولی که باز متولد نشده است یک فرد ، یک احکام برای . . . تولد یک فرد صحیح ، سالم و مهذب و در حالی که ازدواج حاصل می شود بین شوهر و زن و قبل از ازدواج برای انتخاب همسر و در زمان ازدواج و در زمان معاشرت زوجین باهم ، در زمان حمل ، در زمان شیر دادن بچه ، زمانی که بچه در دامان مادر باید تربیت بشود ، زمانی که پیش معلمهای اول تربیت بشود ، تمام اینها در اسلام حکم دارد و برای تربیت یک بشر قوانین دارد و علاوه بر اینها مذهب اسلام مثل مذهب مسیح نیست که راجع به حکومت و راجع به اداره مملکت دستوری نداشته باشد ، یا اگر داشته باشد به مسیحیین نرسیده باشد . اسلام حکومت دارد و حکومتش همان نحوی که حکومتهای دیگری هست و تشکیلات دارد لکن تشکیلاتی که تمامش بر مبنای عدالت است ، روابط حکومت با رعیت ، با اصناف رعیت ، روابط رعیت با حکومت ، روابط حکومت با مذاهب اقلیت ، روابط مردم جامعه با اقلیت ها ، روابط حکومت با حکومتهای دیگر روابط خود جامعه اسلامی با جوامع دیگر ، تمام اینها قوانین دارد و من نمی توانم قوانین اسلام را

این جا برای شما تشریح کنم ، حتی اجمالش را . انشاء الله اگر چنانچه به شما خداوند توفیق عنایت کند و وارد اسلام بشوید ، به تدریج این مسائل را هر کدام اهلش باشید خواهید فهمید .

تاریخ : 20/8/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه انگلیسی ابزرور

س : حضرت آیت الله اخیرا فرموده اند که امیدوارند بدون نیاز به جنگ مسلحانه ، مبارزات کنونی موفقیت آمیز باشد و هنوز وقت آن نرسیده که مردم اسلحه به دست بگیرند . آیا در جریانات اخیر که ارتش قدرت را در دست گرفته ، خطر یک جنگ داخلی افزایش پیدا نکرده ؟ یا این خطر کاهش یافته است ؟

ج : اگر چه ارتش با شدت هر چه تمامتر وارد میدان شده است ، لکن احتمال این هست که همین شدت عمل موجب نزدیکی پیروزی ملت باشد . و با این شدت ها نمی شود یک ملت را که همه افرادش به پا خاسته اند ساکت کرد . و امید فتح الان بیشتر است .

س : چه اشتباهاتی شاه مرتکب شده که باید هر چه زودتر برطرف شود؟

ج : اشتباهات شاه یکی دو تا نیست تا بتوانیم الان ذکر کنید . لکن در جمله کلام اینکه از اول که شاه روی کار آمده است و سلسله پهلوی به سلطنت رسیده اند قانونی نبوده است و بر خلاف نص قانون اساسی بوده است و تاکنون هم هر چه کرده اند خیانت و جنایت بوده است ، بنابراین آنها باید بروند . شاه ما را به ورشکستگی سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی کشانده است . آیا هر یک از اینها کافی نیست که ملت او

را عزل کند؟

س : موضع و نظر حضرت عالی در مورد مدرنیزه کردن کشور چیست ؟

ج : این مساءله ای است که وقتی مملکت اسلامی تشکیل شد ، به دست کارشناسان باید انجام شود . البته نه به اسمی که شاه ادعا می کند .

س : آیا مذاکرات شما با آقای سنجابی به عنوان رهبر جبهه ملی موفقیت آمیز بوده است ؟

ج : مطالبی که من گفتم ، آقای دکتر سنجابی قبول کردند و بنابراین بود که اعلام کنند . لکن الان ایشان هم بر اساس انچه اطلاع رسیده ، گرفتار شده اند .

تاریخ : 4/9/1357

نامه به حضرات علمای اعلام و حجج اسلام و سایر طبقات و اهالی هندوستان

بسمه تعالی

خدمت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام و سایر طبقات و اهالی محترم هندوستان دامت اقامتهم و ایدهم الله تعالی

سلام بر شما و سایر برادران . لابد قضایای ایران و مصیبت هایی که بر اهالی آن جا از طرف سلسله پهلوی وارد شده و می شود اجمالا شنیده اید . آنچه بر این ملت مظلوم می گذرد به حدی نیست که بتوانم تفصیل دهم . از اول کودتای نحس رضاخان به دست دولت انگلیس تاکنون ، تمام ملت ایران در اختناق و رنج و درد به سر می برند ، تمام ذخایر آنها را از قبیل نفت و غیره به طور غاصبانه به اجانب داده اند و نفعی از آن به ملت فقیر نرسیده و نمی رسد . کشتارهای عمومی و دسته جمعی سال ها است ادامه دارد . مساجد و معابد و حوزه های علمیه در حال تعطیل است . نظامیان شاه بر مال و جان ملت مسلط هستند .

بر شما ملت بزرگ است که با این

ملت مظلوم همراهی و همدردی کنید و دولت خود را وادار به همراهی نمایید . از خداوند تعالی اصلاح حال عموم را خواهانم .

و السلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/9/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه دانمارکی

س : نظرات و درخواست های سیاسی شما در ایران امروز چیست ؟

ج : نظر ما این است که دست خائنین به این مملکت را کوتاه کنیم و درآمد مملکت را صرف محتاجان و فقرای آن و مصالح ملت کنیم و حکومت جائرانه پهلوی را بر هم زنیم و یک رژیم بر پایه عدالت و دموکراسی حقیقی که ضامن آزادی و استقلال مملکت باشد به وجود بیاوریم .

س : منظره آینده ایران را به چه ترتیب ملاحظه می فرمایید؟

ج : ما امیدواریم که قیام ملت به آنچه ملت می خواهد که حکومت اسلامی است منتهی شود و می دانیم که درآینده تحت لوای حکومت اسلامی ، منافع ملت تامین می گردد و آزادی و استقلال برای ملت و مملکت به ارمغان می آورد .

س : حضرت آیت الله ! در مطبوعات جهان مباحثی هست در مورد این که موضع شما نسبت به کمونیست ها و مارکسیست ها چیست ؟

ج : برنامه ما در حکومت اسلامی مبنی بر توحید است و آنها بر خلاف این عقیده و ایدئولوژی هستند ، بنابراین ما در یک جهت نمی توانیم با آنها حرکت کنیم .

س : آیا نظر حضرت آیت الله این است که نفت کشورتان را برای نسل های آینده دست نخورده نگه دارید و حفظ کنید؟ و اگر چنین نظری هست آیا به این معنی است که مایل هستید صادرات نفت را متوقف کنید؟

ج : خیر

، ما صادرات نفت را متوقف نمی کنیم و نسل حاضر احتیاج به پول این نفت دارد . آنچه را که ما با آن مخالف هستیم و از آن جلوگیری می کنیم از تعدیاتی است که تا حال به ما ، چه از جانب نفت و درآمد آن و چه از ناحیه سایر امور شده است . ما از این زیاده روی ها جلوگیری می کنیم و الا نفت را می فروشیم و ارز می گیریم . اختیار نفت و درآمد حاصل از آن با خود ماست .

س : حضرت آیت الله ! شما آینده ایران را بین بلوک شرق (یعنی شوروی ) و غربی ها چگونه می بینید؟

ج : ملت ایران اجازه نمی دهد که هیچ مملکتی در امور داخلی او دخالت کند و آزادی و استقلال خودش را حفظ می کند و با تمام کشورها هم به طور احترام متقابل عمل خواهد کرد .

س : حضرت آیت الله ! ما همیشه به افراد مسن احترام می گذاریم ، شما نقش خودتان را در نهایت در

حکومت آینده ایران چگونه می بینید؟ و آیا فکر می کنید چه کسی حکومت جدید را که مورد نظر شماست باید رهبری کند؟

ج : ما اشخاصی که برای حکومت لایق باشند داریم و در آینده نزدیکی معرفی خواهیم کرد و اینطور نیست که گفته شده است که اگر چنانچه شاه برود یک خلایی پیدا می شود . البته من خودم بنای دخالت مستقیم در امور را ندارم ، وقتی که حکومت تاءسیس گردد من سمت هدایت را دارم .

تاریخ : 9/9/1357

مصاحبه خبرنگاران روزنامه لبنانی الهدف و رادیو اطریش

س : حضرت آیت الله ! وضعیت واقعی

ایران را چگونه بررسی و ارزیابی می فرمایید؟

ج : الان ایران در حال انقلاب است ، اعتصابات تمام قشرها را فرا گرفته است ، حکومت نظامی شاه مشغول قتل و غارت است . از اطراف اشرار را تحریک می کنند که به شهرها بریزند و مردم را بکشند دانشگاه های ما همه تعطیل است ، مدارس دینی همه تعطیل است ، وضع آشفته است و تمام اینها برای این است که ایران این رژیم را نمی خواهد رژیمی که پنجاه سال بر مردم حکومت جائرانه کرده است ، پنجاه سال اختناق ایجاد کرده است و مردم را کشته است ، مردم نمی خواهند و انشاء الله پیروز می شوند .

س : حضرت آیت الله ! موضع شما نسبت به سایر مخالفین شاه در ایران چیست ؟

ج : ما با هر کسی که با خواست های ملت ایران که سقوط شاه و شاهنشاهی است موافق باشد موافقیم و با ما برادر است و اگر چنانچه با آن خواست ها موافق نباشد ، قهرا خائن به ملت است و ما با او نیستیم .

س : حکومت آینده ای که بتواند مورد تاءیید و قبول حضرت عالی باشد چه ترکیبی باید داشته باشد؟

ج : حکومت جمهوری متکی به آرای عمومی و اسلامی ، متکی به قانون اسلام ، این را جمهوری اسلامی می گوییم و این مورد نظر ماست .

س : موضع حضرت آیت الله نسبت به دو ابر قدرت روسیه و آمریکا چیست ؟ و آیا تصور می فرمایید که خطر یک دخالت نظامی از طرف اینها به ایران در آینده وجود داشته باشد؟

ج : خیر ،

چنین احتمالی را که مورد نظر شماست نمی دهیم ، چون الان هم چیزی در حد دخالت مستقیم نظامی آمریکا در ایران است . نظر ملت ایران این است که استقلال و آزادی پیدا کند ، پس چگونه با دخالت این دو ابرقدرت قضایای ایران حل می شود؟ البته ما با هر کشوری اگر در امور ما دخالت نکند و با ما به عدالت رفتار کند ، ما هم با آنها به طور عدالت رفتار خواهیم کرد .

س : رابطه شما با دولت های عربی چگونه خواهد بود؟ به کدام طرف تمایل پیدا خواهید کرد؟ به طرف دولت های عربی مترقی نظیر لیبی ، سوریه و عراق و یا به طرف دولت های معتدل نظیر عربستان سعودی و مصر؟

ج : دولتی که ما ایجاد می کنیم دولت اسلامی ، جمهوری اسلامی است . و هر یک از آنها نزدیکتر به جمهوری اسلامی باشند البته آنها نزدیکتر به ما خواهند بود و هر کدام دورتر باشند ، دورتر .

س : حکومت نظامی گفته است که تصمیم دارند که قانون اساسی را با شریعت اسلام متناسب و تعدیل کنند (دو روز پیش در روزنامه های عربی منعکس شده بود) آیا حضرت آیت الله بر این عقیده هستند که رژیم شاه بتواند با این برنامه ها و با این قدم هایی که بر می دارد ، در جبهه مخالف خودش تاءثیر بگذارد و برخی از آنها را به خودش جلب نماید؟

ج : اینها دروغ می گویند . اگر راست می گویند اول چیزی که در قانون اساسی مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژیم سلطنتی است

. اگر آن برطرف شد و سایر قوانین اسلام را هم درست کردند و این اشخاصی که الان در راس واقع شده اند رفتند ، آن وقت تکلیف را روشن می کنیم

تاریخ : 24/9/1357

مصاحبه خبرنگار خبرگزاری فلسطینی وفا

س : مولانا الامام ! بدون شک زندگی طولانی شما پر از تجربه های مختلف و تغییرات و تحولاتی بوده است و این سبب شده است که امروز از موضع قوی با مسایل برخورد کنید و خواسته ها و نظرات خود را خیلی واضح بیان نمایید ، مضافا براین که میلیون ها نفر از مردم ایران از رهبری شما در مبارزه خود برخودارند . از حضورتان تقاضا داریم که مهمترین مراحل این تجربه های تاریخی و آثار آنها را که در خط امروزی مبارزه شما تبلور یافته است ، بیان نمایید .

ج : پیش از بیان تجربیات دورانی که من خودم شاهد آن بوده ام تذکر و توضیح یک نکته لازم است و آن اینکه نهضت موجود ملت ایران ، همچنان که بارها گفته ام یک نهضت صد در صد اسلامی است و خط مشی و هدف ها و راه های آن از اسلام الهام می گیرد . اگر ملت ایران حاضر به سازش با شاه نیست ! ! ! که یک فرد ظالم و جنایتکاری است ! ! ! به این دلیل است که اسلام اجازه نمی دهد که ظالمی بر مردم حکومت کند ملت ایران با رژیم سلطنتی مخالف است ، زیرا رژیمی است تحمیلی که هرگز متکی به آرای ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادی ، مخالف با اراده و خواست مردم است و خود

را موظف به تامین هدف ها و خواسته های مردم نمی داند و حکومت چنین رژیمی ، حکومت طاغوتی است و اسلام اطاعت از این حکومت را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتی را واجب شمرده است . و این مبارزه ، از ابراز تنفر از ظلم که پایین ترین مرتبه نهی از منکر است شروع شده تا قتال ، و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردد و اگر ملت ایران علیه تسلط اجانب مبارزه می کند ، باز هم از اسلام دستور می گیرد ، زیرا مردم مسلمان حق ندارند که غیر مسلمین را در امور خود دخالت بدهند که مسلط بر سرنوشت آنان شوند و واجب است که با این تسلط ، مبارزه اسلامی کنند تا جامعه استقلال خود را به دست بیاورد . و نسبت به تجربه های عمر خودم ، ما می بینیم که رضاخان که هیچ گونه صلاحیت حکومت را نداشت ، به زور اجانب و برخلاف میل ملت ، بر مردم ایران تحمیل شد و با روی کار آمدن رضاخان این سه اصل اسلامی در امر حکومت پایمال شده : اول ، اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامی . و دوم ، اصل آزادی مسلمین در رای به حاکم و تعیین سرنوشت خود . و سوم ، اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین . و اگر درآن روز برای احیاء این سه اصل اسلامی اقدام شده بود ، کار به این جا نمی کشید و دیده ایم

که رضاخان چه جنایاتی نسبت به کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران مرتکب شد . بعد از سقوط رضاخان ، پسرش محمدرضاخان سرکار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق ، حکومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتی نداشت ، از این جهت به خواسته های جزیی مردم که پدرش نادیده گرفته بود تن داد و بعد که مسلط شد ، جنایاتی مرتکب شد که دست کم از پدرش نداشت . و در بیست و پنج سال پیش که شاه ضعیف شد و فرار کرد ، اگر مخالفین درآن روز به این اصول سه گانه اسلامی توجه می کردند و کار شاه را یکسره می کردند ، به این جا نمی کشید و دیدیم که شاه بعدا مسلط شد و در این بیست و پنج سال و به خصوص در این پانزده سال اخیر جنایاتی مرتکب شده است که روی مغولان و چنگیزها را سفید کرده است ، که ابعاد جنایاتش در بیان نمی گنجد و از این رو در این مرحله حساس ، ملت ایران تصمیم گرفت است که متکی به اسلام و با الهام از اصول مترقی اسلام ، نهضت خود را به پیش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامی ، جامعه خود را از نو بنا کند و هیچ گونه سازش و راه میانه و امثال این تو همات را نپذیرد .

س : در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولت های بزرگ استعماری ، خواب صهیونیستی تحقق یافت . این فاجعه بر مردم ایران تاءثیری درآن زمان گذاشت و چه عکس العملی داشت

؟

ج : بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکاری دولت های بزرگ استعماری ، برای همه مسلمین و نیز برای مسلمانان ایران فاجعه بود ، فاجعه ای بسیار دردناک : و باید گفت متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولت های استعماری آن زمان بودند که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزی کردند . کشورهای اسلامی ازدست ابرقدرت ها مصیبت های زیادی دیده اند و این هم یکی از مصایب بزرگ بود ، منتها به دست صهیونیست ها . ملت ایران (نه شاه و دولت او) به دلیل احساس عمیق اسلامی خود از دست رفتن فلسطین را به مثابه از دست رفتن پاره ای از پیکر خود می دانست و به همین دلیل همیشه علی رغم همکاری شاه و دولتهای دست نشانده او با اسرائیل ، عمیق ترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینی کرده است . من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده ام و چه بسیار از ایرانیان ، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به تجاوز اسرائیل به زندان رفته اند و شکنجه دیده اند . و ما همیشه به عنوان یک وظیفه اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفه الهی عمل خواهیم کرد .

س : باید دانست که تجربه مصدق به همه ثابت کرد علت شکست را جستجو نماید و نتیجتا گروه های مختلف سیاسی نشان داد که باید روش مبارزه را تغییر

دهند . تقاضا داریم نتایجی را که از این تجربه گرفته اید بیان نمائید . آنچنان تجاربی که شما را در ایجاد اطمینان و رابطه محکم با ملت یاری نمود .

ج : من همیشه با روش های مسالمت آمیز مخالفت کرده ام . شاه به هیچ وجه نمی تواند و نباید سلطنت کند .

س : همان طور که می دانید ، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویه سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967 ، قدرت و گسترش یافت . آیا اخبار آن به ملت ایران می رسید؟ به چه وسیله ای ؟

ج : آری ، خبر می رسید به همان و سیله ای که به سایر کشورها می رسید . البته رژیم ایران سعی می کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه کرده است و همیشه اعراب را مشتی مردمی که مسایل را درست درک نمی کنند معرفی کرده است . رژیم ، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است . رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعی همه ! ! ! چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند ! ! ! به نفع اسرائیل کار می کردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامه ها مخالفت کردیم و اکنون نیز می کنیم .

س : در دهه 1960 شاه چیزی به نام (انقلاب سفید) برای اصلاحات ارضی و تغییرات اجتماعی اعلان کرد . تقاضا داریم حقیقت این نمایشنامه را بیان نمایید . بخصوص اینکه بعضی از وسایل تبلیغاتی مثل (پاری ماچ ) این

روزها ادعا می کنند که یکی از علل انقلاب رجال دینی ، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر این است که زمین های ایشان را مصادره کرده است و نیز به خاطر اجرای اصول (انقلاب سفید) است .

ج : شاه پس از سال ها فکر و مشاوره با حامیان خارجی اش طرحی تهیه کرد که هم بتواند ایران را به نفع خود و اربابانش غارت کند و هم به خیال خام خود ، زمینه هر گونه انقلاب داخلی علیه خود را نابود کند . برای توجیه برنامه های ضد ملی خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضی را به میان کشید ، به این امید که دهقانان محروم و فقیر ایران را به بهانه صاحب زمین شدن بفریبد و آنان را علیه مخالفین خود بسیج نماید . البته اوج داستان غم انگیز شاه برای مردم ایران ، اصلاحات ارضی بود ، ولی مساءله آزادی زنان را هم به این نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه کرد و سایر مواد به اصطلاح انقلاب سفید ، هر یک نیز در این نمایش مبتذل نقش خاصی ایفا کردند . و اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این که کشاورز ایرانی که فقیر و محروم و گرفتار چنگال مالکین بزرگ ! ! ! که همه از قماش خودشان بودند ! ! ! بود ، روز به روز بر فقرش افزوده شد و سرانجام برای لقمه نانی به شهرها روی آورد . شاه بلافاصله از این بازار کار ارزان سوء استفاده کرد و به بهانه صنعتی کردن کشور ، راه را برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی در موسسات صنعتی هموار کرد

و نیز همان مالکین بزرگ را می بینیم که امروز به صورت کارخانه داران بزرگ که همه از وابستگان و سرسپردگان رژیم هستند ظاهر شده اند . دیروز اگر کشاورزان ایرانی برای کوچکترین تخلف از دستور ارباب ظالم خود ، به زیر شلاق می رفت و اموالش تاراج می شد ، امروز هم کارگران برای به دست آوردن حقوق حقه خود ، زیر فشار کارخانه داران به توسط مزدوران رژیم به گلوله بسته می شوند و در بعضی از روستاها روستاییانی که حاضر به مهاجرت نشدند ، چون دارای زمین های نسبتا مرغوبی بوده اند ، از خانه هایشان آواره کردند و زمین های مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند .

شاه برای ملت ایران دست به اصلاحات ارضی نزده است بلکه طراح اصلاحات ارضی یعنی آمریکا و سایر دول استعمار اقدام به اصلاحات کرده است . زیر نتیجه اصلاحات ارضی یعنی آمریکا و سایر دول استعماری اقدام به اصلاحات کرده است . زیرا نتیجه اصلاحات ارضی شاه این شده است که امروز در حدود نود در صد مواد غذایی ایران از خارج به خصوص از آمریکا تامین می شود و نتایج خانمانسوز اصلاحات شاه به همین جا تمام نمی شود . مزدوران شاه گفته اند که علمای مذهبی به دلیل اینکه اصلاحات ارضی زمین های آنان را از دستشان بیرون برده ، علیه شاه قیام کرده اند . کدام زمین ها؟ کدام یک از علمای دینی از مالکین ایرانی بوده اند؟ زندگی علمای دینی که با سادگی در حد مردم معمولی است ، آیا نیاز به زمینداری دارد؟ تمام دروغ های

شاه و حامیانش برای ملت ایران روشن شده است . ابعاد خیانت شاه در زمینه مسایل اقتصادی به این مسایل تمام نمی شود ، شاه از آزادی زنان صحبت می کند ، آزادی کدام زن ؟ ! در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند و اکثریت زنان را ایرانی تشکیل می دهند ، امروز همه علیه شاهند وسرنگونی او را خواستارند و همه آنان امروز می دانند که آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن . آزادی زن در منطق شاه ، یعنی پر کردن زندان ها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی های اخلاقی شاهانه تن بدهند .

سوال : این روزها ملاحظه می شود که یکی از شعارهایی که مردم در خیابان های شهرهای ایران می دهند و همچنین خود شما می دهید ، این است که کسانی که می کوشند سازش کنند ، خاء ن هستند . تقاضا داریم محتوای این شعار و عواقب آن را بیان نمایید .

جواب : سازش با شاه یعنی سازش با ظالمی خاء ن و سازش با چنین موجودی ، پیداست که خیانت به ملت ایران و اسلام است و اما راه حل های میانه را قبلا توضیح دادم که چرا نمی پذیریم .

سوال : آیا ممکن است از چگونگی روابط بین خود و مقاومت فلسطین گفتگو کنید؟ معروف است که بین شاه و اسراءیل روابط آشکاری در میدان های مختلف برقرار است و به خصوص این که شاه ، اسراءیل را به نسبت زیادی از

طریق ارسال نفت کمک می کند . تقاضا داریم بعد از آزادی ایران از حکم شاه ، روابط خود را با اسراءیل بیان نمایید .

جواب : همان طور که قبلا اشاره کردم ، ما همیشه در حد امکانات و قدرتمان از برادران فلسطینی برای پایان دادن به تجاوز اسراءیل و آزاد کردن اراضی اسلامی از دست اسراءیل غاصب حمایت می کنیم و هرگز کمترین کمکی به اسراءیل نخواهیم کرد .

سوال : درباره جمهوری اسلامی با یک برداشت عمو می بگویید که روابط جمهوری اسلامی با دو کشور بزرگ چگونه است ؟

جواب : جمهوری اسلامی به این معنی است که قانون کشور را قوانین اسلامی تشکیل می دهد ، ولی فرم حکومت اسلامی جمهوری است ، به این معنی که متکی بر آرای عمومی است . و روابط ما با تمام

کشورها بر اساس احترام متقابل به طوری که نه به آنها ظلم می کنیم و نه به آنها اجازه ظلم را می دهیم .

تاریخ : 30/9/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آمریکایی تایم

سوال : حضرت آیت الله ! بعضی از مردم می گویند شما به خاطر خصومت شخصی که با شاه دارید حاضر به مذاکره و توافق با وی نیستید . آیا یک چنین مساءله ای صحت دارد؟

جواب : مساءله ای است که شاه گفته است ، اساسی ندارد . من هیچ خصومت شخصی با کسی ندارم .

سوال : حضرت آیت الله ! سیاست یعنی پیدا کردن راه حل های ممکن اگر درست فهمیده باشم موضع حضرت عالی این است که هیچ نوع مذاکره ای با رژیم کنونی امکان پذیر نیست ، برای این که این رژیم غیر قانونی است ، به

نظر شما علت این که شما و پیروانتان در مذاکره با شاه برای یافتن یک راه حل سیاسی در مورد بحران کنونی ایران و اجتناب از هرج و مرج بی میل هستید چیست ؟

جواب : علت این است که ما هرج و مرج را زیر سر خود شاه میدانیم ، بنابر این شاه نمی خواهد که راه حل پیدا کند ، شاه می خواهد راه فرار از این تنگنا و به دست آوردن قدرت پیدا بکند ، پس با شاه مذاکرات معنی ندارد .

سوال : حضرت آیت الله ! شما فرموده اید که علاقه ای به قدرت سیاسی یا شرکت در یک حکومت جدید را در ایران ندارید ، بنابر این در صورت رفتن شاه فکر می فرمایید چه نوع حکومت سیاسی در ایران استقرار خواهد یافت ؟ آیا دولتی پارلمانی که دارای نخست وزیر باشد یا به چه صورت دیگری ، ممکن است توضیحات بیشتری بفرمایید ؟

جواب : این حکومت ، حکومت جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی است . در حکومت جمهوری مجلس تشکیل خواهد شد ، بعد مجلس جزئیات نوع جمهوری و مسایل مربوط به آن را تعیین خواهد نمود .

سوال : آنهایی که مورد نظر شما هستند چه کسانی هستند که جمهوری اسلامی مورد نظر شما را رهبری بکنند؟

جواب : اشخاصی هستند که الان من نباید معرفی شان بکنم .

سوال : در جمهوری اسلامی مورد نظر شما ، نقش ارتش چگونه خواهد بود؟ ارتش چه نقشی را ایفا خواهد کرد؟

جواب : در جمهوری اسلامی ارتش هست ، لکن ارتش وابسته نیست و ارتش به اندازه ای است که احتیاج کشور را

رفع می کند و کسانی که به درد نمی خورند و فقط برای استفاده در لباس ارتش هستند حذف می شوند ، آنها زاید هستند لکن اصل ارنش به قوت خویش باقی است .

س : در جمهوری اسلامی به طور کلی سیاست خارجی شما چگونه خواهد بود؟

ج : جمهوری اسلامی ما با تمام ممالک روابط حسنه و احترام متقابل قایل است ، در صورتی که آنها هم احترام متقابل قایل باشند .

س : آیا در جمهوری آینده این را شما پیش بینی می فرمایید که کشور شما در روابط با ابرقدرتها بی طرف باشد یا بیشتر در اردوگاه غرب قرار بگیرد ؟

ج : خیر . در هیچ اردوگاهی قرار نمی گیرد و بی طرفی خودش را حفظ خواهد کرد .

س : ترسی که در بسیاری از کشورهای غربی وجود دارد این است که در صورت استقرار جمهوری اسلامی با رفتن شاه ، کشور ایران به دست روسها بیافتد و زیر نفوذ آنها قرار بگیرد . آیا به نظر شما این ترس بیمورد است ؟

ج : ایران هرگز به دست روسها نمی افتد . همان مردمی که با غرور اسلامی شان آمریکا را از ایران بیرون کردند با همان نیرو و غرور هرگز اجازه نخواهند داد شوروی و یا هر کشور اجنبی دیگری در ایران نقوذ پیدا کند ، این از تبلیغات شاه است

تاریخ : 3/10/1357

پاسخ به نامه آقای ابوجهاد

جناب آقای ابوجهاد ایده الله تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از اهداء تحیت ، عطف به مرقوم محترم تاریخ 10/12/1978 ، جناب آقای جلال الدین فارس ! ! ! ایده الله تعالی ! ! ! را برای آن امر معین نمودم

.

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/10/1357

مصاحبه خبرنگاران رادیو مونت کارلو و 18 روزنامه جنوب فرانسه

س : رفتن شما به تاءخیر افتاد . تظاهرات دیروز با خشونت کوبیده شد و به نظر می رسد که رفتن شاه تعیین کننده نیست . آیا شما در استقرار حقوق اسلامی به تردید افتاده اید؟

ج : آن طور که ما در نظر داریم باید شاه و رژیم سلطنتی و حکومت منصوب شاه تمام بروند و با استقرار حکومت اسلامی وضع تثبیت خواهد شد . آنچه وضع را متزلزل می کند دولت و بعضی از ارتشیان دست نشانده اوست . من بارها گفته ام که ارتش با ماست تمام این خشونت ها از تنی چند فرماندهان است که ناچار با شکست روبرو هستند .

س : در محدوده یک جمهوری اسلامی قشون چه خواهد شد؟ آیا کماکان از مدرنترین وسایل برخوردار خواهد شد؟

ج : البته ما ارتش لازم داریم و با استقرار جمهوری اسلامی باید ارتش قوی باشد اما به نفع مردم . ارتش باید در خدمت ملت باشد و نه در خدمت اجانب و برای سرکوبی ملت . تاکنون ارتش را طوری انتخاب کرده بودند که کارش سرکوبی ملت بود . تنی چند فرماندهان خائن به سود اجانب عمل می کردند اینان که کنار بروند ارتش در خدمت ملت در خواهد آمد و از مدرنترین وسایل برخوردار خواهد بود . البته از وسایل مدرنی که به درد ارتش بخورد نه اینهایی که فعلا به درد مستشاران آمریکایی می خورد و بس .

س : چه رفتاری در برار سرمایه گذاری های فرانسه و قراردادهایی که با فرانسه امضا شده است اتخاذ خواهید کرد؟

ج : این امور

راجع به دولت آینده است . البته قراردادهایی که به نفع ملت باشد محترم و آنچه به ضرر ملت باشد ملغی خواهد شد . فکر نکنید که چون من در فرانسه هستم قدمی به نفع فرانسه که به ضرر ملت خودمان باشد بردارم . فرانسه هم مثل سایر کشورهاست . من به مبارزه خود در هر کجا که باشد ادامه می دهم فرانسه و جای دیگر ندارد . البته فعلا از فرانسه شخصا متشکرم .

س : آقای تهرانی که از شورای سلطنت استعفا کرده است نمی تواند نقش واسطه مفیدی را میان شما و ارتش و بختیار ایفا کند؟

ج : دولت بختیار دولت غیرقانونی و وساطت با او هیچ معنی ندارد و ارتش هم مقامی نیست که بتوان با

او وارد مذاکره شد و تفاهم نمود .

س : چرا پیشنهاد بختیار را درباره دادن امکان انتخاب به ملت میان جمهوری اسلامی و یک رژیم دیگر قبول نمی کنید؟

ج : بختیار غیرقانونی است و ملت با او مخالف است . او از نظر من یک فرد خائن است .

س : شما با اسرائیل مخالفید و از یاسر عرفات حمایت می کنید . رفتار شما در بحران خاورمیانه چه خواهد بود؟

ج : این امور مربوط به دولت آتیه است و من فعلا نمی توانم در این باره اظهار نظر کنم . البته به محض آمدن یک حکومت مردمی روی کار با اسرائیل قطع رابطه خواهیم کرد چون غاصب است .

س : آیا شما این فرض را مورد بررسی قرار داده اید که خود مسؤ ولیت جمهوری اسلامی را بر عهده بگیرید؟ در چه حدود و با چه شرایطی

؟

ج : خیر من مسؤ ولیت ریاست جمهوری را به عهده نمی گیرم کار من هدایت آنهاست .

س : شما در پنجشنبه گذشته احتمال حوادث و خیمی را هنگام ورود خود به تهران دادید . حوادث ساعات اخیر موید این بیم هست ؟

ج : تا این رژیم هست و تا این دولت غاصب سر کار است این احتمال ها را می دهم . وقتی این دولت برود اوضاع آرام می شود . شخص من مطرح نیست . من از خدا می خواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در کنار آنها کشته شوم . من بارها گفته ام که من با یک شخص عادی یکی هستم . س : جمهوری اسلامی آن طور که شما در نظر دارید بر پایه چند حزبی خواهد بود و آیا گرایش های مذهبی دیگر و غیر مسلمان محترم شمرده خواهد شد؟

ج : همه احزاب در ایران آزاد خواهند بود مگر آنکه مخالف با مصالح ملت باشد در آن صورت از فعالیت آنها جلوگیری می شود لکن اظهار عقاید آزاد است . اقلیت های مذهبی نیز همه محترم هستند و حقوق آنان در اسلام و جمهوری اسلامی محفوظ است .

س : هیچ کس نقش (سیا) را در استقرار رژیم شاه و نگاه داشتن و حفظ دولت بختیار انکار ندارد . در این شرایط چگونه می توان مانع یک عمل نظامی قهرآمیز تحت رهبری آمریکا شد؟

ج : به همان ترتیب که شاه از بین رفت اراده ملت بر همه مشکلات غلبه خواهد کردو ارتش غیر از چند نفر از سران آن از مردمند و با ما هستند .

س :

شما از حمایت های خارجی برخوردارید؟

ج : هیچ حمایتی از ما نشده است . گاهی لفظا ظهار حمایت شده است لکن حمایت عملی به هیچ وجه وجود ندارد و ما محتاج هیچ حمایتی نیستیم . ملت ایران اراده کرده است تا پیروز شود و حتما پیروز خواهد شد .

س : وقتی حکومت بختیار برود چه تدابیر اقتصادی فوری باید اتخاذ کرد؟

ج : برای نجات اقتصاد کشور ما علمای اقتصاد داریم . آنان را به کار وا می داریم تا اولویت ها را معین

کنند . ما می دانیم که اقتصاد کشور منهدم شده است و بعد از پیروزی با بحران های اقتصادی عظیمی روبرو هستیم چون شاه برای آرامش خیالی ایران پولی در بانک ها نگذاشته است و افراد خائن پول های گزافی از کشور خارج کرده اند . ولی ما اشخاصی داریم که می توانند راه حل ها را بیابند و چون ملت همه از جمهوری اسلامی پشتیبانی می کنند امیدواریم بتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم و جهات مادی و معنوی خود را سامان بخشیم و به امید خدا ایران را از نو بسازیم . ولی باز باید اقرار کنم که مشکلات بزرگ اقتصادی در پیش است .

س : آیا شما امشب می روید؟ چه خواهید کرد اگر فرودگاه بسته باشد؟ گفته شده از راه دیگری خواهید رفت چه راهی ؟

ج : تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت و به محض باز شدن خودم را به هم میهنانم خواهم رساند تا در کنار آنان یا پیروز شوم و یا کشته .

س : بعضی می گویند شما غرب را به لرزه در آورده اید . آیا

ما غربی ها حق داریم از شما بترسیم ؟

ج : اما اینکه می گویید غرب به لرزه درآمده اگر از این لحاظ است که ما مطلب حقی گفته ایم و بدین مناسبت قلب مردم غرب را به لرزه انداخته است مایه ترس نیست مایه امید است . غرب باید امیدوار باشد که ملتی برای گرفتن حق خود اینچنین قیام کرده است . بله ممکن است دولت های غربی که احتمال می دهند منافعشان به خطر افتاده است خوف داشته باشند لکن اگر با عدالت رفتار کنند خوفشان بیجاست ایران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد کرد .

س : برخی از رسوم اسلا می مانند حجاب اجباری رها شده است آیا در جمهوری اسلامی از نو اجباری خواهد شد؟

ج : حجاب به معنای متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامی است با آزادی مخالفتی ندارد . اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت می کنیم که به حجاب اسلامی رو آورند . و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده شده اند .

س : منظور از قیمت عادلانه نفت چیست ؟ و با چه معیاری تعیین می گردد؟ همان قیمتی که اوپک تعیین می کند؟

ج : قیمتی است که بر اساس تفاهم میان دولت ما و دولت های دیگر برقرار می شود به طوری که نه به آنها اجحاف شود و نه به ما ما هرگز حاضر نیستیم زیر عنوان اوپک منافعمان را غارت کنند .

س : به چه دلیل دولت بختیار را

غیرقانونی می دانید؟

ج : به دلیل مخالفت همه مردم . بختیار را شاه نصب کرده است و مردم همه با شاه مخالفند و او را عزل کرده اند و در تظاهرات و راهپیمایی های مکرر این معنی را ثابت کرده اند . دولت قانونی باید از مردم و برای مردم باشد نه مخالف مردم .

س : ما غربیان مادی هستیم . بالاخره بر این اساس با ما چگونه رفتار خواهد شد؟

ج : من متاءسفم که شما غربی ها معنویات را فدای مادیات کردید و مصالح مادی را بر معنویات مقدم داشتید همین امر موجب این بدبختی هاست . آنچه بشر را مترقی می کند معنویات است معنویات می تواند بشر را سعادتمند کند و آرامش ایجاد کند مادیات است که بشر را به جان هم انداخته . من توصیه می کنم که شما غربی ها به معنویات توجه کنید . شما مدعی هستید که مسیحی هستید ببینید سیره حضرت مسیح چه بوده است . سیره حضرت مسیح را روش خود قرار دهید تا سعادت برای شما حاصل شود . ما می خواهیم رژیمی ایجاد کنیم که روش حضرت مسیح در آن مورد توجه است .

تاریخ : 14/10/1357

تسلیت به تائله مرحوم ثقه الاسلام آقای عاشوری

خدمت عائله محترمه مرحوم ثقه الاسلام آقای عاشوری رحمه الله علیه

بسمه تعالی

من از واقعه تاءسف آور و مصیبت وارده بر شماها که خودم هم شریک هستم متاءثر هستم و به شما تسلیت می دهم . امید است خداوند تعالی ایشان را رحمت و به شماها صبر و اجر عنایت فرماید . و در پناه خود شماها را حفظ فرماید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/10/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آمریکایی تایم

س : آیا حضرت آیت الله هیچ گونه اقدامی قانونی علیه کشوری که شاه را بپذیرد (به طور موقت یا به طوردائم ) خواهند کرد؟ مثل قطع نفت و غیره .

ج : خیر . با دولتی که او را بپذیرد دشمنی نداریم . لیکن شه را تعقیب قانونی می کنیم .

س : آیا حضرت آیت الله نظری راجع به آزادی مطبوعات تحت حکومت اسلامی دارند؟ آیا مطبوعات پس از رفتن شاه آزاد خواهند بود که عقاید خود را ابراز دارند؟

ج : همه مطبوعات آزادند مگر اینکه مقالات مضر به حال کشور باشد . س : آیا حضرت عالی پس از رفتن شاه به طور موقت یا دائم به ایران باز خواهیدگشت ؟ و اصولا برنامه حضرت آیت الله در این زمینه چیست ؟

ج : من هر موقع صلاح بدانم به ایران می روم این بستگی به تصمیم خودم دارد .

تاریخ : 24/10/1357

فرمان به حجت الاسلام آقای حاج شیخ صادقی خلخالی

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد الحمدوالصلوه جناب مستطاب عمادالاعلام و حجت الاسلام آقای حاج شیخ صادق خلخالی دامت افاضاته از قبل این جانب مجازند در تصدی امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت امام علیه السلام از مختصات فقیه است و نیز مجازند در اخذ سهمین مبارکین و صرف سهم سادات و نصف از سهم مبارک امام علیه السلام را در موارد مقرره و ایصال نصف دیگر را به این جانب یا به وکیل معروف این جانب در قم . و اوصیه ایده الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من التقوی و مخالفه الهوی و ارجو منه

الدعاء والنصیحه و السلام علیه و علی عبادالله الصالحین .

روح الله الموسوی الخمینی

مصاحبه خبرنگار روزنامه سنگاپور ، استریت تایمز

س : ممکن است لطفا حساسات و عقاید خود را درباره و قایع اخیر سیاسی در ایران شرح دهید؟ نظر شما درباره دولت تازه منصوب شده بختیار چیست ؟

ج : مقاومت مردم ایران در دنیا بی نظیر است . مردم ایران برای از بین بردن استبداد جهنمی چنان دلاورانه مبارزه کردند که موجب حیرت غرب و شرق شد مبارزات خونینی که بالاخره به استقلال و آزادی منجر خواهد شد . مردم ایران خواستار برچیده شدن سلطنت دودمان پهلوی و نظام شاهنشاهی و ایجاد یک جمهوری اسلامی هستند . دولت اخیر به هیچ وجه قانونیت ندارد چون از مجلسی رای اعتماد می گیرد که هرگز ملت ایران در آن نماینده ندارد . من بارها گفته ام که هر حکومتی با بودن شاه محکوم است .

س : گزارش شده است که آقای بختیار فاصله اش را با شما حفظ کرده است و پشتوانه شما را برای دولت

جدیدش نطلبیده است . تاکنون اظهارات او به رهبران مذهبی ایران عمدتا این پشتگرمی را داده است که ایران به اسرائیل دیگر نفت نخواهد فروخت . شما موقعیت او یا دولتش را نسبت به خودتان و دیگر رهبران مذهبی که ممکن است نظرات شما را در نظر نگیرند چگونه در نظر می گیرید؟

ج : من و تمام مردم ایران دولت جدید را محکوم کرده ایم آزادی های سطحی و ندادن نفت به اسرائیل برای انحراف اذهان از ماده فساد که شاه و رژیم شاهنشاهی است می باشد . این حکومت چون مردم از آن پشتیبانی نمی کنند نمی تواند دوام بیاورد .

س : اگر درست فهمیده باشم شما و پیروانتان طرفدار رفتن شاه هستید و تنها آینده ایران را در سایه بازگشت کامل حکومت الهی می بینید یعنی جمهوری اسلامی که به وسیله رهبر مذهبی رهبری می شود . آیا شما به طور ایده آل می گویید که شما باید جایگزین شاه در راس مملکت شوید و ایران با زمینه های انسانی تری اداره گردد و به وسیله اصول اسلامی هدایت شود؟

ج : من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشفال نمی کنیم . وظیفه روحانیون ارشاد دولت هاست . و اما ما خواستار برکناری شاه هستیم و می خواهیم حکومت عدل اسلامی را جایگزین این نظام فاسد گردانیم و پیروزی از آن ماست .

صیفحه نور جلد22 صفحه : 169

س : حتی اگر شما اصول چنین حکومتی را پذیرفته باشید نمی توان گفت که مسائلی در داخل نیروی مخالف فعلی یا چنین برداشتی از حکومت به وجود خواهد آمد . این واقعیت دانسته ای

است که آیت الله شریعتمداری علی رغم شما نشان می دهد که دنباله رو این اعتقاد است که شاه باید با موقعیت مشروط بر طبق قانون اساسی و مشروطه سلطنتی باشد و بارها گفته است که شاه باید باشد و سلطنت کند و این نشان می دهد که شما شاه را نمی خواهید و او طرفدار شاه است .

ج : شاه برای ابقاء خود دست به تبلیغات در شرق و غرب زده است ولی دیگر سودی ندارد . ملت غیور و شجاع ایران او و دارو دسته اش را شکست خواهند داد . مردم شاه را نمی خواهند و او را یک جنایتکار و یک خائن می دانند و هیچ کس نمی تواند با این خواست مخالفت کند . تاریخ در آینده نزدیک نشان می دهد که خواست ملت و خدا بر تمام خواست ها حاکم است .

س : فرض کنیم شما موفق شدید بر شاه غلبه کنید و همچنین موفق شدید که نیروی مخالف کنونی را متحد کنید . زودرس ترین سیاست های اصلی اقتصادی و سیاسی شما چه خواهد بود؟

ج : ما خواستار یک اقتصاد سالم و غیر وابسته هستیم . شاه اقتصاد ایران را فلج کرده است و همه مخازن ما را دراختیار شرق و غرب بخصوص آمریکا قرار داده است ما با این مبارزه کرده و هرگز اجازه نمی دهیم تا هستی ما را غارت کنند . ما در تمام زمینه های اقتصادی یک انقلاب واقعی خواهیم کرد . امر کشاورزی در حکومت ما از اولویت خاصی برخوردار است برای اینکه شاه با اصلاحات ارضی آمریکایی خود کشاورزی ما را نابود

کرد . در زمینه صنعت با ایجاد صنایع مادر از صنایع مونتاژ جلوگیری به عمل می آوریم . ایران کشوری مستقل است و دارای سیاستی مستقل . دست شرق و غرب را از وطن خود کوتاه می کنیم . تمام وابستگی های سیاسی را از بین می بریم و مردم را بر سرنوشت شان حاکم می گردانیم و مردم را که بیش از پنجاه سال است از همه گونه حقی در ایران محروم بوده اند آزاد می گردانیم تا با کمال آزادگی به خواست های مشروع خود برسند . ولی منکر این معنی نیستیم که پس از پیروزی با بحران های شدید اقتصادی مواجه خواهیم بود ولی به امید خدا شکست های اقتصادی دوران پهلوی را جبران خواهیم کرد .

س : آیا تغییری بنیادی در جهت رشد اخیر اقتصادی ایران دیده خواهد شد؟ آیا تغییری نسبت به موقعیت کمپانی های نفتی بزرگ خارجی خواهد بود؟

ج : تغییرات اساسی نسبت به کمپانی های نفتی را باید متخصصین به عهده بگیرند . آنچه می توانم بگویم این است که تمام قراردادهایی که به ضرر ملت ایران است چون از طرف شاه مخلوع و دولت غاصب و غیر قانونی صورت گرفته است مورد قبول ما نخواهد بود .

س : آیا برگشت بیشتری به اقتصاد بازاری خواهد بود؟ یکی از بحران های کنونی در ایران رد سیاست اقتصادی وابسته کنونی است (وابسته به سرمایه داران غربی ) که مخالف بازرگانان سنتی ایران است .

ج : اقتصاد ما یک اقتصاد مستقل و سالم و ملی است بر اساس تاءمین اساسی ترین نیازهای مردم محروم و ستمدیده ایران نه فقط یک

اقتصاد مصرفی .

س : آیا شما فکر می کنید که به زودی یک هرج و مرج اقتصادی در مملکت خواهد بود؟ حالا که پمپ های نفت بسته شده است و نان کمیاب گردیده (زیرا سوخت برای تنورها کم است ) چه فکر می کنید؟ اولین اقدام در ایران چه باید باشد؟

ج : با بودن شاه هرگز نفت به خارج صادر نخواهد شد . من هیاتی را برای رسیدگی مصرف داخلی اعزام کرده ام تا سوخت داخلی را تاءمین کنند . ولی تا رفتن شاه اعتصاب شرکت نفت به حال خود خواهد بود . اشکالاتی که در کمبود نفت برای داخل ایجاد شده است به زودی برطرف خواهد شد .

س : آیا شما یک مخالفتی را عنوان می کنید که نمونه یک دولت سوسیالیستی برای ایران است یا دولت شما اصالت انسانی خواهد داشت بر پایه اصول مذهبی ؟

ج : دولت ما دولتی است اسلامی که قوانین اسلامی را به اجرا در می آورد . قوانین اسلام قوانین انسان ساز است و انسان را در مقام انسانی به اوج خود خواهد رساند و جوابگوی نیازهای مادی نیز خواهد بود . س : اگر فرض شود که شما در راس دولت قرار بگیرید روابط خود را با غرب چگونه پیش بینی می کنید؟

ج : من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم . غرب و شرق برای ما فرقی ندارد . اصل منافع ملت ایران است که باید به بهترین وجه رعایت شود . اگر غرب و شرق احترامات لازمه را نسبت به ملت ایران رعایت نمایند ما هم به همان گونه با آنان رفتار خواهیم کرد

.

س : آیا تغییری در اتحاد شما با آمریکا رخ خواهد داد؟

ج : ما با ملت آمریکا روابط دوستانه داریم و با دولت آمریکا روابطی برقرار می کنیم که به نفع ملت ایران باشد .

س : آیا تغییری در سیاست ارتش اتفاق خواهد افتاد؟ آیا ایران دیگر تسلیحات پیچیده نخواهد خرید آنچه که تاکنون با پول نفت می خریده است ؟

ج : هرگز ارتش ایران هیچ گاه احتیاج به اسلحه های کنونی ندارد . مستشاران نظامی آمریکایی بر ارتش ایران سیطره دارند . ما ارتشی مستقل تشکیل خواهیم داد و وزایدی را که به درد ارتش و مملکت و مردم ایران نمی خورد حذف خواهیم نمود . ما نفت را به هر کشوری که صلاح دانستیم می فروشیم و در مقابل پول می گیریم نه اسلحه هایی که اصالا به درد ارتش ما نمی خورد و ارتش را دربست در اختیار بیگانه قرار دهد .

س : آیا فکر می کنید این تغییرات در روابط شما با سایر کشورهای عضو اوپک اثر نخواهد گذاشت ؟

ج : متخصصین صالح جریانات مربوط به اوپک را مورد مطالعه قرار خواهند داد و بعد تصمیم لازم را اتخاذ خواهند نمود . ما گول نام ها و عناوین را نمی خوریم . هر چه به نفع ملت است آن دنبال می شود .

س : آیا هیچ شانسی هست که ایران جدید تحت الهام رهبری شما نظری به شوروی برای موازنه با آمریکا افکند؟

ج : هرگز . ما ایرانی مستقل بنا خواهیم کرد که از زیر یوغ آمریکا و شوروی بیرون آید . شوروی اکنون گاز ایران را می برد و آمریکا

نفت را . ما هرگز اجازه نمی دهیم که این دو ابرقدرت بر ایران سیطره پیدا کنند .

س : آیا هیچ نظری راجع به حمایت بیدریغ آمریکا از شاه دارید؟ آیا شما تماما دخالت آمریکا را در ایران رد خواهید کرد؟ آیا شما در عوض کردن شاه به عنوان یک رئیس مملکت موفق خواهید شد؟

ج : آمریکا تا حال از شاه دفاع کرده است و به همین جهت دشمن شماره یک ملت ایران است . ما دخالت آمریکا را در ایران محکوم می کنیم . آمریکا برای اینکه در ایران پایگاه داشته باشد و منابع ما را به یغما ببرد هیچ کس را بهتر از شاه ندارد تا آنچه را که آمریکا می خواهد بکند و به همین دلیل است که از شاه دفاع می کند . ما به امید خدا ایران را مستقل خواهیم کرد . ملت ایران با مجاهدت های بیدریغ خود و کشته دادن های بیشمار خود بالاخره شاه را از ایران بیرون می کند و نظام شاهنشاهی را برچیده و حکومت عدل اسلامی را جایگزین آن خواهد کرد .

س : دولت شما با مخالفانی از ارتش ایران که همواره شاه را کمک کرده اند چگونه معامله خواهد کرد؟

ج : آن عده از ارتشیانی که از شاه پشتیبانی کرده و دست به کشتار مردم بی پناه ایران زده اند محاکمه شده و به جزای اعمال خود خواهند رسید .

س : اگر فرض شود دولت شما یا هر دولتی برخوردار از حمایت شما بر سرکار آید آیا هیچ اختناق سیاسی وجود نخواهد داشت ؟ ساواک چه خواهد شد؟

ج : هرگز . آزادی به

همه کس تا آنجا که به ضرر ملت ایران نباشد داده خواهد شد و هیچ گونه اختناق برای مردم نخواهد بود . ساواک را منحل می کنیم .

س : شما و پیروانتان چه می خواهید انجام دهید؟ آیا یک کودتای نظامی در ایران ؟ آیا فکر می کنید کسانی مانند سرهنگ خسروداد بتواند یک کودتای نظامی انجام دهد چنانچه شایع بوده است ؟

ج : من کرارا گفته و نوشته ام که ما بعد از بیرون کردن شاه و دودمانش (البته این در صورتی است که شاه به دست مردم نیفتد والا او را در دادگاه آزاد محاکمه کرده و به سزای اعمالش می رسانیم ) و برچیدن رژیم شاهنشاهی یک حکومت جمهوری اسلامی را به آرای عمومی می گذاریم . در این حکومت ایران آزاد خواهد شد و استقلال واقعی خود

را بی محابا جلوی گلوله قرار می دهند . در کجای دنیا مرد می مثل مردم ایران می توان سراغ داد که برای احقاق حق خود با دست خالی به جنگ آمریکا شوروی انگلیس و سایر کشورهای طرفدار شاه برود . حال خوب فهمیدید که چه می خواهم بگویم . البته برای همه مردم جهان و حتی سیاسیون ایران سخت است قبول این معنا که چگونه بدون اتکاء به شرق و غرب می خواهید پیروز شوید و به همه و حتی سیاسیون ایران که همگی گفتند و می گویند شاه را اگر بتوانیم بیرون کنیم با رژیم نمی شود مخالفت کرد و به من همگی بدون استثناء می گویند که اولا دست از مخالفت با رژیم شاهنشاهی بردار مخالفت با رژیم غیر ممکن است .

من همان حرفی را که به آنها زدم به شما هم صریحا می گویم که به امید خدا پیروزی نزدیک است من شاه را بیرون می کنم رژیم شاهنشاهی را از بن خواهم کند و جمهوری اسلامی را جایگزین آن خواهم کرد . و اما کودتای نظامی در مقابل این ملت ؟ ! نه به هیچ وجه این گونه معانی مطرح نیست . اما کودتای نظامی به نفع شاه اگر صورت گیرد دردی را دوا نمی کند چرا که امروزه مردم در چنین کودتایی به سر می برند و با این وصف مقاومت کرده اند باز می گویم راهی جز برکناری شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی باقی نمانده است .

تاریخ : 26/10/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آلمانی اشترن

س : حضرت آیت الله ! شما بنیادگذاری یک دولت اسلامی را در ایران اعلام فرموده اید که ریاست آن را عهده دار خواهید شد . آیا این دولت اسلامی بر اساس یک رژیم پارلمانی و از نوع رژیم های پارلمانی دنیا غرب خواهد بود یا یک نوع حکومت روحانی ؟ و آیا می خواهید نقش ریاست خود را با انتخابات و یا با مراجعه به آرای عمومی به تصویب برسانید؟ در این دولت اسلامی آیا احزاب سیاسی روزنامه ها و همچنین غیر معتقدین به دین می توانند آزادانه احتمالا عدم موافقت را با آن حضرت و سیاست تان اظهار دارند؟

ج : من نمی خواهم ریاست دولت را داشته باشم . و طرز حکومت حکومت جمهوری است و تکیه به آرای ملت . و قانون قوانین اسلام است و احزاب آزادند که مخالفت با ما یا با هر چیزی بکنند مادامی که

اقداماتشان مضر به کشور نباشد .

س : قدرت حضرت عالی بر روی چه نیروی سیاسی یا بر چه تشکیلات بنیادی دیگر اتکاء خواهد داشت ؟ تکیه شما مثلا بر روی جبهه ملی است یا بر روی روحانیون ؟ قبلا اظهار فرموده بودید که اینها فقها و اشخاص دیگری هستند که باید به امور حکومت اشتغال یابند و آیا این اصل به همان سان که قبلا فرموده اید عمل خواهد شد؟

ج : من چنین چیزی نگفته ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد . روحانیون شغلشان چیز دیگری است . نظارت بر قوانین البته به عهده روحانیون است و اتکاء روحانیون هم به ملت است نه به حزبی و من هم به ملت اتکاء دارم و به حزبی وابسته نیستم .

س : بنابر این نقل قول هایی که از جناب عالی در روزنامه هرالد تریبون آمریکایی منتشر شده نقل قول و پیام شما نیست ؟

ج : بسیاری از روزنامه ها بر خلاف واقع چیز می نویسند و من باید تعجب کنم از اینکه چطور روزنامه ها به خودشان اجازه می دهند که حرف هایی که برخلاف واقع است و من نگفته ام و نکرده ام نسبت دهند .

س : در چه هنگام و در چه شرایطی برای نخستین بار در خود احساس این رسالت سیاسی را فرموده اید و چرا توده های ایرانی را بلافاصله پس از حوادث سال 163 از همان هنگام که

جناب عالی رهبر خلقی بودید بسیج نفرمودید؟

ج ؛ ما از اول برای این که مخالفت با رژیم داشته باشیم چون رژیم را قانونی نمی دانستیم درصدد بودیم ولکن به تدریج ملت بیدار شد

. یک امری نبودکه بتوان در همان اوایل این کار را انجام داد . در این مدت کم کم مردم بیدار شدند و از یک سال و نیم قبل به این طرف این آگاهی به اوج خود رسید و منتهی به این مسایل شد .

تاریخ : 29/10/1357

مصاحبه تلویزیون فرانسه

سوال : از حضرت عالی تشکر بکنم به عنوان این که ما را قبول کردید که بیاییم با شما مصاحبه کنیم . مخبر ما از تهران گزارش می دهد که میلیون ها نفر در خیابان های تهران مشغول تظاهرات هستند . می خواستیم ببینیم که شما در جریان این امر هستید و نظرتان راجع به این تظاهرات عظیمی که در تهران وجود دارد چیست

جواب : تظاهرات در تهران تنها نیست در سایر بلاد ایران شهرستان های ایران هم هست و نظر من این است که برای چندمین بار رفراندم عمومی است به این که نه شاه را شاه سابق را ! ! ! و نه حکومت او را و نه شورای سلطنتی را ملت ایران نمی پذیرد . و ملت ایران حکومت اسلامی می خواهد و همین رای عمومی است بر این که حکومت اسلامی را طالب است و چیز دیگری را غیر از این طالب نیست حکومت دیگری را نمی پذیرد .

سوال : صحبت از شورای سلطنت فرمودید آقای تهرانی آمدند به این جا که می خواهند با شما ملاقات بکنند و شما را ببینند . آیا شما می خواهید ایشان را ببینید و تماسی با شورای سلطنت داشته باشید؟

جواب : من تماسی با شورای سلطنت نمی توانم داشته باشم . ایشان از من تقاضای ملاقات کرد

و گفتم به ایشان تذکر بدهند که تا شما استعفا ندهید از شورای غیر قانونی سلطنت و تا این که اعلام نکنید که این استعفا برای این است که قانونی نیست من با شما ملاقات نخواهم کرد .

سوال ؛ همان طور که فرمودید رفراندم عمومی مردم در ایران در جریان است و این جمعیت کثیری که آن جا هستند می خواهند که شما برگردید . تا به حال فرمودید که هر موقعی که وقتش برسد بر می گردم . در چنین صورتی چه تصمیمی خواهید گرفت ؟

جواب : باز هم همان را تکرار می کنم که وقتی که صلاح دیدم و رفتنم در آن جا اصلح بود خواهم رفت .

سوال : ما اطلاعاتی داریم که اعتصاب غذا در بعضی از پادگان ها و در بعضی از واحدهای نظامی صورت گرفته . آیا فکر می کنید که این علامت این است که ارتش شروع کرده به برگشتن به طرف شما؟

جواب : ما امیدواریم که ارتش به تمام اقشارش برگردد . البته قشرهایی از او رو به ملتند . لکن صلاح ارتش این است که همه برگردند به آغوش ملت و با شاهی که کنار رفت و دیگر برگشت ندارد هیچ تماسی نداشته باشند و توهم نکنند که باید به شاه وفادار باشند . شاهی که به ملت آنها خیانت کرد و این همه جنایات به برادران آن ها وارد کرد و ارتش را به صورت یک وابسته در آورد و اقتصاد ملت ما را فلج کرد وزراعت ملت ما را از بین برد این شاه قابل این نیست که به او توجه بشود و ارتش باید

ارتش ملت باشد و ما ارتش را از خودمان می دانیم و اگر چند نفری در آنها خیانتکارند حسابشان از سایرین خارج است . و ما امیدواریم که همه آنها به آغوش ملت برگردند و از آنها ما پذیرایی خواهیم کرد .

سوال : برای مدت ها شما رفتن شاه را خواسته اید حال که او رفته می خواهید که دوستان شما در ایران قدرت را به دست بگیرند به چه نوعی ؟ به صورت قانونی یا به صورت فشار افکار عمومی با این تظاهراتی که دارند؟

جواب : فشار افکار عمومی همان قانون است . سلطنت در ایران به آرای مردم به خیال آنها آمده است و حال آن که از اول هم نیامده بود . قانون ما این است که سلطنت باید به آرای عمومی مستقر بشود و الان آرای عمومی خلع کرده است او را بلکه مکرر اعلام خلع او را کرده . بنابر این ما همان فشار افکار عمومی که قانون واقعا همان است باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم .

سوال : طبیعتا در چنین شرایطی سوالات زیادی طرح می شود و از جمله آن که می گویند که شما آیت الله ها در ایران به همان اندازه که شاه ثروتمند است ثروت دارید و احیانا از کشورهای مختلف کمک می گیرید . این پشتیبانی از کشورهای مختلف از کجاست و بعضی ها هم می گویند که به قدرت رسیدن شما برگشت به دوران گذشته است .

جواب : اما قضیه ثروتمند بودن روحانیین در ایران یک مطلب بسیار کذبی است که واضح است فساد او . و اما

این که از جاهای دیگر پشتیبانی می شود آن هم تکذیب می کنم و ابدا از هیچ مملکتی از هیچ جایی به روحانیین ایران پشتیبانی نمی شود و کمک مالی نمی شود لکن مردم ایران علاقه دارند علاقه اسلامی دارند به روحانیین ایران و مردم ایران هر کمکی روحانیین بخواهند به آنها می دهند و احتیاج به کمک های خارجی ندارند .

سوال : قسمت دوم سوالم که مربوط به گذشته یعنی به عقب برگرداندن است .

جواب : این که گفته می شود که ما می خواهیم مملکت را به عقب برگردانیم این مطلبی بوده است که شاه برای این که دست و پا بزند و خلاص بشود از این گرفتاری که دارد منتشر کرده . ما با جمیع آثار تمدن موافقیم و مایلیم که مملکت ما مجهز بشود به جمیع آثار تمدن لکن نه به آن طور که شاه عمل کرد . شاه تمام آثار تمدن را در ایران به یک آثار فاسد کننده مفسد درآورد سینماها را محل فساد درست کرد اخلاق جوان های ما را فاسد کرد مراکز فحشا را زیاد کرد مراکزی که جوان های ما را عادت به چیزهای باطل مثل هروئین می کند زیاد کرد و ما با اینها مخالفیم . و اما با آثار تمدن و پیشروی به هیچ وجه مخالف نیستیم با پیشروی های شاه مخالفیم که پیشروی های او ما را به عقب برگردانده و /ما/ حالا سال های طولانی باید ایران زحمت بکشد تا اینکه ایران را به حالی برساند که ترمیم بکند این فسادهایی که شاه در ایران ایجاد کرده و این خرابی هایی را

که به بارآورده .

سوال : اجازه بدهید که از طرف تلویزیون فرانسه از شما تشکر بکنم که ما را این جا خواستید . آیا فکر می کنید آن روزی که از این جا بروید متاءسف خواهید بود از این محل از این مکان ؟

جواب : / من / آن محل برای من هیچ مطرح نیست . من هر جا بتوانم خدمت بکنم به انسانیت خدمت بکنم به ملت خودم آن جا برای من خوب است . تا این جا بتوانم خدمت بکنم علاقه دارم که این جا باشم وقتی این جا نتوانم خدمت کنم علاقه ای به این جا ندارم به آن جا دارم که بتوانم خدمت بکنم .

تاریخ : 15/11/1357

تلگرام به آیت الله شریعتمداری

حضرت آیت الله آقای شریعتمداری دامت برکاته

بسمه تعالی

مرقوم شریف در تفقد از این جانب واصل و موجب تشکر گردید . سلامت و سعادت جناب عالی را از خداوند تعالی خواستار است . امید است پس از چند روزی به زیارت حضرات آقایان نایل شوم .

والسلام علیکم و رحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/11/1357

تشکر پس از بازگشت به ایران

بسمه تعالی

این جانب از کلیه کسانی که پس از بازگشت من به ایران به وسیله تلگراف نامه و مطبوعات تبریک گفته یا شکرگزاری و اظهار محبت وفاداری قدردانی و همبستگی کرده اند تشکر می کنم و پیروزی همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمین و برقرار ساختن جمهوری اسلامی از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/11/1357

دیدار با نمایندگان بازارایان و کسبه

بسم الله الرحمن الرحیم

ایشان فرمودند که پانزده سال و من عرض می کنم که پنجاه و هفت هشت سال . رنج ملت ما از زمان رضاشاه شروع شد و کسانی که آن زمان سیاه را به خاطر دارند می دانند که رضاشاه به این ملت چه کرد . رضاشاه به حسب آنچه در رادیوی دهلی بود منصوب از طرف انگلستان بود برای سرکوبی ملت ما . و بعد از رضاشاه محمدرضا از طرف قوای ثلاثه از طرف آمریکا و انگلستان و شوروی تحمیل شد بر ما چنانچه در کتاب خودش این مطلب را دارد که آنها صلاح دیدند که من باشم . البته آنها صلاح خودشان را دیدند برای اینکه نوکری بهتر از او که همه خز این ملت ما را به آنها بدهد تسلیم کند و مملکت ما را از حیث کشاورزی از حیث بازرگانی از همه چیزها عقب رانده کند و به نفع آنها بکند . البته آن ها او را ماءمور کرده اند و خودش هم می گوید ماءموریت برای وطنم . این ماءموریت همان است . نه اینکه یک چیز دیگر بوده . و می دانید که بعد از این سال های رنج و عقده هایی که ملت ما پیدا

کرد به قیام همگانی ملت آن قدرت شیطانی عظیم و آن قدرت های بالاتر از همه قدرت ها که قدرت های شیطانی است قدرت آمریکا قدرت شوروی قدرت چین انگلستان اینها همه پشتیبانی کرده اند از او لکن ملت وقتی که یک مطلبی را خواست با مشت گره کرده در مقابل همه اینها ایستاد و همه را شکست داد . و من می دانم که بازار تهران مرکز فعالیت سیاسی ! ! ! اسلامی همیشه بوده است . بازار تهران بود که همیشه باعث می شد که کارهایی که علما پیشنهاد می کردند و یا کسانی که دلسوز به این مملکت بودند پیشنهاد می کردند به پشتوانه بازار تهران و بازرگانان تهران این امور انجام می شد . و من باید تشکر کنم از گروه اصناف و اشخاصی که بازاری هستند به هر صورتی که هستند من باید از آنها تشکر کنم که در این نهضت سهم عظیمی آنها داشتند . و اگر چنانچه بازارهای ایران نبود معلوم نبود که ما بتوانیم به مقصد برسیم . این پشتیبانی بازارهای ایران و پشتیبانی سایر اصنافی که ما داریم این اسباب این شد که الحمدالله تاکنون به این پیشرفت عظیم رسیده است ولی باز اول کار است و باید تتمه اینها هم به قبرستان ها بروند و بعد از این طرز یک حکومت اسلامی که حکومت از جانب ملت باشد که ملت تعیین کند او را مستند به ملت باشد ما در طول تاریخ ایران یک حکومت مستند به ملت نداشتیم زمان سلاطین سابق که اصل ملت ها به حساب نمی آمدند و باب باب قلدری بود

. از زمان

رضاشاه به این ورهم که ما اطلاع داریم و در مشاهدات ما بوده باز همین معنا بود . بنابر این یک حکومت ملی یک سلطنت ملی یک انتخابات ملی در این وطن نبوده است . از اینکه این انتخابات و مجالس مجالس ملی نبوده است و دولت های ناشی از این مجلس هم غیرقانونی است و مستند به آرای ملت نبوده است . آن شخص هم که الان به جای محمدرضا خان و به امر محمدرضاخان به مسند وزرات نشسته است ایشان هم که ادعا می کند من ملی هستم قانونی هستم نه قانونی هست و نه ملی هست . اما مدعی است برای اینکه احترام به این ملت هیچ نمی گذارد احترام به این فریادهایی که الان هم در . . . . در بین خیابان ها هست نمی گذارد . و اما قانونی نیست برای اینکه منشاش مجالسی است که آنها قانونی نیستند و خود ایشان قبل از اینکه به وزارت برسد تصدیق داشت به اینکه مجلسین قانونی نیستند حالا که به وزارت رسیده می گوید که قانونی هستند . البته اشخاصی که این طور باشند که آن که به نفع خودشان است یک جور است و آن که به نفع خودشان نیست یک . . . . اگر به نفع او شد قانونی است اگر به نفع ما شد غیرقانونی است . این مسایلی است که بازار با ما همیشه شریک بوده در این مسایل و در این پیشرفت ها . لکن آنچه باید عرض کنم رمز این تقدم و پیروزی وحدت کلمه بود اگر وحدت کلمه نبود این پیروزی

حاصل نمی شد .

شما می بینید که الان از مرکز تا هرجا بروید تمام مملکت با هم یک مطلب یک شعار دارند یک شعار آن هم شعار اسلامی شعار اینکه رژیم را ما نمی خواهیم سلطنت این کشور را نمی خواهیم و حکومت اسلامی می خواهیم حکومت عدل اسلامی می خواهیم . این وحدت کلمه که در بین یک ملت حاصل شد آن وقت می فهمیم به اینکه این قدرت های بزرگ با وحدت کلمه ملت نمی توانند کاری بکنند چنانچه ما دیدیم این معنا را و من امیدوارم که این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند . و عرض می کنم که الان مملکت ما حساسترین زمان تاریخ را دارد می گذراند یعنی تحول از طاغوت به حکم الله تحول از ظلم به عدل تحول از خیانت ها به امانت ها . این حساسترین وقتی است که ماالان در آن واقع هستیم و لهذا بر من که یک طلبه هستم و بر شما آقایان که بازرگانان هستید و بر علمای اعلام و بر طلاب علوم دینیه و بر دانشگاهی ها بر کارگران بر اجزای ادارات بر دهقانان بر همه اینها واجب است که از این نهضت پشتیبانی کنند . که اگر چنانچه خدای نخواسته از این پشتیبانی نشود تزلزلی در این پیدا بشود تا ابد ما دیگر زیر بار اینها هستیم فهمیدند اینها که آن چیزی که قدرت دارد وحدت ملت و اسلام است تحت بیرق اسلام است که این قدرت حاصل شده است و می تواند با ابرقدرت ها مقابله کند . این معنا را که فهمیدند آنها درصد بر می آیند که

این قدرت را بکوبند و دنبال این هستند که علما را جدا کنند شما را از علما جدا کنند دانشگاه را از علما جدا کنند دانشگاه را از بازار جدا کنند همه اینها را با هم به هم بریزند که این وحدت کلمه از بین برود و بعد کارهای خودشان را بکنند و بعید هم ندانید که اینها همان رژیم سلطنتی را بخواهند حفظش کنند ، گرچه اینها به نظر انسان نمی رسد که یک چیز پوسیده ای را اینها بخواهند ولهذا دیدید که محمدرضا وقتی که پناه برد به این که دنبال او بود یعنی پشتیبانی از او می کرد راهش نداد در مملکت خودش . آنها این طورند که هر وقت به منفعت شان باشد یک فردی را چه می کنند . این را باید ما همه متنبه باشیم که انشاءالله از حالا همان طوری که تا حالا قدرت ها با هم بوده است پشتیبانی بوده است بازار از کارگرها کارگرها از بازار همه از علما علما از آنها پشتیبانی کردند و همه با هم صف واحد همه باهم فریاد کردند و همه با هم خواستند آن مسایل اسلامی و انسانیه را از حالا به بعد هم تا آخر نهضت انشاءالله باقی باشد تا اینکه به یک ایرانی که مال خودمان باشد نه همه مخازنش را به این و آن بدهند یک ایرانی که زراعتش را خودمان بکنیم نه آنجایی که زراعتش را اسرائیل بکند و زراعتش را هم از دست ما بگیرد و تمام بشود همه چیز . من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را می خواهم .

تاریخ :

20/11/1357

نامه حضرت آیت الله آقای گلپایگانی

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته

به عرض عالی می رساند : مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد و ابراز محبت نسبت به ورود حقیر به کشور ایران بود و اصل و موجب کمال تشکر گردید . امید است انشاءالله تعالی با حفظ وحدت کلمه عموم مسلمانان تحت رهبری آیات عظام و علمای اعلام دامت برکاتهم به پیروزی کامل نایل گردند . و در این موقع حساس و تاریخی بتوانیم تا حدودی به وظیفه خود نسبت به شریعت مقدسه انجام وظیفه کنیم . خدماتی که حضرت مستطاب عالی در طول مبارزات گذشته انجام داده اید و شداید و سختی هایی را که تحمل کرده اید فراموش نخواهد شد .

آنکه در مظان استجابت دعا این جانب را از دعای خیر فراموش نفرمایید . از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/11/1357

فرمان به حجت الاسلام آقای شیخ عباس واعظ طبسی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای آقا شیخ عباس واعظ طبسی دامت افاضاته

پس از اهداء سلام و تحیت تا تعیین تولیت برای آستان مقدس حضرت ثامن الائمه ! ! ! صلوات الله و سلامه علیه و علی ابائه الطاهرین ! ! ! جناب عالی برای سرپرستی آن آستان مقدس منصوب هستید . لازم است با کمال جدیت و به طور دقیق حفاظت از متعلقات آن جا خصوصا کتابخانه و خزینه و محتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر آنچه مربوط است به آن آستان مقدس بفرمایید و از حیف و میل و ضیاع اموال جلوگیری نمایید . حضرات خدام محترم با جناب عالی در

این امر لازم تشریک مساعی خواهند نمود .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/11/1357

پیام به کارکنان اعتصابی صنعت نفت

بسم الله الرحمن الرحیم

به عموم کارمندان و کارگران شرکت نفت پس از تشکر فراوان از آنان که سهم مهمی در پیشرفت نهضت اسلامی داشته اند و با همت شجاعانه آنان پیروزی نصیب ملت بزرگ گردید تذکر داده می شود اکنون که بحمدالله پیروزی حاصل است ، مقتضی است اعتصاب خود را بشکنند و به سر کار خود بروند . اکنون اعتصاب برخلاف مسیر انقلاب است و شکستن آن موافق صلاح ملت است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 27/11/1357

پیام به ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارزه ایران ! با تشکر فراوان از زحمات و تلاش های خستگی ناپذیر شما در راه تحکیم حق و شکست باطل این روزها مشاهده می شود که افراد و اشخاص متفرقه به خانه های مردم هجوم برده و احیانا باعث ناراحتی خانواده ها می شوند . گرچه بسیاری از این گونه افراد به خاطر سوابق سوء خود مستحق تنبیه و مجازاتند اما برای این که افراد بی گناه خانواده ها به زحمت نیفتند لازم دانستم که از شما فرزندان عزیز بخواهم از این به بعد بدون کسب اجازه از دولت قانونی به خانه هیچ کس حمله نکنید و کسی را از پیش خود توقیف ننمایید . البته جنایتکاران و ظلمه که دستشان به خون مردم و تجاوز به حقوق ملت آلوده است نباید از کیفر معاف گردند . ولی کیفر مجرمان نباید بدون نظم و حساب و توسط افراد غیر مسوول انجام گیرد . شما مجرمان جنایتکار را شناسایی کنید و به دولت موقت انقلاب اسلامی معرفی نمایید تا با دستور دولت اقدام به بازداشت و محاکمه شود . تاکید می

کنم که مطلب فوق حکم اسلامی است و تخلف جایز نیست .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/11/1357

دستور العمل در مورد فعالیت های تجاری

بسم الله الرحمن الرحیم

اینک که به خواست خداوند متعال و به همت و پیوستگی ملت شجاع و قهرمان ایران انقلاب اسلامی موفقیت های چشمگیری به دست آورد لازم دانستم از کلیه اعتصابیون محترم از روحانی دانشگاهی فرهنگی کارگر کارمندان بخش های مختلف دولتی و خصوصی دهقانان مطبوعات تجار و اصناف بازار تهران و شهرستان ها و عموم بازرگانان پیشه وران و صاحبان مشاغل ! ! ! ایدهم الله تعالی ! ! ! تشکر کنم .

زحمات فراوان و مشکلات زیادی که در طول این مدت تحمل کردید مورد قدردانی اینجانب است . اعتصابات طولانی و سراسری و همبستگی بی نظیر شما به دنیا ثابت نمود که حاصر نیستید زیر بار دیکتاتوری و ستم بروید و حاضر نیستید اجانب در کشور شما دخالت نمایند و برای رسیدن به آرمان های اسلا می از هیچ گونه فداکاری مضایقه ندارید . اکنون که به یاری خداوند آماده شروع به کار و شکستن اعتصابات هستید باید به تذاکرات ذیل توجه نمایید : 1 ! ! ! تجار و کسبه و تولیدکنندگان باید از اجحاف و گرانفروشی و هر نوع سوءاستفاده از شرایط موجود خودداری نمایند و سعی کنند قیمت ها کاملا" عادلانه و بر وفق موازین شرعی باشد . لازم است مساوات و برابری اسلا می را کاملا"در نظر گرفته نسبت به طلب هایی که به صورت چک و یا سفته و یا هر نوع دیگر دارند مراعات لازم را بنمایند وبه بدهکاران مهلت کافی بدهند و از فشار آوردن

به کسبه ای که به خاطر اعتصابات طولانی متضرر شده اند خودداری کنند و به آنان مهلت داده شود که بتوانند به طوریکه فشار برآنها وارد نشود بدهکاری های خود را بدهند . من از تجار و بازرگانان انتظار دارم این امر انسانی و اسلا می را توجه نموده و عمل نمایند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/12/1357

فرمان به حجت الاسلام آقای فضل الله محلاتی

بسمه تعالی ، جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ فضل الله محلاتی دامت افاضاته

به جناب عالی ماءموریت داده می شود که به اتفاق آقایان حاج حبیب الله عسگر اولادی و حاج محسن لبانی ! ! ! ایدهماالله ! ! ! تعالی برای سرپرستی امور مربوط به صندوق تعاون اصناف پایتخت بروید و موجودی صندوق را تحویل گرفته و با صلاحدید آقایان محترم فوق الذکر به مصارف لازمه برسانید . ادامه توفیقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین از خدای تعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/12/1357

فرمان به حجت الاسلام آقای صادق خلخالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ صادق خلخالی دامت افاضاته

به جناب عالی ماءموریت داده می شود تا در دادگاهی که برای محاکمه متهمین و زندانیان تشکیل می شود حضور به هم رسانده و پس از تمامیت مقدمات محاکمه با موازین شرعیه حکم شرعی صادر کنید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/12/1357

در جمع اعضای هیاءت کویتی

در جمع اعضای هیاءت کویتی

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

این تحول روحی تحفه ای است که خدای تبارک و تعالی از عالم بالا برای ما به هدیه فرستاد من اول از آقایانی که زحمت کشیده اند و از کویت تشریف آورده اند اینجا برای تفقد از ملت ما و تفقد از من تشکر می کنم . خداوند سعی همه شما را مشهود گرداند .

خدای تبارک و تعالی مقدراتی دارد که ما سر او را نمی فهمیم مگر بعد از زمان ها /ما/ بعد از آنکه به واسطه فشار دولت ایران و فشار محمدرضا شاه (شاه سابق ) بر دولت عراق و محصور کردن آنها منزل ما را و رفت و آمدهایی که بین ما و دولت عراق شد گفتگوهایی که شد و ما به آنها اخطار کردیم که یک مساله شرعی است یک وظیفه الهی است و من نمی توانم مساله الهی و وظیفه شرعی را به قول شماها ترک کنم من این کارهایی که در اینجا انجام می دهم انجام می دهم شما هم هر کاری دارید بکنید . آنها از ما تقاضا می کردند که چون ما تعهداتی با دولت ایران داریم و این کارهایی که شما و اصحاب شما می کنند مخالف آن تعهدات است ما نمی توانیم تحمل کنیم . من جواب دادم

که من که تعهدی ندارم . شما تعهد دارید من یک تکلیف شرعی دارم عمل می کنم و به تعهد شما اعتنایی نمی کنم و هم در منابر خطابه می خوانم و هم اعلامیه صادر می کنم و هم نوار پر می کنم و می فرستم . این تکلیف من شما هم هر تکلیفی دارید عمل کنید . بعد از رفت و آمدها آن ها برادرهای من که جزء رفقای نجف بودند آنها را ترساندند و به من رسید که گفتند که ما با خودش مثلا کار نداریم لکن شماها را چه خواهیم کرد . من دیدم که خوب ممکن است که یک وقتی گزندی به این دوستان من برسد عازم حرکتی شدم و آمدم به (البته تحت مراقبت دولت عراق ) آمدم به سرحد کویت و در سرحد کویت هم همان فشاری که در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت کویت هم بود و آنها حتی اجازه اینکه ما عبور کنیم از این ور شهر به آن ور شهر هم ندادند و من گله ای از هیچ کس ندارم آنها ملتزم بودند به واسطه قراردادهایشان عمل کنند و من نه به دولت عراق نه به دولت کویت گلایه ای ندارم . لکن خدای تبارک و تعالی تقدیری فرموده بود و ما غافل بودیم .

ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو سه روزی که با آقایان ملاقات می کنیم برویم به سوریه و آنجا که یک اقامت طولانی بکنیم . لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه چیز دیگر باشد و ما نمی دانستیم که این تقدیر به کجا

منتهی می شود . از آنجا برگشتیم به بصره و از آنجا هم به بغداد ما را بردند و من ملاحظه کردم که ما اگر هر جا برویم از این دول اسلامی همین مطلب است . به همین جهت تصمیم گرفتیم که بدون هیچ فکر سابق که ما می رویم به فرانسه در عین حالی که مایل نبودم از دول اسلامی خارج بشوم لکن خداوند تقدیر کرده بود که مسایل در آنجا به طور وسیع در همه جای دنیا پخش بشود و خبرنگارها از اطراف عالم هجوم کردند که گاهی روزی چندین مصاحبه می شد و خصوصا از امریکا که مصاحبه هایی با آنها شد و آنها از همان جا پخش کردند به سراسر آمریکا و به بعض از بلاد دیگر و ما هم مسایل ایران را در آن جا روشن کردیم به طوری که بسیاری از ابهاماتی که به واسطه تبلیغات سوئی که از طرف اجانب شده بود در آنجا رفع شد .

محمدرضا از قراری که به من گفته اند سالی صد میلیون دلار برای تبلیغات گذاشته بودند و این تبلیغات دامنه دار در همه جا در همه جای دنیا بوده است بر ضد ملت و روحانیت و اینها و . . . بر خود و دارو دسته های او . و ما در این چند وقتی که در پاریس بودیم این مسائل را تقریبا حل کردیم و این مصاحبات و نوشته ها و اینها مسایل را بر مملکت های خارج ملت های خارج روشن کرد . کم کم به واسطه همین مسایل و به واسطه قدرتی که خداوند بر ملت ایران عطا فرمود

که با قدرت ایمان وحدت کلمه قیام کردند و تقریبا یک سال بعد از اینکه از 15 خرداد یک قتل عام هایی شد و آنچه شد شد و ما به ترکیه و به عراق تبعید شدیم تقریبا یک قدری غفلت حاصل شد لکن عواملی پیدا شد که در یک سال از یک سال و نیم تقریبا قبل این عوامل باعث شد که ایران به حرکت آمد و دنبال این حرکت بود که ما از عراق شروع کردیم و بعد آمدیم و رفتیم فرانسه و از آنجا تعقیب کردیم . تمام مسایل که واقع شد ما مرهون منت بعد از خدای تبارک و تعالی این ملت ایران و خصوصا طبقه مستمندان نه طبقه اشراف و اعیان و بالا دست ها ما مرهون آنها هستیم . آنهایی که زن و مرد صغیر و کبیر در هر وقت که اقتضا می کرد در خیابان ها می ریختند و هیچ در مقابل مسلسل ها ابا نداشتند سینه ها را باز می کردند و می گفتند (بزن ) . باید بگویم که گوشت و خون غلبه کرد بر تانک و مسلسل و این قدرت خدای تبارک و تعالی بود .

من وقتی که مطالعه از وضعیت ایران و گسترش این مساله واحد مطلب واحد که یک دولت اسلامی حق می خواهیم وقتی که من از این گسترش /این / در همه بلاد از تهران تا آخرین مرزهای ایران در هر طرف در هر ده در هر قریه من مطالعه این را می کردم امیدوار شدم که مساله یک مساله الهی است نه یک مساله بشری . بشر نمی تواند با هر

چه باشد هر قدرت بیانی داشته باشد نمی تواند این طور نفوذ بکند که از این بچه ای که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردی که در مریضخانه خوابیده همه یک مطلب بگویند همه فریاد بزنند در خیابان ها شب و روز فریاد بزنند که ما استقلال و

آزادی می خواهیم ، رژیم سلطنتی نمی خواهیم و جمهوری اسلامی می خواهیم . من امیدوار شدم از این گسترش که این مساله مساله الهی است و خدای تبارک و تعالی در این مساله پشتیبان است و پیروز خواهیم شد .

این معنا را من از همان اوایلی که یک قدری انقلاب زیاد شد و مردم هشیار و بیدار شدند خیلی امیدوار به آن بودم و بحمدالله شد لکن نباید کسی بگوید که من کردم . البته اشعاری که آقا خواندند از نظر شعری بسیار خوب بود لکن باید عرض بکنم که من کوچکتر از این هستم که این طور مطالب گفته بشود . این زاغه نشین ها بودند که در خیابان ها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند و مادرهایی که چهار تا بچه داشتند سه تا بچه هایشان رفته بود باز می گفتند که این هم اگر برود برای خداست . آن چیزی که برای من خیلی امیدوار کننده است این روح تعاون و روح انسانیت و روح اسلامیت است که در ملت ایران شکوفا شد این تحولی که در انسان ها پیدا شد از تحولی که در این رژیم پیدا شد بالاتر است .

یک روز بود که اگر یک پاسبان می آمد در بازار تهران که بزرگترین بازار ایران است و می

گفت که چهارم آبان است و باید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند احدی به خودش اجازه نمی داد که مخالفت کند در ذهنش وارد نمی شد که با پاسبان مگر می شود مخالفت کرد . خدای تبارک و تعالی در مدت کمی همچو متحول کرد این ارواح طیبه را همچو پشت ورو کرد این نفوس قدسیه را که در خیابان ها راه افتادند و فریاد کردند مرگ بر این سلطنت پهلوی جلوی مسلسل ها جلوی تانک ها می پریدند روی تانک ها و همان جا شعار می دادند . این تحول یک معجزه واضحی است که در یک مدت کوتاهی برای یک ملت در همه اقشار این تحول پیدا شد . هر جای این مملکت وقتی که می رفتی مردم مقابل قوای انتظامیه ای که مامور بودند که بکشند مردم را و درو کنند مردم را ابدا اعتنا نمی کردند و شعارهای خودشان را شعارهای اسلامی خودشان را می دادند . این تحول روحی اعجاب آور است این تحول روحی باعث شد که این پیروزی از برای ملت ما حاصل شد . دعا کنید که خداوند این تحول را در همه ملت های اسلام و مستضعفین پیش بیاورد و خدای تبارک و تعالی مقدر می فرماید که همه متحول بشویم . این تحول روحی و این انقلاب اسلامی تحفه ای که خدای تبارک و تعالی از عالم بالا برای ملت مابه هدیه فرستاد و باید شکر خدای تبارک و تعالی را بکنیم و از عهده شکر بر نمی آییم . من باید شکر این نعمت را و شکر این رحمت را و شکر این

محنت ها را که ملت ایران کشیدند شکر اینها را بکنم و من از عهده بر نمی آیم . اینها بودند که همه کارها را انجام دادند و خدا بود که اینها را موید کرد و قدرت خدا و قدرت ایمان ملت که در این اواخر شکوفا پیدا کرد این قدرت بود که با دست خدا یک سلطنت 2500 ساله را از ریشه کند ، در صورتی که پشت سر او امریکا ایستاده بود شوروی هم سرا بود و چین هم بود انگلستان هم بود تمام ابرقدرت ها پشت سر او ایستاده بودند و آن هم دارای همه سلاح های مدرن بود و ملت ما دست خالی بود تفنگ هم نداشت هیچ نداشت و لکن قدرت ایمان بود قدرت خدا بود . این تعجب ندارد خدای تبارک و تعالی مقدر بفرماید که یک ملتی که هیچ ندارد هیچ سلاحی ندارد همین سلاح ایمان دارد بر همه قدرت ها غلبه بکند .

شاه سابق پیغام داد که مملکت را تسلیم شما می کنم و من فقط شاه باشم در صورت ! !

اینها کم کم عقب نشستند ما در پاریس که بودیم رفت و آمدهای زیاد /وسایل / مخفی و بعضی وقت ها آشکار بود برای اینکه ما را وادار کند که دست برداریم می گفتند هر چه می خواهید می دهیم هر کاری بخواهید می کنیم . خود شاه شاه سابق پیغام داد که من مملکت را تسلیم شما می کنم و من همین شاه باشم در هر صورت و همه کارها در دست شما باشد و من به او اعتنا نکردم و این قدرت الهی بود

که ما را کمک می کرد . رفت و باز تتمه قدرت باقی مانده بود اینها باز کوشش کردند حتی به وسیله /جمهوری فرانسه / رئیس جمهور فرانسه به من پیغام دادند که شما حالا زود است بیایید (به طور دلسوزی مثلا) از طرف آمریکا پیشنهاد کردند که حالا شما چند وقتی باید بمانید حالا زودرس است رفتن شما . از طرفی ایران باز همین معنا را گفتند بعض افرادی که از همین طوایف بودند باز همین پیشنهاد را می کردند و همین پیشنهاد اسباب این شد که من قصد کردم بیایم هر چی می خواهد بشود بشود . من فهمیدم که این مساله یک مطلبی است آنها می خواهند من را آنجا نگه دارند و از اینجا توطئه ها را تقویت کنند به طوری که دیگر نتوانیم کاری کنیم و من اعلام کردم که خواهم رفت . آنها بستند فرودگاه ها را همه فرودگاه ها را بستند . ما صبر کردیم گفتیم که وقتی فرودگاه باز شد می رویم باز بستند . باز گفتیم وقتی باز شد می رویم خوب آنها بالاخره نمی شود تا آخر بسته باشد . ارعاب کردند از این کارها . ما آمدیم و وقتی که وارد شدیم البته مرهون عواطف ملت ایران هستیم که از همه اطراف آمده بودند و البته . . . بسیاری رفته بودند به واسطه اینکه . . . . لکن خود مردم تهران بودند .

و ما اینجا باز مبتلا شدیم به یک حرف هایی که بین ما و دولت . . . می کرد . ما اعتنائی نکردیم به حرف هایشان و نخست وزیری

خودمان تعیین کردیم گفتیم که ما به واسطه ولایت شرعیه و به واسطه اینکه ملت به ما رای داده است ما شما را نخست وزیر می کنیم /آنها هم / دولت گفت که ما این نخست وزیر را توقیف می کنیم . خوب بکنید یکی دیگر می آید . بعد باز ارعاب هایی چیزهایی شروع شد که خیر ما امر کردیم که وزرا را به وزارتخانه ها راه ندهند و اتباع وزارتخانه ها هم این را قبول کردند و راه نمی دادند . آنها بعد هم (البته رفتند یا نرفتند هم باز خیلی اطلاع ندارم ) حتی تعبیر رئیس دولت این بود که تا این به طور شوخی این نخست وزیری به طور شوخی است ما کاری نداریم اول گفته بود توقیف می کنیم حالا یک خرده عقب تر رفت و گفت تا شوخی است ما حرفی نداریم لکن اگر جدی بشود چه خواهیم کرد . ما کم کم گفتیم جدی بشود . امر منتهی شد به اینکه آن آدمی که می گفت که توقیف می کنیم و چه خواهیم کرد به واسطه خوی بیابانی که داشت این خوی بیابانی بود که در شاهپور بختیار بود و من هم این خوی بیابانی را می دانستم که ما با اینها دیری است که سوابق داریم و اینها در . . . قدرت ها داشتند . امر منتهی شد به اینکه ایشان جنایاتی کرد کشتاری کرد امر به کشتاری کرد به حسب اقرار خودش که در روزنامه ها منعکس می شد که با امر من است و ارتش کاری انجام نمی دهد الا به امر من .

بعد او فرار کرد و ما اعلام می کنیم که ملت ایران و همه ملت ها که در خارج هستند که این جانی را به ما تحویل بدهند . ایران هر جا پیدا کرد این جانی را به ما تحویل بدهد و این را اعلام خواهیم کرد و همین هم اعلام است و دوستان ما که در خارج ایران هستند به آنها هم همین سفارش را می کنیم که او را هر جا پیدا کردند بگیرند و به ما اطلاع بدهند تا ما بخواهیم از آن دولتی که آنجاست . و مطلب به آنجا رسید که آن آدمی که آن قدرت عظیم را داشت ما با دست خالی و آنها با همه چیز با پشتیبانی دولت های ابرقدرت ما با دست خالی لکن پشتیبانی خدای تبارک و تعالی بود .

ما نمی توانیم خیانت های رژیم شاه را بشمریم

وضع این آدم به آنجا رسید که الان هیچ یک از ممالک دنیا قبولش نمی کنند الان همان جایی که هست همان رفیق شفیق خودش که ملک حسن باشد /در/ همین دیشب یا پریشب در روزنامه دیدم که او گفته ما او را به عنوان شاهی قبول نداریم و دولت های دیگر هم گفتند ما او را نمی پذیریم اخیرا مثل اینکه امریکا گفته است می پذیریم . بپذیرند یا نپذیرند ما او را خواهیم آورد و خزائنی که در خارج دارد و نمی دانید آقا چه چیزهایی اینها چپاول کردند از ما و رفتند .

الان مملکتی که در دست ماست مملکتی است که از هم ریخته است همه چیزش را اینها خراب کردند و رفتند . این نفت که باید به نفع ملت صرف

بشود این نفت را با اسم اینکه ما اسلحه می دهیم بردند و اسلحه ای که دادند اسلحه ای بود که برای خود امریکا و پایگاه درست کردن . . . نه اینکه اسلحه مال ماست /اسلحه / ما نمی توانیم استعمال کنیم این اسلحه ها را این مال خود آمریکاست و در اینجا به عنوان اینکه پول نفت را ما داریم به این اسلحه می دهیم اینجا پایگاه درست کردند که در مقابل شوروی اگر یک وقت جنگی شد پایگاه داشته باشد . اینطور خیانت ها اینها کردند . شاید اکثریت ملت این مطلب را نداند خیال کند که اینها اسلحه دادند منتها اسلحه به درد ما نمی خورد . البته آن هم خیانت بود که نفت را بدهند اسلحه بخرند اسلحه ای که به درد ما نمی خورد . . . . لکن مساله این بود که هم عوض را آنها بردند هم معوض را هر دو توی جیب آنها بود . اینکه باید در اینجا اگر بخواهد پایگاه درست کند و برخلاف همه موازین دنیا بخواهد پایگاه درست کند باید میلیون ها بیلیون ها دلار به ما بدهد تا اجازه بدهیم که در اینجا یک پایگاه درست کند او نفت ما را برد و پایگاه درست کرد /ملت ما این طور/ خیانت های اینهااین طور بود ما نمی توانیم خیانت های اینها را بشمریم . خدای تبارک و تعالی احاطه دارد و بعدها هم کم کم اشخاصی که مطلع بر این مسایل هستند و بر همه مسایل هم مطلع نیستند بعدها هم کم کم کشف خواهد شد . در هر صورت تا

اینجا رسیده است و الان پریشانی زیادی

در این مملکت به واسطه خیانت هایی که اینها کردند هست . ارتش ما را این را ارتش غیر ملی و متکی بر غیر تربیت کردند و اقتصاد ما را بکلی شکست دادند و ما الان در همه چیز محتاج به اینکه /از اینکه / از خارج بیاوریم . در صورتی که مملکت ما اگر یک استانش درست کشت می شد برای همه ما کفایت می کرد ما صادر کننده بودیم و امروز همه چیزها را احتیاج به خارج داریم دامداری ما را از بین بردند . مراتع مارا مراتع بسیار غنی ما را که /در/ وقتی آمده بودند از طرف ملکه انگلستان (این طور که نقل کردند) برای مطالعه آن چیزی آن مراتعی که بنا بود به او بدهد گفته بودند غنی ترین مراتع دنیاست برای دامداری این را دادند به دیگران . مراتع ما را ملی کردند یعنی از دست ملت گرفتند و دادند به اجانب جنگل های ما را ملی کردند وآنها را دادند به اجانب .

اگر کسی بخواهد آن جنایات و خیاناتی که این سلسله کردند و خصوصا این دومی این جنایات و خیاناتی که این شخص بر ملت ما کرد بخواهد بنویسد و بگوید طولانی خواهد بود و من امیدوارم که مطلعین آنهایی که اطلاع بر این مسایل دارند و کسی نداریم که به همه مسایل مطلع باشد آن مقداری که مطلع هستند امیدوارم که بنویسند و بگویند تا دنیا بداند ما چه ابتلایی داشتیم و الحمدلله امروز دست آنها و دست ارباب هایشان کوتاه شده است و امیدها هم باید بریده شود .

نباید خیال کنند که اگر چنانچه یک قدری سستی پیدا شد ما باز خواهیم آمد . خیر در ایران دیگر سستی پیدا نمی شود و ملت ما بیدار است و هشیار است و هشیار شد . بچه های کوچک ما هم الان بیدار شده اند و یک همچو ملتی را اگر چنانچه اتکاء به خدا بکنند کسی نمی تواند شکست بدهد چنانچه نتوانستند .

اتکال به خدا بکنید تا جبرئیل امین با شما همراه باشد

و من از ملت خودم و از همه شما و از همه ملت های مسلم می خواهم که اتکال به خدا بکنید در همه کارها اتکال به خدا بکنید قدرت ها در مقابل قدرت خدا هیچ است قوه ها در مقابل قوه الهی نابود است . اتکال به خدا بکنید غلبه به هر چیزی می کنید . پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همه دشمن ها با اتکال به خدا غلبه کرد بر همه و وقتی وارد مکه شد (مکه ای که او را آنقدر زجر داده بودند) وارد مکه شد پیروزمندانه با فتح با نصر وارد شد و دنیا را روشن کرد . نهضت رسول اکرم نهضت انسانی بود نهضت الهی بود مثل قدرت های دیگر نبود که شیطانی است برای منافع شخصی یا برای دولتداری قیام کردند و آدمکشی می کنند . خیر یک قدرت الهی دنبال این بود تعلیمات الهی بود که ملت هایی که به سنگ پرستی و بت پرستی و آتش پرستی و بدتر از اینها مبتلا بودند اینها را موحد کرد و نور توحید و پرچم توحید را بر همه ممالک اسلام سایه افکن کرد . برای اینکه اتکالش به خدا بود

جبرئیل امین پشت سرش بود . شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند . من امیدوارم که همه ملت های اسلام که به واسطه تبلیغاتی که فعالیت هایی که از اجانب شد و اینها را از هم متفرق کردند و مقابل هم قرار دادند بیدار بشوند و همه با هم بشوند یک دولت بزرگ اسلامی یک دولت زیر پرچم لااله الاالله تشکیل بدهند و این دولت بر همه دنیا غلبه بکند . خداوند همه شما را تایید کند موفق باشید موید باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 9/12/1357

فرمان به ثقه الاسلام آقای مقدم

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقای آقا شیخ علی مقدم دامت افاضاته به جناب عالی ماموریت داده می شود که به اتفاق آقایان محمد علی نظام زاده و جناب آقای حسین رضوانی دامت تایید اتهما ! ! ! به جزیره کیش بروید و املاک اختصاصی و ساختمان ها و سایر اموال شاه مخلوع و غاصب سابق و دیگر خاندان آنها را صورت برداری کرده و نگهداری کنید تا بعدا به مصارف لازمه و مشروعه برسد .

از خدای تعالی دوام توفیقات جناب عالی و آقایان محترم را خواستارم . و ضمنا آنچه تاکنون در این باب انجام داده اید مورد رضایت بوده . انشاءالله موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/12/1357

پیام به دانشجویان مقیم خارج از کشور

بسمه تعالی

بدین وسیله از عموم آقایان محترم و دانشجویان عزیز مقیم خارج از کشور که در دولت جابر سابق در حفظ اسناد سفارتخانه ها کوشش داشته اند تشکر می کنم . اکنون با روی کار آمدن دولت موقت اسلامی جناب آقای بازرگان لازم است انتصاب سفیران و اعضای دیگر سفارتخانه ها با نظر وزارت امور خارجه همین دولت اسلامی صورت گیرد و آقایان محترم از آنها پشتیبانی کنند و چنانچه احیانا اشتباهی در انتصاب ها صورت گرفت می توانند برای رفع آن با این جانب یا با وزیر امور خارجه تماس برقرار کنند . از خدای تعالی توفیق همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/12/1357

فرمان به آقای حاج طرخانی

بسمه تعالی

جناب آقای حاج علی حاج طرخانی ایده الله تعالی جناب عالی به اتفاق آقایان حاج اسدالله عسکر اولادی و حاج حبیب الله شفیق ماموریت دارید که آنچه از دارایی و مستغلات و زمین های کشاورزی و تاسیسات دامداری به نام هژبر یزدانی می باشد همه را در اختیار گرفته و حفاظت کنید . و آنچه را ممکن است فروخته و به صورت نقد در آورید و در حسابی به نام سه نفری واریز نموده تا بعدا در مورد آن تصمیمی اتخاذ شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/12/1357

تلگراف تسلیت به حجت الاسلام و المسلمین آقای طالقانی

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای طالقانی دامت افاضاته

پس از اهدای تحیت از مصیبت وارده به جناب عالی متاسفم . سلامت جناب عالی و غفران مرحومه محترمه را از خداوند متعال خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/12/1357

فرمان انتصاب حجت الاسلام آقای انواری به امامت مسجد جامع نارمک

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محی الدین انواری دامت برکاته همان طوری که اهالی محترم نارمک طی طومار ارسالی درخواست نموده اند جناب عالی برای اقامه جماعت و نشر احکام مقدسه و انجام امور تبلیغی در مسجد جامع نارمک بدان جا بروید . امید است اهالی محترم نیز با شما همکاری نموده وظایف مذهبی و تبلیغی را به نحو احسن انجام دهید . از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و توفیقات همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/12/1357

پیام به مسلمانان ترکیه

شما به همه سلام برسانید بگویید که کار خودتان را تعقیب کنید دلسرد نشوید . در اینجا هیچ نداشتیم اینها همه چیز داشتند ما به اینها غلبه کردیم . آنجا هستید ماءیوس نشوید اتکا به خدا بکنید . و اتکا به ایمان بکنید . وحدت کلمه پیدا بکنید . جناح هایی را که نزدیک به شماست به خودتان متصل کنید . خداوند انشاءالله کارها را انجام می دهد .

والسلام

تاریخ : 28/12/1357

نامه به خانواده شهید رحمانپور

بسمه تعالی

بانوی محترمه خاتون

من شریک در مصیبت شما هستم . از خداوند تعالی خواهانم که شهید شما را با شهدای کربلا محشور کند و به شما اجر و صبر عنایت فرماید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1358

انتصاب حجت الاسلام آقای محمد حسینی کاشانی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای سید محمد حسینی کاشانی دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالی به سمت قاضی شرع در دادگاه انقلاب اسلامی شهر کازرون منصوب می شوید که در دادگاه حضور به هم رسانیده و به پرونده ها رسیدگی نموده و احکام شرعیه را اجرا نمایید . و چنانچه افرادی مستوجب عفو مورخ نیمه شعبان می باشند آزاد نمایید . موفقیت جناب عالی را از خدای تعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/1/1358

دیدار با گروهی از پاسداران انقلاب اسلامی قم

بسم الله الرحمن الرحیم

امید است که شما پاسداران انقلاب و سربازان امام زمان سلام الله علیه باشید و برای اسلام و اعتلای قرآن زحمت بکشید . تاکنون به مرحله ای رسیده ایم که هنوز پیروزی کامل نیست و امیدوارم که این پیروزی را با همت شما به آخر برسانیم و از شما برای اسلام و قدرت اسلام و قرآن همراهی می خواهم .

برادران من ! توجه داشته باشید ما هنوز پیروز حقیقی نشده ایم گمان پیروزی نبرید که سستی می آورد . وقتی گمان کردید که پیروز شده اید رها می کنید و هر کدام به کار خود مشغول می شوید . پیروزی باز حاصل نیست و دشمنان اسلام و کشور در کمین اند و اختلاف ایجاد می کنند و توطئه دارند . همین امشب هم در روزنامه دیدم که ساواکی ها توطئه کرده بودند و می خواستند در ایام عید فساد ایجاد کنند . شما خودتان را پیروز مطلق ندانید پیروزی وقتی حاصل می شود که این ریشه های گندیده هم از زیر زمین بیرون بیاید و این توطئه ها خنثی شود و آن با همت شما جوان ها جوان

هایی که تاکنون برای اسلام و قرآن شریف زحمت کشیده اند و پیش خدای تبارک و تعالی رو سفید هستید میسر است .

از این به بعد انشاءالله همه با هم مجتمع همه رای واحد همه با قدرت واحد اگر همه با هم باشید این بار را به آخر خواهید رسانید و اگر خدای نخواسته اختلافی بین قشرها پیدا بشود من ترس این را دارم که باز مسایل قبل اعاده شود . باید این رمز پیروزی را که وحدت کلمه و اتکای به قرآن مجید است حفظ کنیم و همه با هم به پیش برویم و حکومت جمهوری اسلامی را در ایران مستقر کنیم و همه رای به جمهوری اسلامی بدهیم . از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت شما و ملت ایران را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/1/1358

پیام به پاسداران انقلاب

سربازان و پاسداران فداکار اسلام ایدهم الله تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

سربازان و پاسداران فداکار اسلام ایدهم الله تعالی

در این سال نو از شما جوانان دلیر و غیوری که کابوس استعمار را به زانو در آوردید تقدیر می کنم از شما رزمندگان عزیز که نهال آزادی را در این مرزوبوم بارور کردید تشکر می کنم . موفقیت بیش از پیش شما را در راه رسیدن به پیروزی نهایی از خدای تعالی خواستارم . در این موقع حساس که باقیمانده دشمنان شکست خورده ما در کمین هستند اتحاد و برادری خود را حفظ کنید و از راه تفرقه و اختلاف مجال فعالیت مجدد را به دست دشمن ندهید . من از دعای خیر به شما عزیزان غافل نیستم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/1/1358

در جمع گروهی از پاسداران انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

ان شاءالله تعالی موفق باشید و جزء پاسداران اسلام باشید و ما همه جزء خدمتگزاران اسلام هستیم . خداوند شما پاسداران را حفظ کند برای ما . خداوند عزیز ما را برای خودمان حفظ کند . انشاءالله تعالی شماها به سعادت برسید .

ما تا حالا بعضی از راه را رفتیم و بسیار مشکلات باقی مانده است . شما خودتان را پیروز حساب نکنید که کسانی که خود را پیروز حساب می کنند سستی می کنند . ما نیمه راه هستیم و دشمن در کمین ماست باید وحدت خودمان را حفظ کنیم باید با هم همین طور که تا اینجا آمده ایم تا آخر برویم . این نهضت را نگذارید سرد بشود نگذارید سست بشود . سستی و سردی در امروز احتمال این را دارد که ما را به شکست ببرد و اگر خدای نخواسته شکستی برای ملت

حاصل بشود به نابودی اسلام تمام می شود . همه با هم باشید همه با هم دوست باشید همه مان با هم جمهوری اسلامی را می خواهیم .

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را و ملت ایران و همه ملتهای مسلم را خواهانم . سلام بر شما و درود بر شما و همه جوانان ملت .

تاریخ : 11/1/1358

نامه به حضرت آیت الله آقای سید علی خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای سید علی آقا خامنه ای دامت افاضاته

در طول پنجاه سال رژیم سفاک پهلوی همیشه برادران و خواهران منطقه سیستان و بلوچستان مورد ظلم و جور بوده اند لذا جناب عالی به آن منطقه رفته و به خواست های اهالی محترم آن مناطق رسیدگی نمایید و انتظارات مردم دلیر آن دیار را برای این جانب و اولیای امور گزارش دهید .

خداوند به شما و اهالی شجاع آن مناطق توفیق عنایت فرماید . ضمنا انقلاب اسلامی ایران را که به خواست های آنان جواب مثبت داده است توضیح داده و آنان را به شرکت در رفراندم تشویق نمایید .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/1/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای مشکینی جهت رسیدگی به اوضاع محلی شهراردبیل

بسمه تعالی

خدمت جناب حجت الاسلام آقای حاج میرزا علی مشکینی دامت افاضاته

مقتضی است جناب عالی برای سرکشی کارهای کمیته ها و رسیدگی به اوضاع محلی به شهر اردبیل بروید و ضمن سرو سامان دادن به اوضاع مردم را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید . ضمنا چنانچه قبل از جناب عالی هم آقایانی بدانجا رفته اند که از طرف این جانب نوشته داشته اند نمایندگی ایشان مانع ماموریت جناب عالی نخواهد بود و شما طبق همین دستور به وظیفه خود عمل نمایید . از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/1/1358

پاسخ به نامه حجت الاسلام آقای کرمی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد کرمی دامت افاضاته

مرقوم محترم واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید . سوابق علمی جناب عالی در حوزه مقدسه قم و همچنین خدمات دینی که پس از مهاجرت به خوزستان انجام داده اید معلوم و روشن است . از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم .

ضمنا مراتب تشکر و سلام این جانب را به عموم عشایر محترم خوزستان و روسای ایشان که از دولت موقت جناب آقای مهدی بازرگان و همچنین از جمهوری اسلامی پشتیبانی کرده اند ابلاغ نمایید و در باره مشکلات منطقه و ظلم هایی که در طول حکومت خاندان ننگین پهلوی به اهالی محترم و شریف آن منطقه شده است پیوسته مورد نظر این جانب بوده و مرا متاثر ساخته و امید است ان شاءالله تعالی تدریجا با استقرار کامل حکومت و تشکیل جمهوری اسلامی همه اینها مرتفع گردد .

آنچه مورد اهمیت است

و جنابعالی نیز مطمئنا متذکر آن هستید حفظ وحدت و اتفاق کلمه و پرهیز نمودن از اختلاف و تفرقه است . زیرا همان اتحاد و همبستگی سبب پیروزی ما تا به امروز بوده و انشاءالله با هشیاری کامل آن را حفظ خواهیم کرد . از خداوند متعالی عظمت اسلام و مسلمین و توفیق عموم آقایان محترم را خواستارم .

تاریخ : 18/1/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای محمد یزدی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد یزدی دامت افاضاته لازم است جناب عالی برای تنظیم امور و ارشاد و نصیحت اهالی و قضاوت شرعیه مسافرتی به شهرهای سقز قهرمانشهر اسلام آباد ایلام و دیگر شهرهایی که مسافرت بدان ها را در استان های غرب لازم تشخیص دادید بروید و ضمن انجام وظایف محوله مردم را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر دارید و نسبت به وظیفه خطیری که در این موقع حساس دارند آشنا سازید . از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و موفقیت همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/1/1358

در دیدار با برادران مسلمان کشور صحرا

اینهایی که شما گفتید همه جرم های شاه است شاه این جرم ها را در ایران بیشتر از آنجا داشته است . در اینحا تمام اسلحه هایی که از پول خود این مردم و تانک و توپ هایی که از پول خود همین مردم تهیه کرده بود خودشان را به قتل رساند . ما جرایم او را می دانیم و این را هم که شما می گویید جرایم حکومت اوست و الان حکومت حکومت او نیست که شما می گویید . و این تخریبی هم که می گویید اگر سابقا بوده البته با دست شاه بوده است و ما این جرایم را می دانیم و می دانیم که در خود ایران بیشتر از آنجا این جرایم جاری بوده است . بحمدالله دست او کوتاه شد و ملت ما پیروز شدند و الان گرفتاری ملت ما زیاد است و ما هم با همه مستضعفین که در عالم هستند مصاحب هستیم و تمام مستکبرین را محکوم

می کنیم . و ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد . و من امیدوارم که این نهضت اسلامی ایران برای همه مستضعفین سرمشق باشد که پیروزی را به دست بیاورند . و این رمزی که در ایران باعث پیروزی شد عبارت از وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی بود در همه ملت ها پیدا بشود و آنجا هم پیروز بشوند .

من از شما تشکر می کنم که به اینجا آمدید استفسار از حال ملت ما و ما می کنید و من همیشه دعا می کنم برای همه مسلمین بلکه همه مستضعفین من امیدوارم که شما هر جا که باشید کشور شما در رفاه باشد و آنها که ظلم می کنند از بین بروند . ما دعا می کنیم و امیدواریم که خداوند شما را تایید بکند و خدا نصرت عنایت بفرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/1/1358

در جمع گروهی از بانوان

بسم الله الرحمن الرحیم

شما بانوان محترم دوشیزگان عزیز خوش آمدید . شما بانوان در اینجا ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید . شما سهم بزرگی در نهضت اسلامی ما دارید . شما درآتیه برای مملکت ما پشتوانه هستید . از شماست که مردان و زنان بزرگ تربیت می شود . در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت می شود . شماها عزیز ملت هستید پشتوانه ملت هستید . شماها در تحصیل کوشش کنید که برای فضایل اخلاقی فضایل اعمالی مجهز شوید . شما برای آتیه مملکت ما جوانان نیرومند تربیت کنید . دامان شما یک مدرسه ای است که در آن باید جوانان

بزرگ تربیت بشود . شما فضایل تحصیل کنید تا کودکان شما در دامان شما به فضیلت برسند .

من از خدای بزرگ سلامت و سعادت شما را خواهانم و امیدوارم که دوشادوش مردان در قضیه مجلس موسسان و مجلس شورای ملی رای بدهید تا اینکه جمهوری اسلامی و قانون جمهوری اسلامی و مجلس شورای جمهوری اسلامی تاسیس و ما به آنچه که خواهان آن هستیم برسیم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 26/1/1358

تلگرام به حجت الاسلام آقای جواد غروی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ جواد غروی علیاری دامت افاضاته

تلگراف تبریک جناب عالی در مورد پیروزی جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر گردید . از خدای تعالی موفقیت آن جناب را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/2/1358

فرمان به ثقه الاسلام آقای صادق احسان بخش

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ صادق احسان بخش دامت افاضاته

لازم است جنابعالی با همکاری و کمک جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمین آقای حاج سید عبدالله ضیائی دامت افاضاته در شهرستان رشت و حومه به کار کمیته ها رسیدگی و تصفیه کنید و نسبت به مشکلات مالی که دارند اقدام نموده ضمنا آنان را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر دارید . و در تمام کارها با علمای اعلام محل دامت افاضاتهم مشورت و همکاری داشته باشید . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/2/1358

در دیدار با دانشجویان مدرسه عالی شمیران

بسم الله الرحمن الرحیم

سلامت و سعادت ملت ایران و شما حاضرین در این مجمع را و کسانی که از شمیران قدم رنجه کردند خواستارم . خداوند به همه شما توفیق و سلامت عنایت فرماید . شما تمام قشرها در این پیروزی اسلام سهیم هستید و خداوند به همه شما اجر عنایت می فرماید . لکن باید بدانید که ما باز مراحلی در پیش داریم و باید به آن مراحل برسیم . و جمهوری اسلامی با محتوای واقعی خودش در ایران پیاده شود .

الان گرچه اصل جمهوری تشکیل شده و الان رژیم ما رژیم جمهوری اسلامی است لکن به واسطه اینکه باز محتاج به یک فعالیت ها و محتاج به یک بررسی هایی است که محتوای اسلام و جمهوری اسلامی و احکام اسلام در ایران بلکه ان شاءالله در سایرکشورهای اسلامی پیاده شود . ما محتاج به شما هستیم محتاج به ملت محترم ایران هستیم محتاج به بانوان و مردان ایران هستیم .

همه با هم باید تشریک مساعی کنیم تا محتوای حقیقی احکام اسلام جریان پیدا کند .

و من از خدای تبارک و تعالی تقاضا دارم که به شما و همه ملت ایران و همه ملت اسلام توفیق خدمت در راه اسلام و در راه کشورهای اسلامی عنایت فرماید . انشاءالله سلامت و سعادت در خور ملت ما باشد و همه سالم و سعادتمند باشند .

والسلام علیکم ورحمه الله

تاریخ : 7/2/1358

در دیدار با کارگران چیت سازی تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام برای همه اقشار و برای همه بندگان خدا برای همه مستضعفین ارزش قایل است . برای همه کارگران و قشر کشاورزان ارزش بیشتر قایل است . کارگران و کشاورزان از اقشار با ارزش است که اسلام به آنها توجه دارد . اینها که می خواهند بین کارگر و کشاورز تفرقه بیندازند مفسدین فی الارض هستند . اینها کشاورزی را نمی خواهند تحقق پیدا کند و کارخانه ها را نمی خواهند راه بیفتد برای اینکه اگر اینها راه بیفتد مملکت آرامش پیدا کند و دست خائنین کوتاه می شود .

بیدار باشید براردران کارگر که اسلام در خدمت شماست نه اینها . اینها مخالفند اینها می خواهند با آشوب هایی که به پا می کنند و هر روز به بهانه ای در بین اقشار می افتند و آشوب می کنند می خواهند آرامش را از مملکت سلب کنند تا دست دیگران را باز کنند . اینها را در کارخانه های خود راه ندهید که چون موریانه اند و کارخانه های شما را از بین می برند . خداوند کید خائنین را فلج کند . خداوند این دست خائنین را قطع کند . خداوند ملت

مسلم را با اتحاد به پیش ببرد .

تاریخ : 11/2/1358

پیام رادیو تلویزیونی به مناسبت روز جهانی کارگر

بسم الله الرحمن الرحیم

اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والا هر روز روز کارگری است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است . اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید . هر روز نور هست و روز نور است هر روز روز خورشید است لکن شاید این برای یک تشریفاتی و تعظیمی باشد از این جهت مضایقه نیست لکن اگر واقع بینی باشد کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه کار و کارگر همه جا است و تمام موجودات عالم چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعی باشد و چه موجودات بعد از طبیعت همه از کارگر پیدا شده است و کار نظیر وجود است که در همه شوون عالم دخالت دارد .

عالم موجود شده است از فعالیت خدا اجزاء عالم موجود شده است از فعالیت هایی که بعضی موجودات دارند . هیچ موجودی را شما نمی توانید سراغ کنید الا اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است . کارگرها هم کارند از کار پیدا شده اند .

ذرات موجودات در عالم در عالم طبیعت فعال هستند برای ایجاد همه موجوداتی که در این عالم است حتی جمادات حتی اشجار همه زنده اند همه کارگرند . کار احاطه دارد بر همه عوالم . از اول با کار عالم موجود شده است

و کارگر مبدا همه موجودات است . حق تعالی مبدا کارگری است و کارگر است فعال است . موجودات عالم غیب با فعالیت غیبی تحقق پیدا کرده اند کارگرند . موجودات عالم طبیعت هر جا که شما ملاحظه کنید هر قشری از اقشار را که ملاحظه کنید چه موجوداتی که به نظر ما در پست ترین مراتب وجودند مثل معادن و زمین ها و جمادات و چه آنهایی که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات اشجار و چه آنهایی که بعد از اینها موجودند مثل حیوانات و چه آن که مافوق اینهاست مثل انسان همه جلوه کارند و همه کارگر کارگرها اینها را درست کرده اند . کارگری بر همه موجودات احاطه دارد . در عالم مابعدالطبیعه /در/ جنت و نار هم از کار و کارگری پیدا شده است . بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است . در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدا تحقق بهشت است یا اعمال غیر صالح و فاسد است که مبدا دوزخ است . نباید مااختصاص بدهیم یک روزی را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظ کارگر همین روز است . بله مانع ندارد که یک روزی را ما انتخاب کنیم برای کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگری است که همه چیز از اوست . کار مثل جلوه حق تعالی می ماند که در تمام موجودات سرایت کرده است . همه موجودات کار در آنها هست و با کار درست شده اند . همه ذرات وجود کارگرند حتی ذرات اتمی که در این

عالم طبیعت هست اینها کارگر هستند با هشیاری همه ذرات عالم فعالند و هشیارند لکن ما گمان می کنیم که هشیار نیستند (و ان من شی ء الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم ) همه مسبح حقند همه کارگران حق هستند همه مطیع حق تعالی هستند و کار در همه جا هست و عالم سرتاسر روز کارگر است نه یک روز روز کارگری است سرتاسر عالم روز کارگر است سرتاسر عالم کارگر است و سرتاسر عالم کار است یعنی ذرات وجودی که انسان را و دیگر حیوانات را به اراده الله تعالی موجود می کنند کارگرند و انسان کار است اثر کار آنهاست . تمام این موجوداتی که در عالم ملاحظه می کنید اثر کار فعالانه جنود الهی است . جندالله همه کارگر هستند . خدای تبارک و تعالی مبدا کار است .

ما این روز را بزرگ می شماریم از برای اینکه قرار داده اند این روز را برای کارگر کارگر در اسلام وقتی که در محیط محدودتری ملاحظه کنیم یعنی در این موجود پایین در این زمین در این ستاره کوچک که در مقابل عالم قدر محسوسی ندارد در مقابل عالم ماده قدر محسوسی ندارد یعنی عالم ماده پهناور است به قدری که تاکنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است آن طور که گفته می شود بعضی ستاره ها هست که نور آن به ما با شش بیلیون یعنی شش میلیارد سال نور به ما می رسد نورش و این آن چیزی است که تاکنون گفته می شود کشف شده است و آن طرف را و مابعد او را خدای تبارک

و تعالی می داند . این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ یک چیز ناچیزی است بلکه خورشید ما و تمام عائله خورشید ما در مقابل عالم ذره غیر محسوسی است و تمام عالم در مقابل عالم ماوراءالطبیعه ذره غیرمحسوسی است . تمام عالم ماده مثل یک نقطه می ماند در مقابل عالم ماوراءطبیعت و تمام عالم ماوراءطبیعت چه ما قبل الطبیعه و چه مابعدالطبیعه در مقابل اراده الله قدر محسوسی ندارد .

الان که ما بحث داریم راجع به این ستاره کوچک و راجع به این ستاره ای که اصلا قدر محسوسی در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر به آن طوریکه دیگران فهمیده اند صحبت داریم لابد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد . این کارگرهای ما اشخاصی هستند که مدیر جامعه انسانیت هستند . اداره امور مملکت ها اداره امور کشورها به دست اینهاست به دست کشاورزان به دست کارگران کارخانه ها و دهقانان و کشاورزان اینها هستند که اداره می کنند مملکت ها را اداره می کنند کشورها را و از این جهت مدیر این عالم عالم طبیعت یعنی در این نجمه کوچک در این زمین که یک ستاره کوچک است اداره امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره می کند و زنده می کند این عالم را زنده می کند کشور را . بنابراین اینها

عهده دار امر بزرگی هستند احترام زیاد دارند لکن مسوولیت زیاد . هر کس بیشتر در عالم احترام دارد پیش خدای تبارک و تعالی احترام دارد و بیشتر منشا اثر است مسوولیت او

بیشتر است . کارگران ما چه طبقه دهقان و چه طبقه کارگران سایر کارخانه ها و سایر جاها تمام اعمالی که تمام چیزهایی که در کشور هست برکاتی که در کشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند . لکن چیزهایی که به عهده آنهاست مسوولیت هایی که به عهده آنهاست از همه مسوولیت ها بالاتر است . اگر کشوری رو به رشد برود با دسصت شما کارگران عزیز رو به رشد می رود و اگر کشوری رو به انحطاط برود باز هم با شماست که رو به انحطاط می رود . با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط می رود . کشور امروز از شماست از کارگران است کشور مال شماست /کشور/ دیگر اجانب در آن دخالت ندارند دیگر اختناق ها نیست دیگر فشارها نیست دیگر چپاولی ها نیست . امروز کشور مال شماست و شما مسوولیت آن را مستقیم دارید . اگر چنانچه در این مسوولیت کوشش نکنید اگر چنانچه در این امری که به عهده شماست کوشش نکنید و آن دینی که بر کشور خودتان بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسوول هستید . و اگر چنانچه کوشش کنید و چرخ های مملکت را به راه بیندازید شما پیش خدای تبارک و تعالی بسیار ارجمند هستید اسلام برای شما ارج زیاد قایل است اسلام شما را خزان زمین می داند شما خزانه دار زمین هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و برای خود شماست که آباد کنید . باید این مسوولیت

را آن طور که می دانید آن طور که می خواهید این مسوولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانی که می خواهند نگذارند که این چرخ ها به راه بیفتد ندهید . آنها به شما علاقه ندارند . اسلام عزیز است که برای شما ارج قایل است و برای شما حق قایل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد . بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند . بگذارید ریشه های گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد کنده بشود بگذارید اشخاصی که می خواهند برای دیگران کار بکنند فلج بشوند . شما برادران ما هستید شما عزیزان ما هستید شما باید این مملکت را اداره بکنید شما هستید که می توانید این بار را به منزل برسانید شما هستید که در کارخانه ها می توانید چرخ کارخانه ها را به جنبش در آورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید . شما دهقانان هستید که می توانید چرخ کشاورزی را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزی را به طور صحیح می تواند عملی کند . شما می دانید که کشاورزی ما را به زمین زده اند از بین بردند . حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است به کشاورزی خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و می کند کمک آنقدری که می تواند کمک می کند . شما برادران کارگر ما هستید در کارخانه ها بگذارید چرخ کارخانه ها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود برای

همه برای شما برای همه . شما بگذارید مهلت بدهید که این کارخانه ها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم . شمایید که می توانید مملکت را اداره کنید و می توانید این آشفتگی ها را از بین ببرید . شما می دانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را . شما می دانید که اینها

چپاول کردند و رفتند و خزاین ما را تهی کردند و رفتند . حالا باید همه ما با هم یک قشر تنها نه تمام همه با هم کوشش کنیم و این چرخ های مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتی پیدا بکند . اسلام برای شما حقوق قایل هست حق همه را خواهد داد برای همه زن ها و مردهای کارگر برای همه زن ها و مردان دهقان حق قایل است اسلام و آنها را عزیز می شمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد . شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند جمهوری اسلام با احکام نورانی اسلام تحقق پیدا بکند . نگذارید این اشخاصی که می خواهند نگذارند این چرخ ها به راه بیفتد می خواهند نگذارند کشاورزی ما تحقق پیدا بکند و کارخانه های ما به راه بیفتد شما نگذارید اینها یک همچو فعالیت ها را بکنند و شما را اغفال کنند . آنها شما را می خواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند که خزاین این مملکت را ببرند که آنهایی که می خواهند این خزاین را ببرند دست

آنها باز باشد . شما باید مانع بشوید از این معنا همه باید مانع بشویم از این معنا . من از خدای تبارک و تعالی صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادی این ملت را خواستارم . همه با هم دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 21/2/1358

فرمان به حجج اسلام آقایان احسان بخش و ضیائی

بسمه تعالی ،

جنابان مستطابان حجت السلام آقای احسان بخش و حجت الاسلام آقای ضیائی دامت افاضاتهما

لازم است آقایان محترم در معیت چند تن از معتمدین محل و با همکاری و نظارت آنان به اموال و نذورات متعلقه بقاع متبرکه استان گیلان رسیدگی و ضبط و جمع آوری نمایید و آنچه را برای تعمیر و بازسازی بقاع مزبور لازم است به مصرف برسانید و مازاد آن را در امور مستضعفین محل به هر نحو که مصلحت می دانید صرف کنید . از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 23/2/1358

فرمان به دادستان دادگاه انقلاب اسلامی در مورد محدود شدن مجازات اعدام

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای دادستان دادگاه انقلاب اسلامی در غیر از دو مورد زیر :

1 ! ! ! کسی که ثابت شود آدم کشته است

2 ! ! ! کسی که فرمان کشتار عمومی داده است و یا مرتکب شکنجه ای شده که منجر به مرگ شده باشد . هیچ دادگاهی حق ندارد حکم اعدام صادر کند و نباید اشخاص در غیر از دو مورد مذکور اعدام شوند . تخلف از این امر جرم است و موجب ثبوت قصاص .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/2/1358

پاسخ به نامه ثقه الاسلام آقای صادق خلخالی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقای آقاشیخ صادق خلخالی دامت افاضاته

به عرض می رساند مرقوم شریف که متضمن تفقد از این جانب و مظهر عواطف کریمه دراین حادثه بود واصل و موجب تشکر گردید . خداوند همه ما را توفیق خدمت بدهد . من نمی توانم عواطف شما بلکه نقش شما را در این نهضت مقدس فراموش کنم . زحماتی که شما در مواقع حساس در متن خطر کشیدید هیچ گاه فراموش نمی شود و چون انشاءالله تعالی برای رضای حق تعالی و خدمت به اسلام بوده است در پیشگاه مقدس حق تعالی روسفید خواهید بود . و امید است خداوند شما و ما را توفیق هر چه بیشتر در خدمت به حق و احکام نورانی اسلام عطا فرماید .

اگر من احیانا در جواب مرقومات آقایان کوتاهی کنم باید عفو فرمایند . من با حال ضعف و نقاهت و نگرانی های بسیار روزشماری می کنم . مستدعی است به جمیع فضلا و مدرسین حوزه علمیه که اظهار لطف نموده اند از قبل این جانب قدردانی و تشکر فرمایند

و این جانب را از دعای خیر برای حسن عاقبت فراموش ننمایند .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/3/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آیت اللّه آقای شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته ! ! ! مشهد مقدس

تلگرام شریف واصل در این موقع حساس که دست های ناپاک مشغول توطئه علیه اسلام هستند حفظ وحدت کلمه و جدیت در خنثی نمودن توطئه های خائنانه از اهم امور است . سلامت و توفیق جناب عالی را خواستار است .

خمینی

تاریخ : 10/3/1358

فرمان به ثقه الاسلام آقای محمود دعائی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین والصلوه و السلام علی محمد وآله الطاهرین ولعنه الله علی اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقای حاج سیدمحمود دعائی دامت افاضاته از قبل این جانب مجازند در تصدی امور شرعیه که در عصر غیبت ولی الله اعظم ! ! ! عجل الله فرجه ! ! ! از مختصات فقیه جامع الشرایط است مرجو آنکه مراعات کمال احتیاط را بنمایند . و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه و صرف آن در موارد مقرره و در فرض احتیاج مجازند صرف نمایند در مصارف خودشان به مقدار اقتصاد .

و اوصیه ایده الله تعالی : (بالورع والاجتهاد والاحتیاط فی الدین والدنیا وارجو منه الدعاء والنصیحه و السلام علیه وعلی عبادالله الصالحین ) . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/4/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای حاج میرزا حسین نوری

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج میرزا حسین نوری دامت افاضاته

لازم است جناب عالی مسافرتی به کشورهای اروپایی بنمایید و از نزدیک با دانشجویان عزیز و برادران ایرانی آشنا شوید و نیازمندیها و مشکلات مذهبی آنها را بررسی نموده و در حدود امکاناتی که در اختیار دارید در رفع آنها بکوشید و به وظایف خطیری که در این موقع حساس به عهده دارند آنها را آشنا سازید و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید و نسبت به تقویت معتقدات مذهبی ایشان در برابر دشمنان اسلام سعی کافی مبذول دارید و سلام این جانب را به عموم آنان ابلاغ نمایید . از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/4/1358

در جمع پاسداران کمیته های انقلاب اسلامی لرستان

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند شماها را سعادتمند کند در دنیا و در آخرت . شما می دانید که امروز ایران احتیاج دارد به کار و کارگر و زیاد کارکردن ، روز سازندگی است . اینها رفتند و مملکت خرابی گذاشتند که در همه چیز احتیاج به سازندگی دارد و این سازندگی باید به دست همه ، همه جمعیت ایران واقع بشود . دولت تنها نمی تواند ، روحانیون نمی توانند ، قشر واحد نمی تواند ، همه با هم باید دست به هم بدهند و این خرابه را بسازند .

الان شما در یک شرکتی واقع شدید که در آن شرکت هم باید به طور امانت ، به طور دیانت عمل کنید و همان طوری که در این نهضت پیشبرد کردید ، در نهضت مقابل جنود ابلیس هم پیشبرد کنید . جنودی که ما را

می خواهد به فساد بکشاند ، جنودی که ما را می خواهد به ظلم و به تاریکی بکشاند ، در مقابل آنها هم باید نهضت کرد ، قیام کرد ، هر کس مکلف است که خودش را اصلاح کند قبل از اینکه دیگران رااصلاح بکند ، همه موظفیم که خودمان را اصلاح کنیم . امروز ایران محتاج است به اینکه مردهای صالح در کارها دخالت کنند . هر جا هستید باید با صلاح و با سداد و با امانت و با دیانت مشغول کار باشید . خداوند همه شما را تاءیید کند و خداوند مملکت شما را مستقل کند و از شر شیاطین حفظ کند .

البته می دانید که الان هم شیاطین در کارند که بین کارگران ، کارمندان ، همه اقشار فساد ایجاد کنند ، تفرقه ایجاد کنند ، شما برادرها بیدار باشید که مبادا در بین شما بیایند و موجب تفرقه بشوند ، اینها گمان کردند که می توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند ، آن رژیم های فاسد را برگردانند ولی بحمد الله دیگر دیر شده است و نخواهند توانست لکن آنها کوشش می کنند که تفرقه نفاق بین شماها بیندازند و زحمت ایجاد کنند و شما توجه داشته باشید که اگر یک همچنین اشخاصی در بین شماها آمدند ، آنها را از بین خودتان دور کنید .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 11/4/1358

تاءیید انتصاب حجت الاسلام آقای فاضل اصفهانی جهت رسیدگی به اوضاعشهرستان قائن

بسمه تعالی

آنچه را حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای منتظری ! ! ! دامت برکاته ! ! ! مرقوم فرموده اند ، مورد تایید است . انشاءالله موفق باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/4/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای احمدآذری دادستان دادسرای انقلاب اسلامی تهران

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام اقای حاج شیخ احمدآذری دامت افاضاته

چنانچه قبلا نیز پیغام داده بودم لازم است زودتر به وضع زندانیان رسیدگی نموده و در این مورد سرعت عمل بیشتری به خرج داده شود و آنها که مجرم شناخته شده نگهداری شوند و کسانی که مجرم شناخته نشده اند با قید کفالت آزاد گردند . و ضعف کادر قضایی و بازپرسی دادسرای شما مجوز نگهداری متهمین در بلاتکلیفی نمی باشد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/4/1358

در جمع پرسنل هوانیروز و گروه کثیری از مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

میلاد مسعود امام عصر و منجی مستضعفین و کوبنده مستکبرین و منجی انسان ها را به ملت شریف ایران تبریک عرض می کنم .

بین سال قبل و امسال فرق هاست . سال قبل در همچو روزی ما غرق مصیبت بودیم مصیبت های گوناگون کشتارهای دسته جمعی گرفتاری های به اجانب و خیانتکاران عید سال قبل برای آن مصیبت های بزرگ به صورت تعطیل درآمد و امسال بحمدالله از تمام قیود داخلی و خارجی ملت ایران بیرون آمد و تمام دست خیانتکاران و جنایتکاران داخلی و خارجی را قطع کرد . سال قبل بین ملت و دولت جدایی بود ملت از دولت متنفر و دولت با ملت دشمن . و در امسال دولت از ملت است و ملت از دولت . در سال قبل قوای انتظامی از ما جدا بودند و با ملت به صورت دشمنی عمل می کردند و اگر در بین آنها کسانی بودند طرفدار ملت نمی توانستند اظهار وجود کنند . و امسال قوای انتظامی ارتش ژاندارمری شهربانی در آغوش ملتند ملت از آنهاست و آنها از ملت . آنها با صداقت خدمت به

ایران و خدمت به اسلام و خدمت به جمهوری اسلامی و خدمت به ملت می کنند و ملت با صداقت از آنها پشتیبانی می کند .

امروز مثل صدر اسلام که لشکر اسلام از خود مردم بود ودر آغوش مردم بود ارتش اسلامی امروز در آغوش مردم است و از خود مردم است . آنها باید از ایران و از اسلام و از ملت پشتیبانی کنند و ملت باید از آنها پشتیبانی کند . اساس استقلال مملکت بر ارتش است بر نیروهای زمینی و هوایی است لکن ارتش که متکی به ملت باشد ارتشی که از خود ملت باشد در رژیم های غیر توحیدی و غیر اسلامی دولت ها از ملت جدا هستند ارتش از ملت جداست و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت و رژیم ها از ملت رژیم ها متزلزلند نمی توانند استقلال خودشان را حفظ کنند نمی توانند در مقابل اجانب پایدار باشند . لکن دولتی که متکی بر ملت باشد ارتشی که متکی بر ملت باشد می تواند استقلال خودش را حفظ کند می تواند در مقابل اجانب قیام کند . چنانچه دیدید و دیدیم که ملت بزرگ ما با همراهی ارتش که به دامن ملت برگشت بر قوای شیطانی غلبه کرد و نتوانستند قوای شیطانی حفظ آن رژیم سابق را بکنند و نخواهند توانست که امثال آن رژیم ها را برگردانند .

امروز ملت ما و دولت و ارتش یک هستند همه با هم برای مصالح اسلام و برای مصالح کشور اسلامی

و باید این رژیم این ملت این ارتش این ژاندارمری این شهربانی این دولت و دستگاه های

دولتی نمونه باشند از برای تمام کشورها . بدانند کشورها که با وحدت کلمه بین دولت و ملت ارتش و ملت ژاندارمری و ملت چه فوایدی عاید خودشان و عاید ملتشان می شود . باید دولت هایی که سرکار می آیند عبرت بگیرند از دولتی که اسلامی است و از ارتشی که اسلامی است و بدانند باید چه بکنند با ملت . قوای انتظامی ما امروز از ما هستند و باید ملت از آنها پشتیبانی کند و باید بین خود قوای انتظامی برادری و وحدت باشد و باید سلسله مراتب را حفظ کنند . اگر ارتش سلسله مراتب را حفظ نکند گسسته خواهد شد . این خیانت است بر اسلام و خیانت است بر مملکت اسلامی باید ارتش قوی باشد مطمئن به نفس باشد و انشاءالله هست . ما و همه ملت پشتیبان آنها هستیم و من دعاگوی به ملت و دعاگوی به ارتش و دعاگوی به همه اقشار دولتی و ملتی هستم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 24/4/1358

نامه به حجت الاسلام آقای امامی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت الاسلام آقای امامی دامت افاضاته

سلامت و سعادت جنابعالی را خواستارم و امید است که انشاءالله با کوشش های همه جانبه حضرات علمای اعلام و حجج اسلام اصفهان مسایل حساس اسلامی به نتیجه قطعی که تحقق جمهوری اسلامی با خصایص همه جانبه آن است برسد . از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/5/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی

بسمه تعالی

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی دامت برکاته

امید است وجود آن جناب از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی مشغول باشید . ضمنا با توجه به اوضاع منطقه مشکین شهر و مناطق دیگر آذربایجان شرقی و غربی و مشکلات و گرفتاری های اهالی محل مقتضی است جناب عالی مسافرتی به آن منطقه بنمایید و از نزدیک اوضاع مردم و گرفتاری های آنان را بررسی نموده و در رفع مشکلات به هر نحو مصلحت می دانید اقدام نمایید و در هر منطقه از همکاری و تفاهم با علمای اعلام محل دامت برکاتهم دریغ نفرمایید . از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را در راه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ سخنرانی : 30/5/1358

پیام به علمای کرمانشاه (باختران )

بسمه تعالی

خدمت حضرات آقایان محترم علمای اعلام و حجج اسلام کرمانشاه دامت برکاته مرقوم محترم آقایان واصل و موجب تشکر گردید . مراتب تشکر و سلام این جانب را به عموم اهالی محترم و عشایر غیور منطقه که در مبارزه با دشمنان اسلام و مملکت در این چند روزه متحمل زحمات زیادی شدند برسانید . از خدای تعالی موفقیت همگان را در راه اعتلای کلمه طیبه و نابودی دشمنان اسلام و مسلمین خواستارم . در مورد پاکسازی منطقه از افراد ضد انقلاب و کمونیست نیز که مرقوم داشته اید ، انشاء الله تعالی تدریجا اقدام خواهد شد .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ سخنرانی : 2/6/1358

پاسخ به تلگرام حجت الاسلام آقای حسین رحمانی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین رحمانی دامت افاضاته تهران ! ! ! مجلس بررسی نهایی قانون اساسی تلگراف جناب عالی واصل و موجب تاثر گردید . بدین وسیله مصیبت وارده را به آن جناب تسلیت گفته ، از خدای تعالی سلامت و موفقیت جناب عالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ سخنرانی : 24/6/1358

دیدار با اعضای شورای انقلاب سازمان الفتح

گرچه این مصیبت برای ما ناگوار و سنگین بود ، لکن ما باید در مقابل مصیبت ها و مشکلات مقاوم باشیم و با مقاومت انشاء الله مشکلات را رفع کنیم . و من از خداوند می خواهیم که برای ما حس مقاومت عنایت کند و همین طور برای برادران ما در فلسطین و در لبنان با همه مصیبت هایی که مواجه هستند ، امیدواریم که با مقاومتی که آقایان دارند و ابوعمار دارد به مشکلات فایق بشوند و امور مسلمین انشاء الله اصلاح بشود . سلام و تحیات من را به ابوعمار برسانید و از قول من به ایشان بگویید که مشکلات شما مشکلات ماست ، چنانچه مشکلات ما مشکلات شماست . و مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران و امیدوارم که با وحدت کلمه بین ما و شما ! ! ! که بحمدالله حاصل است ! ! ! و با وحدت کلمه بین سایر قشرهای مسلم و خصوصا دولت های اسلامی موجب بشود که گرفتاری های ما و گرفتاری های شما و گرفتاری سایر مسلمین رفع بشود . ما میدانیم و مسلمین هم ، بلکه مهم دولت های اسلامی هم همه میدانند که آنچه بر ما می رسد و رسیده است از دو

مشکل است ، یکی مشکله بین خود دولت هاست که مع الاسف تاکنون نتوانستند این مشکل را حل بکنند و آن مشکل اختلافات بین خودشان هست و آن که می دانند منشا همه گرفتاری های مسلمین این اختلافات هست و ما هم بیش از قریب به بیست سال است که در این موضوع به این سفارش کردیم ، گفتیم ، نوشتیم ، دعوت کردیم سران دولت ها را برای این اتحاد لکن مع الاسف تاکنون حاصل نشده است . و مشکل دوم ، مشکل دولت ها با ملت هاست که دولت ها با ملت ها طوری رفتار کردند که ملت ها پشتیبان آنها نیستند . مشکلاتی که برای دولت ها پیدا می شود و باید به دست ملت ها این مشکلات رفع بشود ، برای تفاهمی که بین آنها نیست ، اگر ملت ها دامن نزنند به مشکلات دولت ها ، لااقل بی تفاوت هستند . و من این مطلب را شاید کرارا گفتم که خوب است دولت ها از دولت سابق ما و دولت فعلی ما عبرت بگیرند . دولت سابق در رژیم طاغوتی اگر مشکلی برایش پیدا می شد ملت یا بر مشکلات او

می افزود و یا بی تفاوت بود . و الان دولت ما به اعتبار این که دولت اسلامی است و بنای این که به ملت ستم بکند ندارد ، مشکلات او را ملت رفع می کند . شما دیدید که یک مشکل بزرگی برای ما در کردستان پیدا شد و به مجرد این که اعلام شد که یک همچو مشکلی است ، از تمام ایران ملت پشتیبانی کردند و بنای

حرکت به طرف کردستان برای رفع غائله داشتند که ما به واسطه این که به زحمت نیفتند و مطمئن بودیم که قوای انتظامی می تواند حل بکند ، از آنها خواهش کردیم که صبر داشته باشند . و من می دانم که هر روزی که برای ما مشکلی پیدا بشود ، ملت ما در رفع آن کوشش خواهند کرد و اعلام موافقتشان را با ما کرده اند . اگر دولت ها هم با ملت های خودشان این طور رفتار کنند ، برای مملکت های اسلامی مشکلی باقی نمی ماند و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما همه را بیدار کند و این مشکلات رفع بشود تا اینکه از دست جنایتکاران تاریخ ، ما مستخلص بشویم . ! ! ! ما دعا می کنیم که خداوند ، قضایای فلسطین را حل بکند ، به طوری که منفعت مسلمین درآن باشد . من از شما و ابوعمار متشکرم و دعا می کنم به همه شما و دعا را وظیفه اسلامی میدانم و امیدوارم خداوند حل همه مشکلات را به دست خودش بکند .

والسلام علیکم

تاریخ : 26/6/1358

در جمع علمای شهرستان نقده و اعضای خانواده های شهدایاهل سنت

وقتی از اسلام نگرانی ندارید ، از نهضت اسلامی هم نباید نگرانی داشته باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله مساله اسلامی است وقتی مساله اسلامی باشد نباید کرد خیال بکند که اسلام برخلاف مصالح اوست و این نهضت که اسلامی است برخلاف مصالح اوست نباید ترک همچو خیالی بکند و نباید دیگران این خیال را بکنند .

از اول بنابراین است که یک مملکتی که همه چیزش اسلامی باشد انشاءالله با کمک همه قشرها با کمک همه افراد مملکت این تحقق پیدا بکند که ما هر جا پا بگذاریم اسلام را آنجا ببینیم

اگر در ادارات ما برویم ببینیم اسلام است اگر در کوهستان ها برویم ببینیم اسلام آنجا هست . ما یک همچو چیزی در نظر داریم و میل داریم . بنابراین هیچ نگرانی از اسلام کسی نباید داشته باشد وقتی نگرانی از اسلام نباید داشته باشد نگرانی از نهضت اسلامی هم نباید داشته باشد .

همه با هم تفاهم کنید و اختلافات را کنار بگذارید

و اگر چنانچه یک خلافی واقع بشود یک اختلافاتی واقع بشود خوب البته باید رسیدگی بشود . این قصه ای که در کردستان اخیرا واقع شده است دیروز /بودند/ آقایان سران قوم اینجا بودند رئیس ژاندارمری اینجا بود و رئیس ارتش اینجا بود و /اینها/ با آنها من صحبت کردم که باید این رسیدگی بشود که اگر وضع چنان بعضی از افراد را آنها اسم برده بودند که اینها این کارها را کرده اند اینها رسیدگی بشود . اگر چنانچه واقعا یک فردی بوده است که مردم را فرض کنند که قتل عام کرده است خوب به سزای خودش برسد . و اگر این دروغ بوده است خوب دیگر مساله در کار نیست . علی ای حال یک مساله ای نیست که غرض توی کار باشد یا بخواهند یک فرض کنید که شلوغی در کار بیاورند . این همین بوده است که هر چه کردند آنها بودند و الان هم در کوه ها و در جنگل ها و اینها فرار کرده اند و آنجاها اجتماع کردند . فردا شاید هم امروز رئیس ژاندارمری می رود آن طرف ها برای اینکه جلوی اینطور مسایل را هم بگیرد و پاکسازی کند آنجاها را . عمده این است که خود شما و خود اهالی

باید در این امور همراهی بکنند با دولت . خانه خودتان است کردستان یا فرض کنید آذربایجان . باید خود آقایان خود کردها خود ترک ها یعنی اختلافات دو تا طایفه ای که هر دو تا طایفه ای که هر دو مسلمانند هر دو اعتقاد به پیغمبر اسلام دارند هر دو قرآن همراهشان است و نهضت هم نهضت خودشان است خود آقایان با هم تفاهم داشته باشند اختلاف نباید بین دو تا برادر مسلم باشد . دو طایفه اند باید با هم تفاهم کنند . اشخاصی که شلوغکارند رویهمرفته با هم تفاهم کنند که آن آدم را موعظه کنند اگر موعظه نشد کنار بگذارند . و این چیزهایی که الان هم در کردستان هم هست و کوه ها و اینطور چیزها هست اینها هم اصلاح بشود . و همانطور که در آذربایجان هم اگر یک چیزی واقع بشود خود شماها باید همراهی کنید تا تمام بشود ومملکت آرام بشود . وقتی آرام بشود . وقتی آرام شدآنوقت می شود این را مثلا تعمیرکرد این را اصلاح کرد آب درست کرد آسفالت درست کرد مدرسه درست کرد .

همه اصلاحات تابع این است که آرامش باشد در مملکت

همه چیزها تابع این است که یک آرامشی باشد . ان شاءالله امیدوارم که آرامش پیدا بشود و با کمک همه آقایان . همه آقایان کمک کنند همه ملت کمک کنند ملت آذربایجان کمک کنند ملت کردستان کمک بکنند تا اینکه انشاءالله این مسایل حل بشود . وقتی که حل شد آرام شد آنوقت ما می توانیم که مسایل اسلامی را در همه جا ببریم و همه جا تحت لوای اسلام انشاءالله زندگی بکنند و زندگی راحت بکنند

دنیا و آخرتشان انشاءالله تامین بشود .

و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را خواستارم و آنکه تقاضا دارم از همه این است که همه تان هم اختلافات را یک قدری کنار بگذارید کم بکنید لااقل و هم کمک کنید به قوای دولتی و دولت در همه اموری که آنها در نظر دارند و این حزب انشاءالله تمام می شود خودشان که رفتند و گم می شود و تمام می شود این حزب و غرض خود مردم می مانند و خود مسلمین و خود اشخاصی که متوجه به اسلام و به نهضت اسلامی آن هم وقتی خودشان بودند دیگر برادرند و مفسده جوها انشاءالله از بین می روند . بنابراین است که به همین زودی پاکسازی بشود و همه آنها هم که در کوه ها و در جنگل ها آنها هم انشاءالله تمام بشود کارهاشان خود شماها باشید و زندگی اسلامی انسانی با شرافت انشاءالله .

تاریخ : 1/7/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای عبدالستار محمدی میانجی

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید عبدالستار محمدی میانجی دامت افاضاته

مقتضی است جناب عالی برای اقامه جماعت و انجام امور مذهبی و ترویج شریعت مقدسه در شهرستان میانه بدانجا بروید و با همکاری علمای اعلام و اهالی محترم محل وظایف محوله را ان شاءالله تعالی به نحو احسن انجام دهید . از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/7/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای اسماعیل فردوسی

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ اسماعیل فردوسی دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالی به سمت قاضی شرع در دادگاه های انقلاب اسلامی مشهد مقدس منصوب می شوید که در دادگاه های مزبور حضور به هم رسانده و به پرونده ها رسیدگی نموده و با توجه به فرمان عفو مورخه نیمه شعبان احکام را صادر و بر طبق موازین شرع انور اجرا نمایید . از خدای تعالی موفقیت جناب عالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/8/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای طاهری

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت الاسلام آقای طاهری دامت افاضاته

به طوری که از اصفهان گزارش داده اند و مراجعات بسیار شده است و روز قبل گروه کثیری آمده بودند جناب عالی از رفتن برای اقامه جمعه خودداری نموده اید و علت آن برای من درست معلوم نشد . جناب عالی چنانچه قبلا هم تذکر داده ام برای اقامه جمعه به اصفهان تشریف ببرید و با احراز صلاحیت جناب عالی و سابقه ممتد با این جانب منصوب به این منصب الهی هستید .

امید است قشرهای مختلف و محترم اصفهان با پشتیبانی کامل از ایشان از تفرق در این موقع حساس احتراز نمایند . توفیق و تایید همگان را از خداوند تعالی خواستار و عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/8/1358

فرمان در مورد اعزام دو روحانی به اقلید

بسمه تعالی

اهالی محترم شهرستان اقلید ایدهم الله تعالی

پیرو در خواستی که در مورد اعزام آقایان اهل علم جهت رسیدگی به وضع منطقه نموده بودید قرار شد جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای صفدری و ثقه الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی اکبر آشتیانی بدانجا بیایند از نزدیک اوضاع را بررسی نموده و در رفع مشکلات مذهبی و اجتماعی محل اقدام کنند .

امید است اهالی محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده از همکاری های لازمه با آقایان محترم دریغ ننموده و در اصلاح کارها و آرامش منطقه و اتحاد کلمه سعی کافی را مبذول دارند . از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/8/1358

فرمان به حجت الاسلام آقای اسدالله مدنی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سیدالعلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سیداسدالله مدنی دامت افاضاته

با این که شهرستان همدان به وجود جناب عالی احتیاج داشت معذلک به احتیاج مبرمی که شهرستان تبریز بلکه آذربایجان به جناب عالی دارد و از طرف جمعی تقاضا شده است مقتضی است جناب عالی در تبریز مدتی اقامت فرمایید و به مسایل و مشکلات آن جا رسیدگی فرموده و نظارت در کمیته های انقلاب و همین طور دادگاه های انقلاب فرموده و آنان را ارشاد فرمایید . جناب عالی منصوب برای اقامت نماز جمعه این فریضه بزرگ اسلامی سیاسی و اجتماعی نیز می باشید . امید است مردم عزیز غیرتمند تبریز و آذربایجان در پشتیبانی شما که به نفع اسلام و مسلمین است کوشا باشند .

از خداوند تعالی عظمت اسلام را خواستار و جبران فقدان فرزند عزیز اسلام و سلاله طیبه رسول اکرم مرحوم شهید طباطبایی

معظم را امیدوار است .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/8/1358

مصاحبه خبرنگار آمریکایی

س : برخلاف کلیه قراردادهای بین المللی عده ای گروگان را شما در ایران نگه داشته اید آیا شما آنها را آزاد خواهید کرد و کی ؟

ج : قراردادهای بین المللی اقتضا می کند که جاسوس در یک مملکتی به اسم سفیر باشد یا به اسم کاردار سفیر باشد؟ یا نه . اگر سفرایی باشند اشخاصی باشند که به یک مملکتی خیانت نمی خواهند بکنند جاسوسی نمی خواهند بکنند اسباب حکومت نمی خواهند فراهم کنند آنها هستند که گروگان گرفتن شان صحیح نیست . و اما اینکه ملت ما عمل کرده است این گرفتن یک دسته جاسوس است که این جاسوس ها به حسب قواعد باید بازرسی بشوند باید محاکمه بشوند و باید به حسب قوانین ما به آنها عمل بشود . و اما آنچه که کارتر کرده است برخلاف قوانین بین المللی است برای اینکه مجرم ، مجرم به یک کشور باید بیاید در همان کشور محاکمه بشود و حق ندارد یک کشور مجرم را نگه دارد و پناه بدهد برخلاف قواعد بین المللی است . این کارتر است که برخلاف قواعد بین المللی عمل کرده نه ما .

س : آقای کارتر کاملا روشن کرده که شاه را به ایران بر نمی گرداند در حالی که دیپلمات ها و خانواده شان از این جریان سخت ناراحتند . آیا محلی برای مذاکره وجود دارد؟

ج : مادامی که برنگردد این مجرم و آقای کارتر به قوانین بین المللی احترام نگذارد این جاسوس ها را ما نمی توانیم برگردانیم . ما اگر چنانچه بعد

از آمدن شاه هم جاسوس ها را برگردانیم این برای این است که یک تخفیفی دادیم و الا اینها باید محاکمه بشوند و در همین جا به حسب قانون ما باهاشان رفتار بشود .

س : آیا تنها شرطی که شما می گذارید برای مساله همین است ؟

ج : تنها شرط برگشتن شاه است و این روی تخفیفی است که ما به اینها می دهیم .

س : ایران و امریکا در حال جنگ اقتصادی و سیاسی هستند و در عین حال ایران قبول نمی کند که هیچ گونه نماینده ای را از نمایندگان امریکا بپذیرد و با آنها صحبت بکند علت این چیست ؟

ج : این جنگ اقتصادی و سیاسی است که آقای کارتر به وجود آورده است و ما نه از جنگ سیاسی اش واهمه داریم و نه از اقتصادی بلکه اعتقاد داریم که جنگ سیاسی حتما به ضررآمریکاست و جنگ اقتصادی به ما ضرری نمی رساند و مع ذلک تا شاه برنگردد و مجرم را به ما برنگرداند و کارتر سر به قوانین بین المللی فرود نیاورد ما نمی توانیم راهی پیدا کنیم برای مذاکرات .

س : از شماها نقل قول کرده اند که فرموده اید که به مصلحت ایران نیست داشتن روابط با امریکا . آیا این امکان پذیر است که در یک لحظه ای از زمان شما تصمیم بگیرید که تمامی روابطتان را با امریکا قطع بکنید و تمام امریکاییان را و همچنین این گروگان ها را به امریکا مراجعت بدهید؟

ج : امکان دارد این معنا باید مطالعه بشود . این نحو روابطی که امریکا با ما تاکنون داشته است و این

طور سفارتخانه ای که امریکا در ایران داشته است اینها قابل قبول نیستند . و اما اگر این محل جاسوسی متبدل بشود به یک محلی که سفارتخانه صحیح در آن باشد و آن طور روابطی که آمریکا تاکنون با دولت ایران در رژیم سابق داشته است آن نباشد و ما صلاح ببینیم که بعضی روابط محفوظ باشد و دولت صلاح ببیند که بعضی روابط محفوظ باشد آن مانع ندارد محفوظ می ماند .

س : منظور بیشتر در آن قسمتی بود که اگر روابط قطع بشود شما بلافاصله این گروگان ها را بر می گردانید یا اینکه نه ؟

ج : باید ملاحظه کنیم که اینها سفیر بودند و مامور سفارتخانه بودند یا اینکه اشخاصی بودند که برای جاسوسی آمده اند . البته جاسوس ها را ما نمی توانیم برگردانیم و هیچ قواعدی اقتضا نمی کند که جاسوس را برگردانیم لکن اگر مامورهای رسمی عادی باشند آن را اگر قطع رابطه شد مانع ندارد .

س : آیا تمایل دارید که با آقای کارتر ملاقات بکنید و او را قانع بکنید که به خواست شما گردن بنهد؟ و اگر چنین است در یک کشور سومی مثل فرانسه که مدتی هم زندگی کرده بودید ایشان را ملاقات کنید؟

ج : ملاقات ما تاثیری در امور ندارد . اگر چنانچه آقای کارتر بخواهند با این ملاقات فرضا ما یک تنازلی بکنیم از آمدن مجرم که ایشان به حسب قواعد بین المللی باید تسلیم بکند ! ! ! بخواهند که ما یک قدمی پایین بیاییم این امکان ندارد . و اگر او را بفرستند اینجا ملاقات ما دیگر چه فایده ای دارد؟

و لهذا من مایل به ملاقات ایشان نیستم .

س : من در مقابل سفارت امریکا با بسیاری از مردم صحبت کرده ام و آنها می گویند که هر اتفاقی که بیفتد در هر حال این گروگان های آمریکایی کشته نخواهند شد . شما می توانید همین حرف را بزنید؟

ج : بلااشکال این مساله همین طور است که آنها گفتند و مادامی که اینجا هستند در پناه اسلام هستند هیچ ابدا به آنها ضرری نمی رسد و آنها با کمال رفاه هستند در آنجا . وقتی که مجرم ما را دادند با اینکه به حسب قواعد ما باید اینها را محاکمه کنیم چون جاسوس هستند ولی مع ذلک اگر مجرم ما را دادند ما یک مرتبه تخفیف به آنها خواهیم داد و آنها را بر می گردانیم .

س : این جا یک نکته ظریفی است حضرت آیت الله توجه بفرمایید که اگر شاه را برنگردانند طبیعتا آن طوری که قبلا فرمودید محاکمه اینها محاکمه جواسیس شان قطعی است ؟

ج : اگر چنانچه طولانی بشود قطعی است .

س : در آن صورت هر حکمی که دادگاه بدهد دیگر بله ؟

ج : بله .

تاریخ : 9/9/1358

مصاحبه خبرنگار هفته نامه آمریکایی تایم

س : شما شاه سابق را به عنوان یک جنایتکار بین المللی شناخته اید ولیکن دقیقا جنایات او را مشخص نکرده اید ممکن است از جنایت هایی که فکر می کنید او انجام داده است خلاصه ای بدهید؟

ج : جنایات شاه بیشمار است و خلاصه اش هم به اندازه ای است که نمی شود نوشت . تنها در طول دو سال گذشته در زمانی که مردم ما برای در هم کوبیدن نظام

شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی بپا خاستتند و با فریاد الله اکبر سینه های خود را در جلوی رگبار گلوله های آتشین عوامل سرسپرده شاه جلاد قرار دادند تنها در همین دو سال آخر سلطنت این خائن بیش از شصت هزار کشته و صدهزار معلول داریم . و از سال 4 تاکنون جنایات شاه به حدی است که روی تاریخ را سیاه کرده است . شاه در طول سلطنتش ما را از حیث اقتصادی وابسته به اجانب بخصوص امریکا کرده است و ایران را به صورت یک کشور ورشکسته در آورده است و برای ابقای خود بر سلطنت نفت را رایگان به آمریکا و گاز را به شوروی می داده است . صنعت ما یک صنعت وابسته به غرب است و ایران را به صورت یک کشور مونتاژ کننده در آورده است . کشاورزی ما را نابوده کرده است تمام معادن زیرزمینی رو زمینی ما یعنی جوانان عزیز ما را در اختیار غرب قرار داده است . شاه ایران را از نظر سیاسی در موضع آمریکا قرار داده است و همیشه ایران را طرفدار ظالمان و مستکبران قرار داده است . موضع گیرهای ایران در سازمان های بین الملل نشان دهنده این واقعیت است . و اگر شاه از ترس ملت موضعی برخلاف آمریکا گرفته است در باطن با امریکا بوده است مثل قضیه فلسطین و اسرائیل . شاه گرچه در بعضی از محافل از فلسطین دفاع کرد ولی نفت ما را به دشمن اسلام و مسلمین اسرائیل غاصب می داد . از نظر نظامی اسرائیل را تغذیه می کرد و بالاخره با تمام وجود

به اسرائیل کمک می کرد . شاه از نظر نظامی ما را کاملا به امریکا وابسته کرده است که رهایی از ان خود مشکلی بزرگ است . او نفت ما را به امریکا می داد و در عوض پایگاه نظامی برای خود امریکا در ایران می ساخت از همه اینها مهمتر او کمر به هدم اسلام و مسلمین بسته بود . نوشتن جنایات او محتاج کتابی است بزرگ . از نظر فرهنگی فرزندان این کشور را چنان به غرب گرایش داده است که دردآور است مغزها را با تبلیغات غرب شستشوداده است که اگر بخواهیم مغزها را از غربزدگی نجات دهیم خود مشکلی است بسیار بزرگ .

س : در چه حد حضرتعالی قادر هستید او را قضاوت نمایید؟ شما یک انسان هستید چطور می توانید مطمئن باشید که سنجش شما صادقانه با قوانین اسلام و خواسته خداوند همراه است ؟ آیا هرگز خداوند با شما صحبت کرده است و یا اینکه راهنمایی برای شما فرستاده است ؟

ج : مطالبی را که من در بالا گفتم قضاوت یکایک مردم ایران است و من بارها گفته ام که تنها بازگو کننده افکار مردم ایران هستم .

س : آیا این حقیقت که بالقوه تمام حکومت های دنیا گرفتن گروگان ها را محکوم کرده اند شکی را در ذهن شما در مورد موقعیت خودتان بوجود نیاورده است ؟

ج : محکوم کردن حکومت ها مساله ای نیست که از روی میل خودشان باشد بلکه آنان اکثرا تحت نفوذ ابرقدرت ها هستند . ما می خواهیم به دنیا ثابت کنیم که ابرقدرت ها را می توان با نیروی ایمان شکست داد

و پیروزی را به دست آورد . ما با تمام قدرت در مقابل امریکا می ایستیم و از هیچ نیرویی ترس نداریم .

س : شما اعتراض دارید که غرب کوشش کرده است ارزش هایش را بر ایران تحمیل کند چرا شما سعی می کنید که ارزش های اسلامی و دیدگاه تان را از عدالت اسلامی بر نمایندگان غرب تحمیل کنید؟

ج : ما هرگز نمی خواهیم ارزش های اسلامی را بر غرب تحمیل کنیم نه بر غرب و نه بر شرق بر هیچ کس و هیچ جا اسلام تحمیل نمی شود . اسلام با تحمیل مخالف است اسلام مکتب تحمیل نیست اسلام آزادی را به تمام ابعادش ترویج کرده است و ما فقط اسلام را ارائه می کنیم هر کس خواست می پذیرد و هر کس نخواست نمی پذیرد .

س : آیا درک کرده اید که رئیس جمهور آمریکا حتی اگر بخواهد قانونا نمی تواند شاه را به ایران و یا به کشور سومی با علم به مجرم بودن تحویل دهد؟ آیا انتظار دارید که کارتر اصول اساسی کشورش را زیر پا بگذارد؟ آیا این با مکتب و اصول اخلاقی شما متناقض نیست ؟

ج : آیا امریکا و رئیس جمهور آمریکا قانونا می توانست ایران را زیر رگبار تانک و توپ و مسلسل قرار دهد ولی شاه را نمی تواند قانونا پس دهد؟ ! این چه قانونی است که آمریکا سال ها در جهان می تواند مردم را استعمار و استثمار کند ولی یک نفر را که عامل کشتارهای وسیع مردم ایران است نمی تواند قانونا پس دهد؟ آیا این را می شود (قانون ) نامید؟

!

س : شما با قاطعیت از سفارت به عنوان لانه جاسوسی صحبت می کنید ولیکن شواهد کافی برای این موضوع وجود ندارد . آیا آگاهی دارید که این وظیفه هر دیپلماتی است که اطلاعات درباره کشوری که در آن هست جمع نماید و این قانون مشروع پذیرفته شده است ؟ شما این را نمی دانید که حتی زمانی که شواهدی بر جاسوسی علیه دپیلمات ها در دست هست به سادگی آنها اخراج می شوند به جای آنکه به وسیله کشور میزبان در محک آزمایش قرار گیرند؟

ج : اطلاعات جمع کردن غیر از جاسوسی کردن است . دلایل به دست آمده حاکی است که اینان برای هر منطقه از ایران نقشه ای کشیده بودند اینها برای تعطیل مدارس ما نقشه ها کشیده بودند اینها برای درگیری های مسلحانه در نقاط مختلف کشور نقشه کشیده بودند . آیا این کسب اطلاع است ؟ انشاءالله در آینده دانشجویان مسلمان روشن خواهند کرد .

س : اگر شما مخالف با فعالیت های سفارت آمریکا هستید چرا آن را نبستید؟ یا تعدای از پرسنل آن را بیرون نکردید؟

ج : بستن و نبستن مربوط به دولت است و من در این امور دخالت نمی کنم .

س : آیا موافقت دارید که آمریکا به طور طبیعی سعی کند که رابطه اش را با حکومت جدید به صورت عادی در آورد و در این میان فروش مجدد لوازم یدکی برای ارتش همراه کوشش برای باز کردن گره هایی که در مورد مسایل تجاری هست به طوری که برای ایران قابل قبول باشد آغاز کند؟

ج : این مسلم است که ما رابطه ای را که

به ضرر ملت مان باشد به هیچ وجه نمی پذیریم ولی در غیر این صورت ارتباط تجاری و سایر ارتباطات مادامی که به نفع ملت ما باشد نظر من مانعی ندارد و عقد چنین قراردادهایی با دولت است و به من مربوط نیست .

س : آیا آگاه هستید که تا چه اندازه ایران را تنها کرده اید؟ کلیه کشورهای هم جهت حتی کشورهای اسلامی گرفتن گروگان را محکوم کرده اند . شما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختید لکن چه کسی شما را از فشارهای شوروی آزاد خواهد نمود؟

ج : ما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختیم تا حکومت اسلام را برقرار نماییم . بیرون انداختن دولت امریکا بدین معنی نیست که شوروی جایگزین آن شود شعارهای مردم ما نشان دهند این حقیقت است . آنان در تمام تظاهرات و مبارزاتشان فریاد می زدند (نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی ) . اگر روزی شوروی ما را تحت فشار قرار دهد ما با نیروی ایمان با همان نیروی که آمریکا را بیرون کردیم از عهده شوروی هم برخواهیم آمد . ما متکی به خدا و نیروی لایزال مردم هستیم .

س : شما بایستی این حقیقت را قبول کنید که آمریکا هرگز شاه را تحویل نمی دهد اگر در این شک دارید آمریکا را درک نکرده اید . اما شاه ممکن است آمریکا را در زمانی که مدت اقامتش تمام شد ترک نماید . در این صورت آیا ممکن است که گروگان ها را آزاد کنید؟ در صورتی که سازمان ملل متحد موافقت کند که در مورد شکایات شما رسیدگی به عمل آورد در

همین زمان آیا تمام دیکتاتورهای دنیا بایستی توسط سازمان ملل مورد بازجویی قرار گیرند؟

ج : اتفاقا ما آمریکا را خوب درک کرده ایم و فهمیده ایم که می توانیم در مقابلش بایستیم و از حیثیت مان دفاع کنیم . ما آمریکا را شناخته ایم و ثابت کرده ایم که در مقابل ظلم بزرگش که نگهداری شاه است مقاومت کرده و او را از پای در خواهیم آورد . ما آمریکا را در منطقه شکست خواهیم داد . اگر شاه آمریکا را ترک کند مسئله ای حل نمی شود ما به امید خدا آمریکا را در این موقع محاکمه خواهیم کرد . یک سازمان بین المللی باید اقدام جدی کند تا آمریکا را متقاعد سازد تا شاه را به ما پس بدهد . این سازمان باید تمام اموال شاه را که از مال این ملت دزدیده است بگیرد و پس دهد یک سازمان بین المللی باید تمام دیکتاتورها را محاکمه کند این یک امر طبیعی است . ما زیر بار ظلم نمی رویم و با ظلم کنار نخواهیم آمد .

س : چјǠشما در این نزاع میانجی نمی پذیرید؟ معمولا افراد با منطق تا زمانی که عقاید مختلف در جهان وجود دارد چنین می کنند . شما رمزی کلارک والدهایم و سازمان آزادیبخش فلسطین را رد کرده اید .

ج : من نخواستم بگویم که اینان بدون حرمت هستند نه . من در حدود بیست سال است که از فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع کرده ام من زمانی خطر اسرائیل را گوشزد می کردم که اسمی از فلسطین و اسرائیل در ایران نبود ما مدافع مبارزات حق طلبانه

فلسطینی ها در مقابل اسرائیل هستیم ولی یک مساله از همه مهمتر است و آن اینکه من می خواهم به تمام مردم جهان بگویم که هرگز میانجی بین ظالم و مظلوم نشوند . باید در چنین مواقعی طرف مظلوم را گرفت و خصمانه بر دشمن تاخت . آخر میانجیگری بین ظالم و مظلوم خود ظلمی بزرگ است و ما می خواستیم کسی چنین ظلمی را مرتکب نشود از این جهت نپذیرفتیم و نخواهیم پذیرفت . و منطقی که از ظالم دفاع کند و بر مظلوم بتازد منطق نیست . اگر شما رفت آمد نمایندگانتان را به عنوان میانجی بین اسرائیل و فلسطین منطقی می دانید ما آن را منطقی نمی دانیم . ما تنها دفاع از فلسطین را منطقی می دانیم . هر کس بخواهد حق ما را در دنیا ثابت کند ما آن را تایید می کنیم . البته باید خود ظالم نباشد و الا ما از ظالم تایید نمی کنیم ولو به نفع ما کار کند . ما دارای اصولی هستیم که تا ابد به آن پایبند خواهیم بود .

س : شما زندگی خیلی منزوی ای داشتید شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکرده اید تحصیل شما مربوط به علوم الهی است شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبوده اید . آیا این در ذهن شما این شک را بوجود نمی آورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمی توانید درک کنید؟

ج : ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی ای که تا به حال به واسطه آن تمام

مسایل جهان سنجیده می شده است را شکسته ایم . ما خود چهارچوب جدیدی ساخته ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته ایم از هر عادلی دفاع می کنیم و بر هر ظالمی می تازیم حال شما اسمش را هر چه می خواهید بگذارید . ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمان ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هر کسی را محکوم کنند بلافاصله محکوم نمایند . آری با ضوابط شما من هیچ نمی دانم و بهتر است که ندانم .

س : آیا هرگز در مورد چیزی اشتباه کرده اید؟

ج : به غیر از رسول اکرم (ص ) و ائمه طاهرین (ع ) همه اشتباه می کنند .

س : منصفانه بگویید و به عنوان یک مرد سیاسی بگویید آیا انقلاب شکست نخورده است ؟ اقتصاد زنده نشده است افراد فقیر در جنوب تهران همچنان فقیر هستند ارتش احتمالا نمی تواند چنانچه حمله ای از خارج شود دفاع نماید فعالیت عادی و سیاسی وجود ندارد و احزاب سیاسی در بی نظمی هستند .

ج : ممکن است همه اینها راست باشد ولی انقلاب شکست نخورده است انقلاب پایه هایش محکمتر شده است . این یک واقعیت است که مردم ما به انقلاب خو کرده اند و همه انقلابی اند آنها طالب شهادتند من این را جدی می گویم . ما خیلی آسان می توانیم در مقابل آمریکا بایستیم

او ممکن است ما را از بین ببرد ولی انقلاب ما را نمی تواند و به همین دلیل است که می گویم ما پیروز هستیم . به شعارها توجه کنید می گویند (ناوهواپیمابر دیگر اثر ندارد از منطق شهادت کارتر خبر ندارد) . آمریکا چه می فهمد شهادت چیست و به همین دلیل ما همه مسایل را حل می کنیم . ولی خرابی های اوضاع ایران ریشه 50 ساله دارد و حداقل 20 سال طول می کشد تا مردم به وضع عادی در آیند و مردم ما هم به این دلیل قیام نکرده اند . آنها می گفتند و می گویند (استقلال آزادی جمهوری اسلامی ) . آزادی و جمهوری اسلامی به دست آمد ولی برای استقلال کامل باید دست شرق و غرب را کوتاه کرد و این کار را خواهیم کرد .

س : آیا شما واقعا تا اندازه ای کنترل را از دست نداده اید؟ بنا به گفته بعضی ها گرفتن سفارتخانه بدون آگاهی و حمایت شما یا شورای انقلاب انجام نمی شود آیا آنان سیاستشان را خارج از دست های شما انجام داده اند؟ آیا شما جمعیت را کنترل می کنید؟

ج : عدم شناخت صحیح شما از مردم ایران موجب اشتباهات بسیاری است . ملت ایران به مناسبت ظلم هایی که از آمریکا دیده است نسبت به آمریکا کینه عجیبی دارند و ما هم آنان را به سوی استقلال و رهایی از آمریکا سوق می دهیم و به همین جهت است که آنان لانه جاسوسی آمریکا را تصرف کردند آنجامسلما لانه جاسوسی است و اصولا ما آمریکا را می خواهیم چه کنیم .

این سوال همه مردم ایران است .

س : آیا این منصفانه است که شما دارای دو نقش باشید و هر دو نقش را بازی کنید؟ بعضی از اوقات شما دستورهایی منتشر می کنید که مردم چه بکنند و بعد زمانی که می خواهیم از مسوولتی برحذر باشید جواب می دهید که نمی توانید هیچ کاری بکنید و می گویید این در دست مردم است یا در دست دانشجویان است .

ج : این یک واقعیت است که من به عنوان خمینی نظر خود را مثل سایر مردم می دهم و می گویم چه باید کرد و یا چه باید بکنند . ولی این را باید بدانید که گروگان ها در دست دانشجویان مسلمان هستند .

تاریخ : 15/10/1358

پیام به جنبش های آزادیبخش جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که تعدادی از سازمان های آزادیبخش و گروهی که برای آزادی مبارزه می کنند به ایران آمده اند تا از نزدیک با ملت ایران تفاهم کنند و گرفتاری های ملت ما را لمس نمایند . پیشنهاد شد تا پیامی برای آنها بفرستیم .

من نمی دانم از کجا شروع کنم از مصیبت هایی که در طول تاریخ و در قرن اخیر بر ملت ما وارد شده است یا مصیبت هایی که از مستکبرین و ابرقدرت ها بر مستضعفین جهان وارد شده است . و نمی دانم از چه کسی شکایت نمایم از قدرتمندان و ستمکاران و چپاولگران و جنایتکاران و یا از مردمی که ظلم ظالمین را می بینند و قیام نمی کنند و خود را با دست خود اسیر اجانب نموده اند و از مردم دلیر و مبارز ایران برای شکست قدرت ها

و ابرقدرت ها پیروی نمی کنند . مردم مبارز ایران با دست خالی ولی با نیروی ایمان دولت آمریکای جنایتکار را به زانو در آورده اند و شاه مخلوع را بیرون کردند و به امید خدا به مبارزاتشان تا قطع تمام وابستگی ها ادامه خواهند داد . و یا از دولت های کشورهای اسلامی که با داشتن سلاح برنده منابع نفت و غیر آن که با یک تصمیم می توانند غرب و شرق را به تسلیم وادار کنند خود تسلیم و از این حربه برای آزادی کامل از یوغ استعمارگران شرق و غرب استفاده نمی کنند .

شما ای جنبش های آزادیبخش و ای گروه های در خط به دست آوردن استقلال و آزادی ! به پاخیزید و ملت های خود و ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و قبیح تر از ستمکاری است و به دولت های اخطار کنید که از زبونی و ذلت خود را نجات دهند و به همه تذکر دهید که به اسلام بازآیید و به اخوت اسلام بگرایید . ای مستضعفین جهان ! به پاخیزید و خود را از چنگال دشمنان بشر نجات دهید و بیش از این زیر بار ظلم نروید که خداوند با مظلومان است .

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 19/10/1358

در جمع کارکنان پالایشگاه تهران و جهاد سازندگی مازندران

ما سرفرازیم در عالم برای اینکه قیام کردیم بر ضد طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم از کجا شروع کنم تسلیت به ملت ایران برای فجایعی که در طول این مدت دیدند و شهدایی که داده اند یا بر فجایعی که در 15 خرداد به بار آمد یا فجایعی که 17 دی ، 19 دی . ما تمام ایام سالمان

در این دو سال اخیر ایامی بوده است که مصیبت برای ملت بوده است لکن توام با سرفرازی شهادت در راه اسلام خون دادن در راه استقلال ما هم سرفرازیم در عالم برای اینکه قیام کردیم بر ضد طاغوت . و ملت ما تمام قشرها بانوان آقایان تمام قشرهای ملت قیام کرد و بر همه قوای شیاطین غلبه کرد . مبارک باد بر شما این شهادت ها و این فداکاری ها و این مصیبت ها و باز مبارک باد بر شما این تحولی که در شما پیدا شد در صنعت نفت آن تحولی که پیدا شد و از آنجا شروع شد شریان اجانب را قطع کرد . مبارک باد بر شما این پیروزی و این تحولی که در تمام قشرها پیدا شده است که یک رشته آن همین سازندگی است که در همه جا هست و آقا الان بعضش را فرمودند .

من باید تشکر کنم از این ملت که همچو حس اعانت در آنها پیدا شده است حس تعاون پیدا شده است که خودشان بدون انتظار از این که قوه های دیگری به آنها کمک کند خودشان قیام کردند و در همه مسایل با قدرت پیش رفتند .

همان طور که مردانه قیام کردید و شکستید آن سد شیطانی را مردانه باقی باشید

برادران من ! ایران امروز مال شماست دست های اجانب از آن کوتاه و توطئه گرها/همین / به واسطه همین قیام شما و به واسطه کوتاه شدن دست اجانب در توطئه هستند . همان طور که مردانه قیام کردید و مردانه عقب زدید آن سد شیطانی را شکستید آن سد شیطانی را مردانه باقی باشید بر آن و نهضت خودتان را پیش ببرید . کشور مال شماست

خرابی مال شماست و آباد کردن به عهده شما . خرابی اندازه ندارد این قدر نیست که بتواند یک قشری آن را آباد کند . خرابی به اندازه ای است که باید تمام افراد ملت قیام کند جدیت کند تا ترمیم کند . لکن قیام برای این امر هم قیام برای خداست و هم قیام برای اسلام و ملت و کشور خودتان است و باید به همین طور پیش برویم و دست توطئه گرها را قطع کنیم همان طور که دست اجانب را از مخالفان قطع کردید .

من از شماها تشکر می کنم از همه ملت تشکر می کنم از شما آقایان که زحمت کشیدید و این جا تشریف آوردید از پالایشگاه تهران و از شمال تشریف آوردید . خداوند همه شما را حفظ کند و موفق و موید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 5/11/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آیت الله آقای خویی

بسمه تعالی

عراق نجف اشرف

حضرت آیت الله آقای خویی دامت برکاته

تلگراف محترم واصل ، از ابراز محبت جناب عالی متشکر و ملتمس دعا هستم .

خمینی

تاریخ : 10/11/1358

پاسخ به تلگرام رئیس جمهور الجزایر

بسمه تعالی

حضرت آقای شاذلی بن جدید رئیس جمهوری کشور الجزایر

از دریافت پیام محبت آمیز آن حضرت متشکرم . موفقیت و سعادت روزافزون ملت های مسلمان جهان به خصوص ملت برادر الجزایر را از خدای تعالی مسالت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 30/11/1358

پاسخ به تلگرام آقای حافظ اسد رئیس جمهور سوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقای ژنرال حافظ اسد رئیس جمهوری کشور سوریه ! ! ! دمشق

پیام محبت آمیز جناب عالی را در بیمارستان دریافت داشتم . از تفقد شما متشکرم و امیدوارم کشورهای اسلامی با اتحاد و اتفاق کامل دست ایادی استعمار شرق و غرب و بخصوص امریکا را از کشورهای خود کوتاه کنند . و از خدای تعالی موفقیت همگان را در این راه مسالت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/12/1358

پاسخ به تلگراف حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی

حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی دامت برکاته

از وصول تلگراف محبت آمیز آن جناب در مورد انتقال این جانب از بیمارستان به منزل متشکرم . سلامت و موفقیت حضرت عالی را از خدای تعالی خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 16/12/1358

پاسخ به تلگراف حضرت آیت الله آقای شریعتمداری

بسم الله الرحمن الرحیم

قم ! ! ! حضرت آیت الله آقای شریعتمداری دامت برکاته

تلگراف محترم در مورد انتقال این جانب از بیمارستان واصل گردید از تفقد جناب عالی متشکرم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/12/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آیت الله آقای شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت افاضاته

تلگراف تفقد آمیز جناب عالی در مورد انتقال این جانب از بیمارستان به منزل موجب تشکر گردید . از خدای تعالی موفقیت و سلامت آن جناب را مسالت می نمایم .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 15/1/1359

فرمان به حجت الاسلام آقای عباس واعظ طبسی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عباس واعظ طبسی دامت افاضاته

نظر به سابقه ای که جناب عالی در اداره امور آستان مقدس حضرت ثامن الائمه صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه الطاهرین دارید و اعتمادی که در این باره به جناب عالی می باشد به سمت تولیت آن آستانه مقدسه منصوب می شوید تا با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصا کتابخانه و خزینه و محتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر متعلقات آن آستان مقدس محافظت کامل را بفرمایید و از حیف و میل و ضیاع اموال جلوگیری نمایید و حضرات خدام محترم نیز با جناب عالی در این امر لازم تشریک مساعی خواهند نمود .

و آنچه لازم به تذکر است این مطلب می باشد که هیچ یک از نهادهای جمهوری اسلامی مانند جهاد سازندگی و همچنین وزارت ارشاد ملی و یا اشخاص عادی حق دخالت در موقوفات و سایر متعلقات آستان قدس را ندارد . از خدای تعالی موفقیت همگان را در انجام وظایف الهی مسالت دارم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/2/1359

پاسخ به تلگرام حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی

بسمه تعالی

قم ! ! ! حضرت آیت الله آقای حاج سید شهاب الدین مرعشی نجفی دامت برکاته

تلگرام تسلیت جناب عالی واصل گردیده از اظهار تفقدی که نموده اید متشکرم ادامه توفیقات آن حضرت را از خدای تعالی مسالت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/4/1359

پاسخ به تگراف حضرت آیت الله آقای شیرازی

بسمه تعالی

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته

تلگراف جناب عالی در مورد تایید اقدامات اخیر واصل و موجب تشکر گردید . امید است ان شاءالله تعالی ملت شریف ایران بتواند با اتحاد و همیشگی بر همه مشکلات فائق آمده و بر دشمنان داخلی و خارجی پیروز شود .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/7/1359

در باره لزوم دیدار ملت از بازماندگان شهدای اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام سراسر کشور دامت برکاتهم و سایر برادران و خواهران ایمانی میهن عزیز دامت تاییداتهم

پس از اهداء سلام و تحیت خالصانه در وضع فعلی کشور که قوای مسلح ایران در مرزها با خلوص نیت و قلب سرشار از محبت به اسلام و کشور اسلامی به جنگ دفاعی با دشمنان اسلام که در راس آنها آمریکاست به پا خاسته اند و در زمانی که امثال صدام تبهکار به پیروی از شیطان بزرگ به کشور اسلامی ما هجوم آورده است و قوای مسلح ایران با فداکاری بی نظیر از کشور قرآن دفاع می نماید بر همه ملت خصوصا علمای اعلام لازم است از بازماندگان شهیدان اسلام دیدن نموده و با عواطف اسلامی خود در خدمت آنان کوشا باشند و از کمک های معنوی و عواطف روحی دریغ ننمایند .

این جانب مراتب احترام خود را تقدیم بازماندگان محترم شهیدانی که در راه هدف الهی خود را فدا و دین خود را در پیشگاه ربوبیت ادا نموده اند تقدیم می نمایم و از خداوند متعال رحمت واسعه برای شهدا و عزت و سلامت برای بازماندگان عزیز مسالت می نمایم و مراتب شکرگزاری خود را تقدیم می کنم .

امید است انشاءالله تعالی از عواطف

گرم ملت و علمای عظیم الشان اسلام بر قلوب سرشار از افتخار و جریحه دار آنان تسکین بخشد . والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/7/1359

فرمان به حجت الاسلام آقای ربانی شیرازی جهت رسیدگی به اوضاع منطقه فارس

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی دامت افاضاته

مقتضی است جناب عالی مسافرتی به منطقه فارس بنمایید و چنانچه نارسایی ها و یا احیانا اختلافاتی وجود دارد برطرف نموده و در حفظ وحدت و همبستگی اهالی محترم منطقه سعی کافی مبذول دارید . از خدای تعالی موفقیت آن جناب را در انجام وظایف اسلامی مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/8/1359

فرمان به حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی دامت افاضاته

از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش موثری را ایفاء می نماید جناب عالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره این گونه امور دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم . و البته متوجه هستید که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند و آزادی ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تامین شود و بی طرفی حفظ گردد . امید است به یاری خدا و با همکاری کارمندان متعهدتان روزنامه را در راه تحقق بخشیدن به آرمان های انقلاب اسلامی اداره نمایید . از خدای تعالی توفیق همکاران را در این راه مسالت دارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/9/1359

فرمان به حجت الاسلام آقای مهدی کروبی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی دامت افاضاته

پیرو ماموریتی که جناب عالی در مورد رسیدگی به وضع بازماندگان شهدای انقلاب اسلامی از طرف این جانب دارید چون اخیرا گاهی دیده شده است که برای سرپرستی فرزندان شهدا بین اولیای آنان درگیری ها صورت گرفته لذا جناب عالی موظفید از طرف این جانب به این موضوع رسیدگی نموده و حتی المقدور آنان را به صورتی راضی کنید و اگر میسر نشد به هر نحو مصلحت دیدید رفع مشکل کنید . و از اولیای فرزندان شهدا نیز می خواهم که با در نظر گرفتن سعادت فرزندان شهدا و آینده آنان موجبات این کار را به نحو آبرومندی فراهم کرده و روح شهدای عزیز را شاد نمایند . و امید

است مسوولین محترم اداری و مردم نیز همکاری های لازم را با جناب عالی در انجام وظایف محوله داشته باشند . از خدای تعالی موفقیت شما را مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 25/11/1359

پاسخ به استعلام آقای سیفیان (شهردار) در باره اراضی موات

بسمه تعالی

اراضی موات بالاصاله را کسی مالک نمی شود مگر به احیاء . و اگر ثبت داده باشد و خرید و فروش نموده باشد هم باطل است و امر اراضی مذکور با دولت اسلامی است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 14/12/1359

پیام در تقدیر از رزمندگان اسلام (جانبازان )

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود بر شما عزیزان که در راه هدف که اسلام عزیز است سلامت خود را از دست داده و استقلال و آزادی کشور عزیز اسلامی را بیمه نمودید .

ملت شریف ایران بر شما جانبازان و فداکاران افتخار می کند . شما یاد فداکاران صدر اسلام را تجدید نمودید . یاد شما بزرگمردان در تاریخ بشریت و اسلام بزرگ جاودان است و مجاهدت افتخارآمیز شما... . مجاهدین در طول تاریخ است . از خداوند متعالی برای شما برادران صحت و سلامت و اجر بزرگ خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

دوست و اخلاصمند شما عزیزان

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 20/12/1359

پاسخ به نامه حجت الاسلام والمسلمین آقای منتظری در رابطه باتشکیل شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم

بسمه تعالی

شورای مزبور کارهایی را که می خواهند انجام دهند . پس از نظرخواهی در امور مهمه از حضرت آیت الله گلپایگانی دامت برکاته مانعی ندارد . انشاءالله موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 1360

پاسخ به نامه دانش آموزان سرخپوست یکی از مدارس راهنمایی امریکا

فرزندان عزیز خوب دبیرستان اسپرینگ دال ایالت ارکانزاس آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه محبت آمیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم . من می دانم که سرخ پوستان و سیاه پوستان در فشار و زحمت هستند . در تعلیمات اسلام فرقی بین سفید و سرخ و سیاه نیست آنچه انسان ها را از یکدیگر امتیاز می دهد تقوا و اخلاق نیک و اعمال نیک است . از خداوند بزرگ می خواهم شما فرزندان عزیز را موفق کند و به راه راست هدایت فرماید .

یک جزوه از کلمات نصیحت آموز پیغمبر بزرگ اسلام را که برای کودکان ایران هدیه داده اند برای شما عزیزان می فرستم و به شما دعای خیر می کنم . امید است در ارزش های انسانی موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 1360

خطاب به کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

بسمه تعالی

ان شاءالله کارمندان وزرات ارشاد اسلامی موفق به عمل صالح باشند . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ 1360

بیانات در جمع اعضای شورای نگهبان

اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز با گرفتاری دو جریان هستیم : یکی آن جریانی است که همین که به نفع مستضعفین و محرومین سخن گفته شود و از کاخ نشین ها و غاصبین حقوق مردم صحبتی بشود می گویند این همان کمونیسم است و جریان دیگر اینکه وقتی گفته شود خودسرانه اقدام به تقسیم زمین یا گرفتن اموال ننمایید می گویند طرفداری از سرمایه داران و فئودال ها شده است . در حالی که همان طور که می دانید اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم . اسلام راه و رسم دیگری غیر از اینها دارد . من متاسفم که در بین گروه اول گاهی کسانی هستند که بعضی اوقات به احادیثی متوسل می شوند مثلا مستند خود را آن فرمان حضرت امیر ! ! ! علیه السلام قرار می دهند که ایشان به مالک اشتر فرمودند . اولا این فرمایش حضرت یک حکم حکومتی است و نمی شود به آن فتوا داد ثانیا در مورد زکات است در حالی که حکومت اسلامی به وسیله خمس اداره می شود . احتمال است که حضرت یا به لحاظ وضع خاص منطقه چنین حکمی کرده باشند یا این که علم داشته اند که مردم آن منطقه افرادی راستگو و صادق هستند . اما ما حدیث داریم که می شود با آن فتوا داد و عمل کرد و آن این است که (باشد به اینکه فقرا در مال اغنیا

شریک هستند) مگر نه این است که مال مورد شرکت مشاع است پس فقرا در مال اغنیا شرکت دارند . کسی که حقوق مالی خود را پرداخت نکرده است سهمی که می بایست پرداخت کند به صورت مشاع در دست اوست و در صورت عدم پرداخت به صورت تصاعدی افزایش پیدا می کند تا آنجا که اگر کلیه اموالشان را هم بدهند باز بدهکارند .

در مورد مساله زمین باز دقت بشود که احیاء موات شرایطی دارد . من خودم از ظلم و ستم خوانین و فئودال ها اطلاع دارم که چگونه مردم فقیر را به زور به کار می گرفتند چگونه با زجر و شکنجه آنها را وادار به کار می کردند در اینگونه موارد اگر زمین هم احیاء بشود آن ظالم که مردم را به زور وادار به کار کرده است مالک نمی شود . اینها چنین مال جمع کرده و صاحب ده ها و صدها هکتار و گاهی بیشتر زمین شده اند . من نمی گویم کسی که دو خانه دارد در یکی ساکن است و دیگری را اجاره داده تا از مال الاجاره زندگی کند خانه او را بگیرند یا کسی که به زحمت زمینی را آباد کرده و حالا از زمین زندگی خود را می گذارند زمین او را بگیرند اما ببینید این ثروت های بزرگ چطور انباشته شده است .

من احتمال این را که اینها حقوق شرعی خود را پرداخته باشند حتی در مورد یک نفرشان هم نمی دهم . در مواردی اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعی بدهکارند .

وقتی در پاریس بودم عده ای از

سرمایه دارها که حس کرده بودند دیگر رژیم سابق رفتنی است و لذا برای اینکه در حکومت بعدی هم آنها به همان گونه باشند و زندگی کنند پیش من آمدند که می خواهیم وجوه شرعی خود را پرداخت کنیم . من مقصود آنها را فهمیدم و گفتم شما بروید اساس کارتان را درست کنید من پولی از شما نمی گیرم . الان هم عده ای هستند که می روند مثلا صدهزار تومان به یکی از آقایان می دهند که این حقوقی است که شرعا به عهده من است و آنها هم می گویند بله فلانی وجوه شرعی خود را پرداخته است در حالی که این شخص 50 میلیون تومان از این بابت بدهکار بوده است حالا می خواهد با پرداخت این مبلغ کم بگوید که اموالش دیگر مال خودش است . شما بیایید احکام الهی را اجرا کنید . باید قوانین وضع بشود که حقوق محرومین و فقرا به آنها بازگردانده شود . این وظیفه شماست متاسفانه در برخی موارد قوانین خوب هستند ولی خوب اجرا نمی شوند . ما مامورین اجرای خوب در این موارد کم داریم . اگر مامورین اجرا افراد صالح و واردی باشند دیگر سروصدای کسی در نمی آید . برای این امر هم باید فکری کرد . من از خداوند می خواهم که به همه توفیق پیاده کردن قوانین اسلام را عنایت فرماید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

تاریخ : 20/2/1360

پاسخ به درخواست رئیس سازمان بهزیستی کشور (دکتر فیاض بخش )

در مورداستفاده از سهم امام برای رفع مشکلات مجروحین و معلولین با نظارت جناب حجت الاسلام آقای مهدوی کنی

بسمه تعالی

با نظارت ایشان مورد قبول است .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ :

21/2/1360

استجازه وزیر بهزیستی (دکتر فیاض بخض )

در مورد عضویت آقای مهدوی کنی درشورای بهزیستی کشور

بسمه تعالی

ایشان مورد تایید و اعتماد می باشند . از خداوند متعالی توفیق آقایان را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/4/1360

فرمان به حجت الاسلام آقای باریک بین

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ هادی باریک بین دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

بر حسب تقاضای مکرر اهالی محترم قزوین ایدهم الله تعالی در مورد اقامه نماز جمعه در شهر قزوین بدین وسیله جناب عالی را به سمت امام جمعه در آن شهر منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی ضمن اقامه این فریضه بزرگ الهی مردم را به وحدت و همبستگی بیشتر دعوت و احساس وظیفه خطیری که دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید . از خدای تعالی موفقیت همگان را مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/5/1360

فرمان به حجت الاسلام آقای محمد علی صدوقی

جناب حجت الاسلام آقای محمد علی صدوقی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب عالی به نمایندگی از طرف این جانب در ستاد نظارت بر انتخاب یک نفر عضو شورای عالی قضایی تعیین می شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمایید . انشاءالله تعالی موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/6/1360

پاسخ به تلگرام تسلیت حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی

حضرت مستطاب آیت الله آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگراف تبریک و تسلیت شما در مورد شهادت روحانی بزرگوار و مسوول حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی قدوسی رضوان الله علیه ! ! ! واصل و موجب تشکر گردید .

این فاجعه جانگدار و نظایر آن که هر روز در گوشه و کنار این کشور بزرگ اسلا می به دست مزدوران آمریکای جهانخوار صورت می گیرد آخرین تلاش های مذبوحانه دشمن است که می خواهد ملت ما را از راه مقدسی که در پیش گرفته و با دادن هزاران شهید آن را پیدا کرده باز دارد . اما ملت بزرگ و قهرمان ما نشان داد که این اعمال جنایتکارانه و جنون آمیز گذشته از آنکه آنها را از این طریق مستقیم باز نمی دارد بلکه آنان را در پیمودن این راه مصمم تر و منسجم تر خواهد ساخت . (ومکروا و مکرالله والله خیر الماکرین ) .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/6/1360

پاسخ به پیشنهاد جانشین رئیس ستاد مشترک (سرتیب فلاحی )

در مورد تعیین فرماندهو جانشین نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران

بسمه تعالی

با تقدیر از خدمات سرهنگ خلبان ستاد جواد فکوری ایده الله ! ! ! و امید آنکه در آینده هم چون گذشته به خدمات خود ادامه دهد با مراتب فوق موافق می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 1/7/1360

پاسخ به نامه حضرت آیت الله آقای عبدالله شیرازی

حضرت آیت الله آقای حاج سید عبدالله شیرازی دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف بود و اصل گردید و از مضمون آن اطلاع حاصل شد . در مورد مطلبی که مرقوم داشته بودید این جانب در تایید این موضوع بارها سفارش کرده ام و انشاءالله از این به بعد نیز در فرصت های مناسب تذکر خواهم داد . امید است حضرت عالی نیز در ترویج شریعت مقدسه و اصلاح امور مسلمین و حوزه مقدسه علمیه کوشا و موفق باشید و در مظان استجابت دعا این جانب را از دعای خیر فراموش نفرمایید .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 3/7/1360

پاسخ به نامه هیاءت نظارت بر انتخابات تکمیلی شورای عالی قضایی

خدمت جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته

بسمه تعالی

در احراز صلاحیت افرادی که برای عضویت در شورای عالی قضایی پیشنهاد شده اند به هر نحو صلاح می دانید اقدام نمایید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/7/1360

موافقت با انتصاب سرهنگ صیادشیرازی بعنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

بسمه تعالی

موافقت می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 12/7/1360

نامه به هیات نظارت برانتخابات شورای عالی قضایی

(به دنبال نامه حجت الاسلام والمسلمین آقای منتظری )

هیات نظارت بر انتخابات اعضای شورای عالی قضایی

بسم الله الرحمن الرحیم

اسامی نامزدهای انتخاباتی عضویت شورای عالی قضایی که تشخیص صلاحیت آنان به جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری دامت افاضاته محول شده بود طبق تایید ایشان که مورد تایید این جانب است در نامه ضمیمه به آن هیات اعلام می گردد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/1360

پاسخ به نامه حضرت آیت الله آقای عبدالله شیرازی

حضرت آیت الله آقای حاج سید عبدالله شیرازی دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

مرقوم محترم جناب عالی که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد از حال این جانب بود و اصل و موجب تشکر گردید . امید است انشاءالله تعالی در تحت توجهات حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ! ! ! و دعای خیر حضرات آقایان محترم بتوانیم به اسلام و مسلمین هر چه بیشتر و بهتر خدمت نموده و در پیشگاه خدای متعالی شرمنده نباشیم . مرجو آنکه در مظان استجابت دعوات و تحت قبه حضرت ثامن الائمه علیه آلاف التحیه والسلام از دعای خیر فراموش نفرمایید .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/12/1360

حکم تفویض اختیارات نیروهای انتظامی به وزیرکشور(حجت السلام آقای ناطق نوری )

جناب حجت الاسلام آقای علی اکبر ناطق نوری دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

به منظور رفع مشکلات جاری ژاندارمری و شهربانی که تحت نظر وزارت کشور انجام وظیفه می نمایند بدین وسیله به جناب عالی اجازه داده می شود تا با مشورت آقای رئیس جمهوری محترم از اختیارات فرماندهی کل قوا در امور نیروهای انتظامی مزبور تا اصلاح مقررات استفاده و نسبت به ترفیع و تشویق افسران و درجه داران و کارمندان و سایر مواردی که از اختیارات فرماندهی نیروهاست . اقدام مقتضی معمول نمایید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/2/1361

انتصاب آقای عسکراولادی به عضویت هیاءت بنیاد 15 خرداد

بسمه تعالی

جناب آقای حبیب الله عسگراولادی را که سوابق طولانی با این جانب دارند و ایشان شخص صالح و کارآمد متدینی هستند به سمت عضویت هیات بنیاد 15 خرداد تعیین نمودم . و ایشان دارای اختیارات به اندازه هر یک از اعضای این بنیاد می باشند و در رای هم مثل هر یک از اعضا می باشند . انشاءالله تعالی این هیات محترم موفق به خدمت برای پیشبرد مقاصد این بنیاد باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 18/3/1361

انتصاب حجت الاسلام آقای صانعی به سمت نمایندگی امام در شورای عالی بازسازی مناطق جنگی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ یوسف صانعی دامت افاضاته

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب عالی را به عنوان نماینده خویش در شورای عالی بازسازی مناطق جنگی منصوب می نمایم . انشاءالله اعضای شورای مذکور با هماهنگی با روحانیون محترم مناطق جنگی و متخصصین متعهد و مسوول در بسیج مردم و به کارگیری منابع مادی و معنوی کلیه دواطلبین در سراسر کشور و جذب نیرو و استفاده صحیح از آن موفق و منصور گردند . بدیهی است روحانیون محترم سراسر کشور و مردم شهید پرور ایران با تمام توان شورای عالی مذکور را در این امر انسانی الهی کمک و یاری خواهند فرمود . توفیق دولت جمهوری اسلامی ایران را در برنامه ریزی صحیح و حساب شده در بازسازی هر چه بهتر مناطق یاد شده از خداوند متعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 21/5/1361

تلگرام به حضرت آیت الله گلپایگانی

حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله تعالی حسب گزارش اطبای معالج عملی که انجام گرفته رضایت بخش بوده و مژده سلامتی جناب عالی را داده اند . امید است انشاءالله تعالی با عنایت خاص خداوند متعالی و توجه حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء ! ! ! و ادعیه ملت شریف به زودی بهبودی کامل حاصل که از برکات وجود شریف همگان بهره مند شویم . والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/6/1361

پاسخ به تلگرام حضرت آیت الله آقای شیرازی

حضرت آیت الله آقای شیرازی دامت برکاته مشهد مقدس

بسم الله الرحمن الرحیم

تلگراف شریف در تعقیب اسلامی شدن احکام و قوانین کشور و اصل و موجب تشکر گردید . امید است انشاءالله تعالی متصدیان امور با توفیق خداوند متعالی و عنایات خاصه حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء ! ! ! در طاغوت زدایی بیشتر و سریعتر موفق شوند . از جناب عالی امید دعای خیر دارم . سلامت جناب عالی را خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 22/6/1361

پاسخ به سؤ ال آیت الله موسوی اردبیلی در مورد تعزیر

بسمه تعالی

چون طرفین قضیه دارای اشکالاتی است و متصدی امور قضایی اکثرا شرایط شرعیه را ندارند جناب عالی با شورای محترم نگهبان در این امر مشورت نمایید که راه حلی که کمتر اشکال داشته باشد پیدا نمایید . والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 31/6/1361

سپاس به مناسبت سالگرد جنگ

با سپاس به درگاه خداوند متعال

بسم الله الرحمن الرحیم

دو سال از دفاع پیروزمندانه می گذرد و ملت در تمام جبهه های خارجی و داخلی به همت شهدای عزیز ارزشمند و جانبازان فداکار و ملت برومند با سرفرازی و روسفیدی در بارگاه قدس الهی پیروز شد و امید پیروزی نهایی و تحقق وعده الهی در نزدیک مدت دارد . ما همه مرهون فداکاری این عزیزان در جبهه و پشت جبهه هستیم و مرهون مادران و پدران و خاندان این سلحشوران که به حق سربازان الهی تربیت نموده اند و حضرت بقیه الله ارواحنǠلمقدمه الفداء ! ! ! قدرشناس آنان است . درود و رحمت بر روان پاک شهدا و بهبودی و عزت نثار پای جانبازان و عظمت و صبر جمیل نصیب خاندان این زنان و مردان متعهد شجاع باد و سلام بر ملت بزرگ ایران .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 11/8/1361

انتصاب حجت الاسلام آقای سید حسن طاهری خرم آبادی به سمت نمایندگی امام در کشورپاکستان

الحمدالله رب العالمین و الصلاه و السلام علی محمد وآله الطاهرین ولعنه الله علی اعدائهم اجمعین .

بسم الله الرحمن الرحیم

و بعد جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید حسن طاهری خرم آبادی دامت افاضاته که مدت زیادی از عمر شریفه خود را در حوزه مقدسه علمیه قم در تحصیل علوم دینیه و تدریس صرف نموده اند اکنون به منظور رسیدگی به امور مذهبی اهالی محترم کشور پاکستان عازم آن منطقه می باشند . و این جانب بدین وسیله ایشان را به سمت نمایندگی از طرف خود منصوب می نمایم تا انشاء الله تعالی ضمن تصدی در آنچه مربوط به ولی فقیه می باشد در رفع مشکلات حوزه های مقدسه علمیه و سرپرستی

از طلاب و محصلین محترم نیز اقدام نمایند و اگر جایی نیاز به تاسیس حوزه علمیه جدیدی داشت تاسیس کنند و در احیای مدارس علوم دینیه و تربیت طلاب سعی کافی را مبذول دارند و برای تامین بودجه های لازم مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام و زکوات و کفارات و سایر وجوه و صرف آن در موارد منطبقه . امید است علمای اعلام منطقه و مبلغین و اقشار محترم دیگر و مسوولان جمهوری اسلامی ایران در کشور پاکستان همکاری های لازمه را در پیشرفت کارها با جناب ایشان داشته باشند و از رهنمودهای ایشان بهره مند گردند و از مشورت با ایشان در کارها دریغ نورزند .

و اوصیه ایده الله تعالی : (بمااوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی والتجنب عن الهوی والتمسک بعروه الاحتیاط وان لاینسانی من صالح دعواته کمالا انساه ) . انشاءالله تعالی .

والسلام علیه و علی اخواننا المومنین و رحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 8/10/1361

انتصاب حجت الاسلام آقای محمد صادق احسان بخش به سمت نمایندگی امام در استان گیلان

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمدوآله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

بسم الله الرحمن الرحیم

و بعد جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد صادق احسان بخش دامت افاضاته را بدین وسیله به عنوان نماینده خود در استان گیلان منصوب می نمایم که جناب ایشان ضمن رسیدگی به امور مذهبی مردم آن سامان مجازند در تصدی امور حسبیه و آنچه در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف منوط به اذن ولی فقیه می باشد (فله التصدی لما ذکرمع مراعاه الاحتیاط ) و نیز مجازند در اخذ سهمین

مبارکین و صرف سهم سادات را در محل و نصف از سهم مبارک امام علیه السلام را در موارد مقرره و ترویج شریعت مقدمه و ارسال نصف دیگر را نزد این جانب جهت صرف در مصالح عالیه مسلمین .

والسلام علیه وعلی اخواننا المومنین ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/11/1361

پاسخ به نامه رئیس دیوان عالی کشور در مورد عفو عمومی

بسمه تعالی

موافقت می شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 20/11/1361

پیام به مناسبت 22 بهمن

بسم الله الرحمن الرحیم

22 بهمن سرآغاز پیروزی ملت ایران بر مستکبران و غارتگران 22 بهمن سرآغاز بر چیده شدن دستگاه ستمگری طاغوتیان ، 22 بهمن سرآغاز حکومت الله برجهان 22 بهمن سرآغاز برافراشته شدن پرچم عدالت اسلامی و بیداری مستضعفان برکشور و ملت بزرگ ایران و بر جمیع مسلمانان و مستضعفان و محرومان مبارک باد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 2/12/1361

فرمان به حجت الاسلام آقای حیدرعلی جلالی

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حیدرعلی جلالی دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالی را به سمت امام جمعه موقت شهرستان خمین منصوب می نمایم که انشاءالله مردم محل را ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی به وحدت و همبستگی دعوت نموده و از اختلاف و تفرقه برحذر دارید . اهالی محترم و به خصوص نهادهای انقلابی و ارگان های دولتی نیز با شما همکاری های لازم را در برگزاری هر چه باشکوهتر این نماز وحدت آفرین خواهند نمود .

از خدای تعالی موفقیت جناب عالی و اهالی محترم را در انجام این محوله خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/3/1362

استجازه حجت الاسلام آقای کروبی

برای رفع مسایل و مشکلاتی که در ارتباط با خدمت به خانواده های شهدا و فرزندان آنان وجوددارد

بسمه تعالی

شما مجازید برای حفظ اموال صغار و مصالح آنها اقداماتی که در این امر لازم است انجام دهید .

انشاءالله تعالی موفق باشید . و اگر جد پدری دارند باید با نظر و اجازه او باشد .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 4/4/1362

نامه در مورد صدا و سیما

بسم الله الرحمن الرحیم

برخلاف انتظار در صدا و سیمای جمهوری اسلامی اختلافاتی پیش آمد که موجب نگرانی شد . در نتیجه این جانب آقای محمدهاشمی را به نمایندگی از جانب خودم برای به عهده گرفتن کلیه مسوولیت های مدیر عامل صدا و سیما معین نمودم که این دستگاه عظیم بی مسوولیت نباشد . و چون شورای محترم سرپرستی مطالبی دارند و بعضی از آنها را به این جانب نوشته اند و آقای هاشمی نیز مطالبی دارند لازم است حضرات آقایان رئیس محترم جمهور و رئیس محترم دیوان عالی کشور و رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و نخست وزیر محترم ایدهم الله تعالی مطالب طرفین را بدون کوچکترین اغماض رسیدگی نمایند و تصمیم نهایی را بگیرند .

لازم به تذکر است که شنیده شده است بعضی در بیت این جانب برخلاف میل من یا بدون اطلاع من کاری انجام می دهند . چون این مطلب برخلاف واقع است گوینده این نحو مطالب به درگاه خداوند متعال توبه نماید .

روح الله الموسوی الخمینی

مخاطب این نامه مشخص نشد

تاریخ : 5/4/1362

انتصاب حجت الاسلام آقای حسینی میانه جی به سمت نمایندگی امام در استان لرستان

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سیدکاظم حسینی میانه جی دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالی را به سمت نماینده خود در منطقه لرستان منصوب می نمایم که انشاءالله تعالی در رفع نیازمندی های مذهبی و مشکلات دینی اهالی آن سامان اقدام نموده و در اموری که نیاز به اذن ولی فقیه دارد جناب عالی از طرف این جانب مجاز در تصدی و تصرف می باشید . امید است اهالی محترم و ارگان ها و نهادهای انقلابی در هماهنگی و همکاری با شما کمال کوشش را داشته باشند

.

از خداوند تعالی توفیقات آن جناب را مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 6/6/1362

پیام به خانواده شهدا ، اسرا و جانبازان

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش های بشری و انگیزه های عادی ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پی برد کا ارزش عظیم آن معیاری الهی و مقام والای این دیدی ربوبی لازم دارد . و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند؛ چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصله ها دارند قلم این جا رسید و سر بشکست . و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روزشماری کنیم و حسرت شهادت و شهید شهیدپروران این چنانی را که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار می کنند به گور بریم و از شجاعت های بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زائدالوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم . زنان و مردان و کودکان نمونه ای که در زیر بمباران ها و از بستر بیمارستان ها سرود شهادت سر می دهند و با دست و پای قطع شده بازگشت به جبهه های انسان ساز را آرزو می کنند فوق آنچه ما تصور می کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در می آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه می کنند

می باشد . آنچه آنان با قدم های علمی و استدلالی و عرفانی یافته اند اینان با قدم غیبی به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلای کتاب ها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته اند .

بارالها ! ما را به خدمتگزاری در راه آنان و برای هدف بزرگشان توفیق ده و شهداء عزیزمان را در خوان ضیافت معنوی خود از جلوه های خاص خویش ارزانی بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرین فرما و آسیب دیدگان عزیز ما را شفا مرحمت نما و اسیران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظیم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شکیبایی و پایداری عنایت فرما و از برکات حضرت بقیه الله ! ! ! اروحنافداه ! ! ! همه ی آنان و ملت را نصیب وافر مرحمت فرما . روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 5/3/1363

نامه ی عارفانه به خانم فاطمه طباطبائی

نامه ی عارفانه به خانم فاطمه طباطبائی

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطی که زمن نامه عرفانی خواست

از مورچه ای تخت سلیمانی خواست

گویی نشنیده ما عرفناک از آنک

جبرئیل از او نفخه رحمانی خواست

آخر پس از اصرار مرا وادار کردی از آنچه قلبم ناآگاه است و از آن اجنبی هستم طوطی وار چند سطری بنویسم . و این در حالی است که ضعف پیری آنچه در چنته داشتم هر چند ناچیز بود به طاق نسیان سپرده و گرفتاری های ناگفتنی و نانوشتنی بر آن اضافه شده و کافی است که تاریخ این نوشتار بگویم تا معلوم شود در چه زمانی برای رد نکردن تقاضای تو شروع نمودم (شنبه 4

شعبان المعظم 1404 ! ! ! 5 خرداد 1363) خوانندگان در این تاریخ ملاحظه کنند اوضاع جهان و ایران را . از کجا شروع کنم ؟ بهتر آن است از فطرت باشد (فطره الله التی فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله ) . در اینجا به فطرت انسان ها بسنده کرده گرچه این خاصه خلقت است (وان من شی ء الا بسیج بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم )) همه گویند :

ما سمیعیم و بصیریم و هشیم

با شما نامحرمان ما خامشیم

ما نیز اکنون به عرفای فطرن انسان ها نظر می اندازیم و گوییم در فطرت و خلقت انسان امکان ندارد به غیر کمال مطلق توجه کند و دل ببندد . و همه جان ها و دل ها به سوی اویند و جز او نجویند و نخواهند جست و ثناخوان اویند و ثنای دیگری نتوانند کرد . ثنای هر چیز ثنای اوست گرچه ثناگو تا در حجاب است گمان کند ثنای دیگری می گوید . در تحلیل عقلی که خود حجابی است نیز چنین باشد . آن که کمال هر چه باشد می طلبد عشق به کمال مطلق دارد نه کمال ناقص . هر کمال ناقص محدود به عدم است و فطرت از عدم تنفر دارد . طالب علم طلب علم مطلق می کند و عشق به علم مطلق دارد و هم چنین طالب قدرت و طالب هر کمال . به فطرت انسان عاشق کمال مطلق است و در کمال های ناقص آنچه می خواهد کمال آن است نه نقص که فطرت از آن منزجر است و حجاب های ظلمانی و نورانی است که انسان را به اشتباه

می اندازد .

شاعران و مدیحه سرایان گمان می کنند مدح فلان امیر قدرتمند یا فلان فقیه دانشمند را می کنند . آنان مدح و ثنای قدرت و علم را می کنند نه به طور محدود گرچه گمان کنند محدود است . و این فطرت امکان تبدیل و تغییر ندارد (لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ) . و تا انسان در حجاب خود است و بهخود سرگرم است و خرق حجب حتی حجب نوری را نکرده فطرتش محجوب است و خروج از این منزل علاوه بر مجاهدات محتاج به هدایت حق تعالی .

در مناجات مبارک شعبانیه می خوانی (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمته و تصیر اروحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لا حظته فصعق لجلالک فناجیته سرا) . این کمال انقطاع خروج از منزل خود و خودی و هر چه و هر کس و پیوستن به اوست و گسستن از غیر ، و هبه ای الهی است به اولیای خلص پس از صعق حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن اوست (ولاحظته الخ ) وابصار قلوب تا به ضیاء نظره او نور نیابد حجب نور خرق نشود و تا این حجب باقی است راهی به معدن عظمت نیست و ارواح تعلق به عز قدس را در نیابند و مرتبت تدلی حاصل نیاید (ثم دنی فتدلی ) و ادنی از این فنای مطلق و وصول مطلق است .

صوفی ! زره عشق صفا باید کرد

عهدی که نموده ای وفا باید کرد

تا خویشتنی به

وصل جانان نرسی

خود را به ره دوست فنا باید کرد

نجوای سری حق با بنده خاص خود صورت نگیرد مگر پس از صعق و اندکاک جبل هستی خود (رزقناالله وایاک ) .

دخترم !

سرگرمی به علوم حتی عرفان و توحید اگر برای انباشتن اصطلاحات است که هست و برای خود این علوم است سالک را به مقصد نزدیک نمی کند که دور می کند (العلم هو الحجاب الاکبر) . و اگر حق جویی و عشق به او انگیزه است که بسیار نادر است چراغ راه است و نور هدایت (العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء) و برای رسیدن به گوشه ای از آن تهذیب و تطهیر و تزکیه لازم است . تهذیب نفس و تطهیر قلب از غیر او چه رسد به تهذیب از اخلاق ذمیمه که رهیدن از آن بسیار مجاهده می خواهد و چه رسد به تهذیب عمل از آنچه خلاف رضای او جل و علاست و مواظبت به اعمال صالحه از قبیل واجبات که در راس است و مستحبات به قدر میسور و به قدری که انسان را به عجب و خودخواهی دچار نکند .

دخترم !

عجب و خودپسندی از غایت جهل به حقارت خود و عظمت خالق است . اگر اندکی به عظمت خلقت به اندازه ای که تاکنون بشر با همه پیشرفت علم به شمه از آن آگاه شده است تفکر شود حقارت خود و همه منظومه های شمسی و کهکشان ها را ادراک می کند و عظمت خالق آنها را اندکی می فهمد و از عجب و خودبینی و خودپسندی خود اظهار خجلت و احساس جهالت می نماید .

در قصه حضرت سلیمان نبی الله علیه السلام می خوانیم آن گاه که از وادی نمل می گذرد : (قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لایحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون

) . نمله ، سلیمان نبی با همراهانش را به عنوان (لایشعرون ) توصیف کند و هدهد به او می گوید : (احطت بمالم تحط به ) . و کوردلان نطق نمله و طیر را نمی توانند تحمل کنند چه رسد به نطق ذرات وجود و آنچه در آسمان ها و زمین است که خالق آنان می فرماید : (الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم ) . انسان که خود را

محور خلقت می بیند ! ! ! هر چند انسان کامل چنین است ! ! ! در نظر سایر موجودات معلوم نیست چنین باشد و بشر رشد نیافته چنین نیست . (مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوه کمثل الحمار) . این مربوط به رشد علمی به استثنای تهذیب است و در وصف او (کالانعام بل هم اضل ) آمده است .

دخترم !

پیمبران مبعوث شدند تا رشد معنوی به بشر دهند و آنان را از حجاب ها برهانند افسوس که شیطان قسم خورده به دست اذناب خود نگذاشت آنچه آنان می خواهند تحقق یابد (فبعزتک لاغوینهم اجمعین ) . ما همه خوابیم و گرفتار حجاب ها (الناس نیام و اذا ماتوا انتبهو) . گویی جهنم محیط به ماست و خدر طبیعت مانع از شهود و احساس است . (و ان جهنم لمحیطه بالکافرین ) . و کفر مراتب بسیار دارد خودبینی و جهان بینی و نظر به جز او نیز از مراتب آن است . نخستین سوره قرآن را اگر با تدبر و چشمی غیر از این چشم انداز حیوانی بنگریم و بی حجاب های ظلمانی و نورانی به او برسیم چشمه های معارف

به قلب سرازیر شود ، ولی افسوس که از افتتاح آن نیز بی خبریم (آن را که خبر شد خبرش باز نیامد) .

من قائل بی خبر و بی عمل به دخترم می گویم در قرآن کریم این سرچشمه فیض الهی تدبر کن هر چند صرف خواندن آن که نامه محبوب است به شنونده محجوب آثاری دلپذیر دارد لکن تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت می کند . (افلایتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها)؛ و تا این قفل و بندها باز نگردد و به هم نریزد از تدبر هم آنچه نتیجه است حاصل نگردد .

خداوند متعال پس از قسم عظیم می فرماید : (انه القران کریم فی کتاب مکنون لایمسه الا المطهرون ) . و سر حلقه آنها آنان هستند که آیه تطهیر در شانشان نازل گردیده . تو نیز مایوس نباش که یاس از اقفال بزرگ است . به قدر میسور در رفع حجب و شکستن اقفال برای رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کن . تا جوانی در دست توست کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیکترند موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود . قید و بندها و اقفال شیطانی اگر در جوانی غفلت از آنها شود هر روز که از عمر بگذرد ریشه دارتر و قویتر شوند .

درختی که اکنون گرفته است پای

به نیروی شخصی برآید ز جای

گرش همچنان روزگاری هلی

به گردونش از بیخ برنگسلی

از مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناکتر از آن ، آن است که

به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیری می دهد و تهذیب و توبه الی الله را به تعویق می اندازد برای زمانی که درخت فساد و شجره زقوم قوی شده و اراده و قیام به تهذیب ضعیف بلکه مرده است . از قرآن دور نیفتم در این مخاطبه بین حبیب و محبوب و مناجات بین عاشق و معشوق اسراری است که جز او و حبیبش کسی را بر آن راه نیست و امکان راه یافتن نیز نمی باشد . شاید حروف مقطع در بعض سور مثل (الم ) ، (ص ) (یس ) از این قبیل باشد و بسیاری از آیات کریمه که اهل ظاهر و فلسفه و عرفان و تصوف هر یک برای خود تفسیر یا تاویلی کنند نیز از همان قبیل است . گرچه هر طایفه به قدر ظرفیت خود حظی داردیا خیالی . و شمه ای از این اسرار به وسیله اهل بیت وحی که از سرچشمه جوشان وحی بر آنان جاری شده به دیگران به قدر استعداد می رسد و گویی بیشتر مناجات ها و ادعیه برای این امر انتخاب شده است . آنچه در ادعیه و مناجات معصومین علیهم صلوات الله و سلامه می یابیم در اخبار که اکثرا به زبان عرف و عموم است کمتر یافت می شود . ولی زبان قرآن زبان دیگری است زبانی است که هر عالم و مفسری خود را با آن آشنا می داند و آشنا نیست . قرآن کریم از کتبی است که معارف آن بی سابقه است و تصور بسیاری از معارف آن از تصدیقش مشکل تر است چه

بسا که با برهانی فلسفی و دید عرفانی مطلبی را بتوان ثابت کرد ولی از تصور آن عاجز بود . تصور ربط حادث به قدیم که در قرآن کریم در تعبیرات گوناگونی از آن یاد فرموده است و کیفیت معیت حق با خلق که بعضی گویند معیت قیومی است که تصور آن حتی برای آن گویندگان از معضلات است و ظهور حق در خلق و حضور خلقت نزد حق و اقربیت او جل و علا از حبل الورید به مخلوق و مفاد (الله نور السموات و الارض ) و (هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ) و (مایکون من نجوی ثلثه الخ ) و (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) و امثال اینها که گمان نکنم جز بر مخاطب و به تعلیم او بر نزدیکانش که اهل این گونه مسائل بوده اند تصورش تحقق یافته باشد و راه یافتن به روزنه ای از آن مجاهدت مشفوع با تهذیب لازم دارد . افسوس که عمر این شکسته قلم گذشت و

از قیل و قال مدرسه ام حاصلی نشد

جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش

و امروز از جوانی که بهار یافتن است خبری نیست و بافته های سابق را جز مشتی الفاظ نمی بینم و به تو و سایر جوان ها که طالب معرفتند وصیت می کنم که شما و همه موجودات جلوه اویند و ظهورویند کوشش و مجاهده کنید تا بارقه ای از آن را بیاید و در آن محو شوید و از نیستی به هستی مطلق رسید .

پس عدم گردم عدم چون ارغنون

گویدم کانا الیه راجعون

دخترم !

دنیا و هر چه در آن است

جهنم است که باطنش در آخر سیر ظاهر شود و ماورای دنیا تا آخر مراتب بهشت است که در آخر سیر پس از خروج از خدر طبیعت ظاهر شود و ما و شما و همه یا حرکت به سوی قعر جهنم می کنیم یا به سوی بهشت و ملا اعلا .

در حدیث است که روزی پیمبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در جمع صحابه نشسته بودند ناگهان صدای مهیبی آمد عرض شد : این صدا چه بود؟ فرمود : (سنگی از لب جهنم افتاد و پس از هفتاد سال اکنون به قعر جهنم رسید) . اهل دل گفتند : در آن حال شنیدیم مرد کافری که هفتاد سال داشت اکنون درگذشت و به قعر جهنم رسید . ما همه در صراط هستیم و صراط از متن جهنم عبور می کند باطنش در آن عالم ظاهر می شود و در اینجا هر انسانی صراطی مخصوص به خود دارد و در حال سیر است یا در صراط مستقیم که منتهی به بهشت می شود و بالاتر و یا صراط منحرف از چپ یا منحرف به سوی راست که هر دو به جهنم منتهی می شوند . و ما از خداوند منان آرزوی صراط مستقیم می کنیم . (اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ) که انحراف ازیک سوست (ولاالضالین ) که انحراف از سوی دیگر . و این حقایق در حشر به طور عیان مشهود می شود . صراط جهنم که در توصیف آن از حیث دقت وحدت و ظلمت نقل گردیده است باطن صراط مستقیم در این جهان است

چه بسیار راه دقیق و ظلمانی است و چه مشکل است عبور از آن برای ما واماندگان . آنان که بی هیچ انحراف راه را طی نمودند (جزنا و هی خامده ) گویند و هر کس به اندازه سیرش در این صراط در آنجا نیز همین سیر منعکس گردد . غرورها و امیدهای کاذب شیطانی را کنار گذار و کوشش در عمل و تهذیب و تربیت خود کن که رحیل بسیار نزدیک است و هر روز که بگذرد و غافل باشی دیر است . بازگو مکن که تو خود چرا مهیا نیستی (انظر الی ماقال و لا الی من قال ) . من هر چه هستم برای خود هستم و همه نیز چنین . جهنم و بهشت هرکس نتیجه اعمال اوست هر چه کشتیم درو می کنیم . فطرت و خلقت انسان بر استقامت و نیکی است . حب به خیر سرشت انسانی است ما خود این سرشت را به انحراف می کشانیم و ما خود حجب را می گسترانیم و تارها را بر خود می تنیم .

این شیفتگان که در صراطند همه

جوینده چشمه حیاتند همه

حق می طلبند و خود ندانند آنرا

در آب به دنبال فراتند همه

شب گذشته اسماء کتب عرفانی را پرسیدی . دخترم ! در رفع حجب کوش نه در جمع کتب . گیرم کتب عرفانی و فلسفی را از بازار به منزل و از محلی به محلی انتقال دادی یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردی و در مجالس و محافل آنچه در چنته داشتی عرضه کردی و حضار را فریفته معلومات خود کردی و با فریب شیطانی و

نفس اماره خبیث تر از شیطان محموله خود را سنگین تر کردی و بالعبه ابلیس مجلس آرا شدی و خدای نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد ! ! ! که خواهد آمد ! ! ! آیا با این محموله های بسیار به حجب افزودی یا از حجب کاستی ؟ خداوند عزوجل برای بیداری علما آیه شریفه (مثل الذین حملوا التواره ) را آورده تا بدانند انباشتن علوم ! ! ! گرچه علم شرایع و توحید باشد ! ! ! از حجب نمی کاهد بلکه افزایش دهد و از حجب صغار او را به حجب کبار می کشاند . نمی گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران که این انحراف است . می گویم کوشش و مجاهده کن که انگیزه الهی و برای دوست باشد و اگر عرضه کنی برای خدا و تربیت بندگان او باشد نه برای ریا و خودنمایی که خدای نخواسته جزء علمای سوء شوی که بوی تعفن شان اهل جهنم را بیازارد .

آنان که او را یافتند و عشق او دارند انگیزه ای جز او ندارند و با این انگیزه همه اعمالشان الهی است . جنگ و صلح و شمشیر زدن و نبرد کردن و هر چه تصور کنی (ضربه علی یوم الخندق الفضل من عباده الثقلین ) . اگر انگیزه الهی نبود گر چه فتح بزرگ از آن حاصل شود پشیزی فضلیت ندارد . گمان نشود که مقام اولیا خصوصا ولی الله اعظم علیه و علی اولاده الصلوات والسلام به این جا ختم می شود . قلم جرات ندارد که پیش رود و

بیان طاقت ندارد که شرح دهد . و با محجوبان ما محجوبان چه گوییم و خود ما چه می دانیم که گوییم و آنچه هست گفتنی نیست و از افق وجود ما برتر است ولی باشد که یاد حبیب و ذکر او در دل و جان اثری کند هر چند از آن خبری دریافت نشود همچونعاشق بی سوادی که به سواد نامه محبوب نظر کند و دل خوش دارد که این نامه محبوب است و همچون پارسی زبان پریشان عربی ندانی که قرآن کریم را خواند و چون از اوست لذت برد و حالی به او دست دهد که هزاران بار بهتر از ادیب دانشمندی است که به اعراب و مزایای ادبی و بلاغت و فصاحت قرآن سرخود را گرم کند و فیلسوف و عارفی است که به مسایل عقلی و ذوقی آن بیندیشد و از محبوب غافل باشد چون مطالعه کتب فلسفی و عرفانی که به محتوای کتاب مشغول و به گوینده آن کاری ندارد .

دخترم !

موضوع فلسفه مطلق وجود است از حق تعالی تا آخرین مراتب وجود و موضوع علم عرفان و عرفان علمی وجود مطلق است یا بگو حق تعالی است و بحثی به جز حق تعالی و جلوه او که غیر او نیست ندارد . اگر کتابی یا عارفی بحث از چیزی غیر حق کند نه کتاب عرفان است و نه گوینده عارف است و اگر فیلسوفی در وجود به آن طور که هست نظر کند و بحث نماید نظرش الهی و بحثش عرفانی است . و همه اینها غیر از ذوق عرفانی است که از بحث به دور است و

غیر از آن مهجور تا چه رسد به شهود وجدانی و پس از آن نیستی در عین غرق در هستی (ادفع السراج که شمس طالع شد) .

دخترم ! شنیدم می گفتی می ترسم ایام امتحان متاسف شوم که چرا کار نکردم در روزهای تعطیل . این تاسف و امثال آن هر چه هست سهل است و زود گذر . آن تاسف دایمی و ابدی است که چون به خود آیی توجه کنی که همه چیز را می بینی جز او و آن روز پرده ها افتادنی و حجاب ها برداشتنی نیست . امیرالمومین در دعای کمیل عرض می کند : (فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک ) . من کوردل تاکنون نتوانستم این فقره و بعض فقرات دیگر این دعای شریف را به جد بخوانم بلکه آن را از زبان علی می خوانم و ندانم آن چیست که صبر بر آن از عذاب خدا در جهنم مشکل تر است . آن عذابی که (تطلع علی الافئده ) . گویی (عذابک ) همان (نارالله ) است که فواد را می سوزاند . شاید این عذاب فوق عذاب جهنم باشد . ما کوردلان نمی توانیم این معانی فوق فهم بشری را ادراک و تصدیق کنیم بگذار و بگذاریم آنها را برای اهلش که بسیار کم است . در هر حال کتب فلسفی خصوصا از فلاسفه اسلام و کتب اهل حال و عرفان هر کدام اثری دارد . اولی ها انسان را ولو به طور دورنما آشنا می کند با ماورای طبیعت و دومی ها خصوصا بعضی از

آنها چون (منازل السائرین ) و (مصباح الشریعه ) که گویی از عارفی است که به نام حضرت صادق به طور روایت نوشته است دل ها را مهیا می کنند برای رسیدن به محبوب . و از همه دل انگیزتر مناجات و ادعیه ائمه مسلمین است که راهبرند به سوی مقصود نه راهنما و دست انسان حق جو را می گیرند و به سوی او می برند . افسوس و صدافسوس که ما از آنها فرسنگ ها دور هستیم و مهجور .

دخترم !

سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی ، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری . بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به

معارضه برخاستیم . گویند صدرالمتالهین دید در جوار حضرت معصومه ! ! ! سلام الله علیها ! ! ! شخصی او را لعن می کند . پرسید : چرا صدرا را لعن می کنی ؟جواب داد : او قایل به وحدت واجب الوجود است . گفت : پس او را لعن کن این امر اگر قصه هم باشد حکایت از یک واقعیت دارد . واقعیت دردناکی که من خود قصه هایی را دیده یا شنیده ام که در زمان ما بوده است . من نمی خواهم تطهیر مدعیان را بکنم که (ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد) . می خواهم اصل معنی و معنویت را انکار نکنی همان معنویتی که کتاب و سنت نیز

از آن یاد کرده اند و مخالفان آن یا آنها را نادیده گرفته و یا به توجیه عامیانه پرداخته اند . و من به تو توصیه می کنم که اول قدم بیرون آمدن از حجاب ضخیم انکار است که مانع هر رشد و هر قدم مثبت است . این قدم کمال نیست لکن راهگشای به سوی کمال است چنانچه (یقظه ) را که در منازل سالکان اول منزل محسوب شده است از منازل نتوان شمرد بلکه مقدمه و راهگشای منازل سالکین است . در هر صورت با روح انکار نتوان راهی به سوی معرف یافت . آنان که انکار مقامات عارفانه و منازل سالکان کنند چون خودخواه و خودپسند هستند هر چه را ندانستند حمل به جهل خود نکنند و انکار آن کنند تا به خودخواهی و خودبینی شان خدشه وارد نشود . (مادر بت ها بت نفس شماست ) تا این بت بزرگ و شیطان قوی از میان برداشته نشود راهی به سوی او جل و علا نیست . و هیهات که این بت شکسته و این شیطان رام گردد .

از معصوم نقل شده که (شیطانی آمن بیدی ) ، از این نقل معلوم شود که هر کس را هر چه بزرگ مرتبت باشد شیطانی است و اولیای خدا موفق شده اند به مهار کردن بلکه مومن نمودن آن . می دانی شیطان با پدربزرگ ما ، آدم ! ! ! صفی الله ! ! ! چه کرد؟ او را از جوار حق فرو کشید و پس از وسوسه شیطان و نزدیکی به شجره ! ! ! که شاید نفس باشد یا بعضی مظاهر

آن ! ! ! فرمان (اهبطوا) رسید و منشا همه فسادها و عداوت ها شد . آدم ! ! ! علیه السلام ! ! ! با دستگیری حق تعالی توبه کرد و خداوند او را صفی خود فرمود . من و تو نیز که مبتلای به شجره ابلیسیه هستیم باید توبه کنیم و از حق جل و علا در خلوت و جلوت بخواهیم با استغاثه که دست گیرد به هر وسیله که خواهد و ما را نیز به توبه رساند بلکه از اصطفای آدمی بهره ای گیریم . و این نتواند بود مگر با مجاهدت و ترک شجره ابلیس با همه شاخه ها و اوراق و ریشه های آن که در وجود ما منتشر و هر روز محکمتر و توسعه دارتر می شود . با تعلق به شجره خبیثه و شاخه ها و ریشه های آن بی شک نتوان راهی به مقصد پیدا کرد و ابلیس همین تهدید را کرد و بسیار موفق بود و جز معدودی از عبادالله صالحین و نیز اولیای مقربین ! ! ! علیهم السلام ! ! ! از حیله های شیطان و نفس خبیث مظهر ابلیس کس نتواند گریزد و اگر بتواند از همه شاخه ها و ریشه های دقیق و بسیار پیچیده او نتواند مگر با دستگیری خداوند متعال آن طور که صفی الله را رهاند . ولی ما کجا و آن استعداد برای قبول کلمات . آیه کریمه در این باب شایان تفکر بسیار است چه که می فرماید : (فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه ) نفرموده (والقی الیه کلمات ) گویی با سیر (الیه )

کلمات را دریافت نموده است . گرچه اگر (القی الیه ) هم بود بی سیر کمالی قبول امکان نداشت . و باید در آیه دیگر که راجع به همین قضیه اشاره فرموده نیز تفکر کرد .

می فرماید : (فلما ذاقا الشجره ) گویی ذوقی و طمعی بیشتر نبوده با این وصف چون از مثل ابوالبشر بوده آن پیامدها را داشته . حال باید وضع خود را بنگریم که به تحقیق به همه شاخه ها و برگ ها و ریشه های شجره پیوند خوردیم .

دخترم !

آفات زیاد بر سر راه است . هر عضو ظاهر و باطن ماآفت ها دارد که هر یک حجابی است که اگر از آنها نگذریم به اول قدم سلوک الی الله نرسیدیم . من که خود مبتلا هستم و جسم و جانم ملعبه شیطان است به بعض آفات این عضو کوچک و این زبان سرخ که سرسبز را به باد دهد و آن گاه که ملعبه شیطان است و آلت دست او جان و روح و فواد را تباه کند اشاره می کنم . از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو . گاهی که در جلسات انس با دوستان هستی خطاهای بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که می توانی شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضای دوست شود چه می کند و چه مصیبت ها به بار می آورد که یکی از آنها غیبت برادران و خواهران است . ببین با آبروی چه اشخاصی بازی می کنی و چه اسراری را از مسلمانان روی دایره می ریزی و چه حیثیاتی

را خدشه دار می کنی و چه شخصیت هایی را می شکنی . آن گاه این جلسه شیطانی را مقیاس بگیر و ملاحظه کن در یک سال در همین امر پیش پا افتاده چه کردی و در پنجاه شصت سال دیگر چه خواهی کرد و چه مصیبت ها برای خود به بار خواهی آورد . در عین حال آن را کوچک می شماری و این کوچک شمردن از حیله های ابلیس است که خداوند به لطف خود ما را همگی از آن مصون دارد .

دخترم ! نگاهی کوتاه به آنچه درباره غیبت و آزار مومنین و عیب جویی و کشف سرآنان و تهمت آنان وارد شده دل هایی را که مهر شیطان بر آنها نخورده می لرزاند و زندگی را بر انسان تلخ می کند . اینک برای علاقه ای که به تو و احمد دارم توصیه می کنم از آفات شیطانی خصوصا آفت های بسیار زبان خودداری کنید و همت به نگهداری آن کنید . البته در آغاز قدری مشکل است لکن با عزم و اراده و تفکر در پیامدهای آن آسان می شود . از تعبیر بسیار تعییر کننده قرآن کریم عبرت بگیر که می فرماید : (و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا) . شاید اخبار از صورت برزخیه عمل می دهد و شاید حدیثی که از حضرت سیدالموحدین منقول است در موعظه های بسیاری که (نوف البکالی ) فرموده است اشاره به همین امر باشد به حسب یک احتمال . در آن حدیث است که نوف طلب موعظه کرد از مولا و ایشان فرمودند : (اجتنب

الغیبه فانها ادام کلاب النار ثم قال یا نوف کذب من زعم انه ولد من حلال و هو یاکل لحوم الناس بالغیبه ) . و از رسول خدا ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! نقل شده که فرمود : (و هل یکب الناس فی النار یوم القیامه الا حصائد السنتهم ) . از این حدیث و حدیث هایی که کم نیست استفاده می شود که جهنم صورت باطنی اعمال ماست .

بارالها ! ما را و این خانمان را و خانواده های مربوط به ما را از آفات شیطانی نجات مرحمت فرما و ما را از کسانی که آزار مسلمانان به زبان و عمل خود نموده اند قرار مده .

این چند صفحه را به تقاضای فاطی نوشتم و من خود اعتراف می کنم که خود نتوانستم از مکاید شیطان بگریزم . امید است فاطی که نعمت جوانی را دارد این توفیق را پیدا کند .

تاریخ : 7/4/1363

پاسخ به پیشنهاد آیت الله موسوی مبنی بر وحدت رویه در تعیین کیفر جرم های مشابه

بسمه تعالی

در وضع کنونی جمعی از فقها موارد مذکور را بررسی نمایند و نظر بدهند مانع ندارد لکن به طور موقت است تا انشاءالله تعالی وضع قضاوت درست شود .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 26/4/1363

نامه عارفانه به حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی

نامه عارفانه به حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ای است از پدری پیر فرسوده که عمر خود را به مشتی الفاظ و مفاهیم به پایان رسانده و زندگی خویش را در لاک خویشتن تباه نموده و اکنون نفس های آخرین را با تاسف از گذشته خود می کشد به فرزند جوانی که فرصت دارد تا چون عبادالله الصالحین در فکر رهانیدن خود از تعلق به دنیا که دام ابلیس پلید است باشد .

فرزندم ! کر و فر دنیا و نشیب و فراز آن به سرعت می گذرد و همه زیر چرخ های زمان خرد می شویم . و من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند رنج های درونی و روانی و روحی شان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگر خراش تر است . در این زمان که ما زندگی می کنیم و دنیا گرفتار دو قطب قدرتمند است رنج عذابی که سران آن کشورها بدان مبتلا هستند و نگرانی های جانفرسایی که هر یک از دو قطب در مقابل قطب دیگر دارند قابل مقایسه با رنج ها و گرفتاری های قشرهای متوسط حتی فقیر نیست . رقابت آنان یک رقابت عملی نیست بلکه یک رقابت جانکاه است که کمر هر یک زیر آن خرد می شود . گویی

در مقابل هر یک یک گرگ درنده با دهان باز و دندان های تیز ایستاده و قصد شکار او را دارد . و این رنج رقابت در همه اقشار هست از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا طبقات دیگر . لکن هر چه بالا برود به همان اندازه درد و رنج رقابت بالا می رود و آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود . آنان که در صدد برتری ها به هر نحو هستند چه برتری در علوم حتی الهی آن یا در قدرت و شهرت و ثروت کوشش در افزایش رنج خود می کنند . وارستگان از قیود مادی که خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات داده اند . در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند .

در آن روزهایی که در زمان رضاخان پهلوی و فشار طاقت فرسا برای تغییر لباس بود و روحانیون و حوزه ها در تب و تاب به سر می بردند که خداوند رحمان نیاورد چنین روزهایی برای حوزه های دینی شیخ نسبتا وارسته ای را نزدیک دکان نانوایی که قطعه نانی را خالی می خورد دیدم که گفت : به من گفتند عمامه را بردار من نیز برداشتم و دادم به دیگری که دو تا پیراهن برای خودش بدوزد الان هم نانم را خوردم و سیر شدم تا شب هم خدا بزرگ است . پسرم ! من چنین حالی را اگر بگویم به همه مقامات دنیوی می دهم باور کن ولی هیهات خصوصا از مثل

من گرفتار به دام های ابلیس و نفس خبیث .

پسرم !

از من گذشته (یشیب بن آدم و یشیب فیه خصلتان : الحرص و طول الامل ) لکن تو نعمت جوانی داری و قدرت اراده امید است بتوانی راهی طریق صالحان باشی . آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کل برخلق الله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکان دار . سیره انبیای عظام ! ! ! صلی الله علی نبینا و علیهم اجمعین ! ! ! و ائمه اطهار ! ! ! علیهم السلام ! ! ! که سرآمد عارفان به الله و رستگان از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهی در قیام به همه قوا علیه حکومت های طاغوتی و فرعون های زمان بوده و در اجرای عدالت در جهان رنج ها برده و کوشش ها کرده اند به ما درس ها می دهد و اگر چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم . راهگشایمان خواهد بود (من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بملسم ) .

پسرم !

نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه های آنهاست . چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر با آنچه مناسب اوست چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عجب و بزرگ بینی و تحقیر خلق الله و شرک خفی و امثال آنها او را از حق دور و به شرک می کشاند . و چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزه

الهی به معدن قرب حق نایل می شود چون داود نبی و سلیمان پیامبر ! ! ! علیها السلام ! ! ! و بالاتر و والاتر چون نبی اکرم ! ! ! صلی الله علیه و آله و سلم ! ! ! و خلیفه برحقش علی بن ابی طالب ! ! ! علیه السلام ! ! ! و چون حضرت مهدی ! ! ! ارواحنا لمقدمه الفداء ! ! ! در عصر حکومت جهانی اش . پس میزان عرفان و حرمان انگیزه است هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند واز حجب حتی حجب نور وارسته تر به مبداء نور وابسته ترند تاآنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است .

پسرم !

از زیر بار مسوولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسوولیت و دست اندرکاران نیست . و دست و پا برای به دست آوردن مقام هر چه باشد چه مقام معنوی و چه مادی مزن به عذر آنکه می خواهم به معارف الهی نزدیک شوم یا خدمت به عبادالله نمایم که توجه به آن از شیطان است چه رسد که کوشش برای به دست آوردن آن . یکتا موعظه خدا را با دل و جان بشنو با تمام توان بپذیر و در آن خط سیرنما؛ (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی ) . میزان در اول سیر قیام لله است ، هم در کارهای شخصی و انفرادی و هم در فعالیت های اجتماعی سعی

کن در این قدم اول موفق شوی که در روزگار جوانی آسانتر و موفقیت آمیزتر است . مگذار مثل پدرت پیر شوی که یا در جا زنی و یا به عقب برگردی و این محتاج به مراقبه و محاسبه است . اگر با انگیزه الهی ملک جن و انس کسی را باشد بلکه اگر به دست آورد عارف بالله و زاهد در دنیا است و اگر انگیزه نفسانی و شیطانی باشد هر چه به دست آورد اگر چه یک تسبیح باشد به همان اندازه از خداوند تعالی دور است و فاصله گرفته .

پسرم !

سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند و از آنها به مدد الهی توشه ها بردارد خصوصا آیات اواخر آن از آنجا که فرماید : (یا ایها الذین امنوا اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعلمون ) تا آخر سوره . در همین آیه کوچک لفظا و بسیار بزرگ معنا احتمالاتی است سازنده هشیار دهنده که به بعض آنها اشاره می شود .

1 ! ! ! می تواند خطاب به کسانی باشد که اول مرتبه ایمان را دارند مثل ایمان عامه . در این احتمال امر به تقوا امر به اولین مراتب آن است که تقوای عامه است و آن پرهیز از مخالفت احکام ظاهری الهی است و مربوط به اعمال قالبی است . به این احتمال جمله (ولتنظر نفس ما قدمت لغد) تحذیر از پیامدهای اعمال ماست و شاهد است برآنکه آنچه عمل

می کنیم خود آنها به صورت مناسب در نشئه دیگر وارد می شوند و به ما خواهند رسید . و آیات و اخبار زیادی در این باره آمده است . تفکر در همین امر دل های بیدار را کفایت می کند بلکه دل های مستعد را بیدار می نماید و ممکن است راهگشای مراتب دیگر و مقامات بالاتر شود . و ظاهر آن است که امر به تقوا مکررا تاکید باشد گرچه احتمال دیگر هم هست و قوله : (ان الله خبیر بما تعلمون ) . باز تحذیر جدید است برای اینکه اعمال شما از محضر حق تعالی پنهان نمی ماند چه همه عالم محضر حق است .

2 ! ! ! ممکن است خطاب به کسانی باشد که ایمان را به قلب خویش رسانده اند . چه بسا که انسان به حسب ظاهر ایمان و اعتقاد به شهادتین داشته باشد لکن قلب او از آن بی خبر باشد علم و اعتقاد به اصول خمسه داشته باشد لکن این علم و ایمان به قلبش نرسیده باشد . شاید جز خواص مومنین دیگران چنین باشند . معصیت هایی که از بعض مومنین صادر می شود منشاش همین است . اگر دل به روز جزا و عقاب آنچنانی آگاه باشد و ایمان آورده باشد به آن صدور معصیت و نافرمانی بسیار بعید است و کسی که قلبش ایمان به عدم اله الا الله دارد گرایش به غیر حق تعالی و ستایش از دیگران نکند و خوف و هراس از غیر او نخواهد داشت .

پسرم !

گاهی می بینم از تهمت های ناروا و شایعه پراکنی های دروغین اظهار ناراحتی

و نگرانی می کنی . اولا باید بگویم تا زنده هستی و حرکت می کنی و تو را منشاء تاثیری بدانند انتقاد و تهمت و شایعه سازی علیه تو اجتناب ناپذیر عقده ها زیاد و توقعات روز افزون و حسادت ها فراوان است . آن کس که فعالیت دارد گرچه صد در صد برای خدا باشد از گزند بدخواهان نمی تواند به دور باشد . من خود یک عالم بزرگوار متقی را که تا به ریاست جزیی نرسیده بود برای او جز خیر به حسب نوع نمی گفتند و تقریبا مورد تسالم اهل علم و دیگران بود به مجرد آنکه توجه نفوس به او شد و شاخصیتی دنیاوی و لو ناچیز ! ! ! نسبت به مقامش پیدا کرد مورد تهمت و اذیت شد و حسادت ها و عقده ها به جوش آمد و تا در قید حیات بود این مسایل نیز بود و ثانیا باید بدانی که ایمان به وحدت اله و وحدت معبود و وحدت موثر آنچنانکه باید و شاید به قلبت نرسیده . کوشش کن کلمه توحید را که بزرگترین کلمه است و والاترین جمله است از عقلت به قلبت برسانی که حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانی است و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد فایده و اثرش ناچیز است . چه بسا بعض از همین اصحاب برهان عقلی و استدلال فلسفی بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث می باشند ! ! ! پای استدلالیان چوبین بود ! ! ! و آن گاه این قدم برهانی و عقلی تبدیل به قدم روحانی و

ایمانی می شود که از افق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور کند آنچه را استدلال اثبات عقلی کرده است .

پسرم !

مجاهده کن که دل را به خدا بسپاری و موثری را جز او ندانی . مگر نه عامه مسلمانان متعبد شبانه روزی چندین مرتبه نماز می خوانند و نماز سرشار از توحید و معارف الهی است و شبانه روزی چندین مرتبه (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) می گویند و عبادت و اعانت را خاص خدا ! ! ! در بیان می کنند ولی جز مومنان به حق و خاصان خدا دیگران برای هر دانشمند و قدرتمند و ثروتمند کرنش می کنند و گاهی بالاتر از آنچه برای معبود می کنند و از هر کس استمداد می نمایند و استعانت می جویند و به هر حشیش برای رسیدن به آمال شیطانی تشبث می نمایند و غفلت از قدرت حق دارند . بنابراین احتمال که مورد خطاب کسانی باشند که ایمان به قلب آنها رسیده باشد امر به تقوا به اینان با احتمال اول فرق ها دارد . این تقوا تقوای از اعمال ناشایسته نیست تقوای از توجه به غیر است تقوای از استمداد و عبودیت غیر حق است تقوای از راه دادن غیر اوجل و علا به قلب است تقوای از اتکال و اعتماد به غیر خداست . آنچه می بینی همه ما و مثل ما بدان مبتلاست و آنچه باعث خوف من و تو از شایعه ها و دروغ پراکنی هاست و خوف از مرگ و رهایی از طبیعت و افکندن خرقه نیز از این قبیل است که باید از آن

اتقاء نمود و در این صورت مراد از (فلتنظر نفس ما قدمت لغد) افعال قلبی است که در ملکوت صورتی و در فوق آن نیز صورتی دارد و خداوند خبیر است به خطرات قلب همه . و این نیز به آن معنی نیست که دست از فعالیت بردار و خود را مهمل بار آور و از همه کس و همه چیز کناره گیری کن و عزلت اتخاذ نما که آن برخلاف سنت الهی و سیره عملی حضرات انبیای عظام و اولیای کرام است . آنان علیهم صلوات الله و سلامه برای مقاصد الهی و انسانی همه کوشش های لازم را می فرمودند اما نه مثل ما کوردلان که با استقلال نظر به اسباب داریم بلکه هر چیز را در این مقام که از مقامات معمولی آنان است از اوجل و علا می دانستند و استعانت به هر چیز را استعانت به مبدا خلقت می دیدند و یک فرق بین آنان و دیگران همین است . من و تو و امثال ما با نظر به حق و استعانت از آنها از حق تعالی غافل هستیم و آنان استعانت را از او می دانستند به حسب واقع گر چه در صورت استعانت به ابزار و اسباب است و پیشامدها را از او می دانستند گرچه در ظاهر نزد ماها غیر از آن است و از این جهت از پیشامدها هر چند ناگوار به نظر ما باشد در ذائقه جان آنان گوارا است .

پسرم !

برای ماها که از قافله ابرار عقب هستیم یک نکته دلپذیر است و آن چیزی است که به نظر من شاید در ساختن انسان

که درصدد خود ساختن است دخیل است . باید توجه کنیم که منشا خوش آمد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعه افکنی ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است . ماها میل داریم که دیگران ثناگوی ما باشند گرچه برای ما افعال ناشایسته و خوبی های خیالی را صد چندان جلوه دهند و درهای انتقاد گرچه به حق برای ما بسته باشد یا به صورت ثناگویی در آید . از عیب جویی ها نه برای آنکه به ناحق است افسرده می شویم و از مدحت و ثناها نه برای آنکه به حق است فرحناک می گردیم بلکه برای آنکه عیب من است و مدح من نیست است که اینجا و آنجا و همه جا بر ما حاکم است . اگر بخواهی صحت این امر را دریابی اگر امری که از تو صادر می شود عین آن یا بهتر و والاتر از آن از دیگری خصوصا آنها که همپالگی تو هستند صادر شود و مداحان به مدح او برخیزند برای تو ناگوار است و بالاتر آنکه اگر عیوب او را به صورت مداحی درآورند در این صورت یقین بدان که دست شیطان و نفس بدتر از او در کار است .

پسرم !

چه خوب است به خود تلقین کنی و به باور خود بیاوری یک واقعیت را که مدح مداحان و ثنای ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دور و دورتر سازد . تاثیر سوء ثنای جمیل در نفس آلوده ما مایه بدبختی ها و دورافتادگی ها از پیشگاه مقدس حق جل و

علا برای ما ضعفاءالنفوس خواهد بود و شاید عیب جویی ها و شایعه پراکنی ها برای علاج معایب نفسانی ما سودمند باشد که هست همچون عمل جراحی دردناکی که موجب سلامت مریض می شود . آنان که با ثناهای خود ما را از جوار حق دور می کنند دوستانی هستند که با دوستی خود به ما دشمنی می کنند و آنان که پندارند با عیب گویی و فحاشی و شایعه سازی به ما دشمنی می کنند دشمنانی هستند که با عمل خود ما را اگر لایق باشیم اصلاح می کنند و در صورت دشمنی به ما دوستی می نمایند . من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم و حیله های شیطانی و نفسانی بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم آن گاه از مدح مداحان و ثنای ثناجویان آن طور پریشان می شویم که امروز از عیب جویی دشمنان و شایعه سازی بدخواهان و عیب جویی را آن گونه استقبال می کنیم که امروز از مداحی ها و یاوه گویی های ثناخوانان اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد از ناملایمات و دروغ پردازی ها ناراحت نمی شوی و آرامش قلب پیدا می کنی که ناراحتی ها اکثرا از خودخواهی است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید .

3 ! ! ! احتمال دیگر آن است که خطاب به اصحاب ایمان از خواص اهل معرفت و شیفتگان مقام ربوبیت و عاشقان جمال جمیل باشد که با چشم قلب و معرفت باطن همه موجودات را جلوه حق می بینند و نورالله را در همه مرائی مشاهده می کنند و

کریمه (الله نورالسموات والارض ) را به مشاهده معنوی و سیر قلبی دریافته اند . (رزقناالله وایاکم ) به این احتمال امر به تقوا به این طایفه از عشاق و خواص فرق ها با دیگران دارد . و ممکن است تقوا از رویت کثرت باشد و شهود مرائی و رائی . تقوا از توجه به غیر باشد هر چند به صورت توجه به حق از خلق . تقوا از (ما رایت شیئا الا رایت الله قبله و معه و یعده ) باشد که خود مقام عادی خلص اولیاست که پای (شی ) در کار است . تقوا از مشاهده (الله نورالسموات والارض ) باشد . تقوا از مشاهده (هومعکم ) و (و جهت وجهی للذی فطر السموات والارض ) . تقوا از جلوه جمال حق در شجره باشد و از این قبیل . آنچه مربوط به رویت حق در خلق است و به این منوال امر به نظر به آنچه تقدیم برای فردا کردیم همان حالات مشاهده حق در خلق و وحدت در کثرت که صورت مناسب به خود را در عوالم دیگر دارد .

4 ! ! ! احتمال آنکه خطاب به آنان از خلص اولیا باشد که از مرحله رویت حق در خلق و جمال حضرت وحدت در کثرت فعلی گذشته اند و از غبار خلق در آینه مشاهداتشان اثری نیست و از شرک خفی در این مرحله تخلص یافته اند لکن دل به تجلیت اسماء حق داده و عشاق دلباخته حضرت اسماء هستند و تجلیات اسمائی آنان را ǘҠغیرفانی و جز جلوات اسماء چیزی مشاهده نمی نمایند . در این احتمال امر به

تقوا اتقاء از رویت کثرات اسمائی و جلوات رحمانی و رحیمی دیگر اسماءالله است . گویی بانک به آنان می زند که از ازل تا ابد یک جلوه بیش نیست و سایر فقرات به مناسبت همین امر تعبیر می شوند و از اینکه گذشتند شاهد و مشاهده و شهودی در کار نیست و فنا در هو مطلق است (و لا هو الا هو)است .

5 ! ! ! جامع ترین احتمالات آن است که هر لفظی چون (امنوا و اتقوا و انظروا و ما قدمت ) و هکذا به معنی مطلق شان حمل شود و همه مراتب آن حقایق هستند که الفاظ عناوین موضوعند برای معانی بی قید و مطلق از حد و حدود و احتمالات دیگری هم اگر باشد در این احتمال مندرج و از مراتب همین است . بنابراین هر گروه و طایفه ای از مومنان را به معنی حقیقی شامل می شود . و مصادیق عنوان مطلق هستند و این مطلب راهگشای فهم بسیار از اخباری است که تطبیق آیاتی را بر یک گروه با یک شخص نموده اند که تو هم می شود اختصاص را و این گونه نیست بلکه ذکر مصداق یا مصادیق است .

بدین منوال که ذکر شد از احتمالات راه برای فهم آیه مبارکه (و لا تکونوا کالذین نسوالله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون ) که پس از آیه کریمه متقدمه است باز می شود و حسب احتمالات متقدمه در این آیه شریفه نیز مناسب آن احتمالات مختلف المراتب و متحدالحقیقه احتمالاتی است که تفصیل آن را مجال نیست و فقط به ذکر یک نکته بسنده می کنم و

آن این است که نسیان حق موجب نسیان انفس می شود چه نسیان به معنی فراموشی باشد یا به معنی ترک در هر دو معنی هشدار شکننده ای است . لازمه فراموشی حق تعالی آن است که انسان خود را فراموش کند یا بگو حق تعالی او را به فراموشی از نفس خود کشاند و در همه مراحل سابق صادق است . در مرحله عمل آن کس که خدا را و حضور او جل و علا را فراموش کند به فراموشی از خویشتن خویش مبتلا شود یا کشیده شود بندگی خود را فراموش کند از مقام عبودیت به فراموشی کشیده شود و کسی که نداند چی است و کی است و چه وظیفه دارد و چه عاقبت شیطان در او حلول نموده و به جای خویشتن او نشسته و شیطان عامل عصیان و طغیان است و اگر به خود نیاید و به یاد حق برنگردد و به همین حال طغیان و عصیان از این جهان منتقل شود شاید به صورت شیطان مطرود حق تعالی در آید . و به معنی دیگرش که به معنی ترک باشد دردناکتر است زیر اگر ترک اطاعت حق و ترک حق موجب شود که حق او را ترک کند و به خود واگذارد و عنایت خود را از او قطع فرماید شک نیست که به خذلان دنیا وآخرت منتهی می شود . در ادعیه شریفه معصومین می بینیم دعای برای عدم ایکال ما به نفس خویش تاءکید شده است ، چه آنان ! ! ! علیهم السلام ! ! ! می دانستند پیامدهای این مصیبت را و ما از آن

غافل هستیم .

پسرم !

گناهان را هر چند کوچک به نظرت باشند سبک مشمار (انظر الی من عصیت ) و با این نظر همه گناهان بزرگ و کبیره است . به هیچ چیز مغرور مشو و خدای تبارک و تعالی را که همه چیز از اوست و اگر عنایت رحمانیش از موجودات سراسر عالم وجود لحظه ای منقطع شود اثری حتی از انبیای مرسلین و ملائکه مقربین باقی نخواهد ماند چون همه عالم جلوه رحمانیت او جل و علا است و رحمت رحمانی او جل و علا به طور استمرار با کوتاهی لفظ و تعبیر ! ! ! مبقی نظام وجود است (و لاتکرار فی تجلیه جل و علا) . و گاهی تعبیر شود از آن به بسط و قبض فیض علی سبیل الاستمرار . در هر حال حضور او را فراموش مکن و مغرور به رحمت او مباش چنانچه مایوس نباید باشی و مغرور به شفاعت شافعان ! ! ! علیهم السلام ! ! ! مباش که همه آنها موازین الهی دارد و ما از آنها بی خبریم . مطالعه در ادعیه معصومین ! ! ! علیهم السلام ! ! ! و سوز و گداز آنان از خوف حق و عذاب او سرلوحه افکار و رفتارت باشد . هواهای نفسانی و شیطان نفس اماره ما را به غرور وا می دارد و از این راه به هلاکت می کشاند .

پسرم !

هیچ گاه دنبال تحصیل دنیا اگر چه حلال او باشد مباش که حب دنیا گرچه حلالش باشد راس همه خطایاست چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیای حرام می کشد . تو جوانی و

با قدرت جوانی که حق داده است می توانی اولین قدم انحراف را قطع کنی و نگذاری به قدم های دیگر کشیده شوی که هر قدمی قدم هایی در پی دارد و هر گناهی گرچه کوچک به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را می کشد به طوری که گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید بلکه گاهی اشخاص به ارتکاب بعض کبایر به یکدیگر فخر می کنند و گاهی به واسطه شدت ظلمات و حجاب های دنیوی منکر به نظر معروف و معروف منکر می گردد .

من از خداوند متعال جل اسمه مسالت می کنم که چشم دل تو را به جمال جمیل خود روشن فرماید و حجاب ها را از پیش چشمت بردارد و از قیود شیطانی و انسانی نجاتت دهد تا همچون پدرت پس از گذشت ایام جوانی و فرا رسیدن کهولت برگذشته خویش تاسف نخوری و دل را به حق پیوند دهی که از هیچ پیشامد وحشتناک نشوی و از دیگران دل وارسته کنی تا از شرک خفی و اخفی خود را برهانی . دنباله این آیات تا آخر سوره مسایل بس شیواست که این جانب را حال و مجال نیست که به آنها بپردازم .

بارالها ! احمد را نزد خود محمود و فاطی را مفطوم و حسن را احسن فرما و یاسر را به یسر برسان و این خانواده منتسب به اهل بیت عصمت را با عنایت خاصه خود تربیت کن و از شر شیاطین درونی و برونی حفظ فرما و سعادت دارین را به آنان عطا فرما .

و آخر وصیت من آن است که در خدمت به ارحام خصوصا

مادرت که به ما حق ها دارد کوشش کن و رضای آنان را به دست آور .

(والحمدلله اولا و اخرا و الصلوه علی رسول الله واله الاطهار و اللعن علی اعدائهم ) .

تاریخ : 21/8/1364

تصحیح شد توسط آقای حسن حسینی

نامه به حجت الاسلام محتشمی وزیر کشور در مورد سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی

بسمه تعالی

با تشکر از خدمات جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری جناب حجت الاسلام آقای محتشمی را به سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی در سراسر کشور منصوب نمودم . امید است با همکاری افراد کمیته ها و حضرات روحانیون که در این نهاد هستند موفق به خدمت اسلام و مسلمین گردند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 28/10/1364

فرمان به حجت الاسلام آقای اسماعیل فردوسی پور

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوه والسلام علی محمد واله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ اسماعیل فردوسی پور دامت افاضاته از طرف این جانب مجازند در تصدی امور حسبیه که تصدی آن در زمان غیبت حضرت ولی عصر ! ! ! عجل الله تعالی فرجه الشریف ! ! ! منوط به اجازه فقیه جامع الشرایط می باشد و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و کفارات و مظالم عباد و صرف آن در موارد مقرره شرعیه و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف نصف سهم سادات را در محل که به سادات بپردازند . و نسبت به سهم مبارک امام ! ! ! علیه السلام ! ! ! نیز مجازند نصف آن را تا وقتی که حوزه علمیه و طلاب علوم دینیه در محل نیاز دارند در همان جا صرف کنند و نصف دیگر از سهمین را نزد این جانب ارسال دارند .

واوصیه ایده الله تعالی بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروه الاحتیاط فی امور الدین و السلام علیه و علی اخواننا المومنین و رحمه الله وبرکاته .

روح الله الموسوی

الخمینی

تاریخ : 27/8/1365

وصیت به حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی

وصیت به حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والصلوه والسلام علی رسول الله صلی الله علیه و آله

وصیتی است از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده و اکنون که به سوی سرای جاوید می رود با دست خالی از حسنات و نامه ای سیاه از سیئات با امید به مغفرت الله و رجا به عفوالله است به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی که خداوند به لطف بیکران خود هدایتش فرماید یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر که خداوند به رحمت خود از لغزش ها محفوظش فرماید .

فرزندم ! کتابی را که به تو هدیه می کنم شمه ای است از صلوه عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک . هر چند قلم مثل منی عاجز است از بیان این سفرنامه و اعتراف می کنم که آنچه نوشته ام از حد الفاظ و عباراتی چند بیرون نیست و خود تاکنون به بارقه ای از این شمه دست نیافتم .

پسرم !

آنچه در این معراج است غایه القصوای آمال اهل معرفت است که دست ما از آن کوتاه است (عنقاشکار کس نشود دام بازگیر) لکن از عنایات خداوند رحمان نباید مایوس شویم که او جل و علا دستگیر ضعفا و معین فقرا است .

عزیزم ! کلام در سفر از خلق به حق و از کثرت به وحدت و از ناسوت به مافوق جبروت است تا حد فنای مطلق که در سجده اول حاصل شود و فنای از فنای که پس از صحو در سجده دوم حاصل گردد و این تمام قوس وجود است (من الله والی الله ) در

این حال ساجد و مسجودی و عابد و معبودی در کار نیست (هو الاول و الاخره و الظاهر و الباطن ) .

پسرم !

آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی که این شیوه جهال است و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی که اینان قطاع طریق حق هستند .

فرزندم !

از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان است که به واسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او جل و علا سرباز زد . و بدان که تمام گرفتاری های بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است و شاید آیه شریفه (وقاتلوهم

حتی لاتکون فتنه و یکون الدین لله ) در بعضی مراحل آن اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن که در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد باشد و هر کس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود .

پسرم !

سعی کن که به این پیروزی دست یابی یا دست به بعض مراحل آن . همت کن و از هواهای نفسانیه که حد و حصر ندارد بکاه و از خدای متعال جل و علا استمداد کن که بی مدد او کس به جایی نرسد . و نماز این معراج عارفان و سفر عاشقان راه وصول به این مقصد است و اگر توفیق یابی و یابیم به تحقق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن ولو به قدر طاقت خویش شمه ای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشمام نمودیم و دورنمایی از صلوه معراج سید انبیا و عرفا علیه و علیهم و علی اله الصلوه والسلام را مشاهده کردیم که خداوند منان ما و شما را به این نعمت بزرگ منت

نهد . راه بس دور است و بسیار خطرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان و زاد مثل من یا هیچ یا بسیاراندک است مگر لطف دوست جل و علا شامل شود و دستگیری کند .

عزیزم !

از جوانی به اندازه که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود حتی توجه به آخرت و خدای تعالی . از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود و به پیران وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخر با وعده های پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ رسد و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد می گیرد . پس در جوانی که قدرت بیشتر داری به مجاهدت برخیز و از غیر دوست جل و علا بگریز و پیوند خود را هر چه بیشتر اگر پیوند داری محکم تر کن و اگر خدای نخواسته نداری تحصیل کن و در تقویتش همت گمار که هیچ موجودی جز او جل و علا سزاوار پیوند نیست و پیوند با اولیای او اگر برای پیوند به او نباشد حیله شیطانی است که از هر طریق سد راه حق کند . هیچ گاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر که اولیای خلص چنین بودند و خود را لاشی می دیدند و گاهی حسنات خود را از سیئات می شمردند .

پسرم !

هر چه مقام معرفت بالا رود احساس ناچیزی غیر او جل وعلا بیشتر شود . در نماز این مرقاه وصول الی الله پس از هر ستایش تکبیری وارد است چنانچه در دخول آن تکبیر است که اشاره به بزرگتر بودن از ستایش است ولو اعظم آن

که نماز است و پس از خروج تکبیرات است که بزرگتر بودن او را از توصیف ذات و صفات و افعال می رساند . چه می گویم کی توصیف کند و چه توصیف کند و کی را توصیف و با چه زبان و چه بیان توصیف کند که تمام عالم از اعلی مراتب وجود تا اسفل السافلین هیچ است و هر چه هست او است و هیچ از هستی مطلق چه تواند گفت و اگر نبود امر خدای تعالی و اجازه او جل و علا شاید هیچ یک از اولیا سخنی از او نمی گفتند . در عین حال که هر چه هست سخن از او است لاغیر و کس نتواند از ذکر او سرپیچی کند که هر ذکر ذکر او است (وقضی ربک الاتعبدوا الا ایاه و ایاک نعبد و ایاک نستعین ) که شاید از لسان حق خطاب به همه موجودات است .

(و ان من شی ء الایسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم ) این نیز به لسان کثرت است و گرنه او حمد است و حامد است و محمود (ان ربک یصلی الله نور السموات والارض ) .

پسرم !

ما که عاجز از شکر او نعمت های بی منتهای اوییم پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است چه که همه از اویند هیچ گاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق منت بر ما دارند که وسیله خدمت به او جل و علا هستند و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش

که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد و در خدمت به بندگان خدا آنچه برای آنان پر نفع تر است انتخاب کن نه آنچه برای خود یا دوستان خود که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او جل و علا است .

پسر عزیزم !

خداوند حاضر است و عالم محضر او است و صفحه نفس ماها یکی از نامه های اعمالمان . سعی کن هر شغل و عمل که تو را به او نزدیک تر کند انتخاب کن که آن رضای او جل و علا است . در دل به من اشکال مکن که اگر صادقی چرا خود چنین نیستی که من خود می دانم که به هیچ یک از صفات اهل دل موصوف نیستم و خوف آن دارم که این قلم شکسته در خدمت ابلیس و نفس خبیث باشد و فردا از من مواخذه شود لکن اصل مطالب حق است اگر چه به قلم مثل منی که از خصلت های شیطانی دور نیستم و به خدای تعالی در این نفس های آخر پناه می برم و از اولیای او جل و علا امید دستگیری و شفاعت دارم .

بار الها ! تو خود از این پیر ناتوان و احمد جوان دستگیری کن و عاقبت ما را ختم به خیر فرما و با رحمت واسعه خود ما را به بارگاه جلال و جمال خود راهی ده .

والسلام علیکم من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : /9/1365

نامه عارفانه به خانه فاطمه طباطبائی

نامه عارفانه به خانه فاطمه طباطبائی

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطی عزیزم

بالاخره بر من نوشتن چند سطر را تحمیل کردی و عذر پیری و رنجوری و گرفتاری ها را نپذیرفتی . اکنون از آفات پیری و جوانی سخن را آغاز می کنم که من هر دو مرحله را درک کرده یا بگو به پایان رسانده ام و اکنون در سراشیبی برزخ یا دوزخ با عمال حضرت ملک الموت دست به گریبان هستم و فردا نامه سیاهم بر من عرضه می شود و محاسبه عمر تباه شده ام را از خودم می خواهند و جوابی ندارم جز امید به رحمت آن که (وسعت رحمه کل شی ولاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا) را بر رحمه للعالمین نازل فرموده است . گیرم مشمول این نحو آیات کریمه شوم لکن عروج به حریم کبریا و صعود به جوار دوست و ورود به ضیافت الله که باید با قدم خود به آن رسید چه می شود . در جوانی که نشاط و توان بود با مکاید شیطان و عامل آن که نفس اماره است سرگرم به مفاهیم و اصطلاحات پر زرق و برقی شدم که نه از آنها جمعیت حاصل شد نه حال و هیچ گاه درصدد به دست آوردن روح آنها و برگرداندن ظاهر آنها به باطن و ملک آنها به ملکوت برنیامدم و گفتم (از قیل و قال مدرسه ام حاصلی نشد جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش ) و چنان به عمق اصطلاحات و اعتبارات فرو رفتم و به جای رفع حجب به جمع کتب پرداختم که گویی در کون و مکان خبری نیست جز یک مشت ورق

پاره که به اسم علوم انسانی و معارف الهی و حقایق فلسفی طالب را که به فطرت الله مفطور است از مقصد باز داشته و در حجاب اکبر فرو برده . اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد چه رسد به غیر آنها که خود داستان غم انگیز دارد و چون به پیری رسیدم در هر قدم آن مبتلا به استدارج شدم تا به کهولت و مافوق ان که الان با ان دست به گریبانم و (منکم من یردالی ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا) . و چون دخترم از این مرحله فرسنگ ها دوری و طعم آن را نچشیدی که خدایت به آن برساند با حذف عوارض آن از من توقع نوشتار و گفتار آن هم نظم و نثر به هم آمیخته می کنی و ندانی که من نه نویسنده ام و نه شاعر و نه سخن سرا . و توای دختر عزیزم که غوره نشده حلوا شدی بدان که یک روز خواهی بر جوانی که به همین سرگرمی ها یا بالاتر از آن از دستت رفت همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست خدای نخواسته بار سنگین تاسف را به دوش می کشی . پس از این پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جستجوی او جل و علا باش . جوانی ها و عیش نوش های آن بسیار زودگذر

است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمی دارد تا پناه به خدای تعالی ! ! ! آخر ضربه را بزند . ولی یاس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کاری مبتلای به آن شود .

گویند حجاج بن یوسف آن جنایت کار تاریخ در آخر عمرش گفته است که خدایا مرا بیامرز گر چه می دانم همه می گویند نمی آمرزی . و شافعی که این را شنید گفت : اگر چنین گفته شاید و من ندانم که آن شقی توفیق چنین امری را پیدا کرده یا نه . و می دانم که از هر چه بدتر یاس است . و تو ای دخترم مغرور به رحمت مباش که غفلت از دوست کنی و مایوس مباش که خسرالدنیا و الاخره شوی . خداوندا ! به حق اصحاب پنج گانه کسا احمد و فاطی و حسن و رضا(یاسر) و علی را که از دودمان رسول گرامی و وصی اویند و به این افتخار می کنم و می کنند از شرور شیطانی و هواهای نفسانی مصون دار . در این جا کلام من ختم شد و حجت حق بر من تمام والسلام .

اینک چون تو با اصرار خاص به خودت از من شعر خواستی باید به حق بگویم که نه در جوانی که فصل شعر و شعور است و اکنون سپری شده و نه در فصل پیری که آن را هم پشت سر گذاشته ام و نه در حال ارذل العمر

که اکنون با آن دست به گریبانم قدرت شعرگویی نداشتم . گویند کسی گفت که من قوه ام در جوانی و پیری فرق نکرده زیرا این سنگ را نه در جوانی توانسته ام بلند کنم و نه در پیری . من نیز همین را می گویم که من در شعر و ادب فرقی نکردم که در جوانی شعر نتوانستم گفتن و نیز در پیری .

اینک گویم

شاعر اگر سعدی شیرازی است

بافته های من و تو بازی است

اکنون که با شعر نمی توانم با معر تو را بازی دهم و به اصرارت جام عمل پوشم .

احمد است از محمد مختار

که حمیدش نگاهدار بود (یا حمید به حق محمد)

فاطی از عرش بطن فاطمه است

فاطر آسمانش یار بود

حسن این میوه درخت حسن

محسنش یار پایدار بود

یاسر از آل پاک سبطین است

سراحسان ورا نثار بود

علی از بوستان آل علی است

علی عالیش شعار بود

پنج تن از سلاله احمد

شافع جمله هشت و چار بود

دخترم شعرتازه خواست زمن

معر گفتم که یادگار بود

باز شعر خواستی و باز هم شعر این هم پریشان گویی دیگر :

عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نیست

کیست زین آتش افروخته در جانش نیست

جز تو در محفل دلسوختگان ذکری نیست

این حدیثی است که آغازش و پایانش نیست

راز دل را نتوان پیش کسی باز نمود

جز بر دوست که خود حاضر و پنهانش نیست

با که گویم که به جز دوست نبیند هرگز

آن که اندیشه و دیدار به فرمانش نیست

گوشه چشم گشا بر من مسکین بنگر

! ! ! ناز کن ناز که این بادیه سامانش نیست

سرخم باز کن و ساغر لبریزم ده

که به جز تو سرپیمانه و پیمانش نیست

نتوان بست زبانش ز پریشان گویی

آن

که در سینه به جز قلب پریشانش نیست

پاره کن دفتر و بشکن قلم و دم دربند

که کسی نیست که سرگشته و حیرانش نیست

تاریخ : بهمن ماه 1366

پاسخ به نامه وزیر کشور (آقای محتشمی ) در مورد نهضت آزادی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای محتشمی وزیر محترم کشور ایده الله تعالی

در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی ، مسایل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است . آنچه باید اجمالا گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد آن است که شاید امریکای جهانخوار را که هر چه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملت های تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست بهتر از شوروی ملحد می دانند و این از اشتباهات آنها است .

در هر صورت به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقات های مکرر اعضای نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خدای متعالی عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملت های مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرن ها سربلند نمی کرد و به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری

یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویل های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است شوند از ضرر گروهک های دیگر حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است .

نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند از این جهت گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی برخلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه بلکه مرتد بدانند و یا آن که همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم برخلاف ضرورت اسلام است . نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان

هستند می گردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند .

والسلام علی من اتبع الهدی . توفیق جناب عالی را از خداوند تعالی خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 29/12/1366

پاسخ به نامه حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی در مورد اعضای هیات اجرایی انتخابات تهران

بسمه تعالی

به همین گونه که مرقوم شده است انجام شود . انشاءالله تعالی موفق باشید .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 17/1/1367

پاسخ به درخواست آقای محتشمی وزیر کشور مبنی بر اظهار نظر حضرت امام (ره )

درمورد ارائه کارت شناسایی رزمندگان ، بیماران و نادمین جهت شرکت در انتخابات

بسمه تعالی

در صورتی که از همراه داشتن شناسنامه عذر داشته باشند با کارت شناسایی می توانند رای دهند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/2/1367

پاسخ به نامه یکی از اعضای هیات نظارت در مورد رفع ابهام نسبت به کلمه شکایت یا گزارش

بسمه تعالی

با تشکر از زحمات و صمیمیت هیات نظارت و اجرا مقصود در نوشته این جانب شکایت است نه گزارش ولی برای اطمینان بیشتر اگر نماینده این جانب و نمایندگان شورای محترم نگهبان هر سه با هم تشخیص دادند که بعضی از صندوق های گزارش شده احتیاج به شمارش دارد اقدام می نمایند .

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 14/2/1367

نامه به حجت الاسلام آقای امامی در مورد انتخابات

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای امامی عضو شورای محترم نگهبان

جناب عالی می دانید که این جانب هیچ گاه میل نداشتم در مورد انتخابات مساله ای بگویم ولی اوضاع را به صورتی دیدم که اگر پا در میانی نمی کردم به اصل نظام و اسلام آن هم در شرایط کنونی صدمه می خورد .

البته شورای محترم نگهبان در دوره قبل در ظرف 31 روز تمام حوزه ها را تایید یا ابطال و یا متوقف کرد ولی در این دوره که وضع هم حساستر است تا به حال که 6 روز از انتخابات می گذرد شما از 16 حوزه فقط 45 حوزه را تایید کردید . اگر در تهران به عقیده شما اختلاف بود رسیدگی به شمارش آرای شهرستان ها که ممکن بود . باید سعی شود حقی از بین نرود . شما هم تمام تلاش خود را بنمایید تا لااقل تکلیف انتخابات مرحله دوم از دوره سوم را روشن کنید .

قابل ذکر است که نماینده این جانب و دو نماینده شورای محترم نگهبان که از طرف آقایان برای رسیدگی به وضع انتخابات تهران تعیین شده بودند چند روز قبل نزد این جانب آمدند و به صحت و سلامت انتخابات تهران شهادت دادند . انشاءالله موفق باشید .

روح

الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 24/12/1367

نامه به آقای موسوی(نخست وزیر)درخصوص کتابخانه عمومی حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم ایده الله تعالی

کتابخانه حضرت آیت الله آقای نجفی مرعشی ! ! ! دامت برکاته ! ! ! از کتابخانه های کم نظیر و شاید بتوان گفت بی نظیر ایران است . کتب نفیس اعاظم شیعه و کتاب های منحصر به فرد و خطی آن از ذخائر فرهنگ غنی اسلام و ایران می باشد .

از قرار اطلاع مرکز حفاظت آنها به گونه ای نیست که کتاب ها مصون از خطر باشد و محیط مطالعه برای مشتاقان کتاب بسیار کوچک است .

جناب عالی موظف می باشید آنچه را که آن کتابخانه احتیاج دارد به بهترین وجه فراهم آورید . جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمود مرعشی نجفی که خود از خبرگان و شایستگان در امر کتاب شناسی و کتاب و شناخت محیطی مناسب برای حفظ کتاب است بهترین فردی است که می تواند شما را در این امر یاری دهد . انشاءالله هر چه زودتر با ساخته شدن بنایی در خور اسلام و انقلاب و حوزه علمیه قم قدمی مفید در راه رشد تعالیم اسلام برداشته شود . روشن است آنچه در این زمینه ساخته می شود اختیارش با حضرت آیت الله آقای نجفی مرعشی و یا فردی است که ایشان تعیین نمایند . توفیق جناب عالی را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 7/2/1368

نامه به حجت الاسلام آقای فاضل هرندی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای فاضل هرندی دامت افاضاته

پس از سلام و تشکر از زحمات جناب عالی و سایر دست اندرکاران جناب عالی و سایر آقایان چون گذشته به کار خود ادامه دهید و از این

پس از طرف این جانب ماءذون می باشید . سعی کنید در اجرای هر چه بهتر کارها و رعایت مسایل شرعیه دقت شود . توفیق و تایید جناب عالی را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم ورحمه الله

روح الله الموسوی الخمینی

تاریخ : 9/2/1368

پاسخ به نامه اعضای ستاد مرکزی هیات های واگذاری زمین در مورد تعیین نماینده ولی امر در این ستاد

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای فاضل هرندی از این پس نماینده من در ستاد مذکور می باشند .

روح الله الموسوی الخمینی

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109